26
ری خواست برتر ها یاید از رتبهه برتر شدن باای رتب برDaneshgahtehraniha.com اولینسه موسنکوری ک کشور با کادر های رتبه تک رقمی و دو رقمی آکادمینکور کنی ها تهرانشگاه دا س شماره تلفن :66125524 - 021 66125448 - 021 آدرس: تهران- ب انق میدان- ن آزادی خیابا ابتدایح نوف خیابان جنببی انقتوبوس هاه ایستگا ا پک 62 نکورس ک ک مشاوره جزو ه و کتاب

بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

  • Upload
    others

  • View
    34

  • Download
    4

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

برای رتبه برتر شدن باید از رتبه برتر ها یاری خواست Daneshgahtehraniha.com

و د رمقی کنکور

اولین

موسسه

کنکوری

کشور

با کادر

رتبه های

تک رقمی

و دو رقمی

کنکورآکادمی دانشگاه تهرانی ها

شماره تلفن : س 66125524-021 66125448-021

آدرس:

ابتدای خیابان آزادی -میدان انقالب-تهران

–ایستگاه اتوبوس های انقالب جنب –خیابان نوفالح

62 الکپ

کالس کنکور

مشاوره

و کتاب هجزو

Page 2: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

1

ضمیر نام صیغه نام صیغه

منفصل

ضمیر

متصل

فعل

ماضی

فعل

مضارع

فعل

امر

یذهب ذهب ه هو للغائب مفرد مذکر غایب 1

یذهبان ذهبا هما هما ینللغائب مثنی مذکر غایب 2

یذهبون ذهبوا هم هم للغائبین جمع مذکر غایب 3

ذهبت ها هی ئبۀللغا مفرد مونث غایب 4 تذهب

تذهبان ذهبتا هما هما للغائبتین مثنی مونث غایب 5

یذهبن ذهبن هن هن للغائبات جمع مونث غایب 6

اذهب تذهب ذهبت ک أنت للمخاطب مفردمذکر مخاطب 7

ذهبانت ذهبتما کما أنتما للمخاطبین مثنی مذکر مخاطب 8 اذهبا

اذهبوا تذهبون ذهبتم کم أنتم للمخاطبین جمع مذکر مخاطب 9

اذهبی تذهبین ذهبت ک أنت للمخاطبۀ مفرد مونث مخاطب 11

اذهبا تذهبان ذهبتما کما أنتما للمخاطبتین مثنی مونث مخاطب 11

نأنت للمخاطبات جمع مونث مخاطب 12 اذهبن تذهبن ذهبتن کن

اذهب ذهبت ی أنا للمتکلم وحده متکلم وحده 13

نذهب ذهبنا نا نحن الغیرللمتکلم مع الغیرمتکلم مع 14

Page 3: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

2

( اإلعراب، ترکیب، نقش کلمات:1

جرورفعل الزم + فاعل مرفوع + جارو م -1 أرکان جمله فعلیه:

فعل متعدی + فاعل مرفوع + مفعول منصوب + جارو مجرور -2

مبتدا مرفوع + خبر مرفوع أرکان جمله اسمیه:

، ان ون ، – -مرفوع : -

، ین ، ات – -منصوب : -

، ین - -مجرور: -

باشد.( می فعل الزمدهد، پس )چه کس و چه چیز را رفت، معنی نمیفعل الزم ) ناگذرا(: رفت:

باشد.(می فعل متعدیدهد، پس : )چه چیز وچه کس را گرفت، معنی میفعل متعدی ) گذرا(: گرفت

. علیکماهلل نعمۀا وواذکر . لطالبا ذهب فعل الزم؛ فاعل مرفوع )اسم ظاهر( فعل و فاعلش؛ مفعول؛ جارو مجرور محال

، منصوب، «واو»ضمیر بارز

المحفظۀ.فی الکتاب سعید عل. جالنوریإلالظلمات منک قوم أخرج ل، جارومجرورمتعدی، فاعل، مفعوفعل و فاعلش، مفعول، جارو مجرور، جارومجرور فعل

أنت؛ منصوب مرفوع،منصوب ضمیر مستتر

خبر جمله فعلیه محال مرفوع

.المدرسۀلیإ ذهب طالب. الالمدرسۀیف لطالب. امحترم الطالب مبتدا مرفوع، فعل و فاعلش، جار و مجرور محال مرفوع شبه جملهو مرفوع مبتدا مرفوع خبر مفردمبتدا مرفوع، خبر

ضمیر مستتر هو

Page 4: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

3

« هطلب فارسال لقب» التحلیل الصرفی، تجزیه:

(: ) فعل(1مثال)

و فارسالفتح/ فعل و فاعله العلیمعلوم، مبنیمبنی لل، متعدیفعل ماضی، للغائب، ثالثی مجرد، صحیح و سالم، :قبل

جملۀ فعلیۀ.

کند. کتب، نظروا، علم. ماضی: بر زمان گذشته داللت می انواع فعل: -1

کند. یکتب، ینظرون، یعلم.مضارع: بر زمان حال و آینده داللت می

.، احسن، اکتبامر: اذهب

للغائب، للغائبین، لللغائبین، للغائبۀ، للغائبتین، للغائبات نام صیغه: -2

لمخاطبین، للمخاطبین، للمخاطبۀ، للمخاطبتین، للمخاطباتللمخاطب، ل

الغیرللمتکلم وحده، للمتکلم مع

ی ماضی آن فقط سه حرف اصلی داشته باشد. یذهبون: ذهبفعلی که اولین صیغهثالثی مجرد: -3

بر سه حرف اصلی، حروف اضافی دیگر هم داشته باشد. ی ماضی آن عالوهفعلی که اولین صیغهثالثی مزید:

یحسنون: أحسن )إفعال( / یعلمون: علم )تفعیل( / مفاعلۀ / تفاعل / افتعال / انفعال / تفعل / استفعال.

مثال: وصل / اجوف: کان / ناقص: هدی.معتل و نوع آن: -4

صحیح و نوع آن: مهموز: أکل) مهموزالفاء( / سأل )مهموزالعین( / قرأ )مهموزالالم(.

مضاعف: حب، ود

سالم: کتب، ذهب

د.الزم: فعلی که فقط فاعل داشته باشمتعدی یا الزم: -5

متعدی: فعلی که عالوه برفاعل، مفعول هم داشته باشد.

