64
یان مهاجر ایرانعرسانیعی و اطجتما فرهنگی، ا نشریه2014 ، آگوست1393 ، مرداد24 اپیول، شماره پی ره ا ، شما سال چهارمدار کانا د5 : قیمتwww. parnianmagazine.com

Parnian 24

Embed Size (px)

DESCRIPTION

Parnian Magazine Vol. 24 Iranian Immigrants Monthly

Citation preview

Page 1: Parnian 24

نشریه فرهنگی، اجتماعی و اطالع رسانی ایرانیان مهاجر سال چهارم، شماره اول، شماره پیاپی 24، مرداد 1393، آگوست 2014

قیمت: 5 دالر کانادا

www.parnianmagazine.com

Page 3: Parnian 24

شماره آینده پرنیان، اول سپتامبر 2014 منتشر خواهد شدپرنیان دیجیتالی با امکانات متعدد را در وبسایت پرنیان

www.parnianmagazine.com ببینید و یا از طریق اپلیکیشن آن در Apple Store و Google Play دانلود کنید.

سال چهارم، شماره اول، شماره پیاپی 24مرداد 1393، آگوست 2014ISSN 2291-2940 (Print)

ISSN 2291-2959 (Online)ناشر: گروه رسانه ای پرنیان

Parnian Media Group Inc.مدیر مسئول: علی مختاری

[email protected]سردبیر: مجید بسطامی

[email protected]جانشین سردبیر: مصطفی مختاری

[email protected]پرسش یا سفارش آگهی:

[email protected]گرافیک و صفحه آرایی:

محمد خوشکام، حسین اسماعیلی مدیر فنی سایت و اپلیکیشن نشریه: شهاب مختاری

گروه مترجمین و نویسندگان: نشاط تهرانی، میترا روشن، وحید طلوعی، محمد علی شاکرمی، الهه عطاردی، الهام عطاردی، نادیا غیوری، دکتر مرتضی قمشه ای، ساقی

مطهری، وحیدالدین نمازیتلفن و فکس دفتر مونترال:

Tel: 1 (514) 903-4726fax: 1 (514) 439-4726

تلفن سفارش آگهی: Toronto: 1 (647) 429-1848 Vancouver: 1 (604) 909-3073Montreal: 1 (514) 562-9950Tehran: 0937-56-50-868

تلفن اشتراک نشریه: Montreal: 1 (514) 516-8184

[email protected] :پست الکترونیکwww.parnianmagazine.com :وب سایت

پرنیان از دریافت مقاالت و نوشــته های مخاطبان استقبال می کند. مطالب برای انتشار باید در قالب فایل Word باشد.

نقل مطالب نشریه با ذکر ماخذ آزاد است. برای نقل مطالب سایت، به آیین نامه مربوطه مراجعه نمایید.

اســتفاده از طرح ها و آگهی ها بدون اجــازه کتبی غیرمجاز بوده و می تواند تبعات حقوقی داشته باشد.

پرنیان هیچ گونه مســئولیتی در قبال آگهی های چاپ شده ندارد.مسئولیت مقاالت منتشر شده با نویسندگان آنها است.

بازنشر قصه ها و قطعات ادبی نیازمند دریافت اجازه از نویسندگان است.

نشریه فرهنگی، اجتماعی و اطالع رسانی ایرانیان مهاجر

چهارسالگی پرنیان و افق های پیش رو شــماره 24 را با یک ماه تاخیر و در آســتانه ورود به چهارســالگی پرنیان پیش رو دارید.

در یادداشــت های قبلی، صاحب این قلم به تغییرات فراوانی که در عرصه های رسانه ای و مطبوعاتی در جریان است اشاراتی داشته و در فاصله این توقف یک ماهه، در واقع در حال رایزنی و برنامه ریزی در مورد برداشــتن گام های بعدی در این مســیر بودیم و یافتن پاسخ پرسش های مهمی چون »پرنیان باید در کدام جهت حرکت کند؟ آیا انتشار نسخه چاپی با همه هزینه های سنگین چاپ و توزیع هنوز منطقی است؟ آیا در صورت عدم انتشار آن، خسارت جدی در برقراری ارتباط با مخاطبان پدید خواهد آمد؟...« اینها و چند پرسش دیگر در همین زمینه که در قالب برنامه ریزی استراتژیک پرنیان در جریان بوده و همچنان ادامه دارد ذهن ما را به خود مشغول داشته و تالش می کنیم در همین محدوده کوچک خود، گام هایی محکم و

اصولی برداریم تا امروزمان از دیروز بهتر و فردایمان بهتر از امروز باشد.پاسـخ همـه این پرسـش ها هنوز برایمان روشـن نیسـت؛ برخی که روشـن شـده مـا را به تصمیماتی رسـانده و برای برخی دیگر نیاز به تحقیق و بررسـی بیشـتر و همچنین تجربه و آزمون و خطا اسـت. برای برخی موارد تا ریسـک قبول نکنیم به پاسـخ نخواهیم رسـید امـا نکتـه مهـم همـان اسـت که بیان شـد، اینکـه با توجه بـه تغییـرات و تحوالت بـازار و تغییـر و تحـوالت عظیم تکنولوژیکی و تغییـرات فراوانی که در مخاطبان مـا در همه ابعاد در جریـان اسـت خود را به روز و پاسـخگوی بـه نیازهای فراوان ایرانیان سـاکن کانادا نگاه داریـم. بـرای مـا افتخـار اسـت کـه به رغم زمـان کوتـاه و محدودیـت فـراوان در امکانات مالـی و سـخت افزاری و نرم افـزاری، در بسـیاری از عرصه هـای این کار در میان نشـریات فارسـی زبان کانـادا از پیشـگامان بوده ایم و امیدواریـم بتوانیم در این عرصه هر روز پیشـتر

رویم.از همین رو از این شماره، انتشار و توزیع نسخه چاپی را به طور کامل قطع می کنیم و تمرکز خود را بر روی اپلیکیشن ها و وبسایت متمرکز می کنیم. اما هدف اصلی نشریه از این پس ارتقا مداوم اپلیکیشن نشریه است که در ماه گذشته، نسخه روی بازار اپل آن ارتقا کاملی یافت و ارتقا نســخه اندروید آن هم در حال اتمام است. کار روی اپلیکیشن نشریه در بازارهای دیگر هم به رغم محدود بودن آنها ادامه دارد. بعد از این، شما مرتبا با امکانات بیشتری روی

اپلیکیشن نشریه روبرو خواهید بود.همچنین برای ســال چهارم انتشار، برنامه ریزی مدونی برای معرفی اپلیکیشن های نشریه با استفاده از ابزارهای مختلف تبلیغاتی در شهرهای عمده کانادا انجام شده است و امیدواریم هر

روز بیش از گذشته ایرانیان ساکن کانادا را با پرنیان آشنا کنیم.و یکی از اهداف مهم و استراتژیک پرنیان، ارتقا امکانات برای معرفی بیزینس ها و فعالیت های تبلیغاتی آنهاست. در اپلیکیشن های ارتقایافته پرنیان، شما می توانید ابزارهای متعدد و جدیدی را بــرای معرفی محصوالت و امکانات بیزینس خود بیابید و از طریق آنها معرفی بهتری از خود به مخاطبان ارائه دهید. برای اطالع از خدمات گروه رسانه ای پرنیان در امور تبلیغاتی به

آدرس [email protected] ایمیل بزنید. ســال چهارم را با شما و در کنار شــما آغاز می کنیم. ما را در جریان دیدگاه ها، انتظارات و

.پیشنهادات خود قرار دهیدسردبیر

خواننده گرامی، ضمن تشکر از شما به خاطر استفاده از اپلیکیشن پرنیان، با وارد کردن کد کوپن زیر در tpahnto-978wjf-najwipo .سایت پارس کانادا، هدیه 30 امتیازی ما را پذیرا باشید

parnianmagazine.com

یادداشت سردبیر3 August 2014 . No24

Page 4: Parnian 24

صفحه 10سخن سردبیر

5 چهار سالگی پرنیان و افق های پیش رو

توصیه شده ها6 توصیه شده ها

سخنی با خوانندگان8 تناقض عنوان و محتوا

البالی اخبار9 دفاع تلویحی رهبر لیبرال های کانادا از بازگشایی سفارت

کانادا در تهران10 کابوس دافی برای هارپر تمامی ندارد

11 تغییر حداکثر سن فرزندان تحت تکفل در پرونده های جدید مهاجرتی

گزارش12 اقدام قانونی علیه قانون جدید شهروندی کلید

خورد13 نقض مکرر منشور کانادایی حقوق و آزادی ها16 برای آن ها که امید به نقض قانون جدید دارند18 قانون جدید شــهروندی و پیدایش دو گروه

کانادایی20 ابهامات و شــایعات پیرامــون قانون جدید

شهروندی کانادا

آموزش23 والدین، قربانیان تحصیل فرزندان

24 رتبه اول استان بریتیش کلمبیا در زمینه تحصیل و آموزش در کانادا

اشتغال Red 26 دریافت مجوز بین اســتانی مهر قرمز

Seal در رشته های فنی-حرفه ای28 دستمزد و نرخ اشتغال در رشته آرایشگری

29 رشد متوسط درآمد هفتگی کانادایی ها در ماه ایپریل

30 تغییرات عظیم و جدی در برنامه اســتخدام نیروی موقت خارجی

32 اشتغال به حرفه روزنامه نگاری )رسانه ای( و یا نقد فیلم در کانادا-قسمت اول

36 تغییرات در سوابق شغلی و اهمیت ثبت آن

صفحه 12

صفحه 23

صفحه 30

parnianmagazine.com

فهرست مطالب4مرداد 1393. شماره 24

Page 5: Parnian 24

موضوع ماه 38 مشاور امالک، دوست یا دشمن؟

41 افزایش 7/1 درصدی قیمت خانه در کانادا42 یک ســرمایه گذاری مطمئن به شرط خوش

حسابی و رعایت اندازه گلیم46 مراحل خرید خانه در کانادا-قسمت اول

نسل دوم 48 اصالح فرهنگ دوست یابی: مفهوم » تور کردن«

قصه من50 دوست دارم از الکم بیرون بیایم!

نگاه کاریکاتوریست55 کاریکاتور

فرهنگ ، هنر و سرگرمی56 دشواری های همدلی با پیام آور عذاب

صفحه 38

صفحه 56

parnianmagazine.com

فهرست مطالب5 August 2014 . No24

Page 6: Parnian 24

پرونده شهروندی پردردسر کانادا

دولت محافظه کار با استفاده از اکثریت داشتن در مجلس نمایندگان کانادا قانون جدید پرمناقشه شــهروندی کانادا را با شــعار تقویت تابعیت کانادا به تصویب نهایی رساند. قانونی که اجماع گسترده ای برعلیه آن و به ویژه بر محتوای تضعیف کننده شهروندی و ساخت دو دسته متفاوت از شــهروندان کانادایی و موارد نقض منشور کانادایی حقوق و آزادی ها شکل گرفته و به اقدام حقوقی برعلیه آن منجر شده است. پرونده مفصل این شماره را در همین ارتباط در صفحات 12 تا 21 ببینید. به ویژه دو مقاله آقای مختاری یکی در مورد تحلیل موارد نقض منشــور و دیگری پاســخ به شایعات و موارد نادرســتی که در این ارتباط با این قانون در میان جامعه ایرانی کانادا

.منتشر شده است

من مریمم و این داستان من است

دوست دارم از الکم بیرون بیایم!میترا روشن

مریــم متولد یک خانواده مذهبی ســنتی تبریزی تــا قبل از مهاجرت به کانــادا از طریق ویزای خویشاوندی خود را درگیر فشارهای فراوانی از سوی خانواده، فامیل، جامعه و حکومت می دید که به حریم خصوصی و عالیق شخصی وی توجهی نداشتند، چیزهایی که در کانادا آنها را یافته است:»من در خانواده ای کامال مذهبی در تبریز به دنیا آمدم و تمام فراز و نشیب های گذر یک خانواده از مذهبی سنتی به مذهبی روشنفکر راتجربه کردم؛ البته اگر بشود اصال این دو کلمه متضاد را کنار هم قرار داد. مثال سه سال از بهترین سال های زندگی ام را تست عربی و زیست شناسی زدم تا امتیاز قبول شدن در داروسازی در شهر زادگاهم را کسب کنم چون خانواده ام اجازه تحصیل در شهر دیگر را نمی دادند. حتی انتخاب رشته داروسازی هم به خاطر آنها بود که آرزو داشتند دکتر شوم! مادرم که خود به خاطر باورهای متحجرانه پدربزرگم حسرت خواندن و نوشتن را به دل داشت می خواست فرزندانش تا درجه دکترا درس بخوانند. بعد هم مرا مجبور کردند برای همیشه ازعالیق و رؤیاهایم

که هنر، نقاشی و ادبیات بود دست بردارم.« .قصه مریم را در صفحه 50 بخوانید

مشاور امالک، دوست یا دشمن؟دکتر وحید طلوعی

آیا می توان به مشاور مسکن اعتماد کرد؟ پاسخ ساده و سرراست به این سوال »نه« است، ولی آیا می توان توضیح داد که چرا نه؟ نکته در این است که اکثر مشاوران امالک که معموال از طریق دوستان و آشنایان معرفی می شوند یا به واسطۀ قرابت های قومی و زبانی و امثال اینها انتخاب می شــوند و عمدتا هم به صورت دوستان ما در هنگام خرید و فروش ملک در می آیند، دوســت ما نیستند و اگر به ایشــان به چشم دشمنان واقعی نگاه کنیم منافع بهتری نصیب خواهیم برد و حتی می توانیم مشاوران را نیز در زمره دوستان خود نگهداریم. چرایی این امر بسیار ساده است و البته گاه از شدت سادگی مغفول می ماند؛ مشاوران امالک از طریق گرفتن پورسانت کسب درآمد می کنند و ما برای ایشــان تولیدکنندگان این پورسانت هستیم و البته هر ســببی که پورسانت را افزایش دهد،

رویه ایشان را تغییر خواهد داد.تحلیل دکتر طلوعی از چگونگی رابطه بین مشاور امالک

.و مشتری اش را در صفحه 38 بخوانید

parnianmagazine.com

توصیه شده ها6مرداد 1393. شماره 24

Page 7: Parnian 24

یک سرمایه گذاری مطمئن به شرط خوش حسابیو رعایت اندازه گلیم!

گفتگوی میترا روشن با مهدی رفعت پناه درباره خرید خانه و نکاتی که باید به آنها توجه داشت

داشتن یک سقف باالی سر و خانه دار شدن؟ سوالی که به درستی دغدغه زندگی هر مهاجری است: »آیا می ماند یا می رود؟ اگر بماند یا حتی اگر برود آیا صالح است که جایی را بخرد و زیر بار قرض های سنگین بیست ساله و سی ساله برود؟ آن هم در کشوری که دوماه قسط خانه اش عقب بیفتد خود بانک

حراجش می کند، بعد هم وام گرفتن و خانه خریدن همان و اسیر قسط شدن همان!...«برای فهمیدن بهتر اوضاع و مشورت برای خریدن یا نخریدن ملک میترا روشن به سراغ آقای مهدی

.رفعت پناه رفته است که در صفحه 42 می توانید آن را مطالعه کنید

اشتغال به حرفه روزنامه نگاری

)رسانه ای( و یا نقد فیلم در کانادا-قسمت اول

از وبالگ مجید بسطامی

نویسنده که در ماه های گذشته با پرسش های متعددی در ارتباط با اشتغال در فعالیت های رسانه ای، عمدتا حرفه روزنامه نگاری به صورت کلی و یا نقد فیلم به صورت اختصاصی روبرو بوده در سلسله مطالبی که این بخش

اول آن است به این موضوعاتی چون:به تفصیل به فعالیت روزنامه نگاری )یا به شکلی فراگیرتر، رسانه ای( برای

مهاجران ایرانی در کانادابه اجمال به فعالیت در نشریات فارسی زبان در کانادا

اشتغال به عنوان منتقد یا یادداشت نویس فیلمپرداخته است.

.توضیحات وی در این ارتباط را در صفحه 32 ببینید

اصالح فرهنگ دوست یابی: مفهوم »تور کردن«

پونه وزیری/ برگردان: نادیا غیوری

این مطلب که نســخه انگلیسی آن پیشتر در شماره 23 نشریه منعکس شده است به توصیف نویسنده، که از نسل دوم ایرانیان کانادایی است، از یکی از عادات نامناسب ایرانیان می پردازد و اینکه چرا این عادت یعنی تعریف رابطه بین دو زوج در قالب اصطالح »تور کردن« در جایی مثل کانادا بســیار عجیب و غیرمانوس به نظر

می رسد. .این مطلب را در صفحه 48 ببینید

parnianmagazine.com

توصیه شده ها7 August 2014 . No24

Page 8: Parnian 24

علی مختاری[email protected]

قانونی که شهروندی کانادا را تضعیف می کند.دولت محافظه کار این روزها سرخوش از تصویب قانون جدید شهروندی است که زیر عنوان »قانون تقویت شهروندی کانادا« strengthening Canadian citizenship act رسمیت یافته است. قانونی که از سوی بسیاری از حقوقدانان به چالش کشیده شده است. در مورد این قانون و محتوای آن تحلیلی را از نگارنده در همین شماره پرنیان خواهید خواند. اما موضوع یادداشت، عنوانی است که برای این قانون انتخاب شده است

که در تناقض کامل با محتوای آن است. با اجرای این قانون اساسا تابعیت کانادا برای بخش بزرگی از اتباع کانادا امری کامال غیر قابل اتکاست و هر زمان می تواند به بهانه ای که شرح آن را در تحلیل قانون آورده ام از دست برود. این به معنی آن اســت که داشتن شهروندی کانادا چندان هم ارزشمند نیست. اینکه چنین تعبیری موجب تقویت شهروندی

است یا تضعیف آن نمی دانم.از ســوی دیگر بر خالف رویه جــاری در حقوق بین الملل، اعمال این قانون در جهت تضعیف حق حاکمیت کاناداست. دریافت شهروندی یک کشور منشا حق و تکلیف است. به این معنی که به محض اینکه شهروند کشوری شناخته می شوید از حقوقی برخوردار می شوید و تکالیفی هم بر گردن شما قرار

می گیرد.از نمونه های این حقوق، حق حمایت کنسولی درخارج از آن کشور است. اگر شهروند کشــوری در خارج از مرزهایش با مشکلی مواجه شود فرض اســت که کشور متبوعش تالش می کند حقوق وی رعایت شود. از سوی دیگر شهروند تکالیفی را در برابر کشور متبوعش دارد که نمونه بارز آن در کشورهایی که گذران دوره سربازی اجباری است، انجام خدمت سربازی

اســت. اعمال این حقوق و تکالیف خود شــکلی از اعمال حاکمیت کشور متبوع است و از این رو سلب تابعیت در همه کشورها در شرایط بسیار استثنایی پیش بینی شده است که این شرایط شامل ارتکاب جرم نمی شود. هیچ کشور عاقلی نیست که به محض ارتکاب جرم شــهروندش، تابعیت او را بازپس گیرد و عمال حق حاکمیت بر وی را از خود ســلب کند بلکه در این حالت تالش می کند او را حتی اگر در خارج از کشور مرتکب جرم شده به کشــور متبوع بیاورد و بر اساس قوانین

خود به اتهاماتش رسیدگی کند.آنچه در قانون شهروندی آمده است از این جهت نیز موجب

تضعیف شهروندی کاناداست.البته این اولین بار نیست که محافظه کاران به تصویب قانونی با عنوانی مثبت و محتوایی کامــال در تضاد با عنوان آن اقدام کرده اند. برای نمونه همین دولت پیش از این در ســال 2008 Action Plan for faster طرح ضربتی مهاجرت ســریعimmigration را مطــرح کرد که معنی واقعی »ســریع و ضربتی« بودن آن پس از چند ســال انتظار اقدام کنندگان، این روزها کامال قابل درک است. و یا در سال 2013 طرح ضربتی Action Plan for برای ملحق شــدن ســریع خانواده هــاFaster Family Reunification را مطرح کرد که منجر به محدود و سختگیرانه تر شدن روند الحاق اعضای خانواده ها

شده است.نمونه های بســیار دیگری هم هســت که مجال سخن درباره آنها نیست ولی همن دو سه نمونه هم نشان از میزان صداقت دولتمردان محافظه کار در برابر شهروندان کانادایی و یا حداقل، تفاوت معنادار میان »واژه نامه«ی مورد استفاده آنها با آنچه عموم

.کانادایی ها بکار می برند است

تناقض عنوان و محتوا

parnianmagazine.com

سخنی با خوانندگان8مرداد 1393. شماره 24

Page 9: Parnian 24

جاستین ترودو رهبر حزب لیبرال کانادا که حزبش بر اساس نظرسنجی های فعلی جایگاه نخست را در میان افکار عمومی برای پیروزی در انتخابات ســال 2015 در اختیار دارد در برنامه پرطرفدار Current از اقدام دولت هارپر در تعطیلی سفارت های کانادا و ایران در

پایتخت های دو کشور به طور تلویحی انتقاد کرد.در این برنامه که به مناسبت اولین سال انتخاب ترودو به رهبری حزب لیبرال به بررســی دیدگاه های رهبر جوان این حــزب می پرداخت، آنــا ماریا ترومانتی مجری سرشــناس و باســابقه رادیو CBC در میان پرسش های مختلف مربوط به سیاست ها و برنامه های تــرودو در صورت پیروزی در انتخابات، به موضوع تعطیلی سفارتخانه های ایران و کانادا اشاره کرد و نظر وی را جویا شــد. ترودو با انتقاد از عملکرد دولت هارپر در این زمینه تاکیــد کرد که »به صورت کلی داشتن ســفارتخانه در مناطقی که اختالفات مهمی میان رهبران آن با کانادا وجود دارد از اهمیت زیادی برخوردار است و داشتن صدا و گوش شنوا در ایران که مسائل مهمی چون بحث غنی سازی اورانیوم در

آن اتفاق می افتد مهم اســت.« وقتی مجری برنامه از او پرسید که با این حساب آیا او در صورت پیروزی ســفارتخانه را بازگشایی می کند ترودو پاسخ داد که می داند مسائل مهمی در مورد امنیت و حفظ کارکنان ســفارت مطرح است که باید به آنها توجه شود و از جواب قطعی و روشــن در این باره ســر باز زد اما سخن خود در این ارتباط را با نقل قول مشهوری از

چرچیل پایان داد که It’s always better to jaw-jaw than to“ ”war-warکه به معنای آن اســت که گفتگو و دیپلماسی همیشه بهتر از جنگ و نزاع است. روشی که آشکارا در مقابل شیوه فعلی دولت کانادا، به ویژه شخص وزیر خارجه

آن، جان برد قرار دارد.یک نکته قابل توجه این است که خانم ترومانتی، بحث بازگشایی سفارتخانه های ایران و کانادا را به عنوان یکی از ســرفصل های اصلی قابل بحث در کنار مهم ترین

مباحث مورد توجه کانادایی ها قرار داده بود. .این گفتگو را از اینجا دانلود کنید

Current در برنامه پرشنوندهدفاع تلویحی رهبر لیبرال های کانادا از

بازگشایی سفارت کانادا در تهران

»...داشــتن صدا و گوش شــنوا در ایران که مســائل مهمی چون بحث غنی ســازی اورانیــوم در آن اتفاق

می افتد مهم است.«

parnianmagazine.com

البالی اخبار9 August 2014 . No24

Page 10: Parnian 24

و مقابله با فســاد در دولت لیبرال به قدرت رسید حال با اتهاماتی به مراتب سنگین تر روبروست و اگر طرفین این مناقشــه حقوقی نتوانند تا قبل از دادگاه به مصالحه برســند )که امکان آن با توجه به وارد شــدن RCMP به ماجرا بســیار اندک شده است( وی روزهای سختی در پیش خواهد

.داشت

پلیس فدرال کانادا RCMP روز 17 جوالی پس از ماه هــا تحقیقات در مورد پرونــده ماک دافی، سناتور تعلیق شده مجلس ســنای کانادا، بیش از 31 اتهام در مواردی چون دریافت رشــوه، تقلب و خیانت در امانت متهم کرده است. این اتهامات شامل چگونگی اعالم هزینه های محل اقامت وی، هزینه های غیرمرتبط با وظایف عضویت در ســنا که به عنوان هزینه های مرتبط معرفی شــده بودند و سواستفاده از موقعیت شغلی برای تسهیل امضا

قراردادها با افراد مورد وثوق است. اما قطعا مهم تریــن اتهامات مربــوط به دریافت یــک چک 90 هزار دالری از دفتر نخســت وزیر برای پرداخت هزینه های مناقشه برانگیز سناتور و ســکوت در این باره بوده است. پلیس این مورد را اتهام دریافت رشــوه معرفی کرده است. وکیل دافی گفته که وی بی گناه اســت و به زودی به این موارد پاسخ داده خواهد شد. سوالی که در رسانه ها مطرح شده این است که چگونه می شود ارائه دهنده آن چک مشهور، نایجل رایت، رییس دفتر نخست وزیر در آن زمان خود متهم نیســت )RCMP در ایپریل گذشــته وی را از انجام عمل مجرمانه مبرا دانســت( اما دریافت کننده چک یعنی دافی، رشوه دریافت کرده اســت؟ برخی معتقدند که احتماال RCMP با رایت پیشــتر به توافقی قانونی رسیده که در ازای همکاری در کشــف حقیقت، از اعالم جرم در امان بماند اما فعال و تا زمان مشخص شدن جزییات امر در دادگاه چیزی مشخص نشده است.ماجرای مایک دافی یکی از بزرگ ترین افتضاحات تاریخ سیاســی کاناداست که پیشــتر در مقاالت متعددی در ســایت پارس کانــادا و پرنیان به آن پرداخته شده است )به عنوان مثال اینجا و اینجا را ببینید(. در این ماجرا خود شخص استفن هارپر در کانون توجهات قرار گرفت و این پرســش مطرح شد که آیا وی در جریان نقل و انتقال چک رشوه قرار داشــته یا نه، موردی کــه وی آن را تکذیب می کند و ادعا دارد به محض آشکار شدن حقیقت

بر وی، رییس دفترش را اخراج کرده است. اما منتقدان می گویند با توجه به شــواهد، اهمیت

بحــث و روحیات خاص هارپر، قطعا این اتفاق با آگاهــی و رضایت وی انجام شــده و وی در این مورد صادق نیســت. همه اینها در شرایطی است که دافی پیشــتر تهدید کرده بود در صورتی که این ماجرا به دادگاه کشــیده شود حرف ها و مستندات دیگری برای عرضه دارد. همچنین گفته می شــود در آن حالــت احتمــاال وکالی وی از قاضــی خواهند خواســت که هارپر برای ادای توضیحات به دادگاه فراخوانده شــود کــه در آن صورت کار برای نخست وزیر بسیار دشــوار خواهد بود چرا که وی باید پس از ادای قســم، ســخن بگوید و به پرســش های قاضی به روشنی پاسخ دهد کاری که در تمام یک ســال گذشته در جلسات پرسش و پاسخ مجلس و فشــار رهبر اپوزیسیون قانونی،

تامس مولکیر از آن فرار کرده است.اهمیت دادگاه دافی از آن نظر زیاد است که کانادا قانونا باید در پاییز ســال آینده شــاهد انتخابات فدرال باشد )که البته احتماال زمان انتخابات جلو خواهد افتاد( و هارپر که با شعار پاک کردن دولت

با اعالم جرم پلیس کاناداکابوس دافی برای هارپر تمامی ندارد

ارائه دهنده می شــود چگونــه آن چک مشــهور، نایجل رایت، رییس دفتــر نخســت وزیر در آن زمان خود متهم نیســت...اما دریافت کننده چک یعنی دافی،

رشوه دریافت کرده است؟

parnianmagazine.com

البالی اخبار10مرداد 1393. شماره 24

Page 11: Parnian 24

از ابتدای اگســت 2014، اداره مهاجرت کانادا ســن فرزندان وابســته/تحت تکفل dependent را از 22 سال به 19 سال کاهش داده است. بدین ترتیب فرزندانی که 19 سال یا بیشتر داشته باشند در پرونده هایی که بعد از اول اگســت 2014 در اداره مهاجرت ثبت شــوند، نمی توانند همراه با والدین شان در یک پرونده مهاجرتی

فایل شوند.این تغییر مشــمول همه برنامه هــای مهاجرتی اعم از سرمایه گذاری، نیروی متخصص، خویشاوندی همسر و خویشاوندی والدین، مالحظات انسانی و... می شود.

تنها موردی که فرزندان باالی 19 سال کماکان می توانند وابســته تلقی شوند در حالتی است که قبل از رسیدن به ســن 19 سالگی، از نظر شرایط فیزیکی و یا ذهنی دچار مشکالتی باشــند که آنها را نیازمند به حمایت مالی والدین کرده باشد. در این زمینه چون گذشته ارائه مستندات دقیق پزشکی ضروری است. برای آگاهی از جزییات این امر با کارشناســان مهاجرت در کنپارس

مشورت کنید.

سه نکته مهم دیگر اینکه:1- سن فرزندان در »زمان اقدام« مالک است. در مورد برنامه های فدرال، زمان رسیدن درخواست کامل به اداره مهاجرت و یا ســفارتخانه مربوطه و در مورد کبک و استان ها، مالک زمان رسیدن پرونده به اداره مهاجرت کبک و یا استان مربوطه است. این تغییر از این جهت اهمیت دارد که طوالنی شــدن زمان رسیدگی، سبب

خروج فرزندان از پرونده نخواهد شد.

2- همچون قانون گذشته، اگر فردی ازدواج کرده باشد دیگر تحت تکفل والدین محسوب نمی شود پس اگر به فرض فرزند 18 ساله یک خانواده ازدواج کند، ولو اینکه سنش زیر 19 سال است نمی تواند به پرونده مهاجرتی

والدین خود اضافه شود؛3- برخالف قانون منقضی شــده که در آن فرزندانی کــه به تحصیل تمام وقت اشــتغال داشــته و ازدواج نکرده بودند، حتی اگر سن شــان از 22 ســال تجاوز می کرد کماکان وابسته به والدین محسوب می شدند، در تغییرات جدید تفاوتی میان محصلین و ســایرین نیست و ادامه تحصیل هیچ تاثیری در تغییر وضعیت

نمی گذارد.جمع بندی:

اگر فرزندی 19 سال یا بیشتر )و زیر 22 سال یا دانشجوی تمام وقت( دارید و تا قبل از اول اگست 2014 برای ثبت پرونده مهاجرتی خود در یکی از برنامه های متناسب موجود اقدام کرده اید، به پرونده شما قانون مشخصات اساس بر قبلی رســیدگی شده و بنابر این فرزند شما، در پرونده ی شما خواهد بود. در غیر این صورت، پس از اول آگست، باید راه های قانونی دیگری را برای همراه کردن فرزند خود

در زندگی جدید در کانادا بیاندیشید.یادآوری: توجه داشــته باشید سن محاسبه در این مقررات، تاریخی است که فرد وارد سن 19 سالگی می شود. پس مثال اگر کسی 18 سال و 11 ماه و 29

روزش باشد کماکان 18 ساله محسوب می شود. .جزییات مقررات رسمی در این مورد را اینجا ببینید

از ابتدای اگست 2014 تغییر حداکثر سن فرزندان تحت تکفل در پرونده های جدید مهاجرتی

اداره ،2014 اگســت ابتــدای از مهاجرت کانادا سن فرزندان وابسته/تحت تکفــل dependent را از 22

سال به 19 سال کاهش داده است

parnianmagazine.com

البالی اخبار11 August 2014 . No24

Page 12: Parnian 24

درحالی که قانــون C-24 که محافظه کاران مدعی هستند آن را به منظور »تقویت شهروندی کانادایی« به پارلمان این کشــور ارائــه کردند آخرین مرحله تصویب را در نیمه ماه جون گذراند و رسمیت یافت، اعتراضات نسبت به آنهم با اقدام قانونی چند وکیل و

سازمان حقوق بشری وارد فاز جدیدی شد.مخاطبان این سایت با محتوای قانون C-24 که پیشتر در چند نوبت معرفی شــده است آشنا هستند. این همان قانونی است که برای دریافت شهروندی کانادا شرایط دشوارتری از جمله حضور زمان طوالنی تر در کانادا )حضور 4 ســال از 6 سال و حداقل 180 روز در سال در خالل آن 4 سال(، افزایش بازه سنی نیاز به گذراندن آزمون شهروندی )14 تا 64 سال(، ارائه برگه های مالیاتی و افزایش پرداخت هزینه های

مرتبط را خواستار شده است. همچنین این قانون به وزیر مهاجرت اختیار می دهد که تحت شرایطی، شهروندی کانادا را از کسانی که در کانادا به دنیا نیامده اند و بعدا تابعیت کسب کرده اند و یا افرادی که دارای تابعیت دوگانه هستند بدون اینکه نیاز به ارسال پرونده آنها به دادگاه باشد سلب کند. همین بخش از قانون بوده که بیشترین اعتراضات را به دنبال داشته و البته اخیرا با باالگرفتن اعتراضات، سایر بخش های دیگر آنهم به چالش کشــیده شده است اما هم چنان موضوع افزایش اختیارات وزیر مهاجرت

برای ســلب شــهروندی کانادا مناقشه برانگیزترین بخش این قانون بوده است.

در همین ارتباط در یک مجموعه اقدامات هماهنگ، ابتدا یک عریضه )پتیشــن( آنالین برای مخالفت با این قانون از ســوی جمعی از موسسات حقوقی و Canadian حقوق دانان کانادایی از جمله دو انجمن B.C. و Association of Refugee LawyersCivil Liberties Association اعالم شــد که تا این لحظه 42 هزار امضا جمع آوری کرده اســت و ســپس در تاریخ 25 جون آقای روکو گاالتی از وکالی سرشناس تورونتویی در زمینه حقوق اساسی Constitutional کانادا با پشــتیبانی و همراهــیRights Centre یک شــکوایه حقوقی علیه این قانون به دادگاه فدرال کانادا که مرجع بررسی چنین دعاوی است ارجاع دادند. موسسات حقوقی هم که در مورد پتیشن فعال بوده اند با چند موسسه دیگر در حال انجام اقدامی مشابه یا پیوستن به همین پرونده

هستند. مبنای اصلی اســتدالل مخالفان این است که قانون ســی-24 با تفویض چنین اختیاراتی به وزیر عمال در حال دوپاره کردن شــهروندان کانادایی به دو رده »دارای تابعیت دوگانه« و »فاقد تابعیت دوگانه« و یا متولد کانادا و غیرمتولد در کانادا است که نوعی اقدام تبعیض آمیز و خالف منشــور حقوق و آزادی های

Canadian Charter of Rights and کاناداییFreedoms محسوب است. همچنین آنها استدالل می کنند که اینکه پارلمــان بتواند چنین اختیاری به فردی- مثال وزیر- خارج از سیســتم قضایی بدهد که بدون انجام تشریفات قانونی و با سلب یا محدود کردن حق دفاع از متهم، شهروندی را از یک شهروند

کانادایی سلب کند محل تردید است.یکی از بهترین مقاالت مستدل در مورد ضعف های متعدد این قانــون که در روزنامــه گلوب اند میل منعکس شده است را در همین شماره نشریه بخوانید. از آنجا که در ماه های اخیر به طور مکرر دادگاه فدرال کانادا در 8 مورد از نه مورد دعاوی بسیار مهم علیه دولت کانادا که عمدتا قوانین مناقشه برانگیز تصویب شده در پارلمان )به دلیل اکثریت داشتن محافظه کاران( بوده، به ضرر دولت و به نفع شاکیان رای داده است، متخصصان این طور پیش بینی می کنند که این قانون هم سرنوشتی مشابه خواهد داشت به ویژه که تقریبا تمامی اســاتید حقوق و سازمان های حقوقی طرف مشاوره رســانه ها محتوای این قانون را در تضاد با قوانین اساسی و منشور حقوق کانادا می دانند اما باید دید آیا آقای گاالتی و موسسات حقوقی مورد اشاره می توانند مانعی بر ســر راه وزیر مهاجرت و دولت

محافظه کار ایجاد کنند. .متن اصلی یکی از اخبار مرتبط را اینجا ببینید

همزمان با تصویب نهاییاقدام قانونی علیه قانون جدید شهروندی کلید خورد

مبنای اصلی استدالل مخالفان این است که قانون سی-24 ... عمال در حــال دوپاره کردن شــهروندان کانادایــی به دو دوگانه« تابعیت »دارای رده

و »فاقد تابعیت دوگانه« است

parnianmagazine.com

گزارش12مرداد 1393. شماره 24

Page 13: Parnian 24

قانون جدید شهروندی همانگونه که انتظار می رفت از ســوی مجلس محافظه کاران تصویب شــد. این قانون مورد اعتراض شدید حقوقدانان است ضمن اینکه پتیشن آنالینی هم علیه آن براه افتاده است. در مورد این قانون در وبسایت پارس کانادا مطالبی )اینجا و اینجا( نوشــته شــده که به نظر می رسد تا حدود زیادی زوایای مختلف آن را روشــن کرده است اما بازار شایعات و برداشت های بی پایه ظاهرا داغ است و هر روز سیلی از ســواالت تکراری و بی پایان به روش های مختلف به نگارنده می رسد. در این نوشته سعی می کنم تحلیلی از قانون مورد اشاره ارایه کنم و در مقاله بعدی که در همین شماره منعکس شده، به شایعات پیرامونی این قانون به خصوص در میان

ایرانیان نیز خواهم پرداخت.کانــادا کشــوری دموکراتیــک اســت و پایبند به

اصول اساســی که آنرا در منشور کانادایی حقوق و Canadian Charter of Rights and آزادی هــاFreedoms تعیین کرده اند. هیچ قانونی نمی تواند اصول این منشــور که در حقیقت قانون اساســی کاناداست را نقض کند. قانونی که این اصول را نقض کند می تواند در موارد نقض از ســوی دادگاه بی اثر

شود. بر اســاس بخش الف ماده 12 این منشور، اصول این منشــور بر دولت و پارلمان کانادا حاکم است و بایــد در هر موردی که در حوزه اختیارات آنها قرار می گیرد تسری یابد. آنچه در قانون جدید شهروندی جلب نظر می کند نقض مکرر این اصول اســت و همین اســت که مبنای طرح شــکایت به دادگاه از سوی حقوق دانان قرار گرفته است. این به این معنی .نیست که همه تغییرات آن مغایر با اصول است

تحلیلی بر قانون جدید شهروندی کانادا

نقض مکرر منشور کانادایی حقوق و آزادی ها

علی مختاری

آقای وزیر هم نقش دادستان هم قاضی را بــازی می کنــد و در حقیقت غیر از مجازاتی که به متهم روا دانســته شــده مجازات دیگری که سلب تابعیت است به

او تحمیل می کند

parnianmagazine.com

گزارش13 August 2014 . No24

Page 14: Parnian 24

از ایــن جهت تغییرات را در دو دســته می توان دیــد تغییراتی که مغایر با اصول منشــور حقوق و آزادی هاست و تغییراتی که در مغایرت با آنها نیست.

مواردی که با منشور کانادایی حقوق و آزادی ها مغایرت ندارد:

برخی شــرایط جدیدی که در قانون آمده اســت با اصول حقوق اساســی کانادا در تضاد نیســت و در حقیقت شرایط جدیدی است که دولت حاکم برای

دریافت تابعیت کانادا اعالم کرده اســت. این موارد شامل اجبار به داشتن نمره امتحان زبان، لزوم ماندن در کانادا به مدت 1460 روز در 6 ســال با شرایطی )c i 3.1 Section(، انجــام همه الزامات مالیاتی و افزایش هزینه درخواست تابعیت است که اگرچه از زاویه ارزش های کانادایی بسیاری از آنها قابل انتقاد اســت ولی به لحاظ حقوقی تعیین شــرایط جدید ایرادی ندارد و دادگاه بســیار بعید است که به این بخش از قانون بپردازد، از این جهت که مغایر حقوق اساســی افراد نیست. اینکه دولت های بعدی هم در صدد تصحیح این بخش باشــند بسته به این است که شرایط چه باشد. در این زمینه آقای بسطامی هم نظرات خود را مطرح کرده اند که در همین شــماره

منعکس شده است.

برخی دیگر از تغییرات تصویب شده در قانون در تضاد واضح با اصول منشور حقوق و آزادی هاست و انتظار می رود از ســوی دادگاه لغو شوند. این

موارد عبارتند از:1- شرط کردن لزوم داشتن اراده به ادامه زندگی و

)section 3.1 c.1 i( کار و .... در کانادادر این ماده از شروط دادن تابعیت آمده است که فرد باید اراده زندگی و کار در کانادا را در صورت دریافت تابعیت داشته باشد. این ماده در مغایرت آشکار با ماده 6.1 منشور حقوق و آزادی هاست. بر اساس این ماده هر کانادایی حق دارد وارد کانادا شود در کانادا بماند Every citizen of Canada و یا آنرا ترک کنــد

has the right to enter. remain in and leaveCanada بنابراین چنین شــرطی نمی تواند منطقی باشد. به نظر می رسد گنجاندن این بند تنها برای باز کردن راه برای بهانه جویی های بعدی برای ســلب

تابعیت است که در ادامه مقاله توضیح داده می شود. دقیقا بر اساس همین ماده است که حقوق دانان اظهار می کنند دو نوع تابعیت تعریف شده است: کسانی که در کانادا متولد شده اند و کسانی که در قالب این قاانون تابعیت دریافت می کنند. به تعبیری کسانی که پس از دریافت تابعیت کانادا را ترک می کنند در معرض این خطر هستند که متهم شوند به اینکه هنگام دریافت تابعیت اراده زندگی در کانادا را نداشــته اند و به این ترتیب متهم به اظهار خالف واقع شــده و بر اساس اختیاری که وزیر دارد می توان تابعیت را پس گرفت.

2- دادن اختیار وسیع در باز پس گرفتن تابعیت به وزیر مهاجرت بدون مراجعه به دادگاه و قرار دادن

)section 10.1( یک وزیر در مقام قاضیبر اساس قانون قبلی تنها در صورتی که فرد با مدارک جعلی، اقامت و یا تابعیت دریافت کرده بود بر اساس Governor in گــزارش وزیر و تنها از ســویCouncil آن هم به شرط اثبات می شد اقامت او را سلب کرد و در تاریخ کانادا به ندرت این اتفاق افتاده است تا پیش از آمدن محافظه کاران. بر اساس قانون Balance جدید اگر وزیر در موردی که بر اساسof Probabilities )چیزی شبیه به احتمال قوی( به این جمع بندی برســد که فرد تقلب کرده است می تواند راسا تابعیت را پس بگیرد. یعنی روند قبلی که باید گزارش تهیه می شــد و شخص دیگری در این زمینه اقدام می کرد تبدیل به یک پروسه یک نفره

شده است.عالوه بر این آقای وزیر می تواند تابعیت افرادی را که قبــل و بعد از تصویب این قانون، در زمانی که تبعه کانادا بوده اند محکومیت های زیر را دریافت کرده اند

لغو کند:- کســانی که محکومیت کیفری دارند و بر اساس ماده 47 قانون کیفری کانادا به جرم خیانت محکوم

شده اند؛- کســانی که به جرم تروریسم به دست کم 5 سال

زندان محکوم شده اند؛ - هرگونه محکومیت بر اســاس بندهای 73 تا 76 ، ماده 78 و ماده 130 قانون دفاع ملی که منجر به حبس ابد شــود و برخی دیگر از محکومیت ها بر اساس

همان قانون و قانون امنیت اطالعات و الی آخر.در موارد باال وزیر به فرد مورد نظر نامه ای ارســال

می کند و در آن در مورد علت تصمیم خود توضیح می دهد و فرد تبعه می تواند به این تصمیم اعتراض کتبی کند و در مورد اینکه به این اعتراض رسیدگی شــود یا خیر وزیر تصمیم می گیرد و در این زمینه نیز به وی پاســخ کتبی می دهد. چنانکه می بینید در اینجا آقای وزیر هم نقش دادستان هم قاضی را بازی می کند و در حقیقت غیر از مجازاتی که به متهم روا دانسته شده مجازات دیگری که سلب تابعیت است به او تحمیل می کند. این سیاست از زاویه حاکمیت کشــورها هم مورد بحث است و معموال کشورها خود را محق بــه مجازات تبعه خود می دانند و اگر چه ممکن است مجازات سنگینی بر او تحمیل کنند هرگز تابعیت که راه اعمال حاکمیت بر فرد تبعه است

را منتفی نمی کنند.بندهای بعدی کار را خرابتر هم می کند.

- اگر آقای وزیر به طور منطقی به این باور برســد که شخصی که تابعیت را بدســت آورده است آنرا با ارایه اطالعات خالف واقع و یا مدارک جعلی به دست اورده است می تواند تابعیت او را لغو کند. البته اینجا مورد را به دادگاه اعالم می کند و نیازمند اعالم

دادگاه است؛ - اگر آقای وزیر به طور منطقی به این باور برسد که که شــخص، قبل و یا بعد از تصویب این قانون در زمانی که تبعه کانادا بوده است وارد نیروهای مسلح کشوری شده است و یا عضو گروهی مسلحانه شده است که آن کشور و یا گروه با کانادا رویارویی نظامی دارد می تواند به ترتیب باال تابعیت او را لغو کند. اینکه تعریف »گروه مسلحانه« چیست و »رویارویی نظامی« چیست البته قانون ساکت است و این اصطالحات در

دیگر قوانین نیز استفاده نشده است و سابقه ندارد؛موارد باال حتی شــامل کســانی کــه در کانادا دنیا آمده اند هم می شــود بنابراین به نوعی به آن دســته از اتباع کانــادا که تابعیت دیگری هــم دارند یک مجــازات تبعید از کانادا هم به تشــخیص وزیر با پس گرفتن تابعیت تحمیل می شود. این موضوع از جهت تبعیض میان اتباع هم خالف منشــور است.

3- نقض حق تجدید نظر از احکام قضایی

در تمام مواردی که وزیر دادگاه را درگیر می کند حق تجدید نظری دیده نشــده است و و بر اساس ماده 10.5 و 10.6 بر خالف مــاده 27 قانون دادگاه های فــدرال، تبعه مورد غضب وزیر، حق تجدید نظر از

حکم دادگاهی که وزیر گرفته است ندارد.

4- ممانعت از ورود تبعه کانادا به کانادا

اینکه تعریف »گروه مســلحانه« چیست و »رویارویــی نظامی« چیســت البته قانون ساکت اســت و این اصطالحات در دیگر قوانین نیز استفاده نشده است و سابقه ندارد

parnianmagazine.com

گزارش14مرداد 1393. شماره 24

Page 15: Parnian 24

بر اساس ماده 10.5 بر اساس درخواست وزیر امنیت عمومی وزیر مهاجرت می تواند مانع ورود تبعه کانادا به کانادا و یا اخراج وی از کانادا شود؛ بر اساس اینکه آن فرد امنیت کانادا را نقض می کند و یا حقوق بشر را نقض کرده اســت و یا درگیر جرایم سازمان یافته بوده اســت. در اینجا البته باید فکت های مورد نظر وزیر از سوی دادگاه بررسی شود. این بخش از قانون هم به شدت مغایر ماده 6.1 منشور کانادایی حقوق و آزادی هاســت از این جهت که حق اتباع کانادا را Mobility به ورود و زندگی در کانادا مشــهور به

Right نقض می کند.

5- حق معلق کردن رسیدگی به تقاضای تابعیت به دلخواه وزیر

بر اساس ماده 13.1 آقای وزیر می تواند رسیدگی به درخواست تابعیت افراد را به هر اندازه که الزم بداند معلق کند. این بند نیز مغایر اصول حقوقی کانادایی و روح قانون اساســی است ضمن اینکه راه را برای سواســتفاده و تبعیض میان متقاضیــان باز می کند. افرادی که درخواست می دهند باید در زمانی منطقی و معقول پاسخ درخواست خود را بگیرند. عدم پاسخ یک مقام دولتی به یک درخواست قانونی می تواند موجب خساراتی به متقاضی شود که عادالنه نیست. در غیاب چنین قانونی هم از این دست سواستفاده ها از موقعیت در میان وزیران محافظه کار دیده شده است و بازگذاشتن دست وزیر در این زمینه به معنی دادن کارت سفید برای اعمال تبعیض میان متقاضیان است. فردا روز اگر آقای وزیر پاسخ متقاضیان سیاه پوست را برای مدتی طوالنی ندهد کســی نمی تواند به او اعتراض کند و به اختیارات خود ناشــی از این ماده

استناد خواهد کرد.

6- تبعیض میان کانادایی ها: آنها که تابعیت دیگری دارند و آنها که تنها تبعه کانادا هستند

این قانــون در چند بند خود به شــدت ماده 15.1 منشور را نقض می کند. بر اساس این ماده همه افراد مساوی اند و نمی توان به دلیل رنگ و نژاد و ..... میان افراد تفاوت قایل شد. اینکه وزیر می تواند در مورد افرادی که تابعیت دیگری هم دارند با دست بازتری عمــل کند و یا مجازات تبعیــد را بر آنها به صرف محکومیت کیفری حتــی در خارج از کانادا بار کند

قطعا خالف اصل تساوی مندرج در منشور است.15. (1) Every individual is equal before and under the law and has the right to the equal protection and equal benefit of

the law without discrimination and, in particular, without discrimination based on race, national or ethnic origin, colour, religion, sex, age or mental or physical disability.

7- استفاده از سلب تابعیت به عنوان یک مجازات مضاعف در مواردی که وزیر تشخیص می دهد و یا مواردی که فردی در کشــور دیگر محکومیت کیفری دریافت کرده است جدا از اینکه آیا کشور محاکمه کننده از کشورهای دموکراتیک است یا

خیر. همانگونه که گفته شــد آقای وزیر بر اســاس این قانــون می تواند تابعیت افــرادی را که محکومیت کیفری دارند نقض کنــد. این محکومیت می تواند در کشــور دیگری اتفاق افتاده باشد. این اختیار به شــدت خطرناک است از این جهت که در بسیاری

از کشــورها محکومیت افراد لزوما مطابق اصول و قوانین بین المللی نیســت و در برخی کشورها افراد به دالیل سیاسی محکومیت های کیفری با عناوینی مانند تروریسم می گیرند. به این ترتیب کانادا نیز در همراهی با آن دسته از کشورها، محکومین گاه بی گناه آن کشورها را به مجازات دیگری هم محکوم می کند و آن سلب تابعیت کاناداست. البته اگر آن فرد تابعیت

.دیگری غیر از کانادا داشته باشد

فردا روز اگر آقای وزیر پاســخ متقاضیان سیاه پوست را برای مدتی طوالنی ندهد کســی نمی تواند به او اعتراض کند و به اختیارات خود ناشــی از این ماده استناد

خواهد کرد

parnianmagazine.com

گزارش15 August 2014 . No24

Page 16: Parnian 24

در پــی اعالم خبــر اقــدام قضایی علیــه قانون مناقشه برانگیز C-24 برخی دوستان در مورد چند و چون تاثیر این اقدام بر مفاد قانون مذکور می پرسند و احتمال اینکه قانون شهروندی کانادا به حالت گذشته )مثال کفایت حضور ســه سال از چهار سال و عدم اجبار به حضور 6 ماه در هر ســال( بازگردد. حتی برخی خوشبینانه این خبر را به دیگران می دهند که با پیروزی شــاکیان در دادگاه، قانون به حالت قبلی بازمی گردد و آنها نباید نگران شرایط نسبتا دشوارتر دریافت شــهروندی کانادا باشند و لزومی به تدوام حضور موثر در این کشور نیســت. در این ارتباط

توجه به چند نکته ضروری است.اول، قوانین مصوب مجلســین )نمایندگان و سنا( کانادا مشخصا از دو طریق مشمول تغییر و اصالح می شــوند. یکی توســط خود مجلس و دیگری از طریق مجامع قضایی پس از طی مســیر مشخص قانونی و عمدتا زمانی که مشخص شود این قوانین

در تضاد با قوانین اساســی از جمله منشور کانادایی حقوق و آزادی ها باشد؛

دوم، مسیر اول در مورد اصالح این قانون فعال بسته است. دولت محافظه کار تا سال آینده در راس امور است و پس از آن هم مشخص نیست که چه خواهد شد. در صورت اکثریت یافتن دوباره محافظه کاران و یا حتی با فرض تشکیل یک دولت اقلیت از سوی آنها بعید است مفاد قانون جدید شهروندی تغییر کند. در صورتی که حزب دیگری )مثال لیبرال( هم دولت اقلیت تشکیل دهد باز بعید است تغییر این قانون در اولویت کاری اش باشد و در صورتی که دولت اکثریت تشکیل دهد هم باز شخصا بعید می دانم در 2-3 سال اول، اتفاقی بیافتد چون نتایج نظرسنجی های مختلف نشــان داده که اولویت اول کانادایی ها در شــرایط حاضر ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی است. در این صورت دردسرهای اجرای این قانون که بیشتر شامل حال »کسانی که قرار است شهروند بشوند« می شود

در صدر دغدغه های کانادایی ها نیست و الجرم مورد توجه احزاب هم نخواهد بود؛

ســوم، در یک فــرض تغییر این قانــون می تواند اولویت بیشــتری یابد و آنهم به شــرطی است که احزاب مخالف دولت احساس کنند تاکید بر تغییر موارد مناقشــه برانگیز آن می تواند برای آنها در میان اجتماعات قومی کانادا رای آوری داشــته باشد. این مورد بعید نیست اما بیشــترین بخشی از قانون که می تواند توجه افراد صاحب رای )شهروندان فعلی( را در میان قومیت ها جلب کند همین مورد شکایت شده یعنی امکان سلب تابعیت از شهروندان دارای تابعیت مضاعف توســط وزیر مهاجرت اســت نه بخش هایی چون کاهش زمان یا شرایط حضور در کانــادا، اگرچه آن بخش ها هم بــه صورت نظری،

منتقدینی دارد؛چهــارم، احزاب مخالــف دولت تا کنــون مانور گسترده ای روی این قانون نداده اند مگر همان بخش

24-C توضیحی درباره اقدام قضایی علیه قانون

برای آنها که امید به نقض قانون جدید دارند [email protected] / مجید بسطامی

parnianmagazine.com

گزارش16مرداد 1393. شماره 24

Page 17: Parnian 24

مورد اشاره در بند سوم و آنهم پس از توجه وکالی مهاجرت و رسانه ها؛

جمع بندی روش اول: تغییر قانون توســط مجلس فعال چشم انداز خیره کننده و امیدبخشی ندارد؛ البته بعید هم نیســت اما به شــرطی که تا سال 2015 از طریــق پیگیری رســانه ها و اعتراضــات اقوام –و همچنین اعتراض حقوقی که االن در جریان است- به معضلی تبدیل شود که احزاب را به موضع گیری و

دادن قول و قرار در این زمینه مجاب کند؛

پنجم، مســیر دوم یعنی تغییر قانون از طریق مجامع قضایی در واقع هم اکنون کلید خورده و از نظر افراد آشــنا به حقوق کانادا هم شانس موفقیت آن بسیار باالســت؛ اما باید توجه داشــت که اوال این مسیر طوالنی اســت چون دادگاه فدرال باید در مورد آن نظر دهــد و امکان تجدیدنظرخواهی هم هســت و همین رفت و آمدها بیــن چند نوبت دادگاه های مختلف ممکن است که خود چند سال طول بکشد مگر اینکه دولت فدرال )محافظه کار یا جانشین آن( به دالیلی )مثال فشار افکار عمومی( احساس کند که این کش آمدن این روند برایش هزینه سیاسی خواهد داشــت و قید آن را بزند و انجــام اصالحاتی را در برخی بخش ها بپذیــرد وگرنه نباید انتظار تغییرات

سریع و فوری را داشت؛ششــم، برخالف مســیر اول که در آن این فرض محتمل اســت که یک مجلس جدید کل محتوای قانــون را تغییر داده و یا نقض کنــد، در روش دوم قضات فقط بر روی مواردی که در مورد آنها شکایت شده )در اینجا بحث احتمال وقوع »تبعیض« نسبت به شهروندان دارای تابعیت مضاعف یا بعضی موارد دیگر از اختیارات به وزیر داده شده( متمرکز می شوند و نتیجه رای آنها هم اگر به شکســت دولت منجر شود به صورت یک قانون جدید نخواهد بود بلکه با اصالح در قانون فعلی و بر اساس مفاد رای قاضی، از طریــق رای و نظر نمایندگان صــورت خواهد پذیرفت که متاثر از رای و نظر اکثریت خواهد بود. منظور نگارنده این است که در صورت صدور چنین رایی هنوز هم دست دولت برای اعمال تغییراتی در قانون باز اســت و تازه دلیلی هم برای تغییر موارد غیرمناقشه برانگیز آن نظیر مدت زمان حضور در کانادا

و نظایر اینها نیست.در مجمــوع، اگر تغییری بخواهــد در قانون جدید شــکل بگیرد در یک دوره زمانی نســبتا طوالنی و احتماال به صورت محدود خواهد بود و بعید است بخش هایی نظیر شرایط متقاضیان مهاجرت –اعم از

زمان حضور، چگونگی حضور و ســن شرکت در آزمون...- تا سال ها تغییر کند بنابر این به عالقه مندان به مهاجرت و دریافت شهروندی/پاسپورت کانادایی توصیه می شــود با رویابافی در این بــاره و امید به بازگشت به قانون قبلی، شرایط را برای خود دشوار نکنند و فرض را بر اجــرای همین قانون بگذارند. بدیهی اســت که اگر در آینده تغییری در قانون در جهت ســهولت شرایط متقاضیان شــهروندی داده شد آنها که بر مبنای مفاد قانون جدید عمل کرده اند

.چیزی از دست نخواهند داد

اصالح قانون به روش سیاسی به شرطی ممکن است که تا انتخابات سال 201۵ از طریق پیگیری رسانه ها و اعتراضات اقوام و مقابله قضایی به معضلی تبدیل شود

که احزاب را به موضع گیری و دادن قول و قرار در این زمینه مجاب کند

مسیر قانونی مقابله با C-24 طوالنی است چون دادگاه فدرال باید در مورد آن نظر دهد و امکان تجدیدنظرخواهی هم هست و همین رفت و آمدها بین چند

نوبت دادگاه های مختلف ممکن است که خود چند سال طول بکشد

parnianmagazine.com

گزارش17 August 2014 . No24

Page 18: Parnian 24

دولت مرکزی بر این ادعاســت کــه قانون جدید شــهروندی مورد نظــر وی »حافــظ ارزش های شهروندی« است. نگرانی ما این است که این قانون تاثیری خالف این ادعا داشته باشد: سخت تر کردن امکان دریافت حق شهروندی و آسان تر کردن امکان از دســت دادن آن و نیز به وجود آوردن شهروندان

درجه دوم. دولــت شــرایط دشــوارتری بــرای دریافت حق شهروندی وضع نموده از جمله این که زمان اقامت موقت را از سه سال به چهار سال افزایش داده است. در نگاه اول این امر تغییر بزرگی به نظر نمی رسد. اما بایــد این افزایش زمان را اضافه کنیم به کندی روند بررسی مدارک که در حال حاضر از یک سال به سه

سال رسیده است. بیایید سناریوی زیر را در نظر بگیریم:

یک دانشجوی خارجی طی سه سال مدرک لیسانس خود را در کانادا می گیرد. او می خواهد در کانادا بماند اما هنوز واجد شرایط تقاضا برای اقامت دائم نیست در حالی که از همان گروه مهاجران متخصصی است که کانادا به آن نیــاز دارد. اول این که باید کارفرمای مناســبی پیدا کند و به مدت یک سال در کانادا کار کند. بعد از این کار او باید تقاضای اقامت دائم کند که بررسی آن هم یک سالی طول می کشد. اکنون او پنج ســال اســت که در کانادا بوده اما هیچ کدام از این ســال ها جزو چهار سال الزم برای دریافت حق شهروندی محاسبه نمی شود. بر اساس قوانین قبلی بخشــی از سال هایی که او به عنوان مقیم موقت در کانادا گذرانده بود در این محاسبه منظور می شد. اما

حاال دیگر این طور نیست. او حاال یک مقیم دائم اســت که تــازه در آغاز راه چهارســاله انتظار برای فرا رسیدن زمان درخواست حق شهروندی اســت. کارفرمای کانادایی وی از او می خواهد که در یکی از شــعبات خارجی شرکت کار کند )شاید برای اســتفاده از مهارت های زبانی وی یا آشــنایی او با فرهنگ مذکور(. اما بر اســاس قوانین جدید هر زمانی کــه وی در خارج از کانادا گذرانده باشد می تواند سبب تاخیر بیشتر برای کسب صالحیت شــهروندی شود و حتی موقعیت اقامت دائم او را نیز دچار خطر کند. پس او چاره ای ندارد جز این که از این فرصت شغلی صرف نظر کند.

چهار ســال بعد او شرط مدت اقامت خود را احراز نموده و برای دریافت حق شهروندی تقاضا می دهد. بر اساس تاخیرهای موجود ) که البته به دلیل کمبود نیروی انســانی اســت و نه قانون( او باید دو سالی هم منتظر بماند تا تقاضایش بررسی شود. اکنون از

24-C نگاه حقوق دانان به قانونقانون جدید شهروندی و پیدایش دو گروه کانادایی )Environics Institute مایکل آدامز )رئیس موسسهآودری مک لین )استاد حقوق دانشگاه تورنتو( )Maytree رتنا امیدوار )رئیس موسسهبرگردان نادیا غیوری

parnianmagazine.com

گزارش18مرداد 1393. شماره 24

Page 19: Parnian 24

حضور او در کانادا یازده سال گذشته که شش سال از آن به عنوان مقیم دائم بوده اســت. فقط حاالست که او می تواند خــود را یک »کانادایی« بخواند و به نماینده ای که وظیفه جمع آوری مالیات او را برعهده دارد و تصمیماتش بر زندگی او اثر می گذارند رای

بدهد. شاید این موضوع برای این فرد بد باشد اما بدتر از آن برای کاناداست که در آن شهروندی قرار است سبب بهبود مشارکت و تعامل افراد با جامعه شود. تحقیقات نشان داده اند که هرچه یک فرد سریع تر دارای حق شهروندی شود، زودتر و بیشتر خود را وقف جامعه

جدیدش می کند. قانون C-24 عالوه بر این که دریافت حق شهروندی را دشوارتر کرده، از دست دادن این حق را نیز آسان تر ساخته است. در این قانون وزیر این حق را دارد که امتیاز شهروندی را از کسانی که مرتکب جنایات مهم

-از جمله تروریسم- شده باشند سلب نماید. شکی نیست که هیچ کس دوست ندارد تروریست ها در کانادا بچرخند و با پاســپورت کانادایی مسافرت کنند. اما سوال این است که آیا سلب حق شهروندی ابزار درســتی برای جلوگیری از تروریســم و تنبیه

مجرمان است؟برخی از کانادایی ها جرائم سنگینی مرتکب می شوند. میزان ارتکاب به جرم در میان متولدین خارج از کانادا خیلی بیشتر از متولدین کانادا نیست )شواهد نشان می دهد که ارتــکاب به جرم در این گروه کمتر هم اســت( اما به هر حال در هــر دو گروه تعداد کمی هســتند که مبادرت به قانون شــکنی می کنند. بین شهروندان دوتابعیتی و تک تابعیتی نیز از نظر ارتکاب به جرم تفاوت فاحشی وجود ندارد. در حال حاضر شهروندان کانادایی )از جمله متولدین خارج از کانادا و دوتابعیتی ها( در مقابل قانون برابرند و اگر در مورد جرمی محکوم شــناخته شوند با آنها رفتاری مشابه با دیگر شــهروندان خواهد شد. آنها تحت دادرسی قرار می گیرند و در صورت محکوم شــدن با توجه به مقررات کانادا مجازات می شــوند. اگر جرمی که مرتکب شده اند در خارج از کانادا باشد، مراحل کار متفاوت است اما برخورد دولت کانادا با آنها یکسان

است.افزودن امکان ســلب حق شهروندی به عنوان یک ابزار مجازات برای شهروندان دوتابعیتی )که خیلی از آنها و نه همه اشان هم متولد خارج از کانادا هستند( معادل ایجاد نوعی درجه بندی برای شهروندان و قائل شدن به شهروند درجه دوم است. این تغییری است که اساس معنای کانادایی بودن را زیر سوال می برد.

چیزی که همه ما در مورد این کشور دوست داریم این است که به عنوان یک شهروند همه

با هم در همه موارد برابریم

آیــا منصفانه اســت کــه با شهروندی، قوانین از استفاده همان طور که این قانون عمل گروه های از برخی می کند، کانادایــی را مجبور کنیم که نخواهند تا در جایی به غیر از

کانادا زندگی کنند؟

و این کار برای حل چه مشکلی انجام شده است؟شــهروندی کانادا یک راه حل است نه یک مشکل. کانادا کشوری است که نرخ پذیرش تابعیت در آن به شکل قابل توجهی باال بوده و تقریبا از هر 10 مهاجر 9 نفر )89 درصد( این تابعیت را پذیرفته و شهروند کانادا شده اند. این موضوع یکی از نقاط قوت برنامه مهاجرپذیری کانادا بوده و نشــانه ای است بر این که مهاجران به این کشور خود را وقف کانادا کرده اند و کانادا نیز برای جذب موفق مهاجران در جامعه، خود

را وقف آنها کرده است. وقتی مهاجران شهروند می شوند می توانند رای دهند و برای نمایندگی مجلس اقدام کنند )و برنده شوند: در سال 2011 میالدی 44 نفر از نمایندگان برگزیده مجلس در خارج از کانادا متولد شده بودند(، و غالبا در جامعه کانادایی مشارکت تام داشته و عضوی فعال در این جامعه باشند. تغییر مفهوم شهروندی از ابزاری بــرای ادغام و یکپارچگی به جایزه ای در قبال رفتار خوب- حقی که می تواند فقط بر اساس نظر وزیر و بدون طی مراحل قانونی لغو شود- به نوعی کاستن از ارزش و معنای شهروندی برای همه کانادایی هاست. برخی معتقدنــد که قانون C-24 بــه موضوعاتی چون تابعیت دوگانه، وفاداری ناکافی و بســتگی یا دلبستگی ناکافی برخی از کانادایی ها به کانادا توجه دارد. ما هم نسبت به این موضوعات بی توجه نیستیم. در دنیای جهانی شــده امروز، که 215 میلیون نفر از ساکنان کره زمین در جایی غیر از کشور زادگاه خود زندگی می کنند و تکنولوژی های جدید مرزها را کم اهمیت تر از گذشته ساخته، پرسش در مورد معنای

شهروندی پرسشی ارزشمند است.شــاید هدف ارزشمندی باشــد که همه شهروندان کانادایی را تشویق کنیم تا در کانادا زندگی کنند. اما آیا منصفانه است که با استفاده از قوانین شهروندی، همان طور کــه این قانون عمل می کنــد، برخی از گروه هــای کانادایی را مجبــور کنیم که نخواهند تا در جایی به غیــر از کانادا زندگی کنند؟ با این همه اگر شهروندان تک تابعیتی متولد کانادا بخواهند همه زمســتان ها را در فلوریدا بگذراننــد یا یک دهه در شهر نیویورک کار کنند، کسی آنها را از این کار منع

نخواهد کرد.ما در سال 2011 تحقیقی در مورد برخورد کانادایی ها با موضوع شهروندی انجام دادیم. این کار با مشارکت موسسه Environic، موسسه Maytree، بخش خبری RBC ،CBC و موسســه شهروندی کانادا انجام شد زیرا کامال بر این باور بودیم که مدت هاست در خصوص موضوع شهروندی گفتگوی عمیق و

دقیقی در این کشور صورت نگرفته است. آنچه به دست آوردیم این بود که شهروندی گام مهمی برای جذب کامل فرد در اقتصاد و جامعه کانادایی است.

هر کــدام از ما راه هــای مختلفی را برای کســب شــهروندی کانادا پیموده ایم. دو نفــر از ما به دلیل داشتن والدینی شــهروند )که یکی از آنها به عنوان پناهنده وارد کانادا شــده بودنــد( و تولد در داخل خاک کانادا، کانادایی شدیم. یکی از ما در هند متولد شــده و به عنوان یک مهاجر حق شهروندی کانادا را دریافت کرده اســت. چیزی که همه ما در مورد این کشور دوست داریم این است که به عنوان یک شهروند همه با هم در همه موارد برابریم. کانادا برای کســانی که در خاک آن به دنیا آمده اند یا فقط حق شهروندی کانادا را دارند امتیاز خاصی قائل نمی شود. کانادایی کانادایی است. اگر دولت عالقه مند است که ارزش های کانادایی را حفظ کند باید قبل از هر چیز

از این موضوع حفاظت کند. .برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید

parnianmagazine.com

گزارش19 August 2014 . No24

Page 20: Parnian 24

24-C تصویب قانون جدید تابعیت کانادا موسوم بهموجب ایجاد ابهاماتی شــده اســت که در پی آن ابهامات، شایعاتی نیز دهان به دهان می چرخد که در بســیاری از موارد از واقعیت به دور اســت. در این نوشته در تالشم با طرح سواالت رسیده و پاسخ به آنها در حد توان ابهامات را پاسخ گفته و تفسیرهای

غیر واقعی را تحلیل کنم.

1- بر اســاس این قانون چه کســانی می توانند درخواست شهروندی کانادا را داشته باشند؟

بر اساس قانون جدید کسانی می توانند درخواست شهروندی کنند که دست کم تعداد روزهای 4 سال در 6 ســال قبل از درخواست را در کانادا گذرانده باشــند. اگر در آن دوره 6 ســاله، ســالی باشد که متقاضی کمتر از 183 روز آنرا در کانادا بوده اســت آن سال در محاسبات در نظر گرفته نمی شود. مثال اگر کسی سپتامبر سال 2011 وارد کانادا شده است و تا پایان سال 2014 هم از کانادا خارج نشده باشد تعداد روزهایی که برای ایشان شمرده می شود سه سال است شامل 2012 تا 2014 به این دلیل که در ســال 2011 کمتر از 183 روز بوده است. حال اگر ایشان تمام ســال 2015 را هم بماند می تواند اقدام کند ولی اگر سال 2015 تنها 5 ماه )155 روز( بماند و برود و آخر ســال بازگردد روزهای سال 2015 هم برای او محاسبه نمی شــود. ولی اگر در 2015 معــادل 183 روز را بماند و 2016 هم همان کار را بکند امکان اقدام خواهد داشت. به دیگر سخن سال میالدی مالک اســت و نه زمان ورود شخص. اگر قرار اســت روزهایی که در کانادا مانده اید در سال 2014 حســاب شود باید دســت کم 183 روز در

کانادا بوده باشید.خالصه اینکه گذشته از اینکه چه زمانی وارد کانادا شــده اید باید تعداد 1460 روز را در کانادا گذرانده باشید و اگر در این میان، سالی باشد که شما کمتر از 183 روز در آن را ساکن کانادا بوده اید، روزهای آن

سال در شمار آن 1460 نمی آید.اینکه این قانون منطقی است یا خیر موضوع بحث ما نیست ولی به سادگی در می یابیم که تالش شده است تا امکان دارد متقاضی را در فشار بگذارند. تا پیــش از این قانون، تنها الزم بود 1095 روز در یک

دوره 4 ساله را در کانادا بگذرانید.البته بر اســاس قانون جدید داشــتن نمره زبان، نداشتن سابقه کیفری و از همه مهم تر داشتن اراده زندگی و کار در کانادا پس از دریافت تابعیت هم

مطرح است.

2- اگر این قانون در دادگاه لغو شود شرایط مانند گذشته خواهد بود؟

آنچه در دادگاه مورد بررســی خواهد بود آن بخش از قانون است که مغایر قانون اساسی است. مواردی مانند چگونگی محاســبه روزهای اقامت در کانادا بسیار بعید اســت مورد توجه دادگاه باشد هر چند وکالی شــاکی در مورد این موارد هم بحث دارند با این استدالل که سخت شدن دریافت شهروندی کانادا مانع از جذب مهاجرین با کیفیت می شــود و کانادا برای مهاجرین در مقایســه با استرالیا و دیگر کشــورهای مهاجرپذیر، جذابیت خود را از دست

می دهد.در هر صورت بنا را بر این بگذاریم که شکل محاسبه

روزهای اقامت بی تغییر خواهد ماند.

3- این قانون بر چه کســانی حاکم است؟ مالک چیست؟

بــر هر کس که از این پس می خواهد درخواســت شهروندی بدهد. کسانی که قبال درخواست داده اند همان قانون قبل در موردشان قاعدتا باید اعمال شود ولی کســانی که هنوز اقدام نکرده اند طبیعی است

که بر اســاس همین قانون اقدام خواهد کرد. برخی دوستان سوال می کنند که آیا تاریخ ورود به کانادا از جهت شمول این قانون اهمیت دارد یا خیر که پاسخ روشــن است. خیر، فرقی نمی کند پیش از تصویب

قانون و یا بعد از آن وارد کانادا شده باشید.

4- آیا درســت است به مهاجران شهروندی درجه 2 می دهند؟

خیر چنین نیست.اساسا در این قانون چنین عنوانی نیامده است ولی از آنجا که اختیارات وسیعی به وزیر مهاجــرت در بازپس گرفتن تابعیت افراد در برخی

موارد شــده )که در مقاله قبلی به همین قلم در این شماره توضیح داده شده( عمال شرایطی متفاوت را برای حفظ تابعیت افراد دوتابعیتی ایجاد می کند که از آن تعبیر به شهروندی درجه دو می شود.البته این

تبعیض بدون شک خالف حقوق اساسی است.از دیگر سو شرط لزوم داشتن اراده زندگی در کانادا هنگام دریافت شهروندی کانادا که در قانون جدید گذاشــته شــده این خطر جدی را به دنبال دارد که بهانه ای شود در دست وزیر برای لغو تابعیت افرادی کــه کانادا را ترک می کنند. بــه این ترتیب که عدم

ابهامات و شایعات پیرامون قانون جدید شهروندی کاناداپاسخ به سواالت 24-C متداول در موردعلی مختاری

اگر در آن دوره ۶ ساله، متقاضی باشد که سالی کمتــر از 1۸۳ روز آنرا در کانادا بوده است آن ســال در محاسبات در

نظر گرفته نمی شود

parnianmagazine.com

گزارش20مرداد 1393. شماره 24

Page 21: Parnian 24

حضــور آنها را اماره ای بر اظهار خالف واقع هنگام دریافت شهروندی از جهت اعالم تمایل به زندگی در کانادا دانسته و به این استناد درصدد لغو تابعیت بر اید. اینجا نیز تبعیض میان کســانی که بر اساس این قانون اقــدام کرده اند و دیگر افرادی که تابعیت کانادایی را بر اســاس قانون قبل گرفته اند و یا متولد کانادا هستند ایجاد می شود. همانگونه که در مقاله قبل

اشاره کردم خالف اصل تساوی شهروندان است.

5- آیا درست است که می گویند از این پس نمی توان دو تابعیت در کانادا داشت؟

خیر چنین نیست. قوانین کانادا از جهت اینکه اتباع کانادا می توانند تابعیت دیگری داشــته باشند تغییر نکرده است. تنها نکته آنجاســت که افرادی که دو تابعیت دارند در معرض از دست دادن تابعیت کانادا

در صورت باقی ماندن این قانون هستند.

6- آیا درست است که دیگر نمی توان بیش از 6 ماه از کانادا خارج شد؟

خیر چنین نیست. هیچ منعی برای خروج از کانادا نیســت و هیچ الزامی برای ماندن در کانادا دست

کم برای 6 ماه در ســال نیســت. در مورد حفظ اقامت باید دو ســال در 5 ســال در کانادا باشید و در مورد تابعیت هــم اگر بیش از 6 ماه خارج باشید روزهای آن سال در عداد روزهایی که شما را برای اقدام برای شــهروندی نیاز دارید شمرده نمی شود. برخی دوستان موضوع دیگری را هم با این موضوعات مخلوط می کنند. بر اساس قوانین اســتان ها اگر بیش از 6 ماه از استان محل اقامت خود خارج شوید امتیازات بیمه درمانی آن استان را از دســت می دهید. این قاعده باعث سوتفاهم برای برخی مهاجرین اســت و البته هیچ ربطی به

موضوع اقامت و تابعیت ندارد.

7- آیا قوانین مربوط به حفظ اقامت و تمدید کارت اقامت تغییر کرده است؟

خیر، بــه هیچ وجه! در این زمینــه قاعده الزام به حضور دو سال در 5 سال برقرار است. مهاجر باید این قاعده را رعایت کند و هر زمان درخواســت تمدید کارت اقامت می کند و یا به هر دلیلی مانند عبور از مرز وضعیتش بررســی می شــود باید در 5 ســال قبل از تاریخ بررســی ثابت کند دو سال

درکانادا بوده است.

8- آیا درســت است که اگر از کانادا خارج شویم شهروندی ما باطل می شود؟

خیر، چنین گزاره ای درست نیست. اگر این قانون بماند و تغییر نکند )که چنین نخواهد بود( کسانی که بر اساس این قانون شهروندی گرفته اند و کانادا را ترک می کنند در معرض این خطر هســتند که وزیر به استناد اظهار خالف واقع مبنی بر تمایل به زندگی در کانادا هنگام درخواست شهروندی درصدد لغو شهروندی آنها برآید. به نظر بنده این موضوع از آنجا که به شدت بر خالف

منشور حقوق و آزادی های کاناداست پابرجا نمی ماند.

9- آیا درست است که آنها که از روش کبک و یا اســتانی اقدام کرده و اقامت گرفته اند اگر از استان

خود خارج شوند شهروندی نمی گیرند؟خیر، به هیچوجه! هیچ چیــزی در این زمینه تغییر نکرده اســت و اگر قرار بود در مقررات شهروندی محدودیتی از این جهت ایجاد شود در همین قانون جدید پیش بینی می شــد. هرچند اگر می شــد هم

.خالف منشور حقوق و آزادی ها بود

در زمینه تمدید اقامت دائم همچنــان قاعده الــزام به حضور دو ســال در ۵ سال

برقرار است

parnianmagazine.com

گزارش21 August 2014 . No24

Page 23: Parnian 24

یک بررسی جدید نشان می دهد که والدین کانادایی برای تامین هزینه تحصیالت تکمیلی فرزندان خود از

خودگذشتگی بسیاری از خود نشان می دهند.این والدین گفته اند کــه برای این منظور کمتر در بیرون از خانــه غذا می خورند، کمتر به ســفر و تعطیالت می روند، بیشــتر کار می کنند یا وام های بیشــتری روی وام مسکن یا خطوط اعتباری خود

می گیرند.بررســی انجام شــده توســط موسســه ای به نام Canadian Alliance of StudentCASA( Association( نشــان می دهد که این کار به ویژه برای آن دســته از والدین که معروف به »نسل ساندویچی« هســتند دشوارتر است زیرا این افراد هم مجبورند از والدین سالخورده خود مراقبت کنند و هم باید مراقب فرزندان محصل خود باشند.

ایــن بررســی آنالیــن کــه توســط موسســه Abacus Data انجام شد، از بیش از 600 خانواده کانادایی در سراســر کشور که فرزندانشان در مقطع پایان دبیرستان درس می خواندند یا مشغول تحصیل در مقاطع باالتر بودند یا در 5 سال گذشته تحصیالت تکمیلی خود را به پایان رســانده بودند، سواالتی را پرسیده بود. زمان اجرای این بررسی نیز از تاریخ 25

تا 30 ماه ایپریل بوده است. 74 درصد از والدین پاســخ دهنده به این نظرسنجی گفته بودند که خود را برای کمک مالی به فرزندانشان جهت ورود به دوره های تحصیالت تکمیلی مسئول می دانند امــا 60 درصد نیز گفته بودند که به اعتقاد آنها دولت نباید آنان را برای این کمک تحت فشار

قرار دهد.در حالی که اکثریت خانواده های شــرکت کننده در این نظرسنجی مشکل مالی نداشتند اما 16 درصد از پاســخ دهندگان نیز گفته بودند که به سختی از پس تامین نیازهای زندگی خود برمی آیند و 4 درصد نیز گفته بودند که نمی توانند هزینه های ابتدایی و اصلی

زندگی خود را نیز تامین کنند. پاســخ دهندگان به این نظرســنجی گفته بودند که دوست دارند بتوانند ساالنه 13.5 درصد از درآمدشان

را بــرای مصرف تحصیالت تکمیلی فرزندانشــان پس انداز کنند. بر اســاس ارقام اســتخراج شده از آمارهای اداره آمار کانادا، این رقم تقریبا همان رقمی است که خانوارها در سال صرف خرید مواد غذایی

خود می کنند. بر اساس نتایج این بررســی حتی خانواده هایی که از قبل برای تحصیالت فرزندانشــان پس انداز کرده بودند هم فقط توانسته بودند بخشی از هزینه تحصیل آنها را از این طریق تامین کنند. تصویری که در این نظرسنجی از والدین به دست می آید نشان می دهد کــه آنها تا چه حد برای این منظور در تکاپو و تقال

هستند. ،CASA آقای تراویس گوردن، رئیس هیئت مدیرهدر این بــاره می گوید: »داده های این بررســی تایید می کنــد که در حــال حاضر والدین بــرای تامین هزینه های تحصیل فرزندانشــان بیش از قبل از وام اســتفاده می کنند، بعد از بازنشستگی باز هم به کار ادامه می دهند و یا از پس انداز دوران بازنشســتگی

خود استفاده می کنند.«

از میان پاسخ دهندگان به این نظرسنجی، 64 درصد گفته بودند که کمتر به رستوران می روند، 58 درصد نیز سفرهای تفریحی و تعطیالت خود را کنسل کرده بودند و 40 درصد نیز برای تامین هزینه های تحصیلی

فرزندانشان ساعات بیشتری کار کرده بودند. 35 درصد از والدین هم گفته بودند که از وام یا خط اعتباری خود اســتفاده کرده اند، 33 درصد به سراغ پس انداز دوران بازنشســتگی خود رفته بودند و یا وام مسکن مجدد برای خانه اشان دریافت کرده بودند تا بتوانند از پس هزینه های تحصیل و نیز اســکان

فرزندان خود برآیند. در میان این والدین آنهایی که باید از والدین خود هم مراقبت می کردند کار به مراتب دشوارتر بود و فشار بر آنان بیشتر بود. به نسبت قبل تعداد بیشتری از آنها در موارد زیادی از خودگذشتگی می کردند تا بتوانند

فرزندانشان را به دانشگاه بفرستند. موسســه CASA خواستار این اســت که میزان Canadian سرمایه برنامه وام دانشجویی کانادا یاStudent Grants program افزایش داده شود تا به دانشــجویان خانواده های متوسط یا کم درآمد وام دانشجویی بیشــتری تعلق بگیرد. عالوه بر این موسسه مذکور پیشــنهاد می کند که دولت مرکزی برای تعیین صالحیت یک دانشجو به منظور دریافت وام تحصیلی برای تحصیالت تکمیلی، از میزان سهم مشارکت والدین بکاهد یا به طور کلی آن را حذف

کند. .برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید

از خودگذشتگی والدین کانادایی برای فرستادن فرزندانشان به دانشگاه و کالج

والدین، قربانیان تحصیل فرزندان

حتی خانواده هایی که از قبل برای تحصیالت فرزندانشان پس انداز کرده بودند هم فقط توانسته بودند بخشی از هزینه تحصیل آنها را

از این طریق تامین کنند

parnianmagazine.com

آموزش23 August 2014 . No24

Page 24: Parnian 24

بر اساس جدیدترین گزارشی که Conference Board of Canada یکی از معتبرترین نهادهای پژوهشی کانادا منتشر کرده است، استان بریتیش کلمبیا رتبه اول را در میان استان های کانادا از نظر آموزش و تعلیم مهارت ها کسب کرده و

انتاریو و البرتا در جایگاه های بعدی قرار دارند.این گزارش که جایگاه کانادا در میان سایر کشورهای جهان از منظرهای گوناگون اعم از اشتغال، کیفیت زندگی، آموزش، اقتصاد، محیط زیست، بهداشت و...رصد می کند امسال برای اولین بار در کنار مشخص کردن جایگاه کل کشور در میان سایر کشورهای پیشرفته، به بررسی وضعیت استان ها هم پرداخته و آنها را با آن

کشورها مقایسه کرده است.در زمینه آموزش، نمره بریتیش کلمبیا در کنار دو استان دیگر و کل کانادا B شده است و این استان از نظر رتبه بعد از ژاپن و فنالند که نمره A دریافت کرده اند و

باالتر از کشورهایی چون استرالیا و سوییس قرار دارد.استان کبک با نمره C در میان کشورهایی چون هلند، آلمان، بلژیک و سوئد قرار

گرفته است.جدول رده بندی کشورها و استان های کانادا از منظر سطح امکانات و روش های

.آموزشی و تعلیم مهارت ها را در این صفحه ببینید

باالتر از بسیاری از کشورهای پیشرفتهرتبه اول استان بریتیش کلمبیا در زمینه تحصیل و آموزش در کانادا

اســتان بریتیش کلمبیا از نظــر رتبه بعد از ژاپــن و فنالند که نمــره A دریافت کرده انــد و باالتر از کشــورهایی چون

استرالیا و سوییس قرار دارد

parnianmagazine.com

آموزش24مرداد 1393. شماره 24

Page 26: Parnian 24

و مشــغول بکار است در استان جدیدی مشغول بکار کند هزینه های مربــوط به عضویت جدیدش را تقبل کند. برای این کار مذاکره با کارفرما و رسیدن به توافق

قبل از اقدام به جابجایی ضرورت دارد.برای مشاهده فهرست رشته های این برنامه، این صفحه را ببینید. با کلیک روی هر عنوان، با جزییات بیشتری در مورد آن رشته، استان هایی که در ذیل این برنامه قرار دارند و اســامی عنوان شغلی مورد نظر در آن استان ها

.آشنا خواهید شد

پیشتر به معرفی مشاغل رگولیتد که دریافت مجوز در آنها برای انجام کار به عنوان متخصص آن رشته اجباری است سخن گفته ایم. همچنین توضیح داده ایم که همه مشاغل در سراسر کانادا رگولیتد نیستند به این معنا که ممکن است در یک استان دریافت مجوز برای شغلی اجباری باشــد و در استان دیگر چنین نباشد اما برای اغلب رشــته های فنی-حرفه ای، حتی اگر در استان یا استان هایی رگولیتد نباشــند معموال دریافت نوعی از مجوز سبب افزایش اعتبار فرد دارای آن مجوز در بازار

کار می شود.برای هماهنگی بیشــتر بین اســتان ها، در تعداد قابل توجهی از مشــاغل فنی-حرفه ای، مجوز بین استانی تعریف شده که با عنوان Red Seal شناخته می شود که دارنده آن می تواند در تمامی استان هایی که در ذیل این برنامه قرار دارند )در واقع تقریبا در تمام کانادا(، پس از ثبت نام در هر استان مورد نظر )که عموما تنها در حد انجام کارهــای دفتری و پرداخت حق الزحمه مربوطه

است( به کار مشغول شود.در واقع این لیسانس یا مجوز کاری به این معناست که فرد صاحــب آن، دارای صالحیت کافی و الزم برای اشتغال به این رشته بوده و حد و مرزهای جغرافیایی و استانی در داخل کانادا تاثیری بر میزان دانش و تخصص ضروری آن مناطق ندارد. معموال فرد متقاضی ساکن هر استان باید الزامات آن رشته شامل داشتن سطح معینی از دانش و تجربه عملی را در آن استان اثبات کند تا بتواند مجوز کار استانی دریافت کند و سپس در فاصله زمانی مشخصی )مثال 90 روز( پس از دریافت مجوز استانی، در آزمون Red Seal که سواالتش برای سرتاسر کانادا اســتاندارد شده است شــرکت کرده و پس از قبولی، مدرک مربوطه را به دست آورد. با این مدرک، متقاضی فقط باید در تشــکیالت رسمی مربوط به آن رشته در استانی که قصد اشتغال دارد ثبت نام کرده و عضو شود تا بتواند در آن استان کار کند. معموال هر سال باید این

حق عضویت تجدید شود.این برنامه که از ســال 1952 آغاز شــده در سال های اخیر رشد فزاینده ای داشته به گونه ای که تا سال 2013، قریب به 50 رشــته فنی-حرفه ای در سراسر کانادا در

قالب این برنامه قرار گرفته اند و این رشته ها تقریبا 90 درصد کارآمــوزان و بیش از 80 درصد نیروی کار در بازار فنی-حرفه ای ها را پوشش داده اند. در جون 2014 تعداد این رشــته ها به 55 عنوان رسیده است که خود حاکی از یکپارچگی بیشتر رشته های فنی-حرفه ای در کانادا برای تسهیل جابجایی نیروی کار در این کشور است. مهم ترین دلیل این رشد سریع و توافق دولت های اســتانی بر سر استفاده از این برنامه، نیاز بسیار فزاینده استان ها به نیروهای فنی-حرفه ای و به حداقل رساندن موانع پیــش روی متخصصان در این رشــته ها برای

تحرک سریع در کاناداست.برای کســانی که می خواهند در بیش از یک استان کار کنند عضویت در نهاد مسئول regulatory body در تمامی آن استان ها ضروری است که همان طور که بیان شد عمدتا در حد انجام کارهای اداری و پرداخت حق عضویت است. همچنین این احتمال وجود دارد که اگر کارفرمایی بخواهد فردی را که در استان دیگری ساکن

از مجموعه آشنایی با مشخصات بازار کار کانادا

دریافت مجوز بین اســتانی مهر قرمز Red Seal در رشته های فنی-حرفه ای

رشــته های برنامه مهر ســرخ Red Seal تقریبــا 90 درصد کارآموزان و بیش از ۸0 درصد بــازار فنی- نیــروی کار در

حرفه ای ها را پوشش داده اند

parnianmagazine.com

اشتغال26مرداد 1393. شماره 24

Page 28: Parnian 24

درآمد یک آرایشگر در کانادا به دو صورت قابل بحث اســت. یکی به عنــوان فــردی دارای بیزینس مستقل. در این صورت عوامل بسیار متعددی چون سابقه کار، موقعیت مکانی، شــهرت، مشــتری مداری، پاکیزگی و نظم نیروهای بکارگیری کار، محیط متخصص و... در میزان این درآمد تاثیرگزار خواهند بود. همچنین چون در این حالت، بخش های مهمی از هزینه ها را هم می توان در محاســبه های مالیاتی در نظر متاثر گرفت، رقم کلــی درآمد شــده و می توانــد افزایش یابد. برای درک بهتر این مســائل به سایر مباحث وبسایت و جزوات کتابخانه که در مــورد اداره یک بیزینس شخصی صحبت می کنند

مراجعه کنید. بر اساس آمار سال 2012 حدود 48 درصــد نیروهایی که در این رشته اشتغال داشته اند به صورت بیزینــس خویش فرمــا )دارای شخصی مربوط به خود( فعالیت

می کرده اند.اما در فرضی که آرایشگر برای یک کارفرمای دیگر کار کند بر اساس آمار منابع دولتی )با آخرین به روزرسانی در پایان ســال 2013(، رقمی بین 9.95 تا 20 دالر در ســاعت در کانادا به صورت متوســط درآمد خواهد داشــت. باالترین میزان درامد یک آرایشگر مربوط به قلمروهای شمالی کاناداست که تا بیش از ساعتی 30 دالر می رسد. پس از آن استان البرتا با حداکثر پرداخت 25 دالر قرار دارد. متوسط درآمد یک آرایشگر در این

استان 15 دالر است.در انتاریو، آرایشــگران حداقل 11 و حداکثر 20 دالر در ساعت درآمد دارند و دستمزد متوسط آنها 12 دالر اســت. در کبک این اعداد به ترتیــب حداقل 10.35، حداکثر 18 و متوسط 12 دالر است. در بریتیش کلمبیا

هم حداقل 10.25، حداکثر 23.08 و متوســط 12 دالر در ساعت است.

از نظر آینده شغلی و میزان تقاضا برای آرایشگران در سرتاسر کانادا، براساس برآوردهای سال 2010، در بازه ده ساله 2010-2020 این رشته با یک وضعیت نسبتا متعادل روبروست که تعداد کسانی که بازار کار را ترک می کنند از آنها که به بازار کار وارد می شوند اندکی بیشتر است و همین سبب افزایش حقوق ها خواهد شد. البته همان طور که بیان شد چون درصد افراد خویش فرما در این رشــته خیلی زیاد است به دقت نمی توان در مورد آمارهای مختلف مربوط به وضعیت اشــتغال در این رشته و تعداد کارجویان یا کارفرمایان سخن گفت اما در مجموع، نرخ بیکاری در این رشته بسیار پایین است )در سال 2010، حدود 2.4 درصد( و بازار کار وضعیت متعادلی را تجربه می کند. از آنجا که متوسط سن شاغلین در این رشته در سال 2010، 40 سال گزارش شده است و به طور متوسط افراد در سن 60 سالگی در این رشته بازنشسته می شوند، انتظار می رود ظرف دو دهه آینده تعداد زیادی از شاغلین بازنشسته شده و جا برای ورود

مهاجران و آموزش دیدگان جوانتر باز شود.در استان انتاریو از نظر نیروی مورد نیاز در این رشته، در اکثر مناطق وضعیت متوسطی و متعادلی برقرار است و تنها در شهر تورنتو تقاضای باال به ویژه در سال های

آینده گزارش شده است.در کبــک نیز در تمامی مناطق و از جمله مونترال، این رشته در وضعیت متعادل قرار دارد و رشد آن متناسب با رشــد جمعیت دیده می شود. البته انتظار می رود در صورت بهبود شــرایط اقتصادی، تقاضا برای استفاده از خدمات این رشته افزایش یابد که خود می تواند به

افزایش نرخ اشتغال و درآمد منجر شود.در بریتیش کلمبیــا نرخ بیکاری در این رشــته باالتر گزارش شده اما انتظار می رود مرتبا از آن کاسته شود و پیش بینی می شود در سال 2020 به کمترین میزان برسد.بر اساس تحقیقات سال 2012، 74 درصد شاغالن در این رشته به صورت تمام وقت مشغول بکار هستند و

86 درصد آنها را زنان تشکیل می دهند.جزوه »راهنمای رشته آرایشگری در کانادا« که مطلب باال از آن برداشت شده در کتابخانه کنپارس منتشر شده

.است

در انتاریو، آرایشگران حداقل 11 و حداکثر 20 دالر در ساعت درآمد دارند و دســتمزد متوسط آنها 12

دالر است

از مجموعه آشنایی با مشاغل در کتابخانه کنپارس

دستمزد و نرخ اشتغال در رشته آرایشگری

parnianmagazine.com

اشتغال28مرداد 1393. شماره 24

Page 29: Parnian 24

non-farm اداره آمار کانادا اعالم نمود که متوسط درآمد هفتگی حقوق بگیران گروهدر ماه ایپریل نســبت به یک ماه قبل از آن با 0.5 درصد رشد از 869.36 دالر کانادا به 932.13 دالر رسیده و نسبت به یک سال پیش از آن نیز 3.3 درصد رشد داشته است. افزایش 3.3 درصدی متوســط درآمد هفتگی نســبت به دوازده ماه گذشته به عوامل متعددی بســتگی دارد که از آن جمله می توان به باال رفتن دســتمزدها، تغییر در بافت کارکنان در صنایع مختلف، اشتغال و درجات تجربه شغلی و نیز متوسط ساعات کاری

در هفته اشاره نمود. شاغالن در این ماه به طور متوسط 32.9 ساعت در هفته کار کرده اند که نسبت به ماه ایپریل سال 2013، که در آن متوسط ساعات کار 32.8 ساعت در هفته بود، رشد کمی

را نشان می دهد. در بین ده بخش بزرگ صنعت، فقط بخش ساخت و ساز بوده که رشد متوسط درآمد ســاعتی در آن با 4.1 درصد افزایش و رسیدن به متوسط درآمد هفتگی 1 هزار و 209 دالر، از میزان رشد متوسط درآمد در کل کشور باالتر بوده است. البته باید توجه داشت که همه این افزایش در فاصله ماه های جوالی تا اکتبر سال 2013 اتفاق افتاده است. در کلیه بخش های این صنعت از جمله بخش ساخت و ساز مسکونی و نیز غیرمسکونی

شاهد رشد متوسط درآمد هفتگی به نسبت سال قبل هستیم. در بخش ادارات دولتی نیز رشد متوسط درآمد هفتگی ساالنه با 3.3 درصد رشد به رقم 1 هزار و 209 دالر رسید. بیشترین این رشد نیز در فاصله بین ماه های ژانویه تا ایپریل امسال اتفاق افتاد و به هر دو بخش مشاغل حمایتی دولت فدرال و نیز دولت های استانی

مربوط می شد.در بخش خرید و فروش نیز رشد متوسط درآمد هفتگی ساالنه با 3.3 درصد رشد به رقم 539 دالر در ماه رسید که بیشترین رشد هم به فروشگاه های پوشاک و لوازم وابسته

و مکمل پوشاک مربوط می شد.در بخش آموزش، متوسط درآمد هفتگی با کاهشی 3 درصدی از رقم 1 هزار و 7 دالر در ماه ایپریل سال 2013، به رقم 977 دالر در ایپریل امسال رسید. بیشترین این کاهش در فاصله ماه های آگست تا دسامبر سال 2013 اتفاق افتاده است. باالترین میزان کاهش

نیز به بخش آموزش دانشگاه ها و مدارس ابتدایی و متوسطه مربوط می شود.در ماه ایپریل از مجموع شــاغالن گروه non-farm تعداد 18 هزار و 500 نفر کاسته شد و این در حالی بود که در ماه پیش از آن یعنی ماه مارچ بر تعداد شاغالن این گروه 27 هزار و 700 نفر اضافه شــده بود. در این ماه تعداد شاغالن گروه non-farm به نسبت تعداد این شاغالن در ماه ایپریل سال 2013، به میزان 115 هزار و 700 نفر افزایش

یافته است. در این ماه میزان افزایش متوسط درآمد هفتگی در استان های کشور نیز به ترتیب زیر

بوده است: - استان مانیتوبا 5 درصد افزایش

- استان نیوفاوندلند و البرادور 4.5 درصد افزایش- استان نووااسکوشیا 4.5 درصد افزایش

- استان البرتا 4.3 درصد افزایش - استان ساسکاتون 4.3 درصد افزایش

- استان کبک 2.5 درصد افزایش - استان انتاریو 2.3 درصد افزایش

.برای مشاهده اصل مطالب اینجا و اینجا کلیک کنید

در بخــش آموزش، متوســط با کاهشــی ۳ درآمد هفتگی درصدی از رقــم 1 هزار و 7 دالر در ماه ایپریل سال 201۳، ایپریل به رقــم 977 دالر در

امسال رسید

رشد متوسط درآمد هفتگی کانادایی ها در ماه ایپریل

parnianmagazine.com

اشتغال29 August 2014 . No24

Page 30: Parnian 24

نخستین- برای حل مشکل کمبود نیروی کار مناسب در برخی مناطق است نه به عنوان برنامه ای که سبب

بیکاری کانادایی ها شود. به همین جهت جیسن کنی، وزیر اشتغال و کریس الکساندر، وزیر مهاجرت و شهروندی که فعالیت های هــر دو به این برنامه مربوط می شــود در کنفرانس خبری، اهم تغییرات در نظر گرفته شــده را چنین

اعالم کردند:قرار دادن یک سقف برای تعداد نیروی کار ارزان قیمتی که هر کارفرما اجازه دارد به کانادا بیاورد که به تدریج و تا ژانویه 2016 باید به حداکثر 10 درصد نیروهای شــاغل وی برسد، این سقف برای زمان اعالم یعنی جون 2014، 30 درصد اعالم شــده و برای جوالی

2015 به 20 درصد کاهش خواهد یافت؛از تاریــخ اعــالم برنامه جدید، 20 جــون 2014 در مناطقی کــه نرخ بیکاری آنها باالی 6 درصد باشــد برای مشاغل غیرتخصصی با دستمزد پایین، هیچ گونه تقاضای ورود نیروی کار خارجی پذیرش نخواهد شد؛پرسش نامه ای که کارفرمایان باید برای تقاضای نیروی خارجی تکمیل کنند پر سوال تر و با جزییات بیشتر خواهد بود تا اثبات شود که آنها همه مسیرهای یافتن

نیروی کار مناسب از میان کانادایی ها را پیموده اند؛هزینه بررسی پرونده ورود و استخدام نیروی خارجی از 275 دالر به 1000 دالر افزایش خواهد یافت؛ این هزینــه اضافه برای گــردآوری اطالعات دقیق تر از میزان دستمزد و نرخ بیکاری و سایر هزینه های الزم برای اجرای درست و دقیق این برنامه است. دولت فدرال اعتقاد دارد که هزینه های اضافی مربوط به این برنامه را باید کارفرمایان متقاضی استخدام نیروی کار

خارجی بپردازند و نه مالیات دهندگان کانادایی؛کنترل و نظارت بر فعالیت کارفرمایان استخدام کننده نیروی کار خارجی به شدت افزایش خواهد یافت. این اقدام از طریق بازرســی بیشتر محیط های کاری صورت می گیرد به شــکلی که از هــر 4 کارفرما، یکی در سال بازرسی خواهد شد و به همین منظور بازرسان بیشتری اســتخدام خواهند شد. همچنین وزارتخانه اشتغال با ســایر وزارتخانه ها، سازمان ها

و مراکز مربوطه در ســطوح فدرال و استانی ارتباط تنگاتنگی خواهد داشت تا با شناسایی کارفرمایانی که تخلف کرده اند و اضافه کردن نام آنها به لیســت سیاه، برای ممنوعیت ورود کارگر جدید توسط آنها

اقدام کند؛ افزایش رقم جریمه تخلــف در این برنامه تا میزان

100 هزار دالر؛همچنین رسانه ها سایر تغییرات این برنامه را به شرح

زیر گزارش دادند:کاهش زمان حضور نیروی کار خارجی از 4 ســال

به دو سال؛اعالم اسامی کارفرمایانی که مجوز استخدام نیروی

کار خارجی را دریافت کرده اند؛اعالم عمومی آمار فرصت های شغلی که در اختیار افراد خارجی قرار گرفته چه از طریق این برنامه و چه برنامه های مشابه )مثال استخدام پاره وقت دانشجویان

خارجی( به صورت فصلی؛اتاوا امیدوار است که به ویژه آمار نیروی کار خارجی که برای کار در مشــاغل با حداقل دستمزد به کانادا می آیند را به نصف کاهش دهد. این عدد برای سال گذشــته 31 هزار نفر بوده و امســال تا قبل از این

تغییرات حدود 50 هزار نفر برآورد می شد.

TFW برنامه اشتغال موقت نیروی کار خارجیبرنامه اشــتغال موقت نیــروی کار خارجی که از برنامه های قدیمی در کانادا بوده در زمان همین دولت محافظه کار گسترش بسیار زیادی پیدا کرد و در حد و اندازه برنامه های مهاجرتی کانادا وسعت یافت به گونه ای که در برخی ســال ها تعداد کارگران شاغل خارجی از تعداد مهاجران تازه وارد در آن سال فزونی گرفت. در واقع این برنامــه یکی از راه کارهای این دولت برای کمک به کسب و کارها به ویژه در غرب کانادا برای کنترل نرخ دســتمزدها و جبران کمبود

نیروی کار در بازار بود. البته برنامه اشــتغال نیروی خارجی از همان ابتدا با مخالفت های جدی روبرو بود و منتقدان اشاره داشتند که دولتی که با شعار ایجاد شغل بر سر کار آمده عمال با اجرای غیردقیق و بدون کنترل این برنامه ســبب کاهش شــغل برای کانادایی ها شده است. همچنین منتقدین اشــاره می کردند که کارفرمایان کانادایی از این برنامه سواستفاده می کنند و بعضا آنچه که حق و حقوق مناســب کارگران خارجی اســت به آنها تعلق نمی گیرد و قراردادهای کامال یک طرفه یا فاقد محتوای الزم با این افراد امضا می شود. اما دولت در سال های گذشته کمتر به این انتقادها توجه داشت.

به منظور کاهش فشار افکار عمومی و در پی سواستفاده کارفرمایان

تغییــرات عظیم و جــدی در برنامه استخدام نیروی موقت خارجی

همچنانکه رسانه ها در آخرین ساعات روز پنج شنبه 19 جون اعالم کردند، دو وزیر کابینه دولت فدرال، جیسن کنی و کریس الکساندر روز جمعه 20 جون 2014 در یــک کنفرانس خبری بــه بیان جزییات تغییراتی که دولت هارپــر در جهت اصالح برنامه اشــتغال نیروی کار خارجــی TFW در نظر دارد

پرداختند.جیســن کنی تاکید کرد که هدف دولت اصالح این برنامه اســت و نه متوقف کردن آن اما این تغییرات اساســی و بنیانی بــوده و هــدف آن جلوگیری از سواستفاده و تخلفات برخی کارفرمایان و تبدیل این برنامه به عنوان آخرین راه حل –بعد از جســتجوی نیروی کار در کانادا از میان جوانان، تازه واردان و اقوام

و ورود پرونــده بررســی هزینه اســتخدام نیروی خارجی از 27۵ دالر به 1000 دالر افزایش خواهد

یافت

parnianmagazine.com

اشتغال30مرداد 1393. شماره 24

Page 31: Parnian 24

با این وجود پس از تغییرات کابینه و آمدن جیســن کنی به وزارت اشــتغال و چندفرهنگی، وی تالش کرد به وضعیت آشفته این برنامه که به مرور شدت اعتراضات را افزایش داده بود و می توانســت برای وجهه حزب محافظه کار در انتخابات سال آینده تاثیر مخرب داشته باشد ســامان دهد. به همین دلیل در دسامبر ســال 2013 قوانین سخت گیرانه تری را که شــامل کنترل و جریمه بیشــتر و افزایش رقمی که کارفرمایان برای کســب مجوز ورود باید پرداخت

کنند می شد اعالم کرد.اما آنچه بازبینی کامل برنامه را غیرقابل اجتناب کرد پخش گزارشی مستند از شبکه CBC کانادا بود که در آن از اخراج چند کانادایی و ســپردن کار آنها به کارگران خارجی که حقوق کمتری دریافت می کردند پرده برداشت. پس از پخش این گزارش که انعکاس گسترده ای در رسانه ها و سطح افکار عمومی داشت جیسن کنی تصمیمات ســریع و قاطعی در توقف بخش هایــی از این برنامه گرفــت. او از ماه ایپریل اشــتغال نیروهای خارجی را در بخش فست-فود به حالت تعلیق درآورد و اقدام به انتشــار اســامی کارفرمایانی کرد که از این برنامه سواستفاده کرده اند. البته عمده این کارفرمایان همان هایی بودند که پیشتر

در رسانه ها معرفی شده بودند و از این نظر اقدام وزیر بیشتر جنبه سمبولیک داشت. کنی در جلسه 20 جون اعالم کرد که از زمان توقف برنامه در این گروه بیش از یک هزار مورد شکایت به وزارتخانه رسیده است.البته بخشی از این اقدامات با اعتراض شدید گروه ها و انجمن هایی نظیر انجمن کانادایی کسب و کارهای مستقل و انجمن رستوران داران که بیشترین لطمه را از این تغییرات خواهند خورد روبرو شده که معتقدند این تصمیمات عجوالنه است و واقعیت این است که در بخشی از مناطق، هیچ کانادایی برای انجام کار در این نوع مشــاغل حضور ندارد و با افزایش دستمزد هم این مشکل حل نمی شود و تنها راه حل، استخدام نیروی کار خارجی اســت و افزایش رقم تقاضا و گذاشتن سقف برای اســتخدام به فشار زیاد به این بخش ها و چه بسا تعطیلی آنها و افزایش نرخ بیکاری منجر خواهد شــد. جیسن کنی با حضور در برنامه Power And Politics به این انتقادها پاسخ داد و مثال هایــی از نقاطی از جهان آورد که با همه این مشکالت روبرو هستند و چنین برنامه ای هم برای استخدام نیروی کار خارجی ندارند اما خود بیزینس ها توانسته اند مشکالت را حل کنند. وی به ویژه بر این نکته تاکید کرد که وقتی در مناطقی )چون بسیاری

منتقدان اشاره داشتند که دولتی که با شعار ایجاد شغل بر سر کار آمده عمال با اجــرای غیردقیق و بدون کنترل این برنامه سبب کاهش شغل

برای کانادایی ها شده است

از نقــاط البرتا( به دلیل رونق فراوان کســب و کار، مصرف کننــدگان خدمات و کارفرمایــان از درآمد بسیار باالیی برخوردار هستند باید با افزایش دستمزد نیروی کار، کانادایی ها را تشویق کرد تا از سایر نقاط به این مکان ها بروند و به این کارها مشــغول شوند و از برنامه استخدام نیروی کار موقت خارجی تنها به عنوان آخرین راه اســتفاده شود و نه ابزاری برای

کسب درآمد بیشتر به بهای بیکاری کانادایی ها.همچنین به نظر می رسد که برنامه های مهاجرتی کانادا هم به عنوان بخشی از برنامه جانشین دیده شده و باید دید این فعل و انفعاالت به تغییراتی در آمار ویزاهای

مهاجرتی در سال های آتی منجر خواهد شد یا نه. .یکی از اخبار مرتبط را اینجا ببینید

parnianmagazine.com

اشتغال31 August 2014 . No24

Page 32: Parnian 24

در ماه های گذشــته چندین پرسش از دوستان دور و نزدیک رســیده که همگی در ارتباط با اشتغال در فعالیت های رسانه ای، عمدتا حرفه روزنامه نگاری به صورت کلی و یا نقــد فیلم به صورت اختصاصی پــرس و جو کرده اند. به همگی قــول داده بودم که اطالعات و نظراتم را در این زمینه بیان کنم و در اینجا

به تعهدم عمل می کنم.قبل از هر چیز این دوســتان را به مطالعه دو مطلب توصیه می کنم. اولی مطلبی در همین وبالگ با عنوان »اشتغال به فعالیت های سینمایی در کانادا« است که اگر چه در مورد این شغل نیست اما به دلیل مشابهت های غیرقابل انکار، بخش عمده ای از پاســخ ها در واقع یکسان است؛ همچنین این مطلب برای کسانی که در اندیشــه کار در حوزه نقد فیلم هستند هم می تواند یاری گر باشد. مطلب دوم، در واقع پرونده ای است که در شماره چهاردهم نشریه پرنیان )شهریور 92/سپتامبر 2013( در ارتباط با بررسی وضعیت نشریات ایرانی منتشــر کرده ایم. توصیه می کنم مطالب این پرونده به ویژه این گزارش خانم روشن »ساز و کار نشریات ایرانی در غربت؟ یکی داستان است پر آب

چشم« را به صورت دقیق و کامل مطالعه نمایید.

نکتــه ای که باید االن متذکر شــوم این اســت که توصیفاتی که در ادامه می آید مربوط به اکثر رسانه ها و نشــریات عمومی انگلیسی یا فرانسه زبان است و فعال درباره نشریات یک جامعه قومی )مثال نشریات فارسی زبان تورنتو( سخنی نمی گویم اما در پایان به کار در این گروه از نشــریات هم خواهم پرداخت.

پس در واقع این مطلب می خواهد: - به تفصیل به فعالیت روزنامه نگاری )یا به شکلی

فراگیرتر، رسانه ای( برای مهاجران ایرانی در کانادا- به اجمال به فعالیت در نشــریات فارسی زبان در

کانادا- اشتغال به عنوان منتقد یا یادداشت نویس فیلم

بپردازد و در نهایت هم پیشنهاداتی برای عالقه مندان بــه این حوزه از فعالیت ها ارائــه دهد. چون حجم مطلب فراتر از حوصله مطالعه در یک نوبت است

آن را در چند بخش منتشر می کنم.

روزنامه نگاری در کانادابرای آنها که سال ها در ایران فعالیت روزنامه نگاری داشته اند و عالقه مند هستند که در این رشته در کانادا ادامه کار بدهند شاید قبل از پرسش از مسیر ورود و

اشتغال به حرفه روزنامه نگاری )رسانه ای( و یا نقد فیلم درکانادا- قسمت اول

از نظر آمارهای رســمی، رقم دریافتی یــک روزنامه نگار بین تا دالر ســاعتی حداقــل 14

حداکثر ۵0 دالر متغیر است

مجید بسطامی[email protected]

parnianmagazine.com

اشتغال32مرداد 1393. شماره 24

Page 33: Parnian 24

زمان انتظار و نظایر اینها، اولین سوال باید این باشد که وضعیت اشتغال در این رشته به صورت عمومی چگونه اســت. یعنی فرض کنیم فرد پرسش گر در همین کانادا متولد شده و رشد یافته بود و االن دنبال شغلی در این زمینه می گشــت. آیا یافتن کار برای

چنین کسی آسان است؟به صــورت کلی فعالیت در عرصه رســانه ها، که رســانه های نوشتاری هم بخشــی از آنهاست در کشــورهایی چون کانادا در یک وضعیت بینابینی قرار دارد. یعنی نه مانند رشته هایی چون پرستاری یا اغلب فعالیت های فنی-حرفه ای با یک بازار کار بسیار پررونق و نیازمند به نیروهای جدید روبروییم که یافتن شــغل به نوعی در آن تضمین شده باشد و نه همچون مشــاغل رو به موتی است که دیگر نمی تــوان در آنها کاری یافت و باید قید آنها را به صورت تمام و کمال زد و ســروقت شغل دیگری رفت. البته به دلیل مشــخصات یک کشور جهان اولی، گستردگی و تنوع رســانه ها و حجم عظیم سرمایه در گردش در حوزه های خبری-اطالعاتی و ســرگرمی در این کشورها، به طور طبیعی تعداد مشاغل مرتبط با حوزه رسانه ها در کانادا بسیار زیاد است اما خوب، به همین نسبت به دلیل تاریخچه طوالنی تر و عوامل دیگر، تعداد افراد واجد شرایط و عالقه مند هم در این بازار بســیار زیاد اســت و چــون بازار کار در رســانه ها از گــروه بازارهای شغلی سفیدها/وایت ها )یا دســتکم، متولدین در کانادا( اســت و برخالف بســیاری از رشته های شــغلی دیگر، یک بازار خیلی سیستماتیک دارای آغاز و پایان مشــخص هم نیســت، پارامترهایی چون شانس، گذشــته خانوادگی، روابط شغلی و انسانی، مشخصات ظاهری، پیش فرض های ذهنی و قضاوت های کلیشــه ای کارفرمایان و مخاطبان، گستردگی رسانه ای شهر محل اقامت، توانایی های شخص متقاضی در معرفی خود و عواملی از این دســت می توانند ویژگی ها و مهارت های شــغلی متقاضی را به شــدت تحت الشعاع قرار دهند و در اکثر این پارامترهای معرفی شده، متاسفانه مهاجران به ویژه مهاجران غیراروپایی دســت باال را ندارند. در مجمــوع از خیلی نظرها می توان گفت فعالیت رســانه ای در کانادا مشــابهت های زیادی با ایران دارد تنها در اشلی به مراتب گسترده تر و به همین نسبت با پیچیدگی های خاص خود. البته »تغییرات« در این حوزه عظیم بوده، همچنان هســت و برای مدت ها خواهد بود که در ادامه بحث و در قسمت

دوم این نوشته به آن می پردازم.

درآمد روزنامه نگاریاز نظر آمارهای رسمی، رقم دریافتی یک روزنامه نگار بین ساعتی حداقل 14 دالر تا حداکثر 50 دالر متغیر است و متوسط آنهم حدود 25 دالر در ساعت است. اما باید توجه داشت که چون بخش قابل توجهی از فعالیت های این حوزه به صورت فری لنس، پروژه ای و یــا قراردادهای کوتاه مدت اســت دامنه تغییرات درآمدی مربوط به این رشته شغلی بسیار زیاد است. مثال به عنوان مجــری برنامه های خبری تلویزیونی افــرادی با درامد باالی 300 هزار دالر در ســال هم داریم و چون خیلــی از چهره های مطرح خبری و روزنامه نگاران در برنامه های مختلف در سراسر کانادا به صورت سخنران، عضو پنل، برگزارکننده کارگاه یا نظایر اینها هم شرکت می کنند رقم درآمدی آنها بسیار بیشتر از آن چیزی است که آمار تقریبی می گوید اما واقعیت این است که چنین امکانات درآمدی مربوط به تعداد بســیار محدودی می شود و وقتی سخن از مهاجران پیش می آید تقریبــا هیچ امیدی به چنین درآمدهایی نیست و باید به همان اعداد باال اکتفا کرد که در مورد آنها خیلی بــه »رقم حداقل« نزدیک تر است تا رقم حداکثر. در مورد سایر مشاغل نزدیک هم که به نوعی به مشاغل نگارش حرفه ای مربوط می شوند رقم درآمدی کم و بیش چیزی شبیه همان

مورد روزنامه نگاران است. همین جا باید اشــاره کنم که برای بسیاری از فعاالن رســانه ای مطرح در کانادا، نمی تــوان تفکیک

برای بسیاری از فعاالن رسانه ای مطــرح در کانــادا، نمی توان تفکیک خاصی از نظر نوع رسانه قائل شد و شما می توانید آنها را ستون نویس عنوان به همزمان ثابت یــک نشــریه، مجری یا پنلیست یک برنامه رادیویی و یا تلویزیونی و مشاور یا استراتژیست

رسانه ای ... ببینید

parnianmagazine.com

اشتغال33 August 2014 . No24

Page 34: Parnian 24

خاصی از نظر نوع رســانه قائل شــد و شــما می توانید آنها را همزمان به عنوان ستون نویس ثابت یک نشریه، مجری یا پنلیست یک برنامه رادیویی و یا تلویزیونی و مشاور یا استراتژیست رسانه ای یک شخصیت سیاسی یا حزبی یا بنگاه اقتصادی –البته با رعایت پارامتــر مهم پرهیز از درهم آمیزی عالیق conflict of interests هــر جا که چنین موردی خالف قانون یا اصول حرفه ای کار باشد- ببینید. این نکته را هم در نظر داشــته باشید که برعکس عمده برنامه ســازی های خبری-اطالعاتی-آموزشــی در رسانه های ایران، برنامه ســازی ها در این گونه موارد -host/ در رسانه های کانادایی تقریبا همیشه مجریمحور اســت یعنی در واقع مجری )در بســیاری از موارد یک روزنامه نگار حرفه ای( همه کاره برنامه و طرف قرارداد با رســانه است و البته وی عمدتا تیم بزرگی از همکاران حرفه ای از جمله پژوهشــگر، نویسنده و ویراســتار همراه خود دارد. تفصیل این

بحث و تاثیری که آن در موقعیت اجتماعی-سیاسی و همچنیــن درآمدی روزنامه نــگاران می گذارد از

حوصله این بحث ما خارج است.

دسته بندی شاغلینمعموال کســانی که از طریق فعالیت نوشــتاری در رسانه های امریکای شمالی پول در می آورند به سه دسته کلی تفکیک می شــوند. یک دسته افرادی که به صورت نویســنده یا یک شغل تخصصی دیگر-ویراســتار مثال- عمدتا به صورت تمام وقت –و گاه پاره وقت- اما ثابت در رســانه ها کار می کنند؛ مثال به عنوان ستون نویس ثابت در روزنامه تورنتواستار Chantal در صفحات سیاســی، شــنتل ابــرتHebert و یــا در صفحات ســینمایی، پیتر هاول Peter Howell. البته این دسته شامل طیف بسیار گسترده ای از عناوین شــغلی می شود. شاید به این دلیل ساده که در کشــورهایی چون کانادا برخالف ایران، فعالیت تخصصی اهمیت بسیاری دارد و مثال قرار نیســت یک نفر همزمان سردبیر، مدیرمسئول، مصاحبه کننده، ویراستار ارشــد، نمونه خوان، مدیر داخلی و هماهنگ کننده و...نشــریه خودش باشد. در یک مقایســه اجمالی به ویژه در مورد رسانه های اصلی و مهم می توان گفت که در مجموع هم تعداد کسانی که به صورت ثابت در رسانه ها کار می کنند و هم رقم درآمدی آنها بسیار بیشتر از ایران است و البته

کانادا کمتر از نصف ایران جمعیت دارد.دســت دوم کسانی هستند که نظیر ایران به صورت انواع رســانه های با freelancing حق التحریریدیداری، شــنیداری یا نوشــتاری کار می کنند. این روش خودش یکی از راه های مرسوم و اصلی برای دستیابی به مشاغل تمام وقت است اما لزوما کسی که این کار را می کند فقط به دلیل نیافتن شغل تمام وقت نیست بلکه می تواند تنها به این دلیل ساده باشد که نمی خواهد خود را به کار در یک رسانه ملتزم کند. همچنیــن در عین اینکه افــراد در این گروه ممکن اســت ارقام بسیار پایینی برای تهیه مطالب دریافت کنند )یا اصال هیچ پولی نگیرند!( ممکن است کسان دیگری در همین گروه رقم های بســیار درشتی هم به دست آورند؛ به بیان ســاده، فری لنس کار کردن لزوما به معنای درآمد سرانه پایین نیست. االن کسانی را می شناسم که از همین طریق حق التحریری ماهی 5-6 هــزار دالر درآمد دارند )که به دلیل مختصات این نوع پرداخت از نظر مالیاتی معادل حداقل 8-7 هزار دالر حقوق ماهانه است( و البته محتوا و حجم مطالبی که تهیه می کنند با نمونه کارهایی که در ایران

لزوما کسی که این کار ]حق التحریری/فری لنسینگ[ را می کند فقط به دلیل نیافتن شغل تمام وقت نیست بلکه می تواند تنها به این دلیل

ساده باشد که نمی خواهد خود را به کار در یک رسانه ملتزم کند

parnianmagazine.com

اشتغال34مرداد 1393. شماره 24

Page 35: Parnian 24

مرســوم است تفاوت بسیاری دارد. در اینجا ممکن است یک نفر چند هفته به صورت تمام وقت برای تهیه گزارش اصلی نشــریه مک لینز وقت بگذارد و حجم زیادی از مقاالت و گزارش های قبلی را زیر و رو کند و با افراد زیادی تماس بگیرد تا مطلب خود را آماده کند و البته در مقابل این گزارش پول خوبی هم دریافت می کند. کار در شیوه فری لنس به پارامترهای بسیار متنوعی نظیر سابقه و شهرت نویسنده، حجم و اهمیت مقاله، میزان عالقه مندی مخاطبان به موضوع مورد بحث، شهرت و وضعیت مالی نشریه و نظایر اینها بستگی دارد اما به هر حال این روش هم معمول است و حجم قابل توجهی از مطالب نشریات به این شــکل آماده و منتشر می شود اما در مقایسه با ایران وزن این نوع نوشــته ها به ویژه در نشریات معتبرتر کمتر است و همچنین ساز و کار بررسی و انتشار آنها

هم دقیق تر است.دسته سوم هم کسانی هستند که به قاعده ایران، در واحدهایی که کار آنها تولید محتوای نگارشــی یا تصویری اســت -مثال روابط عمومی ها - مشغول بکار هستند اما تنوع و گستردگی مشاغل این گروه بســیار زیاد است و فقط در قالب روابط عمومی به معنای مصطلحــش در ایران قــرار نمی گیرد. مثال بســیاری از شــرکت ها برای وبسایت های شان نیاز به عکس و گــزارش و مطالبی دارند که به صورت حرفه ای تری آماده شده باشد و برای همین سراغ یک فارغ التحصیل روزنامه نگاری یا فردی با سابقه کار در ایــن حرفه می روند. یکی دیگر از وظایف این افراد ایجاد ارتباط و فرصت با ســایر رسانه های مرسوم برای انتشار گزارش های رسمی رسانه ای یا پاسخ به پرسش هایی است که از طریق رسانه ها طرح می شود و نظیر این موارد. بدیهی است که چنین افرادی باید خیلــی جامع االطراف تر از همــکاران خود در یک نشریه باشند و بسته به ابعاد کار و گستردگی شرکتی که در آن کار می کنند بعضا عالوه بر نگارش، عکاسی و حتی اطالعات اولیه کار با نرم افزارهای طراحی را هم بدانند. البته اگر ابعاد کار از حد متعارف بزرگ تر باشــد معموال کار به صورت پروژه به شرکت های بیرونی سپرده می شــود که در این صورت معموال شناسایی آن شرکت ها و توصیه به کارفرما و ایجاد ارتباط و مذاکرات اولیه هم با همین افراد است. برخی موسسات بزرگ تر نظیر بانک ها و موسسات اقتصادی هم که گزارش های متنوع و پیوسته تولید می کنند در تیم خود از متخصصان این عرصه استفاده می کنند. نویسندگان در این نوع موسســات معموال افرادی هستند که عالوه بر توانایی های رسانه ای و نگارشی

به حوزه مباحث تخصصی مرتبط هم آشنایی دارند. در دهه اخیر که بسیاری از فروشگاه های زنجیره ای و شــرکت های معظم امریکایی و کانادایی مجبور شده اند وبسایت های خود را توسعه دهند و اطالعات تکمیلی فراوانی درباره ریزترین وسائل عرضه شده یا Do It Yourself »پروژه های »خودتان انجام دهیدو ده ها مورد مشــابه این نوع اطالعات و آگاهی ها را منتشر کنند بر گستردگی فعالیت های دسته سوم افزوده شده است چون تولید مداوم این نوع مطالب نگارشی آسان و ارزان نیست )برای مثال مقایسه کنید حجم اطالعات روی وبسایت های کنپارس را با سایر شــرکت های این حوزه در ایران!( و به همین دلیل technical writing مثال االن مشــاغل با عناوینو یا specific writing و عنوان های مشــابه اینها نسبت به دهه های گذشته افزایش یافته است. توجه داشته باشید که در کشورهایی چون کانادا یا امریکا به دلیل بزرگی بخش خصوصی و عمومی و شدت باالی رقابت و فراوانی شرکت ها، فرصت های شغلی این چنینی هم به مراتب فراوان تر از اقتصادهای بسته با شــرکت های معدود اما بســیار حجیم دولتی یا

شبه دولتی است.من مشخصا آماری در مورد تفکیک وضعیت اشتغال هر یک از این ســه گروه نــدارم اما برداشــت خــودم این است که به دلیل تنوع شــرکت ها فراوانی و به مربوط مشــاغل و تعداد ســوم، گــروه شــاغالن این فیلد در این گروه از همه بیشتر ممکن اگرچه باشــد اســت در لحظــه اول وقتی از روزنامه نگاری ســخن می گوییم همه افراد گــروه اول را به نکته ای بیاورند. خاطر گروه مــورد در کــه ســوم وجود دارد این اســت که معموال این مشــاغل به ندرت در اختیار مهاجــران قرار می گیرد چــون عالوه بر مهارت هــای باالی

زبانی نیازمند به سوابق قابل قبول و ارتباطات موثر و آشــنایی کافی با فضاهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در کاناداست که مهاجران حداقل در دهه اول زندگی در ســرزمین جدید از آنها بهره کافی ندارند. مگر اینکه مدیران یا صاحبان این شرکت ها خود از مهاجرانی باشند که کار با مهاجران را ترجیح می دهنــد و یا به دلیل نیاز به ارتباط با جامعه های

قومی، به همکاری با مهاجران نیاز احساس کنند....ادامه دارد

نکته ای که در مورد گروه سوم ]مشاغل رســانه ای در موسسات غیررســانه ای[ وجود دارد این است که معموال این مشاغل به ندرت در اختیار مهاجران قرار

می گیرد

parnianmagazine.com

اشتغال35 August 2014 . No24

Page 36: Parnian 24

محمد علی شاکرمیAli Shakarami

طبق قانون تدوین شده توســط دولت کانادا، کلیه کارفرمایان موظفند در صورت ترک کار از سوی هر یک از نیروهای انسانی شاغل در بنگاه اقتصادی اشان، نســبت به ثبت و ضبط اطالعــات مربوطه اقدام و

ادارات دولتی ذیربط را مطلع نمایند.طبق قانون، هر کانادایی شــاغل، در صورتی که در یک سال کاری حداقل 600 ساعت کار کرده باشد، واجد شرایط دریافت حقوق و مزایای دوره مرخصی زایمان و برای مدت حداکثر 15 هفته می باشد. این دوره مرخصــی می تواند برای مــادر و یا حتی پدر فرزند به دنیا آمده و یا به سرپرستی گرفته شده بوده و هر کدام از آنها که مســئولیت نگهداری از بچه را به عهده گرفته باشــد این مزایا را در زمان مرخصی

دریافت خواهد نمود. ROE سابقه شــغلی کارمندان/کارگران موسوم به Record of Employment(( عبارت اســت از

وظایف قانونی کارفرمایان در قبال کارمندان- بخش هفتم

تغییرات در سوابق شغلی و اهمیت ثبت آنثبت اطالعات و همچنین تکمیل فرم های مربوط به ترک کار کارمند/کارگری که به دالیلی چون زایمان )خود و یا همسر( و یا حضانت و سرپرستی فرزند خوانده، قادر به کار و حضور در محل کار خود نبوده

و در مرخصی به سر می برند.فرم هــای ROE طبق قانون باید تا ظرف حداکثر 5 روز از زمــان ترک کار نیروی کار تکمیل و به اداره دولت فدرال کانادا )Service Canada( ارائه شود تا ســازمان های دولتی متولــی و متصدی پرداخت بیمه های بیــکاری، زایمان و ... قــادر به پرداخت کسری از حقوق فرد به عنوان حقوق و مزایای زمان مرخصی باشند. بنا بر توضیحات فوق، مسئولیت ثبت و ضبط اطالعــات ترک کار افراد و صدور فرم های ROE مســتقیما به عهده کارفرما بوده و عدم ارائه آنها به اداره فدرال کانادا به معنای عدم برخورداری نیــروی کار از مزایای مربوطه می باشــد. این که آیا

parnianmagazine.com

اشتغال36مرداد 1393. شماره 24

Page 37: Parnian 24

فرم هــای ROE طبق قانون باید تا ظــرف حداکثر ۵ روز از زمان ترک کار نیروی کار تکمیل و به اداره دولت فدرال )Service Canada( کانــادا

ارائه شود

فرد در مرخصی مشــمول دریافت حقوق و مزایای مرخصی زایمان و ... می شود یا خیر، میزان مزایای وی چقــدر خواهد بــود، و این که وی تا چه مدتی مجاز به دریافت حقوق و مزایا می باشد، همه و همه بستگی به عملکرد به موقع کارفرما در ثبت، تکمیل و

همچنین ارائه فرم های ROE به دولت دارد. بر اســاس قانون، مهلت 5 روزه به هیچ عنوان قابل تمدیــد نبوده و باید به این نکته نیز توجه داشــت که کارفرما می تواند فرم ها را به دو روش پســتی و یا تکمیل به صورت آنالین بــه دولت ارائه نماید. صاحبان کســب و کار باید توجه داشــته باشند که در صــورت انتخاب روش اول یعنی پســت کردن فرم های ROE مربوط به کارمند/کارگر در مرخصی، Service( باید با درخواست ازدولت فدرال کاناداCanada( منتظر دریافت فرم های خام شــوند که ممکن اســت بین 4 تا 10 روز کاری طول بکشد. در صورت انتخاب روش دوم نیز کارفرمایان باید با معرفی شخصی در واحد حسابداری )به عنوان مثال مسئول آماده کردن لیست حقوق پرسنل( و یا منابع انســانی به دولت فدرال نسبت به بازکردن حساب کاربری و دریافت رمز ورود به سیستم آنالین سوابق

شغلی )ROE Web( اقدام نمایند که البته این روش نیز مستلزم گذشــت زمان 20 روزه بوده و بنا براین کارفرما موظف است تا از قبل برنامه ریزی های الزم

را کرده باشد.البته نگارنده شخصا و به دالیل زیر روش ثبت سوابق شغلی به صورت آنالین در وبگاه ROE Web را

در مقایسه با پست مدارک توصیه می نماید.1- کاهش زمان ثبــت و ضبط اطالعات و افزایش

بهره وری2- حذف کاغذ بازی

3- باال بردن دقت و کیفیت در ثبت سوابق شغلی4- کمک به کارمند/کارگر در دریافت سریع تر حقوق

و مزایا )البته در صورت واجد شرایط بودن(در خاتمه کارفرمایان گرامی برای کســب اطالعات بیشتر می توانند به وبسایت های زیر مراجعه کرده و با

نحوه پر کردن فرم ها آشنایی پیدا کنند.www.canadabusiness.ca

www.servicecanada.gc.cawww.cbo-eco.ca

این نوشتار بر اســاس اطالعات سایت های رسمی .دولتی در جون )ژوئن( 2014 تکمیل شده است

parnianmagazine.com

اشتغال37 August 2014 . No24

Page 38: Parnian 24

آیا می توان به مشــاور مســکن اعتماد کرد؟ پاسخ ساده و سرراست به این ســوال »نه« است، ولی آیا می توان توضیح داد که چرا نه؟ نکته در این است که اکثر مشاوران امالک که معموال از طریق دوستان و آشنایان معرفی می شوند یا به واسطۀ قرابت های قومی و زبانی و امثال اینها انتخاب می شــوند و عمدتا هم به صورت دوستان ما در هنگام خرید و فروش ملک در می آیند، دوست ما نیستند و اگر به ایشان به چشم دشمنان واقعی نگاه کنیم منافع بهتری نصیب خواهیم

برد و حتی می توانیم مشاوران را نیز در زمره دوستان خود نگهداریم. چرایی این امر بســیار ساده است و البته گاه از شدت سادگی مغفول می ماند؛ مشاوران امالک از طریق گرفتن پورســانت کســب درآمد می کنند و ما برای ایشان تولیدکنندگان این پورسانت هستیم و البته هر سببی که پورسانت را افزایش دهد،

رویه ایشان را تغییر خواهد داد. نمونه ها فراوان اند:نمونه ساده آن اغفال تازه واردان برای پیش خرید ملک و بدتــر از همه در این زمانه کاندوآپارتمان اســت.

دکتر وحید طلوعیDr. Vahid Tolooei

مشاور امالک، دوست یا دشمن؟

parnianmagazine.com

موضوع ماه38مرداد 1393. شماره 24

Page 39: Parnian 24

مشاور امالک می گوید که شــما به سبب تازه وارد بودن نمی توانید خانه بخرید، خانه تا زمانی که وضع شما معلوم شــود آماده خواهد شد، مقدار کمتری پیش پرداخت و به تفاریق خواهید پرداخت و همه هم دروغ. علت؟ پورسانتی که از طریق پیداکردن مشتری برای کاندوآپارتمان ها به مشاور امالک می رسد گاه تا دوبرابــر درآمد حاصل از معامــالت خانه آماده است. در اینجا تازه وارد به چشم ابزار تولید اضافی پورســانت دیده می شود و چه بسیار کسان که همه یا بخشی از سرمایه خود را به همین سبب از دست

داده اند. آیا می توان به چنین کسانی اعتماد کرد؟ نمونۀ دیگر حساب کردن مشاور بر سر سود و زیان خود در هنگام یافتن ملک اســت. مشــاور امالک برای شــما تا حدی وقت می گذارد که به صرف او باشــد؛ خواه از نظر زمانی یا از نظر مالی. بعد از آن مشاور تمام تالش خود را به کار می بندد که شما را از استانداردهایی که داشته اید پایین بکشد، قانع تان کند که بهترین انتخاب همان است که او می گوید، تجربه اش را به رختان می کشد و گاه حتی با نشان دادن شواهدی اقناع تان می کند. در اینجا او به دوستی شما برنخاسته است، مهلت شما تمام شده است و بیش از این برای او نمی ارزید. او دیگر دوست شما نیست، دشمن حقیقی است. و چه کسی به دشمنش

اعتماد می کند؟ مشاوران امالک پورسانت خودشان را بعد از بستن قرارداد می گیرند و برای همین عجیب نیســت که شما را بابت به پایان رساندن معامله، پیش از بررسی همه جوانب و پرس وجو و شــک کــردن، تحت فشــار بگذارند. ایشــان گاه با ریختن حجم فراوان اطالعات، به رخ کشیدن معامالت قبلی شان، به میان کشیدن تجربه، اســتفاده از زبان آوری و در بدترین شرایط با دروغ شما را به معامله عالقه مند می کنند. حرف هایی مثل »می دانم که کسان دیگری این ملک را می خواهند«، »اگر می شــد این ملــک را خودم می خریدم، ولی چندین مورد دارم«، »با این پول بهتر از این گیرت نمی آید« و مانند اینها برای کسانی که به دنبال ملک گشته اند آشناست. عباراتی که فقط برای تشویق شــما به خرید صادر می شوند. مشاوران در این مرحله به پورسانت خود می اندیشند و نه به اینکه ملک شما را گران تر بفروشند یا ملکی را برای شما ارزان تر بخرند. به این اعتبار مشاوران امالک افرادی

محل اعتماد نیستند.از همه بدتــر اینکه خرید خانه در اصل بزرگ ترین

ســرمایه گذاری برای بســیاری از خانواده هاست و بنابراین اشتباه در این زمینه می تواند زندگی خانوادگی افراد را دستخوش تغییر کند. اما در این بین مشاوران امالک فقط به درصد سود خود می اندیشند و سخنی از پیامدهای تصمیمات شان بر زندگی مشتری خود به میان نمی آورند. در بهترین حالت مشتری – به واسطه افزایش قیمت ملک - ســود خواهد برد و ایشــان سرافراز خواهند شد و در بدترین حالت خود را کنار کشیده و با گفتن »اشتباه کردم«، »عذر می خواهم« و امثال اینها از کاری که کرده اند نادم نشــان می دهند – و می دانند که مشتری کاری نمی تواند بکند – و در حالت میانه وعده می دهند که برای مشــتری در نوبت های بعدی سودی فراهم خواهند کرد که جبران مافات کند. در این میان آنچه از دســت رفته است زندگی، سرمایه، آرامش و توان عصبی مشتری است

که برای مشاور امالک معنایی ندارد.مشاوران امالک می اندیشــند که میزان 2.5 درصد پورسانت شان در رقم هایی چون 10هزار دالر فقط 250 دالر است؛ پولی که ایشان صرف نهار با مشتری دیگری خواهند کرد. بنابراین 10هزار دالر شما برای ایشان هیچ ارزشی ندارد. در این حالت طبیعی است که خانه شما را ارزانتر بفروشند. مالک درصد سود در اینجا باید همواره مورد توجه شما باشد و به اعتبار آن می بینید که نمی توان به مشاور امالک اعتماد کرد.

نکته دیگر ســخنان گمراه کننده مشاوران امالک در حوزه هایی اســت که در آن تخصصی ندارند و به واســطه آن برای خریدار مشکالت عدیده به وجود می آورند؛ نمونه های فراوانی از راهنمایی های غلط ایشان برای دریافت وام مسکن، راهنمایی های غلط برای مسایل حقوقی و مانند اینها را می توان هر هفته در نشریات فارسی زبان دید و الزم به تکرار نیست. در این میان هم مشــاور امالک بــه درصد دریافتی خود می اندیشــد و مثال فکر نمی کند که آیا گرفتن وام مسکن با مدارک جعلی چه عواقبی برای مشتری خواهد داشت؛ این مشتری است که بابت این عواقب

تاوان پس می دهد.در کنار این مسایل مالی باید به مسایل اجتماعی نیز توجــه کرد. بنا به پیمایــش نگرش ها و ارزش های اجتماعــی در ایران، مشــاوران امــالک در ایران از کمترین میزان اعتماد مردم برخوردارند. در کانادا اما به سبب شفافیتی که در سیستم مالی وجود دارد این اعتماد بیشتر خواهد بود، ولی منزلت اجتماعی ایشان همچنان در پایین ترین حد اســت. برای شواهد

در جامعــه ای که نمــرۀ منزلت اجتماعی مشاوران امالک ۵ است و منزلت اجتماعی مثال آتش نشــانان ۶1 و معلمان تاریخ 7۳، مشــاوران امالک می کوشند که به کمک درآمد بیشــتر و به رخ کشــیدن آن این

کاستی را جبران کنند

parnianmagazine.com

موضوع ماه39 August 2014 . No24

Page 40: Parnian 24

به بررســی های اجتماعی-اقتصادی مشــاغل مراجعه کنید که دسترس پذیرترین آنها را ویکیپدیا هم معرفی کرده است. در جامعه ای که نمرۀ منزلت اجتماعی مشاوران امالک 5 است و منزلت اجتماعی مثال آتش نشــانان 61 و معلمان تاریخ 73، مشاوران امالک می کوشند که به کمک درآمد بیشتر و به رخ کشــیدن آن این کاســتی را جبران کنند و برای این منظور چاره ای ندارند جز بیشینه کردن پورسانت شان که به معنای زیر پا نهادن مشتری است و این علت عمده بی اعتمادی به ایشان خواهد بود. از یاد نبریم که بیشتر مشــاوران ایرانی امالک افرادی هستند که در رشــته های اصلی خود در کاناد موفق نبوده اند، پــول را به هر چیز دیگری ترجیــح داده اند و بر به دســت آوردن پول کمیسیون راحت از فروش یک خانه که برابر با درآمد ســاالنه بسیاری است اصرار دارند. در میان خیل هزاران نفری آنها – گویا بیش از دو هزار مشاور ایرانی امالک فقط در تورنتو مشغول به کارند – بسیارند پزشکان و کارمندان و مهندسان که منزلت از دست رفته شان را فقط در قالب کسب درآمد می بینند و از یاد برده اند که احترام و اعتبار البته

امری چند بعدی است.آیا این به معنی بی اخالقی مشــاوران امالک است؟ احتماال نه. ایشان به گونه ای دیگر از اخالق معتقدند، اخالق سرمایه ســازان و سرمایه داران که در آن پول همه چیــز را توجیه می کند، همانگونه که در اخالق فرادســتان، قدرت این نقش را بر عهده دارد. تغییر رویه اخالقی مشاوران امالک موضوع پژوهش هایی نیز بوده است که حاصل آنها نشــان دادن راه هایی است که مشــاوران امالک قواعد اخالقی مصوب انجمن های صنفی خود را نیــز دور می زنند. تعهد به این قواعد اخالقی که در منشورهایی برای ایشان تنظیم شده و در کانادا جزو تعهدات اعضای انجمن ملی مشاوران امالک است، گرچه حداقلی است، ولی آن هم نادیده گرفته می شود؛ نمونه ها فراوان اند و از جمله بندهای دوم و سوم این منشور که به آسانی از نظر می افتند. البته در اینجا به تفاوت ظریفی که بین real estate agent و realtor وجــود دارد نیز باید دقت کرد که دومی گویا برای مباحث اخالقی دوره می بیند. هرچند در بحث ما و در بین ایرانیان این تفاوت چشم پوشی پذیر است، ولی برای انتخاب از

میان »خیرالموجودین« به نظر الزم می آید.برای مهاجر و به ویــژه مهاجر تازه وارد آرامش و ذخیره انــرژی عصبی از مهم ترین عوامل موفقیت اســت. در آرامش اســت که او می تواند به آینده بیاندیشد و برای آن برنامه ریزی کند و برنامه هایش

را پی بگیرد. اشــتباه در بزرگترین سرمایه گذاری زندگی ایــن آرامش را از بین خواهد برد. بنابراین در جایی که اعتماد به مشــاور امالک نادرست به نظر می رســد چگونه می توان با ایشان کار کرد تا آرامش خانواده مهاجر حفظ شود؟ چونان بیگانگان و حتی اگر جلوتر برویم دشــمنان. این توصیه که در معامالت چون بیگانگان رفتار کنید در فرهنگ ایرانی بسیار شــنیده شده است، ولی وقتی مهاجر تازه وارد پا به سرزمین جدید می گذارد و مخصوصا وقتی از ایران – کشوری با میزان اعتماد اجتماعی فوق العــاده پایین – وارد کانادا می شــود که به هر حال سهم اعتماد متقابل افراد در آن باالست و در

این میان با رفتار دوستانه و مهربانانه مشاور امالکی روبه رو می شــود - که گاه برای به دســت آوردن مشــتری جدید زحمت انتقال مهاجر و خانواده اش را از فــرودگاه و نیز پذیرایی اولیــه از او نیز را بر خود هموار می کند- و این رفتار دوستانه را از جمله زمینه های رفاقت و دوســتی و به تبع آن اعتماد به حساب می آورد، باید به یاد داشته باشد که در پس پشت همه اینها درصدی از سود مالی خفته است. فقط در این حالت اســت که او به مشــاور امالک مهربان به چشــم بیگانه ای نگاه خواهد کرد که در کار با او باید مواظب بود. این مراقبت و مواظبت اما .هم مهاجر و هم مشاور را بهتر حفظ خواهد کرد

مشــاوران امالک فقط به درصد سود خود می اندیشند و سخنی از پیامدهای تصمیمات شان بر زندگی مشتری

خود به میان نمی آورند

parnianmagazine.com

موضوع ماه40مرداد 1393. شماره 24

Page 41: Parnian 24

انجمن مشاوران امالک کانادا اعالم نمود که متوسط فروش قیمت خانه در ماه می امســال 416 هزار و 514 دالر بوده اســت. به این ترتیب معلوم می شود کــه قیمت خانه در کانادا همچنــان به صعود خود ادامه داده و نسبت به سال گذشته در همین زمان7.1

درصد رشد داشته است. انجمن مشــاوران امالک کانادا اعالم کرد که میزان خرید و فروش باال در دو شــهر تورنتو و ونکوور سبب شده تا نرخ متوسط مسکن سیر صعودی قابل توجهی داشــته باشد. اگر این دو شــهر از گردونه محاسبه کنار گذاشته شوند، متوسط نرخ مسکن در کانــادا 336 هزار و 373 دالر خواهد بود و این رقم نسبت به سال افزایشی 5.3 درصدی را نشان خواهد

داد. عالوه بر قیمت، تعــداد خانه هایی که در این مدت فروخته شــده نیز نشــان می دهد که بازار خرید و فروش مســکن همچنان بازار بسیار داغی است. از ماه ایپریل تا ماه می امسال، حجم خانه هایی نیز که به فروش رفته 5.9 درصد رشد داشته که این رقم طی

گرچه رشد فروش در ماه می تقریبــا در همه کانــادا دیده می شــود اما در بررسی ساالنه می تــوان بین ناحیه شــرق و غرب کانادا تفاوت های زیادی

دید

در ماه می اتفاق افتادافزایش 7.1 درصدی قیمت خانه در کانادا

مدت زمانی نزدیک به چهار ســال گذشته بیشترین افزایش بوده است. البته باید این نکته را هم در نظر داشت که فصل بهار در هر حال مهم ترین زمان برای

خرید و فروش خانه است. در این فصل خریــد و فروش خانه در همه مناطق کانادا افزایشی 80 درصدی داشته اما بر اساس اعالم انجمن مشاوران امالک این افزایش در شهر کلگری، ناحیه تورنتوی بزرگ و شهر مونترال بیش از دیگر

جاها بوده است.

بازار داغ مسکنخانم بت کرازبی، مدیر ایــن انجمن در اعالمیه ای می گوید: »طی 25 سال گذشته این میزان از افزایش

فروش ماهانه تنها چند بار اتفاق افتاده است.«البته در یک بررســی ســاالنه و منطقه ای نشان داده می شــود که این افزایش قیمت در سراســر کشور یکسان نبوده است. خانم لزلی پرستون، از اقتصاددانان بانک TD، در این باره می گوید: »گرچه رشد فروش در ماه می تقریبا در همه کانادا دیده می شــود اما در بررسی ساالنه می توان بین ناحیه شرق و غرب کانادا تفاوت های زیادی دید. در این ماه از استان بریتیش کلمبیا تا اســتان انتاریو میزان فروش باال رفته است در حالی که از اســتان کبک تا اســتان های شرقی یا اســتان های معروف به آتالنتیک کانادا میزان فروش

پایین تر از متوسط سال گذشته بوده است.« جای تعجب نیست اگر می بینیم که انجمن مشاوران امالک کانادا با مشــاهده چنین رشــدی در ماه می، پیش بینی تازه ای برای تعداد خانه هایی که در ســال جاری به فروش خواهند رفت داشــته باشــد. این انجمن امیدوار است که در این سال تعداد 436 هزار و 400 خانه خرید و فروش شــود که این تعداد در مقایسه با سال 2013 حدود 1.2 درصد رشد خواهد

داشت. در سال 2007 تعداد خرید و فروش خانه به باالترین حد خود یعنی 520 هزار مورد در یک سال رسید. از آن سال به بعد این تعداد دائما باالی رقم 450 هزار خانه مانده یا فقط کمی از این رقم پایین تر آمده است.

.برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید

parnianmagazine.com

موضوع ماه41 August 2014 . No24

Page 42: Parnian 24

داشتن یک سقف باالی سر و خانه دار شدن؟ سوالی که به درستی دغدغه زندگی هر مهاجری است: »آیا می مانــد یا می رود؟ اگر بماند یا حتی اگر برود آیا صالح است که جایی را بخرد و زیر بار قرض های سنگین بیست ســاله و سی ســاله برود؟ آن هم در کشــوری که دوماه قسط خانه اش عقب بیفتد خود بانــک حراجش می کند، بعد هم وام گرفتن و خانه خریدن همان و اســیر قسط شدن همان! دیگر یک سفر یک ماهه هم نمی تواند برود چه به این که با خیال راحت برود شش ماه ایران بماند. فقط قسط وام بانک هم نیست، کلی هم مالیات های جور واجور از آدم می گیرند! این جا خانه بخری تازه شــده ای نان دانی چند تا اداره! اول فکر می کنی تو خانه خریده ای ولی بعد می فهمی که خانه، تو را خریده است. حاال اصال خریدی، این جا ایران نیست که شب بخوابی و فردا صبح خانه ات دو برابر شود. همین یک سال بعدش پول الزم داشته باشی و بخواهی خانه ات را بفروشی ضرر هم می کنی! ... بابا اصال ما اجاره نشین می شویم و خوش نشین تا بعد ببینیم خدا چه می خواهد و کجا

می مانیم....«ولی از طرفی اجاره ها با شــیب مرتب ســاالنه و بی ســر و صدا باال می رود. در چهار گوشــه شهر صدای ســاخت و ســاز بلند است. جمعیت شهر اضافه می شود و تقریبا همه مهاجران جدید تمایل دارند در مرکز شهرهای بزرگ زندگی کنند. بهای امالک مسکونی هم بی سر و صدا در حال باال رفتن است. پدیده ای که باعث حیرت و افسوس ساکنین قدیمی تر می شود که گاه پس از بیست سال زندگی در یک خانه و آن همه اجاره که اول هرماه پرداخت کرده اند، اکنون هیچ در دست ندارند و به زودی باید

آواره شوند: »کاش خریده بودیم!«برای فهمیدن بهتر اوضاع و مشورت برای خریدن یا نخریدن ملک به ســراغ آقای مهدی رفعت پناه Real( رفتیم. او متخصص و مشاور در امور امالکEstate Broker( اســت و از 16 سال پیش وارد بازار مسکن شده است. اگرچه که می گوید بیشتر برای خودش کار کرده و ســاخته است و االن هم فقط در پروژه های بزرگ مشارکت می کند. از او از

چند و چون بازار مسکن کبک پرسیدیم.

یک سرمایه گذاری مطمئن به شرط خوش حسابی و رعایت اندازه گلیم!

گفتگوی میترا روشن با مهدی رفعت پناه درباره خرید خانه و نکاتی که باید به آنها توجه داشت

آقای رفعت پناه بازار امالک کبک و کانادا را چگونه می بینید؟

به طور کلی بازار امالک در همه دنیا خوب اســت. کار ملک در همه جا پول ســاز اســت. حاال ممکن است برخی جاها به خاطر مســائل اقتصادی اشان کمتر سودآور باشــد، یا در برخی جاها بازار کمی لغزنده و در برخی مستحکم تر باشد ولی در مجموع ســرمایه گذاری در زمین و خانــه در کانادا هم مثل

هرجای دیگر امن و سودآور است.

ولی کانادا آن رشد مطلوب را ندارد، سرمایه گذاری در امالکش هم سود آن چنانی ندارد. تازه کلی هم هزینه های دولتی هست. دو تا مالیات ساالنه )مدرسه و شهرداری(، و قسط های ماهانه بانک که ده سال اول

فقط سود پولشــان را می گیرند و از آن به بعد تازه شروع به پرداخت اصل وام می کنیم...فکر می کنید

سرمایه گذاری مناسبی است؟البته بازار ملک کانادا مثل ایران جهشی نیست چون اصوال این جا تورم به دقت کنترل می شود. دولت از همه ابزارهایش استفاده می کند تا مانع رشد بی رویه قیمت ها شــود. اگر با دید ایــران بخواهیم این جا سرمایه گذاری کنیم ناامید می شویم و ضرر می کنیم. در این جا باید ملک را بخرید و بعد حداقل 5 ســال روی آن بخوابید. صبر داشــته باشید و عجله نکنید. تجربه نشان داده که تقریبا در هر 10 سال در استان

کبک قیمت ها دو برابر می شود.

پس شما یکی از بهترین انواع سرمایه گذاری را خرید

parnianmagazine.com

موضوع ماه42مرداد 1393. شماره 24

Page 43: Parnian 24

ملک می دانید؟البته. اصوال شما هرجای دنیا زندگی کنید باید سقفی باالی سرتان باشد. اگر آن قدر خوش شانس نباشید که یک خانه بدون قسط به شما ارث رسیده باشد، سقف باالی سرتان یا اجاره موقت است و یا باید آن را بخرید و قسط بدهید. طبق محاسبه بانک یک سوم از درآمد شما صرف هزینه مسکن می شود، اگرچه که شاید گاه هزینه مسکن بیش از نیمی از درآمد شخص را هم ببلعد. تجربه به من می گوید که بهتراست این هزینه را به وام بدهیم تا به اجاره که بعد از 20 سال هم چیزی دستمان را نگیرد. اگر برای سرمایه گذاری

هم حساب کنیم خرید ملک سودآور است.

down( ولی برای خرید خانه نیــاز به پول پیشpayment( اســت. االن دیگر حداقل 25 درصد قیمت خانه را می گیرند. قبال اگر کسی کار مطمئن و کردیت خوب داشــت می توانست بدون سرمایه اولیه وام بگیرد و خانه بخرد ولی االن بانک ها همه جزییات را دقیق بررسی می کنند. بعد هم اکثریت پول نقد زیادی در دست ندارند. با بودجه کم در حد

10 تا 20 هزار دالر مگر می شود خانه خرید؟البته، ولی آن هم راه دارد. بانک ها و دولت تسهیالتی را برای کم درآمدهایی که برای اولین بار می خواهند خانه بخرند در نظر گرفته اند. این جا قبال بدون پول پیش هم می شد خانه خرید. سیستم بانکی کمی بازتر بود. ولی با رشــد بازار ملک در کانادا و به خصوص پس از فروپاشــی اقتصادی چند سال پیش امریکا، بانک های کانادا محافظه کارتر از قبل شدند. می دانید که قبل از فروپاشی بانک های امریکا با روش نینجا No payment . No Job. No income یعنیDown به مردم خانه می فروختند! االن در امریکا هم

یاد گرفته اند مانند کانادا موقع وام دادن حتما بررسی می کنند که کار داشته باشید و درآمدتان مناسب باشد

که بتوانید قسط بدهید.

خانه یــا آپارتمان؟ کدام را بــرای خرید توصیه می کنید؟

بستگی به وضعیت مالی و نیاز خریدار دارد. خریداران دو دسته اند. یک گروه فقط یک سقف باالی سرشان می خواهند، امکانات مالــی زیادی هم ندارند، حاال ممکن اســت مهاجر باشــند یــا زوج جدیدی که تازه زندگی اشان را شــروع کرده اند. به این گروه ها معموال پیشــنهاد می کنم که با یک خانه کوچک یا Small home or Condominium( آپارتمان( شروع کنند. ولی اگر بودجه اشان کمی بیشتر باشد به آنها پیشــنهاد می کنم که یک دوبلکس بخرند که بتوانند یک طبقه اش را اجاره دهند تا بیش از نیمی از هزینه هایشــان را جایگزین کنند. مستاجری که به شــما اجاره می دهد در واقع هزینه بهره بانک و

مالیات شــهرداری و مدرســه و حتــی بخشــی از هزینه های تعمیرات را می دهــد. می دانید که قســط های ماهانه بانک دو قسمت اســت یکی اصل پول اســت و دیگری بهره پولی که بانک به شــما وام داده اســت. وقتی مستاجر داری یعنی بهره بانک را او برایت داده است. مثل این که شما با پول مستاجر برای از بعد خودت خانه خریده ای. 5 سال صبر، ســرمایه اولیه که به برای خرید خانه گذاشته اید شما برگشته است. در ضمن که در این 5 ســال قیمت خانه هم سالی 4 تا 5 درصد باال می رود. به کردیت شما هم کلی اضافه شده است و حاال می توانید با آن

ارزش افزوده مالتان و این کردیت جدید، حتی یک )Finance( دوبلکس یا تریپلکس جدید فاینانسکنید و این بار 2 یا 3 مستاجر جدید بیاورید که نه تنها هزینه ها را پرداخت کنند بلکه ماهانه استفاده خوبی

هم برایتان بماند.

سر و کله زدن با مستاجرها، تعمیرات خانه ها، این مشکالت را هم بگویید!

درســت اســت ولی اینها همه راه دارد. می توانید آپارتمان بگیرید که دردسرهایش کمتر از خانه است. من همیشــه به ســالمندان یا به زوج های جوان یا کسانی که تازه وارد بازار کار شده اند و هنوز آن قدر درآمد و حوصله ندارند که درگیر مســتاجر بشوند پیشنهاد می کنم که کاندو بخرند ولی نه آپارتمانی که کسی در آن زندگی می کند چون آن رشد خودش را کرده است. بلکه بیایند از کاندوهایی شروع کنند که هنوز نقشــه روی کاغذ است و پروژه تازه شروع به )promoter( ساخت کرده است. چون سازنده

بانک هــا و دولت تســهیالتی را برای کم درآمدهایی که برای اولین بار می خواهند

خانه بخرند در نظر گرفته اند

بهترین موقع خرید خانه نو هم زمانی است که مقاطعه کار می خواهد ساخت و ساز را شــروع کند و خیلی به پول

احتیاج دارد

parnianmagazine.com

موضوع ماه43 August 2014 . No24

Page 44: Parnian 24

یا به قــول خودمان مقاطعه کارهــا این جا روال کارشــان به این صورت است که باید اول زمین را بخرند و با پول خودشــان بسازند. بعد وقتی بانک دید که 50 درصد خانه ها پیش فروش شده است به سازنده وام می دهد. خریدار ما باید نزد چنین کسی برود. بهترین موقعش هم زمانی است که مقاطعه کار می خواهد ســاخت و ساز را شروع کند و خیلی به پول احتیاج دارد. می توانید با او چانه بزنید و آپارتمان دو خوابه ای که پایه قیمتش از 220 هزار دالر شروع

می شود را تا 210 یا حتی 200 هزار تا بخرید.

وقتی هنوز آپارتمان ها روی نقشه است؟!دقیقا. این بهترین زمانی است که می توانید از فروشنده تخفیف یا امتیاز بگیرید. اگر مخصوصا مشاور مسکن خوبی کنارتان باشــد می توانید در قرارداد دســت فروشنده را همه جور ببندید. اگر کاندوها ساخته شد دیگر حتی ده دالر هم به شما تخفیف نمی دهند چه

برسد به ده هزار دالر!خوب با این قیمت آپارتمان و با توجه به پیش خرید بودن شــما باید 10 درصد بــرای پیش خرید پول پرداخت کنید که می شود 22 هزار دالر. نیمی از این پول را باید هنگام نوشتن قرارداد بدهید و نیمی را هم هنگام تحویل آپارتمان. وقتی پروژه بعد از یک تا دو سال تمام می شود و زمین به ساختمان تبدیل می شود، در جا 15 درصد رشــد می کند. همان کاندوی 210 هزارتایی شما در پایان پروژه 240 هزار دالر بها پیدا می کند. یعنی ده هزارتای شما 240 هزارتا رشد کرده

است! به نظر نمی آید ولی این جوری است.

اگر کالهبرداری باشد چه؟ یکی دو مورد شنیده شده که پول هــا را گرفته اند ولی پروژه نیمه کاره تعطیل

شده است!این جاست که شــما به یک ایجنت خوب )مشاور مســکن( نیاز دارید که با او جلو بروید. البته که اگر تنها باشید و دو تا فرم هم جلویتان بگذارند و امضا کنید معلوم نیست که حتی به پول خودتان برسید چه

برسد به خانه! ولی وقتی با ایجنت جلو می روید او مسئول است و چون باید روسفید از این ماجرا بیرون بیاید فرمول هایی را رعایت می کند که هم خود و هم شما را حمایت می کند. مثال ما یک بیمه داریم به نام بیمه خطای تخصصی )Professional Error( و اگر ایجنت شــما در جایی در کار شما اشتباه کند، این بیمه باید خســارت شما را پرداخت کند. حتی اگر صاحب پروژه ورشکست هم شود باز بیمه باید

خسارت شما را پرداخت کند.

ولی کاندوی نو مالیات نوسازی دارد.بله وقتی شما آپارتمان نو می خرید مالیات جداگانه GST .QST( دارد و شــما باید مبلغی را به عنوان( پرداخت کنیــد که به بهای آن خانــه 210 هزار دالری اتان اضافه می شــود. یعنی کاندوی شــما با مالیات حدود 250 هزار دالر حساب می شود. دولت برای کم درآمدها امتیازاتی قائل می شــود تا آنها را صاحب خانه کند. بانک هم به شــما بر مبنای 250 هزار تا وام می دهد. ولی تا شــش ماه بعد از خرید این مالیات به شــما برمی گردد. البته برای آپارتمانی که بین 200 تا 300 هــزار دالر قیمت دارد مالیاتی که به شــما برمی گردد با فرمول خاصی محاســبه می شــود. هرچه مبلغ به 200 هزارتا نزدیک تر باشد مبلغ برگشــتی باالتر اســت. این امتیازی برای کم درآمدهاســت که خانه های نســبتا ارزان می خرند. برای خانه هــای بزرگ تر و گران تر هم اصال چیزی برنمی گردد. این جوری است که یک وقت حساب Down( می کنید و می بینید که دوسوم سرمایه اولیه

payment( به شما برگشته است.

پس مشاور امالک را حتما الزم داریم؟البته! امتیاز دیگر ایجنت این است که می تواند برای شــما چانه بزند. مثال بگویید این را نمی خواهم یا به جای 5 تکه لوازم آشــپزخانه که خودم دارم، به من پول نقد بدهید و ...این جوری کلید را تحویل می گیریــد و به آپارتمان نوســازی می روید که با ســی هزاردالر خریده اید و تــا همین حاال نصف سرمایه اولیه به شما برگشته است. عالوه بر این که آپارتمان را 220 هزار دالر خریده اید و حاال 250 هزار تا شــده اســت. بعد هرچه در این آپارتمان بیشتر می نشــینید و همسایه هاي بیشتری می آیند، محل آبادتر می شــود و به مرور ارزش آن بیشــتر می شود. بعد از یک سال می بینید همان کاندویی که با شما 210 هزارتا قرارداد بسته اند االن به آخرین خریــدار 260 تا 270 هــزار دالر فروخته اند. این یعنی درعرض دو سال آپارتمان شما 40 هزاردالر ســود برایتان آورده است. بعد از 5 سال می توانید بــا همین خانه، یکــی دیگــر را فاینانس کنید و همین جوری دومی و سومی را بخرید. این جوری خیلی از جوان های کم درآمد در عرض بیست سال توانسته اند با خرید و فروش کاندوهایی که در آن

زندگی کرده اند برای خودشان پول بسازند.اگر مخصوصا مشــاور مسکن خوبی کنارتان باشد می توانید در قرارداد دســت فروشنده را همه جور

ببندید.

ولی از سود به دســت آمده یک چهارم مال دولت است.

نه. به منزل مسکونی شما )Capital Gain( مالیات برارزش افزوده تعلق نمی گیــرد. مگر چیزی برای اجاره داشــته باشید که فرق می کند. اگر هم مجبور شوید این مالیات را بدهید می توانید تمام هزینه هایي را که کرده اید حساب کنید. از هزینه مشاور مسکن

گرفته تا تعمیرات خانه، همه به شما برمی گردد.

اینها برای مســکونی بود. حاال اگر بخواهیم چیزی

این جا خانه خریدن آســان است ولــی نگهــداری و بازپرداخــت

بدهی هایش سخت است

parnianmagazine.com

موضوع ماه44مرداد 1393. شماره 24

Page 45: Parnian 24

برای سرمایه گذاری بخریم چطور؟سرمایه گذاری هم همین طور است که برای مسکونی حساب کردیم. فقط باید کمی دقت کنیم که مسایل کمتری برای تعمیرات یا مشــکالت مستاجر داشته باشــیم. خانه های نو این حسن را دارند که دیرتر به خرج می افتند، شــارژ ماهانه کمی دارند و معموال همه وسایل و قطعاتشان تا 5 سال گارانتی است، در

حالی که خانه های سی-چهل ساله خرج دارند.در مورد مستاجر هم می توان بی دردسرتر عمل کرد. مثال مــن االن در یک پروژه شــرکت دارم که در دراموند ویل است، یکی از شهرهای بزرگ کبک در فاصله کمتر از یک ســاعت از مونترال. ما در قرارداد همه مســئولیت ها از تعمیرات گرفته تا پیدا کردن مستاجر و حتی واریز ماهانه اجاره به حساب مالک، همه را به گردن شــرکت مســئول و سازنده پروژه گذاشته ایم! چنین موقعیت هایی برای سرمایه گذاری مناسب است. مالک الزم نیست در سال حتی یک بار هم به آن جا برود. شــرکت خــودش همه را انجام

می دهد.

آقــای رفعت پناه راز موفقیت خودتــان را در چه می دانید؟

psycho educator(( رشته اصلی من روان شناسیاست. من به کسانی که مشکالت روحی دارند کمک می کنم تا دوباره وارد جامعه شــوند. به کسانی که خودشان نمی توانند به خود کمک کنند. فکر می کنم همین آشنایی با علم روان شناسی باعث شده که در برخورد با خریداران، مستاجران و مالک ها موفق باشم

و با آنها راه بیایم؛ جایی که یک برخورد ناشایســت یا یک جمله مثل این که: »شما اصال خریدار نیستی!« می تواند طرف مقابل را برنجاند و یک معامله را به

هم بزند.

برای کسانی که می خواهند وارد بازار مسکن شوند چه توصیه ای دارید؟

من عقیده ام این اســت که این جــا نگهداری پول فایده ای نــدارد. یهودی های این جا مثلی دارند که می گوید: »Cash is trash.« من سعی می کنم پول را به زمیــن و خانه تبدیل کنم تا ارزش آن به روز باال بــرود. در حالی که همین پــول اگر در بانک بماند ساالنه از ارزش آن کم می شود. مثال من سال دوهزار و یک برای یکی از دوستان یک خانه سه طبقه خریدم به قیمت 250 هزار دالر. تازه دوستم عجله کرد و خانه را 20 هزارتا گران خرید. امسال 2014 کــه خانه را دوباره فاینانس کرده که رویش وام بگیــرد، بانک برایش 750 هــزار دالر قیمت گذاشــته اســت. می دانیم که بانک معموال 20 تا 30هزار دالر زیر قیمت بازار ارزش گذاری می کند. خوب این خانه در عرض 14 سال نیم میلیون دالر بهره داده اســت و این در حالی است که سرمایه اصلی برای خرید این ملک 50 هزار دالربوده. حال خودتان حســاب کنید چقدر سوددهی داشته. در حالی کــه اگر آن پول در بانک خوابیده بود فوقش 2 درصد بهره می داد. من به همه هموطنان توصیه

می کنم که سعی کنید بیشتر بخرید و کمتر بفروشید. من باور دارم که »وقتی می خرید به دســت آورده و ثروتمند مي شوید و وقتی می فروشید از دســت می دهیــد و فقیر می شوید«. اگر امروز دوست من بگوید که آن خانه 750 هــزار دالری تعمیرات دارد یا با مستاجرش مشکل دارد

و آن را بفروشــد بازنده اســت. مگر این که فورا به جایش ملک با ارزش تر دیگری بخرد.

و آخرین ســفارش برای کســانی که می خواهند خانه دار شوند؟

با بانک خوش حساب باشید. ما خودمان می گوییم آدم خوش حساب و خوش معامله، شریک مال مردم

است.اگر می خواهید پیشــرفت کنید قســط هایتان را به موقع بدهید. اگر شــده شــب نان و پنیر بخورید اول قسط بانک را بدهید. بانک ها مشتریان بدهکار خوش حساب را بیشتر از مشتریان پولدارشان دوست دارند. اصال بانک زمانی شــما را می شناسد که شما به او بدهکار باشــید. هر وامی را شده از بدهی های کردیت تا وام دانشــجویی اگر مرتب پرداخت کنید بانک برایتان حساب باز می کند. از بدهکاری به بانک نترسید. منتها حواس تان باشد که به قول خودمان پا را اندازه گلیم دراز کنید. باید لقمه ای برداریم که بعد بتوانیــم قورتش بدهیم. بدهی را تا حدی زیاد کنیم که بتوانیم اقساطش را مرتب پرداخت کنیم. این جا خانه خریدن آسان است ولی نگهداری و بازپرداخت بدهی هایش سخت است و با یک حرکت اشتباه مثل پرداخت نکردن یک قسط ماهیانه ممکن است همه

چیز خراب شود.باید صبور باشید و با برنامه ریزی و حساب شده عمل

.کنید. حتما موفق می شوید

ما یــک بیمه داریم به نام بیمه خطای و )Professional Error( تخصصی اگر ایجنت شما در جایی در کار شما اشتباه کند، این بیمه باید خسارت شما

را پرداخت کند

parnianmagazine.com

موضوع ماه45 August 2014 . No24

Page 46: Parnian 24

روال خرید خانه در کشــور کانــادا با آن چه که در کشورمان ایران اتفاق می افتد بسیار متفاوت و شاید به نوعی پیچیده اســت. هرچند اصول کلی رایج در

خرید و فروش خانه در شهرها یا استان های مختلف کانادا یکسان است اما جزئیات و مشخصات کار در هر شهر و استان کمی متفاوت است. در این مطلب

تمرکز بیشتر بر روال جاری در کبک است.با این که منابع اطالعاتی بســیار زیادی برای خرید خانه وجود دارد و روش های مختلفی مثل مراجعه به وب ســایت ها، تبلیغات روزنامه ها یا مجله ها و تبلیغات محلی نصب شده در فروشگاه یا کتابخانه ها را می توان برای یافتن خانه مورد اســتفاده قرار داد، اغلب مردم ترجیــح می دهند مراحل خرید خانه را با یک مشــاور یا Real Estate Agent به انجام برسانند. این مشاور باید مشخصاتی داشته باشد که

بحث جداگانه ای می طلبد.در برخی موارد مشاور ملکی با شما یک قرارداد سه تا شــش ماهه امضا می کند و به این طریق به عنوان تنها مشاور رسمی شما به شما در یافتن خانه کمک می کند. بعضی اوقات نیز قراردادی بین خریدار خانه و مشاور امضا نمی شود اما معموال افراد در یک زمان با دو یا چند مشاور کار نمی کنند. نکته دیگر این که، شما به عنوان خریدار هزینه ای بابت مشاوره ای که دریافت می کنید نمی پردازید و هزینه مشــاوران یا

همان کمیسیون را فروشنده خانه پرداخت می کند.فروش خانه نیز به همین شکل تابع مقرراتی است. هر خانه ای که قراراست به فروش برسد تنها و تنها یک مشــاور)یا گروهی از مشاوران همکار( برای فروش دارد که رابط بین خریداران و مشاوران آنها و فروشنده اســت و هر بازدیدی باید با حضور یا هماهنگی و آگاهی او صورت گیرد. البته هستند کسانی که خانه خود را بدون واسطه به فروش می رسانند اما به دلیل پیچیدگی این کار و عواقبی که ممکن است در جریان

نشاط تهرانیNeshat Tehrani

مراحل خرید خانه در کانادا- قسمت اولبا تاکید بر روال جاری در کبک

برای تازه واردین به کانادا بخصوص کســانی که هنوز قصد جدی برای Open House خرید خانه ندارنــدفرصتی است برای آشنایی با شرایط

کلی خانه ها

parnianmagazine.com

موضوع ماه46مرداد 1393. شماره 24

Page 47: Parnian 24

معامله یا بعد از آن دامن گیر افراد شود میزان فروش بی واســطه خانه ها به 0.1 درصد خانه های در بازار هم نمی رسد. از این رو همیشه خریدار و فروشنده هریک با مشاور خود کار می کنند و تمام مذاکرات از طریق آنها انجام می شــود و طبق قانون، خریدار و فروشــنده تا آخرین روز یعنــی روزی که خانه در محضر یاNotary به نام خریدار می شــود با

یکدیگر تماسی نخواهند داشت.این مقــررات بخصوص بــرای تازه واردین کمی پیچیده و دســت و پاگیر به نظر می رســد اما در عمل فرایند خرید خانه را بسیار آسان و مشخص می کند به طــوری که تکلیف تمام افــراد اعم از خریدار، فروشــنده و کســانی که رابط خریدار و فروشنده هستند و همه افرادی که در این زمینه کار می کنند مثل محضردار یا شرکتی که فروش خانه را بر عهده دارد کامال مشخص است، تماس و در واقع درگیری طرفین به حداقل ممکن می رســد و دورزدن مشاوران و تبانی خریدار و فروشنده تقریبا

غیرممکن است.آنچه در زیر می آید مراحل خرید خانه است.

بازدید خانهاولین مرحله خرید خانه بازدید آن است )البته قبل از این مرحله باید درباره شــرایط مالی و اخذ وام اقدامات الزم انجام شده باشد.( وقتی خانه ای برای فروش وارد بازار می شــود تابلویی در مقابل خانه نصب می شود که نام مشــاور، نام شرکت مشاور امالک که مشــاور با آن همکاری می کند و شماره تماس روی آن ثبت شده اســت. هم زمان با این کار اطالعات و عکس های مربوط به خانه توسط

مشاور امالک فروشنده در وبسایت رسمی امالک کانادا یعنی mls.ca ثبت می شود. به این صورت شما خود یا با کمک مشاورتان می توانید با مراجعه به این وبسایت اطالعات بیشتری در مورد خانه پیدا کنید. این وبسایت موتور جستجوی بسیار قوی و دقیقی دارد که با کمک آن می توانید دامنه جستجوی خــود را محدود کنید و از اتالف وقت برای دیدن خانه هایی که مناسب شما نیستند جلوگیری کنید. البته افرادی که عضو انجمن مشاوران امالک هستند چند روز زودتر از عموم مراجعان به وبســایت، به اطالعات خانه های جدید دسترسی پیدا می کنند و

می توانند زودتر اقدام کنند. در هر حال برای بازدید خانه حتما الزم است با تعیین وقت مالقات از طریق مشــاوران به محل مراجعه کنید. درصورتی که فروشنده خانه بدون واسطه و به طور مستقیم خانه را به فروش برساند یک آگهی به همراه شــماره تلفن در جلوی در ورودی خانه قرار می دهد که می توان با آن تماس گرفت. در این حالت دیگر اطالعات خانه در وبسایت قرارنخواهد گرفــت. در موقــع بازدید خانه، شــما می توانید اطالعات بیشــتری را از صاحب خانه )اگر حضور داشته باشد( یا مشــاور فروش خانه کسب کنید. مشاور موظف است هر نوع اطالعاتی که مربوط به خانه باشد مانند هزینه گرمایش، مالیات، مشکالت احتمالی خانه و پیشینه آن، وضعیت بام و پنجره ها و حتی دلیل فروش خانه را در اختیار شما قراردهد. در شهر مونترال با توجه به سرمای هوا در زمستان در هنگام خرید خانه های مستقل وضعیت بام خانه و پنجره ها و سال آخرین تعویض آنها بسیار مهم

است و حتما باید سوال شود.

بازدید اول خانه یک بازدید کلی اســت که شرایط و ظاهر خانه بررسی می شود و بازدید تخصصی و فنی یا Inspection در مراحل بعد اســت که در

مورد آن توضیح خواهیم داد.Open House/Visit libre : روزها و ساعات خاصی از هفته )معموال یکشــنبه از ساعت 2 تا 4 بعدازظهر( خانه برای دیدن عموم باز می شود. در چنین ساعاتی صاحب خانه اگر ساکن خانه باشد خانه را ترک می کند و آن را در اختیار مشاور خود قرار می دهد و تنها در چنین زمانی است که می توان بدون قرار قبلی خانه را بازدید کرد. معموال تاریخ و ســاعت این نوع بازدید از یــک هفته قبل، در آگهی های آنالین، به صورت تابلوهای تبلیغاتی در خیابان های اطراف و یا سایر روش های تبلیغ خانه، به اطالع همگان می رسد. برای تازه واردین به کانادا بخصوص کسانی که هنوز قصد جدی برای خرید خانه ندارند Open House فرصتی اســت برای آشــنایی با شرایط کلی خانه ها و گرفتن اطالعات بیشتر برای روزی که آمادگی کافی برای خرید خانه

فراهم شود.به کســانی که در جستجوی خانه مناسب هستند توصیه می شود در یک روز بیش از 4 تا 5 خانه را بازدید نکنند زیرا باعث سردرگمی در تصمیم گیری خواهدشــد. توصیه دیگر این است که خانه مورد توجه خود را در ساعات مختلف شبانه روز بازدید

کنید تا بیشتر به شرایط آن واقف شوید.ادامه دارد...

یادآوری: در اینجا منظور از خانه همان Property یا ملک است که شامل واحدهای ساختمانی یا آپارتمان

.یا انواع مختلف خانه های مستقل می شود

در برخی موارد مشــاور ملکی با شما یک قرارداد سه تا شش ماهه امضا می کند و به این طریق به عنوان تنها مشاور رسمی شما

به شما در یافتن خانه کمک می کند

parnianmagazine.com

موضوع ماه47 August 2014 . No24

Page 48: Parnian 24

یادآوری: متن انگلیسی این یادداشت پیشتر در این صفحات از شماره 23 نشریه منتشر شده است.

پیش از این نیز در مجله پرنیان به موضوع دوست یابی پرداخته شده است. من هم در شماره های پیشین به موضوع آشــنایی و ارتباط عاطفی به شکلی که در فرهنگ ایرانی رایج است پرداخته ام و درباره این که والدین مهاجــر غالبا چطور می توانند ســنت های قدیمی و غیرواقعی را در این زمینه به فرزندان خود تحمیل کنند، صحبت کرده ام. از آن جایی که اخیرا با جنبه هایی از فرهنگ ایرانی آشنا شده ام که تاثیر بسیار مخربی بر ارتباط عاطفی افراد دارند، حس می کنم که باید یک بار دیگر این موضوع را تحت واشکافی و بررسی قرار دهم. آنچه مورد نظر من است مفهوم یا ذهنیت »تور کردن« اســت که در واقع طرف مقابل، یک رابطه را به چشــم یک »شکار« می بیند. در این سن یعنی بیست سالگی، بارها اتفاق افتاده که شنیده ام یک نفر بگوید که کس دیگری را به دام خود انداخته

اصالح فرهنگ دوست یابی: مفهوم »تور کردن«

پونه وزیریPouneh Vaziri

یا تور کرده. دیگر کم کم از شــنیدن این عبارت که »هنوز کسی رو تور نکردی؟« احساس انزجار و تنفر

به من دست می دهد. گرچه اصطالح تور کردن خیلی هم جدید نیست، اما با وضعیت این روزهای ایران بسیار تناسب دارد. از یک سو سن جمعیت سالخورده در ایران در حال افزایش اســت و از سوی دیگر جمعیت عظیمی از جوانان در فاصله ســنی 20 تا 30 ســال قرار دارند که در فرهنگ ایرانی به ســن ازدواج رســیده تلقی می شــوند. اگرچه این روزها مشکالت اجتماعی و اقتصادی ایران سبب شده تا بسیاری از مردان تجرد را بر تاهل ترجیح دهند. هزینه های باالی ازدواج و فضای نامناسب بازار کار در ایران هم می تواند انگیزه ازدواج را از خیلی ها ســلب کند. این موضوع برای زنان که طبق عرف باید تا زمان ازدواجشان در خانه پدری بمانند شرایط دشواری را ایجاد می کند. نتیجه این می شــود که بین زنان رقابتی سخت برای یافتن

معموال هم وقتی با عبــارت »تور کردن« برخورد می کنیم، حرف به گونه ای است که در آن زنانی که توانسته اند چنین همسرانی برای خود پیدا کنند، زنانی باهوش، زیرک

و الگو برای دیگران فرض می شوند

برگردان: نادیا غیوریTranslator: Nadia Ghayouri

parnianmagazine.com

نسل دوم48مرداد 1393. شماره 24

Page 49: Parnian 24

همسر مناسب درمی گیرد که بهترین آنها هم کسانی نیستند جز دکترها، دندانپزشک ها یا مهندسان. معموال هم وقتی با عبارت »تور کــردن« برخورد می کنیم، حرف به گونه ای است که در آن زنانی که توانسته اند چنین همسرانی برای خود پیدا کنند، زنانی باهوش، زیرک و الگو برای دیگران فرض می شوند. پس واقعا اشکال استفاده از این عبارت چیست؟ منظورم این است که اغلب خانم ها آشنا شدن و ارتباط با یک فرد دارای موقعیت خوب را خیلی هم می پسندند. مشکل اصلی در استفاده مدام از این عبارت است که آن را به بخشی جدانشدنی از فرهنگ فارسی تبدیل کرده است و در واقع مشکل از طرز تفکری است که این عبارت آن را ترویج و در نتیجه تشویق می کند. این ذهنیت که مردان اساسا عالقه ای به ازدواج و رابطه با یک فرد مشخص ندارند و این ما زنان هستیم که باید با استفاده از روش های زیرکانه و اغواگرانه آنها را بــه دام یک رابطه بیندازیــم و در نهایت وادار به

ازدواجشان کنیم. گرچه که این عبارت را مردان هم می توانند در رابطه با زنان به کار ببرند اما تمرکز من بیشتر به آن زمانی است که زنان این عبارت را استفاده می کنند که ظاهرا به دلیل چیزی که در جامعه ایران به »کمبود شوهر« معروف است، در ایران رایج تر است. همان طور که ماهی ها شــنا می کنند و به طور غریزی و بدون فکر خــود را با الگوی جمع هماهنگ می کنند، تا زمانی که به تور صیاد بیفتند یا صید یک ماهی دیگر شوند، استفاده بی حد از این عبارت هم سبب شده تا این فکر کامال جا بیفتد که زنان باید برای »به دام انداختن« یک همسر مناسب، ابزار و حقه های الزم را به کار بگیرند. و از ســوی دیگر هم این تفکر را تقویت می کند که مردان طبیعتا عالقه ای به ارتباط ندارند و آنها هم که ازدواج کرده اند به دام افتاده و ناچار بوده اند. اجحاف در مورد زنان در ایران نیازی به اشاره ندارد؛ آنها حق ندارند بدون اجازه یک عضو مذکر خانواده از کشور خارج شــوند و یا حتی به تنهایی در جاهایی مثل

هتل ها اقامت کنند و الی آخر.البته در کانادا - کشــوری که همواره در تالش بوده تا تساوی بین زن و مرد را عملی کند- ادامه استفاده از این عبارت در جامعه ایرانیان بسیار زیانبار است زیرا همچنــان بر این تفکر صحه می گذارد که زنان به خودی خود و آن قدرهــا که باید خوب و مقتدر نیســتند و برای داشــتن یک زندگی خوب حتما باید همســر خوبی داشته باشند. به همین دلیل هم زنانی که بتوانند با چنین مردی ارتباط داشته یا با او

ازدواج کنند، نه تنها خوشبخت محسوب می شوند بلکه برای مقید ساختن چنین مردی در بند ازدواج، بسیار هم زیرک به حساب می آیند. البته در کشوری مثل کانادا هم هنوز موضوع اجحاف به زنان صد در صد برطرف نشده است و همچنان در مواردی چون دستمزدهای پایین تر برای زنان در مشاغل آکادمیک و علمی، این امر به چشم می خورد. در حقیقت حتی بیرون از محدوده مشاغل آکادمیک و علمی، در سال 2013 متوســط درآمد هفتگی برای زنان شاغل در مشاغل تمام وقت 706 دالر بوده در حالی که این رقم برای مردان 860 دالر بوده است. این حقایق زمانی که با فرهنگ رایج در مــورد ارتباط عاطفی زنان و مردان در کنار هم قرار بگیرند، نتیجه ای جز این به بار نخواهند آورد که یک زن همان قدری خوب است که

شوهرش خوب است.و نکته پایانی هم این که به نظرم بهتر است این عبارت را به کل کنار بگذاریــم. تنها هدف من این بود که مشــخص کنم چرا اســتفاده مدام از عبارت »تور کردن« باعث آزارم می شــود و به برخی از دالئل آن اشاره کنم. برای کسانی هم که می خواهند بدانند آیا شخصا موفق شده ام کسی را برای خودم تور کنم یا نه، باید بگویم که مردی که دوست داشته باشد »تور

.شود و به دام بیفتد«، اصال مرد من نیست

البته در کانادا...ادامه استفاده از این عبارت در جامعه ایرانیان بســیار زیانبار است زیرا همچنان بر این تفکــر صحه می گذارد که زنان به خودی خــود و آن قدرها که باید

خوب و مقتدر نیستند

parnianmagazine.com

نسل دوم49 August 2014 . No24

Page 50: Parnian 24

پیش از داستانبا ســالم و خسته نباشــید خدمت دست اندرکاران نشریه پرنیان. داســتان پرستار تازه وارد را خواندم و تصمیم گرفتم برای شما بنویسم، هم داستان خودم را و هــم جوابــی به درد دل با آقای پرســتار را. از ایشان و شما تشــکر می کنم که با چاپ آن مطلب ذهن مرا نسبت به شرایط زندگی یکی از انسانی ترین مشــاغل چه در اینجا و چه در ایران روشن کردید. این بار اگر به ایران برگردم بیشــتر ســعی می کنم قدردان زحمات این عزیزان باشــم. درضمن ایشان از مشــکالت تطبیق مدارک پرستارهای باتجربه در کانادا گفته بودند. می دانم که برای رشــته های دیگر هم کم و بیش همین اســت. ولی کسانی مثل ایشان که عالوه بر ایران چند ســال در امارات هم مشغول حرفه پرستاری بودند، سرشار از تجربیاتی هستند که اگر کانالی برای مطرح شــدن داشته باشند می توانند

تأثیرگذار هم باشند، مثال چرا انجمن پرستاران مهاجر را تاسیس نکنند که حرفشان را راحت تر می توانند به گوش سیاست گذاران برسانند. و از بقیه ملیت ها )نشنالیتی ها( هم عضو بگیرند. همان طور که می دانیم برای تغییر در یک سیســتم، باید سیستماتیک عمل کنیــم. البته زحمت شــکل گیری چنین انجمنی بر دوش تعدادی افراد مســئول و دلسوزاست، در این صورت بیشتر امید مطرح شدن و پاسخ گرفتن برای چنین مســئله مهمی می رود. در ضمن ما مهاجران هم باید قوانین بازی در ایــن جامعه را یاد بگیریم و سعی کنیم تعداد سال های منفعالنه خود را کمتر کنیم و بر مشکل اعتماد به نفسمان هر چه زودتر غلبه کنیم. به نظر من بهترین روش، تبادل تجربه ها و کار گروهی اســت، عالوه براین که مقایسه دو جامعه از دیــد مهاجرین به آنها این امکان را می دهد که دید بهتری به زندگــی در هریک از آنها پیدا کنند: کمتر غر بزنند و انتقاد کنند و در کنار هر مشکلی راه حل را ببینند. تجربه ای که از چند ســال گذشته و حالت انفعال می توانم با دوست عزیز شریک شوم این است که هرچه روی مهارت زبانمان بیشتر سرمایه گذاری کنیم بهره بیش تری خواهیم برد وهمین طور کارهای داوطلبانه )benevol( در رشته تخصصی خودمان، پروســه انتظار و انفعال و تطبیق با محیط جدید را کوتاه تر خواهد کرد و مــا را به هدفمان نزدیک تر. تجربــه یکــی دو کار داوطلبانــه در رزومه کاری می تواند مصمم بودن ما را ثابت کند، به این ترتیب بر کمبود اعتماد به نفس در حین مصاحبه کاری هم غلبه می کنیم. خالصه از درد دل دوست پرستارمان و این که تصمیم راسخ گرفته که نگذارد رؤیاهایش

بمیرد کلی انرژی گرفتم.

و اما داستان من: من سال 2009 از طریق اسپانسری همسرم به کانادا آمدم و به مدت 5 سال در اتاوا زندگی کردم. حاصل ازدواج عاشقانه و عاقالنه ما شد دوستی، شراکت و همراهی بی وقفه در تمام امور زندگی از آشپزی گرفته تا انجام پروژه های کالسی و اجرای تئاتر، و صد البته یک دختر کوچولوی نازنین که وجودش را هدیه ای آسمانی می دانیم و خنده هایش تمام دنیا را به رویمان

می خنداند. من در خانواده ای کامال مذهبی در تبریز به دنیا آمدم و تمام فراز و نشیب های گذر یک خانواده از مذهبی ســنتی به مذهبی روشنفکر راتجربه کردم؛ البته اگر بشود اصال این دو کلمه متضاد را کنار هم قرار داد. مثال سه سال از بهترین سال های زندگی ام را تست

من مریمم و این داستان من است

دوست دارم از الکم بیرون بیایم!

میترا روشنMitra Roshan

عکس تزئینی است

parnianmagazine.com

قصه من50مرداد 1393. شماره 24

Page 51: Parnian 24

عربی و زیست شناســی زدم تا امتیاز قبول شدن در داروســازی در شــهر زادگاهم را کسب کنم چون خانواده ام اجازه تحصیل در شهر دیگر را نمی دادند. حتی انتخاب رشته داروسازی هم به خاطر آنها بود که آرزو داشــتند دکتر شوم! مادرم که خود به خاطر باورهای متحجرانه پدربزرگم حســرت خواندن و نوشتن را به دل داشــت می خواست فرزندانش تا درجه دکترا درس بخوانند. بعد هم مرا مجبور کردند برای همیشــه ازعالیق و رؤیاهایم که هنر، نقاشی و ادبیات بود دســت بردارم. باالخره به جای رشته مورد نظر خانواده، برای رشته مدیریت بازرگانی شهر خودمان تبریز امتیاز آوردم. درس خواندم و لیسانس گرفتم. بعد ازفارغ التحصیل شــدن بــا وجود این که چندین شغل خوب یافتم پدرم برای هیچ کدام به من اجازه کار نداد. البته تصمیم گیرنده جزییات زندگی من فقط پدر و مادرم نبودند بلکه خاله ها و دایی ها هم نقش مهمی داشتند. رفت وآمدهای بیش از اندازه و دخیل کردن دیگران در تصمیم گیری های بسیار مهم مثل ازدواج، انتخاب شغل و رشته تحصیلی، روز به روز مرا از آن زندگی قبیله ای خسته تر و سرخورده تر می کرد. هیچ وقت نفهمیدم اگر برادرم به جای رشته کامپیوتر در رشته مورد عالقه خود یعنی فیزیک ادامه تحصیل مــی داد، چه تاثیری در سرنوشــت دایی ام داشت که آن قدر مشفقانه و سرسختانه سرنوشت او را هم تغییر داد. ســهم او از فیزیک شد ده ها جعبه کتاب فیزیک توی انبار خانه پدری اش و ســهم من هم از نقاشی شد چشم چشم دو ابرو کشیدن برای دخترم، یا طرحی از یک تابلو در ذهنم از له شــدن یک زنبق وحشی زیر پوتین روی یک آسفالت داغ. شــعار پدر حرف شنوی بود و این که اگر گفتم بمیر باید بمیرید و شــعار مادر فاصله با جنس مخالف بود و احترام به بزرگترها، رفتار متشخص و باادب. خانواده همه سعی اشــان را کردند که از ما خواهر و برادرها انسان هایی قانع و بی خطر بسازند. نتیجه اش هم ظاهرســازی های ما بود و جستجوی روزنه ای برای آزادی های یواشــکی. درست مثل آنچه که در ســطح بزرگ تر جامعه ایران جریان داشت و مردم صغیرفرض شده ایران با هزار ترفند و ابتکار، دور از چشم کنترل ها دنبال راهی برای پیدا کردن نیازهای اولیه خود بودند. اگرچه گاهی هم پنهان کاری های ما برمال می شــد و مثال معلوم می شد که برادرم 5 سال اســت که دوست دختر داشته است که گویی زلزله آمده بود. یا از آن بدتر وضع من بود وقتی دریافتند که من از چهارسال گذشته فقط در کالس های درسی شرکت نمی کردم بلکه عضو انجمن زنان هم بوده ام.

در آن جامعه امکان نداشت بدون دروغ و بازیگری بتوانــی برای خودت و دغدغه هایت وقت بگذاری. شاید هم برای همین محدودیت ها بود که بیشتر از حاال فعال بودم. االن می بینم آن موقع که برای جلسات ماهانه امان از پارکینگ خانه ها اســتفاده می کردیم با وجــود ترس و لرزها و بحث ها، برای کوچک ترین خواسته ها، چقدر انگیزه داشتم و برای ساختن دنیای بهتر، چقدر آرمان خواه بودم و روحیه جنگجویی و انتقادی داشتم؛ برعکس حاال در کانادا که با همه چیز

می سازم و به حداقل ها قناعت می کنم.همان طور که جامعه ایران ملغمه پیچیده ای است از چندگانگی های فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی و در حال گذر از سنت به مدرنیته، من هم در خانواده ای چشــم و گوشم باز شــد که در آن افراد با تفکرات و اعتقادات کامال متضاد به صورت قبیله ای در کنار هم زندگی می کردند. می گویم قبیله ای چون فقط در افــراد یک قبیله می توان آن همه تعصب را دید؛ مثال پدربزرگم یک مذهبی تند مخالف انقالب و دامادش مدافع شــاه بود، یکی از دایی هایم هشــت سال در جبهه برای حکومت می جنگید و دایی دیگرم زندانی سیاســی محکوم به اعدام بــود. هر کدام با بحث و جدل می خواستند تفکر و نظر خودشان را بر دیگری تحمیل کنند و به زعم خودشــان زندگی اخروی و دنیوی او را از نابود شــدن نجات دهند. یک جبهه بسیار قوی متشــکل از زنان خانواده هم بود که به خاطر وابستگی های عاطفی اشان می خواستند به هر شــکل ممکن اتحاد خانواده و رفت و آمد هایشان را حفظ کنند. این تضاد هــا و دعواها از یک طرف شــادی های کودکانه امان را می گرفــت اما از طرف دیگر بذر جهان بینی کامال متفاوتی را در ما می کاشت که شبیه هیچ کدام از این جبهه ها نبود و بعدها همه ما بچه ها را به یک نســبی گرایی اخالق مدار رساند، به یک نــوع بی تعصبی که هــر چهارچوبی حتی بدیهی تریــن را برایمان قابل تجدیــد نظر می کرد. خوشحالم که نسل من و نسل بعد از من هیچ کدام

شبیه آنها فکر نمی کنند.البته نباید وجوه مثبت آن زندگی سنتی را هم منکر شــد که خیلی چیزها به من آموخته اســت. از یاد گرفتن اصول آشپزی و خانه داری تا برآمدن از عهده شرایط سخت. برای مثال من مهره اصلی پدرم برای برگزاری مهمانی های بیش از صد نفر او بودم، آن هم

با امکانات یک آشپزخانه معمولی! هر چند خاطــرات تلخی هم داشــته ام مثل ترور شخصیت شــدن به خاطر آرایش یا برداشتن چند موی ابرو یا اجبار در عقاید مذهبی. یادم هست

سه ســال از بهترین سال های زندگی ام را تست عربی و زیست شناســی زدم تا امتیاز قبول شدن در داروسازی در شهر زادگاهم را کســب کنم چون خانــواده ام اجازه

تحصیل در شهر دیگر را نمی دادند

parnianmagazine.com

قصه من51 August 2014 . No24

Page 52: Parnian 24

وقتی قبیله ای به سفر حج رفتیم من دنیای خودم را داشــتم آنها هم دنیای خودشــان را و من برای خصوصی ترین کارها مثل درد دل با خدای خودم هم

باید زجر می کشیدم. فضای بسته سیاســی، اجتماعی و فرهنگی بعد از NGOریاست جمهوری خاتمی، باعث بسته شدنها و خانه جوان شهرمان شد و تنها باریکه امیدی که من و امثال من برای تخلیه کردن احساساتمان داشتیم را خشکاند. یادم هست مثل یک کوه آتشفشان بودم که هرلحظه بیم انفجارش می رفت، آماده یک جنگ تمام عیار بودم...درست در میان چنین شرایطی بود که برایم موضوع ازدواج اتفاق افتاد. زمانی که حتی فکرش را هم نمی کردم، در عرض یک ســال سر از یک کشــور آزاد و دموکرات مثل کانــادا در آوردم. جایی که برای اولین بار توانستم یک زندگی بدون استرس را تجربه کنم. اینجا به شکلی باورنکردنی از لحاظ روحی در آرامش هستم. دیگر الزم نیست به کسی التماس کنم که به حرفم گوش کند. االن وقتی دوستانم از ایران می پرسند کجا را بیشتر برای زندگی می پسندی برایشــان می گویم که زندگی در هرجا نوعی مبارزه است. ایران با اقتدارگرایی و اینجا هم با یک سیستم سرمایه داری که انسان ها را به ماشینی

برای کار و پرداخت مالیات تبدیل می کند.گاهی به خودم تشر می زنم که در کشوری مثل کانادا که از لحاظ رفاهی و شــاد زیستن رتبه پنجم دنیا را دارد باید باالخره راه و رسم شاد زندگی کردن را پیدا کنم، حتی اگر شــده به خاطر دخترم که اینجا متولد شده است. هر چند خیلی دلم برای آرمان هایم تنگ شده و از این که آرزوهایم کوچک وکوچک تر می شود ودنیایم محدودتر، دلگیرم. در ایران به هر چه بهتر شدن جامعه ام وحتی کره زمین می اندیشیدم، اینجا فقط به خانواده سه نفری امان. انگیزه ام برای ساختن دنیای بهتر فعال در جدا کردن با دقت آشغال ها از مواد بازیافتی خالصه شده است. بســیار دوســتان دست از را خوبی شــانس که داده ام جایگزین کردنشان اگر نداشــته ام، را هم با هــم تماس دیگر باشیم داشته همدیگــر را درک نمی کنیم چون واقعا در دو دنیای متفاوت زندگی می کنیم. در

عوض فکر و اعصابم از خیلی چیزهای دیگر راحت اســت. امنیتی که به عنوان یک زن احساس می کنم برایم خیلی باارزش است، اینجا به عنوان یک زن و مادر خیلی وقت ها به بودن در کانادا بالیدم: وقتی برگه رضایــت به عمل جراحی بدن خودم را خودم امضا کردم، وقتی اولین حق را برای انتخاب اســم فرزندم داشتم، وقتی برای دختر کوچولویم پاسپورت جداگانه گرفتم، یا هر فرمی که به عنوان مادر حق داشتم زیرش را امضا کنم. در اینجا پنج سال زندگی و کار و درس را بدون هیچ خاطره تعرضی به حریم شــخصی ام گذرانده ام. شــاید برای همین هاست که اول جوالی هر سال مست از این احساس زیبا توی خیابان های اطراف پارلمان اتاوا تا صبح جیغ کشیدم، رقصیدم و از

فرط خوشحالی گریستم...اگر ایران بودم مســلما جزو اکثریتی نبودم که برای داشــتن بیشتر به هر قیمتی گوی ســبقت را از هم می ربایند ولی مطمئنا از آسیب آنها هم در امان نبودم، ولی امکان هم نداشــت که در یک بوتیک لباس یا اغذیه فروشــی برای مخارج زندگی و تحصیل کار کنم. فکر می کنم بد نیست اگر مصرف گرایی، اسراف و تجمل گرایــی ایرانی ام با اندکــی صرفه جویی و

قناعت کانادایی تعدیل شود.فکر می کنم دید من که با ازدواج به کانادا آمده ام با دید کسی که صرفا تصمیم به مهاجرت می گیرد و چند ســال منتظر می ماند و هزینه می کند فرق دارد. برای من زندگی در کانادا مثل دعوت شــدن به خانه یک آشنای کانادایی است. انتظاری برای پذیرایی نداریم و تعارفی هم در کار نیست، صاحب خانه اول همه خانه را نشانت می دهد و بعد در یخچال را باز می کند که توضیح دهد همه چیز هست و اگر خواستیم می توانیم خودمان غذا درســت کنیم و بخوریــم. اینجا خود کانادایی ها ترجیح می دهند که با هم فیلمی ببینند و قهوه ای بخورند و پیتزا سفارش دهند، ولی من ترجیح می دهم با همان چیزهایی که در یخچال هست یک میز کامل از غذاهایی که با مذاق هر دو ملیت سازگار هست بچینم. با شــناختی که از خودم دارم می دانم اسباب زحمت او نمی شــوم، حتی پیشنهاد می کنم شوی مورد عالقه اش را راحت تماشا کند یا با سگش بازی کند، می دانم چنان از غذاها خوشش می آید که با کمال میل ظرف ها را بشــورد و جمع و جور کند. این طوری بیشتر از بودن در آن خانه لذت می برم. او هم مطمئنا اصرار می کند که یکشنبه بعد هم دوباره بــه دیدنش بروم. این طوری خیلی زودتر می توانم با او نقاط مشترک پیدا کنم و حتی شاد باشم، خجالت یا مالحظه را کنار بگذارم و مرز بین صاحب خانه و

