16
اره دوم شم جدید دوره یقتصادی ا فرهنگیجتماعی ااسی سیول آبان ماه ا پنج شنبه3131 31 اکتبر3132 )من علييوادي ا( يايول مركز مافيشاهي مسو عالي عليه اي، محسنا مجتبي خامنط گسترده اش برتبا در وين از اان،پردهسداراه پارازي و سپ شيت حائريقدوست، آي رفي برداشت .يمن كه وادي اياينشجو، مركز مافيم دارش پيا به گزاروپان در قلب امان سرطا دروغين دروانحت عن ت فعاليتاچاق نفت وي، قنه پولشوي، در زمي مي كندستهاچاق ه قستيوري هاي تر اي دارد و شبكه گسترده، فعاليت اير را هدايت ورج از كشومي در خا جمهوري اس تامينای شبكه افشروپامنه ای در قلب اي مجتبي خااي مافي مالي مي كند .رازي" شينتسل و حائريشاهي، ل توسط باند "عاليياين شبكه مافي ايصل مي باشد وشي اسل كه اتريحمد يوسف لنت اداره مي شود. منوادگيسط پيوند خام دارد در حقيقت حلقه واي با ق ويژه ا رابطهم كرده است .ا فراه باند ر اين با حضور درده وي بوست مائوي كمونينتسل كه گفته مي شود قب ل قما به ازدواج پسران خود ر، دو دختر شده است شيعهشاهي و عالياي بهاده اندازي نه راه باند با درآورده است و اينرازي شي حائري نظاموليت آن رات علي اكبر" كه مسو مثل "هياح مذهبي اصطرازي شي حائري فرزند آيت ارازي شين حائري الديه دارد بر عهدمي " آموزش اسين "مركز و همچندهياست آن بر عه كه رمن علي" كه علييسه "وادي ا موسل است و لنتسشاهي عاليوان عنا زير ايني خود راي مافيت هايست، فعاليس آن ا موست مي كنند. هداياي گستردهرآمدهيل ديمن به دلن مركز وادي ان ميا در اياهي سي. البتهي استاي باند مافيت قلب اين كه دارد در حقيقرد، پاك اتريش دارتباطاتي كه دريل ا به دلنتسلوليت ل مسو پرونده براي بستنعمال فشاري و ااي باند مافي ايندن ردپاي كر جنايت و هايند است.ين باري افكا خ نقش ويژه ميان در اين ادامه در صفحه دو جدید دوره ی نو دوران حشمت اله طبرزدیه ی دوم سال دانشجو در نيمه ی پيامفته نام ی اول ه دوره37 ف يکه ی خود توقي پروندفت. اين دوره درنتشار يا ا شماره ی( شماره73 ت محسن رفيقل شکاي به دليس در مورد اخت دوست327 ، يک حمله) ميلياردی در اوايل ارديبهشت) ر حزب اله ی گروه فشا حمله( 33 اسفندد تا مردا( ه هفت ماهخره توقيف و با33 و) زداشت من در روز با33 مرداد33 و پس از ميتينگان، را داشت. آن تهرنشگاه در محوطه ی دا دانشجويی دزدی ها وا عليهفشا گری هجرا، به اه ی پر ما دورری شد و پرونده برابری حکومت سپ مفاسد و تبعيض و نامه هی، نه ريز بلکه دو جين شاکفته نامه با يک ی هدگاه رفت. درشت، به داشجو از اسفندم دان دوره ی دوم پيا33 اوايل خرداد تا37 به درازاار چند شماره انتشاه و نيم وباود دو م به مدت حدفشنا گنری هنا و ادامنه ی اننمنن دوره، م. در اين کشيد و شکاف طنبنقناتنی، و اداری مالیض به فساد عظيم اعترانبنشن سنرکنوب جننهنا ور زندان در مورد شکنجه دين همچنفشنا گنری هنا وعنی، اجنتنمنای ار نيروهايی و ساي دانشجو شند بنه سنرعنت از گرفت که موجبی صورتمات اعترا رفيق دوست و بنيادهبری، محسن سوی بيت ر هفت ادامه در صفحه احمد شهیدرزدی بهه حشمت اله طب نام در امنورل متحدشگر ويژه ی سازمان ملی احمد شهيد گزار آقا ايرانی دروق بشر حقيی شهر ايران.ن رجای گرم از زندا با درودهاناار نای گنزارش ومنعنينت بسنينشهای شنمنا بنر دارد از ت جانيند دان. نيک میسگزاری کنمن سپا ايرا دروق بشر بسامان حقوق بشر تنوسنطماتيک حقيستازتاب کامل نقض سی دانم که ب و منی اسنت.دننا شنه ن سترگ و النبنتن، کاری بسمی جمهوری اسنگ ون فنرهن امنر، منربنوط بنهرگی از اين برای اينکه بخش بز حنکنومنت ايران که تا زمانی که در کشور استين حاکم بر قوانی ملغا شدنیين قوان فرهنگ وينار است، چن دينی برقر فرقه ایم هنا وی از اعندام که بنخنش زيناد ی مه نکته بود. اين نخواهد ازست، بارها و بارهناين شرعی ا، مربوط به قوان خشونت هانينه ونس قنوه ی قضناينيتی از جنملنه ريوی مسئولين حکوم س بنابنتت دارد. از اينن شده و واقعي های حکومت، بيا ديپلمات با دولت) م و عراقمی شا دولت اس( وت بين داعش تنها تفاعش با حکم خنلنينفنه و، اين است که داکم بر ايرانمی حا اسد. درد و يا سنر منی بنر می کننطقه، اعدام هر م در ولی امرانند سنازی هنمنننمنوننان، با قن ايران درمی ولی امر دولت اس« امر» م و قطع دست و پنا و بنلنکنهر، اعدانگسا يعنی حکم س شکنجه« تعزير» ن. در عنينندننننلنی منی کنف خود را عم ، هد خنود راوننان، حتا قن ايرانمی ولی فقيه، در، دولت اس حالدان،فتيش عقيده، زن، تر، خشونت اجرا نکرده و زو نيز ادامه در صفحه سهد پاشی اسیی بدتر از جنایتی داعش جنایت ها دوازده صفحهیک تغییراکتراتژی و ت است برای دموکراسیر سکو چهار صفحه

پیام دانشجو شماره دوم

Embed Size (px)

DESCRIPTION

 

Citation preview

Page 1: پیام دانشجو شماره دوم

3132اکتبر 31 3131پنج شنبه اول آبان ماه سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی دوره ی جدید شماره دوم

علي عاليشاهي مسوول مركز مافيايي )وادي االيمن علي(

در وين از ارتباط گسترده اش با مجتبي خامنه اي، محسن

رفيقدوست، آيت حائري شيرازي و سپاه پاسداران،پرده

برداشت .

به گزارش پيام دانشجو، مركز مافيايي وادي االيمن كه

فعاليت تحت عنوان دروغين درمان سرطان در قلب اروپا

قاچاق هسته مي كند، در زمينه پولشويي، قاچاق نفت و

اي، فعاليت گسترده اي دارد و شبكه هاي تروريستي

تامين جمهوري اسالمي در خارج از كشور را هدايت و

مافيايي مجتبي خامنه ای در قلب اروپا افشای شبكه مالي مي كند .

اين شبكه مافيايي توسط باند "عاليشاهي، لنتسل و حائري شيرازي"

اداره مي شود. محمد يوسف لنتسل كه اتريشي االصل مي باشد و

رابطه ويژه اي با قم دارد در حقيقت حلقه واسط پيوند خانوادگي

اين باند را فراهم كرده است .

لنتسل كه گفته مي شود قبال كمونيست مائويي بوده و با حضور در

عاليشاهي و شيعه شده است، دو دختر خود را به ازدواج پسران قم

حائري شيرازي درآورده است و اين باند با راه اندازي نهادهاي به

اصطالح مذهبي مثل "هيات علي اكبر" كه مسووليت آن را نظام

بر عهده دارد الدين حائري شيرازي فرزند آيت اهلل حائري شيرازي

كه رياست آن بر عهده و همچنين "مركز آموزش اسالمي "

عاليشاهي لنتسل است و موسسه "وادي االيمن علي" كه علي

موسس آن است، فعاليت هاي مافيايي خود را زير اين عنوان

هدايت مي كنند.

در اين ميان مركز وادي االيمن به دليل درآمدهاي گسترده

كه دارد در حقيقت قلب اين باند مافيايي است. البته سياهي

مسووليت لنتسل به دليل ارتباطاتي كه در اتريش دارد، پاك

كردن ردپاي اين باند مافيايي و اعمال فشار براي بستن پرونده

در اين ميان نقش ويژه خالفكاري اين باند است. هاي جنايت و

ادامه در صفحه دو

دوران نو –دوره ی جدید

حشمت اله طبرزدی

دوره ی اول هفته نامه ی پيام دانشجو در نيمه ی دوم سال

انتشار يافت. اين دوره در پرونده ی خود توقيف يک 37

به دليل شکايت محسن رفيق 73شماره ) شماره ی

ميلياردی (، يک حمله 327دوست در مورد اختالس

33) حمله ی گروه فشار حزب اله ( در اوايل ارديبهشت

( و 33و باالخره توقيف هفت ماهه ) مرداد تا اسفند

و پس از ميتينگ 33مرداد 33بازداشت من در روز

دانشجويی در محوطه ی دانشگاه تهران، را داشت. آن

دوره ی پر ماجرا، به افشا گری ها عليه دزدی ها و

مفاسد و تبعيض و نا برابری حکومت سپری شد و پرونده

ی هفته نامه با يک دو جين شاکی، نه ريز بلکه همه

درشت، به دادگاه رفت.

37تا اوايل خرداد 33دوره ی دوم پيام دانشجو از اسفند

به مدت حدود دو ماه و نيم وبا انتشار چند شماره به درازا

کشيد. در اينن دوره، منمنن ادامنه ی افشنا گنری هنا و

اعتراض به فساد عظيم مالی و اداری و شکاف طنبنقناتنی،

همچنين در مورد شکنجه در زنداننهنا و سنرکنوب جنننبنش

دانشجويی و ساير نيروهای اجنتنمناعنی، افشنا گنری هنا و

اعتراماتی صورت گرفت که موجب شند بنه سنرعنت از

سوی بيت رهبری، محسن رفيق دوست و بنياد

ادامه در صفحه هفت

نامه حشمت اله طبرزدی به احمد شهید

آقای احمد شهيد گزارشگر ويژه ی سازمان ملل متحد در امنور

حقوق بشری در ايران

با درودهای گرم از زندان رجايی شهر ايران.

جا دارد از تالشهای شنمنا بنرای گنزارش ومنعنينت بسنينار ننا

بسامان حقوق بشر در ايران سپاسگزاری کنم. نيک می داننيند

و می دانم که بازتاب کامل نقض سيستماتيک حقوق بشر تنوسنط

جمهوری اسالمی، کاری بس سترگ و النبنتنه ننا شندننی اسنت.

برای اينکه بخش بزرگی از اين امنر، منربنوط بنه فنرهنننگ و

قوانين حاکم بر کشور است که تا زمانی که در ايران حنکنومنت

فرقه ای دينی برقرار است، چنين فرهنگ و قوانينی ملغا شدنی

نخواهد بود. اين نکته ی مهم که بنخنش زينادی از اعندام هنا و

خشونت ها، مربوط به قوانين شرعی است، بارها و بارهنا از

سوی مسئولين حکومتی از جنملنه رينينس قنوه ی قضناينينه و

ديپلمات های حکومت، بيان شده و واقعيت دارد. از اين بنابنت

تنها تفاوت بين داعش ) دولت اسالمی شام و عراق ( با دولت

اسالمی حاکم بر ايران، اين است که داعش با حکم خنلنينفنه و

ولی امر در هر منطقه، اعدام می کند و يا سنر منی بنرد. در

دولت اسالمی ولی امر در ايران، با قناننوننمننند سنازی هنمنان

يعنی حکم سنگسار، اعدام و قطع دست و پنا و بنلنکنه «امر»

، هدف خود را عمنلنی منی کننننند. در عنينن «تعزير»شکنجه

حال، دولت اسالمی ولی فقيه، در ايران، حتا قناننون خنود را

نيز اجرا نکرده و زور، خشونت، تفتيش عقيده، زندان،

ادامه در صفحه سه

اسید پاشی جنایتی بدتر از

جنایت های داعش صفحه دوازده

استراتژی و تاکتیک تغییر

برای

سکوالر دموکراسی

صفحه چهار

Page 2: پیام دانشجو شماره دوم

ادامه از صفحه نخست

اي به آيت اهلل حائري شيرازي و فرزندش داده شده

است. هيات علي اكبر كه مسووليت آن با نظام الدين

حائري شيرازي است وظيفه اش سازماندهي

نيروهاي مذهبي تندرو مي باشد. يادآوري مي شود

كه مداحاني چون محمود كريمي كه به "مداح هفت

تير كش" معروف شده است از جمله كساني هستند

كه در سازماندهي هيات علي اكبر به حائري

شيرازي كمك كرده و دائما در وين حضور دارد.

آيت اهلل حائري شيرازي نيز حلقه واسط اين باند

مافيايي با بيت خامنه اي است. حائري براي اينكه

به بدون نظارت، اين باند مافيايي بتواند به راحتي و

فعاليت هاي خود در زمينه قاچاق ادامه دهد بخشي

از استان هرمزگان را به رغم مخالفت گسترده اهالي

به قلمرو خود يعني استان فارس الحاق كرد تا آن،

اسكله هاي نامرئي در آن مستقر شوند

از الريجاني تا مركز اسالمي هامبورگ

برادران الريجاني كه قواي مقننه و قضاييه

از حاميان اين باند خود دارند نيز را در دست كشور

مافيايي هستند. گفتني است محسن نبوي سفير اسبق

ايران در اتريش كه پسر دايي الريجاني هاست، از

نيروهاي اصلي اين باند بوده و به رغم اينكه حدود

در وين تمام شش سال است ماموريت ديپلماتيكش

شده اما ماموريت اصلي اش كه همكاري با اين باند

است ادامه دارد.

نكته جالب اينكه نبوي، دايي احمد توكلي نماينده

تهران در مجلس است و از سوي ديگر دختر

توكلي، عروس حائري شيرازي است بنابراين

حمايت هاي سايت فردا از اين باند در اين چارچوب

قابل بررسي است.

فرد ديگري كه در حمايت از اين باند مافيايي نقش

كليدي دارد، حجت االسالم رما رمضاني رييس

سابق مركز اسالمي امام علي وين و رييس كنوني

مركز اسالمي هامبورگ است.

او كه داراي يك پرونده بزرگ فساد مالي در زمان

مسووليتش در وين است ، در آن زمان با حمايت

بيت خامنه اي و نيروهاي بسيج شبكه اي را در

ايجاد كرد داخل مساجد و هيات هاي سراسر ايران

كه به تبليغ فعاليت هاي مركز وادي االيمن

مي پرداختند و به اين وسيله خانواده هاي عاليشاهي

درمانده بيماران سرطاني را به وين مي كشاندند و

مبالغ كالني از آنها دريافت كرده و

كالهبرداريهاي گسترده دست مي زدند. به

رمضاني ماموريت ديگري نيز دارد و آن انسجام

بسيجياني است كه به نام دانشجو از طرف جمهوري

اسالمي راهي اروپا مي شوند

باند مافيايي و در همين راستا چندي پيش با حمايت مالي

هدايت رمضاني كه نماينده خامنه اي در مركز اسالمي

دانشجويان نفر از 60هامبورگ است، نشست هماهنگي

بسيجي در اروپا برگزار شد.

گفتني است دانشجويان بسيجي اعزامي به اروپا و اعضاي

هيات علي اكبر به عنوان بازوي عملياتي اين باند مافيايي

عمل مي كنند.

مافيايي قلب شبكه

وادي االيمن علي" به همانطور كه در گزارش تاكيد شد، "

منزله قلب اين شبكه مافيايي است.

در سايت وادي االيمن علي كه توسط علي عاليشاهي تاسيس

نخستين بار در جهان، علی شده ادعا شده است: "براي

عاليشاهی محقق ايرانی به شيوه جديدی از درمان سرطان و

بيماريهای صعب العالج از طريق امواج بيوالکتريک و بيو

الکترومغناطيس دست يافت."

در اين سايت، وادي االيمن علي اينگونه تعريف شده است:

فن آوريهای وادي االيمن علي انستيتوی باالنس سلولی - 1"

منحصر بفرد نوينی را در تشخيص و درمان سلولهای زنده و

اصالح ساختار سلولی در اتريش بنيانگذاری کرده است و پس

از طی مراحل تحقيقات سلولی و حيوانی و انسانی و اخذ

مجوزهای الزم از مراکز رسمی ذيربط در اتريش بيماران را

پذيرش ميکند.

روش درمانی ما بيوالکترودرمانی سلولی و بر اساس بيو - 2

فيزيک سلولی و با استفاده از بيوالکتريسته انسانی و با کمک

ژئو مغناطيس طبيعی انجام ميشود .

بر اساس گواهی رسمی کارشناسان رسمی دادگستری و - 3

پليس اتريش و همچنين گواهی رسمی کارشناسان رسمی

دولت ايالت اتريش سفلی که اين طرح در محدوده آن است اين

روش هيچگونه عارمه و حتی آزاری ندارد.

آخرين برنامه درمانی انستيتو در يک دوره دو هفته ايی و - 4

در هفته پنج روز و در هر روز سی دقيقه بترتيب از مرحله يک

تا ده اجرا ميشود. بيماران برای هر دو هفته يکبار پذيرش

ميشوند و مابين درمان بيمار جديد پذيرفته نميشود.