نویسد(یکتب )می معلوم: فعلی که فاعل آن مشخص باشد. کتب ) نوشت( ، معلوم و مجهول: -6

شود(یکتب ) نوشته می ) نوشته شد( ، مجهول: فعلی که فاعل آن نامشخص باشد. کتب

کند.ای که اعراب و حرف آخر آن تغییر میمعرب: کلمه معرب و مبنی: -7

کند و ثابت است.ای که اعراب و حرف آخر آن تغییر نمیمبنی: کلمه

ی هستند.فعل مضارع مبن 12و 6های فعل ماضی و امر و دو صیغه تمامی صیغه -

ذهب: مبنی بر فتح / جلسوا: مبنی بر ضم / ذهبت: مبنی بر سکون.

Page 5: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

4

(: ) اسم( 2مثال )

، معرب، منصرف، صحیح اآلخر/ فاعل و مرفوعمشتق و اسم فاعلاسم، مفرد مذکر، معرفه بال، :فارس

محال الیه مجرورمضافالسکون/ ، معرفه، مبنی علیلنصب أو للجر، للغائبضمیر متصل لاسم، :ه

السکون.اسم اشاره، مفرد مذکر، معرفه، مبنی علی هذا:

«ۀ» / مضاف / تاء تأنیث – – –عالمتهای اسم: ال / تنوین اسم: -1

رد مذکر: طالب / مفرد مونث: طالبۀ: مفاسم از نظر جنس و تعداد -2

مثنی مذکر: طالبان، طالبین / مثنی مونث: طالبتان، طالبتین

سر: طلاب، مدارسجمع مذکر سالم: طالبون، طالبین / جمع مونث سالم: طالبات / جمع مک

معرفه: اسم شناخته شده. معرفه و نکره: -3

التلمیذ کتاب اضافه: معرفه بال: الکتاب / معرفه به علم: ایران، شیراز / ضمیر: هو، أنت، ها، ک / معرفه به

ا، الذی، التی، الذین، الآلتی اسم اشاره: هذا، هذه، هوالء، ذلک، تلک، اولئک / اسم موصول: من، م

یک کتاب، کتابی. اسم دارای تنوین، یا اسمی که معرفه نباشد. کتاب:نکره: اسم ناشناخته.

جامد و مشتق: -4

الف( جامد غیرمصدری: کتاب، جدار، قلم / جامد مصدری: احسان، انقالب، انتشار

فاعل: عالم، مصلح ) اصالح کننده( / اسم مفعول: معلوم، مصلح ) اصالح شده(ب( مشتق: اسم

اسم مکان و زمان: مغرب، مطبخ، مدرسۀ / اسم مبالغۀ: غفار، علامۀ )بسیار دانا(

و عمیاء، أحمر و حمراء / اسم تفضیل: أکبر و کبری صفت مشبهۀ: شریف، صعب، خشن، عطشان، أعمی

های معرب: ال و تنوین و مضاف.کند. الکتاب / عالمتهای اسممعرب: حرکت حرف آخر تغییر می معرب و مبنی: -5

کند.مبنی: حرکت حرف آخر ثابت است و تغییر نمی

... إیاک .. ( اسمهای مبنی: تمامی ضمایر ) هو، هما ... ه، ک، کم

های استفهام یا پرسشی ) من، ما، کیف، متی و ... (تمامی اسم

اسم اشاره بجز مثنی: ) هذا، هذه، هوالء، ذلک، تلک، اولئک(

ی، الذین، الآلتی)خاص( (اسم موصول بجز مثنی: ) من، ما ) عام( / الذی، الت

منصرف: کلماتی که تنوین دارند حتما منصرف هستند. الکتاب، رجل منصرف و غیرمنصرف: -6

گیرند. می -، فتحه –پذیرد و در حالت جر بجای کسره غیرمنصرف: تنوین نمی

ریم، فاطمۀ/ بهروز، یوسف، ابراهیم/أحسن، أفضل، أعلم/مساجد، مدارس، محافلایران، اصفهان، فلسطین، قریش/م

ممدود: زهراء / مقصور: کبری، دنیا / منقوص: قاضی / صحیح اآلخر: الکتاب اسم از نظر حرف آخر: -7

Page 6: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

5

(: ) حرف(3مثال )

السکون.ال: حرف تعریف، غیرعامل، مبنی علی

الکسرب: حرف جر، عامل، مبنی علی الفتح.و: حرف عطف، غیرعامل، مبنی علی

: حرف جر: فی، ب، إلی، من، عن، علی .... انواع حروف -1

ن، لکنحروف مشبهه بالفعل: إن، أن، کأ

حروف ناصبه: أن، لن، حتی، إذن

حروف جازمه: ال، لم، لما ....

سوفحرف عطف: و / حرف تعریف: ال / حروف استقبال: س،

دهد.گذارد و اعراب کلمه را تغییر میی ما بعد خود تأثیر میکه بر کلمه عامل: -2

مانند: حرف جر، حروف مشبهه بالفعل، حروف ناصبه، حروف جازمه

دهد.گذارد و اعراب کلمه را تغییر نمیی ما بعد خود تأثیر نمیکه بر کلمهغیرعامل:

حرف عطف، حرف تعریف، حروف استقبال مانند:

هستند. مبنیتمامی حروف در زبان عربی معرب و مبنی: -3

و: مبنی بر فتح / ب: مبنی بر کسر / علی، إلی: مبنی بر سکون

Page 7: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

6

نکات مهم ترجمه:

) ماضی منفی( ننوشت ما کتب ) فعل ماضی( نوشتترجمه فعل: کتب -1

ینویس) مضارع منفی؛ نفی( نمیکتب الت نویسد) فعل مضارع( مییکتب

دنویسینمی ) مضارع منفی؛ نفی ( نکتباالت ) مصدر( نوشتنکتابۀ

) فعل نهی( ننویس، منویس التکتب) فعل امر( بنویس اکتب

نویسید) فعل نهی( ننویسید، م ال تکتبا

رفت خواهد سیذهب، سوف یذهب: فعل مستقبل یا آینده س یا سوف + فعل مضارع: *

رفتمی کان یذهب:ماضی استمراری کان + فعل مضارع:*

بودرفته د ذهب ، کان ذهب:کان قماضی بعید کان + قد + فعل ماضی:*

کان+ فعل ماضی:

استرفته قد ذهب: ماضی نقلی* قد + فعل ماضی:

آموز: دانشطالب: ) مفرد( روز یوم اسم از نظر تعداد: -2

آموزان: دانشطلابروزها : )جمع( أیام

متهیوب نم هبکتا فیحرف جر + ضمیر: -3

شانیهاخانه از شبکتا در

Page 8: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

7

ترجمهو نکات قواعد

: ه فعلتشخیص زمان و صیغ -1

نوشت کتب : ماضی

ننوشت کتب ما ما + ماضی :ماضی منفی

نوشته است کتب قد قد+ ماضی :ماضی نقلی

نوشتمی کان یکتب + مضارع انک

نوشتمی یکتبالتلمیذ کان مضارعاسم کان + + کان ماضی استمراری

.خواندفرامی صداقتمرابهندایی راشنیدم که= إلی الصدق یدعونینداء سمعت ماضی + مضارع

نوشته بود کان قد کتب کان + قد + ماضی

نوشته بود کان التلمیذ کتب کان + اسم کان + ماضی ماضی بعید

.دیده بودمکتابخانه در راکتابی خریدم که آن= المکتبۀفی رأیته قدبا تک إشتریت ماضی + ماضی

