8
[1] ﻫﻠﺪﺭﻟﻴﻦ ﻫﺎﻱ ﺑﻴﮋﻥ ﺍﻟﻬﻲ- U ﺭﻥ، ﺗﻜﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻧﻴﺖ ﺧﻴﺮ، ﻭﻃﻦU - ] ﺍﮔﺮ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻱ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻳﺪ، ﻻﺍﻗﻞ ﺍﻳﻦ ﻓﺎﻳﻞ) U ﻫﻠﺪﺭﻟﻴﻦ ﻫﺎﻱ ﺑﻴﮋﻥ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﻥ، ﺗﻜﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻧﻴﺖ ﺧﻴﺮ ﻭ ﻭﻃﻦ- U ( ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﻳﺪ[. ﻫﺴﺘﻲ ﻱ ﺯﻳﺒﺎ! ﻧﺎﺧﻮﺵ ﻏﻨﻮﺩﻩ ﺍﻱ ﻭ ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﮔﺮﻳﻪ ﺑﻔﺮﺳﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻴﻢ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭﻡ ﻣﻴﺎﻧﺒﻮﻫﺪ، ﻟﻴﻚ ﺑﺎﺯ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻤﻴﺮﻱ، ﺗﺎ ﻛﻪ ﻣﻬﺮ ﻣﻲ ﻭﺭﺯﻱ. » ﻧﻴﺖ ﺧﻴﺮ« ، ﻫﻠﺪﺭﻟﻴﻦ، ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻱ ﺑﻴـﮋﻥ ﺍﻟﻬﻲ ﺑﻪ ﻳﺎﺭﻱ ﻱ ﺳـﻴﺮﻭﺱ ﺁﺗﺎﺑـﺎﻱ/ ﻣﺠﻠـﻪ» ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻭ ﻫﻨﺮ« ]

F Holderlin- Bijan Elahi- Rhein (Mana-Ravanbod.blogspot.com)

Embed Size (px)

DESCRIPTION

این فایل، ترجمه‌ی بیژن الهی از شعر راین فردریش هولدرلین منتشر شده در مجله بیدار چاپ کلن می‌باشد

Citation preview

Page 1: F Holderlin- Bijan Elahi- Rhein (Mana-Ravanbod.blogspot.com)

[1]

الهي هاي بيژن هلدرلين

-U ،نيت خير، وطناي از تكهرنU-

.]را برداريد) U-اي از نيت خير و وطن رن، تكه–هاي بيژن الهي هلدرلينU(ي حرفها را نداريد، الاقل اين فايل اگر حوصله[

اي و دلم ناخوش غنوده! ي زيبا هستي

اكنون درم ميانبوهد، از گريه بفرسوده و بيم هم

ليك باز و باز باورم نيست

.ورزي بميري، تا كه مهر مي

ي بيـژن ، هلدرلين، فارسي»نيت خير«

الهيي مجلـه / ي سـيروس آتابـاي به ياري

»انديشه و هنر«

]

Page 2: F Holderlin- Bijan Elahi- Rhein (Mana-Ravanbod.blogspot.com)

[2]

–را بيــژن الهــي ) Der Rhein ،The Rhine، رايــن( »UرنU«ي ترجمــه

صـورت 59تـا 57هـاي سـال بـينِ -گويد ي حاضر مي خودش در ذيلِ ترجمهبـه 1350از .كارهاي ديگرالي غول بوده، البهمش هلدرلينبه 1347از وداده،

آلماني را نيك مي بعد، عزيزه عضدي كه آلماني را، و ادبيات دانند، يـاِر همـراهشعر را خانم عضدي، كلمـه . ها، بخصوص هلدرلين شود در ترجمه الهي مي. ب

انتهـاي همـين ترجمـه، در جـوف آن ي نمونـه –كننـد مـي » پايخوان«كلمه، هـاي فرانسـوي و انگليسـي دمِ دسـت و ترجمـه -سـت ديدنياي از ايشان نامه .ست الهي

چـاپ شـده اسـت، 10-9-8، شماره 1378ي بيدار، سال اين ترجمه در مجله. طاهر نوكنده، چـاپِ كلـن آلمـان . دفتري در ادب و هنر، به نظارت م» بيدار«

