45
1 طرات خا زمان محصلی من,ق طبابت اخ وون طبی مربی من:ن جوان طب. به محصنتباه یک گزارش پر ا محمدم داکتر غ دستگیر, مص امراض جراحی بطنی تخص صدریFRCS ز بریطانیا ا)متقاعد( مریکاد, کولورادو, ا برومفیل مقدمهای بهارکی از روزه دری3102 د اکرم پروفیسور داکترمحمی امیت گرام مسلک نها دوست عزیز و هم بابریوی وص امراض ری متخصcritical care ضمن احوال پرسیستادر داشت که اظهالفونی ا تی: کی دوصفحمکان باشد ی دردست نیست, اگر ان معلوماتی چندامی مادان گراستاکولتۀ طب و ا دربارۀ فا ۀنرا تاطراتز خا اق طبابترۀ اخ با معلوماتی چند در با سایت برایdoctors for Afghanistan درنگ روی کمپوتر قرارن ما میسر باشد. بدۀ دوکتوران جوا نسل آین برای معلوماتی بنویسید تا منبعختانه کتاب حافظهودم. خوشب خود جستجو نمت دماغ مسنی حجراب فظه را درق حا گرفته اوراایک ثبت شده بود یک بازگردید و آنچه در صفحاتش کیبوردرون آمد وبر حروف دری بیکی پ ی دیگر ین گرفت؛ با یک فرق نشست کهکی یا صفحه تولید شد. ه ده دوصفحه نه بلکهون طبی من ها ثبت شد, مربی خاطره بعد ازینکه مخ تصرأداد معرفیجازه میفظه ایکه حا تا جاه گردید و طبابت شانق وروش به اخ گکی نوشته شد تبصره, بها و تاریخ و غیرهیح نامه خواستم برای تصح چند همصفان عزیز ند هادی,, پروفیسورحمیسه مجددینمش داکتر نفی مجددی و خا مثل پروفیسور قدرتلظاهر خالقی داکتر شریفه عمرو داکتر عبدا وم به هنمایۀ خود پوهاندحترم وگراستاد بسیار م ا داکترفی ,عرضه بدارمبدالواسع لطی ع . ازجمله عزیزم داکترمصنف نهایت هلظاهر خالقی عبداص متخص)متقاعد( طفال جراحی افیحترم پوهاند لطی وم نوشته ام را مرور نموده بیشترمیسر و معلوماتزمه صحیحات ت را تحریرأ پیشنهاد کر دندتشکرمیشان م مزید از اپاس که با س. تان دیگر تماس دوس فرمودتد. نیک لطفستقباللفونی داشتند و از نوشته ام ا تیفی پوهاند لطی, قلم رنجه ف رموده نوت ذیل را نیز فرستادندۀ خود بمن نظریات عالمان ضم میگردد: که حضور تان تقدیم

همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

  • Upload
    others

  • View
    3

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

1

مربیون طبی و اخالق طبابت من,محصلی زمان خاطرات یک گزارش پر انتباه به محصالن جوان طب. من:

)متقاعد( از بریطانیا FRCS صدری تخصص امراض جراحی بطنی مدستگیر, داکتر غالم محمد

برومفیلد, کولورادو, امریکا

مقدمه

دوست عزیز و هم مسلک نهایت گرامی ام پروفیسور داکترمحمد اکرم 3102دریکی از روزهای بهار

:تیلفونی اظهار داشت که استاد ضمن احوال پرسی critical careمتخصص امراض ریوی و بابری

ۀ دربارۀ فاکولتۀ طب و استادان گرامی ما چندان معلوماتی دردست نیست, اگر امکان باشد یکی دوصفح

doctors for Afghanistanبرای سایت با معلوماتی چند در بارۀ اخالق طبابت از خاطرات تانرا

بنویسید تا منبع معلوماتی برای نسل آیندۀ دوکتوران جوان ما میسر باشد. بالدرنگ روی کمپوتر قرار گرفته اوراق حافظه را در البالی حجرات دماغ مسن خود جستجو نمودم. خوشبختانه کتاب حافظه

ی دیگر یکی پ بیرون آمد وبر حروف دری کیبورد بازگردید و آنچه در صفحاتش ثبت شده بود یکایک دوصفحه نه بلکه ده ها صفحه تولید شد. یکیکه نشستن گرفت؛ با یک فرق

و گردیدتا جاهیکه حافظه اجازه میداد معرفی تصرأمخبعد ازینکه خاطره ها ثبت شد, مربیون طبی من چند خواستم برای تصحیح نامها و تاریخ و غیره به ,تبصره گکی نوشته شدبه اخالق وروش طبابت شان

مثل پروفیسور قدرت هللا مجددی و خانمش داکتر نفیسه مجددی, پروفیسورحمید هادی, نفان عزیزهمصاستاد بسیار محترم وگرانمایۀ خود پوهاند هم بهو داکتر شریفه عمرو داکتر عبدالظاهر خالقی

متخصص عبدالظاهر خالقی همصنف نهایت عزیزم داکتر. ازجمله عبدالواسع لطیفی ,عرضه بدارمداکترمعلومات بیشترمیسر و را مرور نموده ام نوشتهومحترم پوهاند لطیفی جراحی اطفال )متقاعد(

دوستان دیگر تماس .که با سپاس مزید از ایشان متشکرم دندپیشنهاد کرتحریرأ را تصحیحات الزمه نیز رموده نوت ذیل را ف قلم رنجه ,پوهاند لطیفیتیلفونی داشتند و از نوشته ام استقبال نیک لطف فرمودتد.

که حضور تان تقدیم میگردد: ضم نظریات عالمانۀ خود بمن فرستادند

Page 2: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

2

نوتی از یک استاد نهایت گرامی

پوهاند داکتر عبدالواسع لطیفی ویرجینیا

3102جون 32

هو

هممسلک نهایت عزیز و یاد داشتهای مستند و خاطرات دلچسپ و چشم دیدهای پر انتباه دوست عزیز و

گرامی ام استاد داکتر غالم محمد دستگیررا که شمۀ از فعالیتهای طبی و علمی بنده و بسا استادان دیگر این فاکولته های طب پوهنتون کابل و پوهنتون ننگرهار با لطف و نیک بینی یاد کرده است, خواندم.

ن و فدا کار راه بهبودی ارتقای مسلک مجموعۀ پر محتوا که به قلم شخصیت خدمتگار و فرزانه وطشریف طبابت در افغانستان, چون داکتر دستگیر, برشتۀ تحریر در آمده است مانند مشعل رهنما برای

محصالن جوان طب در ساختار حیات مسلکی و اجتماعی شان روشن انداز است. خدمات داکتر دستگیر ت رهگشای او در بورد این انجمن قابل قدر و یاان افغان در امریکا و نظرردر تاسیس انجمن دوکتو

فراموش ناشدنیست. وی در پهلوی فعالیتهای طبی و علمی, در تحلیل اوضاع سیاسی و اجتماعی وطن ت که مقاالت او گاه گاهی در جریدۀ وزین امید بچاپ میرسد اقع بین اسعزیز خود یک نویسندۀ برازندۀ و

ت و سعادتش را با موفقیت های مزیدش در هردو رشته پر صحایزد توانا عمر از و بیادگار میماند. نیازمندم.

امضا: واسع لطیفی

1

اخالق استادان و مربیون هر مسلک, مخصوصأ در طب و معلمی که تربیۀ نسل آینده در علم و دانش این .منعکس میگردد شاندرشاگردان , جزء مسوولیتهای شان است روزمره وعلم و صنعت طبابت

من در بارۀ این مربیون خاطرات مربیون کسانی اند که از خود خیر جاری بجا گذاشته زندۀ جاویدان اند. مقدس ازینجا شروع میشود:

ه فارغ شدم سه صنف دوازده وجود داشت؛ الف, ب وج. من از یحبیب یکه من از لیسۀ عال 0521در سال

رفاکولته ای که میخواستند معرفی ه در آن زمان سه نفراول هر صنف به صنف ب بدرجۀ اول فارغ شدم.در شمال رادیو کابل, که بود نسیکولتۀ سادر منزل اول دیپارتمنت کیمیای فا میشدند. دفتر پوهنتون کابل

این .داشته موقعیت یی کابل و غرب جناح شرقی حبیبجنوب دریا,شرق وزارت پوست و مخابرات وقتدانشمند و دانشپرور خود درود به ارواح همه معلمین زحمتکش , .میگردید پل باغ عمومی یادنطقه بنام م

و تهنیت فرستاده برایشان از دربار الهی جنت برین استدعا میدارم.

Page 3: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

3

فاکولتۀ ساینس PCBانتخاب اولم بود, و بدانجا پذیرفته شدم. بین فراغت ازحبیبیه وصنف فاکولتۀ طب

باید حتمأ قبل از صنفهای،فزیک, کیمیا و بیولوژی بود که شامل هفته وقت داشتیم. پی سی بی, تنها چند یکه به را موفقانه تکمیل مینمودیم. بالدرنگ به آمادگی پرداختم. به شوق فاکولتۀ طب این مضامین

کتاب جلد مهیا و من بدوخت و صحافت سهبرایم داشتم دو گده کاعذ سفید پدر جنت مکانم صحافی کتابداشت پرداخته, در ظرف چند روزتکمیل نموده آمادۀ این بود تا هریک در حدود دوصد صفحه سفید که

,. برای قطع کنار های هر جلدنا منظم ماندوکنار های هر جلد ضخیم اما . در آن نوشته ها درج گردددر با بای کتابهای آیندۀ خود را به دوکان جنت مکان عشقری مرحوم شاعر شیوا بیان و فقیر مشرب ما

های کتابم را با سامان و برندۀ که داشتند قطع نموده هلطف فرموده کناراگر کردم که خواهشخودی برده د, بیافزایند. ارواح شاد بو خواهدنس و طب ولتۀ سایفاکام دربر زیب کتابهایم که رفیق چند سالۀ درسی

بعد از لحظۀ محصل طب. ,ل گفتم بلیکامعشقری پرسید: فرزند تو محصل میشوی! با شوق و شعف که منتظریکه آن کتابهای سفید ازین. بسیار خوش بودم داشتم کتابهایم را بمن سپرد بهتر تر از آنچه توقع

یدم عشقری صاحب چند است مزد این کار . پرسبنظر میخوردو سنگین نوشتن درسهایم بود چقدر زیبا پناه ات بخدابگیرم, بروپول تان: فرمود آغا جان تو محصل هستی من چطور ازتو

)ج(فقط داکتر خوب

چه فرقهائی خلق گردیده که گذشت زمان چه تفاوت ها بار میآورد و از آنزمان تا ایندم ببینیدشو.

وی که دارائی اش فقد یک تغارۀ نصوار دهن و یگان صحافت کتاب بود از یک محصل پول است.....مردم بشمول نمیگرفت و امروزاژدر های عرض وجود کرده اند که به انواع مختلف پول از کیسه های

ما میربایند.عزیزمحصلین

با سرور فراوان ای صبحانهصبح بعد از نان و چ 1321ساعت 0521مارچ 33مطابق 1331حمل 2

گذر سه دوکان عاشقان 22لی که داشتم از درب خانۀ نمبر حویلی واز آنجا با بایسکلکی رائی بطرف

پشتون که جدیدأ اعمار و با جادۀ میوند در نادر وعارفان مربوط ناحیه ای نهم برآمده ازطریق جاده ایکولتۀ او فبه دهمزنگ و کارتۀ چهار بصوب پل آرتل از آنجابغرب چهار راهی گمنام پیوست میشد

با دوستان وآشنایان هم مکتب .ساینس براه افتادم. در حوالی مدخل فاکولته چهره های نا آشنا زیاد بودکنار گرفتم , حمید هادی )پروفیسور متقاعد( وغیره متقاعد(سوری)پروف مثل قدرت هللا مجددی خودآیند قندهاری صدازد: بچه ها نزدیک شوید ه لهجه ای خوشا بودیم که آوازی بمنتظردعوت بداخل صنفهو

رفتیم همه بکرسی کالنی که در فاکولته وجود داشت د با ما؛ وی پیش وما از عقبش به اطاق درسییبیائهای خود اخذ موقع کردند بجز قطار اول. من در قسمت وسط قطار اول جای گرفتم و بعدها یکی بعد

پهلو فیل چپ ن مشبوع گردید. بعد از لحظه ای با همصنفان معرفی شدم دیگر این قطار هم از شاگردامن عبد الرحمن سلیم )پوهاند رادیولوژی,متقاعد( پهلوفیل راست من خلیل آقتاش ) دگروال متقاعد( در

عقب و قطار دوم عبد الحق هژیر) یوروروجیست مشهور اروپا, متقاعد( , شاه ولی )سابق وزیر خارجه هم یک جای گرفته بودند و ( مد زیری )سابق وزیر زراعت و صحت عامهارت(و صالح محو معاون صد

در اخیر صنف جای گرفت که میگویند بعدها دکتور مشهور در طهران شد حسین آزادتبعۀ ایرانی بنام

رئیس نو تقرر یافته فاکولتۀ کاکر غفارداکتر دپوهان. تا آخر سال همین موقعیتهای ما پایدار بودکه

بدرس فزیک ضیائیعظیم داکتر پوهاندمغفور پرو گرامهای درسی را معرفی ومرحوم ساینس

شروع و آنچه ما در ظرف یکسال در حبیبیه فراگرفته بودیم در همان یکساعت تکرار نمود, در سهای

پوهاند داکتر صدیق, و بیولوژی از طرف خانداکتر انور دپوهانکیمیا از طرف مرحوم مغفور

توار ها از طرف اسیستانتهای شان تدریس میشد. البرارتوار فزیک ارو الب)بعدها والی هرات و کابل(

, البراتوار کیمیای تحلیلی درمنزل ینس بودلیسانس فاکولتۀ سا نجاتینت آقای و اسیستا بسیار مجهز بود

Page 4: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

4

وما تا تاریکی مرحوم استادان ما بودند بصیرخاندر خان وناوجنت مکان ون قرار داشت دوم پوهنت

نادر خان مخصوصأ با دستان مصاب به م . یمیبودوتحلیلی های تجزیویشام مشغول فرا گرفتن میتود اکزیما تا حدی به تکلیف بود که تباشیر به بسیار مشکالت بدست میگرفت تا اصطالحی را باالی تختۀ

بصیر خان هم تا به ناوقتهای شب در البراتوار میبود , شنیده بودیم که بزودی بکشف بسیار سیاه بنویسد.بزرگ در بارۀ شحمیات نائیل میگردند. در صنف سوم طب بودیم و ستاژ ما با مرحوم مغفور صمد علی

ت یم حالت ناخوش این استاد پر کار, زحمخان حکمت بود که بصیر خان را در یک بستر مالقات کردعلمدوست و شاگرد پرور مرا سخت متأثر ساخت و بعد از دو یا سه هفته نه گپ زده میتوانست و کش ,

IX. ممکن از اثرفلج عصب قحفی نمبر , بسیار نا آرام در بستر می طپیدلع میتوانستنه غذائی یا مایعی بد و ما را سوگوار یا عصب بلعومی که ممکن منشأ آن افت توموری داخل قحف بوده باشد جان بحق سپر

آزاد شدن هایدروجن سلفاید که در وقت ,متاسفانهساخت ؛ ارواحش شاد و جنت برین مکانش باد. پل باغ فضایدرآوررا حات تهوعلمظهر صورت میگرفت , کیمیای محصلین صنفهای قبل از تطبیقات

در آنجا موقعیت داشت شرقی حبیبیه که صنف هشتم بود جناح شاگردان سبب میشد.عمومی کابل

دریابعلی در البراتوار بیولوژی آن سخت به تکلیف میبودند. چوبی دور و نواح نهایادوک مالکانو

ارب بیولوژیکی مثل مطالعۀ جلد بقه وآمیب و که خودش محصل صنف اول طب بود تج یسپنتا جاغور

آقای سپنتا وزیر خارجۀ تدریس میکرد. سپنتا که با عمأل نشان داده اجواف قلب گوسفند و غیره را بما بشوق و عالقۀ که به اناتومی داشت ,بحیث سابق افغانستان کدام ارتباط فامیلی ندارد بعد از فراغت

داشت. سپنتا وقتیکه ت خوبارک مههای اناتومیرسماو هم در شعبۀ اناتومی تقرر یافت.در اسیستانتای فاکولتۀ یک معاون اداری جدید بر در آنزمان, ب بود وباش داشت.طفاکولتۀ لیلیۀ محصل طب و دربا علی دریابجدیدأ مقرر شده بود. ,محمد عثمان انوری بودپوهاند داکترمرحوم مغفور طب که رئیس ما

و انسان خوب و بی آالیشی بود که یکشخص صوفی مشرب : معاون اداری وی یک شوخیگکی سر دادو وی را از بسترش پتکه میکنداصطالح سپنتا را در بستر میآبد باالیش به ,لیلیهدر وقت تفتیش صبحانۀ

چه ن که شما از دل م :میگویدهای تأثر آورو وش وای بیرون میسازد؛ سپنتا با جهرۀ غمگین و متاثر میگوید بگو فرزند چه و ترحم اداری که یکشخص مهربان بود برایش از روی لطف معاون !داریدخبر

سپنتا باز هم با چهره غم آلود شد .با فامیل احوال داری انشاأهللا خیریتشده , چه کومک میتوانم ؟ آیا از م میگوید دیروز که من بفاکولته رفته بودم دو دانه کروموزوم خودرا زیر بالشت مانده بودم شام که برگشت

قیمت آن چند بود د. معاون اداری پرسان میکند خیر است فرزندیده است آنها نبود و کسی حتمأ آنها را دزاو یک چیز بی بها بود : میگوید و چهرۀ غمگین پنتا با چشمان تر ما یک جورۀ دیگر برایت میخریم. س

که در هیچ جای دنیا پیدا نمیشود و نشانی پدرم بود. معاون اداری بالدرنگ از تفتیش لیلیه منصرف شده مان خان میرود و قصه میکند که یک محصل یک جوره کروموزم بسیار قیمتی راکه به تالش بدفترعثاین که میداند عثمان خان بسیار متأثر است. ,از زیر بالشت وی مفقود شده که میگوید ,نشانی پدرش بود

اره معاون باید پولیس خبر شود. بیچ با وی تأثر نشان داده مشوره میدهد کهعملی است وی هم یک مزاخاین ب: صوفی صاحکسی برایش میگوید که رت میرود کهو رنگ پریده در چجگرخون و پریشان اداری

داکتر سیف الرحمان PCBاستادان دیگر ما در یک مزاخ است و کروموزوم را بوی تشریح میدهد.

خوب در معلم فزیک ما بود. ایندو استاد چندان افادۀ عبد الرحمان عبادیمعلم کیمیا و صمدی

و یک استاد بلجیمی که بفرانسوی و طمطراق زیاد فزیک درس میداد, همچنین لکچرهایشان نداشتند.یک آدم بسیار الغرو زود قهرکن بود؛ بفضل خداوند بزودی از صحنه نا پدید گشت و ما از شرش رهائی

برخورد ذیل با استاد عبادی رخ داد: قسمیکه در باال تذکر یافت من همیش در قطار اول ودر یافتیم.. روزی استاد عبادی برآمدن امکان نداشترا تا تکمیل درس ما قسمت متوسط آن می نشستم که هیچ کدام

خود یک باالی تخته که مشغول نوشتن بود تباشیرش خالص شد و تباشیر دیگر هم در صنف نبود. من با

Page 5: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

5

یکردم که میآید و تباشیر را از م ا تباشیر را بوی تقدیم کنم من فکرپارچه تباشیر داشتم بپا برخواستم تتم میگیردو هرچند منتظر ماندم وی نیامد و من تباشیر را بوی پرتاب کردم. این عمل من خوشش نیامد دس

مطابق 0211 م عقربدر روز سوبرخورد من با استاد عبادی و مرا از صنف کشید. آخرین

در مقابل دروازۀ لیسۀعالی حبیبیه بود. 0592اکتوبر32

از PCBبعد ازیکسال لمحات مشکل و فراموش نا شدنی امتحانها رسید و نتیجۀ امتحانات , بااألخره

طرف مرحوم کاکر صاحب بدون ذکر نمبر فقط با کلمات میتواند )بطب برود( و نمیتواند )بطب برود(و باقی یکصد و دو بودیم "میتواند ها"ه ای نفر از جمل د. در چانس اول فقط هشتاعالن گردی

ه فوق العاده استادان ما هم نفردیگرهمصنفان ما درامتحان مضامین مختلف بچانس دوم سوق داده شدند.رویه با ماچون رفیق همه پر کار که دارای سجایای عالی و اسیستانتها ,رسیدهشان مسلک عالم ودر, بهره های پر ارزش علمی و طه کوتاهی نمیکردنداز هیچ نوع کومک عملی در شق مربو و داشتند

برای هریک از یکه برحمت حق پیوسته اند, انهاییکه حیات دارند طول عمر و انهائ انسانی برداشتیم. ن باد.یشااجنت برین جایشان

دهلیز فاکولته یک موزیم اناتومو ,به فاکولتۀ طب رفتیم 0521مارچ 33مطابق 1331حمل 2

محفوظزیبا داخل الماریهای در بکسهای شیشۀ ورا آفات متعدد جلدی نمونۀ ازاکثرأ که پتولوژی بود نیک گرقته شوق من را بطب انتباهازاین منظر بیننده را مجذوب میساخت. که البد ,ندنگهداشته بود

دربسیار زیبا ومرتب تنظیم یاقته بود. در آنسوی دهلیز این آفات اناتوموپتولوژیکازدیاد بخشید. بیشترمنزل اول و پهلوی دیپارتمنت اناتومی تقسیم اوقات صنوف مختلف از صنف اول تا صنف ششم )دورۀ

گذاشته شده محصلین نمایش وبرای معلومات ستاژ( در بوردیکه از طرف مدیریت تدریسی تهیه شده , ب

در نهایت غربی دهلیز منرل . یا هللا و یا نصیببود. با دیدن آن یک جمله دفعتأ از زبانم خارج شد:

مدیر کتابخانه میزدم, جادرآن جود بود و من یگان سرموو تالیف استادان کتابخانۀ غنی از آثار طبی ,اول

اق کانفرانسها دور هم جمع در اطبود ودر حدود هشتاد نفرما صنف بود. عیسی اوفیانیبیامرزخدا

در رشتۀ کیمیا بود که الحاج پوهاند میر شرف الدین انصاریاولین معلم ما مرحوم مغفور آمدیم.

شروع نموده بعدا به البرتور Urinology موضوع تجزیه و تحلیل ادرار را زیر عنوان یورینولوژی

بود به تطبیقات آغاز سید اسحق خانپوهاند داکتری مرحوم جنت مکان بیوشیمی که استاد کرس

مرحوم یک توتۀ شرافت, عالم نافعنور محمد داکترپوهنیاروانصاری صاحب آقا, سید اسحق کردیم.

ه یقین که ,بنیاد روش و اخالق طبابت , بو مردمان خوشخویی بودند که روش و گفتار و تدریس شان روزی پوهاند داکترسید اسحق مرحوم نقطۀ دنیا که اند استوار نگهداشته است. شاگر دهایشان را درهر

را Kرسید. استاد فورمول باز ویتامین Kروی موضوع بیوشیمی ویتامینها لکچر میداد. نوبت به ویتامین

که بسیار طویل است از یکسوی تختۀ سیاه شروع نموده نزدیکهای اخیرفورمول بود که یکی از ت عامه بود( از عقب صنف صدا زد : دراز وزارت صحارشد چندی قبل یکی از مشاورین همصنفان )تا

دان بگیر اینه خالص میشه. داده گفت: دندانته سر دنبس اس دگه, استاد روی خو درا دورصاحب است شایع است استاد روز های اخیر عمر را در غربت و بینوائی در کابل سپری کرد. قراریکه

که همصنف من بود اسیتانت جوان شعبۀ بیوشیمی فاکولتۀ طب رحیمیعبد الغفورپوهاند داکترمرحوم

Sir David Paton Davidsonگالسکوی سکاتلند تحت نطر از MScبود. وی تحصیالت خود را بدرجۀ

Page 6: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

6

العمل هارا بدو صفحۀ بوده این عکس بمقابل جروحاتبی عضویت استقال عکس العملهایگزاربنیانکه ebb وflow تقسیم نموده است

.بدست آورده است 3و0

21که بسن Francis Daniels Mooreأ بعد

نشریۀ مهم 0525ترین پروفیسور جراحی در هارورد بود کار وی را تعمیم بخشیده در سال جوان

خودرا بطبع رسانید22,

در ماند و کرسی بیوشیمی تاکه مجبور به مهاجرت شد و . در اخیر پوهاند رحیمی

کالیفورنیای شمالی سکونت گزید و در همانجا جان بحق سپرد, روحش شاد.

