37
ول ص ا م ک حا ر ب اد ن س ا اری ج ت دمه: ق م ت ي م ه ا عه وس ت وع: ص و م ون ز ف ا رور ارت ج ت و دلات ا ن م اری ج ت ي ل ح دا و يل ل م ل ن’ ا6 ي ب و ورت ر ض ت ع ر س و ت ل و ه س در ر م ا ي ن رگا ار ب و يI ش ق ن كهI زدش گ ه رماي س و م ج ح دلات ا ن م اری ج ت در تI س و ت ر س ي س ا ن س و صادیV ت ق ا ورهاI ش ك دارد، ها لت دو را ر ب ا_ ن ه تI س دا ت س ا ا ب ا ب ن’ ي دو ب ط واب ص و راتر مق، ي ص ا ح ت ي ن م ا ر ط ا ح ر ج ا ب و رگان ار ب را در ط رواب اری ج ت م ه زا ف ادی ن س د. ا ن ي ما ن ونo چ ه ت ق س وq كo ح و، رات ب ا ب ها گتI ر ب و و زدهای ک كار اص، ح لاوه ع ر ب ر يI ي ا ب ات ن ت ح ا ری ب دo اب ب كه ر ب صادV ت ق ا ر ه ورI ش ك دارد؛ ه ور ر م ا ار ن’ ي ر مي ه م ار ر ب ا ارت ج ت ر ي ي ه ي مارI ش ری ج ا رود. ب ي م ت س ي ب كه ه اي رور ا ب ن ي ا اد ن س ا ر س و كار ه تI س دا ب د. ارI اش ب وی س ر، گ ب د ر ج ا ب ا ب ه ي ان’ رب ج ن ت ح دا اب ه رماي س ود چ ار ن ي ه ي ت ي ن م ا ر ط ا ح و ت ي ما ح ي ق و ق ح گام م ه ا ب دو ل ص ا ت ع ر س و ت ل و ه س دارد.1

اصول حاکم بر اسناد تجاری

  • Upload
    mhsadri

  • View
    256

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: اصول حاکم بر اسناد تجاری

تجاری اسناد بر حاکم اصول

مقدمه:

