16
رﻤﻨﺸﻴ هب ﻣﺼﻠز ﺑﺎ ﺴﻴ- ] ﺁن، ﺎﻧﮕﻴ ﻗﻠﯽ اﷲز ا ﯾﺎدﯼ ﺷﻴﻔﺘﻪﺎن[ ﻧﺪﺮز دهﻣﻐﺎنر ا ﺑﻪدﻧﺎﮎر د ﭼﻪ ﮐﻪا رﻧﺪﮔﺎﻧ زﻬﺮ ﻣﻈو د اﻳﻨﮕ. ﺑﮕ و ﺑﻨﮕ ﺧﺎن ﺧﺪﻣﺖر د، ما ريو ﮔﺎﻧﺎندد ﮐﺎﻣﻴﺎبدﺬﻳا ر ﺁن ﮐﻪ ه اﺳﺖﻮغ ﮐــﻪ اﺳﺖي رو د و ﻳﺎﻓﺖاهﺪانواﻧﺠﻪ وﻣﻴﺪراهﺪﺮم ﮐﺎﻩز اي ﺑﺴﺘ ﺑﺮر ﺳﺘﺎ ﺁن و ﺁﻳﺪ دﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﺑﺎ ﮐﻪ اي ﻗﻠﻪﻧﺎن اﺳﺖدﻩورﺪﻳﺪ ﻳﺸﺘ ﺧﻮﺧﺸــــــــــــﺪر ﺑﺪد ﺣﺎﻣﻼن دﺳﺖر دن و ﮐﻨﺪد ﻧﺎﺑ و اﻓﺸﺎﻧﺪﻮر ﮐﻪﺳﺖ اﻧﺪانرﺒﺎهﮑﺎ. ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ هﻤﻴﺸﻪ دارد هﻤﺮاﻩ ﺑﻪ ﻧﻮر ﮐﻪ ﺁن. ﻣﺎرﺗﯽ ﺧﻮزﻩ] ﺳﺘﺎرﻩ ﻳﻮغ و[ ﭘﻴﺶ ﻗﺮن رﺑﻊ ﺑﻪ ﻧﺰدﯾﮏ] ﺳﺎل ﻣﺎﻩ ﺑﻬﻤﻦ اواﺧﺮ در۶٢ [ ﻧﺪﯼ ﺁﺧ رژن ﺗﻠﺎن ﻧﺎﮔﻴﮑـــــــ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻪ داد ﻧﺸﺎنا ردﯼﻮر ﻻﺟ اﺳﺪاﷲ ود ﻗﻄا رد ﻋﺎدﯼ هﺎﯼﻧﺎﻣﻪ ﻣﻄﻬﺮ» ﺟﻬﺎﻧﮕﻴﺮﯼ ﻗﻠﯽ اﷲ« ﮐﻪ ﺧﻮاﻧﺪ ﻣﯽﮐﺮﯼ ﮐﺮ و اﯾﺴﺘﺎدﻩ ﭘﺎﮐﺒﺎزش ﯾﺎران و" ـــــــﺎ دﺷﻤﻨﺎنﮔﺘﺰرز اﮑﯽ ن ﻇﺎم را از درﺁ ﭘﺎﯼ وردﯾﻢز اﻧﺎﮎ ﺧﻄ ﮐﻪهﮑﯽﺮو ﺧﻄ وز ادﻨﺎﻓﻘﻴ رﻓﺖ ﺑﻴﻦ." .. ﻣﻴﮑﺮد ﺗﮑﺮار و ﮔﻨﺠﻴﺪ ﻧﻤﯽ ﭘﻮﺳﺘﺶ در ﻻﺟﻮردﯼ» ز اﻤﺘ ﻃﺎﻏﻴﺎن و ﯾﺎﻏﻴﺎن اﯾ ﻴﻪ ﺑﻠ اﺳﺖ ﮐﻮردل ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ. « ﻧﻴـو ا ﮐﻪ اﻧﺪاﺧﺖ ﻣﯽارا ﭼﻪﻧﺪﮔﯽ ز دﻗﺎﺋ ﺁﺧ ﯾﺎد ﺑﻪا ﻗﻠﯽ اﷲﻮم ﻣﻌﺼ ﺳﻴﻤﺎﯼSide 1 af 16 ﺑﻬﺎر هﻤﻨﺸﻴﻦ06-08-2005 http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

مسيح باز مصلوب

Embed Size (px)

DESCRIPTION

[یادی از الله قلی جهانگيری ، آن جان شيفته]

Citation preview

Page 1: مسيح باز مصلوب

همنشين بهار

یادی از اهللا قلی جهانگيری ، آن[ - مسيح باز مصلوب ]جان شيفته

بنگر و بگزين. بنگر اين دو مظهر زندگاني را که چه دردناک به تو ارمغان مي دهم فرزند يکي يوغ است هر که آن را بپذيرد کامياب مي گردد چونان نر گاوي رام ، در خدمت خانــه بر بستري از کاه گرم خواهد آرميد و یونجه فراوان خواهد يافت و دومي رمزي است ک

خويشتن من پديد آورده است چونان قله اي که با کوه به دنيا مي آيد و آن ستاره است که نور مي افشاند و نابود مي کند و چون در دست حامالن خود بدرخشـــــــــــــد

.آن که نور به همراه دارد هميشه تنهاست . تباهکاران مي گريزند ] و يوغ ستاره[ خوزه مارتی

ناگهان تلویزیون رژیم آخوندی] ۶٢در اواخر بهمن ماه سال [نزدیک به ربع قرن پيش

برنامه های عادی خود را قطع کرد و اسداهللا الجوردی را نشان داد که بر باالی پيکــــــــرمـــــــا " و یاران پاکبازش ایستاده و کرکری می خواند که» اهللا قلی جهانگيری « مطهر

و خطر گروهکی که خطرناک تر ازوردیم پای درآ ازرا ظام ن يکی از بزرگترين دشمنان .. ". بين رفت منافقين بود از

بليه این یاغيان و طاغيان مهمتر از« الجوردی در پوستش نمی گنجيد و تکرار ميکرد

». منافقين کوردل است سيمای معصوم اهللا قلی مرا به یاد آخرین دقائق زندگی چه گوارا می انداخت که او نيــز

Side 1 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 2: مسيح باز مصلوب

و در اوج عشق به زندگی و زیبائی هایش ، آگاهانه و بر ستم و نيرنگ شوریدیاغی بر پليدی و! هم به اصطالح یاغی بود » چه گوآرا«. عاشقانه از آن گذشت

او نيز به سوسياليزم عشق می ورزید و از بندگی و استثمار بيزار. فرصت طلبی ...بود

***

، نيروهای ۶٢ بهمن ٢۴در

ویژه تهران به رهبری اسداهللا در حاليکه هوانيروز [الجوردی

، به همراه گروه ضربت سپاه پاسداران اصفهان و فارس ،] اصفهان نيز در خدمت بوداهللا. اهللا قلی و یاران دليرش را محاصره کردند ، اما نتوانستند آنان را به تسليم وادارند قلی و همراهانش که پس از يک مبارزه قهرمانانه بيست ساعته خوش و بی پروا

. سوختند ــ مرگ روی پاها را بر زندگی روی زانوها ترجيح دادند ــب گرچه برای این اختران شب کوب امثال شاملو شعری نسرودند ولی مطمئنا در قل

، سمبل وقار و» دنا « مردم ستمدیده و دردآشنای جنوب جای داشته و مثل کوه گروه اهللا قلـــــــــــی فراموش نکنيم که. ایستادگی هستند و تا هميشه نيز می مانند