)سابق رئیس پوهنتون ننگرهار و پوهاند سید عبد القادربهابود و استاد امبریولوژیدرس دیگر ما

,استاد و عجیب لکچریکه راستی انسانرا بشوق میآورد که بیشتر بیاموزد. بها یک استاد متبحر کابل(. چهپر کار بود. اناتومی را با رسمهای زیبا ومتعدد خود بما آسان ساخته بود. تا ناوقتها بعد از جدی و

چند نفر پروفیسور گیدونی استادش بود. کاپی کنیم. ی اناتومی وی رالکچرش در صنف میبودیم تا رسمها استفاده کرده Gray’s An atomyمحدود ما اطلس اناتومی و آنهم به لسان روسی داشتند. من از

رسمهای بیشتری رابا قلم نوک آهنی ورنگ سیاه توش در صفخات کتابیکه عشقری صاحب کناره های

که ماستر تسلیخ بود د داکتریوسف سیفیپوهانآنرا برایم لشم ساخته بود, اضافه میکردم. مرحوم

میکرد ازاثر استاد خود که تسلیخ را در همه اجزای بدن تشریح واولین کتاب مشرح و مراحل قدم بقدماثر تحقیقاتی . ه بودپروفیسور اناتومی در لوزان سویس بود ترجمه و به اختیار شاگردان خود قرار داد

Gray’s Anatomyدر پاریس تقدیم شده بود در دست وی که در کانگرس بین المللی اوردۀ دست

, به والیبال عالقۀ مفرط داشتسیفی از آن نام برده شده و سبب ترفیع علمی وی گردید. 22درایدیشن

اوهم رسمهای زیبا برای تشریح لکچرهای خود بروی تختۀ سیاه استفاده میکرد. پروفیسور اناتومی من

از سه رسم زیاد ارائه خودرکالج آف سرجنز در لندن ,در هر لکچاز رایل R.J.Lastپروفیسور

که Dr. O’brien بنام دبلین در آیرلند جنوبی آف سرجنز من دررایل کالجنمیکرد و استاد اناتومی

رسمی میکرد که قطعأ برسم آن عضو ویا ناحیه نمی ماند. در وقتیکه ما بصنف دوم بودیم یک خانم بود

که ستاندرد اناتومی پیداشدداکتر میولربنام در اروپا بود یک پروفیسور جرمنی کیولی ذداکترپوهاند

پروفیسور بها یک .و روش تدریس وی پوهاند بها را مشتعل ساخت بلند فاکولتۀ طب را بزمین زد دوستی بود که بنیاد فاکولتۀ طب ننگرهار را گذاشت و از جاروکشی و پاک کردنم شخصیت عالی و عل

م تابیجا نیست که پیشنهاد کنیتا تدریس و کومک در عملیاتهای جراحی همیشه با ما میبود. و رنگمالی

یک رویه ای استاد بها که هیچوقت نام داده شود. پوهنتون سید عبد القادر بها بنامپوهنتون ننگرهار

که برای شعبۀ نیدمبودم که از رادیو اعالنی شفراموشم نمی شود اینست که : من در کورس احتیاط را برای جراحی فاکولتۀ طب جالل آباد کاندید امتحان کانکور ضرورت داشتنذد چون من آمادگی کانکور

و تا یک قسمتی درکانکور طب کابل هم ارم طب شروع کرده بودم از صنف چهعضویت اکادمیک و داکتر سالم ز داکتر احد حامد با همصنفانیکه میدانستم دلچپسپی دارند مثل خدا بیامر شرکت نموده بودم

موضوع را درمیان گذاشته گفتم آمادگی بگیریم, آنها کدام دلچسپی نشان ندادند.اما من به آمادگی جاللی در نیمۀ امتحان بودم که روان شاد .ان شرکت نمودمنموده به امتحاحتیاط گریزکورس خود دوام داده از

رانت خیبرمنتظرت میباشد. امتحان به تکمیل امتحان در رستوصاحب بعد از مرحوم سیفی امد وگفت بها بودم که برایم گفته شد تو ,گرفتندجاهیکه ممتحنین امتحان مرا می,نه پایان رسید آمادۀ براآمدن از کتابخا

باید امتحان پشتو هم بدهی زیراکه لکچرهای فاکولتۀ ننگرهار به پشتو میباشد و دو نفر از دیپارتمنت لتۀ ادبیات را بمن معرفی کردند. درین هنگام روز بساعت پنج بعد از ظهر نزدیک شده بود. پشتوی فاکو

یک پراگراف فارسی را در تختۀ سیاه که تهیه شده بودور داده د پشتپشتوی فاکولتۀ ادبیات استادان رجمۀ من , پراگراف شروع شده بود با: قسمیکه همه می دانیم....تند به پشتو تر جمه کنمنوشته خواست

Page 7: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

7

خطور کرد یکی از آنها صدا زد: جمله و... بمجردیکه چشم شان بهمین کله چه مونژپوهیژ :بود از شدهآغبعد از امتحان کانکورو با یک نوع خوشی بطرف رستورانت صحیح دی داکتر صاحب بریالی وسی.

کلکین شیشه ای میزی بکنار آنطرف یک دردر خیبر رستورانت ,پوهاند صاحب بها. خیبر روان شدمرانت انتظار مرا داشتند. بمجردیکه مرا دید ایستاده شده دست داد و مانده نباشی امتحان را داده رستو

برایم .اما امتحان پشتو موفقانه پایان یافتو , گفتم نتیجه اعالن نشدپرسید که نتیجۀ امتحان اعالن شد یا نهدر رستورانت خیبر تا هنوز آن کیک مشهور لذت تبریک گفته به نوشیدن چای و کیک شروع کردیم.

امتحان تشریف نداشتید؟را در وقت رئیس صاحب شما چ :پرسیدم . بعد از لحظۀ است محسوسمن دهن میگفتی سید , دا ناحواسته موفق نمیشدیتر صاحب از باعثی نیامدم که اگر خلحظۀ مکث نموده گفت: داک

میای شدی یگان کس میگفت که غالم از خاطر کامیاب شد بروم و چون کابه ننگرهارقادرنخواست که من که سید قادر واسطه اش بود. منکه تا امروز چنین شخصیت, چنین صادق و مرد پشت کارو چنین

که ما داشته باشد کمتر سراغ دارم. مسلکئی که اخالق مسلک خود و احترام شاگرد الیق خود راهستیم درس حقشناسی را از آنها خوب درک کرده ایم و خداکند شاگردان چنین رادمردان تعلیم و تربیه

یکهفته بعدپوهاند داکتر نادر عمر که برداشته بتوانند.بهره ای هاهم ازین حکایتماجوان طب شاگردانیک شخصیت عالی, برازنده و حقبین بود بمن اطالع داد که امتحان کانکور مدیر تدریسی فاکولتۀ طب و

گرهار در مان موفقیت من در امتحان کانکورطب برای پوهنتون نننده ام. در عین زرا موفقانه گذشتاعالوتأ, در وقت امتحان کانکور جالل آباد که من شرکت کرده بودم,مرحوم اخبار اصالح نیز نشر شد.

رئیس پوهنتون در خارج از کشور تشریف داشتند. قرار معلومات بعدی, داکترحامد داکتر صمد حامد

امتحان فوق بر ی تدریسی فاکولتۀ طب بر آشفته شده بود که چرا قبل از ورود وی از خارج براعضا

همصنف عزیزم داکتر احد حامدخواستند که برای برادرش مرحوم ناب شان میگزار گردید. اصأل ج

این کرسی ,که بعدها بدون امتحان به دیپارتمنت انستیزی شفاخانۀ درسی فاکولتۀ طب ننگرهار پیوستد حامد بعد احعضو اکادمیک فاکولتۀ طب ننگرهار گردد. داکتر طی یک امتحان نام نهاد ,نگاه شده

ازچندماه یک بورس جرمنی گرفت و به آلمان فدرال رفت و تا اخیر حیات در آنجا حیات بسربرد, تقرر مرا در ر تا اخیرماموریتش امپوهنتون داکتر صمد حامد روحش شاد باد. و اما جناب رئیس

بمجرد فراغت ازکورس احتیاط عریضۀ حضور رئیس جدید پوهنتون . پوهنتون جالل آباد,توشیح ننمود

نگاشته تقاضای مفصأل تقدیم نموده نتیجۀ امتحان کانکور و امتحان پشتو را اعتمادی توریالی کابل آقای

پیامی گرفتم که میخواهد با من اعتمادی محترم از ,هفته بعد -تقریبأ دونمودم. را جالل آباد در رتقر

آمر دفتر شان با احترام فوق العاده وروش مدنی از من استقبال نمود بال نائیب خیلمالقات کند. محترم

معرفی نمود و خودش بدفترش برگشت. آقای اعتمادی از جا برخواسته راتحمل بحضور رئیس پوهنتون مداکتر ه فرمودند:ترفت من کرد و خودش بکرسی خود قرار گسبمن دست داد و اشاره به چوکی برای نش

صاحب میدانم که برای خودت مشکالت زیاد خلق گردیده, موفقیت تانرا در امتحان کانکور جالل آباد تبریک میگویم. تقرر شما امرداده شده و برای محترم بها صاحب ضمن مراسالت رسمی هم اطالع داده

با وقارو خادم صادق پوهنتون و یک برخورد باور نکردنی وسپاس از شده. با تشکر زیاد از رئیس گفته بال تحمل روندۀ ننگرهار شدم و اینکه در جالل آباد از نائیب خیل صاحب دفتر ریاست را ترک

این بود دو محصالن عزیز طرف همکارانم برمن چه نازل شد, جای دیگر مفصل ذکر خواهد گردید.

عضو وی را ادرکه با زورساالریوهنتون زمان ما؛ یکی خادم فامیل و برمثال برجسته از روسای پکتر ا. اما امروز نه دبود خادم صداقت و راستی وحقشناسیرئیس پوهنتونیکه و دیگر ساختاکادمیک

د وآنچه کرده اند جواب ده اند. داکتر احد حامد حیات دار برادرش و نهرئیس پوهنتون است صمد حامد ل عمر نصیبش باد.خاطر خوش حیات بسر میبرد, که طو دارد با شعور آرام وکه حیات انیوان

Page 8: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

8

و خنده روئی بودمی یک مرد خوش خلق و فعال اسیستانت جوان دیپارتمنت اناتو نالنی پژمایداکتر ج

دراثرکانسر خون یا . متأسفانه درعنفوان جوانیتدریسی فاکولته را نیز بعهده گرفتمدیریت بعدأ که شاد و جنت برین را مکانش سازد. من قبل ازینکه از را ا جان بحق سپرد خداوند ارواحش مولتیپل مییلوم

النی ما بود که پژمان شد و ین جیا"بک جدید که عنوان داشت: ر شوم مرثیۀ به سوطن برآمده مهاجعلوم" تقدیم عییاند لطیفی برای نشر در مجلۀ "طببه استاد گرامی پوهدر قید تحریر ردرآورده "رفت

راستی همین لحظه بخاطرم آمد؛ بعد از نمودم ازینکه بچاپ رسیده است یا نه اطالعی بدست نیست.مراجعت از انگلستان برای تکمیل امور تقرری خود بفاکولته رفته بودم . در دهلیز فاکولته با پوهاند بها

رفته اورا ببین!یکدفعه نزد علی احمد خان نی بدقت سویم نگریسته گفت: توروبر شدم بعد از جور پرسا( چه میکنی درینجا, هدفش وقت کمونستهاگفتم چرا خیریت خو هست. گفت کله ات را معاینه کند درینوقت )

بعد از یازده ماه اولین داکتری بودم که به مشورۀ فامیل را درک نموده گفتم چه کنم از خاطر اوالدهاست.مدتی دریک هوتل اسالم آباد در وهجرت أ خانم و اوالدها به پاکستان به مهاجرت سوق یافتم و بعد

مهاجر شده بود زندگی کردند که وجود شان 0513مجاورت استاد معظم پوهاند لطیفی که خود در سال

پیوستند و استاد با من در امریکا از آنجافامیل در جوار فامیل من برایم راحت روحی بود و بعدأ ل در کالفورنیا.بزرگوار با فامی

ان صنف اول و شاگردان بودیم که بولگانین ازعلی آباد و پوهنتون دیدن کرد. ماشگرد صنف اولدر

ینس در دو طرف سرک برای پذیرائی قطار بسته بودیم. در ضمن گفت و شنود با رفیقا و فاکولتۀ سانه ببان نی, او دختر ترا میگم نه همصنفان بودیم که صدا به لعجۀ شیرین قندهاری بلند شد: نه ببان نی,

که به پیشروی این ببان نی ... این ارواح شاد غفار کاکر بود که این کلمات را گفته و پیش آمده میرفت تاماس را لا : تونت یک موتر نشته بود. بوی نزدیک شده گفت اب از شاگردان اناثیه رسید که وی بریکی

شد. ینسبداخل فاکولتۀ سابسرعت با چهرۀ گلگون شد و پایان ر. محصله از بانت موتبسر آئین نه ببان

خود را های پتولوژی به فارسی نوتاالصل بود اما ترکی استاد یک پتولوژیپروفیسور یا تانایسور

نمی به اصطالح نیمدرمل درک میکردیم ووقتیکه نوت خود را میخواندیم سرو پایش راآنرا ما میخواند وکی چومثل تکلم با یکدیگر که متأسفانه "عادت یگان تای ما بود", صنف در می انا آر . وی با اندکیافتیم

این مرد در زمان امیر .وی بصوب ترکیه سوق داده شد وشکایات ما بلند شد حواله میکرد.بر ما خودرا بحیث مشاور امور صحی برای وزارت دفاع استخدام گردید. قبل از0525حبیب هللا خان شهید در سال

افغانستان ورود به افغانستان وی پروفیسور اناتوموپتولوژی دراستانبول ترکیه بود و در مکتب حربیه ده سال بعد حفظالصحه درس میداد. پروفیسور سوریاتانای بعداز پنجسال خدمت دوباره به ترکیه برکشت.

ره اش به ترکیه دوباره بکابل عودت وبحیث پروفیسور هستو پتولوژی تا برگشت دوبا 0521در سال

ایفای وظیفه نمود1.

مرد فقیر مشرب, خوشخوی و در البراتورپتولوژی و یک شاگرد سریاتانای کاکا عزیز هللا پوهنوال

عرفان فطرتداکتر مرحوم . را کاکا میگفتیمهستولوژی معلم خوب و مهربان بود. ازهمین جهت وی

همیش بوده در البراتور ر آنوقت اسیستانتهای بسیار الیق د عبد الفتاخ همراهداکترپوهاند شهید و

داکتر خواجه محترم شناخت حجرات متنوعه بصدای ما لبیک میگفتند. ریطلبیدیم ودازآنها کومک ممیک نداشتیم , شنیده ام که اکادبا وی هیچگونه تماس ما عضو دیپارتمنت پتولوژی بود اما نیز وهللا علی

از امریکا آمد و هدلی گوردونپروفیسوربعد فعأل در کالفورنیا حیات بسر میبرد. علی وهللاداکتر

Page 9: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

9

تم میکرد. ما که به سیستم ده با سالید لکچر خود را شروع و خبالکل طرز تدریس پتولوژی را تغیر دا لومه لیندای فاژه ها وخواب میآورد. هدلی عضو یک چرچ در نوت گرفتن بلد بودیم نمایش سالیدها

.Ellen Gاز طرف 0192که در سال نام دارد Seventh-day Adventist, چرچ وی فورنیا بودیکالWhite بعدأ در سال چهارم و یا پنجم ما بود که یک منحیث یک شعبۀ پروتستانت بنیان گذاشته شد .

از امریکا آمد و پتولوژی را یک قدم پیش برده شاگردانی پروفیسور سپنسربنام پروفیسور پتولوژی

و داکتر احسان اکبر زاد را تربیه وبرای شان بورسهای تعلیمی را در وچون پروفیسور محمد آقا نجم

و بعدا پروفیسور در تکساس سو که پروفیسور پتولوژی در الپه)نجم مد آقامحپروفیسور امریکا سر براه ساخت.

میباشند تا تقاعد ایفای وظیفه ریسرچ امریکا که پتولوژیست های معروف دنیا مصروف AFIPلوژی قوای هوائی انستیتوت پتودر

را که محصول سالید( 0211حدود ) درپتولوژیعناوین مختلف بکس سالید های ه س (نموده است.

هایدیپارتمنتبمن تسلیم نمود تا در ویک کولیکشن مکمل پتولوژی بود, کارهای بیست ساله اش بود

ت عامۀ جنوب رئیس صح داکتر خیرهللا رحمتیبه اآنرپتولوژی افغانستان از آن استفاده شود. من

برای چند ماه آمده WHOباستن یونیورسیتی به استفاده از یک بورس تحصیلی مشاهداتی غربی که در

درد دل بود ما را مفتخر بودند تسلیم نمودم وی باتشکر زیاد و یک مکتوب دونیم صفحه ای که مملو از

دنشر ش ساختند. مکتوبش درابن سینا2.

مارا در قسمت سالیدهای پتولوژی کومک نموده یکی دو لکچر داده شهید پوهاند عبدالفتاح همراه

است.یک مرد خوشخوی و رفیق محصل بود. با برگشت من از انگلستان رابطۀ نزدیک داشتیم من پالن

را به کومک وی پیاده کنم. Mortality /morbidityو Surgical Pathologyداشتم تا پروگرامهای

خوب :روزی به این منظوربطرف دفترش بحرکت بودم که وی از زینه پایان شد. بمن خطاب کرده گفت شد دیدمت, ما ترا بحیث رئیس پوهنتون در نظر گرفته ایم و این را بدون ترس به آواز بلند که همه

.اصرار داشت,زیاد پراگنده بودندگرد و نواح و در راپور جمع میکردندشاگرد ها که در انوفت اکثر شان . گفت خو خیر طر ناک استاستاد از سر ما که بوی قورمه نمی آید, این نوع گفتار ها خ: برایش گفتم

محبوس و چند روز بعد از شهادت وی و به رفتار خود دوام داد. فردا شنیدیم که استاد را باز میبینیم باشه خداوند روحش را آرزوهای علمی ما. شیشۀ و سنگی زده شد بهما که داغی بود بر دل ؛ م یمطلع گشت

فردوس برین است. شاد و به یقین که جایش منحیث یک شهید وطندوست در

وژی انواع مختلف که بگمانم در آنزمان پوهنیار بود در البراتوار هستول داکتر محمد عرفان فطرت

یکرد. پروفیسور هدلی برایش یک سکالرشپ در امریکا گرفت. در امریکا الیسنس حجرات را تدریس م ه جهاد بفعالیت شروع کرد . در وقتپرکتس بدست آورد ودر ایالت جورجیا به جنرال پرکتس دوام داد

عضو فعال و کلیدی انجمن صلح و دموکراسی برای افغانستان بود که فعأل پوهاند عبدا لواسع لطیفی در یکی از جلسات فعال انجمن دوکتوران افغانی در امریکا بود و عضوهمچنان رئیس آن است. وی

ی شانداری که شامل محفل شامی با دوش داشته ازما پذیرائانجمن را ب یدر جورجیا مهماندارانجمن . داکتر فطرت سفری هم به ایطالیا داشت و با مرحوم ظاهر خان هند بود, بعمل آورد کالسیک موسیقی

مالقاتی داشته است. وی در بنیان گزاری انجمن صلح و دیموکراسی که در سندیاگو بشمول مرحوم غالم شرکت داشت. بنیان گذاشته شد, هللا انور و اینجانب داکتر حبیب پروفیسورعلی آئین, سید حیبیب بها و

ویرجینیا فعال است. بریاست استاد محترم پوهاند واسع لطیفی در قسمیکه گفته آمد امروز این انجمن ان فطرت یک شخص وطندوست ویک مجاهد زکائی وقت جهاد بوده برای شناختاندن ارواح شاد عرف

تی در یک کانفرانسی که فغانستان تپ و تالش زیاد نمود و حوضع افغانستان در وقت حملۀ روسها در ادر عین سخنرانی بیک حملۀ قلبی مصاب و جان بحق بود س انجلس روی این موضوع دایر شده در ال

Page 10: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

10

ه بود از شهادت, کاین جامی وی در هنگام جهادش جانداد ومن یقین دارم که تسلیم نمود, روحش شاد باد. .بسر کشید

وزیر سرپرست وزارت معارف عضو جدید دیپارتمنت معین و بعدأ سابق عمر محبتداکتر محمد

دیپارتمنت پیوست. درین هنگام است که ه بپتولوژی بود که بعد ازتحصیالت عالی درین رشته در امریکا ز کرد و یک مؤسسۀ فوق العاده آبرومند علمی بود که دوکتوران اانستیتوت پتولوژی در کابل بکار آغ

Lancet9داکتر محبت با همکارانش در: را درین رشته تربیه میکردند. جواننتیجۀ مطالعات دوسالۀ

کتلوی که Ascitesواقعات در ناحیۀ گلران وکه در منطقۀ شمال غرب افغانستان خود را 0519 -0511

بطبع رسانیده اند. داکتر محبت وتیمش دریافتند رخ داده بود, ,در ازبکستان به آن "شکم شتر" نام داده اند

که در بین کشتزار گندم Heliotropiumکه سبب این حادثۀ خطیر و مرگبار توسط دانه های نبات

ی ائدر سالهیاد میکنند, بمیان آمده است. چرمکبنام بصورت خود روی نمو نموده مردمان منطقه آنرا

دم این دانه های مسموم کننده که حاوی الکلوئید پیررولیزیدین فوق که خشک سالی وخیم رخ داده بود مر

ن الکلوئید بذات خود ای .بود با گندم یکجا آرد نموده نان میپزیدند Pyrrolizidine Alkaloids (PAs)یا

نشان داده WHOمیگردد. د کبدی سبب انسداد وری بعد از استقالب آکسیجنی در کبدکه توکسیک نیست بل

کیلوگرام یک ملیگرام در یک 11است که کمترین مقداری که سبب مرض شده میتواند برای یک شخص

و مرگ میانجامد. کتلوی Ascites ,این مرض اگر تداوی نشود به نکروز جگرباآلخره روز می باشد.

ثه بین سالهای بدون کدام اقدامات الزمه از طرف دولت یا وزارت زراعت شیوع این حاد متأسفانه

معین وزارت صحت عامه هللا کاکر و دوباره از طرف فیض دوباره بوقوع پیوست 3110و 0555

ز طریق الکترونیکی ا 3101سال در Toxicology ,و همکارانش در جورنال وبعدأ مشاور کرزی

است هبطبع رسیدراپورداده شده 7و WHOنشریۀ محترم داکتر کاکر بکومک واهتمام عساکر ایطالوی, :

خدا کند که شیوع این تهیه و بچاپ رسیده است. تحقیقات طبی قوای دریائی امریکا 3 یونت نمبر

مساعد برای نسل ما بعد رض کبدی خطرناک دوباره ظهور نکند و زمینۀ نشریۀ دیگر را م

سر دست گرفته جدیازبین بردن این بتۀ خود روی منطقه اقدامات بهتر است برای نسازد.

شود.

به افغانستان فرستاده شده بود WHOکه مسقط الراسش هندوستان بود و از طرف پروفیسو کرشنان

ر البراتور با دکه اسیستانت این دیپارتمنت مقرر شده بود لطیفی اکترولوژی میداد و پروفیسوربما درس بتحت اری مختلف را به میتود گرام و زیل نلسن درس میداد و باکتریهاها سالید تلوین ده ما کومک نمووند طول عمر نصیب شان کنند درامریکا شان میداد. استاد محترم ما که خدانتشخیص کرده ماکروسکوپ

فعال نموده یکی از اعضای ادا فعأل بحیث رئیس انجمن صلح و دیموکراسی ایفای وظیفه ای رضاکارانه لطیفی و تاسیس آن میباشند. پوهانداز بد و عضو بورد دایرکتر انجمن انجمن دوکتوران افغانی در امریکا

لطیفی, وقتیکه از را برخور دار ساخته است .پوهاندما انجمن از حمایت مادی و معنوی خود همیشه ب الدین مدیر تدریسی ت کمر بستم رئیس فاکولتۀ طب بود و داکتر خواجه قطافغانستان بصوب مهاجر

لطیفی نویسنده, انستان امکان پذیر نبود. پوهاند داکتراز افغمن بدون کومک شان برآمدن فاکولته ؛ تا که کار قلمی هفته نامۀ وزین امید هستندمو دری بوده هشاعرو دانشمند متبحر در ادبیات فرانسوی

مولفین افغانی را معرفی نو چاپ شدۀ طبع شده اکثرأ کتبدر انجا شان در حدود یکهزار اثر حال ریاست فاکولتۀ طب یکهتوق .ندپرازیتولوژی درس میدادرا در فاکولتۀ طب کابل ما میدارند. وی پسانها

Page 11: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

11

-انگلیسی-دکشنری اصطالحات طبی را در کابل و بعدأ در امریکا دکشنری فارسی را بعهده داشتندپوهنتون ننگرهار نیز تدریس میکرد استاد محترم و بزرگوار در فارسی را نگارش و بطبع رسانیده اند.