2200هزينه رسمی هر جلسه درمان با احتساب ماليات - 5

يورو ميشود... 22000يورو و هزينه يک دوره کامل درمانی

"

گفتني است خبرنگار صدا و سيماي جمهوري اسالمي در وين

كه با اين باند ارتباط نزديكي دارد، مصاحبه هاي فراواني را

براي تبليغ اين شبكه مافيايي انجام داده است.

واقعيت چيست؟

بر اساس گزارش اختصاصي كه در اختيار پيام دانشجو قرار

گرفته و به تاييد يك تيم كارشناسي رسيده تمامي ادعاهاي اين

دروغ است و عاليشاهي يك سپاهي شياد است. مركز مافيايي

در اين گزارش تاكيد شده است:

عاليشاهي يك فرد حقه باز است. -

و اصوال از روش تحقيق و وي تحصيالت علمي نداشته -

فازهاي تحقيقاتي هيچ اطالعي ندارد.

عاليشاهي مجوز كار و مجوز وزارت بهداري اتريش را -

ندارد.

وي گواهي از كارشناسان رسمي اتريش ندارد. -

بار از نامبرده شكايت شده است. ٦٣ -

ايجاد كرده است پوشش جداري مسي دستگاهي كه عاليشاهي -

دارد اين در حالي است كه وي ادعا مي كند اين پوشش از

طالست.

جريان برق و ولتاژي كه عاليشاهي از بدن بيماران سرطاني -

عبور مي دهد براي آنها مرر دارد.

از هزار يورو( 30مبالغ هنگفتي )حدود در مركز عاليشاهي -

افراد مبتال به سرطانهاي العالج و در مراحل آخر عمر دريافت

مي كنند و چون اين افراد از لحاظ روحي به هر چيز اميد بخشي

چنگ مي زنند، اين كار سوء استفاده از احساسات بيماران و

همراهان آنهاست.

از آن پرده اما نكته بسيار مهمي كه در اين گزارش سري

برداري مي شود ارتباط گسترده عاليشاهي با مجتبي خامنه اي،

محسن رفيقدوست، آيت اهلل حائري شيرازي و سپاه پاسداران

است.

مجتبي خامنه اي در طبق اين سند، عاليشاهي بر نقش محوري

اين شبكه مافيايي تاكيد كرده است.

افشاگريهاي پيام دانشجو در اين زمينه ادامه دارد.

اگر مي خواهيد ارتباط محسن رمايي، صادق خرازي، علي

مصباح باقري لنكراني مورد حمايت آيت اهلل اصغر سلطانيه و

بعدي پيام دانشجو را يزدي را با اين باند بدانيد، حتما شماره هاي

بخوانيد.

در ضمن پيام دانشجو آمادگي دارد كهه اسهدهاد هود را در ايهن

.زميده در ا تيار دادگاههاي بين المللي قرار دهد

مافيايي مجتبي خامنه ای در قلب اروپا افشای شبكه

Page 3: پیام دانشجو شماره دوم

ادامه از صفحه نخست

شکنجه، سرکوب و بگير و ببند را جايگزين منطق و گفتگنو

کرده است.

جناب احمد شهيد!

من يک روزنامه نگار و نيز مبارز سياسنی هسنتنم کنه اگنر

سال است که جمهوری اسالمی حاکم بر ايران، قنلنم 22چه

ام را شکسته، حزب م را منننحنل، دوسنتناننم را سنرکنوب و

خودم را زندانی کرده است، اما نتوانسته من را بنه سنکنوت

وا بدارد. به همين دليل و بننا بنه احسناس منقندس روزننامنه

نگاری که، کشف حقيقت است، هنمنواره و در حند امنکنان،

مواردی از نقض حقوق بشر را گنزارش کنرده ام کنه شنمنا

نيز از اين امر آگاه هستيد. من از درون ايران و بنوينژه از

زندان رجايی شهر با شما حرف می زنم. بنابراين 32سالن

ولی امر دولت اسالمی حاکم بر اينران و دسنتنيناران او در

دستگاه قضايی، نمی توانند مدعی شوند، به زعنم خنودشنان،

گزارش ها غير واقعی و از طريق گروههای ايرانی خنارج

از کشور، القا کرده اند. تاکيد من بنراينن اسنت کنه گنزارش

شننمننا نننه تنننننهننا درسننت کننه فننقننط جننزئننی از فننجننايننع نننقننض

سيستماتيک حقوق بشر در ايران است. برای تاينيند گنزارش

های شما و نشان دادن عمنق قناننون شنکنننی تنوسنط قنوه ی

قضاييه ی دولت اسالمی حاکم بر ايران، به دو مورد از اين

اشاره می کنم. 32قانون شکنی از درون همين سالن

سنال سنن دارد. اينن 13آقای جمال الدين خانجانی بيش از

پيرمرد زندانی به دليل اين که از رهنبنران جنامنعنه ی

بهايی در ايران است و جامعه ی بهاينی بنه او اعنتنمناد

سال حبس محکوم شده است. بنه راسنتنی 22دارند، به

در کجای دنيای متمدن با افراد کهنسالنی چنون خناننجناننی

اين گونه رفتار می کنند؟ فکر می کنم تنها گروهی که در

پای جزميت های فرقه ای، مذهبی و قدرت پرسنتنی، حنتنا

به افراد کهنسال و بيمار نيز رحم نمی کنند، همنينن دولنت

اسالمی حاکم بر ايران يا دولت اسالمی داعش باشننند. بنه

راستی آقای الريجانی به عنوان رييس قوه ی قضناينينه ی

اسالمی و در لبناس روحناننينت و عنلنم!، منی بنايسنت از

اقدامات خود و همکاران، برای هميشه شنرمنننده بناشند و

حرف از قانون و انسانيت نزند.

32حاج کريم عزيزمعروف، ديگر زندانی اين بند با بينش از

ماه گذشته دو عمل جراحنی داشنتنه 9سال سن است. طی

که آخری، عمل جراحنی بنر روی قنلنب بنود. او دوران

نقاهت پس از عمل باز قلب را در بند می گنذارنند. او بنه

سال است که زندانی اسنت و 33حبس ابد محکوم شده و

با ومعيت موجود، مرگ او در زندان حنتنمنی سنت. اينن

چگونه قانون و چگونه حکومت بنی رحنمنی سنت کنه بنا

انسانهای بيمار و کهنسال، چنين رفتاری دارنند؟ منی داننم

که مشت نمونه ی خروار است. مگر همين حکومت، يک

نفر اعدامی را با وجود اينکه بنه دار کشنيند، امنا دوبناره

زنده شد به زندان بر نگرداند که اينک در زندان اسنت و

در ومعيت بسيار وخيم روحی و جسمی به سر می بنرد!

؟ پس اگر اينها بی رحم و بی عاطفه نيستند و اگنر قناننون

آنها، قانون وحشيانه و مند حنقنوق بشنری ننينسنت، پنس

چيست؟

در شگفتم از آقای جواد و صنادق و عنلنی الرينجناننی کنه بنه

صورت بسيار مضحک، رسوا و عجيب، دو قنوه را در

اختيار دارند، پس از اعتراض عالنينجننناب بنان کنی منون

نامه حشمت اله طبرزدی به احمد شهید

دبير محترم سازمان ملل متحد و گزارش حضنرتنعنالنی

از نقض حقوق بشر در ايران، فرياد برآورده و مدعنی

می شوند که در اينران حنقنوق بشنر اسنالمنی بنرقنرار

است و اين ها، بهترين هستند و منتقدينن و منخنالنفنينن،

مشتی معاند و مد اسالم و منحرف اند!؟ منی داننم کنه

چنين دروغگويی و حنتنی تنوهنم و تنبنلنينغنات سنراسنر

دروغی، ناشی از جزميت های ايدئولوژيک و مننفنعنت

طلبی های فردی و بنانندی اسنت. بنرای اينن کنه حنتنا

اسالم واقعی، به آنها اجازه ی چنين جنايت ها و دروغ

هايی نمی دهند. ميليونها مسنلنمنان در سنراسنر جنهنان

زندگی می کنند، اما فقط دو دولنت اسنالمنی داعنش و

جمهوری اسالمنی و ننينز گنروهنهناينی منثنل طنالنبنان،

القاعده و امنثنال آن هسنتننند کنه بنه ننام دينن، از هنر

خشونت، بی رحمی و در عين حنال دروغ پنراکنننی و

رياکاری پرهيز ندارند. اما خوشحالم کنه وجندان هنای

بيدار در سراسر جهان، به جنايات و همزمان رياکاری

و دروغپردازی های اين جريانات آگاهنی دارنند و در

هيچ شرايطی به آنها اعتماد نکرده و نمی کنند. و ننينز

بايد خوشحال باشيم که چشمهای بسيار تيزبين جهاننينان

همه ی اقندامنات مند بشنری اينن هنا اعنم از ننقنض

سيستماتيک حقنوق بشنر و تنالش بنرای دسنتنينابنی بنه

سالح های کشتار جنمنعنی را رصند کنرده و بنه آننهنا

اجازه ی هر اقدام خودسرانه ای را نمی دهند.

حشمت اله طبرزدی

ايران/کرج/زندان رجايی شهر

بيست و سوم مهر ماه هنزار و سنينصند و ننود و سنه

خورشيدی

Page 4: پیام دانشجو شماره دوم

استراتژی و تاکتیک تغییر

برای سکوالر دموکراسی

استراتژی اگر بر اهداف ملی و سراسری هر کشوری

منطبق نباشد الجرم در مسيری غير از آن قرار گرفته و

منافع کل جامعه را در معرض تهديد قرار می دهد. گاهی

ممکن است که اهداف تعيين شده از سوی رهبران سياسی

در يک جامعه توده ای غير واقعی و در تقابل با اهداف

صحيح يک کشور باشد، در اينصورت نيزهدف سياسی

است که استراتژی تغيير را تعيين می کند، تکرار اشتباهات

استراتژيک و دريافت غلط از اهداف ملی، سرانجام خود

را در تقابل با اهداف واقعی جامعه نشان ميدهد، در واقع

)در برخی مقاطع جامعه نيز دچار اشتباه می اين جامعه

است که منافع خود شود اما سريعا خود را تصحيح ميکند(

را در مقابل اتخاذ سياستهای مد اجتماعی حاکميت از

يکسو و استراتژی اشتباه مخالفان سياسی در خطر می بيند.

اينگونه هزينه های پرداختی عموما جوامع را نسبت به

واقعيت های اهداف اصلی حساس نموده و در هر مرحله

از تغيير سياسی آنها را در تعيين و تشخيص صحيحتر آن

هدايت ميکند. اکثريت قريب باتفاق کشورهای جهان در هر

دوره ای و بنا بر مصلحتی که بنفع جامعه تعبير و تفسير

می شود تحول سياسی خاص خود را انجام می دهند. در

بسياری از آنها اشتباهات استراتژيک موجب خسران

عظيمی شده است و در برخی ها نتيجه مطلوب حاصل

.گرديده است

استراتژی تغيير سياسی اصولی در هر کشوری تابع شرايط

خاص سياسی و فرهنگی مردم و جامعه ای است که در آن

کشور زندگی می کنند. هر حکومتی محصول تغيير سياسی

استراتژی تحول -نيروی پيش برنده ، ب -حاصل از الف

تاکتيکهای خاص مرتبط با استراتژی است. -وتغيير و ج

دليل تغيير سياسی در هر کشوری می تواند اين باشد که

جامعه آن حکومت را با ويژه گی کنونی اش نمی پذيرد،

يعنی هنگامی جامعه خواستار نفی حکومتی می شود که آن

حکومت ديگر در مسير کسب مطالبات او نيست . بديهی

است که حکومت مورد نفی، زمانی مورد تاييد جامعه بوده

است، اما با تغيير خود و در نتيجه سياستهای مغاير با

اهداف جامعه، خود را در معرض نفی و تغيير سياسی از

سوی جامعه قرار داده است. اما فاکتورهای محوری که

اهداف سراسری و ملی را تعقيب می کنند بايد دارای ويژه

گيهای جامعه پذير باشند تا بر خواست اجتماعی منطبق

شوند. با شناخت اين فاکتورها بهتر ميتوان بر اهميت نقش

تعيين کننده اهداف سراسری و ملی و تاثير آن بر تعيين

.استراتژی و تاکتيک تغيير سياسی پی برد

فاکتور اول، نيروی پيش برنده اهداف سراسری و ملی

است: اصطالح پوپوليسم زمانی استعمال می شود که

خاصيت توده ای است و از نظر کيفی در دارای جامعه

سطح نازلی قرار دارد، در اين صورت ويژه گی آن با يک

نيروی دارای ايدئولوژی توده گرا بيشتر همگن است تا يک

نيروی دموکراسی خواه و زمانی گفتمان پلوراليسم طرح

می شود که شقوق مختلفی از انديشه ها و تفکرات اجتماعی

و سياسی در جامعه حضور دارند، در اين صورت

نيروهای پيش برنده اهداف سراسری و ملی مجموعه ای

از تنوعات سياسی را شکل ميدهند که ميتوانند بر سر

اشتراکات مورد توافق در متن جامعه، آنرا پيگيری نمايند.

شايد امروزه در انديشه پلوراليسم بويژه در کشور ما خللی

ايجاد شده باشد، مبنی بر اينکه ديدگاه پوپوليسم توده گرا نيز

جايگاهی در پلوراليسم سياسی پيدا نمايد. بررسی اين

موموع جايگاه خاص خود را ميطلبد اما بسيار روشن

است که بينشهای ايدئولوژيک مسير معين خود را دارند و

نمی توان آنها را در مسير ديگری بغيراز ايدئولوژيک

بودن آنها تعريف کرد، بطور منطقی بينش ايدئولوژيکی که

کسب قدرت سياسی را در هدف خود قرار داده، نمی تواند

.در پلوراليسم سياسی جريانات دموکراسی خواه قرار گيرد

دوم فاکتور استراتژی: که در هر تحول سياسی فاز تغييرو

يا مرحله تغيير را رقم می زند، بيهوده نيست که اتخاذ يک

استراتژی صحيح در هر کشوری از اهميت ويژه ای بر

خوردار است. کيفيت استراتژی بايد بر محتوای اهداف

بنا بر اين آن استراتژی ،سراسری و ملی منطبق باشد

صحيح است که پاسخگوی خواست و مطالباتی باشد که

جامعه تعيين ميکند، به همين دليل است بسياری از تاکتيکها

و استراتژيهای تغيير علی رغم ايجاد تغيير سياسی به

دوران ما قبل خود باز گشت کرده اند. نمونه های تاريخی

برگشت پذيری زمانی رخ ميدهند که جامعه آنها را نپذيرد

و نفی کند. بروشنی ميتوان به تمام تغييرات سياسی در

کشورهای مختلف جهان از منظرهای انقالبات سوسياليستی

تا انقالبات دموکراتيک، تا تغييرات مسالمت آميز و حتی

کودتاهای نظامی اشاره کرد. بايد بررسی نمود که کدام

استراتژی تغيير سياسی منشاء اجتماعی داشته است و

کداميک از آنها از خواست اجتماعی تبعيت نکرده است.