محبوب ترين جريان چپ در جنوب ایران بود و امروز نيز با اطمينان و افتخار می توان گفت ، از جمله به دليل بهائی که برای استقالل و اصولش داد یکی از با حيثيت تريــــن

.جريانات سياسی است

*** بنویسم اما نمی » اهللا قلی جهانگيری « مدت هاست که می خواهم از شهيد بزرگوار

من ندارم یاد کردن از او و امثال او سنخيت و صالحيت می خواهد و بدون تعارف! توانم ،

اما چه باید کرد وقتی کسانی که باید از او یاد کنند ، جز تصاحب رنج و شکنج او کار ] ١. [دیگری نکرده اند

نزدیک به یک ربع قرن از شهادت اهللا قلی و یاران دليرش می گذرد ، اما افسوس که نسل امروز که اسير هزار دام ! نسل جدید امثال او را به درستی به جا نمی آورد

. بالست ، نه با شور و شادی امثال اهللا قلی آشنا ست و نه غم شان را می شناسد ، و یا » مارکسيست لنينيست هستيم « اگر احزاب و سازمان هائی که می گویند

حق امثال او را بجا می آوردند و اگر هر کدام تالش نمی کردند که اهللا ... مجاهدین ، و قلی را به خودشان بچسبانند ــ من که انبوهی ضعف خصلتی و معرفتی دارم ، نه

مارکسيست هستم و نه در شمار رزمندگان اهللا قلی ، اصال الزم نبود وارد این کار بزرگاما از آنجا که یک سال است به هر دری می زنم تا در مورد زندگی پر فراز و . شوم

نشيب او راهنمائي بگيرم و دست خالی برگشته ام ، با پوزش از یاران شریف اهللا قلی

Side 2 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 3: مسيح باز مصلوب

یقين دارم در رابطه با او اسناد و خاطره فراوان . و مردم خوب ميهنم از او یاد می کنممی دانم پيش از هر اقدام سياسی ، یا پس از هر درگيری نظامی که به او . است

تحميل می شد یا به او و همرزمانش نسبت می دادند، شرح ماجرا را مکتوب می کرد و برای سران حکومت نسخه ای می فرستاد و کپی آنها را هم به مادرش می سپرد

از پاسداران شنيده . ، همه بر باد می رود ۶٠که گویا در اشغال خانه اشان در سال شده که مجموعه اینگونه اسناد به قدری زیاد بوده که برای حمل آن از وانت نيسان

.استفاده می کنند

که فکر می کنم » اهللا قلی « به بی اختيار به سال های دور دور

که انقالبيون ميهن ما می رومیک دنيا فروتنی و فرزانگی بودند

و خود را نه طلبکار ، خدمتگزار مردم خویش می پنداشتند ،

پيشه انسان های شریفی که ای جز مبارزه انقالبی و ضد بهره کشانه نداشتند ، تابع

ی بين المللی يا تعادل تعادل قواجناحهای حاکميت نبودند و

برايشان حل مسائل انسان ، .بخصوص انسان معاصر و مردم دردمند استثمار شده جامعه ايران اهميت داشت

پشت آن قله پر هيبت سخت... کوره راهی است پر از خون و خطر

به جسارت از آن بگذر

تپه سنگی پر قوسی را خواهی دید که بر آن شير یلی با تفنگی بر دوش ــ :به تو خواهد گفت

کيستی ؟...های...آ تو بگو آتشبار تا بگوید فردا و بگو آزادی

ــ این حلقه رمزست با کوهستان ــ ...قلی آنجاست ]اهللا... [

***

ــی زنده ياد اهللا قلی جهانگيری که یکی از سازمانگران وسخنگویان حرکتهای دانشجوئــو از بنيانگذاران گروههای کوهنوردی دانشجوئی در ایران بود اواخر دهۀ چهل خورشيدی خورشيدی بدنيــا١٣٢۶او در سال . است ] ٢[قشقائی )خان(، از نوادگان ميرزا جهانگير

و یــــــک[دوران دبستان و متوسطه را در شهرضا . آمده و اولين فرزند خانواده می باشد

Side 3 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 4: مسيح باز مصلوب

. در رشته حقوق وارد دانشگاه اصفهان می شود . گذرانده] سال نيز در شهر اهواز او که از زمان دبيرستان به فعاليت سياسی می پردازد ، در دانشگاه از سازمان

قرارگرفته و فراری دهندگان جنبش دانشجوئی بوده و به همين دليل تحت تعقب١٣۵١دستگير و شکنجه می شود ، تا اینکه در بهار ١٣۴٨او در اواخر سال . ميشود

اهللا قلی که تحت تأثير تحوالت ] . ٣[از زندان اصفهان آزاد شده و به دانشگاه می رود در منطقــــــــــــــه١٣۵٢در سال قرار داشته ، مجددا .... آنزمان از جمله کوبا و الجزایر و

ــف وردشت سميروم موفق به سازماندهی یک جنبش دهقانی وسيع با همراهی طيـــگسترده ای از دانشجویان و روشنفکران شده ولی طرحش برای سازماندهــــــــــــــــیلو سراسری این شيوه مبارزه و تالش برای ارتباط با دیگر حرکت های سياسی داخلی

... می رود و باالخره در پی یک تعقيب و گریز ، از چنگ ساواک می گریزد

یک ماه پس از فراراهللا قلی و همرزمانش، آنان در محاصره قرار گرفته و دو رفيق همراه ــا اهللا قلی دستگير ميشوند اما خود او محاصره را شکسته و دوماه دیگر به تنهائی و بـ

دستگير و به پانزده ١٣۵٢حمایت مردم به مبارزه ادامه می دهد تا اینکه در مهرماه . سال زندان محکوم ميشود

نسيم انقالب که وزید ، اهللا قلی جزو آخرین سری زندانيان سياسی بود که به دســت . او مجموعأ هفت سال در زندانهای شاه بود . توانای مردم از زندان شيراز آزاد شد

در محلۀ باغ ارم [او وقتی هنوز در زندان بود ، به یاری همرزمانش خانه ای را در بيرون

ــه ] شيراز برای پذیرائی ازهمۀ زندانيان سياسی مهيا نمود ، تا زندانيان عادل آباد که بـجا و ... دست مردم از بند رها شده بودند ، تا آمدن خانواده هایشان از شهرستان و

. مکان داشته باشند اهللا قلی در اعتصابات و اعتراضات زندان ، نقش فعال داشته و به همين دليل او را از

.زندان اصفهان به اهواز و ازآنجا به برازجان و نهایتأ شيراز تبعيد ميکنند

مراجعه شود به [می ناميدند » جهانگير«و یا » جهان«دانشجویان و زندانيان ، وی را نشر ١٣٨٠چاپ ٣۶هوشنگ گلشيری صفحه کتاب شاه سياه پوشان منسوب به

]برادربزرگ[» کاکا«، ] رفيق،دوست[» یولداش«، توده های مردم اما ، اورا ] باران سوئد ...می ناميدند » قلی«، اهللا قلی ، و

که به عنوان تنها نظام اجتماعی [ او يک مارکسيست، لنينيست بود و به سوسياليزم

به اتحاد نيروهای انقالبی و تشکيل. ــ عشق می ورزید ] ضد استثمار به آن معتقد بودجبهه متحد خلق اعتقاد راسخ داشت و با افراد شريف و انقالبی که در راه رهايی

اهللا قلی تا آخرين قطره خون خويش جهت . زحمتکشان تالش می کردند دم خور بود گوئی جور سرمايه . ايستادگی کرد عمل به آرمان های انقالبی و رهايی زحمتکشان