تجاري مبادالت و تجارت روزافزون موضوع: توسعه اهميت

بازرگاني امر در سهولت و سرعت ضرورت و بين المللي و داخلي

سرنوشت در تجاري مبادالت حجم و سرمايه گردش كه نقشي و

با تا است داشته آن بر را دولتها دارد، كشورها اقتصادي و سياسي

را بازرگان و تاجر خاطر امنيت خاصي، مقررات و ضوابط تدوين

برات، و چك و سفته چون نمايند. اسنادي فراهم تجاري روابط در

بر كه ناپذيري اجتناب تاثير بر عالوه خاص، كاركردهاي و ويژگيها با

به نيز تجارت ابزار مهمترين از امروزه دارد؛ كشور هر اقتصاد

كار و سر اسناد اين با روزانه كه نيست مي رود. تاجري شمار

سرمايه انداختن جريان به با تاجر ديگر، سوي باشد. از نداشته

اصل دو با همگام حقوقي حمايت و خاطر امنيت به نياز خود

معمول روشهاي از استفاده با كه دارد. امري سهولت و سرعت

نظامهاي در رو، اين ازنيست. تامين قابل مدني حقوق نظام در

برواتي معامالت بر خاصي اصول بين المللي، و داخلي حقوقي

P كه مي كند حكومت برخوردار اصولي چنين از مدني اسناد معموال

مربوط تجاري، اسناد به راجع مباحث از عمده اي بخش نيست. لذا

مربوط دعاوي زياد حجم به توجه است. با آنها بر حاكم اصول به

كشور حقوقي جامعه براي اصول اين مطالعه تجاري، اسناد به

است. ناپذير اجتناب امري

هر ، وسيع و عام مفهوم در چند تجاري: هر سند از منظور

اوراق سهام، اوراق ، برات ، چك ، سفته قبيل از اي نوشته يا سند

، تجارتي سياهه ، بانكي نامه ضمانت ، اسنادي اعتبارات ، قرضه

1

Page 2: اصول حاکم بر اسناد تجاری

باشد داشته كاربرد تجارت امر در كه اينها امثال و بارنامه انواع

مقاله اين در كه اسنادي ولي گردد؛ قلمداد تجارتي سند ميتواند

خاص مفهوم به تجاري اسناد شامل فقط است، ما بحث موضوع

مي باشد. برات و سفته ، چك يعني

شامل تجاري، اسناد بر حاكم اصول مهمترين مقاله اين در

استقالل اصل امضاءها، استقالل اصل ايرادات، توجه عدم اصل

اين اجراي حدود و مديونيت اصل و ذمه اشتغال اصل تعهد،

است. گرفته قرار بررسي مورد اصول،

ايرادات: استماع عدم اصل ـ ۱

است. به تجريدي وصف تجاری، سند اوصاف از يکی

از مستقل تعهدي موجب تجاري سند امضاي وصف، اين موجب

P تجاري سند ديگر، عبارت مي شود. به خود صدور منشاء و مستقال

است. از طرفين براي تعهدات و حقوق متضمن خود اتكاي به

كه معنا اين است. به آن انتقال قابليت تجاري، سند ديگر اوصاف

منتقل ديگري به آن، ظهر در امضاء صرف به تجاري سند

روابط به كه ندارد تكليفي تجاري سند گيرنده مي شود. انتقال

سند نويسي ظهر يا صدور منشاء به يا قبلي، ايادي خصوصي

و سند صادركننده احتمالي ايرادات نگران نبايد و كند توجه تجاري

كه ايراداتي مي شود، گفته داليل همين باشد. به خود از قبل ايادي

نيست. پذيرفته است، ظهرنويسي يا صدور منشاء به مربوط

( ضامن و نويس ظهر و كننده صادر از ) اعم سند كنندگان امضاء

فسخ قبيل از ايراداتي به سند دارنده دعواي مقابل در نمي توانند

تقلب، وصف، و شرط از تخلف تهاتر، آن، بطالن يا معامله

معنا بدين شوند. اين متوسل آن امثال و جهت بودن نامشروع

P كه است را خود دادگاه و نمي شود توجه ايرادات اين به اساسا

2

Page 3: اصول حاکم بر اسناد تجاری

اثباتي دليل كه چند هر مي داند، مباحث اين به ورود از فارغ

ايرادات، استماع عدم باشد. اصل انكار قابل غير و قوي ايرادات

است. انتقال قابليت وصف و تجريدي وصف مقتضاي

( اصل برات به ) راجع ژنو ۱۹۳۰ كنوانسيون ۱۷ ماده در

: است گرفته قرار تاكيد مورد شرح اين به ايرادات استماع عدم

مي شود دعوي اقامه برات استناد به آنان عليه بر كه »اشخاصي

روابط به مربوط كه ايراداتي به برات، دارنده عليه بر نمي توانند

22 ماده كنند«. در استناد ، است يكديگر با آنان شخصي

در متحدالشكل قانون به راجع ژنو1931 مارس19 كنوانسيون

آنها عليه كه چك كنندگان است: »امضاء آمده نيز چك خصوص

روابط به چك دارنده مقابل در نميتوانند است شده دعوي طرح

كنند، استناد سند قبلي دارندگان با يا صادركننده با خود خصوصي

P چك دريافت هنگام دارنده آنكه مگر عمل بدهكار زيان به عالما

«. باشد كرده

استماع عدم باره در صريحي ماده ايران تجارت قانون در

تا دادگاهها رويه و حقوقي نظرات . ولي است نشده وضع ايرادات

پيش طرح در است. همچنين كرده جبران را نقيصه اين حدودي

شده توجه موضوع اين به حدودي تا تجارت قانون اصالح نويس

.[1]1است

به9/7530 شماره پرونده در كشور عالي ديوان25 شعبه

جريان در24/11/1372 مورخ788/25 شماره راي موجب

به توجه بدون كه بدوي دادگاه از صادره دادنامه ي به رسيدگي

مي كند: استدالل چنين بود، شده صادر ايرادات توجه عدم اصل

موضوع چك تسليم و صدور خوانده تجديدنظر اينكه به »نظر ،343 ، 286 ، 276 ، 265 ، 212 ، 199 ، 186 ، 140 - رجوع كنيد به مواد [1]1

پيش نويس386 و 352

3

Page 4: اصول حاکم بر اسناد تجاری

چك انتقال اينكه به نظر و دارد (( قبول ))ج آقاي به را دعوي

نيز چك مفاد و نشده واقع ايراد مورد نيز اخير شخص وسيله

به كه چك دارنده اينكه به نظر و ندارد آن بودن تضميني بر داللت

را آن وجه مطالبه قانونا" حق گرديده واگذار وي به صحيح طريق

با اولي دارنده رابطه چگونگي و باشد مي دارا صادركننده از

نمي صادركننده با گيرنده انتقال رابطه در موثر چك صادركننده

صادر مراتب رعايت بدون كه موصوف دادنامه هذا علي0باشد

يك حقوقي دادگاه به رسيدگي و شود مي نقص است گرديده

[2]2گردد« مي محول000 شهرستان

استماع عدم اصل خصوص در دادگاهها رويه از ديگر نمونه

10/8/72 مورخ389 و388 شماره راي به مربوط ايرادات

آمده راي اين در كه مي باشد تهران يك حقوقي دادگاه28 شعبه

دعوي مستند اينكه به نظر اصلي دعوي خصوص است: » در

..... مبلغ به2/2/70-683582 شماره به چك فقره يك خواهان

اقرار به توجه با آن اصالت كه بوده خوانده به منتسب ريال

به و نامبرده طرف از و بوده محرز مدافعاتش ضمن در مشاراليه

طرف از ظهرنويسي از پس و صادر ثالث مجلوب كرد حواله

چون و است يافته انتقال اصلي دعوي خواهان به مذكور شخص

چك اين بلكه نبوده مذكور چك اوليه دارنده اصلي دعوي خواهان

وجود عدم لحاظ به لذا شده واگذار وي به ظهرنويسي طريق از

خوانده بين چك صادركننده و وي بين معامالتي يا اي پايه رابطه

اعتراضات و ايرادات آنان بين برواتي رابطه وجود و اصلي دعوي

دارنده مقابل در ( گرچه اصلي دعواي )خوانده چك صادركننده

يداله بازگير ، انتشارات - 3 - كتاب آراي ديوان عالي كشور در امور حقوقي [2]21377ققنوس ،چاپ اول ،سال

