24
ی کانال هفتواره ا تلوزیون ماه بود. خواهد های شما خانهیهمان به زودی مح و سرگرمی، آموزش، تفری رسانیا هدف خبر بین هم چنی و پارسی زبانطب ایران با مخاستقیمرتباط مل یک اه دنباونی ب این شبکه تلوزییان در جهان. ایرانامیان و تماجیکستان، تفغانست است. ایران، ارانی اقوام بزرگ ای هفت رادیو کوچه،دان. ای برای شهروندم و رسانه. رسانهاط متقابل بین مره سوی ارتب راهی ب در رادیو کوچه. آخرین خبرهامراه هنر به و هع و اندیشهجتما فرهنگ، اترنتی آدرس این ویا;( اب صورتا ازطریق کت رادیو کوچه ر توانیدا می شمبال کنید. دنwww.radiokoocheh.com شمارهدا/ پیشا و کانا آمریکقیم زبان های مه پارسی نشری2011 یم جور/ بیست و پنجمت یک د دوم/ قیانش چیست جری انحرافی جریانورش مخالفان در مالزی ش خریت زده ایمن را به نه خودماسفندیم و نه گوCOPY It’s a نسانی گردن علوم ار وانسو تیغ س

شماره دوم نشریه هفت

Embed Size (px)

DESCRIPTION

این شماره نشریه را شما می توانید به صورت کاغذی در مراکز ایرانی در ایالات متحده دریافت کنید

Citation preview

Page 1: شماره دوم نشریه هفت

تلوزیون ماهواره ای کانال هفت با هدف خبر رسانی، آموزش، تفریح و سرگرمی به زودی میهمان خانه های شما خواهد بود. این شبکه تلوزیونی به دنبال یک ارتباط مستقیم با مخاطب ایرانی و پارسی زبان هم چنین

اقوام بزرگ ایرانی است. ایران، افغانستان، تاجیکستان و تمامی ایرانیان در جهان.هفت

رادیو کوچه،شهروندان. برای ای رسانه رسانه. و مردم بین متقابل ارتباط به سوی راهی

فرهنگ، اجتماع و اندیشه و هنر به همراه آخرین خبرها در رادیو کوچه. شما می توانید رادیو کوچه را ازطریق کتاب صورت ); ویا آدرس اینترنتی

www.radiokoocheh.com دنبال کنید.

نشریه پارسی زبان های مقیم آمریکا و کانادا/ پیش شماره دوم/ قیمت یک دالر/ بیست و پنجم جوالی 2011

جریان انحرافی جریانش چیستشورش مخالفان در مالزی

نه گوسفندیم و نه خودمان را به خریت زده ایم

COPY

It’s a

تیغ سانسور و گردن علوم انسانی

Page 2: شماره دوم نشریه هفت

باید« آن را نیز به خاطر دارند که به طور مشخص نمودار بینش چپ ضد سرمایه داری -و نه مذهبی—شرکت کنندگان در آن

اعتصاب هاست.از پس آن ها رایج نوع از دانشجویی اسالمی انجمن های انقالب -هواداران مجاهدین منظور نیستند- در آن دوره )٤٩ تا ٥2( اصوال در انظار نبودند تا چه رسد به فعال علنی بودن دانشجویان خواندن چکشی« »داس دانشجویی. جنبش در دستگیر شده توسط ساواك را می توان شاهدی بر این مدعا

دانست.شروع اسالمی دانشجویان ولی ٥2 سال از بعد درست علیه مبارزه بجای هم اقداماتشان اولین و کردند ظهور به رژیم، مقابله با دانشجویان غیرمذهبی بود تا حد کتک کاری و چاقوکشی. جالب این که ساواك نه تنها به آن ها کاری نداشت، بعد به ٥٤ از سال تا جایی که بلکه تشویقشان هم می کرد انجمن های اسالمی به طور علنی در دانشگاه ها فعال شدند و این در حالی بود که شاه مذهبیون را »ارتجاع سیاه« گفته و برایشان شعر »مه فشاند نور و سگ عوعو کند« را می خواند.

با هنرنمایی هنرمندان به نام ایرانیجشنواره تابستانی تیرگان در ساحل زیبای تورنتو

خبر/ دفترکاناداریخ ۲۴-۲۱ جوالی تا در تیرگان ساالنه دو فستیوال سومین مجموعه محل در ایرانی نام به هنرمندان هنرنمایی با 2011دریاچه کنار در )Harbourfront Centre( هاربرفرانت در شد. خواهد برگزار تورنتو شهر نقطه جنوبی ترین در انتاریو این جشنواره هنرمندانی چون ساالر عقیلی، شاهرخ مشکین قلم،

سعید شنبه زاده، آیدا ساکی برنامه اجرا خواهند کرد.مجله خبرنگار تماس در تیرگان جشنواره عمومی روابط مدیر از نفر صدهزار حدود که کرد پیش بینی کانادا دفتر از هفت ایرانیان و غیر ایرانیان در این جشنواره در طی چند روز شرکت کنند. وی گفت که در جشنواره قبلی حدود 60 هزار نفر حضور

داشتند که ترکیبی از ایرانی ها و خارجی ها بود.تم جشنواره تیرگان امسال »جاودانگی« است و برنامه های ادبی و هنری با تاکید بر این موضوع ارایه خواهند شد و فرصتی مغتنم و فرهنگ بی شمار زیبایی های از گوشه ای تجربه برای است هنر ایران در قالب رقص، موسیقی ، تئاتر، فیلم، ادبیات، هنرهای تجسمی، فعالیت های ویژه کودکان و نوجوانان، هنرهای دستی

وخوراك های ایرانی.گروه برگزارکننده »جشنواره تیرگان«، پس از حضوری موفق در بار دیگر دست اندرکار سازمان دادن جشنواره ای ،200۸ تابستان با هدف بزرگ داشت فرهنگ و هنر ایران و گوناگونی فرهنگی به اتکا با تیرگان است. تورنتو در 2011 ماه جوالی در کانادا گفت و ارتقای راه از تا می رود داوطلب ۳00 از بیش هم یاری گوی بین فرهنگ ها و ارتباط فرهنگی بین جامعه ایرانی و جامعه ایفا کانادا جامعه فرهنگی موزائیک در را خویش میزبان سهم را طی ایران از فرهنگ وهنر 2011 گوشه هایی تیرگان نماید. درستی، به که شهری – تورنتو در روزه چهار جشنواره یک

عموم دید معرض به – است فرهنگی گوناگونی پیش روی خواهد گذاشت. تیرگان می کوشد تا ضمن بهره جویی از هم کاری هنری، و فرهنگی مختلف زمینه های در ایرانی گوناگون اقوام ایرانی تبار را به نمایش آثار هنرمندان و نمایش گران بین المللی قالب در را ایران فرهنگی میراث که هنرمندانی – بگذارد ارایه و هنرهای تجسمی ادبیات، تأتر، سینما، موسیقی، رقص، برای عرضه و ویژه ای تیرگان هم چنین کیوسک های می کنند. ایرانی فرهنگی فرآورده های و فروش خوراك ها، صنایع دستی درنظر گرفته است. این رویداد فرهنگی، تجربه ای آموزنده، جذاب

و شادی آفرین برای همه بازدیدکنندگان ازهر طیف و گروه سنی و اجتماعی خواهد بود.

بودن اسالمی رغم علی را مجاهدین می توان نگرش دنیویشان چپ به حساب آورد. نه از آن را آن ها وقت حكومت تئوریسین های كه منظر بلكه از »ماركسیست های اسالمی« می خواندند، قابل مترقی چِپ رادیكاِل مواضع كه نظر این

ارایه در سطح جهانی داشتند

نگاهی به سال های پایانی قبل از انقالبجنبش دانشجویی در ایران

کامران موسوی بخش دوم

سال در بعد سال دو نیز ایران« خلق مجاهدین »سازمان علی اصغر و محسن سعید حنیف نژاد، محمد توسط 1۳٤٤بدیع زادگان که همگی آن ها نیز از فعاالن جنبش دانشجویی مارکسیست چه گر سازمان، این بانیان شد. تاسیس بودند، که شباهتی پدرانشان اسالم به نیز اسالمشان ولی نبودند، نداشت هیچ، حتی آبشخوار تئوریکشان هم متفاوت بود. برخی به این سازمان می دانند که پدران تئوریک منبع را شریعتی

اعتقاد نگارنده جای تعمق و بحث دارد.بودن اسالمی رغم علی هم را مجاهدین می توان بنابرین که منظر آن از نه آورد. حساب به چپ دنیویشان نگرش

ساواك سرکوبشان ماشین و وقت حکومت تئوریسین های آن ها را »مارکسیست های اسالمی« می خواندند، بلکه از این رادیکاِل مواضع مبارز و گذشته از خود جوانان این که نظر به ارایه در سطح جهانی داشتند. هم چنین قابل چِپ مترقی دلیل محوری دانستن ضرورت مبارزه مسلحانه، آنان هم کاری نکرده، نفی تنها نه را مارکسیست ها با انقالبی هم سویی و بلکه استقبال هم می کردند و این هم یکی دیگر از درس های آتشه، سوسیال دو کاتولیک های آن در بود که انقالب کوبا دموکرات ها و مارکسیست ها توانستند دست در دست هم و به دور از سکتاریسم، ماشین نظامی توان مند باتیستا را ُخرد کنند.

به مرور، ولی، این دو عمده گروه قلمرو »Turf« مخصوص خودشان را تعریف و تثبیت کردند: دانشگاه های تهران، ُپلی شاپور جندی و مشهد تبریز، شیراز، پهلوی ّملی، تکنیک، را آریامهر دانشگاه مجاهدین بود، مارکسیست ها قلمروی

داشتند و علم و صنعت هر دو طیف را ماوا داده بود.»چرا یا و سیاهکل عملیات اعالمیه های مثال، عنوان به در تنها خلق فدایی چریک های سازمان شد« اعدام فرسیو شدند پخش هم زمان به طور تکنیک ُپلی و تهران دانشگاه »هیگینز« سرهنگ انقالبی »اعدام اعالمیه که همان طور دانشگاه در تنها خلق مجاهدین سازمان از سوی آمریکایی

آریامهر پخش شد. نتیجه این به می توان باال در ها قلم رو لیست به توجه با 1۳٤٧ سال های دانشجویی جنبش در مشارکین که رسید بلکه، محض مارکسیستی نه اگر تمایالت، اکثرا 1۳٥6 تا که داشت توجه باید هم چنین داشتند. دمکراسی سوسیال جنگ اوج گیری فرانسه، در 1٩6۸ سال دانشجویی جنبش ویتنام در سال 1٩٧0 که به کشتار چهار دانشجو در دانشگاه »ِکنت ستِیت« منجر شد و باال گرفتن مبارزات مردم فلسطین به رهبری جورج حبش --بخش مارکسیستی الفتح-- و نه

یاسر عرفات، در این سمت گیری ایدئولوژیک بی تاثیر نبودند.کسانی که اعتصابات دانشجویی در دانشگاه تهران سال های این بر »مرگ شعارهای: حتما بوده اند شاهد را ٥2 تا ٤٩سفیدی انقالب« و »انقالب سفید دروغ است، انقالب سرخ

با تالش جبهه متحد دانشجویی کانادا سال روز 18 تیر در تورنتو

گزارش/ دفتر کانادامراسم سال گرد واقعه 1۸ تیر با تالش جبهه متحد دانشجویی کانادا در روز شنبه ٩ جوالی برابر با 1۸ تیر در سالن اجتماعات

شهرداری »نورت یورك« برگزار شد. از پس برنامه ابتدای در تورنتو، در هفت دفتر گزارش به جبهه گذشته سال یک فعالیت های از کوتاهی فیلم پخش متحد دانشجویی در کانادا چند چهره مدنی و سیاسی سخنرانی کردند و از شش زندانی سیاسی مهدیه گلرو، شبنم مددزاده، و مومنی عبداله تهرانی، جاوید بهروز ملکی، رونقی حسین

حشمت اهلل طبرزدی تقدیر شد. در این مراسم هم چنین پیام های مهندس حشمت اهلل طبرزدی جبهه بیانیه و شهر رجایی زندان داخل از اقدامی جعفر و

دمکراتیک ایران در مراسم قرائت شد.اردشیر زارع زاده حسن مراسم این برگزاری جریان در تهران دانشگاه اصلی حوادث کوی متهمان از و روزنامه نگار در 1۸ تیر، علی اکبر موسوی خوئینی عضو سابق دفتر تحکیم وحدت و نماینده سابق مجلس و سلمان سیما فعال دانشجویی سیاسی وضعیت و دانشجویی جنبش مورد در آزاد دانشگاه در تیر 1۸ و دانشجویی جایگاه جنبش به و ایران سخنرانی

حرکت های آزادی خواهانه تاکید کردند. انتاریو، دکتر فرخ دکتر »رضا مریدی« نماینده مجلس ایالت مشاور نژاد کوهستانی مهدی و یورك دانشگاه استاد زندی اتحادیه های بین المللی کارگری از دیگر سخنرانان این مراسم

بودند. و کردند تاکید دانشجویی فعالیت های اهمیت بر سخنرانان مهم اجتماعی تحوالت در را دانشجویی جنبش مهم نقش

و پیش رو برشمردند.خود سخنان در انتاریو پارلمان نماینده مریدی رضا دکتر گفت: »نظام جمهوری اسالمی ثابت کرده است که اصالح پذیر به را خود یا نمی فهمد یا نپذیرد را این کسی اگر و نیست

نفهمی زده است.«و دانشجویی فعاالن از سیما« سپس »سلمان دانش آموختگان سازمان سیاسی کمیته عضو چگونگی شرح ضمن سخنانی طی نیز ایران پیدایش دانشگاه آزاد، برگزاری مراسم هایی مثل دانست که می بایست کاری را کم ترین تیر 1۸در خارج از کشور انجام شود. سیما تاکید کرد که میدان اصلی مبارزه در ایران است و از همه حضار خواست تا همواره در جهت انعکاس صدای مردم

داخل کشور کوشا باشند. سخنران بعدی »حسن زارع زاده اردشیر« دبیر و سیاسی زندانیان از دفاع دانشجویی کمیته سخن گوی سابق جبهه دمکراتیک ایران و جبهه متحد دانشجویی در تهران بود که در ابتدا گفت: »همین دیروز مطلع شدم که مهندس طبرزدی او و بهروز جاوید دچار عارضه قبلی شده است، تهرانی که به سلول انفرادی بند 20٩ اوین منتقل

شده و در وضعیت نامشخصی قرار دارد، هر دو در 1۸ تیر ٧۸ تیر در زندان به سر 1۸ امروز در در زندان بودند و هم چنان

می برند.« کوی پرونده در اصلی متهمان از یکی که اردشیر زارع زاده توقیف یک به تنها تیر تیر است، گفت: »1۸ 1۸ و دانشگاه روزنامه محدود نمی شود و دارای سابقه تاریخی است. وی یکی

از موفقیت های 1۸ تیر را پیوند زنان و کارگران با دانشجویان رفتن سوال زیر و اعتراضات گسترش با گفت و کرد عنوان

شان نظام و والیت فقیه راه برای پیروزی هموار شده است.«در ادامه »مهدی کوهستانی نژاد« مشاور اتحادیه های بین المللی فعالیت های در که دانشجویانی از سخنرانی در کارگری کارگری حضور دارند نام برد و گفت روز به روز دانشجویان و کارگران بهم نزدیک تر می شوند و هماهنگی آن ها به یکدیگر

به تغییرات بنیادین در جامعه کمک می کند. این فعال حقوق کارگران گفت که دانشجویان که برای تامین از قبیل تایپ و زندگی و هزینه تحصیل به کارهای خدماتی اینترنت و کارهای دیگر مثل نظافت تدریس و فروش کارت جنبش با مشترك خواست و مبارزه واقع در می آورند روی

کارگری دارند.مجلس سابق نماینده خوئینی« موسوی علی اکبر »مهندس سخنران بعدی بود. او تاکید کرد واقعه 1۸ تیر با گذشت دوازده سال به دلیل تاثیر مهم آن هم چنان زنده است و برپایی چنین

گردهمایی گویای این واقعیت هست. علی اکبر موسوی گفت: »فکر می کنم نیاز امروز جامعه ما این است که در مورد دانشجویانی که سال ها تحت فشار بودند و فعالیت های برای و کنیم صحبت شدند خارج کشور از تازه باید دانش آموختگان و دانشجویان کنیم. برنامه ریزی آینده

فعالین و عزیز دوستان و کنند سازمان دهی و سازمان یابی بودند از کشور قدیم خارج در سالیان و سیاسی که اجتماعی

کمک کنند.«که دوستانی و گروه ها که کرد تاکید مجلس سابق نماینده اخیرا از کشور خارج شده اند یک مقدار پراکنده هستند و این ها باید نهادهای خودشان را ایجاد بکنند و با نهادهای دیگر پیوند بخورند. هیچ کس نمی تواند ادعا کند که به تنهایی کاری را

پیش می برد.

انجمن رئیس و یورك دانشگاه استاد زندی« »فرخ دکتر »سکوالر سبز« در تورنتو سخنران بعدی بود که ضمن اعالم حمایت از دانشجویان و تاکید بر نقش جنبش دانشجویی گفت که جوانان و دانشجویان سال هاست که در جبهه ضد استبداد برای آزادی مبارزه می کنند و می دانند که ستم و ظلم در ایران

پابرجا نیست.

زنان پیوند تیر هجده موفقیت های از یكی گسترش با و است دانشجویان با كارگران و اعتراضات و زیر سوال رفتن شان نظام و والیت

فقیه راه برای پیروزی هموار شده است

تم جشنواره تیرگان امسال »جاودانگی« است و برنامه های ادبی و هنری

با تاکید بر این موضوع ارایه میشوند

Page 3: شماره دوم نشریه هفت

توجه: »نشریه هفت« یک رسانه مستقل و آزاد است که بدون گرایش های سیاسی و حزبی و در حوزه های خبر، اطالع رسانی، تحلیل، فرهنگ، اقتصاد، هنر، اندیشه و آموزش های زندگی فعالیت می کند. این نشریه با پرهیز از قوم گرایی به اندیشه نزدیک شدن مردم در جهان و ارایه راه کارهای ارتباط بهتر بین اقوام و ملل مختلف می پردازد. اما بنابر محدویت ها فقط به زبان پارسی منتشر می شود ولی

امکان و بستری است برای تمام اقوام ایرانی.مطلب های منتشر شده در »نشریه هفت« بر اساس الگوی هیت تحریریه این نشریه و با اندیشه ارتباط با جامعه میزبانی است که در آن کشور ایرانیان و سایر ملل در آن ساکن و یا میهمان هستند. در الگوی نوشتاری خود در صورتی که قصد دارید همراه ما باشید امیدوار هستیم نکات باال را رعایت کنید. در صورت ترجمه متن یک نسخه اصل آن را ضمیمه کنید و فراموش نکنید تا حد امکان در بخش

پارسی از کلمات این زبان استفاده کنید و برگردان مناسبی از کلمات قابل تبدیل داشته باشید.»هفت« آماده انتشار مطلب ها، نظرها، پیشنهاد ها و انتقاد های شما به همراه عکس هایی است که می گیرید. به هر روی نشریه خودتان است. فراموش نکنید این نشریه منطبق با قوانین جاری کشور آمریکا

بعد منتشر می شود و نهایت امر مطلب ها با نظر شورای تحریریه انتخاب می شود و هم چنین سردبیری حق حک و اصالح مطلب های ارسالی و کنید بررسی هم نشریه آگهی های مورد در دارد. را آن نیست و هر مطلبی در این نشریه قابل نقد و بررسی است.انتخاب چرا که ما مسوولیتی در مورد محتوای آن نمی پذیریم. فراموش نکنید مطلب های نوشته شده در »هفت« به الزام نظر صاحبان

نشریه هفت در حوزه های خبر، سیاست، اندیشه، فرهنگ و هنر و اجتماع

Global Social Networks LLC :صاحب امتیاز

سردبیر: اردوان روزبه / مدیر اجرایی: علی هریسچی[email protected] :تماس با اردوان

ali.herischi@haftmagazine :تماس با علیصفحه آرایی و امور فنی : داریوس مدیا[email protected] :امور آگهی ها

تلفن تماس در آمریکا:)2٤0(۴36-۲535 ، )2٤0(۴36-۲536

توزیع در ایاالت متحده و کانادا

همراهان این شماره به ترتیب الفبا: اردوان روزبه، احمد باطبی، امیر ایرانی ، اکبر ترشیزاد، افشان برزگر،

احمد مطالیی، آیدا منفرد ، توکا نیستانی، حسن زارع زاده اردشیر، حسن سربخشیان، داوود موسوی، دامون روزبه ، روزبه میر ابراهیمی، رضا پرچی زاده، سحر.ج، سیمین، علی هرسیچی، علی افشاری، فرورتیش رضوانیه، کیان امانی، کیومرث سجادی، کامران موسوی، مهرآفرین بهرامی، رضا

صدیق، مه شب تاجیک، محمد مصطفایی، محبوبه شعاع، مازیار مهدوی فر هم چنین تهیه بخش خبرهای این نشریه با همراهی

رادیو کوچه استآثارتان را به آدرس:[email protected] ارسال کنید.

از کوی دانش گاه تا کیپ کاناورالاردوان روزبه

اول نشریه هفت خودش یک ماجرای انتشار شماره داستان مستقل است که شما در صفحه های دیگر خواهید خواند. اما بدانید که اگر شور و عالقه انتشار نبود جدی جدی آدم باید می رفت پی کارش. انگار شیفتگی به نوشتن و انتشار همه ما

را وصل به یک ارتباط کرد. اظهار نظر های صمیمی از طرف مخاطب ها نشانه خوبی بود. دوستی امالیی، غلط های از مطلب ها از شنیدیم، عیب ها از زنگ زده بود که چرا فونت نوشته ها ریز است، دیگر همراهی از رنگ سبز متن یک نوشته خرده می گرفت، خواننده ای دیگر با ابعاد مشکل داشت. برخی دوستان هم پیشنهاد هایی داشتند برای نوشتن. از این بنویسید از آن بگویید، به این جا سر بزنید ارزش امر و نهی ها یک دنیا با آن مصاحبه کنید. همه یا و

داشت. باور می کنید هر ایرادی خودش یک امید بود.دست مریزاد به شما. ممنون که گفتید. عیب ها را مو به مو نگاه کردید. ممنون از دوستان روزنامه نگاری که وقت گذاشتند مو را از ماست کشیدند. از تیتر ها و نوع صفحه آرایی و حرف های مشفقانه دیگر. پیش شماره یک شروعی بود برای دانستن نظر

کسانی که برای شان این نشریه منتشر شده است.خواهیم منتشر شماره« »پیش عنوان به را شماره چند ما ثابت به هیچ چهار چوب ما محدود پیش شماره ها در کرد. اسمش همین برای واقع در نیستیم. نباشد تغییر قابل که شماره این در می بینید که همان طوری است. شماره پیش تغییراتی در صفحه آرایی، قطع و نوع چاپ داده ایم که البته حاصل نظرهای خود شما و دوستان روزنامه نگار است. الزم باشد برای رسیدن به نزدیک ترین شکل مورد توافق مخاطب

هایمان باز هم تغییر در پیش شماره ها خواهیم داد.تعداد صفحه های نشریه نیز از شانزده صفحه به بیست و چهار یافته است. افزایش نیز تعداد مطلب ها تغییر کرده و صفحه این برای را سعی تمام کرد خواهید قبول حساب این با نزدیک تر شما خوب نظرهای به قدم یک که گذاشته ایم بشویم. اما این پایان کار نیست. بازهم بگویید و ما هم سعی می کنم هر پیشنهاد خردمندانه ای را به گوش بگیریم و اگر یک باره نتوانیم عمل کنیم اما گام به گام به سمت آن پیش

خواهیم رفت.جوشش سال گرد دوازدهمین مناسبت به شماره این در اعتراضی دانش جویی،-هجده تیر- گریزی به آن ایام زده ایم، با همکاری به شروع تورنتو در که دوستان مان از خبر دو اختصاصی عکس هم جلدمان روی داریم. کرده اند، هفت خبرنگار ما در کنار آتالنتیس در پرواز وداع است با گزارشی از سیاسی تحلیل های کاناورال، کیپ در پرتاب لحظات از فعاالن سیاسی، آقای گجت و بحث ارزش های آزادی بیان در

اردوان ربا صدور قرار وثیقه صورت گرفت،»آزادی مریم مجد عكاس تخصصی

حوزه ورزشی ایران«خبر

مریم مجد، عکاس تخصصی حوزه ورزشی ایران، که پیش از سفر به آلمان جهت پوشش خبری جام جهانی زنان 2011 در فرودگاه بازداشت شده بود روز شنبه، 16 ژوئیه، با صدور قرار

وثیقه به طور موقت از زندان آزاد شده است.2٧ خرداد، در به گزارش دانشجونیوز، مریم مجد روز جمعه حالی که قصد داشت برای عکاسی از جام جهانی فوتبال زنان و هم کاری های خبری مشترك با پترا لندرز، بازیکن سابق تیم آلمان ترك کند، ایران را به مقصد آلمان، ملی فوتبال زنان با ممانعت نیروهای امنیتی جمهوری اسالمی در فرودگاه امام خمینی تهران مواجه شده و بازداشت شد. گفته می شود مریم

مجد، در وضعیت نامساعد جسمی در زندان به سر می برد.

اوباما از هویت تبت حمایت کرد،»واكنش تند دولت چین به دیدار

اوباما با داالیی الما«خبر

جمهوری رییس اوباما، باراك دیدار به چین دولت مقامات واشنگتن در تبت مردم معنوی رهبر الما، داالیی و آمریکا واکنشی تند نشان داده اند. دولت چین اعالم کرده است که زده ضربه آمریکا( و )چین کشور دو روابط به مالقات این

است.مقامات رسمی چین، دیدار رییس جمهور آمریکا با داالیی الما را دخالت در امور داخلی چین توصیف کرده اند. در عین حال، تاکیدی دیدار، این که است کرده اعالم هم آمریکا دولت از حفظ آن چه که مذهب، اوباما بر حمایت قابل توجه آقای فرهنگ و هویت منحصر به فرد تبت خوانده شده است، بود.

در آستانه تغییرات کابینه،»استعفای رسمی وزیر خارجه مصر«

خبر محمد العرابی، وزیر امورخارجه مصر روز شنبه، 16 ژوئیه، از

سمت خود به طور رسمی استعفا داده است.به گزارش الجزیره، استعفای آقای عرابی در آستانه تغییرات الشرف، نخست وزیر مصر در انجام شد. عصام کابینه مصر قاهره تحریر میدان در معترضان تظاهرات ادامه به واکنش وعده داده است بعضی از اعضای کابینه وزیران را تغییر دهد.

ژوئیه، 1٧ یک شنبه، است قرار مصر وزیران هیت تغییرات اعالم شود. الزم به اشاره است معترضان از کند بودن روند اصالحات در مصر ناراضی هستند و در روزهای اخیر به تجمع

در میدان تحریر قاهره ادامه داده اند.

»درگذشت یكی از مشایخ سلسله نعمت اللهی گنابادی«

خبرظهر روز چهارشنبه، 1۳ ژوئیه، عبدالطیف برنجیان ملقب به »صفا علی«، از مشایخ سلسله نعمت اللهی گنابادی، درگذشته به منسوب نور، مجذوبان سایت مناسبت همین به است. ابراز وی خانواده با بیانیه ای انتشار با نعمت الهی، دراویش

هم دردی کرده اند.متن این بیانیه در زیر آمده است:

در کمال تاسف و تاثر ظهر امروز چهارشنبه 22 تیرماه ، شیخ عبدالطیف آقای جناب گنابادی نعمت اللهی سلسله بزرگوار برنجیان »صفا علی« دار فانی را وداع گفت . سایت مجذوبان بندگان حضرت را به محضر موالی معظم این مصیبت نور ارواحنافداه مجذوب علیشاه تابنده نور علی حاج دکتر آقای ایشان محترم خانواده و گنابادی سلسله دراویش تمامی و

تسلیت عرض می نماید.

معمر قذافی، رهبر لیبی:»سرزمین اجدادیم را ترک نمی كنم«

خبر تصمیمات به واکنش در لیبی، رهبر قذافی، معمر سرهنگ لیبی انتقالی ملی شورای پذیرش و ترکیه در تماس گروه به عنوان نماینده مشروع مردم این کشور، اظهار داشت لیبی سرزمین اجدادیش است و و هرگز خاك این کشور را ترك نخواهد کرد. او این سخنان را در شهر زاویه که در هفته های اول اعتراضات به دولت لیبی، در اختیار مخالفان آقای قذافی بود، مطرح کرد. نیروهای تحت امر سرهنگ قذافی به تازگی و به دنبال درگیری هایی شدید با معترضان، توانستند کنترل

شهر زاویه را در دست بگیرند.لیبی، صدای پایتخت طرابلس، از شهر گزارش ها اساس بر بیش از ۳0 انفجار سنگین در این شهر به گوش رسیده است که با صدای هواپیماهای جنگنده هم راه بوده است. تاکنون از

میزان خسارات گزارش ارایه نشده است.

به اتهام هم کاری با گروه های مذهبی،»محكومیت یک شهروند مهابادی به ۴

سال حبس«خبر

در روزهای اخیر، دادگاه انقالب جمهوری اسالمی، با صدور حکمی برای یک شهروند مهابادی به نام جعفر غفوری، وی را به چهار سال حبس محکوم کرده است. به گزارش موکریان، دادگاه انقالب این شهروند را که بیش از یک سال است در مذهبی گروه های با هم کاری اتهام به می برد سر به زندان به چهار سال زندان محکوم کرد. گفتنی است جعفر غفوری هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج دوران محکومیت خود را

سپری می کند.

مطبوعات و چند بخش دیگر تازه نظیر گزارش تصویری روز البته گزارش های خوب امانی روبه راه کرده است. که کیان هم کاران ما در حوزه های اجتماع و اقتصاد هم از بخش دیگر

این شماره است. پیش شماره دو در برابر شماست، برای ارزیابی و اظهار نظر اگر بخوانید افتخار داده اید. تلفن را بردارید و به شماره های ما تماس بگیرید و ما را از ایده های خوبتان آگاه کنید. نقد کنید

که هیچ نکته غیر قابل نقدی در هفت وجود ندارد.عزت زیاد

نشریه هفت در کاناداشما در کانادا می توانید همراه نشریه هفت باشید. نوشته

یا گزارش، آگهی و یا نیاز به دریافت نشریه دارید می توانید با دفتر این نشریه در تورنتو در تماس باشید.

مدیر دفتر کانادا: اردشیر زارع زاده[email protected]

تلفن: ۱-6۴7-860-8۴85فکس: ۱-888-767-6797

شرح عكس روی جلد»کیپ در کندی پایگاه از فضایی شاتل آخرین پرواز خود با پرواز این منفرد. آیدا از تصویری در کاناورال«

بسیاری از اما و اگر ها را همراه کرد. مجله داخل در را هفت اختصاصی گزارش این شرح

بخوانید.

