16

Click here to load reader

اگر جوان بودم1

Embed Size (px)

DESCRIPTION

If I were young By Dr.Farhang Holakouee

Citation preview

Page 1: اگر جوان بودم1

١

دکترفرهنگ هوالکوئی1اگر جوان بودم

عنی به مجرد اینکه یک ی. یا کودك و یا بزرگسال. یعنی مردم در گذشته فقط دو گونه بوده اند. در طول تاریخ چیزي به اسم جوانی وجود نداشتهکودکی اولین عالیم بلوغ جسمی و جنسی را نشان می داده ازدواج می کرده و قبل از اینکه حتی متوجه بشود که کودکی چه هست و چگونه باید

یده دویست سیصد جوانی یک پد. یکی کودك یکی بزرگسال. بنابراین ما در گذشته مردم را دو گونه داشتیم. زندگی بکند خودش بچه دار می شده.حتی در برخی جوامع صد ساله است. ساله است در برخی از جوامع

و در غالب اوقات جوان موجودي . که کامال متفاوت با کودکی و بزرگسالی است. یک دوران فرصت. یک دوران آمادگی. یعنی یک دوران انتظاربطه خوشحالی و خوشبختی را به آنچه که بین امکانات آنچه که داریم با و اگر را. است که بیش از همیشه می خواهد و کمتر از همیشه دارد

بدانیم یا امکانات را تقسیم بر تمنیات بکنیم دوره جوانی عالوه بر اینکه دوره فرصت هاست دوره گرفتاري هاي , تمنیات آنچه که می خواهیمیا به اوج را ما یا در دوره جوانی نشان می دهیم یا پیدا می کنیم به همین جهت هم هست که بیشتر اوقات مسایل و مشکالت . فراوان هم هست

. بنابراین پدیده جوانی یک پدیده تازه است. خودش می رسد در حالی که در کودکی و بزرگسالی وضعیت و حالت بهتري داشتیم یا خواهیم داشتسی و نه بین دوازده تا هجده سالگی واقعا دوره نوجوانی است در حالی که بین هجده تا. و من ترجیح می دهم تا دوازده سالگی را کودکی بدانیم

بنابراین غالب مطالعات وقتی که بحث جوانی را .بیست و چهار تا سی و سی تا سی و نه, هجده تا بیست و چهار . در دنیاي امروز دوره جوانی استلی است و و از چهل سالگی است که دوره جوانی به سر می آید و البته سیزده سال بعدش دوره بزرگسا. می کنند این سه دوره را مد نظر دارند

چیزي که . سیزده سال بعدش دوره بزرگسالی و آمادگی و پختگیست و وقتی که به هفتاد و هشت و باالتر می رسیم صحبت از سالخوردگی استو اینجا با هم خیلی. یکی پسر و یکی دختر. شما وقتی که به مساله جوان نگاه می کنید دو تا جوان را می بینید. یک پدیده کامال تازه است

دختر و پسر پنج و هفت ساله تفاوتی با هم ندارند اما دختر و پسر پانزده ساله . یعنی ماجراي کودکی پسر و دختر با هم فرقی ندارد. متفاوت است. یا بیست و پنج ساله با هم بسیار متفاوتند

یلی ناجورند ولی یک جورند یعنی مردها را که سر بعضیها هم خ. از نظر مطالعات علمی مردها معموال یک جورند فقط این جورشون جورواجوراست. بنابراین آقایون یک جورند.البته این از جانب خانم هایی می آید که تجربه و تخصص بسیار دارند. و ته یک کرباسند که خانم ها می گویند درسته

اما مطالعات نشان می دهد که . و محوري می چرخندگفته همینه و دور یک مرکز . علتش هم این است که خداوند اجازه تنوع زیاد بهش نداده. خانم ها پنج نوعند و مهمش این است که شما به عنوان یک دختر بدانید کدامش هستید

یعنی یک زنی که شما می . قدیس, , Mother and Hollyاولش نوعی است که خیلی در جامعه پذیرفته شده است مادر و مقدس است یعنی سیاري از اوقات به شما می گویند شما با دختري روبرو می شوید که خیلی حالت مادرانه دارد حالت پرستار دارد حالت پرورش بینید یا حداقل ب

را بیش از هر چیز دیگر حتی شفقت را به عنوان Caringآن حالت . مواظب و مراقب است و خیلی هم پاك و مقدس است. دهنده داردcompationو مراقبت را داردیعنی دلسوزي و مواظبت.

یعنی اداره کننده است کسی است که . یک کسی است که مدیر و مدبر است. یعنی اداره کننده است. نوع دوم نوعی است که مدیر و مدبر استو بنابراین با آگاهی . اردباال ایستاده و همه چیز را به نوعی زیر نظر د. و اوضاع رو همیشه به نوعی در اختیار و کنترل دارد. سازمان می تواند بدهد

.دانایی و تدبیرش عمل می کند

. بلده. و میدونه چه کار می کنه"لوند"نوع سوم معشوق و معشوقه است و یک مقداري شیک و بلد و یک لغت فارسی است یکم بارش تندهکه بهتر این است که یک دختر ترکیب این سه این نوع سومی است که وجود دارد و می دانید حرف این است )نخندید چون معنی داره خنده تون(

یعنی به . باشد و بیشتر مردهایی که به هر حال به یک مرحله اي رسیده اند و به دنبال همسر و عشقی می گردند ترکیب این سه را می خواهندر و مدبر را می خواهند و از یک طرف همین جهت است که از یک طرف مادر ماخواهند از یک طرف اداره کننده و در حقیقت مواظب و مراقب مدی

دیگر احتیاج به یک کسی دارند که حاال که ایام خوب و خوش است بتواند آن حالت شور و شوق و هیجان انسانی و ارتباطات احساسی و عاطفی و.جنسی را داشته باشد

.اما دو نوع بد هم وجود دارد ککه در فرهنگ ما فراوان دیده می شود

Page 2: اگر جوان بودم1

٢

یعنی من هیچم و ناچیزم و کاري از من بر نمیاد و . نوع ضعیفه است که در فرهنگ ما فراوان است. ه خانم ها لطفا مواظب باشیدنوع چهارم کدر نتیجه اینجور آدم ها دنبال یک کسی می گردند که ازشون مواظبت و . نمیفهمم و نمی دونم و سرم پایینه و بله و چشم و واقعا اینگونه اند

هر جور مایلید مصرف . میگن ما یه چیزي داریم و حاضریم آن را در اختیار بگذاریم. عنی حرفشون این است که من هستم بیایدی. مراقبت کند."ضعیفه"ولی هیچ است دیگه همینه یعنی . بفرمایید ولی مواظب ما باشید

چون اینها معموال . لفتی که طرفدار زن نیستیعنی درست در مقابلش یک گردن ک. درست عکسش نوع پنجم است که آن ضخیمه و کلفته استاینها منتظر هستند یک مردي را . اینها دشمن مردند. اینها ضد مردند. نه. زن اندطرفدار آزادي و برابري. جزو انجمن فمنیستها در می آیند

یکی به . دو صورت هم خودش را نشان می دهدو بنابراین به . بگیرند مچاله اش کنند یا لقمه اش کنند و یک فشارش بدهند و حسابش را برسندیا . صورت متمدنش که اصوال به دنبال همسري می گردند که به زودي میشه عضو گروه زي زي یعنی زن ذلیل که در اختیار و کنترلشان است

. ه هم می زنه زندگی اونو به هم میزنهتبدیل می شوند به یک کسی که دمار از روزگار این در می آورد بعد میره سراغ یکی دیگه بعد زندگی اینو ب. تخصصشم اینه که بره سراغ اونی که فکر می کنه زندگی خوبی داره ولی زنه نمیدونه باید با این مرده چه کار بکنه

. فتاده هستندو اینها را شما به عنوان شکارچی می بینید که موج می زنند و در به در به دنبال یک مرد زخمی ا. بدنش دست من درستش می کنمخوب این دو نوع آخر . و بنابراین معموال هم پیدا می کنند. مثل شیري است که حوصله شکار ندارد اما دنبال یک آهوي زخمی می گردد

ت بنابراین یک مقداري جه. ولی آن سه مورد اول مهمش این هست که ترکیبش را داشته باشید. امیدوارم نباشید و حتما هم نیستید. گرفتاریستآسیبی که شما معموال از . اگر نوع ضخیمه اید بروید خودتان را درست کنید. اگر نوع ضعیفه اید بیاید بیرون دورانش به سر آمده. را مشخص کنید

زن در محیط منفی اي که در مورد بد بودنپدر و یا برادر یا مرد در زندگیتون خوردید و یا نارضایتی اي که از دختر بودنتون و یا پیام هاي بد و. اجتماعی گرفتید شما را به اینجا رسانده واال دلیلی ندارد که شما اینجا باشید و باید آن را حتما حتما حل کنید

یعنی منی که جوان بودم یا شمایی که جوانید . اگر شما در ایران تشریف داشته باشید یا اونجا زندگی کنید یا در امریکا کامال موضوع متفاوت استبراي اینکه انسان یک درختی است که با توجه به آب و هوایی که درش رشد می کند قرار است خودش را . این است که کجا زندگی می کنیدمهم

اگر احتماال شما یک ویزگی ها و آرزوها و برنامه ها و هدف ها یی دارید که با محیط ایران سازگار تر است . پیدا کند یا مناسب آن آب و هوا باشداما اینکه شما بخواهید در امریکا ایران را بیاورید یا . وب بهره بروید ایران و اگر کسی هستید که با شرایط امریکا سازگارید بهتره اینجا بمانیدخ

.بروید ایران امریکایی زندگی کنید این شدنی نیست

. ر می آیند اما آخر کار متوجه می شوند که بازنده انداین از آن ترکیب هاي عجیب و غریبی است که خیلی ها فکر می کنند از عهده اش بنید که بنابراین یک انتخابی در جهت اینکه کجا می خواهید باشید باید بکنید و ضمنا هر جا که بودید ناچار باید آن نقش را و آن رلی را ایفا ک

در پشت فرمان من راننده ام . ا دلم می خواهد توضیح بدهمچون این ماجراي نقش و رل ر. مناسب آن مساله است و این معنایش حقه بازي نیستاشما اگر . بنابراین اگر پلیس من را نگه دارد نمی توانم صحبت از اینکه من االن کنفرانس دارم بکنم و یا اینکه من پدرم یا مادرم نمی توانم بکنم

و بنابراین نقش هاي مختلف و متفاوت . ایند شما دختر و پسر آنها هستیدرفتید خونه در حالی براي بچه هایتان پدر و مادرید اگر پدر و مادرتان بیمن قرار است نقش متناسب هر جا رو انتخاب . نه . برخی از آدم ها یک تصور و توهمی دارند که آدم همه جا باید یک جور باشد. را ایفا می کنید

. ار زیادي قرار است که ثابت باشدیا هسته اساسی و اصلی شخصیتی من به مقدCoreکنم در حالی که آن

بسیار مهم است که در این . چگونه پدر و مادري داشتید. رابطه پدر و مادر مهم است. مهم این است که شما در چه جور خانواده اي متولد شده اید. دیگرشما اگر یک بچه هستید در این خانواده بسیار متفاوت است با اینکه همین شما بودید با چندتا خواهر و برادر. خانواده چند تا بچه بودید

بسیار مهم است که در خانواده شما اگر دخترید چهارتا پسر اونجا هستند یا اگر پسرید چهار . بسیار مهم است که فرزند اولید یا فرزند دوم یا چهارمو پسر بزرگتر بسیار مهم است که پدر و مادر به ماجراي پسري و دختري . بسیار مهم است که فاصله سنی شما چقدر هست. تا دختر اونجا هستند

اینها شما را می سازد و علت اینکه . چه مزایایی قایل بودند چه مسئولیتهایی را به عهده شما می گذاشتند. دختر کوچکتر چگونه نگاه می کردندآدمی که درست مثل . یک ذره تاکید می کنم به خاطر این است که شناخت این موضوع کمکتان می کند که در بسیاري از موارد متوجه باشید

شما اگر . خیلی چاق است یا خیلی الغر است احتماال در انتخاب غذا یا ورزش و حتی به خاطر بزرگ و کوچک بودنش در انتخاب لباس عمل کندلی که شما اگر در حا. بچه اول باشید این پدر و مادر بوده اند که شما را بار آورده اند تا بعد از سه سال که مثال خواهر و برادرتان متولد شده اند

