Anatomi karbordi balini1112ourdomain.ir/ourdomain/userfiles/downloads/2016-22-55-48_4ccf528… · 3 ﻲﻜﺷﺰﭘ يرادﺮﺑﺮﻳﻮﺼﺗ يﺎﻫﻪﺘﺷر ياﺮﺑ ﻲﻨﻴﻟﺎﺑ

1 هاي تصويربرداري پزشكيآناتومي كاربردي باليني براي رشته

فصل اول

اصطلاحات آناتومي)Anatomical Terminology(

:خوانيد مي آنچه در اين فصل

)Anatomical Position(وضعيت آناتوميكي □ )Anatomical Planes(صفحات آناتوميكي □ )Body Regions(نواحي بدن □ اصطلاحات مربوط به دستگاه هاي بدن □ اصطلاحات آناتوميكي و تكنيكي □ تقسيم بندي چهار گانه شكم □ تقسيم بندي نه گانه شكم □ حفرات بدن □ پيشوندها و پسوندها □

اصطلاحات آناتومي –فصل اول 2

): Anatomical Position(وضعيت آناتوميكي ■ .باشد مي رو به سمت جلو و كف دست ايستاده به حالت وضعيتي است كه در آن شخص

بدن ميكيوضعيت آناتو 1-1شكل

):Anatomical Planes(آناتوميكي صفحات ■ . كند مي ، بدن را به دو قسمت راست و چپ تقسيمصفحهاين ): Sagittal Plane(سهمي يا ساژيتال صفحه) 1) خلفـي (عقبـي و) قـدامي (، بدن را به دو قسمت جلويي صفحهاين ): Coronal Plane(تاجي يا كرونال صفحه) 2

عبـور ) ونتال و استخوان هاي پاريتالردرز بين استخوان ف(از درز كرونال جمجمه ) برش( اين صفحه. كند مي تقسيم .شود مي فرونتال نيز شناخته سطحكند و به عنوان مي

است كه بدن را به دو قسمت فوقـاني و تحتـاني اي هصفح): Transverse Plane(نسورس عرضي يا ترصفحه ) 3 .باشند مي صفحه، اسامي ديگر اين )Axial(محوري صفحهو ) Horizontal(افقي هصفح. كند مي يمتقس

.باشد مي ژيتال، كرونال و ترنسورسسا صفحاتغير از اي هصفح): Oblique Plane(ابليك صفحه) 4فيز پوبيس قـرار دارد و بين بريدگي ژوگولار و انتهاي قدامي سم صفحهاين ): Transpyloric Plane(نس پيلوريك تر صفحه) 5

.كند مي و ناحيه پيلور عبور L1ي همهري هتحتاني، تني هاز كنار ـي هدر محاذات كنار( R10اي هاز غضروف دندصفحه اين ): Subcostal Plane(ساب كوستال صفحه) 6 ي همهـر ي هفوقاني، تن

L3 (كند مي عبور . .گذرد مي L5ي همهري هتنفوقاني، ي هاز كنار صفحهاين ): Transtubercular Plane(ترنس توبركولار صفحه) 7


ي هتحتاني، مهـر ي هدر محاذات كنار(يفي استرنال ااز ميان مفصل ز صفحهاين ): Xiphisternal Plane(يفي استرنال از صفحه) 8T9 (كند مي عبور.

يـا بريـدگي (باشد، از بريدگي سوپرااسـترنال مي كه بصورت افقي صفحهاين ): Suprasternal Plane(سوپرااسترنال صفحه) 9 .كند مي عبور) ژوگولار

آناتوميكي بدن صفحاتنماي قدامي طرفي از 1-2شكل


آناتوميكي بدن صفحاتاز قدامينماي 1-3شكل

آناتوميكي افقي بدن صفحاتنماي قدامي از 1-4شكل


بدن صفحاتنكات مهم در مورد ميدسـاژيتال ي هعبـور كنـد، بـه آن صـفح ) درز بـين دو اسـتخوان پاريتـال (درز سـاژيتال جمجمـه اگر سـطح يـا برشـي از ) 1)Midsagittal ( يا مياني)Median( ي هگويند؛ اما اگر صفحه يا برشي به موازات درز ساژيتال جمجمه عبور كند، به آن صفح مي

.گويند مي )Parasagittal(پاراساژيتال

Brain (Midsagittal Section)

كرونال است كه از ناحيه زير بغل، در محل اتصال بازو بـه تنـه و در ي ه، نوعي صفح)Midaxillary(ميد آگزيلاري ي هصفح )2

.كند مي باشند، عبور مي درجه 90ي هحاليكه بازو ها نسبت به تنه داراي زاوي .باشند مي ، در جهت محور طولي بدن)سطوح(ش ها برش هاي ساژيتال و كرونال، جزء برش هاي طولي هستند؛ چون اين بر )3 .شود مي استفاده CT Scanو MRIاز صفحات ساژيتال و كرونال در )4


CT Scan (Sagittal Section) MRI (Sagittal Section)

Ct Scan (Coronal Section) MRI (Coronal Section)

درجه يا بيشتر در امتـداد محـور اصـلي عضـو تابيـده 10ي ه، راستاي تابش اشعه با زاوي)Axial Section(گزيال در مقطع آ) 5 .شود مي

Ct Scan (Axial Section) Scanogram (Axial Section)


بيمـار، در طـرف چـپ ) R(است بر روي نگاتسكوپ، علامت ر Radiographyو MRI ،CT Scanدر هنگام بررسي تصاوير ) 6)L (گيرد مي شما قرار.

صفحات ترنس پيلوريك، ترنس توبركولار، ساب كوستال، سوپرااسـترنال و زايفـي اسـترنال، جـزء صـفحات افقـي محسـوب ) 10 .شوند مي

):Body Regions(نواحي بدن ■

سـر، گـردن و . شـود تقسيم مي) Appendicular(يمه و ضم) Axial(محوري ي هدر يك تقسيم بندي كلي، بدن انسان به دو ناحي .باشند مي ناحيه ضميمه جزءتحتاني ناحيه محوري و اندام هاي فوقاني و جزءتنه

از نواحي بدن )تصوير سمت راست(و خلفي ) تصوير سمت چپ(نماي قدامي 1-6و 1-5 هاي شكل


Appendicular Regions Axial Regions

لاتين معادل انگليسي معادل فارسي لاتين انگليسيمعادل معادل فارسي 2nd Finger Indicis انگشت اشاره

Head سر

Cephalic

Crown Parietal آهيانه5th Finger DigitiMinimi انگشت كوچك Face Facial صورت Hand Manus دست Forehead Frontal پيشاني Buttock Gluteal سريني Eye Cavity Orbital چشمكاسه Hip Coxal هيپ Back of the head Occipital پس سري Thigh Femoral راني Cheeck Buccal گونه Knee Genicular زانو

