یان مهاجر ایرانعرسانیعی و اطجتما فرهنگی، ا نشریه2014، آوریل1393 وردین، فر21اپی ، شماره پی هشتم ، شماره سال سومدار کانا د3/5 : قیمتwww. parnianmagazine.com

Parnian 21

Embed Size (px)

DESCRIPTION

Parnian Magazine Vol. 21 Iranian Immigrants Monthly

Citation preview

Page 1: Parnian 21

نشریه فرهنگی، اجتماعی و اطالع رسانی ایرانیان مهاجر سال سوم، شماره هشتم، شماره پیاپی 21، فروردین1393، آوریل 2014

قیمت: 3/5 دالر کانادا

www.parnianmagazine.com

Page 5: Parnian 21

شماره آینده پرنیان، اول می 2014 منتشر خواهد شدپرنیان دیجیتالی با امکانات متعدد را در وبسایت پرنیان

www.parnianmagazine.com ببینید و یا از طریق اپلیکیشن آن در Apple Store و Google Play دانلود کنید.

سال سوم، شماره هشتم، شماره پیاپی 21فروردین 1393، آوریل 2014ISSN 2291-2940 (Print)

ISSN 2291-2959 (Online)ناشر: گروه رسانه ای پرنیان

Parnian Media Group Inc.مدیر مسئول: علی مختاری

[email protected]سردبیر: مجید بسطامی

[email protected]جانشین سردبیر: مصطفی مختاری[email protected]

پرسش یا سفارش آگهی:[email protected]

گرافیک و صفحه آرایی: محمد خوشکام، حسین اسماعیلی

مدیر فنی سایت و اپلیکیشن نشریه: شهاب مختاریگروه مترجمین و نویسندگان:

نشاط تهرانی، عبدالرسول دیانی، میترا روشن، وحید طلوعی، محمد علی شاکرمی، الهه عطاردی، نادیا غیوری، دکتر مرتضی قمشه ای، ساقی

مطهری، وحیدالدین نمازی، یحیی نطنزیتلفن و فکس دفتر مونترال:

Tel: 1 (514) 903-4726fax: 1 (514) 439-4726

تلفن سفارش آگهی: Toronto: 1 (647) 429-1848 Vancouver: 1 (604) 909-3073Montreal: 1 (514) 562-9950Tehran: 0937-56-50-868

تلفن اشتراک نشریه: Montreal: 1 (514) 516-8184

[email protected] :پست الکترونیکwww.parnianmagazine.com :وب سایت

پرنیان از دریافت مقاالت و نوشــته های مخاطبان استقبال می کند. مطالب برای انتشار باید در قالب فایل Word باشد.

نقل مطالب نشریه با ذکر ماخذ آزاد است. برای نقل مطالب سایت، به آیین نامه مربوطه مراجعه نمایید.

اســتفاده از طرح ها و آگهی ها بدون اجــازه کتبی غیرمجاز بوده و می تواند تبعات حقوقی داشته باشد.

پرنیان هیچ گونه مســئولیتی در قبال آگهی های چاپ شده ندارد.مسئولیت مقاالت منتشر شده با نویسندگان آنها است.

بازنشر قصه ها و قطعات ادبی نیازمند دریافت اجازه از نویسندگان است.

نشریه فرهنگی، اجتماعی و اطالع رسانی ایرانیان مهاجر

نغمه بلبالن یا قار قار کالغ پیام نوروزی از دیرباز اهمیت به سزایی در فرهنگ پارسی و بزرگداشت این عید مهم داشته است. اینکه شاعران این چنین از نغمه سرایی بلبالن و شکفتن بنفشه شعرها سروده اند بخشی به دلیل همین پیام آوری و خجسته گویی بوده است. اگر چه تاریخچه پیام و شادباش نوروزی کهن است اما امروزه در کاربردهای سیاسی معموال جز مقدمه ای، این پیام ها ارتباط زیادی با نوروز ندارند و گاه از هر آنچه محتوای بهاری و نوروزی است تهی اند. دیگر برای مخاطبان این پیام ها عادی شده است که رهبرانی در اوج بحران سازی، مشکل تراشی و تحمیل تحریم هایی کمرشکن که به ضرر سالمت و نشاط امروز و فردای »ملت عزیز ایران« و نسل های بعدی تمام می شود برای »این ملت عزیز«، آرزوی شادابی و فرخندگی و

میمنت کنند. یکی از بی معناترین این نوع پیام های نوروزی آنی بود که عالیجناب جان برد وزیرخارجه کانادا که دولت مطبوعش به فرموده کارشناسان حقوق بین الملل »احمقانه ترین« و »غیرانسانی ترین« تحریم های ممکن را در حق شهروندان ساکن ایران و ایرانی-کانادایی های کانادا اعمال کرده برای »ایرانیان عزیز« رسانه ای کرد. ایشان در این پیام که از سر تصادف یا به عادت خطیب های منبری، برای رعایت حال پامنبری ها، این بار یادش نرفت که »خلیج فارس«، خلیج عربی نیست از تغییر در دولت ایران بعد از انتخابات سال 92، »در حد کالم« می گوید و اینکه رفتارها تغییر نکرده است و اینکه مرغ ما هنوز یک پا دارد. خوب، به فرض که ایشان از پیچیدگی وضعیت سیاسی ایران چندان مطلع نیست و به فرض که ایشان تغییر رفتار سایر دولت های غربی را – که تاثیر رفتارشان بر وضعیت ایران بسیار موثرتر از کانادا است- در قبال ایران ندیده باشد، حداقل در همان حد تغییر لحن و کالم دولت ایران که می تواند در جهت کمک به حل مشکالت ایرانیان ساکن در هر دو کشور از خودش تغییر نشان بدهد، نمی تواند؟ باالخره دیپلماسی را برای وزارت خارجه ساخته اند نه

ارتش یا وزارت امنیت کشور، غیر از این است؟ اما وقتی قدری عمیق تر شویم اوضاع حتی بدتر است. به فرض که همه سخنان و توجیهات جناب وزیر درست باشد؛ به فرض که موضوع بسته شدن سفارت های دو کشور در پایتخت یکدیگر که از همه طیف های مختلف سیاسی –منهای خود گروه هارپر و حواریون- آن را نقد کردند، واقعا الزم بوده باشد؛ به فرض واقعا نشود برای هزاران پدر و مادر کهنسالی که االن مجبورند عالوه بر هزینه ها و موانع مختلفی که تصمیمات عجوالنه و غیرمنطقی دولت کانادا بر سر راه دیدار خانواده های شان در کانادا ایجاد کرده، برای الزامات بیومتریک راهی ترکیه شوند و یا چون بسیاری قید سفر به کانادا را بزنند کاری کرد؛ اینها و ده ها مورد دیگر هم هیچ، آیا همین مصوبه تحریم، وزیر خارجه را مکلف نکرده که درخواست های موارد استثنا را بررسی کرده و در صورت صحت، تایید کند؟ پس چرا االن قریب به دو سال است که ایشان به این موارد که همگی مربوط به شهروندان ایرانی-کانادایی است و یا ایرانیانی که برای انواع برنامه های مهاجرتی تقاضا داده و پرونده آنها فقط نیازمند به نقل و انتقاالت مالی است نگاه هم نیانداخته و حداقل آنها را رد نکرده است؟ اگر ایران چنان زندان مخوفی است که ایشان آن را ترسیم می کند، آیا شخص ایشان با معطل کردن انسان هایی که بر اساس قوانین کانادا برای مهاجرت اقدام کرده و تمام وظایف و پرداخت های قانونی خود را هم انجام داده اند و فقط منتظر حرکت قلم ایشان هستند در تداوم این وضعیت برای این افراد مقصر نیست؟ اصال این چه معنایی دارد که ایشان مرتبا در حال سرک کشیدن و اظهار نظر در مورد تمام وقایع این سر و آن سر عالم هستند – که عموما این اظهارنظرها هیچ تاثیری هم در تغییر وضعیت آن مناطق ندارد- اما سری به میز کار خود و تکالیف قانونی که مصوبه خودشان بر دوش ایشان گذاشته نمی زنند؟ حال شنیدن پیام شادباش نوروزی با این لحن و حال و از سوی چنین کسی برای آنهایی که ماه هاست منتظر نظر ملوکانه ایشان هستند چقدر می تواند فرخنده و بهاری باشد؟

خوب اســت کسانی که برای جناب وزیر ســفره هفت ســین می چینند و »درود« و »پیروز« یادش می دهند به ایشان خاطرنشان کنند که در ادبیات ایران فقط از بلبل و نغمه سرایی های بهاری سخن نرفته است؛ زمستان که طوالنی می شود

فقط قار قار کالغ در خاطره ها می ماند.سردبیر

جناب آقای دکتر سید سجاد صالحیمهربانی، یاری و تبحر شــما در رسیدگی سریع و مراقبت از پاره تنمان در پرواز تهران-

اســتانبول زیباترین عیدانه بود از یک هم وطن دلسوز و انسان دوست برای ما. صمیمانه دســتانتان را می فشاریم و امیدواریم این چند جمله از صمیم قلب را به عنوان قدردانی

کوچک از والدینی که برای همیشه مدیون محبت شما هستند پذیرا باشید.نادیا غیوری- مجید بسطامی

خواننده گرامی، ضمن تشکر از شما به خاطر استفاده از اپلیکیشن پرنیان، با وارد کردن کد کوپن زیر در سایت پارس کانادا، هدیه 30 امتیازی ما را پذیرا باشید.

asxcki-234857-ksyumn

parnianmagazine.com

یادداشت سردبیر5 April 2014 . No21

نشریه فرهنگی، اجتماعی و اطالع رسانی ایرانیان مهاجر سال سوم، شماره هشتم، شماره پیاپی 21، فروردین1393، آوریل 2014

قیمت: 3/5 دالر کانادا

www.parnianmagazine.com

Page 6: Parnian 21

سخن سردبیر5 نغمه بلبالن یا قارقارکالغ

توصیه شده ها8 توصیه شده ها

سخنی با خوانندگان10 پاســخ کوبنده کبکی ها به تندروی های

خانم ماروا

دیدگاه ها و سیاست های روز11 بایــد به کانادای دوران پیرســون و ترودو

بازگشت

نگاه کاریکاتوریست15 کاریکاتور

گزارش16 در میــان جویندگان اطالعــات جزیی تر و

کاربردی تر

البالی اخبار21 سهمیه ویزاهای سال 2014 در هر یک از

دفاتر کانادا22 دو استعفای غیر منتظره در یک هفته

24 تغییرات جدی در قوانین مهاجرتی کبک

موضوع ماه 25 تکرار کمیک فرجام تراژیک حزب کبکی

28 بررسی شکل گیری سوورانیته در کبک32 نسل دومی ها و انتخابات کبک

قصه من34 جز غذاها، همه چیز کانادا را دوســت

دارم!

صفحه 10

صفحه 11

صفحه 16

صفحه 25

صفحه 28

parnianmagazine.com

فهرست مطالب6فروردین 1393. شماره 21

Page 7: Parnian 21

توصیه های کاربردی38 الزامات قانونی در روند استخدام نیروی

کار40 االن زمان مناسبی برای خرید خانه است؟44 هجوم تکنولوژی و خطر نابودی نیمی از

مشاغل

فرهنگ و ادب46 عشق دست نیافتنی در تالطم های سیاسی

هنر و سرگرمی48 چند نکته در مورد تولیدات جریان اصلی

امریکایی سال 2013

صفحه 40

صفحه 48

صفحه 38

parnianmagazine.com

فهرست مطالب7 April 2014 . No21

Page 8: Parnian 21

باید به کانادای دوران پیرسون و ترودو بازگشتگفتگوی علی مختاری بــا ژولیوس گری دربــاره رفتارهای افراطی و

تبعیض آمیز دولت هارپر علیه ایرانیان و سایر اقوام

جولیوس )ژولیوس( اچ. گری وکیل سرشناس کانادایی- به ویژه در حوزه حقوق بشــر و طرح دعاوی علیه دولت- و یکی از برجســته ترین چهره های آکادمیک کبک در حوزه حقوق، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه مک گیل، Canadian Foundation for عضو کانون وکالی کبک و کانادا، سال ها عضوIndividual Rights بوده و برای چهار سال ریاست آن را برعهده داشته است. NDP عالوه بر پرونده های حقوقی و قضایی، وی به دلیل حمایت علنی از حزبو انتقاد علیه سیاست های دولت هارپر شهرت دارد. این گفتگو در ماه مارچ 2014

در دفتر وی انجام شده است. .گفتگوی علی مختاری با این وکیل سرشناس را در صفحه11بخوانید

کبکی ها باز پای صندوق رای رفتند، این بار پرتعدادترتکرار کمیک فرجام تراژیک حزب کبکی

چهارشنبه 5 مارس )مارچ( 2014، خانم پائولین ماروآ نخست وزیر استان کبک، مست غرور از مشخص شدن نتایج نظرسنجی هایی که انتشار منشور ارزش های کبک را در افزایش محبوبیت وی در میان فرانســه زبانان کبک خبر می دادند، اعالم کرد روز هفتم ماه آوریل )ایپریل( در این استان انتخابات زودهنگام برگزار خواهد شــد... در غروب هفتم آوریل، با پیروزی قدرتمندانه لیبرال ها و تشکیل دولت اکثریت، پایانی کمیک برای تراژدی شکست رهبر

PQ رقم خورد. .این گزارش را در صفحه 25 بخوانید

بررسی شکل گیری سوورانیته در کبکدکتر وحیدالدین نمازی

به دست گرفتن قدرت و تشکیل دولت توسط حزب کبکی ، پیشنهاد تغییر در چارت آزادی ها و مطرح نمودن دوباره سوورانیته و استقالل کبک سبب برانگیختن موجی از مباحث و در عین حال نگرانی درمورد شیوه لباس پوشیدن در ادارات و سازمان های دولتی کبک شد...اگر بخواهیم ریشه های ملی گرایی کانادائیان فرانســوی زبان را مورد بررسی قرار دهیم، الزم است به کشف کانادا توسط ژاک کقتیه فرانسوی در سال 1534 اشاره نماییم. در واقع، پس از جابجایی قدرت از دست فرانسوی ها به نیروهای بریتانیایی

انگلیسی زبان، تاریخ کانادا شاهد مبارزات گوناگون فرانسوی زبانان در طی قرون بعدی بوده است. .این مقاله تحلیلی-تاریخی را در صفحه 28 بخوانید

parnianmagazine.com

توصیه شده ها8فروردین 1393. شماره 21

Page 9: Parnian 21

االن زمان مناسبی برای خرید خانه است؟از وبالگ مجید بسطامی

دوستانی می پرسند آیا هم اکنون زمان مناسبی برای خرید خانه در تورنتو )یا دیگر شهرهای ایرانی نشــین کانادا( هســت؟ آیا اگر صبر کنند قیمت ها پایین نخواهد آمد؟ عمدتا این پرسش را دو گروه از افراد مطرح می کنند. گروه اول کسانی هستند که می خواهند اولین خانه اشان را در کانادا خریداری کنند و گروه دوم خریداران برای سرمایه گذاری در امالک

و برای هر دو گروه یافتن پاسخ این پرسش ها اهمیت زیادی دارد. .توضیحات مجید بسطامی در مورد ابعاد مختلف این بحث را در صفحه 40 ببینید

عشقی دست نیافتنی در تالطم های سیاسینگاهی به »شوهر عزیز من« نوشته فریبا کلهر

الهه عطاردی

شــوهر عزیز من، از معدود رمان هایی است که در سال های اخیر توانست بازار کتاب ایران را تحت شــعاع چاپ های متعدد خود قرار دهد و به ســرعت نام نویســنده آن فریبا کلهر را نزد کتابخوانان فارسی زبان پرآوازه سازد. اگرچه فریبا کلهر سال هاست که در عرصه نویسندگی فعالیت دارد، اما بیشتر آثار او تا پیش از »شوهر عزیز من« در حوزه نوجوانان بوده است. فریبا کلهر با نثر روان و سبک ویژه خود مروج نوعی از داستان نویسی است که در میانه سبک فاخر و رمان های عامه پسند جای می گیرند. او در سه گانه خود با نام های »پایان یک مرد« و »شروع یک زن« و »شــوهر عزیز من« با دنبال کردن مضامین مشترک سیاست، عشق و زندگی، سرگذشت زنانی را به تصویر می کشد که در عوالم تنهایی، زندگی خود را مرور می کنند و در واگویه های ذهنی از عشق ها، حسرت ها و ناکامی هایشان سخن می گویند. »شوهر عزیز من«، در میان این سه گانه، به واسطه وجود شخصیت های به مراتب جاندارتر و روایتی دلنشین و پیراسته از زوائد

موفق تر است. معرفی کتاب »شــوهر عزیز من« را در

.صفحه 46 ببینید

گزارش تکمیلی از برگزاری همایش دوروزه زندگی و کار در سرزمین جدید

در میــان جوینــدگان اطالعــات جزیی تر و کاربردی تر

آرزو فاطمی

همچنان که در شماره گذشته در گزارشی مختصر بیان شد، همزمان با روزهای آغازین اسفند ماه 1392، همایش دوروزه »زندگی و کار در ســرزمین جدید« توسط شرکت کاریابی بین المللی کنپارس در سالن همایش های رعد برگزار شــد. در طول اجرای این همایش و به منظور سنجش و ارزیابی نتایج آن، روابط عمومی کنپارس از طریق نظرسنجی های مکتوب، همچنین به طور شفاهی و گفتگو با مهمانان اقدام به گردآوری نظرات و تحلیل آن نمود. در این مطلب به برخــی از گفت و گوهایی که خبرنگار کنپارس با حاضرین در همایش سراســری »زندگی و کار در سرزمین جدید« داشته است،

اشاره شده است. .متن گزارش تفصیلی آرزو فاطمی را در صفحه 16بخوانید

parnianmagazine.com

توصیه شده ها9 April 2014 . No21

Page 10: Parnian 21

علی مختاری[email protected]

به دنبال اعالم انتخابات زودرس از سوی خانم پالین ماروا نخست وزیر دولت اقلیت حزب کبکی، مردم کبک در روز ۷ آوریل به پای صندوق های رای رفتند و به جرات می توان گفت که شگفتی آفریدند. دولت خانم ماروا 18 ماه پیش یعنی در ماه ســپتامبر 2012 به دنبال یک سلسله ناآرامی دانشجویی در مونترآل و نیز اخباری از فساد احتمالی اقتصادی در تیم دولت لیبرال وقت به رهبری ژان شاره به قدرت رسید. پیش از انتخابات سال 2012 به نظر می رسید حزب کبکی به رهبری ماروا اکثریت پارلمان را به دست آورد و حزب لیبرال شکست سختی بخورد چرا که حزب کبکی بر موج نارضایتی دانشــجویی سوار شده بود و خانم ماروا گاه شــخصا در میان دانشجویان دیده می شد. اما نتیجه آنگونه که خانم ماروا انتظار داشت نبود و اگر چه خانم ماروا به عنوان اولین زن نخست وزیر کبک به قدرت رسید ولی دولت اقلیت چیزی نبود که وی به دنبال آن باشد و همچنان حزب لیبرال با 50 صندلی پارلمان مانعی بر تحقق اهداف حزب

کبکی حضوری قوی داشت.خانم نخســت وزیر خیلی زود دست به کار شد و با طرح موضوعات جنجالی در حوزه زبان فرانسه، هویت کبکی و سکوالریســم تالش کرد حمایت مطلق فرانسه زبانان کبک را به دست آورد تو گویی افــول اقتصادی کبک و دیگر مشــکالت بر بخش فرانسه زبان کبک بی تاثیر است و آنها تنها آرمان های ناسیونالیستی را پی گیرند. او با طرح الیحه جنجالی منشور ارزش های کبکی که در آن استفاده از عالیم مذهبی از سوی کارکنان موسسات عمومی و دولتی منع می شد سرو صدای زیادی ایجاد کرد و به هیچ عنوان حاضر به عقب نشینی از این موضع که به زعم بســیاری از صاحبنظران نقض حق آزادی مذهبی در کبک بود نرفــت. وی به وضوح حمایت بخش تحصیل کرده جامعه فرانسوی و نیز حمایت بسیاری از حامیان فرهیخته و با ســابقه حزب را با حمایت طبقات پایین تر جامعه معامله کرد. در پی داغ شدن

بحث منشور، نظرسنجی ها نشان می داد که محبوبیت حزب کبکی بیشــتر شده و اینجا بود که خانم ماروا را به طمع دســتیابی به دولت اکثریت انداخت و به ناگهان انتخابات زودرس اعالم کرد به این امید که با به دست آوردن اکثریت پارلمان کبک، بدون دغدغه لوایح جنجالی خود را ســامان دهــد و در آینده ای نزدیک زمینه رفراندم سوم جدایی کبک را فراهم کند.مــاروا در واکنش به انتقاداتی کــه از وی در حوزه اقتصاد می شــد تالش کرد با آوردن چهره ای جدید به حزب کبکی نشــان دهد که در حوزه تجارت و اقتصاد نیز حرفی برای گفتن دارد. او آقای پیر کارل پالدو مالک شرکت های رسانه ای و نیز میلیونر کبکی را بــه عنوان تاجری موفق به تیــم خود وارد کرد و او را در همــه کنفرانس های خبــری در کنار خود داشــت. ولی این کاندیدای جدید انگیزه خود را از ورود به سیاســت جدا کردن کبک از کانادا و ایجاد کشــور کبک برای فرزندانش اعالم کرد. در آغازین

روزها خانم ماروا هم با وی همراه شد و سخن از خوش آمدگویی به کبک، در کانادایی توریست های داشــتن و یا نداشتن مرز و حفظ و یــا تغییر دالر کانــادا در کبک کرد اما دیر زمانی نگذشــت که نظرسنجی ها از افول حزب کبکی خبر داد و خانــم ماروا بعد از آن دیگر سخن از استقالل نگفت. در مناظره ها نیز سخن از این داشت که این انتخابات در مورد برگزاری رفراندم استقالل کبک نیست و ما برای انتخاب دولت رای می دهیم. رفراندم هر زمان مردم کبک آماده بودند برگــزار می شــود و البد فرض بر این بود که رای دادن به او نشانه ای بر آمادگی مردم برای

!رفراندم نیست

نتیجه شگفت انگیز انتخابات کبکپاسخ کوبنده کبکی ها

به تندروی های خانم ماروانتایج انتخابات روز دوشنبه، هفتم آوریل 2014 در کبــک اما نه بزرگی بود به خانــم ماروا. انتخاباتی کــه در آن لیبرال ها نه بــه دولت اقلیت، بلکه بک یک اکثریت قوی دست یافتند. عالوه بر این نتیجه، مردم کبــک به افراطی گری و عدم صداقت حزب کبکی نــه گفتند؛ حزبی که تالش کرد با در مقابل هم قراردادن مردم و ایجاد مشکالت کاذب و ارایه راه حل های سطحی برای آنها نفع سیاسی خود را

تضمین کند. وجــه مثبت این انتخابات تاریخی هم از این جهت قابل تامل اســت که مردم کبک به ثبات سیاسی و اقتصادی و نیز ماندن به عنوان بخش مهمی از کشور کانادا رای دادند. مردم کبک به حیات سیاسی خانم ماروا پایان دادند و پیامی واضح به بقیه کانادا فرستادند که در این استان، پرونده جدایی دست کم برای یکی دو دهه آینده در بایگانی حزب کبکی و دیگر احزاب

جدایی طلب خاک خواهد خورد.

parnianmagazine.com

سخنی با خوانندگان10فروردین 1393. شماره 21

Page 11: Parnian 21

جولیــوس )ژولیوس( اچ. گری وکیل سرشــناس کانادایی- به ویژه در حوزه حقوق بشر و طرح دعاوی علیه دولــت- و یکی از برجســته ترین چهره های آکادمیــک کبک در حــوزه حقــوق، متولد 1948 لهســتان اســت. وی که فارغ التحصیل سال 19۷3 در رشته کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه مک گیل است از 19۷4 به عضو کانون وکالی کبک و کانادا درآمده اســت. گری همچنین برای مدت ها عضو Canadian Foundation for IndividualRights بوده و برای چهار ســال-1985 تا 1988- ریاســت این بنیاد را برعهده داشته است. از آخرین اقدامــات حقوقی جنجالی وی، تالش برای گرفتن حق رای 5 دانشجوی دانشگاه مک گیل بود که دولت

اقلیت کبک به آنها اجازه شرکت در انتخابات هفتم آوریل را نمی داد و نهایتا دادگاه به نفع یک نفر از آنها

رای داد.عالوه بــر پرونده های حقوقــی و قضایی، وی به دلیل حمایت علنی از حــزب NDP و انتقاد علیه سیاست های دولت هارپر شهرت دارد. این گفتگو در

ماه مارچ 2014 در دفتر وی انجام شده است.

مختاری: سالم و با سپاس از شما... گری: ســالم. خوش آمدید. من پیــش از هر چیز می خواهم بپرسم که آیا شما در مجله خود )پرنیان(

موضع گیری سیاسی هم دارید؟درواقع هم بله و هم خیر. ما به مسائل و مشکالت

جامعه ایرانی-کانادایــی و موضوعاتی که بر این جامعه تاثیر می گذارد می پردازیم. امروز هم آمده ایم که در این مصاحبه، در مورد سیاســت های دولت کانادا در قبال ایران که به طور مســتقیم بر جامعه ایرانی-کانادایی، به عنوان بخشی از بدنه جامعه کانادا تاثیر گذاشته است، نظر شما را جویا شویم. البته ما به دنبال بررسی تاثیر این سیاست ها بر دولت ایران از بعد سیاسی نیستیم و بحث ما از زاویه تاثیر این سیاست ها بر جامعه ایرانی-کانادایی و از زاویه نقض حقوق مدنی، حقوق بشر و حقوق طبیعی آنهاست.

