20
ﺑﺪﺍﻧﻴ ــــ ﻢ، ﺑﻴﺎﻧﺪﻳﺸﻴ ـــــ ﻢ، ﺑﭙﺎﺧﻴ ــــ ﺰﻳﻢ! ــ ﺎﻧ ــــ ﻭﻥ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺗﺪﺍﻭﻡ "ﺟﻨﺎﻳﺖ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ" ﭼﻘﺪﺭ ﺟﺪی ﺍﺳﺖ؟ ﺍﺣﻤﺪ ﭘﻮﺭی " ﻣﻠﯽ ﮔﺮﺍﻳﯽ ﻳﺎ ﻗﻮﻣﻴﺖ ﺩﺭ ﺍﺭﻭﭘﺎی ﻣﺮﮐﺰی ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻋﻮﺍﻣﻠﯽ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻳﮑﭙﺎﺭﭼﮕﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍی ﺭﺍ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﻢ ﭘﺎﺷﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍی ﺷﮑﺴﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ، ﺁﺧﺮﻳﻦ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ ﺍﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻠﺖ ﺍﺳﺖ!" ﻣﻴﺮ ﺍﺳﻼﻭ ﻫﻮﺭﺵ... ﺗﺪﺍﻭﻡ ﺩﺭ ﻣﺎ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ "ﺟﻨﺎﻳﺖ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ" ﭼ ﻘﺪﺭ ﺟﺪی ﺍﺳﺖ؟ ﻫﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﻭﺥ ﺑﺪﺭﺳﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻓﺎﺷﻴﺴﻢ ﻭ ﻫﻮﻟﻮﮐﺎﺳﺖ ﺍﺯ ﭼﻴﺰی ﺑﻨﺎﻡ " ﺟﻨﺎﻳﺖ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ " ﺍﺳﻢ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ! ﺟﻨﺎﻳﺖ ﺑﻮﺩ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﻭ ﺍﺭﻭﭘﺎﺋﻴﻬﺎ ﺍﻳﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﺯی ﻓﺎﺷﻴﺴﺘﻬﺎ ﺍﻧﺪ، ﺑﻮﺩﻩ ﻧﺎﺯﻳﻬﺎی ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻗﻠﻴﺘﯽ ﺑﻴﺶ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ! ﺟﻨﺎﻳﺖ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻘﻴﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻋﻤﻞ ﻧﮑﺮﺩﻧﺪ! ﺑﻘﻮﻝ ﺍﻧﺸﺘﻴﻦ: ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺧﻄﺮﻧﺎﮐﯽ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﮐﻪ ﻋﺪﻩ ﻗﻠﻴﻠﯽ ﺷﺮﺍﺭﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﮐﻪ ﺑﻘﻴﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﮐﺎﺭی ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ! ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﻨﺎﻫﺠﻮﻳﺎﻥ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﭘﻨﺎﻫﺠﻮﻳﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻨﮕﺎﻝ ﻳﮏ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺮﺍی ﺭﻓﺘﻦ ﻳﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺗﺮﺩ ﻳﺪ ﺩﺍﻋﺶ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﺷﺪﻧﺪ.... ﺍﺣﻤﺪ ﭘﻮﺭیُ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﺯﻧﺪﺍﻧ ﺎﻥ ﺎﺳ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ۱۳۶۷ ﺻﻔﺤﻪ۲ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻫﻮﻟﻨﺎک۶۷ ﺩﺭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺻﻔﺤﻪ٥ ﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺷ ﺳﻘﻮﻁ ﺍﻧﺴﺎﻧ ﺤﻪ٦ ﺭﻭﺯ ی ﮐﻪ ﻫ ﺎﺕ ﻣﺮگ ﺭﺍ ﺻﻔﺤﻪ۷ ﺍﺳﺎﻣ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷﺪﻩ ﺳﺎﻟﻬﺎ ی٦۰ - ٦۷ ﺻﻔﺤﻪ۱۰ ﺑﻪ ﺎﺩ ﺁﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ، ﺯﻥ ﮐﺸ ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺖ! ﺻﻔﺤﻪ۱۱ ﻣﺴﺌﻮﻻﻥ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺣﮑﻮﻣﺘ ﺑﺎ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﺧﻮﻧ ﺯﻧﺪﺍﻧ ﺎﻥ ﺎﺳ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ٦۷ ﺻﻔﺤﻪ۱٤ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﯽ ﺻﻔﺤ ﺎﺕ۱٦ - ۱٥ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺯﻧﺪﺍﻧ ﺎﻥ؛ ﻭﺍﺭﺛﺎﻥ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺖ ﺻﻔﺤﻪ۱۷ ﮔﺮﺩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷ ﺑﺮ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ی ﺯﻧﺪﺍﻧ ﺎﻥ ﺎﺳ٦۷ ﻫﺮﮔﺰ! ﺻﻔﺤﻪ۱۹ ۱۳۶۷ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﻴﺎﺳﯽ ﺯﻧﺪﺍﻧﻴﺎﻥ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﻣﻴﻦُ ﺳﯽ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺳﺎﻝ۱۳۹۷ ﺧﻮﺭﺷ ی ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺩﻫﻪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﺳ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺯﻧﺪﺍﻧ ﺎﺳ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺳﺎﻝ۱۳۶۷ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﺬﺷﺘﻦ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﻭ ﺩﻫﻪ ﻫﺎ ﻧﻤ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮ ﺭﻭ ی ﺩﺩﻣﻨﺸ ﺪﺍﺩﮔﺮ ی ﻤﺎﻧﻨﺪ ی ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﺗﺎﺳﺮ ﺗﺎﺭ ﺮﺍﻥ ﻫﻤﺘﺎﺋ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮔﺮﺩ ﻓﺮﺍﻣ ﻮﺷ ﺑﭙﺎﺷﺪ! ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻭ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﺯﻧﺪﺍﻧ ﺎﻥ ﺎﺳ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺩﻣﻨﺸ ﻫﺎ ﻭ ﺑ ﺪﺍﺩﮔﺮ ی ﻫﺎ ی ﺭژ ﺩژﺧ ﻤﺎﻥ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﮔﺮﺍﻥ ﺁﺷﮑﺎﺭﺗﺮ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺳﻨﺪﻫ ﺎﺋ ﻧﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺩﻣﻨﺸ ﻭ ﺑ ﺪﺍﺩﮔﺮ ی ﺭژ ﮔﻨﺪ ﺪﻩ ﭘﻮﺳ ﺪﻩ ﻭﻻ ﻓﻘ ﺪﺍ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨ ﻫﺎ ی ﻧﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺳﮓ ﻫﺎ ی ﻫﺎﺭ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺭژ ﻭﻻ ﻓﻘ ﺎﻓﺖ ﺷﻮﻧﺪ! ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧ ﺩﺭ ﺍ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ؟ ﺁ ﮐﺴﺎﻧ ﮐﻪ ﺑﻤﺐ ﻭ ﺗ ﺮﺑﺎﺭ ﻭ ﺟﻨﮓ ﺍﻓﺰﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺭژ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﮔﻮﺭ ﻭﻻ ﻓﻘ ﺟﻨﮕ ﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ؟ ﻧﻪ! ﺟﻨﮕﺠﻮ ﺎﻥ ﺟﻨﮓ ﺍﻓﺰﺍﺭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺍ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﮐﺸﺘﻪ ﻧﺸﺪﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧ ﺎﻥ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮ ی ﮐﻪ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﮔﺎﻩ ﻫﺎ ی ﺭژ ﮔﺪﺍ ﺎﻥ ﻣﻔﺖ ﺧﻮﺭ ﺁﺧﻮﻧﺪ ی ﺑﻪ ﺯﻧﺠ ﮐﺸ ﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧ ﺎﻧ ﻪ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺑﺎﺭﺍﻧ ﺍﺯ ﻣﺸﺖ ﻭ ﻟﮕﺪ ﻭ ﺳ ﻭ ﺗﻮﺳﺮ ی ﻭ ﺗﺎﺯ ﺎﻧﻪ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻫﺎ ی ﮕﺮ ﺩﺭ ﺎﻫﭽﺎﻝ ﻫﺎ ی ﺭژ ﺩﻭﺯﺧ ﻭﻻ ﻓﻘ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺍﺧﻼﻕ ﺍﺳﻼﻣ ﺑﻪ ﺧﻮﺑ ﭘﺬ ﺮﺍﺋ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻧﻨﮕ ﺍﺑ ﺮﺩژﺧ ﻭ ﺍﺑﺮﺩ ﮑﺘﺎﺗﻮﺭ ی ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺭﻭﺡ ﷲ ﺧﻤ ﺩﺭ ﺍ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﺩﺩﻣﻨﺸﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﻣ ﺎﻥ ﺭﻓﺘﻨﺪ! ﮔﺪﺍﻫﺎ ی ﻣﻔﺖ ﺧﻮﺭ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺳ ﺪﻩ ی ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ۱۳۵۷ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﺋ ﺭﺳ ﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ۱۳۶۷ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻣ ﺮﺍﻥ ﺩﻭﺯﺧ ﻫﻤﺘﺎ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ! ﺍ ﮔﺪﺍﻫﺎ ی ﻣﻔﺖ ﺧﻮﺭ ﺩﺭ ﭘ ﻧﺎ ﺁﮔﺎﻫ ﻣﺮﺩﻣ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ۱۳۵۷ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺭ ﺎﻣﻬﺮ ی ﺑﺮﻫﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﺎ ی ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﺤﺎﺭ ﺍﺳﻼﻣ ﺯﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ۱۳۶۷ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺭﻭﺵ ﻫﺎ ی ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﺩﻩ ﺩﺍﺭ ی ﻭ ﺷﺘﺮﭼﺮﺍﻧ ﺩﺭ ﺍ ﺮﺍﻥ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﺋ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺯﺥ ﺁﺧﻮﻧﺪ ی ﺭﺍ ﺟﺎ ﮕﺰ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺭ ﺎﻣﻬﺮ ی ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺩﺭ ﺳﺎﻝ۱۳۶۷ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺴﻢ ﺭژ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﺁ ﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺁﻥ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻣﻔﺖ ﺧﻮﺍﺭ ی، ﺑﺎﻧﮑﺪﺍﺭ ی ﺁﻥ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺭﺑﺎﺧﻮﺍﺭ ی، ﺩﺍﺩﮔﺴﺘﺮ ی ﺁﻥ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺭﺷﻮﻩ ﺧﻮﺍﺭ ی، ﮐﺸﻮﺭﺩﺍﺭ ی ﺁﻥ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺯﻭﺭﮔﻮﺋ، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺁﻥ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ، ﻫﻨﺮ ﺁﻥ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺯﻭﺯﻩ ﮐﺸ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺭ ﻭ ﭘﻮﺩ ﺁﻥ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭگ ﮐﺴﺎﻧ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺑ ﺘﺎﻥ ﺳﺎﻝ۱۳۶۷ ﻭ ﺩﺭ ﭘ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻧﻨﮕ ﺭﻭﺡ ﷲ ﺧﻤ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻧﺎﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ی ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺭﻭﺵ ﻫﺎ ی ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﺩﻩ ﺩﺍﺭ ی ﺷﺘﺮﭼﺮﺍﻧ ﻭ ﺧﺮﺍﻓﻪ ﻫﺎ ی ﺁﺧﻮﻧﺪ ی ﺑﻮﺩ! ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﻄﻠﺐ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ۲ ﺩﻭﺭﻩ ﺩﻭﻡ ـ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺸﺘﺎﺩ ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ ﻣﺎﻩ۱۳۹۷ ﮐﺎﻧ ــــ ﻮﻥ ﺩﻣ ـــ ﮑﺮﺍﺗﻴ ـــ ﭘﻨﺎﻫﻨ ـــ ﺪﮔﺎﻥ

ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

  • Upload
    others

  • View
    9

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

زيم!ــــبپاخي م،ـــــبيانديشي م،ــــبداني

ونــــانــک

مسئوليت ما در تداوم "جنايت بی تفاوتی"

چقدر جدی است؟ احمد پوری

گرايی يا قوميت در " ملی اروپای مرکزی معاصر جانشين عواملی شده که پيش از اين يکپارچگی جامعه ای را تضمين می کردند که اکنون از هم پاشيده است. هنگامی که جامعه ای شکست می خورد، آخرين پناهگاه امن همان ملت است!" مير

... اسالو هورشمسئوليت ما در تداوم

قدر "جنايت بی تفاوتی" چ جدی است؟

هرمان بروخ بدرستی در مورد فاشيسم و هولوکاست از چيزی بنام " جنايت بی

تفاوتی " اسم می برد!او معتقد بود جنايت

اروپائيها اين نبود که نازی بوده اند، فاشيستها و نازيهای واقعی اقليتی بيش

نبودند!جنايت بی تفاوتی اين بود

که بقيه تماشاگر بودند و نکردند! عمل

بقول انشتين: جهان به جای خطرناکی تبديل شده است، نه به اين دليل که عده قليلی شرارت می کنند، بلکه به اين دليل که بقيه نگاه می

کنند و کاری نمی کنند!اهميت لحظه ها در زندگی

پناهجويانبعضی از پناهجويانی که در شنگال يک دقيقه بيشتر

يد برای رفتن يا ماندن تردکردند توسط داعش

...دستگير شدند. احمد پوری

کشتار سالگرد نياُم یسدر یاسيس انيزندان

۱۳۶۷تابستان

۲صفحه

گزارش مستند کشتار در اصفهان ۶۷هولناک

٥صفحه

سقوط یبيدر سراش رانيا تيانسان

٦حهفص

مرگ را اتيکه ه یروز

ميديد ۷صفحه

کودکان اعدام شده یاسام ٦۷-٦۰ یسالها نيب

۱۰صفحهآنان را ، زن ميآر اديبه

به نام ینيدر سرزم یکش در دهه شصت! رانيا

۱۱صفحه

برخورد مسئوالن نيبا کشتار خون یحکومت

در سال یاسيس انيزندان٦۷

۱٤صفحه

وقايع پناهندگی

۱٥-۱٦اتصفح وارثان ان؛يفرزندان زندان

دهه شصت ۱۷صفحه

بر کشتار یگرد فراموش یاسيس انيزندان یسراسر

هرگز! ٦۷

۱۹صفحه

سی اُمين سالگرد کشتار زندانيان سياسی در تابستان ۱۳۶۷

سال از یاست و سه دهه برابر با س یديخورش ۱۳۹۷هم اکنون تابستان سال

گذشته است ۱۳۶۷زن و مرد در تابستان سال یاسيس یکشتار هزاران زندانو یددمنش نيا یتواند بر رو یو دهه ها نماما هرگز گذشتن سال ها

یوشندارد گرد فرام یهمتائ رانيا خيکه در سرتاسر تار یماننديب یدادگريبفراموش نشده است بلکه روز یاسيس انينه تنها شکنجه و کشتار زندان بپاشد!

و شکنجه گران آشکارتر مانيدژخ ميرژ یها یدادگريها و ب یبه روز ددمنشو دهيگند ميرژ یدادگريو ب یدرباره هزاران ددمنش نينو یائشوند و سنده یم

درباره سگ ینينو یها یشوند و هر روز دانستن یم دايپ هيفق تيوال دهيپوس !شوند یم افتي هيفق تيوال ميهار و گوش به فرمان رژ یهاو جنگ افزار رباريکه بمب و ت یکسان ايکشتار کشته شدند؟ آ نيدر ا یکسان چه

و انيبودند؟ نه! جنگجو دهيجنگ هيفق تيبرخاسته از گور وال ميبا رژداشتند و زن و مرد و انيکشتار کشته نشدند بلکه زندان نيجنگ افزار به دستان در ا

مفت انيگدا ميرژ یکه سال ها در زندان ها و شکنجه گاه ها یدختر و پسره سال ها با ک یانيشده بودند کشته شدند و زندان دهيکش ريبه زنج یخور آخوند

در گريد یو شکنجه ها انهيو تاز یو توسر یلياز مشت و لگد و س یباران یبه خوب یاز آنها با اخالق اسالم هيفق تيوال یدوزخ ميرژ یها اهچاليسبه نام روح هللا یکتاتوريو ابرد ميردژخاب نيشده بود با فرمان ننگ یرائيپذ

!رفتند انيکشتار ددمنشانه از م نيدر ا ینيخم یبه فرمانروائ ۱۳۵۷که در سال یا دهيمفت خور تازه به دوران رس یگداها

همتا یب یدوزخ رانيا نيده سال بود که از سرزم ۱۳۶۷بودند در سال دهيرسکه در یمردم ینا آگاه یمفت خور در پ یگداها نيدر جهان ساخته بودند! ا

یبه جا ماابرهانند یامهريخواستند خود را از زندان آر یم ۱۳۵۷سال ده سال بود که با فرهنگ ۱۳۶۷زدند در سال یانقالب دست به انتحار اسالم

کردند و یم یفرمانروائ رانيدر ا یو شترچران یزمان برده دار یو روش هاده ۱۳۶۷کرده بودند، در سال یامهريزندان آر نيگزيرا جا یدوزخ آخوند

بود که اقتصاد آن بر دهمبر سر کار آ یميرژ سميآخوند هيسال بود که در سارشوه هيآن بر پا یدادگستر ،یرباخوار هيآن بر پا یبانکدار ،یمفت خوار هيپا

خرافات، هنر آن هيفرهنگ آن بر پا ،یزورگوئ هيآن بر پا یکشوردار ،یخواربود و گناه یبيدروغ و مردم فر هيو همه تار و پود آن بر پا یزوزه کش هيبر پا

روح هللا نيفرمان ننگ یو در پ ۱۳۶۷سال تانسکه در تاب یبزرگ کسانو یزمان برده دار یبا فرهنگ و روش ها یکشته شدند ناسازگار ینيخم

بود! یآخوند یو خرافه ها یشترچران ۲ادامه مطلب در صفحه

۱۳۹۷ماه شهريور موسو شتاده شماره دوره دوم ـ

دگانـــپناهن کـــکراتيـــدم ونــــکان

Page 2: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماه شهريور موسو شتاده شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۲صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

ادامه مطلب از صفحه اول تابستان در سياسی زندانيان کشتار سالگرد اُمين سی

۱۳۶۷ هم اکنون که سی سال از کشتار زندانيان سياسی با فرمان ننگين

و نوشت و گفت پياپی بايد روح هللا خمينی می گذرد چه بايد کرد؟ گذشته چه آن از را دل ساده و سال و سن کم نوجوانان و جوانان

ناکار گران شکنجه و دژخيمان رژيم تبليغات زهر تا کرد آگاه است از گذشته گران شکنجه و دژخيمان رژيم گردانندگان که چرا شود!

