124
ﭘﮋوﻫﺶ اﻧﺘﻘﺎدي ﻧﺎﻣﺔ ﻣﺘﻮن و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎي اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻋﻠﻮم) وﻳﮋة ﺗﺎرﻳﺦ( ﻋﻠﻤﻲ دوﻓﺼﻠﻨﺎﻣﺔ ﺗﺨﺼﺼﻲ ـ اﻧﺴﺎﻧ ﻋﻠﻮم ﻛﺘﺐ و ﻣﺘﻮن ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﻮراي ﻫﻤﻜﺎري ﺑﺎ ﺗﺎرﻳﺦ اﻳﺮاﻧﻲ اﻧﺠﻤﻦ ﺳﺎل ﻳﺎزدﻫﻢ ﺷﻤﺎر، ة اول، ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن و ﺑﻬﺎر1390 ﺷﺎﭘﺎ: 9212 - 1605 اﻣﺘﻴﺎز ﺻﺎﺣﺐ: ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت و اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻋﻠﻮم ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻣﺪﻳﺮﻣﺴﺌﻮل: آﻳﺖ ﺣﻤﻴﺪرﺿﺎ اﻟﻠﻬﻲ ﺳﺮدﺑﻴﺮ: ﺳﻴﺪﻓﻀﻞ ﻣﻮﺳﻮي اﷲ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﺪﻳﺮ: ﺣﺴﻴﻨﻲ رﺿﺎ اﺟﺮاﻳﻲ ﻣﺪﻳﺮ: اﻋﺘﻤﺎدي اﻣﻴﺮ ﺑﺰرگ ﺗﺤﺮﻳﺮﻳﻪ ﻫﻴﺌﺖ اﻓﺮوز ﻏﻼﻣﻌﻠﻲ ﺗﻬﺮان داﻧﺸﮕﺎه اﺳﺘﺎد اﻧﺴﺎﻧﻲم ﻋﻠﻮ ﻛﺘﺐ و ﻣﺘﻮن ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﻮراي ﻋﻀﻮ و ﻧﻮي در ﺑﻬﺮوزﻮراﻧﻲ ﺑﻬﺸﺘﻲ ﺷﻬﻴﺪ داﻧﺸﮕﺎه اﻧﺸﻴﺎر د اﻧﺴﺎﻧﻲم ﻋﻠﻮ ﻛﺘﺐ و ﻣﺘﻮن ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﻮراي ﻋﻀﻮ و ﺳﭙﻬﺮي ﻣﺤﻤﺪ اﺳﻼﻣﻲ آزاد داﻧﺸﮕﺎه اﺳﺘﺎد ﺻﺪﻗﻲ ﺣﺎﻣﺪ ﻣﻌﻠ ﺗﺮﺑﻴﺖ داﻧﺸﮕﺎه اﺳﺘﺎد ﺟﺎن ﻛﺮﻳﻤﻲ اﻟﻪ ﻣﻄﻬﺮ ﺗﻬﺮان داﻧﺸﮕﺎه اﺳﺘﺎد و اﻧﺴﺎﻧﻲم ﻋﻠﻮ ﻛﺘﺐ و ﻣﺘﻮن ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﻮراي ﻋﻀﻮ ﻛﻠﺒﺎﺳﻲ ﺣﺴﻴﻦ اﺷﺘﺮي ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ ﻋﻼﻣﻪ داﻧﺸﮕﺎه اﺳﺘﺎد ﺳﻴﺪﻓﻀﻞ ﻣﻮﺳﻮي اﷲ ﺗﻬﺮان داﻧﺸﮕﺎه اﺳﺘﺎد ﻣﻴﺮﺟﻠﻴﻠﻲ ﺳﻴﺪﺣﺴﻴﻦ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه اﻧﺸﻴﺎر دم ﻋﻠﻮ اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻧﻴﻜﻮﺑﺨﺖ ﻧﺎﺻﺮ ﺗﻬﺮان ﻣﺪرس ﺗﺮﺑﻴﺖ داﻧﺸﮕﺎه اﻧﺸﻴﺎر د ﻋﻠﻤﻲ ﻣﺸﺎوران اﺣﻤﺪي ﻧﺰﻫﺖ) ﺗﺎرﻳﺦ( ، آﺋﻴﻨﻪ ﺻﺎدق وﻧﺪ) ﺗﺎرﻳﺦ( ، اﻟﻮﻳﺮي ﻣﺤﺴﻦ) ﺗﺎرﻳﺦ( ، ﺑﺎدﻛﻮﺑﻪ اﺣﻤﺪ) ﺗﺎرﻳﺦ( ، ﺑﺨﺘﻴﺎري ﺷﻬﻼ) ﺗﺎرﻳﺦ( ، ﺣﺠﺖ ﺟﻮدﻛﻲ اﷲ) ﺗﺎرﻳﺦ( ، ﺣﺴﻦ اﺳﻤﺎﻋﻴﻞ زاده) ﺗﺎرﻳﺦ( ، ﺳﭙﻬﺮي ﻣﺤﻤﺪ) ﺗﺎرﻳﺦ( ، ﺷﺮﻓﻲ ﻣﺤﺒﻮﺑﻪ) ﺎرﻳﺦ( ، ﻓﺮﻫﺎﻧﻲ ﻣﻬﺪي ﻣﻨﻔﺮد) ﺗﺎرﻳﺦ( ، ﺗﻮﺗﻜﺎر ﻓﻼح ﺣﺠﺖ) ﺗﺎرﻳﺦ( ﻣﻼﺋﻲ ﻋﻠﻴﺮﺿﺎ، ﺗﻮاﻧﻲ) ﺗﺎرﻳﺦ( ، ﻣﻼﻧﻈﺮ ﺣﺴﻴﻦ) ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت( ﻧﻮذري ﺣﺴﻴﻨﻌﻠﻲ، ) ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻋﻠﻮم( ﻋﻠﻲ، وﻟﻮي ﻣﺤﻤﺪ) ﺗﺎرﻳﺦ( وﻳﺮاﺳﺘﺎر: ﺳﻴﺪﺟﻠﻴﻞ ﺷﺎﻫﺮي ﭼﻜﻴﺪه ﻣﺘﺮﺟﻢ: رﺳﺘﻢ آﺗﻮﺳﺎ ﺑﻴﻚ ﺟﻠﺪ ﻃﺮاح: ﻛﻠﻲ اﻛﺒﺮي ﻣﺠﻴﺪ ﭼﺎﭘﺨﺎﻧﻪ: داﻧﺶ، ﺮدﻳﺲ ﺗﻴﺮاژ: 500 ، ﺑﻬﺎ: 3000 ﺗﻮﻣﺎن ﻧﺸﺎﻧﻲ: ﭘﺴﺘﻲ ﺻﻨﺪوق اﻳﺮاﻧﺸﻨﺎﺳﻲ، ﺧﻴﺎﺑﺎن ﻛﺮدﺳﺘﺎن، ﺑﺰرﮔﺮاه ﺗﻬﺮان،6419 ـ14155 ﺗﻠﻔﻜﺲ: 88036320 ، اﻟﻜﺘﺮوﻧﻴﻚ ﭘﺴﺖ: [email protected] ، اﻳﻨﺘﺮﻧﺘﻲ ﭘﺎﻳﮕﺎه: http://www.ihcs.ac.ir

مشاهده فایل PFD

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: مشاهده فایل PFD

  نامة انتقادي پژوهش علوم انسانيهاي برنامهو متون

)تاريخ ويژة ( ـ تخصصي دوفصلنامة علمي انجمن ايراني تاريخي با همكاري شوراي بررسي متون و كتب علوم انسان

1390 بهار و تابستان، اول ة، شماريازدهمسال 1605 - 9212 :شاپا

فرهنگيپژوهشگاه علوم انساني و مطالعات :صاحب امتياز اللهي حميدرضا آيت :مديرمسئول

 اهللا موسوي سيدفضل :سردبير رضا حسيني :مدير توليد بزرگ امير اعتمادي :مدير اجرايي

هيئت تحريريه

 و عضو شوراي بررسي متون و كتب علوم انسانياستاد دانشگاه تهران غالمعلي افروز و عضو شوراي بررسي متون و كتب علوم انسانيدانشيار دانشگاه شهيد بهشتي كورانيبهروز دري نو استاد دانشگاه آزاد اسالمي محمد سپهري استاد دانشگاه تربيت معلم حامد صدقي

عضو شوراي بررسي متون و كتب علوم انسانيواستاد دانشگاه تهران مطهراله كريميجان استاد دانشگاه عالمه طباطبايي اشتريحسين كلباسي

استاد دانشگاه تهران اهللا موسويسيدفضل فرهنگي مطالعاتوانسانيعلومدانشيار پژوهشگاه سيدحسين ميرجليلي

 دانشيار دانشگاه تربيت مدرس تهران ناصر نيكوبخت 

مشاوران علمي ،)تاريخ( احمد بادكوبه، )تاريخ( محسن الويري، )تاريخ( وند صادق آئينه، )تاريخ( نزهت احمدي

، )تاريخ( محمد سپهري، )تاريخ( زاده اسماعيل حسن، )تاريخ( اهللا جودكي حجت ،)تاريخ( شهال بختياري ،)تاريخ( تواني ، عليرضا مالئي)تاريخ( حجت فالح توتكار، )تاريخ( منفرد مهدي فرهاني، )اريخت( محبوبه شرفي

)تاريخ( محمد ولوي ، علي)علوم سياسي( ، حسينعلي نوذري)مطالعات ترجمه( حسين مالنظر

شاهري سيدجليل : ويراستار بيك آتوسا رستم: مترجم چكيده مجيد اكبري كلي: طراح جلد

تومان 3000: بها ،500: تيراژ رديس دانش،پ: چاپخانه

14155ـ 6419تهران، بزرگراه كردستان، خيابان ايرانشناسي، صندوق پستي :نشاني http://www.ihcs.ac.ir :پايگاه اينترنتي ،[email protected] :پست الكترونيك ، 88036320 :تلفكس

Page 2: مشاهده فایل PFD

مقاله و پذيرش راهنماي تدوين

: كند نشريه از دريافت مقاله با محورهاي زير استقبال مي

بررسي و تحليل مباني علوم انساني هاي علوم انساني بررسي و نقد منابع رشته هاي آموزشي و پژوهشي علوم انساني بررسي و نقد برنامه آموزشي و پژوهشي علوم انسانيهاي هاي اجرايي و عملكرد برنامه بررسي و نقد شيوه

.هاي داخلي و خارجي چاپ يا ارائه نشده باشد شود كه در نشريه هايي در اين مجله منتشر مي صرفاً مقاله .نويسندة مقاله مجاز به چاپ آن در جاي ديگر نيستمحفوظ است و نشريهبراي ،، پس از پذيرشمقاله حق چاپ

.رأي بودن با نويسندگان نيست و مجله مسئوليتي در اين زمينه ندارد هم معناي انتشار آثار ارسالي الزاماً به

.هاي دريافتي آزاد است مجله در قبول، رد، اصالح، و ويرايش مقاله

:محترم، مشخصات ذيل را به همراه مقاله ارسال كنند نويسندگان/ نويسنده

؛به فارسي و انگليسي نويسندگان/ خانوادگي نويسنده نام و نام

نويسندگان/ دانشگاه نويسنده محل دانشكده، دانشگاه و شهر آموزشي، نام علمي، گروه تحصيالت، رتبة ميزان ؛به فارسي و انگليسي

؛معرفي نويسندة مسئول در صورت تعدد نويسندگان

؛نويسندگان/ درج نشاني پست الكترونيك نويسنده

،؛شمارة تلفكس نويسندة مسئول نشاني، كدپستي

از طريق پست عادي و مشخصات باال همراه درخواست انتشار هاي ارسالي را به نويسندگان محترم، فايل الكترونيك مقاله .يا پست الكترونيك، به نشاني مجله ارسال كنندو )CD در قالب(

تأييـد شـوراي و پذيرش نهايي و چاپ مشروط بـه » راهنماي تدوين مقاله«پذيرش اولية مقاله مشروط به رعايت نكات .نتيجه به نويسنده اعالم خواهد شد ،در هر صورت. داوري است

درضـمن، مقالـه بـا قلـم . كلمه تجـاوز نكنـد 8000صفحه باشد و درمجموع از 25و حداكثر 15صفحات مقاله حداقل .ارسال شود pdfهمراه فايل و به نگاري حروف Word 2007 در برنامة 13لوتوس بي

، به دو زبان فارسي و انگليسي بـراي همـة )واژه 7حداكثر ( هاي كليدي و واژه) كلمه 150حداكثر ( چكيدهداشتن عنوان، .ها الزامي است مقاله

.منابع باشدفهرست گيري و ها مشتمل بر مقدمه، مباحث اصلي، نتيجه مقاله

.خاص، اصطالحات و واژگان در متن، درون پرانتز قرار گيرد معادل خارجي اسامي

Page 3: مشاهده فایل PFD

شيوة استناد

:شيوة زير باشد ، درون متني و به ارجاعات مقالهانتشار، خانوادگي نويسندة كتاب يا مقاله، سال ، نام)گيومه داخل( قول مستقيم پس از نقل ،براي ارجاع به منابع، بالفاصله

)1/210ج: 1366 ،حقيقي: (مثال. نظر، درون پرانتز آورده شود شمارة جلد و صفحة منبع مورد

خانوادگي نويسندة كتاب يا مقالـه، سـال انتشـار و شـمارة قول غيرمستقيم، نام پس از نقل ،براي ارجاع به منابع، بالفاصله )25ـ 21/ 1ج :1366 ،حقيقي: (مثال. جلد، درون پرانتز آورده شود

):Nelson, 2003 115(: مثال. شيوة قبل و به زبان اصلي آورده شود ارجاعات درون متني غيرفارسي، به

، در زبان فارسـي و ... اي در يكسال بيش از يك اثر منتشر شده باشد، با قراردادن حروف الف، ب، پ، و اگر از نويسنده .پس از سال انتشار، آثار از هم متمايز شوند ،هاي خارجي ، در زبان... ، و a،bحروف

دارد، نام او، سال انتشار، شـماره صـفحه، درون پرانتـز آورده اي كه سرويراستار در صورت استفاده از فرهنگ يا دانشنامهغير . نظر، درون پرانتز آورده شود شود، نام مؤلف مقاله، سال انتشار و صفحة منبع مورد اگر به مقالة خاصي ارجاع داده مي. شود

.شود پرانتز آورده نظر، درون از موارد مذكور، نام فرهنگ يا دانشنامه، سال انتشار و صفحة منبع مورد

در مـتن و يـا » مانند آن«و » پيشين«، »همان«هاي شود و از كاربرد واژه نخست آورده تكراري، كامل و مانند بار ارجاعات .جاي نام مؤلف در منابع خودداري شود خط به ترسيم

ترتيب حـروف الفبـا و بـه گي نويسنده، بهخانواد در پايان مقاله، ابتدا منابع فارسي و سپس منابع التين، براساس نام: منابع :صورت زير ذكر شود

ايتاليـك صـورت بـه نـام كتـاب ). انتشار تاريخ( نويسندگان/ نويسنده گان، نامنويسند/ نويسنده خانوادگي نام: كتاب .نام ناشر :، نام مترجم يا مصحح، شمارة جلد، نوبت چاپ، محل انتشار)ايرانيك(

ايتاليـك بـه صـورت نام نشريه، نام مترجم، »عنوان مقاله«). تاريخ انتشار(نويسنده نويسنده، نامخانوادگي نام :مقاله .شمارة نشريه، شمارة صفحات مربوط به مقالهسال نشريه، ، )ايرانيك(

نشـرية يا عنـوان (سايت ، نام وب»عنوان مقاله«). تاريخ دسترسي(خانوادگي نويسنده، نام نويسنده نام: منابع اينترنتي .، صفحه، آدرس اينترنتي)الكترونيكي، جلد، شماره، سال

Page 4: مشاهده فایل PFD
Page 5: مشاهده فایل PFD

اهللا الرّحمن الرّحيم بسم

فهرست

بررسي و تحليل مباني علوم انساني

)هاي عمدة ترجمه در ايران با نگاهي به جريان( ي تاريخي در عصر قاجارها كتابعلل گرايش به ترجمة

1/ طالئي و ليال نجفيان رضوي پرويز حسين

گفتمان انتقادي و بحران آگاهي در عصر قاجارها در رواج نقش ترجمه

15/ بيرجندي هزهرا عليزاد

يشناس رانياي ها پژوهشبرخي مالحظات دربارة ترجمة 27/ يزدان فرخي

ماكس وبر بر ديدگاه مورخان ايراني هاي نظريهتأثير ترجمة 37/ پور حميد كرمي

هاي علمي در ترجمة متون تاريخي شاخصه 55 /مريم كمالي

بررسي انتقادي متون علوم انساني دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب

63/ محسن رحمتي

اهللا منصوري در ترجمة متون تاريخي نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 85 /مريم عزيزيان و زهرا روحي

Page 6: مشاهده فایل PFD
Page 7: مشاهده فایل PFD
Page 8: مشاهده فایل PFD

پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، هاي علوم انساني متون و برنامه نامة انتقادي پژوهش 14ـ 1، صص 1390، شمارة اول، بهار و تابستان يازدهمسال

ي تاريخي در عصر قاجارها كتابعلل گرايش به ترجمة

)هاي عمدة ترجمه در ايران با نگاهي به جريان(

*طالئي پرويز حسين

** نجفيان رضويليال

چكيده يهـا زبـان ها را بـه كه كتيبهرسد به روزگار هخامنشيان مي ،ترجمه در ايران ةسابق

نخستين : در ايران، سه دوره به داشتن نهضت ترجمه شهرت دارد. نوشتند ميديگر . ويژه با تأسيس جندي شاپور، شكل گرفت نهضت ترجمه در روزگار ساسانيان، به

. اسـت شـده ينمـ را شامل كتب تاريخي اين دوره، يها ترجمه طبق منابع موجود،به نهايت شكوفايي خود الحكمه، دومين نهضت، در اواخر سدة دوم، با تأسيس بيت

در اين دوره نيز با تأسي از حكمـت و فلسـفة يونـاني، بـه ترجمـة متـون 1.رسيداي اروپايي، از دنبال گسترش روابط ايران با كشوره تاريخي توجهي نشد؛ تا اينكه به

ولي در دورة قاجار . دورة صفويه به بعد، نياز به ترجمه بار ديگر ضرورت پيدا كردايـران از روسـيه، بـا ورود يهـا شكسـت بود كه سومين نهضـت ترجمـه درپـي

.نظامي و علمي خارجي در ايران، آغاز شد هاي يئتهن عصر قاجار در اين پژوهش، عوامل تأثيرگذار در توجه نويسندگان و مترجما

سـازي ذاري ايـن امـر در جـذب و نزديـك به ترجمة كتب تاريخي و ميزان تأثيرگنتيجة اين مقاله نـاظر . محققان و مخاطبان اين حوزه مورد بررسي قرار گرفته است

. هاي ايران و روسيه، ترجمة اولين متون تاريخي را باعث شد بر اين است كه جنگو كشـفيات باسـتاني در ايـران، يشناس شرقريان تأسيس دارالفنون، دارالترجمه، ج

ترجمة متون تاريخي و توجه به آن را به اوج شكوفايي تا آن زمان رسـاند؛ ضـمن

[email protected] )نويسندة مسئول( دانشجوي دكتري تاريخ دانشگاه تهران * دانشجوي دكتري تاريخ دانشگاه تهران **

1/5/90: ، تاريخ پذيرش 18/2/90: تاريخ دريافت

Page 9: مشاهده فایل PFD

... ي تاريخي در عصر قاجارها كتابعلل گرايش به ترجمة 2

1390، شمارة اول، بهار و تابستان يازدهمسال ، هاي علوم انساني متون و برنامه نامة انتقادي پژوهش

نويسي، توجـه بـه تـاريخ ايـران تاريخي، به تغيير متد تاريخ يها كتابآنكه ترجمة .آشنايي ايرانيان با افكار انقالبي منجرشد باستان و

.كتب تاريخي، دورة قاجار، دارالفنون ترجمة: ها كليدواژه

مقدمه هـاي تـاريخي در عصـر محور اصلي بررسي در اين نوشتار، علل گرايش به ترجمة كتـاب

عبارت ديگر، در اين پـژوهش، هاي عمدة نهضت ترجمه در ايران است؛ به يانجرقاجار و چه : خ داده شودبا توجه با اهميت موضوع و ماهيت آن سعي شده است به اين پرسش پاس

اي در ي ترجمـه كارهاتاريخي عصر قاجار در زمرة نخستين شده است كتبعواملي سبب ديدرس نويسندگان و مترجمان اين دوره قرار گيرد و اين امر تا چه انـدازه توانسـته اسـت

محققان و مخاطباني را به اين حوزه مشتاق و نزديك سازد؟گيـري سلسـلة قاجاريـه از و جهاني با شـكل يا منطقهدرگيري ايران در رويدادهاي

سو و گسترش روابط خارجي ايران از سوي ديگر، توجه اصالحگران ايرانـي را بـه يكدرپـي . هاي سياسي، اجتماعي و مخصوصاً علمي معطوف سـاخت ينهزملزوم تحول در

مخصوصـاً متـون تـاريخي زمينة علمي، ترجمة متون اروپـايي همين سياست بود كه در ماندگي اجتماعي، فرهنگي و آموزشي، به غرب و رت پيدا كرد تا براي جبران عقبضرو

از سوي ديگر باعث شد كـه نويسـندگان ها ترجمهاين . دستاوردهاي آنها متوسل شوندهاي تاريخي آشنايي پيدا كننـد و خـود ايراني با روش تحقيق اروپاييان در نوشتن كتاب

جديد و جداي از سـبك سـنتي كـه تـا آن موقـع ي تاريخي به سبك ها كتاببه نوشتن .مرسوم بود، روي آورندي ترجمـه قبـل از سلسـلة هـا نهضـت درآمد، چگونگي عنوان پيش در اين مقاله، ابتدا به

ي هـا كتـاب بـه ترجمـة هـا نهضت ر ساساني و عباسيان، و گرايش اينقاجار، يعني در عصضـت ترجمـة عصـر قاجـار و شـود؛ و سـپس، دربـارة نه يمـ تاريخي به اجمـال بررسـي

ـ ـ كه هدف اصلي اين پژوهش است آوردن نخبگان به ترجمة كتب تاريخي اروپاييان رويي هـا نهضـت بندي يمتقسشايان ذكر است كه در اين نوشتار، (شود يمطور مفصل بحث به

يرگـذاري آنهـا بـر جامعـة ايـران درنظـر گرفتـه شـده و ذكـر نهضـت تأثترجمه براساس به اين دليل بوده كه در اين زمان ايران از لحاظ سياسـي مسـتقل نبـوده و زيـر الحكمه يتب

).سيطرة عباسيان قرار داشته است

Page 10: مشاهده فایل PFD

3 و ليال نجفيان رضوي طالئي پرويزحسين

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

گيري نهضت ترجمه در عصر ساسانيان شكل :دورة اول نهضت ترجمهايـن وسـعت . رسـد مـي )م.ق 559 321( هخامنشـيان بـه روزگـار ايرانترجمه در ةپيشين

. ترجمه را امري بايسته ساخته بود ،هاي ديگر آن با سرزمين ةشاهنشاهي و ارتباطات گسترد شـده نوشـته مـي ايالمـي ، و اكدي، فارسي باستانهاي هخامنشيان معموالً به سه زبان تيبهك .)1384 ،؛ و كنت1382 ،لوكوك ←(ت اس

ي علمـي، آوردهـا رهتأثير شدت تحت بعد از سقوط هخامنشيان توسط اسكندر، ايران بهبـر مشـكالت پـس از تسـلط اردشـير بابكـان ار گرفت تا اينكه فلسفي و فرهنگي يونان قر

هايي كه در اين بالد وجـود كتاب يتمام چين و روم فرستاد تا از، افرادي را به هند ،داخليرســاالت پراكنــده در عــراق را نيــز ةو حتــي دســتور داد كليــا. بــرداري كننــد نســخه ،داردهـاي بسـياري از بقايـاي تمـدن ،ين ترتيببه ا ؛ و)437: 1366ابن نديم، ( .آوري كنند جمع

. دشگذشته به ايران منتقل آثـار و همـة كار او را دنبال كـرد و دسـتور داد ،جانشين وي شاپور ،بعد از اردشير

به زبان پهلوي ترجمـه كننـد و دراختيـار دانشـمندان يافته در عهد پدرش را كتب انتقال .قرار دهند

در در ايـن دوره، . خسـرو انوشـيروان اتفـاق افتـاد اما نهضت واقعي ترجمه، در دورانآثـار فراوانـي از ،شاپور نديجويژه بهو تيسفون، سلوكيه، مانند ساسانيانمراكز علمي عصر

سـرياني ، و التينـي ، يونـاني ، سانسكريتهاي گوناگون متداول در آن روزگار همچون زبان . به پهلوي ترجمه شد

ي نيـز منبعـث از ايـدئولوژي ا تاانـدازه قة ساسانيان به دانش يوناني، رومي و غيـره، عالو ) 36: 1381تري، ديمي(ديد يمسلطنتي زرتشتي بود كه هر دانشي را نهايتاً برگرفته از اوستا

.ي پراكندة اوستا بودندها بخشدرصدد گردآوري با اين سياست، ددي از كتب فلسفي و علمي يونـاني بـه پهلـوي هاي متع ترجمه ،در آغاز تمدن اسالمي

از نامدارترين آثاري كه در اين دوره ترجمه شـد، ).104، ص 1ج: 1366صفا ( .موجود بود .اشـاره كـرد فارسـي پهلـوي بـه سانسـكريت از كليله و دمنـه يا تنتره پنچه ةبايد به ترجم

علمي توسط بعضي از شاهان يها كتاب ةتوجه به ترجم با اينكه )146 147: 1340همايي، (، در هـيچ يـك از منـابع محيط مساعدي را براي رشد و ترقـي علـم فـراهم آورد ،ساساني

بـه ... ي تاريخي يونـاني، هنـدي، ها كتابه ترجمة ي با اشارهموجود دربارة عصر ساساني، .زبان پهلوي نشده است

Page 11: مشاهده فایل PFD

... ي تاريخي در عصر قاجارها كتابعلل گرايش به ترجمة 4

1390، شمارة اول، بهار و تابستان يازدهمسال ، هاي علوم انساني متون و برنامه نامة انتقادي پژوهش

گيري نهضت ترجمه در عصر عباسيان شكل: دورة دوم نهضت ترجمهي نخستين ظهور اسالم، مسلمانان اهتمـام خـود را منحصـراً صـرف فتوحـات و ها سالدر

رار صـلح و آرامـش، شده كردند؛ ولي پـس از اسـتق هاي فتح ينسرزماشاعة آيين جديد در در دوران امـوي، توجـه بـه نقـل و . هاي علمي و عقالني كانون توجه قـرار گرفـت يشهاند

درخواسـت ي دورة امـوي را بـه هـا ترجمـه منـابع، نخسـتين . تدوين علوم بسيار ناچيز بود : نديم آورده است ابن. دانند يميزيد خالدبن

ي داشـت، گروهـي را مـأمور كـرد كـه يزيد عالقه به كيميـا و علـوم طبيعـ بن چون خالد ترجمـه كننـد يـش به راطب و نجوم و كيميا را از زبان يوناني و قبطي به عربي يها كتاب

.)146: 1366 ابن نديم،(

توجه به علـوم، در نخستين گام در .با پيدايش عباسيان، بازار علم و دانش رونق گرفتاري خـود، جـورجيس طبيـب را از او بـراي درمـان بيمـ . عباسي برداشته شد زمان منصور

اي و اين امـر، مقدمـه ) 167ـ 168 /4، كمبريج تاريخ اسالم،( .نزد خود آورد شاپور به جنديالرشيد در عهد هارون ،مگادومين ).118: 1344 روسو،( .بود كتب يوناني ةترجم براي آغاز

ادي كتـاب بـه بيـت كه آنقره و چند شهر ديگر روم را گشـود، تعـد او هنگامي. برداشته شد بـود؛ و يوناني ها به زبان باكتبيشتر اين ). 586، 2بخش /1 :تا بي حموي،( .الحكمه فرستاد

).438: 1385مقدسي، ( .آنها گماشت ةيوحناي ماسويه را به ترجمهارون، پزشك خود گروهـي از ،وابـه دسـتور .خالفت مأمون بـود ةدوراين عصر، در اوج ترجمه در ةنقط

الحكمه گرد آمدند و تحت رياست يوحناي ماسويه به امر ترجمـه برجسته در بيت مترجمانــد ــن. پرداختن ــديم اب ــه ن ــم ب ــأمون عل ــتي م ــيل دوس ــو گس ــي امترجم ــونن معروف چ

اشـاره كـرده و ماسـويه بـه سـرزمين روم اسحاق و يوحنابن بن حنين ،بطريق مطربن بن حجاجهـاي يونـاني و رومـي را بـه جهـان اسـالم ابو آنان نيز سيل عظيمي از كت ...« :نوشته است

، ميشل سوم بامأمون يكي از شرايط صلحنيز به روسو ير پي )444: 1366نديم، ابن( ».آوردنداشـاره ،كتب يوناني موجـود در روم ييك نسخه از تمام او، مبني بر واگذاري بعد از غلبه بر

خلفـا و از با حمايت بعضيباسي، ترتيب، در دورة ع بدين ).118: 1344روسو، ( .كرده استاز ،ميـراث فرهنگـي گذشـته بيشتر ،پروري چون برامكه و آل نوبخت ي دانشابا درايت وزر

هاي اسالمي، ابتدا موضوع ترجمه .شد منتقل اسالم جهان بهي علمي مطرح آن زمان ها كانونو به ديگر تحقيقـات كيميا و طب بود؛ اما در ادامه، نهضت علمي اسالم به اين دو اكتفا نكرد

ترتيب كتب مقدس، انجيل، آثار مانوي بدين. در علوم طبيعي، مابعدالطبيعه و ديني روي آورد

Page 12: مشاهده فایل PFD

5 و ليال نجفيان رضوي طالئي پرويزحسين

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

سـزا داشـت، ترجمـه شـد گيري علوم ديني مسلمانان سـهمي بـه و زرتشتي نيز كه در شكلدوره، در اين ... حال، سير ترجمة علوم يوناني، رومي، با اين). 87: 1365مدكور و سعادت، (

بايسـت اذعـان كـرد كـه ايـن مهـم، . گرفته است يبرنمها را در ي تاريخي اين ملتها كتاببرگرفته از حكمت و فلسفة ارسطو و پيروان مكتب او بود كه براي تـاريخ اهميـت چنـداني

ي سـوم و هـا قـرن بندي علوم كه بيشتر دانشمندان اسالمي در در تقسيم كه چنانقائل نبودند؛ از آن جملـه . م دادند نيز جايگاهي علمي براي تاريخ درنظر گرفتـه نشـده اسـت چهارم، انجا

ــ 40: 1348فـارابي، ( اشاره كرد ابونصر فارابي العلوم احصاءبندي علوم در توان به تقسيم ميو تـر متكاملاي يوهشبندي را در از دانشمندان ديگري نيز كه در قرون بعدي اين تقسيم). 39 را تـاريخ تأثر از فلسفة يونانيان، درنهايتم دادند، امام محمد غزالي است كه متر انجا يشرفتهپ

.)90 ـ 100: 1364غزالي، (آورده است غيرشرعي مباح علوم جزو ةترجمـ ن هر قوم درا، تالش مترجمدر اين دورهنهضت ترجمه توجه در قابل ةنكتاما

كردنـد آرا و عقايـد وام سـعي مـي بدين معني كه هر يك از اق ؛آثارخود به زبان عربي استدر اين ميان، تنها ايرانيـان بودنـد كـه .خود را زودتر از ديگران درميان مسلمانان رواج دهند

چون بحـث ). 581: تا جرجي زيدان، بي(كردند يمآثار تاريخي خود را نيز به عربي ترجمه موضـوع اصـلي گسترده دربارة نهضت ترجمـه در دورة ساسـانيان و عباسـيان در حاشـية

.شود پژوهش است، به همين مختصر بسنده مي

گيري نهضت ترجمه در عصر قاجـار و ترجمـة شكل: دورة سوم نهضت ترجمه يخيتار كتب

با ظهور دولت صفوي، بخش وسيعي از ايران قديم به فرمان دولتـي واحـد درآمـد و اسـاس ر ديگـر اسـتحكام يافـت و وحدت ملي ايران كه با سقوط ساسانيان دچار سستي شده بود، با

سياست در عنوان يك بازيگر عمده ايران به ،در اين دوره .اي به هويت ايراني بخشيد جان تازهالبته در اين . عنوان يك واحد سياسي مستقل شناختند اي ظاهر شد و اروپاييان ايران را به منطقه

ي دنيـاي مسـيحيت را عثمـان دولت زيرا هرقدر ؛ثر بودؤوجود امپراتوري عثماني م ،خصوصبراي برقراري ارتباط با ايران تمايل بيشـتري نشـان يياناروپا داد، تحت فشار و تهديد قرار مي

.درپي همين ارتباط با كشورهاي اروپايي بود كه نياز به ترجمه احساس شد. دادند ميمنصة ظهور رسـيد و جريـان ترجمـه اما در دورة قاجار بود كه نهضت واقعي ترجمه به

. توانست تأثير زيادي بر رشد توليد علم داشته باشد

Page 13: مشاهده فایل PFD

... ي تاريخي در عصر قاجارها كتابعلل گرايش به ترجمة 6

1390، شمارة اول، بهار و تابستان يازدهمسال ، هاي علوم انساني متون و برنامه نامة انتقادي پژوهش

بـا ، )بعـد از انقـراض سلسـلة صـفويه ( در ايـران ثبـاتي سياسـي بـي دورة پس از يك حكومـت .ش.ه1304. /م1925ق تـا .ـهـ 1209./م1794كـه از (قاجار ةسلسلكارآمدن رويي بـزرگ، ها قدرتبا در اين عصر، ايران. شدايراني برقرار ةثباتي ظاهري در جامع ،)كردند

در اين زمان، اروپا توانسته بود . ازجمله انگليس، روسيه و فرانسه، ارتباطات وسيعي پيدا كردبه قدرت بسيار زيادي دست يابد؛ اما ايران در همان حد جامعة سنتي خـويش بـاقي مانـده

)65: 1375بهنام، ( .بودو اصـالحات . ران با اروپا بودي ايران و روسيه، آغازگر دوران جديد روابط ايها جنگ

آنچه .تبلور يافتميرزا درقالب اقدامات عباس، ، در تاريخ معاصر ايرانپرداختن به ترجمهمقابل سـپاهيان ميرزا فرماندة كل قواي ايران در اي اصالحات را در انديشة عباس هتفكر پار

اي بـين دو زنجيـره هـاي در جنگ يهرويارويي دو سپاه ايران و روس ،وجود آورد به يهروس، نيروهـاي روسـي هـا جنـگ كشور و مشاهدة سپاهيان مجهز روسيه بود؛ چراكـه در ايـن

دليل داشتن نظم نظامي و فنون جديد با تعداد افراد كمتر، توانستند ايرانيـان را شكسـت بهدنبال بستن قراردادهايي ميان دو كه به( ميرزا پس از آشنايي با هيئت فرانسوي عباس. دهند

از . مانـدگي ايرانيـان برآمـد ، درپي كشف عامـل اصـلي عقـب )كشور به ايران آمده بودندميرزا، علت ترقي فرنگ، وجود امپراتوراني مانند نـاپلئون و پطـر كبيـر بـود؛ ديدگاه عباس

يي دربارة اقدامات اين امپراتوران بزرگ ترجمه شـود، چراكـه ها كتاب دادبنابراين، دستور زبيـاكالم، ( .اند نقش پطركبير و ناپلئون را براي ملـت ايـران ايفـا كنـد تو يمكرد يمتصور ي از معارف جديد بـه روي ايرانيـان بـاز شـد؛ ا روزنهبا ترجمة متون اروپايي، ) 35: 1374

ضمن آنكه اعزام محصل به غرب و آشنايي بـا علـوم و فنـون غربـي، از ديگـر اقـدامات از محصـالن چند تـن همت او و به) 9: 1379ن، هاشميا(ميرزا براي ترقي ايران بود عباس .اعزام شدند تـا علـوم و فنـون روز را فـرا گيرنـد انگلستانبه شاه در دورة فتحعلي ايراني

ميـرزا، صنعت چاپ، همگام با ديگر اقدامات نوگرايانـة عبـاس ). 207 ـ 208: 1383نيلي، (ايـن اقـدام . ن نيز داير شددر شهر تبريز ايجاد شد؛ و پس از ده سال صنعت چاپ در تهرا

ي نظـامي و تـاريخي هـا كتـاب كه بيشتر آنهـا ـ يا ترجمهنيز نقش مؤثري در چاپ كتب ميرزا ترجمة آن آغاز شـد، عـالوه دستور عباس ازميان كتب تاريخي كه به. ايفا كرد ـ بودند

كـرد، باشي از انگليسي به فارسـي ترجمـه بر كتاب پطركبير اثر ولتر كه ميرزا رضا مهندستوان به كتبي همچون شارل دوازدهم تأليف ولتر، تاريخ اسكندر، تاريخ ناپلئون، تـاريخ مي

رضا مهندس انقالب كبير فرانسه، علل انحطاط و سقوط امپراتوري روم اثر گيبون كه ميرزا

Page 14: مشاهده فایل PFD

7 و ليال نجفيان رضوي طالئي پرويزحسين

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

اشـاره ) 19: 1364 آدميـت، ( آن را با عنوان تاريخ تنزل و خرابي دولت روم ترجمـه كـرد )260 /1: 1372پور، آرين( .كرد

ها يارمنميرزا را بيشتر اروپاييان يا ترجمة متون تاريخي، سياسي و نظامي در عصر عباس؛ كردند ميي آشنايي داشتند، ترجمه و منشيان و اديبان ايراني انشا ا محاورهكه به زبان فارسي

ي خارجي ها زبانا با ي از ايرانيان ضمن مسافرت به اروپا عدهو اين تا زماني ادامه داشت كه درواقع ترجمة متون خـارجي . كردند آشنا شدند و خود مستقالً كتب خارجي را ترجمه مي

.طور عمده خود ايرانيان پس از تأسيس دارالفنون انجام دادند را بهكـه تنهـا راه تحـول در صدارت رسيد، بـرخالف عبـاس ميـرزا هنگامي كه اميركبير به

جـاي دانست درصدد برآمـد كـه بـه يمگي را توسل به اروپاييان هاي اجتماعي و فرهن ينهزمكم ضمن اعزام محصـل بـه خـارج، در داخـل كشـور نيـز اعزام محصل به خارج يا دست

بنـابراين، بـه ايجـاد دسـتگاه ) 135: 1377قاسـمي پويـا، ( .ي آموزشي تأسيس كندها كانوناقدامات، ترجمه و نشر كتاب رونق تأسيس دارالفنون و مترجمان دولتي اقدام كرد؛ كه با اين

اميركبير پس از تأسيس دارالفنون، دركنار دعوت از معلمـان اروپـايي بـراي . بيشتري گرفتي مترجم براي ترجمة مطالب، تعدادي از اروپاييان صاحب علـم و معلمـان ا عدهتدريس و

از ) 362: 1378آدميـت، ( .كار گماشت ايراني آشنا به زبان خارجي و علوم مختلف را نيز بههاي ايـران از روسـيه و در راسـتاي سـاماندهي، شكست دنبال بهآنجا كه تأسيس دارالفنون

هاي تقويت علمي و تجهيز نيروي نظامي ايران بود، بالتبع در ابتدا مواد درسي مرتبط با دانشي يكي از اين دروس، تاريخ نظامي بود كه كرزير معلم اتريشـ . شد يمنظامي در آن تدريس

.)364 :همان( كرد يمدارالفنون آن را تدريس گرفـت نويسي در دارالفنـون انجـام مـي يي كه در زمينة تاريخها تالشدر همين دوره، ضمن

، اميركبير دستور خريد كتبي تاريخي از فرانسه، براي ترجمه و اسـتفاده )309 /1: 1370اردكاني، (سيس دارالفنـون و أتبدين ترتيب، ). 375: 1378 يت،آدم( در ايران، را نيز به جان داوود ابالغ كرد

باعث تدريس برخي از علوم غربي در اين مركز آموزشي شـد و چـون ،حضور معلمان اروپايي ةترجمـ . ايراني در دارالفنون تربيـت شـدند اناولين نسل مترجم ،اكثر آثار به زبان غيرفارسي بود

: 1356 راوندي،( .ترين اقدامات اين مترجمان بود از عمده ،آثار تاريخي فرانسه، روسيه و انگليسكتـب و ش از اين دوران نيز نهضت ترجمه در ايران پاي گرفته بـود پي بنابراين، اگرچه). 532 /1

ترجمـه شاهان بعدي از مسئلةكلي طور به ،ميرزا ترجمه شده بود متعددي در زمان عباستاريخي مدرسـة بـا تأسـيس كردنـد و ايـن مسـئله، حمايت روپاييبه ترجمة كتب تاريخي ا روآوردنو

Page 15: مشاهده فایل PFD

... ي تاريخي در عصر قاجارها كتابعلل گرايش به ترجمة 8

1390، شمارة اول، بهار و تابستان يازدهمسال ، هاي علوم انساني متون و برنامه نامة انتقادي پژوهش

البته ترجمة متـون . شاه به باروري رسيد اي تحت نظارت ناصرالدين دارالترجمهدارالفنون و سپس تاريخي به زبان فارسي براي تدريس در مدرسة سياسي، پس از تأسيس اين مدرسه، ايـن امـر را

خوانـده بـراي كه با هدف تربيـت كارمنـدان درس به اوج كمال خود رساند؛ زيرا در اين مدرسهاز همـان 2تأسـيس شـد ـ الملل و درضمن توجه دولتمردان ايران به روابط بين ـ وزارت خارجه

). 67 /2 :تـا مستوفي، بـي ( آغاز درس تاريخ حتي جزء يكي از موارد امتحان ورودي قرار گرفتمانـدگي نظـامي و اقتصـادي عقب نهضت ترجمه در دوران ضعف سياسي وبايد اذعان كرد كه

راه و ايـن امـر وگوي تمدني همـراه بـود ايران رخ داد و با نوعي احساس خودباختگي در گفتميـان آثـار اشـاره شـد، در كـه چنان. بست بي راهرگونه نقد يا حتي ترديد در عناصر فرهنگ غر

بـه داليـل ود ت و ايـن خـ شـ هاي تاريخي و تراجم احوال در صدر قـرار دا ترجمه شده، كتاب :شود يممختلفي بود كه در زير به برخي از آنها اشاره

نتيجـة زيـاد به ميـزان عصر قاجارتاريخي در ايران يها كتابترجمة رونق و گسترش ـــد دگرگــوني ــوده اســت تحــوالت عمــومي و رون ؛هــاي علمــي و سياســي و اجتمــاعي ب

بـا نهادهـاي جديـد تمـدني و هعـ مجا هايهايي كه عمدتاً ناشي از آشنايي ساختار دگرگونيبرخورد نظامي و فرهنگي ايـران بـا غـرب در درواقع بايد گفت كه .استقرار آن در ايران بود

خصوص هب ـ قاجار ياندربار برخي از و بار آورد تبعات و آثاري براي كشور به ،قاجاريه ةدوراي بـراي فراگيـري تـالش عمـده ــ ميرزا كه شاهد ناكامي ايران در جنگ با روسيه بود عباس

ي تاريخي كـه ها كتابهمين سياست بود كه به ترجمة دنبال بهدادند؛ و علوم جديد صورت ، روي آوردند شد يمي اروپايي را شامل ها انقالبها سرگذشت مردان بزرگ و تاريخ اكثر آن

. كه اين روند با تأسيس دارالفنون رو به افزايش نهادن عنوان شد، قبل از عصر قاجار، توجه به تاريخ و ترجمة كه در مطالب پيشي طور همان ـ

ة قاجار، از طرفـي بـه دليـل دوراما در . ندرت مشاهده شده است كتب تاريخي ملل ديگر بهبـا فرسـتادن محصـالن ايرانـي (ي كه در اين زمان ايران با اروپا پيدا كرد ا گستردهارتباطات

دليـل تأسـيس دارالفنـون و تـدريس يگر بـه و از طرف د) براي كسب علوم و فنون از اروپابه تاريخ توجه كردند و مترجمان به ترجمـة گران اصالحتاريخ نظامي در آن، روشنفكران و

تـاريخي تـا جـايي يهـا كتاباين عالقه به ترجمة . كتب تاريخي اروپاييان همت گماشتندبـه روش و سـبك خـود نيـز ) مانند اعتمادالسـلطنه (پيش رفت كه حتي اكثر اين مترجمان

ـ هـاي كتـاب نويسي در ايران، جديد، جداي از سبك مرسوم و سنتي تاريخ ليف أتـاريخي ت )20: 1346 ؛ آدميت،120: 1360فرمانفرمائيان،( .كردند

Page 16: مشاهده فایل PFD

9 و ليال نجفيان رضوي طالئي پرويزحسين

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

خان اعتمادالسلطنه بود كه به آثار تاريخي عالقـة زيـادي ـ مدير دارالترجمه، محمدحسنديمي دارالفنون بـود كـه مـدتي نيـز وابسـتة وي از محصلين ق .داشت و خود نيز مورخ بودعنوان مترجم رسـمي شـاه انجـام او پس از بازگشت به ايران، به. نظامي ايران در پاريس بود

عنوان وزير انطباعـات دولتـي و رئـيس دارالترجمـة همـايوني كرد و هنگامي كه به يموظيفه تا جائي كه ). 69 ـ 70: 1380قشمي، ( شماري شد منصوب شد، منشأي خدمات فرهنگي بيرسـاندن او بـه مترجمـان و مؤلفـان قـدرداني شـده درميان اخبار نشريات آن دوره، از ياري

او با استخدام تعداد زيادي مترجم با حقوق بسيار گزاف، ). 178 ـ 179: 1379قاسمي، (استي ها ابكتتا ) شناسان نوشته بودند كه شرق(هاي تاريخي بسياري، از عهد باستان گرفته كتاب

انـد كـه گفته باره در اين). 185 ـ 193: همان(تاريخي ديگر اروپاييان را به فارسي ترجمه كردخصـوص اعضـاي انجمـن و بـه هايى كه به نام او شهرت يافته، اثر ديگران بسياري از كتاب

).58: 1327؛ قزويني، 174 ـ 175: 1338ملك ساماني، خان( دارالتأليف و دارالترجمه استسزايي داشت، ي تاريخي تأثير بهها كتابجمله عوامل ديگري كه در توجه به ترجمة ازـ