بفرمایید نظر شما در این باره چیست؟خــوب، مــن واقعا نمی فهمــم که چرا ســفارت کانادا در ایران تعطیل شــده است؛ در حالی که

باید به کانادای دوران پیرسون و ترودو بازگشت

گفتگوی علی مختاری با ژولیوس گری دربــاره رفتارهای افراطی و تبعیض آمیز دولت هارپر علیه ایرانیان و سایر اقوام

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست های روز11 April 2014 . No21

Page 12: Parnian 21

بسیاری از کشــورهای غربی دراین کشور هنوز دارای سفارت هستند. من متوجه نمی شوم که چرا کانادا در این مورد چنین موضــع گیری افراطی را در پیش گرفته اســت؟ چه در مــورد درگیری های سیاسی خاورمیانه و اوکراین و یا هر چیز دیگر. چرا کانادا موضعی ســخت تر از دیگر کشورهای غربی در پیش گرفته اســت. درک این موضوع برای من بسیار سخت است. من نمی توانم درک کنم که چرا کانادا افراطی ترین و سخت ترین موضع گیری سیاسی را درپ یش گرفته است. ما غالبا کشور صلح طلبی بوده ایم. کشــوری که روابط خــود را با همه حفظ می کرد و حتی مثال در جریان بحران موشکی کوبا، رابطه خود را با کوبا برهم نزد. ما روابط حسنه ای با کل بلوک شرق داشته ایم و از جمله در تبادل کاال و ارز. درجریان جنگ ســرد هم ما هیچ مشکلی برای

حرف زدن با رومانی و یا آلمان شــرقی نداشتیم و اکنون نمی دانم چرا مشکل داریم. البته شکی نیست که کانادا همواره موضع گیری خود را در موضوعات مختلف اعالم می کند. ما عضو پیمان ناتو هستیم. ما کشور بی طرفی نیستیم. اما در عین حال همیشه روابط خوبی با هر دو طرف داشــته ایم و در این مورد هم واضح اســت که هیچ دلیلی وجود ندارد که نتوانیم

همچون گذشته عمل کنیم.و شما فکر می کنید خسارتی که این مساله به حقوق جامعه ایرانی-کانادایی وارد می کند چگونه خواهد بود؛ زیرا افراد به عنوان شهروندان هر دو کشور، در

هردو طرف از خدمات کنسولی محروم شده اند.بلــه، آنهــا از برخی حقوق محروم هســتند و این می تواند بسیار سخت باشد. به ویژه بازدیدکنندگان از این کشــورها نمی تواننــد از حقوق طبیعی خود

اســتفاده کنند. به عالوه این می تواند به افرادی که در کانادا زندگی می کنند هم آسیب برساند. زیرا این حادثه باعث ترویج این تفکر می شــود که ایرانیان قانون گریزند یا همگی تروریســت هستند. من فکر می کنم که این بخشــی از موضوع اسالم هراسی در جامعه ماســت. جامعه ما فراموش کرده که زمانی کمونیست ها بزرگترین دشمنان ما را در دهه 1950 تشکیل می دادند و حاال هم به نظرمی رسد که همگی نگران اسالم هستند. ما همگی می دانیم که 99 درصد مردم مسلمان همواره مردمی صادق و کوشا بوده اند و هیچ سروکاری با حرکت های افراطی و تروریستی ندارند و آنها به خوبی دیگر شهروندان ما به زندگی خود مشغول هستند. من فکر می کنم به وجود آوردن فضایی که در آن ایران کشوری متمایز نشان داده شود که همه باید از آن بترسند، خسارت های فراوانی به جامعه ایرانی وارد می کند که بسیار تاسف آور است. به همین صورت درمورد داشتن حق دریافت ویزا برای افراد. بازدیدکنندگان کشور کانادا هم به دریافت ویزا و خدمات کنسولی در دیگر کشورها نیازدارند تا در هنگام بروز مشکالتی همچون دستگیر شدن توسط پلیس و یا هر پیشامد دیگر، بتوانند به آنجا مراجعه کنند؛ درست مثل دیگر کنسولگری ها. همان طور که مثال اگر من به عنوان شهروند کانادایی در آلمان باشم، از حقوق من حمایت می کنند. باید بگویم که اگر ما روابط دیپلماتیک عادی و خوبی داشــته باشیم، این مشکالت وجود نخواهد داشت. من فکر می کنم در حوزه روابط بین الملل، کشــورها باید به جای برهم

زدن روابط سیاسی با یکدیگرصحبت کنند. در ســال 2011 دولت کانادا تحریم هایی را برای دولت ایــران در نظر گرفت، اما دامنه این تحریم ها بسیار گســترده است و تقریبا همه ایرانیان را شامل می شــود و به طور مشخص مردم عادی را بیش از

اگر در دنیای عرب یک کشــور باشد که مستحق تحریم باشد کشور عربستان است، آن هم به دلیل رفتارهای نامناسب با زنان.

اما می بینید که ما آنها را تحریم نمی کنیم

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست های روز12فروردین 1393. شماره 21

Page 13: Parnian 21

دولت ایران هدف قرار داده است. آیا با این سیاست دولت کانادا موافقید؟

مشکلی که با تمام این قوانین وجود دارد این است که قرار بود این اقدامات تاثیر بازدارنده بر دولت ایران داشــته باشد. مثال وقتی قانونی وضع می شود که با شرکت های دولتی قرارداد بسته نشود، تاثیر آن برروی تجارت واضح خواهد بود. من به شخصه اعتقادی به بایکوت ندارم. اما یک شاهد تاریخی وجود دارد که به نظر می رسد گفته مرا نقض می کند. چرا که به نظر می رسد که اقدامات و قوانین مختلف بر علیه آفریقای جنوبی تاثیرگذار بودند و توانســتند به ســرنگونی آپارتاید منجر شوند که بدون شک بسیار بسیار الزم وضروری بود. ولی در عین حال به نظر من یکی از احمقانه ترین بایکوت ها، تحریم کوبا توسط ایاالت متحده بود که تاثیری بسیار بسیار منفی در پی داشت. برای من این سوال به وجود آمده است که چرا دولت کانادا نگرانی خود را به کسب و کارهای خصوصی و شــخصی افراد نیز تعمیم داده است. منظورم این اســت که مردم ایران قاعدتا باید بتوانند مانند مردم سایر کشورها شرکت های خصوصی داشته باشند. بنا براین چــرا دولت باید بخواهد این اقدامات را علیه شرکت های کوچک هم عملی سازد. من در تمامی دوران زندگــی خود با بایکــوت وتحریم مخالف بوده ام. من خودم درسال 19۷2 یک مشکل شخصی پیدا کردم. در آن زمان من در کشور انگلستان دانشجو بودم و تصمیم گرفتم که از کشور اسپانیا دیدن کنم و فرانکو هنوز در راس حکومت بود. آنها می گفتند که من نمی توانم از اســپانیا دیدن کنم. می گفتند که رفتن به کشوری که هنوز بر اساس قوانین فاشیستی اداره می شــود منطقی نیست. اما من تصمیم گرفتم که به این کشــور سفر کنم. زیرا برای من این دیدار مهم بود و به نظر من به عنوان یک فرد غیراسپانیایی کاری نکرده بودم. من به عنوان یک فرد غیراسپانیایی در برابر فرانکو مقاومت کردم. بنا براین به این سفر رفتم و هرگز پشیمان نشدم. من هیچگاه به تحریم کشورها اعتقادی نداشته ام. به عقیده من موقعیت های بسیار محدودی هســتند که در آنها مانند آفریقای جنوبی ممکن است تحریم راه حل مناسبی باشد. اما

در کل من با تحریــم مخالفم. همینطور از نظر من تحریم ها همیشه موضوعی و غرض ورزانه هستند. در برهه ای از زمان آنها کشــورهایی را فقط به دلیل چپ گرا بودن تحریم می کنند و در زمانی دیگر دالیل و بهانه های دیگر را دست آویز قرار می دهند. به نظر من اگر در دنیای عرب یک کشور باشد که مستحق تحریم باشد کشــور عربستان است، آن هم به دلیل رفتارهای نامناسب با زنان. اما می بینید که ما آنها را

تحریم نمی کنیم.هنگام طرح موضوع تحریم ها از سوی دولت کانادا، در مــورد حقوق افرادی کــه می خواهند به کانادا مهاجرت کنند نگرانی هایی وجود داشت. این افراد بر اساس قوانین خود کانادا باید اموال خود را منتقل کنند؛ حال آنکه بر اساس مقررات تحریم، امکان ارایه هر گونه خدمات مالی به آنها منتفی بود. در آن زمان پاســخ این بود که این موارد به صورت موردی از سوی وزیر امور خارجه بررسی می شود و وی برای آنها مجوز صادر می کند. اما آقای وزیر از تابســتان 2012 به بعد هیچ درخواستی را پاسخ نداده است. من شخصا بیش از 20 درخواست را از اکتبر 2012 برای ایشان فرستاده ام که هیچ یک پاسخی دریافت نکرده اســت. فکر می کنید این روش آقای وزیر

خارجه و دولت کانادا مشروع است؟هنگامی که شما یک پروسه ای را ایجاد می کنید که نتیجه گیری از آن محتمل است و به خصوص زمانی که منوط به صــدور اجازه از یک وزارتخانه خاص اســت، نباید احتمال نتیجه گیری از آن صفر باشد. این اصال منطقی نیست. من تصور می کنم هنگامی که قانون تصمیم می گیرد مواردی را استثنا کند باید بتوان تحت شرایط قانونی به این موارد دست یافت. این روشــی است که شما باید در نظر بگیرید. شما می توانید بگویید که ایران برخی قوانین اساســی را نادیده می گیــرد و زیر پا می گذارد و می توانید علیه آن اقدام کنید. اما در جایی که اشخاص عادی دارند آسیب می بینند باید راه حل اساسی ارائه دهید؛ مثال با گذاشتن این موارد در یک چهارچوب خاص. سپس باید دست یابی به آن را ممکن سازید. به نظر من در این خصوص یک نفر بایــد پرونده اش را به دادگاه

ببــرد. به عقیده من وقتی که شــما یک فرایندی را تعریف می کنید، صفر نمی تواند عدد قابل قبولی برای خروجی آن باشد. احتماال در این مورد قانون نادیده گرفته شده است. من فکر می کنم باید یک نفر پرونده خود را به دادگاه فدرال بکشــاند. پیش آوردن یک فرایند قانونی و به نتیجه نرسیدن حتی یک مورد، دال بر این است که این تصمیم نمی تواند تصمیم گیری منطقی بوده باشد. ممکن است که دولت کانادا بدون آنکه به مردم بی گناه آســیبی برســد راهی را برای برآوردن تمایالت خود برای تنبیه دولت ایران - برای اتفاقی که در مورد شهروند کشته شده اش در زندان ایران روی داد- یافته باشــد. اما اگر هیچ راهی پیدا

نشود این تصمیم نمی تواند منطقی بوده باشد.من شــخصا اعتقاد دارم که دولــت کانادا با عدم پاســخ گویی به این درخواســت ها نوعی تبعیض سیستماتیک را علیه ایرانیان اعمال می کند؛ چرا که در نهایت آنها را از امکان مهاجرت به کانادا به طور

غیرعادالنه ای محروم کرده است. بله، این چیزی اســت که شما می توانید آن را یک تصمیم غیرمنطقی بنامید و به نظر من خود به وجود آوردن سیستم صدور مجوز بدین معناست که قاعدتا باید مواردی باشند که بتوانند مجوز بگیرند. می خواهم مثالی بزنم. دادگاه عالی کانادا اعالم کرد که کســانی که برای مصارف پزشکی به ماده مخدر ماری جوانا نیــاز دارند در صورت صدور مجــوز می توانند آن را دریافــت کنند. اما اگر هیچ مجوزی در این رابطه صادر نشــود، شــخصی می تواند به دادگاه برود و شکایت خود را مبنی بر اینکه آنها به رای دادگاه عمل نمی کنند تحویل دادگاه دهد. رای دادگاه به این معنا بوده که برخی از مردم اجازه دریافت ماده مخدر را خواهند داشت. آنها می توانند سخت گیری بیشتری اعمال کنند و انجام آزمایش های پزشــکی را برای آن ضــروری اعالم کنند، اما باید حداقل برای تعداد معدودی افراد واجد شرایط، مجوز صادر کنند. اکنون شما به من می گویید که تا آنجایی که شما می دانید هیچ مجوزی صادر نشده است. یکبار دیگر هم آن را بررســی کنید. اگر بخواهید پرونده ای بر اساس ،موارد رد شده باز کنید به نظر من باید مستندات

دولت فدرال کنونی در مورد سیاست های خارجی مواضع سختی را درپیش گرفته که شباهتی با کانادای شناخته شده پیشین ندارد

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست های روز13 April 2014 . No21

Page 14: Parnian 21

قوی و محکم باشد.برای این تقاضاها حتی نتیجه و رای منفی هم صادر

نشده است.و پاسخ نگرفته اید. بله؛ شما در زمان الزم می توانید این اسامی را پیش بکشــید. من خودم پرونده های مهاجرتی داشــته ام که بنا به دالیــل متفاوتی معلق مانده انــد. هنگامی که مردم مثال برای 4 تا 5 ســال پاســخی دریافت نکرده باشند، دادگاه یک مهلت 3

ماهه برای پاسخ گویی به آنها مشخص می کند.در موارد دیگر، آنها برخی مسائل مالی و اقتصادی را به وجود آورده اند ؛ به عنوان مثال یک موسسه مالی مانند TD در اقدامی شــروع به بستن حساب های

برخی ایرانیان کرد.بله. من به تمامی موارد فکر می کنم. در برخی موارد آنها حتی کارت های اعتباری مردم را از آنها گرفته اند و برای موارد کوچک آنها را محکوم کرده اند. به نظر من یکــی از دلهره آورترین جنبه های زندگی ما این است که افرادی بتوانند زندگی شما را مختل کنند؛ به وســیله مختل کردن کامپیوتر شــما، یا با مختل کردن اعتبار شما و امثال آن. آنها باید خیلی مراقب باشند. این اقدامات نمی تواند بدون نظارت قضایی انجام شــود. از نظر من باید قوانینی تصویب شوند که فعالیت های تبعیض آمیز بانک ها را درخصوص مختل کردن یا بستن حساب مشتریان صرفا به دالیل قومیتی و یا ملیتــی خاص، محدود کند. به نظر من بستن حساب ها و توقیف فعالیت های مالی مردم به دالیلی مثل نوع ملیت، داشــتن سوابق قضایی، نژاد، رنگ پوست و غیره عمل خطرناکی است و بانک ها

نباید تا این حد آزادی عمل داشته باشند.آنها حتی دلیل این کار خود را ذکر نمی کنند...

در جریان هستم. اما این موارد تنها برای ایرانی ها به وجود نیامده. مواردی از قبل در مورد فلســطینی ها هم وجود داشته اســت. من خودم موارد مربوط به ســوابق جنایی را دیده ام. من دیــده ام که عده ای را از گرفتن حق بیمه محــروم کرده و آنها را محکوم کرده اند. به نظر من مشاغل و شرکت های خصوصی باید محدودیت هایی در استفاده از آزادی تجارت و دست چین کردن و اعمال سالیق و نظرات شخصی برای مردم داشــته باشند. من از بانک TD و یا هیچ موسســه خاص دیگری نام نمی برم و به نظر من بانک ها و موسسات بیمه ای که به دالیل تبعیض آمیز از پاسخ گویی به مشتری طفره می روند، باید تحت نظارت قانون قرار بگیرند. اما باید خاطر نشان کنم که این تنها مشکل ایرانیان نیست. مشکل این است که در جامعه ما هنگامی که آنها تصمیم به خارج کردن

یک شخص از اقتصاد عمومی بگیرند، در واقعیت امر او را کامال رها کرده و نابود کرده اند و آنها به همین

دلیل باید بیش از این مراقب باشند.اگر نکته ای هســت که مایل هستید در پایان به آن

بپردازید بفرمایید.من باز خاطر نشان می کنم که به عقیده من این موضوع تنها مساله ایرانی ها نیست. به نظر من دولت فدرال کنونی در مورد سیاست های خارجی مواضع سختی را درپیش گرفته که شباهتی با کانادای شناخته شده پیشین ندارد. با احترام به فلسطین، اسرائیل، ایران و اوکراین، آنها اقدامات و عکس العمل های تاسف بار مشــابهی را در برابر هر شخصی که مانند آنها فکر نمی کند نشــان داده اند. به عقیده من این خطرناک اســت. به نظر من کانادا باید کشوری باشد که مردم را دور هم گرد می آورد، که به مذاکرات صلح کمک می کند، که روابط را تا آنجا که ممکن اســت حفظ می کند، حتی نســبت به کســانی که نظرات آنها را کامال تایید نمی کند. به نظر من ما باید روابط سیاسی خود را به منظور کمک به اشخاص در هر دو سوی رابطه حفظ کنیم و بتوانیم کانال های ارتباطی را برقرار نگهداریم. به نظر من طفره رفتن از حل مشــکالت مردم - که بازهم تاکید می کنم که تنها مشــکل در ارتباط با ایرانیان نیست - صرفا یکی از انتخاب های این دولت افراطی است. این اصال درست نیست. این اشتباه اســت. ما باید به دوره ای برگردیم که یادآور کانادای دوران پیرســون و ترودو باشــد و نه صرفا

.کانادای امروز، دوره استفان هارپر

به نظر من خود به وجود آوردن سیســتم صدور مجــوز بدین معناست که قاعدتا باید مواردی

باشند که بتوانند مجوز بگیرند

parnianmagazine.com

دیدگاه ها و سیاست های روز14فروردین 1393. شماره 21

Page 15: Parnian 21

سامان ترابیSaman Torabi

parnianmagazine.com

نگاه کاریکاتوریست15 April 2014 . No21

Page 16: Parnian 21

یادآوریهمچنان که در شــماره گذشته در گزارشی مختصر بیان شد، همزمان با روزهای آغازین اسفند ماه 1392، همایش دوروزه »زندگی و کار در سرزمین جدید« توسط شرکت کاریابی بین المللی کنپارس در سالن همایش های رعد برگزار شــد. این برنامه در ادامه سلسله همایش ها، کارگاه ها و دوره های آموزشی که شرکت کنپارس به منظور افزایش آمادگی متقاضیان مهاجرت به کانادا برگزار می کند، با حضور مدیریت این مجموعه و ســخنرانانی دیگر از کشور کانادا، و با حضور متقاضیــان مهاجرت که در مراحل نهایی

ورود به کانادا بودند، در دو بخش سمینار و کارگاهی برگزار شد.

این همایش با دو محور؛•»شروع و ادامه زندگی در سرزمین جدید« در روز

نخست و •»کار در سرزمین جدید )کسب آمادگی برای کاریابی موفق قبل و بعد از ورود به سرزمین جدید(« در روز

دوم برگزار شد، و در هر روز موضوعات مرتبط با محور اصلی، در 5 بخش ارائه شــد. همچنین هر دو روز میزگرد پرسش و پاسخ با حضور آقایان علی مختاری

مدیر کنپارس، حسین میرزاخانی و مهران علیپور و خانم یاسمین المع ســخنرانانی که از کانادا دعوت

شده بودند، برگزار شد. افزون بر نشست های همایش، 14 کارگاه جنبی با 6

محور:•»هفت روز نخست در سرزمین جدید«،

•»راه انــدازی کســب و کار کوچــک و تهیه طرح تجاری«،

•»ثبت نام پرستاری و دوره های آر-ان«، •»راه اندازی تجارت )بیزینس( و سرمایه گذاری در

کانادا«،

گزارش تکمیلی از برگزاری همایش دوروزه زندگی و کار در سرزمین جدیددر میان جویندگان اطالعات جزیی تر و کاربردی تر

آرزو فاطمی

با توجه به وضعیت مهاجرتی اکثر کســانی که در این همایش شرکت کرده اند، االن

جایش هست که روی جزئیات کار بشود...

parnianmagazine.com

گزارش16فروردین 1393. شماره 21

Page 17: Parnian 21

•»کارگاه های آمادگی برای مصاحبه شغلی« و •»رزومه نویسی و کاورلتر«

در روزهای اول تا ســوم اســفند برگزار شد که با استقبال نسبتا خوبی به ویژه در مورد رزومه نویسی و مصاحبه شغلی مواجه شد. در این کارگاه ها که تالش شــده بود بر موضوعات خاص، به صورت جزیی و کاربردی تمرکز شود؛ با بیان نمونه ها و مثال هایی توسط مدرسان کارگاه؛ مخاطبان با موضوعات که در فضاهای شغلی و کسب و کار ایران چندان شناخته

شده نیست، آشنا شدند. قابل ذکر است که در حاشیه این نشست، نمایشگاه جنبی برپا بود که DVDهای نشســت مهرماه 90 برای اولین بار در قالب یک مجموعه شامل 6 فیلم و با 40 درصد تخفیف ویژه همایش، عرضه شــد. همچنین کتابچه »چای ســرد« که شامل گفت و گو با افراد موفق در مصاحبه کبک است، هم به صورت رایگان ارایه شد. عالوه بر این هدایای دیگری هم در قالب کوپن های تخفیف مراکز آموزشی یا بهداشتی و یا سی دی نشریه پرنیان به شرکت کنندگان اهدا شد.

در پایــان، مدیریت کنپارس، دکتر علی مختاری در وبالگ خود از همــه موکلینی که با حضور در این برنامه در جهت تحقق شعار کنپارس، یعنی مهاجرت موفق به کشــور جدید تالش کردند و هم چنین از غیرموکلینی که با حضور در این برنامه، عالقه خود به کسب دانش و مهارت های مورد نیاز در سرزمین جدید را به نمایش گذاشتند تشکر کرد. وی به ویژه از آقایان مهران علی پور و حسین میرزاخانی که مدرس کارگاه های آموزشی بودند، همچنین روابط عمومی کنپارس که مســئولیت اجرای برنامه ها و تهیه مواد آموزشی و اطالع رسانی را برعهده داشت تقدیر نمود.یادآوری می شود که برگزاری نشست ها و کارگاه ها بخشی از برنامه های آموزشــی کنپارس، به منظور

افزایش آگاهی و آمادگی در متقاضیان مهاجرت به کانادا به ویژه موکلین شرکت بوده که از اولین ماه های فعالیت شرکت در موضوعات و اشکال مختلف انجام پذیرفته و این شرکت تالش نموده به رغم چالش های متعدد اجرایی به ویژه به دلیل تالطم های سیاســی و اجتماعی در ایران که برگزاری چنین برنامه هایی را

با دشواری مواجه می سازد، این روند متوقف نشود.

همایش کنپارس از نگاه حاضراندر طول اجرای این همایش و به منظور ســنجش و ارزیابی نتایــج آن، روابط عمومی کنپارس از طریق نظرسنجی های مکتوب، همچنین به طور شفاهی و گفتگو با مهمانان اقدام به گردآوری نظرات و تحلیل آن نمود. در ادامــه به برخی از گفت و گوهایی که خبرنگار کنپارس با حاضرین در همایش سراسری »زندگی و کار در سرزمین جدید« داشته است، اشاره می کنیم. در این گفت و گوهــا انتقادات و نظراتی مطرح شد که می تواند کنپارس را در اجرای هرچه

موفق تر همایش های بعدی یاری کند.فرناز برومندی از موکلین کنپارس بعد از برنامه روز اول گفت: من خیلی راضی هســتم و واقعا استفاده کردم، اطالعات خیلی خوبی ارائه شــد و پرسش و پاسخ هم باید خیلی خوب باشد. ما االن ویزایمان را هم گرفته ایم و به زودی خواهیم رفت. باید از همه

چیز تشکر کنم.مسعود محرابی و عطیه بهروش، زوجی که در انتظار دریافت ویزا به سر می برند و مدیکال خود را دریافت کرده اند معتقد بودند؛ برنامه خیلی خوب بود. عطیه عنوان نمود: »نکاتی که گفته شد به نظرم خیلی خوب بود. ما همه این مطالب را پیشــتر در سایت خوانده بودیم، البته نکته های جدیدی هم مطرح شد، ولی به صورت کلی سرفصل ها در سایت شرکت کنپارس

بود.« مسعود معتقد بود: »با توجه به وضعیت مهاجرتی اکثر کسانی که در این همایش شرکت کرده اند، االن جایش هســت که روی جزئیات کار بشود، البته ما ایرانی ها خیلی از این چیزها را می شنویم ولی باز کار خودمان را می کنیم، اما برای کسانی که استفاده کنند

بسیار مفید بود. دربــاره همایش باید بگویم مــن فکر می کنم کالم آقای بسطامی خیلی شیواتر بود. سخنرانان امروز هم خیلی خوب بودند، اما یادم می آید در همایش سال 90 چالشی که در بحث راجع به فدرال و کبک بین دکتر مختاری و آقای بســطامی در پنل بوجود آمد خیلی آموزنده بود. به نظر من در میان افرادی که اینجا هستند خیلی ها نمی خواهند کبک بمانند و دلشان به همان میزان انگلیسی که می دانند خوش است. اینها 20 درصدشان هم شاید نخواهند مونترال بمانند، که من دلیلش را ترس از زبان فرانسه می دانم. کسی مثل من البته تکلیفش کامال با خودش روشن است، اما همه اینطور نیستند. به نظر من کلیت بحث ها خیلی خوب اســت، و کارگاه ها هم تخصصی تر اســت. بنابراین ما در ســه کارگاه رزومه نویسی، آشنایی با

مشاغل، و هفت روز اول ثبت نام کردیم.«دکتر انتخابی از موکلین کنپارس که در حال انتقاد به یکی از ســخنران های برنامه بود، در پاسخ به سوال خبرنگار کنپارس گفت: »شــاید چون خیلی شاکی هستم بهتر است با من مصاحبه نکنید. ببینید خیلی از حرف ها به صورت کلی گفته می شود. اینکه شما می روید آنجا سرویس های تلفن متفاوتی هست و بسته به شرایطتان یکی را انتخاب می کنید، این خیلی کلی است، یعنی این را همه می دانند. برخی از مسائل هم خیلی خیلی ابتدایی مطرح می شود. این برای من که دوماه دیگر می خواهم بروم آنجا و امروز آمده ام استفاده ای بکنم فایده ای ندارد. راه حلش این بود

دکتر دیروز نکته هایی را گفتند و توضیحات خوبی ارائه دادند که من تا ساعت 12 و 1 شب به همه دوســتانم زنگ زدم و به آنها

گفتم. این خیلی مهم است.

parnianmagazine.com

گزارش17 April 2014 . No21

Page 18: Parnian 21

که بگویند این کارت های ســرویس های تلفنی هســت با این آدرس های اینترنتی، شــما مثال این یکی را انتخاب کنید بهتر اســت، یعنی با توجه به تجربه شان بگویند کدام را انتخاب کنید. ما آمده ایم از تجربیات این سخنران ها استفاده کنیم. من که نیامده ام خودم بروم بسنجم از کدام کارت استفاده کنم بهتر اســت، خوب برای ایــن کار الزم نبود بیایم اینجا. ولی وقتی ایشان می گوید این موارد هست که شما می توانید انتخــاب کنید، چه کمکی به من می کند؟ در چندین مورد ســخنران همینطور برخورد کردند و من از این بابت خیلی شاکی هستم. توقع من این بود که این همایش و محورهایش خاص تر باشــد، مثــال اینکه بگویند آقا می خواهید خانه پیدا کنید ما مراجعه کردیم این چیزها را دیدیم و این موردها بهتر بوده اســت. برای کاریابی این موارد هست و کدام بهتر اســت. به نوعی باید تجربه زیست شان را در اختیار ما می گذاشتند.« خبرنگار کنپارس در روز دوم همایش هم به سراغ دکتر انتخابی رفت و نظر ایشان را جویا شــد، وی گفت: »امروز خیلی خوب بود. نظرم راجع به دیروز همانی بود که گفتم. ولی امروز واقعا فرق کرده بود. مباحث خیلی هدفدار و بسیار مفید بود. بنظرمن نسبت به دیروز کامال متفاوت بود. اطالعاتی داده شد که واقعا کاربردی است و به درد

آدم می خورد.«شــروین محرم زاده که از غیرموکلین بود، نظر خود را اینگونه بیان کرد: »من لدینگ کرده ام و پی آر هم گرفتــم. حاال آمده ام و برمی گــردم. درباره همایش باید بگویم با توجه به اینکه روز اول است، هنوز به

دغدغه هایی که خواسته ام نرسیدم، مطالب عنوان شده برای کســانی که نرفته اند، خوب بود ولی من چون

رفتم و برگشتم برایم یک چیزهایی تکراری است. محمدعلی یوسفی از موکلین کنپارس که در مرحله انتظار برای مدیکال بســر می برد، بیان کرد: »کارگاه بد نبود. ولی با توجه به اینکه تنوع مشاغل زیاد بود خیلــی به درد من نخورد، چــون کار من در حوزه ســاختمان بود ولی در کارگاه، شغل های دیگر هم بودند. من همایش صبح نبودم. به نظرم باید برای هر شغل به صورت تخصصی کارگاه می گذاشتند. ببینید مثال ده شــغل در یک کارگاه شرکت کرده اند خیلی فرصت نیســت که هر شغلی به سواالت خود و به خواسته هایش در زمینه شغلی اش بپردازد. اما در کل

محورها و موضوعات خوب و مفید است.«وحید ماشــاالهی غیرموکل نیز گفــت: »واقعا فکر نمی کردم اینقدر عالی باشــد، برنامه تا اینجا خیلی خوب بود. من حتی از چند نفر پرسیدم و همه همین نظر را داشتند. من و همسرم در انتظار ویزا هستیم. فکر می کنم در طول 4ســاعت از صبح تا حاال تمام موارد الزم مطرح شــد. نکته قابل ذکر اینکه به نظر من زمان کارگاه خیلی کم بود، برای مواردی که در کارگاه مطرح شــد، دوســاعت کم است و حداقل

4ساعت وقت می خواستیم.«تنها خانواده ای که با فرزند کوچک خود آمده بودند، علی مختاری غیر موکل به همراه همســرش آالله شــاه علی و دخترش ملودی مختــاری بودند. آالله گفت: »ما یک خانواده ســه نفره هســتیم، مدیکال گرفته ایم و از قشم آمدیم. تا اینجای برنامه خوب بود،