ر بچه دوم باشید همین که خودتان را بشناسید که در حدود چهار ماهگی است آن خواهر و برادر بزرگتر است که نقش بیشتر را از پدر و مادر د

Page 3: اگر جوان بودم1

٣

تا ده سال بعد این بنابراین بچه اول را در دو سه سال اول پدر و مادر تربیت می کنند و لی بچه دوم را در دو سه سال اول حتی . تربیت شما داردبنابراین اگر شما جاي بچه اول را با دوم عوض کنید هفتاد . خواهر و برادرها هستند که تربیت می کنند و به همین جهت است که حتما متفاوتند

در ازدواج مهم است و بعدا . علت این تاکید هم این هست که مهم است بدانید که کجایید. هشتاد درصد موارد با یک موجود دیگري روبرو هستیدبراي اینکه این . شما اگر بچه اول هستید و کسی که با او بیرون میروید بچه اول است باید بدانید که آماده اید براي جنگ. بدانید چه کار می کنید

یک دفعه . و احتمال وجود داردنوع نظام ذهنی در حالت عادي زمینه را براي برخورد فراهم میکند در حالی که اگر احتماال هر دوتون بچه آخرید دی هر دو تون منتظر می شوید یکی دیگر از شما مواظبت و مراقبت کند یا یکیتون پدر و مادر دیگري بشوید چون این نقش را به خاطر بچه آخر م

.توانید انتخاب کنید

صورت این هست که تا آخر عرتان به صورتی که یکی و ضمنا اگر یکی بچه آخر و یکی اول باشید احتماال هم انتخابتان و هم نو ع زندگیتان بهبنابراین اینکه در چکونه خانواده اي بودید روابط چگونه بوده . و درنتیجه تمام روابطتان متفاوت خواهد بود. بزرگتره و دیگري کوچکتر باقی می ماند

ن شما یا اهمیت بسیار زیادي در فرم شخصیت شما دارد و این پدر و مادر با شما چگونه برخورد و برداشتی داشته اند نقش بسیار مهمی در ساخت. چیزي است که باید دانستش و برخی از اوقات تعدیلش کرد

من وقتی فرزند اولم باید بدانم که میل من به اداره کردن به مسئولیت . درست مثل آدم چاقی که بایسد الغر بشود یا آدم الغري که باید چاق بشودنوعی مواظبت و مراقبت کردن از بزرگساالن وجود دارد پس بنابراین با دانشتن اینکه این گرایش ها در من وجود دارد هر جا که به نوعی رهبري و

بیست یا چهل درصد این تمایل را در خودم پایین بیاورم کمتر کنم به خودم هشدار بدهم که بنشین عقب اختیار را به دیگري بده -می روم ده. ري بده تا اینکه حتماال برعکس فکر کنم که اچون این منم و اینچنین کردم باید احتماال به چنین وضع و حالی ادامه دهمفرصت را به دیگ

.بنابراین بسیار مهم است که شما در این وضعیت کجا قرار گرفته اید

کسانی که به هر حال از سی و نه گذشته اند برویم سراغ اینکه من اگر جوان بودم چه می کردم یا شمایی که جوان هستید چه می کنید یا.چگونه می توانند به خودشان نگاه کنند

را Positive Self Confidenceیعنی . اولین مساله این است که من باید اعتماد به نفس خودم را به صورت اعتماد به نفس مثبت در بیاورمهمانطور که می دانید معنایش این است که یک باور و اعتقاد عمیق و سنگینی است که Self Confidenceاعتماد به نفش یا . داشته باشم

فقط یک عده اعتما به نفس مثبت . وجود دارد و به همین جهت است که چون یک باور و اعتقاد است همه آدمها همیشه اعتماد به نفس دارند ه نفس منفی دارند و می گویند من نه میدانم و نه می توانم ویا با وجودي که میدانم و یک عده اعتماد ب. می گویند من می دانم و می توانم. دارند

این مساله که برمی گردد به چهارده ماه اول زندگی بیش از هر دوران دیگر موضوع بسیار مهمی است که در زندگی شما را موفق یا نا . نمی توانمو اگر . د و به همین جهت است که مساله اعتماد مثبت اهمیت دارد و باید روي آن کار کردموفق برنده یا بازنده و حتی خوشبخت یا بدبخت می کن

با نگاه کنید ته وجودتان یک جوري نشسته و در مجموع در مورد مطالب مهم من چه نظري دارم که میدانم و می توانم یا نمیدانم و نمیتوانم یایعنی خوشبختانه حرکت از اعتماد به نفس منفی . کرد و به راحتی هم می شود درستش کرداین را باید درستش . وجودي که می دانم نمی توانم

به به اعتماد به نفس مثبت کار ساده ایست و با کمی کار کمی توجه کمی تمرین و مخصوصا با در آمدن از آرزوها که بعدا به آن می رسم و رفتنهدفها برداشتن من به تدریج اعتماد به نفس منفی خودم را می توانم به اعتماد به نفس سوي هدف ها و بعدا با قدم هاي درستی براي رسیدن به

مثبت تبدیل کنم و البته اعتماد به نفس مثبت بسیار متفاوت است با خوش خیالی و خوش باوري و خل و مشنگ بودن و تو هوا بودن که همه کاره آن خواهم کرد که یکی از خطرناك ترین حرفها این جمله است که بگم خواست شدنی است و هر چی بخواهی می توانی که بعدا هم اشاره ب

. خواستن فقط و قتی توانستن است که من حاضر باشم که شرایط را بیافرینم. براي اینکه خواستن توانست نیست. توانستن است

ت که من اگر تصمیم گرفتم از اینجا بروم ساندیاگو تمام معنایش هم این اس. خواستنی توانستن می شود که آفریده بشود . خواستن آفریدن استهیچ کدامش را نمی توانم از مد نظرم و عملم دور کنم و به اونجا . تمام تمام قوائد و اصول را باید رعایت کنم تا بتوانم از لس انجلس بروم ساندیگو

را کرد تا رسید علت این همه تاکید من این هست که روزي که معناي این حرف این هست که باید بعد از خواستن همه همه همه کارها. برسمتمنا . شما بگویید خواستن توانستن است یک توهمی پیدا می کنید که بسیار خوب من می توانم فعال صبر کنم بعدا هر موقع که خواستم می توانم

همه آدمهاي معتاد دو مشخصه دارند یکی اینکه خجالتی . ته باشدمن هنوز یک آدم معتاد ندیدم که این باور را نداش. می کنم به عرضم توجه کنیدو به همین جهت است که چهل سال است مشروب می خورم چهل سال است . اند و دیگري اینکه باورشان این است که خواستن توانستن است

Page 4: اگر جوان بودم1

۴

در حالی که اگر یک آدمی به این . ه معتاد ماندهو به همین جهت است ک. مواد مخدر مصرف می کنم اگر یک روزي خواستم می توانم بگذارم کنارنه . نتیجه برسد که نه خواستن توانستن نیست خواستن آفریدن است و باید تمام راه را هم از اول تا آخر رفت پس باید از همین امروز شروع کنم

نون و بیماري وقتی است که بگوییم خواستن وحشتناکتر و به نظر من حتی تا مرز ج. اینکه حاال هر وقت دلم خواست یا هروقت هوس کردمتو بخواهی خواهی داشت یعنی بنده اگر بنشینم خونه ام و ده سال فکر کردم که باالخره من اسپانیایی یاد میگیرم یا احتماال فیزیک . داشتن است

این همان . ي دانش فیزیک من داره میزنه بیرونیاد می گیرم یک دفعه بعد از ده سال می بینم دارم به زبان اسپانیایی صحبت می کنم و همینجوریعنی کسی . پرت و پال و دروغ و حقه بازي ایست که در آن فیلم راز است و مردم ساده بیچاره اي را با بازي و سیاه بازي که خواستن داشتن است

.نجلس و نخواستنش در قطب شمالبرف خواستن در لس ا: مثال. نشسته و منتظر است ببیند شما چه درخواستی داریدUniverseدر

جام کار بنابراین دلم می خواهد توجهتون را به این نکته جلب کنم که مساله اعتماد به نفس یعنی باور واقع بینانه به این است که من از عهده انمی کند که به اندازه سر مویی نمی شود رعایت کنم زیرا طبیعت آنچنان بر اساس قانون کار, ها بر می آیم اگر همه اصول و قواعدي را که باید

.قاعده را شکست و نتیجه دیگري از آن گرفت

یا حرمت نفس است که چند معنا دارد که Self Esteemدومین مساله که شما باید روي آن کار بکنید و مساله و گرفتاري همه ماست مساله نفس را دارد حرمت من حرمت نفس , یعنی با خودش لغت من را دارد. تو,و تو اولین معناي آن این است که من منم . مهم است به آن توجه شود

بنابراین مال جامعه و فرهنگی نیست که من و تویی نداریم و فکرشان این هست که یا ماییم یا دیگرانند بلکه مفهوم اول . خود خود خود من, منآنچه که در درون , پوست من من را و بدن من را از بدن شما جدا می کندهمانطور که. حرمت نفس یعنی من منم و تو تو و پاي آن می ایستم

معناي حرمت نفس در مفهوم اصلی و روانیش داشتن پوست . پوست من است از آن من است و آنچه که در درون پوست شماست از آن شماست. ن ناراحت نمی شومیعنی اگر تو ناراحتی م. یعنی تو تویی و من من. Psychological Skinروانی است

در حالی که وقتی شما این پوست را ندارید و همه در هم گره خورده اند . آن زمانی ناراحت می شوم که اجازه به خودم می دهم که ناراحت بشوممون ناراحتیم و در خانواده اي که هفت نفریم و هر روز هفته یکیمون ناراحت است هفت روز هفته هر هفت تا. ناراحتی شما ناراحتی من است

براي اینکه قرار است ما دوا و دکتر همدیگر باشیم ما . دلمون هم بهش خوش میتونه باشه و بهش معموال افتخار هم میکنیم که هیچ افتخاري ندارهکتر باشیم دلیلی ندارد اگر نمی توانیم دوا و د. ما از طریق همدردي به هیچ جا نمی رسیم ما فقط از پا در می آییم. قرار نیست همدرد هم باشیم

بنابراین مفهوم اول حرمت نفس رسیدن به . دلیلی ندارد آنجا باشیم و منتظر یمانیم. که آنجا بمانیم باید برویم دنبال کارمون و زندگیمونه وقتی که برادرتان یا این را به این دلیل خدمتتون عرض میکنم که بیخودي فکر نکنید که شما به عنوان جوان عیب و ایرادي دارید ک. اینجاست

. ابدا. بی عاطفه اید. فکر نکنید بی احساسید. خواهرتون یا پدرو مادرتون ناراحت است شما غش نمی کنید و از پا در نمی آیید و در خانه نمی مانیدوقتی که پسرم وقتی که من. ریدشما آدم حساس و به هم ریخته اي نیستید و عیب و ایراد ندا. شما اتفاقا آدم با احساسی هستید. به هیچ وجه

من قرار نیست آنجا بمونم . برادرم ناراحت است کوشش من این است که بفهممشون و اگر کاري می تونم بکنم کاري بکنم اگر نه میروم دنبال کارمما قرار است از . کس حل نمی کنداین مشکلی را براي هیچ . قرار نیست با این فرد باشم که چون تو ناراحتی من هم اینجا می ایستم و ناراحتم

به مرگ هم و از درد هم خبر بشویم یعنی ما قرار است از این درد مشترکمان خبر بشویم و بعد از خبر شدن به عنوان دوا و دکتر عمل کنیم نه برخی از . ل شما غصه بخورمدر حالی که می دانید در فرهنگ ما قرار این نیست که من براي شما کاري بکنم من قرار است مث. عنوان همدرد

. اوقات انقدر غصه بخورم که شما دلتان براي من می سوزد که نه انقدر ناراحت نشو من خودم انقدر ناراحت نیستم

ند احتبسیاري از اوقات شما جوان ها را متهم می کنند که احساس نداري عاطفه نداري اصال می دانید فرض بر این است که اگر پدر و مادر شما نارظاهرا میخواي بري چیز یاد . االن که اومدید اینجا برخی از اوقات میگن برید دیگه خوش باشید. مثال مهمانی نروید. شما هم باید ناراحت باشید

