5
ﺷﻜﻞ و ﻓﺮم: ﺑﻴـﺎن ﻧﻬﺎﻳﺘـﺎ و اﺳﺖ ﻧﻈﺮ ﻣﻮرد ﻣﻮﺿﻮع ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﻛﺮدن ﻣﺸﺨﺺ، ﻛﻠﻲ ﻣﻮﺿﻮع ﻳﻚ ي ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻳﺎ ﻋﻠﻤﻲ ي ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ از ﻫﺪف اﺳـﺖ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت دﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع آن ي راﺑﻄﻪ. ودر ﻳﺎﻓﺘـﻪ وﺣـﺪت ﻛﻠﻴﺘـﻲ داراي ﻫـﺴﺘﻲ ﺟﻬـﺎن در ﭘﺪﻳـﺪه ﻫـﺮ ﻣﺸﺨﺺ ﻫﺪﻓﻲ ﺟﻬﺖ در و ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻗﺮار ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﺧﺎص و ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺳﻴﺴﺘﻤﻲ ﻧﻤﺎﻳـﺪ ﻣـﻲ وﻇﻴﻔﻪ اﻧﺠﺎم. ﻳـﺎ ﺑﻴﻨﻨـﺪه ﻳﺎﺑﺪ ﭘﺬﻳﺮﻣﻲ ﻧﺎ ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﻳﺎﻓﺘﻪ وﺣﺪت ﻛﻞ ﻳﻚ ﺑﺼﻮرت را آن ﻫﻨﺮي، اﺛﺮ ﻳﻚ ﺷﻨﻮﻧﺪه. ﻋﺠـﻴﻦ ﻫـﻢ ﺑﺎ ﻣﺤﺘﻮا و ﻓﺮم ﺗﺨﻴﻠﻲ ﺑﺼﻮرت ﻣﮕﺮ اﻧﺪ ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﻏﻴﺮ و ﺷﺪه. را اﻧـﺪ ﻛـﺮده اﺷـﻐﺎل را اﻧـﺴﺎن ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﻣﺤﻴﻂ ﻛﻪ ﻓﺮاواﻧﻲ ﻫﺎي ﭘﺪﻳﺪه" واﻗﻌﻴـﺖ" ﻛـﻪ ﮔﻮﻳﻨـﺪ ﻫـﺎ ﭘﺪﻳـﺪه اﻳـﻦ ي ﻫﻤـﻪ ﺧﻮد، ﺗﺨﺼﺼﻲ و آﻣﻮزﺷﻲ روﺣﻲ، ﺣﺎﻟﺖ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﻪ اﻧﺴﺎن و ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ادراك ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺴﺎن ﺑﺮاي ﺑﻄﻮرﻫﻤﺰﻣﺎن... ﺑﺨـﺸﻲ ﻛﻨﺪ ﻣﻲ درك را آﻧﻬﺎ از. دارﻧﺪ ﺧﺎرﺟﻲ وﺟﻮد اﻧﺴﺎن از ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻛﻪ را ادراك ﻗﺎﺑﻞ ﻫﺎي ﭘﺪﻳﺪه اﻳﻦ" ﻋﻴﻨﻴـﺖ" ﻧـﺎم و دارﻧﺪ" ذﻫﻨﻴﺖ" رﻓﺘﺎ و ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎ ﻛﻪ اﺳﺖ آن ﻛﻨﺪ ﻣﻲ ﺑﺮوز آن اﺳﺎس ﺑﺮ اﻧﺴﺎن رﻫﺎي. ﻛﻨﺪ ﻣﻲ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺧﻮد ذﻫﻨﻴﺖ ﺑﻪ را ﻣﻮﺟﻮد ﻫﺎي ﻋﻴﻨﻴﺖ، ﻣﺤﻴﻂ از ﻓﻘﻂ ﻧﻪ اﻧﺴﺎن. ﻋﻴﻨﻴـﺖ ﺑـﻪ ﻧﻴﺰ را ﺧﻮد ﻫﺎي ذﻫﻨﻴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻣﻲ ﺗﺒﺪﻳﻞ. ﻋﻠﻤﻲ ﺻﻮرت،ﺗﺒﻴﻴﻦ دو ﺑﻪ ﻣﺎ ي ﺣﺮﻓﻪ در ﻋﻴﻨﻴﺖ ﺑﻪ ذﻫﻨﻴﺖ ﺗﺒﺪﻳﻞ) ﻧﻈﺮﻳﻪ( ﻫﻨﺮي ﺑﻴﺎن و) ﻃﺮح( رﺳﺪ ﻣﻲ ﻇﻬﻮر ﻣﻌﺮض ﺑﻪ. ﻣﺤﺘﻮا) content :( را ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻬﻔﺘﻪ اﺛﺮ ﻳﻚ در ﻛﻪ ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ و ﻣﻌﻨﺎ و ﻣﻮﺿﻮع" ﻣﺤﺘﻮا" ﮔﻮﻳﻨﺪ. ذﻫﻨـﻲ و ﻋﻴﻨﻲ ﺧﺼﻠﺖ دو ﻫﻨﺮي اﺛﺮ ﻳﻚ ﻣﺤﺘﻮاي دارد. ﻋﻴﻨـﻲ واﻗﻌﻴﺘـﻲ ﺑـﺼﻮرت و اﺳـﺖ اﺛﺮ از ﺧﺎرج ﻣﻮﺿﻮع وﻟﻲ ﻧﻬﻔﺘﻪ اﺛﺮ داﺧﻞ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻳﺎ ﭘﺪﻳﺪه ﻳﻚ ﻣﺤﺘﻮاي دارد وﺟﻮد. ﻣﻮﺿﻮع) theme ( ﺟﻨﺒﻪ از ﻳﻜﻲ و ﻫﻨﺮﻣﻨﺪاﻧـﻪ ي اراﺋـﻪ آن، ﻛـﺮدن ﻣﻄﺮح ي ﻧﺤﻮه و اﺳﺖ ﻣﺤﺘﻮا ﺎي اﺳﺖ دﻳﮕﺮ ﻫﺎي ﺟﻨﺒﻪ آن آرﻣﺎﻧﻲ. ﻓﺮم ﻳﺎ ﺻﻮرت: ﻳﻌﻨﻲ ﻓﺮم ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ، زﻳﺒﺎﺋﻲ ﺑﺤﺚ در: دﻫﺪ ﻣﻲ ﻗﺮار ﻗﻀﺎوت ﻣﻌﺮض در را ﺧﻮد ﻛﻪ ﭘﺪﻳﺪه ﻳﻚ واﺿﺢ و ﺣﺴﻲ ﺗﻈﺎﻫﺮ. ﻳـﺎ ﻓـﺮم از ﻳﺎﻓﺘﻪ وﺣﺪت ﻛﻠﻴﺘﻲ ﻣﺎده، ﻳﻚ واﺿﺢ و ﺣﺴﻲ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﺷـﻜﻞ، رﻧـﮓ، داراي ﺗﻮاﻧـﺪ ﻣﻲ ﻛﻪ اﺳﺖ ﻣﺘﻔﺎوت ﻋﻨﺎﺻﺮ

