512
ﮐﻣﺑوﺟﯾﮫ و دﺧﺗر ﻓرﻋون ﮔﺋورگ اﺑرسWWW.PATOGHEROMAN.COM 1 ﻋﻨﻮان ﮐﺘﺎب:ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ ودﺧﺘﺮ ﻓﺮﻋﻮن ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه: ﮔﺌﻮرگﺑﺮسِ ا ﻧﺎم ﻣﺘﺮﺟﻢ: ﺟﻮاد ﯿ اﺷﺮف ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه در وﺑﺴﺎﯾﺖ ﭘﺎﺗﻮق رﻣﺎن. ﺑﺮاي درﯾﺎﻓﺖ ﮐﺘﺎب ﻫﺎي ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﭘﺎﺗﻮق رﻣﺎن ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻓﺮﻣﺎﯾﯿﺪ.www.patogheroman.com ﯿ ﺸﮕﻔﺘﺎر رﻣﺎن» ﮐﻤﺒﻮﺟ ﯿ و دﺧﺘﺮ ﻓﺮﻋﻮن« از ﻣﻌﺪود رﻣﺎن ﻫﺎ ي ﺗﺎر ﻗﺮن ﻧﻮزدﻫﻢ ﮐﺸﻮر آﻟﻤﺎن اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻗﺮن ﯿ ﺴﺘﻢ ﯿ ﻣﻮرد اﺳﺘﻘﺒﺎل ﻋﻤﻮﻣ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ا ﮐﺘﺎب ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان» دﺧﺘﺮ ﺷﺎه ﻣﺼﺮ« ﺑﺮا ي ﻧﺨﺴﺘ ﯿ ﺑﺎر در ﺳﺎل1864 ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ و ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﻮرد اﺳﺘﻘﺒﺎل و ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻢ ﻧﻈ ﯿ ي ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. دﺧﺘﺮ ﺷﺎه ﻣﺼﺮ ﺗﺎ ﺳﺎل1875 و ﺑﻌﺪ از آن ﻌﻨ ﺗﺎ ﺳﺎل1928 ﺑﺎرﻫﺎ ﺗﺠﺪ ﭼﺎپ ﺷﺪ و ﯿ زود ﺑﻪ از ﭘﺮﻓﺮوش ﺗﺮ رﻣﺎن ﻫﺎ ي ﺗﺎر زﻣﺎن ﺧﻮد ﺗﺒﺪ ﮔﺮد و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان» ﮐﺘﺎب

کمبوجیه ودختر فرعونdl.lilibook.ir/2016/04/کمبوجیه-و-دختر...نوﻋرﻓ رﺗﺧد و ﮫﯾﺟوﺑﻣﮐ سرﺑا گروﺋﮔ 5 لوا ﺶﺨﺑ لوا

  • Upload
    others

  • View
    13

  • Download
    1

Embed Size (px)

Citation preview

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 1

    عنوان کتاب:کمبوجیه ودختر فرعون

    ِابرس گئورگ نویسنده:

    اشرف دیس جواد: مترجم نام

    ساخته شده در وبسایت پاتوق رمان.

    براي دریافت کتاب هاي بیشتر به سایت پاتوق رمان مراجعه فرمایید.

    www.patogheroman.com

    شگفتاریپ

    زین ستمیب قرن در که است آلمان کشور نوزدهم قرن یخیتار يها رمان معدود از یکی» فرعون دختر و هیکمبوج« رمان

    منتشر 1864 سال در بار نینخست يبرا» مصر شاه دختر« عنوان تحت کتاب نیا. است گرفته قرار یعموم استقبال مورد

    1928 سال تا یعنی آن از بعد و 1875 سال تا مصر شاه دختر. گرفت قرار يرینظ کم توجه و استقبال مورد بالفاصله و شد

    کتاب« عنوان به و دیگرد لیتبد خود زمان یخیتار يها رمان نیتر پرفروش از یکی به زود یلیخ و شد چاپ دیتجد بارها

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 2

    در جیرا يراژهایت به توجه با که رفت فروش به آن از نسخه هزار چهارصد از شیب آلمان کشور در تنها. شد مشهور» نمونه

    که شد ترجمه مختلف زبان شش و ستیب به بعد يسالها در کتاب. ااست يرینظ کم و مالحظه قابل رکود ، نوزدهم قرن

    . زند یم ونیلیم به سر آن شده منتشر يها نسخه مجموع ، میآور حساب به هم را آن يها ترجمه شمارگان اگر

    ایباوار التیا در 1898 اوت هفتم در و شد متولد مرفه يا خانواده در و نیبرل در 1837 مارس اول در اِبرس گئورگ

    سالها. بود یآلمان ریشه باستانشناس وسیلپس پرفسور نامدار شاگردان از یکی و شناس باستان و شناس مصر او. درگذشت

    نقطه يدارا ابرس. داشت مصر به بار پر و هیطوالن یعلم سفر دو و بود دانشگاه استاد» کیپزیال« و »نای« يها شهر در

    ....) و بهیکت ، مجسمه ، روسیپاپ. ( است باستان مصر خیتار نهیزم در يا مالحظه قابل اتیکشف و مستقل و موثق ينظرها

    ، پرداخت یم یعلم کار به صرفا دیبا جیرا عرف طبق بر که سرشناس دانشمند کی توسط رمان نوشت نوزدهم قرن در

    در زمان آن نامدرا نیمستشرق از یکی. ختیبرانگ را اروپا یعلم محافل یشگفت و خشم و بود متعارف ریغ اریبس يدادیرو

    خود اثر یعلم چهارچوب استحکام از که ابرس اما. » است خیتار علم یخون دشمن رمان:« نوشت ابرس کار سرزنش

    اهیگ علم یخون دشمن عتیطب از ینقاش که کرد ادعا توان یم استدالل نیهم با:« داد پاسخ شیخو همکار به ، بود مطمئن

    منظورشان و زدند» یدانشگاه رمان« َانگ ابرس کتاب به زین نوزدهم قرن یادب نیمنتقد ، گرید يسو از. » است یشناس

    . است یخیتار اتیواقع و یعلم يها نکته از پر ، سانینو رمان صنف در جیرا حد از شیب ، کتاب که بود نیا

    متن انحراف نیکوچکتر یعلم محافل و کردند سرزنش یعلم بار ینیسنگ علت به را ابرس رمان ، یادب نیمنتقد اگرچه اما

    ، خوانندگان انیم در» مصر شاه دختر« کتاب رینظ کم و میعظ تیموفق ، نمودند مذمت را یخیتار شده اثبات اتیواقع از

    وندیپ ابرس نام با همچنان ستمیب قرن لیاوا تا که یکتاب اما. نمود بیترغ يگرید یخیتار يها رمان نوشتن به را ابرس

    مشابه یخیتار يها رمان از یبزرگ موج اروپا سراسر و آلمان در کتاب نیا تیموفق و بود مصر شاه دختر کتاب ، بود خورده

    . کشاند راه نیا به را) شناسان باستان و دانشمندان از یبرخ جمله از و( يمتعدد سندگانینو و انداخت راه به

    ***

    یچگونگ به و است) م. ق 525( مصر فراعنه ششم و ستیب سلسه حکومت اواخر به مربوط یزمان نظر از کتاب يماجرا

    ي سلسله حکومت با است همزمان دوره نیا. پردازد یم فراعنه يامپراتور سقوط و انیرانیا دست به سلسله نیا انقراض

    ) م. ق 425 تا 485 حدود( هرودوت یاصل ، کتاب نگارش در ابرس یاصل منبع. رانیا بر هیکمبوج سلطنت و انیهخامنش

    فتح که جهان خیتار نام به هرودوت مشهور اثر. است دانسته نیمورخ شکسوتیپ و خیتار علم پدر را او سرویس که است

    و هیکمبوج رمان یخیتار هیپا ، شود یم شامل را ونانی و رانیا يها جنگ و ییایآس نیسالط بزرگ يها يریدرگ ، مصر

    . است فرعون دختر

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 3

    رشته به هرودوت از پس قرن چند او آثار البته که است یلیسیس ودورید خیتار ابرس ي استفاده مورد منابع از گرید یکی

    پا صورت به را مورد ، کرده عدول هردوت نقل از خیتوار و یاسام ، عیوقا اتیجزئ درباره که هرجا سندهینو. آمد در ریتحر

    . است نموده یمعرف سینو

    تمام اگر داد تذکر من به که سپاسگزارم وسیلپس پرفسور يآقا جناب از« نوشت خود کتاب دوم چاپ مقدمه در ابرس

    خردمندانه هیتوص نیا از تیتبع به من. شد خواهد خسته خواننده کنم محدود مصر نیسرزم به تنها را داستان يدادهایرو

    یونانی محفل کی به مقدمتا را خواننده که ام کرده يبند میتقس چنان را هرودوت يها نوشته از شده اخذ یخیتار چهارچوب

    و رود یم رانیا به سپس و مصر به یونانی محفل نیا از خواننده.... بشود آشنا انیونانی فکر سبک و ینیب جهان با تا برم یم

    بزرگ ملت سه نیا انیم يمساو طور به خواننده عالقه و توجه که است آن من دیام. گردد یبرم لین ساحل به دوباره

    .» شود میتقس یباستان

    شاخ کرزوس ، کتاب تیشخص نیتر خردمند. دارد يا ژهیو يجا ابرس کتاب در یونانی فرهنگ که است نیا تیواقع البته

    و فرزانه) سلطنت تخت و تاج و ثروت دادن دست از و کوروش از شکست( بال و بتیمص تحمل اثر در استکه هیلود مخلوع

    کرزوس نیا. است عقل حکم و شجاعت اساس بر سازش و یآشت ملبغ همواره هیکمبوج مشاور عنوان به و شده وارسته

    طیتفر و افراط از زیپره و يرو انهیم و اعتدال اصل و یونانی حکمت و خرد ندهینما و آموخته ثاغورثیف مکتب در را حکمت

    را دانشمند و میحک عنوان به ، خود شخص یاجتماع مقام و شان کرزوس تیشخص قالب در سندهینو که ستین شک. است

