50

Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

Embed Size (px)

DESCRIPTION

http://4beautifulminds.blogspot.com/

Citation preview

Page 1: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?
Page 2: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

)1(آید؟ می فقها کار چه به زمان امام مقدس تروریسم ي درباره تأمالتی

گنجی اکبر

قسمت دو را اول بخش که داشتند تصمیم ابتدا سایت، مسوولین. است »آید؟ می فقها کار چه به زمان امام« عنوان تحت مطالبی مجموعه از بخش اولین این: زمانه قرآن« خصوص در ایران بر حاکم بنیادگرایان که جنجالی. است شده منتشر جا این اول بخش کامل متن نشود، قطع امناسبین جاي از که این براي اما کنند، منتشر از خارج و داخل ایرانیان از بسیاري گرایان، بنیاد از جداي. است تأمل قابل گوناگون، جهات از انداختند، راه به زمان، امام وجود دالیل از پرسش خصوصاً ،»محمدي این آیا دهید؟ نمی قرار خود مقابل در را مردم ترتیب، بدین آیا است؟ مردم دینی باورهاي قلمرو که شوید می هایی حوزه وارد چرا:کنند می طرح را پرسش این کشور، شان اساسی حقوق تمامی از را ایران ممرد ، اسالمی جمهوري نظام که شرایطی در آیا کند؟ معرفی دین بی اي عده را خود مخالفان که نیست رژیم قلبی خواست شد؟ نخواهد منتهی خواهان دموکراسی ي جبهه در تفرقه به هایی، بحث چنین به زدن دامن ، کرده محروم

برگزار کتاب ي سندهنوی و میالنی عباس کوهن، جوشوا ، نسبام مارتا شرکت با استنفورد دانشگاه در میزگردي دموکراسی، سوي به ایران راه کتاب انتشار مناسبت به »دموکراسی به ایران گذار« بحث به ارتباطی چه کنی، می طرح تو که اي دینی مباحث: پرسیدند ها آن داشتم، معاصر بزرگ فیلسوف دو آن با که اي جلسه در. شد دارد؟

گفته پاسخ هم ها پرسش این از برخی به ،»محمدي قرآن« اصلی پرسش و مسأله طرح ضمن تا گردیده کوشش شد، خواهد منتشر شماره چند طی که هایی مقاله در .کنند می دنبال را) صدق( حقیقت به معطوف هاي حل راه نظري، مسائل. داشت مستور معشوق آن به چشمی ي گوشه باید است، مهم حقیقت اگر. شود

.باشند داشته تعارض حقیقت با نباید خدمات این اما. باشد »تفاهم« و »صلح« به معطوف و آدمیان به ي دهنده »امید« ، زندگی به بخش »معنا« باید، دین،

:دینی گرایی عقل -1

کیرگگور، چون هم ، گروهی یا فرد اگر. پرداخت نخواهد گرایی ایمان رویکرد به که کرد گوشزد و اشاره گرایی عقل و گرایی ایمان ي پروژه تفکیک به »محمدي قرآن» .شد نخواهد رویکرد آن نقد وارد »محمدي قرآن« بداند، ایمانی که ، عقلی نه را دینی باورهاي

و قرائن به نیازي هیچ ها، بدان اعتقاد و است ایمانی اي مقوله... و قرآن بودن اهللا کالم نبوت، ختم انبیأ، عصمت نبوت، آخرت، خدا، به باور که گمانند این بر برخی .است عقلی اثبات قابل خدا، به آنان اعتقاد که دهند نشان نباید مؤمنان. ندارد عقلی شواهد

که تصور این کل بنابراین،... کند توجه دهند، می انجام و گویند می دین معتقدان چه آن به باید بپردازد، دین تبیین به بخواهد فلسفه اگر« فیلیپس،. زد.دي نظر به .آن مخالف نه است، دین موافق نه فلسفه، زیرا... است مبهم امري دارد، نیاز موجه دلیلی به دین

که است این اش وظیفه بلکه نه؛ یا دارد وجود خدایی کند مشخص که نیست این فیلسوف ي وظیفه. کند می رها خود حال به هست، که گونه همان را چیز همه فلسفه «.1دارد معنایی چه خدا وجود انکار یا اثبات کند، سؤال

ي درباره باید باشد، داشته نظري معنایی اساساً پرسش، این اگر. نیست نظري پرسش یک خدا، وجود از پرسش«: است ایمان محصول خدا، به باور وي، ي گفته به خدایی آیا که سوال این به تواند نمی فلسفه دلیل، همین به دارد؟ وجود معنایی دینی، عبادات این ي همه در آیا که بپرسیم و کنیم پرسش خود از عبادت و ستایش

«.2دارد اخباري وجه ظاهر در که چند هر است؛، ایمان از بیانی "دارد وجود خدایی" ي گزاره... کننده نفی خواه اثباتی، پاسخی خواه. دهد پاسخ دارد، جودو

پیش سه بر متکی نقد، این. است دین قلمرو در گرایی عقل ي پروژه به معطوف نقدش که نمود اعالم2 محمدي قرآن. ندارد مدعا این به کاري »محمدي قرآن» :است حد یک به محدود و فرض،

تاریخی و شناسانه هستی مدعیات کل ي گرایانه واقع تفسیر »محمدي قرآن« نظر به. کنند می تفسیر گرایانه واقع را متن مدعیات گرا، عقل مفسران: اول فرض پیش -1.1 .آورد می پدید بسیاري ناشدنی حل مسائل متن،

.نقلی و تقلیدي نه است، عقلی و تحقیقی عقاید، یا دین اصول که است شده گفته عملیه هاي رساله تمام ابتداي در: دوم فرض پیش -1.2

جایز وجه هیچ به دین اصول در تقلید اسالم، مقدس دین در « است گفته که کرد اکتفا مطهري مرتضی از اي جمله نقل به مدعا این تأیید براي 1 محمدي قرآن «.شود تحصیل باید استدالل و تحقیق راه از منحصراً و نیست

.اند شده اثبات عقلی دالیل با دینی باورهاي و کرد اثبات عقلی دالیل با توان می را دینی باورهاي تمام که اند مدعی مسلمان گرایان عقل: سوم فرض پیش -3.1

Page 3: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

به ، )خدا وجود حتی ( آن بودن خدا کالم و قرآن اعتبار«: است گفته که کرد اکتفا اطباییطب عالمه از جمله این نقل به مدعا کردن مستند براي 1 محمدي قرآن «.است شده ثابت ما براي عقل وسیله

رناظ بلکه نیست، دینی باورهاي صدق به ناظر نقدش که کرد تأکید 2 محمدي قرآن. است(justified true belief) موجه صادق باور معرفت،: نقد ي محدوده -4.1 .کرد استنتاج را مدعا کذب توان نمی دلیل، نبود از اما کرد، احراز را مدعایی صدق نتوان شواهد و دالیل با است ممکن. است مدعیات صدق دالیل به

) پادرد و کمردرد( من مدعاي دقص نافی ارائه، قابل شواهد نبود. کنم اثبات را خود درد قرائن، و شواهد با توانم نمی اما هستم؛ شدیدي پادرد و کمردرد گرفتار من .ندارد وجود خدا که گرفت نتیجه توان نمی مقدمه این از است، مخدوش خدا وجود اثبات ي ادله ي کلیه که شود ثابت اگر. نیست

تنها و است اخالق اقتضاي اعلی، خیر به دنبخشی تحقق او، نظر به . کرد می موجه را خدا وجود اخالق، راه از دانست، می مخدوش را صانع اثبات ي ادله که این با کانت .3دارد وجود خدا این بنابر شود، اعلی خیر یافتن تحقق موجب تواند می خدا

:قرآن بودن اهللا کالم دلیلی بی -2

سه قرآن ي درباره. ندارد ودوج قرآن بودن اهللا کالم بر دلیلی هیچ که داد نشان »محمدي قرآن« کیست؟ سخن قرآن که بود این »محمدي قرآن« اصلی ي مسأله :دارد وجود رقیب ي نظریه

قرآن محمد، از پیش قرآن( متن تاریخی وثاقت شبهات. است شده ساخته مختلف، گفتمان چند ترکیب از ها، مسلمان ي وسیله به بعدها که است متنی قرآن، -1.2 .مدعاست این به ناظر) محمد از پس

.است اسالم گرامی پیامبر سخن قرآن، -2.2

.است اهللا کالم قرآن -3.2

و است تمام آنان کار گویند، پاسخ متن وثاقت تاریخی شبهات ي کلیه به بتوانند قرآن بودن پیامبر سخن به قائالن اگر: کرد تکرار تمام صراحت به »محمدي قرآن» .شد خواهد تثبیت آنان مدعاي

ولی است؛ اسالم گرامی پیامبر سخن قرآن تمام که اند کرده اثبات تازه گویند، پاسخ متن تاریخی وثاقت شبهات ي هکلی به بتوانند قرآن بودن اهللا کالم به قائالن اگر اما .است ناممکن قرآن بودن خدا سخن اثبات ،»محمدي قرآن« نظر به. است جداگانه ي ادله نیازمند قرآن، بودن اهللا کالم اثبات

:زمان امام وجود دلیلی بی -3

»سال 1200 از بیش عمر با معصومی و مقدس موجود« وجود بر دلیل یک حتی کنون تا. است خوانده دلیل بی هم را زمان امام وجود مدعاي »محمدي قرآن» .نیست شدنی اقامه اساساً و نشده اقامه) موعود مهدي(

.کرد استنتاج را »اهانت« یا »انکار« توان نمی منطقاً ،»مدعا اندنخو دلیل بی« یا »مدعا دالیل خواندن مخدوش« یا »مدعا صدق دالیل« طلب از که است روشن البته

به اهانت معناي به جن، یا شیطان وجود انکار آیا هستند؟ مسیحیان به اهانت حال در کنند، می انکار را مسیح عیسی بودن متجسد خداي ها مسلمان وقتی آیا .اند پاسخ نیازمند که آورد می پدید مسائلی زمان، امام به باور صورت، هر در است؟ مسلمانان و مسیحیان یهودیان،

مستقل منابع توسط هم مذاهب تاریخی مدعیات. گردد نمی تأیید تاریخی مستقل منابع توسط دینی مقدس متون تاریخی مدعیات معموالً: تاریخی ي مسأله -1.3 امام خواهر و یازدهم، امام یاران تمام امامی، دوازده غیر شیعیان شیعیان، غیر مسلمین، غیر را.) هـ 255 شعبان 15( یازدهم امام فرزند شدن زاده. شوند نمی تأیید .اند نکرده تأیید هم یازدهم

فرزندي اما گرفت؛ قرار نظر تحت ها ماه شیعه سادات و بزرگان از یکی ي خانه در قاضی دستور به هستند، حامله شد ادعا که) ایشان کنیزان دیگر یا نرجس( امام کنیز که نکردند ادعا اما بودند، مردم میان در و زنده ها سال که این با اند، شده معرفی مهدي حضرت مادر عنوان به شیعیان سوي از بعدها که کنیزانی. نیاورد دنیا به

.اند آورده دنیا به فرزندي

شیعیان از و است »مطلق غایب« که امامی نام به که کسی یا است، درگیر امام اموال آوردن دست به براي مالی نزاع در که کسی ادعاي به تواند نمی طرف بی مورخ .کند اطمینان گیرد، می امام سهم

سال در زمان امام تولد ادعاي( اي ساله پنج یا) یازدهم امام فوت از پس زمان امام شدن زاده ادعاي( روزه چند غایب فرد که است شده مدعی فردي دیگر، تعبیر به عنوان به را فرد آن ادعاي مورخی هیچ آیا. برسانم ایشان به تا بدهید پول من به باید شما. هستم ارتباط در او با من فقط و فقط که دارد وجود عالم در) 255 پذیرد؟ می آسایی معجزه موجود چنان وجود »دلیل«

اتکاي با مردم از که باشد شخصی مدعا، صدق ي قرینه تنها که آن نه گردد؛ ارائه عامد صدق براي کافی و قوي دالیل باید هستیم، رو روبه بزرگی مدعاي چنان با وقتی .گیرد می پول ادعا همین به

Page 4: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

باوري چنان به هم »محمدي قرآن« و ندارد باورش براي قرائن و شواهد ارائه به نیاز دارم، »بالدلیل ایمان« زمان امام به من بگوید کسی اگر کنیم؛ می تکرار هم باز .ندارد اريک

دریافت پول مردم از مبنا این بر که کسانی ادعاي مبناي بر تواند نمی را یازدهم امام فرزند تولد اثبات است، استداللی عقاید اصول که شود می گفته وقتی اما .سازد مستند کردند، می

با سال، 1200 از بیش عمر طول ادعاي اند، داشته فرزندي شیعیان یازدهم ماما که کرد اثبات تاریخی، تحقیقات طریق از بتوان، که آن فرض به: علمی ي مسأله -2.3 .دارد تعارض مدرن تجربی علم

.است خردپسند حل راه نیازمند که دارد وجود سوزي اندیشه فلسفی ي مسأله علمی، و تاریخی ي مسأله حل فرض به: فلسفی ي مسأله -3.3

عالم در و شده تبدیل مادي غیر موجودي به مادي، موجودي چگونه: شود گفته پاسخ پرسش این به باید است، رداتمج عالم در دوازدهم امام که شود گفته اگر شد؟ خواهد مادي موجودي به تبدیل دوباره روزي و داده؛ ادامه خود حیات به مجردات

در دو هر دین، و علم که شود ادعا اگر. است شناسانه دین اي نظریه و شناسانه علم اي نظریه گرو در دین و علم تعارض ي مسأله حل که کرد تأکید »محمدي قرآن» .کرد خواهد بروز دین و علم تعارض ي مسأله گویند، می سخن واحد خارجی واقعیات خصوص

.آمد لنائ دین و علم تعارض حل به ویتگنشتاین ي نظریه مبناي بر توان می که باورند این بر برخی که داد خبر 2 و 1 »محمدي قرآن»

و شاهد و دلیل گونه هیچ بر متکی علم، و فلسفه خالف بر دینی، باورهاي او، ي گفته به. آورد می شمار به متفاوت زبانی بازي سه را فلسفه و دین و علم ویتگنشتاین :نیستند قرائن و مدرك

احمقانه بلکه نیست، منطقی و عقالنی رسائل این تنها نه که یافت هدخوا شده، گفته رسائل این مورد در که را مطلب این بخواند را جدید عهد رسائل کس هر»

(folly) 4باشد منطقی و عقالنی که کند نمی هم وانمود بلکه نیست؛ منطقی و عقالنی فقط نه رسائل این. است.»

و نیست؛ ها فرمان این ساختن مدلل به قادر ولی! بکن فکر طور این! بکن را کار این گوید می دین«: نیست آوري برهان و استدالل قلمرو دین ویتگنشتاین، گمان به وجود معتبر و (counter-reason) منطقی دلیلی ضد نهد، می پیش که دلیلی هر ازاي به زیرا شد؛ خواهد رماننده امري به تبدیل بکوشد، کار این در هم اگر «.5دارد

داشته تاریخی واقعیت ناپلئون نام به شخصی که ندارد وجود تردیدي وي ي گفته به. کند می متمایز هم تاریخی هاي واقعیت از را دینی تاریخی باورهاي ویتگنشتاین، .است ناممکن ادیان، تاریخی مدعیات اثبات ولی کرد؛ تأیید را او وجود کافی قرائن و شواهد با توان می و

:نیست غیره و وي مجدد رستاخیز او، ندنکشا صلیب به مسیح، تولد چون تاریخی وقایعی بر مبتنی مسیحیت وي نظر به

شواهد ي اندازه به مسیحیت وجود براي شواهد و دالیل اگر حتی که اند گفته بار هزاران هوشمند هاي انسان. است استوار تاریخی ي شالوده بر مسیحیت اند گفته» کل من شود باعث که این براي نیست کافی تردیدناپذیري زیرا. نیست کافی تردیدناپذیري مسیحیت، مورد در هم باز باشد، داشته وجود ناپلئون وجود به مربوط «.6دهم تغییر را ام زندگی

هاي گزارش چنین وجود اما. باشد نادرست اثباتی قابل نحو به است ممکن اناجیل تاریخی هاي گزارش بگوییم، سخن تاریخی حیث از اگر«: گوید می صراحت به او توسط) عشق روي از یعنی( اعتقاد روي از) اناجیل( پیام این. ندارد ورزیدن اعتقاد با ارتباطی هیچ... تاریخی برهان زیرا... کاهد نمی اعتقاد از چیزي نادرستی، «.7شود می قبول به تلقی ها انسان

اما هستی؛ مواجه روایتی با تو جا این در... کن باور االح: گوید می و دهد می قرار ما اختیار در را) تاریخی( روایتی بلکه نیست؛ تاریخی حقیقت بر مبتنی مسیحیت» «.8بده قرار ات زندگی در آن براي متفاوتی کامالً جایگاه. کردي اتخاذ دیگر تاریخی هاي روایت به نسبت که نکن اتخاذ را رویکردي همان آن به نسبت

کنند، می قلمداد محض حقیقت را قرآن تاریخی و شناختی هستی مدعیات که سلمان،م گرایان عقل مقبول ویتگنشتاینی رویکرد که کرد تأکید 2 »محمدي قرآن» قدر آن شود پرداخت باید حفاظت این براي که بهایی اما کند؛ می ایجاد تاریخ و فلسفه و علم برابر در دینی باورهاي براي امنی حصار ویتگنشتاینی، رویکرد. نیست .نیستند آن پذیرش هب حاضر مسلمان گرایان عقل که است زیاد

دین، و علم« ي مقاله در کدیور محسن. آورد می دنبال به کمتري ي هزینه) ها آن خواندن شده ابطال و پذیر ابطال و ظنی( تاریخ و علم انکار که گمانند این بر آنان :نویسد می »بازرگان موردي مطالعه

خواهد سر به ترمودینامیک اصول و نیوتنی فیزیک عمر روزي«: اما »غیرمتغیرند و فرازمانی ثابت، نی،ایما امور و اعتقادات ي حوزه در ویژه به دینی، هاي گزاره» «.رسید

Page 5: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

) هاي تئوري( قوانین باید...) و شناسی زیست فیزیک،( انسانی هاي یافته با وحیانی هاي فرآورده بین تعارض مصادیق و موارد تمامی در کدیور، نظر از ترتیب، بدین هاي نظریه اما متغیرند؛ غیر و فرازمانی ثابت، هاي گزاره دینی، باورهاي شناسی، دین نوع این مطابق که این براي. گردند حفظ دینی باورهاي و شوند نهاده ارکن علمی .بود دین و علم تعارض مصادیق و موارد نگران نباید وجه هیچ به پس. زودگذرند و موقتی هایی نظریه علمی،

با خود دینی باورهاي تعارض نگران وجه هیچ به و خواند »ایدئولوژي« را علم فایرابند، پل اقتفاي به توان می. دارد وجود تعارض ي مسأله حل براي هم دیگري هاي راه .ندارد مقدس کتاب خلقت داستان بر مزیتی هیچ داروین، تحول ي نظریه فایرابند، نظر به. نبود ایدئولوژي این

:آن پیامدهاي و زمان امام انکار -4

بلکه ندارد، وجود زمان امام وجود بر دلیلی هیچ تنها نه که شود منتهی نتیجه این به قائالن، از ادله درخواست و تحقیق کاوش، از پس شیعه مسلمان یک کنیم فرض آیا کند؟ می حکم چه او ایمانی ي وظیفه و اخالقی صداقت ،علمی انصاف. اند برساخته خود منافع تأمین براي کسانی را مدعا این که است آن از حاکی قرائن و شواهد دارد؟ وجود زمان امام که بگوید ریا سر از و منافقانه باید

ما تقف ال و«: دهد می فرمان قرآن چیست؟ شرایطی چنین در ایمانی ي وظیفه که دید باید پس چیست؛ که است روشن اخالقی صداقت و علمی انصاف مقتضاي «(36 اسرا،( نکن پیروي نداري علم آن به چه آن و: معل به لک لیس

است، شرط و قید بدون و مطلق چون و کند؛ می نهی نداریم یقین و علم بدان که چیزي هر متابعت و پیروي از آیه این«: است نوشته آیه این تفسیر در طباطبایی که را چیزي و مشو؛ معتقد نداري، آن صحت به علم که چیزي به: شود می چنین ایشمعن و گشته شامل را علمی غیر عمل چنین هم و علمی غیر اعتقاد پیروي ... است علم غیر از پیروي ها این همه زیرا مکن؛ نداري، بدان علم که را کاري و مگو؛ دانی، نمی

خود که کند می را عملی آن هم عملش در و یابد؛ می خارج در واقع و حق را آن که است چیزي آن پیرو خود اعتقاد در و نداده دست از را فطرت سالمت که انسانی دنبال و شود، نمی منحرف علم پیروي از چوقت هی زندگیش مسیر در الفطرة سلیم انسان که گیریم می نتیجه جا این از... بیند می مصیب و محق آن تشخیص در را

«.9رود نمی وهم و شک و ظن

گفته را سخنان گونه این کسی شود ثابت گاه هر«: است کرده صادر زیر شرح به فتوایی اخیراً طباطبایی، تفسیر و قرآنی صریح خالف بر شیرازي، مکارم اهللا آیت اما) ع( مهدي یجهان حکومت کتاب در را) ع( زمان امام درباره مزبور فرد شبهه مانند شبهاتی جواب ما... باشد نمی پاك اسالم علماي نظر از و است مرتد یقین به است، «.10خورد نمی ها آن درد به پاسخ و هستند مغرض که پیداست سخنانشان طرز از افراد این بدانید ولی ایم؛ داده

»دین ضروري« مصادیق خصوص در. کنند می تلقی ارتداد و مسلمانی از خروج موجب را دین ضروري انکار و دانسته مسلمانی شرط را دین ضروریات به اعتقاد فقها :است نوشته چنین خصوص این در طهاره کتاب در بود، فعلی فقهاي استاد که خمینی آقاي. دارد وجود نظر اختالف فقها ینماب

بقیه. آخرت به اعتقاد احتماالً و نبوت او، یگانگی و خدا وجود اصل از است عبارت شود، می محسوب مسلمان آن ي پذیرنده و است معتبر اسالم حقیقت در چه آن» .ندارند اسالم به اعتقاد اصل در دخالتی که اسالم احکام از عبارتند دقواع

احکام به اعتقاد عدم که شرطی به است؛ مسلمان فرد این باشد، نداشته اعتقادي اسالمی احکام به شبهاتی، خاطر به ولی باشد، معتقد فوق اصول به کسی اگر حتی .نشود نبوت انکار به منجر

که دارد قبول اجماالً و پذیرفته را دین اصول کسی بدانیم اگر پس. باشد نبوت به معتقد ذالک مع باشد، نداشته قبول را اسالمی احکام از یک هیچ کسی شود نمی اهل نیستند، واجب اخیر هاي زمان در ولی بوده واجب اسالم اوایل در حج و نماز کند گمان و باشد داشته تردید حج یا نماز وجوب در ولی داشته، احکامی پیامبر بگوید را شهادتین که کسی هر دالیل، آن مفاد طبق که دارد وجود شخصی چنین بودن مسلمان براي کافی دالیل بلکه شمارند؛ نمی نامسلمان را فردي چنین دین،

«.است مسلمان

از برخی به التزام عدم و است آورده اسالم پیامبر که عقاید و احکام از چه آن مجموع از است عبارت اسالم که این ادعاي که است این در انصاف«: افزاید می ادامه در و «.11کرد تصدیق توان نمی که است ادعاهایی جمله از این شود می کفر موجب دلیلی، هر به ها آن

امام به اعتقاد به رسد چه نیست؛ سلمانیم شرط امامت اصل. است مسلمانی شرط آخرت، احتماالً و نبوت، و توحید به باور فقط خمینی آقاي نظر از ترتیب، بدین .زمان

به اعتقادي شیعیان، غیر که این براي. است آورده شمار به مرتد را مسلمان میلیارد یک از بیش فتوا آن با کند، اعالم مسلمانی شرط را امامت به باور فقیهی، اگر .ندارند شیعیان ائمه امامت

Page 6: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

غیر شیعیان تمام بلکه آورده، شمار به مرتد را مسلمان میلیارد یک از بیش تنها نه فتوا این با کند، اعالم مسلمانی شرط را انشیعی دوازدهم امام به اعتقاد فقیهی اگر .است کرده محسوب مرتد هم را امامی دوازده

را ارتداد حکم تقریباً آن، به توجه که است بوده عنایت مورد هم دیگري ي مسأله شد، خواهد ارتداد باعث ها آن نفی و انکار که مواردي تعیین مسأله بر عالوه .کرد خواهد بالمصداق

. است مرتد بپردازد، آن با عملی ي مبارزه به و انکار را اسالم لجاجت، و عناد سر از اسالم، دین حقانیت به یقین از پس فردي اگر منتظري، اهللا آیت فتواي مطابق :فرمایند می ایشان

اعدام آید، می بر آن با مبارزه صدد در و کند می انکار عمالً را آن دیگر، هاي انگیزه یا لجاجت و عناد روي از اسالم، حقانیت به یقین با که کسی یعنی مرتد حکم» «.[12[شود نمی ارتداد موجب باشد، آن احکام بعضی یا اسالم به شبهه و شک از ناشی که مخالف نظر اظهار صرف ولی است؛

.کند می صادر فتوا فقیه ولی میل مطابق یعنی سازد؟ می »دولتی شریعت« ،»دولتی مرجع« که یوقت گفت باید چه اما

و گو و گفت باب بستن یعنی این،. خورد نمی دردش به پاسخ و است »مغرض« دلیل ي کننده درخواست که کند می ادعا شیرازي مکارم که است این جالب ي نکته .ترور و خشونت باب گشودن و برهان، و دلیل ي اقامه

.است برهان و دلیل فقدان چارگی بی ي چاره تنها ترور، و جنایت. نیست مقدس و مؤمنانه عملی دگراندیشان، قتل فرمان صدور. است جنایت جنایت،

تنها نه که باشد، »درباري مراجع« یدتأی به مشروط مسلمانی و داري دین و ایمان اگر اما اوست؛ تأیید به مشروط مسلمانان »مسلمانی« کند می گمان شیرازي مکارم و...) و »زمان امام گمنام سربازان«: فقیه ولی ادعاي به یا اطالعات وزارت اي زنجیره هاي قتل ،67 تابستان سیاسی زندانی هزاران عام قتل( شمار بی جنایات برابر در

.ندارد ارزشی کمترین اي مسلمانی و ایمان چنان هستند، ترور حکومت و ستمگري و سرکوب گسترش خواهان بلکه اند، کرده سکوت اسالمی جمهوري نظام ستمگري

- انتظامی - نظامی نیروهاي با والیت این و است اجسام بر والیت فقیه، والیت» ].13[است خارج فقیه والیت از دل«: گفت می غزالی محمد امام که نبود جهت بی .است آمده دست به امنیتی

:ها پاورقی

1-D.Z. Phillips, The Concept of Prayer (London, 1965). 1 ff.

2-D.Z. Phillips, Religion Without Explanation (Oxford, 1976), 174. 3- بنابراین، و دهیم اشاعه را اعلی خیر که کنیم تالش باید«: گوید می کانت با سعادت دقیق هماهنگی یعنی ارتباط این اصل محتواي از نظر صرف و آن ماهیت از اجد نیز طبیعت، عالم کل علت وجود پس،. باشد ممکن باید آن ي اشاعه این اکنون... است ممکن جهان در باشد، اخالقی خصلت با همراه علیتی داراي که متعالی موجودي فرض با تنها اعلی خیر این بنابر... است شده فرض مسلم اخالق، است، الزم شرط عنوان به وظیفه با مرتبط ضرورتی بلکه جایز، امري صرفاً نه کار این نتیجه، در دهیم، اشاعه را اعلی خیر که است شده گرفته نظر در ما براي وظیفه از یعنی دهد، می ارتباط وظیفه با را خدا وجود فرض ناچار به امر این. است پذیر امکان خدا وجود شرط به تنها این و. کنیم فرض قبل از را اعلی خیر امکان باید ما که «.دارد ضرورت خدا وجود فرض اخالقی نظر

Immanuel Kant, Critique of Practical Reason, trans. Thomas Kingsmill Abbott (London, New York and Toronto, 1909), PP 221 f.

4- Wittgenstein, Ludwig(1984). Lectures and Conversations On Aesthetics, Psychology and Religious Belief, ed. Cyril. Barrett, Basil Black Well. P 58.

5-Wittgenstein, Ludwig(1989). Culture and Value. Trans. P. Winch , Basil Black Well. P 29. 6- Lectures and Conversations On Aesthetics, Psychology and Religious Belief, ed. P 57.

7- Culture and Value. P 32. 8- Culture and Value. P 32.

.126-127 صص ، 13 جلد المیزان، طباطبایی، -9

.1387 مهرماه 27 شنبه مورخ نیوز شیعه سایت به شود رجوع -10

:کرد اعالم رسمی بیانیه یک طی وي دفتر فتوا، این انتشار از پس البته

گوییم نمی سخن استثنایی موارد در جز اشخاص درباره ما که داشت توجه باید. ایم کرده صادر را خاصی افراد یا فرد ارتداد حکم ما که است آمده اخبار از بعضی در» «.بگیرند عهده بر باید دارند اطالع که کسانی را افراد بر آن انطباق و است کلی حکم یک ایم، کرده ذکر ارتداد مورد در ما که حکمی و

Page 7: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

.327-328 صص ،3 ج طهاره، خمینی، اهللا آیت -11

ایشان سایت به شود رجوع -12

.دوم باب العلم کتاب اول، ربع اول، ج الدین، علوم احیاء -13

Page 8: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

)2( آید؟ می فقها کار چه به زمان امام شیعیان موعود مهدي و ادیان موعودگرایی

گنجی اکبر

نه اندیشه این. نیست هم تشیع خاص که اي اندیشه. داد خواهد نجات رنج و درد و ظلم از را بشریت و ظهور آخرالزمان در که اي دهنده نجات یعنی ،»موعودگرایی»

.دارد وجود هم غیرابراهیمی ادیان در که ابراهیمی، ادیان در تنها

مونتسر توماس جنبش. کردند می تلقی داران زمین علیه کشاورزان مدرن ماقبل انقالبی هاي جنبش را موعودگرایی ،)هابسبام اریک مانهایم، کارل انگلس،( ها چپ

(Thomas Munzer)، داشت معطوف خود به را مانهایم و انگلس توجه الهی، حکیم و کشیش.

