55

کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

  • Upload
    others

  • View
    3

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از
Page 2: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشتعنوان کتاب:

مفتاح الجنةعنوان اصلی:

دکتر عبدالرحمن العریفینویسنده:

محمد امین عبداللهیمترجم:

حکایت های اخالقی و داستان های پند آمیزاخالق اسالمی - موضوع:

هجری1437 شمسی جمادی االول 1394 )حوت( اسفندنوبت انتشار:

www.Arefe.comوب سایت رسمی دکتر محمد العریفی منبع:

این کتاب از سایت کتابخانۀ عقیده دانلود شدهاست.

www.aqeedeh.com

[email protected]ایمیل:

سایت های مجموعۀ موحدینwww.mowahedin.comwww.videofarsi.comwww.zekr.tvwww.mowahed.com

www.aqeedeh.comwww.islamtxt.comwww.shabnam.ccwww.sadaislam.com

[email protected]

Page 3: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

بسم اهلل الرحمن الرحیم

فهرست مطالب

أ.......................................................فهرست مطالب

1...........................................................کلید بهشت6......................................................................کشتی نجات8.......................................................................آغاز انحراف10.....................................................................یک داستان16......................................................................انواع شرک

17..................................................نزد این قبرها چه می کنند؟20..................................................شرک چگونه به وجود آمد؟

24........................................................چند توجیه قبرپرستان30.........................................................از جمله وسائل شرک

38....................................عواملی که به ایمان ضربه وارد می سازد

Page 4: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت

ستایش مخصوص الله است که اسالم را برای بندگانش برگزی>>د و دالی>>ل گوناگون را بر الوهیت و ربوبیت خود برپا نمود و ب>>ه بی>>ان آن پ>>رداخت... و تنها پروردگار تو برای هدایت و یاری کافی است... او که فرزندی بر نگ>>رفت

و در پادشاهی اش شریکی نداشت.... و او را تکبیر گوی... عطا می کند و باز می دارد... پایین می آورد و بلند می کند... پیوند می دهد و ج>>دا می کن>>د... و درب>>اره ی حکمش و کاره>>ایش م>>ورد پرس>>ش ق>>رار نمی گیرد... در پادشاهی اش شریک ندارد و در حکمش بی همتا اس>>ت... ن>>ه

همکاری دارد و نه وزیری... و نه شبیهی و نه نظیری... جباران در برابر ع>>زت او ذلیلن>>د و نفس ه>>ا در براب>>ر هیبتش شکس>>ته و

قلب ها در برابر عظمتش فروتن... پس گواهی می دهم که معبودی به حق نیست جز الله که واح>>د اس>>ت و بی همتا، و گواهی می دهم که محمد، بن>>ده و پی>>امبر او و برگزی>>ده و خلی>>ل

اوست...درود و سالم خداوند بر او باد... اما بعد...

پیشم آمد... اندوهگین و ناراحت بود... گفت:شیخ، از غربت خسته شدم...

گفتم: امی>>دوارم خداون>>د ب>>ه همین زودی ت>>و را ب>>ه س>>رزمینت و ن>>زدخانواده ات برگرداند...

اشک هایش سرازیر شد... سپس گفت: به خدا شیخ اگر بدانی چق>>در دلم برایشان تنگ شده و چقدر دلشان ب>>رام تن>>گ اس>>ت... ش>>یخ ب>>اور می ک>>نی مادرم بیش از چهارصد مایل مسافت را طی کرده تا ن>>زد ض>>ریح ش>>یخ فالن

Page 5: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

دعا کند و از او بخواهد من را به نزدش>>ان برگردان>>د؟!! او آدم خیلی مب>>ارکی است... دعا پیش او قبول می شود... سختی ها رااز بین می برد و دعای مردم

را می شنود... حتی بعد از مرگش!یکی از مشایخ می گفت:

در عرفات بودم... مردم در حال دعا و گریه بودند... لباس اح>>رام ب>>ه تنداشتند و دستان خود را به سوی آن پادشاه دانا به دعا بلند کرده بودند...

در این شرایط، و در حالی که در خشوع و خض>>وع ب>>ودیم... و از خداون>>دنزول رحمت را می خواستیم...

ناگهان حواسم به پیرمردی جلب شد... پیری که استخوان هایش سس>>ت شده بود و بدنش رو به ضعف نهاده و پشتش قوز برداشته بود و دائم تک>>رار می کرد: »ای شیخ فالن! از تو می خواهم سختی ام را برط>>رف ک>>نی... ب>>رایم شفاعت کن و مرا مورد رحمت خود قرارده!« و در همین حال گریه می ک>>رد

و می نالید... بر افروخته شدم و به او گفتم: از خدا بترس! چطور غیر خدا را به کم>>ک می خواهی؟! این ولی خود بنده ای بیش نیست... نه صدایت را می شنود و نه

می تواند تو را اجابت کند... تنها از خدای بی شریک کمک بخواه... به سوی من برگشت و گفت: ولم کن پیرمرد! تو نمی دانی ک>>ه این ش>>یخ چه مقامی نزد خداوند دارد! من یقین دارم که قطره ای از آسمان نمی ریزد و

دانه ای از زمین نمی روید مگر به اجازه ی این شیخ! سبحان الله! این ها کجایند؟! کجایند اینان که به غ>>یر م>>والی خ>>ود پن>>اه برده ان>>د... نیازه>>ای خ>>ود را از مردگ>>ان می خواهن>>د و ح>>اجت خ>>ود را ب>>ه استخوان هایی پوسیده و بدن هایی بی حرکت عرضه می دارند... پس خ>>دا در

Page 6: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

3کلید بهشت

دع>>ای این>>ان کجاس>>ت؟! خ>>دایی ک>>ه ح>>رکت ج>>نین را می بین>>د و دع>>اینیازمندان را در دریای متالطم می شنود...* * *

جهان پر بود از مشرکان... این یکی بتی را به فریاد می خواند و دیگری ازقبری امید یاری داشت...

در میان آنان سروری از سروران عرب بود، به نام عمرو بن جموح... او بتی داشت به نام مناف... ب>>ه او ن>>زدیکی می جس>>ت و در براب>>رش ب>>ه

سجده می رفت... بتی که خودش از چوب ساخته بود اما آن را از خانواده و اموالش بیش>>تر

دوست داشت... ۶۰این روش او بود، از زمانی که این دنیا را شناخته ب>>ود... ت>>ا ب>>ه س>>ن

سالگی رسید... را ب>>هس در مکه مبعوث گردید و مصعب بن عم>>یرجهنگامی که پیامبر

عنوان دعوتگر و معلم به نزد اهل مدینه فرستاد، فرزندان عمرو بن جم>>وح >بی آنکه بداند > مسلمان شدند...

به او گفتند: ای پدر، مردم پیرو او شده اند، نظر ت>>و چیس>>ت ک>>ه پ>>یرو اوشویم؟ گفت: چنین نمی کنم تا آنکه با مناف مشورت کنم!!

سپس عمرو برخاست و به نزد مناف رفت و در برابر او ایستاد و گفت: ای مناف... از داستان این شخص آگاه شدی... او ما را از عبادت ت>>و نهی

می کند... به من مشورت بده ای مناف! اما بت به او پاسخ ن>>داد... ب>>از س>>خنش را تک>>رار ک>>رد، ام>>ا ب>>از پاس>>خی

نشنید... آنگاه عمرو گفت: شاید خشمگین شده ای... چند روز سخنی نمی گویم تا

آنگه خشمت فرو نشیند...

Page 7: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت4

سپس او را رها کرد و بیرون رفت... هنگامی که تاریکی شب ف>>را رس>>ید، فرزندانش به سراغ من>>اف رفتن>>د و او را برداش>>تند و در چ>>اهی ک>>ه ح>>اوی

نجاست و مردار بود انداختند...هنگام صبحگاه، مناف بر بت خود وارد شد اما او را نیافت...

پس با صدایی بلند فریاد زد: وای بر شما! چه کسی امشب ب>>ه خ>>دای م>>اتعدی نموده؟ اما خانواده اش ساکت شدند و پاسخ ندادند...

عمرو ترسید و مضطرب شد و در جستجوی مناف بیرون رفت... اما آن را سرنگون در چاه یافت! او را برداشت و خوشبو کرد و سر جایش گذاشت... و خطاب به او گفت: ای مناف، به خدا سوگند اگر بدانم چه کسی با تو چ>>نین

کرده بیچاره اش می کنم! شب دوم باز فرزندانش ب>>ه ن>>زد بت رفتن>>د، آن را برداش>>تند و در هم>>ان

حفره ی گندیده انداختند...صبح پیرمرد به نزد بت خود رفت اما آن را سر جایش نیافت...

خشمگین شد و تهدید کرد... سپس بت را از حفره بیرون آورد و شس>>تو خوشبو کرد...

پسران او هر شب همین کار را با آن بت می کردند و او نیز هر صبح آن را از چاله بیرون می آورد... وقتی از این کار هر روزه خسته شد قب>>ل از خ>>واب به نزد بتش رفت و گفت: »وای بر تو ای مناف! حتی بز هم از خودش دف>>اع می کند!« سپس در گردن بت شمش>>یری آویخت و گفت: »از خ>>ودت دف>>اع

کن!« تاریکی شب که سر رسید، جوانان بت را برداشتند و به سگی مرده بستند

و در چاهی پر از زباله انداختند... صبح هنگام، پیرمرد به جستجوی مناف برآمد اما هنگامی که او را در آن

حال دید گفت:

Page 8: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

5کلید بهشت

چه پروردگاری است که روباه ها بر سرش ادرار می کنند؟بیچاره است آنکه روباه ها بر او می شاشند!

سپس وارد دین خدا شد و در همه ی عرصه های دین از ص>>الحان پیش>>یمی گرفت...

به داستان او نگاهی بنداز، آن هنگام که مسلمانان قصد خروج ب>>ه س>>وی بدر را داشتند، فرزندانش به سبب کهولت سن و لنگی پایش او را از رفتن باز

داشتند... تا آنکه در غزوه ی احد، عمرو قصد جهاد نمود... اما باز او را از رفتن منع

رفت و گفت:جکردند، پس در حالی که اشک می ریخت به نزد رسول خ>>دا »ای رسول خداوند! فرزندانم می خواهند مرا از همراهی ب>>ا ت>>و در جه>>اد ب>>از

دارند« فرمود: »خداوند تو را معذور داشته است«جپیامبر

گفت: »ای پیامبر خدا! به خدا سوگند امی>>د دارم ب>>ا همین پ>>ای لنگم دربهشت پای گذارم!«

به او اجازه ی شرکت در جهاد داد... پس هنگ>>امی ک>>ه ب>>هجپیامبر خدا میدان نبرد رسیدند با شمشیر خ>>ود ب>>ه ج>>ان ارتش ت>>اریکی افت>>اد و ب>>ا بت پرستان به مبارزه برخاست تا آنکه شمشیرها او را از هر سو در برگرفت و ب>>ه

شهادت رسید... او را ]در احد[ دفن نمود...جپیامبر سال سیلی شدید بر مقبره ی شهدای احد جاری ش>>د و قبره>>ا۴۶پس از

به زیر آب رفتند... مسلمان به سرعت شروع به انتقال اجساد شهدا نمودن>>د... هنگ>>امی ک>>ه قبر عمرو بن جموح را گشودند ناگهان او را در ح>>الی یافتن>>د ک>>ه گ>>ویی در

خواب است... زمین چیزی از بدنش را نپوسانده بود...

Page 9: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت6

ببین چگونه هنگامی که حق برایش آشکار شد و به آن بازگشت، خداون>>دنیز عاقبت او را به خیر نمود؟

یا اصال ببین چگونه خداوند کرامت او را در دنیا >>> پیش از آخ>>رت ب>>رای دیگران آشکار نمود؟ چرا که ال إله إال الله را در زندگی خود محق>>ق س>>اخته

بود... این جمله که آسمان ها و زمین به سبب آن آفریده شدند و خداوند همه ی

مخلوقات را بر آن سرشته و سبب ورود به بهشت است. بهشت و آتش برای همین جمله آفریده شده اند و بندگان به سبب همین

کلمه به مومن و کافر، و نیکوکار و بدکار تقسیم شدند... گام های بندگان از جای خود تکان نخواهد خ>>ورد مگ>>ر آنک>>ه از دو چ>>یز

پرسیده شوند: »چه می پرستیدید؟ و در پاسخ پیامبران چه گفتید؟«* * *

کشتی نجات

چه بسیارند انسان هایی که هم>>راه هالک ش>>دگان ن>>ابود ش>>دند و ت>>ا روز قیامت مستحق نفرین گردیدند... تنها ب>>ه این س>>بب ک>>ه توحی>>د را محق>>ق

نساختند... چرا که الله، پروردگ>>ار یگان>>ه اس>ت... بن>>دگان حقیقی ج>ز ب>>ر او توک>>ل نمی کنند و جز به او راغب نیستند... و جز به نام او سوگند نمی خورند و جز

برای او نذر نمی کنند... این است محقق ساختن شهادت ال إله إال الله... و برای همین اس>>ت ک>>ه

خداوند آتش را بر اهل کلمه ی »ال إله إال الله« حرام ساخته است...

Page 10: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

7کلید بهشت

راه می رفت... پیامبر خدا ناگه>>ان ب>>ه او رویج پشت سر پیامبر سمعاذ کرد و گفت: »ای معاذ... آیا می دانی حق خداوند بر بندگان چیست؟ و ح>>ق

بندگان بر خداوند چیست؟«گفت: خدا و پیامبرش آگاه ترند...

