838
رمان سیاه بازی| m.medya بر کارجمن انwww.negahdl.com مراجعه کنیده دانلود بیشتر به نگالود رمان برای دان1 رمان سیاه بازی| m.medya بر کارجمن ان نودهشتیا این کتاب درسایت نگاه دانلود آماده شده استwww.negahdl.com نام رمان: سیاه بازی ژانر: جتماعی ا... اسی احس... کمییعمای م! ویسنده ن: مدیا خانم شروع رمان: یکم مهر ماه نود و سه

dl.nicebanoo.irdl.nicebanoo.ir/PDF/Romantic/siah bazi-nicebanoo.ir.pdfdl.nicebanoo.ir

  • Upload
    others

  • View
    63

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    1

    نودهشتیا انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    است شده آماده دانلود نگاه درسایت کتاب این

    www.negahdl.com

    بازی سیاه: رمان نام

    !معمایی کمی... احساسی... اجتماعی: ژانر

    خانم مدیا: نویسنده

    سه و نود ماه مهر یکم: رمان شروع

    http://www.negahdl.com/http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    2

    نادرستِ و درست کدوم هر.. مَرده دو زندگیِ از تلفیقی حکایتی بازی سیاه

    زندگی واقعیِ معنیِ دنبالِ خودشون نحوِ به کدوم هر و دارن قبول رو خودشون

    !یکیه اون نامردیِ یکی مردونگیِ یکی؛ اون نادرستِ یکی درستِ! میگردن

    هاییه غلط و درست ی پایه بر زندگیشون رسم و راه.. نیست مهم براشون

    !شده عجین شخصیتشون با که

    مرموز و ناخوانده که ای واژه! بازیه این کلیدیِ ی واژه ولی بازی سیاه

    !داد قرار شعاع تحت رو نزدیکاشون از خیلی زندگی و سرنوشت و خورد گره زندگیشون با

    یه و مرد یک زندگیِِ حول ها رمان از خیلی مثل بازی سیاه دوستان،: داستان با رابطه در توضیحی !داریم کاراکتر چند.. داریم موضوع چند. نمیچرخه زن

    !ان پررنگ داستان این در ها کاراکتر تمام نوعی به یعنی

    کار وسط ندارم دوست. بخونید حوصله و دقت با رو ها پست میکنم خواهــــــش همین برای !شه پاتی قاطی شام بازار مثل سرتون یا بشین گیج

    خدا نام به

    ...بودم رفته خدا به بودی؟ رفته کجا بگو راستشو..... نبودی خونتون اومدم دیشب_

    !میچرونه؟ گوسفند کجا باز ببینه ما سیای داش دنبالِ بوده رفته_

    چپ.افتاد اسی ی کهنه های کفش به نگاهش و کشید بیرون اتوموبیل زیرِ از سختی به را سرش !کرد نگاهش چپ

    کو؟ سالمت... محل های بزمچه دنبالِ بودم رفته.. خیر نه _

    .کرد باز بناگوش تا را نیشش و آمد جلوتر اسی

    میخوری؟ چی...! سالم و نوکرتم_

    .داد سُر بیرون به ماشین زیرِ از را خودش

    توام؟ میخوری... چیز_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    3

    .خندید دوباره

    .....که باش آن از به ما با_

    .خاراند دست با را سرش پشتِ

    گارداش؟ کِفین..! چی هر حاال_

    .داد تکان تاسف با را سرش

    !یریزهم هم به تمرکزم.. نزن فک ام المصب این زیرِ وقتی گفتم صدبار....المثل ضرب تو زدی گند_

    .کرد تف پایش جلوی را دهنش داخل آدامس نمایشی حرکتی با بعد

    ازت؟ بگیریم اجازه باید میخوریم هم موزی آدامس یه.. میخورم دارم کوفت... بیا_

    .!زد پایش زیر زمینِ به بعد و آدامس به اول لوتیگری حالت با را دستش و شد خم.. خندید اسی

    !شهب کوفتت! بودی عروسکی چه زیرِ... خودمونیما ولی! آدامستم.. پا خاکِ... اعصاب بی کوچیکتم_

    !کرد قایم رنگ سفید 602 پشتِ را خودش دو با که گرفت نشانه طرفش به را آچار

    !دیگه بزن دِ! میکنه چیکارت اوستا ببین... بزن داری جرات_

    .افتاد راه تعمیرگاه کوچک اتاقک طرف به و کرد پاک کاپوت روی دستمالِ با را دستش

    اومدی؟ چی واس بینم بنال! ندارم کاریت! مرده ننه بیرون بیا_

    .بوسید را صورتش و سر و پرید بیرون ماشین پشتِ از دار خنده حرکتی با اسی

    نگیا؟ نه من جون ولی مینالم.. سیا داش نوکرتم_

    بغل ار زانویش و نشست تر سیاه لباسِ همان با کثیف، و سیاه نیمه موکتِ روی.. کرد باز را اتاق درِ .گرفت

    ..بگم باس هاست آهن این موردِ در اگه فقط.. بینم بگو_

    .گرفت طرفش به را شصتش انگشت

    !برمیاد دستم از همین_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    4

    .کرد پوفی

    ابیآفت ورا این نبود لنگ کارم اگه خودم جونِ به.. ساعت یه فقط بمیره؟ اسی یعنی... اسی جونِ_ !شکاره ازم اوستات میدونم! نمیشدم

    .کرد ریز ملتمس را چشمانش و کشید اش چانه به را دستش دید که را سکوتش

    !ساعت یه داداشم جونِ.. ساعت یه_

    ... به خودتو اسی؟ بخوری میخوای گُهی چه باز_

    !چیه؟ قضیه که میدونی خودت بابا... نمیدم هیچی به خودمو_

    .کرد بازتر کمی را اش چهره و شد نمایان لبهایش روی کمرنگی لبخند

    جون؟ زری بازم پس.. آها_

    !انداخت پایین را سرش و کرد اخم

    .!خانوم زری داداشم؟ چیه جون زری_

    تموم؟ و نه نگفت مگه تو؟ مرگته چه.. حاال ببند_

    .شد خیره رو به رو به ای جده ولی دار خنده چهره با

    !اون و این دستِ نمیدم! داداش خودمه مالِ... میکنم رامش ولی میدونی؟ المروته خیلی_

    .زد اش شانه به ای ضربه و داد تکان را سرش

    ..زری همین کشکه؟ عاشقی و عشق بفهمی میخوای کی_

    !خانوم زری_

    سوار رو آهنا این از یکی هم تو اگه! بهت میگه نه که نداری پول میبینه خانومتون زری همین_ !بود هات بچه مادرِ االن بودی

    ناراحت و صدا بی اسی. کرد خارج تنش از را رنگ آبی تعمیرکاریِ سرهمِ و شد بلند جایش از فگیکال با را چشمانش و ایستاد ناراحت و ناچار بزرگ تعمیرگاهِ وسطِ. بود افتاده راه سرش پشتِ !بست

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    5

    !اته خون قیمتِ با برابر اینجاس که ماشینا این نمیفهمی؟ چرا...! مرتیکه نمیشه_

    .ایستاد رویش به رو و زد دور اسی

    این فرمونِ پشتِ منو بار یه میاد؟ بهم ببینم میخوام بابا داداش؟ هان ما دلِ تهِ نرینی میشه چی_ !قرآن به میشه عاشقم ببینه صاحاب بی

    .داد تکان تاسف با را سرش

    پهن؟ یا سرته تو مغز دِ دیگس؟ یکی مالِ که چیزی با بیای؟ پز میخوای_

    .شد دار معنا نگاهش

    اینجوریاس؟ ئه؟_

    :گفت ناچار به دلسوزی سرِ از و کرد جمع خشم با را پیراهنش خرگوشیِ ی یقه

    شرف؟ بی میخوای کدومشو_

    .نشست اسی کبودِ لبهای روی خنده

    ..که عروسکی همین.. داداش برم دلت قربونِ_

    !کرد عوض را حرفش دید که را رویش به رو وحشتناکِ نگاهِ

    گما؟ب همونو میخواستم تو جونِ... بود کنارش که اونی نه بودی خوابیده زیرش که عروسکی این_

    .انداخت رنگ سفید 602 به نگاهی

    !میدی چی چی یه به منو آخر تو مرتیکه؟ بگم چی اوستا به _

    .بوسید را صورتش و امد جلو اسی

    رکرهک دیگه پایین میکشی خودت خودته؟ دسته کلیدا نمیگی مگه.. نوکرتم دارم عمر تا خدا به_ !اینجام نشده شب! میشه تعطیل دبیرستان از االن زری.. رو

    .داد هولش عقب به

    ...زر این تو دست از بکشه چی.. کردی تفی و صورتم همه کن گم گورتو_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    6

    !چاکرتیم... داداش خانوم زری_

    .کرد پرت برایش و برداشت کوچک کانترِ روی از را کلید

    سر یه نم! دستته شلوارت بیفته روش خش نمیریا؟ بیشتر تا شصت اسی... پره باکش.. بگیر_ !باش مغازه جلوی برگشتم دیگه ساعت یه! خونه میرم

    .زد را ماشین ریموتِ خوشحال و هیجان با

    !میرسونمت.. دربست نوکرتم... گارداش بشین بیا_

    .

    .