البته ما اصلش برای کارگاه فردا آمده بودیم اما امروز هم موارد کلی خوبی مطرح شــد. هرچند ما بیشتر برای ونکوور اطالعاتی می خواســتیم که ارائه نشد. ولی خوب دانســتن مواردی غیر از این هم خوب بود.« علی نیز گفــت: »ما مثل بچه های درس خوان قبلش تمام ســایت کنپارس را بطور کامل خوانده بودیم و خیلی از مطالب برایمان تکراری بود. جای آقای بســطامی هم خالی بود چون ما مطالب ایشان را هــم می خواندیم. خوب البته ما برای کارگاه های فردا بیشتر برنامه داریم.« ملودی کوچک نیز گفت: »ملودی مختاری هستم. هم صبح بودم و هم عصر. خسته شــدم ولی توی تاالر کمی استراحت کردم. امروز از حرف هایی که گفته شد راجع به مدرسه در کانادا یاد گرفتم. و چون دکتر مختاری گفت بچه ها مثل اسفنج هستند می خواهم از او بپرسم چرا این را گفت؟ و اینکه بچه ها در کانادا مثل اسفنج هستند

یعنی چه«دکتر اکبرپور، پزشــک و از موکلین کنپارس اظهار داشت: »برنامه صبح بنظرم عالی بود. عنوان با محتوایی که ارائه دادند هم خوانی داشــت. اما کارگاه مشاغل چون من پزشک هســتم چندان به کارم نیامد، ولی بد هم نبود و دانســتنش به نوعی الزم هم بود. فکر می کنم برای کارگاه یک روزه توقع بیشتری نمی شود داشت ولی کاش برای برنامه بعدی چند روزه بشود، تا تخصصی تر به برخی موضوعات برای کسانی که سوال های خاص ر دارند برسند. در کارگاه هم بهتر است از مولتی مدیا استفاده شود، این آخر مونولوگ ها

برای من خیلی خسته کننده شده بود.« احمدرضا کاظمی از موکلیــن کنپارس و در انتظار ویــزا گفت: »من دفعه قبل یعنی ســال 90 نیز در همایش های کنپارس شــرکت کردم، مطالب خیلی مرتبط و خوب است. اما در کارگاه ها بعضی اوقات سواالتی پرسیده می شود که بحث را به حاشیه می برد. بنظرم مدیر کارگاه نباید بگذارد بحث به حاشیه برود. درباره محتوا باید بگویم بر اساس نیازهای افراد بود و عنوان های نشست و کارگاه ها و تازگی شان خیلی

اگر این نشست و اطالعاتی که امروز به ما داد، در طول دوســال پیش که از مرحله فایل نامبر به ویزا رســیدیم برگزار شــده بود، خیلی با آگاهی و آمادگی بیشــتری

می توانستیم مهاجرت کنیم

parnianmagazine.com

گزارش18فروردین 1393. شماره 21

Page 19: Parnian 21

خیلی خوب است.« رضا معیری دوست غیر موکل احمدرضا نیز بیان کرد: »من هم در تأیید صحبت های آقای کاظمی باید بگویم در کارگاه ها، خیلی ها چون نگران مسائل خودشان هســتند سواالتی را مطرح می کنند که کالس را به حاشیه می برد و بحث اصلی را عوض می کننــد. مثال مــا در کارگاه هفت روز نخست بودیم، که مدرس به دلیل سواالت مکرری که طرح شد و جواب دادند مجبور شدند از برخی

مطالب مهم با عجله بگذرند.«یلــدا اقبال موکل کنپارس گفــت: »برنامه دیروز و امروز واقعا عالی بود. هــم اطالعات خیلی خوبی بــرای رفتن می دهد و هم ما را از فضای غیر واقعی دور می کند. هرچند دانستن واقعیت ها ممکن است

خیلی خوشایند نباشد اما باید آگاه بود. من و همسرم هرکدام در یک کارگاه شرکت کردیم که هردویمان هم راضی بودیم. نقاط قابل اصالح هم وجود دارد، مثال تایم سخنرانی ها کوتاه تر بشود. بین سخنرانی ها با فاصله های کمتر استراحت بدهند که آدم بتواند بعد از رفع خستگی با آمادگی بیشتری از برنامه ها استفاده کند. اطالع رسانی هم طوری باشد که بتوان مطلع شد، چون ما تا خبر دار شدیم و آمدیم به خودمان بجنبیم کارگاه ها پر شده بود. در واقع ما از دست دادیم. در مجموع همه چیز خیلی خوب بــود. آقای علیپور سعی کردند هرچه در چنته دارند ارائه بدهند، آقای میرزاخانی هم تمام سعی شان را کردند، دکتر هم که

مثل همیشه خوب بودند.«

حمیدرضا توکلی غیر موکل گفت: »ویزایم را گرفته ام و خرداد ماه می وم. دیروز نبودم و امروز در همایش تا ظهر شرکت کردم. اطالعات خوبی دادند به کسانی که می خواهند به کشور دیگری بروند و نیاز دارند. تا حدودی برایم خوب بود ولی من باید دیروز هم در

همایش شرکت می کردم که از دست دادم.«نادری اصل از موکلین کنپارس در روز دوم همایش معتقد بود: »برنامه دیروز اطالعات مفیدی به من داد ولی برنامه امروز احساس کردم چیزهایی بود که از طریق اینترنت کسب کرده بودم. امروز سخنرانی دکتر برایم مفید بود، ولی بقیــه اش را در اینترنت خوانده بودم. روز اول محتوا و موضوعات همخوانی داشت. چون بیشــتر خود دکتر صحبت کرد. اما خیلی

...من تحــت تأثیر این همایش می خواهم بحث رزومه ام را بطور جدی پیگیر باشم، و

همینجا آماده اش کنم.

parnianmagazine.com

گزارش19 April 2014 . No21

Page 20: Parnian 21

از مــوارد دیگر واقعا با ســرچ کردن در اینترنت بدســت می آید. نکته مهم قابل ذکر اینکه یک سری اطالعات بر می گردد به تجربیات کسانی که در آنجا زندگی کرده اند. مثال دکتر دیروز نکته هایی را گفتند و توضیحات خوبی ارائه دادند که من تا ساعت 12 و 1 شب به همه دوستانم زنگ زدم و به آنها گفتم. این خیلی مهم است. انتقاد اینکه همایش واقعا به لحاظ زمانی استاندارد نبود، یعنی خیلی طوالنی بود. مثال امروز بحث کاورلتــر را در آخر مطرح کردند و این موضوع را هیچکس به هیچ وجه نمی دانســت ولی اینقدر خســته بودیم که خود من نتوانستم به خوبی استفاده کنم. بعد اینکه صبح هر مطلبی که طرح می کنیم بگوییم؛ عصر در کارگاه مفصل به آن می پردازیم کار خوبی نیست. ما اینجاییم که اطالعات بدهیم نه اینکه بیزنس کنیم برای کارگاه های عصر. پس باید مطالب را بیشتر ارائه کنیم تا وعده حضور در کارگاه را بدهیم. ما چون خانوادگی از موکلین پرو پا قرص دکتر مختاری

هستیم این انتقاد را مطرح کردم.«حمیدرضا آهنگی ویزایش را دریافت کرده و بعد از عید به کانادا می رود، او گفت: »جز دو روز نشست، با همسرم در دو کارگاه هم شرکت کردیم. با قاطعیت بگویم اگر این نشست و اطالعاتی که امروز به ما داد، در طول دوسال پیش که از مرحله فایل نامبر به ویزا رسیدیم برگزار شده بود، خیلی با آگاهی و آمادگی بیشتری می توانستیم مهاجرت کنیم. البته مشاورها و کارشــناس های کنپارس خیلی به ما کمک کردند ولی خوب طوری که اینجا مطالب باز و شکافته شد، کامال متفاوت بود، و دیدیم که چقدر بهتر بود زودتر در جریان قرار می گرفتیم.« همســر حمیدرضا، مینا احمدی پور نیز گفت: »کارگاه ها و موضوعاتش خیلی خوب بود. هرچند بهتر بود کمی جزئی و ریزتر به مسائل پرداخته می شد. به دلیل کمبود وقت هم خیلی سواالت ما بی جواب ماند چون فرصت پاسخ دادن

نشد که گفتند در وبالگ دکتر به سواالت باقیمانده جــواب داده می شــود. روی هم رفته خیلی خوب بود، چون با مطالبی که طرح شد بسیاری از شک و

ابهاماتمان برطرف شد.« زهره جعفری، غیر موکل و در انتظار ویزا اســت، وی گفت: »دیــروز در همایش حضور نداشــتم. اما امروز و فردا هســتم. در این نشست ابعادی که برای متقاضیان مهاجرت تاریک بود، روشــن شد. مخصوصا ســخنگوی دوم خیلی خوب بود. مثال قسمت رزومه نویســی عالی بود. کاورلتر موضوع خیلی جدیدی بود. زمینه های خوبی در این همایش

مطرح شد. ممنون از شما.«خواجه پور از موکلین کنپارس نیز معتقد بود: »همایش خیلی خوب بود. بهتر است در هر سال، حداقل دو بار این همایش تکرار بشــود نه اینکه فقط یک بار در سال. این کمک می کند که اطالعات ما تکمیل تر بشود. من تحت تأثیر این همایش می خواهم بحث رزومه ام را بطور جدی پیگیر باشم، و همینجا آماده اش

کنم.«احمد عسکری رانکوهی از موکلین کنپارس بود که برای شــرکت در این همایش از شــهر رشت آمده بود. او بیان کرد: »برنامه خوب بود. من بیشتر از هر چیزی روی کارگاه ها متمرکز هســتم. در سمینارها مطالبی گفته می شود که بی تأثیر نیست ولی کارگاه ها می تواند خیلی کارگشــا باشــد، چون در کارگاه ها

ســواالت مختلفی مطرح می شود که مسائل زیادی را بــاز می کند. من در کارگاه هــای دیروز خیلی از چیزهایی را که فکر می کــردم از بین رفت، کارگاه ســرمایه گذاری و بیزنس های کوچک. نوع مسائلی که مطرح شــد دیدگاه من را خیلی عوض کرد، در بســیاری از موارد. البته من قبال به همکارانتان گفته بودم که باید یک پک را آماده داشته باشند ولی خوب توجه نشد و این البته یک گله هست و انتقاد نیست، به این دلیل که انتظــار از مجموعه ای مثل کنپارس خیلی باال اســت. خوب ایراد دیگر اینکه کارگاه ها عصر بود، و با توجه به اینکه صبح هم ســمینار بود خیلی خسته کننده شد. به هرحال این آموزش ها داده می شود که آگاهی باال برود و زحمت خود شما کمتر بشــود پس باید بازدهی داشته باشد. حتی اگر شده

آموزش ها به صورت آنالین مطرح بشود.«مینو منصورزاده از موکلین کنپارس و در انتظار ویزا گفت: »همایش خیلی خوب بود. مخصوصا همایش دیروز خیلی مفیدتر بود. امروز کلی گویی تر بود، ولی دیروز عالی بود. شاید هم چون مطالب امروز راجع بــه کار بود و به لحاظ زمانی من فرصت بیشــتری داشتم تا به جایی برسم که به این موضوع فکر کنم، خیلی برایم جالب توجه نبوده است. در کل می توانم

بگویم همه چیز خوب بود. ممنون.«با تشکر از تکتم هادیزاده و زهرا عنابستانی در تهیه

این گزارش

من قبال بــه همکارانتان گفته بودم که باید یک پک ]در زمینه راه اندازی کسب و کار[ را آماده داشته باشند ولی خوب توجه نشد و این البته یک گله هســت و انتقاد نیست، به این دلیل که انتظار از مجموعه ای مثل

کنپارس خیلی باال است

parnianmagazine.com

گزارش20فروردین 1393. شماره 21

Page 21: Parnian 21

Economic

Quebec Skilled Workers

Quebec Business

Provincial/ Territorial Nominees

Live-in Caregivers (Dependants abroad)

Canadian Experience Class

Federal Business

Federal Skilled Workers

TOTAL ECONOMIC TARGET

Africa & Middle EastAbu Dhabi 275 400 800 58 - - - 1,533Accra-RPC 236 30 800 3 - 150 1,400 2,619Amman - - 150 - 8 - 110 268Ankara-RPC 600 1,000 200 - - 550 1,550 3,900Beirut 400 125 75 - - - 34 634Cairo 250 125 150 - - 300 200 1,025Dakar 2,378 88 27 8 - 12 126 2,639Nairobi 650 30 180 15 2 125 171 1,173Pretoria 30 15 93 2 - 25 134 299Rabat 1,350 20 6 4 - 5 5 1,390Tel Aviv 200 4 900 2 - 20 114 1,240

Asia & PacificBeijing-RPC 50 14 40 150 - 3 695 952Colombo - - 900 10 - 2 103 1,015Hong Kong 650 3,000 2,000 2,000 - 5,575 250 13,475Islamabad 4 17 19 4 - 21 80 145Manila 190 80 9,625 3,550 - 300 2,200 15,945New Delhi-RPC 200 400 5,000 30 - 450 8,100 14,180Singapore-RPC 75 130 1,000 43 - 300 2,180 3,728Sydney Australia 10 8 350 1 - 46 355 770Centralized Processing Region 7,000 30 25,800 - 25,000 150 8,600 66,580Overseas Allocated Targets 29,000 6,300 55,000 6,060 25,000 12,400 50,000 183,760

در گروه اقتصادی شامل نیروی متخصص و سرمایه گذاری مشخص شد:

سهمیه ویزاهای سال 2014 در هر یک از دفاتر کانادااداره مهاجرت کانادا ســهمیه برنامه ریزی شده برای نهایی کردن پرونده هــا و صدور ویزا در هر یک از دفاتر ویزای کانادا در گروه اقتصادی را مشــخص کرد. گروه اقتصادی economic شــامل ویزاهای نیروی متخصص فــدرال، نیروی متخصص کبک، سرمایه گذاری فدرال و کبک، گروه تجربه کانادایی

CEC و برنامه های استانی است. در دفتر آنکارا مجموعا 3900 پرونده در گروه اقتصادی در سال 2014 نهایی خواهند شــد که 600 مورد آن مربوط به نیــروی متخصص کبــک و 1550 مورد

نیروی متخصص فدرال است. همچنین 1000 پرونده ســرمایه گذاری کبک و 550 پرونده سرمایه گذاری فدرال هم در این ویزاآفیس به نتیجه خواهند شــد.در پاریس که از گذشته تعدادی از پرونده های آنکارا )انتقالی از سوریه( به آنجا منتقل شده جمعا 10419 ویزا صادر خواهد شــد که 9400 مورد آن در زمینه

ویزای نیروی متخصص کبک است.بیشــترین تعداد پرونده های خاتمه یافته به ترتیب مربــوط به دفاتر لندن بــا 1662۷ مورد )لندن نظیر پاریس، یکی از مراکز RPC اســت که بررســی

پرونده های منطقه ای را بر عهده دارد و پرونده های در آن منحصرا مربوط به خود این دفتر نیست(، مانیل با کمی کمتر از 16 هــزار پرونده، دهلی نو با کمی بیش از 14 هزار مورد و هنگ کنگ با حدود 13 هزار

و پانصد پرونده خواهند بود.در مجموع برای نهایی شــدن وضعیت 183 هزار و ۷60 پرونده در گروه اقتصادی برنامه ریزی شده است.

جدول زیر ویزاهای مربوط به دو منطقه و مجموع همه مناطق را نشان می دهد. ]برای مشاهده فهرست

].کامل، اینجا را ببینید

parnianmagazine.com

البالی اخبار21 April 2014 . No21

Page 22: Parnian 21

در هفته ســوم ماه مــارچ و در حالی که رقابت های انتخاباتی در کبک مرتبا گرم تر می شد، دو استعفای بسیار مهم و البته غیر منتظره در خارج از این استان روی داد. یکی در دولت فدرال و دیگری در دولت البرتا کــه البته می تواند تاثیرش بســیار عمیق تر از

محدوده این استان باشد.

خداحافظی قدیمی ترین عضو کابینه هارپر از دولت

اگر چه دولت هارپر چند عضو کلیدی و مهم دارد اما جیم فالهرتی با همه آنها یک تفاوت عمده داشت، او تنها وزیری بود که در 8 سال گذشته یعنی از زمان ministerبه قدرت رســیدن هارپر، وزیــر داراییfinance بود و هیچ گونه جابجایی در کابینه تجربه نکــرده بود. در واقع اگــر بدانیم که عمده تبلیغات هارپر بــر روی موفقیت های اقتصادی دولتش بوده و همچنان که برخــی تحلیل گران بیان کردند، برند هارپر-فالهرتی را نتیجه این دوره همکاری بدانیم، این اســتعفا و خروج از کابینه را باید پایانی بر یک

دوران دانست.موافقان و منتقــدان فالهرتی در فاصله روزهای بعد، نکات مختلفــی از ضعف ها و قوت هــای وی بیان کردند اما یک نکته مهم این اســت که حتی منتقدین در مجمــوع از وی به نیکی یاد کرده و کارنامه کاری او به ویژه در دوران ســخت رکود اقتصادی را مثبت

ارزیابی کردند. البته شکی نیست که فالهرتی این شانس را داشــت که سکان اقتصاد کانادا را از دستان یکی از بهترین وزیران دارایی کانادا که بعدا نخست وزیر این کشور شــد )پل مارتین( تحویل گرفت اما مجموعه سیاســت های وی هم برای اینکه کانادا بتواند آخرین کشوری باشد که وارد دوران رکود شد و اولین کشوری که از آن خارج شــد، بسیار موثر بود. به ویژه نباید از یاد برد که در فاصله آن ســال های بحرانی، ۷5 درصد اقتصاد کانادا درگیر اقتصاد همسایه ای بود که بدترین شــرایط اقتصادی دوران رکود را تجربه می کرد و در واقع باعث و بانی اصلی آن رکود عمیق و طوالنی بود.از فالهرتی که زمانی برای رهبری حزب محافظه کار استان انتاریو تالش کرد – و البته موفق نشد به این سمت برسد- و بعد به دعوت هارپر به کابینه حزب محافظه کار فدرال رفت تا همین 2-3 سال پیش به عنوان یکی از جانشــینان بالقوه هارپر برای رهبری حزب یاد می شد اما بعد از اینکه در 1-2 سال گذشته اقتصاد کانادا نتوانست آن طور که باید و شاید شکوفا

شــود و خود فالهرتی هم با بیماری پوستی نادری مواجه شد این جایگاه تا حد زیادی متزلزل شد. با این حال او همواره تاکید می کرد که نمی خواهد سیاست و شــغلش را کنار بگذارد و در بزرگ ترین تغییرات کابینه که سال 2013 رخ داد و هارپر یک خانه تکانی شدید انجام داد، به رغم همه شایعه ها، فالهرتی سر جایش باقی ماند. حتی در ماه های پایانی سال 2013 در پاسخ به خبرنگاران گفته بود که در انتخابات سال 2015 مجددا شرکت می کند پس وقتی در ساعات بعد از ظهر سه شــنبه 18 جوالی خبر استعفایش را اعالم کرد و گفت کــه از ژانویه و بعد از گفتگو با اعضای خانواده به این تصمیم رسیده و در این فاصله به چند تن از دوستانش هم این تصمیم را اعالم کرده باز کمتر کسی بود که از شنیدن این خبر شوکه نشود. البتــه در جریــان ارائه بودجه امســال در ماه فوریه )که برخالف همیشــه، حدود یک ماه زودتر عرضه شــد( با حذف یکی از مهم ترین قول های انتخاباتی محافظه کاران از قانون بودجه -یعنی امکان تقســیم درآمــد بین زوج های بچه دار بــرای کاهش مالیات خانواده-، بین فالهرتی و چند تن از اعضا استخواندار کابینه از جمله جیسن کنی اختالفاتی پدید آمد و حتی ســطح نزاع تا هارپر هم باال رفت و شاید این یکی از دالیلی باشــد که استعفای فالهرتی را دستکم به جلو انداخته باشد. در این مورد بسیاری معتقدند که فالهرتی با اتخاذ یک تصمیم از زاویه یک اقتصاددان، بر علیه وجه سیاسی-تبلیغاتی حزب که در انتخابات آتی اهمیت دارد عمل کرده است. چه دلیل این استعفا این بوده باشــد یا نه، به نظر نمی رسد که جو الیور، جانشــین فالهرتی یک وزیر دائمی برای مهم ترین پست کابینه هارپر باشد و وی در صورت پیروزی در انتخابات سال 2015 باید فکر یک اقتصاددان همفکر، همراه و معتبر باشد. موردی که یافتنش برای وی هر

روز دشوارتر از قبل به نظر می رسد.

با پایان کار فالهرتی و ردفورددو استعفای غیرمنتظره در یک هفته

از فالهرتــی ... تا همین عنوان به پیش سال 3-2یکی از جانشــینان بالقوه هارپر برای رهبری حزب

یاد می شد

در آخرین ساعات آماده سازی نشریه خبر رسید که جیم فالهرتی در سن 64 سالگی در اثر سکته قلبی از دنیا رفته است. به رغم همه تفاوت های دیدگاهی و سیاسی، قطعا نام او به عنوان یکی از خدمت گذاران به کانادا در خاطره ها باقی خواهد

ماند.

parnianmagazine.com

البالی اخبار22فروردین 1393. شماره 21

Page 23: Parnian 21

حزب محافظه کاران پیشرو البرتا بیش از 4 دهه ســکان رهبری استان را برعهده دارد اما رهبرانش عموما با مسائلی مشابه، درگیر اختالفات درونی حزبی می شــوند که به دلیل حضور مداوم در قدرت، روش های پاالیشــی مناسب و کار سیاســی زیر فشار

احزاب مخالف را تمرین نکرده اند

پیروز بزرگ انتخابات البرتا و خداحافظی زود هنگام

همه آنها که مسائل سیاسی کانادا را دنبال می کنند به خاطر دارند که خانم الیسن ردفورد با چه دشواری توانســت به یک پیروزی خیره کننده در انتخابات البرتا دســت یابد و رقیب به شدت دست راستی خود و رهبــر Wildrose خانم دنیل اســمیث را شکســت دهد. اما ردفورد با افشــای جزییات پرداخت های خارج از قاعده اش، از مدتی قبل تحت فشار خصوصا از سوی هم حزبی هایش بود. با این حال هیچ کس انتظار نداشــت که با چنین سرعتی از رهبری حزب و نخســت وزیری استان استعفا دهد. چهارشــنبه 19 مارچ 2014، او اعالم کرد که یکشنبه همان هفته، آخرین روز کاری وی خواهد بود. بدین ترتیب او به سرنوشــت چند رهبر قبلی حزب محافظه کار البرتا دچار شد. درست است که این حزب بیش از 4 دهه ســکان رهبری استان را برعهده دارد اما رهبرانش عموما با مسائلی مشابه، درگیــر اختالفات درونی حزبی می شــوند که به دلیل حضور مداوم در قدرت، روش های پاالیشی مناسب و کار سیاسی زیر فشار احزاب مخالف را تمرین نکرده اند و به همین دلیل خطاهای کوچک

به بزرگ و آنها به ســلب اختیــار و فروافتادن از قدرت ختم می شود؛ اتفاقی که برای رهبری چون ردفورد به رغم همه شایســتگی هایش و از جمله موفقیــت در اداره امور اســتان و ارائه یک بودجه متناسب و بدون کسری افتاد. باید دید کدام چهره حزب محافظه کاران پیشرو استان سکان امور را در دست می گیرد و او چه سرنوشتی خواهد داشت. تا آن زمان این حزب و استان را رهبر موقت، دیو

.هنکوک اداره خواهد کرد

parnianmagazine.com

البالی اخبار23 April 2014 . No21

Page 24: Parnian 21

وزیر مهاجرت و جوامــع فرهنگی کبک 18 فوریه قانون جدید مهاجرت را به مجلس این اســتان ارائه کرد تا تغییراتی عمیق و جــدی در قانون فعلی که

مربوط به سال 1968 است پدید آورد. به گفته وزیر، هدف از قانون جدید کاستن از زمان بررسی پرونده ها و به روزرسانی روش های بررسی و انتخاب نیروهای کاری مورد نیاز کبک، اهمیت دادن بیشــتر به ارزش های مورد پذیرش عموم در کبک به ویژه زبان فرانسه و پذیرش مسئولیت بیشتر دولت در قبال انطباق پذیــری و ادغام مهاجران در جامعه

کبک و به ویژه در بازار کار این استان است.روشــی که دولت پس از تصویــب این قانون اجرا خواهد کرد و به گفته وزیر پیشتر در کشورهایی چون استرالیا و نیوزلند به صورت موفقیت آمیزی اجرا شده به این صورت خواهد بود که داوطلبان در ابتدا باید عالقه مندی خود را برای مهاجرت به کبک بر اساس معیارهای معینی که مشخص خواهد شد اعالم کنند و بدین ترتیب مشــخصات آنهــا وارد یک »بانک داوطلبان« خواهد شد. سپس وزارت مهاجرت کبک بر اساس مجموعه ای از اولویت ها و نیازهای استان، به گزینش میان این داوطلبان عالقه مند دست خواهد زد و برای تعدادی از آنها دعوت نامه خواهد فرستاد و این افراد پس از آن به تکمیل فرم ها و ارسال مدارک بر اســاس روند معمول اقدام خواهند کرد و منتظر نتیجه بررسی ها خواهند شد. بدین ترتیب دولت فقط به آن دســته از مشاغل مورد نیاز و آن دسته از افراد که برای کبک در اولویت هســتند ویزای مهاجرت

خواهد داد.اســامی داوطلبانی در آن بانک اسامی که برای آنها دعوت نامه ارسال نشود و مدت مربوطه به پایان برسد، از بانک حذف خواهد شد اما آنها اگر عالقه مند بودند

می توانند دوباره درخواست جدید بدهند.به طور خالصه مراحل باال به صورت زیر است:

-ورود اســامی داوطلبــان بــه بانک اســامی بر مبنای اعالم عالقه منــدی statement of interest آنها و

مجموعه ای از معیارها؛-ارسال دعوت نامه برای تعدادی از داوطلبان بر اساس

نیازهای کبک؛-تکمیل فرم ها و ارســال مدارک توســط کسانی که

دعوتنامه دریافت کرده اند؛-حذف اســامی کســانی که بعد از مدتی مشــخص

دعوت نامه دریافت نکرده اند از بانک اسامی داوطلبان؛بر اســاس این قانون جدید، موارد دیگری از جمله مقابله بــا متقلبان، و مجازات شــدیدتر و دریافت جریمه در مورد مشاوران مهاجرت متخلف در نظر

گرفته شده است.در این خبر اشاره ای به وضعیت پرونده های فعلی و نحوه رســیدگی به آنها بر اساس قانون جدید نشده

است. در این خبر اشاره ای به وضعیت پرونده های فعلی و نحوه رســیدگی به آنها بر اساس قانون جدید نشده

است. در فاصله سال های 2009 تا 2011 که دولت فدرال کانادا محدودیت های زیادی برای پذیرش پرونده های مهاجرتی اعمال کرد، کبک با هجوم گسترده متقاضیان مهاجرت به این استان روبرو شد و آمار پرونده های دریافتی به حدود 100 هزار مورد رســید. در حال حاضر نزدیک به 80 هزار پرونده هم چنان در سیستم

موجود است.در روزهای بعد این اســتان اعالم کرد که از ابتدای ماه ایپریل، تنهــا 6500 پرونده نیروی متخصص و 500 پرونده ســرمایه گذاری و خوداشتغالی خواهد

.پذیرفت

تغییرات جدی در قوانین مهاجرتی کبک

وزارت مهاجرت کبک بر اساس مجموعه ای از اولویت ها و نیازهای اســتان، به گزینش میان این داوطلبان عالقه مند دست خواهد زد و برای تعدادی از آنها دعوت نامه خواهد

فرستاد

parnianmagazine.com

البالی اخبار24فروردین 1393. شماره 21

Page 25: Parnian 21

چهارشــنبه 5 مارس )مــارچ( 2014، خانم پائولین ماروآ نخســت وزیر اســتان کبک، مست غرور از مشخص شدن نتایج نظرسنجی هایی که انتشار منشور ارزش های کبک را در افزایش محبوبیت وی در میان فرانسه زبانان کبک خبر می دادند، اعالم کرد روز هفتم ماه آوریل )ایپریل( در این استان انتخابات زودهنگام

برگزار خواهد شد.اگرچه از فردای روز انتخابات سال گذشته در کبک و پیروزی نسبی رهبر حزب کبکی در آن و تشکیل یک دولت اقلیت مشخص بود که این دولت تا پایان 4 سال دوام نخواهد آورد اما خانم ماروآ که از سوی منتقدین به تالش برای برگزاری یک انتخابات زود هنگام متهم شده بود همواره و تا ماه گذشته، انتخابات

در سال 2014 را رد می کرد. البته منتقدین دالیل جدی برای عدم صداقت خانم ماروآ در این مورد داشــتند. دولــت وی در تمامی ماه های به قدرت رســیدن به جای تمرکز بر روی مسائل مهمی چون رشد اقتصادی و کاهش بیکاری، با پیش کشــیدن لوایح جنجالی چــون اجبار کردن کارفرمایان کبکی به بکارگیری زبان فرانسه در محیط

کار و مهم تر از همه انتشار منشور ارزش های کبکی عمال در راستای دوقطبی کردن جامعه کبک و ایجاد آمادگی ذهنی برای یک انتخابات زودهنگام تالش

کرده بود. ]درباره اقدامات افراطی خانم ماروآ این مطلب علی

مختاری را ببینید.درباره قانون 101، تاکید بر کاربرد زبان فرانسه و تاثیر آن بر کارفرمایان کبکی، این مطلب نشاط تهرانی را

ببینید.درباره رابطه منشور ارزش های کبکی و بازار کار، این

مقاله دکتر حافظیان را ببینید.درباره نقش شــکافنده و دوقطبی کننده این منشور،

این مقاله مجید بسطامی را ببینید.درباره تاثیر اعالم منشــور ارزش ها و عکس العمل اســتان های مجاور کبــک، این مطلــب را ببینید.[

همان طور که تحلیل گران سیاســی پیش بینی کرده بودند، دولت اقلیت کبک از منشور ارزش های کبکی، به عنوان یک گوه جدایی کننده استفاده کرد و توانست اکثریت فرانســه زبان این اســتان را در برابر اقلیت انگلیسی زبان و مهاجر )که عموما در مونترال ساکن

هستند( قرار دهد و خود را حافظ واقعی ارزش های کبکی از جمله زبان فرانسه و سکوالریسم ضد دینی نشان دهد و احزاب مخالف را مدافع وضع موجود. نتایج نظرســنجی که روز چهارشنبه ساعاتی قبل از اعالم خانم ماروآ منتشر شد خود گویای دالیل شتاب خانم نخست وزیر است. این نتایج نشان می دادند که در میان فرانسه زبانان، وی 20 درصد از حزب بعدی پیش است درحالی که در کل استان این نسبت، 3۷ درصد برای حزب کبکی، 35 درصد برای لیبرال ها و

15 درصد برای CAQ است.نحوه اعالم زمان انتخابات هم خود گویای عالقه مندی و اصرار این حزب بر انتخابات زودهنگام بود چون بــرای تصویب الیحه بودجه حاضــر به مذاکره با دو حزب دیگر و انجام کمترین تغییرات نشــد )که برای یک دولت اقلیت، انجام چنین کاری به معنای بهانه تراشــی برای انتخابات اســت( و در حالی که حزب لیبرال، اپوزســیون رسمی دولت در مجلس کبک )موسوم به شورای ملی( بدون اعالم مخالفت رســمی، خواهان فرصت بیشــتر برای مطالعه متن بودجه شده بود، خانم ماروآ این امر را نپذیرفت

کبکی ها باز پای صندوق رای رفتند، این بار پرتعدادترتکرار کمیک فرجام تراژیک حزب کبکی

parnianmagazine.com

موضوع ماه25 April 2014 . No21

Page 26: Parnian 21

و به بهانه عدم پذیرش دو حزب رقیب، انتخابات زودهنگام اعالم کرد.