و انقدر تو هتل و کنار دریا . اگه میخوان درس بخونن یه جا میتمرگیدین درس میخوندین... بگیري ولی اونجا هروکره است واال یه هتلی دم دریاشیک و پیک کردي و این همه از دیروز صبح به خودت رسیدي و به دوستت اینو گفتی و رفتی اون لباسو خریدي و سه روزو رزیم گرفتی یه ذره

م دارید برید خوش باشید یه روزم میاین میبینین ما مردیم بعد. حاال این چه ارتباطی داره به مساله چیز یاد گرفتن...الغر بشی این تنت بره و ...ناراحت میشید که چرا به ما نرسیدید ولی خوب دیگه دیر شده , خاکمون میکنید راحت میشید خوب البته بعدش غصه می خورید

به . یعنی دل شما آنجاست. همه در هم فرورفتیم. که در فرهنگ ماست به خاطر اینکه حرمت نفس نیست. it is a game. ببینید بازي است چرا ؟ براي اینکه دل شما آنجاست یک فشاري میده و . که مادر شما از ایران یک تلفن میکند حال شما را اینجا به هم می ریزههمین جهت است

Page 5: اگر جوان بودم1

۵

یک روزي بوده که مثل بیماري که می آمده اگر . یک روزي بوده که آدمها در هم گره خورده بودند. دورانش به سر آمده. کار شما اینجا تمام استامروز ما قطره بارانی هستیم که قرار . تکه ابر بودنده او هم میگرفته اگر این می مرده اون یکی هم میمرده مردم تو هم بودند یکاین می گرفت

.بنابراین مساله اول حرمت نفس این است که من منم و تو تو. است هویت و فردیت خودمان را پیدا کنیم

We. دوم این مساله است که ما با هم برابریم are equal . .ما با هم یکسانیم, نه تنها با هم برابریمthe same . این موضوع را باید با تمام. we are the sameسیاه و سفیدید. we are the sameزنید و مردید . در فرهنگ ما نبوده و ماهم با آن بار نیامده ایم. وجودتان حفظ کنید

. درصد ما مساله انسان بودن ماست99.9براي اینکه . we are the sameنی و امریکایی هستیم ایرا. we are the sameبودایی و هندو هستیم که این مساله برابر بودن و یکسان . مساله این است که آن بدن یک بدن است. تفاوتی نمی کند که شما لباس قهوه اي پوشیدید یا مشکی یا آبی

رهنگ و جامعه اي میاییم که مثل همه جوامع و فرهنگ ها که اساسش بر این است که ما با همه ما از ف. بودن را باید با تمام وجودتان حس کنیدشما اگر یادتان باشد در ایران وقتی می خواستید کفش بخرید میگفتید چقدر می گفت صد تومن می گفتید به من چند می . متفاوتیم و استثنا

...دي

این نگاه سبب می شود که ما یک توهمی داشته باشیم که . نی ما هرجا می رویم استثنا هستیمدکتر جردن می گفت ایرانی استثنا خوان است یعمن اینجا شما اونجایید ولی یکی باال یکی پایین . متمایز هستیم ولی ممتاز از هم نیستیم, بله من با شما متفاوتم. با بقیه برابر و یکسان نیستیم

اینها را وقتی آدم با . تمنا می کنم اینها شعار نیست. نه پایینترم نه باالتر. از آن من از شما نه بهترم نه بدترباالتر. متفاوتیم. برتر نیستیم. نیستیممی دانید بعد از آن می توانید راحت خودتان باشید و . تمام وجودش حس کندکه من از تو نه بهترم نه بدتر نه باالتر نه پایینتر آزاد می شوید

. ی که بسیاري از ما به گونه اي بزرگ شدیم که تا به یک نفر می رسیم فقط می خواهیم بگشوییم از بقیه بهتریم یا بدتریمدر حال. زندگی کنیدتازه وقتی میروید می . کی از ما زشت تره . کی از ما خوشگلتره. کی از ما کوتاهتره . کی از ما بلندتره. کی از ما شیکتره. باالتریم یا پایینتریم

خوب به من چه مربوطه . میگویند برو خدا را شکر کن برو ببین افریقا ببین مردم چقدر بدبختند, که من یک عیب و ایرادي دارمگید نشینید مییعنی نکته اي که می خواهم خدمتتون عرض کنم اینکه از این بازي در بیایید وقتی از این بازي در بیایید . اصال این چه جور استداللی است

در . وید که شما بر اساس یک مالك هایی که درست و غلط و بد و خوب است عمل می کنید اما در مقام مقایسه کار نمی کنیدمتوجه می ش. فرهنگی که حرمت نفس نیست همیشه مقایسه است

ببین آقا اینا پنج . نهببین دختر خاله ات چه پیانویی می ز. ببین خواهرت چه کار کردو ببین خواهرت نصف توست غذاش رو خورد تو نمی خوريمثل اینکه ما اومدیم تو این دنیا . مالك مقایسه است , یعنی مالك. ساله اومدن خونه خریدن ما پانزده ساله اینجاییم خونه نداریم خاك تو سرت

...چون آدمی که حرمت نفس ندارد دایما در فکر این است که کی باالتره کی پایینتره و . مسابقه بدیم

ران یک تحقیقی در دانشکده علوم اجتماعی مرکز مردم شناسی داشت که به دهاتی رفته بودند که یک نفر نمی دانست تاریخ تولدش چه ما در ایچون اون مهم است که آدم بداند باید به کی سالم کند از کی باید منتظر بشود . ولی همه می دانستند کی از کی بزرگتر یا کوچکتره. زمانیست

.سالم بخواهد

. برابري و باال و پایین بودنت مطرح است. اصال می خواي زنده باش می خواي مرده. ت. مهم این نیست که تولد تو چه زمانیست. این مهم استراحت می شوید یعنی . بیرون بیایید و یک دفعه دیگر راحت می شوید. بنابراین حرمت نفس اونجاست مواظبش باشید و خودتان را اذیت نکنید

با مالکهایی که . استآنچه را که خوب و درست می دانید با مالکهایی که بعدا بهش می رشم زیبایی. یعنی کوشش می کنید خودتان باشید. چیدیگران چه قضاوت و . دیگران چه فکر می کنند. تا اینکه در فرهنگ ما چگونه باید عمل کرد. ارزش هاي انسانی است خودتان را سازگار می کنید

من بارها عرض کردم روي خط . و روزي که آدم برسد به آنجایی که من از تو نه بهترم نه بدتر نه باالترم نه پایینتر آشوده می شود. رندنظري دارادي تلویزیون یا برخی اوقات در کنفرانس ها دوستان حرف هایی می زنند که وقتی بهش نگاه می کنم می بینم این حرف چقدر احمقانه و چقدر

بیست سال قبل اصال این . بعد یکم که فکر میکنم می بینم خودم ده سال قبل این عقیده را داشتم. چقدر خنده دار چقدر توخالی است مسخره ؟چطور شد پدر و مادر من خیلی خوب بودند و .چطور شد اونوقت من خوب بودم. مادر یا پدر من با این عقیده مرد. عقیده را ازش دفاع می کردم

چرا انقدر (یعنی مفهوم حرمت نفس . تمام شده. اصال باید از این بازي در بیایید. ایی که االن این فکر و عقیده را دارید اشتباه استشم.هستند؟

Page 6: اگر جوان بودم1

۶

روزي که شما حرمت نفس دارید . معنایش این است که ما با هم نه بهتریم نه بدتریم نه باالتر نه پایینتریم. مقدس بودن است Holly) اصرار دارمروزي که خودتان را خوب بدانید . یکی اینکه خودتان را خوب می دانید. و چیز رادارید و این دو چیز بسیار مهم استد

یک تصور و توهم غلطی در طول . یکی اینکه کار خوب می کنید در حالی که آدم روزي که خودش را بد بداند کار بد می کند: دو خاصیت داردمثال به پسرمون گفتیم تو پسر بدي هستی تنبلی این از فردا . ما به یک کسی بگوییم تو بدي میرود کار خوب می کندتاریخ در جوامع بوده که اگر

. صبح میره درس می خونه

شما به مجرد اینکه گفتید من خوبم به دنبال این . هیچ مطالعه اي هیچ دلیل علمی اصال در این زمینه نیست و درست در جهت عکسش استدوم . و به مجرد اینکه به خودتان گفتید من بدم ول میدهید و میگذارید کار بد اتفاق بیافتر. ثابت کنید بهترید و برید کار خوب بکنیدهستید که

پس من خوب تو خوب رابطه خوب پس نتیجه هم خوب است . من خوبم تو هم خوبی. روزي که گفتید من خوبم می پذیرید که دیگران هم خوبندبنابراین مساله حرمت نفس اول با . اگر گفتم من بدم نتیجه می گیرم که تو هم بدي رابطه هم بد است و نتیجه اش هم بد استدر حالی که .

با . این است که بعدا خواهیم دید دور هم می توانیم جمع شویم. رابطه هم خوب است. تو هم خوبی. خودش این مفهوم را می آورد که من خوبمتو , تو کثیفی, تو بدي , به همین جهت است که در طول تاریخ که در سر ما کرده اند که تو گناهکاري. ز پا در می آیمگفتن اینکه من بدم ا

.شرم است و شرم. تاریخ بشریت ده هزار سال فقط ننگ است و ننگ, نجسی

معنایش . خواستنی و دوست داشتنی هستیدروزي که شما حرمت نفس دارید . دومین مساله این است که من خواستنی و دوست داشتنی هستمماجراي خواستنی و . حاال بر فرض که همه شما را بخواهند شما چه خاکی می توانید بر سرتان بکنید. این نیست که همه شما را می خواهند

شتنی هستی که همه تو دوست داشتنی معنایش این نیست که همه شما را دوست دارند چون یک چیزي در فرهنگ ماست که تو وقتی دوست داما در دنیایی . براي اینکه همان یک نفر کافی است. من وقتی دوست داشتنی هستم که یک نفر من را دوست داشته باشد. را دوست داشته باشند

فر هم دوست ما روزي که یک نفر ما را دوست دارد و پنج ن. پنج تا هم دوست ما باشند. هستیم که یک نفر قرار است ما را دوست داشته باشدچون روزي که شما کوشش می کنید . ما احتیاج نداریم همه ما را دوست داشته باشند. هستند در شش میلیارد مردم دنیا کار ما درست است

وارد فقط آدمی می آید . علتش این است که شما خودتان را خوب و دوست داشتنی نمی دانید, دیگران شما را دوست داشته باشند تقریبا همیشهبگذارید همین . یک محیطی می شود و می خواهد یک کاري بکند که مردم دوستش داشته باشند که خودش را خوب و دوست داشتنی نمی داند

کوششی که در ارتباطشون با بقیه مردم می کنند این است که به بقیه ثابت بیش از نیمی از مردم دنیا تنهاو تنها و فقط وفقط: جا راحتتون کنم تمام این کوشش که در سالم علیک و احوالپرسی و تعارف و دعوت . لطفا من را خوب بدانید و دوست داشتنی. نند که من خوبم و دوست داشتنیک

و اشکال کار این است که چون من خودم را خوب نمی دانم مهم نیست دیگران راجع به من چه فکري می کنند و چون من خودم را .... و مراقبت تازه اگر شما آمدید به من گفتید که تو را دوست دارم حاال تازه میگم این حقه باز رو . شتنی نمی دانم مهم نیست که شما چه می کنیددوست دا

یا این خرو ببین که باور کرده و به همین جهت است که شما باید از ده تا تست بگذرید تا من قبول کنم شاید شما من . این دروغگو رو ببین. ببین. میدونید در حدي که شاید در مقام مقایسه با دیگران که من در ذهنم هست من را به دیگران ترجیح می دهیکمی خوب یا دوست داشتنی را

بنابراین علت این تاکیدي که خدمتتون دارم این هست که من و شما بدونیم که وقتی شما میگویید من حرمت نفس و . واال هیچ چیزدیگر نیستSelfesteemیعنی وقتی که به این . و این شما را آزاد می کند. ارم معنایش عبارت از این است که من خودم را خوب می دانم و دوست داشتنید

چون روزي که شما . شما قرار است اینجا خوش بگذرونید و خوب و خوش باشید . سالن آمدید هیچ قرار نیست ثابت کنید خوبید و دوست داشتنییعنی . همین جا شما از پا در آمدید. ثابت کنید من خوبم و دوست داشتنی شما تمام زندگی خودتان را اینجا به هم ریختیدخواستید به دیگران