    .شد پیاده خانه درِ از تر پایین کمی

    !باشی آدم میتونی کن ثابت ننت جونِ نکنما؟ سفارش اسی_

    .داد تکان برایش دستی

    !کن دعا واسم. رفتم من. حیوونتم داداش؟ چیه آدم_

    کوتاه ایپ رو چند.افتاد پایش کنارِ سبزی پالستیکیِ توپِ. افتاد راه و کرد نثارش لبی زیرِ فحش ایشپ پشتِ با را توپ نمایشی حرکتی با. کرد تالش توپ گرفتن برای و شد نزدیک پسرک.. زد .کرد شوت دیگری طرف به

    ندیدی؟ و عباس... شی آدم مونده خیلی هنو_

    اومدی؟ بگم.. بخونه درس رفت کرد صداش خاله_

    .کرد اخم

    !میرم دارم خودم فضولی؟ مگه_

    .کشید را لباسش سر پشت از پسرک

    سیا؟ داداش_

    .کرد نگاهش شاکی و برگشت

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    7

    !دارم کار بچه بنال_

    کنی؟ درستش پریروز بودی نداده قول مگه میکنی؟ تعمیر و دوچرخم کِی پس_

    با یالل که نکشید طولی. شد تر دقیق. افتاد دیوارشان به دیوار ی همسایه بازِ نیمه درِ به چشمش! داد سالم سر با. نشست لبش روی لبخندی. شد ظاهر در از ای گوشه کمرنگی لبخند و چشم یک های آمدن دیگر که ای ساله هفده دختر. داد سالم خجالت با و کرد جمع را اش گلی گل چادر لیال

    ..!بود بر از را او عصر چهار ساعتِ

    !کنم درستش بیار جمعه! دارم کار فعال_

    :گفت لیال به نگاهی نیم با و گذشت در کنار از لبخند همان با

    !اجازه با_

    یِخالف لعنتیِ بوی. شد خانه داخلِ هم او و داد تکان لبخند با را سرش. رفت داخل و گزید لب لیال گذشت مخروبه شِبه حیاطِ از عصبی. شد هم در هایش اخم! بود کرده پر را حیاط تمامِ باز پدرش

    یول بود نمانده برایش اشتهایی. آمد می قیمه خوشِ عطرِ بویِ خانه از حیاط برعکسِ. شد داخل و !تگش مادرش دنبالِ به را تو در تو و کوچک های اتاق بود؟ بردار شوخی گرسنگی مگه! بود گرسنه

    خاتون؟ مونس_

    .بود خالی هم آشپرخانه

    بگردم؟ دورِت کجایی خاتون مونس_

    . میکرد هم در را هایش اخم که اتاقی همان. شنید سالن انتهای کوچکِ اتاقِ از را مادرش صدای .رفت اتاق طرف به عصبانی. پرید سرش از قیمه هوسِ

    اینجایی؟ که باز.. سالم_

    .زد غمگینی لبخند مونس

    !خونه تو بیکارم مادر؟ کنم چکار.. سیاوشم سالم_

    عادت به. نشست مادرش خیاطیِ بساطِ کنارِ چهارزانو. شد نزدیک و کشید موهایش به دستی .بوسید و آورد باال را مادرش دستِ همیشگی

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    8

    گرفته؟ و محل کلِ گندکاریش بویِ که الدنگی اون یا تویی بیکار_

    نگفته حرف هزار هزار دارش چروک و چین چشمان. گذاشت دهانش روی را دستش مونس !داشت

    !کار هن میکنه پیر منو شما نگرانیِ! مادر خوبم که من! پدرته هست و بود هرچی... سیاوش پدرته_

    .انداخت پایین را سرش اخم با

    ..به زده خودشو! ننه کنه حالیش باس یکی_

    .کرد سکوت و دید را مادرش بارِ شماتت چشمانِ

    بودی؟ رفته باز امروزم_

    .شد چرخ سوزنِ کردنِ نخ مشغولِ دوباره و برداشت ازش چشم مونس

    !خواسته مدرسه به کمک دوباره اینا عباس مدرسه کنم؟ چیکار نرم_

    .دوخت مادرش دستِ های پینه به را نگاهش

    حروم ناو ی خونه پله بری تو نمیذارم هستم من تا ننه؟ میگی اینجوری که گل زیرِ رفتم من مگه_ میرم نیس؟ دولتی مدرسه مگه. خواستن ممک کمک مادرا پدر بی کردن غلط. بشوری رو ها زاده

    !رو شده خراب اون درِ میکنم تخته

    .کشید عمیقی نفس مونس

    !میشه خرد بچه شخصیت.. نداره رو حرفا این که تومن بیست ده.. سیاوش نکن شر_

    .شد بلند جایش از عصبانی

    وارن نو خودمون هم. دستم بیاد اش قلنبه یه قراره. پولم منتظر که گفتم! میکنم جورش خودم_ !میدم پول عباس مدرسه واس هم میشیم

    .شد دلخور مونس نگاهِ

    !دستمه سوزن نخ. بدوزم سوراخشو درار جورابتو! نکرده الزم.. نمیخواد_

    .نشست زانو روی دوباره

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    9

    !! رصتف کم یه فقط.. میکنم نیاوردم؟درستش نون حاال تا مگه... سیا بره شکلت قربونِ.. من مادرِ_ !شی راست و خم پیری سرِ نمیخوام ننه؟ کنینمی اعتماد بهم چرا

    .بوسید را اش پیشانی و شد خم

    .. آقا پابوسِ.. مشهد میفرستمت خودم! خور حروم مرامای بی اون خونه نرو.... غالمتم خودم_ !هواپیما با اصال... اصال! خانوم مهری با داری؟ دوس هوم؟

    .درآورد پایش از و کشید را جورابش نوکِ و انداخت دست مونس

    فرِس با که دارم بال و درد اونقدر... مادر نمیخوام میان؟ کجا از یهویی نمیدونم که پوالیی همون با_ !نمیشه حل مشکلم هم حج

    رد پشت دهن به خودکار و پاره علومِ کتابِ با عباس. رفت بیرون اتاق از و شد بلند جا از عصبانی .کرد هول دید را سیاوش تا. بود ایستاده

    !داداش سالم_

    .پیچاند را گوشش و رفت جلو

    شدی؟ ننه بچه که بازم.. درد و سالم.. کوفت و سالم_

    مگه؟ گفتم چی آی.. داداش آی آی_

    رفتی باز میگی؟ خودم به کرد پرت و زرت و خواست چی هر ات کچل مدیر اون نگفتم مگه_ ننه؟ دستِ کفِ گذاشتی

    !کن ولم! نمیگم دیگه.. پرید دهنم از بخدا... داداش آی_

    ودب افتاده خطی اش برآمده شکم و سینه بین.. انداخت اش درشت هیکلِ به نگاهی و کرد رهایش. کرد نگاه را شلوارش. میساخت مشخص را نافش و میکرد تر کوتاه را کوتاهش و تنگ تیشرتِ که

    !بود شده فارغ خشتک از هم یکی این

    دادی؟ جر که رم یکی این شلوارت؟ تو داری خار تو پسر_

    .داد مالش را گوشش دستش با عباس

    !قول نمیگم دیگه داداش؟! دیگه شد کنم چیکار_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    11

    .گرفت پیش را بام پشت باریکِ راه و کرد نگاهش چپ چپ

    عروس؟ پیشِ میری داداش_

    .کرد توقف ها پله میانِ

    ! بخون و درسِت برو منظور؟_

    عباس؟ جونِ دیگه؟ بیام منم.. مونده صفحه دو بخدا داداش_

    . داد تکان را سرش ای طرفه یک لبخند با

    !میشه چی بینیم بیا! مایی دُم کال که تو... خر کره بیا_

    ***

    و ظریف اخم. نشست فربد روی به رو حوصله بی و کرد خارج تن از را رنگش ای سرمه بارانیِ اب نگفته حرفِ صدها که نگاهی. میشناخت خوب را نگاه این. بود فربد نگاهِ ی گوشه معناداری

    :گفت حوصله بی و داد تکان را سرش. داشت همراه خودش

    چیه؟_

    .انداخت باال ابرو فربد

    میخوابی؟ شبا اصال میزنی؟ داغون بدجوری هست حواست_

    ممکن مگر.. انفجارش به رو مغزِ در شده تلنبار ی دلشوره هزار ده و خیال و فکر هزار.. نمیخوابید !استراحت؟ و خواب بود

    .کرد مزمز را کیفیتش بی ی نسکافه حاوی فنجانِ

    !ندارم وقت زیاد.. فربد میره در دستم از داره رشته.. ریخته هم به اوضاع_

    .نشست چوبی صندلیِ روی کنارش و کرد طی را بزرگ سالن طولِ فربد

    !میشه تلف وقتت فقط این با کن باور.. شو دختره این بیخیالِ و بیا_

    .داد تکان سردرگم را سرش

    !نمیشه فعال.. نمیتونم_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    11

    هب لحظه هایش شقیقه روی فشارشان که دستش های انگشت به شد خیره و کرد سکوت فربد هک جایی. کرد جلب رو به رو میزِ طرفِ به را دو هر نگاهِ موبایلش زنگِ صدای. میشد بیشتر لحظه

    !بود آمده در حرکت به شیشه روی شدیدی ی ویبره با سفید و بزرگ گوشیِ

    نمیدی؟ جواب_

    ی هپرد. گرفت پیش در را بالکن راهِ دست به گوشی و شد بلند. انداخت گوشی به کالفه نگاهی .کشید نفس عمیق را تهران ی آلوده هوای و کشید را سرش پشت توریِ