Front of the كشككيKnee Patellar قفسه سينه Chest Thoracic

Back of the پشت زانوييKnee Popliteal جناغ Breast Bone Sternal

Navel (Belly نافي Leg Crural ساقButton) Umbilical

Groin Inguinal كشاله ران Calf Sural پشت ساق Mons Pubis Pubic شرمگاه Ankle Tarsal مچ پا Reproductive تناسلي Heel of Foot Calcaneal پاشنه پا

Organs Genital Perineal - )مياندوراه(پرينه Foot Pedal پا

Back Dorsum پشت Sole of the FootPlantar كف پايي Spine Vertebral مهره اي Top of the Foot Dorsal پشت پايي Neck Cervical گردني Toes Digital انگشتان پا

Middle of the BackThoracic سينه اي Great Toe Hallucis انگشت شست پا Low of the Back Lumbar كمري - - - Between Hips Sacral خاجي - - -

Appendicular Regions

لاتين معادل انگليسي معادل فارسي Front of the ChestPectoral سينه اي

Colar Bone Clavicular ترقوه اي

Tip of the انتهاي شانهShoulder Acromial

Shoulder Blade كتفي Scapular

Between the two بين كتفيScapulae Interscapular

Armpit Axillaryزير بغلي

Arm Brachial بازويي

Forearm ساعد Antebrachial

Front of the ElbowCubital جلوي آرنج

نماي خلفي از نواحي بدن

Wrist Carpal مچ دست

Fingers Digits انگشتان

Thumb Pollicis شست دست Front of the HandPalmar كف دستي Back of the HandDorsal پشت دستي


:و مفاصل در يك نگاه استخواناصطلاحات مربوط به ■

مثال تعريف معادل انگليسي اصطلاح

- سطح خارجي استخواني هغشاي پوشانند Periosteum )پريوست(ضريع

- سلول هاي استخواني Osteoscyte استئوسيت

- استخوان سازسلول هاي Osteoblast استئوبلاست

- سلول هاي استخوان خوار Osteoclast استئوكلاست

Bone (Osteo) استخوانسخت ترين بافت بدن كه شامل بلور هاي

......استخوان فمور، هيپ و .باشد مي )محتوي كلسيم(هيدروكسي آپاتيت

Cortex كورتكساز استخوان متراكم، كه در زير پريوستايهلاي

- .قرار دارد

- استخواني هتن Diaphysis ديافيز

- انتهاي فوقاني و تحتاني استخوان Epiphysis اپي فيز

- لايه غضروفي بين ديافيز و اپي فيز Epiphyseal Line خط اپي فيز

Metaphysis متافيزباشد كه بعد از اپي فيز قرارميقسمتي از ديافيز

- .دارد

- لي در وسط استخوان هاي درازكانا Medullary Canal مجراي مركزي

بافت همبندي كه سطوح مفصلي استخوان را Cartilage (Chondro) غضروف - .پوشاند مي

- سلول هاي موجود در غضروف Chondrocyte كندروسيت

غضروف هاي دنده اي، ديواره غضروفي شفاف و با رشته هاي كلاژن كم Hyaline Cartilage غضروف شفاف ....و مياني بيني

ديسك بين مهره اي، ديسك بين و با رشته هاي كلاژن فراواناي هغضروفي رشت Fibrous Cartilage غضروف رشته اي پوبيسي

Elastic Cartilage غضروف ارتجاعيغضروف ارتجاعي يا الاستيك، داراي رشته هاي

لاله گوش و اپي گلوت ارتجاعي فراوان

.....مفصل زانو، هيپ، مچ پا و استخوان ها به يكديگرمحل اتصال Joint (Arthro) مفصل

Ligament )رباط(ليگامان از جنس بافت همبند متراكم، كه به استخوان ها

.چسبند و قابليت كشش ندارند ميليگامان عرضي، ليگامان رأسي و

.....

Tendon )وتر، زردپي(تاندون عامل اتصال عضله به استخوان، كه شامل تعداد

......تاندون آشيل و .باشد مي اواني رشته هاي كلاژنفر

Muscle عضلهبافت همبند تخصص يافته، كه نقش انقباض را

.بر عهده داردعضله شيپوري، عضله دو سر

....بازويي و

Process زائدهكه از استخوان، به سمت ايهقسمت برجست

.شود مي بيرون منشعبال و زائده ماستوئيد استخوان تمپور

.....

خار

Spine

برجستگي باريك بر روي استخوان كه محلي .باشد مي براي اتصال عضله يا تاندون

اي هزايده خاري مهره، خار خاصر ....و ) ASIS(قدامي فوقاني


مثال تعريف معادل انگليسي اصطلاح

Condyle كونديل

باشد و در مي برجستگي گرد و بزرگين بخواهد در تشكيل جايي كه استخوا

.مفصل شركت كند، وجود دارد

كنديل داخلي و خارجي .....استخوان فمور و

برجستگي كوچكي بر روي كونديل Epicondyle اپي كونديلاپي كونديل داخلي و خارجي

...استخوان هومروس و

Crest ستيغكه مابين دو سطح اي هبرجستي هلب

.استخوان قرار داد Iliac(لياك ستيغ كرست اي

Crest ( و.....

Notch بريدگياستخوان قرار ي هتورفتگي اي كه در لب .دارد

....بريدگي سوپرااسترنال و

Angle زاويهاستخوان به يكديگر ي همحلي كه دو كنار

.كنند مي برخورد) لوئيس(زاويه استرنال

....استخوان استرنوم و

.....سوراخ مگنوم و و اعصابمحلي براي عبور عروق Foramen سوراخ

برجستگي كوچك Tubercle تكمهتوبركل هاي كوچك و

بزرگ استخوان هومروس و .....

Tuberosity برجستگيبزرگتر و محل ،برجستگي اي كه از تكمه .باشد مي اتصال عضله

.....توبروزيتي دلتوئيد و

Groove ناودانشياري كم عمق، جهت عبور عروق و

.اعصاب ....و اي هناودان دند

Fossa كم عمق حفرهمفصلي يا غير (فرورفتگي كم عمق )مفصلي

....حفره گلنوئيد و

Fovea حفره كوچكفرورفتگي بسيار كوچك و كم عمق تر از

حفرهحفره كوچك سر استخوان

....فمور و

Sinus سينوس

عميق در ضخامت استخواني هحفر

.....سينوس هاي پارانازال و

Cavity حفره عميقفرورفتگي عميق، كه از كنار هم قرار

.شود مي گرفتن چند استخوان تشكيل .....اوربيت و ي هحفر

Long Bone استخوان دراز

به نام (داراي دو انتهاي فوقاني و تحتاني )به نام ديافيز(و يك تنه ) اپي فيز

.باشد مي

استخوان هومروس، اولنا و .....