ايـن شـماره بـا «شماره در ايران يـافتني نيسـت، و مثـِل 10چهار مجلد اين سـه «ايـن بـازآفريني، . هاي بدرد بخوري دارد عر و داستان و ترجمهش» تاخير

ي سوم ي اول از صحنه دهل دهل، پرده -1: نام دارد، شامل» ترجمه با دو ذيل -2بينـيم، دقـيقن مي شش مكبث شكسپير، همان كه در اين شماره با تاخير

غالبــًا ي مــا در بازگشــت فرســتاده« -3بينيــد، ، كــه اينجــا مــيهلــدرلينرن ي كـه ي تماشـا دو ت پيش از آن در مجلـه -مان پروست، اي از ر ، تكه»تنهاست

مهـر ها به تاريخِ ذيلِ نخست، از الهي در ترجمه -4 -ديگر را الهي منتشر كردهشـاهرود كـه از 1359اي از عزيزه عضدي، بـه تـاريخ اسـفند نامه-5و 1373

.در اين فايل نيست اول و سوم بخِش. اند فرستاده

و حـرف كـه ي اسكن كه نه، عكسِي ترجمـه را بازبسـپارم، ترجيح دادم نسخهدر :دليـل ديگـري هـم دارد گرچـه ،ش نباشـد و بهمـان و فالن اغالط در نقلي

پانويسِ الهي، به چيدمانِ شعر اشاره شده و مهم است كه هر فرگرد را در يـك اين ترجمه سه چهار سالي پيش در اينترنت پيدا شد، كه هـم . صفحه بخوانيم

بنـديِ شـعر از اين فرگرد اند، ها افتاده يا اضافه سجاونديهاي فراوان دارد، غلط

Page 3: F Holderlin- Bijan Elahi- Rhein (Mana-Ravanbod.blogspot.com)

[3]

هم نيست، به درد من الهي هاي ، پانويس! و يك فرگرد اضافه شده دست رفتهبخصـوص وقتـي ديـدم يادداشـت خـود هلـدرلين . وقـت نخـورد يكي كه هيچ

و از همـه .دهـد فرگردهاي شعر را چگونه در پنج ثاللثي نظامي دقيـق مـي كه تايپ كـرده و بازنشـر داده، بـه پنجي سه: بدتر، يك مرضي كه تمامي ندارد

را تصـحيح كنـد و اصـلن زده سـطِر اول را خيالِ خودش خواسته اشتباه الهيانگليسـي را Ivyآلمـاني و Epheuغلط و پرت كرده، چرا كه الهي، استادانه

مـذكور، آنوقـت آن دوسـتاِن » پيچـك «ترجمه كـرده، همـان » داردوست«به دنِج تاريـك داردوسـت پنـاهم «: اول شعر را كه اينگونه است اند سطِر برداشته

اميدوارم . »دنج تاريك دارِ دوست پناهم داد« :اند ند و نوشتها تصحيح كرده» دادست كه خـدا بازنشرِ آثار الهي به خير بگذرد، چون لطف اين كارها به جزئياتي

برداران و بازنشر دهندگان بخواهند به قيـاِس فهـم خـود نكند كاتبان و نسخه . تصحيح كنند، كاش چاپ عكسي كنند هر چه هست و، خالص

Page 4: F Holderlin- Bijan Elahi- Rhein (Mana-Ravanbod.blogspot.com)

[4]

ست سري اي همه، خيرهبا .آرزو پيشِ سرنوشت

الهي/ رِن هولدرلين

زباني دارنـد و رفتـاري كـه در فارسـي -موافق باشيم يا نه–هاي الهي ترجمهي طبيب، تا ميرزا حبيـبِ و باب برزويه عجيب مقفعِ از ابن. سابقه دارد و ندارد

لــك مناصــر الابوالقاســم خــاِن وي مغربــيِ شكســپير كــه لــاتل اصــفهاني و آني المثـل گردانـه سابقه دارد اگر في .برگردانده، و بعضي متونِ كمتر ديده شده

پـانزده «در كتـاب ي فرانسـيس تامپسـن »يوِز خدا«از شعرِ را مجتبي مينويدارد، نـه زبـاني مـا بـه دقت الهي رانه در متِن فراسي ببينيم، هرچند »گفتار

