64

ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

  • Upload
    others

  • View
    7

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ
Page 2: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٢علی اسداللهیلین .پنی سی

پنی سیلینهیعلی اسدالّلمجموعه شعر

١٣٩٢چاپ اول: طراح

"شود به جواد صابر که شعر را نشانم دادتقدیم می"

Page 3: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٣علی اسداللهیلین .پنی سی

فهرست

دالیان/ 5ي صفحهنام ندارد/9ي صفحهمیدان بهمن/13ي صفحهامیرآباد/ 17ي صفحههایا یکی از همان،روایت سعد، جنید، خالدبه / 22ي صفحهWorks at Modeling/ 26ي صفحه

0093/ 29ي صفحهقائمشهر/ 33ي صفحهبراي پدرام یگانه معافی/ 41يصفحهعلم و صنعت/ 45ي صفحهبراي رضا جاوید/ 49ي صفحهمرد یک چشم/ 54ي صفحه/ رسوفیل59صفحه 89شعري از تیر ماه / 62صفحه

Page 4: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٤علی اسداللهیلین .پنی سی

این کتاب را پرینت کرده و بعد توانیدیک درخواست: اگر میمطالعه کنید. به این طریق هم آن تجسد کاغذي را در برابرتان

شده است. منتشرید، هم کتاب به معناي واقعی خود دار.و وزارت جرح و تعدیل آثارهاي نشرنیاز به بنگاهنتشاري بیا

Page 5: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٥علی اسداللهیلین .پنی سی

ندالیا

اس. اُ .اس.این است شکستن آونددر اندام چوبین ستون.

»کمک«تکرارِ با حروف مقطع چینی.

برخاستنِ هیوالییِ خاكي ریزشِ سقف.در هنگامه

Page 6: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٦علی اسداللهیلین .پنی سی

کاله ایمنی بودند13سر، 13دهان13رد سیاه13

بر پیشانیبه وقت پاك کردنِ عرق.ي بادامیچشمِ از هم پاشیده13

ایست در آژیر آمبوالنسو نشانهبراي آنان که خون

شان پاشید.بر صورتاز چرخش چراغی سرخاي نیز به خانه برگشتنداما عده

هاشانو سیاهی از دستشان سرایت کردزنانهاي به ران

پس گفتیم برهنه شویداستکه تا صبح چیزي نماندهبود؟ها به شما نرسیدهآیا حدیث فالش دوربین

ها ایستادآنگاه که در ازدحام میکروفونش را اعالم کردو مراتب تأسف

و از شما کسانی خندیدند

Page 7: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٧علی اسداللهیلین .پنی سی

و از شما دریا.هاتان کردمکثی بود که چشم

چاله13ي قصابی قانونیتختهبدن بر13دست13

که با خاك اره و تاید تعمید شدبگو چه چیز شما را به بخار کُلُر،

هاي فشار قوي، به کابلبه مخزن سوخت ناامید کرده است؟و نه مگر شباهتی است میان جمجمه

پوست نازك تخم مرغ؟هاي امداد سگ

خاك و پوست صورت را کنار خواهند زدبتکانیداو را

بر چند برانکارد باید برداو را که از شدت پارگیهاي شکمشاو را که از سوراخآیدصداي اگزوز می

Page 8: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٨علی اسداللهیلین .پنی سی

در احشاءمکانیکیقسم به کنجکاوي بیلهاقسم به برگشتنِ مفصل،قسم به کنفرانس خبري

اظهار نگرانی، ابراز امیدوارينخواهد ماند18ها جز تیتري با فونت از آنکه بیندیشیدباشد

الحمدهللا.

Page 9: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٩علی اسداللهیلین .پنی سی