استخواني با طول كم Short Bone كوتاه استخواناستخوان اسكافوئيد، هميت و

.....

Sesamoid Bone استخوان كنجدياستخواني شبيه به كنجد، كه در ضخامت

.گيرد مي تاندون قرار ....استخوان پاتلا و

....دنده ها، جمجمه و .استخوان پهن، نقش حفاظتي دارند Flat Bone استخوان پهن

استخواني با شكل نامنظم Irregular Bone وان نامنظماستخمهره ها، استخوان هاي

سنداني، ركابي (گوش مياني ).و چكشي

Compact Bone استخوان متراكم

هاورس، در بافت اين استخوان، سيستمدر كانال ) (Haversian(كانال هاورس

و ) عروق و اعصاب قرار داردهاورس،ونا، سلول هاي در لاك) (Lacuna(لاكونا

.وجود دارد) استخواني قرار دارد

-

Spongy استخوان اسفنجي(Cancellous) Bone

بافت اين نوع استخوان، مشبك و اسفنجيزير كورتكس را ي هباشد كه لاي مي

.دهد مي تشكيل-

Plane Joint مفصل مسطحباشد مي داراي رويه هاي مفصلي صاف

).چند محوري( ن هاي مچمفصل بين استخوا

مفصل لولايي

Hinge Joint

با قرار گيري سطح محدب يك استخوان، در سطح مقعر استخوان ديگر، اين مفصل

).تك محوري(شود مي تشكيل

....مفصل زانو، آرنج و

Pivot Joint مفصل محوريمفصلي كه حول يك محور مركزي

تك (كند مي ، چرخش)بصورت طولي( ).محوري

ه ادنتوئيد مفصل بين زائدآكسيس و قسمت ي همهر

ي هخلفي قوس قدامي مهر ....اطلس و

مفصل زيني شكل Saddle Joint

باشد كه يكي از مي داراي دو رويه مفصليرويه ها، به شكل زين و ديگري برعكس

).دو محوري(باشد مي آن

بين استخوان هاي مچ مفصلكارپو (و كف دست ....و )1متاكارپال

Ball & Socket Joint ي و كاسهمفصل گو

مفصلي كه از قرار گرفتن سر گوي مانند يك استخوان در حفره استخوان ديگر

نام ديگر ).چند محوري(شود مي تشكيل .باشد مي )Spherical(آن، مفصل كروي

.....و هيپشانه، مفاصل

1 Carpometacarpal (CMC) Joint


Ellipsoid Joint مفصل بيضي شكلدو (داراي سطح مفصلي بيضي شكل بوده

).محوري

مفصل بين استخوان هاي كف دست و انگشتان

...و ) 2المتاكارپو فالانژي(

Condylar Joint مفصل كونديلار

در اين نوع مفصل، كونديل يك استخوان روي سطح مفصلي استخوان ديگر قرار

).تك محوري(گيرد مي

مفصل بين كونديل انتهاي ديستال استخوان فمور و

تخوان انتهاي پروگزيمال اس) 3مفصل فمورو تيبيال(تيبيا

...و

نماي شماتيك از مفاصل بدن 1-7شكل

2 Metacarpophalangeal (MCP) Joint 3 Femorotibial Joint


:مربوط به دستگاه هاي بدناصطلاحات ■

اصطلاحات مربوط به دستگاه غدد درون ريز(Endocrine System)

اصطلاحات مربوط به دستگاه اسكلتيSkeletal System)(

شكل انگليسي فارسي ريشه/شكل تركيبي انگليسي يفارس ريشه/تركيبي

Bone Oste/o استخوان Adrenal gland Adren/o غده فوق كليوي - Fontanelle ملاج Thyroid.g Thyr/o غده تيروئيد

غده پينه آل )اپي فيز(

Pineal (Epiphysis).g

- Joint Arthr/o مفصل

Cartilage Chondr/o غضروف - Parathyroid.g غده پاراتيروئيد - Ligament ليگامان - Testis بيضه

اصطلاحات مربوط به دستگاه تنفس - Ovary تخمدان(Respiratory System)

ريشه/شكل تركيبي انگليسي فارسي Thymus Thym/o تيموس - Epiglottis اپي گلوت - Pancreas لوزالمعده - Expiration بازدم - Pituitary.g غده هيپوفيزتومور غده

فيزهيپوCraniopharyngi

oma - دم Inspiration -

اصطلاحات مربوط به دستگاه عصبي(Nervous System) حنجره Larynx Laring/o

Lung Pulm/o ريه ريشه/شكل تركيبي انگليسي فارسيPneum/o

- Mediastinum ميان سينه -Arachnoid عنكبوتيه Pharynx Pharyng/o حلق Brain Encephal/o مغز Pleura Pleur/o جنب Cerebellum Cerebell/o مخچه

Trachea Trache/o ناي - Dura matter سخت شامه - Asthma آسم Spinal Cord Myel/o or Rachi/o نخاع

Medulla بصل النخاعOblongata - آنفلوآنزا Influenza -

- Tuberculosis سل - Midbrain مغز مياني Bronchus Bronch/o نايژه Neuron Neur/o سلول عصبي

Bronchiol نايژك - Pons پل مغزي

Bronchiol/o

دستگاه عصبي مركزي)CNS(

Central Nervous System

اصطلاحات مربوط به دستگاه عضلاني -(Muscular System)

ريشه/شكل تركيبي انگليسي فارسي - Thalamus تالاموس

Hypothalam هيپوتالاموسus - عضله Muscle My/o

- Smooth.m عضله صاف - Ventricle بطن

دستگاه عصبي محيطي )PNS(

Peripheral Nervous System

- Skeletal.m عضله مخطط

Tendon Tend/o )وتر( تاندون - Paralysis فلج


لنفاوياصطلاحات مربوط به دستگاه (Lymphatic System)

ادرارياصطلاحات مربوط به دستگاه Urinary System)(

ريشه/شكل تركيبي انگليسي فارسي ريشه/شكل تركيبي انگليسي فارسي Lymph گره لنفي

Node Lymph/o كليه Kidney Nephr/o or Ren/o

Urinary مثانه - Tonsil لوزهBladder Cyst/o

- Renal Cortex قشر كليه Spleen Lien/o طحال اصطلاحات مربوط به دستگاه پوششي

(Integumentary System) كليهي هلگنچ Renal Pelvis Pyel/o - Urea اوره ريشه/شكل تركيبي انگليسي فارسي Ureter Ureter/o حالب Hair Pil/o مو