گفـت ث رفتـار در ترجمـه، بايد از حيكه –ازاي آن ساخته، اما در اين گردانه تـر از تـر و فـالن قشـنگ » گردانـه «مينوي واقعن گردانه است، نه اين كـه كارِ

ست كه متنِ فارسي به آن ي اصلي براي مينوي شانِ اثر نقطه -باشد» ترجمه« .خـودش گسيخته و چهل تكه بـه قـولِ : آورد دهد، آن را به جاي مي د ميبازبر

كه وراي كلمـات و فرهنـگ لغـت، درون شاعر دهد ي بينش مياما خبر از نوعمتِن فارسـي را در نـه و در اين بين كند چيزي را در بوطيقاي اثر جستجو مي

و نـه همچـون -غـش افتـد، بـي كه اصلِ كار در او مـي –داند در حكِم آينه مي، ترجمـه اينجـا -دهـد كه خبر از زندگيِ پيشين مـي –انگارد عكس يادبود مي

شنيدن است، به آن صدا كه به گـوش آشـنا بيايـد، بـه زبـاِن اهـل هـوا زار را خواندن است، با آنكه زار دارد بايد آنقدر خواند تا رهـا شـود، بـه زبـانش بـا او

تواند همچون مهاجري باشد در سرزميني غريب كه مترجم هم مي. گفتگو كرددر روزِ حاال و فرهنـگ آفريند از گذشته و مكاني بعيد، چيزي جديد و پويا مي

هاي قديم و بعيد، بـا تمـام هسـتِي ترجمه مهاجرت است با تمام ريشه. جديدو طرفـه اينكـه مينـوي آن . تواند و بايد داشـته باشـد متن مي/فعلي كه انسان

و در . آيـد ها غريِب غربت لندن است، كنار بادي كه از سـاحِل تـايمز مـي سالبخـِش ابتـدايِي گردانـه، شـعر را اينچنـين ي دقيقِ خودش، نـه در آن ترجمه

:برگردانده

Page 5: F Holderlin- Bijan Elahi- Rhein (Mana-Ravanbod.blogspot.com)

[5]

ترس كي دانستي آئين فرار .آنچنان كان عشق آئين شكار

:يا

چنينم كه گفتم، چه خواهم شدن؟ مغز اين ميوه بدين تلخي بود

ي پوست چه خواهد بودن؟ مزهبخاطر آنكه بكنه معاني اين شـعر برسـم سـه «خود مينوي در پانويس نوشته

ي آن هـم ي فرانسه اند مطالعه كرده بودم، و از ترجمه كه بران نوشته شرحي رامصراعها و ابيات و قطعات شعر و نثـر متعـدد بفارسـي در ضـمن . مدد گرفتم

مطالعات خود يافتم كـه هـر يـك بمناسـبتي و از نظـري شـباهت مختصـري را و البته بعد از آن شـعر » ببعضي از تعبيرات و خياالت مندرج در شعر داشت

كرده، كه اين دو گزارشِ مينـوي كنـارِ هـم » ترجمه«به فارسِي روان و دقيق از او بسراشـيب شـبان و روزان «شـود، آغاز مـي » گريختم«شعر با . لذتي دارد

گريخته است محبت ايزدي بهرسو مي«روحي پرّان كه ، گريختنِ»گريختم ميآنچه از گلستان سعدي، تذكره اوليا عطـار » .مانند سگي شكاري دنبال او بوده

الدين رازي در بخش اول، مينـوي آورده ، آدم را نيشابوري و مرصاد العباد نجمبـرژراك ي سـيرانو دو اندازد كه الهي در ترجمه هاي نيما مي اي از نامه ياد تكه

.افتد و در ترجمه خوش مي كند نقل مي) 3اين شماره با تاخير (

را كنارِ هم ها شيوه واگر چند دوره كاِر الهي، و سابقه ندارد :گفتم چه مي هان،هاي الهي هـر چنـد اغلـب بـه ترجمهبگذاريم و ببينيم كه جز در چند استثنا

. انـد و ولنـگ و واز نيسـتند امـا دقيـق گردنـد، و نه داللت، كلمات برمي ن،شأ وسـيرانو د «امـا . انـد هاي رمبو، هلدرلين و كاوافي كلمه به كلمه دقيـق اشراق