فقط یکباار ارع یا ماضی بر یکدیگر عطف شوند ) کان (هرگاه در ماضی استمراری و بعید، دو یا چند فعل مض :1نکتهه

.گذاردآید ولی در ترجمه همه تأثیر میدر ابتدا می

.کردندمیو با هم بازی رفتندمیکودکان به باغ = معایلعبون الحدیقۀ وإلی یذهبوناألطفال کان

اسمی فاصله نباشد، باید با هام ری و ماضی بعید در صورتی که بین ) کان ( و ) فعل مضارع (در ماضی استمرا : 2نکته

آید .همیشه به صورت مفرد می ایند. اما اگر اسمی فاصله باشد. ) کان (مطابقت نم ددجنس و عاز نظر

العربیۀ باللغۀ مونیتکلا المعلمون کانو لعربیۀ ،اباللغۀ کان المعلمون یتکلمون: استمراریماضی

.کردندصحبت میعربی به زبان لمانمعترجمه:

إلی البیت التالمیذ کانوا ذهبوا إلی البیت ، کان التالمیذ ذهبوا :ماضی بعید

رفته بودندخانه آموزان به دانشترجمه:

مضارع التزامی: مضارع + مضارع

کند.گردم که مرا در فهم متون یاری میدنبال کتابی میترجمه: هم النصوصنی فی فدساعتاب یافتش عن ک

Page 9: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

8

.آنها توجه نمایید نوع فعل و صیغهأفعال حتما به ترجمهدر : 3نکته

)ص(: خارج شوید اخرجوا )ص(: بنشیناجلس روید: میتذهبون : نوشتند کتبوا

)غ( خارج شو ( 3امر ) )غ(( بنشینید 1امر ) (9مضارع ) (3ماضی )

.شودترجمه میع اخباری منفی یا مستقبل منفی ه صورت مضاربر سر مضارع بیاید، ب (لن )هرگاه حرف ناصبه : 4نکته

نشست هرگز نخواهد، نشیندهرگز نمی :سلن یجل

خواهم نوشتهرگز ن، نویسمهرگز نمی :اکتب لم

شود. ترجمه می مضارع التزامی( بر سر مضارع بیاید، به صورت ) ان، کی، لکی، حتی، له هرگاه حرف ناصبه : 5نکته

تا عمل کنیمکه ، : برای این لنعمل بنشیند: تا حتی یجلس که بنویسید :ان یکتب

ماضی ساده منفهی یها ماضهی نقلهی شود و به صورت به آن فعل جحدگفته می سرمضارع بیایدبر ) لم (هرگاه : 6نکته

شود.ترجمه می منفی

نرفته است ،: نرفتلم یذهب است. انستهند ،: ندانستلم یعلم مثال:

.شودترجمه می ) هنوز ( ماضی نقلی منفی به همراهه صورت بیاید ب بر سر مضارع ) لما (هرگاه : 7نکته

: هنوز نرفته استلما یذهب اند : هنوز ننوشتهما یکتبال

. نایم کاساتفاده مای از کلمه) باید(، در ترجمه ارع غائب و متکلم بیایدجازمه وقتی بر سر مضلا( )الم أمرغائب : 8نکته

بداند باید: علملی تالش کنیم باید: جتهد لن

( و) ناا ( اساتفاده ز) ماا شود و در ترجماه آن ا گفته میی فعل نهنهی بر سر مضارع بیاید به آن هرگاه ) ال ( : 9نکته

. کنیممی

منشینید ،: ننشینید التجلسوا ، مرونرو :التذهب

.شوداستفاده می ه فعل نهی غائب و متکلم از کلمه ) نباید (در ترجم : 11نکته

: نباید برود الیذهب دنباید بنویسن : یکتبواال

Page 10: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

9

ترجماه مضارع التزامهی بیاید، مضارعو هرگاه بر سر ماضی نقلیبیاید، به صورت ماضیبر سر ) قد(هرگاه :11نکته

: شاید برود قد یذهب : رفته استقد ذهب شود .می

اشتباه گرفت . ( چرا( به معنای) لم حرف) لم ( را نباید با ): 12نکته

؟ یورمی چراتذهب : لم ایهنرفت ،لم تذهب : نرفتی

.شودمه میترج مضارع التزامیفعل مضارع باشد، معموال به صورت هرگاه خبر ) لیت و لعل ( : 13نکته

.استقرار یابددر بین مردم صلح و آرامش ای کاش = بین الناسیستقر السالم لیت

.برگرددجوانی روزی ای کاش یوما = یعودالشباب لیت

شاود و مضاارع باه صاورت بین آنها آورده می ) تا (( بیاید کلمه امر یا نهی هرگاه مضارع در جواب طلب ) : 14نکته

شود.ترجمه می التزامی

.به دست آوریبه مردم نیکی کن تا دلهایشان را قلوبهم = ستعبدتإلی الناس أحسنمثال:

.شودصورت مضارع اخباری ترجمه می به صورت مضارع التزامی، و جواب شرط به فعل شرط، : 15نکته

شود.روز میهرکس صبر کند پی: ظفر صبر من شود.هر کس تالش کند موفق می :ینجح یجتهدن م

: بودن فعل تشخیص الزم و متعدی -2

که باید توجه کنیم هنگام ( قز، ر ، علم ، جعل أعطی) گیرند. می فعال در زبان عربی دو مفعول به ای از اپاره : 1نکته

آید. ف متمم میمت و یا همراه حرو دیگری بدون عال )را (وال یکی از دو مفعول با عالمت ترجمه به فارسی معم

قرار دادم. را براسرارخویش امین تو = اریعلی أسرأمینا کعلتج

داد.ز آموای را به دانشمدیرجایزه = جائزۀ التلمیذأعطی المدیر

.کامل کرده است نعمت خود راند : خداوهنعمت م اهللأتقد

.پاک کنیم دلهایمان را: ما باید ناقلوب یجب علینا أن نطهر

Page 11: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

11

.رودمراه حرف متمم به کار میی، همفعول زبان عربی، گاهی در ترجمه فارس: 2نکته

بلغت المنزل : به خانه رسیدم. أجابه : به او پاسخ داد. المشرکین : با مشرکان جهاد کن. جاهد