. و نيز ستم خوانين و فئودال ها را با گوشت و پوست خود حس می کرد

***

با نگاهی گذرا به زندگی کوتاه اما پر بار سياسی او از سال

که به همراه ۶٢ تا بهمن ۴۵ياران زحمت کش و آزادمرد

Side 4 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 5: مسيح باز مصلوب

خويش به شهادت رسيد ، به . روشنی می توان اعتقاداتش را در لحظه لحظه زندگی پرفراز و نشيب اش ديد

، شرکت داشت و با مبارزات دهقانان ۵١-۴٧او نه تنها در مبارزات دانشجويی سالهای و زحمتکشان ، نيز همراه بود ، ايستادگی در برابر خوانين بی درد منطقه را نيز از

وظایف خویش می دانست و از جمله به خاطر همين تالش بود که اسير ساواک شد و به بند به زندان شاه افتاد ، در زندان نيز آرام نگرفت و به علت راه اندازی اعتراضات ،

عادی تبعيد شد ، آنجا هم به علت تأثير گذاری روی زندانيان عادی و سازمان دهی پس از تبعيد . تبعيد شد اعتراضات ، از اصفهان به زندان های اهواز، برازجان و شيراز

.انداختند تا مقاومتش را درهم بشکنند بند عادی به شيراز باز هم او را به

اهللا قلی پس از آزادی ، تشکلی را پایه ریزی کرد که اکثر اعضایش از زحمتکشان و ]١٣۶٠یعنی از آذر ماه[رژیم بعداز اولين سری اعدام ها از جریان مزبور ، . دهقانان بود

ــی ،این تشکل را که جنبش شورائی مناطق مرکزی و جنوب نام داشت ، گروه اهللا قلــناميد و کسانی را که در رابطه با تشکل فوق بازداشت شده بودند به همکاری با گروه

.اهللا قلی متهم می کرد ــی گروه اهللا قلی در عين اعتقاد به اتحاد عمل با ساير نيروهای انقالبی جريان مستقلـ

، اصفهان ،] منطقه[بود و در جائی که او و یارانش بيشترین وقت خود را می گذراندند شيراز ، کهکيلويه و جنوب از ساير جريانات شناخته شده تر ، محبوب تر و از پايگاه توده

ــر .ای وسيع تری برخوردار بود او برای کوتاه کردن دست خوانين و فئودال ها از ســـــــدهقانان و نهايتا تالش در جهت رسيدن به آرمان های انسانی که محور آن سوسياليزم

. بود ــ به سازماندهی زحمتکشان پرداخت

و جلگه های اصفهان ، از» وردشت«، از کهکيلویه تا » بابامنير«تا » پادنا«اهللا قلی از او که قلبی پر از عشق داشت ،. در همه جا کنار تهيدستان بود ... فارس تا خوزستان را به ميان» زمين ازآن کسی است که روی آن کار می کند « می کوشيد شعار

تالش می کرد او . دهقانان برده ، ماهيت فزون طلب خوانين و فئودال ها را بر مال کند زحمتکشان و دهقانان را نسبت به مسائل سياسی ، اجتماعی کشور و جهان ، و نيـــز

. ، اهداف واقعی انقالب بزرگ ضدسلطنتی آگاه سازد او حرکت منسجم خود را با حداقل امکانات شروع کرد ،اما در استان های گرچه گروه

اصفهان فارس ،کهکيلويه و کال جنوب ، به آنچنان درجه ای از محبوبيت رسيد که خواب ــی را بر سردمداران رژيم و متحدانش حرام کرد و اين فقط با ایمان ، پايمردی و آزادگــــــ

ــق. شان ممکن بود نوارهای سخنرانی او که من یکی از آنها را شنيده ام ، عشــــــــــاهللا قلی به زبان های. بيکرانش را به آزادی ميهن و سعادت مردمش نشان می دهد

فارسی سخنرانی دارد که با فروتنی و صميميت بسيار با مردم و ترکی قشقائی .حرف می زند

خوب است یادآوری کنم که در زمان حمله حزب اللهی ها به خانه بهائيان و آتش زدن

، اهللا قلی و همرزمانش تنها کسانی بودند که به دفاع از ۵٧آنها در شيراز در سالــه حقوق انسانی بهائيان برخواستند ، در آنزمان تعداد زيادی بهائی در سعدی و منطقـبا توجه به اينکه بخشی از جوانان آن منطقه نسبــت. ابيوردی شيراز زندگی می کردند

به جريان اهللا قلی سمپاتی داشتند و یا در زندان عادل آباد با نام و مبارزات قهرمانانه اودر اعتصابات و اعتراضات زندان آشنا بودند ،آنان را سازماندهی می کند تا در مقابــــــــل

Side 5 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 6: مسيح باز مصلوب

دفاع کرده و از حمله مرتجعين به رهبری آخوند مرتجع دستغيب ازباقی مانده بهائيانآنها موفق می شوند و به همين دليل تنها منطقه. آزار و حمله به آنان جلوگيری نمايند

کينـــــــه. شيراز که از حمله حزب اللهی ها به بهائيان جلوگيری شد محله ابيوردی بود . مرتجعين به این گروه بی دليل نبود

در زمانيکه بسياری از سازمان های ديگر سياسی ستاد فعاليت علنی داشتند ، گروه ــی اهللا قلی اولين جريانی بود که از سوی رژيم جمهوری اسالمی و متحدينش يعنــــــــ

.خوانين و تجار ، مورد حمله قرار گرفت

***

ــه) قمشه ( اهللا قلی و یارانش در تسخير شهربانی شهرضا ،۵٧درنيمه دوم بهمن کـو گویا یکی از اولين شهرهای ایران است که از سلطه نظام فاسد شاهی خارج شده

گروه او همان شب بــــــــه. مجسمه شاه را در آن به زیر کشيده اند ــ شرکت داشتند تهران رفته در درگيريهای پادگان های تهران ، در شماراولين افرادی بودند که وارد پادگان

آنها بعد از پادگان سلطنت آباد ، ساختمان ساواک تهران را هـــــم. سلطنت آباد شدند .تسخير کردند

، گروه اهللا قلی با هدف آشنا نمودن فعالين مردمی و رهبران ۵٧در اواخر اسفندماه شوراهای تازه تاسيس دهقانان و کارگران، با مسائل ملی و به ويژه کردستان و

آنان ابتدا. همراه پنج نفر از شورای مزبور به کردستان رفت ، شرکت در رويدادهای آنجا در بانه ، ضمن ديدار با جمعـــی. می روند به بانه و سردشت رفته و سپس یه سنندج

بــه] که در زندان اصفهان با هم بودند ، از اعضای کومله و دموکرات[از دوستان اهللا قلی سنندج برگشته و تا روز آخر درگيری و آمدن آیه اهللا طالقانی و بنی صدر به آنجا و

. مذاکره و اعالم آتش بس ، در سنندج حضورداشتند مجددا راهی کردستان شد و به بانه و سقز و ١٣۵٨اهللا قلی در اواخر زمستان

Side 6 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 7: مسيح باز مصلوب

او گرچه با جریانات سياسی آن. در آنجا بود١٣۵٩سردشت رفت و تا اواخر اردیبهشت زمان به گفتگو می نشست ، اما با هيچکدام ارتباط تشکيالتی نداشت و با اينکـــــــــــه

امکاناتش را در اختيار بسياری از جريانات ديگر سياسی قرار می داد ، نه تنها از امکانات گسترده ساير جريانات استفاده نکرد ، از جانب برخی از آنان ضربات سختــــــی