هللا روح نام به ابرديکتاتوری و ابردژخيم ننگين فرمان هرگز که آن کودکان به دهند نمی نشان ايرانی نوجوانان و کودکان به را خمينی

مسلح منافق چند ۱۳۶۷ سال تابستان در که دگوين می نوجوانان و نيز اسالم رزمندگان و کردند حمله ايران دفاع بی و گناه بی مردم به را تن چند و کشتند را آنها از تن چند زخمی و شهيد صدها دادن با

دستگير شدگان نيز اگر توبه کردند آزاد شدند و ! کردند دستگير نيزعدل اسالمی عادالنه محاکمه شدند اگر توبه نکردند در دادگاه های

و به کيفر کردارشان رسيدند! محاکمه شده ها نيز سه، چهار تن !بيشتر نبودند که نام آنها نيز از يادها رفته است

به و نوشت و گفت پياپی بايد ها دروغ اين کردن ناکار برای سه کودک چهار مادر احمدی اشرف که فهماند نوجوانان و کودکان

شده رژيم آن شکنجه و زندان گرفتار پادشاهی رژيم زمان در سال واليت رژيم های گاه شکنجه و ها زندان در نيز سال هفت و بود و زندان سال ده از پس سرانجام و بود شده کشيده زنجير به فقيه

اشرف که آن بی شد! آويخته دار به ۱۳۶۷ سال تابستان در شکنجه شليک نيز تير يک حتی و باشد داشته تيربار و تفنگ و بمب احمدی

!باشد کرده به و نوشت و گفت پياپی بايد ها دروغ اين کردن ناکار برای

دختربچه دو مادر رجوی منيره که فهماند نوجوانان و کودکان اعدام ناظم اصغر شوهرش که مرجان و مريم های نام به خردسال

هم نیتلويزيو مصاحبه در حتی که آن از پس هم خودش و بود شده گفته »خمينی باد زنده« شده که هم کودکانش برای و کرده شرکت

در شدن آزاد جای به اما بود شده محکوم زندان سال دو به بود به دليلی هيچ بی زندان سال شش از پس و هفت و شصت تابستان

!شد آويخته دار به و نوشت و گفت پياپی بايد ها دروغ اين کردن ناکار برای

هنگام تبريزی فدائی اشرف که فهماند جواناننو و کودکان او از خمينی بازجوهای که بود ای ساله هفده آموز دانش دستگيری

ديگر های شکنجه و تازيانه و سيلی و لگد و مشت و کتک با زندان سال ده به آخوندی رژيم بيدادگاه در و بودند کرده پذيرائی انجام زندان در یتبريز فدائی اشرف که هم کاری بود! شده محکوم

تبريزی فدائی اشرف اما بود گرفتن ديپلم و خواندن درس بود داده دار به ۱۳۶۷ سال تابستان در شکنجه و زندان سال هفت از پس

!شد آويخته به و نوشت و گفت پياپی بايد ها دروغ اين کردن ناکار برای

شکر نام به مهربانی و جوان خترد که فهماند نوجوانان و کودکان درمان جرم به که بود ای گذشته خود از و دلسوز پرستاردمحمزاده

به که خيابانی های درگيری های زخمی کردن پانسمان و کردن می زخمی آجر پاره و سنگ و چوب با آخونديسم هواداران دست

و زندان سال هفت از پس و بود شده دستگير ۶۰۳۱ سال در شدند !شد آويخته دار به ۱۳۶۷ سال تابستان در شکنجه

به و نوشت و گفت پياپی بايد ها دروغ اين کردن ناکار برای فرحناز و سربی مژگان که فهماند نوجوانان و کودکان از پس و دستگير سالگی نوزده در که بودند جوانی دختران ظرفچی

رژيم ای دقيقه چند های بيدادگاه در شکنجه، و بازجوئی ها ماه محکوم زندان سال هشت به فرحناز و سال ده به مژگان فقيه واليت و زندان سال هفت از پس ظرفچی فرحناز و سربی مژگان اما شدند

!شدند آويخته دار به ۶۰۳۱ سال تابستان در شکنجه به و نوشت و گفت پياپی بايد ها دروغ اين کردن ناکار برای

که پورهرمزان دمحم نام به دانشمندی که فهماند نوجوانان و کودکان رژيم زمان در و بود نوشته و کرده ترجمه نوشتار و کتاب صدها

انتحار از پس بود شده محکوم اعدام بار هفت به غيابا پادشاهی آخوندی رژيم فرمان به گوش و هار های سگ سوی از اسالمی

شرکت به ها شکنجه ترين سخت از پس حتی چون و شد بازداشت سازی، تواب برای گران شکنجه و دژخيمان های برنامه در

و فرمايشی های مصاحبه و نويسی نامه توبه شده، ديکته اعترافات سال ستانتاب در شکنجه و زندان سال شش از پس نداد تن نمايشی !شد آويخته دار به داشت سال هفت و شصت که هنگامی و ۱۳۶۷

به و نوشت و گفت پياپی بايد ها دروغ اين کردن ناکار برای ابوتراب نام به ای نويسنده که فهماند نوجوانان و کودکان

و بود زندانی شاهنشاهی رژيم زمان در سال پنج و بيست باقرزاده دوباره آخوندی رژيم آمدن کار روی به و اسالمی انتحار از پس

پذيرائی او از تازيانه و لگد و مشت و سيلی از بارانی با و بازداشت در باقرزاده ابوتراب اما بدهد تلويزيونی مصاحبه به تن تا شد

و نکرد شرکت گران شکنجه و دژخيمان رژيم تلويزيونی شوهای به دیآخون رژيم های گاه شکنجه و ها زندان در نيز سال شش

سال تابستان در زندان سال يک و سی پيشينه با و شد کشيده زنجير !شد آويخته دار به ۱۳۶۷

آگاه و بفهمند و بدانند بايد همگان ها دروغ اين کردن ناکار برای دستگير سالگی سيزده در که بود دختری شجاعی نسرين که شوند و ها ندانز در بود ساله نوزده هيجده، دختری که زمانی تا و شده

از تن ده بود، زندانی اصفهان در فقيه واليت رژيم های گاه شکنجه کشته آخونديسم مزدوران با درگيری در يا نيز نسرين خويشاوندان

فقيه واليت رژيم های گاه شکنجه و ها زندان در يا و بودند شده شجاعی نسرين به جنسی تجاوز بار چندين از پس بودند، شده اعدام

سوی از اصفهان زندان در ۱۳۶۷ سال تابستان در نسرين سرانجام !شد آويخته دار به عفاف و حجاب رژيم گردانندگان

آگاه و بفهمند و بدانند بايد همگان ها دروغ اين کردن ناکار برای به فراوان های تازيانه زدن با که آن از گذشته طبيب آزاده که شوند عمل پاهايش بار چند و بود ريخته پاهايش کف گوشت پاهايش کف رژيم مزدوران جنسی تجاوز گرفتار نيز بار چندين بودند شده

شکنجه و زندان ها سال از پس و بود شده گران شکنجه و دژخيمان عفاف و حجاب رژيم گردانندگان سوی از ۱۳۶۷ سال تابستان در !شد آويخته دار به

۳ صفجه در مطلب ادامه

Page 3: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماه شهريور م وسو شتاده شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۳صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

۲ صفحه از مطلب ادامه تابستان در سياسی زندانيان کشتار سالگرد اُمين سی

۱۳۶۷ شوند آگاه و بفهمند و بدانند بايد همگان ها دروغ اين کردن ناکار برای

سال پانزده به فقيه واليت رژيم های بيدادگاه در که اقوامی مليحه که تابستان در شکنجه و زندان ها سال از پس بود شده محکوم زندان

اقوامی مليحه اعدام از پيش اما شد! آويخته دار به ۱۳۶۷ سال و بودند! کرده هم تجاوز مليحه به عفاف و حجاب رژيم مزدوران

..…و ….. و …..آيا اين زندانيان ستمديده جنگجويان جنگ افزار به دستی بودند که

ی تيربار و تفنگ به دست گرفته و با رزمندگان اسالم در جبهه هانبرد حق عليه باطل می جنگيدند؟ اينها هستند مشتی از خروارها ستم و ددمنشی رژيم دوزخی واليت فقيه و سخن بر سر يک زندانی و دو زندانی و سه زندانی نيست بلکه سخن درباره هزاران تن است!

سخن بلکه نيست روز سه و روز دو و روز يک سر بر سخن و باری، است! فقيه واليت دوزخی رژيم ستم و بيداد سال ها ده درباره

فراموش بيمانند بيدادگری و ددمنشی اين ها دهه و ها سال گذشتن با ها ده از پس فقيه واليت پوسيده و گنديده رژيم نابودی و شد نخواهد

!ندارد سوز و سوخت اما دارد زود و دير ستم و بيداد سال اشتراک منبع:

عليه فراموشی، عليه بيدادگریکارزارهای دادخواهی و ضد خشونت از دل روشنگری و سوگواری

شدگان، در پاسداشت حق، اند. بازماندگان و بستگان اعدام زاده شدهها گذر پاسخگويی متوليان کشتار از رنج آگاه کردن افکار عمومی و

.اند اما سکوت نکرده داده کرده، هزينهجمعی زندانيان سياسی به عنوان يک دسته سال، اعدام ۳۰آيا پس از

فاجعه در حافظه جمعی رسوب کرده و افکار عمومی از اهميت و حساسيت موضوع آگاه شده است؟ چرا مسئله هنوز اولويت الزم را

دانند؟ ها آن را موضوعی مربوط به گذشته می فته و خيلینياچند تن از اعضای خانواده زندانيان جانباخته، کنشگران سياسی و

.اند وله پاسخ داده های دويچه حقوق بشری، به پرسش

فعال حقوق بشر –محمود معمارنژاد اند ولی با تر شده االن به خاطر گسترش وسايل ارتباطی، مردم آگاه

خصوص مادران انجام دادند، هايی که بازماندگان و به ه تالشهمموضوع انعکاس عمومی زيادی نداشته است. اين اطرافيان و فاميل،

اند که مادران و پدران و خواهران و همسران جانباختگان بودهها سرقافله اند موضوع به فراموشی سپرده نشود. اين کوشيده

.اند روشنگری بودهها، کسانی که به خارج از کشور مهاجرت کردند، نوادهعالوه بر خااند و يادبودهای ساالنه باعث شده که های خاطرات نوشته آنها که کتاب

هم مسئله فراموش نشود. جريان مادران صلح و مادران پارک اللهکمک شايانی به زنده نگهداشتن مسئله کرد اما موضوع بيشتر در

.قوق بشر مطرح بوده و هستجامعه روشنفکری و کنشگران ح

اند و تنها مادر لطفی مانده متاسفانه بيشتر مادران فعال درگذشته گويند کند. کسانی که می تر می است. اين وظيفه بازماندگان را سنگين

های جانباختگان دهه ببخشيد، در چنين جايگاهی نيستند. اين خانواده .رف بزنندهستند که حق دارند در اين زمينه ح ۶۷و ۶۰

مادرانی که در رژيم سابق زندانی سياسی داشتند و تحصيلکرده ها کردند. مادر بودند، کمک بزرگی به هماهنگی و همبستگی خانواده

معينی، مادر لطفی يا مادر ميالنی از جمله کسانی بودند که هم بينش و .ديد اجتماعی داشتند و هم تجربه فرزند زندانی در دو رژيم را

شود هزاران اعدامی در خاوران هست درست نيست. وقتی گفته میاگر يک نفر اعدامی را شناسايی کنيم و دقيق بگوييم از نظر حقوقی مفيدتر است تا رقم کلی و بدون مشخصات بدهيم. وقتی گاليندوپل آمد

ای به ها بودند که اطالعات زيادی به او دادند. نشريه ايران اين خانوادهرسانی ها اطالع گ رهايی" وجود داشت که از وضع زندانینام "بان

ها تفکر ضد خشونت هم شکل گرفت کرد. به تدريج در بين خانواده میچون اوايل از فرط اندوه آنها نيز آرزوی اعدام خيلی از مقامات

ها پرچمدار جريان کردند. االن همين خانواده جمهوری اسالمی را می .ضد اعدام هستند

خواهر جانباخته اعدامی –زاده خت رضاايراند

ساله و مهندس از دانشگاه تبريز بود. يکی از ۲۴برادرم داريوش اند. مراجعه ها به ما خبر داد که در روزنامه اسمش را زده همسايه

کرديم به بهشت زهرا که به ما گفتند در خاوران است. خانواده ما دا کرد. از همان سال هايی بود که خاوران را پي جزو اولين گروه

کردند. چقدر گشتيم های چپ اعدام شده را آنجا دفن می زندانی ۱۳۶۰ .تا پيدا کرديم

ها جمع اولين جمعه سال نو و اولين جمعه شهريور همه خانوادهرفتيم خاوران. تا ده دوازده سال قبل گرفتيم و می شديم. گل می می

اند و در را قفل کردهکردند اما االن کاری نداشتند و کنترل نمی .اند سرايدار گذاشته

همان اوايل يکی از روزهايی که رفته بوديم خاوران، پاسدارها حمله اش کردند. طوری حمله کردند که پای پدرم شکست و سقف ماشين

بوس ها خرد شدند. موقع برگشتن سوار يک مينی پايين آمد و شيشهم، راننده گفت سرتان شديم و نزديک پست بازرسی پاسدارها که شدي

را بياوريد پايين شما را نبينند. از جلوی آنها ما را رد کرد و کسی ما .خواستند ما را دستگير کنند را نديد وگرنه می

بيشتر زندانيان چپ که در گوهردشت و اوين اعدام شدند در خاوران هستند. مجاهدها را به بهشت زهرا بردند. تعدادی از زندانيان گمنام

ها، شب شان را نداده بودند، در بهشت زهرا هستند. خانواده م که اسمهها از رفتند خاوران. خيلی زهرا و روز جمعه می رفتند بهشت جمعه می

.شدند های ساکن تهران می آمدند و مهمان خانواده شهرستان میها يک سازماندهی ايجاد شد. صندوق کمک به تدريج در بين خانواده

های جانباختگان تهيه شد و در طول دند. ليستی از بچهمالی درست کرشد. سال دو مرتبه برای آنها لباس عيد يا وسيله مدرسه خريداری می

.ها هم پدرشان اعدام شده بود هم مادرشان بعضی از اين بچهکنيم. احساسم مثل روز اول است. پدر و هيچ وقت فراموش نمی

ايم. وظيفه است که مانده ميرند. اين برای ما مادرها دارند می فهمند. های اطراف من هيچ وقت دردم را نمی آلمانی

٤ادامه مطلب در صفحه

Page 4: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماهشهربور موسهشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۴صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

۳ادامه مطلب از صفحه عليه فراموشی، عليه بيدادگری

کنند: باورنکردنی... غيرممکن... کنم فقط تکرار می وقتی تعريف می .غيرممکن

ميال مسافر، فعال سياسیبه نظر من، هنوز حافظه جمعی شکل نگرفته و فاجعه نيز محدود به

ورت ای تا کنون ص آغاز شد. هر مبارزه ۶۰نيست بلکه از سال ۶۷اند که موضوع ها بوده گرفته، عليه فراموشی بوده است. خانواده

اند اما بازماندگان برای ها را اطالع رسانی کرده تخريب گورستان شان به ديگران، رسانه و تريبون ندارند. بدون رسانه رساندن صدای

۸۸توانند ارتباطی با جامعه داشته باشند. البته در مقطع ها نمی خانوادهکردند خيلی زياد شد اما بعد تعداد کسانی که از خاوران بازديد می

.فروکش کردسازی کند مراسم خارج از کشور است. تواند حافظه چيزی که می

البته جمهوری اسالمی خيلی تالش کرده با تبليغات و ابزارها و هايی که دارد، مانع همبستگی افکار عمومی با جان باختگان و رسانه .هايشان شود ادهخانو

های حقوق بشری به ها و جريان يک مشکل ديگر اين است که سازماناند. آنها به صورت نيابتی، صورت يک صنعت درگير اين مسئله شده

اند و از اعدام شدگان ها و بازماندگان را بر عهده گرفته نقش خانوادهکار ها و کنم دادخواهی کار خانواده اند. فکر می قربانی ساخته

های حقوق بشری چندان تاثيرگذار نيستند. بازماندگان است. پروژههايی به دهند، تريبون کنند، بيانيه می ها ماجرا را محکوم می سازمان .شود اندازند که روزی تمام می راه می

سردبير سايت اخبار روز -فواد تابان ان های بيشتری از جامعه اير سال بخش ۳۰طبيعی است که بعد از

های توان گفت گام اند. از اين نظر می نسبت به اين جنايت آگاهی يافتهبزرگی به جلو برداشته شده است. اين گامها در درجه اول محصول ايستادگی و مبارزه خانوادههای جان باختگان و نيز بخشی از

هايی که از سوی آيت هللا نيروهای اپوزيسيون است. افشاگری .ز در گسترش اين آگاهی نقش داشتمنتظری صورت گرفت ني

ها، فاجعه کشتار زندانيان سياسی در سال عليرغم همه اين تالشهنوز نه تنها در حافظه جمعی رسوب نکرده و به يک "آگاهی ۶۷

.ملی" تبديل نشده است، بلکه ما بسيار از اين موقعيت فاصله داريمسالمی بر دليل اين امر به طور عمده به وضعيت اپوزيسيون رژيم ا

رود که گردد که بار اين وظيفه بر دوش اوست. طبعا انتظار نمی میهای حکومت در اين جهت قدمی بردارند، ها و دسته هيچ کدام از جناح

کوشند جامعه نسبت به اين جنايت آنها مانع هستند و به هر شکلی میها به جای خود الزم و مورد قدردانی حساس نشود. تالش خانواده

ها را بازتاب دهد و جامعه اما آن نيرويی که بايد اين تالش است،ايران و افکار عمومی جهانی را نسبت به اين موضوع آگاه سازد، در درجه اول نيروی اپوزيسيون است. اين نيرو به دليل پراکندگی و موقعيت ضعيفی که دارد نتوانسته است بيشتر از امکانات ناچيز خود

.داردقدمی در اين راه بر به ۶۷های سال هايی از اين اپوزيسيون، موضوع اعدام در ميان بخش

طلبان و کل ها با اصالح يک تابع و عامل درجه دوم در مناسبات آنحکومت تبديل شده است. آنها عامدانه به خاطر نزديک شدن به

کنند. هايی از حکومت از برجسته کردن اين جنايت احتراز می بخش

وقتی که تعدادی از آمران ان انتخابات دوره گذشته،از جمله در جرياين جنايت کانديدای انتخابات خبرگان شدند، مورد پشتيانی اين

العاده بود های اپوزيسيون قرار گرفتند. آن روزها، فرصتی فوق بخشبرای افشاگری پيرامون اين موضوع و گسترش آگاهی جامعه نسبت

از های اپوزيسيون ای از بخش به آن که در محاسبات سياسی پارهها پيش آمده بود. مثال وقتی دست رفت. پيش از آن نيز از اين فرصت

که مصطفی پوردمحمی از عوامل درجه اول اين کشتار، وزير دادگستری دوره اول دولت روحانی شد و بخش مهمی از اپوزيسيون به جای به راه انداختن يک کارزار افشاکننده در جهت برکناری وی،