:بودن فعلتشخیص معلوم و مجهول -3

.نماییماستفاده می شدن ( هول به زبان فارسی، اغلب از فعل)های فعل مجدر ترجمه صیغه : 1نکته

.شودخوانده میقرآن : القرآن یقرأ .کشته شدندشهیدان :الشهداء قتل

نائب فاعل اگر مفرد باشد، فعل آن به صورت مفرد، و اگر مثنی و جمع باشد فعل آن به صورت جماع ترجماه : 2نکتهه

شود .می

: مهمانان مورداکرام واقع شدند. الضیوف کرما : مهمان مورداکرام واقع شد.یف الضکرم ا

: نوع باب ثالثی مزید -4

شاوند و نیااز باه ترجماه مای متعهدی روند اغلب به صاورت به کار میإفعال و تفعیل های فعالی که در باب ا :1نکته

به دارند.مفعول

مرد فرزندش را فرستاد.: ولده رسل رجل ا

کنیم. استفاده می ) باهم، با یکدیگر(است و احتیاج به مفعول ندارد و در ترجمه آن از کلمات الزم ،باب تفاعل :2ته نک

کنیم .استفاده می ) با(میان فاعل و مفعول از کلمه اعلۀباب مفو در

سعید مکاتبه کرد. با علی عیدا =علی س کاتب مکاتبه کردند. با یکدیگرمحمد و علی محمد و علی = تکاتب ماضی باب مفاعلۀ ماضی باب تفاعل

روند که در هنگاام ترجماه فارسای نیاازی باه ترجماه آن ای از افعال همراه حرف جر خاصی به کار میپاره : 3نکته

حروف نیست.

کرد ( ) احساس شعر به ، ) به دست آورد ( یلع لصح ، () مسخره کرد من سخر :ثالم

) جستجو کرد ( نع ثحب، ) گرفت ( أخذ به، () انجام داد قام به ، ) تصمیم گرفت ( عزم علی

Page 12: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

11

متعدی، و باب افتعاال و تفعال گااهی الزم و گااهی ، باب استفعال غالبامإنفعال به صهورت الز های باب فعل : 4نکته

شوند.متعدی ترجمه می

: یادگرفت. تعلم : بدست آورداکتسب : خارج کرد جاستخر : منفجر شد انفجر

:بودن اسم تشخیص معرفه یا نکره -5

.کنیمتفاده میاس معموال از) ی، یک( های نکرهاسمترجمه در :نکته

خواندم. یك مجلهدر ای راالهمق = مجلۀ فی مقالۀ قرأت

:بودن اسمتشخیص مفرد یا مثنی یا جمع -6

: زود عاجل بیگانگان : جانباال مردان : جالر : امتحانها امتحانات : امتحانن امتحا

، آینده: دیر آجل : دوستاناالصدقاء هاهدف: أهداف : دانش آموزان تالمیذ آموز: دانش لمیذت

: درسهاالدروس هانعمت : نعم : سنگ هااحجار : سنگ رجح

( غ ) پر ها و کیسهت شبمظل ، )ص(های پرهای شب و کیسه= تاریکی المملوءۀظلمات اللیل و األکیاس

: اسماء اشاره -7

شود.ترجمه می مفرد باشد، اسم اشاره به صورت )الا ( هرگاه اسم بعد از اسم اشاره ) مشارالیه( دارای : 1نکته

آموز، کوشا است. دانش این: مجتهد الطالبهذا

ند.آموزان کوشا هستدانش این مجتهدون : الطالبهوالء

شود.ترجمه می صیغه خودی آن طبق بیاید، اسم اشاره )مشارالیه(بدون ) الا ( اسم اشاره هرگاه اسم بعد از : 2نکته

است. یآموزدانش این: طالبهذا

آموزانی هستند.دانش هااین: طالبهوالء

Page 13: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

12

اسات و در جماالت اسامیه باه آنجها به معنای )ظرف مکان( فیه مکان است و نقش مفعولاسم اشاره ؛هناك : 3نکته

رود.به کار میوجود دارد، هست ( معنای )

روند.آموزان به مدرسه میدانش آنجا التالمیذ إلی المدرسۀ = ذهبی هناك

.وجود داردتاب روی صندلی ک= علی الکرسی کتاب هناك

ند.وجود دارماهیانی در دریاها = فی البحار أسماك هناك

: ضمایر -8

ترجمه ضمیر متصل بسیارمهم است.در تشخیص انواع ضمیر و ترجمه صحیح هریک دقت کنیم. :1نکته

و: کارت عملك : کتابش کتابه : آرزوهایشانآمالهم

در تشخیص مرجع ضمیر غائب بسیار دقت کنید. : 2نکته

ذهبت فی مسیرها. هی و هازمامفهم ترکوا الناقۀ اواترک

اساتفاده ل جمله قرار بگیرد، در ترجمه آن از کلماتی مانند) تنهاا، فقاط ( در او منفصل منصوبی رضمیهرگاه : 3نکته

.کنیممی

.کنیمتو را عبادت می فقط = نعبد إیاك ال منصوبمفعول به مح

: اسم موصول -9

بود. خواهند هرگاه دارای ) الا ( بیایند، به معنی) که ( و) التی( الذی(کلماتی مانند ) : 1نکته

مان بود.نزدیک مدرسه که رفتم به مسجدی قرب مدرستنا. ذیالذهبت إلی المسجد

اسهم و گاهی اسم استفهام و گاهی حرف نفی ایم، گاهی چه که تاکنون خواندهوجه به آنبا ت دقت کنیم که ) ما ( : 2نکته

است. به کمک قرائن موجود در جمله، باید هریک را از دیگری تشخیص داد. موصول

؟ این چیست ؟ هذا ما : نبود کان ما استفهام نفی

آنچه نزد توست، در راه خدا انفاق کن . عندک فی سبیل اهلل ماب قأنف موصول

Page 14: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

13

: بودن اسمنوع مشتق -11

صافت فااعلی باا حالتی داللت دارد و معاادل آن معموال اسام فاااعل یاا دهنده یا دارندهفاعل بر انجام اسم : 1نکته

است. ، ا ( پسوندهایی از قبیل) نده

: دانا عالم کننده: اصالح مصلح کنندهیاری : رناص

صفت مفعولی باا پساوند م مفعول یا کند و معادل آن معموال اسشدن داللت میشدن یا واقعاسم مفعول بر انجام : 2نکته

.است (شدن )

شده: احترام محترم شده: یاری منصور

شود.استفاده می رجمه اسم مبالغه معموال از قید) بسیار(در ت : 3نکته

آمرزندهبسیار : غفار ردروغگوبسیا :کذاب

نیاید، به صورت صفت شود و اگر) من (صورت تفضیلی ترجمه میبیاید به اگر بعد از اسم تفضیل حرف) من ( : 4ه نکت

شود.عالی ترجمه می

: بهترین کتاب أحسن کتاب : نیکوتر از من أحسن

شاود، توجاه باه مفهاوم عباارت گاهی میان اسم تفضیل با فعل ماضی باب إفعال در ظاهر مشابهت ایجاد می : 5نکته

راهگشای مسأله است.