:گفت آنان به کشاورز شورشیان براي سخنرانی در 1525 سال مه درماه وي. بود اشتراکی مالکیت و برابري خواهان مونتسر،

ي آستانه در تابستان است، رسیده آن هنگام! شوید پیکار ي آماده الهی نبرد براي! نگویید را کافر انتبهکار دیوانه، مدعیان این مجیز! نباشد صبور و ساکت چنین» «.است فرارسیدن

آتشین اي کالسکه در را زمین عتیق عهد روایت مطابق که بود رسیده فرا نبی الیاس بازگشت زمان یواکیم، چون کسانی گمان به. بود سوم سلطنت دوران تابستان .برساند فرجام به را کارش تا گشت می باز کالسکه همان با و بود ردهک ترك

پریان، هاي افسانه ها، اسطوره. اند شده بنا آرزو ي برپایه که جوید می پناه هایی دوره و ها مکان به نشود، ارضا موجود بیرونی واقعیت در تصور هرگاه«: گفت می مانهایم برخی در... بود آن فاقد واقعی زندگانی چه آن از اند بوده اي یافته شکل تغییر تجلیات همواره پنداري، سفرهاي و دوستانه هاي يپرداز خیال ادیان، جهانی آن هاي وعده «.1نامید (Chiliasm) شکوهمند هاي هزاره] باید[ را زمانی آرزوهاي... گیرد می انجام زمان در فرافکنی راه از آرزو برآوردن تاریخی هاي دوره

جسمی برانگیختگی و روحی خروش و جوش با اي، هزاره ي ایده مانهایم، گمان به. آورد می شمار به دیده ستم قشرهاي جنبش به نیروبخش را باوري رههزا وي .بود هماهنگ – داشت زمین با را پیوندها ترین نزدیک که اي زنده قشر – روستاییان

که پذیرفت باید... کرد تلقی جدید انقالبی هاي جنبش جهت در گامی عنوان به باید را مونتسر توماس يرهبر زیر جنبش«: نویسد می انگلس اقتفاي به مانهایم «.2گرفت می الهام دینی هاي انگیزه از که بود اجتماعی انقالبی یک مونتسر

باوري، هزاره مانهایم، ي گفته به. »برکند آدمیان جمع از را هرزه هاي علف تا دارد می بر را اش داس که خداست خود« که کند می نقل مونتسر از را جمله این مانهایم .انتظار و آرزو: دارد روحی ویژگی دو

روي اکنون و اینجا در« که هستند اي هزاره دنبال به ها آن ندارند، کاري آمد خواهد آینده در که اي هزاره به ها آن. هستند »موعود ي لحظه« منتظر باوران هزاره .«دهد

ترین پایین فکري خصوصیت را باوري هزاره مانهایم. است جهان این در شان آرزوهاي تحقق به شوق انقالب، و هستند موعود لحظه انتظار در امیدوارانه ورانبا هزاره .ردآو می شمار به) عاطفی پرستان کهنه و متعصب گران موعظه پرولتاریا، لمپن مزدور، کارگران دیده، ستم روستاییان( جامعه قشرهاي

مستضعفان، و مظلومان حاکمیت و ظالمان سرکوب داد، و عدل از پر جهانی آرزوي. گشت می تلقی مهم ها مارکسیست نظر از زاویه همین از ایران، در مزدك حرکت .کرد خواهد داد و عدل از پر را جهان و ظهور آخرالزمان در فردي که اند داده وعده خود پیروان به ادیان همه و بوده بشر همراه ابتدا از

الهیاتی شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی، معرفت تحلیل و تبیین نیازمند »موعودگرایی«. دارند تقدم شیعیان بر زرتشتیان و مسیحیان یهودیان، جهت، این از .است... و

شناس اسالم و اندیشمند ي محققانه کتاب. سازد روشن را زمان امام شدن برساخته چگونگی تواند می تشیع، در موعودگرایی ي مساله تاریخی بررسی حال، درعین .است مهم بسیار جهت این از طباطبایی مدرسی آقاي جناب بزرگ،

.داد خواهد ادامه خود حیات به مولف درواقع. است نویسنده شخصی باورهاي از مستقل متنی، درون مقتضیات شد، گفته هم »محمدي قرآن« در که طور همان

در مکتب« کتاب متنی درون مقتضیات به ناظر »محمدي قرآن« بحث. کرد نمی بیان طباطبایی مدرسی جناب باورهاي درخصوص سخنی هیچ »حمديم قرآن» .بود »تکامل فرایند

بر درگیري و مالی نزاعی در عسکري، حسن امام شیعیان از برخی و ندارد وجود شیعیان دوازدهم امام که دهد می نشان کتاب آن که بود این »محمدي قرآن« ادعاي .برساختند را ایده آن جانشینی، سر

Page 9: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

69 مدت به ق، 329 تا ق 260 سال از یازدهم، امام فرزند امامی، دوازده شیعیان ادعاي مطابق. نیست و نبود مدرسی جناب کتاب مدعا، این منبع تنها همه، این با .است هشد کبري غیبت وارد آن از پس و بوده صغري غیبت در سال

نگرش با آنان، به ائمه عصر در حاضر شیعیان نگرش عمیق تفاوت. بعدي ایدئولوژیک هاي کتاب نه است، دوره همان متون به رجوع واقعیت، بر وقوف راه بهترین .دارد اساسی الگوي تغییر از حکایت کنونی، شیعیان

اعتماد مورد و ثقه را او... و خوانساري موسوي باقر محمد میزا حلی، عالمه داود، ابن طوسی، شیخ که است شیعیانی از یکی نوبختی، موسی بن حسن ابومحمد، .اند کرده معرفی امامیه ي شیعه ي طایفه

شیعی ي نویسنده دیگر اینکه براي. صغري غیبت ي دوره به متعلق یعنی. است سوم قرن دوم ي نیمه به متعلق وي کتاب. است نوبختی الشیعه فرق کتاب نویسنده او کرده فوت 301 یا 300 یا 299 سال در شیعه، محدثان بزرگان از یکی قمی، نمیري اشعري خلف ابی عبداهللا سعدبن یعنی نگاشته، وي کتاب روي از را خود کتاب که .است

،1341 سال در را کتاب این مشکور وادج محمد دکتر. است الفرق و المقاالت وي کتاب نام. است کرده مالقات هم عسگري حسن امام با خود حیات زمان در وي .رساند طبع به عطایی انتشارات ي وسیله به مفصل، تعلیقات و مقدمه با تصحیح، از پس

که دهد می نشان نوبختی، کتاب ي مقدمه در او. رسانید طبع به ایران فرهنگ بنیاد ي وسیله به 1353 سال در و ترجمه هم را الشیعه فرق کتاب مشکور دکتر .است شده رونویسی الشیعه فرق روي از الفرق و االتالمق

:است واقعیت دو به معطوف نکات این توضیح

نفر دو آن بودن شیعه) اول

صغري غیبت دوران در متن دو این نگارش) دوم

.اند آورده الشیعه فرق هاي رقیپاو در را الفرق و المقاالت اضافی مطالب تقریباً و افزده بسیاري هاي پاورقی الشیعه فرق کتاب به مشکور، دکتر

گرفت؟ شکل چگونه شیعه در موعود مهدي ي اندیشه که داد خواهیم نشان کتاب این مرور با اینجا در

ابی بن علی شهادت از پس شیعیان،. دهد می آدمی به ایده آن سرشت از تري دقیق بسیار آگاهی آن، شدن فربه و رشد مراحل ایده، یک شدن زاده به تاریخی نگاه .کردند آغاز را موعود مهدي مصداق تعیین طالب،

به را تازیان که این تا نشود کشته و نمیرد و نمرده و نشده کشته علی«: گفتند و کردند اعالم مهدویت ي ایده مصداق را او سباییه طالب، ابی بن علی شهادت از پس «.3کند داد و دین از پر شود انبار بیدادگر و ستم از که را زمین و براند، خود دست چوب

از دیگري گروه علی، بن حسین و علی بن حسن شهادت از پس. شدند او پیرو و دانستند حنفیه محمدبن حق را امامت طالب، ابی بن علی پیروان از دیگري گروه .دادند تشخیص امامت ي شایسته را حنفیه محمدبن هم شیعیان

شعر دانست، می موعود مهدي را حنفیه محمدبن که بیت اهل شاعر عزه کثیر» ].4[است طالب ابی بن علی جانشین و مهدي امام حنفیه محمدبن که گقتند گروهی» :سرود او براي را زیر

المهتدي ابن مهدینا یا هدیت

نرتجی و به ترضی الذي انت

النبی بعد الناس خیر ابن انت

نمتري لسنا الحق امام انت

علی مثل من و سر علی بن یا

:ییعن

یافته راه پسر ما مهدي اي یافتی راه

امیدواریم و خوشنودیم تو به ما که هستی کسی تو

پیغمبري از پس مردم بهترین پسر تو

نداریم شکی آن در ما و هستی برحق امام تو

است علی مانند کسی چه و برو علی پسر اي

Page 10: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

نیز و مرد نخواهد و نمرده او است، خوانده نام بدین را او السالم علیه علی و است دموعو مهدي حنفیه محمدبن که گفتند گروهی«: حنفیه محمدبن مرگ از پس او شدن ناپدید از پس امامی و کند، پادشاهی جهانیان بر و شود او آن از زمین و بازگردد زودي به. باشد کجا در نیست دانسته و شده ناپدید بلکه بمیرد، که نشاید «.5گردد باز او خود تا مگر نیاید

شیر از او و آیند وي پیش شامگاه و بامداد آهوان و دارد جاي باشد می مدینه و مکه میان که رضوي کوه به و نمرده و است زنده حنفیه محمدبن گفتند گروهی» او راست برسوي که اند گفته برخی. کنند پاسبانی وي از شود برانگیخته که آنجا تا و دارند جاي او چپ و راست یر شیر دو و بخورد، شان گوشت از و بیاشامد ها آن

برابري و داد از پر را زمین که است کسی وي و داده را او آمدن ي مژده پیغمبر که گویند و اویند راه به چشم دسته این باري. است پلنگی چپش جانب بر و شیري «.6کند

«.7بود خواهد وي پشت از قائم مهدي و باشد حنفیه محمدبن فرزندان از باید شود نامزد امامت به هرکس که گویند« او پیروان از دیگري گروه

کارهاي به و گردد باز و یابد والیت برآفریدگان و است] حنفیه محمدبن فرزند[ ابوهاشم قائم مهدي گفتند« حنفیه محمدبن پیرو شیعیان از دیگري گروه بعدها، «.8نباشد وي از پس جانشینی و شود او آن از جهان و کند رسیدگی مردم

گیتی و سازد، خود آن از را زمین وي. است داده مژده وي آمدن به پیغمبر که است قائمی مهدي معاویه بن عبداهللا که«: گفتند حنفیه محمدین پیروان از گروهی «.9بمیرد آنگاه و بسپارد طالب ابی بن علی زندانفر از هاشم بنی از مردي به را امامت گذرد در آنکه از پیش و کند، داد و برابري از پر را گرفته ستم و بیداد

امام را زید زیدیه، ي فرقه. شد کشته کوفه در 121 سال در و کرد قیام امیه بنی علیه کوفه شیعیان از گروهی اتفاق به سجاد، امام فرزند زید هجري، 120 سال در .است يزید شیعیان اصلی مرکز یمن کشور همچنین. کنند می معرفی شیعیان پنجم

.کنند می گزارش کنونی امامی دوازده شیعیان که است نبوده اي گونه به ماجرا که دهد می نشان رفتن، متفاوت هاي راه به و گوناگون هاي انتخاب حوادث، سیر

.نداشت معنا فاختال همه آن پذیرفت، می را ها آن باید کرد، می تلقی شیعه را خود هرکس که داشت وجود روشنی باورهاي ابتدا از اگر

:گردید می معرفی موعود مهدي مصداق خاصی فرد و شد می آغاز امام آن پیروان اختالف امامی، هر درگذشت با که است تاریخی اي برساخته تشیع

که طالب ابی بن علی بن حسن نمحمدب امامت به دو آن از گروهی: گردیدند تقسیم دسته دو به او یاران] هجري 114 سال در[ گذشت در] باقر امام[ ابوجعفر چون» که است فرموده پیغمبر چه... مرد نخواهد و نمرده او که گفتند ایشان. دانستند قائم مهدي را او و بگرویدند، شد کشته شهر آن در و داشت جاي مدینه از بیرون در

«.10دارد مرا پدر نام وي پدر و است من نام هم قائم، مهدي

آشکار سرانجام. است مهدي او و نمیرد و نمرده، و است زنده محمد جعفربن که گفتند ایشان از گروهی« ،)صادق امام( محمد عفربنج ابوعبداهللا درگذشت از پس «.11کند فرمانروایی مردمان بر و شود

:لذا است، محرز امامت به صادق امام سوي از اسماعیل نصب که شدند مدعی) خالصه اسماعیلیه( شیعیان از دیگري گروه

وي آن از زمین اینکه تا مرد نخواهد و نمرده اسماعیل... کرده انکار پدرش زمان در را اسماعیل مرگ و بود امام محمد بن اسماعیل پسرش محمد جعفربن از پس» که است گفته و ساخته او والیت ایبندپ را خود پیروان و کرده اشاره او امامت به خود از پس پدرش زیرا است، قائم مهدي اسماعیل. پردازد جهانیان کار به و گردد «.[12[است آخرالزمان قائم و... است ایشان سرور و خواجه وي

.13کردند ذکر امامت از او خلع دلیل عنوان به را عوامل این و کرده معرفی باره زن و خوار شراب فاسق، شخصی را اسماعیل خود متون در بعدها امامی، 12 شیعیان

اسماعیل فی بداله کما شیء فی بداهللا ما«: است شده حاصل بدا او ي درباره و کرده نسخ را اسماعیل امامت دالیلی به خداوند که اند کرده تروای هم صادق ازامام .نشد پذیرفته دانستند، می موعود مهدي و امام را اسماعیل که کسانی سوي از سخنان این اما» .ابنی

از پس صادق امام شود، نمی منتقل برادر به برادر از امامت چون که کردند اعالم اسماعیل، درگذشت قبول ضمن) همبارک اسماعیلیه( شیعیان از دیگري گروه .کرد منصوب امامت به را اسماعیل بن محمد فرزندش اسماعیل، درگذشت

و زید، همی روم شهرهاي در و است زنده و نمرده اسماعیل دبنمحم که پندارند ایشان«: است پنهان امام یا مکنوم به مقلب اسماعیل فرزند قائم مهدي اینان، نظر به «.[14[است مهدي قائم وي

و گردد، او آن از زمین غرب و شرق که این تا نمیرد و است، زنده و نمرده جعفر بن موسی که گفتند«: وي شیعیان از گروهی ،)کاظم امام( جعفر بن موسی وفات از پس «.[15[است قائم مهدي او و کند، ددا از پر را ستم از آکنده گیتی

به او و کنند دیدار وي با او یاران و شده، پنهان جایی در و بازگشته مرگ از پس ولی نباشد، او جز امامی و بمرد، و است قائم امام او«: گفتند شیعیان از دیگري گروه «.16خیزد برمی مرگ از پس که نامند قائم را قائم جهت بدان] روایت مطابق... [فرماید می نهی و امر ایشان

.کنند واگذار او به را کار باید ها آن کاظم، امام شدن برانگیخته از پس اما دانند، می وي جانشین را شیعیان بعدي امامان وي، پیروان از دیگر برخی

Page 11: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

بن موسی بن علی محمدبن امامت دیگري گروه اما. رفتند است غچرا شاه در قبرش که رضا امام برادر جعفر، بن موسی احمدبن امامت به گروهی رضا، امام وفات از پس .پذیرفتند را جواد، امام به مقلب جعفر،

بود این پرسش. رفت دنیا از سالگی 25 در و رسید امامت به سالگی هفت در جواد امام که این براي. کرد ایجاد شیعیان در بسیاري گوهاي و گفت و پرسش امر، این شود؟ رهبر و امام تواند می است، نرسیده تکلیف سن به هک کودکی چگونه که

پی در فرد براي چندانی ارزش باشد، خدادادي امري لدنی علم و عصمت اگر بنابراین. هستند امامان اوصاف لدنی علم و عصمت فعلی، امامی 12 شیعیان نظر از .گیرد می و دهد می کتاب و حساب بی ر،ناپذی پرسش خداي نیست، فرد کوشش و جهد نتیجه که این براي. آورد نمی

.کرد می تبیین را اي تلقی چنین مطهري مرتضی. شوند تلقی اکتسابی امري باید باشند، شخص فضیلت ي مایه اوصاف این شود قرار اگر اما

از کثیري باید ساله هفت کودك. شود می گراندی امام دلیل، همین به و گردد می لدنی علم و عصمت واجد خردسال کودك چگونه که است این پرسش صورت این در .کند عملی هدایت و علمی راهبري را دانش و دین بزرگان

وفات از پس. رسید امامت به سالگی هشت در هادي، امام به مقلب محمد بن علی. آمد پیش هم ایشان فرزند براي مشکل همین و درگذشت 203 سال در جواد امام .17خواندند »قائم مهدي« و امام را او فرزند علی، بن محمد ایشان، نشیعیا از گروهی هادي، امام

.نامیدند خود امام را الهادي علی بن حسن دهم، امام شیعیان از دیگري گروه اما. کردند معرفی امام را کذاب جعفر به ملقب علی، جعفربن شیعیان، از شماري

مادرش و برادر میان او میراث سر بر. شدند تقسیم دسته 14 به ایشان وفات از پس عسگري، امام نشیعیا. درگذشت هجري 260 در علی، بن حسن یازدهم، امام «.18کردند تقسیم مادرش و جعفر برادرش میان در را او میراث نیافتند، او از فرزندي ظاهر در چون«:شد کشیده حاکم به ها آن دعواي و افتاد اختالف

درگمی سر. بود او وفات از پس امامت تکلیف تعیین و یازدهم امام نداشتن فرزند ها، آن اختالف اساسی محور. درگرفت شیعیان میان شدیدي نزاع زمان آن در :است عیان خوبی به آنان گوهاي و گفت در یازدهم، امام شیعیان

...نیست تهی امام از گیتی گاه هیچ چه بمیرد، نشاید و شد غایب و نبود پسر هیچ را او و است قائم مهدي و زنده و نمرده علی بن حسن گفتند نخستین گروه» مرگ از پس که است آن قائم رسیده، که روایتی به بنا زیرا. است قائم مهدي او و گرفت سر از زندگی مرگ، از پس و گذشت در علی بن حسن که گفت دوم گروه

«.19باشد نمانده وي از فرزندي و کند قیام و برخیزد

... ساخت خویش جانشین را وي حسن چه. نشست امامت به وي از پس جعفر برادرش و درگذشت علی بن حسن گفتند سوم گروه» ... است رسیده پدرش از وي به امامت و است جعفر حسن، از پس امام گفتند چهارم گروه «.[20[است مقائ مهدي او گفتند و... گشتند باز گذشت در پدرش روزگار در که علی محمدبن امامت به پنجم گروه

»].21[است قائم مهدي او... نامید محمد را او که داشت پسري علی بن حسن که گفتند ششم گروه» «.22است پنهان و نادیده امام او... آمد پدید پسري را او بگذشت، حسن مرگ از ماه هشت چون که گفتند هفتم گروه«

بود، فرزندي نهان در را وي و بمرد او که گوییم اگر. نیافتیم پسري را او بسیار وجوي جست و آزمایش از پس زیرا نبود، فرزندي را حسن اصالً که گفتند هشتم گروه» او جاي به وي از پس که بوده پسري را پیغمبر که کنیم ادعا است ممکن نیز گفت، بتوان باشد مرده که فرزندي بی مرد هر ي درباره را سخنی چنین که آید الزم

.است نشسته

سان همین زیرا. است بوده امام ایشان از یکی که بازمانده، فرزند سه ابوجعفر جز به را رضا ابوالحسن یا و داشته فرزندي محمد جعفربن بن عبداهللا که بگوییم نهمچنی فرزندي او از درگذشت چون نیز حسن نبود، فرزند چهار را السالم علیه رضا و نداشت فرزندي جعفر بن عبداهللا و نماند باز پسري را پیغمبر رسیده اخبار به بنا که

.بود نمانده

و بازنماند پسري وي از و بمیرد امامی که نشاید زیرا. بود خواهد امام او و بزاید پسري زودي به و داشت بار وي از مرگش هنگام در حسن کنیز که دانست باید ولی «.23گردد تهی راهبر و حجت از زمین و پذیرد، بطالن امامت امر

:گفتند پاسخ چنین یازدهم، امام کنیز بودن حامله به معتقدان به است، بوده فرزند داراي خود حیات زمان در عسگري حسن امام داشتند باور که کسانی

بسیار وجوي جست و پژوهش زن آن آبستنی در ما زیرا. گویید دروغ به سخن دیدید، باردار وي از را او زن و نیافتید، فرزندي وي از کوشیدید هرچند که گویید اگر» از وي مرگ از پیش حسن داشتن فرزند در ما حال. نیافتیم باردار وي مردن از پس را زن آن و نمودیم، فراوان کوشش داستان آن حقیقت اندریافتن بهر از و کردیم نشان بدرستی خویش تبار و شود آشکار سپس و باشد پنهان مردم از او و باشد، فرزندي نهان در را مردي که بود روا عادت و خرد روي از زیرا گوتریم، راست شما «.دهد

:گفتند. آوردند وارد عسگري امام کنیز بودن حامله به معتقدان بر هم دیگري نقد اینان

Page 12: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

نشانی و دلیل هیچ به شما و گذرد می ها سال زمان آن از اکنون. بود نتواند ماه نه از بیش زن آبستنی است، رسیده گو راست امامان از که درستی و بسیار روایات با» «.24هستید کودك آن شدن زاییده راه به چشم هنوز

و بوده حامله او کنیز نه و داشته، خود حیات زمان در فرزندي عسگري امام نه یعنی کردند، می استناد »خارجی واقعیت« به دیگر یک نقد در وگو، گفت سوي دو هر .کردند نمی استناد »خارجی قرائن و شواهد« به خود، باور اثبات براي گو، و گفت سوي دو هر اما .است آورده دنیا به فرزندي

درواقع. دادند می نشان فرزند آوردن دنیا به و کردن حمل وضع حال در یا حامله را او کنیز نه و بود دیده را او کسی یا دادند می نشان کسی به را امام فرزند نه یعنی .ساختند برمی فرزندي یازدهم امام براي نامدلل، کالمی هاي فرض پیش براساس گو، و تگف سوي دو هر

:بود این ها آن فرض پیش

بود نخواهد خالی) امام( خدا حجت از هرگز زمین) الف

نگذارد یادگار به خود از فرزندي و برود دنیا از امامی است محال) ب

.شد می اجاستنت اول مدعاي از مدعا این دیگر عبارت به

:کردند استنتاج مهمی ي نتیجه خارجی، واقعیت دو از نهم، گروه

نیاکانش و پدر یازدهم، امام درگذشت: اول واقعیت

یازدهم امام نداشتن فرزند: دوم واقعیت

:است یافته پایان نبوت مثل امامت: نتیجه

«.25بگسلد آن ي رشته شده، قطع نیز امامت که بود روا گشت، قطع محمد از پس پیغمبري که سان همان. نبود حسن از پس امامی که است صحیح»

.کرد استناد خارجی واقعیات و دینی درون باورهاي به خود، مدعاي تحکیم براي هم گروه این

خود که زمانی تا و گیرد خشم ها آن بر مردم، گناهان دلیل به خداوند که آن مگر بود، نخواهد خالی خدا حجت از گاه هیچ زمین که اند گفته پیشین امامان) دینی باور .نفرستد ها آن براي حجتی دیگر دهد، تشخیص

.نباشد امامی یا پیغمبر آن در که است زمانی فترت: الامام و رسول فیه الیکون الذي الزمان هی الفتره ان: اند فرموده صادق امام) دینی باور

.نیامد جدیدي پیامبر محمد و عیسی بین چنانچه است، داشته وجود قرنه چند هایی فترت هم الهی پیامبران بین) خارجی واقعیت

.داداند آن به مهمی پاسخ سپس و کردند مطرح را پرسشی یازدهم، امام فرزندي بی واقعیت و دینی درون باورهاي براساس اینان

چیست؟ شیعیان تکلیف است، یافته پایان کند، تعیین جدیدي امام خداوند که زمانی تا امامت و شده ایجاد امام ارسال در فترتی یازدهم امام درگذشت با اگر: پرسش

و بندیم، کار است رسیده ما به دین بزرگان از که را دانشی و بپرهیزیم اند داشته باز را ما آنچه از و کنیم کار اند فرموده ما پیشینیان که را بدانچه« باید شیعیان: پاسخ و عیسی دستورهاي] محمد[ ما پیغمبر آمدن پدید از پیش مردم راهبر و حجت چنانکه. بربستند جهان این از رخت و مرده، پیشین امامان و پیغمبران که بدانیم «.26بودند معتقد وي جانشینان راهبري او مردن و عیسی پیغمبري به و داشتند دست در وي دین بزرگان از که بود دانشی

این اصلی مروج شب یک علی، بن حسن امامت هواخواهان. خواندند می قائم را جعفر اینان. عسگري حسن نه و است بوده جعفر یازدهم، امام که گفتند دهم گروه .کنند می غرق بزرگی حوض در را نفیس، یعنی ایده،

دوران در یازدهم امام از فرزندي نه شیعیان که شرایطی در. مانند می باقی پایدار علی بن حسن امامت بر همچنان کیست، امام دانند نمی چون گفتند یازدهم گروه .بود چه شیعیان تکلیف شد، او زایمان به منجر یازدهم امام کنیز بر نظارت نه و بودند دیده حیاتش

.کردند مطرح را »غایب و پنهانی نادیده، فرزند« ي ایده که بود اینجا در شیعیان، از گروهی

ندارد حق شیعیان از گروهی یا فرد هیچ. یابد ادامه یازدهم امام نسل در باید امامت گفتند امام، آن درگذشت قبول ضمن عسگري، حسن امام شیعیان دوازدهم گروه .کند وجو پرس و کاوش امام آن نداشتن یا داشتن فرزند درخصوص نیست مجاز کس هیچ چنین هم. کند تعیین یازدهم امام جانشینی براي امامی

:کند گو و گفت قائم، ي درباره نباید کس هیچ بنابراین. شد خواهد پدیدار خود وقت در و داشت خواهد وجود ماما این پشت از امامی حتماً

و گفت او ي درباره که نشاید را ما. است پنهان خدا ي پرده در ترسان و تنها او چه. پرسند وي جاي از یا و کنند، یاد را قائم نام نرسد خدا فرمان تا نباشد روا نیز و» ما و وي خون ریختن به گردد، آشکار شده پوشیده ما بر آنچه اگر زیرا نیست، شایسته و روا گاه هیچ او، از وجوي جست و کنیم وجو جست او کار از و کرده گو

...انجامد

است وصی پسر وصی و امام پسر و امام او که شود معلوم و گردد، شناخته و کند ظهور که این مگر است، پوشیده مردم بر قائم والدت که رسیده بسیاري اخبار]27].»

Page 13: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

ناگزیر نماند، باز پسري او از و درگذرد امامی اگر«: است امام علی جعفربن وي، از پس ندارد، فرزندي چون و است درگذشته علی بن حسن که گفتند سیزدهم گروه «.28رسید خواهد برادرش به امامت

چیست؟ یازدهم امام فرزند غیبت دالیل یا دلیل: گویند پاسخ مهمی پرسش به بودند مجبور غایب، امام برسازندگان

.29است ایشان کردن شهید براي عباسیان هاي توطئه از وي جان حفظ براي تدبیر بهترین امام، شدن پنهان: اول پاسخ

کند؟ هدایت را مردم تواند می چگونه غایب امام ثالثاً. باشد شهادت آماده و شجاع باید امام ثانیاً. اند نشده شهید امامان ي همه اوالً گفتند می مخالفان

.است بیعت از گریز راه بهترین غیبت، و است تعهدآور بیعت. کند بیعت زمانش هاي طاغوت با است مجبور باشد، حاضر زمان امام اگر: دوم پاسخ

. کردند می ارائه دوازدهم امام جانب از پاسخی غیبت، به قائالن درواقع. کند خودداري تبیع از حسین امام مثل و باشد حاضر تواند می دوازدهم امام گفتند می مخالفان :اند کرده تعلیل چنین را غیبت علت یعقوب، بن اسحاق به توقیعی در دوازدهم امام شد گفته

ناخوشایند برایتان شود، آشکار شما بر] آن پاسخ[ اگر که نکنید پرسش چیزهایی از! اید آورده ایمان که کسانی اي: فرماید می متعال خداوند غیبت، علت ي درباره اما» «.30نباشد برگردنم طاغوتی هیچ بیعت که کرد خواهم ظهور درحالی من ولی بود، شان برگردن زمان طاغوت بیعت من، پدران ي همه است،

منفی امر این از را خود دامان و کنند می متهم زمانه هاي طاغوت با بیعت به را یعیانش گانه، یازده امامان ي همه ثانیاً. دارد تعارض حسین امام عمل با اوالً پاسخ این .دارند می پاك

.اند ساخته دیگران را توقیع این زیاد، احتمال به. باشند گفته سخنی چنان خویش پدران ي درباره دوازدهم امام است بعید

.هستند امام غیبت علت شیعیان: سوم پاسخ

«.31منا عدمه و آخر لطف تصرفه و لطف وجوده و للفضالء معلوم فیه اللطف انحصار«: نویسد می مرتضی شریف اقتفاي به االعتقاد تجرید در سیطو نصیر خواجه

گناهان و مردم ایمانی سست علت به که است این مدعا این از تعبیر یک. شدیم تصرفش عدم و او غیبت علت ما و است دیگري لطف تصرفش و است لطف امام وجود .است کرده غیبت امام آنان،

دهان تا آوردند شمار به غیبت علت و داده جلوه مقصر را مردم خود کردند، احساس ناتوان را خود غیبت، دالیل توجیه در وقتی دوازدهم، امام فرزند وجود به قائالن .شود بسته کنندگان پرسش

:اند گفته هم صادق امام. است شده ذکر موعود مهدي غیبت علت عوان به مردم آزمایش روایی، متون در

مورد و شوید شناخته دیگر یک از شما که آن مگر داد، نخواهد رخ کار این سوگند خدا به و ناامیدي، از پس مگر آمد، نخواهد پیش) موعود مهدي فرج( امر این» «.32شقاوت به شقاوتمند و برسد سعادت به سعادتمند که آن تا گیرید قرار آزمایش

قائم مهدي را، متوفی امام ها، گروه از برخی. شدند می تقسیم گروه و فرقه چند به او پیروان کرد، می فوت امامی وقتی که دهد می نشان تشیع تاریخ به تاریخی نگرش .داشتند را خود خاص موعود مهدي شدند، می متوفی امام برادر یا فرزندان از یکی پیرو که هم دیگر هاي گروه. خواندند می

.اند داشته مهدي یک هم عباسیان حتی. است کرده ظهور) یازدهم امام وفات تا طالب ابی بن علی شهادت از( دوران این در »موعود مهدي« و »پیغمبر« چندین

و ادیان موعودگرایی برساخته، این متکاي تنها. دهند نمی ارائه عسگري حسن امام داشتن فرزند براي اي قرینه و شاهد هیچ تاریخی هاي گزارش که است روشن .است آدمیان

12 شیعیان. نیست سازگار هم تجربی علم با ادعا این که آن ضمن. کرد اثبات را سال 1200 از بیش عمر طول با فردي وجود توان نمی هم عقلی دالیل با چنین هم چه دیگران موعود مهدي با ها امامی 12 موعود مهدي که گفت پاسخ پرسش این به باید تصور این در. کنند متکی تعبد و ایمان به را خود باور توانند می فقط امامی دارد؟ تفاوتی

