1
1390 دي25 يكشنبه1611 شماره سال پنجم مرمت شهريق در يك تجربه خزخواني باهتن بهشت بر فراز من نگاه آزموده را آزمودن خطاستبي از رشد انقش از يك قرنون بي هماكنرهانشه ظهور كعتي جهان ورهاي صن ش��ه شوقر ورين تصوير از شو، شايد بهت ميگذردوار مدرن هيورهاي ساختن شه پيش��گامان»پوليسمترو« ينماي را بت��وان در فيلم س��يه كرد. مشاهد1927 نگ، س��اخته فريتس كشيده،اي سر به فلكنخراشه شهري با آسماي معلق بر فراز شهر،هاياي تو در تو، جادهه راه كه روينانيين و حكمرا كه زير زمگراني كار روح فيلم نشانگرد. ايندگي ميكنن زن زمينف اول راك چيز حر است كه در آن ينهاي زماهپردازي ايدگام باسان. همزد؛ پيشرفت ان مي عرصه انديشه ورن دريان مدنش��هرگرا آرمانشس��ته روزگار هم بيكار نران آنعما هنر، م عينيتنه سوداي روح زما تاثيرحتند و ت بوديج و ساختنني راهاي آرما ايده بخش��يدن بهاش��تند. هيچن را دنس��ا براي ابرا��ي فضاهاي آرمانيهپ��ردازانس��ت كه اين ايد عجيب ني زمانه خويش��درواناري با تن بس��يكي نزديپوليساش��تند. مترو عرص��ه سياس��ت د درس��تيما فاشيني، ا آرما تصويرگ��ر يك ش��هرنده بودتمند و برگزي��دوه قدر ب��ود، اين گ��رده ازس��تفا زمين و ا روي كه ح��ق حيات بر در حالي كهاشتندني را د آرمابات ش��هر موهحكوم آرماني، مقتصاد شهرگران محرك ا كارل س��وركينند. مايكر زمين بود زي به زندگيري در ارائه تصوي��يمريكاير و منتقد اعم��ا م كه پشتيباننهاييانش��هرگرانديش��ه آرما از ا، معتقد قرن بيس��تم بود صنعتيرهاي ش��هست، بان ايانشهر بهشت عقلگراآرما« : استن علم اس��ت و هماين و بزرگش كهكمل نو مت و تشكيجتماعيدي و اقتصاي ايستمها سالهگري و ه واسطهش، با موازياكي لجس��تيوني و هم در نمود بيرس��تي، هم درويتي پوزيودمختاري،فسانه خ تكيه بر ا دستاوردهايش، باايقجموع��هاي از حقد را ب��ه واس��طه م خ��و».هاندار دادز وكالت بشري قر خداگونه، فراتر اوريختن جهان��ي و فرم��ا ش��روع جنگهاي اري از، بس��ياس��تمي قرن بيرهاي آرمانش��ههاير وحش��ت انديش��هان را دديش��مند اني چوندانديشمننه فرو برد. براي انيانگرا آرمااني آشويتس نقطه پايا برلين آرنت و آيزاي هانامانشهر بود! آر15 ادامه در صفحهآرا شهرويورك س��اخته شد در نيآهني راه1۸۴7 س��الآهن اين راهما مس��ير كند، ا كه بنا ب��ود بار جابهجاار داشت معروف به وستس��ايد كه قرونش��هري در ش��هري بيش��مارهايا و كارخانهه مايحتاج كارگاهابانهاي در تقاطع با خي به مقصد برس��اند صنعتي را خيابان دهمثه آفريد كهان حادچن ديگر ش��هر آن معروف شد- رسيدوط آهني مي كه به اين خط آنجاهي از اسبسوارانش گروي ت به خيابان مرگ. حتيد استخدام شدههاي وستس��ان كابوحت عنوا كه ت بدهندد و پرچم تكان��اپيش قطار بتازنند تا پيش بود بحث و جدالز س��الها. پس بعد ااد��م نتيجه ند هً ، نهايتار آهنين مسييده ايزينه و فاومي بر سر ه عمآهنن راهون شهر با مسوستگذارا سيا1929 ساله متقاطع با راند ت��ا تواف��ق كردويورك ني مرك��زيدي براي تهديه بود را كه شدومي ش��هر ترافيك عمي س��ر شهرز باري كه ان با مس��ي ش��هروندا جانذرد جايگزينه��ا ميگ��ا و كارگاههز دل كارخانه و اس��طح از مسيرك تقاطع غيرهمح ي كنند و بهاصطhigh( ين هايمين شد كه قطار باري بس��ازند. هوي شهر وي كه از رري فلز متولد ش��د؛ مسي)line لح اوليه را ميك��رد و مصاز دل س��اختمانها عبور ا هنوز هم-ها توي كارخانهف ميبرد ميگذاش��ت صاا گذشتههز دل كارخانهن مسير كه ا از ايي مقطعهاينده است. دستنخورده باقي ما شهر در ميرفتند شهرين دروهاي هايها لوكوموتي سال در رگهاي ميشدندح خون و ميآمدند و بهاصطز دش��تهايغ را اش��ت و مر��ورك صنعتي. گووي نيهاي كارگاهند و ميرساندند به ميكرداف س��وار اطرك ديگرويور كه ني. تا روزيي مواد غذاي بس��تهبنديگري از ديكي بعد يبود؛ مراكز صنعتي جاي كارخانه ن رديين شدد و خطآهن هاي شهر تعطيل شدن دراتش علفهاي هرزا نشانه حي تنه كه زنگزده از آهنحشي بود. و گلهاي وينب كامل هاي بود كه بر سر تخري19۸۰ سالك شروع شد تا باويور در ني زمينن بين د رقابتيحيا كنندح ااف را بهاصطي اطرب��ش زمينها تخري منطقي نظ��ر همبي بفروش��ند. به ب��ه قيمت خو وي براي فلزي كارار بود اين ري��لس��يد. اگر قر مير جلوي كه نباش��د وتر ب��ودكن��د پس خوب ش��هر نن بيند. در ايا هم نگيراف ري اطر پيشرفت زمينهااشت اين بود كه ندس��ي ش��كي در آنزي كه ك چييد از منطقه باب و غريب عجي پس��ماند ش��هري اين محله برايا پتانسيل كامل محو شود تگياش همسايشرفت بروز يابد. پيين دوستان هاي كمپينن شهري براي محوواتي كه مسوام توجيه با تما تخريب آنليها باش��تند هنوز ه��م خيين د هاي كنار قطارهاين راا كه كودكيشاند؛ آنه مخالف بودند و بعدها همه بود گذراندن مسيرر رفت و آمد اي در پرهياهو از شهي كهز گاه نبود هر ا كه قطاري در كار پل ميرساندند تا را به بلنداي خود خسته ميشدندً ي شهر بازي كنند و مثا براناي كل ر كمي نقش دابينند.