خدا قرآن را نازل کرد. اهلل القرآن = أنزل

.زید، همانا قرآن بهترین کالم استقرآن بیامو = الحدیث أحسنفإنه تعلموا القرآن

:ترجمه حروف مشبهه -11

.آید و بیانگر تأکید استعبارت میمعموال در آغاز ) إن (: 1نکته

.خداوند نیکوکاران را دوست دارد همانا اهلل یحب الامحسنین. إن

رود و معادل حرف ربط در زبان فارسی است.به کار می که () که، این به معنایآید می در وسط جملهأن ( ): 2نکته

.او در امتحان قبول شده است کهدانستم قد نجحت فی االمتحان = نهاأ علمت

Page 15: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

14

کنیم.استفاده می شک، تنها (ری مانند) فقط، بیر ترجمه عباراتی که دارای کلمه ) إنما ( است از تعابید : 3نکته

.ز آن خدا و پیامبرش و مؤمنان استا عزت فقط لله و لرسوله و للمؤمنین = زۀالعإنما

کنیم.استفاده می مضارع التزامیی آن از باشد معموال در ترجمه مضارعدر صورتی که لعل (خبر) لیت و : 4نکته

صلح در جهان استقرار یابد. کاش فی العالم = یستقرلسالم ا یتل

آسمان بر ما ببارد. شاید علینا = تمطرالسماء ل لع

: حروف جر -12

آید و حتما باید ترجمه شود.دقت کنید که حروف جر فقط قبل از اسم می : 1نکته

.) تا ( حتی) مثل ( ، که ، ) بر روی ( لیع، ) برای (له ، ) در ( فی ، ) از ( من : حروف جر

: بر روی درختیشجرۀعلی ؛ اش: در خانهبیتهفی : از کتابی ؛ ن کتابم : از خیابان ؛ من الشارع

:به، مفعول مطلقتشخیص فاعل، مفعول -13

.گیردفعل به صورت مستتر قرار می گاهی در داخل اسم پس از فعل همیشه فاعل نیست. فاعل : 1نکته

کند.به خدا نزدیک می انسان راعلم إلی اهلل = إلنسانیقترب ا العلم

شود.اگر فعل مفرد باشد، ولی فاعلش جمع باشد، در این صورت فعل به صورت صیغه جمع ترجمه می : 2نکته

آموزان رفتند.دانش : التالمیذ ذهب

جملاه دارد ناه فعهل به آید یعنی نظر می تأکید فعلباید توجه نمود که این کلمه برای ترجمه مفعول مطلقدر : 3نکته

فاعل و نه مفعول به.

اساتفاده تردیاد ... ( شک، بای ، مسلما، بیکامال، حتما، یقینا : )از قیودی مانند مفعول مطلق تأکیهدی در ترجمه : 4نکته

شود.می

خداوند قرآن را نازل کرد. قطعا = تنزیالنزل اهلل القرآن

Page 16: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

15

کنیم.استفاده می ند(به نیکی، به خوبی، سخت، همچون و مان از قیودی مانند ) مفعول مطلق نوعیدر ترجمه : 5نکته

صبر کن. به نیکی جمیال = صبرافاصبر

کند.مستمندان زندگی می همچونخسیس در دنیا الفقراء = عیشخیل فی الدنیا ش البیعی

در ترجمه مفعول مطلق نوعی باید از ترجمه آن به صورت مفعول به پرهیز کرد. : 6نکته

من یعلم أن اهلل مجازیه بإساءته و إحسانه. عملاعمل

( غ )..ام ده که یقین دارد خداوندانج عمل کسی را -1

)ص(....ن کسی که یقین دارد خداوندکردعمل همچونعمل کن -2

: بودن جملهجمله و سئوالی یا منفیبودن تشخیص اسمیه یا فعلیه -14

آید.له میکه در عربی فعل معموال ابتدای جمگیرد، و حال آندر زبان فارسی، فعل معموال در آخر جمله قرار می :1نکته

علی إلی المدرسۀ. ذهب .رفتعلی به مدرسه مثال:

کنیم.استفاده می ) است (های مختلف فعل ربطی ل، از صیغهفاقد فع یهای اسمیهجملهدر پایان : 2نکته

است د در مدرسه= سعی سعید فی المدرسه است= علی عالم علی عالم مثال:

) غ ( ( آوردنفراهم) فراهم ساخت = قد وفرت ) غ ( مهیاکردن ( شدن،آمادهآماده کرد ) = هیأ دق

شود.خبر مفرد در صورتی که مثنی یا جمع باشد معموال به صورت مفرد ترجمه می : 3نکته

) صحیح ( راستگو هستند.دگی خود مؤمنان در زنفی حیاتهم = صادقونالمؤمنون

) غلط ( گویند.راست میمؤمنان در زندگی خود

اساتفاده ه فارسی آن معموال از فعال ربطای) اسات، هسات، هساتند ( اگر خبر مبتدا، فعل نباشد، برای ترجم : 4نکته

شود.می

.هستندموزان امید آینده آدانش الامستقبل = أملالتالمیذ

Page 17: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

16

کام یااا زیاااد نشاودوساختااار عربی یا فارسهی ،های زبان مبدأت از عبارتتا آنجا که ممکن اس ،در ترجمه : 5نکته

جمه رعایت شود، در ترجمه هر جمله چند تعبیر وجود دارد که بایاد بهتارین جمالت زبان مقصد)عربی یا فارسی(درتر

تعبیر را انتخاب کرد.

: مه النفی جنسترج -15

کنیم.استفاده می .... نیست (هیچ ... از عبارت ) النفی جنسی در ترجمه : 1نکته

.نیستتر از حق شمشیری برنده هیچ أقطع من الحق = ال سیف

خواهدبود. ن(هرگاه بر سر خبر النفی جنس حرف ) لا ( بیاید، النفی جنس به معنای ) نداشت : 2نکته

ندارم.هیچ کتابی ی =ل ال کتاب

در زبان فارسی است. داشتنمعادل فعل ترکیب ) کان + لا ( : 3نکته

داشت.سلیمان ارتشی یش = ج لسلیمان کان داشتم.ابی کت کتاب = لی کان

: ترجمه حال -16

است. ، با ( ، ا ان قید حالت فارسی)ارسی است. عالمت حال معادل قید حالت ف : 1نکته

آمدند. باشتابو خندانآموزان دانش

در حین انجام فعل است برخالف مفعول مطلق حالت و چگونگی فاعل یا مفعولدادن معموال نشان وظیفه حال : 2نکته

که مربوط به خود فعل است.