    او. است استوار حکمتش و دانش بر صرفا یجنگ سردار و شاه عنوان به شکست از پس کرزوس قدرت. دیستا یم زین

    جلوه از یکی. ردیگ یم جلو تواند یم که جا آن تا او انحرافات از و کند یم تیهدا را شاه پرده پشت از که است یلسوفیف

    رسوم میمستق نکوهش يجا به ابرس. است مختلف ملل ي فلسفه و فرهنگ به سندهینو قیعم احترام حکمت نیا يها

    دنیشن با خود بتواند خواننده تا دارد یم وا محاجه و بحث به را آنان ندگانینما ، مردم اعتقادات باره در يداور شیپ و یخراف

    . کند يداور بحث مورد موضوع درباره ، نیطرف استدالالت

    رمان جمله از و غرب اتیادب که یدوران در یعنی ستمیب قرن آخر يها سال در فرعون دختر و هیکمبوج رمان چاپ دیتجد

    یخیتار قیحقا از گرفتن فاصله و یجنس روابط ، خشونت عوامل از شتریب هرچه استفاده يسو به شیپ از شیب خیتار يها

    هنوز جا ان در که است يا رفته ادی از يها گوشه به بردن پناه به مردم از یعیوس فیط ازین دهنده نشان شود یم داده سوق

    ابرس به نوزدهم قرن نیمنتقد از یبرخ. هاست انسان سرنوشت و یزندگ بر حاکم تیانسان و یپهلوان ، عشق ، صداقت

    اساس بر نه را) ساپفو و ایبرد انیم رابطه ژهیو به( خود داستان يها تیشخص یاحساس روابط که بودند گرته رادیا

    نوزدهم و هجدهم قرون جوامع بر حاکم کیرمانت و قیرق احساسات اساس بر بلکه باستان دوران در مردم یواقع احساسات

    نهاده گردن انتقاد نیا به تواضع با که یحال در بود سندهینو نه و دانشمند نخست وهله در که ابرس. است داده شکل اروپا

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 4

    استثناعات از امروز از شتریب مراتب به الدیم از قبل دوران در یفیلط احساسات نیچن شک بدون« که است کرده اذعان

    از متعدد یخیتار يها نمونه و باستان يشعرا اشعار در فیلط و عاشقانه ، قیرق احساسات انعکاس به. شده یم محسوب

    ینم زمان و است جاودانه یاحساس عشق که است معتقد و کند یم اشاره یباستان نیمورخ آثار در فداکارانه و صادقانه عشق

    . » شناسد

    ***

    با یاصل نسخه چهارم چاپ يرو از ناشر نوشته به که است 1997 سال در شده منتشر نسخه از يا ترجمه نوشتار نیا

    یعمل و یخیتار اتیجزئ و دیزوا خود قول به تا است دهیکوش خود دیجد شیرایو در ناشر. است شده منتشر دیجد شیرایو

    . دینما هماهنگ ما زمان در جیرا کتهید و انشا با را نوشتار و کند حذف یاصل متن از را ندارد یارتباط داستان روند به که يا

    صفحه ستیب متاسفانه اما. است یاصل متن از درصد دو تا کی حدود يزیچ کتاب از شده حذف يها بخش ، ناشر نوشته به

    دارد اختصاص مرگ زمان تا او يماجراها ادامه و هیکمبوج یزندگ شرح به که سوم بخش از دوازدهم فصل یعنی کتاب آخر

    از شیب خود کشور یباستان و یخیتار يدادهایرو به عتانیطب که یرانیا خوانندگان دسترس از و شده شیرایو نیا یقربان زین

    یاصل يها تیشخص درمورد يمختصر شرح کتاب آخر در کمبود يا ینسب جبران يبرا ما. است خارج عالقمندند همه

    خیتار بر را خود داستان ابرس که داشت توجه دیبا. میآور یم ، است شده منعکس یرسم خیتوار در که طور آن داستان

    رانیا خیتار درباره ژهیو به هرودوت يها نوشته که میدان یم و است کرده استوار یخیتار عیوقا از او ریتفس و نظر و هرودوت

    ينظر خود کشور در موجود خیتار يها کتاب به اگر حال نیع در اما. است دانشمندان دیترد و شک مورد يادیز موارد در

    کرده استناد مورخ نیهم يها نوشته به عمدتا انیهخامنش دوران عیوقا ریتفس و شرح در هم ها آن که مینیب یم ، میفکنیب

    يآور جمع به و رفته لین ساحل به هیکمبوج دست به مصر فتح از پس سال هشتاد تنها هرودوت که الخصوص یعل. اند

    . بود پرداخته کشور آن یخیتار عیوقا

    ***

    مانند یاصل يها تیشخص جز به که است ذکر قابل نکته نیا داستان یرانیا يها تیشخص یاسام انتخاب مورد در

    يها نام اکثر ، است مشهور و مشخص و شده حک یباستان يها بهیکت در آنها یاسام که... و وشیدار ، ایبرد ، هیکمبوج

    از ها آن صیتشخ که يطور به. است شده فیتصح نیمورخ قول به ای و شده یونانی مقلوب ، هرودوت خیتار در شده ذکر

    آشنا یپارس یاسام داستان یفرع صیتشخ يبرا موارد یبرخ در نیبنابرا. است ممکن ریغ یحت و دشوار یونانی یاسام

    . میا کرده ذکر زین را آنان ي شده فیتصح يها نام کتاب موخره در حال نیع در اما. است شده انتخاب

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 5

    اول بخش

    اول فصل

    مزارع از دهیپوش فصول ریسا در که را يا گسترده يها دشت مقدس رودخانه آلود گل يها آب. بود کرده انیطغ لین

    که ییها شهر تنها. بود کرده مدفون خود ریز در و گرفته فرا کرد یم کار چشم تا ، بود سرسبز يها کشتزار و جو و گندم

    درختان نوك و ییروستا يها خانه يها بام ، مجلل يها قصر و میعظ معابد ، کرد یم محافظت ها آن از بزرگ یخاک سد

    یم تکان آب در يمصر ریانج و سرو درختان يها شاخه. بود زده رونیب آب آلود گل امواج از ایآکاس و نخل قامت بلند

    ماه. داشتند ابا آلود گل آب با تماس از ییگو که بودند گرفته باال چنان را خود برگ و شاخ يا نقره يها داریسپ. خورد

    . ختیر یم فرو ، بود ختهیآم هم در غرب افق با که یلیل فالت ارتفاعات بر را خود مگونیس نور و بود کرده طلوع کامل

    بود آکنده اسمنی و ایآکاس يها شکوفه میشم از که شب آسمان در ها خفاش. بود شناور آب بر لوفرین یآب و دیسف يها گل

    . بودند غنوده خوش خواب در درختان شاخسار بر گرید پرندگان و یوحش يکبوترها. کردند یم پرواز صدا یب و عیسر ،

    در را خود بلند منقار و سر ها کانیپل. بودند گرفته آرام یساحل يها زارین پناه در یوحش يغازها و ها لک لک ، ها کانیپل

    قرانانیقا آواز ای و آب با پارو برخورد يصدا دنیشن با بار هر ها لک لک اما ، خوردند ینم تکان و بودند کرده پنهان بال ریز

    یمین یحت. دندیکش یم سرك اطراف به شب یکیتار در خود دراز گردن با مهیسراس و خوردند یم تکان زده وحشت ، لین

    غران باالس در که لین که داد یم نشان ، دیدرخش یم آب سطح بر نقره از یطبق همچون که ماه عکس و دیورز ینم هم

    پشت را ایعل مصر میعظ معابد ساحل شتابزده و زنان نعره ، خروشان و نیسهمگ امواج با و گذشت یم موانع از نیخشمگ و

    آرام و کرد یم مهار را خود یوحش يروین و شتاب ، شد یم کینزد ایدر به متعدد يها شاخه در که جا آن ، گذاشت یم سر

    . سپرد یم ایدر به یعنی ، شیخو مادر به را خود رام و

    رودخانه موج بدون و آرام يها آب بر یقیقا لین یکانوپ مصب در الدیم از قبل 528 سال در يا یمهتاب شب نیچن در

    در. کرد یم تیهدا را قیقا ، سکان بلند چوب با جا آن از و بود نشسته قیقا یپشت عرشه بام بر يمصر مرد کی. بود روان

    مرد دو ، قیقا وسط قیآالچ يز در بودند مشغول کار به ، آوازخوان و زانیر عرق ، يمصر لخت مهین زنان پارو ، قیقا شکم

    يمصر که داد یم نشان نفر دو هر ظاهر. بودند شده رهیخ رودخانه امواج به و دهیکش دراز یکوتاه يها مخده يرو بر

    کلیه يقو اریبس اما سالخورده نسبتا مرد یاول. بودند یونانی دو آن که بود مشخص هم مهتاب فیضع نور در یحت. نبودند

    او تنومند گردن نامنظم و شانیپر ، رنگش يخاکستر انبوه يموها. گذشت یم عمرش از یسال شصت که بود يرومندین و

    رودخانه يها آب به شناكیاند و عبوس و داشت تن به يا ساده يقبا مرد نیا دیرس یم اش شانه به و بود گرفته بر در را

    ، داشت فیظر يا يبند اسخوان و الغر یاندام و بود تر جوان یاول از سال ستیب دیشا که دوم مسافر اما. بود شده رهیخ

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 6

    یارغوان و بایز یتابستان شنل هم یگاه و گفت یم يزیچ قیقا دار سکان به یگاه ، کرد یم نگاه آسمان به یگاه ناآرام

    . دیکش یم یدست مجعدش شیر به ای سر رنگ يا قهوه و معطر يموها به ای و کرد می مرتب و جا به جا را رنگش

    خورده سال مرد. بود کرده حرکت زمان آن مصر یهلن بندر تنها یعنی 1»* نوکراتس« از شیپ ساعت مین حدود قیقا نیا

    حال به را او بپرسد يزیچ که آن یب زین جوان مرد آن و بود نرانده زبان بر هم کلمه کی یحت سفر طول تمام در عبوس و

    جا از ، ناآرام و جوان مسافر ، شد کینزد ساحل به قیقا که یهنگام اما. کند خلوت درازش و دور افکار با تا بود گذاشته خود

