163
ن حی ل صا لءا ا ی ض ی ت ی ب ر ت ی گ ی ه ر ف اد ی ی بwww.ziaossalehin.ir لام س ل ه ا ی ل ع م* ظ ی کا س و مام ام از3 ث ی ل حد ه; چ و ان ی س ل دا ه; چ اب ی ک صاب خ3 ش مهE ل ل دا ی ع ادی E بK ا ف E ج ن ی ح لاE ه : صE اس ی3 س ر س1327 لE ه; چ: E وزK دا E دب; ام ب E و ب وان E ن ع- ( لامEEEEEE س ل ه ا EEEEEE ی ل ع م* ظاEEEEEE ی کEEEEEE س و مامEEEEEE ام از3 ث یدEEEEEE ل حEEEEEE ه; چ و ان یEEEEEE س دا9 فEEEEEE ل و م/ ) از EEEEEE دی بEEEEEE ه م م ق ر :3 EEEEEE ش ن ابEEEEEE ص خ3 ش م ی ح لاEEEEEE ص ل دا ی ع1381 ری : ه ا* EEEEEE ظ ابEEEEEE ص خ3 ش م. 136 : l ک ب ا3 EEEE ص . ش5000 ال E زب964 - 7643 - 05 - 5 EEEE ؛EE: 200000 ال EEEE زب دوم:; اب; E : ح ت3 E سددا ا ب) دوم; اب; E ح( 1386 وزبE ص ه E بE هE ام ی ب ا ی ک: ت3 E سددا ا . ب م، ت ف ه امE ، ام)ع( ، ر E عف ج ن ب یE س و م: E وع E ص و م س . ن و E ن ر ت ز128 E- 183 -- ق م، ت ف هامEEEE ، ام)ع( ، ر EEEE عف ج ن بیEEEE س و م: E وع EEEE ص و م ان یEEEE س دا128 EEEE- 183 -- ق-- اب E ی ی ع ب : ازE وع E ص و مE امه ی ی3 E ش رگد س-- وم ص ع مازده ه; چ: E وع ص و م صاز ق ماب ل ک رن EEEEEEEE ف14 رن EEEEEEEE ف-- ی هت دEEEEEEEE ای مEEEEEEEE ه ان یEEEEEEEE س : داE وع EEEEEEEE ص و م14 ره :EEEEEEEE گ ی ک دی EEEEEEEE ی ب زدهBP36 24 چ929 1386 ی : ی و E نی د د ی ب زده297/68 یE س ا ی3 ش ن ا ی ک مازه3 E ش ی : م مل79 - 5912 از ی ف گ3 س ی ب

 · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی کاظم علیه السالممشخصات کتاب

- عنوان و ن55ام1327سرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله پدیدآور : چهل داس55تان و چه55ل ح55دیث از ام55ام موس55ی ک55اظم

( / مول55ف عبدالص55الحی مشخص55ات نش55ر : قم9علیه السالم ) ص . ش55ابک :136. مشخص55ات ظ55اهری : 1381مه55دی ی55ار

ریال )چاپ دوم(200000 :5 ؛5 5-05-7643-964 ریال 5000 . یادداشت : کتابنام55ه ب55ه ص55ورت1386یادداشت : چاپ دوم:

128زیرنویس . موضوع : موسی بن جعف55ر، )ع(، ام55ام هفتم، ق -- داس55تان موض55وع : موس55ی بن جعف55ر، )ع(، ام55ام55-183

-55 128هفتم، ق -- کلم55ات قص55ار موض55وع : چه55ارده183 14معص555وم -- سرگذش555تنامه موض555وع : اربعین555ات -- ق555رن

رده بن55دی کنگ55ره :14موضوع : داس55تان ه55ای م55ذهبی--ق55رن BP36 297/68 رده بن555دی دی555ویی : 1386 929چ 24 /ص

5912-79شماره کتابشناسی ملی : م پیشگفتار

به نام هستی بخش جهان آفرین شکر و سپاس بی منتها ، خداوند ب55زرگ را ، ک55ه م55ا را از امت مرحوم55ه ق55رار داد و ب55ه ص55راط مس55تقیم ، والیت اه55ل بیت

عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین هدایت نمود . و بهترین تحیت و درود بر روان پ55اک پی55امبر ع55الی ق55در اس55الم صلی الله علیه و آله ؛ و بر اهل بیت عصمت و طه55ارت علیهم الس5555الم ، مخصوص5555ا هفتمین خلیف5555ه ب5555ر حقش حض5555رت

ابوالحسن ، امام موسی کاظم علیه السالم . و لعن و نفرین بر دشمنان و مخالفان اهل بیت رسالت ک55ه در

حقیقت دشمنان خدا و قرآن هستند .

Page 2:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

نوشتاری که در اختیار شما خواننده گرامی قرار دارد برگرفت55ه شده است از زندگی سراسر آموزنده نهمین ستاره فروزنده و

پیشوای بشریت و حجت خداوند ، برای هدایت بندگان .آن شخصیت

ممتاز و برگزی55ده ح55ق ، تب55ارک و تع55الی ک55ه مخ55زن اءس55رار و معارف الهی بود؛ و همچون دیگر اهل بیت عص55مت و طه55ارت

جامع کماالت و نیز معصوم از هر گونه خطا و اشتباه بود . آن حض55رت ت55ا مرحل55ه ای محب55وب خداون55د متع55ال و مق55رب درگاهش قرار گرفت که لقب باب الحوائج إ لی الل55ه را در بین

ائمه اطهار علیهم السالم به خود اختصاص داد . و آن حضرت در زمان خویش ، بین گ55روه ه55ا و اح55زاب مح55ور

حق قرار گرفت . رسول گرامی اسالم صلی الله علی55ه و آل55ه ض55من بش55ارت ب55ر والدت حیات بخش او؛ و این ک55ه او هفتمین خلیف55ه و حجت ب55ر

حق خداوند می باشد ، فرمود : خداوند متعال نطفه او را مبارک برای امت و تزکیه شده ق55رار داد؛ و او وس55یله رحمت و ب55رکت ب55رای ش55یعیان و دوس55تانخودمی باشد ، خداوند او را در عرش برین ، موسی نام نهاد . و هرکس به او متوسل ش55ود و او را وس55یله درگ55اه الهی ق55رار دهد حوائج و خواسته هایش برآورده خواهد شد؛ و روز قی55امت از شفاعت حضرتش برخوردار و در جوار او محشور می گردد

. احادیث قدسیه و روای55ات متع55دد در منقبت و عظمت آن ام55ام مظلوم ، با سندهای متعدد ، در کتاب ه55ای مختل55ف وارد ش55ده

است . و این مختص55ر ذره ای از قط55ره اقی55انوس بی ک55ران فض55ائل و

مناقب و کرامات آن امام واالمقام می باشد .

Page 3:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

( ، که در1که برگزیده و گلچینی است از ده ها کتاب معتبر ) جهت ه55ای مختل55ف عقی55دتی ، سیاس55ی ، عب55ادی ، اقتص55ادی ،

فرهنگی، اجتماعی ، اخالقی ، تربیتی و . . . خواهد بود .

باشد که این ذره دلنشین و لذت بخش مورد استفاده و إ ف55ادهعموم عالقه مندان ، مخصوصا جوانان عزیز قرار گیرد .

55ون إ ال من اءتی الل55ه و ذخیره ای باشد ) لیوم الینفع مال والبن55ه علی ح55ق ( ، ان ش55اء الل55ه بقلب سلیم لی ولوال55دی ولمن ل

تعالی .مؤلف

خالصه حاالت نهمین معصوم ، هفتمین اختر امامت

هج55ری128آن حضرت روز یک شنبه ، هفتم ماه صفر ، سال 55ه معظم55ه و2قم55ری ) ( در روس55تائی ب55ه ن55ام أ ب55واء بین مک

مدینه منوره دیده به جهان گشود . ( صلوات الله و سالمه علیه .3نام : موسی )

کنی555ه : ابوالحس555ن ، ابوالحس555ن اول ، ابوالحس555ن ماض555ی ،ابوابراهیم ، ابوعلی ، ابواسماعیل ، ابواسحاق و . . . .

لقب : عبد صالح ، کاظم ، باب الحوائج ، صابر ، رجل ، امین ،555ه ، زین ع555الم ، زاه555ر ، ص555الح ، ش555یخ ، وفی ، نفس زکی

المجتهدین و . . . . نقش انگشتر : حض55رت دارای دو انگش55تر ب55ود ، ک55ه نقش ه55ر55ه بیالله ( ، ) المل55ک لل ک55دام ب55ه ت55رتیب عبارتن55د از : ) حس55

وحده ( .پدر : امام جعفر ، صادق آل محمد صلوات الله علیهم .

مادر : حمیده مصفاه اندلسی ، دختر صاعد بربری .

Page 4:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

دربان : محمد بن فضل ، مفضل بن عمر را گفته اند . 148 ش55وال ، س55ال 25مدت امامت : حض55رت روز دوش55نبه ،

هج55ری قم55ری ، پس از ش55هادت پ55در بزرگ55وارش ، در بیس55تسالگی منصب امامت و زعامت جامعه اسالمی را به عهده

هج55ری ، ام55امت آن حض55رت ب55ه ط55ول183گرفت و تا س55ال انجامید .

19مدت عم55ر : آن حض55رت م55دت بیس55ت س55ال و بن55ابر نقلی س55ال پس از آن35سال ، هم زمان با پدر بزرگوارش و مدت

س55ال طب55ق مش55هور ، عم55ری ب55ا55ادامه حیات داد که جمع55ا برکت و پر از مشقت را سپری نم55ود ، گرچ55ه بعض55ی عم55ر آن

سال نیز گفته اند .58حضرت را تا علت زندانی شدن آن امام مظلوم صلوات الله و سالمه علی55ه

را طبق آنچه گفته اند ، چنین است : در آن سالی که هارون الرشید به سفر حج رفت و در کنار قبر حضرت رسول صلی الله علیه و آله جمعی از ب55نی هاش55م و از آن جمله امام موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم را دی55د ، ک55ه جهت

زیارت قبر آن حضرت حضور دارند . هنگامی که هارون الرش55ید نزدی55ک ق55بر مطه55ر رس55ید ، گفت : ) السالم علیک یا رسول الله ! یا بنی عمی ! ( یعنی ؛ سالم بر

تو ای رسول خدا !ای پسر عمویم .

در همین حال ، ام55ام موس55ی ک5اظم علی55ه الس55الم جل55و آم55د والم هنگامی که نزدیک قبر مطهر رسید؛ اظه55ار داش55ت : ) الس55

علیک یا أ به ! (یعنی ؛ سالم بر تو ای پدر .

Page 5:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

هارون الرشید با دیدن چ55نین ص55حنه ای ، چه55ره خ55ود را درهم کشید و کینه و عداوت آن حضرت را بر دل گرفته و مصمم بر

تحقیر و قتل حضرت شد . مضافا بر آن که سخن چینان دنیاپرس55ت و ریاس55ت طلب - ک55ه

در هر زمان بوده و هستند - از موقعیت سوء استفاده ک55رده و در ه55ر فرص55ت مناس55بی ب55ر علیه آن حضرت نزد هارون بدگوئی و سخن چی55نی نم55وده و او

را بر علیه حضرت ، تحریک می کردند . تا آن ک55ه ه55ارون ب55ه بغ55داد م55راجعت ک55رده و دس55تور جلب آنحضرت را صادر کرد؛ و حضرتش را در بصره زندانی گرداند .

و چون مدتی را در آن جا سپری نمود ، به بغداد منتقل ش55ده ؛ و در زن55دانی مخ55وف و وحش55تناک تحت ان55واع ش55کنجه ه55ای

جسمی و روحی محبوس گردید . در این که حضرت سالم الله علیه در چند مرحله زن55دانی ش55د؛ و نیز جمع55ا چ55ه م55دت زم55انی را در زن55دان س55پری نم55ود ، بین

مورخین اختالف است . بنابر مشهور : حضرت توسط سندی بن شاهک ؛ و ب55ه دس55تور

رجب ،25هارون الرش55ید مس55موم گردی55د؛ و در روز جمع55ه ، ( در زن55دان بغ55داد ب55ه ش55هادت4 هج55ری قم55ری ) 183س55ال

رسید؛ و جسد مطهرش در قبرستان بنی هاشم ک55اظمین دفنگردید .

خلف55اء و س55الطین هم عص55ر آن حض55رت : دوران ام55امت آن حض55رت هم زم55ان ب55ود ب55ا حک55ومت منص55ور دوانیقی ، محم55د

مهدی عباسی ، هادی عباسی ، هارون الرشید . تعداد فرزندان : مرح55وم س55ید محس55ن امین رحم55ه الل55ه علی55ه

دختر از فرزندان امام موسی کاظم علی55ه19 پسر و 18تعداد

Page 6:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

السالم را ن55ام ب55رده اس55ت ؛ ولی بعض55ی دیگ55ر گفت55ه ان55د : آن پسر بوده است .23 دختر و 37حضرت دارای

نم555از آن حض555رت : دو رکعت اس555ت ، در ه555ر رکعت پس ازقرائت سوره حمد ، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده می

(5شود . ) و پس از پایان سالم نم55از ، تس55بیحات حض55رت فاطم55ه زه55راء علیهاالسالم گفت55ه می ش55ود؛ و س55پس ح55وائج و خواس55ته ه55ای مشروعه خویش را از درگاه خداوند متعال تقاض5ا نم55وده ، ک5ه

ان شاء الله بر آورده خواهد شد .امشب به راستی شبم از روز بهتر است

کاندر برابرم رخ فیروز دلبر استدر شب کسی ندیده عیان گردد آفتاب

جز آفتاب من که رخش مهر انور استتنها نه بزم من ز جمالش فروغ یافتکز نور روی او همه عالم منور استپرسید عارفی که بگو کیست یار تو

کز عشق او تو را دل پر غم در آذر استگفتم به او نشین و بشنو که یار من

نور خدا و مظهر حق ، عین داور استهم زاده نبی بود و بضعه بتول

سبط نبی ، ولی خداوند اکبر استسر علی ، مقام جلی ، نور منجلی

Page 7:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

هفتم امام ، حضرت موسی بن جعفر استاز آدم و مسیح به درگاه جود او

چشم امیدشان همه چون حلقه بر در استآدم طفیل و اصل وجود تو زین سببمعلوم شد که علت غائی مؤخر است

شاها به غیر صادر اول که جد تو استعالم تمام مشتق و ذات تو مصدر است

امروز روز شادی زهرای اطهر استخرم دل رسول خدا ، قلب حیدر است

روز والدت است و نشاط است و خرمیاین روز با نشاط به عمری برابر است

از دامن حمیده برآمد مهین مهیکز نور او سراسر عالم منور استمسرور و شاد ، صادق آل علی نگر

(6میالد با سعادت موسی بن جعفر است ) ظهور نور هدایت بین مکه و مدینه

مدثین و مورخین و از آن جمله ابوبصیر حکایت کند :اام جعفر صادق علیه السالم به همراه خانواده و

بعضی از اصحاب که من نیز همراه ایشان بدم ، اعم55ال حج راانجام دادیم و سپس به سوی مدینه منوره بازگشت نمودیم .

Page 8:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

ر بین راه ، ب55ه محلی رس55یدیم ک55ه ) اءب55واء ( ن55ام داش55ت ،حضرت دستور فرمود تا قافله پیاده شوند و استراحت نمایند . خانواده حضرت نیز ب55ا فاص55له کمی از اص55حاب ، ف55رود آم55د و همان جا منزل گرفت ، پس از گذشت لحظاتی ک55ه اس55تراحت کردیم و غذا خوردیم ، شخصی نزد ام55ام ص55ادق علی55ه الس55الم آمد و اظهار داشت : ی55اابن رس55ول الل55ه ! همس55رتان ، حمی55ده پیام داد که هر چه زودتر نزد او بروید؛ زیرا حالتی فوق الع55اده برایش عارض گردیده است - یعنی ؛ در حال زایمان نوزاد می

باشد - . امام علیه السالم با شنیدن این خبر ، سریع حرکت نموده و به سمت همسرش رفت ؛ و پس از گذشت مدتی کوتاه مراجعت نمود و تمام افرادی که حضور داشتند ، به اح55ترام آن حض55رت

از جای خود برخاستند و گفتند : یاابن رسول الله ! خداوند ، شما را به خیر و س55عادت بش55ارت

دهد ، چه خبر است و حمیده در چه حالتی به سر می برد ؟ حضرت فرم55ود : خداون55د متع55ال ، حمی55ده را ب55ه س55المت نگ55ه داش55ت ، و ب55ه من ، ن55وزاد مب55ارکی را عط55ا نم55ود ک55ه در روی

زمین بهتر از او نیست . و سپس افزود : حمیده جریانی را برای من تعریف کرد و فکر

می کرد که من آن را نمی دانم .اصحاب گفتند : آن جریان چه بود ؟ !

حضرت فرمود : حمیده اظهار داشت : همین که نوزاد عزیز به دنیا آمد ، دست های خ55ود را ب55ر زمین نهاد و سر به سمت آسمان بلند کرد و تسبیح و تحمید و تهلی55ل خداون55د ج55ل و عال را ب55ه ج55ای آورد؛ و س55پس ب55ر رس55ول خ55دا

صلوات و تحیت فرستاد .

Page 9:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

حضرت در ادامه فرمایشات خود افزود : من به حمیده گفتم : این حرکات ، مخصوص پیامبر خدا و امیرالمؤمنین و دیگر ائمه اطهار می باشد ، که هنگام والدت دست خود را بر زمین قرار داده و سر به س5مت آس5مان بلن5د نم5وده و مش5غول تس5بیح و

تحمید و تهلیل خداوند متعال می گردند . و نیز بر پیغمبر خ55دا ص55لوات و درود می فرس5تند؛ و س55پس ب55ا اقرار و اع55تراف می گوین55د : ب55ر یگ55انگی خداون55د ش55هادت می

دهم ؛ و این که خدائی جز او وجود ندارد . و همین که چ55نین حرک55ات و جمالتی از ایش55ان ص55ادر گردی55د ، خداون55د رحم55ان عل55وم اولین و آخ55رین را ب55ر آن ه55ا مق55رر می گرداند؛ و نیز ملک روح اال مین در شب های قدر به زی55ارت آن

امام خواهد آمد . سپس ابوبصیر در پایان خبر فرخنده میالد حضرت موس55ی ابن

128جعف55ر علی55ه الس55الم گوی55د : والدت آن حض55رت در س55ال هجری قمری واقع گردید .

و چون ک55اروان حض55رت ب55ه مدین55ه رس55ید ، ام55ام ص55ادق علی55ه السالم ب55ه م55دت س55ه روز س55فره ان55داخت و تم55ام اف55راد ، ب55ر سفره ولیمه امام موسی ک55اظم علی55ه الس55الم می نشس55تند و

(7غذا می خوردند . ) در گهواره و مسائل خانوادگی

یکی از اصحاب امام جعفر صادق علیه السالم ، به نام یعق55وبسراج حکایت کند

: روزی به قص55د مالق55ات و زی55ارت م55والیم ، حض55رت ص55ادق آل محمد علیهم السالم به منزل ایش55ان رفتم ، هنگ55امی ک55ه وارد شدم ، دیدم که آن ام55ام بزرگ5وار کن55ار گه5واره ش5یرخوارش ، حض55رت ابوالحس55ن موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم ایس55تاده ؛ و

Page 10:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

جهت دل گرم کردن و آرام نمودن نوزاد ، با او سخن می گوید.

مدت زیادی بدین منوال طول کشید؛ و همچن55ان من در گوش55ه ای نشسته و نظاره گر آن ها بودم تا آن که سخن راز ام55ام ب55ا

نور دیده اش علیه السالم به پایان رسید . آن گاه من از جای خود برخاستم و به سمت آن ام55ام مهرب55ان رفتم ، همین که نزدیک آن حضرت ق55رار گ55رفتم ، فرم55ود : آن نوزاد ، بعد از من ، موالیت خواهد بود ، نزد او برو و سالم کن

. پس اطاعت کردم و نزدیک آن نوزاد و ن55ور الهی رفتم و س55الم کردم ، با این که او کودکی ش55یرخواره در گه55واره ب55ود ، خیلی

زیبا و با بیانی شیوا جواب سالم مرا داد . و سپس به من خطاب نمود و اظهار داشت : ح5رکت کن و ب5ه سوی منزل خود روانه شو و آن نام زش55ت و نامناس55بی را ک55ه دیروز برای دخترت برگزیده ای تغییر بده ، چون خداوند متعال صاحب چنین نام و اسمی را دشمن داش55ته و غض55ب دارد و او

مورد رحمت الهی قرار نخواهد گرفت .یعقوب سراج در ادامه گوید :

یک روز قبل از آن که خدمت حض55رت برس55م ، خداون55د متع55الدختری به من عطا کرده بود ، که نام او را حمیراء نهاده بودیم ؛ و کسی هم آن حضرت را از این موضوع آگاه نکرده بود؛ و با این که آن حضرت ، طفلی شیرخوار در گهواره بود ، به خوبی

از درون مسائل خانوادگی ما آگاه بود . و بعد از آن ک55ه چ55نین علم غی55بی از آن طف55ل معص55وم آش55کار گشت و م55را در تغی55یر و انتخ55اب اس55م مناس55بی ب55رای دخ55ترم نصیحت فرمود ، ام55ام جعف55ر ص55ادق علی55ه الس55الم م55را م55ورد خطاب قرار داده و اظهار نمود : ای سراج ! دستور و پیش55نهاد

Page 11:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

موالیت را عم55ل کن ، ک55ه م55وجب س55عادت و خوش55بختی ش55ماخواهد بود .

یعقوب گوید : من نیز اطاعت امر کردم و نام دخترم را به نام (8مناسبی تغییر دادم . )

کودکی دردآشنا

مرحوم قطب الدین راوندی و دیگر بزرگان ب55ه نق55ل از عیس55یشلمقانی آورده اند :

روزی بر محضر مبارک امام صادق علی55ه الس55الم وارد ش55دم و تصمیم داشتم که درباره شخصی به نام ابوالخطاب سؤال کنم

. همین که داخل منزل حضرت رفتم و سالم کردم ، ام55ام علی55ه السالم فرمود : ای عیسی ! چرا نزد فرزن55دم موس55ی - ک55اظم علیه السالم - نمی روی ، تا آنچه که می خ55واهی از او س55ؤ ال

کنی ؟ ! من دیگر سخنی نگفتم و ب55رای ی55افتن حض55رت موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم روان55ه گش55تم ؛ و س55رانجام او را در مکتب خان55ه

یافتم ، که نشسته بود و مدادی در دست داشت . چون چشم آن کودک معصوم بر من افتاد ، اظهار داش55ت : ای عیس55ی ! خداون55د متع55ال در روز اءزل از تم55امی پیغم55بران و

خالیق ، بر نبوت محمد بن عبدالله ص55لی الل55ه علی55ه و آل55ه ؛ و ن55یز خالفت و جانش55ینی اه55ل بیت عصمت و طهارت علیهم السالم عهد و میثاق گرفته اس55ت ؛ و

همگان نسبت به آن وفادار و ثابت هستند . ولیکن عده ای از اف55راد ، ایمانش55ان حقیقت و واقعیت ن55دارد ، بلکه ایمان آن ها عاریه و ظاهری است ، که ابوالخطاب نیز از

جمله همین افراد می باشد .