4

Page 5: اصول حاکم بر اسناد تجاری

مقابل در ولي داشته را توجه و عنوان و طرح قابليت آن اوليه

تجاري اسناد مقررات مجموع به توجه با اصلي دعوي خواهان

خوانده ادعايي مراتب نتيجه در و نبوده استناد قابل تجارت قانون

و دعوي مستند چك صدور چگونگي زمينه در وي مدافعات و

عدم و گرديده صادر آن با ارتباط در مذكور چك كه معامله اي

در خواهان به بحث مورد چك انتقال در اوليه دارنده استحقاق

ترتيب و توجه قابليت و نبوده مقام در موثر اصلي خواهان دعوي

اصلي دعوي خواهان قبال در وي مسئوليت رافع و نداشته را اثر

بانك از خواهان طرف از دعوي مستند چك وجه چون و نمي باشد

به منتهي كافي موجودي عدم لحاظ به و شده مطالبه عليه محال

وجود لحاظ به لذا است گرديده پرداخت عدم گواهينامه صدور

و چك وجه مطالبه در مشاراليه استحقاق خواهان يد در چك اصل

ناحيه از آنجاييكه از و است مدلل و ثابت خوانده ذمه اشتغال

و موثر مدافعات خواهان دعوي قبال در اصلي دعوي خوانده

اصلي خواهان دعوي دادگاه بنابراين است، نيامده بعمل موجهي

آئين قانون357 ماده استناد به و تشخيص موجه و وارد را

.... مبلغ پرداخت به خوانده محكوميت به حكم مدني دادرسي

خسارت بابت ...... ريال مبلغ پرداخت و خواسته اصل بابت ريال

[3]3نمايد« مي اعالم و صادر خواهان حق در دادرسي

ايرادات: توجه عدم اصل استثنائات

و جهت بال استفاده براي مجوزي ايرادات استماع عدم اصل

اكل حقوقي نظامهاي از هيچيك نيست. در سبب بال شدن دارا

به شخصي از مال نمي شود. انتقال شناخته معتبر باطل به مال

طرفين رضايت بر مبتني معامله اي مجراي از فقط ديگر شخص

54تا53 ، صفحه 1374 - گزيده آراء دادگاههاي حقوقي ، نشر ميزان ، تابستان [3]3

5

Page 6: اصول حاکم بر اسناد تجاری

همين است. به پذير امكان[4]4( تراض عن تجاره تكون ان ) اال

است. شده وارد استثنائاتي ايرادات، استماع عدم اصل بر جهت

لطمه اي تجاري اسناد تجريدي وصف بر اينكه بدون استثنائات اين

مي كند. محدود قدري را اصل اجراي حد فقط سازد، وارد

است: قرار اين از استثنائات مهمترين

روابط در كه صورتي درفصل: بال ايادي بين ايرادات – الف

او فصل بال شخص و تجاري سند نويس ظهر يا كننده صادر بين

سند كننده امضا بدهكاري بر اصل چه اگر باشد، مطرح دعوا

مورد بايد مي كند مطرح خوانده كه ايراداتي ليكن است، تجاري

اسناد تجريدي وصف مقاله در بهرامي گيرد. استاد قرار رسيدگي

توجه ) عدم مزبور مي نويسد: » ... اصل زمينه اين در تجاري

فصل بال طرفين ميان شخصي روابط در را خود ( اطالق ايرادات

رابطه يا تعهد كه نمايد ايراد متعهد اگر . لذا مىدهد دست از

فيه متنازع تجارتي سند صدور علت و منشاء كه سابق حقوقي

گرديده باطل يا و منحل يا و ساقط قانوني جهات از جهتي به شده

، عهد به وفاي واسطه به موصوف سند صدور از پس اينكه يا و

، فسخ ، ما في الذمه مالكيت ، تهاتر ، تعهد تبديل ، ابراء ، اقاله

موجب به سند اين اينكه يا و رفته بين .... از و ، منفسخ ، انفساخ

از ايراداتي و است بوده امانت صورت به وي نزد در ديگر نوشته

توجه عدم اصل عليرغم خوانده ايراد حالت اين در قبيل اين

شماره راي در كه همانطور. «[5]5مىشود استماع ايرادات،

از سوره نساء مىفرمايد ) يا29 - خداوند متعال در قرآن كريم در آيه شريفه [4]4 ايهالذين آمنوا ال تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل اال ان تكون تجاره عن تراض ( و در آيه

سوره بقره مىفرمايد ) و ال تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل و تدلوا بها الي188شريفه P من اموال الناس باالثم و انتم تعلمون ( الحكام لتاكلوا فريقا

بهرام بهرامي، وصف تجريدي در اسناد تجاري، انتشارات روزنامه رسمي - [5]526-25 ، ص . 1378كشور، چاپ

6

Page 7: اصول حاکم بر اسناد تجاری

حقوقي دادگاه28 شعبه10/8/1372 مورخ389 و388

بين ايرادات پذيرش عدم ضمن راي اين در شد، مالحظه تهران

نكته اين به چك، دارنده قبال در نويس ظهر و چك كننده صادر

فصل بال طرفين بين رابطه در ايرادات كه است شده تصريح نيز

است. رسيدگي قابل

بال دارنده بسا نيت: چه سوء با دارنده عليه ايرادات – ب

طرح از كننده صادر كردن محروم براي تجاري سند فصل

كند. واگذار ديگري به را سند تباني با يا صوري بطور ايرادات،

حسن با دارنده از حمايت براي فقط ايرادات استماع عدم اصل

خالف بر نيت سوء با دارنده از حمايت كه حالي است. در نيت

است. حقوقي موازين و قضايي انصاف و عدل

تلقي نيت سوء با وقتي تجاري، سند دارنده

كه: مي شود

عبارت باشد. به داشته اطالع تجاري سند ايرادات از .1

، ايراد مدعي مديونيت عدم به آگاهي و علم با ديگر

مورخ راي موجب به باشد. كرده تحصيل را سند

كشور عالي ديوان چهارم شعبه20/1/1328

بر مبني سفته دارنده حقي بي بر دادگاه »استدالل

به ظهرنويس تعهد متضمن مزبور سفته كه اين

مزبور تعهد و بوده كننده صادر به خود خانه انتقال

از اطالعش كه سفته دارنده برابر در ، نشده اجراء

منظورنميباشد« صحيح نگرديده، ثابت امر جريان

صادر تعهد عدم و سابقه از دارنده اگر كه است اين

رسيدگي قابل مدعي ايراد مي داشت، اطالع كننده

بود.

7

Page 8: اصول حاکم بر اسناد تجاری

باشد. كرده تحصيل نيت سوء يا تباني با را سند .2

و فريب محصول سند تحصيل كه شود ثابت يعني

بوده نامشروع روشهاي ديگر و ناروا نفوذ اعمال

است.