    : گفت همسفرش به خطاب و برخاست

    از پر و بایز خانه آن ، چپ سمت ، جا آن Aristomachus ستوماخوسیآر. میرس یم مقصد به گرید ي لحظه چند تا -

    او مرحوم همسر. است Rhodopis» سیرودوپ« من دوست خانه است آورده بر سر امواج از که نخل درختان

    بایز يبرا ساله هر ، فرعون شخص یحت و او دوستان تمام که هاست سال اکنون و ساخت را خانه نیا» خاراکسوس«

    يها گنج تمام اگر یحت ، حانه نیا نتیز نیباتریز چون! است یعبث تالش البته که ، رندیگ یم یشیپ گریکدی بر آن يساز

    ! بود خواهد شهیهم و است خانه صاحب شخص ، اورندیب جا آن به را جهان

    چانه که را یپشت پر شیر دست با و انداخت خانه عمارت به یکوتاه نگاه ، نشست خود يسرجا و برخاست سالخورده مرد

    :ك گفت و کرد مرتب ، بود پوشانده را شیها گونه و

    رزنانیپ يثناگو و حمد ها یآنت یک از! يا ساخته يرینظ یب موجود عجب سیرودوپ نیا از تو phanes فانس يا -

    : اند شده

    : گفت قاطع و مطمئن یلحن با و زد يلبخند فانس

    یم نانیاطم تو به باره نیا در اما. شناسم یم خوب را ها زن خصوص به و ستمین تجربه یب ها انسان شناخت در من -

    دردانه و بایز ي نوه و او ، تو که یهنگام. شناسم ینم رزنیپ نیا از بهتر و تر بینج یانسان مصر نیسرزم تمام در که دهم

    دان یقیموس و شده تیترب 2* زانیکن از که ، انشیهمسرا گروه دهان از را ات عالقه مورد يها سرود و يدید را اش

    . بود یخواه سپاسگزار من از دعوت نیا خاطر به شک بدون ، يدیشن ، شده لیتشک

    : داد پاسخ يجد و محکم يصدا با یاسپارت مرد

    . امدم ینم تو همراه ، نداشتم را کسوسیفر دنید به دیام اگر حال نیا با -

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 7

    از را رهیت افکار و کند باز را تو تنگ خلق انیهمسر گروه يآوازها که دوارمیام من و. دید یخواه را نظرت مورد مرد تو -

    . دیبزدا خاطرت

    : گفت و داد تکان يسر ینف نشانه به ستوماخوسیآر

    به 3* آلکمن يسرودها دنیشن با من اما کند شاد را سرزنده و سبکبال یآتن ، تو بتواند دیشا وطن يآوازها و ها سرود -

    دو بلکه شود ینم ریس تنها نه من اقیاشت. گردم یم گرفتار آن به ایرو در وطن دنید با که شوم یم دچار یحال همان

    . گردد یم چندان

    : دیپرس فانس

    پر يها بازار ياهویه و یجوان دوران يها ورزشگاه ي خاطره و ندارم را زمیعز آتن دنید اقیاشت من یکن یم فکر مگر -

    یم من بینص خانه نیا در که یلذت اما ، است تلخ شرنگ همچون من مذاق به دیتبع نان ؟ دهد ینم رنج مرا آتن ازدحام از

    شیپ در وطن ریتصو ، رسد یم من گوش به ییبایز همه آن با یهلن يها سرود که یهنگام. کاهد یم یتلخ نیا از شود

    جوش و جنب پر و بایز يها شهر ، رنگ نیزمرد و سرد يها رودخانه ، کاج و تونیز يها باغ من و شود یم مجسم چشمم

    رد یم انیپا به آواز که یهنگام و نمیب یم انیع به را شهرم نیمرمر يتاالرها و برف از پر يها قله ، کرانیب و یآب يایدر ،

    اشک قطره حسرت از. برم یم سر به بیعج و کنواختی و داغ نیسرزم نیا ، مصر در که آورم یم ادی به دوباره من و

    ، ماخوس ستویآر يا اما. کرد خواهم ترك را نیسرزم نیا يزود به که سپاس را انیخدا. گردد یم ریسراز شمیر بر یتلخ

    پس یان یم که لیدل نیا به تنها هم آن ؟ کرد یخواه حذر آن سرسبز يها واحه از ایآ ، یکن سفر یبرهوت ریکو در تو اگر

    يبگذر لحظه سعادت و لذت از یخواه یم ایآ ؟ توست انتظار در آب کمبود و داغ يها شن و گرما دوباره ، گذرا لذت نیا از

    ، باش دواریام و شاد ، میدیرس مقصد به! کن توقف ، دار سکان ؟ يدار شیپ در یسخت و تلخ يروزها یدان یم چون ،

    . يشو وارد وقار و يشاد ي الهه معبد به ناك غم چهره و اندوه با ستین ستهیشا چون من دوست

    کی با چست و چاالك ، یآتن مرد. دیرس ، بود لین ي رودخانه يها آب ي محاصره در که باغ وارید به قیقا لحظه نیا در

    يپاها از یکی. شد ادهیپ قیقا از او یپ در استوار و محکم اما ، نیسنگ يها گام با یاسپارت مرد و دیپر رونیب قیقا از جست

    با ییگو که رفت یم راه فانس یپ در یجست و یآسان چنان با او اما. بود یچوب و یمصنوع نییپا به زانو از ، ستوماخوسیآر

    . بود شده زاده مادر شکم از یچوب يپا آن

    زرد يها گل. بود ها شکوفه ریدلپذ میشم از آکنده و درخت و سبزه و گل از پر بهشت باغ همچون سیرودوپ رودخانه باغ

    باغچه پهلو به پهلو لوفرین يها غنچه و سرخ گل ، بنفش اسی و اسمنی يها گل ، بداغ يها گل از یانبوه ، شمیابر رنگ

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 8

    بزرگ يها خفاش. بودند دهیکش آسمان به سر ها بوته انیم از بلسان و ایآکاس درختان ، بلند يها نخل. بود کرده پر را ها

    . دیرس یم گوش به آواز و خنده يصدا رودخانه يسو از ، داشتند نظر ریز را باغ ، ها شاخه از سرنگون ، فیظر يها بال با

    بودند همگان سرآمد يباغدار هنر در ربازید از ، اهرام سازندگان که دانستند یم همه و بود نهاده بنا را باغ نیا يمصر کی

    ، ریدلپذ و قیدق يها فیرد در و متنوع و بایز اشکال در بوته و درخت کاشتن ، یزن قلمه ، يکار گل صناعت در آنان 4.*

    ها راه طرف دو در یحت ها يمصر. نداشتند رینظ مصفا يها قیآالچ جادیا و بایز يها فواره و مناسب يها آب راه ساختن

    . دادند یم پرورش ینتیز و قرمز یماه یسنگ يها حوض در و کاشتند یم سبز شهیهم يها بوته زین

    يسر سپس و داد فرا گوش شب يصداها به و دیکش سرك اطراف به دقت با ، کرد متوقف باغ دروازه ي آستانه در فانس

    : گفت و داد تکان

    ، اند رفته جا نیا از ها قیقا تمام. نمیب یم ينور نه و شنوم یم ییصدا نه. است قرار چه از اوضاع فهمم ینم اصال -

    . است اهتزاز در دروازه يسو دو يها مجسمه کنار در یرنگ ي لهیم آن فراز بر همچنان ییرایپذ پرچم حال نیا با یول

    ؟.... که است کرده فراموش ایآ. ستین خانه در سیرودوپ ظاهرا

    : کرد قطع را سخنش یخشن و بم يصدا که بود نبرده انیپا به را اش جمله هنوز

    ! محافظ گارد ي فرمانده بر درود! آهان -

    : کرد سالم ، بود آمده استقبالش به که يرمردیپ به مالطفت با فانس

    است آرام و ساکت مصر شاهان مقبره همچون باغ نیا چرا ؟ است داده رخ یاتفاق چه Knakias اسیکناک ، خوش شب -

    ؟ کند ینم جلب خود به یمهمان تیبانو دیسف پرچم یک از ؟ نمیب یم اهتزاز در را ییرایپذ پرچم من که یحال در ،

    : داد پاسخ و زد يلبخند سیرودوپ ریپ غالم

    نیا ییرایپذ تیظرف از شیب یحت و کماکان کهنه پرچم نیا ، دارند لطف نظر میبانو به انیخدا که یهنگام تا ؟ یک از -

    میبانو که بود بیدلفر و بایز چنان شب. گشت بازخواهد يزود به اما ، ستین خانه در سیرودوپ. کند یم جلب مهمان خانه

    شراع یهمگ آفتاب غروب هنگام به ، قبل ساعت دو. کند گردش رودخانه بر قیقا با همانانشیم همراه گرفت میتصم

    يا. است نمانده آنان بازگشت به يزیچ 5.* است آماده شام اکنون. سپردند لین يآبها به را خود تفرج يبرا و دندیبرکش

    بازگشت از را تو چون يزیعز مهمان اگر. ایب خانه به من همراه و نکن يصبر یب کنم یم خواهش ، زاده بینج فانس

    . دیبخش نخواهد مرا سیرودوپ ، نکنم منصرف

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 9

    : داد ادامه و کرد یاسپارت مرد به رو سپس و

    چون ، بازگردد خانه به میبانو تا کن تامل یاندک کنم یم درخواست مانهیصم هم تو از ، گانهیب مهمان يا ، تو اما و -

    . يدار جا ما چشم يرو بر میبانو دوست دوست عنوان به هم تو که مطمئنم

    . نشستند مخده بر ها قیآالچ از یکی ریز در و شدند باغ وارد ریپ خدمتکار یپ در یونانی مرد دو

    : ها یپاورق

    نیا یکانوپ مصب چپ سمت ساحل در و لین يدلتا یغرب شمال در گذرد یم آن در ما داستان از یبخش که شهر نیا( 1*

    الدیم از قبل 749حدود یتیمل انوردانیدر توسط نکراتس شهر ویب اوزه و استرابو خیتار تیروا به. داشت قرار رودخانه