چه کار کنم تو من را دوست .... یک کوششی کردید براي اینکه برسید به هر آدمی که چه کار کنم معلق بزنم ؟ بخندم؟ گریه کنم؟ تو سرم بزنم؟. داشته باشی

بعد از اینکه براشون . این کار را بکن این کار را نکن چرا این کار را کردي. همین جهت است که غالب اوقات مردم شما را به بازي می گیرندبهوخوب معلومه اهمیت نمیدي معلومه دوست نداري معلومه من برات مهم نیستم معلومه من برات بی , صد تا کار می کنید با یک کاري که نکردید

از جمله پدر مادر ها براي بچه ها با یکدفعه که شما می گید نه , برخی از اوقات شما بیست سال بیست هزار کار براي یک کسی می کنید. شمارزیعنی بعد از اینکه بیست هزار بار گرفتم یکبار که نگرفتم کار . حرف عبارت از این است که بفرمایید این هم نتیجه بیست سال دوستی و آشنایی

.مام استت

Page 7: اگر جوان بودم1

٧

نود درصدش . چون ریشه هایش آنجاست. فوبیا ندارید. Anxietyیکی اضطراب و نگرانی.دو چیز در شما نیست اگر حرمت نفس داشته باشید. نگرانی ندارید. ترس ندارید. روزي که شما حرمت نفس دارید اضطراب ندارید. اضطراب و هراس اجتماعی است. استSocial Phobiaمساله .نداریددلهره

از قدتون از وزنتون از . از خودتون خجالت نمی کشید . آدم خجالتی نیستید از خودتون بدتون نمیاد. Toxicshame. دوم شرم و خجالت نداریدمن خودم را و آنچه را . من براي چی خجالت بکشم. از تحصیلتون از پدر و مادر تون از رشته تحصیلیتون از فامیلتون خجالت نمی کشید. سنتون

بنابراین علت این تاکیدم روي حرمت نفس این است که . چیزي است که من دارم, ي اینکه این نتیجهو باهاشم خوشحالم برا. که دارم پذیرفتم. شما را به یک جایی می رساند که باالخره براي خودتان هم ارزش و اهمیت و اعتبار قایلید

چون . راین من باید براي حرمت نفسم یک کاري بکنمپس بناب. بودن را و آن اعتبار را قایلیدImportantو Valueهمانطور که براي دیگران آن و شما قرار است این . و ما ایرانیها اگر بیشتر نداشته باشیم حتما کمتر نیست . بیش از هشتاد درصد مردم دنیا مشکل جدي حرمت نفس دارند

ه ایست که به دنبال سراب میرود و فکر میکند یعنی درست مانند تشن. مشکل را حل کنید واال تمام عمرتان به دنبال چیزي می گردید که نیستبنابراین تاکیید من . دارد نزدیک می شود و بیشتر و بیشتر آب می بیند در حالی که فقط تشنگی اش بیشتر می شود و مطلقا از آب خبري نیست

, نعمت جهان است و آن خود دوستی استبزرگترین, بر روي مساله حرمت نفس به این دلیل است که شما را به یک چیزي می ساند که بزرگترینSelf Love .حاال که خودم را دوست دارم می توانم دیگران را دوست داشته باشم. من خودم را دوست دارم .

نرسم فقط اونطرفش حالت self-loveاما روزي که من به . حاال که خودم را دوست دارم و دیگران را دوست دارم زندگی دوست داشتنی می شودبا خودم راحت و راضی . خودم را نمی پسندم. حالت خفیفش که معمول است خود ناپسندي است. از خودم متنفرمSelf Hateشدید و سنگینش

خودناپسندي بنابراین من در مقابل مساله خود دوستی حال دیگري که پیدا می کنم . از هیچی یا از بیشتر چیزهاي خودم راضی نیستم. نیستم. خودناپسندس همانطور که می دانید به دوشکل خودش را نشان می دهد. است

یکی حقیر صغیر بد . دوجور زندگی می کند. نمی پسندد. آدمی که خودش را نمیپذیرد. Self Hatred.یعنی آدمی که خودش را دوست نداردزیر پاي همه . ما میبینید که حالت کلفت و نوکر را دارد همه را می لیسدبخت بیچاره خاك تو سر که میگوید و عمال هم نشان می دهد یعنی ش

تو مهمی تو مهمی . آینده اش مهم نیست. غذایش مهم نیست زندگیش مهم نیست. خوابش مهم نیست. تمام مدت خودش را ناچیز می بیند. است. Egoisticحالت خود پسندي به خوش می گیرد . Selfish.حالت خودخواهی به خودش می گیرد. یا درست برعکس. به بهانه هاي مختلف

. Narcissisticحالت خودشیفتگی به خودش می گیرد

شما روزي که یک آدم . Self centerحالت خود مدار و خود محور پیدا میکند . Grandeurحالت خود بزرگ بینی به خودش می گیردخواه یک ادم را خود پسند می دانید باید با تمام وجودتان بدانید که این آدم ته خودشیفته یک آدم خود مدار یک آدم خود محور یک آدم خو

وجودش از خودش متنفر است از شما متنفر است از زندگی متنفر است ولی چاره اي نداشته که این چیزي به این همه تلخی و بدي را که باید اهی و خودپسندي و خود پرستی و خود شیفتگی است داشته باشد و ارایه یک جوري داشته باشد با یک شکر شیرینی رویش را که اسمش خودخو

خود دوست و . بنابراین موضوع بسیار مساله مهمی است و به همین جهت است که شما دلم می خواهد بدانید که مردم را سه گونه می بینید. بدهد. پسند را بازي می کنداما خود پسند همان خود ناپسندي است که رل خود. خود ناپسند و خود پسند

خودناپسند یک موش و سوسک می شود که آن زیر میدود ولی بعضیها چون نمیتواننند آن زیر بدوند میترسند که پا رویشان گذاشته شود یک اینکه تاکیید علت . حاال شما را می ترسانند. پوست شیر میگیرند میروند توش یک بلندگو هم میگیرند مثل من پشتش می ایستند نعره می کشند

و این را باید در خودتان به وجود بیاورید لطفا با این همه توضیحات که . می کنم روي این مساله این است که شما چاره اي جز خوددوستی نداریدکسی آدم خود دوست. چون در فرهنگ ما فکر می کنند آدم خوددوست خودخواه است. وقتتون را گرفتم نگویید خوددوستی یعنی خودخواهی

. است که چهار مشخصه دارد

.همه کارهاي خوب دنیا را براي خودش می کند

.هیچ کار بدي را هیچ وقت علیه خودش یا با خودش و براي خودش نمی کند.1

Page 8: اگر جوان بودم1

٨

یا consequenceو cost ,responsibilityیعنی . هر کاري را به هزینه و مسئولیت و پذیرفتن پیامد کار خودش انجام میدهد.2resultرا می پذیرد.

.اونجا حد و زندگی تو است. اینجا حد من است. می ایستد. به حریم و حقوق کسی تجاوز نمی کند.3

مخصوصا اگر پدر و مادر . این براي همه مفید است. این آدم خود دوست است. خوب شما روزي که با چنین آدمی روبرو هستید که مشکلی نداریدپس بنابراین دلم میخواهد توجه داشته باشید من و شما هیچ کاري نداریم جز . ه اینجوري نباشد گرفتاریستچون روزي ک. است براي بچه هایش

. براي اینکه اگر حل نشه با آن بسیار گرفتار خواهیم بود. و حرمت نفس خودمون را حل کنیمSelf esteemاینکه مشکل

یکی اینکه شما گرفتار احساس گناه و . دو خطر دیگر شما را تهدید می کند. حاال اگر شما مساله اعتماد به نفس و حرمت نفس را حل نکنیداین خطري است که براي آدمی که مشکل اعتماد به نفس و حرمت . Blameو دایما خودتان یا دیگران شما را سرزنش کنند یعنی . تقصیر بشوید

از اوقات مثال به حتی دیدي شما برخی. یک جوري شما همیشه مقصرید. احساس گناه و احساس تقصیر می کند. پیدا می شودنفس داردبه پدر مادرتون یا به خواهرتون یا به بچه تون نمی رسید احساس گناه و تقصیر می . دوستتون کمک نمی کنید احساس گناه و تقصیر می کنید

. س حقارت استو پشتش معموال احسا. کنید

خوب اگر شما یک چنین کسی باشید که . یعنی خطري که وجود دارد اینجاست. یعنی اینجا دیگه من کارم تمام است. Inferiorityاحساس , و مساله گناه و تقصیر را داشته باشید و مساله احساس حقارتSelf esteemو مشکل حرمت نفس Self confidenceمشکل اعتماد به نفس

.شش تا آدم می شوید-متاسفانه وقتی می رسید به جوانی پنج

. میروید تو الك خودتون. Isolated, Separatedعزلت طلب . تبدیل می شوید به آدم گوشه نشین.1. فقط به این فکر می کنید که چگونه میشود امروز خوش گذراند. یعنی اهل پارتی. عشرت طلب.2

حاال میروم دنبال هرچه . یعنی من و شما درگیر حالی می شویم که حاال مساله عشرت طلبی است. هر وضعیتیو به هر هزینه اي با هر شدتی با چون این گرفتاري من را اینجا می . فرقی نمی کنه. هرچی می خواد باشه. که کیف دارد و لذت بخش است حاال مواد مخدر باشه مشروب باشه

.رساند

اگر در خانواده ام مساله داشتن پول و ثروتمند شدن اهمیت داشته باشد حاال راه میافتم میرم براي اینکه می روم دنبال مساله ثروت مخصوصا.3من فقط باید پول داشته . در می آید و تبدیل می شود به هدفVehicle and Meanدیگر پول براي من از وسیله به عنوان . ثروتی را بیاندوزم

.براي اینکه می روم سراغ ثروت. باال و پایین را به هم می دوزم که این پوله را داشته باشمو بنابراین زمین و آسمان و . باشم

ممکن است از طریق . حاال این به شکل و فرم هاي مختلف می تواند خودش را نشان دهد.چگونه می توانم قدرتمند باشوم. Power. قدرت. 4براي اینکه کساله من این است که شاید بتوانم این ضعف و زبونی ام را با . اجتماعی باشدممکن است از طریق درگیر شدن در کارهاي. علمی باشد

.مساله قدرت حل کنم

یعنی من دنبال این هستم که مشهور شوم حاال به هر هزینه . که در جوان ها بیشتر خودش را نشان می دهد. احتمال دیگر مساله شهرت است. 5چون در . ت است که یکی از ایده آل هاي بسیاري از آدمها این است که مدل بشوند یا خواننده و هنر پیشه بشوندو به همین جه. اي به هر قیمتی

.اینگونه موارد شهرت درش را به روي من باز می کند و من را آنجا می برد

یدهایی بزرگ کرده باشند من یک گرایشی پیدا می اگر در خانواده اي باشم که سیستم پدر و مادر من به مقدار زیادي من را با یک باید و نبا. 6یعنی همانطور که عرض کردم تمام مدت درست مانند کودکی ام دنبال این هستم که مردم . Love thirst. Love hunger. کنم به مهر طلبی

Page 9: اگر جوان بودم1

٩

یا اینکه اگر در . دوست داشته باشندهرچیزي را تحمل می کنم براي اینکه مردم من را. و دست به هر کاري می زنم. من را دوست داشته باشند) بعدا می رسم(یعنی وارد سیستم هاي افراطی . یک فرهنگ و جامعه اي باشم مانند ایران دنبال این هستم که بروم قربانی بشوم یا قربانی بکنم

یا حاضرم بروم . دم و خودم را منفجر کنمیعنی حاضرم بروم بمب به خودم ببن. سیاسی و مذهبی بشوم که آخرش یا باید مرد یا باید کشت یا هر دوچرا؟ براي اینکه براي من مساله قربانی شدن . به عنوان دشمن خودم. یک کاري بکنم که به راحتی یک میلیون نفر صدهزار نفر یا هزار نفر را بکشم

و یک احتمال خیلی کوچکی هم وجود دارد که. و قربانی کردن یک مساله جدي می شود

شبها یک دفعه . مثال یک روز هاي خاصی از هفته مذهبی بشوم. یعنی تبدیل بشوم به یک آدمی که همه جوره هست. ل و مشنگیبزنم به خ. 7یک آش شله قلمکاري . ظهر که شد یک دفعه داوطلب می شود که برود کارهاي اجتماعی بکند. دم صبح یکدفعه درویش می شود. هیپی می شوم