باشد. فقدان كرده اخذ را سند معيني عوض بدون .3

روشهاي از و نيت سوء بر اماره معتبر، عوض

مي آيد. شمار به جهت بال مال تحصيل

سوء عدم اثبات به تكليفي سند دارنده كه نماند ناگفته البته

دارنده نيت سوء كه است مدعي عليه وظيفه ندارد. بلكه خود نيت

بودن بالعوض يا خود مديونيت عدم به او اطالع و علم يا سند

نمايد. ثابت دادگاه به را سند تحصيل

از تجريدي سند: وصف به نسبت شكلي ايرادات – ج

اسنادي به فقط نيز تجاري است. سند تجاري اسناد ويژه اوصاف

عنوان اين به خاص شكلي شرايط داشتن با كه مي شود اطالق

موجب مواردي در شكلي شرايط باشد. فقدان شده شناخته

ايراد مي شود. بنابراين تجاري اسناد خاص مقررات از سند خروج

صورت در بلكه است؛ استماع قابل تنها نه سند به نسبت شكلي

مي شود. تجاري اسناد زمره از سند خروج موجب ايراد، اثبات

تعهد اساس كه است امضاء: بديهي به مربوط ايرادات – د

امضاي با كه است تعهد ايجاد به آنها رضايت و اراده اشخاص

كند، ايراد خود امضاي به نسبت كسي مي شود. اگر تسجيل اسناد

ممكن امضاء به نسبت مي باشد. ايراد رسيدگي به مكلف دادگاه

بر حال هر در كه باشد اكراه و اجبار يا جعل ادعاي بر مبتني است

تنها نه است. زيرا رسيدگي و استماع قابل اي دارنده هر عليه

بلكه نمي كند، شخص متوجه را مسئوليتي هيچ مجعول امضاي

8

Page 9: اصول حاکم بر اسناد تجاری

آن به رسيدگي لزوم و عمومي نظم به مربوط ايرادات اينگونه

به ضروري آن ذكر اينجا در كه است. نكته اي آمره قواعد مقتضاي

در كه امضاءها استقالل اصل بنابر كه است اين مي رسد نظر

بودن جعلي اثبات شد، خواهد بحث آن مورد در مقاله همين

امضاء ساير تعهدات در تاثيري سند، متعهدين از يكي امضاي

.[6]6ندارد كنندگان

كننده صادر شخص كننده ايراد : اگر اهليت عدم - ايراد ه

P باشد، چك داشت. نخواهد موضوعيت اهليت عدم ايراد معموال

قرار اهليت فاقد اشخاص اختيار در چك دسته بانكها زيرا

يا كننده سفته صادر ضامن، ، ظهرنويس مورد در نمي دهند. اما

امضاي زمان در اينها كه دارد وجود احتمال اين برات كننده قبول

فقدان ايراد كه است باشند. بديهي قانوني اهليت فاقد سند

كه است. متعهدي استماع قابل دارنده اي هر برابر در اهليت،

P ، است نداشته برواتي معامله براي الزم اهليت متعهد اساسا

سند دارنده مقابل در مي تواند خوانده نمي شود. بنابراين، شناخته

حقوق از حمايت كند. زيرا استناد خود اهليت عدم به تجاري

چنين مقتضي ، است عمومي نظم بر مبتني كه محجورين

است. برخوردي

از مجرمانه اعمال سند: ارتكاب مجرمانه تحصيل ايراد – و

تحصيل و آن امثال و سرقت و امانت در خيانت و كالهبرداري قبيل

حقوقي ارزش و اعتبار منشاء هرگز مزبور روشهاي به سند

در سند مجرمانه تحصيل ايراد آيا كه سئوال اين به نيست. اما

روابط و سند صدور منشاء از كه نيتي حسن با دارنده با رابطه

- رجوع كنيد: كتاب موازين حقوق تجارت در آراء ديوان عالي كشور به اهتمام [6]6 ، چاپ احمدي، راي شماره1378يداله بازگير، انتشارات گنج دانش ، چاپ اول ،

ديوانعالي كشور21 شعبه 15/10/1369 مورخ 861/21

9

Page 10: اصول حاکم بر اسناد تجاری

پاسخ خير؟، يا است استماع قابل ندارد، اطالعي قبلي ايادي

بر حتي مدعي » ايراد معتقدند است. عده اي نشده داده يكساني

سند تحصيل نحوه بودن مجرمانه از كه نيتي حسن با دارنده عليه

نتيجه او ادعاي كه چرا بود خواهد مسموع نيز است اطالع بي

تجويز را ايرادي چنين استماع و بوده جامعه اصولي حمايت

فردي مصلحت بر جامعه عمومي مصالح شك . بدون مينمايد

سند دارنده از حمايت اصل لحاظ همين به و دارد غلبه اشخاص

. شعبه[7]7« ميدهد دست از مقام اين در را خود كاربرد تجاري

– 3541 شماره راي موجب به تهران استان تجديدنظر دادگاه21

امانت در خيانت طريق از كه چكي موردي در19/9/1381

اين با است، گرديده منتقل ثالث شخص به و شده تحصيل

باشد كه كس هر يد در مجرمانه طريق از چك تحصيل كه استدالل

نفع به چك استرداد به حكم است، قانوني اعتبار و ارزش فاقد

است: آمده راي اين از بخشي است. در نموده صادر كننده صادر

... ابراهيم طرفيت ... به احمد خواهي تجديدنظر خصوص »در

دادگاه216 شعبه از صادره809 و808 شماره دادنامه به نسبت

..... شماره به امانت مورد چك ادله خصوص در تهران عمومي

خوانده تجديدنظر كيفري محكوميت به توجه با ...... ريال مبلغ به

هر يد در مزبور چك اينكه و مزبور دادنامه در مندرج مفاد بشرح

تحصيل مجرمانه طريق از اينكه لحاظ به ، گردد يافت كس

اعتبار و ارزش فاقد است شده گذاشته غير اختيار در و گرديده

خوانده تجديدنظر به خسارت مطالبه جهت ميتواند ذينفع و است

موجه و وارد را نامبرده خواهي تجديدنظر لذا نمايد، مراجعه

مجله كانون وكالي دادگستري - بابك مسعودي ، اصول حاكم بر اسناد تجارتي، [7]76، ص. ( ۱۷۱ ) شماره پياپي ۲مركز ، دوره جديد - شماره

10

Page 11: اصول حاکم بر اسناد تجاری

P و تشخيص ضمن مدني دادرسي آئين قانون358 ماده به مستندا

دادگاه216 شعبه از ... صادره شماره دادنامه اخير قسمت نقض

در مذكور خواه تجديدنظر دعوي رد خصوص در تهران عمومي

به حكم خوانده، تجديدنظر توسط ادعا مورد چك استرداد مورد

ميگردد اعالم و صادر خواه نظر تجديد به الذكر فوق چك استرداد

»8[8].