Page 4: شماره دوم نشریه هفت

رسانه و حق آزادی بیانآزادی بیان به آبروی

ریس جمهوری می ارزدعلی هریسچی

حق آزادی بیان یکی از حقوق بنیادی بشر به حساب می آید که در بیانیه جهانی حقوق بشر و در قانون اساسی اکثر دمکراسی های

دنیا به آن تاکید شده است. بیان این وجه تمایز بشر تعریفی قانونی دارد، این تعریف تا جایی گسترده است که کلیه بیانات حرفی، لقوی، بصری، و سمبولیک در آمریکا پرچم زدن آتش حتی مثال بطور می گیرد. بر در را از آن قانون و بیان حساب می شود نوع تظاهرات سیاسی یک حمایت می کند. از دیگر اشکال مهم بیان می توان به آثار کمدی می دهند، قرار را هدف سیاسی که شخصیت های فکاهی ای و و ایدئولوژی گونه هر تمسخر پورنوگرافیک، سیاسی، تحصن

مذهب، و نقد هرگونه عقیده ای اشاره کرد.که حمایت مضاعفی است بیان از نوعی ، میان این در رسانه برای آن در نظر گرفته شده است. رسانه آزاد بعنوان الزمه یک جامعه آزاد از حمایت قوی قانون بر علیه هرگونه سانسور و فشار حکومت برخوردار است. رسانه می بایست بدون ترس از حکومت مسوولیت خود را بعنوان یکی از ارکان دمکراسی در جامعه پیاده سازد. در این راه هرگونه سانسور مطلب قبل از چاپ ممنوع است. مطلب اگر و است موسسه عهده به مطالب حقوقی مسوولیت این شاکی باشد تهمتی چاپ شده و یا دروغ و واقعی خالف العموم، مدعی نه و دارد دعوی اقامه حق که است خصوصی

و در اکثر کشورهای مسوولیت کیفری برای رسانه وجود ندارد.هیچ کس نمی تواند از چاپ مطلبی جلوگیری کند مگر درشرایطی معدود که دولت بتواند با نشان دادن مدارکی مستدل و عدله ای قوی به قاضی ثابت کند که مطلب مورد سوال یکی از رازهای مدرك به عنوان به درستی و قانونی به طور که است حکومت به تنها مطلب این شدن همگانی و شده دسته بندی محرمانه ضرر دولت است و هیچ منفعت اجتماعی در همگانی شدن آن وجود ندارد.پرونده بسیار مهمی که این قانون از آن برگرفته شده است، داستان یکی از مشاوران ارشد پنتاگون است که در سال 1٩٧1 میالدی در جهت پایان دادن به جنگ ویتنام اسرار شروع جنگ را به روزنامه نیویورك تایمز سپرد تا چاپ شود. در آن زمان از چاپ فدرال خواست که قاضی از با فشار کسینجر نیکسون این مطالب جلوگیری شود، چون از اسرار طبقه بندی شده دولت مطلب ها این چاپ هفته چند برای هرچند می آمدند. به حساب این چاپ که داد حکم فدرال عالی دادگاه ولی شدند متوقف مدرك ها آزاد است و به عنوان نوعی از بیان از کلیه حقوق اساسی برخوردارند و دولت نمی تواند از چاپ آن ها جلوگیری کند. وکیل روزنامه نیویورك تایمز در دفاع خود از این استدالل استفاده کرد که مردم حق دارند از روش و کارنامه دولتی ها با خبر باشند و بدانند که اعضای دولت که با پول و رای مردم انتخاب می شوند بنابر این دولت نمی تواند چگونه این کشور را رهبری می کنند، امنیت و محرمانه مدرك اسم به را خود گویی دروغ و فساد ملی از چشم مردم بپوشاند. چه منفعتی باالتر از این که مردم از عمل کرد دولت با خبر باشند. در دمکراسی رسانه می بایست بدون ترس از قدرت و با حمایت قانون اساسی آزادانه به بیان بپردازد. رسانه باید بدون ترس قدرت را نقد و صاحبان قدرت را به سوال و ببرد اندیشه جدال پای به را موجود ایدئولوژی های بکشاند،

در راه کشف حقیقت لحظه ای درنگ و مصلحت اندیشی نکند.این امر ضامن دمکراسی پایا و سالم است. برای نهادینه شدن این آزادی قانونی درست و دادگاهی صالحه می خواهد که مصالح دمکراسی، ملت و سیستم را بر هرچیز دیگری باالتر بداند و آماده باشد بهای آزادی را بپردازد حتا اگر برای سیاسی ها و حکومت گران تمام شود. همان طوری که دادگاه عالی آمریکا آزادی بیان را به آبروی رییس جمهوری و چهره جهانی آمریکا ارجح دانست.

سحر.ج

آن روزها زندگی سی و اندی سال داشت و زمین 1۳۸6 بار به دور خورشید چرخیده بود و من انگار تنهاترین تنهای ساکن و دیده دردهای از پر فریاد. از پر بودم. از حرف پر غربت. از همه چیز بودم. اندکی شادی شاید. پر شنیده و شاید هم

همه چیز جز تسلیم خاموشی شدن و فروریختن…زنم و زاینده و حیات بخش؛

بی هراس از رسوایی برهنه می شوم بر روی صحنه. مرزها را می شکنم… رها…رها…رها …و رنگ رنگ می طرواد از ذهنم. و خط و خط و دایره و مستطیل می شوند مفاهیم کلمات

کالمم … جاری بر صفحه…و صفحه می شود صحنه زندگی ام که جورچینی )پازل( است مردان و زنان از رفته اند… و آمده اند که آدم هایی تمام از

رهگذر...

خط ها، مستطیل ها. و دایره ها و خط ها به می بخشم حیات رایانه ام روی صفحه بر جدیدی زندگی من و می شوند من

شروع می کنم.یک دایره، صد خط و یک مستطیل: مادرانه

یک دایره، ده خط، چندین بیضی: آدم ها و آه ها. آه حرف ها و محبت های دریغ شده

دو مستطیل و ده ها خط: یک زن و کبودی روی صورتش؛ دایره ای سیاه، جای سیلی همسرش. داستان زنانی که من با

دردهای آن ها بزرگ شده ام.و خط و دایره و مستطیل و رنگ و رنگ و رنگ جان می یابند بر صفحه رایانه و من و زندگی ام. هردو جاری می شویم در

اشکال و رنگ ها… کالژ با و کالژ در می شوم را،راوی شما و را خودم من، و

می یابم دوباره جانی کالژهایم در من که می شود این گونه و تنهایی و سکوت روزهای تنهایی ام را شکسته و گاه سخن

گفته و گاه فریاد می کشم. من زنم و زاینده و زندگی بخش …اینک، راهی یافته ام برای رهایی از خاموشی و تنهایی. برای روایت دردها و شادی های جاری من در بدانند خود آن که بی که زندگی ام آدم های

هستند.کالژها، زبان من هستند. کالژها، بیان گر احساسات و واکنش پیرامون دنیای در و من در که آن چه برابر در هستند من کالژها، غربت. سال های در گذرد، می و است گذشته من حرف هایی هستند که هرگز بر زبان جاری نشدند. و امروز من یک کالژم که به لطف سردبیر محترم دو-هفته نامه هفت، اردوان روزبه، این فرصت در اختیارم قرار گرفته است تا این

بار من و زندگی ام در کالژ-واژه ها جاری بشویم...

تنها سکنه زمیندرازای شب ها به زمین هستی. »گاهی« تنها سکنه گاهی، می شود تایش 12 که ماه ها و هفته ها متوالی. روزهای و

۳6٥ روز. تصورش حتی تصورش هم دردناك است که تو تنها سکنه زمین باشی. زمینی که تنها سیاره ای است که تا به امشب در آن حیات یافت شده است. تصور تنها سکنه زمین بودن یعنی تنها سکنه کیهان بودن… یعنی تنها موجود زنده در بین این

همه ستاره و سیاره ... صبح های زیادی جلوی در آسانسور ایستاده بودم تا وقتی که در باز می شود به یک از آدم های ساکن این ساختمان پانزده طبقه ای که هر طبقه اش، حداقل بیست واحد دارد، سالم کنم.

برای یک مدت طوالنی کارم این شده بود که صبح ها که سر کار می رفتم و شب ها که برمی گشتم، پشت در آسانسور- با برای گفتن یک سالم. انتظار بکشم لبخندی هر چند تلخ- به مرور، آسانسورهای خالی من را از تک و تای سالم کردن انداختند و راضی شدم به ایستادن در کنار یکی از صدها سکنه کنید باور زنده. موجود یک کنار در ایستادن به ساختمان.

ماه ها، هیچ آدمی را داخل آن آسانسور لعنتی ندیدم … باور این به شب یک من که یافت ادامه آن قدر روند این

تصویر نوشت های یک مسافر

5

رسیدم که محکوم به تنهایی شده ام. به این باور رسیدم که من تنها سکنه این زمین هستم.

خودم به و مبل روی بودم نشسته که همان طور شب آن تنها در کیهان را تنهای تنهایی هایم فکر می کردم، خودم و دیدم. معلق در فضا، بین میلیون ها ستاره و سیاره. در سکوت محض و تنهایی. در سیاهی، در جاهایی که حتی خورشید و

نورش هم راهی نیافته بودند. آینه جلوی بودم، زمین روی سکنه تنها که من شب آن ایستادم. صاف زل زدم توی چشم هایم. چنگ زدم به گلویم که پر از بغض بود. به دیوار تکیه دادم. زدم زیر گریه. یک دل سیر گیر کردم توی آینه. وسط گریه ها، آن بخش از زنانگی ام که زایاست و می تواند حیات ببخشد،کالژی خلق کرد از تنها

سکنه کیهان دایره، دایره، خط، خط، رنگ، رنگ.... و زایمان دردهای آن جنینی لقاح هم زمان و رایانه نمایش گر برروی صفحه شب

کالژوار که بعدها نامیدمش: تنها سکنه زمین ...

*****را زمین روی سکنه تنها داستان سال، ۳ از بعد که امروز

می نویسم، یک چیز آزارم می دهد و یک چیز شادم می کند.را شدن کالژ شدن، کلمه و شدن کالژ بین پیش سال ۳از بگریزم. کلمات و واژه ها از انتخاب کردم. کالژ شدم که مفاهیمی اغلب که کلماتی از محدودشان. دنیای و کلمات نسبی دارند، نسبیتی که ناشی از قضاوت است. کالژ شدم تا از حصار واژه ها فرار کنم و نیز کم تر دچار قضاوت بشوم. و من امروز که این داستان را می نویسم، ناچارم که احساسم را، احساساتم را در قالب محدود واژه ها بیان کنم و این کالژ-

آزادی ام این که بر مضاف می دهد. آزارم اندکی واژه نگاری انتخاب را نیز سلب می کند! آزادی ای که در خلق کالژها و

رنگ ها و اشکال داشتم.امروز که بعد از سه سال درباره تنها سکنه روی زمین نوشتم این سکنه را جور دیگری یافتم، بسیار متفاوت تر از آن حالت همه آن در که یافتم موجودی را او غصه آورش. غم انگیز تنهایی، آزاد و رها بود. آن قدر رها که توانسته بود، در جهان پهناور سیر و سفر کند و به خاموش ترین و تاریک ترین برود، بی هیچ نقاط کیهان قید و بند و محدودیتی. امروز تنهایی، که دریافتم من می تواند رهایی بخش باشد، و بخواهی که اگر فقط را دل ات حرف های بتوانی به گونه ای، هرچند نامتعارف

بیان کنی. سه من ساختمان راستی، از بعد که دارد آسانسور هم هنوز سال سه گذشت من شاید هستند. خالی هستم! ارواح خانه ساکن سالم ارواح به صبح فردا

خواهم کرد.11 جوالی 2011/ 2 صبح/

ویرجینیا

Page 5: شماره دوم نشریه هفت

علی افشاریجنبش دانشجویی یکی از گروه های اصلی شکل دهنده جنبش سبز در قبل و بعد از انتخابات بود. اگر جنبش های اجتماعی انباشت بدانیم که در پی فرایند های مستمری را و سیاسی مبارزات و تالش های قبلی بروز و ظهور پیدا می کنند. آنگاه می توان گفت جنبش سبز تداوم و پسامد طبیعی تالش های جنبش دانشجویی در دوره اصالحات و پسا اصالحات است. و بیدار چشمان مثابه به دانشجویان اصلی رسالت اصل در تحرك و دموکراسی به گذار تسهیل جامعه الحراره میزان بخشی به مبارزات تحول خواهانه مردمی بوده است. آنان می کوشیدند تا با کنش های انتقادی خود و انتقال پیام نخبگان و گروه های سیاسی به مردم زمینه شکل گیری حرکت فراگیر

در جامعه را مساعد سازند.

مهر تا دانشگاهی تحصیلی رشته ۳6 درسی محتوای تغییر متخصصان شامل »کارگروهی گفته: و داد خبر 1۳٩0 ماه حوزه علمیه و دانشگاه، زمینه این اصالح را فراهم کرده اند.«

گفته به و شده اعالم اخیرا که نیز دیگری جالب خبر مسووالن از جمله سیاست های دولت دهم برای غرب ستیزی و لیبرالیسم است، تدریس کتاب »شکوه همسرداری« از ترم

آینده در دانشگاه های کشور است.اما نیست، دسترس در اطالعی کتاب این محتوای از هنوز آن چه مسلم است محتوای این کتاب در تضاد با کتاب »تنظیم خانواده« است، چراکه معاون خانواده مرکز امور زنان و خانواده در کتاب این تدریس خبر اعالم حین در جمهوری ریاست دانشگاه ها عنوان کرده: »کنترل جمعیت و راه های پیش گیری از بارداری دیگر به دانشجویان آموزش داده نمی شود و کتاب روانشناسی ازدواج و شکوه همسرداری در دانشگاه های کشور تدریس می شود، چرا که کتاب جمعیت و تنظیم خانواده، کتابی با روی کرد دولت اصالحات و به دنبال کاهش جمعیت ایران، تشویق زنان به اشتغال، رونق دادن مهدهای کودك و افزایش

فاصله بین مادر و فرزند بود.«هرچند حکومت ایران با دنبال کردن این دسته از سیاست ها به دنبال اسالمی کردن دانشگاه هاست، اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، نتیجه سانسور کردن علوم انسانی، قربانی کردن که می شوند مذهب جلب زمانی مردم چراکه است، مذهب افکار با با زندگی خود هضم کنند و ارتباط بتوانند آن را در صورت این غیر در دهند، وفق است، درجامعه که جدیدی جز راهی دستوری، سیاست های اجرای امروزی، جوامع در

شکست و دین گریزکردن جوانان در پیش نخواهد داشت.

افشان برزگرجیبشان توی از جدید چیز یک ایرانی، مسووالن روز هر بیرون می آروند و برای ملت رو می کنند. امروز روز یک طرح با طرح های را و هفته ها فردا یک طرح فرهنگی اقتصادی، هم گذشته وقت چند در رسانند. می پایان به خود فضایی مطرح دانشگاه ها درباره غریب و یکسری طرح های عجیب شد که به نظر می آید، بعضی از این طرح ها غیرعملی و بعضی

دیگر هم محتوم به شکست باشد.در زیادی صدای و سر که جنسیتی تفکیک طرح پرونده محافل داخلی و خارجی برپا کرد، با دستور رییس جمهوری ایران بسته شد که البته بسیاری از صاحب نظران بر این اعتقاد هستند که این رفتار احمدی نژاد در آستانه انتخابات مجلس، تنها یک حرکت تبلیغاتی بوده و گرنه این طرح چندی است که در بعضی دانشگاه های کشور _ نه تنها دانشگاه های تک

جنسیتی _ به صورت رسمی در حال اجراست.

توقف برای احمدی نژاد نامه از قبل علوم، وزیر که هرچند اجرای این طرح، گفته بود که چون دغدغه دین دارد، از اجرای طرح هایی که به اسالمی تر شدن دانشگاه ها می انجامد عقب باال سرش« »آقای با فقط راستا این در و نشست نخواهد معامله کرده است، اما پس از دستور رییس اش، اجرای طرح

در دانشگاه ها را منتفی دانست.از جدی صورت به معلوم قرار از که دیگری سیاست اما پی گیری حال در دهم دولت علوم وزارت مسووالن سوی است، سیاست اسالمی کردن دانشگاه ها به صورت محتوایی است، چراکه به اعتقاد کامران دانشجو، وزیر علوم دولت دهم، مشکل اساسی دانشگاه های ایران آن است که سنگ بنای آن بر مبنای مناسبات و الگوهای غربی بنا شده، لذا این فرآیند باید تغییر کند و دانشگاه هایی در خور شان اسالم در کشور

داشته باشیم.جمهوری ریاست دوره دهمین انتخابات برگزاری از پس حکومت علیه اعتراضی حرکت های ایجاد به که ایران در گرفتن و دولت مخالفان گسترده دستگیری های و انجامید اعترافات از متهمان به روش های قانونی و غیرقانونی، رهبر ایران در شهریور ماه سال ۸۸ اعالم کرد که آموزش بسیاری بی اعتقادی باعث دانشگاه ها در انسانی علوم رشته های از اعتقادی مبانی در تردید ترویج و اسالمی و الهی تعالیم به می شود، لذا وی از مراکز تصمیم گیری از جمله دولت، مجلس این موضوع انقالب فرهنگی خواست که به و شورای عالی رسیدگی کنند که در این راستا شورای عالی انقالب فرهنگی، به پژوهش گاه علوم انسانی ماموریت داد تا خواسته های رهبر

ایران را پی گیری کند.

و کارشناسان از بسیاری اعتراض مورد حکومت اقدام این بر آن ها اتفاق به قریب که طوری به گرفت، قرار منتقدان این مسئله تاکید کردند که این طرح حکومت ایران، راهی جز شکست نخواهد داشت، به طوری که احمد قابل، پژوهش گر نواندیش دینی در انتقاد از این طرح می گوید: »شما اگر هر روز از ایران این صدا را بشنوید که می خواهند چیزی را اسالمی این ها به خودشان هم شک دارند. کنند، تعجب نکنید چون تبلیغات کنند. چون در وضعیتی که بیشتر می خواهند این ها توجه بیشتر گرفتاری هایشان و مشکالت به مردم می بینند می کنند، در تبلیغات شان می گویند مشکالت برطرف می شود به را اجتماعی بعد هم دالیل مشکالت مهم اسالم است و گونه ای قلم داد می کنند که گویی چون جامعه رنگ و سدقه اسالمی کم تری دارد، این مشکالت پدید می آید و در حقیقت این طریق مشکالت از ایجاد کنند که امیدواری می خواهند

برطرف می شود.«وی می گوید: »این آقایان تحت عنوان اسالمیزه کردن علوم و آن هم علوم انسانی، در حقیقت راه کجی را در پیش گرفته اند. پیامبر توصیه کرده است، ولو در درست مقابل آن چیزی که چین هم که شده بروید و علم آن ها را بیاموزید. اصلن صحبت این نیست که شما علم را مارك بزنید و بگویید این علم ایرانی است، اسالمی است، یهودی است، مسیحی است یا امریکایی. این تنها یک نگاه تنگ و برداشت های غلط افرادتنگ نظر و تنگ حوصله است که علوم را این طور خط کشی می کنند. ما که جامعه شناسی اسالمی یا روان شناسی اسالمی نداریم. همان اسالمی محیط در است، روان شناسی روان شناسی

مولفه هایی را دارد که در محیط های خارج از کشور.« البته وزیر علوم نیز به این دسته از انتقادات پاسخ داده و گفته: »ما می گوییم دروس دانشگاهی باید اسالمی شود. می گویند چه می دانیم ما کرد؟ اسالمی می شود را نیوتن قانون مگر کار می کنیم. شما هم می دانید، اما خودتان را به جاده خاکی تفکر جایگزینی انسانی، علوم بازنگری از هدف می زنید. اسالمی به جای تفکرات لیبرالی است، همان چیزی که مردم می خواهند و در تظاهرات ٩ دی ماه و 22 بهمن به صراحت

آن را اعالم کردند.«

هزار ٤00 که کرد اعالم علوم وزارت تفاسیر، این همه با ٧0 که می شود بازنگری ایران دانشگاهی دروس سرفصل انسانی علوم رشته های به مربوط بازنگری ها این از درصد را غنیمت وزارت علوم فرصت میان این در است. هم چنین شمرد و بازنگری بر رشته های هنری را هم آغاز کرد که 100 این مشمول نیز رشته ها این به مربوط دانشگاهی سرفصل

سیاست شده است.از علوم وزیر پژوهشی معاون نیز اظهارنظرها آخرین در

تیغ سانسور بر گردن علوم انسانیطرحی برای اسالمی کردن دانشگاه ها یا دین گریز کردن دانشجویان؟

ایران دانشگاهی دروس سرفصل هزار 400این از درصد 70 که می شود بازنگری انسانی علوم رشته های به مربوط بازنگری ها است. هم چنین 100 سرفصل دانشگاهی مربوط این سیاست نیز مشمول هنری رشته های به

شده است

شده اعالم اخیرا که نیز دیگری جالب خبر برای دهم دولت سیاست های جمله از و تدریس است، لیبرالیسم و ستیزی غرب در آینده ترم از همسرداری« »شکوه کتاب

دانشگاه های کشور است

رابطه جنبش دانشجویی و جنبش سبز

به واقع جنبش دانشجویی موتور کوچکی بود که موتور بزرگ سبز جنبش گیری اوج از پس انداخت. به حرکت را جامعه به و دیدند یافته تحقق را خود سیاسی کارکرد دانشجویان از پس اما شدند. ادغام جنبش در و پیوستند مردم صفوف که عاشورا از پس اختناق فضای و سرکوب گرفتن شدت جنبش مجدد کرد، تنگ خیابانی اعتراضات بر را عرصه دانشگاه و بازیافت را نقش سابق خود تدریج به دانشجویی تبدیل سبز جنبش اعتراضی های کنش اصلی بستر به ها شدند. بنابراین جنبش دانشجویی بخش خاصی از جنبش سبز است که یک جنبش فراگیر سیاسی و یک ابر جنبش تغییر سیاسی عمده خصلت دو دانشجویی جنبش است. خواهی از جمایت به معطوف آن سیاسی خصلت دارد وصنفی مطالبات و خواسته های ملت، دستیابی به دموکراسی، حقوق بشر وپیشبرد پروژه توسعه سیاسی است و خصلت صنفی بر از دفاع و دانشگاه استقالل اکادمیک، آزادی های گسترش

حقوق دانشجویان تاکید دارد.خصلت سیاسی جنبش دانشجویی نقطه اتصال و الحاق آن به جنبش سبز و در سطح کالن جنبش دموکراسی خواهی است. تسهیل و استبداد به بخشی پایان در سبز جنبش پیروزی می تواند سیاسی توسعه گیری شکل و دموکراسی به گذار وجه اما باشد. دانشجویی کارکرد سیاسی جنش پایان نقطه صنفی آن که مبتنی بر مطالبه محوری است به نحو مناسبی در جنبش سبز بازتاب نیافته است. یه نظر من شکل مطلوب رابطه باید بگونه ای باشد که جنبش دانشجویی ضمن حضور و دموکراسی بر آن تمرکز تقویت و سبز جنبش در فعال پای بندی به خواست ملت اما در ان ادغام نشود و از منظری سعی و کند دنبال نیز را خود صنفی های خواسته مستقل جنبش در صنفی های خواسته این به مناسبی جایگاه کند سبز ببخشد. خواسته هایی چون رعایت آزادی های اکادمیک ، رفاهی و آموزشی علمی ، وضعیت ارتقاء دانشگاه ، استقالل التحصیالن فارغ اشتغال به بخشی سامان دانشگاه ها ، در متکثر و آزاد فعالیت کار، بازار درست تنظیم و دانشگاهی تشکل های دانشجویی همه اینها نیازمند یک نوع توازن در رابطه است تا هم از ادغام و هضم در ابر جنبش سبز پرهیز شود و هم در دام انفعال ، دوری گزینی و مناسبات جزیره وار

گرفتار نشود.در حال حاضر جنبش سبز در مرحله کم تحرکی است نمی توان گفت متوقف شده است. اما پویایی و فعالیت گذشته خود را ندارد. ممکن است وارد مرحله جدید شود و شکاف های بین در چهارچوب ان دوباره بخشی تحرك باعث گرایان اصول و انقالبی جنبشی به است ممکن ویا گردد طلبانه اصالح

ساختار شکن تحول یابد.بسر می برد. فضای در شرایط خاصی دانشجویی اما جنبش انقالب از دانشگاه ها بر حاکم کنونی انقباضی و پلیسی فرهنگی تا کنون سابقه نداشته است . اما علی رغم این فشار های کمر شکن جنبش دانشجویی هنوز تحرك دارد. کاهش فعالیت ها طبیعی است اما مهم این است که به نقطه صفر نرسیده است. آینده جنبش دانشجویی تابعی از عوامل مختلف گسیخته لجام خشونت و کنونی های سرکوب قطعا است. افزود و شکاف دولت- بر شعله های خشم خواهد حاکمیت

دانشگاه را عمیق تر می سازد.

»كنترل جمعیت و راه های پیش گیری از بارداری و نمی شود داده آموزش دانشجویان به دیگر همسرداری شكوه و ازدواج روانشناسی كتاب در دانشگاه های كشور تدریس می شود، چرا كه كتاب جمعیت و تنظیم خانواده، كتابی با روی كرد دولت اصالحات و به دنبال كاهش جمعیت ایران، مهدهای دادن رونق اشتغال، به زنان تشویق كودک و افزایش فاصله بین مادر و فرزند بود.«

از پیش گیری راه های و جمعیت »کنترل داده آموزش دانشجویان به دیگر بارداری و شکوه ازدواج روانشناسی کتاب و نمی شود تدریس کشور دانشگاه های در همسرداری تنظیم و جمعیت کتاب که چرا می شود، خانواده، کتابی با روی کرد دولت اصالحات و به به زنان تشویق ایران، جمعیت کاهش دنبال اشتغال، رونق دادن مهدهای کودک و افزایش

فاصله بین مادر و فرزند بود.«

Page 6: شماره دوم نشریه هفت

فرورتیش رضوانیه

اما هستید، نامزدتان با کردن صحبت حال در است. شب ناگهان تماس قطع می شود. وقتی دوباره شماره تلفن اتاق او را می گیرید، جواب می دهد. خیلي نگران می شوید. با موبایلش نمی توانید نمی دهد. پاسخ هم آن به ولی می گیرید تماس دست روی دست بگذارید و بنشینید. برایش یک مسیج ارسال می کنید و در آن می نویسید: »چرا قطع شد؟ خوبی؟«. نامزدتان برایتان می فرستد و می گوید: SMS دقیقه یک از چند بعد »همیشه درباره کار حرف می زنی. ما هیچ حرفی برای گفتن به هم نداریم. من دیگه عالقه ای به شنیدن این چرت وپرت ها ندارم!«. با خواندن این مسیج شوك زده می شوید. همیشه فکر می کردید نامزدتان به شنیدن اتفاقاتی که در محل کارتان رخ او قول می دهید که دیگر به دارد. بالفاصله می دهد، عالقه قبول نمی کند اما نزنید، او حرفی با درباره کارتان هیچ وقت و تماس به دیگر و شکسته...« بدجوری »دلم می گوید: و مسیج هایتان جواب نمی دهد و می گوید که می خواهد بخوابد.

شما از نامزدتان که کنید قبول نمی توانید می شوید. کالفه ناراحت است. سیستم پخش صوت حرفه ای که کنار تلویزیون است را روشن می کنید و سی دی موزیک کالسیک را داخل آن می گذارید. نمی توانید ذهن تان را از اتفاق امشب منحرف سرد آب دوش زیر که حالي در می گیرید تصمیم کنید. ایستاده اید، به موزیک گوش دهید. صدای دستگاه را تا آخر

بلند می کنید و داخل حمام می روید.آن قدر ناراحت هستید که دوش آب یخ هم تاثیری در حال تان رسیدن آرامش به برای دیگری راه تصمیم می گیرید ندارد. لیز پایتان شوید، خارج حمام از می خواهید وقتی کنید. پیدا از می بینید. معلق هوا روی را خودتان ناگهان و می خورد ترس این که سرتان با جایی برخورد نکند، به اطراف چنگ می اندازید تا چیزی را بگیرید و بتوانید دوباره بایستید. در همین باورتان می شکنید. را آن و می گیرید را در دستگیره لحظه تالش هرقدر شده اید. محبوس حمام داخل که نمی شود نمی دانید باز کنید. بدون دستگیره را در نمی توانید می کنید، چطور می توانید از آن جا بیرون بروید. هیچ راه تماسی هم با کسی ندارید تا کمک بخواهید. در همین لحظه صدای موزیک کانتری را می شنوید. به خاطر می آورید آن سی دی که داخل دستگاه پخش صوت گذاشته بودید، کلکسیونی از موزیک های مورد عالقه تان است و حاال فولدر موسیقی کانتری در حال پخش است. مطمئن هستید که اگر صاحبخانه صدای آن را به باشید. جدید آپارتمان یک دنبال باید بعد ماه از بشنود، خودتان می گویید هر طوری که شده باید از حمام خارج شوید

و صدای موزیک را قطع کنید.هیچ راهی جز شکستن در ندارید، اما می دانید که با لیف ابری و تیغ ژیلت و وسایل آن جا نمی توانید این کار را انجام دهید. در همین لحظه تصمیم می گیرید از پنجره حمام بیرون بروید و بعد از دور زدن یک دیوار، خودتان را به پاسیو برسانید، اما به این نکته توجه نمی کنید که نمای ساختمان محل زندگی تان

رو به یک خیابان پر تردد است.چند ساعت بعد وقتی با دستبند داخل یک پژو ٤0٥ نشسته اید، مواجه آن با که اتهامی کوچک ترین که می دانید را این اما است، همسایه ها برای صوتی آلودگی ایجاد هستید، و شبانه پارتی برگزاری به اقدام اتهام رد دالیل نمی دانید

فراری دادن میهمان ها را چگونه توضیح دهید.

دامون روزبهرفتم که رفتم ... آی!

آخرین ماموریت شاتل آتالنتیس یک میلیون بازدیدکننده گرد هم آن اطراف و شهرهای کاناورال« در »کیپ را نزدیک از را فضایی این سمبل آخر پرواز تا بود آورده کله بقیه و فضانوردان سناتورها، وسط این ببینند. حضور بازدیدکنندگان میان در هم محل گنده های

داشتند.آتالنتیس با دو دقیقه تاخیر به خاطر نقصی که در سکوی به سوی را پرواز خود بود، آخرین آمده به وجود پرتاب ایستگاه فضایی آغاز کرد. پس از بازگشت و خانه نشینی

این شاتل، ناسا برنامه های جدید خود برای سفر به یک سیارك و پس از آن به سوی مریخ را در پیش رو خواهد داشت.

آتالنتیس در تاریخ 20 جوالی 2011 و پس از اقامتی 12 روزه در فضا به زمین بازخواهد گشت. پس از بازگشت آتالنتیس و بازنشسته شدن آن در یکی از موزه های آمریکا، هزاران نفر از کارمندان ناسا که در بخش شاتل ها مشغول به فعالیت بوده اند، از کار معلق، و به سرنوشت آتالنتیس دچار خواهند شد. البته مرخصی هنگام به ناسا رفقای خانه نشینی و بی کاری این

رفتن شاتل دیسکاوری و اندیور هم، به وقوع پیوسته بود.