Urethra Urethra/o پيشابراه Skin Derm/o پوست - Renal Colic قولنج كليوي Nail Onych/o ناخن

لپيلوگرافي داخ Breast Mamm/o پستان )IVP(وريدي

Intravenous Pyelography -

اصطلاحات مربوط به دستگاه گوارش(Digestive System) پيلوگرافي رتروگراد Retrograde

Pyelography -

- Micturition ادرار كردن ريشه/شكل تركيبي انگليسي فارسي

از دست دادن آب - Esophagus مري - Dehydration بدن

اصطلاحات مربوط به دستگاه گردش خون Stomach Gastr/o معده(Circulatory System)

ريشه/شكل تركيبي انگليسي فارسي - Bile صفرا Artery Arteri/o شريان - Anus مقعد Vein Ven/o or وريد - Celiac شكمي

Phleb/o - Capillary مويرگ Gall Bladder Cholecyst/o كيسه صفرا

Small روده كوچكIntestine Enter/o دريچه Valve -

Large روده بزرگIntestine Colon دهليز Atrium Atri/o

روده (سكوم Ventricle Ventric/o بطن - Cecum )كور Heart Cardi/o قلب Lingua Gloss/o زبان Blood فشار خون Mouth Bucca or Or/o دهان

Pressure -

- Hypertension فشار خون بالا Liver Hepat/o كبد

Salivary غدد بزاقيglands - فشار خون پايين Hypotension -

تشكيل لخته (ترومبوز - Peritoneum صفاق - Thrombosis )در رگ

- Blood خون - Pancreas پانكراس

- Pulse نبض- Ulcer زخم

- Mesentery روده بندكاهش(ايسكيمي

- Ischemia )خونرساني

- Omentum چادرينهآنژيوگرافي

تصويربرداري از ( )عروق

Angiography -


Vessel Ves/o or رگ - Appendix آپانديسAngi/o

- Aorta آئورت- Anorexia بي اشتهايي

Bypass جراحي باي پس - Bulimia پر اشتهاييSurgery -

اصطلاحات مربوط به دستگاه توليد مثل زن(Female Reproductive System)

اصطلاحات مربوط به دستگاه گوارشي هادام(Digestive System)

ريشه/شكل تركيبي انگليسي فارسي ريشه/شكل تركيبي انگليسي فارسي

Uterus Metr/o رحمقسمت (دوازدهه

- Duodenum )ابتدايي روده كوچك

- Vagina)مهبل(واژن قسمت مياني (ژزنوم

Jejunum Jejun/o )روده كوچك

- Ovary دانتخمقسمت پاياني (ايلئوم

ILeum Ile/o )روده كوچك

لوله فالوپ

Uterian Tube Salping/o راست روده Rectum Rect/o

اصطلاحات مربوط به دستگاه توليد مثل مرد - Adnexa ضمايم(Male Reproductive System)

مياندوراه

Perineum - ريشه/شكل تركيبي انگليسي فارسي و هيستر

سالپينگوگراف ي

Hystrosalpingo

graphy (HSG)

Penis Phall/o آلت تناسلي -

- Testis بيضه - Menopause يائسگي

Accesory غدد فرعي - Fetus جنينglands -

- Vas Deferens مجراي اسپرم بر - Placenta جفت

Scrotum Osche/o بيضهي هكيس - Gonad غده جنسي

اصطلاحات پر كاربرد در تصويربرداري پزشكي برد در تصويربرداري پزشكياصطلاحات پر كار

Acute حاد Diagnosis تشخيص Carcinoma اكارسينوم Therapy درمان Cyst كيست Metastasis متاستاز Fistula فيستول Prolapse افتادگي

Hernia فتق Lesion )آسيب(زخم Inflammation التهاب Osteomalacia نرمي استخوان Polyp پوليپ Hemorrhage خونريزي Biopsy نمونه برداري 3D سه بعدي Protocol پروتكل Field of View (FOV) ميدان ديد Contrast Media ماده حاجب Thickness ضخامت

(CM)


:)Techniqual & Anatomical Terminology(اصطلاحات آناتوميكي و تكنيكي ■

مثال تعريف نگليسيمعادل ا اصطلاح

.باشد مي چشم نسبت به بيني، فوقاني زبرين، بالايي، به سمت بالا Superior فوقاني

.باشد مي بيني نسبت به چشم، تحتاني زيرين، پاييني، به سمت پايين Inferior تحتاني

سري

Cephalad

).باشد مي Superiorمعادل (به طرف سر

-

- ).باشد مي Inferiorادل مع(به طرف پا Caudal پايي

به طرف نماي جلويي بدن، جلويي، پيشين Anterior قدامياستخوان پيشاني نسبت به استخوان پس

.باشد مي سري، قدامي

به طرف نماي خلفي بدن، عقبي، پشتي Posterior خلفينسبت به استخوان استخوان پس سري

.باشدپيشاني، خلفي مي

نزديك

Proximal مبدأ، نزديكتر به نقطه مبدأ به طرف مبدأنزديك به آرنج نسبت به مچ دست،

.باشد مي

مبدأدور شدن از نقطه Distal دور مبدأمچ دست نسبت به آرنج، دور از

.باشد مي

داخلي

Internal

.باشند مي قلب نسبت به قفسه سينه، داخلي به طرف سطح داخلي بدن

باشند مي قفسه سينه نسبت به قلب، خارجي ني بدنبه طرف سطح بيرو External خارجي

شكمي Ventral به طرف سطح شكمي يا قدامي)Anterior(

استخوان كلاويكل نسبت به استخوان اسكاپولا، در سطح شكمي قفسه سينه قرار

.دارد

)Posterior(به طرف سطح پشتي يا خلفي Dorsal پشتياستخوان اسكاپولا نسبت به استخوان

ويكل، در سطح پشتي قفسه سينه قرار كلا .دارد

به طرف سطح جانبي بدن Lateral طرفياستخوان راديوس نسبت به استخوان اولنا،

.باشد مي Lateralدر وضعيت آناتوميكي،

به طرف سطح مياني بدن Medial داخلياستخوان اولنا نسبت به استخوان راديوس،

.باشد مي Medialدر وضعيت آناتوميكي،

به طرف سطح بدن Superficial سطحي .باشد مي عضله نسبت به استخوان، سطحي

.باشد مي استخوان نسبت به عضله، عمقي به طرف عمق بدن Profunda (Deep) عمقي

راست

Right (Dexter)