...نيز خورد

***

به اتحاد نيروهای مردمی بهای زیادی )شکری ( اهللا قلی نيز همانند شکراهللا پاکنژاد بيآئيم برای مقابله با هجوم وحشيانه« برادرش را با پيام ۶٠در تابستان سال . می داد

و وحدت جبهۀ مشترکی تشکيل دهيم رژیم و حول دفاع از حقوق دمکراتيک مردم.فرستاد و به هر دری زد تا تفرقه ها را بردارد ... به سوی فعالين جنبش و » کنيممتاسفانه برخی جريانات در پاسخ به تالش های شرافتمندانه او در رابطه با ايجاد ولی

.زمينه اتحاد عمل و تشکيل جبهه مستحکم و متحد خلق ، برخورد درستی نکردند اعضاء و[ پس از چندين جلسه صحبت با عطا و ايرج کشکولی ۵٨او در اوايل سال

، زرقامی ، بيژن] عضو اتحاديه کمونيست ها [، فريبرز نجفی ] بنيانگذاران حزب رنجبرانــه] از فدائيان[و ناصر و تعداد ديگری از اعضاء سازمان ها و عناصر سياسی جنوب ــ بــــ

، پس از مدتی از هــــــــــم» دنا « اقدام نمود ، اما » دنا « تشکيل اتحاديه زحمتکشان پاشيد ، از جمله علل این تالشی ، اختالفات سياسی بود که بيشتراز جانب کسانــــی

] همراه شدند ــ دامن زده می شد که بعدا اغلب شان با اکثریت ، و راه کارگرآیا چون موفقيت های جريان اهللا قلی به نام فدائيان نبود ، اتحادعمل مورد انتظار اهللا

] ۴[قلی شکل نگرفت ؟

دیده ...خوب است یادآوری کنم که اهللا قلی از زندانيان شریفی که در زندان شيراز و علی زرکش ، بچه های کرد ، برخی از فدائيان که در به. بود خاطرات فراوان داشت

زندان شيراز بودند و بعدا راه کارگر را تشکيل دادند ، دکتر حبيب اهللا پيمان ، فرج . احترام فراوان قائل بود ] در زندان شيراز[سرکوهی و تعدادی از اعضای مجاهدین

بر روی ديوارها در] جائی که او و یارانش بيشترین وقت خود را می گذراندند[در منطقه کنار شعارهای انقالبی شعاری نوشته شده بود مبنی بر تجليل از زندانيان سياسی

اين شعار در آن مقطع . که اسامی صفر قهرمانی و علی زرکش نيز در بين آنها بود مورد پسند مسئولين منطقه ای فدائی نبود و از طرفی ديگر آنها سعی می کردند که

جريان اهللا قلی را به چپ روی متهم کنند در حالی که خودشان به ايجاد درگيری در . منطقه دامن می زدند

راهبندان ، تير اندازی به ماشين سهراب خان فرهنگ ، توسط چند تن ازاعضاء و که بعدا اکثریتی و بسيجی شد و به اسم گروه اهللا بخصوص ايرجی[هواداران فدائی ، .، یک نمونه است ] قلی تمام شد

، فقط اين جريان را به عنوان تنها جريان فعال » در آن منطقه«یادآوری کنم که مردم چپ می شناختند و به خاطر پايگاه توده ای اهللا قلی بود که هواداران ساير جريانات

. می توانستند در منطقه رفت و آمد داشته باشند

ــ همزمان با اعدام دهقانان شريف و مبارز ، و ۶٠دردآور است که در پاييز سال از ... [مهين ــ ايرجی ها ، قبادپورها و روشائيان ها و همزمان با اعدام محمد قلی و

در شناسائی و دستگيری زحمتکشان مبارز ] اعضاء اکثريت و پيشگام دانشگاه تهران

Side 7 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 8: مسيح باز مصلوب

، با سپاه پاسداران ، خوانين ، و بسيج به ] که با گروه اهللا قلی همکاری کرده بودند[ ! سرکردگی نوازاله سهرابی همکاری می کردند

توسط فعالين پيکار و ... وقتی کسانی به خاطر شهادت های دروغ به نفع مالکان و

رزمندگان کتک می خوردند ، هواداران و اعضاء منطقه ای فدائيان ، گروه اهللا قلی را نيز هيزم بيآر این متهم و زیر ضرب بردند و روزنامه جمهوری اسالمی و نشریات مختلف

معرکه شدند درحالی که اين مسئله هيچ ارتباطی به گروه اهللا قلی نداشت و حتی در دفاع از خواسته های بحق مردم ستمکشيده و ) ارگان دکتر پيمان ( روزنامه امت

. مبارزات منطقه ، مسئله را تکذيب کرد

اهللا قلی گرچه هيچ گاه داوطلب درگيری نبود ولی به دفاع از او در پاسخ به درخواست . زحمتکشان عميقا اعتقاد داشت

برادر رحيم صفوی فرمانده [ »محسن صفوی« فرمانده سپاهمبنی برخلع سالح و معرفی ] فعلی نيروهای مسلح رژیم

: تعدادی از اعضاء گروه به دادستانی به اصطالح انقالب ، گفت تا زمانيکه ضدانقالب تا بن دندان مسلح بوده و هنوز انقالب ...

...به ثمر نرسيده ما سالح مان را تحويل نخواهيم داد

البته در شرایطی که جریانات فوق گروه اهللا قلی را به چپ روی متهم می کردند سپاه پاسداران و خوانين مزدور و مرتجع

او. منطقه نيز دم به دم دنبال ايجاد درگيری در منطقه و زدن اتهام آن به اهللا قلی بودند نيزتالش می کرد دشمن را افشا کرده نيروهای بينابينی را نسبت به منافع خودشان و

. دهقانان آگاه نمايد

در همين حال جرياناتی که هنری جز کارشکنی نداشتند ــ تالش می کردند موفقيت البته حدس می زنم . های سياسی گروه اهللا قلی را به نام خودشان به ثبت برسانند

نوبنياد آن هم بيشتر به صالح خود می ديد تا که نيروهای سرکوب رژيم و ساواکجهت جلوگيری از گسترش بيشتر و سراسری شدن گروه اهللا قلی ، آن را به ساير

برادر و خواهر [سازمانهای سياسی بچسبانند کما اينکه بعدا که محمد قلی و مهين به [و چهارتن از دهقانان در آبان شصت اعدام شدند در روزنامه ها و راديو ] اهللا قلی

.اعضاء فدائيان اقليت معرفی شدند ] غلط

***

تعدادی از هواداران یک سازمان سياسی از زندان کازرون فرار می ۶١گویا در سال آنها به اهللا قلی پناه برده بودند و او هم مدتی آنها را نگه داشته بود ، تا اينکه به. کنند

جريان خودشان وصل شده و رفته بودند و اين صرفا يک حرکت دمکراتيک بود و اهللا قلیاو نه تنها به مواضع ] برای مثال. [همانطور که همه می دانند مارکسيست بود

. مجاهدين معتقد نبود ، انتقادات زيادی هم نسبت به آنها داشت در ارتباط با لو رفتن و شناسائی آخرين محل گروه اهللا قلی ، مسئله ظاهرا به برمی گردد که می دانيم ] »م«و » ج«[کسانی که اهللا قلی به آنها یاری رسانده بود

روشن البته . زیر شکنجه های طاقت فرسای اصحاب الجوردی خرد و خمير شدند .است که در درجه اول عامل همه تيرگی ها استبداد و دستگاه سرکوب است