اختالفات تجاري اسناد در كه استدالل اين با ديگر عده اي

نيت حسن با دارنده به ارتباطي اول دارنده و چك كننده صادر

به نسبت را اول شخص توسط مجرمانه تحصيل كند، نمي پيدا

عمومي دادگاه216 ندانسته اند. شعبه مؤثر نيت حسن با دارنده

در2/6/1381 مورخ809 و808 شماره راي موجب به تهران

به نسبت امانت در خيانت بر مبني ب عليه الف شكايت خصوص

پرونده همان در چك استرداد دادخواست و چك فقره يك

كيفري محكوميت و امانت در خيانت احراز عليرغم كيفري،

كه آنجا از » استدالل اين به چك الشه استرداد مورد در متهم،

، نيت حسن با دارنده يد در تجاري اسناد ديگر مانند به چك

نمي پيدا او به ارتباطي اول دارنده و چك كننده صادر اختالفات

اقامه بعدي دارندگان نيت سوء بر دليلي پرونده در چون و كند

نيت حسن با دارنده بعنوان چك فعلي دارنده لذا است نشده

ميرسد« بنظر قانوني جاهت و فاقد وي از چك استرداد و بوده

.[9]9است نموده صادر دعوا رد به حكم

بر و اغراق آميز حدي تا و نيست كافي اول گروه استدالل

در نمي توان هم را دوم گروه است. نظر تجريدي وصف خالف دادگاه تجديدنظر استان21 شعبه 19/9/1381 مورخ 3541 - دادنامه شماره [8]8

81/21/3540تهران در پرونده شماره دادگاه عمومي216 شعبه 2/6/1381 مورخ 809 و 808 - دادنامه شماره [9]9

492/81 و 80/579تهران در پرونده شماره

11

Page 12: اصول حاکم بر اسناد تجاری

اراده اي كه شخصي دانستن مسئول كرد. زيرا جاري موارد همه

خالف بر است، نداشته آن درآمدن گردش به و سند انتقال در

صادر كه حالتي بين بايد مي رسد نظر به است. لذا عمومي نظم

گيرنده اختيار در و صادر را تجاري سند اراده و اختيار با كننده

او يد از سند اراده و اختيار بدون كه حالتي با مي دهد، قرار اولي

حالت شد. در قائل تفاوت درمي آيد، گردش به و مي شود خارج

كالهبرداري، يا امانت در خيانت ادعاي قبيل از مواردي مثل اول

بال شخص و مدعي بين رابطه در فقط سند مجرمانه تحصيل ايراد

اصل نيت حسن با دارنده به نسبت و شود شنيده بايد او فصل

مواردي مثل دوم حالت در گردد. ولي جاري ايرادات استماع عدم

بر كه آن گردش و سند تصرف سند، مفقودي يا سرقت قبيل از

كه دارنده اي به نسبت حتي گرفته، صورت صادركننده اراده خالف

نبايد است، نداشته اطالعي سندي چنين منشاء و ماهيت از

ايراد برخالف ترتيب اين باشد. به حقوقي اثر و ارزش متضمن

جعل امضايش كه شخصي قبال در سند اعتبار كه امضاء جعل

P شده آن بهتر مجرمانه تحصيل ايراد در ولي مي رود، بين از كال

سند درآمدن گردش به در شخص اراده كه موردي بين كه است

دست به سند او اراده بدون كه موردي با است، داشته دخالت

شويم. قائل تفاوت است، رسيده ديگران

امضاءها: استقالل اصل ـ2

اصل دارد، حكومت تجاري اسناد بر كه اصلي دومين

روي بر امضاء هر اصل، اين موجب است. به امضاءها استقالل

( ضامن يا ظهرنويس يا كننده صادر از ) اعم عنوان هر به سند

به نسبت اگر دارد. بنابراين، اعتبار امضاءها ديگر از مستقل

P ايرادي ظهرنويس امضاي گردد، ( مطرح جعل ادعاي ) مثال

12

Page 13: اصول حاکم بر اسناد تجاری

نيت حسن با دارنده به سند وجه پرداخت از نمي تواند صادركننده

قبال در خود امضاي اعتبار به كننده صادر كند. زيرا خودداري

يك حقوقي دادگاه اول دارد. شعبه مسئوليت تجاري سند دارنده

امضاي بودن جعلي ادعاي ،68/4939 شماره پرونده در همدان

مسئوليت سقوط موجب ادعا صحت فرض بر را ظهرنويس

را خواهان دعواي اعتبار اين به و ندانسته چك كننده صادر

ديوان21 شعبه تائيد مورد كه راي است. اين كرده اعالم مردود

استقالل اصل بيانگر خوبي به است، گرفته قرار كشور عالي

داليلي به امضاءها از برخي اگر . بنابراين[10]10است امضاءها

اعتبار فاقد امضاء بودن جعلي يا تقلبي اهليت، نداشتن قبيل از

تعهد عدم موجب ديگري ايرادي هر واسطه به يا شود؛ شناخته

به كنندگان امضاء ساير تعهد گردد، سند كنندگان امضاء از يكي

است. باقي خود قوت

به راجع ژنو1931 مارس19 كنوانسيون10 ماده در

كه صورتي است: » در آمده چك خصوص در متحدالشكل قانون

تعهد پذيرش جهت اهليت فاقد كه باشد اشخاصي امضاي به چك

امضاي يا مجعول امضاهاي متضمن چك يا هستند، چك طريق از

نتوان ديگري داليل به بنا كه باشد امضاهايي يا و موهوم اشخاص

امضاء چك آنان طرف از نمايندگي به كه را كساني يا امضاكننده

چك امضاكننده اشخاص ساير مسئوليت نمود، متعهد است شده

به ) راجع ژنو ۱۹۳۰ كنوانسيون ۷ « ماده است باقي خود قوت به

ايران تجارت قانون در دارد. اما مشابهي مقررات ( نيز برات

است. نشده مقرر باب اين در صريحي حكم

- رجوع كنيد: موازين حقوق تجارت در آراء ديوان عالي كشور، به اهتمام يداله [10]10 مورخ861/21 ، راي شماره 1378بازيگر، انتشارات گنج دانش ، سال