نام ندارد

گفته بودم جدي نگیرگفته بودم گاهی دست کن در آن جیب سوراخ و

در آستر بارانی دنبال چیزي بگردزیر فرش دنبال چیزي بگرد

زیر پلکوقتی که مژه رفته است در آن

زیر عنبیهکاغذي اگر بریده شده باشد با لبه

Page 10: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

١٠علی اسداللهیلین .پنی سی

اما نگران نباشهاي نرم مغزرسد به سلولنمی!چاقو که نیست

کاغذ استبردخیس بخورد دیگر نمی

نگران نباش عزیزمنگران نباش

شودچیزي پیدا میهاز رسیدنِ کارد به جناغِ برّهچیزي پیش ا

ي جراحیي بدخیم روي تختهو سینهپیش از دپیش از نشت خونابه

آشپزخانه:فریزر بر میزِي از کیسه»! گرم از من بود.تا بعد700این «

و رفتی به خیابان و خندیديهابا بخیه

ي سرخ کاغذبا لبهبا پلکی که باید هر صبح دست کنی در آن

رسوبِ روز قبل را بتراشی با ناخنو

Page 11: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

١١علی اسداللهیلین .پنی سی

ترسماز دوريِ پوست از ماهیچه میمن اما از خون،باید گیاهخوار بشوم

اغِ عدن چیدنِ تمشکبروم بهاي اُرگانیکلم بدهم میان میوه

بنوشم از اباریق زرین آنقدرام را به خانه ببرندشراب جنازههايکه رودخانه

ي فاضالب رودهنببرند رها کنند پشت دریچهکه این است عاقبت مکذّبین

ریختند در چرخ گوشتکه وقتی مازادت را میزدیمباید لبخند می

ماناز دهانبی که مانکه از شیارهاي صورتبی

باید از فردا بچپانی اي بزند بیرون که هاي پارچهگوشهدر لباس زیر

هام دستهایت را گرفته بودنیمی از دستگرفت در آشپزخانهنیم دیگر داشت بو می

گرمادر

Page 12: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

١٢علی اسداللهیلین .پنی سی

هایم ها مرواریدهاي ریزشان را در زخمو مگسگریستندریختند و میمی

از دستگاه برش کالباسگویی اندها آمدهق ورق شدنِ برجستگیاز ور

گنجیدهام در حدقه نمینیمی از چشمنیم دیگر برگشته بود به داخل و

چرخید:ام میدر ذهن متالشینگران نباش عزیزم

نگران نباشما خُلد جاودان را خواهیم یافت

انار و عسل خواهیم خورد، و جاي اندام یکدیگربیا و تنت را به ماء معین بشوي

هات برگ انجیر بگذاربخند و بر زخم

Page 13: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

١٣علی اسداللهیلین .پنی سی

شتک زد بر پیراهن یوسفسرخیک روز از گلویت خش بیفتد بر گلوي اسماعیلروز نگذاشتییک

اتیک روز هم عید است بر اندام پاره

ترسیدپیامبري بودم که از خون میاستعفا کردتو را در آغوش کشید و

میدان بهمن

شته بودبندیگر شدروزدي گذشت و

بهار آمده به زرع و نشاطعبور نهر است و بانگ خوش هزار

بدري با دندانبه نرمی اگر که رانش رااگر بخندي و دو بچه خرس

.اتسمیرممویه کنان در دهانِ

Page 14: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

١٤علی اسداللهیلین .پنی سی

شته بودبنتمام من تو را

بیا و شبی به ضیافت بنشینو بخارامرومرا به

مرا به پیچاپیچ طریق رباطپیاله ببر در آبی افالكو یاد مکن سرخی را

که خون به پیاله اگر افتدتو از کدام شکاف پیراهن؟

تو از کدام؟شته بودبن

کو؟کو؟آن حسن گندمگون کو؟

؟پوستچه است این مغاك تاریک بر که در آن کارگرانِ حفاري

.رنگینمورچگان،که از آن خوان

دیگر شدروزگریست و

Page 15: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

١٥علی اسداللهیلین .پنی سی

:یکی ایستاده بر آستانه گفت

ي کند، در سینهآن کس که کارد به زمینِ درشت فرو «»نرم سلطان هم توانَد نشاندو خواب گران غوغا گشت

اي بایدکین بالي مقرونِ سالمت را، شکرانهبر سنگهایک گوشه ساییدنِ دشنه

هاي آبیک گوشه کاسهتو از کدام؟تو از کدام رگ اما؟

شته بودبنبرخیز و کمند برداررود به دشتکه نخجیر دوان می

زغال تفته خوش استوپیه دودصحن بستان و کهشانه بزنخالف جهتماهی راهايو فلسبرخیز

بصل النخاع را شانه بزنزردپِیِ صلیبی را شانه بزنطحال و

،لنفاويِ خلف گوش رالغم از غدد ببرون ریختنشانه بزن

Page 16: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

١٦علی اسداللهیلین .پنی سی

اما خدا رادست در احشاء خُتَن اگر بردي

مگیرمشکبه خطاقلب را مالیدشایدکه قلب را به گردن ن

دهدبوي خوش نمی

خرسمناطق اطرافش، دو توله*سمیرم: شهري در اصفهان که دربه شکلی فجیع سالخی شدند.

Page 17: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

١٧علی اسداللهیلین .پنی سی

آبادامیر

وزیدباد از دهانِ ولرم اردیبهشت که میگفتم:

»هایم را از بالشت بیرون بیار و بتکاندست«- کردکه جمعه را تاریک می- با تنی گم در آفتاب

را در آینه آتش زديهایتبرخاستی و لبداشتیم)(ما هنوز یک ماه فرصت

Page 18: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

١٨علی اسداللهیلین .پنی سی

تفنگی سرد افتاده است بر صندلی عقب ماشین.تفنگی سرد افتاده است بر صندلی عقب ماشین،

یعنی:تفنگی سرد افتاده است بر صندلی عقب ماشین.

از شدت سادگی هولناك است)(و این جملهها در داشبوردگلولههاي در خان نچرخیده در داشبوردگلولههاي در خان نچرخیده در خشابی پر گلوله

در داشبوردايبی هیچ کنایه

ايبی هیچ استعارهبی هیچ صنعت تخمیِ ادبی.