( شوند)ماضی، مضارع، ماضی اساتمراری ز جمله ترجمه میمطابق نیاهای وصفیه، مانند جمله های حالیهجمله : 3نکته

کنیم.مله را ترجمه میبخش دوم ج ، که (در حالی کهودن )آوریم، سپس با افزیعنی ابتدا صاحب حال را می

ماضی استمراری= ماضی + مضارع ماضی بعید یا ماضی ساده= ماضی + ماضی

ارع التزامیمض = مضارع + مضارع

آموخته بود ) آموخت (معلم خارج شد در حالی که مطالب بسیاری را به ما أشیاء کثیرۀ = و قد علمناالمعلم خرج

کردند، از کالس خارج شدند.آموزان در حالی که با یکدیگر صحبت میدانش= هم یتحاورونوالطالب من الصف خرج

Page 18: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

17

: ترجمه صفت -17

شود هرچند در عربی مفرد نباشد.صفت در فارسی همواره به صورت مفرد ترجمه می : 1ه نکت

آموز کوشا: دانش التلمیذة المجتهدة

آموزان کوشا: دانش التلمیذتان المجتهدتان، التلمیذات المجتهدات

باشاد. لاذا در بیاید، معنای آن را دارا مای (که قبل از آن موصول) الذی، التی ..ربی بدون اینی وصفیه عجمله : 2نکته

رود.به کار می ساز؛ی ) که ( موصول، صفتترجمه فارسی معموال با کلمه

خواند.درسش را می که آموزی را دیدمدانش = تقرأ درسها تلمیذةرأیت جمله وصفیه محالمنصوب اسم نکره

هم صفت بگیرد. تواند هم مضاف الیه واسم می : 3نکته

آید.الیه میصفت قبل از مضاف فارسی در -الف

آیدالیه قبل از صفت میمضافعربی در -ب

انمتاریخ کتاب ما مهربانپدر او شدیدعطش داستان جالبکتاب مضاف الیه مضاف الیه الیهالیه صفت مضافصفت مضاف الیه صفت مضاف

فام ماه است این نور نقره = الفضیۀ القمر هذه أشعۀ= سالم بر بندگان صالح خدا ؛ الصالحین اهلل عبادعلی السالم الیه صفتمضاف الیه صفت مضاف

= در بزرگ مدرسه الکبیر المدرسهباب کشد = تشنگی شدیدش او را می الشدید هشطیقتله ع صفت الیهمضاف صفت الیه مضاف

= در کارهای اجتماعی و سیاسی ما السیاسیۀو الجتماعیۀا نناشؤوفی ی اسالمی ما = عقیده اإلسالمیۀ ناعقیدت الیه صفتمضاف صفت الیه مضاف

: رجمه تمییزت -18

تواناد رو مای اسات و از ایان اصل ) مبتهدا ( در آید معموال تمییز می یلضپس از اسم تفدر جمالتی که تمییز : 1نکته

توان آن را به صورت یک کلمه ترجمه کرد.ترجمه شود و می شکل جمله اسمیهبه

.استتر اخالقشاو خو = استاو از نظر اخالق نیکوتر = أخالقا أحسنهو

Page 19: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

18

کنیم.تمییز را ترجمه می گاهی با آوردن تعبیراتی مانند) از نظر، از جهت، از لحاظ ( : 2نکته

از نظر دانش در شهر معروف شد. = علمافی المدینۀ اشتهر

قلبم از ایمان پر شد. = إیمانا قلبی ملیء

: ترجمه عدد و معدود -19

ان فارسی معدود فقط یک حالت دارد و آن مفرد است لذا معدود عربی به هر شکل باشاد، باه صاورت در زب : 1نکته

.شودمفرد ترجمه می

آموز: یازده دانش أحد عشر تلمیذا ؛ : چهار کتاب أربعۀ کتب مثال:

در زبان عربی عبارتند از: تیبیاعداد تر : 2نکته

عشر، ثانی عشر(حادی عاشر، الث، رابع، خامس، سادس، سابع، ثامن، تاسع،، ث ، ثانی أول)

نقش صفت برای اسم ماقبل خود دارند. بر وزن، فاعلاعداد ترتیبی یعنی

: سال سومالسنۀ الثالثۀ درس دوم :الدرس الثانی: مثال

ساعت چهارم الساعۀ الرابعۀ : امام هشتم اإلمام الثامن :

خواندم. درس سومرا از صفحه دوم= الثالثمن الدرس الثانیۀ قرأت الصفحۀ

: ترجمه استثناء -21

ترجمه نماییم . با استفاده از کلمه ) فقط ( بت و حتی مؤکدمفرغ را به صورت مثتوان استثنای گاهی می :1نکته

آموزمگر این دانش نیامد ؛ آمد آموزاین دانش فقط = هذا الطالب إال اجاءم

ترجمه کلمه ) عند ( : -21

به هنگام، ) به صورت باشد زمانظرف چنانچه و (نزد )اشد معموال به صورتب ظرف مکانچنانچه (ند) عکلمه :1نکته

شود .ترجمه می ( وقت

) ظرف مکان ( آموز است دانش نزد کتاب التلمیذ = عند الکتاب

) ظرف زمان ( رویم غروب به مسجد می به هنگام الغروب = عندإلی المسجد نذهب

Page 20: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

19

رود. برای بیان آن از کلمه ) عند ( و یاا حارف نمی به کار داشتن(عل خاصی برای مفهوم) چون در زبان عربی ف: 2نکته

شود.استفاده می جر ) لا (

داشتمکتاب ارزشمندی کتاب قیم = عندیکان : مثال

دارم ی کوچکیکتابخانهمکتبۀ صغیرۀ = یل

داریمما دوائی دواء = عندنا

برادری دارملی أخ = او کتابی داردله کتاب =

:ترجمه کلمه ) کل ( -22

همهه و )بیایاد باه معناای م جمعاسد از آن باشد و اگر بعمی ) هر(بیاید به معنای فردیم اگر بعد از آن اسم ( ل) ککلمه

شود.ترجمه می (تمام

آموزاندانش همه یا تمام = الطالب کل آموزیدانش هر = طالب لک جمع مفرد

: لترجمه ضمیر فص -23

شود.استفاده میهمان است، آن است که، چنین است ( تنها، )ترجمه ضمیر فصل از تعابیری چون در