شیعیان ادعاي ي اندازه به که اند کرده خود موعود مهدي ي درباره عجیبی بسیار ادعاهاي هم ها آن شد؟ نزدیک حقیقت به متعارض مدعیات این میان توان می چگونه .است نامدلل امامی 12

:ندارد وجود بیشتر راه دو بنابراین

مدلل مدعاي پذیرش و باورها گونه این درخصوص عقلی داوري) اول

ایمان سنگر در گرفتن پناه و استدالل پاي خواندن چوبین) دوم

بالدلیل ایمان چیزهایی یا چیز به عالم این در هرکس. هستند نامدلل ها آن ي همه که این براي داشت، نخواهد وجود گوناگون مدعیات میان فرقی هیچ صورت این در .است پذیر امکان علم و عقل با فقط دیگر، یک از دو آن تمایز و ،»واقعی« و »جعلی« تفکیک. است انتخاب و داوري کردن تعطیل معناي به عقل کردن تعطیل. دارد

Page 14: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

و دین صدها که این براي. است ها آن ي همه کردن نابود معناي به دین، و مانای به واقعیت و حقیقت صدق، فروکاستن. است ایمان و دین از مستقل کذب، و صدق .خواند خواهد کاذب و جعلی را دیگر ادیان و حقیقت را خود دین مومنی، هر صورت این در. دارند وجود ایمان هزاران

.ندارد وجود مدعا کردن مدلل جز اي چاره پس است،) استداللی( عقلی عقاید اصول اگر و است شیعیان عقاید اصول از یکی امامت اگر

نکردند؟ باور را او مرگ کردند، می تلقی موعود مهدي و امام را اسماعیل که آنان چرا که کنند می تعجب امامی 12 شیعیان

دانند؟ می فرزند داراي را او افراد ینا نبود، حامله هم کنیزانش از یک هیچ و نداشت فرزندي عسگري امام وقتی چرا که کنند می تعجب هم امامی 12 غیرشیعیان

و ارث سر بر نزاع دلیل به دوم، مورد در. شد سپرده خاك به وقت مقامات رسمی تایید با اسماعیل اول، مورد در. شد انکار خارجی موثق شواهد مورد، دو هر در دو مدت طول در نه و شد یافت پیش از فرزندي نه اما گرفت، صورت سیاريب وجوي جست وقت، مقامات دستور به یازدهم، امام خواهر و برادر و مادر میان میراث .آورد دنیا به فرزندي عسگري امام کنیزان از یک هیچ نظارت، سال

خود که گونه آن را واقعیت مومنان، و گردد می بسته معارض هاي واقعیت روي به ها چشم است، کار در دینی باورهاي پاي وقتی که دهد می نشان واقعیت این .«سازند می« خواهند، می

تا دهد می دستور المقتدر، عباسی، خلیفه. است موعود مهدي همان یعنی عسگري، محمدبن که کند می ادعا شخصی صغري غیبت دوران در که است نوشته طبري نداشته فرزندي عسکري حسن امام گویند می و خوانده ابکذ را او آمده گرد بزرگان تمامی. شود مشخص مسأله این تکلیف تا گردند جمع شیعیان شیوخ و بزرگان .کنند می تعزیر را او مردم حضور در ماه یک حدود و زندانی را مدعی خلیفه، دستور به. است

و افراد سوي از ریختا طول در که اي»مصادیق« و موعود مهدي دینی »مفهوم« میان باید. است مهم بسیار تفکیک، یک به خواننده توجه جلب بخش، این پایان در .شد قائل تمایز اند، شده معرفی موعود مهدي عنوان به مختلف فرق

و مسیحیان ي وعده به چشمی گوشه خصوص، این در امامی 12 شیعیان. کند می معرفی ادیان ي همه موعود مهدي حقیقی مصداق را خود کاندیداي اي، فرقه هر خواهد نماز او سر پشت و آمد خواهد ما زمان امام با مسیح که اند شده مدعی درآورند، آنان دست از را دهنده نجات وعودم بیرق که این براي و اند داشته هم یهودیان .گذارد

بود هدنخوا جدید پیامبر آمدن به نیازي دیگر«: گفت و کرد گوشزد را نکته همین میهمانانش به تهران در جدید دنیاي در دین کنفرانس در اخیراً خاتمی محمد سید است) عج( مهدي حضرت ظهور انتظار در نیز مسلمان و است معتقد) ع( مسیح عیسی حضرت مجدد ظهور به مسیحیت که چنان هست، آخرالزمان در ظهوري اگر و «.33است آدمی واالي شأن درخور و خواسته خداوند که است اي گونه به دین تحقق براي بلکه جدید، دین بیان و ارائه براي نه آمد، خواهد نیز مسیح او همراه که

به شما مسیح که گوید می ها آن به خاتمی حال. کنند اثبات را عیسی تاریخی وجود تاریخی، مستقل شواهد با اند نتوانسته تاکنون مسیحیان. است دلیل بال ادعا این .بدارد عرضه را) یازدهم امام فرزند وجود( مدعا این صدق دالیل باید اول که است کرده فراموش او ولی. کرد خواهد ظهور ما یازدهم امام فرزند همراه

سیر و شد خواهد پیروز ظلم بر عدل نهایت در که باشد داشته ایمان و باشد موعودگرا ولی کند، انکار را امامی دوازده شیعیان موعود مهدي وجود فردي است ممکن .بود هدخوا عدالت بسط و اخالقی فضایل سوي به آدمیان جمیع حرکت

:ها پاورقی

210 -211 ص ،2535 تهران، دانشگاه انتشارات مجیدي، فریبرز ترجمه اوتوپیا، و ایدئولوژي مانهایم، کارل -1

.217 ص پیشین، -2

.40 ص ،1353 تهران، ایران، فرهنگ بنیاد انتشارات مشکور، جواد محمد دکتر خامه به نوبختی، الشیعه فرق ترجمه -3

.47 ص پیشین، -4

.48 ص پیشین، -5

.50 -51 صص پیشین، -6

.55 ص پیشین، -7

.57 ص پیشین، -8

.60 ص پیشین، -9

.94 ص پیشین، -10

Page 15: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

.100 ص پیشین، -11

.101 ص پیشین، -12

مسکر شراب ماعیلاس آن از بعد و کرد اسماعیل خود پسر بر نص او و است جعفر معصوم امام گفتند شیعه«: نویسد می خصوص دراین جوینی ملک عطا -13 .خورد می

که که است دیگر نقلی و است آمده ظاهر او صورت در که است شیطانی است، من فرزند نه اسماعیل گفت که او از است روایت و کرد انکار فعل آن بر صادق جعفر :فرمود

و شدند جدا روافض از و بستند اسماعیل به را خود بودند کرده نقل روافض به کسانیان از که مذکور قوم. کرد نص موسی دیگر، پسر بر ،»اسماعیل امر فی بداهللا». باشد حق کند و فرماید آنچه خود امام و نباشد، معاقب کند تغافلی ظاهر به اگر بدانست شریعت باطن که هر و نیست روا خدا بر بدا و است، اول نص اصل گفتند

...نهادند نام اسماعیلی را شانای نیست، نقصانی و خللی خوردن شراب آن از را اسماعیل

و معارف از انبوه جمعی با بود آنجا حاکم عباسی خلفاي قبل از که را مدینه والی عنه اهللا رضی صادق جعفر. کرد وفات 145 سنه در صادق جعفر از پیش اسماعیل با بودند آورده شهر به مردمان هاي دوش بر بود کرده وفات آنجا و ستا شهر فرسنگی چهار بر که عریض دیه از که آن از بعد را اسماعیل و کرد حاضر مدینه مشایخ «.کرد دفن بقیح به را او و جماعت آن خطوط به موشح او وفات بر بست محضري و نموده ایشان

.(145 -146 صص سه، جلد جوینی، جهانگشاي تاریخ)

.107 ص پیشین، نوبختی، الشیعه فرق ترجمه -14

.118 ص پیشین، -15

.119 ص پیشین، -16

.138 ص پیشین، -17

.139 ص پیشین، -18

.140 -141 صص پیشین، -19

.142 -145 صص پیشین، -20

.146 ص پیشین، -21

.146 ص پیشین، -22

.147 -148 صص پیشین، -23

.148 ص پیشین -24

.149 ص ، پیشین پیشین -25

.149 - 150 پیشین،صص -26

.152 -154 صص پیشین، -27

.156 ص ن،پیشی -28

.481 ص االسالمی، النشر موسسه قم، غفاري، اکبر علی تصحیح النعمه، تمام و الدین کمال صدوق، علی محمدبن -29

.471 ص دوم، ج اللجاج، اهل علی االحتجاج طبرسی، علی احمدبن -30

.388 ص ،1979 بیروت، اعلمی، موسسه حلی، عالمه به مشهور حسن الدین جمال شرح االعتقاد، تجرید شرح فی المراد کشف طوسی، نصیر خواجه -31

.431 ص اول، ج الکافی، -32

خاتمی محمد سایت به شود رجوع -33

Page 16: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

)3( آید؟ می فقها کار چه به زمان امام دولت نقد دین، نقد

گنجی اکبر

.است دموکراسی از بخشی دیگري، به احترام. کند اهانت آنان باورهاي یا دممر به نیست مجاز کس هیچ. دارند باور زمان امام به مومنانه و صادقانه افراد، از بسیاري

دین، نام به تا بود هوش به باید شد، تبدیل بهادار اوراق به داري دین و بود درمیان منافع پاي هرجا. شد قائل تمایز مردم و سیاسی داران زمام بین باید جهت این از .نگردد حاکم »دینی استبداد«

.است روشن ،»محمدي قرآن« مقاالت ي نویسنده به ایران بر حاکم روحانیون زنی اتهام و پرخاشگري دالیل صوصخ دراین

وي امر تحت روحانیت و فقیه ولی داري زمام باشد، نداشته وجود شیعیان امام دوازدهمین اگر بنابراین. است زمان امام برحق جانشین فقیه ولی که کنند می ادعا ها آن .بود خواهد پایه بی و بالدلیل فقها مامت نیز و

زمان امام به اسالمی جمهوري داران زمام مبرم نیاز علت ،»محمدي قرآن« مدعاي نقد ضمن اي مصاحبه در موازي، اطالعات مسئولین از طائب، مهدي االسالم حجت .است کرده آشکار را

اصلی جایگاه به قرآن معصوم، امام حضور با... برسند اصل به تا پرداختند می جزییات انکار به باید بتداا جهانی استکبار دستورات اجراي براي افراد این«: گوید می وي جداست، والیت ثقل از که دلیل این به اما دارد، وجود قرآن اگرچه فعلی شرایط در. ندارد کارآیی هم قرآن دیگر شد، انکار امام وقتی اما شود می بازگردانده خود

.ردندا حاکمیت

به او از که است انقالب رهبر ما امروز امید نقطه بزنند، را شیعه امید نقطه باید دهند، شکست را اسالمی انقالب بخواهند اگر مزدورانش همراه به جهانی استکبار این. کند ساقط اعتبار از خود پوج خیال به را زمان ماما تا است الزم بیندازد، کار از را زمان امام نایب بخواهد کسی اگر و کنیم می تبعیت زمان امام عام نایب عنوان نظر از غایب امام آن به اعتبارش خیمه این علم و بزنند است خیمه علمدار که را موجود رهبر خواهند می بلکه ندارند، کاري زمان امام خود با اکنون حقیقت در افراد «.1است

دارد حکومت و والیت قضا، مرجعیت، و است حقوقی شخصیت داراي است، زمان امام نایب و الشرایط جامع فقیه که آنجا از رهبر«: گوید می هم آملی جوادي اهللا آیت «.2است کرده حاکم را عدالت و فقاهت یعنی حقوقی شخصیت حکومت، امر در سبحان خداي حقیقت، در و

هاي چاه بر روز هر »جهان مسلمین امر ولی« که نیست جهت بی. آید می مریدانش و) سلطانی نظام( فقیه مطلقه والیت تحکیم و تثبیت کار به فقط زمان امام پس که کند می هایی مکان چنان گسترش خرج کند، جامعه از فقرزدایی و شان مشکالت رفع صرف آنکه بجاي را فقیر مردم المال بیت تومان میلیاردها و افزاید می جمکران .دانند یم اساس بی را آن هم بزرگ روحانیون حتی

مظلوم مردم رنج و درد افزایش و تراشی دشمن براي آن از تا است، فقیه ولی دست در زمان امام جانشینی کاذب و اساس بی ادعاي علت به نفت درآمد دالر میلیاردها ها، اعدام برابر در ایستادن( مخالفان حقوق از دفاع و طلبی عدالت و خواهی آزادي دلیل به را،) منتظري اهللا آیت( زمانه فقهاي افقه و اعلم و کند استفاده ایران

.کند زندانی اش بیت در ،...)و ها زندان ها، شکنجه

تحت هاي ارگان مجوز با کنند می انکار را دینی باورهاي دیگر و خدا که هایی کتاب خوشبختانه و شود می تحمل خداناباوري ایران در که نیستند آن شاهد همگان آیا .تازند می او بر همگان باره یک کند، درخواست را زمان امام وجود مدعاي صدق دالیل کسی اگر اما شوند، می منتشر یهفق ولی امر

،3بایستند او درمقابل باید طلبان اصالح و شود برخورد گنجی با باید است، ایران »ملی امنیت برخالف« پرسش این که شود می مدعی مسلح نیروهاي کل ستاد معاون خواستار و خوانده »ملحدانه« را دلیل درخواست هست، هم قم علمیه حوزه مدرسین جامعه عضو و رهبري خبرگان مجلس رئیسه هیأت عضو که تهران، جمعه امام

:است شده نویسنده با مرزبندي

را فریادها باالترین باید معتقدم. هستند طلبی اصالح یانجر در که است متدینینی با سخن روي... گیرد نمی بایسته موضع وي آشکار هاي اهانت مقابل در امروز چرا» محکوم شدت به را اظهارات این و بگیرند موضع که است این سخن اکنون... اند داشته گذشته در که است کوتاهی جبران این و باشند داشته هتاك عنصر این علیه ... .شود می محسوب سنت اهل و شیعه اعتقادات ستوارا مبانی از که است) ع( زمان امام از سخن اینجا در که زیرا کنند

دینی بی جریان و سکوالریزم جریان با را خود مرز زودتر هرچه جریان این کاش اي... است طلبی اصالح جریان متدینین به دلسوزانه نصیحتی درحقیقت پیشنهاد این «.4کرد می مشخص ستیزي دین و

Page 17: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

.کردند اجابت را درخواست این و کردند عمل خود سیاسی ي وظیفه به سرعت به گرفتند، می را پیام این باید که آنان

دلیل طلب کرد، منتشر ملی اعتماد ي روزنامه اول صفحه در که اي مقاله در جمهوري، ریاست دوران در خاتمی محمد سید دفتر رئیس ابطحی، محمدعلی سید -1 .ندارد ربطی طلبان اصالح به گنجی نادرست کار: گفت و خواند نادرست و اشتباه را زمان امام وجود ي درباره

هاي حرف« را زمان امام وجود ي درباره دلیل طلب کند، می و کرد می قلمداد خواه آزادي را خود و »من مخالف بر درود« داد می سر شعار که کسی آن سپس، -2 .خواند »اساس بی و ربط بی

کرد؟ خواهید چه واقعی مخالفان با شما است، نادرست و اساس بی بط،ر بی شیعه، مسلمان یک سوي از دلیل طلب اگر

اوج در« وي که است آن براي کنید می هرچه که گویید می تمام صراحت به و خوانید می »انقالب فرزانه و معظم رهبر« را او دائماً که زمان، امام جانشین فقیه ولی در کامالً را شما تا و کرد خواهد طلب شما از ها این از بیش او. کرد نخواهد اکتفا نشستن، درمقابلش بسته تدس و »ها غیرخودي« با مرزبندي به فقط ،»باشد عزت .شد نخواهد سیراب اش گیري انتقام عطش نکند، آبرو بی مردم پیش

:گوید می جواب در خاتمی. دارد منافات طلبی اصالح با مهدویت است، گفته مقاله یک طی گنجی اکبر: گوید می خاتمی محمد سید به خبرنگاري

ترین بزرگ. کنند می منتسب طلبی اصالح تفکر به را آن است داشته ادعایی هم روزگاري و روز یک و زند می حرفی موضوعی هر در هرکس که است جالب واقعا» .بودند بزرگ طلبان اصالح جمله از هم مطهري اهللا آیت و نایینی عالمه. است) ره(خمینی امام طلب اصالح متفکر

برداشت گونه این چیز همه از باشد، هیاهو و استفاده سوء شد بنا وقتی. مهدویت و انتظار مساله جمله از است، دینی مفاهیم درست بیان اتفاقا طلبی اصالح از ما مراد .شود می

از مختلف، افراد درباره اساسی بی هاي حرف هم قبال زنند می ربط بی هاي حرف) عج( زمان امام ي درباره امروز که افرادي از بسیاري و شود می زده همیشه ها حرف این «.5است نادرستی کار هم، به مسائل دادن ارتباط و کردن شانتاژ ها، دادن نسبت این. اند زده من خود جمله

آن از تر مهم بسیار را اقدام این او. است طلبی الحاص انواع دیگر با مرزبندي و خود مقبول طلبی اصالح حدود تعیین درحال که است چندي خاتمی، محمد سید .نمایند ارائه مردم به نظام در اصالحات و سیاسی تحول برد پیش براي مدونی ي برنامه طلبان اصالح که داند می

.«ندارند انقالب و امام با نسبتی هیچ« که است طلبان اصالح درون به »نفوذي عوامل« نفوذ امر، این دلیل

که است خاتمی محمد سید نوبت اینک هستند، و بودند »ها نفوذي« شکار دنبال به کیهان، روزنامه یعنی انش،»تیرانداز تک« و فقیه ولی ها سال کهآن از پس .کند معرفی را طلبان اصالح طیف درون به هاي نفوذي

:گوید می وي

و شرایط به توجه با و امام هاي اندیشه انقالب، متن از معتقدم که است طلبی اصالح تفکر و جریان از روشنی بندي جمع ارائه برنامه، ارائه از تر مهم من نظر به» .است گرفته قرار تأیید مورد عمالً و شده گذاشته مردم رأي به هم دوبار و شده مطرح ما جامعه امروز نیازهاي

بندي جمع این جریان در البته. بپردارند فعالیت به و یافته انسجام واحدي محور لحو مبانی این به معتقد نیروهاي ي همه که کرد خواهد کمک بندي جمع این ارائه و دین با که هایی اندیشه و ها گرایش و – ندارند انقالب و امام با نسبتی هیچ که – نفوذي عوامل گرایی، واپس تحجر، مقابل در را خود مرزهاي و حدود ناگزیریم .کنیم مشخص اند تعارض در ملی مصالح

«.6بینم می الزم را آن مجدد و روشن بیان و تدوین مقطع این در اما ام، کرده بیان هایم گفته و ها نوشته در بارها را مبانی این خود ي نوبه به اگرچه

.رساند می همگان اطالع به و تعریف را طلبی اصالح تحقیق، و تالش سال چند از پس خاتمی

:است زیر شرح به یخاتم طلبی اصالح هاي ویژگی ترین مهم

«.است خمینی امام طلب اصالح متفکر ترین بزرگ«: وي ي گفته به -1-2

میل تابع( دولت تابع دین نظریه، این در همچنین. دارد نامحدودي قدرت فقیه ولی نظریه، این مطابق. است فقیه مطلقه والیت ي نظریه تئوریسین خمینی، آقاي حکومت، که نوشت تمام صراحت به وي. کند تعطیل هم را اسالم اولیه احکام کلیه تواند می و است پیامبر اختیارات داراي قیهف ولی گفت می او. شود می) فقیه ولی

.دارد تقدم اسالم اولیه احکام ي برکلیه

:گفت می خمینی آقاي

و نماز حتی فرعیه احکام تمام بر مقدم و است، اسالم اولیه احکام زا یکی... حکومت... دارد تقدم الهیه شرعیه احکام جمیع بر... مطلقه والیت معناي به حکومت» .کند رد صاحبش به را منزل وپول کند خراب است خیابان مسیر در که را منزلی یا مسجد تواند می] سلطان[ حاکم. است حج و روزه

Page 18: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

تواند می حکومت. کند خراب نشود، تخریب بدون رفع که ورتیدرص باشد، ضرار که ومسجدي کند تعطیل لزوم موقع در را مساجد تواند می] سلطان[ حاکم .کند لغو جانبه یک باشد، اسالم و کشور مصالح مخالف قرارداد آن که موقعی در است، بسته مردم با خود که را شرعی قراردادهاي

.کند جلوگیري است چنین که مادامی آن زا است، اسالم مصالح مخالف آن جریان که است غیرعبادي یا و عبادي چه را، امري هر تواند می و

است، شایع که است شده گفته آنچه... کند جلوگیري موقتا دانست اسالمی کشور صالح مخالف که مواقعی در است، الهی مهم فرایض از که حج، از تواند می حکومت هم آن از باالتر و. است حکومت ازاختیارات این باشد، چنین فرضا که کنم می عرض صریحا رفت، خواهد بین از اختیارات آن با را آنها امثال و مضاربه و مزارعه «.7کنم نمی مزاحمت که است، مسائلی

. است حکومت اختیارات از این نیست، مهم برود، بین از هم) غیرعبادي و عبادي( اسالم ي اولیه احکام کل اختیارات، این با اگر گوید می صراحت به خمینی آقاي .کند می خودداري آنها گفتن از که »است مسائلی هم این از وباالتر«

.کند تعطیل را اسالم تمام تواند می که قدرتی قدرت، فداي اسالم یعنی داري، دین نوع این

نکرد؟ صادر را سیاسی زندانی هزار چند عام قتل فرمان 1367 تابستان در مبنا برهمین خمینی آقاي مگر

به آن اسناد که جنایتی. دارد اطالع تاریخی جنایت آن از دیگران از بیش بود، جنگ تبلیغات مسئول و اسالمی ارشاد و فرهنگ روزی زمان آن در که خاتمی آقاي .8شد منتشر منتظري اهللا آیت وسیله

دولت بود، مطلقه دولت پرداز نظریه وا. ندارد بشر وحقوق آزادي دموکراسی، با نسبتی باشد،هیچ مصداقش بهترین و پرداز نظریه خمینی آقاي که اي طلبی اصالح .«کند لغو جانبه یک« طور به را »است بسته مردم با خود که را قراردادهایی تمام« توانست می و شد می او تابع چیز همه و دین که اي مطلقه

«.9است پذیر امکان دین طریق از فقط و فقط توسعه و پیشرفت مدنی، ي جامعه ساالري، مردم تحقق که است این معتقدیم بدان ما که اصالحاتی«: گوید می -2-2

باشد؟ دین طریق از »فقط و فقط« ایران، در که است بوده دین طریق از توسعه و مدنی ي جامعه دموکراسی، تحقق بشري ي تجربه کدام در

.است درست هم تازه مدعاي این بود، درست »النبی مدینۀ« هب »مدنی ي جامعه« فروکاستن اگر. هستند اي عدیده بسیار دالیل و علل معلول ها پدیده گونه این

جوامعی، چنین در. شد نخواهد محقق دموکراسی دولت، نهاد از دین نهاد تمایز بدون است، کار سر بر آن در دینی دولت که جوامعی در که است این درست سخن .است دموکراسی به گذار معرفتی ساحت بخش ترین مهم نقد، این و است، دولت نقد عین دین، اصالح و نقد

طلبی اصالح شاخص خاتمی -3-2

از ابتدا اینها که کنند منتسب اصالحات به و من به را نظام و دین درخصوص افراد از برخی نادرست اظهارات کنند می تالش درحالی مخالف هاي رسانه«: گوید می او «.10نظام و اساسی ونقان و دین از بعدي مرحله در و کردند عبور اصالحات و من

.کند می متهم طلبی اصالح از عبور به را باشند داشته طلبی اصالح از دیگري درك که را کسانی و کاهد، می فرو خود شخص به را طلبی اصالح خاتمی،

ساالري مردم تکثرگرایی، مدنی، ي جامعه طلبی، حاصال از او، از قبل ها سال شوند، می متهم طلبی اصالح از عبور به خاتمی توسط که ها همان که است آن حقیقت اما .طلبی اصالح از عبور یعنی من از عبور: گوید می افراد همان به اینک و کرد استفاده مستقیم طور به افراد این نظرات از او. اند گفته سخن وغیره

داري دین معیار و مالك خاتمی، -4-2

از ابتدا اینها که کنند منتسب اصالحات به و من به را نظام و دین درخصوص افراد از برخی نادرست اظهارات کنند می تالش درحالی مخالف هاي رسانه«: گوید می او «.نظام و اساسی قانون و دین از بعدي، ي مرحله در و کردند عبور اصالحات و من

فقط و فقط این اما. کنند می متهم دینی بی به را مخالفان ایران، بر حاکم نگرا سرکوب و اقتدارگرایان. است مهم بسیار داري، دین معیار عنوان به خود کردن معرفی .اند کرده عبور هم دین از اند، کرده عبور من شخص از که آنان که است شده مدعی که است خاتمی

حقوق و خواهی دموکراسی خواهی، آزادي ادعاي با دین، از رعبو به خود مخالفان کردن متهم در اقتدارگرایان و بازجویان از گرفتن سبقت و ها شیوه این از استفاده آیا است؟ سازگار بشر

اند؟ کرده عبور هم دین از اند، کرده عبور او از که طلبانی اصالح که کند اثبات آخرت در تواند می خاتمی آیا

.است گرفته پیشی اقتدارگرایان تمام زا دارند، مسلمانی از دیگري درك که کسانی دینی بی به کردن متهم در خاتمی که است آن انصاف

من از هرکس که اند نگفته تاکنون...) و مرتضوي سعید پورمحمدي، مصطفی اي، اژه محسنی نژاد، احمدي اي، خامنه( اقتدارگرایان از کدام هیچ که است این حداقل است؟ کرده عبور هم دین از کند، عبور

.است نپذیرفته کاستی هرگز او معنوي تعهدات و دینی هاي دغدغه که ،کند می دین از عبور به متهم را فردي خاتمی،

.است ورزي دین ادب و مروت خالف کاري داند، می متعهد عبادي مناسک و آداب به شورمندانه را خود که کسی به دینی بی اتهام

Page 19: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

.شود دنیایی هاي جویی فعتمن یا سیاسی هاي اندیشی مصلحت ي بازیچه که است آن از خطیرتر بسی دین، کار من نظر از

کرد، سیراب کاري مالحظه و انقیاد جبن، آب با توان می را ایمان درخت که پندارند می که آنان. گذرد می اخالقی و فکري شجاعت و آزادگی مسیر از بالنده ایمان .نشانند می زار شوره در را ایمان درخت درواقع

.نکنید ستانی جرأت اند، طریق این مرد که سانیک از باري، ندارید، دلیرانه ایمان جرأت اگر

:که کنند زمزمه خود با طاعنان، طعن برابر در خود، مسلمانی حرمت از دفاع در باید همچنان آزاداندیش، مسلمانان ما، روزگار در گویی

نبود آسان و گزاف منی چو کفر

نبود ایمان من ایمان از تر محکم

کافر آنهم و یکی من چو دهر در

نبود مسلمان یک دهر همه در سپ

دینی، بی به دیگران کردن متهم با ندارد حق وي اما بخواند، غلط و نادرست را دیگران سخنان دارد حق او باشد، داشته مرزبندي گروهی و فرد هر با دارد حق خاتمی .برد سوال زیر را آنان مسلمانی و کند سازي پرونده ها آن براي

.خاتمی در ماندن نه است،... و اشتیاق و احتیاج کرشمه، و ناز ربایی، دل وجودي، تعلق ایمان،

.نیست دفاع قابل رویکردي وجه هیچ به خاتمی، شخص به داري دین فروکاستن بدتر، آن از و ناشده، اثبات متافیزیکی باورهاي اي پاره به دین تحویل

تبدیل بانکی چک و سفته به را دین درواقع. کرد »فروشی دین« باید قدرت، به رسیدن براي و. است شده تبدیل ثروت و قدرت به یابی دست ابزار به دین، ما، کشور در .اند کرده

و) ها لیبرالیسم( لیبرالیسم و) ها مارکسیسم( مارکسیسم انحاي و انواع که طور همان و هستند »ماهیت« و »ذات« فاقد ها، ایدئولوژي و ها آیین که نکته این فهم .دارد وجود هم اسالم و مسیحیت انحاي و انواع دارد، وجود) ها فمینیسم( فمینیسم

.کند می ایجاد آدمی در رواداري نوعی بلکه، شود، می منتهی »دیگري« از بهتري درك به تنها نه مکاتب این

.نیست مسلمانی و داري دین رگارپ ي نقطه کس هیچ درواقع. گیرد برمی در را عمل، و فهم تفاوت با پیروان، از وسیع طیف یک آیینی هر

.آورد زبان بر را ادعاهایی چنین تا باشد داشته »اسالم« و »خود« از اي تلقی چه باید آدمی

.کند می برمال را آدمیان نارواداري و رواداري که است اي وادي بهترین ایدئولوژي، و آیین دین، قلمرو

ارزش گنجی اظهارنظرهاي«: است گفته زمان، امام ي درباره »محمدي قرآن« در شده مطرح هاي پرسش درخصوص اسالمی انقالب مجاهدین سازمان کل دبیر -3 «.11ندارد کردن بحث

مجاهدین سازمان. هستند دادن پاسخ ارزش واجد ها پرسش آن که کرد احساس سازمان، مرکزي شوراي عضو و گو سخن اظهارنظر، این از روز چند گذشت از پس اما را گر پرسش تکلیف تازه، سخنانی بیان با باید سازمان گوي سخن لذا است، نکرده تحقیر را گر پرسش کافی حد به اش دبیرکل که کرد می احساس میاسال انقالب .کند یکسره

:گوید می او

یا و عالم یک ویژه اي دغدغه که وشنفکرانهر اي دغدغه نه که را مطالب برخی] ملکیان مصطفی و شبستري مجتهد محمد سروش، عبدالکریم یعنی[ ما بزرگان وقتی» مشکل نیز آیات ترجمه فهم در حتی و ندارند نیز را قرآنی آیات ساده ي ترجمه توانایی که صالحیت فاقد افراد برخی براي کنند، می مطرح چنین این است فیلسوف «.12کنند آلود گل آب و بپاشند حقیقت چشم به خاك خود فضل اظهار با تا شود می فراهم زمینه دارند،

:است کرده تلقی »جالب« را نظر این سازمان سایت و دهد می جلوه استدالل فاقد را ملکیان و شبستري سروش، آراي سازمان، گوي سخن

از شود می دین باورهاي به که نقدهاي از بسیاري: گفت و کرد اشاره جالبی نکته به ادامه در است، اسالمی هاي اندیشه درخصوص مطالعاتش که دانشگاه استاد این» «.شود می مواجه استقبال با مساعد روانی – سیاسی فضاي وجود دلیل به جامعه سوي از نقدها این پذیرش ولی نیستند، برخوردار قوي استحکام و ها استدال