تقريبا مجموعه انقالبات سوسياليستی برگشت پذير شده اند،

دليل آن اين است که اين انقالبات عليرغم خيزشهای بزرگ

اجتماعی تابعی از مطالبات واقعی و آينده نگر نبوده اند و

تنها بواسطه تحميل ايدئولوژيهای آرمانی توسط سازمانهای

معتقد به ساختار سياسی سوسياليسم بر توده ها صورت

روسيه دقت شود، ۹۱۹۱گرفته اند. اگر به انقالب اکتبر

مشاهده می شود که هشت ماه قبل از آن يعنی در فوريه

همان سال انقالب ديگری رخ داده بود که به انقالب

بورژوا دموکراتيک روسيه به رهبری کرنسکی و

منشويکها انجاميد، در اين انقالب که به شکل سياسی و

تحقيقا کم خشونت و با حضور گسترده اجتماعی از طيفهای

مختلف صورت گرفت، حکومت تزار از قدرت بر کنار شد

و می رفت تا شرايط آنطور که جامعه روسيه خواستار آن

بود به تغيير مطلوب دست پيدا نمايد، اما لنين در تز های

آوريل خود با نغض ديدگاه مارکس مبنی بر سوسياليسم

جهانی و با تجديد نظر در آن، سوسياليسم در يک کشور را

ممکن دانسته و نه تنها هدف ملی روسيه، که هدف کلی

سوسياليسم جهانی را بزير سوال کشانيد. استراتژی انقالب

خونين اکتبر روسيه ) کشتار گسترده مخالفان و قتل

و عام تزار و خانواده اش، اعدام صدها تن از ياران

حزب بلشويک توسط استالين و ترتسکی و کشته

ترتسکی به فرمان استالين( محصول خود شدن

تعيين يک هدف اشتباه از سوی لنين برای جامعه

روسيه بود. دهه ها طول کشيد تا جوامع

سوسياليستی شده با پرداخت هزينه های سنگين به

جايگاه اوليه خود برگردند. . تغييرات سياسی به

شکل انقالبات ايدئولوژيک در جهان گرچه تامين

کننده منافع جوامع کشورهای سوسياليستی نبود، اما

بکار گيری استراتژی انقالب قهر آميز آن بر اهداف

احزاب و سازمانهای سياسی )در اين طيفهای

سياسی اهداف اجتماعی غير واقعی به توده ها القاء

.می شد ( منطبق بوده است

اهميت استراتژی در آفريقای جنوبی تعيين کننده

بود. نلسون ماندال رهبر جنبش مد آپارتايد آفريقای

جنوبی به همراهی يارانش و با اتخاذ تاکتيک و

استراتژی مبارزه مسلحانه قصد داشت که رژيم

سفيد پوستان حاکم بر آفريقا را از قدرت بر کنار

نمايد و به اين هداف بزرگ ملی مردم آفريقا جامه

عمل بپوشاند، اما اين امرميسر نشد، چون جامعه

آفريقا قادر به تامين پتانسيل استراتژی مسلحانه

نبود، و بنا بر اين تمايل به همراهی و اجرايی

نمودن آن نداشت. ماندال با تغيير استراتژی و ايجاد

مقاومت مسالمت آميز در يک روند بسيار طوالنی

.توانست هدف ملی آفريقا را تامين نمايد

مشاهده می شود اگر استراتژی تغيير سياسی نه بر

اساس اهداف سراسری و ملی که با اميال احزاب و

سازمانهای با بينش سياسی ايدئولوژيک و نظامی

گری تدوين شود سرانجام با عدم سازگاری با منافع

ملی و سراسری توسط جريانات اجتماعی نفی می

شود. به همين دليل تمامی کودتاهای نظامی نيز که

بر عليه جامعه صورت گرفته اند، به شکست کشانده

شده اند. فاشيسم که به شيوه ای غير متعارف و غير

منطبق با ماهيت خود از شرايط دموکراسی در

اروپا برای کسب سهل الوصول قدرت سياسی از

انتخابات بعنوان استراتژی تغيير استفاده نمود نيز

بدليل ناهمخوانی با خواست نسلهای بعدی و جامعه

.جهانی سرانجام به نابودی کشانده شد

استراتزی انتخابات، کشورهای عقب مانده را الزاما

از بحران سياسی خارج نمی کند..امروزه دقيقا

همين استراتژی ) انتخابات( برای جريانات

ايدئولوژيک شبه فاشيستی دينی در کشورهای

اسالمی توصيه می شود، بديهی است که کسب سهل

الوصول قدرت سياسی توسط جريانات دينی در

کشورهای مسلمان می تواند نشانگر تمايل آن جامعه

به نيروی سياسی خاص دينی و مبين توده ای بودن

بخش گسترده آن جامعه معين باشد، اما اينکه بتواند

شاخص بالنده ای در تامين منافع سراسری و ملی

در روند طوالنی مدت توسعه سياسی، اقتصادی و

اجتماعی آن کشور باشد، بشدت قابل ترديد و بطور

روشنی محکوم به نفی شدن توسط نسلهای آينده

کشور متبوع است. جريانات اسالمی بويژه افراطی،

از انتخابات به نفع ايدئولوژی خود بهره برداری

ادامه در صفحه پنج

عباس

خرسندی

Page 5: پیام دانشجو شماره دوم

ادامه از صفحه چهار

سياسی ميکنند، اما خود قائل به شرايط آزاد برای

انتخاب شدن جريانات غير خود نيستند. آنها تالش

–ميکنند تا شرايط اجتماعی را بر اميال دينی

سياسی خود منطبق نموده و تحول سياسی در

کشور را به نفع ايدئولوژی دينی خود تغيير دهند،

آنها حامر به تفويض قدرت سياسی نيستند، برای

آنها انتخابات بعنوان استراتژی سهل الوصول

کسب قدرت سياسی محسوب می شود و در

صورت عدم موفقيت در آن، با چرخش استراتژی

بسمت قهر و خشونت برای کسب قدرت سياسی از

هيچ واکنش خشونت آميزی خود داری نمی کنند.

نقطه تفاوت و اختالف و در واقع مشکل اساسی در

تعيين استراتژی در همينجاست. حامالن ايدئولوژی

خواستار دين حکومتی بر بستر آزادی و

دموکراسی، در طوالنی مدت قادر به زيست

مسالمت آميزنيستند و ترويجگرخشونت هستند،

چون معتقدند اين ايدئولوژی آنهاست که بشريت را

از فرو مايگی نجات می بخشد.!) البته اگر تشنگی

و نگاه حريصانه به قدرت حکومتی در اين حامالن

...ايدئولوژی دينی را محاسبه نکنيم(

استراتژی تغيير سياسی در سکوالر دموکراسی

دارای ويژه گی خاص خود است. انديشه سکوالر

دموکراسی بر پلوراليسم سياسی متمرکز است و

در عين حال که هيچ تضادی در اصول عامه

سکوالر دموکراسی در مقابل دين سياسی وجود

ندارد اما معتقد به جدايی دين از حکومت و دولت

است، چون فرآيند و شکل گيری موجوديت

دموکراسی را محصول تاريخی جدايی دين از

دولت می داند و نه در تلفيق با آن، استراتژی

تغيير در ايران منوط به ماهيت و کيفيت نيروی

پيشبرنده سکوالر دموکراسی است جريانی که

بتواند با گسترانيدن چتر اتحاد و همبستگی، هر

نيرويی را که معتقد به دموکراسی و بر کناری

استبداد دينی باشد گرد هم آورد. حتی مذهبيونی که

از دين نگاه و تفسير انسانمدارانه ای دارند و

همواره دين را از حوزه حکومت و دولت جدا می

دانند در فر آيند آزاديخواهی و مبارزه برای

دموکراسی در روند جريان سکوالريسم قرار

ميگيرند. به اين ترتيب می توان تصور نمود که

جايگاه دين در يک نظام اجتماعی سياسی سکوالر

.دموکراتيک نيز بدرستی تعريف و تعيين می شود

استراتژی و تاکتيک تغيير و سکوالر دموکراسی

ايران

جامعه ايران يک دوره سی و پنج ساله استبداد

دينی را پشت سر گذاشته که به تجربه ای گرانبها

برای ملتهای مسلمان خاورميانه، آفريقا و آسيای

ميانه تبديل کرديد. مردم ايران از تمامی طيفهای

اجتماعی و بخشها و گروههای فرهنگی و فکری

اين تجربه را منتقل کرده اند که حاکميت دينی در

ايران حتی به نفع دينداران شاخه های ديگر هم

نبوده است. انتقال اين تجربه به مردمان مصر و

ترکيه به آنها نشان داد که همواره از تسلط مطلق

دولتهای دينی جلوگيری نمايند و يا در قيد تالش

برای حذف آن به شيوه مسالمت آميز انتخاباتی از قدرت

دولتی باشند. طغيان مردم مصر در مقابل دولت مرسی،

عدم اعتماد آنها به يک دولت اسالمی و اعتماد به تجربه

مردم ايران در عدم تحمل مشقات يک حکومت دينی

است. مردم مصرهمصدا گفته اند که اگر در مقابل تهاجم

دولت اسالمی شان عقب نشينی نمايند، بالی آسمانی

دولت دينی همانند ايرانيان بر آنان نازل خواهد شد. در

ترکيه دولت اسالمگرای اردوغان قصد داشت نمودی از

قدرت و انگيزه دينی را در مقابل انديشه مدرنيسم ترکيه

قرار دهد، اما با موج اعترامات گسترده اجتماعی

روبرو گرديد و نشان داده شد که تحميل شرايط دينی بر

جامعه يک تناقض آشکار در مقابل تفکر سکوالريسم

سياسی و ملی برای مردم ترکيه محسوب می شود، اگر

چه هنوز اکثريت جامعه ترکيه بدولت اسالمی اردوغان

رای داده اند اما لغزشهای شديد دولت اسالمی، امکان

گرايش بسوی اسالمی کردن سياستهای ملی و بين المللی

و استفاده از خشونت دينی را در خود پنهان دارد.. دولت

اسالمی در مصر نيز که در يکسال حکومت خود

بسرعت در حال اسالمی کردن و تغيير قانون اساسی

عرفی مصر بوده است، با از دست دادن قدرت در مقابل

بينش سکوالريسم سياسی، به اين باور قوت بخشيد که

نوعی عدم سازش پذيری بين دولت دينی با قوانين

سکوالريسم ملی مصر بوجود آمده است. ظاهرا آنچه که

در ترکيه و مصر از حاد شدن تضاد بين بينش

سکوالريسم و دين دولتی جلوگيری می کند، ارتش و

نيروی نظامی اين دو کشور است. نقش ارتش ترکيه از

زمان آتاتورک به اين سو در معادالت سياسی ترکيه

بسيار تعيين کننده بوده است و علی رغم تغييرات و دخل

و تصرف اردوغان در فرماندهان نظامی، ارتش ترکيه،

هم اکنون نيز برای ايجاد موازنه بين جريانات اجتماعی

سياسی سکوالريستی و دينی نقش موارنه کننده ايفا –

ميکند. در مصرپس از سقوط حسنی مبارک ارتش همين

نقش را بر عهده گرفته است، اما اينکه بتوان آينده

روشنی برای حضور دو جريان متناقض سکوالريسم و

دينمداری در عرصه سياسی کشور ترکيه و حتی مصر

)علی رغم تفوق ارتش به نفع سکوالريسم( مشاهده کرد،

قدری مشکل است، بواقع پيدايش چنين شرايطی ريشه در

اجتماعی دو کشور مصر و ترکيه –فرهنگ سياسی

دارد، نيمی ازملت مصر و ترکيه هم پايی در سنت

گرايی دينی دارند و هنوز بدرستی طعم تلخ استبداد دينی

را نچشيده اند و تمايل دارند آنرا به محک آزمون قرار

دهند و هم بخش ديگری که با مدرنيسم و رويکرد بسوی

قوانين عرفی، قصد تکرار تجربه ايران را ندارند،

تناقضی که از نظر فرهنگ سياسی و اجتماعی در دو

ديدگاه سکوالريسم و دينمداری، دو جهت معکوس در

کشورهای اين چنينی را از نظر عملی بوجود آورده

.است

در حال حامر استراتژی "انتخابات"، استراتژی نيمه راه

سياسی در ترکيه را تشکيل می دهد و مصر با حذف

نظامی اسالمگرايان، از اين استراتژی عبور کرده

است.اينکه چگونه جامعه ترکيه بتواند منافع کل و

سرنوشت نسلهای آينده را بدرستی رقم بزند، بستگی به

تغيير بينش و فرهنگ جامعه بسوی حقوق مدنی و

گرايش بسوی دموکراسی بيشتر و دوری و جدايی از

حاکميت اسالم بر جامعه ترکيه دارد. قطعا مقاومت اسالميون،

جامعه ترکيه را در آينده با بحران روبرو خواهد ساخت، اما

جهت حرکت بسمت تقويت بينش سکوالريسم و گسترش تدريجی

دموکراسی در اين کشور خواهد بود.

در ايران، حکومت دينی اما در استراتژی انتخابات جايی برای

رقبا )بخوان دشمنان( باقی نگذاشته است، حاکميت ايدئولوژيک

مسلط بر امورات به هيچ تفکر و انديشه ديگری فرصت رشد

نداده است و تنها پديده ای که در جامعه بصورت پنهان و آشکار

فرصت رشد يافته است تنفر اجتماعی نسبت به يک سيستم

فرهنگی و سياسی دينی است. امروز هيچ ادعايی مبنی پذيرش

اجتماعی حکومت دينی از سوی اکثريت مردم ايران اعتباری

ندارد، بيش از سه دهه، زمانی طوالنی است تا مردم را نسبت

به ماهيت آشکار شده و کاذب رهبران دينی حکومت بی اعتماد

کند و وعده های دروغين انتخاباتی آنها را به هيچ بينگارد،

مردم می دانند که رهبران دينی انتخابات را نه به مثابه حل

مشکالت آنها که به ابزاری برای ترميم چهره ترک خورده نظام

بکار می گيرند و....اگر انتخابات و نيروی نظامی در

کشورهای مصر و ترکيه بصورت شکننده ای توازنی بين

جريانات سکوالر و دينمدار ايجاد نموده است در ايران اما

انتخابات و نيروی نظامی، هيچ اعتباری برای سکوالر

دموکراسی و جريانات ملی قائل نيست. جامعه ايران دموکراسی

را نه از طريق انتخابات و يا حمايت نيروی نظامی بطرفيت

سکوالر دموکراسی که با اتکاء به مبارزات مسالمت آميز متکی

به قدرت جنبشهای اجتناب ناپذير سياسی اجتماعی بدست خواهد

آورد، پديده ای که جمهوری اسالمی همواره از رشد و گسترش

آن وحشت دارد.

شرايط اعتباری سکوالر دموکراسی در ايران

اگر هدف سراسری و ملی جامعه ايران را با بيش از سه دهه

استبداد دينی، درست ارزيابی کنيم و معتقد باشيم که

سکوالردموکراسی جايگزين آن است، بايد برای ايجاد و کسب

اعتبار آن در ميان جامعه تالش کنيم. انحراف شديد در اين ميان

آن است که بخواهيم همانند مصر و ترکيه به دوران دو گانگی

سياسی و تناقض بين سکوالريسم و دين حکومتی باز گرديم.

جامعه ما هزينه تحمل يک حکومت دينی را پرداخته است تا از

آن عبور کند. ترديدی نيست اعتبار برای دموکراسی را سکوالر

دموکراتها در يک جنبش سراسری و در کوران مبارزات

سياسی کشور کسب خواهند کرد. دموکراسی خواهان سراسر

کشور بايد نگاه خود را به جنبشهای سياسی بخش های مختلف

اجتماعی، جنبش دانشجويی، کارگری، جنبش زنان، معلمان و

جنبشهای اتنيکی و حامالن سکوالر دموکراسی و ملی در ميدان

نبرد متمرکز نمايند و در حمايت از شخصيت و شخصيتهايی که

نمايندگی سکوالريسم در مبارزات ملی و سراسری را بر عهده

داشته و قادر به انجام چنين وظيفه خطيری باشند همت گمارند.

ايجاد اتحاد و همبستگی در ميان دموکراسی خواهان و اقدام آنان

برای ايجاد نهاد گسترده سکوالر دموکراسی و سازماندهی

سياسی در سطح خارج از کشور با ترکيب و فرم سياسی مورد

نظر و توافقات مشترک سراسری) درون و برون مرز( و

حمايت از نمايندگی سکوالر دموکراسی در قالب جنبش های

اجتماعی سراسری، اعتبار الزم برای دموکراسی را به -سياسی

ميان جامعه و توده ها خواهد برد و آنان را در حمايت از

شخصيت و جريانات سياسی در ميدان مبارزه منسجم تر خواهد

نمود. ميدان مبارزه مشترک در داخل و بيرون کشور برای

مبارزان سخت، اما راهگشا و جامعه پذير است و سرنوشت

.آينده کشور را رقم خواهد زد

استراتژی و تاکتیک تغییر

برای سکوالر دموکراسی

Page 6: پیام دانشجو شماره دوم

)سرزمين مادری ويرانه شد( ، عدوان مقاله

توسط 3131ای بود که ارديبهشت ماه سال

مهددس حشمت اله طبرزدی در زندان رجايی

شهر کرج نگاشته شد؛ در پی انتشار اين

مقاله طبرزدی به دادسرای زندان اوين

فرا وانده و پرونده ی جديدی برای وی

تشکيل شد.

متن کامل مقاله ی سرزمين مادری ويرانه

شد را در پی می وانيد؛

امروز پس از مالقات با خانواده و شنيدن خبرهای

بيرون، برای چندمين بار احساس کردم که شرايط

مردم در بيرون بسيار بدتر از ماست و آرزو کردم،

ای کاش بيرون از زندان بودم و به همراه خانواده و

مردمم در غم ناشی از فقر و تنگدستی آنها شريک

بودم! ای کاش با آنها بودم و از نزديک درد بی

خانمانی ، درد گرسنگی، درد نداری ميليونها ايرانی

و درد هزاران انسان درمانده که در پشت درهای

بيمارستانها نگران عزيزان خود به دليل نداشتن

هزينه ی درمان آنها هستند را درک می کردم.

به راستی کدام سرزمين را سراغ داريد که به لحاظ

ذخاير زيرزمينی، معادن و منابع مادی و انسانی، در

رديف اول از کشورهای جهان باشد اما دولت و

درصد 72و 22حکومت آن هر ماه و سال، بيش از

بر هزينه های اساسی مردم بيفزايد و کشور و مردم

را در گرانی و تورم زايدالوصف فرو ببرد؟!

کدام سرزمين را می شناسيد که حکومت آن به

صورت مخفيانه و غير مسئوالنه دست به راه اندازی

برنامه هسته ای بلند پروازانه بزند و ميلياردها دالر

به مردم خود خسارت بزند و مردم آن سرزمين را با

تحريم های همه جانبه بين المللی روبرو سازد و

رهبر ش از همه ی افراد، غير مسئوالنه تر رفتار

نمايد و لجوجانه خواهان تداوم اين گونه سياست های

مد ملی باشد؟!

هزار ميليارد 12کدام سرزمين را می شناسيد که

سرزمین

مادری

ویرانه

شد!

نفر 722تومان از بودجه ی بانک هايش در اختيار حدود

باشد و اين افراد اندک، حامر به باز پرداخت بدهی خود

نباشند و آن سوی سکه، ميليونها نفر به نان شب محتاج و توان

پرداخت هزينه های يوميه ی خود را نداشته باشند.

کدام سرزمين را سراغ داريد که دزدی و رشوه و اختالس،

اداری حکومتی را در برگرفته و از –تار و پود نظام مالی

قامی تعزير حکومتی تا رييس پليس پيشين و دادستان پايتخت

تا بانک دار و معاون پيشين رياست جمهوری اش تا نماينده

مجلس و سردارش، همه و همه دست به اختالس های کالن سه

هزار ميليارد تومانی بزنند و مردم کوچه و خيابان، حتا امکان

دريافت يک وام چند ميليون ريالی نداشته باشند!؟

کدام سرزمين را سراغ داريد که، رانت خواری و

رشوه و غارت گری از ويژگی های طبقه حاکم و

سردم داران و حاکمان ريز و درشت آن باشد و بی

صالحيت ترين افراد و گروهها، در حساس ترين

پست های حکومتی قرار داشته باشند و اقتصاد

سياست و اجتماع را به ورشکستگی و بحران فرو

ببرند؟!