ر اودیتوریوم پوهنتون ودر کنفرانسهای هفته وار فاکولتۀ طب کابل فیلمهای علمی طبی فرانسوی را دعین نمایش آن بفارسی دری ترجمه میکرد که طی آن محصالن و حتی دوکتوران مربوط مستقیمأ در

د. در زمانیکه من ریاست انجمن دوکتوران افغان در امریکا را بدوش وزارت صحیحه اشتراک میکردن

را جهت قدر دانی از خدمات پوهاند داکتر لطیفی در تابلوی افتخارداشتم به موافقت بورد انجمن

بورد تحریرمجالت افغان طبی مجله داخل و خارج افغانستان برایش تقدیم کردم. پوهاند لطیفی, در ( و آن توقف داده شدیافت و متباقی نشرات ازطرف متصدیان حزب خلق نشر سال خدمت 32بعد از آخرین شمارۀ آن)

.(بطبع رسید 0515مطابق 0221در سال اول آن ) اولین شمارۀ طبیعی علوم جلدطبیعی علوم عضویت داشتند استاد لطیفی, کتاب بعدأ بحیث مدیر افغان طبی مجله نیز ایفای وظیفه نموده است. ,پوهاند داکتر لطیفی

که مفتخر به اعطای جائیزۀ اول ه هسترا تالیف کرد " راز های زندگی از نگاه طبیب"معروف

ازپوهاند داکترولی می متشکل لطیفی, در امریکا در راس کمیتۀ علداکتر پوهاند مطبوعاتی گردید. جهتعصیم, پوهاند داکتراسعد احسان غبار, و مرحوم مغفورپوهاند خیرمحمد ارسال

میشدند خدمت شایانی ECFMGاسناد تحصیلی دوکتوران جوان افغان در امریکا که آمادۀ امتحان تصدیق

ص و حتی را انجام داده است که اکثر دوکتوران مذکور امروز در امریکا بدرجه های بلند تخصلوژی را از زیتوصص باکتریولوژی را از آلمان وپراپروفیسوری رسیده اند. پوهاند داکترلطیفی,تخ

. پسانها وقتیکه دوکتوران جوان افغان در اثر جبر زمان وطن را متروک و فرانسه بدست آورده استیا در اثر جنگهای اسناد تحصیلی خودرا از افغانستان با خود بیاورند و مهاجر شدند نتوانستند که

اده بودند به انجمن برای ریفرنس مراجعه میکردند که در یکی دو واقعه به دخانمانسوز آنها را از دست بورد ریجستریشن طبی ایاالت محتلفه شخصأ شرکت میکردم و از تصادیق شان دفاع میکردم, یکی ازین

داکتر موصوف مایت شد و باآلخرهاز وی حدند که موفقانه در فالدلفیا جوانان از اطبای اهل هنود ما بو موفق بدریافت لیسانس گردید.

درختان پرمیوۀ تون ینا نهاده شد. تعمیر جدید پوهنمحصالت با ما یکجا شدند وبودیم که در صنف دوم

فربه سگو تغذی محل بودوباش چنینهم. به نابودی روبرو گردید سیب و قیسی و زردآلویکی پی دیگر

معاون علمی پوهنتون کابل که از پسمانده های آشپز خانۀ شفاخانۀ محمد عمر وردکداکترپوهنوال

که افتخارعضویت دیپارتمنت پوهنتون علمی معاون نیز از بین رفت. ,روزانه برخوردار میبود علی آباد امات جراحیش را شاهد نبوده ایم .اهتم هیچنوع مارا نیز داشتند, جراحی

در روز اول ,برایما ؛بودفیونری آمد واسم وی بگمانم که جرمنجست ازیک باکتریولودر صنف دوم ما,

این عمر عبدهللاپوهنوال داکترارواح شاد از ما قبألا وی که از امینولوژی سخن میگفت ومعرفی ب

این کارتها گروپ خون خود تانرا تعین کنید با کارتهای تقسیم نمود و گفتفیونریم بود موضوع را شنیده

داکتر سید شعیب اد. ابتدا دو ضمنا اینکه چه میخانیکیت در تعین گروپ خون شامل بود توضیخ میبعدأ هاتروی را ترجمه میکرد. نتیجۀ این کااز طب عدلی گفتار عمراعظمیداکتر مرحوم و بعد کیفی

+Bپ اکثریت ما گرو درپشتنی طبی مجله بطبع رسید.و داشتیم. تمام استادان دیپارتمنت باکتریولوژی

د را بیش از همه مهربان و شوق داشتند که شاگردان خو مید رشیدداکتر سید حپراریتولوژی بشمول

متعدد بعد از نام خود داشت, یکروز پروفیسور کرشنان یکتعداد حروف توان کومک نمایند. بیادم آمد که رسیدم که این حروف چه معنی دارد, وی دست خودار بر شانه ام گذاشته گفت: بعد از درس پ

Page 12: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

12

They are British Diplomas go to London and get them , و بعد از فراغت همین کار را کردم

داکتر پوهندوی از لندن و هدنبره بدست آوردم. را LRCPLOND, MRCSENG FRCSEDINدیپلومهای

وقتیکه ما در صنف چهارم بودیم بعد از امتحان کانکور به دیپارتمنت باکتریولوژی ناصری توریالی

دین در لیم کارکن بوده با مجاهی یک شخص حاشت وتعلیمات عالی درین رشته در لندن دپیوست وپوهاند عبدهللا عمر که شف سرویس داشت.و فوق العاده مؤثر نزدیک بسیار پشاور همکاری

باکترولوژی و پرازیتولوژی بود یک شخص بلند باال,خوش لباس و مرد خوش خلقی بودو بعد از یکی دو پوهاند لطیفی زم اروپا شد و یکدوره بمقام وزارت صحیحه نیزاجرای وظیفه نموده است.الکچر ع

بر قلعۀ جواد با تعداد دیگر حضرات شهید کردید که درحادثۀ حمله پوهاند داکتر عظیم مجددی: مینویسد

نیز عضو فعال دیپارتمنت مایکروبیولوژی بودند, روحش شاد باد.

یک شخص خوش لباس , استاد فزیولوژی ما بود. شف دیپارتمنت و,رحیم رشیدیمرحوم پوهاند

لکچر داشت شب خوش سلیقه و رویۀ رفاقت آمیز با شاگردان خود داشت. روزی دربارۀ سیالۀ عصبیخود را دوباره وقتیکه نوت خود را خواندم مطلب برایمن واضح نبود روز دیگر بدفترش رفتم لکچر

و میخواست شاگردش لکچرش را کامأل جذب حوصلِۀ فراخ داشتراستی که وی برایم تشریح کرد

عین علی پوهندوی داکتر مرحوم. البراتور فزیولوژی در آن روزها توسط اسیستانت وی نماید. بود Basic Metabolismتدریس میشد. وظیفۀ مهم این البراتورتحری استقالب اساسی ویا بنیاد

کالن را یکروز پیش با دود Drum تکنیشن این البراتور که تکنیشن البراتوار اناتومی هم بود یک دلو

پوهاندتوار گراف تست مربوطه تثبیت شود. درین البر Drum تا بحرکت سیاه مستور میساخت

که از فضل خداوند تا حال حیات دارند تستهای فزیولوژی عضلی را باالی عضلۀ معصوم خانداکتر

Gastrocnemius معصوم خان در آنوقت از وزن زیاد برخوردار بود و .بقه بما عمأل نشان میداد

داکتر صاحب شاه دوال, داکتر صاحب قدرت هللا, صدا میزد:درصنف اول وقتیکه حاضری میگرفت بما ....ارواح شاد داکترعین علی بنیاد کتر صاحب ماللدا, حب شاه ولی, داکترصاحب صالح محمدداکتر صا

یا شخص نا مطلوب شمرده شده Persona non grataچپی که داشت یک معلم نظربه افکارارتقائی و

کولته با من رو برو شده با ژست در مقابل مدخل فا. یکروز ه بوددوبار از وظیفه سبک دوش شدفته و تو باید در پهلوی درسهایت به مطالعات پیشر ؛صوصیکه با دستهای خود داشت گفت: غالم جانمخ

وولیت من ساستاد من محصل طب هستم وظیفه و م: ورزی. محترمانه بجوابش گفتم سیاسی هم مبادرت و 0591خر اگست ااوانید و ازمن دور شد. بعدأ وقتیکه در فراگرفتن لکچرهای خوب شماست. سر جنب

صنف دوم محفل عروسی ام برگزار شد وی را دعوت کردم. درینوقت وی به اصطالح خانه نشین بود. را به د و تو منکسی سالم من را علیک نمی گوی: در ختم مجلس بعد از تبریکی گفت این عجب است

ز وی سپاسگزاری کردم ازینکه ااستی که از خودت و فامیلت متشکرم. من ر ,عروسی ات دعوت کردیاشاره کردم که شما استاد خوب من هستید ,ضمنأ .دعوت مرا پذیرفت و بمجلس خوشی من پیوست

آن خود تان بمفکورۀ شما که از ده اید و منفزیولوژی اندوکرین را به بسیار وضاحت بما تدریس کر .م, احترام قایل هستاست

اده است به اموراداریکه عضو دیپارتمنت فزیولوژی بود, بما درس ند پوهاند داکتر محمد نادر عمر

یک شخص با تمکین و خموش بود. کومک زیادش به محصلین فاکولته مصروف بودند.مدیریت تدریسی خبر باشد نجات یان و بد پیشه گان بدون آنکه آن محصلو آنها را از گزند بد کاران و بد گو متوجه بود

تهیه آقای فاروق فرهمند. در وقت مدیریت وی کتابهای زیاد از طریق ماشین گستتنر و همکاری میداد

Page 13: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

13

یات بسر میبردو عمرش دراز باد. وی در فرانسه ح ,ه شد. بعد از مهاجرتودر اختیار محصلین گذاشت بحیث رئیس فاکولتۀ طب نیز اجرای وظیفه نموده است.

بود که بدرجۀ پوهاندی عثمان هاشمیکتراد در وقت محصلی مارشیدی صاحب جوان دیگراسیتانت

جرت ابه مهی ئپل چرخی بود. بعد از رهاظلمت سرای رسید و در وقت انقالب برای چندی مهمان . بعدا به امریکا نقل بحیث پروفیسورفزیولوزی در موراکو ایفای وظیفه نموده استبرای چندی پرداخته

می طاهر هاشپروفیسورفعأل برادرش حیات بسر می برند.ویا تکساس مکان نموده فعآل در کالیفورنیا و پسرانش در شق طبابت مصروف وظیفه اند. قوق است.استاد فاکولتۀ ح

آمادگی ا بموفقیت به انجام رسید و قبل ازورۀ قبل از دروس سریری و یا کلینیکی مد اینصورتبه

با به اصطالح سر ما زیر بال ماشد.ازدواج کردم وما از یکجا شدن با همصنفان اناث سوم و بعدصنف بسر رسانیده امروزتحصیالت عالی را فاکولته صاحب دو دختر و دوبچه شدم که تکمیل دورۀ محصلی

.ن بلند وعمر شان دراز بادکه بخت شا مجموعأ برایما دوازده نواسه های ذکی و با استعداد تحفه داده اندیکی از خواهران همصنف ما بعد از تبریکی عروسی ام برایم خاطر : راستی همین لحظه بیادم آمد که عروسی کردی تو اینده چراوچطور همرای یک دختر دهاتی از چارآسیاب !نشان ساخت که تو یک داکترتطابق خواهیم کرد. این سمت و تقدیر همانست انشاءهللا . جواب دادم که قات را باید مد نظر میگرفتی

خواهر همصنفم بایک فردیکه مربوط بیک فامیل بسیار سرشناس و تاریخ ساز افغانستان بودند عروسی و شوهر سابقه اش چندی قبل در کالیفورنیای شمالی پدرود حیات کرد اما بعد از چندی از هم جدا شدند

که ,آمدهمچنین بخاطرم ( سال میگزرد.22اکنون بفضل خداوند پنجاه وسه )از عروسی ما تا اما و گفت.

ارمکولوژی و درمنزل چهارم آن درس ما که در عمارت ف عروسی من, یکبعد از برگشت ازرخصتی

درس میداد؛ همصنفان به اتن ملی شروع عبدهللا سیدداکترپوهاند ارواح شاد آن در منزل سوم و بود

آمد و همۀ رفقا را با یک چند کلمۀ نه چندان خوش آیند, مخاطب قرار داد.باال بعد استاد چند دقیقه کردند.

بود که در در رشتۀ داخله ی ما استاد سریر اولیننظر محمد سکندرداکترپوهاند مرحوم مفغور

میشد گرد آن استفاده نرسها ازیک اطاقیکه پسانها بحیث اطاق ه معرفی شدیم. ما ببا وی شفاخانۀ علی آباد بگفتار عالمانۀ خود مدیم. استاد قدم گزاری ما را به شفاخانۀ درسی علی آباد خوش آمدید گفتههم جمع آ

که آفتاب نو سر زده بود هنگام صبح میگوید ,دند: وقتیکه طفل یک مادر مریض میشودچنین دوام دانان و چای روز مرۀ خود هم رسید. وی امروز نمی خواست از بستر برآید. به بگوشم صدای سرفۀ طفلم

عالقه نداشت. من خواستم وی را بعد از پانزده الی بیست دقیقه چای بدهم طفلم از نوشیدن آن ابا ورزید. مادر به تغیر . آیا میدانید که چرا ی داشت....دیدم که کومه های رخش سرخ شده است و هم کمی دلبد

با یک تبسمی . دا کشید : طفلش اس باید دقیق باشهکسی از پشت سر ص اینقدر دقیق بود؟حالت طفل خود و از خاطری اینطور , جواب داد: بلی! طفلش پوهاند سکندر جنت مکان که یگان بار ازلبانش پیدا میبود

بمریض تان دلچپسپی نشان هم من میخواهم که شما . دقیق بود که به این طفلش دلچسپی داشت ید. به انها از نظر احترام دیده به شکایات شان همه داده متوجه هر لحظه و دقیقۀ انها باش

گوش وهوش باشید. بدروس تان توجهه داشته همیشه از استادان در وقت لکچر وستاژ سوال کنید. شما نباید از سوال بترسید. از سوال کردن هم شما یاد میگیرید هم استاد

جائی می درو اگر مریضی را خدام و خدمه های شفاخانه ها بنظر احترام ببینیده هایتان. ب دارد به انها از هیچ نوع کومک دریغ نفرمائید.بینید که بکومک ضرورت

Page 14: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

14

این میخواهم ؛ برخوردار عمر و روزی از من شما را که ,طبعزیزو محصلین شاگردان دببینی

مربیون طبی ما سال قبل از طرف 23یعنی 0590ر سال لمانه و این اساس اخالق طبابت بما دسحنان عا

که نددر عمیق داشت و شاگردانی تربیت نموبابت ما تاثیتدریس میشد و به یقین که در آیندۀ پرکتس طیورولوِژی پرو فیسور ها اند. باور کنید که هیج ایانستیزیو لوژی تا ی فامروز در سر تا سر جهان از ال

به این مراحل اکادمیک نمی رسیدند, ابی زحمت کشی و بیدار خو , یک از اینها بدون اخالق عالی طبابت

شما اگر بهمان کلمات عالمانۀ یک استاد گوش نداده سرنوشت حیات خود قرار نمیدادند.خاصتأ, عزیزان هم کوشان و ساعی باشید که از مربیونیکه اخالق عالی طبابت دارند پیروی و

جست. یدو نفریکه باید از روش آنها جدأ دور یهستند یک

گفتار پوهاند صاحب سکندر ما بطرف سرویسهای ستاژ خود رهنمون شدیم. اولین ستاژ سریری ما بعداز

پوهنملاهی شاه را داشت وربود که وی با یک سفری هم عبدالفتاح نجمداکترهاند وپبسرویس داخلۀ با مرض و تشخیص و تداوی شان بما مریضان را دهونماز مریضان شان تعقیب داکتر علیم کریم

و من در کتابچۀ خورد چینائی که داشتم آن گفته ها را نوت میکردم. معرفی نمود

که بعدأ بحیث وزیر هم توسط مرحوم پوهاند سکندرداده شد در صنف سومسریری ما اولین لکچر

اند. لکچر اول امراض کلیوی بود که تدریس ما با وظیفۀ گرده وکلیرنس مواد صحیحه ایفای وظیفه نموده

. وی لکچر داده میشد عبدهللا واحدیداکترپوهاند وم توبرکلوز توسط مرحو ض ریوی امرا شروع شد.

عضو لوی جرگۀ شهید داوود خان,رئیس عمومی مطابع وظایف ریاست موسسات صحی علی آباد,پوهنتون ننگرهارو والی کابل را هم بعهده ت اطالعات و فرهنگ رئیس ارولتیی, معین نشراتی وزد

یک شخص مدبر, زیرک و استاد مهربان بود. بصنف قبل از درس میآمد و تمام تختۀ سیاه را داشته بود. مؤظفداکتر ,دفتر کاربا رسمهای ریتان مملو ساخته افات متنوعه را در آن رسمها نشان میدادند. بعداز

دوایردولتی و بانک و زیمنس و غیره بود. مرحومه خانم مامای ارواح شاد من مریضش بود و بیمۀ چندوقتیکه رئیس پوهنتون همیش از تۀ دل از روش و تداوی موثر وی بوی دعای بعد از نماز میفرست.

طرف جالل آباد بود موافقت خود را جهت تعلیمات عالیۀ جراحی من به انگلستان در پارچه کاغذی که ار شکلدر انگلستان متعلیمات صحی ارتباط خارجۀ پوهنتون بدست داشتم با چهرۀ خندان امضا نموده گفت:

کل بخدا گفته ازوی مرخص شدم. واحدی بعد از یک مریضی نسبتأ . تواست, زحمت کشی زیاد بکار داردداعی اجل را لبیک گفت و در کالیفورنیای امریکاسالگی 53بعمر 3101در ماه سپتمبر طوالنی

تق پیوسبرحمت ح1 خداوند روحش را شاد و مرقدش را روضۀ از روضات جنت بگرداند..

بود, که تحصیالت عالیش در جرمنی صمد علی خان حکمت داکتر پوهاندمرحوم جنت مکان

امراض انتانی را بما درس میداد. وی شخص جدی, داکتر خوب و کلینیشن ماهر بود. درس انتانی وی سبب نا آرامی شاگردان عقب صنف میگردید و بعد ازینکه چند لحظه از نوت گرفتن بسیار مشرح بود و

زجر ده که صدای دلخراش آن در قطار اول لکچر گذشته بود بوتهای خود را در زمین صنف می شقیدندو اندک توجهی به اخالل شان درس خود را دوام میداد. یک دوره اما وی به حوصله مندی فراخ بود.

ستاژ داخله را نزد وی گذشتانده ام. وی میکوشید ما را بمطالعۀ ما ورای لکچرتشویق کند. روزی برای ه کنید. بیرون که برآمدیم گروپ ما گفت روز دیگر در بارۀ سردردی گپ میزنیم شما هم درین باره مطالع

کهنۀ The Merck Manualمن رفقا گفتند مارا کسی دربارۀ سردردی درس نداده از کجا تیاری بگیریم.

Page 15: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

15

چاپ شده 0155اولین ایدیشن آن در سال امسال از چاپ برآید, 05امکان دارد ایدیشن ,0511ایدیشن هفتم که داشتم)

انچه از مطالعۀ خود فهمیده بودم بدوست عزیزو همصنف من ( در بارۀ سردردی خوانده بودم. من بودرؤف روشان بیان کردم. وقتیکه گفتار استاد پایان یافت او صدازد که غالم جان هم درین باره مطالعه

کرده, باور کنید وی آنقدر خوش شد که تبسم )که یک چیز نادر بود از وی ببینیم( در لبانش پیدا شد وگفت اضافه میکنی. من با چهرۀ سرخ و لکنت زبان گفتم استاد آنچه من مطالعه کرده ام بگو چه بسیار خوب

اینه ببی فراموشم شد؛ استاد فرمود: چه است. Ryeناقص است حتی در ضمن مطالعۀ خود من ندانستم که

داشت. up to dateحال میدانیم که استاد تا چه حد معلومات ) ست که به کانسر ارتباط داردکنوع سردردیاین یروزی .(نیویارک در باره لنفوما ها نشر یافت Ryeیعنی دو سال بعد از ستاژ ما با صمد علیخان تصنیف 0592سال در

با تشخیص و استاد آنرا لی چپ داخل بستر شدیمای بسیار پیشرفتۀ طرف سفدض با ایک مریElephantiasis معرفی کرد وقتیکه بمطالعات خود در بارۀ این مرض پرداختم چشمم به مرض بما

Filariasis داشت. شروع درین مریض وجودهمه اعراض فزیکی این مرض . درک کردم کهبرخورد

درینوقت است که چراکه در اوقات تاریک شب صورت میگرفت بایدکردم به تجسس: معاینۀ خون از البراتور سه سالید گرفتم خوب شسته پاک کردم و سه شب یاد میباشد.ز ,مایکرو فالریا,عامل مرض

سوم سالید ها را با اینه گرفته شود بروز عتا ساعت یازدۀ شب معطل میبودم تا خون مریض برای ممثل به : گفتاو ,بردم و در فرانسه تحصیل کرده بود احترام داشتند او اتوار که همه بهتکنیشن البرو شنود بودیم که جنت مکان ببیند در همین گفت معلوم میشود اما باید استادها سالید ها راماکرو فالریا

را مرور کرد و اپوهاند نظرمحمد خان داخل شد و موضوع را برایش بیان کردم بخوشی و دقت سالید هبرمن تحسین فراوان گفت متأسفانه سالید ملوث است و مشکل است که تشخیص مایکرو فالریا شود اما

آنچه مهم و در خور بحث عالیده است نه یس دارد و یا خت و گفت: اینکه این شخص فیالریازنصیب سامیخواستی برایش کومک اینکهن دادی والقه گرفتی و دلچسپی نشاع که تو بمریضت تقدیر است اینست

وزیر اکبر ساحۀ در 0515ل سادررا آخرین بارمن ارواح شاد صمد علیخان را کنی قابل قدر است.

خورشیدی 0210پوهاند حکمت در خزان خان دیدم که با مرحوم پوهاند حسین خان نصرت قدم میزدند.

در چنداول کابل تولد پدرش شیرجان خیاط بود که به فرهنگدوستی شهرت داشت. استاد جنت مکان

جوار والدینش ت یافت و در در شهر هامبورگ ,جمهوری فدرالی آلمان وفا 3100فروری 39بتاریخ

بکابل بخاک سپرده شد5.

را این عنوان و ض قلب بودامتخصص امر. که تحصیالت فرانسه داشت علی خانصفر داکتر پوهاند

که تکیه کالم وی شده بود " فهمیدی که هستک"بما لکچر میداد.هنگام لکچرویا توضیحات کلینیکی از

بود ما در طب کابل با لیون فرانسه زیر بحث affiliationزیاد استفاده میکرد. حتی وقتیکه موضوع

تاریخچۀ لبی خود را در سرویس پوهاند صاحب میگذشتاندیم و مشغول گرفتن شفاخانۀ مستورات ستاژ ق

یگفت. م nes paانسوی با پوهاند صاحب آمد و شنیدیم که با وی هم زیاد رمریض بودیم که یک ف

خوش گفتارو بینهایت مهربان و قد بلند, قوی اندام, خوش خلق ,اسیستانت صفر علی خان یکمرد

ال ال نبیبود که ما و دیگر همکرانش اورا صالحنبی پوهنوال داکتر دوستدار صفرعلی خان

را برای سرطبیب شفاخانۀ مستورات بود. صفرعلیخان آواز های قلبی و مرمر ها هم میگفتیم. وی زمانی چند هفته ود و معلم خوب بود که بعد از دورۀما آواز میکشید و به اندازۀ درشناخت آواز های قلبی ماهر ب

با ستاتسکوپ خود بشناسیم. صفر علی خان ما میتوانستیم در صنف چهارم آواز های غیر نورمل را ستاژخانه داشت. چون طبیب مجرب در منزلش معاینه ,بین کوچۀ اچکزیها و بابای خودی بود که محلیدر

از ورویۀ بینهایت خوب با مریضان داشت به اصطالح در معاینه خانه اش جای پای ماندن نمی بود.

Page 16: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

16

فیس نمیگرفت و حتی به بعضی شاگردان که بعدها درجرمنی داکتر معروف و نامداری خود شاگردان پول نقد کومک میکرد. ند,شد

داخله بودو وی یک شخص مسن و کمی وزن شف کرسی محمد شفاد داکترفقیر پوهان بیامرزخدا

زیاد داشت. وی از مریضان محبس دهمزنگ هم دیدن میکرد. درس برانشیت و سینه بغل زا بما لکچر داده است. وی از مرکمنول استفاده میکرد. پوهاند شفا یک شخص فقیر مشرب بود. بعد از مرگ

ه بود و در باغ بابر عین آب بازی غرق شِد خموشتر گردید.قرزندش که به صنف هفت و یا هشت حبیبی روانش شاد باد.

رفقی توبرکلوزی ضان از مری که عضو دیپارتمنت داخله بود اما زیادتر عظیمابراهیم داکترپوهاند

بررسی نموده بتداوی شان میپرداخت. بما یک لکچر داده است که عنوانش را فراموش کرده ام. سناتوریمحیات بسر برده ی امریکاأل در ایالت اریزوناقام وزارت صحیحه هم خدمت نموده فعوی بعدا تا م

که استاد یاسین عظیمداکترپوهاند برایشان صحت کامل و عمر طویل تمنا دارم. برادر مرحومش

بیولوژی درس میداد. من مشتاق لکچر وی بودم. بما فاکولتۀ ساینس بود در صنف دهم لیسۀ عالی حبیبیه و آفرین مینوشت. استاد فوق العاده دانشمند بود و لباس خوب میپوشید. وی بعد 01به پارچۀ امتحان من

. خداوند روحش را شاد و جنت اعمار مساجد رول عمده داشت راز مهاجرت در نیویارک مسکن گزید ود فردوس را مقامش نگه دارد.