فرم ، شکل ، محتوا

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: فرم ، شکل ، محتوا

:فرم و شكل

هدف از مطالعه ي علمي يا تجزيه ي يك موضوع كلي ، مشخص كردن خصوصيات موضوع مورد نظر است و نهايتـا بيـان

هـر پديـده در جهـان هـستي داراي كليتـي وحـدت يافتـه ودر . رابطه ي آن موضوع با ديگر موضوعات اسـت

بيننـده يـا . انجام وظيفه مـي نمايـد سيستمي متقابل و خاص با يكديگر قرار گرفته و در جهت هدفي مشخص

فرم و محتوا با هـم عجـين . شنونده يك اثر هنري، آن را بصورت يك كل وحدت يافته و تجزيه نا پذيرمي يابد

. شده و غير قابل تجزيه اند مگر بصورت تخيلي

همـه ي ايـن پديـده هـا گوينـد كـه " واقعيـت " پديده هاي فراواني كه محيط پيرامون انـسان را اشـغال كـرده انـد را

بخـشي ... بطورهمزمان براي انسان قابل ادراك نيستند و انسان بسته به حالت روحي، آموزشي و تخصصي خود،

نـام " عينيـت "اين پديده هاي قابل ادراك را كه مستقل از انسان وجود خارجي دارند . از آنها را درك مي كند

.رهاي انسان بر اساس آن بروز مي كند آن است كه فعاليتها و رفتا" ذهنيت "دارند و

بلكه ذهنيت هاي خود را نيز بـه عينيـت . انسان نه فقط از محيط ، عينيت هاي موجود را به ذهنيت خود تبديل مي كند

) طرح(و بيان هنري) نظريه(تبديل ذهنيت به عينيت در حرفه ي ما به دو صورت،تبيين علمي . تبديل مي نمايد

.به معرض ظهور مي رسد

):content(محتوا

محتواي يك اثر هنري دو خصلت عيني و ذهنـي . گويند " محتوا "موضوع و معنا و مفهومي كه در يك اثر نهفته باشد را

محتواي يك پديده يا فرايند در داخل اثر نهفته ولي موضوع خارج از اثر اسـت و بـصورت واقعيتـي عينـي . دارد

اي محتوا است و نحوه ي مطرح كـردن آن، ارائـه ي هنرمندانـه و يكي از جنبه ه ) theme(موضوع. وجود دارد

.آرماني آن جنبه هاي ديگر است

: صورت يا فرم

فـرم يـا . تظاهر حسي و واضح يك پديده كه خود را در معرض قضاوت قرار مي دهد : در بحث زيبائي شناختي، فرم يعني

عناصر متفاوت است كه مي توانـد داراي رنـگ، شـكل، تظاهر حسي و واضح يك ماده، كليتي وحدت يافته از

Page 2: فرم ، شکل ، محتوا

شكل فقط مترادف صورت يا فـرم . باشد... اندازه، مساحت، پيكره، جايگاه، جهت، تعادل بصري و جنس ساختار

كليتـي اسـت قابـل "نيست بلكه يكي از شاخصهاي فرمي در كنار ديگران است و شكل يك امر بصري اسـت و

از اجزا و داراي وحدت كلي كه در غالب خطي ظاهر شـده، جـدا كننـده فـرم از رويت، محاط در حدود، مركب

واز طرفي شكل دو بعدي است ولي فرم نه تنها سه بعدي است بلكه در قالـب زمـان و مكـان درك "زمينه اش

.مي شود

شكل يعنـي . تند در التين هسformaهر دوازريشه . در ارتباط نزديك با يكديگرند ) فرم(و صورت ) گشتالت(مفاهيم شكل

كليت قابل رويت، محاط در حدود، كم و بيش مركب از اجزا و داراي وحدت كلي در تظاهر يك شـي و صـورت

صـورت و . تظاهر حسي و واضح يك شي است و اين بياني است كه خود را در معرض قضاوت قـرار مـي دهـد

. ابر نيستند شكل هر دو مفهوم گوياي جلوه ظاهري يك شيي هستند اما هر دو باهم بر

صورت با شكل يكي نيست، شكل به طرح مربوط است اما صورت به نمايش گذاشـتن " در اين مورد مي نويسد لوئي كان

طرح به آنچه كه اين به معرض ديد قرار دادن مي خواهد به ما بگويد واقعيـت ".اجزاء جدايي ناپذير مي پردازد

ه طرح در راستاي آن حركت مي كند ، آن هم در زمـان و همچنين صورت طبيعت يك شي است ك . مي بخشد

فرم يا صورت در طبيعت هر چيز مستتر است و متـاثر از محتـواي . مشخص براي استفاده ازقواعد مستتر درآن

.آن يعني صورت از پيش داده شده است و نمي توان به ميل خود آن را تغيير داد

. اجازه ندارد به تكرار بي مـورد خـود منجـر شـود "چيز"و خود آن است "چيز"صورت هرچند فرم يك : مي گويد آدرنو