نیاز و ستوده است.خداست که بی تنهاو الغنی الحمید = هوو اهلل ضمیر فصل

Page 21: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

21

عربی دبیرستان لغات مهم و کلیدی کتاب

الضاللۀ : گمراهی الرخاء : آسایش مورشوون : ا دهیمنسمح : اجازه می

الی : رسیدن بهللوصول المصائب : سختیها الخمول : سستی الکسالۀ : تنبلی

النوم : خواب مجتمع : جامعه األشرار : بدان الثقب : سوراخ

سکینۀ : آرامش سعید : خوشبخت الشعوب : ملتها الحیاۀ : زندگی

النباتات : گیاهان الجهال : نادانان ظلمات : تاریکیها شوندیفوزون : موفق می

شباب : جوانان راتب : حقوق بال : ذهن رائع : زیباوجانانه

أیدیهم : دستانشان ثغور : مرزها خوف : ترس بینیالتشاوم : بد

تلطیف الجو: لطیف کردن هوا انتصار : پیروزی األعداء : دشمنان نعم : نعمتها

الجبن : ترس لحم : گوشت هاأکیاس : کیسه هاالفتن : فتنه

البحار : دریاها الخبز : نان أمس : دیروز أفضل : بر ترین

ایام الشیب : زمان پیری تحمل : تحمیل می کنی أجانب : بیگانگان النجاح : موفقیت

: تقلید کردن محاکاۀ الفرص : فرصتها ودع : ترک کرد الحدید : آهن

دووب : با پشتکار ثمینۀ : گرانبها الثقافۀ : فرهنگ أخطر : خطرناکتر

الکلب : سگ البلدان : کشورها الحضارۀ : تمدن الحبر : مرکب ودوات

العظم : استخوان ضغط الدم : فشار خون عاش : زندگی کرد نماذج : الگوها

الجوع : گرسنگی ین : سیگار کشیدنالتدخ الماضی : گذشته بطل : قهرمان

االعشاب : گیاهان ، علفها األخیار : نیکان المستقبل : آینده شجع : تشویق کرد

المسلم : مسلمان منح : بخشید ، عطا کرد سبیل : راه آمال : آرزوها

من أجل : بخاطر دراسۀ : تحصیل تقدم : پیشرفت هاالمجاالت : زمینه

البئر : چاه المجد : بزرگی فشل : شکست قیمۀ : ارزش

اللون االخضر : رنگ سبز الجهد : تالش و کوشش علی:بدست آوردنالحصول نشیط: فعال

الرجاء : امید البرودۀ : سرما حاذق : ماهر المرضی : بیماران

دموع : اشکها جناح : بال أبناء : فرزندان قوی : نیروها

سمع : شنید حفلۀ : جشن االمهات : مادران مساعدۀ : کمک کردن

عطلۀ : تعطیلی الفضۀ : نقره اآلخرین : دیگران

Page 22: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

21

شاطی البحر : کنار دریا الذهب : طال یوفر : فراهم می سازد

العصفور : گنجشک سجل : ثبت کرد ذریعۀ : بهانه

حرض : تشویق کرد الطقس : آب و هوا هبط : فرود آمد

التغاضی : چشم پوشی عاجل : زود هامد : سرد و خاموش

عین الماء : چشمه آب آجل : دیر اللغۀ : زبان

الظروف : شرایط الوقایۀ : پیشگیری عانی : رنج برد

الحدائق : باغها استخدام : بکار بردن مذعور : پریشان

الحقول : کشتزارها انتاج : تولید : کفشحذاء

تغرید : آواز خواندن العلم ؛ الرأیۀ : پرچم قلق : نگران شد

الفحص : معاینه کردن الصیام : روزه تعب : خسته شد

وصفۀ : نسخه نسی : فراموش کرد مر : تلخی

گاههاالجامعات : دانش السلحفاۀ : الک پشت حلو : شیرین

الموظف : کارمند جاهز : آماده ذاق : چشید

تذلیل : خوار کردن شدائد : سختیها زمیل : همکار ، همکالس

نبأ : خبر فخاخ : دامها ضوء : نور

تشجیع : تشویق کردن تلوث : آلودگی غابۀ : جنگل

افتیمنتأخر: عقب می عش : النه صیف : تابستان

آالم : دردها دور : نقش اء : زمستانشت

التبعیۀ : دنباله روی مرفوع رأس : سر بلند أزهار : شکوفه ها

التکاسل: کاهلی، تنبلی جیل : نسل مستنقع : باتالق

الحرمان : فقر و بدبختی رد الفعل : واکنش الربح : خسارت

یلۀ أمس: دیشبل العطش : تشنگی المستشفی : بیمارستان

الحصۀ الرابعۀ: زنگ چهارم تضحیۀ : فداکاری الصیدلۀ : داروسازی

اشتری : خرید زود : مجهز کرد

بردیعانی: رنج می قیمۀ: ارزش

ظمآن: تشنه رویتروح: می

غص: گلوگیر شد

Page 23: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

22

التکریم : بزرگداشت المحرقۀ : سوزان السجادۀ : قالی ، قالیچه

تمسک : متمسک شدن المدن : شهرها اجازه داد سمح :