ي قبـل ها سلسلهي ها دورهروابط ايران و اروپا كه در . شناسي اشاره كرد بايد به جريان شرقبـا افـزايش ايـن . تـر شـد از قاجار شروع شده بود، با آغاز سلطنت ايـن سلسـله، گسـترده

درپـي همـين . عه و شناخت ايران براي اروپاييان بيشتر احساس شـد ارتباطات، نياز به مطالشناسـان و شرق. شناسي را دنبال كردند يرانايژه و بهي و شناس شرقنگرش بود كه اروپاييان،

آنها اين افكارشان را بيشـتر . شناسان عمدتاً تحت افكار كليسا و استعمار بودند ازجمله ايرانهـاي دادند؛ به همين دليل خاورشناسان در بررسي تمـدن يي تحقيقي خود نشان مكارهادر

شناسـي شرقي با استفاده از متدها و ابزارهاي جديد پـژوهش و نيـز بـا اسـتفاده از باسـتان ي تمدن اسـاطيري و باسـتاني ايـران را از ها جنبهشناسي، بسياري از عنوان ابزار فني شرق به

ي هـا سـفرنامه هـاي باسـتاني و يبـه كتندن كشفيات تاريخي، خوا. غبار قرون خارج ساختندــر ــران را درب ــي اي ــوال محل ــا و اح ــاريخ و جغرافي ــايي از ت ــات گرانبه ــان، اطالع اروپايي

بـه شـناخت شناسـان شرقبنابراين از سويي روي آوردن ). 21ـ 22: 1364 آدميت،(داشتاروپـايي ي ايران از كشورهايماندگ عقببودن تاريخ گذشتة ايران و از سوي ديگر ملموس

دربـارة تـاريخ شناسان شرقيي كه ها كتابعث شد كه با ،گران اصالحدر نزد روشنفكران و اين سياست درپي انتقال اين انديشه به ايرانيان . اند، به فارسي ترجمه شود ايران باستان نوشته

و سـوي همـان پيشـرفت يم و بايد اكنون نيز بها داشتهبود كه ما گذشتة باشكوه و باعظمتي درواقع بايد اذعان كرد كه ايرانيان . يم، برسيما داشتهشكوهي كه در گذشته و دربين جهانيان

Page 17: مشاهده فایل PFD

... ي تاريخي در عصر قاجارها كتابعلل گرايش به ترجمة 10

1390، شمارة اول، بهار و تابستان يازدهمسال ، هاي علوم انساني متون و برنامه نامة انتقادي پژوهش

شناسـي هـاي شـرق هاي جديد پژوهش بودند و خود را نيازمند يافتـه فاقد اسلوب و روشهـا از هايشان درباب مسائل تاريخي، اجتماعي و فرهنگي خود، فرسـنگ ديدند و دانسته مي

شناسان استفاده كردنـد و در تر بود؛ بنابراين، از نتايج تحقيقات شرق عقبشناسي علم شرقتأثير مبادي فكري و نگرش آنان به تاريخ ايران باستان قرار ضمن استفاده، بدون شك تحت

توان گفت نخستين روشنفكران ايراني، ضمن پرداختن به ترجمة اين يمگرفتند، تا جايي كه يي هـا كتابشناسان و آثار آنان قرار گرفتند و به تأثير شرق ي تحتآثار، خود نيز تا حد زياددربـارة ايـران باسـتان، مثـل نامـة خسـروان ها كتابحتي اولين . در اين زمينه تأليف كردند

تري آيينة سكندري آقاخان كرماني كه از نتيجـة تحقيقـات ميرزا و تا اندازة بيش الدين جاللگيـري از هاي باستاني استفاده كرده است با بهره يبهكتترجمة رالينسون درباب تاريخ ايران و

.اند رشتة نگارش درآمده اين آثار به ،در مفهوم و متد تاريخ و اي ترقي كرد كلي افق تفكر تاريخي تااندازه طور هاين دوره ب در

،عالوه بـر همـة اينهـا . يز پي برده شدنتغييراتي حاصل شد و به معايب تاريخنگاري سنتي عالقه و توجه خاصي بـه تـاريخ ايـران باسـتان پيـدا شـد كـه خـود معمـول رواج تفكـر

كـه در نتيجـة انعكاس تحول در عرصة تاريخنگاري ايران ،روي هم رفته. ناسيوناليستي بودتوان در روآوردن روشنفكران و محققان ايـن دوره بـه نوشـتن يمرا عوامل فوق ايجاد شد

: شود يمير به نام تعدادي از آنها اشاره ي تاريخي ديد كه در زها كتابدرالتيجـان فـي تـاريخ الدولـه، نيعصـ ميرزا، تاريخ ايـران از الدين نامة خسروان از جالل

تــاريخ ســوانح افغانســتان از ، )الدولــه ســابق همــان صــنيع( اشــكان از اعتمادالســلطنه بنــيــاريخ مفصــل افغانســتان از مــؤدب ضاعت ــاريخ لطان،الســ ادالســلطنه، ت كلــده و آشــور از ت

السلطنه، تاريخ ايران از قبل از ميالد تا قاجاريـه از ، تاريخ ملل مشرق از مترجمالسلطنه لسان ... السلطان، محمدحسين فروغي، تاريخ ايران از عطاءالسلطنه، تاريخ يونان از نصرت

بـود، اعتبـار واقعـي آنهـا در ايـن اسـت كـه چند اغلب اين آثار در حكـم ترجمـه هرازنظـر سـبك و هـا كتـاب وبيش كنار گذاشتند و ايـن نويسي را كم ندگان سنت تاريخنويس

). 23 :همان( ندارد التواريخ ناسخو الصفا روضةموضوع و ماهيت، ربطي به امثال طور كامل، مـانع از با آنكه ارتباط مردم ايران با دنياي غرب گسترده نبود، محدوديت، به

يكـي از . نشـد گ اجتمـاعي و فكـري موجـود در جهـان بزر يها نهضتآشنايي ايرانيان با ــ هـا كتـاب هاي انتقال تحوالت جهاني در اوضاع آن زمان، ترجمـه و انتشـار مؤثرترين راه

هاي تاريخي بود كه به پيشبرد روند آشنايي ايرانيان با افكار انقالبـي كمـك مخصوصاً كتاب

Page 18: مشاهده فایل PFD

11 و ليال نجفيان رضوي طالئي پرويزحسين

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

جنـبش گيـري يم در جريـان شـكل طـور غيرمسـتق توان گفت كه به شاياني كرد و حتي مي .نقشي مهم ايفا كردنيز ) ق.ـه1323ـ 1329( همشروط

دنبال تغيير نگرش در توجه به تاريخ هاي تاريخي كه به در انتها، فهرست بعضي از كتابالتحصـيالن دارالفنـون و ديگـر مترجمـان و درطول نهضت سوم ترجمـه، معلمـان و فـارغ

ي فرانسه، انگليسي و روسي، دربـارة اكثـر كشـورهاي غربـي و اه زباندارالطباعه، آنها را از : شود يمبعضي از ممالك آسيايي، به فارسي ترجمه كردند، با همراه نام مترجم، ارائه

تاريخ جديد اروپا، ماردروس؛ تاريخ روسيه، ميرزا آبكار؛ تاريخ روسيه، محمود افشار؛ شـرح يكال، ريشاردخان؛ شرح حال الكساندر اول، دكتر حال الكساندر اول، ماردروس؛ تاريخ سلطنت ن

؛ تاريخ ناپلئون، رضـاقلي؛ )ترجمه؟( نامة پطركبير يتوصپالك؛ تاريخ ويلهلم اول، محمود افشار؛ ؛ تـاريخ نـاپلئون، ميرزارضـا مهنـدس؛ تـاريخ )ترجمـه؟ ( تاريخ ناپلئون و كنفرانس صـلح اروپـا

؛ جنـگ فرانسـه و پـروس، محمـد )ترجمه؟( هلن، محمدطاهرميرزا؛ جنگ آلمان و فرانسه سنتمهدي؛ محاصرة پاريس، رضاخان پسر ريشاردخان؛ سرگذشت ژاندارك، پطروس روسي؛ لـويي چهارهم، محمدطاهرميرزا؛ لويي پـانزدهم، محمـدطاهرميرزا؛ تـاريخ انگلسـتان، اسـماعيل پسـر

سـماعيل پسـر خـان؛ فردريـك كبيـر، ا محسن رضا برادر شيخ باشي؛ تاريخ انگليس، شيخ صحافباشي؛ جنگ چين و اروپا، ايضاً؛ تاريخ هندوستان، ايضاً؛ تاريخ تبت، ايضاً؛ تـاريخ كـرت، صحاف

داغي؛ تـاريخ سـالطين عثمـاني، محمدحسـن؛ تـاريخ قـرون وسـطي، دكتـر محمدجعفر قراچهن؛ احمدخان عمادالملك؛ تاريخ ازمنة قديمة شرق و يونان و روم، ايضاً؛ تاريخ يونان، سيد عليخـا

؛ تاريخ ايران سرجان ملكم، تاريخ مختصـر ايـران )211پاورقي ص :همان( تاريخ فرانسه، ميرزاآقا .قلم مارخام؛ ترجمة كتيبة بيستون، هنري راولينسون به

گيري نتيجه

و نهضت ترجمة ) عصر ساسانيان( آيد كه نهضت ترجمة اول از پژوهش موجود چنين برميي تـاريخي را در هـا كتـاب ترجمـة ر عصـر ساسـانيان، خصوص د ، به)عصر عباسيان(دوم ي تاريخي ايرانيان ها كتابگرچه در دورة نهضت ترجمة دوم، تعدادي از . گرفته است برنمي

ايـن رونـد . ي تاريخي رواج چنداني نيافتها كتاببه عربي ترجمه شد، در مجموع ترجمة رش روابط با كشورهاي اروپايي كه دنبال گست در تاريخ ايران كماكان ادامه داشت تا اينكه به

توجه روشنفكران و ن قاجاريه به اوج خود رسيده بود و در دورااز دوران صفويه آغاز شده .تاريخي معطوف شد يها كتابمحققان به ترجمة

Page 19: مشاهده فایل PFD

... ي تاريخي در عصر قاجارها كتابعلل گرايش به ترجمة 12

1390، شمارة اول، بهار و تابستان يازدهمسال ، هاي علوم انساني متون و برنامه نامة انتقادي پژوهش

هـاي ترقـي و سرعت قلـه در دورة قاجار و در شرايطي كه اروپا پس از انقالب صنعتي، بهد و كر نورديد، ايران همچنان مسير سنتي خود را طي مي ري درميپيشرفت را يكي پس از ديگ

ي ايـران از ها شكستدرپي . در تماس دائمي با غرب قرار گرفتدليل جايگاه ژئوپولتيكش، بهي و تجددخواهي افتادنـد و ايـن طلب اصالحفكر روسيه، بسياري از مردان سياست و نخبگان به

در همين راستا، روشـنفكران . فنون مدنيت جديد ساختفكر آنها را متوجه لزوم اخذ علوم و ترين ابزارهاي پيشرفت و ترقي جوامع، دركنـار گسـترش آمـوزش و دريافتند كه يكي از مهم

همين امـر باعـث ورود صـنعت . پرورش، رشد آگاهي مردم از اخبار و تحوالت جهان استديـري نپاييـد . مدرسة سياسي شد دنبال آن چاپ به ايران، تأسيس دارالفنون و دارالترجمه و به

هايي چون تاريخ، سياست، ادبيات و غيره كشيده شد و بخشـي الزم سمت رشته كه ترجمه بهي تـاريخي اروپـايي ها كتابترتيب، تعداد زيادي از بدين. هاي گوناگون نوسازي شد از برنامه

ي هـا كتـاب بيشتر شايان ذكر است كه موضوع . ازطريق ترجمه دردسترس ايرانيان قرار گرفتي مهـم هـا نهضـت هاي سياسي تأثيرگذار و تـاريخ يتشخصشده در اين دوره، دربارة ترجمه

توان گفت اين آثار، نقشي مهم و غيرمسقيم در تحوالت اجتماعي بعدي در يماروپايي بود كه ـ همچنين به. ايران، مانند جنبش مشروطيت ايفا كرد ا دنبال گسترش روابط ايران عصر قاجـار ب

ايـن امـر . اروپايي قرار گرفت شناسان شرقي ها برنامهاروپاييان، نياز به شناخت ايران در صدر ي متـدها درپـي ايـن سياسـت بـود كـه بـا اسـتفاده از . بيشتر ناشي از استعمار و كليسـا بـود

آوردن بنابراين، ازسـويي روي . ها و خطوط باستاني ايران كشف شد يبهكتي، رموز شناس باستاني ايران از ماندگ عقببودن اروپايي به تاريخ ايران باستان و از سوي ديگر ملموس ناسانش شرق

يي كـه هـا كتـاب ، باعث شد كه به ترجمة گران اصالحكشورهاي اروپايي درنزد روشنفكران و ي ها كتابهمين ترجمة دنبال بهاند، اقدام شود؛ و شناسان دربارة تاريخ ايران باستان نوشته شرق

بود كه بعضي از محققان و مترجمان بـه ارزش و جايگـاه علـم تـاريخ پـي بردنـد و تاريخياي جديـد، جـداي از سـبك سـنتي كـه تـاريخ يوهشتوان تاريخ را به سبك و يمدريافتند كه

شناسـان شـرق گرفت، نوشت و با توجه به نگرشي كه يبرمسياسي و سرگذشت شاهان را در اريخ ايران باستان داشتند، اكثر مؤلفان كتب تاريخي بـه نوشـتن به ت اروپايي در تأليفاتشان راجع

در حوزة تاريخ، مخصوصاً تاريخ ايران باستان، روي آوردنـد و در ايـن زمينـه كتـاب تـأليف توان گفت روشنفكران ايراني بـا ترجمـه و تـأليف كتـاب در زمينـة ايـران باسـتان يم. كردند

ان كنند و از اين ش افتادگي شكوهمند خود، متوجة عقبكوشيدند ايرانيان را با عنايت به گذشتة .گيرند بهرهابزاري براي توسعة كشور و انسجام فرهنگي، سياسي و اجتماعي عنوان آثار به

Page 20: مشاهده فایل PFD

13 و ليال نجفيان رضوي طالئي پرويزحسين

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

نوشت پيي ترجمه در اين نوشتار، براساس ميزان تأثيرگـذاري و ها نهضتبندي شايان ذكر است كه تقسيم. 1

د ترجمه و نيز قدرت سياسي حاكم بر سرزمين ايران صـورت در رون ها نهضتتأثيرپذيري اين هر چند كه در حوزة ـ )دورة عباسيان( عنوان نمونه، درطي دومين نهضت ترجمه گرفته است؛ بهرود ايران قدرت سياسي واحدي نداشته و زيـر سـيطرة عباسـيان قـرار يمشمار جهان اسالم به

.شاهديم آمددر مقاله كه چنان ـ زمين نداشته است و ما تأثير اين نهضت را در ايرا .327ـ 506، 1368پهلوان، ←براي بررسي تاريخچة مدرسة سياسي، .2

منابع

.كبير امير :تهران .3چ ،محمدرضا تجددترجمة . الفهرست). 1366( نديم ابن .191، ش سخن ، مجلة»انحطاط تاريخنگاري در ايران«). 1364( آدميت، فريدون .خوارزمي: تهران ،8چ ، اميركبير و ايران). 1387( آدميت، فريدون

.دانشگاه تهران: تهران ،1، جتاريخ مؤسسات جديد تمدني در ايران). 1370( محبوبه اردكاني، .زوار: تهران ،4چ ،1ج ،صبا تا نيمااز ). 1372( پور، يحيي آرين

.فرزان: تهران ،ايرانيان و انديشة تجدد). 1375( بهنام، جمشيد .ناشر مؤلف: تهران ،حقوق اساسي و مدرسة علوم سياسي). 1368( چنگيز ن،پهلوا

.اميركبير: تهران ،4احمد آرام، ج. )1381( تاريخ اسالم كمبريج .اميركبير: تهران ،علي جواهركالمترجمة ،تاريخ تمدن اسالم. )تا بي( جرجي زيدان .، ميراث فرهنگي2بخش: تهران ،1ج ترجمة علينقي منزوي،. البلدان معجم. )تا بي( حموي،ياقوت

.نا بي: تهران ،دورة قاجار سياستگران). 1383( ، احمدساسانى ملك خانتصـحيح و تحشـية ،)هـاي اول ايـران و روس تـاريخ جنـگ ( مـĤثر سـلطانيه ). 1383( بيك دنبلي، عبدالرزاق

.روزنامة ايران: تهران ،1چ نژاد، غالمحسين زرگريي يوناني به عربي در بغداد و جامعة آغـازين ها كتابكر يوناني نهضت ترجمة تف). 1381( ديميتري، گوتاس

.مركز دانشگاهي: تهران ،ترجمة محمدسعيد حنايي كاشاني. )ي دوم تا چهارمها قرن( عباسي .اميركبير: تهران ،تاريخ اجتماعي ايران ).1356( راوندي، مرتضي

.كبير امير: تهران ،يحسن صفارترجمة ،اريخ علومت). 1344( ير روسو، پي .روزنه: تهران ،ما چگونه ما شديم). 1374( زيباكالم، صادق

.فردوسي: تهران ،1ج ،تاريخ ادبيات ايران ).1366( اهللا حصفا، ذبي .علمي و فرهنگي: تهران ، ترجمة مؤيدالدين محمد خوارزمي،الدين احياء علوم). 1364( غزالي

.بنياد فرهنگ ايران: تهران. ترجمةحسين خديوجم ،العلوم احصاء ).1348( محمد فارابي، ابونصر محمدبن

Page 21: مشاهده فایل PFD

... ي تاريخي در عصر قاجارها كتابعلل گرايش به ترجمة 14

1390، شمارة اول، بهار و تابستان يازدهمسال ، هاي علوم انساني متون و برنامه نامة انتقادي پژوهش

نگـاري در تـاريخ ، در »هاي نوزدهم و بيستم ميالدي نگاري ايران در سده تاريخ« ).1360( حافظ ،فرمانفرمائيان ].نا بي[ :يعقوب آژند، تهران ،مجموعه مقاالت: ايران

.نشر دانشگاهي: تهران ،1، چبانيان و پيشروان: جاريهمدارس جديد در دورة قا). 1377( قاسمي پويا، اقبال .وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي: تهران ،مشاهير مطبوعات ايران). 1379( قاسمي، سيد فريد

.يادگار :تهران ،معاصرين وفيات ).1327( ، محمدقزوينى: تهران ،مه و تحوالت آنتاريخچة ترجمة زبان فرانسه در ايران و مروري بر علم ترج). 1380( كامبيز قشمي،

.مؤسسة انتشاراتي حكايتپژوهشكدة زبان و گـويش، بـا :جا بي ،)نامه واژخ ،متون ،دستور زبان( فارسي باستان). 1384( روالندگ ،كنت

. همكاري ادارة كل امور فرهنگي .فرزان :جا بي ،هاي هخامنشي كتيبه). 1382( ير پي ،لوكوك

هـاي نشـر برگزيـدة مقالـه ، »نهضـت ترجمـه در جهـان اسـالم «). 1365( لمدكور، ابراهيم؛ سعادت، اسماعي .مركز نشر دانشگاهي: پورجوادي، تهران زير نظر نصراهللا ، دربارة ترجمه،)3(دانش .زوار: تهران ،3چ، 2ج ،شرح زندگاني من يا تاريخ اجتماعي و اداري قاجاريه. )تا بي( عبداهللا مستوفي،

.كومش: تهران. 2چ ترجمة علينقي منزوي، .االقاليم معرفهالتقاسيم في احسن ).1385( احمد مقدسي، محمدبن .سحاب: تهران ،تحوالت فرهنگي ايران در دورة قاجاريه و مدرسة دارالفنون). 1379( هاشميان، احمد .فروغي: تهران ،تاريخ ادبيات ايران ).1340( الدين همايي، جالل

Page 22: مشاهده فایل PFD

پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگيهاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش 26ـ 15صص ، 1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان

ها در رواج گفتمان انتقادي و نقش ترجمه بحران آگاهي در عصر قاجار

*بيرجندي هزهرا عليزاد

چكيدههاي نوخواهان در آن دوره، پيامد انديشة سنتي و بروز گرايشگسست جامعة قاجار از

سياسـي رخ ـ هاي متعدد اجتماعي دنبال وقوع بحران يك خودآگاهي انتقادي بود كه بهرشد روزافزون ترجمة آثار سياسي، اجتمـاعي، و اقتصـادي در روزگـار قاجـار، . نمود

.هاي اجتماعي شد سبب گسترش آگاهيهاي انتقادي آن دوران و ارائة شواهد، بندي گفتمان طيفدر مقالة حاضر، ضمن

انـدركار ترجمـة متـون نشان داده شده است كه اكثر طراحان اين گفتمـان، دسـت ها، اذهان مردم را درمورد ناكارآمدي نظم سياسـي موجـود اند، و با اين ترجمه بوده

. اند روشن ساخته و احساس آنها را در تغيير اين موقعيت برانگيخته .گفتمان انتقادي بحران آگاهي، ترجمه، قاجار، نوگرايي، :ها كليدواژه

مقدمه تـرين ميـراث مانـدگار مدرنيتـه جانبه و ضـرورت انديشـة انتقـادي، مهـم اعتقاد به كاركرد همه

كنند، همين معنا را درنظر گران امروز نيز هنگامي كه از مدرنيته ياد مي كه بيشتر انديشه است؛چنانبه » كريتيك«تبار واژة . آورد اي پيچيده و فرهنگي كه امكان نفي را فراهم مي يعني مجموعه دارند،

نكتـة شـايان توجـه اينكـه واژة . رسد مي» گاه داوري«و » جداسازي«معناي به kritesواژة يوناني crisis رسـد يمـ بـه يونـان باسـتان » كريتيك«اگرچه تبار واژة .يا بحران نيز از همين ريشه است ،

در ادبيـات . گـردد عصـر روشـنگري بـاز مـي آيد، به دست مي خاستگاه معاني كه امروزه از آن به

[email protected] استاديار گروه تاريخ دانشگاه بيرجند * 30/4/90: ، تاريخ پذيرش 21/1/90: تاريخ دريافت

Page 23: مشاهده فایل PFD

...قادي و ها در رواج گفتمان انت نقش ترجمه 16

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

بود و هنوز هم اين، يكـي » داوري اثري فكري يا پديدة اجتماعي«معناي ،به»كريتيك«روشنگري، ـ نظير روسو المعارف ةدايراصحاب ). 12ـ 13: 1373 احمدي،( ترين معناهاي نقادي است از مهم

در سـدة هجـدهم، عصـر روشـنگري، . انـد كار بـرده را به اين معنا به... كريتيك و ـ و مونتسكيومونتني، ولتر، اراسـموس، . كردند را داوري مي ها شهياندخردمنداني پديد آمدند كه روزگار و نقد

ــ كـه طراحـان روشنفكران سدة هجـدهم . تامس مور، ناقد زندگي اجتماعي روزگار شده بودندهـاي ـ با نقد و داوري نظـم فكـري و اجتمـاعي عصـر خـويش، كـارويژه مان مدرن بودندگفت

در اين دوران، انديشة انتقادي و خرد نقادانه، در تفكـر . كردند بندي مي روشنفكران را نيز صورتفلسفي نيز خود را نشان داد و فيلسوفاني چون كانت به آن توجه كردند، تا جايي كـه كانـت، در

روزگار خود را عصر انتقاد خوانـد و نوشـت دوران مـا دوران واقعـي خرد ناب، سنجشكتاب پيوند نقادي و مدرنيته، نكتة مهمـي اسـت . است؛ كه همه چيز بايد تابع آن باشد )انتقاد(سنجش

ي هـا انيـ جربا درنظرداشـتن ايـن .)15همان، ص(توان آنها را يافت كه از مطالعة آثار كانت مي .برد ي مدرنيته پيها شهياندجايگاه مهم خرد انتقادي در ساختار توان به فكري مي

هـاي طلبانه و نوگرايانه در ايران، به دنبال شكسـت در جنـگ هاي اصالح نخستين تكانهنخبگان فكري و سياسي، درپـي ايـن شكسـت، بـه ضـرورت . ايران و روس شكل گرفت

سياسـي در ايـن دوران، هـاي نخبگـان فكـري و شبخشي از تال. اصالحات آگاهي يافتندهاي مختلف حيات اجتمـاعي، سياسـي و اقتصـادي معطوف مطالعة آثار اروپاييان در حوزه

آگاهي انتقادي درميان جامعه پديدار شـد كـه خود، ها ترجمهاز رهگذر اين مطالعات و . شد .دهد محور اصلي اين مقاله را تشكيل مي

ي در عصر قاجار ها، رواج گفتمان انتقادي، بحران آگاه ترجمه

پيدايش اصالحات در دورة قاجار و گسست از انديشة سنتي پيامد خودآگاهي انتقادي بود كه اصـوالً خودآگـاهي، . هاي متعدد اجتماعي، سياسي و اقتصـادي رخ نمـود دنبال بروز بحران به

. ترين منش دوران مدرن و انديشة انتقادي، بنيان و شـالودة ايـن خودآگـاهي بـوده اسـت مهمها و و مشاهدة كاستي) غرب(هاي اروپا، مقايسة خود با ديگري آگاهي از تحوالت و پيشرفت

. ساز بروز روحية انتقادي در سطوح مختلف جامعة ايران شد معضالت ايران در آن عهد، زمينهتـوان در ويژه عصر ناصري، شواهد متعددي از اين گفتمان انتقـادي را مـي در دوران قاجار، به

.گران و حتي مردم عادي پيدا كرد هاي دولتمردان و انديشه ها و نوشته الي گفته البههاي گفتمان انتقادي اين دوره و تحليل موقعيت طراحان ايـن گفتمـان، بررسي خاستگاه

Page 24: مشاهده فایل PFD

17 بيرجندي هزهرا عليزاد

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

منتقـدان ايـن دوره در سـطوح . ها در اين فرايند است نشانگر اهميت و جايگاه مهم ترجمهـ از آثار مترجمان ـ گاهي مستقيم و گاهي باواسطه گوناگونهاي مختلف اجتماعي، به شيوه

هاي انتقـاد، همـه نشـان از ايـن ها و شيوه فحواي كالم، كاربرد واژه. اند اين عصر بهره بردهدليل تنوع آثار انتقادي و تفـاوت آرا و براي بررسي دقيق اين تأثيرات و به. تأثيرپذيري دارند

:كنيم بندي مي انتقادي، ناگزير آنها را به ترتيب زير دستههاي فكري صاحبان آثار گرايش ـ گفتمان انتقادي نخبگان فكري،

ـ گفتمان انتقادي نخبگان سياسي، ـ گفتمان انتقادي رهبران مذهبي،

.ـ گفتمان انتقادي اقشار مختلف اجتماعيلعـه در آثـار هاي اروپـايي و مطا بندي دو دستة اول، به دليل تسلط به زبان در اين طيف

جهت ارتبـاط مسـتقيم بـا اين دو دسته به.اند اندركار ترجمه بوده گران اروپايي، دست انديشه. تري از تمدن غرب داشـتند كاملهاي بيشتر و قامت در غرب، آگاهيآثار اروپاييان، سفر و ا

.انـد بـرده شده يا تأليفي و آراي اين دو دسته بهـره هاي انتقادي، از آثار ترجمه ساير گفتمان .رويم هاي شاخص آنها مي براي آگاهي از شيوة تأثيرگذاري اين دو دسته به سراغ چهره

گفتمان انتقادي نخبگان فكري

فتحعلي آخوندزاده ميرزاانگيزة اصلي آخوندزاده . آيد شمار مي آخوندزاده، بنيانگذار مبحث نقد ادبي جديد در ايران به

عـدالتي، جهـل، معضالت اجتماعي درخور نقدي چون بـي در رويكرد به مقولة نقد، وجوداو نخستين اقدام براي حـل ايـن مسـائل را . قانوني در جامعة آن روز ايران بود خرافات، بي

درواقـع، نقـد ادبـي آخونـدزاده نيـز مولـود نقـد .دانست شناخت و انتقاد از آن مسائل ميو )satire( طنـز ،)criticism( قـد آخوندزاده گاه مفاهيم مختلفي چـون ن .اجتماعي او است

عقيدة او، طنز و استهزا، از ملزومـات نقـد اسـت؛ و به. آميزد را در هم مي) lampoon( هجوآخونـدزاده، در آثـار خـود، .گيرد بدون اين عوامل نقد رنگ موعظه و نصيحت به خود مي .دهد داروي تلخ انتقاد را بر شيريني پند و موعظه ترجيح مي

اندگي جوامع اسالمي و ازجمله جامعة ايران از تحـوالت علمـي و فنـي و م درك واپس .هاي انتقادي است هاي آخوندزاده در نوشتن مقاله صنعتي جهان غرب، يكي ديگر از انگيزه

Page 25: مشاهده فایل PFD

...قادي و ها در رواج گفتمان انت نقش ترجمه 18

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

مـه 1283/16رمضـان 17شده در نوشته( »كريتيكا«ترين آثار انتقادي آخوندزاده، مقالة مهمترين محور مورد بحـث در عمده. است) 1279/1863ه در شد نوشته(» رسالة ايراد«و ) 1866

و مقالـة دوم انتقـادي بـر سـبك ـ ـ شاعر دربار ناصري مقالة اولي، انتقاد از سروش اصفهاني .است الصفا ةروضخان هدايت در تاريخنگاري ميرزاقلي

ي هـا البته آخوندزاده افزون بر نوشتن مقاله، گاهي ازطريق نمايشـنامه نويسـي، ديـدگاه .و سياسي بيان كرده است انتقادي خود را دربارة مسائل اجتماعي

گيري آثار و آراي انتقادي آخوندزاده، شهر تفليس اهميـت درخـور بدون شك در شكلدر دهة چهارم قرن نوزدهم، تفليس به مركز اجتماعي و ادبـي مـاوراي قفقـاز . توجهي داردجهـان، ماننـد پترزبـورگ، مسـكو، لنـدن، ها، از نقاط گونـاگون در اين سال. بدل شده بود

مداران، نويسـندگان كلكته و شهرهاي ديگر، بازرگانان جهان، سياست پاريس، برلين، قاهره،از سوي ديگر، در اين زمان، شـاعران و نويسـندگان جنـبش . آمدند و شاعران به تفليس مي

كـه در ايـن شـهر و ديگران دكابريست، مانند بستوژف معروف به مارلينسكي و ادويوسكي . ، بر افكار آخوندزاده بسيارتأثيرگذاشتندستنديز يم

از لرمانتف، دوبروليوبف، استرافسـكي، آثاري پس از تسلط به زبان روسي توانست آخوندزادهواسـطة ايـن زبـان، چرنيشفسكي، گوگول، درزاوين و بلينسكي را به زبان اصلي بخوانـد و بـه

فرانسوي مانند مولير، ولتر و دوما را مطالعه كنـد و همچنـين، بـا هايي از آثار نويسندگان ترجمهمتفكران اجتماعي فرانسه مانند ولتر، مونتسـكيو، رنـان، روسـو، ميرابـو و فنلـون آشـنا شـود و

يوم ميل و ديگران پي ببرد و شكسپير و بايرون را بشناسد و به عقايد فيلسوفان انگليسي چون ه. بنويسـد ــ مـورخ و اقتصـاددان سوئيسـي ــ ادي سيسـموندي اي در نظريـات اقتصـ مقالـه نيز

)54 ـ 55: 1380نژاد، پارسي(نمونـة . هاي آخوندزاده به جامعـه راه يافـت برخي مضامين انتقادي، از طريق نمايشنامه

مشاهده كرد، آنجا كه ديوان بيگي خرس دزد افكنتوان در نمايشنامة اينگونه مضامين را ميمخالفت خواهيد ) قانون(تا كي با زاكون «: گويد ـ مي اين نمايشنامههاي ـ يكي از شخصيت

عنوان يكي از عوامل در همين نمايشنامه، باورهاي خرافي به). 129: 1356 آخوندزاده،( »كرديوسـف او در نمـايش ). 138 ــ 139همـان، ( بازدارندة استقرار نظم و قانون نقد شده است

سياسي و اجتمـاعي موجـود را اي تلويحي نظم اه، به شيوهش وسف، با اشاره به فرامين ي شاهصفحات الدوله مكتوبات كمالآخوندزاده در ).445 ـ 446: 1356 همان،(نقد كشيده است به

كنـد،آنگاه در ها و مفاهيم سياسي و اجتماعي شروع مـي آغازين را با ترجمة شماري از واژه

Page 26: مشاهده فایل PFD

19 بيرجندي هزهرا عليزاد

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

دامنة انتقاد او . گيرد باد انتقاد مي معه را بهسراسر اثر، وضعيت اجتماعي، سياسي وآموزشي جا ) 110ـ 111. تا آخوندزاده، بي(.رسد به حوزة الفبا و خط نيز مي

توان به اهميت و نقش آخوندزاده و آثار او در گسترش تفكـر با توجه به اين شواهد مي .برد انتقادي پي

عبدالرحيم طالبوف

هاي طالبوف در نوشته. ي، عبدالرحيم طالبوف استيكي از طراحان و مروجان گفتمان انتقاد. برد يمگران اروپايي نام گراني مانند روسو، رنان، ولتر و بنتام و ديگر انديشه خود، از انديشه

.آنـان آشـنا شـد يها شهياندفيلسوفان اروپايي با يها كتابوي با استفاده از ترجمة روسي بـه آزادي ،ديـ گو يمـ موجود در غرب سخن يها يآزادوي در آثار خويش هنگامي كه از

.)49: 1360حائري،( كند يمشهروندان اروپايي در انتقاد از كارهاي دولت اشاره معضـالت مسـالك المحسـنين، و كتـاب احمـد ويـژه طالبوف در آثار انتقادي خـود، بـه

آميـز و اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي جامعة ايران را با نهايت دقت و با زباني طيبـت ، مسالك المحسنينطالبوف در ). 650: 1382بهزادي اندوهجردي،( طنزگونه ترسيم كرده است

هاي آن، علت اصلي جهالت مسلمانان اسـت عقيدة او، دشواري ـ كه به برضرورت اصالح الفباوي در اين كتاب، باورهـاي خرافـي رايـج در جامعـه را ). 51: تا طالبوف، بي( كند ـ تأكيد مي

)10ـ 11همان، ص( .دهد ماندگي، مورد انتقاد شديد قرار مي وان يكي از علل عقبعن بهاجتماعي روزگار قاجاران از آن بهـره ـ يكي از آثار مهمي كه طالبوف در نقد نظام سياسي

وي در اين ترجمه، مباحثي دربارة حقوق تبعة ژاپـن . جست، ترجمة قانون اساسي ژاپن استشـيوة ). 140 ــ 141:ق.هــ 1324 طـالبوف، ( .كنـد شود، طرح مـي ميكه براساس قانون تعيين

كم وكاست و بدون تحريـف و كند، بي گونه كه طالبوف ادعا مي ترجمة قانون اساسي ژاپن، آن )151همان، ص( .فقط با تغيير برخي فصول آن صورت پذيرفته است

ميرزاآقاخان كرماني

سي و دينـي عصـر قاجـار، ميرزاآقاخـان هاي اجتماعي، سيا يكي از منتقدان سرسخت سنتهاي عصر روشنگري، سياست و ديانـت شـرقي را دو وي تحت تأثير انديشه. كرماني است

حمالت .عيار هر دو آغاز كرد روي يك سكه دانست و روشنگري را با نفي همزمان و تمامكيـه بـر وي بـا ت . وي به حكومت مطلقه و ديانت رايج را از همين منظر بايد مشاهده كـرد

Page 27: مشاهده فایل PFD

...قادي و ها در رواج گفتمان انت نقش ترجمه 20

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

سازي ويژه ناسيوناليسم و دموكراسي اجتماعي، درصدد مدرن عناصر بنيادين انديشة مدرن، بهگيري بـر شيوة كرماني در انتقاد اجتماعي و خرده). 78: الف1384 اكبري،( جامعة ايران بود

گـران كرماني در آثار خويش، بسياري از آراي انديشـه .خرافات ديني، همان طنز ولتر استهاي مختلف علمي به ايران انتقال داد؛ براي نمونه، در آثارش ضمن تبيين ي را در حوزهغرب

هايي را مطرح عقايد داروين، ميان آراي داروين و نظرية حركت جوهري مالصدرا همساني (Bayat, 1984: 174) .ساخت مي

آثار كرمـاني هاي سياسي ازطريق هاي متفكران اروپايي، بسياري از واژه افزون بر انديشهدليل داشتن بار معنايي ويژه در حـوزة ها به اين واژه. مجال ورود به جامعة ايران را پيدا كرد

نمونـة ايـن . جا گذاشـتند سياسي، در آگاهي انتقادي جامعة آن روز، تأثير خاصي از خود بهو ترجمـة البته در بيـان . كرماني مشاهده كرد سه مكتوبتوان در ابتداي كتاب ها را مي واژهآخونـدزاده وجـود مكتوبات كمال الدولـه كرماني و كتاب سه مكتوبدر كتاب ها واژهاين و معاني آنها كه كرماني ترجمه كرده است، ها واژهذكر برخي از اين ).تا آخوندزاده، بي( دارد

ها، نويسنده به معضالت و شرايط سياسي آن روزگار در گزينش اين واژه. دينما يمضروري .يز توجه داشته استن

عبارت از آن پادشاهي است كه در اعمال خود به هيچ قـانوني و ): Despot( ديسپوت ـاي مستمسك نبوده و به مال و جان مردم بالحـد و انحصـار تسـلط داشـته، همـواره قاعده

چيـز مستبداً به رأي و هواي نفس خويش رفتار كند و مردم در تحت اقتدار او مالـك هـيچ و اسـير، از حقـوق هاي خودشان نباشند و مانند بندة ذليـل و حقيـر و زرخريـد حتي جان

.بشريت و حظوظ آدميت محروم و ممنوع باشندرنـج و [ يافتن ملتي است از عناء عبارت از نجات): Civilization ( سويليزاسيون دوم،ـ ولنـاك ه ]نيسـتي و زنـدگي دوزخـي [ و حالت وحشيگري و رهيدن ايشان بواري] سختيو ناداني و تحصيل كرده آنان معرفت نامه الزم تمدن و زندگي و تكميـل ] بربريت[ بارباري

علوم و صنايع و ترقـي امـور معيشـت و تهـذيب اخـالق و عـادات آدميـت و رواج آداب .انسانيت در يك قوم يا يك ملت است

تعصـبات عبارت از كسي است كه در دين متعصب بوده و قيـودات دينيـه و : فناتيك ـاي رسيده باشد كه نسبت به مخالفين مذهب و دين و مغـايرين ملـت و او به درجه مذهبي

آيين خود، از هر قسم، تعدي و درازدستي در مال و جان و عرض و ناموس ايشان مضـايقه .ننمايد و ابداً باك نداشته بلكه اين معني را ثواب داند

Page 28: مشاهده فایل PFD

21 بيرجندي هزهرا عليزاد

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

رت از آن اسـت كـه مـردم از فشـار رفتـار عبا): Revolution( ]رولوسيون[ روولوسيون ـاتفـاق ستوه آمده و از ظلم و اذيتش به تنگ و جـان آينـد بـه قانون ديسپوت به پادشاه غدار بي

جهت آسايش خويش و سعادت خود، شورش و بلوا نمايند و او را خلع نموده، دفع كنند و به )110ـ 112:تا كرماني، بي. .(.. قانون و قاعده اتخاذ نموده، در مملكت او را وضع فرمايند

، »پروگـره «يي چـون هـا واژههـاي مـذكور، از بـر واژه ، عـالوه سه مكتـوب كرماني در ، »پارلمانـت «، »]ليبـرال [ ليبر« ،»پروتستانتيسم«، »پولتيك«، »شانژمان«، »پاتريوت«، »پوئيزي«درخـالل ايـن وي . آورد هـا مـي و توضيحاتي را درمقابل ايـن واژه برد يمنيز نام » شيمي«

شاعر اومانيسـت ـ ها، به اسامي برخي از فيلسوفان منتقد اروپايي چون ولتر و پترارك واژهها نيـز در رواج نقـد آشنايي جامعة قاجار با اين قبيل واژه .هايي دارد نيز اشارت ـ ايتاليايي

ها ها را در آثار و گفته اجتماعي مؤثر بوده است؛ زيرا از اين پس، هم بسامد باالي اين واژههـاي ها را در رساله هاي انتقادي شاهديم و هم مفاهيم و معاني مأخوذ از اين واژه و رساله

.كنيم انتقادي مالحظه ميخان ملكم. توان يافت الدوله مي خان ناظم ها را در آثار انتقادي ميرزاملكم اين واژهنمونة

اند كه همت خويش را بـراي شناسـاندن ترين شارح فرنگ در دورة ناصري دانسته را مهم اكبـري، ( .كـار بسـت ساالري و شخص شاه به دستگاه جديد حكومت به كارگزاران ديوان

)59: ب1384 يهـا زبـان دليـل تسـلط بـه تكنيك پاريس بود؛ به مدرسة معتبر پلي ةكرد ملكم، تحصيل

هاي سياسي و اجتماعي رايـج در غـرب را بـه ايـران توانست بسياري از انديشه اروپايي ميترين وجه گيري وي از نظام استبدادي و تأكيد او بر حكومت قانون، عمده خرده .انتقال دهد

به همين دليل، بسياري از نويسندگان تاريخ معاصـر، .دهد گفتمان انتقادي وي را تشكيل مي )14: 1386 نژاد، غني( .اند خواهي دانسته ترين نمايندة تجددطلبي در حوزة قانون او را مهم

گفتمان انتقادي نخبگان سياسي

دليـل اين دسته به. اي ديگر از طراحان گفتمان انتقادي اين دوره، نخبگان سياسي هستند دستهي بيگانه، در انتقال انديشة تجدد ها زبانهاي طوالني در غرب و تسلط به ا و اقامته مسافرت

در اين بخـش . اند به كشور ما و برانگيختن خودآگاهي انتقادي، نقش شايان توجهي ايفا كردهانـدركار ويژه آنها كه دست هاي شاخص اين گفتمان، به از نوشتار، با گزينش تعدادي از چهره

.اند، سهم اين گروه در گسترش گفتمان انتقادي بررسي شده است ودهترجمة متون ب

Page 29: مشاهده فایل PFD

...قادي و ها در رواج گفتمان انت نقش ترجمه 22

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

اعتمادالسلطنه خان محمدحسنــاب محمدحســن ــاغل، مناصــب و الق ــت تحصــيالت، مش ــلطنه در حكوم ــان اعتمادالس خ

درميان مناصـب متعـدد . شاه نشانگر ارتباط مداوم و مستمر وي با امر ترجمه است ناصرالدين، فرصـت »رياست دارالترجمة همايوني«و » ص حضور همايونمترجمي مخصو«وي، منصب

. كـرد شاه فراهم مـي هاي اروپايي و خواندن آنها براي ناصرالدين بيشتري را براي ترجمة كتاببـراي تعلـيم و ــ شـاه محرم اسرار و مشاور فرهنگي ناصرالدين ـ تالش زيركانة اعتمادالسلطنه

چشـم روشـني بـه ي بـا تـاريخ ادبيـات اروپـا، بـه گستردن افق سياسي شاه، با آشنا ساختن وهايي كه مالزمت اعتمادالسلطنه كه خود مبلغ بزرگ فرهنگ فرانسه بود، درطي سال. خورد مي

شاه را در سفر و حضر برعهده داشت، آثار تاريخي منتقدانة زيادي بـه مطالعـات شـاه افـزود؛ نوشتة هامر پورگشتال، پراتوري عثمانيتاريخ اماي از كم دو اثر از ولتر و ترجمه ازجمله دست

از (اثـر سـروانتس دون كيشـوت نوشتة ولتر و شاهدخت بابلو درضمن، ترجمة كتبي مانند كـه بـه سـفارش اعتمادالسـلطنه صـورت گرفـت، نشـانگر توجـه ) روي ترجمة روسـي آن

)562: 1383امانت،( .باشي سلطنتي به محتواي انتقادي اين آثار است مترجمهـاي لحاظ مضـمون و موضـوع متنـوع اسـت و حـوزه اي اعتمادالسلطنه به جمهآثار تر

هـاي اي را بايد در حـوزه از اين رو، تأثيرگذاري اين آثار ترجمه. گيرد گوناگوني را دربر ميهـاي كـه از ايـن ترجمـه تـأثير پـذيرفت، يكـي از ايـن حـوزه . وجو كرد گوناگون جست

عنـوان طباطبايي عقيده دارد كـه اعتمادالسـلطنه، بـه در اين زمينه، . تاريخنگاري سنتي استموفق شد شـكافي روزنامة خاطراتو خلسه نويس رسمي درباري، از مجراي نوشتن تاريخ

امكان ندارد .هاي تاريخ رسمي را آشكار سازد معنايي در تاريخنگاري رسمي ايجاد كند و بيار قدرت منجر نشود؛ اما چنـين نويسي به ايجاد شكافي در ساخت هر شكافي در شيوة تاريخ

نمايد كه او بدون آنكه اراده كرده باشد، سهمي در ويرانـي بنيـاد تـاريخ قـدرت مسـتبد مي )297: 1384 طباطبايي،( .مستقل داشته است

اعتمادالسلطنه كه بخشي از آن به موقعيت شـغلي او كارانة هاي محافظه ا وجود گرايشباي كـه بـه شـيوه روزنامة خاطراتويژه در آثاري چون مربوط است، وي در موارد بسيار به

نوشته، نگرشي درمورد اعمال رفتار شاه و بسـياري از رجـال پنهاني و دور از چشم شاه مي :درباري داشته است

. اند كـه ملتفـت هـيچ نيسـت دانم چه به خورد اين شاه نازنين از بيرون و اندرون داده نمياند كه هرگاه غير از اين شاه كس ديگر شاه مملكت نوشته قدري بد از هاي روس به روزنامه

Page 30: مشاهده فایل PFD

23 بيرجندي هزهرا عليزاد

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

بازي است كه ملتفت نيست اينها قدري گرفتار مليجك اما به. بود، خيلي كارها بايست بكند )611: 1385اعتمادالسلطنه، ( .اند را به او نوشته

رسـد آشـنايي اعتمادالسـلطنه بـا آثـار ولتـر و ترجمـة آنهـا، سـهم مهمـي در نظر مي به .گيري سبك منتقدانة او در نگارش تاريخ داشته است شكل

يكي ديگر از كارهاي مهم اعتمادالسلطنه كه در روند گسترش تفكر انتقادي مـؤثر واقـع اعتمادالسلطنه عالوه بر اينكه هر روز درحضور شـاه ايـن . شد، ترجمة جرايد اروپايي است

. كرد ر و مطالب جرايد اروپايي را درج ميايران هم اخبا خواند، در روزنامة ها را مي روزنامههاي خارجي ضمن اينكه الگويي براي جرايد وطني بودند، دريچة ارتبـاط ايـران بـا روزنامه