یک ویدیو پروژکتوره کووچوولوو

C110 مدل ایسر پروژکتور ویدیو تازگی به در DLP فناوری از که شده روان بازار به

را تصاویر بتواند تا می کند استفاده LED المپ یک کنار به نحوی راضی کننده نشان دهد. با دست به دامن شدن به این فن آوری می توان کیفیت بسیار بیشتری را در مقایسه با

نمونه های LCD این ویدیو پروژکتور ها به دست آورد.اما نکته اصلی این ویدیو پروژکتور، سایز آن است. کم کم با ویدیو پروژکتورهای گنده و بد قواره خداحافظی کنید، چرا که این وزن و میلیمتر 2٥*۸٥ *110 با برابر این گجت سایز پروژکتور این این که است. ضمن 1٧٥ گرم عزیز دل هم، پخش به شروع و شده آماده کار برای ثانیه ٥ در می تواند

تصاویر یا ویدیو کند. در مورد منبع تغذیه و کانکتورها هم C110، یک پورت برای نیاز تنها چیز مورد باید گفت که USB است، بنابراین کافی است خود پروژکتور کوچک را به همراه یک کابل USB به همراه داشته باشید تا همه جا

بتوانید از آن استفاده کنید.اما ممکن است با خود بگوید این همه خوبی دور هم جمع شدن، چی می شد اگر این گجت باطری هم می خورد؟ الزم می دانم به اطالع شما برسانم آن چه که شما نیاز دارید مدل داخلی باتری یک از مدل این است. محصول این C112استفاده کرده که تا 2 ساعت مشکالت شما را در حل می کند. C112 نسبت کنتراست 1 به هزار هم از دیگر ویژگی هایمی باشد. تصور دیدن فیلم های بهروز وثوق آن هم وسط کویر یا تو جنگل، با یک ویدیو پروژکتور کوچولوی نازنازی که دو

ساعت خودش شارژ دارد، شدیدن آدم را به وجد می آورد.مدل و دالر ۳20 مایه های تو چیزی C110 مدل راستی بچه بابای گردن روی هزینه دالر، ۳6٧ نزدیک C112

می گذارد.

پالس شو تو گوپساز تعداد کاربران شبکه اجتماعی گوگل هنوز گزارش رسمی منتشر نشده است، اما مساله جالب توجه اعتراف به قدرتمندی

و قابلیت شکست فیس بوك است.پایه گذاران سایت از و اقتصادی تحلیل گران از آلن« »پاول سایت های پیشتازان از یکی عنوان به Ancestry.comطبق است کرده اعالم شجره نامه، انتشار و ضبط و ثبت ٥ از بیش به »گوگل +« کاربران داده انجام که تحقیاتی میلیون نفر رسیده اند. »گوگل +« در هفته اول شروع رسمی به

کار خود بیش از %2۸0 رشد داشته است.هنوز اجتماعی شبکه این که است حالی در این البته حال در و نکرده شروع را خود کار رسمی صورت به قابل دعوت نامه، ارسال یا و رندوم صورت به حاضر برای خطرناکی زنگ خود شاید این است. استفاده

از روز چند گذشت با بدانید نیست بد اما باشد. فیس بوك اعالم وجود »گوگل+« یا به قول رفقا »گوپس«، این شبکه در ایران فیلتر شده است و در صورت مراجعه به این سایت، »تبیان« در سایت وقت گذراندن به را فیلترینگ شما اداره

دعوت می کند. پایونیر بر روی طاق کامپیوتر

آن ساب های یا باندها و ماشین با ضبط معمولن را پایونیر می شناسیم. اما گویا پایونیر بعد از شکست در تولید ضبط های شما کامپیوتر میزهای به تا کرده اراده تلویزیون، و خانگی

چنگ بیاندازد.اسپیکرهای استریو 2 کانال و 21 کانال، اولین محصول این

شرکت در بخش اسپیکرهای رایانه است.

این اسپیکر مجهز به کنترل سیم دار و دستی صدا و صدای بلندگوی این سیستم از دو ارتقاء است. هر کدام بیس قابل استریو 10 وات واقعی قدرت دارند و بخش ساب این سیستم

نیز قدرت صدایی 20 واتی را عرضه می کند. USB عالوه بر این به بخش ساب این سیستم استریو یکمتصل است که بر روی آن یک درگاه کارت حافظه SD نیز

به چشم می خورد.اما نکته بسیار ظریف، قیمت این سیستم صوتی قوی )در حد

بظاعت کامپیوتر خانگی( است، پنجاه دالر! ناقابل! تورنت ده ساله

»بیت تورنت چیه؟ می خوایم چی کار؟!«. این جمله را مدیر بیت تورنت وقتی شنید که محصولش را برای یک شرکت نرم

افزاری فرستاده بود، ده سال پیش! تورنت« »برام کوهن« کسی است که ده سال پیش »بیت به هیچ دردی تا دو سال پایه گذاری کرد. محصولی که را

نخورد.خود سرویس این که برای ،کوهم 2002 سال تابستان در را مشهور کند شروع به اشتراك گذاری فیلم های پر حجم و فایل های کرد و خیلی زود به محبوبترین سیستم تبادل فایل

تبدیل شد.انتقال برای رایج ترین پروتکل ها از امروزه بیت تورنت یکی درصد ۳٥ حدود در ،200٤ سال در است. بزرگ فایل های طبق و داشت تورنت بیت به اختصاص اینترنت ترافیک از آخرین بررسی ها در فوریه 200٩، از 2٧ درصد تا ٥٥ درصد از ترافیک اینترنتی جهان را بسته به موقعیت جغرافیایی به خود

اختصاص داده است.انباری بزرگ نامید که از شیر شاید بیت تورنت را بشود یک پر و بزرگ انباری پیدا می شود. آن در آدمیزاد جان تا مرغ

رفت وآمد که می توانست همان روز اول بسته شود.

قهر

Page 7: شماره دوم نشریه هفت

شادی مردم سودان جنوبی پس از به دست آوردن استقالل. پس از شش دهه جنگ سرانجام قاره آفریقا صاحب یک کشور جدید شد. سودان از طریق همه پرسی به دو بخش تبدیل و سودان جنوبی متولد شد. سودان جنوبی دارای منابع نفتی چشم گیری است اما با مشکالت زیادی مانند تخریب بسیاری از زیرساخت هایش در جریان جنگ داخلی و بی سوادی بیش از هفتاد درصد شهروندانش دست به گریبان است. عکس: رویترز

نیکوال سارکوزی رییس جمهور فرانسه برای دومین بار از افغانستان دیدار کرد. پنج سرباز فرانسوی یک روز پس از این دیدار در یک عملیات انتحاری در والیت کاپیسا در شمال شرق افغانستان کشته شدند. عکس: رویترز

ادامه خشک سالی برای دومین سال متوالی در شاخ آفریقا شرایط سختی را برای بیش از 12میلیون نفر از ساکنان این منطقه به وجود آورده و آن ها برای ادامه زندگی به کمک های غذایی نیاز دارند. مردم گرسنه در

عکس: خبرگزاری فرانسهجست وجوی غذا مجبورند که صدها کیلومتر راه را از سومالی به سوی کنیا با پای پیاده طی کنند.

با ژاپن زنان فوتبال ملی تیم

زنان فوتبال ملی تیم شکست

امریکا قهرمان ششمین دوره جام

جام شد. آلمان در زنان جهانی

ترین مهم زنان فوتبال جهانی

این است. زنان فوتبال مسابقات

1٩٩1 سال در ابتدا مسابقات

آغاز مردان( از )شصت سال پس

شد و از آن سال به بعد هر چهار

سال یک بار برگزار می شود و در

حال حاضر پر بیننده ترین رویداد ورزشی زنان است.

عکس: رویترز

این بازداشت محل و دلیل تاکنون شد. بازداشت مستند فیلمهای کارگردان و سینما بازیگر آهنگرانی پگاه بازیگر سینما اعالم نشده اما به گفته برخی منابع این بازیگر سینما از سوی ماموران امنیتی بازداشت شده است.

عکس: جام جم

سه انفجار هم زمان در بندر مومبای )بمبئی( هندوستان دست کم 21 کشته و 1٤1 زخمی برجای گذاشته

است. یکی از این بمب ها در منطقه بازار زاوری، دیگری در منطقه تجاری اپرا هاوس )خانه اپرا( و بمب سوم در منطقه دادر در مرکز شهر منفجر شده است. عکس: رویترز

به انتخاب و نوشت کیان امانی

Page 8: شماره دوم نشریه هفت

جایی كه در آن هیچ كس غریبه نیستشهری به نام نیویورک

روزبه میرابراهیمینیویورك میشود که محل سکونتم شهر از چهار سال بیش شده است. اگر پنج یا شش سال قبل از من سوال میکردید که آیا در آینده نیویورك خواهی بود! با نگاه عاقل اندر سفیه جوابت را میدادم. البته همیشه فکر میکردم که روزی خواهد رسید که دیگر در ایران نخواهم بود اما هرگز آن جای دیگر

را »نیویورك« نمی دیدم. است نوشته شده انسان قدیم گفتهاند سرنوشت از اما خب! بدون اینکه از آن باخبر باشیم. خط سرنوشت من هم به ینگه این شهر از اینکه هرگز تصوری با نیویورکش رسید. و دنیا نداشتم اما از لحظهای که واردش شدم تردید نکردم که همین

شهر محل سکونتم خواهد بود. زندگی نیویورك هر روزش میتواند داستانی باشد و هیاهویی برده نیویورك نام که وقتی اول لحظه در البته رویدادی. و

ویران دوقلوی برجهای یا ملل سازمان یاد همه میشود از یادی باشند هنر اهل اگر هم کمی میافتند. شدهاش دنیای اما میکنند. نیویورك مشهور شو«های »برادوی نیویورك رمز و رازهای دیگری هم دارد که باید در آن زندگی

کرد تا با آن روبرو شد.درگیرت روزانه اش جوش و جنب پر و شلوغ زندگی گاه گالری های از شبانه اش. پرماجرای زندگی گاهی و می کند متنوع و همیشه پابرجایش تا فرش قرمزهای هالیودی اش. از کافه های پر زرق و برقش تا کنسرت های گاه و بی گاهش. از از »وال تا میتینگ های رنگارنگش. کاناوال های بی انتهایش

استریت« خانمان براندازش تا دفاتر غول های رسانه ای اش. خالصه یک شهر است و دنیایی از گفتی ها و شنیدنی هایش. برای من هم که روزنامه نگارم هر کدام از همین »گفتنی ها« و »شنیدنی ها« می تواند سوژه ای باشد برای روایت. یا داستانی

باشد برای اقتباس و احتماال درسی باشد برای آموختن. یادم هست چند سال پیش وقتی شهردار نیویورك )بلومبرگ( برای افتتاح پروژه ای به فرودگاه »جان اف کندی« رفته بود می شد، پخش محلی تلویزیون از که سخنرانی اش درحین گفت: »وقتی در خیابان های نیویورك قدم می زنی می توانی از هرجای دنیا ملیتی یا زبانی را حاضر بیابی. نیویورك شهری

است که همه مهاجریم پس هیچ کس غریبه نیست.« این واقعیتی بود که هر قدر از بودن و زندگی کردنم در این شهر گذشت بیشتر آنرا درك و لمس کردم. شهری که در آن

هیچ وقت احساس »غیر« بودن به من دست نداد. و نکته ها از گوشه ای »هفت« برای تا کرد خواهم تالش گاه کنم. روایت نیویورك« »از را اشتراك قابل گفتنی های دیگران. روایت برای واسطه ای گاه و بی واسطه روایت های آمد. خواهیم شما ذره بین زیر به »هفت« با نیویورك« »از تا کرد راه اندازی مشابهی ستون های آینده در بتوان شاید هرکسی از شهر و رویدادهای پیرامونش بنویسد. تجربه هایی هم و باشد جذاب هم دیگران برای می تواند هرکدام که

وسوسه کننده و البته شاید هم حزن انگیز و دردآور.گردون هم و چرخ ندارد رو یک زندگی همیشه هرحال به

همیشه به ساز ما نمی رقصد.

داستانی میتواند روزش هر نیویورک زندگی باشد و هیاهویی و رویدادی. گاه زندگی شلوغ و پر جنب و جوش روزانه اش درگیرت می كند و

گاهی زندگی پرماجرای شبانه اش

احمد باطبیبخش نخست

با تا این مجموعه مقاله ها تالش خواهد شد این پس در از به دو جریان درگیر در نظام اسالمی معرفی عناصر منتسب این تاثیرگزاری شیوه هم چنین و روز وقایع مرور به ایران،

چهره ها در تحوالت ایران بپردازیم. ادبیات به تازگی به که است عبارتی انحرافی« »جریان سیاسی ایران وارد شده است، در آغاز سال 1۳٩0 خورشیدی و پس از مخالفت آیت اهلل خامنه ای و حامیانش، با سفر ملک عبداهلل پادشاه اردن به ایران، اختالفات بین دولت و رهبری به طور رسمی علنی شده و از آن زمان به این سو محافظه کاران برخی قراردادن مخاطب برای را عبارت این دولت مخالف

چهره های دولت محمود احمدی نژاد به کار می برند. به اعتقاد این محافظه کاران چهره های شاخص جریان موسوم دولتی امکانات از استفاده با گذشته سال های در انحرافی قدرت کشور، حیاتی شریان های کنترل با تا کردند تالش موازی را با رهبری نظام خلق کرده و در بستر زمان، ضمن کم رنگ کردن نقش آیت اهلل خامنه ای، خود کنترل کشور را

در دست بگیرند. در کالم و موضع گیری حامیان آیت اهلل خامنه ای به طور عموم بقایی، حمید مشایی، رحیم اسفندیار هم چون چهره هایی از چهره های شاخص ترین عنوان به ... و رحیمی محمدرضا

جریان های انحرافی یاد می شود. موسوم چهره های اصلی ترین از یکی رحیم مشایی اسفندیار به جریان انحرافی است که بسیاری از محافظه کاران نزدیک به آیت اهلل خامنه ای از او با عنوان »لیدر جریان انحرافی« یاد

می کنند. صورت به محافظه کاران نهم دولت کار به آغاز ابتدای از جسته و گریخته نگرانی خود را نسبت به حضور آقای مشایی در ساختار دولت ابراز می کردند، امابه دلیل فضای حاکم بر آن روزها و هم چنین حمایت همه جانبه محافظه کاران از دولت، نهایت در اما نداشت. بیرونی نمود چندان مخالفت ها این چالش های پشت پرده باعث شد تا در تاریخ بیست و هفتم تیر ماه 1۳۸۸ اولین رگه های اختالف علنی شود. در پی انتصاب آقای مشایی به عنوان معاون اول محمود احمدی نژاد، آقای خامنه ای نامه ای کوتاه را منتشر کرد و گفت:»انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور برخالف مصلحت جناب عالی و دولت و موجب اختالف و سرخوردگی

میان عالقمندان به شما است« آقای احمدی نژاد پس از این اظهار نظر رهبری، حکم ابالغی خود را پس گفت اما بالفاصله آقای مشایی را به عنوان رئیس دفتر خود منصوب و از آن روز تا کنون نزدیک به 1۸ پست و

مسوولیت حساس دولتی را به او واگذار کرد. محله در خورشیدی 1۳۳٩ متولد مشایی رحیم اسفندیار خبری منابع گفته بنابر است. رامسر شهرستان »َمٌشاء« نزدیک به محافظه کاران و چهره هایی هم چون حجت االسالم استاد و مصباح آقای شاگردان از یکی نبویان؛ سیدمحمود

کودکی دوران از وی خمینی، آیت اهلل پژوهشی موسسه

فردی فعال و باهوش بود. از پانزده سالگی در حوزه مسایل مذهبی سخنرانی هایی را داشته و در ایام انقالب نیز در انتشار

و تشریح بیاینه ها آیت اهلل خمینی بسیار فعال بود. به مشغول رامسر سپاه اطالعات در انقالب پیروزی از بعد را دانشگاه اصفهان مهندسی خود از نیز کار شد و هم زمان در رشته الکترونیک اخذ کرد. پس از اتمام تحصیل به دعوت سردار نقدی به کردستان رفت و معاونت واحد کومله اطالعات قرارگاه حمزه سیدالشهدا را بر عهده گرفت. در همان روزها

و طی چند سفر کاری به شهرستان خوی و در جلسات تامین استان با محمود احمدی نژاد آشنا شد. آقای احمدی نژاد در آن

مقطع فرمانداری شهرستان خوی را بر عهده داشت. در زمان آقای ری شهری مسوولیت مناطق بحرانی کشور به آقای مشایی سپرده و پس از اتمام این دوره به وزارت کشور منتقل شد. پس از راه اندازی شبکه رادیویی پیام، مدیریت این شبکه و بعد رادیو تهران به آقای مشایی سپرده شد و سرانجام در زمان تصدی شهرداری تهران توسط آقای احمدی نژاد به بخش فرهنگی شهرداری منتقل و با بر سرکارآمدن دولت نهم

به همراه تیم موسوم به آبادگران وارد دولت شد. متعددی پست هایی دهم و نهم دولت در مشایی آقای میراث و و جهان گردی ایران گردی سازمان رییس هم چون جانشین شدن، جهانی مطالعات مرکز رئیس فرهنگی، کشور، از خارج ایرانیان عالی شورای در محمود احمدی نژاد فرهنگی شورای عضو وسیما، صدا بر نظارت شورای عضو دولت، عضو کمیسیون های اقتصاد و فرهنگی دولت، ریاست کمیته عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران پاکستان هند و

... را بر عهده داشت. مسوول مدیر سال 20 مدت به ۸۸ سال تا هم چنین وی

ماه نامه بین المللی »سروه« بود.حجت االسالم مهدی طائب عضو ارشد »قرارگاه عمار« و یکی ازچهره های شاخص مخالف دولت در یکی از سخنرانی های خود در بهار سال ٩0 فاش کرد که همسر آقای مشایی یکی از زندانیان سیاسی سال های آغازین انقالب اسالمی بوده که

آقای مشایی مسوولیت بازجویی از وی را بر عهده داشت. به گفته آقای طائب، همسر آقای مشایی پس از ابزار پشیمانی از عمل کرد خود از زندان آزاد و بالفاصله به عقد آقای مشایی درآمد. این ازدواج آقای مشایی باعث شد تا وزارت اطالعات از

ادامه کار آقای مشایی در این سازمان جلوگیری کند.در افغانستان روی داد؛

»انتقال مسوولیت های امنیتی به افغان ها آغاز شد«خبر

درگیری مسلحانه پژاک با سپاه در مرز ایران و عراق«

خبر حزب حیات آزاد کردستان، پژاك، که به مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسالمی مباردت دارد روز یک شنبه، 1٧ ژوئیه، اعالم کرد که در پی تبادل آتش با سپاه پاسداران جمهوری اسالمی در منطقه مرزی ایران و عراق، دو نفر از نیروهای این حزب

کشته و چهار نفر نیز زخمی شده اند.کردستان از مناطقی باران گلوله از گزارش هایی هم زمان

عراق توسط ایران منتشر شده است.سخن گوی کمانگر، شیرزاد فرانسه، خبرگزاری گزارش به نبرد شنبه نیمه شب »از داشت: اظهار این باره در پژاك، سنگینی میان پژاك و نیروهای مسلح ایران ادامه داشته که

باعث زخمی شدن برخی از افراد گروه ما شده است.«مداوم به طور 10 ساعت از بیش درگیری افزود: »این وی ادامه داشته و توپ خانه های ایران بامداد یک شنبه نیز هم چنان

در حال گلوله باران هستند.«یک در ایرانی سرباز »چند که شده مدعی کمانگر شیرزاد عراق سلیمانیه استان پنجوین منطقه نزدیکی در درگیری ادعای اما هنوز هیچ منبع مستقلی کشته و زخمی شده اند« تاکنون نیز ایران نکرده است و خبرگزاری های تایید را وی

گزارشی در این مورد منتشر نکرده اند.و »زلی« درگیری ها، منطقه پژاك، گروه خبری پای گاه »دره کوکه« اعالم کرده و نوشته که این عملیات با شرکت چندین هزار نظامی ایران و با پشتیبانی هلیکوپتر و سالح های

سنگینی چون توپ و تانک انجام شده است.در پیشمرگان« امور »وزارت ارشد مقام های از یاور، جبار پای گاه های گلوله باران عراق کردستان خودگردان منطقه بروز مورد در که گفت اما کرد تایید را ایران توسط پژاك درگیری یا تبادل آتش در این مناطق گزارشی دریافت نکرده

است.نیروهای که گفته است پژاك، سخن گوی کمانگر، شیرزاد ایرانی به روستاییان ساکن در سمت عراقی نوار مرزی هشدار داده اند تا ظرف سه روز خانه های خود را تخلیه کنند، اما جبار

یاور این ادعا را »یک شایعه« دانست.اخبار تازه از درگیری در این منطقه پس از آن منتشر می شود که به گزارش خبرگزاری های ایران، »یک فرمانده بلندپایه که گفت گذشته هفته اسالمی« جمهوری مسلح نیروهای ایران به حمالت خود برای نابودی این گروه ادامه خواهد داد.

آزاد کردستان، پژاك، الزم به اشاره است گروه حزب حیات شاخه ایرانی حزب کارگران کردستان ترکیه، پ کاکا، است که از سوی آنکارا و بسیاری از کشورهای جهان از جمله آمریکا

در فهرست گروه های تروریستی قرار دارد.

كالبدشكافی تقابل محمود احمدی نژاد و آیت اهلل خامنه ای

جریان انحرافی چیست؟

شاخص چهره های محافظه كاران این اعتقاد به گذشته سال های در انحرافی موسوم جریان با تا كردند تالش دولتی امكانات از استفاده با موازی قدرت كشور، حیاتی شریان های كنترل زمان، بستر در و كرده نظام خلق رهبری با را خامنه ای، آیت اهلل نقش كردن كم رنگ ضمن

خود كنترل كشور را در دست بگیرند

افغان نیروهای به بین المللی نیروهای از امنیت انتقال برنامه امروز رسمن از والیت بامیان افغانستان آغاز گردید. بامیان که یکی از والیات مرکزی افغانستان است از جمله والیات امن به شمار می رود و در این والیت حدود 260 سرباز مالیزی و زیالند

نو در قالب تیم بازسازی والیتی حضور دارند.گرفتن افغانستان داخله وزارت سخن گوی صدیقی صدیق

مسوولیت های امنیتی توسط خود افغان ها را یک آرزو عنوان نیروهای گفت وی است. شدن عملی حال در که کرد امنیتی با تجهیزات پیش رفته در این والیت ها جا به جا شده و می توانند بدون حضور قوای بین المللی امنیت را تامین کند.

بر بنیاد توافق دولت افغانستان با جامعه جهانی قرار است تا ختم این هفته مسوولیت های امنیتی والیات بامیان، پنجشیر، کابل به استثنای شهرك سروبی و مراکز والیت های لغمان، بلخ، هرات و هلمند از نیروهای بین المللی به افغان ها سپرده

شود.

Page 9: شماره دوم نشریه هفت

است، گذرانده کمپ در را عمرش سال 26 که پناه جویی کمپ در نمیخواهم اما آمدهام دنیا به کمپ »در میگوید:

بمیرم….«عراق در التاش کمپ در ایرانی، پناهجوی جوانمیری آزاد که ساله 26 االن و متولد مادر از آوارگی بیپناهی اوج در آباد ناکجا التاش، کمپهای مسیر در بالتکلیف و سرگردان الولید کودکی، نوجوانی و جوانی خود را گذارانده است. به و راستی کدام یک از ما چنین فاجعهای را لمس و تا به حال به چشم دیدهایم؟ 26 سال تمام سقف خانهات چادرهای رنگ و روفته کمیساریای عالی پناهندگان باشد. نه مدرسهای، نه خانهای، نه شغلی، نه شهربازی و نه پارکی و نه سینمایی… تنها آزاد پرداخت. به را نامالیمات این تاوان چگونه میتوان آزاد چنین سرگذشتی ندارد 1٥0 خانواده ایرانی از سال 1٩٧٩ تا به امروز سرگردان و بالتکلیف، بیهیچ توشه و شغلی زندگی آمدهام دنیا به کمپ در میگوید، آزاد میگذرانند… را خود را چگونه واقعیت این تراژی بمیرم. در کمپ نمیخواهم اما با آزاد همدرد شوم؟ به او قول اطالع رسانی و مدد را دادم، اما چگونه؟!!! کار من تنها نوشتن است… آنان که میتوانند و دستی بر آتش دارند باید قصه زیبایی برای پایان این تراژدی

بنویسند. بیان را ناگفتههایش تا نشستم گفتوگو به جوانمیری آزاد با کند… کتابی از درد و رنج در سینه داشت و از خودش حرفی نمیزد. شروع و پایان حرفهایش درد و رنج 1٥0 خانواده ایرانی بود که آن جا بالتکلیف ماندهاند و نگران کودکانی بود که مبادا سرگذشت او سرتیتر زندگی شان شود. ادامه کالم را به

آزاد می سپارم…که افتاد اتفاقی چه میکنیم. آغاز ابتدا از را آزاد جان، کالم

ایران را ترك کردید؟

سالیان طوالنی جنگ ایران و عراق که جمهوری اسالمی از آن به نام دفاع مقدس نام میبرد، و ما ُکردها آن را نسلکشی و مادرهای و پدر آوارگی سبب میگوییم، شده برنامهریزی در زندگیشان و خانه که کردهایی شد. ایرانی کرد هزاران مرز ایران و عراق وجود داشت و هر روز زیر بمباران دو طرف جنگ بوند. سبب آوارگی و ترك سرزمین مادری شد. چهل هزار کرد ایرانی در اردوگاه التاش نزدیکی استان انبار سکنی گزیدند. سالها بیعدالتی و رنج و بی خانمانی… سالها گرسنگی …سالها بیماری… که در طی این سالیان پدران و مادران دستآورد بودند… کودکانشان جان دادن دست از شاهد ما این همه رنج قبرستانی در نزدیکی کمپ التاش بود با ٥000 از بود….پس شده مزین نشان و بینام یا نام با که قطعه حملههای امریکا به عراق و سقوط حکومت بعث، کمپ التاش

به مکان خطرناکی هم برای پناهجویانی چون ما بود و هم از بسیاری افرادی که چرا شده، مستقر تازه حکومت برای القاعده و نیروهای بعثی و حتی عوامل جمهوری اسالمی در از پناهجویان شده آن رخنه کرده بود و باعث ترور بسیاری به و تعطیل التاش که کمپ امر سبب شد همین بودند…

کمپی واقع در مرز عراق و اردن انتقال داده شویم…در کمپ التاش چه تعداد ُکرد ایرانی زندگی میکرد؟

بیش از چهل هزار ُکرد ایرانی سالیان متمادی در این کمپ کودکان، از بسیار چه میکرد. زندگی رفاهی امکانات بیهیچ زنان، مردان و جوانان بر اثر کمبود مواد غذایی و عدم امکانات القاعده و افراطی اسالمگرا نیروهای توسط حتا و پزشکی کشته و جان خود را از دست دادند. قبرستانی با ٥000 قطعه و این مصیبت بر گواهی التاش خود نزدیکی کمپ در گور هیچگاه کرد، انکار بتوان که را آنچه هر و است تراژدی نمیتوان این گورها را از بین برد و این لکه سیاه عدم همکاری را بشر حقوق مدافع کشورهای و بشری حقوق سازمانهای پاك کرد. کمپی که از سال 1٩۸0 با تعداد بیشماری پناهجو از آن زمان از سی سال نام گذاری شد و االن بیش ایرانی میگذرد و هنوز 1٥0 خانواده ایرانی بازمانده این کمپ هستند که از طرف سازمانهای حقوق بشری به آن نگریسته نشده و و عقربها بازی هم شغلی، و بیحرفه و بیسواد آنها کودکان

مارمولک و مارهای این بیابان شدند.تعداد بیشماری ایرانی در این کمپ بودند، چرا از آن تعداد 1٧۳

خانواده باقیمانده است؟زمان انتقال کمپ التاش به خاطر مسایل و مشکالت امنیتی که برای پناهجویان به وجود آمد، بسیاری از ایرانیان پناهجو و رفته اردن و عراق مرز نزدیک کمپی به کمپ این در بسیاری حتی و برده پناه ترکیه کشورهای به هم تعدادی ایران به این کمپ بسیار سخت علت شرایط به ایرانیان از بازگشتند… خوشبختانه در سال 200۳ بیش از 1۳00 پناهجو به ما که زمانی و شدند. پذیرفته پناهنده کشورهای توسط این ارودگاه که نزدیک مرز اردن رسیدیم، دولت اردن دیگر هیچ پناهجویی را نمیپذیرفت و مرزهایش را به روی تمامی

پناهجویان بسته نگه داشت. که پس از آن به مدت پنج سال در کمپی به نام ناکجاآباد که نه زیر نظر کشور عراق بود و نه جز حوزه استحفاظی اردن محسوب میشد، خانه به دوشتر از قبل زندگی را به امید آینده ادامه دادیم. متاسفانه در طی این مدت پنج سال کمیساریای عالی به بهانه این که این اردوگاه زیر نظر هیچ کشوری نیست و رسمیت ندارد، کمکهای ناچیز خود را از ما پناهجویان دریغ کرد که به علت همین بیتوجهی زمینی به پای ناقص و معلول و بیمار کودکان بسیار چه

گذاشتند که هیچ کشوری آن را به رسمیت نمیشناخت…کمپ الولید که شما را منتقل کردند آیا شرایط بهتری از لحاظ

رفاهی برای شما فراهم شد؟چندین آن شرایط و شده واقع بیابان یک در الولید کمپ برابر سخت از کمپهای قبلی است. شاید از طرف کمیساریای نبود اما کنیم دریافت حداقلی کمکهای پناهندگان عالی آسیبهای غذایی مواد کمبود و فرهنگی بهداشتی، امکانات در را زندگی سالها که پناهجویانی برای را ناپذیری جبران کمپهای دیگری گذراندهاند، به ارمغان آورده است. بچههایی که سالها از لحاظ تحصیلی عقب افتاده و بزرگ شدند و طعم

رفتن به مدرسه و در کنار دیگر بچهها را نچشیدهاند، گرمای سوزان تابستان و سرمای غیرقابل زمستان زندگی پناهجویان را مختل کرده. بیمارهای خونی و مسری که بین پناهجویان پیدرپی، دماغهای خون خونی، اسهالهای کرده، پیدا شیوع فشار خون باال، ناراحتیهای پوستی و نیش زدنهای عقرب و مار و حشرات بیابانی همه و همه دست به دست هم داده تا توان پناهجوی سالها آواره را به زانو درآورد. به هیچ عنوان این کمپ شرایط زیستی برای پناهجویان نداشته و ارودگاه جنگی و یا زندانی است که با چندین الیه سیم خاردار احاطه شده و

خروج از آن غیرممکن است.زندگی التاش کمپ بازماندههای شما تنها الولید کمپ در

میکنید؟پناهجوی 200 اهوازی، پناهجوی خانواده خیر…٩0 فلسطینی که قبلن 1٧00خانواده پناهجو بودند و خوشبختانه از طرف کشورهای ثالث مورد حمایت قرار گرفته و اکثر آنها

راهی کشور سوم شدند.ارتباط توانستید بشری حقوق سازمان با آیا مدت این طی

برقرار کنید؟که شد سبب کمپ این تحمل غیرقابل شرایط بله… پناهجوها در کنار هم قرار بگیرند و برای رساندن حرفهایشان به گوش سازمانهای حقوق بشری دست به تحصنهای عمومی از ادامه داشته و بزنند. به طوری که هنوز هم این تحصنها به پناهندگان عالی کمیساریای دفتر جلوی عصر تا صبح نشانه اعتراض و رسانهای کردن این مشکالت تجمع کرده و به این تحصن اعتراضی خود ادامه خواهیم داد تا زمانی که

نتیجهای حاصل شود.تا به حال نتیجهای هم گرفتهاید؟

متاسفانه خیر… به جای رسانهای کردن فریاد این بیعدالتی بیشتر مورد بیمهری قرار گرفته و آزرده خاطر شدیم. به طور اعتصاب غذای به پناهجو دست 2٥ ماه مه، دو خانم نمونه نامحدود زدند و بیش از ۳0 روز این اعتصاب غذا ادامه داشت. آنها میخواستند شرایط غیرانسانی که برای خود و فرزندانشان پیش آمده و سالها بیپناهی و بالتکلیفی را با زبان بیزبانی به گوش وکالی کمیساریای عالی پناهندگان رسانده و حمایت این سازمان را نسبت به خود و دیگر پناهجویان جلب کنند. متاسفانه مسوولین کمیساریای عالی به جای رسیدگی به این با را بودند پوشیده را پلیس یونیفرم که نفر موضوع چندین اجازه خود به داخل کمپ راه داد و این دو خانم را با زور و توهین و اهانت به بیمارستان منتقل کردند، که در این حین و افراد صورت گرفت این و پناهجویان بین درگیری هم