.هستند مخالفان حقوق و بیان آزادي از دفاع مدعی که است کسانی مواضع اینها

.دریابند را اینان تحمل حد هم دیگران تا کنند می برخورد او با چنین این کند، می مطرح هایی پرسش شیعه، و مسلمان فردي وقتی

»آب ي کننده آلود گل« ،»پاش حقیقت چشم بر خاك« ،»فضل اظهار« مشتاق ،»خودنما« ،»نفهم« ،»سواد بی« کند، بیان دگراندیشانه سخنی کسی آنکه محض به .دارد دنبال به هایی هزینه چه دین قلمرو در فکر استقالل و گري پرسش که بدانند همه ات شود می معرفی... و

.کرد رعایت را وگو گفت آداب باید یا و کرد شرکت علمی وگوي گفت در نباید یا: است این مسأله

Page 20: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

.دهد نشان سواد بی و تحقیر را دیگران د،خو نظر ي عرضه بجاي آنکه نه کند، عرضه عمومی فضاي در مستدل طور به را خود نظر است مجاز هرکس

ماند؟ خواهد باقی آن از چیز چه شود، تبدیل تخفیف و تحقیر بداخالقی، ابزار به اگر باشد، معنویت و اخالق ي پشتوانه »باید« که دین

است؟ دینی دگراندیشان و گران پرسش نابودي و طرد و نفی ن،دی از دفاع راه تنها آیا باشد، دین از دفاع انگیزه به فقط و فقط سخنان، گونه این بیان آنکه فرض به

»دیگري« با غیراخالقی هاي شیوه به شوند، می مواجه دین قلمرو در پرسش و نقد با آنکه محض به اما زنند، می دم پاکی و معنویت و اخالق از حد از بیش مومنان .کنند بدر میدان از را او تا شوند می روبرو

.کنیم می واگذار دیگر مجالی به را غیردموکراتیک و غیراخالقی رویکرد این نقد

رایج اعتقادات نقد«: است پرسیده ،»نیست ایران ي جامعه اصلی مسأله« زمان امام ي درباره پرسش اینکه بر تأکید با اسالمی انقالب مجاهدین سازمان گوي سخن «13است؟ مسأله این حل گرو در مشکل کدام و ماست ي جامعه ي مسأله کدام به ناظر وحی، ي مسأله و زمان امام ي درباره

:است روشن پاسخ

:که ها پرسش این. است شرك به ي آغشته آدمیان ي همه ایمان. است خرافات از خود ایمان پاالیش درصدد دائماً واقعی مومن: یکم

چیست؟ داري دین

دارد؟ معنایی چه زیستن مومنانه

کهن؟ متافیزیکی نامدلل باورهاي به اعتقاد یا است، داري دین گوهر زیستن، اخالقی و داشتن وجودي هاي دغدغه آیا

.کند نمی شوخی دین با داري دین هیچ. باشند نداشته سیاست قلمرو در نقشی هیچ اگر حتی اند، اساسی و مهم سیاست، به شان ربط از مستقل سواالت، این

چشمه کردن آلود گل و خودنمایی بستر بر سوزانند، می را او وجود تمام که اندیشه، تنها نه گیرند، می بر در را آدمی وجود کل که هایی پرسش دیگر عبارت به .رویند نمی

.است دینی روشنفکران خصوص به و مومنان، ي همه ي وظیفه دین، از) عقلی -اخالقی( پذیر دل تصویري ي ارائه: دوم

امام برحق جانشین را خود ،)فقیه ي مطلقه والیت( حاکم دینی استنبداد آیا باشد، متفکران اصلی ي وظیفه معه،جا مشکالت رفع و مسائل حل که کنیم فرض: سوم کند؟ نمی معرفی زمان

توجیه را کشور و جامعه مردم، بر خود ي سلطه است، شده ساخته »زمان امام مقدس وجود« حول که شماري بی خرافات براساس که است این از غیر مگر آیا کنند؟ می

.بود خواهد شماري بی مشکالت رافع و مسائل حالل آن، بخش مشروعیت هاي ریشه نقد ناگزیر، ماست، جامعه اصلی مشکل و مسأله »دینی ي خودکامه حکومت« اگر

و دموکراسی مدافعان ،)دولت نهاد از دین دنها جدایی( بود نگردیده دولت قلمرو وارد دین اگر. است دولت نقد همانا دین، نقد است، حاکم دینی نظام که جوامعی در از است، کرده »کردن حکومت« ابزار و وسیله را دین که روحانیت تر، دقیق تعبیر به یا است حکومت مدعی که دینی اما. نداشتند دین با چندانی کار آزادي، و عدالت .شود نقد باید هم منظر این

مفاسدشان« که است خوانده »موقتی« و »خشن« ،»موهن« را بشر حقوق و دموکراسی با معارض قرآنی احکام تمام هک رانده پیش آنجا تا را کدیور محسن منظر این .است »شان مصالح از بیش

.دارد بنیادین تعارض بشر حقوق و دموکراسی با زمان، امام از امامیه تصور و تصویر

جانشین فقیه ولی که بگوید کسی اگر حال. است زمان امام سوي از جانشینی دلیل به فقیه ولی مشروعیت و است زمان امام جانشین حق حکومت، که تصور این یعنی .بود نخواهد فقیه ولی به نیازي دیگر و شد خواهد مبنا بی فقیه والیت ي نظریه صورت آن در دارد، دیگري دالیل اش زعامت مشروعیت و نیست زمان امام

دخالت آن در و ندارند کاري سیاسی قلمرو به فرشتگان و اجنه. دارد تفاوت زمان امام وجود به باور با آنها باور این اما .دارند باور هم فرشتگان و جن به مردم .کند می دخالت آن در و دارد کار سیاسی قلمرو به زمان امام اما کنند، نمی

.است دین کردن »عادالنه -اخالقی -یعقالن« ،)مذهبی روشنفکري دینی، روشنفکري( دینی نواندیشی اصلی ي پروژه: چهارم

تکلیف تعیین دینی روشنفکران براي بیرون از تواند نمی کس هیچ. بود پایبند پروژه این منطقی لوازم به باید. کشاند می اصلی هاي حوزه به را آنان پروژه، این مقتضیات .نیستند هایی حوزه چه به ودور به مجاز و هستند هایی حوزه چه به ورود مجازبه بگوید ها آن به و کرده

مطهري و الهوري اقبال سخنان به اما کنند، می معرفی دینی روشنفکري عنوان به را شریعتی و بازرگان مطهري، طالقانی، عبده، نائینی، اسدآبادي، الدین سیدجمال .14ندارند توجهی

Page 21: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

اما است، ایستاده و ایستد می دین از فاشیستی و سلطانی قرائت و فقیه ولی مقابل در که تاس آن اولی: کرد تفکیک دیگر یک از باید را دینی نواندیشی نوع دو: پنجم .است سلطان دربار ي ساخته نواندیشی، نوع این. است »سلطانی دینی نواندیشی« دومی،

با آنکه جاي به یعنی. کند می برخورد دگراندیشان با سلطان ي شیوه به بیند، می استدالل از ناتوان را خود وقتی است، سلطانی دینی نواندیشی مرکز که انتخاب سایت :است گفته گنجی نویسد می دارد، وجود زمان امام دهد نشان برهان ي اقامه

«.است شده ساخته مختلف، گفتمان چند ترکیب از ها، مسلمان ي وسیله به بعدها که است متنی قرآن،»

.است محض کذب مدعا این که دانند می اند کرده تعقیب را »محمدي قرآن« مقاالت سلسله که آنان

براي) تجربی - عقلی( بشري راه هیچ نویسنده، نظر به اما. دارد وجود قرآن بودن پیامبر سخن اثبات »امکان« فقط که است گفته بارها صراحت به »محمدي قرآن» .ندارد وجود قرآن بودن اهللا کالم مدعاي صدق اثبات

.است شده جاري پیامبر زبان بر قرآن آیات یعنی است، قرآن بودن پیامبر سخن داد، نسبت »محمدي قرآن« به انتو می که ادعایی حداکثر

کجا؟ سلطان صدیق پیروان هاي پردازي دروغ و کجا این

برخی و سروش دکتر کامل هماهنگی با ما نگارخبر هاي بنابرشنیده که ها یادداشت این ،»انتخاب« خبرگزاري گزارش به«: نویسد می کیهان روزنامه از تقلید با انتخاب کرده مطرح را زمان امام وجود رد در دالیلی همچنین و قرآن بودن الهی به مربوط مباحث دیگر بار شود، می نگارش سروش، شخص توسط گاهاً و نزدیکانش

«.15است

این بر متکی و وابسته آنان ممات و حیات که چرا تابند، برنمی را زمان امام وجود بر دلیل طلب اما برتابند، را دین اصلی باورهاي نقد شاید ایران، بر حاکم داران زمام .است بالدلیل باور

همه زمان امام ست مدعی که اند شده خود از تر زرنگ جمهوري رئیس گرفتار اینک اند، گرفته اسارت به را ایران مردم باور، این بر اتکا با که ایران بر حاکم روحانیون .گذارد نمی تنها را او هم ملل سازمان عمومی مجمع در حتی و اوست، همراه اج

با مستقیم ارتباط مدعی که شد خواهد پیدا هم شمایی از تر زرنگ باشد، ها آن کشاندن زنجیر به و حکمرانی براي مردم »مقدس باورهاي« از استفاده سوء بر قرار اگر .شد خواهد موعود مهدي ي وسیله به نهم دولت مستقیم مدیریت و زمان امام

انتخاب زمان امام هم را گو دروغ و جاعل وزیر و کند می مدیریت زمان امام هم را اطالعات وزارت و سپاه انفرادي هاي سلول حتماً بگویند، درست مدعیان این اگر .بود کرده

نباید بداند، صالح او که کسانی و فقیه ولی جز کس هیچ: است روشن مسأله. است زمان امام با ارتباط مدعیان شکار حال در امروز اسالمی، جمهوري اطالعات وزرات .شوند زمان امام با ارتباط مدعی

اناین نظر از کند، ارائه خود صدق بر او که دلیلی و نشان هر. کرد خواهد صادر را او بازداشت دستور فقیه ولی همین کند، ظهور زمان امام روزي اگر که باشید مطمئن .16بود نخواهد پذیرفتنی

و اسالمی جمهوري ي اندازه به کس هیچ. است ایران در دیانت حفظ الزم شرط بلکه دموکراسی، به گذار الزم شرط تنها نه ایران، در دولت نهاد از دین نهاد جدایی .است نیاورده وارد صدمه و ضربه اسالم دین به آن، بر حاکم روحانیون

هستند، خود نفوذ افزایش درحال خود، از کارآمد و دموکرات اي چهره دادن نشان طریق از گرایان اسالم ندارند، زمان امام که ترکیه چون یجوامع در که است چطور دیگر همراه به زمان امام نامگم سرباز هزاران و دارد نگاه دین به ملتزم را مردم تواند نمی هم شکنجه و زندان و سرکوب با فقیه، ولی یعنی زمان، امام مبلغ ایران در اما

هستند؟ مردم ظاهري وضع و لباس کردن پایین و باال حال در کشور سراسر در انتظامی و نظامی نیروهاي

اما یابند؟ یم دست پیروزي به ارتش به متکی و دین دشمن هاي الییک با رقابتی و آزاد انتخابات طریق از زمان، امام به غیرمعتقد ترکیه هاي مسلمان که است چگونه دهد؟ نمی را انتخابات در شرکت ي اجازه هم فقیه والیت و اساسی قانون زمان، امام به معتقد طلبان اصالح به حتی زمان امام جانشین فقیه ولی

!دارند خود جاي که مخالفان دیگر و خداناباور هاي فمینیست و ها لیبرال ها، مارکسیست( واقعی مخالفان البته

باشید، گفته راست اگر بسپارید، واقعی مخالفان با رقابتی و آزادنه داوري به را خود است، زمان امام برحق جانشین فقیه ولی اگر و باشد داشته وجود نیزما امام اگر .کرد خواهد تضمین را اش برحق جانشین حکومت دوام و کرد نخواهد رها تنها المذهب مشتی مقابل در را شما زمان امام قطعاً

.است کرده عمل هم گریزي دین عامل عنوان به نظام، این بلکه نیست، فقیه والیت نظام با مخالفت فقیه، مطلقه والیت حکومت ي تجربه دهه سه ي نتیجه تنها

Page 22: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

:ها پاورقی

.سایت این به شود رجوع -1

.624 ص ،11 جلد کریم، قرآن تفسیر تنسیم، آملی، جوادي -2

.سایت این به شود رجوع -3

.سایت این به شود رجوع -4

خاتمی سایت به شود رجوع -5

. است موضوعی چه به ناظر وي منظور نداند خواننده شاید ،»اند زده من خود جمله از مختلف، افراد درباره اساسی بی هاي حرف هم قبال« گوید می وقتی خاتمی آقاي اطالعات وزارت کل مدیر از و شود قتل چهار به محدود اي زنجیره هاي قتل شد قرار خاتمی، يآقا به »انقالب معزز رهبر« و »رهبري معظم مقام« صریح دستور بنابر .شد می وصل باشد رهبر که خود اصلی نقطه به پروژه این صورت آن در اینکه براي نرود، باالتر هم

.زدند می اسیاس بی هاي حرف کشیدند، می میان به را ها قتل دیگر و دیگر افراد پاي که کسانی بنابراین،

وزیر به اي نامه طی اي زنجیره هاي قتل زمان در او. شد مظلومان شدن زندانی به منجر که کرد مستقیم دخالت مسائلی در رهبر، دستور اجراي براي خاتمی .دانست تعقیب مستوجب را باقی ناتبیا و کرد اعتراض بود کرده بیان پورمحمدي مصطفی ي درباره باقی الدین عماد که مسائلی به نسبت شدت به اطالعاتش،

روزنامه در شد، صادر مرتضوي سعید توسط که باقی عمادالدین محکومیت حکم از بخشی. کرد استفاده دادگاه در باقی محکومیت براي خاتمی نامه از مرتضوي سعید کرد، سپري انزند در حکم آن با را اش زندگی از ماه 28 باقی و یافت، انتشار زمان همان رسالت و کیهان

:است زیر شرح به حکم این از بخشی

در 68506 شماره ي نامه طی رسیده ایشان نظر به که باقی عمادالدین متهم مطالب از یکی درخصوص ایران اسالمی جمهوري محترم ریاست که است ذکر قابل» محترم ریاست دفتر نامه متن عیناً دادگاه علنی جلسه در شاکی وسطت آن قرائت لحاظ به که صادر دستوري اطالعات محترم وزیر به خطاب 22/12/78 تاریخ

.گردد می درج الهاللین بین شرح به جمهوري

قتل اسرار« عنوان تحت 16/12/78 مورخ فتح روزنامه در مندرج مطلب: سالم با اطالعات محترم وزیر یونسی آقاي جناب المسلمین و االسالم حجت: تعالی بسمه) :فرموند نوشت پی رسید جمهوري محترم ریاست استحضار به »برقعی بانو

«خدا نام به»

و خالف خود صورت این به: اوال ادعاها این بیان. است شده سیاسیون از بعضی لسان....... و مطبوعات اي پاره آویز دست طور این بار زیان اظهارات این که متاسفم بسیار خواستار و ندارم کار ها انگیزه به بنده. است جرم خود دادگاه در امري ثبوت از قبل افراد به زدن اتهام هرحال به: ثانیاً. نباشد درست اگر بخصوص است پیگیري درخور

ره به. است الزم باشد حاکم گیري، انتقام و بداخالقی نه اخالق آن در که فضایی سوي به رفتن نیز و جامعه امن فضاي حفظ ولی نیستم نادرست و خشن برخوردهاي .(ابطحی علی محمد سید: کند بررسی که است اطالعات وزارت بر حال

.کند دفاع پورمحمدي امثال از تا کرد می محکوم را ها قتل افشاکنندگان خاتمی،

:گوید می خاطراتش در 1367 تابستان هاي اعدام درخصوص منتظري اهللا آیت. است داشته مشارکت بسیاري جنایات در پورمحمدي

را بود اطالعات نماینده که پورمحمدي آقاي و دادستان معاون رئیسی آقاي و بود دادستان که اشراقی آقاي و اوین شرع قاضی که نیري آقاي من دش محرم اول» دویست ایم، کرده اعدام انتهر در را نفر پنجاه و هفتصد االن تا ما: گفت نیري آقاي دارید، نگه دست ها اعدام از محرم ماه در حداقل است محرم االن گفتم و خواستم

«.شدم ناراحت بسیار من...! و بفرمایید هرچه بعد بکنیم هم را اینها کلک ایم کرده جدا بقیه از موضع سر عنوان به هم را نفر

1387 آبان 11: خاتمی محمد سید سایت: منبع -6

.451 -452 ص ،20 جلد نور، صحیفه خمینی، اهللا روح -7

این ي درباره جنگ تبلیغات ستاد و زمان آن دولت هیأت در که است نداده توضیح گاه هیچ و نداشته تاریخی جنایت آن به اي اشاره یچه تاکنون خاتمی آقاي -8 است؟ گرفته صورت وگوهایی گفت چه موضوع

:است زیر قرار به شد، صادر 1367 مرداد 6 تاریخ در جاویدان فروغ عملیات در عراق از خلق مجاهدین سازمان حمله آغاز از پس روز یک که خمینی آقاي حکم

.الرحیم الحمن اهللا بسم »

توجه با و اند، کرده پیدا ارتداد اسالم از آنها سران اقرار به و آنهاست نفاق و حیله روي از گویند می هرچه و نبوده معتقد اسالم به وجه هیچ به خائن منافقین که آنجا از مسلمان ملت علیه صدام براي آنان جاسوسی نیز و عراق بعث حزب هاي همکاري با کشور جنوب و غرب و شمال در آنها سیککال هاي جنگ و آنها بودن محارب به

Page 23: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

سر بر کشور سراسر زندانهاي در که کسانی تاکنون، اسالمی جمهوري نظام تشکیل ابتداي از آنان ناجوانمردانه ضربات و جهانی استکبار با آنان ارتباط به توجه با و ما، دامت نیري االسالم حجت آقایان اکثریت راي با تهران در نیز موضوع تشخیص و باشند می اعدام به محکوم و محارب کنند، می و کرده خودپافشاري نفاق موضع مراکز هاي زندان در طور همین و است، اعاجم در احتیاط چه اگر باشد، می اطالعات وزارت از اي نماینده و) تهران دادستان( اشراقی آقاي جناب و) شرع قاضی( افاضاته .است اندیشی ساده محاربین بر رحم باشد، می االتباع الزم اطالعات نماینده و دادیار یا و انقالب دادستان شرع، قاضی آقایان اکثریت راي کشور، استان

را متعال خداوند رضایت اسالم، دشمنان به نسبت خود انقالبی کینه و خشم با امیدوارم. است اسالمی نظام تردیدناپذیر اصول از خدا دشمنان برابر در اسالم قاطعیت انقالبی، اسالم مسائل در تردید. باشند »الکفار علی اشدا« کنند سعی و نکنند تردید و شک و وسوسه است، آنان عهده به موضوع تشخیص که آقایانی. نمایید جلب «.الخمینی الموسوي اهللا روح. والسالم. باشد می شهدا مطهر و پاك خون گرفتن نادیده

.520 ص منتظري، اهللا آیت خاطرات به شود ع رجو

.خاتمی سایت به شود رجوع -9

.سایت این و 1387 آبان 22 کارگزاران، روزنامه -10

.سایت این به شود رجوع -11

.اسالمی انقالب مجاهدین سازمان سایت به شود رجوع -12

.پیشین -13

:گوید می ورياله اقبال -14

براي ها تجربه چنان که امکانی و قابلیت از توانیم نمی است، شده بنا آن بر حالج حکم چون حکمی که نداریم تجربه از نوع آن بررسی براي علمی روش هنوز چون» عقلی ي زمینه که کسانی به شده، بیان مرده عمالً یمتافیزیک مصطلحات و الفاظ با که االهی، علوم هاي دستگاه مفاهیم نیز و شویم، مند بهره دارد معرفت تحصیل .برساند تواند نمی مددي هیچ دارند، متفاوتی

مسلمانی دستگاه کل در نو از کند، قطع گذشته با را خود ارتباط رشته کامال آنکه بی باید،. است سنگین بسیار دارد، پیش در زمان این مسلمان که اي وظیفه بنابراین .است بوده دهلوي اهللا ولی شاه کرد، احساس اسالم در را روحی چنین دمیدن ضرورت که مسلمانی خستینن شاید بیندیشد،

در وسیع ي تجربه از نظرحاصل وسعت با همراه اسالمی، حیات و اندیشه تاریخ در عمیق وبصیرت شد، متوجه وظیفه این عظمت و اهمیت به کامال که کسی آن ولی، .است بوده) افغانی( اسدآبادي الدین ل جما ساخته، آینده و گذشته میان اي زنده اتصال حلقه را او ن،ایشا آداب و اخالق و مردم

لحاظ از اسالم جهان امروز کرد، می اخالقی و اعتقادي دستگاهی عنوان به اسالم ي درباره تحقیق وقف تنها را خود و شد، نمی تجزیه وي ناپذیر خستگی نیروي اگر .داشت می قرار تري کممح پایه بر عقلی

کنیم، ارزشیابی علم این روشنی در را اسالم تعلیمات و شویم، نزدیک مستقل ولی آمیز احترام وضعی با جدید علم به که است این است باز ما براي که راهی تنها «کنیم پیدا اختالف اند بوده ما از پیش که کسانی با که شود آن سبب کار این اگر حتی

.(112 -113 صص آرام، احمد ترجمه اسالم، در دینی فکر احیاي ري،الهو اقبال)

تا نمود درخواست سایت مدیر از نویسنده. است داده انتشار محمدي قرآن ي نویسنده علیه اهانت سراسر و کذب مطالبی بارها انتخاب سایت هم این از پیش -15 .دهد انتشار را بنده پاسخ تواند نمی که نوشت هنویسند به سایت مسئول مدیر ولی دهد، انتشار هم را وي پاسخ

.انتخاب جدید مقاله

تفتیش هاي دادگاه با همزمان وسطی، قرون اسپانیاي در مسیح، عیسی. پردازد می »اعظم مفتش« داستان به کارامازوف، برادران رمان از بخشی در داستایفسکی -16 مسیح همان که دهد می نشان اش مسیحایی معجزات با او. کند می ظهور است، سوزانده آتش در را رنف یکصد بزرگ مفتش که آن از پس روز یک درست عقاید، :گوید می او به و رود می او مالقات به تنهایی به زندان در سپس. کند می بازداشت را او اعظم مفتش. است موعود

آمدنت به نیازي دیگر و سپردي پاپ به را چیز همه تو... سوزاند خواهمت صلیبی بر انزم ملحد ترین پست عنوان به و کرد خواهم صادر را ات محکومیت حکم فردا» آزادي این معناي درك از حتی خود، طبیعی باري و بند بی و انگاري ساده اعتبار به ها، انسان و دهی می آزادي نوید و روي می جهان به خالی دست با تو... نیست ...نیست آزادي از تر تحمل غیرقابل چیز هیچ انسانی جامعه و انسان براي زیرا بیزارند و بیمناك آن از و عاجزند

به که تو به را اش خدیه واپسین برگرفتیم، نپذیرفتی، تحقیر به تو و کرد ات ارزانی] شیطان[ او را آنچه پیش قرن تنهاهشت... اي؟ شده کارمان مانع و اي آمده چرا ...خواندیم جهان فرد به منحصر حکام را خود و پذیرفتیم را قیصر شمشیر و روم او از. پذیرفتیم شد می راهبرت زمین ملکوت

Page 24: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

مطیع، ي رمه چگونه که دید خواهی فردا.... رسید خواهند آزادي به ما از اطاعت طریق از تنها و ما به شان آزادي واگذاشتن با تنها که کرد خواهیم متقاعدشان براستی ما آتش سزاوار کس یک تنها اگر. آورد خواهند فراهم سوزاند، خواهم ما آزار و آمدن عقوبت به را تو آن آتش به که را سوزانی هاي یمهه من، سوي از دستی اشاره به

«.سوزاند خواهمت فردا. تویی کس یک آن است،

.(میالنی عباس ترجمه توتالیتاریسم، باب در مباحثی)

Page 25: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

)4( آید؟ می فقها کار چه به زمان ماما ثروت -قدرت -زمان امام

گنجی اکبر

در فرد تنها او که گفت توان می جرأت به. دانست می) ها دولت برابر در( قدرتمند و) مردم باورهاي برابر در( آزاداندیش روحانیتی نیازمند را اسالم مطهري مرتضی .است کرده بررسی) ثروت( اقتصادي قدرت و) دولت( سیاسی قدرت متغیر دو با را روحانیت نهاد ي رابطه که است شیعی روحانیون میان

:است امام سهم از آنها ارتزاق ، شیعی روحانیت مشکل ترین بزرگ و است دولت نهاد به آنها وابستگی سنی، روحانیت مشکل ترین بزرگ وي گمان به

«.1است امام سهم ها خرابی ي همه العلل علت... است روحانیین ارتزاق طرز و مالی نظام روحانیت، مشکالت و نواقص اساسی و اصلی علت»

نامیده »امام سهم« خمس، از نیمی. کنند پرداخت را شان سالیانه درآمد خمس باید مردم ،)41 انفال،( خمس ي آیه از »شیعی تفسیر« طبق مطهري، ي گفته به :شود می

آن از را خود سازمانی سبک و طرز ما روحانیت و شده بنا آن روي ما روحانی نظام و چرخاند می را ما روحانیت انسازم عمالً که اي بودجه یگانه حاضر حال در» «.2است »امام سهم« دارد ما دینی شئوون ي همه در زیادي تأثیر و دریافته

را آنها ظن حسن و کنند رعایت را عوام ي عقیده و سیلقه ناگزیرند. ..شیعه روحانیون... است... شیعه روحانیت ضعف ي نقطه«: امام سهم از ارتزاق مطهري، گمان به «.3است جا همین از هست شیعه روحانیت در که مفاسدي غالب. نمایند حفظ

با نبرد« به قادر تروحانی وضعیتی چنین در. است روحانیت آزاداندیشی و »حریت« دادن دست از ،)امام سهم( دین راه از خوردن نان پیامد ترین مهم مطهري، نظر از .بود نخواهد »مردم ي جاهالنه افکار و عقاید

حریتش اما دهد می کف از را قدرت باشد ها دولت به متکی اگر و دهد می دست از را حریت اما آورد می دست به قدرت باشد، مردم به روحانی اتکأ اگر«: وي ي گفته به و ظالم ولی روشنفکرند معموالً ها دولت اما و مخالفند، اصالحات با نتیجه در و خبر، بی و منحط و جاهل اما یمانندا با و معتقد مردم توده معموالً زیرا است، محفوظ .متجاوز

به متکی نیتروحا ولی است، ناتوان و ضعیف مردم، ي جاهالنه افکار و عقاید با نبرد در اما کند مبارزه ها دولت تجاوزات و مظالم با است قادر مردم، به متکی روحانیت «.4ضعیف ها دولت مظالم و تجاوزات با نبرد در و است نیرومند جاهالنه افکار و عادات با نبرد در ها دولت

.است روحانیت زدگی عوام دین، راه از خوردن نان بعدي پیامد

زدگی عقرب و مار و زدگی زلزله زدگی، سیل از زدگی عوام. است »زدگی عوام« است آورده در پا از و کرده فلج را ما روحانیت ي جامعه که آفتی«: مطهري ي گفته به .است باالتر هم

صحیح معنی به و کند حرکت قافله جلو از و باشد پیشرو باید، که چنان تواند نمی زدگی عوام آفت این اثر در ما روحانیت. است ما مالی نظام معلول عظیم آفت این .کند حرکت قافله قبع در است محبور باشد، قافله هادي کلمه،

هوس و هوا یا بدعت را اي تازه هر عوام،.دهد نمی تمیز را باطل و حق است، بسته پیمان گرفته خو آن به آنچه و گذشته با همیشه که است این عوام خاصیت «.5است موجود وضع طرفدار ههمیش و کند می مخالفت نویی هر با رو این از شناسد، نمی را طبیعت و فطرت مقتضاي و خلقت ناموس خواند، می

:زدگی عوام گوید می او. است کرده »حقیقت کتمان« و بسیار اخالقی آفات گرفتار را روحانیت ، زدگی عوام عقرب و مار مطهري، نظر به

دنیا در که شده ما روحانیت ي جامعه در بلند باال القاب و عناوین شیوع و هیکل به پرداختن و قیافه آرایش و حقایق کتمان و تظاهر و مجامله و ریا رواج منشأ» «.6است نظیر بی

آیت« و »اسالم حجت« هستند، اخالق به التزام و دینی معرفت در نوآوري کمترین فاقد ندارند، جدید دنیاي با نسبتی که افرادي که دید می خود چشم به مطهري .گیرند می لقب »خداوند عظماي

«.7کرد آزاد« دین، راه از خوردن نان یعنی زنجیر، و غل این از را آنان باید که است شده بسته روحانیت »پاي و دست به هاییزنجیر و غل« که است باور این بر او

.کرد خواهد باز آنها پاي از را زنجیر و غل این امام، سهم به روحانیت ناف بند قطع با مطهري که شود می خشنود انسان اینجا در

مستقلی درآمد کند، کار اجتماعی اقشار دیگر مثل هم روحانیت است بهتر که است شده گفته دیگري طرح براساس که گوید می خودش او اینکه به توجه با خصوصاً .نخورد نان) امام سهم( دین راه از و باشد داشته

Page 26: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

.رفت اهندنخو طرح این بار زیر روحانیت اکثریت گوید می اما کند، می ارزیابی »خوب بسیار« را پیشنهاد این او

افراد همیشه است، خوب بسیار بشوند روحانی شئون متصدي حال این با و تأمین دیگري راه از را خود زندگی افرادي اگر که است این حقیقت«: نویسد می مطهري 8». هستند و بوده قبیل این از کمی

.است هشد »دین راه از خوردن نان« ي نظریه ابداع به منتهی صنف، یک بیکاري و تنبلی

اما کرد، می تلقی »خوب بسیار« هم را روحانیت اشتغال طرح و بود دریافته خوبی به را) دین راه از خوردن نان( روحانیت مشکل »العلل علت« که مطهري متأسفانه از پول دریافت که کرد پیشنهاد فقط و پذیرفت ار دین راه از خوردن نان آقایان، اکثر تنبلی دلیل به و نبرد پیش اش منطقی نهایت تا را »خوب بسیار« ي ایده این .باشد کتاب و حساب با و یافته سازمان مردم

نام به مذهب و دین در اي ماده تشریع و وضع ما نواقص العلل علت که نیست و نبوده این من مقصود البته«: گوید می نسازد، روبرو آنان واکنش با را خود اینکه براي «.9است حکیمانه بسیار اسالم کلمه اعالء و دین احیأ و ابقأ یعنی منظوري، چنان براي اي ماده چنین این تشریع و وضع من ي هعقید به. است امام سهم

.گیرد قرار ارزیابی مورد مطهري، نظر از سنی، روحانیت بر شیعی روحانیت امتیاز مالك است بهتر اینجا در

.دارد چشمگیري برتري آنان بر شیعه روحانیت جهت این از و است دولت به آنان وابستگی سنی روحانیت مشکل ترین بزرگ وي نظر از