شاه را خارجي گاه اعمال و رفتار ناصرالدين يها روزنامه. شدند دنياي غرب نيز محسوب ميشـد در هـا نـاگزير مـي نه قضـاوت گو ماندن از اين گرفتند و شاه براي مصون باد انتقاد مي به

ةعليـزاد ( .نظر كنـد و راه اصـالحات را درپـيش گيـرد هاي استبدادي خويش تجديـد شيوه )222: 1387، بيرجندي

هـاي چـاپي آن از ديگر آثار انتقادي اعتمادالسلطنه، داستان تمثيلي خرنامه اسـت كـه نسـخه ايـن اثـر، ترجمـه و . عمل آمـد نعت بهآوري شد و از انتشار آن مما شاه جمع دستور ناصرالدين به

گور اقتباسي از يك داستان كودكانة فرانسوي به سـ س دنام خاطرات يك االغ نوشـتة خـانم كُنـتبه نوشتة فريدون آدميت، محمدحسن جِمل اين كتاب را با عنوان حماريه به عربي ترجمه . است

الدولـه خـان امـين يز رسيده و ميرزا عليهايي از آن به ايران ن و در مصر منتشر كرد كه گويا نسخهپـس از . هجري منتشر كـرده اسـت 1300آن را با افزودن مطالبي به فارسي بازنويسي و در سال

اعتمادالسلطنه، اقتباس و ترجمة ديگري از زبان فرانسه خان الدوله، محمدحسن انتشار ترجمة اميننويسـندة خـاطرات يـك االغ، . اپ شدنيز تجديد چ 1322فراهم آورد و همين اقتباس در سال

چشـم هـاي او آشـكارا بـه زاده بود و تأثير اخالق اشرافيگري در همة نوشته ازنظر طبقاتي اشرافـبك كليلـه و دمنـه و در بيـان اي به در حالي كه ترجمة فارسي اعتمادالسلطنه، رساله. خورد مي س

ق جديد به اشـاره و از زبـان حقوق بشر و حكومت قانون است و برخي از مفاهيم اساسي حقومترجم در بيان مفاهيم حقوقي و مضامين انتقـادي، از مـتن . االغي هوشمند در آن بيان شده است

گيرد و به هر مناسـبتي، بـا اصلي فاصله و به شيوة ترجمة زمانة خويش، نثري مسجع درپيش مينويسـندة اثـر را بـه اخـالق گرفتن از امكانات زبان فارسي و بار اخالقي آن، اخالق اشرافي بهرهكند و تركيب و تعبيرهـاي ويـژة زبـان فارسـي و اشـعار فارسـي را در ـ عرفاني تبديل مي ديني

كلـي از مـتن داسـتان اعتمادالسلطنه در فرازهايي از اين ترجمه، به. سازد ترجمة خويش وارد مي

Page 31: مشاهده فایل PFD

...قادي و ها در رواج گفتمان انت نقش ترجمه 24

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

سازد كه حاوي مضـامين مي و سخناني از زبان االغ داستان جاري رديگ يمكُنتس د سگور فاصله ؛ بـراي )114: 1386طباطبـايي، (ـ سياسي آن روزگـار اسـت انتقادي درخصوص نظام اجتماعي :نويسد نمونه، در جايي از اين ترجمه مي

رسـانند از مـا خرترنـد و زيردستان صدمه مـي ةما بيچارگان يا به قاطب] به[ پس كساني كهنماينـد، بـه آنهـا رفتار مي يتانانو خوت و غرور مستبدين كه نسبت به سايرين به كبر و ن

شـاهد نماينـد، رسد تا آن كساني را كه طرف ظلم خود تصور مي بيشتر صدمة روحاني مي )18: 1379اعتمادالسلطنه، ( .كه سرگذشت من است باشد يماين مدعا، فصول ذيل

ن داسـتان فرانسـوي، الدوله، با ترجمه و بازنويسـي ايـ رسد اعتمادالسلطنه و امين نظر مي بهضمن تبيين بسياري از مباحث نظري حقوق عمومي و انديشة سياسي، بـه شـيوة تلـويحي، از

طلبان آن عصر، مستشارالدوله تبريزي نيز همانند بسياري از اصالح. نظام خودكامه انتقاد كردندقـانون اساسـي به اهميت جايگاه قانون در بهبود نظام اجتماعي پي برده بود؛ لذا وي با ترجمة

هـاي نظـام حقـوقي ايـران و ، نقش مهمي در تبيين كاسـتي يك كلمهفرانسه و نگارش كتاب هاي قانون مستشارالدوله در اين كتاب، تفاوت. آشنايي جامعه با مباحث حقوقي جديد ايفا كرد :گيرد كند و نتيجه مي را بيان ميفرانسه و قوانين عرفي و شرعي در جامعة ايران

سـر در امـور اهـالي يعني خـودراي وخود . شخصي مطلق التصرف نيسترنگستان در ف... )29: 1386مستشار الدوله، ( .محاكمه نمايد مداخله و تواند ينم

گفتمان انتقادي رهبران مذهبي

اي بسـيار شيوه نارضايتي و انتقاد از رژيم استبدادي قاجار را بسياري از گروهاي جامعة ايران به . ها، گروه رهبران مذهبي است ترين و بانفوذترين اين گروه كردند؛ كه مهم مي نيرومند ابراز

اما در بحث جايگزيني يك نظام نو، اختالفاتي ميان آنها پديد آمد كه درنهايت آنهـا را در دو هـاي ضـد يكـديگر كـه مبـارزات جنـاح . جناح طرفدار مشروطه و مخالف مشـروطه قـرار داد

ژيكي جدي درآمـده بـود، سـبب شـد نشـريات وكتـب و رسـايل صورت يك جدال ايدئولو بهدر ايـن مبـارزات فكـري و مطبوعـاتي، نـام . فراواني به سود يا بـه زيـان مشـروطه پديـد آيـد

نـاييني، . هـا افتـاد بر سر زبان ـ ـ كه خود از مجتهدان بزرگ آن زمان بود ميرزامحمدحسين نايينيهاي خود و ديگر علمـاي همفكـرش را خواه، ديدگاه ترين نمايندة علماي مشروطه عنوان جامع به

بخـش . بيـان كـرد . ق.هـ 1327در سال تنبيه االمه و تنزيه الملهبه شيوة منظم و منطقي در كتاب

Page 32: مشاهده فایل PFD

25 بيرجندي هزهرا عليزاد

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

بودن عمدة اين كتاب، به اثبات قانوني و مشروع بودن حكومت مشروطه و غيرقانوني و نامشروعاي بـا تئـوري مونتسـكيو و انـدازه يدگاه ناييني، تااستبداد از د. استبداد اختصاص داده شده است

جـاي آن هـاي اخيـر بـه در سده» استبداد«واژة . روسو در زمينة تيراني يا دسپوتيزم همسان استاكنـون ايـن . كار رفته اسـت هاي اسالمي مانند عربي، فارسي و تركي به هاي فرنگي در زبان واژه

ويژه مفهوم نـو اسـتبداد از چـه مجرايـي بـه بهآيد كه تئوري جديد حكومت و پرسش پيش ميهـاي دليل اقامت ناييني در عراق، امكـان دسترسـي وي بـه مجلـه به. هاي ناييني راه يافت انديشه

هـاي مشـروطي و كه كراراً مباحثي پيرامون اصول مشروطه و دولتـ المنارو الهاللعربي مانند هـاي در آن هنگـام، انديشـه . شـته اسـت ساخت وجـود دا هاي مشروطة وقت پراكنده مي دولت

هاي اروپايي پيرامـون تـاريخ، قـانون، هاي عربي برخي از كتاب سياسي نوگرايان عرب و ترجمهانـدكي . خوانندگان عرب زبان قـرار داشـت شناسي، فلسفه و سياست، در دسترس جغرافيا، مردم

نوشـتة مصـاريح االسـتبداد طبـايع االسـتبداد و پيش از انقالب مشروطيت ايران، كتـاب ارزنـدة .به فارسي ترجمه و در ايران پخش شد 1325عبدالرحمن كواكبي در قاهره چاپ و در سال

هـاي اسـتبداد، مبـاحثي پيرامـون ها و كاستي در اين كتاب، كواكبي ضمن اشاره به زيان )221ـ 223 :1360حائري، . (حكومت قانون و شيوة درست حكومت مطرح كرده است

دليـل خواهي كه از اين طريق به جامعة ايران راه يافـت، بـه اي اروپايي و مشروطهه انديشهكـه نـاييني نيـز در بافت موقعيتي جامعه، در چهارچوب مباني اسالم تفسير و تأويل شد؛ چنان

دادن بـه اصـول مشـروطه و بـا اغمـاض نسـبي دربرابـر كتاب خود كوشيد با صبغة اسـالمي بااين حال، نشـر افكـاري از ايـن . روطه و اسالم را نشان دهددموكراسي، هماهنگي اصول مش

. ثيرگذار بوده استأهاي اجتماعي ت دست، در رشد تفكر انتقادي و افزايش آگاهي

گيري نتيجهتوان به اهميـت بندي مطالب و شواهدي كه درخالل اين نوشتار ارائه شده است مي از جمع

اجتمـاعي ــ هـاي سياسـي نتقادي و افزايش آگـاهي ها در رواج تفكر ا و جايگاه مهم ترجمههاي انتقادي دورة قاجار و ارزيابي موقعيـت بررسي تحليلي آثار و رساله. برد عصر قاجار پي

هـاي بيگانـه دهد كه صاحبان اين آثار غالباً مترجم بوده و يا بـه زبـان طراحان آنها نشان مينتقادي در جامعه و حتي درميان تودة مردم، هاي ا ظهور و بروز ساير گفتمان. اند تسلط داشته

. شده بوده است تحت تأثير همبن آثار ترجمههـاي اروپـا و درك علـل ها، مجراي آگاهي جامعه از تحـوالت و پيشـرفت اين ترجمه

Page 33: مشاهده فایل PFD

...قادي و ها در رواج گفتمان انت نقش ترجمه 26

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

ماندگي ايران بوده است كه دستاوردهاي مهم اين آگـاهي، بـا گـرايش بـه نوخـواهي، عقب .سي و گسست از انديشة سنتي، خود را آشكار ساختسيا ـ افزايش مطالبات اجتماعي

منابع

.خوارزمي: تهران ،داغي ترجمة محمدجعفر قراچه ،شش نمايشنامه و يك داستان: تمثيالت). 1356( آخوندزاده، فتحعلي .كتابخانة ملي ايران 2409ش ،»الدوله كمال مكتوبات« .)تا بي( آخوندزاده، فتحعلي

.نشر مركز: تهران ،يته و انديشة انتقاديمدرن). 1373( احمدي، بابك .كتاب پنجره: تهران ،كوشش علي دهباشي به ،خرنامه ).1379( خان اعتمادالسلطنه، ميرزاحسن .اميركبير: تهران، روزنامة خاطرات ).1385( خان اعتمادالسلطنه، ميرزاحسن

علمـي و : تهـران ،)و پهلـوي اول عصر قاجاريه( تبارشناسي هويت جديد ايراني). الف1384( اكبري، محمدعلي .فرهنگي

مؤسسـة تحقيقـات و : تهران ،عصر روشنگري ايران: پيشگامان انديشة جديد در ايران ).ب1384( اكبري، محمدعلي .علوم انساني .نشر كارنامه، مهرگان: تهران ،شاه قاجار و پادشاهي ايران ناصرالدين: قبلة عالم). 1383( امانت، عباس

.دستان: تهران ،طنزپردازان ايران از آغاز تا پايان دورة قاجار ).1382( ردي، حسينبهزادي اندوهج .سخن: تهران ،روشنگران ايراني و نقد ادبي). 1380( نژاد، ايرج پارسي

.بال: تهران ،اهتمام عليرضا دولتشاهي به ،يك كلمه ).1386( ، ميرزايوسف)مستشارالدوله(تبريزي .اميركبير: تهران ،تشيع و مشروطيت و نقش ايرانيان مقيم عراق ).1360( حائري، عبدالهادي .مطبعة غيرت: تفليس ،الحيات مسائل). ق..هـ1324( طالبوف، عبدالرحيم .خاور چاپخانة: تهران ،مسالك المحسنين. )تا بي(طالبوف، عبدالرحيم

.ستوده: تبريز ،مكتب تبريز و مقدمات تجددخواهي). 1384( طباطبايي،جواد .ستوده: تبريز ،نظرية حكومت در قانون). 1386( اطبايي،جوادطب

).س(نامة دكتري، دانشگاه الزهرا ؛ پايانشاه و گفتمان تجدد ناصرالدين ).1387( عليزاده بيرجندي، زهرا .نشرمركز: تهران ،تجددطلبي و توسعه در ايران معاصر). 1386( نژاد، موسي غني

.نا بي: جا بي ،مكتوبسه . )تا بي(كرماني، ميرزاآقاخان نگـاري هـاي تـاريخ پژوهشي پيرامون زندگاني، آثـار و شـيوه :نگار وزير تاريخ). 1381( متولي حقيقي،يوسف

.محقق: مشهد. خان اعتمادالسلطنه محمدحسن .اميركبير: تهران ،فلسفه و تجدد ).1385( مجتهدي،كريم

Bayat, Mangol (1982). .Mysticism and Dissent: Socioreligious Thought in Qajar Iran. Syracuse:

Syracuse University Press.

Page 34: مشاهده فایل PFD

پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگيهاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش 35ـ 27صص ، 1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان

يشناس رانياي ها پژوهشبرخي مالحظات دربارة ترجمة *يزدان فرخي

چكيده، ترجمـة برخـي از ايـن اسانشن رانياو شناسان شرقشمار چشمگير و اهميت آثار

را ضروري كرده است؛ و انتشار فراوان اين دسته از آثـار در چنـد دهـة ها پژوهشرا نشـان هـا آنترجمة كتاب و مقاله، ضرورت ارزيـابي و بررسـي صورت بهاخير

كه اصولي براي ارتقاي كيفيت علمي دهد يمنشان ها ترجمهبررسي پياپي . دهد يمبرخي اصول ضروري، آسيب جدي نكردن تيرعاگاهي . استو ادبي ترجمه الزم

رو نيااز . دارد يمو خواننده را از درك درست متن باز كند يمبه بازگرداني اثر وارد بحث و تأكيد اين مقاله آن است كه با آگاهي مترجمـان بـه برخـي از ايـن اصـول

را ها ترجمهاي جلوگيري و زمينة ارتقاي محتو ها آنتاحدودي از گسترش توان يمـ وتاريخي، فنون يها پژوهشكه ترجمة رسد يم نظر به. فراهم كرد را طلـب يا ژهي

در اين مقاله بررسـي . در ترجمة متون علوم ديگر چندان ضروري نيست كندكه يمـ ا يهـا پـژوهش هـاي متـداول در فـن بـازگرداني برخي از آسـيب و يشناسـ راني

.رخي از اصول الزم معرفي شودو ب ها مهارتتالش شده است يشناس شرق، تـاريخ ايـران، ترجمـه، اشـتباهات رايـج، يشناسـ رانيا يها پژوهش :ها دواژهيكل .گرداني سهنوي

مقدمهايرانيان يها تالشگوناگون، بخشي از يها دانشترجمة دستاوردهاي ملل ديگر در علوم و

مختلـف، گـواه يها دوره ترجمه در يها نهضت. رود يم شمار بهكلي جهان اسالم طور بهو در روزگار حاضر نيـز . ديآ يمحساب مسلمان و ايراني به گان ختيفرهخوبي از اين تالش

[email protected] ي تاريخ ايران دورة اسالمي و عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نوردانشجوي دكتر * 26/5/90 :، تاريخ پذيرش 18/2/90 :تاريخ دريافت

Page 35: مشاهده فایل PFD

يشناس رانياي ها پژوهشبرخي مالحظات دربارة ترجمة 28

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

ترجمه افزون بر اينكه زمينـة ديترد يب. شود يمترجمه، بخشي از فرايند توليد علم محسوب ويژة فكري، رايج در محافل عمومي و يها گفتمان، به تغيير كند يمكار پژوهشگران را آماده

نظـر بـه با در نظرداشتن اهميت اين تالش علمي، . زند يمفرهنگي، سياسي و غيره نيز دامن رواج برخي مشكالت كم دست. سازماندهي مناسبي در اين زمينه فراهم نشده است رسد يم

.شناسي، گواه اين امر است ايران يها پژوهشفني در زمينة ترجمة

!ي ديگرها زبانترجمة متن فارسي از و موضوع پژوهش نيز بر پاية اسـناد و گرداند يمهنگامي كه مترجم، پژوهشي را به فارسي باز

ي متن چيست؟ آيا بايد همان ها قول نقلمترجم درمقابل تون فارسي انجام شده است، وظيفة مي ترجمه شده است، بـه فارسـي بازگردانـد؟ روش شناس شرققولي را كه يك بار به زبان نقلي در بيشتر موارد چنين بود كه به متن و اسناد اصلي به زبـان فارسـي شناس رانياجمان آثار متر

در ايـن روش، . بردنـد يمـ كار بهو همان سبك و عبارات را در متن ترجمه كردند يممراجعه ــ در مواردي كه منبـع نسـخه خطـي بـود ـ يا نسخهكه آيا از همان كرد يممترجم بايد توجه

ي موجود، مترجم به ها چاپحتي ازميان انواع .ه كه موردنظر پژوهشگر بوده استاستفاده كردو كـار تـا شد يم تر سادهچاپ موردنظر مؤلف مراجعه كرده است؟ در اين روش، كار مترجم

)كـرد يمـ ازاين جهت كه مترجم به منابع پژوهش مراجعه ( 1گرفت حدودي منش محققانه ميامكـان بل مالحظه است از جملـه اينكـه خواننـدة مـتن ترجمـه، اما در اين ميان، چند نكته قا

را ندارد، و نـاگزير بايـد بـه ـ ي اروپاييها زباناحتماالً به ـ سنجش دقت محتواي متن مؤلف .مقايسه و سنجش مترجم اعتماد كند

بـه ها قول نقل، ترجمة رنديگ يم كار بهآثار گونه نياروش ديگري كه برخي از مترجمان در در اين روش، مترجم صرفاً خود . ي به متن اصلي فارسي استتوجه يبان فارسي امروزي و زب

اين روش از ايـن جهـت كـه . داند يمرا به بازگرداني و ترجمة متن دردسترس مؤلف موظف . داشته باشد دنبال بهنتايج جالب توجهي تواند يم، گذارد يممتن دردسترس مؤلف را دراختيار

؛ زيـرا هـر دو مؤلـف و هـم شـود يمـ تر كينزداننده به درك مؤلف در اين روش، خو زبان يفارسدارند و البته خوانندة رو شيپخواننده متن يكساني را براي فهم موضوع پژوهش

. به متن اصلي هم رجوع كند و به مقايسه و سنجش بپردازد تواند يمو يـا متفـاوت ي فهـم نادرسـت هـا سرچشـمه حتـي توانـد يمـ در اين روش، خواننـده

. دست يابد شده ترجمهي ادبي و علمي زبان مبدأ و ها تيقابلرا ارزيابي كند و به شناس شرق

Page 36: مشاهده فایل PFD

29 يزدان فرخي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

زيـادي را در خـود فـراهم يهـا بيآسـ يها نهيزمبا اين همه، روش اخير ممكن است صورت نگيـرد و متـرجم دقت بهممكن است انتقال مفاهيم ها يساز معادلويژه در سازد، به

شايد هنگـامي كـه . بازسازي نكند يخوب بهكار بگيرد كه فضاي متن اصلي را را به ييها واژههاي اخير از آثار آنه ماري شيمل، شعر حافظ از زبان آلمـاني بـه فارسـي در يكي از ترجمه

:، مترجم همين راه را پيموده استشود يمترجمه ـ . كند يمو گل سرخ را پراكنده بخشد يمشراب نيز شادي بـازرس ! ا طنـين ربـاب ننوش ب

)132:1386شيمل، ! (بسيار سختگير است

: و شعر اصلي چنين است 2به بانگ چنگ مخور كه محتسب تيز اسـت اسـتزيبگلو بادبخشفرحاگر چه باده

)42، غزل100: 1359حافظ، (دقـت ها يساز معادل، شود يمدر اين بازگرداني، گرچه بخشي از معناي شعر حافظ منتقل

: 1386معـين، ←(ي موسـيقي هسـتند ها آلترباب هر دو ندارد؛ هر چند كه چنگ و ندانيچهمچنـين، . رونـد مـي شـمار بـه ، به هر حال دو سـاز متفـاوت )»رباب«و » چنگ«ي ها مدخل

تواند تمامي كاركردها و موقعيت مي» بازرس«تعبير شده است؛ آيا واژه » بازرس« به» محتسب« ي ايران و جهان اسالم را به ذهن متبادر كند؟در تاريخ اجتماع» محتسب«

را شايد بتوان مالك خوبي براي سنجش هر دو فراينـد ترجمـه ها يبازگرداناين فرايند در ايـن . به عبارت ديگر، مترجم اول و دوم در اين زمينه قابل مقايسه هسـتند . آورد شمار به

. تأمل است ، مسئلة محتوا نيز قابليساز معادلمورد، افزون بر مشكل :چنين سروده است» تعريف از تفنگ شاه جهان«كليم كاشاني در شعري با عنوان

ــاحبقران ــاني ص ــگ ث ــزت تفن بـرد يمـ كز شرف خاقان اگر باشد به دوشش دارد آن عــي ــتالط دايم ــا آن اخ ــه ب ــي داردك 3بـرد يم گوشش بهتا سر خود به لرزديمماشه هيبت

:چنين ترجمه شده است اين شعر در اثر اخير شيمل كند يم، زندگي دشمن را نيز تباه زند يمتفنگ فرمانروا كه خصم را آتش

) 99: 1386 شيمل،( با رعد و برق يا رهيتاز دست غرنده فرمانروا ابر در اين فرايندهاي ترجمه، چه مفاهيمي ازدسـت رفتـه اسـت؟ متـرجم زبـان فارسـي

توضـيحي توانسـت يمـ كم شته است؛ زيرا دستاحتماالً به اصل متن فارسي دسترسي ندادر هر صورت، اين نكته حـداقل بـراي اثبـات . دربارة اختالف آن با متن اصلي اضافه كند

Page 37: مشاهده فایل PFD

يشناس رانياي ها پژوهشبرخي مالحظات دربارة ترجمة 30

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

ي را هـم شناسـ شرقي ها پژوهشدرستي متن دردسترس مؤلف، لزوم بازنگري متن مبناي .كند يمگوشزد

بـراي . ت بـااليي دارنـد كـه دقـ شود يمچشمگيري ديده يها نمونهالبته در اين روش، تجزيـه يـا تـاريخ وصـاف جوديت فيفر كه موضوع يها پژوهشنمونه، از ترجمة يكي از

را شده يبازگردانكه مترجم متن ديآ يبرمبررسي شده است، چنين االعصار تزجيهو المصارنقل و البته اين از ظاهر )299: 1386 فيفر،( به فارسي ترجمه كرده است شناس رانيااز زبان

روزگار مغول، تالش بسيار زيـادي سبك بهمترجم براي نگارش متن . شود ينمقول روشن آشنايي متـرجم بـه ليدل بهدر اين نمونه، . كرده و توانايي وي در زبان فارسي ستودني است

و البتـه محتـوا و شـود ينمـ ديده ها يساز معادلسبك ادبي دورة مغول، تفاوت چنداني در : چنين است شده ترجمهمتن . انتقال يافته است يوبخ بهمعناي متن

قصد و نظر ... ستقصد از تسويد اين بياض صرفاً ثبت اخبار و آثار و ذكر اعالم واقعات نياز صنايع علوم فهرست بدايع فضايل، نمونـة يا مجموعهكه اين كتاب آن است ]نويسنده[

اخبار و احوال كه موضوع علم ] هو اينك[بالغت باشد، يها قالباسلوب فصاحت و قانون ضاوت كنند كه اين كتاب در بعد از تأمل وافي ق ... ، تا فضالگرددتاريخ است در آن عرضه

، و افسون منابت زر و زيور عبارات، درميـان ييگو سجعبيان، تسلسل معاني، سحر فخامت ) همان( .عرب و عجم، سابقه ندارد

كه البته با توجه ـ ق.ـ ه 1269در سال ريخ وصافتامتن موردنظر مؤلف در چاپ سنگي از :چنين استـ به ارجاعات پاياني مقاله، مبناي اين نقل بوده

اما ... غرض از تسويد اين بياض مجرد تقييد اخبار و آثار تنسيق روايات و حكايات نيستنظر بر آن است كه اين كتاب، مجموعة صنايع علوم و فهرسـت بـدايع فضـايل و دسـتور اساليب بالغت و قانون قواليب براعت باشد و اخبار و احوال كه موضوع علم تاريخ اسـت

بعد از تأمل شافي انصاف دهند كه در ...فضال كه چناندر مضامين آن بالعرض معلوم گردد رشافت لفظ و سياقت معني و حسن مواقع تضمين و لطف مراتع تحسـين و تـزئين بـرين

)147: 1338 وصاف،( .نيست يريغ هبنمط در عرب و عجم مسبوق

از آشنايي فراوان وي با متوني از اين دست اشـاره دارد، بسـيار ديترد يبتالش مترجم كه دقـت بـاالي مؤلـف و تـوان يمـ تـاريخ وصـاف چشمگير است و با رجـوع مختصـري بـه

. را سنجيد شناس شرقه موضـوع مـورد خواننـدگاني اسـت كـ اعتمـاد يبحال، مشكل اساسي اين روش، هر به

Page 38: مشاهده فایل PFD

31 يزدان فرخي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

مؤلـف رفتـة كـار بـه و يا به متن فارسي و نسخه كنند ينمصورتي ويژه دنبال هپژوهش را ببه تفاوت مـتن خـود بـا مـتن كم دستمترجمان شود يمپيشنهاد رو نيازا. دسترسي ندارند

.اشاره كنند ها پانوشتاصلي فارسي در تاريخياسامي و اصطالحات )Transliteration( گرداني سهينو

، بخشـي از فراينـد ترجمـه را ... ها، قبايـل، اسامي خاص مربوط به اشخاص، شهرها، نحله نويسة آنهـا ، فقط شوند ينماز آنجا كه اين دسته از واژگان، معنايي ترجمه . دهند تشكيل مي

يگردان سهينوبراي . شوند يم يگردان سهينو اصطالح بهو ابدي يمبه خط مقصد ترجمه انتقال بـه نظـام تـوان يمـ مختلفـي وجـود دارد؛ بـراي نمونـه يها نظامزبان فارسي و عربي، در 4.اشاره كرد مصاحب المعارفةدايرو يا فرهنگ معين يگردان سهينو

يها نظامبه وجود اين يتوجه يبخاص براي اين فرايند و يا يها نظاممشكل استفاده از شـمار بهبراي ايرانيان و كشورهاي اسالمي يا روزمرهحتي مشكل توان يمگرداني را نويسهدر ايران، براي معرفي شـهرها، روسـتاها، و آثـار تـاريخي منـاطق مختلـف، روشـي . آورد، آموزشـي در ايـن زمينـه داده ها دانشگاهو در مدارس و رود ينم كار به ريگ همهو مند قاعده

ترجمـة فارسـي دوبـارة ايـن نيز مشكالتي در يشناس رانيادر فرايند ترجمة آثار . شود ينمانگليسـي ژهيـ و بهغربي و يها زبانو حروفي كه ها مصوت ديترد يب. ديآ يم وجود بهاسامي

»ق«و يا » خ«به حرف توان يمبراي نمونه . كنند يمبيگانه است، بيشترين مشكالت را ايجاد هـا مصوتي برخي ؛ حترود يم كار بهگرداني آن اشاره كرد كه اَشكال گوناگوني براي نويسه

دانستن اينكه مؤلـف چـه . شود يمنوشته eو گاهي با iمانند صداي كوتاه زير نيز گاهي با كننـده نيـي تععامـل يگردان سهينواست كه در يا نكتهصورتي از اسامي را درنظر داشته نيز

گليسي به فارسـي، از ان يگردان سهينودر انتقال كننده نييتعبا اين همه، عامل . رود مي شمار به . يافتن نظام يا سيستمي است كه در كتاب رعايت شده است

به مسائل يادشده، حتي ممكن است اشتباهاتي منجر شود كه آسيب زيادي به يتوجه يب عنـوان به» روپيه«معادل مثال، در كتاب اخيرالذكر از آنه ماري شيمل، عنوان به. متن وارد كند

نظـر بـه كـه ) 74: 1386 شـيمل، ( شـده گردانـي يسهنو) الخ( lakhواحد پول رايج از روي » خ«را بـه kبه همـراه hحرف ،lakhظاهراً مترجم در واژة . است تر يحصح» لك« رسد يم

مسلمان در قلمرو گوركانيـان يها فرقهبراي يكي از » چِشتي«در واژة . بازخواني كرده است= Chishti: شـده اسـت گردانـي يسـه ون» ي«بـه » چ«نيز صداي مصوت كوتاه پايين پس از

Page 39: مشاهده فایل PFD

يشناس رانياي ها پژوهشبرخي مالحظات دربارة ترجمة 32

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

نام حـاكم ـ »جنتمور«گرداني توان به نويسه براي نمونة بيشتر مي يا. )35همان، ص( چيشتيكه در ترجمـة آن بـه ) 218: 1382 جويني،( توجه كرد جهانگشاي جويني ز قولا ـ مغولي

نكـردن عـه مراجافزون بـر ). 41: 1380 اشپولر،( ذكر شده است» جينتمور« فارسي، صورتخـاص هـم يهـا واژه يگردان سهينو يها ستميس يريكارگ بهمترجم به متن اصلي، دشواري

از ها يگردان سهينوتا با انواع دارد يمممكن است چنين مواردي را ايجاد كند و مترجم را وا . هاي شرقي به خط التين آشنا شود زبان

ي صحيح اصطالحات تاريخيريكارگ به

ي مفاهيمي خاص دارنـد، بايـد بااحتيـاط ا دورهكه در ها واژهي براي برخي از ساز معادلگاهي در شـود يمـ سـبب كاركردهـا مفاهيم و معناها و حتي گـاهي بودن كينزدصورت گيرد؛ و به

، »اتابـك «و واژة » اتابكي«براي نمونه، نهاد . يي صورت گيردها يانگار سهل هانآيابي براي معادليان و يادآور كاركردهاي مقامي ويـژه از ايـن دوران تـا چنـدي پـس از مربوط به دورة سلجوق

پـس، . كنـد يمـ مغوالن است و كاربرد آن، فضاي ايـن روزگـار را در ذهـن خواننـده تـداعي ي را پيـدا ا ژهيـ واست، شكل » للـه«ي آنچه در دورة صفوي به مفهوم جا بهي اين واژه ريكارگ بهام در دورة صفوي شباهت زيادي با نهاد اتابكي دارد، كاربرد ؛ و باآنكه كاركردهاي اين مقكند يم

در . ، انحرافي در معنا و مفهوم مورد بحـث اسـت »للـه«ي جا بهآن براي فضاي روزگار صفوي جا از ترجمة تاريخ ايران، پژوهش دانشگاه كيمبريج، در بخش مربوط به صفويه، مترجم در همه

: نمونـه عنـوان بـه ؛ )56 ـ 53: 1379 ،51 رويمر،( كرده استاستفاده » للـه«ي جا به» اتابك«واژة از متون شاخص دورة صفوي ماننـد كه چنان ـ ديترد يب. »دورمش خان شاملو اتابك سام ميرزا«

كاربردي نداشـته اسـت » للـه«ي جا به كم دست» اتابك«ي مانند ا واژه ديآ يبرم ي عباسيآرا عالمدر ترجمة اثر ديگري از رويمـر، افـزون بـر » للـه«الح اصط ).261: 1351 اسكندربيگ منشي،(چون سـام ميـرزا نوجـوان «: نيز بازگرداني شده است» مربي«به ).314: 1380رويمر، ( »اتابك«

).313ص ،همان( »ادارة حكومت را در دست داشت ـ مربي وي ـ شاملو خان شيدورمبود، ي دقيق در بخش مفاهيم كليديها واژهگيري كار بهاز مفاهيم كليدي، مواردي است كه پژوهش برپاية آن بنيان گرفته و مبناي اثر تحقيقي ظورمن

انتخاب در بازگرداني اين مفاهيم اگر با دقت همراه نباشد، تمامي اثر را تحـت شـعاع . است عنـوان بـه . سازد يمدشوار و حتي منحرف شده ترجمهرا در زبان ها آنو درك دهد يمقرار

Page 40: مشاهده فایل PFD

33 يزدان فرخي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

تـداوم و لمبتون كه در ترجمة موجود در ايران با عنـوان . اس. ثر مشهور آن كينمونه، در اانگـاري روي داده و ترجمـة ، سـهل )1372 لمبتون،( رسيده چاپ به ايران ةتحول تاريخ ميان

In Medieval:عنوان اصلي اين اثر چنين است. تمامي اثر را در مظان ترديد قرار داده است

Persia Countinuity and Change.5 مشخصات كتاب اصلي شناسنامة ترجمه نيامده استدر متن فارسي ميسر نيست؛ كه البته شده ترجمهبررسي عنوان اصلي با عنوان رو نيهمو از

بـراي جلـب اعتمـاد پژوهشـگران، مشخصـات كامـل اثـر كـم دسـت الزم است مترجمان گزينـي بـراي واژة در معادل كه شود يمساده مشخص يا سهيمقابا . را ذكر كنند شده ترجمه

Change ،تحول«و » تغيير«آنكه تفاوت مفهومي در واژة ژهيو به، اشتباهي فاحش روي داده «اساساً منظور مؤلف اين بوده است كه در تاريخ ميانـة ايـران، دربـارة . بسيار چشمگير است

هنگامي . ايران ندارد تغييريافته پژوهش كند و اعتقادي به تحول در تاريخ يها مؤلفهنهادها و هنگام بررسـي ايـن مفهـوم در مـتن به ديترد يب، دهد يمكه اين اشتباه در عنوان كتاب روي

مترجم تا چه انـدازه بـه مفهـوم يراست به. كتاب نيز با اشتباهات ديگري مواجه خواهيم شداثـر سخن مؤلف نزديك بوده است و كساني كه به متن اصلي دسترسي نداشته و يا به ايـن

اخيرِاً ايـن . اند بردهتا چه حد منظور مؤلف را درك كرده و بهرة علمي از آن اند كردهاعتماد و بنابراين چنين اشتباه فاحشي طي ايـن 6؛اثر بدون ويرايش به چاپ مجدد نيز رسيده است

! همه سال در جامعة علمي تاريخ روي داده و پيشنهادي براي اصالح آن مطرح نشده اسـت كتاب خوانده نشده و در مجامع علمي تاريخ دربارة آن بحث شـده اسـت؟ احتمـاالً آيا اين

؛ در غير اين صورت، اثر يادشـده را بـدون اند نشدهمترجم و ناشر از ايرادات كار خود آگاه . كردند اصالح روانة بازار نمي

گيري نتيجه

ة ترجمـة آثـار تـاريخي با بررسي برخي از اشتباهات و مالحظاتي كه در اين نوشتار دربـار كـاري اسـت كـه يشناس رانياتاريخي و يها پژوهشكه ترجمة ديآ يبرمانجام شد، چنين

را ييهـا مهـارت ترجمـة ايـن دسـته از آثـار، . نيازمند تدوين اصول و فنـوني ويـژه اسـت . ديگـر وجـود دارد يهـا رشـته مشخص و مجزا از يصورت بهنياز به آموزش آن طلبدكه يم

بـه تواند ينمبازگرداني آثاري كه بر پاية متون و اسناد فارسي شكل گرفته است، مترجم در به اثر ترجمة خود ناچار اسـت دنيبخش كمال، براي حال نيع باشد، و در اعتنا يبمتن فارسي

يگردان سهينوهاي ترجمه مانند آموختن برخي مهارت. متن فارسي را با ترجمه مطابقت دهد

Page 41: مشاهده فایل PFD

يشناس رانياي ها پژوهشبرخي مالحظات دربارة ترجمة 34

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

علـوم انسـاني، اهميـت يهـا رشـته در مقايسه با ترجمة بسياري از اعالم و اسامي خاص،، آسيب فراواني به موضـوع مـورد ها يگردان سهينوتفاوتي ناچيز در بازخواني . بيشتري دارد

هـا پـژوهش تاريخي و درك فضـاي هـر دوره و هـر حـوزه از يها دانسته. بحث وارد كند شـمار بـه انتقال مفـاهيم، امـري ضـروري و ينيگز معادلبراي مترجم ازجهت يشناس رانياديگر را بخشي از فراينـد توليـد يها زبانبه گرفته صورت يها پژوهشاگر ترجمة . رود يم

، بلكه با دقت در ديآ ينم شمار بهعلم بدانيم، مترجم فقط بازگردان سادة متن از زباني بيگانه غالب در زبان فارسي تبديل يها گفتمانانتقال مفاهيم، دانش توليدشده در فضاي ديگر را به

نوع نگـاه حـاكم رسد يم نظر به. و نقش مهمي در شتاب پيشرفت علمي كشور دارد كند يمبر جامعة علمي اهميت و ارزش ترجمه را كمتر از آنچـه بايـد و شـايد موجـب شـده و از

ون تـدوين اصـول و فنـ . الزم است رويكردي تازه در اين زمينه درپيش گرفته شـود رو نياو آمـوزش آن و نيـز ) و متـون اصـلي هـا پژوهشاعم از ( تاريخي يها ترجمهخاص براي ـ سـه ينوبه دنيبخش سامانتالش براي موجـود از اعـالم تـاريخي و سـرانجام يهـا يگردان

.نقدهاي كتاب براي انتشار مجدد آثار، گام مهمي در اين زمينه خواهد بود انگاشتن مهم نوشت يپ .1381يا بويل، ؛1357 ،پطروشفسكيمشهور، بنگريد به يها نمونهاز .1فرخـي، يـزدان، در قلمـرو : ←و نقد و بررسـي ايـن اثـر به ارهبراي كسب اطالع بيشتر در اين .2

.89تا 84، صص127، پياپي1387مغوالن بزرگ، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، دوره جديد، آذر .مجموعة شركت مهر ارقام رايانه استخراج شده است ،از»3درج، روايت «اين شعر از لوح فشردة .3 .50ـ 31:1382متين، پيمان، ←ي بيشتر درها نمونهبراي بسط اين موضوع و . 4

5.Countinuity and Change in Medieval Persia; Aspect of Administrative, Economic,

Social History in 11th -14th Century Persia, , London: I.B.Taurus, 1998. .1386با همان عنوان و مشخصات چاپ نخست در انتشارات ني، مرداد .6

منابع .اميركبير: تهران ،تصحيح ايرج افشار ،تاريخ عالم آراي عباسي ).1351( اسكندربيگ منشي

:قبلـي چـاپ ( علمي فرهنگي: تهران ،ترجمة محمود ميرآفتاب ،تاريخ مغول در ايران). 1380( اشپولر، برتولد ).1351:تهران .اميركبير: تهران ،ترجمة حسن انوشه ،)5كيمبريج، ج( تاريخ ايران). 1379( آ.بويل، جي

Page 42: مشاهده فایل PFD

35 يزدان فرخي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

، ترجمة كريم كشاورز، كشاورزي و مناسبات ارضي در ايران عهد مغول ).1357( پطروشفسكي، ايليا پاولويچ . پيام: تهران

.جهان كتاب: تهران ،قزويني تصحيح عالمه ،جهانگشاي جويني). 1382( جويني، عطاملك .خوارزمي: تهران ،تصحيح پرويز ناتل خانلري ،ديوان حافظ). 1359( محمد نيالد شمسحافظ، خواجه

).پژوهش دانشگاه كيمبريج، زير نظر پيتر جكسن( تاريخ ايران دوره تيموريان). 1379( رويمر، هانس روبرت .جامي: تهران ،ترجمة يعقوب آژند

.دانشگاه تهران :تهران ،ترجمة آذر آهنچي ،ايران در راه عصر جديد ).1380( برترويمر، هانس رو . انتشارات دانشگاه تهران ،ترجمة آذر آهنچي، ايران در راه عصر جديد). 1380( شيمل، آنه ماري . اميركبير: تهران. ترجمة فرامرز نجد سميعي. در قلمرو خانان مغول). 1386( شيمل، آنه ماري

، 127، دورة جديـد، پيـاپي كتاب ماه تـاريخ و جغرافيـا ، »در قلمرو مغوالن بزرگ« ).1387آذر ( زدانفرخي، ي .89ـ 84صص

ترجمـة محمدحسـين ،»تاريخي پرطمطراق از فرمـانروايي مغـول در ايـران «). 1386زمستان (فيفر، جوديت .39، دورة جديد، سال پنجم، شمارة چهارم، پياپي آئينة ميراثحيدريان،

. نشر ني: تهران ،ترجمة دكتر يعقوب آژند، ايران ةتداوم و تحول در تاريخ ميان). 1372( اس. كي. بتون، آنلم، 11، شمارة سخن سمت ،»اعالم فارسي و عربي با حروف انگليسي يگردان سهينو« ).1382پاييز ( متين، پيمان .50ـ 31ص .اميركبير: تهران، فرهنگ فارسي ).1386( محمد معين، ).رشديه( سينا كتابخانة ابن: تهران. تاريخ وصاف الحضره ).1338( اهللا فضل بن عبداهللااف، وص

Page 43: مشاهده فایل PFD
Page 44: مشاهده فایل PFD

پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگيهاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش 54ـ 37صص ، 1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان

ماكس وبر هاي نظريهتأثير ترجمة بر ديدگاه مورخان ايراني

*پور حميد كرمي

چكيدهاست كه تأثيرات زيـادي بـر محققـان انيشناس جامعه ترين مهمماكس وبر، يكي از

شناسي روشمورخان نيز هم از جنبة . مختلف علوم اجتماعي داشته است هاي رشته؛ و با ترجمه آثار اند پذيرفتهوي تأثير هاي انديشهو هم تبيين رويدادهاي تاريخي، از

.وبر به زبان فارسي، دامنة اين تأثيرپذيري افزايش يافتتاريخ معاصر روي خصوص بهني كه به تبيين وقايع تاريخي آن دسته از مورخا

و نظاير آن كـه وبـر » عقالنيت« ،»مشروعيت«، »تفهم«ازقبيل هايي واژه، با اند آوردهميـزان اثرپـذيري درزمينـة . دارنـد دايمـي كرد، ارتباط شناسي جامعهوارد مطالعات

از مباحـث تـر وسـيع ب، و نيز موضوع انقال» و كاركرد دولت أمنش«ازقبيل مباحثي دقيق و طور بهدر اين مقاله، با رويكردي تحليلي، ابعاد اين تأثيرپذيري . ديگر است

.شود ميمستند دربارة اين دو مفهوم بررسي .دولت پاتويمونياليزم، سلطانيسم، مشروعيت، :ها دواژهيكل

مقدمه

ر رويـدادهاي تـاريخي و دوران معاصر، برنحوة تبيـين و تفسـي درپي پيتحوالت گسترده و جـا بـه اي گسـترده ژرف و تأثيرات مورخان و پژوهشگران علوم اجتماعي، ازسويسياسي

گوناگون علوم هاي رشتهتحوالت و تغييرات اجتماعي تاريخ معاصر مورد توجه . است نهاده نمنـدا عالقـه درميان»اي رشتهمطالعات بين «، اصطالح دليلاجتماعي قرار گرفته و به همين

[email protected]تهران تاريخ دانشگاهاستاديار گروه * 5/6/90 :، تاريخ پذيرش 2/4/90 :تاريخ دريافت

Page 45: مشاهده فایل PFD

هاي ماكس وبر بر ديدگاه مورخان ايراني تأثير ترجمة نظريه 38

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، ن و برنامهنامة انتقادي متو پژوهش

، شناسـي جامعـه ارتبـاط متقابـل تـاريخ، . آشنا تبديل شده است اي واژهمباحث تاريخي، به افزوده ها رشتهاجتماعي، علوم سياسي و مانند اينها بر غنا و ژرفاي اين شناسي رواناقتصاد،

.اند كردهايفا ها پديدهدر تبيين اي برجستهبا دادوستد با يكديگر، نقش ها رشتهاست؛ و اين به خود اختصاص داده است؛ زيـرا بسـياري از اي برجسته، تاريخ جايگاه ها رشتهدرميان اين

و هـا پديـده ي تحقيق خود را با كمك ها مدلو ها هيفرض اند بودهمحققان علوم اجتماعي درصدد » پـژوهش هـاي جبهـه «با توجه به اين تحول بود كه گفته شده است . تحوالت تاريخي بيازمايند

)Goodwin and Skocpol, 1989: V.17, p.489( .كنند مياريخ حركت همراه تتاريخ، نمونة روشن و مشخص تأثيرپذيري متقابل تـاريخ شناسي جامعهحوزة مطالعاتي

تاريخ، تغيير يا دگرگوني در جامعه شناسي جامعهموضوع بررسي در . است شناسي جامعهو است، زيرا دائماً درحال حركت تاريخ تاريخ ،جامعه«گفته موافق باشيم كه ر با اين اگ. است .بريم مي حوزة علوم اجتماعي پي ترين مهم در، به اهميت تاريخ )2: 1372 روشه،( »است

كالسيك چون اگوست كنت، كارل مـاركس، مـاكس وبـر و شناسان جامعهپس از آنكه گرفتنـد و گسـترده از آثـار مورخـان بهـره طـور بـه خـود هـاي تئـوري اميل دوركهايم، در

شناسي جامعهو فرضيات خود تبيين كردند، ها انديشهرويدادهاي تاريخي را در چهارچوب علـوم اجتمـاعي را بـيش از هـاي رشتهتوجه محققان حوزة پژوهشي معتبر، عنوان بهتاريخ . خود معطوف ساخت سوي بهپيش

و دسـتة تـاريخي را بـه د شناسـي جامعـه مكاتـب تـوان مـي كلـي بنـدي تقسيمدر يك تحوالت سياسي و اقتصادي برخي ). 92: 1380 منوچهري،( ماركسيستي و وبري تقسيم كرد

پـس از هـاي ماركسيستماركس و هاي تئورياز كشورهاي جهان، ضمن كاستن از اعتبار . دهد ميماكس وبر گواهي هاي انديشهبا آرا و آنهاوي، بر نزديكي و حتي پيوستگي منطقي

طول چند دهة گذشـته، هـم از دردوران معاصر، خصوص بهن ايران، مورخان و پژوهشگرابـزرگ دنيـا، تـأثيرات شناسـان جامعه هاي نظريهو هم ازجهت فكري، از شناسي روشنظر

شايان ذكر است كه اين تأثيرپذيري، بيشتر درمورد آن دسته از مورخـان و . اند پذيرفتهژرفي خود را از سطح نقل روايات فراتـر بـرده و هاي بررسيپژوهشگراني صادق است كه دامنة