.ایش را برخی از اوقات در محیط هاي علمی و اجتماعی می بینیددرست می کنند که شما ترکیب ه

چیز دیگري که من در دوره نوجوانی و جوانی مواظبش خواهم بود این است که یک واقعیت را می دانم و آن این است که موفقیت با اولین قدم متاسفانه بسیاري از . خوشبختی و انحراف با اولین قدم شروع می شود.من و شما باید بدانیم که موفقیت با اولین قدم شروع می شود. آغاز می شود

انحراف وقتی است که بیست سال است . خوشبختی قدم آخري است که بر می داریم. ما فکر می کنیم موفقیت قدم آخري است که بر می داریم. ه باید به سمت شمال یا شرق و غرب بروید اشتباه کنیدشما فقط کافی است که وقتی به یک بزرگراهی می رسید ک. ابدا. در یک کاري هستیم

و . مورد اشکال ندارهحاال یک. در زندگیتون اصال خودتون را فریب ندهید که یکدفعه این کار را می کنم. اولین فرمانی که می دهید تا آخر رفتیداوال می دانیم برخی از اعتیاد ها هست مثل کوکایین که . جعه استبرخی از کارها یکدفعه اش هم فا. ابدا. بعد هم مخصوصا نامش را بگذاریم تجربه

. برخی از شما یک ظرفیت و زمینه زنتیک دارید که با یک بار مشروب خوردن کارتان تمام است. با یکبار می توانید معتاد بشوید, شما با یکبار

یک دقیقه اشتباه به عنوان یک , پنج دقیقه, بسیاري از اوقات یک اشتباه. دبراي اینکه بدن به گونه اي عمل می کند و انتظار دارد که باهاش رفتیبنابراین اصال بازي در نیاورید که . می کنید که تمام زندگیتون عوض خواهد شدمرد و یا به عنوان یک زن حامله می شوید یا یک کسی را حامله

. یک بار و یک دفعه است

روزي که یک چیزي بد و غلط است به خاطر اینکه . نکنید. حاال شب عروسی خواهرته. شب تولد برادرتهحاال. حاال کنار دریاییم. حاال عروسیهو اصال همانطور . علت اینکه این را خدمتتون عرض می کنم اینکه باید محکم سر این اصول ایستاد. عروسی خواهر یا برادرتون است خوب نمی شود

یک . هم بزرگراه را وارونه برویم که ببینیم چه می شه الهی به امید تو ببینیم مردم می خندند یا نهکه شما هیچ وقت نمی گویید حاال یک بارو هرگز این فرصت و انتخاب را به خودتون ندهید به بهانه تجربه هیچ دلیلی ندارد که این . مقداري نگاه بکنیم به اینکه انحراف با اولین قدم است

.کار ار بکنید

هوش تعریفش هست تنوع در . درست عکس هوش استHabbitعادت . مساله بعدي این است که هیچ وقت خودتان را گرفتار عادت نکنیدبنابراین . به میزانی که تعداد عادت هاي شما زیادتر است نشان دهنده این است که شما بیهوش ترید. عادت یکسانی در سازش است. سازش

اگر عادت بد و غلط است بیاندازید . این را دوست دارم یا باید اینجوري یا اونجوري باشد. که من به این کار عادت کردمبیخودي بازي در نیاورید .دور

مشروب و مواد مخدر و قمار . یکی اعتیاد منفی داریم که همه می شناسیم. ولی همانطور که می دانید دو نوع اعتیاد داریم. بدتر از آن اعتیاد استشما . اما متاسفانه یک خطري که شما را تهدید می کند و باید بشناسیدش اعتیاد به درس خواندن بیش از حد است. کلیفش روشن استاست که ت

اعتیاد به کار کردن بیش از حد است یعنی من قرار است هفته اي هفتاد . فرقی با آدم هروئینی ندارید. اگر بیش از اندازه درس می خوانید معتادیدتز دکتري تون اسن شش ماه باید کار بکنید را . در یک مراحلی تزتون را باید بگذرانید. کوتاه مدتی . به هر دلیل و بهانه اي. اعت کار بکنمهشتاد س

! اما من تمام عمرم آمدم به این دنیا حمالی کنم؟. میشود فهمید

Page 10: اگر جوان بودم1

١٠

خود او از . ا فرستاده اینجا و بنابراین باید برویم خدا را کمک بکنیمچسبیدن به خود خدا که ما آمدیم تو این دنیا و خدا ما ر. سومش مذهب استو بنابراین گرفتاریست در حالی که بعدا ,.عهده کارها بر نمی آید ما باید برویم کمکش تا به حال هم موفق نشده و یکدفعه ما موفقش می کنیم

...صدو بیست و چهار هزار پیغمبر . او کارش خوب در نیامده. شاید برسم

قد اینجوري . وزن کجا رفت. دماغه به چه صورتی در آمد. صبح تا غروب حواستان این باشد که موي سرتان چی شد. یا چسبیدن به بدن و اندام. شما برخی از اوقات یک قیافه هایی درست می کنید که قیافه هاي مثال سگ پسندانه است. و می دانید اینها از یک حدي گذشت بیماریست. شد

Anorexia .علتش این هست که می بینند یک اسکلت داره میره . که وقتی در خیابان می روید سگها دنبالتان راه میافتند. داري قربونتون برمگربه ها میان دنبال دنبه اي چربی. چرب و چیلی. ماها قیافه مون همانطور که می دانید گربه پسندانه است. امیدوارند این بریزه خوب بخورن دیگه

. یک ذره مواظب اینها باشید. اي چیزي

خطی که در زندگی هست خط وسط و . دورانش به سر آمده. بنابراین من نمی توانم خودم را درگیر عادت هاي بد یا اعتیادات بد یا خوب بکنم. زمینه لطفا دنبال مد نرید قربونتون برمبنابراین خوتان را درگیر نکنید و در این . میانه است یعنی آنجاست که به من و شما می تواند کمک بکند

رفتار جمعی داریم و اصوال یکی از Collective Behaviorمد را ما در بحث . نیمی از مدها بیماري است و زشت است و چندش آور است. شما باید به من نشان بدهید که این مد زیباست. انحرافات و اشکاالت اجتماعی است در بیشتر موارد

نگاه کنید این شلوارهاي بگی که این بچه ها می پوشند مخصوصا وقتی که میارن . یعنی به صرف اینکه مد است. مناسب و متناسب استاین مد و بنابراین عقب عقب مثال . انقدر پایین که شرتشون از اون زیرش پیداست و بعد هم مجبورن اینجوري راه برن که اگر مستقیم راه برن میافته پایین

خوب شما . دلمون خوش است که این مد است و بعد هم خنده مون میگیره که این شلوارها اصال بیاد باال!! این حاال مدش کجاست؟. رنراه میبیخودي بحث . ماجراي تجربه را مطرح نکنید. بنابراین خودتان را اذیت نکنید. میتوانید با هزار جور بیماري و گرفتاري در این زمینه روبرو بشوید

کسی که خانواده دارد و کسی که . این محیط وقتی است که انتخابی که کردید درست است. را نکنیدکه اینجا محیطش اینجوري استمحیط. معنایی نداردPier(?) Pressureخودش را دارد

ی نشوي رسوا همرنگ جماعت شما می دانید یکی از حرفهایی که در زبان فارسی است این است که خواه. و باالخره مساله همرنگ جماعت شوبنابراین بیخودي خودتان را همرنگ جماعت . شعار علمی واقعی این است خواهی بشوي رسوا و سپس بدبخت شوي همرنگ جماعت شو. شو

یعنی انسان تنها موجودي است که ابتدا به وجود می آیدشما می دانید که. جماعت را وقتی آدم همرنگش میشود که رنگش درست است. نکنیدExistanceدر حالی که وقتی شما به بقیه موجودات . محتوایش را پیدا می کند, و بعدا ماهیتش یعنی آنچه که هست. و هستی پیدا می کند

. یعنی یک سگ ابتدا سگ است و بعدا به این دنیا می آید سگ می شود. نگاه می کنیدابتدا ماهیتشان مشخص می شود و بعدا وجود پیدا می کنندیوانات براي اینکه به نوع تکمیل یا کامل خودشان تبدیل بشوند هیچ احتیاجی به هیچ آموزشی ندارند و در شرایط عادي و معمولی چیزي می ح

به بیان دیگر وقتی که من و شما . شوند که می خواهند بشوند یا می توانند بشوند چون آنکه می خواهند و می توانند در حقیقت مثل هم هستیعنی انسان . بنابراین انسان باید انسان شدن را یاد بگیرد. موجودات دیگر صحبت می کنیم آنها از آغاز تا پایان تکلیفشون مشخص استدرباره

. یک مقدار حرف و کلمه است حاال می خواهد چگونه کلماتی بنویسد. مانند یک مقدار عدد است که حاال میخواهد این عدد را چه جوري در بیاوردبه همین جهت است که اگر شما با باور من مشکلی نداشته . ري است که حاال این خمیر چگونه می خواهد خودش را شکل و فرم بدهدیک خمی

به بیان دیگر ما به این . یعنی من و شما خودمان را می سازیم. باشید اگر هم دارید عوضش کنید انسان مخلوق خداست ولی خالق خودش است. و اال از قبل چیزي آن را براي ما ننوشته. نوشت, نوشت و در سر , باید آن را از سرDestinyکه سرنوشت ماست دنیا می آییم و آنچه

اگر . معلوم است که در چهارچوب و محدوده اي هستیم که زندگی می کنیم. معناي این حرف این است که ما زندگی خودمان را می توانیم بسازیمو معلوم است که عامل ارثی و عامل محیطی . ریقا یا امریکا معلوم است که در این چهارچوب می توانیم عمل کنیمپسر یا دختري هستیم در اف

. ولی به هر حال در یک چهارچوبی من و شما یک حد و امکان آزادي اي را داریم. نقش فوق العاده اصلی و اساسی دارد

اینکه در این هتل شما یک آزادي عملی دارید ولی به برخی از اتاق ها یا مراکز هتل نمی درست مثل . یک عده اي کمتر و یک عده اي بیشتر دارندبنابراین مهم است که این را . مهم این است که در آن حدي که شما آزادید که بر مبناي آن مسئولیت پیدا می کنید چه می کنید. توانید بروید

که فکر کنید . و اگر این باور را دارید لطفا بهش یک نگاهی مجددي بکنید. باشیم یا بدبختبدانیم ما از قبل برایمان ننوشته اند که خوشبخت باور من این هست نظر من این هست که . یک همچین قاعده هایی نیست. سرنوشت شما نوشته شده با کی باید ازدواج کنید چه زمانی می میرید

Page 11: اگر جوان بودم1

١١

خدمتتان هستم که این توهم و تصور را نداشته باشید که از قبل نوشته اند شما با کی نیست و اگر یک روزي خواستید با من بحث و سوالی بکنیدهمین پرسشهاي اصولی و . اگر اینگونه بود هم سواالت جدي تري مطرح می کرد. چه زمانی می میرید, بچه تان چی می شه, ازدواج می کنید

...چهار پنج ساله یا هفت هشت ساله بوده حاال در امریکا هشتاد سال است و اساسی را مطرح می کرد چرا متوسط عمر مردم در طول تاریخ سه

علت اینکه این را خدمتتون عرض می کنم این هست که ما به هر . ماجراي تناسخ هم مساله اي را حل نمی کند و صدها سوال هم به دنبال داردو Reality and factیعنی واقع بینی. باید با مسئولیت ساختاین زندگی را . حال اینجاییم و قرار هست که زندگیمون را بسازیم

Responsibility . شما دو عامل براي سالمتی روانیMental Healthشما یک کسی را بیاورید و بگویید ده دقیقه وقت داري بگو این . داریداین است با واقعیت چقدر کار دارد و چه اندازه مسئولیت را مهم. در بیست دقیقه میشود فهمید سالم یا بیمار است. آدم سالم است یا بیمار است

و اگر به آنجا برسم که این آدم آیا در زندگیش با زحمت روبرو می شود یا رحمت کافی است که عالوه بر واقعیت و مسئولیت . متناسب می پذیردو روزي که در این مثلث زندگی نمی . . Reality , Morality and Responsibilityیعنی مثلث رحمتی که من می شناسم . اخالق را بگذارد