در دوره اخير نيز با انتخاب "آوايی" همين بر آن انتخاب چشم بست. .وضعيت تکرار شد

تنها وقتی که اپوزيسيون در ايران قدرتمند شود و سياست متحد و های آن در پيش بگيرد، ای در برابر حکومت و جنايت قاطعانه

به يکی از ۶۷و سال ۶۰توان اميدوار بود که کشتارهای دهه می .ران تبديل شودگذاری در اي های سياست اولويت

فعال سياسی -حسين باقرزاده هم پسرعموهايم ۶۷است و سال ۶۰های سال برادر من جزو اعدامی

اند و بار دادخواهی و پيگيری بيشتر اعدام شدند. پدرها و مادرها رفتهبه دوش فرزندان و همسران، خواهران و برادران است. اين فاجعه

. همه کسانی که با آزادی و البته موضوعی ملی است و شخصی نيستحقوق بشر و دمکراسی سر و کار دارند بايد اولويت مسئله را در نظر بگيرند. هرکس قربانی داده يا نداده، اين فاجعه در جامعه ايران رخ داده و جامعه بايد به آن رسيدگی کند. اگر دادخواهی نشود، زخمی

.خواهد بود که التيام نيافته استهای خبری، يل به خاطر فشارهای امنيتی و محدوديتاين فاجعه اوا

در جامعه ايران زياد مطرح نبود. بعد از سندی که آقای منتظری در ها به فرمان مستقيم آقای خمينی خاطراتش منتشر کرد که گفت اعدام

صورت گرفت و بعد از آن که دست اندرکاران مشخص شدند، اخير موضوع با تالش های حساسيت افکار عمومی جلب شد. در سال

های اجتماعی بيشتر مطرح شده و های خارج کشور و شبکه رسانهاند. فايل صوتی آقای منتظری هم خيلی به اشاعه تر شده مردم آگاه

.موضوع کمک کردنسل جديد و حافظه جمعی بيش از ده بيست سال قبل از موضوع خبر

فه جامعه حقوق دارد اما با محاکمه عامالن هنوز فاصله داريم. وظيها بشری و فعاالن سياسی است که موضوع زنده بماند و از خاطره

.نرود فعال جنبش مادران صلح -خديجه مقدم

های اخير بخش بزرگی از مردم ايران که اطالعی از فاجعه در سال مطلع ۶۰های دهه نداشتند، از رويدادها و خشونت ۶۷ملی سال

ای و مجازی يا های ماهواره عات، رسانهاند. در انتقال اين اطال شدهتوان گفت اند. به جرات می ها و دادخواهان نقش بزرگی داشته خانواده

جنبشی به نام جنبش دادخواهی در ايران شکل گرفته که آغاز آن از های خاوران است. آنان در زمانی که های مادران و خانواده حرکت

المللی، افشاگری و ر سطح بينآور بود، در داخل و د جو امنيتی خفقانروشنگری و دادخواهی کردند. آنها با وجود تهديدهای امنيتی، با زنده نگه داشتن خاوران با برگزاری مراسم سالگرد عليه فراموشی تالش

.کردند ٥ادامه مطلب در صفحه

Page 5: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماه شهريور موسو شتاده شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۵صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

٤ادامه مطلب از صفحه عليه فراموشی، عليه بيدادگری

یبرا یامضا به دادخواه يليونم يک ينمادران کمپ يتهکمقد علم کرد وسپس، مادران صلح از حق خواه یبرابر های یبازداشت

دفاع کردند. يدتیـ عق ياسیس يانهمه زندانم کن تر شد. فراموش نمی پس از جنبش سبز، پرچم دادخواهی گسترده

روزی را که با جمعی از فعاالن حقوق زن و مادران صلح برای همدردی به منزل خانم ميردامادی رفته بوديم و من در آن مجلس از

ها تنها بوديم ولی االن گفتم و اين که ما در آن سال ۶۰های دهه اعدام .گذاريم شما را تنها نمی

زادی فرزندشان به ها به اميد آ وقتی تعريف کردم که خيلی از خانوادهها را تحويل گرفتند، های بچه زندان مراجعه کرده بودند اما ساک

بسياری متاثر شدند. خانم ميردامادی گفت ما اصال از اين وقايع اطالع نداشتيم... اين البته به نظر من عذر بدتر از گناه بود. در جنبش

ند که پرچم سبز پس از کشته شدن نداها و سهرابها باز اين مادران بوددادخواهی را به دست گرفتند و اسم خودشان را مادران عزادار و سپس مادران پارک الله گذاشتند. پيوندی دادخواهانه بين مادران خاوران و مادران پارک الله به وجود آمد و تعداد بيشتری از مردم از

.فاجعه ملی باخبر شدندش در سايت "مادران ياد مادر بهکي خاطرم هست اولين مصاحبه زنده

پارک الله" منتشر شد و آن موقع بسياری از فعاالن مدنی و سياسی، خبر نداشتند. به نظر من فجايعی که در عمر ۶۷از کشتار سال

حکومت جمهوری اسالمی اتفاق افتاده فراموش نشدنی است و ادامه . دارد. از اين رو، برای جلوگيری از تکرار آنها بايد بيشتر تالش کرد

تا وقتی که آمران و عامالن اين کشتارها محاکمه نشوند، اين موضوع متاسفانه چون مردم به طور مدام، شاهد کشته شدن .به روز هست

رسد اولويت اول با آن محکوم به شان هستند، به نظر می عزيزاناش در خطر است و فعاالن مدنی بيشتر عليه اعدام اعدام است که جان

اين خود نيز بخشی از حرکت دادخواهی است که از تالش می کنند کهکفايتی مديران سال پيش شروع شده است. ضمن اينکه با بی ۳۰

نااليق، کشور در حالت بحرانی عجيبی قرار دارد. مشکل نان، مسکن، اشتغال، محيط زيست، برابری، آزادی و دموکراسی، هر

زنده ماندن شود و طبعا اولويت مردم، تالش برای روز حادتر می .است

کانون پناهندگان سياسی برلين -حميد نوذری در خارج از کشور و ۶۷شود گفت که کشتار سال به وضوح می

اپوزيسيون در تبعيد به خاطره جمعی نسبتا محکمی تبديل شده؛ هر تر جنبش چند هنوز هم آکتورهای اصلی مراسم، فعاالن قديمی

سياسی در تبعيد گرچه از اين اپوزيسيون هستند. نسل جديد فعاالن .های آنها ندارد واقعه مطلع هست ولی اين مسئله جايگاهی در فعاليت

های سياسی دخيل هست اما فعال در اين زمينه، قطع رابطه نسلطلب نزديک باشد اصال سياسی نسل جديد اگر به جريان اصالح

خواهد وارد موضوع شود چون بايد تفکر سياسی خودش را زير نمی های سوال ببرد. اولويت جناح چپ فعاالن جوان هم اصوال آرمان

از وقتی ما فعاليت در کانون را شروع کرديم هدف .خودشان استخصوص به مان اين بود که اين کشتار فراموش نشود و به

ها انتقال يابد. در اين زمينه موفق بوديم البته اين غيرايرانیراردادهای سياسی و روابط ها باعث نشده که جلوی ق روشنگری

اقتصادی آلمان با جمهوری اسالمی گرفته شود اما به اين موضوع در کنند. اين که برای فعاالن خارج حد مسائل روز حقوق بشری توجه میهای سياسی يک خواست جمعی کشور، لغو شکنجه و اعدام و آزادی

.است ۶۷های شده، از اثرات کناری يادمان منبع: دويچه وله ۲۰۱۸ .۲۷٫۰۸تاريخ

در اصفهان ۶۷گزارش مستند کشتار هولناک

فرخ حيدری در اصفهان همانند تمامی زندان های ۶۷در تابستان سياه و سوزان

سياسی ايران، فراتر از خود اسيران و انسانهای دربند، اين بود که با بيرحمی به مسلخ بربريت برده شد... تابستانی » انسانيت«

بود و تنه ُطرد درختان، حکايت داس مرگ بود که همه جا داستان تبرو ياس های زندگی، قِصه پر ُغصه شقاوت بود و شقايق های شرزه

۶۷کشتار تابستان «فاجعه ملی» در جريان جنايت هولناک و !عاشق، عمامه به سرها و کلت به کمرها و طناب بدستان سنگ دل و تبهکار

فرمان و فتوای ديو در شهر زيبا و خاطره انگيز اصفهان، به حاضر گزارش تحقيقی جماران، براستی جنگلی را بيابان کردند. در

که در واقع محصول چند سال تالش و کاووش و پيگيری ميباشد، من سعی دارم با توجه به «زندانی سياسی سابق زندان اصفهان» بعنوان

مجموعه دانسته های پراکنده موجود و گواهی چند شهود زنده و البتهبا استناد به برخی اسرار تا کنون نامکتوب، برای اولين بار روايت

جنبش «را تقديم «قتل عام بدون اعالم» مستند و نسبتآ جامعی از آنو خانواده های داغدار و بخصوص نسل جوان و جلودار » دادخواهی

سالگرد آن مرداد تبدار، با اين ميهنمان ايران کنم. باشد تا درضر همه ياران و همبندان جاودانه ام در زندان دادخواهی در مح

... .اصفهان، ادای دين و انجام وظيفه کرده باشم سال شصت، سالی که به خون نشست

بهرحال در چنين جّوی از همان ابتدای دهه سياه شصت، تمامی زندانها و بازداشتگاههای موجود و يا تازه تاسيس! در اصفهان،

سداران انقالب اسالمی، بازداشتگاه همچون زندان مرکزی سپاه پاو زندان بزرگ » هتل اموات«سيدعلی خان، زندان کميته صحرايی يا

دستگرد اصفهان و ... مملو از زندانيان سياسی شد که در اصفهان بزرگ و همينطور ديگر شهرهای مجاور همچون نجف آباد، شهرکرد، سامان، همايون شهر، زرين شهر، شهرضا، گلپايگان،

انسار، داران، نائين، فالورجان، قهدريجان، لنجان، باغ بهادران، خو ...ميمه شاهين شهر، فوالدشهر، مبارکه، بروجن، سميرم، درچه،

دستگير و متناوبآ به زندانهای مذکور در مرکز استان منتقل شده .بودند

الزم به تاکيد است که طی سالهای ابتدايی دهه شصت و تا قبل از سياری از زندانيان سياسی اصفهان، بخصوص طی ، ب۶۷تابستان

دوران بازجويی در زندان امنيتی ستاد مرکزی سپاه پاسداران واقع در خيابان کمال اسماعيل (نزديک سی و سه پل) و يا زندان سيدعلی خان

» هتل اموات«و همينطور زندان مخوف کميته صحرايی معروف به ن ذوب آهن، تحت فشار و يا زندان بزرگ دستگرد در مسير اتوبا

مستمر و گاه زير شکنجه های طاقت فرسای جسمی و روانی قرار داشتند و البته صدها تن از آنان نهايتآ به حکم حاکمان شرع خمينی،

تيرباران شده و يا » هتل اموات«و زيرزمين » باغ ابريشم«در قتلگاه وبالمتن کامل در ايرانگل شده بودند.» تمام ُکش«در زير شکنجه

Page 6: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماهشهريور وم سهشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۶صفحه

زيم!ــــخيم، بپاــــم، بيانديشيــــبداني

پروين(آنا) رحيمی ايران در سراشيبی سقوط انسانيت

درهای کاميون نارنجی حمل گوشت در اتوبان مدرس تهران باز

شان حدود های پشتی، چشمان شود و به ناگهان سرنشينان ماشين میگيرند با پليس اند. تصميم می بيند که در هم لوليده کودک را می ۵۰

به اين گزارش با اين لحن پاسخ ۱۱۰تماس بگيرند، اما پليس تماس با آگاهی و «خوای شما؟ خب چيه؟ االن چی می» :ميدهد

هيچ ماند. کودکان بی فايده می ها بی سازمان بهزيستی و ديگر ارگانهای شهر گم کوچه شان در کوچه پس روند تا سرنوشت ای می مداخله

.شودسرنوشت استمرار اسارت و بردگی در شرايط ترس و نااميدی،قاچاق .اند دردناک قربانيان قاچاق است که بيشترشان زنان و کودکان

ای کننده داری عصر جديد، رشد نگران انسان در ايران به مثابه بردههای گذشته داشته است. وزارت امور خارجه آمريکا در در طی سال

خود ايران را در زمره کشورهايی قرار داده ۲۰۱۸گزارش ساالنه حداقل ضوابط الزم برای مقابله موثر با قاچاق انسان را است که

.دهند ای انجام نمی کنند و در اين زمينه تالش عمده رعايت نمی :قاچاق انسان در ايران در چهار زمينه قابل بررسی است

قاچاق زنان و دختران، قاچاق کودکان و پسران، قاچاق اعضای بدن .ها از نيروی کار انسانکشی و باالخره بيگاری گرفتن و بهره

های مختلف بسيار گسترده است، مانيتورينگ اگرچه اين پديده از جنبهحقوق بشر ايران در اين گزارش کوتاه تنها به بخشی از اين کابوس

پردازد. کودکانی که دردناک در رابطه با خريد و فروش کودکان میحتی به به دليل فقر و گرسنگی روزافزون در جامعه ايران، گاه شوند و اندازه پول دو يا سه کيلو گوشت قرمز خريد و فروش می

.گيرند اغلب در اختيار مافيای قاچاق قرار میبراساس «دهنده خبرگزاری تابناک نوشت: در يک گزارش تکان

آخرين اطالعات بارديگر فروش نوزاد در شهر تهران رنگ و بويی فعاليت خود را گسترش تازه گرفته و باندهای فروش کودک، آزادانه

«.اند دادهنقل از فاطمه دانشور به ۹۶تيرماه ۱۰خبرگزاری حکومتی فارس در

در بسياری از موارد کودکان «عضو شورای شهر تهران نوشت: شود و بعد از مدتها جسد شوند و اعضای بدن آنها قاچاق می ناپديد می

«.شده استها بدون کليه و چشم رها برخی از آنها در بياباندهنده خود به حقايق تلخ اين کارگزار حکومتی در ادامه اعتراف تکان

در محالت پرخطر «گويد: ديگری در همين زمينه اذعان کرده و میشوند که والدين آنها حتی شکايت هم مانند هرندی کودکانی گم می

های خاصی دارند، والدين اين کودکان کنند. اين افراد زندگی نمیتفاوت هستند چون اصوالً والدين اين کودکان ها بی به نبود بچهنسبت

«.دچار اعتياد هستنداز قول دانشور نوشت: ۹۶اسفند ۱۶چنين سايت حکومتی رکنا هميک باند جديد شناسايی شده است که نوزادان نارس متولد شده از «

کنند. اکثر مادران معتاد و خيابانی را به کشورهای ديگر ارسال می

دانيم که در آنجا به شوند و نمی ها به خارج از ايران برده می اين بچه «.ها يا مراکز فساد شوند يا به خانواده باند قاچاق اعضا تحويل داده می

اين باند دخترها را با قيمتی بيشتر از پسرها «فاطمه دانشور گفت: اين باندها همچنين .«فرستد خريداری و به مقصد نامعلومی می

تران فراری را شکار و به صورت اجباری يا اختياری آنان را در دخشان را سپری کنند و در کنند تا دوران بارداری ای نگهداری می خانه

نهايت با داروهايی آنان را مجبور به زايمان زودرس کرده و نوزادان .برند را به کشورهای ديگر می

با ۱۳۹۴دی ۷خبرگزاری حکومتی تسنيم نيز در گزارشی در توضيح داد که » خريد و فروش نوزادان، تجارتی پردرآمد«عنوان

گيرند يا تن ظريف شان خريداران کودکان سوی چشمان شان را میرا می سوزانند تا بتوانند دل عابران را به درد آورده و پول بيشتری

.گدايی کنندنی دهد بسياری از نوزادا های بسياری وجود دارد که نشان می گزارش

شوند تا دل رهگذران شوند، به کودکان گدا سپرده می که فروخته میرا به درد آورده و دست به جيب شان کنند. گاه بدن اين نوزادان برای

های خريدار را متحمل می شود. دردآورتر شدن قصه شان، خشونتتر باشد انگار پول بيشتری به جيب هرچه ظاهر کودکان آسيب ديده

.می رودها سردسته آنای حکايت ديگری دارند. آنها هر روز صبح جمع ما کودکان اجارها

های مختلف شهرها رها می شوند. اين کودکان آوری شده و در محلهموظف اند در طول روز مبلغ مشخصی را از شهروندان گدايی کنند و اگر نتوانند اين مبلغ را تهيه کنند، ناچار به کارهای ديگری

های غيرقانونی تا هم خوابگی با صاحبان ر در کارگاهشوند. از کا می .کار

بنا به يک گزارش که خبرگزاری حکومتی تابناک منتشر کرد، در کنند. مردی به نام هايی مثل دروازه غار تهران با بچه تجارت می محله

گيرد. کودکان دهد و بعد آنها را به بردگی می ها پول می خسرو به بچهظف هستند که آ خر شب با مقدار مشخصی پول به خانه برگردند، موٴ

اگر پول کم آورده باشند، بايد تن به کارهای ديگری دهند. اسامی اين هايی هستند که فقط برای کار شود. آنها برده ها جايی ثبت نمی بچه

.اند زاييده شدهدرصد از اين کودکان ۸۰تحقيقات مددکاران اجتماعی نشان می دهد

ر اين بين برخی از کودکان براساس نوع جنس و سن و اند و د افغانشوند و به ميليون تومان فروخته يا اجاره داده می ۴تجربه بين يک تا

گيرند و جای تحصيل مورد سوءاستفاده باندهای سازمان يافته قرار میدرصد کودکان ايرانی نيز اغلب کودکانی هستند که به دليل ۲۰

مناسب مالی و خانوادگی در سنين مهاجرت به تهران و وضعيت نابه گفته مددکاران .پايين و تحت هر شرايطی تن به کار می دهند

ای به ازای فروش بيشتر الکل و کودکان، برخی از دختران اجارهشوند. گاهی مواد مخدر به عنوان جايزه به خريداران پيشنهاد داده می

ه الک يا يک خوابگی اجباری، به کودکان يک شيش در ازای اين هم .دهند وعده غذايی میهای ديگر حاکی از خريد و فروش کودکان در برخی گزارش

۵شهرهای مرزی و جنوب ايران است. دالالن اين کودکان را گاه تا ميليون تومان خريداری می کنند و سپس به کشورهای عربی خليج

فرستند. در برخی موارد دختران تا سن بلوغ نگهداری می فارس می منبع: شهرگان .آيند شوند و سپس به ازدواج خريدار در می

Page 7: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماهشهريور وم سهشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۷صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

روزی که هيات مرگ را ديديمخواستند همه چيز عام از دو سال قبل چيده شده بود اما می مقدمات قتل

زندان گوهردشت، تنها بندی بود که ۲۰در خفا انجام گيرد. بند ها قرار گرفت. روايتی از روز دادگاه امير تصادفا در جريان اعدام

.اطيابی، يک زندانی جان به در برده

وله با وگوی طوالنی دويچه ای است از گفت روايت زير، چکيده

جمعی سال های دسته اميرهوشنگ اطيابی*، يکی از شاهدان اعدام" نيز درباره . ۶۷ "ايران تريبونال او در دو مرحله دادگاه نمادين

.شهادت داده است ان گوهردشت کرجها در زند شروع و روند اعداموقتی اعدام مجاهدين در زندان گوهردشت شروع شد، تنها ۶۷مرداد

ديديم که بود. پيوسته می ۲۰بندی که در جريان واقعه قرار گرفت بند کردند و به حسينيه ها را تخليه می رود. زندانی آيد و می بوس می مينی

مشرف بود ۲۰های بند پنجره بردند. (سالن سوله انتهای ساختمان) میهای گوهردشت و ما پست نگهبانی و ديوارهای زندان را هم به بيابان

.ديديم میما در طبقه همکف بوديم و اتاق هيات مرگ، يکی دوهفته مشرف بود

ها که به پنجره طبقه دوم ها باز بود و از يکی از سلول به بند ما. پنجره .مشنيدي ها را می نزديک بود، حرف

کردند که موضوع مخفی بماند. چطور اجرا کنند، چطور طراحی میمصداق فتوای خمينی و حکم مرگ را در زندانی بيابند، چه جوری

.سوال کنند که زندانی تظاهر نکند و بفهمند که سر موضع هست يا نهشنيديم. در بند فضا خيلی ملتهب بود. صدای شکنجه و شالق را می

اش را کرد و سراغ بچه ول شب گريه و ناله میباال زنی در تمام طگرفت. يکی از روزهای مرداد، يک نفر از طبقه سوم، کرکره می

سلولش را شکست و خودش را پرت کرد پايين. درست افتاد زير .پنجره ما

کرديم. حلبی را از ما از حلبی قوطی شير، به عنوان آينه استفاده میيمه جان را ديديم. بعد ناصريان، ن الی کرکره بيرون برديم و بدنی

رئيس زندان آمد با عصبانيت داد کشيد که اين "سگ منافق" را .برداريد ببريد

شنيديم. چيزهايی پيچيد می ها صداهايی را که در محوطه می نيمه شبدانستم اين صدای شمردم. آن موقع نمی دادند و من می گرومب صدا می

ها حدود پنجاه تا يا بيشتر شمردم. شب هاست، فقط می جسد بچهها فاصله وقت شمردم. البته هر شب اين صدا نبود و بعضی میافتاد. يک روز هم بوی سوختگی آمد که متوجه شديم پاسدارها می

.زدند ها يا چيزهای ديگری را بيرون حسينيه آتش می بند اعدامی چشم..........