آسیبهای بسیار جدی برای پناهجویان به عمل آورد. و ماشین کمیساریای عالی با سرعت به تجمع پناهجویان یورش برده از خانمهای پناهجو شده که ساعد و سبب زیر گرفتن یکی و توهین مورد نیز پناهجویان دیگر و بالکل شکست دست

افترا و آسیبهای جسمی جدی شدند.چه عاملی سبب شد که ماشین کمیساریای عالی پناهندگان به

سمت پناهجوها یورش ببرد؟جمع کثیری از پناهجویان در روز جهانی پناهندهگان، دست به تحصن عمومی زده و از ساعت هشت صبح تا دوازده شب ادامه اکنون ادامه هم به طور متوالی این تحصن هر روز و پناهندگان به جای این روز وکال کمیساریای عالی دارد، در رسیدگی به درخواستها و مطالبات ما، درخواست کمک از گارد وارد افراد این از نفر چندین با و کرده عراق پوش یونیفرم کمپ شدند، با تهدید و اهانت به سمت زنهایی که اعتصاب غذا نامحدود کرده بودند رفته و با بیحرمتی و بیاحترامی تمام آنها را به زور داخل آمبوالنس کردند، چنین از عملی از طرف به دست که پناهجویانی برای عالی کمیساریای وکالی تحصن مسالمتآمیز زده و خواستار رسیدگی به پروندههایشان بودند، بسیار گران تمام شد. و پناهجویان تاب این بیحرمتی خورد و زد به و شده درگیر پلیس نیروهای با و نداشته را پرداختند. نیروهای یونیفرم پوش گارد عراق نیز با تمام توان را پناهجویان بدن و تن و حسابی افتاده پناهجوها جان به زخمی و آسیبهای جدی وارد آوردند. وکالی کمیساریای عالی روشن را ماشینشان موضوع، این به رسیدگی جای به هم کرده و با سرعت تمام به سمت پناهجوها حرکت کردند که ماشین کمیساریای بود که باال و درگیری چنان زد و خورد عالی چندین نفر را زیر گرفت و موجب شکستگی دست یکی

از زنان پناهجو شد.برای امرار معاش چه کار میکنید؟

ما که سالهاست گرفتار در کمپهایی هستیم که هیچ امکانات رفاهی ندارد و باتبع کاری هم وجود ندارد. از طرف کمیساریای عالی هر نفر به طور ماهیانه، یک کیلو برنج، یک کیلو شکر، عدد یک تاید، کلیو یک صابون، عدد دو چایی، کیلو یک شامپو، یک کیلو گوشت، دو بسته پنیر دریافت میکند. و روزانه هر نفر سه عدد نان باگت کوچک سهم غذایی شان هست…

چیزی چنین عنوان هیچ به که سبزیجات و میوه لحاظ از دریافت نمیکنیم و تمامی بچهها از میوه و سبزیجات محروم نیز همان کهنههایی که داشتیم میپوشیم و هستند. پوشاك

سهمی از لحاظ پوشاك برای ما در نظر گرفته نشده است.نیاز تازه آغاز شده و با شما و کالم آخر…)هرچند مصاحبه پایان برای اما است بسیار مصاحبههای و رسانی اطالع به

این شماره..(من 26 سال سن دارم و در کمپ به دنیا آمدم. هیجده سال اول زندگیام را در کمپ التاش گذراندم و تمامی زندگی من از لحظه تولد تا به امروز در سه کمپ مختلف سپری شده است. آیا حق دیدن زندگی بیرون از کمپ را ندارم، به چه جرمی من و بیشتر کودکان امروز و دیروز بایست کودکی و نوجوانی و جوانیشان را در کمپ بگذرانند… تنها این سوال را میخواهم را گناهی چه تاوان ما بپرسم، بشری حقوق سازمانهای از پس میدهیم؟!!! آن گونه که از خبرها شنیده میشود، حکومت عراق قصد تعطیلی کمپ الولید به مانند کمپ اشرف را داشته و پیگیر همان سیاست است… حال با چنین اوضاعی آیا ما پناهجویان محکوم به تبعید اجباری هستیم آن هم در شرایط مصاحبه این که کسانی تمامی از من وسطایی… قرون ما مشکالت و معضالت پیگیر که میخواهم میخوانند، را است آن از بزرگتر فاجعه باشند، الولید در کمپ پناهجویان

که در چند خط بیان شود…

کمپ الولید در یک بیابان واقع شده و شرایط آن چندین برابر سخت از کمپهای قبلی است. به هیچ عنوان این یک و نداشته پناهجویان برای زیستی شرایط کمپ خاردار سیم الیه چندین با که است جنگی ارودگاه

احاطه شده و خروج از آن غیرممکن است.

نمیخواهم در کمپ بمیرموضعیت اسفبار در کمپ »الولید« عراق

Page 10: شماره دوم نشریه هفت

کیومرث سجادی

دسترسی آزاد به اطالعات یکی از معضل های همیشگی ما ایرانی ها در سال های اخیر بوده و هست. این طور به نظر می رسد که شرایط روزبه روز بدتر و بدتر نیز خواهد شد. مسئله حیاتی تر که گاهی به سادگی از کنار آن می گذریم و بسیار با آن درگیر هستیم بحث امنیت اطالعاتی است که در وب این امکان وجود دارد از راه های گوناگون تبادل می شوند. که اطالعات شخصی ما مانند ایمیل ها، پیغام های خصوصی که رد و بدل می کنیم، سایت هایی که بازدید می کنیم و یا اطالعاتی که در سایت ها و اف تی-پی های مختلف آپلود

می کنیم در بین راه دزدیده و یا کنترل شوند. انواع تروژان ها که اقدام به جاسوسی از روی سیستم های نصب برای شخص را اطالعات نهایت در و کرده شخصی هستند. ها راه این از یکی نمایند می ارسال تروژان کننده کامپیوتر شخصی از باید ها برنامه قبیل این با مقابله برای خود با نصب آنتی ویروس ها، آنتی تروژان ها و فایروال های

کارآمد محافظت نمود. اطالعات دزدیدن باشد می ما بحث مورد که ای شیوه اما

کنترل یا و مقصد تا سرور ما کامپیوتر شخصی راه بین در اطالعات از طریق آی اس پی ها و سرورهای مرکزی ای می

باشد که از طریق آن ها به اینترنت وصل می شویم. یا و سیم بی شبکه ، ADSL طریق از شما که هنگامی با که اتفاقی اولین شوید می اینترنت وصل به Dial upاینترنت اشتراك آن از که مرکزی با شما تماس برقراری قابل دست ثبت اطالعات افتد )آی اس پی( می اید گرفته رس شما از قبیل شماره تلفن، کد کاربری و شماره اشتراك یا آی پی شما می-باشد. هر سایتی که شما بازدید و در آدرس بار مرورگر خود وارد می نمایید بصورت درخواستی به سرور آی اس پی شما ارسال و به نام شما ثبت می شود. در صورتی که این درخواست شامل فیلترینگ نظارت های دولتی نشود سایت مربوطه از طریق آی اس پی به درخواست شما پاسخ داده و اطالعات مدنظر شما را برای شما ارسال می نماید. از این طریق کلیه اطالعات شما از قبیل سایت هایی که بازدید نموده اید، ایمیل های شما، فایل هایی که ارسال و دریافت نموده اید و ... قابل بررسی و مشاهده خواهند بود. در این بین تمهیداتی باشد، شما امنیت حافظ تواند می که چیزی تنها است که سایت های مختلف برای حفظ امنیت کاربران شان https در نظر می گیرند. به عنوان مثال استفاده از پروتکل

جهت تبادل امن اطالعات یکی از این راه ها است.

ما به کمکی چه و چیست )VPN(»ان پی »وی حال یا )VPN )Virtual Private Network می کند؟ شبکه مجازی اختصاصی در واقع یک شبکه خصوصی است که به کاربران خود اجازه می دهد از طریق یک شبکه عمومی مانند اینترنت به آن وصل شده و از اطالعات داخل شبکه با امنیت باال بهره مند شوند. در این بین برخی شبکه های »وی از طریق تا را می دهند اجازه این به کاربران خود پی ان« این شبکه داخلی به استفاده از اینترنت بپردازند. کاری که ما هنگام استفاده از » وی پی ان« با استفاده از ADSL خود نقش تنها ما اینترنت است. کار همین واقع در نماییم می کلیه آن از پس و کند می ایفا را ان« پی به »وی اتصال فعالیت هایی که در اینترنت انجام می دهیم از طریق شبکه ترتیب کنترل این به اختصاصی صورت می-پذیرد. مجازی های صورت گرفته توسط دولت و یا »آی اس پی«ها بی اثر شده و ما از طریق وی پی ان به اینترنت و سایت های دل

خواه خود وصل می شویم.در خصوص امنیت استفاده از وی پی ان باید گفت که آی پی ما با اتصال به وی پی ان تغییر کرده و دیگر قابل شناسایی نخواهد بود. با اتصال ما وی پی ان و تغییر آی پی ما به یک این سرور از طریق اینترنت به اتصال و غیرحقیقی پی آی شبکه مجازی اختصاصی تقربین ردیابی غیر ممکن می شود. وی پی ان ها برای برقراری امنیت بیش تر از فایروال استفاده می نمایند و هرگونه درخواست و تالشی را برای دسترسی به در ضمن نمایند. می کنترل گیرانه شبکه سخت سرورهای کدگذاری صورت به می-کنیم ارسال که اطالعاتی کلیه شده به سرور وی پی ان ارسال شده و در آن جا رمزگشایی می شوند. در مورد اطالعات دریافتی ما نیز به همین صورت پس و شده کدگذاری سرور توسط اطالعات و بود خواهد داده نمایش و رمزگشایی ما کامپیوتر شخصی به ارسال از

خواهند شد.در مورد استفاده از وی پی ان نباید دو نکته را فراموش کرد:

هنگام در اینترنت شما بودن امن مورد در که آن چه .1استفاده از وی پی ان مطرح شد مربوط به ارسال و دریافت اطالعات شما است و در صورتی که کامپیوتر شما از ویروس ها و تروژان های مختلف پاك نباشد امکان دزدیدن اطالعات شما از طریق آن ها با اتصال به وی پی ان بدیهی است که

هم چنان به قوت خود باقی خواهد بود.2. کلیه اطالعات شما همان طور که در آی اس پی شما قابل ثبت و نگه داری شدن بود در سرور وی-پی ان شما نیز خواهد بود و استفاده از وی پی ان های مشکوك و یا دولتی از نظر امنیتی خطرناك تر از استفاده از اینترنت بدون وی پی ان خواهد بود و تنها برای جذب شما اجازه عبور از فیلترینگ

موجود را خواهند داد.ان پی وی از استفاده امنیت مورد در که کسانی جواب در باید طور خالصه به دارند خود ذهن در زیادی های سوال گفت که استفاده از وی پی ان در هنگام استفاده از اینترنت امنیت شما را به مراتب باالتر خواهد برد اما در کنار آن نباید انتخاب یک وی پی ان مطمئن را فراموش کرده و از خدمات

وی پی ان هرجا و یا هرکسی استفاده نمود. در پایان یادآور می شوم حفظ امنیت کامپیوتر شخصی خود را با نصب آنتی ویروس و فایروال مناسب قبل از هر کاری در اولویت قرار داده و از دریافت برنامه ها و فایل های مشکوك

در هر شرایطی و از هرکسی خودداری نمایید.

خصوصی شبكه یک واقع در ان« پی »وی است كه به كاربران خود اجازه می دهد از به اینترنت مانند عمومی شبكه یک طریق آن وصل شده و از اطالعات داخل شبكه با

امنیت باال بهره مند شوند

كاربرد غالب وی پی ان در ایرانامنیت بیشتر، دسترسی و تبادل آزاد اطالعات

Page 11: شماره دوم نشریه هفت

نگاهی به تظاهرات مخالفان دولت مالزی در نهم جوالی

و اقتصاددان میان در نگرانی این پژوهش گران اقتصادی وجود دارد گذاشتن سرپوش برای دولت که بر نرخ واقعی تورم در کشور اقدام نرخ تورم به تحریف نحوه محاسبه مانند اساسی کاالهای وزن و کند کاهش خانوار سبد در را مسکن را اهمیت تر کم کاالهای وزن و افزایش دهد، تا بدین وسیله میزان تورم را پایین تر از واقعیت ملموس در جامعه اعالم کند.ممنوعیت انتشار نرخ تورم از سوی بانک مرکزی اعالم

نرخ تورم نیز به اسرار نظام پیوست

عکس و روایت: امیر ایرانی / کواالالمپورامروز روز غریبی بود، شهری که همیشه رفت و آمد مردم و شلوغی خیابان هاش آدم رو به وجد می آره به غیر از صدای آسفالت روی خشک برگ های خیزش و کالغاش غارغار نتونست زیاد البته سکوت این نمی آمد، صدایی خیابون ها که چرا کنه، حفظ شهر خیابون های روی رو سنگینی اش

ساعت به وقت قرار در حال نزدیک شدن بود.محلی از عکس تا چند برم که شدم راهی خونه از امروز که قرار بود مخالفان دولت در اون نقطه تجمع کنند، بگیرم. ٩ روز شنبه تظاهرات این که چند روزی هست که دولت با بود خواسته همه از و می کرد اعالم غیرقانونی رو جوالی که از تردد بی مورد در مناطقی که قرار بود تظاهرات صورت بپذیره جلوگیری کنند، وبا تمام تمهیداتی که پیش بینی کرد بود تقریبا می شه گفت که زیاد موفق نبود. از جمله این اقدامات می توان به بستن کلیه خیابان های مشرف به میدان استقالل، این منطقه و حضور نزدیکی در مترو ایستگاه های هم چنین

بیش از حد نیروهای پلیس اشاره کرد.

شروع تجمع از خیابان بود و شروع شد که تظاهرات کننده ها که پراك تون خیابان به را خود مسیر این از داشتن قصد منتهی به میدان »استقالل« می شود برسانند ولی با درگیری گاز پرتاب و باتوم و گارد به مجهز شورش ضد پلیس با

اشک آور مانع رسیدن مردم به نقطه اعالم شده، شدند.بعد از درگیری حدود یک ساعتی که در خیابان »پودو« انجام شد مردم از کوچه های اطراف خود را به خیابان »راجا چوالن« از بتوانند اسماعیل شدن که وارد سلطان آن جا از و رسانده استقالل میدان سمت به را خود مسیر »آمپنگ« خیابان را تمرکز خود پلیس این که به توجه با باز که بگیرند پیش این در نبردند. جایی به راه بود، کرده اعمال منطقه آن در هنگام مقصد را عوض کرده و همه به سمت برج های دوقلو پیش رفتند و در چهار راه روبروی برج های دوقلو تجمع خود و شعارها منطقه آن در مخالفان رهبران که داده شکل را آزاد، عدم انتخابات بر مبنی هم چنین خواست های خودشان و آزاد رسانه داشتن هم چنین و تلویزیون و رادیو سانسور این ۳0 دقیقه در بیان کردند و حدود را آزادی جو سیاسی، مکان گردهم بودند، در این بین که هلیکوپترهای پلیس بروی نیرو اعزام و هماهنگی با بودن زنی گشت حال در منطقه های ضد شورش از دو خیابان منتهی به این چهارراه همه را متفرق کرده و تقریبا در این هنگام بود که با فرار معترضین به

کوچه های اطراف از تجمع مجدد آن ها جلوگیری شد. از منطقه نیروها اعزام با بود که این نکته جالب توجه البته سمت به باشد استقالل میدان همان که اول نظر مورد برج های دوقلو مردم راه خود را دوباره بسمت میدان استقالل غافل گیری در یک پلیس که آمدند گرد هم و گرفته پیش عجیب با معترضان گیر افتاده بود که البته بعد از گذشت چند این که در محوطه اطراف برج های دوقلوی صباحی به علت معروف به پتروناس افراد ضد شورش سواره )منظور با اسب( به محل تجمع را بودند، گارد ضد شورش خود مستقر شده

معترضین رساند و از ادامه تجمع جلوگیری شد. طبق خبرهای غیررسمی و تایید نشده حدود 600 نفر در این روز دستگیر شدند که رهبران معترضین نیز در این بین حضور

داشتند.

محاسبه نحوه تحریف به اقدام کشور در تورم واقعی نرخ در را مسکن مانند اساسی کاالهای وزن و کند تورم نرخ سبد خانوار کاهش و وزن کاالهای کم اهمیت تر را افزایش دهد، تا بدین وسیله میزان تورم را پایین تر از واقعیت ملموس با نیز دولت این از در جامعه اعالم کند همان طور که پیش تغییر)تحریف( در نحوه محاسبه نرخ بیکاری، کسانی را که دو روز در هفته کار می کردند و در دولت های قبلی جزو بیکاران محسوب می شدند، از لیست بیکاران خارج کرد تا بدین وسیله

نرخ بیکاری را به صورت صوری در آمار کاهش دهد.سمت به خود اصلی وظیفه از مرکزی بانک مسیر تغییر

سوداگری بازار یک کارشناس اقتصادی نیز در این باره به خبرنگار ما گفت: »قبل از اجرای طرح هدف مند کردن یارانه ها مسووالن این طرح را فاقد تبعات تورمی در کشور پیش بینی کرده بودند اما با گذشت کم تر از ۸ ماه از آغاز اجرای آن، غول گرانی ها از و است کرده زده وحشت را مسووالن و آمده بیرون چراغ چون نه قادر به برگشت از مسیر طی شده این طرح هستند و نه می توانند در برابر عوارض آن پاسخ گو باشند، تنها به حذف

صورت مساله یعنی عدم اعالم نرخ تورم اقدام کرده اند.«

مسیر از مرکزی بانک اخیر سال دو »طی داد: ادامه وی وظایف اصلی خود در کنترل پول در گردش، ارزش پول ملی، سیاست های کنترلی بر سطح تولید، درآمد ملی و اشتغال خارج وظایف جای به مرکزی بانک است قرار گویا و است شده اصلی خود، تنها با سوداگری در بازار سکه و ارز، هزینه های طرح مسکن مهر و یارانه های دولتی را تامین کند همان طور که در این مدت دیگر نرخ رشد اقتصادی و نرخ خرده فروشی کاالها را نیز اعالم نمی کرد این که در این میان چه اتفاقی برای رشد اقتصادی، ارزش پول و سرمایه های ملی می افتد،

در درجه دوم اهمیت قرار دارد.«

مهرآفرین بهرامی

رشد تصاعدی تورم در تیرماه سال جاری در حالی ادامه می یابد که اجازه انتشار نرخ تورم این ماه از بانک مرکزی سلب شده است و تاکنون نیز هیچ مرجع دیگری، نرخ تورم تیرماه

را اعالم نکرده است.نرخ تورم هر ماه در -۱۲ 1۳ همان ماه از سوی بانک مرکزی منتشر می شد که در تیرماه با گذشت 1٩ روز هنوز اعالم نشده ایران، شورای عالی داخلی بر گزارش خبرگزاری های بنا و آمار حق انتشار نرخ تورم را از بانک مرکزی سلب و به مرکز آمار ایران سپرده است تا ظاهرن اختالف آمارهای منتشره از سوی بانک مرکزی و مرکز آمار ایران و نهادهای موازی در خصوص نرخ تورم، نرخ بیکاری و غیره از بین برود و یک آمار،

مرجع بررسی پژوهش گران قرار گیرد.این در حالی است که افزایش ۱۴-۱۲ درصدی قیمت بلیت قطار و هم چنین افزایش 1٤ درصدی بلیت هواپیما و افزایش افزایش تیرماه، در نقلی و حمل وسایل کلیه کرایه دوباره حداقل 10 درصدی قیمت مسکن و اجاره بها، افزایش نزدیک به دو برابر قیمت مصالح ساختمانی نظیر سیمان و تیرآهن های ساختمانی)که در آمارهای رسمی میزان افزایش قیمت سیمان از کاالهای دیگر برخی یارانه عنوان شد(، حذف 1۳ درصد اساسی مانند شیر، بالتکلیفی سهمیه بنزین یارانه ای، قبوض اقالم خرده فروشی و افزایش آور آب، برق و گاز و سرسام تیرماه سال در است که گرانی هایی از تنها بخشی مرکبات جاری اتفاق افتاده است؛ به طوری که حتی با همان سیستم 20 باالی تیرماه قطعن بانک مرکزی هم میزان تورم قبلی نژاد مانند قبل، برای فرار درصد بوده است و دولت احمدی از اصل مسئله تورم تصاعدی این ماه، اقدام به حذف صورت کرده مرکزی بانک سوی از تورم نرخ اعالم یعنی مسئله،

است. دولت دهم حتی از آمارهای منتشره بدنه نظام نیز می هراسد

یک اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه عالمه طباطبایی نیز در این باره به خبرنگار ما گفت: »بانک مرکزی در سال 1۳٩٩تاسیس شد و در سال 1۳٤٤ اداره کل آمار اقتصادی آن راه اندازی شد اما سابقه اعالم نرخ تورم در کشور به سال به اقتصادی بررسی های و آمار اداره که برمی گردد 1۳1٥بانک به سپس و راه اندازی ملی بانک مجموعه زیر عنوان نرخ همواره اخیر سال ٧٥ طی و شد داده انتقال مرکزی تورم از سوی نهادهای بانکی اعالم می شده است اما اکنون با تغییر در این رویه، این مسوولیت به مرکز آمار ایران داده

شده است.«وی ادامه داد: »علت تفاوت میان نرخ تورم اعالم شده از سوی محاسبه نحوه در تفاوت ایران، آمار مرکز و مرکزی بانک کارشناسی آن هاست که براساس تفاوت در سبد کاالی خانوار نتیجه گیری قرار می گیرد و پایه مورد بررسی و و یک سال در شرایط عادی نیز نباید نگرانی در مسووالن ایجاد کند اما چرا دولت دهم حتی از آمارهای منتشره توسط بدنه نظام و کارشناسان و مدیرانی که از فیلترهای خودشان عبور کرده اند،

نیز در هراس است؟" از سوی دیگر این نگرانی در میان اقتصاددان و پژوهش گران بر گذاشتن برای سرپوش دولت دارد که اقتصادی وجود

ممنوعیت انتشار نرخ تورم از سوی بانک مرکزی

اعالم نرخ تورم نیز به اسرار نظام پیوست روزی برای اعتراض در مالزی

Page 12: شماره دوم نشریه هفت

به نقل از وبالگ »نسوان«دکتر »ش« استاد ما بود. و وقتی می گم استاد منظورم یک استاد واقعی است. مسلط، علمی، باسواد و بی نهایت باهوش بود. عالوه بر همه ی این ها استاد ما خوش قیافه هم بود، قد بلند بود و بسکتبال رو حرفه ای بازی می کرد. از قیافه اش می شد فهمید که آدم حسابی است و توی یک خانواده ی درست بزرگ شده. خوش تیپ بود و ریشش سه تیغه بود و بخاطر وابستگی و جانماز آب کشیدن به جایی نرسیده بود. خالصه وسط اون همه استاد مثل جواهر می درخشید. از دختر و پسر همه عاشقش بودیم. جوری که توی کالس راه می رفت، لحن بیان کلماتش،

دید باز و حس طنزش، سخت گیری و آسون گیری های به جاش…همه و همه اش درست همونی بود که باید باشد.استاد ما فقط دو تا عیب کوچولو داشت. یکی این که از وقتی ورزش رو ول کرده بود چند کیلویی اضافه وزن پیدا کرده بود. مشکل دیگه اش این بود که سیگار می کشید. یادم هست که همیشه به تاکید می گفت که باید این دو تا مسئله رو هم حل کند. بار آخری که توی یک جلسه دیدمش الغر شده بود و از روی شیرینی های روی میز چیزی بر نداشت. وقتی دید که با تعجب نگاهش می کنیم گفت: »من عاشق شیرینی هستم اما نباید بخورم.« یکی از بچه ها پرسید سیگار چی آقای دکتر؟ استاد لبخند خوشگلی زد و گفت: »سیگار رو هم ترك کردم«.

بعد اضافه کرد: »می دونید خیلی سخته هم زمان هم سیگار نکشی و هم وزن کم کنی. اما من به خودم قول دادم این کار را بکنم و کردم.«و این آخرین باری بود که من استادم را دیدم.

دوسال پیش توی یک روز گرم تابستون- توی یک هم چین روزهایی شاید- موبایلم زنگ می خورد. دوست دوران دانشگاهم درحالی که صدایش می لرزد خبر می دهد که دکتر »ش« از میان ما رفته است. وسط خیابان پاهایم سست می شود، خبر خیلی غیرمنتظره است، استاد ما جوان و سالم بود ،آخه چرا؟؟؟ درحالی که بغضش می ترکد می گوید: »خودکشی کرد« و با بغض ادامه می دهد »نمی فهمم،نمی فهمم… هیچ کس نمی داند چرا این کار رو کرد!« می نشینم روی جدول و اشک هایم سرازیر می شود. می گویم: »مریم، آن جلسه را یادت هست؟ بار

آخری که به شیرینی ها دست نزد؟« می گوید »آره، خوب؟« می گویم »کاش آن روز ازش خواهش کرده بودیم که سیگارش را ترك نکند.«

ماجرای عجیب دكتر »ش«

نسوان مطلقه معلقهبرای ظهور آقا امام زمان جمیعا صلوات

خوراك ها: نوشته ها دیدگاه ها

جستجو درباره ماخانه

توکا نیستانی

قبل به نسبت مساله این که دالیلی مهم ترین از یکی بیشتر شده است، آگاهی زنان نسبت به حقوقشان است. یعنی جریانی به راه افتاد و زنان با کوشش در تحصیل و را شایسته ی فرهنگ، خود و اندیشه در ساختن شرکت انسانیتی که از آن ها دریغ شده بود کردند، زنانی که مدرن فمینیست های از برخی مردوار شدن معنای به را شدن انسانی ترین درگیر آن ها نمی دانند. بنیادگرا ایدئولوژیک مبارزه ی تاریخ شدند. امروز زنان بسیار بیشتر از قبل وارد در دیروز تا که رسیده اند مقامی به و شده اند کار بازار ناهموار راه های مساله این و بس و بود مردان انحصار

دیروز را برای آن ها بسیار هموارتر کرده است.به طور حتم مساله ی اقتصادی یکی از مهم ترین مسایلی است که در طالق گرفتن افراد تاثیر دارد، بسیاری از زنان در گذشته به دلیل وابستگی اقتصادی و این که هیچ منبع با را زندگی یک نمی توانستند نداشتند، خود از درآمدی ابتدایی ترین معیارها ادراه نمایند. به دلیل همین وابستگی آن ها با بسیاری از مشقات زندگی مشترك می ساختند و داشته سرپناهی تنها تا می دادند ترجیح جدایی به آن را طرف از می شدند جدا اگر زنان این از بسیاری باشند. خانواده ی خود هم پذیرفته نمی شدند و سرپناهی به جز اقتصادی نظر از بسیاری زنان امروزه نداشتند. خیابان به راحتی یک به طور کامل مستقل هستند و می توانند راحت تر جدایی مورد در بنابراین کنند، اداره را خانواده

تصمیم می گیرند. باسوادی در زنان و دستیابی آنان به تحصیالت آکادمیک یکی دیگر از مسایلی است که باعث شده زنان راحت تر بگیرند. تصمیم و کنند ارزیابی را خود شرایط بتوانند امروز سواد یکی از مهم ترین معیارهای دسترسی افراد به اطالعات و افزایش کارایی آنان در مشاغل مختلف است. به همین شکل مجهز بودن افراد به اطالعات و بکارگیری آن دسترسی آنان را به مشاغل بهتر میسر و راه رسیدن از آنان تسهیل می کند. و را برای به منزلت اجتماعی افزایش به حقوقشان را نسبت آگاهی آن ها طرف دیگر داده است و زنان می دانند از چه راه هایی باید حقوق خود را طلب کنند و به سادگی زیر بار هر ستمی نروند. حرکتی

نرم و آهسته و تاثیرگذار. یک عنوان به جامعه شد، گفته باال در که همان طور با ارزش ها و رفتارها از بسیاری کننده ی تعیین ساختار مساله ی طالق برخوردی غیر منطقی و غیر سیستماتیک داشت و زنی را که جدا شده بود به عنوان یک فرد طرد شده می انگاشت. اما امروز بسیاری از این نگرش ها تغییر کرده و بسیاری از مردم به این آگاهی رسیده اند که جدا شدن دو فرد از یکدیگر دلیل بر بدی و یا عیب هیچ کدام آن ها نیست و این که آن ها تنها نمی توانند زیر یک سقف مشترك با یکدیگر زندگی کنند و این مساله خود باعث شده است که افرادی که جدا می شوند راحت تر از قبل در جامعه پذیرفته شوند و بتوانند بعد از طالق به عنوان یک

فرد به طور کامل معمولی به زندگی خود ادامه دهند. این مسایل که مطرح شد فقط مختص جامعه ی آیا اما و کوچک شهرستان های در یا است ایران شهرنشین مناطق روستایی که روابط سنتی با قدرت بیشتری هنوز نگاه مساله این به دیدگاه همین با هم است حاکم

می شود؟

ادامه مطلب از صفحه 24

Page 13: شماره دوم نشریه هفت

رضا صدیقادبیات شعری معاصر ما لبریز است از شاعرانی که در ورطه ی و کرده اند شکنی سنت کرده اند. فراوانی جسارت های کالم راه از آن سوی آب ها موجش روایت مدرنی که به را کالم زده اند. قلم فارسی زیبایی شناسی چهارچوب در بود، افتاده تعدادی از این شاعرها به هر نحوی پررنگ تر شدند و بسیاری از هم شعر اهل حتی که بسیاری ماندند. پنهان از چشم ها ندارند، اشعارشان و ادبیات بر شناختی و شده غافل آن ها خودشان که هیچ. حتی نگارنده نیز از بسیاری از این شاعران نامشان الی کاهی و نهاده اند ادبیات بر تاثیرگذار که وقعی کاغذها گم شده نیز بی خبرم. میل به کشف این دست شاعرها شاعری ماند. ساله بیست شعرش که رساند جوانی به مرا ِ ناب را شعری اش ادبیات سالگی بیست از پیش که جوان شعر می خواندند. شاعری که نه تنها کسی از او خبردار نیست، گزیده ای یافت، به سختی می توان که تنها مجموعه ای که اینترنتی سه پنج – ادبیات مستقل از اشعار اوست که نشریه به کشف اولین جرقه ی کششم است. منتشر کرده – ایران این شاعر، با شعری از عباس صفاری چخماق خورد. شعری این گونه را بیست سال عمر کرد تنها که این شاعر نام که

توصیف می کند:فکر می کردیم / تی شرت چه گوارایش را به عمد / پشت و رو می پوشد / که بی خیال جلوه کند / و دم پائی ابری را / در شب افتتاح نمایشگاه / چون شلخته ترش می کند / به پا دارد / از هر رنگی پیدا بود / نوك سوزنی در او جاری است / مثل رنگین کمان اما / خودش را تکنی کالر می پنداشت / دور از جانش مرا / یاد هوتن نجات می اندازد / که شبی در کافه فیروز / ناگهان از سر میز بلند شد / و رفت از آن سوی خیابان / مجله ای بخرد / که شعر جدیدش در آن چاپ شده بود / اما دیگر بازنگشت / ما فکر کردیم دارد / ادای نصرت را در می آورد / چند هفته ی بعد در تیمارستان / با سه بسته سیگار زر / و مجله ای که شعر

جدیدش / در آن چاپ شده بود / به مالقاتش رفتیم!با خواندن این سطور ذهنم گر گرفت. هوتن نجات؟ نامش را تا به آن روز نشنیده بودم. هوتن نجات کیست؟ از هر شاعری که اطرافم بود می پرسیدم؛ هوتن نجات را می شناسی؟ و جواب نه بود! کتاب فروشی های انقالب را زیر و رو کردم تا کتابی از او پیدا کنم، اما کسی او را نمی شناخت. چرا؟ چرا نامی از او نبود؟ فضای مجازی را زیر و رو کردم تا به مجموعه ای رسیدم از گزیده ای اشعارش. »به یاد بعد از ظهرهای آفتاب«، باالی کتاب نوشته بود؛ شاعری که در بیست سالگی خودکشی کرد! کلمه به کلمه ی اشعارش را خواندم. بارهای بار، حتی همین حاال، بارها مرورشان می کنم. این شعرها از آن ذهن شاعری چند ساله است؟ چه شاعرانگی در روح او دمیده شده بود که این گونه واژه ها را کلمه و کلمات را بند به بند می کرد تا بند از

بند چشم هایی که می خواند جدا کند؟چند یادداشت در ابتدا و انتهای کتاب بود. اسماعیل نوری اعالء، رضا حیرانی و چند تن دیگر از او نوشته بودند. تنها نوری اعالء نوجوان آن از می گوید. او با آشنایی اش از بوده. دیده را او سر به هوایی که حواسش به هیچ چیز نبوده. از آن روزی که او می دهد و می رود. به را دفترچه ی بهم ریخته ی اشعارش می رود و خبری از او نمی شود تا سال های بعد. می آید و این بار با شعرهای دیگرش باز می گردد. بین شاعران آن روزها نامی بهم می زند. در کافه فیروزه کنار شاملو و نضرت رحمانی شعر

می رود. و می کشد را راهش اسم ها به بی اعتنا و می خواند ذوق کودکانه اش سر به هوا و عاصی ترش می کند و نه نامش نا حتی برایش اهمیت دارد و ادبی دیگر در مجله های مهم هم باز و می زند پا و را دست شعر تنها شاعران. جمع های نشده. ساله بیست هنوز که نوجوانی می شود. ناپدید بی خبر نوجوانی که ذاتن شاعر به دنیا آمده. شاعری که زود رفت، تا رنج دنیا را بر گرده نکشد. نه! این شعرها از آن ذهنی نیست

که کم تر از بیست سال داشته. آفتاب« ظهرهای از بعد یاد »به شعرهای دفتر می گویند شعرهای شانزده سالگی اوست. شانزده سال؟ اما مگر می شود روحش نیز شانزده ساله بوده باشد؟ این شعرهایی که با ذهن بازی می کنند و کلماتش روح را آماج بی خودشدگی می کنند، چگونه از ذهنی شانزده ساله زاییده شده اند؟ و چگونه و چرا در بیست سالگی، زندگی را تمام می کند؟ کدام جوان بیست ساله ای شاعر، با این شعور شعر و شور واژه، در ابتدای شناخته شدن و یاغی گری، و حتی موج شهرت شاعران معاصر، چنین می کند با خودش؟ آن هم با هزار روایت متفاوت و بی خبر از مشخص نیز مرگش روز حتی گذشت. اون بر که واقعیتی از ایران سرنخ گم کرده ادبیات نیست... چگونه چنین تاریخ نگاهش تحیر در معاصر بزرگان شعر که این شاعری برای

می کردند؟روایت کرده. خودکشی شش و پنجاه پاییـز در می گویند هنگامی و تهـــران در مــی گویند است. متفاوت مرگ ش که در بیمارستان روانی بوده خــودکشــی کرده. دیـــگری از داستان خودکشـــی او در مقــــابل بیمارستانــی در اهواز سرطان بیماری دنبـــال به این که و مـــی گوید ســخن همان مقــابل در بیمارستان ســوی از عـــدم پذیرش و

بیــمارستان خودش را به زیر چرخ های ماشیــن انداخته.