مه را ريز ب هي محله چلس��يهالل��ي از ا خي��ن برايي هايي پوياي از زندگي و ش��هر بود. نماديامويورك تم نين آن تصوررك را بدوويو نيشد روزير كه نمي ش��هان موقع كه، هم1999 . همين باعث ش��د سال كردد دو نفر نزديكتر بوش��ه به نابودين از هميي هاي»يندوستان هاي« ي به نام، گروهالي منطقه از اهري كنند. هر چند به عضوگيكيل بدهند و شروع تشري از تنها جلوگي»يندوس��تان هاي« اولين هدفدهاين گروه ايتر از دل هميما بعدب��ودي آن بود، ا نا مطرح شد كه به از خط آهن متروكي حفاظت برابري و مرمت كار تغييرهايقترين ايدهك��ي از خ ي تبديل شد. شهريدشان كميگر تعدا د كه حا»يندوستان هاي« شهري ون به پاركيير هايل مس��ي ايده تبدي نبودا مطرحويورك ر دل شهر نيومي دري عميجاد فضاي اد اگرچه اين بودن اين گروه معتق��دعضاين��د. ا كردماهند ا را شكل ميد شهرس��تند كه ساختمانها هكن��د فضاهاي بازيف مي را توصيوح ش��هر آنچه رهدان را ميد شهروند آمدنكان گرد هم است كه ام ميكند.يجادن ات مدنيشاي تعامي براهاي و عرصهديل به كمكم تب»يندوس��تان هاي« اين تفكر ب��ا ش��دند كه حاميدان از شهرونجتماعي گس��ترده اند.ها بود پيادهن برايير هاي مسيوميه عم توس��ع شهري بودجه2۰۰۴ ت در سال توانسً نهايتا اين گروهوك را آهن متري راهبر كار و تغيير براي مرمتزم د و كاري كندوژه را كليد بزن بگيرد، پرداري از ش��هرشود به جاي بارش��ان شود كه ميمه باو كمكم ه كهمي فكر آنچهو ساختن با ك و از نسان كردن يك خاكيل به احسن كرد. را تبد هستسته از زمينه طرحي برخانظر جيمزار معمين مري هايح پارك شه طرا ديلرعماريي ش��ركت م با همكارنر اس��ت ك��ه كورد كه او را رقيببقهاي شركت كريو در مسا اسكوفيدستيون هال حديد و اهاان برجستهاي مثل زاعمار ميهايت س��ناريويما درنواكنبرگ كرد، ا و ماي��كل ونوانسته بود تك نوش��ت فلزي مترو اين ريل كه برايتهاي كيفيدگ��ي و ژوليزگي بي��ن پاكي ب��ه تعادليين مس��ابقه شود.ن برس��د و پيروز اي هاي صنعتيين را بهم��ا هاي« :ه اس��ت��ي گفت در جاين��ر كوروهايما با س��نارياز و پرپيچ و خم ا روباني دروان عن��تيم حس ميخواس. ماكرديمژه تصور مي وي فرعيم��ا در عين حال را حف��ظ كنيم اينوم هاي ت��دا طرح شامل».اوريمجود بيم در آن به وي ه تنوعهايف پاركر از سطح كنگا چوبي است كه امكتهاي نيز قسمتهاي خطري اين بسياد، همچن جدا ش��دهانهرو تبديل شدهاندز پيادي ا بخشهاين حفظ و به آه. در نتيجههاند را ش��كل داداري محوطه پاركعم و م پي��ت اودولفت، منظ��ر هلنديعمار��كاري با م هم پيشنهادنگي س��بزيوده گس��تردهاي ازنر محد كورد و ني،اد بر علفه��اي بلند زي��د كه ب��ا تاكي ميدهزي را كه در طول و علفهاي ه��ر وحش��ي گلهاي كرده آن رشد مس��يرين در زمان رهاس��ازي هاي ميكند.ادآوري بود ي زنگزدهاي براي آهن معجزه نوعيوان به عنً عموهاي بزرگ م شهر پاركها درار استي سبز كه قرهايشوند، جزيرهگاه تصور مي پناهي آرامشبخشي از بت��ن و آهن كم��ان درياي در ميه است. در مواجهفاوتين متستان هاي داماشند. ا باً يقا دقظر ميكندزي كه جلب نن اولين چيي با هاياي دوري ازاي شهري بر پاركهزي است كه همان چيگين كه و سن سياه، خشنزهاي سا خلق شدهاند آنآهني، راهسطح را نگه ميداشته غيرهمآهنيني راه زمارده جلوي ميآوً ستقيماري را مگنهاي با كه روزي واتر شبيه نگاه بيش و حداقل از ايننبارها و اها كارخانهرسد تا يك باس��تاني متروك به نظر مي يك يادگار شهري. واحهك عتيقهين درواق��ع يخ��ر، هاي همين اوا ت��اه بعد يك دهً ما تقريباشي بود ا حال فروپاي در شهررهد آن را از چه سعي كردنن شهريو از اينكه مسوترين وآوركي از نو كنند، ام��روز به يوي��ورك پاك نيرك وويو شهر نيومين فضاهاي عمكنندهتري دعوت سياه. ستونهايبديل شده استمريكا تيد كل ا شاندل ميكرد شده را حم خط آهني رهاي كه روزي فلز پاركي��ل ميكنندعلق را حم پارك م ي��ك حاري و هم باغ ميدان شه اس��ت، همم تفرجگاه ه كه هيچم زدن در آن شبيهشناس��ي. پاركي كه قد گياهاور ش��دنيس��ت؛ ش��نويورك ن در نيگري تجربه دير آن واحد همتر از س��طح زمين كه د متر با هفتمهمهيكند و هم از هصلات م خيابان مت به زندگي دور نگهات ميدارد. آنين را از هاير آهنيتر بود كه كل مس��ي راحتركينگ و واحد كرد و به جايش پا روي نقش��ه پاك محله برايهال��ي كمپين ام��اخت، ا��كوني س��ا مسين كه كمكم داشت بهز هايظت و نگهداري ا حفانتخاب كرد؛ي را ااه ديگرل ميش��د، ران تبدي زبالهد بزند. همش��اند نك تير چنر بود با ي��ي كه قرا راه افزايش را حفظ كند، هم جلويويت شهر تاريخ و ه هواي و تصفيهم به اكولوژيا بگيرد، ه ر تراكم شهري محله چلسيهالومت ا كند. مقامك ش��هر ك آلودهاكنش دستهجمعي بودين يك وبر محو هاي برا درد نسل ازهاي چنام خاطره تم به آنچه ميخواس��تاي كند و احيين محو هايم��راه را هوركيه��اوي نيومستفاده عمز براي اري سبوان مسي به عنين هايگار كه كسي زمان براي شهر داشت، انمادين حالتي ن باشد، بهانده برگرده عقبويورك ب ش��هر نيا براي ر بوق ماشينها.