Page 12:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

عیس55ی ش55لمقانی گوی55د : چ55ون از آن ک55ودک ، چ55نین س55خنی عظیم را شنیدم ، خصوصا ک55ه از نیت و قص55د درونی من آگ55اه بود ، بسیار خوشحال شدم ؛ و آن حضرت را در آغوش گرفت55ه

و پیشانی او را بوسیدم و اظهار داشتم : ذریه رسول الله صلوات الله علیهم ، بعضی از بعضی ارث می

برند و همگان یکی می باشند . و پس از آن ، نزد امام صادق علیه الس55الم بازگش55تم و جری55ان را برایش بازگو کردم ؛ و افزودم بر این که همانا او حجت خدا

و خلیفه بر حق رسول الله صلی الله علیه و آله است . سپس امام صادق علیه السالم فرم55ود : چنانچ55ه ه55ر مطلب و سؤالی که داشتی ، از این فرزندم - که او را مش55اهده نم55ودی

(9- سؤال می کردی ، تو را پاسخ کافی و کامل می داد . ) آفرینش مافوق تصور

مرحوم شیخ مفیدرحمه الله علیه آورده است : ام55ام موس55ی بن جعف55ر علی55ه الس55الم فرم55ود : همان55ا خداون55د متعال دو جهان مرتبط با یکدیگر آفریده است ، ک55ه یکی از آن

ها علیا و دیگری سفلی می باشد . و آفرینش تش55کیالتی ه55ر دو جه55ان را در انس55ان ایج55اد نم55وده

است ؛ هم55ان ط55ور ک55ه این جه55ان را ک55روی ش55کل آفری55ده اس55ت ، همچنین سر انسان را نیز چون گنبد ، کروی شکل قرار داده و موهای سر انسان به منزله ستارگان ؛ و چش55مانش او همانن55د خورشید و ماه ؛ و مجرای تنفس او را چون شمال و جنوب ؛ و

دو گوش انسان را چون مشرق و مغرب قرار داده است . همچنین چشم بر هم زدن انسان ، مانند جرقه و ب55رق ، س55خن و کالم او مانند رع55د و ص55دای آس55مانی ، راه رفتن او همچ55ون

حرکت ستارگان سیاره است .

Page 13:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

همچنین نشست و نگاه انس55ان همانن55د إ ش55راف س55تارگان ؛ و خواب انسان مانند هبوط آن ها؛ و نیز م55رگ او همانن55د فن55اء و

نابودی آن ستارگان خواهد بود . فق55ره و مه55ره اس55تخوانی24خداون55د ک55ریم در پش55ت انس55ان

روده ب55ه تع55داد30 س55اعت ش55بانه روز ، و درون او 24همانند عضو12روزهای ماه قرار داده است ؛ و بدن او را متشکل از

به مقدار حد اکثر حمل او در شکم مادر آفریده است .و درون انسان چهار نوع آب وجود دارد که عبارتند از :

آب شور در چش55مانش ت55ا در گرم55ا و س55رما محف55وظ و س55المبماند .

آب تلخ در گوش هایش تا جلوگیری از ورود حشرات باشد . آب منی در صلب و کمرش ت55ا او را از فس55اد و دیگ55ر ع55وارض

مصون و سالم نگه دارد . آب صاف در دهان و زبانش تا کمک در جهات مختل55ف ده55ان و

درون باشد . و به همین جهت هنگامی که حضرت آدم علی55ه الس55الم لب ب55ه

سخن گشود ، شهادت بهیگانگی خداوند سبحان داد .

همچنین خداوند حکیم انسان را از نفس و جسم و روح آفرید ، که به وسیله نفس ، خواب های مختل55ف می بین55د؛ و جس55مش مورد ان55واع باله55ا و ام55راض گون55اگون ق55رار می گ55یرد ، ک55ه در نهایت به خاک باز می گردد؛ و روح تا زمانی که جسم ب55ر روی

(10زمین باشد ، با او است و پس از آن جدا خواهد شد . ) واقعه ای حیرت انگیز در شش سالگی

صفوان بن مهران حکایت کند :

Page 14:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

روزی امام جعفر صادق علیه السالم دستور داد ، شتری را ک55ههمیشه بر آن سوار می شد ، آماده کنم .

همین که شتر را آماده ک55ردم و جل55وی م55نزل آوردم ، حض55رت ابوالحسن موسی بن جعفر علی55ه الس55الم ک55ه در س55نین ش55ش سالگی بود ، با عجله و شتاب از م55نزل خ55ارج ش55د و در ح55الی که یک روپوش ایمنی روی شانه های خ55ود انداخت55ه ب55ود ، کن55ار

شتر آمد و بر آن سوار شد و با سرعت حرکت کرد . خواستم مانع حرکت او شوم ؛ ولی نتوانستم و از نظرم ناپدید گشت ، با خود گفتم : اگر موالیم ، حضرت صادق سؤال نماید

که فرزندش موسی و نیز شتر چه شد ؟ چه بگویم . مدت کوتاهی در این افکار غوطه ور بودم ، که ناگه55ان متوج55ه شدم شتر جلوی منزل حض55رت ، روی زمین ق55رار گ5رفت و از تمام ب55دنش ع55رق س55رازیر ب55ود ، آن گ55اه حض55رت موس55ی بنجعفر علیهما السالم از آن فرود آمد و سریع وارد منزل شد .

در همین حال ، خادم امام صادق علیه السالم از م55نزل ب55یرونآمد و

اظهار داشت : ای صفوان ! موالیت فرمود : جل و پالس ش55تررا بردار و آن را در جایگاه خودش ببر .

با خود گفتم : الحمدلله ، امیدوارم امام صادق علیه الس55الم از سوار شدن بر شتر منص55رف ش55ده باش55د ، همین ط55ور ک55ه ب55ا خ55ود می اندیش55یدم ناگه55ان م55والیم از م55نزل ب55یرون آم55د و فرمود : ای صفوان ! ناراحت نباش ، مقصود این بود که ش55تر برای فرزندم موسی آماده شود؛ و سپس افزود : آیا می دانی

او در این مدت کوتاه کجا رفت ؟ در جواب اظهار داشتم : سوگند به خدای یکت55ا ، هیچ نمی دانم

و خبر ندارم .

Page 15:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

فرم55ود : همان55ا مس55یری را ک55ه ذوالق55رنین در م55دت زم55انی ط55والنی پیم55ود ، فرزن55دم موس55ی آن را در زم55انی کوت55اه طی کرد؛ و بلکه چندین براب55ر آن را در همین م55دت کوت55اه پیم55ود و س55الم م55را ب55ه تم55ام دوس55تان و ش55یعیانمان رس55انید و س55پس مراجعت نمود؛ و هم اکنون چنانچه مایل هستی ، نزد او برو ت55ا

تمام جریان را برایت تعریف نماید . بعد از آن داخ55ل م55نزل رفتم و چ55ون خ55دمت حض55رت موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم وارد ش55دم ، دی55دم حض55رت نشس55ته و مقداری می55وه ت55ازه ک55ه می55وه آن فص55ل نب55ود و مش55ابه آن هم یافت نمی شد ، جلویش قرار داش55ت ، وق55تی متوج55ه من ش55د

فرمود : ای صفوان ! هنگامی که سوار شتر شدم ، با خود گفتی : اگ55ر موالیم امام صادق علیه الس5الم از فرزن55دش جوی5ا ش55ود ، چ55ه

پاسخ دهم ؟ و خواستی مانع حرکت من شوی ؛ لیکن نتوانستی و در هم55ان

افکار سرگردان بودی ، که بازگشتم و از شتر پ55ائین آم55دم ؛ و آن هنگ55ام ت55و ب55ا خ55ود گف55تی : الحمدلل55ه ، و س55پس پ55درم از م55نزل ب55یرون ش55د و

فرمود : ای صفوان ! ناراحت مباش ، آی55ا فهمی55دی فرزن55دم موس55ی در

این زمان کوتاه کجا رفت و برگشت ؛ و تو گفتی نمی دانم . بعد از آن ، پدرم فرمود : فرزندم موس55ی در این زم55ان کوت55اه چند برابر آنچه را ک5ه ذوالق5رنین در آن زم55ان ط5والنی پیم5وده بود ، پیمود ، و اگر مایل هستی وارد ش55و ت55ا فرزن55دم ت55و را در

جریان امر قرار دهد . صفوان گوید : با شنیدن این س55خنان ح55یرت انگ55یز ب55ه س55جده افتادم و سپس گفتم : ای موالی من ! این می55وه ه55ائی ک55ه در حض55ور ش55ما اس55ت ، از کج55ا آم55ده ، چ55ون اال ن فص55ل آن ه55ا

Page 16:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

نیست ، آیا این میوه ها فقط مخصوص شما می باشد ، ی55ا منهم می توانم از آن ها استفاده کنم ؟

فرمود : به منزل مراجعت کن ، سهم تو ن55یز فرس55تاده خواه55دشد .

صفوان افزود : چون ب55ه م55نزل آم55دم و نم55از ظه55ر و عص55ر را خواندم حضرت طبقی از آن میوه ها را برایم فرستاد و آورنده گفت : موالیت سالم می رس55اند و می فرمای55د : ت55و دوس55ت و

11شیعه ما هستی و در خوراکی های ما سهیم خواهی بود . ) )

دو جریان بسیار عظیم و خواندنی

مرحوم شیخ حر عاملی و راوندی و دیگران بزرگان آورده اند : پس از آن ک55ه ام55ام جعف55ر ص55ادق علی55ه الس55الم ب55ه ش55هادت

رسید ، یکی از فرزندانش به نام عبدالله - که بزرگترین فرزند حضرت بود - ادعای امامت کرد .

امام موسی ک55اظم علی55ه الس55الم دس55تور داد ت55ا مق55دار زی55ادی هیزم وسط حیاط منزلش جمع کنن55د؛ و س55پس شخص55ی را ب55ه دنبال ب55رادرش عبدالل55ه فرس55تاد ت55ا او را ن55زد حض55رت احض55ار

نماید . چون عبدالله وارد ش5د ، دی5د ک5ه جمعی از اص5حاب و ش5یعیان

سرشناس نیز در آن مجلس حضور دارند . و چون عبدالله کنار برادر خود امام کاظم علیه السالم نشست ، حضرت دستور داد ت55ا ه55یزم ه55ا را آتش بزنن55د؛ و ب55ا س55وختن

هیزم ها ، آتش زیادی تهیه گردید . تمامی افراد حاضر در مجلس ، در ح55یرت و تعجب ف55رو رفت55ه بودند و از یک55دیگر می پرس5یدند ک5ه چ55را ام55ام موس5ی ک5اظم

Page 17:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

علیه الس55الم چ55نین ک55اری را در آن مح55ل و مجلس انج55ام میدهد .

آن گاه حضرت از جای خود برخاس55ت و جل55و آم55د و در وس55ط آتش نشست ؛ و ب55ا اف55راد حاض55ر مش55غول ص55حبت و م55ذاکره

گردید . پس از گذشت ساعتی بلند شد و لباس های خود را تکان داد و آم55د در جایگ55اه اولی55ه خ55ود نشس55ت و ب55ه ب55رادرش عبدالل55ه فرمود : اگر گمان داری بر این که تو بعد از پدرت امام جعف55ر صادق علیه السالم امام و خلیف55ه هس55تی ، بلن55د ش55و و همانن55د

من در میان آتش بنشین . عبدالله چون چنان صحنه ای را دید و چ55نین س55خنی را ش55نید ، رنگ چهره اش دگرگ55ون ش55د و ب55دون آن ک55ه پاس55خی ده55د ب55ا

(12ناراحتی برخاست و مجلس را ترک کرد . ) همچنین داود رقی حکایت کند :

روزی به محضر مبارک امام جعفر صادق علیه السالم ش55رفیاب ش55دم و پس از ع55رض س55الم در کن55اری نشس55تم ، سپس فرزندش حض5رت ابوالحس5ن موس55ی بن جعف55ر علیهم5ا السالم وارد شد و از شدت سردی هوا ، لباس های خ55ویش را

به دور خود پیچیده بود . همین که امام موسی کاظم علیه السالم ن55زد پ55در آم55د ، ام55ام صادق علیه السالم اظهار داشت : ای فرزندم ! در چ55ه ح55التی

هستی ؟ پاسخ داد : در سایه رحمت و پناه خداوند متعال هستم ، و بع55د از آن اظهار نمود : ای پدر ! من اشتهای مقداری انگ55ور و ان55ار

دارم ؟ داود رقی گوی55د : من ب55ا خ55ود گفتم : چگون55ه حض55رت در این فصل زمستان و سرمای شدید اشتها و میل به تن55اول این ن55وع

Page 18:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

میوه ها را دارد ، ولی حضرت از افکار درونی من آگ55اه ش55د وفرمود : خداوند متعال بر هر چیز و هر کاری قدرت دارد .

و سپس به من فرمود : ای داود ! بلند شو و برو داخ55ل حی55اطمنزل ببین چه خبر است ؛ و در باغ چه می بینی ؟

پس ، از جای خود برخاستم و به طرف حی55اط ح55رکت ک55ردم ، همین که وارد حیاط شدم ، با حالت تعجب دیدم درخت انگ55ور

و انار پر از میوه است . با دیدن این صحنه شگرف ، بر اعتقاد و ایمانم اف55زوده ش55د؛ و با خ55ود گفتم : اکن55ون ب55ه اس55رار و عل55وم اه55ل بیت عص55مت و

طهارت علیهم السالم آگاه گشتم و اعتقادم کامل گردید . سپس مقداری از انگور و تعدادی انار چیدم و چ55ون وارد ات55اق

شدم حضرت موسی کاظم علیه السالم آن ها را از من گ5رفت و ش5روع ب5ه تن5اول نم5ود؛ و در ض5من اظه5ار

داشت : این از فضل پروردگار است ، که ما خانواده عصمت و طهارت

(13را بر آن اختصاص داده و گرامی داشته است . ) نجات شخصی سرگردان از اهالی طالقان

بعضی از تاریخ نویسان حکایت کرده اند : روزی هارون الرشید شخصی را به نام علی بن صالح طالقانی احضار کرد و به او گفت : شنیده ام که گفته ای از کشور چین به وسیله ابر سفر کرده ای و به دیار خود ، طالقان رفته ای ؟

!علی بن صالح طالقانی پاسخ داد : بلی ، صحیح است .

هارون اظهار داشت : سرگذشت خود را بای55د ب55رای م55ا ب55ازگوکنی ، که چگونه و در چه وضعیتی بوده است .

Page 19:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

طالقانی گفت : در آن هنگ55امی ک55ه قص55د س55فر ب55ه دی55ار خ55ود کردم ، سوار بر کشتی شدم ، در مس55یر راه طوف55ان ش55دیدی رخ داد؛ و کشتی در امواج دریا متالشی و غرق گردید و من ب55ا اس55تفاده یکی از تخت55ه ه55ای کش55تی توانس55تم خ55ود را از غ55رق

شدن نجات دهم . ولی مدت سه روز ب55دون آن ک55ه غ55ذائی خ55ورده باش55م در بین امواج خروشان دریا قرار داشتم تا باال خره امواج دریا م55را ب55ه

ساحل رساند و نجات یافتم . همین که نگاه کردم ، درخت ها و رودهائی را دیدم ، کن55ار یکی

از درخت ها خوابیدم . در عالم خواب صدای هولناکی را شنیدم ، پس وحش55ت زده از خواب بیدار شدم و دی55دم ک55ه دو حی55وان ش55کل اس55ب در ح55ال

نزاع و زد و خورد بودند .هنگامی که متوجه من شدند ، سریع

55ه ای را وارد دری55ا گش55تند ، در همین اثن55اء ، پرن55ده عظیم الجث دی55دم ک55ه جل55وی غ55اری در هم55ان ن55زدیکی ف55رود آم55د؛ و چ55ون خواستم نزدیک آن پرنده بروم ، متوجه من شد و پرواز ک55رد و

رفت . س55پس نزدی55ک آن غ55ار رفتم و ص55دای تس55بیح و اذک55ار و تالوت قرآن از درون آن ش5نیدم ، وق55تی نزدی5ک ت5ر رفتم شخص55ی از درون غار مرا با اسم و نسب صدا نمود؛ و اظهار داش55ت : بی55ا

داخل غار . پس وقتی داخل آن غ55ار رفتم و س55الم ک55ردم ، م55ردی ق55وی و

تنومند را دیدم که جواب سالم داد و فرمود : ای علی بن صالح طالقانی ! جریان ت55و چ55نین و چن55ان اس55ت و

تمام داستان و ماوقع را برایم بازگو نمود .

Page 20:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

و چون سخن وی پایان یافت ، گفتم : ت55و را ب55ه خ55دا س55وگند !برایم بگو که چه کسی تو را از جریان من آگاه ساخته است ؟ در جواب اظهار نمود : خداون55دی ک55ه ع55الم ب55ه غیب اس55ت ؛ و تمام وقایع و ام55ور ب55ه خواس55ت او انج55ام می پ55ذیرد؛ و س55پس فرمود : تو گرسته و خسته هستی ، در همین لحظه زمزمه ای نمود ، که متوجه آن نشدم ، فقط دیدم ک55ه بالفاص55له مق55داری

غذا و آب به همراه حوله ای حاضرت گردید . بعد از آن فرمود : از این طعام میل کن ، که خداوند متعال آن را برای ت55و فرس55تاده اس55ت ، پس مش55غول خ55وردن ش55دم ، و

غذائی لذیذتر و گواراتر از آن ندیده بودم .سپس آن شخص دو رکعت نماز به جای آورد و فرمود :

آیا مایل هستی که به دیار خود باز گردی ؟عرضه داشتم : من کجا و دیار من کجا ؟ !

در همین لحظه دع55ائی را خوان55د؛ و دس55ت مب55ارک خ55ود را ب55ه سمت آسمان بلند نمود و اظهار داشت : ) الساعه ، الساعه ( پس ناگهان ابری پدیدار شد و آن شخص را مخ55اطب ق55رار داد

و گفت : ) سالم علیک ، یا ولی الله و حجته ! ( . و آن شخص پاسخ داد : ) علیک السالم و رحمه الله و برکاته ،

اءیتها السحابه السامعه المطیعه ( .و سپس فرمود : قصد چه منطقه ای را داری ؟

ابر پاسخ داد : به سمت طالقان می روم . آن شخص فرمود : به اذن خداون55د متع55ال کن55ار م55ا ، ب55ر زمین فرود آی ، پس ناگهان ابر فرود آم55د؛ و آن ش55خص دس55ت م55را

گرفت و بر روی آن ابر نشانید .

Page 21:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

پیش از آن که ابر پرواز نماید ، آن شخص را به خداون55د یکت55ا و به پیغم55بر اک55رم و اه55ل بیت عص55مت و طه55ارت ص55لوات الل55ه علیهم سوگند دادم ، که خ55ود را مع55رفی نمای55د؛ و ن55ام خ55ود را

بگوید ؟ پس فرم55ود : خداون55د متع55ال هیچگ55اه زمین خ55ود را از حجت ظاهری یا حجت ب5اطنی ره5ا و خ5الی نمی گ5ذارد؛ و من حجتظاهری خداوند منان هستم ، من موسی بن جعفر می باشم .

در همین حال من متذکر امامت و والیت آن حضرت شدم . سپس ابر پرواز کرد و پس از گذش55ت لحظ55اتی کوت55اه م55را در

طالقان در خیابان و محله خودمان پیاده کرد .راوی در ادامه حکایت افزود : پس از

آن ک55ه ه55ارون الرش55ید داس55تان را ب55ه ط55ور مش55روح ش55نید ، دستور داد ت55ا ش55خص طالق55انی را ب55ه قت55ل رس55انند ، ت55ا مب55ادا

(14دیگران بشنوند . ) معرفت همسر خانم کبوتر

علی بن ابوحمزه ثمالی حکایت نماید : روزی یکی از دوستان حضرت ابوالحسن ام55ام موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم ب55ه دی55دار آن حض55رت آم55د؛ و حض55رتش را ب55ه

میهمانی در منزل خود دعوت کرد . امام علیه السالم دعوت دوست خ55ود را پ55ذیرفت و ب55ه هم55راه

آن شخص حرکت کرد تا به منزل او رسید . همین که حضرت وارد منزل شد ، میزبان تختی را مهیا نمود و

امام کاظم علیه السالم بر آن تخت جلوس فرمود . چون صاحب منزل به دنبال آوردن غذا رفت ، حض55رت متوج55ه شد که یک جفت کبوتر زی55ر تخت در ح55ال ب55ازی و معاش55قه ب55ا

یکدیگر می باشند .

Page 22:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

وقتی صاحب منزل با ظرف غذا ن5زد حض5رن وارد ش5د ، ام5امم مش55اهده ک55رد ، از روی علی55ه الس55الم در ح55ال خن55ده و تبس55م تعجب اظهار داش55ت : ی5اابن رس55ول الل5ه ! این خن55ده و تبس5

برای چیست ؟ حضرت فرمود : برای این ی55ک جفت کب55وتری اس55ت ، ک55ه زی55ر تخت مشغول شوخی و بازی هستند ، کبوتر نر به همس55ر خ55ود می گوی55د : ای انیس و م55ونس من ، ای ع55روس زیب55ای من ! قسم به خداوند یکتا ! بر روی زمین موجودی محبوبتر و زیب55اتر از تو نزد من نیست ؛ مگر این شخصیتی که روی تخت نشسته

است . صاحب منزل با تعجب عرضه داشت : آیا شما زبان حیوانات و

سخن کبوتران را هم می فهمید ؟امام علیه السالم فرمود :

بلی ، ما اهل بیت رسالت ، س55خن حیوان55ات و پرن55دگان را می دانیم ؛ و بلکه تمام علوم اولین و آخرین به ما داده شده است

( .15) زنده شدن گاو !

علی بن مغیره - که یکی از راوی55ان ح55دیث و از اص55حاب ام55امموسی کاظم علیه السالم می باشد - حکایت کند :

روزی در منی و عرف55ات ب55ودیم ک5ه ام55ام موس5ی ک5اظم علی5ه السالم در مسیر راه به زنی برخورد کرد ، که مشغول گری55ه و زاری ب55ود؛ و ن55یز کودک55ان خردس55الش در اط55راف او گری55ان

بودند . امام کاظم علیه السالم به طور ناش55ناس نزدی55ک رفت و علت

گریه آنها را جویا شد ؟ زن اظه555ار داش555ت : ای بن555ده خ555دا ! من دارای فرزن555دانی خردسال هستم ؛ و تنها سرمایه زندگی برای امرار مع55اش م55ا

Page 23:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

یک گاو بود که ساعتی قبل مرد؛ به همین جهت ، گریان هستمچون دیگر وسیله امرار معاش نداریم .

حضرت فرمود : دوست داری آن را زنده کنم ؟زن عرضه داشت : بلی .

پس حضرت کناری رفت و دو رکعت نماز خواند و دس55ت خ55ود را به سوی آسمان باال برد و لبهای مبارک خود را ح5رکت داد و

زمزمه ای نود ، که من نفهمیدم چه دعائی را خواند . پس از آن ، امام علیه السالم از جای ب55ر خاس55ت و ب55ه س55مت

گاو مرده آمد و با پای مبارک خود بر پهلوی گاو زد .ناگهان گاو زنده گردید و بلند شد و سر پا ایستاد ،

همین که زن چشمش ب55ه گ55او افت55اد - ک55ه زن55ده ش55ده اس55ت -سراسیمه کنان فریاد کشید : این شخص ، عیسی

بن مریم است . و چون امام کاظم علی55ه الس5الم داد و فری5اد آن زن را ش5نید ، س55ریع ح55رکت نم55ود و خ55ود را در بین جمعیت پنه55ان ک55رد ، ت55ا

(16کسی آن حضرت را نشناسد . ) نشانه هائی از امامت

ابوبصیر روایت کند : روزی به محضر مبارک امام موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم وارد شدم و عرضه داشتم : فدایت گردم ، امام چگونه شناخته می

شود و نشانه های امامت چیست ؟حضرت فرمود : امات نشانه ها و عالمتهای بسیاری دارد :

یکی آن بود که پدرم انجام داد جریان بینا شدن ابوبصیر توسطامام صادق علیه السالم .

Page 24:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

و از طرف خداوند متعال به وسیله حضرت رس55ول ص55لی الل55ه علیه و آله منصوب و مع55رفی ش55ود ، هم55انطور ک55ه ام55ام علی

علیه السالم را نصب نمود . و دیگر آن که آنچه از او در هر موضوعی سئوال کنند ، ج55واب آن را بداند و بتواند پاسخ دهد ، و با مردم از هر قبیله و نژادی

و صاحب هر لغتی که باشند ، سخن گوید . س55پس اف55زود : ای ابوبص55یر ! هم اکن55ون نش55انه ای از آن را

مشاهده و مالحظه خواهی نمود . آن گاه لحظاتی گذش55ت ، ناگه55ان شخص55ی از اه55الی خراس55ان وارد شد و با زبان ع55ربی ب55ا حض55رت س55خن گفت ؛ ولی ام55ام علیه السالم به فارسی و زبان محلی ب55ا آن خراس55انی ص55حبت

می فرمود . مرد خراسانی با حالت تعجب گفت : یا ابن رسول الله ! من با ش55ما ب55ه زب55ان ع55ربی س55خن می گ55ویم ؛ لیکن ش55ما ب55ه زب55ان

فارسی صحبت می فرمائی ؟ !حضرت فرمود : اگر ما نتوانیم به

زبان فارسی و محلی با شما سخن گ55وئیم ؛ پس چ55ه م55زیت وفضیلتی بر دیگران داریم .