رفراندوم سوم، برگ برنده یا پاشنه آشیل؟اما مهم تر از بحث انتخابات در کبک و تشکیل دولت، موضوع رفراندوم اســتقالل خواهی یا جدایی طلبی کبک بوده اســت. از ســال 19۷6 تــا کنون هر دو باری که حزب کبکی اکثریت داشته برای برگزاری رفراندوم تالش کرده و البته هر دو بار در ســال های 1980 و 1995 شکســت خــورده )البته پرســش رفراندوم در این ســال ها متفاوت بوده اســت.( اما در ســال 1995 درجه این شکست بسیار اندک بود و با رای تنهــا 50.58 درصد از رای دهندگان، کبک بخشی از کانادا باقی ماند. حال در صورت تشکیل دولت اکثریت توســط حزب کبکی، حتی اگر وی در تمام ایام مبارزات انتخاباتی انکار کند، مهم ترین دستور کار خانم ماروآ برگزاری رفراندوم سوم می بود تا به رویای طوالنی خود و همفکرانش از 50 ســال پیش تا کنون جامه عمل بپوشاند. این همان خطری است که تام مولکیر، رهبر حزب NDP که خود به عنوان یک کبکی، مدت ها با جدایی طلبان این استان در چالش بوده، هفته قبل از آن به عنوان بزرگ ترین خطر به قدرت رسیدن دولت اکثریت خانم ماروآ از آن یاد کرد. اما رویای خانم ماروآ و دوســتانش که برای بسیاری از کبکی ها کابوس محسوب می شود عمال به کابوس وی هم تبدیل شد و شاید این تنها وجه مشــترک وی و بسیاری از مخالفانش در کبک باشد: کابوس رفراندوم. رهبر لیبرال ها از همین نقطه ضعــف خانم ماروآ یعنی ناتوانــی وی در رد کامل موضوع رفراندوم در حالی که نظرســنجی ها نشان

متمایزکننده پیشتر مطرح شده، خود را مجددا به صدر جدول بازگرداند.

تالش خانم ماروآ رهبر حزب کبکی و نخست وزیر دولت موقت این اســتان از زمانی شدت گرفت که نظرســنجی ها نشــان دادند حزب لیبرال به رهبری فیلیپ کویار، اندکی از دیگر احزاب پیشی گرفته و احتمال می رود پیروز انتخابات باشد. اگر چنین اتفاقی می افتاد که افتاد، به معنای یک شکست فاجعه آمیز و پایان عمر سیاسی خانم ماروآ تعبیر می شد که پیروزی نسبی انتخابات گذشته را به امید دستیابی به دولت اکثریت، با شکســت معاوضه کرده است. به همین دلیل وی همه اندوخته های ماه های گذشته را به میدان

آورده تا شاید نظر رای دهندگان را تغییر دهد. ماروآ می دانســت کــه وی با توجه به شــعارها و برنامه های اعالم شده بعید است بتواند رای سبد خود را چندان افزایش دهد و بیشــتر امیدش به این بود که با فشــار به رهبر حزب رقیب و زیر سوال بردن وی، جلوی افزایش رای او را بگیرد. در این مســیر و برای کاهش آرا حزب لیبرال، حتی مدتی مانده به انتخابات، از ســوی مسئوالن PQ چنین مطرح شد که دانش جویان انگلیسی زبان مونترال که از استان های دیگر آمده اند می خواهند رای دزدی! کنند. رســانه ها هم گزارش هایی مبنی بر سخت گیری های غیرطبیعی در شناســایی شهروندان این استان منتشر کردند که واکنش مســئوالن اســتان را به دنبال داشت. چنین مواردی چندان ســابقه نداشته و نشان می داد حزب کبکی در نظر داشــت از هر ابزاری برای کاهش آرا رقیب خود اســتفاده کند. جالب اینجاست که حتی برخی دانشجویان که در انتخابات قبلی کبک شرکت کرده بودند این بار با جواب منفی روبرو می شدند. این در حالی بود که بخش قابل توجهی از پیروزی خانم ماروآ در انتخابات گذشته را می بایست مدیون حرکت های اعتراضی دانشجویان در مخالفت با برنامه دولت لیبرال استان در افزایش شهریه های تحصیلی دانست. در واقع ماروآ که پیروزی اش را تا حد زیادی باید مدیون جنجال های همین دانشجویان می دانست از ترس اینکه موج جدیدی این بار برعلیه وی شکل بگیرد، خواست از قدرتش برای محدود کردن رای

مخالفان استفاده کند. با این حال آخرین مناظره تلویزیونی 4 رهبر احزاب شرکت کننده در انتخابات استان کامال مشخص کرد که از نظر رهبران، چه کســی بیش از همه شــانس پیروزی دارد وقتی که تقریبــا تمام زمان مناظره به حمله ســه کاندیدای غیرلیبرال، بــه رهبر لیبرال ها

اختصاص یافته بود. فیلیپ کویار، رهبر جدید لیبرال ها که زمان بســیار

می دادنــد بیش از دو ســوم کبکی ها از چنین امری استقبال نمی کنند به عنوان یک عامل فشار بر وی و یک پارامتر تاثیرگذار بر افکار عمومی رای دهندگان اســتفاده کرد و با بزرگ و نزدیک نشان دادن خطر پیروزی PQ توانست یک موج عظیم انسانی بر علیه این حزب به راه بیاندازد و تعداد زیادی از کسانی که تا کنــون رای نمی دادند را به پای صندوق های رای بیاورد. از سوی دیگر با همین استراتژی، وی توانست تعدادی از هواداران PQ را که نمی خواستند با رای به دیگر احزاب، به حزب محبوب خود خیانت کنند و از سوی دیگر حاضر نبودند برنامه های پرمناقشه خانم ماروآ را تایید کنند خانه نشــین ســازد تا در روز انتخابات با عــدم حضور در پای صندوق های رای، ســبب کاهــش کرســی های PQ شــوند.

کثیف ترین مبارزات انتخاباتی تاریخ کبک!مبارزاتی که خیلی سریع و بدون آمادگی های مرسوم، حداقل از نظر افکار عمومی اســتان، آغاز شده بود نمی توانست عادی باشــد. یک وجه غیرعادی این مبارزات این بود که از همان آغاز ســهم عمده ای از مبارزه، نه به توصیف برنامه ها و نقاط قوت خود بلکه به بــر آفتاب افکندن ضعف های حریف اختصاص یافتــه بود. این حقیقت به ویژه در اولین مناظره میان کاندیداها نمود یافت که رهبران احزاب می کوشیدند خود را از مواضعی که به مسائل شخصی و فردی آنها می پرداخت دور کنند. اما هر چقدر تاریخ انتخابات نزدیک تر می شــد خویشتن داری ها کاهش بیشتری می یافت و بازار تهمت و افشاگری داغ تر می شد. در این عرصه شاید بیش از همه رفتارهای حزب کبکی نمود داشت تا با بازگشت به موضوعات جنجالی و

بخــش قابل توجهی از پیروزی خانم ماروآ در انتخابات گذشــته را می بایســت مدیون حرکت های اعتراضی دانشــجویان در مخالفت با برنامه دولت لیبرال استان در افزایش

شهریه های تحصیلی دانست

parnianmagazine.com

موضوع ماه26فروردین 1393. شماره 21

Page 27: Parnian 21

کوتاهی اســت به این سمت رسیده در مناظره های اخیر موفق نشان داد و به خوبی توانست از گذشته خود دفاع کند و از موضوعات مناقشه برانگیز و برخی نقاط تاریک در گذشته حزب، فاصله بگیرد. وی با استدالل های محکم در نقطه ای کامال مخالف خانم ماروآ ایستاده بود و مثال برخالف وی، چند فرهنگی و چند زبانی در کبک را ســبب ایجاد فرصت های بیشتر برای شــهروندان این استان دانست. نکته ای که کامال در تضاد با سیاســت های PQ در تصویب قوانین برای اســتفاده اجباری از زبان فرانسه است. در کنار اینها، استراتژی عمومی تبلیغاتی لیبرال ها در برجسته کردن مخاطراتی که بحث خدامختاری کبک می تواند به دنبال داشــته باشد نیز عامل دیگری در

موفقیت این حزب بوده است.اما در هفته آخر مبارزات که با شــدت گرفتن تب انتخابات و مشخص شدن نتایج برخی نظرسنجی ها معلوم گشت PQ با شیبی تند در حال سقوط است تیر خالصی بــه اعتبار حزب وارد شــد؛ زمانی که گزارش هایی از تالش شوهر مرموز خانم ماروآ برای دریافت کمک های مالی خــارج از قانون، از برخی شــرکت های معتبر مطرح شــد. خانم ماروآ تالش مضاعفی برای خروج از بحران کرد اما عمال نتیجه

زیادی عایدش نشد.

و نتیجه...در غروب هفتم آوریل، با پیروزی قدرتمندانه لیبرال ها و تشکیل دولت اکثریت، پایانی کمیک برای تراژدی شکست رهبر PQ رقم خورد. خانم ماروآ که حتی نتوانست از حوزه رای گیری خودش به مجلس راه یابد بیش از هر زمان دیگری متوجه خســارت های وارده به حزب شــد. حزبی که بیــش از هر زمان دیگری دچار دودســتگی و تشتت شده است و به زمانی دراز برای ترمیم و بازگشــت به جایگاه خود زمان الزم دارد. البته عجله ای در کار نیست چون آنها حداقل برای 4 سال دیگر و پایان این دوره لیبرال ها

.فرصت برای بازنگری خود دارند

ماروآ می دانست که وی با توجه به شعارها و برنامه های اعالم شــده بعید است بتواند رای ســبد خود را چندان افزایش دهد و بیشتر امیدش به این بود که با فشار به رهبر حزب رقیب و زیر سوال بردن وی، جلوی

افزایش رای او را بگیرد

parnianmagazine.com

موضوع ماه27 April 2014 . No21

Page 28: Parnian 21

یادآوری: این مطلب قبــل از اعالم نتیجه انتخابات هفتم آوریل نگارش یافته است.

به دســت گرفتن قدرت و تشــکیل دولت توسط حزب کبکی ، پیشــنهاد تغییر در چارت آزادی ها و مطرح نمودن دوباره سوورانیته و استقالل کبک سبب برانگیختن موجی از مباحث و در عین حال نگرانی درمورد شیوه لباس پوشیدن در ادارات و سازمان های دولتی کبک شــد. در این میان، مباحث مطرح شده نشــان می داد که ممنوعیت حجاب برای خانم های مسلمان دلیل اصلی تغییرات پیشنهاد شده بوده است. البته در این ارتباط، روند رو به افزایش تعداد مهاجرین از کشورهای مسلمان به استان کبک و افزایش بانوان با حجاب اسالمی در بعضی از سازمان های بهداشتی، دولتی، خصوصی و تجاری نیــز از جمله عواملی بودند که می توانستند به درک علت این پیشنهادات کمک نمایند. از طرف دیگر، مشکالت اقتصادی در پیش روی این دولت، قادر نبودن عمل به وعده های انتخاباتی و دلسرد شدن بســیاری از طرفداران هم ایجاب می نمود تا موضوع دیگری مطرح گردد که شاید بتواند نظرها را با انحراف از مشکالت اصلی به سوی جایگزینی هر چند توهمی جلب نموده و عامل نزدیکی آرا و جذب نظرات متفرق ساکنین این استان گردد. با توجه به این که ایده اصلی این حزب بر مفهوم ســوورانیته برای کبک شکل گرفته، این نوشتار بر آن است که با مروری تاریخی و اجمالی بر شکل گیری این خواسته، به بررسی کوتاه دیدگاه های

حزب کبکی و مخالفین آن بپردازد.

مروری تاریخیاگر بخواهیــم ریشــه های ملی گرایــی کانادائیان فرانســوی زبان را مورد بررســی قــرار دهیم، الزم است به کشف کانادا توسط ژاک کقتیه فرانسوی در ســال 1534 اشاره نماییم. در واقع، پس از جابجایی قدرت از دســت فرانسوی ها به نیروهای بریتانیایی انگلیسی زبان، تاریخ کانادا شاهد مبارزات گوناگون فرانســوی زبانان در طی قرون بعدی بوده است. در این میان، به جنبش وطن پرستان یا پتریوت کبک در آغاز قرن نوزدهم می توان اشاره نمود که با پایه گزاری حزب کانادائی توســط فرانســوی زبانان کانادائی همراه می گردد. وجه مشخص این حزب، مقاومتی بارز در مواجهه با سیاســت های حزب محافظه کار بریتانیا بود. پس از شکســت تاریخی این گروه در شورش های سال های 1838 و 1839، قانون اتحادیه در سال 1840 به اجرا در می آید. قانون مذکور نظامی مستقر می نماید که هدف آن جذب فرهنگی و زبانی کانادائی های فرانسوی زبان در فرهنگ بریتانیا می باشد. در این مقطع است که دوره تاریخی ادامه حیات کبک با ارشاد کلیسای کاتولیک و در جهت حفظ فرهنگ

شــکل گیری بررســی سوورانیته در کبک

دکتر وحید الدین نمازیVahid Namazi

parnianmagazine.com

موضوع ماه28فروردین 1393. شماره 21

Page 29: Parnian 21

فرانســوی زبانان شکل می گیرد. این گروه، عالوه بر افزایش رشد جمعیت، در مقابل سیل ورود مهاجرین بریتانیایی خونسردانه و منفعالنه عمل می کنند. جمعی از ایشــان به دنبال دستیابی به امنیت شغلی و حفظ فرهنگ خود، کبک را ترک می نماینــد. این اقدام، مبنای ایجاد کبکی های برون مرز و ظهور جنبش های مستمر مقاومت در نواحیی نظیر فلوریدای امریکا، شــمال انتاریو، پرری و غرب کانادا می گردد. بدین ترتیب، این ملیون برون مرزی، از سال 1881، سعی به ارتقای فرهنگ کبک تحت نام جامعه ملی آکادی

می پردازند. درعین حال، به نظر می رســد که روند درخواست ســوورانیته در مقطع تاریخی اخیر کبک، ریشه در شــکل گیری انقالب آرام دارد که از سال های 1960 آغاز می گردد. در واقع، در این ســال ها حرکت های اســتقالل طلبانه ای با زمینه های ایدئولوژیکی عمدتا سوسیالیســتی پا به عرصه سیاسی کبک می گذارند. بــرای مثال، اولین ســازمانی که هدف مشــخص استقالل کبک را دنبال می کند در سال 195۷ به دست ریمونــد باربو و به نام آلیانس لورانســین پی ریزی

می گردد. در شــروع ســال 1960 گردهمائی برای استقالل ملی و جنبش سوسیالیست برای استقالل بنیان گزاری می شوند که از درون همین حرکت های با خمیرمایه های عقیدتی چپ، جبهه افراط گرای آزادی کبک در سال 1963 متولد می گردد که راهکار کاربرد خشونت را در نیل به هدف استقالل کبک مورد نظر قرار می دهد. اگر به بستر تاریخی این مقطع هم نگاه شود، مال حظه می شــود که بسیاری از مستعمرات پیشــین اروپایی همچون الجزایر، کنگو، ســنگال، جامائیکا و کامرون نیز به اســتقالل می رسند و آثار نویسندگانی همچون کارل مارکس، فرانتس فانون وآلبرت ممی در جهت دهی فکری فعالین سیاســی آن دوره محتمال بی تاثیر نبوده اند. درست در همین زمان اســت که شارل دوگل، رئیس جمهور فرانسه و اعطاکننده استقالل به ملت الجزایر، هم درتابستان 196۷ به کانادا ســفر نموده و در سخنرانی معروف و تاریخی اش در بالکن شــهرداری مونترال، شعار زنده باد کبک و سپس زنده باد کبک آزاد را سر می دهد که این عمل سبب آزردگی خاطر شدید دولت فدرال می گردد بطوریکه وی ناچار می گردد که سفرش را نیمه کاره رها نموده و کشور را ترک نماید. از طرف دیگر، در پائیز همان سال، رنه له وک که پیشتر بعنوان عضو حزب لیبرال محســوب شده و حتی به مقام وزارت هم رســیده بود پس از اینکه مجمع عمومی حزب از بحث درباره سوورانیته امتناع می ورزد، اقدام به ترک حزب و تشکیل جنبش سوورانیته-مشارکت به منظور متحد ساختن نیروهای هوادار سوورانیته می نماید. وی در این امر موفق شــده بطوریکه در ظرف یکســال پس از آن تاریخ با پیوستن چند تن از جنبش های اســتقالل طلب، حزب کبکی تاسیس

می شود. حادثه مهمی که در ایــن مقطع رخ می دهد مربوط به وقایعی می شود که به بحران اکتبر در سال 19۷0 شهرت یافته است. در این وقایع، جبهه آزادی کبک که قبال به ســمت گیری خشونت آمیز آن اشاره شد اقدام به ربــودن مقامات دولتی کبــک در مونترال می نماید. این جبهه از ســال های 1963 تا 19۷0 به اعمالی از قبیل بمب گزاری در ساختمان بازار بورس اوراق بهادارمونترال، ادارات دولتی و نظامی، راه آهن، شهرداری و بویژه صندوق های پستی واقع در ناحیه مرفه و انگلیسی زبان وست مونت، دستبرد به بانک ها و دزدیــدن چندین تن دینامیت از مناطق صنعتی و نظامی دســت می زند. این عملیات بــا ربودن

شارل دوگل... در سخنرانی معروف و تاریخی اش در بالکن شهرداری مونترال، شعار زنده باد کبک و ســپس زنده باد کبک آزاد را سر می دهد که این عمل ســبب آزردگی خاطر شدید دولت

فدرال می گردد

parnianmagazine.com

موضوع ماه29 April 2014 . No21

Page 30: Parnian 21

جیمز کراس، کمیسیونر تجارت بریتانیا و بویژه پیر لپورت، وزیــر کار دولت در حالیکه با برادرزاده اش در چمن جلوی منزل مشــغول بازی فوتبال بوده و چندی پس از مفقود شــدن، جنازه اش پیدا می شود تکمیل می شود. به دنبال این رخدادها و درخواست ربرت بوراســا، نخســت وزیر کبک، و ژان دراپو، شــهردار مونترال، و همزمان با نخست وزیری پیر ترودو،حکومــت نظامی در مونترال برقرارشــده و

صدها نفر دستگیر می گردند. اگر چه این اقدامات ســبب شــد که خطر حمایت از جریانات خشونت گرای جدائی طلب که توانسته بودند در مدتی حدود 10 سال جای پایی پیدا کرده بودند خنثی شود، با این حال، حمایت از جنبش های جدائی طلب غیرخشونت گرا افزایش می یابد تا آنجا که حزب کبکی موفق می گردد در انتخابات ســال 19۷0 برای نخســتین بار به ۷ کرسی درمجمع ملی

دســت یافته و سپس در انتخابات 19۷6 با دستیابی به ۷1 کرسی، حائز اکثریت انتخابات در مجمع ملی گردد. قابل توجه اینکــه در ایام مبارزات انتخاباتی، این حزب از هدف سوورانیته-مشارکت در صورت پیروزی در انتخابات چشم پوشی می کند. معذلک، با بدست گرفتن قدرت این موضع به کناری نهاده شده و در 20 می 1980 اقدام به رفراندم سوورانیته می نماید که با پاسخ منفی در حدود 60 درصد از رای دهندگان مواجه می گــردد. در عین حال، در انتخابات 1981، این حزب با درصد بیشــتری از آرا و دستیابی به 80 کرسی در مجمع ملی مجددا تشکیل کابینه داده بدون اینکه دیگر موضوع سوورانیته را مد نظر قرار دهد. پس از آن رنه له وک در سال 1985 بازنشست شده و درســال 198۷ فوت می نماید و در ســال 1985،

انتخابات به پیروزی حزب لیبرال می انجامد.در این زمان باید اشــاره نمود که در ســال 1990 از همراهی بعضی از نمایندگان کبک در احزاب لیبرال و محافظه کار پیشــرو، حزبی با عنوان بلوک کبکوا درعرصه انتخابات فدرال شــکل می گیرد که هدف اصلی آن کمک به پیشبرد سوورانیته درسطح فدرال و کمک به جدایی کبک از کانادا پس از برگزاری یک رفراندم موفقیت آمیز می باشــد. بلوک موفق می شود با رهبری لوسین بوشارد درانتخابات فدرال در سال 1993، 54 کرسی از ۷5 کرسی کبک را بدست آورده و نیز عنوان اپوزیسیون رسمی در سطح فدرال را از آن خویش سازد. از طرف دیگر، حزب کبکی در کبک موفق می گردد در انتخابات سال 1994 با کسب آرای حدود 45 درصد رای دهندگان و با رهبری ژاک پاریزو بار دیگر تشکیل کابینه دهد. آخرین تالش این حزب برای رفراندم سوورانیته در سال 1995 انجام می شود

که با اختالف بسیار اندکی به شکست می انجامد.

اهداف سوورانیته از دیدگاه حزب کبکی ســایت رســمی حزب کبکی به معرفی سوورانیته

می پردازد که اجمالی از آن بدین شرح است:ظرفیتی برای یک ملت تا تصمیمات مربوط به خودش را در کمال آزادی بگیرد، بازتعریف پایه های دموکراسی و مدرن نمودن سیســتم سیاســی خود، بازنمودن تمام افق های خود و مورد شناســائی قرارگرفتن در جهان به عنوان کبکی، با اتکا بر هیدروالکتریسیته از واردات نفت رها شده و به انتخاب محیط و توسعه پایداردست یابد، استرداد پول خود با داشتن تنها یک اظهارنامه مالیاتی، یک وزارت بهداشت و یک وزارت دارائی، باز سرمایه گذاری مالیات بر اساس انتخاب

در ســال 1990 از همراهی بعضی از نمایندگان کبک در احزاب لیبرال و محافظه کار پیشرو، حزبی با عنوان بلوک کبکوا درعرصه انتخابات فدرال شکل می گیرد که هدف اصلی آن کمک به پیشبرد سوورانیته درسطح فدرال و کمک بــه جدایی کبک از کانــادا پس از

برگزاری یک رفراندم موفقیت آمیز می باشد

parnianmagazine.com

موضوع ماه30فروردین 1393. شماره 21

Page 31: Parnian 21

و ارزش های خویش بطوریکه پول کبکی ها صرف غنی شدنشان شود، انتخاب عدالت اجتماعی، مراقبت از کارکنان فصلی و حمایت از کارکنان خود توسط تنها یک قانون و به منظور برابری دستمزد، اطمینان از روابط برابر با ملل اولیه، پذیرش و جا انداختن بهتر مهاجرین در یک فرهنگ مشترک، ایجاد یک کشور فرانسه زبان در امریکا بدون پیچیدگی و ترس از آینده زبانی، صحبت با دنیا از طرف خود و تصمیم گیری درباره سیاســت خارجــی و روابط برابــر با دیگر کشورها، مذاکرات تجاری منطبق با شرایط و به نفع خود، آزادی از هزینه های سلطنت و مدرنیزه نمودن نظام سیاسی، ثبت دستاوردهای علمی و سیاسی بنام خود، مجال ظهور در همه عرصه ها برای ساخت جهانی که بجای یکسان سازی، گوناگونی فرهنگی و زبانی را ارج بگــزارد، خروج از چندفرهنگی تحمیلی کانــادا که ظرفیت های دفاع از هویت و فرهنگ ملی در نهادهای مان را به مخاطره انداخته و مانع شده که انتخاب های خود همچون جامعه

فرانسوی زبان و الئیک را برقرار سازیم.