ه قبل از دود وعتي شدن، ب قبل از صنوهاي لوكوموتيوزي صدا و لرزش حركتي كه ر مسير سبزي ود حا عبور ميداي ش��هربه ري را از باي رابر كارن تغييربرد. اي دل ش��هر مي آرامش را به شهر دانست،يعت بهازگشت طبدي از ب نما ميتوانله ازس��ا12۰ از يك دورهرمانان��ه بعد بازگش��تي قهفدارلي هم طرگ��ر خي ديز زندگي كه حا س��بكي ا كه دلش��ان باليها هس��تندگر خي ديرد. حا ن��دااي صنعت وزد و رويها نميلروز ماش��ين صداي اگزن براينگار كه دلشاميكند، ا نسوسهشان سرعت و بخواهندز زغالسنگ تنگ شده باشد وي قبل ا دنيااه بروند. عقبعقب در تاريخ ر كميگري ب��زرگ دير ش��هر مثل هوي��ورك هم در نيهند، رخ نميد آس��ان»زهاي خ��وبچي« ً عم��و م ساختهً ، اگر كه اصً غالبا طرحهاي خوبي كه جاين بين در ايماين اش��وند. هاي شوند، مصالحه ميدر از وضعيت، تحققي نارك استس��تثناي مبا يك اتنها نهلعادهرقاي خار آن ايدها معاصر كه دويورك نيي از آب آن چيز بهتر از بلكهه ش��ده تش��خيص دادويورك را هم نيا ميكرد. كه كسي تصورش ررآمده دعمول نيست كهر شهري م اين در هر بگذاريد كه كناوميك فضاي عم ينده برايل و فريبعمو غيرمدهاي ايهايحي، چانهزنيي طرا رونده��از ميان راه��ش را اشي ساختوساز باز كند فرسايلهايس��ي و روا سيا ذهن طراحمانطور كه در و سالم ه دس��تنخورده وژگيها باعثمه اين وي بود اجرا شود. ه شكل گرفته مرمت شهري يك پروژهً ين صرفا هاي ش��ده پروژهدير نگاه جدي آغازگوژه را بشود اين پر نباشد. شايد كمكم تسلط پيدارها ش��ه در ادارهنس��ت كه بايد دا رجوعان رفع وشينت شهرني از مش��ك كند تا كم به مرحلهين سالها حام ان و خطاي تما شود. آزموت زندگي كيفيايزه اول راه احي كه تا رسيدهدي جدين شيوه،ين به ايوم هاي. تداي بزرگ استرها در شهي خرابس��ت كه به جاعتي اهاي جما تداوم تجربه....به بيم ندارندكنند و از تغيير و تجرح مي كردن اص ميخواهد نفس بكشد تاريخمي قديا، كاخهاي ل��ت امريكخوش به حا« هاشيم، نيزه انديله مي به اين جم وقتي». نداريمههد. اينك هبمان ميدريخ عذاهاي تا و قلعهميكنند هم تيز ن براينها ندا دنيا چه د ج��ايهاندفتادن هم اث تاريخ به جاث و ميرا ار و س��ر ازتر را از گليمش در��خ و ميراثاش تاري تا پاي هماي تازهپا مث��ل كره كنن��د. حتي كش��وره گزاره ما در پاس��خ به حا نا رجل.گويند: ا ميمي پر قديز كاخهاي اينجايم ك��ه اگوي مي با تاريخ هم در كار نيست.چ نگراني اس��ت و هيدميبند كسي را ناد هم دس��ت و پاي زيينجا ا خيابانها و ا براي راه رواضع است كه و آنقدر متحتي باز ميكند ومتد سفيدش به را خطهاي ما مثل بعضيدارد. ي برمي به احترامهش را هم كه ميكنده صبح شال و كح بها صب بازنشسته مدرنيدگاه تفكر . د افزايدران مي و به آمار بيكا اي به نگاه موزهده است و با تاريخ بوحافظي خدايا. بناهاي بعضي از آنهم بهخي. آن ه تاري بناهاي . بودنشان��رپا هستند آمپول س كه با قرص و نوستالژي جامعه درد هر وقت براي آن است كهزد. بعضي وقتها هم، بيندا آنهاي بهرفت نگاه گهارراها و چها در خيابانهخي تاريكاري بناهاي بي مديراندرها و بيلها در پاركينگهاكاري لو و بي همخته به در و تزد كه حا ا ب��ه فكر ميان��دا رچيد و قيبندي روب��ان ب راآين��د، كلنگها ميست كه به حال خود له اين ااوريد. مسافتتاح بي اا به نوعي باعث ارزشمند ي بناهاي گذاشتن اينهدلقلك ميد را قا بعضيهاشود يل آنها مي ابتذاع، دس��تي به سر ويك و تجمي عصر تفك كه دروانمه جا عن ه كهته بكش��ند. حا روي گذش هر-هاي كشورندا سرمايههود بازنشسته ميش اين-ري مخالفنديهدا با س��رماً وما چند كه عمي بهستي در شكلده زبان هم باي بيهاي سرمايهد. نه بهيفا كنن نقش ادانمي شهرون زندگي عمواستهاي سي ند و نه قرباني شو سياق مدرن موزهخي چه تاري هر بنايشبه. اينكه يكيلزايشتغا اشته باشد به مطالعه دا ميتوانددي جدي بري كارست و مشاركت محلي. درزمند ا نيارشتهاي بينا ند كه برايي دارازهاي��ردم ني دوره زماني م هرز بناهايد. ميتوان ا ميكوشن برطرف كردن آند كه در رفعس��تفاده ك��ر به گونهاي اخي تاريدون تخريب كند بمكردم كوني مازهاي كن نيخي تاريرهايكي از شهوان ي به عنصفهان اان. آن آنهادي است. از جملهرزشمند زياي اي بناها داراامي خسرو آقا حمامخي است. حم تاريامهاي حم . كنار گوشصفهانخي اه تاري ب��ود در دل ناحيولت و ميدانصل دروازه دام و حد فا مي��دان ام نداري.