هاي کوچک و الغرت یعنی:سینهشود بر صندلی عقب ماشین.تفنگی گرم پرت می

ي آفتاب، از کسوف تنت بر پنجره»چقدر فرصت داریم؟«پرسید صدایی خفیف می

شودافتد و آسمان رقیق میبر زمین میاي پرنده

Page 19: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

١٩علی اسداللهیلین .پنی سی

باید برایش شعري بنویسی1000شعر با تیراژ

شعر با مسئولیت محدوداي خواستی پرندهشعري که در یکی از سطرهاش می

نجره، تا مرا بیدار کُند از خوابرا بکوبی به پاما حوصله کو؟

ایستیشوي و زیر دوش آب میبلند میشوندیهایت لیچ و سفید مزخمشوندهایت بزرگ میزخم

گیرندشوند و صورتت را میمیبزرگ، کشمهایت که میدست بر گونه

بح به خیر!صنم: بیات را میگوشت سرخ و خونیهایت در تاریکیچشمهایت در خاكچشم

- نگرنداش به من میکه یک توده مورچه از حدقه-هایت در چشم بندچشم

- خاکستر شدکه با فرمان آتش، -

Page 20: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٢٠علی اسداللهیلین .پنی سی

چشمهایت»آور«، در »اشک«در

هایت را به یاد دارمچشمکردم؟اما صدایت را چه می

هر بار که خواستی فریاد بزنیآمدت صداي قرقره شدنِ خون میاز حلقوم

هایت یعنی:چشمهایم را بیرون بیار از بالشت، دست

ات بگذارم.هاي بریدهتا بر رگهامچیزي زیر ناخن

کشیدهات درد میچیزي زیر ناخناز طعمِ آسفالت داردهاتچیزي زیر ناخندر دهانت چیزي

میانِ بوسه میانِ خون

هاي دندان، مردد بودمیان لبخند و خردهپرنده را که خط زدي

Page 21: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٢١علی اسداللهیلین .پنی سی

کردمنفر فکر می1000به آن به حرکتی مشکوك میان داشبورد و صندلی عقب

به اردیبهشتصبح

هام زبانه کشید و ریختاس انگشتو لبی که با تمشودمیدودهایت را گرفته و دستی دستیعنی:،شودمیدودهایت را گرفته و دستت دست

خورشید تابد.هاي کوچک و الغرت میي میان سینهااز حفره

هایت را به یاد دارمچشمکردمصدایت را چه میاما

بگو چقدرچقدر فرصت داریم؟

Page 22: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٢٢علی اسداللهیلین .پنی سی

هاروایت سعد، جنید، خالد یا یکی از همانبه

از جراحت آهني ماشیناز پوست پاره

از پاشیدنِ گُه از عبور پارگی از رودهاز انفجار بمبِ بعد از ازدحامِ آژیرها

از کباباندازي پر از خرده شیشه،از خاكاز دست دور افتاده از دست دیگرت

الطاق؟در بابچه مانده ذي یغْشى علَیه لّاتَدورها، آنگاه که چه مانده از چشم

المخیف؟تمن الْمو

Page 23: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٢٣علی اسداللهیلین .پنی سی

ايگیج افتادهرود:، چهار نعل به خانه میاز تو کسی ام

ي راست زنگذارد بر گونهدست چپش را میي چپ بر گونه- که نیست- دست راستش را

زندو زن قهقهه میزندقهقهه میو زن همینطور که

ترکد وبمب بعد میهاتشود میان انگشتصورتش آب می

یک دارد:گردي و بغداد سوختگیِ درجهبرمیبدرقه و بوسهبغداد،ي اُشتراندود اسپند و نالهبغداد،

و لشکري که از وداع صبحگاهیرفتبه فتح اورشلیم می

باران سنگ و تیر، آب جوش و قیرظهر:غروب:

،»اند اینهمه خونین کفنان؟شهیدانِ کی«میان گشتیبه دنبال کمی از خودت می

Page 24: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٢٤علی اسداللهیلین .پنی سی

الطاقدوید در بابدستی از تو میمیانِ تاجران مصر

مالّحان آندلسآهنگران شوش

زددستی از تو در میرا برداشتهدستی از تو روبند

و او قهقهه زدزدو او همینطور که قهقهه می

ي منجنیقگلوله.هاشر سپیديِ دنداننشست ب

گردي و بغدادبرمیدارالجِعلی،مالداتجلْطگردي و بغدادبرمی

کند از آجرهاترشح میاز رد غلیظ خون از ران سپید اسب

هااز فرود سرب داغ از فراز قلعهاز جیر جیر خلخال از پاي برهنه از فرار

Page 25: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٢٥علی اسداللهیلین .پنی سی

ي درهمِ پنج انگشت از سایههادر سوسوي مشعل

هاسوسوي مشعل

اي قدیمی در بغداد که بازار شهر در آنجا واقع محله*باب الطاق:بوده است

Page 26: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٢٦علی اسداللهیلین .پنی سی

Works at Modeling

مردي معمولیبراي شعريمعمولیايچهرهبا

اندام معمولیشمعمولیبراي شُرتشعري

که اگر پایین بکشدکنندکشند، غش نمیخترها جیغ نمید

مردي معمولینیمه شبر توالتدشوندهایی که دود میبا حرف

Page 27: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٢٧علی اسداللهیلین .پنی سی