یک داکتر مهربان با قد (معذرت میخواهم ازینکه حروف پشتو در کمپیوتر خود ندارم ,بریح) بلیث داکتر پوهاند

بلند و اندام قوی بود. از یک چشم به تشوش عضالت محرک جشم مصاب بود. سگرت پیاپی در دست تماس بودیم. قصۀ جالب اینست که من وقتیکه د راحتیاط بودم و کانکورطب را داشت.ما کمتر با وی ب

افغان دائرة المعارف داخل شده برای ننگرهار گذشتانده بودم خواستم بفعالیت علمی آغاز کنم. بدفترآریانا متأسفانه اسمآقای دوست ) خود را معرفی نموده تقاضای همکاری در قسمت نوشتن مضامین طبی نمودم.

( رئیس دائرة المعارف پیش آمد نیک نموده اجازه داد تا مضامین خو درا از ردیف مکمل شان بخاطرم نیست

ی عنوان را نوشته بودم که از من لست مابقی عناوین طب( 22) بنویسم. تقریبأ سی وپنجشروع کرده "خ"

چند هزار ضامینم در حدود از نوشتۀ مایشان تقدیم نمودم. به ه داشتم را خواستند و منهم بال تحمل انچرا برایشان میدادم عفو خواستند که ما "دال"داده بودند. وقتیکه مضمون ردیف مافغانی حق الزحمه برای

بودجه نداریم و خود ما هر چه توانستیم دائرةالمعارف را پیش میبریم. بعد ازینکه کار خود را به شعبۀ وال پرسی گفت ای دوست داشتم که بعد از جویای احز آقجراحی پوهنتون ننگرهار شروع نمودم تلیفونی ا

فامیل عزم سفر به کامه دارند میخواهیم که شب را باشما بگزرانیم و اصرار کرد که ما فقط برای . قدم شان را خیر مقدم گفته منتظر آمدن شان افتیمیت روز دیگر بحرکت مو صبح وق استراحت میآیمتیاط من که تشریف آوردند و در میان شان ضابط کورس اح خیر و عافیتب تقریبأ ده نفری بودیم که فامیلرمودند. ماه نان شب را معطل ماقدم رنجه ف و مؤقر به کلبۀ غریبانۀ هم ب بوددوست صاح بگمانم دامادان دادند که ما گفتیم تنها نش ابتدا یکقسم ناراضائیتتا با ایشان یکجای صرف کنیم. در کرده بودیم

میکنیم و بس. خانمم محترمانه برایشان گفت شما فکر میکنید که از خانۀ یک افغان بدون ت استراح نشان داد.وشی و مسرت زیاد دوست صاحب خآنوقت بود, که میروید؟ شکم گرسنه بخوابرف نان ص

افظی نموده پیش از برآمدن از ا حصبح وقت حوالی نماز صبح بدون صرف چای که ترتیب داده بودیم خدشما به نوشته های , و سبب دوام ندادن ی خانۀ ما دوچیز گفت: از خان عبدالغفارخان دوری بجویویلح

Page 17: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

17

ارواح شاد بلیث در کالیفورنیای ...وارد شده بود. از طرف بلیث به ما فشاری بود که در دائرة امعارف شمالی در اثر سکتۀ قلبی چند سال قبل وفات کرد.

خوش لباس و خوش کالم بود.یکمرد قد بلند و مولوی زادهعبد االحد داکتر پوهندویمغفورمرحوم

بود. ما شده تانت کرسی داخله ساسی ابتدا عضو دیپارتمنت مایکروبیولوژی و بعدأ در وقت محصلی ماآنقدر با وی تماس درسی و اکادمیک نداشتیم. شبهای که ما با وی نوکریوال میبودیم با برگشت از معاینه

و ترشی و نان و کباب با خود میآورد. معاینه خانۀ مزدحمی در شروع قسمت جنوب غربی خانه میوه رویۀ پسندیده و اخالق عالی باوی ستاژ کرده اندسپاهی گمنام در جادۀ نادر پشتون داشت. همصنفانیکه

کتوران افغانی درانجمن دودر جلسۀ ساالنۀ 0551طبابت وی همیشه ورد زبانهایشان بود. درسال

به پوهاند کتر عبد الظاهر خالقی برگزار گردیده بود ابریاست دنیا کالیفور یمانت امریکا که در فر

از های قدر دانیپلک ثربلی داکت پوهاندمولوی زاده وداکترمیر شرف الدین انصاری, پوهاند داکتر

انجمن از طرف خدمات اکادمیک شان در فاکولتۀ طب کابل و ننگرهار و تربیۀ دوکتوران وطندوست ,

هنگام سفر بطرف فریمانت در :نا گفته نگزریم که برایشان اهدا گردید. دوکتوران افغانی در امریکا,

داکتر دستگیر از مسهچوست را به پای ,میدان هوائی فالدلفیا منتظر پرواز خود بودیم که تیلفون میدان با دامادم انجنیر فریدهوشمند ف تیلفون شدم که در آنطر تیلفون دعوت کرد. با تعجب بطرف تیلفون روان

بود بوی درود خانمم که همراه من وآواز متاثر بمن مرگ پدرم را در پشاور پاکستان اطالع داد. من داکتر صاحب خالقی مرا باخود گرفته به هوتل هوائی اوک لیند در میدان وام دادیم.وفرستاده بسفر خود د

بوی خبر دادم. داکتر خالقی لمحۀ تحمل نموده گفت حاجی صاحب ما برد. در راه برایش از مرگ پدرم. بعد از عرض تسلیت و دعای مغفرت پدرش دیروز بخاک سپرده شد و روز یکشنبه فاتحه میگیریم

گفتم خوبست من هم با شما یکجا فاتحۀ پدرم را گرفته بروح شان دعا میفرستیم وثواب ختم قرآن برایش ختم مجلس انجمن به حاضرینشد. در هم نت مکان اهدا میکنیم. و همانطورپاک را به ارواح هر دوی ج

مجلس را با تالوت آیاتی از قرآن پاک پایان بخشیدیم که خبر داده از فوت پدر خودم و از داکتر خالقی یک چند نفر از افغانهائیکه معلوم میشد از کدام عروسی و با سرهای گرم آمده اند تالوت قرآن ما را به

یاد الف ز امروز بعضی از آنها از جملۀ لیدران منطقه بوده ا به آن وقعی نگذاشتیم.که م خر گرفتندتم وطندوستی و شهامت میزنند.

وقت ما بود که بیشتر در فعالیتهای اداری سهم داشت یکی از دوکتوران فعال علیم کریمداکترپوهنوال

ن اولیۀ بودند که ما را براه خدمت بمریض رهنمائی و سرطبیب شفاخانۀ علی آباد بود. وی یکی از استادان . یکی دوباری هم در غیبت پوهاند شفا با ما روند مریضااست آموختاندهرافن مشاهده گرفتن ,کرده

اتی داده است. وی مرد راستی علیم بود. با محصلین رویۀ بسیار داشته بر موضوع هیپاتیتها تشریحمیکشید و تهیۀ نان چاشت استادان و محصلین زحمات زیات خود دروقت سر طبابت رفیقانه داشت و در

وی زذ همچنین در زیبائی اطراف علی آباد با گلهای زیبا شوق خوب داشت.میکوشید نان صحی مهیا سا

کتاب توبرکلوز را نوشته اند 0210با یک تعداد دوکتوران دیگر در سال 01.

ویس داخله بود, یک شخص بلند قامت و چشمان عضو دیگر سر عطا محمد معالجیداکترپوهنوال

اینه خانه اش در جوار سرای شازده )یا شهزاده ض قلبی بود معاو میگویند وی متخصص امر کالن داشتدر لب دریای کابل بود و در موضوعات البراتواری چون مالک آن خود را سدوزائی تخلص میکرد(

ر میگرفت و همیش امیورزیدند. وی از خشونت ک . محصلین از ستاژ با وی ابادلچسپی بیشتر داشت

Page 18: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

18

شنیده ام که وی در سویس حیات بسر میرد و بفضل خداوند در از همه میپرسید. را تلوین گرام تکنیک قید حیات اند. عمرشان دراز باد.

در عضو دیگر دیپارتمنت داخله بود. وی تنها یکروز با ما لطفیداکتر سید عبدالعظیم پوهندوی

م مریضان داخل بستر را دید و آنهم زمانی بود که پوهاند صاحب شفا باید با ما میبود اما وی صنف سوبصورت عاجل خواسته شده بود. ما اکنون نگ مریض بود اوای کدام محبوس که در زندان دهمزبرای تد

و به بدست داریم. لطفی صاحب یک مرد فقیر مشرب بود زندان دهمزنگ یمعلومات بیحد ازین ماتمسرا اصطالحات التین طب چندان عالقه نداشت.

که یک شخصیت عالی و کرکتر خاموش داشت بما درس سایکیاتری علی احمد خانداکترپوهاند

میداد. وی بدون نوت در عقب پودیم صنف می ایستاد و برای یکساعت با چنان فساحت و روانی لکچر اصطالحات التین را به تخته می نوشت.وی موی میداد که من از خواندن لکچرهایش لذت میبردم. تنها

شانه شدگی میبود. به پوشیدن نکتائی آنقدر شوق نداشت. از ,عقب سربسفید موج دار داشت که منظم یک که درعقلی و عصبی کوچک شفاخانۀ دردفترش به سرویس تا به چهار راهی پوهنتون و از آنجا تا

بدفتر کالن پوهاند ؛ ی و عصبی ما دو نوع بود. نوع اول آن کنج علی آباد بود پیاده میرفت. ستاژ عقلو اسیستانت هایش در پهلویش میبودند. مریض جمع میشدیم صاحب همه محصالن در مقابل میز وی

مینشست و بسوالهای استاد یا مقابل میز استاد و پشتش بطرف محصالن میبود رویش بهدریک چوکی که گهی سپ بودندآنها گهی پیامبرودلچ Maniac depressive اسیستانت های وی جواب میدادند. مریضان

شهنشاه بوده قهقه ها سرمیدادند و زمانی خموش بوده حرف بزبان نمی آوردند و یا گریه میکردند و قص د رآنجا مریضان بعمل میآمد. دفتر استاد بود ت که راسأ تحعلی هذا. قسمت دوم ستاژ ما در زیر زمینی

اینها اکثرأ جوانهائی بودند که د. فته میداشتند درعقب پنجره های قفل شده نگه میشدنکه تکالیف عقلی پیشر

داکتر فرهاد علیاستاد محترم قرار معلوماتیکه فرزند ارجمندش تأثر بار میآورد. حالت زار شان دیدن

ینا گذاشتبه اختیار ابن س احمدی00میالدی در شهر کابل 0532شمسی مطابق 0213وی در سال .

بفاکولتۀ 0513مطابق 0230شامل مکتب امانی و در سال0521مطابق 0215تولد یافته است. در سال

موفقانه ,لیون و پاریس ری را درافغانستانطب کابل است که امتحانهای کانکو طب شامل و اولین فارغرفیعۀ پوهاندی نایل گشته اند. آثار استاد که شهرت با الخاصه علمی دارد عبارتند از: برتبۀگذشتانده

ی یف, خواب و خنده است. استاد مرحوم ومغفور ما بیست جوالزوفرینیا, سایکوزیس, مانیک دیپریسسکیقربتموالنا ق تسلیم نموده بروحش دعا و تهنیت فراوان میفرستم.در سندیاگوی امریکا جان بح 0552

03

آن رباعی ذیل 213در صفحۀ اشعار""گلشن زیبای خود زیر نام شاعر شیوا بیان در دیوان اشعار

امراض عقل و عصبی تقدیم کرده است متخصص را بدوکتور علی احمد03:

حیران در دانش تو عقل ارسطو عرفان کمال منبع تو جسم ای چه حرفست که آید بمیانبیماری کلک تو به نبض آنچنان گشت قوی

دلچسپی و قعیت دوم را بعد از استاد داشت وی هم بسیار آرام بودوم سید سرور عالمیداکترپوهاند

که با کدام . در وقت ستاژ ما بما درس نداده است یا بخارج بوده اند و یا اینزیاد به امراض عصبی داشت

سید شهیر داکتر حیات بسر برده فرزندش بنام بودند. فعأل در فلوریدا گروپ دیگر مشغول تدریس

Page 19: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

19

وی شخص بسیارحلیم که انش میگفتندمریض میرود که مسلک پدر را در پیش گرفته است. گمان عالمی

برای یک دوره شف سرویس عقلی و عصبی هم بودند. میگفت.زیاد میشنید و کم و با حوصله بود

متواضع و کم گوی بود تحصیالت عالی خودرا , که یک شخص اسعد احسان غبارداکترپوهاند

درلندن به اکمال رسانیده است نویسنده ۀ خوب و ستار نواز ماهریست که از طرف استادان هندی مورد تحسین قرار گرفته است. بما درس نداده است اما بیک لکچر وی که در تاالر پوهنتون دربارۀ صرعه

همراه بود. پوهاند غبار عضو انجمن آموزشی فوق العاده با سالیدهای شرکت داشتم لکچر Epilepsyیا

دوکتوران اافغان در امریکا بوده در اکثر مجالس ساالنه شرکت و خطابه های ایراد کرده است. پوهاند صصش ادامه داده است. بی نوشته و در امریکا به پرکتس تخغبار در هفته نامۀ وزین امید مضامین ط

پوهاند طول حیات و صحت کامل برایش تمنا دارم. ه نرس است بسر میبرد.وی در ویرجینیا با خانمش کواز همیجاست که غبار یکی از مجربترین عضو اکادمیک فاکولتۀ طب کابل در فراز و نشیب زندگیست

وی در صنف اول مکتب استقالل بود که رژیم مفسد .وی امروز از نخبه های ساکیاتریستهای ما اند.

ۀ دوام درس و تعلیم نداده میخواستند, جاهل و بیسواد بار آیدنادری وی را اجاز31اما وی و فامیلش با .

صبر و حوصلۀ بی شائیبه و مساعی خسته ناپذیرشباروزی و با چشم امید بیک آیندۀ درخشان قهرمانانه ., هستندموفق بدرآمده, افتخار جامعۀ طبی و افغانی ما

بودند که بعدها برتبۀ علی احمد خان دیگر استاد اسیستانت اختر محمد خوشبینداکترپوهندوی

علمی پوهاندی موفق شدند. خوشبین نویسندۀ خوب بود به اخبار و جراید کابل مضامین می نوشت و یا اهرش عزیزه جان خوشبین همصنف ما بود. خوشبین وترجمه میکرد و یگان پارچه شعر هم می سرود. خ

ذهین احمد ضیاء وانش بخاطرم نیست. اسیستانت دیگر استاد داکتر که عن بما یک لکچر داده است

بود. کمال داکتر سیدتانت جوان این شعبه اسیو

, که بگمانم در وقت ما پوهنیار بود در فرانسه تحصیالت عالی داشت. ضیاء احمد زهینداکترپوهاند

عقلی و سرویس کمونستی شفر وقت رژیم بما درس نداده است .شنیده ام که داکتر زهین پسانها دعصبی بود و ازیک تعداد زیاد جوانان و محصلین که با تشخیص هلوسینیشن داخل بستر میشدند ,

مواظبت کرده است. بعدأ بفرانسه هجرت و در انجا وفات کرده است. آرزومندم خداوند )ج(

گناه هایش را مد کند.پیشآ ترحم و مهربانی دردر روز رستاخیزاز با او آمرزیده,و

پوهاند و شف سرویس جلدی بود. وی بلند قد ترین استاد ها بود و در بابریداکتر عبدالوسع پوهاند

وقت محصلی ما بحیث معاون فاکولته که رئیس پوهاند عثمان انوری بود وظیفه داشت. دیپارتمنت جلدی ستاژ هم به برای در کنج شمال شرق علی آبد و پاینتر از سرویس عقلی و عصبی موقعیت داشت.

مرکزی که در پل باغ عمومی بود میرفتیم. اولین لکچر جلدی را که سرویس و هم به پولی کلینیک که با هستولوژی و فزیولوژی جلد بود بابری صاحب بما لطف فرمودند مبادی امراض جلدی بشمول

باقی لکچرها روبرو شد. معصومه کاظمیسواالت جدی از طرف همصنف عزیز خواهر گرامی ام

اهدا میشد. ,که در جرمنی تحصیل کرده بودو یک فوتبال باز خوب بود پوهاند داکتر کریم عفتتوسط

راستی یک استاد خوش خلق و د حظ میبردیم. رش واز تشریح هر مرض جلدی که میداهمیش از گفتاما

اسیستانت دیگر روحانیب ایود اکتر أل در امریکا حیات بسر میبرد.فع همتا بود. فکر میشود مربی بی

عالی صیالتبعدآ تحی با وی ستاژکردیم و بس و شعبۀ جلدی بود که ما فقط دو بار در پولی کلینیک

Page 20: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

20

اسیستانت بسیاراز خود رازی و خود ستای پوهاند داکترعبد الغفار متوکل. رهسپار فرانسه گردید.

داکتر عبد الظاهر خالقی شعبۀ جلدی بود. من با وی نه ستاژ کرده ام و نه لکچری از وی بخاطر دارم. بیاد دارد که روزی یک شخص مسن با امکانیت تشخیص سیفلیس به کلینیک جهت تداوی مراجعت کرد

این روشش مورد نفرت یا خانمت فاحشه است ویا تو! :که ه گفتطاب کردخاوداکترمتوکل بالدرنگ به این روش امروز خالف شرکت کنند. جلدی با ویدر ستاژ گرفت و اکثرأ نمیخواستند شاگردان قرار

ودر آنروز هم خالف اخالق طبابت بود و بضد گفتاری بود که در روز اول از پوهاند اخالق طبابت است و با مریض برخورد کندو بی مسؤولیت اکتر تا این حد بیتفاوت و الزم نیست که دسکندر شنیده بودیم.

داکتر شاأهللا. ن؛ در بحث اخالق طبابت موضوع مهم رازداری یک طبیب بحث میشود, اافشای راز نماید جلدی بود.دیپارتمنت اسیستانت جوان ء مایلضیا

دوکتوران جوان در اطاق لوکس (, مرحوم داکتر عجب گل یکی از سال اخیر فراغت) من ستاژیر بودم

مریضان شفاخانه پرداختم. ( و من طبق معمول به ویزیتافغانی فیس میگرفتند 32ازین اطاق شب بستر بود )نبود شکایت کرد. صبح روز موجود داکترمریض بکدام دوائی که بخاطرم نیست چه بود ودر شفاخانه

هیچوقت فراموش جملۀ بود که شامل تذکر دادهخودرا م جریان مفصل ویزیتدیگرکه راپور را می نوشت

من داکتر ب دیگر که ش ."سد مریض به قضا وقدر می پیونددتا تریاق از عرق بر": نخواهم کرد

بود. بابری صاحب آمد و داکتر نوکریوال و جنت مکان پوهاند سید حسن معنوی والنوکریستاژیررف سر بزند امینویسند خبر ندارند که اگر وزیر معدورانداخته گفت داکتر صاحبها راپورهای احساساتی متأسفانه دوائی که ذکر شده حتی در افغانستان پیدا و این راپور ها را بخوانند همۀ ما به جنجال میافتیم.

که این اخالق مسلکی وی چقدرپخته بود و ما نا پخته هارا چگونه به نوشته های ما ببینیدنمیشود.

خدا کند که اولیای میتوانست سخنان رکیک و زشت استعمال کند. هم متوجهه ساخت. بابری طب ,محصالن عزیز را به نرمی و اخالق عالی مسلکی به اشتباهات شان فاکولتۀامور

.متوجهه سازند

مشتمل است , مؤسس دیپارتمنت طب وقایوی و اجتماعی است. اسیستانت های ویپروفیسور کرشنان

قبل در نیوجرسی امریکا جان بحق سپرد ود ر مقبرۀ متاسفانه چند ماه) امینیار محمد انورداکترپوهاند بر

اولین درس طب اجتماعی و وقایوی کرشنان را برای ما ترجمه ( که, روحش شاد یاد.مسلمانان دفن گردید

طب وقایوی پروفیسور) نجمداکتر رضا . پوهاند داکتر صافی بعدآ عضو دیپارتمنت داخله شدوه نمود

را ی طب وقایوتدریس ما ترجمۀ در سالهای چهارم و پنجم طب (بین المللی در یونیورسیتی نیوجرسی

فاکولتۀ سابق رئیس) دو داکتر سیداحم داکتر هاشم مهرباناین دیپارتمنت میکردند. اسیستانت جوان

دید واز طرف خلقیها . فکر میکنم داکتر صاحب مهربان در بندیخانۀ پلچرخی زجرزیادبودند (طب کابل. پروژۀ انکشاف دهات درهمین دوره بمیان آمد. در , به شهادت رسیدحزب شعله ارتباط داشتبچون

ر کارکنان یۀ ما شد. این دیپارتمنت بکومک سائدامنگیر مردم بیچار کولرا( بودیم که 0525صنف دوم )

واکسین مردم استفاده کردند. ما فاکولتۀ طب و موسسات صحی از شاگردان صنف سه , چهار وپنج برای ی زیاد از طرف ملل متحد وموسسۀ ین هامتأثر بودیم ازینکه چرا ما نتوانستیم مصدر خدمت شویم. واکس

صحی جهان قرستاده شده بود. عالوتأ, اتحاد جماهیراشتراکیۀ شوروی وقت نیز دوای مجرب باکتریوفاژ نفر دوا حیات هزاران میشد. این آورتطبیق وعرنگ نصواری ضعیف ومزۀ تهفرستاد که بمردم با یک

( Lysisینها ویروسهائی اند که باکتریها را منحل )از مرگ حتمی نجات داد. قسمیکه از نامش پیداست ا

Page 21: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

21

شرکت میکردم کولرا و اهتمامات تداوی LRCPوقتیکه در لندن به امتحان بلع کرده ازبین میبرند.ساخته

؛ کامیاب شدیم نها پنج نفرتکاندید نفر 11ویا 91ملۀ زجدرآن امتحان ا .بود ی ماآن یکی از سوالها

که محصل صنف پنجم 0593لکچرپروفیسور کرشنان بود. در سال همان ز برکت همه ا کامیابی من

تیجۀ مطالعات چندین سالۀ خود را نبودیم کرشنان ضمن لکچرمضرات تنباکو و سگرت گفت: ملل متحد نه سگرت و برای بیست سال دود میکند,است که هرکسیکه روزانه بیست دا نشر و درآن خالصه شده

سگرت بوده اغذدرک هاگفت که کرسینوجنو ا .ا میداشته باشندکانسر ششها رمصاب شدن به % چانس 92

فلتر سگرت مانع جذب این د؛نتولید میگرد در وقت سوخت سگرت بمیان میآید,بلندیکه حرارت با سیاناید و اکنون ما میدانیم که سگرت اضافه ازبیست نوع مواد کیمیاوی بشمولا نمیشود ) کارسینوجنها از ششه

. سگرت تقریبأ هر عضو بدن را متضرر ط جوف دهن جذب میشود نه ششهارا دارا بوده توسط مخاارسنیک و غیره

(میسازد.32

من یک فرد پیر و مسن هستم بمجرد خواندن این :وی بگفتار خود ادامه داده گفت .

عمل نراپورسگرتهای خودرا به کاعذ دانی انداختم؛ شما جوانان هرکسیکه سگرت میکشد لطفآ ازیفیصله کنید که ازین عمل اجتناب اعتیادی ابا ورزیده ازاستعمال سگرت دوری جوئید و همین حاال

تا هنوز در قید حیات اند اما انهائیکه بسگرت کشیدن دوام میورزید. آنهائیکه از توصیه اش پیروی کردنداز داکتر صاحب صافی هیچ خبری در دادند امروز با مانیستند و خداوند روح شان را شاد نگه دارد.

علمی مالقات نصیب یای ورا در چندین مجالس خوشی و ناخوش پروفیسوررضا نجمبا دست ندارم اما ترجمه میکرد, بعدأ وقتیکه من همیش برای ما به چه روانی وعام و فهم س کرشنان راوشده ام. وی در

کور تدرسی میشد که از طرف متخصص فلیپینی پیسماکربیولوژی ,در شفاخانۀ ابن سینا برای تکنیشنها

محصالن گرانقدر و ارجمند که درس خوب و روش ببینیددم. مه میکردم از روشش استفاده مینموترج

میخورد مشروط براینکه به استاد بدقت گوش بگیریم ,یاد بگیریم و ما خوب در هر جائی که باشیم بدرد ن بابااسوال کنیم . راست است که این نوع استادان زندۀ جاوید اند. یک بیت ازیک شعر رحم

02بیادم امد

که میفرمائید:

که اعلی دی که اوسط دی که ادنا قه بگوش د هر عالم یم زه رحمان حل

گفتار وی را به انگلیسی همیش میق بدرسهای پروفیسور کرشنان داشتعالقۀ عکه یکی ازهمصنفان ما

کابل . او اولین رئیس انستیتوت صحت طفل بود داکترغالم رؤف روشاندوست عزیزم وی مینوشت

و پالنهای اداری و مسلکی آن رول مهم داشته من اورا بحیث مؤسس این انستیتوت بوده در افتتاحو بعدأ در افغانستان است. Journal of Public Healthعالوتأ او مؤسس و اولین ناشر میشناسم.