    وارد لین یکانوپ مصب به داشتند اجازه ياضطرار طیشرا در تنها یونانی يها یکشت شهر نیا سیتاس از قبل. شد سیتاس

    با ستد و داد به بودند مصر مردم نفرت مورد گانچانیب ریسا مانند که ، انیونانی با انیمصر یبازگان رابطه دوران آن در. شوند

    . ) بود محدود فاورس کوچک رهیجز

    که است دست در يریتصاو زین باستان مصر از اما. دادند یم گوش یقیموس غذا صرف هنگام غالبا میقد انیونانی( 2*

    . ) دهد یم نشان ها افتیض در یقیموس ياجرا حال در را نایناب نوازان چنگ و نوازنده يها گروه و خوان آوازه زنان

    و دیخر بود يا هیلود زیکن کی ي زاده اکه ر او یاسپارت دسیآکس. شد متولد اسپارت در الدیم از قبل 650 سال حدود( 3*

    تمام یسرپرست به بعد یچندب و شد رفتهیپذ الکدانمون شهروند عنوان به شیبایز يسرودها خاطر به زود یلیخ او کرد آزاد

    جیرا همجوار مناطق و اسپارت در را يا هیلود آرام یقیموس ، فرصت نیا از استفاده با او. دیگرد منطقه آوازخوان يها گروه

    .) کرد

    دست به) جدهمیه سلسله( العمرنه تل منطقه قبور در باستان انیمصر يساز باغ و يباغدار هنر از يتصاور نیبهتر( 4*

    مقبره در زین و 35 و 34 شماره قبر در مثال نیت مردگان شهر در ، عبدالقرنه منطقه قبور در زین يگرید ریتصاو. است آمده

    . ) است آمده دست به ، شده يبردار خاك و کشف جانب نیا توسط که هب - ام - آمِن سپهبد ي

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 10

    ساعات در و رید داشت نام Deipnon که را روزانه يغذا یاصل وعده داشتند عادت ها یآتن ژهیو به و ها یونانی( 5*

    . ) کنند صرف شب مهین کینزد

    : دیپرس و کرد نگاه ، بود کرده روشن را آن مهتاب نور که ، باغ به ستوماخوسیار

    شیب 1* یمترس و» تر هه« و زیکن قبال که سیرودوپ نیا که شده باعث کین اقبال کدام بده حیتوض من به ، فانس -

    ؟ دینما یم ییرایپذ شاهان مثل همانانشیم از و کند یم یزندگ ها ملکه همچون اکنون ، نبود

    : داد پاسخ یآتن مرد

    آشنان او گذشته با را تو زن نیا با شدن يرو به رو از قبل توانم یم که نیا از. بودم پرسش نیا منتظر که است یمدت -

    ییروین با شکوه با رویپ رودخانه نیا. آورم درد به یاضاف حاتیتوض با را سرت نخواستم سفر نیح در. خوشحالم ، کنم

    سفر لین رودخانه بر بار نینخست يبرا توِ امشب همچون من که یشب. دارد یم وا سکوت به را یهرکس ، درك رقابلیغ

    . بود کرده اریاخت سکوت و شده فلج ، دارد شهرت ییپرگو به که زبانم ، کردم

    : گفت یاسپارت مرد

    معبد ساله پنجاه و کصدی کاهن» Epimenides دِسیمِنِ یاپ« بار نینخست يبرا که يروز سپاسگذارم تو از -

    افتاد جانم به لرزه احترام و تواضع فرط از ، او قداست و دراز عمر خاطر به ، دمید کرت رهیجز در را» Knosus کنوسوس«

    از را خود تواند ینم کس چیه 2! * است رمردیپ آن از تر مقدس و تر سالخورده بار هزاران رینظ یب ي رودخانه نیا و.

    ! بگو سخن سیرودوپ درباره کنم یم تقاضا تو از اکنون اما. کند آزاد لین يجادو و سحر

    یقیفن انوردانیدر توسط ، کرد یم يباز دوستانش با هیتراک ساحل در که یحال در بود کودك هنوز که یهنگام سیرودوپ -

    هر دخترك. فروختند بود ساموس یبوم زادگان بینج از که» دمونی« به را او و بردند ساموس به را سیرودوپ. شد ربوده

    . گرفتند دل به را مهرش شناختند یم را او که یکسان تمام که يطور به. شد یم تر دلربا و تر باهوش ، تر بایز روز

    برده زمان ان در زین او و است آفاق شهره يا افسانه واناتیح درباره شیشعرها که يشاعر همان یعنی Asop اِسوپ

    به ها نهیزم همه در را او تیترب و دیگرد عالقمند او سرشار هوش و معصومانه تیمیصم به هرکس از شیب ، بود دمونی

    . دهند یم انجام ها یآتن ما پسران يبرا تیترب و میتعل نیمعلم که کرد فایا را ینقش همان سیرودوپ يبرا و گرفت عهده

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 11

    زیکن آن و است ریپذ تیترب و شنو حرف ، زهوشیت اریبس يشاگرد ، دخترك که افتیدر يزود به دانشمند آموزگار نیا

    آواز ، دیبگو سخن دمونی پسران تمام از رتریدلپذ و بهتر مراتب به توانست یم که دیرس يا درجه به يزود به خردسال

    از شیب نتوانست دمونی همسر که دیرس ییبایز از يا درجه چنان به یسالگ چهارده سن در سیرودوپ. بزند ساز و بخواند

    یشخص به را خود یسوگل و محبوب زیکن شد مجبور تمام اکراه با یساموس دمونی و کند تحمل خود خانه در را او حضور آن

    یپول ها روز ان در اگر. کردند یم حکومت ساموس بر بضاعت کم زادگان بینج هنوز زمان آن در. بفروشد زانتوس نام به

    نیمستبد آن اما ، کرد یم دایپ دشیجد زیکن يبرا یخوب يمشتر درنگ یب زانتوس داشت دست در را امور زمام کراتس

    به ، بود یمتیق جواهر کی واقع به که سیرودوپ همراه زانتوس نیبنابرا ، نداشتند خود خزانه کردن پر جز يکار نظر تنگ

    ضیحض در را سال سه سیرودوپ زمان آن در. دیرس يادیز منال و مال به ، دخترك عرضه با جا آن در و رفت نوکراس

    . آورد یم لرزه به را او تن ها سال آن يادآوری هم هنوز که يطور به ، دیگذارن ریتحق اوج و ذاللت

    را دیبع مسافات ، دور يها شهر از گانگانیب و دیچیپ ونانی يها نیسرزم تمام در او ییبایز ي آوازه که یهنگام باالخره

    » Lesbos بوس لس« مردم و شد دگرگون اوضاع ، آمدند نوکراتس به و گذاشتند سر پشت او دنید خاطر به تنها

    ترك به مجبور آوازه بلند و ثروتمند يها خان. دندیبرگز حکومت به را فرزانه تاکوسیپ و داند يفرار را مستبد بزادگانینج

    . بردند پناه مصر با ونانی طرهیس تحت يایتالیا به زین یبعض و کردند فرار لیسیس به ها آن از یبعض ، شدند بوس لس

    که يا شاعره همان یعنی sappho ساپفو برادر خاراکسوس زین و ، بود خود زمان شاعر نیبزرگتر کهAfcacus اَلسئوس

    یخارج تجارت مرکز هم زمان آن در که نوکراتس به ، است یآتن بزرگان يآرزو نیبزرگتر او یحماس يها شعر گرفتن فرا

    به دشیخر يبرا که شد او ي دلباخته چنان يزود به و دید را سیرودوپ ، خاراکسوس. آمدند ، بود ها کشور ریسا با مصر

    . پرداخت یگزاف اریبس مبلغ ، زد یم چانه خود زیکن يبها سر بر رزنانیپ مثل و داشت را وطن به بازگشت الیخ که زانتوس

    در و داد حق خاراکسوس به السئوس اما. کرد حیتقب و گرفت مسخره به را برادر دیخر نیا زیآم هجو و گزنده یاتیاب با ساپفو

    . سرود ییبایز اتیاب سیرودوپ مدح

    شهرت به سیرودوپ دیخر با ناگهان آمد ینم حساب به یکس نوکراتس تبار یونانی پناهندگان انیم در قبال که خاراکسوس

    « 3* هوفرا. کردند یم شکشیپ يشماریب يایهدا و آمدند یم او خانه به سیرودوپ دنید يبرا ياریبس گانگانیب. دیرس

    Hophra «او دنیخر قصد و کرد دعوت سیممف به را او ، بود دهیشن را سیرودوپ هوش و ییبایز آوازه که مصر زمان آن

    زن نیا و بود کرده آزاد یبردگ از را سیرودوپ خفا در قبل مدتها خاراکسوس که بود نیا تیواقع اما. داشت خارکسوس از را

    دل به را خاراکسوس مهر زین سیرودوپ گرید يسو از. نبود او از ییجدا به حاضر وجه چیه به که داشت یم دوست چنان را

    ترك را او خواستی نم ، بود ریسراز شیسو به طرف همه از که يزیانگ وسوسه يها شنهادیپ تمام رغم یعل و بود گرفته

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 12

    در سیکلئ مشترکشان دختر و او با همراه و دیبرگز يهمسر به رسما را رینظ یب و بایز زن نیا خاراکسوس انجام سر. کند

    . برگرداند موطنشان به را یونانی شدگان دیتبع تمام تاکوسیپ باالخره تا افکند اقامت رحل نوکراتس

    لنیمِت به دنیرس از پس و شد ماریب سفر نیح در اما. نمود بوس لس به رفتن عزم همسرش همراه زین خاراکسوس

    mytilene از یکی به يزود به ، بود کرده هجو مونینام ازدواج نیا خاطر به را بردرش قبال که ساپفو. گذشت در

    . سرود او يثنا و مدح در ياریبس اشعار و شد لیتبد جوان زن وهیب قرص پا و پر طرفداران و مداحان

    . گرفت قرار استقبال مورد الهه کی همچون جا نیدرا و برگشت نوکراتس به دخترش با سیرودوپ ، ساپفو مرگ از پس

    يا طبقه همان یعنی ، سربازان کمک به و گذاشته سر بر را یشاه تاج انیم نیا در مصر یکنون فرعون یعنی 4* سیآماز