پس از آن ، حضرت به من خطاب نمود و فرمود : ای ابوبصیر ! امام به تم55ام لغ55ات انس5انها آش55نا اس55ت ، و ن55یز زب55ان تم55ام حیوانات را می فهم5د و ب5ا آنه5ا س5خن می گوی5د؛ و کس5ی ک5ه

(17دارای این مزایا و اوصاف نباشد ، امام نیست . ) پرش نان و بلعیدن شیر

علی بن یقطین - یکی از دوستان و اصحاب امام موسی کاظمعلیه السالم که وزیر هارون الرشید نیز بود - حکایت کند :

Page 25:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

روزی هارون الرشید بعضی از نزدیک55ان خ55ود و همچ55نین ام55ام موسی کاظم علیه السالم را برای صرف طعام دعوت ک55رد؛ و یکی از افراد خود را دستور داد تا بر سر سفره کاری کن55د ک55ه

حضرت موسی کاظم علیه السالم شرمنده و خجل شود . حض55رت ب55ه هم55راه یکی از خادم55ان خ55ود تش55ریف آورد و در جایگ55اه خ55ود جل55وس فرم55ود ، پس از لحظ55اتی س55فره پهن و غ55ذاها چی55ده و آم55اده ش55د و حاض55ران مش55غول خ55وردن غ55ذا

شدند . و خادم حضرت نیز کنار حضرتش ق55رار گرفت55ه ب55ود ، مش55غول خوردن شد و چون می خواست نانی بردارد با سحر و جادوئی که شده بود ، نان پرواز می کرد و تمام حاضران می خندیدن55د

و در ضمن حضرت را مسخره می کردند . چون چند مرتبه این کار تکرار شد ، حض55رت ب55ه عکس ش55یری که بر یکی از پرده ها ب55ود خط55اب نم55ود و اظه55ار داش55ت : ای

شیر خدا ! دشمن خدا را برگیر .ناگهان آن عکس تجسم یافت و شیری بزرگ

و غضبناک گردید؛ و سپس حمله ای نمود و آن شخص ساحر وجادوگر را بلعید .

تمامی افراد در آن مجلس ، با دیدن چنین صحنه ای هولن55اک ، از ترس و وحشت بیهوش گشته و روی زمین افتادند و شیر به

حالت اولیه خود برگشت . پس از گذش55ت س55اعتی ک55ه حاض55ران به55وش آمدن55د ، ه55ارون الرشید ب55ه حض55رت موس55ی بن جعف55ر علیهم55ا الس55الم عرض55ه داشت : تو را سوگند می دهم ب55ه حقی ک55ه ب55ر گ55ردنت دارم ،

تقاضا نمائی که شیر آن مرد را بازگرداند .

Page 26:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

حضرت فرمود : اگر عصای پیغمبر خدا ، حضرت موسی علی55ه السالم آنچه را که در حض55ور فرع55ون بلعی55د ، بازگردانی55د ، این

(18شیر هم آن شخص را باز می گرداند . ) احتجاج و غلبه بر رقیب

مرحوم طبرسی در کت55اب ش55ریف خ55ود ب55ه ن55ام احتج55اج آورده است : روزی مهدی عباس55ی ب55ا حض55ور بعض55ی از علم55اء اه55ل س55نت و از آن جمل55ه ابویوس55ف - ک55ه یکی از علم55اء برجس55ته دربار ب55ه حس55اب می آم55د ، جلس55ه ای تش55کیل داد؛ و حض55رت ابوالحسن امام موسی کاظم علیه السالم را نیز در آن جلس55ه

دعوت کرد . امام کاظم علیه السالم پس از ورود ، از ابویوسف مطل55بی را

پرسید؛ ولی او نتوانست جواب سئوال حضرت را بدهد . پس از آن ، خطاب به حضرت کرده و اجازه گرفت تا س55ئوالی

را مطرح کند ؟ امام علیه السالم فرمود : آنچه مایل هس55تی س55ؤ ال و مط55رح

کن . ابویوسف پرسید : درباره حاجی که در حال اح55رام باش55د ، آی55ا

شرعا می تواند از سایه بان استفاده کند ؟حضرت فرمود : خیر ،

صحیح نیست . پرسید : چنانچه خیمه ای را نصب کن55د و داخ55لآن رود ، چه حکمی دارد ؟

فرمود : در آن اشکالی نیست .پرسید : چه فرقی بین آن دو وجود دارد ؟ !

حضرت فرمود : درباره زن حایض چه می گوئی ، آیا نمازه55ایخود را باید قضا کند یا خیر ؟

Page 27:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

جواب داد : خیر .فرمود : آیا روزه های خود را باید قضا نماید ؟

گفت : بلی .فرمود : چه فرقی بین نماز و روزه می باشد ؟

گفت : در شریعت اسالم حکم آن چنین وارد شده است . امام موسی کاظم علیه السالم فرمود : درباره احک55ام ش55خص

حاجی در حال احرام نیز چنان وارد شده است .در این لحظه مهدی عباسی خطاب به ابویوسف کرد و گفت :ای ابویوسف ! چه کردی ؟ کاری که نتوانستی انجام دهی ؟ !

ابویوسف گفت : او یعنی ؛ امام کاظم علیه السالم - مرا با یک (19استدالل از پای درآورد . )

مسافر آشنا همراه پاسخ

دو نف5ر از ش5یعیان ام5ام موس5ی ک5اظم علی5ه الس5الم حک5ایتکنند :

علی بن یقطین روزی مقداری اموال و اجناس ، به همراه چند نامه که مسائلی در آنها از حضرت س5ئوال ش5ده ب5ود ، تحوی5ل

ما داد و گفت :55ه نمائی55د و این نام55ه ه55ا و ام55وال را ب55ه دو م55رکب س5واری تهی مدینه ببرید و تحویل حضرت موسی بن جعف55ر علیهم55ا الس55الم

دهید؛ و جواب نامه ها را دریافت کنید و بیاورید . و سپس افزود : مواظب باشید کسی از این راز آگ55اه نش55ود و در طول مسیر کامال با احتیاط حرکت کنید ، ک55ه مب55ادا خط55ری

متوجه شماشود .

Page 28:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

آن دو نفر گویند : به کوفه آمدیم و دو شتر خری55داری ک55ردیم و زاد و توشه ای تهیه کرده و با آن اموال سوار ش55ترها ش55دیم و

از راه بصره به سوی مدینه منوره حرکت نمودیم . در مس55یر راه بین کوف55ه و بص55ره ب55ه ک55اروان س55رائی - ک55ه منزلگ55اه مس55افرین ب55ود - رس55یدیم ، در آن ج55ا ف55رود آم55دیم و بارها را پائین آوردیم ، علوفه جلوی شترها ریختیم و در گوش55ه

ای کنار بارها نشستیم تا پس از استراحت ، غذا بخوریم . در همین بین س55واری از دور نمای55ان ش55د؛ و بس55مت م55ا آم55د ، چون نزدیک ما رسید ، متوجه شدیم که او حضرت ابوالحسن ،

امام موسی کاظم علیه السالم می باشد . ل55ذا جهت اح55ترام ب55ه آن حض55رت ، از ج55ای خ55ود برخاس55تیم و

سالم نمودیم . ام5ام علی5ه الس5الم پس از آن ک5ه ج5واب س5الم م5ا را داد ، ب5ا دست مبارک خ5ود نوش5ته ای را تحوی5ل م5ا داد و فرم55ود : این

جواب مسئله های شما است ؛ و از همین جا بازگردید . سپس آنچه مربوط به حض55رت ب55ود تق55دیم حض55رتش ک55ردیم و عرضه داشتیم : یا ابن رسول الله ! زاد و توشه ما پایان یافت55ه است ، اجازه فرمائید وارد مدینه شویم و ضمن این که زی55ارت قبر حضرت رسول صلی الله علیه و آله را انج55ام دهیم ، زاد و

توشه ای نیز برای بازگشت تهیه نمائیم ؟ حضرت فرمود : آنچه آذوقه برایتان باقی مانده است ، بیاورید

؟ پس باقی مانده آذوقه ها را جلوی حضرت نهادیم ، حض55رت ب55ا

دست پربرکت خود آنها را زیر و رو کرد و فرمود : اینها شما را تا کوفه می رساند و در آینده به زیارت قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله نائل خواهید شد

( .20)

Page 29:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

جزای بد گمانی بشوهر؛ و النگوی عروس در دریا

سلیمان بن عبدالله حکایت کند : روزی با عده ای ب55ه م55نزل حض55رت موس55ی بن جعف55ر علیهم55ا

السالم وارد شدیم و در حضور آن حضرت نشستیم . پس از لحظاتی ، زنی را که ص5ورتش ب5ه عقب برگش5ته ب55ود ،

آوردند و از حضرت خواستند که او را معالجه نماید . امام کاظم علیه السالم دست راست مبارک خود را بر پیشانی زن و دست چپ را پشت سر او نهاد و سر و ص55ورت او را ب55ه

حالت طبیعی برگرداند؛ و زن سالم شد . س55پس حض55رت زن را مخ55اطب ق55رار داد و فرم55ود : م55واظب

باش بعد از این مرتکب چنین خالفی نشوی . افراد در مجلس سئوال کردن55د : ی55ا ابن رس55ول الل55ه ! این زنچه کار خالفی را انجام داده ، که دجار این عقاب شده است ؟ امام علیه السالم فرمود : نباید راز او فاش گردد ، مگر آن که

خودش مطرح کند .هنگامی که از زن سئوال شد که چه عملی انجام داده بودی ؟ گفت : شوهرم غیر از من همسر دیگری دارد و ه55ر دو در ی55ک منزل هس55تیم ، در ح55الی ک55ه ه55ووی من پش55ت س55رم نشس55ته بود ، من بلند ش55دم ت55ا نم55از بخ55وانم ؛ ش55وهرم ح55رکت ک55رد و رفت ، من گمان ک55ردم پیش آن همس55رش رفت55ه اس55ت ، پس صورت خود را برگرداندم تا ببینم چه می کنند ، ه55وویم را تنه55ا

دیدم و شوهرمحضور نداشت .

و چون چنین گمان خالفی را نسبت به شوهرم انجام دادم ، به آن مصیبت گرفتار شدم و به دست مبارک م55والیم ، آن عق55اب

(21برطرف شد و توبه کردم . )

Page 30:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

همچنین به نقل از اسحق بن عمار آورده اند : هنگامی که امام موسی ک55اظم علی55ه الس55الم ب55ه س55وی بص55ره رهسپار بود ، من نیز همراه ایشان در کشتی سوار بودم ، پس چ55ون نزدی55ک ش55هر م55داین رس55یدیم م55وج عظیمی دری55ا را فراگ55رفت و پش55ت س55ر م55ا کش55تی دیگ55ری ب55ود ک55ه در آن

جمعیتی ، عروسی را به منزل شوهرش می بردند . ناگهان فریادی به گوش رسید ، حضرت فرمود : چه خبر است

؟این سر و صداها و فریادها برای چیست ؟

گفتند : در آن کشتی ، دختری را ب55ه عن55وان ع55روس ب55ه م55نزل شوهرش می برند ، عروس کن55ار کش55تی رفت55ه و خواس55ته ک55ه دستهایش را بشوید ، ناگهان یکی از النگوهایش داخل آب دریا

افتاده است . حض55رت فرم55ود : کش55تی را متوق55ف نمائی55د و مل55وان و خدم55ه

آماده کمک و برداشتن النگو باشند . پس از آن ، حض55رت ب55ه دی55واره کش55تی تکی55ه داد و دع55ائی را زمزمه نمود و سپس فرم55ود : مل5وان ه5ا س55ریع پ55ائین رون55د و

النگو را بردارند . اسحاق گوید : در هم55ان ح55ال متوج55ه ش55دیم ک55ه آب ف55روکش

کرده و النگو روی زمین آشکار است . بع55د از آن ، حض55رت اف55زود : النگ55و را برداری55د و ب55ه ص55احبش ع55روس تحوی55ل دهی55د؛ و بگوئی55د ک55ه خداون55د متع55ال را حم55د و

سپاس گوید . و چ55ون مق55داری ح55رکت ک55ردیم و از آن مح55ل گذش55تیم ب55ه

حضرت عرض

Page 31:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

کردم : فدایت گردم ، اگر ممکن است دعائی را که خوان55دی ،به من تعلیم فرما ؟

امام علیه السالم فرمود : بلی ، ممکن است ؛ مشروط ب55ر آن ک55ه آن دع55ا را ب55ه کس55ی ک55ه اهلیت ن55دارد ، نی55اموزی مگ55ر ب55ه شیعیانی که مورد اعتم55اد باش55ند؛ و س55پس حض55رت آن دع55ا را

(22امال نمود و من نوشتم . ) احضار نامه از کوفه و صندوق مخفی

علی بن احمد بزار حکایت کند : در دهه س55وم م55اه مب55ارک رمض55ان در مس55جد کوف55ه مش55غول عبادت بودم ، ناگهان شخصی نامه ای را که مه55ر ش55ده ب55ود و به اندازه چهار انگشت بیشتر نبود ، به دس55تم داد و گفت : این نامه را حضرت ابوالحسن ، امام موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم

برایت فرستاده است .همین که نامه را گشودم ، در آن چنین مرقوم فرموده بود :

به نام خداوند بخشنده مهربان . وقتی این نوشته را خوان55دی ، نام55ه ای ک55ه ض55میمه آن اس55ت ، ب55رای خ55ود در ج55ائی امن و مناسب نگه دار و مواظب آن ب55اش ت55ا زم55انی ک55ه آن را طلب

نمایم . پس نامه را برداشتم و روان55ه م55نزل ش55دم ؛ و ی55ک راس55ت ب55ه ط555رف ص555ندوقخانه رفتم و نام555ه را در ص555ندوقچه ای - ک555ه مخصوص اشیاء قیمتی و نفیس ب55ود - ق55رار دادم و درب آن را قفل کردم و کس55ی غ55یر از خ55ودم از پنه55ان ک55ردن آن اطالعی

نداشت . چون هنگام مراسم حج فرا رسید ، من نیز عازم مکه معظم55ه گردیدم ؛ و در ضمن برنامه هایم به محضر شریف امام ک55اظم

علیه السالم شرفیاب شدم .حضرت فرمود : ای علی ! با

Page 32:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

آن نامه ای که تو را بر محافظت آن دستور دادم ، چه کردی ؟ عرض کردم : فدایت گردم ، نامه را در صندوقخانه منزلم ، به همراه دیگر وسائل و اشیاء قیمتی در صندوقچه ای ق55رار داده ام و درب آن را قف55ل زده ام و کس55ی غ55یر از خ55ودم ب55ه آن

آگاهی ندارد و کلید آن را نیز همراه آورده ام .امام علیه السالم فرمود : چنانچه نامه را ببینی می شناسی ؟

گفتم : بلی . پس سجاده و جانماز خود را بلند نمود و نامه ای را که زی55ر آن موجود بود ، برداشت و به من داد و فرم55ود : این هم55ان نام55ه

است ، بگیر و مواظب آن باش . وقتی نامه را گرفتم دیدم ، همان نامه ای است که حضرت در

مسجد کوفه برایم فرستاده بود . لذا بسیار تعجب کردم و با خود گفتم : چ55ه کس55ی از آن اطالعداشته ، با این که کلید قفل صندوق همراه من بوده است ؟ !

چگونه و به چه وسیله ای نامه هم55راه حض55رت می باش55د ، ب55ا (23این که به کوفه نیامده است ؟ ! )

آشنائی به کتابهای آسمانی و هدایت نصرانی

یکی از اص55حاب ام55ام موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم - ب55ه ن55امیعقوب بن جعفر - حکایت نماید :

روزی در محضر مبارک آن حضرت بودم ، ک55ه م55ردی نص55رانی وارد شد و اظهار داشت : من از دیاری دور دس55ت ، ب55ا تحم55ل

سختی ها و مشقت آمده ام . وسپس افزود : نزدیک سی سال است ، که از خداوند خواسته

ام تا مرا به بهترین و کاملترین ادیان راهنمائی نموده ؛ و نیزبه برترین بندگان هدایتم فرماید .

Page 33:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

تا آن که شبی در خواب شخصی را دیدم ، ک5ه بی55ان اوص5اف و فضایل مردی را در حوالی شهر دمشق می کرد؛ پس چ55ون از خواب بیدار شدم رهسپار دمش55ق گش55تم ؛ و چ55ون آن م55رد را یافتم ، پس از صحبتهای مفصل ، گفت : گمشده تو در یثرب - شهر مدینه - است ؛ و چون وارد یثرب شوی از شخص55یتی ب55ه عنوان موسی بن جعفر علیهما السالم سئوال کن ک55ه م55نزلش

کجاست ؟و چون او را یافتی به مقصود خویش خواهی رسید .

و اکنون به محضر شما آمده ام . راوی گوید : مرد نصرانی در حالی جریان را تعریف می ک55رد ، که ایستاده و بر عصای خ55ود تکی55ه زده ب55ود؛ و در پای5ان اظه5ار

داشت : اگر اجازه بفرمائی دست به سینه بنشینم . امام علی55ه الس55الم اظه55ار داش55ت : اج55ازه نشس55تن داری ولی

بدون دست به سینه ، بلکه آزاد و راحت باش . پس نشس55ت و گفت : آن م55ردی ک55ه ش55ما را ب55ه من مع55رفی

نمود سالم رساند ، آیا جواب سالم او را نمی دهی ؟ امام کاظم علیه السالم فرمود : خداوند او را ه55دایت فرمای55د؛

تا زمانی که به دین اسالم نگرویده باشد جواب سالم ندارد . نصرانی سئوال کرد : حم و الکتاب المبین إ نا اءنزلناه فی لیله مبارکه إ نا کنا منذرین فیها یف55رق ک5ل اءم5ر حکیم ، تفس5یرش

چیست ؟ حضرت فرمود : اما حم مقصود محمد ص55لی الل55ه علی55ه و آل55ه می باش55د ، در کت55ابی ک55ه ب55ر ه55ود علی55ه الس55الم ن55ازل ش55ده ،

موجود است ؛ و اما الکتاب المبین امیر المؤم55نین علی علی55ه الس55الم می باش55د؛ و اما لیله مبارکه حضرت فاطمه سالم الل5ه علیه5ا اس5ت ؛ و ام5ا

Page 34:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

فیها یفرق کل اءمر حکیم یعنی ؛ خیر کثیر از فاطمه سالم اللهعلیها خارج می شود ، که همه آنها حکیم خواهند بود .

سپس امام کاظم صلوات الله علیه نصرانی را مخ55اطب ق55رار داد و فرمود : اسم مادر حضرت مریم سالم الله علیها چیست ؟ و در چه روزی روح حضرت عیسی علیه السالم دراو دمی55ده

شد ؟ و در چه روزی ، و چه زمانی به دنیا آمد ؟نصرانی گفت : نمی دانم .

امام علیه السالم فرمود : نام مادر حض55رت م55ریم س55الم الل55ه علیها ) مرثا ( بود ، که در زبان عرب به معنای ) وهیبه ( است ؛ و در روز جمعه هنگام زوال ظهر آبستن شد ، که خداوند این روز را گرامی داشت ؛ و نیز پیغمبر اس55الم ص55لی الل55ه علی55ه و

آله آن را به عنوان عید بزرگ مسلین معرفی نمود . و حضرت عیسی علیه السالم قب5ل از ظه5ر ، روز س5ه ش5نبه ،

در کنار رود فرات به دنیا آمد . سپس نصرانی پس از مط5البی ، ب5ه حض5رت عرض5ه داش5ت :

اسم مادر من به زبان سریانی و عربی چه بوده است ؟ حضرت فرمود : نام مادرت عنقالیه ؛ ونام ج55ده ات عنق55وره ؛

ونام پدرت عبدالمسیح بوده است . نصرانی گفت : صحیح و درست بیان نمودی ، اکن55ون ب55ه فرم55ا

که اسم جدم چه بوده است ؟ حض55رت فرم55ود : ن55ام ج55دت جبرئی55ل ب55ود ، ک55ه ع55ده ای از

لشکریان شام او راغافلگیر کرده و به شهادتش رساندند .

نصرانی این بار سئوال کرد : اسم من چه می باش55د؛ و اکن55ونچه نامی را برایم انتخاب می نمائی ؟

Page 35:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

امام کاظم علیه السالم فرمود : نام تو عبدالصلیب است ، ک55هنام عبدالله را برایت بر گزیده ام .

در این هنگ55ام نص55رانی اس55الم را پ55ذیرفت ؛ و ش55هادتین را ب55ه طور کامل و مشروح بر زبان ج55اری نم55ود؛ وص55لیبی را ک55ه ب55ه گ55ردن آوی55زان ک55رده ب55ود در آورد؛ و اظه55ار داش55ت : دس55توربفرمائید که صدقات و مبرات خود را به چه کسی به پردازم .

حضرت فرمود : مدتی قبل یک نفر از نصاری آم55د و مس55لمان شد که در رفاه و نعمت فراوانی بسر می برد ، بروید و ب55ا هم

زدگی نمائید . شخص تازه مس55لمان گفت : ی55ا ابن رس55ول الل55ه ! من یکی از ثروتمندان بزرگ و معروف هستم و اموال گوناگون بسیاری را در دیار خود رها کرده ام ، اکنون هر دستوری را صادر فرمائی

آماده انجام آن هستم . در پای5ان ام55ام ک5اظم علی5ه الس5الم او را موعظ5ه و راهنم5ائی

24نمود ، که یکی از مسلمانان خوب و متدین قرار گرفت . ) )

جبران خسارت ملخها

پیرمردی کهن سال به نام عیسی فرزند محمد قرطی - ک55ه درحدود نود سال عمر داشت ، حکایت کند :

در سالی از سالها داخل زمین کش55اورزی خ55ود خرب55زه و خی55ار کشت کرده ب55ودم ؛ و کن55ار زمین چ55اهی ب55ه ن55ام ) ام عظ55ام (

قرار داشت . همین که کشت جوانه زد و رشد کرد ، ناگهان ملخهای بسیاری

هجوم آوردند و تمامی زراعت نابود کردند ، که بیش از صد و بیس55ت دین55ار ب55ر من خس55ات وارد ش55د ، بس55یار

ناراحت و افسرده خاطر گشتم .

Page 36:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

روزی گوش55ه ای در هم55ان زمین کش55اورزی نشس55ته ب55ودم ، ناگهان چشمم افتاد به جمال نورانی و مبارک حض55رت موس55یبن جعفر علیهما السالم ، به احترام آن حضرت از بر خاستم .

حضرت بر من سبقت گ55رفت و س55الم ک55رد و س55پس فرم55ود :حالت چطور است ؟ و در چه وضعیتی هستی ؟

عرض کردم : ملخها حمله کردن55د و تم55امی زراعت و س55رمایهمرا نابود ساختند .

فرمود : چه مقدار خسارت وارد شده است ؟گفتم : صد و بیست دینار ، غیر از آنچه زحمت کشیده ام .