ديوانعالي كشور21 شعبه 15/10/1369

13

Page 14: اصول حاکم بر اسناد تجاری

تعهد: استقالل اصل– 3

يا صدور صرف به تجاري، سند كننده امضاء

ناشي تعهد مي نمايد. اين تعهد را آن وجه پرداخت ظهرنويسي،

بدهي اسباب ديگر از مستقل كه است تجاري سند امضاي از

است. بدهي منشاء تجاري سند امضاي و صدور مي باشد. نفس

سند وجه پرداخت طريق از فقط مديون ذمه برائت بنابراين

اين تجاري سند تعهد استقالل اصل عملي مي شود. نتيجه حاصل

دارنده قبلي ايادي به سند وجه پرداخت ادعاي تنها نه كه است

چك وجه كه شود مدعي خوانده اگر بلكه نيست؛ پذيرفته سند

ارائه خواهان از هم رسيدي و پرداخته ام خواهان شخص به را

ديگري دين به مربوط وجه كه شود مدعي خواهان ولي نمايد،

اين در است، شده صادر جداگانه اي بدهي بابت چك و بوده

سند متعهد عهده بر چك وجه پرداخت دليل اثبات بار صورت

چك، از ناشي بدهي كه است اين بر اصل است. زيرا تجاري

باشد، خواهان نزد چك الشه زمانيكه تا و است مستقلي بدهي

ثابت كننده صادر اگر است. همچنين خوانده تعهد بقاي بر اصل

است نموده پرداخت خود فصل بال شخص به را چك وجه كه كند

اثبات براي و است شده تهاتر داشته او از كه ديگري طلب با يا

در وي ذمه برائت موجب ، باشد داشته هم دليل خود ادعاي

به تجاري سند انتقال با نمي شود. زيرا، تجاري سند دارنده قبال

مشغول دارنده مقابل در سند كننده صادر ذمه ثالث شخص

قبل ايادي ) يا فصل بال شخص به سند وجه پرداخت و مي شود

است محسوب دائن غير به پرداخت منزله ( به سند دارنده از

نمي شود. ذمه برائت موجب كه

14

Page 15: اصول حاکم بر اسناد تجاری

شماره راي در منعكس تهران يك حقوقي دادگاه نظريه

صرف كشور، ديوانعالي24 شعبه8/6/1369 مورخ311/24

اينكه حيث از ،[11]11مدني قانون256 ماده به آن استناد از نظر

توجه قابل است پذيرفته را چك از ناشي تعهد استقالل اصل

تاريخ است: » در شرح اين به مزبور نظريه مي باشد. مفاد

چهار مبلغ مطالبه خواسته به ( دادخواستي )م آقاي16/3/1366

و10180481/2/65 شماره چك فقره دو وجه ريال ميليون

عهده دومي و تجارت بانك عهده اولي15200137/2/65 شماره

تقديم تهران يك حقوقي دادگاه ( به )ب آقاي عليه صادرات بانك

ما كه ميدارد اظهار خواهان25/9/66 مورخه جلسه در دارد مي

(انجام )ب آقاي براي ساختمان كاري سفت كه بوديم گرفته كاري

ندارم دسترس در و كرده ام گم قرارداد اصل متاسفانه بدهم

ولي تومان هزار دو متري قرار از بود كاري سفت قرارداد موضوع

شفاها" و بود شده نوشته تومان هزار متري قرارداد در

توماني هزار سيصد چك تومان هزار دو متري قرارگذاشتيم

پول بابت توماني هزار صد چك اما است قرارداد همين به مربوط

مرحله به كار0 گرفتم چك او از و منزلم در دادم او به كه نقدي

هزار صد كشي ديوار بابت شد ضمنا" قرار رسيد كاري نازك

هزار سيصد چك است نشده قيد قرارداد در كه بدهد تومان

داده من به كاري نازك ساختمان مصالح خريد بابت را توماني

اين بابت و نشده حساب تصفيه به حاضر كردم اصرار هرچه

داده من به تومان هزار پنجاه و دويست و ميليون يك فقط قرارداد

پنجاه و دويست و ميليون دو بايستي مي صورتيكه در است شده

ايشان بدهي از توماني سيصدهزار چك اين البته ميداد تومان هزار

.15 - رجوع كنيد به توضيحات پاورقي شماره [11]11

15

Page 16: اصول حاکم بر اسناد تجاری