    عالقه لیدل به هوفرا یعنی او سلف که جا آن از. بود پرداخته حکومت به اقتدار با ، داشت تعلق آن به زین او خود که

    عیتسر را خود سقوط ، بودند گرا سنت و پرست کهنه يها يمصر نفرت مورد که یگانگانیب با مراوده و انیونانی به فراوانش

    گانگانیب يرو به را کشور يها دروازه باستان دوران همچون ، سیآماز که بودند مطمئن یحت و دواریام همه. بود کرده

    نیفرام به ، انیونانی يها مشورت و حینصا به دادن گوش يجا به و کرد خواهد مرخص را یونانی مزدوران 5.* بست خواهد

    یبزرگ اشتباه دچار خود دیجد فرعون انتخاب در زرنگ انیمصر ینیب یم که طور همان اما. نمود خواهد نیتمک کاهنان

    یعل و انیمصر. آنهاست عاشق سیآماز صورت نیا در میبدان انیوانی دوستدار را هوفرا اگر. اند افتاده چاه به چاله از و شده

    گذرانند یم غیت دم از را ما همه ، باشد ها آن با اریاخت اگر و اند یناراض و نیخشمگ بابت نیا از سربازان و کاهنان الخصوص

    داند یم خوب چون ، ستین سربازان نگران چندان فرعون. ختیر خواهند نیزم بر خزان برگ همچون را ما يها الشه و

    کاهنان برابر در شاه قدرت اما. میکن یم ارائه کشور نیا به يا ارزنده خدمات چه ، يمصر سربازان با سهیمقا در ، ما که

    یب مردم در کاهنان نفوذ اوال چون کند توجه کاهنان يها خواسته به است مجبور او و است يادیز يها تیمحدود يدارا

    که 6* ادیبن سست و احمقانه نید نیا به کند یم اذعان ما برابر در چه آن از شتریب زین فرعون خود ایثان و است حصر و حد

    تقدس از آن روانیپ دید از لیدل نیهم به و دارد رواج بیعج نیسرزم نیا در يرییتغ نیکوچکتر بدون شیپ سال هزاران از

    بتوانند که نحو هر به و هرجا در آنان. اند آورده لب بر را سیآماز جان کاهنان نیا. است وابسته باشد یم برخوردار یخاص

    کاهنان ، بود فکندهین هیسا من سر بر فرعون گر تیحما دست اگر که یراست به و دهند یم قرار آزار و بیتعق مورد را ما

    . بودند برداشته راه سر از مرا شیپ مدتها

    زن وهیب نیا با ییآشنا از پس سیآماز و برگشت نوکراتس به سیرودوپ گفتم که طور همان ، بله! رفتم هیحاش حد از شیب

    شب در نداشت اجازه هرگز ساپفو اش یکنون نوه مانند هم او که سیکلئ یعنی او دختر. گرفت خود تیحما دی در را او

    مرسوم نوکراتس ي باکره دختران مورد در چه آن از شتریب مراتب به يا يریگ سخت با و کند شرکت مادر يها ینینش

    نشان خود از يادیز يها رشادت انیرانیا با جنگ در که آمد در فوکا اهل بازرگانان از یکی ازدواج عقد به ، شد تیترب است

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 13

    شد سیتاس الدیم از قبل 600 حدود و است يامروز یمارس شهر همان( ایماسال شهر به را جوانش همسر مرد نیا. بود داده

    مردم تمام که آن از پس و ما داستان آغاز از قبل سال 19. بود امروز فرانسه سواحل در یونیا شهر نیآخر که شهر نیا.

    دهد یم نشان یشناس باستان قاتیتحق. آمد در انیرنیا اشغال به ، شد هیتخل یونانی يها یکشت توسط آنها سامان و شهر

    بودند کرده سیتاس ، بود یبازگان يها ستد و داد مرکز که یبزرگ يآباد محل نیهم در ها یقیفن ، ها یونیا ورود از قبل که

    اثر در ، دندینام ساپفو را او که ي دختر تولد از پس جوان زوج نیا. برد بود شده سیتاس سِلت سواحل در یتازگ به که. )

    به را خردسالش و میتی ي نوه ، رفت ایماسل به ، رفتیپذ جان به را سفر رنج شخصا سیرودوپ. شدند تلف هوا و آب يبد

    با تماس و مراوده اجازه ، است دهیرس بلوغ سن به اکنون دختر نیا که جا آن از و. گرفت عهده به را او تیترب و آورد خانه

    ستین حاضر که است خاطر دهیرنج چنان خود یجوان دوران تلخ يدادهایرو از هم هنوز سیرودوپ. ندارد را مردان

    رسوم از تر رانهیسختگ مراتب به که تیترب وهیش نیا به دادن تن البته و کند تحمل را مردان با اش نوه تماس نیکوچکتر

    خود اما. ستین يدشوار چندان کار ، است ختهیفره و بینج اریبس يدختر که ساپفو يبرا باشد یم مصر در جیرا

    . است ازمندین هوا به پرنده و آب به یماه که باشد یم محتاج اندازه همان به جمع در یزندگ و آمد و رفت به سیرودوپب

    ینم فراموش را آن هرگز ، کند یم تجربه را او ينواز مهمان بار کی که کس هر و ندیآ یم او دنید به ها یخارج تمام

    به دوباره دل و جان با ، باشد افراشته بر خانه نیا دروازه فراز بر ییرایپذ پرچم که هربار ، دهد اجازه او وقت اگر و دینما

    یم ها یهلن که جاست نیا در چون ، دیآ یم خانه نیا به یتیخص باش و مهم یهلن هر. آمد خواهد سیرودوپ یهمانیم

    مشورت هم با فرعون با خود مهم مسائل طرح يها راه و يمصر کاهنان ییذایا اقدامات با مقابله یچگونگ مورد در توانند

    تحت افراد. دیشن را جهان يکشورها ریسا و وطن اخبار نیتر موثق و نیآخر توان یم شهیهم که جاست نیا در تنها. کنند

    را او که است داده سیرودوپ به يا نامه امان فرعون شخص چون ، ابندی یم یمطمئن کامال سرپناه و ماوا جا نیا در بیتعق

    و است مصر در ها یهلن منافع حفظ مرکز خانه نیا کالم کی در. کند یم محافظت 7* یتیامن ینیمامور يها مزاحمت از

    نیا گرید قهیدق چند تا تو. است شتریب هم مصر در انیونانی یبازرگان مرکز و معبد یعنی ونیهلن از یحت آن یاسیس تیاهم

    يها دستاورد تمام زن نیا که شد یخواه متوجه و دید یخواه را او ي نوه هم دیشا ، میبمان تنها اگر و رینظ یب مادربزرگ

    . اقبال و شانس به نه و است ونیمد رشینظ یب تیشخص و یزهوشیت به تنها را خود

    : ها یپاورق

    در زنان نیا مرفه و یفوقان قشر. نمود سهیمقا مدرن بدکاره زنان با توان ینم وجه چیه به را یونانی يها تر هه( 1*

    نام به ییبانو یخیتار رابطه به است یکاف راستا نیا در. بود آن یونیا بخش ژهیو به و ونانی روشنفکر زنان ندهینما قتیحق

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 14

    ASpasia يایتارگال نام به زنان نیا از یکی. میکن اشاره سقراط و کلسیپر با Thargalia شد ایتسال شاه همسر ، یلتیم

    (.

    یسفل مصر در لین رودخانه یانیطغ بخش. دندینام یم وسیپتیاج را لین رودخانه هرودوت جمله از و باستان انیونانی( 2*

    یم مشروب را آن خود مصل در لین که است ینیسرزم نام آن لیدل احتماال که شده دهینام آکاب ، ها بهیکت از یبعض در

    - اَکَب« ظاهرا ، ستندیز یم آن در یقیفن- يمصر مخلوط نژاد از یاقوام باستان ماقبل دوران در که لین يدلتا چون. کند

    . ) بودند دهیشن ها یقیفن زبان از شک بدون را پتوسیاج نام زین انیونانی و. شد یم دهینام» ت اَجب« ای» ت

    uaphris ای Apries او به انیونانی. میکرد انتخاب شده ذکر زین تورات در که را او یخیتار نام فرعون نیا يبرا ما( 3*

    الدیم از قبل 569 تا588 يها سال فاصله در هوفرا uah-ph-ra-het از عبارتند او نام يها فیروگلیه. گفتند یم

    از ، مسلحانه شورش کی یط ، سیآماز خود دوست توسط هوفرا. بود ششم و ستیب سلسه شاهان از و کرد یم حکومت

    . ) است شده اشاره حادثه نیا به زین) 24-26 ایارم سفر( تورات و هرودوت خیتار در. شد ساقط حکومت

    یمعمول نام. داشت نام جوان ماه» مت آه« يمصر يها فیروگلیه در ، ماست داستان یاصل يها تیشخص از یکی( 4*

    استکهلم و کانیوات ، فلورانس ، قاهره در فرعون نیا نام با ییها بهیکت. بود تین فرزند یعنی» نت - سه« زین او حیرا و

    . ) دارد وجود

    اواخر به مربوط برداشت نیا( کرد سهیمقا ما عصر ژاپن مردم رفتار با توان یم را ها یخارج با میقد انیمصر رابطه( 5*

    ياقتصاد ریناگز لیدال به حال نیع در اما بودند متنفر ها یخارج تمام از انیمصر) م. است ستمیب قرن لیاوا و نوزدهم قرن

    نبض که ها یقیفن یفرهنگ نفوذ از نتوانستند نفرت حس نیا رغمیعل انیمصر. دهند راه خود کشور به را آنان بودند مجبور

    روند نیا. کنند يریجلوگ خود یمذهب یحت و یاجتماع یزندگ يها عرصه تمام به دستداشتند در را کشور واردات و صادرات

    ، ژاپن در که طور همان و. کرد سهیمقا) شانزدهم قرن( ژاپن در ها ییایاسپان و ها یپرتقال یفرهنگ نفوذ با توان یم را