فرمود : اگ55ر ی55ک ص55د و پنج55اه دین55ار ب55ه ت55و داده ش55ود ، ق55انعهستی ؟

عرض کردم : دعا فرمائید تا خداوند برکت عنایت نماید . پس از آن ، امام موسی کاظم علیه الس55الم دع55ائی را زمزم55ه

نمود و آنگاه حرکت کرد و رفت . وق55تی ام55ام موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم خ55داحافظی ک55رد و رفت ، من مشغول کشاورزی و آبیاری زمین شدم ؛ و بیش از آنچه امیدوار بودم ، خداوند متع55ال ب55ه ب55رکت دع55ای حض55رت ،

(25عطا نمود ، که بیش از دههزار دینار به دست آوردم . ) شناخت دینار گمشده

مرحوم إ ربلی و دیگر بزرگ55ان رض55وان الل55ه علیهم ب55ه نق55ل ازاصبغ بن موسی آورده اند :

روزی به قصد زیارت ، امام موسی کاظم علیه السالم ح55رکت کردم ، یکی از آشنایان کیسه ای - که مقداری س55که درون آن بود - تحوی55ل من داد ت55ا ب55ا مق55دار وجهی ک55ه از خ55ود داش55تم ،

تحویل حضرت

Page 37:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

دهم . همین که وارد مدینه من5وره ش5دم ، خ5ود را شستش5و دادم ؛ و نیز سکه هائی را که همراه داشتم شستم و ب55ا مش55گ و عط55ر خوشبو نمودم ؛ و چون سکه های دوستم را ش55مارش ک55ردم ،

عدد بود ، لذا یکی از خودم بر آنها افزودم ؛ و سپس شبانه99محضر مبارک آن حضرت شرفیاب شدم .

چون مقداری نشستم و صحبتهائی ب55ا حض55رت انج55ام گ55رفت ، در نه55ایت ع55رض ک55ردم : ف55دایت گ55ردم ، هدی55ه ای تق55دیم

حضورتان می کنم ، امید وارم قبول فرمائید .امام علیه السالم اظهار داشت : آنچه هست ، بیاور .

سکه های خود را تقدیم حضرت کردم و سپس عرضه داشتم : فالنی - که از شیعیان و از دوستان شما است - ن55یز کیس55ه ای

را برای شما فرستاده است . حض55رت فرم55ود : آن را هم بی55اور ، پس کیس55ه دوس55تم را ن55یز

تحویل امام علیه السالم دادم . حضرت کیسه را گ55رفت و آن را ب55از نم55ود و س55که ه55ا را روی زمین ریخت ؛ و با دست مبارک خود آنها را پخش کرد و سپس آن سکه خودم را ک55ه درون کیس55ه انداخت55ه ب55ودم ت55ا ص55د ع55دد

کامل شود برداشت ، و به من داد و فرمود : فالنی سکه ها را با وزن برای ما فرستاده است ، نه ب55ا ع55دد و

(26 عدد درست بوده است . ) 99همان معرفت نجات بخش انسان است

بسیاری از بزرگان در کتابهای خود آورده اند : شخصی به نام حسن بن عبدالل55ه ، ف55ردی زاه55د و عاب55د ب55ود و

مورد توجه عام و خاص قرار داشت .روزی وارد مسجد شد

Page 38:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

، امام موسی کاظم علیه السالم نیز در مسجد حضور داشت ،همین که حضرت او را دید فرمود : نزد من بیا .

چون حسن بن عبد الله خدمت امام علیه السالم آمد ، حضرت ب55ه او فرم55ود : ای اب55وعلی ! ح55التی ک55ه در ت55و هس55ت ، آن را بسیار دوست دارم و مرا شادمان کرده اس55ت و تنه55ا نقص ت55و آن س55ت ک55ه ش55ناخت و مع55رفت ن55داری ، الزم اس55ت آن را

جستجو کنی و بیابی . حس55ن اظه55ار داش55ت : ی55اابن رس55ول الل55ه ! ف55دایت گ55ردم ،

معرفت چیست و چگونه به دست می آید ؟ فرمود : برو نسبت به مسائل دین فقیه شو و اهل حدیث باش

.حسن توضیح خواست که از چه کسی معرفت بیاموزم ؟

حضرت فرمود : از فقهاء و دانشمندان اه55ل مدین55ه بی55اموز ، و چون مطل55بی را فراگرف55تی ، آن را ن55زد من آور ت55ا راهنم55ائیت

کنم . حسن بن عبدالله حرکت نمود و مسائلی را از علماء فراگرفت و نزد حضرت باز گشت ، وقتی حض55رت چ55نین ح55التی را از او

دید ، فرمود : برو معرفت را فراگیر و آن را بشناس . این حرکت چند بار تکرار ش55د ، ت55ا آن ک55ه روزی ام55ام موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم در مزرع55ه اش ب55ود ، حس55ن ب55ا حض55رت مالقات کرد و گفت : فردای قیامت در پیشگاه خداوند بر علیه ت55و ش55کایت می کنم ، مگ55ر آن ک55ه م55را ب55ر شناس55ائی حقیقت

معرفت ، هدایت و راهنمائی کنی ؟ بع55د از آن ، ام55ام علی55ه الس55الم فرم55ود : اولین ام55ام و خلیف55ه

رسول الله امیرالمؤمنین علی علیه السالم است ؛ و سپس امام حسن ، امام حس55ین ، ام55ام علی ابن الحس55ین ، امام محمد باقر ، امام جعف55ر ص55ادق ) ص55لوات الل55ه و س55المه

Page 39:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

علیهم ( . حس55ن گفت : ی55ا ابن رس55وال الل55ه ! ام55ام ام55روزکیست ؟

حضرت فرمود : من امام و حجت خدا هستم .گفت : آیا دلیل و نشانه ای داری که با آن استدالل کنم ؟

فرمود : نزد آن درخت ب55رو ، و بگ55و ک55ه موس55ی بن جعف55ر میگوید : حرکت کن و به سوی من بیا .

حسن گوید : به خداوند قس55م ، چ55ون نزدی55ک درخت آم55دم ؛ و پی55ام حض55رت را رس55اندم ، دی55دم زمین ش55کافت و درخت ب55ه سوی حضرت حرکت کرد ت55ا آن ک55ه جل55وی آن بزرگ55وار آم55د و ایس55تاد ، س55پس ام55ام علی55ه الس55الم ب55ه درخت اش55اره نم55ود :

(27برگرد ، پس آن درخت برگشت . ) برخورد متفاوت با افراد

محدثین و مورخین حکایت کرده اند : روزی امام موسی بن جعفر علیهما السالم در حالی ک55ه س55وار بر االغی بود ، وارد دربار خلیفه شد و دربان با عزت و اح55ترام با حضرت برخورد کرد ، به طوری ک55ه تم55ام اف55راد حاض55ر ن55یز

احترام شایانی از آن حضرت به جای آوردند . یکی از افراد مخالف - به نام نفیع انصاری - به آن دربان - ک55ه عبدالعزیز نام داشت - گفت : چ55را م55ردم نس55بت ب55ه این م55رد این همه احترام و تکریم می کنند ، تص55میم دارم او را رس55وا و

شرمسار کنم . عبدالعزیز گفت : از تصمیم خود منصرف شو؛ چون این اف55راد

از خانواده ای هستند که همیشه جواب مناسب همراهدارند ، آن وقت یک عمر در ننگ و عار خواهی ماند .

Page 40:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

با این حال همین ک55ه ام55ام ک55اظم علی55ه الس55الم از ن55زد خلیف55ه ب55یرون آم55د ، نفی55ع انص55اری افس55ار االغ حض55رت را گ55رفت و

پرسید : تو کیستی ؟ امام علیه السالم فرمود : این چه سئوالی اس55ت ، ک55ه مط55رح

می کنی ؟ ! و سپس افزود : چنانچه نسب مرا بخواهی ، من فرزن55د محم55د حبیب الله ، فرزند اسماعیل ذبیح الله ، و فرزند ابراهیم خلی55ل

الله هستم . و اگر از ش55هر و دی55ار من س55ئوال می ک55نی ، ش55هر من هم55ان جائی است که خداوند بر تو و بر همه مسلمین واجب گردانیده

است که برای انجام مناسک حج به آن جا روند . و اگر از جهت خانواده و قبیله ام جویا هستی ؛ پس سوگند ب55ه خدا ، دوستان من نسبت ب55ه ت55و و هم کیش55انت ناخورس55ند می باشند تا جائی که به حضرت رسول صلی الله علیه و آله گفتند : هم کیشان ما را از قریش جدا گ55ردان و م55ا نمی خ55واهیم ب55ا

آنها زندگی کنیم . و چنانچه از جهت شهرت و مق55ام م55را می طل55بی ؛ م55ا هم55ان خانواده و اهل بیتی هستیم که خداوند متعال دستور داده است که با این جمالت : ) اللهم صل علی محمد و آل محمد ( در هر

نماز واجب ، یادی از ما شود . و آنگاه فرمود : پس بدان ، که ما آل واهل بیت محم55د رس55ول

الله صلی الله علیه و آله هستیم ، اکنون االغ را رها کن .پس نفیع انصاری افسار االغ را رها کرد؛ و

(28با ذلت و خواری تمام ، خود را عقب کشاند . ) برخورد با دشمن دوست نما

فضل بن ربیع حکایت کند :

Page 41:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

روزی هارون الرشید با حالت غضب ، شمشیر به دست بر من وارد شد و گفت : همین اال ن باید این حجازی بع55نی ؛ حض55رت موسی بن جعفر علیهما الس55الم را در ه55ر ح55التی ک55ه هس55ت ،

امانش ندهی و او را این جا حاضر کنی . پس من به سوی محل سکونت حضرت حرکت کردم تا آن ک55ه به خانه ای که با حصیر و شاخه های درخت خرما درست شده بود ، رسیدم ؛ غالم س55یاهی در آن ج55ا حض55ور داش55ت ، گفتم :

اجازه ورود بر موالیت را می خواهم ؟ غالم گفت : م55والی من ح55اجب و درب55ان و وزی55ر ن55دارد ، بی55ا داخل ، چون وارد م55نزل ش55دم ، پس از ع55رض س55الم ، گفتم :

هارون الرشید شما را طلب کرده است . ام55ام ک55اظم علی55ه الس55الم فرم55ود : م55را ب55ا ه55ارون چ55ه ک55ار

است ؟ !آیا با آن همه نعمت کفایت نمی کند ؟

و پس از آن ، با س55رعت ح55رکت نم55ود و اظه55ار داش55ت : اگ55ر جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله نفرم55وده ب55ود : تبعیت از

سلطان در حالت تقیه واجب است ، هرگز نمی آمدم . عرضه داشتم : یا ابن رس55ول الل55ه ! آم55اده عق55وبت و ش55کنجه

هارون باشید ، چون که بسیار غضبناک بود . حضرت فرمود : همراه من کسی است که مال55ک تم55ام دنی55ا و آخ55رت اس55ت ، و ه55ارون الرش55ید ام55روز نمی توان55د کم55ترین

آسیبی را به من وارد نماید ، انشاءالله تعالی.

و سپس دس55ت مب55ارک خ55ود را اط55راف س55ر خ55ود س55ه مرتب55هچرخانید و زمزمه ای کرد که من متوجه آن نشدم .

Page 42:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

سپس ح55رکت ک55ردیم و همین ک55ه جل55وی داراال م55اره رس55یدیم حضرت بیرون ایستاد ومن بر هارون الرشید وارد شدم ، دیدم همانند م5ادر بچ5ه م55رده ن5اراحت و س5رگردان اس5ت ؛ و چ55ون

چشمش بر من افتاد گفت : آیا پسر عمویم را آوردی ؟گفتم : بلی .

اظهار داشت : آسیبی که به او نرسانده ای ؟گفتم : خیر .

گفت : بگو : وارد شود . چ55ون حض55رت موس55ی بن جعف55ر علیهم55ا الس55الم وارد ش55د ، هارون از جای خود حرکت کرد و ب55ه اس55تقبال حض55رت رفت و

او را در آغوش گرفت و با یکدیگر معانقه کردند . سپس هارون الرشید به حضرت خطاب کرد و گفت : ای پس55ر عمو ! خوش آمدی ؛ و آن گ55اه حض55رت را ب55ا اح55ترام و تک55ریم کنار خود نشانید و اظهار داشت : چه شده است که با ما قطع

رابطه کرده ای ؛ و به مالقات ما نمی آئی ؟ امام علیه السالم فرم55ود : چ55ون ریاس55ت و نعمت ت55و ف55راوان

گشته است و عالقه مند به دنیا گشته ای . پس از آن ، هارون دستور داد ت55ا ه55دایای متع55دد و ارزش55مندی برای حضرتش آماده کنن55د؛ و س55پس آن ه55دایا را تحوی55ل ام55ام

کاظم علیه السالم داد . حضرت فرمود : اگر نمی خواس55تم ب55ه جوان55ان ب55نی هاش55م در امر ازدواجشان کمک کنم تا نسل آنها افزایش یابد ، این ه55دایا

را نمی پذیرفتم ؛ و سپس حرکت نمود و رفت .فضل بن ربیع در ادامه این حکایت افزود

Page 43:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

: چون حضرت موسی بن جعفر علیهما السالم از دربار خلیف55ه خارج شد و رفت ، به هارون الرشید گفتم : تو تص55میم تع55ذیب و جسارت داشتی ، ولی اکنون هدایائی گرانبها تقدیمش کردی

؛ و نیز با عزت و احترام راهی منزل خویش گردید ؟ هارون الرش55ید در ج55واب اظه55ار داش55ت : همین ک55ه ت55و را ب55ه دنب55ال او فرس55تادم ، چن55د نف55ر ناش55ناس و مس55لح ب55ر من وارد ش55دند و همگی گفتن55د : چنانچ55ه آس55یبی ب55ه موس55ی بن جعف55ر علیهم55ا الس55الم برس55انی ، تم55ام ک55اخ و اه55ل آن را ن55ابود می گ55ردانیم ؛ پس س55عی کن ب55ا او ب55ه نیکی و احس55ان برخ55ورد

نمائی . فضل بن ربیع گوید : پس از گذشت چند صباحی خ55دمت ام55ام موسی کاظم علیه السالم رفتم و عرضه داشتم : چگون55ه ش55ر هارون الرشید را از خودت دفع و برطرف نمودی ؛ و ب55ه حم55د

الله هیچ آسیبی به شما نرسید ؟ ام55ام علی55ه الس55الم در ج55واب فرم55ود : دع55ای ج55دم حض55رت امیرالمؤمنین ، علی بن ابی ط55الب علی55ه الس55الم را خوان55دم و

(29خداوند مرا کفایت نمود . ) نابودی یا کمک و کار با ظلمه

صفوان جم55ال - ک55ه یکی از اص55حاب و دوس55تان ام55ام موس55یکاظم علیه السالم است - حکایت کند :

روزی در محضر مبارک آن حضرت بودم ، ک55ه یکی از مؤم55نین به ن5ام زی5اد بن م55روان عب55دی - ک55ه در دس5تگاه حک55ومت ب55نی

العباس همکاری داشت - به مجلس آن حضرت وارد شد . امام کاظم علیه السالم به او خطاب کرد و فرمود : آیا ب55ا آنه55ا

همکاری و هماهنگی در کارها دارید ؟زیاد گفت : آری ، ای موال

و سرورم !

Page 44:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

امام علیه السالم فرمود : چرا چنین می کنی ؟ ! گفت : ای س55رورم ! من م55ردی آب55رودار و آبرومن55دم ، و ن55یز عائله من55د می باش5م ؛ و م55ال و ث55روتی هم ن55دارم ک55ه ت55اءمین

معاش و زندگی کنم . حضرت فرمود : ای زیاد ! ب55ه خ55دای یکت55ا س55وگند ، چنانچ55ه از آسمان به زمین بیفتم و قطعه قطعه گردم و گوشتهای بدنم را پرندگان جدا کنند ، این برایم به55تر اس55ت ت55ا آن ک55ه ب55ا این این

ظالمان همکاری و معاشرت داشته باشم . ص55فوان گوی55د : پرس55یدم : ی55ا ابن رس55ول الل55ه ! پس در چ55ه

صورتی می توان با آنها همکاری نمود ؟ امام علیه السالم فرمود : در صورتی می توان کنار آنها ب55ود و با آنها همکاری نمود که ب55رای نج55ات مؤم55نی ی55ا آزادی اس55یری

باشد ، که در چنگال آنها گرفتار باشد . و در غیر این صورت ، خداوند متعال به کمک دهندکان ظالمان

وعده عذاب دردناک داده است . بعد از آن ، امام علیه السالم افزود : پس م55واظب ب55اش ، ک55ه خداوند متعال شاهد و ناظر همه حاالت و همه کارها اس55ت ؛ و

(30آنچه را که اراده نماید ، انجام می دهد . ) مرگ گریه کننده قبل از مریض

مرحوم راوندی رحمه الل55ه علی55ه در کت55اب ش55ریف خ55ود آوردهاست :

یکی از فرزندان حض55رت ابوالحس55ن ، ام55ام موس55ی بن جعف55رعلیهما السالم ، به نام حسن بن موسی گوید :

عمویم محمد بن جعف55ر س55خت م55ریض ش55د و در بس55تر م55رگ ق55رار گ55رفت . خ55انواده اش و بعض55ی از دوس55تان و آش55نایان ،

اطراف بسترش حضور یافته بودند؛ و

Page 45:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

از آن جمل55ه ب55رادرش ، اس55حاق بن جعف55ر ب55ود ک55ه بس55یار بیطاقتی می کرد و می گریست .

در همین بین ، پدرم ، امام موسی کاظم علیه السالم وارد شد و در گوشه ای از اتاق نزدیک بستر برادرش ، محمد بن جعف55ر جل5وس فرم5ود؛ و پس از دلج5وئی اف5راد ، لحظ5اتی ب5ه چه5ره مریض و دیگر حاضران نگریست و سپس برخاس55ت و از ات55اق

خارج گشت . حسن گوید : من نیز همراه آن حضرت حرکت ک55ردم و در بین راه به وی گفتم : اهل منزل ش55ما را س55رزنش می کنن55د ، ک55ه برادرت با این حالت در سکرات مرگ قرار گرفت55ه اس55ت و آن

وقت شما او را تنها رها می کنی و می روی ؟ امام علیه السالم فرمود : ای حسن ! آن ک55ه گری55ه می ک55رد و بسیار اظهار ن55اراحتی می نم55ود ، قب55ل از م55ریض می م55یرد؛ و مریض خوب خواهد شد و در عزای برادرش ، اسحاق ناراحتی

و گریه خواهد نمود . حسن افزود : پس از گذش55ت یکی دو روز ، عم55ویم محم55د بن جعفر خوب و س5الم ش5د و ب5رادرش ، اس5حاق س5خت م5ریض

گردید و در بستر مرگ قرار گرفت . بستگان و آشنایان گرد بستر او جمع شده و می گریس55تند و از

آن جمله برادرش محمد بود . و در نهایت طبق فرمایش امام علیه السالم اسحاق در چنگ55ال مرگ قرار گرفت و از دنیا ررحلت نمود؛ و ب55رادرش محم55د در

ماتم و عزای او گریه می کرد . و در حقیقت پیش گوئی امام موسی کاظم علیه السالم صحیح

و درست در آمد . )31)

انواع درد دندان و درمان آن

Page 46:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

مرحوم کلینی رحمه الله علیه ، به نقل یکی از راویان حدیث واصحاب امام موسی کاظم علیه السالم حکایت کند :

روزی در محض55ر ش55ریف آن حض55رت ب55ودم ک55ه آن بزرگ55وار پیرامون ناراحتی لثه ها و انواع درد دندان و داروی آن مطالبی بیان فرمود ، اینک55ه : چنانچ55ه دن55دانت خ55ورده ش55ده و توخ55الی باش55د ، چن55د دان55ه گن55دم را پوس55ت می ک55نی ، س55پس آنه55ا را خیسانده و عصاره آنها را می گیری و چند قطره از آن عصاره را داخل آن دندانی که سوراخ شده است و درد می کن55د ، می

چکانی . و آنگاه پنبه ای را به آن آغشته می نمائی و درون همان دندان قرار می دهی و به مدت سه شب این کار را انجام خواهی داد ت5ا ان ش5اءالله درد آن برط5رف گ5ردد ، ض5من آن ک5ه بای55د ب5ر

پشت بخوابی . ولی اگر دندان خوردگی ندارد و فقط باد در آن افتاده اس55ت ، باید به مدت سه شب ، دو یا سه قطره از همان عصاره گن55دم را داخل گوشی که سمت آن دندان دردناک قرار دارد بچک55انی

تا ان شاءالله به اذن خداوند بهبودی حاصل شود . همچنین امام موسی کاظم درباره ن55اراحتی ده55ان و خ55ونریزی

لثه ها و فشار خون فرمود : یک عدد حنظله هندوانه ابوجهل که تازه زرد شده باش55د ، پی55دا می کنی و آن را در قالب گ55ل ق55رار می دهی و س55پس گوش55ه اش از آن را س555وراخ و ب555ا چ555اقو درون آن را ب555ه آرامی می

تراشی .پس از آن ، مقداری سرکه خرمائی که زیاد ترش باشد با

آن مخلوط ک55رده و روی آتش می گ55ذاری ت55ا خ55وب بجوش55د ومانند شیره گردد .

Page 47:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

به محض این که س55رد ش55د ، ب55ه ان55دازه ی55ک انگش55ت از آن را برداشته و داخل دهان و لثه ها را خ55وب ب55ه وس55یله آن ماس55اژ

داده ؛ و سپس با سرکه مضمضه می نمائی . و این روش را چن55دین مرتب55ه انج55ام می دهی ت55ا ان ش55اءالله

(32ناراحتی لثه ها و دهان برطرف گردد . ) مناظره با هارون ؛ و فرق سادات هاشمی و عباسی

مرحوم شیخ صدوق و ش55یخ مفی55د و دیگ55ر بزرگ55ان در کتابه55ای (33مختلف حکایت کرده اند : )

حضرت ابو الحسن ، امام موسی بن جعفر علیهم55ا الس55الم درجمع بعضی از اصحاب خاص ، فرمود :

روزی هارون الرشید مرا احضار کرد و چ55ون ب55ر او وارد ش55دم سالم کردم ، وی پس از آن که جواب سالم مرا داد؛ گفت : آیا

ممکن است دو خلیفه از مردم مالیات دریافت نمایند ؟ ! گفتم : مواظب باش و تقوای الهی را رعایت نما ، مبادا س55خن بی محتوای دشمنان ما را بپذیری ، اگر صالح می دانی ح55دیثی

از رسول خدا صلی الله علیه و آله بخوانم !هارون گفت : مانعی نیست .

اظهار داشتم : پدرم از پدران بزرگوارش ، از جدم رسول خ55دا صلوات الله علیهم نقل فرمود : همانا چنانچه بدن خویش55ان ب55ا یکدیگر تماس پیدا کنند ، تحری55ک و آرامش ب55ه وج55ود می آورد؛ بنابر این دستت را در دست من قرار ده ؛ و س55پس جل55و رفتم و هارون دست مرا گرفت و کن55ار خ55ود نش55انید و گفت : دیگ55ر

وحشتی نداشته باش ، راست گفتی و نیز جدت راست گفت55ه اس55ت ، س55کون و آرامش پب55دا ک55ردم و دوستی تو در دلم جای گرفت ، اکنون سئوال ه55ایی را مط55رح می کنم که کس55ی پاس55خ آن ه55ا را نمی دان55د ، چنانچ55ه ج55واب

Page 48:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

صحیحی دادی ، تو را آزاد می گذارم و پس از این ، سخن هیچکسی را بر علیه تو اهمیت نمی دهم .

گفتم : آنچه می خواهی سئوال کن ، اگر در امان ب55ودم پاس55خمی گویم .

هارون اظه5ار داش5ت : چناچ55ه راس5ت گف5تی و ج5واب از رویتقیه نبود در امان خواهی بود .

و سپس گفت : به چه دلیلی شما بر ما ترجیح داده ش55ده ای55د؛ و ب55ر م55ا برت55ری داری55د ؟ و ح55ال آن ک55ه م55ا و ش55ما از نس55ل

عبدالمطلب هستیم و پسر عمو خواهیم بود . در پاسخ گفتم : به جهت آن است که عبدالل55ه و اب55و ط55الب از یک پدر و مادر بوده اند؛ ولی عباس ، مادرش غ55یر از م55ادر آن

دو نفر بود و فقط از جهت پدر یکی هستند . سپس گفت : چگونه به خود اجازه می دهید که م55ردم ش55ما را پسران حضرت رسول بنی الرسول نامند و حال آن که ش55ماها فرزندان علی بن ابی طالب علی55ه الس55الم هس55تید و انس55ان از ناحی55ه پ55در ب55ه اج55داد خ55ود منس55وب می ش55ود و م55ادر نقش55ی

ندارد ؟ در جواب هارون چنین اظهار داشتم : چنانچه رسول الله صلی الله علیه و آله زنده گردد و دختر تو را برای خ55ود خواس55تگاری

نماید ، آیا قبول می کنی ؟پاسخ داد : بلی .