قبول بدهند نشان سند و باشند داده من به نقدي وجه است. اگر

وارد خوانده از وكالت ( به )ف آقاي رسيدگي جريان در دارم

بابت دعوي مستند چكهاي كه مي كند دفاع چنين و مي شود دعوي

طي موكل بوده امانت خواهان يد در و6/11/62 مورخه قرارداد

شماره ريال000/000/2 مبلغ به1/8/64 180465 چكهاي

مبلغ به هركدام10/11/63 180456 و29180441/10/63

به گيرنده صادرات بانك از نقدي هاي حواله و ريال000/250

كرده پرداخت خواهان جاري حساب به ريال000/600 مبلغ

بانك200135تا200126 شماره از چك قطعه ضمنا" ده

شده ياد ارقام كه ريال000/760 مبلغ جمعا" به2099 صادرات

مبالغي رسيد آن بر عالوه و بوده موصوف قرارداد مبلغ كل شامل

قرارداد فتوكپي باشد مي موكل يد در نيز بعدي پرداختهاي بابت

ميدارد اظهار خواهان ميشود تسليم نيز6/11/62 مورخ

مورد نموده تسليم دادگاه به خوانده وكيل آقاي كه قراردادي

طبق بر ايشان توسط پرداختي وجوه و باشد مي اينجانب قبول

باشد. مي قبول مورد نيز اند كرده نقل كه چك هايي و حواله ها

فقط كه قرارداد اين بر عالوه كه است اين من حرف النهايه

كارهاي )كليه هم ديگر كارهاي است سازي اسكلت به مربوط

انجام خوانده شوفاژ( براي و آب كشي لوله استثناي به ساختماني

خريد جمله غيره. )من و كاري نازك ، كاري سفت قبيل از داده ام

را كاري سفت خودش خط به خوانده حتي ( و بنايي مصالح كليه

و تحقيق قرار دادگاه است كرده حساب تومان هزار دو متري

و آيد مي در اجرا مرحله به كه مينمايد صادر محلي معاينه

بموجب كه استدالل اين به مشاور نظريه كسب از پس سرانجام

ناحيه از چكها صدور مدني قانون265 ماده در مذكور مقررات

16

Page 17: اصول حاکم بر اسناد تجاری

دارد وي ذمه اشتغال بر داللت خواهان به آن تسليم و خوانده

دعوي مستند چكهاي اينكه بر مبني او وكيل ادعاي مضافا" اينكه

است اماني و گرديده صادر6/11/62 مورخ قرارداد با رابطه در

مستند چكهاي خواهان كه فرض بر و باشد مي دليل فاقد نيز

باشد كرده دريافت خوانده از مزبور قرارداد با رابطه در را دعوي

به مربوط بدهي هاي خوانده كه باشند مي استرداد قابل زماني

كرده حساب تسويه او با و پرداخت خواهان به را موصوف قرارداد

مدافعات بلكه نگرديده ارائه حسابي تسويه چنين تنها نه كه باشد

توسط شده انجام كارهاي كيفيت و كميت به توجه با هم او وكيل

محلي تحقيق و معاينه مجالس صورت در منعكس بشرح خواهان

باشد نمي خوانده ذمه برائت از حاكي وجه هيچ به و نبوده موجه

خواسته اصل بابت ... ريال مبلغ پرداخت به خوانده محكوميت بر

صادر نظريه خواهان حق در دادرسي هزينه بابت .... ريال مبلغ و

[12]12« مينمايد

ذمه: اشتغال - اصل4

كننده امضاء ذمه اشتغال دليل مدعي، يد در سند وجود

اين بر كه است شده صادر محاكم از متعددي است. آراء سند

نموده اند. تاكيد اصل

73/318/18 شماره دادنامه در منعكس بدوي دادگاه راي

معنا اين متضمن كشور ديوانعالي18 شعبه19/6/1374 مورخ

بر مبني خوانده ادعاي و است ذمه اشتغال بر اصل كه است

پرداخت صحت فرض بر آن دارنده قبلي يد به چك وجه پرداخت

قانونا" ادعايي چنين كه است داين غير به مديون ناحيه از دين

كتاب سقوط تعهدات - ضمان قهري - به اهتمام يداله بازگير، - رجوع كنيد: [12]12 شعبه311/24، شماره دادنامه - چاپ دريا1379انتشارات فردوسي - چاپ اول