آنـان بـا مطالعـة مالحظـات و تـأمالت فكـري . آنها دسـت يابنـد به عمق اند بودهدرصدد .اند يافتهنوين و باارزشي دست هاي افق بهو شارحان افكارشان، شناسي جامعهپيشگامان

، مورخـان و انـد شـته دامختلف تعلق هاي زبانو ها فرهنگاز آنجا كه اين دانشمندان به صورت گرفته اسـت، كه از متون آنها هايي ترجمهعمده، از طريق طور بهديگر پژوهشگران

Page 46: مشاهده فایل PFD

39 پور حميد كرمي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

و هـا واژه. انـد يافتـه فكري آنها دسـت از آثارشان استفاده كرده و با واسطه به دستاوردهاي رواج تاريخ معاصر ايران وارد شده، اينك يها يبررساصطالحاتي كه به اين شيوه در حوزة

چون در تاريخ ايران نمونـة عينـي ها واژهبرخي از اين . يافته است يا العاده فوقو گسترش ، با همـان شـكل اند داشتهوجوه مشابه در تاريخ اين سرزمين كاربرد ليدل بهنداشته و صرفاً

، اقتصـادي و شناسـي روان، شناسي جامعهترجمة متون كالسيك يقين به. اند رفته كار بهالتين علم سياست در سدة گذشته، ابزار باارزشي دراختيار مورخـان و پژوهشـگران قـرار داد تـا

.تبيين كنند تري افزونرويدادها را با تعمق پس از آنكه آثار بسياري از دانشمندان علوم اجتماعي به زبان فارسي ترجمه شد، دامنـة

ريخ اجتمـاعي ايـران رو بـه و نظريات آنها بر مورخان و محققـان تـا ها انديشه تأثيرگذاريو هم در نگـاه پژوهشـگران ايرانـي، تغييـرات و شناسي روشفزوني نهاد؛ درنتيجه، هم در

. آمـد وجـود بـه تـاريخ معاصـر خصـوص بهتحوالت مهمي در جهت و تبيين وقايع تاريخ موضوع تحقيـق قـرار گيـرد؛ امـا متأسـفانه تواند مياز جهات متعدد بررسي اين تحوالت،

.مستقل به اين موضوع توجه نشده است صورت بهون تاكنو بر تأثيرپـذيري هاي انديشهدر اين مقاله، در چهارچوب بررسي چند مفهوم كليدي از

.آلماني بررسي شده است شناس جامعهپژوهشگران تاريخ عصر پهلوي از اين ، مطالعات ها تهنوشاين . شود ميرا شامل ها انديشهطيف متنوعي از آرا و آثار ماكس وبر،

، انتقادي و فلسفي و نيز آثار تاريخي خاص مانند مطالعه دربارة روابط توليدي شناختي روشبا توجه به اين گستردگي، . رديگ يمرا در بر شناسي جامعهكارهاي مربوط به و كشاورزي وي اجتمـاع هاي جنبشبحث به دو موضوع يعني دولت و ةحوز، گويي پراكندهبراي پرهيز از

اهميت اين دو موضـوع از ايـن جهـت اسـت كـه اسـباب تغييـرات و . محدود شده است .اند كردهتحوالت اساسي را در تاريخ چند دهة گذشته ايران فراهم

دولت

تاريخي و سياسي هميشـه از اهميـت برخـوردار هاي بررسيمفهوم دولت و ساختار آن در در بررسـي ادوار گذشـتة تـاريخ، . اسـت بوده و اين اهميت همواره وجوه گوناگوني داشته

نقش و كاركرد فراگير حكومت و حاكم و تأثير گستردة آن بر تمامي ابعاد جامعه و خاطر به. و ماهيت دولت ضرورتي، روشن و بـديهي بـوده اسـت ها ويژگي، مطالعة ها انسانزندگي

را ازدسـت داده از امتيازات خود يجامعة مدني بسيار نفع بهاگرچه دولت در جوامع غربي

Page 47: مشاهده فایل PFD

هاي ماكس وبر بر ديدگاه مورخان ايراني تأثير ترجمة نظريه 40

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، ن و برنامهنامة انتقادي متو پژوهش

در اين جوامع نيز همچنان براي برخي از محققان موضـوع مهمـي بـراي بررسـي و است، .آيد مي حساب بهپژوهش

اما در جوامع شرقي، حكومت بسياري از كاركردهاي پيشين خود را همچنان حفظ كرده رجي دموكراتيك آن اگرچه تغييراتي در سطوح خا هاي شيوهو نفوذ فرهنگ سياسي غرب و

زيادي بـا ادوار گذشـته هاي همسانيآن ايجاد كرده است، ماهيت آن در بيشتر اين جوامع، در اين جوامع، كارگزاران سياسي و در رأس آنها حاكمان همچنان نقش برتر خـود را . دارد

.كنند ميدر تحوالت جامعه و حتي در سرنوشت افراد ايفا قديم و جديد، ارائة تعريفي از اين واژه كه پيش از بحث دربارة علل تفاوت كاركرد دولت

هـاي تعريـف رغم علي. رسد مي نظر بهداشته باشند، ضروري نظر اتفاقروي آن نظران صاحبقـدرت عمـومي مسـتمر و متـداوم كـه « :آن را چنين تعريف كـرد توان ميگوناگون از دولت

) 20:1371 وينسنت،( »مختلف و حاصل امريت و اقتدار است هاي نقشمشتمل بر مناصب و اي پديـده عنـوان بهنظرية دولت . 1: دولت، دو نظريه، اعتبار فراواني دارد منشأدربارة ماهيت و

)188: 1374 بشيريه،( .مكانيكي اي پديده عنوان بهنظرية دولت . 2ارگانيكي،

دوم نظرية اول، از ظهور اولين متفكران سياسي در يونان تا دورة رنسانس رايج بود؛ نظرية .هم از رنسانس تا روزگار كنوني در بسياري از جوامع نوين حاكم است

افالطـون، ارسـطو، بطلميـوس و هـاي انديشـه در نظرية ارگانيكي، تحـت تـأثير افكـار و ؛ همچنين دولت بر شد مي، جهان بسته و مسقف و انسان مقهور طبيعت پنداشته ها نوافالطوني

پايان قرون وسـطي و آغـاز . داشت عهده بهبيت افراد را انسان حاكم بود و وظيفة اصالح و تريكي از نكاتي كه در اين ميان سـخت . رنسانس، بسياري از پندارهاي پيشين را متزلزل ساخت

بـر ايـن اسـاس، . دستخوش تغييرشد، تبديل انديشة دولت ارگانيكي به دولت مكـانيكي بـود فراد جامعه آن را برحسـب مصـلحت كه ا شد ميمحصول ارادة انساني تصور اي پديدهدولت

ابزار عنوان بهقدسي از دولت زدوده شد و هاي جنبهبا اين فرض، جنبه يا . اند كردهخود ايجاد درخدمت انسان قرار گرفت و اين اصل كهن را كه انسان بايد درخدمت دولـت باشـد، بـراي

)17ص ،همان( .هميشه به كناري نهادحـول را در نـوع برداشـت و تلقـي يونانيـان از طبيعـت اگرچه ارنست كاسيرر ريشـة ايـن ت

، تصور دولت مكانيكي تنها در عصر رنسانس شكل )72ـ 71: 1362كاسيرر،( كند مي وجو جست هـاي بحـث ، با »روسو«، »الك«، »هابز« ،»بدن« ،»ماكياولي«درطي چند سده، متفكراني چون . گرفت

.تيب، مباني نظري دولت مدرن را فراهم آوردندعلمي به اين مفهوم عمق بخشيدند و به اين تر

Page 48: مشاهده فایل PFD

41 پور حميد كرمي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

رخ ننمود، بلكه درنتيجة ورود عناصر و عوامـل جديـد چـون سادگي بهاين تحول البته اين بازيگران قدرتمند، تا زماني . بورژوازي، طبقة متوسط جديد و بوروكراسي شكل گرفت

الي وابسـته بـود از نظام فئـود هاي سنتعميق به طور بهكه حقوق تعهدات وظايف سياسي ها سنتاين بردن بين ازانجام وظايف خود ناتوان بودند؛ بنابراين، شرط دوام و پايداري آنها،

و اجتمـاعي، اقتصـادي سنت نظام فئودالي، درنتيجة عوامـل سياسـي، ). 67:1369هله،( بودرش پادشاهان، گست گرفتن قدرتجنبش اصالح دين، . از دست داد تدريج بهقدرت خود را

روابط اقتصادي و بازاري و پايان نزاع ميان دين و دولت، ازجمله عواملي اسـت كـه پايـان .عصر قديم تلقي شده است

. مطلقه ظاهر شدند هاي دولتمدرن در اروپا، نخست درقالب هاي دولت دانيم مي كه چنان مـدت بـه داد؛ و رخ داري سرمايه گرفتن شكلفئوداليته و رفتن ازبينيعني اين تحول در فاصلة

ها ويژگية اندرو وينسنت، اين عقيد بهمقتدري در اروپا شكل گرفت كه هاي دولتسال، 200نظرية حاكميت كامل و مطلق در قانونگذاري، نظرية ماكليـت، نظريـة حـق الهـي، «: را داشت

نتايجي كه جامعة غرب از ترين مهم). 84:1371وينسنت،( »مصلحت دولت و نظرية شخصيتايجاد بوروكراسـي عقالنـي، حـذف : آورد، عبارت بود از دست بهمطلقه هاي دولتت حاكمي

اين دستاوردها در مرحلة بعد . ارتش ملي، تأمين امنيت و انباشت سرمايه ايجادطبقات فئودالي، .دراختيار طبقة بوژوازي و دولت ليبرالي قرار گرفت

ـ گيـري شكل ژهيو بهفرايند تحول دولت در مغرب زمين ت جديـد و نتـايج آن، عالقـه و دولتوجه وبر را به خود معطوف ساخت؛ اما وي براي بررسي موشكافانة دولت مدرن، نيازمند تعميق

:كارل مانهايم گفته است كه همچنان. در تاريخ تحول دولت در تاريخ گذشتة غرب و شرق بود اجتمـاعي كـه كـدام يـك از عوامـل زنـد يمكل كار ماكس وبر بر محور اين پرسش دور

)30: 1383 به نقل از كوزر،( .اند معقوليت تمدن غرب را پديد آوردهاو از بنـدي تقسيم، بايد به »اقتدار« مفهوم خصوص بهبراي درك آراي وبر دربارة دولت و

عقالنـي، : شود مي، اقتدار به سه نوع تقسيم شناس جامعهاين نظر به. سه نوع اقتدار اشاره كردعقالني بر اعتقاد بـه قانونيـت كسـاني مبتنـي اقتدار). كاريزماتيك(ا فرهي و كراماتي ي سنتي

اقتدار سنتي مبتني بر اعتقاد به مشـروعيت قـدرت كسـاني . كنند مياست كه سلطه را اعمال اقتدار كراماتي مبتني بر فداكاري غيرعـادي بـراي . است كه بنا به سنت، مأمور اعمال اقتدارند

را درميان مريدان اي گسترده، اطاعت و فداكاري اش قهرمانانهوي كسي است كه تقدس يا نير )210: 1363 آرون،( .انگيزد آنها برمي

Page 49: مشاهده فایل PFD

هاي ماكس وبر بر ديدگاه مورخان ايراني تأثير ترجمة نظريه 42

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، ن و برنامهنامة انتقادي متو پژوهش

او معيار . شود ميوبر در توضيح بيشتر مفهوم سلطه و اقتدار، به واژة مشروعيت متوسل و معـاني مشـروعيت را شوندگان حكومتو ميزان پذيرش قدرت يك گروه را ميل دروني

.داند ميبي نمايندگان قدرت از سوي مردم پذيرش قل] بلكـه [ بر ديگران انگاشـت، » نفوذ«يا » قدرت«از اعمال اي شيوههر عنوان بهنبايد سيادت را

هاي انگيزهمبتني بر ـ معيار مناسبات واقعي سيادت، حداقل ميل به اطاعت است؛ بنابراين، نفع )269: 1374 وبر،( .در اطاعت است ـ بيروني با پذيرش حقيقي

وي مشـروعيت فـوق اسـت نظـر بـه درمورد هر كدام از اين سه نمونه، شرط دوام آنها از انديشـمندان سياسـي، مفهـوم يك هيچتا پيش از زمان ماكس وبر، ). 240: 1362 فروند،(

جدي مطرح نساخت؛ تنها او بود كه ميان سلطه و مشـروعيت، رابطـة طور بهمشروعيت را ، مستلزم ميزاني، ولو اندك، از آميز سلطهوبر همة روابط نظر به. رقراركردعميق و ناگسستني ب

ميل و اراده و تبعيت و اطاعت ازجانب فرمانبران است؛ زيرا بدون رضايت فرمانبران، هـيچ )155: 1380 ،زاده بينق( .موجد يك نظام سياسي پيوسته و پايدار شود تواند نمي اي سلطه

و تشريح وبر، بنا به علل مختلـف، ازجملـه ظهـور شـرايط سلطة سنتي برمبناي تفسير جاي خود را به بديل خـود ناچار بهجديد، هاي واقعيتجديد و عدم تطابق اين ساختار با

و بـا تفكيـك وجـوه كنـد يمـ وبر سلطة سـنتي را موشـكافي . دهد مييعني دولت مدرن يكنواخـت، وجـوه اهرظـ بهمختلف آن، درصدد اثبات اين نكته است كه نهادهاي سياسي

پيرسـاالري . 1 :كنـد مـي ترتيـب تقسـيم ايـن او انـواع سـلطة سـنتي را بـه .متفاوتي دارند)Gernotocracy( ،2. شاهي پدر )Patriarchilism (3. پاتريمونياليسـم )Patrimonialism ( )329: 1374وبر،( ).Sultanism( سلطانيسم .4

:ر دارندبا يكديگ هايي تفاوتاين اشكال سلطة سنتي، ، مبين نظامي هستند كه درآن »پدرشاهي«يا » پاترياركاليسم«و » پيرساالري«يا » ژنتوكراسي«

دليل اين امتياز، گذشته از كبر سن، آگاهي و دانش ايـن البته . رسد ميفرد ترين مسنقدرت به مـوروثي و در صـورت بـه در نظام پدرشاهي، قـدرت . سالخوردگان از سنت گذشتگان است

حفظ سنت و مواريث اعتقادي و فرهنگـي در ايـن نظـام، . يابد مييك خانواده استمرار درونرواج داشت كه در آن، هايي فرهنگپيرساالري و پدرشاهي در هاي نظام. اهميت فراواني دارد

.مختلف زندگي مردم داشت هاي برجنبه اي جانبهفرهنگي سيطرة همه هاي سنت ةواسـط بـه ايـن گسـترش، . نظام پدرشاهي است ةيافت هتوسعنظام پاتريمونياليسم، شكل

افـزايش فسـاد حاصـل همـراه بـه و وظـايف ديـواني و توسـعة اقتصـادي ها نقشافزايش

Page 50: مشاهده فایل PFD

43 پور حميد كرمي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

و نظريات وبر درمورد اشكال سلطه يا اقتدار سنتي مـورد توجـه ها انديشه). همان( شود مي هـاي دولـت ابل انطباق با پژوهشگران تاريخ معاصر ايران قرار گرفته است؛ و برخي آن را ق

:دانند ميقديم ايران پاتريمونياليسم سنتي، گفتمان مسلط در ايران پيش از ظهور فشارها و نفوذ تجدد غربي «ديگر مركب از عناصر مختلف و متعددي بوده اسـت هاي گفتماناين گفتمان همچون . بود

تغيير دوران صـفويه، شـيوة كه از آن جمله بايد نظرية شاهي ايراني، نظرية سياسي شيعه بهپاتريمونياليسـم سـنتي ايـران . را نام بـرد اي قبيلهخاص استبداد دوران قاجار و پدرساالري

سياسي، قداست دولت و رابطة مستمر آن پدرساالريكلي بر اقتدار و اطاعت مطلقه، طور بهغيرمشاركتي و و جانبه يكة ميان حكام و علماي دين و ساختار قدرت عمودي رابطبا خدا،

)65: 1382 بشيريه،( ».گذاشت ميغيررقابتي تأكيد ؛ و ايـن موفقيـت سازد ميو حاكمان خود سر را مطيع و منقاد سرداران پاتريمونياليسم،

. گيـرد مـي تنها با كمك نيروهاي نظامي بلكه با استفاده از ديوانساالري نسبتاً قوي صورت نهروسـيه خصوص بهاهيت طبقاتي نداشت اما در اروپا و در تاريخ ايران، نظام ديوانساالري م )104: 1376 وبر،( .ديوانساالران ازميان مالكان بودند

نمونـة تـوان نمي؛ بنابراين شود نميپاتريمونياليسم به نوع خاصي از مدل سياسي اطالق اين نظام، شـكلي از اقتـدار سياسـي سـنتي اسـت كـه .عيني تاريخي براي آن درنظرگرفت

كـه وبـر فئوداليسـم را نـوعي نمايد ميچنين . شود يميك خانوادة سلطنتي اعمال ةيلوس بهاقتداري سنت در هاي ويژگيحاكميت سياسي سنتي مربوط به غرب و پاتريمونياليسم را از

.است دانسته ميشرق تفكيـك و تمـايز » عمـومي «و » خصوصـي «در نظام اداري پاتريمونيال، ميان دو حـوزة

كـه هـايي نظـام ايـن سـاختار بـا ــ عنـوان شـد كـه همچنـان ــ ؛ وشود نميمشخصي ديده در سـلطة پاتريمونيـال، حـاكم يـا حكمـران، .عقالني دارند، متمايز اسـت هاي ديوانساالري

. كنـد مياعضاي شبكة ديوانساالري و نظامي خود را ازميان نزديكان و نوكران خود انتخاب هـاي نظـام بـا ييهـا شـباهت كه اي پيشرفتهانساالري ، ديوهايي نظامالبته در بعضي از چنين

؛ اما ماهيت شخصـي )252: 1362 فروند،( گيرد مياداري عقاليي دوران معاصر دارد، شكل .دهد نميامكان تغيير ماهيت آنها به نهادهاي عقاليي را هايي سازمانچنين

ري درجهـت تحـرك پاتريمونياليسم درمقايسـه بـا فئوداليسـم انعطـاف بيشـت هايي نظامولي ، قـدرت هـايي نظـام حاكمـان چنـين . دهند مياجتماعي وكسب ثروت براي مردم از خود نشان

Page 51: مشاهده فایل PFD

هاي ماكس وبر بر ديدگاه مورخان ايراني تأثير ترجمة نظريه 44

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، ن و برنامهنامة انتقادي متو پژوهش

امـور كردن عقالييپاتريمونياليسم با . اقتصادي و اجتماعي دارند هاي صحنهو چرايي در چون بي )351: 1374 وبر،( .دهد ميرا با سازمان بوروكراتيك از خود نشان ها شباهتمالي، برخي

و از سـوي . كنند مياقتصادي رقابت هاي سازمانو ها گروهاز يك سو هايي نظامدر چنين قدرت فائقة حاكم در صحنة اقتصادي و اجتماعي، تنهـا فرصـت فعاليـت بـراي ليدل بهديگر، هـاي نظـام ). 45: 1374 حجاريـان، ( شـود مـي تجاري يـا داليـل صـفت فـراهم داري سرمايه

سياسي در دنيـا اجهه با امواج نوگرايي و مشاركت ران معاصر، پس از موپاتريمونياليسم در دودولت مدرن را پذيرا شدند تـا ازعـوارض هاي جنبهانطباق با شرايط جديد، برخي از منظور به

مخالفت با مدرنيته درامان بمانند؛ اما از آنجا كه پذيرش كامل اقتضائات جديد، ماهيت سياسي .، تنها به اخذ مظاهر و اشكال ظاهري آن بسنده كردندساخت ميا آنها را دچار نيستي و فن

از تركيب پاتريمونياليسم با برخي از وجوه مدرن جديد، نظام نئوپاتريمونياليسـم يـا بـه )28: 1374 وبر،( .آمد وجود بهتعبير وبر، سلطانيسم

ي متفـاوت از آن اين الگو با پاتويمونياليسم تفاوت اساسي و ماهوي ندارد؛ اما در دو ويژگ، دومنخست، تالش آن براي ايجاد يا انتساب خود به منبع يا منابع جديـد مشـروعيت؛ : است

نئوپاتريمونيـال يـا هـاي نظـام در . تالش براي تأمين منبع يا منـابع پشـتيباني و حفـظ قـدرت بـراي هـايي كوشـش محروميت از مشروعيت يا اعتقاد قلبي مردم به آنهـا، علت بهسلطانيسم،

ازجمله اقداماتي كه در اين زمينـه . گيرد ميجدي صورت طور به ساز مشروعيتتحصيل منابع و پـروري رعيـت يا ). 10ـ 13: 1371 علمداري،( »كالينتاليستي«، ايجاد رابطة گيرد ميصورت عمـل بـه گونـاگون از پيـرو پشـتيباني هاي جنبهدراين مناسبات، حامي از . ي استپرور حاميو درمقابـل كند ميزيردست به حامي خود كمك عنوان به منصب صاحبگزار يا ؛ كارآورد مي

، هـا گـروه در شبكة كالينتاليسم، طيـف وسـيعي از . آورد مي دست بهمنافع اقتصادي و سياسي درواقـع، روابـط فـوق، يادگـار مناسـبات . ، و قبايل نظاير آنهـا وجـود دارد ها اتحاديهاحزاب،

هـانتينگتون، ( را نشـان داده اسـت ايط جديد به شكل ديگر خود در شرپاتريمونيالي است كه سياسي هاي نظامدر برخورد با ـ عنوان شد كه چنان ـ سنتي هاي حكومتدولت و ).91: 1370

اما . خود را ازدست دادند و هم به فقدان مشروعيت خود واقف شدند كارآيي همدموكراتيك، دنبـال نشـد و بـه برقـراري نهادهـاي اي ريشـه هاي حل راهبر اين مشكالت، آمدن قيفابراي

.ظاهري دموكراتيك و كسب مشروعيت ازطريق مريدپروري بسنده شدمختلف، مورد توجـه برخـي از هاي زماناستمرار ساختار سنتي جوامع شرقي درطول

خـود درصـدد كشـف ابعـاد هـاي پـژوهش رو، در ايـن پژوهشگران قرار گرفته است و از

Page 52: مشاهده فایل PFD

45 پور حميد كرمي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

پاتريمويناليسـم تـر كامـل آنـان نظـام سياسـي سلطانيسـم را شـكل . اند هبرآمدمختلف آن سياسـي جوامـع شـرقي را هاي ويژگييكي از اين محققان، هانتينگتون است كه . دانند مي

كه خصوصـيت اصـلي كند مياو بر اين نكته تأكيد . خود ساخته است هاي پژوهشكانون بـودن قـدرت در شـخص فرمـانروا، متمركزسلطانيسم يا نظام سنتي نئوپاتريمويناليسم در

قدرت، ثروت و موفقيت بسياري از افراد در اين نظـام، بـه رهبـر يـا . يا پادشاه است رهبرهانتينگتون رژيم سـلطنتي پهلـوي را . دسترسي به رهبر و يا مجموعة رهبري وابسته است

و ريپرو حامينمونة روشن و مشخص مدل سلطانيسم وبري و خصوصيت اين دولت را )124: 1387 آبراهاميان،( .داند ميفساد

بـه سـاختار و روابـط سياسـي دادن پايـان اهداف جنبش مشـروطيت، ترين مهميكي از پاتريمونيالي و برقراري دولت مدرن كه پاسخگوي مطالبات مردم باشد، بـود؛ امـا بـه علـل

كل مدرن پاتريمونيالي، ش1299تنها اين آرزو تحقق نيافت، بلكه با كودتاي اسفند مختلف نهآمـد كـه درنتيجـة آن، تتمـة وجـود بـه ايران در ـ دولت سلطانيسم يا نئوپاتريمونيال يعني ـ

.نماند جا بهمشروطيت هم از بين رفت و جز مجلس فرمايشي چيزي از آن مورخان و پژوهشگران تاريخ معاصر ايران، به علل جنبش مشروطيت و ناكامي آن توجه

در بررسي علل ـ ژوهشگران حوزة تاريخ معاصر ايرانيكي از پ ـ لهادي حائريعبدا. اند كردهياري جسـته » عقالني ةشرايط ظهور جامع«شكست اين رويداد، از نظرية ماكس وبر دربارة

او بـا . حائري معتقد است كه شرايط زماني ايران براي مشـروطيت آمـادگي نداشـت . استفرايند نوسازي يا مشروطيت را چنين پديدآمدنم براي شرايط الز برآثار و ارجاع به يكي از

انحصار وسايل تسلط و حكمفرمايي و امور اداري كـه براسـاس يـك سيسـتم : شمارد برميآيد و نيز مبتني بر يك نيروي نظـامي باشـد، همچنـين، وجـود يـك وجود بهدائمي مالياتي

حائري با توصيف جامعـة . ضروري است اي جامعهدستگاه اداري معقول براي تحقق چنين ايران در آستانة مشروطيت و با استناد به آنچه درمورد شرايط تحقق جوامع نوين گفته است،

)14ـ 15: 1364 حائري،( .داند يممشروطيت را در ايران زودهنگام ، اقـدامات اقتصـادي و )ش. ه 1320 ــ 1304( ة رضاشـاه سـال شانزدهدر دوران سلطنت

رضاشاه با تكيه . درجهت تبديل ايران به يك كشور مدرن صورت گرفت اي گسترده اجتماعيقدرت خـود را تثبيـت ـ دولتي و حمايت دربار بوروكراسيارتش جديد، ـ بر سه ركن جديد

از اين امتيازات، برتمامي مملكت تسـلط يافـت و درصـدد بـود تـا بـا گيري بهرهوي با . كردايـن تـالش، سياسـت رغم به. ن را به كشوري مدرن تبديل كنداقدامات اصالحي شتابان، ايرا

Page 53: مشاهده فایل PFD

هاي ماكس وبر بر ديدگاه مورخان ايراني تأثير ترجمة نظريه 46

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، ن و برنامهنامة انتقادي متو پژوهش

با اقدامات ـ يعني مجلس ـ درنيامد، بلكه نماد مشروطيت اجرا بهكشور نه تنها كردن دموكراتيزهمسـتقل هـاي روزنامهدر اين زمان، بساط . تبديل شد كفايت بيمستبدانه، به نهادي فرمايشي و

؛ حتي برخي از دوستان و ياران پيشـين رضاشـاه، قربـاني برچيده و فعاليت احزاب ممنوع شددولت رضاشـاه، تركيبـي از هاي ويژگي. سوءظن وي شدند، يا به زندان افتادند يا جان باختند

درقالـب توان ميكاركردهاي دولت مدرن و پاتريمونيال بود؛ به عبارتي، ميراث سياسي وي را . سلطانيسم بررسي كرد

نيـز ايـن دو جريـان، يعنـي ) ش.ه 1320 ــ 1357(رضا پهلـوي در دوران سلطنت محمدسـال 12البته . رفت ميهم پيش موازات بهنوگرايي اقتصادي و فرهنگي و اقدامات استبدادي،

نخست حكومـت وي، از ايـن قاعـده مسـتثني اسـت؛ زيـرا اشـغال ايـران ازسـوي متفقـين، هـاي سياسـت ي، اجـازة اعمـال اجتماعي و سياسـ هاي گروهشاه جوان و فعاليت تجربگي بي

.اقتدارگرايانه را از وي سلب كرده بودگوناگون هاي تحقيقو ها بررسيخصوصيات سياسي دوران پهلوي اول و دوم، موضوع

از هـايي جنبـه اين دربارة آن بحـث نخواهـد شـد و بـر رو، بيش از اين است؛ از قرار گرفتهمهـم هـاي شاخصـه وبري، آنها را از يشناس جامعه پردازان نظريهكاركرد سلطنت پهلوي كه

.شود يمسلطانيسم تأكيد اسـت؛ يعنـي » قـدرت بـودن شخصي«ة نظام سلطانيسم، شد شناخته هاي ويژگييكي از

قدرت سياسي و ابزارهاي اعمال آن در اختيار رهبر يا پادشاه است و وي از طريق دسـتگاه اين خصيصـه در . كند مياي جامعه اعمال نظامي و ديوانساالرانة خود آن را در تمامي نهاده

محمدرضا پهلوي، مانند پدرش، خود را همچون . دورة پهلوي اول و دوم كامالً مشهود بودو بر همين اساس، هميشه در مراسم رسمي اين گفتـه . كرد ميپادشاهان ايران باستان تصور

بنـدد يمـ اهنشاهي ابدي پيمان فرماندة ش عنوان بهكه دربرابر تاريخ، با ايران كرد ميرا تكرار : 1365 زونـيس، ؛14 ــ 15: 1364 حـائري، ( كه هميشه هم پادشاه و هم معلم و مرشد باشد

نهادهاي قانوني را به ابزار سياسي خود تبديل و تدريج بهاو در طول دوران سلطنت، ). 164و منقـاد را در امكان فعاليت واقعي و آزادانة احزاب و مطبوعات را سلب كرد و افراد مطيع

.رأس امور قرار دادويژگي دوم نظام سلطانيسـم پهلـوي اول و دوم، تبـديل ارتـش و نيروهـاي امنيتـي بـه

محمدرضـا پهلـوي از اسـتقالل . نهادهايي بود كه فقط دربرابر شاه مسئول و پاسخگو باشندز موعد و شخصيت افسران بلندمرتبة ارتش بيمناك بود؛ به همين دليل، با بازنشستگي پيش ا

Page 54: مشاهده فایل PFD

47 پور حميد كرمي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

.بـود خود، درصدد نظارت دقيق برآنهـا بسياري از آنها درطول زمامداري جايي جابهارتقا و )60ـ 65: 1365 ي،باغ قره(

، شود ميديده اي برجسته طور بهنظام سلطانيسم كه در دولت پهلوي هاي ويژگياز ديگر سي، فضاي بسـتة سياسـي، پايين نهادمندي سيا سطحاز ديوانساالري وفادار به شاه، توان مي

.پروري و از اين قبيل ياد كرد حاميقدرت، غيررسمي روابط اين نظام سياسي. ، زمينة ايجاد سلطانيسم را در ايران فراهم آورد1299كودتاي سوم اسفند

. است داري مملكتمدرن هاي شيوهتركيبي از ساختار سلطنتي ايراني و ـ عنوان شد كه چنان ـصورت گرفت كه در چهارچوب ايـران آن روزگـار، نيـروي ها قزاقمك هنگ اين كودتا با ك

هـاي سياسـت همچنين، حمايت دولت انگليس از اين كودتا، نقـش . آمد مي حساب بهمدرني كه البته تـا پـيش از ايـن در تـاريخ گذارد مي نمايش بهالمللي را در تحوالت سياسي ايران بين

شـهري يـا بـه هـاي گـروه حمايت بسياري از ). 9ـ 18: 1376 منوچهري،( بود سابقه بيايران .اصطالح طبقة متوسط نيز ويژگي جديدي بود كه پيش از اين در تاريخ ايران وجود نداشت

هـاي قـدرت از پشـتيباني گيـري بهرهاندكي تفاوت در هم رضاشاه و هم محمدرضاشاه بانيروهـاي نظـامي وجـوه خارجي در ايجاد طبقات متوسط و كسب حمايت آنهـا و تكيـه بـر

جنبـة سياسـي حكومـت ايـن دو، معيارهـاي شخصـي ترين مهممشترك فراواني داشتند، اما مخبرالسـلطنه . و حتي افراد مورد اعتمادشان بود ها گروهحكومت آنها و عدم اطمينان به ديگر

: رضا شاه بود، در اين زمينه چنين گزارش كرده است وزير نخست ها سالهدايت كه چاكران و چاپلوسـان رحـم جز بهشاه به احدي . امنيت قائل نيست كس هيچاه براي رضاشو تبعيـد نشـيني خانهمختلف ازميان برداشت يا به هاي حربهاو مخالفان خود را با . كند نمي

)403: 1363 هدايت،( .ناچار ساخت

و صورت گرفت تا دوام حيات ارتش درگـر اي گستردهدر سرتاسر دورة پهلوي، تالش به اين نكته وقوف داشتد كـه خوبي بهزيرا اين پدر و پسر . اراده و خواست شاه تصور شود

در اين زمان، از . وجود ارتشي مستقل و وفادار به مصالح ملي، با آرزوهاي آنها مطابق نيست؛ براي مثـال، در دورة شد مينظامي استفاده هاي پستمحدود در صورت بهنيروهاي نظامي

ياد شده است و در دورة محمدرضا وزير نخستتنها عنوان بهط از فريدون جم رضاخان، فق وزيـري نخسـت فقط در مواقع بحراني به آرا رزمزاهدي و شريف امامي و اهللا فضلپهلوي، هاليـدي ايـن وضـعيت را . به خواسـت و ارادة او نبـود آرا رزم وزيري نخستالبته . رسيدند

ديكتاتوري، پادشاهان يـا هاي نظاماو، در بيشتر نظر به. نددا ميمختص ديكتاتوري در ايران

Page 55: مشاهده فایل PFD

هاي ماكس وبر بر ديدگاه مورخان ايراني تأثير ترجمة نظريه 48

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، ن و برنامهنامة انتقادي متو پژوهش

.رهبران، نمايندة نظاميان هستند، اما درايران، برعكس، شاه بر نظاميـان تسـلط داشـته اسـت )59: 1358 هاليدي،(

نيامـد؛ دسـت بهتسلط بر ارتش و نيروهاي نظامي در عصر پهلوي، صرفاًَ از طريق زور گوناگون و گسترده به آنهـا صـورت هاي پاداشواگذاري امتيازها و بلكه اين روند درنتيجة

هـاي يمسـتمر ، كـالن هـاي حقـوق بخشي از اين امتيازات عبارت بود از پرداخت . گرفت مكفي، سفرهاي مكرر به خارج از كشور، امكانـان پيشـرفت بهداشـتي، مسـكن مناسـب و

)399: 1387 آبراهاميان،( .ارزان، اين نهاد مطيع سلطنت شد و عاليق و منابع خود را از مصالح درپي اين توجه به ارتش

پاتويموينال گفته است، هاي ارتشاين ويژگي، با آنچه ماكس وبر دربارة . ملت جدا ساخت :مطابقت دارد

دارد، يعني لشكر صرفاً شخص حكمـران » پاتريمونيال«اينكه تا چه حد يك قشون ماهيت وي دراختيار وي باشند، محكـي صـرفاً اقتصـادي دارد؛ اي هقبيل همبوده و حتي درمقابله با

باشد، به تر كاملو تر گستردهيعني تجهيز و تغذية قشون از ذخاير و منابع حكمران، هرقدر دراين صورت، . همان نسبت ارتش پاتريمونيال بدون قيد و شرط دراختيار سرور قرار دارد

ت و حيـات نظـامي آن متكـي بـه او و اين ارتش بدون حكمران قادر به هيچ عملـي نيسـ )358: 1374 وبر،( سازمان بوروكراتيك غيرنظامي آن است

كـه چنان ـ اشتياق رضاشاه و محمدرضا پهلوي، به تسلط كامل بر ارتش محدود نبود، بلكهمهم جامعه درمعرض اين نظارت دقيق و گسـترده قـرار هاي جنبهتمامي اركان و ـ عنوان شد

خصـوص بـه ستيابي دولت ايران به نفـت و افـزايش ثـروت آن، رضاشـاه و پس از د. داشتندداخلي و حتي خـارجي اعتمـاد بـه نفـس بيشـتري هاي سياستمحمدرضا پهلوي در اعمال

.آوردند دست بهمختلـف حيـات سياسـي و هاي برجنبهدر دورة زمامداري محمدرضا پهلوي، دامنة سيطرة او

ـبب . او كامالً شكل شخصي به خود گرفت شد و دولت تر افزوناقتصادي كشور ايـن ويژگـي سبـه اي ويـژه شد تا هنگام بررسي علل سقوط پهلوي و پيروزي انقالب اسالمي، تمركـز و توجـه

كـاالي صـادراتي تـرين ارزشو با ترين مهماز آنجا كه . ساختار دولت و كاركرد آن صورت گيرد هـاي جنبـه رار داشـت، نقـش و تـأثير آن در و درآمد آن دراختيار دولـت قـ ـ يعني نفت ـ كشور

اقتصـادي، سياسـي، نظـامي، و هـاي فعاليتساية دولت بر همة . بود كننده تعيينمختلف اقتصادي .نمود يمكه حتي تصور انجام هر اقدام مستقلي در اين زمينه دشوار كرد يمفرهنگي چنان سنگيني

Page 56: مشاهده فایل PFD

49 پور حميد كرمي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

وم بود كـه ادامـة ايـن وضـعيت در سياسي معل گران تحليلالبته حتي در آن زمان، براي بلندمدت سلطنت محمدرضا پهلوي را در موقعيت خطرناكي قرار خواهد داد؛ زيـرا تمركـز

و مشـكالت را متوجـه او هـا نارسـايي همة اختيارات در دست يك نفر، مسئوليت تمـامي مـردم او را مسـبب هـاي تـوده به همين جهت، در اواخر سلطنت محمدرضا حتي . كرد مي

.دانستند ميكشور هاي مصيبتو ها ناكاميهمة اصليدر تحليـل تـاريخ معاصـر . مشكالت دستگاه پهلوي بود ترين مهمبحران مشروعيت، از

. كاربرد فراواني درميان مورخان و پژوهشگران داشته اسـت و دارد » مشروعيت«ايران، واژة تحليـل مـاكس وبـر در كليدي هاي واژهاز ) legitimacy(» مشروطيت«شايان ذكر است كه

كـه ايـن گونـه آنمعناي ايـن واژه، ـ عنوان شد كه چنان ـ قديم و جديد است؛ و هاي دولتيكي از محققان تاريخ . توضيح داده، پذيرش قلبي حاكمان و حكومتگران است شناس جامعه

ايـران هـاي حكومـت معاصر ايران، براساس تأمالت مـاكس وبـر پيرامـون ايـن اصـطالح، كه مشـروعيت خـود را درنتيجـة داند مي» فره ايزدي«صر را مبتني بر دوران معا خصوص به

)14ـ 20: 1379 همايون كاتوزيان،( .نه رضايت مردم اند آورده دست بهزور و اقتدار

اجتماعي هاي جنبشماكس وبر درميان پژوهشگران تحوالت سياسي و هاي انديشهيكي از عواملي كه باعث شد

درچند دهة گذشته، مورد توجه قرار گيرد، وقوع رويدادهاي سياسي ژهيو بهن، اجتماعي ايرارهبري امام خميني در هاي ويژگيچون سقوط دولت پهلوي و نيز انگيزي شگفتبزرگ و

آنچـه وبـر . جريان رهبري مبارزات مردم مسلمان ايران عليه سلطنت محمدرضا پهلوي بودو نقش رهبـري كاريزماتيـك در ايـن زمينـه گفتـه دربارة چگونگي وقوع جنبش يا انقالب

.است، وجوه اشتراك فراواني با رخدادهاي انقالب اسالمي دارد يشناس روشوبر دراين زمينه، ارائة مختصري درمورد هاي انديشهپيش از توضيح آرا و هر پژوهشگر علوم . دينما يمدر عرصة اجتماعي ضروري ها انسانوي پيرامون انگيزة كنش

و منطـق اسـتداللي پيـروي شناختي روشتماعي، در فرآيند تحقيق خود، از يك اسلوب اجو براي اينكه بتواند از اين منطق پيروي كند، به تدوين آن در چهارچوب يك رشـته كند مي

وبر در بررسـي نظريـة كـنش و ). 10: 1385 معيني علمداري،( نياز دارد ها نظريهو ها روشكنشگر، بر هاي انساناو پيش از پرداختن به موضوع . اعتقاد داشت انواع سلطه، به اين اصل

هاي زمينهانساني در چهارچوب هاي كنشدر هدايت آنبر نقش و نيز » معاني ذهني«مفهوم

Page 57: مشاهده فایل PFD

هاي ماكس وبر بر ديدگاه مورخان ايراني تأثير ترجمة نظريه 50

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، ن و برنامهنامة انتقادي متو پژوهش

وبر معتقد بود كـه رفتارهـايي كـه در چهـارچوب چنـين . اجتماعي تأكيد داشت ـ تاريخي )299ـ 300: 1383 كوزر،( .ودنخواهد ب شناسي جامعهمعنايي نباشد، موضوع

او نظـر بـه . جمعـي اسـت منشأ رفتارازنظر وبر، تعهد اجتماعي به نوعي نظام عقيدتي، كوشـند مـي و كنند يماجتماعي، خود را به تعاريفي كلي از خود و جهان متعهد هاي گروه

مـاعي اجت هـاي جنبشجهان خود را براساس اين تعاريف تغيير دهند، بنابراين، براي فهم معنـايي » تفهـم «ازنظر وبر، فهم رفتارهاي اجتماعي، نيازمنـد . بايد اين تعاريف را شناخت

رفتارهـاي اجتمـاعي درجهـت . است كه بازيگران اجتماعي از اعمال خود درنظـر دارنـد و براي آن رفتارها شناخت وجه معنـا و ارزش ضـرورت گيرند ميمعاني خاصي صورت

)57: 1374 الف بشيريه،( داردنـاظران كـنش هاي معرفتانسان را با استناد به هاي كنش شناسان جامعهتا پيش از وبر،

و نظريات او، درك و تفهم معنايي كه فاعل كـنش بـراي ها انديشه؛ اما درنتيجة سنجيدند ميمنظور وبر البته . پيدا كرده است شناسي جامعه، جاي مهمي در مطالعات پذيرد ميرفتار خود )212: 1363 آرون،( .دهد يمر معنايي است كه هر فاعل به رفتار خويش عبارت از ه

كـنش انفعـالي عقالنـي : كنـد مـي را به چهار نوع تقسـيم ها انسان هاي كنشماكس وبر معطوف به هدف، كنش عقالني معطوف به ارزش، كنش انفعالي يا عاطفي، و باألخره كنش

در اين . سازد ميرا ي هندسي است كه پلكنش عقالني معطوب به هدف، مانند كنش م. سنتي كـار بـه رفتار، فاعل كنش، هدف روشني درنظر دارد و همة وسايل را براي رسـيدن بـه آن

فاعـل كـنش هـاي شـناخت نسبت به هدف را بيشتر بـه بودن عقالنيدر اينجا وبر . گيرد ميايي است كه كنش ناخد نظيركنش عقالني معطوف به ارزش، .نه ناظر كنش داند ميمربوط در اينجا فاعل كنش، با پـذيرش خطرهـا . دهد ميتن در دريا شدن غرقبه اش كشتيهمراه

اما كنشـي كـه . تا به تصويري كه از افتخار دارد، وفادار بماند كند ميعقالني رفتار نحوي بهناشي از حال وجداني يا خلق فاعل است، كنش انفعالي يا عـاطفي ناميـده واسطه بي طور به .زند ميصورت او رفتار كودك به بودن تحملغيرقابل دليل بهاي كه مادر مانند سيلي ؛شود يم

عمل سنتي خود نيازي بـه تصـور يـك هـدف، يـا درك يـك برايولي فاعل كنش سنتي، هاي ممارستكه براثر هايي بازتابارزش، يا احساس يك عاطفه ندارد؛ بلكه فقط به انگيزة

)212ص ،همان( .كند ميانيده عمل طوالني در او ريشه دوبراي محققان علوم اجتماعي گشود تا رفتارهـاي اي گسترده انداز چشم، بندي تقسيماين

هـاي تحليـل و خـود را از نفـوذ . فرهنگي، ديني و سياسي را با تعمق بيشتري بررسي كنند

Page 58: مشاهده فایل PFD

51 پور حميد كرمي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

ن جديدي براي تفهمي وبري، به اين ترتيب، امكا شناسي جامعه. رهايي بخشند گرايانه اثباترا در هـا انسانمختلف هاي كنشمورخان و ديگر پژوهندگان علوم اجتماعي فراهم آورد تا

وبـر . هاي تجربـي مـورد نقـد و بررسـي قـرار دهـد جوامع گوناگون را تحت تأثير ديدگاهنيروهـاي علـي نفسـه فـي «بشري كشي بهرهبرعكس ماركس، بر اين اعتقاد بود كه تجارب

تجـارب بشـري تنهـا در بسـتر ؛ زيـرا او عقيـده داشـت كـه )258: 1375 ي،طاعت( »نيستندعقيـدتي و هـاي نظـام دين، تأثير ارند و اين تجارب تحترايج در جامعه معنا د هاي انديشه

.معنايي جامعه قرار دارند، مانند يك ها انسان بيني جهاناجتماعي و هاي كنشرابطة عميق وبر درمورد هاي انديشهوبر درمورد ضرورت ميراث فكري . يق دراختيار پژوهندگان و مورخان قرار گرفتابزار تحق

هـاي جنبشهنگام مطالعة ي و معنايي آنها بهنظام فكرگفتن و درنظر ها انسانتعمق در رفتار و انقالب ديني، مجدداً مورد تأكيـد قـرار ها خيزش خاطر بهاجتماعي، در چند دهة گذشته،

مشروعيت ةگان سهدربارة منابع ،اجتماعي هاي جنبشدر بحث از وبر همچنين. گرفته استبه نظر او، اقتدار سنتي، مبناي . سخن گفت تفصيل به ـ يعني سنت، قانون و كاريزما ـ و اقتدار

: بزننـد هـم بهوضع را روي مخل ممكن است اين وضعيت متعادل اجتماعي است، اما دو نينيـروي توانـد مـي » عقالنيـت «ازديـد وبـر، . ريزمايكي، نيروي عقالنيت؛ ديگري، نيروي كا

نيروي عقالنيـت، نخسـت موجـب . بوده است چنين همانقالبي برضد سنت باشد و اغلب كاريزمـا، در وهلـة اول، . شـود ميمردم بيني جهانتغيير محيط اجتماعي و سپس دگرگوني

در اي عمـده خالقـة ؛ و به اين معنا، كاريزمـا نيـروي سازد ميزندگي دروني فرد را متحول )58: 1374الف بشيريه،( .رود مي شمار بهتحول تاريخ وبر، اقتدار كاريزمايي، برعكس اقتـدار سـنتي و قـانوني، براسـاس هاي انديشهبر مبناي

مشروعيت كاريزماتيك، بـر تسـلط غيرمعمـول . قرار دارد» غيرعقالني«و » احساسي«روابط اسـتثنايي يـك شـخص و هـاي ارزشماني يا مردم دربرابر شخصيت مقدس و فضيلت قهر

او . برخوردار اسـت، از قـانون فراتـر اسـت شخصيتي كه از كاريزما . توار استفرامين او اس؛ تـا وضـعيت كنـوني را دهـد ميو نقص اراية عيب بيبراي پيروان خود، تصويري از آيندة

كـه آرزوهـا و آمـال گرونـد ميبه او اي دورهمعموالً پيروان چنين شخصيتي در . تغيير دهد )157: 1380 ،زاده بينق( .ننديب يم شده پايمالخود را