کدام سرزمين را می شناسيد که دزد و رانت خوار

و رابطه باز و غارتگرش آزاد باشد و بلکه امتياز و

جايزه بگيرد و مانور تجمل و مانور قدرت و ثروت

بدهد، اما روزنامه نگار و آزاديخواه و عدالت

خواهش در بند و توقيف و سرکوب شده و آواره از

وطن و خانه باشد؟!

آری اين سرزمين مادری من است! سرزمينی که

روحانيون حکومتی قدرت پرست، انحصار طلب،

جاهل و متعصب و پيروان زر و زور و تزوير به

همراه هم پالگی های بازاری، نظامی، اداری و

سياسی و امنيتی، همه ی امکانات ملی و مملکتی را

به انحصار خود در آورده و با زياده خواهی و

ماجرا جويی ها و دخالت های قانون شکنانه در

امور داخل و خارج از کشور، به راستی يک ملت

و از دنيا باج خواهی می کنند! گرفته را به گروگان

اين باند مافيايی قدرت، يک روز حرف از

تکنولوژی هسته ای به عنوان حق مسلم می زنند و

مملکت را در تحريم های بين المللی فرو می برند و

روز ديگر سخن از "نرمش قهرمانانه" به ميان می

آورند تا به زعم خود زمان بخرند و همچنان

فرصت داشته باشند بر اريکه قدرت باقی بمانند و

ملت ستم ديده و معيف شده و فقير ايران را

و ناظر فقر و فساد و فحشا و گرسنگی و بدوشند

بی خانمانی ملت باشند و هر گونه از اين ومعيت

ملت لذت ببرند!

آری اين قوم ستمگر و فاسد، سرزمين مادری ام را

به ويرانه تبديل کرده اند و ملت را در تنگدستی و

بيچارگی و سرکوب و وحشت ، زمين گير کرده

اند . افراد و آحاد و احزاب و گروههای و نخبگان

ملت را پراکنده و معيف ساخته اند و البته بخشی

از آنها را با ترفند های خود به سراب تدبير و اميد

کشانيد ه و هر روز به يک بازی سرگرم نموده که

آخرين آن توزيع سبد کاال و رفراندوم ثبت نام برای

دريافت يارانه ی نقدی بود.

اينک او را در انتظار مذاکرات هسته ای نشانده اند

تا روزی در يک سال ديگر اين مذاکرات نتيجه

بدهد و احتماال فرجی برای حکومت و نه ملت،

حاصل آيد . اين سرنوشت اقوام و ملت هايی است

که بر زمين نشسته و نگاه خود را به دست

زندانبانان خود دوخته و از آنها گدايی ترحم و

گشودن کليد های اسيری و فقر و بيچارگی دارد .

-31ارديبهشت –طبرزدی اله حشمت

زندان رجايی شهر

Page 7: پیام دانشجو شماره دوم

سرمقاله ؛ ادامه از صفحه نخست

مستضعفان، بانک صادرات، خانواده ی رفسنجانيها و

تعاونی پسته ی رفسنجان، احمد قديريان و زندان اوينن،

سردار افشار در بسيج، صدا و سيما، کربناسنچنی و ...

اقدام و مثال شکايت صورت بگيرد و با تشنکنينل دادگناه

تشريفاتی به رياست يک نيروی امنيتنی بنه ننام قنامنی

7ارجمندی، نشريه را توقيف و مندينر مسنئنول را بنه

سال محروميت از اداره ی نشريه و ينک سنال حنبنس،

بدل از حبس به ده ميليون ريال وجه نقد محکوم نماينند.

اين قامی با دستور مستقيم جّلادی به نام رازينی عنمنل

می کرد.

و فنقنط بنرای ينک 37دوره ی سوم در اوايل آذر ماه

( صورت گرفت. البتنه هنمنينن ينک 71شماره ) شماره

شماره در چاپخانه توقيف و تنوسنط وزارت اطنالعنات

هاشمی رفسنجانی، در همانجا خمير شد و قامی اميننی

و سر سپرده ی مرتضوی، من را به اتهام انتشنار غنينر

قانونی نشريه بازداشنت و راهنی زنندان اوينن کنرد تنا

اولين روزنامه نگار زندانی او باشم. البته او مسنتنقنينمنا

دستورات اژه ای را عمل می کرد.

دوره ی چهارم انتشار پيام دانشجو زير عنننوان " پنينام

دانشجو در توقيف " و با قنطنع کنوچنک و در تنينتنراژ

انتشار يافت. اينک النبنتنه دسنتنرسنی بنه 02222حدود

منابع و تاريخ مربوطه ندارم، ولی احتماال اين دوره در

و با نام "ندای دانشنجنو" ادامنه پنيندا 33و 30سالهای

کرد. در دوره ی چهارم به دليل تنغنينينر بسنينار سنرينع

، منبناحنط منطنرح 30خرداد 2شرايط به ويژه پس از

شده نيز بسيار متفاوت بود. در اين دوره، پنرداخنتنن بنه

حقوق اساسی ملت در حوزه ی مدنی و شهروندی، افشا

گری در برابر سرکوب ها، شنکنننجنه هنا و قنتنل هنای

زنجيره ای از سنوی حنکنومنت و بنه وينژه ننهنادهنای

انتصابی از سوی خامنه ای، و گزارش منينتنينننگ هنای

در سنر در 30منهنر 29دانشجوينی منثنل منينتنينننگ

در پارک الله، 33خرداد 3دانشگاه تهران، و ميتينگ

از اهم مطالب بود. همچنين در اينن دوره هنا منوامنع

جبهه ی متحد دانشجويی در برابر حاکميت مطنرح منی

گرديد و به ويژه، تعريف ما از اصالحنات تنبنينينن شند.

دوره ای شدن، پاسخگو بودن و انتخابات مستقيم رهنبنر

از سننوی مننردم، حننذف نننظننارت اسننتننصننوابننی، خننارج

ساختن مجلس خبرگان رهبری از انحصنار روحناننينت،

پيش گينری از دخنالنت ننهنادهنای اننتنصنابنی در امنور

نهادهای انتنخنابنی و منحندود سنازی منجنمنع تشنخنينص

مصلحت نظام، و در يک کلمه؛ "در ايران، ينک دولنت

آنهم بنه رای منلنت، تنعنرينف مشنخنص اتنحنادينه ی –

اسالمی دانشجويان و داننش آمنوخنتنگنان " از اصنالح

طلبی در آن دوره بود. با انواع فشارهنا و حنملنه هنا و

سرکوب ها، از جمله حمله ی وحشيانه ی انصار حزب

، حنملنه ی وحشنيناننه ی 30اهلل به دفتر نشريه در آبان

در پنارک اللنه، 33خنرداد 3همين گروه به ميتينگ

حمله ی نيروی انتظامی به دفتر نشريه با هدايت بيت رهبری و

تخليه ی دفتر و باالخره با دخالت قامی امنيتنی و سنرسنپنرده،

مرتضوی و به دستور وزارت اطالعات خاتمنی، اينن دوره از

به اتمام رسيد. اينک 33انتشار پيام دانشجو نيز در اواخر سال

اما نوبت انتشار دوره ی جديد "هفته ننامنه ی خنوننينن بنال امنا

سرافراز پيام دانشجو" فرا رسنينده اسنت. اينن دوره در حنالنی

سال پر ماجرا و سراسر مبنارزه 22انتشار می يابد که بيش از

و تالش، از انتشار اولين شماره ی پينام دانشنجنو در شنهنرينور

، گذشت. مدير مسئول در زندان رجايی شهر، گنروهنی 37

از دست اندرکاران و شورای نويسندگان در ايران اما زينر

تيغ و سرکوب، گروهی ديگرپراکنده در سنراسنر جنهنان و

البته به دليل فشار و سرکوب. بنابر اين دوره ی پنننجنم منی

بايست يک دوره ی کامال نوين و بلکنه وينژه بناشند. بنرای

اين که به مدد انقالب ارتباطات و انفورماتينک و گسنتنرش

امکانات و شکسته شدن منرزهنا و کنوچنک شندن جنهنان،

قدرت سرکوب حکومتهای واپنس گنرا و اننحنصنار طنلنبنی

چون جمهوری اسالمی حاکم بر ايران به شدت کاهش يافته

است. به برکت انقالب ارتباطات، فاصله ها از بنينن رفنتنه

است و جهانی شدن، نه يک شعار که يک امر عادی و در

حال تحقق است. اگر چه در اين دوره ی جديد، امکان اينن

را ندارم که مدير مسئولی را بر عهده داشتنه بناشنم و فنقنط

امکان نوشتن گه گاهی مقاله ای را خنواهنم داشنت، امنا بنه

خوبی می دانم که نيازهای عصر چيست و قرار اسنت چنه

مطلبی در نشريه بازتاب يابد. همواره نظرات پيشنهنادی ام

را برای تحريريه ارسال خواهم کرد و اميد است با انتخاب

درست، به پيش بروند. می دوانم و می دانيم که در عصنر

حامر، نسل جوان با دريافت ها، نيازها و باورهای نو، از

اصلی ترين نيروهايی هستند که موجب تحوالت اجنتنمناعنی

خواهند شد. اين نسل حتا اگر زينر سنتنم سنيناه فنکنر تنرينن

حننکننومننت دوران قننرار دارد، امننا بننه کننمننک اينننننتننرنننت ،

ماهواره، موبايل و سناينر رسناننه هنای ارتنبناطنی اعنم از

الکتريکی که در انحصار هيچ قدرتی نيست و رساننه هنای

مکتوب، آگاهی های الزم را به دست منی آورد، ننينازهنای

خود را توسعه می دهد و بناورهنای ننو و مندرن خنود را

سال پيش، تنها وسيله 22عملی می سازد. در حالی که در

ی ارتباطی فاکس و تلفن ثابت بود. نسنل ننو، تنمناينل دارد

آزاد باشد و آگاهی ها و نيازهنای خنود را در دننينای آزاد

طلب کند و در اعمال خواسته های فردی يا اجتماعنی اش،

هيچ نيروی کنترل کننده ای نبناشند و اگنر هسنت، در فنرم

دموکراتيک و حداقلی اش باشد. به همين دلنينل منالحنظنات

دوران گذشته را ندارد و محدوديت ها ی آن را به رسمينت

نمی شناسد. جنجال بزرگی که اخنينرا در حنکنومنت عنقنب

افتاده ی حاکم بر ايران بر سر وايبر، واتس اپ، فيسنبنوک،

توئيتر، گوگل پالس و اينترنت آزاد و سنرعنت و پنهنننه ی

باند، به راه افتاده، دقيقا حاکی از تقابل دو نسل و خنواسنتنه

های آن است. اين تقابل خواسته ها، صرفا بنه فسنينل هنای

حاکم بر ايران با نسل های نو، محدود نمی شود. نگاهی بنه

برخی از احزاب يا سازمانهای قديمی اپوزوسيون بيننندازيند

و ببينيد که برخی چپ های ارتدکسی و غينر دمنوکنرات ينا

سنال 12-32راست ها و ملی گراهای جزم انديش نيز در

پيش در جا زده و حامر نيستند بپذيرند، آنان نيز از بانينان

انقالبی بوده اند که اگر چه انجام آن حق مردم در آن دوره

بوده است، اما ناخواسته منجر به حکومنتنی شنده اسنت کنه

دوران سياهی را بر ملت ايران تنحنمنينل کنرده اسنت. اينن

گروه از اپوزسيون به جای اينکه پاسخگوی خود بناشننند و

مسئوليت کاری که انجام داد و نتيجه اش روحانيت به اينجا

ادامه در صفحه هشت

دوره ی

جدید

دوران نو

Page 8: پیام دانشجو شماره دوم

ادامه از صفحه هفت

کشانده، پذيرفته و در مواردی که ننيناز بنه پنوزش خنواهنی

ازملت است، شنجناعناننه پنوزش بنخنواهننند، هنننوز سنودای

و آرمانهای آن را دارند. يکی گنرفنتنار کنودتنای 73انقالب

است، ديگری در پی انتقام از خميننينزم بنه 72مرداد 21

و تنحنقنق حنکنومنت تنوحنيندی 02دليل سرکوبهای دهه ی

آرمانی تارينخنی اش منی بناشند و آن ينکنی هنننوز خنواب

حکومت طبقه ی پروستاريا را می بنيننند. در صنورتنی کنه

نسل نو و شهروند فعال ايران امروز، بيش از هر چنينز بنه

آزادی، رفنناه اجننتننمنناعننی، داشننتننن شننهننر منندرن و حننذف

محدوديت های رنگارنگ و ايدئولوژی های فنرسنوده و از

تاريخ بيرون افتاده است. نسلهای نو با خواسته ها و آگناهنی

های مدرن، به دنبال تشکل هنا و جنننبنش هنای اجنتنمناعنی

هستند که مدارای اجتماعی و سياسی، حذف خشنوننت هنای

گفتاری و رفتاری و ارزش های جهانی و دمنوکنراتنينک را

به آنها وعده می دهد. آننهنا منی خنواهننند آزادی پنوشنش و

آزادی اجتماعی داشته باشند و به خاطر روابط دوسنتناننه بنا

شرکت در يک جشن و به اتهام روابنط ننا مشنروع، شنالق

نخورند و به زندان نيفتند. دوسنت دارنند آزاد بناشننند و بنه

دليل رفتن به استاد يوم ورزشنی زننداننی نشنونند. دوسنت

دارند آزادانه بگويند و بنننويسننند و بنه اتنهنام تنوهنينن بنه

مقدسات، زندانی و اعدام نشنونند. دوسنت دارنند بنه هنمنه

جای دنيا رفت و آمد داشته باشند و به عنننوان غنرب زده

يا جاسوس بازداشت نشوند. دختران و پسران ايرانی منی

خواهند زندگی آزاد و متناسب با يک شهنرونند اينراننی و

شهروند جهانی را تجربه کنند و آرمانهای نناکنجنا آبنادی،

سال پنينش، مناننع اتنحناد 72دينی، ملی و چپ گرايانه ی

بين تشکل های مدرن اين نسلهای نو نشود. اعتراض اينن

نسل نه فقط به دين گرايان عقب مانده ی حاکم بر ايران و

فسيلهای تاريخی که هنوز در فکر پناسنخ دادن اننديشنه و

خواسته های ايرانيان از طريق شالق، شمشير و زندان و

اعدام هستند، است. بلکه نه ی ديگنر او بنه اننديشنه هنای

بازمانده از يک قرن پيش است که برخی اپوزسنينون هنا،

دائما آن را تکرار می کنند و به آن می بنالننند و مناننع از

حرکت نوگرايان می شونند. بنه هنمنينن دلنينل اپنوزسنينون

سنتی، اگر بخواهد برای ساختن جنامنعنه ای بنه خنواسنتنه

های نو و مدرن به کمک جنبش هنای اجنتنمناعنی و نسنل

های نو بيايد و گام به گام، حکومت مذهبی واپس گنرا را

عقب بزند، راهی جز نو کردن انديشه های خنود و بنه دور

ريختن آرمانهای کهنه شده و مالحظات تنارينخنی و دشنمنننی

های بی حاصل به جا مانده از جنگ حيدری/ننعنمنتنی دوران

پيشامدرن را ندارد. جوان ها به مبارزه ی تمام قد فنرهنننگنی

و اجتماعی با فرهنگ دستوری و آمراننه ی حناکنم و بنلنکنه

بسياری از ارزشهای فرهنگی سنتی برآمده اند. اگر به آمنار

زندانی ها نگاهی بيندازيد، رقم زندانيانی که به اتنهنام واهنی

توهين به مقدسات، جرايم اخالقی اينترنتی و ينا دگنر بناشنی

مذهبی و جنسی، به حبس و شالق محکوم شده اند، حنتنی از

رقم زندانيان سياسی جنلنو زده اسنت. اينن آمنارهنا نشناننگنر

واقعيتی بسيار منهنم اسنت. اينن واقنعنينت عنبنارت سنت از،

انقالب نسلهای نو بر عليه ارزشهای فرهننگنی و اجنتنمناعنی

کهنه، به ويژه آن ارزشهايی که آمرانه و از سوی حنکنومنت

دينی بر جامعه تنحنمنينل منی شنود اسنت. نسنل هنای ننو بنا

خواسته ها، نيازها، انديشه ها و الگوهای رفنتناری ننو، بنه

دنبال انقالبی بزرگ در حنوزه ی فنرهنننگنی، اجنتنمناعنی و

سياسی اند، اما نسلهای کهنه با پاسداری از ارزشهای کهنننه،

و به ويژه ارزشهای تحميلی، در برابر اينن اننقنالب ايسنتناده

اند. اين ويژگی بسيار مهم دوران ماست.