دانستند که قضيه گاه، نمیزندانيان هيچ بند ديگری قبل از رفتن به داديک بند چيست. ما حتی از طريق خود مجاهدين خبردار شده بوديم. از

ها با انگشت مورس زدند و فرعی در طبقه سوم از الی کرکره پنجره .برند گفتند دارند آنها را برای اعدام می

دانستيم. از آنها پرسيدند، می هايی را که از مجاهدين می سوالپرسيدند سر موضع هستيد يد، بلکه میبه اسالم اعتقاد دار پرسيدند نمی

يا نه. ما به اين فکر کرده بوديم که چه جوابی به سوال سر موضع ما که رسيد غافلگير شديم چون سواالت بودن بدهيم اما نوبت دادگاه

ديگری هم پرسيدند. يک غافلگيری ديگر هم اين بود که قبل از اين که .کردند سازی ها بيايند، شروع به عادی سراغ چپ

آوردند، ها و استفاده از فروشگاه قطع بود. غذای بند را که می مالقاتگذاشتند پشت در و داد. می هيچ پاسداری خودش را نشان نمی

آمد. اما ای نمی بندها را برده بودند و هيچ روزنامه رفتند. تلويزيون میها را شروع يک مرتبه اوضاع عادی شد. روزی که اعدام چپ

.، اول صبح ليست گرفتند از بند برای بردن بيمارها به بهداریکردند..........

ها اين بود که اولين گام ها را خيلی وقت پيش ديده بودند. تدارک اعدامکسانی ها، زندانيان چپ و مجاهد را از هم جدا کردند. در ميان چپ

نها سال حکم داشتند، از گوهردشت به اوين بردند. آ ۱۵را که باالی ها را (زندانيانی که کش سال حکم داشتند و از جمله ملی ۱۵که زير

شان به سر آمده بود اما هنوز آزاد نشده بودند) آوردند حکمشان از سوابق و مواضع زندانيان، گوهردشت. بعد بر اساس شناخت

ها و بندی کردند. يک سر طيف، بريده ها در بندهای مختلف دسته آنها و فعاالن داخل زندان. و سر ديگر سرموضعیها بودند منفعل

ها را در بندی جا دادند که کمترين امکان ارتباط ها و فعال سرموضعیبندی و اولويت و حداقل تسهيالت را داشته باشند. بر اساس همين دسته

.زندانيان را به نزد هيات مرگ بردندنيم قبل از های مفصلی پر کرده بوديم. يک سال و ما قبال پرسشنامه

ها از ما سواالت زيادی پرسيده بودند. بعدها فهميديم يکی از اعدام ۴۸۰۰ليست کارکنان اوين خبر داده بود که برنامه تصفيه دارند و

.نفری تهيه شده برای اعدام افرادها را دقيقا بررسی کرده بودند. اول کسانی را به پرونده همه زندانی

توانند از نظر آگاهی، پيگيری، ده بودند میدادگاه بردند که تشخيص دا .سازماندهی و ميزان سرسختی، تهديدی برای حکومت باشند

ای بودند و بقيه اکثريتی. فقط يک اقليتی داشتيم اکثرا توده ۲۰در بند خواست با برادرش باشد که اکثريتی بود. در بند ما کسانی که می

کردند و يان را طرح میهای زندان زدند، خواسته بودند که حرف می .صدايشان بلند بود

نفرمان اعدام شدند. دارها را که ۲۳نفر بوديم و ۵۲ما در اين بند .کردند جمع ها را در يک يا دو بند برچيدند، بازمانده

.......... آمدند. صبح اول وقت ۲۰، قبل از همه به سراغ بند ۶۷پنجم شهريور

د. ما مرتضی کمپانی و هوشنگ دو نفر را برای بهداری خواستننژاد را فرستاديم چون از قبل در اولويت بودند. دقايقی از بيرون قربان

رفتن اين دو نگذشته بود که داوود لشگری (مدير داخلی زندان) و تان هست گفتند سريع هر چی دست هجوم آوردند، به بند پاسدارها

نژاد ديم کمپانی و قربانبگذاريد و بياييد بيرون. وقتی رفتيم بيرون دي ۸ادامه مطلب در صفحه ) ۱اند. ( را هم در راهرو نشانده

Page 8: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماهشهربور وم سهشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۸صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

۷صفحه از ادامه مطلب

روزی که هيات مرگ را ديديم

اميرهوشنگ اطيابی

بعضی حتی دمپايی نپوشيده بودند. همه را کشان کشان با ضرب و شست، شتم بيرون کشيدند و به صف کردند. يکی داشت ظرف می

بند بزنيد و سريع يکی توی حمام بود... گفتند چشميکی خوابيده بود. .برند مان مسجل شد که دارند برای اعدام می بياييد بيرون. ديگر برای

ناصريان و لشگری افرادی را که خيلی رويشان حساس بودند، جلوی دانستند که چه کسانی افراد مقاومی هستند و صف بردند. خوب می

۲۸اد در زمان شاه و پس از کودتای نژ شان دارند. قربان همه قبول .سال زندان کشيده بود۱۲مرداد،

من که رفتم جلوی "هيات مرگ"، چند نفر رفته و بيرون آمده بودند. خواهيم ديگر زندانی نداشته باشيم. صلح شده و داريم نيری گفت ما می

کنيم چه کسی شرايط آزادی دارد. اتاق خيلی بزرگ بود و بررسی میای مشکی کشيده بودند. چون قدم بلند است، پشت يات، پردهپشت سر ه

ديدم که پاسدارها به شدت مشغولند و در آمد و رفت. پرده را می .ای بود غلغله

بله. گفت خدا و پيغمبر را قبول نيری پرسيد مسلمان هستی. گفتم داری؟ گفتم بله. گفت حزب را قبول داری گفتم بله. گفت نماز

م نه. گفت چرا؟ گفتم هيچوقت نخواندم، اينجا هم خوانی؟ گفت می .نخواندم تا تظاهر نکنم

گفت مرا بيرون ببرند و بزنند تا نماز بخوانم. ما را که بردند ناصريان ها را کتبی جواب بدهم و بنويسم که آمد و کاغذی داد تا همين سوال

.مارکسيسم را قبول دارم يا نهه انتظار که پاسداری آمد و گفت نوشتم و امضا کردم. بعد نشستم ب

خوانم و نرفتم. در همان بياييد وضو بگيريد نماز بخوانيد. گفتم نمیراهروی طبقه همکف مانديم تا غروب که ما را به طبقه سوم بردند. آنجا لشگری و ناصريان دوباره از تک تک ما پرسيدند نماز

ت تمام ده خوانيد و بعد به هر کسی که جواب منفی داد، با شد می .خوانيم ها آنجا گفتند باشد می ضربه شالق زدند. تعدادی از بچه

.......... من و جليل شهبازی از جمله کسانی بوديم که قبول نکرديم نماز مغرب را بخوانيم و ده ضربه شالق خورديم. بالفاصله پس از آن، باز

ا به ما را شالق زدند چون نماز عشا را هم نخوانديم. ما دو نفر راتاقی بردند که هيچ چيزی در آن نبود، جز چند شيشه خالی مربا و طناب. ناصريان با اشاره به اينها گفت بفرماييد از خودتان پذيرايی

...کنيدخوانيد گفتيم شب سپری شد صبح زود دوباره آمدند، پرسيدند نماز می

.نه

من او نبود و اصال از ماجرا خبر نداشت. ۲۰جليل شهبازی در بند شناختم. شب که هم های اول زندان می را از بند سه زندان اوين و سال

سلولی شديم برايش تعريف کردم که جريان چيست. هر دو به اين کشند. پس نتيجه رسيديم که باالخره بعد سه روز مقاومت ما را می

بهتر است صبح بگوييم ما مسلمان نيستيم تا هر چه زودتر خالص .شويم

ناصريان آمد گفتيم ما مسلمان نيستيم. گفت غلط کرديد که صبح که .نيستيد. اول حسابی بخوريد بعد بميريد

.......... آن روز صبح چنان ما را زدند که وقتی به سلول برگشتيم، هر دو

آمد. ظهر که آمدند گفتيم ما را ببريد در نمی صدايمان لرزيديم و میاعدام کنيد، ما مسلمان نيستيم. اما باز شالق زدند. بعد از نهار ناصريان آمد و من و جليل را کشان کشان برد طبقه پايين. از شدت

وانستيم راه برويم. دوباره جلوی "هيات مرگ" نشستم. ت جراحات نمیگويد کمونيست است و حاضر نيست نماز ناصريان گفت اين می

خوانم که شروع کرد به نصيحت من. گفتم نمی) ۲بخواند. اشراقی ( .خوانم نمی

ها بردند. آنجا بود که از دادگاه آمديم بيرون و ما را به صف اعدامیهای بند هفت و هشت را ديدم. زندانيان اين دو بند، بچه از زير چشم

در اولويت تصفيه بودند. پاسدارها اسامی را ۲۰بند، بعد از بند ها کردند. آنجا هم هنوز خيلی خواندند و افراد را به صف می میشوند. من به هر که توانستم رساندم دانستند برای چه به صف می نمی

بوديم که نيری از اتاق بيرون که جريان چيست. تا عصر در راهرو شان اند ببريد تا فردا تکليف آمد و به پاسدارها گفت اينهايی را که مانده

.روشن شوددوباره ما را به طبقه سوم بردند تا شالق بزنند. اين بار، به اميد اين

آيند، قبول کردم که نماز بخوانم ولی جليل امتناع که فردا به سراغم میزدند. تر و به قصد کشت می ها را با شدت هرچه تمام کرد. اين شالق

.کشيد جليل فريادهای جگرخراشی میهايی در طبقه سوم بند بزرگ گوهردشت ما را به اتاقی بردند و بچه

شان اعتصاب را ديدم که هيچ از موضوع خبر نداشتند. حتی بعضیا را اند. آنجا تازه خبره غذا کرده بودند که چرا تلويزيون را برده

.گرفتندها، زخمی و آش و الش بود. فردايش ناصريان پاهای يکسری از بچه

پرسيد کی هنوز سر موضع است و ها آمد به بند و از تک تک اتاقکی گروهش را قبول دارد. گفتم من قبول دارم. گفت بيا بيرون "سگ

."ای تودهکه درد نفر بوديم که به شدت کابل فلزی خورديم؛ چيزی ما ده پانزده

آن با کابل برق قابل مقايسه نيست. ناصريان دوباره از همه پرسيد تمام شده بود و از هيچکس مان کسی هنوز سر موضع است؟ تحمل

پس از ورود زار زار ها برگرداندند. صدايی درنيامد. ما را به اتاق .گريستم

های دربسته بوديم. يک جهنم... حتی چند روزی در اين بند در اتاققاشق نداشتيم. صابون و مسواک و لباس نبود. همان شب اول ما را به

شان نماز بخوانيم. شدند که پشت نماز سالن ته بند بردند. پاسدارها پيشهمه را با پاهای کابل خورده به نحو فالکت باری برای نماز به صف

.کردند ۹مطلب در صفحه ادامه

Page 9: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماه شهريور ومسهشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۹صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

۸ادامه مطلب از صفحه روزی که هيات مرگ را ديديم

.......... جليل اين بار هم مقاومت کرد. او در دادگاه صريحا گفته بود

خواهد کمونيست است و متعجب بود که چرا هيات مرگ از او مینماز بخواند. او را با يک نفر ديگر بردند توی همان اتاقی که شب

.اول با هم بوديمزندان بود. آنها يک گروه پنج نفری از سازمان ۵۸ال او از س

موقع جابجايی اسلحه گير کميته افتاده و در زندان ها بودند که چريکنفری در اتاق شش در چهار، ۶۰اکثريتی شده بودند. جليل زندگی

۶۰های پس از خرداد ها و اعدام گيری، شکنجه سازی، اعتراف تواب .نفر در يک سلول دو نفری را داشت ۲۰را ديده بود. تجربه حضور

.همان شب اول به من گفت ديگر تحمل ديدن اين چيزها را ندارداتاقی او شنيدم که جليل بامداد روز بعد و قبل از ها از هم بعد از اعدام

مرباهای اين که نوبت شالق نماز صبح شود، يکی از همان شيشه .اش را پاره کرده است مخالی اتاق را برداشته و رفته دستشويی شک

اش گفت وقتی به ناصريان خبر خودکشی جليل را دادند کمکی اتاقی هم «.تر کرد کار ما را راحت«برای نجاتش نکرد؛ خوشحال شد و گفت:

.......... .ها های از گور در آمده بوديم؛ مثل زامبی ها ما مثل مرده بعد از اعدام

چند نفرمان گفتند برويد دوران اتاق دربسته که تمام شد، به هايتان را برداريد. وارد بند که شديم انگار زمان متوقف شده ساک

های لنگه به های نشسته، پتوهای باز و مچاله شده، دميايی بود... ظرف ...تازه متوجه شديم کی رفته کی مانده ...لنگه و پراکنده

ضوری و بار اول که مالقات دادند يک بازی روانی کردند. مالقات حجمعی بود و همه را بردند در همان حسينيه که محل اعدام بود.

های هيات مرگ به يادمان آمد. از صحبت ۲۰شنودهايمان در بند ها های شهدا هم موقع اعدام بچه کردند که خانواده برای هم تعريف می

گفت، يک دختر مجاهد را برديم باالی اند. يکی با خنده به بقيه می بودهفکر کرد اعدام مصنوعی است. وقتی طناب را گردنش انداختيم دار

شروع کرد به شعار دادن و ما هم کشيديم باال و خانواده شهدا تکبير .گفتند

ها، يک بازی روانی هم راه انداختند. در يکی دوماهه پس از اعدامخواندند تا ما فکر کنيم دوباره شروع شد. پريدند توی بند و اسم می می

پرسيدند ها می کردند. از بچه پرسيدند و آمار جمع می سوال میمرتب ات چقدر است؟ چند بار تعزير شدی... حاضری انزجار بدهی؟ حکم

کردند و دايم حاضری همکاری اطالعاتی بکنی؟ مرتب سوال میداشتند. بعضی را می بردند افراد را در يک حالت تعليق نگاه می

.اند رای اعدام بردهکرديم ب انفرادی که ما فکر می..........