همواره جهت همین روي. نیست دولتی مقامات دست به شان نصب و عزل و کنند نمی دریافت دولت از را خود بودجه شیعه مجتهدین«: گوید می مطهري «.10اند بوده ها دولت مزاحم سخت مواردي، در احیاناً و روند می شمار به ها دولت درتق برابر در قدرتی است، محفوظ ها دولت برابر در شان استقالل

.باشد دولت به شیعی روحانیت تام وابستگی شاهد تا نماند زنده آنقدر مطهري

دینی نهادهاي به دولت که است اي ودجهب میزان روحانیت، شدن دولتی ابعاد از یکی. دارد گوناگونی ابعاد دولت، به شیعه دینی هاي حوزه و روحانیت وابستگی .دهد می اختصاص

.کنم می اشاره کشور ساالنه بودجه در »تبلیغی -دینی« هاي زمینه در فعال غیردولتی هاي دستگاه ي بودجه به نمونه عنوان به اینجا در

.است ریال میلیارد به جدول این ارقام اینکه توضیح. کنید کلیک را اینجا جدول این دیدن براي

.دهد می مراجع و مدرسین و طالب به و کند می خرج ها حوزه در غیرمستقیم و مستقم طور به فقیه ولی که است هایی پول از مستقل شده یاد هاي بودجه

.است دولت سازي مرجع و مجتهدسازي ،»دولتی روحانیت« دیگر بعد

آن براساس که رساند آنان امضاي به اي اعالمیه قم، علمیه حوزه مدرسین جامعه ي محاصره و یتیامن - نظامی نیروهاي اعزام با ابتدا) اي خامنه آقاي( فقیه ولی .کردند معرفی تقلید مراجع از یکی عنوان به را وي اعالمیه،

. نیست مجتهد کسی چه و است مجتهد کسی چه کند می تعیین دولت اینک که است رفته پیش آنجا تا شیعی روحانیت شدن دولتی. نشد ختم بدینجا کار اما .است مجتهد کسی چه که کنند می معین) نگهبان شوراي فقهاي( او سوي از منصوب افراد و فقیه ولی شخص

روزی دیگر، سوي از. اند شده رد نگهبان شوراي سوي از است، شده تائید تقلید مراجع سوي از اجتهادشان که کسانی از بسیاري که ایم بوده شاهد اخیر هاي سال در .است کرده مجتهد را اي اژه محسنی فقیه ولی. باشد مجتهد باید اطالعات

استفاده هم دولت عظیم ي بودجه از و شده دولتی کامالً اینک است، مسأله و مشکل هزاران گرفتار دلیل این به و خورد، می و خورد می نان دین راه از که روحانیتی .است کرده جمع خود در جا یک را سنی و شیعه روحانیت ضعف نقاط فعلی، یشیع روحانیت مطهري، تعبیر به یعنی. کند می

خودش کار اتاق در را ازهر جامع رئیس و اعظم مفتی شلتوت محمد شیخ عالمه عکس ها روزنامه از یکی در پیش سال سه در«: گوید می تمام ناراحتی با مطهري «.11ببینید را مقامات از یکی عکس طلبه یک محقر اتاق در حتی نیست ممکن ایران رد. بود عبدالناصر جمال عکس سرش باالي که حالی در دیدم

روز شبانه آقایان و است شده نصب سرشان درباالي آنان منزل و مراجع و روحانیون کار دفتر در امروز فقیه ولی هاي عکس که ببیند تا نماند زنده مطهري که افسوس .تندهس سلطان مجیزگویی و دعاگویی حال در

:کرد اعالم صراحت به تلویزیونی برنامه یک در او شد، مطرح مسأله این انقالب پیروزي از پس وقتی و نداشت اعتقادي هم فقیه والیت به مطهري

فقیه والیت از ما مردم یزن و – مشروطیت دوره – روز آن مردم تصور... کند حکومت عمالً و بگیرد قرار دولت رأس در خود فقیه که نیست معنی این به فقیه والیت» «.12گیرند دست به را مملکت اداره و کنند حکومت فقها که نیست این و نبود این

.سازند می رهبر میل مطابق هم را علمیه هاي حوزه هستند، فقیه ولی خادم که فعلی، ي شده دولتی تماماً فقهاي اما

Page 27: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

حوزه کلی هاي سیاست... جدید ي دوره در عالی شوراي«: گوید می تمام صراحت به حوزه، عالی شوراي دبیر و نگهبان شوراي فقهاي عضو یزدي، محمد شیخ اهللا آیت «.13است کرده آغاز... رهبري معظم مقام منویات به توجه با را

.است تاریخی تماماً اي برساخته تشیع،. ام گفته سخن دین تاریخی هویت درخصوص مبسوط طور به این از پیش

.است شده روبرو اساسی هاي(paradigm shift) الگو تغییر با تاریخ، طول در برساخته، این

عصر در... و حدود اجراي شدن تعطیل جمعه، نماز شدن تعطیل منکر، از نهی و معروف به امر تعطیلی ظالمان، برابر در سکوت تقیه، ابتدا، در زمان، امام ي برساخته .کرد می توجیه را غیبت

.است تعطیل حکام و ظالمان معروف به امر و جهاد و مبارزه باشد، نداشته حضور) زمان امام( معصوم امام تیوق که شد می گفته

با گفتن سخن درشت غزالی، نظر بنابر. پردازد می »امرا و سالطین نهی و امر« موضوع به الدین، علوم احیاء معروف به امر کتاب چهارم باب در غزالی محمد امام مخالف توسط فقط مخالفت ي هزینه( دهد قرار خطر در را ناقد و گوینده شخص فقط و نرساند دیگران به آسیبی پیامدهایش آنکه شرط به ، مانظال و سالطین .است مستحب و جایز ،)شود پرداخت

ي زمره در شوند، کشته سلطان، با گویی درشت دلیل به که صورتی در و روند، می ها زندان و ها دادن هزینه و خطرها نوع این پیشواز به که هستند کسانی پاکان، .14شهیدانند

:نویسد می البیضاء، المحجه در غزالی پاسخ در کاشانی فیض محسن مال

بیش کارهاي به و دافکنن ذلت به را خود که اند کرده نهی را مومنان السالم، علیهم شیعه ي ائمه و شمارند نمی روا را کاري چنین بیت اهل اخبار و قرآن که دانستی» «.15گمارند همت خود توان از

خداوند و ندارد پاداشی شود رنجی گرفتار و افتد در ستمگر سلطانی با هرکس«: نویسد می صادق امام قول از نمونه، عنوان به. کند می اشاره بسیاري روایات به فیض آدمی توان از برتر که کاري به نهادن پا«: گفت است؟ چگونه افکندن ذلت به: پرسیدند »افکنند ذلت به را خود مومنان که نیست روا« یا »کرد نخواهد عطا صبر او به

«.است

که است کسی براي آن«: فرمود معناست چه به »ستمگر پیشواي روي در است عدل کلمه جهاد برترین«: گوید می که نبوي حدیث آن پس که پرسیدند او از چون و «.16پذیرد می او از سلطان که داند می و شناسد می را منکر و معروف

.کند می حذف را است آورده سالطین معروف به امر به توصیه در گذشته علماي از غزالی که هایی داستان تمام کاشانی فیض

.است طلبی شهرت و طلبی جاه خفی، کفر پنهان، شهوات چون پستی هاي انگیزه محصول ظالم، سالطین با گفتن سخن درشت فیض، گمان به

ورزیده مخالفت خداوند نهی با که چرا شود جهنم آتش گرفتار ترسم می من«: بلکه است، عجب گرفتار تنها نه ایستد، می جابر سلطان مقابل که کسی گوید می فیض «.17التهلکه الی بایدیکم تلقوا وال: گوید می که است

مطلقاً رویکرد این. است کرده تعطیل را الهی احکام دیگر و معروف به امر شیعیان، زمان امام ي»اختهبرس« که دید می زیست، می کاشانی فیض از پیش که غزالی .دانست نمی نبوي سنت و کتاب با راسازگار آن و نبود قبول قابل او براي

امام تا اینکه آن و اند افزوده هم دیگري چیز شرط این بر) شیعیان( روافض که است آن عجب«: گوید می وي. آورد می وارد شیعیان بر اي گزنده نقد زاویه، این از لذا .نیست جایز معروف به امر نکند، خروج است حق امام که معصوم

گویندب بدانان کنند می مراجعه قضا دیوان به خود مالی و جانی حقوق ي مطالبه براي وقتی که است این شان جواب و شود وگو گفت ایشان با که آنند از تر پست اینان اما دهید، می انجام نیکو کاري نیز کنید می مطالبه را تان حقوق که شما و است منکر از نهی ظالمان دست از تان حق گرفتن و است معروف به امر شما نصرت که

«.18است نکرده خروج هنوز حق امام که چرا نیست حق طلب و ستم از نهی زمان اکنون

.داد الگو تغییر مدرن، دوران هاي ایدئولوژي از متأثر جدید، عصر در زمان، امام و تشیع ي برساخته

در که شد تبدیل جدیدي تشیع به پیشین، تشیع. برساخت رژیم تغییر و انقالب براي انقالبی سالحی آن از و کرد تبدیل اعتراض مکتب به را انتظار شریعتی، علی .دش تلقی عاشور روزها، تمام و کربال، ها، زمین تمام آن،

.است یزید حتماً نباشد، دو این اگر. زینب یا است، حسین یا اي، شیعه هر تشیع، این در

.خواند »علوي تشیع« ساخت، برمی خود که را تشیعی و نامید، »صفوي تشیع« را پیشین تشیع شریعتی،

آنکه از بیش که حسینی امام. شد می (reduce) فروکاسته حسین امام هب که بود تشیعی او، ي برساخته. است کرده تبدیل تریاك به را خون صفوي تشیع گفت می او .بود میالدي بیستم قرن انقالبیون از یکی باشد، داشته تعلق هجري 60 سال به

Page 28: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

.شد تبدیل جدید ي برساخته این محور به فقیه والیت و مرجعیت. کردند جدید تشیع برساختن به شروع قاجار ي دوره از هم روحانیون

از ي استفاده با و بسازد مرکزي مرجعیت تا آورد فراهم روحانیت براي را امکان این تلگراف ورود. کرد جدید ي برساخته این رشد به بسیاري کمک مدرن نولوژيتک .کند آوري جمع شرعی وجوه وسایل، نوع این

امام فرزند( زمان امام ي برساخته که یافت درخواهد بگذراند، نظر از را کلینی فیکا اصول و مجلسی باقر مالمحمد بحاراالنوار سیزدهم جلد احادیث دقت به کسی اگر .است عربی جامعه و فرهنگ به متعلق یعنی،. است تاریخی کامالً اي برساخته ،)یازدهم

ظهور »یابس« نام به خشکی بیابان در رجب اهم در که است ابوسفیان فرزندان از و آبله پر چهره، زشت فردي سفیانی،. است سفیانی خروج ظهورش، عالئم از یکی .کرد خواهد

سرازیر کوفه هاي محله و ها کوچه به آن آب و دارد برمی شکاف فرات نهر که است آن ظهور عالئم از یکی. شد خواهد منقرض دوره این در عباس بنی سلطنت .یرهغ و غیره و شوند می تبدیل میمون و خوك به دین در گزاران بدعت. شود می

و دور اي آینده در نه افتد، می اتفاق اسالم ظهور ي اولیه قرون همان در حوادث تمام گویی که اند، شده پردازي قصه چنان اقداماتش، و موعود مهدي ظهور روایات تمام .مدرن اي جامعه در

.ردک خواهد ظهور سرعت به موعود مهدي که بود این شیعیان تصور. دارد روشنی دلیل امر این

که شد گفته نداشت، وجود مردم از خدا حجت طوالنی غیبت براي توجیهی چون. افزود پیشین، هاي برساخته به را دیگري ي برساخته زمان، امام غیبت شدن والنیط .هستند غیبت دوران شدن طوالنی علت مردم

«.19منا عدمه و آخر لطف تصرفه و لطف وجوده و الءللفظ معلوم فیه اللطف انحصار«: گوید می باره این در طوسی نصیرالدین خواجه

به اقدام کسانی ندانستند، را امام قدر مردم: اینکه براي شد، غایب امام. شدیم او تصرف عدم و غیبت سبب ما و است، دیگري لطف تصرفش است، لطف امام وجود .غیره و کردند، قتلش

گذشتگان جنگی ابزارهاي با زمان امام هاي درگیري تمام. باشند داشته توانستند نمی و نداشتند، ذهن در آینده نمدر ي جامعه از تصوري شیعیان، امامان از یک هیچ عباسیان و امیه بنی تاریخ، کاران جنایت ترین بزرگ گویی. نیست خبري ستارگان جنگ و بالستیک هاي موشک مدرن، فوق هاي افکن بمب تانک، توپ، از. است

.هستند

جاي به داشتند، می آینده از تصوري ترین کوچک آنان اگر. نداشتند امپریالیسم ظهور و مدرن دوران از تصوري هیچ روایات، نوع آن برسازندگان بیعی،ط طور به جنگ به ناظر تماماً که ساختند برمی احادیثی کنند، می مطرح را عباس بنی و امیه بنی از انتقام و کنند، می بازگو را زمان امام ظهور از پس وقایع که فعلی احادیث .باشد صهیونیسم و امپریالیسم با زمان امام

.ها امپریالیست تکنولوژي از تر مدرن بسیار اي تکنولوژي با که اسالم، صدر دوران جنگی ابزارهاي با نه آنهم

. باشد داشته تصوري ترین کوچک بعد سال هزار یا سیصد یا دویست ای صد خصوص در تواند نمی هم امروزیان از یک هیچ. شود گذشتگان نکوهش موجب نباید امر این .دید خواهند چشم به را اي پرناشدنی و عمیق فاصله کنند، نگاه ما به وقتی هم آنها بسیار، احتمال به

.شود فراموش نباید مهم واقعیت یک نشود، یا شود مدلل زمان، امام ي برساخته

.رسند می قدرت به طریق این از کسانی و خورند می نان طریق این از کسانی. است ساز ثروت و ساز قدرت ایده، این

امام با مالقات مدعی اگر بیرونند، دایره این از که کسانی اما شوند، زمان امام با دیدار مدعی دارند حق کنند، می اندوزي قدرت و اندوزي ثروت طریق این از که آنان .دهند پس سابح باید و اند کذاب شوند، زمان

.شود می علم خواند، می محض دروغ را کبري غیبت دوران در زمان امام با دیدار که حدیثی آن مواقعی، چنین در

.شد خواهد منتهی الگو تغییر به رفته رفته زمان، امام ي درباره دولت این هاي برساخته. کند می هم دینی دانش تولید قدرت، فعلی، فقیه ولی زعامت دوره در

.است ایران جامعه در مسائلی چه حل به ناظر زمان امام بحث که باشد شده روشن باید اینک

مسأله این حل گرو در مشکل کدام و ماست ي جامعه ي مسأله کدام به ناظر وحی، ي مسأله و زمان امام درباره رایج اعتقادات نقد«: پرسند می وقتی ترتیب این به اگر دانید، نمی مسأله را روحانیت زدگی عوام اگر دانید، نمی مسأله را دین راه از خوردن نان اگر دانید، نمی مسأله را فقیه مطلقه والیت شما اگر گوییم، می ،» است؟ .داشت نخواهد ما ي جامعه مسائل با ارتباطی هیچ زمان امام خصوص در بحث دانید، نمی مسأله را خرافات و جهالت

.دارد زمان امام با وثیقی ارتباط خوردن، دین راه از نان و فقیه والیت سلطانی منظا هویت که گفت باید اما

Page 29: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

فقیه والیت درخصوص وي نظر و »روحانیت سازمان اساسی مشکل« ي مقاله که است کافی کنند، می معرفی خود مقبول دینی روشنفکران از یکی را مطهري که آنان .شوند واقف ما ي جامعه مسائل با نزما امام ارتباط به تا بگذرانند نظر از را

از است، دینی مفاهیم درست بیان اتفاقاً طلبی اصالح از ما مراد«: است گفته زمان، امام ي درباره محمدي قرآن هاي پرسش خواندن اساس بی ضمن خاتمی محمد سید «.مهدویت و انتظار ي مسأله جمله

خواهد زمان امام پیرو و رو دنباله مسیح البته که میسح، عیسی همراه به زمان امام ظهور تا و است زمان امام نجانشی فقیه ولی هم، خاتمی »دینی طلبی اصالح« در .دهد ادامه خود حکومت به باید بود،

.داشت نخواهد وجود نشیارا و مریدان و فقیه ولی نامشروع حکومت بر دلیلی هیچ نباشد، برساخته این اگر که چرا کند، می استفاده برساخته این از هم او

:ها پاورقی

.280 -281 ص صدرا، انتشارات ،)»روحانیت اساسی مشکل« ي مقاله( گفتار ده مطهري، مرتضی -1

.293 ص پیشین، -2

:کنند می استناد زیر آیه دو به) پیامبر القرباي ذوي( هاشم بنی به آن تعلق و خمس اثبات براي شیعه فقهاي

.(41 انفال،( است پیامبر و خداوند خاص آن پنجم یک آورید، می بدست که غنیمتی هر از که بدانید و: للرسول و خمسه هللا فان شیء من غنمتم انما واعلموا

:نیز و

(90 نحل،( القربی ذي ایتاء و

«.است خمس دادن »ایتاء« به مراد و اند رسول بیت اهل »القربی ذي« به مراد که است چنان بیت اهل تفسیر در«: نویسد می ابوالفتوح

«.است خمس دادن ایتاء، از مراد و است اهللا رسول قرابت از امام القربی، ذي از مراد که است رسیده بیت اهل ائمه تفسیر در«: نویسد می هم طباطبایی

:نویسد می آیه این شرح در طباطبایی. است رفته کار به نفال سوره 41 آیه در فقط خمس مفهوم اما

و است السبیل ابن و مسکینان و یتیمان و خویشاوندان و رسول و خدا آن از آن پنجم یک باشد چه هر برید می غنیمت شما آنچه که بدانید: شود می این آیه ايمعن» کرده نازل را معنا این بدر روز در و دارید یمانا کرده نازل بدر جنگ در) وسلّم وآله علیه اهللا صلی( محمد اش بنده بر که آنچه به و خدا به اگر برگردانید اهلش به را آن شما بر را آن سهم چهار در تصرف امروز که خدایی همان اینک و نیست، سهمی آن در را احدي و است، او رسول و خدا آن از جنگی هاي غنیمت و انفال که بود

.برگردانید اهلش به را آن سهم یک که دهد می دستورتان گردانیده مباح و حالل

که است چیزي هر به مربوط آیه نظر مورد حکم که شود می استفاده نیز و ، است دائمی و ابدي قرآنی تشریعات سایر مانند آن در تشریع که آید برمی آیه ظاهر از و استخراج و رانی کشتی و شود می گرفته ریاد از غوص با که مرواریدهایی و کسبی هاي استفاده مانند نباشد، کفار از ماخوذ جنگی غنیمت چند هر شود، شمرده غنیمت .نیست مخصص مورد لیکن و است، جنگی غنیمت آیه نزول مورد اینکه گو آري، ، گنج و معادن

آنها در رمنحص خمس مصارف که آید برمی السبیل ابن و المساکین و الیتامی و القربی لذي و للرسول و خمسه هللا: فرموده و برشمرده که مصارفی ازظاهر همچنین و اینکه نه شود، می استفاده زکات آیه از آن نظیر همچنانکه باشند، می خود سهم گرفتن در مستقل کدام هر که معنا این به است، سهمی آنها از یک هر براي و است، «.باشد مثال ذکر قبیل از مصارف ذکر از منظور

(120 ص ،9 جلد المیزان،)

سادات سبیل ابن و مسکینان و یتیمان و بیت اهل از امام و رسول و خدا به مختص خمس اینکه در است متواتر رسیده) السالم معلیه( بیت اهل ائمه از که اخباري» «.شود نمی داده ایشان غیر به و است،

(136 ص پیشین،)

آیه ظاهر و. اند کرده تفسیر بیت اهل از امامان به را القربی ذي) المالس علیهم( ائمه که است این کردیم نقل) السالم علیهم( بیت اهل ائمه از که سابق روایات ظاهر و» «.القربی ذوي نفرموده و کرده تعبیر مفرد لفظ به القربی ذي از چون کند، می تایید را معنا همین هم شریفه

(137 ص پیشین،)

:تسنن اهل روایات براساس گوید می طباطبایی. دارند نظر اختالف شیعیان با آیه این تفسیر در تسنن اهل برادران

اهل زیرا است، مخالف) السالم علیهم( بیت اهل ائمه طرق از وارده روایات با نیز این و است، جنگی هاي غنیمت به مختص خمس که است روایات این مسلمات از» «.داند می واجب نیز آنها در روایات این لیکن و ،داند نمی واجب شود می شمرده غنیمت لغت حسب به که دیگري هاي غنیمت در را خمس روایات سنت

Page 30: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

(139 ص پیشین،)

دیگر قسمت سه و است »امام سهم« آن قسمت سه: کرد باید قسمت شش را خمس که معتقدند شیعیان. گیرد می تعلق جنگی غنائم به فقط خمس ها سنی نظر از .است »سادات سهم«

به باید خمس خلفا، و پیامبر از بعد. بدهند خمس باید را اش قسمت یک و رسد می فرد خود به جنگی غنیمت سمتق چهار. دانند می قسمت پنج را خمس تسنن هلا .شود پرداخت امیرالمومنین

امري نیتروحا به خمس پرداخت آنکه ضمن. افتد می اتفاق کم بسیار که است امري جنگ. شد خواهد قطع منبع این باشد، درست آیه این از تسنن اهل تفسیر اگر .گردد می باز قاجار دوران به و است جدید بسیار

تا کردند می دفن زمین در را شان خمس کرد، خواهد ظهور سرعت به دوازدهم امام که امید این به دوازدهم، امام غیبت ادعاي و یازدهم امام وفات از پس شیعیان، به را شان خمس کرد، ظهور زمان امام وقت هر کردند، می وصیت خود وارثان به هم شیعیان از برخی. کنند استفاده آنها از بتوانند ایشان زمان، امام ظهور از پس .دهند تحویل ایشان

.296 و 295 ص پیشین، -3

.298 ص پیشین، -4

.299 ص پیشین، -5

.300 ص ، پیشین -6

.314 ص پیشین، -7

.290 - 291 ص پیشین، -8

.281 ص پیشین، -9

.296 و 295 ص ،پیشین -10

.296 ص پیشین، -11

.58 ص صدرا، انتشارات اسالمی، انقالب پیرامون مطهري، مرتضی -12

.1387 آبان 21 رسالت، روزنامه -13

.المنکر عن نهیهم و بالمعروف السالطین و االمراء فی ،2 ج الدین، علوم احیاء -14

.112 ص ، چهارم ابب بالمعروف، االمر کتاب ،4 ج البیضاء، المحجه -15

.108 ص ،4 ج پیشین، -16

.111 ص پیشین، -17

.المنکر عن النهی و بالمعروف االمر کتاب ،2 ج الدین، علوم احیاء -18

.388 ص ،1979 بیروت، اعلمی، موسسه االعتقاد، تجرید شرح فی المراد کشف طوسی، نصیر خواجه -19

Page 31: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

)5( آید؟ می فقها کار چه به زمان امام عرفا کامل انسان مصداق امام،

گنجی اکبر

.1است دین فروع از یکی امامت تسنن، اهل نظر مطابق اما ورند،آ می شمار به تشیع مذهب اصول از یکی را امامت شیعیان،

،»خدا حجت« را امام شیعیان، اما. نیست سیاسی زمامداري جز چیزي امامت درواقع. 2شود می تعیین خدا سوي از پیامبر ي واسطه به امام که گمانند این بر امامیه .کنند می معرفی »کامل انسان« و »اهللا خلیفۀ«

انتخاب هاي مالك بیعت، و شورا نکرد، تعیین جانشین عنوان به را فردي خود از پس براي پیامبر اینکه به توجه با و است سیاسی زمامدار فقط امام سنت، اهل نظر به .هستند مسلمین ي خلیفه

هم طوسی نصیر خواجه. کند معرفی مردم به پیامبر طریق از را او و تعیین را امام تا است »واجب« خداوند بر معتزله، لطف ي قاعده برمبناي امامیه، گمان به اما .3»لطف االمام«: گوید می

.است نزدیک دموکراتیک هاي نظام به که است اي نظریه داند، می او با مردم بیعت و شورا انتخاب به منوط را سیاسی زمامدار مشروعیت که تسنن اهل ي نظریه

از او عزل یا انتخاب در نقشی هیچ مردم و است کرده انتخاب خداوند را امام برساخته، این مطابق اینکه براي نیست، دموکراتیک مطلقاً کنونی، تشیع ي برساخته اما .ندارند سیاسی زعامت

.نیست اکتسابی هم وي لدنی علم و عصمت و است لدنی علم داراي و معصوم امام،

سلبی وجه( کنند عزل سیاسی زمامداري از را او توانند می مردم نه و) دموکراسی اثباتی وجه( کنند می بانتخا حاکم عنوان به مردم نه را مقدسی موجود چنان .(است آن ایجابی وجه از تر مهم که دموکراسی

فرد، هیچ »ویژه حق« سیاسی، زمامداري و ریاست دموکراتیک، هاي نظام در. دارد تعارض دموکراسی با هم دیگري جهت از کنونی، تشیع سیاسی زعامت ي نظریه .نیست دودمانی یا صنف طبقه،

.است شده منتقل فرزند به پدر از خون طریق از که داند می خاندان یک ي »ویژه حق« را سیاسی زمامداري تشیع، امامت ي نظریه که درحالی

.تاس امامان معنوي والیت به ناظر بلکه باشد، نمی ائمه سیاسی زعامت به ناظر ما، کنونی بحث

معنوي والیت -1

و »خداوند اعظم ولی« ،»خدا بحق خلیفه« ،»الهی منظر« ،»الهی جامع اسم مظهر« را کامل انسان آنان. است الهی اسماء ي همه مظهر کامل، انسان عرفا، نظر از .کنند می معرفی و تلقی »الهی اعظم اسم مظهر«

و مولوي قیصري، داوود قونوي، صدرالدین عربی، الدین محی – سنی عرفاي از نظریه این اقتباس با یعیانش شد، برساخته بعد به پنجم قرن نیمه از که تشیعی در .کردند معرفی خداوند اعظم ولی و کامل انسان مصداق را ائمه – غیره

.دانند می مفهوم این صداقم را ائمه شیعیان، اما. کنند نمی معرفی خدا ولی براي مصداقی موارد غالب در آنها و است مفهومی عرفا بحث

قدم الهی خالفت در انسانی کمال تبیین و کامل انسان با آن هماهنگی و خالفت ي درباره دیگران از بیش] عرفا[ اینان«: گوید می خصوص این در آملی جوادي بصر و نظر اهل معرفت عارفانه، شناسی انسان زیرا است، ستودنی قیم تألیفات تدوین در منقول نصوص دفاین ي اثاره ي درباره اینان بلیغ سعی... کردند قیام و برداشته «.4است

خالفت قلمرو تأمین براي گیتی پهنه آفرینش«: دیگر سوي از و است هستی نظام منظم ي موسسه مسئول مدیر سو، یک از کامل، انسان آملی، جوادي نظر مطابق «.5نیست و نبوده فعل مقام در مطلوب او، غیر هستی و است کامل انسان

.کند می اختراع را ابزارها و صنایع و رساند می فعل به قوه از را آنها ي همه دارد، احاطه مادي اشیاي جزییات به اوالً ،)اهللا خلیفۀ( کامل انسان آملی، جوادي گمان به

:هستند تکنولوژي ي کننده ابداع و علوم خالق] هستند شیعیان ي ائمه و پیامبران که( کامل انسان بنابراین

«.باشد آمده وجود به آنان هدایت با یا پیامبران، دست به سنن و علوم همانند صنایع و فنون از بسیاري»

با هم امکان عالم ي همه تکوینی هدایت و است طبیعی بالیاي و آدمیان اندوه و غم رافع گیرد، می را زمین به آسمان اصابت جلوي باراند، می باران معصوم، امام: ثانیاً :باشد می او

Page 32: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

مرتفع او لطف با بالیا و مشکالت شود، می طرف بر او عنایت با اندوه و غم. کند نمی اصابت زمین به آسمانی اجرام و آسمان او امساك با و بارد می باران او هدایت با» :دهد می میوه او وجود واسطه به درخت گردد، می

.(جامعه زیارت( الضر یکشف و الهم ینفس بکم و باذنه اال االرض علی تقع ان السماء یمسک بکم و الغیث نزلی بکم و یختم بکم و اهللا فتح بکم

.(حسین امام مطلق زیارت هفت از اول زیارت( ثمارها االرض تخرج بکم و اشجارها االرض تنبت بکم و دهند می میوه درختان و رویند می گیاهان او ي واسطه به

در خداوند ي اراده جمله، یک در و ،)153 ص ،98 ج بحار، همان،( یثبت بکم و یشاء ما اهللا یحمو بکم و کند می اثبات یا محو بخواهد را آنچه اوندخد او، طریق از ...(همان( بیوتکم من تصدر و الیکم تهبط اموره مقادیر فی الرب اراده: شود می صادر او بیت از و کند می پیدا هبوط و یابد می بار او نزد مقدرات، ي همه و امور ي همه

و ادانی ي همه از برتر و سفلی و علوي حقایق جامع و روحانی و جسمانی عوالم ي خالصه و »الغرائب مظهر« و »العجائب مظهر« باید رسول و خدا کامل ي خلیفه ي درباره... که چنان است، خداوند اعالم به پیامبر و خلیفه نصب رو این از و ندارد را رسول و خدا خالفت لیاقت نباشد صفات این جامع که کسی و باشد اقاصی :فرمود الزمان صاحب یعنی کامل، ي خلیفه آخرین

«.6اند کرده تعیین خالفت به را دیگر یک رسول، حضرت اعالم به معصوم ي ائمه از یک هر همچنین و) 55 نور،( االرض فی لیستخلفنهم

.کند می معرفی ائمه کار را عالم امور تمام نامه، تزیار چند براساس آملی جوادي

.نمودند معرفی نظریه این مصداق برترین را ائمه و کردند، اخذ تسنن اهل عرفاي از را کامل انسانِ ي نظریه شیعیان ترتیب، این به

.است شهودي و غیبی عوالم ي همه و زمین اهللا خلیفۀ کامل، انسان آملی، جوادي ي گفته به

ریخت؟ خواهد ها خون و کند می فساد آن در که کنی می زمین در خود جانشین را کسی آیا که کنند می اعتراض خدا به فرشتگان قرآن، داستان ابقمط

.دانید نمی شما که دانم می چیزي من: دهد می پاسخ آنان به خداوند

:گوید می وي. است توجه قابل آملی جوادي شیعی رأي اما. اند کرده آیه ینا معناي درخصوص بسیاري متعارض هاي بحث تاریخ طول در عرفا و مفسران

داده تعلیم اسماي از مقصود که مقدسی ذوات همان... دیگر بیان به و هستند معصوم امامان و صالحان پیامبران، تعلمون، ال ما اعلم انی ي جمله در خداوند معلوم» .7هستند »اند آدم حضرت به شده