خشم , Anexietyاضطراب , Depressionکنیم وارد یک مثلث دیگري می شویم که مثلث زحمت و نکبت است که می شناسید افسردگی کند ناچار وارد مثلث دیگري می یعنی اجتناب ناپذیر است یعنی کسی که در مثلث رحمت زندگی نمی Angerand Agression. .و عصبانیت

شود و آنجا گرفتاریش این است که با افسردگی و اضطراب و خشم روبروست و در چهل و پنج سالگی حتما کسی که با واقعیت و مسئولیت و یت باید مواظب چند اینجا نکته اي که اهمیت دارد این است که با مسئول. اخالق زندگی نمی کند در مثلث زحمت و یا نکبت قرار خواهد گرفت

یعنی خط اینها خیلی خط مشکلی . We are Busy. We are not responsible. مشغولیم. بسیاري از ما مردم مسئول نیستیم. نکته باشیداست

پنج سال است یک دوره دوساله یا چهار . برخی از شما در دانشگاه مشغولید . به بیان دیگر مهم است که خودمان را مشغول نکنیم. برخی از اوقاترا Victimبرخی از ما که در فرهنگ ما بسیار فراوان است دوست داریم حال قربانی . مواظب آن باید بود. ساله را با مشغولیت دارید میگذرانید

مظلوم کسی است . و چون در فرهنگ ما گفته شده که مظلوم کسی است که حق با اوست. مظلومیم, ما مشغول و مسئول نیستیم. داشته باشیماست پس مظلوم خوب است دوست داریم خودمان را مظلوم نشان که خوب است چون یک نتیجه گیري قیاسی کردیم که چون ظام و ظلم بد

. اشید نه مشغولنه مظلوم ب. بدهیم

و یکی . فکر کنیم لعنت شده ایم کثافتیم آشغالیم گناهکاریم. دو خطر دیگر هم هست یکی اینکه حالت ملعون را داشته باشیم. بلکه مسئول باشیدبنا براین بسیار مهم . برخی از اوقات دوستان روي خط می آیند که اصال من نمیدونم از کجا شروع کنم. اصال ما مرده ایم کار ما تمام است. مقتول

Waiting. nobody is."انتظار". یکی اینکه آدم منتظري نباشید. سه چیز را مواظبش باشید که کنار این هست. است که این را بدانیمcoming ” “من . هیچ کس نمی آید. این حرف دکتر براندن خیلی درست استLicence Plateاتوموبیلم سالها این بود کهeversince I lost

my hope, I feel muchbetter ” “نه از . امیدوارم بهتون بر نخورد. من باورم این هست که من منتظر نیستم و در زندگیتون منتظر نمانیدخودمان ما این نگاه انتظار را فقط به این دلیل داشتیم که به خودمان نگاه نکردیم و با. منتظر نمانید. آسمان کسی بیرون می آید و نه از چاه

.و بنابراین امید من این است که توجه به این داشته باشیم که منتظر نمونیم. نبودیم

ما پیش بینی می کنیم پیش گیري می کنیم آمادگی داریم . این حالت اضطراب و نگرانی را رها کنید. دومین مساله این هست که مضطرب نمانیدچون . دارمObjection. که من همیشه در حال گیر و درگیري هستم. اشم و بعد هم معترضولی این بسیار متفاوت است که من آدم مضطربی ب

مسئول بودن مضطرب به جاي. به جاي مسئول بودن معترض باشید. خطري که در جوانی است این هست که به جاي مسئول بودن منتظر باشیدما به هدفهایمان . این را لطفا بپذیرید. ما به خواسته هایمان نمی رسیم. نمی رسیمشما می دانید ما به آرزوهایمان. باشید و بنابراین گرفتار بشوید

فقط . شما چرا اینجا هستید. هدف معنایش این هست که یک موضوعی یک واقعیتی یک محل و مکانی به درستی تعریف شده. Goal. می رسیمآدم فقط به هدفهایش . هیچ آدمی به خواسته اش نمی رسد. آرزویش نمی رسدهیچ آدمی به . به یک دلیل که آمدنتان به اینجا برایتان هدف شد

براي رسیدن به این هدف شما نیاز به چیزي دارید به اسم . را شما تعریف می کنید و آنجا می گذاربدGoalهدف وقتی است که آن . می رسد. استراتژي

یعنی انتخاب یک یا دو راه از راههایی که ما را به هدف می Planطرح و . هدفیعنی همه راههاي رسیدن به Mapنقشه: استراتژي یعنی سه چیزنقشه طرح (یعنی من و شما فقط به هدفی می رسیم که برایش استراتزي داریم. Planیعنی دادن زمان به طرح و Programبرنامه . رساند

Page 12: اگر جوان بودم1

١٢

زبان فارسی یعنی انجام دادن و به آخر رساندن و خیلی هم روشن است که در این لغت انجام کار در . و آغاز کار و معلوم است که پایان کار) برنامهیکی اینکه وقتی که یک چیزي براي شما هدف است قرار است که هدف اول . متوجه چند نکته باشید. زندگی آنجاست که آدم می تواند عمل کند

نکته دوم اینکه هدف را با . وز به آن نرسیدید چون هدف اول شما نیستشما در زندگی می توانید هدفهاي مختلفی داشته باشد ولی هن. شما باشددو چیزي که دلم میخواهد توجهتان را به آن جلب کنم . بسیاري از چیزها همیشه باید هدف بمانند و برخی همیشه وسیله اند. وسیله اشتباه نکنید

پول وسیله ایست براي بهتر زندگی . ت هدف در آمده از پا در می آییداگر پول براي شما در زندگی به صور. پول وسیله است. یکی پول است حتی . اگر هدف شد از پا در می آیید. و این توانایی باید به صورت وسیله بماند. Consumptionپول در حقیقت یک توانایی مصرف است . کردن

ین نکته ایست که در بحث راجع به خوشبختی داشته ام و دلم می ا. اگر میلیاردرید شما بدبخت و بیچاره و وامونده و حتی شکست خورده ایدYou are. پول باید به عنوان وسیله بماندو و مخصوصا تاثیر جانبی و جنبی چیزیست که شما شدید و بودید. خواهد توجهتان را به آن جلب کنم

and you became or youar become .اگر شما توانایی . اگر شما هنر مند شدید. انا شدیدیعنی چی؟اگر شما دانشمند شدید آگاه شدید دحاال . تمام اجزا و سلول هاي شما یک موجود دیگري از شما ساخته. شما آدم دیگري هستید. خلق و ایجاد داشتید که با آن شما یک چیزي شدید

یقت به صورت یک وسیله در آوردید ولی اگر شما اگر پولی هم برسد که تاثیر جنبی و جانبی اش آن است که ارزش دارد و آن است که شما درحقبسیارند . بارها عرض کردم. خودتان و زندگیتون و آسایش و آرامش و خوابتان را زیر پا گذاشتید براي در آوردن پول شما همه چیزتان را باختید

آدمهایی هستند که . فروشند و عینک می خرندآدم هایی هستند که چشمشان را می. مردمانی که خوابشان را می فروشند و اتاق خواب می خرنداي بسا بیست سی درصد . استولی بسیار شایع. و معلوم است که یک چنین کاري اشتباه محض است. پایشان را می فروشند و کفش می خرند

شما یک آدم آگاه دانایی بشوید و . اشدبنابراین پول تاثیر جنبی و جانبی زندگی شما ب. مردم واقعا خوابشان را می فروشند و اتاق خواب می خرندبه همین جهت است که . و اگر به دست بیارید گرفتاریست. چون اوال کم به دست می آورید. تا اینکه به دنبال بروید. حاال به شما پول می دهند

و این شغل و حرفه از شما آدم بهتر من یک بحثی دارم و خیلی هم در موردش جدي هستم که اگر شغل و حرفه اي دارید که آن را دوست دارید چون کاري که به معنی رنج کشیدن و درد بردن است . و برتري می سازد شما در زندگیتون پول دار می شوید بدون اینکه حتی یک روز کار بکنید

بروید . روید دنبال کاري که پول در بیاوریدبنابراین مبادا در زندگیتون ب. را ندارید ولی هم پول را دارید هم آنچه را که دوست داشتید انجام دادیددر حالی . آن وقت است که صرفنظر از اینکه پول کم در بیاورید یا زیاد در بیارید زندگی را بردید. دنبال کاري که دوست دارید و درست می دانید

. که خدایا باز صبح بلند شدم باز باید این کار را بکنمکه اگر در زندگیتون بروید دنبال کاري که زیاد دوست ندارید هرروز باید به فکر این باشیدزندگی را باختید براي ... خوشحالم چهارشنبه شد خوشحالم جمعه شد حاال دوروز شنبه یکشنبه آزادم و . کی انشاهللا ظهر میشه کی شب میشه

می دانید یک گرفتاري قرن ما قرنی است که ما . که داریدنه آنچه. چون یادتان باشد که آخر کار این شمایید که مهمید. اینکه خودتان را باختیددر زندگی اگر دارید اهمیتی . داشتنto haveتبدیل شدیم به to be or to become)نه اینکه قبال جور دیگري بوده ها(به جاي بودن و شدن

من بارها این را با تمام . چه اهمیتی دارد. شته باشیداین درست مثل این است که شما یک بیماري کشنده داشته باشید اما لباس شیک دا. نداردپشت اتوموبیل ده و بیست هزار دالري. پشت اتوموبیل دو هزار دالري نشستم حتی هزار دالري: وجودم حس کرده ام که خدمتتون عرض می کنم

. مهم این نبوده که کجا نشستم. مهم نودو پنج درصدش این بوده که من چه حالی داشتم. نشستم

نه اینکه اهمیت ندارد ولی اهمیتش دو . مخصوصا وقنتی پشت فرمان نشسته اید جاده و جلو اتوموبیل ها مثل هم هستند. مهم اصال این نبودهچه احساسی دارید و این . نود و پنج درصد نودو هشت درصدش این است که زمانی که شما پشت این فرمان نشستید چه حالی دارید. درصد است

حتی اگر به دنبال داشتن زنید . اگر در زندگیتون دنبال داشتنید همه چیز را باختید. نه مساله داشتن . مساله شدن شماست. بودن شماستمساله به دنبال کسی . مهمش این است که شما می خواهید همسر باشید. اگر به دنبال داشتن فرزندید زندگی را باختید. یا شوهر زندگی را باختید

. شما بتوانید با حضور و بودن او خودتون و او را در حال رشد و تکامل ببینید. با بودن او شما بتوانید خودتان را در آیینه وجود او ببینیدهستید کهي سرش بتوانید بروید باال. با او نوجوانی و جوانی کنید. داشتن فرزند وقتی است که بتوانید با او کودکی کنید. خوشبختی را حس و احساس بکنید

تا . براي اینکه این حال را دارید. از نگاهش از لبخندش از حالش از راه رفتنش آن احساس خوب را بکنید. و فقط وقتی که خوابیده تماشایش کنیدن بوده که مادري بوده درب و داغون ولی حرفش ای. من بارها روي خط رادیو دوستانی آمدند. اینکه دلتان خوش باشد من سه یا چهار تا پسر دارم

مساله اینها موفقیت نیست اینها برنده بودن . مقصودش از موفق این بوده که مثال چهارتا پسر دارم که دکترند: یک . من چهار تا پسر موفق دارمم را من دارphysical andmental healthروزي که . وقتی است که در چهاچوب سالمت روانی و خوشبختی باشدSuccessموفقیت . است

. حاال چیزي را که دارم اسمش موفقیت است. را دارمhappinessو خوشبختی

شما . در حالی که من اگر آمدم سالمت روانی را یا سالمت فیزیکی را یا خوشبختیم را هزینه کردم و حاال چیزي دارم اسمش فقط برنده شدن استشما بیایید پنج یا ده سال عمرتان را بر باد دهید بعد چهارتا ساختمان . راه کنیدخودتان را با بیماري هم, بیایید اعصاب خودتان را خورد کنید

Page 13: اگر جوان بودم1

١٣

You are notsuccessful. شما پیروز شدید اما شما موفق نیستید. you are Winner.you are Victoriusشما برنده اید . داشته باشیدperson..د دارد این هست که در زندگی من خاطر آسوده باشد که مساله بودن را با مساله بنابراین مطلبی که وجو. این دو با هم بسیار متفاوتند