دیدگاه مخالفین سوورانیتهمخالفین سوورانیته نیز به ادله ای تمسک ورزیده اند. برای مثال، ملــل اولیه کانادا اســتدالل می کنند که اولویت و تقدم در تملک سرزمین و قوه قانون گذاری به آنها اولویت بیشــتری از کبک در برخورداری از حق خودگردانی اعطا می کنــد. یا اینکه یک کبک مستقل چگونه می خواهد به معاهداتی که پیشتر بین ملل اولیه و حکام فرانسوی و بریتانیائی منعقد شده و پس از آن نیز از جانب دولت فدرال کانادا رعایت گردیده وفادار باقی بماند، و بعالوه چرا این حق برای دیگر اقوام کانادا وجود نداشــته باشد. همینطور در نامه سرگشــاده ای که به امضای جمعی و از جمله لوسین بوشــار در19 اکتبر 2005 منتشر می گردد از همگی سیاستمداران، روشنفکران، رهبران سندیکاها، هنرمندان، تجار و همه آنهایی که دوستدار کبک بوده و خواهان آینده ایی کامروا برای این جزیره کوچک فرانسه زبان در امریکا هستند، با توجه به پیری و کاهش جمعیــت، رقابت جهانی و موانع اقتصادی در پیش رو، دعوت می شود تا به سه نکته مهم توجه نمایند: روشن بینی و اسیر توهم نشدن، مسئولیت پذیری و همه بارها را بدوش دولت ننهادن، و آزادی و جرات اندیشیدن درمسیری غیر از آنچه که در طول 40 سال

گذشته واقع گردیده است.از نکاتی که بنظر می رســد الزم اســت مورد دقت

نظر قرار گیرد تناقضی است که در بعضی از اهداف ســوورانیته در ارتباط با یکدیگر وجود دارد. حزب کبکی از طرفی تمایل دارد جامعه ای بسازد که در آن به گوناگونی فرهنگی و زبانی ارج گذاشته شود و از طرف دیگر با تحمیلی نامیدن چندفرهنگی کانادا و مخالفت با آن می خواهد جامعه ای الئیک که دارای یک فرهنگ و یک زبان مشترک است بنا نموده و اقدام به پذیرش مهاجرین و جذب ایشان در آن بنماید. این موضع صریح و روشــن حزب مذکور به این معنی اســت که دیگر چندفرهنگی یک ارزش و گنجینه محسوب نگردیده و باید مهاجرین کبک خود را آماده سازند تا به محض ورود با ارزش های فرهنگی که از ابتدای تولد با آن رشد یافته اند وداع نمایند. در واقع، در حالیکه در دهه های گذشته بسیاری از پناهندگان سیاسی و اجتماعی تمایل داشتند به دلیل آزاداندیشی و جو آزادتر سیاســی و فرهنگی کبک در مقایسه با سایر استان ها روی به این استان آورند، عملی شدن اهداف سوورانیته معرفی شده توسط حزب کبکی این خطر را خواهد داشــت که نه تنها اســتقبالی از مهاجرت به کبک صورت نگیرد، بلکه قبلی ها هم به فکر مهاجرت مجدد بیفتند. بدیهی است که پیامدهای این روند وسیع تر از این مختصر بوده که سعی خواهد .شد تا در فرصت های بعدی بدان پرداخته شود

مآخذ و منابع:Front de libération du Québec, http://en.wikipedia.org/wiki/Front_de_lib%C3%A9ration_du_Qu%C3%A9bec.Namazi, V. (2011). Les trajectoires de l’immigration de l’intégration professionnelle des immigrants iraniens travaillant comme chauffeurs de taxi à Montréal, Thèse de doctorat, Université de MontréalOctober Crisis, http://en.wikipedia.org/wiki/October_Crisis.Pour un Québec lucide, http://classiques.uqac.ca/contemporains/finances_publiques_qc/manifeste_qc_lucide.pdf

ملل اولیه کانادا اســتدالل می کنند که اولویت و تقدم در تملک ســرزمین و قوه قانون گذاری به آنها اولویت بیشتری از کبک در

برخورداری از حق خودگردانی اعطا می کند

parnianmagazine.com

موضوع ماه31 April 2014 . No21

Page 32: Parnian 21

این نوشــتار در حالی نوشــته می شود که شمارش معکوس برای انتخابات اســتانی کبک شروع شده اســت. ماراتونی نفس گیر که هر روز شگفتی های تازه ای می آفریند. از بسیاری جهات انتخابات پیش رو که در ۷ آوریل 2014 برگزار می شــود یکی از مهم ترین اتفاقات سیاسی این استان در سال های اخیر به شمار می رود که نتیجه آن می تواند تاثیر زیادی بر جنبه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این

استان داشته باشد.در ســال 2012 پارتی کبکــوا با بهــره گرفتن از اعتراض های دانشجویی و سوار شدن بر موج شایعات و تبلیغات منفی که حزب لیبرال را در موضع ضعیفی قرارداده بود به صورت دولت اقلیت به قدرت رسید. البته این حزب امید زیادی داشــت که بتواند دولت اکثریت را از آن خود کند ولی موفق نشــد و از آن زمان همواره بر آن بوده است تا در فرصت مناسب انتخابــات مجدد برگزار کند تا به اکثریت مورد نظر

خود دست یابد.در طــول این مــدت پارتی کبکــوا در جامه عمل

پوشــاندن به بســیاری از وعده های انتخاباتی خود بخصوص در زمینه های اقتصادی موفقیت چندانی کسب نکرده است اما به جای آن سه گام خطرناک برداشته است تا بستر مناسبی برای کسب آرای بیشتر فراهم کند. تالش پارتی کبکوا از سال 2012 بر این بوده که از طرفی با طرح مسائل جنجال آفرین مانند قانون های ســخت گیرانه درباره زبان فرانسه )قانون 101(، الیحــه ارزش های کبک و نیز تاکید بر ایجاد کشور مستقل کبک و برگزاری رفراندوم از طرفی به جلب نظر رای دهنده های سنتی این حزب بپردازد و از طرف دیگر فضایی کامال دوقطبی در جامعه ایجاد کند که البته در ایــن زمینه ها تا حدودی موفق بوده اســت اما اثراتی که طرح های اخیر بر جامعه داشته بسیار نامطلوب بوده و بخصوص خشونت و تنش را در جامعه گسترش داده است و حتی رکود اقتصادی و نگرانی صاحبان مشاغل شده است. تا جایی که در روزهای اخیر پارتی کبکوا به صورت کامال واضحی از مواضع تند و افراطی خود کوتاه آمده و سعی کرده تا تمرکز خود را بر مســائل اقتصادی قرار دهد و از

بحث های جنجال برانگیز فاصله گیرد.اما نکته بارز و قابل توجهی که در انتخابات اخیر به چشم می خورد توجه خاص اقشار جوان تر جامعه و دانشــجویان و نیز مهاجران به ایــن انتخابات و حساســیت آنها به نتایج آن است. این نکته تفاوت اصلی انتخابات گذشته با انتخابات هفتم آوریل است. در انتخبات گذشته با این که مهاجران و نسل جوان بخش بســیار مهمی از واجدین شرایط رای دادن را تشکیل می دادند به نظر می رســید توجه زیادی بر احزاب شرکت کننده و سرنوشت انتخابات نداشتند. اما به نظر می رســد نوعی جنبش دانشــجویی در انتخابات اخیر به جریان درآمده که قراراســت سهم مهمی در تعیین سرنوشت استان کبک در این برهه از

زمان داشته باشد.در روزهای اخیر ثبت نام دانشــجویان بخصوص دانشجویان غیرکبکی انگلیسی زبان برای شرکت در انتخابات به حدی زیاد بــود که دولت اقلیت را به شــدت نگران کرده و به واکنش واداشــت و باعث شد تا این دولت پا را از حداقل های قانونی که برای واجدین شرایط رای دادن تعیین شده فراتر بگذارد و ســعی کند با درخواست مدارک بیشتر، از شرایط اقامت دانشــجویان متقاضی شــرکت در انتخابات اطمینان حاصل کند تا به تعبیری از تاثیر »غیر کبکی ها« در انتخابات جلوگیری کند. ناگفته نماند این اقدام از طرف دیگر احزاب و همچنین اقشار مختلف جامعه

به شدت مورد انتقاد قرارگرفت.

نسل دومی هاو انتخابات کبک نشاط تهرانی

Neshat Tehrani

...اینجا همه احزاب شبیه هم هستند و هر کس روی کار بیاید فرق خیلی زیادی در

اوضاع ما نخواهد داشت...

parnianmagazine.com

موضوع ماه32فروردین 1393. شماره 21

Page 33: Parnian 21

اما در این نوشتار قصد این بود که به نقش جوانان ایرانی بخصوص نسل دوم مهاجر در انتخابات مورد بررسی قرارگیرد. متاسفانه در جامعه ایرانی مستندات خاصی که بتواند آمار درستی از تعداد و گرایش های سیاسی ایرانیان مقیم استان کبک به دست بدهد وجود ندارد و اطالعات موجود تنها برمبنای مشــاهدات پراکنده ارائه می شود اما از شواهد چنین برمی آید که ایرانیان بخصوص نسل جوان مانند خیلی از اقلیت های قومی برای شرکت در انتخابات عزمشان را جزم کرده اند و این بار کمی بیش از قبل درگیر مســائل روز جامعه شده اند. خیلی از ایرانیان با این که چندین دهه گذشته را در کبک به سر برده اند برای اولین بار تصمیم دارند رای بدهند. در این راستا با چند نفر از جوانان ایرانی مقیم مونترال صحبت کوتاهی داشتیم که به چکیده ای

از آنها در زیر اشاره می کنیم:امیر دانشــجوی ســال دوم رشــته اقتصاد که یازده ســال است در مونترال زندگی می کند می گوید »من فکر می کنم جوانان به این انتخابات خیلی بیشــتر از انتخابات قبل توجه دارند. به خاطر این که نسبت به مسائلی که مطرح شده خوشبین نیستند و آینده خود را در خطر می بینند. بخصوص ما به شــدت با ایده جدایی کبک از کانادا مخالفیم اما من و همساالن من اعتقاد داریم حزب لیبرال از نظر اقتصادی خوب عمل نکرده است. آنچه من در بین دوستان کانادایی خودم مشاهده کرده ام این است که بیشتر دوستان کانادایی من ترجیح می دهند رای خود را به حزب همبستگی کبک بدهند. البته این دوستان آگاه هستند که حزب همبستگی موافق استقالل کبک است اما زیاد نگران این مسئله نیستند به خاطر این که گمان می کنند حزب همبستگی این مسئله را در اولویت اهداف خود قرار نداده است. اما دوســتان ایرانی من همه قصد دارند به حزب لیبرال رای بدهند. خیلی ها را می شناسم که اولین بار است قصد دارند در انتخابات شرکت کنند و در انتخابات قبل اصال نه عالقه و نه انگیزه ای برای شــرکت در انتخابات یا کسب اطالع درباره احزاب نداشــتند اما امسال با جدیت پیگیر بحث ها و اخبار هستند و حتی خانواده های خود را تشویق می کنند تا برای جلوگیری از مشکالتی که باور دارند با روی کار آمدن پارتی کبکوا نصیب کبک می شود در انتخابات

شرکت کنند و به حزب لیبرال رای بدهند.ساناز 19 ساله و دانشجوی کالج می گوید: »خانواده من زیاد سیاسی نیستند در ایران هم سیاسی نبودند و عالقه ای به این مسائل نداشتند در ضمن اعتقاد دارند اینجا همه احزاب شبیه هم هستند و هر کس روی کار بیاید فرق خیلی زیادی در اوضاع ما نخواهد داشت

اما من حتما در انتخابات شــرکت می کنم و سعی می کنم پدر و مادرم را هم تشویق کنم در انتخابات شرکت کنند. من به حزب لیبرال رای می دهم چون بقیه احزاب با این که برنامه های اقتصادی بهتری دارند ولی هنوز بر جدایی کبک از کانادا تاکید دارند و من فکر می کنم این مسئله در سرنوشت من موثر است. من مونترال را بســیار دوست دارم و قصد ندارم در آینده به جای دیگری نقل مکان کنم اما متاسفانه فکر می کنم اگر پارتی کبکوا یا احزاب دیگر که طرفدار جدایی هستند به قدرت برسند و بخواهند کبک را مستقل کنند من چاره ای غیر از ترک کبک به نظرم

نمی رسد.«کیــان در مونترال به دنیا آمده و 18 ســال دارد و در این انتخابات »رای اولی« به حســاب می آید اعتقاد دارد شــرکتش در انتخابات زیاد فرقی نمی کند. او می گوید: »من در انتخابات شــرکت نمی کنم چون فرقی نمی کند. ما در منطقه ای زندگی می کنیم که همه انگلیسی زبان هستند و حزب لیبرال با درصد باالیی از »آرا پیروز می شود به همین دلیل فکر می کنم رای دادن یا ندادن من فرقی نمی کند ضمن این که راستش من فکر می کنم حتی حزب لیبرال با این که طرفدار جدایی نیست برنامه های اقتصادی خیلی قوی ندارند و در واقع من طرفــدار هیچ یک از احزاب موجود نیستم اما در بین دوستان ایرانی ام کسانی را می شناسم

که همه به حزب لیبرال رای می دهند.«از ســارا 20 ســاله در مورد دیدگاه و دانش سیاسی هم ساالن و دوستان ایرانی اش سوال می کنم که چنین پاسخ می دهد: »به نظر من دوستان من چه ایرانی و چه غیر ایرانی خیلی اطالع دقیق از سیاست و احزاب و مواضع آنها ندارند. در انتخابات اخیر هم خیلی تحت تاثیر تبلیغات کاندیداها قرار دارند مثال چند روز پیش که خانم داوید به دنشگاه آمده بود و سخنرانی کرده بود اغلب بچه ها تصمیم گرفتند به حزب همبستگی کبک رای بدهند. امروز که یکی از نمایندگان حزب لیبرال برای سخنرانی در دانشگاه حاضر شد خیلی از همان ها تصمیم گرفتند بــه لیبرال ها رای بدهند. به خاطر همین همه اعتقاد دارند مناظره آخر قبل از انتخابات خیلی مهم است. البته این بار دوستان من

خیلی بیشتر از قبل صحبت از رای دادن می کنند.به هر روی انتخابات هفتم آوریل اســتان کبک هر نتیجه ای که داشته باشد اثر آن در سرنوشت این استان و حتی تاثیر آن بر سایر استان های کانادا انکارناپذیر است. آنچه مشخص است در این انتخابات جوانان و مهاجران نقش به سزایی ایفا می کنند و آنها آینده این

.استان را رقم خواهند زد

نام در روزهــای اخیــر ثبت دانشجویان بخصوص دانشجویان برای انگلیســی زبان غیرکبکی شــرکت در انتخابات به حدی زیاد بود که دولت اقلیت را به

شدت نگران کرده...

parnianmagazine.com

موضوع ماه33 April 2014 . No21

Page 34: Parnian 21

مهتاب یک دختر زیبا و ناشنوای چهل ساله است که از پانزده سال پیش به کانادا آمده است. او می گوید که عاشــق کاناداست! مهتاب باسواد و اهل کتاب و جدول است. تا آخر دبیرستان را در مدرسه ناشنوایان تهران درس خوانده اســت و در ریاضیات و نقاشی همیشــه در کالس، بهترین نمره ها را داشته است. همچنین در شنای نوجوانان مدال نقره به دست آورده

اســت. مهتاب پس از فوت پــدر و مادر، با خواهر بزرگش به کانادا مهاجرت کردند. ســرمای کانادا و همه سختی های مهاجرت برایش در مقابل امتیازاتی که در زندگی در کانادا پیدا کرده است چیزی نیست: »من در ایران همیشــه تحت مراقبت بودم. از لحاظ قانونی هم گفتند مهجور هستم و اجازه ندارم خودم تنها به پولم دست بزنم یا تصمیم بگیرم. چون صرع

و بیماری روحی داشتم نباید تنها زندگی می کردم، همیشــه در کنار یکی از اعضای فامیل بودم. اجازه نداشــتم برای خودم بیرون بروم و آزاد نبودم تا هر لباسی را که می خواهم بپوشم. یکبار در خیابان حمله صرع به من دست داد و پس از بهوش آمدن، نفهمیده، روســری ام را باز کردم؛ مجبور شدم که یک ساعت کنار خیابان بنشــینم تا دختر دایی ام ماموران را قانع

من مهتابم و این قصه من استجز غذاها، همه چیز کانادا را دوست دارم!

گفتگوی میترا روشن با یک دختر ناشنوای ایرانی مقیم کانادا

در کانــادا از همه لحاظ آزاد هستم. خودم از کارت می کنم، اســتفاده بانکم

اجاره ام را می دهم...

میترا روشنMitra Roshan

parnianmagazine.com

قصه من34فروردین 1393. شماره 21

Page 35: Parnian 21

کند که من بیمار هستم و حتی ممکن است در حال حمله تشــنج صرع، به خودم ادرار کنم...در کانادا از همه لحاظ آزاد هستم. خودم از کارت بانکم استفاده می کنم، اجاره ام را می دهم و ... من با دوستان ناشنوایم در یک ساختمان بزرگ زندگی می کنیم. هرکدام برای خودمان یک ســوییت ساده اجاره ای با آشپزخانه و یک حمــام داریم. هفته ای یکی دو روز با خانواده ام هستم و بقیه را در خانه مخصوص ناشنوایان زندگی می کنم. همســایه ها از دوستانم هستند و دائم با هم حــرف می زنیم و به هم کمک می کنیم. در کبک دو زبان اشاره هست. یکی زبان اشاره انگلیسی و یکی فرانســه که با هم خیلی فرق دارند. من هردو را یاد گرفته ام ولی انگلیسی را بهتر می دانم. اگرچه بیشتر

دوستان صمیمی ام ناشنوایان فرانسوی زبان هستند.«مهتاب عاشــق گردش بیرون از خانه و پوشــیدن لباس های رنگ و وارنگ است: »خواهرهایم همیشه حتی در آخر هفته ها کار می کنند. ولی ناشــنواها و پیرهای بازنشسته بیکار هستند و من تقریبا همیشه با دوستان ناشنوایم بیرون می روم. فقط اگر هوا خراب باشد در خانه می مانیم و با اینترنت و اسکایپ حرف می زنیم. اینجا ناشنواهای هر محل، خودشان هفته ای یکبار در یک کافی شــاپ جمع می شوند. هفته ای یک روز هم در یک رستوران ارزان قیمت که غذای خوب دارد قرار می گذارند. ناشنواها اینجا بین پانصد تا هشتصد دالر ماهانه حقوق می گیرند. البته وسایلی مثل ســمعک یا تلفن مخصوص یا مترجم تلفنی یا حضوری برای ناشــنوایان مجانی است. ولی چون همه مســتقل زندگی می کنند کمک دولت صرف اجــاره خانه، غذا، مترو و اتوبوس و برق و اینترنت و ...می شود و برایشان دیگر پولی نمی ماند. اگر مثل من خوش شانس نباشند و خانواده ای نداشته باشند که به آنها کمک کند، در فقر زندگی می کنند. مخصوصا اگر همراه با ناشــنوایی، معلولیت دیگری هم داشته باشند. بعد هم اینجا اکثر ناشنواها بی سواد هستند و حتی الفبا یاد نگرفته اند! ولی اگر کامپیوتر داشته باشند می توانند با هم حرف بزنند. ولی بیشترشان حتی یک کامپیوتر قدیمی هم ندارند. من خودم یک کمی پول دارم. یکی از برادرهایم که در امریکاست هم به من کمک می کند. هرچه الزم داشته باشم برایم می خرد و

می فرستد. هرچند سال یکبار هم مرا به خانه خودش می برد. ناشــنواهای دیگر به من حسودی می کنند! مخصوصا چون خانه ام خیلی تمیز است یا وسایل خوبی دارم. می گویم خوب شما هم می توانید تنبل یا کثیف نباشــید! به جای اینکه پولتان را به سیگار و مشــروب و لوتو بدهید، برای خودتان چیزهای قشنگ بخرید! من خیلی کم دیده ام که یک ناشنوا کار کند. یعنی منظورم کار مرتب اســت وگرنه خیلی ها

از اداره پلیس به خانه ما زنگ زدند و گفتند که پرونده را بسته اند. حتی گفتند در این ماجرا تقصیر خود مهتاب

بوده و نباید به آن خانم اعتماد می کرده است!

گاه گاهی در مقابل مبلغی کم هرکاری که از دستشان بر بیاید را انجام می دهند. البته اگر کسی به آنها کار بدهد. بعضی ها هم به مردم کارت می فروشــند. از آن کارت هایی که رویش عالمت های زبان اشاره را

نوشته است.«از مهتاب می پرســم آیا بین خودش به عنوان ایرانی با بقیه ناشــنوایان کانادایی فرقی می بیند و او جواب می دهد: »مــن یک کمی جدی تر هســتم. آنها

parnianmagazine.com

قصه من35 April 2014 . No21

Page 36: Parnian 21

بیشــتر می خندند و شــوخی می کنند. از برخی شوخی هایشان مخصوصا اگر مودبانه نباشد خوشم نمی آیــد. دوســتانم مثل من خیلی تمیز نیســتند، دست هایشــان را مرتب نمی شویند و یا اگر چیزی روی زمین بیافتد برمی دارند و می خورند...من از کار غیر قانونی هم خیلی بدم می آید. اگر ببینم یکی سر دیگری کاله می گذارد یا مالش را برمی دارد، یا دروغ می گوید، خیلی عصبانی می شــوم! من یک مدت با یک خانم ناشــنوای انگلیســی زندگی می کردم که می گفــت خیلی مرا دوســت دارد و برای او، من با بقیــه دخترهایش فرقی ندارم ولی بعد از چند وقت همه قبض های خانــه و اجاره نامه را به نام من کرد و خودش هــم طال و جواهرهای یادگاری مادرم را از من قرض کرد و همه پول هایم برداشــت و برای ســه ماه به یک کشور دیگر رفت. من یکی دوهفته بــدون آب و غــذا در انتظار برگشــت او در خانه منتظرشدم و بعد به ســراغ خانواده ام رفتم و کمک گرفتم. با خواهرم به اداره پلیس رفتیم و از آن خانم شکایت کردم. آنجا به مترجم ناشنوایان پلیس هرچه می دانســتم را گفتم، مثل اینکه دختر این خانم )که ناشنوا هم نیســت( با من دعوا کرده و می گوید که طالهایم دست اوست و پس هم نمی دهد، خودش یک خانه در خارج شهر دارد و در آنجا مواد مخدر قایم می کند و پول می گیرد. یــا اینکه او و مادرش یکبار پول از جیب یکی از دوستانشــان برداشته اند. وقتی مترجم اینها را برای پلیس می گفت به من گفتند که مواظب باشم چون این جور افراد خطرناک هستند و باید دستگیر شوند. ولی بعد که به سراغشان رفتند نمی دانم چرا همه چیز تمام شــد. از اداره پلیس به خانه ما زنگ زدند و گفتند که پرونده را بسته اند. حتی گفتند در این ماجرا تقصیر خود مهتاب بوده و نباید به آن خانم اعتماد می کرده است! من برای دستبند و گردنبند جواهر مادرم خیلی گریه کردم ولی بعد سعی

کردم فراموش کنم و ناراحت نباشم.« از مهتاب می پرسم که چه چیز کانادا را خیلی دوست دارد و کدامش را اصال دوســت ندارد؟ در جواب می گوید: »آزادی زندگی در اینجا را خیلی دوســت دارم. دولت با ناشــنواها مهربان است. یک استقالل مالی، هر چند کم می دهند. اینکه می توانم با دوستان ناشنوایم به رستوران و پارک و کنسرت های مجانی خیابان برویم؛ -اینجا سالی یکبار فستیوال ناشنوایان است و ناشنوایان کشورهای دیگر هم می آیند و دور هم جمع می شــویم...- اما غذاهای کانادا را خیلی دوســت ندارم. مثل غذاهای ایران خوشمزه نیست. خوراکی هــای ایران را هیچ کشــور دیگری ندارد!

غذاهای اینجا یک نواخت است. برای سالمتی هم خیلی خوب نیســت. معده من حساس است و با غذاهای اینجا دلم درد می گیرد! خوشبختانه خواهر وسطی من که با او خیلی صمیمی هستم هفته ای یک روز را مخصوص من گذاشــته است! او به کارهایم می رسد، اگر دکتر یا کار اداری داشته باشم مرا بیرون می برد و اگر در خانه باشیم برایم غذاهای خوشمزه ایرانی درســت می کند و یک ظرف هم می دهد تا برای دوستان ناشنوایم ببرم! من عاشق دست پخت او هستم. یاد غذاهای خوشمزه مادرم می افتم. مثل او هم

موقع آشپزی برایم آواز می خواند!«مهتــاب در جواب اینکه آیا دلش می خواهد به ایران برگردد کمی فکر می کند و می گوید: »آره! ولی فقط بــرای یک مدت کوتاه! آنهم برای غذاها و میوه ها، و اینکه به شمال بروم و یاد بچگی هایم بیفتم و چند نفر از فامیل ها را ببینم. ولی اگر زیاد بمانم حوصله ام سر می رود. آخر در ایران حتی یک دوســت ناشنوا هم نداشتم. بعد هم ایران همه اش دعواست. مردم ناراحت و عصبانی هستند. من در روز باید چند تا دارو بخورم تا زنده بمانم. نباید عصبانی یا ناراحت شــوم چون تشنج بیشــتری می گیرم. ایران برای حال من خوب نیست. من چند سال پیش یک بار رفتم تا سهم ارثم را از خواهر کوچکم که در ایران است، بگیرم. شوهرش عصبانی شد و با من دعوا کرد! بعد هم گفت که آدم مهمی است و مرا به جایی می برد که اول معلوم شود من در کانادا چه کارها کرده ام. البته خانواده ام کمک کردند، وکیل هم گفت که چون مهجور هستم دادستان فورا می تواند پولم را پس بگیرد. با اینحال ما شکایت نکردیم و برادر و خواهرهای دیگرم کمک کردند و بیشتر پولم را برایم پس گرفتند. ولی چند ماه دعوا و گریه و اوقات تلخی داشــتم. خواهرم هم از آن روز

دیگر با من قهر کرده است.«از مهتاب می پرسم چه آرزو یا هدفی برای آینده دارد و او در جواب می گوید: »من خیلی دوست دارم کنار خواهر و برادرهایم باشــم و به آنها کمک کنم. من بخاطر بیمــاری ام نمی توانم ازدواج کنم و یا بچه دار شــوم. برای همین باید حتما با خانواده ام باشــم. با خواهر وسطی ام در کانادا قرار گذاشته ایم یک خانه خوب درست کنیم و وقتی پیر شدیم، برادرهایمان را که تنها و در کشورهای دیگر زندگی می کنند را اینجا پیش خودمان بیاوریم. دلم می خواهد یکبار دیگر مثل دوران کودکی همه مان دور هم جمع شــویم و همه

».سختی های سال های گذشته را فراموش کنیم

دیگر یکبــار می خواهد دلم همه مان کودکی دوران مثل دور هم جمع شــویم و همه سختی های سال های گذشته را

فراموش کنیم

parnianmagazine.com

قصه من36فروردین 1393. شماره 21

Page 38: Parnian 21

استخدام نیروی انسانی جدید هم به مانند بسیاری از امور دیگر در کانادا نیازمند توجه و دقت باال است. کارفرمایان می بایســت موارد مهمی را در پروســه اســتخدام از درج آگهی در وبســایت های کاریابی و ســایت های اجتماعی گرفته تا نحوه مصاحبه و انجام اقدامــات اداری رعایت کرده و قوانین مدون دولت های استانی و فدرال را در این ارتباط مد نظر

قرار دهند.رعایت برابری و تســاوی بین افــراد و اجتناب از برخورد های تبعیض آمیز در تمامی مراحل استخدامی از مواردی هســتند که در این مقاله به اجمال به آنها

پرداخته خواهد شد. صرف نظر از اینکه آیا کارفرمایان به دنبال بکارگیری فرد جدیدی برای سازمان خود بوده و یا قصد ارتقاء فردی از داخل شــرکت به شغل و مسئولیتی باالتر را دارند، می بایســت در تمامی مراحل استخدامی، اســتانداردهای دولت کانــادا در زمینــه برابری و تســاوی حقوق افراد یعنی قانون حقوق بشر کانادا Canadian Human Rights Act و قانــون