عضو کمیتۀ بین وشان بحیثکتر را. دگرفت Public Healthماستری خو درا در Yaleدریونیورسیتی

Dr. A.T. Shousha Foundation برندۀ مدال0512جهان مسولیت داشته در سال المللی موسسۀ صحی

معلم خوب شاگرد خوب , ببینید .اهدا شد شدر سویتزرلند برای WHO عمومی گردید که در یک مجمع

یز کوشش کنید که از ما شما محصالن عز تربیه میکند و شاگرد خوب وکوشان بهر مقام رسیده میتواند.شد برسانید. چکنیم ما و همدوره های ما ابهتر تربار بیائید و نام افغانستان را بمقام اعالئی که اعلی تر نب

جاه و با یک شوق عجیب تالش کردیم و طپیدیم که مملکت خودرا به آن مقام برسانیم اما دشمنان وطن و بعدأ وقتیکه حاضر را مهاجر دیار بیگانگان ساخت. ام که ندسد بزرگ برایما بنا کردطلبان خود خواه

هاشدیم بدون معاش دربلند بردن سطح صحی مردم خود مصدر خدمت شویم تصدی امور که انجیو پرستبودند ما را دوپاسپورته تاپه زدند و نگذاشتند بیک ستاندرد عالی زمینۀ تعلیمات علمی را برای محصالن

کومک بجوانان رنج رساندنگرچه در دیار بیگانگان هم از دوری وطن وم. تهیه کنیدر وطن عزیز خود , ما اگر ازوطن دور هستیم برده مسن و پیر و پیرتر میشویم اما باز هم شما ها را فراموش نکرده ایم

Page 22: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

22

ولیت بزرگ بدوش شماست, شمائید که مملکت را ازین , مسؤنورچشمان عزیز. وطن ازما دور نیست

اگون و پرکتس های غیر اخالقی و غیر مسلکی وغیر انسانی نجات داده میتوانید, امراض گون گودالخداوندانشاء هللا

)ج(با شماست. ببخشید قصه بطول کشید چون بحث طب وقایوی و اجتماعی بود خواستم

با شما درد دلی هم داشته باشم.

دقیقه ناوقت او یک معلم بسیار با دسپلین بود. اگر سه پروفیسورفارمکولوژی ما بود. دوندار برکان

داده حتمأ از درس گذشته سوال میکرد. در غیر آن عادت داشت که منفی پاینت داخل صنف میشدیم بما

داکتر . پوهاند سه نفر را بهر حسابی که داشت نام گرفته صدا میکرد واز روز گذشته سوالها میکردوظایف کرسی وی بود که بعد از رفتن دوندار برکان به ازمیر ترکیه یکی از اسیتانت های حبیب دل

کتاب فارمکولوژی سریریفقیت پیش برده وبه بسیارمتانت و مفارمکولوژی را 01که از طرف

چاپ 0290فصل در سال 09انستیتوت دولتی طب کابل, پوهنحی طب معالجوی وزارت صحت عامه در

تهیه کرده بود که تا هنوز هم از نگاه معلومات کالسیک شده است ارمغان خوبی برای محصلیناز ارف نظر بخدماتش قبل از سفر دوندار برکان به ترکیه مدال مع .فارمکولوژی یک اثر بی بهاست

رس کامل داشته اشعار متعدد حبیب دل به ادبیات دری دستدید.پوهاند اعطا گربوی طرف دولت افغانستان است. وی بسیار خوش لباس بود و همیش بو بعوض نکتائی میپوشید. وی بطبع رسیده در انیس شان

رمسی ادرسهای دوندار برکان را بما ترجمه میکرد. و تجارب فارمکولوژیکی را در البراتوار فاکولتۀ فداوندبما نشان میداد. فعأل در کالیفورنیای شمالی حیات بسر برده کمی از حاللت مزاج نا آرام بوده ازخ

)ج(

. اسیتانت دیگر کرسی فارمکولوژی این استاد مجرب, دلسوزووطندوست, صحت کامل تمنا دارم برای

برادر داکتر .حاصل نمود یس موسسۀ دوا سازی عز تقرربحیث رئبود که بعدأ سالم الدین ویسداکتر

هم به دیپارتمنت فارمکولوژی پیوست عبد اللطیف سیدسیدداکتر عباهلل سید مؤسس فاکولتۀ فارمسی

شان بیادم نیست که متأسفانه اسم مکمل داکتر نعیم که متاُسفانه از سرنوشت وی اطالعی بدست نیست.

مجالت فارمکولوژی در قبقاتی کهالی سیزده نشریات تحدوازده بوطن با بعد از تحصیالت عالی درایتالیاوی استقبال نیک بعمل نیامد و رتبۀ ه دوباره بوطن برگشت. متآسفانه ازبه نشر رسید ایتالیا وعلمی

هم برایم معلوماتی در دست اونوشت و چگونگی احوال از سر علمیی راکه مستحق بود نصیب نشد.تحقیقاتی و ناگفته نباید گذشت که در شق فارمکولوژی دو ستارۀ درخشان در آسمان این علم نیست.

در فرانسه پروفیسور شفیق و جهان اند. تان افغانس م که افتخار جامعۀ علمی افغانها,اکادمیک داریاست که ما افتخار در امریکا پروفیسور نثار درمانیاست که ده ها نشریات بکر دارند و یونس

جمن دوکتوران افغانی در امریکا نشنیدن چندین لکچر ساینتیفیک وی را ضمن کنفرانس های علمی اکالیفورنیا می باشند وی یکی از همکاران فعال انجمن رمکولوژی در داشتیم و فعأل استاد کرسی فا

دوکتوران افغانی در امریکا بوده در قسمت تهیۀ جنتری ساالنۀ انجمن رول مهم داشتند.

دفعتأ از صحنه ما درصنف چهارم بودیم که ,اولین داکتر رادیولوژی درعلی آباد بود داکترعلیم خان

استاد مجرب و دانشمند ما بود, شف دیپارتمنت رادیولوژی پوهاند داکتر عبدالباقی بائرغائب شد.

در امریکا آنچه ازوی آموخته بودم در امتحانهای سریری لندن سبب موفقیت من شد. وی تحصیالت عالی

عضو غرزی ناصری پوهندوی داکترمصنف دختر من نظیفه جان بود. داشت. دخترش مریم جان ه

نداده است اما یک انسان بسیار شریف و متواضع بود. ما بیشتر دیپارتمنت رادیولوژی بود. بما درس ایالت جورجیای امریکا مهاجر بودو در . داکتر غرزی درازمهارت باسکتبال وی با وی آشنائی داشتیمخیر چون ترعو اخالف داکتر ومخ قبل وفات کرد سال رشتۀ خود مشغول کار بود. جنت مکان چند

Page 23: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

23

درضمن کارهای قصه ای بیادم آمد که باید با شما درمیان بگزارم : یک گذاشت. بجا خود ازجاری . شت, نایل آمدماکادمیک خود من به پاتینت یک تیوبی که در اثنای جراحی کولونی موارد استعمال دا

میخواستم این تیوب را تولید نموده در ساحۀ عمل بگزارم. گفتند باید در بارۀ آن به دیپارتمنت پالستیک ی لویل مسهچوست وبا شاگردان شان مالقات کرده بسوالهای شان جواب بدهم. وقتیکه به آمر یونیورسیت

دیپارتمنت معرفی شدم و ضمن کنجکاویهای وی پرسید اصل تان از کجاست گفتم از افغانستان ؛ بیک ؛ این افغان کاشف همین وی آقای ناصریستاست وشعف عجیب گفت: یک شاگرد ممتاز ما از افغانستان

. بعد از لحظۀ ازگفت و شنود دریافتم که میخانیکیت فیوژن دارد بوده, بمن معرفی شد.رش هائی که س, بعدأ وقتیکه مرحوم داکتر عرفان فطرت مهماندار انجمن در میباشد وی فرزند داکتر غرزی ناصری

بیک عصریه را وم داکتر غرزی ناصری یکعده از اعضای انجمن بشمول اینجانب حجورجیا بود مر. متاسفانه تبریک گفتم وفقیتش را برای خودش و فامیلشحاضر بود و م دیدم که این جوان همدعوت نمود

عضو دیگر این آنچه پالن داشتم جامۀ عمل نپوشید.دیزاین را نظر به قیمت گزاف یک پروتو تایپ

که بعدأ شف بود عبد الرحمن سلیم داکتر پوهانددیپارتمنت همصنف عزیز ورفیق همدرسم

. درصنف پنجم بودیم که یک پروفیسور فرانسوی برای تدریس رادیولوژی که بگمانم رادیولوژی شد

فاکولتۀ طب کابل وفاکولتۀ طب لیون فرانسه آمده بود بکابل آمد و پوهاند سلیم Affiliationروی پروگرام

بعدأ برای تحصیالت عالی در رشتۀ بود. داکتر سلیم پیغوهاسمش لکچراو را بما ترجمه میکرد.

مسؤول شعبۀ داکترعزیز ملک اصغرن بر گشت. همچنین فقانه بوطرادیولوژی بفرانسه رفت و مؤ

وی برای مریضان مربوطه تقدیم گردید. رادیو تیراپی کوبالت بود که خدمات فوق العاده درین زمینههم برای یکدوره شف تر ملک اصغرداک تحصیالت عالی خود را در هنگری بپایان رسانیده بود.

رادیولوژی بود.دیپارتمنت

بمن را در شفاخانۀ علی آباد سرویس جراحی انتانی محترم مناستادان بعد از برگشتم از انگلستان

اکتریولوژی پهلو به پهلو پیشبردهبا کومک دیپارتمنت برادند. پالن من این بود که این سرویس واگزارش, استاد فارمکولوژی هم با ما همکار باشد. منکه در دیپارتمنت اورتوپیدیک شفاخانۀ سینگلتن , ویلز

میخواستم نزد اورتوپیدیست مشهور میرفین ایفانس تداویهای اوستیو مییلیتها را فرا گرفته بودمبریطانیا م مغفور پوهاند عبدالغفور با همرائی مرحومیتودش را در کابل پیاده کنم اما به سویۀ بسیار علمی.

پالن خودرا پوهاند عظیم مجددیبا رفتیم تا منبه شعبۀ باکترلوژی رحیمی استاد کرسی بیوشیمی

رف هم از اطاقش با ما پیوست. مجددی صاحب چای و قند خشتی تعا استاد حبیب دلبمیان بگزارم.

. مجددی کرده وعدۀ همکاری دادند رگوار استقبال نیکواز پیشنهاد و پالن من هردو استادان بز نموداما حضرت م فامیل را دیشب در قلعۀ جواد نظر بند ساخته اندضرت صاحب و تماصاحب گفت ح

رسانم. من و استاد حبیب دواهایش را از راه خانه برایش بتا د من میروم نلیف صحی زیاد داراصاحب تکم یتی ارتباط دارم , بیغجمع زبی و یاحکدام دل مانع رفتن وی شدیم اما تاثیری نبخشید گفت من که نه به

و راستی هم کی میتواند که (سر اقتدار بودخون آشام کمونستی کومت ) مقصد از حباشید مرا غرض نمیگیرناخالق مدنی و از مزایایو طبیب هم باشد و ار ببیندالت زعزیز و محترم خود را به چنین یک حیکفرد

بکومک نرسد. و باز به اصطالح شانه خالی کند وهم باشد فوق العاده برخوردار اخالق طبابتبا دیگر دوستان و اقربای نگاه کرده خودش را هم وی دوای حضرت صاحب را که رسانیدبهرصورت

داکتر شان به شهادت رسانیدند. شهید پوهاند عظیم مجددی را من از نزدیک نمی شناختم اما از محترم بود داکتر پروین عفیفیدوست دیرینه ام که مجددی صاحب شوهرعمه زاده اش کیم ضمیرعبدالح

شمان اشکبار متاثر و با ما یکجا چ شاگردانش . بعد از شهادت ویهای نیک در باره اش شنیده بودم سخن

Page 24: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

24

شادو بهشت برین را شهید پوهاند عظیم مجددی وهمه شهدای جهاد های افغانستان را داشتند. خداوند روح

محصلین وتون کابل تعداد بیشمار استادان هنپو درآن دورۀ منحوس , مهد آرامش شان گرداند., در زمینۀ قتل و قتال ندشهادت نوشانیدهمه را جام کمونستان دادهفاکولته ها را از دست

بمقابل مملکت و رژیم کمونستی ر فاکولته های ما مربیون تحصیالت عالی دومحصالن عۀ علمی را خاک اجمسؤولین این فکه ومناند متهم به خیانت بزرگ ملیمردم افغانستان

ارواح رنمودهانثبی پایان درود و تهنیت علم و دانش بر ارواح آن جوانمرگان ره میشمارم .را شاد تمنا دارمشان

خوشمنظر و و خوش لباش, خوشگیک شخص استاد و شف سرویس اطفال جصمد سراداکترپوهاند

بین شاگردان و استادان محبوبیت بود. اکثر لکچرهای امراض اطفال توسط وی بما تدریس شده است. ان بود که من به امتح شهرت داشتند. وی رئیس فاکولتۀ طب کابل "صمد جان"خاص داشتند و بنام

من یبه احساس اینکه آن کرسی برا دن بکرسی حراحی شرکت ورزیدم اما نظرکانکور جهت شامل شبه کانکور طب ننگرهار از کورس احتیاط بعدأ, ط را در پیش گرفتم. امیسر نمی شود راه کورس احتی

آن در باال تذکر یافته است. اتمام رسانیدم که شرح انه آنرا بهموفقشرکت ورزیده

که زمانی شف سرویس اطفال بود کمتر بنظر میرسید, تنها یک لکچر بما قیوم رسولداکترپوهاند

پوهاند رسول درپست معین اول وزارت صحیحهداده است که عنوانش بخاطرم نیست. 02وعضو

کمیسیون قانون اساسی09فرزندش داکتر زلمی رسول وزیر خارجۀ ایفای وظیفه نموده است. 0591

جمهریت اسالمی افغانستان است.

وجوهات تنها یکی . پوهاند الوجوهات است امیرمد خان زند سردار نوراحفر نصیراحمد داکتر پوهاند

در باغ 0505ماه می 32مطابق 0351بما تدریس کرده است. وجوهات در سوم سرطان یا دولکچر

ن مونت لای کانادا جان در شفاخانۀ ژن ته ال 9301بساعت 3112دسمبر 31علیمردان کابل تولد وبروز

؛ خداونده استبحق سپرد)ج( روحش را شاد ومرقدش را روضۀ از روضات جنت الفردوس نگه دارد. مارا به نهایت کابل بوده خواهران و برادران مریضمادران خته شده در بین پوهاند وجوهات چهرۀ شنا

شیکه برای اطفال خوش آیند است معاینه و تداوی میکردند. استاد محترم وجوهات به یمهربانی و رو. وی از فارغان لیسۀ مسلکی خود را ادا کرده اند تولیژاندارم فاریاب و مردمان خوست پکتیا هم مسؤ

عالی در رای تحصیالت فرانسه بپاریس دربه اثر سکالرشپ فاکولتۀ طب 0521قالل بوده در سال تاس

فر نموده بعداز تکمیل مؤفقانه پروگرام تخصص بوطن برگشت س رشتۀ امراض اطفال به آن مملکت

0590 خزان. در ندوبرتبۀ پوهنوال دردیپارتمنت اطفال شفاخانۀ درسی یونیورسیتی کابل پذیرفته شد

فیعۀ پوهاندی عز تقرر برگشت برتبۀ ر سفر نموده بعد از دوباره به استفاده از یک فیلوشپ به پاریس پوهاند در فرانسهاین سردار زاده با یک سفر , میگویند از گپ گپ میخییزد, با کمال احترام به استاد بزرگوار) حاصل نمودند

. (باشم لمی داشتهپایانترین رتبۀ ع میشود و من بیجاره که ده سال در انگلستان زحمت کشیدم و دیپلومها آوردم میخواستند, پوهیالی یاپوهاند و جوهات آثار متعدد در لسانهای دری و فرانسوی در بارۀ تشخیص و معالجۀ امراض طفلی به

که میگویند تا هنوزاز طرف محصلین طب کابل, ننگرهار و متخصصین فرانسوی مورد نشر رسانیده اندبا غربا و به کومک و دستیاری به شوق و عالقۀ مفرطی که ترم نظرمح. استاد استعمال قرار میگیرد. از رساله هایشانرا که در مورد وقایه و معالجۀ امراض کودکان ز سه هزار جلدمساکین داشتند بیش ا

آنرا به سره میاشت اهدا نموده اندعاید بودند ؛به پول شخصی خود بطبع رسانیده ف نموده تالی01

یکی از.

Page 25: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

25

ید موسیقی علم دراست که مسلک انجنیری دارد و اما اتنور وجوه انشمندد محترمان استاد فرزند

مؤسس ومالک تلویزیون زرین است.طوالئی داشته

عضو دیگر شعبۀ اطفال فاکولتۀ طب است که به ما لکچر نداده پوهنوال جان محمد فیضی سکندر

رام پرور بالمکنداس گفته است که جان اما در سرویس اطفال با معاینۀ مریضان با ما کومک کرده است.بگردن انداخته سوار محمد بعد ازینکه داخل صنف سوم شد, چپن سفید به بر کرد و ستاتسکوپ خود را

گشت کرد. )شهر(و شار بایسکل شد

استاد دیگر ما بود که در شفاخانۀ مرکزی و سرویس اطفال شفاخانۀ پوهندوی داکتر غالم محمد نژند

دریس اعراض ئ عالیم امراض مخصوصأ مینانژیتها اطفال ما را راهنممائی نموده. واقعۀ مستورات با تدر سرویس نژند پسرطفل مقبول و زیبائی بود که از ما ادم آمد اینست که :عین ستاژدلخراش که بی

اطراف کابل برای تداوی آورده شده بود. وقتیکه بوالدینش گفته شد که طفل در اثر مکروب توبرکلوزداد و دودسته نبینائی خو درا از دست داده است مادرش چه فغانی نبودکه سر ,(Meninges) پوش دماغ

ت.مرحوم نژند در امریکا بوده استحصیالت عالی بر سر میکوبید. متأسفانه مرض تداوی نداشت.

اطفال در ۀ بعد از تحصیالت عالی در رشت به پوهاندی رسید تازه که بعدها یداکترعزیز الرحمن صمد

راه برود. گرفته طفال پیوست. وی خوش داشت دست بکمر به سرویس ا امریکائی بیروت یونیورسیتیانتباه ما ازوی این بود که در شق اطفال هم از نظر تیوری و هم از نگاه عملی بسیار وارد بود. یک

یک طفل که ودم روزی که باوی در اطاق نو تاسیس عاجل درشرق مدخل شفاخانۀ مستورات مصروف بدو روز است که اسهال است. استاد به ما پوست شکمش را والدینش گفت بحالت کولپس آورده شد

رجه اول اطفال بوده اتل ددر کابل ق . اسهالمان اسهال استه برداشته گفت دیهایدریشن پیشرفته از باعثکابل انتقال داده شد در طول م که در چهاریکار به اسهال مصاب گردید و بال تحمل به یک برادر من ه

میز ررا در اخیمریض طفل یکبر زده سیروم مهیا و ا هار جان بحق داد. داکتر صمدی آستین هراوداجی سوزن پرفیزیون را بوریدطوری قرار داد که سرش پایان و اوردۀ وداجی وی نمایان گشت. وی

و این اولین باری بود که ما نه که د آخر تیز بجریان گذاشتداخل و سیروم را تا حطرف راست طفل از دست یک متخصص فق راچنین یک عملیۀ مودر افغانستان در تاریخ اهتمامات تداوای اطفال بلکه

یافت ریض ورید اطراف کولپس شدگی است والت مبما تشریح داد که درینح. وی مجرب شاهد بوده باشیممریض نالجلدی به آهستگی جذب میشود که دریو زرق تحت ضیاع وقت است cut down ونمی شوند

یکبار من ازین نان خوردن بود. ش مشغول در بسترطفل روز دیگرخوش و خندان استطباب ندارد.دیهدریشن تداوی معمول میتود استاد در انگلستان استفاده کرده ام که که مورد تحسین استادان قرار گرفتم.

یا از طریق اوردۀ ویا تحت جلد ناحیۀ ظهری مریض که ,م بودزرق سیر اسهاالت در وقت ما حاصله از

فعأل در ایالت جورجیای صمدی معتقدم که استاد .,صورت میگرفتدازینیوره لهیبا یا بدون انزایم

عمرش دراز باد. امریکا حیات بسر میبرند.

یک مرد تنومند, معلم استاد کرسی گوش و گلو و شف آن سرویس بودند. حسین نصرتداکترپوهاند

وهم در موسیقی دسترس استاد را محبوب القلوب ساخته بود. ,با شاگردان وی دانا و رویۀ فوق العادهبا آواز گیرائی که داشت بگمانم در یک شب نشینی که وطنداران برای تبریکی عروسی . کافی داشت

( گرفته بودند, محفل را و محصل بانکداری زمان ما بانک مرکزی افغانستانفعلی رئیس محترم نورهللا دالوری )وش و گوارائی نصیب ما ساختند. استاد بما یکبار لکچر داده ک آرمونیه رنگ و رخ بخشیده فضای خبای

Page 26: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

26

م یک طفل ده ساله برای در صنف جهارم بود است اما در ستاژ سریری ما با ما زیاد بتماس بودند.وظیفه داد تا مشاهدۀ مریض را بگیرم. در جریان معاینات فزیکی ارتانسلیکتومی بستر شده بود استاد م

طفل مرمر فلبی هده را به استاد تقدیم نموده گفتم داکتر صاحبدریافتم که طفل مر مر قلبی دارد, مشافتاح نجم آمد و مریض را معاینه کرد عبد الداکترپوهنوال دارد سر جنبانید و چیزی نگفت. لحظۀ بعد

را نف ما سویۀ سریری صآن ته و نوشته بودم تائید کرد. استاد از من تشکر نمود و بعدأ از وآنچه من گفمنی لکچر های گوش و گلوی ما از طرف یک پروفیسور مسن جربعضی از. ندهر جای توصیف میکرد

شما :گفتبود Rhinitisمیشد. وی در یکی از لکچر های که در بارۀ ریهنیتها تدریسداکتر بایربنام

مصاب نمی شوید Rhinitis Sicca(به در وقت وضومسلمانها نظر به انشاق آب در مناخر انف تان )

مناخر انفی و بدانوسیله از ساینسها را توصیه Irrigationوقتیکه دوکتوران گوش و گلوی ما در امریکا

نماز پنجگانه استفاده یکه ازوضو برایان. خوشا بحال کس بایر بخاطرم تازه شد.کردند گفتار استاد می نموده هم صحت میگیرند و هم ثواب.

پوهاندعالی نصیب شده بود. یکی مرحوم با کرکتر های فوق العاده هاتانتسپوهاند نصرت دو اسیبود خیر محمد ارسالداکترپوهاند مرحوم و دیگرش صاحب مشهور به موالنا رحیمی الحمیدعبد

که همه وی را بنام خیر جان حتی در وقتیکه ریاست فاکولته را بدوش داشت, یاد میکردند. هر دو موالنا را جایشان بگرداند.برین برحمت حق پیوستند, خداوند روح شانرا غریق رحمت داشته فردوس

آفرین تقدیم نموده مهاجرت در فلوریدا جان بجان رت در پاکستان و خیر جان دردیار در دیارمهاج,صاحب

که در انگلستان با ما یکجا در مسلک خود بود داکترمیر حبیب هللا هاشمیتانت جوان وی ساند. اسی

ریزیدنسی نموده یامریکا آمد و اما در شق سایکیاتربود که به 19یا 0512درس میخواند. حوالی سال

النا صاحب برای ما لکچرهای جراحی تا هنوزدریکی از شفاخانهای دولتی امریکا شامل وظیفه است. مو

ی بار اول در را ترجمه میکرد. این دو مضمون برا پروفیسور شتونیئیهعصبی و جراحی وعائی

و موالنا صاحب باقی حیات خودرا در شق جراحی عصبی بما تدریس شد. تاریخ درسی فاکولتۀ طب سپری نمود.دماغ

داکترمحمدگل رات با گوش و گلوی مستو دردیپاتمنتارواح شاد پوهاند خیر جان ارسال اکثرأ داکتر رنزوریاربا از شاگردان مواظبت واز مریضان دیدن و عملیات میکردند.)رنزوریار( رنحوریار

داکتر نژند در یک وقت در امریکا مصروف تحصیالت عالی بودند.

نفری فارغ التحصیالن که از جملۀ اولین گروپ هشت اسمعیل علم داکتر پوهاندشاد ارواحمرحوم

. تاد کرسی وشف دیپارتمنت چشم موفقیت نصیب شدنداس بوده بعدأبحیث و اول نمبر صنف فاکولتۀ طب

پسرش ,گردانندۀ پروگرامهای موسیقی احمد شاه علممرحوم بما یکی دو لکچر امراض چشم داده اند. شنیده ام که شورا اتنخاب شده بودند.شورای ملی گذشتانده معین پوهاند علم یکدوره وکالت را در است.

پسر دیگرش طبیب بوده در جرمنی مشغول طبابت است.

یکمرد کمگوی و کرسی امراض چشم بودکه استاد کتر رجب علی طاهریپوهاند داجنت مکان

شان کسانیکه بوت بوت کری بلند بپوشد. برای تشویق گوی بود و خوش نداشت که شاگردان اناثشنرم

و Rodو Coneدرک اهمیت وهمیش بر امتحان وعده میکرد.یک نمره زیادتر در بیکری میپوشید

Page 27: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

27

Red Cherry Spot پوهاند طاهری از د.یاد میکر !ری سپاتهمیش اصرار میورزید و آنرا رید چ

فارغان دورۀ دوم فاکولتۀ طب و اول نمبر صنف بودند.