قرار گيري در طرف راست

كليه راست

كليه چپ قرار گيري در طرف چپ Left (Sinester) چپ


مثال تعريف معادل انگليسي طلاحاص

Flexion خم كردن Hyperخم شدن بيش از حد، (كاهش زاويه مفصلي

Flexionشود ميناميده.( Flexion مفصل زانو

Extension باز كردن Hyperباز شدن بيش از حد، (افزايش زاويه مفصلي

Extensionشود ميناميده.( Extension مفصل مچ دست

دور كردن بازو از تنه دور كردن عضو مورد نظر از خط مياني بدنAbduction دور كردن نزديك كردن بازو به تنه نزديك كردن عضو مورد نظر به خط مياني بدنAdduction نزديك كردن

Supine Abdomen )شكم رو به بالا(خوابيده به پشتSupine طاقباز Prone Abdomen )پشت رو به بالا(خوابيده روي شكمProne دمر

Inversion معكوس كردنمقابل (چرخش ناحيه پا از محل مفصل مچ پا به داخل

)هم قرار گرفتن كف پاهاInversion ناحيهFoot

دور از(چرخش ناحيه پا از محل مفصل مچ پا به خارج Eversion برگرداندن Footناحيه Eversion )هم قرار گرفتن كف پاها

برون گرداندن

Supination

چرخد و كف دست رو به بالا ميدست به سمت خارج Handناحيه Palm Up.( Supination(گيردميقرار

چرخد و كف دست رو به پايين ميدست به سمت داخل Pronation درون گرداندن Handناحيه Palm Down.( Pronation(گيردميقرار

Rotation چرخشچرخش به داخل، (دن چرخش عضو حول محور طولي ب

Medil Rotation ،و چرخش به خارجLateral Rotationباشدمي.(

Rotation ناحيهHead

استخوان Circumduction عضو مورد نظر) دوراني(حركت گردشي Circumduction حركت گردشي هومروس

فك پايين Elevatio بالا بردن عضو مورد نظر Elevation بالا بردن فك پايين Depression پايين آوردن عضو مورد نظر Depression دنپايين آور

فك پايين Protraction حركت عضو به سمت جلو Protraction جلو بردن فك پايين Retraction حركت عضو به سمت عقب Retraction عقب بردن

مهره هاي كمري Oblique حالتي بين وضعيت نيمرخ و روبرو Oblique مايلErect هايستاد

(Standing) قرار گيري بيمار در وضعيت ايستاده Erect Abdomen Lateral Ankle به پهلوي راست يا چپ خوابيدن Lateral نيمرخ

بيمار طاقباز يا دمر خوابيده، كاست راديوگرافي به حالت Decubitus دكوبيتوس .باشد مي عمودي و اشعه بصورت افقي

Left Lateral Decubitus

- .باشد مي تابش اشعه مماس با عضو مورد نظر Tangential سيمما

Dorsiflexion دورسي فلكشنشود و زاويه بين مي سطح پشت پايي به ساق پا نزديك Footناحيه Dorsiflexion .باشد مي درجه 90پشت پا و ساق، مساوي يا كمتر از

Palmarflexion پالمار فلكشنشود و زاويه بين پشت ميدورساق پاازسطح پشت پايي

.باشد مي درجه90ازبيشترپا و ساق،Palmarflexion ناحيه

Foot

Axial آگزيالدرجه يا بيشتر، در جهت محور 10تابش اشعه با زاويه

.تابد مي اصلي بدن، به عضو مورد نظر

-

Cranio-Caudal پايي -سري (CC)

ين اصطلاح در ا). پا(به پايين)سر(تابش اشعه از بالاMammography ،CT Scan وMRI كاربرد

.دارد-

Caudo-Cranial سري - پايي اين اصطلاح در ). سر(به بالا)پا(تابش اشعه از پايين

Mammography ،CT Scan وMRI كاربرد .دارد

-


انگشتان دستدر Adductionحركت 1-9شكل در انگشتان دست Abductionحركت 1-8شكل

در مفصل مچ دست Flexionحركت 1-11شكل در مفصل مچ دست Extensionحركت 1- 10شكل

در مفصل زانو Extensionحركت 1- 13 شكل در مفصل زانو Flexionحركت 1- 12شكل


م هاي بدنتصاوير مربوط به حركات مختلف اندا 1- 17و 1-16، 1- 15، 1- 14هاي شكل


تصاوير مربوط به حركات مختلف اندام هاي بدن 1- 19و 1- 18شكل هاي

تصاوير مربوط به جهت گيري و نحوه تابش اشعه به عضو مورد نظر 1- 21و 1- 20شكل هاي

لاحات از بدن انسان كه نمايانگر اصط) تصوير سمت راست(و نيمرخ ) تصوير سمت چپ(نماي قدامي 1- 23و 1- 22شكل هاي

.باشد مي آناتوميكي


:شكمي هتقسيم بندي چهار گان ■دو ربـع . كننـد مي تقسيم) ربع(كنند، شكم را به چهار بخش مي دو سطح فرضي عمودي و افقي، كه يكديگر را در قسمت ناف قطع

.گيرد مي در بالاي ناف و دو ربع در پايين ناف قرار

محتويات معادل انگليسي ربع مورد نظر

فوقاني راست ربع

Right Upper Quadrant (RUQ)

كبد، كيسه صفرا، كليه راست، دئودنوم، روده كوچك و قسمتي از كولون هاي صعودي و عرضي

ربع فوقاني چپ

Left Upper Quadrant (LUQ)

معده، طحال، كليه چپ، پانكراس، روده كوچك و قسمتي از

كولون هاي نزولي و عرضي

ربع تحتاني راست

Right Lower Quadrant (RLQ)

آپانديس، سكوم، روده كوچك و قسمتي از كولون صعودي

روده كوچك و قسمتي از كولون هاي نزولي و عرضيLeft Lower Quadrant (LLQ) ربع تحتاني چپ

شكمي هتصوير شماتيك از مناطق چهار گان 1- 24شكل

شكمي هآناتومي سطحي از مناطق چهار گان 1- 25شكل


:شكمي هتقسيم بندي نه گان ■

باشـد كـه بـا اسـتفاده از دو مي باشد به اين صورت مي تقسيم بندي ديگري كه در ناحيه شكم صورت گرفته و از نظر باليني مهمايـن چهـار سـطح . شـود مـي ناحيه تقسيم 9، شكم به )گويند مي 4سطح، سطوح آديسون 4به اين (سطح عمودي و دو سطح افقي

:ارتند ازعب باشـد كـه بـه مـوازات مي سطح عمودي): Rt Midclavicular or Lateral Plane(راست ) يا طرفي(سطح ميدكلاويكولار ) 1