فرمود: »حق خداوند بر بندگان این است ک>>ه تنه>>ا او را عب>>ادت کنن>>د و چیزی را با او شریک نگردانن>>د، و ح>>ق بن>>دگان ب>>ر خداون>>د این اس>>ت ک>>ه

خداوند، کسانی را که برایش شریک نیاورده اند عذاب ندهد«. پرسید که: ای رسولج از رسول خدا سدر حدیث دیگری آمده که معاذ

خدا... کدام گناه نزد خداوند بزرگتر است؟ فرمود: »اینکه برای خداوند همتایی قرار دهی در حالی کهجپیامبر خدا

او تو را آفریده«... آری... خداوند برای همین توحید، پیامبران را فرس>>تاده اس>>ت. خداون>>د

متعال می فرماید:

غ��وت﴿ وٱجتنب��وا ٱلط ن ٱعب��دوا ٱهللوال� أ ة رس�� م

أ

﴾ولقد بعثن��ا يف لك[36]النحل:

»و بی شک در میان هر امتی پیامبری فرستادیم که تنها الله را عبادت کنی>>د واز طاغوت دوری نمایید«

طاغوت هر چیزی است که به جز الله پرستیده شود... بت باشد یا قبر... توحی>>د نخس>>تین وظیفه ی پی>>امبران اس>>ت، چنان ک>>ه خداون>>د متع>>ال

می فرماید:

جعلنا من دون ٱل��رنمح ءاله��ة﴿رسلنا من قبلك من رسلنا أ

ل من أ وس

[45]الزخرف: ﴾٤٥يعبدون

Page 11: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت8

»و از پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا به جز ]پروردگار[ رحمان،خدایان دیگری را قرار دادیم که پرستش شوند؟«

پذیرش همه ی اعم>ال نی>ک وابس>ته ب>ه توحی>د اس>ت؛ خداون>د متع>المی فرماید:

ا اكنوا يعملون﴿ كوا حلبط عنهم م رش[88]األنعام: ﴾٨٨ولو أ

»و اگر ]در حق خداوند[ شرک می آوردند قطعا کارهایی که انجام می دادن>>د ]ازارزش[ ساقط می شد«

هر که توحید را محقق سازد نجات می یابد، چنان ک>>ه در ح>>دیثی قدس>>ی که ترمذی تخریج نموده آمده که خداوند متعال می فرمای>>د: »ای فرزن>>د آدم، اگر با گناهانی به نزدیکی زمین به نزد من آیی در حالی که چ>>یزی را ب>>ا منشریک قرار نداده باشی با مغفرتی به نزدیکی زمین به نزد تو خواهم آمد...«

و به سبب عظمت امر توحید، انبیاء از فقدان آن می ترسیدند... چ>>نین ب>>ه÷پدر موحدان و ویرانگر بت ها و بانی بیت الحرام، اب>>راهیم

درگاه آن پادشاه دانا دعا و تضرع می کند که:

صنام﴿عبد ٱأل ن ن

[35]إبراهيم: ﴾٣٥وٱجنبين وبين أ

»و من و فرزندانم را از پرستش بت ها دور گردان«پس از ابراهیم، دیگر چه کسی خود را از این بال در امان می داند؟

* * *

آغاز انحراف

شرک برای بار نخست در میان قوم نوح رخ داد... سپس خداوند نوح را به رسالت مبعوث ساخت... او آنان را از ش>>رک ب>>از داشت و کسانی که از وی اطاعت نمودن>>د و خداون>>د را ب>>ه یگ>>انگی عب>>ادت

کردند، نجات یافتند...

Page 12: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

9کلید بهشت

اما آنانکه بر شرک خود باقی ماندن>>د، خداون>>د آن ه>>ا را ب>>ا طوف>>ان ن>>ابودساخت...

مردم پس از نوح تا مدت زمانی بر توحید باقی ماندند، س>>پس ابلیس ب>>ار دیگر شروع به فاسد نمودن عقاید و نشر شرک میان بندگان نمود... خداوند نیز همچنان پیامبران را > که بشارت دهنده و هشدارگر بودن>>د >>> ب>>ه س>>وی

مردم فرستاد... را مبعوث نمود و امت اسالم به توحید گراییدند...جآنگاه خاتم پیامبران

تا آنکه شرک از راه بزرگداشت اولیاء و صالحان ب>>ار دیگ>>ر ب>>ه می>>ان امتبازگشت...

بناها بر قبرهایشان ساخته شد و به آستان آنان دعا کردند و نذر نمودن>>د، و این شرک را »توسل به صالحان« نام نهادند و ادعا کردند ک>>ه بزرگداش>>ت

این قبور، آنان را به خداوند نزدیک می سازد... اما فراموش کردن>>د ک>>ه این حجت، دقیق>>ا اس>تداللی ب>ود ک>>ه مش>>رکان

نخست می آوردند، آنجا که درباره ی بت هایشان گفتند:

زلىف﴿ [3]الزمر: ﴾ما نعبدهم إال يلقربونا إىل ٱهلل»آنان را نمی پرستیم مگر آنکه هر چه بیشتر ما را به الله نزدیک تر سازند«

آری، ابوجهل و ابولهب بر این اعتق>>اد بودن>د ک>>ه »الل>ه« خ>دای بزرگ>>تر است... اما همراه با او خدایان دیگر را نیز شریک ساختند، به این گم>>ان ک>>ه این خدایان ب>>اعث رس>>یدن ب>>ه خ>>دای بزرگن>>د و برایش>>ان ن>>زد او ش>>فاعت

می کنند...* * *

Page 13: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت10

یک داستان

بیهقی و دیگران روایت کرده اند، هنگامی ک>>ه پی>>امبر دع>>وت خ>>ود را در میان مردم آشکار ساخت، کف>>ار ق>>ریش س>>عی کردن>>د م>>ردم را از او متنف>>ر

سازند، پس گفتند: او ساحر است... او کاهن است... او دیوانه است...اما دیدند پیروان او بیشتر می شوند و کم نمی شوند...

بنابراین هم رای شدند که او را با مال دنیا فریب دهند... پس حص>>ین بن من>>ذر خ>>زاعی را ک>>ه از بزرگانش>>ان ب>>ود ب>>ه ن>>زد او

فرستادند... وارد شد به او گفت: ای محمد! جمع م>>ا راجهنگام که حصین بر پیامبر

پراکنده ساختی و وحدت ما را از بین بردی... حال اگر مال می خواهی به تو خواهیم داد، و اگر زنی را می خ>>واهی ب>>ه ازدواجت در خ>>واهیم آورد، و اگ>>ر پادشاهی می خواهی تو را به پادشاهی می رس>>انیم... و همچن>>ان ب>>ه تطمی>>ع

در این حال ساکت بود و چیزی نمی گفت...جخود ادامه داد و رسول خدا به او گفت: »ح>>رفت تم>>امجهنگامی که سخنش به پایان رسید، پیامبر

شد ای ابا عمران؟«گفت: آری...

گفت: »پس به این سواالت من پاسخ ده: ای اب>>اعمران ت>>و چن>>د خ>>دا رامی پرستی؟«

گفت: هفت خدا؛ شش تا در زمین و یکی در آسمان!!فرمود: »حال اگر مالت را از دست دادی کدام یک را به دعا می خوانی؟«

گفت: آن را که در آسمان است...فرمود: »اگر باران نبارید چه کسی را می خوانی؟«

گفت: آن را که در آسمان است...

Page 14: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

11کلید بهشت

فرمود: »اگر فرزندانت گرسنه شدند، چه کسی را به دعا می خوانی؟«گفت: آن را که در آسمان است...

فرمود: »حال آیا او به تنهایی دع>>ای ت>>و را مس>>تجاب می کن>>د ی>>ا همه یخدایان با همدیگر؟«

گفت: نه؛ تنها او دعایم را مستجاب می کند... فرمود: »تنها او دعایت را استجابت می کند، و تنها او تو راجآنگاه پیامبر

نعمت می دهد، و همه را با هم شکر می گویی؟ یا شاید می ترسی آن ها به ضررتو بر او غلبه کنند؟«

گفت: نه؛ یارای شکست او را ندارند... فرمود: »ای حصین... اسالم بیاور تا سخنانی را به ت>>و ی>>ادجرسول الله

دهم که خداوند با آن به تو سود رساند« دعایی را به او یاد داد...جمی گویند او اسالم آورد و پیامبر

آم>>ده ک>>هسهمچنین در صحیحین و دیگ>>ر کتب ب>>ه نق>>ل از اب>>وهریره سوارانی را به سوی نجد فرستاد تا اوض>>اع دور و ب>>ر مدین>>ه را تحتجپیامبر

نظر بگیرند... در حالی که آنان سوار بر اسبان خود در حال گشت زنی بودند م>>ردی را دیدند که سالح بر گردن داشت و احرام پوشیده بود و چنین لبیک می گفت: »لبیک خدایا، لبیک! لبیک که تو شریکی نداری، مگر شریکی که خ>>ود از آن

و همچن>ان تک>رار می ک>رد:1توست، و صاحب آنی و ص>احب ه>ر چ>ه دارد!«»مگر شریکی که خود از آن توست، و صاحب آنی و صاحب هر چه دارد«...

- لبیك اللهم لبیك، لبیك ال شریك لك، إال شریکا هو لك، تملکهوماملك.1

Page 15: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت12

صحابه به سوی او رفتند و پرسیدند که قصد کجا دارد... به آنان گفت که قصد مک>>ه دارد... درب>>اره ی او پ>>رس و ج>>و کردن>>د و دانس>>تند از س>>رزمین

مسیلمه ی کذاب که ادعای پیامبری کرده بود، می آید. او را ببین>>د وجاو را گرفتند و دست بسته به مدین>>ه آوردن>>د ت>>ا پی>>امبر

درباره اش حکم کند... که او را دید گفت: »آیا می دانید چه کسی را اسیر کرده ای>>د؟ اوجپیامبر

ثمامة بن اثال، سرور بنی حنیفه است«. س>پس ام>>ر ک>>رد ت>ا او را کن>ار س>تونی از س>تون های مس>جد ببندن>>د و

گرامی اش بدارند... به خانه اش رفت و هر چ>>ه خ>>وردنی در خ>>انه اش داش>>تجآنگاه پیامبر

جمع کرد و برای او فرستاد... ب>>ه ن>>زد اوجاو را به یکی از ستون های مسجد بستند، سپس رسول الله

آمد و گفت: »چه داری ای ثمامة؟« گفت: چیز خوبی دارم ای محمد... اگر مرا بکشی خون داری را کشته ای )یعنی قوم من برای خون خواهی ام انتقام خواهند گرفت( و اگر لطف کنی بهسپاس گزاری لطف کرده ای... و اگر مال می خواهی هر چه می خواهی بگو...

او را تا فردای آن روز رها کرد، س>>پس ب>>ه او گفت: »چ>>ه داریجپیامبر ای ثمامه؟«

گفت: هم>>انی را دارم ک>>ه قبال گفتم: اگ>>ر م>>را بکش>>ی خ>>ون داری را کشته ای، و اگر لطف کنی ب>>ه س>>پاس گزاری لط>>ف ک>>رده ای... و اگ>>ر م>>ال

می خواهی هر چه می خواهی بگو... او را تا روز بعد تنها گذاشت... سپس فردای آن روز ب>>ه ن>>زد اوجپیامبر

آمد و گفت: »چه داری ای ثمامة؟«

Page 16: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

13کلید بهشت

گفت: همانی دارم که به تو گفتم... هنگامی که پیامبر دید او رغبتی در اسالم آوردن ندارد و نماز مس>>لمانان را دیده و سخن آنان را شنیده و کرم آنان را ب>>ه چش>>م دی>>ده اس>>ت فرم>>ود: »ثمامة را آزاد کنید«... او را آزاد کردن>>د و حی>>وانش را ب>>ه او دادن>>د و ب>>ا او

خداحافظی کردند... ثمامه به آبی که نزدی>>ک مس>جد ب>>ود رفت و غس>ل نم>ود و س>پس وارد

أشهد أن ال إله إال الل��ه و أش��هد أن محم��دامسجد شد و گفت: ...رسول الله

ای محمد! به خدا سوگند ب>>ر روی زمین چه>>ره ای از چه>>ره ی ت>>و ب>>رایممنفورتر نبود، اما امروز چهره ی تو برایم محبوب ترین چهره ها شده است...

به خدا سوگند نزد من دینی منفورتر از دین تو نبود... اما ام>>روز دین ت>>ومحبوب ترین ادیان نزد من است...

به خدا سوگند برایم سرزمینی منفورتر از س>>رزمین ت>>و نب>>ود، ام>>ا ام>>روزسرزمین تو محبوب ترین سرزمین ها برای من است...

سپس گفت: ای رسول خدا! سواران تو مرا در حالی دستگیر کردن>>د ک>>هقصد عمره داشتم، اکنون نظرت چیست؟

به او بشارت خیر داد و او را امر کرد ت>>ا مس>یر خ>>ود را ب>>هجپیامبر خدا مکه به پایان رساند و عمره اش را به جای آورد...

پس به مکه رفت در حالی که موحدانه، چ>>نین لبی>>ک می گفت: »لبی>>کاللهم لبیک... لبیک ال شریک لک...«

آری او اسالم آورد و گفت: خداوندا لبیک، تو شریکی نداری... ن>>ه ق>>بری که همراه با خداوند عبادت شود و نه بتی که به سویش نماز گزارد و ب>>رایش

سجده برد...

Page 17: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت14

وارد مکه شد و سران قریش از ورود او آگ>>اه ش>>دند و ب>>هسسپس ثمامةنزد او آمدند...