ادامه از صفحه ی آخر

آثار ادبى و شعر و ديوان هستيم كه جهانيان را به شگفتى

كشانده ، در سده چهارم خورشيدى آنچنان اين زبان

گسترده شد كه پا را فراتر از مرزهاى جغرافيا گذاشت و

تا هندوستان و تركستان و بغداد و چين را در نورد و حتا

در دربار سالطين مغول هندوستان زبان شعر و ادب

پارسى شد )از همان كتاب (

با درگذشت آن دلير مرد سيستانى كه پيشه مسگرى داشت

گامهاى استوارترى در نهضت ايرانيان از پا نايستاد و

زمينه گسترش زبان و ادبيات و شعر پارسى با ظهور

سامانيان برداشت و سرايندگان نام آورى چون ابوشكور

بلخى ، كسايى مروزى ، دقيقى و سرانجام پدر شعر

پارسى رودكى را به جهان معرفى نمود ، اما در اين ميان

نام شاعرى از ديار بلخ چون ستاره اى درخشان پرتو

افكن ميباشد كه حتا بگفته عطار نيشابورى در الهى نامه و

داستان شورانگيز عشق رابعه و بكتاش ، رودكى بزرگ

در برابر او كم ميآورد و سر تعظيم فرود مى آورد و او

كسى نيست جز رابعه بلخى شاعر بزرگ سده سوم كه

دلير دخترى توانا و سنت شكن بوده و داستان عشق او به

بكتاش كه بنده حارث برادر او بوده از زبانزدهاى مشهور

با اين پيشگفتار كه چكيده وار براى خوانندگان ميباشد ،

گرامى آورده شد در شماره آينده نشريه به شرح زندگى

رابعه ُقزدارى و سروده هايى كه از او بجا مانده است

خواهم پرداخت ، به مهر و شادى ميسپارمتان

دو پا نوشته :

محمد حجازى را بهتر بشناسيم:

بهمن ۹۱ -در تهران ۹۵۱۱فروردين ۵۲) محمد حجازی

نويس، نويس، نمايشنامه در تهران(، نويسنده، رمان ۹٦۲۵

نگار معاصر ايرانی است. مدار و روزنامه مترجم، سياست

الدوله، فرزند نصراهلل سيد محمد حجازی، ملقب به مطيع

مستوفی، پدرش مستوفی دربار قاجار بود. محمد حجازی

لويی در تهران تحصيالت مقدماتی خودرا در مدرسه سن

انجام داد. پس از گذراندن دوران تحصيلی متوسطه به

سيم فرانسه رفت در آنجا دانشنامه مهندسی در تلگراف بی

نامه خود را در برلين به فارسی ترجمه کرد. گرفت و پايان

در مراجعت به ايران به استخدام وزارت پست و تلگراف

دار سمتهای مختلفی شد، از جمله مدير درآمد. سپس عهده

، شد و «پست و تلگراف و تلفن »، و «ايران امروز »مجله

مقاالت خود را در نشريات آن زمان بخصوص باباشمل، به

چاپ می رساند. حجازی صاحب سبکی نو و دلنشين در

نويسندگی است همين امر او را در زمره نويسندگان درجه اول

دهد. قرار می

شناخت افزونتر از استاد سليمى :

3239علی اكبر مشير سليمی علی اكبر مشير سليمی در سال

، در تهران متولد گرديد. او در دو رشته ادبيات و اقتصاد

تحصيالت خود را به پايان رسانيد و با زبان های عربی و

3299فرانسه و انگليسی آشنايی پيدا كرد. سليمی از سال

وارد امور فرهنگی و مطبوعاتی گرديد و امتياز خورشيدى

روزنامه اطالعات را تحصيل كرد و به نشر آن پرداخت و در

آن را به عباس مسعودی واگذار كرد. وی چندی 3723سال

و بعد از دو سال مدير «اتحاد »نيز سردبير روزنامه

آموزش و « و چهار سال مدير مجله «شفق سرخ »روزنامه

و » آموزش و پرورش « و چهار سال مدير مجله » پرورش

مديريت مجله يونسكو را به عهده داشت. وی سه سال مدير

بنگاه داستان نوين و هشت سال مدير چاپخانه بانك ملی را عهده

خدمات فرهنگی خود را در وزارت 3727دار بود و در سال

فرهنگ دنبال نمود. او چندی نيز دبير سازمان فرهنگی يونسكو

را به عهده داشت. علی اكبر مشير سليمی سرانجام در سال

به درود زندگی گفت 3772

دوران نو –دوره ی جدید

حماسه زن و شعر

Page 9: پیام دانشجو شماره دوم

در آغاز سخن بهتر است تعريفی در مورد مردم ساالری

ساالری يا دمکراسی يک روش حکومتی داشته باشيم . مردم

است برای مديريت کم خطا ،بر مردم حق مدار، که در آن

کنند بلکه مردم حکومت فرد يا گروهی خاص، حکومت نمی

های مختلف دموکراسی وجود دارد.ميان انواع می کنند. گونه

های بنيادين وجود دارد. بعضی گوناگون دموکراسی، تفاوت

از آنها نمايندگی و قدرت بيشتری در اختيار شهروندان می

گذارند. در هر صورت اگر در يک دموکراسی، قانون

گذاری دقيق برای جلوگيری از توزيع نا متوازن قدرت

سياسی صورت نگيرد )برای مثال تفکيک قوا(، يک شاخه

نظام حاکم ممکن است بتواند قدرت و امکانات زيادی را در

اختيار گرفته و به آن نظام دموکراتيک لطمه بزند. از

به عنوان خاصيت اصلی و متمايز کننده «حکومت اکثريت»

دموکراسی نام برده می شود. در صورت عدم وجود

های حاکميت مسؤليت پذير، ممکن است که حقوق اقليت

جامعه مورد سؤ استفاده قرار گيرد )که در آن صورت به آن

ترين روندهای ديکتاتوری اکثريت می گويند.( از اصلی

های ممتاز می توان به وجود موجود در دموکراسی

های انتخاباتی عادالنه اشاره کرد. عالوه بر اين، رقابت

آزادی بيان، آزادی انديشه سياسی، و مطبوعات آزاد از

ديگر ارکان اساسی دموکراسی هستند که به مردم اجازه می

دهند تا با آگاهی و اطالعات بر حسب عالقه شخصی خود

..رای بدهند

در حکومت مردم ساالری دينی همانطور که از نامش بر

ميآيد پيروی از دستورا ت الهی است که اين دستورات از

بيامبر به مردم انتقال داده شده است و مردم هم حق انتخاب

و يا اعترامی ندارند. ودر غياب پيامبر امام جانشين

اوست که باز هم از جانب مردم انتخاب نمی شود بلکه از

طريق وحی رهبری جامعه اسالمی را بعهده دارد و

اعمال نظر می کند ودر صورت غياب امام ولی فقيه

عهده دارخواهد بود.

اتفاقآ حکومت مردمساالری دينی بر خالف آنچه که

صاحبان اين نظريه ادعا دارند منشا عقالنی ندارد و بر

گرفته از خرد جمعی نيست چون قوانين صادره بر اساس

احکام شرعی می باشد و اگر عين همان دستور در قرآن

و احاديط نباشد حکم فقيه که در واقع تفسيری از منابع

موجود است اعمال می شود. در نتيجه قوانين رايج در

چنين جوامع ثابت نمی تواند باشد چون بر اساس

مرورت ، قانون يا حکم تغيير می کند و يا تفسير می

شود و اين مرورت را موقعيت و شرايطی که حکومت

در آن قرار می گيرد، تعيين کننده است. حال ببردازيم به

همان حکومت دينی که در اسالم مطرح شده در چه

زمانی ممکن می شود .

در مذهب تسنن بعد از پيامبر خليفه که رهبری جامعه را

بعهده دارد به انتخاب مردم يا مسلمين تعيين می شود و

مردم موظف به اطاعت از ايشان می باشند و هر گاه از

خليفه خطايی ديده شود خليفه مورد اعتراض قرار می

گيرد و يا عزل می شود . بنابراين عزل و نصب رهبر

جامعه اسالمی بدست مردم است در واقع می توان گفت

جامعه اهل تسنن نزديکتر به دمکراسی است در صورتی

که در مذهب شيعه بعد از پيامبر امام جانشين خواهد بود

و امام هم منتصب از جانب خداوند است و اين امام

معصوم دارای قدرت مطلق است و هرگز مرتکب خطا

نمی شود .حال اين جامعه دينی که بدست امام معصوم با

مقياس های دينی و مذهب تشيع اداره می شود برای اهل

تسنن و يا اقليت های دينی ديگر شرايط زندگی در آن

جامعه بسيار سخت و يا گاهًا غير ممکن می شود .

طبق نظريه واليت فقيه درغياب امام معصوم الزمه

ايجاد يک حکومت اسالمی روا داشتن اختيارات مطلق

برای ولی فقيه است و همه اختيارات امام معصوم را

داراست زيرا واليت مطلق، به معنای رعايت مصالح عام

است و چون حوزه حکومت، در سرپرستی جامعه

گيرد، بدون واليت مصالح عمومی را نيز در بر می

مطلق، برپايی حکومت اسالمی و اجرای احکام دين

ممکن نيست. ولی فقيه که سرپرست وقيم مردم است

موظف است که عدالت و سعادت و زمينه پيشرفت مردم

در همه زمينه ها فراهم کند برای مثال هيچ گرسنه ای و

در آن … دزدی و تجاوز به حريم شخصی يکديگر و

جامعه نباشد

به زبان ساده تر بايد بگويم اختيار تام ولی فقيه فقط برای

ايجاد جامعه اسالمی و رعايت مصالح عام است که طبق

موازين اسالمی می باشد. همانطور که مالحظه کرديد

حکومت دينی با مردم ساالری بسيار متفاوت است نه

تنها در يک قالب نمی گنجد بلکه کامال در تضاد

هست.شايد بتوان گفت تسنن به دمکراسی نزديکتر باشد

تا تشيع

واژه مردم ساالری دينی اولين بار در ايران توسط سران

قدرت مطرح شد و هدف ايشان اين بود که به نوعی به

جوامع بين المللی بگويند که يک حکومتی دمکرات برابر

با موازين اسالمی هستند و هم در بين مردم داخل قدرت

مطلقه ولی فقيه را توجيح کنند . در صورتی که ولی فقيه

نه امام معصوم هست و نه ايشان منتصب امام يا خداوند

است .نتيحه می گيريم ايشان هرگز نمی تواند عدالت و

سعادت مسلمين را بر قرار کند و از نظر اسالم و اهل

تشيع ايشان حق حکومت بر مسلمين را ندارد.

اگر نگاهی به کارنامه سالهای اخير جمهوری اسالمی .

داشته باشيم عملکرد ايشان ثابت می کند که ولی فقيه نه

تنها در راه مصالح عموم و مسلمين اقدامی نمی کند بلکه

در تمام کشتار ها و ترورها چه درداخل و چه در خارج

از ايران يد طوال دارد.

شاخصه های آن جامعه مردم ساالری دينی حاکم بر

ايران

طبق گزارشات رسمی باالترين آمار اعدام را بعد از

چين داراست .نرخ تورم اقتصادی باال ، ميزان حداقل

درآمد کارگران زير خط فقر اعالم شده از جانب خود

حکومت است .رشد باالی آمار اعتياد بخصوص در زنان

و پايين آمدن سن افراد معتاد است . رشد چشمگيرآمار

زنان تن فروش و دختر های فراری ، خودکشی

سرپرست خانواده ها به دليل بيکاری و فقر که واقعا

آمارهای دلخراشی است که ثابت کننده جنايات ولی فقيه

می باشد . شکنجه و تجاوز جنسی در زندان ها ، زندانی

کردن معترمين ومنتقدين اعم از کارگر کم سواد تا

روشنفکران ، هنرمندان ، نويسندگان ، روزنامه نگاران ،

وکال ، دراويش و غيره و کشاندن جامعه به سمت اعتياد

، فقر و فحشا از اعمال معمولی اين حکومت مطلقه فقيه

تحت عنوان مردم ساالری دينی است

اينک شما قضاوت کنيد کداميک از معيار های حکومت

های دمکراسی و دينی با حکومت مطلقه ولی فقيه تحت

عنوان مردم ساالری دينی قابل قياس هستند.

مردم ساالری دینی یا دیکتاتوری دینی

طاهره صادقی

Page 10: پیام دانشجو شماره دوم

گروه بررسي مسائل سياسي، نشريه پيام

دانشجو

بننا حننذف شننوروی سننابننق بننعنننننوان يننک حننکننومننت

ايدئولنوژينک در دوران جنننگ سنرد، کنمنتنر کسنی

تصور می کرد که ملتها با حکنومنتنهنای تنوتنالنينتنر و

فاشيسم مذهبی در منطقه خاورميانه و کشورهايی بنا

بنياد گرايی دينی روبرو شونند. تنارينخ بنينش از سنه

دهه گذشته بگونه ای رقم خورده است که ايدئولنوژی

دينی بر عليه ايدئنولنوژی منارکسنينسنم بنه پنينروزی

برسد و خود اسالم نيز تنبندينل بنه منعنضنلنی جنهناننی

جايگزين ايدئنولنوژی شنوروی سنابنق شنود، امنا در

جنگی گرم. شايد يکی از پيشگويی ها و يا بعبنارتنی

دکتر ين برخورد تنمندننهنای سنامنوئنل هناننتنينننگنتنون،

نمودی از ظهور دشمن سوسياليسم و تمدن مسيحينت،

يعنی دين اسالم بوده باشد. ظهور ناگهانی طالبنان در

افغانستان و جمهوری اسالمی در ايران در دو شاخنه

دينی متضاد شيعه گری و تسننن، اولنينن جنبنهنه مند

شوروی را بوجود آورد، امنا اينن ظنهنور و عنروج

پايان کار نبود، بلکنه آغنازی بنود بنرای اينجناد ينک

فضای بحران ساز ديگر در مناطق نفت خيز منطقه.

بديهی است از آغاز ظهور دين سياسی از بنينش از

سه دهه و درگير شدن کشورها در منطقه، تنا کنننون

تحنوالت منننفنی بسنيناری از دو سنوی فنروشننندگنان

مذهبی نفت و خريداران آن بوجود آمده اسنت. بنا در

گير شدن مستقيم کشورهای مذهنبنی دارننده ننفنت در

بحرانهای سياسی و جنگهای منطقه ای، آننهنا بندلنينل

نيازهای اقتصادی حاصل از بنحنراننهنا، ننه تنننهنا بنه

افزايش صدور نفت دست می زنند که سطنح قنينمنت

نفت را نيز به ننازلنتنرينن ننقنطنه کناهنش منی دهننند.

)کاهش قيمت بر اساس عرمه و تقاما در ومعينت

بحران و جنگ، در اين ومعيت عرمنه افنزاينش و

قيمتها کاهش ميابد( نمونه اين کناهنش قنينمنت را منی

توان در جننگ جنمنهنوری اسنالمنی و دولنت صندام

جستجو کرد. در سال شصت و هفت که پايان جنننگ

مقارن با پذيرش قطعنامه ننگين از سوی خنمنينننی و

نظام جمهوری اسالمی بوده است، قيمت نفت به زينر

ده دالر و تا هشنت دالر سنقنوط کنرد... در پنروسنه

بيش از سه دهه گذشته تا کنون اگنر چنه در منقناطنع

کمی قيمت نفت با ثبات نسبی روبرو بوده اسنت، امنا

بحران سازی های مداوم متزلزل بودن ثبات اقتصاد

نفتی در منطقه و جهان را اثبات کرده است. بنه اينن

ترتيب، حضور حکومتهای مذهبی همواره به کناهنش

و سقوط قيمت نفت می انجامد که بنه ننفنع منلنتنهنا ی

منطقه نيست، بلکه به نفع خرينداران ننفنت تنمنام منی

داعش و گسترش فاشیسم مذهبی در منطقه

شود. اين مشکل هنمنواره بصنورت تنرديند و سنوال بنرای

بسياری از محققان بوجود آمده است و آن اينکه، اگنر ينک

ثبات بلند مدت سياسی در کشورهای منطقه بوجود آيد، اينن

ثبات ميتواند هم قيمت نفنت را بنطنور منننطنقنی و عنادالننه

اصالح نمايد و هم مقدار صدور نفت را تنظيم نمايد. اما آيا

اين اهداف اقتصادی قابل دسنتنينابنی اسنت.؟ ينک بنررسنی

کوتاه ما را به يک سری واقعيتها سياسی نزديکتر ميکند.

امکان دستيابی به يک ثبات نسبی سياسی در سناخنتنارهنای

سياسی سکوالر و غير دينی حتی از نوع مستبد آن ميتنوانند

وجود داشته باشد، اما در سيستمهای سنيناسنی دينننی بندلنينل

ماهيت بحران زای حاکميت ايدئولوژيک، هنر گنوننه ثنبنات

سياسی همواره موقت و شکننده است. وجود انگيزه هنا و

قواعد دينی غير اجتماعی و غير انسانی ) تعبنينر بنه النهنی

بودن اصول و فرمانها( در حکومنتنهنای دينننی و فنراهنم

نمودن زمينه های بحران سازی گوناگنون، تنا کنننون هنينچ

فضايی برای ايجاد ثبات سياسی در کل کشورهای اسنالمنی

پديد

نياورده و نمی آورد. اين بی ثباتی خنود دلنينلنی بنر تنداوم

بحران سازيهای منکنرر تنوسنط حناکنمنينتنهنای منذهنبنی و

گروههای تروريست حامر در منطقه اسنت. افنراط در

اعمال سياستهای مذهبی و دينی به شبهاتی دامن زده اسنت

و ترديدهايی را ايجاد کرده است که گنرايشنات فناشنينسنتنی،

بخشی از سياستهايی دينی اسنت. اگنر اسناسنی تنر بنه کنل

قضيه نگريسته شود، شبحی از فاشيزم مذهبی، کل منننطنقنه

خاورميانه، عراق و ايران را در بر گرفنتنه اسنت کنه

احتمال خطرات جنگهای عظيم و گسترده در منطنقنه

را افزايش داده است. اين جنگها پيامد مجنمنوعنه ای

از تضننادهننای اشنناره شننده فننوق اسننت کننه تننوسننط

حاکميتهای دينی و مذهبی در منطقه انباشته شده است.