    که طور همان و. شدند ها یقیفن ینیجانش انیونانی زین مصر در ، گرفتند را ها یپرتقال و ها ییایاسپان يجا ها يهلند

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 15

    بالمنازع حاکم ، مصر به اسکندر یکش لشکر از پس ژهیو به و انیرانیا دست به مصر تصرف از پس ، انیونانی نیهم میدانیم

    .) دندیگرد مصر

    با میقد ونانی بزرگان آثار در ما اما ، بود برخوردار يادیز احترام و وجهه از ونانی در يمصر کاهنان حکمت که هرچند( 6*

    مذهب زننده و بیعج ظواهر به تنها که ، کهن يها یروم و میقد انیونانی دهد یم نشان که میشو یم مواجه یاظهارات

    یافالطون نو لسوفانیف ، ها بعد دانستند یم قبول قابل ریغ و ادیبن سست را يمصر کاهنان نید ، داشتند توجه انیمصر

    . ) نمودند ملحق خود ي فلسفه به و رفتندیپذ را تِبن و سیپولیهل کانان يها آموزش و ها حکمت از ياریبس ونانی

    مورد فرعون یعنی سیآماز نیهم که بود يریسختگ و يقو اریبس یانتظام ، یامنت يروین يدارا باستان مصر نیسرزم( 7*

    وجود به ، دوران آن از مانده جا به يها روسیپاپ و ها بهیکت از ياریبس در. داشت ییبسزا نقش آن یسازمانده در ما بحث

    . ) کردند یم خدمت آن در یخارج مزدوران و سربازان الخصوص یعل که شده اشاره يامروز يژاندارمر به هیشب روین ینوع

    نیا از و ایب من همراه. رسند یم خانه به اکنون هم ؟ يشنو یم را زانیکن آواز يصدا! دندیرس ساحل به ها قیقا آهان

    و نیبب. نه ای يا شده شمانیپ من با آمدن از ایآ نمیبب تا دیپرس خواهم را تو نظر دوباره وداع هنگام. ببر لذت افتیض

    . شده آزاد زیکن کی به ای است هیشب ملکه کی به شتریب سیرودوپ نیا که کن قضاوت

    یم نظر به تکلف یب و ساده اریبس طبقه کی ساختمان نیا یرونیب ينما بود شده ساخته یونانی سبک به سیرودوپ ي خانه

    و متنوع يها رنگ و یونانی يبایز يمعمار از هماهنگ و ریدلپذ یبیترک و بود شکوه با اریبس خانه یدخال ناتیتزئ اما ، دیرس

    يغذاخور تاالر آن چپ سمت در که شد یم باز ییراهرو به يورود بزرگ در. گذاشت یم شینما به را يمصر مطبوع

    یم دهید يا آشپزخانه ، يغذاخور سالن يرو به رو. شد یم باز لین ي رودخانه به تاالر نیا يها پنجره داشت قرار یبزرگ

    يرو بر را خود يغذا معموال بضاعت کم انیونانی. بود مستقل ي اآشپزخانه يدارا ثروتمند انیونانی يها خانه تنها. شد

    محوطه ، بود واقع راهرو يانتها در که ییرایپذ تاالر. داشت قرار شمنین اتاق در ای راهرو کنار در که کردند یم آماده یآجاق

    نیا وسط در. شد یم باز آن به اتاق نیچند در بود کرده محاصره دار ستون يراهرو کی را آن دورادور که بود شکل یمربع

    و روشن خانه آتش ، بد شده ساخته محراب شکل به که ییبایز يفلز اجاق در ، بود مردان نشست و اجتماع محل که تاالر

    . بود ور شعله

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 16

    محسوب زین محراب آتش دودکش حال نیع در که شد یم نیتام يباز یسقف پنجره لهیوس به تاالر نیا نور ، روز طول در

    راهرو نیا. داشت یمحکم و بزرگ یچوب در که شد یم دهید يگرید کوتاه يراهرو ، يورود يراهرو يرو به رو. شد یم

    ای یقال دار کنا در یپشت يها اتاق در ای باغ در که ییها ساعت در خانه يها خانم. شد یم یمنته زنان مخصوص سالن به

    نیع در که داشتند قرار خواب يها اتاق تاالر نیا پشت در. آمدند یم تاالر نیا به ، نبودند مشغول کار به یسینخر چرخ

    قهوه رنگ با مردان اجتماعات تاالر يها وارید. شد یم محسوب زین صاحبخانه نقد پول و یمتیق ایاش ينگهدار محل حال

    يها ستون کنار در. بود شده مفروش يسادر فاخر و نیسنگ يها یقال با سالن کف. بود شده ینقاش سرخ به لیمتما يا

    سالن وسط محراب یکینزد در. بودند پوشانده پلنگ پوست با را ها آن يرو و داده قرار يمتعدد يها مخده تاالر دور

    يسازها اقسام و انواع ها آن يرو بر که شد یم دهید 1* ایت چوب از يا شده يکار کنده يزهایم و یراحت يها یصندل

    یکیک روغن از پر که بودند کرده نصب وارید به يمتعدد يها چراغ. داشت قرار کسیفورم و تارایک فلوت لیقب از مختلف

    . بود کرده جادیا يقرمز به لیمتما زرد ییروشنا و ختهیآم هم در محراب آتش شعله با ها چراغ نیا نور. بود) کوچک(

    و بلند يقبا که) صور( توروس یاهال از يسور مرد کی. بودند ستادهیا متفاوت کامال ظاهر و چهره با مرد چند تاالر نیا در

    یعبران داد یم نشان اش چهره حالت و اهرنگیس مجعد يموها که کرد یم گفتگو يمرد با داشت تن به یرنگ یصورت

    در که يمصر یجنگ يها ارابه و يمصر اسب هیهودی شاه serubabel سروبابل يبرا تا بود آمده مصر به مرد نیا. است

    و فاخر يها لباس با ریصغ يایآس از یونانی مرد سه 2.* کند يداریخر ، نداشتند مانند زمان آن ي شده شناخته يایدن

    يا ساده لباس که Delphi یدلف شهر ریسف کسوسیفر با و بودند ستادهیا او کنار در» milet لتیم« خود موطن نیپرچ

    شیپ سال ده مقدس معبد نیا. کردند یم گفتگو ، کند يآور جمع پول آپولو معبد يبرا تا بود آمده مصر به و داشت تن به

    . کنند يبازساز شیپ از تر بایز و نو از را آن تا بودند صدد در انیونانی و شده قیحر دستخوش

    يمصر حکمت و نجوم ، سیپول یهل در تا بودند آمده لین ساحل به ، بودند 3* ماندر یآناکس شاگردان که یلتیم مردان

    . اموزندیب

    ساموس اهل یونانی دو با گفتگو سرگرم زین سیرودوپ خود. کرد یم یزندگ نوکراتس در که بود يثروتمند تاجر ، سوم مرد

    چند يبرا که بود نامدار شاعر 5* کوسیبیا يگرید و مشهور زرگر و ساز مجسمه ، معمار 4* تئودوروس آنان از یکی. بود

    به را خود سرور يایهدا هم و شود آشنا نیسرزم نیباا هم تا بود آمده مصر به و کرده ترك را کراتس یپول دربار هفته

    اهل نوسیلوئیف مرد نیا. بود دهیکش دراز یفربه مرد مخده يرو بر ، محراب آتش کنار در. کند میتقد مصر فرعون

    . کرد یم يباز خود نیزر يها زیآو گردن و بلند يموها با و داشت تن به یرنگ یزعفران ي خرقه که ود 6*سیاریسو

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 17

    يخاکستر يموها. بود افراشته و صاف بلندش اندام ، زد یم برق یجوان شور هم هنوز يا هیتراک زن وهیب چشمان در

    یمرصع بند یشانیپ را صافش و بلند یشانیپ. بود بسته یزربافت و فیظر تور با را آنها کردهو جمع سر پشت در را رنگش

    . بود داده تیزن

    چهره. کرد یم گفتگو شعر و هنر ي درباره ساموس اهل مردان با اکنون ، همانانیم تمام با بش و خوش از پس سیرودوپ

    دهان. شد ینم دهید صورتش در یچروک و نیچ ، ادیز سن رغم یعل. بود ریدلپذ اما ، دهیپر رنگ او یونانی يبایز و بینج

    زگانیدوش حسرت ي هیما هم هنوز زن نیا يبایز ینیب و یشانیپ و درخشان و مهربان چشمان ، بیترک خوش و کوچک

    . بود جوان

    عمل به اش یسالخوردگ کردن پنهان يبرا یتالش چیه او خود یول دیرس یم نظر به اش یواقع سن از تر جوان سیرودوپ

    از بلکه ، نظرند جلب مشتاق که ، جوانان ییدلربا نوع از نه اش ییدلربا و بود مادرانه يوقار از آکنده حرکاتش. آورد ینم

    . طلبند یم مالحظه هم گرانید از و کنند یم را گرانید مالحظه و دارند یهمراه و کمک به لیم که بود سالخوردگان نوع

    بود گرفته را دوستش دست که فانس که یهنگام و بود آنان متوجه ها چشم ي همه. دندیرس تاالر به وارد تازه یونانی دو

    : زد ادیفر لتیم اهل مردان از یکی. گفتند آمد خوش او به مانهیصم یهمگ ، شد وارد ، دیکش یم خود همراه را او و

    آمد ینم ما محفل به يشاد فانس حضور بدون. بود چه ما کمبود که دانم یم اکنون و! میدار کم يزیچ که دانستم یم -

    .