بما لکچر نداده اما عملیات کترکت را در وقت زاده قاسمیونس پوهنوال داکتر مرحوم مغفور

در پولیکلینیک Ophthalmoscopyعملیات خوب تشریح نموده است. همچنان در معاینات عمق چشم یا

دیپارتمنت چشم بود.اسیستانت جوان داکتر شکیبمرکزی واقع پل باغ عمومی مارا رهنمائی کرده اند.

هری و فوتوی یادگار با داکتر شکیب از دیپارتمنت چشمچشم با مرحوم پوهاند رجب علی طاعملیات

فوتوی چپ: از راست بچپ:مرحومه داکتر حبیبه حبیب نورستانی, مرحومه داکتر ماللی ذکی, داکر شکیب, پوهاند داکتر اکتر غالم محمد دستگیر.حبیب عمر, د اشرف زلمی. قطار دوم: داکتر شریفه

که سرطبیب شفاخانۀ مستورات بود نیز عضو دیپارتمنت پوهنوال داکتر مرزا محمد عطاهمچنین,

چشم بود که متاسفانه نه بما درس داده است و نه باوی ستاژ کرده ایم.

را وی یود که بگمام بما لکچر کترکت پوهندوی داکتر عبدالقادر صدیقعضو دیگر دیپارتمنت چشم,

لیم پر معلومات بوده و با ما با وی ستاژ چشم کرد ایم. وی شخص حنوت داده است ودر شفاخانۀ مرکزی از حوصلۀ زیاد کار میگرفت.

رد کوتاه قد ووزمین بوده استاد کرسی و شف جراحی بود. وی یک م کرام الدین کاکر داکتر پوهاند

مسن ترین همه جراحان بوده در وقت ما تقاعد پوهاند سید محمد خاناحی عمومی بود. متخصص جر

خوب بود. رنمود میگویند یک اورتوپیدیست بسیا

که درباال ذکرشد ,داکتر سید محمد خان ,متخصص اورتوپیدی بوده حسینیسید محمد داکترپوهاند

رد لکچرهای اورتوپیدی را برای ما به چه روانی تدریس میکرد که من از میتود .شخص دیگر استخلع های مفاصل که از استاد یاد گرفته بودم تا دیر زمان در انگلستان در استطبابات الزمه استفاده میکردم. با استاد سید محمد خان که مسوول سرویس جراحی شفاخانۀ مستورات بودند ستاژ کرده ام.

Page 28: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

28

یان ا شما هم در مهنگام ستاژ در مستورات سه حاالت رخ داد که همیش بخاطرم میگزرد میخواهم که بمریضان سوالهای زیاد میکرد و تشویق به خواندن کتابهای طبی به بگزارم. سید محمد خان در ویزیت

متوجهه )تعقیب روزمرۀ مریضان(ویزیت ها در جریان زستیم می نمود. در یکی از رونلسانهای که میدارا توقف داد مرا ژی پیدا کردی, ویزیتتو بچیزی الر! شد که لبها و چشمهایم پندیده, صدا زد که او بچه

گفت استراحت کن و من هنمودبه اهستگی زرق و یک آمپول کلسیم را بداخل وریدم دبه اطاق نرسها بررا رخصت نموده گفت خانه برو. بعدها دریافتم که استفاده از روغنهای مارگرین روسی و روغنهای

تداویهای بالخاصه از شر آن اکنون بانباتی و خسته جات حساسیت شدید داشته ام که از فضل خداوند

صنفی ما در بارۀ زخم ن سنگهسراز یت, طوریست که در جریان ویزم. حالت دومی ه ارهائی یافت

کمی تتله گی داشت هرجند معطل شد جواب نداد, خدا بیامرزبعد از عملیات سوال کرد سرن سنگه

تتله ها با وی همرائی میکرد او هم کمی میشه درویزیتهانستیزیولوجست که ضامن علیداکتر شهید

سید داکتر ا تکمیل نکرد.روی بطرف ارواح شاد هر جه انتظار برد او هم جواب رگی داشت باز هم نموده گفت تو بگو این جرحۀ عملیات در کدام مرحلۀ التیام است متأسفانه که اوهم تتله احسان رشتیا

اینست ,دست برداشت..... حالت سوم ازویزیت چیزی زمزمه کردهگی داشت. اینبار استاد بیحوصله شد ونه محصل نه نرس ونه داکتر ستاژیرنزدیک وی می شدند و ,یک خانم به اسهال شدید مصاب شد که

اک کردن ها را بر زد با دست بدون دستکش بپ مشاهده اش هم گرفته نشده بود. استاد برآشفته شد, آستینین مریض است, شما برای سیر و ساعت تیری نیامده اید, وظیفۀ مقدس مریض شروع کرده گفت اول اا نرا بتا نه سرحد. این مادۀ غایطه است پاک کنید بعد بروید دستهایوشناسد طبابت نه مواد غایطه را می

,هراس دارید شما به مسلکمریض اگر از ملوث شدن به مادۀ غایطه و خلط و ریم آب و صابون بشوئید.

گویان بسرکها ته و باال میدویدند من "هوررا "که روز سه مرابته مردم 0511یافته اید. در سال راه غلط

که یک حزبی نو بچوکی رسیده بود سرطبیب شفاخانه کاری یک مریض کولوستومی بودم . مشغول پاکمن مشغول خدمت مریض بودم آن سر بمظاهره بروید. با وجود اینکه وبرآئید هله همه را صدا میزد که

به است. انوقت بود که حوصله ام اصرار داشت که پاک کاری پسان میشود مظاهره مهمطبیب صاحب هایشان گفتم که رنگ محصلیکه با من ستاژ میکرد سرخ گردیده ه هربضد مظاو چنان کلمات سر آمد

بود.

شخصیت واال و کرکتر جدی داشت. وی بهترین جراح سید محمد خان حسینیمرحوم جنت مکان

اورتوپیدی بوده مسؤولیت شف جراحی شفاخانۀ مستورات را بعهده داشت. در فرانسه تحصیالت عالی خودرا بپایان رسانیده بود. بدرسهای سریری عالقۀ مفرط داشت. میگفت امکان دارد یک شکسته بند یک

در اثر فقط تکنیکش اما او نمی داند که او چه کرده است,د کسر را خوب رد و نتیجۀ خوب نشان ده. شما که داکتر میشوید باید بدانید که چه نوع کسر است, میخانیکیت تجربه و خرابیهای زیاد خوب گردیده

تولید آنرا در دماغ تان ترسیم داشته باشید. بدانید که این کسربه اجسام رخوه, شرائین, اعصاب و اوردۀ صدماتی را سبب شده است. مریض تان تا چه اندازه ازین کسر نا راحت و درد میکشد. آیا این ناحیه چه

کسر با عملیات تداوی شودو یا بسته رد گردد. اگر عملیات میکنید اهتمامات قبل از عملیات در وقت ور از آن عملیات و بعد از عملیات چه خواهد بود. اختالطات این کسر چه پیش بینی شده میتواند و چط

جلوگیری نمود. و باز همۀ اینها را چطور بزبان عامیانه به مریضداران تان بیان میکنید. بآنهم اگر در اخیرنتیجۀ رد کسر تان قناعت بخش نبود آنوقت شما پیش وجدان خود, پیش قانون و پیش مریض و

میتوانید. جواب داده د مقصر نبوده در صورت لزوم سواالت شانرا با توضیخات الزمهمریضدار ان خو

و به بچه صد دفعه بخوان!میگفت و همیشه آوازش در گوشم طنین انداز است که داکتر خوب باشید,

بودیم که آوازۀ بورسهای ایطالیا برای PCBاخالق مسلک مقدس طبابت صدمه وارد نکنید. در صنف

بار شاهانه داشت شبی درب خانه در ما که ارتباطاتسردار زادۀ فاکولتۀ طب بلند شد. یکی ازهمصنفان

Page 29: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

29

ام را در سه دوکان عاشقان و عارفان)ع(کوبید و راستی با دیدن وی متعجب شدم بعد از جور بخیری

چون شام بود و نان شب نزدیک, گفتمش به اصطالح خوشویت دوست داشت نان و شوربای ما تیار است فقط آمده ام که بگویم تو مستحق ازین بورس بیاید داخل منزل او از آمدن بداخل منزل ابا ورزیده گفت

هستی اما من یک مریضی دارم که اگررفتن اروپا بمن میسر شود هم درس میخوانم وهم تداوی میشوم. خوب من فکر کردم که من یک شخص نامزد دار و بازهم تحصیل در ایطالیا وبلسان ایطالوی دسترسی

م سفر بخیر و راستی دوروز بعد این شخص روانۀ ایطالیا کامل بلسان میخواهد . از وی تشکر نموده گفتدر شفاخانۀ مستورات مشغول مشاهدۀ یک مریض بودم که سر و بر مفشن آن آغا چند سال بعد که بود.

ظاهر شد که به دیدن داکتر سید احسان رشتیا آمده بود و بعد از لمحۀ هر دواز کوریدور شفاخانه از موأل با مریضان خود تا ناوقتها مشغول میبودم واز اهتمامات بعد از عملیات نا پدید شدند. من مع هانظر

شان جدأ بر رسی میکردم. پوهاند حسینی صاحب آمد و پرسان کرد :خالص نشدی او بچه! گفتم بلی نزدیک است و منهم امادۀ رفتن هستم. ضمنأ ازآمدن آن همصنفی از ایطالیا قصه کردم همه گپهایم را

سرویس جراحی زنانه میبرآمدیم: گفت اوهیچ چیز نمی شود و اما خورد که هردو ازدروازۀ شنید و وقتی تو داکتر میشوی بعد ازخالصی فاکولته خارج برو اگرموفق نیامدی هنوز هم در مملکتت داکتر هستی.

کرسی و شف جراحی بود. یک مرد کم گوی و با وزن کرام الدین کاکراستادداکترپوهاند مرحوم

خانمش بوی از طرف زاده . میگویند اناهیتا راتبدربارشاه و اهل بیت شان نزدیکی مسلکی داشتبود. به مطابق 0201سال الدین خان در کرامشاه محمود خان کاکای شاه و پسانها صدراعظم به نکاح آمد.

یک جراح ترکی که تحصیالت جراحی خو درا جراحی جزء تیم که درصنف سوم طب بود 0521

درآلمان بپایان رسانیده بود پذیرفته شد01

عالی تحصیالت مسهچوستس جنرال وی درامریکا ودر شفاخانۀ .

بود. در وقت بطن جراحی ,فوق العاده خوب او یک جراح عمومی و .خود را به انجام رسانیده بودرا نیزبا پارچه های که در وقت عملیات جراحی بدست لکچرجراحی عمومی خود پتولوژی جراحی

وکانسر کولون را که به ما نشان داده تشریح کرده بود تا حال آورده بود بما تدریس میکرد. کولیکتومیمقابل چشمانم نمایان است. در دورۀ تحصیلی ما فاکولتۀ طب مجهز بدستگاه طباعتی گستتنر شد که منتج

واد درسی برایما گردید. در جمله کتاب جراحی کرام الدین خان نیزدر صنف به نشر یک تعداد زیاد مسترس ما قرار گرفت. متاسفانه کتاب که از کتاب جراحی مشهور کریستوفر تهیه شده بود امال دچهارم ب

و انشاء خوب نداشت. بعد ها دریافتیم که پوهاند کاکر وظیفه را بیک اسیستانت جوان انستیزیولوژی داده با وزیده به آن قسمتی را که خود نمیدانست ویا ترجمه نمی توانست ا, که ترجمه کند. این داکتر بود

زلمی من . از همصنفانز همینجا بود که سر و پای موضوع برایما مبهم میماندپراگراف دیگر میرفت ابه E. Coliبجملۀ ذیل متوجه شدند که نوشته شده بود: (رپروفیسو) و حمید هادی (ندپوها) اشرف

اپاندسیت اعانه میدهد. ایندو شاگرد متجسس به کتابخانه میروند وکریستوفر را باز نموده اسباب اپاندسیت

و بعد از شکایات متعدد ما E.Coli contribute to Appendicitisرا میخوانند که نوشته شده بود:

.ادامه میدادیکرد و بعد به لکچر خود پوهاند کاکر اول اصالح نوشتۀ کتاب رام

و میگویند است که تحصیالت عالی اش در فرانسه پوهاند داکتر عبدالرحیم لودینمرحوم شاد روان

بین سالهای که Baron Guiallume Dupuyetrenدر شفاخانۀ که جراح مشهورو متبحر فرانسه

چه شخص رده است تحصیل نموده است. گرمیزیسته و بواصیر ناپلیون را تداوی ک 0122و 0111

Palmar Fibromatosisیک اناتومیست بسیار خوب بود بجراحی هم دسترسی کامل داشت و تداوی مذکور

به نشررسانیددر النسیت 0120یا دوپویترین کانترکچر را در 05مصنوعی و هم رسالۀ در بارۀ مقعد

از هیچنوع ها و شاگردان خود بسیار بد خوئی داشت وبه اسیستانت داشته است. میگویند دوپویترین

Page 30: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

30

من با مرحوم پوهاند لودین سابقۀ طویلی دارم. از زمستان سال دوم طب .هتک حرمت خود داری نمیکردعملیات هارا ازعقب . در وقت محصلی رخصتی های زمستانی را درسرویس وی میگذشتاندم ,تا فراغت

مشاهده کرده یگان یشتر بود ف بکه از من یک صن یداکترعبدالقادرغفارآئینه با مرحوم مغفور

مرحوم پوهاند لودین یک شخص متدین و نماز ظهرش همیش بوفت تشریحات میداد, مشاهده میکردیم.یک مرد سخت کارو دوستدار مریض بود. از صرف طعام چاشت دراطاق دفترش ادا میشد. معین و بعد

هایعملیات انۀ شخصی که در آنتأ یک معاینه خعالوکنفرانسهای روزهای دوشنبه را قضا نمیکرد. داشت. از مریضان شاگردشدر جادۀ نادر پشتون و جوار سرچوک کابل ,مینمود را هم اجرا جراحی

در یک روزی که من مادرم را برای نداوی بواصیر نزدش برده بودم یکی از خویشا فیس نمی گرفت. این تکلیف تومربوط د اخله است, برایش وندانش نظر به تکلیفی که داشت مراجعه کرده بود. بوی گفت

شاگردان الیق را محترم میشمرد. اگر بسوالش جواب ده افغانی داد که بداکتریکه میرود, فیس بدهد.توصیه ری و محصله را به خیاطی و آرایشگریدرست داده نمیشد محصل را به زغال فروشی و نجا

و واهمه بسرویسش داخل میشدند. در وقت همیش با یک ترس رمیکرد. محصالن و دوکتوران ستاژیعملیات خموشانه بکار خود مشغول میبود. در وقت مشاهده خوش داشت که جس شریان قصبی خلفی

ز آن بنام انوس آرتیفیشیل نام برده تذکر داده شود و هم اگر مریض کولوستومی میداشت خوش داشت که اده چند بار ته و باال میشد و باز آنچه در باال زکر چشمانش گهی بزمین و گهی به مشاهده گیرنورنه شود

پوهاند لودین در خارج از سرویس جراحی و مخاطب قرار میگرفت.وی مورد ,شد نظر بجنس محصلپوهاند لودین رسم الخط مختص بذات داشت و شفاخانه کامأل شخصیت خوشخوی و رفاقت آمیز داشت.

نست.بغیر خودش هیچکس خط وی را خوانده نمی توا

تقرر بخشیدند. یمراجعه کردم مرا بسرویس وی بحیث اسیستانتش افتخاردوباره از انگلستان وقتیکه من در یک شب نوکری یک واقعۀ پریطونیت را که تب بلند داشت و مریض بینهایت بتکلیف بود بعد از

ین از مریض دیدن میکرد پرسید عملیات نمودم. صبح وقتیکه پوهاند لودکه میسر بود اهتمامات الزمه من صدا زدم که لودین صاحب من عملیات کرده ام. دفعتأ صدا !این مریض را عملیات کردهکی؟ کی؟

گفت :پریطونیت توبرکلوزیک را ,! تو کشتی این مریض را! گفتم چرا استادکشتی این مریض را که ,زدند! گفتم بلی همین درسیست که از آنها ه ادرس داد میکنی , انگلیسها تو را همین رقم تو چطور عملیات

یاد گرفته ام. در ویلز جاهیکه من رجسترر جراحی بودم بسیار واقعات پریطونیت توبرکلوزی عملیات ی با و با دریناژ و انیبیوتیک شفا میآبد. هاما این یک واقعۀ باکتریائی است کمیشدند و جور هم میشدند.

از راه دهن تغذی میشد بود وخوشبختانه دوروز بعد مریض بپایش ایستاد .داز صحنه خارج ش گفتار منهجرتم روزتا با پوهاند لودین ,بعد از آن برخورد من . رخصت گردیداز شفاخانه و در ظرف یک هفته

و ,داکتراکرم بابری یوسف هما , داکتر یونس اشرف, محمدداکتر مرحوم پوهاند بخارج با

ند لودین بعدآ بپاکستان مهاجرت نموده و در آنجا اپوه همکار بودم. عبدالواسع حبیبیداکتر ستاژیر

عظم خود دعا و تهنیت نثارنموده جایش را در بعد از مدتی حق بجان آفرین تسلیم نمود. من به این استاد م .بهشت برین تمنا دارم

دست نیک داشت. رویه اش با یک جراحی بود که همیشه در عملیاتها پوهاند همامرحوم شاد روان

هما محصل با ستاژیر و اسیستانت فوق العاده رفاقت آمیز و یک مدرس خیلی ها محبوب بود. پوهاند تا مرا دست بدست ازیک عملیات بعملیات دیگر برداولین مربی من بود که چاقوی جراحی بدستم داد و

بروحش درود وتهنیت فرستاده مهد گسترش وی را جنت فردوس استدعا . بااآلخره یک جراح شدمت معاینۀ مریض با شاگردان چه در شفاخانۀ ق العاده روشن وآموزنده بود.در وقدارم. لکچرهای هما فومی

Page 31: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

31

میکرد. پیش آمده همۀ مارا داکتر صاحب خطابی احترام ئمرکزی و چه در شفاخانۀ علی آباد از منتهاانسانها طوری با یکدیگر وی این بود گه در جالل آباد در اطاق نوکریوال بمن گفت: یکی از وصایای . وی مانند دیگران خواسته یکروز رنجشی سرزند پشیمانی رخ ندهدنا د که اگر خدانرابطه داشته باش

جر شد و در کلیفورنیای شمالی مسکن گزین شد. متأسفانه عمر بوی یاری نکرد و بعد از ابااآلخره مهبا داکتر اشرف و بودیم مدتی کانسر دماغ تشخیص و برحمت حق پیوست. یک روزی در دفتر نشسته

و دو یا سه دانه در بوطلکی تابلیتهای قند مصنوعی کشیدوی از جیب خود از یک , استاد چای مینوشیدیماز سکاندیناویا مضمونی خوانده ام که گفته اند این نوع قند ها ,پیالۀ چای خود انداخت. گفتم استاد ببخشید

همچنین خاله زاده ام سبب تومور دماغ میشوند. استاد گفت پناه ما بخدا حال خو ازش استفاده میکنیم.

که متأسفانه وی هم از هم ازین قندهای مصنوعی استفاده میکرد سیدی مرحوم انجنیر سید اشرف

کانسر بیدوای دماغ جان بحق تسلیم کرد, روحش شاد.

که یک قد رسا و بلند باال داشت نه تنها یک جراح عالم و خوب بود داکتر ایوب اکبر پوهنملمرحوم

لهای ناحیۀ مقعدی وی به همان رسمهای زیبا و نمایانی نر رسم هم دسترسی داشت. لکچر فستوبلکه به هتهیه نموده بود جلو چشمانم تجلی دارد. متاسفانه که در صنف چهارم بودیم که بجرمنی سفر کردند و که

دیگر بدیدارش موفق نشدیم.

تحصیالت عالی وی در که در وقت ما جدیدأ پوهندوی شده بود لطیف معروف خانداکترند پوها

در سرویسش آلمان بود و خانمی هم از اهل آلمان داشت. یک جراح خوب بود. بما کدام لکچر نداده امامختلف اپاندکس , تشخیص و موقعیت های ی داشتیم. در وقت ستاژ بما در بارۀ اپاندسیت, ستاژ جراح

بحیث پوهاند جراحی در شفاخانۀ تشریحات مفصلی داده است. وی بعدا تداوی اپاندسیت حاد و مزمنایفای وظیفه نموده است. به یقین که بعد از تشنجات داخلی وطن وی و فامیلش بجرمنی خان وزیر اکبر

نقل مکان نموده اند که مأسفانه کدام احوالی از ایشان بدست نیست.

استخوان در شق امراض و , جراح دیگریست که تخصصش از آلمان داکتر عمر درمانپوهندوی

دیگر از وی خبری نداشتیم. در یک روزیکه از درس بود. وقتیکه بصنف دوم بودیم وی بجرمنی رفت وبرآمدیم دیدیم که داکتر درمان موتر فولکسواگون خود را در مقابل دروازۀ فاکولته طوری پارک کرده

داد بطرف زینه صورت میگرفت. چند نفر از همصنفان روی موترش را دور لاست که برآمدن بمشکف کند باید از زینه ته شود که ناممکن بود. نه تنها این کار در حق موترش شد یقرار دادند که اگر درا

Fortبه یک کلمۀ فرنسوی Tو عبد الرحمن سلیم آنرا به اضافه نمودن یک For Saleبلکه من نوشتم Sale کنج و کنار بگشت و گزار مشغول معنی میدهد تبدیل نمود وهمه در هر "بسیار چتل"که بگمانم

رچوکی و بازاری شروع شد. چند نفر از همصنفان بار صدای داد و فغان و دشنامهای سشدیم که یکعسکری ما روی موترش را بجهت رفتارش دور دادند. اگر این روز آخرش در کابل و افغانستان بود

کتر درمان بسیار سگرت میکشید, شنیده دا نی وطن را ترک داده بود.موش ناشداالجرم با یک خاطرۀ فرام که در کابل در معاینه خانۀ خود هنگام دیدن مریض در اثر حملۀ قلبی جان بحق تسلیم کرده است,

روحش شاد باد.

پروفیسورارتباط بین فاکولته های طب کابل و لیون فرانسه که به اساس بگمانم در عسکری بودیم

در شفاخانۀ 0591بکابل آمد و پروگرام ریزیدنسی جراحی را بنیان گذاشت. در سال از فرانسه سرائی

آمر گروپ پیس کوراولین جراحی تخلیۀ ابسی رابرت شاهرپروفیسورننگرهاتدریسی پوهنتون

Page 32: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

32

رسیدم که توبرکلوزی ستون فقرات را از طریق مداخلۀ قدامی بانجام رسانید. بعد ار ختم عملیات از وی پ یر بارۀ ای میتود جراحی پیدا کنم, پروفیسور شاه که اصأل متخصص جراحعلومات بیشتر دمیخواهم م

یو" دصدری ناروغصدری بود و بعد ها لکچرهای او ر ا من جمع آوری نموده به پشتو زیر نام

مختصره جراحی"31من این میتود را از : بمن گفت م,نموده در اختیار محصلین گذاشت ترجمه

وی در تداوی ,کانگ پروفیسور جراحی است آموخته ام هونگ که در یونیورسیتی هانگپروفیسور بتماس بیا ممکن برایت کومک کند. بالدرنگ با وی توبرکلوزهای فقری تجربه و نشریات زیاد دارد

ودش هفت آرتیکل خهفته بعد یک پاکتی با چهار یا فرستادم و سه هونگ جی بیپروفیسورمکتوبی به

"تداوینش را در موضوع فوق دریافتم. با شعف زیاد شروع بکار نموده رسالۀ زیر نام و همکارا

توبرکلوز فقرات با مداخالت فیوژن قدامی"30ی تابستانی از جالل آباد هنگام رخصت تهیه نمودم.