ناگهان لبیک او را شنیدند که می گفت: »لبیک ال شریک لک... لبی>>ک الشریک لک...«

یکی از آنان گفت: بی دین شده ای؟ اسالم آورده ام...جگفت: نه... اما همراه با محمد

قصد آزارش نمودند، اما بر سرشان فریاد زد که: به خدا س>>وگند از س>>وی جیمامه حتی یک دانه گندم به سوی شما نخواهد آمد مگر آنکه پیامبر خدا

اجازه دهد! در این داستان تامل نمایی>>د ک>>ه وی پیش از اس>>الم، چگون>>ه هم الل>>ه را بزرگ می داشت و هم خدایان دیگر را همراه ب>>ا وی ب>>زرگ می داش>>ت و ب>>ه

همین سبب مشرک بود... آری... مشرکان آن دوران خداوند را >>> بیش از دیگ>>ر خ>>دایان >>> ب>>زرگ

می داشتند... با این وجود، بگویید تفاوت ابوجهل و ابولهب با کسانی که امروزه در کنار قبرها ذبح می کنند و به سوی قبر سجده می کنند یا برای آن قربانی و طواف

می کنند یا نزد آستان یک ولی فروتنانه و با خشوع می ایستند، چیست؟ آنان که از استخوان هایی پوسیده شفای بیم>ار و بازگش>ت مسافرش>>ان را

می خواهند؟عجیب است کارشان در حالی که خداوند متعال می فرماید:

﴿ تجيبوا مثالكم ف��ٱدعوهم فليس�� عباد أ ين تدعون من دون ٱهلل إن ٱذل

[194]األعراف: ﴾١٩٤لكم إن كنتم صدقني

Page 18: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

15کلید بهشت

»بی شک کسانی را که به جز الله به فریاد می خوانی>>د بن>>دگانی هس>>تند مانن>>د شما، بنابراین آنان را ]در گرفتاری ها[ فرا بخوانی>>د؛ اگ>>ر راس>>تگویید بای>>د ش>>ما را

اجابت کنند«. چنین شرکی که نزد قبرها رخ می دهد از جمله قربانی کردن ب>>رای آن و

تقرب جستن به اهل قبور، بزرگترین گناهان است... آری، حتی بزرگتر از نوشیدن خمر و ارتکاب زنا، چراک>>ه خداون>>د متع>>ال

فرموده است:

﴿ ك بهۦ ويغفر ما دون ذلك لمن يشاء ن يرش ال يغفر أ ]النس"""اء: ﴾إن ٱهلل

[116 و 48 »بی شک الله این را که به او شرک بیاورند نمی بخشد و به غ>>یر از آن را ب>>رای

هر که بخواهد می بخشاید...« خداوند شرک را مورد آمرزش قرار نمی دهد، در ح>>الی ک>>ه ممکن اس>>ت زناکاران و قاتالن و جانیان را بیامرزد... اما شرک بزرگترین گناهان اس>>ت و

خداوند چنان که خود فرموده است، هرگز آن را نمی بخشد:

ك لظلم عظيم﴿ [13]لقمان: ﴾١٣إن ٱلرش»همانا شرک، ستمی است بس بزرگ«.

بهشت نیز بر مشرکان حرام است. خداوند متعال می فرماید:

��ه ٱنلار وم��ا﴿ وى علي��ه ٱجلنة ومأ رم ٱهلل د ح�� فق�� إنهۥ من يرشك بٱهلل

نصارلمني من أ [72]المائدة: ﴾٧٢للظ

»همانا ه>>ر ک>ه ب>>ا الل>>ه ش>>ریک آورد، الل>>ه بهش>>ت را ب>ر وی ح>>رام س>>اخته وجایگاهش آتش است و ستمگران یاوری ندارند«.

هر که در شرک واقع شود، آن شرک همه ی عبادت هایش از جمله نماز وروزه و حج و جهاد و صدقه را فاسد می سازد. الله متعال فرموده است:

Page 19: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت16

كت يلحبطن عمل��ك﴿ رشين من قبل��ك لئن أ ويح إيلك إوىل ٱذل

ولقد أ

[65]الزمر: ﴾٦٥وتلكونن من ٱلخرسين »و قطعا به تو و به کسانیکه پیش از تو بودند وحی شده است اگر ش>>رکبیاوری

حتما کردارت تباه و بی شک از زیانکاران خواهی شد«.* * *

انواع شرک

شرک انواع متعددی دارد: برخی از انواع آن باعث خروج از دین می شود و صاحب خود را > اگر توبه

نکند و در همین حال بمیرد > در جهنم جاودانه می سازد... از این جمله: فرا خواندن غیر خدا و تقرب به غیر الله > مانند قبر یا جن > از طریق قربانی و نذر و دیگر عبادات، و ترس از مردگان یا جنیان و شیاطین

که به وی زیانی رسانند یا باعث بیماری او شوند... همچنین امید به غیر خدا در قضای حاجاتی که کسی جز الله توانایی آن

را ندارد، مانند آنچه هم اکنون نزد قبور رخ می دهد... چرا که قبرها در واقع برای عبرت گ>>رفتن و دع>>ا ب>>رای مردگ>>ان زی>>ارت

می فرماید: »قبرها را زیارت کنید زیرا شما راجمی شود، چنان که پیامبرمان به یاد آخرت می اندازد«.

اما زیارت قبور برای فرا خواندن اهل قبور یا طلب حاجات از آنان، ش>>رک اکبر است... فرقی نمی کند صاحب قبر پیامبر باشد ی>ا ولی، چ>را ک>>ه همه ی آنان انسان هایی بیش نیستند که توانایی سود و زیان ندارند و خداوند متع>>ال

می فرماید:جخطاب به محبوب ترین بندگانش، محمد

ا﴿ ملك نلفيس نفعا وال رض[188]األعراف: ﴾قل ال أ

Page 20: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

17کلید بهشت

»بگو: من برای خودم اختیار سود و زیانی ندارم...«

انج>>ام می دهن>>د، مانن>>د ب>>ه فری>>ادجکاری که جاهالن نزد ق>>بر پی>>امبر خواندن و یاری طلبیدن از او نیز شامل همین امر می شود... همینط>>ور ق>>بر

حسین بن علی و بدوی و گیالنی یا دیگران... اما زیارت قبور به قصد نماز در کنار آن ها یا قرآن خواندن نزد آن، ب>>دعت

است... بسیاری از این قبرها >> ک>>ه ب>زرگ داش>ته می ش>وند >> دارای خادم>انی هستند که در ظاهر از خود تقوا و پرهیزگ>>اری نش>>ان می دهن>>د و درب>>اره ی صاحب قبر دروغ ه>>ایی از خ>ود می س>>ازند و م>>ردم را ب>>ه س>>وی ش>>رک ف>>را

می خوانند... چیزی که کار را بدتر می کند این اس>>ت ک>>ه آن ه>>ا تنه>>ا ب>>ه بزرگداش>>ت مردگان اکتفا نمی کنند بلکه اموال بسیاری را صرف ت>>زئین قب>>ور و س>>اختن

بنا بر روی آن می کنند... از این کار برح>>ذر داش>>ته و بلک>>ه خط>>اب ب>>هجدر حالی که پیامبر خدا

]در روز فتح مکه[ فرمود: »مجسمه ای ب>>اقی مگ>>ذار مگ>>ر آنک>>ه آن راسعلیناقص سازی و قبری را مگذار مگر آنکه آن را با زمین هم سطح گردانی«.

از گچ کاری قبر و یا نشستن ب>>ر روی آن و ی>>ا س>>اختن ب>>رجو پیامبر ما روی آن و نوشتن بر آن نهی نموده و فرمود: »خداوند کسانی را که ب>>ر روی آن ]یعنی قبرها[ مسجد و چراغ ها ق>>رار می دهن>>د، لعنت کن>>د« و همچ>>نین فرمود: »خداوند لعنت کند کس>>انی را ک>>ه قبره>>ای پیامبرانش>>ان را مس>>جد کردند« و این شامل قبر شریف ایشان و هر قبر دیگری می ش>>ود و در دوران ص>>حابه و ت>>ابعین ب>>ر روی ق>>بر پی>>امبر ی>>ا هیچ کس دیگ>>ری بن>>ایی وج>>ود

نداشت...* * *

Page 21: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت18

نزد این قبرها چه می کنند؟

بسیاری از قبرپرستان در حالی که گاو و گوسفند و انواع غ>>ذاها و ام>>وال به همراه دارند به نزد ضریح ها می روند تا قربانی صاحب ضریح کنن>>د و بلک>>هبرخی از آنان قبر را طواف می کنند و خاک آن را بر سر و صورت می کشند... برخی دیگر را می بینی که به اولیا و صاحبان قبور سوگند یاد می کنن>>د و ح>>تی اگ>>ر ب>>ه خ>>دا قس>>م بخورن>>د از یک>>دیگر نمی پذیرن>>د و آن را راس>>ت نمی پندارند، اما اگر کسی از آن>>ان ب>>ه یکی از اولی>>ا س>>وگند ی>>اد کن>>د از وی

می پذیرند... برخی از آن ها کفش های خ>>ود را ب>>ه اح>>ترام ص>>احب ق>>بر از پ>>ا ب>>یرون

می آورند! یا با ضریح و گنب>>د آن ت>>برک می جوین>>د و از خ>>اک آن برمی دارن>>د و ی>>ا دستان خود را بر روی قبر می گذارن>>د و ب>>ر ب>>دن خ>>ود می کش>>ند... ح>>تی می بینی زنانی را که کودک خود را بلند کرده اند و در حالی که ص>>احب ق>>بر را صدا می زنند کودک خود را تکان می دهن>>د و ب>>رای او از آن م>>رده ب>>رکت

می خواهند! و حتی برخی را می بینی که به سوی قبر سجده می کنند... بعضی نیزچندین روز در کنار قبر به اعتکاف می نشیند تا آنکه شفا یابن>>د

یا حاجتشان قضا شود... همچنین بر چهره ی زائران این قبرها خشوع و فروتنی و آرامش و اندوه و گریه هویدا است، انگار این صاحبان قبور، خ>>دایانی ج>>ز خ>>دای یگانه ان>>د در حالی که خداوند راضی نیس>>ت ح>>تی پی>>امبران ی>>ا فرش>>تگان ب>>ه هم>>راه او

پرستش شوند چه رسد به دیگران... این مردگان نمی توانند حتی به خود ی>>اری رس>>انند ی>>ا س>>ودی ب>>ه خ>>ود

رسانند تا چه رسد به دیگران...

Page 22: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

19کلید بهشت

چه شبیه است حال اینان که قبرها را بزرگ می دارند و از صاحبان قب>>ور می ترسند، به حال فرستادگان ثقیف هنگامی که ایمان آوردند اما از بتی ک>>ه

نزد آنان بود می ترسیدند در حالی که آن بت قادر به سود و زیانی نبود... هنگامی که اسالم در میان مردم منتشر ش>>د، همه ی قبائ>>ل فرس>>تادگان

اعالمجخود را گسیل می داشتند ت>>ا اس>>الم خ>>ود را در براب>>ر پی>>امبر خ>>دا کنند...

آمدن>>د؛ ویجبیش از ده نفر از مردان قبیله ی ثقیف نیز به ن>>زد پی>>امبر آنان را در مسجد سکنی داد ت>>ا ق>رآن را بش>نوند... هنگ>امی ک>>ه خواس>>تند اسالم خود را اعالن کنند به یکدیگر نگاهی انداختند و یاد ب>>تی افتادن>>د ک>>ه

آن را می پرستیدند و »ربة« نام داشت... درباره ی ربا و زنا و خمر پرسیدند که همه را برای آن>>انجآنگاه از پیامبر حرام اعالم کرد...

در این م>>وارد از وی اط>>اعت کردن>>د و س>>پس درب>>اره ی »رب>>ة« از ویپرسیدند، که با آن چکار خواهد کرد؟

فرمود: »آن را ویران کنید« گفتند: هیهات! اگر ربه بداند ک>>ه می خ>>واهیویرانش کنی اهل طائف و اطراف آن را خواهد کشت!

به آن>>ان گفت: »وای ب>>ر ش>>ما چق>>در نادانی>>د! رب>>ة س>>نگی بیشسعمرنیست!«

گفتند: ای رسول خدا! خودت ویران ک>>ردن آن را ب>>ر عه>>ده بگ>>یر... م>>اهرگز آن را ویران نمی کنیم!

گفت: »کسی را به نزد شما خواهم فرستاد که شما را از وی>>رانجپیامبر کردن آن کفایت کند«... سپس از وی برای بازگشت اجازه خواستند...

آنگاه قوم خود را به اسالم فرا خواندند و آنان اس>>الم آوردن>>د و چن>>د روزمنتظر فرستاده ی پیامبر ماندند در حالی که در دل هایشان ترس آن بت بود!

Page 23: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت20

سپس خالد بن ولید و مغیرة بن شعبة به همراه تعدادی از صحابه به نزد آنان آمدند، و در حالی که مردان و زنان و کودکان جمع شده بودند به سوی

آن بت رفتند... مردم طائف از ترس می لرزیدند و مطمئن بودند که بت ویران نمی شود و

کسانی را که قصد ویران کردنش را دارند می کشد! مغیره به سوی بت رفت و تبر را برداشت و به یارانش گفت: امروز ک>>اری می کنم که از کار ثقیفیان به خنده آیید! سپس با ت>>بر ض>>ربه ای ب>>ه بت زد و

خود را انداخت و پاهایش را به زمین کوبید!مردم فریاد کشیدند و گمان کردند بت او را کشته است!

سپس رو به خالد و همراهانش کردند و گفتند: هر که می خواهد نزدی>>کشود!

در این هنگام مغیره خنده کنان برخاست و گفت: وای بر ش>>ما ای م>>ردم ثقیف! این شوخی بود! این ب>>تی بیش نیس>>ت؛ س>>نگ اس>>ت و گ>>ل! ع>>افیت

خداوند را بپذیرید و تنها او را عبادت کنید... سپس به بت ضربه زد و آن را شکست؛ آنگاه صحابه بر روی بت آمدن>>د و

آن را با خاک یکسان کردند...* * *

شرک چگونه به وجود آمد؟

اگر فطرت انسان ها بر توحید سرشته شده، پس شرک چگونه ب>>ه وج>>ودآمد؟

اگر به چگونگی ایجاد شرک بر روی زمین تامل کنید خواهی>>د دی>>د س>>ر منشأ آن غلو در مورد صالحان و باالتر ب>>ردن آن>>ان از م>>نزلت انس>>انی آن ه>>ا

است...