بـه اي ويژهدر تحليل علل پيروزي انقالب اسالمي، بيشتر مورخان و پژوهشگران، نقش از نگاه آنان، . اند دادهرهبر قيام عليه رژيم سلطنتي اختصاص عنوان بهشخصيت امام خميني

Page 59: مشاهده فایل PFD

هاي ماكس وبر بر ديدگاه مورخان ايراني تأثير ترجمة نظريه 52

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، ن و برنامهنامة انتقادي متو پژوهش

و پيـروان او در دورة رهبـري . رهبـر كاريزماتيـك را دارد يك هاي ويژگيامام خميني همة .اند ايشان، مطيع و منقاد اوامر او بوده

) مرجعيـت، شـيخوخيت، سـيادت (شخصيتي مثل حضرت امام را كه مشروعيت سنتي شخصـيتي فرهمنـد بـر تـارك عنـوان بهداشتند و مشروعيت انقالبي را هم كسب كردند و

شخصيتي با جاذبـة و» مشروعيت فرهي«با نظريات توان مي، درخشيدند ساز دورانانقالبي )452: 1377 حجاريان،( .استثنايي توضيح داد

در آغاز، نظام جمهوري اسالمي براساس اقتدار كاريزمـايي سـنتي امـام خمينـي شـكل انجاميد، امام خمينـي طول به 1368در اين دوره كه تا ارتحال رهبر انقالب در سال . گرفت .شـد مـي برخوردار بود و سخنان ايشان به منزلـة قـانون تلقـي اي گستردهر عميق و از اقتدا

)70: 1382 بشيريه،( گيري نتيجه

مختلـف علـوم هـاي رشـته كـه در هـايي پژوهشدر سدة بيستم، درنتيجة نگاران تاريخافق يها پژوهشو ها ازكتابكه هايي ترجمه.اجتماعي صورت گرفته، بسيار گسترش يافته است

ي مانند اينها ها رشته، اقتصاد، علوم سياست، و شناسي جامعه هاي رشتهدانشمندان و محققان . انجام شده، ابزارهاي تبيين و تفسير رويدادهاي تاريخي را دراختيار مورخان قرار داده است

گوناگون ازجمله تـاريخ هاي رشتهبر پژوهندگان هايش انديشهيكي از دانشمنداني كه آرا و وبر پيرامون تحول هاي انديشهاگرچه . نهاده، ماكس وبر است جا بههان تأثيرات آشكاري پژو

جامعة غرب متمركز است، اما برخي از وجوه آن بر تحوالت و تغييرات و نيز روند تـاريخ .صد سال گذشتة ايران منطبق است

دارنـد، اي ويـژه دو مفهوم دولت و نيز سلطه و اقتدار كه در منظومة فكري وبر جايگاه طـور بـه محققان تاريخ معاصر جهت تفسير دولت پهلوي و نيز رهبري امام خمينـي براي

شناخت نحوة تأثيرپـذيري محققـان تـاريخ ايـران از ديـدگاه . كار رفته است به اي گسترده اي سـازنده معاصر ايران گـام نگاري تاريخماكس وبر، و بررسي ابعاد گوناگون آن، در نقد

.رود يم شمار به منابع

.مركزنشر : تهران ،12 چ ،ة كاظم فيروزمند و ديگرانترجم ،ايران بين دو انقالب). 1387( آبراهاميان، يرواند

Page 60: مشاهده فایل PFD

53 پور حميد كرمي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

سـازمان : تهـران ،ترجمة بـاقر پرهـام ،، ج دوماساسي انديشه درجامعه شناسي مراحل). 1363( آرون، ريمون .و آموزش انقالب اسالمي تانتشارا

.دانشگاه تهران: تهران ،2 چ، بسيج سياسي انقالب و). الف1374( بشيريه، حسين .علوم نوين: تهران. شناسي سياسي ده گفتار در فلسفه و جامعه: دولت عقل). ب1374( بشيريه، حسين .معاصر نگاه: تهران. سياسي ايران يسجامعه شنااي بر ديباچه). 1382( بشيريه، حسين

.كبير امير: تهران ،ايران و نقش ايرانيان مقيم عراق روطيت درتشييع و مش). 1364( حائري، عبدالهادي، اقتصـادي ــ اطالعات سياسي، »ها پذيري ساخت اقتدار سلطاني؛ آسيب«). 1374ارديبهشت ( حجاريان، سعيد

.45، سال نهم، ص91ـ 92شمارة ، سـال متين ةنام پژوهش، »ي انقالبي با تكيه بر رهبري امام خمينيها هينظربررسي «). 1377( حجاريان، سعيد

.452ص شمارة اول،اول، .نشر ني: تهران ،ترجمة منصور وثوقي ،تغييرات اجتماعي). 1372( روشه، گي

.نشر نور: تهران ،2 چ ،ترجمة اسماعيل زند ،شكست شاهانه). 1365( زونيس، ماروين .بهارـ 9، شمارة راهبرد، »فرهنگي ـ يك تحليل اجتماعي: انقالب اسالمي ايران«). 1375( طاعتي، پوپك

.10ـ 13، صص 644شمارة ، ايران فردا، »پروري، مشخصة قدرت سياسي حامي« ).1371( علمداري، كاظم .نياكان: تهران ،گهر ترجمة عبدالحسين نيك ،جامعه شناسي ماكس وبر). 1362( فروند، ژولين

.نشر ني: تهران ،2 چ، اعترافات ژنرال). 1365( قره باغي، عباس .خوارزمي: تهران: ترجمة نجف دريابندري. افسانه دولت). 1362( كاسيرر، ارنست: تهـران ،11 چ ،ترجمـة محسـن ثالثـي ،شناسي زندگي و انديشة بزرگان جامعه). 1383( كوزر، ليوئيس

.علمي .دانشگاه تهران. ي جديد درسياستها هينظرشناسي روش). 1385( معيني علمداري، جهانگير

، سـال اول، تـاريخ معاصـر ايـران . »و سلطانيسم ايراني1399سوم اسفند كودتاي«). 1376( عباس ،منوچهري .18ـ 9صص ،4 ةشمار

.سمت: تهران ،ي انقالبها هينظر). 1380( منوچهري، عباس . سمت: تهران ،2 چ، شناسي سياسي درآمدي بر جامعه). 1380( زاده، احمد نقيب .مولن: تهران. ترجمة عباس منوچهري و ديگران ،عهاقتصاد و جام). 1374( ، ماكسوبر

.دانشگاه تهران ،زاده ترجمة احمد نقيب ،دانشمند و سياست مدار). 1376( وبر، ماكس .ني نشر: تهران ،ترجمة حسين بشيريه ،ي دولتها هينظر). 1371( وينسنت، اندرو .امير كبير: تهران ،آيين اهللا نيك رجمة فضلت ،داري درايران و توسعة سرمايه ديكتاتوري). 1358( هاليدي، فرد

،1 چ ،ترجمـة محسـن ثالثـي ،سامان سياسي در جوامع دسـتخوش دگرگـوني ). 1370( هانتينگتون، ساموئل .نشر علم: تهران

.زوار: تهران ،خاطرات و خطرات). 1363( )مخبر السلطنه( قلي هدايت، مهدي .روشنگران: تهران ،عباس مخبرترجمة ،ي دموكراسيها مدل). 1369( هلد، ديويد

Page 61: مشاهده فایل PFD

هاي ماكس وبر بر ديدگاه مورخان ايراني تأثير ترجمة نظريه 54

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، ن و برنامهنامة انتقادي متو پژوهش

.مركز نشر: تهران ،ترجمة حسن افشار ،دولت و جامعه درايران). 1379( همايون كاتوزيان، محمدعلي

Goodwin, Geff and Theda skocpol (1989). "Explaining revolution in the third world", politics and society, vol. 17, P.489.

Page 62: مشاهده فایل PFD

پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگيهاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش 61ـ 55صص ، 1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان

هاي علمي در ترجمة متون تاريخي شاخصه

*مريم كمالي

چكيدهمختلف در هاي انزبتوجه روزافزون به علم تاريخ و انتشار كتب غني و سودمند به

هـاي چهـارچوب تا با رعايـت سازد مياين زمينه، مترجمان متون تاريخي را ملزم هاي شاخصهانجام اين كار بدون آگاهي از ترديد بي. علمي به اين امر مهم بپردازندمتون علمـي و هاي ويژگيدر اين مقاله ضمن معرفي . علمي اين فن ممكن نيست

ادبي با هم مقايسه ةترجمعلمي و ةترجميك مدل، ادبي، سعي شده است با طرحسـاختاري و هاي ويژگيدر ادامه، با تشريح . هر يك برشمرده شود هاي شاخصهو

بايـد هـم بـه ها متن گونه اين ترجمةكه در شود ميمحتوايي متون تاريخي، روشن .ادبي توجه شود هاي شاخصهعلمي و هم به هاي شاخصه .هاي علمي هاي ادبي، شاخصه ريخي، شاخصهمتون تا :ها كليدواژه

مقدمهحضور ايران در . ترجمة متون تاريخي در ايران به قدمت و ديرينگي نگارش متون تاريخي است

چهارراه جهاني از يك سو و تبادالت فكري و فرهنگي از سوي ديگـر، جايگـاه فـن ترجمـه را هـاي در چند دهة اخير، بـا طـرح نظريـه .ترين مكانيسم ارتباطي ارتقا بخشيده است عنوان مهم به

اي كـه در محافـل علمي در اين زمينه، ترجمه بيش از پيش صورت دانش به خود گرفته، مسئلهدر اين مقاله سـعي شـده اسـت بـا .علمي و آكادميك ايران چندان جدي به آن توجه نشده است

بـاره ايـن سي و سپس درهاي متون تاريخي برر هاي متون علمي و ادبي، ويژگي توجه به شاخصه . هايي داشته باشد بودن بايد چه شاخصه بحث شود كه يك ترجمة تاريخي براي علمي

[email protected] دانشگاه تهران دكتري تاريخ ايران اسالمي دانشجوي * 10/6/90 :، تاريخ پذيرش 12/3/90 :تاريخ دريافت

Page 63: مشاهده فایل PFD

رجمة متون تاريخيهاي علمي در ت شاخصه 56

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

:الي كه در اين مقاله به آن پاسخ داده خواهد شد اين استسؤگيرند و با توجه به لحاظ ساختار و محتوا جزو كدام دسته از متون قرار مي متون تاريخي به

هايي بايد داشته باشد تا بتوان آن را ترجمة علمي ناميد؟ چه شاخصهآن ترجمة متون تاريخي سـاختار و محتـوا لحـاظ بـه متون تاريخي فرضية اين تحقيق بر اين امر استوار است كه

ايـن دو هاي ويژگيبايد ها آن ترجمةرو در گيرند و از اين جزو متون علمي و ادبي قرار مي .نوع متن را دنبال كرد

است، در شناسي زبان رشتةمهم هاي ازشاخهه بحث ژانرهاي مختلف، يكي با وجود آنكتحقيق درخور توجهي تاكنونعلمي اين رشته هاي شاخصه خصوص بهتاريخ و رشتة زمينة

.افزايد ميصورت نگرفته است و همين مسئله بر ضرورت انجام اين قبيل تحقيقات محقــق و ـــ دي هــازارد آدامــزاز مــدل پيشــنها )Hazard Adams( ،در انجــام تحقيــق

، مـدلي بـراي تفكيـك 1967او در سـال . استفاده شده است ـ شناس بزرگ قرن بيستم زبانآدامـز اسـاس ايـن تفكيـك را بحـث عينيـت و . متون علمي و ادبي از يكديگر معرفي كرد

عينيـت در لغـت بـه . شـود ترتيب باعث ايجاد متون علمي و ادبي مـي داند كه به ذهنيت مي. گيـرد ملموس قرارمي قابل واقعيت است كه درمقابل ذهنيت يعني امري تصوري و غير معني

شـمارد؛ كـه در هاي هر يك از اين دو ژانـر را برمـي بندي، ويژگي آدامز برمبناي اين تقسيم .جاي خود در اين مقاله شرح داده خواهد شد

متون علمي و متون ادبي

وسـيلة تـرين مهـم عنـوان بـه يخ بوده است و زبان بشر درطول تار ةدغدغ ترين مهمارتباط، افزايش حجـم ارتباطـات مكانيسـمي از . هميشه در كانون توجه قرار دارد ها انسانارتباطي

تا بـا نگـاه دارد ميسو وگسترش نگاه علمي به ترجمه از سوي ديگر، مترجمان را برآن يك . فن كه بيشتر درقالب علم ببينند عنوان بهبه امر ترجمه بپردازند و ترجمه را نه تر دقيق

هـا هاي موجود در آن بندي انواع متون و توجه به تفاوت يكي از مباحث مهم اين رشته، تقسيم : باره گفته است اين شناس و پژوهشگر علم ترجمه، در زبان) Lefevere, A(آندره لفيور. است

متـون اي مربوط به انواع ه مطالعات ترجمه با مسائل و مشكالت برخاسته از متن و ويژگي . (Lefevere,1977:23;also 1981:52-59;also→1985&1992)سروكار دارد

ــ ترجمه بايد از علـوم مربـوط بـه ايـن رشـته حرفةاو، براي ارتقابخشيدن به عقيدةبه

Page 64: مشاهده فایل PFD

57 مريم كمالي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

;Lefevere,1992:32-41).بهـره داشـت ـ و تاريخ شناسي مردمشناسي، ادبيات، ازجمله زبان

also→1993) توجه به اين نكته الزم است كه پيش از هر چيز به بررسي متون تـاريخي با . در قالب متون علمي و ادبي بپردازيم

مدل درخـور تـوجهي را بـراي تفكيـك ـ شناس برجسته زبان ـ آدامز ،1967در سال ــرد ــه ك ــي از يكــديگر ارائ ــون علمــي و ادب ــن . (Adams, 1967:75-83) مت اســاس اي

ترتيـب متـون علمـي و ادبـي به آنهانيت و ذهنيت است كه حاصل بندي، بحث عي تقسيمعينيـت و ذهنيـت، يكـي ازه مباحـث مهـم فلسـفة تـاريخ اسـت كـه محققـان و . است

تا جـايي كـه موضـوع . اند را بررسي كرده دربارة آنها بحث و آنهاانديشمندان علم تاريخ و ذهني بودن است با ايـن آل بر سر ماهيت متن تاريخي از لحاظ ملموس و عيني يا ايده

.خورد مبحث مهم پيوند مي شده توسط هازارد آدامز ارايهمدل

هاي متون ادبيشاخصه علميهاي متون شاخصه

زبان ايهام و اشاره زبان روشن و دقيق ابهام صراحت و دقت

دليل عاطفي دليل منطقي آل وجوي نكتة ايدهجست وجوي نكتة واقعي جست

معناي واقعي ارجاعمعناي توأم با هاي ادبي كاربرد زياد آرايه بودن عبارات ادبي كم

هاي تخصصي محدوديت واژه هاي علميفراواني واژه فراوان از استعاره و تشبيه ياستفاده استفاده از زبان تعليل بحث و توضيح علمي

ـ آيد برميآدامز چنين شدة ارائهاز مدل بـه كمـك آن ا كه زبان متون علمي ساده است تزبان ساده، اين امكان كاربردن بهبيان شود؛ به عبارت بهتر، علم با مطالب پيچيده و تخصصي

محتوا قرار دهـد و بـه زبـان مـتن تنهـا دراختياركه ذهن خود را تنها دهد ميرا به خواننده اطالعـات انتقـال وسـيلة ولي در متون ادبـي، زبـان فقـط . ابزار انتقال پيام نگاه كند عنوان به

محتواي برآمـده در مـتن ارزش دارد؛ بـه اندازة بهشكل زبان نيست، بلكه در جهان ادبيات،تـا گيـرد مـي بيان ديگر، در متون ادبي، زبان و محتوا دو بالي هستند كه نويسـنده دراختيـار

.خواننده را با خود به جهان ديگر پرواز دهد : ر توصيف متون علمي نوشته استدـ زبان حوزةمحقق سرشناس )Ilyats( الياتس

Page 65: مشاهده فایل PFD

رجمة متون تاريخيهاي علمي در ت شاخصه 58

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

شناسانه در بيـان حقـايق، تجـارب و تر از ابزار زبان در آثار علمي، موضوع مورد بحث مهمبردن از متن نيست، بلكه در پي آگاهي اين نوع متون، درصدد لذت خوانندة. ها است فرضيه

ياب مـتن حقيقت ها، فقط بيان صريح و گونه متن در اين. از اطالعات مندرج در متن استكه نويسنده از زبان غيرشخصـي، ها بسيار ساده است، چرا گونه متن ة اينترجم. ارزش دارد

از سوي ديگر، عدم صراحت و پيچيـدگي زبـان، از عناصـر . كند ساده و روشن استفاده مي (Ilyats, 1989:143) .آيد حساب مي متون ادبي به ةاساسي و سازند

تفاوت متون علمي و ادبي ـ شناسي زبانمتخصص ـ ).Blanken burg,D. w(برگ بلنكن :كند ميتشريح گونه اينرا

در . تفاوت متون علمي و ادبي، همچون تفاوت ابعاد افقي و عمودي جهان با يكديگر استحركت در اين جهان، . آيد ميان مي جهان علم، از جهاني ملموس و آشناي هر روز سخن به

كه در جهان ادبيـات، آدمـي همـراه بـا است؛ درحاليواقعي جهان عيني و سوي حركت به (Blankenburg, 1982:75-83) .كند خواننده در عمق هستي يا ماوراي طبيعت سير مي

داند كه از نقطة پرسـش رسد بلنكن برگ، نويسندة متون علمي را جهانگردي مي نظر مي بهراي او همـان تابلوهـاي راهنمـا نقش زبان در تمامي طول راه ب. كند حركت مي سمت پاسخ به

ادبيـات، نويسـنده ولي در جهـان . دهد سمت هدف سوق مي ابهام به است كه او را دقيق و بيآورد؛ و نويسـندة حركـت درمـي تا ماوراي هستي به خواننده را از جهان محسوس و ملموس

.است ادبي بيش از آنكه در جهان واقعيت سير كند، به دريافت خود از واقعيات مشغولمتون . گيرند از متون قرار مي شود كه متون تاريخي جزو كدام دسته حال اين سؤال مطرح مي

لحاظ محتوا كه بيانگر سير وقايع سياسي، اقتصادي و اجتمـاعي زمانـة مـورخ اسـت، تاريخي بهـ نمونـة ايـن . پردة وقايع است ناگزير از استفاده از زبان علمي براي بيان دقيق و بي ب، گونـه مطال

و دبيـري، واسـطة علـم ديـواني كم نيستند مورخاني كه بـه . اصطالحات و مباحث ديواني است .اند خاطر همين دانش حرمت و آبرو يافته ها در مسندهاي ديواني به كار مشغول بوده و به سال

از سوي ديگر، يكي از صفات برجستة مورخان، آشنايي با صنايع ادبـي و فنـون فصـاحت و ويژه در ايران كه به مقتضاي شرايط خاص جغرافيايي و سياسـي، مورخـان بالغت بوده است؛ به

. هميشه ناگزير بودند حقايق تاريخي را در پشت مدح دلنشين و توأم با استعاره و تشبيه بيان كنند و حكايات تاريخي، شعر،تسجيع و تمثيل خود را نشـان ها داستانبي كه درقالب زبان اد

كه رسد مي نظر بهاما امروزه داشته است؛ تري رفيع، تا پيش از عصر معاصر، جايگاه دهد مي .آورده است دست بهدر متون تاريخي تري وسيععلم، سهم گراي عينيتزبان دقيق و

Page 66: مشاهده فایل PFD

59 مريم كمالي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

اي ويژهعلم، جايگاه عنوان بهكه با آغاز عصر جديد، تاريخ البته نبايد از نظر دور داشت گـرفتن خـدمت بهرو به عناصر زبان علمي ازجمله صراحت و دقت زبان و نيز اين يافته و از

توجه به تر دقيقبيشتر زبان براي بيان وقايع و نه هنرنمايي مورخ بيشتر توجه شده و به بيان . علمي را افزايش داده است متون زبان عينيت بر لزوم آگاهي از

متون تاريخي ةهاي علمي و ادبي در ترجم شاخصهبـراي ايـن منظـور، متـرجم بـا .شـود مـي علمي، بيشتر با كارهاي تطبيقي آغاز هاي ترجمه

تحقيقـات، بررسـي گونـه ايندر . كند ميرا بررسي آنهازباني هاي تفاوتبرابرنهادن دو اثر، .لويت قرار دارددستوري و لغتي زبان در او

ــدا ــ )Nida( ناي ــان ـ ــته زب ــناس برجس ــ ش ــه در ـ ــت ك ــي اس ــين كس ــوداول ــر خ ، اثاو سـعي دارد . كند مييك علم معرفي منزلة بهرسمي طور بهترجمه را ،ترجمه علم سوي به

-Nida,1964:33( .بررسـي كنـد و زبان شناسـانه مند نظامو ساختار متن را با روشي ها واژه

35& 1964b;also→ Nida and jabber,1969;popovic,1970.malblanc.1963 ( كـه بـراي يـافتن معـادل ازنظر نايدا، ترجمة متون علمي كار چندان مشكلي نيسـت،چرا

. وجو در فرهنگ آن كشور نيست مناسب براي عبارات و جمالت داده شده، نيازي به جست ;Newmark, 1981, also→ 1993( اين تعريف را بعدها محققان ديگر، ازجمله نيومـارك

also→ Miko, 1970( بسط دادند )اي جداگانه بررسي شود شايسته است در مقاله كه.( تحقيقات جديـد دربارةكه هميشه دانش خود را سازد ميترجمة علمي، مترجم را ملزم

ولـي متأسـفانه . نخواهد بود اي ساده ديگر كار ترجمه تازه سازد؛ و در اين صورت، ترجمهمتون تاريخي در ايران، به اين مسئله توجهي ندارند؛ نبودن معادل براي بسياري از نمترجما

.علمي و زبان سخت و نافهم بسياري از اين آثار،گواه اين مطلب است هاي واژهاند تعريـف نسـبتاً منسـجمي از محققان، همزمان با ارائة تعريف ترجمة علمي، سعي كرده

ترجمة متون « ـ شناس برجسته زبان ـ )Levy( نظر پرفسورلوي زا. متون ادبي ارائه دهند ةترجمهاي خالقانـه و زيباشناسـانة ادبي درعين توجه به معناي عميق خفته در متن، تالش دارد جنبه

در ترجمة ادبـي بايـد در عـين )Levy,1967:97-99( ».متن اصلي را نيز به خواننده منتقل كند .زبان را به خواننده منتقل كرد نيز وزن و موسيقيهاي ادبي و وفاداري به متن، آرايه

تـوان دريافـت كـه در متـون توجه به تعريفي كه ازمتون تاريخي ارائه شد، مـي حال، باشود؛ بنـابراين، مترجمـان هاي متون علمي و هم ادبي بهره گرفته مي تاريخي، هم از ويژگي

Page 67: مشاهده فایل PFD

رجمة متون تاريخيهاي علمي در ت شاخصه 60

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

رة مباحـث نظـري ترجمـه نيـز هاي زباني بايد دانش خود را دربـا ظرافت درعين آگاهي از .افزايش دهند

از زبان گويا اند ملزمعلم، مترجمان متون تاريخي عرصةروزافزون تاريخ به نهادن گامبا متأسفانه بسـياري از مترجمـان مـا بـه پويـايي زبـان فارسـي . استفاده كنند تري تخصصيو معـادلي قـرار ندهنـد؛ و جديد هاي واژهاز براي بسياري دهند ميهستند و ترجيح توجه بي

. بكاهد آنهاهمين مسئله ممكن است از ارزش كار يـك عنـوان بـه ترجمه و نگاه به آن عرصةدر نهادن گامنظر دور داشت كه البته نبايد از

زبان تـاريخ همچـون ديگـر . سازد توجه بيزبان ادبي هاي ظرافتعلم نبايد مترجمان را به . خالي باشـد ـ كه برخاسته از فرهنگ كشور ما است ـ ادبياتاز زبان تواند نميعلوم انساني

ضمن انتقال مفاهيم علم تاريخ، زبان خـود را يكسـره از هنر مترجم علم تاريخ آن است كه .بيان ادبي خالي نسازد

گيري نتيجه

موجـود در سـاختار زبـاني و هـاي تفـاوت متون تاريخي بايد ضمن توجـه بـه ترجمةدر دانـش . به تمايزهاي موجود ميان متون علمي و ادبي نيـز توجـه داشـت محتوايي دو زبان،

نشانگر تواند مي و همين امر دارد برميگام شدن علمي عرصةتاريخ هر روز بيش از پيش در منطقي و خالي از ابهام و كنايه، علمي ازجمله استفاده از زبان روشن و هاي شاخصهاهميت زباني، از پويايي زبـان هاي نظريهعلم خود و آگاهي از روزكردن بهمترجم بايد ضمن . باشد

زبان اصلي معادل مناسبي خلق كند؛ از سـوي ديگـر بايـد هاي واژهخود بهره بگيرد و براي به واقعيات تاريخي، از زبان خود اعتنايي بيو پردازي داستان ورطةتالش كند ضمن فرار از

.نحوي پويا و خالقانه استفاده كند بهرفتن برروي ريسمان باريكي است كه لغزيدن به وان گفت ترجمة متون تاريخي، راهت مي

.هر سو، امكان فروافتادن از بلنداي وجوه علمي را در پي دارد منابع

Adams, Hazard (1967). The Interests of Criticism. New York: Harcourt Brace and World Inc. Blanken burg, D.W (1982). “A Dialectical Conception of Anthropological Proportions”, in

Phenomenology and Psychiatry, London: De Konning, Academic Press.

Page 68: مشاهده فایل PFD

61 مريم كمالي

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

Ilyats, A. (1989). Theories of Translation: Theoretical Issues and Practical Implications. Mosul: University of Mosul.

James,C. (1980). Contrastive Analysis. London: Longman. Lefevere, A. (1977).Translating Literature: The German Trandition from Luther to Rosenzweig.

Assen: Van Gorcum. Lefevere, A. (1981). “Beyond the Process: Literary translation in literature and literary theory”, in

M.Gadd is Rose (ed.), Translation Spectrum : Essays in Theory and Practice, Albany, NY: State University of New York Press.

Lefevere, A. (1985).Why waste our time on rewrites? The trouble with interpretatipn and the role of rewriting in an alternative paradigm, in T.Hermans.

Lefevere, A. (1992). Translating, Rewriting and the manipulation of Literary Fame. London and New York: Routledge.

Lefevere, A. (1992). Translation, History Culture: A Source book. London and Newyork: Routledge. Lefevere, A. (1993). Translating Literature : Practice and Theory in a Comparative Literature

Context. New York: The Modern Language Association of America. Levy,J. (1967). Translation as a Decession Process. Frankfurt: Athenaum. Malblanc, A. (1963). Stylistique Comparee du Francais etde lallemand. Paris: Didar. Miko, F. (1970). “Latheorie de Lexpression et la traduction” in J.S. Holmes. Mounin,G. (1963). Les problems theorques de la traduction.Paris: Gallimard. Newmark,P .(1993). The Linguistic and Communicative Stages in Translation Theory. Abingdon

and New York: Rourledge. Newmark,P. (1981). Approaches to Translation. Oxford and New York: Pergman. Nida, E.A. (1964a). Toward a Science of Translating. Leiden: E.J.Brill. Nida, E.A. and C.R. Jaber (1969). The Theory and Practice of Translation. Leiden: E.J. Brill. Nida (1964b). “Principles of Correspondence”, in L.Venuti. Popovic,A. (1970). The Concept “ Shift of expression” in translatin analysis. J.S. Holmes. Popovic, A. (1976). Dictionary for the Analysis of Literary Translation. Edmonton: Department of

Comparative Literature, University of Alberta.

Page 69: مشاهده فایل PFD
Page 70: مشاهده فایل PFD

پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگيهاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش 84ـ 63صص ، 1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان

*دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب **محسن رحمتي

چكيدهـاپ ها كتابيكي از ـاب ي چ ـاريخ، كت ـلجوقيان شـده در حـوزة ت كـه اسـت، دولـت س

. اند عنوان كتاب درسي براي دانشجويان اين رشته معرفي كرده به آن راو ناشر كنندگان تهيهها يينارساكه الزمة يك كتاب درسي دانشجويان است، برخي هايي ويژگياما با توجه به نكـردن به ناهماهنگي عنوان و محتوا، استفاده توان ميكه ازجملة آنها شود ميدر متن ديده

منابع اصلي، عدم تدقيق و توجه در تحقيقات جديد، عدم رعايـت مـوازين علمـي در از .ها و وجود اغالط مضموني و تايپي در متن اشاره كرد نوشت يپارجاعات و .ايران، ماوراءالنهر، سلجوقيان، خوارزمشاهيان، قراخانيان :ها كليدواژه

مقدمهچاپ و منتشر و در آغاز ولت سلجوقياندمؤسسة پژوهشي حوزه و دانشگاه كتابي با عنوان

تهيـة متنـي درسـي بـراي دانشـجويان كارشناسـي و «اين اثر، هدف خـود را از انتشـار آن ةظاهراً اصل كتاب را در دو ده. است اعالم كرده » ارشد اسالمي در تاريخ اسالم كارشناسي

و تأليف كرده ـ يتاستاد دانشگاه كو ـ الحلمي الدين كمالاحمد ) شمسي 1365حدود (پيش . سپس در مؤسسة پژوهشي حوزه و دانشگاه، به ترجمه و انتشار آن همت گمارده است

عي است هاي متن اصلي، مد يينارساة خود، ضمن اشاره به برخي مترجم كتاب در مقدمكه جهت رسايي و تكامل كتاب، ناچار شده است متن را آزاد ترجمه كند و سپس با افزودن

أليفي با همكاري دوتن از فضال، برغناي آن بيفزايد تا براي دانشـجويان تـاريخ، ي تها بخش

جودكي و فرحناز افضـل، اهللا حجتعبداهللا ناصري طاهري، با همكاري : الحلمي، ترجمه و اضافات الدين كمالاحمد * .1383مؤسسة پژوهشي حوزه و دانشگاه، : قم

[email protected]لرستان استاديار گروه تاريخ دانشگاه ** 4/4/90 :، تاريخ پذيرش 21/1/90 :تاريخ دريافت

Page 71: مشاهده فایل PFD

دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب 64

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

كردن مشخصبراي اي نشانهاز آنجا كه در متن هيچ اشاره يا . باشد تر استفادهمفيدتر و قابل ناچار ، نگارندة اين مقاله در ارائة مطالب بهشود نمياز يكديگر ديده مترجم و مؤلفسخنان .استفاده كرده است» كتاب كنندگان هتهي«از لفظ

در اين كتاب، بنا به رسالتي كه برعهدة آن است، سعي شـده اسـت مطـالبي مفصـل در صفحه به تاريخ سياسي همة شعبات سلجوقيان 250كه در حجمي مختصر ارائه شود؛ چنان

يـان، ي معاصر و همجوار با آنـان نظيـر غزنويـان، خوارزمشـاهيان، قراختاي ها دولتو ديگر پرداخته شـده آنهاغوريان، غزها و جز آن، اوضاع فرهنگي، مذهبي، ادبي و تمدني در عصر

هاي پنجم و ششم، از ادوار ناشـناخته و مـبهم تـاريخ ايـران شايان ذكر است كه قرن. استلحـاظ اين دوره كه با غلبة تركان سلجوقي بر ايران و آسياي غربي مقـارن اسـت، بـه . است

ساز تاريخ ايران و آسياي غربـي حوالت آيندة ايران داشت، از ادوار سرنوشتتأثيري كه برتبه داليلي كه در اين مقاله جاي طرح آن نيست، به اين دوره تاكنون چنـدان . رود شمار مي به

توجه نشده و موضوع آن كمتر در حوزة مطالعه و بررسي مستشـرقان و پژوهشـگران قـرار لذا انتشار متني به زبان فارسي دربارة ايـن دوره، ). 138 :1371كوب، زرين← ( گرفته است

؛ كه با مساعي مؤسسـة پژوهشـي رسيد مينظر ايراني ضروري به پژوهان دانشبراي استفادة حوزه و دانشگاه، بخشي از اين انتظار برآورده شده و اميد اسـت فـتح بـابي جهـت انتشـار

درستي شده به گشوده براي آنكه اين مسير تازهرو، از اين. ي بيشتر در اين زمينه باشدها كتابپيموده شود، بررسي و ارزيابي دقيق اين كتاب ضرورت يافتـه و البتـه معرفـي ايـن كتـاب

عنوان كتاب درسي دانشجويان توسط مترجم، بر اهميت آن افزوده و لزوم نقد و بررسـي بهبـراي اداي ديـن و انجـام بنابراين، نگارندة ايـن مقالـه صـرفاً . آن را دوچندان ساخته است

كه يگانه هدف و ـ شدن حقيقت وظيفه در راستاي تحقق اين هدف متعالي، كمك به روشنكه هدف اصلي مترجم ـ شدن كتاب تر استفادهو نيز كمك به قابل ـ علم و عالم است ةوظيفنظرش كتاب را ارزيابي و برحسب بضاعت مزجات خود نكاتي را كه در اين زمينه به ـ بوده

.رسيد، ذكر كرده استمتن درسي دانشجويي، كه قرار است نخستين شناخت را در زمينة موضوع مورد بحـث

تـرين، يـق دقتهيه شود تا اي العاده فوقبه دانشجو بدهد، بايد با دقت ويژه و وسواس علمي لـذا . اطالعات در اين زمينه به خوانندگان عرضـه شـود ترين تازهترين و يحصحين، تر كامل

همچنين اين متون . ، بايد به افراد متخصص در آن موضوع واگذار شودها كتابگونه تهية اينبايد با رعايت دقيق نكاتي فني و روش تحقيق علمي، به دانشجويان كمك كنند تـا دركنـار

Page 72: مشاهده فایل PFD

65 يمحسن رحمت

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

در اين موضوع، با آنهاافزايش معلومات، اين نكات فني را نيز بياموزند، تا زيربناي شناخت هايي در ايـن يكاستاما با مطالعة متن كتاب و تدبر در آن، . ام و درستي گذاشته شوداستحك

:شود ترتيب شرح داده مي كه به شود ميزمينه ديده ) حتي با نگاهي سطحي و مختصر به كتـاب (كه ـ نخستين نكتة قابل تأمل در كتاب. 1

بـا . ضـوع كتـاب اسـت نـاهمخواني عنـوان و مو ـ كند ميتوجه خواننده را به خود جلب اطالعـاتي هرچنـد مختصـر كند ميمشاهدة عنوان بسيط دولت سلجوقيان، خواننده تصور

فـي ؛ اما در متن، عمالً، جدا از معردست خواهد آورد به دربارة وقايع همة قلمرو سلجوقي بسيار مختصر تاريخ سياسي اين دوره، بقية مطالب كتاب همچون اوضاع فرهنگي، مذهبي،

. اسـت ) آن هم ايران امروز، نه ايـران بـزرگ (عي و ادبي، محدود و منحصر به ايران اجتماكه قلمرو سلجوقيان، تقريباً همة خاورميانه از رود سند و سيحون تا كرانـة دريـاي درحالي

متأسفانه در مواردي از اين هم عدول شده، و براي مثال، . شد ميسرخ و مديترانه را شامل ذكـر گرفتن ميراث ادبي تازي در ايران آن زمـان، بـه ي، ضمن ناديدهدر تشريح اوضاع ادب

زبان بسنده شده و حتي برخي از اين افـراد نظيـر سـوزني نويسندگان و سرايندگان فارسيقلم شفروه، اثيرالدين اوماني و جز آن نيز از الدين شرفنيشابوري، الدين رضيسمرقندي،

در ايران اين دوره، يـك ميـراث گرانبهـاي ادبـي هك است درحالياين . شده است انداختهوجود آمده بود؛ و بسياري از ايرانيان به ايـن زبـان شـعر سـروده و كتـاب زبان تازي به به

بـاخرزي، كتـاب مفقـودة القصر دميةهاي ادبي تازي، در يتفعالكه بخشي از اين اند نوشتهبـا ايـن وصـف، . شـده اسـت عمادكاتـب مـنعكس خريدةالقصرو بيهقي القصر دميةوشاح

كه با واقعيت همخـواني بيشـتري ـ ايران در عصر سلجوقيانشود نام كتاب به پيشنهاد مي .تغيير يابد ـ دارد

نگـرفتن از ، بهـره كنـد ميبا مطالعة متن كتاب، نظرخواننده را جلب كه يديگرمسئلة . 2رد بحث در كتـاب اسـتفاده از بسياري از منابع اصلي و معتبر در دورة مو. منابع اصلي است

چنـين متنـي، بـا رود انتظـارمي كـه درحـالي شده اسـت نآنها برده نامي هم ازنشده و حتي آنهـا نيز مشخصات منابعاز همة منابع اصلي مربوط به موضوع نوشته شده و در گيري بهره

بـه موضـوع راجـع توانند مي ها كتابارائه شده باشد تا خوانندگان مبتدي بدانند كه در كدام التـواريخ مجملي معروف و معتبري چون ها كتابآورند؛ دست هب مطالبي خودة مطالعمورد

و بخـش تـاريخ ظهيـري سلجوقنامةابورجاء قمي، القصص، تاريخ يميني، تاريخ الوزراءو ازجمله رشيد وطـواط، عصر آنهاي اشعار شاعران ستّيني فخر رازي، نيز ديوان العلوم جامع

Page 73: مشاهده فایل PFD

دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب 66

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

ي رجـالي نظيـر هـا كتـاب ، و سـمرقندي سـوزني و جبلـي بر ترمذي، عبدالواسع اديب صا .، عبدالغافر فارسي، ابوالعباس خوارزمي و ابوالحسن بيهقينسفي ابوحفصسمعاني،

يكي از مراحل اساسي يك پژوهش اصيل، يافتن سابقة تحقيق است تـا محقـق ضـمن . 3كاري بپرهيزد و مطالبـي جديـد ، از دوبارهاز نظرهاي صائب محققان قبـل از خـود مندي بهـره

قصـد نـوآوري و البتـه روا اسـت كـه محققـي نـه بـه . و غيرتكراري به خواننـده ارائـه كنـد بلكه جهت تعميم معلومات، متون ترويجي يا مروري بنگارد ولي او نيز موظـف پردازي نظريه

آن موضـوع، بـه ايـن كـار شـده در است با استفاده از دستاوردهاي تحقيقات علمي و پذيرفتهدر هريـك از ايـن دو دسـته قـرار سلجوقيانتاريخ دولت حـال، مؤلف يا مؤلفان . دست زند

كردند؛ كه متأسـفانه ايـن كـار را بــه بـدترين بگيرند، بايد تحقيقات معتبر قبلي را مطالعـه مياده از تحقيقـات اصيل، به استف هاي پژوهشجاي مراجعه به ، يعني بهاند دادهشكل ممكن انجام

آشنايان به . اند ده، اكتفا كرانـد شدهنوشته ها آناز گيري بهرهدست دوم و سومي كه با اقتباس و و مهـاجرت هـا سلسـله تركـي ايـن منشأعلت كه به دانند ميتاريخ سلجوقي و خوارزمشاهي

شناسي پيونـده ركسختي با ت گستردة تركان به ايـران در اين دوره، مطالعـة تاريخ ايـن دوره بهنـامداري چون بارتولد، كلود كاهن، امليـان شناسـان تركخورده است و لذا مطالعة تحقيقـات

آنكـه در ، مضـاف بــر رســد مـي نظر پريتساك و تـاحدودي مينورسكي كامـالً ضروري بـهتاً شـده دربارة ايـن مقاطع از تـاريخ ايـران، اطالعـات دقيـق و نسـب بـرخي از تحقيقات انجام

و 2، پريتسـاك 1مقـاالت باسـورث به سلسـله توان ميمفصلي ارائه شده است، كه ازجملة آنها خوارزمشـاهيان تـاريخ دولـت ، 5طبايع الحيـوان و 4حدودالعالم، تعليقات مينورسكي بر 3كاهن

ي آسـياي هـا تركتاريخ ، 7تاريخ هفت آبو آثار متعدد و معروف بارتولد نظير 6قفس اوغلي تاريخ ايران كمبـريج و در پايان 9تركستان در آستانه هجوم مغول األخره شاهكار وي،و ب 8ميانه

. شود نميدر كتاب ديده آنهااشاره كرد كه هيچ اشاره يا شاهدي دالّ بر استفادة از ) جلد پنجم(و امثـال آن وجـود صفا و شفقبراون، تاريخ ادبياتي ها كتابدرمقابل، ارجاعات متعددي به

ه در بسياري از موارد فاقد تدقيق الزم تاريخي است و مطالب غث و سمين فراوان در دارد، ك . شود مييافت ها آن

اسـت؛ تـر متقـدم نكتة قابل تأمل ديگر در متن، ترجيح و تقديم منـابع متـأخرتر بـر منـابع . 4تـرين منبـع، بـه يمقدجاي استناد به ها در بسياري از موارد، به يپاورقكه در ارجاعات و معني بدين

، ارجاع داده شده اند شدهتر نوشته يميقدمنابع ديگر كه چند قرن بعد از وقايع و با استفاده از منابع :كنيم مياما فقط به ذكر دو نمونه بسنده شود مياين مورد در حجم كثيري از كتاب ديده . است

Page 74: مشاهده فایل PFD

67 يمحسن رحمت

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

كـه رزند او، درحـالي و حملة سنجر به خوارزم عليه آتسز و قتل ف 535در شرح وقايع سال بن ترين منابع به واقعه هستند، اين مطالب از قول يحيي يكنزداثير و جويني، معتبر، مقدم و ابن

سـال 500دقيقاً (ي خود را در قرن دهم ها كتابالدين خواندمير كه عبداللطيف قزويني و غياثهمچنـين در ). 71و 40ص (شـود يم، نقل اند نوشتهاثير يا جويني نقل از ابن و به) بعد از واقعه

ملـوك «، مضاف بر آنكه تاريخ ملوك آل باوند ذيل عنـوان مهجـور و غيرمعـروف 80ـ 82صشود، تمامي آنچه كه دربارة تاريخ اين خاندان آورده شده، مطلقـاً غيرمسـتند و آورده مي» جبال

واندمير استناد شـده بدون ارجاع است، جز دو مورد در آخر بحث، كه در هر دو مورد نيز به خمـورخ (اسـفنديار ترين راوي تاريخ آل باوند، ابـن يكنزدحالي است كه بهترين و اين در. است

تـاريخ اهللا آملي، و اولياء تاريخ روياناثير، برخي مطالب نيز در ابناست و البته ) اوايل قرن هفتمبـر خوانـدمير آنهـا مـة كـه ه شـود ميظهيرالدين مرعشي يافت طبرستان و رويان و مازندران

نيـز مطـالبي ) 69در ص(دربارة آغاز تاريخ خوارزمشـاهيان . اند و آثارشان دردست است متقدمآمـدن دسـت كه با به دانند مي پژوهان دانشكه خطا با ارجاع به زامباور، درج شده است؛ درحالي

ران كـه مسـتند و ة خلفـا و شـهريا نام نسبزامباور و شناسي سكهآثار جديد تاريخي، تحقيقات توان از تحقيقـات عالمانـة جاي آن مي مبتني بر آن است، قديمي شده و قابل استناد نيست؛ و به

.)1371باسورث، ( اسالمي بهره گرفت هاي سلسلهباسورث دربارة مسئلة قابل توجة ديگر، نبود تحليل و نقادي در متن كتاب و پايبندي به سبك مهجـور . 5كه ـ صرفاً توصيفي و نقلي نويسي تاريخبا تحول و تكامل علم تاريخ، . ستنقلي ا نگاري تاريخهنگام كمبود اطالعات كه حتي به چنان متروك شده است،آن ـ رود ميشمار به گويي قصهنوعي

و منابع، در شرح تاريخ سياسي نيز مطالب منابع اصلي با نقادي علمي و تحليـل منطقـي بيـان امـا متأسـفانه در كتـابِ حاضـر، . است تاريخ ايران كمبريجآن، هاي نمونهشود كه يكي از مي

كه حتي در برخي موارد به رونويسـي همان شيوة نقلي به شكلي تمام و كمال حفظ شده چنانو در بعضي از موارد، براي ايـن رونويسـي 10جمله از منابع قديمي اكتفا شده به كامل و جمله

ي مسـتقيم و مفصـل از برخـي هـا قول نقلهمچنين بايد از 11.حتي ارجاع هم داده نشده است .كه آن نيز نوعي رونويسي محترمانه است) 160ـ 163، 117ـ 122، 103ص (منابع ياد كرد

يكي ـ شايستة يك متن علمي نيست وجه هيچ كه به ـ ندادن ارجاع و غيرمستندنويسي. 6احث كتـاب، پـس از ذكـر تفصـيل در بسياري از مب. ديگر از نكات قابل توجه كتاب استو بقيه در ادامة ( براي نمونه، به چند مورد اشاره. شود وقايع، يك يا دو ارجاع بيشتر داده نمي

: شود مي )بحث ارائه

Page 75: مشاهده فایل PFD

دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب 68

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

، مطالب مفصلي دربارة خاستگاه قومي و تاريخي سـلجوقيان )16 ـ 18ص(در آغاز كتاب بودن بخشي از اين كه عالوه بر اشتباهو چگونگي ورود آنان به عرصة تاريخ مطرح شده است

صراحت با سخنان ابوالفضل بيهقـي كـه وجه معلوم نيست و به هيچ مطالب، منبع اين مطالب بهدرخصوص ابتداي تاريخ سلجوقيان است، مغايرت و تعارض مفصلتقريباً يگانه منبع معتبر و

سـلجوقيان بـا سـپاه 429دارد، اما جالب است كه پس از سه صفحه، در شرح جنگ شـعبان . حواله داده شده است) بيهقي(غزنوي، اولين ارجاع به همين مورخ

همچنين در شرح فتنة ارسالن بساسيري و غلبة او بر بغداد، جدال طغرل با ابراهيم ينال هيچ ارجاعي داده نشده و فقط براي تعيين تاريخ وفـات طغـرل ) 21 و 19ص(و بساسيري

التـواريخ لـب سـلجوقي بلكـه بـه متقدمگفتا كه آن نيز نه به منابع يك ارجاع داده شده و ش .حواله داده شده است

كرده اسـت مبدلاين موارد، كتاب را به يك گردآوري محض . و تا پايان كتاب چنين استو اگـر احيانـاً تحليلـي در مـتن ديـده شـود، شـود نمينوآوري علمي در آن ديده گونه هيچكه

كه اگر اغراق نباشد مؤلف فقط در دو جا نظريه و تحليـل چنان. ن ماقبل استبرگرفته از محققايكـي در تعيـين تـاريخ : كه متأسفانه در هر دو مورد هم به خطا رفته اسـت كند ميجديد ارائه