التین : انجیر المرضی : بیماران الرغبۀ : میل و شور

الثقافۀ : فرهنگ المسرحیۀ : نمایش نامه الشباب : جوانان

الثمن : قیمت الممرضات : پرستاران شعر ب : احساس کرد

الجراثیم : میکروبها ده، موفقالناجح : قبول ش الصحف : روزنامه

الحاذق : ماهر النجدۀ : کمک ، یاری الضفدعۀ : قور باغه

الحضارۀ : تمدن الوسام : مدال الطاغیۀ : ستمگر

البطن : شکم هیأ: مهیا ساخت، آماده کرد الطاقۀ : نیرو

القلق : نگران القمیص : پیراهن عطش : تشنه شد

لیت : کاش القیمۀالغذائیۀ:ارزش غذایی ق : آویزان کردعل

الکحول : الکل یجب علینا: باید،بر ماست

الکریات الحمراء : گلبولهای قرمز خون العنق: گردن

الکم : آستین الفأرۀ : موش

اللبن : شیر الفضۀ : نقره

الباهظ : گران االسوۀ : الگو ، نمونه 1عربی

البدیع : عالی، زیبا و نو األشجع : شجاع تر : دور شدابتعد

البصل : پیاز ألقی : انداخت ابتلع : بلعید

البکاء : گریه األمالح : مواد معدنی االجیال : نسلها

البنات : دختران انعقد : برگزار شد االحذیۀ : کفشها

ذیب : شکنجهالتع االولی : سزاوارتر اإلخوان : برادران

تقدم : پیشرفت الصحف:روزنامه فروشبائع ارتعد : لرزید

الرخاء : آسایش و رفاه الدلیل : راهنما األرخص : ارزان

الزیت : روغن الرخیص : ارزان الرطب : خرما

Page 24: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

23

الساعی : کوشا یل : سنگینالثق المجدۀ : کوشا 2عربی

سخاء الکف : بخشندگی الجاهزۀ : آماده ابتهج : شادمان شد الدووب : با استقامت

السراج : چراغ الجراب : کیسه االبل : شتر ذاق : چشید

شبع : سیر شد الحار : گرم اتبع : پیروی کرد الذبابۀ : مگس

شرذمۀ : گروه اندک حاکی : تقلید کرد ی کردناإلجتناب : دور الراتب : حقوق

الشین : ننگ ، بدی ، رسوایی حاول : تالش کرد األحمر : سرخ الرتق : بسته

الصامد : پایدار الحراس : نگهبان األخیار : نیکوکاران الرسائل : نامه ها

: گیاه تلخالصبر حصل علی: بدست آوردن االسبوع : هفته الرملی : شن زار

الصمود : پایداری الصوب : جهت و سو هااألکیاس : کیسه الزخرف : زر و زیور

الضیاع : نابودی الحلم : رویا ألجأ الی : وادار کرد الساحۀ : میدان

الطیران : پرواز الخبز : نان اآلمال : آرزوها حینئذ : در این هنگام

الظبی : آهو الخبیر: با تجربه،کارشناش األمانی : آرزوها الطرق : راهها

الظلماء : تاریکی الخطۀ : نقشه االنتفاع : بهره بردن البوساء : فقیران

المبید : نابود کننده التحلی : آراسته شدن تمتع : بهره مند شد التشاوم : بد بینی

المثالی : الگو ، نمونه نالتنقیۀ : پاک کرد تنافس : رقابت کرد التفاول : خوش بینی

األعداء ، العدی : دشمنان الدابۀ : جنبنده ، چارپا البدع : بدعت البهجۀ : شادمانی

العظم : استخوان الدستور : قانون اساسی روییالبشاشۀ : گشاده تأمل : درنگ کرد

نالهبوط : فرود آمد الغیوم : ابرها المرۀ : تلخ العناء : رنج

الیتامی : یتیمان الفتی : جوان ، جوانمرد المزهریۀ : گلدان العناد : مخالف ، دشمنی

قرون : شاخها القدوۀ : الگو، نمونه المضیئۀ : درخشان الغامض : پیچیده

قصر : کوتاهی کرد القربۀ : مشک آب ، کوزه المملوء : پر الغایۀ : هدف

القندیل : چراغها قرع : در را کوبید المواصلۀ : ادامه دادن رالغزاۀ : مهاجمان اشغالگ

قنط : نا امید شد النهب : غارت ، چپاول المنهوم : حریص الغضاضۀ : لطافت ، تازگی

القیم : ارزشها نهج : نشان داد ناول : عطا کرد ، تسلیم کرد الغی : گمراهی

الهامد : سرد و خاموش و بی آب و علف مثالیۀ : الگوهای واال و نماذج غیر : دگرگون کرد

اللون : رنگ الکدح : زحمت و رنج الکد : زحمت وتالش

المرء : انسان، شخص لعق : چشید الکوکب : ستاره ، سیاره

Page 25: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

24

الرأیۀ : پرچم البیئۀ : محیط 3عربی

سافرت کردرحل : م التبجیل: بزرگداشت اآلباء : پدران

زود : مجهز کرد التدریب : تمرین األخضر : سبز

الستار : پرده تخلص : رهایی یافت األسود : سیاه

السلم : نردبان تذوق : چشید األحمر : قرمز

سمی : نامید التضحیات : فداکاری ها أجلس : نشاند

السنن : سنتها ردتقدم : پیشرفت ک أحصی : شمرد

السیادۀ : سروری الثقافۀ : فرهنگ أدی : انجام داد

السیی : بد الجبن : ترس أشفق علی : دل سوزی کرد

الشحنۀ : بار الکتریکی الحبر : جوهر و مرکب األضواء : نورها

الشعور : احساس الحصۀ : زنگ أعد : فراهم کرد، مهیا کرد

الشیب : پیری الحفاوۀ : به گرمی نص : شکار کرداقت

الصبا : کودکی حمل: بار کرد،تحمیل کرد اإلقدام: شجاعت و دلیری

صفق : دست زد الحنان : مهربانی ألقی : انداخت

الصیدلۀ : داروسازی الخراج : مالیات األمل : امید و آرزو

ضحی : فداکاری کرد دلربا الخلاب : االمی : بی سواد

الضوضاء : سر و صدا الخلق:عادت،خلق و خوی اندفع: روانه و رهسپار شد

الطائع : مطیع الخمول : سستی انزعج : ناراحت شد

ضیع : تباه ساخت الدم : خون اهتم ب : توجه کرد

الظاهرۀ : پدیده الدموع : اشکها البال : فکر

الظهر : پشت بدأ : شروع کرد طل : قهرمانالب

الظمآن : تشنه الذریعۀ : بهانه البکاء : گریان

عانی : رنج برد الذکری : یادبود البهجۀ : شادمانی

عسی : شاید، چه بسا رابط : آماده شد عید األضحی : عید قربان

العقد : گردنبند ورشدائرۀ التربیۀ و التعلیم : اداره آموزش و پر

الکآبۀ : مصیبت،افسردگی المارق : از دین برگشته

قوس قزح : رنگین کمان الماطرۀ : بارانی

Page 26: بخش اول: صرفdl.daneshgahtehraniha.com/arabic/tahlilsarfi.pdfتساوخ یرای اه رترب هبتر زا دیاب ندش رترب هبتر یارب Daneshgahtehraniha.com

رضا يزدي دکتر عربي كنكور

25

الکسل : تنبلی المترف : ثروتمند

اللبن : شیر المتربص : در کمین

لیت : ای کاش المثابرۀ: استقامت و پایداری

: به دست آوردن النیل المخطیء : خطا کار

نعم : چه خوب است المزدحمۀ : شلوغ

الهون : به آرامی المذعور : پریشان

هیأ : آماده کرد المستأهل : شایسته

واجبات : تکالیف المظلم : تاریک

واجباتهم المدرسیۀ : تکلیف های مدرسه شان المعدات : تجهیزات

اصل : ادامه دادو المقت : کراهت، بدی

الوحید : تنها الملون : رنگا رنگ

ودع : ترک کرد الممر : راهرو

وصف : تجویز کرد المنی : آرزو

وهن : سست شد المواجهۀ: مقابله،رویارویی

الفصل : قیامتیوم نسی : فراموش کرد

نشأ : رشد یافت

النواۀ : هسته

غلظ : سخت گرفت

هاالفتن : فتنه

الفرص : فرصتها

الفئۀ : گروهها

قبل : بوسید

قنص : شکار کرد