س��تان اق��ش جهان در تقاطع با خيابا ناز صبح آماده براي نم شيخ لطفا شبي وقتيد و در خيابان بوس هنوز خواب ميشد، شاه عبا همينم ويران شد. به نميزد، حماي قدم آدم همامهاي صفويدترين حمكي از ارزشمن ي راحتيم پيداست. بهشه حما ش��د. هنوز هم طعمهده و چراغ خطري خوابيابانينك خي يش هماي جاها مجبورند ماشينام . تمميشه بيدار است ه كهامه بايستند. خزينه حمام نود ثاني حم به احترام خزانه بعضي ميكرد و امروز ا گرمام ر روزي حم، اين تخريب ازه مقصر كيس��ترغ از اينك . فا را يت از آنه حكاهد. نگاهي ك نوعي نگاه خبر ميد نيستازي نيخي تاري بناهاي به امروزه دارد كها نيست. حال آنكه بات نيازه لوي اقل در او و ياي امروز نيازها ميتوان بريها مناسب كار تغيير» عاطفيمحيط« ازرد. جين جيكوبز آورده ك ا بر رجتماعين امكاطي كه اد. محيگوي س��خن مي ا فراهمجتماع��ي رن و رش��د ش��خصيت ا بودت و نگاه اثر تفكرا است دركند. وي معتقد ميه و نظارت از بين رفت عاطفي مدرنيستها، محيطگانگي از خودبيگي، ترس ومگشتجتماعي، گ ا كه رسيده نتيجه است و به اين دنبال آورده بهخي با تاريطهاي و امنيت در محيمت رواني س بيشتر ازه مراتبينتر بشت پاي سطح بهداجود و درد خيابان آن طرفتر است. چنهاي مدرن شهر به نام دردشت وصفهانمي ات قديكي از مح يكن است.ام وزير سامدجعفر، حماج مح كوچه ح است. اينر صفويلق به عص متع همام اين حمش فكريورون پرز مرمت ب��ه كانم پس ا حم��ارغ ازست. فان تبديل ش��ده ا نا نوجوادكان و كو موفق بودهرصد دن طرح مرمتي صد اي آنكه آياوني كانخي برا مكان تارياص يك نه، اختص ياست. با بل تحس��ين اري كودكان قاورش فك پران در همچنام كالبد حم بري هم كارن تغيير اياند و همن محل خواهد م خاطره جمعي ساكناهد ساخت. نسل جديد را خواهاي خاطره اينكهام خسرو آقا. با حمح راد اين طرس��ه كني مقاي ساخته را مي جمعي شهرا خاطره هي كه قرن بنايمس��ايههاي هيازه مغازهح با خمه صبح ب و صبماب ميشود. اه تخري، سهساعتدار ميش��ده بيام به حال خود اينكه حم وزير ضمن��ام در حم پرهيزخي به آثار تاريه موزهايز نگا نشده و ا رهاه نقشهاي سكنوزمرگيشت و ر سرنوه، در شدخي به تاريك بنايكند. فرآيند تبديل يفا مي اي مديران پيچيده است.ندي موثر، فرآيك بناي ييمساز تصمي هم تنهايايد به نباس��ان و كارشنراتيكروك باش��ند. ساختار بويمگير تصم و هم اند كهولتي آنقدر بزرگ شدههاي د و دس��تگاهز مش��اركت اگر صحبتي انند. يا بي را نميردم ممهجانبه نيست.��ود مشاركت ه پروژه ميش درستيد؛ تر باي دولتها گفت! عقب ينك بايد به هما ميخواهد نفس بكشد. تاريخ11 دابخش خ ليديل شدن به پاركقبل از تب)ينهاي(ويورك نيآهن راه مسيرينري هاي پارك شهريان مداحمدعلي نا ايطباطبايدمهدي سيRoozegaremaa@gmail.com " 1606 جدول شماره حل1607 جدول شماره عمودي لب نواخته میش��ود س��ازی كه با- كردن رش��د- ر بزرگ تا- 2 كش��ورها- مكان عبادت- 1 آزمون كوتاه- يدنل رسان خل- ابستانیهای ت از ميوه- ۴ يیناپذير جداف تو را مخف- مخفی- 3 سجده- سب چاپار ا- 7 هنگ ن- آشيانه جغد- دهان- 6 استفراغ- د و فرياد كردنميشه دا ه- 5 9 دهدر پرك عاميانه ي- ين دورقمی دوم- لگوشت پرنده وحشی ح- ۸ به گرو بردن- كردنف مخف- دمآزاریون مر جن- بريشم ناخالص ا- 1۰ خطكش بيگانهیدانم من م- وقات، ا زمانهانشده چادر دوخته- 13 دروغ بستن- نتايج- نيك- 12 فاس��د حيران- فتنه، بدی- 11 ش��اه دوستان- مچ دس��ت- داداش- 1۴ موش خرما- اتومبيل محل س��وخت- میپوش��ند كه حاجيانزيك میريزد.ه به خليج مكا ك امريك رودی در- پرده تاشو- 15 خاموش افقيبی انق- آبزی مفيد- 2 ن و افراد كسا- ويلز هرمان مل اثری ا- 1 اك آلفرد هيچك فيلمی ساخته- ته ش��دام كشانس��ه كه در حم فر قلعه- پيشوا- لك حقه و ك- ۴ م وحشی قو- خانه- ايق گل شق- 3 سياس��یهوری بهريان قرآنز قار ا- نبار كش��تی ا- 5 حكومتی- 7 صفت پس��نديدهاهان دريايی از گي- ردم گروه��ی از م- 6 فارس شهر- م- ۸ ه نيست گرسن- صدا، صوت- می دخترانه نا تبريك- ش��اگرد مغازه- 1۰ عرب- خاطر- ودكس��تار ك پر- 9 نده روسی نويس»توان چخوفآن« اثری از- 11 ��يس خس- گفتن- مللیه بينالدگا دا- رنگ دريا- 12 انگليسیلفبای از ا علت- دهدری پرحد مايعات وا- رفتگی زبان گ- 13 اد و زبردست اس��ت فعال و كاری- 15 جلگه وس��يع- اليدن ن- فس��اد و تباهی- 1۴ كهن. كشوری در قاره- كودول سونهاي حل جدو قانوار شود. نبايد تكردي هيچ عدي است كه. بديه نوشته شود9 د يك تايد اعدا ستون با هر سطر و در- 1 ار شود. نبايد تكردي هيچ عدد و در نتيجه بايد نوشته شو9 د يك تا اعدا3×3 هر مربع در-2 117 كو سخت شمارهدو حل سو117 كو آسان شمارهدو حل سو118 كو آسان شمارهدول سو جدو118 كو سخت شمارهدول سو جدوho_aminian@yahoo.com يان امين حسين دريچه