اين تضادها را ميتوان تقسيم بندی نمود.

تضاد مذهب بر عليه سکوالريسم و مندرننينسنم. -الف

انننگننيننزه مننذهننب بننر عننلننيننه حننکننومننت غننيننر دينننننی

)سکوالريسم( به هنمنان انندازه عنمنينق اسنت کنه از

منظر سکوالريسم مرورت غير حکومتی بودن دينن

و مذهب مطرح است. پايان تقابل اين دو پديده قنطنعنا

به ننفنع سنکنوالريسنم بنه سنراننجنام منی رسند، چنون

حاکميت دين در جوامع جديد در دراز مندت جنامنعنه

پذير نيست، جوامع در حال پويايی هسنتننند و شنراينط

دينی با نيازهای عصر مدرنيسم و مطنالنبنات نسنلنهنای

جديد قابل انطباق نيست، اما هزيننه هنای بسنيناری را

بر جوامعی که درگير اين منعنضنل تنارينخنی هسنتننند،

تحميل ميکند.

مذهب عليه مذهب ،، جنگهای تشنينع و تسنننن -ب

تاريخی طوالنی در پی دارد، دو شناخنه منذهنبنی دينن

اسالم تفاوتهای اساسی در اصول و فروع دين دارنند،

آنگونه که همواره به نفی يکديگر رسنينده انند. خنطنر

آنتاگونيسم موجود در دو شاخه دين اسالم آنقدر عمينق

است که مانند خط موازی هيچگاه نتوانند به هم برسنند

و اگر مرورت دفاع بوجود آيد، لطمات بسياری بنهنم

وارد نمايند. اين دو شاخه دين اسنالم عنلنی رغنم دارا

بودن تفاوتهای درونی دارای يک وجه مشترک هستند

و آن تضاد اساسی با سنکنوالريسنم و حنکنومنت غنينر

دينی است.

همانگونه که اشاره شد تضاد بين دو شناخنه منذهنبنی

بين شيعه و سنی، تضادی عنمنينق و دروننی اسنت و

جنبه های اعتقادی دارد. اينن اعنتنقنادات عنالوه بنر

رقابت های شديد مذهبی، هنمنواره و در هنر زمناننی

) تاريخ جنگها( قابلينت تنبندينل شندن بنه دشنمنننينهنای

مرگبار را دارا هستند.

داعش اما محصول ظلم و بی عدالتی و تسلنط تشنينع

جمهوری اسالمی حاکم بر ايران و کشورهای منننطنقنه

و بر عليه اهنل تسنننن اسنت، در اينن فنرآيننند، خشنم

متراکم و نهنفنتنه در پنينروان اهنل تسنننن در دو بنعند

تحميل سياسنتنهنای -سياسی و دينی رخ داده است. الف

شيعه گری توسط جمهنوری اسنالمنی در حنمناينت از

رهبران سياسی شيعه در عراق سوريه، يمن و ليبی و

لبنان با هدف تسلط بر کليت مردم سنی در منننطنقنه و

اعمال رفتار غير انسانی کشتار و ترور و اعنمنال -ب

ظلم و ستم با انگيزه تنحنقنينر و خنوار شنمنردن اهنل

تسنن.. ظهور داعش قنطنعنا بنا حنمناينت و هنمنکناری

کشورهای سنی صورت گرفته است، ظهوری که منی

تواند حوادث ناگواری در کل خاورميناننه و حنتنی در

سنطنح جنهنان بنوجنود آورد. جننذب سننننی هنای هنمننه

کشورهای منطقه و حتی از کشورهای غنربنی تنوسنط

داعش به دليل مقاومت در مقابل سلطه شيعنه گنری و

تا حدودی تقابل با تمدن مسيحی صورت گرفته است،

ادامه در صفحه يازده

Page 11: پیام دانشجو شماره دوم

ادامه از صفحه ده

بعبارت روشنتر اين جمهنوری اسنالمنی بنود کنه شنروع

کننده يک جنگ اعالم نشده بر عليه سنی ها بنوده اسنت.

اکنون که همه اهل تسنن در قالب داعش ظاهر شنده انند،

جبهه های جنگ شيعه و سنننی روشنن تنر تنرسنينم شنده

است. اما اينکه جمهوری اسالمی بعنوان رهبر شنينعنينان

منطقه در اين جدال دست برتر را خواهد داشت، بشندت

ترديد وجود دارد. دليل اصنلنی آن هنم در درون کشنور

ايران قرار دارد. بنا بر اينن دلنينل اسنت کنه جنمنهنوری

اسالمی از جدال رو در رو با داعش پرهنينز منينکننند، و

اگر بر اين سياست صبر تاکيد

نکند، نه تنها حاکميت خود، بلکه کل کشور ايران را

در معرض تهاجم سنی های منطقه قرار داده و ير باد

خواهد داد.

به اين ترتيب از هم اکنون هر ايرانی دمنوکنرات و منلنی

بايد به اين معضل بينديشد که حضور جمهوری اسنالمنی

در قدرت سياسی بيش از آنکه امنننينت کشنور را تنامنينن

کند، همواره ملت و تماميت ارمی را در معرض خنطنر

قرار می دهد.

داليل درونی جمنهنوری اسنالمنی در عندم روينارويناينی

مستقيم نظامی با داعش

رفتارهای مد انسانی گنروه سنننی داعنش و جنمنهنوری

اسالمی با انسانهنای دينگنر نشنان داد کنه هنم تشنينع در

قدرت و هم تسنن دارای قدرت، بنه ينکنسنان عنمنل منی

کنند. اينکه در اين ميان رفرميستهای شيعنه و سنننی چنه

می کنند، مسئله ای را حل نمی کند، مهم اين است که دو

شاخه تندرو و افراطی دو مذهب، همواره قادر بنه کسنب

قدرت سياسی هستند. برای ننمنوننه بنه هنر کشنوری کنه

دارای ساختار سياسی دينی است نگاه کنيم، رد پنای تننند

روها را می بيننينم، تنا جناينينکنه النمنالنکنی ظناهنرا غنينر

روحانی در عراق شنيع ترين رفتار را با اهل تسنن تمنام

عراق داشته است، و يا در حکومت يکساله مرسنی و بنا

ظهور اخوان المسلمين در مصر، خنطنر وينراننی مصنر

در چشم انداز مردم و ارتنش مصنر آشنکنار گنرديند. در

ايران جمهوری اسالمی حتنی پنا را فنراتنر گنذاشنتنه و

عنالوه بنر ظنلنم و سنتنم بنر عنلنينه اهنل تسنننن سنراسنر

کشور،بر عليه شيعيانی که با حکنومنت منخنالنف بنوده و

هستند رفتار وحشيانه و مد انساننی از خنود نشنان داده

است. سياست سرکوب توسط جمهوری اسالمی بر عليه

اهل تسنن از يکسو و سرکوب شنينعنينان منرکنز بندالينل

مخالفتهای سياسی از سوی ديگر، حکومت را در حالنت

آچمز قرار داده است، بگوننه ای کنه قنادر بنه تصنمنينم

گيری در سطح منلنی ننينسنت. جنمنهنوری اسنالمنی منی

هراسد تا به يک جنگ مذهبی برون مرزی دامن بنزنند،

جنگی که می تواند به يک جنگ داخلنی تنبندينل شنود و

شکست بزرگی را برای حکومت رقم بزنند. جنمنهنوری

اسالمی بيش از آنکه از جنگ مذهبی بهراسد، از تبدينل

آن جنگ به نبرد داخلی مردم اينران بنرای تنغنينينر کنل

حکومت اسالمی می هراسد. تفاوت انگيزه مردم اينران

با مردمان بيشتر کشورهای منطقنه اينن اسنت کنه، اينن

مردم با تنجنربنه سنی و پنننج سنالنه و تنغنينينر ننگناه بنه

جمهوری اسالمی، به بيهودگی حضور حکومنت دينننی

و به تغيير آن می اننديشننند و اينن آن خنطنری بنزرگنی

است که جمهوری اسالمی را بشدت می هراساند. مردم

ايران قطعا در جنگهای مذهبی مشارکت نميکنند و آنرا

بمثابه يک جنگ ميهنی نگاه نميکنند، چنون جنمنهنوری

اسالمی را دوستدار ميهن و ملت ايران نميندانننند، چنون

حکومت جمهوری اسالمنی در اعنمنال ظنلنم و زور و

سرکوب نسبت به جامعه ايرانی پلهای پشت سر خود را

تخريب کرده است. چون،،!!!!

چون جمهوری اسالمبه روی زنان و دختران بنی دفناع

کشور ما اسيد می پاشد، چنون چنهنره زشنتنی دارد و

قادر به ديدن زيبايی ها نيست، زن اينراننی را بنعنننوان

ابزار شهوترانی خود مينگرد و حنقنوق آننهنا را نصنف

مردان می داند..... چون حکومت درب شنور و نشناط

را بروی جوانان کشور ما بسته است،،، چون حاکمينت

بجای رسنينذگنی بنه امنور منردم اينران و رفنع فنقنر و

بيماری مردم کشور ما، بنه غنزه و لنبنننان يناری منی

رساند، برای فرد فرد آنها خانه می سنازد، درحنالنينکنه

برخی از مردم ما با فقر دست و پنجه نرم می کننننند، و

زينر پنلننهنا و کنننار خننينابنانننهنا روزگنار تنلنخننی را مننی

گذرانند،،،، چون بی اعتباری کشور ما در امر بيکناری

و اعتنيناد بنر هنمنه جنهناننينان بنه اثنبنات رسنينده اسنت،

کننارگننران کشننور بننه گننرسنننننگننی کشننانننده شننده اننند،،،

جمهوری اسالمی شنايسنتنه منردم منا ننينسنت، چنون بنا

قضاوتهای غير مدنی و غير حنقنوقنی و غنينر عناذالننه

مردم ما را اعدام ميکند، فرزندان مدافع حقوق مردم را

سالها در سياهچالهای خود محبوس کرده، شنکنننجنه منی

کند. چون فسق و فنجنور و فسناد در دامنن حنکنومنت

اسالمی زمينه های رشد ناهنجاری در جامعه را فنراهنم

آورده است، بی دليل نيست فرهنگ عنمنومنی حناکنم بنر

کشور ما از کوزه جمهوری اسالمی بيرون آمنده اسنت.

شخصينت سنيناسنی ننظنام جنمنهنوری اسنالمنی بنه ينک

شخصيت فاسدی تبديل شده است که برای حفظ حکومت

خود حتی حامر به انجنام هنر عنمنل زشنتنی از جنملنه

شکنجه و تجاوزات جنسنی بنر عنلنينه جنواننان و منردم

کشور ما شده است. جمهوری اسالمی نمی تواند بنزور

مردم را مجاب به اطاعت از فرهنگ منحط خود نمايند،

تجربه ای که در سنی و پنننج سنال گنذشنتنه بنه آزمنون

گذاشته شده است. رفتارداعشی جمهوری اسالمی بينش

از آنکه مردم ما را مجبور به تابعنينت ننمنايند، بنه شنبنح

فاشيزم مذهبی دامن ميزند که در کنار داعنش بنر فنراز

ايران و منطقنه گسنتنراننينده اسنت. جنمنهنوری اسنالمنی

جامعه پذير نيست، متعلق به جامعه ايران نيست و بنايند

از قدرت سياسی بکناری گذاشته شود. پس از اين ننظنام

مستبد، سکوالر دموکراسی، آزادی و برابری جايگنزينن

آن خواهد شد، سرانجامی که بصورت اجتناب نناپنذينری

رقم خواهد خورد.

داعش و

گسترش

فاشیسم

مذهبی

در

منطقه

Page 12: پیام دانشجو شماره دوم

سال پيش دراول آذر مناه، ننينروهنای امنننينتنی 30

جمنهنوری اسنالمنی قنتنل هنای زننجنينره ای را بنا

کاردآجين کردن پيکر داريوش و پروانه ی فنروهنر

به مرحله ی دهشتناکی رساندنند. از ننحنوه ی کنار

آنها می شد فنهنمنيند کنه قصند آننهنا، صنرفنا کشنتنن

مخالفين حکومت نبوده است. بلکه خواستنند بنا اينن

اقدام بسيار وحشيانه که فقط از چنين قدرت پرستان

جزم انديش بنر منی آيند، در بنينن روشنننفنکنران و

دگرانديشان وحشت ايجاد نمايند. برای اينکه در آن

زمان رشند دگنر اننديشنی را خنطنر اصنلنی بنرای

حکومت دينی به حساب می آوردنند و اينن منطنلنب

توسط سعيد امامی و وزارت اطالعات وقت، پنينش

بينی شده بود.

سال بعد و با روی کنار آمندن دولنتنی جنديند و 30

متفاوت از دولت احمدی نژاد، اين بار داعشی هنای

حاکم بر امور کشور، دريافتند؛ انقالب نسنل جنوان

به سوی مدرنيزم و انقالب اجتماعی که بانوان و به

ويژه دختران جوان پنينشنروی آن هسنتننند، و قنرار

است با هر آمنوزه ی دينننی کنه جنننبنه ی زوری،

دستوری و حکومتی داشته باشد، مخنالنفنت ورزنند،

می رود تا سلطه ی اجتماعی و بلکه سياسی آنها را

تهديد کند. به همين دليل اينن بنار، در تنارينکنخناننه

های خود تصميم گرفتند بنا اسنيند پناشنی و ننا امنن

ساختنن زنندگنی منينلنينوننهنا بناننوی آزاده و شنجناع

ايرانی، به مبارزه با دگرگونی خواهی اجتماعی بنه

ويژه، ) نه به حجاب اجباری ( بر خيزند. غافنل از

اسیدپاشی،

جنایتی

بدتر از

جنایتهای

داعش

اينکه نه با سنگسار، نه با قطع دست و پا، ننه بنا

شکنجه و اعدام، نه با سرکوب و زندان و ننه بنا

کارد آجين کردن دگرانديشان و ننه بنا پناشنيندن

اسيد به صورت و سيرت زيبا و روشنايی طنلنب

بانوان با شهامت ايرانی، قادر به پيش گينری از

انقالب و تحول جامعه که تصميم دارد از سلطنه

و قيد و بند فرهنگ اجباری و حنکنومنت زوری

رهايی يابد، نيستند. ) نه به حجناب اجنبناری ( ،

) نه به اعدام و خشونت حکنومنتنی ( ، ) ننه بنه

زندانی کردن آزاديخواهان و دگر باشان مذهبنی،

فرهنننگنی، جنننسنی و اجنتنمناعنی ( و خنواسنتنن

) جامعه ای مدرن و حنکنومنتنی دمنوکنراتنينک و

سکوالر ( نه تنها خواسنتنه هنای نسنل جنوان از

دختر و پسر است، بنلنکنه منينلنينوننهنا هنم منينهنن

مسلمان و آزاده نيز از اين خواست ملی پشتيبانی

کرده و می کنند.

می دانم و می دانيد که بانينان حنکنومنت تنرور،

زور و واپس گرا، برای انحراف افنکنار بنخنشنی

از ناآگاهنان ، هنمنان بنرخنوردی را بنا عنوامنل

قتلهای زنجيره ای و پس از آن با عنوامنل حنملنه

سال پيش با تجاوزگران در 7به کوی دانشگاه و

کهريزک و خيابانها و زندانها کرد. بينش از اينن

از بانيان خشوننت، قندرت و جنهنالنت اننتنظناری

نيست.

اما در شگفتم که چرا طنی چننند روز اخنينر کنه

چنين جنايتهای هولناکی آفريده شد، آن گنوننه کنه

انتظار بود، فريادی از روشنفکران، هنننرمننندان،

آزاديخواهان و به وينژه دانشنگناهنينان و جنننبنش

دانشجويی بر نخاست.

تاکيد می کنم، ابراز مخالفت يک پارچه و النبنتنه

کامال مسالمت آميز، آن گنوننه کنه منردم شنجناع

اصفهان و به ويژه زنان و دختران شنروع کنرده

اند، منوجنب عنقنب نشنينننی بناننينان و والنينان و

متوسلين به تئوری )النصر بالرعب ( خواهد شد.

اعننتننراض هننمننراه بننا اتننحنناد و مسننالننمننت، رمننز

موفقيت جامعه ی مدنی خواهد بود.