بـر . شكل دادن يعني پردازش اشكال يعني فرم به گونه اي انتخاب شود كه با محتوا و ايده طرح منطبق باشـد

بـه عنـوان مثـال فـرم يـك . اين اساس شكل پردازي صوري باتوجه به فرم، وابسته بـه عوامـل گونـاگون اسـت

گشودگي در يك ديوار آجري نيـاز بـه قـوس . يك ديوار بايستي تابع جنس و ساخت ديوار باشد گشودگي در

.دارد در حالي كه در يك ديوار از فوالد و شيشه، گشودگي زاويه دار مناسب تر به نظر مي رسد

ايـن . ا بـا يكـديگر اسـت و نيز ارتبـاط آنهـ ) فرم ها (شكل گوياي نوع استفاده از صور . فرم يا صورت متاثر از محتوا است

چنان در هم تنيده اند كه تنها از نظر تئوريك قابل تفكيك انـد ، چـه در عمـل هـر ) شكل و صورت (دومفهوم

. صورتي شكل پردازي شده است و شكل هر چيز هميشه شامل صورت آن نيز هست

Page 3: فرم ، شکل ، محتوا

:رابطه ي بين فرم و محتوا

نقوش در يك اثر هنري بصورت مجـرد ".يت فرم در انتقال محتواست ميزان موفقيت زيباشناختي ، تابعي از ميزان موفق "

مطرح نيست و جهت ساماندهي و تزئين سطوح، احجام و فضاهاست و انتخاب آنها در جهت ارسال پيامي خاص

)عملكرد و معنا.(مي باشد

ش داراي قابليت هائي هستند كه توسط نحوه ي ارائه، شكل، رنگ آميزي، تركيب بندي و ضرب آهنگ خود به روح و نقو

روان انسان تاثير مي گذارند و بي دليل نيست كه مردم آنها را آرام، شلوغ و يكنواخت و يـا شـاد ارزيـابي مـي

.كنند

كه بيننده، فعاليت هنري آنها را بازي بي محتوائي با فرمها، رنگها : مي گفتند كاندينسكي مانند آبستره نظريه پردازان هنر

. و احجام پندارند ، بلكه دنياي دروني و اعماق اسرار آميز روح هنرمند بداتد

فرماليسم حاكم بر برخي ذهنها يا ناشي از عدم درك رابطه فرم و محتوا بوده و با افكار عاميانه وجود چنـين قانونمنـدي

وبا 19آكادميسم قرن . ت فرماليسم مي تواند در هر سبكي رسوخ كرده و محتواي آن را مخدوش كند هايي اس

.تقليد طراحان شيفته ي حزب هاي جديد و قديم مبين چنين ادعايي است

13صفحه عالئم-نشانه-نماد

در و هم علم نشانه شناسي ادعا دارند كه هنر و زبان دو سيـستم نـشانه اي هـستند كـه كروچه و تولستويافرادي مانند

وظيفه فرم واقعيت بخشيدن بـه دنيـاي . بسياري ازموارد به هم نزديكند زيرا هدف هر دو انتقال اطالعات است

حسي و عقلي هنر مند است و فرم نتيجه تعامل دو نيرو، يعني محتوا و خواص مواد به كار رفته در اثـر هنـري

نبه هاي دروني و بيرونـي داشـته و هـر جنبـه فرم در هنر از ساختمان پيچيده اي برخوردار است و ج . ميباشد

داراي عناصر متفاوتي است و مهمترين خاصيت آن مطرح شدنش به صورت يك كليـت وحـدت يافتـه اسـت و

وجود وحدت است كه آن را به يك امر هنري تبديل مي كند و گرنه معجوني اتفاقي و مكـانيكي از عناصـرقابل

. تغيير مي باشد

انه است وهمزمان با عيني بودنش موجودي ذهني و نمايانگر چيزي ازدنياي واقعي است و عينـي فرم داراي خاصيتي دوگ

از يـك . و مربوط به زندگي است ولي همزمان با آن بيان كننده ي ذهنيت، آمال و احساسات هنرمند مي باشد