    جانم؟_

    .کرد خرابتر را حالش و پیچید گوشی در دخترک آلودِ بغض صدای

    ندادی؟ جواب و گوشیت چرا.. شده عدس یه قدِ برات دلم... نامردی خیلی_

    .داد فشار را بالکن سفیدِ های نرده

    نگفتم؟.. نزن زنگ شبا گفتم.. دلم عزیزِ_

    !یو میس! تنگته دلم هانی؟ کنم چیکار ولی.. گفتی چرا_

    .فرستاد بیرون را اش شده حبس نفس

    خونه؟ از خبر چه خوبی؟.. بگو خودت از اینا جای به_

    .شنید را دخترک ی کالفه نفسِ

    ببینمت؟ میای کِی. نشدنی تموم نصیحتای.. همیشگی حرفای بگم؟ چی_

    آن ش،دیدن. بود عاجز مقابلش در همیشه که سوالی. نشست حصیری صندلی روی قبل از تر کالفه صدا این و ظریف، و دخترانه ادای و ناز آن با داشت، همراه به که جذابیتی و زیبایی همه آن با هم !بود محض دیوانگیِ دیدنش!.. نه! ..میبرد مردی هر سرِ از هوش که

    کیهت پرده پشتِ از که میدید را فربد ی سایه. کرد تر آرام را صدایش و داد بیرون کالفه را نفسش ! بود داده بالکن درِ به

    یست؟ن تنگ برات دلم من میکنی فکر.. شلوغه خیلی سرم روزا این! عزیزم دادم توضیح که برات_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    12

    .شد آلود بغض دوباره دختر صدای

    میونه؟ در کسی پایِ! میاری بهونه که روزه ده اآلن! نداری دوستم_

    .داد تکان سر تاسف با فربد ی رفته باال ابروی مقابلِ در و شد بلند

    هوم؟. کنم ریست و راست و کارام بده فرصت کم یه فقط.. قشنگم.. گلم کردی؟ شروع بازم_

    نزنم؟ زنگ بهت بازم.. باشه_

    .کشید عمیقی نفس

    فعال؟ نداری کاری. میزنم زنگ خودم.. آره_

    امیر؟_

    .گذشت فربد کنارِ از و کرد مشت را دستش

    جانم؟_

    نه؟ دیگه میدونی. دارم دوستت_

    .کرد خانه لبش کنج تلخندی

    !عزیزم میدونم_

    :داد ادامه و فشرد هم به را لبهایش

    !منم_

    دستانش میانِ را سرش و نشست پنجره کنارِ قبل، صندلیِ همان روی دوباره شد قطع که تماس .فشرد

    !امیرخان کن مشخص خودت با و تکلیفت میکنی؟ چیکار هست معلوم هیچ_

    .داد تکان ناراحت را سرش

    !میرتسم.. فربد ست بچه_

    .زد صداداری پوزخندِ فربد

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    13

    ..کنه عوض و حالت بلده خوب ولی بچست_

    .فربد خونسردِ و بیخیال ی چهره به دوخت چشم عصبی و کرد بلند سر

    !ست بچه میگم حالیته؟ ای دیگه حرف نافی زیر و مزخرف حرفای جز به_

    :گفت لب زیرِ و انداخت زیر به سر دید که را فربد سکوتِ

    ..ولی! دختری همچین از گذشتن نیست مردی هر کار.. لونده دارم قبول_

    بابا کن بس آره؟ کنی درازی دست ساله هجده دختر یه به که نشدی پست اونقدر هنوز ولی_ !نگیر و حالمون

    نگیچ! نبود او کارِ فربد با کردن بحث. داد تفاوتی بی به را جایش و نشست فرو کم کم خشمش .گذشت کنارش از حرف بی و زد ماشینش سوئیچ به

    میری؟ کجا_

    :گفت دلخور لحن همان با برگردد اینکه بدونِ

    !میشم دیوونه دارم. شم آروم یکم دارم نیاز.. مهسا دنبالِ میرم_

    دیگه؟ سیاه نخود پیِ برم بازم یعنی این_

    .گذاشت هم روی حوصله بی را چشمش

    فربد؟ بودی خونه ها ظهر از بعد کِی_

    .رساند ورودی درِ به را خودش بلند های قدم با و گرفت نشنیده را فربد بلندِ ی خنده

    !نه نگو! میکنه دیوونت کوچولو لعبت این میگم_

    !کوبید هم بر را خانه درِ و داد تکان عصبی را سرش

    .

    .

    جلوی": فرستاد اسی ام اس. کشید بیرون جیبش از را گوشی و داشت نگه دانشگاه روی به رو ذابج اخم. کند کنترل را پوزخندش کرد سعی. شد ظاهر در جلویِ مهسا که نکشید دقیقه به "درم

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    14

    سریع مهسا. بود بارانی هوا. کرد باز برایش را جلو درِ و کرد صورتش چاشنیِ را اش همیشگی و .مالید هم به را دستانش و شد سوار

    !گرفته بارونی عجب.. عشقم سالم_

    حاال و سبز پیش روز دور که هایی ناخن. افتاد اش شده مانیکور و بلند های ناخن به نگاهش که ریت کوتاه ی مقنعه. بود پوشیده تنگی و کوتاه چرمِ بارانیِ. رفت باالتر نگاهش! بودند نارنجی

    مش و پریشان موهای روی اجباری و ناجور ای وصله مثل ولی بود بودنش دانشجو مدرکِ تنها هوای این در توفیری نبودش و بود که چسبان و نازک شلواری با همراه! بود گرفته قرار اش شده :اندیشید خودش با و فشرد هم روی متفکر را چشمانش. نداشت صاحبش برای بارانی و سرد

    "!ساپورت...اسمش؟ بود چی"

    .زد نامحسوسی پوزخندِ

    !بزن دید بعد بده رو ما سالم جواب اول_

    .کرد تر را لبش دورِ زبانش با و کرد قفل مهسا ی شده آرایش چشمهای در را چشمانش

    بریم؟ کجا...سالم_

    .زد اغواگری لبخند مهسا

    !بگی تو هرجا_

    .انداخت باال ابرو

    داری؟ آزاد تایمِ بازم_

    .شد تبدیل بلندی ی خنده به لبخندش

    خونه؟ میریم.. آزاده وقتم همیشه تو برای_

    .شد رنگ پر اخمش و دوخت رو به رو به را چشمش

    !آره_

    ***

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    15

    .کرد محکم را اش افتاده قیافه و ریخت از و کهنه کتانیِ بند

    !شد ظهر! دیره دیگه نیار مامان_

    . شد خم و گذاشت زانویش روی را دستش. رساند بهش را خودش زنان نفس نفس مونس .ادد دستش را بود محلی نانِ تکه چند و گرم پلیورِ چند آن محتوای که بیرنگی نایلونِ همزمان

    ها؟ دیگه بود همینا نیفتاد؟ قلم از ای دیگه چیزِ ببین کن نگاه_

    .کرد قاب را مونس صورتِ دستانش با

    بودن نایلون ضمن، در شده؟ خراب اون تو پیشش میریم که اوله بارِ مگه میکنی؟ هول انقدر چرا_ !ضایست خیلی. برم قربونت آخه چیه این دیگه؟

    .. !مادر میشه دیر_

    .شد مهربان نگاهش

    !سرده.. تو برو_

    .انداخت پایین را سرش و گزید لب مونس

    !نگذره ازشون خدا_

    ادایست می جا همین اگر. افتاد راه حرف بی و گرفت دستش از را نایلون و کشید ای کالفه نفس .کرد متوقفش راه ی نیمه در مادرش صدای. نداشت تمامی دلش داغِ و مونس سراییِ مرثیه

    !پشتته دعاش و نترس،مادرت بگو.. مادر برسون و سالمم_

    .!کرد نگاهش غمگین و برگشت

    بری؟ تو میخوای_

    .انداخت باال سر مونس

    !مادر برو! داره کاری حتما.. بیاد سیاوش گفت_

    اوضاع میرسید مالقات وقتِ که روزی هر. کرد خداحافطی لب زیر و داد تکان جدی را سرش هوای و بود زود صبحِ! بود تر کور و سوت محله حتی تر، خفه بزگ حیاطِ.. تر سرد خانه! بود اینگونه

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    16

    ی هخان از لیال همزمان. بست سرش پشتِ را در و کشید عمیقی نفس! تمیزتر نسبت به تهران دستش در محکم را کیفش بندِ سیاوش دیدنِ با. بود دوشش روی اش کوله. شد خارج کناری .داد لب زیرِ سالمی زیر به سر و فشرد

    !سالم_

    .انداخت بود افتاده برق کهنگی از که رنگش ای سرمه شلوارِ و مانتو به نگاهی سیاوش

    خونست؟ سبحان.. سالم_

    .کرد راست و چپ را سرش

    دارین؟ کارش.. کارخونه رفت زود امروز_

    نای میگرفت را برادرش سراغِ هرگاه. نشاند سیاوش های لب روی آشنایی لبخند آخرش ی جمله "دارین؟ کارش"میپرسید خاص لحنِ همین با دخترک

    ..تعمیرگاه بیاد سر یه بگو اومد که ظهر_

    :کرد اضافه لبخند با

    !دارم کارش_

    دخترِ این. داد تکان خنده با را سرش. شد دور ازش تند های قدم با و گفت لب زیرِ چشمی لیال .افتاد راه اتوبوس ایستگاهِ طرف به و کرد پوفی میاندیشید؟ چه خود با واقعا ساده

    .

    .