و خشمی شبیه تکانِ اژدهاگونِ شلنگوقتی که آب تمام تنش را به گه کشید

،و هیچکس نبود که از او امضا بگیرد در آن وضعیت.هابگیرد براي مجلهکه از او عکس مردي معمولی

فهمداین شعر را نمیحتیکههااخراجیرودمیجایش با زنِ همسایه به و

افتدنقش اول گیر میدزنزن نفس نفس میدخورنقش اول تیر می

زندزن نفس نفس میشودنفش اول پاره پاره می

زندزن نفس نفس میهاشنفساز و

آیدمینیمه شب درتختقیژ قیژصداي کرم خوردههايسینهزنی با

بر پهلوگوشتغمگینهايتوده

Page 28: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٢٨علی اسداللهیلین .پنی سی

هاي منفجر شده زیر رگکه از تجمعییهاانو ردماننبه نقاشی آبستره می، پوست

زنی معمولیزند هر شببه من زل میکه

،لبخند،لبخند، آنهمه لبخنداز بعدگفتنوقتهیچور بخندم باز؟چطو

خندمم، میبکشجیغمخواهمیخندمم، میالس بزن

مخند، میمببوسخندممی، شودگاییده میداردمدهان

در دست 2سیگنالبا خمیر دندان همتنورانیِايهبر بیلبورد

معمولیزن و مرديبه -و کرِست2سیگنالمردد میان-

خندممیخندندمی

میخندم

Page 29: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٢٩علی اسداللهیلین .پنی سی

0093

فرو رفتن انگشت در یکانگشتفرو رفتن

در دوفرو رفتن انگشت در پنج

گیروقتی از چرخش لنگان لنگان شمارهآیدصداي جویدن استخوان می

،هاي میکسر سیماناز چرخاز کمرگاه ابراهیم.

Page 30: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٣٠علی اسداللهیلین .پنی سی

پس از -شت در دماغی پرانگفرو رفتنِ- يخاکبردار

فرو رفتن انگشت در جوهرقرارداد .......موافقت خود را با مفاد این ....اینجانب«

»دارماعالم می–راز شدت ادرا-ا فشار دو پا بر همو نامی که ب

»عبداهللا آقا.عبداهللا«ادا کردي: عبداهللا فرزند شعبان

ي ابالفضلعبداهللا بیمهعبداهللا تلفن راه دور

عبداهللابر طبقه دوم تخت سی آبِ دهان در مشت،چند سی

در کانکس نگهبانیعبداهللا!-عبداهللا!-

داردبیلش را برمیریزدو ابراهیم را در آمبوالنس می

Page 31: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٣١علی اسداللهیلین .پنی سی

کیلوگرم هرات70شود از محیط کارکم می

کیلوگرم هرات70رود در تهرانفرو می

،بماند براي عبداهللاچند گرم هرات. براي صافی سیمان

چند گرم خاكجمع شده بر پوست چسبناك چند گرم روده

چند گرم ابراهیمهاي میکسر سیمان رود با چرخبه خیابان می

رود عشق و حالمیرود تجریشمیرود دختر بازيمیرود کُس چرخمیرود زنگ بزند با کارتمی93در در صفر،رود انگشت کند در صفر،میرود تُن بخرد با تخم مرغمی

Page 32: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٣٢علی اسداللهیلین .پنی سی

رود پول دربیاورد از جورابمیهاي تایگر عبداهللارود با کفشمیرود با مینی بوسمیرود سمنانمیرود مشهدمی

میرود هراتواتلفاتحه مع الص

Page 33: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٣٣علی اسداللهیلین .پنی سی

قائمشهر

هاي ریز لباس زیرستنِ گیرهبي چوبی با نیم نگاهی به کرکره

-که در شیارهاي باریکش، زنی مشغولِ نشاست-هاي تو بودشکل صلب صبح

هاي چاقی و الغري بر پستانخیرگی در تركهاي ناشتا در دست، و پیچیدن دود ساقهها کردنِ

برنج در اتاقگشتی، از دهانی که وقتی یک شب از شالیزار برمی

را بستدستی مسیر فریادش هاي تو بودشکل صلب صبح

Page 34: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٣٤علی اسداللهیلین .پنی سی

روي علوفه افتاديو دیگر هیچ چشمی

هایت به وقت برخاستن نبودتر از چشمعمیقهایت را قفل کرديلباست را تکاندي و پلک

تاریکیِ بی بعدتاریکیِ بی اندازهتاریکی یکدستتاریکیِ مشترك

ات را عوض کردي در تاریکیشلیتهدر تاریکیراه افتادي»شاهی«و از

اش بوي خون چنان دیوانهو مرد کناریت در اتوبوسکه دست بر رانت کشید در تاریکی،کرده بود

و سرخ سیاه بود در تاریکیتهران، تاریکی

امیرآباد، تاریکیدر تاریکیهاي بستهاي آبی پیدا میشود در چشملکهاي سبز، لکه

Page 35: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٣٥علی اسداللهیلین .پنی سی