Side 8 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 9: مسيح باز مصلوب

قبل از شهادتش درزندان اوین » فریدون جوانی « یکی از یاران اهللا قلی به نام

... خاطراتی از اهللا قلی بيان کرده که بخشی از آن را اینجا می آورم

او در آخرين درگيری و . مظهر صداقت و عشق به زندگی بود یادآوری کنم که فریدوناستقامت قهرمانانه اهللا قلی و يارانش در نزديک اصفهان به اسارت در آمده و کف

فریدون که با اطمينان می . پاره شده بود پاهايش در اثر کابل شکنجه گران پاره، بعضی وقت ها از مسائلی که » اينها ازمن نمی گذرند و اعدامم می کنند « : گفت

. در منطقه و با اهللا قلی و بچه ها پيش آمده بود صحبت می کرد در مورد زخمی شدن اهللا قلی می گفت در اواسط بهار سال شصت ودو با فردی قرار

داشت) اطراف نورآباد ممسنی( داشتيم تا لوازمی برايمان تهيه کرده ، در اتاقی که در شب که به آنجا گذاشته و ما که يکی از کليدهای اتاق را داشتيم آنها را برداريم ،

ما به . رفتيم صدها پاسدار محدوده ای را که اتاق در آنجا بود محاصره کرده بودند نزديک محل رفته بقيه بچه ها در فاصله ای دورتر، منتظر ماندند و من ، اهللا قلی و ایاز

رضائی جهت برداشتن وسايل به طرف اتاق رفتيم ، وقتی وارد محوطه شديم اهللا قلی برای بررسی اوضاع يک سنگ به داخل کپری که در محوطه بود انداخت ولی هيچ

عکس العملی شنيده نشد ، وقتی به درب اتاق رسيديم و اهللا قلی کليد را به درب انداخت ، نه تنها پاسداری که درپشت بام کمين کرده بود ، دیگر پاسداران نيز از همه سو ما را به رگبار بستند و ما شروع به دويدن کرديم ، در بين راه ایاز رضائی جلو بود ، من پشت سر او و اهللا قلی هم پشت سر من، ایاز افتاد و من که با سرعت می دويدماز او رد شدم و اهللا قلی هم رد شد ولی فورا برگشت تا او را بردارد ، گلوله ها همچنان

. می باريدند يکی از داليل باز گشت اهللا قلی اين بود که قبال برادر دیگر ایاز را که فریدون می گفت

در يک حمله و کمين ديگر پاسداران ، شديدا زخمی شده و به دست شان افتاده بود ، .زير شکنجه به شهادت رسانده بودند

رسيد ، دوست ما بلند شد و مجددا به وقتی اهللا قلی برگشت و به باالی سر رضائی راه ادامه داد ولی به خاطر همين مسئله که اهللا قلی باالی سر رضائی رفت ، خودش

خارج شده و به وقتی ما از آنجا .زخمی شد و گلوله مزدوران سينه اش را شکافت بچه هايی که در یکی دو کيلومتری بيرون محوطه و خارج از محاصره منتظر مان بودند

رسيديم متوجه شديم که از اهللا قلی خبری نيست ، او پس از چند دقيقه ای آمد و به قطعه سنگی تکيه داد و گفت ، بچه ها شما بيرون برويد و من می مانم چون زخم

عميقی برداشته ام ولی ما نپذيرفتيم ، کمی همراه هم پياده رفتيم ، بعد ، از کاپشن . و تفنگ هايمان برانکارد درست کرده و اهللا قلی را روی آن گذاشته و حرکت کردیم پاسداران هم از ترس دنبالمان نيامدند ، آن شب اگر می خواستيم می توانستيم

. [اما ما اهل کينه های کور نبودیم . کمين گذاشته و کليه پاسداران را قتل عام کنيم ۵[

گلوله ای که به سينه اهللا قلی اصابت کرده بود از بين قلب و ريه اش رد شده بود ، ما فقط گاهی اوقات کبکی شکار. حدود يک ماه با کمترین امکانات درمانی در کوه مانديم

تا اينکه بعد . کرده و گوشتش را خودمان می خورديم و آبش را به اهللا قلی می داديم .از حدود يک ماه ، او را به استان های مرکزی ایران جهت مداوا منتقل کرديم

، که از زندان فرار کرده و ارتباطشان با تشکل [...] فریدون می گفت تعدادی از ولی . ما آنها را پناه داده نگه داشتيم خودشان قطع شده بود ، به طرف ما آمده ، و

Side 9 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 10: مسيح باز مصلوب

چون از همان اوايل می خواستند از موقعيت و امکانات ما ، جهت پيشبرد اهداف صرفا نظامی خودشان استفاده کنند و اهللا قلی به مواضع آنان اعتقادی نداشت ، اختالفات

. پيش آمده بود و پس از مدتی آنها با تشکيالت خودشان ارتباط گرفتند ، و رفتند متاسفانه يکی از آنها يک بار وقتی در مقر نزديک اصفهان بوديم پيش فریدون ادامه داد

ما آمده بود و با آنکه او را درمسير راه با چشم بسته آورده بودند، موقعيت کلی محل .ما را می شناخت

مدتی بعد يک خانه تيمی مجاهدين در ياسوج لو رفته و بر اثر تيراندازی پاسداران

.که فرار می کند ، زنده نمی ماند ] مسئول تيم[» ]م«هيچکس جز گویا این خانه تيمی در جریان مسافرت خامنه ای رئيس جمهور وقت به یاسوج لو می [

.]رودتماس گرفته و دنبال جايگاه امنی بوده ، با او قراری در اصفهان » ج«که با » م«

که اطالعات و سپاه » م«او را پيش اهللا قلی و بچه ها ببرد ، » ج«گذاشته بود تا بلکه دستگيرمی شود و زیر شکنجه ] را ببيند» ج«پيش از اینکه [شديدا دنبالش بودند ،

سر قرار اصفهان » ج«را می گوید و بدنبال آن » ج«های طاقت فرسا ، به ناچار قرار .دستگير می شود

با هواپيما به . را در اصفهان زير شکنجه قرار داده بودند ، ولی چيزی نگفته بود » ج« پاسداران به محض اینکه . تهران کميته مرکز برده و در آنجا مجددا شکنجه می کنند

را بالفاصله با هواپيما به اصفهان » ج«. محدوده جای بچه های اهللا قلی را می فهمند مقر در سينه کوه مشرف به جاده و . برمی گردانند تا محل اهللا قلی را نشان بدهد

.منطقه بهارستان اصفهان بود که قبال یک مرتبه توسط رضی طاهری به این محل آمده بود با اينکه درمسير راه » ج«

موقعيت محل اهللا قلی را با توجه به نزدیکی به سيلوی ، با چشم بسته رفته بود .اصفهان و پادگان هوانيروز ، حدس زده بود

شب هنگام سپاه پاسداران اصفهان ، فارس و تيم اطالعات به فرماندهی ... خالصه ، محل رزمندگان اهللا قلی ] به کمک هليکوپترهای هوانيروز اصفهان[مستقيم الجوردی

. را کامال محاصره کرده بودند

فريدون می گفت حدود ساعت سه يا چهار صبح بيدار شدم ، و چون خوابم نمی برد بااينکه نوبت کشيک با شخص ديگری بود ، با يک دوربين چشمی و بدون اسلحه بيرون

کمی پايين تر از مقر وقتی می خواستم بند کفشم را ببندم توسط مأمورين . آمدمدر . اطالعات و سپاه که آنان نيز محل دقيق مخفيگاه را نمی دانستند دستگير شدم همانجا همگی مشغول به کتک زدن من بودند نگهبان ما با آنکه ما را نمی دید با