از دولتی که خود را پاسخگو می داند و نام خنود

را دولت تندبنينر و امنيند گنذاشنتنه، بنايند پنرسنيند

مسئوليت او در برخورد با چنين جنايتکارانی کنه

روی داعش را سپيد کرده اند چه بوده است؟

حشمت اله طبرزدی

زندان رجايی شهر کرج

حشمت اله طبرزدی

Page 13: پیام دانشجو شماره دوم

انچه که اين روزها در خبرها شاهد هستيم ،موموع

اسيد پاشی در ايران و به خصوص در اصفهان است

،که با موجی از اعتراض مردمی مواجهه شد .اساسا در

اين مطلب به چند نکته اشاره مينمايم، که حکومت داعش

در ايران چنين برنامه هايی را از طريق نيروهای

برای اجرای طرح 1357خودسر و تندرو از بدو سال

امر به معروف و نهی از منکر اجرايی نموده اند .اساسا

جامعه ايران با قوانين موجود طبق قانون اساسی

حکومت ،بارها مورد تجاوز ،نقض حقوق بشر و کرامت

انسانی قرار گرفته است .طبق اصل دوم قانون اساسی

جمهوری اسالمی بر اساس دين و شريعت اسالم برنامه

های خود را به پيش ميبرد و بارها اعالم نموده اند،

قوانين ايران بر اساس قوانين اسالم است و ارتباطی با

منشور جهانی حقوق بشر ندارد .انچه که برای حاکمان

مهم است بقای اسالميست ها است وگرنه عملکرد اين

داعشی ها بر کسی پوشيده نيست .اعدام ،سنگسار ،

قوانين مد بشری ، رواج دادن تبعيض قومی و مذهبی ،

سرکوب مخالفان و دگرانديشان اساسا به نام همين مذهب

و قانون اساسی عقب مانده شکل گرفته است .موموعی

که از همه مهمتر است قوانين موجود در ايران است ،که

حربه ايی برای سرکوب مردم ايران توسط افراطيون

مذهبی ، امنيتی ، نظامی ، امامان جمعه و بيت رهبری

تبديل شده است .امروز برای همه ما روشن شده است

که انصار حزب اهلل،قرارگاه عمار، قرارگاه رسول اهلل و

برخی از نيروهای بسيج و سپاه فرمانبرانی هستند که

مجوز خود را با چند فتوا توسط ماليان برای سرکوب،

قتل ،ايجاد رعب و وحشت اجرايی مينمايند .در نتيجه

مشکل اصلی قانون اساسی موجود است ،که بايد به طور

قانون اساسی بنگريم 110کلی ملغی شود .اگر به اصل

،نشان دهنده قدرت مطلقه واليت فقيه است که در اصل

بايد به خدا پاسخگوباشد و عمال مردم هيچ نقشی در اين

روند خانماسوز ندارند.

امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر از احکام عملی مسلمانان

و به نظر شيعيان از فروع دين اسالم است. امر به

معروف يعنی دستور دادن يا توصيه کردن از سوی فرد

چه از نظر عقل يا شرع مسلمان به ديگران به انجام آن

شود و نهی از منکر يعنی اسالم خوب در نظر گرفته می

دستور دادن يا توصيه کردن از سوی فرد مسلمان به

چه به از نظر عقل يا شرع ديگران به انجام ندادن آن

اين توصيه گفتاری [ ۹شود.] اسالم بد در نظر گرفته می

شود. است و شامل جرح نمی

با حكومت داعش و اسيد

پاش چه بايد کرد ؟در احکام دين، به تمام واجبات و مستحبات معروف و به

شود . بنابراين تمام محرمات و مکروهات منکر گفته می

واداشتن افراد جامعه به انجام کارهای واجب و مستحب

امر به معروف و بازداشتن آنها از کارهای حرام و

مکروه نهی از منکر است. البته در نوشته های

دانشمندان دينی امر به معروفی که واجب است، واجب و

امر به معروفی که مستحب است، مستحب؛ همچنين نهی

از منکری که حرام است، واجب بوده و نهی از منکری

که مکروه است، مستحب است. امر به معروف و نهی

به قدر -از منکر، واجب کفايی است که اگر افرادی

به انجام آن اقدام کنند، از ديگران ساقط می -کفايت

شود. و اگر همهء افراد آن را ترک کرده باشند، چنانچه

شرايط آن موجود باشد، همهء آنها ترک واجب کرده اند.

طالب: پايندگی شريعت به امر به معروف و علی بن ابی

نهی از منکر و برپاداشتن حدود است. محمد امين پيامبر

اسالم: امت من تا زمانی که امر به معروف و نهی از

منکر می نمايند و به کارهای نيک دعوت می کنند،

پيوسته در خير و سعادت به سر می برند؛ ولی در

صورت ترک آن، برکات از آنان گرفته می شود و

بعضی از آنان بر بعضی ديگر مسلط خواهند شد و نه

در آسمان ياوری خواهند داشت و نه در زمين . امام

خمينی به اين وظيفه همگانی که نظارت غير رسمی

امر به معروف و »محسوب می شود اشاره و می گويد:

نهي از منكر دو اصلي است در اسالم كه همه چيز را

خواهد خواهد اصالح كند. يعني با اين دو اصل مي مي

تمام قشرهاي مسلمين را اصالح بكند، به همه مأموريت

داده، به همه، به تمام افراد زير پرچم مأموريت داده كه

بايد وادار كنيد همه را به كارهاي صحيح و جلوگيري

۹۱كنيد از كارهاي فاسد

مرتضی مطهری نيز امر به معروف و نهی از منکر را

وسيله ای برای پيشبرد اهداف اسالمی ترجمه کرده و می

آورد: تمام هدف های مثبت اسالمی داخل در معروف و

تمام هدف های منفی اسالمی داخل در منکر است، و

گرچه در امر به معروف و نهی از منکر تعبير امر و

نهی هست ولی با توجه به قرائنی ...، مقصود از آن تنها

امر و نهی لفظی نيست، بلکه مقصود استفاده کردن از

هر وسيله مشروع برای پيشبرد هدف های اسالمی است.

پس اگر بخواهيم روح امر به معروف و نهی از منکر را

با ترجمه و تعبير فارسی خودمان بيان کنيم بايد بگوييم:

لزوم استفاده از هر وسيله مشروع برای پيشبرد اهداف

] اسالمی. ۹۱]

امر به معروف و نهی از منکر وظيفه ای عمومی است،

ولی عالوه بر اين، در جمهوری اسالمی نهادهايی به

طور ويژه اين فريضه را دنبال می کنند. از جمله

مهمترين اين نهادها ستاد احياء امر به معروف و نهي از

منکر است که طبق آن چه در اساسنامه خود آورده،

احياء فريضه امر به معروف و نهي از منکر در جامعه

به 1372اسالميرا هدف خود می داند. اين ستاد در سال

رياست آيت اهلل احمد جنتی تشکيل و شروع به کار نمود.

همچنين با هدف اجرای اين فريضه و تعالی جامعه، طرح امر

در مجلس شورای 1389به معروف و نهي از منكردر سال

اسالمی مطرح شد. طبق اين طرح به منظور سياستگذاري در

زمينه فريضه امر به معروف و نهي از منكر و گسترش

فرهنگ آن در جامعه و ساماندهي امور مربوط به اين

فريضه، نظارت بر كليه فعاليتهاي دولتي، غير دولتي و

مردمي و هماهنگي بين دستگاهها، شورايي به نام شوراي

سياستگذاري امر به معروف و نهي از منكربه رياست نماينده

عالوه بر ۵۹مقام معظم رهبری در شورا تشکيل می شود

اينها، طرح تأسيس سازمان امر به معروف و نهی از منکرهم

اکنون در کارگروه کميسيون فرهنگی مجلس شورای اسالمی

[۵۵قرار دارد. ]

شرايط امر به معروف و نهی از منکر

اول ـ آن که آمر و ناهی، معروف و منکر را بشناسد و يقين

داشته باشد بوجوب معروف و حرمت منکر، و ايمن باشد از

اشتباه خودش.

دوم ـ آن که احتمال بدهد که امر و نهی او تأثير داشته باشد،

پس اگر احتمال عقاليی ندهد که امر و نهی او اثر دارد،

وجوب آن ساقط ميشود.

سوم ـ آن که کسی که واجب را ترک نموده و يا فعل حرام را

به جا آورده، اصرار به آن داشته باشد، پس اگر بداند که

مرتدع شده و بعد مرتکب نميشود ساقط ميشود.

چهارم ـ آن که واجب بودن معروف و حرام بودن منکر در

حق فاعل، منجّ ز و ثابت باشد و در ترک واجب و فعل حرام

عذری نداشته باشد، پس اگر فاعل معتقد باشد به مباح بودن

فعل حرامی و يا به جواز ترک واجبی در اين صورت امر به

معروف و نهی از منکر، ساقط ميشود. و همين طور است در

هر موردی که تارک واجب و فاعل حرام عذر داشته باشد.

بلی از راه تنبيه غافل و ارشاد جاهل، تنبيه و ارشاد، الزم

است.

پنجم ـ آن که در امر و نهی او مفسده و مرری نباشد، پس با

احتمال عقاليی به مرر و مفسده، ساقط می شود .در نتيجه

انچه که امروز توسط عده ايی اسالميست

به مردم حمله ميشود و حتی به صورت مردم و دختران ما

اسيد ميپاشند در گفتمان امر به معروف و نهی از منکر نهفته

است ،چرا که برای اجرای اين قوانين مد بشری و غير

انسانی به همين قوانين در اسالم و قانون اساسی موجود اشاره

مينمايند.

البته يادمان نرود که در گذشته هم ،عالوه بر اين همه

گرفتاری مردم ،طرح قنات در جهرم فارس توسط همين

، در شهر جهرم،۰٦تا ۰۱های تندروها نهادينه شد .در سال

ادامه در صفحه پانزده

محمد زمانی

Page 14: پیام دانشجو شماره دوم

جامعه ايران همواره شاهد برخوردهای زن ستيزانه بی

شماری بوده، به ويژه در بازه های زمانی ای که

فعاليت زنان در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و مدنی

پررنگ تر باشد.

اين قشر مقاوم ايران برای رسيدن به حداقل حقوق

انسانی و شهروندی خود همواره هزينه های سنگينی

پرداخته اند؛ حتی اگر محصول اين تالشهای بی وقفه

درخورهزينه های پرداختيشان نباشد اما در آن شرايط

سرکوب و ناعادالنه، شايسته تقديراست.

برای درک تحمل اين نابرابريها بايد يک زن بود و

درهمان شرايط نابرابر به مقاومت پرداخت تا بتوان درد

زخم زنان جوانی را درک کرد که با تالشها و آرزوهای

آزاديخواهانه، هر لحظه به مقاومت در برابر نگاههای

سنگين مردساالرانه، به ميدان رقابت کار و تحصيل قدم

بر ميدارند و حال با صورت و اندامی سوخته از اسيد

بايد به اين زندگی که برای آنان کارزاری هر روزه

است ادامه دهند.

بله، اين قشر آسيب پذير اما مقاوم جامعه ايرانی، قربانی

جنايتی غيرقابل توصيف شده و مانند هميشه از آنجا که

اين زن ستيزان مذهبی ميدانند زنان ايرانی، زنانی

بااقتدار و مصمم بوده و با تهديدها و محدوديتها عقب

نشينی نمی کنند، هر بار در تخريب روحيه آنان جنايتی

بزرگتر را رقم ميزنند و با حمله به زنان در انظار

عمومی عالوه بر تحقير آنان دست به رعب و وحشت و

تهديد جامعه زده اند.

مورد اسيدپاشی بر 8در يک ماه گذشته بيش از

صورت و بدن زنانی که حتی در اتومبيل شخصيشان

بوده اند توسط موتورسواران در خيابانها و مراکز

پرتردد شهر اصفهان گزارش شده است، و اينکه معمواًل

انتقام شخصی در محلهای پر رفت و آمد شهر صورت نمی

گيرد و انجام چنين جنايت مد انسانی در اماکن عمومی و

شلوغ به قصد ايجاد رعب و وحشت عمومی انجام می پذيرد.

لذا چنين عملی تنها يک جرم شخصی نيست، بلکه جنبه

عمومی دارد و قاعدتًا انتظار می رفت درصورتيکه عاملين

اين جنايت به نحوی با دست اندرکاران حکومت و نظام

ارتباطی نداشته باشند با توجه به اينکه نيروهای اطالعاتی و

امنيتی ايران، اتفاقًا از قدرت قابل توجهی برخوردارند به

صورت بسيار سريع و موثر مورد شناسايی و دستگيری قرار

گيرند، اما پاسخهای بی ربط و مد و نقيض آنان مبنی بر

ارايه داليل و شواهد بی اساس آنها حتی با ربط دادن اين

جنايات به عوامل بيگانه و مد انقالب، عماًل به سخره گرفتن

افکارعمومی است. مگر می شود چنين نظامی که آنقدربا

قدرت هرگونه حرکت مخالفی را سرکوب می کند، و يا در

موارد سرکوب يک جمع چند نفره معترض در کمترين زمان

ممکن به بهانه جلوگيری از "بر هم زدن نظم و امنيت

عمومی" صدها نيرو به محل می فرستند و از ايجاد هرگونه

اجتماعی سريعًا جلوگيری ميکنند امروز در برخورد و

شناسايی چند جنايتکار، چنين معيف و ناتوان باشد؟!

گر چه در اين نظام اسالمی همواره بر برخورد جدی با "بر

هم زنندگان نظم و امنيت عمومی" تاکيد شده، اما آنجا که پای

زنان در ميان باشد تمامی اين اصول و قوانين رنگ باخته و

جای خود را به نگاههای جنسيتی می دهد و دليلی می شود

برای عدم اجرای برخورد با خاطيان و جانيان.

در "قانون مجازات اسالمی" موادی ذکر شده که اواًل فرد يا

افرادی که به ايجاد رعب و وحشت در اجتماع مبادرت می

کنند بايد مورد مجازات قرار گيرند و هم در مواردی که

شخصی با امر آمری مرتکب جرمی شود هر دو مستوجب

مجازات هستند.

ق. م. ا. : 183بعنوان مثال ماده

"هرکس که برای ايجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنيت

مردم دست به اسلحه ببرد محارب و مفسد فی االرض می

باشد."

** البته در نظرات کارشناسان حقوقی اذعان شده که يکی از

نواقص قانون ايران عدم توجه آن به کاربرد اسيد است، اما

نمی توان انکار کرد که اين ماده هم به نحوی سالح و تخريب

کننده است و به هر حال از اين ماده مخرب با هدف ايجاد

رعب و هراس در سطح عمومی استفاده می شود.

ق. م. ا. : 512يا ماده

"هرکس مردم را به قصد بر هم زدن امنيت کشور به جنگ و

کشتار با يکديگر اغوا يا تحريک کند صرف نظر از اينکه

سال حبس 5موجب قتل و غارت بشود يا نشود به يک تا

محکوم می گردد."

با تمام اما و اگرها و انکارهای بعضی مسووالن، اين

فاجعه مد انسانی در اصفهان بی شک ريشه درتحريکات

خطبه های امامان جمعه ای داشته که ماههاست بيش

ازپيش به حجاب زنان توجه نشان می دهند و حتی در

صدد ارتباط باليای طبيعی با حجاب زنان هستند. همانطور

که پيش از اين هم سخنان همين امامان جمعه منجر به

تصويب طرح "حمايت از آمران به معروف و ناهيان از

منکر شد". و نيز کمی پيشتر طرحی با نام "صيانت از

حريم عفاف و حجاب" مطرح شد که در آن نه تنها

برخورد با زنان به بهانه بدحجابی، محورعمل قرار گرفت

و زنان، ديگر حتی در خودروهای شخصی خود نيز

مصون نيستند؛ که حتی اين طرح به محدود کردن اشتغال

و فعاليتهای اجتماعی زنان نيز پرداخت.

و اينکه پس از اين فاجعه اخير نمايندگان بالفاصله به

اصالح طرح تصويبيشان برآمدند و ماده ای به آن افزودند

که طی آن مقررشد:

"هيچ شخص يا گروهی حق ندارد به عنوان امر به

معروف و نهی از منکر به اعمال مجرمانه مبادرت نمايد.

توهين، افترا، مرب، جرح و قتل مصداق اعمال مجرمانه

در اين مصوبه هستند. "

و دقيقًا نماينده اصفهان در مجلس در خرداد ماه سال جاری

اذعان کرده بود: " با تصويب اين طرح قوانين مرتبط با

اين مهم تنظيم و حمايت از ناهيان و آمران به صورت

سازمان يافته و طبق مابطه، انجام خواهد شد."

از طرفی پس از اين حوادث دولت هم مخالفت بيش از

پيش خود را با اين طرح بيان کرده، بخصوص پس از

اسيدپاشيهای اخيرمعتقد است اين طرح قدرت لباس

شخصيها و نيروهای بسيج را افزايش می دهد و اين

اختيارات به معنای دخالت در حيطه قدرت پليس است، و

احتماآًل اين نيروهای لباس شخصی می توانند همانهايی

باشند که ديگرانی مانند نمايندگان مجلس آنها را نيروهای

بيگانه و عوامل کشورهای غربی می خوانند.

گروهی که هميشه از آنها برای اعمال رفتارهای مد

حقوق بشری البته با حمايت و خواست حاکميت وارد

صحنه شده اند، هميشه گمنام مانده اند و عمومًا جزای

جناياتشان را متحمل نشده اند.

زيرا به نظر کسانی که مردساالرانه به مسايل می نگرند،

استقالل مالی و هويت اجتماعی زنان، مانع از مورد سو

استفاده قرار گرفتن آسان و بيش از پيش آنان ميشود و هر

نوع تخريب و تحقير زنان که بتواند آنان را ازعرصه های

ادامه در صفحه پانزده

زن، قربانی مذهب و تعصب!

آزاده شيرازی

Page 15: پیام دانشجو شماره دوم

با حكومت داعش و اسيد پاش چه بايد کرد

ادامه از صفحه سيزده

شوند. در اين حدودًا بيست نفر به طرزی فجيع کشته می

ای های قنات، عده ای، معروف به قتل های زنجيره قتل

ی نامشروع يا ناشناس دختران و پسرانی را به جرم رابطه

انداختند و سپس کسانی را به جرم شرب خمردر قنات می

کردند. از نظر قاتالن، بر روی آنان نارنجک پرتاب می

ها با هر دختر و پسری که عقد نکرده بودند و در خيابان

ها ی نامشروع داشتند.... مسئول اين جنايت هم بودند رابطه

آقا ی شهر جهرم، حجت االسالم حسين بيت امام جمعه

اللهی، است. نبوی از ناطق نوری، وزير کشور وقت، آيت

ها کند که با آمران و مجريان اين جنايت درخواست می

برخورد شود؛ اما ناطق نوری با هر گونه برخورد با بيت

کند ــ مخالفتی که اعتراض ی جهرم مخالفت می امام جمعه

ابراهيم نبوی و استعفای وی را در پی داشت.