گفتم : ولی چنانچه از من خواستگاری نماید، نمی پذیرم .

هارون گفت : چرا ؟

Page 49:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

ط او متول55د ش55ده ام ، لیکن ت55و از جواب دادم : چون من توس55دیگری به دنیا آمده ای .

پس از آن ، هارون الرشید پرسید : چگونه خود را ذریه رس55ول الل5ه می نامی5د؛ و ح55ال آن ک5ه ذراری ش5خص ب5ه وس5یله م5رد ش55ناخته می ش55ود و ش55ماها فرزن55دان دخ55تر رس55ول الل55ه می

باشید ؟ از او خواستم تا از جواب این سئوال مرا مع55ذور دارد ، ولی او نپذیرفت و اصرار ورزید ت55ا پاس55خ گ55ویم ؛ و ن55یز اف55زود : ش55ما فرزندان علی ابن ابی طالب علیه السالم هستید؛ چرا خودت55ان را رئیس و رهبر مسلمین و ذراری رسول الل55ه - ص55لوات الل55ه

علیه - معرفی می کنید ؟ ! در جواب گفتم : به خدا پناه می برم از شر ش55یطان ، خداون55د عیسی علیه السالم را از ذریه حضرت ابراهیم و داود و موسی و سلیمان علیهم السالم معرفی کرده اس55ت ، اکن55ون بگ55و ک55ه

عیسی کیست ؟هارون پاسخ داد : عیسی پدر نداشت .

گفتم : بن55ابر این از طری55ق م55ادرش ، م55ریم از ذراری انبی55اءعلیهم السالم قرار گرفته است .

و همچنین ما نیز از طرف مادر ذریه پیغم55بر خ55دا می باش55یم ،آیا کفایت می کنی یا بیفزایم ؟

گفت : توضیح بیشتری بده ؟ گفتم : آن هنگامی که رسول خدا صلوات الله علیه خواست با نصاری مباهله نماید ، اظهار داش55ت : فق55ط پس55ران و زن55ان و خودمان باشیم و درب55اره یک55دیگر نف55رین نم55ائیم ؛ و تنه55ا ام55ام حسن ، حس55ین ، علی و زه55راء علیهم الس55الم را هم55راه ب55رد؛

پس همانطور که امام

Page 50:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

55ه او حسن و حسین را فرزند خود نامی55د ، م55ا هم فرزن55د و ذریهستیم .

در پایان ، هارون الرشید مرا تحسین کرد و گفت : مشگالت وخواسته های خود را مطرح نما که برآورده خواهد شد .

گفتم : اولین خواس555ته من این اس555ت ک555ه اج555ازه دهی پس555زعمویت به حرم جدش ، کنار اهل عیالش باز گردد ؟

در جواب اظهار داشت : بررسی کنیم . در ادام55ه روایت گفت55ه ش55ده اس55ت ک55ه ه55ارون دس55تور داد ت55ا

(34حضرت را نزد سندی بن شاهک محبوس نمایند . ) ادرار کجا و گناه از کیست ؟

در کتابهای مختلفی وارد شده است : در یکی از سالها ابوحنیفه - که رهبر و امام فرق55ه حنفی ه55ا از اهل سنت می باشد - در زمان امام جعفر صادق علیه الس55الم وارد مدین55ه طیب55ه گردی55د و ب55ه قص55د دی55دار آن حض55رت راهی منزلش شد؛ و در راهروی منزل حضرت به انتظار اجازه ورود

، نشست . در همین بین ، ک55ودک خردس55الی از م55نزل ام55ام علی55ه الس55الم ب55یرون آم55د ، ابوحنیف55ه از او پرس55ید : در ش55هر ش55ما شخص55ی

غریب کجا می تواند ادرار و دفع حاجت کند ؟ کودک کنار دیوار نشست و بر آن دیوار تکیه زد و سپس اظهار نم55ود : کن55ار نه55ر آب ، زی55ر درخت55ان می55وه دار ، کن55ار دی55وار مساجد ، در مسیر و محل عبور اشخاص ، رو به قبله و پش55ت به قبله نباشد؛ و غیر از این موارد هر کجای دیگر باشد م55انعی

ندارد . ابوحنیفه گوید : چنین جوابی از آن ک55ودک ب55رای من تعجب آور

بود ، پرسیدم : نام تو چیست ؟

Page 51:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

گفت : من موسی ، پس55ر جعف55ر ، پس55ر محم55د ، پس55ر علی ، پس55ر حس55ین پس55ر ،

علی ، پسر ابوطالب هستم .گفتم : گناه از چه کسی است و چگونه سرچشمه می گیرد ؟

فرمود : گناه و خطا یکی از این چند حالت را دارد : یا از طرف خداوند باید باشد ، که صحیح و سزاوار نیس55ت ک55ه خداوند متعال سبب و باعث گناه بنده اش گردد؛ و سپس او را

مورد عذاب قرار دهد . یا آن که از طرف خداوند و بنده می باشد ، ک55ه آن هم ص55حیح نیست چ55ون ک55ه ق55بیح اس55ت ش55ریکی مانن55د خداون55د ، ش55ریک

ضعیف خود را بر انجام گناه عذاب کند . و یا آن که گناه و خطا از خود انس55ان س55ر می زن55د ، ک55ه ح55ق

مطلب نیز همین است . پس اگر خداوند ع55ذاب نمای55د ، ح55ق دارد؛ و اگ55ر عف55و نمای55د و ببخشد از روی فضل و کرم و محبت او نسبت به بنده اش می

(35باشد . ) ضرورت سبزی همراه غذا

شخصی به نام موفق مداینی گوید : روزی حض55رت ابوالحس55ن ، ام55ام موس55ی بن جعف55ر علیهم55ا

السالم ، جد مرا جهت صرف ناهار دعوت نمود . جدم گفت : چون موقع صرف غذا ف55را رس5ید و س5فره را پهن کردند ، نشس55تیم ک55ه غ55ذا بخ55وریم ، حض55رت متوج55ه ش55د ک55ه سبزی خوردن سر سفره نیست ، دست از خوردن غ55ذا کش55ید و به غالم و پیش خدمت خود فرمود : آیا نمی دانس55تی س55فره ای که در آن س55بزی نباش55د غ55ذا نمی خ55ورم ، س55ریع مق55داری

سبزی بیاور .

Page 52:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

غالم حضرت رفت و پس از لحظه ای مقداری سبزی آورد و جلوی امام کاظم علیه الس55الم نه55اد ، و حض55رت ش55روع نم55ود

(36غذای خود را به همراه سبزی میل نماید . ) برخورد با دشمن نادان

ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبیین خود آورده است : روش و اخالق امام موسی کاظم علی55ه الس55الم چ55نین ب55ود ک55ه اگر کسی پشت سر حضرتش حرفی زش55تی می زد و ب55دگوئی می کرد ، امام علیه الس55الم اظه55ار ن55اراحتی نمی ک55رد ، بلک55ه

هدیه ای برایش می فرستاد .همچنین مورخین در کتابهای مختلفی آورده اند :

یکی از فرزن55دان عم55ر بن خط55اب هرگ55اه ام55ام ک55اظم علی55ه السالم را مالقات می کرد ، به امام علی علیه السالم دشنام و ناس55زا می گفت و ب55دین ش55یوه حض55رت را م55ورد آزار و اذیت ق55رار می داد . و م55رتب دوس55تان و اطرافی55ان حض55رت می گفتند : یا ابن رسول الله ! اج55ازه فرمائی55د ت55ا او را مج55ازات و نابود کنیم ، و لیکن امام علیه السالم از این کار جلوگ55یری می نمود؛ و مانع مجازات او می گردید . روزی حضرت از دوس55تان

خود پرسید : محل کار این شخص کجاست ؟ و چه می کند ؟ عرضه داشتند : در اطراف مدین55ه مزرع55ه ای دارد ، روزه55ا در آنجا مشغول کشاورزی است . حضرت سوار مرکب االغ خ55ود شد و به سوی مزرعه آن شخص بد زبان ، رهس55پار گش55ت ؛ و چ55ون ب55ه مزرع55ه رس55ید ، ب55ا االغ وارد زراعته55ا و محص55ول او

گردید . آن شخص با دیدن چنین صحنه ای ، فری55اد کش55ید : زراعت م55ا را لگدمال نکن ؛ ولی حضرت به راه خود ادامه داد تا نزدیک او

رسید و سپس

Page 53:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

از االغ پیاده شد و کنارش نشس55ت و ب55ا او مش55غول ش55وخی و م55زاح گردی55د؛ و بع55د از آن فرم55ود : چق55در ب55رای این زراعت

هزینه کرده ای ؟ گفت : صد دینار ، حضرت فرمود : برای درآمد و س55ود از آن ،

چه مقدار آرزو و امید داری که بهره ببری ؟ در پاس5555خ گفت : علم غیب نمی دانم ، حض5555رت فرم5555ود :

پرسیدم : چه مقدار آرزومندی ؟ آن شخص گفت : دویس55ت دین55ار . ام55ام علی55ه الس55الم سیص55د دینار ب55ه او داد و ب55ا مالطفت فرم55ود : درآم55د زراعت هم م55ال خ55ودت باش55د . ناگ55اه آن ش55خص ب55ا مش55اهده چ55نین برخ55ورد ، تعجب ک55رده ؛ و پیش55انی حض55رت را بوس55ید و از جس55ارتهای

گذشته خود عذرخواهی کرد . و چون شب هنگام نماز فرا رسید و م55ردم ب5ه مس5جد آمدن55د ، دیدند آن شخص پشت سر امام علیه السالم نماز جم55اعت می

خواند . پس از آن ، حضرت به دوستان خ55ود فرم55ود : ح55ال این ک55ار و روش صحیح ب55ود ، ی5ا آنچ55ه ک5ه ش5ما پیش5نهاد می دادی55د ؟ ! )

37) در مقابل خدمت و محبت ، خیانت و جنایت ؟ !

روزی یح555یی بن خال555د ب555رمکی ، ب555رای یکی از برادرزادگ555ان حضرت ابوالحسن ، امام موسی کاظم علیه الس55الم - ب55ه ن55ام علی بن اسماعیل ، که امام علیه الس55الم ب55ا او ارتب55اط گ55رم و صمیمی داشت و به طور م55رتب او را ب55ه ش55یوه ه5ای مختل55ف کمک می فرمود - مقدار زیادی اموال و ه55دایا فرس55تاد و او را

به سوی خود فرا خواند . همین که حضرت متوجه شیطنت یحیی ب55رمکی ش55د ، علی بن

اسماعیل را به حضور خود دعوت

Page 54:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

نم55ود؛ و چ55ون حض55ور ی55افت ، ب55ه او فرم55ود : ای ب55رادرزاده !شنیده ام قصد سفر داری ؟ کجا می روی ؟

گفت : قصد سفر به بغداد را دارم .حضرت فرمود : به چه منظور به بغداد می روی ؟

گفت : ب55ه جهت آن ک55ه ق55رض بس55یاری ب55ر عه55ده دارم و از پرداخت آن ناتوانم ، حضرت فرمود : من تمام ق55رض ه55ای ت55و را پرداخت می کنم و نیز هر مشکلی داشته باش55ی ، برط55رف

می سازم . علی بن اس55ماعیل پیش55نهاد حض55رت را نپ55ذیرفت و گفت : من

برای مسافرت به بغداد ناچار هستم . حضرت اظهار نمود : اکنون که تصمیم رفتن به بغ55داد را داری مواظب باش که فرزندان مرا یتیم نکنی ؛ و سپس دس55تور داد تا مق55دار چه55ار ه55زار درهم و سیص55د دین55ار ب55ه ب55رادرزاده اش

بدهند . چون علی بن اسماعیل بلند شد و رفت ، امام علیه السالم ب55ه افرادی که در آن مجلس حضور داش55تند ، فرم55ود : او در قت55ل من س55عایت و س55خن چی55نی می کن55د و فرزن55دانم را ی55تیم می

گرداند . افراد حاضر گفتند : یاابن رسول الله ! فدای تو گردیم ، ب55ا این ک5ه می دانی او چ5نین جن5ایتی را م5رتکب می ش5ود ، چ55را این چنین با مالیمت با او سخن می گفتی و در نهایت هم آن مقدار

پول و درهم و دینار را به او عطا نمودی ؟ ! حضرت فرمود : بلی ، ولیکن پدرم از پدران بزرگوار خود نق55ل می نمود ، که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است :

چنانچه یکی از خویشاوندان قطع رحم نماید و تو سعی کنی که خویش55اوندیتان ب55ا گ55رمی و ص55میمیتبرقرار باشد ، خداوند متعال او را مجازات و عقاب می نماید .

Page 55:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

و هنگامی که علی بن اس55ماعیل وارد بغ55داد ش55د و ن55زد یح55یی برمکی رفت ، یحیی برمکی نیز او را به حضور هارون الرش55ید

برد . و هارون در رابطه با امام موسی کاظم علیه الس55الم مط55البی

از علی ابن اسماعیل پرسید . و او در ج55واب گفت : از تم55ام ش55هرها ام55وال بس55یاری ب55رای ابوالحس55ن ، موس55ی بن جعف55ر علیهم55ا الس55الم می آورن55د ، ت55ا حدی که چندین خانه در شهر مدینه خری55داری ک55رده اس55ت ؛ ونیز به تازگی باغ گران قیمتی را خریداری و تهیه نموده است . و آن قدر نزد هارون بر علی55ه آن حض55رت س55خن چی55نی ک55رد و ناروا گفت تا آن که هارون الرشید دستور جلب و زندانی شدن

حضرت را صادر کرد . و در نهایت امام موسی کاظم علیه السالم ب55ه دس55تور ه55ارون

(38الرشید زندانی شد؛ و سپس مسموم و شهید گردید . ) قبولی اعمال در رضایت ساربان

بسیاری از مورخین و محدثین حکایت کرده اند : روزی یکی از مؤمنین به نام ابراهیم جمال خواست ن55زد وزی55ر هارون الرشید - یعنی ؛ علی بن یقطین - برود؛ ولیکن علی بن

یقطین از پذیرش و مالقات با ابراهیم امتناع ورزید . پس از آن ، ایام ذی الحجه ف55را رس55ید و علی بن یقطین جهت

انجام مناسک حج ، عازم مدینه منوره و مکه معظمه گردید . هنگامی ک55ه ب55ه مدین55ه رس55ید ، خواس55ت ب55ه زی55ارت و مالق55ات حضرت ابوالحسن ، امام موسی کاظم علیه الس55الم ش55رفیاب

شود ، همین که جلوی منزل حضرت رسید و اجازه ورود خواست ، امام علیه الس55الم

از پذیرش و مالقات با او امتناع ورزید .

Page 56:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

روز دوم نیز علی بن یقطین آمد و اجازه ورود خواس55ت ؛ ولیحضرت باز هم نپذیرفت .

پس به غالم حض55رت گفت : ب55ه م55والیم بگ55و ک55ه من از عالق55ه مندان مخلص شما هستم و این همه راه را برای زی55ارت ش55ما

آمده ام ، گناه و خالف من چیست ، که مرا نمی پذیری ؟ هنگامی ک55ه غالم ، گفت55ه علی بن یقطین را ب55رای ام55ام ک55اظم علیه السالم بازگو کرد ، آن حضرت برایش چنین پیغام فرشتاد : چون مالقات با ابراهیم جمال شتر چران را نپ55ذیرفتی ، و ت55و دل او را شکس55تی و ناامی55دش ک55ردی و او از ت55و آزرده خ55اطر

بازگشت . و باید بدانی که خداوند هم اعمال تو را مقبول درگ55اهش ق55رار نخواهد داد؛ مگر آن که ابراهیم جمال از تو راض55ی و خوش55نود

گردد . علی بن یقطین به غالم گفت : به موالیم بگو : در این موقعیت

چگونه ابراهیم را پیدا کنم ؟من در شهر مدینه هستم و او در شهر کوفه می باشد .

و حضرت فرمود : هنگامی که شب ف55را رس55ید ، ب55دون آن ک55ه کسی مطلع شود ، تنها به قبرستان بقی55ع ب55رو ، آن ج55ا ش55تری

آماده است ، سوار آن شو و به کوفه برو . علی بن یقطین طب5ق فرم55ان حض5رت ، ش5بانه وارد قبرس5تان بقیع شد و سوار بر ش55تر گردی55د و ع55ازم کوف55ه ش55د؛ و در ی55ک لحظه با طیاال رض به شهر کوفه رس55ید و خ55ود را جل55وی درب

منزل ابراهیم جم55ال دی55د ، پس درب م55نزل را کوبی55د و گفت ، من علی بن

یقطین هستم . ابراهیم جم55ال از درون خان55ه گفت : علی بن یقطین را ب55ا من

چه کار است ؟ و برای چه این جا آمده است ؟ !

Page 57:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

علی بن یقطین پاس55خ داد : موض55وع بس55یار مهم اس55ت ، و آن قدر اصرار ورزید تا آن که ابراهیم آمد و درب م55نزل را گش55ود

و علی ، وارد منزل شد . همین ک55ه علی بن یقطین وارد م55نزل اب55راهیم گش55ت ، اظه55ار داش55ت : ام55ام و م55والیم ، حض55رت موس55ی بن جعف55ر علیهم55ا السالم از مالقات با من خودداری نمود؛ مگر آن ک55ه ت55و از من

راضی شوی و مرا مورد عفو و بخشش خود قرار بدهی . ابراهیم ساربان گفت : خداوند از تو راضی باش55د ، علی پاس55خ داد : رض55ایت خداون55د ن55یز در خوش55نودی ت55و اس55ت ، و س55پس

افزود : اگر تو از من ناراحت نیستی و می خواهی خوشحال برگ55ردم ،

باید پای خود را بر صورت من بگذاری . و با اصرار فراوان اب55راهیم تقاض55ای او را پ55ذیرفت ؛ و آن گ55اه علی روی زمین خوابید و ابراهیم پ55ای خ55ود را روی ص55ورت او گذاشت ؛ سپس جانب دیگر ص55ورتش ب55ر خ55اک نه55اد و گفت :

طرف دیگر صورتم را نیز پایمال کن . و چون ابراهیم پای خ55ود را ب55ر ص55ورت علی بن یقطین نه55اد ،

علی به طور مکرر می گفت : خدایا ، تو شاهد و گواه باش . پس از آن ، از حض55ور اب55راهیم خ55داحافظی نم55ود و چ55ون ب55ه

مدینه رسید و جلوی منزل امام موسی کاظم علیه السالم آمد ، حضرت او را پذیرفت و ب55ه درون م55نزل راه

(39یافت . ) راهنمائی شخصیتی مسافر و آگاه

مورخین شیعه و سنی در کتاب های خود حکایت کرده اند : به قصد حج خانه خ55دا ، ع55ازم مک55ه149شقیق بلخی در سال

معظمه گردید ، هنگامی که به قادسیه رسید جوانی را دید ک55ه

Page 58:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

55ه رهس55پار اس55ت ؛ ولی او را تنها و بدون هم55راه ب55ه س55وی مکنشناخت .

شقیق گوید : با خود گفتم : این جوان از طایفه صوفیه است ، که از مردم کناره گیری ک55رده ت55ا او را نشناس55ند ، من وظیف55ه

خود می دانم که او را هدایت و راهنمائی کنم . همین که نزدی55ک آن ج55وان رفتم ، ب55دون این ک55ه ب55ا او س55خنی

گفته باشم ، مرا مورد خطاب قرار داد و اظهار نمود : ای شقیق ! خداوند در قرآن فرموده است : اجتنب55وا کث55یرا من

( .40الظن إ ن بعض الظن إ ثم ) یعنی : از گمان بد نسبت به یکدیگر دوری نمائید ، که بعضی از

گمان ها ، گناه محسوب می شود . و سپس از چشم من ناپدید شد و دیگر او را ندیدم تا آن که به محل قاصبه رسیدم ؛ و دوباره چشمم ب55ر آن ج55وان افت55اد ، در حالی که مشغول نماز بود؛ و مشاهده ک55ردم ک55ه تم55ام اعض55اء بدنش از خوف الهی می لرزید و قط55رات اش55ک از چش55مانش

سرازیر بود . نزد او رفتم تا از افک55ار خ55ود ع55ذرخواهی کنم ، چ55ون نم55ازش پایان یافت و قبل از آن که من ح55رفی ب55زنم ، این آی55ه ش55ریفه

قرآن را تالوت نمود (41: و إ نی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدی )

. یعنی : همانا من آمرزنده ام آن کس55انی را ک55ه واقع55ا پش55یمان شده و توبه کرده باشند و کردار ناپسندشان را ب5ا اعم5ال نی55ک

جبران نمایند . بعد از آن ، حضرت برخاست و به راه خود ادام55ه داد و رفت ، تا آن که بار دیگ55ر در محلی ب55ه ن55ام زمال55ه ، او را کن55ار چ55اهی

Page 59:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

دیدم که می خواست با طناب و دلو آب بکشد؛ ولی دلو داخ55لچاه افتاد .

پس دست دعا به سوی آسمان بلند نمود ، ناگاه دیدم آب چ55اه باال آمد تا جائی ک55ه ب55ا دس55ت آب برداش55ت و وض55وء گ55رفت و چهار رکعت نماز به ج55ای آورد؛ و س55پس مش55تی از ری55گ ه55ای کن55ار چ55اه را برداش55ت و درون چ55اه ریخت و ق55دری از آن آب

آشامید . جلو رفتم و گفتم : قدری از آنچ55ه خداون5د ب5ه ش5ما روزی داده

است به من هم عنایت فرما ؟ اظهار داشت : ای شقیق ! نعمت های خداوند متع55ال در تم55ام ح55االت در اختی55ار م55ا ب55وده و خواه55د ب55ود ، س55عی کن همیش55ه

نسبت به پروردگارت خوش بین و با معرفت باشی . شقیق بلخی اف55زود : بع55د از آن ، مق55داری از آن ه55ا را ب55ه من عطا نمود؛ و چون تناول کردم همچون آرد و شکر بس55یار لذی55ذ و گوارا بود که تاکنون به آن گوارائی و خوشبوئی ندیده بودم و

تا مدتی احساس گرسنگی و تشنگی نکردم .55ه بعد از آن ، دیگر آن شخصیت عظیم القدر را ندیدم تا ب55ه مک

مکرمه رسیدم و او را در جم555ع ع555ده ای از دوس555تان و اص55حابش مش55اهده کردم ، پس نزد بعض55ی از اش55خاص ک55ه احتم55اال از دوس55تان او

بود ، رفتم و پرسیدم که این جوان کیست ؟ پاسخ داد : اب55و اب55راهیم ، ع55الم آل محم55د ص55لوات الل55ه علیهم

است .گفتم : ابو ابراهیم چه کسی است ؟

ج5واب داد : او حض5رت موس5ی بن جعف5ر علیهم5ا الس5الم می (42باشد . )

Page 60:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

خبر از مرگ برادر جندب و اموال نزد همسرش

یکی از اصحاب و راویان حدیث ، به ن55ام علی فرزن55د اب55وحمزهثمالی حکایت نماید :

روزی در خدمت حضرت ابوالحسن ، امام موسی ک55اظم علی55ه السالم نشسته بودم ، که شخصی از اهالی ش55هرری ، ب55ه ن55ام جندب وارد شد و پس از سالم در گوش55ه ای روب55روی حض55رت

نشست . امام علیه السالم پس از جواب سالم و احوال پرسی فرم55ود :

برادرت در چه وضعیتی است ؟ جندب در پاسخ گفت : الحمدلل55ه ، در ح55ال ص55حت و س55المتی

بود و به شما سالم رسانید . حضرت اظهار نمود : خداوند به تو صبر عن55ایت کن55د ، ب55رادرت

از دنیا رفته است . عرض کردم : ای سرورم ! من فدای شما گردم ، س55یزده روز

پیش نامه برادرم به دستم رسید؛ و او صحیح و سالم بود . حض5555رت فرم5555ود : بلی ، می دانم ؛ لکن او دو روز بع5555د از فرستادن نامه فوت کرد و قبل از آن که بمیرد ، ب55ه همس55رش وصیت نمود و اموالی را تحویل او داد ک55ه ه55ر وقت بازگش55تی

آن اموال را تحویل تو دهد . پس مواظب باش ، هنگامی که به منزل خود بازگشتی ، با زن

برادرت با مهربانی و عطوفت برخورد کن ؛ و نسبت ب55ه او اظه55ار عالق55ه

نما ، تا آن اموال را تحویل تو دهد . فرزند ابوحمزه ثمالی گوید : بعد از گذشت دو سال که جن55دب55ه معظم55ه آم55ده دو مرتبه به مدینه طیبه جهت ع55زیمت ب55ه مک

Page 61:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

بود ، جریان غیب گوئی امام موسی بن جعف55ر علیهم55ا الس55المرا جویا شدم که تا چه اندازه ای واقعیت و صحت داشت ؟

در پاسخ اظهار داشت : سوگند ب55ه خ55دا ! تم55امی آنچ55ه را ک55ه م5وال و س5رورم ، مط5رح فرم5وده ب5ود ، ص5حت داش5ت و هیچ

(43خالفی و نقصی در آن نبود . ) دلسوزی شیر برای زایمان همسر

علی بن ابوحمزه بطائنی حکایت کند : روزی حضرت موسی بن جعفر علیه السالم از شهر مدین55ه ب55ه سوی مزرعه اش خارج شد؛ حضرت سوار قاطر بود و من نیز

سوار االغ شدم و حضرت را همراهی کردم . مقداری از شهر که دور شدیم ، ناگهان نره شیری س5ر راه م55ا را گرفت ، من بسیار ترسیدم ، ولیکن شیر ب55ه س55وی حض55رت

نزدیک آمد و با حالت ذلت و تضرع مشغول همهمه ای شد . امام موسی کاظم علیه السالم ایستاد و شیر دست ه55ای خ55ود

را بلند کرده و بر شانه های قاطر قرار داد . من ب55ه گم55ان این ک55ه ش55یر قص55د حمل55ه دارد ، ب55رای ج55ان آن

حضرت وحشت کردم ؛ و سخت نگران شدم . پس از لحظاتی ، شیر دست های خود را ب55ر زمین نه55اد و آرام ایستاد و آن گاه حض55رت روی مب55ارک خ55ود را ب55ه س55مت قبل55ه

نمود و دعائی را زمزمه نمود ، ولیکن من چیزی ازآن را متوجه نشدم .