بالفاصله محل و . شنيدن سرو صدا ، گلوله ای برای بيداری همرزمان مان شليک کرداطراف جائی که ازآنجا گلوله شليک شده بود ، با خمپاره و آرپی جی و بعد با ادامه

. درگيری و روشنائی روز با هليکوپتر به رگبار بسته شد ، و درگيری به اوج رسيد پس از چند ساعت ، تيراندازی کمی فروکش کرد ، دهانه غار محل مخفيگاه را که در

مجددا تيراندازی . اثر اصابت خمپاره و موشک ريزش کرده بود ، با ديناميت باز کردند پس از فروکش کردن درگيری و پس از آنکه مطمئن . شروع شد و تا شب ادامه داشت

را که زخمی و دستگير شده » سردار«شدند ديگر مقاومتی نيست ، من و جانباخته بود جهت شناسائی و آوردن اجساد بچه ها به سنگرهای آنان فرستادند ، و خودشان

. نيز پس از اطمينان از پايان مقاومت آمدند و اجساد همه به پايين تر منتقل شد

Side 10 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 11: مسيح باز مصلوب

و » ج«یعنی هم سلول فریدون ،که در زندان اوین ] راوی این ماجرای شگفت[ضمنا . را هم دیده ، از خود آنان نيز داستان فوق را شنيده است » م«

یادآوری کنم که قاتل اهللا قلی و یارانش ، و باعث و بانی همه تيرگی ها در ميهن ما ، .رژیم آخوندی است و در این واقعيت هيچکس تردیدی ندارد

فریدون می گفت وقتی جالدان سپاه و اطالعات از پايان مقاومت مطمئن شدند اجساد

بچه ها را به رگبار بستند ، می گفت با اينکه اهللا قلی ، پس از تمام شدن گلوله هايش از سيانور استفاده کرده و جان داده بود ، جنازه اش را با گلوله سوراخ کردند که

. کامال مشخص بود و خونريزی هم نداشت

را که با مبدل کردن لباس در شهر ها و معابر به نمایش گذاشتند ــ ] ۶[پيکر اهللا قلی به شکل ایستاده به دو طرف خيابان می ] از طرف شهرضا[در ورودی شهر سميروم

برخی از نيروهای رژیم پا به. در اثر وزش شدید باد ، جنازه به حرکت در می آید . بندند . فرار ميگذارند و سپس با تصور اینکه اهللا قلی زنده است بارها او را به رگبار می بندند

پاسداران جهل و تاریکی در حاليکه به عمد با لباس مبدل و پاره پوره اهللا قلی را پوشانده بودند ، پيکر مطهرش را در روستاها و شهرهای منطقه چرخاندند تا به ویژه از

. قشقائی های دلير و مردم مناطق فعاليت گروه ، زهر چشم بگيرند :شهدای گروه اهللا قلی تا آنجا که من می دانم عبارتند از

اهللا قلی جهانگيری جانبازلو) حاجی رضائی(علی باز

مهين جهانگيری محمد قلی جهانگيری

جعفر جهانگيری بهروز آباده ای

علی باز جانبازلو بگراس جانبازلو

ایاز رضائی فریدون جوانی سردار رضائی

رضی اهللا رضائی اکبر محمدی

ابولقاسم جهانگيرپور قدرت اهللا طاهری فيض اهللا یوسفی

قربان گرگی بهروز سلوکی

عباس قره جيرلو غالمعلی زیالبپور نصرت سليمانی ]رضائی[فاضل طاهری

یاران شهيد اهللا قلی در آخرین نبرد عبارت بودند از رضی رضائی، ایاز رضائی، غالم

فریدون جوانی و سردار رضائی هم . زیالبپور،قربان گرگی، قدرت رضائی که جانباختند

Side 11 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 12: مسيح باز مصلوب

. در زندان اوین به رگبار بستند ١٣۶۴که دستگير کرده بودند در سال

*** :پاورقی

ــل ، اما اهللا قلی گرچه با جریانات سياسی آن زمان به گفتگو می نشست) ١ مستقــاو خود را متعلق به مبارزات جهانی برای. بود و با هيچکدام ارتباط تشکيالتی نداشت

، از۵٣در ضميمه » راه کارگر«عدالت و آزادی می دانست ، اما تعجب آور بود که مثال .دم می زد !! » پيوستن گروه اهللا قلی جهانگيری به خودش«

ــا«، در مطلبی با عنوان ]۵۵، اسفند ١۵٣در شماره [نيز ، » کار اکثریت«نشریه تنهـــــــ:از جمله نوشت ] امير ممبينی[به قلم فرج کاظمی » توفان کودکان ناهمگون می زاید

همه می دانستند که اهللا قلی جهانگيری ، جز به هيأت یک یاغی سرکش نخواهد... « » ...مرد

ــن آیا گوشه زدن به امثال مسعود احمدزاده و پویان ، دکتر اعظمی و اهللا قلی ، و ایـــــــ ، برای خوش خدمتی به امثال ۵٠درافشانی ها عليه جنبش مسلحانه در دهه

داریوش همایون و منوچهر گنجی است ؟ گاهی فکر می کنم نکند انتخاب نام !به زبان روسی است ؟» بلشویک« ، به خاطر این است که ترجمه » اکثریت«

سردار مقاومت خونين توده های « با عنوان ١٣٧٧نشریه مجاهد نيز گرچه در اسفند بر استقالل اهللا قلی جهانگيری انگشت گذاشته است ، » محروم عشایر فارس

از او به عنوان ] ٧٨سوم فروردین [ ۴٣٣یکسال بعد با کمال تأسف در مجاهد شماره . همه را برانگيخت نام برد که تعجب ! هوادار مسعود رجوی

انگيزه اهللا قلی ، از ورود به این «نشریه مجاهد در شماره فوق از جمله می نویسد عشق شورانگيزی بود که به مسعود داشت... دنيای پر از جنگ و درگيری و زحمت ها

» ...اسم مسعود به صورت تکيه کالم او در آمده بود «، »

یقين دارم تمام کسانی که اهللا قلی را می شناختند ، جمالت فوق را توهينی بزرگ معرفی نموده و » خان« بگذریم که نشریه مزبور بار اول اهللا قلی را . تلقی کردند

در ده کيلومتری اصفهان است ، به اشتباه » کوه حاجيلو«محل شهادتش را نيز که نمی دانم چرا نشریه مجاهد ، شهدائی !استان فارس و کوههای ممسنی نوشته بود

هم ، مجاهد معرفی می کند ؟ در حاليکه آنان را» سردار«و » فریدون جوانی «چون . کمونيست بودند

ــه)خان(ميرزا جهانگير) ٢ قشقائی عارف وعالمی که درسن جوانی به موسيقی عالقـ

او که در سن چهــــــــــــل. داشت و تار مينواخت ، جد پدری اهللا قلی جهانگيری است . سالگی برای تعمير تارش به اصفهان می آید مجذوب بحث های فلسفی می شود

بسياری از بزرگان علوم دینی و عرفان در قرن اخير از جمله سيدحسن مدرس ، وحيــــدميرزا. دستگردی، فاضل تونی، و آیت اهللا بروجردی از شاگردان جهانگير قشقائی بودند

هجری ١٣٢٨جهانگير قشقائی در مدرسه صدر اصفهان تدریس ميکرده و درسال ]. ١۴۶۶ صفحه ۶فرهنگ معين جلد . [ قمری فوت کرده است

یکی از ویژه گی های جهانگير خان این بود که علی رغم سالها تحصيل و تدریس علومــی حوزوی ، هرگز حاضر نشد لباس ملی خود را با لباس آخوندی عوض کند و در تمامـــ