همکاری داشتم. روزی این نوشته تتبعی خودرا به کابل و مرحوم پوهاند سیفی من با دیپارتمنت اناتومی

استاد اناتومی که اولین رئیس منتخب فاکولتۀ طب بود تذکر دادم , انرا از ولی ذکی داکتر پوهنوال

نظر گذشتانده بال تحمل نوتی به پروفیسور رائیس نوشته خواهش کرد که رسالۀ من را ازنگاه اینکه قابل

یاد میشد و سویتبنام هکسرویس جراحی صبحانه ز دیگر بعد از مجلسماید. رونشر است یانه مرور ن

بررسی بعمل آمده تدریس میکرد باوی مالقات نموده نوت داکتر ولی شب از واقعات جراحی نوکریوال قصۀ اینکه چطور به , تانتش که اصأل عضو شعبۀ انستیزیولوژی بود سذکی را برایش تقدیم نموده با اسی

اسیستانت خود می شنید به اوراق نوشته ام ورزیدم گفتم ضمنأ که ترجمۀ گفتار من را از این تتبع افدام

خورد توقف کرده نام آنرا بلهجۀ بلند تلفظ نمود و ریترکتور فینوکیئتومصروف بود. وقتیکه نظرش به

اند کاش : داکتر های جالل آباد چقدر ساعیتانتهای که حاضر بودند گفتسچند نفر از رزیدنت ها و اسی. رویش را بمن گردانید از جا برخواست و دست داد گفت من به رئیس دیشما هم خود را شور بده

کاپی مکتوب مرحوم ذکی یس فاکولته سم با وی بتماس باش. دوروز بعد رئفاکولته نظریۀ خود را مینوی

آمر ن )فرهمند(فاروق جابمن داده گفت تبریک باشد من به که بفرانسوی نوشته شده بود رائیس را

طبع رساند این کار تو بحیث یک مقاله در مجله را بحیث رساله بنای هدایت داده ام کهشعبۀ نشرات طب و همصنف عزیزم داکتر عبدالرحمن سلیم ه دوست مکتوب پروفسیور رائیس را ب طویل است. مضمون

العاده خوب بود برده خواهش که از شاگردان ممتاز لیسۀ عالی استقالل بوده لسان فرانسوی اش فوق کردم که تا اگر بتواند آنرا ترجمه کند. وی بال درنگ بترجمه اش پر داخت . پروفیسور رائیس چنین

نوشته بود:الزم میدانم , به نویسنده داخل مذاکره شدم.اثر مؤلف را اگرچه با تفصیل درآن داخل نشده مرورنموده

ما را جلب نمایم:هه شنکات ذیل را حضور شما تقدیم نموده توج

اثر یک ارزش علمی داشته بوجهه احسن تهیه گردیده است. -0

قابلیت نشر را در پشتنی طبی مجله دارد. -3

ریک گفته شده از وی تقدیر بعمل آید.به مؤلف تب -2

خدا کند جراح جوان تغیر مفکوره داده روزی از جالل آباد به علی آباد بیاید. -1

بیک عالمی روبرو شده بودم که نه من اورا دیده بودم و نه او من را, نه او از من خبری داشت و ببینید

یگانه چیزیکه بین ما مشترک بود جراحی و ؛نه من لسان او و را میدانست نه من از او, نه او لسان منه ارزش علمی آن یک رسالۀ جدید در بارۀ یک عملیاتی که هیچکس از او خبر نداشت بجز او. او فقط ب

آنست که خود ببوید نه آنکه عطار مشک :جذب شده بود. میگویند ,وآنهم فقط بیک مرور,رساله

Page 33: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

33

ر زر را میدانست. اینست و بودم که قدزحمات شباروزی من نتیجه داد ومن با زرگری روبر بگوید.

نمونه ای ازاخالق مسلکی و مثال خجسته ای از اخالق پروفیسوری.

: دیپلومهای که من از انگلستان با زحمات شباروزی و دوری از قضیه بنگریم بطرف مقابلبیاید

تی کسانیکه در امریکا بودم حزن و اوالد فقط برای پیشرفت جراحی و خدمت بمردم خود با خود آورده ند تا عادالنه آنها را ارزیابی نکرده پیشنهاد کرد ( , شف جراحی)پوهاند ولی عصیمتحصیل کرده بودند

که به انگلستان میشدم در حالیکه من پوهنیار. تقرر یابم برتبه ای پوهیالی جزء دیپارتمنت جراحی ر قدم دفوق و نطزیۀ یک پروفیسور مقت میماندم نظر به ارزش علمی رسالۀ کابل و اگر درکردم سفر

نصیب من میشد. علمی هم

جنوب لندن و Surreyکه در St. Helier Teaching Hospitalشفاخانۀ در 1711خزان سال در

)در انگلستان Mr.Meridith Brownی و اسسیتانت شف سرویس موقعیت دارد رجسترر جراحی صدر

بودم که شف بعد ازیک عملیات نومونیکتومی که ( .Drخطاب میشوند نه Mrدارند FRCSجراحانیکه

ز عملیات مرا بدفتر خود خواست؛ بعد ا ,بود و خودش آنطرف میز قرار داشت توسط من اجراشدهراستش اینکه پریشان شدم که چه خطائی رخ داده است که در مقابل نرسها چیزی نگفت. بهرصورت

و من سندویچ پنیر را بدست گرفتم بدفترش رفتم مرا به صرف سندویچ دعوت کرد, خودش سندویچ بیکن درهمین گفت و شنود بودیم که سکرتریک مبریزم که گفت تشنه ام آب مینوش میخواستم به پیاله اش چای

آبرا بدست گرفته مرا مورد خطاب فرار داده گیالس گیالس آب با یک پارچه لیمو پیش رویش گذاشت.امتحان گفت چندی قبل رئیس جراحان صدری انگلستان )اسمش فراموشم شده( که یکی از ممتحنین

FRCS و دوست من است بدعوت شف سرویس جراحی شفاخانۀ تعلیمی کابل به افغانستان سفر هم میباشد

با یک است که در امریکا تحصیل کرده مستر ؟ لبت. شف سرویس جراحی کابل یک جراح قکرده اسبرگشته میخواهد با تو ببیند. من برایت وقت گرفته ام فردا ساعت دوبجه به خوب انتباه فوق العاده

قرار وعده نزد رئیس جراحان صدری در )که اسمش فراموشم شده( برو ببین چه در نظر دارد.شفاخانۀ شفاخانۀ که به جراحی صدری مصروف بود دیدن کردم. جناب شان از زیبائی کابل و مهمان نوازیها سخنی چند بزبان آورد واز شف جراحی توصیف زیاد کرده پرسید توبا ولی عصیم شناسائی داری؟

ی شناسم. گفت یک شخص پرکاراست و دربارۀ آفات مری افغانستان خیر من اورا نم ادم نهجواب دمیباشد. من تو را از جهتی تکلیف دادم تا یک دورۀ دست راست پریزیدنت داوودتحقیقات کرده و

ترینینگ را درجراحی قلبی تکمیل نموده باوی دیپارتمنت جراحی قلبی را بنیان گزارید و من با مریدیتدرینباره گپ زده ام برای دجیز یمستربن بر .Thomas Teaching Hospital St)شف من( و تیم جراحی قلب

یک چند وقت با آنها مصروف باش ببین که اگر خوشت آمد به مریدیت بگو که تقررت را بحیث ازیکسو بسیار خوش و چانس طالئی رجسترر جراحی قلب در سنت تامس تدارک گیرد. ازین مالقات

پالن شش هفتۀ . بهر صورت را گرفته ام وقت آنست که بوطن برگردم FRCSشدم و از جانب دیگردیپلوم

من در سنت تامس بدرخواست خود من قبل از وقت پایان یافت . مستر بریدجیز یک شخصیت فت که قطعأ با کرکتر متکبروبمقابل اسیستانتهای خود بینهایت از بی احترامی تا درجۀ توهین کار میگر

افغانی من سر نمیخورد. دوباره به سنت هیلییر برگشتم و ترین جراحی صدری خودرا تا جون بپایان رسانیدم.0511

را با خود FRCSفکر میکرد که با شناسائی چنین شخصیت فقط با یک سفردیپلوم ,پوهاند صاحب عصیم

ند که گرفتن دیپلوم از انگلستان آنقدر مشکل نبوده به حتی کوشیدند تا بمن نشان دهروی این دلیل میآورد.و در بارۀ آفات مری در که تخصص شان بود بسوال فزیولوژی مری سفر کردند.متأسفانه انگلستان

Page 34: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

34

به بهانۀ اینکه شب امتحان تب شدید داشتند ,ناکام نوشتۀ داشتندهم امریکا Residenceمجلۀ در افغانستان

و هم گروپ ارزیابی یاوردند.را بزبان نامی از دیپلوم انگلستان ودیگر تا ابد نطن برگشتند ه بودوباروژی از دیپارتمنت فزیول معصوم خانداکتر پوهاند مثل پوهاند ها و استادان من که در آن پوهنتون

. هردویشان از هم شامل بودندپارتمنت فزیک فاکولتۀ سائینس از دی سید محمد حسینیداکتروپوهاند

فاع نکرده و آنچه برایشان امرشده بود ق من داز ح مرا خوب میشناختند محصلی ومتعلمی منزمان بی پرنسیپ آنزمان مقایسه کنید, پوهاند های با این ,را با من گفتند؛ شما آن پروفیسور ناشناس لبیک رئیس, بردۀ وی غالم علم و دانش و ارزش علمی بود و اینها غالم و د قطعأ مقایسه نمی توانیدببخشی

بعدأ برایشان تنها که موقعیت هائی رتبۀ دولتی تقرر یابند. بلند بودند تا بمقاماتمعین , وزیر و صدراعظم .بدنامی نصیب کرد و بس

پروفیسور رائیس عالوه از برگردیم به پروفیسور رائیس. که رگوئی شد, بیائیدیکزره پ ,ببخشید

مرتب ساختن سرویس جراحی و آوردن ریزیدنسی یک تعداد سامان وادوات الزمه را نیز به شفاخانۀ سیستم یاد میشد و Imagingکه بنام علی آباد از فرانسه وارد کرد. یکی آنهم سامان الکترونیکیی بود

بود, امروز انواع مختلف و پیشرفته ای آن و تقریبأ کامل ساخته تداوی جراحی کسور را بینهایت ساده با برگشت از انگلستان پرسیدم که سامان کجاست و غیره بوجود آمده است. O- Armو C-Armبنامهای

گفتند در تحویلخانه و انجنیری نداریم که آن آلۀ قیمت بها را ترمیم کند......

ما با ناتوانیهای بیحدیکه در قسمت مآخذ طبی داشتیم توانستیم با جدیت وتجسس و عزیز محصالن

ارادۀ قوی که خداوند)ج(یم. شما که نایل شدبکومک ایزد متعال یم تبود به آنچه میخواسبما نصیب ساخته

برخور Doctors for Afghanistanامروز از فیض تکنالوژی و کمپیوترو انترنیت و سایتهای چون

ار هستید باید بمراتب از ما جدی تر و ساعی تر بوده حالت صحی فعلی را از پرکتس قهقرائی بعضی داز متخصصین نام نهاد نجات داده لطفأ طب را جهت پولدارشدن نه بلکه برای خدمت با یک تودۀ مریض,

یقنم خود قرار دهید. من مت مسلک مقدس ,ضعیف , بیجاره وکسانیکه چشم امید شان بطرف شماست

, قدرت دارید, که شما فرزندان و دختران این سرزمین جاوید, افغانستان, میخواهید, میدانید, میتوانیدید و مملکت را م در بدن سالم ببینعقل سلیبا وطنداران تانرامیخواهید احساس دارید, و همدردی دارید که

افغانستان و بی قانونی و فقدان یک که ازحالت بحرانیبه اوج ارتقایش رسانیده از شر داکتران شارلتان و هم روزیکه بخیر بپایه های بلند اکادمیک نایل شدید اخالق مسلکی نجات دهید.استفاده میکنند, ستاندرد

بلی گوی زمان وذی خاطر بیاورید نه از پوهاندهای کا غرا بن آ و امثالو اکادمیک پروفیسور رائیس را.و غیره کمونستها

شروع شد. بعدأ یک داکتر جوان که لکچر ها و وردک رسولداکترشعبۀ انستیزیولوژی با محترم

گفتارهای پروفیسور رائیس را ترجمه میکرد و اسمش را نمیدانم نیزعضو این دیپارمتنت گردید. شهید داکتر ضامن علی جاغوری انستیزیولوژست شفاخانۀ مستورات بود.

استاد وشف دیپارتمنت نسائی و والدی بود. مرحوم مغفور پوهاند انوریمحمد عثمان داکترپوهاند

د. لکچرش منسجم بود و نوت نمیدادانوری قد رسا چهرۀ گندمی و یکمرد خوش قواره و خوش لباس بو. و بس اگر نوت میتوانستیم خوب ورنه آنچه حافظۀ جوانی بمرکز آن در دماغ جاه میداد بهره برمیداشتیم

انوری بما تاثیر فزیولوژیک حاملگی را که عنوان داغ وقت بود درس داده است. ارواح شاد مرحوم

Page 35: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

35

رجنت مکان انوری بخاطستاد متبحر و شاگرد دوست بود. دوخاطرۀ فراموش ناشدنی ازانوری یک ا را دارم که میخواهم با شما در میان بگزارم.: من شاگرد صنف اول بودم از فاکولته بخانه برگشتم مادرم

کوشیدم تا وی را آرام ف دریافته متوجهه شدم که خونریزی نسائی دارد. سال نیمه بیهوش و رنگ خابحفأ لط یروم مادر خودت ممکن بشفاخانه برویا داده گفتم من نزد عثمان خان مت در بستر جو براحبسازم

خانۀ استاد شدم که در ینه. به عجله به بایسکل خود سوار و روانۀ معاآمادگی داشته باش تا پس بر گردمر پیش روی اپارتمان ودرا دنطرف دریای کابل موقعیت داشت. بایسکل خاما در آ هحبیبی در مقابل لیسۀ

که در منزل دومش معاینه خانۀ داکر انوری بود پرتاب کرده بعجله بمنزل دوم خود را رسانیده دیدم تعداد خدمتش داده گفتم تد من کارت سرخ فاکولته را برای نفر زیاد مریضان انتظار مالقات را با عثمانخان داش

خچۀ یر صاحب خیریت است . تارا خواست گفت داکتمر ,صاحب ببینم. لمحۀ بعد میخواهم با رئیسگفت برو هدادستم ه دنوشت و ببه نوکریوال شفاخانه فتم مرا دلداری داد یک خطگ مادر را برایشتکلیف

مادرت را زود به شفاخانه برسان و هم خواهران و برادرانش را احوال بده که بیابند و برایش خون خته روانۀ شفاخانۀ ابدهند. باز بعجله بخانه برگشتم مادر خدا بیامرز و جنت مکان را به یک گادی اند

گفتم مادرم خون زیاد یشراه با پدرم برخورد کرده که بطرف خانه روان بود برا مستورات شدیم درچه در کوچۀ چاه کو هما ها و خاله هایم را که از ما دوسمیرویم شما ما اخته ما بشفاخانۀ مستوراتب

د و ما بسوی شفاخانه روان گی داشتند با خود بیاوریراهداری و مقابل خانقای پدری پهلوانصاحب زند. ل داده رهنمون سرویس نسائی والدی ساختشان دادم بما اجازۀ دخوشدیم. خط را به دروازه بان که ن

اسیستانت جوان نوکریوال بود ما را به نهایت احترام پذیرفت و داکتراختر مستمندیمرحوم روان شاد

گفت مادرت خونریزی سقط دارد کورتاژ میشود و اما هیموگلوبین آن درحدود سه است باید اول خون ویک پاینت یا دو گرفته شد و موافق بودم د بود با خون مادرندیکاداده شود. خون مامای خوردم که اولین

آن روش , آن اخالق و آن انسانیت و درک بمادرم ترانسفیزیون شد و از مر گ حتمی نجات یافت.بوی داشت ه یاد فامیل بوده و مادرم تا حیات ش من از طرف مرحوم انوری همیشه بتشوی

دعای مغفرت نثار میکرد.بودم و روی موضوعی با یکی ازخواهران صنفی ام طب وقتیست که من در صنف پنجم ,خاطرۀ دوم من

ر شد و به برادر کالن خود که رفیق و دوست داکتر عمر وردک معاون ثبسیار متأ یپرخاشی کردم که وشکایت کرد. روز دیگرمعاون پوهنتون به پوهاند انوری که رئیس فاکولتۀ طب بود ,پوهنتون بودگفته و خواست تا من از فاکولته طرد شوم. بعد ها برایم گفته شد که عثمان خان بوی گفته بود موضوع را

بیادت است که کریم عفت اینها هم صنف و خواهر و برادر اند ما چرا مداخله کنیم و برایش گفته بود کهنمودند اما آلودو خون ریزو غفار متوکل در باغ علی آباد با هم جنگ و جدال نموده یک دیگر را خون

همکار بوده رفیق یکدیگر اند. پسانها همین همصنف من ازحامیان مادی منت جلدیامروز در یک دیپارتبا من همکاریهای تاسیس نمودم بود و 0515که من در سال در امریکا نی اران افغو معنوی انجمن دوکتو

که استاد مرحوم تا چه اندازه شاگرد دوست بود که حتی در مقابل آمر خود از باز هم ببینید .زیاد داشت

یک شاگرد دفاع میکند, استقالل فکری و عمل تبارز میدهد و از بلی گوئی اجتناب میورزد. و من امروز باز دعائی ازعمق دل برایش فرستاده از رب العالمین جنت فردوس را مقامش می طلبم. استاد انوری

در کابینۀ میوند وال ه از ریاست فاکولتۀ طب به مقامات ریاست پوهنتون کابل وزارت معارف و عالو .انیده استابل وصفی بانجام رسنیز خدمات قبحیث وزیر صحت عامه

بروتهای ضخیم و موهای زرد رنگ یک شخص نسبتأ کوتاه قد, رحیم نوین داکتر پوهنوالمرحوم

به ما درس نداده است تنها یکبار باوی در دیدن مریضان داخل چست و چاالک بود. داشت یکمردبه ادبیات دری عالقۀ نوین م. وی زیاد بکارهای اداری عالقه داشت. یبسترشرکت داشتم اما زیاد نشنید

Page 36: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

36

بود که اخبار ترجمانناشر صاحب امتیاز ومفرط داشت و یگان شعر هم میسرود. در دهۀ دیموکراسی

بود. متأسفانه, شده همچسپ مزین میبود. وی یکدوره وزیر اطالعات و کلتور همیش با کارتونهای دلهنگام رژیم کمونستی این طبیب مجرب, این آرتیست مستعد, این نویسندۀ توانا این شاعر شیوا بیان واین

تشدد و شکنجه های زندان داکتر نوینگردید. کشتارگاه پل چرخی روانظلمتسرا ومدیرپرکار بصوب ننموده فرار را بر قرار ترجیح داد و به آلمان پناهنده شد و بعد از چندی در همانجا وفات یافت.راتحمل

روحش شاد باد.

ۀ اعلحضرت برادر زاد ابراهیم مجید سراجداکترپوهاند ما در شعبۀ نسائی والدی استاد محترم دیگر

لیفورنیا حیات قید حیات بوده در کا درتا تحریر این رقیمه از فضل خداوند غازی امان هللا خان بود کهوندبسر میبرند, از خدا

)ج(محبوب دوستان و اینهم بسیار طول عمر و صحت کامل برایشان رجامندم.

. لکچرش فوق العاده عالی و از میتودش یاد میکردند "ابراهیم جان"از وی بنام محصالن بود و همیشبصنف که در قسمت غربی مدخل شفاخانۀ مستورات برای لکچرهای خود همیش استفده کرده ام. وقتیکه

توضع داشت داخل میشد تباشیر بدست گرفته و بگفتارشروع میکرد من وعبدالرحمن سلیم در قطار اول و سه ر شفاخانۀ مرکزی هم به ما عالیم حاملگی را درد پهلوی هم نشسته از گفتارش نوت تهیه میکردیم.

ط نزد وی برای معاینه میآمدند تشریح میداد که آن تشریحات وآن امله که فقماه اول در مادران نوح است و فوق LRCPالیسنس رایل کالج آف فزیشن که مخفف آن دیپلوم درامتحان و الدی که برای تدریس

دا همکاری نمیگویند استاد در کالفورنیا با فاکولتۀ طب لومه لی , بسیار مفید تمام شد.لعاده ضروری بود اپروفیسور هدلی در کابل قسمیکه در باال تذکر یافت شعبۀ پتولوژی شان داشت. داکتر هدلی در نزدیک با

افغان مدیکل اسوسدشن ینمؤسس ازوهمچنین عضو فعال پوهاند مجید سراجبرایما پتولوژی درس میداد. به ما جمن دوکتوران افغان در امریکابوده در دو سه کانفرانسهای مشترک ان AMAIAدر امریکا

مسؤولیت سنگین وزارت صحیحه یا صحت ,دوره استاد محترم برای دو معلومات مفید عرضه داشته اند.در هفته نامۀ امید نیز بعهده داشته اند.ر کابینۀ دور دوم اعتمادی و کابینۀ داکتر ظاهر, دعامه را

33

خرمن بدبختی اینست ازدرج کرده است: تجربۀ شخصی من پروفیسور حمید هادی خاطرۀ ذیل را 3111

عیسوی یعنی در دورۀ صدارت مرحوم داکتر 0510کشور واقع میگردد. در سال که هر روز در

عبدالظاهربعدیث اسیستانت شعبۀ نسائی امتحان کانکور در فاکولتۀ طب بح از سپری کردن خدمت عسکری و گذشتاندنتدریسی فاکولته گرفتم که از رسیدن یک تیلفونی از مدیریت و والدی مقرر شدم. روزی در اثنای کار,

بورس تحصیلی به امریکا برایمن مژده دادند. اما مقررات چنین بود که بورس تحصیلی از وزارت صحیحه یه پوهنتون کابل و متعاقبأ به فاکولتۀ طب رسید و مجلس استادان فاکولته پس از غور و تعمق,

حصیلی برای یکسال در یونورسیتی جان هاپکنز امریکا بورس را به کاندید مستحق میدادند. این بورس تکه کاندید باید استاد جوان بوده سابقۀ تحصیل در خارج نداشته ریلند بود. شرائیط بورس آن بوددر ایالت م

و بزبان انگلیسی به فصاحت حرف زده بتواند. من از خوشی در لباس نمی گنجیدم, چه من یگانه کاندیدی فاکولتۀ طب دایر و پس از غور و که با این شرائیط توافق داشتم. همان بود که مجلس استادان بودم

مطالعه دوسیۀ اعضای دیپارتمنت, بورس تحصیلی به اکثریت مطلق آرای استادان بمن سپرده شد. وزیر روز بعد .صحیحۀ آنوقت جناب پوهاند ابراهیم مجید سراج از دوستان و همکاران دیپارتمنت من بودند

بت کند. به وزارت واهد در دفتر خود با من صحتلفونی از وزارت صحیحه گرفتم که جناب وزیر میخصحیحه که آنوقت در عمارت مکروریان بود, روان شدم. بمجرد داخل شدن به اطاق وزیر, چون از

و استقبال با آغوش باز ر عین دیپارتمنت کار میکردیم, مرایکطرف هم مسلک من و از طرف دیگر دبالطف و مهربانی رشتۀ سخن را باز کرد. بعد از لحظۀ گفت: حمید جان بخاطری خواستم همرایت

Page 37: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

37

بورسی است که که من بیک حرف بزنم که مسألۀ بورس تحصیلی را که فاکولتۀ طب بخودت داده,

ن ماه میخواهد برای گذراندهمکار دیگرت در شعبه وعده کرده بودم؛ او بتازگی عروسی کرده و )همکار من به تازگی با دختر یکی از سرداران سر شناس به امریکا برود خود برای یکسال عسل

ازدواج کرده بود(. گفتم جناب شما هرچه الزم میدانید همانطور کنید. وزیر صحیحه گفت , نه این طور ا اینکه این بورس نمیشود, خودت باید بروی به فاکولتۀ طب و نظر به معذرتی ازین بورس دست بکشی, ت

ب, اگر میخواهید و الزم میدانید بورس تحصیلی را گری داده شود. گفتم جناب وزیر صاحبشخص دی, اما برای همکار من برای گذشتاندن ماه عسل بدهبد, اختیار دارید. اخالقأ از نظر من کار درستی نیست

جناب پوهاند سراج بعد از است. بادر مورد اینکه من عذری بیاورم و از بورس صرفنظر کنم هم غلط حرکت کردم و در را این گفتۀ شاعر بیادم آمد: تصر رخصت شدم و بطرف منزلصحبت مخ

تم و جور و تعدی رواستز آن س دمی و عدل و مساوات نیستمر

که هیچوقت, دوست و بخاطر داشته باشید خدا کند که ازین خاطره پندی گرفته باشید محصالن عزیز

, همکار تان و اسیستانت جوان تانرا که از شما امید رهنمائی میداشته باشد براه خطا, دروغگوئی و تانشما هرکسی فشار روحی روبرو نساخته از بورس های تحصیلی فقط برای تحصیل استفاده نمائید ورنه

گاری بیش نخواهید بود.وستم گر ستمبجز ازباشید و هر قدرتی داشته باشید ,

سرویس بما تشریحات الزمه داده ما درس نداده است اما در وقت ویزیتب داکترفتح صمیمپوهندوی

اند. وهم در نمبر دادن امتحان نسائی والدی ما در صنف پنجم رول مهم داشتند. این یگانه امتحانی بود که ر آنجا جان شنیده ام که در سویتزرلیند بود وباش داشت ود برای ما محصالن بسیار مغلق جلوه گر بود.

تمنا دارم. ده از دربارالهی برایش جنت فردوسبحق تسلیم نموده است. بروحش درود و تهنیت فرستا

که یک داکنر محبوب و رهنمای خوب محصلین تحت نظرش بود پوهندوی رحمت هللا سلیمی

به پرکتس نسائی و والدی دوام داده تا اکنون بفضل الهی یبگروپ ما درس نداده است. در امریکای شمالاستدعا میدارم. وی در جلسات انجمن الجلیل در قید حیات بوده برایش طول عمر و صحت کامل از رب

ی متخصص جراحی اطفال یا تحت ریاست داکتر عبدالظاهر خالقدوکتوران افغانی که در شمال کالفورندریغ ننموده برای پیشرفت انجمن مایت مادی و معنوی خوده از حدنمو د( برگزار میگردید شرکت)متقاع

در بنای مساجد کالیفورنیای شمالی اول مهم داشته است. .اند

که اسیستانت جوان دیپارتمنت نسائی و والدی بود داکتر اختر مستمندیخدا بیامرزمرحوم

Episiotomy آن بما خوب تشریح داده است. متأسفانه د ر وقت عملیات با استطبابات و اختالطات آنرا

که بمرض پارکنسن مصاب و در کالفورنیای شمالی در جوانی جان بجان آفرین سپرد و یکبار هم شرف مالقت شان را در منزلش نصیب شدم. خداوند روحش را شاد و جنت فردوس را مهد گسترش وی نگه

دارد.