اي سفید،لکه،اي که رنگش مشخص نیستلکهشود در تاریکیپیدا میاما

شود توضیح داد و نمیکه چیزي تکان میخورد در چشمهاي بسته در تاریکی

شود در تاریکیاي قرمز پخش میلکهصبحگاهیتهايگاه چشمیقزند ازیبیرون مو خون

پِرِس!پِرِس کیجا!-آنسوي کرکره ایستادهکارگر شمالی

اتوبوسِ و در یکی از شیارهاش زنی به دنبالِ دودجمهوري می

رسداما نمیشودایستد و خیره میمی

هاي زنی با یک دور شدنِ اتوبوس در نفس نفسکیسه گوجه و پیاز

- ي از میدان تره بار شهردار-هاي تو بودشکل صلب صبح

Page 36: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٣٦علی اسداللهیلین .پنی سی

شود به او خندید؟آیا میشود به او گفت: آیا می

»شما روبروي دوربین مخفی هستید«ش بدهم؟سوي پنجره نشانو تو را آن

کرکره را بدهی کنارش بدهیات را نشانهاي سینهو ترك

ش بدهیات را نشانهاي واریسیرانبعد با هم ریسه بروید و

هاي برنج بپیچد در امیرآباددود ساقه»بانقال«در

استکنایهکه اگر بی دلیل هم اسمش را بیاوریم، »يآزاد«شبیه

دانیِ ترمینال غرب و تواند گـُهکه میهاي تاکسیِ روغن آلود اطرافش را تعمید کندایستگاه

ش برودو حتی تا ترمینال شرق عطر خوششوي از اتوبوس،تا وقتی پیاده می

همان میدانی باشد که شاعران بشارت دادند

Page 37: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٣٧علی اسداللهیلین .پنی سی

هادر مرثیههادر سوگنامه

در سطرهاي مقاومتی که با دردي آمیخته به لذت روي دخترانتلمبهدر

استاد...استاد...استاد...میگویند:بی که استاد دست گذاشته باشد روي دهانشان

بی که بر علوفهبی که بعدش کسی زنگ بزند:

. بوریم تجریش.یارتخامه بوریم تیِم.خامه بی-!یِمخامه بیفهمنی؟تو باشم؟»علی گرائیلی«شودآیا می

؟ »اچکّه سم«شود دوباره میهمینطور که خون رسیده به جورابت؟

تهران ایستاده روبروت و پشت کرکره، چرخندي پیچ در پیچش میعابران در روده

ترافیک همت میگذرد از شیارها

Page 38: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٣٨علی اسداللهیلین .پنی سی

گذرند از شیارهاها میداف»مخصوص بانوان«ي کُرست از کابین فروشنده

میگذرد از شیارها500وارش از برآیند با نبضِ زلزلهببیمارستان قل

گذرد از شیارهاتختخوابِ همیشه پر میدویدن گارد به دنبال کسی که فردا به تعداد هربار دیده شدنِ تصویرِ فرارش از دست گارد، دوباره باید

میگذرد از شیارهابدود،گذرند از شیارهاها میبطري

اه گبهدر تماسِ گاهران چپ کارگر فصلیِ شهرداريگذرد از شیارهامی،با ران راست زنی خپل در تاکسی

گذرد از شیارها، رحیم پورازغدي بابک احمدي میگذرد از شیارهامی

تهران ایستاده روبروتشیاه گوارش شیشهو من از دستگا

دهم:برایت دست تکان میروز دفع نزدیک است

Page 39: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٣٩علی اسداللهیلین .پنی سی

ات دفن خواهیم شدهاي بستهروزي که در پلکایستی روزي که بر بلندترین تپه می

دهیمان میات را نشانهاي سینهو تركو یکی از ما

از مقعد موعود برخواهد خواست، تا به حقانیت ها گواهی بدهدوعده

اتی که یک شب فرو رفت در حنجرهبه دسترا برداشت»کیاکُال«و دود شهریور

زد،لَه میلَهي جادهو بوي دهانِ سگی پاره که بر شانهرا برداشت»کیاکُال«

وانی وقتی که دست بر یالِ خونینشتیآیا مکشیدي می

ها را به یاد بیاوري؟هاي سوگوار از دامنهزوزهآیا دواره ت وِسه دس تکون هدم؟

؟یارتبوریم تبوریم...بوریم تجریش؟

Page 40: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٤٠علی اسداللهیلین .پنی سی

هایت را از یاد ببري؟رانروز دفع نزدیک است

نزدیک استروز دفع و ما منتظریم دوباره چشم بگشایی.