هایلاین.روزنامه روزگار

  • Upload
    leylaa

  • View
    215

  • Download
    0

Embed Size (px)

DESCRIPTION

 

Citation preview

Page 1: هایلاین.روزنامه روزگار

سال پنجم شماره 1611 يكشنبه 25 دي 1390

بازخواني يك تجربه خالق در مرمت شهري

بهشت بر فراز منهتننگاه

آزموده را آزمودن خطاست

هم اكنون بيش از يك قرن از رشد انقالبي ش��هر هاي صنعتي جهان و ظهور كالنشهر ها مي گذرد، شايد بهترين تصوير از شور و شوق پيش��گامان ساختن شهر هاي هيوالوار مدرن را بت��وان در فيلم س��ينمايي »متروپوليس« فريتس النگ، س��اخته 1927 مشاهده كرد. شهري با آسمانخراش هاي سر به فلك كشيده، راه هاي تو در تو، جاده هايي معلق بر فراز شهر، كارگراني كه زير زمين و حكمراناني كه روي زمين زندگي مي كنند. اين فيلم نشانگر روح زمانه اي است كه در آن يك چيز حرف اول را مي زد؛ پيشرفت انسان. همگام با ايده پردازي آرمان ش��هر گرايان مدرن در عرصه انديشه و هنر، معماران آن روزگار هم بيكار ننشس��ته بودند و تحت تاثير روح زمانه سوداي عينيت بخش��يدن به ايده هاي آرماني رايج و ساختن فضاهاي��ي براي ابرانس��ان را داش��تند. هيچ عجيب نيس��ت كه اين ايده پ��ردازان آرماني نزديكي بس��ياري با تن��دروان زمانه خويش در عرص��ه سياس��ت داش��تند. متروپوليس تصويرگ��ر يك ش��هر آرماني، اما فاشيس��تي ب��ود، اين گ��روه قدرتمند و برگزي��ده بودند كه ح��ق حيات بر روي زمين و اس��تفاده از موهبات ش��هر آرماني را داشتند در حالي كه كارگران محرك اقتصاد شهر آرماني، محكوم به زندگي زير زمين بودند. مايكل س��وركين معم��ار و منتقد امريكاي��ي در ارائه تصويري از انديش��ه آرمانش��هر گرايانه اي كه پشتيبان ش��هر هاي صنعتي قرن بيس��تم بود، معتقد است: »آرمانشهر بهشت عقل گرايان است، با مكمل نوين و بزرگش كه همان علم اس��ت و سيستم هاي اقتصادي و اجتماعي و تشكيالت لجس��تيكي موازي اش، با واسطه گري و هاله پوزيتيويس��تي، هم در نمود بيروني و هم در دستاوردهايش، با تكيه بر افسانه خودمختاري، خ��ود را ب��ه واس��طه مجموع��ه اي از حقايق خداگونه، فراتر از وكالت بشري قرار داده اند.« ام��ا ش��روع جنگ هاي جهان��ي و فروريختن آرمانش��هر هاي قرن بيس��تمي، بس��ياري از انديش��ه هاي وحش��ت در را انديش��مندان آرمانگرايانه فرو برد. براي انديشمنداني چون هانا آرنت و آيزايا برلين آشويتس نقطه پاياني

ادامه در صفحه 15آرمانشهر بود!

شهرآرا

س��ال 1۸۴7 راه آهني در نيويورك س��اخته شد كه بنا ب��ود بار جابه جا كند، اما مس��ير اين راه آهن درون ش��هري معروف به وست س��ايد كه قرار داشت مايحتاج كارگاه ها و كارخانه هاي بي ش��مار ش��هري صنعتي را به مقصد برس��اند در تقاطع با خيابان هاي ديگر ش��هر آنچنان حادثه آفريد كه خيابان دهم – آنجا كه به اين خطوط آهني مي رسيد - معروف شد به خيابان مرگ. حتي تالش گروهي از اسب سواران كه تحت عنوان كابوهاي وست س��ايد استخدام شده بودند تا پيش��اپيش قطار بتازند و پرچم تكان بدهند ه��م نتيجه نداد. پس بعد از س��ال ها بحث و جدال عمومي بر سر هزينه و فايده اين مسير آهني، نهايتاً سال 1929 سياستگذاران شهر با مسووالن راه آهن مرك��زي نيويورك تواف��ق كردند ت��ا راه متقاطع با ترافيك عمومي ش��هر را كه شده بود تهديدي براي جان ش��هروندان با مس��يري كه از باالي س��ر شهر و از دل كارخانه ه��ا و كارگاه ه��ا مي گذرد جايگزين كنند و به اصطالح يك تقاطع غيرهمس��طح از مسير high( قطار باري بس��ازند. همين شد كه هاي الينline( متولد ش��د؛ مسيري فلزي كه از روي شهر و از دل س��اختمان ها عبور مي ك��رد و مصالح اوليه را صاف مي برد مي گذاش��ت توي كارخانه ها- هنوز هم مقطع هايي از اين مسير كه از دل كارخانه ها گذشته

در شهر دست نخورده باقي مانده است.سال ها لوكوموتيوهاي هاي الين در شهر مي رفتند و مي آمدند و به اصطالح خون مي شدند در رگ هاي نيوي��ورك صنعتي. گوش��ت و مرغ را از دش��ت هاي اطراف س��وار مي كردند و مي رساندند به كارگاه هاي بس��ته بندي مواد غذايي. تا روزي كه نيويورك ديگر جاي كارخانه نبود؛ مراكز صنعتي يكي بعد از ديگري در شهر تعطيل شدند و خط آهن هاي الين شد ردي از آهن زنگ زده كه تنها نشانه حياتش علف هاي هرز

و گل هاي وحشي بود.سال 19۸۰ بود كه بر سر تخريب كامل هاي الين رقابتي بين دالالن زمين در نيويورك شروع شد تا با تخريب��ش زمين هاي اطراف را به اصطالح احيا كنند و ب��ه قيمت خوبي بفروش��ند. به نظ��ر هم منطقي مي رس��يد. اگر قرار بود اين ري��ل فلزي كاري براي ش��هر نكن��د پس خوب تر ب��ود كه نباش��د و جلوي پيشرفت زمين هاي اطراف را هم نگيرد. در اين بين چيزي كه كس��ي ش��كي در آن نداشت اين بود كه اين پس��ماند ش��هري عجيب و غريب بايد از منطقه همسايگي اش محو شود تا پتانسيل كامل محله براي