ريزی شده بود اما به خاطر پذيرش هدفمند و برنامه ۶۷های اعدامالمللی و های حقوق بشری و نهادهای بين ، سازمان۵۹۸قطعنامه

.غربی، از اين ماجرا عبور کردند و آن را جدی نگرفتندداده و ها و زندانيان سابق و فعاالن سياسی ثمر خانواده االن تالش

شود ها از موضوع خبر دارند. اما اين واقعيت هنوز کتمان می خيلیريزی دو ساله در راس نظام جمهوری اسالمی با که يک برنامه

کاری کامل، برای محو و حذف زندانيان سياسی جريان داشت. پنهان

موضوع بود وگرنه تدارک را از خيلی حمله مجاهدين چاشنی و بهانه .قبل ديده بودند

تک افرادی که قرار بود اعدام شوند، قبال تعيين شده بودند. در تک های زندان، همه اطالعات مربوط به زندانی ها و گزارش پرسشنامه

پرداز تواند نظريه دانستند چه کسی می را جمع آوری کرده بودند. میدهنده است، چه کسی شخصيتی قوی دارد... باشد، چه کسی سازمان

های اجتماعی و سياسی ها را به عنوان سرمايه هدف اين بود که اين .شان آسوده باشد ها خيال سال محو کنند تا

------------------------------------------------------- دانشکده فنی دانشگاه اميرهوشنگ اطيابی، دانشجوی سابق *

ايران، اسفند تهران و از مسئوالن سازمان جوانان حزب تودهپس از آزادی آزاد شد. او ۱۳۶۷تگير و اسفند دس ۱۳۶۲

تحصيالتش را در انگلستان به پايان رساند و هم اينک به عنوان .کند مهندس ارشد کار می

سالگی ۴۷مرتضی کمپانی، متخصص کامپيوتر از آلمان در - (۱) .آويز شدند سالگی حلق ۶۰ نژاد، مترجم در و هوشنگ قربان

"هيات مرتضی اشراقی، دا - (۲) دستان انقالب تهران و عضو " در دادگاه .۱۳۶۷های تابستان مرگ

دويچه وله منبع:

آمار اعدام شدگانتوضيح: اختالف بر سِر آماِر ۱۳٦۷از نکاِت کوِر کشتاِر تابستاِن سال يکی

از فعاالِن حقوقِ ياریگاِن تابستاِن خون است. تاکنون بس شده اعدامدرجهِت ثبِت تعداِد يیها تالش ياسیس یها از سازمان یبشر و برخ

يران،برده از ا در به جان ياناند. با خروجِ زندان گان صورت داده کشتهافکار ياردر اخت ۱۳٦۷از اطالعات دسته اول از حوادِث سال خشیب

قرار گرفت. یعمومآغازشد. يانقربان یها ابتدا توسِط خانواده يت،جنا ی يیِ ُگشا راز

با یا برگه هم قرار دادند و چند یشان را رو ها اطالعات خانواده داخل( يرانا ياسیس ياناز زندان يتکانون حما يیرها عنواِن بانگِ

يرانکه پانزده شماره از آن در ا يهنشر ينکشور) منتشر کردند، ا يستیل ۱۳٦۸مهرماه سال يخده خود، به تار ی منتشر شد، در شماره

.گان تابستان را منتشر کرد نفر از اعدام شده ۱۳٤٥از يروهاین يارنفر را در اخت ۸۰۰افزون از يستیها ل¬خانواده تر يشپ

يزن ها يتها و جمع سازمان یشور قرار دادند. برخفعال در خارج از ک ی روند تا آستانه ينکردند. ا يرو تکث يحرا تص يستل يناشتباهات ا

سازمان ملل، به تهران، ی يژهو ی فرستاده يندوپل،گال ينالدواعزام ر یبا برخ رود،¬یم يرانبه ا ۱۳٦۸در سال يندوپل. گاليابد یادامه م

يرانو در بازگشِت از ا کند¬یده مالقات مش-ينچ دست يانِ از زندانبه يلها تبد رقم تا مدت ين. اکند ینفر منتشر م ۱۲۰۰بالغ بر يستیل

.شود یخارج از کشور م يروهاین ی¬یآمار یمبناگان، به صورت ¬کشته ی¬یآمار ¬يحتصح یها برا¬تالش

است يستیها، انتشار ل تالش ينا ی . ازجملهيابد یادامه م يرپذ نا توقفدر يس،" در پاريرانا عقيدتی ياسیس يانتوسِط "انجمن دفاع از زندان

با عنواِن "آنان که یانجمن در کتاب ی¬یاسام يست. ل۱۳۷۸ ييزپا های¬يانگان جر شده نفر از اعدام٤٤۸۲گفتند نه!" منتشر و در آن

خود بر ناکامل بودِن آن يست،گاِن ل آورنده اند. گرد¬مختلف شماره شده مهدی اصالنی ۶۷آمار واقعی کشتار برگرفته از مقالهدارند. يدکتأ

Page 10: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماه شهريور وم سهشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۱۰صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

٦۷-٦۰اسامی کودکان اعدام شده بين سالهای

، يك اعدامي ٦۰درليست دههاهزارنفري اعدام شدگان سياسي دهه هست كه به تنهايي ميزان خشونت جمهوري اسالمي است، او

.ن واحد اعدامي است، واحد كشتار استكوچكترياو نفيسه اشرف جهاني، كودك دبستاني است، كه به جرم محاربه با خدا در دادگاه اسالمي، محكوم به مرگ شد و جلوي جوخه اعدام

.تيرباران .اين اعدام به تنهايي درعقل نمي گنجيد، واپس زده مي شود

فري اعداميان ن ۲۰۰۰او در ده سالگي زني است در ليست حدود سياسي زن. كه اين خود نه قرينه اي در تاريخ ايران دارد و نه در تاريخ جهان مدرن. نه با عرف قابل توضيح است نه با شرع. برادركشي و پدركشي با گوشمان آشنا بود، پسر كشي سابقه اش به .اسطوره مي رسيد و در تاريخ هي تكرار مي شد

ان را نه شنيده و نه خوانده بوديم، كشتن دختر بچه ها، زنان و مادردختر و زن در ۱٥۰۰جمهوري اسالمي رسمش كرد با اعدام بيش از

. فقط در اين ليست كه كامل هم نيست، در ٦٤و ٦۰فاصله سالهاي كنار نفيسه اشرف جهاني ده ساله، مريم اسدي يازده ساله، افسانه

.سال اند ۱۳ر دختر بچه اعدام شده زي ۹فارابي دوازده ساله، جزو فاطمه جبارزاده انصاري، شهال قرباني، فاطمه ساجدي، سه دختر

و پانزده سال ۱۳دختر بچه اعدام شده بين ۲۲بچه سيزده ساله، جزو .اند

ساله، فرزانه صبوري و مريم صدراالشراف ۱٥نسرين نوري ماني دختر نو جوان اعدامي ۱۸۷هفده ساله (هر سه حاق آويز شده)، جزو

سال اند ۱۸ر زيساله به ميدان اعدام نرسيد، او زير ۱٥خطيب شهيدي دختر نوجوان زني است كه زير شكنجه به قتل ٦۰شكنجه كشته شد، او جزو

.رسيدندجنين هشت ماهه طاهره آقا خان مقدم در شكم مادرش تير باران شد،

نفري زنان حامله اعدام ٤۷طاهره آقاخان مقدم، يكي است در ليست .ه دراين ليستشد

ساله، مادر نه فرزند از اعدام شدگان باالي ۷۰سكينه دمحمي اردحالي سال است. جوانترين اعدامي در اين ليست ده ساله بود. نفيسه ۷۰

جوانترين كودك اعداميست، جوانترين اعدامي زن و جوانترين .محارب با خداست در ليست دهها هزار نفري اعدام هاي سياسي

بي مثال بود، اما نه ٦٤تا ٦۰جمهوري اسالمي در سال اعدام ها يدر تعداد. كشتار بخش وسيعي از رهبران، كادر ها و هواداران سازمان هاي سياسي، كشتار كمونيست ها يا كه كشتار مخالفان سياسي يا مخالفان عقيدتي و مذهبي و همه اين ها رويهم، حقيقت است، ولي

.بي مثال نيستحكام شرعي هم به خودي خود ويژگي نبود. ويژگي در دادگاه ها و ا

اعدام دختر بچه، در اعدام نفيسه بود كه او را با قوانين شرع، در خود .روز قيامت هم نمي شد محكوم كرد

با نمايش جسد صدام ۲۰۰٦ويژگي در نمايش جسد اعدامي نبود. سال گذر ۲۰۰۷، از نيم رخ و از روبرو به سال در باالي دار و پائين دار

كرد . ويژگي در ممنوعيت بدن اعدامي بود. جسد نفيسه را اگر مي خواستيد هم نمي توانستيد ببينيد. او مثل همه زنان سياسي در سال

بي چهره، پوشيده دراونيفورم زندانبانانش، ٦۷و ٦٤تا ٦۰هاي زنان ديگر محارب عليه درچادر سياه به قتلگاه برده شد، مثل همه

.خدا، و همراه هزاران دختر و زن، متهمين به جنايت عليه عفافدر آنجا بود كه تفكيك زنداني سياسي از غير سياسي ، اخالقي از عقيدتي و مذهبي بي معني شد. نفيسه جزو انبوهي، ليست شده و ليست

آن نشده، از اعدامي هاست، كه زير چادر سياه، كه رنگ خون هم به نمي نشيند به قتل رسيده اند. او جزو محكوميني است كه نمايش اعدامشان در مال عام، تنها، نمايش به اهتزاز در آوردن پرچم جمهوري اسالمي است. نگاه كنيد به نمايش چادري بر دار جرثقيل كه همواره تكرار مي شود. مال ديروز يا براي فردا، در اين جا يا در

.آنجاچه ها، زنان و مادران را نه شنيده و نه خوانده بوديم، کشتن دختر ب

دختر و زن در ۱٥۰۰جمهوري اسالمي رسمش كرد با اعدام بيش از . فقط در اين ليست كه كامل هم نيست، در ٦٤و ٦۰فاصله سالهاي

كنار نفيسه اشرف جهاني ده ساله، مريم اسدي يازده ساله، افسانه .سال اند ۱۳ر بچه اعدام شده زير دخت ۹فارابي دوازده ساله، جزو

فاطمه جبارزاده انصاري، شهال قرباني، فاطمه ساجدي، سه دختر و پانزده سال ۱۳دختر بچه اعدام شده بين ۲۲بچه سيزده ساله، جزو

.اندساله، فرزانه صبوري و مريم صدراالشراف ۱٥نسرين نوري ماني

نو جوان اعدامي دختر ۱۸۷هفده ساله (هر سه حاق آويز شده)، جزو .سال اند ۱۸زير

ساله به ميدان اعدام نرسيد، او زير ۱٥خطيب شهيدي دختر نوجوان زني است كه زير شكنجه به قتل ٦۰شكنجه كشته شد، او جزو

رسيدند. جنين هشت ماهه طاهره آقا خان مقدم در شكم مادرش تير زنان نفري ٤۷باران شد، طاهره آقاخان مقدم، يكي است در ليست

.حامله اعدام شده دراين ليستساله، مادر نه فرزند از اعدام شدگان باالي ۷۰سكينه دمحمي اردحالي

سال است. جوانترين اعدامي در اين ليست ده ساله بود. نفيسه ۷۰جوانترين كودك اعداميست، جوانترين اعدامي زن و جوانترين

.ي سياسيمحارب با خداست در ليست دهها هزار نفري اعدام ها منبع: سايت يکنفر

Page 11: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماه شهريور ومسهشتاد و شماره دوره دوم ـ مه کانون ماهنا ۱۱صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

به ياد آريم آنان را ، زن کشی در سرزمينی به نام ايران در !دهه شصت

مينا زرين

در فردای ترکيدن کوه آتشفشان خشم مردم ستمديده ايران ستم های بی شمار دژخيمان دوزخی رژيم گنديده و پوسيده واليت فقيه را نه

!می بخشيم و نه فراموش می کنيمهمه چيز در آن تابستان های ايران اتفاق افتاد، عجب تابستان های

زنان ۵۸آمد! بله دوستان، در تابستان عجيب و غريبی به سراغمانرا در قارنای کردستان کشتند و باز در تابستان و پائيز و زمستان سال

۶۷از هم در تابستان در جای، جای ايران زنان را کشتند و ب ۶۰کشتند و اين زن کشی در سرزمينی به نام ايران چه سوزان زنان را

بود! و چه هنوز سوزان و گدازان است. سوزان از نيک نامی ها، سوزان از تب عشق و دوستی و سوزانتر برای آزادی سرزمينی می

ميرند که زن در جمهوری اسالمی دو تاوان را همزمان می پردازد!می باشد برای وضع بالقوه و ۵۷که خود دستاورد قيام ۶۰دهه زن

راديکال، الزم دارد سرکشی و گستاخی سرکوب شده اش را بازسازی کند و خودآگاهی و هويت خود را در ديالکتيک سال های گذشته اش جستجو و بازخوانی کند. به طور مثال روشن و واضح

رگرديم يا در خيابان های گفته است ما انقالب نکرديم تا به عقب باطراف دانشگاه تا پاسی از شب سنگر خيابانی را رها نکرده و بلند و رسا در کوچه و خيابان و زندان ها با مبارزه سياسی متشکل، رژيم جمهوری اسالمی را به چالش طلبيده و برای اين که به خود و

ی دست خواسته های سياسی و مطالباتش سر و سامان دهد به نمونه هايافتنی در شکل و حد مخالفت با سيستم سياسی، با قوانين ايدئولوژيک

بی تاريخ نيست و ۶۰به ستيز برخواسته بود. به باور من زن دهه البته نبايستی فراموش کنيم زنان در جامعه مجبور بودند با رنج مضاعف فرهنگی ( کنترل والدين و قيد و بندهای خانوادگی بر فعالين

سنت ها عبور نسبی و ساختارشکنی کنند و برای ادامه حق زن ) ازبرابر فعاليت سياسی با خانواده و جامعه درگير شوند. البته در مورد اين نوع محدويت ها در اکثر نوشته های زنان زندانی اشاره شده

است.پس حاال ببينيم اين تاريخ نبرد زنان فعال سياسی که در صحنه های

شکل بوده چگونه به زندان ها کشيده می شوند، گوناگون سياسی متآنان به طور وسيع دستگير می شوند و عالوه بر زندان، شکنجه، انفرادی، شالق، تابوت که در انتظارشان است فشار مضاعف، آزار و کنترل مضاعف، تنبيه و ديکته کردن اخالق جنسی، چشم چرانی،

فشار مضاعف و لحن گفتاری کثيف و هيز و آزار جنسی و تجاوز،

جنسيتی بر زنان دو زندان را در درون زندان برای زنان به وجود با ۶۰می آورد. پس به جرأت می توان گفت زنان هم نسل من در دهه

همه سرکوب ها و فشارها در آن برهه دشوار که راه آزادی و يکی پس از ديگری سد می شد به نام زن زندانی روشنگری انقالبی

ران زندانی سياسی، همسر، دختر و خواهر زندانی سياسی، مادسياسی و کودکان زندانی سياسی نامی شايسته و سهمی سترگ و

آموزنده از خود به يادگار می گذارد.در بين اين فعالين سياسی، دختران و زنان جوان مبارز در ميانگين

قرار داشتند. زنانی هم بودند که با فرزندان خردسال ۱۸ – ۲۲سنی خود دستگير و يا حين دستگيری حامله بودند و يا مادرانی که به اتهام همدستی برای فرار و دستگير نشدن فرزند خود دستگير و همين طور همسر و خواهر فعالين به عنوان طعمه و کنترل و شناسائی جا و

گرفته می شدند و اين سناريوی نوشته مکان فرد فراری به گروگان شده تاريخ سرکوبگری است که بر زنان اعمال گرديد. گزارش زير

در هر محاصره ای ۶۰نشان خواهد داد بسياری از زنان زندان دهه که قرار گرفتند با مقتضيات مبارزه تنگه محاصره را متوقف ساختند

ا بر جا گذاشتند. و عليه قدر قدرتی رژيم جنايتکار عملکرد شگرفی رجای پای اين ادعا را در نحوه بازجوئی ها و اطالعات ندادن ها،

مبارزه ضد چادر تحميلی، روحيه دادن ها و نشکستن ها نشان دادند.را ببينيم الزم است نشان دهيم سرگذشت ۶۰برای آن که زنان دهه

آنان بر چه پايه ای استوار بوده است و چرا جمهوری اسالمی چشم زنان را ببيند؟ ايدئولوژی اسالمی و سياسی: تعزير، ن را نداشتآ

بخوان شکنجه و کابل! برادر پاسدار، بخوان بازجو و شکنجه گر! کار حاج داود رحمانی! و الجوردی پدر خوانده های زندان، بخوان

فرهنگی و شستشوی مغزی، بخوان قبول ايدئولوژی و توابسازی! و ضعيفه، بخوان آزار جنسی و روحی بخوان مخملباف! رحمت الهی

هزاران پاسدار نسبت به زنانی که به فعاليت سياسی رو آورده بودند و در محدوده بسته خانه نشين نشده بودند! چه بی پروا با زبان های گوناگون در راه پر از فراز و نشيب زندان عليه سرکوبگری به دفاع

ند پرداختند.از دستاوردهای سياسی موجود آن زمان هدفمدر اين مقدمه در نظر دارم به شما زنان و مردان تبعيدی نشان دهم آن

های طوالنی خواهند گرفت يا زنان به رغم اين که می دانستند حکمزير بازجوئی شکنجه خواهند شد و يا اين که می دانستند اين راه بدون

تند برگشت و شکنجه و مرگ است با آگاهی دست از سر رژيم برنداشو در زير تخت شکنجه، دادسرای زندان، بيداگاه ها، ميدان مبارزه ای را آگاهانه و با اعتماد به نفس به جا گذاشتند. آنان بی شمار بودند، به

زندان اوين، قزلحصار و ۳ساله ام در ۹ياد آريم آنان را ! در زندان گوهردشت با زنانی همچون:

شهره ،۶۰ا دريانی اعدامی سال سيم ،۶۰ ناهيد دمحمی اعدامی سال ت،نژال قاسملو انفرادی گوهردش، ۶۰مديرشانه چی اعدامی سال فروزان ، ۶۷اشرف فدائی اعدامی ، ۶۷کتايون داد اميری اعدامی

مريم پاکباز و زنان ۳گلی آبکناری سالن ، ۶۷عبدی اعدامی ۶۷اعدامی سال

ختم، تجربه دوستی آشنا شدم. آنان را در مسيری سخت و پر خطر شنابا اين زنان برايم ارزنده و پربار بود که دوستی های عميقی را شکل

داد که هر کدام سرنوشتی داشت. ۱۲ادامه مطلب در صفحه

Page 12: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماه شهريوروم سهشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۱۲صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

۱۱ادامه مطلب از صفحه به ياد آريم آنان را ، زن کشی در سرزمينی به نام ايران در

!دهه شصت مينا زرين

ساله ام در زندان نقش مهمی ۹اين زنان در طی زندگی و مبارزه ...ريم. تجربيات دور انداختنی را داشتند و امشب اين زنان را به ياد آ

-نيستند و اميد که پژواک صدايشان مانع از خود بيگانگی ما زنان تبعيدی نگردد. به ياد آريم آنان را: مردان

در موقع دستگيری سيانور به همراه داشت ولی نتوانسته سيما دريانید! بود از آن استفاده کند و زنده به دست دادستانی زندان اوين افتاده بو

با او در محل بازجوئی آشنا شدم. رفاقتی عجيب و دوست داشتنی بين ما ايجاد شده بود. او به ما ياد می داد که از بازجوها نترسيم، بازجوها همه چيز را نمی دانند! از حرف های ما سؤال در می آورند! پس خيلی با دقت و حساب شده برخورد کنيد. در درجه اول نترسيد و بعد

ل و جواب ها دقت کنيد! آن چنان بر تنش کابل زده بودند که در سؤانمی توانست نفس بکشد! از من چند سال بزرگتر بود و می گفت پيشبينی اين روز ها را داشته، شايد ده ها و صدها کابل بر کف پايش زده بودند ولی پايش باز نشده بود! وقتی که پائی زخمی می شد

ی می زدند که دردش ده ها برابر می بازجوها دوباره روی پای زخمشد! ازش سؤال کردم: چه جوريه که کف پاهای تو باز نشده؟ او به من گفت: در تابستان های گرم با پای برهنه روی صخره ها راه می رفتم تا اگر روزی به دست رژيم افتادم با عجز و ناتوانی نميرم! سيما

ها را آن قدر سريع وقتی زير بازجوئی می رفت شکنجه گران کابل می زدند که اصال قابل شمارش نبودند و وقتی او از بازجوئی برمی گشت دوباره برايمان می گفت که به چه شکل و چگونه با جالدان بر

با دفاع از تشکيالت سياسيش در زندان ۶۰خورد کنيم. او در سال در اوين اعدام شد! سيما را دختری پر غرور، بی پروا و آگاهی دهنده

می بينمش. ۶۰راهروی دادسرای زندان سال باال در حالی که در گوشه سمت ۲۴۰در بند شهره مديرشانه چی

نفريمان ايستاده به خاطر می آورمش. او را در ۹۰الی ۸۰چپ اتاق حالتی ديدم که روزهای مديد هر روز او را به بازجوئی می بردند و

وارد اتاق می شد گوئی با بعد از کابل به بند آورده می شد. وقتینگاهش، با خنده و تبسم زيبايش درد شکنجه را در خود فرو می داد. چشمان بزرگش که در صورتش برجستگی خاصی دارد با ما سخن می گويد. او را چنان زده بودند که گويی دياليز شده بود و جوش های

ی بزرگ و چرکينی در صورتش نمايان بود که دوستان زن زندانی م گفتند از عفونت شديد کليه هاست!