Employment Equity Act برابــری شــغلیرا رعایت نموده و از اینکــه در هیچ یک از مراحل استخدامی رفتاری تبعیض آمیز از طرف سازمان شان

اعمال نشده باشد، اطمینان حاصل نمایند.یازده محدوده تاکید شده در قانون حقوق بشر کانادا که به واسطه آنها احتمال اعمال تبعیض علیه نیروی

کار کانادایی وجود دارد عبارتند از: نژاد،

قومیت، رنگ پوست،

سن، جنسیت،

دین و مذهب، تمایالت جنسی،

وضعیت تاهل، شرایط خانوادگی،

معلولیت فیزیکی و حتی محکومیت کیفری که توسط دادگاه های کانادا به آن رسیدگی شده و فرد دوره تادیبی خود را طی

کرده باشد.بنابراین بر طبق قانون بســیار حائز اهمیت است که تمامی کارفرمایان کانادایی از اینکه ویژگی های فردی متقاضیان هیچ گونه تاثیری بر روی روند اســتخدام آنها نداشــته و با تمامی افــراد از رنگ ها، مذاهب، جنسیت ها و سنین متفاوت به طوری یکسان رفتار و تنها بر اساس میزان قابلیت ها و مهارت های شان مورد

سنجش قرار گرفته باشند، اطمینان حاصل نمایند.باید به این نکته نیز توجه داشت که مسئولیت هرگونه رفتار تبعیض آمیزی از طرف افراد یک بنگاه اقتصادی بر علیه فرد تازه استخدام شده و یا در حال استخدام نیز به عهده کارفرما بوده و طبق قانون، اوســت که

مورد مواخذه قرار خواهد گرفت.بدین صورت کارفرما موظف است در مواردی که فرد یا افرادی در درون ســازمان اقدام به رفتارهای تبعیض آمیز و بی احترامــی در هر یک از زمینه های یازده گانه ذکر شده، نسبت به افراد در حال استخدام می نمایند، ســریعا واکنش نشــان داده و با دخالت در این مــوارد نه تنها جلوی هرگونه فرق گذاری و

وظایف قانونی کارفرمایان در قبال کارمندان- بخش چهارم الزامات قانونی در روند استخدام نیروی کار محمد علی شاکرمی

Ali Shakarami

مســئولیت هرگونــه رفتار تبعیض آمیزی از طرف افراد علیه بر اقتصادی بنگاه یک فرد تازه اســتخدام شده و یا در حال اســتخدام نیز به

عهده کارفرما است

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی38فروردین 1393. شماره 21

Page 39: Parnian 21

تبعیض را بگیرد بلکه با خاطیان برخورد نماید.طبق قانون برابری و تســاوی کانادا و قانون تطبیق تکالیف Duty of Accommodate کارفرمایان برای رعایــت عدالت و انصاف ممکن اســت در مواردی مجبور به رفتاری متفاوت و غیر یکسان با متقاضیان مختلف گردند. به عنوان مثال درخواست انجام امتحان کتبی برای استخدام در یک شغل معین به طوری یکسان و از تمامی افراد متقاضی منصفانه نبوده و کارفرما می بایست به منظور ایجاد شرایطی یکســان، در مورد افرادی که دارای مشــکل بینایی هستند نوع دیگری از تســت و مصاحبه را تدارک ببیند. همچنین مطمئن شــوند که معابر ورودی و خروجی ســاختمان بنگاه اقتصادی شان برای افراد ســوار بر ویلچر هم امکانات الزم را داشته باشد. به این ترتیب و بر طبق این قانون، شانس استخدام برای همــه افراد اعم از معلول و غیــر معلول، زن و مرد، مسن و جوان، متاهل و مجرد یکسان بوده و همگی

از حقوق و شرایطی برابر برخوردار خواهند بود. البته قانــون تطبیق تکالیف کانــادا کارفرمایان را بصــورت صد در صد محدود نکــرده و چنانچه

شرکت ها برای تبعیت از این قانون دچار مشکالت تکنیکی و یا هزینه های باال و غیر پیشــبینی شده گردند دولت با ارائه کمک هــای مالی، آنها را در استانداردســازی مراحــل استخدامی شــان یاری

می کند.از طرف دیگر سازمان هایی که زیر نظر دولت فدرال کانادا )و نه تمام دولت های اســتانی( فعالیت دارند، حتی موظــف به رعایت الزامات بیشــتری در این خصوص بوده و به عنوان مثال می بایست در روند استخدامی خود شرایط و امکانات را برای افراد نابینا نیز فراهم نمایند. طبق قانون برابری شــغلی کانادا، سازمان های دولتی مرتبط با دولت فدرال موظف به ایجاد فرصت های شغلی مساوی برای بومیان اولیه کانادا، زنان، افراد دارای معلولیت جســمی و حتی )Visible Minorities( اقلیت های قابل تشخیص

در مقایسه با دیگران نیز می باشند. در مقاالت بعدی به دیگر الزامات کارفرمایان در روند

استخدامی افراد پرداخته خواهد شد.این نوشتار بر اســاس اطالعات سایت های رسمی

.دولتی در مارچ 2014 تکمیل شده است

و بــرای رعایت عدالت کارفرمایان انصاف ممکن است در مواردی مجبور به رفتــاری متفاوت و غیر یکســان با

متقاضیان مختلف گردند

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی39 April 2014 . No21

Page 40: Parnian 21

دوستانی می پرسند آیا هم اکنون زمان مناسبی برای خرید خانه در تورنتو )یا دیگر شهرهای ایرانی نشین کانادا( هست؟ آیا اگر صبر کنند قیمت ها پایین نخواهد آمد؟ عمدتا این پرسش را دو گروه از افراد مطرح می کنند. گروه اول کسانی هستند که می خواهند اولین خانه اشان را در کانادا خریداری کنند و خوب! اگر این احتمال وجود داشته باشد که قیمت خانه در ماه های آینده کاهش قابل توجهی داشته باشد ترجیح می دهند مدتی صبر کنند و با هزینه کمتری سراغ خانه بروند یا با هما میزان سرمایه، خانه بهتری تهیه کنند. گروه دوم کسانی هستند که به سرمایه گذاری در این عرصه فکر می کنند؛ به ویژه ایرانیان تازه وارد که فعال قصد اقامت ندارند و می خواهند با خرید یک خانه و اجاره آن، جای پایی در کانادا بازکنند و منبع درآمد و سرمایه ای برای خود تامین کنند. در اینجا سعی می کنم تا آنجا که سواد عمومی نویسنده از مطالعه

گزارش های مرتبط با این بحث اجازه می دهد به این پرسش پاسخ دهم.اول، آنچه در ادامه بیان می شود به عنوان موضوعات کلی و براساس نتایج تحلیل های اقتصادی کارشناسان است. بدیهی است که وضعیت قیمت ها در یک شهر یا یک منطقه خاص از آن شهر ممکن است تابع شرایط خاصی باشد که با فرمول های رایج و عمومی مطابقت نکند. مثال در چند سال اخیر، در مناطقی که در ناحیه تحصیلی اطراف دبیرستان ریچموندهیل قرار دارند قیمت خانه بسیار بیشتر از سایر نواحی این شهر افزایش یافته که دلیل آن، رتبه بسیار باالی این دبیرستان )اول در استان انتاریو و یکی از 5 دبیرستان کل کانادا( در آزمون های پایه است. به همین دلیل مثال اگر قیمت خانه در یک ســال آینده در کل ریچموندهیل کاهش یابد بعید است که در منطقه مرتبط با این مدرسه چنین اتفاقی بیافتد. این مثال را از این جهت بیان کردم که توضیح دهم آگاهی از مشــخصات ویژه هر منطقه مسئله بسیار مهمی است و در زمانی که قصد خرید دارید، دریافت مشاوره از فرد خبره و مورد

اعتماد ضروری است.دوم، تقریبا همــه اقتصاددانان کانادایی بر این نکتــه اتفاق نظر دارند که قیمت خانه در کانادا به طور غیر واقعی افزایش یافته و سایر شاخص های اقتصادی مرتبط )affordability، رقم بدهی عمومی، نرخ سرمایه گذاری شــرکت های بزرگ ســاخت مســکن در اجرای طرح های جدید، سهم هزینه های خانوار در مقایســه با متوســط قیمت خانه...( از این واقعیت حکایت می کنند که وضعیت مسکن یک دوران بازگشتی خواهد داشت و ایــن قیمت ها نمی توانند در این حد باقی بمانند و قطعا کاهش خواهند یافت. در واقع، این اقتصاددانان بر سر اصل موضوع اختالف ندارند بلکه اختالف بر سر این است که 1- این کاهش دفعی خواهد بود یا تدریجی و 2- رقم آن به شــکلی خواهد بود که به یک بحران در بازار مسکن )که می تواند به ایجاد بحران در سایر بازارهای سرمایه ای و مالی نظیر امریکا( منجر شود یا نه. اغلب تحلیل ها بر این موضوع متکی است که بعید است این کاهش شدید و توام با ایجاد فضای بحرانی شود چون هم دولت قبلی لیبرال و هم دولت محافظه کار به شکلی نسبتا خوب، با استفاده از ابزارهای

االن زمان مناسبی برای خرید خانه است؟از وبالگ مجید بسطامی

مجید بسطامی[email protected]

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی40فروردین 1393. شماره 21

Page 41: Parnian 21

مالی و سیاست گذاری از بروز چنین بحران احتمالی جلوگیری کرده اند. نمونه چنین ابزاری، محدودسازی شرایط پرداخت وام به خریداران اولین خانه از نظر

سقف زمان دریافت وام و پیش پرداخت است. ســوم، اما از ســوی دیگر گروه دیگری )عموما از غیراقتصاددانان و بیشتر فعاالن بازار خرید و فروش امالک( هستند که یادآوری می کنند چنین سخنانی تازگی ندارد و حداقل از پایان سال 2012 و در تمامی سال 2013 عده ای از خالی شدن حباب قیمت ها در بازار مسکن خبر می دادند درحالی که به غیر از چند مورد محدود مثال کاهش قیمت ها در بریتیش کلمبیا و یا توقف نصبی افزایــش قیمت ها در بازار کاندو در تورنتو، سال 2013 تقریبا تماما به افزایش قیمت گذشت به طوری که در پایان این سال به رکوردهای جدید در افزایش قیمت مسکن دست یافت. ضمن اینکه مثال اتفاقی که در بازار کاندو افتاد فاصله بسیار زیــادی با پیش بینی های اقتصاددانان داشــت که از یک افت قیمت حداقــل 6 درصدی خبر می دادند. این منتقدان معتقدند که افزایش قیمت منزل کماکان در ســال 2014 هم ادامه خواهد یافت حاال شاید با سرعت و شیب مالیم تر اما علل افزایش قیمت خانه سر جای خود است و چون این علت ها فعال هستند،

معلول ها هم به کار خود ادامه می دهند.چهارم، عمدتا دو عامــل را می توان موتور حرکت قیمت ها در سال های اخیر دانست که یکی فراگیرتر است و دومی، اگرچه محدود اما به شکلی که توضیح خواهم داد تاثیر خود را داشته است. عامل اول کاهش شدید نرخ بهره به واسطه بروز رکود اقتصادی از سال 2008 بوده که هم چنان از سوی بانک مرکزی کانادا در همان شرایط نگه داشته شده است. البته بانک های کانادایی به مرور و به ویژه برای وام های بلندمدت تر )که وام مســکن هم از آن گروه اســت( این نرخ را اندکی افزایش داده اند امــا چون کماکان نرخ بانک مرکزی بســیار پایین است در مجموع رویایی ترین نرخ های بهره در تاریخ کانادا برای وام مسکن چه در مورد نرخ شناور variable )که متناسب با افزایش یا کاهش نرخ پایه prime تغییر می کند( و چه ثابت fixed )که در یک بازه زمانی مشخص و توافق شده بین 3 تا 5 ســال، ثابت می ماند( در این چند ساله به

مشتریان پیشنهاد شده است. این نرخ های بسیار پایین سبب شده اند که پرداخت اقساط وام زیر 1500 دالر در ماه برای خریــد کاندو یا تاون هاس کامال عادی شود و چنین عددی، اجاره نشینی را برای کسانی که حداقلی از پس انداز برای خرید خانه داشــتند غیر منطقی جلــوه می داد و به هجوم متقاضیان از جمله زوج های جــوان و تازه مهاجران به بازار مســکن انجامید که نتیجــه اش داغ ماندن تنور قیمت ها بوده است. از ســوی دیگر نرخ بهره بسیار پایین، سبب شد که سپرده گذاری چه به صورت انواع حساب های

ســرمایه گذاری و چه در بازار سهام، از سود بسیار ناچیزی که عموما کمتر از نرخ تورم یا معادل همان بوده برخوردار شود که در مقابل متوسط سود بازار امالک، ضرر کردن محسوب می شود و به همین دلیل بسیاری از خانه دارها هم تشویق شدند که با خارج کردن سرمایه های خود از بانک ها یا بازار سهام )غیر امالک( از این نرخ بهره بسیار پایین بهره مند شوند و آپارتمان ها یا خانه های دیگری به قصد اجاره دادن و ســرمایه گذاری درازمدت تهیه کنند. خود همین فشار تقاضا، بر افزایش نرخ مسکن موثر بود. همه

حضور مهاجــران ثروتمند چینی و ایرانی و برخــی نقاط دیگر در شــهرهایی چون ونکوور، تورنتو و مونترال به شدت بر روی

بازار مسکن این شهرها تاثیر گذاشته است

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی41 April 2014 . No21

Page 42: Parnian 21

اینها به همان عامل اول یعنی پایین بودن نرخ بهره مربوط می شود.

پنجم، اما عامل دوم که بیشتر در شهرهای بزرگ کانادا موثر بوده اما موج آن به تدریج به شهرهای کوچکتر اطراف شهرهای بزرگ و سایر نقاط کانادا هم رسیده بحث مهاجرت اســت؛ هم مهاجــرت از خارج به داخل و هم مهاجرت بین استانی. در همه دهه اخیر و به ویژه در این 5-6 سال، حضور مهاجران ثروتمند چینی و ایرانی و برخی نقاط دیگر در شهرهایی چون ونکوور، تورنتو و مونترال به شــدت بر روی بازار مسکن این شهرها تاثیر گذاشته است. این وضعیت که خصوصا در مورد چینی هــا و ایرانی ها به دلیل وضعیت اقتصاد دولتی این کشورها توام با پول های بادآورده، فسادهای مالی و یا ارزش افزوده فراوان به دلیل افزایش غیرطبیعی قیمت در یک بخش یا تفاوت چشــمگیر نرخ ارز، به نوعی سرمایه داری نوظهور منجر شــده کامال مشهود است. مثال شما می توانید االن چینی هایــی را در تورنتو ببینید که از نظر طبقه اجتماعی تا دو دهه پیش حتی عضو طبقه متوســط قرار نمی گرفته اند اما به واسطه رشد سریع، غیرطبیعی و نامتوازن اقتصادی، با فروش یک خانه بزرگ پدری در پکن یا شانگهای، هم اکنون 2-3 خانه در تورنتو به صورت نقدی خریداری کرده اند. نظیر همین مثال ها را به فراوانی می توان در مورد ایرانی ها هم دید. توجه داشته باشید که مثال در مونترال، هر دو این ملیت ها، تقریبا تمامی ظرفیت ویزای ســرمایه گذاری استان کبک را تشکیل می دهند و خرید و فروش چند هزار

خانه در بازار نسبتا کوچک کانادا، تاثیری عظیم دارد. اما نباید پنداشــت که این موضوع فقط محدود به کسانی که با ویزای سرمایه گذاری وارد کانادا می شوند بوده است. برعکس، تعداد بسیار زیادی از کسانی که در چند سال اخیر با ویزای نیروی متخصص به کانادا آمده اند از نظر ســن و ســال، تخصص و موقعیت اجتماعی در شــرایطی بوده اند که امکان مالی برای خرید یــک خانه ولو کوچــک را در همان ابتدای ورود داشته اند و خیلی ها هم چنین کاری را به همان دلیلی که پیشتر بیان شد )نوعی سرمایه گذاری( انجام داده اند. به اینها باید طیف گسترده ای از سوری ها )و بعضا لبنانی ها( هم اشــاره کرد که به واسطه جنگ داخلی در این کشور به کانادا سرازیر شده اند و عموما از افراد طبقات متوسط به باالی این کشور بوده اند که درگیر اردوگاه های پناهندگان در کشورهای اطراف نشده اند. افزایش های عجیب و غریب در قیمت خانه به ویژه در برخی نقاط مطلوب تر زندگی در شهرهای ونکوور و تورنتو را باید حاصل همین عامل دومی یعنی حضور مهاجران ثروتمند دانست. در کنار اینها، باز به دلیل همان رکود پیشــتر مطرح شده، افزایش شدید نرخ بیکاری در برخی استان های ثروتمند کانادا و بازار کار بســیار موفق در برخی استان های میانی و غربی، ما با یک روند بســیار شــدید مهاجرت از اســتان هایی چون انتاریو و بریتیش کلمبیا به سمت استان های چون البرتا، ساسکاچوان و منیتوبا مواجه بوده ایم که قیمت خانه را در این استان ها هم افزایش داده است به ویژه که یک مهاجر دائم به این استان ها،

با فروش یک خانه متوسط یا آپارتمان در شهر قبلی، می توانســت یک خانه بزرگ در این شــهرها تهیه کنــد. با توجه به واقعیت های موجود، اگر چه روند مهاجرت بین استانی چون سال های گذشته و به ویژه فاصله 2010 تا 2012 نیســت اما با مراجعه مستقیم آن دسته از مهاجران نیروی متخصص که واقعا برای کار به کانادا می آینــد! این روند افزایش جمعیت و باال رفتن تقاضا برای مسکن در این استان ها متوقف

نخواهد شد.ششــم، به عنوان یک جمع بندی از مجموعه این بحث ها می توان باز به ســوال اول بازگشــت. آیا قیمت منــزل در کانادا بــه زودی کاهش خواهد یافت؟ نظر اقتصاددانان که ســرجای خود اســت و از نظر آنها، شــاخصه های اقتصادی مطرح شده خیلی بیش از حد منتظر گذاشــته شده اند! اما در مــورد دو عامل محرکه قیمت مســکن یعنی نرخ بهره و مهاجرت، واقعیت های اقتصادی می گویند بانک مرکزی باید در سال 2014 باالخره نرخ بهره را افزایــش دهد چون رونق اقتصاد در همســایه جنوبــی )امریکا(، و افزایش احتمالی نرخ بهره در این کشور چنین امری را اجتناب ناپذیر کرده است. البته همان برآوردها می گویند که این افزایش شدید نخواهد بود اما وارد دوره ای از افزایش نرخ خواهد شــد که الزم اســت تا خیلی باالتر از اینها برود و اگر قرار باشد ظرف 2-3 سال به نرخ قبل از سال 2008 )حدود 6 درصد( برسد آن وقت خریداران عجولی که بدون در نظر گرفتن ضرورت پرداخت

تقریبا همه اقتصاددانان کانادایی بر این نکته اتفاق نظر دارند که قیمت خانه در کانــادا به طور غیر واقعی افزایش یافته و سایر شاخص های اقتصادی مرتبط از این واقعیــت حکایت می کنند که وضعیت مسکن یک دوران

بازگشتی خواهد داشت

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی42فروردین 1393. شماره 21

Page 43: Parnian 21

چیزی حدود 2500 دالر در ماه به عنوان قســط ماهانه وام، اقدام به خرید کرده بودند، با مشــکل مواجه خواهند شــد که خود می تواند به افزایش تمایل به فروش ســریع و تبدیل بازار مسکن به بازار خریدار و کاهش قیمت منجر شــود. پارامتر دوم یعنــی مهاجرت هم تا حد زیادی از قدرتش کاسته شده است. برنامه سرمایه گذاری فدرال که عمال پرونده اش بسته شده و بعید است اصال باز شود. در مورد ســرمایه گذاری کبک هم اگر چه با مانع تراشی های مداوم دولت فدرال، این برنامه ســرعت الزمه را ندارد اما به دو دلیل تاثیر آن در آینده در کل بازار مســکن کانــادا کاهش خواهد یافت. اول اینکه دولت فدرال اصرار جدی دارد که دولت کبک محدودیت هایی در مورد انتقال سریع دارندگان ویزای سرمایه گذاری کبک به سایر نقاط اعمال کند )االن چیزی باالی ۷5 درصد چینی هایی

که با این ویزا به کبک می آیند بالفاصله به دو استان انتاریو و بریتیش کلمبیا و البته بیشتر به دومی می روند و یکی از دالیل فروش بسیار زیاد خانه های یــک و نیم میلیون دالری با باال در ونکوور را همین گروه دانســته اند( و دوم اینکه دولت خانم ماروا )البته اگر در انتخابات ماه ایپریل کبک پیروز شــود( که اهمیت زیادی به احیا جایگاه کبــک می دهد، احتماال از اینکه تعداد زیادی از دارندگان این نوع ویزا، کبک را تنها به عنوان دروازه ورود به کانادا می دانند راضی نیست. در مورد ویزای نیروی متخصص هم که تا پایان ســال 2014 تقریبا وضعیت اکثریت کسانی که از نظر شغلی، سنی و جایگاه اجتماعی در کشور مبدا در شرایطی بوده اند که چنان تاثیری روی بازار مسکن کانادا بگذارند روشن شده و ورود آنها به کانادا پایان خواهند یافت و باقیمانده آنها در ســال های بعد به تعدادی نخواهند بود که تاثیر جدی در بازار داشــته باشند. نســل بعدی مهاجران نیروی متخصص هم جوانانی هستند که برای ساختن یک زندگی جدید به کانادا می آیند و بعید است که حداقل تا 3-4 ســال اول حضور در این کشور، در وضعیتی از نظر استقرار و ثبات شغلی و مالی باشند که خرید مسکن برایشان اولویت داشته باشد. به همین دلیل به نظر می رسد که از سال 2014 به بعد )به ویژه از نیمه دوم این سال( ما شاهد یک مسیر برگشتی در قیمت ها و یا حداقل سکونی که در سال های بعد به مسیر برگشتی مبدل می شود خواهیم بود. البته همان طور که بیان شــد اگر کاهش قیمتی اتفاق بیافتد به احتمال زیاد تدریجی و با شیب مالیم خواهد بود اما هیچ کس را توان پیش بینی آینده

نیست یا حداقل نگارنده دارای چشم آینده بین نیست.توصیه من به آنها که قصد خرید خانه دارند این است که اگر در این کار مصمم هستند با مطالعه جدی و مشاوره افراد صدیق این کار را انجام دهند و از خرید خانه های گران با پیش پرداخت کم )5 درصد( اجتناب کرده و ســراغ خانه های ارزان تر با پرداخت اولیه باالتر )10 درصد پیش پرداخت یا بیشــتر( بروند. هم چنین چنانچه از قدرت مالی و سطح درآمدی خود در 3-4 ســال آینده اطمینان ندارند، وام های با نرخ بهره ثابت را به متغیر

.اولویت دهند

ما با یک روند بسیار شدید مهاجرت از استان هایی چون انتاریو و بریتیش کلمبیا به سمت استان های چون البرتا، ساسکاچوان و منیتوبا مواجه بوده ایم که قیمت خانه را در

این استان ها هم افزایش داده است

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی43 April 2014 . No21

Page 44: Parnian 21

اخیرا در وب سایت Workopolis مطلبی تحقیقی با عنوان 10 شغلی که تا 10 سال آینده وجود نخواهند داشت به چاپ رســید. بعد از آن هر روز خبرهای تازه ای به گوش می رسد از این که در آینده تکنولوژی روباتیک )یا به عبارت ساده تر اتوماتیک( بسیاری از

مشاغل را با خطر نابودی مواجه خواهد ساخت. ایــن تکنولوژی ها می توانند برایتــان زمین را جارو کنند، ماشینتان را پارک کنند و یا در مسابقات دشوار Amazone.com برنده اتان کنند. حتی وب سایتخبــر داده که به زودی پرنده هــای بدون راننده و با هدایت از راه دور drones، سفارش خریدتان را به در منزل خواهند آورد. به زودی روبات ها این قدرت را خواهند داشت که خیلی از کارها را بهتر از خود ما

انسان ها انجام دهند. بر اســاس تحقیقی که به تازگی انجام شده، حدود 4۷ درصد از مشــاغل در امریکای شمالی به دلیل کامپیوتری شدن در معرض خطر جدی نابودی قرار دارند. مشــاغل »در خطر جدی نابودی« به مشاغلی می گویند که ممکن است »طی یک یا دو دهه آینده به صورت اتوماتیک و بدون دخالت انســان انجام شــوند.« در این تحقیق این احتمال برای ۷02 شغل از مشاغل موجود، ممکن در نظر گرفته شده است.

بیشترین خطر حذف برای مشاغل در حد متوسطبر اساس گزارش آسوشیتد پرس که داده های موجود در مورد مشــاغل در 20 کشــور مختلف و خطر کامپیوتری شدن آنها را بررسی نموده بود، تقریبا همه مشاغلی که درآمدی حدود 38 تا 68 هزار دالر دارند

به دلیل حضور تکنولوژی حذف خواهند شد. مشاغل پذیرشگران بیمه، متصدیان ورود اطالعات، بازاریاب های از راه دور و تکنسین های کتابخانه از

جمله مشــاغلی هستند که به دلیل کامپیوتری شدن به احتمال زیاد حذف خواهند شد. از دیگر مشاغل متوسط که احتمال حذفشان به دلیل کامپیوتری شدن بسیار باالست می توان به مشاغلی چون تلرهای بانک، منشی های حقوقی، کارمندان بیمه، صندوق داران و

مشاوران معامالت ملکی اشاره کرد.

قابل حــذف نبــودن مهارت هــای اجتماعی و خالقیت ها

مشــاغلی که بــه احتمال زیــاد کامپیوتــر به این زودی ها نمی تواند جای آنهــا را بگیرد، عبارتند از کار متخصصــان ، recreational therapistsدرمانی، پزشکان، مشاوران بهداشت روانی، مدیران

منابع انسانی و تحلیل گران سسیستم کامپیوتر.نتیجه ای که از این تحقیق به دســت آمده این است: »بیشتر کارهای مدیریتی، بیزینسی و مالی که در آنها انجام کار به هوش اجتماعی باال نیاز دارد، در معرض کم ترین خطر حذف توســط کامپیوتــر قرار دارند. همین امر در مورد اغلب مشاغل مرتبط با آموزش، بهداشت و سالمت، هنر و رسانه نیز صدق می کند. برای این که ببینید شغلتان در کدام محدوده از خطر قرار می گیرد، می توانید به این فهرست کامل 1)ص

5۷( مراجعه کنید.