کـــه] جوانشير[پدر اهللا قلی .زمان حيات خود لباس مردم عادی قشقائی بر تن داشت

Side 12 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 13: مسيح باز مصلوب

ــا١٣٢٨از طرف مادر با بختياری ها فاميل است ، در سال به اتهام شرکت در درگيری بـاو مدت سه سال. قافله نظامی شاهی درمنطقه مبارکه اصفهان دستگير می شود

. در زندان اصفهان بود

در که اهللا قلی به دست ساواک می افتد ، پدرش به این دليل که١٣۵٢در سال دفاع می کند ، مقابل عوامل مزدور شاه در یک جشن عروسی ، از مبارزات اهللا قلی

بـــــه که در آنزمان تازه از زندان آزاد شده بود ــ] اهللا قلی مادر [همراه با ماه لقا کریمی ساواک احضار شده و با تهدید از آنها تعهد می گيرند که در هيچ مهمانی یا جمعيــــــت

. نفر حق شرکت ندارند ۵٠باالتر از ــه مادر اهللا قلی ، ماه لقا کریمی است که از طریق پدر به قشقائی ها و از ناحيه مادر ب

به اتهام١٣۵٢ماه لقا در سال . خوانين لر در باشت کهکيلویه و بویر احمد می رسد ــی حمایت از زندانيان سياسی دستگير و در اصل برای تحت فشار قرار دادن اهللا قلـــــــ

این مادر فداکار که مدت دوماه و نيم در زندان بود، در زمان. گروگان گرفته می شود تــــــــا١٣۵٢شاه بارها توسط ساواک احضار و بازجوئی و مورد تهدید واقع شد و از آبان

، حق شرکت در هيچ جمع و مهمانی۵٧متزلزل شدن پایه های حکومت شاه در اوایل . نفر در آن شرکت داشتند ، را نداشت ۵٠یا عزاداری که بيش از

ممنوع ماه لقا تمامی سختی های معمول برای خانواده زندانيان سياسی را از المالقات بودن گرفته تا شاهد آش و الش شدن فرزند در زیر شکنجه و یا سفر بيـــــــــنشهرها با فاصله چند صد کيلومتر برای مالقات فرزندش ــ پيش از انقالب تحمل کرده و در مواردی از داخل زندان مأموریت می یافت که به سراغ مادرانی برود که برای اوليــــن

برود و آنها را. بار با زندانی شدن فرزندانشان و یا برخورد با ساواک روبرو می شدند .دلداری دهد

ماه لقا با پيروزی انقالب بازهم پایش به درون و بيرون همه زندان های بزرگ و کوچـــــک .ایران کشيده شد

نيز بدون وقفه برای مالقات ۶٨ تا ۵٨ تا مقطع انقالب و از ١٣۴٨این مادر فداکار از سالفرزندانش مجبور بود همزمان در هر ماه در چند نوبت در چند استان رفت و آمد کند زیرا او همزمان هم در شيراز و هم اصفهان و یا تهران ویا سميرم، نورآباد ممسنی یا اروميـه

. بازداشتی و زندانی داشت

دو فرزندش و دو تن از زحمتکشان و فعالين شوراها را که اعدام جنازه۶٠در آبان سال هنگامــی. شده و به بيابان رها کرده بودند ــ از بيابان های اطراف شهرضا پيدا می کند

بود مورد حمله سپاه و که به کمک نزدیکان مشغول شست و شو و کفن ودفن آنانــا۶٢ماه لقا تا سال .و مجددا بازداشتش می کنند بسيج شهرضا قرارگرفته بارهـــــــــ

.دستگير می شود و یکبارهم در سميرم سپاه سعی می کند با موتور زیرش بگيرد شریف عالوه بر مالقات فرزندان زندانی اش مجبور بود برای رفتن بر سر قبـــــر این مادر

فرزند این خانواده۴رژیم سالوس و ریا .فرزندانش بين شيراز و شهرضا رفت و آمد کندــل. به شهادت رسانده است ] محمد قلی و اهللا قلی –جعفر –مهين [را با اینکه محــــ

ــت زندگی و ستاد فعاليت اهللا قلی مستقل از خانه پدری بود و پدر و مادر اهللا قلی دخالیا موافقتی با فعاليت فرزندانشان نداشتند ، باز هم بيشترین آسيب را متحمل شده

]ضبط شد١٣۶۴سال تا... از ملک و باغ گرفته تا اثاثيه خانه و[تمام دارائی شان . اند ــه! ساختمان خانه هم مدت ها توقيف بود و سپاه در آنجا مقر نظامی برپاکرده بود بــــ

...راستی رنج پدران و مادران شهدای آزادی خود داستانی جداگانه است

Side 13 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 14: مسيح باز مصلوب

اول آزاد شود ، ساواک برای تطميع او پيشنهاد می اهللا قلی از زندان قبل از آنکه) ٣

. کند بيا ما تو را به عنوان گوینده خبر در رادیو تلویزیون معرفی می کنيم ، آنجا کار کن بنابر گفنه یکی از مامورین ساواک اصفهان به نام . اما اهللا قلی قاطعانه رد می کند

نادری ، که به مادر اهللا قلی گفته بود ــ در آنزمان به اهللا قلی حتی تا حقوق ماهی .پنجاه هزارتومان نيز پيشنهاد ميکنند اما وی آن را نمی پذیرد

سازمان در يکباراهللا قلی با برادرش محمد قلی و یکی دیگر از یارانش به ستاد ) ۴

با مسائل منطقه رفته و با چندتن از مسئولين فدائيان در ارتباط) تهران ( خيابان ميکده در دوراهی یزد [، نيز یک –فدائيان حتی يکبار چند قبضه سالح ام . صحبت می کنند

. به آنها می دهند ، اما بعدا اسلحه ها را در ديزجان تحويل می گيرند ] جاده شيراز –ناگفته نماند که گروه اهللا قلی که در تسخير پادگان سلطنت آباد و ساواک تهران

شرکت داشتند ، مقداری از سالح های ضبط شده را در تهران گذاشته بودند ، مدتی جهت آوردن اسلحه ...برادرش و » جعفر«و ] خواهرش[بعد از سوی اهللا قلی ، مهين

مهين و . به تهران به ستاد فدائيان رفته و با مسئول نظامی آن صحبت می کنند هااز آنان خواهش ] به دليل رسميت چریکهای فدائی در روزهای نخست انقالب[جعفر

. یپذیرند می کنند که در صورت بازداشت ، تعلق این تسليحات را به سازمان فدائی ضمنا آنان خواهش می کنند که . آنان نيز عضوی از سازمان را با آنان همراه ميکنند

فدائيان در انتقال اسلحه ها و لوازم به منطقه کمک کنند که يکی از افراد سازمان معرفی می شود و بخشی از سالح ها را به او تحويل می دهند تا گروه اهللا قلی در

اصفهان تحويل بگيرد ، یاران اهللا قلی وقتی مشغول بسته بندی و جاسازی سالح ها می شوند ، کميته به خانه ای که بودند حمله کرده و آنها را دستگير کرده و همراه با

قرار بوده اگر . سالح هايی که قرار بود به اصفهان آورده شود ــ به کميته می برند کميته اسلحه ها را گرفت بگویند آنها متعلق به سازمان فدائی است تا کميته اسلحه ها را ضبط نکند ، کميته تلفنی با ستاد سازمان تماس می گيرد و صبح زود ماشينی از