او محبوبيت بی نظيری داشت و بسيار فروتن و مهربان بود. او را هميشه ايستاده ديده بودمش و اين ايستادگی را تا لحظه اعدامش هم ادامه داد. شهره را هميشه دختری پرلبخند، راضی از زندگی و

بينمش.می ۶۰زندان سال ۶ايستاده در گوشه سمت چپ اتاق دختری بذله گو، شوخ طبع، شاد، زيبا با چشمانی درشت ناهيد دمحمی

با کت و دامنی شيک به رنگ آبی تيره، آرايش کرده دستگير شد. در هنگام ورود به زندان اوين چادر سرمه ای به سرش انداخته بودند. با شيطنت و با طنز به من گفت: چادر سرمه ای را به من دادند که به

به رآيد! ناهيد به شدت با کابل شکنجه شد و آن قدر باسم جور درنگ لكف پايش زده بودند كه پاهايش مثل يك بالش باد كرده بود اما خنده از

در دادگاه از تشکيالت سياسيش دفاع لبانش و نگاهش قطع نمی شد!

کرد، به همين دليل يقين داشت اعدام خواهد شد. کوتاه به بند آورده شد ر زندانيان آهنگ مرا ببوس را خواند. با تک تک و موقع وداع با ديگ

ما روبوسی کرد و هيچ اعتنائی به فرياد نگهبان زن که جيغ می کشيد: سريع! سريعتر! برادرها بيرون از بند منتظرند نکرد! ناهيد جسورانه چادر مسخره سرمه ای را تا آخرين لحظه به سر نکرد و

سرش انداخت! ناهيد را يک نگهبان موقع خروج او از بند چادر را بهجنگجو، ضد سلطه و ضد نمادهای ارتجاعی همچون حجاب اجباری

به خاطر می سياه چادرها ديدمش. او را در جلوی بند زندان اوين آورمش.

عليه چادر مشکی ۶۰ايستادگی زنان زندانی سياسی دهه بعد از برمال شدن شستشوی مغزی تابوت ها در زندان قزلحصار در

که تماما با روانشناسی وحشت، نا امنی و ۶۲ – ۶۳های سالشکنجه گر و رئيس حاج داود رحمانی سرکوب توأم بود با رفتن

زندان قزلحصار و آمدن هيأت رسيدگی به وضعيت زندانيان، شخصی رئيس زندان و فردی به غايت وحشی به ميثم به نام

ائی و جايگزينی داديار زندان قزلحصار شدند. اين جابج ناصريان نامبسيار ماهرانه انجام گرفت. در اين بين مقررات قرون وسطائی و متمرکز برچيده شد اما مقررات جديد و شکنجه های مدرن غير متمرکز يعنی جابجائی، جدا و تفکيک کردن زنان نوجوان از زنان جوان و فشار و تهديد با استفاده از شگردهای متنوع فرسايشی در

د. در اين برهه اجباری شدن چادر مشکی به جای چادر انتظارمان بورنگی در مالقات و بهداری بود که زندانيان و مشخصا زنان چپ را

قزلحصار محل شروع حرکت، زنان ۷با خود درگير کرد و از بند چپ را به بندهای ديگر و جابجائی های فرسايشی به ساير بندهای

وين، بند مخوف زير زمين زندان قزلحصار، گوهردشت و به زندان ا کشاندند. ۲۰۹

دختر جوان و کم سن و سالی به علت قبول ماری ( اسم مستعار )نکردن و سر نکردن چادر مشکی برای رفتن به مالقات و بهداری ماه ها از مالقات و ..... محروم بود. هر دو هفته يک بار خانواده ها

زرنگی و شيادی بسيار به جلوی زندان می آمدند. ميثم و ناصريان با دلشان نمی خواهند خانواده دختران شما« به آنان می گفتند که

دوست ندارند به » « هايشان را ببينند و خودشون به مالقات نمی آيند! خانواده ها نگران که چه عملی از آنها سر زده است؟ » مالقات بيايند!

سالن مالقات را به طرف ۳دختر با چادر رنگی مسافت و طول واحد طی کرد.

در مالقات حضوری علت نيامدن را برای آنان که راحت تر و بدون سانسور بود توضيح و تشريح کرد. خانواده بعد از مالقات حضوری با اصرار از دختر چادر رنگی را گرفته و چادر مشکی تازه دوخته

د شده را به او دادند. به اين باور که ماری چادر مشکی را سر خواهقزلحصار باز شد ۳کرد. مدتی طول نکشيد که ناگهان در ورودی بند

و ماری بدون چادر وارد بند شد! بهت، خنده و شادی بود که بر چهره و لبان ساير زندانيان نشست.

دختر گفت: با اصرار خانواده چادر را گرفتم ولی بعد از رفتن پدر و ( که مسير کوتاهی نبود مادرم چادر را آنجا پرت کردم و دوان، دوان

) به بند آمدم!با چهره ناصريان بالفاصله يا هللا يعنی دستور حجاب را دادند!

عصبانی و خشمناک وارد و همه را به زير هشت و سالن بند کشـاند! ۱۳ادامه مطلب در صفحه

Page 13: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماهشهريوروم سهشتاد و شماره دوم ـ دوره ماهنامه کانون ۱۳صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

۱۲ادامه مطلب از صفحه به ياد آريم آنان را ، زن کشی در سرزمينی به نام ايران در

!دهه شصتبه چه اجازه ای در راهـروی واحـد که ناصريان فرياد می کشيد:

برادران ( مردهای فنی! ) کار می کنند و اين همه پسر زندانی در ن محل به بند آمدی؟ و دختر را در هما» لخت«رفت و آمد هستند

شالق زدند! اين صحنه و ماجرا هم تراژدی، توهين آميز، فشار و خانواده ها و هم خنده دار و شجاعانه و ناباور بود. بارها درگيری با

از دختر خواستيم ماجرا را تعريف کند و او با تعريف های بامزه و حالت شوخ طبعش ماجرا را بازگو می کرد. ماری را سرکش، بی

در راهروی قزلحصار البته بی چادر دوان، دوان می محابا، بشاش بينمش.

عليه ايزوالسيون و انفرادی ۶۰ايستادگی زنان زندانی سياسی دهه گوهردشت

جيغ های مکرر ۶۱ – ۶۲در انفرادی های گوهردشت در سال های و عجيب و غريب دختری شنيده می شد: در را باز کنيد! از درد دارم

در را باز کنيد! باز صدا خاموش می شد. چند می ميرم! کثافت ها لحظه بعد تکرار دردها و جيغ هايش به گوش می رسيد. ماه ها بعد در

برايم گفت فاطی قزلحصار او را ديدم. او يکی از صميمی يارانم بود.که چگونه با داشتن دردهای وحشتناک و عفونت تخمدان پاسدارها به

ی کردند! چطور مجبور بود در حرفش توجهی نداشتند و اقدامی نمايزوالسيون انفرادی گوهردشت با مرگ دست و پنجه نرم کند و چاره ای بر اين درد بی پايان در پيش نبود. برای عقيم ساختن اجباری، کسی از دختر سؤالی نکرده و خودشان برگه عمل را امضا کرده

ارهای بودند! بعد از سالخی تخمدان ها و موقع به هوش آمدن، پاسدزن باالی سرش رفته بودند و از فاطی اسم دوستانش و افراد سر موضعی را می پرسيدند! دختر گفت: دلم می خواست در موقع بازجوئی پاسدارها جيغ بکشم و همه آنها را خفه کنم! علت درد تخمدان، سينه خيز بردن های مکرر حاجی داود رحمانی بود که

قزلحصار را سينه خيز طی می بايستی راهروی دراز و زمين سردکردی و هر کس سريعتر نمی رفت مليجک ( حاجی داود رحمانی ) با شالق به باالی ران و با پوتين به نقاط حساس بدن می زد! فاطی را سرشار از زندگی، احترام به ارزش ها و همپای جنبش سياسی در

زندگان خارج از کشور ايران می بينمش.های مرگ تدريجی انفرادی های گوهردشت در دختری در سلول نژال

اعتصاب غذا به سر می برد و پاسداران جنايت و شکنجه با فحش و توهين های مستهجن جنسی دهان دختر را باز کرده و قيفی را در

او دهان او گذاشته و به زور می خواستند اعتصاب او را بشکنند! اماو متواضعانه نه به همچنان آرام در مقابل وحشيگری پاسداران

عنوان قربانی خاموش بلکه با تالشی تحسين برانگيز ديوارهای سکون شده انفرادی های گوهردشت را به شورشگری پر صدا مبدل

بعدها بعد می کرد و خواسته هايش را بدون سازش بيان می کرد. ( نژال را بی بود ) نژال قاسلمو فراوان فهميدم كه اوجستجوی از

پايان و پر کشمکش در قبرستان پاريس در مراسم آذر آاليش، بی درخشان به روی قبرش ديدمش.

با کودکان ۶۰سرنوشت گره خورده زنان دهه زن سياسی که با کودک خردسالش دستگير شده بود از بازجوئيش اين چنين برايم گفت: هر وقت که مرا برای بازجوئی می بردند بچه

ن سلول می گذاشتم و بايد می رفتم. در نوزادم را تک و تنها روی زميزير بازجوئی فقط به پسرم فکر می کردم در چه وضيعتی است؟ و اميدوار بودم که سريع شکنجه ها به پايان رسد تا هر چه زودتر به

به آغوش بگيرم. با کابل های زيادی سلول برگردم تا بتوانم کودکم را که به کف پايش زده بودند تا زانو باند پيچی شده بود! يکی از افراد بسيار شکنجه شده زندان زنان بود. او را به خاطر فعاليت سياسی خود و همچنين جای همسرش را از او می خواستند. يعنی اطالعات

رض فشار و زنده ای داشت که باعث می شد بيش از بيش در معشکنجه وحشيانه قرار گيرد! کودکان زندان هيچ تصويری از نُرم ساده زندگی نداشتند. هيچ حيوان يا پرنده واقعی را نديده و يا لمس نکرده بودند. دنيای ساخته شده کودکان پاهای باند پيچی زندانيان زن

شکنجه شده بود و يا شنيدن فريادهای انسان های زير بازجوئی بود.دائی غير طبيعی و غير انسانی يکی از تلخترين صحنه هائی بود که ج

از ديد هيچکدام ما پنهان نماند. در مالقات های کابين دار، پاسداران سياه چادر، کودکان را از زنان مادر در حالی که کودک به بدن مادرش چنگ انداخته به زور گرفته و با بی رحمی کودک را به پدر

ی دادند. کودک با چند دست جا به جا شدن در سالن و مادر زندانی ممالقات از مادر به پاسدار زن نگهبان، مرد نگهبان و باالخره به دست خانواده می رسيد. از احساسات کودک که چه چيزی بر او رفت اطالع ندارم ولی اکثر اين نوع زنان خود را برای داشتن فرزند

يشامدهايش نگران بودند و سرزنش می کردند و بعضا از آينده و پ همين مسأله موجب ناراحتی دو برابر می شد!

۶۷يادی از زنان به ۶۷زنان بسياری در سراسر ايران در اعدام های دسته جمعی سال

تفتيش عقايد جمهوری اسالمی در بيدادگاه ها ( نه ) گفتند و به چوبه اشتند!های دار و اعدام سپرده شده و نامی هميشگی بر يادها گذ

روحيه فوق العاده باالئی داشت. بسيار محبوب بود و فروزان عبدیيک ورزشکار بود. در زندان به زنان واليبال ياد می تأثير گذار. او

داد. در صورتش يک بردباری وعشق موج می زد. با همه با عشق و محبت همدلی می کرد و تأثير عجيبی در راديکاليزه کردن و

هم تشکيالت هايش داشت. با او در زندان دموکراتيزه کردنديدمش. از او ۳در بند ۶۷قزلحصارآشنا و چند ماه قبل از کشتار

برای گذر موفقش از گوهردشت تعريف هائی می کردند. او در قتل به قتل رسيد. فروزان را مسئول، محبوب و تأثير گذار با قلبی ۶۷عام

بزرگ و طوفانی می بينمش. به شکل تنبيهی و تبعيدی از زندان رشت نزد ما اميری کتايون داد

آورده شد! مادرش يکی از زنان زحمتکش بود که کتايون را بدون پدر و با رختشوئی بزرگ کرده بود. مادرش هر چند وقت يکبار به مالقات می آمد و وقتی کتايون از مالقات برمی گشت با لهجه شيرين

کتايون يکی از جوان های زنان گيلک مالقاتش را تعريف می کرد. چپ بود و در شوخ طبعی هم از همه بيشتر حوصله داشت. زبانش کمی می گرفت و با شوخ طبعی می گفت: وقتی به دنيا آمدم چون زبونم دراز بود مدام به در، ديوار می خورد! ما را با اين حرف هاش

سرنوشتش می خندوند. از بند زنان زندان اوين او را صدا زدند و از تا چند سال قبل خبری نداشتم. در اينجا شنيدم کتايون در قتل عام رشت اعدام شد! کتايون را شيرين، نوجوان، سرکش، رئوف و بردبار

می بينمش. ۱٤ادامه مطلب در صفحه

Page 14: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷شهريور ماههشتاد وسوم شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۱۴صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

۱۳ادامه مطلب از صفحه به ياد آريم آنان را ، زن کشی در سرزمينی به نام ايران در

!دهه شصت مينا زرين

ساله بود در منطقه نازی ۱۶که در حالی ۵۹در سال مريم پاکبازآباد دستگير شد. درونی بزرگ، خالق، سرسبز و روحی لطيف و

شدم. در شکنجه خوشبو چون گل مريم داشت. در قزلحصار با او آشناماه مقاومت کرده بود! اين زنان در اعدام ۹گاه تابوت ( دستگاه ) بند يک، دو، سه به چوبه های دار ۳از ۶۷های دسته جمعی سال

آويخته شدند! به تفتيش عقايد جمهوری اسالمی در بيدادگاه ها ( نه ) گفتند و به چوبه های دار و اعدام سپرده شده و نامی هميشگی بر

يادها گذاشتند. به ياد آريم آنان را !در تاريخ مبارزاتی ايران و جهان دارای ۶۰مقاومت زنان در دهه

جايگاه بسيار ارزشمند و گران است، دهه ای که ابعاد سرکوب و اختناق در تمامی عرصه های اجتماعی به صورت سيستماتيک به

ز مقاومت اجرا در آمد و تاريخ مبارزاتی ايران و جهان بايد ادرس های بسياری ۶۰انقالبيون، مبارزين و مخالفين در دهه

بياموزد.

برخورد مسئوالن حکومتی با کشتار خونين زندانيان ٦۷ال سياسی در س

حسينعلی منتظری در گفتگو با اعضای هيئت سه نفرۀ اعدام های

خواند» جزو جنايتکاران تاريخ«، آنان را ۱۳۶۷سال قائم ۱۳۶۸ فروردين تا که منتظری حسينعلی هللا آيت اطالعاتی پايگاه عهده بر را خمينی هللا آيت ايران، اسالمی جمهوری رهبر مقامی

بر حکومت مخالفان که نفره سه هيئت با را وی گفتگوی نوار داشت، که ديدار اين در. کرد منتشر بودند، نهاده" مرگ کميسيون" نام آن

کرده اشاره آن به خود خاطرات کتاب در اين از پيش منتظری هللا آيت اعضای و کند می توصيف »جنايت« را ۶۷ سال های کشتار وی بود،

»تاريخ جنايتکاران« را خمينی هللا آيت سوی از برگزيده هيئت .خواند می اعضای با ديدار جلسۀ به خود خاطرات در منتظری حسينعلی هللا آيت

اين در و پرداخته سياسی زندانيان وضع به رسيدگی مسئول هيئت محرم ماه فرارسيدن بدليل خواست آنها از وی که است نوشته زمينه

هنگام آن در که نيّری حسينعلی وی بنوشتۀ. بردارند دست ها اعدام از تهران در را نفر ۷۵۰ االن تا ما« گويد می پاسخ در بود شرع حاکم جدا بقيه از موضع سر عنوان به هم را نفر ۲۰۰ ايم، کرده اعدام .«بفرماييد چه هر بعد بکنيم هم را اينها کلک ايم، کرده نيّری، حسينعلی با منتظری هللا آيت مالقات جلسۀ به شده منتشر نوار سه هيئت عضو و انقالب دادستان زمان آن در که اشراقی ضیمرت هيئت در اطالعات وزارت نمايندۀ دمحمی، پور مصطفی و بود نفره

اين. شود می مربوط دادستان وقت معاون رئيسی ابراهيم نيز و مزبور .است گرفته صورت ۱۳۶۷ مردادماه ۲۴ تاريخ در ديدار

بيان از او انگيزۀ اينکه بر تأکيد از پس منتظری هللا آيت گفتگو اين در وآيندۀ کشور آيندۀ و انقالب و اسالم آبروی« حفظ تنها مطالب اين

حاضران به خطاب است، »تاريخ قضاوت و خمينی آقای شخص شده، اسالمی جمهوری در که جنايتی بزرگترين من نظر به« ميگويد

به... دشو می شما بدست که است کاری اين حاال، تا انقالب اول از را ما تاريخ و شده اسالمی جمهوری در که جنايت بزرگترين من نظر

در را شما] نام[ و شده انجام شما بدست کند می محکوم] آن دليل به[ .«نويسند می تاريخ تو جنايتکاران جزو آينده اينگونه انجام برای که گويد می خود مخاطبان به منتظری هللا آيت

که دانم می من« افزايد می و »اند کرده استفاده شما سادگی« از جنايات وی. »شود می اجرا شما بدست اما اند، گرفته ديگران را تصميمات

قرار کسی کشور قضائی دستگاه رأس در که کند می تأسف ابراز به] کشتار[ آقا بگويد و امام پيش برود اينکه بجای« که است داشته

استان] مرکز[ تو رسدپ می دارد، ضرر نيست، مصلحت وسعت اين که ماست بدبختی هم اين« افزايد می و »شهرستان در يا کنيم اعدام

وی، منظور. »دارد قرار شخصی همچون ما قضائی دستگاه رأس در .است اردبيلی موسوی هللا آيت دارد، اشاره بدان نيز خود چنانکه

آقای پسر آقا، احمد شخص« ميگويد کشور رهبری وقت مقام قائم از و خوانش روزنامه از گويد می هی پيش چهار سه از نی،خمي