و متاسفانه ما در فرهنگ هایی زندگی می کنیم از جمله فرهنگ امریکا که مساله داشتن انقدر وارد وجود ما شده که به . داشتن اشتباه نمیکنمر این تظاهر به آنجا می رسد که برخی از اوقات در یک تولد یا نامزدي یا عروسی کا. جاي اینکه بگوییم خوشحال بودم میگوییم ایام خوشی داشتم

و فقط هدف ما این است که پنج سال یا ده سال بعد . عکاس باید از ما بخواهد که بخندیم و نشان بدهیم که خوشحالیم در حالی که نیستیم بنابراین دلم می خواهد توجهتون را . یم و اي بسا پشیمانیم از کاري که کردیمعکس ها را ورق بزنیم و فکر کنیم آن روز خوشحال بودیم که نبود

.و مواظب آن باید بود. مساله شدن شماست نه مساله داشتن. به این نکته جلب کنم که مساله اصلی و اساسی بودن شماست

میان مدتش دو ماه تا . وتاه مدتش یعنی دو روز تا دو ماه در موارد اصلی و اساسی من و شما قرار است هدفی را که داریم سه جنبه داشته باشد کیعنی روزي که شما در باره موضوعات مهم و اساسی درگیر هستید قرار هست که هدف کوتاه مدت . و بلند مدتش دو سال تا هفت سال. دو سال

و گرفتاري داشته باشیم ر در این زمینه اشتباه کنیمآن هدف است که من و شما می توانیم بهش برسیم و اگ. میان مدت و بلند مدت داشته باشید. حتما مسایل خاصی را خواهیم داشت

بهترین راه رسیدن به هدف به صورت ساده و عادیش این است که هر شب دو دقیقه در باره آنچه که می خواهید بهش برسید و هدف شماست یعنی فرض بفرمایید این دو . هر اندازه عمیق تر و سنگین تر بهتر. داشته باشیدImagination andVisualizationیعنی . تخیل و تصور کنید

به بیان دیگر شما آن . آن پایان را مجسم کنید. درس و ازدواجتان. شغل. در سه زمینه. دقیقه را می توانید به سه تا چهل ثانیه اختصاص بدهیدیعنی صبح به مجرد اینکه بیدار شدید باز خودتان را مجسم کنید که . قه هم دم صبحو دو دقی. حال را باید در ذهن خودتان تخیل و تصور کنید

یک چنین کاري بر اساس مطالعاتی که هم اکنون شده در حقیقت به نوعی فرمان به مغز شما می دهد و به . دارید میرید که مدرکتان را بگیریداین . یعنی شما حاال در آن مسیر و جهت حرکت می کنید. آن سمت و سو می کشاندگونه اي برنامه ریزي می کند که شما را آگاه و نا آگاه به

چگونه آن سیستم در درون شروع می کند تغییرات و جابجایی ها و اولویتهاي . چیزیست که کامال نا آگاه است وارد بحثش نمی خواهم بشومکوتاه . و هدفها را با وسیله اشتباه نکنید. زندگیتون هدف ها را مشخص کنیدبنابراین در . انجام دادن) که بعدا به آن اشاره خواهم کرد(خودش را

کودك : اما براي اینکه بتوانید خاطرتان را آسوده کنید که راه را به راحتی به آخر می رسانید. مدت و میان مدت و بلند مدتش را داشته باشیدبسیاري از حیوانات وقتی که به . زبون ترین موجودي است که به این دنیا می آیدانسانی در میان پستانداران و در میان جانداران ضعیف ترین و

اسبی به این . جوجه اي از تخم در می آید میره دنبال زندگیش. این دنیا می آیند در یک مدت کوتاهی به راحتی می توانند بروند زندگی کنندموجودي است که دوران بلوغش پانزده سال طول می کشد و تازه میشود چیزي که انسان یک. دنیا می آید بیست دقیقه بعد می تواند زندگی کند

پس بنابراین من و شما یک موجودي . و در عین حال موجودي است که اگر از او مراقبت و مواظبت نکنند می میرد. در پانزده سالگی ما می بینیمجازه نمی دهد که فرزندشان را به هشت سالگی یا به هجده سالگی به سالمت متاسفانه دانش کنونی انسان به پدر و مادر ا. این چنین ضعیفیم

ما همچنین آگاهی و علمی در دنیا نداریم که به پدر و مادري شما دوتا بچه سالم بدهید و بگویید اینها را برسان به . هیچ پدر و مادري. برسانندعلتش این نیست . ه هم ریخته به هشت سالگی و بعدا هجده سالگی می رسیمتمام ما تصادفی و درب و داغون و ب. هشت سالگی و هجده سالگی

علتش این هست که مشخصات انسانیست و عدم آگاهی دانش بشري براي اینکه بتواند انسان سالم بار . که پدر و مادر من و شما عیب و ایراد دارندو این آدمی که به هشت سالگی و هجده سالگی رسیده له و لورده و بنابراین هیچ کس نیست که به هشت سالگی و هجده سالگی برسد. بیاورد

بعد از هجده سالگی برویم اشکاالت و اشتباهات . پس بنابراین من و شما یک وظیفه داریم. چنین چیزي ممکن نیست . درب و داغون نباشدخار و اقال ده بیست صد جاي بدن من و شما بسته به اینکه در حقیقت وجود من و شما را مثل اینکه انداختند روي یک بوته. خودمان را حل کنیم

امروز خوشبختانه . خارها کوچکند یا بزرگند یا بعضی ها سمی و کشنده اند در بدن من و شما رفته و احتیاج است که دانه دانه اینها را در بیاوریموجود ندارد غیر از در مغز من و شما در یک جاي کوچکی که حتی علتش هم این است که تمام گذشته من و شما هیچ جا. دانش این کار را داریم

را امروز از نظر علمی Mindو خوشبختانه دسترسی به این مغز یا ضمیر و ذهن . به اندازه یک نارنگی کمی بزرگتر از یک تخم مرغ پخش است باور کنید دقیقا ماجرا مثل این . همه زندگی من را خراب کندهیچ دلیلی ندارد که آسیب دو و چهار سالگی من. داریم و میود کارها را درست کرد

من اگر بخواهم ورزش کنم راه بروم برقصم هر کاري بخواهم بکنم گیر و . حاال من را فرستاده اندوهست که به پاي من پنج تا میخ بزرگ کوبیدند. گرفتارم

شما نمی توانید . بنابراین مساله کودکی را حل کنید. و شما بتوانید حرکت کنیدوریمدر حالی که امروز این دانش را داریم که این میخ ها را دربیاتمام عمرتان با آن میخ با آن خار با آن گرفتاري باید زندگی . وارد مرحله جوانی و بزرگسالی بشوید بدون اینکه آسیب کودکی را حل کرده باشید

Page 14: اگر جوان بودم1

١۴

ز نظر روانی به نظر من هفته اي یک دفعه کثیف می شود و کار تراپی یا روان درمانی در و بعد از آن هم انسان یک موجودي است که ا. کنید و به میزانی که شما . و به میزانی که شما سالم ترید به این احتیاج بیشتري دارید. این هفته اي یک روز را احتیاج داریم. حقیقت حمام روانی است

به همین جهت است که شرط سالمت روانی در بسیاري از موارد درك. د و گرفتارتر می شویدبیمارترید این احتیاج را حس و احساس نمی کنیو به میزانی که خودتان را در این زمینه . این واقعیت است که من به کمک احتیاج دارم و به میزانی که خودتان را بی نیاز می بینید بیمارترید

من وشما اصوال موجودي . مسایل و مشکالت کودکی ام را حل کنم و گرنه گرفتار خواهم بودبنابراین من قرار است. محتاج می بینید سالمتریدزندان فرهنگ و تمدن . به زندان این جهان می آییم و همچنان گرفتار زندان تاریخیم. در شکم مادر. هستیم که در زندان متولد می شویم

و زندانی همه حوادث و اتفاقات . Childhoodزندان دوران کودکی هستیم . Familyزندان خانواده ایم . Culture and Civilizationهستیمحتی تماشاي یک فیلم در یک سینما یا در تلویزیون شرایط و وضعیتی را براي ما به وجود می آورد که ما را به هم می . بد دور و برمون هستیم

من و شما قرار هست . کوششی در جهت رهایی خودمان از این زندان ها بکنیممساله اصلی و اساسی که من شما داریم این است که باید یک .ریزدمهم این است . انسان موجودي است که در زندان متولد می شود و در زندان زندگی می کند مهم آزادي است. که از زندان ها خودمان را آزاد کنیم

شرط اصلی و اساسی انسانیت است تا اینکه "آزادي از"Freedom Fromبنابراین این همان چیزیست که به عنوان. که خودمان را آزاد کنیمعلت اینکه عرض . در زندگی آماده کند واال گرفتار خواهیم بودFreedom In and Freedom For"براي"و "در"من و شما را براي آزادي

برمی . رفتاري دارید حاالتی دارید که بر می گردد به فرهنگ ایرانیعنی شما باورهایی دارید اعتقاداتی دارید. می کنم زندانی معلوم است یعنی چهو اینها شما را گیر انداخته و گرفتار کرده و . بر می گردد به توصیه هایی که پدر و مادر اینجا و آنجا کرده اند. گردد به آنچه که در خانواده تان بوده

گرچه ممکن . به همین جهت است که یک توصیه اي دارم . اد نکنیم از پا در خواهیم آمدبنابراین من و شما اگر خودمان را آز. از پا در می آورداوال تکلیف هوشتان . است برخی از دوستان روانشناس با آن موافق نباشند و آن این است که آزمون هایی که هم اکنون وجود دارد را انجام بدهید

خودتونم می دانید و بعد هم علت اینکه آنها این . درتون گفتند باهوشید ولی نیستیدخیلی پدر ما. را مشخص کنید که بهره هوشی تون کجاستتست شخصیتی یک تستی است به نام . حرف را می زنند این است که خودشان چندان هوشی ندارند که آن را بدانند و این را ارثیه به شما ندادند

MMPI .ده اختالالت هم . یري به شما می دهد که شما که هستید و چه هستیدبه نظر من گرفتنش کمک می کند براي اینکه یک تصورا نشان می دهد و هم یک مقدار گرایشهاي دیگر را از افسردگی و اضطراب و وسواس و حاالت دیگر را که personality disorderشخصیتی

داد و توانایی هاي شما را هم در تحصیل و هم در کار هست که استعVocationalو یکی آن تستس که به عنوان تست . میکندبه شما کمکاین تستها در حقیقت درست مانند یک آزمایش است که ماجراي کلسترول و قند خون من را مشخص می کند و اگر به آن توجه . نشان می دهد

. نکنم می تواند من را گرفتار بکند و از پا در بیاورد

بگذارد یک توضیح کوچکی در این زمینه عرض . یک نگاهی به جهان بینی و احساسات و عواطفم بکنممطلب بعدي که وجود دارد من قرار استبچه در سن چهار و هفت ماهگی . با چشمم با گوشم. Senceشما می دانید که من از وقت تولد تا یک سالگی با حسم زندگی می کنم . کنم

بین یک تا . محسوس و ملموس است . همه چیز حسی است. ایست که می کندبازي. نظافتش است. خوابش است. مساله مهمش غذایش استو یکی تخیل Inteligenceیکی هوش من است . هفت سالگی عالوه بر این حس من که رشد می کند دو چیز دیگر هم سروکله اش پیدا میشود

است با هوش و تخیل و تصورم هم Senceه بر حس که بنابراین من و شما حاال عالو.Imagination andvisualizationو تصورات من است یکی جهان بینی و باورهاي من است . اما دو نتیجه از آن می گیرم. حس دارم هوش دارم و تخیل. پس من االن چی دارم. لطفا دقت کنید. هستم

philosophy, outlook, my Belivesystem.ت همسایه ام بد است دین من خوب مادرم خوب اس. همه اینها را همینجا درستش می کنم....است

.یعنی این نظام باورها و اعتقادات من را درست می کند

بنابراین من و شما در هفت سالگی چه می کنیم؟ با حس و هوش و .. My Feeling and Emotion. دوم احساسات و عواطف و هیجانات من راتقریبا بیش از نود درصدش غلط . خوب تکلیف روشن است. تقادات و احساسات و عواطفنظام باورها و اع: تخیل دو سیستم را درست می کنیم

myدر بزرگسالی یکی احساسات و عواطف خودمان را چک کنیم . بنابراین من و شما قرار است دو کار بکنیم . حتی مضر و خطرناك . است و بدFeeling and Emotion .امیدواري . شادي داریم. احساسات خوب داریم. ر که می دانید دو نوعندبراي اینکه این احساسات و عواطف همانطو