. ستاد فدائيان می آید و اسلحه ها را از کميته تحويل می گيرد

البد در [ از دوستان اهللا قلی شنيده شده که فدائيان سالح ها را نگه داشتند و بعدها !به جمهوری اسالمی تحويل دادند ] ۶٠سال

با متهم شدن گروه اهللا قلی به چپ روی ، و با شديدتر شدن اختالفات با فدائيان ، اهللا در ستاد فدائيان ... ، علی باز ، محمدقلی و » ک –ن «، » ز« قلی به همراه بيژن ،

تهران چند ساعت با مسئولين سازمان صحبت کردند ، پس از آن با مسئولين فدائيان دريک مورد ديگر محمد قلی و یکی دیگر از یاران اهللا تماس رسمی برقرار نشد و فقط

قلی با فدائيان رابطه می گيرند و آنهم به اينصورت بود که محمد قلی و رفيق همراهش به علت اینکه توسط نيروهای سرکوب رژيم شناسائی می شوند، ماشين هایشان را می فروشند وبا کليه موجودی که حدود يکصد و هفتاد هزار تومان بود به

در آنجا با حدود شصت هزار تومان يک ماشين . تهران می روند تا ماشين جدید بخرند تلفنی ] مهين[در این اثنا خواهر اهللا قلی . خريده ومنتظر تحويل گرفتن آن می شوند

خبر می دهد که سپاه پاسداران در اتحاد با کليه خوانين مزدور جنوب ، جهت سرکوب دهقانان و گروه اهللا قلی بسيج شده و با هزاران مسلح به مردم در استان فارس حمله

محمد[ کرده و درگيری مسلحانه شديدی در منطقه بابامنير جريان دارد در نتيجه آن دو منتظر ماشين نشده و تصميم می گيرند به منطقه برگردند و چون به] قلی و دوستش

نياز شدید گروه به پول واقف بودند ، فکر می کردند اگر تمامی اين مبلغ را يک نفر يا دو

Side 14 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 15: مسيح باز مصلوب

نفر حمل کند در صورت دستگيری تمامی پول از بين خواهد رفت، در نتيجه با چند تن از هزار٢٠قرارمی شود هر کدام حدود .فدائيان در تهران صحبت می کنند اعضاء محلی

تومان ببرند ، از یاران اهللا قلی شنيده شده که فدائيان نه به منطقه رفتند و نه بعد پول ... بگذریم... را پس دادند

اگر آنچه نوشته ام صحت ندارد یا اتهام به نظر می رسد ، کسانی که رزمندگان گروه [ .] می شناسند ، خوب است تصحيح کنند ] به نام[اهللا قلی آنها را

با نگاهی گذرا به موقعيت و برخوردهای گروه اهللا قلی جهانگيری در استانهای ) ۵

اصفهان ، کهکيلويه ، فارس و جنوب به راحتی می توان به اين مسئله رسيد که اين جريان هيچگاه دنبال ايجاد درگيريهای نظامی نبوده ، و به جز در مواردی چون دفاع از

دستاوردهای مردم ، و جان اعضاء ، نه تنها از رويارويی نظام استقبال نمی کرده ، بلکه . برعکس همواره تالش داشته ، از اين مسئله جلوگيری نمايد

با توجه به نقاط قوت این گروه که مهم ترین جريان چپ در منطقه بود ، پايگاه وسيع توده ای و امکانات نظامی بااليی داشت ، همچنين نسبت به نيروهای سرکوب رژيم و

شرايط کوهستانی استانهای نامبرده آشنا بود ــ برايش اقدامات نظامی از قبيل خلع سالح پاسگاههای ژاندارمری و سپاه پاسداران و نيروهای ویژه سرکوب عشاير و

خوانين بسيار راحت و بدون هيچگونه مشکلی امکان پذير بود ، گذاشتن کمين و قتل عام پاسداران رژيم به راحتی امکان داشت ، و هر کسی که کوچکترين آشنايی به آن

با وجود اينکه . مناطق و موقعيت گروه اهللا قلی داشته ، به اين مسئله معترف است اهللا قلی و يارانش همواره از جانب نيروهای سرکوب رژيم مورد تعقيب ، دستگيری و

اعدام قرار داشته ، همانطوريکه اشاره شد هيچگاه از درگيری نظامی استقبال نمی کردند ،

در بستر حمله سپاه به منطقه و به شهادت رساندن علی باز در حاليکه او حتی

مریضی بود و اسلحه هم نداشت ، دستگيری مهين ، محمدقلی ودهها تن از دهقانان زحمتکش منطقه و اعدام فوری شش نفر ازآنان ، حمله مشترک سپاه و خوانين در

بابامنير فارس به مردم و گروه اهللا قلی ، راه بندان متعدد سپاه در مناطق مختلف و به شهادت رسانيدن اعضاء گروه در منطقه بابامينر ، گذاشتن کمين و زخمی شدن خود

همه نمونه] که دیدیم گروه از انتقام گيری و کمين گذاری خودداری کرد[اهللا قلی .است

: با یک نمونه دیگر در تابستان پنجاه وهفت جمعی از خوانين بهرامی به بهانه شکار و در اصل با هدف

در چهارمحال بختياری ، ) دودلی ( و کوه ) گدارکبک ( ايجاد رعب و وحشت در منطقه از . مرتبا به منطقه نامبرده می رفتند و در کوههای آنجا اقدام به تيراندازی می کردند

طرف مردم با گروه اهللا قلی تماس گرفته شد و مسئله را در ميان گذاشتند صبح به کوه مورد نظر ۵ساعت ... ،جانباختگان اهللا قلی ، علی باز ، ، نصرت ، رضی و

وقتی تعدادی از خوانين بهرامی با ] محمد قلی حضور نداشت[رفته و کمين زده شد ، . سالحهای مدرنی که عموما دوربين دار بود و از آمريکا وارد کرده بودند ، به کوه آمدند نصرت برای رد گم کردن و جلوگيری از شناسائی با لهجه لری گفت تفنگ هايتان را زمين بگذاريد همه ضمن تحويل اسلحه ها شروع به خواهش کردند که اهللا قلی ،

آنان ميدانستند که چنين جسارتی در توان اهللا قلی و یاران ! اسلحه ها قابلی ندارد اهللا قلی پس از .اوست و از همين رو از موضع بسيار پايين شروع به التماس کردند

مقداری صحبت با آنان اسلحه هايشان را همانجا پس داد ، در حاليکه اين امکان برايش

Side 15 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm

Page 16: مسيح باز مصلوب

وجود داشت ، که نه تنها اسلحه ها را پس ندهد بلکه خودشان را نيز ادب کند و هيچ این خوانين از صاحبان سرمایه کالن در شهر اصفهان نيز . مشکلی هم پيش نمی آمد

بودند و روابط بسيار تنگاتنگی با محافل راست مذهبی داشتند و در درگيرهای زیاد همراه با نيروهای سرکوبگر شرکت می کردند و، بعالوه در دستگاه اجرائی در زمان

.ریاست جمهوری رفسنجانی از موقعيت های باالی شغلی برخوردار بودند است که درد و رنج » نيکوس کازانتزاکيس«مسيح باز مصلوب ، نام رمان زیبائی از ) ۶

انسان عصر ما را نيز که به صلبی های جور و جهل کشيده می شود ــ به تصویر می .می اندازد » مسيح باز مصلوب« بر صليب ، مرا به یاد » اهللا قلی « پيکر مطهر . کشد

به پایان آمد این دفتر

...حکایت همچنان باقی ست ***

همنشين بهار[email protected]

Side 16 af 16همنشين بهار

06-08-2005http://www.didgah.net/pfiles//hb_MASIHEBAZ.htm