Page 41: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٤١علی اسداللهیلین .پنی سی

(با یادي از رفاقت پدرام یگانه معافی که ماجراي داند)ا میاین شعر ر

از آن سیگار پایه بلند چه یادت هست؟آنکه به عیش دود کردیم

هاشآنکه در میانههایت را در مشت گرفتی و گریستیچشمکه آسمانچنان

ي بارانابر را به چنگ گیرد در هنگامه

Page 42: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٤٢علی اسداللهیلین .پنی سی

چنان که با دو چشم در دستبنگري به جهان

به خیابانبه دو گودالِ تاریک بر صورت

هایت را بگذاري رو به روي هم و خیره و چشمشوي

چیزي جدا از چیزي جدا از صورت،چنان که بیناییبدن باشد

هایت را بگذاري بر پشت بامو چشماي در آسمان، کورمال کورمال طور که خیرهتا همین

به خانه برگرديبرگردي از کرمان

برگردي در هیئت قـُلی میرزا از آغوش نادرشاهبرگردي

ي مربا در دستبا دو چشم در شیشهشود گذاشت کنارِ چند ظرف ادرار که می

در آزمایشگاه

Page 43: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٤٣علی اسداللهیلین .پنی سی

هاشان کرد براي گربهشود پرتکه میشان رقصید:یزِ جویده شدنو با صداي ل

چشم دل باز کن که جان بینیچشم دل باز کن که جان بینیچشم دل باز کن که جان بینی

اي مشغول ي گربهبینی میانِ فضلهکنی و میباز میپلک زدنی

زنی در خاكپلک میي گوزن به وقت جست و خیزدر کشالهگیر، ي ماهیهاي خستهدر چشم

هاي انزلیدر کوچهسوار بر دوچرخه در زبان زنی در دهانی دیگر

در تنبان حاج ابراهیم خان کالنتري گاو، پیش از فرود کارددر معده

در انتهاي کَالتشود از خوندر اندام لزجِ زالو، آنگاه که فربه می

کنداشیاء را بینا میزنی و بینایی مسیحاییتپلک می

Page 44: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٤٤علی اسداللهیلین .پنی سی

با دو گودال تاریک بر صورتکه یک روز بزرگ خواهند شد و اه چالهبا دو سی

جهان را خواهند بلعیدچنان که خورشید روي بگیرد از آسمان

ي اول تکویرچنان دو آیهتقصیراي نور و ظلمات بی

امان بدهجواب آزمایش هنوز نیامده

امان بدهبیا دوباره سیگار بکشیم

برقصیم و جار بکشیمهاي آغا محمد خان در سینیبا تخم

نقل و نبات و شیرینیبا دو میلِ داغ در دست

امان بدهشهریارا امان بده

Page 45: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٤٥علی اسداللهیلین .پنی سی

علم و صنعت

متر اي به کالیبر پنج و چهل و پنج صدمِ میلیحفره«در دهلیز قلبی که خون را بعد از بیست و شش سال

را اگر »کندها در آسمان پمپاژ میبه جاي رگکیانوش صدا بزنید

ي گلوله به وقت چرخ کردنِ سالنهعبور سالنه«اشنام خانوادگی»با همگوشت و استخوان دنده

آساست.

Page 46: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٤٦علی اسداللهیلین .پنی سی

مان زخم شده بودجایی از پیکر هیوالییدانستیم کجاستجایی که نمی

گشتیمبه دنبالش میGoogleي و در نقشهرفتاز جایی از تنمان داشت خون می

اش کیانوش آساستجایی از تن که نام علمیکندکیانوش آسایم درد میگویی:روي دکتر میکه می

کیانوش آسایم عفونت کردهکیانوش آسا متولد بیست و نُه اسفند هزار و سیصد و

شصت و دو از کرمانشاهم گلوله خورده استو با کمی بتادین و یک مشت چرك خشک کُن

گرديبه خانه برمیسلفاي زیر آن پیراهن سفید و بوي غذاي با حفرهاي زیر آن عرقگیر آبی و بوي غذاي سلفبا حفره

با شهرفرنگ بر سینهها را خواهد مکیدکه چشم

وقتی که قلب اي پیداستاز پشت پوستی شیشه

Page 47: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٤٧علی اسداللهیلین .پنی سی

اي ده روزه در نعلبکیقلب جوجهدهانی در هیئت راهروهاي تاریک خوابگاه حکیمیه

کشنداي سیگار میکه در انتهاش عدههاي متحد الشکل قرمز رنگباسو گروهی با ل

در تجمعی سیالریزندبه خیابان می

از دماغاز چشم

که اضافه شده به دستگاه گردش خوناز دهانی ه برسازدهاي آشغال استعارتا با سطل

BRTاستعاره استانداستعارهکفش کتانی و سرکه

هاي دودي رازآلودبا شیشهDelicaونِ شود و بوي آنگاه که درش با صدایی مهیب بسته می

غذاي سلف در روغن داغ ماهی تابهاي نحیفبوي نطفه

در میدان ولیعصر

Page 48: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٤٨علی اسداللهیلین .پنی سی

در تپیدن قلبی جوان در مشتچون گوشت چرخ قلبی که با عبور وانتی سبز رنگ،

.زند بیرونها میکرده از درز انگشتاین تن من است، بخوریدش

این تن من استبزنیددست

Page 49: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٤٩علی اسداللهیلین .پنی سی

براي رضا جاوید

گفتم خداحافظ شبمیانو دویدم

ها چون حباب بر پوست قیر آلودم وقتی ستارهترکیدندمی

وقتی پدرام اش را در زیر سیگاري تکاندهاي سوختهانگشت

ایم را و برادر ما خیلی وقت است منفجر شدهگفت» گلبیانیسعدي «

Page 50: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٥٠علی اسداللهیلین .پنی سی