پس از آن ، شیر همهمه ای کرد؛ و حضرت آمین فرمود .و سپس امام علیه السالم به شیر اشاره نمود : برو .

همین که شیر رفت ، حضرت نیز به راه خود ادامه داد و چ55ون از آن محل دور شدیم ، به حضرت عرض کردم : یاابن رس55ول

Page 62:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

الله ! فدایت گردم ، شیر چه کاری داشت ؟ ! من بسیار ب55رای ج55ان ش55ما و خ55ودم ترس55یدم ؛ و از این برخ55ورد در تعجب و

حیرت هستم . امام علیه السالم فرمود : آن شیر ، همسر بارداری داشت ک55ه

هنگام زایمانش فرا رسیده و درد سختی دچارش گشته بود . لذا نزد من آمده بود که برایش دعا کنم ت55ا ب55ه آس55انی زایم55ان

نماید و من هم در حقش دعا کردم . و بعد از آن که دعا به پای55ان رس5ید ، ب5ه آن ش55یر گفتم : ب5رو ،55ه و اظه55ار داش55ت : خداون55د هیچ درن55ده ای را ب55ر ت55و و ذری

(44شیعیانت مسلط نگرداند؛ و من گفتم : آمین . ) ارزش کار و کشاورزی

یکی از اصحاب و راویان حدیث ، به ن55ام علی فرزن55د اب55وحمزهبطائنی حکایت کند :

روزی از روزها جهت دیدار و مالقات حضرت ابوالحسن ، امام موسی کاظم علیه السالم حرکت ک55ردم ، حض55رت را در زمین کشاورزی ، در حالتی یافتم که مشغول کار و تالش بود و عرق

از بدن مبارکش سرازیر گشته بود . بسیار تعجب کردم و اظه55ار داش55تم : ی55اابن رس55ول الل55ه ! من فدای شما گردم ، مردم کجا هستند تا مشاهده کنند ، که ش55ما

این چنین در این گرمای سوزانمشغول کار هستی و تالش و فعالیت می نمائی .

امام علیه السالم لب به سخن گشود و فرم55ود : ای علی ! آن هائی که از من بهتر و برتر بوده اند ، به طور مرتب کوشش و

تالش داشته اند و هر کدام به نوعی کار می کرده اند .عرض کردم : منظور شما چه کسانی هستند ؟

Page 63:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

حضرت در پاسخ فرمود : منظورم رسول الله ، امیرالمؤم55نین و دیگر پدرانم ص55لوات الل55ه علیهم اجمعین می باش55ند ، ک55ه ب55ا

دست خود کار و تالش می کرده اند . سپس امام موسی کاظم علیه السالم ض55من فرمایش55ات خ55ود

افزود : و این نوع کار و تالشی را که من مشغول انجام آن هستم و تو مشاهده می کنی ، پیامبران مرس5ل الهی و ن5یز پی5امبران غ5یر مرسل هم5ه ش55ان ب5ه آن اش5تغال داش5ته ان55د و ب55ه وس55یله آن

تالش و امرار معاش می کرده اند . و همچنین بندگان صالح خداوند متعال همه در تالش و کوشش

(45می باشند . ) خرید همسر به عنوان مادر

هشام بن احمر - که یکی از اصحاب امام موس55ی ک55اظم علی55هالسالم است ، حکایت کند :

روزی در محضر مبارک آن حضرت بودم ، ب55ه من فرم55ود : ای هش55ام ! آی55ا خ55بر داری ک55ه از ش55هرهای مغ55رب کس55ی آم55ده

باشد ؟عرض کردم : خیر ، بی اطالع هستم .

فرمود : بلی ، همین امروز عده ای آمده اند ، بیا تا ب55ا یک55دیگربرویم و سری به آن ها بزنیم .

پس سوار مرکب های خود شدیم و ح55رکت ک55ردیم ت55ا ب55ه ن55زدمردی از اهالی مغرب رسیدیم ، که تعدادی کنیز و غالم

جهت فروش آورده بود و آن ها را جهت فروش ب55ر م55ا عرض55هکرد .

Page 64:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

کنیزان نه نفر بودند ، که همه آن ها را حضرت دی55د و نپس55ندید و سپس اظهار داشت : به این ها نیازی نیست و ما برای اینه55ا

نیامده ایم ؛ اگر کنیزی دیگر داری ، ارائه نما ؟مرد مغربی گفت : غیر از این ها دیگر ندارم .

امام علیه السالم فرمود : چرا ، آنچه که داری در معرض قراربده ؛ و در خفاء نگه ندار .

مرد مغربی گفت : به خدا قسم دیگر کنیزی ن55دارم ، مگ55ر ی55کنفر که مریض حال است .

امام علیه السالم فرمود : چرا او را عرضه نمی کنی ؟و سپس اظهار نمود : او را هم بیاور .

ولیکن مرد مغربی قبول نکرد؛ و ما بازگشتیم . فردای آن روز ، حض55رت ب55ه من فرم55ود : ای هش55ام ! ن55زد آن مرد مغربی کنیز فروش برو و آن کن55یز م55ریض را - ک55ه نش55ان

نداد - به هر قیمتی که بود ، خریداری کن و بیاور . هشام گوید : نزد همان شخص رفتم و تقاض55ای خری55د آن کن55یز مریض را نمودم ؛ و او مبلغی را مطرح ک55رد ، ک55ه من ن55یز ب55ه

همان مبلغ آن کنیز را خریداری کردم . بع55د از آن ک55ه معامل55ه تم55ام ش55د ، م55رد مغ55ربی گفت : آن

شخصیتی که دیروز همراه تو بود ، کیست ؟ گفتم : یک نفر از بنی هاشم می باشد ، گفت : از چه خ55انواده

ای ؟پاسخ دادم : از پاکان و پرهیزکاران است .

گفت : بیش از این توضیح بده ؟اظهار داشتم

Page 65:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

: بیش از این اطالعی ندارم .آن گاه مغربی گفت : این کنیز جریانی دارد ، که مهم است :

وقتی او را از دورترین نقاط مغرب خریدم ، زنی از اهل کتاب ، نزد من آم55د و گفت : این کن55یز را ب55رای چ55ه منظ55ور خری55ده

ای ؟گفتم : او را برای خودم خریداری کرده ام .

زن اهل کتاب گفت : سزاوار نیست چنین کنیزی نزد شخص55ی چون تو و ما باشد؛ بلکه این کنیز باید نزد به55ترین انس55ان ه55ای روی زمین باشد و در خدمت او قرار گ5یرد؛ زی55را ک55ه ب55ه همین زودی نوزادی از او به دنیا می آید ، که شرق و غ55رب جه55ان را

در سیطره والیت خود قرار می دهد . هش55ام گوی55د : س55پس کن55یز را ن55زد ام55ام موس55ی ک55اظم علی55ه السالم آوردم که بعد از م55دتی روزی حض55رت علی بن موس55ی

(46الرضا علیه السالم از او تولد یافت . ) معرفی جانشین خود

زکریا بن آدم - که یکی از بزرگ5ان ش5یعه و م5ورد توج5ه خ5اص ائمه اطهار علیهم السالم بوده است - به نقل از گفت55ار بعض55ی

دوستانش حکایت نماید : روزی در مدینه منوره کنار قبر مطه55ر رس55ول خ55دا ص55لی الل55ه علیه و آله به همراه بعضی اف5راد نشس5ته ب5ودیم ، ک5ه ناگه5ان متوج55ه ش55دیم ام55ام موس55ی ک55اظم س55الم الل55ه علی55ه دس55ت فرزندش ، حضرت رضا علیه السالم را گرفته و ب55ه س55مت م55ا می آمد ، چون وارد مجلس ما گردید و فرم55ود : آی55ا می دانی55د

من چه کسی هستم ؟ عرض کردیم : یاابن رسول الله ! شما موس55ی ، فرزن55د جعف55ر

بن محمد علیهما السالم هستی

Page 66:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

.حضرت فرمود : این فرزند را می شناسید ؟

گف55تیم : بلی ، او علی ، پس55ر موس55ی ، پس55ر جعف55ر ص55ادق -صلوات الله علیهم می باشد .

آن گاه امام علیه الس55الم اف55زود : تم55امی ش55ما گ55واه و ش5اهد باشید ، که من او را وکیل خود در زمان حیاتم ؛ و نیز وص55ی و

(47جانشین خود پس از آن که از دنیا بروم ، قرار دادم . ) همچنین علی بن جعفر حکایت کند :

روزی در محضر برادرم ام55ام موس55ی بن جعف55ر علی55ه الس55الم بودم و او را حجت خداوند متعال پس از پ55درم ، در روی زمین

می دانستم . ناگه55ان فرزن55دش ، علی علی55ه الس55الم وارد ش55د و ب55رادرم فرمود : این فرزندم ، علی صاحب و پیشوای تو خواهد ب55ود؛ و همان طور که من جانشین پ55درم هس55تم ، او ن55یز جانش55ین من

می باشد ، خداوند تو را ثابت قدم و پایدار نگه دارد . من گریان شدم و با خود گفتم : برادرم با این سخنان ، خبر از

مرگ و رحلت خود می دهد . ناگاه امام علیه السالم اظه55ار نم55ود : ب55رادرم علی ! مق55درات الهی باید انجام پذیرد ، همانا حضرت رس55ول ، امیرالمؤم55نین ، فاطمه ، حسن و حسین ) صلوات الله علیهم اجمعین ( الگوی تمام انس55ان ه55ا ب55وده و هس55تند و من ن55یز ت55ابع و پ55یرو ایش55ان

خواهم بود . علی بن جعفر اف55زود : این س55خنان را ب55رادرم ، ام55ام موس55ی کاظم علیه السالم س5ه روز پیش از آن ک5ه ه5ارون الرش5ید در

دومین مرحله او را به بغداد احضار نماید ، بیان فرمود . (48)

Page 67:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

هالکت سگ خلیفه به وسیله خرما

راویان حدیث و تاریخ نویسان آورده اند : در آن زم55انی ک55ه حض55رت ابوالحس55ن ، ام55ام موس55ی ک55اظم صلوات الله علیه را از بصره ب55ه زن55دان بغ55داد منتق55ل کردن55د ، حضرت به طور دائم مورد انواع شکنجه های روحی و جس55می

قرار می گرفت . و پس از مدتی در اختیار سندی بن شاهک یهودی ب55ا ب55دترین و

شدیدترین وضعیت قرار گرفت . تا آن که در نهایت هارون الرشید با توجه به فضائل و من55اقب ؛ و نیز موقعیت اجتماعی امام علیه السالم ، از روی حس55ادت و

ترس ، به فکر مسموم کردن و قتل آن حضرت افتاد .55ه ک5رده و به همین جهت مق55داری رطب و خرم55ای ت55ازه را تهی یکی از آن ها را به وسیله نخ و س55وزن درون آن را ب55ه ط55وری آغشته به زهر کرد ، که یقین کرد خورن55ده خرم55ا ، س55الم نمی مان55د؛ و س5پس در طبقی س55ینی و ی5ا بش5قاب گذاش55ت و روی

خرماها را پوشاند . پس از آن ، به یکی از ماءمورین خود دستور داد تا طبق خرم55ا را نزد حضرت موسی بن جعفر علیهما السالم ب55رده و بگوی55د : امیرالمؤم55نین ، ه55ارون الرش55ید مق55داری از آن ه55ا را تن55اول کرده ؛ و نیز این مقدار را برای ش55ما فرس55تاده اس55ت ت55ا می55ل

نمائید . و افزود : مواظب باش که تمامی خرماها را میل کند و کس55ی

دیگر حق خوردن از آن ها را ندارد . هنگامی که ماءمور هارون ، خرماه55ا را ن55زد ام55ام ک55اظم علی55ه السالم آورد و پیام خلیفه را به حضرتش رسانید ، حضرت یکی

از خرماها را - که آغشته

Page 68:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

به زهر ب55ود - برداش55ته و در دس55ت گ55رفت ؛ و ب55ا دس55ت دیگ55رمشغول خوردن بقیه گردید .

در همین اثن55اء ، س55گ مخص55وص ه55ارون الرش55ید - ک55ه ه55ارون هر چیز و هرکس به آن عالقه مند بود و آن را به انواعҠبیش ا

ج55واهرات و زی55ورآالت زینت ک55رده ب55ود - خ55ود را رهانی55د و از جایگاه مخصوص خود بیرون شد و مستقیم داخل زن55دان ام55ام علیه السالم گردید؛ و خواست که نزدیک آن حضرت برود و آن

خرمای زهرآلود را دهن بزند و بخورد . حضرت آن خرمای مسموم را که در دست خویش گرفته بود ، در حضور غالم خلیفه ، نزد آن سگ ان55داخت و س55گ هم س55ریع آن را خورد؛ و چندان زمانی نگذشت که سگ روی زمین افت55اد

و با سر و صدا ، شروع به نالیدن کرد و مرد . سپس امام علی5ه الس5الم ب5ه ناچ5ار باقیمان55ده خرماه5ا را می5ل نم55ود؛ و بع55د از آن ، م55اءمور خلیف55ه ، ن55زد ه55ارون بازگش55ت و

گفت : تمامی خرماها را آن شخص زندانی خورد .هارون سؤال کرد : او را در چه حالتی دیدی ؟

پاسخ داد : در وضعیتی خوب ، بدون آن ک55ه تغی55یری در ب55دن وجسم او ظاهر گردد .

و چون خبر مسموم شدن و مردن سگ به هارون رسید بسیار غمگین و اندوهناک شد و بر بالین الشه سگ مرده آمد و بسیار

افسوس خورد . سپس بازگشت و ماءموری را که خرماها را نزد ام55ام موس55ی کاظم علیهما السالم آورده بود ، احضار کرد و شمش55یر برهن55ه

خود را دست گرفت و او را مخاطب قرار داد و گفت: چنانچه حقیقت را بیان نکنی تو را به قتل می رسانم .

Page 69:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

م55اءمور گفت : من رطب ه55ا را ن55زد موس55ی بن جعف55ر علی55ه السالم بردم و پیام شما را ن55یز ب55ه او رس55اندم و س55پس ب55االی

سر او ایستادم تا مشغول خوردن آن خرماها شد . در همین بین ، ک55ه ناگه55ان س55گ ش55ما ف55را رس55ید و خواس55ت

نزدیک آن شخص زندانی برود و از دستش خرمائی بگیرد . و زندانی ناچ5ار ش5د و خرم55ائی را ک5ه در دس5ت داش5ت ، ن5زد سگ ان55داخت و س55گ آن را خ55ورد و درج55ا افت55اد؛ و موس55ی بن

جعفر علیه السالم بقیه خرماها را میل نمود . هارون الرشید با شنیدن این خبر بسیار افسرده خ55اطر گش55ت و گفت : بهترین رطب را برای او تهیه ک55ردیم ، ولی حی55ف ک55ه

به هدف خود نرسیدیم و بلکه سگ از دست ما رفت . و سپس افزود : هر چه تالش می کنیم تا از وج55ود موس55ی بن

جعفر نجات یابیم ، ممکن نمی شود . و در پایان با تهدید به غالم گفت : مواظب باش که این خبر در

(49بین افراد منتشر نگردد . ) خبر از شهادت در دومین مرحله

مرح55وم کلی55نی ، عالم55ه طبرس55ی و عالم55ه مجلس55ی و دیگ55ربزرگان ، به نقل از ابوخالد زبالی حکایت کنند :

در آن زم55انی ک55ه مه55دی عباس55ی ، ام55ام موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم را از مدین55ه ب55ه ع55راق احض55ار ک55رد ، من در یکی از کاروان سراها به نام زباله بودم ، که حضرت به همراه تعدادی از ماءمورین خلیف5ه وارد کاروانس5را ش5د؛ و چ55ون آن بزرگ5وار

مرا دید خوشحال گردید و فرمود : مقداری لوازم، برایش تهیه و فراهم کنم .

عرض ک55ردم : م55والی من ! چ55را ش55ما را در این وض55عیت میبینم ؟ !

Page 70:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

این همه ماءمور ، شما را به کجا می برند ؟ و سپس افزودم : من از این طاغوت مهدی عباسی می ترسم

و شما را در امان نمی بینم . حض55رت فرم55ود : ای ابوخال55د ! در این س55فر ب55ه من آس55یبی نخواهد رسید ، ناراحت نب55اش ، در فالن م55اه و ت55اریخ ، نزدی55ک غروب آفتاب منتظر من ب55اش ، ک55ه ان ش55اءالله م55راجعت می

نمایم . ابوخالد گوی55د : بع55د از آن ک55ه م55اءمورین حکوم55تی حض55رت را55ام و س55اعات ب55ودم ، ک55ه بردند ، من مرتب در حال محاسبه ای چه موقع زمان وع55ده حض55رت ف55را می رس55د و م55راجعت می

فرماید . پس چون آن روزی که امام علیه السالم وعده داده ب55ود ، ف55را رسید ، من تا غروب آفت55اب منتظ55ر ق55دوم مب55ارک آن حض55رت نشستم ؛ ولی آن بزرگ5وار نیام55د ، ت55ا هنگ55امی ک5ه ه5وا تاری55ک

شد ، ناگهان دیدم از آن دور یک سیاهی پدیدار گشت . چون جلو رفتم ، امام موسی کاظم علیه الس55الم را س55وار ب55ر قاطر دیدم ، ب55ر حض55رتش س55الم ک55ردم و از این ک55ه ص55حیح و س55الم م55راجعت فرم55وده اس55ت ، بس55یار خوش55حال و مس55رور

گشتم . آن گاه حضرت به من خطاب کرد و فرم5ود : ای ابوخال5د ! آی5ا

هنوز هم ، در شک و تردید هستی ؟گفتم : الحمدلله ، که از شر این ستمگر ظالم نجات یافتی .

فرمود : آری ، لیکن مرحله ای دیگر مرا احضار خواهند ک55رد ودر آن مرحله

نجات نمی یابم ؛ و آنان به هدف شوم خ55ود خواهن55د رس55ید . )50)

Page 71:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

خروج از زندان و طی االرض

مرحوم شیخ صدوق و دیگر بزرگان آورده اند : پس از آن که چون هارون الرش55ید حض55رت ابوالحس55ن ، ام55ام موسی کاظم علیه السالم را از زندان بص55ره ب55ه بغ55داد منتق55ل کرد ، تحوی55ل شخص55ی ب55ه ن55ام س55ندی بن ش55اهک یه55ودی داده

شد . و در زندان بغداد ، حضرت بسیار تحت کن55ترل و فش55ار ب55ود؛ و زیر انواع شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفت ، ت55ا ج55ائی که حتی دست و پا و گردن آن امام مظلوم علیه السالم را نیز

به وسیله غل و زنجیر بستند .امام حسن عسکری علیه السالم در این باره فرموده است :

جدم ، حضرت موسی بن جعفر علیه الس55الم س55ه روز پیش ازشهادتش ، زندان بان خود - مسیب - را طلبید و اظهار نمود :

من امشب به مدینه جدم ، رسول خدا ص55لی الل55ه علی55ه و آل55ه می روم ت55ا ب55ا آن حض55رت تجدی55د عه55د و میث55اق نم55ایم و آث55ار

امامت را تحویل امام بعد از خودم دهم . مسیب عرض کرد : ای م55والی من ! ش55ما در می55ان این غ55ل و زنجیر و آن همه ماءمورین اطراف زندان ، چگونه قص55د چ55نین

کاری را داری ؟ و من چگونه زنجیرها و درب های زندان را ب55از کنم ، در ح55الی

که کلید قفل ها نزد من نیست ؟ ! ام55ام علی55ه الس55الم فرم55ود : ای مس55یب ! ایم55ان و اعتق55اد ت55و نس55بت ب55ه خداون55د متع55ال و هچ55نین نس55بت ب55ه م55ا اه55ل بیت

عصمت و طهارت سست است .و سپس حضرت افزود :

Page 72:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

همین که مقدار یک سوم از شب سپری گردی55د ، منتظ55ر ب55اشکه چگونه خارج خواهم شد .

مسیب گوید : من آن ش55ب را س55عی ک55ردم ک55ه بی55دار بم55انم و متوجه حرکات امام موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم باش55م ؛ ولی خسته شدم و خواب چشمانم را ف55را گ55رفت ؛ و لحظ55ه ای در

حال نشسته ، خوابم برد . ناگهان متوجه شدم که حضرت با پای مبارکش مرا حرکت می دهد ، پس سریع از جای خود برخاستم ؛ و هر چ55ه نگ55اه ک55ردم اثری از دی55وار و س55اختمان و زن55دان ندی55دم ، بلک55ه خ55ود را ب55ه

همراه حضرت در زمینی هموار مشاهده نمودم . و چون گمان کردم که آن حضرت مرا نیز به همراه خود از آن ساختمان ها ب55یرون آورده اس55ت ، گفتم : ی55اابن رس55ول الل55ه !

مرا نیز از شر این ظالم نجات بده . حضرت اظهار نمود : آیا می ترس55ی ت55و را ب55ه جهت من از بین

ببرند و بکشند ؟ و سپس افزود : ای مسیب ! در همین حالی ک5ه هس5تی ، آرام

باش ، من پس از مدتی کوتاه باز می گردم . مسیب با تعجب سؤال کرد : یاابن رسول الله ! غل و زنجیری

که بر دست و پای شما بود ، چگونه گشودی ؟ ! امام علی55ه الس55الم فرم55ود : خداون55د متع55ال ب55ه جهت م55ا اه55ل بیت ، آهن را برای حضرت داود علیه السالم مالیم و نرم کرد؛

و این کار برای ما نیز بسیار سهل و ساده است . آن گ55اه حض55رت از نظ55رم ناپدی55د گش55ت و ب55ا ناپدی55د ش55دنش

دیوارها و ساختمان زندان با همان حالتقبل نمایان گردید .