Page 24: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

21کلید بهشت

در قوم نوح، مردم موحد بودند و تنها الله را ب>>دون هیچ ش>>ریکی عب>>ادتمی کردند و به طور کلی شرک بر روی زمین وجود نداشت...

در میان آنان پنج مرد صالح بودند: ود و سواع و یغوث و یع>>وق و نس>>ر... هنگامی که این پنج تن از دنیا رفتند ق>>وم آن>>ان بس>>یار ان>>دوهگین ش>>دند و گفتند: کسانی که عبادت را به یاد ما می آوردند و ما را به طاعت خداوند ام>>ر

می کردند، از بین ما رفتند... اینجا بود که شیطان آنان را وسوسه نمود و گفت: چ>>ه خ>>وب اس>>ت ک>>ه تصاویر آنان را به شکل مجسمه نزد مساجد خود قرار دهید؛ اینگونه هر گ>>اهاین مجسمه ها را می بینید به یاد عبادت می افتید و برای آن تشویق می شوید! آنان از شیطان اطاعت کردند و بت ها را به عنوان نمادهایی قرار دادند که

عبادت و نیکوکاری را به یادشان می آورد...و همینگونه بود... این بت ها را می دیدند و به یاد عبادت می افتادند...

سال ها گذشت و آن نسل از میان رفتند و فرزندانشان پس از آن ها بزرگ شدند و پدران خود را دیدند که آن مجسمه ها را س>>تایش می کنن>>د و ب>>زرگ

می دارند، چرا که آن ها را به یاد نیکوکاران می اندازد... سپس نسلی دیگر پس از آنان آمد و شیطان به آن ه>>ا گفت: کس>>انی ک>>ه پیش از شما بودند این بت ه>>ا را عب>>ادت می کردن>>د و اگ>>ر خشکس>>الی پیش می آمد یا نیازی داشتند به این بت ها پناه می آوردند؛ شما نیز آن ها را عبادت

کنید! را به پیامبری مبعوث نم>>ود و÷آنان چنین کردند، تا آنکه خداوند نوح

آنان را نهصد و پنجاه سال به توحید دعوت کرد اما جز تعداد کمی هم>>راه او ایمان نیاوردند... آنگاه خداوند بر کافران خشم آورد و ب>>ا طوف>>ان هالکش>>ان

نمود...این چیزی بود که در قوم نوح اتفاق افتاد...

Page 25: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت22

اما امروز از وابستگان قبرها می پرسیم رابطه ش>>ان ب>>ا این قبره>>ا از کج>>اشروع شده و چطور کارشان را به شرک رسانده است؟

کار آن ها اول از تقدیس اشخاص صالح و متقی شروع شد... سپس زیارت این اماکن را مستحب دانستند... نه برای یادآوری م>>رگ و آخرت... بلکه برای یادآوری فالن شیخ صالح و دعا کردن خداوند نزد قبر او به امید استجابت... سپس کار به لمس قبر و دست کشیدن به آن و واس>>طه

قرار دادن آن و وسیله و شفیع قرار دادن آن نزد خداوند رسید... گمان کردند که صاحب این ضریح نزد خداوند داری جاه و مق>>ام اس>>ت و خودشان گناهکارند و نمی توانند مستقیما از خداوند چیزی بخواهند... برای

همین الزم است که صاحب قبر را میان خود و خداوند واسطه کنند!!سپس شیطان در دل زائران این قبور وسوسه می اندازد و می گوید:

حال که صاحب این قبر نزد خداوند گرامی و صاحب مقام اس>>ت خداون>>دنیز به او قدرت تصرف عطا می کند!

و اینجاست که زائر قبر، ذات صاحب قبر را بزرگ می دارد و مس>>تقیما ازاو می ترسد و به او امید می بندد...

سپس مستقیما از خود مرده حاجت می خواهد و بر قبر وی مسجد یا قبهو ضریح می سازد...

پس از آن شروع به ساختن کرامات و داستان های دروغین درب>>اره ی ویمی کند...

زنی از وی حاجت خواسته و آن ولی به وی شوهر خوب عطا ک>>رده! زنیدیگر با درخواست از وی صاحب فرزند شده! و...

حتی برخی از آنان می گویند: کسی که عتبات و اضرحه را زیارت کند ن>>اامید نمی شود!

Page 26: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

23کلید بهشت

از تاجری پرسیدند چرا ب>>رای مش>>تریانت ب>>ه ن>>ام ق>>بر فالن ش>>یخ قس>>ممی خوری اما به نام خدا سوگند یاد نمی کنی؟

گفت: آنان به قسم خدا راضی نمی شوند و تنها با قس>>م ب>>ه ض>>ریح فالنیراضی می شوند...

ببین چگونه ضریح نزد آنان جایگاه واالتری از خداوند دارد! ازسحال و روز اینان چقدر شبیه به چیزی اس>>ت ک>>ه ابورج>>اء عط>>اردی

دوران جاهلیت نقل می کند... وی می گوی>>>د: م>>>ا در ج>>>اهلیت بت ه>>>ا و درخت>>>ان و س>>>نگ ها را

می پرستیدیم... یکی از ما سنگی را می پرستید، اما همین که سنگی بهتر می یافت س>>نگ خ>>ود را دور می ان>>داخت و آن س>>نگ را عب>>ادت می ک>>رد! و اگ>>ر س>>نگی نمی ی>>افتیم مق>>داری خ>>اک جم>>ع می ک>>ردیم و ش>>یر گوس>>فند را ب>>ر آن

می دوشیدیم سپس بر آن طواف می کردیم! یک بار به سفری رفتیم و یکی از خدایانمان را که تکه سنگی بود هم>>راه برده بودیم... هر گاه برای پختن غذا آتشی روشن می کردیم و برای گذاشتن زیر دیگ سنگ سومی نمی یافتیم خدایمان را زی>>ر دی>>گ می گذاش>>تیم و ب>>ا

خود می گفتیم نزدیک آتش باشد گرم تر می شود!! روزی در جایی منزل گرفتیم و سنگمان را از خورجین ب>>یرون آوردیم... هنگامی که از آنجا رفتیم ناگهان صدای یکی از مردم ق>>وم خ>>ود را ش>>نیدیم

که فریاد می کشید: پروردگارمان گم شد! در جستجویش برآیید!سپس سوار بر شتر به جستجوی پروردگارمان پرداختیم!

در همین ح>>ال ناگه>>ان ص>>دای کس دیگ>>ری را ش>>نیدیم ک>>ه می گفت:پروردگارتان > یا پروردگاری شبیه آن > را یافتم!

Page 27: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت24

آنگاه به محل کاروانمان برگشتم و دیدم که قوم من نزد بتی ب>>ه س>>جدهرفته اند... نزد آن بت رفتم و شتر را در آنجا نشاندم...

عجیب بود جهل آنان در جاهلیت پیش از اسالم، و عجیب تر از آن، ح>>الاینان در جاهلیت امروز!

به خاطر خدا بگویید: تفاوت کسی که سنگی را می پرس>>تد ب>>ا کس>>ی ک>>هقبری را عبادت می کند چیست؟

میان کسی که حاجات خود را از بت ها می خواهد و کسی ک>>ه نیازه>>ایشرا از خاک و استخوان یک مرده طلب می کند؟

کسی که قبور اولیاء را عبادت می کند و کسی که گل و آب را... درست است؛ همه ی آن ها می گویند: آنان را نمی پرستیم مگر آنکه ب>>اعث

نزدیک تر شدن ما به خداوند شوند!* * *

چند توجیه قبرپرستانتوجیه نخست:

ممکن است برخی از آنان بگویند: شما بر ما سخت می گیرید! چرا که م>>ا مردگان را نمی پرستیم... صاحبان این قبور اولیایی نیکوکارند ک>>ه ن>>زد الل>>ه

مکان و منزلت دارند و برای ما نزد او شفاعت می کنند... در پاسخ به آنان می گوییم: این دقیقا همان شرک کفار قریش در پرستش

بت ها بود... زیرا مشرکان عرب به توحید ربوبیت اقرار داشتند، یع>>نی آنک>>ه آفری>>دگار تدبیرگر کار جهان همان الله است ک>>ه در این م>>ورد )یع>>نی خلقت و ت>>دبیر

امور جهان( شریکی ندارد، چنان که خداوند متعال می فرماید:

Page 28: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

25کلید بهشت

بصر ومن﴿مع وٱأل ن يملك ٱلس م

رض أ

ماء وٱأل قل من يرزقكم من ٱلس

مر فسيقولونيح ومن يدبر ٱأل

خيرج ٱليح من ٱلميت ويخرج ٱلميت من ٱلفال تتقون

فقل أ [31]يونس: ﴾٣١ٱهلل

»بگو کیست که از آسمان و زمین به شما روزی می بخشد یا کیست که ح>>اکم بر گوش ها و دیدگان است و کیست که زنده را از مرده بیرون می آورد و مرده را از زنده خارج می سازد و کیست که کارها را تدبیر می کن>>د؟ خواهن>د گفت الل>ه؛ پس

بگو آیا پروا نمی کنید؟«

با آنان جنگید، زیرا آنان تمام ان>>واع عب>>ادات راجاما با این وجود، پیامبر خاص خداوند نکرده بودند...

زیرا شرک یعنی آنکه بنده چیزی را که مختص الله > س>>بحانه و تع>>الی > است برای غیر او انجام دهد، حال تفاوت ندارد که این غیر الله > چنان که در جاهلیت نخست می گفتند > بت باشد یا نام دیگری بر آن نهاده ش>>ود مانن>>د

ولی و قبر و ضریح...توجیه دوم:

شاید برخی از وابستگان قبور بگویند: ما برای طلب شفاعت ب>>ه ص>>احبان قبور که از اولیاء و صالحانند تقرب می جوییم، چرا که این مردگان گروهی از صالحانند که نزد خداوند دارای جاه و منزلت هستند... ب>>رای همین از آن>>ان

می خواهیم برای ما نزد خداوند شفاعت کنند... خطاب به آنان می گوییم: شما را چ>>ه ش>>ده؟ دع>>وتگر خداون>>د را اج>>ابتکنید و به او ایمان آورید... خداوند قرار دادن شفیعان را شرک نامیده است:

ؤالء﴿ م��ا ال يرضهم وال ينفعهم ويقول��ون ه ويعب��دون من دون ٱهللرض

موت وال يف ٱأل بما ال يعلم يف ٱلس�� تنب ون ٱهلل

قل أ شفعؤنا عند ٱهلل

ا يرشكون [18]يونس: ﴾١٨سبحنهۥ وتعىل عم

Page 29: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت26

»و به جای الله چیزهایی را می پرستند که نه به آنان زی>ان می رس>>اند ون>ه ب>ه آنان سود می دهد و می گویند این ها نزد الله شفاعت گران ما هستند بگو آی>>ا الل>>ه را به چیزی که در آسمان ها و در زمین نمی داند آگاه می گردانید او پاک و برتر اس>>ت

از آنچه ]با وی[ شریک می سازند«. همچنین می گوییم: ما نیز مانند شما به این اعتقاد داریم که خداون>>د ب>>ه انبیا و اولیای خود شفاعتی عطا کرده، و آنان نزدیک ترین مردم ب>>ه اوین>>د...

اما خداوند ما را از درخواست کردن آنان و دعایشان نهی نموده... درست است؛ انبیا و اولیا و شهدا ن>>زد خداون>>د دارای ش>>فاعتند، ام>>ا این شفاعت در اختیار خود آنان نیست که برای هر کس ک>>ه بخواهن>>د ش>>فاعت کنند و از هر کس که نخواهند باز دارند... هرگز... آنان تنها پس از اج>>ازه ی

خداوند و تنها برای آنان که خود خداوند راضی است، شفاعت می کنند...توجیه سوم:

شبهه ای است که ممکن است شیطان به دل برخی از مردم بیندازد و آن بدون انکاری از سوی مسلمانان به مس>>جد نب>>ویجاین است که قبر پیامبر

افزوده شده است و اگر چنین کاری حرام بود در آن دفن نمی شد... در همان جایی دفن شد که درگذشته بود... در واقع ویجپاسخ: پیامبر

در مسجد دفن نشد بلکه در جحره ی خود دفن شد... آغاز کار چنین ب>>ود و وی را در حجره ی ام المومنین عائشه دفن کردند تا کس>>ی بع>>دهاشصحابه

آمده که رسوللنتواند آن را مسجد قرار دهد، چنان که در حدیث عائشه در بیماری وفاتش فرمود: »خداوند یهود و نصارا را لعنت کند؛ قب>>ورجخدا

پیامبران خود را مسجد قرار دادند« ام المومنین می گوید: اگ>>ر چ>>نین نب>>ود قبرش را بیرون ]از خانه[ قرار می دادند، اما ترسیدند ک>>ه مس>>جد ق>>رار داده

شود ]به روایت بخاری و مسلم[.

Page 30: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

27کلید بهشت

دفن شدند و خانه ی عائشهل نخست در خانه ی عائشهجآری؛ ایشان از سمت شرق به مسجد چسبیده بود...

سال ها گذشت و مردم بیشتر شدند و صحابه مس>>جد را از همه ی جه>>ات گسترش می دادند مگر از جهت شرق... مس>>جد از س>>مت غ>>رب و ش>>مال و

آنان را ازججنوب توسعه داده شد به جز از سمت شرق، چرا که قبر پیامبر توسعه ی مسجد از آن سمت باز می داشت...