    : زد ادیفر خود بم يصدا با ، دهد تکان را فربهش اندام که آن یب ، تیسوبار اهل نوسیلوئیف

    ! باد تو نثار من يدرودها ، يا آورده همراه به يشاد تو اگر و است یخوب اریبس زیچ يشاد -

    : گفت و رفت واردش تازه همانانیم شوازیپ به سیرودوپ

    یزندگ يشاد نیبزرگتر ، دوست کی چهره از غم غبار زدودن. دیآمد خوش من خانه به ، نیغمگ چه و دیباش شاد چه -

    دوست ، من دوستانِ دوستان تمام چون ، نامم یم دوست را تو و میگو یم خوشامد زین تو به ، یاسپارت مرد يا. است من

    . منند

    : گفت یتیسوبار مرد و سیرودوپ به خطاب فانس اما کرد یمیتعظ عبوس و ساکت ، ستوماخوسیآر

    مرا تا افتی یخواه فرصت امروز سیرودوپ تو. دارم یمتاع شما يدو هر يبرا امروز من. من دوستان ، خوب اریبس -

    ، تیسوبار ، تو اما و. کنم ترك را تو خانه شهیهم يبرا و يزود به مجبورم چون ، ییبزدا ام چهره از غم غبار و یده تسال

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 18

    آن به که نیزر قفس نیا از و دید خواهم را زمیعز وطن يزود به چون ، يببر لذت من يشاد از توانست یخواه زین تو

    ! شد خواهم آزاد ، ناخواسته و ياجبار هرچند ، ندیگو یم مصر

    : شد ریسراز فانس يسو به طرف همه از ها پرسش لیس

    ؟ يبرو کجا یخواه یم ؟ اند کرده اخراج را تو ؟ رفت یخواه مصر از تو -

    : گفت بلند يصدا با فانس

    ي اشربه و هیاغذ از تنعم از قبل خواهم ینم من و است یطوالن اریبس من داستان! زیعز دوستان دیباش داشته حوصله -

    . ندارد یکم دست تو يدور غم از من یگرسنگ شدت که کنم اقرار دیبا ، زیعز سیرودوپ ضمنا ، بپردازم آن به خانه نیا

    : کرد یباف فلسفه دوباره تیسوبار

    . است ییبایز احساس یگرسنگ ، باشد انسان انتظار در يذیلذ يغذا اگر -

    : گفت سیرودپ

    نیثروتمندتر از یغذاشناس گذران خوش که ام گفته او به. ردیگ کار به را خود یسع تمام ام گفته آشپز به ، نباش نگران -

    برو ، اسیکناک. کرد خواهد قضاوت و دیسنج خواهد را او دستپخت امروز ، تیسوبار یعنی ، جهان شهر نیتر خوشگذارن و

    ياشتها فانس زیانگ غم خبر که کنم اقرار دیبا یول ؟ دیشد یراض اکنون ایا ، شکمو و صبر یب انیآقا! کن آماده را سفره و

    . است کرده کور مرا

    : گفت و کرد یوراج دوباره تیسوبار اما. کرد میتعظ سیرودوپ برابر در یآتن مرد

    از سیرودوپ. است یخوب اریبس احساس ، تیرضا ، باشد داشته خود يها خواسته يارضا يبرا یکاف ثروت انسان اگر -

    : است گفته خوش چه Anakreon 7* آناکرئون ، سپاسگذارم موطنم شهر درباره تیبایز سخنان

    گذشت خواهد چه فردا که یندان چون

    کن یمست و شمار متیغن را روز کی

    پا تو بنه حرمان سر بر و زیگر غم از

    کن یپرست یم و ریگ اری دامن سخت

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 19

    را سخن نیا ؟ خواندم درست است همانیم کراتس یپول ي سفره بر تو مانند هم او که را دوستت شعر ایآ ، کوسیبیا يآها

    لذت او از شتریب و فهمم یم بهتر را یزندگ من عوض در اما. است برتر من يها شعر از آناکرئون آثار اگرچه: ریبپذ من از

    عشق يباز از مهمتر خوردن غذا مگر یول ، است نسروده شکم وت شه و غذا مدح در يشعر هرگز آناکرئون. برم یم

    . ماند یم زنده الاقل يباز و يورز عشق بدون اما ، ردیم یم غذا بدون انسان ؟ ستین

    جانیه یاسپارت مرد اما ، پرداختند گفتگو به دوباره حاضران. دیخند قهقهه به و برد انیپا به را اش مزه یب یشوخ سوربات

    : دیپرس او از جانیه با یشگیهم عادت برخالف و دیکش يکنار به را او ، رفت یدلف کسوسیفر يسو به تاب یب و زده

    ؟ يا آورده همراه به ، آنم انتظار در صبرانه یب هاست هفته که را یتفال پاسخ ایآ -

    آن يرو بر که آورد رونیب گوسفند چرم از یکوچک طومار و کرد بغل بیج در دست مهربان اما يجد يا چهره با یدلف مرد

    جانیه فرط از که ییها دست با شجاع و رومندین یاسپارت آن ، ستوماخوسیآر. خورد یم چشم به يسطر چند يا نوشته

    طومار به حرکت یب لحظه چند. دوخت آن به را خود آرزومند و تاب یب يچشمها و گشود را آن ، گرفت را طومار دیلرز یم

    : گفت و داد کسوسیفر به دوباره را طومار ، داد تکان يسر نیخشمگ و دینوم سپس و ماند رهیخ

    گفته چه ایپوت که بگو من به و بخوان را طومار. میآموز یم يگرید يهنرها نوشتن و خواندن يجا به ها یاسپارت ما -

    . است

    : گفت و انداخت نوشته به ینگاه یدلف مرد

    یدلف معبد ي راهبه ییشگویپ به. گشت یبازخواه خانه به سالمت به که است داده مژده تو به آپولو! باش خوشحال -

    : کن گوش

    برف پر يها کوه از میعظ فوج که روز آن در

    ، شود ریسراز ، کند یم رابیس را آن رودخانه از که يا جلگه به

    شد خواهد رهنمود ینیسرزم به را تو ، سرگردان یکشت

    . دیبخش خواهد صفا و آرامش تو در دربه و سرگشته روح به که

    ، شود ریسراز برف پر يها کوه از میعظ فوج که روز آن در

    . نمود خواهند شکشیپ تو به ، بودند کرده غیدر ها سال که را چه آن پنجگانه داوران

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 20

    شیبرا گرید بار را ییشگویپ متن کرد درخواست کسوسیفر از. داد گوش سخنان نیا به اریبس جانیه با یاسپارت مرد

    . گذاشت بیج در را طومار و کرد تشکر کسوسیفر از ، خواند بر از هم بار کی را متن سپس ، کند قرائت

    را تفال متن که یحال در ستوماخوسیآر اما ، پرداخت گفتگو به نیحاضر با و وستیپ همانانیم ریسا به دوباره یدلف مرد

    ! دانست یم را گفتار نیا ریتعب کاش يا. رفت فرو فکر به ، کرد یم زمزمه لب ریز همچنان

    : ها یپاورق

    به( سرویس که بود گرانبها و ابیکم چنان چوب نیا. آوردند یم مصر به یبیل يصحرا در آمون ي واحه از را ایت چوب1*

    . ) نمود پرداخت تالر55000 ، چوب نیا جنس از يزیم دیخر بابت) او خود از نقل

    را خود مخصوص يها ارابه و ها اسب ، حیمس الدیم از قبل سال هزار کی در هم مانیسل حضرت یحت که شده گفته( 2*

    شده دهیکش ریتصو به زین يساز ارابه يها کارگاه ، ارابه و اسب بر عالوه ، یباستان يها بهیکت در. کرد یم داریخر مصر از

    دو نیا الدیم از قبل سال هزار سه حدود در انیمصر و ستین مصر یبوم ، ارابه و اسب که شود یم ادآوری ضمنا. است

    . ) نمودند اخذ نیالنهر نیب تمدن از را یجنگ مهم ي لهیوس

    نقشه نینخست. نوشت عتیطب درباره یکتاب او. بود يمشهور دان یجغراف و لسوفیف ، منجم ، مهندس ماندر یآناکس( 3*

    کی وجود به او. بود ها یبابل اختراع از يدیتقل ظاهرا که ساخت ساعت ینوع و نمود میترس فلز يرو بر را جهان ییایجغراف

    يها دهیپد و ماده وجود يمبنا و کائنات يهاد موجد نیا او دهیعق به. بود معتقد فیتعر رقابلیغ اما ذات به قائم موجد

    ، خاك ، آب وجود منشا را دهیگند آب ای عَلَق ینوع او. باشد یم يرمادیغ تینها یب او خود که یحال در ، است محدود

    . ) دانست یم رهیغ و انسان و وانیح ، نبات

    يفلز يها مجسمه ساختن و يمعمار نهیزم در و بود یساموس هنرمند و مشهور خاندان کی به متعلق تئودوروس( 4*

    . ) شد یم محسوب رینظ کم و مسلم ياستاد

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 21

    خود دربار به را توانا و حهیقر خوش شاعر نیا کراتس یپول. کرد یم یزندگ الدیم از قبل 6 قرن اواسط در کوسیبیا( 5*

    . ) برد

    به مفرط عالقه و یپرست شکم به باستان دوران تمام در آن مردم و. داشت قرار یسفل يایتالیا در سیریسوا شهر( 6*

    . ) داشتند شهرت ذیلذ يغذاها

    ، شراب و عشق درباره نامدار شاعر نیا اشعار. کرد یم یزندگ کراتس یپول دربار در من داستان زمان در زین آناکرئون 7*

    . بود مشهور انیونانی انیم در

    فصل دوم

    نیچند ها ان از کیهر. بودند ستادهیا ییطال مو و بایز ي پسربچه دو يورود در يسو دو در. شد باز يغذاخور تاالر در

    نیا اطراف در و داشت قرار یکوتاه و براق و بزرگ زیم سلن وسط در. داشت دست در ، بود شده بافته مورد برگ از که تاج

    . کرد یم دعوت نشستن به را همانانیم یرنگ یوارغوان نرم يها مخده زیم

    ریانج و خرما از پر ییها بشقاب و شده کباب گوشت از پر یبزرگ يها سید. شد یم دهید ییبایز يها گلدان زیم يرو بر

    زیم وسط در. داشت قرار ، بود نرم ریپن و تازه عسل از پر که یکوچک و نیمیس يها سبد کنار در انگور و خربزه و انار و

    . شد یم دهید ، بودند کرده نییتز رنگارنگ يها گل و مورد برگ با را آن و بود محراب به هیشب که ییبایز يفلز ي استوانه

    . کرد یم جادیا يریدلپذ يبو و سوخت یم عود ي شاخه نیچند استوانه نیا يرو بر

    افسانه غول دو شکل به آن يها دسته که داشت قرار 1* شراب و آب امتزاج يبرا یبزرگ يا نقره کوزه ، زیم يانتها در