آینده کارگرچه این امکان هست که حدود نیمی از شغل ها در آینده نزدیک به صورت اتوماتیک انجام شوند، اما این مطالعه نشان نداده که حتما این اتفاق خواهد افتاد یا خیر. در این مطالعه زمانی که بحث از خطر کامپیوتر برای مشاغل انسانی مطرح می شود به نقش نهادهای قانون گزار و تصمیم گیر )از جمله دولت ها( توجهی

نشده است. باید این نکته را هم به یاد داشــته باشــیم که خیلی از تکنولوژی هایی که امروز مولــد کارهای زیادی شده اند، برای مثال اینترنت و اسمارت فون، حتی تا همین 50 سال پیش هم برایمان قابل تصور نبودند. در حال حاضر میلیون ها نفر در مشــاغل مرتبط با اینترنت به کار مشغول هستند. تکنولوژی های جدید گرچه ممکن اســت که جایگزین برخی از مشاغل شوند اما در عین حال خود مولد مشاغل تازه ای هم هستند. به غیر از این باید این را هم یادمان باشد که همیشه الزم است کسی باشد که وقتی کامپیوتری کار

.نکرد دیگران را خبر کند(Endnotes)1-http://www.futuretech.ox.ac.uk/sites/futuretech.ox.ac.uk/files/The_Future_of_Employment_OMS_Working_Paper_0.pdf

هجوم تکنولوژی و خطر نابودی نیمی از مشاغل

بیشتر کارهای مدیریتی، بیزینسی و مالــی که در آنها انجام کار به هوش اجتماعی بــاال نیاز دارد، در معرض کم ترین خطر حذف

توسط کامپیوتر قرار دارند

parnianmagazine.com

توصیه های کاربردی44فروردین 1393. شماره 21

Page 46: Parnian 21

شــوهر عزیز من، از معدود رمان هایی است که در سال های اخیر توانســت بازار کتاب ایران را تحت شعاع چاپ های متعدد خود قرار دهد و به سرعت نام نویسنده آن فریبا کلهر را نزد کتابخوانان فارسی زبان پرآوازه ســازد. اگرچه فریبا کلهر سال هاست که در عرصه نویســندگی فعالیت دارد، اما بیشتر آثار او تا پیش از »شــوهر عزیز من« در حوزه نوجوانان بوده

است. فریبا کلهر با نثر روان و ســبک ویــژه خود مروج نوعی از داستان نویسی است که در میانه سبک فاخر و رمان های عامه پسند جای می گیرند. او در سه گانه خود با نام های »پایان یک مرد« و »شــروع یک زن« و »شوهر عزیز من« با دنبال کردن مضامین مشترک سیاست، عشق و زندگی، سرگذشــت زنانی را به تصویر می کشــد که در عوالم تنهایی، زندگی خود را مرور می کنند و در واگویه های ذهنی از عشق ها، حسرت ها و ناکامی هایشان سخن می گویند. »شوهر عزیز من«، در میان این ســه گانه، به واســطه وجود شخصیت های به مراتب جاندارتر و روایتی دلنشین و

پیراسته از زوائد موفق تر است. سیما انتظاری، راوی و شخصیت اصلی کتاب »شوهر عزیز من« در واگویه های ذهنی، داستان زندگی اش را روایت می کند. او زنی پخته و به میان سالی رسیده است که وقتی همسرش را در یک جریان سیاسی از دســت می دهد، زبان به روایت خاطراتی می گشاید که گره خورده در گذشته اوست. دختری که در اوج انقالب فرهنگی تحت تأثیر مبارزین انقالبی تالش می کند تا جایگاهی برای خود بیابد؛ اما از آن جا که نه به رشد فکری باال رسیده و نه ریاکار و سیاست باز است و تزلزل شخصیتی هم دارد، به خاطر سادگی از گوش دادن به آهنگ ویکتور خارا با نسرین ماجدی، صمیمی ترین دوستش صحبت می کند و همین بهانه ای می شود برای اخراجش از کتابخانه و اتمام دوستی اش با نســرین. بعدها او در یک دفتر مجله با سردبیری مردی به نام آقای آذر مشغول کار می شود. با مدرس

عشقی دست نیافتنی در تالطم های سیاسی

نگاهی به »شوهر عزیز من«

نوشته فریبا کلهرالهه عطاردی

نگاه انتقادی نویســنده به سرنوشت و انقالب وقایع ســهمگینی کــه بــرای کوروش، شوهر زن راوی در این رمان درنظر گرفته شده داستان را به ورطه ای سیاســی اجتماعــی فرو

می کشاند

parnianmagazine.com

فرهنگ و ادب46فروردین 1393. شماره 21

Page 47: Parnian 21

کالس ایدئولوژی اش که سابق بر این با نسرین در آن شرکت می کرد و مردی بود مذهبی و تمام شاگردان دخترش که فقط سه نفر بودند را سخت تحت تأثیر قرار داده بود، ازدواج می کند؛ اما درســت در شب عروسی با اعتراف همین مرد حزب اللهی، درمی یابد که همسرش به اصرار مادرش تن به این ازدواج داده اســت و او پیش از این عاشق کس دیگری بوده و حال نیاز به پاک ســازی روح دارد تا بتواند زندگی زناشــویی اش را با سیما آغاز کند. این پیرایش روح پنج سال طول می کشد و سیما از همسرش کینه ای دیرینه به دل می گیرد و حتی بعد از بازگشت کورش از جنــگ و ابراز پشــیمانی از این همه بی توجهی حاضر نمی شود عشــق او را بپذیرد و در تصورات و خیاالتش بــا درخت توت خانه پــدری، از تنها عشقش، سهراب، که حاال همسر خواهر کوچکش، سوسن است، صحبت می کند. سهراب که در همان دوران جنگ در اثر سکتۀ قلبی فوت می کند، عالقۀ شدیدی به سرپرستی کودکان بی سرپرست داشته و برخالف خواست سوسن، پسری به نام آرش را هم به فرزندی می پذیرد که هنوز رسمی نشده، مرگ از راه می رسد. سیما که از مرگ سهراب سخت آشفته می شــود آرش را به نزد خود می آورد و ســال ها او را به یاد معشــوق اش نگه می دارد و حتی زمانی که دست از لجاجت برمی دارد و ظاهراً به عشق همسر

تن می دهد اما یاد یار، شبانه روز با اوست.ســیما بعد از آشتی با کورش به بهانۀ ادامه تحصیل کورش بعد از جانبازی، آن هم به هدف خدمت به جامعه به کانادا سفر می کند و پسرش شاهین را در آن کشور به دنیا می آورد؛ اما بعد از اتمام تحصیالت کورش وقتی بــه ایران باز می گردنــد، کورش در دانشگاه مشغول تدریس می شود اما به خاطر تحریک دانشجویان از دانشگاه، اخراج شده و مدتی بعد هم

ترور می شود.نگاه انتقادی نویسنده به وقایع انقالب و سرنوشت سهمگینی که برای کوروش، شوهر زن راوی در این رمان درنظر گرفته شده داستان را به ورطه ای سیاسی اجتماعی فرو می کشــاند. از ســوی دیگر روایت تراژیک و سرکشــیدن به دنیای محرمانه های سیما انتظاری که به مدد کابوس های آشــفته و جستجو برای یافتن دوباره عشــق ناکام وی انجام می گیرد، تصویرگر جهانی ذهنی زنی اســت که ناخواســته زندگی اش گرفتار بازی های سیاســی شــده است. اگرچه گذشــت زمان »شوهر« داســتان را به مرد عزیزی تبدیل می کند که راوی در سوگ او نشسته است اما همچنان یاد و خاطره معشوق دست نیافتنی

و عشــق ممنوع زن، سهراب، اســت که او را آرام می کند. خاطره ای که بــا درخت توت خانه پدری سیما در محله های قدیمی شهر پیوندی ناگسستنی دارد و یادآوری این عشــق را به نمادی از حسرت برای تلخکامی و ناکامی های ســیما در زندگی اش تبدیل می کند. روایت تحســین برانگیز نویسنده از دنیای ذهنی زن راوی است که از »شوهر عزیز من«، داستانی خواندنی می سازد. روایتی که آشوب های دهه شــصت را زنده و سرنوشت مردان و زنانی را روایت می کند که بر بستر سیاست، نطفه عشقشان شــکل گرفت و شــاید به جز ناکامی و حســرت

یادگاری برایشان به جای نماند. گفتنی است که رمان »شوهر عزیز من« سال 92 نیز در لیست پرفروش ترین های سال قرار گرفته است و در آســتانه سال نو چاپ ششــم رمان روانه بازار کتاب شده اســت. این رمان که فروردین 91 برای نخســتین بار منتشر شد در کمتر از دو سال به شش چاپ رسیده و بازتاب های فراوانی نیز داشته است. به طوری که عالوه بر نامزدشــدن در برخی جوایز ادبی، از سوی بسیاری از منتقدان نیز رمانی خواندنی

و خوش پرداخت عنوان شده است.در بخش هایی از کتاب می خوانیم:

»خوابیده ام. در آپارتمانی اجاره ای در تورنتو. در طبقه سی و چهارم. در آپارتمانی که از پنجره های بزرگش می توانم اووووه تا آخر شهر را ببینم و آنقدر به آسمان نزدیک باشــم که اگر دستم را دراز کنم گل های رز

ابری سرانگشت هایم را لمس کند.خوابیده ام. خسته ام از ســفر دور و درازی که زمان را به هم ریخته و انگار عقربه ها زمان صفر را نشــان می دهند. خواب خوابم. باید بیشــتر از اینها بخوابم. دوســت دارم همین طور بخوابم و خواب سهراب را ببینم. حس آزادم در خواب می گوید ســهراب تا اینجا آمده. تا اینور دنیا. خواب ســهراب را می بینم که امانتی اش را می خواهد. دستش را به طرفم دراز می کند و زنجیــرش را می خواهد. زنجیر به گردنم اســت هنوز و ته ته قلبم را لمس می کند. می گویم:

»نه.«اما ســهراب دست بردار نیســت. می گوید: »مهلت امانتداری به پایان رســیده.« و من بازهم زنجیر را به او نمی دهم. با گرمایی که روی صورتم باال و پایین می رود بیدار می شــوم و کورش را می بینم که روی صورتم خم شده است. می گوید: »نترس جانم. منم.

می خواهم چشم هایت را ببوسم.«کتاب »شوهر عزیز من« را نشر آموت در سال 1391

.منتشر کرده است

فریبا کلهر با نثر روان و سبک ویــژه خود مــروج نوعی از در که اســت داستان نویسی رمان های و فاخر میانه سبک

عامه پسند جای می گیرند

parnianmagazine.com

فرهنگ و ادب47 April 2014 . No21

Page 48: Parnian 21

با پایان یافتن برنامه ها و جشــن های متنوع انتخاب برترین های سینمایی مرتبط با آثار سال 2013، در این نوشتار سعی شده به برخی ویژگی های سینمای 2013 جریان اصلی main stream امریکا پرداخته

شود.

بازی های درخشان، فیلمنامه های خوببه باور نویســنده، سینمای ســال 2013 فاقد فیلم شاهکار بود. یعنی چیزی که با اشتیاق بخواهی دوباره ببینی و به دیگران هم توصیه کنی؛ اما در یک برآیند کلی، وضعیت این سینما بهتر از چند سال اخیر بود. قهرمانان واقعی سال 2013 را باید بازیگران دانست. اگرچه وضعیت عمومی فیلمنامه ها هم نســبت به سال های گذشــته در مجموع بهتر بود اما نمی توان به کیفیت بسیار باالتر تیم های بازیگری اشاره نکرد؛ هم مسئوالن انتخاب بازیگر حرفه ای تر عمل کردند و هــم بازیگران پرتالش تر. کاهــش یا اضافه وزن جنون آمیز هم تنها یک جنبه از این تالش ها بود! به همین فهرست های گلدن گلوب و اسکار و انجمن بازیگران امسال نگاه کنید. واقعا جای بازیگرانی چون تام هنکس و رابرت ردفــورد در میان کاندیداهای اسکار خالی نیست؟ خوب، آنها را می توان جایگزین چه کسانی کرد؟ امسال با اعالم این بازیگران زن و

مرد نقش اول به عنوان برنده، حداقل به دو-سه نفر دیگر ظلم نشده است؟ و اگر آنهای دیگر برنده اعالم می شــدند، در حق اینها اجهاف نشده بود؟ می توان نام یک دوجین فیلم را ذکر کرد که بدون بازی های درخشــان بازیگران شــان، آنها به رتبه هایی بسیار پایین تر سقوط می کردند و می توان اسامی فیلم هایی را آورد که اگر بازیگران شان به این خوبی نبودند، االن

جای شان در رتبه های باالی جدول توجهات نبود. مجموعه این دو مورد یعنی فیلمنامه های متوسط به باال و بازی های خوب و عالی سبب شدند که همان نکته ای که در ابتدا اشاره کردم اتفاق بیافتد و دست منتقد و یادداشت نویس در بازی ستاره دادن به فیلم ها

نلرزد.

درام هایی با طعم شکالت تلخکمــدی-درام، درام کمیک؛ چند فیلم مطرح ســال 2014 را می توانید نــام ببرید که در ذیل این عنوان دســته بندی شــده اند: جزمین پژمرده، دغل کاری امریکایی، نبراسکا، او، فیلومینا... عنوانی که در واقع منظورش درام های تلخی پیچیده در لفافه طنز است یا برعکس. حتی در فیلم کمدی »گرگ وال استریت« تراژدی آن قدر ملموس اســت که نشود آن را یک کمدی صرف نامید. دلیل این امر چیست؟ آیا تعداد

زیادی کارگردان امریکایی به طور ناگهانی تصمیم گرفته اند که ترکیب این دو ژانر را بیشتر مورد تجربه و تجزیه و تحلیل قرار دهند تا جنبه های زیبایی شناسانه این ادغام هویدا شــود یا دلیل این امر به شرایط این روزهــای امریکایی ها بازمی گردد کــه هنوز از زیر رکودی که بیش از 6 سال پیش آغاز شد به صورت تمام و کمال خارج نشده اند و بسیاری از وعده های رییس جمهوری شــان به ویژه در مورد بیمه درمانی

همگانی در وضعیت سالمت قرار ندارد! یک بار دیگر به ایــن فیلم ها نگاه کنید و آنها را در کنار آثار صرفا درامی چون »از کوره دررفته«، »ماد«، »اگســت: اســیج کانتی«، و... قرار دهید و ببینید که چقدر مضامین مشابه دارند. همه آنها از مرگ کامل آنچه زمانی رویای امریکایی خوانده می شد، از مرگ شهرهای صنعتی، نابودی طبقه متوسط و...می گویند. اگر این اشــل را وسیع تر کنیم تقریبا همه آنها دارند درباره قهرمانی درگیر در یک موقعیت بسیار خطیر ســخن می گویند. حــاال می خواهد ایــن قهرمان، کاله برداری باشــد که بــه زور مامور جاه طلب اف بی آی باید خــود را داخل مافیای آدم کش بیاندازد )دغل کاری امریکایی( یا دریانورد بی نام و نشانی که باید برای نجات خود، »همه چیز را از دست بدهد« یا زنی از طبقه فرادست که همه چیزش را برباد داده و باید در فقر و نکبت و جنون دست وپا بزند )جزمین پژمرده( و یا کارگــر کارگاهی که باید انتقام فرجام تراژیک برادر سربازش را بگیرد )از کوره دررفته( یا کابویی که تنها چند روز با مرگ فاصله دارد )باشگاه داالس بایرز( و ...؛ همه درگیر یک بحران جدی اند که برای خنده های سرخوشانه و بی قید جایی باقی

چند نکته در مورد تولیدات جریان اصلی امریکایی سال 2013

نسخه ای از این نوشتار با تفاوت هایی، پیشتر در نشریه سینمایی 24 منتشر شده است

سینمای سال 2013 فاقد فیلم شاهکار بود. یعنی چیزی که با اشتیاق بخواهی دوباره ببینی و به دیگــران هم توصیه کنی؛ اما در یک

برآیند کلی، وضعیت این سینما بهتر از چند سال اخیر بود

parnianmagazine.com

هنر و سرگرمی48فروردین 1393. شماره 21

Page 49: Parnian 21

نگذاشته است. درست شبیه موقعیت مخاطبان همین فیلم ها.

حضور پر رنگ دین، جهان ماقبل/مابعد آخرالزمانهمچون سال های گذشــته، دین و آموزه های دینی حضور بســیار پررنگی در فیلم های ســال 2013 داشــته اند. البته به نظر می رســد که برخالف سال گذشته، وجه طرفدارانه و باورانه در آن بسیار قوی تر از وجوه الهادی و یا انتقادی است. منهای فیلم هایی که مشخصا مذهبی هستند و یا باورهایی چون روح و جهان دیگر در آنها قدرتمندانه به عنوان اصل بیان می شود )مثال Conjuring( و یا بر وجوه اخالقی تاکید زیادی دارند، بخشی از این احساس به حضور پررنگ مضامین آخرالزمانی و مابعد آخرالزمانی در فیلم های سال 2013 بازمی گردد. به نظر می رسد که تاثیر سال 2012 به عنوان سالی که قرار بود جهان به آخر برسد همچنان بر فیلم ها زیاد است. به فیلم هایی چون این آخرشــه This is the End، ورلدزاند World’s End، الیســیوم Elysium، فراموشی Oblivion ....نــگاه کنید که همگی کم یا بیش در همین ارتباط هستند. همان طور که درباره برخی از این فیلم ها پیشتر اشاره کرده بودم مهم این است که حتی با لحن کمــدی یا انتقادی، پایبندی خود را به

باورهای مذهبی )عموما کتب مقدس( نشان می دهند. اینکه در فیلم های مورد اشاره چقدر مضامین مذهبی اصل است و یا نیست در اینجا چندان اهمیت ندارد )مثال الیســیوم به همان اندازه که از واژگان و تعابیر مذهبی وام می گیرد فیلمی، سوسیالیستی با شعارهایی نه چندان محبوب مذهبیون راســت گرای امریکایی اســت.( بحث این است که آنها با اشارات مکرر به آموزه های کتب مقدس مسیحی یا یهودی در واقع ایــن آموزه ها را به ســطح اول مباحــث جامعه ای بازمی گرداننــد که روز به روز از رونق کلیســاها و

کنیسه هایش کاسته می شود.از زاویــه انتقادی، به نظر می رســد کــه »فیلومینا« پرقدرت ترین فیلم ســال 2013 باشد که پیشتر در یادداشت مربوط به آن به تفصیل به دو جنبه متفاوت مذهبی در فیلم اشاره شده است. در »12 سال بردگی« نیز شــکل دیگری از یک نقد مالیم در مورد تاثیر آموزه های مسیحی در گسترش و ترویج برده داری

در امریکا دیده می شود. در مورد نحوه انعکاس آموزه های مذهبی در فیلم های امریکایی )به ویژه جریان اصلی( از یک نکته بسیار مهم نباید غافل شد. مسیحیت همیشه در امریکا )و نتیجتا در هالیوود( از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده اما در چند دهه اخیر بیش از هر سوژه دیگری به تیغه

شکافنده و دوقطبی ساز سیاسی-اجتماعی مبدل شده است. محافظه کاران این کشور به ویژه بخش تندروی آنها در تی پارتی مدافع ارزش ها و قرائت های سنتی از مسیحیت کاتولیک هستند و موارد پرمناقشه ای نظیر اصالت داشــتن معنای ظاهری کتاب مقدس، تعریف خانواده تنها به صورت سنتی، باور به اصالت نابرابری هــای ذاتی بین جنســیت ها، نژادها، اقوام، رنگ ها، نفی هرگونه اقدامی که دخالت در مشــیت الهی محسوب شود )از جمله تحقیق در سلول های بنیادی(... بخشی غیرقابل تفکیک از این گروه است. در ســوی دیگر، مدافعان ارزش های مدرن تری که به حقوق اقلیت های اجتماعی، ایمان به اراده آزاد و یا قرائت های جدیدتر از دین باور دارند قرار دارند که در میان دموکرات ها طرفداران بیشتری دارند. به همین دلیل بخشــی از جدال های مذهبی )مستقیم یا اســتعاره ای( روی پرده ســینما در واقع به نزاعی بازمی گردد که در عرصه جامعه و سیاست میان این

دو تفکر وجود دارد. سال 2014 را با دو فیلم درباره زندگی پیامبران آغاز کرده ایم که در زمان نگارش این یادداشت هر دو روی پرده هستند یعنیSon of God که اقتباسی خیلی متعهدانه و کالسیک از انجیل درباره مسیح است )در واقع نســخه سینمایی شده یک مینی سریال( و فیلم »نوح« ساخته آرنوفســکی )که به دلیل ویژگی های کارگردان، اثری مناقشه برانگیز شده است(؛ اگر اکران Exodus: Gods and Kings فیلم ریدلی اسکاتدر باره موســی و هجرت قوم بنی اسراییل که فعال برای دسامبر 2014 برنامه ریزی شده به تاخیر نیافتد، همین تعداد فیلم به خوبی نشان می دهد وزن مباحث .مذهبی در ســینمای این ســال چه میزان است

حاال دیگر شــنیدن نام ایران و مشــاهده بدمن های ایرانــی )عموما با بازی افغان ها در این نقش ها( در هر فیلم یا ســریالی که به موضوعات امنیتی و جاسوسی می پردازد

کامال عادی شده است

parnianmagazine.com

هنر و سرگرمی49 April 2014 . No21

Page 50: Parnian 21

فانتزی، دنباله ها و فرنچایزهای سینماسازمی شود در این باره صحبت کرد که چقدر آثار ابرژانر فانتزی که سینمای وحشت، علمی-خیالی، حماسی و کامیک استریپ را زیر چتر خود دارد در سال 2013 از نظر کمی و کیفی رونق داشته اند. اما مهم تر از آن پدیده ای است که این ابرژانر بیش از همه در آن نمود دارد، فرنچایز. البته بحث فرنچایزهای سینمایی فراتر از یک ژانر، فراتر از بحث دنباله سازی و حتی فراتر از بحث برند می رود. این پدیده باالترین وجه صنعتی سینما را نمایش می دهد که بر روی سایر وجوه اعم از رسانه ای، هنری و بازاریابی هم سایه افکنده است و به ســینما اجازه می دهد ســرمایه گذاری هایی در دلش انجام شود که شاید االن به غیر از چند صنعت محــدود نظیر تجهیزات نظامی، خودروســازی، و تکنولوژی های ارتباط جمعی کمتر بتوان نمونه هایش

را دید. مثــال االن به اتفاقی که دارد در درون کمپانی مارول در ارتبــاط بــا کامیک های زیرمجموعــه اونجرز Avengers می افتــد بنگریــد. از دل این فرنچایز میلیارد دالری، چندین مجموعه دنباله ای )آیرن من، تور، کپتن امریکا، خود اونجرز..( به نمایش درآمده یا درخواهــد آمد و با اینکــه االن مارول متعلق به دیسنی است اما به واسطه قراردادهای قبلی و بزرگی پروژه های هر کدام از آن دنباله سازی ها، چند کمپانی بزرگ دیگر هم درگیر این مجموعه تولیدات هستند. این احتمال وجود دارد که یک فرنچایز عظیم دیگر یعنی اسپایدرمن هم که االن صحبت از تولید سالی یک فیلم بر اساس آن می رود در آینده به این مجموعه بپیوندد )اســپایدرمن در اصــل کامیک، عضوی از اونجرز است اما کمپانی سونی، مالک حقوق سینمایی آن تا کنون حاضر نشده روی پرده به این مجموعه بپیوندد(؛ در کنار اینها ده ها ســریال زنده و انیمیشن )هم برای کودکان، هم جوانان و هم بزرگساالن( در دست ساخت یا نمایش اســت. مارول سال 2013 سریال موفق Agents of S.H.I.E.L.D. را عرضه

کرد که احتماال تا چند فصل ادامه خواهد یافت و...در کنار اینها میلیون ها دالر دیگر برای انواع محصوالت جانبی، کسب سود از حق معنوی و نظایر اینها ارمغان خواهد آمد. کمترین نتیجه این مجموعه عظیم خلق ثروت، سوپرمیلیونر شدن رابرت داونی جونیور بوده است اما بسیار عظیم تر از آن، تولید میلیون ها شغل مرتبط است و ایجاد یک فضای رسانه ای عظیم که در حال تربیت وشــکل دهی به نسل جدید است. اینکه ابرقهرمانان این فرنچایز چه مشخصاتی داشته باشند، اینکه چقدر انسان باشند یا نباشند، اینکه چقدر باورمند باشــند یا نباشند و...همگی در تربیت نسل آینده نه فقط در امریکای شــمالی، نه فقط در جهان غرب بلکه در سراسر جهان تاثیر می گذارد چون دامنه نفوذ محصوالت این فرنچایز به همه جا کشیده شده است. نظیر همین مباحث را می توان در مورد سری جدید جنگ های ستاره ای به ویژه بعد از پیوستن جی جــی آبرامز به آن، و آنچــه دارد در کمپانی برادران وارنر در مورد فرنچایز عظیم سوپرمن که احتماال به خلق ابرفرنچایز Justice League منجر خواهد شد و یا در مورد فرنچایز عظیم X-Men بیان کرد.

در این میان اینکه پروژه »رنجر تنها« در سال 2013 و جان کارتر در ســال قبلش شکســت می خورند فقط بحث خســارت 150 تا 200 میلیون دالری به یک کمپانی به خاطر تولید فیلم نیست؛ بحث اصلی شکست سرمایه گذاری اســت که برای خلق یک

فرنچایز تازه صرف شده و نتیجه نداده است.

چند سرفصل دیگر که اینجا مجال بحث نیافتندایران: دشمن شماره یک

حاال دیگر شــنیدن نام ایران و مشــاهده بدمن های

ایرانی )عموما با بازی افغان ها در این نقش ها( در هر فیلم یا سریالی که به موضوعات امنیتی و جاسوسی می پردازد کامال عادی شده است. سال 2013 پر بود از این اشــارات و البته با یک لطف ویژه از ســوی RED2 تکمیل شد. قرار است با دنباله 300، 300: Rise of an Empire عیدی نوروزی به ایرانیان به ویــژه آنها که فکر می کردند حمالت تهاجمی در هالیوود فقط متوجه حکومت ایران است داده شود و من شخصا مشتاقم ببینم دشمنی که قرار است در نسخه جدید ایکس-من )که بناست بزرگ ترین بالک باستر سال 2014 باشد( همه موتنت های )یهودیان؟( مرده و زنده و دوست و دشمن، دست در دست هم

با وی مقابله کنند کیست؟ زیاده گویی درباره رنگین پوستان

فقط ببینید در ســینمای 2013 چنــد اثر مرتبط با رنگین پوستان دیده ایم. واقعیت این است که سینمای ســیاهان هنوز پر از کلیشــه های نخ نما است و با پرگویی درباره آنها، بی توجهی به ریشه ها پوشانده

شده است.حساسیت زدایی از بحث دگرباشان جنسی

نتایج بررسی ها به ویژه بعد از انتخابات قبلی امریکا نشان داد اکثر شــهروندان امریکایی دیگر عالقه ای به اینکه موضوعات مرتبط با دگرباشــان جنســی ســرفصل های نزاع های انتخاباتی را شــکل دهند ندارند و در واقع این موضوع به ســرعت در حال عرفی شدن است. به همین دلیل می بینیم که سینمای جریان اصلی )به همراه تلویزیون( به ســرعت در حال عادی ســازی تصاویر مرتبط با آنها هستند که نمونه های فراوانی از آن در فیلم های ســال 2013

.قابل مشاهده بود

اینکه ابرقهرمانان این فرنچایز چه مشخصاتی داشته باشند، اینکه چقدر انسان باشند یا نباشند، اینکه چقدر باورمند باشند یا نباشند و...همگی در تربیت نسل آینده ... تاثیر می گذارد

parnianmagazine.com

هنر و سرگرمی50فروردین 1393. شماره 21

Page 52: Parnian 21

by a lack of sunlight, SAD can have distressing effects on an individual and can affect various personal things, such as job performance and productivity. The Persian community can be hit quite hard with the sadness that accompanies months of snow and cold in Canada as many people do not have many relatives here. As Iranians, we are used to being social and being in gatherings with family and friends. We eat together, dance, and talk, and have learned to use this outlet as a way to pass time and to enjoy ourselves. Lack of family around us can start to feel like a lack of support, and can create emotional problems for many people when coupled with the challenges of everyday life, immigration, and the challenges of winter living. One thing that can be used to our power however, is coincidently the same thing that makes us vulnerable in the first place: our social ties. Although Iranians are very dependent on family members for emotional support, Iranians are also incredibly talented at creating new

We eat together, dance, and talk, and have learned to use this outlet as a way to pass time and to enjoy ourselves

friendships. This is where our strength in numbers starts to play a role; although the majority of Iranians in Canada have most of their family overseas, there is nevertheless a large Persian community in Canada. By staying unified and friendly to one another, we can create different emotional support systems for each other. In essence, we can get through the troubled times together and create new friendships and bonds. Although seemingly simple, this is what is required in order to beat the winter blues. After all, a nice warm cup of chai just doesn’t taste the same without some company to enjoy it with.

parnianmagazine.com

2nd Generation13فروردین 1393. شماره 21

Page 53: Parnian 21

Although extremely rewarding, immigration is an incredibly challenging experience that can continue to pose new challenges on a regular basis. From finding a new job and home, to continuing one’s education and completing licensure processes, immigration demands great time, money, and energy. One thing that seems to be undermined in the whole immigration process is the emotional turmoil that immigration can have on an individual. Human beings are social creatures; we are raised in social cultures and enjoy having social support systems and familiarity. By immigrating however, we expose ourselves to an entirely new environment and culture and must therefore learn to adapt to the changes. In Canada, one thing that complicates the emotional distress of immigration is the severity of the cold weather, a dramatic change to many Iranians who are used to Iran’s warmer climate. Although most people are aware that Canada is a Northern country and must therefore

have a colder climate, most people are nevertheless unprepared for just how cold and gloomy it can get. December, although cold, is a beautiful month that is conveniently advertised to spew all things Christmas. Shopping malls are full of new gift items, Christmas music is regularly played everywhere you go, children are taking pictures with Santa Claus, and people everywhere are partaking in loving activities with family and friends. The city even hosts a large Santa Claus parade thus making it a great occasion to come out and see the beautiful Winter Wonderland. December continues to be a joyous month even after Christmas is over; Boxing Day allows for some great shopping adventures and acts as another reason to get out and stay social and active. Finally, the month ends off with a big celebration as the country celebrates New Year’s Eve. New Year’s is personally one of my favourite holidays as everyone is so incredibly cheerful and happy to be partaking in celebrations. In fact, despite

the incredibly cold negative temperatures, people still dress up in formal attire. It is not at all uncommon to see women dressed up in glamorous dresses and heels; it seems that fashion wins the upper hand over the cold climate. It isn’t until when January arrives that people start getting really tired of the cold and snow. By this point in time, it has been snowing and icy for so long that almost everything is covered in salt. Everything, from your car to the new boots that you had only bought a month ago, is now covered in salt residue. January is also the end of Christmas and thus Christmas vacation for most, therefore signalling a return to very beloved workplaces. The return to work and school, coupled with the cold temperatures and gloomy salty look to the city, start to take an emotional toll. Many people find it hard to stay motivated and enthusiastic in these times, a phenomenon known as “Seasonal Affective Disorder (SAD)” and experience symptoms of depression. Thought to be caused

From Hot to Cold: How Canadian Climate Can Bring Forth Unexpected Challengesپونه وزیری

Pouneh Vaziri

Many people find it hard to stay motivated

and enthusiastic in these times, a phenomenon

known as “Seasonal Affective Disorder

(SAD)” and experience symptoms of depression

parnianmagazine.com

2nd Generation12 April 2014 . No21

Page 54: Parnian 21

There are actually a few assessments internationally that evaluate education systems and their effectiveness. One of these studies is the Programme for International Student Assessment (PISA), launched by the Organization for Economic Co-operation and Development (OECD) in 1997 (http://www.oecd.org/pisa/). This study tests the competencies of 15-year-olds from over 70 countries in math, science and reading. Another study is the Trends in International Mathematics and Science Study (TIMSS) (http://www.timss.com/), which assesses fourth graders and eighth graders in science and mathematics. Countries are then ranked according to the scores of the students. In 2011, over 60 countries participated in the study. These studies are done approximately once every three years and in general, most Asian countries rank near the top.