سال پس از وف>>ات پی>>امبر و بع>>د از۷۷ هجری، یعنی ۸۸سپس در سال ک>>ه در مدین>>ه بودن>>د درگذش>>تند، ولی>>د بنجآنکه همه ی اصحاب پی>>امبر

عبدالملک، خلیفه ی اموی دستور داد تا ب>>رای توس>>عه ی مس>>جدالنبی آن را ویران کردند و امر کرد تا آن را از همه ی جهات توس>>عه دهن>>د و حجره ه>>ای

را به مسجد بیفزایند... بدین ترتیب مسجد از سمت شرقجهمسران پیامبر به مسجد افزوده ش>>دلنیز گسترش یافت و حجره ی ام المومنین عائشه

همجوار مسجد گردید...جو قبر پیامبر و مسجد ایشان...جاین بود داستان قبر پیامبر خدا

رخ دادهشبن>>ابراین کس>>ی نمی توان>>د ب>>ه واقعه ای ک>>ه پس از ص>>حابه استدالل نماید چرا که این کار مخالف احادیث ثابت و صحیح و مخ>>الف فهم و عمل سلف امت است... در واقع ولید بن عبدالملک اموی > که خداون>>د از

اشتباه نم>>ود،جاو درگذرد > در وارد ساختن حجره به داخل مسجد پیامبر از بنا نمودن مساجد بر قبرها نهی ک>>رده اس>>ت و درس>>ت اینجزیرا پیامبر

بود که مسجد از دیگر جه>>ات توس>>عه داده می ش>د ن>>ه از جهت حج>>ره ی امالمومنین...

باز به وابستگان قبور می گویم: دعوتگر خداون>>د را اج>>ابت کنی>>د و ب>>ه اوایمان آورید...

Page 31: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت28

به خاطر خدا بگویید: آیا شنیده اید که کسی از س>>لف ص>>الح این امت ب>>هضریح و قبور توسل کند؟ و از آن پادشاه دانا غافل شود؟

یا یکی از صحابه یا اه>>لجآیا شنیده اید که کسی از آن ها نزد قبر پیامبر بیت بایستد و حاجتی بخواهد یا خواهان حل مشکلی شود؟

هنگامی که با آنان برای نماز طلب باران خارجسبنگر که در دوران عمر شد، دستانش را به دعا بلند کرد و گفت: »خداون>>دا م>>ا هنگ>>امی ک>>ه دچ>>ار خشکسالی می شدیم به دعای پیامبرمان توسل می کردیم و باران می باری>>د...

توسل می جوییم...«. سپسجخداوندا ]هم اکنون[ به دعای عموی پیامبرت کرد و گفت: »ای عباس، برخیز و از خداون>>د بخ>>واه ب>>ه م>>اسروی به عباس

باران عطا کند« آنگاه عباس برخاست و خداوند را به دعا خواند و مردم برای دعای او آمین گفتند و گریستند... تا آنکه ابرها بر باالی سر آنان جمع شدند

و بارید... پس بنگر به صحابه ی گرامی پیامبر که هم علمشان بیش از ما ب>>ود و هم

بیش از محبت ما، اما در هنگام بروز سختی ها به نزدجمحبتشان به پیامبر نرفتند و نه گفتند: ای رسول خدا! برای ما نزد خداوند شفاعتجقبر پیامبر

کن! هرگز... زیرا آنان می دانستند به دعا خواندن مردگان جایز نیست، ح>>تی

اگر آن میت، پیامبر باشد... آه و حسرت بر بیچارگانی که امروزه بر خاک و استخوان مردگ>>ان جم>>ع

می شوند و از آن خواهان مغفرت و رحمت هستند... از برپ>>اجای قوم ما! کجا می روید؟ به نظر شما هنگامی که پی>>امبر خ>>دا

داشتند تصاویر و مجسمه ها نهی نمود، این کارش بیهوده و بی هدف بود؟ ی>>ا آنکه ترسیده بود مسلمانان باری دیگر به ج>>اهلیت نخس>>ت ب>>از گردن>>د؟ ب>>ه

Page 32: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

29کلید بهشت

عبادت تصاویر و مجسمه ها؟ و چه تفاوتی اس>>ت می>>ان کس>>ی ک>>ه تص>>اویر ومجسمه ها را بزرگ می دارد و کسی که قبرها و ضریح ها را؟

* * *از دیگر وسائل شرک، قسم به غیر الله است...

سوگند یاد کردن به کعبه و ام>انت و ش>>رف و زن>>دگی فالن کس و مق>>ام پیامبر و فالن ولی، هیچکدام جایز نیست و همه حرام است، چرا که س>>وگند

نوعی بزرگداشت است که تنها شایسته ی الله است... فرم>ود: »ه>رجامام احمد از ابن عمر روایت کرده است که رس>ول الل>ه

می فرمای>>د:جکس به غیر الله سوگند یاد کند، شرک ورزیده« و رسول خدا »هر که می خواهد سوگند یاد کند، به الله قسم بخورد یا ساکت شود«...

اگر شخصی به کسی یا چیزی غ>>یر از خداون>>د س>>وگند ی>>اد کن>>د ب>>ا این اعتقاد که عظمت وی مانند الله است، این کار او شرک اکبر اس>>ت، ام>>ا اگ>>ر معتقد باشد که مقام وی پایین تر از خداوند است، مرتکب شرک اص>>غر ش>>ده

است. اما کسی که از روی فراموشی به غ>>یر خ>>دا قس>>م ی>>اد کن>>دکفاره اش این

روایتجاست که بگوید: »ال إله إال الله«، چنان ک>>ه بخ>>اری از پی>>امبر خ>>دا نموده که فرمود: »هر که سوگند یاد کرد و در سوگندش گفت: قسم به الت

و عزی، بگوید: ال إله إال الله«... و هر که به این نوع سوگند عادت کرده بای>>د ب>>ر ت>>رک آن ب>>ا نفس خ>>ود

مجاهده کند... همینطور برخی از انواع شرک های لفظی بر زبان بعضی از م>>ردم ج>>اری می شود مانند این سخن که: هر چه تو و خدا بخواهید، یا: اگ>>ر خ>>دا و فالنی بخواهند... یا: من جز خدا و ت>>و کس>>ی را ن>>دارم... ی>>ا این از برک>>ات خ>>دا و

برکات شماست...

Page 33: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت30

اما صحیح این است ک>>ه مثال بگوی>>د: اگ>>ر خ>>دا بخواه>>د و س>>پس فالنیبخواهد... یا اگر یاری خدا و سپس یاری فالنی نبود...

* * *

از جمله وسائل شرک

آویزان کردن تعویذ و مهره و نوشته ها و دعاها به خود از ترس چشم زخم و دیگر اسباب، شرک است... حال اگر شخص اعتقاد داشته باشد این کاره>>ا تنها اسبابی برای رفع بال یا دور کردن آن است، این کار، شرک اصغر خواه>>د بود، اما اگر اعتقاد داشته باشد این تعویذها در ذات خ>>ود بال را دور می کن>>د، چنین کاری شرک اکبر است، زیرا تعلق و امید به غیر خدا است و اعتقاد ب>>ه

این است که چیزی غیر از الله توانایی تصرف در جهان را دارد...تمیمه )تعویذ( بر دو نوع است:

اینکه از قرآن باشد، مانند اینکه بر پارچه یا چ>>رم ی>>ا قطعه ای طال ی>>ا ه>>ر چیزی دیگر، آیاتی از قرآن را بنویسد که این جایز نیست، زیرا چنین کاری از

و اصحاب وی روایت نشده و منجر به آویزان کردن چیزهای دیگ>>رجپیامبر می شود...

نوع دوم تمیمه های حاوی نوشته هایی غ>>یر از آی>>ات ق>>رآن اس>>ت، مانن>>د کسانی که نام های جنیان و عالئم و رمزهای جادوگران را ب>>ه خ>>ود آوی>>زان

می کنند که این از اسباب و وسائل شرک است... می گوید: »هر که تمیمه ای را از ]گردن[ انسانی ب>>از کن>>دسابن مسعود

مانند این است که برده ای را آزاد کرده باشد«... مردی را دید که حلقه ای آهنی را در دست ک>رده اس>ت. ب>ه اوجپیامبر

گفت: »این چیست؟« گفت: از »واهنه« است. )یعنی از ترس بیماری(...

Page 34: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

31کلید بهشت

فرمود: »آن را بیندازد چرا که جز بر »وهن« )سستی( تو نمی افزاید و اگردر حالی بمیری که این بر دست توست رستگار نخواهی شد«...

همینطور ادعای علم غیب از جمله ی ان>>واع ش>>رک اس>>ت، چ>>را ک>>ه ج>>زخداوند متعال کسی غیب را نمی داند. خداوند متعال می فرماید:

﴿ رض ٱلغيب إال ٱهللموت وٱأل [65]النمل: ﴾قل ال يعلم من يف ٱلس

»بگو در آسمان ها و زمین، کسی جز الله غیب را نمی داند«. بنابراین هرگز امکان ندارد کسی غیب را بداند؛ نه فرشته ای مق>>رب و ن>>ه

پیامبری مرسل... هیچ کس جز الله غیب را نمی داند... مگر آنکه آن کس پیامبری باشد که خداوند به وی مقداری از ام>>ور غیب را وحی کند، چنان که خداوند نیرنگ های کفار و نشانه های قیامت و اینگونه

وحی نمود...جمسائل را به پیامبرش پس هر کس، به هر عنوان > مانند کف خوانی ی>>ا ف>>ال قه>>وه ی>>ا نظ>>ر ب>>هستارگان یا پیشگویی و جادو > ادعای علم غیب کند دروغگو و کافر است...

اما آنچه از ب>>رخی دج>االن و ج>ادوگران رخ می ده>د مانن>د پی>دا ش>دن گمشده ها توسط آنان یا فهمیدن سبب برخی از بیماری ها به سبب استخدام

جن و شیاطین است... ممکن است برخی از اشخاص ضعیف االیمان به نزد ستاره شناسان بروند و درباره ی آینده و ازدواج خود از آنان بپرسند، که این حرام است، و ه>>ر ک>>ه ادعای علم غیب کند یا س>>خن کس>>ی ک>>ه ادع>>ای علم غیب دارد را تص>>دیق

کند، کافر شده است... همینطور مراجعه به فال های ماهیان>>ه در روزنامه ه>>ا و مجالت ی>>ا تم>>اس تلفنی با کسانی که ادعای شناخت غیب دارند یا پرسش از آن>>ان، ک>>ه همه ی

این کارها حرام است...

Page 35: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت32

از دیگر وسائل شرک، سحر و کهانت و پیشگویی است، چرا ک>>ه س>>حر از می فرماید: »از هفت گناه هالک کنن>>دهجبزرگترین گناهان است. پیامبر ما

بپرهیزی>>د« گفتن>>د: ]آن ه>>ا[ چ>>ه هس>>تند؟ فرم>>ود: »ش>>رک ب>>ه خداون>>د وجادوگری و...«

چرا که سحر مستلزم به خدمت گرفتن شیاطین و تقرب جستن به آن>>ان با کارهایی است که دوست دارند تا به خ>دمت او درآین>>د، همینط>ور ادع>ای دانستن غیب که خود کفر و گمراهی است؛ برای همین اس>>ت ک>>ه خداون>>د

متعال می فرماید:

ىت﴿احر حيث أ [69]طه: ﴾٦٩وال يفلح ٱلس

»و جادوگر هر جا که رود رستگار نمی شود«. حکم ساحر، قتل است، چنان که گروهی از صحابه چنین می کردن>>د، ام>>ا امروزه در حق جادوگران سهل انگاری می شود و آن را هنر می دانند و ب>>رای آنان جشن ها و مسابقات برگزار می کنند و هزاران تماشاگر در نم>>ایش آن>>ان حاضر می شوند که این سهل انگاری در امر عقیده است، و چه زیباست کاری

که ابوذر با یکی از جادوگران انجام داد... یک بار ابوذر بر یکی از خلفا وارد شد که نزد وی ج>>ادوگری ب>>ا شمش>>یر خود بازی می کرد و به مردم چنین وانمود می کرد ک>>ه س>>ر م>>ردی را قط>>ع

می کند و سپس سر وی را به جایش باز می گرداند و او را زنده می کرد... ابوذر روز بعد دوباره به همان مجلس رفت در ح>>الی ک>>ه ردایی پوش>>یده بود و شمشیر خود را زیر آن پنهان کرده بود... سپس بر خلیف>>ه وارد ش>>د و دید هم>>ان س>>احر در ح>>ال نم>>ایش ب>>ا شمش>>یر اس>>ت... و در براب>>ر م>>ردم جادوگری می کند و مردم از کار وی در شگفتند! پس ناگهان شمشیر خود را

بیرون آورد و بر گردن ساحر فرود آورد و سرش را از تن جدا کرد...