پيشرفت بروز يابد.كمپين دوستان هاي الين

با تمام توجيهاتي كه مسووالن شهري براي محو هاي الين داش��تند هنوز ه��م خيلي ها با تخريب آن مخالف بودند؛ آنها كه كودكي شان را كنار قطارهاي در رفت و آمد اين مسير گذرانده بودند و بعدها هم كه قطاري در كار نبود هر از گاهي كه از شهر پرهياهو خسته مي شدند خود را به بلنداي پل مي رساندند تا كمي نقش داناي كل را براي شهر بازي كنند و مثاًل

همه را ريز ببينند.هاي الي��ن براي خيل��ي از اهالي محله چلس��ي نيويورك تمام ش��هر بود. نمادي از زندگي و پويايي ش��هر كه نمي شد روزي نيويورك را بدون آن تصور كرد. همين باعث ش��د سال 1999، همان موقع كه هاي الين از هميش��ه به نابودي نزديك تر بود دو نفر از اهالي منطقه، گروهي به نام »دوستان هاي الين« تشكيل بدهند و شروع به عضوگيري كنند. هر چند اولين هدف »دوس��تان هاي الين« تنها جلوگيري از ناب��ودي آن بود، اما بعدتر از دل همين گروه ايده اي براي حفاظت از خط آهن متروك مطرح شد كه به يك��ي از خالق ترين ايده هاي تغيير كاربري و مرمت

شهري تبديل شد.»دوستان هاي الين« كه حاال ديگر تعدادشان كم نبود ايده تبديل مس��ير هاي الين به پاركي شهري و ايجاد فضايي عمومي در دل شهر نيويورك را مطرح كردن��د. اعضاي اين گروه معتق��د بودند اگرچه اين ساختمان ها هس��تند كه شهر را شكل مي دهند اما آنچه روح ش��هر را توصيف مي كن��د فضاهاي بازي است كه امكان گرد هم آمدن شهروندان را مي دهد و عرصه هايي براي تعامالت مدني شان ايجاد مي كند. ب��ا اين تفكر »دوس��تان هاي الين« كم كم تبديل به اجتماعي گس��ترده از شهروندان ش��دند كه حامي توس��عه عمومي مسير هاي الين براي پياده ها بودند. اين گروه نهايتاً توانست در سال 2۰۰۴ بودجه شهري الزم براي مرمت و تغيير كاربري راه آهن متروك را از ش��هرداري بگيرد، پروژه را كليد بزند و كاري كند كه كم كم همه باورش��ان شود كه مي شود به جاي با خاك يكسان كردن و از نو ساختن با كمي فكر آنچه

هست را تبديل به احسن كرد.طرحي برخاسته از زمينه

طراح پارك شهري هاي الين معمار منظر جيمز كورنر اس��ت ك��ه با همكاري ش��ركت معماري ديلر اسكوفيديو در مسابقه اي شركت كرد كه او را رقيب معماران برجسته اي مثل زاها حديد و استيون هال و ماي��كل ونواكنبرگ كرد، اما درنهايت س��ناريويي كه براي اين ريل فلزي متروك نوش��ته بود توانست ب��ه تعادلي بي��ن پاكيزگي و ژوليدگ��ي كيفيت هاي

صنعتي هاي الين برس��د و پيروز اين مس��ابقه شود. كورن��ر در جاي��ي گفته اس��ت: »م��ا هاي الين را به عنوان روباني دراز و پرپيچ و خم اما با س��ناريوهاي فرعي ويژه تصور مي كرديم. ما مي خواس��تيم حس ت��داوم هاي الين را حف��ظ كنيم ام��ا در عين حال تنوع هايي هم در آن به وجود بياوريم.« طرح شامل نيمكت هاي چوبي است كه انگار از سطح كف پارك جدا ش��ده اند، همچنين بسياري از قسمت هاي خط آهن حفظ و به بخش هايي از پياده رو تبديل شده اند و معماري محوطه پارك را ش��كل داده اند. در نتيجه هم��كاري با معمار منظ��ر هلندي پي��ت اودولفت، كورنر محدوده گس��ترده اي از س��بزينگي پيشنهاد مي ده��د كه ب��ا تاكيد زياد بر علف ه��اي بلند و ني، گل هاي وحش��ي و علف هاي ه��رزي را كه در طول زمان رهاس��ازي هاي الين در مس��ير آن رشد كرده

بود يادآوري مي كند.معجزه اي براي آهن زنگ زده

پارك ها در شهرهاي بزرگ معموالً به عنوان نوعي پناهگاه تصور مي شوند، جزيره هايي سبز كه قرار است در مي��ان دريايي از بت��ن و آهن كمي آرامش بخش باشند. اما داستان هاي الين متفاوت است. در مواجهه با هاي الين اولين چيزي كه جلب نظر مي كند دقيقاً همان چيزي است كه پارك هاي شهري براي دوري از آن خلق شده اند – سازه اي سياه، خشن و سنگين كه زماني راه آهني غيرهمسطح را نگه مي داشته، راه آهني كه روزي واگن هاي باري را مستقيماً مي آورده جلوي كارخانه ها و انبارها و حداقل از اين نگاه بيشتر شبيه يك يادگار باس��تاني متروك به نظر مي رسد تا يك

واحه شهري.ت��ا همين اواخ��ر، هاي الين در واق��ع يك عتيقه شهري در حال فروپاشي بود اما تقريباً يك دهه بعد از اينكه مسووالن شهري سعي كردند آن را از چهره نيوي��ورك پاك كنند، ام��روز به يكي از نوآورترين و دعوت كننده ترين فضاهاي عمومي شهر نيويورك و شايد كل امريكا تبديل شده است. ستون هاي سياه فلزي كه روزي خط آهني رها شده را حمل مي كردند حاال ي��ك پارك معلق را حم��ل مي كنند – پاركي كه هم تفرجگاه اس��ت، هم ميدان شهري و هم باغ گياه شناس��ي. پاركي كه قدم زدن در آن شبيه هيچ تجربه ديگري در نيويورك نيس��ت؛ ش��ناور ش��دن هفت متر باالتر از س��طح زمين كه در آن واحد هم به زندگي خيابان متصل ات مي كند و هم از همهمه