رضاپیچیددوید، داشت سیگار میکنارم میهمینطور که

ایستاد و کبریت زددادممن اما باید ادامه می

دویدم و در دویدنمباید میهاخرگوش

دسته دسته از رانم جدا شدندشدم از خودمجهت دور می4در

ي سیاهدرشکه4با دست و پایی زنجیر به اسب4ي و از شیهه

.قسمت نامساوي باقی ماند5

مرکز جهان سرمبا سوزنی در پیشانی

کردچرخید و مرزهاي مدورم را تعیین میکه میشدندهایی که دور میبا دست

گرفتمت؟چگونه در آغوش می!ها! آقایانشود خانمچگونه می

Page 51: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٥١علی اسداللهیلین .پنی سی

رود اند کسی را ببینند که تا کمر فرو میها که آمدهآندر دهان تمساح

و اگر زنده ماند برایش دست بزننداو که یک شب در تاریکی آمبوالنس

اش کشید و گریستي پارهدست بر نیمهاري حضّدود در میان قهقههاو که می

،سفت گرفتهدر حالی که کمربندش رامقطوعشتا جا نماند از پاهاي

او که در پنکه گفت: خداحافظي هواپیمارود در موتور مکندهاو که فرو می

پاشد بر گله خرگوش میو از آن سمت در هیئت یک هاصورت تماشاچی

هزار پرندههزار فیل

هزار ملخ در مزارع گندمشود یک جفت گذاشت در خشتک که از هر کدام میو از گیت رد شد

Page 52: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٥٢علی اسداللهیلین .پنی سی

کمی علف هم هستبراي رقص

دورت چرخی و جمعیتی از خودتتی که میبراي وقرودریسه می، براي توگرددها و تنم را میجیبدستی که

دستی که برد الي پام و همه چیز لو رفت، براي تو!بزنیم به چاك فرشید

بدویم در دشت هویجانی ماهیگیردر شیارهاي تابستان بر پیش

ي سیر ترشیهاي آویزان فروشندهسینهمیانهاي ي شهید در خیابانبدویم با هر چه استعاره

استکهلمتاناکوراي حمیدپیراهنهاي مغموم آستیندر

که بعد از آنهمه ضدعفونی کننده و تاید،شدپر و خالی میدوراز طرح اندامی هنوز

اسبی نحیف نشسته بر دستگاه اسکنر!مرا ببوس

Page 53: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٥٣علی اسداللهیلین .پنی سی

هايداالنگذرد از میخرگوشی سفیدهاي قرمزچشمي ایکساشعهمخوف

!مرا ببوسس!مرا ببو

Page 54: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٥٤علی اسداللهیلین .پنی سی

چشممرد یک،چشممرد یکزنندچشم صدایش میمردي که اصلن چشم ندارد اما مرد یک

(علی سطوتی قلعه)

از خواببیدار شوداگربا پوستی مندرسهابا یکی از همان پیراهن

و جاي صبح به خیر گردنش را امتحان کند محض اطمینان

پاهایش را تکان بدهد و به یاد بیاوردها الزم استاینبلند شود از تخت و البته

ات را باز کنی گاهیالزم است جمجمهو چراغ قوه بگیري بر آن

Page 55: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٥٥علی اسداللهیلین .پنی سی

هاي به هم چسبیده، از سنگینی شکم،هاي تلنبارهاي عرق کرده و سینههاي راناز تپه

دست ببري داخل و دستی را که باید پیدا کنیدستی به روایت میکل آنژ

و اشتري خاموش دستگاهرسد به دکمهوقتی نمیمتأسفم

با سوراخ سرُم بر رگبه روشنایی اشاز روزنهاي محزونکه مورچهبرمیگرددبرهوتی استریلبراي محو چنان لکه

سفید:دیوارهاسفید:هامالفه

سفید:حاضرینبلندپیراهنفرصتی آبی چه میکنی؟با

اي در اعماقبا پلیسهزند در نعلبکی چايو چشمی که پلک می

- ر از هر شب نوعد ب-

Page 56: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٥٦علی اسداللهیلین .پنی سی

شود در تشت نفازولینچشمی که باز و بسته می-ي د از آتش بازبع-

چشمی به عنوان مثالچشمی که بین خودمان باشد

چشمی با حکم تخلیه در دستپشت وانت اسباب

پشت عینک جوشکاريچشم چپ با دو جک زیر دو پلک

ها با موچینچشم پاکسازي شده از تراشهچشم در نایلون

ي البرزنضم به گزاش بیمهمچشم گیرپاژ کرده در ماشین پانچ

چشم مشمول بند پنجم قانون معافیتچشم تراشیده شده با قاشق

که بدن نیاز به سوراخی جدید براي گاییده وقتی()شدن دارد

»یک راه پنجاه«چشم

Page 57: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٥٧علی اسداللهیلین .پنی سی