Page 36: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

33کلید بهشت

جس>>احر ب>>ه زمین افت>>اد... س>>پس اب>>وذر گفت: ش>>نیدم رس>>ول خ>>دا می فرمود: »حد جادوگر، یک ضربه ی شمشیر اس>>ت« آنگ>>اه رو ب>>ه جن>>ازه ی

ساحر کرد و گفت: حاال خودت را زنده کن! خودت را زنده کن! می فرماید: »هر که نزد پیشگویی آمد و س>>خن اوجهمچنین پیامبر خدا

را تصدیق نمود به آنچه بر محمد نازل شده کفر ورزیده است«. چیزی که باید درباره اش هشدار داد این است که جادوگران و کاهن>>ان و پیشگویان گاه خ>>ود را در ظ>>اهر انس>>انی ص>>الح و اه>>ل دین ج>>ا می زنن>>د و بیماران خود را دستور می دهن>>د ک>>ه ب>>رای غ>>یر خ>>دا ذبح کنن>>د، ک>>ه مثال

گوسفندی را با فالن اوصاف ذبح کنند یا مرغی را سر ببرند... و گاه به نام دعایی که در گردن بیاویزن>>د ی>>ا در خانه ه>>ای خ>>ود آوی>>زان

کنند، برای آنان طلسم های شرک آمیز یا تعویذهای شیطانی می نویسند... برخی از این جادوگران خود را در نقش اولیاء الل>>ه ک>>ه دارای کرام>>ات و خوارق عادات هستند نشان می دهند، مثال خود را با شمشیر می زنند ی>ا زی>>ر چرخ اتوموبیل می خوابند و آسیبی نمی بینن>>د... و از این ن>>وع کاره>>ا ک>>ه در حقیقت جادو و از عمل ش>>یطان اس>>ت کهب>>ه دس>>ت این ج>>ادوگران انج>>ام

می دهد و این شیاطین با یاد خداوند می گریزند... مانند داستانی که یکی از دوستان برایم تعری>>ف ک>>رد... وی می گفت: در

یکی از سفرهایم به یک سیرک رفتم... در حالی که نمایش آن>>ان را تماش>>ا می ک>>ردم زنی وارد ص>>حنه ش>>د و ب>>ا توانایی عجیبی بر روی طناب راه رفت سپس به روی دیواری پرید و ط>>وری بر آن باال رفت که انگ>>ار مگس اس>>ت! م>>ردم از دی>>دن ک>>ار او بس>>یار تعجب

کردند...

Page 37: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت34

ب>>ا خ>>ود گفتم ممکن نیس>>ت کاره>>ایی ک>>ه او می کن>>د ص>>رفا حرک>>ات آکروباتیک باشد... درست است من گناهک>>ارم ام>>ا موح>>د هس>>تم و چ>>نین

چیزی را نمی پسندم... در حیرت بودم که چه کنم؟ تا اینکه ی>>ادم آم>>د در یکی از خطبه ه>>ای جمع>>ه ک>>ه درب>>اره ی ج>>ادو و جادوگران بود، خطیب می گفت ج>>ادوگران از ش>>یاطین کم>>ک می گیرن>>د و شیاطین با ذکر خداوند نیرنگشان باطل می شود و ق>>درت خ>>ود را از دس>>ت

می دهند... از صندلی خودم بلند شدم و به سمت سکو رفتم... مردم که ش>>گفت زده بودند دست می زدند و فکر می کردند من از شدت هیجان دارم به او نزدی>>ک

می شوم... وقتی به سکو رسیدم و به او نزدیک شدم نگاهم را به او دوختم و ش>>روع

ذهۥ﴿به خواندن آیة الکرسی کردم: خ�� ال إل��ه إال ه��و ٱليح ٱلقيوم ال تأ ٱهلل

[255]البقرة: ﴾...سنة وال نوم ناگهان آن زن شروع به لرزیدن کرد... به خدا قسم هنوز آیه را ب>>ه پای>>ان نرسانده بودم که به زمین افت>>اد و ح>>الت تش>>نج ب>>ه او دس>>ت داد... م>>ردم

ترسیدند و از جاهای خود بلند شدند و او را به بیمارستان بردند... که:ألراست می گوید خداوند

ا﴿ �يطن اكن ضعيف [76]النساء: ﴾٧٦إن كيد ٱلش»همانا نیرنگ شیطان ضعیف است«.

و می فرماید:

خري ٱلمكرين﴿ وٱهلل [54]آل عمران: ﴾٥٤ومكروا ومكر ٱهلل»و مکر آوردند و الله نیز تدبیر نمود و الله بهترین تدبیر کنندگان است«.

از دیگر عوامل شرک، بزرگ داشتن تمثال ها و بناهای یادبود است...

Page 38: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

35کلید بهشت

تمثال به مجسمه هایی می گویند که به ش>>کل انس>>ان ی>>ا حی>>وان س>>اخته می شوند و بناهای یادبود نیز مجسمه هایی هستند ک>>ه ب>>ه ش>>کل ره>>بران و بزرگان در میدان ها یا پارک ها و اماکن عم>>ومی نص>>ب می ش>>وند، و در زمین

شرکی صورت نگرفته مگر به سبب همین مجسمه ها... آیا نمی بینید که قوم نوح وقتی مجسمه هایی را به شکل م>>ردان ]ص>>الح[ ساختند، مدت زمانی نگذشت ت>>ا آنک>>ه آن مجس>>مه ها را هم>>راه ب>>ا خداون>>د

عبادت کردند؟ از س>اختن مجس>مه ها و کش>یدنجبرای همین است ک>ه رس>>ول خ>دا

تصاویر ]موجودات روح دار[ نهی ک>>رده اس>>ت، چ>>را ک>>ه این این ه>>ا ع>>واملیهستند که به شرک منجر می شوند...

تص>>ویرگران را نف>>رین نم>>وده و خ>>بر داده ک>>ه آن>>انجحتی رسول خدا شدیدترین عذاب را در روز قیامت خواهن>>د داش>>ت، و ام>>ر ب>>ه از بین ب>>ردن تصاویر داده و فرموده است که فرشتگان وارد خانه ای که در آن تصویر وجود

داشته باشد، نمی شوند... از دیگر عوامل منجر به شرک، توسل نامشروع است: مانند توسل به مقام

یا به ذات آفریدگان یا حق آنان... بنابراین ج>>ایز نیس>>ت انس>>ان درجپیامبر دع>>ای خ>>ود بگوی>>د: خداون>>دا من ب>>ا توس>>ل ب>>ه ج>>اه پی>>امبر از ت>>و چ>>نین می خواهم... یا به حق فالن کس، ی>>ا ب>>ه روح فالن میت... هیچک>>دام از این توسل ها جایز نیست، بلکه توسل جایز، توسل انسان به نام ها و صفات خداوند است، مثل اینکه بگوید: ای رحیم، مرا مورد رحمت خود قرار ده، ی>>ا بگوی>>د:

ای غفور، مرا بیامرز... همینطور توسل به خداوند با ایمان و اعمال صالح، جایز است؛ مثل اینکه بگوید: خداوندا به سبب ایمانی که دارم و پیامبرانت را تص>>دیق ک>>رده ام م>>را

بهشتی بگردان...

Page 39: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت36

همچنین توسل به دعای ص>>الحان؛ مثال از بن>>ده ی ص>>الحی ک>>ه در قی>>د حیات است بخواهد تا برای او از خداون>>د چ>>یزی بخواه>>د، چ>>را ک>>ه دع>>ای مسلمان برای برادرش در غیاب او مستجاب اس>>ت، ام>>ا در خواس>>ت از میت نزد قبر وی جایز نیست، زیرا همه ی مواردی که ذک>>ر ش>>د از حق>>وق خ>>اص

خداوند است و صرف آن برای غیر وی شایسته نیست... از جلمه ی ایمان به خداوند، اعتقاد به این حقیقت است که وی پروردگار همه چیز است و تنها او مستحق عبادت است... و او دارای نام ه>>ای نی>>ک و

صفات واال است:

ميع ٱبلصري﴿ ء وهو ٱلس [11]الشورى: ﴾١١ليس كمثلهۦ يش»چیزی مانند او نیست و او شنوا و بینا است«.

و او هر گاه بخواهد هر سخنی را هر گونه که بخواهد می گوی>>د... و او ب>>ا ذات و صفات خود بر بندگان عالی و بلند اس>>ت... ب>>ر ع>>رش خ>>ود مس>توی است و از حال بندگانش آگاه است، سخنانشان را می ش>>نود و کارهایش>>ان را

می بیند... و ایمان داریم که مومنان پروردگ>>ار خ>>ود را در روز قی>>امت می بینن>>د...

خداوند متعال می فرماید:

ة﴿ [23-22]القيامة: ﴾٢٣ إىل ربها ناظرة٢٢وجوه يومئذ نارض ( و ب>>ه پروردگ>>ارش۲۲»در آن روز چهره ه>>ایی ش>>اداب و مس>>رور اس>>ت )

می نگرد«. همینطور ایمان به مالئکه و کتاب ه>>ای آس>>مانی؛ یع>>نی ب>>اور ب>>ه اینک>>ه خداوند قرآن را بر محمد و تورات را بر موسی و انجیل را بر عیسی و زب>>ور را بر داوود >>> علیهم الص>>الة والس>>الم >>> ن>>ازل نم>>ود ک>>ه هم>>ه کالم خداون>>د

هستند...

Page 40: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

37کلید بهشت

و ایمان به پیامبران، علیهم السالم که بسیارند و خداوند برخی را برای مانام برده و برخی دیگر را نام نبرده است. خداوند متعال می فرماید:

ن لم﴿ نا علي��ك ومنهم م ن قصص�� رسلنا رسال من قبلك منهم م ولقد أ

[78]غافر: ﴾نقصص عليك »و بی شک پیش از تو پیامبرانی را فرستادیم؛ برخی از آنان ]ماجرایشان[ را ب>>ر

تو حکایت کرده ایم و برخی از آنان را بر تو حکایت نکرده ایم...«و ایمان به آخرت...

یعنی آنکه در گام نخست به عذاب و نعیم قبر ایمان داشته باشی چرا کهاین ایمان با کتاب و سنت ثابت است...

خداوند متعال می فرماید:

ا٤٥وحاق ا‍بل فرعون سوء ٱلعذاب﴿ ي ا وعش�� ٱنلار يعرضون عليها غدوشد ٱلعذاب

دخلوا ءال فرعون أ

اعة أ [46-45]غافر: ﴾٤٦ويوم تقوم ٱلس

( ص>>بح و ش>>ام ب>>ر آتش عرض>>ه۴۵»و فرعونیان را عذاب سخت ف>>رو گ>>رفت ) می شوند و روزی که قیامت برپا شود ]ندا می آید که[ آل فرع>>ون را در س>>خت ترین

عذاب درآورید«.همچنین خداوند متعال درباره ی منافقان می فرماید:

تني ثم يردون إىل عذاب عظيم﴿ ر بهم م [101]التوبة: ﴾١٠١سنعذ »به زودی آنان را دو بار عذاب می کنیم، سپس به ع>ذابی ب>زرگ ب>>از گردان>ده

می شوند«. ابن مسعود و دیگران در تفسیر این آیه می گوین>>د: ع>>ذاب اول در دنی>>ا و عذاب دوم در قبر است، سپس به عذاب ب>>زرگ در آتش جهنم ب>>از گردان>>ده

می شوند...

Page 41: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت38

اما احادیثی که درباره ی اثبات عذاب و نعیم قبر وارد شده بسیار اس>>ت و حتی ابن قیم و دیگران به متواتر بودن آن تصریح کرده اند... در س>>نت بیش از پنجاه حدیث در این باره وارد شده است، از جمله در صحیحین بخ>>اری و

از کنار دو قبر گذشت، پس فرمود: »بی شکجمسلم روایت است که پیامبر آن دو عذاب می شوند و برای کار بزرگی عذاب نمی شوند؛ یکی از آن دو خود

را از ادرارش پاک نمی داشت و دیگری سخن چینی می کرد...«. در دع>ای خ>ودجهمینطور در صحیحین روایت است ک>ه رس>ول خ>دا

می فرمود: »خداوندا از عذاب قبر به تو پناه می برم...« از جمله ی ایمان به آخرت، ایم>>ان ب>>ه رس>>تاخیز و زن>>ده ش>>دن مردگ>>ان هنگام دمیده شدن در شیپور است... آنگاه لخت و پابرهنه و ختن>>ه نش>>ده از

قبرهای خود برمی خیزند، چنان که خداوند متعال می فرماید:

��ك لميت��ون﴿ ﴾١٦ ثم إنكم ي��وم ٱلقيم��ة تبعث��ون١٥ثم إنكم بعد ذل[16-15]المؤمنون:

( آنگاه شما در روز قیامت برانگیخته۱۵»سپس شما ]پس از آن[ خواهید مرد )خواهید شد«.

و ایمان به حساب و جزا و بهشت و جهنم... همینطور اعتقاد به نشانه های کوچک و بزرگ قیامت مانند خروج دج>>ال

از آسمان و طلوع خورشید از مغرب و خروج داب>>ة االرض÷و نزول عیسیاز جایگاهش و دیگر نشانه ها...

همچنین به شفاعت و حوض و ترازو و دیدن خداوند متعال و دیگ>>ر ام>>ورآخرت ایمان داریم...