    رویش به رو وقتی، هر از تر پریشان برادرش.. کشید شهروز دستِ پشتِ و برد جلو را دستش ادی به را شدنشان باز سیاوش حدِاقل یا.. نمیشد باز گاه هیچ که ابروانی گره با! بود نشسته ندرت به هم را لبخندش حتی! اش بم صدای و بود شهروز اخمِ بود کرده باز چشم وقتی از. نداشت

    دنشب روی را تمام نیمه کاموای میلِ و میبافت پلیور برایش عشق با مونس وقتی مثال! بود دیده تمام مجلسهای بختِ دمِ دختران دیگر یا حنانه از وافر شوقی و ذوق با وقتی یا... میداد قرار

    اخم این شاید! ...میداد قورت صدا با را دهانش آبِ هیجان با و میگفت احمدی خانوم نشدنیِ

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    17

    . .زد پوزخندی! بود نشنیده را خودش ی خنده صدای هم او ها تازگی! میشد موروثی کم کم داشت !بود درد بی مرفهانِ مختصِ دیگر خنده خندید؟ بیچارگی و بدبختی همه این با میشد مگر

    چته؟_

    .داد تکان سری

    !میشه سرد هوا... راهه تو زمستون گفت. داد هارم قدیمی.. بافته تازه پلیورِ واست مامان_

    .شد درهم بیشتر صورتش

    چطوره؟ کمردردش_

    .داد تکان سر حوصله بی

    !میره کجاها نمیدونم. ام بدبختی پی که من! نمیکنه گوش حرف_

    .شد مشت میز روی شهروز دستِ

    .بهش بده دنگ شیش و حواست! نیستی هم دکور! نیستی بز که تو.. دیگه نشد دِ_

    .!هس حواسم_

    .کشید آه

    شده؟ تر چاق. شده ذره یه براش دلم چطوره؟ خر کره_

    .زد لبخندی

    چطوری؟ خودت.. رو اینا کن ولش. بیشرف شده میش گاو اندازه_

    .کرد نزدیک کمی را سرش و انداخت بر و دور به نگاهی شهروز

    اینبار رنهوگ... سیا بیرون بیام اینجا از باید! بیارن دخلمو نمیاد بدشون که داخلن این نفری سه دو_ !بیاری کفن خودت با باید

    .شد تر شدید سیاوش اخمِ

    نداره؟ صاحاب خرابه این مگه_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    18

    .آورد تر پایین را صدایش و افتاد مامور به چشمش

    جات خودم بود من به باورکن.. شهروز میکنم و ام سعی ی همه من.. کم کم میشه جور_ !میخوابیدم

    !میکنه اضافی غلطای داره مردک اون.. سیا بیرون بیام باید... نذار مایه مرام از واسم بمیر الل_

    .داد تکان سری

    نشد؟ دستگیرت ای تازه چیز.هست بهش حواسم_

    :غرید عصبی شهروز

    میپرسی؟ من از بیرونی تو_

    :داد ادامه دید که را سیاوش سکوتِ

    !نبوده من کارِ برداری کاله این بشه مشخص دادگاه وقتِ تا باید_

    .کرد اشاره مامور به

    ! ودب بزرگ بازیِ یه این.. داللیم ماها. نمیاد بر ما پسِ از ای گنده کارِ همچین میدونن هم اینا خودِ_ !داشته نظر زیرِ و شرکت ماهی چند طرف

    رو؟ اینا گفتی هم وکیلت به_

    از !باشی دنبالش خودت باید... سیا نباش ساده آخه؟ میشه حالیش چی تسخیری وکیلِ خری؟_ !خارجه پلیس و وکیل دست

    .کرد تکیه اش صندلی به

    !بردار کاله خورِ نزول مشت یه دنبالِ بدوم اینکه تا کنم جور و پول میدم ترجیح_

    .شد بلند اختیار بی شهروز صدای

    دوزار؟ قرون یه با تعمیرگاه؟ اون تو هان؟ کنی جور و پول همه این میخوای کجا از االغ دِ_

    !کن نگاه و بشین.. دوزار قرون یه همین با.. آره_

    .تنشس دوباره کالفه. کرد نگاهش و گذاشت دستش روی را دستش شهروز که شود بلند خواست

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    19

    اون مثلِ منم تهش وگرنه.. اینجام اآلن که نبردم سفره اون پایِ حروم ی لقمه میدونی خودت_ تی؟ملتف. مینشست جکوزی تو شستن پله جای به هم ننم. بود زعفرانیه تو خونم ها لقمه حروم

    .گرفت شهروز از چشم

    !تخت خیالت! میریزم عرق! خونه نمیبرم حروم.. نترس_

    !سیاوش_

    :گفت آرام و برد فرو موهایش الی را دستش! بود تر محکم همیشه از اش گونه هشدار لحن

    بدون که سفرمونه سر نونِ مهم! بیرون میکشمت موش سوراخِ این از... داداش نباش نگران_ !نباش اینجا پولِ نگرانِ دیگه... حالله

    غلطی چه بیرون اون داری.. سیاوش موندی صاحب بی تو؟ این بری تو بیرون بیام من میخوای_ میکنی؟

    .شد بلند جا از. کرد اعالم را مالقات وقت رسیدنِ پایان به مامور

    !نکن فکر هیچی به.. نباش نگران گفتم_

    .کرد نگاهش غضبناک شهروز

    !میکنی غلطی چه داری بدونی امیدوارم_

    .داد تکان را سرش

    !مامانه نوبتِ بعد ی دفعه.. باش خودت مراقب_

    شگریبان ی نقطه ترین انتهایی تا را اش خاکستری سویشرت زیپِ آمد بیرون آنجا از که همین نبودِ.. داشت سوز امسال آذرماهِ. برد فرو مطبوعش گرمای زیر را دهانش و بینی و کشید باال

    بیقرار مونس! میکرد تر سخت را چیز همه برگشت برو بی سال سختِ های ماه این در برادرش! نمیشد شان خانه در ها ساقی آمدهای و رفت و غفور اخیرِ های روی زیاده حریفِ تنهایی به! بود

    که ودب نرفته پیش جایی تا خودش گاه هیچ او! میبرد حساب و میترسید شهروز از تنها و تنها غفور که ها موقع همان سالگی، دوازده ده همان از شهروز ولی کند سپر سینه پدرش کارهای مقابل در

    دق پدرش جلوی مرد یک مثلِ نبود، خمار آنقدر روزها آن هم غفور و بود شده سبز تازه لبش شتِپ

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    21

    هک راسته": بود گفته خشمگین و مطمئن و چشهمایش به بود زده زل ترس بی.. بود کرده عَلَم "میکشی؟ زهرماری داری

    دبو شده شروع موقع همان از چیز همه.. کرد مشت سویشرتش جیب داخل را دستانش و کشید آه روی تا را اش بینی خونِ و بود آمده فرود برادرش گوش زیر که محکمی سیلیِ همان از! واقع در

    برای مونس... شد اخراج کارخانه از پدرش که بود دوره همان! بود کرده پخش او سفیدِ های کتانی !بود کرده لج غفور! نزد لبخند دیگر شهروز و زد تاخت خیاطی چرخ با را النگوهایش معاش امرار

    ! بود داده باد به هم را عزتشان و غرور های قطره آخرین همسایه و در میان و بود کشیده عربده .میزد زنگ گوشش در هم هنوز پدرش روزِ آن های حرف

    گینب بایستین روبروم که کشیدین قد اونقدر من واسه دیگه... خورا؟ مفت نمیدم و نونتون مگه" دو دهش خراب این بیرونِ برین شین گم شدین خری نره خودتون برا... نکنم؟ کار چی کنم کار چی

    "بیارین شما هم نون لقمه

    تلو تلو اتوبوس شلوغیِ و همهمه میانِ. شد اتوبوس سوارِ و داد تکان نفرت با را سرش ولی بود چسبیده او شلوارِ به تعادلش حفظِ برای ساله، شش پنج ای پسربچه حتی..میخورد

    ره از بیشتر که روزهایی همان! بود کرده سفر نحس و قدیمی روزهای آن به دوباره! نبود حواسش اسهو شدی بزرگ ؟ هان نه سنه تورو.. میکشم اعالشم جنس.. میکشم آره". میداد فقر بوی وقتی ریخت نای با جامعه؟ این تو صورتت تو میندازن تف ببینم بیرون برو شدی؟ مرد بگی میخوای من؟

    ! براشون ریت قشنگ دختر از! میبرنت.. نیست امنیت.. نکبت بری نمیتونی هم کوچه سرِ تا قیافت و ینممیش امروز از ولی میکشیدم تفریحی امروز تا میزنی؟ حرف غیرت از داری من جلو ایستادی حاال

    ... میارن نون خونه این تو همه امروز از بخورین؟ اضافی گُه که مربوطه کدومتون به ببینم.. پاش "!همــه

    های حرف با اگر... نمیخورد را محکم سیلیِ آن روز آن شهروز اگر. زد تلخی و عصبی پوزخند ئولیتمس و دقت کمی با اگر اصال نمیکرد، بلند ناکجاآباد تا را غفور هوارِ و داد اش مردانه و سنگین روز هر پدرش شک بی میرسید؟ کجا به زندگیشان نمیدید را غفور یواشکیِ های چرت پذیری ار شان داشته تنها که میشد شدید قدر آن ها خماری این شاید.. آمد می خانه به دیروز از خمارتر

    هزار اب غفور میگفت مونس که همانی! اشان قدیمی و کلنگی ی خانه! بکشد بیرون دستشان از هم مقابل در که استوار و قوی نوجوانِ همین از..بود ترسیده غفور! بود خریده برایش عالقه و مهر