.هستند امامی دوازده شیعیان امامان همان اهللا، خلیفۀ ل،کام انسان

:کنند می نمایان را نگرش این خوبی به زیر موارد

امیرالمومنین حضرت ي درباره که را آنچه استخالف، اسم در حتی است، الهی جامع خلیفه و اول ظاهر یا اول صادر که عبداهللا محمدبن حضرت اسالم، گرامی رسول» و فرمود نصب او مشروح صدر بر را والیت نشان و نشاند خالفت کرسی بر را واال حضرت آن و داد انجام دیگر فراون هاي صحنه و غدیر ساحت در طالب ابی بن علی جعل صفت و فاستخال اسم در الهی اقدس ذات آن خالفت و اکرم رسول مظهریت سنخ از همگی بست او گشاي خبیر بازوان بر را اسالمی امامت و رهبري مدال «.8است خالفت

.9است »طالب ابی بن علی حضرت الهی جامع ي خلیفه و کامل انسان»

:کند می معرفی خداوند ي فعلیه اسماي ي همه مظهر را ائمه آملی جوادي

مظهري) واجب نه است، الوجود ممکن و شود می انتزاع خدا فعل مقام از که( کند می ظهور تکوین جهان در آن مانند و اماته و احیا و بسط و قبض و خلق از آنچه» ج بحار،( الحسنی االسماء نحن هستیم، ما حسنا اسماي: فرمایند می الحسنی االسماء وهللا آیه ذیل در صادق امام و است کامل انسان و اهللا خلیفۀ همان که طلبد می «.10)7 ح ،4 ص ،25

غالی شیعیان -2

جریانی غالیان گویی. شود نمی مباحث آن به چندانی توجه امروزه. است رفته سخن) گویان گزافه( »شیعه غالت« نام به جریانی از شیعیان تاریخی و کالمی کتب در .شود نمی یافت امامی دوازده شیعیان میان در آنان از اثري دیگر که اند گذشته اعصار به متعلق

به آغشته و غلو سراسر شود، می ترویج جامعه در ائمه ي درباره ،...و روحانیون مفسران، فقها، تقلید، اجعمر سوي از امروزه که تصویري و تصور که است آن انصاف اما .است بسیار خرافات

غلو و قرآن -1-2

:است کرده رد را دین در غلو قرآن

ندهید نسبت راست سخن جز خداوند به و ننمایید تجاوز حد از و نیدنک غلو خود دین در کتاب اهل اي: الحق اال اهللا علی التقولوا و دینکم فی التغلوا الکتاب اهل یا .(171 نسأ،(

Page 33: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

نکنید، غلو خود دین در کتاب اهل اي بگو: السبیل سواء عن ضلوا و کثیراً اضلوا و قبل من ضلوا قد قوم اهواء التتبعوا و الحق غیر دینکم فی التغلوا الکتاب اهل یا قل .(77 مائده،( نکنید پیروي افتادند، دور به راست راه از و کردند گمراه را بسیاري هم و شدند گمراه خود هم که کسانی هوس و هوي از و

.کنند خودداري دین در غلو از که دهد می فرمان کتاب اهل به سلطانی، وار انسان متشخص خداي قرآن، گزارش مطابق

.بود نخواهند هم خود ي ائمه و پیامبر ي درباره غلو به مجاز شند،نبا خدا کتاب ي درباره غلو به مجاز مومنان وقتی بنابراین

غلو و معتبر سنت -2-2

:اند گفته طالب ابی بن علی به که است شده روایت اسالم گرامی پیامبر از

محب رجالن، فی یهلک: فرماید می البالغه نهج در طالب ابی بن علی. است دوزخ در شان جاي و اند حق منکر آنان کرد، خواهند غلو تو ي درباره پیروانت از گروهی :بري منه انا بما یرمینی مفتر مبغض و فی، لیس بما یمدحنی و موضعی، غیر یضعنی مفرط،

به مرا که نارواگو، دشمنان و ستایند می ندارم که چیزي به و دهند می قرار خود جایگاه غیر در مرا که گوي گزافه عاشقان: افتند می هالکت به من ي درباره گروه دو «.11دهند می نسبت بیزارم آن از که چیزي

«.12اند مشرکان و مجوس و نصاري یهود، از بدتر« غالیان که اند گفته صادق جعفر امام

دین بر غاله. بیزارند ایشان از نیز پیغمبرش و خدا. است بیزار) غاله( اینان از من خون و گوشت و پوست و موي و چشم و گوش«: است شده روایت ایشان از همچنین «.13نیستند من پدران دین و من

«.14نکنید مسافحه آنها با و ننوشید چیزي شان همراه نشده، غذا هم نکرده، برخاست و نشست غالت با: التصافحوهم و التشاربوهم و کلوهم التوا و التقاعدوهم« و

«.15هستند خدا دشمنان بدترین غالت. بترسید کنند فاسد را شما انانجو غالت، اینکه از«: اند فرموده جوانان درخصوص همچنین

نظر خواستار و رساندند می ایشان اطالع به را نظرها اختالف و رجوع صادق امام به زیادي افراد. بود کرده ایجاد بسیار مشاجرات ائمه، ي درباره غالت هاي برساخته :گوید می صادق امام به صیرفی سدیر مثال، عنوان به. بودند امام صریح

بینید، می خواب در گویند بعضی شود، می الهام شما قلب به گویند بعضی شود، می وحی شما به گویند بعضی شود، می گفته سخن شما گوش در گویند می شیعیان است؟ درست اینها از یک کدام

.کنیم می بیان را آنقر حالل و حرام ما کن، رها گویند می را آنچه: گویند می پاسخ در امام

شود، می جاري اش محاسن بر اشک قطرات که گرید می قدر آن او رساند، می صادق امام اطالع به گفتند، می ائمه ي درباره غالت که را چیزهایی افراد از یکی وقتی خون خداوند نریختم، را آنان خون و کرد مسلط آنان بر مرا ندخداو اگر: یدي علی ولدي دم اهللا سفک دمائهم اسفک فلم هوالء من اهللا امکننی ان»:گوید می سپس «.16بریزد دستم به را فرزند

.آورید شمار به جعلی داشت، تعارض پیامبر سخن و قرآن با اگر شد، نقل ما از حدیثی هر: اند گفته صراحت به دیگري موارد در

ما والیت و خداوند والیت از... کند ازدواج و بپیوندد و بیاشامد و بخورد و بیامیزد و بنشیند ایشان با که هر... کافرند غالت«: است شده روایت رضا امام از همچنین «.17است بیرون بیت اهل

.18کردند صادر را آنان سران از برخی قتل حکم مواردي در و کردند تکفیر و لعن را غالت صادق امام

.19اند کرده صادر را غالت از برخی قتل دستور ائمه روایات، از برخی مطابق

.20نمودند تضمین آنها قاتل براي را بهشت و کردند، معرفی مهدورالدم را غالت سران از برخی هادي امام

.21گفتند می پاسخ شیعیان هاي پرسش به امام و کردند می غالت درخصوص ایشان از بسیاري هاي پرسش شیعیان

.رساند قتل به را حاتم ابن امام، از شفاهی اجازه کسب از پس جنید، نام به شیعیان، از یکی و ردک صادر را حاتم ابن قتل حکم هادي امام

غالیان و اولیه قرون تشیع -3-2

»ابرار علماي« را امامان بلکه اند، نداشته اعتقاد »امامان عصمت« به ائمه، احادیث راوي شیعیان از بسیاري و ائمه، معاصر شیعیان از بسیاري که گوید می ثانی شهید .اند آورده می شمار به

معتقد بلکه آنها، از امر این ماندن مخفی واسطه به اند، نداشته اعتقاد ائمه عصمت به ایشان از بسیاري»:اند آورده می شمار به عادل و مومن را شیعیان گونه این هم ائمه اطالع که است مطالبی -باد او بر خدا رحمت که -کشی ابوعمرو کتاب در و شود می دانسته ائمه احادیث و سیره تتبع از مطلب این هستند، ابرار علماي ائمه که بودند «.22اند کرده می حکم افراد این عدالت به بلکه ایمان به ائمه که است این ایشان با ائمه ي سیره از اینکه با شود، می امر این بر

.است نبوده تشیع ضروري باورهاي جزو ،...و مهدي امام غیبت سهو، نفی الهی، نص لدنی، علم عصمت، آنان، نظر از وي، ي گفته به

Page 34: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

) قرشی علی محمدبن سمینه ابو آدمی، زیاد بن سهل قمی، عبیداهللا بن حسین( ائمه یاران ترین نزدیک از تعدادي غالت، به ائمه تند واکنش از متأثر قم، حدیثی مکتب ولی برسانند، قتل به غلو، اتهام به را) عسکري امام و هادي امام و جواد امام یاران از( قمی اورمه محمدبن که داشتند تصمیم و دکردن اخرج قم شهر از غلو جرم به را

و غالی او که داد شهادت اشعري عیسی محمدبن احمدبن نهایت در. کردند نظر صرف اش کشتن از بود، نماز حال در شب آخر تا شب اول از یافتند، را وي وقتی .23کردند اخراج قم شهر از را او بدینترتیب و دروغگوست،

جزو گفت، می این از فراتر سخنی ترین کوچک کسی اگر رو، این از. آوردند می شمار به پرهیزکار عالمان را امامان هم شیعیان. بودند بدنام بسیار دوره آن در غالت .رفت می شمار به غالت

سید کالمی تشیع. اند مجبره و مشبهه از صدوق، شیخ استثناي به ها، قمی: گفت می مرتضی شیخ کردند؛ تشبیه به متهم را ها میق شیعیان، از برخی که چنان آن .پذیرفت نمی را قم اخباري تشیع مرتضی،

.کرد می عمل نهاآ به و دانست می حجت را آحاد اخبار صدوق شیخ اما آوردند، نمی شمار به حجت را واحد خبر مرتضی، سید و مفید یخش

.آورد شمار به تشیع ضروریات جزء و افزود ائمه اوصاف به را... و الهی نص لدنی، علم عصمت، شد، برساخته پنجم قرن از پس که تشیعی

:ها پاورقی

.236 ص ق، 1393 الجندي، مکتبه: قاهره االعتقاد، فی االقتصاد غزالی، محمد ابوحامد -1

.92 ص صدرا، انتشارات رهبري، و امامت مطهري، مرتضی -2

.384 ص االعتقاد، تجرید شرح فی المراد کشف حلی، یوسف بن حسن -3

.138 ص ،3 جلد کریم، قرآن تفسیر تنسیم، آملی، جوادي اهللا آیت -4

.197 ص پیشین، -5

.125 -128 صص پیشین، -6

.83 ص پیشین، -7

.101 ص پیشین، -8

.103 ص پیشین، -9

.207 ص شین،پی -10

.5 ص ،5 ج البالغه، نهج شرح -11

.344 ص ش، 1372 رضوي، قدس آستان اسالمی پژوهشهاي بنیاد: مشهد چی، شانه مدیر کاظم مقدمه با اسالمی، فرق فرهنگ مشکور، جواد محمد -12

.77 ص الغاله، فی االمامیه الشیعه ائمه آراء کتاب اي، کمره خلیل میزا حاج -13

.525 حدیث مصطفوي، تصحیح ،)الرجال معرفه اختیار( الکشی رجال طوسی، حسن بنمحمد -14

.264 ص ،2 ج االمالی، طوسی، شیخ -15

.322 -323 صص الکتب، عالم بیروت، عبدالمعیدخان، محمد تحقیق السهمی، جرجان، تاریخ -16

.143 ص ه،الغال فی االمامیه الشیعه ائمه آراء کتاب اي، کمره خلیل میزا حاج -17

.عطایی رضا محمد ترجمه تاریخ، در شیعه عاملی، زین محمدحسین: به شود رجوع -18

.240 ص ،13 جلد - 180 ص ،21 ج م، 1989 العلم، مدینه منشورات بیروت، الرواه، طبقات تفضیل و الحدیث رجال معجم خویی، ابوالقاسم سید -19

.1 ص ،2 ج ق، 1350 اشرف، نجف جال،الر علم فی المقال تنقیح مامقامی، عبداهللا

.1006 حدیث ،519 ص الرجال، معرفه اختیار -20

.پیشین منبع اضافه به. 7 باب المحارب، حد ابواب حدود، کتاب الشیعه، وسائل حرعاملی، حسن محمدبن -21

.149 -151 صص النجفی، المرعشی العظمی اهللا آیت مکتبه ،1409 قم رجایی، مهدي سید تحقیق االیمان، حقایق ثانی، شهید -22

.1385 اردیبهشت دوم، شماره مدرسه، شده، فراموش قرائت: کدیور محسن محققانه مقاله به شود رجوع

.556 ص ،1341 تهران، دانشگاه: تهران المصطفوي، حسن سید تصحیح ،)الکشی رجال( الرجال معرفه اختیار طوسی، حسن محمدبن -23

.125 ص ،16 ج الحدیث، رجال معجم: به شود رجوع. است کرده تلقی نشده اثبات را) قمی اورمه محمدبن( او به لوغ نسبت خویی اهللا آیت

Page 35: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

)6( آید؟ می فقها کار چه به زمان امام کنونی تشیع برساختن و غالیان

گنجی اکبر

ترتیب، این به. است کرده بازگو را شیعیان فعلی امامت ي نظریه بر وارد نقدهاي ،»اخیر دوران در ارابر علماي نظریه ي پیشینه« ي مقاله در گنجی، اکبر: زمانه

از است، شده منتشر همزمان که هم را بعدي ي مقاله باید بحث، ي ادامه براي خواند، می را »آید؟ می فقها کار چه به زمان امام« ي مقاله ششم قسمت که اي خواننده .بگذراند نظر

.است غالت تشیع فعلی، تشیع که کرد اعتراف باید متاسفانه اما. است گذشته قرون به متعلق جریانی غالیان که رود گمان شاید

بسیار را عرفا کامل انسان ي نظریه امامان، کرامات و قدرت افزایش براي کنونی غالیان که تفاوت این با عرفاست، کامل انسان همان اش امام اینان، ي برساخته تشیع .کرد خواهیم استناد آملی، جوادي اهللا آیت یعنی قم، علمیه ي حوزه کنونی فقهاي و عرفا و فالسفه از یکی هاي برساخته به مدعا، این تثبیت براي. اند کرده فربه

.است قم ي علمیه ي حوزه عارف و فیلسوف فقیه، مدعیات آید، می پی در آنچه

.است او جلدي چهارده تفسیر به محدود صرفاً ما گزارش. است شده منتشر تاکنون انایش قرآن تفسیر از جلد چهارده

جوادي اهللا آیت آراي که است آن از حاکی اسالمی، جمهوري سیماي از ایشان مختلف هاي درس پخش اما اند، نخوانده را کتاب این دینی نواندیشان زیاد، احتمال به .شود می منتشر وسیع سطحی در اش، گردانشا و دولتی، هاي رسانه طریق از آملی

.است حاکم سیاسی نظام براي دینی سازي نظریه مهم هاي پشتوانه از یکی او، آراي اما باشند، نداشته عنایت ایشان نظرات به افراد مختلف، دالیل به است ممکن

آنان کننده صالح و پیامبران از برتر ائمه -1

جوادي. آورند می شمار به باالتر الهی انبیاي ي همه از را خود امامان آنان، شود، گرفته نادیده دارند اسالم گرامی پیامبر با رسمی تشیع برسازندگان که تعارفی اگر :گوید می آملی

هستند، جامعه و امت فصلمن عقل آنها پس یابند، می دست بهشت به و شناسند می را خدا آنان هدایت پرتو در مردم که هستند انواري طهارت و عصمت بیت اهل» ...نیست مجاز سخن این و الرحمان، یعبد به من علی السالم: کنیم می عرض نورانی ذوات آن به زیارت هنگام رو این از

یوم لوائی تحت دونه من و آدم: هستند من پرچم زیر پیامبران ي همه: فرمود است، پیامبران سایر بر حضرت آن بودن مهیمن به ناظر که نورانی، بیانی در اکرم رسول که چنان است، اکرم رسول جان و نفس حضرت آن مباهله، شریفه آیه طبق زیرا کرد، ثابت توان می نیز را پیشین پیامبران بر مومنان امیر سبقت بیان، این با. القیامه

.شد خواهد روشن الهی اولیاي و پیامبران میان در حضرت آن رفیع جایگاه شده، نقل طاهره ي صدیقه عظمت ي درباره که روایتی به نکته دو این انضمام از

که نداشت را آن شایستگی کس هیچ طالب ابی بن علی امام از غیر و نبود کفوي فاطمه حضرت همسري براي بود، نمی مومنان امیر اگر که است این شریف حدیث آن :کند اطاعت او از همسر عنوان به زهرا حضرت

خواهان انبیا سایر اگر که نماید نمی بعید اساس، براین» .دونه من و آدم من االرض ظهر علی کفو لها کان ما لفاطمه المومنین امیر خلق تعالی و تبارك اهللا ان لو» ...بگذرد مراحلی یا بکشد، طول مدتی -مقام این لحوق به آنان دستیابی آنهاست، مقام بر مهیمن که باشند عترت مقام به لحوق

آنان به آخرت در است ممکن سرانجام و اند اول نور آن شعاع در و پرتو در و تر پایین مراحل در دیگران و بود خاندان این نور تعالی، حق از ظاهر یا صادر یضف اولین [است این ما برهان پس...[شوند ملحق

واحدند نور عصمت بیت اهل - الف

است نشده نقل طالب ابی بن علی حضرت از مضمونی چنین و است صالحان به لحوق انخواه که است مأثور دعایی خلیل حضرت داستان در -ب

نیست خدا خلیل حضرت ي درباره دلیلی چنین ولی هست، دسترس در طهارت بیت اهل بودن ظاهر یا صادر بر عقلی برهان -ج

«.1دارد تفاوت شده وارد مومنان امیر حضرت و ابراهیم حضرت ي درباره آنچه راین،بناب بود، خواهد صالحان از نیز دنیا در حتماً باشد صالحان از آخرت در کس هر - د

را اسالم گرامی پیامبر پیامبري طالب، ابی بن علی شود، خلق آدم حضرت اینکه از قبل شود می ادعا لذا. است این از بیش ادعاهایی نیازمند »غالی تشیع« برساختن اولین و خدا رسول برادر و خدا ي بنده من... فرمود حضرت آن که کرد نقل طالب ابی بن علی امیرالمومنین حضرت از همدانی عبداهللا بن حارث»:است کرده تصدیق

Page 36: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

که کسی) 28 ح ،240 ص ،39 ج بحار،( »الجسد و الروح بین آدم و صدقته«: کردم تصدیق بود، جسد و روح بین آدم که حالی در را او من. بودم او ي کننده تصدیق «.2گیرد می قرار صادقانه و مصدقانه آدم تحقق از قبل خود از تر کامل برابر در که است کامل انسان کند می تصدیق رسالت و نبوت به را اکرم رسول آدم از بلق

خود با الهی علوم و اسرار آوردن و تولد محض به وحی قرائت -2

:است آورده دنیا به خود با را الهی علوم و اسرار و است پرداخته وحی قرائت به تولد محض به مریم، بن عیسی همچون حسین، امام

کند می وصف را حسین امام چون کاملی انسان حنفیه محمدبن وقتی رو این از... شود می تأمین اسماء تعلیم از او عملی و علمی ي تغذیه که است کسی اهللا خلیفه» و تر حلیم ما ي همه از عملی عقل هاي فضیلت در-2 است تر عالم ما ي همه از -1( رحماً اهللا رسول من اقربنا و حلماً ااثقلن علماً، اعلمنا«: خصوصیت سه بیان بر افزون :است زمان از برتر که دارد می بیان نیز را دیگر وصف دو) است نزدیکتر اهللا رسول به ما ي همه از - 3 است بردبارتر

به بلکه نیاموخت، کسی از را آنها و آورده خود همراه به را الهی علوم و اسرار یعنی یخلق، ان قبل فقیها کان: بود فقیه دشو آفریده که آن از پیش او که، این نخست که نای از پیش یعنی ینطق، ان قبل الوحی قرأ و: کرد قرائت را وحی بیاید زبان به که آن از پیش که، این دوم. شد مدرس صدها آموز مسأله غمزه، با نرفته، مکتب به آشناي عیسی همانند شود، بالغ تکلم سن به حضرت آن که آن از پیش یا و بود حضرت آن معلوم درآید حروف و کلمات کسوت در و کند تنزل لفظ مقام به وحی «.3باشد بصر و سمع راه از آموختن و مکتب نیازمن که آن بدون بود، وحی

امامت به سنگین بسیار هاي آزمایش از پس کهولت، سن در را ابراهیم حضرت خداوند که است کرده ارائه بسوطیم بحث بقره، سوره 124 آیه تفسیر در آملی جوادي .اند امامت مقام اعطاي سازي زمینه ها، آزمون آن اینکه براي. کرد منصوب

فرمان او به خدا. شد فرزند صاحب پیري در ابراهیم. بود اول ونآزم از تر سخت آزمون دومین. بود حجم پر و انبوه آتش درون به شدن افکنده ابراهیم، آزمون اولین امامت مقام آنگاه« گشت، خدا به معطوف اش وجودي نیاز تمام شد، منقطع غیرخدا از ابرهیم دشوار، شرایط آن در. کند جدا بدن از چاقو با را خود فرزند سر تا داد .4شد او ي بهره

:گویند پاسخ پرسش این به یانمدع دیگر و آملی جوادي است خوب حال

حاصل آنها براي امامت، مقام سالگی، هفت در سخت، آزمون کدام نهادن سر پشت از پس) هادي امام دهم، امام همچنین و جواد، امام نهم، امام( ساله هفت امام دو شد؟

شود؟ می »اهللا ولی« و »کامل انسان« چگونه ساله هفت کودك

ائمه و اسالم پیامبر بر فقط القدوس روح شدن نازل -3

دوران در که دیندارانی براي نکردنی، باور و نامدلل متافیزیک این پذیرش اما است، سازگار کهن شناسی جهان با که هستند بزرگی بسیار متافیزیک داراي ادیان .است دشوار بسیار کنند، می زیست مدرن

.جمعی حیات مسائل به رسد چه نیست، ایمانی مسائل از یک هیچ گشاي گره متافیزیک، این

:جویند می بهره گري غالی سود به هم متافیزیکی باور این از کنونی، تشیع برسازندگان اما. است گذشتگان متافیزیکی باورهاي از یکی القدوس، روح

پیشینان بر و است طهارت و عصمت بیت اهل و اکرم رسول عنیی کامل، هاي انسان برترین مختصات از آن به تأیید که میکاییل، و جبرییل از تر بزرگ اي فرشته» هم و نکرد صعود آسمان به شد، نازل گرامی رسول بر و یافت هبوط آسمان از بار اولین براي مزبور ي فرشته که آن از پس متعددي روایات مطابق است، نشده نازل «.5است راههم العسکري الحسن بن حجه حضرت حضرت، آن دوازدهم وصی با اکنون

.شود می مدلل اند، ساخته غالت که روایتی چند با مدعیات تمام. است قم علمیه ي حوزه فالسفه از یکی سخنان اینها

افراد باطن و جهان مردم روزانه کارهاي تمام از ائمه آگاهی -4

.است جهان مردم کارهاي تمامی از ائمه اطالع دلیل یناول این. شود می جاري جهان در شیعیان ي ائمه قلب طریق از هستی عالم در خداوند فعل

.نیست پوشیده امام بر کس هیچ باطن پس. است ائمه عمل ي حوزه افراد، باطن که است این دلیل، دومین

:رسانند می ایشان اطالع به را جهان اخبار تمام و روند می و آیند می ائمه خانه به روازنه فرشتگان تمام که است این دلیل سومین

آگاهی عالم امور از روش این با امام و گذراند می امام قلب از کند، اراده عالم در را کاري هر خداوند» «.6باشد خبر با است افراد باطن که خود کار ي محدوده از باید» «.7ستا آگاه گذرد می جهان در آنچه از امام رو این از است، الهی ي اراده ي آشیانه امام قلب...یابد می

بامداد هر در امام پیشگاه به مردم اعمال ارائه و عرضه آنها، بر او شهادت و مردم اعمال از امام آگاهی مانند کنند، می بیان را امام معنوي شئون«: روایات از دسته یک «.8است امام امامت برکت به مقامات و فیوضات و کماالت به دیگران نیل اینکه و امام بودن فیض ي واسطه و شامگاه و

Page 37: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

و اخالق و عقاید از رو این از دارند، حضوري اشراف و علمی احاطه نیز افراد جان و روح بر آنان بلکه کنند می هدایت و رهبري را جامعه ظاهري شئون تنها نه ائمه» «.9بینند می را آنها و آگاهند دیگران اعمال

بهشت و علم درهاي ائمه -5

:شود بهشت وارد تواند نمی کسی آنها بدون که کند می تبدیل »بهشت« و »حکمت و علم درهاي« به را ائمه غالی، شیعه

و حکمی معارف در نه و است ممکن اي بهره چنین حقوقی و فقهی هاي دانش در نه و... برد بیت اهل حدیث بدون قرآن از صحیح ي بهره توان می ادبی علوم در نه» ممکن آیا. است الهی رضوان بهشت در فردا است، نبوي حکمت و علم ي مدینه در امروز که معصوم کامل انسان... است مقدور نیعرفا مشاهد در نه و میسور کالمی «.10شود؟ وارد بتواند بهشت در غیر از کسی است

. شد نخواهند بهشت وارد دهند، می تشکیل را ها مسلمان اکثریت که غیرشیعیان، ترتیب، بدین. شوند می تبدیل »بهشت ورودي در« تنها به ائمه برساخته، این در .نیست پذیر امکان عرفانی مکاشفات ائمه، بدون که شود می مدعی و داده افزایش را غلو سپس

.حیمسی و یهودي عارفان به رسد چه است، بوده محض کذب اند، گفته زمینه این در هرچه مذهب، سنی عارفان دیگر و غزالی و عربی ابن و مولوي یعنی

.کنند معرفی نظریه آن حقیقی مصداق را ائمه تا گرفتند را سنت اهل عرفاي کامل انسان ي نظریه مسلمان، مفسران و متکلمان فقیهان، که است آن جالب

.نیست مقدور عرفانی مشاهدات آنان، دستگیري و ائمه، به توسل بدون شود، می گفته آنها به بعد، گام در

قرآن تفسیر و مفه راه تنها ائمه -6

رسد چه تا نیست، فلسفی و کالمی مسائل فهم به قادر کسی ائمه، بدون شوند می مدعی ربوده، گذشته غالیان ي همه از سبقت گوي غلو در کنونی، تشیع برسازندگان .شد خواهد آشکار او بر مدعا این نبود ناصواب بنگرد، تسنن اهل برادران تفاسیر و شیعیان هاي تفسیر به انصاف سر از کسی اگر. قرآن فهم به

:نویسد می آملی جوادي

پیوند تأویل، از آگاهی» «.11کرد تعبیر را آن توان می لغت کتاب با که پندارند می چنین و کنند می ترکیب و تجزیه را رویا اند، قرآن فهم پی در »عترت» بی که آنان» «.12اند علم در اسخانر که خواهد می را طهارت و عصمت بیت اهل با تنگاتنگ

قران معارف ترین عالی به هستند، »مطهرون« کامل مصداق آنان چون... شوند نمی جدا آن از هرگز و اند قرآن »اثنین ثانی« و تلو تالی طهارت و عصمت بیت اهل» «.13اند یافته دست کریم

.دارد تعارض شدت به ائمه از منقول روایات با کنند، می ارائه قرآن از آزادي و دموکراسی بشر، حقوق به معتقد نواندیشان که تفاسیري بگذریم، ها سنی از

.اند نهاده کنار را ائمه روایات یابند، دست قرآن از مدرنیته با سازگار تفسیري به که آن براي ایران، دینی نواندیشان

هستند ائمه برکت محصول علوم ي همه -7

ماء« زمان امام نورانی القاب از یکی است طهارت و عصمت خاندان برکت به علوم همه چون و شود، می جاري مخاطب گوش به سینه از که است روانی کوثر علم» «.14است بشریت حیات آب حضرت آن حقیقت، در زیرا است، »معین

خود قاتالن از گرفتن انتقام و ائمه شدن زنده دوباره: رجعت -8

ستمکاران و مظلومان از تا شد خواهند زنده دوباره زمان، امام ظهور از پس قیامت، از قبل ظالمان، و مظلومان از برخی یعنی .است شیعیان باورهاي از یکی رجعت .بگیرند انتقام

من االیقاظ بکتا در عاملی حر. است کرده نقل رجعت اثبات در حدیث 180 از بیش 53 ج االنوار بحار در مجلسی. است مهدویت به اعتقاد فروع از یکی رجعت افرادي جمله از هم طوسی شیخ و مفید شیخ صدوق، کلینی،. است کرده نقل رجعت مثبت و شاهد عنوان به روایت و آیه ششصد حدود الرجعه، علی بالبرهان الهجعه .اند کرده تالیف زمینه این در هایی کتاب که هستند

.کرد خواهند فرمانروایی جهان در ها قرن خود، دشمنان از گرفتن انتقام از پس کرد، خواهند جعتر دنیا به علی بن حسین و طالب ابی بن علی روایات، مطابق

:نویسد می زمینه این در آملی جوادي

اهل... است باطن به تفسیر نوعی مهدي حضرت ظهور یا رجعت به روایات از برخی در آیه این تفسیر... االمور ترجع اهللا والی: خداست سوي به امور همه بازگشت» فراوان قران آیات در اطهار ائمه از تفسیري چنین نظیر و مهدي، حضرت ظهور به گاهی و رجعت به زمانی و اند کرده تفسیر قیامت روز به گاهی را آیه این نبوت بیت «.15است

Page 38: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

دوباره قیامت از پیش طالب ابی بن علی که باورند این بر اقعر مردم از برخی گوید می عباس ابن به فردي. است داشته جدي مخالفان اسالم جهان در اندیشه ینا میراثش و کردیم نمی نکاح را زنانش ما شد می زنده قیامت از پیش علی اگر سوگند خودم جان به گویند، می دروغ آنان: گوید می پاسخ در عباس ابن. شد خواهد زنده .16نمودیم نمی قسمت را

.است مهدویت فروع از دیگر یکی حسین، امام قاتالن فرزندان از گرفتن انتقام

:نویسد می خصوص این در آملی جوادي

حسین امام قاتالن فرزندان شدن کشته که روایاتی ي برپایه تطبیق این سر. است برشمرده ظالمان مصادیق از را سیدالشهداء قاتالن فرزندان صادق امام یا باقر امام» «.17کنند می فخر آن به و خشنودند شان پدران ي کرده از آنها که است آن کند می انبی را محمد آل قائم مبارك دست به

است نشده اقامه دوازدهم امام وجود صدق بر دلیلی تاکنون: اول

ندارد وجود) زمان امام ظهور دوران در ظالمان و امامان شدن زنده( رجعت صدق براي دلیلی هیچ: دوم

است؟ دفاع قابل حقوقی لحاظ به و اخالقاً سال، هزاران از پس علی، امام و حسین امام نقاتال نوادگان کشتن آیا: سوم