آن دور نگه ات مي دارد.راحت تر بود كه كل مس��ير آهني هاي الين را از روي نقش��ه پاك كرد و به جايش پاركينگ و واحد مس��كوني س��اخت، ام��ا كمپين اهال��ي محله براي حفاظت و نگهداري از هاي الين كه كم كم داشت به زباله دان تبديل مي ش��د، راه ديگري را انتخاب كرد؛ راه��ي كه قرار بود با يك تير چند نش��ان بزند. هم تاريخ و هويت شهر را حفظ كند، هم جلوي افزايش تراكم شهر را بگيرد، هم به اكولوژي و تصفيه هواي آلوده ش��هر كمك كند. مقاومت اهالي محله چلسي در برابر محو هاي الين يك واكنش دسته جمعي بود به آنچه مي خواس��ت تمام خاطره هاي چند نسل از نيويوركي ه��ا را هم��راه هاي الين محو كند و احياي هاي الين به عنوان مسيري سبز براي استفاده عموم حالتي نمادين براي شهر داشت، انگار كه كسي زمان را براي ش��هر نيويورك به عقب برگردانده باشد، به قبل از صنعتي شدن، به قبل از دود و بوق ماشين ها. مسيري كه روزي صدا و لرزش حركت لوكوموتيوهاي باري را از البه الي ش��هر عبور مي داد حاال سبزي و آرامش را به دل ش��هر مي برد. اين تغيير كاربري را مي توان نمادي از بازگشت طبيعت به شهر دانست، بازگش��تي قهرمانان��ه بعد از يك دوره 12۰ س��اله از س��بكي از زندگي كه حاال ديگ��ر خيلي هم طرفدار ن��دارد. حاال ديگر خيلي ها هس��تند كه دل ش��ان با صداي اگزوز ماش��ين ها نمي لرزد و روياي صنعت و سرعت وسوسه شان نمي كند، انگار كه دل شان براي دنياي قبل از زغال سنگ تنگ شده باشد و بخواهند

كمي عقب عقب در تاريخ راه بروند.در نيوي��ورك هم مثل هر ش��هر ب��زرگ ديگري معم��والً »چيزهاي خ��وب« آس��ان رخ نمي دهند، جايي كه طرح هاي خوب غالباً، اگر كه اصاًل ساخته شوند، مصالحه مي ش��وند. هاي الين اما در اين بين يك اس��تثناي مبارك است، تحققي نادر از وضعيت نيويورك معاصر كه در آن ايده اي خارق العاده نه تنها تش��خيص داده ش��ده بلكه بهتر از آن چيزي از آب درآمده كه كسي تصورش را مي كرد. نيويورك را هم كه كنار بگذاريد اين در هر شهري معمول نيست كه ايده اي غيرمعمول و فريبنده براي يك فضاي عمومي راه��ش را از ميان رونده��اي طراحي، چانه زني هاي سياس��ي و روال هاي فرسايشي ساخت وساز باز كند و دس��ت نخورده و سالم همان طور كه در ذهن طراح شكل گرفته بود اجرا شود. همه اين ويژگي ها باعث ش��ده پروژه هاي الين صرفاً يك پروژه مرمت شهري نباشد. شايد بشود اين پروژه را آغازگر نگاه جديدي دانس��ت كه بايد در اداره ش��هرها كم كم تسلط پيدا كند تا كمي از مش��كالت شهرنشينان رفع و رجوع شود. آزمون و خطاي تمام اين سال ها حاال به مرحله جديدي رسيده كه تازه اول راه احياي كيفيت زندگي در شهرهاي بزرگ است. تداوم هاي الين به اين شيوه، تداوم تجربه هاي جماعتي اس��ت كه به جاي خراب كردن اصالح مي كنند و از تغيير و تجربه بيم ندارند....