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    21

    نصیبِ اش خماری و خالفی تمامِ امروز به تا که بود ترسیده بود نیاورده ابرو به خم اش سیلی !داشتند آرامش شده هم کمی و بود شده حیاط ی گوشه ی دخمه

    کنارِ او و بود کرده کار شهروز.. بودند مانده خانه در پناهش در آنها و بود خورده کتک شهروز ترسِ از مونس کمرِ و میریخت عرق شهروز! بود خوانده درس اشان خانه کوچک نفتیِ بخاری

    مثلِ چیز همه نبود خانه در ماه چند برای تنها شهروز که حاال... حاال اما! بود سالم غیرتش و غرور یلیِس همان در چیز همه شک بی! باشد او مانندِ نمیتوانست گاه هیچ چرا! بود پیچیده هم در کالف

    !بود کرده سر ی سایه و مرد را شهروز که محکمی سیلیِ! میشد خالصه محکم

    اپید راهی باید. شد هم در اراده بی هایش اخم و فشرد دستش در بیشتر را سرش باالی ی میله بود وا نامِ به بردار کاله شخص بانکیِ حسابِ حتی چیز، همه وقتی! میگفت راست برادرش.. میکرد قرمز چراغِ پشتِ اتوبوس! نمیکرد باور را حرفشان هم خصوصی وکیلِ حتی کس هیچ دیگر

    و لندب شاسی اتوموبیل به چشمش! ترافیک شروعِ یعنی تهران برای این و بود ده ساعت.. ایستاد طرز به را سرش موهای که بود سال و سن کم پسری اش راننده. افتاد رویش به رو قیمتِ گران

    همان را سرش باالی و بود تراشیده را هایش گوش کنار عبارتی به یا بود کرده اصالح عجیبی لقهح ماشین فرمان دورِ خاصی ژستِ چنان با را دستش! بود داشته نگه شلخته و پرپشت گونه هب نگاهی نیم! است تالشش و کار سال هزاران رنجِ دست زبان بی ماشینِ این انگار که بود کرده

    تاراس یک در ساله بیست نوزده، ی راننده با مستقیم و فرضی خطِ یک با. انداخت خودش پاهای بود جالب.. کرد جلب خودش به را دستش بغل مردهای توجه بلندش ی خنده تک. داشت قرار

    و کهنه ایه کتانی از که لعنتی خطِ همین.. بود فرضی خطِ همین میگفتند که فقر خطِ شاید! برایش !میرسید اتوموبیل آن ی راننده غریبِ و عجیب موهای به سفیدش

    و ودب راننده آن نه دیگر شد خارج خیال و فکر از و خواند بلند را ایستگاه اسم راننده شاگردِ وقتی ایراست در ایستادنش و اتوبوس ترمزِ نیش هر با! میدید هنوز را خطوط یا خط ولی! ماشین آن نه

    سرش بر بار هزاران را فقر حقیقتِ و میشد ایجاد ای تازه خطوطِ ترافیک اسیرِ های ماشین !میکوبید

    آن.. فتمیر پیاده خیابان دو باید حاال. شد پیاده و کشید بیرون سختی به بچه دست از را شلوارش نمایان را پایش شست ، فشار و اتوبوس امانِ بی ترمزهای اثر در باالخره که ها کفش این با هم

    ! بودند کرده

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    22

    رو هب رو به و برداشت کفشش بزرگِ سوراخِ از چشم...ایستاد کشی خط روی به رو قرمز چراغِ کنارِ لویج دقیقا دیوانه ی راننده همان و بلند شاسی ماشینِ همان.. ماند باز حیرت از دهانش. شد خیره

    . میشد یدهد راننده صورتِ تنها که باال آنقدر ماشین و بود پایین قدر آن او اینبار. بود ایستاده پایش ستهنش پسر که جایی تا خودش صورتِ از چشمانش با. افتاد فرضی خطِ یادِ به اختیار بی دوباره

    زیر یفحش.. نرسید هم راننده صورتِ به حتی خط اینبار. شد غلیط اخمش.. کشید فرضی خطی بود هم رشفک حتی.. بیاندیشد لعنتی خطوطِ این به نمیخواست. گذشت مقابلش از و کرد نثارش لب

    یعصب را سرش! بود رسیده راننده کجای به خط انتهای افتاد می یادش وقتی میکرد اش دیوانه :گفت لب زیرِ و داد تکان

    !همینه اصلی فقر خطِ شایدم_

    او از زودتر اوستا. شد وارد بهش هم کاری ی ضربه آخرین هاشم دیدنِ از تعمیرگاه روی به رو .ایستاد مقابلش و کرد تند پا! گند روزِ یک یعنی این و بود آمده

    !اوستا سالم_

    .شد نزدیک. شد کار مشغولِ اخمو و تفاوت بی و کرد تمیز ای پارچه با را اش روغنی دست هاشم

    دیروزیه؟ ماشینِ! ببینم و شهروز بودم رفته_

    .انداخت بهش چپکی نگاهی

    صاحب بی نمیکنم پیدا چشه؟ این ببین بیا کن عوض و لباست زود میکنی؟ هم وراجی اومدی دیر_ !میده روغن کجاش از

    چندصد های ماشین زیرِ ای گوشه کدام هر کادر های بچه. شد داخل سرعت به و داد تکان سری :زد صدایش سر پشت از هاشم. داد تکان برایشان دستی! بودند مشغول میلیونی

    سیاوش؟_

    اوستا؟ بله_

    هک چیزی میدونی خودت وگرنه! میام کنار مزخرفت آمدای و رفت این با که شهروزه خاطر به فقط_ !بلده کار و خبره زیاده برم دورو

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    23

    ار قلم یک این حتی! میگفت راست. داد ادامه را راهش و داد آرامی تکانِ تفهیم معنی به را سرش مدیونِ را شهر جای بهترین در نام، به و بزرگ تعمیرگاهِ این در کردن کار! بود شهروز مدیونِ هم

    برادرش اسمیِ خوش و ها مردانگی مدیونِ هم را این! نبود نقصش بی عملِ و همتا بی استعدادِ !بود

    !زده قاط امروز کال.. نگیر خودت به_

    داده تکیه در به و بود کرده کوچک اتاقک داخل را سرش که انداخت حبیب به نگاهی و برگشت .داد تکان سر لبخند با! بود

    !داره حق_

    بکنی؟ کاری تونستی خبر؟ چه_

    .نشست چوبی ی چهارپایه روی

    یممیگ چی هر! کفش یه تو کرده و پاش بهروزی.. زدم دری هر به! کنم چیکار باید نمیدونم دیگه_ !نمیکنه باور

    با روز یه هرکی بشناستش؟ نتونسته سال ده تو مرتیکه یعنی.. سیا نیس اهلش اصال شهروز_ !چیکارس میفهمه بیفته شهروز

    یه آورده بار و گند این کی هر! شهروزه اسمِ به شده ریخته توش پول که حسابی شماره حتی_ !چیده قشنگ و تپل ی برنامه

    .زد زل بهش متفکر حبیب

    کنی؟ جور پول میلیون پونصد حاال؟ کنی چیکار میخوای_

    .کرد اخم

    انگ این زیرِ از شهروز بذارن عمرا که دارن الشخور کنارشون اونقدر اینا دارم؟ هم ای دیگه راه_ یمتیق هیچ به کنن پیدا طعمه یه وحشی سگای این وقتی.. خودیه کارِ باش مطمئن! بیرون بیاد

    !بکشه بیرون و خودش تله زیرِ از طرف نمیذارن

    چیه؟ منظورت_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    24

    .کرد پوفی

    هر تگف بهروزی پیشِ رفتم که پیش روز سه! نترسه که نگفتم امروز. نیست امن تو اون جاش_. .حبیب میخواد و پولش! بیرون بیاد سالم داداشت نمیذارم که من بدوئون موش میخوای چقدر

    !کیه کارِ نیس حالیش

    !داره کوفتی مدرکِ یه اون باشه هرچی! بکنه؟ کاری نتونست سبحان_

    .داد تکان متفکر را سرش

    گرانن تو و من از نگی بگی! مالقاته وقت امروز میدونست! میشه پیداش اآلنا.. بیاد دادم پیغام_ !تره

    .شد اتاق وارد سرعت به صحبتشان میان علی

    !میکنه قاطی باز اوستا اآلن بدو سیا_

    .رفت بیرون اتاق از اکراه با و کرد بدل و رد حبیب با ناراحتی نگاه

    ***

    روشنیِ تاریکی میانِ! بود میش و گرگ آسمان. شد خیره شیشه پشتِ خنکِ و آلود مه هوای به دست .بخورد تکان زیاد نمیتوانست و بود بازویش روی مهسا سرِ! گشت موبایلش دنبالِ به اتاق

    روی دست با و داد تکیه تخت تاجِ به. کشید باال را خودش کمی و کرد بدنش اهرم را چپش !گشت اش گوشی دنبال به پاتختی

    :کرد زمزمه آلود خواب همانگونه. کشید باالتر کمی را لحاف و خورد آرامی تکانِ مهسا

    امیر؟ شد صبح زودی همین به_

    در را گوشی نهایت در و کرد خم را خودش بیشتر کمی بود شده مطمئن شدنش بیدار از که امیر .یافت پاتختی قسمتِ ترین انتهایی

    باشی؟ اینجا صبح تا قراره مگه_

    .کرد نوازش نرم را بازویش مهسا

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    25

    الاص که دوستاشه گرم سرش اونقدر هم مامان.. نیست بابا که گفتم.. امیر دیگه نکن اذیت_ !نه یا خونه اومد شب دخترش نفهمه