دلیل این به زمان سربازی اش می گوید که فشار از دیگری خودکشی کرده و هیچ کس، هیچ کس حتی نمی داند او چگونه معلوم هنوز هم گویا و است... داده پایان بر خود را زندگی یا است، دفن سلیمان مســجد در جنازه اش که نیست و او از مرگ تهران! هیچ کس چیزی از گورستان های یکی خبر جز ندارد، خبری او از هیچ کس نمی داند. دفنش محل و غربت این و روزنامه ! صفحات از یکی در خودکشی اش غریبی در مرگ و حتی رفتن از رنج بی نهایت دنیا، برای چه بوده؟ شاعرکی دیوانه که او را یکی از امیدهای شعر موج نوی ایران می دانستند. شمس لنگرودی از او این چنین گفته؛ یکی از امیدهای شعر ایران، که زود از دنیا رفت! این همه مهجوری

آیا خواست هوتن نجات بوده است؟شخصیت که نمی دانم هایی است. نمی دانم جواب ها تمام

اشعار اما باقی می گذارد. ابهام از پرده ای را در هوتن نجات او باقی ست. حتی کم و معدود، اما نامش باقی است. نامی که پای امضاء اش این که با »حجم«، شعر شکوفایی دوران در به عنوان نامش شعر حجم مجله ی در نبوده، بیانیه ی حجم از شاعران موج نو – که مشکل گو اصیل و نثرگرا شاخه ای پرویز الهی، بیژن چون نام هایی کنار می شدند، خطاب کهنه کار و این گونه شاعرانی و... اردبیلی بهرام اسالم پور، دو مجموعه ی چاپ شده ی شاید که قرار می گیرد. شاعری اشعارش در قبل از انقالب موجود نباشند و دور از دست رس، از مجازی فضای در مجموعه ای شعر، اهل همت به اما گزیده ی کارهایش منتشر شده که در بر دارنده ی معرفِی هر

آن چه از او بوده و به یاد می آید است. به قطـــع او یکی از شاعران مهجور و خوب این مرز است و اشعارش دیوانه کننـده اند. شعرهایش چنان شاعرانه گی را در خود آبستن اند که گویی هر لحظه در ذهنیت مخاطبی متولد خواهد شد. شعرهایی که باکره اند و به دور از بازی های ادبی به باید و کرد مرور باید خواند. باید که شعرهایی مرسوم. ذهن سپرد. شاعری که باید شناخت، که حق بر گردن ادبیات معاصر دارد. باید کشفش کرد و به هر آن که شعر را زندگی می کند و شاعرانگی را خواهان است معرفی کرد. شاعری که ایران، ادبیات معاصر اما می ماند و خواهد ماند در زود رفت، و بر ماست که او را به هم بشناسانیم و اشعارش را برای هم زمزمه کنیم. این تنها کاری ست که می توان برای ادای دین به مهجوران پرچم به دست شاعرانگی ها و شاعران گم نام در

پستو مانده، به هوتن نجات ها، انجام داد. بخشی از یک شعر بلند هوتن نجات:

فلق، از انتظار لبریز شدچشمم رو به سوی پل های بی شکنجه

که تطاول باد را شکسته بودند چین خورد و شب، از تصویرهامان بلند شد. کدام رسالت آخرین رسالت بود؟

که رسالت شب، در ما تصویرها را با پیکرهامان همراه ساخت ...

عاصی ترش و هوا به سر کودکانه اش ذوق ادبی مهم مجله های در نامش نه و می کند جمع های حتا نه و دارد اهمیت برایش دیگر شاعران. تنها شعر را دست و پا می زند و باز هنوز که نوجوانی می شود. ناپدید بی خبر هم بیست ساله نشده. نوجوانی که ذاتن شاعر به دنیا آمده. شاعری که زود رفت، تا رنج دنیا را

بر گرده نکشد

وقتی سال روز مرگ شاعری معلوم نیست،

هر روز سال مرگ شاعر است شبح شاعری جن زده!

اکبرترشیزاد

ایجاد در موثر عوامل مهم ترین از یکی دنیا جای همه در پایه گذار جنبش های فرهنگی و سیاسی در جامعه، تغییرات و طبقه ی روشن فکران بوده و هستند. روشن فکر ایرانی به دالیل و تحلیل که است مانده ناتوان نقش این ایفای از فراوانی جامع و گسترده بحثی به نیاز آن ها تمامی ریشه ی واکاوی دارد. به گمان نگارنده یکی از چیزهایی که سبب نقش ضعیف شده ایران فرهنگی و سیاسی تحوالت در طبقه این کنونی است، بدون شک انزوای خودخواسته ی این قشر از اجتماع و

جدایی آن ها از دیگر طبقات جامعه بوده است. یکی از ویژگی های روشن فکری اصیل، توانایی تولید نظریات و اندیشه های نو در علوم انسانی است. راه و روش اصالح و اثبات این تئوری ها به بحث و جدل گذاردنشان از طریق انتشار آن ها این از است. آن بازخوردهای دریافت و دانشجویان میان در راه نه تنها این تفکرات فراگیر می شوند بلکه به بهترین روش ممکن میزان درستی یا نادرستی و کارآمدی یا ناکارآمدی شان

به چنگ روشن فکران در خواهد آمد.دانشجویان در این چرخه به نوعی نقش حلقه ی واصل و واسط را میان طبقه ی روشن فکران و توده های مردم بازی می نمایند،

و می کنند درك خوبی به را قشر دو هر زبان آن ها که چرا بدون عوام و روشن فکران میان ارتباط که گفت بتوان شاید و گسترش فرهنگی رشد بود. غیرممکن خواهد آن ها حضور اندیشه های نو در جوامع پیشرفته مدیون طبقه ی دانشجویانی است که آرا و نظریات روشن فکران را برای عموم مردم قابل برای قشر این دشوارفهم زبان مترجمان آنان می کنند، فهم دنیا در همه جای روشن فکر خیابانند. طبقه ی و کوچه مردم تا آن قطع با که استقبال می کند چرا رابطه این از گسترش اندازه ی زیادی شناخت خود را از واقعیات پیرامونش از دست

داده و اندیشه ها و نظریاتش ناکارآمد خواهند شد.

جایی اندیشه ها شدن بدل و رد و برخوردها این میعادگاه معابد تعبیری به بتوان شاید را کافه کافه ها. جز به نیست روشن فکران مدرن نامید. با نگاهی ساده به تاریخ فلسفه، هنر براحتی اخیر سال صد در آمریکای شمالی و اروپا فرهنگ و از کدام هر در که یافت را مشهوری کافه های نام می توان آن ها اندیشه ها و اندیشمندان بزرگی پا گرفته و رشد کرده و به شهرت رسیده اند. سرنوشت روشن فکر و روشن فکری در ایران نشین برج عاج ایرانی امروز است. روشن فکر اما حکایتی دگر است. از نقد می گریزد چون تولیدکننده نیست و اندیشه هایش روشن فکران و فیلسوفان نظریات از ناقص ترجمانی عمومن جمع از که است چنین غربند. پیش دهه ی یک دست کم یا را برش و دور تا می دهد ترجیح بیشتر و می کند دوری که بی مایه ای جوانان یا و پرکنند خودش جنس از آدم هایی و دست نامی خود برای آن ها به نزدیکی با می کنند تالش ایران ملک شخصی یک گروه فکری و پا کنند. هر کافه در شیفتگان و تحسین کنندگانشان است. به همین سبب است که به روی مردم عادی بسته است. دریافت ایران در دِر کافه ها این حقیقت کار سختی نیست. کافی است که یک روز عصر سری به چند تا از این کافه های شبه روشن فکری تهران بزنید. اگر دعوت نشده و ناشناس باشید و از دار و دسته و همراه یکی از همین آقایان و خانم ها نباشید حتا اجازه ی ورود هم نخواهید گفت و گو و بحث آنها با و بنشینید آن که به برسد چه یافت عرض در بگذرید هم خوان ها این تمام از بتوانید اگر کنید. بازگشت هوس که می کنند سرکیسه تان چنان ساعت نیم اگر ایرانی این است که روشن فکر باشید. نداشته را به آن جا ابزاری هیچ باشد داشته انتشار و بیان برای هم اندیشه ای برایش نمی یابد، توده ها که زبانش را نمی فهمند و دانشجویان نیز راهی برای نقد، بررسی و پرسش از کارهای روشن فکران را ندارند. شبه روشن فکر وطنی از جامعه اش بی خبر است و به او انتظارات می شود. غافل گیر همواره که است سبب همین بر اساس توهمات ذهنی خودش شکل گرفته و از جامعه اش از او باورهای بر خالف پیرامونش حرکتی اجتماع هنگامیکه خود نشان می دهند این طبقه ی روشن فکر بر مردمانش می تازد و آن ها را محکوم به بی فرهنگی و نادانی می کند. اما واقعیت آن است که جامعه در حال سیر روند طبیعی خود است و این روشن فکرانند که از حقیقت پیرامون خود بی خبرند چرا که هیچ آشنایی با این مردم و واقعیت های موجود در جامعه شان ندارند. آمده پیله ی خودبزرگ بینی اش گرفتار ایرانی درون روشن فکر

است و به این آسانی رها نخواهد شد.

که روشن فکر ایرانی اگر اندیشه ای هم برای بیان و انتشار داشته باشد هیچ ابزاری برایش نمی یابد، توده ها که زبانش را نمی فهمند و و بررسی نقد، برای راهی نیز دانشجویان

پرسش از کارهای روشن فکران را ندارند

روشن فکری در ایران امروزی

دل خوش از پیله ی تنهایی شان

Page 14: شماره دوم نشریه هفت

حسن زارع زاده اردشیربخش دوم

می ترسید، ازگروه ها نه دیگر که بود مانده حکومتی حال و صنفی، چه دموکراتیک نهادهای از نه و از مخالفانش نه شوراهای جایگزین را کارگر خانه و اسالمی انجمن های مستقل کارگری نمود، زنان که حتی با اسید مورد حمله قرار کردند، سر دیگر بار را اجباری حجاب بناچار بودند گرفته دانشجویان پس از سرکوب پیشروان خود با انجمن اسالمی و دفتر تحکیم وحدت و جو انقالبی ایجاد شده توسط مجاهدین بمباران و خشونت با اقوام شدند، سرگرم اسالمی انقالب سرکوب شدند و سرانجام پس از ممنوع کردن همه نهادهای اعدام با 6٧ - 60 دموکراتیک، گروه های سیاسی در فاصله گروه های میان این در درآمدند. کنترل تحت نفر هزار چند این که وظیفه آن ها از بعد نیز رژیم به سیاسی چپ متمایل در شناسایی گروه های مخالف بانجام رسید، از دست جالدان

رژیم جان سالم بدر نبردند.از طیفی و شد یک دست اسالمی جمهوری ترتیب باین در که بودند وابسته قدیمی مراجع به کم تر که روحانیونی جنبش پیروز سهمی داشتند ولی پس از پیروزی توسط رژیم که روحانیون غیر از بخشی و شدند گذاشته کنار قدرت از با روحانیون بقدرت رسیده مشترك بودند، ایدئولوژی از نظر قدرت را در دست گرفتند. روحانیون خود به دو دسته روحانیت و مجمع روحانیون مبارز تقسیم شدند که اولی منافع روحانیون قدیمی تر و محافظه کار را پاسداری می کرد و دومی از روحانیون جوان تر با افکار چپ تری تشکیل شده بود که سفارت امریکا را تصرف کردند و پیام دروغینی را به مردم کشورهای منطقه در رابطه با ضدآمریکایی بودن خود فرستادند. بخش تندروتر چپ اسالمی که اکثرا مدعی شناخت اسالم جدید )متجاوزگر( شناخته اسالمی انقالب مجاهدین سازمان طیف در بودند می شدند که جدا شده از گروه هفت گانه مسلح و تروریستی تشکیل شده قبل از سال ٥٧ بودند. این طیف یک آمریکایی را در جنوب ترور کرده بودند، آن ها که یک سازمان متشکل داشتند، بیشترین مخالفت ها را با نهادهای دموکراتیک داشته، انجام را بیشترین تالش اسالمی انقالب و صدور در جنگ داده، بانی سپاه پاسداران و دستگاه امنیتی و زندان بوده و به

بودند. جناح دیگر اقتصادی و قدرت سیاسی عالقمند منافع و مقابل آن گروه موتلفه اسالمی بود که خود بازمانده گروه تروریستی فداییان اسالم بودند و هم چون مجاهدین انقالب بیشتر و انقالب به صدور محافظه کار جنبه از ولی اسالمی چسبیدن به بعد اقتصادی و قدرت سیاسی را ترجیح می دادند. در بین این سه گروه، افراد و گروه های کوچک تر فرصت طلب و عالقمند قدرت وجود داشتند که سعی می کردند با نزدیکی به آن سه گروه، به نوایی برسند و در نتیجه جمهوری اسالمی با ایجاد این نهادهای ذکر شده کل قدرت اقتصادی، سیاسی

و اجتماعی را در دست گرفت. از طرفی دیگر، به دلیل این که مسوولین نظام به ارتش قبل از تصفیه اعتماد نداشتند، نیروی نظامی و انتظامی از کمیته های و نظامی قدرت تا دادند تشکیل پاسداران سپاه و انقالب امنیتی رژیم را کامل کنند. خمینی که در تمام این مدت نقش

داشت، دست در را مختلف نیروهای بین توازن و رهبری و مال جان، صاحب که فقیه والیت بعنوان را خود قدرت زندگی امت )یعنی مردم بی دفاع( را تثبیت کرد و ضمن انجام آخرین وظیفه خود یعنی پایان دادن به جنگ، والیت را برای بازماندگان باقی گذاشته و با نام جنایتکار قرن به خاك سپرده شد. خمینی قبل از مرگش بسیاری از منابع اقتصادی و صنایع وابسته به مقامات رژیم قبلی را به یک سری از بنیادهای جدید اقتصادی تابع خود سپرد تا به گسترش نهادهای اسالمی برای جهان کشورهای به انقالب صدور هم چنین و نظام تقویت بکوشند، در نتیجه بافت های اقتصادی جدیدی ایجاد شد که پشتیبان و حمایت از نظام را در صدر کار خود قرار دادند و در ضمن هم چنانکه در ماهیتشان بود، گروهای تروریستی جدید افرادی لبنان و فلسطین به کمک را در منطقه و بخصوص هم چون چمران و محمد منتظری ایجاد کردند تا به باج گیری

در سطح جهان بپردازند.از ۳ نامبرده در طی سال های حکومت اسالمی گروه های طیف باال توانستند به نوبت و گاهی شرکتی قدرت را در کشور بین حاکم طبقه اقشار در جنگ درحقیقت گیرند، دست در آن ها درگرفت و طی چند سال آن چه در میان حکومت بوده جنگ آن ها برسر انحصار قدرت بوده است. درحالی که هرکدام اهرم مردم به از دست می دادند، را در زمان هایی که قدرت

روی می آوردند تا با فریب و دغل کاری نشان دهند که مدافع نهادهای دموکراتیک هستند. دولت جنگ آقای موسوی که متمایل به جناح چپ ولی نه مجاهدین انقالب بود و همیشه مورد تایید خمینی نیز قرار داشت، با کوپن و واردات بی رویه اسالمی تندروان تقویت کنار در را بی رمقی اقتصاد کاالها باقی گذاشت و سپاهی که فرماندهان فاسد باقیمانده از جنگ در بود. کرده فربه جنگی امکانات کردن میل و حیف با را و مجالس دولت ها از موتلفه و روحانیت دو جناح میان این مجمع جناح دو حالی که در می کردند حمایت محافظه کار پشتیبانی تندروی سیاست از انقالب مجاهدین و روحانیون

داشتند و این رقابت تا 26 سال ادامه داشت. گروه دیگر یعنی دولت سازندگی اما روال دیگری داشت درنظر وابستگان و خود منافع برای را صنعت احیای و سازندگی کارگزاران گروه سپس و سازندگی دولت داشت. داشت قرار رفسنجانی هاشمی حمایت و مدیریت تحت درسر را اسالمی خلفای سلطنت احیای داعیه نوعی به که و نظام دوم فرد حیات خمینی زمان در که می پروراند. وی پس از مرگ خمینی نقش اول را در دست داشت، اجازه داد تا فرزندان اش به غارت سرمایه های کشور مشغول شوند. هیچ پروژه بزرگی نبود که بدون پرداخت کمیسیون به آن ها جریان یابد، و این فساد و دزدی در حالی در جریان بود که نهادهای معروف جمله نداشتند. فعالیت اجازه مردمی دموکراتیک ایشان به وزرای دولت و مسوولین وقت چنین است؛ من به اندازه همه شما سیاسی هستم، پس به کار غیرسیاسی یعنی اقتصادی بپردازید، سایر کارها که سیاست داخلی و بین المللی

است به عهده ایشان بود. از این رو باید پای همه جنایات رژیم هم چون سایر مقامات بایستد.

نقدی بر سخنان اخیر عبدالکریم سروش در باب اخالق دینی

در عبدالکریم سروش که بودیم آن شاهد اخیر روزهای در نشستی در شهر کلن برای هواداران نهضت آزادی، سخنانی به صراحت و است نموده دینی مطرح باب روشن فکری در عنوان کرده که »حقیقت و هویت دینی منبع انگیزه بیشتر و

الگویی مناسب برای زندگی اخالقی است.« الزم به یاد آوری است چنین گفتمانی در چند دهه اخیر بیش منتشر گشته و دینی مطرح از سوی اصالح طلبان پیش از است. به نظر می رسد نگاه صرف فلسفی موجب شده تا برخی گردند. خطا دچار اجتماعی مولفه های ارزیابی و نگرش در بهتر بگویم در زمانه ای زندگی می کنیم که در شناخت دنیای

پیرامون خود کم تر به نگاه های فلسفی اعتنا می گردد.یکی از ضعف های نگاه فلسفی کلی گرایی خارج از شاخص های و فلسفه تفاوت های از یکی واقع در است. شناختی جامعه جامعه شناسی در این است که جامعه شناسی نوین بر داده های بر بیشتر فلسفی نگاه درحالی که است استوار کیفی و کمی هیچ گاه فلسفه چنان چه می کند. تکیه عقلی مفروضات ارایه واقعیت ها و از حقایق تجربی و نمی تواند درك مستند نماید از همین روست که چندان نتوانسته داده هایی کاربردی و قابل اعتنا به بشر عرضه کند. البته به این معنا نیست که باید نگاه فلسفی را کنار گذاشت چراکه فلسفه وظیفه ای ندارد جز مطرح کردن سواالت ،مفروضات و ابهامات جدید برای سایر از بضاعت کافی برای شناخت علوم تجربی. در واقع فلسفه تجربی و مستند در باب مسایل اجتماعی را دارا نیست. امروز به نمی تواند ریاضی بدون منطق نیز روان شناسی حتی علم نتایج قابل توجهی در شناخت روحیات انسان دست یابد چه

برسد فلسفه که بر خرد محض استوار است.و اما با نگاه به تاریخ کشورهای دین دار از یک سو و ممالکی که مولفه های دینی، چندان در روابط اجتماعی و سیاسی آن ها نقشی نداشته اند به وضوح درمی یابیم که ارزش های اخالقی در جوامع دین دار به مراتب بیشتر مورد تهدید قرار می گیرند تا جوامع بی دین. اگرچه اخالق و ارزش های اجتماعی دارای بار نسبی اند و به طور قطع تعاریف عرفی متفاوتی با هم دارند به طوری که طبق دیدگاه های جامعه شناختی ارزش چیزی است که اکثریت افراد یک اجتماع آن را مطلوب تلقی کنند. به دیگر سخن اخالق و ارزش های انسانی تعریف استانداردی ندارند. ناگفته نماند اخالق و ارزش اگرچه تعاریف متفاوتی دارند اما آن چه مسلم است چه در غرب و چه در شرق استنباط آدمی از اخالق بدون بار ارزشی غیر قابل تصور است و هرگاه که ارزش بالفاصله می خورد کلید آدمی ذهن در اخالق کلمه اخالق، که روست این .از می گردد تداعی انسان ذهن در ارزش و حتی هنجارها بدون در نظر گفتن هم، قابل بررسی نیستند چه بسا می توان ادعا کرد تفکیک این مفاهیم به لحاظ موضوعی بسیار سخت است اگرچه در تعریف نظری و لغوی

از هم فاصله دارند. مضاعف ارتباطات و فرهنگی دگردیسی های وجود این با است ارتباطی موجب شده ابزارهای توسعه واسطه به بشر

تا به تدریج انسان امروزی به نقطه مشترکی در باب اخالق تعامل و دگردیسی این یابد. دست انسانی ارزش های و غیر و سکوالریستی نگاه های مدیون پیش از بیش مثبت تالش محور انسان جوامع هرچه غم گینانه است. دین دارانه می کنند تا ارزش های اخالقی را به یک اندازه همان به برسانند مشترك نقطه نتایج حصول که تالش اند در دین داران به این استانداردسازی را مخدوش نمایند. چنان که با استناد به آموزه های دینی مورد نظر خویش، نگاه

جانب دارانه به مصادیق اخالقی می افکنند. با این وجود اصرار بر کسب اخالق از آموزه های دینی آن هم در عصر عقالنیت فزاینده و انبوه متدهای پوزوتیویستی بسیار غیر منطقی است. به عالوه در هزاره ای زندگی می کنیم که به

واسطه تکثر علم و دانش، هزاران پیامبر زمینی از دل تعامالت اجتماعی خارج شده که به طور قطع بهتر می توانند بشر را به

دایره اخالقیات سوق دهند.نگارنده بر این باور است که آموزه های دینی نه تنها نمی توانند منشا بلکه گردند معاصر دنیای در اخالق گرایی منشا بی اخالقی تام در فضای کنونی گشته اند. به راستی آیا جوامع دین داری چون یا جوامع اخالقی اند ارزش های فاقد اروپایی زندگی قبل قرون در بشر آیا پاکستان؟! و افغانستان ایران، اخالقی بهتری داشته تا انسان امروزی؟ تاریخ بهترین گواه بر این ادعا است که اخالق در دوران معاصر به مراتب بیشتر قابل درك است. افزون بر آن آیا مصداق های اخالقی را فقط باید درچگونگی روابط جنسی جست یا اخالق ابعاد وسیع تری را در بر می گیرد .متاسفانه بسیاری از دوستان همواره از دریچه ارزش های سنتی و کهنی که امروزه به عنوان ضد ارزش تلقی است درحالی این می نگرند اجتماعی پدیده های به می شود که اول شرط هر پژوهشی دل کندن از قضاوت های شخصی

مبتنی بر ارزش مداری های عرفی جامعه خویش است. شهروندی، حقوق به احترام قطع طور به آخر: حرف اما و نوع حس حقوقی، قواعد به احترام مرد، و زن بین تساوی که دیگر اخالقی مقوله ده ها و ... وظیفه شناسی و دوستی رعایت نسبی به طور یافته توسعه از کشورهای بسیاری در بلکه نیست اخالق به دینی نگرش از ناشی می گردند است مذهبی بار از فارغ که مدارانه ای انسان برداشت های موجبات این روی کرد را فراهم آورده اند. براستی کدام جامعه آن در بهتر انسانی اخالقیات کند ادعا می تواند دین داری خانودگی روابط انسجام و آیا چند همسری رعایت می شود. که براساس نیازهای مالی – جنسی و براساس ضرورت های عنوان به آن از و گرفته شکل غیرعاطفی و غیراحساسی

خانواده سنتی نام برده می شود، نماد اخالق گرایی است؟!عبور درحال که را ایران گذار حال در جامعه نیست بهتر انسان مدارانه اخالق سوی به است، متافیزیکی مرزهای از سوق دهیم تا رجعت به سنت هایی که جز واپس گرایی چیزی

برایمان به ارمغان نیاورده است؟

به طور قطع احترام به حقوق شهروندی و ده ها مقوله اخالقی دیگر كه در بسیاری از كشورهای توسعه یافته به طور نسبی رعایت می گردند ناشی از نگرش دینی به اخالق نیست بلكه برداشت های است مذهبی بار از فارغ كه مدارانه ای انسان به آورده اند. فراهم را روی كرد این موجبات راستی كدام جامعه دین داری می تواند ادعا كند

اخالقیات انسانی بهتر در آن رعایت می شود

ضعف نگاه فلسفی در تبیین مولفه های اجتماعی

مهران امیراحمدی

به متمایل كه موسوی آقای جنگ دولت و بود انقالب مجاهدین نه ولی چپ جناح داشت، قرار نیز خمینی تایید مورد همیشه اقتصاد كاالها بی رویه واردات و كوپن با بی رمقی را در كنار تقویت تندروان اسالمی

باقی گذاشت

نگاهی تحلیلی به حاكمیت جمهوری اسالمی

حاكمیت

Page 15: شماره دوم نشریه هفت

تنها برای خودم سفر کنم. جنگ لعنتی هم تمام شده بود و حاال من دوربینی داشتم که هدیه همان پدربزرگ بود. رسیدم به میدان بزرگ دوست داشتنی ام و درکنار انبوهی از آدم های به لبخندی که ندیدم را دختری گشتم هرچه جورواجور.اما لب داشته باشد، مردانی را ندیدم که آسوده کنار دلبرکانشان از دریچه آن به پناه بردم تا شاید نشسته باشند. به دوربینم شهر فرنگ کودکی ام وارد شوم اما همین که از دریچه دوربین میدان را به نظاره گرفتم صدای خشن مردی را از پشت سر

شنیدم که نامحترمانه من را از عکاسی منع می کرد!آری پسرجان، بیدار شو!

تو دیگر بزرگ شده ای ، باید با دنیای واقعی کنار بیایی، این جا دیگر آن جایی نیست که در آن پوسترها می دیدی، این جا همه

چیز عوض شده است.دیر رسیده ای آقاجان!برگردم ببینم، خواب باشم، خواب می خواستم من ولی همان حتی چمن ها، همان روی موتورسوارم، رفقای پیش النگ شات سرمه ای دم صبح، از پنجره اتوبوس هم غنیمت

بود.سال های دیگر هم آمد و بیشتر از خواب بیدار شدم و دیدم واقعا داستان چیز دیگری است، دیدم که در سرزمینی زندگی

می کنم که خیلی چیزهایش به غارت رفته است.پوسترها که دیگر جای خود دارند!

به همه چیز سرزمین من دستبرد زده شده، به خنده دختران سرزمینم، به شور مردان پر غرور، حتا به قامت بلند تندیس ها

و دیوار نگاره ها...راستی!

وقتی از کسی سرقت می شود با کجا باید تماس بگیرد؟ اگر به زنی تجاوز گروهی کنند؟

نمادهای شهرت را بدزدند؟به خنده ها و رویاهایت دستبرد بزنند چطور؟

شاید آن خنده های روی پوسترهای کودکی با همان موتورهای اسپرت به جایی دور رفته اند!

ولی بی شک گم نشده اند! ما اسیران هر روزه بال شده ایم.این روزها سبزه ها و گل ها گریخته اند، این روزها صدای خنده مستانه تبر به دستانی است که قامت اسطوره های ایستاده بر

میدان ها را هم نشانه گرفته اند.شهریاران و سواران را بر خاك مهربانی سرنگون می کنند...

و ما جایی نداریم که داد طلب کنیم.اگر بپرسی می گویند: خموش، اسرار الهی است!

اما ما پوسترهای پستو را دور نریخته ایم، پنهان کرده ایم ولی نابود نه.

فردا برای رویاها این کنیم فراموش را رویاهایمان نباید کارسازند.

سبزینه بر عندلیبان دوباره تا می داریم، نگه را رویاهایمان شاخه های خون چکیده »آزادی« بنشینند و بهاران ساز کنند.