:از انوري كه بيت دوم آن چنين است اي قطعهكه با استناد به ) 4، پاورقي 44ص (وفات سنجر از بعد سـه هشـت االول ربيعروز شنبه از انصد و پنجاه و دورفته از تاريخ هجرت پ

)574 /2: 1374انوري ابيوردي،(شـود اما با دقت در لحن كالم انوري، معلوم مي. داند مي 552 االول ربيع 11وفات وي را شنبه . است نه حاصل جمع آن) االول ربيع 24يعني ( ضرب سه در هشت كه منظور انوري، حاصل

: افكنيم ميتوضيح بيشتر، نخست به منابع تاريخي، نظري برايظهيرالـدين : در منابع قديمي، چند روايت و تاريخ براي درگذشت سنجر ارائه شده است

انـد نوشـته 551ي سـال ها ماه، اند كردهاقتباس ها آننيشابوري و راوندي و همة كساني كه از ؛ جويني و )113: 1363 اي، شبانكاره ؛184: 1333 راوندي، ؛52: 1332 ظهيرالدين نيشابوري،(

: 1362 مسـتوفي قزوينـي، ←( انـد نوشته 552 االول ربيع 26، اند كردهكساني كه از او روايت خلكان وفـات وي را ؛ عماد كاتب، صدرالدين حسيني و ابن)319/ 4 :1339 ؛ ميرخواند،452

:م1987 دالـدين كاتـب االصـفهاني، عما( اند كردهذكر 552االول ربيع) 14(دوشنبه رابع عشر روايت ازآنِ منهاج سراج ؛ چهارمين)428/ 2 :م1987 خلكان، ابن ؛124 :م1933 حسيني، ؛236

نقـل ، نيز بهفوطي ابندانسته، كه 552ربيع االول 24جوزجاني است كه وفات وي را دوشنبه

Page 76: مشاهده فایل PFD

69 يمحسن رحمت

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

القات كرده، اين روايت از سمعاني كه معاصر واقعه بوده و اندكي قبل از مرگ سنجر با وي م ابـن الفـوطي، ؛262/ 1 :1363 جوزجـاني، ( را تأييد كرده، و آن را در مرو ذكر كـرده اسـت

آمـده، كـه وفـات تاريخ گزيدهنقل از اميرمعزّي در روايت ديگري نيز به 12 )274/ 5 :1375كه چنان. )453: 1362 مستوفي قزويني،( نسبت داده است 553 االول ربيع 4سنجر را به شنبه

نبـودن خاطر زنـده علت شادبودن و هم به پيدا است، روايت نخست قطعاً خطا است و هم بهدر . نيز به اين امر اشاره كـرده اسـت تاريخ گزيدهمصحح مردود است و 553امير معزّي در نسبت ) سرچشمة روايت(دليل كمي تعداد راويان، بعد زماني و مكاني جويني روايت دوم، به

د هاي سوم و چهارم كـه بـه اما روايت. رود مياقعه، احتمال خطا به و ل و مؤيـ نحـوي مكمـ حاضر بوده و كمي قبل از ةكه ازطرفي سمعاني در واقع اند؛ چرا ترين گزينه يحصحيكديگرند،

مذكور در روايت سـوم، 552 االول ربيع 14وفات سنجر با وي ديدار داشته و از طرف ديگر خورشيدي مصادف اسـت و بـا دوشـنبة مـذكور در مـتن هـيچ 536يبهشت ارد 13با آدينة

آن افتاده » ين«سهواً نساخ كه در اصل رابع عشرين بوده و رود ميمناسبتي ندارد، لذا احتمال هاي سوم و بنابراين، روايت. رابع عشر شده است ـ كه با دوشنبه مطابق بوده ـ و رابع عشرين

.ين روايات هستندتر چهارم در اصل يكي و درستهـاي تطبيقـي جمله اينكـه مطـابق تقـويم از؛ كند ميعواملي ديگر هم اين امر را تقويت

وجه بـا شـنبه مناسـبت هيچ مصادف بوده است كه به شنبه سهبا 552 االول ربيع 11موجود، را براسـاس اخـتالف در زمـان قضـيه ايـن توجيه احتمالندارد و وجود چهار روز فاصله

ها و دقيقاً مطابق بـا روايـت ويمتق اين براساس، ديگر ازطرف. برد ميالل ماه ازبين رؤيت همصـادف بـوده ) خورشيدي 536ارديبهشت 23(با روز دوشنبه 552 االول ربيع 24سمعاني،

ترين تاريخ فوت سنجر را پس از تقابل روايات مختلف و تطبيق يحصحدرنتيجه، 13 .است ــ دانست كه شـادروان مـدرس رضـوي 552 االول ربيع 24روز دوشنبه بايد آن با ايام هفته

رغم علم بر اين قطعة منسوب به انوري، آن را پذيرفته و نقل نيز علي ـ مصحح ديوان انوري )، مقدمة مصحح36: 1374انوري ابيوردي، ( .كرده است

: م1987 االصـفهاني، الدين كاتـب عماد ←( رغم صراحت مورخان در جاي ديگر نيز، عليمبني بر غلبة قراختاييان ) 94ـ 97 /2: 1363؛ جوزجاني، 74ـ 84و 86ـ 93 /2 ؛ جويني،254

، با نقل ابياتي از يكي از قصايد انوري و 536بر ماوراءالنهر بعد از شكست سنجر در قطوان در غالب آمده و كه سنجر قطعاً بعد از شكست قطوان، بر قراختاييان شود مي ، مدعيآنهااستناد به

، 41(را مسترد داشته اسـت ) كند نمياين سرزمين را مشخص البته محل(رفته قلمرو ازدست

Page 77: مشاهده فایل PFD

دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب 70

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

بر مدتي بركناري ممـدوح وي از حكومـت و دالّاما اوالً مندرجات قصيدة انوري ). 69ـ 68وجه از فتحي شايان، شكسـت دشـمن و تصـرف سـرزميني سـخن هيچ تجديد آن است و به

الملـوك تـاج ده است؛ ثانياً نام ممدوح آن در هشت نسخه از ديوان، امير نصيرالدين ميان نيام بهذكر شده است و انوري ) كدام سلطان؟(ابوالفوارس آمده و تنها در يك نسخه در مدح سلطان

/1: 1374انوري ابيوردي، ←( ستايد مي الملوك تاجدر متن قصيده نيز ممدوح خود را با لقب كـه شـادوران چنـان ــ ر درهيچ زماني چنين لقبي نداشـته و محتمـل اسـت كه سنج) 94ـ 95

اميـر مـرداويچ بـن علي ابوالفوارس الملوك تاجمخاطب اين قصيده، ـ اند گفتهمدرس رضوي باشد كـه مـدتي بـرادر، او را از ) ، مقدمة مصحح40: 1374 انوري ابيوردي،( مازندران باوندي

با حمايت سنجر برگشـت و در شـرق طبرسـتان بـه مركزيـت مازندران رانده بود ولي بعدها ، 556، 517، 348، 77: 1374ابوالفضـل بيهقـي، ←.(حكومـت كـرد ) كردكوي كنوني(تميشه

ــ 573، 565، 545، 558 ــ 612، 576، 572 ـ ــ 629، 625، 615، 610 ـ ــ 641، 627 ـ ، 650، 638 ـ /9: ـ هـ 1386اثير، ؛ ابن939 ،930 931، 927ـ 928، 829ـ 841، 778، 700، 684، 660، 655اگر هم ) 253ـ 254و 243 /4: 1339 ؛ ميرخواند،65ـ 92 /5: م1987خلكان، ؛ ابن476ـ 480و 536به سنجر نسبت داده شود، به زمان كوتاه غلبة آتسز بـر خراسـان در اضعف احتمالبه

نجر بـر قراختاييـان و بر غلبة س وجه هيچ بهتخت مربوط است و و استيالي مجدد سنجر بر تاج .كند نمياسترداد ماوراءالنهر داللت

وجود اغـالط فـراوان تـاريخي : به آنها اشاره كرد، عبارتند از توان مياز ديگر مواردي كه . 7مؤلف، ابتربودن برخي مطالب و غفلت گويي تناقص، )اعم از خطاهاي مضموني و اغالط چاپي(

: شود به برخي از اين موارد اشاره مي از ذكر برخي مطالب ضروري؛ كه در زير،، مؤلف مهاجرت سلجوقيان به خراسـان را، )16ـ 18ص(در بحث خاستگاه سلجوقيان

) 387 ــ 421(سلجوق و در زمان حيات سـلطان محمـود غزنـوي بن تحت فرمان ميكاييلري برخي مبني بر واگذا ـ عميد خراسانـ معتز بن داند و درخواست سلجوقيان از سوري مي

و سپس، بدون ؛دهد مينسبت ) 421(را به زماني بالفاصله بعد از مرگ محمود آنهامراتع به اشاره به سرنوشت ميكاييل، در شرح غلبة سلجوقيان بر نيشابور، يكباره از زعامت طغـرل و

نقل از كه ميرخواند به درحالي. نبوده است كه ميكاييليكه گويي چنان آن دهد ميچغري خبر ي پاياني حكومت سامانيان و در زمان ها سالدرستي مربوط به ، مرگ ميكاييل را بهنامه ملك

ثبت ) 400طور قطع قبل از سال يعني به(حين محاصرة يك قلعه حيات پسرش سلجوق درپيدا اسـت كـه كامالً تاريخ بيهقيو با دقت در مندرجات ) 237 /4: 1339ميرخواند، ( كرده

Page 78: مشاهده فایل PFD

71 يمحسن رحمت

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

416بودند و تركماناني كه در سال آنهابودند كه سلجوقيان تنها يكي از تركمانان چند دستهدر زمان محمود به خراسان منتقل شدند، غيـر از سـلجوقيان بودنـد و سـلجوقيان فقـط در

و زير فرمان طغرل و چغـري ) 421 ـ 431(در زمان حكومت سلطان مسعود غزنوي 426رجب : 1374ابوالفضل بيهقي، ←. (ذرند و به خراسان راه يابندتوانستند از جيحون بگ) پسران ميكاييل(

ــ 573، 565، 545، 558، 556، 517، 348، 77 ــ 612، 576، 572ـ ، 627 629 ،625، 615، 610ـــ 641 ــ 841، 778، 700، 684، 660، 655، 650، 638 ــ ــ 928، 829 ــ ــ 931، 927 ــ ؛ 939 ،930 ــ ـ 254و 243 /4: 139؛ ميرخواند، 62ـ 65 /5: م1987 خلكان، ؛ ابن476ـ 480/ 9: 1386اثير، ابن

در ادامه، از عهد و پيمان همكاري طغرل با برادر و عموي خود و ديگر افراد خاندان ).253 سلجوقي خبر داده و در توضيح آن، تقسيم قلمرو ميان اعضاي خاندان سلجوقي شـرح داده

سـفيد و ارشـد د هريك زير نظر ريـش كه اين يك رسم ايلياتي بود كه افرا درحالي. شود ميكه وقتي ابـراهيم ينـال از ايـن قـانون قبيله به زندگي و حكومت خود مشغول باشند؛ چنان

اما مؤلف كه به اين بعد قضيه توجـه . قتل رساند سرپيچي كرد، طغرل با او جنگيد و او را بهحمـود غزنـوي و البـد همچـون م (نداشته، تقسيم قلمرو را نتيجة عهـد و پيمـاني سياسـي

.دانسته است) 391خان در ايلك، از اعالم استقالل انوشيروان، امير زياري در )19ص (در شرح غلبة سلجوقيان بر گرگان

شود كه طغـرل بـراي خبر داده مي ـ دايي طغرل ـ رساندن كاليجار قتل طبرستان و گرگان و به، مشـخص اسـت كـه پيـدا چنان .تأديب او به گرگان رفت و دولت آل زيار را سرنگون كرد

كه انوشيروان دربرابر چه كسي اعالم استقالل كرد؛ طغرل؟ مگر طغـرل پـيش از استنشده » كاليجـار «اين تاريخ بر گرگان مسلط شده بود؟ و اگر چنين بود، در چه زمـاني؟ در ضـمن،

» كـارزار «از است؛ و اين نام كامالً ايرانـي و مشـتق » )باكاليجار(اباكاليجار «غلط و صحيح آن اعـراب » ابـوالحرب «تا معادل ساختند ميتقليد از اعراب با افزودن ابو بر آن كنيه است كه به

حال، اين سؤال . اين نام از اسامي معمول در سواحل جنوبي درياي مازندران بوده است. باشدضيح نـداده ؟ مگر مؤلف خود تواند بودهكه آيا مادر و دايي طغرل اهل مازندران آيد ميپيش

است كه سلجوقيان از ايالت ترك ساكن در شمال سيحون بودند كه در اواخر عهـد سـلطان ، سن طغرل را در وقت مرگ هفتاد سال )455(محمود به خراسان راه يافتند و چند سال بعد

رخ داده باشد و در آن زمـان 385صورت تولد طغرل حداقل بايد در اين ذكر كرده است؛ درسپهسـاالر هـا نآر مسند قدرت بودند و سبكتگين پـدر سـلطان محمـود ازجانـب سامانيان ب

شـده دربـارة زياريـان، خـالف ايـن همچنين، توجه به حقايق تاريخي گزارش. خراسان بود

Page 79: مشاهده فایل PFD

دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب 72

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

؛ و اباكاليجار نه دايي طغرل بلكه دايي انوشيروان بود كه با اسـتفاده از دهد ميمطلب را نشان : 1374بيهقي، ←( سلطان مسعود غزنوي بر امور مسلط شده حداثت سن انوشيروان با اجازة

و انوشيروان بعد از رسيدن به سن بلـوغ او را از مصـدر قـدرت كنـار زده ) 475، 433، 345دادن ضماير جمله به فاعـل و اسـامي دليل ربط كه اين اشتباه مترجم، به رسد مينظر به. 14بود

گاه آل زيار را سرنگون نكرد ح ابن اثير، طغرل هيچتصري البته به. مذكور در متن رخ داده باشدرا جانشـين باكاليجـار كـرد تـا ضـمن ازدواج بـا مـادر ) بسو بن مرداويج(بلكه اميري ديگر

)496 /9: ـ ه1386اثير، ابن( .انوشيروان، بر ادارة امور در قلمرو وي نظارت كندت و سيستان معرفي كـرده ، موسي يبغو را حاكم بست، هرا18 ةهمچنين، مؤلف در صفح

و بدون آنكه از چگونگي و زمان انتقال او به ماوراءالنهر و نحوة غلبة او بـر آن سـامان مطلبـي ، از ارسال سپاهي به )455ـ 465( ارسالن لبآ سلطنتگفته باشد، يكباره در شرح وقايع زمان

بـاره بايـد ايـن در .)22ص ( دهد ميبراي تأديب عمويش موسي يبغو خبر 457ماوراءالنهر در نصـر بن ابراهيم خان صراحت از استيالي ابوالمظفر قلج تمغاج به مورخانهمة گفت كه اوالً

؛ ابوالحسن بـاخرزي، 790: 1374 بيهقي، ←( اند دادهقراخاني بر ماوراءالنهر در اين زمان خبر الروايـات لوامـع و الحكايـات جوامع؛ عوفي، 28: م1933 ؛ الحسيني،1238ـ 1243 /2: م1971؛ 8 /2: 1382الفـوطي، ؛ بن558، 524، 477، 300، 299 /9: ـه1386 اثير، ؛ ابن258و 249ص ، عليـه 457؛ ثانياً لشكركشـي سـال )2222 /2: 1382؛ تتوي و قزويني، 33: م1976العديم، ابن

هـيچ و 15بـوده اسـت ــ در كران رود سـيحون ـ حكمران عاصي خوارزم و در ادامه به جندنـدارد؛ ثالثـاً ) يعني درة رود زرافشـان و مضـافات آن (آن معناي خاص بطي به ماوراءالنهر بهر

نيز حضـور داشـته اسـت؛ رابعـاً ارسالن لبآ موضوع فقط اعزام سپاه نبوده و شخص سلطاندر قلعة هرات به روشني توضـيح داده ـ عموي او ـ اثير نيز دربارة شورش فخرالملك يبغو ابن

) محتـاج آل(اما بالفاصله در جملة بعد، سـركوبي چغانيـان ). 10/34: ـه1386اثير، ابن( .استآور است؛ ؛ كه شگفتكند ميارسالن و متعاقب آن آرامش اوضاع خراسان را ادعا دست آلب به

محتاج بر چغانيان، به قرن چهارم و زمان سامانيان مربوط اسـت و آخـرين چراكه حكومت آلنامي است كه داماد سالطين غزنوي بـوده و منسوب به اين خاندان، ابوالقاسم شده امير شناختهبايـد گفـت كـه ) 645، 646 ،642، 604: همـان . (اسـت كـرده ميحكومت 430حدود سال

و ) 34 :همـان ( نامي بوده زير فرمان موسي ارسالن آلباي است كه در زمان چغانيان، نام ناحيهآنچه را . دست نيست محتاج در بر انتساب و ارتباط او با آل دالّ هيچ اشاره، نشانه و يا مدركي

، به سركوبي شورش اين اند گفتهو اقدامات وي در چغانيان ارسالن آلبهم كه مورخان دربارة

Page 80: مشاهده فایل PFD

73 يمحسن رحمت

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

كنندة كتاب با ديدن نام منطقة چغانيان، آن را اما تدوين). همان( مربوط است 456فرد در سال نيز مشهورند، ربط داده و مطلب را بـه » چغاني«اج كه در تاريخ به محت به سلسلة حكومتي آل

.اين شكل درآورده استغرب ايـران، از ، در شرح پيشروي سلطان به سمت شمال)22(مؤلف در همين صفحه

فتح ارمنستان و كرج خبرداده، كه ظاهراً منظور وي گرجستان است كه مترجم در همه جاي . اشتباه شود» كَرَج«عربي آن را درج كرده است و نبايد با كتاب به اشتباه همان شكل

در شرح پيشروي امپراتور بيزانس، رومانوس ديوجانوس، آور شگفت، با بياني 23در صو دهد مياز توفيق او در نابودي حكومت نوپاي سلجوقي خبر ارسالنآلب به سمت قلمرو

اسـت كـه ارسـالن آلـب حكومت ور اگر منظ. سازد منظور خود را از اين جمله روشن نميدست او نابود نشد و اگر منظور بخشي يا قسمتي از تركمانان پيشرفته در آنـاتولي گاه به هيچ

.شد دقيقاً به آن اشاره مي بايداست، كه در آسـياي ) 465 ـ 485(هاي سلطان ملكشاه سلجوقي يطلب ، در شرح توسعه25در ص

هـاي مختلـف تـركمن و ة مديترانه توسـط گـروه صغير و گسترش قلمرو سلجوقي تا كرانملكشـاه بـه تـالش «: دنويسـ مـي فرمانروايان سلجوقي زير فرمان ملكشاه، در ادامـه چنـين

كه بـراي بسياري از روميان را تصرف نمود؛ چنان هاي قلعهتنهايي پيروانش بسنده نكرد و به، لحن كالم، گوياي تابعيت شود ميده كه دي چنان» ... خانيان به ماوراءالنهر رفت انتقام از ايلك

كه ملكشاه هايي قلعهاما براي راقم سطور معلوم نيست، اين بسيار . خانيان از روم است ايلكخـاني حـاكم بـر تنهايي گشوده، در كجاي روم بوده و ميان فرمانروايـان مسـلمان ايلـك به

يـن اظهـارات بـر واقعيتـي ماوراءالنهر، با روم مسيحي چه ارتباطي برقرار بوده است؟ اگـر ا اي جديــد بــه جامعــة عنــوان نظريــه تــاريخي مبتنــي اســت بايــد بــه شــكلي شــفاف و بــه

در ادامة همـين جملـه، از احمـدخان حكمـران . شد ايران و جهان ارائه مي شناس سلجوقيتورانيـان، . شود كه درست نيست ميبا نسبت توراني ياد )480ـ 488(خاني ماوراءالنهر ايلك

).52 ــ 58/ 2 :1347 پورداود،( شرقي فالت ايران بودند از اقوام ايراني ساكن در شمالبخشي كه بعدها با استيالي تركان بر آن مناطق، جالي وطن كردند يا در فاتحان مسـتحيل شـدند؛

. شده را با اين نسبت بخوانيم وجه روا نيست كه يك تن ترك ايراني هيچ بنابراين، به: نويسـد مـي دسـت فـداييان اسـماعيلي، بـه الملك نظاماز ذكر قتل ؛ پس 26مؤلف در ص

الملـك دخالـت داشـته الملك گمان برند او در كشتن نظام ملكشاه نگران بود كه هوادران نظام«شود؛ و راقـم سـطور نيـز چنـين مطلبـي را در در اينجا نيز سند و مأخذي ارائه نمي» . ... است

Page 81: مشاهده فایل PFD

دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب 74

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

كه در زمان پرسد مي، فقط داند نميو سقم آن را صحتيخي نيافته است و از منابع تار يك هيچمتنفذ، چنين بيمي ممكن است، اما بعد از مرگ وي، چـرا سـلطان مقتـدري الملك نظامزندگي

سـاالر ديـوان اي عـده كه جز الملك نظامچون ملكشاه با آن نيروي نظامي قوي بايد از هواداران اكثر كه درحالي، واقعاً توان مقابله با آنها را نداشت؟ آنهاصورت اعتراض نبودند، بهراسد؟ آيا در

ـ دادهرا به ملكشاه و ايـادي او نسـبت الملك نظامصراحت قتل و يا به كنايه بهمنابع اميـر ←(دان؛ 80.: م1987االصفهاني، ؛ عمادالدين كاتب33: 1332؛ ظهيرالدين نيشابوري، 379: 1318معزّي،

، معلوم نيست مؤلف كتاب با اسـتناد بـه )205ـ 206 /10: 1386اثير، ؛ ابن135: 1333راوندي، است؟ كردهكدام منبع و راوي، بيم ملكشاه از اين اتهام را درك

بـه فرزنـدان و هـواداران خـود و اعطـاي الملـك نظام، از اعتماد )بند الف( 27در ص كه جمله بر راقم سطور معلوم نيست، چرامعني اين . شود ميياد (!) ها آنشايستگي الزم به

. ظاهراً شايستگي الزم اكتسابي باشد نه بخشودني انديشد ميملكشاه نقل شـده، بن سنجر بن ، بيتي از انوري در مدح ملكشاه)3پاورقي ( 33در ص

مضاف ). 73: 1374 بيهقي،( فندق، سنجر فرزند ذكور نداشته است كه به تصريح ابن درحالي، ضمن ترديد در انتساب اين بيـت بـه انـوري، نـام ديوان انوريدر تصحيح انتقادي هبرآنك

)432 ـ 436/ 1: 1374 انوري ابيوردي،( .ممدوح وي نوشته نشده است، در شرح مجادالت ميان بركيارق و برادرش محمود، هيچ ارجاعي داده نشده 34در ص

در . هيچ اطالعي داده نشـده اسـت خاتون، از سرنوشت محمود و ضمن اشاره به قتل تركان، 1092/ 485در سـال «: اين صفحه همچنين با استناد اكيد به عماد كاتب، نوشته شده اسـت

بـر آنكـه عالوه» عنوان سلطان سلجوقي پذيرفت المقتدي باهللا، براي چهار سال محمود را بهگاه هـم مرسـوم نبـوده نگارندة مقاله، چنين مطلبي را در اثر عماد كاتب نتوانست بيابد، هيچ

ظـاهراً مؤلـف . است كه در زمان انتخاب كسي به سلطنت، مدت زمان آن را مشخص كنند مـدنظر در اين خصوص را اثير ابنرغم تأكيد بر استناد به عماد كاتب، اظهارات محترم علي

: در شرح چگونگي انتخاب محمود خردسال به جانشيني ملكشاه نوشته است كه اند داشتهأرسلت إلي األمراء سرّاً فأرضتهم، و استحلفتهم لولدها محمود، عمـره أربـع ] تركان خاتون. [..

فأجابها، و شرط أن يكـون . لولدها أيضاً الخطبة في الخليفةالمقتدي سنين و شهور، و أرسلت إلي )214/ 10: ه1386 اثير، ابن( ... لولدها، و الخطبة له ويكون المدبر ةلسلطنا اسم

بنابراين احتمـال . گذارد ميخليفه، سلطنت محمود را به ديگران وا كه استا هويد كامالًكه مؤلف كتاب، روايت عماد كاتب دربارة جانشيني ملكشـاه و توصـيف اوضـاع و رود مي

Page 82: مشاهده فایل PFD

75 يمحسن رحمت

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

» اربعـة سـنين «خطـا را به 16 هنگام مرگ پدر به) اربعة بنين( احوال فرزندان چهارگانة ويو نيـز شـرط ) اربعـه سـنين و شـهور (اثير دربارة سن محمود ابن خوانده و آن را با روايت

خليفه با تركان خاتون را درخصوص سلطنت محمود درهم آميخته و اين استنتاج عجيب را به قصور مؤلف در تشريح علل اينكه خليفه سـلطنت فرزنـدان ملكشـاه را . است كردهارائه

را 17بـه ايـن امـر ) خليفه(ونگي تسليم او اقل بايد چگاشاره كرد؛ حد توان مينپذيرفت نيز همچنـين در مـتن از قيـام بركيـارق بـه مسـاعدت بازرگانـان و هـواداران . كرد ميگوشزد

و مؤثر اجتمـاعي متعيناي عنوان طبقه ياد شده است؛ كه وجود طبقة بازرگان به الملك نظامبا بركيارق بر نگارنده ها آني و دليل همراه الملك نظامبا هواداران ها آندر آن زمان و نسبت

. باشد» بزرگان«ممكن است كه اين كلمه، صورت مغلوط . روشن نيست شده نوشتهخطا محمد در برخي سطور به ـ برادر بركيارق ـ درهمين صفحه، نام محمود

نيز شورش ارسالن ارغو و ) 35ص (در . كه ممكن است به سردرگمي خواننده منتهي شودا بدون ارجاع نوشته است همچنين بركيـارق و مؤيـداهللا غلـط و صـحيح آن تغيير وزيران ر

.بركيارق و مؤيدالملك استدر شرح صـلح ) 37ص (در . ، شرح شورش انر را بدون ارجاع نوشته است36در ص محمد و بركيارق تقريباً عين روايت ابن اثير رونويسي شده، اما در اين امـر نيـز ميان سلطان

بـراي محمـد نيـز سـه ... «: مده و در ذكر شرايط صلح نوشته شده اسـت توفيقي حاصل نياثـالث ] يعني محمـد [و يضرب له ... «: اثير نوشته است در حالي كه ابن» جانشين تعيين شد

سـلطان حـق . زدن اسـت كه منظور از آن، سه بار نوبـت ) 331/ 10 : ه1386 اثير، ابن( »نوبليعهد شده بود، به او اجازه داده شد سه بار نوبت داشت پنج بار نوبت بزند و محمد چون و

. اند پنداشتهو جانشينان نوابكتاب، نُوب را كنندگان تهيهاما . برنديـد از ملكشـاه دوم، خلعدر همين صفحه، در شرح دستيابي سلطان محمد به سلطنت و

او را . مايل شد سرعت راهي بغداد شد و اياز به او محمد به«: مطالبي آشفته نوشته شده استوزير ملكشاه دوم كرد و سلطنت را بدون هيچ درگيري و بدون وجود هيچ رقيبي به ملكشاه

چرا محمد كه براي تصاحب سلطنت به بغـداد تاختـه اسـت، بعـد از . »دوم تسليم ساختچ رقيبي به ملكشاه دوم بدهـد؟ رقيـب يتمايل اياز به وي، دوباره سلطنت را بدون وجود ه

اه، محمد بود؛ مگر چه بر سر او آمد كه ملكشاه بدون وجـود هـيچ رقيبـي بـه اصلي ملكش سلطنت ادامه دهد؟

اين «: در همين صفحه، چند سطر بعد، بعد از شرح كوركردن ملكشاه دوم نوشته شده است

Page 83: مشاهده فایل PFD

دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب 76

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

؛ »او را از سلطنت عزل كنند،كاري عادي و معمـولي بـود خواستند ميعمل نسبت به كساني كه ». ...اين عمل نسبت به او از نظر كساني كه «: است و ظاهراً صحيح آن اين باشدكه فاقد معنا محمد آزادي محمـود نتيجـة شـفاعت بن ، بعد از شرح غلبة سنجر بر محمود39در ص

شود كه خطاي فاحش است، چرا كه مادر محمود در حـدي مادر محمود نزد سنجر عنوان ميمحمود بود جدةكند بلكه مادر سنجر و نظر صرفحمود خاطر او سنجر از تأديب م نبود كه به

؛ 4: 1329اتابـك جـويني، ←براي شرح ماجرا ( .كه شفاعت كرد و درخواستش پذيرفته شداالصـفهاني ؛ عمادالـدين كاتـب 44: 1332؛ ظهيرالدين نيشـابوري، 299 /5: ـ ه1409سمعاني،

ــ 662 /10: ـ ه1386اثير، ؛ ابن92: م1933؛ حسيني، 169: 1333؛ راوندي، 241ـ 242: م1987: ـه1409 ؛ مستوفي96: 1909 /1328يزدي، ؛ حسيني109: 1363، اي شبانكاره؛ 83/ 11و 661؛ بارتولـد، 74: 1339الفقراء، ؛ معين164ـ 165: 1342؛ غفاري، 311 /4: 1339؛ ميرخواند، 448

)667ـ 671 /1: 1352وادث ماوراءالنهر پس از مرگ ملكشاه، بـدون در انتهاي همين صفحه، بدون اشاره به ح

رهبر ـ خان مقدمه از شورش در آن سرزمين خبر داده و بدون تعيين هويت و معرفي ارسالنكه در متون تـاريخي بـه انـدازة درحالي. دست سنجر عنوان شده است قتل وي به ـ شورش

؛ 4: 1329جـويني، اتابـك ←براي شرح ماجرا ( كافي در اين باب اطالعاتي درج شده است ،االصـفهاني ؛ عمادالـدين كاتـب 44: 1332؛ ظهيرالـدين نيشـابوري، 299 /5: ـ هـ 1409سمعاني،

ــ 662 /10: ـ هـ 1386اثيـر، ؛ ابن92: م1933، حسيني، 169: 1333؛ راوندي، 241ـ 242: م1987: ـ هـ 1409؛ مسـتوفي 96: 1328/1909يـزدي، ؛ حسيني109: 1363، اي شبانكاره؛ 83/ 11و 661؛ بارتولـد، 74: 1339الفقـراء، ؛ معـين 164ـ 165: 1342؛ غفاري، 311 /4: 1339؛ ميرخواند، 448

بـود و سـنجر ـ همسر معروف سنجر ـ خان، پدر تركان خاتون ارسالن). 667ـ 671 /1: 1352و بالفاصله در ادامه با استناد به عماد كاتـب، از تيـره . وي را نكشت بلكه به بلخ تبعيد كرد

اين حـوادث، آرامـش روزهـاي «: تنگ شدن روزگار بر سنجر خبر داده و نوشته شده است 25اسـت و سـنجر تـا 524كه اين زمان، سال درحالي. »پاياني حكومت سنجر را بر هم زد

در همـة ) 548(و مصاف بـا غزهـا ) 536(سال بعد حكومت كرد و اتفاقاً جز جنگ قطوان . و دشمنان خود پيروز بودنبردها و درمقابل همة رقيبان

دليل سرپيچي اتسز بن ، به1138/ 533در سال ] سنجر[او «: نوشته شده است 40در صكـه مشـاهده چنان. »ناچار در رأس سپاهي بزرگ براي جنگ با او به خوارزم برود محمد، به

. ، در اين جمله تناسبي بين فعل و فاعل وجود نداردشود مي

Page 84: مشاهده فایل PFD

77 يمحسن رحمت

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

اطاعت آتسز به سنجر و متعهدشدن وي به تداوم دوسـتي بـا در همين صفحه، از اظهاراثيـر كـه ابـن اثير است، درحـالي سنجر خبر داده شده و تنها ارجاع در اين مبحث، مĤخذ ابن

پژوهشگران جديد و در رأس آنان بارتولـد، . ميان نياورده است مطلقاً از اين قضيه سخني به، 18كي از مجموعه منشأت قرن ششم محفوظ ماندهبا استناد به متن سوگندنامة آتسز كه در ي

؛ امـا مثـل )61: 1367؛ قفـس اوغلـي، 685/ 2: 1352 بارتولد،( اند كردهاين سخن را مطرح بعد از .بسياري ديگر از مطالب كتاب، معلوم نيست مؤلف اين مطلب را از كجا گرفته است

حكـومتش را در هـاي هپايـ سنجر با ايـن سياسـت، «: اين جمله بالفاصله آورده شده است . ؛ كه ناگفته پيدا است كه فاعل اين جمله بايد آتسز باشد نه سنجر»خوارزم محكم كرد

. است» در غم«اشتباه و صحيح آن » ديرغم« در همين صفحه، در گرفتـه با استناد به ابياتي از انوري، نتايجي دربارة جنـگ قطـوان 68ـ 69و 41در ص

شده كه عنوان تاريخ گزيدهسپس با استناد به . به آن اشاره شد شده است كه در آغاز مقاله. آزادي تركان خـاتون از دسـت قراختاييـان در ازاي پرداخـت پانصـد دينـار بـوده اسـت

چنين مطلبي نيسـت و فقـط مصـحح محتـرم آن بـراي غنـاي تاريخ گزيدهكه در حالي در: 1362 مسـتوفي قزوينـي، ( .مطلب، اين سخن را از عماد كاتب در پاورقي نقل كرده است

اما جالب است بدانيم كه عماد كاتب مبلـغ فديـه را پانصـد هـزار دينـار ). 1پاورقي ،449تـاريخ ؛ و مصـحح )254: م1987 االصفهاني، عمادالدين كاتب( نوشته است نه پانصد دينار

بدون آنكه زحمت مراجعـه بـه عمـاد سلجوقيانتاريخ دولت اشتباه كرده و مؤلف گزيده تـاريخ گزيـده آورده، بـه منـابع رغم آنكه نام اين كتاب را در اتب را به خود بدهد، عليك

استناد كرده و مسئوليت روايت را برعهدة حمداهللا مستوفي گذاشته كه روحـش از مـاجرا : هم تكرار شـده اسـت 83ص 4 با حمداهللا مستوفي در پاروقي مهري بياين . خبر است بيشد كه به غزها ماليـات بپـردازد و متعهدكه قماج يابيم درمي... تاريخ گزيدهبا رجوع به «

، پـس از شـرح تـاريخ گزيـده كـه در ؛ درحـالي »... فرستاد ها آنمنظور پسرش را نزد بدين: استيصال خوانساالر سلطنتي درمقابل غزها و اسـتمداد وي از قمـاج، چنـين آمـده اسـت

. بسـتد هزار گوسـفند و شـحنگي آن قـوم سيامير قماج خراج ايشان را ضمان كرد به ...«با دقت در اين سخنان كامالً معلوم ). 451: 1362مستوفي قزويني،( »... پسر را آنجا فرستاد

كـه آيـد مـي كه از روايت حمداهللا مستوفي بر است؛ چرا كردهاست كه مؤلف چه اشتباهي ا وي، بـه سـلطان سـنجر قماج در پاسخ به استمداد خوانساالر و براي تالفي رفتار غزها ب

هـزار گوسـفند از تعهد داده است تا در ازاي واگذاري شحنگي غزها به خود، ساليانه سـي

Page 85: مشاهده فایل PFD

دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب 78

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

غزها براي خزانة سلطنتي بگيرد؛ و سنجر نيز موافقت كرده است شحنگي غزها را بـه وي اصـوالً در آن . سپرد و او نيز پسرش را براي اعمال حاكميت بر غزها به ميان آنهـا فرسـتاد

تنهـا محلـي نه ـ حكمران بخش شرقي قلمرو سنجر ـ زمان پرداخت ماليات از طرف قماج . نمايد مياز اعراب ندارد كه مضحك نيز

و محاصرة آتسز و تسليم وي به 538، پس از ذكر حملة سنجر به خوارزم در 42در صي و ر آتسـز شورشـ اگـ «: سنجر و اعادة او به حكومت، با بياني عجيب نوشـته شـده اسـت

عذرخواهي و التماس نكرده و به اطاعت و دوستي او متعهد نشده بـود، عصيانگر از سنجر بـر » . ... ؛ ولي با عذرخواهي آتسز، او را بخشيد و با او صلح كـرد كرد ميسنجر به او حمله

آيا منظور اين است كه سنجر به او رحـم : راقم سطور معلوم نيست منظور از حمله چيست ؟ رساند مياو آسيبي و به كرد نمي

بـه روابـط سـنجر و غوريـان، يكبـاره از غلبـة اي اشـاره در همين صفحه، بدون هـيچ و در ديـ آ ميميان عالءالدين حسين غوري بر هرات و بلخ و مخالفت سنجر با وي سخن به

ادامه، افسانة قديمي جوزجاني دربارة آزادي عالءالدين حسين بدون هـيچ توضـيحي نقـل . وجه شايستة يك متن علمي نيست هيچ بهشود؛ كه مي

صفحة اول كتاب اين همه موارد وجود دارد؛ مابقي را هم بر ايـن منـوال قيـاس 25در البته نگارندة مقاله، كتاب را تا پايان، سـطر بـه . كنيد و حديث مفصل بخوانيد از اين مجمل

اما 19 كرده است سطر مطالعه و موارد مختلف را به همين صورت آمادة نگارش و توضيح :سخن بروجردي، شادروان محمدباقر صامت قول شاعر شيرين به

ــه را ــتن خام ــاراي نوش مختصر كن صامت اين هنگامه را نيســت يطـور مشـحون از اغـالط و همان بهتر كه كالم را خاتمه دهيم؛ چه، كتاب تا پايان همين

.يدي نخواهد داشتبرانگيز است و شرح آن جز مالل خواننده، عا موارد سؤال گيري نتيجه

دليـل عـدم رعايـت به، سلجوقياندولت نتيجه گرفت كه كتاب توان مياز آنچه عنوان شد، يك از چهار شرط الزم بـراي يـك مـتن روش علمي در ارائة مطلب و استناد به منابع، هيچ

ن جملـه هاي فـاحش دارد، كـه از آ يكاستدرسي دانشجويي را ندارد و در هريك از ابعاد، به عدم رعايت شيوة علمي در ارجاع، ناهماهنگي عنوان و محتـوا، فهـم و ترجمـة توان مي

Page 86: مشاهده فایل PFD

79 يمحسن رحمت

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

ناصحيح متون تاريخي اشاره كرد؛ همچنين، در عرصة پژوهشي، براي محققان ايـن دوره از .تاريخ ايران قابل استفاده و مراجعه نيست

نوشت پي

:وارد زير اشاره كردبه م توان ميازجمله آثار وي در اين زمينه . 1ـاني ايـران « ـاريخ ايـران كمبـريج در » تاريخ سياسـي و دودم ـاالت 5، ج ت ـان «، مق ـلجوقيان «، »قراختايي ، »س

:مقاالت زير ، چاپ جديد؛ مجموعهالمعارف اسالم دايرةدر » خوارزمشاهيان«، »غوريان«، »خانيان ايلك«Bosworth. C. E: The Medieval History of Iran, Afghanistan and Central Asia, London, 1977.

تر شناخته شده ولـي برخـي از مقـاالت وي بـراي است كه در ايران كم معروف شناسان تركاز . 2مقاالت پراكندة وي در مجالت . غايت مفيد است هاي پنجم و ششم به درك تاريخ ايران در قرن :دان دهكراي با مشخصات زير گردآوري و چاپ مختلف را در مجموعه

Pritsak, O (1981). Studies In Medieval Eurasian History, London: Variorum Reprints.

:و نيز مقالة زيرPritsak, O, ‘‘Kara-Hanlilar ‘’, Islam Ansikelopedisi, Gilt. 6, pp 251 -271.

، ترجمـة سلجوقياناب شده از وي در كت چاپ هاي مقالهبه توان مي ازجمله آثار قابل استفادة وي. 3 :اشاره كرد؛ همچنين 1380مولي، :يعقوب آژند، تهران

Cahen. Cl, “Ghuzz”, Encyclopaedia of Islam, New editin, Leieden, 1987, Vol. II.

4. hudud – al- aalam (The Regions of the World), Translated and explained by V.

Minorsky, with the preface by V.V. Barthold, Edited by Bosworth, London,

Cambridge: Taustees of E.J.W. Gibb Memorial, 1982.

:چاپ نخست اين متن با مشخصات زير به فارسي ترجمه شده است: ، تصحيح و تعليقات مينورسكي، ترجمة ميرحسـين شـاه، كابـل المغرب المشرق الي حدودالعالم من

.1342، نا بي5. Minorsk,.V, sharaf –al-zaman Tahir Marvazi on the Turk,China And India, London, 1942.