Page 73:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

و چون ساعتی گذشت ناگهان دیدم دیوارها و ساختمان زن55دان به حرکت درآم55د و در همین ح55الت ، م55وال و س55رورم حض55رت موسی بن جعفر علیهما السالم را دیدم که به زن55دان بازگش55ته است و همانند قبل غل و زنجیر بر دست و پای مبارک حضرت

بسته می باشد .از دیدن این معجزه ، بسیار تعجب کردم و به سجده افتادم .

بعد از آن امام علیه السالم به من فرمود : ای مسیب ! برخیز و بنشین ؛ و ایم55ان خ55ود را تق55ویت و کام55ل گ55ردان ، و س55پس افزود : من سه روز دیگ55ر از این دنی55ا و محنت ه55ای آن خالص خواهم شد و به س55وی خداون55د متع55ال و مهرب55ان رهس55پار می

(51گردم . ) دستور خواب تا هنگام شهادت

اکثر محدثین و مورخین در کتاب های مختلفی آورده اند : هنگامی که ماءمورین حکومتی خواستند امام موسی بن جعفر علیه السالم را از مدینه منوره به س5وی ع5راق ح5رکت دهن5د ، حضرت ب55ه فرزن55د خ55ود ، حض55رت رض55ا علی55ه الس55الم دس55تور فرمود تا زمانی که خبر قتل و شهادت پدرش را نی55اورده ان55د ، هر شب رختخواب خود را جلوی اتاق آن حض55رت پهن نمای55د و

در آن بخوابد . خادم آن حضرت گوید : من هر ش55ب رختخ55واب حض55رت علی بن موسی الرضا علیه السالم را جلوی اتاق امام موسی کاظم علیه السالم پهن می کردم و حضرت رضا سالم الله علی55ه می

آمد و می خوابید . و مدت چهار سال به همین منوال سپری شد ، تا آن ک55ه ش55بی

از شب ها وقتی رختخواب را پهن کردم ، حضرت نیامد و تمام اهل منزل وحشت زده ؛ و غمگین شدیم و همگی در فکر فرو رفتیم که حضرت رضا علیه السالم کجا رفته ؛ و چه ش55ده

است ؟

Page 74:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

چون صبح شد متوجه شدیم که حضرت علی بن موسی الرضا علیه السالم آمد و مس55تقیما ن55زد ام احم55د - یکی از همس55ران امام موسی کاظم علیه السالم رفت و فرمود : ای ام احم55د !

آنچه پدرم نزد تو به ودیعه نهاده است ، تحویل من بده . در این هنگام ، ام احمد فریادی کشید و گری55ه کن55ان ب55ر س55ر و

صورت خود زد و گفت : موال و سرورم شهید گشته است . امام رضا علیه السالم فرمود : آرام باش و تا زم55انی ک55ه خ55بر

شهادت پدرم منتشر نشده است سکوت نما . پس ، ام احمد آرامش خود را حفظ کرد؛ و آن گ55اه ص55ندوقچه ای را به همراه دو ه55زار دین55ار آورد و تحوی55ل ام55ام رض55ا علی55ه السالم داد و گفت : پدرت ، امام موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم

این ها را به عنوان ودیعه نزد من نهاد و فرمود : تا هنگامی که خبر شهادت مرا نشنیده ای ، از این اشیاء خوب م55راقبت و نگ55ه داری کن ؛ و چ55ون خ55بر قت55ل م55را ش55نیدی ، فرزندم رض55ا - س55الم الل55ه علی55ه - ن55زد ت55و می آی55د و آن ه55ا را مطالبه می نماید ، پس همه را تحوی55ل او ب55ده ؛ و ب55دان ک55ه او بع55د از من ام55ام و حجت خداون55د متع55ال ب55ر تم55امی خل55ق می

(52باشد . ) همچنین مرحوم شیخ ص55دوق و ط55بری و دیگ55ر بزرگ55ان ض55من

حدیثی طوالنی ازحضرت ابومحمد امام حسن عسکری علیه السالم آورده اند :

امام موسی کاظم علیه السالم سه شب مان55ده ب55ه آخ55ر عم55رشریفش ، به زندان بان خود - مسیب - فرمود :

من سه روز دیگر به سوی پروردگار خود رحلت خ55واهم ک55رد و این شخص پلید و پست - سندی بن شاهک - ادعا می کن55د ک55ه

مراسم تجهیز کفن و دفن مرا انجام می دهد .

Page 75:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

و سپس افزود : ای مسیب ! بدان و آگاه باش که چنین ک55اری امکان پذیر نیست ؛ بلکه فرزندم ، علی بن موسی الرضا علیه

السالم مرا تجهیز و تدفین می نماید . و چون جنازه ام به قبرستان قریش منتقل گردید ، درون قبر ، لح55دی ب55رایم درس55ت کنی55د؛ و هنگ55امی ک55ه درون لح55د ق55رار گرفتم ، سعی کنید که قبرم را مرتفع نگردانید؛ و ن55یز از خ55اک قبر من جهت تبرک استفاده نکنید؛ چون خوردن تمام خ55اک ه55ا ح55رام اس55ت ، مگ55ر ت55ربت ش55ریف ج55دم ، ام55ام حس55ین علی55ه السالم که خداوند تبارک و تعالی برای شیعیان و دوس55تان ، در

آن تربت ، شفا قرار داده است . مسیب در ادام55ه روایت گوی55د : چ55ون روز س55وم ف55را رس55ید و لحظ55ات ش55هادت حض55رتش نزدی55ک ش55د ، فرزن55د بزرگ55وارش حضرت علی بن موسی الرضا علیه السالم - ک55ه از قب55ل او را می شناختم - حضور یافت و من ش55اهد حض55ور آن حض55رت ت55ا

(53پایان مراسم بودم . ) و چ55ون حض55رت ابوالحس55ن ، ام55ام موس55ی بن جعف55ر علیهم55ا السالم در همان زن55دان بغ55داد ب55ه ش55هادت رس55ید - ک55ه بع55د از

مدت ها ، آن زندان تبدیل به مسجدی شد ، که در بغداد در مح55ل دروازه کوف55ه موج55ود میط فرزن55دش ام55ام علی بن موس55ی الرض55ا علی55ه باش55د - توس55 السالم تجهیز ش55د و در قبرس5تان ق5ریش ، در ات55اقی ک5ه خ55ود امام موس55ی ک55اظم علی55ه الس55الم خری55داری ک55رده ب55ود ، دفن

(54گردید . ) در سوگ و عزای هفتمین ستاره والیت

سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنمدل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنمگاه پروانه صفت سوختم از هجر رضا

Page 76:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

گاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنمآرزویم به جهان دیدن روی پسر است

سوختم ، سوختم از آتش هجران چه کنمکنج زندان ، بال گشته ز هجران رضا

تیره تر روز من از شام غریبان چه کنمنه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرا

نه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنمبه خدا دوری معصومه و هجران رضا

می کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنماز وطن کرده مرا دور ، جفای هارون

من دل خسته سرگشته و حیران چه کنمگلی از خار ندید ، این همه آزار که مندیدم از طعنه این مردم نادان چه کنمسرنگون کاش شود خانه هارون پلید

که چنین کرد مرا بی سر و سامان چه کنمهر کجا مرغ اسیری است ، ز خود شاد کنید

تا نمرده است ، ز کنج قفس آزاد کنیدمرد اگر کنج قفس ، طایر بشکسته پری

یاد از مردن زندانی بغداد کنیدچون به زندان ، به مالقاتی محبوس روید

Page 77:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

از عزیز دل زهرا و علی یاد کنیدکند و زنجیر گشائید ، ز پایش دم مرگزین ستمکاری هارون ، همه فریاد کنید

چار حمال ، اگر نعش غریبی ببرندخاطر موسی جعفر ، همه امداد کنید

تا دم مرگ ، مناجات و دعا کارش بودگوش بر

زمزمه آن شه عباد کنیدپسرش نیست ، که تا گریه کند بر پدرش

پس شما گریه بر آن کشته بیداد کنیدنگذارید که معصومه خبردار شود

(55رحم بر حال دل دختر ناشاد کنید ) پنج درس آموزنده ارزشمند

شخصی به نام مرازم گوید :1 روزی جهت زیارت و مالقات امام موسی ک55اظم علی55ه الس55الم به سوی مدینه طیبه حرکت ک55ردم و در مس55افرخانه ای م55نزل گرفتم ، در این میان چشمم به زنی افتاد ک55ه م55را جلب توج55ه نم55ود ، خواس55تم ب55ا او رابط55ه زناش55وئی برق55رار کنم ؛ ولی او

نپذیرفت که با من ازدواج نماید . سپس به دنبال کار خویش رفتم ؛ و چون ش55ب ف55را رس55ید ب55ه مس55افرخانه بازگش55تم و دق الب55اب ک55ردم ، پس از لحظ55ه ای همان زن درب را گشود و من س55ریع دس55ت خ55ود را ب55ر س55ینه

اش نهادم ؛ ولی او با سرعت از من دور شد .

Page 78:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

فردای آن شب ، چون بر موالیم امام کاظم علیه الس55الم وارد شدم ، حضرت فرمود : ای مرازم ! کسی که در خلوت خالفی مرتکب شود و تقوای الهی نداشته باشد ، ش55یعه و دوس55ت م55ا

(56نیست . ) 55ه بن2 در روایات آمده است ب55ر این ک55ه شخص55ی ب55ه ن55ام امی

علی قیسی به هم55راه دوس55تش حم55اد بن عیس55ی ب55ر حض55رت ابوالحسن ، امام موسی کاظم علیه السالم وارد ش55د ت55ا ب55رای

مسافرت ، از حضرتش خداحافظی نمایند . امیه گوید : همین که به محض55ر مب55ارک آن حض55رت رس55یدیم ، بدون آن که سخنی گفته باشیم ، ام55ام علی55ه الس55الم فرم55ود :

مسافرت خود را به تاءخیر بیندازید و فردا حرکت کنید .وقتی

از م55نزل آن حض55رت ب55یرون آم55دیم ، حم55اد گفت : من حتم55ا همین امروز می روم ؛ ولی من گفتم : چون حض55رت فرم55وده

است که نروید ، من مخالفت دستور امام خود را نمی کنم . سپس حماد حرکت ک55رد و رفت و چ55ون از ش55هر مدین55ه خ55ارج گردید ، باران شدیدی باری55د و س55یالب عظیمی ب55ه راه افت55اد و حماد در سیالب غرق شد و مرد؛ و در همان محل به نام سیاله

(57دفن گردید . ) روزی حض555رت موس555ی بن جعف555ر علی555ه الس55الم ، یکی از3

خادمان خود را به بازار فرستاد تا ب55رایش تخم م55رغ خری55دارینماید .

غالم بعد از خرید ، با یکی دو عدد از آن تخم مرغ ها با بعض55یاز افراد قماربازی کرد؛ و سپس آن ها را برای حضرت آورد .

بع55د از آن ک55ه تخم م55رغ ه55ا پخت55ه ش55د و ام55ام علی55ه الس55الم مق55داری از آن ه55ا را تن55اول نم55ود ، یکی از غالم55ان گفت : ب55ا

بعضی از آن ها قماربازی و برد و باخت شده است .

Page 79:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

حضرت با شنیدن این سخن ، فورا طشتی را درخواست نم55ود (58و آنچه خورده بود ، در آن استفراغ کرد . )

55ه ک55رد و4 روزی ه55ارون الرش55ید طبقی از س55رگین االغ تهیط یکی از اف55راد م55ورد سرپوش55ی ب55ر آن نه55اد؛ و آن را توس55 اطمینان خود ب55رای حض55رت ابوالحس55ن ، ام55ام موس55ی ک55اظم علیهما السالم فرستاد با این گمان که حضرت را م55ورد تحق55یر

و توهین قرار دهد . هنگامی که آن شخص طبق را نزد حضرت آورد و س55رپوش را

برداشت ، دید خرماهای تازهو گوارائی در آن قرار دارد .

پس ، حضرت تعدادی از آن رطب ه5ا را تن5اول نم55ود و س55پس چند دانه به کسی که طبق را آورده بود ، داد و او نیز آن ه55ا را

خورد ، بعد از آن باقی مانده آن ها را برای هارون فرستاد . وقتی م55اءمور ، طب55ق را ن55زد ه55ارون آورد و جری55ان را تعری55ف کرد ، هارون یکی از آن خرماه55ا را برداش55ت و چ55ون در ده55ان

(59خود نهاد ، تبدیل به سرگین االغ گشت . ) یونس بن عبدالرحمان - که یکی از یاران ص55دیق و از وکالی5

امام صادق ، امام کاظم و امام رضا علیهم السالم بود - روزی به مجلس پر فیض حضرت ابوالحسن ، امام موسی بن جعف55ر

علیهما السالم وارد شد . ام55ام علی55ه الس55الم پس از م55ذاکراتی ، ض55من موعظ55ه ه55ائی گون55اگون ب55ه او فرم55ود : ای ی55ونس ! ب55ا م55ردم م55دارا کن ؛ و

هرکسی را به اندازه معرفت و شعورش با وی صحبت کن . یونس اظهار داشت : ای موالیم ! مردم مرا به عن55وان بی دین

و زندیق خطاب می کنند .55ه و افک55ار امام علیه السالم فرمود : گفتار مردم نباید در روحی تو تاءثیر بگذارد ، چنانچه در دستان تو جواهرات باشد و م55ردم

Page 80:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

بگویند که سنگ ریزه است ؛ و یا آن که در دست ه55ایت س55نگ ریزه باشد و بگوین55د ک55ه ج55واهرات در دس55ت دارد ، این گفت55ار

(60هیچ گونه سود و یا زیانی برای تو نخواهد داشت . ) مدح و مناجات امام هفتم

هفتم امام شیعیان ، موسی بن جعفرزندانی آل نبی ، سبط پیمبر

درکنج زندان ، با حی سبحان

نالید و هر دم ، گفتا به افغانإ نا فتحنا لک فتحا مبینا

گفتا خدایا کنج این زندان فکارماز زهر هارون رفته از کف اختیارم

در کنج زندان ، با حی سبحاننالید و هر دم ، گفتا به افغان

إ نا فتحنا لک فتحا مبیناجرمم بود حقگوئی و ترویج دینم

هستم رضا در راه حق گر این چنینمدر کنج زندان ، با حی سبحاننالید و هر دم ، گفتا به افغان

إ نا فتحنا لک فتحا مبیناپایم اگر در بند و زنجیر خسان است

Page 81:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

در راه حق این شیوه آزادگان استدر کنج زندان ، با حی سبحاننالید و هر دم ، گفتا به افغان

إ نا فتحنا لک فتحا مبینایارب نجاتم ده ، از این زندان هارون

از ظلم و جور آن لعین ، گشته دلم خوندر کنج زندان ، با حی سبحاننالید و هر دم ، گفتا به افغان

(61إ نا فتحنا لک فتحا مبینا ) چهل حدیث منتخب گهربار

قال اال مام موسی بن جعفر الکاظم صلوات الله علیه :ک ،1 55ع : اءوله55ا اءن تع55رف رب 55اس فی اءرب وج55دت علم الن

55ه اءن تع55رف م55ا اءراد 55ک ، والثالث نع ب والثانیه اءن تعرف ما ص55 (62منک ، والربعه اءن تعرف ما یخرجک عن دینک . )

فرمود : تمام علوم جامعه را در چهار مورد شناسائی کرده ام:

اولین آن ها این ک55ه پروردگ55ار و آفری55دگار خ55ود را بشناس55ی ونسبت به او شناخت پیدا کنی .

دوم ، این که بفهمی که از برای وجود تو و نیز برای بقاء حیاتتو چه کارها و تالش هائی صورت گرفته است .

سوم ، بدانی که برای چه آفریده شده ای ومنظور چه بوده است .

Page 82:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

چهارم ، معرفت پیدا کنی به آن چیزهائی که سبب می شود از دین و اعتق55ادات خ55ود منح55رف ش55وی یع55نی راه خوش55بختی و ب55دبختی خ55ود را بشناس55ی و در جامع55ه چش55م و گ55وش بس55ته

حرکت نکنی - .55اس2 55دا تفقه ، ع55رف الن ق55ال علی55ه الس55الم : رحم الل55ه عب

(63والیعرفونه . ) فرمود : خداوند متع55ال رحمت کن55د بن55ده ای را ک55ه در مس55ائل دینی و اجتماعی و سیاسی و . . . فقیه و عالم باش55د و نس55بت به مردم شناخت پیدا کند ، گرچه مردم او را نشناسند و قدر و

منزلت او را ندانند .ل من العق55ل ،3 م بین العب55اد اءفض55 قال علیه السالم : ما قس55

(64نوم العاقل اءفضل من سهرالجاهل . ) فرمود : چیزی با فضیلت تر و بهتر از عقل ، بین بندگان توزی55ع نشده است ، تا جائی ک55ه خ55واب عاق55ل - هوش55مند - افض55ل و

بهتر از شب زنده داری جاهل بی خرد است . قال علیه السالم : إ ن اءهل اال رض مرحومون ما یخ55افون ،4

(65و اءدوا اال مانه ، و عملوا بالحق . ) فرم55ود : اه55ل زمین م55ورد رحمت - و ب55رکت الهی - هس55تند ، مادامی که خوف و ترس - از گناه و معصیت داش5ته باش5ند - ،

ادای امانت نمایند و حق را دریابند و مورد عمل قرار دهند . قال علیه السالم : بئس العبد یکون ذاوجهین و ذالس55انین . )5

66) فرمود : بد شخصی است آن که دارای دو چهره و دو زبان می

باشد ، - کهدر پیش رو چیزی گوید و پشت سر چیز دیگر - .

(67 قال علیه السالم : المغبون من غبن عمره ساعه . ) 6

Page 83:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

فرمود : خسارت دیده و ورشکسته کسی است که عم55ر خ55ود را هر چند به مقدار یک ساعت هم که باشد بیهوده تل55ف ک55رده

باشد .واب7 55د الص55 ق55ال علی55ه الس55الم : من استش55ار لم یع55دم عن

(68مادحا ، و عندالخطإ عاذرا . ) فرمود : کسی که در امور زندگی خود با اهل معرفت مشورت کند ، چنانچه درست و صحیح عمل کرده باشد م55ورد تعری55ف و تمجید قرار می گیرد و اگر خطا و اشتباه کند ع55ذرش پذیرفت55ه

است .ن8 ه واع55ظ تمک 55ه من نفس55 قال علی55ه الس55الم : من لم یکن ل

(69منه عدوه یعنی الشیطان . ) فرم55ود : ه55ر کس55ی عق55ل و ت55دبیرش را م55ورد اس55تفاده ق55رار ندهد ، دشمنش - یعنی ؛ شیاطین إ نسی و جنی و نیز هواه55ای

نفسانی - به راحتی او را می فریبند و منحرف می شود .واک ،9 ه : س55 ق55ال علی55ه الس55الم : الیخل55و الم55ؤمن من خمس55

ه ، و خ55اتم ومشط ، و سجاده ، و سبحه فیها اءربع و ثالثون حب (70عقیق . )

فرمود : مؤمن همیشه همراه خود پنج چیز باید داش55ته باش55د : مس55واک ، ش55انه ، مه55ر و جانم55از ، تس55بیح ب55رای ذک55ر گفتن انگشتر عقی55ق ب55ه دس55ت راس55ت داش55تن در ح55ال نم55از و دع55ا

و . . .55دخلوه10 قال علیه السالم : التدخلواالحمام علی الری55ق ، والت

(71حتی تطعموا شیئا . ) فرمود : بعد از صبحانه ، بدون فاصله

حمام نروید؛ همچنین سعی شود ب55ا مع55ده خ55الی داخ55ل حم55ام نروید ، بلکه حتی االمک55ان قب55ل از رفتن ب55ه حم55ام ق55دری غ55ذا

بخورید .

Page 84:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

ه یذهب بنور ایمانک ،11 قال علیه السالم : ایاک والمزاح ، فان (72ویستخف مروتک . )

فرمود : بر حذر باش از شوخی و م55زاح بی ج55ا چ55ون ک55ه ن55ور ایم55ان را از بین می ب55رد و ج55وانمردی و آب55رو را س55بک و بی

اهمیت می گرداند .55ذیب12 مک ی حم ، والس55 حم ینبت الل ق55ال علی55ه الس55الم : الل

(73الجسد . ) فرمود : خ55وردن گوش55ت ، م55وجب روئی55دن گوش55ت در ب55دن و فربهی آن می گردد؛ ولی خوردن ماهی ، گوشت بدن را آب و

جسم را الغر می گرداند .دق لس55انه زکی عمل55ه ، و من13 ق55ال علی55ه الس55الم : من ص55

55ه 55ه و اءهل 55إ خوان ه ب ته زید فی رزقه ، و من حسن بر حسنت نی (74مد فی عمره . )

فرمود : هر که زبانش صادق باشد اعمالش تزکیه اس55ت ، ه55ر که فکر و نیتش نیک باشد در روزیش توسعه خواه55د ب55ود ، ه55ر ک55ه ب55ه دوس55تان و آش55نایانش نیکی و احس55ان کن55د ، عم55رش

طوالنی خواهد شد .55ه و14 55ه المالئک قال علیه السالم : اذا مات الم55ؤمن بکت علی

(75بقاع االرض . ) فرمود : زمانی که - دانش55مند - مؤم55نی وف55ات یاب55د و بم55یرد ،

مالئکه ها برای او گریه می کنند .م5ا زی5د15 5ل کفتی الم5یزان کل قال علیه السالم : اءلمؤمن مث

(76فی ایمانه زید فی بالئه . ) فرمود : مؤمن همانند دو کفه ترازو است ، که هر

چه ایمانش افزوده شود بالها و آزمایشاتش بیشتر می گردد .

Page 85:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

55اس16 55ون اءق55وی الن ق55ال علی55ه الس55الم : من اراد اءن یکل علی الله . ) (77فلیتوک

فرمود : هرکس بخواهد ) در هر جهتی ( قوی ترین مردم باشدباید توکل در همه امور ، بر خداوند سبحان نماید .

زق ،17 دق یجلب55ان ال55ر 55ه والص55 قال علیه السالم : اءداءاال مانفاق . ) (78والخیانه والکذب یجلبان الفقر والن

فرمود : امانت داری و راس55ت گ55وئی ، ه55ر دو م55وجب توس55عه روزی می شوند؛ ولیکن خیانت در امانت و دروغ گوئی م55وجب

فالکت و بیچارگی و سبب تیرگی دل می باشد .55را والتکن إ مع55ه . )18 قال علیه السالم : اءبلغ خیرا و قل خی79)

فرمود : نسبت به هم ن55وع خ55ود خ55یر و نیکی داش55ته ب55اش ، و س55خن خ55وب و مفی55د بگ55و ، و خ55ود را ت55ابع بی تف55اوت و بی

مسئولیت قرار مده . قال علیه السالم : تفقهوا فی دینالل55ه ، ف55ان الفق55ه مفت55اح19

بب الی المن55ازل الرفیع55ه البص55یره ، و تم55ام العب55اده ، و الس55تب الجلیله فی الدین والدنیا . ) (80والر

فرمود : مسائل و احکام اعتقادی و عملی دین را ف55را گیری55د ، چ55ون ک55ه ش55ناخت احک55ام و مع55رفت نس55بت ب55ه دس55تورات خداون55د ، کلی55د بین55ائی و بینش و اندیش55ه می باش55د و م55وجب تم55امیت کم55ال عب55ادات و اعم55ال می گ55ردد؛ و راه ب55ه س55وی

مقامات و منازل بلندمرتبه دنیا و آخرت است .ل20 55د کفض55 ل الفقی55ه علی العاب ق55ال علی55ه الس55الم : فض55

مس علی الکواکب ، و من لم یتفقه فی دینه لم یرض الله الش (81له عمال . )

Page 86:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

فرمود : ارزش وفضیلت فقیه بر عابد همانند فضیلت خورش55یدبر ستاره ها است .

و کسی که در امور دین فقیه و عارف نباش5د ، خداون55د نس55بتبه اعمال او راضی نخواهد بود .