روحش شاد، پدربزرگم ...رویاهایمان را نگه می داریم

احمد مطالییدر بود، معروفی فروش دوچرخه پدربزرگم، شاد، روحش زنده رودی داشت، مغازه اش درست برای خودش شهری که روبه روی عمارت چهلستون بود، با پستو و زیرزمینی نمور و در مشامم هنوز و با عطری که دوست می داشتم ولی سرد مانده است، بوی الستیک و لنت های دوچرخه ها، زنگ های رنگی. بوق های و گل پره ها نوارها، تیوپ ها، بوی استیل، با من نوجوانی اوایل و کودکی خاطرات از مهمی بخش آن فرم ها شکل گرفت. پستو و زیرزمین آن مغازه پر بود از و دوچرخه ها قدیمی رنگ و آب خوش تبلیغات و پوسترها موتورسیکلت هایی که بعد از تولد من، یعنی زمستان ٥٧ دیگر تصاویری ممنوعه شده بودند و ناگزیر یکی یکی از جلوی مغازه

به پستو نقل مکان کرده بودند.پدربزرگم خیلی دوست داشت من فوت و فن بازار را یاد بگیرم تازه هیچ، نگرفت که واقعیت رنگ هرگز خواستش این و این که از بیشتر من شد. کشیده هم باریک جاهای به کار کاسب خوبی شوم فضول خوبی شدم، فضولی توی پوسترها،

عکس ها و تصاویر و این شد پیشه من تا امروز!آنقدر مرور می کردم آن عکس ها و شخصیت ها و فضای آن

تصاویر را که عجین شده بودم با همه چیز آن ها.یکی از پوسترها تبلیغی ساده بود برای موتور سیکلت یاماهای مونتاژ ایران که دو دختر جوان و خندان ایرانی را نشان می داد نشسته در کنار دو پسر جوان مو پریشان بر سبزه های اطراف در که اسپرتی وموتورسیکلت های )آزادی( »شهیاد« میدان بر موتورسیکلتشان تصور را سوار بود.هر کدامشان کنارشان می شود »مگر می پرسیدم: خودم از شگفت زده و می کردم

دختران هم سوار موتور شوند؟!« با تمام شخصیت های آن تصاویر رفیق شده بودم و گاه گاهی

روی آن سبزه ها می نشستم و با آن ها گپی هم می زدم!دنیای آن پوسترها برایم رنگ و بو و لبخندی خاص داشتند مردمان لبان بر را خنده ها آن اطرافم حقیقی دنیای در که و صداها بود، عراق و ایران جنگ روزهای نمی دیدم.روزها تصاویر دنیای بیرون آن پوسترها، صدای آژیر قرمز و تصویر اعزام نیرو به جنگ بود و بوی سوختن خانه ها پس از اصابت و تاریک پناهگاه های به بی گاه و گاه گریختن و موشک آن آرمان شهر پوسترها آن وحشت!دنیای و وحشت سراسر ار مرا بود که پدربزرگم ناگهان صدای بودند.و روزهای من دنیای معطرم بیرون می کشید تا برای رفع و رجوع مشتریان مغازه کمکش کنم ولی باز در فرصتی مناسب به دنیای خودم برمی گشتم.کسی نمی توانست حال و روز آن روز مرا بفهمد جز خودم. کسی سواالتم را نمی توانست جواب بدهد البته خیلی میدان آن می خواست دلم پرسید!همیشه نمی شد هم سوال بار در گرگ و میش دم صبح ببینم.اولین نزدیک از را سبز با چشمانی خواب آلود آن میدان دوست داشتنی را در فضای واقعی دیدم. با خانواده ام بودم، در اتوبوسی که به سمت مشهد می رفت، باید می گذشتیم تا به آن جا برسیم و نشد که پیاده شوم و نخستین تصویر واقعی من از آن پوستر جنجالی به یک البته کمی النگ شات با رنگ مایه ی سرمه ای صبح گاهی و بوی دود ختم شد.اتوبوس ما از میدان می گذشت و چشمان آن دنبال شخصیت های به جستجوگر کودکی من هم چنان دیگر می گشت!چندسالی مدرنشان مرکب های و پوسترها که یافتم را امکان این بار اولین برای که روزی تا گذشت

برای بود ساده تبلیغی پوسترها از یکی موتور سیکلت یاماهای مونتاژ ایران که دو دختر جوان و خندان ایرانی را نشان می داد نشسته در کنار دو پسر جوان مو پریشان و »شهیاد« میدان اطراف سبزه های بر موتورسیکلت های اسپرتی که در کنارشان

بود

Page 16: شماره دوم نشریه هفت

گپ و گفتی با اولین بانوی نقال ایران زمین

ورود به حلقه ی مرشدان، دراویش و پیران عرصه نقالی پهلوانی و شاه نامه خوانی که قرن ها، عرصه ای مردانه بوده بی تردید کار ساده ای برای یک زن نیست اما »فاطمه حبیبی زاد« با شهرت »گردآفرید« نخستین بانویی است که در تاریخ نقالی پهلوانی شاه نامه، حماسه های نقل به و شده عرصه این وارد ایران

داستان های ملی و فولکور و پرده خوانی می پردازد. اولین بار که دیدم اش در ساختمان مدور و استوانه ای تیاتر شهر که کعبه آمال عالقه مندان تیاتر است مشغول شاه نامه خوانی برای جمعیتی که مثل من از نقالی یک زن تعجب کرده بودند اجرا پایان از پس که داشت تسلط کارش به آن قدر اما بود جمعیت زمان زیادی را تشویق اش کردند. حاال بیش از دوازده سال از آن روزها گذشته و این روزها گردآفرید مانند بسیاری دیگر از ایرانیان جالی وطن کرده و ساکن غرب آمریکاست. آن چه می خوانید حاصل گپ و گفتی است با اولین بانوی نقال

ایران زمین.از بخش کدام در نقالی و است کسی چه نقال

هنرهای ایرانی جای دارد؟نقالی . تعریف شده و مشخص است آیین نقالی یک هنر و پهن خیابان گوشه را بساطی که هر که نیست بقالی شغل کرد و کف دستانش را به هم کوبید و معرکه ای برای فروش کاالیش گرفت، بقال و پیشه وری دوره گرد شود. نقالی هنر و آیینی کهن و حاصل رنج هزاران هنرمند و سخن ور و نویسنده و شاعر و نمایش گر و ادیب و فاضل و درویش و خرقه پوش است. نقالی راه دارد، رسم دارد، سنت دارد، کتاب دارد، پیر دارد. قلندران، مرشدان، بزرگان، رخصت به نیاز نقال شدن مرشد درویشان و نقاالن سپید موی و کهنه کار دارد. حاال اگر بنابر قاعده ی نان به نرخ روز خوردن برخی مطالبی را به نام نقل و

نقالی عرضه می کنند این خیانت به اصالت هنر است. پایی و دست و میزنند چرخی چون نقالی؟ می گویند چرا باستانی هنر که می دانید شما می زنم. مثالی می کوبند؟ سفالگری صاحب چه قدمت و پیشینه و فوت و فن هایی است و حاصل تالش و دسترنج هنرمندان سفالگر و استادان فن و صنعت گران و لعاب کاران وغیره در طول هزاره هاست حاال اگر بیاییم ظروف چینی، پالستیکی، استیل، بلور و کریستال خلق کنیم آیا می شود گفت سفال گری مدرن؟ نه جانم. گاه می بینیم کسانی می آیند و نمایش یا شویی را اجرا می کنند و خوب و زیبا هم اجرا می کنند و خوب می دانیم که کارشان، تاتر یک نفره یا شوی یک نفره یا پرفورمنس وخالصه هرچیز دیگری است غیر از نقالی. معرفی این گونه اجراها به نام نقالی، تحریف نمایش »کهن این حقانیت و اصالت کشاندن ابتذال به و

سنتی« است. شناخته ایران نقالی تاریخ در زن اولین عنوان به می شوید که به نقل حماسه های شاه نامه، داستان های ملی و فولکور، پرده خوانی و غیره می پردازید. چرا بعد از گذشت هزار سال از سرایش شاه نامه فردوسی از نامی شما از پیش تا ایرانیان قرآن روایتی به یا

زن ها به عنوان نقال در تاریخ ثبت نشده است؟ برای پاسخ به این سوال باید کمی به عقب بازگردم. پیش از فردوسی و سرایش شاه نامه داستان های باستان هم در میان مردم و هم در دربار شاهان روایت می شده است اما نقالی با شکل و شمایل امروزی چند صد سال بیشتر نیست که اجرا

می شود. در قرن چهارم هجری تصمیم گرفته می شود آن چه که از داستان های باستان به جا مانده بود گردآوری و تبدیل به یک کتاب در قالب مثنوی شود و فردوسی هم این آگاهی ایران کم تر به خواندن کتاب عالقه دارند را داشته که مردم و ترجیح می دهند داستان ها را سینه به سینه و به شکل شفاهی در قالب شعر حال هر به کنند. منتقل یکدیگر به فردوسی داستان ها را گردآوری می کند قالب در پژوهش و مطالعه از پس و مثنوی آن ها را می سراید، اما اتفاق خاص و تاثیرگذاری که در تاریخ روایت شاه نامه و داستان های ملی و فولکور می افتد در زمان صفویه است. در این دوران به شکل رسمی پاتوق هایی به نام قهوه خانه و سپس چای خانه ساخته می شود. این مکان ها بوده و پاتوق روشن فکران و آدم های اهل فرهنگ آن زمان نیز بازار و کوچه مردم عامه پاتوق آن ها گسترش با بعدتر

می شود. در هرحال این محل ها پاتوقی برای شاه نامه خوانی، هم چون بازی ها برخی و مشاعره خوانی، شعر داستان گویی،

مجموع در و بوده بازی تبادل ترنا برای محلی هنر های و فرهنگی افکار

این در است. بوده ایرانی زمان در خصوص به دوران

شاه عباس شاه نامه خوان ها دارای ارج و قرب ویژه ای می شوند و از دربار شاهان برای شاه نامه و ارباب معرکه خوانی حکم می گرفته اند و حتی اصحاب سخن به دلیل رونقی که کارشان داشته همان در و می کنند درست تشکیالت و صنف به کتابی سبزواری کاشفی واعظ مالحسین زمان

این کتاب حاوی نامه سلطانی می نویسد. فتوت نام بوده سخن و معرکه ارباب برای دستورالعمل هایی وظایفشان و دسته بندی را تشکیالت و این صنف و

و چای خانه ها که می بینیم پس می کند. مشخص را قهوه خانه ها از ابتدا پاتوق هایی مردانه بوده اند، خاطرمان

باشد جامعه ای ایرانی یک جامعه مردساالر بوده و هست و اجتماعی، حکومتی، سیاسی، دینی، محدودیت های همیشه

فرهنگی، خانوادگی و غیره حصر و ممنوعیت برای زن ها ایجاد کرده و جایی برای حضور پررنگ اجتماعی برای زن ها وجود

نداشته است.آن در نقالی امروزی شمایل و شکل که صفویه دوران در فراوانی می گیرد رونق نقالی مذهبی هم دوران شکل گرفته و طومار های زیادی برای اتفاق ها و شخصیت های مذهبی به خصوص وقایع کربال نوشته می شود و مصائبی که بر خاندن پیامبر رفته را نقل می کردند اما همان ها هم متاثر از شاه نامه و بر وزن شاه نامه بود و حتی رستم تبدیل به علی می شود و علی اکبر جای سهراب و حسین جای سیاوش را می گیرد. البته این کار رونق بیشتری به نقالی می دهد و سبب اوج گیری نقالی تبدیل پایتخت به تهران که هم قاجاریه دوران در می شود. می شود باز نقالی در اوج و مورد توجه است و هم چنان نقال ها اعتبار از نام و نشان خود را دارند و در بین مردم پاتوق ها و ویژه ای برخوردار هستند. در اواخر دوران قاجار »فتح اهلل قللر آغاسی« پرده های مشهور نقالی را نقاشی می کند و آن هم ابزار

دیگری برای رشد نقالی و پرده خوانی می شود. در این دوران هم به طور کلی می توان از سه مکان سر بسته برد نام نقالی برای خانقاه ها و زورخانه ها قهوه خانه ها، یعنی

این مکان ها کامال مردانه هستند. باز هر سه و می بینیم که پاتوق های دیگری هم مانند سر بازار ها و گذر ها، میادین اصلی ، امام زاده ها و گورستان ها برای پرده خوانی وجود داشته که آن ها هم باز پاتوق هایی کامال مردانه بوده اند و باز هم میدانی برای زن ها وجود نداشته بنابرین هیچ گاه فضایی به وجود نیامده که

یک زن به سوی آموزش نقالی و اجرای آن برود.به نظر می رسد نوع اجرا و گویش نقالی بیشتر مردانه دوره یک در که مخاطبی واکنش زنانه. تا است زن یک نقالی به بوده مردها نقالی شاهد تاریخی

چیست؟شیوه های داستان خوانی در ایران بسیار زیاد و متنوع است و زن ها هم در جاهایی مثل حرم سرا ی دربار شاهان قصه خوانی می کرده اند و یا الالیی می گفته اند اما روش انتقال سخن به شیوه نقالی که متاثر از فضایی پهلوانی است بی تردید به یک حنجره توانمند مردانه نیاز دارد، استادی می گفت: »شاید اگر ممنوعیت ها و محدودیت های فرهنگی وجود نداشت به دلیل توانایی و سازی صدا خشن، گویش و محکم لحن و نحوه نقالی بود زن ها سراغ بعید باز هم متفاوت حنجره در مردان

بروند.«بسیاری از نقاالن در انتقال داستان، صداسازی هایی می کرده اند که خاص حنجره مردانه است و من هم این را می دانستم و

از آن صداگذاری ها دوری می کنم. من گاهی و ویژه گی ها با هستم زن یک

هم قرار و زنانه توان مندی های و دربیاورم را کسی ادای نیست ترابی مرشد مثال اصل برابر کپی یا مرشد مداحی باشم اما آن چه

فکر که کمکم می کنم بود این کرد

به خیلی که طومار ها فضای سخنوری فنون و و کردم پیدا اشراف

و صداسازی نگران دیگر به و نبودم مسایل این گونه پیدا طومار ها به که اشرافی دلیل اجراهایم مرشد ها وقتی بودم کرده ایول با به قول خودشان را می دیدند تایید را کارم گفتن گرم دمت و اهلل اعتبار به توانستم کمکم و می کردند دراویش و مرشدان حلقه در الزم مردم با برخورد در اما همیشه برسم. از سوی آن ها تشویق شده ام و هیچ گاه

با واکنش منفی روبرو نشده ام.واکنش کسانی که برای آموزش

نزدشان می رفتید چه بود؟در ابتدا به سختی و با معذوریت مطالب را انتقال می دادند اما به هر حال قبولم کردند و کم کم در نوع خودشان واکنش های خوب و روشن فکرانه ای نشان دادند. از آن جا که خودم درگیر جنسیت نبودم و در کمال احترام به سّنت های این آدم ها برای می رفتم مختلف روستا های و شهر ها به پژوهش و آموزش بنابراین تنها چیزی که دیده نمی شد مساله جنسیت بود و در

نهایت آن مرشد یا درویش من را فقط یک بچه مرشد یا مرید می دید که عالقه مند یادگیری است اما همیشه با مریدپروری مشکل داشتم برخی از مرشد ها به چشم بچه مرشد به من نگاه می کردند و دنبال مریدپروری بودند حاال این را داشته باشید به عالوه که زن هم بودم. در تهران هم به خانقاه ها می رفتم یاد بگیرم و که فنون سخن وری، پرده خوانی و حکایت گویی اما برخوردشان عالی بود و به قول خود مرشد ها همیشه تعداد زیادی مرد به آن ها مراجعه می کردند که نقالی یاد بگیرند اما در میانه راه خسته می شدند و کار را رها می کردند و برایشان خیلی جالب بود که یه یک زن این همه عالقه مند یادگیری

نقالی است.خودتان به کدام شیوه نقالی بیشتر عالقه مند بودید؟

بیشتر عالقه مند یادگیری شیوه نقل پهلوانی بودم و اکثر این نوع نقاالن و پرده خوانان در اصفهان و تهران متمرکز بودند اما پیر و مرشد و مراد شدن کار یک روزو دو روز و طی یک مرحله و دو مرحله نیست، سلوك شخصی می خواهد، باید چنته پر باشد، سرو ته مهر باشد، سر درون بداند، صاحب سخن به معنی واقعی باشد، در بین مردم صاحب اعتبار و وجهه باشد و ادیب و فاضل باشد. مرشد شدن این نیست که هرکه از راه

برسد به خود لقب به این سنگینی را بدهد.سال ها باید که تا یک سنگ خارا ز آفتاب

لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمندر چه مناطقی از ایران شاه نامه خوانی

هنوز رونق دارد؟در مناطق لر و بختیاری که بیشترشان هم شاه نامه خوان هستند شاه نامه خوانی هنوز رونق نسبی دارد و برخورد هایشان هم با من عالی بود و برایشان خیلی باعث شگفتی و خوش حالی بود که یک زن عالقه مند شاه نامه خوانی و نقالی شده است. ورود زن ها به پاتوق هایی که مرشدان نقالی می کنند سخت است. آیا به این پاتوق ها هم

می رفتید؟وجود پاتوق هایی پیش سال دوازده حدود تا آن جاها به ترابی مرشد با گاهی که داشت این در همراهی اجازه هم ابتدا در می رفتم. پاتوق ها را نداشتم اما مرشد کم کم پذیرفت که راه میدان در قهوه خانه ای کنم. همراهی اش می رفتم آن جا به وقتی که بود تهران آهن و می نشستم گوشه ای دل نگرانی و ترس با یادداشت برمی داشتم حتی جرات نمی کردم گاهی بپرسم سوالی مرشد از آنجا در در شهر ری می رفتیم. پاتوقی به هم خاطرم هست در یکی از قهوه خانه ها از یکی می کرد نقالی مرشد که پهلوان های قدیمی که گویا از دوستان جهان پهلوان تختی بود به من نگاه کرد و به »مرشد گفت: مرشد این کیه؟« مرشد هم »شاگردم گفت: است« و پهلوان پرسید: »مگر هم زن د گر شا

قرار آن در که شرایطی از ترابی مرشد آن جا در می شود؟« گرفته بود خیلی خجالت کشید اما بعد ها به جایی رسید که با

افتخار می گفت: »گردآفرید شاگردم است.«نه اما داشته ام زیادی اجراهای خانه ای قهوه فضاهای در با همیشه هم مردم بودند. سنتی به شدت که فضاهایی در این که شگفت زده می شدند اما برخوردشان عالی بود و تشویقم

استبداد آدم ها و سیستم بیمار مدیریت فرهنگی باید مدت زیادی انگیزه ای شد كه احساس كنم از آن محیط دور شوم، خیلی هم دل تنگ ایران در تازه ای اتفاق های دارم هم حاال اما هستم تجربی ، حضور در تلفیقی، تئاتر، كارهای زمینه

محافل متفاوت تر را تجربه می كنم

كه از ماست بر ما بد آسمان کیان امانی

Page 17: شماره دوم نشریه هفت

آخرین خبر در خصوص پرونده قتل مهسا امین فروغی، دختر دانشجویی که با پنجاه ضربه چاقو به قتل رسید، این است که بازپرس رسیدگی کننده به پرونده کوشا، دستور داده تا پزشکان پزشکی قانونی نسبت به سالمت متهم اظهارنظر کنند. قرار است این پرونده در سریع ترین زمان ممکن و به صورت کاملن ویژه! رسیدگی شده و ظرف مدت کوتاهی که گویا به دو ماه در هم دم اولیا خانواده گردد. مجازات قاتل رسید، نخواهد تهران حاضر شده امور جنایی ویژه دادسرای و آگاهی اداره و اعالم کرده اند که خواهان قصاص قاتل فرزندشان هستند. اعالم قانونی، پزشکی پزشکان که در صورتی وجود این با و روحی سالمت از جرم، ارتکاب زمان در کوشا که کنند و قرار مجرمیت است، نداشته بوده و جنون برخوردار روانی کیفرخواست صادر شده و دادگاه کیفری استان - که اوقات دادگاه ها در خصوص این در پرونده های مطرح به رسیدگی پرونده های قتل در حدود هفت تا نه ماه است - در کم ترین مدت و در جلسه فوق العاده به اتهام قتل عمد کوشا رسیدگی

نماید. شکی در این نیست که این حادثه بسیار دلخراش بوده است قوانین طبق گردد. مجازات می بایست واقعه این بزهکار و جمهوری اسالمی نیز، کوشا به زودی در مال عام – اگر رئیس تا به اصطالح اعدام خواهد شد، باشند - قوه قاضاییه مایل درس عبرتی برای دیگران شود تا دیگر جوانی با پنجاه ضربه چاقو دیگری را به قتل نرسانند و در کشتن دیگران دقت کنند که در دام نیافتند، مانند بسیاری از قاتلینی که فراری هستند و از ترس اعدام وقصاص خود را مخفی کرده اند و نمونه بارز آن ها، یکی از قوی ترین مردان جمهوری اسالمی ایران است که جوانی را به خاطر سه میلیون تومان پول به قتل رسانده و حال متواری است و دست قانون و عدالت به وی نمی رسد. در مورد این پرونده، اما قاتل را مردم - نه نیروی انتظامی- بازداشت کرده اند و این جوان در حال حاضر برای آن که فرار شدیدترین تحت نرود، نظام آبروی ناکرده، خدای که نکند پزشکی به یا شده، نگه داری آگاهی اداره در امنیتی تدابیر قانونی برده می شود و در نهایت تحت شدیدترین تدابیر امنیتی

نیز به دار آویخته خواهد شد. اما در خصوص این جنایت وحشتناك دو نکته را می خواهم به نظر گرامی شما و هم چنین مسوولین دولت جمهوری اسالمی،

اگر سواد خواندن و نوشتن داشته باشند، برسانم.را همشهری روزنامه صفحات وقتی این که: نخست نجات مرگ از که دختری و متهم اظهارات به می خواندم، یافته بود برخورد کردم. اظهارات متهم چندان اهمیت نداشت، چرا که او هر چه صغری و کبری کند، در نهایت اعدام خواهد گذشت »کوشا« قصاص از مقتول، خانواده آن که مگر شد، کنند. اما اظهارات دوست مقتول جای تامل دارد و در واقع اگر مسوولین جمهوری اسالمی اندکی غیرت داشته و دلشان به حال مردمانشان بسوزد – که می دانم نمی سوزد – اندکی تامل می کنند و پیشنهادی را که مطرح می کنم را عملی می نمایند.

صمیمی دوست « است: شده نوشته همشهری روزنامه در مهسا که در این حادثه از ناحیه دست راست با دو ضربه چاقو مجروح شده است، از تهدید های همیشگی متهم این جنایت خبر داد و گفت که این تهدیدها در مقابل پاسخ منفی دختر روز در که مرضیه است. بوده او یک طرفه عالقه به جوان حادثه با فریاد، مردم را متوجه حادثه کرد، ادامه داد: »در مدت طباطبایی، هم کالسی دانشگاه عالمه در تحصیل چهارسال آن ها همیشه با بهانه ای سعی داشته مهسا را متوجه عالقه اش

بکند. پاسخ منفی دختر جوان برای خواستگار عاشق پیشه قابل تحمل نبوده و با وجود ازدواج دختر جوان با مرد آلمانی، متهم هم چنان به هم کالسی اش ابراز عالقه می کرد. بی محلی مهسا به مرد جوان، کینه بزرگی به دل او انداخت و باعث رقم زدن

جنایت دل خراش روی پل عابر پیاده شد.« و داشته اشتغال وکالت حرفه به کشورم در که زمانی در ارتباط من با مختلفی افراد هفته در طول خدمت می کردم، برقرار می کردند و ادعا می نمودند که تهدید به قتل شده اند و امنیت جانی ندارند، چه باید کرد؟ پاسخ این سوال حتی برای وکالی دادگستری هم سخت است، در حالی که بسیار قابل تامل است. تنها پاسخی که می توان داد این است که مدعی باید برای اثبات ادعای خود در دادسرا و دادگاه دلیل محکمه برای طرح آیا شما دلیل محکمه پسندی باشد. پسند داشته دعوا دارید یا خیر؟ مسلما پاسخ منفی است. چرا که کسی که چنین به دست پنهان و خفا در علی الصول می کند، تهدید عملی می زند و کم تر اتفاق می افتد که شخصی ادعای خود را

علنی مطرح کند. در پرونده مهسا هم به همین صورت

بود، مهسا هیچ دلیلی بر اثبات ادعایش مبنی بر تهدید کوشا نداشت و هرگز هم فکر نمی کرد کوشا در نهایت تهدید خود این وقاحت عملی کند. تنها دوست مهسا شاهد تهدید با را

با ایران بوده است که شاهد یک زن در محاکم دادگستری اماره تنها را آیین دادرسی که شهادت یک زن قانون وجود به حساب می آورد، به عنوان دلیل محکمه پسند نیست و از باشد امان در که کند که چه نبوده آگاه مهسا طرفی هم

نکرده پیش بینی مهسا امنیت برای راه کاری نیز قانون و است. اما مهم این جاست که طبق اصل 1٥6 قانون اساسی و مستقیم مسوولیت قضاییه قوه ایران، اسالمی جمهوری به عبارت از وقوع جرم دارد وظیفه و تکلیف در پیش گیری دیگر در چنین مواقعی دستگاه قضایی با کمک دستگاه های شهروندان امنیت است مکلف پلیس خصوص به و اجرایی

خود را حفظ کند. امنیت که کشورهایی بدانم این که برای گذشته، روز چند شهروندانشان را حفظ می کنند از چه روشی استفاده می کنند، ادعا و رفتم می کنم، زندگی آن جا در که شهری پلیس به کردم که شخصی که او را نمی شناسم من را تهدید به قتل رجوع اربابان به پاسخ گویی مسوول که کرده است. شخصی بود، بلند شد و به من گفت اندکی صبر کنم. بعد از چند دقیقه برگشت. رئیس اداره پلیس به نزدم آمد و جریان را جویا شد. من هم گفتم ایمیلی دریافت کرده ام و در ایمیلی که دریافت کرده ام شخصی من را تهدید به قتل کرده است. رئیس پلیس روی بر را من مشخصات و گرفت را من شناسایی کارت برگه ای نوشت و بدون آن که به صحت و سقم اظهارات من توجهی کند، دستور داد تا به من یک دستگاه اخطار داده شود و آدرس منزل من را هم یادداشت کرد. بر روی دستگاه اخطار، دکمه خطر مواقع در اگر که دارد وجود رنگی قرمز دکمه هم دقیقه سه به که مدت کوتاه ترین ظرف دهم، فشار را نمی رسد، پلیس محلی که در آن جا هستم از طریق دستگاه اخطار، محل را شناسایی کرده و سریع برای نجات، خود را به من می رساند. این خدمت پلیس برای همه شهروندان نروژ من به را اخطار دستگاه که زمانی پلیس رئیس دارد. وجود داد، اعالم کرد که از همین حال ماموران امنیت ما در اطراف منزل شما خواهند بود و از شما مراقبت خواهند کرد.خوب، این روش، بهترین راه و آسان ترین راه برای پیش گیری از وقوع جرم است که در کشور ایران با ثروت های عظیم نفتی حتی طرحش نیز وجود ندارد و هیچ کس نمی داند که چنین امکاناتی

در کشورهای دیگر وجود دارد. به مسوولین توصیه می شود، همان طور که مرقوم گردید، اگر این موضوع به و مسوولیت پذیر هستید، دارید غیرت اندکی جرم وقوع از پیش گیری برای صرفا و نمایید توجه مهم جوانان را محدود نکنید، چرا که شنیدم، فقیهی بیان داشتند که اگر دخترها و پسرها در دانشگاه جدای از هم بودند، چنین جنایتی رخ نمی داد، مثل این که ایشان در کشورهای دیگری که دخترها و پسرها در دانشگاه با هم هستند هر دقیقه شاهد چنین جنایتاتی بوده اند! که چنین نسخه ای را تجویز می کنند.

کسانی که مستعد ارتکاب جرم های خطرناك عمدی هستند، در بسیاری از مواقع قربانی خود را از ارتکاب جرم آگاه می کنند. نمونه بارز همین پرونده ای است که در حال حاضر در سطح گسترده مطرح است و نمونه معروف دیگر، پرونده سرکار خانم چشم است قرار که است اسیدپاشی قربانی بهرامی، آمنه بزهکار خود را کور کند. ایشان نیز می دانستند که تهدید به اسیدپاشی شده اند ولی، یا دلیلی بر اثبات ادعای خود نداشتند و یا آگاه نبودند که برای مراقبت از خود چه باید می کردند. اما با استفاده از پیشرفت های علمی جلوی به هر حال می توان

بسیاری از چنین جنایات وحشتناك را گرفت.

در موثر می توان را اجتماعی هر وضعیت این که: دوم نکته آورد. به حساب اجتماع رخ می دهد، آن در نوع جرایمی که دولتی که مردمانش در رفاه به سر ببرند، کم تر شاهد سرقت، قتل و جرح و ضرب مخدر، مواد قاچاق جعل، کاله بردای، که دولتی بود، خواهد جرایم دست این از و ربایی آدم و مردمانش در بهداشت به سر ببرند، کم تر شاهد مرگ در اثر بیماری خواهد بود و دولتی که مردمانش از آزادی های جنسی فحشا آزادی جنسی، از منظورم – باشد برخوردار و حجاب اجباری حجاب حجاب، از منظور و نیست بندوباری بی و بود. در کم تر شاهد جرایم جنسی و عاطفی خواهد – است و است ممنوع روسپی گری که نروژ کشور مثل کشورهایی سر به آزادی و رفاه در مردمانش و نیست اجباری حجاب شده تعریف کودکی دوران همان از عاطفی روابط می برند، با هم بوده، هم کنار در کودکی از پسران و دختران است، بازی می کنند، بزرگ می شوند، به مدرسه می روند و در سن آینده شان خصوص در خود و می شوند مستقل سالگی 1۸نیستند، در چنین جامعه ای حریص تصمیم می گیرند. مردها آن ها تحت فشارهای روحی و روانی مربوط به غرایز جنسی چارچوب است. عادی برایشان پسر و دختر روابط و نبوده اما با اخالق رعایت می کنند. دوستی را به خوبی می دانند و در جامعه ایران به این صورت نیست، محدودیت های واهی و

وضعیت هر اجتماعی را می توان موثر در نوع جرایمی که در آن اجتماع رخ که دولتی آورد. حساب به می دهد، مردمانش در رفاه به سر ببرند، کم تر جعل، کاله بردای، سرقت، شاهد جرح و ضرب مخدر، مواد قاچاق دست این از و ربایی آدم و قتل و

جرایم خواهد بود

تا است شده باعث دخترها و پسرها روابط در اساس بی پسران نسبت به دختران حریص گردند و حریص بودن باعث می گردد که اگر عالقه ای به جنس مخالف خود پیدا کنند، با او رابطه داشته باشند و اگر نتوانستند یا جواب رد شنیدند، او را قربانی خودخواهی های خود کنند. همان کاری که کوشا با

مهسا کرد.با توجه به توضیحات داده شده، نباید صرفا گفت که کوشا در ارتکاب این جرم مقصر است، پلیس و قوه قضاییه و در کل اجتماع در قتل مهسا، هم کاری کرده و ارتکاب جرم را تسهیل نموده است به عبارت دیگر ما همه در فرض وجدانی – نه قانونی – معاونین جرم هستیم و دولت و قوه قضاییه و پلیس و ما که آن ها را انتخاب کرده ایم نیز مقصریم و باید نسبت به

قتلی که انجام شده است عذاب وجدان داشته باشیم. به هرحال دعا می کنم، روح مهسا و مهساها شاد و آرام گیرند. و نشسته ایم که ما برای است پیامی مهسا، شدن قربانی نظاره گریم تا امام زمان بیاید و ما را از این فالکت و بدبختی

که ۳۳ سال است گریبانمان را گرفته نجات دهد.