ديوانعالي كشور24

17

Page 18: اصول حاکم بر اسناد تجاری

است: » آقاي آمده مزبور راي از بخشي باشد. در نمي اعتنا قابل

خوانده محكوميت بر حكم صدور خواسته به ( دادخواستي )الف

طرفيت به دادرسي هزينه انضمام به ..... ريال مبلغ پرداخت به

در مذكور بشرح و نموده آمل حقوقي دادگاه ( تقديم )ش آقاي

چكهاي نفر سه موجب به خوانده است داده توضيح دادخواست

استناد به و بدهكار وي به .... ريال ..... جمعا" مبلغ شماره

را حكم صدور و رسيدگي بانك هاي برگشتي و چكها فتوكپي

اعالم آن در ... و داشته تقديم اليحه .... خوانده گرديده خواستار

نيز خواهان ... و دارم رسيد و پرداخت را چك فقره يك وجه داشته

به مربوط رسيد داشته اعالم آن در ... و داشته تقديم اليحه

اينكه به است... نظر نگرفته چك بابت پول وي و ديگري شخص

آن وجه پرداخت عدم گواهي هاي و اسنادي چكهاي مصدق فتوكپي

باشد مي خوانده ايراد از مصون آن اصالت و صدور صحت كه

خواهان قبال در خواسته ميزان به نامبرده ذمه اشتغال بر داللت

چك ... وجه اينكه بر مبني ابرازي اليحه بشرح خوانده دفاع و دارد

موردي لذا است شده ... پرداخت مورخ رسيد ... بموجب شماره

زيرا باشد نمي موجه دادگاه بنظر نيست دعوي طرح براي

ظاهرا" حكايت خوانده ... ابرازي مورخ رسيد مصدق ...فتوكپي

... از نام به شخصي توسط ريال ميليون يك مبلغ دريافت بر

بر خوانده ادعاي اين كه ( دارد )الف آقاي چك بابت دعوي خوانده

توجه با كه است داين بغير مديون ناحيه از پرداخت صحت فرض

قانون271 ماده طبق مذكور وجه دريافت از خواهان انكار به

كه آنجا در و باشد نمي اعتنا قانونا" قابل ادعايي چنين مدني

ذمه برائت و مطالبه مورد وجوه پرداخت بر ديگري دليل خوانده

را خواهان دعوي دادگاه بنابراين است ننموده ارائه و ابراز خود

18

Page 19: اصول حاکم بر اسناد تجاری

آئين قانون357 ماده مستندا" به و تشخيص صحت بر محمول

اصل بابت ... ريال مبلغ پرداخت به را خوانده مدني دادرسي

خواهان بنفع دفتر و دادرسي هزينه بابت ... ريال مبلغ و خواسته

[13]13نمايد« مي محكوم

ديوان عمومي هيات4/2/38-548 شماره اصراري راي

آمده راي اين است. در ذمه اشتغال اصل مبين نيز كشور عالي

قانون302 و301 )مادتين اينكه به استان دادگاه است: »راي

براي طرفين از يكي كه است موردي به ناظر مدني دادرسي آئين

تجارتي دفاتر به استناد پرداخت قبيل از وجودي امر اثبات

انكار و باشد مي خود مديونيت منكر پژوهشخواه چون و خودنمايد

محرز به توجه با مدركيه هاي سفته وجود و ندارد دليل به نيازي

و است او بودن مديون دليل پژوهشخواه ناحيه از آنها صدور شدن

عدم اين باشد نشده ثبت هم مذكور هاي سفته موضوع فرض بر

پژوهشخواه ذمه اشتغال عدم و سفته اعتباري بي بر دليل ثبت

.[14]14است« صحيح نيست؛

ذكر تجاري اسناد براي كه اصولي و اوصاف مقتضاي

اين موجب باشد. به ذمه اشتغال بر اصل كه است اين مي شود،

استماع قابل خوانده دفاعيات و ايرادات كه مواردي در حتي اصل،

ثابت را خود ادعاي وي كه زماني تا باشد، موثر دعوا نتيجه در و

در شد. بنابر اين، خواهد داده او ذمه اشتغال به حكم نكردهباشد،

تكليفي سند، الشه ارائه جز خواهان تجاري، اسناد به راجع دعواي

18 شعبه 19/6/1374 مورخ 318/18 - رجوع كنيد: همانجا، راي شماره [13]13ديوانعالي كشور

مجموعه رويه قضائي ،تاليف احمد متين دفتري، فروردين ماه - رجوع كنيد: [14]144/2/38-548حكم شماره چاپ آفتاب.1340سال

19

Page 20: اصول حاکم بر اسناد تجاری

مدعي اگر كه است خوانده وظيفه ندارد. بلكه ديگر دليل ارائه به

نمايد. اقامه دليل خود ادعاي اثبات براي مي باشد، خود ذمه برائت

: مديونيت اصل– 5

بدهكاري دليل مال، پرداخت مدني حقوق در

از عناويني تحت است ممكن مال پرداخت نيست. زيرا

265 ماده باشد. در غيره و امانت عاريه، قرض، قبيل

بدهد ديگري به مالي كس است: »هر آمده مدني قانون

به چيزي كسي اگر بنابراين است تبرع عدم در ظاهر

تواند مي باشد چيز آن مقروض اينكه بدون بدهد ديگري

در ظهور پرداخت صرف ماده اين موجب كند«. به استرداد

مالي كند ثابت همينكه كسي اگر ندارد. بنابراين مديونيت

بخواهد. را آن استرداد دارد حق است، داده ديگري به

كه كسي »اگر مي دارد مقرر مدني قانون302 ماده

كند تاديه را دين آن دانست مي مديون را خود اشتباها

است كرده اخذ حق بدون را آن كه كسي از دارد حق

پرداخت كه شود مدعي كننده دريافت اگرنمايد«. استرداد

ادعاي بايد داشته، كننده پرداخت از كه بوده طلبي بابت

اثبات بر تكليفي كننده پرداخت اينجا كند. در ثابت را خود

قانون265 ماده موجب به زيرا ندارد؛ خود بدهي عدم

.[15]15نمي كند مديونيت افاده مال دادن مدني،

سند كننده امضاء مديونيت بر اصل تجاري اسناد در اما

اين بر اصل بدهد، ديگري به تجاري سند كسي اگر است. بنابراين،

ارائه داده اند. به اعتقاد اين گروه،265البته عده اي تفسير ديگري از ماده - [15]15 به معناي اين است كه پرداخت ظهور در وجود دين دارد. اما اين265صدر ماده

برداشت بر خالف اصل )برائت( و ناسازگار با قسمت دوم ماده مي باشد. رجوع كنيد218 و 217به كتاب وقايع حقوقي، اثر دكتر ناصر كاتوزيان، صفحات

20

Page 21: اصول حاکم بر اسناد تجاری

اين عملي . نتيجه[16]16است بوده شخص آن مديون كه است

P، كه است آن اصل كند، مطالبه را آن وجه سند، دارنده اگر اوال

از است، نبوده مديون اينكه ادعاي صرف به نمي تواند كننده صادر

P امتناع سند وجه پرداخت چك موجب به شخصي اگر ، نمايد. ثانيا

يا قرض عنوان كه وقتي تا باشد، كرده پرداخت ديگري به مبلغي

نكرده ثابت باشد، او استرداد حق مفيد كه را ديگري عنوان هر

استرداد مدني قانون302 و265 مواد استناد به نمي تواند باشد،

بخواهد. را آن

مي رسد، نظر به ضروري اينجا در آن ذكر كه ديگري نكته

از دليل ارائه ( با چك ) مثل سند كننده صادر اگر كه است اين

كه كند ثابت ديگري دليل يا نوشته هر يا چك متن مندرجات جمله

در است، داشته استرداد حق بلكه و نبوده دين بابت سند صدور

است كرده تسليم او به را سند كه شخصي از فقط صورت اين

مقابل در استرداد حق ادعاي ديگر عبارت دارد. به استرداد حق

نيست. استماع قابل سند بعدي گيرندگان انتقال

- بهرام بهرامي، وصف جايگزيني و تبعي در اسناد تجاري، انتشارات موسسه [16]1613 ، ص. 1383فرهنگي انتشاراتي نگاه بينه، بهار

21