وست عزیز من بعد از امتحان کانکور عضو و د رانقدهمصنف گر داکتر قدرت هللا مجددیپروفیسور

را در کابل ECFMGکتر قدرت هللا مجددی اولین کسیست که امتحان ادیپارتمنت نسادی و والدی شد. د

ا نفر در منطقه دوام یافت و در وقت این امتحان صده ECFMGبحیث مرکز امتحان بعدأ کابل گذشتاند و

Page 38: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

38

و پاکستان برای گرفتن این امتحان که درب تحصیالت عالی مملک گرد و نواح ما مخصوصأ از هند ازناگفته نماند که پوهاند ولی عصیم اولین داکتر افغان است که ) را در امریکا برایشان باز میکرد سرازیر میشدند.

گذشتانده انگلستان این امتحان را موفقانه اولین افغانیست که دری این امتحان را گذشتانده و اینجانب درامریکای شمال

و در است . داکتر مجددی ریزیدنسی و تحصیالت عالی را در جکسنویل فلوریدا بپایان رسانیده (استبحیث همانجا بعد از تدریس و تربیۀ یکتعداد زیاد محصالن از هر گوشه کنار دنیا و خود امریکا

داکتر قدرت مجددی دروقت جهاد .خود نایل شده است تقاعدبه موفقانه پروفیسور سریری درین اواخرفعالیت فوق العاده داشت. برای تولد فرزندان افغان که ملیت افغان خو درا از دست ندهند شفاخانۀ منظم

در پشاور تاسیس کرد, یکی از نواسه های من هم در آن شفاخانه تولد یافته است. به سیستم درسی امریکارد عالی پرکتس طبابت تپ و تالش زیاد کرده است. عالوتأ برای تاسیس یک سیتم مدرن و ستاند

درسالهای جهاد, دولت مجاهدین,طالبان وعصر جدید همیش در کنج وکنار مملکت مثل جاغوری, پکتیا, کابل, جالل آباد درخدمت مریضان مخصوصآ فستولهای بولی بوده و مرکز ترمیم فستولهای بولی را در

کابل خانمهای متخصصین را به Care Internationalشفاخانۀ افغانستان بنیان گذاشته است. وی در

است. داکتر مجددی بعد از تقاعد بصورت رضاکار در خدمت اندینهای ه ستاندرد امریکا تربیه کردمۀ وی هم همصنف عزیزم بود ادامه داده اند. یک روزنا امریکا با خانمش داکتر نفیسه مجددی که

ندید شدن به این ااما تنها ک بموفقیت نیانجامید متأسفانه بل ساختند کهزۀ نویجکسنویل وی را کاندید جائ پروفیسور مجددی نشریات متعدد داشته جائزۀ استاد سال را نصیب شده است. .جائزه افتخار بزرگ است

A Review of the Afghan Health Care Sytem 39از جمله , مضمون او و مضمون آیندۀ

اهتمامات صحی در افغانستان یا 31Future Health Care System in Afghanistan من که درمجلۀ

جورنال مطالعات افغانستان که از اوما ها پخش میگردید نشرشده استفاده بعمل ِمیآمد, امروز ما یک سیستم صحی ارزان و صحتمند درافغانستان میداشتیم.

ل منحیث پروفیسورنسائی والدی از یونیورسیتی گرینویکه درین اواخر حمید هادی داکترپروفیسور

امریکا متفاعد گردیده است بعد از امتحان کانکور عضو دیپارتمنت نسائی و الدی کاروالینای نارتانترنشیپش را را در کابل گذشتانده , ECFMGامتحان اکتر حمید هادی د. دگردیفاکولتۀ طب کابل

سیتی جکسنویل ایالت فلوریدا و ریزیدنسی خودرا درکالج فزیشن و سرجنز یونیورسیتی کولمبیا دریونیورکالج جورجیا با مدیکل است که در perinatologyاست. فیلوشپ وی در در نیویارک بپایان رسانیده

ی علمی برتبه انجام رسانیده بعدأ دران یونیورسیتی بحیث اسیتانت پروفیسور پذیرفته شد. در اثر فعالیتهافاکولتۀ طب در Maternal-Fetal Medicine مادری رشیمیاسوسیت پروفیسور و دایرکترشعبۀ طب

نارت کارولینا تقرر Greenvilleپروفیسور نسائی والدی در فاکولتۀ طب ایست کارولینا و یونیورسیتی

نشریات متعدد بکر در شق خود دارد و جائزۀ بهترین استاد را نصیب شده یافته است. پروفیسور هادی وی نویسندۀ توانای لسان دری و همکار قلمی نامۀ هفتگی امید بوده مشغول تالیف کتابی تحقیقاتی در است.

برایبارۀ افغانستان بلسان انگلیسی است. وی برای مدتی دایرکترانجمن دوکتوران افغانی در امریکا ند.ه ابودنیزت جنوب شرقی امریکا ایاال

وی تحصیالت بود. استاد و شف سرویس یورولوِژی هاند دوکتور محمد هاشم کمالپوارواح شاد

درس سیمیولوژی یورولوژی را بما لطف فرمود و بعدأ عالی خودرا در فرانسه به انجام رسانیده است. از آن فرانسوی خود که باید یک اثر بکر داشته در محضر استادان برای آمادگی رتبۀ علمی پوهاندی

خودش بیکی از رفقای خود گفته بود که کتاب یورولوژی رانوشته است. وندۀ پاریس گردیدند. ر دفاع کندیکی از شرایط پوهنوالی سیزده اثر بشمول اثر بکر بود دروقت جلسۀ استادان سید محمد خان برایش

Page 39: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

39

ه دوازده نشریه دارد نه سیزده ؛ وی بالدرنگ کتابش را از میان پاره نموده گفت : خاطر نشان ساخت کباالی مریضان یک کلینیشن فوق العاده خوب بود. با برگشت از انگلستان از اینه حال سیزده اثر شد.

یاد Rivanolرنگیکه سرویس یورولوژی دیدن کردم. متأثر شدم ازینکه در یک محلول انتیسپتیک زرد

کتیتر داخل و بعدأ بمریض تطبیق میگردید اینکه بعدأ بچه نوع انتان مثانه مصاب میشدند بخداوند یشد معالم

)ج(ن با رسم باالی موضوع ترومبوآمبولیزم که مروی یک روزی هنگام مجلس صبحانه معلوم است.

. بجواب گفتم ردپوهاند لودین با من سر پرخاش بلند کمرحوم ,دمتخته آنرتوضیح داده تشریح میکر

استاد ئیلاپروفیسور اسراستاد این موضوع را از استادان پتولوژی جراحی انگلستان یاد گرفته ام و

که در آن این موضوع را مشرح تالیف نموده کتابی پتولوژی من در رایل کالج آف سرجنز در لندن درین رشته دارید خوشحالم که از شما اگر تالیفی بدست دارم. از آن کالج من هم دیپلومی نوشته است و ختم شد. خدا صبحانه هو جلساز جلسه برآمد که من نشنیدم یزی گفت استاد چمرحوم شما پیروی کنم.

من به سیستم تربیوی و تدریسی !پوهاند کمال بعد از جلسه مرا بکنار برده گفت: داکتر آقابیامرز است که به این موفقیت نائیل آمده ای. اما برایت یک انگلستان باور کامل دارم و راستی تو اولین افغان

اسیستانت اول او یک جراح فوق العاده در فرانسه یک پروفیسور مشهوررا میشناسم که قصه میکنم؛جوان بنظر احترام کار وعملی بود وهمه به این اسیستانت پرهم از نظراز نظر تیوری وهم خوب

و موانع پروفیسور زنده بود بمقابل ارتقای او به پروفیسوری سد بزرگ این اما تا وقتیکه مینگریستند.زیاد ایجاد میکرد. مقصد ازین است که تو با معلومات زیاد آمده ای در مقابل ما ریش سفیدها از صبر و

شود بشما کن. اینکه این گفتار چه قسم تعبیراستفاده "خو بلی صاحب "حوصله کار بگبر و از

آنچه که با زحمات ما جوانها با از من نزد خود فکر کردم که این استادان ریش سفید. اما میگزارمو بلی گویان سر ش بنشینمخمون بسته دهبلکه دهیم بدیگران انتقال آنرا نمیخواهند میآموخته ا بیشمار

از کتابهای . همان شب فکر کردم که من با شوق زیاد و کتابخانۀ مملوبجنبیم تا بحقوق علمی خود برسیمما عامل اما این ریش سفیدان نمیخواهند ,طبی وباو جود شرایط نا مساعد بوطن برگشته ام تا خدمتی نمایم

بهر مریض استعمال را یک کتیتیر ما را بگیر؛ ه یا را ر از ما تقاضا داشتند کهبعبارۀ دیگاین عمل باشیم

. در دادم اساس علمی برتری گفتنهای بی"بلی" من دور شدن را بر کن ویا از ما دور شو.

سرویس یورولوژی رام پرور پوهاند بالمکنداس در بعضی عملیاتها با پوهاند کمال و دیگر اسیستانت های شعبه کومک مینمود.

اولین موفقیت درو بعد ازکه یک شخص حلیم, بردبار سید حسن معنوی پوهاند داکتررمغفومرحوم

از طرف فاکولتۀ طب دیزاین شده بود,عضو دیپارتمنتامتحان کانکور که برای انتخاب اسیستانتها جهت سوالهای متعدد .این امتحان بر کرسی عمل نشسترم بودم که یورولوژی گردید. من صنف چها

ا از ر ی بمانم سوالهاتهیه نموده بودند. چون من میخواستم در کدر علمی باقآمادگی امتحان برای کاندیدها معنوی صاحب گرفته بجواب یکایک شان اقدام ورزیدم که تا تکمیل فاکولته یک کتاب یکصدوشصت

بود در هیچ Patellar Reflexضفه یاآنرا که در بارۀ میخانیکیت عکسۀ رصفحه ای شد. یک سوال

قناعت بخش هم جواب و عصبی و فزیولوژی یافتم و هیچیک استادان سرویس عقلیکتاب دست داشته نه در لندن درس نورو فزیولوژی داده شد آنوقت درک کردم که این یک سوال آشان داده نتوانستند. وقتیک

یادهانی کرد رول دارد. یگانه استادی که درینباره Muscle Spindleمیخانیکیت در تولید آن نبوده

مرحوم مغفور پوهاند داکتر یوسف سیفی بود که گفت: در بین رباط و عضله ساختمانهای است که درین عکسه رول دارد. بهر ترتیب کمی حاشیه رفتیم. مرحوم پوهاند معنوی تحصیالت عالی عملی خود را

جدید که در شفاخانۀ شهر آرا درآئرلیند جنوبی و انگلستنان تکمیل نموده با برگشت در شفاخانۀ علی آباد

برای 3112ال سدر )والدتگاه سابق( توضع داشت مریضان یورولوژی را تداوی میکرد. روزی

Page 40: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

40

موش نکنید وی اکابل رفتم مشغول نماز ظهر بود صدا زدم مرا هم از دعا فردر درین شفاخانه مالقاتشرش یک ور و سالمت دیدیم. در دفتج هدعا کرد وخوش شدیم ازینکه یکدیگر را بعد ازچند سال دوبار

یضانش دیدن کردم. کفتم آغا صاحب اینقدر مریض در یک اطاق, گفت: چای وقند هم صرف کرده از مرموضوع انتانات مریضان عاجل بودند. گفتمهستیم, نیم ازین غالم جان چه چاره داریم جای نیست مجبور

تانات بعد از عملیات بسیار کم است که من جراحی چطور است, گفت: باورت نخواهد آمد که بگویم انفکر میکنم معافیت و مقاومت شخصی این مریضان رول مهم داشته با انتیبیوتیکی که در دست داریم

متأسفانه اگر جلو تداویهای بیمورد و دوزهای بلند با انتیبیوتیکها گرفته نشود این چارۀ شان میشود. برای . چه که ممکن قبأل ازبین رفته باشد زودی ازبین خواهند رفتبمقابل انتانات بمعافیت و این مقاومت

چند لحظۀ بیشتر به دفترش نشستیم وازاحوال وطن و وطنداران سخنی گفتیم اما معنوی صاحب مثل

ده فصل را که از جلد جراحی (11) دههمیش کم میگفت و زیاد میشنید. در جریان گفتار گفتم راستی

نوشته شده بود به شف جراحی انستیتوت طب در حضور رئیس مخوش خطی خودکریستوفر ترجمه و با چندی بعد مردم از !آن دادم تا از انها استفاده کنند. رنگش کمی سرخ شد و گفت ناحق این کار را کردی

و طور نشودند اینک آن افراد اکادمیک اعتماد کردم خداآن استفاده کرده پوهاند خواهند شد. گفتم من به صله کردیم که بعد از ادای نماز جمعه برای صرف یک شور بای چاریکاری بمنزلش میرویم. راستی فی

صرف کردیم و چیله های حویلی اش تازه جمع آوری شده بودی لذیذی با انگور حسینی که ازشور باها بعد چای هیلداری به تعقیب آن لذت نان و میوه را دوباال ساخت. معنوی صاحب راست گفته بود, کتاب

. ک سال از غرفۀ کتابخانه نا پدید گشتاز ی

هم بعد از موفقیت در امتحان کانکور عضو شعبۀ یورولوژی شد. مهر محمد حجازیداکترپوهاند

برای تحصیالت عالی بفرانسه رفت و موفق برگشت. وی در پشاور درخدمت سریری و اکادمیک افغانها را در کوریدور شفاخانۀ علی آباد با یک پروفیسور فرانسوی دیدم بود.وقتیکه من از انگلستان برگشتم وی

تازه از انگلستان با دیپلوم مابعد از رد و بدل احترامات مرا به پروفیسور معرفی کرده گفت : این داکتر

FRCS چنین آمده است. وی به من دست داده به داکتر حجازی رو گشتانده بفرانسوی چیزی گفت که بمن

.خوب شد ازین ببعد شما به ما ضرورت نداریدترجمه شد:

استاد کرسی طب عدلی و شف آن سرویس بود. درسهای خوبی در بالمکنداسداکتررام پرورپوهاند

اکسترش گسترده شده اشت برایش آرامش میخواهم. واقعات طب خطب عدلی بما لطف نموده بهرجائی که

اسیتانت او پوهاتد عمراعظمید. تشریح میش خودش بودبذات وئی که مختص عدلی بما با یک خوشخ

داکتر ترجمه میکرد. اسیتانت دیگر وی ارواح شاد برایما نیزبود که لکچرهای پروفیسوران جرمنی را به تحصیالت که من به تحصیالت جراحی مشغول بودم وی بود که در انگلستان در عین وقت پروانی

به سویدن هجرت کرد و درهمانجا وفات یافت. روحش شاد . بااآلخره در شق طب عدلی ادامه میدادخود و ارواحش در جنت برین.

محصالن طب بودیم که دورۀ ستاژ داخلۀ خود را در شفاخانۀ ابن سینا تحت اولین گروپما ازجملۀ

داکتر عمر دیم. یبا خاطرات نیک بپایان رسان نظر استاد گرامی محمد عمر وردک و یک داکتر کانادایی

در ششها تا هنوز بخاطر Coin Lessionیک شخص متواضع و معلم خوب ما بودو گفتار اورا در بارۀ

دارم. وی درین اواخر منحیث گسترو اینتیرولوجست از یک شفاخانۀ علمی ورجینیای غربی تقاعد نموده فعال بود. ابن سینا خانۀتیم پیسکور در شفااما تا هنوز رضاکارانه بکومک مریضان خود ادامه میدهد.

Page 41: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

41

از سوت ویسترن یونیورسیتی تکساس مخترع اندو ترکیال تیوب رابرت شا و پروفیسور رابرت شا این همان استادیست که من لکچر هایش را به پشتو ترجمه .رئیس تیم بودمتخصص پانکوست سندروم,

یک طفل دوازده ساله با یک حادثۀ نموده بودم. از زمان ستاژ درین شفاخانه دو خاطره دارم: یکی اینکهجلدی که پور پورا تشخیص شد و من تمام شب را در پهلویش گذشتاندم و یکروز بعد کانسر خون

. و دیگری هم ومن و فامیلش را اشکریز ساخت تشخیص و بعد ازیک خونریزی جان بحق تسلیم کردن است. در یک جلسۀ انجمن ر ده ساله بود که گفتند مدت زیاد شامل بستر است و کم وزیک پس

دوکتوران افغانی که همصنف گرامی ام شریفه حبیب که اکنون خانم داکتر عمر است و متصدی امور و داکتر مالی انجمن بودند به جوانی که قد رسا و بنیۀ قوی داشت و بما همکاری خیلیها نزدیک داشت

الۀ بود که مدت یکسال در شفاخانۀ ابن دندان شده بودند پیش شده نامش را گرفت, این همان طفل ده سدر دورۀ داکتر ستاژیر به لیسۀ عال حبیبیه که اساس چیز فهمی من در سینا تحت تداوی داکتر شریفه بود.

باقی روزهای ستاژ ما به میای عضوی صنف نهم را درس میدادم.آنجا بنیاد گذاشته شده بود کیو ماهانه دوصد افغانی معاش یکی پی دیگر سپری میشد. دیپارتمنتهای مختلف با مسؤولیتهای یک داکتر

ستاژ طب وقایوی بود که بدهات و حتی سالنگ به موش ناشدنی مااخاطرۀ بسیار خوش و فرمیگرفتیم.استفاده از موتر فاکولته سفر های کوتاه روزمره داشتیم. در چهار آسیاب شوربای لذیذ و نانهای تندوری

ورد زبانهای اعضای گروپ ما که حیات دارند, تا هنوز عبدالغفور آغاسید خانۀ خسر جنت مکانم

میباشد. روز دیگر داکتر دهکده که همشیره اش یک نرس ما بود در باغ شان بمیلۀ انگور خوری ما را دعوت نمود.

قبل از مالقات با رئیس پوهنتون:

رف زلمی,ازراست بچپ: داکتر شریفه حبیب عمر, پوهاند داکتراش داکتر غالم محمد دستگیر, مرحومه داکتر ماللی ذکی, مرحومه داکتر حبیبی حبیب نورستانی.

Page 42: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

42

بعد از تکمیل دورۀ ستاژ از رئیس پوهنتون وقت داکتر صمد حامد در دفترش دیدن کردیم بما نصائیح ور یادگار لطف عکسی با ما یکجا در مقابل مدخل دفتر های اداری پوهنتون ط ارزشمندی ابراز داشته

سؤولیتهای سنگین در پیشروی.....فرمودند. ما داکتر شدیم و م

و میلۀ انگورخوری:ستاژ طب وقایوی در چهارآسیاب

داکتر شریفه حبیب عمر)روبرو(. : داکتر دستگیر, داکتر هژیر)یورولوژیست(چپ براستنشسته از داکتر صبور.و دهکده,: شهید داکتر هاشم مهربان, داکتر چپ براستایستاده:از

می, آنچه گفته آمد از خاطراتیست که درحافظه ام جا داشت و اکنون امحصالن عزیز و هم مسلکان گر

حضور شما گسترده شد. حدیث مبارک سیدنا محمد)ص(خود میفرمایند: هرکس سخنی گفت گوش است که

ازین گفتارپیشوای اسالم ارواح شاد استنادنچه بد است فراموش کن. به , انچه خوبست پیروی کن و آبدهاستاد محمد ابراهیم خلیل یکی از اشعار خود را که در روزنامۀ انیس بجاپ رسانیده بود چنین پایان

بخشیده است.

بد را به او گزار و بخوبش عمل نما هرکس خوب و بدی گفت گوش خود بگیر

دهم:پایان این بیت مستغنیبا جهت توجه مزید شمااین فصل را بهتر است و هم

Page 43: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

43

نمی بخشد سخن, بی التفات گوش, تاثیری و گر مهدی کند, بالفرض, تقریری اگر اکبر

تهیه دیده تاریخچۀ طبابت افغانستان نوشتۀ وری چند ازسطجهت معلومات مزید شما به تعقیب این فصل

بل از آن بپارچه شعر استاد سخن خطاط ماهر تقدیم حضور تان میگردد اما قدر آیندۀ قزیب ام که انشاءهللا اشته اما بشاعری تشویقم نکرد حضرت ابراهیم خلیل که من افتخار شاگردی شان را در خوشنویسی د

یعنی 0239پشتون ژغ قوس ه شما را جلب میکنم. این پارچه بخط شکسته نوشته و زنگو گراف درتوج

در توصیۀ خدمت بوطنبل از امروز بطبع رسیده است, عنوان دارد: سال ق 9923

میشود نامور و صاحب شهرت بوطن هرکه خدمت کند از روی صداقت بوطن بوطن خدمت آبرو از عرق کوشش نازم آن تازه جوان راکه برویش پیداست ابراز لیاقت بوطن به صداقت دهد نجات امورکه در آنکس با شرافت بود کی برومند شود نخل سعادت بوطن و تالش سعی تا نریزند بپایش عرق تا نماند اثر جهل و ضاللت بوطن علم را پیشرو خویش عزیزان سازید ازجوانمردی و سربازی وغیرت بوطن کوششی کن که چو رفتی زتو ماند نامی بوطنحرفت صنعت وکوش تا پیش رود دعوی حب وطنت تا به اثبات رسد این چنین است دال حق محبت بوطن صورت الفت اطفال و کنار مادر جهد و دلسوزی بسیار ضرور است خلیل بازار تجارت بوطن گرمی تا شود

Page 44: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

44

م مالقات با رئیس پوهنتون داکتر صمد حامد 0592ش 0211دلو 02تصویرتاریخی

مآخذ:0- Cathbertson DP. The disturbances of metabolism produced by bone and non- bone injury, with notes

Certain abnormal condition of bone. Biochem J 1930; 24: 1244.

3- Baily & Love’s Short Practice of Surgery, 39th Edition, Pages 6-7, 2013

2- Moore FD. Metabolic Care of the Surgical Patient : PA Philadelphia WB Saunders 1959.

از 320و 319عبد الحی مومن, تاریخچۀ طبابت و فارمسی و سیر تکاملی آن در افغانستان, صفحه -1

0211نشرات اکادمی علوم,

0552ابن سینا, سال سوم, شمارۀ دوم, اکتوبر -2

9- Lancet, 1976; 2(7980): 269- 271 1- http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC2905904/1

110شماره هفته نامۀ امید -1

152هفته نامۀ امید شماره -5

391هحمومنی, صف -01

0559ابن سینا, سال چهارم, شمارۀ اول, مارچ -00

شمسی. به اهتمام محمد امین 0211, کابل 213بت,گلشن زیبای اشعار, صفحه محمد امین قرمیر -03

ین اندخوئی و ناشرحاجی عبد الجلیل رشید زاده.مت 05رحمان بابا, یونیورسیتی بوک ایجنسی, خیبر بازار پشاور, صفحه دیوان -02

0290حبیب دل, فارمکولوژی سریری, چاپ مطبعۀ تحصیالت عالی و مسلکی, -01

02- Adamec LW, who is who in Afghanistan, 1975, pqge 316 131میر محمد صدیق فرهنگ, افغانستان در پنج قرن اخیر, جلد اول قسمت دوم , صفحه -09

101هفته نامۀ امید شماره -01

312, صفحه مومنی -01

05-, Short Practice of Surgery, 26th Ed. Pages 444 & 502, 2013 Baily & Love’s 0591داکتر غالم محمد دستگیر, د صدری ناروغیو مختصره جراحی, چاپ مطبعۀ فرانکلن, -31

, طبع گستتنر 332پوهیالی دوکتور غالم محمد دستگیر, تداوی توبرکلوز فقرات, نمبر مسلسل -30

(.0591) 0219نشرات طب,

3111,صفحۀ سوم,102هفته نامۀ امید شماره -33

ق, دولتی مطبعه. 0211ش, 0211, 1خ 331فحه ع ابراهیم خلیل, کلیات, ص -32

.011غبار, افغانستان در مسیر تاریخ, جلد دوم, صفحه -31

32- /health_effects/effects_cig_smokingwww.cdc.gov/tobacco/data_statistics/fact_sheets l

39- Q. Mogadidi,A review of the Afghan Health Care System, The Afghanistan Studies Journal 47;1993

31- G.M.Dastgeer, Future Health Care System in Afghanistan, The Afgh. Stu. J. 43-46, 1993

Page 45: همدقم - Doctors for Afghanistan-Homeدوکتوران ... · 2 یمارگ تیان داتسا کی زا یتن یفیطل عسا íلادبع رتکاد دناه íپ اینیجری

45

وانید را با شما در میان گزارم که بتتا حد امکان و قدرت بشری کوشیده ام تا حقایقی درین نبشته نوت:

ادعا کرده نمیتوانم که مکمل باشد. بهیچوجه اما ,از آن در حیات مسلکی و اجتماعی تان استفاده نمائیدات بیشتر در بارۀ استادان فلهذا از خوانندگان گرامی و هم مسلکان عزیزمتمنی ام تا اگر درزمینه معلوم

با فوتو ها و مدارک داشته باشند بمن به آدرس ذیل بتماس آمده بر من منت گزارند:

dastageer2008@hotmail. Com