»در قتل مهسا چه كسی مقصر بود«

دوست صمیمی مهسا که در این حادثه از ناحیه دست راست با دو ضربه چاقو تهدید های از است، شده مجروح همیشگی متهم این جنایت خبر داد و گفت که این تهدیدها در مقابل پاسخ منفی دختر جوان به عالقه یک طرفه

او بوده است

محمد مصطفایی/ حقوق دان

Page 18: شماره دوم نشریه هفت

یادی از »خسرو شکیبایی« به بهانه سیزدهمین سال روز درگذشتش

محبوبه شعاع

»خسرو شکیبایی« بازی گر معروف سینمای ایران در هفتم فروردین ماه سال 1۳2۳ خورشیدی در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. در شناس نامه، نامش »خسرو« بود ولی خانواده و نزدیکان او را »محمود« صدا می کردند. پدر خسرو سرگرد اثر بر پدرش بود ساله چهارده خسرو وقتی و بود ارتش

سرطان از دنیا رفت.ضمن در شود، تاتر عرصه وارد این که از قبل خسرو

کانال سازی و خیاطی چون حرفه هایی در خواندن درس بازی گری فارغ التحصیل او می کرد. کار آسانسورسازی و

دانش کده هنرهای زیبای دانش گاه تهران بود.بازی گری با 1۳٤2 از سال را فعالیت هنری خود شکیبایی بار روی صحنه اولین تاتر آغاز کرد. در نوزده سالگی برای تاتر بازی گر حرفه ای صورت به مدتی از بعد و رفت تاتر ایفای نقش کرده او در آن ها از جمله نمایش هایی که شد. است، می توان به »سنگ و سرنا«، »همه پسران من«، »شب

بیست و یکم« و »بیا تا گل بر افشانیم« اشاره کرد. 1۳٤٧ در سال یعنی تاتر، به ورود از پنج سال پس خسرو وارد حرفه دوبلوری شد و مدت کوتاهی نیز در زمینه دوبله به فعالیت پرداخت. نخستین بار در سال 1۳٥۳ در فیلم کوتاه »کتیبه« مقابل دوربین رفت و در سال 1۳61 در حالی که مشغول بازی در نمایش »شب بیست و یکم« بود، مورد توجه »مسعود کیمیایی« قرار گرفت و با بازی در نقش کوتاهی در

فیلم »خط قرمز« به سینما وارد شد.او سپس در فیلم های »دزد و نویسنده«، »ترن« و »رابطه« به چشم کارش چندان بازی خوبش وجود با اما ظاهر شد به حمید نقش در و »هامون« فیلم در بازی با اما نیامد. که بود 1۳6۸ سال در مهرجویی« »داریوش کارگردانی مردم و منتقدان تحسین و افتاد زبان ها سر بر خسرو نام

را برانگیخت.حضور سینمایی فیلم چهل حدود در که شکیبایی خسرو داشته است، سه بار جایزه سی مرغ بلورین برای بازی هایش در فیلم های »هامون«، »کیمیا« و »ساالدفصل« را دریافت

خبر سوریه مخلف شهرهای در معترضان از نفر هزار صد ها گرفته، نام آزادی« اسرای »جمعه که 1٥ژوئیه، جمعه، روز تظاهرات کرده اند. بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی و پلیس در شهر های ادلیب، دمشق و دیگر شهرهای سوریه دست کم 2٧ تن کشته و تعدادی نیز مجروح شدند. به گزارش الجزیره، ٥

تن در دمشق به ضرب گلوله پلیس جان باختند.در سوریه بشر حقوق دید ه بان سخن گوی عبد الرحمن رامی بیانیه ای اعالم کرد بیش از یک میلیون نفر در تظاهرات تنها در شهر های شمالی حمات و شرقی دیر الزور شرکت کردند. به االسود و حجر رکن الدین القدم، برزه، رویترز، محله گزارش محله هایی در دمشق بودند که تظاهرات در آن ها برپا شد. در شهرهای سبقا، حموریه و التل واقع در حومه دمشق نیز هزاران نفر با سر دادن شعارهای »سرنگونی نظام حاکم« و »آزادی زندانیان« تظاهرات کردند. در شهر درعا آغاز کننده اعتراض ها نیز شاهدان عینی از کشته شدن دست کم چهار نفر در جریان شلیک به تظاهرکنندگان خبر داده اند. محله های مختلف شهر حمص نیز شاهد تظاهرات هزاران نفر از معترضان بود. اما در وسیله به که امنیتی نیروهای انبوه حضور از ساکنان ادلب تانک های ارتش پشتیبانی می شدند خبر دادند. هم چنین همه این شهرك بسته شد. معرت النعمان به سمت شهرك راه ها در روزهای اخیر شاهد اعتصاب های گسترده و تظاهرات بود.

حال همه ما خوب است اما تو باور نکن!

خسرو شکیبایی که در حدود چهل فیلم بار سه است، داشته حضور سینمایی جایزه سی مرغ بلورین برای بازی هایش و »کیمیا« »هامون«، فیلم های در »ساالدفصل« را دریافت کرد و از آخرین فیلم برای افتخار دیپلم هم جایزه اش

»اتوبوس شب« بود

کرد و از آخرین جایزه اش هم دیپلم افتخار برای فیلم »اتوبوس شب« بود. او هم چنین در نهم تیرماه 1۳۸٧ در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازی گران سی سال

سینمای پس از انقالب را دریافت کرد.شکیبایی در تلویزیون هم موفق بود. از همان بازی در نقش ماندنی ای یاد به کارهای تا گرفته مدرس« حسن »سید »کاکتوس«، سبز«، »خانه روزگاری«، »روزی هم چون »تفنگ سر پر« و »در کنار هم« و آخرین نمایش فیلم اش، از پدر« »روز مناسبت به که بود زندگی« برای »آشیانه ای

تلویزیون پخش شد.او عالوه بر نقش آفرینی در سینما و تاتر و تلویزیون، برخی از سروده های »فروغ فرخزاد«، »سهراب سپهری«، »سیدعلی دکلمه صورت به را عبدالملکیان« »محمدرضا و صالحی«

اجرا کرده بود.و اما سرانجام خسرو شکیبایی که مدت ها از بیماری سرطان بیست و هشتم جمعه صبح چهار ساعت در می برد، رنج کبد اثر عارضه در 1۳۸٧ و در سن شصت و چهار سالگی تیرماه بیمارستان »پارسیان« تهران درگذشت و در قطعه قلبی، در

هنرمندان بهشت زهرا دفن شد.از فیلم های سینمایی که وی در آن نقش داشته می توان به: خط قرمز، دادشاه، صاعقه، رابطه، دزد و نویسنده، ترن، شکار، پرواز در جزیره، سارا، ابلیس، جستجو غبار، از هامون، عبور پری، کیمیا، بلوف، همیشه، برای یک بار بسپار، به خاطر را درد مشترك، لژیون، سایه به سایه، خواهران غریب، سرزمین خورشید، عاشقانه، روانی، زندگی، دختردایی گمشده، میکس، دختری به نام تندر، کاغذ بی خط، مزاحم، اثیری، صبحانه برای اشاره و ستاره ها ازدواج صورتی، ساالد فصل، حکم نفر، دو

کرد.در پایان می توان گفت که شکیبایی خاطره نسلی بود که با فیلم »هامون« ذوق زده شد و از این همه عشق و عرفان گیج

منبع ها: ویکی پدیا/زندگی نامه خسرو شکیبایی/ تبیان

دنبال »علی هامون« مانند »حمید و می خواست بود شده نداشت و خسرو عابدینی« خودش بگردد. نسلی که ستاره و عصبانیت با بی گاهش، و گاه پرخاش های با شکیبایی

شلوغ کاری ها و سادگی اش، قهرمان او شده بود.

از حدود یک ماه پیش عملیات نظامی خود را ارنش سوریه با گروه های تروریستی مسلح با عنوان مقابله این استان در آغاز کرده است. این در حالی است که معترضان این ادعا را رد می کنند و می گویند هدف از این عملیات نظامی مقابه با

تظاهرکنندگان است.

پس از گذشت دو روز هنوز پیکر زهرا فرجی پیدا نشده است،»جان باختن یكی از زنان

ملی پوش قایق رانی ایران«خبر

بر اساس گزارش های منتشر شده در رسانه های داخلی ایران، یکی از زنان ملی پوش قایق رانی ایران، به علت واژگونی قایق ژوئیه، 1٥ جمعه، روز در ارومیه در چایی شهر سد در خود جان باخته است. به گزارش ایسنا، زهرا فرجی قایق ران ملی پوش آذربایجان غربی روز جمعه به هم راه یکی دیگر از هم دست گاه یک واژگونی اثر در عباسی رویا خود تیمی های جت اسکی در سد شهر چایی ارومیه دچار حادثه شدند که در این سانحه، رویا عباسی با کمک مردم بومی منطقه ی سیلوانا نجات پیدا کرد اما به رغم جست جوها هنوز پیکر زهرا فرجی پیدا نشده است. پس از این حادثه اکیپ های امداد و نجات،

»۲۷ كشته و تعدادی مجروج بر اثر تیراندازی پلیس سوریه«

در محل وقوع حادثه حاضر شده و از ظهر جمعه تاکنون به فرجی کشف زهرا از اثری اما داده اند ادامه جستجوی خود نشده و مدیر کل تربیت بدنی آذربایجان غربی اکیپ غواصی از ستاد مدیریت بحران آذربایجان شرقی جهت کمک برای پیدا کردن پیکر این ملی پوش ایرانی درخواست کرده است.

در یک درگیری خیابانی روی داد،»جان باختن داداشی،

یكی از قوی ترین مردان ایران«خبر

روح اله داداشی، ورزش کار و یکی از اعضای هیت قوی ترین مردان ایران، شام گاه شنبه، 16 ژوئیه، در یک درگیری خیابانی با ضربات چاقو جان باخته است. به گزارش ایرنا ، پیکر زخمی داداشی پس از درگیری توسط نیروهای امدادی به بیمارستان بخش سی پی سی آر در و منتقل کرج مدنی جهانشهر شهید باخت. جان وارده جراحات شدت دلیل به اما شد، بستری براساس گزارش های منتشر شده، ضربات چاقو به گلو و سینه

داداشی وارد شده است.هنوز از علت درگیری وی اطالعی در دست نیست. الزم به اشاره است پیش تر امیر قرایی، یکی دیگر از اعضای قوی ترین مردان ایران متهم است که چهارشنبه هفتم اردی بهشت، در

محله جنت آباد تهران مرتکب قتل شده است.

روز شنبه روی داد،»مالقات حضوری خانواده

نسرین ستوده با وی در زندان«خبر

رضا خندان، همسر نسرین ستوده، وکیل محبوس در زندان حضوری مالقات زندان در وی با خانواده اش هم راه اوین داشته است. در این مالقات حضوری که روز شنبه، 2٥ تیرماه 1۳٩0 در زندان اوین صورت گرفت مادر نسرین ستوده هم

پس از ۸ ماه وی را مالقات کرده است.به گزارش مدرسه فمینیستی، آقای رضا خندان اظهار داشت: »توانستم به هم راه دو فرزندم )مهراوه و نیما( و مادر نسرین، داشته حضوری مالقات نسرین، با مدت ها، از بعد باالخره

باشم«.نسرین ستوده که از 1۳ شهریورماه 1۳۸٩ در بازداشت به سر می برد، به 11 سال حبس تعزیری و 20 سال محرومیت از وکالت و خروج از کشور و نیز ٥00 هزار ریال جریمه نقدی به واسطه عدم رعایت حجاب اسالمی در ویدئو سخن رانی اش دوران کردن سپری با هم زمان وی است. شده محکوم در آمریکا قلم انجمن آزادی جایزه زندان، در محکومیتش چهارچوب در وکالت وظیفه »انجام برای را 2011 سال قوانین ایران و دفاع از حقوق فعاالن سیاسی« دریافت کرد. پیش از این نیز نسرین ستوده در سال 1۳۸٧ جایزه بین المللی حقوق بشر ایتالیا را از آن خود کرد که در آن زمان به دلیل

ممنوعیت خروج نتوانست آن جایزه را خود دریافت کند.

Page 19: شماره دوم نشریه هفت

بارها نمونه اش را در اجراهایی که در خانه می کردند. خودت هنرمندان داشته ام دیده ای.

اختتامیه مراسم در پیش سال ده هست خاطرم ترابی مرشد سنتی و آیینی نمایش های جشنواره به اعتراض هایی اما به شما داده را نقالی اش عصای

این کار شد. جریان اعتراض ها چه بود؟در پایان جشنواره نمایش های آیینی و سنتی قرار بر این بود که مرشد ترابی عصای نقالی اش را به شاگرد خلف اش بدهد که بعد از مرشد عصا زمین نماند این یک رسم است. مرشد ترابی هم عصایش را به من داد اما این کار باعث اعتراض چند نفر از آقایان مسوول شد که دوست داشتند مرشد عصا را به یکی از شاگردان پسرش بدهد اما مرشد ترابی در جواب آن ها گفت: داشته را گردآفرید غیرت که نداشته ام به حال شاگردی »تا باشد« و در آن جا پای من ایستاد اما بعد از آن ماجرا حاشیه های زیادی برایم ایجاد کردند و کارشکنی های زیادی انجام دادند

که حذف ام کنند اما با همه این ها من به کارم ادامه دادم.چرا نام گردآفرید را برای خود انتخاب کردید؟

زمانی که کارم را آغاز کردم طبیعی است که نام شخصیت های شاه نامه را نمی دانستم و گردآفرید را هم نمی شناختم اما خود نزدشان شاگردی می کردم گردآفرید مرشدها و دراویشی که میدان به پا گردآفریدانه تو می گفتند و می کردند صدایم گذشته ای و بعدها در اجراهای عمومی هم نامم را گردآفرید

گذاشتند به این شکل به طور خودجوش نامم گردآفرید شد.و شاگردانی داشتید آموزشی ایران کارگاه های در هم تربیت کردید. سرانجام آن کارگاه ها و آموزش ها

چه شد؟داشتم ایران در که کارگاه هایی مهاجرت دلیل به متاسفانه آموزشی دوره هیچ هنوز هم این جا در و نکرد پیدا ادامه پیشنهاد به بار اولین ایران در کارگاه هایم نکرده ام. برگزار جمشید مشایخی در مدرسه سینمایی »آیدا« برای هنرجویان دانشگاه ها به سپس و کرد پیدا گسترش بعد و شد برگزار کالس دانشجویان برای و رفتم بازیگری آموزشگاه های و شاه نامه خوانی برگزار کردم. پس از آن هم به دانشگاه هنرهای زیبا رفتم که دانشجوهای خوبی از آن کالس ها بیرون آمدند و خیلی آن کالس ها و کارگاه ها را دوست داشتم اما متاسفانه به دلیل مهاجرت دیگر ادامه پیدا نکرد و خیلی دل تنگ آن روزها

هستم.و خوانی شاه نامه و شاه نامه درباره پژوهش هایتان

متون کهن به کجا رسید؟و نقالی و خوانی شاه نامه و شاه نامه درباره زیادی مقاله های ایرانی منتشر کردم و یک کتاب به نام آفرین سایر هنر های آفرینش )پاس داشت طبیعت در بینش و منش ایرانیان( منتشر کردم. بسیاری از طومار ها را هم گردآوری کردم که در ایران تا کنم کار آن ها روی باز تا شود ارسال برایم باید و است منتشر شوند. فرهنگ نامه نقاالن، پرده داران و سخن وران را هم گردآوری کرده ام که آماده انتشار است و حاصل ده سال وسایل و ابزار طومار ها، داستان ها، انواع به و است پژوهش

فنون سخن، پاتوق ها و غیره می پردازد.این سال ها و کار شما در از زندگی آن چه که من به ایران هنر و فرهنگ به آمیخته شدت به دیدم خصوص ایران باستان است. زندگی در غربت برای

کسی با این مشخصات سخت نیست؟در این سال ها عادت کرده بودم که به پاتوق ها و خانقاه های و مرشدان حرف های پای آن قدر و بروم غیره و مختلف دراویش بنشینم تا بتوانم دو کلمه حرف از آن ها بیرون بکشم که بشود ثبت و آرشیو کرد اما از استبداد برخی آدم ها در ایران خسته شده بودم. از حکومت یا سیاست حرف نمی زنم خودت مشکالت آن بخش را بهتر از من می دانی و درگیرش بوده ای. استبداد آدم ها و سیستم بیمار مدیریت فرهنگی انگیزه ای شد که احساس کنم باید مدت زیادی از آن محیط دور شوم، خیلی هم دل تنگ ایران هستم اما حاال هم دارم اتفاق های تازه ای محافل در حضور تجربی ، تلفیقی، کارهای تاتر، زمینه در به عالقه مند شدت به هم آن ها که ایرانیانی و متفاوت تر فرهنگ ایران هستند را تجربه می کنم اما با همه این ها کاش در می توانستم و نبود دیگری و جغرافیایی محدودیت های

کشور خودم با آرامش و امنیت کار کنم. در آن محیط آدم هایی که در مقام مدیریت فرهنگی بودند اما ذّره ای غیرت فرهنگی نداشتند کار را برایم سخت کرده بودند و من نمی توانستم این برایم ایران از دوری که با همه سختی هایی کنم. تحمل را

دارد تجربه این بخش از زندگی را برای خودم الزم می دانم.اخیرا می بینیم که در مشهد دیواری پنچ هزار متری یا شده نقاشی شاه نامه حماسه های اساس بر که مجسمه هایی که در شهرهای دیگر یادآور دالوری ها

و رشادت های ایرانیان می شوند. نابود است چرا شما نظر به توسط اتفاقی چنین ایران مردم از بخشی

می افتد؟اتفاق ها این همیشه به می افتد و یک عده ای می دهند اجازه خودشان ایران هنر و فرهنگ که در و کنند ویران را مردم که می بینم مقابل یا آن ها به اعتراض در و اسالم به حکومت به می کنند توهین اعراب اما به نظرم این واقعیت

ماجرا نیست، کسانی که نقاشی ها را پاك می کند یا مجسمه ها را ویران می کند هم ایرانی هستند و در واقع این خود ما هستیم که این کار ها را می کنیم اما چون زورمان به حکومت نمی رسد اما بیاوریم در اعراب و اسالم سر را تالفی اش می خواهیم فراموش نکنیم که »از ماست که بر ماست « در شاه نامه هم

فردوسی می گوید:سخن رفتشان یک به یک هم زبان

که از ماست بر ما بد آسمانهم جان به و می کنیم جفا خودمان حق در که ماییم این افتاده ایم. برای این همه ناهنجاری فرهنگی که در رفتار ماست آدم ها و عوامل را در اشکال نمی توانیم خیال پردازی کنیم و مربوط اتفاق ها این بخش که یک دارم قبول ببینیم. خیالی است استبدادی اصلی مشکل اما است حکومتی استبداد به که در بسیاری از ماها وجود دارد. آن هایی که نقاشی ها را پاك و مجسمه ها را نابود کردند مطمئن باشید ایرانی و از خود ما هستند. ما مردمانی هستیم که سیاوش را داریم اما در مقابل اش افراسیاب و کیکاووس را هم داریم ایرج را هم داریم که در مقابل اش سلم و تور هستند که برادرکشی می کنند، سهراب را داریم که توسط پدرش رستم کشته می شود و خود رستم را هم برادرش می کشد. ما چنین آدم هایی هستیم و در طول تاریخ هم مکافات هایی از این دست را زیاد داشته ایم اما من

این را درست نمی دانم.چرا داستان رستم و سهراب این قدر با اقبال عمومی

روبرو است؟سرگذشت داستان های مولفه های سهراب و رستم داستان را دارد که برای مخاطب جذاب است، آمیخته به رویداد های تاریخی است هم چنان که زمان و مکان ندارد و در دوره های آن در اسطوره ها کارهای و بیافتد اتفاق می تواند مختلف آرمانی است و تحقق آرزوهای یک ملت هستند. در شاه نامه و می کنند منتقل را آدم ها مکرر تجربه های مدام اسطوره ها باعث این و آمد است روز و آمد پیامی که می دهند کار هر عالقه مندی عامه مردم به داستان رستم و سهراب است. بن مایه این تراژدی آزمندی و حرص است و پدر و پسر رو در روی هم قرار می گیرند، دل پسر به مهر می آید اما پدر نه، هر کسی وقتی موضوع یکی می گوید دارد اتفاق این از برداشتی یک می گویند برخی نیست مهم فرزند دیگر است وطن از دفاع دفاع به خاطر اما است پسرش رستم می دانسته که سهراب از میهن احساسات اش را کنار می گذارد هرچند که من با این و رستم در فردوسی که می بینیم اما نیستم موافق برداشت به می کند روایت را جذابی داستان این که بر سهراب عالوه خواننده هم این اجازه را می دهد که برداشت شخصی خودش را داشته باشد. به نظرم شالوده داستان رستم و سهراب تقابل نسل جدید و نسل قدیم است، نسل تازه در مقابل نسل قدیم قرار می گیرد و امروز هم این تقابل را جامعه امان می بینیم اما گویا نسل قدیمی تر صدای نسل جوان را نمی شنود یا خودش

را به نشنیدن زده است.

نسل تقابل سهراب و رستم داستان شالوده مقابل در تازه نسل است، قدیم نسل و جدید تقابل این هم امروز و می گیرد قرار قدیم نسل قدیمی تر نسل گویا اما می بینیم جامعه امان را به را یا خودش نمی شنود را صدای نسل جوان

نشنیدن زده است

به قلم بازیگر نقش نادر در فیلم جدایی نادر از سیمینما نه گوسفندیم و نه خود را به خریت زده ایم

پیمان معادیسالم کردن گاه رسمیتی می دهد که نمی شود از دل حرف زد .

بگذارید آخرین ردیف سینما نشسته باشم و خیره به نقش آرایی پاره اش دور چندان نه روزگاری که پرده هایی روی شما

می کردید حرف بزنم .ما نه گوسفندیم و نه خود را به خریت زده ایم.

و داده اند شما به را بلندگوها که است این تفاوتمان تنها تماشاچی گری را به ما پیش فروش کرده اند.

شما می تازید و گرد و خاك می کنید ...اما می شود ِگل اشک هایمان و شما غباِر از ما چشمهایمان

چیزی نمی توانیم بگوییم. نه این که آزادی بیان نداریم ....چرا داریم ، مشکل این جاست که آزادی پس از بیان نداریم .

روی سخنم با شماست که گیشه ها را در دست گرفته ایدو آنقدر عوامل پشت صحنه دارید که سالی یک فیلم را ساخته، برای تا عیدها کنار سفره هفت سین تدوین و میکس کنید فرزندانتان از خستگی های یک سال زحمت بگویید و آن ها به

شما افتخار کنند که چه مردانه دم از حقیقت می زنید .دلم از روزگاری می گیرد که »آدم برفی«، جرم بود .

در ایرانی اشرافی گربه های خزید، پاها زیر به »مارمولک« زیرزمین ها بایگانی شد.

»دایره« را دو سال دور زدید و دم از سینمای خالق زدید.ناصر تقوایی این روزها خاك می خورد... مخملباف پای ماندن

نداشت ...بهرام بیضایی با تمام دنیا قهر است.

مسعودکیمیایی هنوز خواب اسطوره هایش را می بیند ...پرویز فنی زاده که در خاك باشد، بهروز وثوق که ممنوعه و فاطمه معتمد آریا مفقوداالثر ..باید پرچم دار سینمای ما حامد

کمیلی شود ...باید مسعود ده نمکی اپرای مجلل در گیشه ها به راه بیاندازد...

برنامه تا باید فریدون جیرانی یک هفته شب نخوابی بکشد ترور شخصیت بازیگرهای ما را بکشد .

بگذار این فریاد نصفه ای باشد که از گلوی یک نسل بیرون پریده است .

به ... ... نشد بمانیم نفهم ببخشید... ما خواستیم را ما نسل خدا نشد ...

وقتی »داش آکل« به غیرتمان زد ...وقتی »قیصر« به پاشنه های خوابیده ی ما خندید ...

وقتی »مسافران« را نفس کشیدیم ...وقتی »هامون« را به جان ناخود آگاهمان انداختند ...

گاو که دیده ایم را مهرجویی »گاِو« ما نبود. که ما دست نمانیم....

ندانستیم از »باشو« هم غریبه ای کوچک تر می شویم.ما را ببخشید که طعم سینمای خوب را چشیده ایم ...

ما را ببخشید اگر دست های لرزان اکبر عبدی در »مادر« از یادمان نرفت ...

اگر کمر خمیده معتمدآریای »گیالنه« را تا خوردیم ..اگر با حاج کاظم »آژانس شیشه ای«، عذاب وجدان گرفته ایم

...ناب اگر طعم را دید زده ایم. اگر در »مهاجر«، جبهه هایمان

گیالس را چشیده ایم .

ادامه مطلب از صفجه 1٧

فحش خود به و گرفت خوابمان »بایسیکلران«، پای اگر دادیم.

اگر فریماه فرجامی را خندیدید و ما خاطراتمان آتشمان زد ....شما اهل به خود آمدن نیستید، نبودید ... اما بدانید سکوت ما

از سر بی کسی است ...مارا در این بی کسی ِگل گرفته اید و دل این نسل برای »ناخدا

خورشید«ها تنگ است ...ما خون دل می خوریم و بزرگان این سینما سکوت می کنند ....

شما هم می تازید ....آقای اخراجی هاآقای پایان نامهآقای ضد سینما

این جا هرچه شود ..... هر چه باشد ....هنوز ایران استهمیشه گوش تا باشد داشته غیرت آن قدر نسل این کاش

طلب کار شما را، به این نوشته برساند ...

Page 20: شماره دوم نشریه هفت

این عكس ها بسیار زیبا هستند. ما می خواستیم با این كار سبب ایجاد بحث های

مختلف و جلب توجه عموم مردم نسبت به مسابقات فوتبال زنان شویم

فوتبال تیم ملی بازیکن زن چاپ عکس های عریان سه زنان فرانسه در نشریه ورزشی »بیلد« عکس العمل های زیادی را در سراسر دنیا برانگیخته است. این عکس ها و تیم های ملی بازی آستانه مصاحبه همراه آن ها که در آلمان میزبان بازی ها و تیم فرانسه به چاپ رسیده این

تیترجذاب را با خود به همراه دارد:آیا ما حتما باید خود را به این شیوه نشان دهیم

تا شما به ما توجه نشان دهید؟

ظاهرا خطاب این تیتر که از قول این سه بازیکن یعنی »گاتان تاینی« 2٥ ساله، »الومی تامیس« 2٤ ساله و کارین »فرانکو« 2٧ ساله نوشته شده، تماشاچیان و عالقه مندان فوتبال به ویژه

در کشور فرانسه هستند.تاینی که هفته گذشته در پیروزی چهار بر صفر تیم فرانسه زنان فوتبال جهانی جام مسابقات ابتدای در کانادا برابر در گل 2 و داشت پررنگی نقش می شود برگزار آلمان در که بیلد نشریه با در مصاحبه رساند، ثمر به را تیمش ٤ گل از می گوید: »این عکس ها بسیار زیبا هستند و من آن ها را خیلی دوست دارم. ما می خواستیم با این کار سبب ایجاد بحث های مختلف و جلب توجه عموم مردم نسبت به مسابقات فوتبال

زنان شویم.«آلمانی، مسوولین و مردم این نشریه معتبر با او در مصاحبه زنان فوتبال از استقبال و برخورد چگونگی بابت را، آلمان مورد ستایش قرارداده است. از نظر او آلمانی که قهرمان دو دوره متوالی جام جهانی زنان بوده، فوتبالی بسیار پیشرفته تر

از فرانسه دارد. با این همه، تاینی پس از همه این حرف ها اعالم کرد پس از انجام مرحله اول، یعنی جلب توجه عالقه مندان به فوتبال، حاال بخش اصلی ماجرا برای آن ها و تیمشان آغاز گشته و آن ها تالش خواهند کرد تا با پیروزی و کسب موفقیت همراه با ارایه بازی های زیبا در جام جهانی امسال، توجه بخش بیشتری از زنان در فوتبال فرانسه و تیم ملی به سمت را افکار عمومی

این کشورجلب کنند.

فوتبالیست های زن فرانسوی با عكس های عریانماجرا چه بود

مازیار مهدوی فر

شاید به نظر برسد این سه دختر جوان راه حل بسیار عجیبی را برای جلب توجه تماشاچیان و عالقه مندان به فوتبال در فرانسه انتخاب کرده اند. اما واکنش های مختلف مثبت و گاهی منفی و به طور کلی مباحثاتی که در رسانه های مختلف دنیا در این نشان می دهد که آن ها دراجرای مرحله مورد صورت گرفته اولیه که در بوده اند. مرحله با موفقیت روبرو اول نقشه خود حقیقت جلب توجه نسبت به فوتبال زنان، جام جهانی و به

ویژه تیم ملی فوتبال فرانسه بود.طور به که کشورایران داخل رسانه های در حتی خبر این نوع از حتی زنان، ورزش با ارتباط میزان کم ترین معمول بسیاری انعکاس نیز دارند را اسالمی پوشش با و محجبه داشت. اگرچه همه این رسانه ها با انتخاب یک تیتر مشترك

به جای پرداختن به اصل موضوع، دلیل، انجام و تحلیل نتایج بازیکن زن زننده سه با عنوان »اقدام اتفاق این از تنها آن

فوتبال تیم ملی فرانسه« نام برده اند.جام جهانی فوتبال زنان که امسال ششمین دوره آن در کشور آلمان برگزار شد، برای اولین بار در سال 1٩٩1 برگزار گردیده و تا کنون ٥ دوره آن برگزار شده است. طی این ٥ دوره 2 این قهرمانی به آلمان دوبار هم و نروژ بار آمریکا، یک بار مسابقات رسیده اند که هر دو قهرمانی تیم ملی آلمان در دو و آمریکا کشور های میزبانی به و مسابقات این اخیر دوره چین بوده است. حاال باید دید آیا آلمانی ها می توانند این بار در کشور خودشان و برای سومین بار متوالی قهرمانی جهان را به دست بیاورند یا اتفاق دیگری رقم می خورد. کسی چه می داند، شاید دختران خوش ذوق فرانسوی نقشه جدیدی را

در سر می پرورانند!

Page 21: شماره دوم نشریه هفت

آیدا منفرد

ساعت در درست آتالنتیس شاتل جمعه هشتم جوالی روز ۱۱:۲9 دقیقه صبح به وقت شرق آمریکا از سکوی ۳٩ ایی در مرکز فضایی »کندی« در »کیپ کاناورال« فلوریدا به سمت

ایستگاه فضایی بین المللی پرتاب شد.با پرتاب آتالنتیس مجموع ماموریت های ناوگان فضاپیماهای شاتل سازمان فضایی آمریکا »ناسا« به تعداد 1۳٥ رسید. این آخرین ماموریت ناوگان شاتل است و پس از آن پروژه پرهزینه سیاست های برطبق شد. خواهد متوقف همیشه برای شاتل پرتاب ماموریت های واگذاری با »ناسا« اوباما آقای دولت فضاپیماها در مدار زمین به بخش خصوص ، قرار است تمرکز

خود را به نشستن انسان بر روی کره مریخ متمرکز کند. بیش از سی سال از عمر پروژه فضاپیمای شاتل می گذرد. در آستانه پایان این پروژه بحث میان مطبوعات و دست اندرکاران این بودن غلط یا و درست مورد در آمریکا فضایی پروژه

تصمیم کما کان در جریان است.بوده عجوالنه تصمیم این كه می گویند منتقدان جای گزینی توانایی دیگر سال پنج تا آمریكا و

فضاپیماهای شاتل را ندارد.