باور به تقدیر > خیر و شر آن > جزو ایمان است، که ]هر چه رخ می ده>>د[مقدر و نوشته شده از سوی خداوند است...* * *

Page 42: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

39کلید بهشت

عواملی که به ایمان ضربه وارد می سازد

مسخره کردن دین خداوند، ک>>ه ب>>اعث ارت>>داد از اس>>الم اس>>ت. خداون>>دمتعال می فرماید:

وءايتهۦ ورسوهلۦ كنتم تستهزءون﴿ بٱهلل ال تعتذروا قد كفرتم٦٥قل أ

[66-65]التوبة: ﴾بعد إيمنكم ( عذر نیاوری>>د، پس۶۵»بگو آیا با الله و آیاتش و پیامبرش تمسخر می کردید؟ )

از ایمانتان کافر شدید«. مانند برخی سخنان که عده ای بر زبان می آورند که: اسالم دینی ق>>دیمی است و به درد دوران ما نمی خورد! یا: اسالم ارتجاع و عقب ماندگی اس>>ت! ی>>ا

اینکه: قوانین وضعی بهتر از اسالم است... از بزرگترین عوامل وارد شدن اشکال در عقیده، حکم ب>>ر اس>>اس چ>>یزی است که خداوند نازل نکرده است، زیرا یکی از مقتضیات ایمان، حکم ک>>ردن بر اساس شریعت او در گفتار و ک>>ردار و اختالف>>ات و مس>>ائل م>>الی و دیگ>>ر

حقوق است...خداوند متعال می فرماید:

جر بينهم ثم ال جي��دوا يف﴿ حيكموك فيما ش�� فال وربك ال يؤمنون حىتا قضيت ويسلموا تسليما نفسهم حرجا مم

[65]النساء: ﴾٦٥أ

»ولی چنین نیست، به پروردگارت قسم که ایمان نمی آورند مگر آنکه ت>>و را در مورد آنچه می>>ان آن>ان م>ایه ی اختالف اس>>ت داور گردانن>د س>پس از حکمی ک>ه کرده ای در دل هایشان احساس ناراحتی ]و تردید[ نکنند و کامال سرت سلیم فرود

آورند«

Page 43: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت40

بنابراین، باید بر اساس آنچه خداوند نازل کرده حکم نمود، در همه چ>>یز: در خرید و فروش... درباره ی دزدی و زنا و دیگ>>ر ام>>ور، ن>>ه تنه>>ا در احک>>ام

طالق و ازدواج و قوانین احوال شخصی... هر که برای مردم قانون گزاری نمود و ادعا نمود این قوانین مناس>>ب تر و بهتر از حکم خداون>>د اس>>ت، دچ>>ار کف>>ر ش>ده اس>ت، زی>>را خداون>>د متع>>ال

می فرماید:

﴿ ذن به ٱهللؤا رشعوا لهم من ٱدلين ما لم يأ م لهم رشك

[21]الشورى: ﴾أ

»یا برای آنان شریکانی است که در آنچه الله بدان اجازه نداده برایش>>ان آیی>>نینهاده اند؟«

و فرموده است:

وم يوقن��ون﴿ ا لق�� حكم�� حسن من ٱهللفحكم ٱلجهلية يبغون ومن أ

أ

[50]المائدة: ﴾٥٠ »آیا خواستار حکم جاهلیت اند؟ و ب>>رای م>>ردمی ک>>ه یقین دارن>>د، داوری چ>>ه

کسی از الله بهتر است؟« همچ>>نین در ح>>دیث ص>>حیح آم>>ده هنگ>>امی ک>>ه خداون>>د متع>>ال آیه ی

﴿ ربابا من دون ٱهللحبارهم ورهبنهم أ

ذوا أ را ]درباره ی اهل کت>>اب[1﴾ٱخت

]که هنوز نصرانی بود[ گفت: ای رسول خدا، ماسنازل نمود، عدی بن حاتم فرمود: »آی>>ا ب>>رای ش>>ما ح>>رام خ>>دا راجآنان را عبادت نمی کنیم... پیامبر

حالل نمی کنند و در نتیجه شما آن را حالل می کنید؟ و حالل خدا را ح>>رام نمی کنند و شما آن را حرام می دانید؟« گفت: آری. فرم>>ود: »همین عب>>ادت

کردن آن هاست«.از دیگر نواقض ایمان، دوستی با کافران و یا دشمنی با مومنان است...

۳۱- »دانشمندان و راهبان خود را به جای الله به خدایی گرفته اند..« توبه: 1

Page 44: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

41کلید بهشت

شکی در این نیست که بر مس>>لمانان واجب اس>>ت از م>>ودت ب>>ا ک>>افراندوری کنند چنان که خداوند متعال می فرماید:

ويل��اء تلق��ون إيلهم﴿ين ءامنوا ال تتخذوا عدوي وعدوكم أ ها ٱذل ي

أ ي

ة وقد كفروا بما جاءكم من ٱحلق [1]الممتحنة: ﴾بٱلمود »ای کسانی که ایمان آورده اید دشمن من و دشمن خودتان را ب>ه دوس>تی ب>ر مگیرید ]به طوری[ که با آن ها اظهار دوستی کنید و حال آنک>ه قطع>ا ب>ه آن حقی

که برای شما آمده کافرند«.و خداوند متعال می فرماید:

وهلۥ﴿ ورس�� وٱيلوم ٱألخر يوادون من حاد ٱهلل ال جتد قوما يؤمنون بٱهللو عشريتهم

و إخونهم أ

بناءهم أ

و أ

[22]المجادلة: ﴾ولو اكنوا ءاباءهم أ

»قومی را نیابی که به الله و آخرت ایمان داشته باشند ]و[ کسانی را که با الل>>ه و پیامبرش مخالفت کرده اند دوست بدارن>>د، هرچن>>د پدرانش>>ان ی>>ا پسرانش>>ان ی>>ا

برادرانشان یا عشیره ی آنان باشند...« و نشانه ها همه دال بر کفر آنان ب>>ه خداون>>د و نیرنگش>>ان علی>>ه اس>>الم و

مسلمانان است...چنان که الله > سبحانه و تعالی > می فرماید:

قد بينا لكم﴿ كربفوههم وما ختىف صدورهم أ

قد بدت ٱبلغضاء من أ

والء حتبونهم وال حيبونكم وتؤمن��ون١١٨ٱأليت إن كنتم تعقل��وننتم أ

أ ه

نام��ل منوا عليكم ٱأل بٱلكتب لكهۦ إوذا لقوكم قالوا ءامنا إوذا خلوا عض

دور عليم بذات ٱلص�� كم١١٩ٱلغيظ قل موتوا بغيظكم إن ٱهلل إن تمسس��وا وتتق��وا ال رب وا به��ا إون تص�� يئة يفرح�� بكم س�� ؤهم إون تص�� حسنة تس��

بما يعملون حميط ا إن ٱهلل �[120-118]آل عمران: ﴾١٢٠يرضكم كيدهم شي

Page 45: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت42

»دشمنی از لحن و سخنشان آشکار است و آنچ>>ه سینه هایش>>ان نه>>ان می دارد بزرگتر است؛ در حقیقت ما نشانه ها]ی دشمنی آنان[ را برای شما بیان کردیم اگر

( هان شما کسانی هستید که آنان را دوست دارید و ]حال آنک>>ه[۱۱۸تعقل کنید ) آنان شما را دوست ندارند و شما به همه کتاب ها]ی خدا[ ایمان داری>>د و چ>>ون ب>>ا شما برخورد کنند می گویند ایمان آوردیم و چ>>ون ]ب>>اهم[ خل>>وت کنن>>د از ش>>دت خشم بر شما سرانگشتان خود را می گزند بگو به خشم خود بمیرید که الله ب>>ه راز

( اگر به شما خوشی رسد آنان را بدحال می کند و اگر۱۱۹درون سینه ها داناست ) به شما گزندی رسد بدان شاد می ش>>وند و اگ>>ر ص>>بر کنی>>د و پرهیزگ>>اری نمایی>>د

نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمی رساند یقینا الله به آنچه می کنند احاطه دارد«. از نمونه ه>>ای دوس>>تی ب>>رخی از مس>>لمانان ب>>ا ک>>افران در دوران م>>ا، هم نشینی و مودت با آنان بدون قصد دعوت، و یا اقامت و سفر غیر ض>>روری به کشورهای آنان و شبیه ساختن خود به کافران در لب>>اس و ظ>>اهر و روش

زندگی، و سخن گفتن غیر ضروری به زبان آن ها است... همچنین از بزرگترین نواقض ایمان پایین دانستن شأن و منزلت اص>>حاب

یا دشنام دادن به آنان و اهانت ب>>ه اه>>ل بیت بزرگ>>وار ایش>>انجرسول خدا است...

را دوست می داریم و در محبت هیچ یک از آن>>انجما اصحاب رسول خدا و نه دیگر اصحاب وی...سزیاده روی نمی کنیم، نه در مورد علی

و از هیچ یک از آن>>ان ب>>رائت نمی ج>>وییم، بلک>>ه از دش>>منان آن>>ان اظه>>ار بیزاری می کنیم و آن بزرگواران را ج>>ز ب>>ه نیکی ی>>اد نمی ک>>نیم... خداون>>د

متعال می فرماید:

ن﴿ بعوهم بإحس�� ين ٱت نصار وٱذللون من ٱلمهجرين وٱأل و

بقون ٱأل وٱلس

عنهم ورضوا عنه [100]التوبة: ﴾ريض ٱهلل

Page 46: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

43کلید بهشت

»و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروینمودند، الله از آنان خشنود است و آنان ]نیز[ از او خشنودند...«.

مذهب اهل سنت و جماعت درباره ی اختالفات و جنگ ه>>ایی ک>>ه می>>ان آن>>ان رخ داده، دس>>ت نگ>>ه داش>>تن از س>>خن در این ب>>اره اس>>ت زی>>را آن>>ان انسان هایی بودند که گاه به راه درست می روند و گاه به خطا، و همانطور ک>>ه خداوند شمشیرهای ما را از وارد شدن به آن فتنه ها دور نگه داشته م>>ا ن>>یز زبان هایم>ان را از ورود ب>>ه آن ب>>از می داریم و در این ب>>اره می گ>>وییم: آن ه>ا انسان هایی بودند که پروردگاری دارند که در قی>>امت یکجایش>>ان می کن>>د و

میانشان داوری می کند... ب>>رای اب>>وبکر ث>>ابت می دانیم وجهمچنین خالفت را پس از پیامبر خدا

وی را بهترین امت پس از پیامبر و مقدم ب>>ر هم>>ه می دانیم... س>>پس عم>>ر،سپس عثمان سپس علی، خداوند از همه ی آنان خشنود باد...

از دیگر مسائلی که به ایمان ضربه می زند بدعت هایی است ک>>ه ب>>رخی از مسلمانان ساخته اند و گمان می کنند باعث نزدیک تر شدن آنان ب>>ه خداون>>د

و بلند شدن در اثنای آن ]بهجمی شود، مانند جشن گرفتن روز تولد پیامبر زعم حضور ایشان[ وگفتن سالم به وی در این حالت است. همینطور جش>>ن گرفتن روز تولد اولیا و صالحان دیگر، که همه ی این ها بدعت در دین است و

ثابت اس>>تج و صحابه چنین کاری نکرده اند و بلکه از رسول خدا جپیامبر که فرمودند: »هر که در این امر ما چیزی نو بسازد که از آن نیس>>ت، پس آن چیز مردود است« و فرمود: »هر نوآوری ]در دین[ بدعت است و هر ب>>دعتی

گمراهی است«.و خداوند متعال می فرماید:

Page 47: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت44

يت﴿ تممت عليكم نعمىت ورض���كملت لكم دينكم وأ

ٱيل���وم أ

سلم دينا [3]المائدة: ﴾لكم ٱإل »امروز دینتان را برایتان کامل کردم و نعمتم را ب>>ر ش>>ما ب>>ه اتم>>ام رس>>اندم و

اسالم را به عنوان دین برای شما پسندیدم«. آری؛ دین را برای ما کامل نمود، و اگر جشن گرفتن مول>>ود ج>>زو دی>>نی

آن را برای امتشجبود که خداوند برای ما پسندیده است بی شک پیامبر ما بیان می کرد...

علما صریحا جشن مولودی را انکار کرده اند، به ویژه اگ>>ر در آن درب>>اره ی غلو و زیاده روی و اختالط زنان و م>>ردان ص>>ورت گ>>یرد ی>>ا ازجرسول خدا

آالت لهو و طرب استفاده شود... وجهمینطور احتمال دارد اینگونه مراسم ها با فرا خواندن رس>>ول خ>>دا

استغاثه و طلب مدد از او و اعتقاد به اینک>>ه وی غیب می دان>>د و دیگ>>ر ام>>ورکفری، به شرک اکبر منجر شود...

اوصافی مانند دانستن غیب و مغفرت در روز قیامت و در دس>>ت داش>>تن امور دنیا و آخرت، جز در حق خداوند که ملکوت آسمان ها و زمین به دس>>ت

یا مولدجاوست، صحیح نیست، اما چنین مسائلی در جشن های تولد پیامبر دیگر اولیاء به کثرت رخ می دهد...

ی>>اد می ش>>ود، وجممکن است کسی بگوید: در این جشن ها رسول خ>>دا سیرتش خوانده می شود.

راجدر پاسخ می گوییم: این سخن خوبی است، اما می توان رس>>ول خ>>دا بر روی منابر یا در سخنرانی ها و مجالس عمومی یاد ک>>رد و س>>یرت او را ب>>ه مردم گفت، بدون آنکه نیاز به تعیین زمان و مک>>ان مش>>خص در ی>>ک س>>ال

باشد، و خداوند متعال فرموده است:

Page 48: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

45کلید بهشت

وٱلرسول﴿ وه إىل ٱهلل ء فرد [59]النساء: ﴾فإن تنزعتم يف يش »پس هرگاه در چیزی اختالف نظر یافتی>>د، آن را ب>>ه الل>>ه و پی>>امبرش عرض>>ه

بدارید...«. م>>ا در ق>>رآن جس>>تجو ک>>ردیم، ندی>>دیم ج>>ایی خداون>>د م>>ا را ب>>ه انج>>ام جشن های تولد امر کرده باشد، بلکه قرآن به ما می گوید دین کامل ش>>ده؛ در

چنین کاری انج>>ام دادهجسنت هم گشتیم و در آن ندیدیم که رسول خدا یا اصحابش را به آن امر کرده باشد...