.كند مي راست عبور) Mid Inguinal(نقطه ميد اينگوينال سطح ساژيتال، از قسمت مياني استخوان كلاويكل راست و باشد كه به موازات سـطح مي سطح عمودي ):Lt Midclavicular or Lateral Plane(چپ ) يا طرفي(سطح ميدكلاويكولار )2

.كند مي چپ عبور) Mid Inguinal(ساژيتال، از قسمت مياني استخوان كلاويكل چپ و نقطه ميد اينگوينال رنوم و انتهـاي باشد كه بـين بريـدگي ژوگـولار اسـتخوان اسـت مي سطح افقي ):Transpyloric Plane(نس پيلوريك سطح تر )3

.كند مي و ناحيه پيلور عبور L1ي همهري هتحتاني، تني هقدامي سمفيز پوبيس قرار دارد و از كنار نس پيلوريـك و باشد كه در حد فاصـل بـين سـطح تـر مي سطح افقي ):Transtubercular Plane(نس توبركولار سطح تر )4

.گذرد مي L5ي همهر ي هفوقاني، تني هسمفيز پوبيس قرار دارد و از كنار

4 Addison Planes


:كه عبارتند از كنند مي ناحيه تقسيم 9، شكم را به الذكر چهار سطح فوق

محتويات موقعيت مربوطه ناحيه

ناحيه نافيUmbilical Region)(

ناحيه مياني شكم كه زير سطح ترانس پيلوريك و بالاي سطح ترانس توبركولار

.قرار دارد

ي، قسمتي از قسمت اعظم كولون عرضمزانتر و چادرينه بزرگ،قسمتي از

يلئوم و همچنين قسمتي دئودنوم، ژژنوم، ا از كليه ها

ناحيه كمري راستRt Lumbar Region)(

اين ناحيه، در طرف راست ناحيه نافي قرار Rt Lateral Regionنام ديگر آن، .دارد

.باشد مي

از كليه راست و كولون صعودي، قسمتي ايلئوم

حيه كمري چپناLt Lumbar Region)(

اين ناحيه، در طرف چپ ناحيه نافي قرار Lt Lateral Regionنام ديگر آن، .دارد

.باشد مي

از كليه چپ و ژژنومكولون نزولي، قسمتي

يپوكندرياك راستاناحيه هRt Hypochondriac Region)(

اين ناحيه، در بالاي سطح ترانس پيلوريك .ت قرار داردو ناحيه كمري راس

قسمت اعظم لوب راست كبد، خم كبدي و قسمتي از كليه ) كولون(روده بزرگ

راست

يپوكندرياك چپاناحيه هLt Hypochondriac Region)(

اين ناحيه، در بالاي سطح ترانس پيلوريك .و ناحيه كمري چپ قرار دارد

قسمتي از لوب چپ كبد، خم طحالي روده معده و طحال و ، قسمتي از )كولون(بزرگ

)پانكراس(همچنين دم لوزالمعده

ناحيه اپي گاستريكEpigastric Region)(

اين ناحيه، بين نواحي هيپوكندرياك راست .و چپ قرار دارد

لوب هاي راست و چپ كبد، كيسه صفرا، پانكراس، بخش هايي از كليه ها و غدد فوق كليوي،، بخشي از معده و دئودنوم و

فوقاني طحال همچنين انتهاي

ناحيه ايلياك راستRt Iliac Region)(

اين ناحيه، در زير سطح ترانس توبركولار و نام ديگر .ناحيه كمري راست قرار دارد

.باشد مي Rt Inguinal Regionآن،

سكوم، آپانديس و قسمت انتهايي ايلئوم

ناحيه ايلياك چپLt Iliac Region)(

توبركولار و اين ناحيه، در زير سطح ترانسنام ديگر آن، .ناحيه كمري چپ قرار داردLt Inguinal Region باشد مي.

كولون) شكل S(خم سيگموئيد

يپوگاستريكاناحيه هHypogastric Region)(

ايلياك راست و چپ اين ناحيه، بين نواحي Pubic Regionنام ديگر آن، . قرار دارد

.باشد مي

و خم سيگموئيد ، ايلئوم )در كودكان(مثانه كولون


شكم، همراه با سطوح آديسوني هگان 9تصوير شماتيك از نواحي 1- 26شكل

شكمي هگان 9تصوير آناتومي سطحي از نواحي 1- 27شكل


):Body Cavities(حفرات بدن ■حفـرات .كننـد مـي سـيم بنـدي تق) شكمي(و قدامي ) پشتي(حفرات خلفي ي هدر يك تقسيم بندي كلي، حفرات بدن را به دو دست

و نخـاعي اي هو شامل حفره هاي جمجم ـ هستندكه به سطح خلفي بدن نزديك بوده، حفرات كوچكي )Dorsal Cavities(پشتي بـوده )باشد مي قابل ذكر است كه حفره لگني، كوچك( ، حفرات بزرگي)Ventral Cavities(حفرات شكمي . دنباش مي )مهره اي(

شـامل حفـره اي هسـين ي هحفـر . دنباش مي لگني-شكمي ي هو حفراي هسيني هو شامل حفر هستندن نزديك كه به سطح شكمي بد . باشد مي لگني شامل حفره هاي ابدومينال و پلويك -شكمي ي هحفر؛ است و پريكارديال )جنبي( الهاي پلور

توضيح محتويات محدوده حفرات مربوطه حفره جمجمه اي

Cranial Cavity)( قرار)Skull(در ناحيه جمجمه .دارد

و پرده هاي )Brain(مغز )Meninges(آن

قسمت فوقاني حفره هاي .دهد مي پشتي را تشكيل

حفره نخاعيSpinal Cavity)( نخاع ستون فقرات)Spinal Cord( قسمت تحتاني حفره هاي

.دهد مي پشتي را تشكيل پلورال هاي حفره

Pleural Cavities)( در بالاي ديافراگم قرار دارد ريه راست و چپ سينهي هقفس.

حفره پريكارديالPericardial Cavity)( در بالاي ديافراگم قرار دارد قلب و عروق مربوط به آن ميان دو ريه.

حفره شكميAbdominal Cavity)(

ديافراگم: بالا حفره لگني: پايين شكمي هديوار: اطراف

كبد، كيسه صفرا، معده،پانكراس، طحال، كليه راست و چپ و همچنين روده هاي

كوچك و بزرگ

.در زير ديافراگم قرار دارد

حفره لگنيPelvic Cavity)(

حفره شكمي:بالا )ساكروم(استخوان خاجي : خلف

لگن استخواني:اطراف

خم ، )راست روده(ركتومسيگموئيد كولون، رحم، مثانه

و تخمدان

Pelvic(در زير لبه لگني

Brim (قرار دارد.