است واقعیت یک این نوعی به برای دیگر مدت دراین ناسا که به ترابری ماموریت های انجام به بین المللی فضایی ایستگاه متکی روسیه فضایی سازمان شروع با آن از پس بود. خواهد می تواند آمریکا »اوریون« پروژه مستقل را ترابری ماموریت های ضمن در منتقدان بگیرد. سر از پروژه توقف که می کنند اشاره بیش شدن بیکار باعث شاتل و قراردادی کارمند ٧000 از از نامعلومی تعداد بازنشستگی پرسنل رسمی این سازمان خواهد

شد.که می گوید مقابل در دولت خصوصی پروژه های شروع با بازار جذب افراد این از بسیاری نوپای و خصوصی صنعت کار به شد. خواهد آمریکا فضایی از جنبه های سیاسی هرحال جدا دیدن پروژه، این اقتصادی و بارها شاتل باشکوه بسیار پرتاب و بارها صدها هزار توریست را به فلوریدا کاناورال« »کیپ منطقه

کشانده است. از نفر هزار ۸۰۰ از بیش اقصا نقاط جهان برای دیدن به آتالنتیس شاتل پرتاب نزدیكی مركز فضایی كندی ساعت ها از و بودند آمده در مشتاقان خیل پیش تر كنار جاده ها منتظر به وقوع تاریخی صحنه این پیوستن

بودند.

من که برای اولین بار شاهد پرواز شاتل به فضا بودم، مانند بسیاری حسی مشتاق و زده هیجان فضای داشتم. ناپذیر وصف حضور مردم مرا به یاد روز چهارم آمریکا- استقالل -روز جوالی

گزارش اختصاصی هفت از پرتاب آخرین فضاپیمای شاتل

خدا حافظ آتالنتیس

و است Connex شرکت محصول سه بعدی پرینتر این کند. استفاده مختلف ماده نوع چند از پرینت برای می تواند سه طرح های می توانید باشید طراح یا مهندس اگر حاال این مثال کنید. پرینت واقعی مدل صورت به را بعدی تان این بله است. دستگاه این بعدی سه پرینت حاصل عینک دستگاه می تواند الیه های شفاف )برای شیشه عینک( را هم

ایجاد کند. اما موضوع در همین جا خالصه نمی شود. در ویدیوی تبلیغاتی این پرینتر می بینید که چه کارهای فوق العاده ای می توان با آن انجام داد و چقدر دقت اش باال است. به گونه ای که اشیا پیچیده را هم می توانید با آن پرینت کنید. فلوت یک مثال برای پرینت و طراحی را واقعا که طوری کنید مانند یک فلوت واقعی

کار کند! نهایی قیمت هنوز این ارایه زمان و نشده اعالم محصول اما می توانید بروشورها در را فنی و اطالعات سازنده شرکت سایت

پیدا کنید. کنید صبر کمی اگر دیگر سال چند تا سه پرینترهای از یکی هم بعدی مرسوم خانگی لوازم آن با و می شوند لوازم انواع می توانید یا بسازید خودتان را پرینت زیبا کیک های

کنید.

Objet260 با پرینتر سه بعدیتخیالت را به واقعیت تبدیل کنید

علی اصغر هنرمند / نارنجیدر سریع تر خیلی را ایده هایشان می توانند حاال طراحان واقعیت ببینید چرا که این پرینتر سه بعدی می تواند طرح های کامپیوتری شما را به صورت یک نمونه واقعی با دقت بسیار با که است فناوری سه بعدی پرینترهای کند. پرینت باال Objet260 سرعت زیاد در حال پیشرفت است و این پرینترکه می شود محسوب تجاری نمونه های نخستین از یکی تحقیقاتی موسسات و شرکت ها توسط می شود پیش بینی

خریداری بشود.

انداخت. دو طرف جاده پر بود از ماشین های پارك شده و هر و نوشیدن از مردم در حال تعدادی بود کجا که جایی خالی کباب کردن بودند. با وجود هوای نیمه ابری و احتمال زیاد به هواشناسی گزارش به خاطر »آتالنتیس« پرواز افتادن تعویق مبنی بر 60 درصد احتمال بارش، مردم همه امیدوار بودند که این شاتل به موقع پرتاب شود. من هم توانستم در کنار جاده شماره یک در کنار اقیانوس اطلس و مشرف به سکوی پرتاب جایی برای خودم دست و پا کنم و تا زمان پرتاب شاتل با چند نفری راجع این تجربه هیجان انگیز صحبت کنم. خانمی بنام »راشل« که همراه با شوهر و برادر شوهر و چهار فرزندش از ویرجینیا آمده بود مدتی با من هم صحبت شد. او می گفت که: »این سومین بار است برای دیدن شاتل به اینجا می آیم و به عنوان یک آمریکایی از بازنشستگی ناوگان شاتل ناراحتم.«

شاتل پروژه می کند حس که گفت من به راشل اکتشافات تاریخ از آمیزی افتخار بسیار قسمت فضایی آمریکا است و برای همین کودکان خود را پس از ۱4 ساعت رانندگی به این جا آورده تا خود

از نزدیک شاهد آخرین پرتاب شاتل باشند.

از نیز برای مدتی ابرها کم کم زمان پرواز نزدیک می شد و آسمان کنار رفتند تا همه چیز برای انجام این ماموریت مهم آماده شود. محلی که من در آن ایستاده بودم دید خوبی به حدود از را شاتل می توانستم و داشت کندی فضایی مرکز هشت کیلومتری روی سکوی پرواز به راحتی ببینم. در نهایت راس ساعت ۱۱:۲9 صبح موتورهای شاتل روی سکو روشن آسمان سینه »آتالنتیس« معکوس، شمارش از پس و شد با غرشی و بین المللی شکافت ایستگاه فضایی به سمت را به فضاپیما حالی که در مردم رفت. آسمان به سوی مهیب سمت ابرها پرواز می کرد با فریادهای شادی و شعار “یو اس ای، یو اس ای” خوشحالی خود را از صعود موفقیت آمیز این

فضاپیما ابراز می کردند.من هم پس از پرتاب آتالنتیس به فضا در حالی که هنوز به بودم، شده خیره فضاپیما موتورهای از مانده بجا دود توده ازاین که برای اولین و آخرین بار توانستم پرتاب موفقیت آمیز

شاتل را از نزدیک ببینم احساس خوشحالی می کردم.

Page 22: شماره دوم نشریه هفت

Reza Parchizadeh

When speaking about climate change cover-age, it is almost always taken for granted that this activity is a categorically environmental issue. However, as quite a few researchers such as Howard-Williams have recently pro-posed, “The broader political, economic and cultural context in which the media operate has a significant influence on their content.” Or, to put it in the words of Hulme, “Climates can change physically, but climates can also change ideologically.” With regard to this fact, in this article, I will argue through an in-vestigative method and demonstrate through hard evidence that the approach to climate change coverage in present-day Iran is not only un-endemic to the sphere of concern for the environment, but also proves every bit a political affair.In 1995, Tehran’s air pollution was declared a national crisis by the authorities of the Is-lamic Republic for the first time. Since then, Tehran has undergone a general shutdown of its offices and schools that has been brought about by intense air pollution almost every other year. For example, BBC reports that on July 6, 2009, the Emergency Committee for Tehran’s Air Pollution declared that all the governmental offices plus all the govern-mental and non-governmental educational centers of Tehran Province must take the following day off because of intense air pol-lution. The chairman of the said Committee, Yusef Rashidi, stated that the amount of air pollution in Tehran was by then nine times the amount of the standard pollution factor, and that it was escalating each minute.In addition to such civic and public prob-lems as mentioned above, air pollution has caused even more side effects and dire con-sequences for the citizens of Tehran. Asthma, cardiac arrest, despondence, bad temper and leukemia are only a small number of hazards that threaten every individual dwelling in the Great City of Tehran and its premises. To this also must be added pregnancy complications and birth problems respectively for mothers and children.Last November, Tehran experienced one of the worst spells of air pollution in its his-tory. According to the collective informa-tion received from the posts of assessing air pollution in Tehran, the amount of pollution

reached an intensely critical point during the last fall. In the meantime, a dreadful piece of news leaked out that immensely shocked the Iranian society.

According to Aftab News Agency, an affili-ate of Tehran’s Mayor’s Office and an expert on air pollution, in his personal weblog quot-ed the secret declaration of the representative of the ministry of health, Dr. Kazem Nad-dafi, concerning the average annual death toll of air pollution in the city of Tehran, to the members of the parliament. The leaked data, which in no time spread throughout the Iranian cyberspace, put the figures as such: 2,658 deaths caused by floating particles, 15 by carbon monoxide, 72 by ozone, and 896 by sulfur dioxide (a total sum of 3,641).As such, it can be said that air pollution, like

a citywide gas chamber, is gradually exter-minating the population of Tehran. However, no practical policy has been implemented so far by the incumbent governments to sub-stantially stem this large-scale disaster. No official statistics on the death toll of air pol-lution in Tehran have been published up to this moment. The Mayor’s Office claims that it is the task of the Ministry of Health to pub-licize this information, and the Ministry, in turn, has always maintained silence over this issue. To make the matters even worse, the Ministry has almost always overruled the ex-pert opinions of non-governmental special-ists on this problem.With reference to the severe hazards of air pollution which have caused a lot of trouble in Tehran, no authentic and impartial cover-age of the news items regarding this phenom-enon is yet available for the public. Not that there is zero coverage, but the coverage of Tehran’s air pollution and the presentation of facts concerning its main causes to the people have been, if not false, misleading so far. This coverage is partial because a genu-ine and complete coverage of air pollution in Tehran will point the finger of accusation to the whole ruling system and particularly the successive governments as executive bodies whose blatant neglect on the one hand and grossly deliberate mismanagement of af-fairs on the other have jointly led to such

a catastrophe.To illustrate my point, I will present a deli-cately sinuous example in the following. It is constantly maintained by the Islamic Repub-lic’s official media that the most important factor which contributes to Tehran’s air pol-lution is the excessive use of private means of transportation, i.e. cars, by the citizens. In other words, the blame is directly and exclu-sively put on the head of the ordinary citizen. All the same, it is never mentioned that the phenomenon of having too many air-pollut-ing cars in Tehran is markedly the result of the mismanagement, or perhaps inability, of the officials to impose strict regulations on the number and quality of the cars produced and used in Tehran; for the very fact that the Islamic Revolutionary Guards Corp (IRGC) – which now effectively forms and controls the government – plus a few other tycoons closely associated with the Islamic Republic, are in effect, whether directly or indirectly, the major shareholders or the main receiving parties to the income of the Iranian car facto-ries that are mostly located around and feed Tehran.Last year, in a gesture of transforming Iran’s large industries to the private sector to boost domestic industry, many shares of Iran-Kho-dro, the oldest, largest and most productive car factory in Iran, by the direct decree of the Supreme Leader, were “sold” to Par-sian Bank, a nominally private bank with the strength of $190 billion in financial in-vestments. Of these investments, one of the major shareholders, according to Balatarin News Agency, is the Islamic Revolutionary Guards Corp.Given the facts, it is only natural for Iran-Khodro to produce and sell more cars to bring in capital to its new owner, the financial sec-tor of the IRGC, which incidentally, because of heavy international sanctions against the Islamic Republic and especially the Iranian oil, is recently in dire need of riches to finance the upkeep of the virtually round-the-clock military regime for the containment and oc-casional suppression of the disenchanted and malcontented Iranian public.Now the mass media, which is almost only composed of the state-owned radio and tele-vision (IRIB), also controlled by the IRGC – Ezzatollah Zarghami, the incumbent head of IRIB, is an affiliate of the IRGC – under the constitutional auspices of the Supreme Leader, would calculatedly opt for a “selec-tive method” of presenting the news items re-garding Tehran’s air pollution and its causes. To put it clearly, it is the “focus of concern” which has been deliberately misplaced by these mass media all these years. As Bennet has stated, “Wider discourses shape power

relations within journalism. Sociopolitical and economic factors have given rise to dis-tinct norms and values”.In addition, the gas trade embargo put on Iran by the international community during recent months has forced the Islamic Republic to resort to the domestic mass production of low-quality – and yet much-more-expensive-than-usual – gas with a minimum “octane number” whose combustion releases chemi-cal fumes that, according to the opinion of the experts, proves to be extremely insalubri-ous for whoever inhales them. No wonder the number of the citizens of Tehran visiting health care centers and complaining about air pollution complications has dramatically in-creased since 2010.Ironically, the Islamic Republic authori-ties have seized the opportunity to declare climate change a threat and nuclear power

a solution. On December 11, 2010, Majid Naseri, Member of Parliament’s Commis-sion for Energy, stated that “the problem of air pollution will be solved by the connection of the nuclear power plant in Bushehr to the countrywide electricity network”. The state media, again, have lost no time to promote this idea that in effect purports to be more of a policy for the advancement of the Islamic Republic’s demands for nuclear energy that in all probability is intended for non-civic purposes in the end.In the meantime, the most recent news shows that air pollution has finally flown beyond Tehran to reach out to and overshadow other large Iranian cities of Esfahan to the south and Tabriz to the north-west. It is only likely that Iran’s air pollution will soon start to cause trouble for the neighboring countries and the whole region as well. Here it seems that we are faced with a case of “Giddens’s Paradox” with respect to Iran: “The politics of climate change has to cope with what I [Giddens] call ‘Giddens’s paradox’. It states that, since the dangers posed by global warming aren’t tangible, immediate or visible in the course of day-to-day life, however awesome they appear, many will sit on their hands and do nothing of a concrete nature about them. Yet waiting until they become visible and acute before being stirred to serious action will, by definition, be too late”. To put it in the words of the English poet and essayist John Donne, “It is the bell that tolls for all”.

About Iran A Political Affair in Iran

The leaked data, which in no time spread throughout the Ira-nian cyberspace, put the figures as such: 2,658 deaths caused by floating particles, 15 by carbon monoxide, 72 by ozone, and 896 by sulfur dioxide

The most recent news shows that air pollution has finally flown beyond Tehran to reach out to and overshadow other large Iranian cities of Esfahan to the south and Tabriz to the north-west

Climate Change Coverage:

23

Page 23: شماره دوم نشریه هفت

حسن سربخشیانهیجدهم تیر 1۳٧۸

نشسته بودیم خونه کوچیک فرهاد در فلکه صادقیه و او برای بودند آن جا هم دوستانش از نفر چند بود پخته مرغ ناهار و زد زنگ تلفن من نزدیک ظهر نمی شناختمشون. که من صدای هراسان خبرنگار روزنامه صبح امروز که من عکاسش بودم گفت کجایی؟ زود بیا امیر آباد که غوغایی بوده و هنوز

ادامه دار... من که تازه کارم را در عکاسی مطبوعاتی شروع کرده بودم از فرهاد و دوستانش خداحافظی کردم و عذرخواستم که باید بروم. فرهاد ناراحت بود و می گفت: »اونقده نیومدی خونه من، این هم از اومدنت« و یه بشقاب سریع برام غذا آماده کرد و من راهی شدم. توی تاکسی که نشسته بودم تا برسم به امیر بیمارستان مقابل رسیدیم به ذهنم. اومد فکر آباد هزار جور شریعتی و از تاکسی پیاده شدم چون راهی برای عبور ماشین نبود. خیابان به کل به سمت باال بسته بود و مثل زمان انقالب اون ته خیابان دود از وسط خیابان بلند می شد. غوغایی بود، پلیس ضد نیروهای و بودند رو پیاده از عبور حال در همه شورش داخل کوچه ها و لباس شخصی هم پایین خیابان بودند

و خیلی هاشان بر روی موتور ویراژ می دادند. دانشجوها هم خیابان را بسته و آتش روشن کرده بودند. مدام عکس می گرفتم. روز اول ماجرا بود و کسی با عکاس کاری نداشت. شب قبل مامورین لباس شخصی و پلیس به داخل خواب گاه دانشجوبان یورش برده و دانشجوها را که به بسته شدن روزنامه سالم معترض بودند ضرب و شتم کرده و داخل برخی از اتاق های خوابگاه ها را به آتش کشیده بودند. با کمک دانشجوها وارد محوطه خوابگاه کوی دانشگاه شدم و از دیدن

آن چه مقابل چشمانم می دیدم وحشت کردم. دانشجویان موج می زد. با وحشت در صورت توام عصبانیت

از و شده رهنمون خواب گاه اتاق های تک تک به مرا آن ها می خواستند عکاسی کنم. من هم تمام صحنه ها را تک تک و با حرص و ولع ثبت می کردم. با خود فکر می کردم مگر ممکن

است این حوادث حقیقت داشته باشند.مطالعه مشغول نفر چند آن جا در قبل روز تا که اتاق هایی بودند تلی از خاکستر گرفته بود و در راهرو ها بوی سوختگی شد تمام که کارم بود. کرده پر را خواب گاه فضای تمام نیروهای ضد شورش داخل کوچه از و بیرون محوطه آمدم روبه روی درب اصلی خوابگاه عکاسی کردم. آرام آرام مقامات کنند. بازید محوطه از تا شد پیدای شان فرهنگی و سیاسی کشور وزیر موسوی الری و عالی آموزش وزیر معین دکتر در دانشجوها اما کنند آرام شان تا دانشجوها جمع در آمدند حد انفجار عصبانی بودند و به کمتر از مجازات عوامل حمله به کوی قانع نبودند و در اعتراض به آن ها در پی عدم تامین امنیتشان مدام فریاد می کشیدند، وزرا باید استعفا دهند. و البته هیچ و بود گرفته را تصمیمش همان جا معین دکتر نظر به حرف نمی زد. موسوی الری کنار خودروی پلیس که شیشه ناآرام جمع برای سخنرانی صدد در بود شکسته جلوییش دانشجویان بود. محافظین وی با سپرهای ضد شورش که از پلیس حاضر در آن جا گرفته بودند از وی محافظت می کردند اما حریف عصبانیت معترضینی که صورت شان را به دستمال پوشانده بودند نشدند و در ادامه عمامه از سر موسوی الری افتاد. وحشت را در چهره محافظین وزیر می شد دید. همان ماه عکس روی جلد مجله به یاد ماندنی پیام امروز همین فریم از

عکس من چاپ شد. کارم که تمام شد بدبختی تازه ای داشتم باید دنبال البراتواری می گشتم تا روز جمعه ای بتوانم فیلم هایم را ظاهر و چاپ کنم و برسانم برای روزنامه. روز شنبه داستان شکل گسترده تری

به خود گرفت و در طول روز تمام خیابان های مرکزی ملتهب هم چنین و شد کشیده آتش به اتوبوس دستگاه چند بودند آتش به را پلیس ماشین ولی عصر میدان در معترضین کشیدند. وقتی از سمت میدان هفت تیر سوار بر ترك موتور به سمت میدان ولی عصر در حرکت بودم هلی کوپترها بر فراز از کریم خان پل روی ماشین ها و بودند پرواز حال در شهر حرکت باز مانده بودند حتا موتور هم به سختی راه پیدا می کرد.

به ناچار از موتور پباده شده و بقیه مسیر را دویدم تا رسیدم به میدان ولی عصر. باز شلوغی بود و من بودم و عکس هایی بر صفحه تیر 20 از آن ها که روز ماندگار شدند و یکی که اول روزنامه صبح امروز چاپ شد تصویر دختر جوانی را نشان می داد که داخل ماشین پلیس دستگیر شده و نیروهای ضد

شورش بیرون ماشین با وی در حال گفتگو بودند. عکاس کیهان که به او همیشه شیخ می گفتم هم آن جا بود و بهت زده با خبرنگار کیهان محمد جعفر بهداد که بعد ها در دولت احمدی نژاد رییس خبرگزای ایرنا شد و اکنون معاون که را کیهان عکاس شده عکاسی فیلم است نژاد احمدی و گرفته دستش بود شده داده نور نیروهای پلیس توسط معترض بود به این کار نیروی پلیس فهمیدم باید کاری کنم پس فیلم ام را یواشکی عوض کردم و سریع به سمت روزنامه

رفتم. حدسم درست بود و عکسی که گرفته بودم کار خودش را کرد. عکس تاثیر از بود روزنامه مسول مدیر که حجاریان سعید فردا روز دولت هیات جلسه در شده مطرح صحبت های و می گفت که همین برای نشان دادن سرکوب رژیم کافیست. در چند روز بعد نشریه شلمچه همان عکس را دست کاری و فتوشاپ انجام شده توسط تیم حجاریان نامید و ناشیانه چند مونتاژ را بر صفحه اول روزنامه اش چاپ کرد. اما اشتباه شان

این بود که فکر نمی کردند فریم های دیگری هم ممکن است امروز صبح روزنامه شماره های از یکی در که باشد موجود

برای نشان دادن واقعی بودن عکس ها به چاپ رسیدند.تظاهرات سه روزه همه جا ادامه در بعد همین طور روزهای بروم نتوانستم را تهران دانشگاه داخل تنها اما بودم حاضر در روزی که گاز اشک آور زده بودند داخل محوطه دانشگاه. اما روز سوم تا دلتان بخواد باالی میدان انقالب در تظاهرات دانشجویان و برخورد پلیس گاز اشک آور خوردم برای اولین دهنم. می آمد داشت روده هایم و بود دستم دوربینم بار. این که از قبل اما نمی دیدم را و هیچ جا چشمانم می سوخت این اتفاق بیافتد یکی از عکس هایی را که بسیار دوستشدارم سمت به خیابان طول در دویدن با پسری کردم. عکاسی

پلیس به هوا بر خواست تا سنگی به سمت پلیس پرتاب کند.

دو که عکسی کردم ثبت همیشه برای را لحظه آن من و صفحه ای در جوالی 1٩٩٩ مجله نیوزویک به چاپ رسید. همان عکس را با زحمت فراوان توانستم بر روی جلد کتابم در آخرین روزهای ریاست جمهوری خاتمی چاپ کنم که به شکلی تصادفی نبض زمان نام نهادم و اکنون که فکر می کنم چقدر درست بود انتخابم در نامیدن عنوان کتاب . اما عکس دیگرم را که به حضور محمود احمدی نژاد در دادگاه روزنامه سالم به عنوان شاکی روزنامه سالم بود در سال 1۳۸٤ بعد از انتخاب شدنش به عنوان رییس جمهوری ایران در کنابم چاپ پاره کتابم از اجبار به اسالمی ارشاد وزارت به دستور کردم کردم .چرا که شاید یادآور برخی مسایل پشت پرده می توانست

باشد. درست ده سال بعد از آن وقایع بازجویی از وزارت اطالعات در محل وزارت ارشاد از من در باره عکس هایم از وقایع سال ٧۸ پرسش می کرد و به من گفت هنوز فراموش نکرده تاثیر اون عکس ها را و داشت رو دست می زد به من که »عکس ها را به یکی از اصالح طلبان داده ای« و می داند تا فکر نکنم

آن ها خبر ندارند. و آن روزها مصادف بود با دو ماه قبل از انتخابات خرداد ماه 1۳۸۸ و طولی نکشید تا من بفهمم چرا دو هفته قبل از روز 22 خرداد ممنوع کار شدم. من شاید افسوس عکاسی نکردن از وقایع بعد از انتخابات پارسال را با خود تا آخر عمرم داشته ویرانگر چه عکس قدرت می دانست حاکمیت شاید باشم. خواهد بود و به همین خاطر در اتفاقات بعد از انتخابات تمامی

مجراهای اطالع رسانی را خفه کرد. محمد علی ابطحی رییس دفتر آقای خاتمی رییس جمهوری ایران چندی پیش در مصاحبه ای درباره حوادث آن روزها نقل فرمانده صفوی رحیم دانش جوها تظاهرات ادامه »در کرد: تظاهر برای قرمز گفت خط و کرد تلفن من به سپاه وقت عبور در صورت و است اسالمی جمهوری خیابان کنندگان به سمت بیت رهبری نیروهای ویژه فرمان تیر دارند. لذا من تا سریع تاج زاده تماس گرفتم با سعید حجاریان و مصطفی حرکت دانش جوها را به سمت دیگری هدایت کنند تا خون و

خونریزی نشود.« اما اینک اشتباه محاسباتی اصالح طلبان در برآوردشان از نحوه برخورد با رقیبی که به کمتر از تمامیت خواهی حاکمیت در ایران به چیزی دیگری فکر نمی کرد و نمی کند هزینه اصالح فکر به دیگر کسی تا است داده آن سوق تغییر به را رژیم

اصالح رژیم نباشد.

عکس : از حسن سربخشیان

برای یاد بود واقعه ای در تاریخ معاصر ایرانوقتی کوی دانش گاه دود و آتش بود

Page 24: شماره دوم نشریه هفت

Concessionaire:GSN / Global Social Networks

Chief Editor: Ardavan Roozbeh / Executive Manager: Ali Herischi

[email protected] / [email protected]

Graphic, Technical supervision &Page editor: Darius Company

Advertising Assistance:[email protected]

For any question please contact:[email protected]

240-436-2536 240-436-2535

In USA and Canada

Ardavan Roozbeh, Ahmad Batebi, Amir Irani, Akbar Torshizad, Afshan barezgar, Ahmad Motalaie, Aida Monfared, Touka Neyestani, Hassan Zare Zadeh Ardeshir, Hasan Sarbakhshian, Davood Mousavi, Damoon Roozbeh, Roozbeh Mir Ebrahimi, Reza

Parchi Zadeh, Sahar J., Simin, Ali Herischi, Ali Afshari, Farvartish Rezvanieh, Kian Amani, Kioumarth Sajadi, Kamran Mousavi, Mehr Afarin Bahrami, Reza Sedigh,

Mahshab Tajik, Mohamad Mostafaie, Mahboobeh Shoa, Maziyar Mahdavi Far [email protected]

Haft (Seven) is part of the Global Social Networks Inc. Haft is an independent weekly magazine for Persian community around the world. Haft’s mission is to provide an opportunity for Persian speaking people around the world to connect and communicate, this publication by using its online resources creating a forum for exchange of ideas and bettering the community. Articles published in each issue do not necessarily represent Haft or Global Social Networks Inc’s opinion or point of view.This publication welcomes articles and contribution without any geographical, ideological, racial, ethnical, or religious limitation. The editorial board will select the ar-ticles; among the criteria for selecting an article for publication are quality, professionalism, and respect for the community. If you are interested to contribute, please send your article as an attachment to the editor. If you have translated an article, please send us the original article along with your translation. Selecting the material for printing is the sole discretion of the editorial board. Haft is published in the Unites States and US laws govern its operation. In addition, we are not responsible for the contents of each advertisement. It is your duty to research before doing business with them, we do not accept any responsibility for their business conduct.

نشریه هفت را در کتاب صورت ); دنبال کنیددعای یک هندو در رودخانه گنگ مقدس

هندوها اعتقاد دارند که این رودخانه هر چند صد سال یکبار مقدس می شود. رودخانه ای که در ایالت آندهراپرادش و در فاصله 1۸0 کیلومتری شهر حیدراباد قرار دارد. از تمام نقاط هند از هفته ها قبل مردم پای پیاده خود را به این

مکان می رسانند تا سه روز در کنار رود به دعا و فرایض دینی بپردازند و از محضر بزرگان استفاده کنند.

لخت بودن را به شادی می گذرانند و تقدس را به گداییگروهی از پیشوایان و کاست باال در سومین روز مراسم خود را با گل می آرایند و لخت مادرزاد و »رام« »رام« گویان ابتدا به دور این تکه چوب بلند به هل را در آب به معبد نزدیک رودخانه میروند و سپس خود بعد هله می پردازند و رودخانه غسل می دهند. هر دو عکس در روز سوم و یک مکان گرفته شده است.

کلید واژه های جدایی

طالقبچه را که داخل تخت گذاشت کمرش دوباره تیر کشید، چند روزی بود که کمر درد امانش را بریده بود، دوباره که به صورت کودك نگاه کرد کمرش تیر کشید ولی این بار نمی دانست درد مربوط به کمرش است یا قلبش، فردا می خواست برود تا این زندگی را برای همیشه تمام کند، شوهرش روی مبل نشسته بود و کتاب می خواند و روحش از هیچ چیز خبر نداشت، به این از بیش او ولی بودند، خوشبخت هم خیلی که او نظر هیچ بار زیر که مهربان مزاج مرد سرد یک با نمی توانست که بود این آن از مهم تر کند، زندگی نمی رفت درمانی هم یک قد باید حاال و است خوشبخت او می کردند فکر همه آرامش سراسر زندگی این چرا که می نوشت توضیح طومار

را به هم زده است.گاهی در زندگی جدایی اجتناب ناپذیر است. زندگی مشترك

عکس ها: داوود موسوی

تحمل ناپذیر شده و دیگر قابل ادامه دادن نیست، در حدی که گاهی در آرزوی این هستیم که جدایی به وقوع بپیوندد، به سنتی جوامع در خصوص به امر این انجام سهولت اما وجود بسیاری از معیارها بستگی دارد که البته کم کم در حال تغییر است. این معیارها شامل فرزندان، دارایی ها، مهریه، نوع روابط و بسیاری از مسایل دیگر است. جدایی به معنای ایجاد

گسستگی در تعهدی به نام ازدواج، تعلیق در ارتباط احساسی و جنسی و شکست در ساختار زندگی عاطفی فرد است و طالق مراسمی است که از لحاظ قانونی باعث پایان رابطه زناشویی می شود. می توان گفت تمامی طالق ها جدایی را نیز دربردارند، اما جدایی ها لزومن در بردارنده طالق نیستند و تعداد آن ها نیز از طالق بیشتر است. یعنی هستند بسیاری از زنان و مردانی

که بدون قانونی کردن این مساله و یا ثبت آن زندگی هایی جدایی دارند و فقط در ظاهر کنار هم زندگی می کنند.

کاهش و افزایش میزان و طالق علل درباره ی مذاکرات نداشته و در همه ی راه حل های موقتی عمومیت آمار آن و موارد و زمان های یک سان مصداق پیدا نمی کند، یعنی یک متفاوت است ممکن فرد دو در طالق هم مشترك رویه ی عمل کند. از مشکل ترین بخش های یک طالق صدور حکم اجتماعی مسایل جزو طالق مساله ی زیرا است. آن قطعی محسوب می شود و جامعه آن را به منزله ی خطری برای راه و رسم زندگی می داند و ناگزیر درصدد رفع یا تعدیل آن است. پس اهمیت این موضوع و واکنش نشان دادن به آن به طور عمده تحت تاثیر ساختار جامعه و نهاد و ارزش های آن است و ادراکات و ارزش گذاری های جامعه تاثیر ویژه ای در برخورد با مساله ی طالق دارد. در زمان هایی نه چندان دور در جامعه ی ایران با طالق به شدت برخورد می شد و طالق به مثابه پایان زندگی یک زن بود. ولی امروز به دالیلی که ذکر خواهد شد آن به نسبت جامعه هنوز هم این که به توجه با مساله این واکنش منفی دارد، بسیار بیشتر از قبل جا افتاده است و اگر دو فرد احساس کنند که نمی توانند به زندگی مشترك ادامه دهند

جدایی را بر طالق خاموش ترجیح می دهند.

محسوب اجتماعی مسایل جزو طالق مساله ی به منزله ی خطری برای می شود و جامعه آن را درصدد ناگزیر و می داند زندگی رسم و راه رفع یا تعدیل آن است. پس اهمیت این موضوع و واكنش نشان دادن به آن به طور عمده تحت تاثیر ساختار جامعه و نهاد و ارزش های آن است

مه شب تاجیک

ادامه مطلب درصفحه 1۳