However, despite these students regularly receiving high ranking achievements, they always had low scores in the interest index and self-confidence index. The reason for this big contrast is due to the learning and testing by innumerable, repetitive exercises (a standard teacher-centered, behaviorist learning method). When students are forced to learn through the mechanical, robot-like practices, they will be bored and lose interest and motivation. Therefore, in order to raise interest and motivation, self-satisfaction must be met by exploring new subjects and allowing them to reach their potential (a learner-centered, cognitive-strategy or constructivist learning method). Change is the only way to prevent all of us from becoming victims of the traditional way of learning so that we can promote a life-long learning mind-set. It is therefore not surprising to see so many

home schools or private schools in North America. As e-tutoring educators, our mission statement is to help students learn mass information easier while having fun and building a right learning and self-motivated attitude. It is also our goal to inform parents and students alike of this powerful Ed-system such that confidence may be built, greater appreciation for learning experienced and inspiration created. Amos Tsay is the president and founder of Superkids e-Tutoring Center with 30 years of experience in education. He is also a publisher of many math books, the inventor of the I.C.E learning method and the founder of FQAA (Foundation of Quebec Academic Achievement) - a non-profit organization. For more info, visit his company website at: www.superkidslearning.com Contact: [email protected]

Page 55: Parnian 21

In an article previously written this year, I talked about the learning difficulties faced by students nowadays. Therefore as a follow-up to that topic, I would like to offer a solution such that today’s learners are more self-motivated and enthusiastic towards learning. As formerly stated, today’s learners expect an educational program that offers instantaneous solutions to questions, a personal learning map, capability for digital follow-up and assessments to determine strengths and weaknesses. Though it is somewhat difficult to find this kind of educational system, it is one that is able to thoroughly prepare students to better handle the learning process and to be more effective while having fun.Many years ago, one of the English teachers at Superkids e-Tutoring center, Helen Siourbas, now an English professor at Champlain College in St-Lambert said that when she was interviewed for a teaching position, she was often asked how she could teach English using a computer. At one point, she was able to teach up to seven or eight students, all in different levels. Therefore, if the power of e-tutoring works for learning languages, it can easily be replicated for learning math as well. A digital e-learning program can usually be classified into two categories – synchronous learning and asynchronous learning. In the synchronous learning process, instructors and students must be present at the same time either in the same class or in the same teleconference. On the other hand, most distant education programs like e-courses are asynchronous learning where students learn from pre-recorded CDs, videos ore-mails. You can better understand the differences through the following table.

Learning Synchronous Asynchronous

Traditional way

A teacher teaching the same material to 20-30 students (slower students will suffer, advanced students will be bored)

Students can learn by reading lecture notes given ahead of time and ask questions via email

Computer (e-learning)

A teacher can teach 1-20 students, each with a personalized progress

Students can listen to pre-recorded topics and follow the PPTs given by the teacher and ask questions via email

Now, I would like to present to you the e-learning method of SLE-Math (short for Superkids e-Learning Edsystem - Math), proven to be the most effective method today. Several years ago, I presented this idea in a workshop to a professor and 20 graduate students from the educational technology in Concordia University and showed them what e-learning in practice looks like. This learning method combines the synchronous, asynchronous, traditional and e-learning method. The same software platform can be applied to run SLE-physics, chemistry or biology. This powerful e-learning method has been applied for over 20 years and has received countless testimonials. Many criterions can be used to compare today’s learning method from the traditional way such as being able to provide instantaneous solutions to tests, containing a complete curriculum and learning many topics in a short amount of time. Below is a complete table comparing these two methods.

Criterions \ Learning method SLE-Math Traditional

wayInstructor : student ratio 1:3 1:20-30Complete curriculum Yes YesAssessment Yes Yes

Instantaneous solutions to tests YesNo (delayed

time for correction)

Instantaneous hints to mistakes Yes No

Instantaneous answers to questions/problems Yes Depends on

teachers

Students’ strengths/weaknesses known to teacher

Yes Depends on teachers

Learning efficiency in one hour 2 – 6 topics 1 – 2 topics

Students’ learning attitude Self-motivated

Depends on teachers

A sense of happiness Fun (in general)

Bored (in general)

More advanced than regular program Yes Depends

Calculation improvements in short term Yes No

Volunteer e-training program Yes No

Difference between SLE-Math and the traditional way of learning3/23/2013 Amos Tsay

Page 56: Parnian 21

I Love Everything about Canada, but its Food!My name’s Mahtab and this is my story.Mitra Roshan

Mahtab is a beautiful, hearing-impaired, 40-year-old woman who immigrated to Canada 15 years ago. She says that she loves Canada. She is cultivated and loves reading books and doing crossword puzzles. She graduated from a high school for hearing impaired students in Tehran and she used to get the best marks in maths and drawing. She also managed to get a silver medal in teenagers’ swimming competitions. After the death of her parents, she and her elder sister emigrated to Canada. She believes that the benefits of living in Canada outweigh the cold weather of this country and all difficulties of immigration: “In Iran, I was always under surveillance and according to law, I was considered incapacitated, i.e. I was not allowed to spend my own money or decide about it by myself. Since I suffer from epilepsy and psychological problems, I was not allowed to live alone, so I always had to live with one of the members of my family. I could not go out by myself. Moreover, I was not free to wear the clothes I really would like to wear. Once I had a seizure on the street. When I recovered, I took off my scarf (Hijab) unconsciously. Then I had to sit on the curb for about an hour so my cousin could persuade the police officers that I was ill and that I even might wet myself when my seizure occurs. However, here in Canada, I am completely free. I use my bank card by myself, I pay my rent,…I live with my hearing-impaired friends in a big building. Each of us has a simple flat with a kitchen and a bathroom. I spend one or two days a week with my family and spend the rest of the week in a house for hearing-impaired people. My neighbours are my friends. We talk and help each other out. There are two sign languages in Quebec, one for English, and another one for French, which are totally different. I have learned both of them, but I know the one for English better, although most of my close friends are hearing-impaired Francophones.” Read the full article in Persian in page 34.

An Unattainable Love in Political Ups and DownsA look at My Beloved Husband, written by Fariba KalhorEla Atarodi

My Beloved Husband is one of the few novels that have managed to dominate the Iranian book market by being published several times in the last few years and to make its author, Fariba Kalhor, well-known to Farsi-speaking readers. Although she has been writing for many years, most of her works before My Beloved Husband were dedicated to teenagers. With her fluent writing and special style, she promotes a kind of story writing which can be categorized somewhere between stylish novels and popular novels. In her trilogy, namely The End of a Man, The Beginning of a Woman, and My Beloved Husband, she narrates the story of women who review their lives in their lonely times and talk to themselves about their loves, regrets, and failures by following the common concepts of love, life, and politics. Among these three works, My Beloved Husband is more successful, due to more lively characters, and its pleasant and direct story.The author’s critical look at the events of the revolution and the sad destiny intended for the narrator’s husband take the story into a sociopolitical abyss. On the other hand, the tragic narration of the story and prying into Sima Entezari’s private world with the help of her disturbed nightmares and the search to re-find her failed love depict the mental world of a woman whose life has unwillingly become affected by political games. Read the full article in Persian in page 46.

parnianmagazine.com

Snapshots9فروردین 1393. شماره 21

Page 57: Parnian 21

The Québécois and the Idea of SovereigntyVahid Namazi, PhD

Having taken power and established a government, the Parti Québécois (PQ), by proposing some changes in the Chart of Freedoms, and bu bringing up the issue of the sovereignty and independence of Quebec, has raised some controversies and concerns about the kind of clothing people should wear in governmental organizations and departments of Quebec. The controversies show that the prohibition of wearing the Hijab by Muslim women was the main reason for the proposed changes. In this regard, the increasing number of immigrants from Muslim countries in the province of Quebec and the rise in the number of women wearing Islamic Hijabs in some healthcare, governmental, private, and commercial organizations were among the factors which could help us understand the underlying reasons for these proposals. On the other hand, the economic problems the government has faced, its inability to keep its electoral promises, and the frustration of many of its fans, has required that another issue be brought up to divert public opinion away from the main problems, towards some imaginary substitutes and to attract the disperse opinions of the residents of this province and to bring them closer. Since the main idea of this party has been based on the sovereignty of Quebec, this article is going to briefly investigate the viewpoints of the Parti Quebecois and its opponents by reviewing the historical aspects of this requirement. Read the full article in Persian in page 28.

The Quebec Elections and the Second Generation of ImmigrantsNeshat Tehrani

In the last few days, the number of students, especially non-Quebecois English-speaking ones, who enrolled to participate in the elections was so high that the minority government became really concerned and had to react. This government determined some extra requirements other than the minimum ones necessary for voting and tried to reassure itself about the residency situation of the students applying for participation in the elections by asking for extra documents in order to prevent “non-Quebecois” people from affecting election results. However, this behaviour has been strongly criticized by other parties as well as by different strata of society.This article investigates the role of Iranian young people, especially the second generation of immigrants, in the elections. But unfortunately, there is not any specific documentation showing accurate statistics about the number of Iranians living in Quebec, nor their political tendency, and the existing information is only based on dispersed observations, but some evidence shows that Iranians, especially the young generation, like many other people belonging to ethnic minorities, intend to take part in the elections and are more involved in everyday events of the society than before. Many Iranians decided to vote for the first time, although they have been living for decades in Quebec. In this regard, we have talked to a number of Iranian young people living in Montreal; a brief summary of these interviews is covered here. Read the full article in Persian in page 32.

parnianmagazine.com

Snapshots8 April 2014 . No21

Page 58: Parnian 21

As you know, at some point, some financial institutions such as TD bank abused the situation and closed bank accounts belonging to Iranian Canadians or even Canadian businesses owned by Canadians with Iranian origins. Do you think it is legitimate?I think in all types of situations -- they also take away people’a credit cards they’ve gotten convicted of minor effects -- I think one of the frightening things in our society is that they can close you down by closing down your computer or closing off your credit, and they should be very careful; it should not be done except under judicial supervision and so on; I think some law should be made to limit the banks’ discretion about removing their clients simply on the grounds of nationality I think it’s very dangerous, removing plans on the grounds of nationality, on the grounds of criminal records, on the grounds of race or color, and a bank should not have this type of freedom.They don’t even mention why they are doing this.I know, but they’re not all Iranian cases; there are other cases, too, Palestinian cases; I’ve seen criminal law cases; I’ve seen insurance not being given to people convicted of something and so on; I think private businesses should have limits as to how far they can exploit the freedom of commerce. And to discriminate against these individuals -- I’m not telling you TD or anyone else -- I believe that banks in general and insurance companies and so on -- when they refuse to deal with people on account of nationality, origins, color, criminal record, and so on -- should be under regulation, but it is not specifically an Iranian issue, not at all – it is an issue involving the fact that, in our society, when they decide to put somebody outside the general economy,

they can actually completely isolate and destroy them: that’s why they need to be so careful. Mr. Grey, I’ve asked my questions; If you have anything to add at the end...I want to come back again -- I don’t think it is particularly an Iranian issue -- I think the present federal government has attended to hard lines in foreign policy which are not consistent with Canada’s tradition, and with respect to Palestine and Israel, with respect to Iran, with respect to Ukraine, they’ve so shown the same sort of measure of regretful reaction or very … attitude towards anybody who is not being like this government. I think it is dangerous. I think Canada should continue to be a country that brings

people together, that helps negotiate peace, that maintains relations as long as possible with everybody, including people you don’t approve of; I think we should have diplomatic relations in order to assist individuals on both sides and to maintain a channel of communications. I think the refusal deal with people -- which is, again, not an Iranian issue, but a general issue -- in this context is just one of the options of this government’s hard line. It’s mistaken; it’s wrong; I think we should go back to a policy that reminds us of Canadian policy in the days of Pearson and Trudeau, not in the days of Steven Harper. [1]- http://en.wikipedia.org/wiki/Julius_Grey

parnianmagazine.com

Interview7فروردین 1393. شماره 21

Page 59: Parnian 21

rules against South Africa did have an effect and indeed helped to bring down the regime, which is undoubtedly a very good thing; on the other hand, I do not believe in all of the rules. I think one of the stupidest examples is the US boycott of Cuba, which has had a totally negative affect; I also question why the Canadian government is so concerned about private Iranian business -- I mean, people have private businesses in Iran like any other country; then why would you want to take it out on individual citizens as opposed to the government?I have all my life been opposed to most boycotts; I had a personal problem in 1972, a real conscience issue when I was a student in England and I wanted to visit Spain, and Franco was still in power, and they said I could not go to Spain. Is it reasonable to go to a country which is ruled by a classical fascist? But then I decided that it’s important to see Spain and that an average Spanish person hasn’t done anything. The average Spanish person resisted Franco and so I went and I have never regretted it and I do not believe in boycotting countries -- I think there may be limited situations; maybe South Africa was the right case where one should do that, but on the whole, I oppose most boycotts. I also say that boycotts are always quite subjective,; at one point in time, they boycott countries on the left, an in another period, they want to boycott them for other reasons. I think, if there is any country in the Arab world that deserves boycotting, it is surely Saudi Arabia for its treatment of women, but we are not boycotting them. Upon introducing the sanctions there were concerns about how Canada will deal with immigration applicants and if

they will be exempted from sanctions which ban offering any kind of financial services to Iranian nationals in terms of opening an account or transferring their funds to meet their obligations in accordance with Canadian Immigration Law at both federal and provincial levels. The government referred to special authorization which was supposed to be issued by the Minister of Foreign Affairs, case by case, so many applications were sent to the Minister’s office, but, to my knowledge, no application has been processed since the summer of 2012. I personally represent more than 20 people who applied for permits to Mr. Baird’s office and have received no answer whatsoever since Oct. 2012. Do you think it is legitimate, the way Mr. Baird is treating these people? When you create a procedure, it is supposed to be possible -- it is a ministerial promise but it is not something to get zero, unreasonable [reaction]; therefore, I would assume that, when the law provides for an exemption, these exemptions should be possible to obtain under the right conditions; I can’t understand, you see, that’s why how you could act; you can say that Iran is violating basic rights and that therefore we are going to have some sort of measurement, but we are going to provide for exceptions where individual people are suffering, but when you do that, then you have to make it possible to obtain. Somebody should take it to court -- it seems to me a basic principle is that if we provide for a procedure, zero is not a reasonable number or reasonable decision -- the law must be set aside, I think; somebody who is a good case should take it to the federal court. I believe that

providing a procedure and not blanking [backing? – blanking makes no sense] one of them is not a reasonable discretion. In fact, you see, the government of Canada has a way of satisfying its desire to punish the Government of Iran without sacrificing innocent people, by using exemptions, but then, if there is no exemption, how can you say that it’s reasonable? I personally believe that the Minister of Foreign Affairs is systematically discriminating Iranian applicants by not responding to their applications and letting them lose their chance to immigrate to Canada unreasonably.Well, it’s what you call an un reasonable decision, and I think it is inherent in the creation of a system of permits that some of them be possible to be obtained; let me give you an example: the Supreme Court of Canada said that those people who need marijuana for medical purposes are entitled to get it, but you need a permit; if they then proceeded to give zero permits, you can go back to court and say they’re not listening to a court order; it means that some people have to get it. You can be more tough or less tough; you can make security checks and also do other things, but somebody should get it; now, you’re telling me, as far as you know, nobody has. But if you want to make an application to the court based on a systematic refusal, I think it might be a strong case They don’t even get refused, they don’t respond to any application?And they don’t respond.... well, at a certain point, you could take names. I have had immigration cases for all sort of reasons when people did not get an answer for three, four, five years, and the court would set about three months aside to answer to them.

parnianmagazine.com

Interview6 April 2014 . No21

Page 60: Parnian 21

Mr. Grey: Do you have political stands on this paper?Ali Mokhtari: Actually, yes and no -- we are covering issues related to the Iranian-Canadian community, and what affects this community. Today we would like to have an interview with you about Canadian government policies towards Iran that directly affect the Iranian Canadian community as part of Canadian society. We are not here to see how it affects the Government of Iran politically, but to see its impacts on the Iranian Canadian community in terms of their civil, human, and natural rights. What is your opinion on the issue? First of all, I don’t understand why the Canadian embassy in Iran is closed when many other western countries have embassies in Iran. I don’t understand why Canada took such a radical stand, whether it’s in the Middle East, the spiritual, or Ukraine, or whatever – why it takes the hardest line amongst other western countries. I find it very difficult to understand. I do not understand why we cannot speak to the Iranian government. In general, I do not believe that breaking diplomatic relations is the best way to enclose countries. It is clear that it is the most regrettable thing and I think one other thing about international relations is that countries should keep talking to each other instead of breaking relations but I also do not understand why Canada would take the hardest line -- we are usually a very pacific country which maintain relations with everybody; we had good relations, for instance, with Cuba during the Cuban Missile Crisis and we still do, and we have excellent relations with the whole eastern bloc, with lots of exchanges and so during the Cold War, there was no problem in talking to Romania or East Germany or anybody else. I don’t know why they have a problem now. Well, we always take sides, as we are part of NATO -- we ae not a neutral country -- but we’ve had good relations with the other side; there is absolutely no reason why we wouldn’t.

And what do you think of the impact of such incidents on Iranian-Canadian community rights, as citizens of both countries who might need consular services from both sides?Yes, they don’t have the same rights; it is difficult, especially for somebody who is a visitor and doesn’t get consular rights, the rights when you have visa; as you know, people who are visitors need visas; people may require consuler help if they are arrested or if anything happens; all those things that an embassy should do for anybody, like the Canadian embassy does for me if I happen to be in Germany – if [this is] not available, I say they should have given somebody, some chargé d’affaires, who does it -- but it means it is not quite as regularly available as it could be if we had normal diplomatic relationships.I think it also has an impact on the people living in Canada, because it creates an impression that Iranians are not law-obeying or all terrorists; I think it’s part of the Islamophobia of our society. Our society has forgotten the Communists, who were the big enemy of the 1950s, and

now seems to be concerned about Islam, and of course we all know that 99% of Muslims are honest, hard-working citizens; they have nothing to do with any terrorists or other movement, who only have one wife and who are as good as any other citizens, so I think the whole creation of the atmosphere in which Iran appears to be something to be feared has an impact on the Iranian community here which is most unfortunate, Back in 2011, the government of Canada put in place some economic measures against Iran claiming to target the Iranian government, but the measures were designed to harm ordinary Iranian individuals more than the Government of Iran, which had no serious relational issues with Canada. Do you agree with the policy of the Canadian government?Well, you see, the problem with all those rules is one thing; to affect the government, to say you can’t deal with government companies and so on, but it’s another to affect trade. It is obvious. I don’t believe in boycott; now, there is one historical example which seems to go against me -- it appears that the various

parnianmagazine.com

Interview5فروردین 1393. شماره 21

Page 61: Parnian 21

Should Be Back in the Days of Pearsonand TrudeauAli Mokhtari interviews Julius Grey about the radical and unreasonable behaviours of Harper’s Government against Iranians

Julius H. Grey (born 1948) is a Canadian lawyer and university professor. He is particularly known for his expertise in constitutional and human rights law.Born in Wrocław, Poland, he received a Bachelor of Arts degree in 1971, a Bachelor of Civil Law degree in 1971, and a Master of Arts degree in 1973 from McGill University. Grey has been a member of the Quebec Bar and the Canadian Bar Association since 1974.

Since 1976 he has been involved in numerous associations, such as the Canadian Foundation for Individual Rights, serving as its president from 1985 to 1988. He was a professor of law at McGill University from 1979 until 1993.Grey assisted in annulling a stipulation in the Charte de la langue française (Bill 101) that forbade the application of different languages on business signboards. Presently, French must merely

be the predominant language, but others are allowed.Grey has publicly supported the New Democratic Party.[1] In April, he filled an injunction in the Quebec Superior Court against Election Quebec to allow five McGill University students to vote in the 2014 Quebec election.We reached him in his office on the last day of March.

parnianmagazine.com

Interview4 April 2014 . No21

Page 62: Parnian 21

After the announcement of an early election by Ms. Pauline Marois, an unexpectedly large number of Quebecers went to the polls on April 7. Eighteen months earlier, following the student riots in Montreal and allegations of financial corruption targeting the then liberal government led by Jean Charest, Ms. Marois’s government had taken power. In this election, the Parti Quebecois, led by Marois, was expected to gain a majority in parliament and to defeat the Liberal Party; however, the result was not what she had expected and although she managed to be the first female Premier of Quebec, she could only form a minority government. Moreover, occupying 50 seats in the parliament, the Liberal Party remained an obstacle for the fulfillment of the goals of the Parti Quebecois. Ms. Premier tried to secure the absolute support of the French-speaking people

of Quebec by bringing up controversial issues in the fields of the French language, Quebec identity, and secularism, as if the economic regression in Quebec and other problems did not affect the French-speaking part of Quebec, as if these people were not just looking for nationalist ideals. She raised many controversies by proposing the controversial Quebec Charter of Values bill in general and its prohibition of wearing religious symbols for those employees working in public and governmental institutions. She refused to show any flexibility or change in the Bill, despite the fact that many experts considered it a violation of the freedom of religion in Quebec. She even ignored the recommendation received from long-life PQ supporters such as Gilles Duceppe, the former Bloc Quebecois Leader. She clearly preferred the support of the less educated part of the society over the support of the elite of French society. A few months after the introduction of Marois’ Charter, polls showed an increase in the popularity of the Parti Quebecois, which was why Ms. Marois thought that she would gain a majority government and suddenly announced an early election. Reacting to the criticisms addressing her government in the field of the economy, she tried to prove that she has something to offer in the field of trade and economy by introducing a new figure to the Parti Quebecois (PQ). She added Pierre Karl Peladeau, a successful millionaire business man who owns some media companies in Quebec, to her team. But this new member of the team announced that his motive for entering the world of politics

was to separate Quebec from Canada and to establish the new country of Quebec for his children. In the first few days, Ms. Marois approved of his plans, talking about welcoming Canadian tourists to Quebec, having or not having a border with Canada, and keeping or changing the Canadian dollar in Quebec. However, very soon, the polls showed the fall of the popularity of the Parti Quebecois. This was why she did not talk about independence since then. In her debates, she also claimed this election was not about a referendum for the independence of Quebec and that everybody was voting just to elect a government. She said a referendum may take place any time Quebecers were ready.

However, the result of the elections on Monday, April 7, 2014, in Quebec, was a big “No” to Ms. Marois. In this election, the Liberals won a huge majority. Moreover, the Quebecers said “No” to the extremism and dishonesty of the Parti Quebecois, which had tried to guarantee its own political interests by causing conflicts between people, by creating false problems, and by offering superficial solutions for them. A positive outcome of this historical election is thinkable in that Quebecers have voted in favor of political and economic stability and in favor of staying an important part of Canada. They have put an end to Ms. Marois’s political life and sent a clear message to the rest of Canada, saying that in this province, the “separation from Canada” dossier is closed for at least one or two decades.

Quebecers’ Response to Ms. Marois’s RadicalismSurprising results of Quebec elections

Ali [email protected]

parnianmagazine.com

Publishers Note3فروردین 1393. شماره 21

Page 63: Parnian 21

Volume 3, Number 8, April 2014

ISSN 2291-2940 (Print)ISSN 2291-2959 (Online)

Publisher: Parnian Media Groups Inc.Manager: Ali Mokhtari [email protected]: Majid Bastami [email protected] Deputy Editor: Mostafa Mokhtari [email protected] Graphic and Layout: Mohammad Khoshkam, Hossein Esmaeili, IT Manager and Applications Developer: Shahab MokhtariPersian to English translator: Mahdi FallahEnglish editor: Mark Lee

Contributors: Abdolrasoul Dayyani, Ela Atarodi ,Ensieh Ghafourian, Nadia Ghayouri, Dr. Morteza Ghomshei, Saghi Motahari ،Vahid Namazi, Yahya Natanzi, Mitra Roshan, Ali Shakarami, Neshat Tehrani, Vahid Tolooei, Pouneh Vaziri

Address: 1980 Sherbrooke W, Suite#860Montreal, Quebec, Canada, H3H1E8Tel: 1 (514) 903-4726 Fax: 1 (514) 439-4726Toronto: 1 (647) 429-1848 Vancouver: 1 (604) 909-3073Montreal: 1 (514) 562-9950

Email: [email protected] site: www.parnianmagazine.com

A Magazine for Iranian Immigrants

A Magazine for Iranian Immigrants

Volume 3, Number 8, April 2014 C$ 3.5

parnianmagazine.com

Content2 April 2014 . No21

Page 4

Publisher's Note3    Quebecers’ Response to Ms. Marois’s Radicalism

Interview4    Should Be Back in the Days of Pearson and Trudeau

Snapshots8 The Québécois and the Idea of Sovereignty8 The Quebec Elections and the Second Generation of Immigrants9 I Love Everything about Canada, but its Food!9 An Unattainable Love in Political Ups and Downs

2nd Generation12    How Canadian Climate Can Bring Forth Unexpected Challenges

Page 8

Page 12

Page 64: Parnian 21

A Magazine for Iranian Immigrants

Volume 3, Number 8, April 2014 C$ 3.5