در نتيجه از اين مباحط ميتوان اين برداشت را نمود ،که

تمام اين برنامه ها در اتاق فکر عقب مانده حکومت

اسالمی تدوين و توسط عامالن ان اجرايی ميشود .اما در

اين شرايط با اين حکومت که هم داعش است و اسيد پاش

چه بايد کرد ؟ ايا بايد نظاره گر بود تا اين افراد به اسم

دين و مذهب همچنان تفسير خودشان را برای اجرايی

نمودن امربه معروف و نهی از منکر داشته باشند ؟ ايا

سکوت برخی از جامعه ما در مقابل اين توحش ميتواند

مورد قبول باشد ؟ ايا هنوز بايد تحمل اين همه ستم و

تحقير را داشته باشيم ؟ ايا اسالميست ها و اخونديسم

ميبايست بر جامعه پيشرفته ايران حکومت نمايند ؟ايا وقت

ان نرسيده است که برای هميشه با کنار گذاشتن اين

حکومت و قوانين مد انسانی ان حرمت خود را نگه

داريم ؟ ايا همه موافقان حکومت اين رفتارهای

سازماندهی شده را تحت لوای قوانين اسالم و قانون

اساسی موجود ميپذيرند ؟ ايا حمايت از اين حکومت

خيانت و جنايت به حقوق اوليه مردم ايران نيست ؟ ايا اين

همه کشتار در اين سی و پنج سال کافی نيست ؟ ايا با

بودن اين حکومت عقب مانده و داعشی ميتوان سعادت و

ازادی را برای خود و نسل اينده داشته باشيم ؟ جواب من

مشخص است و تا زمانی که اين حکومت بی قانون وجود

دارد؟ همه ما شاهد اين مشکالت در جامعه هستيم .به نام

دين هر کاری را ممکن ميسازند و با دکانداری به حکومت

خود ادامه ميدهند .پس اين حکومت و قانون اساسی موجود

ميبايست با همت همه ما به تاريخ بپيوند و هيچ راهی ديگر

پيش روی ما مردم ايران نيست .به اميد ازادی و سربلندی

مردم ايران.

.... مدابع

اهلل ، امر به معروف و نهی از منکر، آيت۹۹فقه و زندگی

العظمی يوسف صانعی. محمد حسين فالح زاده. آموزش فقه.

صفحه . ۱۸چاپ بيست و سوم. قم: انتشارات الهادی، تابستان

۵۱۹ . ISBN 964-400-157-5 ای. اهلل سيد علی خامنه آيت

رساله اجوبة االستفتائات. چاپ اول. شرکت چاپ و نشر

. ۵٦۵صفحه . ۹٦۱٦الملل، بين ISBN 964-7126-18-2.

[ ۹] شهری. منتخب ميزان الحکمه. ترجمٔه محمد محمدی ری

حميد رما شيخی. تلخيص سيد حميد حسينی. چاپ دوم.

حديط شماره . ۹٦۱۸سازمان چاپ و نشر دارالحديط،

۸۹۱۱ . ISBN 964-7489-82-X. شيوه صالحان )گفتار

امر به معروف در وظيفه حکومت بر تعالی جامعه(، محمد

29، 122مهدی محب الرحمان، نشريه حريم امام، شماره

1393خرداد

ادامه از صفحه چهارده

اجتماعی، فرهنگی و سياسی دور نگهدارد مورد

استقبالشان قرار می گيرد و چه راهی ساده تر از سو

استفاده از عقايد مذهبی مردم و تندروها در کشوری که

شريعت بر قانون ارجحيت دارد!

تا آنجا که اخيرًا افراد را به کاربرد خشونت در امر به

معروف و نهی از منکر به عنوان يک فريضه دينی

ترغيب کرده اند.

بعنوان مثال سخنان "محمد تقی رهبر" امام جمعه اصفهان،

که در مورد برخورد با زنان بدحجاب گفته بود:

"امر به معروف و نهی از منکر بايد از تذکر لسانی فراتر

رود....بايد چوب تر را باال برد و به قوه قهريه متوسل

شد."

جالبتر آنکه پس از اين جنايات و اعترامات مردم برعليه

امام جمعه اصفهان که وی را مايه ننگشان خطاب کردند،

وی سخنان پيشينش را که در خطبه هايش قابل شنود است

منکر شده و می گويد: " من نگفتم تذکر بايد از لسانی

فراتر رود، گفتم آنچه وظيفه يک مسلمان است تذکر

ناصحانه، مشفقانه و مودبانه است!! اين اقدامات خودسرانه

صحيح نيست ... چنانچه اين عمل به خاطر مبارزه با

بدحجابی باشد حتی اگر زنی با بدترين حجاب هم به خيابان

بيايد، مجازاتش چنين چيزی نيست و مرتکبان اين عمل،

مجازات شرعی دارند و حکم قرآن و قصاص دارد."

چنين برگشتن از گفته ها، اين احتمال را قوی تر ميکند که

عامالن به نحوی وابسته به همان نيروهای فشار و به قولی

خودسر نظام اند که برای اجرای احکام بی اساس شرعی

نياز به هيچ دادگاه و نوشته و مجوزی ندارند و با يک فتوا

مجاز به انجام هر اقدام شنيع و جنايت مد انسانی هستند.

ممن آنکه سالها پيش هم برای برخورد با زنانی که آرايش

داشتند به آنان دستمالهايی حاوی تيغ می دادند و بارها

صورت و لب زنان را با اين ترفند مد انسانی مورد جراحت

قرار داده اند.

و يا سخنان ديگرانی چون "احمد خاتمی" در رابطه با حجاب

زنان:

"صبر حزب اهلل مدت دارد. وقتی صبر حزب اهلل تمام شود

نشانی از فساد نخواهد ماند!"

يا امام جمعه اروميه که پيشتر گفته بود:

"اگر قانون اجرای فريضه امر به معروف و نهی از منکر

تصويب شود، بسياری از مشکالت جامعه نيز اعم از

فرهنگی و غيره حل ميشود."

و جالبتر از همه اين نظر و اين سخن که : "آنان که فتنه را

ار بين بردند، در قبال حجاب نيز می ايستند..."

و البته اين به واقعيت نزديکتر است زيرا در آن اتفاقات

سرکوب هم کسی مسووليت آن همه رفتارهای غير انسانی و

شکنجه و ... را نپذيرفت و اين اتفاقات به نيروهای بيگانه،

غربی و مد انقالب نسبت داده شد، دقيقًا همانند نظراتی که

اخيرًا نمايندگان مجلس در مورد عاملين اين جنايت عنوان می

کنند و خاطيان را عوامل بيگانه می نامند.

در اين بين جالب توجه است نگاهی هم به برخورد رييس

دولت داشته باشيم که در جايی ديده نشده به خانواده های

قربانيان پيام تسلی بخش يا تاسف باری ابراز کند، اما در

سخنرانی اخيرشان اينگونه به مساله "امر به معروف" اشاره

کردند:

"مبادا تحت لوای شعار زيبای امر به معروف و نهی از

منکر، ناامنی در جامعه آغاز شود. اساس معروف،

امنيت است. مبادا که منکر را تنها به يک مساله

خالصه کنيم..."

و اين "يک مساله" توجه همه را به مساله "حجاب"

معطوف ميکند و اين اشاره "آقای روحانی" به خوبی

رويکردهای موجود را نشان ميدهند.

به هرحال اينکه دختران و زنان سرزمينمان اينگونه

بايد تاوان زن بودن و زيباييشان را که هر دو موهبت

بوده بدهند، بسيار تاسف انگيز است.

اينکه قربانيان چشمانشان را از دست داده اند و يا

برخی با اين خطر مواجه هستند. اينکه در بين قربانيان

مادری بوده که از اين پس نميداند چگونه بايد به

وظايف مادريش و نيز زندگی زناشوييش ادامه دهد يا

دختر دانشجويی که در راه بازگشت از دانشگاه در

اتومبيلش پشت چراغ قرمز مورد حمله جانيان قرار

گرفته که با موتور به سمت او امده و با تظاهر به

پرسيدن آدرس از او خواستند شيشه اتومبيل را پايين

کشيده و سپس با رذالت هر چه تمام تر وی را با اسيد

سوزانده اند....

يا دختر جوان ديگری که در يکی از سايتهای خبری

گفته چندی پيش برايم با شماره ای ناشناس پيامی آمد با

اين مضمون که اگر حجابت را رعايت نکنی مورد

حمله اسيدپاشان قرار خواهی گرفت!

زنانی که برای روزمره شان با هزاران فراز و نشيب

دست به گريان اند، حال بايد دغدغه و نگرانی چنين

حوادثی را هم متحمل شوند.

و متاسفانه امنيت و حقوق شهروندی در کشور ما

چيزی جز شعار و آرزو نيست.

زن، قربانی مذهب و تعصب!

Page 16: پیام دانشجو شماره دوم

زن و شعر ، دو لفظند براى يك معنى : اگر زن نبود ، شعله ى عشق و شعر در نميگرفت و اگر اين شعله و نور نبود ، زيبايى و خوبى زن

، عالمگير نميشد

زنان در جمهورى اسالمى :

بانوان به عنوان نيمى از جامعه همواره و از نخستين

روزهاى بر پايى حاكميت سياه و تباه اسالمى سخت در

تالش بدست آوردن حقوق پايمال شده ى خويش بوده و

هستند ، آنان با حضور گسترده و شتابان در همه ى

ميدانهاى داد خواهى مى كوشند آنچه به عناوين گوناگون

از دستشان ربوده شده باز ستانند ، در يك نگاه كوتاه در

مى يابيم كه شير زنان ايرانزمين با الگو گرفتن از حقوق

مترقى بشر يعنى حقوقى كه بر آمده از نيازها و بر آورنده

ى خواسته هاى زن معاصر است ، پيكار بى امانى را به

پيش ميبرند كه بيش از هزار سال از سوى توليدكنندگان

نظامهاى دين ساالر و زن ستيز به پس رانده شده است و

در اين ميان مبارزه ى ستايش انگيز زنان با خرافه

پرستان و جهل پرورانِ انسان ستيز جمهورى اسالمى از

بگونه اى كه در هر زمان برجسته تر ميباشد

هنر و شعر و دانش پژوهى سخن نخست را بر عرصه

لب جارى ميكنند . چنين كوشش گسترده ى خردگرايانه

بيش باد و كم مباد .

باتوجه به موارد بر شمرده شده آهنگ آن دارم كه در

بوستانى بس فراخ از شعر و ادب پارسى گام بگذارم و

آهسته و پيوسته همراه با عطر دلگشا و شكوفه ها و

گلهاى با طراوت آن چرخشى زده و خوشه ها و خرمنها

از دانايى و خرد بهره و ارمغان بگيرم ، در اين گلستان

پرشكوه شعر پارسى از هزار سال پيش تا كنون با زنان

سخنورى آشنا ميشويم كه همدوش و برابر با مردان و حتا

به در هنگامه هايى باالتر درخشيده اند و توانسته اند

سخن پرورى جان تازه اى جارى و سارى نمايند ، از

همين روى در هر شماره از نشريه پيام دانشجو بترتيب

)ُقزدارى ( نخستين شاعر از سده سوم و با رابعه بلخى

زن پارسى گو اين جستار را آغاز مينمام و تا سده

بانوى تواناى 400چهاردهم اين نوشتار را با حدود

شاعر ادامه خواهم داد ، بن مايه اين پژوهش اثر به

حماسه زن و

شعر

سعید اوحدی

يادگار مانده از استاد زنده ياد على اكبر مشير سليمى و نسك

ارزشمند ى از ايشان بنام زنان سخنور است كه در سه دفتر

همراه با صفحه ميباشد كه 1255گردآورى شده و رويهم

شاعر زن از يكهزارسال پيش تا امروز ميباشد . اما 328

پيش از آن با نوشته ى بسيار ژرف استاد زنده ياد محمد

حجازى كه در پيشگفتار دفتر سوم زنان سخنور آورده شده

آشنا گرديم و سپس به ادامه جستار بپردازيم :

زن و شعر ، دو لفظند براى يك معنى : اگر زن نبود ، شعله

ى عشق و شعر در نميگرفت و اگر اين شعله و نور نبود ،

زيبايى و خوبى زن ، عالمگير نميشد .

وقتى خاطر از آرزوى زيبايى و نيكى لبريز گشت و اين آب

و آتش را در يك وجود تمنا كرد ، موسيقى بياد ميآيد و ناله

هاى شاعر را از لبان او بر ميگيرد و نغمه و ترانه

ميسازد .

ديوان شعر ، چراغى است كه مقصد و مأمن زندگى يعنى

دل پر محبت زن را نشان ميدهد ، مشعلى است كه آتشهاى

افسرده ى عشق را دوباره ميگيراند ، ساز و نوايست كه

محفل جهانيان را از نشاط عشق ، پر از مهر و صفا

ميسازد .

هر كه ديوانى از شعر فراهم كند ، اينهمه لطف و عنايت را

در باره ى مردم جهان روا داشته و بر خوانندگان ، منتى

بزرگ گذاشته است ...

مگر نه دويار كه همفكر و همخو نباشند ، عاقبت از بهشت

عشق و محبت ، رانده ميشوند ؟ مگرنه تا دو دل ، يكديگر

را نشناسند ، همخويى و همفكرى دست نميدهد ؟ دريغا كه

اينهمه ناهموارى و ناسازگارى و جدايى از اين است كه

مردان هنوز در خانه دل زنان راه نيافته و آنانرا چنانكه

بايد نميشناسند . زيرا اگر مردان نويسنده و شاعر ، هر

چه را از خواهش و شور و سوز عشق ، بدل دارند ، فاش

و بى پروا ميگويند و ميسرايند و معشوقه را در خاطر

افسرده ى خود ، بدلدارى و مرهم گذارى ميخوانند ، زنان

شاعر وجود حقيقى خود را همچو ماه در پس پرده ى حيا

و خوددارى ، پنهان ميكنند و تمسخر كنان ، بزبان مردان

شعر ميسازند و از قول ايشان ِشكوه و ناله سر ميدهند .

زنان شاعر را كه رخت بر بسته اند ، ميپرستيم و از

روحشان استمداد ميكنيم اما از آنان كه هنوز زينت اين

جهان و بلبل گلستان ادبند ، اگر خجالت نميكشند ، تمنا

كنيد براى اينكه گرفتار خشم الهه ى عشق نشوند ، براى

اينكه روز حساب عاشقان ، جوابگوى اينهمه درد و محنت

جدايى نباشند ، براى اينكه ... راستى شاعرى كنند و از

خود ، تازه اى بعالم عشق و ادب بياورند ، بگذارند الاقل

هنگام نغمه سرايى مرغ دلشان هر چه ميخواهد دستان

بزند و راز بگويد و عاشقى كند ...

بگذارند آخر ما هم معشوق خود را بشناسيم و از احوال

دل او با خبر باشيم .

فشرده اى از شرايط فرهنگى و ادبى سده سوم خورشيدى :

پس از دو سده كه از يورش تازيان بر كشور

گذشت و به گفته زنده ياد عبدالحسين زرين ايران

دو قرن سكوت و جايگزينى زبان تازى و در كوب

روزگارى كه بمرور زبان عربى حتا در ميان بزرگان و

فرهيختگان جا افتاده بود و براى بسيارى از فرزانگان

مايه مباهات و فخر فروشى سخن گفتن و نوشتن به تازى

بود به ناگهان در سده سوم خورشيدى دلير مردى از تبار

صفاريان شعر گفتن به زبان بيگانه را نكوهش نمود

،،چون يعقوب لشگريان محمد بن طاهر را شكست داد و

از جنگ و فتح هرات بازگشت شعرا براى او شعرى

سرودند به تازى و چون شعر بر خواندند ...پس يعقوب

گفت : چيزى كه من اندر نيابم چرا بايد گفت ، محمد

وصيف كه دبير رسايل يعقوب بود پس شعر پارسى گفتن

گرفت و اول شعر پارسى در عجم او گفت و پيش از او

كسى نگفته بود كه تا پارسيان بودند ، سخن پيش ايشان به

سرود باز گفتندى ، بر طريق خسروانى و چون عجم

بركنده شدند و عرب آمدند ، شعر ميان ايشان به تازى بود

و همگان را علم و معرفت شعر تازى بود و اندر عجم

كس برنيامد كه او را بزرگى آن بود پيش از يعقوب كه

اندرو شعر گفتندى . از اين رو چون يعقوب هرات

بگرفت و كرمان و فارس او را دادند ، محمدبن وصيف

اين شعر بگفت :

اى اميرى كه اميران جهان ، خاصه و عام

بنده و چاكر و موالى و سگ بند و غالم

و سپس بسام كورد و محمد بن فحله و ديگر شعرا هر

طريق شعر گفتن بر گرفتند كه از مهمترين آنها كدام

حنظله بادغيسى ، عباس مروزى بوحفص سغدى است كه

اندكى از شعر آن ها در دست ميباشد )بر گرفته از كتاب

گل رنج هاى كهن( مشاهده نموديم در هنگاميكه رفته رفته

جايگاه ادبى زبان پارسى رو به نابودى گذاشته بود به

همت رويگرى پهلوان ميدان نوينى به روى پارسى گويان

باز گشوده شد تا جاييكه امروز گواه به اوج رسيدن و خلق

ادامه در صفحه هشت

آ ر