ي دستشوییچشم سطر قبل در آینهچشم مشت خورده

چشم مولويهاي سلسبیلدخل بوتیکچشم سرگردان پشت

چشم رو به دیوار،انداز محدودشچشمی که در چشم

بینددو پاي دیگر پشت پاهایش میچشم خشک

چشم قفلمرواریدشکاربرايم،چشم باز شده با دیل

خیز از تماس فرِز با آهنچشم نیمکندچشمی که خبر نمی

چشم آویزان از داربستچشم مذاب

، اشزردهیده و چشمی که سفالماسيهم خورده با مته

Page 58: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٥٨علی اسداللهیلین .پنی سی

چشم ثابتچشم مستقل از اعصاب

چشم ناهماهنگ با چشم دیگر-ترجیحاً خانم- چشم منشی مجرب چشم خیره در سقف

خت، چشمی که از تکان تکان تبیندمیخطپارهراهاستاره

چشم بی پلکچشم لخت

چشم تماماً چشمروي سرشکشند اي سفید میچشمی که پارچه

رسند به هم.و دو دست می

Page 59: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٥٩علی اسداللهیلین .پنی سی

رسوفیل

از در آن سبیلِ ابلیس ترسانِ همایونی، در رفته ي ناصريگوش و دارالخالفهبنا

اش چیان میانهدر آن دو شاخ مجعد بر لب، که نقارهریختند رقصیدند و نقل میمی

دید؟ ام از جمعیت را چه کسی میدور شدنهاي فروریخته از پوست با تکه

هاي نحیف بهارستان چونان خشتوقتی که دو توپ بر صورت و پهلویم خالی کردند

و حکماً دست بر هر کجا گذاشتم

Page 60: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٦٠علی اسداللهیلین .پنی سی

ریخت بخش دیگري فرو میالبته احواالت کمینه را بخواهید از تصدق ذات

ملوکانه سالمت هستم با حلقومی بر سنگ

که دهان باز کرده ذیل دهان دیگرم دو دهان

دو داالنِ مشوشِ مغموم ها دویده است پنداري میرزا جهانگیر خان در آنباقی عمرکم طویل، عدوکم ذلیل

به حالت تعظیم عقب عقب خروج نمودم، اما اي بر ران چپم هنوز در حفره

خزید و مدد ستارخان بر پاگرد عمارت اتابک میست خوامیرفتم ازمیانِ دو ردیف قراول قزاق می

هاي چاتمه کرده به رسم استقبال با تفنگي مبارکههي دو چشم در تاریکخاناز فاصله

هایماز تناقض دهن

Page 61: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٦١علی اسداللهیلین .پنی سی

خندید و دیگري یکی می--» خودمان انداختیم«ي طغرا: مرقوم به تحشیه

آمد؟ لکن از حقیر چه برمیبا آن حجم آوار بر سینه

لیسید و ا میام رتی که ببري خان شکم سفرهوقا!هها! نسقچینسقچی

گشت باز میوقتی که چشمانم از دهان لیاخوفبه جغرافیایی مبهوت

هاه فرود حمایل آفتاب از سرسرهبمراجعت از اندرونی و گاهبچه، به لبخند مرموزِ غالم

بلوغبه لَه لَه ملیجک بر اندام سفید اخترالدوله

در دوربین ، »کرمانی«و نگاه مغلول درویشی پرسید: عشق چیست؟

من بر شما جور دیگري حکومت خواهم «گفت: »مکرد، اگر زنده بمان

Page 62: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٦٢علی اسداللهیلین .پنی سی

89شعري از تیر ماه

هایم: ماردستاي در آستینههایم: توطئدستخزندهایم بیرون میدست

دور زانوهام.چندپیمیو مرزهایم پیراهنی است

زند در آناي پر نمیکه پرندهام در سینهجنگ داخلی است

ت هر باربا رفتنداند کس نمیو هیچچند نفر از جمعیت من کم شد

Page 63: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٦٣علی اسداللهیلین .پنی سی

داندکس نمیهیچت در ایستادهآنکه پشست، کی

»ام!خبري آورده«گوید: اینکه میو هر بار

کند به منتعارف میسینیسري بریده را دربندم!در را می

دلیل باز استپنجره هم بیکه اَلَک کردیمهمه آسمان مگر از آن

چیز دیگري باقی ماند؟خسته يجز چند پرندهکند آبیتا چشم کار میکند خالیتا چشم کار میکند تا چشم کار می

.که خون را به دوردست بردهردپاییشد از سرتمییکی گفت: دود بلند

برديیکی گفت: زخمی به دست داشتی و با خود مییکی هم چیزي نگفت

ش گریستو تنها بر آستین

Page 64: ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/penisilin-majmoe-sher_[... · ٤ ﯽﻬﻠﻟﺍﺪﺳﺍ ﯽﻠﻋ . ﻦﯿﻠﯿﺳ ﯽﻨﭘ ﺪﻌﺑ

٦٤علی اسداللهیلین .پنی سی

دانستهیچکس نمیدر تو، استشهري در حال سقوط کردن

هایت راهیچکس باز نکرد دکمهیاوردتا مرا از آوار بیرون بن.اي نریختیم به آسماو پشت پایت پرنده

بندم!میپنجره را دلیل باز استدر هم بی

کند در حوضاش را پرت میسر بریدهزنی.دودو می

هارود از کاشیخون سر میخون

انگشت اشارهامضاء