    :گفت و کرد مکثی

    !میفهمن میده بو دهنم خونه برم اآلن_

    .کرد باال را سرش دید که را امیر ی کالفه سکوتِ

    عزیزم؟_

    را 6::2 ساعت. شد خیره گوشی ی صفحه به دوباره و گرفت مهسا چشمانِ از را نگاهش امیر .میداد نشان

    !خونه بیاد کسی ممکنه بپوش و لباسات_

    .نشست سینه به دست قهر حالتِ با

    !شده برعکس انگار! بمونه دختر که میزنه زار پسر جا همه شنیدم و دیدم من که اونجوری واال_

    !میکرد خراب نباید. کشید صورتش روی گونه نوازش و برد جلو را دستش امیر

    کنم؟ تکرار و شرایط دوباره الزمه میدونی؟ که خودت دلم عزیز_

    .کرد نگاهش ناز پر حالتی با و برگشت

    ..!امیر باشم پیشت میخوام_

    .نشاند موهایش روی نرمی ی بوسه و کرد محصور را او

    برمیگرده؟ کِی بابات_

    چرا؟. میکنی عوض و حرف میشه احساسم و داشتن دوست صحبتِ وقتی همیشه_

    .فشرد هم روی کالفه را چشمانش

    !پیشت.. اینجام من ببین؟ ای؟ کالفه انقدر روزا این چرا! شدی حساس_

    .کشید عمیقی نفس و زد لبخندی مهسا

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    26

    !ندارم خوبی حس.. نمیدونم_

    :داد ادامه و کرد حلقه امیر کمر دورِ را دستانش

    باشم؟ عشقم با دارم وقت دیگه چقدر_

    .خندید مالیم امیر

    چطور؟_

    .انداخت باال شانه

    خونه؟ میاد کِیا ببینم؟ و خواهرت نمیشه قسمت وقت هیچ چرا امیر؟_

    لبانش بر سکوت مهرِ و برد جلو را سرش. کرد باال را سرش و گذاشت اش چانه زیر را دستش !نمیداشت بر کنجکاوی از دست دختر این میگذشت طور همین اگر. نشاند

    خودش دورِ را لحاف ترس با مهسا. داشت باز حرکت از را دو هر خانه قفلِ در کلید چرخشِ صدای .پیچید

    !شدیم بدبخت وای_

    :گفت آرام و شد بلند کنارش از امیر

    !کیه ببینم بیرون میرم من...باش همینجا_

    .ماند منتظر و داد تکان سری

    با و کمر به دست فرانک. شد خارج آرام و کرد مرتب دست با را موهایش و پوشید را لباسش .داد سالم آرام و رفت جلو. بود ایستاده کانتر کنارِ رفته باال ابرویی

    !سالم_

    !تیپ خوش آقای خواب ساعتِ.. سالم_

    .کرد اشاره اتاق به چشم با

    داشتی؟ مهمون_

    .کشید ای خمیازه و نشست کاناپه روی امیر

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    27

    اومدی؟ زود.. آره_

    .شد معنادار فرانک نگاهِ

    !!رو پر بچه هستا منم ی خونه اینجا! داری مهمون نمیدونستم ببخشید_

    .کرد اشاره اتاق به دوباره و گرفت دندان به را لبش

    !شد زهرترک بیچاره پیشش؟ نمیری_

    :گفت آرام و زد پوزخندی

    !حرفاست این از تر رو پر.. میاد خودش_

    طرفش به و داد قورت را ریزش ی خنده فرانک. آمد بیرون موقر و آرام مهسا و شد باز اتاق درِ به لب به لبخند و مطمئن دستپاچگی، و خجالت کوچکترین بدونِ که بود مهسا به امیر نگاهِ. رفت

    .آمد می طرفش

    خوبین؟.. سالم_

    .فشرد گرمی به را دستش فرانک

    !عزیزم سالم_

    .برگشت امیر طرفِ به

    نمیکنی؟ معرفی_

    :گفت امیر زدن حرف از قبل و کرد آرامی ی خنده مهسا

    !ام مهسا_

    .کرد حلقه بازویش دور را دستش. نشست امیر کنارِ و گذشت فرانک کنارِ از

    یعنی؟ نگفته اصال من از امیر_

    کردنش کنترل در سعی که ای خنده با و دید فرانک فقط را منظره این. شد گرد امیر چشمهای :گفت داشت

    !توئه صحبت خونه تو همیشه باشه؟ نگفته میشه مگه_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    28

    .زد امیر برای چشمکی

    !باشید راحت.. شام سراغ میرم من_

    .فشرد را بازویش مهسا رفتنش محض به

    !ماینده اُپن و الرژ چقدرم! داری نازی خواهر عجب! امیــــر وای_

    .کرد نگاهش رفته باال ابروی با امیر

    داشت؟ هم ای دیگه ی چاره بیرون پریدی تو که اونجوری_

    .خندید

    امیــــر؟_

    : زد فریاد دلش در میزد لبخند که همانگونه و زد کنار را چشمانش جلوی بلند موهای دست با "!زهرمـــار"

    !برمیگرده؟ کِی بابات نگفتی_

    بشه کیاُ بلیط وقت هر شنبه سه تا شنبه از میگفت که مامان به! میمونه همونجا هفته آخرِ تا فعال_ !میام

    .داد تکان متفکر را سرش

    هاست؟ سِکرت تریپ اون از یا میگه مامانت یا داداشت به چیزی سودش و تجارت نوع مورد در_

    .کرد نگاهش تعجب با مهسا

    چطور؟_

    .زد جذابی لبخند. میکرد خراب باز داشت

    گناهه؟ بدونم زنم پدر از یکم میخواد دلم_

    .کوبید بازویش به مشتی

    .. که میدونی خودت! نبود خوبی شوخیه اصال_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    29

    هست؟ بازم.. فرند جاست.. دوستیم فعال.. راهه خیلی ازدواجمون تا هنوز.. میدونم بله_

    .داد تکان را سرش خنده با

    !کن ارضا و فضولیم.. بگو حاال خوب_

    لیو. هولدینگ نمیرم دیگه شدم قبول کارشناسی وقتی از چون. نیستم دربند زیاد خودم من_ تایشرک اون با میکنن تجارت که زعفرونی اینکه مثل میکرد صحبت همکارا با بابا که اونجوری

    !داره فرق میلیونی هشت هفت ایران قیمتِ با معادله، طرفِ

    .زد نیشخندی

    نه؟ کنه سود میلیاردی چند معاملش هر تو کنم فکر_

    .انداخت باال شانه

    !نمیکنم سوال بابا از زیاد! دارم و خودم جدای بانکی حساب من. که گفتم.. نمیدونم_

    "!بسته امروز برای"اندیشید خودش با. بود بزرگی خطر آژیر این و بود شده کالفه مهسا

    .شد بلند جایش از

    برسونمت؟_

    .کرد نگاهش دلخور مهسا

    یعنی؟ نمونم شام برای_

    .بوسید را دستش و کرد خم را سرش

    کم یه! نداره خوشی صورتِ فعال رابطه این صورت هر در ولی برخورده خوش ظاهر تو فرانک_ هوم؟. شین صمیمی و آشنا تا میخواد وقت

    .شد بلند جا از حرف بی

    !باشه نشده ناراحت وقت یه بزنم؟ حرف باهاش میخوای! میگی راست_

    !میکنم اش حل خودم! عزیزم نه_

    .افتاد راه اتاق طرفِ به و داد ناراضی تکانی را سرش

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    31

    !نیار بیرون و ماشینت دیگه تو. میرم خودم ماشین با_

    را اش شده حبس نفس و داد تکیه در به پشت رفت، بیرون و کرد خداحافظی مهسا که همین !معنادارش نگاهِ همان با. بود ایستاده آشپزخانه در جلوی دست به کفگیر فرانک. داد بیرون

    .داد تکانی را سرش

    چیه؟_

    .کرد اشاره پیراهنش به کفگیر با. ایستاد رویش به رو و آمد جلو لبخند همان با

    !بستیشون پیش و پس_

    .گذشت کنارش از. بست نقش اش پیشانی روی کمرنگی اخم

    !برس خودت کارِ به_

    روی را پاهایش و نشست شومینه کنارِ. بود مغزش نهایتِ روی فرانک معنادارِ و ریز های خنده به یکس با فرانک علیک سالم صدای متعاقبش و آمد در صدا به در زنگِ. گذاشت مقابلش صندلیِ

    .فشرد را اش پیشانی دست با..خورد گوشش

    !صاحاب بی میترکه داره بخورم من بده کوفتی دارویی یه_

    .میشد تر نزدیک لحظه هر که شنید را فربد صدای

    بخوری؟ روز وسطِ مجبوری_

    .برداشت صندلی روی از پا

    .سالم_

    .نشست رویش به رو فربد

    زدی؟ تا چند خماره؟ چرا چشات.. سالم_

    :گفت عصبی و کالفه

    !میدونی خوب خودت.. ایه دیگه چیز مالِ خماریم_

    :گفت لبخند با و شد نزدیک دست در ساالد همانطور. شد میز چیدن مشغولِ فرانک

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    31

    !عاشقه کن ولش_

    .برود کرد اشاره دست با و کرد نگاهش تفاوت بی

    خبر؟ چه_

    .داد تکان تاسف با را سرش

    آب ورِ اون تا که بچسبم بهش جوری یه باید. نچسبه دختره این امیدم چشم همه. نیست خبری_ !شم ساپورت پاپاش پوالی با