ت و مهارتهـاي هنـري طرف فرم، بيانگر عملكرد فضا يا ساختمان است و از طرفي ديگر مي بايست افكار، روحيا

گفتيم كه محتوا داخل اثر است ولي در خارج اثر و در ذهن هنرمنـد قـرار دارد و امـا در . معمار را منتقل نمايد

Page 4: فرم ، شکل ، محتوا

ايده نه فقط جوانه هاي محتوا بلكه جوانه هاي فرم نيز مستتر است، ايـده داراي وحـدت ميـان فـرم و محتـوا

.است

اين واقعيت منكر وجـود الگوهـا و تـصورات پـيش . طباق كامل فرم و محتواست فرايند طراحي نوعي پرورش ايده، بسط ان

بلكه تاكيد دارد كه اين الگوها فقط فرمال يا صوري نبوده و هر فرمي، محتـواي . ساخته در ذهن هنرمند نيست

ـ . خاصي را تداعي مي كند ي طراح در طول فعاليت هنري سعي دارد پيام خود را كـه منبعـث از واقعيـات بيرون

.است به فرم تبديل كند

: تاثير فرم در انسان

تاثيري كه فرم مي تواند بر انسان بگذارد بستگي تام به تـصوير ذهنـي انـسان از فـرم هـا دارد و شـناخت قبلـي از آن در

ـ . مفهومات ذهني انسان موجود باشد ا فرم از ابزارهايي است كه معماران اكثر تاثيرات رواني و احساسي خود را ب

.آن به انسانهاي استفاده كننده از فضا مي گذارند

فرم در معماري عنصري است كه به طور مستقيم ، همزمـان احـساس مـي : در مورد مفهوم عيني مي گويد سوزان النگر

زيرا برگردان تصوير ذهني فرم همان هايي . ، فرم به شكل سمبليك عمل نمي كند ... شود ، هشدار مي دهد و

بال مورد تجزيه قرار گرفته باشد و فقط بستگي به خـود فـرم دارد و اغلـب تـاثيرات آن قابـل بيـان نيست كه ق

.نيست و به احتمال زياد مي توان بصورت تشبيهي عمل نمايد

شكل، رنگ ، و بافت آن را مشاهده مي كند و وضعيت و . از طريق مفهوم ذهني ، انسان فرم را از زمينه آن جدا مي كند

تشخيص مي دهد ، از خواص و كيفيت هايي كه به او مربوط مي شود ادراك " شناخت "ن را از طريق حالت آ

برخـي از فرمهـا . در نهايت مفهوم عيني با تجربيات گذشته افراد بستگي مستقيم خواهد داشـت . پيدا مي كند

ها بصورت نماد و يا نشانه هـايي اين فرم . اغلب تصاويري را در ذهن القاء مي كنند كه با اصل فرم ارتباطي ندارد

. از موضوعات ديگر خبر مي دهند

- نشانه-نماد 14صفحه عالئم

ر در خصوص استفاده ي نمادين از فرم اظهار مي دارد ، كه در معماري مي توان فرم را به شكل نمادين به كـار هرشبرگ

: سـته انـد فرمهـاي نمـادين دو د . گرفت ، يعني كاربري و هدف استفاده از فرم بطور مستقل از يكديگر باشند

يكي آنهايي كه اغلب مورد استفاده ي معماران قرا مي گيرد و ديگري آنهايي كه مـي تواننـد بـه طـور مـستقل

. توجه انسان را به خود جلب نمايند

Page 5: فرم ، شکل ، محتوا

فرم اگر چه در . دوره هاي مختلف تاريخ فرمهاي مختلفي همچون گنبدها ، طاقها ، برجها و محورها را در خود داشته اند

مه ي ابزار طراحي را در قالب خود به عنوان نمود فيزيكي مستتر كرده و تظـاهر عينـي را بـه معـرض نهايت ه

كيفيـت . بايد موشكافانه و با توجه به همه ي جنبه هاي سازنده ي فضا انتخاب گـردد . قضاوت خواهد گذاشت

.فضاها با فرمهاي مناسب آن فضا ، به دست مي آيد