    و مورد برگ با ، زیم وسط محراب مانند زین کوزه نیا. بودند کرده خم کمر کوزه بار ریز در ییگو که بود شده ساخته يا

    کف. بودند کرده نییتز سرخ گل ای مورد برگ از یکوچک يها تاج با زین را شراب يها جام. بود شده نییتز بایز يها گل

    يها چراغ داشت يا هنرمندانه يها يبر گچ که آن وارید به و 2* بود رنگارنگ يها گلبرگ از دهیپوش يغذاخور تاالر

    . بودند ختهیآو يمتعدد

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 22

    برگ و گل يها تاج نیحاضر ي شانه سرو به ، آمدند شیپ ییموطال يها پسربچه ، همانانیم جلوس از پس بالفاصله

    میتقس يبرا را انیبر ي بره نینخست دار سفره که یهنگام 3* شستند يا نقره يها لگن در را آنان يپاها و ختندیآو مورد

    بدن کردن بو خوش يبرا و بود مشغول صورت و سر شیآرا به هم هنوز تیسوبار ، برداشت زیم يرو از همانانیم انیم

    در را بود خردل سس و یماه از پر که غذا بشقاب نینخست که آن محض به اما. دیمال یم خود به را یعرب اتیعطر انواع

    کوزه کنار در و زیم يانتها در سیرودوپ. پرداخت غذا خوردن یعنی یاصل کار به و دیکش دست یفرع امور از ، دید خود برابر

    خدمتکاران کار بر هم و کرد یم شرکت مهمانان يگفتگو در هم همزمان و بود نشسته يدار دسته یصندل يرو يا نقره ي

    4. * نمود یم نظارت

    . نمود یم یدگیرس ها آن ي همه به ، مهارت با و کرد یم نگاه شادش و یراض همانانیم به افتخار و غرور با سیرودوپ

    يهنرمند و هیاغذ طبخ مورد در يداور به را تیسوبار یگاه و گفت یم سخن اعانه ياور جمع درباره یدلف مرد با یگاه

    : گفت و کرد ستوماخوسیآر يسو به رو انیآشنا با گفتگو از پس او. کرد یم دعوت خانه آشپزِ

    ناقابل شام نیا دیشا یحت. طلبم یم پوزش شام سفره یسادگ خاطر به تو از ستین يازین نیبنابرا و یهست یاسپارت تو -

    برده کی که ، اسیکناک به يآمد یم من خانه به که گرید بار دهم یم قول اما. است شاهانه و متنوع حد از شیب تو نظر به

    . کند فراهم هاست یاسپارت عالقه مورد که نوع ان از خون آش کی تو يبرا داد خواهم دستور ، است یاسپارت يفرار ي

    ، دیرس انیپا به شام صرف و شدند ریس همانانیم که یهنگام. دیلرز خود به چندش فرط از سخنان نیا دنیشن با تیسوبار

    نقره ي کوزه در و زدند جارو را نیزم کف ، کردند جمع را سفره سپس. شستند را همانانیم دست و امدند شیپ خدمتکاران

    گرم که فانس يسو به رو همانانیم خاطر تیرضا از نانیاطم کسب از پس ، سیرودوپ سرانجام. ختندیر شراب و آب يا

    : گفت و کرد ، بود یلتیم مرد با گفتگو

    ناگوار دادیرو کدام بگو ما به اکنون. میدیکش انتظار یکاف اندازه به. دارد يحد هم ما صبر! من ي زاده بینج دوست -

    در تولد لحظه از انیخدا که يزیانگ رتیح یسبکبال آن با تو. یکن ترك را ما گرم محفل و مصر نیسرزم کرده وادار را تو

    مدت تا ما اما. یکن فراموش يزود به را خود میقد دوستان و نیسرزم نیا دیشا ، گذارند یم عهیود به ها یونیا شما وجود

    غم نیبزرگتر را وفا با و یمیقد دوست کی دادن دست از غم من چون ، بود میخواه سوگوار تو يدور غم در دیمد يها

    و میا گرفته خود به يمصر يخو و خلق لین سواحل در یطوالن اقامت علت به ما از یبعض که یدان یم. دانم یم جهان

    دنید يآرزو سالهاست که يوجود با دانم یم من اما ، يخند یم تو. میکن فراموش را رفته دست از زانیعز غم میتوان ینم

    را مصر نیسرزم يمجبور چرا بگو ما به پس ؟ ستین طور نیا. يمتاثر و نیغمگ دوستانه محفل نیا ترك از يدار را ونانی

    . میینما منصرف تو اخراج از را فرعون ، شفاعت با و میکن دایپ یراه میبتوان دیشا ؟ یکن ترك

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 23

    : گفت و زد یتلخ لبخند فانس

    خواهد تو خاطر از مرا ادی يزود به دیجد چهره صدها. سپاسگزارم تو از رتیخ تین و بایز سخنان خاطر به ، سیرودوپ -

    پا نوك تا سر فرق از انیخدا لطف به هم هنوز اما ، یکن یم یزندگ لین ساحل در هاست سال که آن با ، تو چون ، زدود

    انیم در ایا. مخالفم يمصر يفکر کوته و حماقت با اما ، گذارم یم ارج يوفادار احساس به زین من. ياریع تمام یونانی

    نظر به انیمصر يوفادار ؟ بداند خردمندانه و عاقالنه را اجتناب قابل ریغ و محتوم امر کی بر يسوگوار که هست یکس شما

    از حاضرند و کنند یم ينگهدار را خود يها مرده شیپ سال هزاران از که مردم نیا. است حماقت ، ستین لتیفض من

    غم دنید ایآ. احمقند ، ستندین وفادار ، 5* ندهند دست از را خود اجداد يها استخوان از يا تکه اما ، رندیبم یگرسنگ

    مرگ از پس که انیمصر مانند ، شما که ستین ستهیشا اصال! هرگز ؟ است کننده ارضا و نیآفر يشاد ، زانیعز

    نیا ادی دیخواه یم قتایحق اگر. دیکن يسوگوار من يدور غم بر ، نو از روز هر ، دراز يها ماه ، کنند یم نیچن دوستانشان

    دیبدار یگرام ، ندارم را مصر به بازگشت اجازه ام زنده یوقت تا چون. نامم یم رفته دست از را خود ، را رفته دست از دوست

    دییایب:« دییبگو! » شد جدا ما از چرا ، يوا يا:« دیینگو. دیکن ادی من از خندان لب و يشاد با بعد يها سال و ها ماه در ،

    بر يسوگوار اگر و. شماست به من تیوص نیا. » میباش خوشحال و شاد ، بود ما جمع در فانس که ها روز آن مانند

    از شهیهم يبرا مردگان چون ، شود اندوه و غم موجب دینبا یاول قیطر به دوست کی ترك پس ، است ناصواب مردگان

    !» دارید دیام به:« میزن یم ادیفر آنان به خطاب ، دوستان با وداع هنگام ما که یحال در ، روند یم دست

    : زد ادیفر زیآم شکوه یلحن با و کند تحمل را سکوت نتوانست گرید ، شد یم پا به پا يصبر یب فرط از که تیسوبار

    و يدینوم. کرد کور شراب به مرا ياشتها ، مرگ درباره تو يها گفته ؟ یکن ینم آغاز را داستانت چرا ، خرد یب مرد يا -

    فرط از ، ندارد جاودان عمر انسان شنوم یم که هربار... من که آورم یم ادی به که هربار. است گرفته فرا را وجودم سرما

    . شوم یم ماریب غم

    : پرداخت ماجرا شرح به و داد تکان يسر فانس. دندیخند قهقهه به همه

    گارد فرمانده عنوان به سیممف در اما. کردم یم یزندگ ينوساز قصر در ، سائس شهر در من دیدان یم که طور همان -

    گذاشته من اریاخت در يا خانه ، شاه یمیقد کاخ از يا گوشه در ، باشد فرعون همراه جا همه در دیبا که ، یونانی محافظ

    6. * بودند

    کاخ ریسا يها ساختمان به نیبنابرا و کنند یم یزندگ سائس در فراعنه Pshmtik 7* اول کیپزامت سلطنت دوران از

    شاهانه و مجلل اریبس و داشت قرار خوب اریبس یتیموقع در الواقع یف من خانه. شود ینم یچندان یدگیرس یسلطنت يها

    . نداشتم یتیشکا چیه خود یزندگ محل از ، بودم نشده یبزرگ مشکل دچار اقامت اول يروزها همان در من واگر بود

  • گئورگ ابرس کمبوجیھ و دختر فرعون

    WWW.PATOGHEROMAN.COM 24

    در اما ، نداشت یاشکال چیه ، بودم خانه در ندرت به روز يها ساعت در من که میبگو دیبا البته و ، روز طول در من خانه

    ریز در که بزرگ و کوچک موش هزاران. نداشت وجود آرامش و خواب يبرا یامکان چیه و کرد یم تفاوت اوضاع شب

    . ربودند یم من چشم از را خواب و پرداختند یم خانه در گزار و گشت به ها شب ، داشتند خانه ها اتاق یمیقد کفپوش

    من به بایز و بزرگ گربه دو يمصر سربازان از یکی سرانجام تا دانستم ینم يا چاره و بردم رنج آفت نیا از ها مدت

    . کردند آسوده بزرگ آفت آن شر از مرا و بازگرداندند من خانه به را آرامش یمدت تا یشکارچ واناتیح نیا و فروخت

    ریس آن دانش و حکمت يثنا و مدح از من یلتیم دوستان زبان که ، بیعج قوم نیا نیقوان طبق بر که دیدان یم شما همه

    اند برده باال تیالوه مقام تا را گرید َدد و دام یبس زین و بهیگر انیمصر. شود یم محسوب یمقدس وانیح گربه ، شود ینم

    . است تر نیسنگ انسان کی قتل فریک از که بسا چه گربه کی کشتن مجازات و

    قتل و یمذهب نیقوان از او یتخت با فانس اخراج که قتیحق نیا دنیشن با داشت لب بر لبخند لحظه آن تا