    .کرد ای خنده تک

    !بهت چسبیده اون میکردم فکر_

    خالصه و خونواده و ازدواج نِرو رو میرن یا.. ان مدل دو دخترا. بابا حرفاست این از تر زرنگ_ که پیششون میخوان مرد یه فقط و جمعه دنگ شیش حواسشون یکی این مثلِ یا... بازی صورتی

    !بکنن غلطی هر بتونن سایش زیر

    کنی؟ نگاه بشینی میخوای بز مثلِ همینجوری افتادی دومش ی دسته گیر تو چی؟ که حاال_ مهه چی؟ بری نتونی اگه دادی؟ انصراف دانشگاه از گرفتنت مدرک به مونده ترم یه هست حواست

    !امیر میشه پشم چی

    .کرد مرتب را پیراهنش ی شده بسته پیش و پس ی دکمه و ایستاد راست

    !نکن گیجم دیگه تو خواهشا. فربد میکنم چیکار دارم حالیمه خودم_

    :پرسید متحیر فرانک. کرد حرکت در طرفِ به و برداشت اتاق از را وسایلش

    شام؟ امیر کجا_

    .شد بلند جا از فربد

    میری؟ کجا_

    .کشید باال را اسپورتش کاپشن زیپ

    !فعال.. ندارم میل_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    32

    .بست سرش پشت را در و رفت بیرون تعارفشان به توجه بی

    ***

    امشب ها مدت از بعد. دیگرش پای زانوی روی را پایش یک و گذاشت سرش زیرِ را دستهایش روی به رو را واضح و گرم بخاری نفسش بازدمِ هر با که بود خنک آنقدر هوا! بود صاف آسمان

    شمردن مشغول اش اشاره انگشت با و آورد باال را دستش یک. میگذاشت نمایش به صورتش و عروس زدنِ بال صدای با که بود نشمرده هم تایی ده هنوز. شد سرش باالی های ستاره

    که ودب عروس به اش شاکی نگاهِ. نشست سینه به دست و شد خیز نیم سرش، کنارِ نشستنش !میکرد تولید را اش همیشگی اصواتِ و میزد نوک زمین به وجودش بیخیالِ

    ما؟ خلوتِ وسطِ میومدی حتما باید داداش؟ زن نبود جا_

    .گرفت دستانش میان را او آنی حرکتی با دید که را عروس بیخیالیِ

    !گرمی انقدر چجوری ها؟ ست چله امشب!.... خوشگله گرمی چقدر_

    .داد بیرون صدا با را بازدمش

    !باشه گرم یکی تو دمِ اقل حدِ! حالت به خوش_

    در.. داشت نگهش صورتش نزدیک باال،. میچرخاند طرف آن و طرف این را سرش مدام عروس !گشت نمایان اش خاکستری و کوچک چشمانِ کوچه برقِ چراغ تیر ضعیفِ نورِ مقابلِ

    تو؟ بیرون اومدی چرا شب وقتِ این_

    ...

    نداشتی؟ رو بقیه ی حوصله من مثلِ هم تو_

    ...

    بریدی؟ هم تو_

    .شد آرام و دورگه صدایش

    هوم؟ تنگه؟ شهروز واسه دلت ام تو_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    33

    ...

    پدرسوخته؟ آره_

    !خوردی و کلش بسته؟ زبون به میگی چی_

    سرِ که همانطور برگردد اینکه بدونِ. بود شده پهن بام پشتِ کفِ رویش به رو اسی ی سایه :گفت میکرد نوازش را عروس

    !میکنم حال ها نفهم زبون از بیشتر بسته زبون این با کن فکر تو نه؟ سنه رو تو_

    .نشست ایزوگام روی کنارش. شد نزدیک و کرد ای خنده تک اسی

    اووفـــــ_

    .کرد نگاهش خشمگین و برگشت سیاوش

    نکبت؟ میکشی جیغ ها زنیکه مثلِ چرا.. اسی و دهنت_

    میشینی؟ چجوری... ازسرما زد یخ بغدادم بابا_

    .کرد باسنش به چپکی نگاهی

    نمیکنی؟ ولمون هم چله شبِ! ببرن هم با و بغدادت و خودت شور مرده_

    .انداخت باال سر

    اینجا؟ بیام پیچوندم و نفر چند میدونی! نداره راه اسی جونِ_

    گردی کبوترهای میانِ را برادرش چشمیِ نورِ. رفت پیش ها کبوتر بزرگ قفسِ تا و شد بلند جا از !بست را در و کرد رها

    میزنی؟ من سرِ و منتش داری ندارم؟ خودمم ی حوصله روزا این نمیدونی مگه.. نمیپیچوندی_

    .کرد نگاهش شاکی اسی

    آوردم؟ چی ببین. میخریم نازتم. نداره عیب ولی.. گارداش اعصابی بی_

    تا دو جیبش داخل از. کشید بیرون را معدنی آب بطریِ و کشید پایین را اش بادی کاپشنِ زیپ .داشت نگه نور جلوی باال، را بطری. گذاشت زمین روی و آورد بیرون هم مصرف یکبار لیوانِ

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    34

    ابشصاح بی واسه ساعت سه چله این وسطِ نباشه دنیا میخوام نباشه اگه که سیا داش جونِ به_ تا تگرف رو محله کل گند بو خودم به زدم شد؟ رد پیشم از گشت ماشینِ تا چند میدونی. واستادم !آوردمش

    .گرفت عمق ناراحتش و ترس پر لحنِ از سیاوش لبخندِ

    مرتیکه؟ بودی مجبور مگه خوب_

    خیره بیرنگ مایع به سیاوش. شد ها لیوان کردن پر مشغولِ باز نیشِ با و کرد باز را بطری درِ .پیچید فضا در آشنایی بوی.شد

    شدی؟ آدم شد سبز لبت پشتِ بچه؟ بزنی آشغال این به لب گفت بهت کی"_

    میخوری؟ خودت چرا پس مگه؟ میشه چی داداش_

    هتنوزد هنوز تو. سالمه شیش و بیست.. بزرگم من بکنی؟ باس هم تو کنم غلطی هر بخوام من_ !آشغاال این با میشه تیکه تیکه جیگرت اآلن از! نکردی پر و

    !بخورم تو سالمتیِ به میخوام... بار یه همین داداش_

    خر بخوره داداشش سالمتیِ به میخواد.. کم کمِ.. بریز براش کریم... ناکس نکن نگاه اونجوری_ "!سُخته

    .داشت نگه هوا در را اسی دستِ مچِ و کشید عمیقی نفسِ

    !نریز من واسه_

    !نیس قاطیش قرص نترس.. اصله بابا چـــرا؟_

    .گذاشت سرش زیرِ را دستش و کشید دراز دوباره

    !نیست بردار شوخی رقم یه این که میدونی! نزدیکه محرم_

    !بود تشخیص قابل هم تاریکی آن در اش شده جمع ی چهره.. کشید سر ته تا را لیوانش اسی

    !شد تلخ اوقاتت کردی فکر شهروز به باز میدونم که من! میلته جور هر_

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    35

    گرم بگذرد؟ چگونه بود قرار! .....او بدونِ محرمِ اولین نکرد؟ فکر شهروز به میشد مگر. کرد سکوت بود؟ ممکن اصال

    نشد؟ مبری خبر_

    .کشید مالیمش ریش ته روی را دستش

    ..!رفت یادم خودم زندگیِ که موضوع این تو شدم غرق انقدر_

    .میپایید را اطراف و بود دستش در لیوانش. رفت پیش بام پشتِ ی لبه تا و شد بلند اسی

    !مرده جایِ زندون چی؟ تازه بعد! نمیره دار باالی بیگناه سرِ! کن طی بیخیالی_

    .زد صداداری پوزخندِ

    !میکنه اثر داره مارت زهرِ اینکه مثلِ.. بگو خودتون ی خونه تو و خزعبالتت بقیه برو بیا_

    :داد ادامه بهش توجه بی

    !نه نگو خودش واسه اسیه اس هم داداشت این اسی جونِ ولی_

    .نشست حوصله بی

    چطور؟_

    !بگم اینجا بیا_

    افاطر به دست با اسی. ایستاد بام لبِ کنارش. شد بلند اکراه با و بیحال و داد تکانی را سرش .کرد اشاره

    و تاپ با همیشه خودش ولی نیس بساطش تو مختر دختر درسته! خانومه ملوک ی خونه ور اون_ !حیاط تو میاد گلیش گل دامن

    .گرفت دیگری سمتِ به را دستش

    . کلیهش چه زنش ببینن ان کف تو همه! گرفته زن تازه که میدونی.. بقاله اصغر ی خونه هم اینجا_ !دیده تو کال اینجا از که خونشونه حیاطِ این ببین!... ست تیکه خیـــلی میگفت حسین

    .کرد اشاره کناری حیاطِ به

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    36

    ...که هم اینجا_

    افتاده حیاط کفِ که ای سایه به صدا بی دو هر. داد قرار دهانش روی سرعت به را دستش سیاوش شلوارِ و زبولی با لیال. شد حجم به تبدیل نهایت در و شد بزرگتر یواش یواش سایه. شدند خیره بود

    ینف فین مدام و بود بسته سرش پشت ساده را بلندش موهای. شد حیاط وارد خانگی و پوشیده رقب اسی چشمانِ. شد آب از بزرگ ی هندوانه کشیدنِ بیرون مشغولِ و نشست حوض کنارِ. میکرد

    :زد لب لیال به خیره و نشست زانو روی. زد

    پشتِ از! دارین شانسی چه المصبا!..هست هم زاده حالل چه.. یکیه این کاری اصلی.. جووون_ !خــدا ای!..معلومه پسرونه مدرسه و فوتبال زمین فقط ما بومِ