.«بشوند اعدام بايد همه خوانش اعالميه از و خوانش مجله ايران در شصت دهه های اعدام از خمينی نوه دفاع سازمان گروه اعضای اعدام از دفاع در خمينی نوه خمينی علی

»کشور بزرگان« ترور به را گروه اين ،۶۰ دهه در خلق مجاهدين اين مقابل در« اسالمی جمهوری سابق رهبر اگر که گفت و کرد متهم

خود به آرامش رنگ... کشور داد، می نشان خود از نرمش جنايات .«ديد نمی يک امروز: «گفت قم فيضيه مدرسه در خرداد ۱۱ در خمينی علی ها آن کرديد؟ اعدام چرا که سوزانند می دل منافقين برای ای عده

داعش که کردند جناياتی و ايستادند حکومت مقابل در که دندبو کسانی .«کرد نمی را ها آن

جمهوری، رييس آنان: «افزود خمينی احمد فرزند کوچکترين بود بنا اگر کردند؛ ترور را کشور بزرگان از بسياری و وزير نخست

نشان خود از نرمش جنايات اين مقابل در همواره خمينی امام که .«ديد نمی خود به آرامش رنگ هم سال ۳۰ از پس شورک که داد می

انقالب ابتدايی های سال در خمينی هللا آيت که گفت همچنين خمينی علی کشور شمال حتی و شرق جنوب، غرب، در را »هايی غائله« .«رسيد آرامش به رفته رفته کشور و کرد مديريت«

برای »ينمنافق« عبارت از اسالمی جمهوری های رسانه و ها مقام در که افرادی و ها گروه ديگر يا و خلق مجاهدين سازمان معرفی

اسالمی جمهوری حکومت مخالف اسالمی انقالب ابتدايی های سال .کنند می استفاده بودند جمهوری های مقام که است شده بيان حالی در خمينی نوه های گفته

در خود انمخالف های اعدام درباره کمتر اخير های سال در اسالمی سال تابستان در زندانيان جمعی دسته اعدام خصوص به و ۶۰ دهه .اند گفته سخن ۶۷ اعالم گزارشی در ۹۲ سال در الملل بين عفو سازمان حال همين در

جمعی دسته اعدام کند می تالش اسالمی جمهوری که بود کرده .«کند پاک ها حافظه از« را ۶۷ سال در سياسی زندانيان

مانند هايی گروه اعضای را سال آن در شده اعدام انيانزند اکثر های گروه ديگر و فدائيان ، توده حزب ايران، خلق مجاهدين سازمان گذراندن حال در و شده محاکمه آن از پيش که دادند می تشکيل چپگرا .بودند خود زندان دوران

Page 15: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماه شهريور سوم هشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۱۵صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

اخبار پناهندگی

ديدار دو رهبر مهاجرستيز اروپا در ميالن ايتاليا

دو تن از محبوب ترين رهبران راست های افراطی اروپا در ايتاليا با ماتئو سالوينی، وزير کشور و معاون .يکديگر ديدار خواهند کرد

نخست وزير ايتاليا و ويکتور اوربان، نخست وزير مجارستان در يگر ديدار و گفتگو خواهند کرد. اين ديدار منتقدان شهر ميالن با يکد

از .زيادی در ميان همکاران سالوينی در دولت ايتاليا داشته است .جمله لوييجی دی مايو، يکی ديگر از معاونين نخست وزير ايتاليا

لوييجی دی مايو می گويد ويکتور اوربان يکی از رهبران اروپايی اروپا است. وی معتقد است در حالی مخالف سهيمه بندی مهاجران در

که ايتاليا از عدم همکاری ديگر کشورهای اروپايی بر سر پذيرش مهاجران غيرقانونی رنج می برد وزير کشور ايتاليا چطور اين رهبر

ستاره ايتاليا، ۵را به ميالن دعوت می کند؟ دی مايو رهبر جنبش .کشور استيکی از احزاب تشکيل دهنده دولت ائتالفی در اين

ماتئو سالوينی، رهبر حزب ليگ شمال، يکی از احزاب راست وی از زمان رسيدن به وزارت کشور سياست .افراطی در ايتاليا است

يکی از مهم ترين آنها عدم .های ضدمهاجرتی را در پيش گرفته استايتاليا اتحاديه اروپا را به دورويی در بحران مهاجرت مجوز کناره گ

.متهم کرد

ايتاليا به وتو بودجه اروپا در صورت عدم تغيير هديدت سياست

مهاجرتی

دولت راستگرای ايتاليا تهديد کرد در صورتی که اتحاديه اروپا سياست مهاجرتی خود را تغيير ندهد، اليحه بودجه اين اتحاديه را وتو

.کند میشهريور تهديد کرد در ۵وزير ايتاليا روز دوشنبه معاون نخست

بندی بار پناهجويان ورودی ی که اتحاديه اروپا در جهت سهميهصورتميان کشورهای عضو اقدام بيشتری نکند، دولت رم با تصويب بودجه

.هفت ساله اين اتحاديه موافقت نخواهد کرد

کند که دو روز پيش با ايتاليا در حالی چنين موضعی را اعالم میايد پناهجويان نجات يافته های بروکسل بر سر اين که کدام کشور ب مقام

.در دريای مديترانه را بپذيرد، اختالف پيدا کرده بوددر مورد بودجه هفت سال آينده که «مايو همچنين نوشت: آقای دی

خواهند تا پيش از انتخابات پارلمان اروپا تصويب کنند، هيچ می ای وجود ندارد. اما ما به آنها اجازه تصويب نخواهيم داد و در شبهه

صورتی که وضعيت مهاجرت به زودی تغيير نکند، وتوی ما قطعی اتحاديه اروپا هم اکنون مشغول تهيه اليحه بودجه هفت «.خواهد بود

مايو تهديد کرده بود اگر اتحاديه اروپا ساله خود است. هفته پيش دیمسئوليت پناهجويان نجات يافته يک کشتی در دريا را که به بندر

ه سيسيل منتقل شده بودند نپذيرد، ايتاليا سهم خود به کاتانيا در جزير .پردازد اتحاديه اروپا را نمی

ايتاليا اتحاديه اروپا را به دورويی در بحران مهاجرت متهم

کرددولت ايتاليا اتحاديه اروپا را تهديد کرد که در صورت عدم همکاری

های مالی خود کشورهای اروپايی در پذيرش پناهجويان، کمکساير اين تهديد ايتاليا پس از آن عنوان .را به اين اتحاديه قطع خواهد کرد

های شد که اتحاديه اروپا اين کشور را به دليل عدم پذيرش قايقجوزپه کنته، .پناهجويان سرگردان در دريای مديترانه سرزنش کرد

وز جمعه خبر داده بود که در جريان نشست نخست وزير ايتاليا رکشورهای عضو اتحاديه اروپا در بروکسل، توافق الزم برای پذيرش

حامل آنها از روز » دی چوتی«پناهجويی که قايق ۱۵۰اشتراکی .دوشنبه در سواحل کاتانيای ايتاليا پهلو گرفته، حاصل نشده است

يتاليا به اين توافق آقای کنته سپس در حساب فيسبوک خود نوشت که ا

عمل خواهد کرد ولی متاسفانه اتحاديه اروپا نتوانسته مطابق اصول پذيری عمل کند و همواره خالئی ميان گفتار و همبستگی و مسئوليت

از سال .آميزی شده است کردار اين اتحاديه بوده که با دورويی رنگارد هزار پناهجو به سواحل ايتاليا و ۶۵۰تاکنون بيش از ۲۰۱۴

گيری جريان مخالف گيری و قدرت اند و همين امر موجب شکل شدهمهاجرت در ايتاليا شده است. حاميان اين جريان معتقدند که ساير

.اعضاء اتحاديه نيز بايد در پذيرش مهاجران مشارکت داشته باشند

همزمان با » نژادپرستانه«ايتاليا؛ رشد چشمگير جرائم تشکيل دولت جديد

وينی، وزير کشور ايتاليا که در عين حال رهبری حزب ليگ ماتئو سالرا که حزبی ضدمهاجرت است، برعهده دارد، تاکيد دارد در شرايطی

برند، پذيرش مهاجران ميليون نفر ايتاليايی در فقر به سر می ۵که آقای سالوينی معتقد است بايد از سرنشينان .پرشمار منطقی نيست

ت گيرد تا برای اروپا مشخص شود کشتی دی چوتی بازجويی صورآيند بلکه تحت تاثير مافيفای که آنها به خواست خود به اروپا نمی

.شوند قاچاق انسان روانه اروپا می

اين اقدام او با انتقاد گسترده نهادهای حقوق بشری مواجه شده و بر همين اساس کميسيون اروپا اين رفتار ايتاليا را سرزنش آميز عنوان

از امتناع ايتاليا از اعطای کمک غذايی به آنها انتقاد کرده کرده ودر مقابل، آقای سالوينی و لوئيجی دی مايو، معاون نخست .است

وزير و رهبر حزب پنج ستاره روز جمعه تاکيد کردند که اگر رفتار اعضاء اتحاديه اروپا در قبال پناهجويان تغيير نکند، ايتاليا سهم خود

.آينده اتحاديه، پرداخت نخواهد کرد را در بودجه سال

در مقابل کميسيون اروپا اعالم کرده که روش مورد توافق در مورد کشتيدی چوتی مورد تاکيد ما برای مواجهه با موارد مشابه است. الکساندر وينترستين، سخنگوی کميسيون همچنين گفت اکنون زمان

راه حل نزديک تهديد نيست، آن هم در شرايطی ما تا اين حد به .هستيم

Page 16: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماهسوم شهريورهشتاد و شماره دوم ـ دوره ماهنامه کانون ۱۶صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

دادگاه حقوق بشر اروپا مجارستان را ملزم به توزيع غذا بين پناهجويان کرد

مقامات دولت مجارستان و ويکتور اوربان، نخست وزير مجارستان

در پی درخواست دادگاه حقوق بشر اروپا ملزم به توزيع غذا بين پناهجويانی شدند که از ابتدای ماه جاری ميالدی در مناطق مرزی اين

.ا صربستان متوقف شده اندکشور بسازمان ديده بان حقوق بشر پيش از اين با اعالم خبر ممانعت توزيع غذا بين پناهجويان نگه داری شده در نقطقه مرزی خاک مجارستان با صربستان تصريح کرده بود که دو خانواده افغان و دو برادر سوری

چارچوب بخشی از افرادی هستند که در پی رد درخواست آنها در روند جديد رسيدگی به وضعيت پناهجويان از دريافت غذا محروم شده

.اندبر همين اساس داداگاه حقوق بشر اروپا در پی درخواست يک گروه مجاری مدافع حقوق بشر موسوم به کميته هلسينکی از بوداپست

توزيع غذا بين » غير انسانی»خواست با متوقف کردن اين اقدام .دان را از سر بگيردپناهجويان سرگر

اين دادگاه در پاسخ به نامه الکترونيکی خبرگزاری رويترز تصريح کرد که از مقامات مجاری خواسته است به خصوص چهار مورد خاص از افرادی را که پيش از اين خبرهايی در باره محروميت

.غذايی آنها منتشر شده بود، مورد توجه قرار دهدشامگاه پنجشنبه با » کميته هلسينکی« آخرين خبرها حاکی است که

انتشار بيانيه جديدی بر روی وب سايت خود اعالم کرده که .پناهجويان در اردوگاه های مرزی موفق به دريافت غذا شده اند

اين درحاليست که مسئوالن اداره مهاجرت مجارستان پيشتر در گفتگو را منکر شده با يورونيوز هرگونه اقدام سرزنش آميز در اين زمينه

.بودند سطحی جديد از رويکرد غيرانسانی

در گزارش اوليه سازمان ديده بان حقوق بشر آمده بود که مسئوالن کمپ نگهداری پناجويان در اقدامی غيرانسانی پس از تغذيه يک زن شيرده و تعدادی کودک از جمع خانواده های افغان به آنها گوشزد

ريافتی را با ديگر اعضای خانواده کرده اند که حق ندارند غذای د .خود تقسيم کنند

ليديا گال، پژوهشگر سازمان ديده بان حقوق بشر در بالکان و اروپای شرقی با انتشار بيانيه ای در خصوص وضعيت غير انسانی حاکم بر

دولت با امتناع از تغذيه «کمپ پناهجويان در مجارستان تاکيد کرد: خود دارد در واقع سطح جديدی از پناهجويانی که تحت مراقبت

اين درحاليست که .رويکرد غيرانسانی را به نمايش گذاشته استچنين اقدامی نقض آشکارحقوق بشر و مغاير با تعهدات کشورهای

«.عضو اتحاديه اروپا استاينگونه بی توجهی به «خانم گال همچنين در بيانيه خود تاکيد کرد:

دام بدبينانه نسبت به قوانين و حقوق سالمت افراد در واقع نوعی اقانسانی است که با هدف مجبور کردن پناهجويان به پس گرفتن

«.درخواست پناهندگی و ترک خاک مجارستان صورت می گيرد قوانين بحث برانگيز مهاجرتی

رويکرد غيرانسانی دولت مجارستان در برخورد با پناهجويان پيش کميته «حقوق بشر موسوم به از اين با اعتراض يک گروه مدافع

مواجه شده بود که متعاقب آن دادگاه حقوق بشر » مجاری هلسينکیاروپا روز دهم اوت با صدور حکمی از مقامات مجارستانی خواست .توزيع غذا بين دو خانواده افغان را از سر گيرد

مقامات مجار پس از آن با درخواست توزيع غذا و مايحتاج اوليه به .جويان از جمله دو برادر سوری موجه شدندديگر پناه

فيدز، حزب حاکم در مجارستان با رد پيشنهاد سهميه بندی اتحاديه اروپا جهت پذيرش پناهجويانی که هويت آنها مورد تاييد قرار می گيرد همچنان به رويکرد پيشين خود در مانع تراشی برای ورود

برای عزيمت به پناهجويان به اين کشور و يا عبور از مرز .کشورهای ديگر اروپايی ادامه می دهد

دولت مجارستان در ادامه با تصويب قوانين بحث برانگيز جديد مانع کمک رسانی گروه های مدافع حقوق بشر و ديگر شهروندان اين کشور به مهاجران و پناهجويان شد. اين اقدام به صورتی گسترده از

وپايی محکوم شد و چالشی بزرگ سوی جامعه بين الملل و جوامع ارمجارستان با تصويب .را بين کميسيون اروپا و بوداپست برانگيخت

نام گرفته قصد دارد زمينه اعمال » توقف سوروس«اين قانون که نام .نهادهای حقوق بشری مدافع حقوق پناهجويان را فراهم کند تحريم

جورج «ايی اين قانون برگرفته از نام خانوادگی ميلياردر آمريکاست که با تاسيس چندين سازمان غيردولتی به حمايت از » سوروس

حقوق پناهجويان پرداخته، اقدامی که همواره مورد انتقاد سياستمداران آقای سوروس مجاری تبار است و .راستگرای مجارستان بوده است

.رود از حاميان پذيرش مهاجران به شمار می

سوئيس هم با کمسيون سياسی شورای ملی تشديد قوانين سختگيرانه در قسمت سفر پناهندگان به

کرد کشور مبدا موافقت

۲۰۱۸اگوست ۱۷خالصه گزارش جلسه پارلمانی کمسيون سياسی شورای ملی هم با تشديد قوانين سختگيرانه در قسمت

سيون سياسی شورای يکم سفر پناهندگان به کشور مبدا موافقت کرد.ای کشور سوييس هر دو به اين نظر هستند که ملی و مجلس سنبرسانند که آنها به اجبار به ولين را به اين باورئپناهندگان بايد مس

کشورشان سفر کرده اند. يعنی داشتن يک دليل قوی که شخص نداشته باشد. ای جز سفر به کشورش را چاره پناهنده

سوی مجلس همچنين کمسيون شورای ملی از قوانين وضع شده ازای سفر به کشورهای همسايه سنا در مورد تشديد قوانين سختگيرانه بر

رای ۶رای موافق و ۱۸با ی کشور مبدا پناهندگان حمايت کرد.مخالف کمسيون شورای ملی قوانين سختگيرانه ی سفر به کشور مبدا

را پذيرفتند.ضوع ولين مهاجرت سوييس نيازی به اثبات اين موسئبه زودی م

قابل قبول را انجام داده است، بلکه د که پناهنده يک سفر غيرنندارولين را به اين باور برسانند که بنا به داليلی ئخود پناهندگان بايد مس

به سفر به کشور مبدا شده اند. در غير اين صورت مجبور مشخصممنوعيت سفر به کشورهای همسايه پناهندگی شان باطل خواهد شد.

رای موافق تصويب شد. استثنا ۱۶کشور مبدا هم در اين جلسه با ی بر اساس آمار دولتی در سال برای اين نوع سفر نيز وجود دارد.