نماي نيمرخ از حفرات پشتي و شكمي بدن 1- 28شكل

نماي كرونال از حفرات شكمي بدن 1- 29شكل

لگني-شكمي ي هنماي كرونال از حفر 1- 30شكل


.در اين قسمت، تعدادي از پيشوندها و پسوندهاي آناتوميكي همراه با مثال آورده شده استدر آنهـا فـراوان اهميت و كاربردي ه، نشان دهندآمده است بعضي از پيشوندها و پسوندهاقبل از كه(*) هعلامت ستار: توجه ■

). باشد مي تصويربرداري پزشكي

A a– “absence” [Arrhythmia refers to absence of rhythm in the heartbeat.]

–able “capable” [A fetus is viable if it is capable of surviving outside of its mother’s body.] *acetabul– “vinegar cup” [The acetabulum is a cup-shaped depression in the hip into which the

head of the femur bone fits.] adip– “fat” [Adipose tissue stores fat.] agglutin– “to glue together” [Agglutination is the clumping-together of blood cells.] alb– “white” [An albino has white skin and hair.] –algia “pain” [Neuralgia is a painful disorder of the cranial nerves.] aliment– “food” [The alimentary canal contains and transports food.] allant– “sausage-shaped” [The allantois is a membrane that surrounds a developing fetus.] *alveoli– “small cavity” [The alveoli are small sacs within the lungs.] ambi– “both” [One who is ambidextrous can use both hands equally well.] an– “without” [Anaerobic respiration takes place in the absence of oxygen.] ana– “up” [Anabolic steroids cause buildup of muscle tissues.] andr– “man” [Androgens are steroids that promote development of male

characteristics. *ante– “in front of” [The antecubital region is the front of the elbow.] anti– “against” [An anticoagulant prevents blood from coagulating.] append– “to hang” [The appendix hangs off the intestinal wall.] *arthr– “joint” [Arthritis is inflammation of a joint.]

auto– “self” [An autoimmune disease occurs when the immune system attacks its own tissues.] *ax– “axis” [The axial skeleton makes up the framework of the midline of the body.]

B *–blast “to create or grow” [Osteoblasts are cells that create new bone matrix.] *brachi– “arm” [The brachialis is a muscle in the arm.] brady– “slow” [Bradycardia is an abnormally slow heart rate.] bronch– “the windpipe” [The bronchial tubes connect the windpipe and the lungs.]

C calat– “something inserted” [Intercalated disks are found between the cells of the heart muscle.] calc– “stone” [A kidney stone is properly known as a calculus.] calyc– “small cup” [Urine passes from the kidney into the ureter through small, cuplike structures called calyces.] *carcin– “cancer” [A carcinogen can cause cancer to occur.] *cardi– “heart” [The heart lies within the pericardial cavity.] *carp– “wrist” [The carpal bones are found in the wrist.] cata– “down” [A catatonic person has much lower life functions than normal.] *cerebro– “brain” [The brain is bathed in cerebrospinal fluid.] *chondr– “cartilage” [The living cells within cartilage are known as chondrocytes.] –cide “destroy” [A germicide kills germs.] –clast “break” [Osteoclasts are cells that break down old or damaged bone.] *condyl– “knob” [Condyles are enlarged, knob-like portions at the ends of certain bones.] corac– “beaklike” [The coracoid process is a beaklike projection from the scapula bone.] cort– “covering” [The cortex of the kidney is the outer portion.] cric– “ring” [Cricoid cartilage forms ring-like structures surrounding the windpipe and holding it open.] crin– “to secrete” [Endocrine glands secrete hormones.] crypt– “hidden” [Cryptorchidism occurs when a male’s testes fail to descend into the scrotum and are “hidden” inside the body cavity.] cyan– “blue” [Cyanosis occurs when lack of oxygen causes the skin to turn blue.]


*cyt– “cell” [Osteocytes are bone cells.] D

de– “to undo” [Deamination is the removal of an amine group from a molecule.] decidu– “falling off” [The deciduous teeth are shed during childhood.] dendr– “tree” [The dendrites of a nerve cell look like the branches of a tree.] derm– “skin” [A hypodermic needle passes through the skin to deliver drugs directly into the blood.] di– “two” [A disaccharide is a sugar molecule made of two smaller sugar molecules.] dis– “apart” [A joint is disarticulated when the bones are pulled away from each other.]

E –ectomy “surgical removal” [Surgical removal of the appendix is an appendectomy.] ejacul– “to shoot forth” [Ejaculation occurs when semen is ejected from the male’s reproductive system.] embol– “stopper or plug” [An embolism occurs when a blood clot prevents blood flow through a vessel.] –emia “relating to the blood” [Anemia occurs when there are insufficient numbers of red blood cells in circulation.] endo– “within” [The endometrium is the inner lining of the uterus.] *enter– “the intestine” [Enteritis is inflammation of the intestine.] epi– “above or upon” [The epidermis is the outermost layer of skin.] erythro– “red” [“Red blood cells” are properly known as erythrocytes.]

F follic– “small bag” [Hairs grow out of structures known as follicles.] fenestr– “window” [A fenestra is a relatively large opening in a bone, like a window.] –ferent “to carry” [Afferent nerve fibers carry impulses toward the central nervous system.] for– “opening” [A foramen is an opening in a bone through which blood vessels or nerves pass.] –form “shaped” [The vermiform appendix is worm-shaped.] foss– “to dig” [A fossa is a depression in a bone that looks as if it has been excavated.]

G gangli– “swelling” [A ganglion is a cluster of nerve cells.] *gastr– “stomach” [Gastritis is inflammation of the stomach lining.] –gen “to produce” [An allergen causes an allergic reaction.] genesis– “origin” [Spermatogenesis is the process of sperm production.] glom– “little ball” [Glomeruli are tangled masses of blood vessels in the kidneys that look like little balls.] *gloss– “tongue” [The glossopharyngeal nerve services the tongue.] glyco– “sweet or sugar” [Glycolysis is the chemical breakdown of the sugar glucose for energy.] gyn– “female” [Gynecology literally means “the study of women.”]

H hem(at) – “blood” [Hemoglobin is a blood protein that transports oxygen, and haematopoiesis is the process by which blood cells are produced.] *hepat– “liver” [Hepatitis is inflammation of the liver.] homeo– “the same” [Homeostasis is the process in which living organisms maintain near-constant internal environments. *hyper– “above” [Hypertension is abnormally high blood pressure.] *hypo– “below” [Hypotension is abnormally low blood pressure.]