بنابراین برای انسان عاقل شایسته نیست که فریب تعداد زی>>اد کس>انی رابخورد که این کار را انجام می دهند، چرا که خداوند متعال می فرماید:

﴿ رض يضلوك عن سبيل ٱهللكرث من يف ٱأل

[116]األنعام: ﴾إون تطع أ

»و اگر از بیشتر اهل زمین پیروی کنی تو را از راه الله گمراه می کنند...«. یکی از شگفتی ها این است که برخی از مردم برای شرکت در جشن های بدعتی کوشش می کنند اما از حضور در نمازه>>ای جمع>>ه و جم>اعت تخل>>ف

در مراسم مول>>ودجمی کنند! و بعضی از آنان گمان می کنند که خود پیامبر حاضر می ش>>ود، ب>>رای همین ب>>رای وی از ج>>ا ب>>ر می خیزن>>د و خ>>وش آم>>د

می گویند! جهمه این را می دانیم که ایمان بنده کامل نمی شود تا آنکه رسول خ>>دا

را دوست داشته و او را گرامی بدارد، و قرار دادن وی به عنوان امام و ره>>بر، بخش>ی از این بزرگداش>ت اس>ت، ب>رای همین از عب>>اداتی ک>ه وی مش>روع

ساخته تجاوز نمی کنیم...* * *

رمض>>ان اس>>ت؛ رس>>ول۲۷از دیگر بدعت های آشکار، جشن گرفتن شب چنان که در صحیحین روایت است، فرم>>وده: »ه>>ر ک>>ه رمض>>ان را ازجخدا

Page 49: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت46

روی ایمان و اخالص به نماز بایستد، گناهان گذشته اش آمرزیده می شود« و »هر که شب قدر را از روی ایمان و اخالص به نماز ایستد گناهان گذشته اش

آمرزیده می شود«. درباره ی رمضان و ش>>ب ق>>در اس>>ت... ام>>ا جش>>نجاین رهنمود پیامبر

گرفتن شب بیست و هفتم به این عنوان که این شب، شب قدر است، مخالف است، چرا که چنین جش>>نی ن>>وآوری در دینجروش و رهنمود پیامبر خدا

است، به ویژه آنکه شب قدر ممکن است شب بیست و هفتم باش>>د، و ممکناست شبی دیگر باشد...

یکی دیگر از بدعت ها، جشن گرفتن شب اسراء و معراج اس>>ت، در ح>>الی که درباره ی شب اسراء و معراج و تاریخ آن در احادیث صحیح چیزی نیامده که در ماه رجب یا ماه دیگری بوده است، و حتی اگر تاریخ آن مش>>خص ب>>ود باز هم مخصوص گرداندن آن به عبادت یا جشن جایز نبود، چ>را ک>ه پی>امبر

و اصحابش این شب را جشن نگرفته اند و هیچ عبادت مخصوص>>ی راجخدا رسالت را انج>>ام داده و ام>>انت را ادا ک>>ردهجدر آن انجام نداده اند و پیامبر

است و اگر بزرگداشت این شب از دین خدا بود حتم>>ا آن را ب>>رای م>>ا بی>>انمی نمود...

از دیگر بدعت ها جشن گرفتن شب نیمه ی شعبان و روزه گ>>رفتن روز آن است... برای چنین چیزی هیچ دلیل شرعی وجود ندارد و درباره ی فضیلت آن احادیث ضعیفی وارد شده که نمی ت>>وان ب>>ه آن اس>>تناد نم>>ود، چنان ک>>ه

حافظ ابن رجب و دیگر علما بیان کرده اند... زید بن اسلم می گوید: هیچ یک از مشایخ و فقهایمان را ندیدیم که ب>>رای

شب نیمه ی شعبان اهمیت خاصی قائل باشند...* * *

و در پایان، بدانید که جنایت بزرگ و مصیبت عظیم، ترک نماز است...

Page 50: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

47کلید بهشت

در حدیثی ک>>ه مس>لم روایت ک>>رده می فرمای>>د: »فاص>>له یجرسول الله میان شخص و کفر یا شرک، ترک نماز است«...

روایتسو نزد ترمذی با سند صحیح از عبدالل>>ه بن ش>>قیق از اب>>وهریره ترک هیچ عملی را کفر نمی دانستندجاست که گفت: »اصحاب رسول خدا

مگر نماز...«. ابن قیم می گوید: یکی از کسانی که اهل گناه و تقص>>یر در ح>>ق خداون>>د بود، در بستر مرگ بود... ناگهان حالت مرگ به وی دس>>ت داد... اطرافی>>ان هراسان به سمت او آمدند و روبروی او نشستند و خداوند را به یاد او آوردن>>د و شروع کردند به تلقین ال إله إال الله برای وی... او در این ح>>ال اش>>ک های خود را پاک می کرد... هنگامی که روحش از بدن خ>>ارج می ش>>د ب>>ا ص>>دای بلند فریاد زد و گفت: بگویم ال إل>>ه إال الل>>ه؟! ال إل>>ه إال الل>>ه ب>>ه چ>>ه درد من می خورد در حالی که یادم نمی آید برای خدا یک نماز خوانده باشم؟! س>>پس

گریست تا جان داد... عامر بن عبدالله بن زبیر در بستر مرگ نفس هایش به شماره افتاده بود و

خانواده اش در کنار او گریه می کردند... در همین حال که با مرگ دست و پنجه نرم می کرد شنید که موذن اذان مغرب می گوید، در حالی که نفس در گلویش ب>>ه س>>ختی ب>>اال می آم>>د و ب>>ه

سختی در حال جان دادن بود... همین که صدای اذان را شنید به کس>>انی ک>>ه دور و ب>>رش بودن>>د گفت:

دستم را بگیرید!!گفتند: به کجا؟ گفت: به مسجد...

گفتند: با اینکه در این حال هستی؟! گفت: سبحان الله! منادی نماز را بشنوم و او را لبی>>ک نگ>>ویم؟ دس>>تم را

بگیرید...

Page 51: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت48

دو مرد از دو سو او را گرفتند و به مسجد بردند... ی>>ک رکعت را ب>>ا ام>ام گزارد سپس در سجده درگذشت... آری در ح>>الی ج>>ان داد ک>>ه در س>>جده

بود!! هر که نماز را به ج>ای آورد و ب>>ر ط>>اعت خداون>>د ص>>بر کن>د ک>>ارش ب>>ا

خشنودی خداوند پایان می یابد... انسانی صالح و متقی و اهل عبادت بود... ش>>ب، او را ب>>اسسعد بن معاذ

گریه ی سحر می شناخت، و روز با نماز و استغفار... در غزوه ی بنی قریظه زخمی شد... چند روز بیمار ب>>ود س>>پس ب>>ه ح>>ال

مرگ افتاد... از وضع وی آگاه شد خطاب ب>>ه اص>>حابش فرم>>ود:جهنگامی که پیامبر

»به نزد او برویم...« جابر می گوید: بیرون رفت و ما به همراه او ب>>یرون رف>>تیم... و آنق>>در ب>>ا شتاب می رفت که بندهای نعلین ما برید و ردایمان افتاد... اصحاب از شتاب

او تعجب کردند، آنگاه فرمود: »می ترسم مالئکه بر ما پیشی گیرند و او را غسل کنند چنان که حنظله را

غسل کردند«. هنگامی که به خانه رسید دید که او درگذشته و ی>>ارانش در ح>>ال غس>>ل

فرم>>ود: »ه>>ر گری>>ه کنن>>ده ایجاویند و مادرش می گرید... پس رسول خدا دروغ می گوید جز مادر سعد...«

برای تشییع او بیرون آمد...جسپس او را به سوی قبرش بردند و پیامبر مردم گفتن>>د: ای رس>>ول خ>>دا، ت>>اکنون می>>تی س>>بک تر از او حم>>ل نک>>رده

بودیم... فرمود: »چرا سبک نباشد که اینق>>در و اینق>>در مالئک>>ه ب>>هجرسول الله

زمین فرود آمده اند > که تاکنون به زمین نیامده اند >>> و هم>راه ب>ا ش>ما او را

Page 52: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

49کلید بهشت

برداشته اند... به خدا سوگند فرشتگان با ]مالقات[ روح سعد شاد ش>>ده اند...و عرش برای او به لرزه افتاده است...

﴿�ت ٱلفردوس نزال لحت اكنت لهم جن ين ءامنوا وعملوا ٱلص ١٠٧إن ٱذل[108-107]الكهف: ﴾١٠٨خدلين فيها ال يبغون عنها حوال

»بی شک کسانی که ایمان آوردند و کارهای صالح انجام دادند باغ های فردوس ( جاودانه در آن خواهن>>د مان>>د و خواه>>ان انتق>>ال از۱۰۷محل پذیرایی آن هاست )

آنجا نخواهند بود«.* * *

یکی از بزرگترین گناهان، ندادن زکات است، چرا که زکات س>>ومین رکن جاز ارکان اسالم اس>>ت و در ص>>حیح مس>لم روایت اس>ت ک>ه رس>ول خ>>دا

فرمود: »کسی نیست که صاحب طال و نقره ای باشد و حق آن را نده>>د مگ>>ر آنکه در روز قیامت برایش شمشیرهایی پهن از آتش مهیا می کنند و آن را در آتش جهنم داغ می کنند و پهلو و پیشانی و پشت او را ب>>ا آن داغ می کنن>>د و هر گاه سرد شد دوباره این کار را تکرار می کنند؛ در روزی ک>>ه ان>>دازه ی آن پنجاه هزار سال است، تا آنکه میان بندگان داوری ش>>ود و سرنوش>>ت خ>>و را

بداند: یا به سوی بهشت و یا به سوی جهنم«. فرمودن>>د: »کس>>ی ک>>هجهمچنین امام بخاری روایت کرده ک>>ه پی>>امبر

خداوند به او ثروت داده است اگر زکات مالش را پرداخت نکند، روز قی>>امت، مالش به شکل اژدهاییسمیکهداراید و نیش زهرآگین اس>>ت، درمی آی>>د و ب>>ه گردن او می پیچد و دو طرف چهره اش )گونه هایش( را گرفته، می گوی>>د: من

این آیه را تالوت کرد:جمال و خزانه ی تو هستم«. سپس، رسول الله

هم بل﴿ ا ل من فضلهۦ هو خري ين يبخلون بما ءاتىهم ٱهلل وال حيسنب ٱذلهم سيطوقون ما خبلوا بهۦ يوم ٱلقيمة ل [180]آل عمران: ﴾هو رش

Page 53: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

کلید بهشت50

»و کسانی که به آنچه الله از فضل خود به آنان عطا کرده بخل می ورزند هرگ>>ز تصور نکنند که آن ]بخل[ برای آنان خوب است بلکه برایشان بد اس>>ت؛ ب>>ه زودی

آنچه که به آن بخل ورزیده اند روز قیامت طوق گردنشان می شود«.* * *

و در پایان... ای قوم ما، دعوتگر خدا را اجابت کنید و به او ایمان آورید ت>>ا گناهان ت>>ان را برایتان بیامرزد و شما را از عذابی دردناک نجات دهد... به خدا قس>>م من دلسوز شمایم... حق آشکار است و دین یکی است و چند تا نمی شود... چ>>را که خداوند یکی است و بی نیاز، و راضی نمی شود کس>>ی ب>>ا وی ش>>رک ق>>رار

داده شود...از جمله ی کسانی مباش که می گویند:

قتدون﴿ ءاثرهم م ة إونا ىلع م أ [23]الزخرف: ﴾٢٣إنا وجدنا ءاباءنا ىلع

»ما پدران خود را بر آیینی ]و راهی[ یافته ایم و ما از پیایشان راهسپریم« بلکه بگو: ما موحدیم و مطیع و پیرو خدا و پیامبر اوییم... و جم>>ع بس>>یار کسانی که نزد قبرها قربانی می کنند یا به خداوند شرک می ورزند تو را فریب ندهد و داستان هایی که درباره ی مردگانشان می سازند و نقل می کنند ت>>و را

تحت تاثیر قرار ندهد... بنگر که چگونه پیامبر را یاری می داد و از اوجبه ابوطالب عموی پیامبر

فرم>>ود:جدفاع می کرد، اما با این وجود در حال کفر از دنیا رفت... پی>>امبر »تا وقتی از این ک>>ار نهی نش>>وم ب>>رایت اس>>تغفار می کنم...« آنگ>>اه خداون>>د

متعال چنین نازل کرد که:

ويل قرىب﴿ن يستغفروا للمرشكني ولو اكنوا أ

ين ءامنوا أ يب وٱذل ما اكن للن

صحب ٱجلحيمهم أ ن

لهم أ [113]التوبة: ﴾١١٣من بعد ما تبني

Page 54: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از

51کلید بهشت

»بر پیامبر و کسانی که ایمان آورده اند سزاوار نیست که برای مش>>رکان پس از آنکه برایشان آشکار گردید که آن>>ان اه>>ل دوزخن>>د، طلب آم>>رزش کنن>>د هرچن>>د

خویشاوند ]آنان[ باشند«.

را ببین... کسی که÷بلکه آن بت شکن و بانی بیت الله الحرام، ابراهیم در راه موالیش آزمایش شد و در راه خدا ش>>کنجه دی>>د... ام>>ا ب>>ا این وج>>ود نمی تواند در روز قیامت سودی به پدرش برس>>اند چ>>را ک>>ه پ>>درش در ح>>ال

شرک از دنیا رفت...به همه ی این ها توجه کن و به یاد داشته باش:

خيه﴿بيه٣٤ي��وم يف��ر ٱلم��رء من أ

مهۦ وأ

حبتهۦ وبنيه٣٥ وأ ٣٦ وص��

للكن يغنيه

[37-34]عبس: ﴾٣٧ٱمري منهم يومئذ شأ

( و ]همچنین[ از مادرش و پ>>درش۳۴»روزی که انسان از برادرش می گریزد ) ( در آن روز هر کسی از آنان را کاری است ک>>ه۳۶( و همسرش و فرزندانش )۳۵)

او را به خود مشغول می کند«

بقلب سليم٨٨يوم ال ينفع مال وال بنون﴿ ىت ٱهلل ]الش""عراء: ﴾٨٩ إال من أ

88-89] ( مگر کسی که دلی پ>>اک ب>>ه ن>>زد۸۹»روزی که مال و فرزندان سودی ندارد )

الله آورد«. از کسانی باش که به سوی حق باز می گردند... برای دیگران نص>>یحت گر

و دلسوز، و به سوی توحید دعوتگر باش... از خداوند برای همه هدایت می خواهم و خداون>>د متع>>ال آگ>>اه تر اس>>ت و

درود و سالم و برکات خداوند بر پیامبر خدا...

دکتر محمد العریفی

Page 55: کلید بهشت  · Web viewمجموعه داستانهای عبرت آموزی است درباره ارزش والای توحید و راههای حفظ آن و دوری از