. مـروزي و تعليقـات مينورسـكي در تشـريح و توضـيح آن اسـت الحيوان طبايعاين كتاب، بخشي از و نيـز بـا طبايع الحيـوان نگارنده ضمن تطابق ترجمة وي با متن اصلي و مقابلة آن با نسخة خطي

همراه تعليقات مينورسكي به زبـان باسات محمدعوفي و شكراهللا زكي از آن كتاب، متن آن را بهاقت .فارسي برگردانده و آمادة انتشار نموده، اميدوار است هرچه زودتر به زيور طبع آراسته شود

.1367گستره، : ، ترجمة داود اصفهانيان، تهرانتاريخ دولت خوارزمشاهياناوغلي، ابراهيم قفس. 6

Page 87: مشاهده فایل PFD

دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب 80

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

7. Barthold, V.V, Four Studies on the history of Central Asia, Tr.by V. And T.

Minorsky, Leiden: Brill, 1956. .1376توس، : جمة غفار حسيني، تهرانتر، هاي آسياي ميانه ترك تاريخ، .و. و. بارتولد. 8

9. Barthold, V.V, Turkestan down to the Mongol Invasion, Translated from the Oirginal

Russian and Rev. by the Auttor, with asistance of H.A.R. Gibb, London: Luzac, 1928. و متن روسي . است اصل اين اثر به زبان روسي است كه با مشخصات فوق به انگليسي ترجمه شده

:است با مشخصات زير به فارسي ترجمه و منتشر شده .1352 بنياد فرهنگ ايران،: ترجمة كريم كشاورز، تهران، نامه تركستان

، از سطر دوم تا پنجم، كه مفـاد صـلح ميـان 37ص: تعداد اين موارد كم نيست؛ اما براي نمونه. 10با اين [رونويسي شده است ) 331 /10: ـه1386( اثير ابن ازبركيارق و محمد براي واژه به واژه ؛ همچنين در سطور ]سه سطر درسه مورد اشتباه شده استتفاوت كه در درك وترجمة متن اين

) 176 /11: ـه1386( اثير ابن ازطور كامل ، دربارة غزها، به83و سطور آغازين ص 82پاياني صاشـتباه اثيـر ابـن هاي گفتهشگفتا كه در اين مورد نيز . [رونويسي و ارجاع ناقص داده شده است

سطر آخر و 39همچنين در ص. 176 /11؛ 331 /10: ـه1386 ،اثير ابن: قس]. ترجمه شده است .عمادالدين كاتب رونويسي شده است هاي گفته، 40سطور نخستين ص

، از سطر ششم تا يازدهم، كـه رونويسـي 67ص: تعداد اين موارد نيز كم نيست؛ اما براي نمونه. 11با اين مالحظه كـه [دارد كه ارجاع هم ن است درحالي) 82 /11: ـه1386( اثير ابنواژه به واژه از

با انـدكي ) 198ـ 199/ 11(شدن مربوط است نحوة مسلمان فقط مقدار اندكي از جمله را كه بهجـاي خراسـان از حملـة تلخيص رونويسي شده و البته در اين مورد هم اشـتباه رخ داده و بـه

.اسماعيليه قهستان به قهستان خبر داده شده استدست سمعاني داده و سطوري از سخن خود دربارة سنجر، عنان قلم را بهالفوطي در فرازي ابن .12

.يادگار گذاشته است وي را براي ما به المذيلچند از كتاب كمياب : ها، از دو اثر زير استفاده شد براي تطبيق تاريخ. 13

، ديتقويم تطبيقي هزار و پانصد ساله هجري قمـري و مـيال فرديناند ووستنفلد و ادوارد ماهلر، ؛ احمـد بيرشـك، 1360فرهنگسراي نياوران، : قريشي، تهران الدين حكيممقدمه و تجديدنظر از

.1367علمي و فرهنگي، : ، تهرانگاهنامة تطبيقي سه هزار سالهـته ـ كه ظاهراً تنها راوي ماجرا است ـ )496 /9: ـه1386( اثير ابن.14 ـيروان دانس نيز او را همسر مادر انوش

.طغرل است، نه داييــ 275: 1339؛ ميرخواند، 49 /10: ـه1386، اثير ابن؛ 40 :م1933، حسيني : ماجرا در كامل شرح. 15

.138: 1342؛ غفاري، 241 /3: م1961؛ ذهبي، 489 /2: 1333؛ خواندمير، 274

Page 88: مشاهده فایل PFD

81 يمحسن رحمت

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

كـان للسـلطان ملكشـاه «: باره چنين نوشـته اسـت اين در) 81 :م1987( االصفهاني عمادالدين كاتب. 16السلطنة، ألن و كان محمود طفالً فبايعوه علي. سنجر، و محمود وبركيارق، و محمد، : بنين و هم اربعة

السـلطان ببغـداد حاضـراً اال يكن من بني و لكن لم... أمه تركان خاتون كانت مستولية في أيام ملكشاه و فـي مبـاديء هـذااألمر «: ؛ و پس از چند سـطر ديگـر گويـد »...فبايعوه ] يعني محمود[الطفل ولدهاكه چنان. »...ثم جاء بركيارق إلي إصفهان محاصراً. الخالفة، و أخذوا منه بيعة محمود المستظهر باهللا تولي

.شود نميبه محدوديت زماني بيعت محمود ديده اي اشاره، در اين عبارات هيچ شود ميمالحظه بـراي . عباس است سلجوقيان با خلفاي بني توجه و زيبا در روابط اين مبحث يكي از ابعاد قابل. 17

اثيـر، ؛ ابـن 139 ــ 140: 1333؛ راونـدي، 35: 1332الدين نيشـابوري، ظهير ←باره، اين اطالع در .105ـ 106: 1363اي، ؛ شبانكاره211 /10: ـه1386

اصل نسخة اين منشĤت كه محمدبن صدرالدين خوارزمي در اواخـر قـرن هفـتم گـردآوري و . 18در موزة آسيايي فرهنگستان علوم اتحاد شوروي سابق B-938با شمارة اكنونرده است، تأليف ك

اما دو نسخة عكسي از آن تهيه شـده كـه . شود مينگهداري ) پترزبورگ كنوني سن(در لنينگراد . شـود مـي نگهداري 2257 ــ 2259يكي در كتابخانة ملي و ديگري در دانشگاه تهران به شمارة

سـه سـند از اسـناد تـاريخي «از اين مجموعـه را تحـت عنـوان نامهقبال، سه شادروان عباس ا، تاريخ بيهقيياد سعيد نفيسي نيز در تلعيقات خود بر چاپ كرد و زنده) 1317( »خوارزمشاهيان

سيدعلي . را منتشر كرد ها نامه، تعدادي از اين )1430 ـ 1480 /3، 1332كتابخانة سنايي، : تهران( .چاپ كرده است) 1346( تاريخي هاي نامهاسناد و ز برخي از آنها را در ثابتي ني مؤيد

: كنيم جا به يكي دو مورد ديگر از اين موارد اشاره مي در اين. 19محمـد خوارزمشـاه شـش سـال از الـدين قطبكه شود مي، بدون ارائة سند، ادعا 70در ص

سـال بـراي مـدت يـك ا بـه سال حكومت خود را در كاخ سنجر گذراند و پسرش آتسز ر سياين سخن با همة روايات تاريخي دربارة خوارزمشاهيان . خدمت به سنجر به كاخ وي فرستاد

تناقض دارد و ظاهراً مؤلف محترم كتاب با قرائت ناصـحيح روايـت جـويني، ايـن سـخن را : محمـد خوارزمشـاه نوشـته اسـت الـدين قطـب در شـرح احـوال ) 3 /2( جويني. ستا گفته

خـدمت خـود بـه يك سال بـه . دت سي سال در رفاغ حال و فراغ بال خوارزمشاهي كردم ...«ايـن . »وقتي كه وفات يافت درگاه سنجري آمدي و يك سال پسر خود اتسز را بفرستادي تا به

نيـز ) 357/ 4: 1339(و ميرخوانـد ) 134: 1363( اي شـبانكاره روايت را بـا انـدكي اخـتالف، ، نه تنها صحبت از شـش سـال او در دربـار سـنجر شود ميمالحظه كه چنان. اند كردهروايت

نيست، بلكه داللت بر اطاعت و اظهار تابعيت او به سنجر است كه هر سال اين تجديد بيعـت معني خدمتگزاري و اقامـت در و البته ناگفته پيدا است كه اين خدمت را نبايد به شد ميتكرار

. طول همة سال در دربار پنداشت

Page 89: مشاهده فایل PFD

دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب 82

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

هـاي سروده، در شرح روابط آتسز و سنجر، با ارجاع به محمد عوفي و راوندي، بيتي از 71 در ص :آتسز به اين صورت نقل شده است

و عالم تنگ نيست آيم ميپس به اينجا بيا و من هم اگر اسب پادشاه تيز رو است اسب من لنگ نيست

ل ابيـات آتسـز كـه بـه هنگـام سـومين كه اصالً به اين ترجمة مغلوط نيـازي نبـوده و اصـ حالي در : لشكركشي سنجر به خوارزم سروده شده، به شرح زير دردست است

كميت مرا پاي هـم لنـگ نيسـت اگر باد پـاي اسـت رخـش ملـكــايي مــن آنجــا روم ــو اينجــا بي خداي جهان را جهان تنگ نيست ت

)174: 1333راوندي، ( :اند آوردهن ابيات را چنين اي تر مفصلمتأخر صورت مورخانو البته

به صلح ويـم نيـز آهنـگ نيسـت مرا با ملك طاقـت جنـگ نيسـت شدن بنده را ننـگ نيسـت هزيمت ملك شهريار اسـت و از شـهريار كميت مرا پاي هـم لنـگ نيسـت اگــر بادپــاي اســت خنــگ ملــك را جهان تنگ نيست خداي جهان به خـوارزم آيـد بـه سقسـين روم )360 /4 :1339؛ ميرخواند، 482: 1362ي قزويني، مستوف(

منابع

.دار صادر: بيروت. تصحيح كارل يوهانس تورنبرگ. الكامل في التاريخ .)ه1386(اثير، عزالدين علي ابن .مكتبة المتنبي: قاهره ،امدروز ف. هتصحيح . ذيل تاريخ دمشق). تا بي( القالنسي ابن .خاور :تهران ،تصحيح عباس اقبال ،تاريخ طبرستان). 1320:تاريخ مقدمه(اسفنديار ابن .علمي و فرهنگي: تهران ،ترجمة عبدالمحمد آيتي ،الدول مختصر تاريخ). 1377( العبري، ابوالفرج گريگوريوس ابنمطبعـة الجمعيـة : انقـره ،تحقيـق علـي سـويم ،الطلب في تاريخ حلب بغيه). 1976( العديم، ابوالقاسم عمر ابن

.التركيه التاريخيةوزارة : تحقيـق محمـدالكاظم، تهـران ،االلقاب معجم اآلداب في مجمع). 1375( احمد بن عبدالرزاق الفوطي، ابن

.الثقافة و االرشاد االسالميةمطبعـة : حيـدرآباد الـدكن ،التاريخ ملوك و االمم في المنتظم). 1357 ـ 1360( علي بن جوزي، عبدالرحمن ابن

.عثمانيةالمعارف ال دايرة ،تحقيـق احسـاس عبـاس ،الزمـان ابنـاء االعيان ألنباء وفيات). م1987( بكر ابي بن محمد بن خلكان، احمد ابن

.دار صادر: بيروت

Page 90: مشاهده فایل PFD

83 يمحسن رحمت

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

.خاور ةكالل: تهران ،تصحيح محمدتقي بهار ،التواريخ والقصص مجمل). 1318( شادي ابن .كتابفروشي فروغي: تهران. يح احمد بهمنيارتصح. يبيهق تاريخ ).1317( زيد بيهقي بن فندق، علي ابن

شـركت : تهران ،تصحيح محمد قزويني و عباس اقبال ،عتبة الكتبة). 1329( الدين بديع اتابك جويني، منتجب .سهامي چاپ

. 2، ش 19، سال ارمغان، »سه سند از اسناد تاريخي خوارزمشاهيان«). 1317( اقبال، عباس .اسالميه: تهران ،تصحيح عباس اقبال ،ديوان اشعار). 1318( امير معزّي، محمدبن عبدالملك

علمـي و : تهـران ،، تصحيح محمـدتقي مـدرس رضـوي ديوان انوري ).1374( محمد بن انوري ابيوردي، علي .فرهنگي

ــ تحقيق الدكتور محمـد ألتـونجي .دمية القصر و عصرة اهل العصر). م1971( حسن بن باخرزي، ابوالحسن علي .دارالحياة مؤسسه: دمشق .بنياد فرهنگ ايران: تهران ،، ترجمة كريم كشاورزنامه تركستان). 1352( و. بارتولد، و

، ترجمـة حسـن انوشـه، 5، تاريخ ايران كمبريج، »تاريخ سياسي و دودماني ايران«). 1371( اس. باسورث، اي .اميركبير: تهران .علمي و فرهنگي: نتهرا ،هزا ساله ة تطبيقي سهگاهنام ).1367( احمد بيرشك،

.نشر علم: تهران ،فياض اكبر عليتصحيح ،تاريخ بيهقي). 1374( بن حسين بيهقي، ابوالفضل محمد .طهوري: تهران ،)يشتها(ادبيات مزديسنا ). 1347( پورداود، ابراهيم

: انتهـر ،غالمرضـا طباطبـايي مجـد كوشش به ،تاريخ الفي). 1382( آصف قزويني تتوي، احمدبن نصراهللا؛ و .علمي فرهنگي

: تهـران ،جلـد در يـك مجلـد 2 ،تصحيح عبدالحي حبيبي ،طبقات ناصري). 1363( جوزجاني، منهاج سراج .دنياي كتاب

.طهوري: تهران ،تصحيح منوچهر ستوده). 1364( حدود العالم من المشرق الي المغربتصـحيح كـارل ،لسـلجوقيه العراضـة فـي الحكايـة ا ).1909/ 1328( محمـدبن نظـام حسيني يزدي، محمدبن

.يلبر: ليدن ،سوسهايم .نا بي: الهور ،تصحيح محمدشفيع ،اخبارالدوله السلجوقيه. )1933( ابوالفوارس صدرالدين ،حسيني

.كتابفروشي خيام :تهران ،حبيب السير في اخبار افراد بشر). 1323( الدين همام بن الدين غياثخواندمير، .مؤسسه الرساله: بيروت... تحقيق شعيب ارنووط و ،سير اعالم النبالء). ه1403( ابوعبداهللا الدين شمسذهبي .كويت ،تحقيق فؤاد سيد ،العبر في خبر من غبر). م1961( ابوعبداهللا الدين شمسذهبي

.اميركبير: تهران، تصحيح محمد اقبال ،راحة الصدور و آية السرور). 1333( بن سليمان راوندي، علي .اميركبير: تهران ،تاريخ ايران بعد از اسالم ،سينكوب عبدالح زرين

.دارالجنان :بيروت ،تحقيق عبداهللا عمرالبارودي ،االنساب ).ه1409( محمد بن سمعاني، ابوسعد عبدالكريم .اميركبير :تهران ،تصحيح ميرهاشم محدث ،االنساب مجمع). 1363( علي ، محمدبناي شبانكاره

.خاور ةكالل: تهران ،تصحيح اسماعيل افشار ،سلجوقنامه ).1332( ظهيرالدين نيشابوري

Page 91: مشاهده فایل PFD

دولت سلجوقيانبررسي و نقد كتاب 84

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

: قـاهره ،اختصره الفتح بن علـي البنـداري ،الفطره عصره و النصرهزبده ). م1987( االصفهاني كاتبعمادالدين .داراالفاق الجديدة

ةهـران، نسـخ كتابخانة دانشكده ادبيـات ت ،جوامع الحكايات و لوامع الروايات. )تا بي( بن محمد عوفي، محمد .ب 27 ةخطي شمار

.حافظ: تهران ،كوشش حسن نراقي به ،آرا جهانتاريخ ). 1342: تاريخ مقدمه( قاضي احمد ،غفاري .بئيبم ،خان ملك الكتاب محمدبه اهتمام ميرزا ،جامع العلوم ).1323( فخررازي

.گستره: تهران ،نيانترجمة داود اصفها ،تاريخ دولت خوارزمشاهيان). 1367( اوغلي، ابراهيم قفس .طهوري: تهران ،تاريخي هاي نامهاسناد و ). 1346( مؤيد ثابتي، علي

.ابن سينا: تهران ،تصحيح احمد گلچين معاني ،تاريخ مالزاده در ذكر مزارات بخارا). 1339( الفقراء معينالجـزء االول، ،در عطـاء تحقيق محمد عبدالقا ،السلوك لمعرفة دول الملوك). ـه1418( علي بن مقريزي، احمد

.دارالكتب العلميه: بيروت .2257ـ 2259نسخة عكسي شماره ،كتابخانة دانشگاه تهران ،منشĤت يا ديوان احكام سالطين ماضيه

.ـ خيام پيروز: ، تهرانالصفا روضة). 1339( ميرخواند، محمدبن خاوندشاه ،تلخـيص محمـد بـن زفـر بـن عمـر ،ر قباويترجمة ابونص ،تاريخ بخارا). 1351( جعفر بن نرشخي، محمد

.بنياد فرهنگ ايران: تهران ،تصحيح محمدتقي مدرس رضوي .ميراث مكتوب: تهران ،الهادي تحقيق يوسف ،القند في معرفه علماء سمرقند). 1378( احمد بن نسفي، عمر

.كتابخانه سنايي: تهران ،تعليقات تاريخ بيهقي). 1332( نفيسي، سعيدمقدمه و ،پانصد ساله هجري قمري و ميالديتقويم تطبيقي هزارو). 1360( رديناند و ادوارد ماهلرووستنفلد، ف

.فرهنگسراي نياوران: تهران ،الدين قريشي تجديدنظر از حكيم .االرشاد مطبعه: بغداد ،السالم تحقيق منيره ناجي ،التحبير في معجم الكبير). 1375( همو

.نا بي: حيدرآباد ،مرآة الجنان و عبرة اليقظان). 1339( اسعد بن محمد عبداهللا يافعي، ابو

Bosworth, E.C. (1994).«al-mohtaj», Encyclopaedia of Iranica (EIR), vol.1.pp.764-766. Pritsak.o. ‘‘Kara – Hanlilar’’, Islam Ansikelopedisi, Gilt. 6. Pritsak.o (1981). ‘‘Die karachaniden’’. Studies In Medieval Eurasian History, London: Variorum

Reprints.

Page 92: مشاهده فایل PFD

پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگيهاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش 107ـ 85صص ، 1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان

اهللا منصوري نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح در ترجمة متون تاريخي

*مريم عزيزيان

**زهرا روحي

چكيدهبـه داليلـي، ازجملـه ــ نگار و متـرجم ـ روزنامه )1274ـ 1365( ورياهللا منص ذبيح

مدار دليل نوع نگاه و ديدگاه مخاطب به(سبك ويژه در ترجمة متون ادبي و تاريخي اي از ، حجـم وسـيع تأليفـات، و برخـورداري از طيـف گسـترده )در ترجمة مـتن

در . وعات ايران استخوانندگان، نامي برجسته و قابل بحث در تاريخ ادبيات و مطبنامه و معرفي آثار اين متـرجم و ذكـر مقالة حاضر، پس از بيان مختصري از زندگي

متفاوت مورخان و مترجمان ديگر بـه شـيوة خـاص او در هاي واكنشو ها ديدگاههايي از متون اصلي و متـون ترجمة متون، سعي شده است برمبناي شواهد و نمونه

ويژه در ترجمـة متـون تـاريخي، تحليـل و جمة او بهسبك و نحوة ترشده، ترجمه .بررسي انتقادي شود

.اهللا منصوري، سبك ترجمه ترجمة متون تاريخي، ذبيح :ها كليدواژه

مقدمهعنوان يكي از مشهورترين و پركـارترين مترجمـان كشـورمان، از دهـة اهللا منصوري، به ذبيح

انست حداقل سه نسل از مردم ايران، هاي او تو كتاب. شصت به اين طرف مطرح بوده استالعـادة فروش فوق. آن هم در سطح تحصيالت متفاوت، را با كتاب و كتابخواني آشتي دهد

[email protected] )نويسندة مسئول( دانشگاه تهران تاريخ اسالم دكتريدانشجوي * [email protected]دانشگاه تهران شناسي زبان دكتريدانشجوي **

20/5/90:، تاريخ پذيرش 29/2/90 :تاريخ دريافت

Page 93: مشاهده فایل PFD

...اهللا منصوري در ترجمة نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 86

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

سوي هايش، خصوصاً در دهة شصت و هفتاد، باعث شد نظر بسياري از نويسندگان به كتاب. هايش كردند هبه همين دليل، منتقدان بسياري، شروع به نوشتن از او و ترجم. او جلب شود

. بيشتر نقدهاي مخالف، حاكي از اين امر بود كه وي در ترجمه امانت را رعايت نكرده استكرد و با اما در اين بين، كمتر كسي به اين سؤال پاسخ داد كه چرا منصوري چنين ترجمه مي

در مقالـة حاضـر . وجود انتقاداتي كه به او شد، هرگز سبك و شيوة خود را كنار نگذاشـت اش بـه هاي تـاريخي سعي شده است تا با بررسي زندگي منصوري، و نقد و تحليل ترجمه

. سؤال فوق پاسخ داده شود

نگاهي به زندگي منصورياش در دفتـر گير است كه هر روز پشت صندلي حرف و گوشه مقالة حاضر دربارة مردي كم

بيزار بود و تا پايان عمـر، كرد؛ قلمزني كه از شهرت ها، نگارش و ترجمه مي مجلة خواندنيكرد كه روزي بتوانـد بـراي گاه تصور نمي ها، را ترك نكرد و هيچ اتاقش، در مجلة خواندني

. چندين دهه بازار كتاب ايران را قبضه كند اهللا منصـوري بـود اش ذبـيح اهللا حكـيم الهـي دشـتي و اسـم نويسـندگي نام وي ذبـيح

متأسـفانه از آنجـا كـه ). چي و علي بهزادي ي، خاطرات كاش205ـ 272: 1372جمشيدي، (اي نامـه زندگي) 23: 1360پور، ؛ بهشتي347: همان(منصوري مخالف نوشتن خاطرات بود،

اش را پنهـان نگـه دارد؛ و اطالعـات او هميشه سعي داشت زندگي. از خود برجا نگذاشتنش نيـز همسـر و فرزنـدا . اش بسيار كم و گـاه مغشـوش اسـت مربوط به زندگي شخصي

اي از ابهام باقي اش همچنان در پرده گاه حاضر نشدند دربارة او مصاحبه كنند و زندگي هيچ، 12741 :شدهاي مختلفي براي تولدش ثبت تاريخ دقيق تولدش مشخص نشد و سال. ماند

هـا را نكتة جالب توجه در اين بين اين است كه تمامي اين سـال . 12884 و 12783، 12762هـا كـه منصـوري در آن كـار مدير مجلة خوانـدني ( اميراني. بيان كرده استخود منصوري

كنـد، از چيز منصـوري را قالبـي توصـيف مـي ضمن رد درخواست ضمانتي، همه) كرد مي ).22 :1372 ،جمشيدي(اش اسمش گرفته تا شناسنامه

ـ بهشـتي (پدرش كُرد و مادرش از اهالي رشت بود . منصوري در سنندج به دنيا آمد ور، پدسـت اطالعات بيشتري راجع به شغل و وضعيت مـالي و خـانوادگي وي در ). 21: 1365تحصيالت ابتدايي را در مدرسة آليانس سنندج گذراند و در ايـن مدرسـه بـا زبـان . نيست

دليل شغل پدر، به كرمانشاه نقل مكان كردند و وي در در همان كودكي، به. فرانسه آشنا شد

Page 94: مشاهده فایل PFD

87 روحي مريم عزيزيان و زهرا

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

بـه فرانسـه آشـنايي داشـت، زبـان فرانسـة خـود را تكميـل كـرد آنجا نزد يك طبيب كـه ناچار از تحصيل دسـت كشـيد و بـراي براثر مرگ ناگهاني پدر، به). 21 :1372جمشيدي، (

: 1365پـور، بهشـتي ( كار شد اي در تهران، مشغول به اش، در چاپخانه تأمين مخارج خانوادهوي . به كار ترجمه در جرايد و مطبوعات كشـاند اهللا با زبان فرانسه، او را آشنايي ذبيح). 73

هـا و عنـوان متـرجم داسـتان بعد از تأسيس روزنامة كوشش در تهران، به .ش1299در سال ) 73: 1372؛ جمشـيدي، 22:همـان . (كـار شـد مطالب علمي در ايـن روزنامـه مشـغول بـه

ي پايـان يعنـ ــ سـال 70درحقيقت اين سال، شروع زندگي مطبوعاتي منصوري بود كـه تـا غير از ترجمه و نگارش براي ها به منصوري درطي اين سال. ـ ادامه داشت 1365عمرش در

هاي پرتيراژ وقت نظيـر مطبوعات، شغل ديگري نگرفت و مقاالت او در مجالت و روزنامهاطالعات، ترقي، تهران مصور، روشنفكر، سپيد و سياه و مخصوصاً روزنامة كوشش و مجلة

). 20 :1365پور، بهشتي. (شد مي ها چاپ خواندنيعكـاس ( منصوري پس از چند سال كار در روزنامة كوشش، به درخواست علي خـادم

عنـوان ها را شروع كرد و تا پايان عمر به ، كار در مجلة خواندني)ش1370ـ 1296 معروف، )، خاطرات علي خادم193: 1372جمشيدي، ←. (كارمند در اين مجله مشغول به كار بود

علت نوشتن زياد هرگز فرصت نكرد عشق را تجربه كند بنا به گفتة منصوري، وي بههـاي همـا و سـيامك آنها صاحب دو فرزند به نام .و خيلي دير ازدواج كرد) 80:همان(

اش بـه او در طـول زنـدگي ). پـور ، خاطرات اسماعيل ريـاحي 245ـ 246: همان(شدند )79: همان. (و اروپاي غربي سفر كردكشورهاي روسيه، افغانستان، هندوستان

هاي مربـوط بـه كار و همواره از سياست گريزان بود و ترجمة مقاله در زندگي، محافظه، خـاطرات جهـانگيري، همكـار 221 ــ 222: همـان (پـذيرفت حوادث سياسي روز را نمي

بني بر تهيـة ـ را م نمايندة قاجار در دربار پهلوي ـ وي پيشنهاد اميرهوشنگ دولو). منصوري). ، خاطرات علي بهزادي299ـ 300: همان(يش، با وجود مشكالت مالي رد كرد برااي خانه

، نه تنها خود در هيچ اعتراض و تظاهراتي شركت نكرد بلكـه بـه 1357در حوادث انقالب نيز اكيـداً سـفارش كـرد كـه بـراي جلـوگيري از ) دبير چند مجله(افرادي چون ميرزاخاني

) ، خـاطرات ميرزاخـاني 237: همـان ( ل، فقط در چهارچوب قانوني كار كنـد هرگونه مشكظاهراً تجربة زندگي سخت مطبوعـاتي و بيكـاري وي پـس از كودتاهـا و انقـالب نيـز در

.اند گيري اين روحيات مؤثر بوده شكلقدري زياد بود كه مجلة تهران مصور، به مطبوعات به دراهللا ذبيحهاي ميزان كار و ترجمه

Page 95: مشاهده فایل PFD

...اهللا منصوري در ترجمة نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 88

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

، 217 ــ 381: همـان ( داد» ترين نويسـندة ايـران پول بي«و » ماشين ترجمه در ايران«و لقب اطـور كلـي، وضـعيت مـادي اما به). 22: 1365پور، خاطرات جهانگيري و پارساخو؛ بهشتي

توقيف . اغلب بد بود ـ ـ كه متأثر از حوادث سياسي زمانه بود منصوري، تحت تأثير شغل اوـ كه به تأسيس سـنديكاي السلطنه توسط قوام 1321ها در آذر و روزنامهبسياري از مجالت

از آن ــ و همكارانش منجـر شـد اهللا ذبيحش توسط 1341نويسندگان و خبرنگاران در سال )139 ـ 140: 1372؛ جمشيدي 22ـ 23:همان. (جمله بود

اي كـارگران مـدير سـنديك (ها، ميرزاخاني و تعطيلي مجلة خواندني 1357پس از انقالب براي رهايي منصوري از مشكالت عديدة مالي، او را بازنشستة سـنديكاي ) هاي تهران چاپخانه

اش منبـع كارگران كرد و به گفتة وي، منصوري از اينكه بيمه شده بود و پس از مرگ خـانواده ايـن ) ، خاطرات ميرزاخاني238 ـ 240 :1372جمشيدي، . (درآمدي داشتند، بسيار خرسند بود

.نگار مشهور كه در پايان عمر بيمة كارگري شد بود سرانجام اين روزنامهخردادمـاه 18در شـب ــ ترين عضو سنديكاي نويسندگان ـ كهنسال سرانجام منصوري

پـاريزي، ؛ باسـتاني 20 :1365پـور، بهشتي. (ش در بيمارستان شريعتي درگذشت1365سال و بسيار ) 808: همان( جوش حرف، كم فردي كم او را اهللا ذبيحهمكاران ) 807و 804: 1365او . اند توصيف كرده) ، خاطرات سفري و جهانگيرزاده379 و 218: 1372جمشيدي، ( منظم

از عكس گرفتن، ويرايش آثارش، شهرت، تمجيد و خودستايي، مبارزة قلمـي و بيمارسـتان ي، پارسـاخو، و چـ ، خـاطرات جهـانگيري، كاشـي 291و 250 ،232 ،231: همان( .بيزار بوداش داد كسي از زنـدگي خصوصـي ينم؛ هرگز دوست صميمي نداشت و اجازه )پور رياحي

هايي ها و رستوران اگر كسي در مغازه .5ددا ينمكس باخبر شود؛ آدرس منزل خود را به هيچاش حـذف كرد به او نزديك شـود، شـب بعـد آن محـل را از برنامـه رفت، سعي مي كه مي

در پايان بايد ). چي خاطرات علي خادم و كاشي: 206 و 196: 1372دي، جمشي ←( كرد ميها اشاره كرد كـه آن را به عشق و عالقة عجيب وي به اتاقش در طبقة پنجم مجلة خواندنيخوابيـد هـا را آنجـا مـي بيش از هرجاي ديگر در جهان دوست داشت و بسـياري از شـب

).ورپ ، خاطرات علي خادم، رياحي131و 11: همان(

آثار منصوريهاي انگليسي، فرانسه و عربي، ترجمـه دليل آشنايي او با زبان اهللا منصوري به عمدة آثار ذبيحبه گفتـة . شناسي كاملي از آثار وي ارائه دهد تاكنون كسي نتواسته است كتاب. و اقتباس بود

Page 96: مشاهده فایل PFD

89 روحي مريم عزيزيان و زهرا

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

اثـر 120 ؛ ولـي تـاكنون فقـط حـدود )72: همان( رسيد مي 1400خود او، تعداد آثارش به هاي منصوري، طيف وسيعي از ترجمه. يا كمي بيشتر، از او شناخته شده است) 421: همان(

كار ترجمة او را ازنظر موضوع . گرفته است كتب جنايي گرفته تا ادبي و تاريخي را دربر ميكـه عمـدة . ش1320از آغـاز تـا شـهريور ) الـف : توان به سه دورة متفاوت تقسيم كـرد مي

دليـل ش كـه بـه 1332 تا مرداد 1320از شهريور )ش رمانتيك و پليسي است؛ بهاي ترجمه. ش1332از مـرداد )آزادي نسبي مطبوعات، آثار وي بيشتر ترجمة مقاالت سياسي است؛ ج

تا پايان عمركه بيشتر كارهايش، ترجمة كتب تاريخي و ديني است كه درواقع بخش اصـلي .)43 ـ 46: همان( 6شود ميو پرمخاطب او را شامل

:اند از اثر او، عبارت 62بيش از برخي از آثار تاريخي و ديني ترجمه شدة منصوري، ازميانطهماسـب و پيغمبري كه از نو بايد شناخت، خداونـد علـم و شمشـير، شـاه ) ص(محمد

، خـاطراتي از بابر، ايران و )حسن صباح( خان قانوني، خواجة تاجدار، خداوند الموت سليمانو ايران، يوسف در ) ع(تور، منم تيمور جهانگشا، مغز متفكر جهان شيعه، امام حسين يك امپرا

آينة تاريخ، غزالي در بغداد، سقوط فرانسه، سقوط قسطنطنيه، من ديكتاتور خواهم شـد، يـك .سينا ، ابوعلي)ص(مسلمان، سه سال در ايران، عايشه بعد از پيغمبر سال درميان ايرانيان، تازه

اهللا منصوري ن ذيبحان و مخالفقافاعقايد موها خواندني ةها و مجل در روزنامه معنوان مترج خود را به ةزماني كه منصوري حرف ،گمان بي

،آن هم با تيراژ باال ،هايش در مجله به كتاب دانست كه روزي پاورقي هرگز نمي ،شروع كردي در وروان و قلمفرسـايي سـاده و نثر گيـرا، هاي منصوري، به دليل كتاب .شود ميتبديل خواننـدگان بسـيار ــ جغرافيـايي و دينـي گرفته تا تـاريخي، از پزشكيـ موضوعات يتمام

از او .بندي كنـد تواند خوانندگان آثار او را دسته كس نمي هيچ .زيادي را به خود جذب كردي گرفته تـا مردم عاد، دار از خانه). 42: 1372 جمشيدي،( اي خواننده دارد هر گروه و طبقه )خاطرات جهانگيري :213 صهمان، ( .پزشكان و وزرا استادان دانشگاه،

ــه ــاب درحقيقــت ب ــاالي كت ــده و فــروش ب ــزان جــذب خوانن هــاي خــاطر همــين ميشـگفتي بود كه بسياري از نويسندگان و مترجمان با 60 ةدر ده اًمنصوري خصوص اهللا ذبيح

سپس آثـار او و را پيدا كنند؛هايش ترجمه آثار ودر علت اين جذبه و شهرت داشتند سعي كند اي ترجمه مي منصوري چگونه و با چه شيوه«: سؤال مشترك آنها اين بود. را نقد كردند

از » يك مترجم وفادار به متن اسـت؟ اًآيا او اساس كه اثرش اين چنين گيرا و جذاب است؟

Page 97: مشاهده فایل PFD

...اهللا منصوري در ترجمة نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 90

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

زير، اند كه در ري سخن گفتهمنصو ةترجم توجيه يا نقد شيوة آن روز نويسندگان زيادي در 7.ودش مي ارائه» عقايد مخالفان«و »عقايد مدافعان«ذيل دو عنوان آنها ترين مهم

نعافداعقايد م

)استاد تاريخ(كتر ابراهيم باستاني پاريزي د

اهللا را صـاحب سـبك و او ذبـيح . ترين مـدافع منصـوري دانسـت باستاني را بايد سرسختدانست؛ چرا كه خيل عظيمي از مخاطبان را به خـود جلـب مان ميسرمشق بزرگي در ادبيات

هـا ترجمـه كند كه تغييراتي كه منصـوري در البته باستاني به اين نكته اذعان مي. كرده استكـرد ايـن ينمـ خواند بـاور يمچه خالق فرنگي اثر، آن را قدري زياد بود كه چنان كرد به يم

:گويد يماريخي منصوري وي دربارة آثار ت. داستان از او است

وقت از خود تاريخ هيچ ،همراه نباشد يبا منابع تاريخ گاهي آقاي منصوري هرچند ترواياعنـوان يـك سـند ي منصـوري بـه هـا توانم از نوشته وقت نمي چمن با اينكه هي. جدانيست

رگز خود را از خواندن آثـار او عجيب است كه ه م،خود استفاده كن هاي تاريخي در نوشته. صـادق و همـراه اسـت ،او چيزي است كـه بـا طبيعـت ةببينم زيرا نوشت متوان نياز نمي بي )805ـ 806: 1365پاريزي، باستاني(

)مترجم(غالمعلي سيار

كس فهم و عاري از هرگونه سـكته همه ،روان ،صحيح ،ي ولي پاكيزهبغيراد ،پيرايه نثر او بيوهشگر و ژگان نورسيده و نارس از نويسنده و پ آيا در روزگاري كه خيل مشاطه. و نقل بود

روز پارسـي مـا را روزبـه ةوجيه زبان هزارسـال ةچهر ...نويس و ساز و مترجم و مقاله لغتجمشـيدي، ( ... ؟صحيح و سالم و قابل فهم نوشـتن خـود هنـر نيسـت ، سازند تر مي كريه

)54: 1366، امامي، 379: 1372سازي كه روشنفكران به آن مبـتال هسـتند، بيماري لغت هكرد و ب نويسي نمي همچنين قلمبه

)412و 411: 1372جمشيدي، . (دچار نبود

علي خادم )36: همان. (تربيت خواننده بود ،ترين هنر منصوري ممه

Page 98: مشاهده فایل PFD

91 روحي مريم عزيزيان و زهرا

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

گلستانجاي ترجمه، نام و اگر بر آثارش بهخوان كرد ها را كتاب نخوان ين بود كه كتابا خدمت او )132: 1370گلستان، . (آمد وجود نمي هگر اين همه مشكل بگذاشت، دي تأليف مي

علي بهزادي

،ولي اگر توجه كنيم كـه يـك نفـر ؛دانند ارزش مي روشنفكران ما كارهاي منصوري را كمگير توانست براي مدتي طـوالني بـازار كتـاب يـك ادعا و محجوب و گوشه يك فرد كمو كساني را كه سال تا سال كتـابي ـ كند قبضه ،تر بگويم درستـ دست بگيرد هكشور را ب

. زنـده انجـام داده اسـت رفهميم كـه او كـاري ا مي ،به خواندن كندار واد ،گشودند را نمي )، خاطرات علي بهزادي315: 1372جمشيدي، ←(

اسماعيل جمشيدي

وي دست به ابتكـار زد و مطـالبي . منصوري صاحب سبك بود. كار او اصالً خيانت نيست )132و 131: 1370جمشيدي، . (نوسوادهاي ايراني آن را دوست داشته باشند نوشت تا

هـاي شود، اصل مشترك در تمامي اين نظرها، دفاع از تأثيرات ترجمـه چنانكه ديده مي

منصوري در جامعه است؛ همچنين تقريباً همگي به عدم پايبنـدي وي بـه اصـول ترجمـه .تأكيد دارند

ناعقايد مخالف كريم امامي

پـرداز قصه الشعاع منصوري ، خواننده تحتاهللا منصوري هاي تاريخي ذبيح در نگارش رمانآثـار در ابتـدا كه بگيرد و چون اكثر اينمعرداند چطور پرداز خوب مي گيرد و قصه قرار مي

كـه مثـل وخته بـود آمتدريج منصوري به، رسيد چاپ مي پاره به صورت پاورقي يعني پاره بهدر مـتن ،خواننده را باز با يادآوري حوادث گذشته ،در ابتداي هر بخش تازهچگونه نقاالن

چـون توانـايي بـي ، اهللا قـوت در كـار ذبـيح ةگيريم كه نقط پس نتيجه مي. داستان قرار دهد )422ـ 423: 1372جمشيدي، .(پردازي است وچراي او در داستان

: نويسد هاي كتب منصوري مي بودن نام نويسنده ي در جاي ديگر، دربارة غيرواقعيامام

Page 99: مشاهده فایل PFD

...اهللا منصوري در ترجمة نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 92

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

اثر هانري كربن را منتشر ساخت و گويـا مالصدرامعروف است كه وقتي منصوري كتاب يـاد وي بـه شناس معروف فرانسـوي رسـاندند، يت استاد اسالمؤاي از كتاب را به ر نسخه

نظـر به دوستي كه در تاريخ اسماعيليان صاحب ... چنين كتابي نوشته است نياورد كه اصالًپل آميـر را بـه مـن قـرض خداوند الموترجوع كردم و از او خواستم اصل كتاب ،است

: 1366امامي، ( .او نه اسم پل آمير به گوشش خورده بود و نه چنين كتابي داشت ليبدهد و )85: 1382اي، ه قمشهزوار گل ←؛ نيز56

به توانايي منصوري ،ددرعين نقدهاي تند خو مانند بسياري از منتقدان، البته كريم اماميي در كتب ترجمه در ايران منصورنقش د؛ و دربارةكن در نگارش و جذب خواننده اشاره مي

:نويسد يمدهـد و بـه هاي باسواد را با كتاب آشتي مـي منصوري نه تنها امروزه روز است كه آدم هللا حيذب

هاي تاريخي ممكن است به نرما ةهايي كه پس از گذراندن دور آدمـ سازد كتابخواني معتاد ميهاي سال است كه لذت خوانـدن را اول او بـه بلكه سالـ برسند يتر هاي جدي كتاب ةمطالع

. وجه كار كوچكي نيست هيچ زبان چشانده است و اين به سه نسل از خوانندگان جوان فارسي )61: همان(

مجتبي مينوي

اين كتاب هيچ شباهتي ةترجم !رداريد بخوانيداثر براون را ب يك سال در ميان ايرانياناين كتاب ؛كـرد هايي از فرانسه ترجمـه مـي قبالً كتاب. داند يانگليسي نم ،اين مرداصالً . به اصل آن ندارد

درواقـع كتـابي را جلـوش .كنـد ترجمـه مـي دان و كتـاب انگليسـي حاال يكهو شده انگليسيدارد ن چيزي فهميده و همان را برميآز كند ا خواند و خيال مي اش را مي يك صفحه ،گذارد مي )55: همان. (ندارد نراوبآيد كه هيچ ربطي به كتاب چيزي در مي ،در نتيجه نويسد؛ يو م

رضا براهني

بسط است به اين معنـي كـه يـك رمـان ششصـد ةسسؤطرفدار م ... كه اهللا منصوري ذبيحـ منصـوري .. .ود ش اي موقع ترجمه در دست ايشان حداقل هزار صفحه مي صفحه ا نبـوغ ب

شود كه در خاص رهنمون مي ناكجاآباد را به خوان هاج و واج يك عده كتاب ،خاص خود 8)98: 1368براهني، . (گشايد نو سر ميالب ازانق ةوسيل هشده ب هاي سركوب عقده ،نآ اعماق

آن و متن منصوري، نتيجه گرفت كه بين البالغه نهجزاده پس از مقابلة ترجمة رسول اسماعيلعربي ارتباطي وجود ندارد و شيوة نگارش ترجمه متناسب با سبك متن عربي نيسـت و آن را

)12و 11 :1378زاده، اسماعيل. (بودن درحد يك رمان پايين آورده است از اصالت حماسي

Page 100: مشاهده فایل PFD

93 روحي مريم عزيزيان و زهرا

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

مهدي فوالدوند محمدفت كه توان گ اندازهاي شخصي است و مي هاي منصوري اغلب تحرير خيالي و قلم ترجمه

بـه روح ،هاي موريس مترلينگ اي از قبيل كتاب هاي بسيار ساده او جز در برگرداندن كتابهـايي بـا برگـردان فهميده، يهاي بيگانه تسلط كافي نداشته و اگر بخشي از آن را هم م زبان

خود را مطلوب عوام و مطرود خواص گردانيده ،هاي پنداري و جعل شخصيت »عندي من« .9)»ها نامه«، بخش79: 1376د، فوالدون( است

مغز متفكر ) ع(امام جعفرصادق هايي نظير وزارت فرهنگ و ارشاد بايد جداً از چاپ كتاببيش از ده ،تهيه كردم »استراسبورگ«از هزيرا متن اصلي آن را كه بند ؛جلوگيري كند شيعه

بـه عراجـ يها كتاب 10)همان.(مده استآصفحه از كجا 600صفحه نيست و معلوم نيست خيالبافي آقاي منصوري است و استناد به آنها سم مهلـك ةو مالصدرا هم زاييد رومامير تي

كنند و از هاي او استناد هم مي كه به كتاب ،انديش چه بسا اشخاص ساده .است براي تاريخ .)همان( نمايند يگيري خيالي و خالف واقع استخراج م نتيجه ،غلط او ةمقدم

چاووشي يقايانآجعفر

هاي كردم از لغزش را مطالعه مي مغز متفكر شيعه) ع(امام صادق وقتي براي اولين بار كتاب :زير خالصه كرد ةتوان در سه نكت ن سخت دچار حيرت شدم كه اهم آنها را ميآفراوان دانش خود را مديون نهضـت علمـي عباسـيان اسـت و از مـدارس ) ع(امام صادق ) الف

ـ ا )؛ بفراوان برده اسـت ةكردن تجربيات علمي خويش بهرپربارعلمي آن عصر براي ن باز يـاران امـام ــ زنديق و كافر معروف كه حتي به مقابله با قرآن كتاب نوشـت ـ راوندي ،بعضي از اكتشافات مهـم علمـي عصـر جديـد ) و ج ؛و از علماي شيعه است) ع(صادق

غلط به علماي غربي ازقبيـل به است كه) ع(از آن امام صادق ،نژجمله كشف گاز اكسياز .اند يه نسبت دادهازالو

آيـد كـه او نيـز يدا كردن اصل فرانسوي كتاب برميپ شي همچون فوالدوند درپيوچاو ةشـيع «ربـارة د غير از يك مقالـة كوچـك ، بهاستراسبورگدر جوي فراوانو پس از جست

. كنـد ، چيـزي يافـت نمـي شـده بـود ) ع(كه در آن فقط اشارة كوتاهي به امام صادق» اماميه )77ـ 78: 1367آقاياني چاووشي، (

ترين نقد مخالفان به منصوري اين است كه او در ترجمه به متن وفادار در مجموع، مهمدهد الهويه نسبت مي نبود و گاه كتبي را كه خود نوشته بود، به يك نويسندة خارجي مجهول

.كه غيرخيانت، معني ديگري ندارد

Page 101: مشاهده فایل PFD

...اهللا منصوري در ترجمة نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 94

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

اهللا منصوري ذبيح ةرجمت ةسبك و شيو سبكي هاي يژگيو. 1 ؛اي ساده و محاوره ،خلق سبكي روان -

دشوار و ديرياب و اسـتفاده از لغـات و اصـطالحاتي كـه هاي ژهاجتناب از كاربرد وا - .كردند نها استفاده ميآمردم عادي در مكالمات روزمره از

؛يگانه در زبان فارسيگان بژبراي وا هجاافتاد يها تالش براي ايجاد معادل - گي در آثـار منصـوري بـه چنـد شـيوه بـروز ژاين ويكه ؛محوري در نوشتار مخاطب -

ن يادر داخل مت. .. ،وقايع تاريخي ،ها مكان ،ها به ناممربوط ذكر توضيحات يابد، از جمله يمـ (كنـد خواننـده فاقـد ايـن اطالعـات اسـت پاورقي در مواردي كه تصور مي در ايـن ةارائ ).ثيرگذار استأفهم بيشتر خواننده تو ايجاد جذابيت رالعات داط

شيوة ترجمه. 2

گـي ژوي :مـتن اصل اضافي در به متن اصلي درقالب حذف و درج مطالب نبودن وفادار و به متنمكرر ي ها دليل افزودن وفادارنماندن او به متن اصلي به ،منصوري ةترجم ةبارز شيو

ه ميزان اين دخل و تصرفات در متن تاحدي است كـه بـه گا. استاز آن هايي حذف بخشدر علي بهزادي. عنوان مترجم است ازتر لف براي او شايستهؤاعتقاد گروهي كاربرد عنوان م

:نويسد يباره ماين كتـاب را ز اي ا صفحه 20تا 15يك فصل .هايش حتي صفحه به صفحه نيز نبود ترجمه ...: 1372جمشيدي، ←. (كرد مي نت و خود شروع به نوشتگذاش كنار ميخواند و آن را مي

)، خاطرات بهزادي273

دليل بيـنش و منصوري به :نبودن به متن اصلي درقالب تغيير مطالب متن اصلي وفاداربه تغيير و تصـرف خود را ،متون تاريخي ةه ترجمژوي هنگام ترجمه به عقايد خاص خود به

نهايي كه خارجيا كتاب كرد يه عمل خود اظهار ميو در توج ستدان ميمجاز در متن اصلي ةتوانـد دربـار بهتر از خود ما نمـي كس هيچ ؛كامل نيست ،نويسند مي ما تاريخ كشور ةدربار

هاي كه از نوشته هايي غالب كتاب و از آنجا كه كشورمان كتاب بنويسد يدادهايوقايع و رو )251: همان. (دهم تي مي، در آن تغييرارسد اشكال دارد خارجيان به دستم مي

كـه در اين خصوص كه آيا او آثاري را منصوري در پاسخ به سؤال اسماعيل جمشيدي

Page 102: مشاهده فایل PFD

95 روحي مريم عزيزيان و زهرا

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

در كند، داري را رعايت مي كند، و آيا در ترجمه امانت نام ترجمه چاپ مي نويسد، به خود ميمـن تـا دهد كـه كند و پاسخ مي ها در ترجمه اشاره مي ، به تفاوت ديدگاهمقام دفاع از خود

:زنم و منتقدان متوجه نيستند كه طور كامل و تا آخر نخوانم، دست به ترجمه نمي اثري را بهخواهم يك قرارداد را ترجمـه كـنم، حتـي يـك وقتي من مي. ترجمه داراي انواع است...

چون قرارداد يك . كنم و فصاحت ترجمه را فداي صحت ترجمه نمي اندازم ينمويرگول را هايي ليكن ترجمه. يك سند، تغيير يك كلمه ممكن است آن را نقض نمايد سند است و در

شود، با ترجمة يك قرارداد يا يك كتاب علمـي يـا يـك نثـر كه براي مجالت و جرايد ميتوان همة آنهـا را بـراي ها چندين جلد است و نمي بعضي از اين كتاب. تاريخي فرق دارد

ها، قسمتي را به سليقة ن ناچارم كه از مطالب كتابدرج در مجله يا روزنامه ترجمه كرد و مالمثـل اسـتاد دانشـگاه كنند و فـي خودم اقتباس كنم و مترجماني كه در مطبوعات كار نمي

. خواننـد يمـ ام، مرا مترجم خـائن كه من تمام كتاب را ترجمه نكرده بينند يمهستند، وقتي ) 121همان، (

خصوص اگر مترجم و يك مترجم، به... راي انواع است ترجمه در تمام دنيا دا كنم يمتكرار شود كه اثـري را خالصـه كنـد يـا فقـط قسـمتي از آن را مطبوعاتي باشد، گاهي ناچار مي

منتهي بايد بگويم كه اين اقتباس است نه ترجمه و اين كاري است كـه مـن . اقتباس نمايد )122:نهما( .نمايم كنم، ذكر مي همواره وقتي از اثري اقتباس مي

توانستم نقص معلومات يك اثر تاريخي يا ديني را رفع اما هرگز اتفاق نيفتاده كه وقتي مي ...ها، حتماً به اين مسئله نمايم، مطالبي را در ترجمه اضافه نكنم؛ اما در پاورقي يا مقدمة كتاب

)همان. (كردم اشاره مينكـردم كـه خـود را درحـد من به اين دليل هميشه دست به ترجمه زدم و كتـابي تـأليف

مـن . گاه فرصت انجام اين كار را نيـز نداشـتم بينم؛ و از طرف ديگر، هيچ نوشتن نمي كتابكـه در طـي كنم، ننوشتم؛ چرا نام ترجمه به بازار عرضه هرگز كتابي را كه خود بنويسم و به

ها را اين كتاب ام خاطر فروش، نيازي نداشته شده است كه به قدر نامم شناخته ها، آن اين سال )105و 77:همان. (به يك نويسندة خارجي نسبت دهم

به عقيدة او، اين . نوشت كه در سطح كارمندي قرار دارند ازنظر منصوري، او براي كساني ميدفعـه فكرشـان را بـاال اند و اگر مانند روشنفكران بخواهيم يك كارمندان در سطح كارمندي مانده

گفت به همـين او مي. شوند و حاضر نيستند از سطح خودشان باالتر روند ببريم، آنها هراسان ميبنده وقتي منظور نويسنده را فهميدم، به شكلي كه خوانندة ايراني هم بتواند آن را بفهمد، ...«دليل

كنـد، امـا دهم و طبيعي است كه در اين تغيير و تحول، كتاب اضافاتي پيدا مـي نوشته را تغيير مي )چي ، خاطرات كاشي208ـ 209: همان. (پسند است د ايرانيشو هرچه مي

Page 103: مشاهده فایل PFD

...اهللا منصوري در ترجمة نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 96

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

اهللا منصوري ذبيح ةشد ترجمه هاي ب اهايي از كت اي بخش بررسي مقابلههـاي ديـدگاه بـا توجـه بـه آرا و نيـز منصـوري و ةترجمـ ةبررسي عيني سبك و شـيو برايي الزم اسـت چنـد ، قبل از هرگونـه اظهـارنظر شده در دفاع يا مخالفت با روش كار او مطرح

در طي اين مقايسـه و مقابلـه كـه شـيوة . هاي زبان اصلي آنها مقايسه شود ترجمه از او با متنترجمة منصوري چگونه است و حتي اگر او ترجمة آزاد انجام داده، در نقل مطالب به فارسي

هايي از بخشدر اينجا، ترجمة . چه عبارات يا جمالتي را كم يا زياد كرده و يا تغيير داده استيك سـال در و 11)1374زمستان /1854(ليف ويليام ارسكين أت ايران و بابرتاريخي سه كتاب

هاي در سال مطالعاتي درخصوص وضع زندگي و اخالق و روحيات ملت ايران(ميان ايرانيان محمـد «از جنـگ بـدر و كتاب 12)تا بي /1950( »پرفسور ادوارد براون«ليف أت )1887ـ 1888

.مقايسه شده استآنها اصلي هاي نبا مت )تا بي./ق.ه1394./م1974( »باشميل مداحسفر براون در مسير تهـران بـه ( 168ـ 175صفحات ،يك سال درميان ايرانياناز كتاب

زمـان ( 475 ــ 483صفحات و) زمان اقامت او در اصفهان( 218ـ 225صفحات ،)اصفهان، نتـايج ؛ كـه مقايسـه شـد ــ كه به زبان انگليسي استـ با متن اصلي) در كرمانوي اقامت اينكه به عبارت ديگر، با. ها بود مترجم در ترجمة اين بخشدخل و تصرف ياندك از حاكي

لحـاظ سـاختارهاي دسـتوري و نـوع سبك ترجمة منصوري در اين كتـاب آزاد بـود و بـه ادي به متن اصلي وفادار تا حد زي مترجمكاررفته در ترجمه برابري وجود ندارد، جمالت بهاي داده كـه درحد يك يا دو جملـه توضـيحات اضـافه البته مترجم در مواردي .بوده استاز متن 220ةدر صفح ،نمونه رايب .متن اصلي بوده استمطلب بيشتر شدن روشندرجهت

:اصلي چنين آمده استFrom What I Have already said in a previous chapter it will be sufficiently evident that

the term “resignation” was a euphemism.

ايـن ،)»حسـن تعبيـر «معنـاي بـه ( euphemism جاي ذكر معادلي براي اصطالح همنصوري ب :به فارسي برگردانده استبه اين صورت ،نحوي مناسب و با انتقال محتواي اصلي عبارات را به

دانستند ام و تكرار آن زائد است و همه مي ن موضوع اشاره كردهكي از فصول گذشته به اييمن در .بلكه از حكومت مناطق جنوبي ايران منفصل شده است ،نداده) استغفا(السلطان كه ظل

:)224ص ( زير ة جملههمچنين در ترجمFor rumours in Persian get about in the most unaccountable manner.

Page 104: مشاهده فایل PFD

97 روحي مريم عزيزيان و زهرا

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

:نويسد منصوري ميبراي اينكه در اين كشور روزنامـه زيـاد ،شود ن شايعات خيلي سريع منتشر ميرارا در ايزي

ةدسـت آورنـد و يگانـه وسـيل جرايد به ةز مطالعاوجود ندارد كه مردم اخبار و حوادث را تهـران و ةهـا و مخصوصـاٌ سـكن شايعات است و چون ايرانـي ،و انتشار وقايع ربكسب خ

لذا ،اجتماعي هستند و صحبت و معاشرت را دوست دارند مشرب و اصفهان و غيره خوش )193ص( .گردد سرعت منتشر مي شايعات به

اسـت كـه به صورت زيرفوق در متن اصلي ةقبل و بعد از جمل ةب است كه جملجال :دن وجود ندارآتوضيحات منصوري در

Perhaps Some rumour Had reached the man :قبل ةجمل )224ص( :بعد ةجمل

That I was anxious to make acquaintance with the sect to which he belonged.

ايـن ةرويكرد غالب منصوري در ترجمـ ـ يش از اين اشاره شدپچنانچه ـ اينبا وجود و لـذا از وفاداري او بـه مـتن اصـلي بـوده اسـت حاكي ،هشدهاي مقايسه در بخش، كتاب

.مل داردأجاي ت ،اين كتاب ةترجمارة بمجتبي مينوي در ةپذيرش عقيد History of India بـا كتـاب آن ةو مقايس بابرايران و كتاب ةاما در مورد بررسي ترجم

در شناسنامة كتاب، نـام مؤلـف رغم اينكه كه علي شود يممشاهده ،»ويليام ارسكين«ليف أتعنـوان انگليسـي بـه اين متن از اشاره كرده كه در مقدمة خود منصوريارسكين درج شده،

او در ادامـه . اش در نگارش اين كتاب استفاده كـرده اسـت يكي از چند منابع مورد استفادهبعـد ، خصوص از آثاري كه به زبان فارسي و انگليسي در پاكستان هنويسد در بين منابع ب مي

بعد و ؛خيلي استفاده كرده است ،شر شدهتو فرزندانش من بابرراجع به ،از استقالل آن كشورزبان به نامهبابر و نيز الهاللزبانان فارسي ةازجمله مجلي، از منابع پاكستان شبه اقتباساز آن،

)بخش مقدمة مترجم:1374ارسكين،← (.كرده استفارسي اشاره و متن اصلي بابرايران و كه فهرست مطالب كتاب توضيح داده شود همچنين الزم است

ـ تـرين شـباهتي بـه هـم ندار نگليسـي كوچـك كتاب ويليام ارسكين به زبان ا ةد و مقايسـ نقول است كه به آنگواه ، ها اي از اسامي خاص يا مكان هايي از دو كتاب براساس پاره بخش )444: 1372جمشيدي، . (با ترجمه سروكاري نداريم ما اصالً ،امامي كريم

در دو بـابر با وجود اين، درميان عناوين ناهمخوان دو فهرست، بخش مربـوط بـه مـرگ و شـاه بـابر هـاي نگاري در ترجمة فارسي اين بخش، از رابطه و نامه. هم مقايسه شد كتاب با

Page 105: مشاهده فایل PFD

...اهللا منصوري در ترجمة نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 98

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

تنها هيچ كه در متن اصلي نه درحالي) 862 و 859: 1374ارسكين،( ميان آمده تهماسب سخن به ارسـكين، (اي به اين نوع رابطه نشده بلكه حتي اسمي از شـاه تهماسـب نيامـده اسـت اشاره، كه سبب مرگ او شـد، را مـرض آپانتيسـت بابرمنصوري علت بيماري ). 516ـ 517: 1854

) 862 ــ 863ص(دهد يمكند و توضيحات فراواني راجع به اين بيماري به خواننده معرفي مي .كدام از اين اخبار و سخنان وجود ندارد هيچ) 517ص (كه در متن انگليسي درحالي

دربـارة ) 837 ــ 879ص (ترجمة كتاب حدود سيزده صفحه بر اين، منصوري در عالوهكه نه در كتاب ارسكين از اين مطالب خبـري درحالي ،ها مطلب نوشته با پرتغالي بابرجنگ

.هست و نه در هيچ كتاب تاريخي ديگرالبتـه . اثر محمد احمد باشميل عرب اسـت غزوة بدرالكبريآخرين كتاب مورد بررسي،

اب اشاره كرده كه وي كتـاب را از ترجمـة انگليسـي آن بـه فارسـي منصوري در مقدمة كتاولين ايرادي كـه در اينجـا بـه . نيز مشخص نيست برگردانده است؛ اما نام مترجم انگليسي

توان گرفت، اين است كه به يكي از وظايف اولية يك مترجم، يعني ترجمة كتاب مترجم مياش وفادار بـه ض اينكه مترجم انگليسي در ترجمهبا فر. از زبان اصلي آن، پايبند نبوده است

:كنيم متن بوده، ترجمة فارسي را با اصل عربي آن مقايسه ميفصل 6پس از سه مقدمه به تطبيق فهرست و ساختار دو كتاب نشان داده كه متن عربي

گيـري بعـد از شود؛ بخش نتيجه تقسيم شده است و هر فصل، عناوين ريزتري را شامل ميقـرار ) 292 ــ 289 ص(فهرست منابع و اعـالم و در پايان،) 274 ـ 289ص (آمده 6فصل

هايي راجع به اماكن مربـوط بـه واقعـة بـدر داده شده است؛ در ضمن، كتاب حاوي عكسنشـده و فهرسـت كتاب ترجمـه اما در متن ترجمه، سه مقدمة. است كه البته واضح نيست

فصـل 17فارسـي ترجمـة . هرست متن عربي اسـت متن فارسي كامالً متفاوت از ساختار فگيـري، هاي نتيجه در متن فارسي، بخش همچنين،. شود مي شامل بندي ريزتر را بدون تقسيم

توان گفت كه مترجم به حفظ سـاختار و پس مي. فهرست منابع و اعالم ترجمه نشده است .ترجمة كل كتاب پايبند نبوده است

داليـل «به محتـواي مـتن و سـبك نويسـنده، بخـش براي فهم ميزان پايبندي منصوري .شود عنوان نمونه، با متن عربي مقايسه مي به» پيروزي مسلمانان در جنگ بدر

دهد كه قبل از توجه بـه هـر عامـل و باشميل قبل از ذكر داليل خود، به خواننده تذكر ميدهد؛ ر دليل ارائه ميدليلي، امر تأييد الهي بر پيروزي مسلمين نبايد فراموش شود و سپس چها

اكـراه : انـد از ترتيب عبـارت چهار دليل نويسنده به. اما مترجم اين جمله را ترجمه نكرده است

Page 106: مشاهده فایل PFD

99 روحي مريم عزيزيان و زهرا

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

يافتن كاروان قريش، شكست قطعـي نتيجـه جنگـي اغلب سپاه كفار از جنگيدن پس از نجاتجنگـي است كه با هدف تجاوز و ستم انجام شود، عقيده و ايمان قوي مسـلمانان و تاكتيـك

در اين بـين نويسـنده سـومين ). 269ـ 270: هـ ق1394./ م1974باشميل، ) (ص(جديد پيامبرمترجم نيز از چهار دليل سخن بـه ). 268: همان( .ترين دليل پيروزي دانسته است گزينه را مهم

عدم ضرورت جنگ از نگاه اكثر سـپاه : اند از ميان آورده است، اما داليل وي به ترتيب عبارت، نبود وحدت كلمه بين سپاه قـريش و اكـراه )نجات كاروان قريش(علت كسب هدف ر بهكفا

: تـا باشميل، بـي (، و ايمان قوي مسلمين )ص(بيشتر آنان از جنگ، تاكتيك جنگي جديد پيامبرشود، مترجم دليل اول را در دو عامل تفكيك و دليل دوم نويسـنده كه مالحظه مي چنان). 196

عنوان آخرين دليل ذكر كـرده و بـرخالف مـتن همچنين دليل سوم را به را حذف كرده است؛ظاهراً اين دليـل . ترين دليل ندانسته و توضيح مختصري دربارة آن داده است عربي، آن را مهم

.ترين دليل بوده كه آن را در ترجمة كتاب وارد كرده است اهميت ازنظر منصوري كمجمله نبوده بلكه گاه معني امل نه تنها جمله بههاي منصوري درمورد اين چهار ع ترجمه

مترجم در توضـيح ،نظر نويسنده عرضه كرده است؛ براي مثالمتفاوتي از مفهوم مورد كامالًبا فرماندهاني همچون ناپلئون و هانيبال، ايشان ) ص(تاكتيك جنگي جديد، در مقايسة پيامبر

از ) ص(كـه ازنظـر باشـميل، پيـامبر ترين فرماندة نظامي جهان دانسـته درصـورتي را بزرگ )270: هـ ق1394./ م1974؛ باشميل، 197:همان. (ترين فرماندهان بوده است بزرگ مترجم كه گرفت نتيجه توان مي درمجموع كتاب، سه ترجمة مقايسة و مقابله به توجه با

و سـبك مفهـوم، معنـي، لحاظ از متن، به اساس از، ايرانيان درميان سال يككتاب از غير به نگارش و شيوه با ترجمه، از هايي بخش درمترجم هرچند. است نبوده وفادار نگارش، ةشيو

گهگاه مطـالبي كرده، منتقل خواننده به توضيحات اضافي با را نويسنده مفهوم خود، خاص همچنـين، . اسـت درتضـاد نويسنده نظرمورد مفهوم و معنا با اساس از كه آورده ترجمه در

ارسـكين، ← (.تضـادند در تاريخي هاي واقعيت با اساساين توضيحات از برخي ازگاهي )ها ، جنگ بابر با پرتغالي824ـ 837: 1374

توان منصوري را مترجم واقعي و حتي مترجمي با شيوة ترجمة آزاد در اساس نمي براين .ترجمة كتب تاريخي دانست

منصوري يابي و چرايي سبك ترجمة ريشه

منصوري در ترجمـه، ضـروري اسـت ايـن شـيوه و اهللا ذبيحكامالً خاص با توجه به شيوة

Page 107: مشاهده فایل PFD

...اهللا منصوري در ترجمة نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 100

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

شود؛ و براي اين الزم است به بطن نظرها و نگاه مترجم از بحث ترجمه، تحليل چرايي آن : رسـد مـي به ذهـن چند سئوال در اين خصوص. تاريخ و كتب تاريخي توجهي دقيق شود

ي تاريخي داشت؟ و ازنظر او، مخاطباني ها منصوري چه تعريفي از ترجمه، تاريخ و ترجمهتوان بـا اي بودند؟ پاسخ به اين سؤاالت را مي كرد، متعلق به چه طبقه ترجمه مي برايشانكه

ها و نيـز خـاطرات همكـارانش از ها، مصاحبه منصوري در كتاب اهللا هاي ذبيح تأمل در گفتهتعريـف )الـف : شود ه ميدر اين خصوص، نظرهاي او در دو تعريف ارائ. وي بيرون كشيد

.تعريف منصوري از تاريخ )منصوري از ترجمه و مخاطبان او، ب تعريف منصوري از ترجمه و مخاطبان او )الف

طور مفصل از ها و نظرات منصوري كه در بخش سبك و شيوة ترجمه به با توجه به ديدگاهسـراغ ترجمـه د بـه خوتوان فهميد كه او با تعريف خاص آنها سخن به ميان آمده است، مي

.ك مترجم علمي كامالً متفاوت استرفته و سبك و نگاهش با ياو . نوشت كه در سطح كارمندي بودنـد منصوري بر اين اعتقاد بود كه براي كساني مي

:معتقد بوداين كارمندان در سطح كارمندي مانده و اگر مانند روشنفكران بخواهيم يك دفعه فكرشـان

ن، ارسـكي ( .ا هراسان شده و حاضر نيستند از سطح خودشان بـاالتر رونـد را باال ببريم، آنه )چي ، خاطرات كاشي208ـ 209: 1374

:گفت به همين دليل ميو شكلي كه خوانندة ايراني هم بتواند آن را بفهمد، بنده وقتي منظور نويسنده را فهميدم، به...

كند؛ و تحول، كتاب اضافاتي پيدا مي دهم و طبيعي است كه در اين تغيير نوشته را تغيير مي )همان(.پسند است شود ايراني اما هرچه مي

تعريف منصوري از تاريخ )ب

اي به اين نكته اشاره كرده بود كه وي كل تاريخ ايران را از دورة ماقبـل منصوري در مصاحبهو دانشجويان 13.اي نوشته است كه در هيچ مرجعي وجود ندارد تاريخي تا زمانة خود به گونه

)123: 1372جمشيدي، ( .كنند از آنها به عنوان يك مأخذ اصلي استفاده مي تاريختنهـايي يـك تاريخ خود بـه . از نگاه منصوري، تاريخ، بخشي مهم از زندگي انسان است

Page 108: مشاهده فایل PFD

101 روحي مريم عزيزيان و زهرا

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

نظر او فايدة مطالعة تاريخ، به. هاي زيادي از آن گرفت توان پند و درس دانشگاه است كه ميهـاي پس، براساس ايـن نظـر، هـدف منصـوري از ترجمـه ). همان(است آموزش زندگي اهللا جالب توجـه اسـت كـه ذبـيح . دهد هايي است كه تاريخ به خوانندگان مي تاريخي درس

اش بر ترجمة باره، در مقدمه شود؛ و در اين نگار و مورخ تفاوت قائل مي منصوري بين واقعه :نويسد مي خداوند الموتكتاب

وجـه هـيچ نگار بـه نگار و مورخ وجود دارد و آن اين است كه وقايع ين تاريخيك تفاوت بتـرين دهد و آنچه شنيده يا خوانده، بـدون كوچـك عقل خود را در نقل وقايع دخالت نمي

نويسد، از اسـتنباط عقاليـي كه كتابي مي نمايد، ولي مورخ هنگامي استنباط عقاليي نقل ميآميـر، ←( ... آيـد ينمـ طرف به وجود مورخ صددرصد بيكند و لذا يك خود استفاده مي

)منصوري مقدمة: 1384

شـده در تـاريخ، دخالـت نظريـة مـورخ در ازنظر منصـوري، يكـي از اصـول پذيرفتـه كه با اخبار متضاد و گونـاگون كه مورخ واقعي زمانيچرا ؛)همان( هاي تاريخي است تحقيق

ز عقل خود كمك بگيرد و مطالبي را كه با منطق ، ناگزير است كه اشود ميرو در منابع روبه )همان( .ها مغاير است، نپذيرد واقعيت

تا اينجا، نگاه و نظر منصوري با نگاه مورخ علمي در يك مسير است؛ امـا منصـوري در گويـد اگـر مـورخي برخـي از مـي . كنـد ادامة سخنانش، ناگهان نظري غيرعلمي بيـان مـي

كند و براي نگارش وقايع تاريخي قدري از تخيل خـود كتابش را دچار اطناب يها قسمتاين، همان نقطة افتراق كار منصوري از يـك )همان( .شود بهره گيرد، ارزش كار او كم نمي

اي باشـد كـه مـا را بـراي فهـم تفـاوت رسد دقيقا همان نكتـه نظر مي كار علمي است و بهكند كه تخيل با تحليل عقلـي يمنصوري فراموش م. رساند اش ياري مي هاي تاريخي ترجمه

تواند نظرهاي خود مترجم در ترجمة يك اثر نمي! فرق دارد و در حوزة ادبيات كارآمد استمـدرك و براسـاس تخيـل استناد، بي را مانند مورخ وارد ترجمه كند، آن هم نظرهايي كه بي

.جايي ندارد باشد، چرا كه تخيل در علم تاريخبود و حرفـة تخصصـي او در مطبوعـات، ترجمـة متـون منصوري، نويسندة مطبوعات

عنوان يك نويسـندة مجلـه درنظـر پس بايد ابتدا او را به. هاي مختلف بود خارجي در زمينهعنوان اي در ترجمه؛ و نيز فراموش نشود كه او نه به گرفت تا يك متخصص علمي و حرفه

ه ترجمة متون ادبي و تاريخي نگار دست ب عنوان يك روزنامه يك اديب يا يك مورخ بلكه بهكـرد نظرهـاي هايي كه از آنهـا ترجمـه مـي به زبان اهللا درمورد ميزان تسلط ذبيح. زده است

Page 109: مشاهده فایل PFD

...اهللا منصوري در ترجمة نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 102

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

اش، هاي اوليـة كـاري رغم گفتة خودش مبني بر اينكه در سال علي. متفاوتي ارائه شده است، )73: 1372، جمشـيدي (گرفتند تمامي مترجمان اشكاالت خود را در زبان فرانسه از او مي

بر ايـن مـدعا، غالب نظرها بر اين است كه وي تسلط كافي نداشته است؛ و تنها شاهد آنهاداده، اما اين دليل نكردن جمله به جملة منصوري و تغييراتي است كه وي در متن مي ترجمه

.پاسخ است و اين مسئله هنوز بي نيست براي اين ادعا كافيرد؛ و از آنچه در زمينة تاريخ ترجمه كرد، بـا وجـود ك منصوري كتب علمي ترجمه نمي

صـورت پـاورقي در هايي از نويسندگان غيرمعروف بودند كه ابتدا بـه كثرت، همگي ترجمه .شكل كتاب چاپ شد مجالت و بعدها به

تـوان تـأثير محـيط سياسـي، اجتمـاعي و شـغلي منصـوري را نيـز در عالوه بر ايـن مـي اهللا، با دوران پرفرازونشيب تاريخ دوران زندگي ذبيح. انستگيري سبك خاص او مؤثر د شكل

دنبـال هـر مصادف است؛ كه در طول آن، به 57تا انقالب 20سياسي ايران در فاصلة شهريور اولـين تـأثير ايـن امـر، بـر . شدند حادثه و آشوب سياسي، اكثر مطبوعات توقيف و تعطيل مي

دراين زمينه، پاسخ كـريم امـامي بـه منتقـد يكـي از .نگاران بود ها و روزنامه زندگي مطبوعاتيـ هاي سياسي و مالي دولت بـر زنـدگي سياسـي او به تأثير تصميم. هايش جالب است ترجمه

: گويد كند و سپس مي اجتماعي كشور و درنتيجه بر زندگي مالي و فرهنگي هنرمندان اشاره ميتـر تمـام ه مترجم كار خود را سـريع شود ك هاي زندگي سبب مي فشار مالي براي تأمين هزينه

زندگي منصوري، نمونـة ) 53ـ 55: 1371امامي، ( .شود كند و درنتيجه از كيفيت اثر كاسته مياهللا در طي هفتاد سال كار مطبوعاتي خـود ذبيح. دادن اين تأثيرات است بسيار خوبي براي نشان

ايـن كـار بـراي تـأمين گاه شغل ديگري غيـر از نگـارش، ترجمـه و اقتبـاس نداشـت و هيچ. وجه كـافي نيسـت هيچ ها امنيت شغلي ندارند، به هاي زندگي، در كشوري كه مطبوعاتي هزينه

تالش فراوان او براي تشكيل يك سـنديكا در دفـاع از حقـوق نويسـندگان، پـس از توقيـف نقـالب ها، و نيز بيكاري طوالني او پس از ا و بيكاري مطبوعاتي 1331ها در درازمدت روزنامه

ايـن فشـار زمـاني . هايي از اين تأثيرات است و خاطراتش از اين فشارهاي مالي، همگي نشانههاي پاياني عمر، زمـاني كـه در اوج ياد بياوريم كه منصوري در سال شود كه به بيشتر درك مي

همين فشارها و شرايط مالي . شد هاي تهران كارگران چاپخانه شهرت بود، بازنشستة سنديكاينوشت، درآمدش نيز بيشتر عث شده بود كه مترجمي بسيار پركار شود؛ زيرا هرچه بيشتر ميبا

. هاي منصوري، قرباني سيستم مطبوعات و نشر كتاب در ايران شـد درحقيقت، ترجمه. شد ميها انجام ها را براي مجالت و روزنامه تمامي اين ترجمه ـ تر عنوان شد چنانكه پيشـ منصوري

Page 110: مشاهده فایل PFD

103 روحي مريم عزيزيان و زهرا

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

ها البته از فروش فراوان اين كتاب. صورت كتاب چاپ شد عدها با استقبال از آنها بهداد كه ب مي .بهرة مالي چنداني عايدش نشد

پسند مطبوعاتي درنظر گرفت تا يـك متـرجم عنوان يك مترجم عوام اهللا را به پس بايد ذبيحلمي متفاوت هاي اين نوع ترجمه از يك ترجمة ع متخصص و علمي؛ درنتيجه، اهداف و انگيزه

عنوان يك مترجم مطبوعاتي چيزي نبود جز نگـارش مطـالبي بـا نثـر هدف منصوري به. استساده و روان، كه سبب جلب خوانندگان و حفظ تيراژ مجله و درنتيجه كسـب درآمـد و حفـظ

قـول خـودش، در سـطح كارمنـدي نوشت كه به او براي طيفي از خوانندگان مي. شغلش شودهاي روشـنفكرانه و فلسـفي را ندارنـد و بايـد مطـالبي خوانـدني و نوشتههستند و توان هضم

منصـوري در ترجمـة . خواني عادت كننـد آموزنده به آنها عرضه كرد تا به كتابخواني و روزنامه .ها دست به ابتكار و تغيير زد و آن را درقالب يك نثر مطبوعاتي درآورد اين نوع كتاب

ثير فراوان شغلش در نگاه بايد از تأد ترجمة منصوري نبا اين توضيحات بايد گفت در نق . او به ترجمه و شيوة كارش غافل شد

گيري نتيجه

منصوري و اهللا هاي سبك ترجمة تاريخي ذبيح در اين مقاله، جهت بررسي زندگي و ويژگيتـرين نقـد وارده، يعنـي عـدم منظور ارزيابي برجسـته يابي چرايي اين نوع سبك، و به ريشهعنوان نمونه، با هاي تاريخي منصوري، به ها، سه متن از ترجمه ايت اصل امانت در ترجمهرع

متون اصلي آنها مقايسه و مقابله شد؛ و با توجه به اينكـه نتـايج حاصـل از ايـن مقابلـه، از جنگ بدرـ در كتاب »اقتباس«، ـ يك سال در ميان ايرانيانـ در كتاب »اي نسبتاً آزاد ترجمه«

هاي درنوسان بود، اين نتيجه گرفته شد كه اصوالً ترجمه بابرايران و ـ در كتاب »تأليف« ـ تاكـه چرا ناميـد، » ترجمـه و اقتبـاس «قـول خـود او توان ترجمه و حتي بـه منصوري را نمي

را » ترجمه و اقتباس«اي، علمي و حتي ترجمة آزاد يا هاي ترجمة حرفه كدام از ويژگي هيچحساب آورد و يا اي و علمي به را مترجم متخصص حرفه منصوريتوان نمي بنابراين. ندارد

.هاي علمي استناد كرد آنكه به آثارش در تحقيق :دانسـت تـوان منبعـث از سـه عامـل ها و داليل اصلي سبك خاص منصـوري را مـي ريشه

عدم درك و تعريف درسـت . 2تعريف خاص منصوري از ترجمه، تاريخ و تحقيق تاريخي؛ .1ترجمه و «هاي آنها با ها و تفاوت ، ترجمة آزاد و ترجمة مطبوعاتي، شباهتهاو از مرزهاي ترجم

.اجتماعي و شغلي منصوري در سبك او ـ و تأليف و تأثير شرايط سياسي» اقتباس

Page 111: مشاهده فایل PFD

...اهللا منصوري در ترجمة نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 104

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

هاي منصوري در رواج كتابخواني شايان ذكر است كه دركنار توجه به تأثير مثبت كتابمنظور جلوگيري از انتقال مطالـب غيرعلمـي و تخيلـي ايـن ، بهدر قشرهاي مختلف جامعه

اي جـز رواج كه نتيجـه ــ )ع(بودن امام صادق ـ همچون كاشف اكسيژن با نام تاريخ ها كتابگوشزد ها ترجمههاي غيرعلمي و جعلي در جامعه ندارد، الزم است به خوانندگان اين گفته

.ـ قرار دارند ـ نه تاريخ هاي تاريخي شود كه اين آثار در زمرة رمان منصوري اهللا حهاي ذبي كنندگان و مخالفان ترجمه توجيه ،اسامي مدافعان

اسامي منتقدان مخالف كنندهاسامي منتقدان مدافع و منتقدان توجيه )مورخ(ابراهيم باستاني پاريزي.1نگـار و همكـار مطبوعـاتي روزنامـه (زبيده جهانگيري . 2

)منصوري )مترجم قديمي(ارغالمعلي سي.3 )نگار و منتقد روزنامه(اسماعيل جمشيدي .4 )نگار روزنامه(ليلي گلستان.5

)نويسنده و مترجم(كريم امامي.1 نويسندة مطبوعات. رضا براهني.2 )نويسنده(مجتبي مينوي .3 )نويسنده(جعفرآقايان چاووشي.4 )نويسنده(محمدمهدي فوالدوند.5 )نويسنده(الدين كزازي ميرجالل.6

نظرهاي اصلي مدافعان و مخالفان سبك ترجمة منصوري

مخالفان مدافعانــران و .1 ــاب در اي ــدگان كت ــت خوانن تربي

دادن افراد با سواد آشتيخواني در جامعة ايران عامل افزايش كتاب .2

خصوصاً در ميان طبقة متوسطپيرايه و روان منصوري، زبان فارسي نثر بي .3

او بـه .م سـاخته اسـت را جال داده و قابل فهــه ــاري قلمب ــه نويســي و لغــت بيم ــازي ك س

.روشنفكران به آن مبتال هستند، دچار نبودكـردن مطالـب در اذعان به تغيير و اضـافه .4

متن اصلي و در هنگام ترجمه

عدم رعايت امانت در ترجمه و وفـاداري بـه مـتن . 1 اصلي

ــه .2 ــي و مثل ــاريخي و ادب ــار ت ــر آث ــردن و تغيي ك بردن معناي اصلي متن در ترجمه ازبين

ها بودن نام برخي از نويسندگان كتاب جعلي .3 كرد هايي كه از آنها ترجمه مي عدم تسلط به زبان .4هاي وسـيعي از توانايي در نگارش و جذب گروه .5

خوانندگانهرچنــد آن (خــواني دادن مــردم بــا كتــاب آشــتي .6

)هاي تاريخي باشند ها رمان كتاب

Page 112: مشاهده فایل PFD

105 روحي مريم عزيزيان و زهرا

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

نوشت يپگرفتن شرح ، جهت مطبوعات معاصر براي منصوري ةاي كه نويسندگان كتاب چهر در پرسشنامه .1

)135: 1351صالحيار، ( .فرستاده بودند، وي اين سال را نوشته بود ،حالش )73: 1372جمشيدي،( .اش با جمشيدي گفته بود منصوري اين تاريخ را در مصاحبه .2 پـور، بهشـتي ←( .اسـت هاي سنديكاي نوسيندگان ثبت شده ولتناين تاريخ در چند شماره از ب .3

1365: 21( ايـن سـال را اي كه براي صندوق رفاه سنديكاي نويسندگان پر كرده بود، منصوري در پرسشنامه .4

)همان ←( .نوشته بود ول انتشـارات ئمديرمسـ (پـور اسماعيل ريـاحي او را پيدا كند، ةتنها كسي كه توانست آدرس خان .5

)808: 1365 و باستاني پاريزي، 245ـ 244 :1372جمشيدي،← ( .بود )60ةزرين در ده .اش نگاشته شده است در زمان پختگي سني و كاري ،كتب تاريخي منصوري كه دقت شود .6 .ارائه شده است دو جدول جداگانههاي آنها در ترين ديدگاه و مهم اناسامي منتقد ،مقاله انتهايدر .7همگي ) هاي منصوري ازجمله ترجمه( است كتبي كه در اين دهه ترجمه شده ي معتقد استبراهن .8

يك هدف داشتند و آن اينكه دربين خوانندگان خود اين امر را ترويج دهند كه كتب مربوط بـه مـاري و نـاپلون هـاي مثل كتاب(ها را بخوانند انقالب ةجهان پس از هم ةهاي احياشد سلطنت انـد معاصـر طفـره رفتـه ةو به همين علت عمداً از پرداختن بـه دور ) نصوريم ةترجمآنتوانت

هـاي ترجمـه ربارةاين سخن د ظاهراً ،در اين مورد بپذيريم چنانچه حرف براهني را. )102ص(رسد دليل اصلي كه منصوري درمورد تـاريخ معاصـر خـود نظر مي به. كند منصوري صدق نمي

او بوده است تا تـرويج يـك فرهنـگ ةكاران يار محافظههمان خصوصيت بس، ديسنو مطلبي نميكـه تـا عنوان كارمنـد يـك مجلـه، بايد جايگاه حساس شغلي منصوري به ،در كنار اين .خاصبه تاريخ راحتي راجع توانسته به ها پس از انقالب توقيف شده بود، را بيفزاييم كه وي نمي مدت

.معاصر خود بنويسد )»ها نامه«، بخش497ـ 496: 1366حميد رفيعي، ←( .نظر را داردرفيعي نيز شبيه همين .9

در ) ع( امام حسين ةسسؤم درمنصوري ةترجم )...ع( امام جعفر صادقذكر است كتاب شايان .10هاي غيرمستند قم به انگليسي ترجمه و چاپ شده و الزم است براي جلوگيري از انتشار حرف

.هايي جلوگيري شود چاپ چنين كتابهاي بيگانه از علمي به زبانغيرو The Great Muzlim Scientist and Philosopher Imam Jafar ibn Mohammed As- Sadigh

(A.S), Translator: Almirza, Kaukab, Qum: Imam Hossain Publication, 2002.

11. Erskine, William, History of India under the two first 11.sovereigns of the house of

Taimur, Barbar and Humayein, London, longman ,Brown. 1854.

Page 113: مشاهده فایل PFD

...اهللا منصوري در ترجمة نگاهي انتقادي به سبك و شيوة ذبيح 106

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

12. Brown, Edward, A year amongst the Persian ... in the years 1887- 1888,London,Adam

and Charles Black,1950.

شـكل كتـاب، ، به1370شد؛ و بعدها، در سال ها ابتدا در مجلة سپيد و سياه چاپ مي اين نوشته. 13 .جلد، با عنوان سرزمين جاويد، به چاپ رسيد4در منابع

.3 ، شمارة8 ، سالنشر دانش، »سازي كارگاه چاپ«). 1367فروردين و ارديبهشت( آقايان چاووشي، جعفر .بدرقة جاويدان: تهران ،3 چ ،اهللا منصوري ترجمة ذبيح. حسن صباح: خداوند الموت). 1384( آمير، پل

.زرين: تهران ،11 چ ،اهللا منصوري ترجمه و اقتباس ذبيح، ايران و بابر ).1374زمستان( سكين، ويليامار .29 ، شمارةكتاب ماه و دين، »اهللا منصوري از ذبيح البالغه نهجنگاهي به ترجمة «). 1378اسفند ( زاده، رسول اسماعيل

.44 ، شمارةنشر دانش، »اهللا منصوري نام ذبيح اي به پديده«). 1366بهمن و اسفند( امامي، كريم .34 ، شمارةكلك، »شويم همه داريم منصوري مي«). 1371دي( امامي، كريم

.12و11هاي ، شماره12، سالآينده، »اهللا منصوري در ياد ذبيح«). 1365بهمن و اسفند( باستاني پاريزي، محمدابراهيمـ الطب، الفاضـله االسـالم االول من معـارك كتابغزوه بدرالكبري، ). ق.ه1394./م1974( باشميل، محمداحمد ة ع

.الفكر دار ،السادسه .مؤسسة انتشارات عبدالرحيم علمي ،اهللا منصوري ترجمة ذبيح ،جنگ بدر). تا بي( احمد باشميل، محمدسال درميان ايرانيان؛ مطالعاتي در خصوص وضع زندگي و اخالق و روحيات ملت يك). تا بي( براون، ادوارد

.كانون معرفت: تهران ،اهللا منصوري ترجمه و حواشي ذبيح ،1887ـ 1888هاي در سالايران .نشر آمين: تهران ،3 چ ،)اي بر فلسفة ادبيات مؤخره( كيميا و خاك). 1368تابستان( براهني، رضا

.31، شمارة چيستا، »اهللا منصوري يادي از ذبيح«). 1365شهريور( پور، مهدي بهشتي .انتشارات زرين: تهران ،3 چ ،اهللا منصوري ديدار با ذبيح). 1372( جمشيدي، اسماعيل .1، شمارةپيام كتابخانه، »)اهللا منصوري پديدة ذبيح(خدمت يا خيانت «). 1370تابستان( جمشيدي، اسماعيل

.6ـ 7هاي ، شماره13، سالآينده، »اهللا منصوري باز دربارة ذبيح«). 1366شهريور و مهر( حميدرفيعي، محمدعلي، آينـده ، »اهللا منصـوري يـادي از ذبـيح : مرگ يا خودكشي هيتلـر «). 1372فروردين تا خرداد( شاهاني، خسرو

.1ـ 3هاي ، شماره19سال .پرس اجنت: جا بي ،چهرة مطبوعات معاصر). 1351( صالحيار، غالمحسين، نشر دانش، »جمهنويسي و خيانت در تر مسئلة درست«). 1367فروردين و ارديبهشت( فوالدوند، محمدمهدي

.3، شمارة8سال .1 ، شمارةپيام كتابخانه، »خدمت يا خيانت«) 1370تابستان( الدين كزازي، ميرجالل

.1 ، شمارةپيام كتابخانه، »)اهللا منصوري پديدة ذبيح( خدمت يا خيانت«). 1370تابستان( گلستان، ليلي .84 ، شمارةآينة پژوهش، »وهشغش در پژ«). 1382بهمن و اسفند( اي، غالمرضا گلي زواره قمشه

Page 114: مشاهده فایل PFD

107 روحي مريم عزيزيان و زهرا

1390سال يازدهم، شمارة اول، بهار و تابستان هاي علوم انساني، نامة انتقادي متون و برنامه پژوهش

Brown, Edward (1950). A Year Amongst the Persian... in the years 1887- 1888,London: Adam and Charles Black.

Erskine, William (1854). History of India under the Two First Sovereigns of the House of Taimur, Barbar and Humayein,London,longman: Brown.

Kaukab, Almirza (translator) (2002). The Great Muzlim Scientist and Philosopher Imam Jafar ibn Mohammed As- Sadigh (A.S). Qum: Imam Hussain Publication.

Page 115: مشاهده فایل PFD
Page 116: مشاهده فایل PFD

Abstracts 7

Critical Review of Saljoughian Dynasty*

Mohsen Rahmati��

One of the published books in History is SALJOUGHIAN DYNASTY, which is supposed to be a text book for the students of history according to the writers and publisher of the book. Hence, having in mind the characteristic of a good text book, this text has some deficiencies which will be discussed in this article. Some of the deficiencies are as follows: title and content does not completely match, main sourcebooks in the fields have not been used, recent researches in the field have not been considered, references and footnotes do not follow academic styles, and there are some typing and content errors in the field.

Keywords: Iran, Transoxiana, Saljoughian, Kharazmshahian, Gharakhanian.

���������������������������������������� ���������������������������������������� ��������������������������

* Ahmad Kamaleldin Alhelmi, translated and editted by Abdollah Naseri Taheri, in cooperation with Hojatollah Joudaki and Farahnaz Afzal, Ghom: Research Institute for Hawzah & University, 1383

�� Assistant Professor of Lorestan University, [email protected]

Page 117: مشاهده فایل PFD

6 Abstracts

The Effects of Translation of Max Weber on Iranian Historians’ Points of View

Hamid Karamipour*

Max Weber is one of the most important sociologists who has great influence on researchers in different fields of social sciences. Historians have also been affected by his thoughts and beliefs both in methodology and explaining historical events. The extent of these effects has been increased by the translation of Weber’s works into Persian. Those historians who choose to explain historical events especially contemporary history are engaged in terms such as “understanding”, “legitimacy”, “rationalisation”, and etc which Weber introduced in sociology. His influence on subjects like “the origin and function of government”, and revolution is even greater compared to other subjects. In this article by the use of an analytic approach the extent of his influence on these two subjects are discussed in detail based on facts.

Keywords: patrimonialism, sultanism, legitimacy, government.

���������������������������������������� ���������������������������������������� ��������������������������

* Assistant Professor of Department of History in Tehran University, [email protected]

Page 118: مشاهده فایل PFD

Abstracts 5

Scientific Indicators in Translating Historical Texts

Maryam kamali*

The ever increasing attention to history as a science and publication of rich and useful books in different languages in this field requires translators of history texts to follow scientific frameworks in translating these texts. Undoubtedly, this would not be possible without knowing the scientific indicators of this art. In this article, in addition to introducing feature of scientific and literary texts, it has been tried to compare scientific and literary translations, and mention the indicators of each by introducing a model. Then, by explaining the features of the structure and content of history texts, it will be clear that in translating such texts both scientific and literary indicators must be concerned.

Keywords: history texts, literary indicators, scientific indicators.

���������������������������������������� ���������������������������������������� ��������������������������

* PHD student of History of Islamic Iran,Tehran University [email protected]

Page 119: مشاهده فایل PFD

4 Abstracts

The Reasons for the Tendency Towards Translation of Historical Books in Qajar Era

(with a glance into the main trends in translation in Iran)

Parviz Hossein Talaei*

Leila Najafian Razavi**

Translating in Iran goes back to Hakhamaneshian era, when epigraphs were written in other languages. In Iran, we can think of translation movement in three different eras. The first movement happened in Sasanian era, especially after the foundation of Jundishapour. According to the existing resources, translations in that era did not include history books. The second movement blossomed at the end of second century, after the foundation of Bait al –Hikmah (House of Wisdom).In this era, under the influence of Greek Philosophy, translation of history books was not also taken into consideration, and only after the development and expansion of relations between Iran and European countries in Safavid era, the need for translation became evident again. However, the third movement started during Qajarieh , after Russia defeated Iran, and foreign military and scientific boards entered the country.

In this research, the factors which encouraged writers and translators in Qajar era to translate history books and its effects on attracting and bringing together researchers and the readers in this field has been studied. The results showed that the wars between Iran and Russia initiated the first translations of history texts. Establishment of Dar- al- Fonoun (house of science), Dar-al-Tarjama (Translation House), orientology tendency, and archeology discoveries in Iran helped the translation of history texts and focusing on this kind of translation to reach to its highest point so far. Furthermore, translation of history books resulted in changing the method of historiography, taking into consideration the history of ancient Iran, and introducing revolutionary thoughts to Iranians.

Keywords: translation of history texts, Qajar era, Dar- al-Fonoun.

���������������������������������������� ���������������������������������������� ��������������������������

*�PHD student of history in Tehran University (corresponding author), ( [email protected]

** PHD student of history in Tehran University

Page 120: مشاهده فایل PFD

Abstracts 3

Remarks on Translation of Iranian Studies (Iranology)

Yazdan Farrokhi*

Enormous number of works of orientalists and Iranologists increased the necessity of translating some of these works. The large number of such publications, in form of translated books and articles in recent decades, confirms the importance of evaluating and reviewing these works. Successive reviews of these translations reveal that some principles must be used in order to promote these translations scientifically and literarily. Sometimes, not observing some essential principles affect the translation in a way that prevents the reader from fully understand and perceive the text. For this reason, the main focus of this article is on the fact that translator’s awareness of some of these principles can prevent such harm, and can pave the way for promoting the content of translations. It seems that translating history researches and books requires specific techniques which are not that much necessary in the translation of other sciences. In this article not only common deficiencies in translating Iranology and orientology researches have been reviewed, but also it has been tried to introduce some of the necessary techniques and principles in this field.

Keywords: Iranian studies, history of Iran, translation, common mistakes, transliteration.

���������������������������������������� ���������������������������������������� ��������������������������

* PHD student of History of Islamic Iran, and Faculty Member of Payam e Nour University, [email protected]

Page 121: مشاهده فایل PFD

2 Abstracts

Critical Examination of Zabi-Ollah Mansouri’s Style in Translating Historical Texts

Maryam Azizian*

Zahra Rouhi**

Zabi-ollah Mansouri ( 1274-1365) , journalist and translator, is well- known and distinguished in history of literature and journalism in Iran due to several reasons, like unique style in translating literary and history texts ( for his reader-oriented point of view in translation ), translating and compiling a large number of books, and attracting different range of readers. In this article after presenting a short summary of this translator’s biography and introducing his works, views, and different reactions of other translators and historians to his unique style, his style and method in translation, particularly history texts has been analyzed and criticized on the basis of samples from the original texts and their translations.

Keywords:Translation of history texts, Zabi-ollah Mansouri, style of translation.

���������������������������������������� ���������������������������������������� ��������������������������

*�PHD Student of Islamic History, Tehran University (corresponding author) [email protected]

** PHD student of linguistics, Tehran University, [email protected]

Page 122: مشاهده فایل PFD

The Role of Translations in Developing Critical Discourse and Awareness Crisis in Qajar Era

Zahra Alizadeh birjandi*

Giving up traditional thoughts on the one hand, and the advent of modernist tendencies in Qajar society on the other hand, was the result of a kind of critical self-consciousness which happened after various and numerous social-political crises. Ever-increasing translations of political, social and economical texts in Qajar era resulted in the development of social awareness.

In the present article, in addition to classifying critical discourses in that era and presenting facts, it’s been indicated that most designers of such discourses were involved in translating texts, and with these translations they made it obvious for the people that the existing political system was ineffective, and also encouraged the wish for a change in situation.

Keywords: awareness crisis, translation, Qajar, modernism, critical discourse.

���������������������������������������� ���������������������������������������� ��������������������������

* Assistant Professor in Birjand University, [email protected]

Page 123: مشاهده فایل PFD
Page 124: مشاهده فایل PFD

Pazhuhesh-Nāme-ye Enteqādi-ye Motun va Barnāmehā-ye Olum-e Ensāni

(Critical Studies in Texts & Programs of Human Sciences)

Biannual Journal Volume 11, Number 1, Spring & Summer 2011

ISSN: 1605 – 9212 Concessionaire: Institute for Humanities and Cultural Studies (I.H.C.S.)

Critical Studies in Texts & Books of Human Sciences In Cooperation with Iranian Society of History

Director in charge: Hamidreza Ayatollahy

Editor-in-Chief: Seyyed Fazlullah Mousavi Production Manager: Reza Hosseini

Executive Manager: Amir Etemadi Bozorg

Editorial board

Afrouz, Gh. A. Professor, Tehran University and Member of Critical Studies in Texts & Books of Human Sciences

Dorry Nokurani, B. Associate Professor, Shahid Beheshti Uiversity and Member of Critical Studies in Texts & Books of Human Sciences

Sepehri, M. Professor, Islamic Azad University Sedqi, H. Professor, Tehran Tarbiyat Mo‘allem university

Karimi Motahhar, J. Associate Professor, Tehran Universtity and Member of Critical Studies in Texts & Books of Human Sciences

Kalbasi Ashtari, H. Professor , Allameh TAbataba‘i University Mousavi, Seyyed. F. Professor, Tehran University Mirjalili, Seyyed. H. Associate Professor, Institute for Humanities and Cultural Studies

Nikubakht, N. Associate Professor, Tehran Tarbiyat Modarres University

Advisory Board

Nozhat Ahmadi, Sadeq Ayinevand, Mohsen Alviri, Ahmad Badkobeh, Shahla Bakhtiari, Hojjatullah Joodaki, Esmail Hasanzadeh, Mohammad Sepehri, Mahbobeh Sharafi,

Mahdi Farhani Monfared, Hojjat Fallah Tootkar, Alireza Molaei Tavani, Hossein Mollanazar, Hosseinali Nozari, Alimohammad Valavi

Copy Editor: S. J. Shaheri

Abstracts Translator: A. Rostambeik Tafreshi Cover Designer: M. Akbari Kolli

Mailing address

Institute for Humanities and Cultural Studies (IHCS) P.O.Box 14155-6419, Iran, Tehran

Tel. Fax: (98) (21) 88036320 E-mail: criticalstudies @ ihcs.ac.ir, http://www.ihcs.ac.ir