    :غرید خشمگین ولی آرام صدای با و کرد جمع را پیراهنش ی یقه سیاوش

    اینا. زنیمب دید و خودمون ناموسِ اینجا بشینیم بیایم نیستیم غیرت بی اونقدر شهروز نه من نه_ !و خودت ی محله دختر نه بزن دید رو دیگه ی محله یه دخترای برو! نفهم مردک ناموسن

    .بود شده کشدار صدایش. زد پوزخند اسی

    ..جماعت باز کفتر.. من داداشِ بازین کفتر میکنی؟ سیا منو_

    .کرد قطع را حرفش سیاوش

    کشید؟ ته عشقت شد؟ چی جونت زری پس_

    .کرد اخم

    !بشه زنم قراره اون. داره فرق زری داره؟ ربطی چه_

    صاف حیاط وسطِ. نمیدید چیزی تاریکی آن در. کرد جلب سمتشان به را لیال توجه آرامشان پچِ پچ ای خانه زدنِ دید حالِ در را شهروز یا سیاوش هرگز. شد خیره بام پشت به ترس با و ایستاد یا ابیدمیخو بام پشت روی تابستان های شب از خیلی سیاوش که میدانست و بود دیده! بود ندیده

    ولی! آید می بام پشت به کبوترها باقیِ و عروس به دادن دانه و آب برای غروب نزدیکِ روز هر ...اینکه به برسد چه. بود ندیده بام پشتِ ی لبه حتی را او گاه هیچ

    .آمد کش اسی های لب

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    37

    !نازنازی کوچولوی! میکنه نیگا نیگا رو اینجا داره_

    تدس دیگر حرکاتش. چسبید را اسی بازوی.انداخت لیال به نگاهی و برگشت عصبی سیاوش .نداشت را خوردنش ی جنبه کسی هر که بود زهرماری همان آثار! نبود خودش

    !برو بیا.. نذاشتی برامون آبرو ببر در و گندت بیا_

    :گفت تمام رویی پر با و برد جلو کمی را سرش دستش شدن کشیده مقابلِ در اسی

    دختره؟.. پیست پیست.. پیست_

    سیاوش. رساند خانه به را خودش دو با که نکشید ای ثانیه به و کرد نگاه را اطراف ترس با لیال :غرید عصبی

    شد؟ راحت خیالت_

    .کرد بلندی ی خنده

    ...باهاش که ماستی خیـــــلی.. سیا ملوسه خیلی_

    .کشید تر محکم را دستش سیاوش

    جنبه که وت! ببر خودت با هم کوفتت این بیا.. میخوای کتک نمیشه حالیت آدم زبونِ تو اینکه مثلِ_ !میزنی لب میخوری گُه نداری

    .انداخت باال ابرو و زد بشکنی. برداشت زمین روی از را معدنی آب ظرف و شد خم اسی

    ..وای وای ببر من از خبر این.. های های سر به کاکُل کفترِ_

    جیبِ در را دستش! رفت پایین را ها پله و پرید داخل دو با که برداشت خیز طرفش به سیاوش با ار سرش پیش ی دقیقه چند اتفاقاتِ یاد با! کشید ای کالفه و بلند نفس و برد فرو شلوارش

    دانستمی! بود کور و سوت و خالی حیاط. شد نزدیک بام پشتِ ی لبه به اختیار بی. داد تکان تاسف رخب را پدرش بار هزار حال به تا وگرنه! بوده او جانبِ از صدا این که کرده فکر حتما خودش با لیال

    بود مانده شناور حوض روی که بزرگ ی هندوانه به و داد عصبی تکانی دوباره را سرش! بود کرده .شد خیره

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    38

    آبرو و اسی با اش ماندنی یاد به ی چله از بعد! شد بیدار خواب از معمول ساعت از زودتر صبح،! دنشو رو به رو لیال با خانه از آمدن بیرون موقع میکرد خدا خدا صبح تا بود انداخته راه که ریزی به ور! میکرد مجادله آفتاب صبحگاهیِ پرتوهای با که بود نشسته رنگی کم و نرم برف پله روی بهانه یممال برفِ این نشستنِ شاید! گشت اش زمستانه های پوتین دنبالِ و نشست جاکفشی روی

    !پاره های کتانی از رهایی برای بود مناسبی و خوب ی

    رحِط با آسمانی آبی پیراهن. کرد نگاهش و برگشت. گذاشت اش شانه روی دست پشت از مونس و میخوابید در کنارِ هال، در مونس! خوشرنگی ای سرمه روسریِ و داشت تن بر ریز های گل

    !بود سبُک خوابش

    سر؟ تاجِ کردم بیدارت_

    .شد مهربان مونس لبخندِ

    !بخوابم نتونستم دیشب!...بودم بیدار_

    .نشست سکو روی همانجا و برداشت جاکفشی گشتنِ از دست

    کردنت خبر مهمون همه اون درگیری و پولی بی اوضاعِ این وسطِ! من مادرِ دیگه خودته تقصیرِ_ باز؟ گرفت درد کمرت بود؟ چی برای

    .انداخت باال سر

    کیهیش با ما جز دارن عادت اینا خالت! باشیم تنها امسالم که نبودیم تنها چله شبِ سالی هیچ_ !بود خودش تو گوشه یه چجوری دیشب نمیدونی! کبابه پروانه برای دلم! نمیشن خور دم

    .داد بیرون صدا با را نفسش

    کارا این از کدوم هیچ شهروز بدونِ! من مادرِ بوم پشتِ رفتم که بود ها صحنه همون واسه منم_ !نداره معنی

    .شد خیره ای نقطه به مونس

    ینم در تنش از تموم ماهِ دو.. سیاهاش لباس دنبال میگشت اآلن از بود اگه! محرمه دیگه ماه یه_ !آورد

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    39

    :داد ادامه و کرد پاک را چشمش ی گوشه اشک دید که را سیاوش سکوتِ

    دل به آرزو ام هم شد؟ بهتر حاال بیا! نکرد قبول بگیریم کوچیک مراسمِ یه.. کنیم عقد بیا گفتم هی_ !بالتکلیفه بیچاره ی دختره این هم موندیم

    :گفت اخم با و ایستاد سیاوش

    هترب پروانه برای بودن عقد اگه کردی فکر! تازشم! برگرده شهروز نیست قرار انگار میگی چنان_ هادام رو نامزدی میشه حاضر ناصر ببین اول تو. سرشه پشتِ حرف هزارتا اآلنشم همین! هه بود؟ !باش پروانه نگرانِ بعد نه یا بده

    :نالید ناراحت مونس. پوشید را هایش کفش

    !سالمه هنوز اون های کتونی دار برش برو! میپوشه داره روزه دو! عباسه کمدِ تو پوتینات_

    .داد آرامی تکانِ را سرش

    !بپوشه بذار نمیخواد_

    .زد مونس پیشانیِ بر ای بوسه و ایستاد

    فعال؟ نداری کاری_

    !نخوردی صبحانه بازم.. همراهت به خدا برو_

    .ایستاد در نزدیکِ

    !خداحافظ میخوریم تعمیرگاه تو اوستا و ها بچه با ده ساعتِ نکردی؟ باور هنوز_

    ستهب صدای که بود نرفته راه متری بیست هنوز. کرد تند پا کوچه ابتدای سمتِ به و بست را در اب تقریبا که جایی تا. کرد تر آهسته عمد از را هایش قدم. خورد گوشش به لیال ی خانه در شدنِ

    شتپ. کرد تند پا و داد لب زیرِ سالمی. بود بند کیفش به دستش معمول طبق. شد قدم هم لیال .افتاد راه سرش

    لیال؟_

    !بود سخت برایش. برد فرو شلوارش جیب در را دستانش و ایستاد کنارش سیاوش. ایستاد

    http://www.negahdl.com/

  • انجمن کاربر m.medya | بازی سیاه رمان

    www.negahdl.com برای دانلود رمان بیشتر به نگاه دانلود مراجعه کنید

    41

    ..من دیشب بگم میخواستم.. میخواستم_

    !نگفتم چیزی کسی به من... نیست مهم_

    اللی اینکه در! ماند خیره دویدنش مسیرِ به مبهوت و مات! شد دور سیاوش از دو با و گفت را این کم ار همین فقط مشکالت همه این میان! نبود شکی دیگر بوده او جانبِ از صدا که بود اندیشیده

    !افتاد راه اتوبوس ایستگاهِ طرف به و داد تکان سری! داشت

    .

    .

    تادهایس رویش به رو طلبکار و منتظر هاشم. کرد پاک آبی ی حوله با را اش روغنی و کثیف دستانِ .بود

    کردی؟ پیدا چیشه؟ از_

    .داد تکان سری

    !همینه از صدا! بشن عوض باید هاش شفت کله_

    .کرد علی به رو هاشم

    !کن عجله! توئه با کارا بقیه علی_

    زودتر ساعت یک حتما باید امروز...بود 0:::. انداخت ساعتش به نگاهی حوصله بی و خسته !بیشتر تالشِ و بود نهار تایمِ از گذشتن بهایش و میرفت

    به و کرد پاک را اش پیشانی عرقِ! میشد چک باید که بود ماشینی آخرین رنگ قرمز اسپورتیجِ :زد صدایش پشت از هاشم! رفت طرفش

    !میکنه اش چک حبیب.. بخور و نهارت برو تو سیا_

    .برگرداند سر

    ..امروز میشه اگه فقط! میکنم ردیفش خودم_

    http: