56
گ ن ه ر ف ی ن را ی ا در ه ن ی ی ا ماه های ی ت" ش ت ر ر د ن س وری: ردا گ مد ح ا ی ت سی ح دا. ن م م ی و ق ت5 ان ن نرا ی ا ا ت ل. ن ق ار دوره5 ان ن" ش من ا خ ه، ? چ ی ه دی ن س ی ت. می ی ود. ج و م ی و ق ت و وه ی" س" " مارش ش و ورد .را ی ها رور در ت س د ت ش ن یما ا ار5 مان ر5 ان ن" ش من ا خ ه ه. ب ت. عد دو وع ن م ی و ق ت ه. ب ود. ج و مد ا. م ی و ق ت اول كه در ه. ن ی ن ك های س لن وR ی سرR ی ت ق ا ت د،" ش ی م ی و ق ت دی ن" س ور ج و ل م ا" ش۱۲ ماه ود. ن كه ه. ب مال ت ح ا اد ت ر ار ز ی ب اR ت زوع" ش ی م د" ش و شال سه ن ك را م ه در ی س دا. ما ا م ی و ق ت دوم كه ی م ی و ق ت ی ن ا ن س او ود،. ن دا. ن م م ی و ق ت ی ن و ی ك5 ان ن نرا ی ا ه. ب " مار ش ی م رود. در5 ران ی ا5 ان ن س ا. ت، ها ه ما ه. ب وه ی" س ی ن اوت ف ت م ورد م اده ف ت س اار ر ف ی م د؛ ن تj ف ر گ وری ب.ط كه ه ن ف ه ود. ج و س دا ت و ه. ب ج.ای5 ن ا ر ه ماه ه. ب۳۰ رور م ی ش ف ت ی م د" ش و ر ه كدام ار ماه ها ام ت ه" ر ی و ی ن د نw ی" ش دا. در م ی و ق ت ی ن ا ن س او ر ه شال ل م ا" ش۳۶۵ رور ود. ن كه ار۱۲ ماه۳۰ ه رور ل ن ك" س ت ی م د" ش. ۵ رور ده مات ت ق ا. ت م ه ه. جj نR ن ام ت س دا. در5 ن ا5 مان ر، اری ج.گد ا ت5 اهان" ادشR ت را ه. ب5 وان ی ع دا. ن م م ی و ق ت در ر ظ ب هw ن ق ر گ د ودت. ن. هR ج ن ا نR ح1

فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

زرتشتی های ماه آیینه در ایرانی فرهنگ

حسینی احمد گردآوری: سید

ایرانیان تقویم مبدا

شیوه و تقویم وجود بر مبنی سندی هیچ ، هخامنشیان دوره از قبل تا

دو بعد به هخامنشیان زمان از اما نیست دست در روزها برآورد و شمارش

شد، یافت پرسپولیس های كتیبه در كه اول تقویم.آمد وجود به تقویم نوع

شروع پاییز از زیاد احتمال به كه بود ماه ۱۲ شامل و خورشیدی تقویمی

اوستایی تقویمی كه دوم تقویم اما . داشت بر در هم را كبیسه سال و شد می

.رود می شمار به ایرانیان كنونی تقویم مبدا بود،

گرفتند؛ می قرار استفاده مورد متفاوت یی شیوه به ماهها ، باستان ایران در

شد می تقسیم روز ۳۰ به ماه هر آن جای به و نداشت وجود هفته كه بطوری

شامل سال هر اوستایی تقویم در.داشتند یی ویژه نام ها ماه از كدام هر و

پنجه هم باقیمانده روز ۵. شد می تشكیل روزه ۳۰ ماه ۱۲ از كه بود روز ۳۶۵

نظر در تقویم مبدا عنوان به را پادشاهان تاجگذاری ، زمان آن در .داشت نام

تغییر تقویم )اشكانیان( مبدا ها پارت دوره با همزمان چنانچه. بودند گرفته

عصر تقویم دیگر بار ، ساسانیان سلسله آمدن كار روی با اما یافت

كه آنجایی از ، عباسیان زمان در .گرفت قرار استفاده مورد هخامنشیان

زمان سال هر دادند، نمی قرار محاسبه مورد را كبیسه سال عباسی خلفای

و روزها شمارش در گرفتند تصمیم آنها بنابراین. كرد می تغییر نوروز عید

و متوكلی تقویم كه بود اینجا از و كنند محاسبه نیز را كبیسه سال ها، سال

.آمد وجود به معتضدی تاریخ

برگزار همگانی( نیایش )یعنی جشن سودمندی پدیده هر برای ایرانیان

در زمین. برد نام را طبیعی رویدادهای توان می ها پدیده این از. اند كرده می

در خورشید هرگاه. گذرد می شكل بیضی مداری از خورشید گرد به خود گذر

داشته جای بزرگ قطر سر دو در )زمین باشد بیضی این مركز دو از یك هر

پاییزه و بهاره اعتدال های نقطه كه شوند می برابر شب و روز درازای باشد(،

1

Page 2: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

كوچك قطر سر دو به زمین رسیدن و اعتدال نقطه از گذر با. اند شده نامیده

ترتیب به كه رسد می خود اندازه بلندترین به كم كم شب یا روز طول بیضی

با زمان هم دیگر سوی از. دارند نام زمستانه و تابستانه انقالب های نقطه

دگرگون نیز زمین گوناگون های بخش به خورشید تابش زاویه زمین گردش

، فصل خورشیدی، سال گونه بدین. كند می زیاد یا كم را آنجا گرمای شده،

اعتدال نقطه دو در. آید می پدید گاهشماری به مربوط های پدیده دیگر و ماه

ترتیب به زمستانه و تابستانه انقالب های نقطه در همچنین پاییزه و بهاره

. است شده می )یلدا( برگزار دیگان و تیرگان مهرگان، نوروز، های جشن

نامی به را روز هر كه دارد روزه سی ماه دوازده سال ایرانی گاهشمار در

جشن را روز آن شده، می یكی ماه نام با آن نام كه روز هر. اند خوانده می

در. است بوده هماهنگ آن نام با نیز ها جشن این برگزاری آیین. اند گرفته می

كرده، سپاسگزاری خداوند از همگانی نیایش با نخست ها جشن این همه

همه جهان نوكردن برای اهورامزدا خشنودی به كه اند بسته می پیمان

نیك منش با را خود خرد و دهند انجام هستی هنجار بنابر را كردارشان

پذیرایی( و دادن )هدیه دهش و داد برخاسته، شادی به سپس. سازند همگام

. اند كرده می

در جهان ایرانیان باور در. است نوروز ایرانی های جشن بزرگترین از یكی

: است شده آفریده مرحله شش

روز پنج در انسان باور این بنابر. انسان و جانور، گیاه، آب، زمین، آسمان،

وbهaر فروردین از نوروز در شده، آفریده سال آخر bرaاهورایی( راهنمای یا )ف

اسفند پایان در ایرانیان این بنابر. شود می تازه و نو نتیجه در برخوردار

. اند كرده می پاكسازی را خود پیرامون

با شده می شناخته پنجه یا پنجو نام به كه سال آخر ی مانده روز پنج در آنگاه

كنند، پاكسازی را درونشان كه اند كوشیده می گاتها بخش پنج از یكی سرودن

آیین این یادگار نوروز از پیش تكانی خانه. شوند نوروزی دگرگونی آماده تا

برای خداوند از تا اند پرداخته می( همگانی نیایش) جشن به سپس. است

2

Page 3: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

زرتشتیان قبله سوی نیایش آتش،. كنند سپاسگزاری هدایتی و آفرینش چنین

جای ترین پاك در سال آخر روز پنج در بنابراین است، الهی هدایت از نمادی و

خداوند نیایش به آن سوی به رو هم تا است شده می افروخته آتش خانه

دیدار و مهمانی به نیز ها شب. شود دور پلیدی و تاریكی هم بپردازند،

نحس را سال آخر چهارشنبه شب كه ها عرب. است گذشته می ها بزرگتر

در سرگرمی برای. كردند می سپری داری زنده شب با را آن دانستند، می

دیدگاه از كه پریدند می آن روی از افروخته، می آتش خیابان و كوچه

. است آمده می شمار به آتش به توهین زرتشتیان

تنها معنی به مزدا اهورا. كند می یاد اهورامزدا نام با را خداوند زرتشت اشو

هستی از و خویش افزاینده دانش با چیز همه دانای و بزرگ بخش هستی

ارد،) اشا نام به (قانون نظم، هنجار،) راهی آن بر و آفریده را جهان خود

تا كند می حركت هنجار این با هماهنگ جهان. است كرده استوار( اردیبهشت

را راه دو از یكی كه است شده بخشیده آزادی این انسان به. گردد باز او به

بخشیده، او به خداوند كه هایی راهنمایی و ها توانایی از تواند می او. برگزیند

اهوم وهیشتم) زندگی بهترین از و گردد باز اهورامزدا سوی به و ببرد بهره

بیشمار های راه از آنكه یا. شود برخوردار آن های آسایش همه با (بهشت=

و( دوزخ= انگهو دوژ) بد زندگی دچار هایش بدكرداری دلیل به رفته، دیگر

همین گویای( بینش معنی به دیدن ریشه از) دین واژه. شود دیرپای رنج

. است خداوند سوی به راه بهترین برگزیدن برای ها توانایی و آزادی

با تواند می سپس. شود می پرورده اجتماع در و ساخته خانواده در انسان

دستور دیدگاه از. شود نزدیك او به خودش در خداوند ی جلوه شش پرورش

و خرداد اسفند، و مذكر یا خنثی صورت به شهریور و اردیبهشت بهمن، زبان،

این. اند شده برده بكار مونث صورت به كه هستند ای جلوه سه نیز امرداد

bمaشاسپندان نام با ساسانیان التقاطی فرهنگ در صفت شش معنی به) ا

ای فرشته شخصیت دچار( جاودان مقدسان و پاكان افزاینده، مرگان بی

آتش بهمن؛ نماد برنج شیر و شیر مرغ، تخم ساسانی های اسطوره در. شدند

3

Page 4: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

گیاه خرداد؛ نماد آب اسفند؛ نماد زمین شهریور؛ نماد فلز اردیبهشت؛ نماد

در را پرتو شش این كه انسانی. هستند امرداد نماد گیاهی خوراكیهای و سبز

تاباند، می باز را خداوند روشنایی آیینه چون روحش باشد، پرورده خود

انسان شدن اهورایی نماد بایستی نیز آیینه و گاتها آسمانی كتاب بنابراین

ها نیایش و گسترده ای سفره پنجه، روز پنج جمله از ها جشن همه در. باشد

برای كه هایی سفره همه در عنصر هفت این. شود می انجام آن كنار در

سین هفت سفره و دارد وجود شوند، می گسترده( ها جشن) دینی های آیین

.دهد می نشان بهتر را نكته این ها نام معنی. است آن یادگار

(:ها فروهر ماه) فروردین.1

كه بهاره اعتدال نقطه از زمین گذر لحظه با سال ایرانی گاهشمار در

پنج ایرانی های اسطوره در شود می آغاز است، برابر شب با روز درازای

روان تا آیند می زمین به ها فروهر نوروز از پس روز پنج و پیش روز

تا حركتی به زمستان از خموده جهان كه همانگونه. كنند تازه را انسان

به فروشی و فرورتی فرورد،) فروهر واژه. آید می در رسیدن بلندای

راهنمایی برای كه است خداوندی ذات از ای ذره نام( راهنما معنی

با راستكاران روان. است شده نهاده آنها درون خداوند سوی به باشندگان

دریای از كوچك ای قطره انسان دیگر سخنی به. شود می یكی فروهرشان

. قطره یك كوچكی به شود می دریایی پاالیش از پس كه است خداوند

از رفته ها آرامگاه به ایرانیان( فروردین نوزدهم) فروردینگان جشن در

درخواست درگذشتگان برای سپاسگزاری، بخششی چنین برای خداوند

. اند كرده می راستكاری آرزوی خود برای و روان شادی

(قانون و راه هنجار، بهترین= وهیشتا اشا) اردیبهشت.2

از داشته، را خود حالت ترین زیبا و بهترین هنگام این در ایران طبیعت

زیباترین چیزها هنجارترین به كه همانگونه است برخوردار هنجار بهترین

جهان بر اشا نام به هنجاری خداوند كه دهد می آموزش گاتها.چیزهاست

دانشی. دارد نام« دانش» هنجار این شناخت پیامد. است استواركرده

4

Page 5: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

آید می دست به زمانی خرسندی ولی كند، می پیروز و توانا را انسان كه

یا قانون هنجار،. باشد برخوردار نیز بهمن از اشا با همراه انسان كه

و دود از را چیز هر در پنهان حقیقت. دارد زبان یك آتش همچون دانش

ولی بخشد، می گرما و روشنایی همه به. سازد می نمایان و جدا خاكستر

. آورد می بار به ویرانی نشود، برداری بهره آن از درست اگر

ل(كما و رسایی) خرداد.3

سال از ماه این در ایران هواشناختی و آب مدت بلند های چرخه بنابر

نرسیده فرا هنوز تابستانی های آبی كم و نشسته فرو بهاری های سیالب

های بچه. هستند خود حالت بهترین در آب طبیعی منابع بنابراین. است

میوه ها شكوفه و گذاشته سر پشت را نوزادی حساس دوره جانوران

دیو برابر در زندگان و آبها از نگهداری ایرانی های اسطوره در. اند شده

. است شده سپرده امشاسپند این به تشنگی

(یمانی شعرای تیشتر، ستاره باران، ایزد) تیر. 4

بارش كمترین و تبخیر بیشترین ایران هواشناسی مدت بلند های چرخه در

سوی از. بارد می بارانی نم روی هر به ولی دهد، می روی ماه این در

ایران شناسان ستاره كه كند می طلوع هنگام این در تیر ستاره دیگر

bَپb دیو ایرانی اسطوره این در. دانستند می باران قرین را آن باستان ا

از پس تیر ایزد. كند می زندانی آسمان در و بخار را ها آب ئوشه

آزاد آبها گونه بدین. دهد می شكست را دیو این بسیار های كشمكش

به بزرگ جنگ چندین ایران ای اسطوره تاریخ در. بارد می باران شده،

ای اسطوره رویدادهای از. انجامید آشتی به ماه این در باران بارش دلیل

ایران مرز كردن مشخص برای كه است آرش بوسیله تیر پرتاب ماه این

و راستكار آرش كه آنجا از. شد انجام درازمدت جنگی پایان و توران و

جیحون كرانه تا را آرش تیر باد ایزد بودند، حق بر خداپرستانی ایرانیان

در. سازد می دور ایرانیان جان و دل از را غم و سختی آن با همراه برده،

پس مردم است، تابستانه انقالب با برابر كه( ماه تیر دهم) تیرگان جشن

5

Page 6: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

آب یكدیگر به شادی با بارش افزایش آرزوی و خداوند از سپاسگزاری از

. است باران از نمادی كه اند پاشیده می

رنگی هفت نخ تابیده هم به را رنگین رشته هفت روز این در همچنین

درست آرش تیر یاد به و تیر نام به( رنج و درد) عنو( رنگ هفت نماد)

سر بر باد روز در سپس. اند زده می گره خود چپ دست مچ دور كرده،

و سختی آرش تیر همچون تا اند سپرده می باد به را تیرو این بلندی یك

.كند دور ایشان ز ا را رنج

bمرداد. 5 (جاودانگی و مرگی بی) ا

b) ساز منفی پیشوند با واژه این كه شد یادآور بایستی چیز هر از پیش ( ا

از نیز مار و مردم مرد، های واژه. است شدن نابود و مردن ریشه از

گویش بنابرین. هستند كشنده و میرا معنی به ترتیب به ریشه همین

نخست. است ناپسند دلیل دو به نابودی و مرگ معنی به مرداد اشتباه

بسیار آنها گفتن در اشتباه و خداوند های جلوه و ها نام از امرداد آنكه

با و نیست زیبایی نام نابودی و مرگ آنكه دیگر دو. است ناپسندیده

. ندارد خوانی هم ایرانی پیشبرنده فرهنگ

گیاهان زیرا. است بوده مرگی بی نماد سبزی، و گیاه ایرانیان فرهنگ در

از. زنند می جوانه شاداب و تازه دوباره هرسال و دارند دراز بسیار عمری

زندگی زندگان، دیگر به خوراك و پاك هوای تامین با گیاه دیگر سوی

رشد وضعیت بهترین در گیاهان سال از هنگام این در. بخشد می

و سلطه برگزیدنی، و نیك شهریاری) شهریور. 6. هستند خود ای سبزینه

(نیك قدرت

است شایسته كه آنگونه انسان اگر. است جهان دو شهریار تنها خداوند

سلطه او بر چیزی گذارد نمی بوده، شهریار چیز همه بر یابد، پرورش

یا دلدار و دلداده ی رابطه خدا با انسان ی رابطه نیز گاتها در. باشد داشته

. است شاگرد و استاد

(مهربانی با پیوستن) مهر.7

6

Page 7: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

با روز درازای بنابراین گذرد می پاییزه اعتدال نقطه از هنگام این در زمین

نه و است بسیار تابستان چون نه خورشید گرمای. شود می برابر شب

گیری جفت ماه این در نیز حشرات و حیوانات. اندك زمستان چون

مهر ایزد را خورشید نور و گرما ایرانی های اسطوره در. كنند می

در پیوند نگهبان است، جنگ در دروغ با همواره كه ایزد این. دانستند می

می( مجازات) پادافره سختی به را شكنان پیمان و بوده مردمان میان

خاصه نوروز را مهرگان جشن عدالت دوستار مهرپرور ایرانیان. كند

. اند نامیده می

(ها آب) آبان.8

باستانی گاهشماری در. بارد می باران معول طور به سال از ماه این در

. است بوده بزرگ زمستان آغاز ماه این

(آتش) آذر.9

. كرد روشن آتش باید كه است ای اندازه به سرما ماه این در

(آفریننده دانای دادار،) دی. 10

كوتاهترین است، همراه زمستانه انقالب با كه سال از هنگام این در

روبرو خطر با آنچنان را جانوران و مردم زندگی سرما بیشترین و روزها

دیگر سوی از. دارد نگه امان در را آنها تواند می خداوند تنها كه سازد می

بهترین و است تعطیل دامداری كارهای بیشتر و كشاورزی كارهای همه

.است خداوند درگاه به نیایش سرد و بلند های شب این گذراندن برای راه

مهر به دی آذر، به دی اورمزد، روزهای در دیگان جشن چهار ماه این در

دی و اورمزد یعنی ماه این روز نخستین. شود می برگزار دین به دی و

باور این. است یلدا شب با برابر( امروزی گاهشمار در ماه آذر ۲۵) ماه

به رو( خورشید نور و گرما) مهر مهرگان از پس كه است داشته وجود

واژه. شود می متولد دوباره ماه دی و اورمزد در آنكه تا رود می نابودی

جایگزین از پس اروپایی فرهنگ در. دهد می نشان را نكته این یلدا آرامی

7

Page 8: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

برگزار مسیح تولید نام به تولد آیین این مهرپرستی بجای مسحیت شدن

. است شده می

(نیك منش) بهمن .11

جهان خرسندی برای كه شود می آرزو نماز در گاتها از ۱ بند ۲۸ هات در

در. باشد همگام نیك منش با خردمان و اشا با كارهایمان همه

.است سودمند جانوران نگهبان امشاسپند این ایرانی های اسطوره

یا سودمند جانوران كشتن از ماه هر بهمن روز و ماه در زرتشتیان

كه بینیم می ایران طبیعت به نگاهی با. كنند می پرهیز گوشت خوردن

سده جشن از پس وحشی و اهلی سودمند جانوران از بسیاری زایش

. دهد می روی( آتش سوختن جشن)

باشد بوده كشاورزی نو سال آغاز جشن رسد می نظر به كه سده جشن

برای كار نخستین درگذشته. شود می برگزار ماه این ایزد مهر روز در

نیز امروزه. بود آنها سوزاندن و بیابانی های بوته كندن كشاورزی آغاز

. شود می آغاز سده از پس باغبانی و كشاورزی كارهای از بسیاری

(مقدس پارسایی افزاینده، آرامش) اسفند.12

سرچشمه ایمان و عشق از كه است آرامشی ایتی، آرم سپنتا یا اسفند

(مونث) مادینه صورت به اهورایی جلوه این اوستایی ادبیات در. گیرد می

امشاسپند این ایرانی های اسطوره در بنابراین. است شده برده بكار

نیك زن كه آمده بندهشن در. است رفته می شمار به زمین و زن نگهبان

روی این از. دهد می شیرین بر و گوارد می را ها سختی نیك زمین چون

این در. است بوده زنان ویژه( امروزی ماه بهمن ۲۹) اسپندگان جشن

ابوریحان. اند كرده می قدردانی ایشان از زنان به هدیه دادن با مردها روز

شوی دختران كه آورد می كرده یاد مردگیران نام با جشن این از بیرونی

. اند گزیده برمی روز این در را خود عالقه مورد

باز سال چرخه به دیگر باری دانستیم را ماه های نام معنی كه اینك

شاید. كنیم می آغاز زمستان از را سال دیگر دیدی با اینبار ولی گردیم می

8

Page 9: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

بود خداوند تنها كه زمانی. دانست آفرینش آغاز همانند را زمستان بتوان

پس. باشد روشن آرامش و آسایش فروغ با جهان روزگار كه خواست و

-هستی هنجار) راستی آیین خود خرد با آنگاه. آفرید را روشنایی نخست

(.گاتها ۷ بند ۳۱ هات) كرد استوار را( بهمن) منش بهترین و آفرید را( اشا

شده برده بكار( مذكر) نرینه صورت به بهمن موارد بیشتر در كه آنجا از

نیك منشی خرد، و دانش از كه پدری. دانست پدر همانند آنرا بتوان شاید

دستور دیدگاه از زیرا دانست، مادر همانند نیز را اسفند بتوان شاید. دارد

برده كار هب( مونث) مادینه صورت به همواره خداوندی جلوه این زبان

آرامشی خدا به ایمان و دلدادگی دانش، از كه مادری. است شده

.دارد( قلب اطمینان) افزاینده

: ماه و روز شدن برابر جشنهای

فروردینگان جشن

اردیبهشتگان جشن

خوردادگان جشن

تیــــرگان جشن

امردادگان جشن

شهریورگان جشن

مهـــرگان جشن

آبانگان جشن

آذرگان جشن

دیگان جشن

بهمنگان جشن

اسفندگان جشن

زرتشتی و باستانی جشنهای دیگر:

نوروز جشن

زرتشت حضرت زادروز جشن

9

Page 10: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

سده جشن

جشن را روزها اين زرتشتيان. باشد مى يکى ماه و روز نام بار کی ماه هر در

،(فروردين ۱۹) نفروردينگا ها، ماه نام به جشن دوازده اين گيرند مى

نامه گاه ارديبهشت ۳ و ايران کنونى نامه گاه ارديبهشت ۲) ارديبهشتگان

تير ۱۰) تيرگان ،(زرتشتي خرداد ۶ و کنونى خرداد۴) خردادگان ،(زرتشتي

،(زرتشتي امرداد ۷ و کنونى امرداد ۳) امردادگان ،(زرتشتي تير ۱۳ و کنونى

مهر ۱۰) مهرگان ،(زرتشتي شهريور ۴ و کنونى امرداد ۳۰) شهريورگان

،(زرتشتي آبان ۱۰ و کنونى آبان ۴) آبانگان ،(زرتشتي مهر ۱۶ و کنونى

۲ و کنونى دى ۲۶) بهمنگان ديگان، ،(زرتشتي آذر ۹ و کنونى آذر ۳) آذرگان

.شود مى خوانده( زرتشتي اسفند ۵ و بهمن ۲۹) اسفندگان و (زرتشتى بهمن

هاى جشن بخش در که دارد ملى جنبه مهرگان جشن ها جشن اين ميان از

ايران) زرتشتيان هاى جشن ترين بزرگ. گوئيم مى سخن آن درباره ملى

خورشيد که هنگامى. است همراه ربيعى اعتدال با که بود نوروز ،(باستان

اول روز اين شوند، مى برابر شب و روز و گيرد مى قرار استوا مدار روى

با که بود جشن دومين که مهرگان جشن. است مارس ۲۱ برابر، فروردين

مهر اول با برابر سپتامبر ۲۳ روز در اعتدال اين(. بود زمان هم پائيزى اعتدال

باشد مهر دهم که مهرماه از مهر روز يعنى ديرتر روز ده مهرگان و است

مهم ديگان و تيرگان هاى جشن جشن، دو اين از بعد. شود مى گرفته جشن

شمالى نقطه دورترين در خورشيد که است روزى برابر تيرگان جشن. بودند

در روز اين. است شب ترين کوتاه و روز ترين بزرگ و دارد قرار استوا از

ديرتر روز ده تيرگان جشن و باشد مى تير اول برابر که است ژوئن ۲ حدود

از جنوبى نقطه دورترين در خورشيد که ديگان جشن و است تير دهم در

حدود در روز اين است روز ترين کوتاه و شب ترين بزرگ و دارد قرار استوا

.شود مى برگزار دسامبر ۲۲

فروردينگان جشن

10

Page 11: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

و شود مى برگزار( فروردين نوزدهم) فروردين ماه از فروردين روز در

گذشتگان در و پاکان فروهر به مربوط است پيدا آن نام از که طور همان

چون است روانان يادبود روز جشن اين. گفت شود مى حقيقت در و باشد مى

نيروئى معنى به و شده مشتق ريشه يکى از دو هر فرهر و فروردين واژه

گذاشته بوديعه وجود در ارواح پاسبانى و راهنمائى براى باال عالم از که است

.است

واقع فيروزه کاخ در که زرتشتيان آرامگاه به روز اين در تهران زرتشتيان

نام به که خواهند مى دارند حضور آنجا در که موبدان از و روند مى شده

خوشبو مواد آفرينگان سرودن حين در. بخوانند آفرينگان آنها درگذشتگان

است، حاضر سبزه و گل نمايند، مى روشن شمع کند، مى دود آتش روى

قسم هفت از است مخلوطى که هم لرک و کنند مى پاره را تازه جات ميوه

روغن در است گردى کوچک نان که هم سورگ و است حاضر خسک، ميوه

تيرک که سورگ و لرک و ميوه خوانى آفرينگان اتمام از پس. پزند مى کنجد

سر به کسى هر عالوه به بخورند که شود مى پخش حاضرين بين است شده

.کند مى روشن شمع و گذارد مى سبزه و گل رفته خود نزديکان قبر

است کرده تشبيه را سورگ باستان ايران هاى جشن کتاب در آورنگ سرگرد

سر به و کنند مى درست سال آخر جمعه روز در مسلمانان که روغنى نان به

.دهند مى مردم به و برند مى قبر

ناميدند مى ماتس را آنها که مردگان ارواح ياد به فوريه ماه در قديم روم در

نظير نيز هندوها. دادند مى فديه و کردند مى برگزار مراسمى ها قبرستان در

ماه اول در هم کاتوليک عيسويان. نامند مى پيتارا را آن که دارند جشن اين

از روز آن در و است اموات عيد که توسينت نام به دارند عيدى نوامبر

.کنند مى گلباران را آنان مزار نموده ياد درگذشتگان

ارديبهشتگان جشن

چون و شود مى واقع ارديبهشت ماه از ارديبهشت دوم روز در جشن اين

و پاکى و اشوئى نماينده( اشاوهيشتا اوستائى واژه) امشاسپند ارديبهشت

11

Page 12: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

او به سپرده نيز جهان در آتش اقسام تمام نگهبانى و است درستى و راستى

نشان که سفيد لباس به همه جشن اين در باستان ايرانيان است

پروردگار پرستش و ستايش جمعى هدست و شده ملبس است گرى زرتشتى

نيز امروزه. نمودند مى آغاز را سرور و جشن سپس و آورند مى جا به را

را اهورامزدا آورده رو ها آتشکده به و دانند مى مقدس را روز اين زرتشتيان

.گويند مى سپاس نمازها ديگر و يشت ارديبهشت خواندن با

خوردادگان جشن

دارد تعلق است تاته اروه هه آن اوستائى واژه که خورداد فرشته به جشن اين

به خورداد چون. شد مى برگزار خورداد ماه از خورداد روز( خرداد ۴) در و

آب پاسبانى مادى عالم در و است تندرستى و کمال و رسائى معنى

در ما نياکان است واگذار فرشته اين به درياها و رودها و نهرها و ها چشمه

از پس و رفتند مى درياها ساحل و رودها کنار يا ها چشمه سر به روز اين

.گذارنيدند مى ياران و دوستان با سرور و عيش به را روز اهورامزدا ستايش

تيرگان جشن

سال چندين تا که است باستان ايران بزرگ هاى جشن از يکى چشن اين

شد مى برگزار زرتشتيان طرف از تيرماه و ايزد تير روز در جشن اين پيش

.نيست اثرى آن از ديگر امروز ولى

خانه محوطه تمام عيد از پيش روز. بود قرار بدين جشن اين برگزارى روش

همه جشن روز صبح و شد مى گردگيرى و جارو و آب برون و درون از

� و پوشيدند مى نو لباس نموده تنى آب جشن اين به ويژگى که چيزى مخصوصا

هم به ظريفى و نازک سيم و رنگ هفت ابريشم از که بود نازکى تار داشت

روز بامداد در زرتشتيان را تار اين. بود معروف باد و تير نام به و بودند تابيده

کرده باز دست از روز ده از بعد يعنى باد روز در و بستند مى دست مچ به تير

هم دنبال شادى و شعف با زرتشتى جوانان جشن اين در. دادند مى باد به

محله و کوچه در آنها قهقهه صداى و پاشيدند مى آب هم به و دويدند مى

.بود هم ريزان آب جشن روز اين که گفت شود مى حقيقت در پيچيد مى

12

Page 13: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

کليه که نورانى است اى ستاره است تشتر آن اوستائى واژه که تير

ستاره نام به ها فرهنگ در و اند نموده ترجمه سيروس به را آن اوستادانان

و گويند مى يمانى شعرى عربى به را ستاره اين. است شده نوشته باران

وصف در که پشت تير پنجم فقره از. دانست يکى عطارد يا تير با را آن نبايد

در شود مى مشاهده خوبى به باران با ستاره اين رابطه نيز باشد مى تشتر

تشتر ديدار مشتاق مردم و بزرگ و خرد چهارپايان": خوانيم مى ما فقره اين

کى و.کرد خواهد طلوع درخشان و باشکوه ستاره اين دگرباره کى. هستند

"شد؟ خواهد جارى اسبى شانه بستيرى آب هاى چشمه دگرباره

با ايرانيان جنگ به راجع شده گفته جشن اين درباره که ها داستان از يکى

مامور کمانگیر آرش پيشدادي پادشاه منوچهر سلطنت عهد در است تورانيان

هرجا و دهد پایان ملت دو جنگ به دماوند قله فراز از تیری پرتاب با تا شد

به خود عشق و توان تمام شود. او توران و ایران مرز آمد فرود او تیر که

جان جیحون و سیحون رود از بعد به آن پرتاب با و نهاد خود تیر در را ایران

بخشید. دادار به

داشت ادامه باد روز تار و شد مى شروع تير روز از قديم زمان در جشن اين

مراسم همين هندوان بين در. است بوده روز ۱۰ جشن برگزارى مدت يعنى

.شود مى انجام آب جاى به رنگ از استفاده با

امردادگان جشن

چون و شده مى برگزار ماه امرداد و امرداد روز در جشن اين قديم زمان در

نگهبانى جسمانى عالم در و باشد مى مرگى بى و جاودانى فرشته امرداد

دلنشين و خرم ها باغ به روز اين در زرتشتيان است او با ها روئيدنى و نباتات

سرور و شادى با را جشن اين مراسمى طى و رفتند مى شهر محوطه از دور

آفريدهاى تماشاى از و کردند مى برگزار طبيعت دامن در و صاف هواى در

.برند مى لذت پروردگار شمار بى

شهريورگان جشن

13

Page 14: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

پارسى در و خشتريور پهلوى زبان در که بوده وئريه خشتره اصل در شهريور

و پادشاهى معنى به خشتره يعنى کلمه اين اول جزء. است شده شهريور

گرفته واژه اين از شهريار و شهر کلمات و است کشور و قدرت و سلطنت

آن ترکيبى معنى بنابراين. است شده آرزو معنى به دوم جزء. است شده

عالم در امشاسپند اين. باشد مى شده خواسته کشور يا شده آرزو پادشاهى

با فلزات پاسبانى جسمانى عالم در و باشد مى نيرو و قدرت مظهر روحانى

برگزار شهريورگان نام به جشنى شهريور روز در باستان عهد در. است او

.است شده مى

مهرگان جشن

.بود معروف و باستان ايران باشکوه و مهم بسيار هاى جشن از جشن اين

سوزان گرماى که شد مى برگزار هنگامى يعنى سال دوم نبمه در جشن اين

بود گرفته را آن جاى پائيزى افزاى فرح و معتدل هواى و شده سپرى تابستان

روز شش مدت به مهرماه و رام روز در مهرگان جشن حقيقت در يعنى

خاصه مهرگان ار آخر روز و عامه مهرگان را اول روز که داشت ادامه

.ناميدند مى

و شود مى ناميده ميترا اوستا در که مهر فرشته به است مربوط جشن اين

جشن اين باشد مى پيمان و عهد مهر و محبت و مهر و خورشيد نور معنى به

روايت در. شد مهرگان تدريح به بعدها که گفتند مى ميتراکانا قديم در را

و شده چيره تازى ضحاک بر روز اين در پيشدادى پادشاه فريدون که است

.نهاد سر به را ايران پادشاهى تاج و نمود حبس دماوند کوه در گرفته را او

جشن اين و شد مى برگزار باشکوه نيز عباسى خلفا دربار در مهرگان جشن

.است شده تبديل( مهرجان) به عربى در

.بود گوسفندان کردن قربانى رسم جشن اين ديرين هاى سنت از يکى

هاى قرن در. نمود قيام کردن قربانى رسم اين برعليه نيرو تمام با زرتشت

را گوسفندى مهرگان جشن در ايران ساکن زرتشتى هاى خانواده اغلب اخير

بريان و ادعيه سرودن به که مراسمى و تشريفات طى و بريدند مى سر

14

Page 15: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

به را قرانى گوسفند گوشت از قسمتى بود توأم تنور در گوسفند کردن

ريشه مردم در چنان رسم اين ايام مرور به و دادند مى مستحقين و بينوايان

و نموده قرض پولى نيز مالى ضعيف بنيه با هاى خانواده که بود دوانده

.نمودند مى قربان مهرگان جشن روز در گوسفندى

آبانگان جشن

تقويم از آبان دهم روز برابر) ماه آبان و آبان روز در باستان عهد در

کنار به زرتشتيان روز اين در. شد مى برگزار آبانگان جشن( اوستائي

جشن ،ها نيايش ساير و زور آب سرودن با و رفتند مى ها رودخانه و جويبارها

.نمودند مى برگزار شادى با را

که حالى در گروه گروه رروز اين در زرتشتى پارسى خواهران و برادران

رو ها رودخانه کنار و دريا ساحل به باشند مى نو سفيد لباس به ملبس

سال پنجاه از. پرداختند مى يکتا پروردگار پرستش و ستايش به و آورند مى

تشکيل و ها گردهمائى و داد روى که امکاناتى با زرتشتيان بين در پيش

مطابق دگرباره آمد، وجود به دلسوز افراد کوشش اثر بر که هائى انجمن

.کردند اقدام آبانگان هاى جشن برگزارى به گذشته رسوم و سنن

آذرگان جشن

در که آذرخش يا آذرگان جشن روز در ما نياکان و است آتش معنى به آذر

اهوراى پرستش به آورده رو ها آتشکده به شد مى واقع آذر ماه از آذر روز

به روز اين در هندوستان و ايران زرتشتيان هم امروز. پرداختند مى يکتا

.آورند مى جا به را پروربدگار ستايش و روند مى ها آدريان

ديگان جشن

اغلب اوستائى هاى نامه در و است آفريدگار و دادار معنى به دتوشو يا دى

و بيست و پانزدهم و هشتم روزهاى. است رفته کار به اهورامزدا واژه جاى به

به يک هر همديگر از آنها تميز براى که شده گذارى نام دى نام به هرماه سوم

به. ديبدين و بمهر دى ديبآدر، طريق بدين است شده خوانده بعدش روز نام

بار چهار ماه در و شده ناميده خدا نام به روز چهار ماه هر در ترتيب اين

15

Page 16: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

جشن ماه دى و اورمزد روزهاى در ولى. است شده مى برگزار ناديگ جشن

.است شده مى برگزار روزها ساير از ترى بزرگ

بهمنگان جشن

.باشد مى نيک انديشه معنى به و است هومن و اوستائى واژه از بهمن

معنوى عالم در و اهورامزدا درگاه مقرب فرشتگان از يکى وهمن فرشته

عالم در سودمند چهارپايان پاسبانى. است خداداد دانش و نيک انديشه مظهر

جشن در زرتشتيان رو اين از و است واگذار امشاسپند اين به جسمانى

کشتار از شود مى واقع بهمن ماه از بهمن روز در که بهمنجنه يا بهمنگان

آنان متعصبين از بعضى و نمايند مى خوددارى آنان گوشت خوردن و حيوانات

و مرغ و گوسفند و گاو کشتار و گوشت خوردن از پرهيز يعنى عمل اين

.دهند مى ادامه بهمن ماه روزهاى همه در را غيره

اسفندارگان جشن

روز ماه اسفندارمزد": شده نوشته چنين جشن اين درباره آثارالباقيه در

اند ناميده چنين را آن نام دو افتادن اتفاق براى و است مزد اسفندار آن پنجم

زمين پاسبان فرشته اسفندارمزد و است( بردباري) حلم و عقل آن معنى و

دوارن در. باشد مى شوهردوست و پارسا و درستکار زنان حامى و است

بخشش زنان به مردان و بود زنان عيد روز اين ويژه به اسفندماه در گذشته

فارسى به و مانده باقى ورى اصفهان در رسم اين هم هنوز و نمودند مى

.گويند مزدگيران

مقدس تواضع معنى به است آرميتى سپنتا آن اوستائى واژه که سپندارمزد

و تواضع و محبت و عشق مظهر معنوى عالم در سپندارمزد فرشته و است

اسفندارگان جشن است او با زمين نگهبانى مادى عالم در و اشد مى فروتنى

روز در يعنى شده مى برگزار اسفند ماه از اسفندارمزد وز در باستان عيد در

.شود نمى ديده زرتشتيان بين در جشن اين امروز باستانى اسفندماه پنجم

باستان ایرانیان فصلی های جشن

16

Page 17: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

در و سال یك طول در را خویش آفرینش اهورامزدا، ایرانی، كهن اساطیر در

سال هنگام معنای به گاهنبار. آورد پدید دارد، نام( گاهنبار) كه مرحله شش

می برگزار سال مختلف اوقات در كه است زرتشتیان گانه شش های جشن

روز چهار كه انجامد می طول به روز پنج ها جشن این از یك هر. شود

. است مراسم روز ترین مهم و آخرین پنجم روز و جشن مقدمه نخستین،

.است شده مقدر خرد براساس گاهنبارها آفرینش كهن، متون براساس

گناهی نیز آن ترك و دارد عظیم ثوابی روزها این در دینی مراسم انجام

گناهكاری چنین با مومن زرتشتیان نیست شایسته كه جایی تا است بزرگ

را او یا و بپذیرند را وی شهادت دهند، راه خود خانه به را او بخورند، چیزی

. رسانند یاری

می و داشته روستاییان كار و زندگی و طبیعت با عمیقی پیوند ها جشن این

بدین گاهنبارها. دانست كشاورزان آن از هایی جشن اصل در را آنها توان

: اند شده نامیده ترتیب

.شود می سبز زمین كه هنگامی و بهار میان معنای به: مدیورزم.1

۱ از آن برگزاری زمان و است گاهنبار این آن از آسمان آفرینش

داشته ادامه اردیبهشت ۱۴ تا درنگ روز ۵ با و اردیبهشت ۹ تا فروردین

. است

در آب آفرینش. شود می درو علوفه كه زمانی تابستان میان: مدیوشم.2

۷ تا اردیبهشت ۱۵ از آن زمان و است گرفته صورت گاهنبار این

. است داشته ادامه تیر ۱۲ تا تاخیر روز ۵ با و تیرماه

می دست به خرمن و رسیده گندم كه زمانی غله گردآوری: پدیشمه.3

تا تیر ۱۳ از گاهنبار این. آفرید گاهنبار این در را زمین مزدا اهورا. آید

. است شده می برگزار شهریور ۲۵ تا درنگ روز پنج با و شهریور ۲۰

گله با چوپانان كه است زمانی كننده بازگو خانه به بازگشت: ایاسرم.4

باز خانه به تابستانی چراگاه از سرما فصل شروع از پیش خود های

برگزاری زمان و است گاهنبار این به مربوط گیاه آفرینش. گردند می

17

Page 18: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

یافته می ادامه دی ۱۴ تا درنگ روز ۵ با و مهر ۱۹ تا شهریور ۲۶ از آن

. است

و كشاورزان آرامش و استراحت زمان كه سال میان: مدیاریم.5

از و یابد می اختصاص جانوران آفرینش به گاهنبار این. است دامداران

. است شده می برگزار دی ۱۴ تا درنگ روز ۵ با و دی ۹ تا مهر ۲۵

است شب و روز شدن برابر زمان و سپاه همه حركت: همسپهمدیهم.6

خان به سركشی برای مردگان روان آمدن فرود به مربوط واقع در و

اهل زیارت و درگذشتگان گرامیداشت است خویش بازماندگان مان و

مانده جای به ، امروز ایرانیان میان در سال پایانی روزهای در قبور

آن با كه است انسان آفرینش ویژه گاهنبار این. است اعتقاد همین

تا دی ۱۵ از گاهنبار این برگزاری زمان. یابد می پایان اهورامزدا خلقت

. است داشته ادامه اسفند ۲۹ تا درنگ روز ۵ با و بوده اسفند ۲۴

می داده نسبت جمشید به گاهنبارها پیدایش ایرانی اساطیر براساس

ای غریبه هر داشت رسم جمشیدشاه كه است قرار بدین داستان. شود

كافی اندازه به تا فرستاد می خویش كاخ مطبخ به را رسید می راه از كه

درویشی صورت به را خود دیوی روزی. برود و كرده تناول خوردنی

طبق بر شاه جمشید. كرد غذا طلب و شد وارد جمشید كاخ به و درآورد

مطبخ در را آنچه هر نما درویش دیو. فرستاد مطبخ به را او خویش رسم

آگاه ماجرا از را شاه آشپز،. است گرسنه باز كه كرد ادعا و خورد بود

او كه جایی تا گوسفندان و گاوان گله از كه داد دستور جمشید. ساخت

می غذا بیشتر درویش به آشپز هرچه. كنند آماده غذا برایش شود، سیر

. خواست می بیشتر او داد،

همینطور اگر گفت و برد شكایت جمشید نزد بود آمده تنگ به كه آشپز

. ماند نخواهد باقی خوردن برای چیزی دیگر برود، پیش

چاره به و نالید اهورامزدا درگاه به بود شده درمانده سخت كه شاه

به و گرفته را زردرنگ گاوی تا خواست او از اهورامزدا. پرداخت جویی

18

Page 19: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

سداب بدبوی گیاه سیر و كهنه سركه با دیگی در و بكشد را او ایزد نام

را لقمه اولین دیو كه هنگامی و كردند چنین پس. بدهند او خورد به و بپزد

و قحطی زمان هر و ساختند گاهنبار روز آن از پس. گریخت آنجا از خورد

و پخته سداب و سیر و سركه با زرد گاو از خوراكی آمد می پیش تنگی

.برود میان از قحطی تا خورند می

(ست) سده جشن

دهم روز قديم هاى گاهنامه برابر که است ماه بهمن از روز آبان در جشن اين

.است آتش جشن واقع در و آتش پيدايش مناسبت به و باشد مى بهمن

آتش و گيرند مى جشن بهمن ماه دهم شب در زرتشتيان ويژه به ايرانيان

مردم و خوانند مى اوستا و گردند مى آتش پيرامون موبدان و کنند مى روشن

.پردازند مى شادمانى به

نسبت پيشدادى ٔسلسله پادشاه هوشنگ به را جشن اين مورخين از بسيارى

.اند داده

ديگرى و بزرگ تابستان يکى بودند، کرده قسمت دو به را سال ايرانيان

يا سده که گذشته آبان از روز ۱۰۰ از است عبارت سده روز. بزرگ زمستان

.است گذشته زمستان از روز صد يعنى شود مى ناميده سته

که هیزمی خرمن افروختن با کهن، ایران همگانی های جشن از یکی سده،

سراسر ردایی با موبدان موبد. شود می آغاز اند، آورده گرد پگاه از برزگران،

در شعله و اندازد می خرمن در ای شعله دست، در روشن ای الله با و سپید

اوستا موبدان و کنند می هلهله مردمان. گیراند می را هیمه زدنی برهم چشم

مکرر شادی حدیث میانساالن و پرند می آتش فراز از جوانان. خوانند می

سده و بندد می بر رخت زمین تن از کاهالنه زمستان غبار آخرین. کنند می

دهد می سر وداع ترانه خورشید فلق، در. شود می ها برکت باران زمین، برای

. کنند می دوره را ها فصل دیگر، زمستانی سپید خش خش تا مردمان و

سده تسمیه وجه

19

Page 20: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

نه ایران بر صفویان سیطره از قبل تا تاریخ روایت به که است جشنی سده،

شده می برگزار نیز پادشاهی و حکومتی های دستگاه در که مردم، میان تنها

دالیلی به بنا اما بوده ایرانیان همه به متعلق جشن این کهن، دوران در. است

. کنند می برگزار را آن زرتشتیان فقط امروزه

از بسیاری. نیست دست در چندانی اطالعات سده تسمیه وجه درباره

در بیرونی ابوریحان چنانکه دانند؛ می( صد) از شده گرفته را سده محققان،

بابکان پسر اردشیر، یادگار آن و صد یعنی گویند سده": نویسد می آثارالباقیه

را ها شب و روزها هرگاه که اند گفته جشن این سبب و علت در و است

برخی و آید می دست به صد عدد سال آخر و آن میان بشمارند، جداگانه

درست نخستین، پدر کیومرث، زادگان روز این در که است این سبب گویند

".گردانیدند پادشاه همه بر را خود از یکی و شدند تن صد

در چند جستاری) کتاب در ایرانی شناس اسطوره و محقق بهار، مهرداد

معنای به و آید می کهن فارسی از سده واژه که است معتقد ،(ایران فرهنگ

زمستان از روز چهل شدن سپری سده جشن": است شدن آشکار و پیدایی

در که نیز دیگر جشنی به البته. دارد قرار بزرگ چله پایان در دقیقا و است

که کنیم توجه بوده، سده جشن مانند کمابیش و شده می برگزار ماه دی دهم

یلدا شب از پس را زمستان روز نخستین اگر. افروختند می آتش نیز آن طی

روز چهلمین و دهمین در گرفتن جشن بدانیم، خورشید برای دیگر تولدی

های سرزمین و کشور های استان همه در. است ای زنده و کهن آیین تولد،

،مونث اسم واژه این و گیرند می جشن را کودک چهلم و دهم نشین، ایرانی

در و sadok باستان ایران در است، شدن آشکار و پیدایی معنای به که

".است آمده آن از نوسذق و سذق عربی واژه و بوده sadag میانه فارسی

اساطیری سده

و دانسته آتش پیدایش با مرتبط را سده پیدایی روایت شاهنامه در فردوسی

سیه ماری کوه دامنه در روزی پیشدادی پادشاه هوشنگ،: است آورده چنین

20

Page 21: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

مار انداخت، مار سوی به و برگرفت سنگی دید، تیزتاز و تن تیره و رنگ

. شد پدیدار آتش و زد ای جرقه خورد، کوه سنگ بر سنگ آن و کرد فرار

پیشدادی هوشنگ عید روز، این که برآنند جمعی و": نویسد می نیز ابوریحان

روز این در اند گفته هم ای دسته و... آورد دست به را عالم تاج که است

آن شر تا افروزند می آتش رو این از. آید می بیرون دنیا به زمستان از جهنم

."گردد برطرف

معاصر سده

اما کنند، می برگزار را سده جشن ایران در زرتشتی اقلیت حاضر عصر در

پیدایش گوید، می شناس، مردم و دانشگاه استاد االمینی، روح محمود چنانکه

مار فرار و هوشنگ داستان": است نداشته دینی جنبه جشن این برگزاری و

و ضحاک قربانیان فرار و آرمائیل و فریدون داستان یا آتش پیدایش و

تمامی آمده، سده نام و جشن این پیدایش درباره که دیگری های داستان

تاریخی های کتاب که نیز جشن برگزاری شیوه در. است غیردینی ها آن

از بعد و اسالم از پیش) پادشاهان های دستگاه در اند، داشته بیان متعددی

. شود نمی دیده زردشتی آیین و دستور از نشانی ،(اسالم

متون و اساطیر از که جا آن تا": نویسد می زمینه این در بهار مهرداد دکتر

در که است نبوده هایی آیین جمله از سده آید، برمی میانه و باستان ایران

در. باشد داشته رسمیتی کهن اعصار زرتشتی ادبیات در و باستان ایران

که کرد باور توان می ولی است، نرفته ذکری آن از پهلوی های نوشته و اوستا

".بوده کهن بس آیینی خود

و کند می اشاره آتش تقدس به جشن این پیدایش علت درباره االمینی روح

هم هنوز. است بوده مقدس ایرانیان ما برای همواره نور و آتش": گوید می

جشن در نوروز، سفره سر. كنیم می چراغانی ائمه از یكی تولد هنگام

را مراسم اصلی های پایه چراغ یا شمع دیگر های جشن و سده در مهرگان،

را شمع یا آتش كه داشتند اعتقاد مردم پیش سال پنجاه تا. دهند می تشکیل

21

Page 22: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

را آتش انگشت دو با آتش، به احترام برای آنها که جایی تا كرد خاموش نباید

".كردند می خاموش

تعلق مذهبی هیچ به كه است جشنی این": گوید می اختصار به االمینی روح

هم سده و مهرگان به باید گیریم می جشن را نوروز كه طور همان ندارد،

".بدهیم اهمیت

سوزی سده

کوچک اقلیت مرهون بسیار ایرانی فرهنگ در سده ماندگاری روی، هر به

رسوم و آداب و ها آیین از بسیاری اندک، جمعیتی با آنها. است زرتشتی

ارجمندترین از یکی سده که اند داشته برحذر روزگار گزند از را ایرانی

. آنهاست

این که جا آن از. است بوده سده برگزاری مهد تاکنون دیرباز از کرمان،

ترین باشکوه ساله همه است، ایران زرتشتیان تعداد بیشترین ماوای شهر

اینكه علت به انقالب از پیش. شود می برگزار جا آن در نیز سده جشن

برگزار تهران در جشن این كردند، می زندگی تهران در كمی زرتشتیان

کوشک در جشن این سال هر تهران، به زرتشتیان مهاجرت با اما شد، نمی

کهن فرهنگ شناخت به ایرانی جوانان عالقه. شود می برپا نیز ورجاوند

تعداد پذیرای سال هر ورجاوند کوشک که است شده باعث سرزمینشان

است، کرمانی خود که االمینی، روح. باشد غیرزرتشتی میهمانان از بیشتری

تر باشكوه را جشن این ها كرمانی": گوید می كرمان در سده برگزاری درباره

وجود زیادی زرتشتیان شهر این در زیرا كنند، می برگزار دیگر مناظق از

بر آتش خاكستر از كشاورزان كه است رسم كرمان در هنوزهم. دارند

زمین به سده آتش خاكستر كه دارند عقیده زیرا پاشند، می هاشان زمین

".دهد می بركت

ها بام پشت در مراسم این دور چندان نه های گذشته در": دهد می ادامه او

مراسم این گاه هیچ. است همگانی و جمعی جشن این. شد می برگزار

در مردم از زیادی تعداد حضور با همواره و شده نمی انجام خفا در و پنهانی

22

Page 23: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

جشن روز در كرمان در هم هنوز. است شده می برپا ها دشت و ها بیابان

".كنند می تعطیل را مدارس سده،

تغییرات امروزه سده، نخستین برگزاری از سال هزاران گذشت رغم به

. است نیامده وجود به جشن این برگزاری در محسوسی

معتقد کند، می پیگیری زمان طول در را ها آیین تغییرات که االمینی روح دکتر

اشاره با و شده خود حفظ به موفق که داشته قوت قدر آن آیین این است

كم سده جشن شكوه از آنکه با جنگ زمان در حتی": گوید می ای خاطره به

کرمان آباد بداق در هم دور بهمن دهم روز در مردم هم باز ولی بود، شده

جمع( گرفتند می جشن آن در را سده معموال پیش سال چند تا که باغی)

صدام جان به آتش زدند می فریاد محوطه از ای گوشه در ای عده. شدند می

".نكنید آلوده صدام وجود با را آتش گفت و رفت تریبون باالی موبدی که

.گویند می هم سوزی سده جشن این به زنند، می آتش را سده که جا آن از

جالبی روایت دور های سال در کرمان سوزی سده ماجرای از االمینی روح

از سفید لباس با دست، به الله د،بمو دو غروب نزدیک": کند می تعریف

راست سمت از و شوند می نزدیک سده به کنان زمزمه آمده، بیرون باغچه

چهار از ها الله شعله با را هیزم خرمن این سپس. گردند می آن گرد بار سه

آتش حرارت و ها شعله تا کشد می طول ها ساعت. زنند می آتش سو

روی از پریدن برای بتوانند جوانان و نوجوانان بویژه مردم، و کند فروکش

منتظر که سوارانی اسب گذشته در. شوند نزدیک پراکنده های بوته به آتش

و زده آتش و آب به را خود دیگران از زودتر بودند، ها شعله کردن فروکش

را سده خاکستر از مقداری کوشیدند می کشاورزان. کردند می هنرنمایی

خود کشتزار به را گرما زمستان، سرمای یافتن پایان نشانه به و بردارند

تا که جوانانی ولی گشتند، برمی خانه به کم کم کنندگان شرکت. ببرند

".نبودند کم ماندند، می سده پیرامون شب های نیمه

� که آتش افروختن.آید می زمین به گرما ستاره شب این در و شکوه اساسا

شب و آبان دهم روز پايان در هست و بوده استوار آن بر سده جشن جالل

23

Page 24: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

فراخور به يک هر ديگر مردمان و بزرگان و پادشاهان. گرفت مى انجام يادهم

ها کوه و پرداختند مى گز چوب ويژه به خاشاک و خار و هيزم ٔتهيه به خود حال

اى اندازه به افروزى آتش اين. زدند مى آتش و ساختند مى آنها از هائى پشته و

فروغ چنانکه. شد مى ديده مسافت ها فرسنگ از آن فروغ که بود زياد

نمود برپا هجرى ۴۲۶ سال در غزنوى مسعود را، سده جشن افروزى آتش

�. بود شده ديده فرسنگى ده از بيهقى قول به در افروزى آتش اين معموال

و هيمه بوته، ها کوه و ها تپه فراز بر همچنين و گرفت مى انجام پهناور دشتى

.کردند مى آورى جمع خار

نصب ها شمع شد مى برپا بزرگان و پادشاهان حضور با که هائى مجلس در

در که آتشى. باشد افروخته آفتاب غروب هنگام تا بايست مى که کردند مى

گسارى باده و گستردند مى خوانى شد مى افروخته اميران و پادشاهان حضور

بودند، ساخته سده جشن مدح در که را قصائدى شعرا. گشت مى آغاز

آتش کوچک هاى توده فراز از و پرداختند مى شادى به مردم و سرودند مى

سده جشن. بودند مند بهره شادى اين از نيز خردساالن و کودکان. پريدند مى

برپا سابق خاص جالل و شکوه همان با زرتشتيان ميان در نيز امروزه

از بزرگى ٔپشته است معمول يزد و کرمان و تهران در که طورى به. شود مى

که شب هنگام و کنند مى انباشته هم روى و سازند مى فراهم هيزم و خار

الله که مؤبدان شود، مى آغاز جشن مراسم و شوند مى حاضر شدگان دعوت

و گردند مى آتش ٔکوهه دور است يکديگر دست به دستشان و دارند دست در

آنکه از پس و دارند بر در سفيد ٔجامه مؤبدان اين. خوانند مى� نيايش آتش�

هائى الله همان با اطراف از را خار ٔتوده گشتند، خار پشته گرد به مرتبه سه

تندى به چون گرفت آتش که خار ٔپشته. زنند مى آتش دارند دست در که

خود شدت از آتش هاى شعله که همين است تماشائى بسيار شود مى فروزان

اسب مسلمان سواران اسب کرمان در حتى. پرند مى آن روى از کاست،

دادن زرتشتيان جشن برگزارى مراسم از. پرند مى آتش روى از و تازند مى

.است سرائى نغمه و توجه جالب هاى نمايش

24

Page 25: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

آذرگان جشن

نامیده( آتش) معنی به و آذر نام به ایرانیان ماه نهم روز و سال نهم ماه

آذر روز. است شده واگذار آذر ایزد به روز این و ماه این پاسبانی. شود می

شد، می برگزار ایران در جشنی ماه و روز شدن زمان هم دلیل به آذر ماه از

مردم روز این در بیرونی، ابوریحان روایت به. آذرجشن یا آذرگان به موسوم

. رفتند می ها آتشكده زیارت به

زرتشتی تقویم آذر نهم روز در زرتشتیان میان در هم هنوز جشن این امروزه

به البته و شود می برگزار است، كشور رسمی تقویم آذر سوم با برابر كه

محدود نیایش آتش خواندن بویژه اوستاخوانی، با همراه مختصری جشن

.است شده

با كه ۹ بند ،۶۲ یسنای از است بخشی ،(آتش مخصوص نماز) نیایش، تشآ

آفریده ترین بزرگ ای آتش، ای تو به نماز": شود می آغاز كلمات این

".ستایش سزاوار و اهورامزدا

.سازد می آشكار ایرانیان نزد را عنصر این اهمیت آتش برای نیایشی وجود

از میالد، از پیش ها قرن كه اروپاییانی و هند از ای شاخه ایرانیان

سرانجام گرم، های سرزمین یافتن وجوی جست در شمالی سرد های سرزمین

و گرما ارزش یافتند، سكنی شد، خوانده ایران بعدها كه سرزمینی این در

آنان برای آتش. كردند می درك مردمان دیگر از بیشتر بسیار را آتش و نور

سوزان آتش شعله یا آسمانی آتش هما و خورشید نور است، نوری هر نشان

.فروزان چراغ نور امروزه و

آن برای ایزدی ایران، اساطیر در كه است بوده چنان آن عنصر این اهمیت

­ر/ آتش/ آذر. اند گرفته درنظر bر یا و آت به اورمزد پسر را او كه است ایزدی آت

. است اورمزد حضور مرئی نشانه روشن آتش و اند آورده شمار

شكل به زمین روی اقوام همه. دارد كهن ریشه آتش بودن گرامی و تقدس

مرهون نیز بشری های پیشرفت. اند داشته گرامی و ستوده را آتش عنوانی و

كشتی و گاز و الكتریسیته و بخار محرك و مولد و موجد كه است عنصر این

25

Page 26: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

ملتی زمین روی در امروز. هست و بوده صنایع همه و كارخانه و آهن راه و

و ثروتمند باشد، فراوان او خاك در سنگ زغال و نفت چون سوختنی مواد كه

سخت، سرمای در چیند، برمی را شب ظلمت آتش. دنیاست همه توجه مورد

گرمی را خانواده كانون. كند می آدمیان نثار را خود بخش رهایی گرمای

در متعددی های جشن ایرانیان. كند می تامین را غذا پخت و بخشد می

هسد جشن ها آن ترین باشكوه و ترین مهم كه اند داشته آتش داشت گرامی

ذكر روایات در كه است جشنی (آذر دوم) آذرگان. است (بهمن دهم)

. است شده می برگزار زمستان اواخر در بیرونی روایت طبق و شود می

اوایل در شهریورگان نام به شهریور چهارم با مصادف اولی جشن آذر

تا شده می شامل را بیرونی روایت كه زمانی از ظاهرا. است بوده زمستان

فصل در آذرگان امروزه چون. است داده رخ تقویمی جایی جابه یك امروز

جشن این مورد در بیرونی. است شده واقع سرما فصل اوایل تقریبا و پاییز

ماه این زیرا كنند، گرم آتش با را خود روز این در كه است رسم": نویسد می

.شود می حادتر و تر سخت فصل پایان در سرما و است زمستان ماه آخرین

خوانده چنین ها آتش همه بر موكل فرشته نام به و است آتش جشن این

و بروند ها آتشكده به روز این در كه است داده فرمان زرتشت و است شده

".بپردازند مشورت به جهان كارهای در و كنند ها قربانی جا آن در

كه دانیم می چون است، زرتشتیان یزش مراسم قربانی از منظور البته

. بود مخالف خونین قربانی با زرتشت

bگنی آتش، ایزد هندی قرینه خدا میان رابط هندی های اسطوره در كه است ا

.است بوده مقدس آتش هم یونانیان و رومیان میان در. است آدمیان و

.بود رومیان آتش خدای( Vesta) وستا و یونان آتش خدای( Hestia) هستیا

سر به پاكدامنی در باید آن گزار خدمت دوشیزگان كه داشت معبدی وستا

شد، می تصور روم دولت پشتیبان كه مقدس آتش گذاشتند نمی و بردند می

. شود خاموش

26

Page 27: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

گروه سه دین، این در. دارد مركزیت آتش زرتشتی های آیین برگزاری در

آتش و آد³ران آتش بهرام، آتش های نام به دارد، وجود آیینی مقدس آتش

آماده طوالنی تشریفاتی با زیرا دارد؛ خاصی قداست بهرام آتش. دادگاه

۱۱۲۸ گاه آن و كنند می آوری جمع مختلف منابع از را آتش شانزده. شود می

گرمای با وقتی گیرند؛ می آتش روی را هیزم یعنی كنند، می تطهیر را آن بار

این. است گرفته انجام تطهیر مرحله یك شد، ور شعله هیزم این آتش،

به و است محدود بهرام های آتش تعداد. كشد می درازا به سال یك جریان

این و شود می تهیه آتش نوع چهار از آدران آتش. دارد نیاز خاص مراقبت

پاسداری روحانیان دارد، بهرام آتش از كمتری اهمیت كه آن با هم را آتش

. كند نگهداری تواند می نیز غیرروحانی یك حتی دادگاه آتش از اما. كنند می

.است آمده اوستا در آتش از دیگری بندی تقسیم آیینی، های آتش بر عالوه

: هست مینوی آتش گونه پنج جهان در ،۱۱ بند ،۱۷ یسنای بنابر

.سوزد می اورمزد برابر در كه( Barzisavah) برزیسوه آتش.1

جای جانوران و مردمان تن در كه( Vohufrayana) وهوفریانه آتش.2

(.غریزه: عبارتی به) دارد

.است گیاهان در كه( Urvazishta) اوروازیشته آتش.3

(.آذرخش: عبارتی به) ابرهاست در كه( Vazishta) وازیشته آتش.4

دیو) اپوش دیو با نبرد هنگام به او باران، ایزد تیشتر، اسطوره در

آتش این شراره از و كوبد می آتش همین بر را خود گرز ،(خشكسالی

خروشی وحشت از دیواپوش، همكار سپنجروش، دیو كه است

(.تند باران از پیش برق و رعد نماد) شود می هالك و آورد برمی

.دارد جای خانوادگی های كانون در كه( Spanishta) سپنیشته آتش.5

نیز اساطیری بزرگ آتشكده یا آتش سه بندی، تقسیم گونه دو این جز به

bغ آذرز: ا بودند عبارت كه داشته وجود aب ن bرbآذر ،(موبدان آتش) ف aبaسb ن aش­ گ

­رزین آذر و( ارتشتاران آتش) را آتشكده سه این(. كشاورزان آتش) مهر ب

27

Page 28: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

و آذربایجان در كیخسرو فارس، در جمشید ترتیب به زمینی، قهرمان سه

.كردند تاسیس خراسان در گشتاسب كی

ها روایت در كه است داشته وجود ها نام این با هایی آتشكده ساسانی دوره در

مینوی شخصیت برای. اند دانسته اساطیری های آتش این از را ها آن اصل

ستیز داستان آن، زیباترین كه است شده نقل هایی اسطوره اوستا در آتش

است آیین بد پوزه سه و چشم شش سر، سه( دهاك اژی) ضحاك با ایزد این

ه سر بر Áایران اساطیری آرمانی پادشاه جمشید، كه هنگامی. ایزدی فر

ه شود، می چیره او بر غرور و شده گناه مرتكب Áآسمانی نیروی) ایزدی فر

ه این. گریزد می او از( بود شده نهاده ودیعه به او وجود در كه Áسه در فر

. آید درمی پرواز به مرغی شكل به بخش سه در و نوبت

سلطه اهورایی های سرزمین همه بر كه كند می دریافت مهر را اول بخش

پیروز دهاك اژی بر كه شود می فریدون نصیب بخش دومین. یابد می

بخشان زیان و شاخدار اژدهای كه دالور گرشاسب را بخش سومین. شود می

ه بر فریدون كه آن از پیش. برد می نصیب كند، می نابود را دیگر Áدست فر

و تازد می ایزدی فره به دستیابی برای گر ویران( ضحاك) دهاك اژی یابد،

دو همچون و گیرد درمی دو این میان ستیزی. دارد آن نجات در سعی آتش

.پردازند می یكدیگر با رجزخوانی به پهلوان

و بدرخشد زمین روی آتش گذاشت نخواهد هرگز كه كند می تهدید دهاك اژی

دهان و پشت بر چنان یابد، دست فره بر دهاك اژی اگر كه كند می تهدید آتش

را دهاك اژی چنان آن و باشد نداشته رفتن راه تاب كه افروخت خواهد آتش او

ه ترتیب، این به. كشد می پس دست او كه كند می زده وحشت Áیابد می نجات فر

البرز كنار در كه ایران اساطیر در كیهانی انتهای بی دریای) فراخكرد دریای به و

آن بر فریدون سرانجام تا رود می( گیرد دربرمی را زمین سوم یك و است

. یابد می دست

و بیست با فراخواند، خود دین به را گشتاسب خواهد می زرتشت كه هنگامی

گشتاسب دربار به روشن همیشه آتش و سبز همیشه سbرو و اوستا نسك یك

28

Page 29: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

بخشیدن ثبات برای سرانجام. كند می عرضه او به را خود معجزات و رود می

اردیبهشت و بهمن هست، خاطرش در تردیدی هنوز كه گشتاسب ایمان به

.زدایند می او اندیشه از را تردید و نمایند می او به را خود آتش ایزد و امشاسپند

.است داشته مهمی نقش نیز زرتشت دین اشاعه در آتش ایزد ترتیب، این به

اصلی پدیده شش های نمونه پیش نوبت شش در خداوند ایران، اساطیر در

.انسان و جانور گیاه، زمین، آب، آسمان،: از عبارتند كه آفریند می را آفرینش

.است آتش آن و هست هم هفتمی آفریده كه داشته وجود نیز اعتقاد این اما

است پراكنده چیز همه در چون اما است، محسوس و پیدا آتش وجود چند هر

جاری و ساری نیز دیگر آفرینش شش در بنابراین ،(زادسپرم های گزیده)

اشتقاق آتش از( حیوانات و گیاهان) جانداران همه بذر و تخم تنها نه. است

در گیاهان ریشه اگر. دارد وجود نیز زمین ریشه و رگ در آتش بلكه یافته،

این به است گرم زمستان در ها چشمه آب و شود نمی خشك سرما از زمستان

. است سبب

خورشید خود. است آتش زند، می كه برقی زیرا. هست نیز آسمان در آتش

از فروزان آتش این. بدهد نور و گرما تواند می كه دارد آتشین طبیعتی

دارد، قرار آسمان لبه باال در و اهورامزداست جایگاه كه كرانه بی روشنایی

(.هشن بند) آید می

bنام مbشیا ناهو نمانا) مردمان خانه باشنده را آتش نیایش، آتش دعای در (ك

نگریسته روشنایی در و خشك هست كه هیزمی بایستی آتش آن به. دانند می

. رساند( ف³توbه) شایسته خوراك و( بویده) شایسته بوی و شده

آورد می چیز چه. گذركنندگان همه های دست به است دوخته چشم آتش"

دوست كاش. یكجانشین دوست برای گذركننده دوست دوست؟ برای دوست

bشویی راه از هیزم بیاورد دوست برای bرسbم یا شده، بریده ا bشویی راه از ب ا

"داده اهورامزدا آتش كند آفرین پس. او برای از انار چوب یا شده گسترده

(.۱۴ بند نیایش، تش)آ

طرف سه به و است چهارگوش سوزد، می آن در مقدس آتش كه اتاقی

29

Page 30: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

دنبال را نیایش آیین بتوانند غیرروحانیان تا دارد پنجره( شرق و شمال غرب،)

.شوند می وارد غربی ورودی از مردم. آورند جا به را خودشان پرستش و كنند

(Áبسیاری ساختمان در اسالم از پس ایران معماری در را ها آتشكده بنای پای رد

(.یزد فbهرbج جامع مسجد است جمله این از ببینیم، توانیم می مسجدها از

آن در آتش كه دارد وجود فلزی ظرفی سنگی، میز یك روی آتشكده، وسط در

. گیرد می قرار احترام مورد شاهی همچون و( آتشگاه) شود می نگهداری

از دور به باید نیز آتش ،(خاك و باد و آب) خداوند آفریده عناصر سایر همچون

.آالیند نمی كثافات به را آتش گاه هیچ زرتشتیان رو، این از. باشد ها ناپاكی

به نفس و دهان بخار كه مراقبند حتی و سوزانند نمی آتش در را الشه و جسد

. نارواست زرتشتیان نزد كشیدن قلیان و سیگار جهت همین به. نرسد آتش

قبله آورند، می جا به روزه هر زرتشتیان كه گانه پنج نمازهای در گذشته، این از

. نماید تجلی كه شكلی هر به است نور و روشنایی آنان

كه ای عده شده باعث خواندن نماز نور سوی به رو و آتش به گذاشتن احترام

كلمه خود. بخوانند پرست آتش را زرتشتیان نداشتند، اطالع دین این فلسفه از

در اصال و كند می نگهداری و پرستاری آتش از كه كسی یعنی پرست آتش

از مفهومی چنین غلط به اما نیست، یكتا خدای با آتش كردن جایگزین مفهوم

نام با زرتشتیان نزد یگانه خدای دانیم می كه آن حال. است شده استنباط آن

مشابه دانند، می نور در را خداوند تجلی آنان اگر و شود می خوانده اهورامزدا

آمده ۳۵ آیه نور، سوره مجید، قرآن در. یابیم می نیز دیگر ادیان در را امر این

Áه­": است .(است زمین و ها آسمان نور داوند)خ" االرض و السموات نور الل

كه است پیغامی این": خوانیم می ۵ آیه اول، باب یوحنا، اول رساله انجیل، در

و است محض نور خداوند كه كنیم می بازگو شما به اینك و ایم شنیده او از ما

سوم، باب خروج، سفر تورات، در ".ندارد وجود بكلی او در تیرگی و ظلمت

bترون خود، پدرزن گله موسی اما": نویسد می 5 تا1 های آیه كاهن ،(Yatrun) ی

جبل كه حوریب به و راند صحرا طرف بدان را گله و كرد می شبانی را مدیان

او چون و شد ظاهر ای بوته میان از آتش شعله در خدا فرشته. آمد باشد، الله

30

Page 31: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

موسی و شود نمی سوخته اما است، مشتعل آتش به بوته آن اینك نگریست

سوخته چرا بوته كه ببینم را غریب امر این و شوم طرف بدان اكنون گفت

بوته میان از شود، می سو بدان مایل دیدن برای كه دید خداوند چون. شود نمی

نزدیك جا بدین: گفت. لبیك: گفت. موسی ای موسی ای: گفت و داد در ندا

ای ایستاده آن در كه مكانی زیرا كن بیرون پاهایت از را خود نعلین و مشو

".هستم تو خدای من و است مقدس زمین

و ۱۱ آیات در. است آمده نیز ۱۳ تا ۱۰ آیات طه، سوره قرآن، در موضوع همین

ای كه شد ندا شد، نزدیك آتش آن به موسی چون": خوانیم می سوره این ۱۲

وادی در اكنون كه كن دور به خود از نعلین تو توام، پروردگار من موسی،

."نهادی قدم مقدس

پروردگاری اهورامزدا، آنان به": گوید می ۲ بند ،۳۲ كرده یسنا، در نیز زرتشت

پاسخ (شهریاری) خشترا با است، یكسان نور با و پیوسته منشی پاك با كه

".دهد

را یكتا خداوند بزرگ پیامبران همه كه آید برمی چنین آسمانی آیات این تمام از

. دانند می فروزان شعله یا پایان بی فروغ و نوراالنوار

تمام تا است شده معین قبله یكتا خدای پرستش برای نیز ادیان تمام در

و كنند رو سو یك به یكنواخت اند، كرده اجتماع محلی در كه مذهب پیروان

خیاالت بر معین سویی به تمركز با و بپردازند پرستش به زبان یك و دل یك

به را خود نیاز و راز ترتیب، این به و كنند غلبه خود شیطانی تمایالت و نفسانی

كلیسای ساختمان. است كعبه مسلمانان قبله. برسانند بهتر كل خالق

نتیجه در و است مغرب به رو همیشه آن محراب كه است طوری مسیحیان

به رو نماز هنگام یهودیان. كنند می مشرق سوی به رو نماز هنگام مسیحیان

. است نور هم زرتشتیان قبله. دارند المقدس بیت سوی

كلكته دانشگاه استاد و هندی مسلمان دانشمندان از رضوی، طاهر پروفسور

با زرتشت دین مقایسه به "اند كتاب اهل پارسیان" نام به خود كتاب در نیز

31

Page 32: فرهنگ ایرانی در آیینه ماه های زرتشتی

هم تورات و قرآن در كه دهد می توضیح و پردازد می آسمانی های دین سایر

. است شده ستایش فروغ و آتش از بارها

میان در حج مراسم و آتش به احترام در زرتشتی مناسك قیاس در همچنین او

كه بینند می چون اند، اسالم دایره از خارج كه كسانی": گوید می مسلمانان،

روی از را حجراالسود مقدسه، كعبه زیارت زمان در الحرام الله بیت حجاج

زیارت، مخصوص آداب موافق و ساخته خود قبله و بوسیده شعف و شوق

.كنند می گمان پرست سنگ هم را ما كنند، می تالوت عربی ادعیه و آیات ای پاره

زیارت موقع در بلكه كنیم، نمی پرستش را سنگ این ما كه نیست شبهه لیكن

پارسیان. گذاریم می احترام فقط آن به و شمرده مقدس را آن مكه

را آتش هرگز هم ها آن. است منوال بدین حال را) هند ساكن زرتشتیان)

".گذارند می احترام را آن بلكه كنند، نمی پرستش

مآخذ: و منابع

(فروهر) آذرگشب اردشير موبد ،زرتشتيان رسوم و آداب.1

رضوی طاهر ،اند كتاب اهل پارسیان.2

(فروهر) آذرگشب اردشير موبد ،زرتشتيان هاى جشن.3

32