نفر پناهندگی شان باطل شده است. ۲۳۱به تعداد ۲۰۱۷

Page 17: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماهشهريور ومسهشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۱۷صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

فرزندان زندانيان؛ وارثان دهه شصت

های گيری نسلی فاقد کودکی، وارث پيامدهای انقالب، جنگ، سخت

شان . آنها که والدين يا خويشان نزديک ايدئولوژيک و بگير و ببندند، چه به ياد دارند و درباره دان چه می ۶۷اند، از تابستان زندانی بوده

کنند؟ آن چه فکر میبه عنوان يک ۶۷جمعی زندانيان سياسی در سال دسته اعدام آيا

و مردم از فاجعه و نقطه عطف سرکوب در حافظه جمعی نقش بستهها يا اند؟ آيا نسلی که آن سال اهميت و حساسيت موضوع آگاه شده

با آن اجتماعی قيدی اخالقی و های بعد متولد شده، پيوند يا سالها محدود روزگار دارد؟ چرا دامنه آگاهی يا شناخت، عمدتا به خانواده

دار مانده؟ چرا به رويدادهای دهه شصت همچنان با نگاه زاويه شود؟ نه انسانی و تاريخی نگريسته می سياسی و و

مادر دهه اول انقالب که تجربه زندانی شدن پدر يا سه نفر از متولدان .اند ها جواب داده اند، به اين سوال زمان از هر دو را داشته يا دوری هم

متولد اوين -نويسنده -سحر دليجانی*

باور کردنش سخت است. يک سال و نيم پيش، در زمان انتخابات ها سکوت و انکار مطرح عد از سالرييس جمهوری مسئله دوباره ب

بيش از آنچه که تا به حال در داخل کشور از آن حرف ۶۷شد. فاجعه

های هميشگی زده شده بود، بر سر زبان ها افتاد. دوباره همان سوالپرسيده شدند که هرگز جوابی نداشتند: چه کسی، چرا و چگونه اين

فاجعه را رقم زدند. د دوباره حرف زد، شايد بشود سکوت را رسيد شايد بشو به نظر می

بار ديگر به داالن شکست اما روزنه دوباره بسته شد و موضوعگويد چه کسی، چرا و های تاريک تاريخ پيوست. ديگر کسی نمی

کسی گويند آنقدر بدبختی و سختی کشور را گرفته که چگونه. می .درباره فاجعه سی سال پيش را ندارد حال و حوصله صحبت

توانيم به کند تا ننگ اين فاجعه بر تاريخ ماست، نمی آيا کسی فکر نمیپرسند کشتن هزاران نفر در آن سال تا چه حد آزادی برسيم؟ آيا نمی

اتفاق افتاد به چه ۸۸تاريخ سی سال آتی ايران را نوشته است؟ وقتی کرد پر از خون؟ چه نبود که دوباره دهان باز می ۶۷فکر کرديم؟ آيا

ضمينی هست که دوباره اتفاق نيفتد؟ چه تضمينی هست که اگر نفرت تشان بار ديگر و ترس دوباره گريبانگير قدرتمندان بشود جواب

دانم. شايد نه. اميدوارم که نه. فکر گورهای دستجمعی نباشد؟ نمی .چه شد، اين خطر هميشه هست ۶۷ندانند در تابستان کنم تا همه می

ها صحبت درباره اين فاجعه غير ممکن بود و چون سالفکر می کنم هنوز هم آنچنان که بايد در داخل کشور از آن حرف زده نمی شود

هيچ ۶۷های کتاب من کسانی بودند که درباره (از خوانندهدانستند)، اين سکوت باعث شده که اين فاجعه بيشتر به حاشيه نمی

رانده شود. شورهايی مثل آرژانتين يا شيلی، کنم چرا در ک هميشه فکر می

هايش های مشابه در حافظه مردم نقش بسته و هنوز هم داستان فاجعهنظاميانی که در آن زمان دستشان به خون آلوده شد به شوند. گفته می

اند. ها در خاطره عمومی زنده روند، و قربانيان آن سال دادگاه میآرژانتين و شيلی مسلما يکی از داليل اصلی اين است که در

اند به حدی از دموکراسی و آزادی برسند که بتوانند بدون توانستهترس از آن قتل عام بگويند، بنويسند و فيلم بسازند و نه تنها مردم

خودشان بلکه مردم دنيا را با آن تراژدی آشنا کنند. در ايران هنوز ابزار تعريف تاريخ در دست ديگری است. تا آنجا که

انند روايت خود را بر آن تحميل کرده و آن را به ميل خود تو میکنند. ما بازماندگان و کودکان آن فاجعه به حاشيه رانده تحريف

ها شويم و حتی زمانی که تمام دنيا روايت ما را از آن سال می ها دسترسی دارند. خواند، در داخل کشور کمتر کسی به اين روايت می

سازيم که شايد کلمه به کلمه و نويسيم و می گوييم و می اما ما می

تصوير به تصوير روزی تاريخ را از دست مجرمان گرفته و از آن .خود کنيم

--------------------- مادر و پدر سحر دليجانی از زندانيان سياسی دهه شصت هستند. *

مادرش که باردار بود او را در زندان به دنيا آورد. است. ۶۷شدگان عمويش نيز بود، از اعدام اش که شوهرخاله "به زبان انگليسی است؛ سحر نويسنده رمان "درخت جاکارندا

هايی که در فضای پيگردهای آن دهه روايتی از زندگی و دنيای بچه بزرگ شدند.

ها زبان از جمله فارسی ترجمه شده اما در ايران در کتاب به ده .دسترس عموم نيست

۱۸ادامه مطلب در صفحه

Page 18: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماهشهريور وم سهشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۱۸صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

۱۷ادامه مطلب از صفحه فرزندان زندانيان؛ وارثان دهه شصت

نگار روزنامه -ارشاد عليجانی*

ام و منابع دست اولی که در کنار ما بودند، از من بخاطر خانوادههمسرش اعدام موضوع آگاه بودم و حساسيت داشتم. دوستی داشتيم که

ها بود. به های خانوادگی هميشه اين صحبت شده بود. در دورهمیها را جايی بزنم عنوان يک کودک متوجه بودم که نبايد اين حرف .چون خطرناک است. سکوت کردن درونی شده بود

به نظرم هنوز انباشت تجربه و نهيبی جدی، در جامعه ايران ديده هم ان با موضوع آشنا نيستند و اگر شود و خيلی از مردم همچن نمی

ها چنين ها در بحث دانند. اين که بعضی ابعادش را نمی باشند آشنا شدهکنند، خطرناک است کنند يا از آن دوران دفاع می اتفاقی را توجيه می

.و هشداری ست که شايد پتانسيل تکرار وجود داردجنايات آلمان نازی دانم با من اين مسئله را به نوعی قابل مقايسه می

در جنگ دوم و اگر از طريق خانواده درباره هولوکاست ايرانی دانستم. نه کتابی هست، نه تحقيق مستقلی. نشنيده بودم، چيزی نمی

چنان فضای هراسی در دهه شصت و هفتاد وجود داشت که حتی کردند. زدند و اطمينان نمی ها هم بين خودشان زياد حرف نمی خانواده

ها به خبر و اطالعات بسيار محدود وقع اينترنت نبود و دسترسیآن م .بود

اولين اطالعاتی من که خارج از خانه گرفتم، اواخر دهه هشتاد بود که هم اشاراتی کردند هللا منتظری درآمد. يکی دو روزنامه خاطرات آيت

که به سرعت تعطيل شدند. االن اوضاع در حال تغيير است با ماعی، دسترسی به اينترنت و بخصوص تلگرام مرز های اجت شبکه

شود. اين اميد هست که کم کم بين داخل و خارج دارد برداشته میتر شود. شايد اگر فايل زوايای تاريک تاريخ معاصر ايران روشن

شد، اين ضريب نفوذ کنونی را صوتی در دهه شصت منتشر می .نداشت

قرمز شد که دستگاه کنم جنايات آلمان نازی وقتی خط فکر میآن را در روان جامعه نهادينه کرد. سيستم آموزشی است که آموزشی

تواند خشونت و خونريزی را به خط قرمز تبديل کند. افکار میعمومی در ايران خيلی از جزييات و ابعاد اين مسئله خبر ندارد. اين

شناسان، کنشگران و روشنگران اجتماعی ها، جامعه وظيفه رسانه .ست که خشونت را تشريح کنندا

------------------ ارشاد عليجانی فرزند رضا عليجانی و پروين بختيارنژاد

است. پدر او، سردبير نشريه نگار و فعاالن ملی مذهبی) (روزنامهاست که به ۶۷های سال توقيف شده ايران فردا، از شاهدان اعدام

.سياسی بودتناوب در دهه شصت، هفتاد و هشتاد زندانی

--------------------------------

فعال حقوق کودک -حامد فرمند*

اطمينان ندارم سنجش دقيقی صورت گرفته باشد تا نشان دهد آيا فاجعه کشتار شصت و هفت در حافظه جمعی رسوب کرده است يا نه. اما با

توان گفت که سوال درباره اين فاجعه به سطح آمده اطمينان نسبی میو موضوع ديگر قابل کتمان نيست. اما چون اين پرسشگری نه در

حقوقی، بلکه عمدتا در مطالبات سياسی ديده مطالبات اجتماعی ودانم که اطمينان داشته باشم در شود، من آن را چندان عميق نمی می

حافظه جمعی تمام ما جا گرفته باشد. به همين دليل، باور ندارم که اهميت و حساسيت موضوع نه تنها برای افکار عمومی که حتی برای

و تمام فعاالن مدنی و سياسی هم ها های تاثيرگذار مانند رسانه حوزه .جا افتاده باشد

بينم. را در زاويه ديد سياسی نسبت به موضوع می من علت اصلی های غيرعميق سياسی شرط و بدون نگاه بدون پيش ۶۷اگر قتل عام

امين سالگرد آن فاجعه، حاکمان وقت جرات محکوم بود، شايد در سیکردند و آقای ری را پيدا نمیگرفتن حکم حکومتی برای قتل عام ديگ

.داد ای امروز جواز برخورد فراقضايی با متخلفان مالی را نمی خامنهديگر قابل کتمان نيست و ۶۷که موضوع کشتار کنم با اين گمان می

اند، اما بسياری از مقامات ناچار به پذيرش بروز چنان جنايتی شدهواقعه تاريخی است نوع نگاه به آن از سوی پرسشگران، نگاه به يک

را به نه يک جنايت جاری و ساری. دليل آن هر چه باشد، که من آناش عميق نشدن دهم، نتيجه با موضوع نسبت می» سياسی«برخورد

.ای است در ابعاد وسيع چنين فاجعهتلقی شدن » قتل عام«ابعاد مختلفی مانند حذف سيستماتيک مخالف،

رد فراقضايی و غيرقانونی با فاجعه، غيرقابل پذيرش بودن برخوالعمر به تر، فشار سيستماتيک و مادام زندانی، و شايد از همه مهم

ها از حقوقی ها با پنهان کردن موضوع. محروميت خانواده خانوادهشان، مانند حق خداحافظی، حق داشتن اطالع از محل دفن عزيزان

گاه به يچحق سوگواری و بسياری از حقوق اوليه و انسانی ديگر، ه .کند اند. نديده گرفتن اين ابعاد ما را دچار کوری می درستی ديده نشده----------------

" است. او در شش "جای خالی مامان حامد فرمند نويسنده کتاب سالگی برای پنج سال از مادرش که زندانی سياسی بود دور ماند.

نيان را تاسيس المللی کودکان زندا فرمند با اين پيشينه، موسسه بينتر در برد. او پيش در آمريکا به سر می ۲۰۱۰کرده و از سال

" از دنيای درونی خودش و "زندانی شماره هيچ وبالگی به نام .نوشت که زندانی شدن مادر بر او گذاشت تاثيراتی می

منبع: دويچه وله

Page 19: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماه شهريور ومسهشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۱۹صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

بر کشتار یگرد فراموش - ۸۰شب نوشته ها يمهن هرگز! ٦۷ ياسیس يانزندان یسراسر

بهروز سورن امروز, بيافکند سايه مردم شيرين و تلخ وقايع بر ميتوانست زمان گذر

هزاران سال اين در جالد خمينی جنايتکارانه فرمان. نداشتيم تاريخی سراسری تارکش. نشاند مرگ کام به را دفاع بی سياسی زندانی فراموش که است مواردی از نيز ٦۷ تابستان ايام در سياسی زندانيان . نيست شدنی حکومتی – سياسی کشتار ترين مخوف را واقعه توان می شک بی

اعدام و دستگير دوباره آزادشدگان از بسياری .دانست معاصر تاريخ حکومت سران وجود چنان سياسی مخالفين اعدام عطش. شدند ديگر زندان به زندان از هليکوپتر با که بود گرفته فرا را یاسالم دست از سياسی زندانيان سراسری کشتار در فرصتی مبادا تا ميرفتند جرعه و انداختند راه خون سيل.زدند رقم را هولناک جنايتی. برود . نوشيدند جرعه

کرج و تهران در باالخص و سياسی زندانيان سراسری کشتار پروژه در را جوان و پير و انجاميد بطول ٦۷ سال مهر پنجم تا تيرماه ۲۸ از

اجرا به را جالد مينیخ فرمان و کردند درو سياسی زندانهای از شهرها از برخی در ديگر شاهدان های نوشته طبق بر. درآوردند

هيئت که اصفهان شهر در. نماند زنده نيز نفر يک حتی اردبيل جمله و بودند شده طوالنی احکام از سياریب تعديل به موفق منتظری . کردند اعدام و آوری جمع را آزادشدگان از بسياری

امروز. داشت ادامه کشورمان بزرگ شهرهای تمامی در جنايات اين جمهوری آوران مرگ بدست سياسی زندانيان کشتار از دهه سه که

عليه جنايت اين آثار تا است تالش در حاکميت, ميگذرد اسالمی اکنون هم اهواز در شدگان اعدام آرامگاه. بردارد ميان از را يتبشر هم پارک به اوين زندان تبديل طرح. است شده تخريب کامال

زندان به زندانيان انتقال و است رژيم جنايتکاران ميز روی سالهاست .است شده آغاز که مدتهاست نيز تهران بزرگ

بودجه اختصاص با میاسال جمهوری سران ها تالش اين امتداد در تا پرداخت نمايشگاهها و ها سريال ،کتب ،ها فيلم توليد به کالن ای اذهان و کند تهی خود حقيقت از را سابقه کم و بشری ضد جنايت اين

کودکی دوران يا و بودند نيامده بدنيا هنوز دوران آن در که جوانانی . نمايد منحرف ،کردند می سپری را خود

و کشتار. يافت ادامه پيش سال چند همين تا رژيم سکوت مهر سال تابستان در سياسی زندانيان قتلعام بويژه و شصت دهه سرکوب

کشتار هيئت سران ديدار نوار انتشار.بود ممنوعه گفتاری ٦۷ واقعه اين از افکنی پرده در بزرگی گام منتظری با سياسی زندانيان .بود تلخ و تاريخی

جمهوری بانيان ترين کليدی جمله از منتظری که است حقيقتی خمينی سالها تا اينکه ديگر حقيقت. بود فقيه واليت اصل و اسالمی در و کرد همراهی امام نايب نقش در آنرا ارتجاعی حکومت و جالد

او واپسين تالشهای اما بود شريک استبدادی نظام اين نخستين جنايات

منطقی هيچ با را یسياس زندانيان کشتار و جنايات تعديل در را نفوذ از برداری بهره و قدرت از کردن صرفنظر. کرد حاشا نميتوان زندانيان کشتار دستگاه و ماشين کردن کند و احکام تعديل برای خود

.بود وابستگانش و وی تالشهای از نيز سياسی تا کرد بسياری کمک ٦۷ مرگ هيئت با گفتگو نوار اين علنی انتشار

گفتمانی به ٦۷ سال تابستان در سياسی زندانيان کشتارسراسری . گردد تبديل علنی و عمومی: ميگويد مرگ هيئت به رو و نوار اين از بخشی در منتظری رو ما تاريخ در و شده اسالمی جمهوری در که جنايت بزرگترين جزو آينده در را شما و شده انجام شما دست به ميکنه، محکوم

. نويسند می تاريخ در جنايتکاران باشد سهمناک جنايت اين قربانيان نگران آنکه از بيش منتظری در که بود اسالمی جمهوری نگران ،است آمده نوار در که همانطور

از تر پيش بسيار اسالمی جمهوری آنکه حال. بود رفتن دست از حال که همانروز. بود رفته دست از استقرارش از پس روز يک و آن

که همانروز و شدند تيرباران محاکمه بدون پيشين رژيم وابستگان تجمعات به سرد سالح و زنجير و چوب با شخصی لباس دستجات, هللا حزب فقط حزب شعار که همانروز و شدند ور حمله سياسی .شد زبانشان ورد هللا روح فقط رهبر ميان شکافهای از منتج انتخاباتی ابزاری به بعدها رويداد اين

انتخاباتی تبليغی فعاليتهای در روحانی حسن. شد بدلم حکومتگران موضوع اين به نظام جمهوری رياست پست به دستيابی برای و خود :گفت و کرد موکد ای اشاره

را بودند، بلد زندان و اعدام فقط سال ۳۸ طول در که آنهايی مردم( آنهايی ما: گفت و! کرد فرض مردم صف در را وخود ندارند قبول او اشاره) خواهيم نمی اند، کرده صادر حکم و اند نشسته ميز شتپ که هيئت اعضای از که بود جمهوری رياست انتخابات کانديد رئيسی به

.بود ۱۳٦۷ سال تابستان مرگ اهميت و ندارد وجود روحانی حسن فريبکارانه نيات در ترديدی راچ. است حکومتيان سوی از کشتار اين يافتن رسميت اما موضوع

هيئت عضو دمحمی پور جالد ،انتخابات در روحانی موفقيت از پس که قرار روحانی حسن دولت کابينه در کليدی ای مهره بعنوان ٦۷ مرگ . گرفت بويژه و شصت دهه در سياسی زندانيان کشتار از سخن امروزه و حکومتيان سکوت مهر. نميرود بشمار ممنوعه سخنی ٦۷ تابستان

. است شده شکسته بودند قافله شريک که بانطل اصالح جمله از خونين واقعه اين بينالمللی رسمی و بشری حقوق مجامع از بسياری

مرگ هيئت اعضای و رژيم سران از شماری و اند کرده ثبت را. محرومند خارجی کشورهای به سفر از بشريت عليه جنايت بعنوان

را قربانی انعزيز اين ياد و دميد بايستی عدالتجويی اين آتش بر .داشت گرامی سورن بهروز

منبع: فيسبوک بهروز سورن

Page 20: ﻥﻭــــﻧﺎــﮐ - Kanounfarsi.kanoun.ch/wp-content/uploads/2018/09/Website-Nashrihe-Farsi-Aug... · ﻩﺪﺷ ﻡﺍﺪﻋﺍ ... ﻭ ﺪﻧﺪﺷ ﺩﺍﺯﺁ ﺪﻧﺩﺮﮐ

۱۳۹۷ماه شهريوروم سهشتاد و شماره دوره دوم ـ ماهنامه کانون ۲۰ صفحه

زيم!ــــم، بپاخيــــم، بيانديشيــــبداني

:که برآنند پناهندگـان دمکراتيک کانون اعضای

از فرد استثمار و طبقاتی ستم رفع جهت در ايران مردم بخش رهائی مبارزات ومانع سد عنوان به اسالمی ریجمهو ■ سپرده تاريخ دان زباله به کشور داخل دلير مبارزان با مبارزاتی عمل وحدت در بايد و است نابودی به محکوم فرد، .است ايران در دمکراسی راریبرق برای کنونی حل راه تماميت در اسالمی رژيم سرنگونی شود.

ی آنت که ميمعتقد ما ليدل نيهم به رد؛يگی م ازمذهب را شيخو تيحقان/ تيمشروع رانيا بر حاکمی مذهب حکومت ■ حکومتی سرنگونی راستا در را شيخو تالش تمام ما و است" الئيک حکومت" کي نظام نيای اصل زهر پاد/ تز

. برد ميخواه کار به الئيک حکومت کياستقرار وی مذهب

کانونبا ارتباط

www.kanoun.ch [email protected]

کانون آدرس پستی و تلفن آدرس بانکی جهت کمک مالی

Postbank Konto: 87- 441728 -5 Demokratische Vereinigung für Flüchtlinge (DVF)

DVF Postfach 139 8952 Schlieren Tel: +41-043 535 61 59 +41-079 402 64 09

هــامـــولين ماهنـــمسئ مـديــــر مسئـــول:

ون دمکراتيک پناهندگانــی کانــرائــت اجــهيئ نسرين واقعی سر دبير:

راديــــو نـــدای مقــاومــت

کانـــون دمـــکراتيـــک پناهنـــدگـــان راديـــــوی http://www.nedaye-moghavemat.ch

ويان، پناهندگان و ايرانيان آزاده، جــپناه ،ونــريه کانــر برای نشــهت ارسال خبج

می توانيد با شماره تلفن کانون .دمکراتيک پناهندگان تماس بگيريد