شان؟ پدران جرم به بعدي، هاي نسل از گیري انتقام و افروزي جنگ براي یا است، دوستی و صلح براي دین: چهارم

ائمه بر قرآن آیات تطبیق -9

.است شده تاریخ طول در تسنن اهل راضاعت موجب که است امري ائمه بر قرآن آیات تطبیق

:گویند می

روایی بحث در اگر و دارد فراوانی مصادیق و است شهادت و حضور مقابل در و نباشد درك قابل مسلح حواس یا و عادي حواس از یک هیچ با که است چیزي غیب» مورد نص آن مستند و. حصر نه است، نمونه باب از و مفهوم، تفسیر نه ست،ا مصداق بیان قبیل از است، شده تطبیق مهدي حضرت بر غیب، عنوان شیعه مفسران »ذلک علی الحجه اقامه عن وقعدوا القائم انه الشیعه زعمت«: است گفته رازي امام از پیروي به آلوسی آنچه بنابراین،. نپذیرند را آن دیگران گرچه است، امامیه قبول

«.18است ناصواب) 107 ص ،1 ج المعانی، روح(

از و مطلق، تقیید یا عام تخصیص و حصر نه است، مصادیق برخی بیان مقصود، چنانکه ،»تفسیري« نه است، »تطبیقی« شیعه روایی تفاسیر در احادیث گونه این» .تاس مورد بی ،)31 ص ،2 ج کبیر، تفسیر( »است باطل دلیل، بدون مطلق تخصیص« که این به شیعه بر رازي فخر امام طعن رو این

معناي: اند گفته بلکه اینهاست، به منحصر آن مصداق یا رفته کار به مهدي حضرت قیام و رجعت قیامت، مانند( معانی این در غیب لفظ: گویند نمی شیعی مفسران «.19آن مفهوم نه است، غیب قمصادی از برخی شده یاد امور و شده بیان معصومان کلمات در برخی و قرآن در آن مصادیق از برخی و است کلی و جامع غیب،

افراد تعداد، این به هرگاه. نفرند 313 آنان. است عصر ولی حضرت اصحاب به ناظر) 148 بقره،( قدیر شیء کل علی اهللا ان جمیعاً اهللا بکم یأت تکونوا ما این جمله» تشکیل را خویش جهانی حکومت حضرت آن و شوند مشرف حجت حضرت رحضو به تا آورد می گرد باشند جا هر در را آنها سبحان خداي شدند، پیدا شرایطی واجد «.20دهد

کامل انسان مصداق زمان امام -10

غائب قائم و نوعی نه شخصی مهدي حضرت بر فراوانی نقلی متقن شواهد اي، دوره و عصر هر در معصوم تام و کامل انسان وجود ضرورت بر عقلی براهین از گذشته» «.21دارد داللت محض موعود نه موعود، وجودم و صرف، غائب نه

و دامن تر خرقه آدمیان همه. است انسان نا شیعیان، »کامل انسان«. کند ذکر را آن هاي ویژگی و کرده تعریف را کامل انسان باید اوالً است، کرده فراموش مدعی :«لکام انسان« نه هستند، انسان کامالً آدمیان، ي همه. اند آلوده شراب سجاده

زد صفی آدم بر عصیان برق که جایی

گناهی بی دعوي زیبد چگونه را ما

است؟ شده اثبات کامل انسان وجود ضرورت »عقلی براهین کدام با«: ثانیاً

اثبات روشی چه با. کند نمی قمصدا تعیین متافیزیک، شود، اثبات »موعود موجود مهدي« آنکه فرض به و شود، اثبات کامل انسان وجود به نیاز آنکه فرض به: ثالثاً است؟ آینده و اخیر سال 1200 کامل انسان زمان، امام که شده

مسیحیان و یهودیان درآوردن سلطه زیر به و زمان امام -11

حکومت ي سلطه زیر و خاموش گرچه مسیحیت، و یهودیت و نفاق کفر، زیرا هست، اختالف نیز عصر ولی حضرت ظهور زمان در حتی و ندارد پایانی دنیا در اختالف» «.22رسد می شهادت به تبهکار مخالفان دست به مهدي حضرت نیز سرانجام و دارند نیز اقدام و حضور اما پردازند، می جزیه مسیحیان و یهودیان و است اسالمی

Page 39: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

«.23یابد می مطلق غلبه باطل ادیان بر حق دین ،روز آن در و کند می ظهور عصر ولی خضرت زمان نیز عمل در اخالص و شهودي علم ي مرحله ترین کامل»

.ندارد ادیان آزادي و دموکراسی، بشر، حقوق گرایی، کثرت با نسبتی هیچ دارند، می عرضه زمان امام حکومت از اینان که تصویري

ادیان« بر زمان امام زمان در »حق دین« که تصور این. دبپردازن جزیه اسالمی، حکومت سلطه زیر در ذلت عین در اینکه یا و شوند، مسلمان باید یا مسلمین، غیر .است بالدلیل یابد، می مطلق ي غلبه »باطل

.است نپذیرفته را دیگري دلیل کس هیچ اما اند، کرده عرضه دیگر یک به اند، داشته انبان در دلیل هرچه ادیان پیروان

بر متکی فکري، ي غلبه نه است، نظامی ي غلبه ادیان، دیگر و مسیحیت و یهودیت بر اسالم مطلق ي غلبه د،شو گفته آنکه مگر. اند رسیده ادله، تکافوي به تعبیري، به .دلیل و برهان اقامه و وگو گفت

ائمه خانواده به ائمه از عصمت سرایت -12

.شدند »ائمه عصمت« مدعی و دادند سرایت ائمه به را بالدلیل ي ایده این بعد،. 24است نکرده اقامه انبیأ عصمت بر دلیل یک حتی کنون تا غالی شیعه

:است شده منتقل هم آنها ي خانواده اعضاي از برخی به ائمه، عصمت. شود می برداشته بعدي مهم گام حال

ولی و معصوم خود حد در نیز سالعبا ابوالفضل حضرت و کبرا زینب گفت توان می رو همین از نیست، معصوم امامان در »عصمت« و »والیت« انحصار بر دلیلی هیچ» «.25اند بوده اهللا

که اند نوشته صراحت به چون کرد، خواهند اعالم معصوم هم را فقیه ولی که گذشت نخواهد چندي کند، تولید معصوم سرعت همین به اگر غالی شیعیان کارخانه نیست؟ جدید سازي معصوم ي مقدمه زمان، امام یاران نام کنار در خمینی آقاي نام ردنآو آیا. ندارد وجود شیعیان »امامان در عصمت و والیت انحصار بر دلیلی هیچ«

با و حضرت آن رکاب در آنان. است خمینی امام حضرت مانند کم دست آنان از یک هر و دارند ویژه یاور نفر سیزده و سیصد ظهورشان هنگام نیز عصر ولی حضرت» «.26دارند را نجها تمام اصالح توان وي وحیانی رهنمود

نتیجه

.یابد می پایان نکته یک ذکر با قسمت، این شود، پرداخته امروزین غالی تشیع ي درباره داوري به آنکه از پیش

و جنگ نماد اند، برساخته غالیان که ي»زمان امام« اما. است... و دوستی صلح، عشق، رحمت، لطف، مظهر که ساخت برمی را انسانی عرفا، »کامل انسان« ي نظریه .است کشتار

بگوید، »نه« هرکس کند، می دعوت اسالم دین به شمشیر با را آدمیان ي همه او. داشت نخواهد وجود زمین ي کره در غیرمسلمانی دیگر زمان، امام ظهور از پس .27کرد خواهد قطع شمشیر با را اش گردن

با کند، می نابود را آنجا ارتش اعضاي ي کرد،همه خواهد یکسان خاك با را ها کاخ ي همه کشت، اهدخو را باوران شک و منافقان ي همه و شود می کوفه شهر وارد .28کرد خواهد خشنود را وار انسان متشخص خداي شان، یاران و ظالمان ي همه کشتن

.29کرد خواهد سنگسار شهود، شهادت و دادگاه بدون را همسر داراي زناکاران ي همه. کشت خواهد را کنند نمی پرداخت زکات که افرادي تمام

رفتار مردم با مالیمت با پیامبر! هیهات! هیهات: فرمایند می امام بود؟ خواهد پیامبر رفتار مثل مردم با موعود مهدي رفتار آیا: پرسد می باقر امام از شیعیان از یکی مهدي که است این خدا امر. شد خواهد مواجه مردم با قتل و شمشیر با قائم اما ؛کند مسلمان را افراد و مجذوب را قلوب محبت طریق از کوشید می و کرد می .30باشد داشته ایستادن خیال که کسی حال به واي. بکشد باید و نباشد پذیر توبه

گوش نه و پذیرد، می را کسی سخن نه کند، پیاده را احکامش و دین خواهد می فقط پذیرفت، نخواهد توبه کس هیچ از و شناسد می شمشیر فقط و فقط زمان امام .31داشت خواهد گران نکوهش برابر در شنوایی

.32خورد می جو نان طالب ابی بن علی چون و کرد خواهد تن بر درشتناك هاي جامه

.33کرد هدخوا خویش مطیع را آنان انجیل و تورات اصلی ي نسخه ارائه با. برد خواهد بین از را مسیحیان و یهودیان وجود و نفوذ

با جنگ آماده عیسی آیند، می گرد یهودي هزار هفتاد با دجال. خواند خواهد نماز مهدي سر پشت و کرد خواهد ظهور عیسی. ایستند می برابرش در آنان از برخی اما خواهند ها مسلمان به و داده لو را آنها مادي اشیاي ماا شوند، می مخفی یهودیان. کشد می و گیرد می را دجال عیسی. کرد خواهند فرار یهودیان و دجال شود، می آنان .34بکشید و بگیرید را او بیایید است، شده پنهان یهودي یک اینجا: گفت

زمینه این در شیعیان اصلی متون در نوع این از دیگر باورنکردنی روایت صدها اما. است دشوار بسیار است، شده برساخته کسانی چه توسط اخبار نوع این که این .پذیرند می را آنها شیعه فقهاي که دارد وجود

Page 40: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

وتصدیقات تصورات قامت و قد در زمان، امام که شد گفته این از پیش. اند ساخته عیار تمام جوي جنگ یک است، صلح و محبت نماد که مسیح از برسازندگان، به توانستند می و شناختند می دوران آن مردم که شد خواهد جنگ وارد کسانی با او و گذرد، می منطقه آن در حوادث تمام. است شده ساخته اولیه قرون شیعیان .درآورند تصور

انتقام عباس بنی و امیه بنی از خصوصاً که است هاشم بنی از یکی مهدي. است گذارده نمایش به را خود زمان امام ي برساخته در خوبی به دین، تاریخی سرشت .گیرد می

:ها پاورقی

.134 -138 صص ،1386 اسرا، نشر مرکز هفتم، جلد کریم، قرآن تفسیر تنسیم، آملی، جوادي اهللا آیت - 1

.139 ،3 ج تنسیم، -2

.117 ص ،3 جلد تنسیم، -3

.505 -506 ص ،6جلد تنسیم، -4

.470 -471 صص ،5 جلد تنسیم، -5

.501 ص ،6 ج تنسیم، -6

.502 و 501 ص ،6 ج تنسیم، -7

.520 ص ،6 ج یم،تنس -8

.523 ص ،6 ج تنسیم، -9

.564 -565 صص ،9 جلد تنسیم، -10

.144 ص ،13 جلد تنسیم، -11

.168 ص ،13 جلد تنسیم، -12

.131 ص ،13 جلد تنسیم، -13

.636 ص ،10 جلد تنسیم، -14

.324 و 319 صص ،10 جلد تنسیم، -15

.66 ص ،14 ج طبري، تفسیر -16

.639 ص ،9 دجل تنسیم، -17

.157 ص دوم، جلد تنسیم، -18

.182 ص ،2 جلد تنسیم، -19

.466 ص ،7 جلد تنسیم، -20

.716 ص - 5 جلد تنسیم، -21

.411 -412 صص اول، جلد تنسیم، -22

.736 ص ،11 جلد تنسیم، -23

.عصمت دلیلی بی ،4 »محمدي قرآن«: به شود رجوع -24

.131 ص ،13 جلد تنسیم، -25

.617 ص ،11 جلد تنسیم، -26

.282 -283 و 279 ص ،1 جلد الموعود، المهدي -27

.338 ص ،52 ج بحاراالنوار، -28

.325 ص ،52 ج بحاراالنوار، -29

.الصدوق مکتبه تهران، غفاري، اکبر علی تحقیق الغیبه، نعمانی، -30

Page 41: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

.355 ص ،52 ج بحاراالنوار،

.پیشین -31

.نعمانی الغیبه و 359 ص ،52 ج بحاراالنوار، -32

.254 -255 ص ،1 ج الموعود، المهدي -33

Page 42: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

اخیر دوران در »ابرار علماي« ي نظریه ي پیشینه گنجی اکبر

ائمه، دوران تشیع با فعلی تشیع تعارض دادن نشان نیز و منابع نظر از کتاب، این. غالت شر از نجات راه عنوان زیر است نوشته کتابی قلمداران، حیدرعلی مرحوم .است موضوع این در مهمی کتاب

در ناقد. بود خوانده العظمی اهللا آیت را خود کتاب، جلد روي در شده یاد فرد. قمی نبوي ابوالفضل سید ي نوشته هستی، امراء کتاب بر است نقدي کتاب این درواقع .برد نمی بودن العظمی اهللا آیت مدعی از نامی خویش کتاب

اما شد، زخمی واقعه این در وي. داشتند را او ترور قصد متعصبین از برخی 1358 سال در. است شده منتشر 1354 یا 1353 سال در قلمداران حیدرعلی کتاب .است نوشته اسالم در حکومت کتاب دوم جلد در را واقعه این شرح او. ماند زنده خوشبختانه

انقالب اول هاي سال در هم نبوي ابوالفضل. است مدفون قم) جعفر بن علی زاده امام( بهشت قبرستان در و درگذشت 1368 سال اردیبهشت 15 در قلمداران .درگذشت

:است مهم جهت چند از اینجا، در وي) 165 -186( کتاب از فصل یک انتشار

. شود می داده نشان تاریخ، طول در تشیع الگوي تغییر خوبی به نقد، این در. آملی جوادي اهللا آیت چون اي غالی شیعیان هاي برساخته بر است نقدي مقاله این: اول .ندارد اولیه تشیع با نسبتی هیچ فعلی، تشیع برساخته

.کرد مطرح آن، مستندات با همراه خویش، کتاب در را »ابرار علماي« نظریه پیش، سال 35 مرحوم آن که است این حق: دوم

.رفت پیش مرگ پاي تا حقیقت، این بیان دلیل به و کرد بیان را حقیقت ما، امثال از زودتر بسیار که است کسی به احترام اداي: سوم

و افزود متن به را قرآن آیات ي ترجمه فصل، این تایپ حین در سطور، این راقم. است شده یاد صفحات کامل متن گذشت، خواهد خواننده نظر از این از پس آنچه .کرد رعایت را فعلی الخط رسم

دانستند نمی غیب به عالم را امامان نیز شیعه بزرگ علماي

غیب به عالم را امامان تنها نه ایشان امثال و زراره و نجیه بن مسیب و صرد سلیمان و سعد بن قیس چون ائمه خاص اصحاب که گذشت گذشته بحث در ي عالمه و ثانی شهید و جنید ابن چون شیعه بزرگ علماي و دانشمندان که چنان و! شمردند نمی کامل را آنان مراحل اي درپاره هم دین احکام در بلکه دانستند، نمی

اعتقاد و است واجب ایشان طاعت که دانستند می ابرار علماي فقط را السالم علیهم ائمه امامان، خاص اصحاب که اند کرده تصریح نیز طباطبایی بحرالعلوم و مجلسی !نداشتند خطا از ایشان عصمت به

ضمن ،2 جلد ،68 ص المقال، تنقیح در مامقانی عبداهللا شیخ مرحوم و الکفر، و االیمان کتاب بحاراالنوار، پانزدهم جلد و الیقین حق در مجلسی ي عالمه که چنان هر است، کافی ایشان طاعت فرض به اعتقاد و السالم علیهم ائمه امامت به تصدیق ایمان، در که است فرموده ثانی شهید و است، آورده الجنید احمد محمدبن احوال .باشد خالی خطا، از عصمت به تصدیق از چند

هستند ابراري علماي امامان که بودند معتقد آنان که است ظاهر و واضح شان، شیعیان عقیده و السالم، علیهم ایشان روایات مجموع از معنی این که است کرده ادعا و .فرمودند می حکم شان عدالت و ایمان به السالم علیهم ائمه ذالک مع و. است شمرده فرض ایشان، عصمت به اعتقاد عدم با را، ایشان طاعت خدا که

کتاب این تألیف هنگام تا که را کسانی شیعه بزرگ دانشمندان از ایشان، غیبت و فوت از پس اما. بود ایشان حیات زمان در السالم علیهم ائمه اصحاب حال این .دانستند می روا و جایز ایشان، ي درباره را اجتهاد و ظن و غفلت و سهو حتی است، سهل نداشتند، ائمه غیب علم به اعتقاد که بسیارند شناسیم، می

تا نماییم می معرفی رساله در عنداالقتضاء و الفرصه لدي انشاءاهللا را بقیه و آوریم، می رساله این در تیمناً را، عقایدشان و ایشان از نفر ده نام ناچار اختصار باب از ولی دانشمندان و علما گرنه و داشته دخالت آن در نیز آن، امثال و صفویه ي سلسله مانند سالطین، سیاست شاید و بوده، متأخرین از افراط و غلو این که شود دانسته .نداشتند نیز را آمیز شرك عقاید چنین هرگز متقدم

اصحاب و شیعه علماي عموم تعظیم و توثیق مورد که خود زمان در شیعه عالم بزرگترین صدوق شیخ استاد علیه، اهللا رحمه القمی الولید بن الحسن بن محمد - 1 .است رجال

Page 43: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

رسالت مأمور و وحی امین که اسالم بزرگوار پیغمبر بر است، سهل که ایشان بر را نسیان و سهو بلکه داند نمی غیب به عالم را السالم علیهم ائمه تنها نه جناب آن .است آورده الفقیه الیحضره من در او از را عقیده این صدوق مرحوم چنانکه. است پیغمبر از سهو نفی غلو ي درجه اول که است معتقد و! شمارد می روا و جایز است،

جایز را آن روایت است، غلوآمیز اخبار این از اي پاره حاوي که را صفار الدرجات بصائر کتاب که بود حد آن تا امامان بودن غیب به عالم ي عقیده از جناب آن احتراز !فرموده تحریم ندانسته،

ائمه معاصر آنان اکثر که قم، در شیعه بزرگ علماي تمام کلی طور به و المحدثین رئیس القمی، بابویه بن موسی بن الحسین بن علی محمدبن صدوق مرحوم - 2 غلو ایشان از را نسیان و سهو نفی حتی است سهل بوده، منکر السالم علیهم ائمه از را معجزه صدور و غیب علم نسبت بودند، معاشر و مربوط ایشان با و السالم علیهم .اند نوشته ها کتاب خصوص این در و دانستند می مشرك از بدتر را غالی و غالی را آن به قائل و شمرده

این در خاص کتابی که دهد می وعده الفقیه الیحضره من کتاب در خود و شمرد می الزم و جایز امام، به رسد چه تا پیغمبر از را نسیان و سهو صدور صدوق مرحوم و !باشد داشته دور ما دسترس از را آن حوادث دست و باشد کرده تألیف را آن احتماالً و نماید تألیف باب

سهو( خصوص دراین بسیاري اخبار هرچند ناپیداست، متأسفانه بقیه و است، ما دسترس در آن نصف از کمتر که است تألیف سیصد از بیش داراي مرحوم آن زیرا این در اخبار کثرت از الفقیه الیحضره من در جناب آن خود و. دهد می تشکیل را مستقلی کتاب خود آن جمع که است مانده باقی مرحوم آن آثار سایر در) النبی :است فرموده موضوع

».الشریعه و الدین ابطال ردها فی و االخبار جمیع ترد ان لجاز المعنی هذا فی الوارده االخبار تردد جازان لو و«

است باطل شریعت و دین صورت، چنین در و بود خواهد جایز اخبار جمیع رد صورت آن در شود، رد) النبی سهو( معنی این در وارده اخبار که باشد جایز اگر یعنی ).است اخبار براین شریعت بناي زیرا(

است، نیافته توفیق) النبی سهو( موضوع در کتابی چنین نوشتن به صدوق شیخ خیال به بهایی شیخ و مفید شیخ چون شیعه علماي از اي پاره که است تعجب جاي :که حالی در اند، کرده شکر را خداي

.باشد شده حوادث دستخوش مرحوم، آن آثار سایر از اي پاره مانند کتاب، آن و باشد یافته توفیق جناب آن است ممکن گفتیم چنانکه: اوالً

!تشکر جاي نه است، تأسف جاي صدوق آثار دادن دست از صورت هر در و. نماید می اثبات را مطلب این کفایت قدر به است، مانده باقی او از که کتبی درهمین: ثانیاً

و محکوم عقیده این در را او خود، تصور به و است تاخته اش عقیده بر و پرداخته اي رساله نیز باره این است،در صدوق بر رد آثارش از اي پاره که مفید شیخ مرحوم .است ساخته مردود

جلد ي ضمیمه به و افست اش شریف خط به و نگاشته سهوالنبی در اي رساله بقاعه، اهللا ادام شوشتري تقی محمد شیخ حاج آقاي محقق، ي عالمه ما زمان در لکن .است منتشرگردیده و چاپ بزرگوار آن الرجال قاموس یازدهم

.فرمایند مراجعه بدان طالبین است، کرده ثابت اوفی نحو به را مطلب این کتاب این در جناب آن

جلد در مجلسی ي عالمه نقل به بنا که است داشته شهرت چنان آن غیب، علم ندانستن به رسد چه تا ائمه بر نسیان و سهو جواز در شیعه بزرگ علماي ي عقیده :است فرموده مفید شیخ تبریز، چاپ ،65 ص االعتقاد، تصحیح کتاب در نیز و بحاراالنوار، پانزدهم

در اینکه تا دانستند، نمی را دین احکام از بسیاري السالم علیهم آنان که کنند می گمان چنین و مقصراند دین در آشکارا دیدیم که شدند وارد ما بر قم مردم از گروهی :شدند می ملتجی ظنون و رأي به شریعت و دین احکام در ائمه گویند می که دیدیم را کسانی قم علماي میان در و شود نکته ایشان قلب

فی نیکت حتی الدینیه االحکام من کثیراً االیعرفون کانوا انهم یزعمون و مراتبهم عن االئمه ینزلون و الدین فی ظاهراً تقصیراً یقصرون قم من الینا ردوا و جماعه« ».الظنون و الرأي الی الشریعه حکم فی یلتجئون انهم: یقول من اولئک فی رأینا و قلوبهم

:است داده خاتمه عبارت این به را مطلب 4 سهوالنبی موضوع در خود تبیین و تحقیق در الرحمه علیه مجلسی

».االنبیاء من السهو مطلق نفی علی الشیعه من االجماع انعقاد عدم منه یظهر و«

و باشد داشته اي عقیده چنین توانست می چگونه شیعه آري! است نشده منعقد انبیأ از سهو مطلق نفی بر اجماع شیعه، در که شود می ظاهر گفتارها این تمام از یعنی :فرماید می 115 آیه طه مبارکه ي سوره در آدم حضرت ي درباره عالم پروردگار زیرا. است قرآن آیات با صریح مخالف آن که، آن حال

».نیافتیم استوار عزمی او در و کرد، فراموش ولی کردیم، سفارش آدم به پیش از و: عزماً له نجد لم و فنسی قبل من آدم الی عهدنا ولقد«

:فرماید می 61 آیه کهف ي سوره در بودند خدا پیغمبر دو هر که نون بن یوشع و موسی ي درباره و

».کردند فراموش را شان ماهی رسیدند] دریا[دو آن بین مجمع به چون و: حوتهما نسیاً بینهما مجمع بلغا فلما«

:گوید می نون بن یوشع قول از سوره همین 63 آیه در و

Page 44: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

».نبرد من یاد از را آن شیطان جز و کردم فراموش را ماهی] داستان[ من: اذکره ان الشیطان اال انسانیه ما و الحوت نسیت فانی«

:گوید می خود زمان عالم به موسی جناب قول از سوره همین 73 آیه در و

».مکن مواخذه کردم فراموش چه آن خاطر به مرا: نسیت بما التواخذنی«

امراً لک اعصی وال که بود سپرده تعهد او به قبالً که حالی در

:شمارد می نسیان دستخوش را السالم علیه یوسف حضرت تفاسیر از بعض بنابر ،42 آیه یوسف سوره در و

».ماند زندان در سال چند] یوسف[ لذا برد، او خاطر از را سرورش یاد شیطان آنگاه: سنین بضع السجن فی فلبث ربه ذکر الشیطان فانساه«

و دهد می نسیان نسبت برد، نمی یاد از او اقراء و القاء و خدا وعده اعتبار به را وحی چون وحی، مورد غیر در اکرم پیغمبر به عالم خداوند الکهف، سوره 24 آیه در و :فرماید می

یاد را پروردگارت] آوردي یاد به که هنگامی[ کردي فراموش] را گفتن اهللا شاء ان[ چون و: رشدا هذا من قرب ال ربی یهدین ان عیسی قل و نسیت اذا ربک واذکر« ».کند هدایت صواب به این از نزدیکتر راهی به مرا پروردگارم که باشد بگو و کن

:که نماید می اخطار جناب آن به االعلی سوره در و

».مگذاري یاد از و آوریم خواندن به را تو که زودا: تنسی فال سنقرئک«

او بر نسیان و سهو که کس آن و! امامان به رسد چه تا است، جایز پیامبران بر قران و عقل حکم به نسیان و سهو پس. کند می فراموش را وحی جز شود می معلوم که :فرماید می طه 52 آیه در که چنان. است عالم پروردگار ذات تنها نیست، جایز

».کند می فراموش نه و گذارد می فرو نه من پروردگار و: ینسی ال و ربی یضل ال«

هستند کوفه در گروهی) ص( اهللا رسول یابن: کردم عرض السالم علیه رضا حضرت به که گوید می هروي السالم، علیه الرضا االخبار عیون در منقوله روایت بر بنا و !شد نمی عارض اشتباهی و سهو) ص( خدا رسول بر که پندارند می که

.اهللا هو یسهو ال الذي ان اهللا العنهم کذبو: فرمود حضرت

!خداست او کند نمی سهو که کس آن کند لعنت را ایشان خدا گویند می دروغ یعنی

که چنان نمایند، می خود از علم این نفی بالصراحه پیغمبران خود و کند می انبیا حتی و همه از غیب علم نفی صراحت آن با خدا آیات که است تعجب جاي راستی خودت پیرامون منافقین تو: فرماید می پیغمبرش به خدا و بحفیظ علیکم انا ما و: گوید می السالم علیه شعیب و یعلمون کانو بما علمی ما و: گوید می السالم علیه نوح .نداري علم ها بدان و شناسی نمی را

این هم باز که داند نمی کسی پیغمبران درباره نسیان و سهو آیات همه این با و گذشت شرحش با ها آن از برخی که دیگر آیات ها ده و نعلمهم نحن تعلمهم ال خداست علم اندازه همان شان غیب علم و! نیست راه ایشان بر را نسیان و سهو و اند غیب به عالم امامان و پیغمبران گویند می که خواهند می چه نفاق و کفر عاشقان

:که

»).3 سبأ،( نیست پنهان او از زمین و آسمانها در اي ذره همسنگ و است، نهان داناي که همو: االرض فی ال و السموات فی ذره مثقال عنه یعزب ال الغیب عالم«

.یوفکون انی اهللا قاتلهم

موهومات و خدایان افسانه و یونانیان خرافات شیوع علت به عباس بنی خلفاء زمان در چون اما. بود خالص توحیدي عقیده السالم، علیهم ائمه زمان در شیعه عقیده آن مقابل در دارد خرافات و پرستی بت با اسالم که شدیدي مبارزه آن با شد، پیدا مسلمانان بین در بود پرستی بت با آمیخته که آمیزي غلو عقاید مجوس و یهود مراشد و اقطاب از بسیاري در چنانچه زد، سر افراد از اي پاره از الوهیت ادعاي حتی گزاف، ادعاهاي که طوري به گرفت صورت پرستی بت از شدیدي العمل عکس زمان فرد ترین لئیم و ستمکارترین که دوانیقی منصور درباره جاییکه تا شد ادعاها قبیل این ایشان، امثال و شلمنعانی و حالج منصور و بسطامی بایزید چون صوفیه !کردند الوهیت ادعاي او درباره راوندیه بنام اي طائفه بود، خود

قائل السالم علیه ائمه درباره را گزاف و خالف ادعاهاي چنین لذا. کرد نفوذ هم شیعیان از اي پاره در تدریجا عقاید اینگونه نشر زهرآلود، و مسموم محیط چنین در .شدند

که چنان کردند، می نفرین و لعن آنان به و برائت اظهار آن به قائلین از و کرده مبارزه انگیز فتنه غلوآمیز، عقاید چنین با صورت ترین شدید به بزرگواران آن اینکه با .آمد خواهد آن شرح

در آن مرگبار آثار هم هنوز نمودند، خبیث روح این با بزرگوار انبیاي که مبارزاتی همه با که طوري به است، قوي عامه در روانشناسان قول به که پرستی بت روح اما اي پاره به متاخر ازمنه در که جایی تا شد، افزوده خرافات بر اي خرافه روز هر و بماند باقی خود سادگی همان به اسالمی توحید نگذاشت است، مشهود عالم ملل اکثر

Page 45: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

عقیده این مکمل را خود و کرده تخطئه را اول صدر شیعیان ي عقیده و! شمردند مقصر ائمه درباره را قم شیعه بزرگ دانشمندان که کرد تاثیر چنان شیعه علماي از !!رسانیدند کمال به را آن نقض خود خیال به دانسته

گفتارش مضمون ،88 الهدایه،ص مقباس در که چنان. است شده یادآور را معنی این حدیث، رجال احوال ذیل در مورد چند در المقال تنقیح کتاب در ممقانی مرحوم :است این

و رفعت از خاص منزلتی السالم علیهم ائمه درباره غضائري جمله از و ها قمی خصوصاً قدما، از بسیاري که بدان: گفت که آنجا بهبهانی وحید است گفته خوب چه را حدود آن از تعدي و کند تجاوز حد آن از که دادند نمی اجازه کسی به و. داشتند اعتقاد خود اجتهاد و رأي حسب بر را کمال و عصمت از معین اي مرتبه و جالل معجزات در مبالغه یا را تفویض مطلق شد می بسا بلکه دانستند می غلو ایشان از را سهو نفی مانند که جایی تا شمردند می ارتفاع و غلو خودشان اعتقاد حسب بر

علم ذکر و ایشان براي قدرت کثرت اظهار و نقائص از بسیاري از را ایشان تنزیه و ایشان اجالل و شأن در اغراق یا را ایشان از عادت خوارق از عجائب نقل و را ایشان ...!شمردند می تهمت سورت و دانسته ارتفاع زمین و آسمان مکنونات به را ایشان