تاريخ مي خواهد نفس بكشد»خوش به حال��ت امريكا، كاخ هاي قديمي نداري.« وقتي به اين جمله مي انديشيم، نيزه ها و قلعه هاي تاريخ عذاب مان مي دهد. اينك همه ج��اي دنيا چه دندان ها براي هم تيز نمي كنند و س��ر ارث و ميراث تاريخ به جان هم افتاده اند تا پاي تاري��خ و ميراث اش را از گليمش درازتر كنن��د. حتي كش��ورهاي تازه پا مث��ل كره هم مي گويند: انا رجل. حاال ما در پاس��خ به گزاره باال مي گوييم ك��ه اينجا از كاخ هاي قديمي پر اس��ت و هيچ نگراني هم در كار نيست. تاريخ اينجا زياد هم دس��ت و پاي كسي را نمي بندد و آنقدر متواضع است كه راه را براي خيابان ها و خط هاي ممتد سفيدش به راحتي باز مي كند و كالهش را هم به احترام برمي دارد. يا مثل بعضي بازنشسته ها صبح به صبح شال و كاله مي كند و به آمار بيكاران مي افزايد. ديدگاه تفكر مدرن خداحافظي با تاريخ بوده است و نگاه موزه اي به بناهاي تاريخي. آن هم به بعضي از آنها. بناهايي كه با قرص و آمپول س��رپا هستند. بودن شان براي آن است كه هر وقت نوستالژي جامعه درد گرفت نگاهي به آنها بيندازد. بعضي وقت ها هم، بيكاري بناهاي تاريخي در خيابان ها و چهارراه ها و بيكاري لودرها و بيل ها در پاركينگ ها مديران را ب��ه فكر مي ان��دازد كه حاال در و تخته به هم مي آين��د، كلنگ ها را روب��ان ببنديد و قيچي افتتاح بياوريد. مساله اين است كه به حال خود گذاشتن اين بناهاي ارزشمند يا به نوعي باعث ابتذال آنها مي شود يا بعضي ها را قلقلك مي دهد كه در عصر تفكيك و تجميع، دس��تي به سر و روي گذشته بكش��ند. حاال كه همه جا عنوان مي شود بازنشسته ها سرمايه هاي كشورند- هر چند كه عموماً با س��رمايه داري مخالفند- اين سرمايه هاي بي زبان هم بايستي در شكل دهي به زندگي عمومي شهروندان نقش ايفا كنند. نه به سياق مدرن موزه شوند و نه قرباني سياست هاي اشتغال زايي يك شبه. اينكه هر بناي تاريخي چه كاربري جديدي مي تواند داشته باشد به مطالعه بينارشته اي نيازمند است و مشاركت محلي. در هر دوره زماني م��ردم نيازهايي دارند كه براي برطرف كردن آن مي كوشند. مي توان از بناهاي تاريخي به گونه اي اس��تفاده ك��رد كه در رفع نيازهاي كنوني مردم كمك كند بدون تخريب آنان. اصفهان به عنوان يكي از شهرهاي تاريخي داراي بناهاي ارزشمند زيادي است. از جمله آنها حمام هاي تاريخي است. حمام خسرو آقا حمامي ب��ود در دل ناحيه تاريخي اصفهان. كنار گوش مي��دان امام و حد فاصل دروازه دولت و ميدان نق��ش جهان در تقاطع با خيابان اس��تانداري. شبي وقتي شيخ لطف اهلل براي نماز صبح آماده مي شد، شاه عباس هنوز خواب بود و در خيابان هم آدمي قدم نمي زد، حمام ويران شد. به همين راحتي يكي از ارزشمندترين حمام هاي صفوي طعمه ش��د. هنوز هم الشه حمام پيداست. به جايش هم اينك خياباني خوابيده و چراغ خطري كه هميشه بيدار است. تمام ماشين ها مجبورند به احترام حمام نود ثانيه بايستند. خزينه حمام روزي حمام را گرم مي كرد و امروز خزانه بعضي را. فارغ از اينكه مقصر كيس��ت، اين تخريب از نوعي نگاه خبر مي دهد. نگاهي كه حكايت از آن دارد كه امروزه به بناهاي تاريخي نيازي نيست و يا الاقل در اولويت نيازها نيست. حال آنكه با تغيير مناسب كاربري ها مي توان نيازهاي امروز را برآورده كرد. جين جيكوبز از »محيط عاطفي« س��خن مي گويد. محيطي كه امكان اجتماعي بودن و رش��د ش��خصيت اجتماع��ي را فراهم مي كند. وي معتقد است در اثر تفكرات و نگاه مدرنيست ها، محيط عاطفي از بين رفته و نظارت اجتماعي، گمگشتگي، ترس و از خودبيگانگي به دنبال آورده است و به اين نتيجه رسيده كه سالمت رواني و امنيت در محيط هاي تاريخي با وجود سطح بهداشت پايين تر به مراتب بيشتر از شهرهاي مدرن است. چند خيابان آن طرف تر در يكي از محالت قديمي اصفهان به نام دردشت و كوچه حاج محمدجعفر، حمام وزير ساكن است. اين حمام هم متعلق به عصر صفوي است. اين حم��ام پس از مرمت ب��ه كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان تبديل ش��ده است. فارغ از آنكه آيا اين طرح مرمتي صد درصد موفق بوده يا نه، اختصاص يك مكان تاريخي براي كانون پرورش فكري كودكان قابل تحس��ين است. با اين تغيير كاربري هم كالبد حمام همچنان در خاطره جمعي ساكنان محل خواهد ماند و هم اينكه خاطره هاي نسل جديد را خواهد ساخت. مقايس��ه كنيد اين طرح را با حمام خسرو آقا. بنايي كه قرن ها خاطره جمعي شهر را مي ساخته و صبح به صبح با خميازه مغازه هاي همس��ايه بيدار مي ش��ده، سه ساعته تخريب مي شود. اما در حم��ام وزير ضمن اينكه حمام به حال خود رها نشده و از نگاه موزه اي به آثار تاريخي پرهيز شده، در سرنوشت و روزمرگي هاي سكنه نقش ايفا مي كند. فرآيند تبديل يك بناي تاريخي به يك بناي موثر، فرآيندي پيچيده است. مديران و كارشناس��ان نبايد به تنهايي هم تصميم ساز و هم تصميم گير باش��ند. ساختار بوروكراتيك و دس��تگاه هاي دولتي آنقدر بزرگ شده اند كه مردم را نمي بينند. يا اگر صحبتي از مش��اركت در پروژه مي ش��ود مشاركت همه جانبه نيست. هم اينك بايد به دولت ها گفت! عقب تر بايستيد؛

تاريخ مي خواهد نفس بكشد.

11

ليال خدابخش

كار

ه پن ب

شدل

بديز ت

ل ا(قب

يني ال

هاك)

وروي

نيهن

ه آ را

يرمس

يني ال

هاي

هر ش

كار

پ

سيدمهدي طباطبايياحمدعلي نامداريان

[email protected]"

حل جدول شماره 1606

جدول شماره 1607عمودي

1 - مكان عبادت - كش��ورها 2 - تاالر بزرگ - رش��د كردن - س��ازی كه با لب نواخته می ش��ود 3 - مخفی - مخفف تو را – جدايی ناپذير ۴ - از ميوه های تابستانی - خلل رسانيدن - آزمون كوتاه 5 - هميشه داد و فرياد كردن - استفراغ 6 - دهان - آشيانه جغد - نهنگ 7 - اسب چاپار - سجده كردن - به گرو بردن ۸ - پرنده وحشی حالل گوشت - دومين دورقمی - يك عاميانه – پرده در 9 – زمان ها، اوقات - من می دانم – خط كش بيگانه 1۰ - ابريشم ناخالص - جنون مردم آزاری - مخفف ش��اه 11 - فتنه، بدی - حيران – فاس��د 12 - نيك - نتايج - دروغ بستن 13 - چادر دوخته نشده كه حاجيان می پوش��ند - محل س��وخت اتومبيل - موش خرما 1۴ - داداش - مچ دس��ت - دوستان

خاموش 15 - پرده تاشو - رودی در امريكا كه به خليج مكزيك می ريزد.

افقي 1 - اثری از هرمان ملويل - كسان و افراد 2 - آبزی مفيد - انقالبی فرانس��ه كه در حمام كشته ش��د - فيلمی ساخته آلفرد هيچكاك 3 - گل شقايق - خانه - قوم وحشی ۴ - حقه و كلك - پيشوا - قلعه حكومتی 5 - انبار كش��تی - از قاريان قرآن – بهره وری سياس��ی 6 - گروه��ی از مردم - از گياهان دريايی – صفت پس��نديده 7 - نامی دخترانه - صدا، صوت - گرسنه نيست ۸ - مال - شهر فارس 9 - پرس��تار كودك - خاطر - عرب 1۰ - ش��اگرد مغازه - تبريك گفتن - خس��يس 11 - اثری از »آنتوان چخوف« نويسنده روسی - علت – از الفبای انگليسی 12 - رنگ دريا - دادگاه بين المللی - اس��تاد و زبردست 13 - گرفتگی زبان - واحد مايعات – پرده دری 1۴ - فس��اد و تباهی - ناليدن - جلگه وس��يع 15 - فعال و كاری

- كشوری در قاره كهن.

قانون هاي حل جدول سودوكو 1 - در هر سطر و ستون بايد اعداد يك تا 9 نوشته شود. بديهي است كه هيچ عددي نبايد تكرار شود.

2- در هر مربع 3×3 اعداد يك تا 9 بايد نوشته شود و در نتيجه هيچ عددي نبايد تكرار شود.

حل سودوكو سخت شماره 117

جدول سودوكو آسان شماره 118حل سودوكو آسان شماره 117 جدول سودوكو سخت شماره 118

[email protected] حسين امينيان

دريچه