I ia– “abnormal state” [Hypoglycemia refers to abnormally low blood sugar levels.] im– “not” [An imbalance means that things are not in balance.] *infra– “below” [The infraorbital region is that region of the face just beneath the eye sockets.] *inter– “between” [The interclavicular notch is the depression in your throat between the two clavicle bones.] *intra– “inside” [Intramembranous bones form inside membranes.] iso– “equal” [An isotonic saline solution has the same salt concentration as your body tissues.] *–itis “inflammation” [Meningitis is inflammation of the tissues surrounding the brain.]


K

kerat– “horn” [Keratin is the protein that makes up the horns of goats – and your hair and fingernails.]

L labi– “lip” [The labia are lip-like structures covering the external opening into the female reproductive tract.] lacri– “tears” [Tears are produced by the lacrimal glands.] lacun– “pool” [The cells in cartilage and bone are found in fluid-filled spaces called lacunae.] leuko– “white” [“White blood cells” are properly known as leukocytes.] *lingu– “tongue” [The lingual tonsils are located at the root of the tongue.] lip– “fat” [Lipases are enzymes that break down fat molecules.] *–logy “study of” [Biology is the study of life.] –lysis “to dissolve or break down” [The venom of some snakes can cause hemolysis the breakdown of blood cells.] –lyte “dissolvable” [Electrolytes dissolve in water and form electrically-charged subunits.]

M *macro– “large” [Macrophages are large white blood cells.] mal– “bad” [A malignant tumor is rather bad for you.] meat– “passage” [The auditory meatus is an passage in the skull which contains the internal portions of the ear.] melan– “black” [Melanin is a dark pigment produced in the skin.] mening– “membrane” [The meninges are membranes surrounding the brain and spinal cord.] mens– “month” [The menstrual cycle takes roughly one month.] meta– “change” [Metabolism involves lots of chemical changes.] meta– “beyond” (Yeah, sometimes the same prefix has more than one meaning.) [The metacarpal bones are distal to the carpal bones.] *micro– “small” [A microscope can help you see very small things.] mono– “one” [A monomer is a small molecule from which larger molecules can be constructed.] mons– “mountain” [Mons pubis literally means “mountain of the groin.”] morph– “shape or form” [An organism’s morphology is its body form.] *multi– “many” [A multinucleated cell has many nuclei.] mut– “change” [A mutagen can cause genetic changes to occur.] *myo– “muscle” [Myosin is a protein found in muscle fibers.]

N narc– “numbness or stupor” [Narcotics cause numbness.] nat– “to be born” [Your natal day is the day you were born.] necro– “dead or death” [Necrosis is the death of body tissue from injury or infection.] neo– “new” [A neonate is a newborn.] *nephr– “kidney” [Nephritis is inflammation of the kidney.] *neuro– “nerve” [Neurons are nerve cells.] nutri– “nourish” [Nutrients are quite nourishing.]

O odont– “tooth” [The odontoid process is a tooth-shaped projection on the second cervical vertebra.] oid– “shaped like” [The odontoid process is shaped like a tooth.] olfact– “to smell” [Your olfactory nerves allow you to smell.] *–oma “tumor” [Lymphoma is cancer of lymphatic tissues.] orchi– “testis” [Polyorchidism occurs when a man has more than two testes.] *oss– “bone” [Bone is sometimes referred to as osseous tissue.] *osteo– “bone” [Loss of bone mass can cause osteoporosis.] oto– “ear” [An otolaryngologist specializes in the diagnosis and treatment of ailments of the ear, nose, and throat.]

P papill– “nipple” [Whoever decided that the small bumps on the tongue looked like nipples and decided to name them papillae had an interesting way of thinking.] *para– “beside” [The parathyroid glands are beside the thyroid glands.]


*pariet– “wall” [Parietal membranes wall off body cavities.] *patho– “disease” [Pathogens are disease-causing agents.] pelv– “basin” [The pelvis forms a basin of sorts that supports some of the internal organs.] peri– “around” [Pericardial membranes surround the heart.] phag– “to eat” [Phagocytes are cells that engulf and destroy bacteria and other invaders.] *pleur– “rib” [The pleural cavities lie within the ribcage.] *poly– “many” [A polysaccharide is a large carbohydrate molecule made by linking together many smaller carbohydrate molecules.] *post– “after” [Postnatal care occurs after birth.] *pre– “before” [Prenatal care occurs before birth.] pseudo– “false” [Pseudostratified tissues look as if they’re laid down in layers at first glance, but they aren’t.] puber– “adult” [Our bodies begin to acquire adult characteristics at puberty.] *pylor– “gatekeeper” [The pyloric sphincter prevents food from leaving the stomach too soon.]

R *rect– “straight” [The rectus abdominis is a straight, strap-like muscle in the abdomen.] *ren- “kidney” [Renal failure is when the kidneys stop functioning.] *retro– “behind or backward” [The kidneys are located in the retroabdominal cavity, behind the main portion of the abdominal cavity.] rhino– “nose” [Rhinoviruses infect tissues in the nose and throat.] –rrhea “flowing” [Rhinorrhea is a runny nose.]

S seb– “grease” [The sebaceous glands produce skin oil.] –stasis “standing still” [Homeostasis involves keeping more or less constant body conditions.] strat– “layer” [Stratified epithelium is layered.] *sub– “below” [Subcutaneous tissues lie beneath the outer layer of skin.] *super– supra– “above” [Superficial tissues lie above deep tissues.]

T tachy– “fast” [Tachycardia is an abnormally fast heartbeat.] tetan– “stiff” [Tetanus refers to stiffening of muscle fibers.] *thorac– “chest” [The thoracic cavity contains the heart and lungs.] thrombo– “lump or clot” [Thrombocytes are cells that initiate clotting of the blood.] –tropic “influencing” [Adrenocorticotropic hormone influences the adrenal cortex.] tympan– “drum” [The tympanic membrane is also known as the eardrum.]

U *umbil– “navel” [The navel is where the umbilical cord joined the body.] ur(o) – “urine” [The ureters transport urine from the kidneys to the urinary bladder.]

V *vas– “vessel” [The cardiovascular system consists of the heart and various blood vessels.] viscer– “organ” [Visceral peritoneum surrounds the organs of the abdominopelvic cavity.] vit– “life” [Vitamins are essential for life.]

Z *zyg– “joining” [A zygote is formed when a sperm and an ovum join at conception.]

Documents

Anatomi karbordi balini1112ourdomain.ir/ourdomain/userfiles/downloads/2016-22-55-48_4ccf528… · 3 ﻲﻜﺷﺰﭘ يرادﺮﺑﺮﻳﻮﺼﺗ يﺎﻫﻪﺘﺷر ياﺮﺑ ﻲﻨﻴﻟﺎﺑ