. غم داریم و ناامیدي. اما عکسش هم داریم. داریم

Page 15: اگر جوان بودم1

١۵

غمگینیم خشمگینیم . متاسفانه بسیاري از ما به دلیل آن آسیب ها که خوردیم مسایل و مشکالت بسیار جدي سر احساسات و عواطف داریمبنابراین . نه توزیم و اینها به صورتی در وجود ما جا افتاده که ما آنها را تعقیب می کنیم بدون اینکه متوجه باشیمناامیدیم حسودیم بدجنسیم کی

. از آن اضطراب به آرامش بیارمش و این کار کامال شدنی است. من قرار است احساسات و عواطفم را چک کنم و از آن حال غم به شادي بیاورمش .کامال شدنی است

چون شما به من بگویید که یک بچه سه یا پنج ساله تصمیمی که درباره جهان می . جهان بینی و نظام باورها و اعتقاداتم را چک کنم دوم تمام حتی همیجا یک نکته اي . تقریبا هیچی. گیرد انسان می گیرد روابط انسانی می گیرد تا چه اندازه می تواند به واقعیت و حقیقت نزدیک باشد

خدمتتون عرض کنم اگر شما برگردید به من بگویید که من از چهار یا هفت یا هشت سالگیم دلم میخواست دکتر یا مهندس بشوم من اصال براي اینکه شما در دو سه یا پنج ساگی بر اساس اطالعات بسیار کم ناقص عجیب و غریبی . علتش هم بسیار روشن است. خوشحال نمی شومبه همین جهت است که من . به هیچ وجه. کی میگه این تصمیمی که در آن زمان گرفتید تصمیم درست و خوبی است. تیدتصمیم به اینها گرف

. حتی ترجیح می دهم کسی را که برگردد بگوید که من با وجودي که سال دوم کالج هستم هنوز در خصوص رسته تحصیلیم مساله و سوال دارممعنایش این هست که صبر کردم . چون آن یک بیماري و گرفتاري دیگریست. هستمindescisiveرب معنایش این نیست که آدم وسواسی مضط

ازدواج . شما اگر در سه یا پنج سالگی تصمیمتان را براي زندگی گرفتید براي اینکه امریکا زندگی کنید یا ایران. در آخرین لحظه تصمیم بگیرمبنابراین . دگیتون داشته باشید چگونه می توانید حتی یک آن فکر کنید که این تصمیم درست استچه جور زن یا مردي را در زن. بکنید یا نکنید

من را هیچ وقت خوشحال نمی کند و درست . روزي که یک کسی به من میگوید من از بچگیم دلم می خواست چنین یا چنان بشوم و حاال شدمتاده که به صورت عادت به صورت اعتیاد به صورت بیماري سراغش بوده در حالی که برعکس فکر می کنم که یک آدمی به دنبال یک چیزي راه اف

. یستاگر در بزرگسالی شما این تجدید نظر را بکنید و بعدا به این نتیجه برسید که این را می خواهید یا نمی خواهید موضوع و مساله چیز دیگر:در اینجاست که چند نکته را مایلم خدمتتون عرض کنم. است شما چک کنیدبنابراین جهان بینی و نظام باورها اعتقاداتتان را قرار

خطري که خوشبختانه شما را کم تهدید می کند ولی اگر در ایران بودید به شدت تهدیدتون می کرد این بود که گرفتار ایدئولوزي تفاوت آرمان با ایدئولوژي در چیست؟ . و آرمان خواهی برویدIdealدر حالی که شما به عنوان یک انسان قرار هست که دنبال . Idealogy.بشوید

موجب خوشبختی . آرمان یعنی یک مجموعه اي یک سیستمی از همه چیزهاي خوب درست هماهنگ مرتبط وابسته به هم که موجب رشد استشما آدمی . رمان خواهی هستیدشما آدم آ. موجب امنیت و آرامش و صلح و دوستی در سراسر جهان است. موجب سالمت روانی است. است

. هستید که همه چیزهاي خوب جهان را جمع کردید

. دارید عمل و زندگی می کنیدهمه چیزهاي خوب جهان را باور دارید به صورت یک مجموعه اي در آوردید و در این مجموعه و چهارچوبچیزي که غلط است . و آماده اید که روي آن تجدید نظر کنید. کندها حرکت میIdealبنابراین شما آرمان خواهید یا کسی هستید که به دنبال

اسم این هست آرمان . سنگین ترش کنید. عمیقترش کنید. دقیقترش کنید. تصحیحش کنید. آن را با چیز درست جابجا کنید. را بریزید دوریعنی من آمدم یک مجموعه اي . ه چیزهاي خوب و بددر حالی که وقتی شما صحبت از ایدئولوژي می کنید یعنی یک مجموعه اي از هم. خواهی

شما . یعنی درست مثل اینکه من به شما یک مرغی بدهم و به شما بگم این مرغ را بپزید و بخورید. را پذیرفتم و اینها را سرهم کردم و جمع کردم که هم خوب است و هم خوشمزه و هم با بدن شما یک راهش این هست که همه چیزهاي اضافه این مرغ را بریزید دور و تنها چیزي را بخورید

تمام مرغ را . در حالی که شما یک راه دیگري پیدا کنید. آنچنان سازگاري اي دارد که گرسنگی شما را رفع می کند و به شما اجازه رشد می دهدمی آمدید یک مرغی را اینگونه خوردید خودتانروزي که شما . یعنی از پرش را از نوکش را از پایش را حتی از مواد فاسد درونی اش. بخورید

. مارکسیست همین گرفتاري را دارد. تمنا می کنم دقت کنید تمام ایدئولوزي هاي جهان اینچنین اند. دانید که چه بالیی بر سرتان می آیدبه همین . باورها و اعتقادات مذهبیتون استبهتون بر نخورد. کپیتالیست است امروز با بحران مواجه شده. کومونیست است همین گرفتاري را دارد

یعنی یک مجموعه اي را جمع کردند که حتی خود شما به عنوان کسی که باور دارید و پیرو هستید . جهت است که همه مذاهب ایدئولوزي استیگید این مال گذشته است مال آن می دانید که اینجا و آنجایش ایراد و عیب دارد که پنهانش می کنید تفسیرش می کنید تعبیرش می کنید م

بانوي ارجمندي در انجمن همبستگی مشاغل وقتی که بحث درباره برابري زن و مرد شد. زمان است مال این دنیا نیست و چیزهاي عجیب و غریببراین گفته اند شما می تونید یک زن و مرد است حرفشون این بود که در گذشته چون تعداد زن چهار برابر مرد بوده پس بناو اینکه ازدواج بین مطالعات مردم شناسی نشان می دهد که به دلیل قانون اعداد بزرگی که در مساله تولید مثل هست . اوال هرگز چنین نبوده. چهار تا زن بگیرید

چهار تا زن را گرفت برویم ولی شما نگاه کنید که ما براي توجیه این مساله که می شود. همه جاي جهان جمعیت زن و مردش با هم مساوي بودن. وارد حرفی بشویم که اصال واقعیت ندارد در حالی که خودمون می دونیم غلط است

Page 16: اگر جوان بودم1

١۶

روزي که بحث ایدئولوزي است گرفتاري و اشکال کار این است که شما می آیید و می دانید یک مطلبی غلط است شروع می کنید با تفسیر و و . چیزي ازش در آوردن لغتش را عوض کردن از این بازیهاي عجیب و غریبی که می دانیم در آوردنتعبیر کردن و به گذشته ربط دادن و یک

قرن نوزدهم . هستم به دنبال ایدئولوژي نیستم براي اینکه دوران ایدئولوژي به سر آمدهIdealمن در زندگیم به دنبال . اینجا دقیقا گرفتاریستو قرن بیستم تمام این ایدئولوژي ها به صحنه آزمون کشیده شد و . یش و پاالیش دادند و تحویل ما دادندتمام ایدئولوزي هاي جهان را آمدند واال

هنوز یک عده اي از ما کوشش می کنیم که ! و حاال هنوز من وشما به دنبال ایدئولوزي هستیم؟. همه غلط و مزاحم و مضر بودنشان ثابت شدمبتنی بر . در سیستم اقتصادي کپیتالیستی دنیا می بینیم که نتیجه نظامی است که مبتنی بر ظلم استتوجیه کنیم اگر این بحران کنونی را که

این هست که آدم فقیر را فقیرتر و آدم غنی را غنی تر می کند و بازي اي که سیستم بانگکی در آورده که دروغی است زیرا آمدند یک چیزي کار بکنند پول در بیاورند در حالی که دیگران باید کار بکنند و بدهند به این کسانی که هیچ کاري درست کردند به اسم پول که آدمها بدون اینکه

. کار را به آنجا رساندند که به یک آدم به خاطر یک ساعت کار حتی دو دالر یک دالر می دهند. و نامش را جهان سرمایه داري گذاشتند. نکردندو بعد آدمهایی هستند که در هر روز بیش از یک میلیون دالر حقوق می ! روزي یک دالر درآمدشان استیادتان باشد که یک میلیارد مردم دنیا

یعنی شما اگر کار من را خیلی مفید بدانید هیچ آدمی . و به صراحت در رادیو عرض کردم که هیچ کی کارش در دنیا یک چهارم من نیست. گیرندو هیچ آدمی نیست که هر کاري در این دنیا می کند کارش چهار برابر من ارزش . نداشته باشددر دنیا که کارش یک چهارم من ارزش نیست

اینها نشان دهنده یک نظامی است که تکلیفش مشخص است اساسش . بنابراین فاصله کمترین آدم و بیشترین آدم شانزده برابر است. داشته باشد. کجاست

یک مجموعه اي که همه . ما دوران آرمان خواهی می خواهیم. دوران ایدئولوژي به سر آمده . ولوزي نکنیدبنابراین اگر جوانید خودتان را درگیر ایدئهمین جا امیدوارم بهتون برنخورد یک گرفتاري بزرگی دور وبر شماست و متاسفانه فراوان شما می . چیزش درست باشد تا بتواند به ما کمک کند

. ین است که ما به زودي با دنیایی روبرو می شویم که خراب می شود و بعد خوب می شودتوانید از مردم بشنویدش و آن مساله ا

و یک جوري حرف می زنند مثل اینکه تاریخ تکامل انسان که اقال پانصد میلیون سال طول کشیده و این آخرش ده میلیون سال طول کشیده و خوب اگر یک کسی می خواست این سیستم . هست که ته اش را درست کندیک مسیر عجیب و غریبی طی کرده حاال آخر کارش یک برنامه اي

حاال یک دفعه فرض را بر این بگیریم که تنها راهی که دنیا خوب بشود این است که دنیا خراب بشود و . را درست کند که از اول درستش می کردان مردند بعد یک دفعه بشر متوجه بشود که حاال می خواهیم خوب بعد از اینکه دنیا خراب شد و از هفت میلیارد مردم دنیا دو سه میلیاردش

انسان اگر دو میلیون سه میلیونش از بین برود تازه آن چهار میلیون بقیه را به دست خودش می کشد و از پا . دوران این بحثها به سر آمده. بشویمدنیا 2012ین یک فرض اینچنین نگیرید چون اخیرا این درآمده که سال بنابرا. انسان یک چنین نتیجه و تجربه اي را نخواهد داشت. در می آورداین نشان . این باورها شما را ازپا در می آورد. یا به زودي یک اتفاقی از آسمان یا از زمین می افتد و همه مسایل دنیا حل می شود! تمام میشود

همانطور که می دانید چهار تا بوده در Morality. بعد مساله اخالق استمورد . دهنده این هست که کجا در زندگی گیر کرده اید و گرفتاریدسوم رهایی و . Reality&Truthدوم واقعیت و حقیقت . Justice&Fairnessاول عدالت و انصاف . تاریخ و امروز پنجمی به آن اضافه شده

,Honorمی که بهش اضافه شده حرمت و حیثیت و پنج. Kindness&Loveچهارم محبت و عشق . Liberty&Freedomآزادي Prestige&Esteem . این پنج اصل قرار است که همیشه به عنوان باید و برخی از اوقات تنها باید زندگی تلقی بشود و همه رفتار و اعمال و

.گفتار ما بر مبناي آن و متوجه با آن باشد

.پایان بخش دوم