این تضاد هــا و دعواها از یک طرف شادی های کودکانه امان را می گرفت اما از طرف دیگر بذر جهان بینی کامال متفاوتی را در ما می کاشت که شبیه

هیچ کدام از این جبهه ها نبود

parnianmagazine.com

قصه من52مرداد 1393. شماره 24

Page 53: Parnian 24

مهمان را به راحتی از میان بردارم. حتی تصور این که در این کشور روزی احساس صاحب خانه بودن )و نه مهمان بودن( را تجربه کنم خیلی به من انرژی می دهد. من و کانادا این احساس زیبا را به هم بدهکاریم. من احســاس موقت و مهمان بودن را دوســت ندارم و یــا تن دادن به یک زندگــی از روی ناچاری که تنها دلخوشی ام در آن داشتن یک پاسپورت کانادایی باشد. این وضع درست مثل این است که با کفش پاشنه بلند و شکم بند سفت و لباس تنگ، در یک مهمانی معذب نشسته باشی! حتی چند ساعتش هم آزاردهنده است چه برسد که مجبور باشی چند سال در این وضعیت

سر کنی!گفتم که ابتدا رشــته تحصیلی ام را خیلی دوســت نداشتم ولی وقتی برای فوق لیسانس در کانادا رشته مدیریت پروژه را خواندم خیلی به آن عالقه مند شدم. مدیریت پروژه رشته ای کاربردی و بسیار مفید است. کار پروژه یک کار تیمی است. هر پروژه مثل قطعات پازل است که در کنار هم می نشینند تا با هماهنگی برنامه ای را به اجرا برســانند. هرکس مســئول یک قسمت است. متاسفانه ایران عزیز ما در دانش پروژه خیلی ضعیف اســت. مثل کانادا نیست که هرکاری بر اســاس پروژه انجام شود. این باعث اتالف وقت و هزینه می شــود. در ایران با عوض شدن هر مدیر، پروژه ها نیمه تمام رها می شــوند و سرمایه های ملی هدر می رود. اینجا هم مدیریت پروژه رشــته مورد نیازی است. من االن چون در مرحله نوشتن پایان نامه هستم هنوز به صورت جدی دنبال کار نگشتم. یکی از آرزوهای من و همسرم تجربه کار کانادایی در این رشته است تا بعد بتوانیم دانش پروژه را به ایران ببریم و این رشته را در دانشگاه های ایران تاسیس و تدریس کنیم. خیلی حرف ها می شود در مورد وجه کاربردی این رشته زد، مثال این که توانایی مدیریت پروژه ها، یکی از مهارت های ضروری برای انجام یک کار چند مرحله ای است. چیزی که هر روز در زندگی و کار روزانه امان با آن سروکارداریم، هرچیزی را می توان بصورت پروژه دید. مثال در لباس فروشــی که کار می کردم تبدیل فردی که از در مغازه وارد می شد به یک خریدار خوب، برایم یک پروژه بود. به نظر من یکی از رکن های اساسی مدیریت پروژه، قوی بودن است. اگر می خواهیم به اهداف شغلی و مالی مورد نظرمان برسیم، باید این مهارت را به باالترین حد ممکن برسانیم، چون راهی برای چند برابر کردن توانایی ها و نتایج است. مدیریت پروژه، هنری است که مســتلزم تفکر و آینده نگری است. هر پروژه با تعریف دقیق ما از خواســته خود آغاز می شود. بعد

چگونگی پایان ایــده آل کار را تصور می کنیم. برای یــک بازده ایده آل در اجرای هر پروژه باید از هدف شروع کنیم و به عقب برگردیم.... چیز جالبی که من و همسرم از این رشته یاد گرفتیم این است که معموال یک قلم و کاغذ برمی داریم و افکارمان را می نویسیم. فهرست های اصلی و همچنین فهرست های فرعی تهیــه می کنیم، تمام جزئیات یــک پروژه را تحلیل می کنیم. درباره تمام مراحل کار فکر می کنیم. با این روش تا حاال باعث کلی صرفه جویی در ســرمایه و زمان شــده ایم. چون افراد معموال به روش پاسخ و واکنش کار می کنند که منجر به تصمیمات عجوالنه و

رها کردن کار در نیمه راه می شود.... یادم اســت ده سال پیش با برادرهایم سرنوشت هر کداممــان را روی کاغذی نوشــتیم و زیر یکی از کاشــی های اتاق من قایم کردیم تا وقتی پیر شدیم به سراغش برویم. آن زمان می خواستیم از چگونگی جبر و اختیار انسان ســر در بیاوریم، من آرزوهایم را برای زندگی شخصی ام نوشته بودم: »یک شریک زندگــی خوب، یک دختر نــاز و یک خانه زیبا در کنار آب که آخــر هفته ها در آن مهمانی های هنری برگزار کنم و دوستان و آشنایان را دعوت کنم.« آخر من عاشق آشــپزی و چیدن یک میز پر از غذاهای رنگارنگ و خوشــمزه برای دوستانم هستم. برای شــغل و دغدغه های درونی ام هــم خیلی خالصه نوشته بودم: »محقق، مدرس، مترجم و یا نویسنده.« تاکنون به اصلی ترین خواســته هایم رسیده ام. برای بقیه رویاهایم، که همیشه در من نفس می کشند، هم تالش می کنم. فکر می کنم در کانادا بتوانم یکی یکی

.آنها را عملی کنم

انگیــزه ام برای ســاختن دنیای بهتر فعــال در جدا کردن با دقت آشغال ها از مواد بازیافتی خالصه

شده است

برای مــن زندگی در کانادا مثل دعوت شدن به خانه یک آشنای برای انتظاری اســت. کانادایی پذیرایی نداریم و تعارفی هم در

کار نیست

عکس تزئینی است

parnianmagazine.com

قصه من53 August 2014 . No24

Page 55: Parnian 24

بهروز صادقیBehroz Sadeghi

parnianmagazine.com

نگاه کاریکاتوریست55 August 2014 . No24

Page 56: Parnian 24

در سالی که پیامبران، مهم ترین شخصیت های سینمای سال محسوب می شوند یکی از کارگردانان متفکر و متفاوت سینمای امروز برای بازتعریف و بازتفسیر بزرگ ترین عذاب الهی به روایت کتب مقدس تالش

نسبتا موفقیت آمیزی کرده است.آرنوفســکی با انتخاب این داستان و این شخصیت دست به ریســک بســیار بزرگی زده است. قصه نوح نبی یکی از پرمناقشه ترین و بحث برانگیزترین داستان های مذهبی است و سال هاست که مشاجرت شــدیدی میان عالمان علوم طبیعی و باورمندان و عالمان ادیــان توحیدی در مورد میــزان واقعی یا سمبولیک بودن آن و این که اصوال چنین سیلی آمده یا چنین کشتی ای می تواند وجود داشته باشد درگرفته و هم چنان ادامه دارد. به همین دلیل دســت گرفتن چنین قصه ای بــرای تولید فیلم در دهه دوم از قرن بیســت و یکم که علم و محصول آن، تکنولوژی به خدای جدیدی در میان جوامع انسانی تبدیل شده و

نظریه تکامل مبنای هر بحث علمی مرتبــط با تنوع و انقــراض گونه ها محسوب می شود کاری دشوار، اگر

نگوییم غیرممکن است. امــا وجــه دشــوارتر آن قصه خود موضوع »عذاب است« که توجیه آن در زمانه حاضر می توانــد در مورد همه پیامبران امر دشــواری باشد و در مــورد نوح، به دلیــل عظمت و گستردگی آن دشوارتر. در این قصه ما با پیامبری روبه رو هستیم که به نقل از داستان های دینی سال های بسیاری طوالنی وقت صرف ساخت کشتی می کند در حالی کــه می داند که این کاال، نشانه ای بر پایان بسیار دردآلود دیگران، دیگر انسان هاست. باز توجه داشته باشید که ما حتی در نیمه قرن بیستم نیستیم که عموم بشر با توجه به تجربه جنگ های بزرگ جهانی و شیوع انواع بیماری های مرگ آفرین، وقــوع عذاب را به عنوان عاملــی برای مجازات یا اجرای عدالت در مورد بشــر شــرور به عنوان یک حقیقت غیرقابع نقــض و تردید می پذیرفت؛ ما در عصر حقوق اساســی و حقوق بشر و نفی هر گونه اعمال خشــونت به ویژه نســبت به کودکان و زنان بی پناه هستیم. برای نســل هایی متاخرتر به ویژه در کشورهای غربی که جنگ ها و دشواری های پیشین فقط خاطــره ای در کتاب های تاریخ اســت، چنان سطحی از خشونت که در داستان های پیامبرانی چون صالح، لوط یا نوح بیان می شود بسیار مناقشه برانگیز می نمایــد. اینها را می گویم تــا توضیح دهم چنین داستانی در حال حاضر به ویژه در جهان غرب برای کسی چون آرنوفسکی که از موضعی همدالنه سراغ نوح رفته چقدر دشوارتر بوده به ویژه که نوحی که او تصویــر می کند در واقع پیامی به غیر از عذاب الهی دریافت نمی کند و همه ماموریتش به ســاخت آن کشتی و تالش برای محو نژاد بشر از روی زمین به

نسخه ای از این مطلب پیشتر در نشریه سینمایی 24 منتشر شده است

دشواری های همدلی با پیام آور عذاب

نوحNoah

نویسنده و کارگردان: درن آرنوفسکیبازیگران: راسل کرو، جنیفر کانلی، اما واتسن،

آنتونی هاپکینز زمان توزیع: 29 جوالی

داســتان: قصه نوح نبی از نــوادگان آدم که در رویاهای صادقه اش جهان را غرق در میان آب ها می بیند و درمی یابد که باید کشتی عظیمی برای نجات حیوانات و گیاهان بســازد؛ کشتی ای که

انسان ها جایی در میانش ندارند.

به ویژه متاخرتر نسل هایی برای در کشورهای غربی که جنگ ها و دشــواری های پیشــین فقط خاطــره ای در کتاب های تاریخ است، چنان سطحی از خشونت کــه در داســتان های پیامبرانی چون صالح، لوط یــا نوح بیان مناقشــه برانگیز بســیار می شود

می نماید

parnianmagazine.com

فرهنگ، هنر و سرگرمی56مرداد 1393. شماره 24

Page 57: Parnian 24

دلیل خون ریزی ها و فسادهایی که برپا کرده خالصه می شود.

آرنوفسکی همه اینها را می دانسته است؛ می دانسته که یک قصه پیامبران به شیوه ای که در دهه های 60-40 در فیلم های تاریخی-مذهبی هالیوودی مرسوم بود )و تفاوت ژانری زیادی مثال با نمونه های درام تاریخی مربوط به روم باستان نداشت( با آن فضاهای لوکس و اغراق آمیز و قصه های رومانتیک تصویر نمی کند. می دانسته باورمندان که فشــار مخالفان و انتقادات ملحدین و دانشمندان الییک بر آنها بسیار بیشتر شده، امروز با حساسیتی چند برابر 5 دهه پیش لحظه لحظه فیلمش را با کتاب مقدس و کتب مرتبط با آن مقایسه کرده و از کوچک ترین اختالفی نخواهند گذشت و از نوح، انتظار نسخه ای شبیه به همین فیلم »پسر خدا« که در اولین ماه های ســال 2014 روی پرده رفت یا The Passion of در هنرمندانه ترین حالت، یکthe Christ مل گیبسونی را می پسندند. او همچنین می دانسته که دانشمندان الییک، جوانان کم اعتقاد و منتقــدان ادیان ماه ها قبل از اکران فیلم خود را برای نقد و یا حتی تمســخر همه ابعاد این داستان آماده کرده اند؛ می دانسته بدون نگاهی تازه به این روایت چند هزار ساله، فیلم جذابی نخواهد ساخت و...او

ریسک بزرگی با انتخاب این داستان پذیرفته است.آرنوفسکی همین ریسک در انتخاب داستان و زاویه دید را به شــیوه ارائه داستان تسری داده و دست به قمــاری زده که اگر چه در آن پیروز کامل نیســت اما شکســت هم نمی خورد. اگر فیلــم را به دوپاره درهم تنیده و طیفی از تغییر تدریجی تقســیم کنیم، در نیمه اول، او وفادارانه به کتاب مقدس، داســتانی سراســر فاصله گیرانه از شــخصیت ها می گوید که بیابان هایی عجیب و لم یزرع در آن گسترده شده اند و نوادگان قابیل در آن به قتل و کشتار و تجاوز مشغولند و معدود انسان های پاک، از جمله نوح، همسر و سه پســرش و پدربزرگش )که او هم پیامبر است( که همگی از نوادگان سومین فرزند آدم، سیث هستند از دیگران دوری می گزینند و حتی در خوراکشــان، گیاه خواری را بر گوشت خواری ترجیح می دهند. این

بخش از داستان که پر از حضور غول ها)ی پیش تر فرشته که مورد عذاب الهی قرار گرفته اند( است، به آثار حماسی-فانتزی نظیر »ارباب حلقه ها« یا هابیت شباهت زیادی دارد. حتی سکانس مهیج و از معدود اکشن های فیلم یعنی سکانس حمله فراریان از سیل به قصد تصاحب کشتی که با دفاع غول ها به تاخیر می افتد آشکارا شباهت های غیرقابل انکاری با چند فصل مشابه در ارباب حلقه ها دارد. این نیمه قطعا به مذاق منتقدان یا غیرباورمندان خوش نمی آید چون آنها که در انتظار یک فیلم واقع گرایانه از کارگردانی چون آرنوفســکی بوده اند با تصویری کامال متضاد

روبه رو می شوند. اما به تدریج فیلم از میــان بیان متعهدانه به روایت قصه نوح به سوی چالش میان شخصیت ها می رود. این جاست که به مرور تفسیر آرنوفسکی از فلسفه کار نــوح، رابطه بین باورمند و خــدا و تقابل میان انجام وظیفه و احساسات انسانی و این که در چنین مواجهه هایی نقش اراده و امید چیســت به عنصری برجسته و پیش برنده داستان تبدیل می شود. حاال مثال تقابل نوح و همسرش به آن سادگی که در داستان ها دیده ایم نیست و یا تقابل نوح و پسر دومش )همو که بر اساس کتاب مقدس، به دلیل تمسخر پدرش، فرزندانش مورد نفرین پدر قرار می گیرند( که از کتاب مقدس برداشت شده این جا به یکی از کلیدی ترین ابعاد پیش برنده داستان و در عین حال توضیح فلسفه کار نوح که انهدام بشریت برای آغاز یک جهان بهتر خالی از انســان اســت )چون در این روایت، ذات بشر خطرآفرین و فســادبرانگیز است و با حضور او بر زمین، جز ویرانی چیزی عاید نمی شود( مبدل می شــود. این نیمه به همان میزان که می تواند برای مخالفان بخش اول التیام بخش باشد برای کسانی که به

دنبال نص کتب مقدس هستند مجادله برانگیز است. مثال تفسیری که آرنوفســکی از قصه خلق شراب می دهد –در عین تعهد او به روایت کتاب مقدس- که به تم تکرار شونده آثار وی، زایش مجدد، نزدیک است، بعید است به مذاق باورمندان خوش بیاید و از

این مثال ها در نیمه دوم فیلم فراوان است.شــاید این یک تصادف بوده که راسل کرو و جنیفر کانلی، که پیش تر در »ذهن زیبا« همبازی بودند، این جا باز در نقش هایی نســبتا مشابه قرار بگیرند. مردی که باوری دارد و هیچ کس در جهان نمی تواند او و باورهای عجیبــش را بپذیرد و همین او را در چشــم دیگران مجنون و غیرقابل فهم نشان می دهد و زنی که تنها او قدرت درک این مرد و یافتن زیبایی های درونش حتی در مناقشه برانگیزترین رفتارهایش را داراست. راسل کرو که انتخاب اول آرنوفسکی برای این نقش نبوده در این جا این توانایی را داشته تا ترکیبی از شخصیت Master پیچیده »ذهن زیبا« را با فرمانده انعطاف ناپذیر and Commander: The Far Side of theWorld درهم آمیزد و به شــخصیتی که با قدرت در

خاطره ها می ماند هویت دهد.درست سه روز بعد از آغاز اکران فیلم در امریکای شــمالی، جدیدترین گــزارش IPCC شــورای بین المللی وابسته به سازمان ملل در مورد تغییرات آب و هوا منتشر شد که تصویری بسیار تیره و تار از آینده نه چندان دور بشــر به دلیل مداخالت ویران گرش در وضعیت اقلیم ها ارائه می کرد. تصویری آن چنان ترسناک که عده ای )با تاسی از تعابیر مذهبی( از واژه روز قیامت Doomsday از آن یاد کردند. آیا تفسیر آرنوفســکی از قصه نوح درباره این بشر ویران گر طبیعت که برای نجات ســایرین چاره ای جز انهدام وی نیست، شباهتی با نتایج این گزارش ندارد؟

شاید این یک تصادف بوده که راسل کرو و جنیفر کانلی، که پیش تر در »ذهن زیبا« همبازی بودند، این جــا باز در نقش هایی

نسبتا مشابه قرار بگیرند

parnianmagazine.com

فرهنگ، هنر و سرگرمی57 August 2014 . No24

Page 58: Parnian 24

Realtors: friends or foes?Dr. Vahid Tolooei

Can we trust realtors? The simple and straightforward answer to this question is “No”. But can we explain why? The point is that most realtors who are usually introduced by friends and relatives, or are chosen through our ethnic and linguistic relationships and mostly play the role of our friends in purchasing properties, are not actually our friends, and we will have more benefits and will even be able to keep them as our friends, if we consider them our enemies. The reason why is so obvious that it is overlooked: Realtors earn money by getting commissions, we are the source of those commissions for them, and it is obvious that anything that increases these commissions will change their behaviour.

Read the full article in Persian in 38.

A reliable investment on the condition of being logicalAn interview conducted by Mitra Roshan with Mahdi RafatPanah about the things to consider when buying a house.Having a roof over one’s head, and buying a house? Here is the question every immigrant is concerned about: “Will he stay in the host country or will he return to his home country? No matter if the immigrant stays or returns, is it logical to buy a house and have to take out a twenty- or thirty-year mortgage? Note that in Canada, if you cannot pay the mortgage for two months, the bank confiscates your house. Moreover, if you get a mortgage from a bank, you have to pay instalments! You will not be able to go on a one-month trip, let alone stay in Iran for six months, without being concerned about your mortgage payments. You have to pay several kinds of tax, as well as the monthly instalments!”On the other hand, though, the rents increase silently every year. You can see construction sites everywhere in the cities, a lot of buildings under construction. The population of the cities grows and nearly all immigrants like to live in the center of big cities. Moreover, the price of properties and estates is increasing silently. This is why those who have lived for a long time in a city and paid a lot of rent at the beginning of every month regret not having bought a house, and say: “We wish we had bought a house!” because now they do not have a house and have to rent a new one. I conducted an interview with Mahdi RafatPanah to get more information about the situation and get advice on buying or not buying a house. He is a real estate broker who started his work 16 years ago. He says that he has mostly worked for himself and now is working only on big projects.

Read the full article in Persian in 42.

Working as a )media(journalist and film critic in CanadaPart 1Extracted from Majid Bastami’s blog

Asked several times by journalists in Iran and other audiences about working in the media sector, mostly as journalists and film critics, the author is going to talk about the following issues in a series of articles, the first part of which you are reading in this issue:

• A detailed description of the practice of journalism (or more comprehensively, in the media sector) for Iranian immigrants in Canada• A brief description of working in Farsi-speaking journals in Canada• Working as a film reviewer or critic

Read the full article in Persian in 32.

parnianmagazine.com

Snapshots7مرداد 1393. شماره 24

Page 59: Parnian 24

The troublesome citizenship of CanadaHaving a majority in the Canadian parliament, the Conservative government has managed to pass the new controversial citizenship act, claiming that it will strengthen Canadian citizenship. There is a consensus against this act in some issues, such as protests at its content, which weakens Canadian citizenship, creates divisions amongst Canadian citizens, and violates the Canadian charter of rights and freedoms. Moreover, legal complaints have been raised against it. Refer to pages 12 to 21 of this issue of the magazine to see a detailed description of this file. Specifically, Mr. Mokhtari has written two articles, one consisting of an analysis of the instances of the violation of the charter and another one consisting of answers to some rumors and myths among the Iranian community of Canada about this act. This file consists of the following:• Legal complaint against the C-24 Act; (page 12)• An analysis of the new citizenship act in Canada: frequent violation of the Canadian Charter of Rights and Freedoms; (page 13)• A detailed explanation about the legal complaint against the C-24 Act: For those who hope that the new act will be annulled; (page 16)• The C-24 Act in jurists’ viewpoint: The new citizenship act which divides Canadians into two different groups; (page18)• Ambiguities and rumors about the new Canadian citizenship act: Answers to frequent questions about C-24; (page 20)

I want to socialize more!Mitra Roshan

My name’s Mariam and this is my story.Mariam, who was born in a traditional religious family in Tabriz, was under a lot of pressure before immigrating to Canada with a Family Class visa – pressure from her family, relatives, society, and the ruling system, which respected neither her privacy, nor her personal interests -- the things that are respected in Canada.

“I was born in a religious family in Tabriz, and I experienced the ups and downs of the transition of a religious family from a traditional one to an open-minded one -- that is, if one can put these two completely contradictory concepts together. For instance, I had to spend three of the best years of my life studying Arabic and biology in order to obtain enough scores in the entrance exams to universities and get admitted in Pharmacy in one of the universities in my home town, because my family did not allow me to study in another city. I even selected Pharmacy as my major because my parents dreamed of me becoming a doctor! My mother, who was not allowed to go to school due to my grandfather’s closed-minded beliefs, wanted her children to get their PhD degree. My family forced me to give up my passion for art, painting, and literature for good.”However, even in Canada, great ideals are sacrificed to confront the monotonous rhythm of life. “... I really miss my ideals and I am really upset as my dreams are becoming smaller and smaller, and my world is getting more and more limited. When I was in Iran, I used to think about improving my society and even planet Earth, but here I just think about my immediate family. Now, my motives for making the world better are limited to carefully separating the rubbish from the recyclable materials...”

Read the full article in Persian in Page 50.

parnianmagazine.com

Snapshots6 August 2014 . No24

Page 60: Parnian 24

Four years with Parnian and the horizons ahead of usYou are reading the 24th issue of Parnian with a one-month delay, with it on the verge of being published for four years. In his previous articles, the author pointed to many changes underway in media and press scenes. In this one-month break, we were planning to take the next steps in this regard and to find answers to some important questions such as “In which direction should Parnian move? Is the printed version of the magazine, causing so much printing and distributing costs and efforts, still logical? Will the relationship with our readers be seriously damaged, if we do not continue providing the print version?” These are among the questions we are thinking about in the context of strategic planning for Parnian, and we try to take strong steps to make today better than yesterday, and tomorrow better than today. We do not know the exact answers to all those questions. The ones that have been answered have helped us make informed decisions, but we still need to study more, to proceed through trial and error, and even to take some risks to find the most functional and suitable answers to remaining questions. However, the main point is to keep ourselves up to date and able to fulfill the needs of Iranians living in Canada, given the changes in the market, great technological changes and advances, and the changes our

readers have gone through in many aspects. We are honoured to say that we have been one of the pioneers among the Persian magazines in Canada, despite having limitations in time, software, and hardware as well as financial limitations, and we hope that we will be able to make progress in this regard every day. Therefore, we are going to stop publishing and distributing the printed version and focus on applications and the website. However, the main goal of the magazine is to constantly upgrade the underlying application. In the last month, the iOS version, available on App Stores, has been completely upgraded, and the Android version is being upgraded as well. We are working on publishing the application on other markets despite their limited size of audience. From now on, you will see more new features on Parnian applications. Moreover, in the fourth year of publication, we have a comprehensive plan to introduce our applications in the main cities of Canada using several advertising tools, and we hope that we will be able to familiarize more and more Iranians living in Canada with Parnian. One of the important and strategic

objectives of Parnian is to promote some features for introducing businesses and their advertising activities. In the upgraded applications of Parnian, you can find many new tools for introducing your products and businesses and presenting your services to your customers. Send an email to [email protected] to get more information on the services provided by the Parnian media group in advertising. We are going to begin the fourth year with you. Please feel free to give us your opinions, expectations, and suggestions.

Majid Bastami, Editor-in-Cheif

…the main point is to keep ourselves up to date and able to fulfill the needs of Iranians living in Canada…

parnianmagazine.com

Editor›s Note5مرداد 1393. شماره 24

Page 61: Parnian 24

Ali [email protected]

These days, the Conservative government is happily passing Bill C-24, the new citizenship act called the “Strengthening Canadian Citizenship act”, an act which has been challenged by many jurists. In this issue of Parnian, you will read an analytic article written by the author about this act and its content. If this act becomes effective, Canadian citizenship will be unreliable for a large portion of Canadians, since it can be lost simply based on the Minister’s discretion. This fact reduces the value of Canadian citizenship for those who are immigrating to Canada to have a better life in a democratic society. Now you realise if this act will strengthen or weaken citizenship that way.On the other hand, unlike the current trend in international law, the enforcement of this act will weaken the sovereignty of Canada. Getting the citizenship of a country gives us rights and obligations -- that is, as soon as you are accepted as the citizen of a country, you will enjoy some rights and you will have some obligations. One of these rights is the right to having consulate support abroad. If the citizen encounters a problem

abroad, it is assumed that his country sees to it that his rights will be observed. On the other hand, the citizen has some obligations to his country. One of these obligations is to do his military service in countries where it is mandatory. The enforcement of these rights and obligations is a form of the enforcement of the country’s sovereignty. Therefore, the denial of citizenship in all countries is predicted just in exceptional situations in which no crime has been committed. No wise country denies its own sovereignty the moment a citizen commits a crime abroad. On the contrary, it tries to bring the citizen to its territory and put him on trial in its judicial system, based on its own law -- especially if the citizen is being accused of a crime in a non-democratic country where there is no

promise of fair trial. The citizenship act will also weaken Canadian citizenship in this regard.It is not the first time the Conservatives have passed an act with such a positive title, but with such contradictory content. For instance, in 2008, the same government proposed the Action Plan for Faster Immigration, but the meaning of "faster" is completely understandable when applicants for immigration have to wait for years to be admitted into the country. Also, in 2013, it proposed the Action Plan for Faster Family Reunification, which led to more limitations in the family reunification process. These are just two examples amongst many. However, I think that the examples presented above amply show the honesty of the Conservative politicians.

A contradiction between title and content An act which will weaken Canadian citizenship

parnianmagazine.com

Publishers Note4 August 2014 . No24

Page 63: Parnian 24

Volume 4, Number 1, August 2014

ISSN 2291-2940 (Print)ISSN 2291-2959 (Online)

Publisher: Parnian Media Groups Inc.Manager: Ali Mokhtari [email protected]: Majid Bastami [email protected] Deputy Editor: Mostafa Mokhtari [email protected] Graphic and Layout: Mohammad Khoshkam, Hossein Esmaeili, IT Manager and Applications Developer: Shahab MokhtariPersian to English translator: Mahdi FallahEnglish editor: Mark Lee

Contributors: Ela Atarodi, Elham Atarodi ,Ensieh Ghafourian, Nadia Ghayouri, Dr. Morteza Ghomshei, Saghi Motahari ،Vahid Namazi, Mitra Roshan, Ali Shakarami, Neshat Tehrani, Vahid Tolooei, Pouneh Vaziri

Address: 1980 Sherbrooke W, Suite#860Montreal, Quebec, Canada, H3H1E8Tel: 1 )514( 903-4726 Fax: 1 )514( 439-4726Toronto: 1 )647( 429-1848 Vancouver: 1 )604( 909-3073Montreal: 1 )514( 562-9950

Email: [email protected] site: www.parnianmagazine.com

A Magazine for Iranian Immigrants

Publisher's Note4    A contradiction between title and content

Editor’s Note5    Four years with Parnian and the horizons ahead of us

Snapshots6 The troublesome citizenship of Canada6 I want to socialize more!7 Realtors: friends or foes?7 A reliable investment on the condition of being logical7 Working as a (media) journalist and film critic in Canada

Page 4 Page 7

Page 6

parnianmagazine.com

Content2 August 2014 . No24

Page 64: Parnian 24

A Magazine for Iranian Immigrants

Volume 4, Number 1, August 2014 C$ 5