ي خاص خودش برگردانده، و جـز بـر به شيوه را، »ارِض موات«، و را »برژراكدر داللت، كلمـات . هااثر و گفتارها، بر چيز ديگري متوقف نيست اين كار نِشأ

ر د، كـه در هـر تعليـقِ زمـاني بـه جـايي ارجـاع دارنـد، د ان بردارهايي در زمانن از هنـري بـه هنـر ديگـر، گردانـدن شـأ يـا ن از زباني به زبـاني گرداندن شأ

Page 6: F Holderlin- Bijan Elahi- Rhein (Mana-Ravanbod.blogspot.com)

[6]

موقعيت لرزانِ كلمات در آن اثر يا فرهنگ، همانقدر لرزان و نامتعين در زبـان .شوند يا هنري ديگري بازآفريده مي

[

وطن

داند و كس نمي

بهل تا به راه خود باشمدرين ميانه

و توتك وحشي چينم ، نشانيدن مهر تو را

، -! زمين –كنار كوره راهها

...اين جا كه و خارهاي گل...

و زيزفونهاي دالويز بوي خوش ميانگيزد كنار آلشها، نيمروز، در گندم كاهرنگ چون

ي سرراست، همهمه دارد رويش، به ساقه كند قفا و سنبله يكپهلو مي

همانند خزان، ليك كنون زير بلند طاق بلوط، جا كه به فكرم

و فلكسو پرسان، بانگ ناقوس، آشنا بر من،

خيزد، زرين ندا، به ساعتي دور مي .و همين. شود كه پرنده باز بيدار مي

بيژن الهي

)به ياري سيروس آتاباي(/ ي فردريش هلدرلين از آلماني

Page 7: F Holderlin- Bijan Elahi- Rhein (Mana-Ravanbod.blogspot.com)

[7]

]

ناصـر خـاِن »ِ انديشـه و هنـر «فحه از معمول نيست، اينكار، ولي يك صـ وثوقي روي دستم مانده بود، بهترين چيزي كه به ذهـنم رسـيد، همـين

آن يـك كـه بـه ايـن بهانـه اين ترجمه از هلـدرلين تنگ ندازمبود كه بي بيژن الهي، از ست به برگردانِ فارسي كوتاه هلدرلين صفحه هم دو شعِر

كـه همـنفِس و بهاري به ياد روزي تمام. به ياريِ سيروس آتاباي آلمانيمشـغولِ ي تـايمز كنار رودخانـه عماد مرتضوي كه حاال :بودم دوست دو

ي روشـني از تهـرانِ ايـن تكـه ، كهست، و شاهد طباطباييو كتابها دلش .ستها سال

[

]Uهاي بيژن الهي هولدرلينU[

Page 8: F Holderlin- Bijan Elahi- Rhein (Mana-Ravanbod.blogspot.com)

[8]

:گذاشتماضافه چندتا متنِ دنبالِ كارها

)+( ي شعرهاي هلدرلين يكي آلمانيUFriedrich Hölderlin- All works- Digitale BibliothekU

ي شعرهاي هلدرلين، كاِر جيمز ميشـل ي انگليسيِ گزيده دوم ترجمه

)+( UPoems Of Friedrich Holderlin- Selected and translated by James MitchellU

بـا تفسـيرِ هـوبرت هلـدرلين را از دومنيك پايني كه با اي سوم مقاله

)+( .نگرد داميش از پل سزان ميUStraub, Hölderlin, Cézanne- by Dominique PaïniU

بـه دوزبانـه و ، »ي شـعرهاي هلـدرلين هـايپريون و گزيـده «چهارم

)+( .را آنجا ديد» رن«شود ساتنر كه مي. ال. ي انگليسيِ اريك ترجمه

UFRIEDRICH HOLDERLIN - Hyperion and Selected Poems- Edited by Eric L. Santner U

- - -

.اند ي بيدار مرحمتيِ ايشان است، رحيم ر نوكنده كه مجلهآقاي طاهجنابِ ممنونم از .جايي يادداشت كرده بودم، نيافتم كه بياورم دو شعِر آخر رامنبعِ مشخصات دقيقِ

.هاي من منت و آماجِ درخواست بيسپاسِ بسيار دوستي را كه كتابِ آخري لطف اوست، .درخشان است .را در كتاب مينوي ببينيد بخصوص شرح حالش ي تامپسن پارهحتمن