:نویسد می خنیس بن معلی ي ترجمه ضمن ،230 ص المقال، تنقیح سوم جلد در و

».کردند می غلو به رمی شمرده، بدنان بدان را رجال اوثق و دانسته ارتفاع و غلو را آن شیعه قدماء شماریم، می شیعه مذهب ضروریات از امروز ما که را آنچه همانا«

کنم می گمان که است، آورده حدیث دو الفرات محمدبن ي ترجمه در کشی: که است این اش حاصل نویسد می آنچه ،170 ص الفرات، محمدبن ي ترجمه ذیل در و .است مذهب ضروریات از حدیث دو آن مضمون بلکه نیست داللتی چنین ها حدیث آن در هرچند او غلو به کند استدالل که است این حدیث دو آن نقل از قصد

:نویسد می ،3 جلد ،125 ص سنان، محمدبن ي ترجمه ذیل در و

السهو نفی عد الصدوق مثل ان حتی غلواً یومنذ کان االئمه مراتب فی عندالشیعه الضروري من هواالن ما بالغلوالن رجالً برمیهم لنا الوثوق عدیده مراراً بینا قد و« ».المذهب ضروریات من الیوم عنهم السهو نفی ان مع غلواً السالم علیهم عنهم

.شمارد می مقصر ائمه معرفت در را یان قمی و داند می مذهب ضروریات جزو را اعتقادات این کتاب، این از دیگر متعدده موارد در همچنین و

بیش کمپانی، چاپ ،341 ي صفحه تا 337 ي صفحه از االنوار بحار 14 جلد در تنها که بودند ایشان ممدوح قدر آن السالم علیهم ائمه زمان در که قم شیعیان آري الفهماء العلماء الفقهاء قعودهم و قیام و سجود و رکوع اهل هم: که کند می تصریح ایشان ي درباره السالم علیه امام که است شده وارد ایشان مدح در حدیث چهل از ...العباره حسن و الروایه و الدرایه اهل هم

از است، شده یون قمی از مذمتی گاهی اخبار در اگر ؟!!کاملند شیعیان اند، خرافات و اوهام گونه هزار به آلوده که بغداد و کوفه غالیان اما! مقصرند ائمه ي درباره اینان :است فرموده ،438 ص کشی، رجال در چنانکه. یقطین بن قاسم و حسکه بن علی مانند است، بوده آنها غالیان

.القمی بابا ابن المشهورین الکذابین من ان: کتبه فی شاذان بن الفضل ابومحمد وذکر

:است نوشته او به السالم علیه عسکري حضرت که است کرده سعد که روایتی بنابر و

».بودند غالیان از اینان زیرا... القمی بابا محمدبن بن الحسن و الفهدي من اهللا الی ابر«

که آنان چگونه. است غلط است، کامل امروز و بوده ناقص ایشان زمان در شیعه مذهب اینکه و. است انصاف از دور ایشان به تقصیر نسبت و قم شیعه تخطئه پس آنان درباره را شرع و عقل از دور ادعاهاي و منطق از خارج معجزات این زیرا بودند؟ مقصر ایشان شناخت در کردند، می معاشرت ایشان با و بودند ائمه معاصر

چه که داند می خدا و اند شده اوهام و خرافات گونه هزار به آلوده و نکرده درك را ایشان معاصرین و ندیده را آنان که کسانی سال، صدها از بعد و نپذیرفتند، اند؟ شده کامل شیعیان باطله عقاید چنین داشتن با است، پرداخته خرافات اینگونه نشر به هایی سیاست

هذه من باهللا نعوذ: است رسانیده امروز غلو به یعنی است، کرده کامل امروز براي را شیعه روز آن ناقص مذهب و آمده دیگري پیغمبر العاذباهللا بگوییم اینکه مگر .المومنین لجمیع و لنا الهدایه نسئله و الضالله

آن و. شد اشاره آن به قبالً که است الجنید احمدبن محمدبن مرحوم ندارد، باور هیچکس و شیعه ائمه ي درباره را غیب علم که شیعه بزرگ علماي از دیگر یکی - 3 .بود دیلمی معزالدوله مخصوصاً بویه، آل سالطین زمان در جناب

به وادار را بغداد مردم عاشورا روز در عباسی، هللا الطائع خالفت زمان در که بود متعصب قدر آن تشیع در و بود دانشمند مردي سلطنت، برداشتن عالوه معزالدوله .برد صحرا به را آنان فطر عید نماز براي و واداشت سرور و تهنیت به را مردم غدیر عید در و کرد، السالم علیه الشهداء سید حضرت عزاداري و نوحه

چنان دادند، می فتوي خود اجتهاد و رأي به بزرگوران آن که بود قائل السالم علیهم ائمه ي درباره جناب آن معهذا. بود محترم و معزز بسیار او نزد در جنید ابن شیخ .است نموده دفاع خود ي عقیده از و کرده انتقاد دانستند، نمی صحیح را اعتقاد اینگونه که کسانی از و نوشته باره دراین هایی کتاب که

Page 46: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

التمویه کشف نام به کتابی نیز و. است نهاده الجهاد امر فی العتره ائمه عن روایه من العناد اهل ماستره اظهار را آن نام است، نموده دفاع خود ي عقیده از که کتابی در .است آورده شیعه اعتقاد حسب بر را احکام در قیاس آن در که فرموده تألیف القیاس امر فی الشیعه اغمار عن االلباس و

االئمه الی بالرأي القول اسناد اما و«: است فرموده و کرده دفاع آن از بحرالعلوم، طباطبایی، ي عالمه نمود، می مشکل متأخر علماي از اي پاره نظر به که عقیده این :»المتقدم العصر فی کذلک یکون ان فالیمتنع

چنین شیعیان بین در گذشته زمان در که نیست بعید دادند، می فتوي خود رأي به السالم علیهم آنان که است شده قائل ائمه ي درباره جنید ابن اینکه یعنی .است بوده شایع اي عقیده

.دانستند نمی ابراري علماي جز را ایشان السالم علیهم ائمه اصحاب و قدیم شیعیان که شدیم یادآور قبالً نیز ما که چنان

است مفید شیخ به معروف الحارثی النعمان محمدبن مرحوم بزرگوار شیخ نیست، قائل السالم علیهم ائمه ي درباره را غیب علم که شیعه بزرگ دانشمندان از دیگر - 4 :آوریم می مختلفه کتب از ذیل شرح به را جناب آن عقائد ما که

:دارد مضمون این به عباراتی ،189 ص العقول، مراه خود نظیر بی کتاب در مجلسی مرحوم - الف

:است شده پرسیده مسائلی العکبریه مسائل کتاب در مفید شیخ محقق سدید شیخ از

که حالی در آمد مسجد به السالم علیه امیرالمومنین که دارد علت چه پس است یکون ما و کان بما عالم امام اینکه بر است منعقد اجماع شیعیان ما نزد در: سوال« دانست؟ می شد، خواهد کشته که را زمانی وقت هم و را خود قاتل هم اینکه حال و شود می مقتول دانست می

».؟...شد خواهد کشته سفر این در او و کرد نخواهند یاري واگذارده، را او کوفه اهل دانست می که حالی در رفت کوفه سوي به علی بن حسین که دارد علت چه نیز و

:فرموده داده، پاسخ چنین اهللا رحمه شیخ. سوال آخر تا

چه یا شد خواهد چه گذشته و آینده که داند نمی امام که است آن بر شیعه اجماع یعنی( است آن برخالف شیعه اجماع است، مایکون و بما عالم امام اینکه از جواب« آینده در که را حوداثی) شرعی مسئله یعنی( حکم امام که است ثابت مسئله این در فقط اجماع همانا و است، نکرده اجماع قولی چنین بر شیعه هرگز و) است شده بیخ از شده بنا برآن مسائل که اصلی آن این بنابر پس. باشد عالم تمییز و تفصیل به داد، خواهد رخ آینده در که حوادثی عین به آنکه بدون داند، می دهد می رخ ).نیست و نبوده اصلی چنین یعنی( است ساقط

را قولی چنین خیر، نه داند، می شود واقع که را هرچه امام اینکه به شویم قائل اینکه اما نماید، اعالم آینده حوادث از بعضی به را امام خدا که دانیم نمی محال ما بلی ...شماریم نمی صواب به دانسته خطا در است بیان و حجت بدون که را ادعایی چنین به قائل و نداریم قبول

».نیست ان بر نقل و عقل از دلیلی هیچ زیرا دانیم، نمی قطعی ما را چیزي چنین کنند، می خدعه او با کوفه اهل که دانست می السالم علیه حسین اینکه اما

:فرماید می االرشاد کتاب در مرحوم آن نیز و -ب

که هنگامی تا نداشت اطالعی هیچ که حالی در آورد کوفه به روي السالم علیه حسین یعنی» ...فسئلهم االعراب لقی حتی بشیئی الیشعر السالم علیه الحسین اقبل« .کرد سئوال انها از و برخورد اعراب به

:فرماید می او که است آورده مفید شیخ العکبریه مسائل از ،7 جلد ،318 ص بحاراالنوار، در -ج

و باشد پنهان و پوشیده امام از امور بواطن که است جایز من نزد در یعنی» .عنداهللا الحقیقه خالف علی کان ان و بالظواهر فیها فیحکم االمور بواطن عنه تغیب قد و« .باشد حقیقت برخالف چند هر کند، حکم ظاهر به او

:فرماید می ،38 ص مفید، شیخ المقاالت اوائل کتاب در - د

علی و وجل عز االهللا الیکون هذا و مستفاد البعلم بنفسه االشیاء علم من یستحقه انما بذلک الوصف الن الفساد بین منکر فانه الغیب یعلمون بانهم القول اطالق اما و« »الغاله من الیهم انتمی من و المفوضه من شذعنهم االمن االمامه اهل جماعه هذا قولی

وصفی چنین زیرا. است روشن و ظاهر بسی آن فساد که است زشتی و منکر عقیده این دانند، می غیب علم السالم علیهم ائمه که بگوییم مطمئن طور به اینکه یعنی ي عقیده این بر نیست ممکن جل و عز خداي براي جز وصفی چنین و) نیست ممکن زیرا( مستفاد علم به اینکه نه بداند، خود نفس به را اشیأ که است کسی خور در .غالیان از دارند می منسوب بدیشان را خود که کسانی و مفوضه از نادري افراد مگر قائلند، امامیه جماعت تمام ،)داند نمی غیب علم امام که( من

مشرکان؟ و غالیان از یا اند شیعیان از دانند، می غیب به عالم را امامان که کسانی دید باید حال

عج عصر امام غیبت درخصوص وي با شیخ آن که است، داشته معتزله از شیخی با جناب آن که است بحثی داستان مفید، شیخ المحاسن و العیون کتاب در - ه شود؟ نمی ظاهر عج عصر امام چرا که کند، می وگو گفت

Page 47: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

تو از حتی امام چرا که کشد می آنجا به بحث تا کند؟ می تقیه خود شیعیان از چرا پس: گوید می او که هنگامی و. است مردم تقیه و ترس آن علت: گوید می او به شیخ :نویسد می شیخ دارد، توخبر ارادت و دوستی از و شناخته را تو الاقل و شناسد می را خود دوستان که او شود؟ نمی ظاهر تو بر و کند؟ می تقیه هم مفید شیخ

داند می را سرائر امام که نیستم قائل من که است آن است باب این در که سخنی اولین یعنی» ...السرائر یعلم االمام ان لک اقول ال انی الباب هذا فی ما اول له فقلت« مذهب. نخیر. داند می هم او دانم، می او به ارادت از خود نفس در من که را چه اوهر که کنی ایراد من به بتوانی تو که نیست پوشیده وي بر ضمائر که است کسی او و زبان بر که است تعالی خداي اعالم به باز بداند هم را باطنی فرضاً اگر و داند می را ظواهر فقط امام اینکه به قائلم من و نیست این من مذهب چون و نیست این من

.است شده اعالم امام به مخصوصاً او ي وسیله به و پیغمبر

هرگز که است صادقه رویاي ي وسیله به اینکه یا است، رسیده امانت به السالم علیهم او پدران به پیغمبر جانب از و پیغمبر به خدا جانب از که است علومی آن یعنی .شود نمی خالف

واجب او بر هم من از تقیه و ترسد می من غیر از که چنان نترسد، من از که دارد حق پس بود باطن علم فاقد امام که همین زیرا. است ساقط اصل از تو سئوال پس او و است کرده مطلع من باطن بر را امام جل و عز خداي که نیستم قائل هرگز من. شدم یادآور قبالً که است شرایطی همان بنابر نیز من از جناب آن تقیه و. شود می

.داند می مرا حال حقیقت

. بود ما دسترس در بزرگوار آن از که کتبی از. است کرده اظهار دشمن و دوست بر که است امام بودن غیب به عالم درباره مفید شیخ مرحوم ي عقیده از فقره پنج این شدیدترین از مفید شیخ مرحوم که نماناد مخفی است، گفته سنی به را عقیده همین فقره این در و نیست غیب به عالم امام که گفت شیعه به اول ي فقره در زیرا

و دهد می گواهی بدان او موجود آثار که است کسی آن وي و دهد می گواهی بدان او موجود آثار که طوري به است، امام علم و عصمت و طهارت به اعتقاد در شیعیان معتقد صدوق که سهوالنبی موضوع در الرحمه علیه صدوق مرحوم خود استاد و شیخ بر احترام و ادب رعایت از دور حتی و تند و سخت ردي که است کسی آن وي .است داده نسبت و کرده متهم بودن حشوي به را الولید بن الحسن محمدبن استادش و بزرگوار آن و است بوده

! گویند؟ می چه غالیانه خرافات و موهومات این با راه نیمه در درماندگان و گمراه بیچارگان این حال. نیستند غیب به عالم امامان اینکه در اوست عقیده این معهذا !نمایند؟ تکمیل جدیداً را قدیم ناقص مذهب و کنند درست عقیده آخرالزمان شیعیان براي چرندها این با خواهند می اینان

در جناب آن. است امامان بودن غیب به عالم عقیده مخالفین و منکرین از است، شیعه مقام عالی اعالم از که علیه، اهللا رحمه الهدي علم مرتضی سید مرحوم -5 :نویسد می است، داده شدنش کشته و کربال به السالم علیه حسین حضرت رفتن خصوص در که اشکاالتی جواب در قمري، 1352 چاپ ،176 ص االنبیأ، تنزیه کتاب

»....المشقه من بضرب ان و ذلک علیه وجب الفعل من بضرب الیه اهللا فرض بما القیام و حقه الی یصل انه ظنه فی غلب متی االمام ان علمنا قد«

اگر و کند، قیام است واجب وي بر که زمامداري وظائف به و نماید قبضه را خالفت شده، نائل خود حق به تواند می که کرد پیدا قوي ظن امام اگر دانم می«: ینیع کوفه سوي به حسین حضرت ما آقاي و کند، اقدام کار بدان که شود می واجب او بر صورت چنین در نماید، تحمل را آن تواند می که هست تحملی قابل مشقت »....بستند پیمان و عهد وي با رغبت و عالقه روي از و نوشتند نامه وي به ابتدا و داوطلبانه کوفه مردم که وقتی مگر نکرد، حرکت

:نویسد می که آنجا تا

دل در که هایی کینه همه آن با نمایند، مقاومت لعین یزید مقابل در که دارند نیرو و قدرت قدر آن اند کرده دعوت را او که کسانی دید و اندیشید السالم علیه امام و« .آن مقابل در حکومت ضعف و بود، یزید به نسبت ایشان

هیچ او. بود اجتهاد روي از داد انجام چه آن و است عینی واجب خالفت تصرف براي کوفه سوي به وي حرکت که گرفت قوت جناب آن ظن در که بود چیزهایی اینها »....افتد می اتفاق غریبه امور آن و گردند می ناتوان او نصرت از حق اهل و کنند می غدر و وفایی بی کوفه اهل از اي پاره که نمود نمی تصور و کرد نمی حساب

:نویسد می که آنجا تا

در ظن پیدایش که است این براي او، غیر و عباس ابن مانند ناصحان از کردند، می منع مسافرت این از را او که کسانی جمیع ظن با حضرت آن ظن مخالفت اما و« کوفه مردم هاي میثاق و ها پیمان و ها نامه از عباس ابن شاید و ضعیف، دیگري نزد و است قوي کسی نزد در قرآئن آن گاهی که است قرائن ي وسیله به موضوعات

».تفصیل طور به نه کرد، اشاره توان می بسته سر طور به تنها و نداشت خبر

.برد می اجتهاد و ظن روي السالم علیهم را ائمه اعمال بلکه نیست، امام بودن غیب به عالم به قائل تنها نه که است کسانی از نیز مرتضی سید بینیم، می که چنان پس

ي عقیده ما که است، علیه اهللا رحمه الطوسی الحسن محمدبن الطائفه شیخ حضرت نیست، امام و پیغمبر بودن غیب عالم به قائل که شیعه علماي بزرگان از دیگر -6 98 صفحات در کتاب آن دوم جلد 511 و 297 ص و اول جلد 854 و 773 تا 613 صفحات از بزرگوار آن تبیان تفسیر از پیغمبر نبودن غیب به عالم در را جناب آن .است نبوده غیب به عالم پیغمبر که کند می بیان صریحاً که آوردیم کتاب این اول قسمت 108 تا

Page 48: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

عبارت در اختالف کمی با الشافی تلخیص در را مرحوم آن نظر عین زیرا است، مرتضی سید مرحوم استادش همانند طوسی شیخ عقیده امام علم خصوص در اما و :نویسد می قدیم چاپ الشافی تلخیص 400 صفحه در و است آورده

الی نصرته فی معه اجتهد من اجتهاد مع الت حاله ان ثم عنه قعد و خذله من معاضده فی طمع و علیه االعوان بعض وجد لما الخالف اظهر السالم علیه الحسین ان« ».الیه انت ما

کمک به و نمود ظاهر یزید با را خود مخالفت یافت، دست کردند می یاري و نصرت یزید علیه را او که یارانی از اي پاره به که هنگامی السالم علیه حسین همانا« یعنی ».کشید که کشید بدانجا بودند او با که کسانی اجتهاد و کوشش و جناب آن خود اجتهاد با او حال و وضع آنگاه بست، طمع واگذاشتند را او که کسانی پشتیبانی و

.کرد عمل خود اجتهاد روي از و نبود غیب به عالم امام که رساند می مختصر عبارات همین در شیخ مرحوم

. است قائل ایشان ي درباره دانشمندان سایر از بیش را نسیان و سهو مراتب بلکه نیست، اولیا و انبیأ بودن غیب به عالم به قائل که شیعه بزرگ علماي از دیگر - 7 .است البیان مجمع شریف تفسیر صاحب طبرسی شیخ مرحوم

:انعام سوره 68 شریفه آیه تفسیر در اسالمیه، چاپ ،317 ص البیان، مجمع چهارم جلد در ایشان جناب

در که را کسانی چون و: الظامین القوم مع الذکري بعد فالتقعد الشیطان ینسینک اما و غیره حدیث فی یخوضوا عنهم فاعرض ایاتنا فی یخوضون الذین رایت اذا و« قوم با آوردي یاد به که آن از بعد انداخت، فراموشی به را تو شیطان اگر و بپردازند آن از غیر سخنی به تا بگردان روي آنان از دیدي کنند می کاو و کند ما آیات

».منشین ستمکار

کند، می رد را اشکال آن نیست، جایز انبیأ بر نسیان که قائلند امامیه اینکه و آورد می ائمه و انبیاء بر تقیه جواز در امامیه قول بطالن در را جبائی اشکال که هنگامی :نویسد می

علم به را مکلف که باشد داشته وجود قطعیه داللت له مسأ به آن در که دانند، می جایز امام بر صورتی در را تقیه امامیه زیرا نیست، مستقیم و صحیح ادعا این« امام جهت و طریق از جز آن بر دلیلی و شود نمی دانسته حکم آن امام، ي گفته جز به که، اي مسأله در اما کند، شبهه رفع خود از امام غیر وسیله به بتواند و برساند ».نیست جائز تقیه امام بر صورت آن در نباشد،

مصلحتی مقتضاي که همین نکند، بیان خود امت بر را آن دیگري حالت در که است جایز او بر که شرعیه مسائل از مطالبی بیان در پیغمبر وظیفه در چنین هم و .باشد

آنها سواي در اما شمارند، نمی جائز را نسیان و سهو ایشان براي امامیه دهند، انجام را آن که خدا جانب از مأمورند امام و پیغمبر که آنچه در: سهو و نسیان اما و .دانند می جائز ایشان بر امامیه، نشود، عقل به اخالل به منجر که مادامی را نسیان و سهو امامیه

قبیل از نیز هوشی بی و خواب. دانند می جایز ایشان بر را هوشی بی و خواب اینکه حال و نشمارد جائز را نسیان و سهو امام و پیغمبر بر شیعه که است ممکن چگونه ...اثم الظن بعض ان و است فاسدي ظن دانند، نمی جائز امام و پیغمبر بر را نسیان و سهو آنان که است برده امامیه بر جبائی که را گمانی این و است سهو

جلد در علیه اهللا رحمه مجلسی ي عالمه که است آمده گران صفویه زمان شیعه دانشمندان بر چنان است داده خدا پیغمبر به طبرسی شیخ که نسیانی تنسب این :است گفته ، الصلوه عن نومه و سهوه باب ، بحاراالنوار ششم

طور به را نسیان و سهو که ندارم سراغ را کسی) شیعه(خودمان اصحاب میان در من زیرا نیست، مخفی که است غرابتی است گفته طبرسی شیخ که مطلبی این .شمارد جائز تبلیغ امر در حتی مطلق

پیغمبر و امام بر را شیطان از ناشی سهو که ندیدم را کسی من اما شمارند، می جائز مصلحت نوعی براي خدا جانب از را انبیأ افکندن سهو به استادش و صدوق همانا .است پیغمبر خود با باره این در خطاب که است موهم طبرسی کالم ظاهر که حالی در. کند تجویز

االسالم رکن و االمام الصدر حضرت شمارد، می کفر منزله به را عقیده این بلکه داند، نمی غیب به عالم تنها نه را السالم علیهم ائمه که شیعه دانشمندان از دیگر - 8 .است الرازي و القزوینی الفضل ابی الحسین ابی بن عبدالجلیل الرشید ابی الدین نصیر الوعاظ ملک العلما سلطان

یعنی است، گفته که آن است، فرموده بعد، به 304 ص الروافض، فصائح بعض نقض فی النواصب مثالب بنقض معروف النقض خود گرانقدر کتاب در ایشان جناب به کسی اگر که حد بدان دانند غیب گور در همه و باشند دان غیب همه امامان که است آورده کتابی در االحوال النعمان بن محمد و الروافض، فضائح بعض نویسنده .دانند کس همه هاي گام و ها نام عدد و موافق یا است منافق که بدانند رود ایشان زیارت

تعالی خداي اال غیب که است معلوم مسلمانان اجماع و قرآن از که است آن نقل، و است شرع خالف و عقل از دور و است معنی از خالی که کلمات این جواب اما درجه و رفعت و جاللت با مصطفی و هو، اال یعلمها ال الغیب مفاتح عند و -احدا غیبه علی یظهر فال تعالی اهللا قال اهللا اال الغیب یعلم ال و -السرواخفی یعلم هو نداند

Page 49: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

ي درجه که ائمه پس ندانستی، نکردي، معلوم و نیامدي جبرئیل تا دیگر هاي احوال و کنند، می چه بازارها در که دانست نمی بود زنده آنکه با مدینه مسجد در نبوت است؟ حد چه بر جهانیان احوال که دانند چگونه برفته، حیات قید از و اند، خفته کربال و حجاز و بغداد و خراسان خاك در و ندارند انبیا

و نماند بسی ایشان از بحمداهللا اند، گفته معنی این اند، بسته طائفه این بر را خود این از پیش که حشویان جماعتی و بیگانه، شرع از هم و عقل از هم معنی این .نماند طعنی جاي را مشبهی و مجبري هیچ تا اند، کرده تبري دعاوي چنین از و ایشان از شیعه اصولیان

پدر محراب: فرمود محمد به السالم علیه علی و کرد رجوع ابوبکر بن محمد به و بود طلبکار ابوبکر از که خواهی وام دروغ داستان در کتاب، همین 272 ص در است؟ نهان جایی بتی که دانست چه پس نبود، دان غیب) ع( علی: است نوشته جواب در بزرگوار شیخ. ده وام به آنجاست در که بتی و بشکاف

در جناب آن. باشد می 586 سال متوفاي شهرآشوب، محمد رشیدالدین شیخ ندارد، اعتقاد امامان بودن غیب به عالم به که شیعه بزرگ دانشمندان از دیگر یکی - 9 :نویسد می تهران، چاپ ،1 جلد ،211 ص مختلفه، و القرآن متشابه کتاب

».تعالی للقدیم کان انهماشار یودي ذلک الن یکون ما و کان ما و الغیب یعلما ان یجب ال و الشریعه و الدین علوم یعلما ان یجب االمام و النبی«

در زیرا باشند بوده شد، خواهد آنچه و گذشته آنچه به عالم و دانسته، را غیب که نیست الزم و بدانند را شریعت و دین علوم که نماید می واجب را امام و پیغمبر: یعنی !باشند شریک تعالی خداي با امام و پیغمبر که کشد می آنجا به مطلب صورت آن

!بفهمد را چیزها این عصر این العظمی اهللا آیت اگر

غیب عالم به اعتقادي اصال و اند، بوده هجري ششم قرن تا حداکثر که را، صفویه از قبل شیعه سترگ دانشمندان و بزرگ علماي از نفر نه نام فصل این در ما -10 اگر و بودند بیزار عقاید اینگونه از متقدم پاك شیعیان که شود دانسته تا کردیم، بیان کند کفایت که قدري به را آنان عقیده و آوردیم نداشتند، ائمه بودن .بیاوریم را بیشتري دانشمندان نام بود ممکن خواستیم می

تسلط از پس که شود دانسته آنکه براي آوریم، می معاصر قرن علماي از را نفر دهمین لذا کنیم اکتفا دلیل ده به فصلی هر در که است این بر ما بناي چون لیکن .دارند ابراز را خود عقاید اند نتوانسته عوام، از بدتر نماهاي عالم و عوام ترس از لیکن اند، داشته را عقیده همین شیعه بزرگ دانشمندان اخیر قرون در هم باز صفویه،

و جسته آنان از اي پاره کلمات از معهذا،. هستیم افکار، اختناق ناگوار، اوضاع این شاهد افکار آزادي و روشنی اصطالح به عصر این در اکنون هم ما خود که چنان که است، شده می آشکار اي رشحه یا اي قطره آن از گاهی که است، زده می موج آنان سینه و قلب در حقیقت این که است معلوم شود، می یافت آثارشان در گریخته !بسیار نشانه اندك و است خروار نمونه آن مشت

کتاب در ایشان جناب. است الکالم جواهر نظیر بی و بزرگ کتاب صاحب النجفی حسن محمد شیخ المجتهدین خاتم الخضم البحر و العلیم علم حضرت جمله آن از :نویسد می است، اختالف آن در که کر، مساحت و وزن باب در جواهر، طهارت

و الشریقه باذهانهم قدروه یکون فقد جل عزو الخالق کعلم لیس السالم علیهم علمهم الن الغضاضه و ممنوعه بذلک السالم علیهم االئمه و النبی علم دعوي ان« ».علیه الحکم اهللا اجراي

علم اینکه براي ندارد، هم عیبی چندان و است ممنوع ادعایی چنین است، تمام و تام کر مساحت و وزن در السالم علیهم ائمه و پیغمبر علم اینکه ادعاي«: یعنی کیفیت آن به مسأله آن در را حکم خدا آنگاه باشند، کرده اندازه خودشان ي شریفه اذهان با را آن که باشد بسا پس نیست، جهان آفریدگار علم چون امام و پیغمبر ».باشد کرده جاري

رسد چه تا آنها، در حاصله ذرات و موجودات و عالم دریاهاي وزن از کسانی چنین وقت آن ندانند، بدرستی را کر آب مساحت و اندازه حتی که امامی و پیغمبر خوب السماء؟ الفی و االرض فی ذره مثقال عنه الیعزب که علمی گونه آن اند؟ عالم بدان و دارند خبر هستی، جهان موجودات به

السالم علیهم ائمه که معتقدند، آنان تمام که کند، می افتخار آنان وجود به اسالم جهان ،بلکه امامیه ي طائفه تنها نه که شیعه بزرگ علماي و دانشمندان از تن ده این .اند بوده خاص اجتهاد و نظر داراي هم دین احکام در حتی ائمه که اند کرده اظهار صراحت به دانشمندان این از اي پاره بلکه اند، نبوده غیب علم داراي

غیب، علم نداشتن موضوع، این در را عقائدشان و شیعه دیگر دانشمندان شریف نام خواستیم می اگر ما و اند کرده استنباط نبوي سنت و الهی کتاب از چند هر :کنیم می حواله الذکر ذیل کتب به را آنان باشند، این از بیش طالب که کسانی و است کافی انصاف اهل براي قدر همین و کشید، می تطویل و تفصیل به کار بیاوریم،

.3 جلد ،209 ص بحرانی، میثم ابن البالغه نهج شرح

.عام و خاص بحث قمی، میرزاي مرحوم قوانین

.42 ص مغنیه، جواد محمد التشیع، و الشیعه

.80 ص مفید، شیخ المختاره، الفصول

.5 جلد ،407 ص الغدیر،

Page 50: Akbar Ganji- Emam Zaman be che kare foghaha Miayad?

.93 ص اصولها، و الشیعه اصل

...و ،205 ص البیان، مجمع

ي عقیده و ایشان یاران و صحابه اعتقاد و بزرگوران آن زندگی قضایاي و سیر و السالم علیهم بیت اهل احادیث و اخبار و قرآن ي شریفه آیات اینکه با که است عجیب ي عقیده چنین هرگز بیت، اهل پاك شیعیان که شد معلوم و آوردیم، رساله این در کامله، عشره کافی، قدر به کدام هر از ما که شیعه، بزرگ دانشمندان و علما

.بودند مخالف جداً آن با بلکه اند، نداشته گویند، می و دارند آخرالزمان غالیان این که اي سخیفه

آیند، می پایین غلو حد از اندکی آنها در که والیت از درسی دانشمندي یا نویسد، می جاوید شهید کتاب] آبادي نجف صالحی[ فاضلی مرد که همین ما زمان در معهذا سابقه بی که شود می صادر فتواهایی و نوشته هایی کتاب آنها رد در و! آید برنمی معاد و خالق انکار از: گفتیم قبالً که چنان که آید برمی عام و خاص از ضوضائی و غوغا .است

را غالیان مزخرفات همین اند خواسته سفسطه و فلسفه و بافی عرفان با آن در که شود، می منتشر امام علم نام به هایی رساله و ها جزوه معروفی کسان از آنکه تر عجب و .کنند تحکیم فیلسوفانه و عارفانه صورتی به

چیست؟ ائمه براي غیب علم اثبات ي فایده و کیست؟ کار داعی داند نمی کسی