55ه ، و21 ق55ال علی55ه الس55الم : عظم الع55الم لعلم55ه ودع منازعتمه . ) به و عل (82صغرالجاهل لجهله والتطرده ولکن قر

فرمود : عالم را ب55ه جهت عملش تعظیم و اح55ترام کن و ب55ا او منازع55ه منم55ا ، و اعتن55ائی ب55ه جاه55ل مکن ولی ط55ردش هم

نگردان ، بلکه او را جذب نما و آنچه نمی داند تعلیمش بده .55ل م55ؤ22 قال علیه السالم : صلوه النوافل قربان الی الل55ه لک

(83من . ) فرمود : انجام نمازهای مس55تحبی ، ه55ر مؤم55نی را ب55ه خداون55د

متعال نزدیک می نماید .ن و فی23 ها لی ه ، مس55 قال علیه السالم : مثل الدنیا مثل الحی

جال ذوی العق55ول و یه55وی 55ل ، یح55ذرهاالر م القات جوفه55ا الس55 (84الیهاالصبیان باءیدیهم . )

فرمود : مثل دنیا همانند مار است که پوست ظ55اهر آن ن55رم و لطیف و خوشرنگ ، ولی در درون آن سم کشنده ای است که م555ردان عاق555ل و هش555یار از آن گریزانن555د و بچ555ه ص555فتان و

بولهوسان به آن عشق می ورزند .ما شرب منه24 قال علیه السالم : مثل الدنیا مثل ماءالبحر کل

(85العطشان ازداد عطشا حتی یقتله . ) فرمود : مثل دنیا ) و اموال و زیورآالت و تجمالت آن ( همانن55د آب دریا است که انسان تشنه ، ه55ر چ55ه از آن بیاش55امد بیش5تر

تشنه می شود و آنقدر میل می کندتا هالک شود .

Page 87:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

وجه والولد25 قال علیه السالم : لیس القبله علی الفم اال للز (86الصغیر . )

فرمود : بوسیدن لب ه55ا و ده55ان ب55رای یک55دیگر در ه55ر ح55التیصحیح نیست مگر برای همسر و یا فرزند کوچک .

قال علیه السالم : من نظر براءیه هلک ، و من ترک اءه55ل26ه کفر . ) ه ضل ، ومن ترک کتاب الله و قول نبی (87بیت نبی

فرم55ود : ه55رکس ب55ه راءی و س55لیقه خ55ود اهمیت ده55د و در مسائل دین به آن عم55ل کن55د هالک می ش55ود ، و ه55رکس اه55ل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله را رها کند گم55راه می گ55ردد ، و ه55رکس ق55رآن و س55نت رس55ول خ55دا را ت55رک کن55د ک55افر می

باشد .الل55ه27 وام ، إ ن 55د الن الل55ه لیبغض العب ق55ال علی55ه الس55الم : إ ن

(88لیبغض العبدالفارغ . ) فرم55ود : همان55ا خداون55د دش55من دارد آن بن55ده ای را ک55ه زی55اد

بخوابد ، و دشمن دارد آن بنده ای را که بیکار باشد .55اس م55ا تحب28 ع : اءن تعطی الن واض55 قال علی55ه الس55الم : الت

(89اءن تعطاه . ) فرمود : تواضع و فروتنی آن اس5ت ک55ه آن چ55ه دوس55ت داری ، دیگران درباره تو انجام دهند ، تو هم هم55ان را درب55اره دیگ55ران

انجام دهی .55ون29 قال علیه السالم : یستحب غرامه الغالم فی صغره لیک

وا ع علی عیاله لئال یتمن جل اءن یوس حلیما فی کبره و ینبغی للر (90موته . )

فرم55ود : به55تر اس55ت پس55ر را در دوران ک55ودکی ب55ه کاره55ایمختلف و سخت ، وادار نمائی تا در بزرگی حلیم

Page 88:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

و بردبار باشد؛ و بهتر اس55ت م55رد نس55بت ب55ه اه55ل م55نزل خ55ود دست و دل ب55از باش55د و در ح55د ت55وان رف55ع نی55از کن55د ت55ا آرزوی

(91مرگش را ننمایند . ) 5ل30 ه فی ک قال علیه السالم : لیس منا من لم یحاسب نفس5

ئا إ ی تزاد الل55ه ، و إ ن عم55ل س55 نا إ س55 55وم ، ف55إن عم55ل حس55 ی (92ستغفرالله و تاب الیه . )

فرمود : از شیعیان و دوستان م55ا نیس55ت ، کس55ی ک55ه ه55ر روز محاسبه نفس و بررسی اعمال خود را نداشته باشد ، ک55ه اگ55ر چنانچه اعمال و نیاتش خوب بوده ، سعی کند بر آن ها بیفزاید و اگر زشت و ناپسند بوده است ، از خداون55د طلب مغف55رت و

آمرزش کند و جبران نماید .یی ء دلی55ل و دلی55ل العاق55ل31 55ل ش55 ق55ال علی55ه الس55الم : لک

ر . ) فک (93الت فرمود : برای هر چ5یزی ، دلی55ل و راهنم5ائی اس5ت و راهنم5ای

شخص عاقل ، تفکر و اندیشه می باشد .یی ء اءثق55ل من32 ق55ال علی55ه الس55الم : م55ا فی الم55یزان ش55

(94الصاله علی محمد و آل محمد . ) فرمود : در میزان الهی نیست عم55ل و چ55یزی ، س55نگین ت55ر از ذک55ر ص55لوات ب55ر محم55د و اه55ل بیت ش ) ص55لوات الل55ه علیهم

اجمعین ( . قال علیه السالم : قلیل العمل من العاقل مقبون مضاعف33

(95و کثیرالعمل من اءهل الهوی والجهل مردود . ) فرمود : اعمال شخص عاقل مقبول اس55ت و چن55د براب55ر اءج55ر خواهد داشت گرچه قلیل باشد ، ولی شخص نادان و هوسران

گرچه زیادکار و خدمت وعبادت کند پذیرفته نخواهد بود .

Page 89:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

قال علیه السالم : وشعرالجسد إ ذا طال قطع ماء الصلب34وره ل ، و إ ن الن عف والس55 ل ، و ورث الض55 ، واءرخی المفاص55 خم 555دن ، وتزی555د فی ش555 لب ، و تقوی الب تزی555د فی ماءالص555

(96الکلیتین ، و تسمن البدن . ) فرمود : موهای بدن زی55ر بغ55ل و اط55راف ع55ورت چنانچ55ه بلن55د شود سبب قطع و کمبود آب کمر ، سستی مفاص55ل اس55تخوان و ضعف سینه و گلو خواهد شد ، استعمال نوره س55بب تق55ویت

تمامی آن ها می باشد .ظر إ لی الخضره35 قال علیه السالم : ثالثه یجلون البصر : الن

ظر إ لی الوجه الحسن . ) ظر إ لی الماءالجاری ، والن 97، والن)

فرم55ود : س55ه چ55یز ب55ر ن55ورانیت چش55م می افزای55د : نگ55اه ب55رسبزه ، نگاه بر آب جاری و نگاه به صورت زیبا .

55ا36 ق55ال علی55ه الس55الم : إ ن اال رض ال تخل55و من حجه ، و اءنه . ) (98والله ذلک الحج

55تی خ55الی از حجت خ55دا فرم55ود : همان55ا زمین در هیچ موقعینیست و به خدا سوگند که من خلیفه و حجت خداوند هستم .

55ذهب ببه5اءالمؤمن . )37 ی ت قال علی55ه الس5الم : سرعهالمش599)

فرمود : با سرعت و شتاب راه رفتن ، بهاء و م55وقعیت م55ؤمنرا می کاهد .

ئلوا ، ولیس38 م55ا اءم55رتم اءن تس55 ق55ال علی55ه الس55الم : إ نما ذلک إ لینا . ) (100علیناالجواب ، إ ن

فرمود : شماها ماءمور شده اید که از ما اهل بیت رسول اللهسؤال کنید ، ولیکن جواب و پاسخ آن ها بر

Page 90:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

ما واجب نیست بلکه اگر مصلحت ب55ود پاس55خ می دهیم وگرن55هساکت می باشیم .

55ه39 قال علیه السالم : ماذئبان ضاربان فی غنم ق55د غ55اب عنیاسه . ) (101رعاؤها ، باءضر فی دین مسلم من حب الر

فرمود : خطر و ضرر عالقه به ریاست برای مس55لمان بیش از دو گرگ درنده ای است ، به گله گوسفندی ک55ه چوپ55ان ندارن55د

حمله کنند .ق55وی40 قال علیه السالم : اال یمان فوق اال سالم بدرجه ، والت

م قوی بدرجه ، و ما قس فوق اال یمان بدرجه ، و الیقین فوق الت (102فی الناس شیی ء اءقل من الیقین . )

فرمود : ایمان ، یک درجه از اسالم ب55االتر اس55ت ؛ تق55وی ن55یز ، یک درجه از ایمان باالتر؛ یقین ، یک درجه از تقوی باالتر و برتر می باشد و درجه ای کمتر از مرحل5ه یقین در بین م55ردم ثم55ره

بخش نخواهد بود .پی نوشت ها

ات بعض55ی از کتابه55ائی ک55ه م55ورد1 - فهرس55ت ن55ام و مشخص55 استفاده قرار گرفت55ه اس5ت در آخ5رین قس5مت ، جل5د دوم این

مجموعه نفیسه موجود می باشد . شمسی .124- مطابق با بیستم آبان 2 - نام مبارک حضرت با عن55وان ام55ام ) موس55ی ک55اظم ( علی55ه3

می باشد .1077السالم طبق حروف ابجد کبیر شمسی .178 شهریور 13- مطابق با 4 - تاریخ والدت و دیگر حاالت حضرت برگرفته شده است از :5

، تاریخ اهل البیت علی55ه6 ، تهذیب االحکام ج 1اصول کافی ج السالم ، مجموعه نفیسه ، مستدرک الوسائل ، تذکره الخواص

، ینابیع الموده ، الفصول المهمه ، کشف2، اعیان الشیعه ج

Page 91:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

، عیون المعج55زات ، اعالم ال5وری ، بح5اراالنوار : ج ،2الغم ج دالئل االمامه ، جمال االسبوع ، دعوات راوندی و . . .

- اشعار از شاعر محترم : آقای محمد آزادگان .6 ، عی55ون المعج55زات :1 ، ح 316 ، ص 1- اص55ول ک55افی : ج 7

.258 ح 303 ، دالئل اال مامه طبری : ص 98ص 3 ، إ ثبات الهداه : ج 11 ، ح 310 ، ص 1- اصول کافی : ج 8

.12 ، ح 158، ص ، بحاراال ن55وار : ج2 ، ح 653 ، ص 2- الخرایج والجرایح : ج 9

.68 ، ح 58 ، ص 48 .142- اختصاص شیخ مفید : ص 10 ،6 ، مدینه المعاجز : ج 270- هدایه الکبری حضینی : ص 11 .2004 ، ح 276ص ، ص48 ، بح55اراال ن55وار : ج 196 ، ص 3- اثبات الهداه : ج 12 .69 ، ح 67 .16 ، ح 617 ، ص 2- الخرایج والجرایح : ج 13 ، ب55ه نق55ل از من55اقب16 ، ح 39 ، ص 48- بحاراال نوار : ج 14

ابن شهر آشوب . ،41 ، بحاراال نوار : ج 114- مختصر بصائرالدرجات : ص 15 .65 ، ح 56ص ، إ ثبات اله55داه : ج74 ، ص 4 ، ب 6- بصائرالدرجات : ج 16 .62 ، ح 55 ، ص 48 ، بحاراال نوار : ج 1 ، ح 171 ، ص 4

، ح47 ، ص 48- بحاراال نوار : ج 17

Page 92:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

، ص1 ، اص555ول ک555افی : ج 146 ، ق555رب اال س555ناد : ص 33 ، ب55ه نق55ل از علی102 ، عی55ون المعج55زات : ص 7 ، ح 255

فرزند ابوحمزه ثمالی با تفصیلی بیشتر . ، ص48 ، بح55اراال ن55وار : ج 148- امالی شیخ صدوق : ص 18 ، ح95 ، ص 1 ، عیون اءخبارالرضا علیه السالم : ج 1 ، ح 411.

.7 ، ح 290 ، ص 2- بحاراال نوار ج 19 ، ح34 ، ص 48 ، بحاراال نوار : ج 273- رجال کشی : ص 205.

،48 ، بح55اراال ن55وار : ج 205 ، ص 2- تفسیر عیاش55ی : ج 21 .94 ، ح 201 ، ص 3 ، إ ثبات الهداه : ج 15 ، ح 39ص ، بح55اراال ن55وار : ج97 ، ح 203 ، ص 3- إ ثبات الهداه : ج 22 .2 ، ح 29 ، ص 48 .268- هدایه الکبری حضینی : ص 23 48 ، بحاراال نوار : ج 4 ، ح 478 ، ص 1- اصول کافی : ج 24

، ح297 ، ص 6 ، مدین55555ه المع55555اجز : ج 106 ، ح 85، ص 2023.

در ضمن داستان بسیار طوالنی بود که به طور فشرده ترجم55هگردید .

، ص48 ، بح55اراال ن55وار : ج 10 ، ص 3- کشف الغم55ه : ج 25 .1 ، ح 29 ، ص48 ، بح55اراال ن55وار : ج 49 ، ص 3- کشف الغم55ه : ج 269 ، س 32

.

Page 93:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

، الثاقب فی المناقب8 ، ح 286 ، ص 1- اصول کافی : ج 27 إ عالم2 ، ح 650 ، ص 2 ، خ555555رائج : ج 383 ، ح 455: ص

.18 ، ص 2الوری طبرسی : ج ، إ عالم ال555وری274 ، ص 1- ام555الی س555ید مرتض555ی : ج 28

، ص4 ، من55اقب ابن شهرآش55وب : ج 28 ، ص 2طبرسی : ج .305 ، اءعالم الدین : ص 156 ، دالئل اال مامه : ص 316

،5 ، ح 78 76 ، ص 1- عیون اخبارالرضا علیه السالم : ج 29جهت اختصار دعا آورده نشد .

. و مش55ابه15 ، ح 136 ، ص 13- مستدرک الوس55ائل : ج 30 همین داستان را مرحوم عالمه مجلسی ) رحمه الله ( در کتاب

، در رابط55ه ب55ا10 ، ح 136 ، ص 48شربف بح55اراال ن55وار : ج علی بن یقطین آورده است .

.17 ، ح 717 ، ص 2- الخرایج والجرایح : ج 31 .232 ، ح 168 ، ص 8- روضه کافی : ج 32 - حدیث بسیار طوالنی است ، که در ترجمه ب55ه قطع55اتی از33

آن اکتفاء شد .،81 ، ص 1- عی555ون اءخب555ار الرض555ا علی555ه الس555الم : ج 34

،48 ، بحاراال نوار : ج 19 ، س 54اختصاص شیخ مفید : ص ، ص6 ، مدینه المعاجز : ج 2 ، ح 125 ، و ص 1 ، ح 121ص

،2 ، اءعیان الشیعه : ج 2080 ، ح 427 .117 ، ص 3 ، ینابیع الموده : ج 8ص یعه : ج 35 ، ص2 ، إ عالم ال55وری : ج 6 ، ص 2- اءعیان الش55 ،4 ، مناقب ابن شهرآشوب : ج 411 ، تحف العقول : ص 29 .314ص ، فروع کافی : ج2 ، ح 419 ، ص 24- وسائل الشیعه : ج 36 .1 ، ح 362 ، ص 6

Page 94:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

یعه : ج 1 ، س 297- إ رش55اد : 37 ،7 ، ص 2 ، اءعی55ان الش55 ، من5555555اقب ابن7 ، ح 102 ، ص 48بح5555555اراال ن5555555وار : ج

، س311 ، دالئ55ل اال مام55ه : ص 319 ، ص 4شهرآشوب : ج ، ص6 ، مدینه المع55اجز : ج 288 ، ص 2 ، کشف الغمه : ج 1

.1936 ، ح 192 ، ص3 ، إ ثب55ات اله55داه : ج 21- غیب55ه ش5یخ طوس55ی : ص 38

با مختصر تفاوت و به جای نام علی بن اسماعیل17 ، ح 176، محمد بن اسماعیل آورده است .

، عی55555ون386 ، ح 458- الث55555اقب فی المن55555اقب : ص 39 ، ص48 ، بح555اراال ن555وار : ج 20 ، س 103المعج555زات : ص

.105 ، ح 85 .12- سوره حجرات : آیه 40 .82- سوره طه : آیه 41 6 ، مدینه المع55اجز : ج 263 ، ح 317- دالئل اال مامه : ص 42

، فصول213 ، ص 2 ، کشف الغمه : ج 1936 ، ح 194، ص المهمه ابن صباغ

.233مالکی : ص ، بح55اراال ن55وار : ج1 ، س 101- عی55ون المعج55زات : ص 43 ، از چند منبع دیگر .79 - 76 ، ح 61 ، ص 48 ، بح55اراال ن55وار :1 ، ح 649 ، ص 2- الخرایج والجرایح : ج 44 .67 ، ح 58 ، ص 48ج .22 ، ح 200 ، ص 3- عوالی اللئالی : ج 45،2 ، خرایج و ج55رایح : ج 197- اختصاص شیخ مفید : ص 46 ، عی55ون1 ، ح 406 ، ص 1 ، اصول ک55افی : ج 6 ، ح 653ص

، بحاراال نوار :4 ، ح 17 ، ص 1اخبارالرضا علیه السالم : ج

Page 95:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

.92 ؟ ح 69 و ص 33 ، ص 48ج .268- کفایه اال ثر : ص 47 .54 ، ح 241 ، ص 4- إ ثبات الهداه : ج 48 ، ص48 ، بح55اراال ن55وار : ج 105- عی55ون المعج55زات : ص 49

، به نقل از عیون اءخبارالرض55ا25 ، ضمن حدیث 1 ، س 223علیه السالم .

، إ عالم ال5555وری3 ، ح 476 ، ص 1- اص5555ول ک5555افی : ج 50،223 ، ص 4 ، إ ثب55ات اله55داه : ج 23 ، ص 2طبرس55ی : ج

، ب555ا99 ، ح 72 و ص 96 ، ح 71 ، ص 48بح555اراال ن555وار : ج مختصر بفاوت .

،6 ، ح 100 ، ص 1- عیون اءخبارالرضا علیه الس55الم : ج 51 ، عیون265هدایه الکبری : ص ، ص4 ، من555اقب ابن شهرآش555وب : ج 107المعج555زات : ص

با تفاوت در بعضی عبارتها .303 ، إ ثبات اله55داه : ج30 ، ح 33 ، ص 7- مدینه المعاجز : ج 52 .10 ، ح 249 ، ص 4

، عی555ون216 ، ح 213- تلخیص از دالئ555ل اال مام555ه : ص 53 .6 ، ح 100 ، ص 1اءخبارالرضا علیه السالم : ج

،234 ، ص 2 ، کش55ف الغم55ه : ج 123- ت55اج الموالی55د : 54 .6 ، ص 306دالئل اال مامه : ص

- اشعار از شاعر محترم : آقای خوشدل تهرانی .55،48 ، بح55ار : ج 67 ، ص 11 ، ب 5- بص55ائرالدرجات : ج 56 .26 ، ح 45ص ب55ه نق55ل از خ55رایج38 ، ح 48 ، ص 48- بح55اراال ن55وار : ج 57

مرحوم راوندی .

Page 96:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

.3 ، ح 123 ، ص 5- کافی : ج 58 .104 ، ح 205 ، ص 3- إ ثبات الهداه : ج 59 .6 ، ح 66 ، ص 2- بحاراال نوار : ج 60- اشعار از شاعر محترم : آقای علی رحیمی .61 ، ص2 ، اءعیان الشیعه : ج 11 ، ح 50 ، ص 1- کافی : ج 62 .1 ، ح 121 ، نزهه الناظر : ص 9

.2 ، ح 122- نزهه الناظر و تنبیه الخاطر حلوانی : ص 63،154 ، ص 1 ، بحاراال ن55وار : ج 213- تحف العقول : ص 64

، ص75 ، و ج 30ضمن ح .1 ، ضمن ح 312

، وافی : ج991 ، ح 350 ، ص 6- ته555ذیب اال حک555ام : ج 65 .2273 ، ح 433 ، ص 4

،150 ، ص 1 ، بحاراال ن55وار : ج 291- تحف العقول : ص 66 .30ضمن ح

.6 ، ح 123- نزهه الناظر و تنبیه الخاطر حلوانی : ص 67 ، بح55اراال13 ، ح 123- نزهه الن55اظر و تنبی55ه الخ55اطر : ص 68

.37 ، ح 140 ، ص 75نوار : ج .15 ، ح 124- نزهه الناظر و تنبیه الخاطر : ص 69 ، مص5باح المتهج5د76 ، ح 136 ، ص 98- بحاراال ن5وار : ج 70

.3 ، ب 735شیخ طوسی : ص .1454 ، ح 52 ، ص 2- وسائل الشیعه : ج 71 .15812 ، ح 118 ، ص 12- وسائل الشیعه : ج 72

Page 97:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

.21240 ، ح 78 ، ص 25- وسائل الشیعه : ج 73،75 ، بحاراال ن55وار : ج 17 ، س 388- تحف العقول : ص 74 .25 ، ضمن حدیث 303ص ، ص82 ، بح55اراال ن55وار : ج 38 ، ص 1- اص55ول ک55افی : ج 75

.18 ، ح 177 ، ص78 ، بح555اراال ن555وار : ج 301- تح555ف العق555ول : ص 76

.3 ، ضمن ح 320 .4 ، ضمن ح 327 ، ص 75- بحاراال نوار : ج 77 ، ص75 ، بح555اراال ن555وار : ج 297- تح555ف العق555ول : ص 78

.4 ، ضمن ح 327- تحف العقول : ص79

، ص75 ، و ج 62 ، ح 21 ، ص 2 ، بح5555اراال ن5555وار : ج 304 .2 ، ح 325

، ص10 ، بح555اراال ن555وار : ج 302- تح555ف العق555ول : ص 80 .13 ، ح 247

، ص10 ، بح555اراال ن555وار : ج 303- تح555ف العق555ول : ص 81 .13 ، ح 247

، ص75 ، بح555اراال ن555وار : ج 209- تح555ف العق555ول : ص 82 .1 ، ضمن ح 309

.4547 ، ح 73 ص 4- وسائل الشیعه : ح 83،152 ، ص 1 ، بحاراال ن55وار : ج 292- تحف العقول : ص 84

.30ضمن ح ،152 ، ص 1 ، بحاراال ن55وار : ج 292- تحف العقول : ص 85

.30ضمن ح

Page 98:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

، ص10 ، بح555اراال ن555وار : ج 302- تح555ف العق555ول : ص 86 .12 ، ح 246

.10 ح 72 ص 1- اصول کافی : ج 87 .4 ح 58 ص 17- وسائل ج 88 .20497 ، ح 273 ، ص 15- وسائل الشیعه : ج 89 .27805 ، ح 479 ، ص 21- وسائل الشیعه : ج 90 .1 ح 540 ص 21- وسائل ج 91 .21074 ، ح 95 ، ص 16- وسائل الشیعه : ج 92،136 ، ص 1 ، بحاراال ن55وار : ج 285- تحف العقول : ص 93

.30ضمن ح .15 ، ح 494 ، ص 2- اءصول کافی : ج 94 ، ص70 ، بح555اراال ن555وار : ج 286- تح555ف العق555ول : ص 95

، ح11114. .1499 ، ح 65 ، ص 2- وسائل الشیعه : ج 96 ، محاس55ن ب55رقی :3 ، ح 340 ، ص 5- وسائل الشیعه : ج 97 .69 ، ح 622ص .9 ح 179 ص 1- کافی ج 98 .30 ح 9 ص 1- خصال : ج 99

.35 ، ح 278 ، ص 17- مستدرک الوسائل : ج 100 ، مس55تدرک : ج1 ، ح 350 ، ص 15- وسائل الشیعه : ج 101

.1 ، ح 381 ، ص 11

Page 99:  · Web viewسرشناسه : صالحی نجف آبادی عبدالله 1327 - عنوان و نام پدیدآور : چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی

بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحینwww.ziaossalehin.ir

، ص67 ، بحاراال نوار : ج 1 ، ح 145 ، ص 4- وافی : ج 102 .2 ، ح 136