187
1|1|شگی همینیا مهربا اس بیانداز رحمت خدا ک ناب. 1|2| اس جهانیا یّ مرب مال خدایژ ها ستایهم. 1|3|شگی اس همینی ا مهربا بی اندازرحمت. 1|4| کیفر اسداز پا را فرمانرمال. 1|5|[راردگاپر!] خواهیم می از تو کمتنها پرستیم تو را میتنها. 1|6|ی کنهنمای را راس را را بما. 1|7| ] [ ] شایست عمیما ا نعم آنا ب خاطر لیاقتشا ب ک صالحا شهیدا یقاّ صدمبرا پیا چو کسانی را[ اند گمرا ن خشم تواند مورد ن ک هم آنا عطا کرد حسناخ. 2|1| الم2|2| [ ] [ ] اس هدایرا پرهیزکا برا سراسر نیس شکی هی با عظم کتاب این ّ انیّ حقحی بود در. 2|3| می کنندنفا ا ایم دادز ر آنا ب از آنچ ارند بر پا می دز را نما ارند دیما ا غی ب ک آنا. 2|4|ارندقین د ی آخر ب هستند مؤمن شدز تو ناز ا پی آنچ ب تو سو ب آنچ ب ک آنا. 2|5| [ ] رستگارندند ک آنان اند هدای را برردگارشا پر از سوند کآنان. 2|6| [ ] [ ] ندهیا بیمشا ی دهی بیمشا از عذاب چ اس کافرند مسا آیات خدا ب کسانی کید برا بی تردرند نمی آیماا. 2|7| ] [ ] [ ] کیز تاری ا ا پرد بر چشم هایشا نهاد بختی تیر هرُ م هایشا گو ها بر د کیفر کفرشا ب خدا[ اس عذابی بزر آنا برا بینند را نمی هدای فر کاس. 2|8| : [ ] مؤمن آنا در حالی کردیم آیما از قیام ر خدا ما ب گویند می اند نفا اه کهی از مرد گر یستندن. 2|9|[ باطلشا گماب] لیهند نمی دا فری ر جز خودشا در حالی کهند دا فری ریما ا اه می خواهند خدا[ ] می کنند ن در ران حقیق ای. 2|10| [ ] برابر در آنا براد افزماریشا بر بی نفاقشا کیفر خدا ب پ اسز نفا سختی ا بیمار آنا د در اسبی دردنا عذا می گفتند در هموارآنچ. 2|11| : : گریم اص ما فق گویند میکنید فساد ن در زمین گویند آنا بچو! 2|12| ! می کنند نلی درگرند فساد خود آنا قینا ی باشیدآگا. 2|13| : : یما ا مغزاند سب مانا هم آیا م گویندند میرد آیما ا دیگر مرد کرید چنا آیما ا گویند آنا ب چو[ ] ! ! یستند ن آگان حقیق ای کوردلی ب از شدلی مغزند خود سبینا ا قطعا باشید آگاریمآ. 2|14|[ ] : کفرند شر سرا ک هایشا با شیطا چو ردیم آیما ا ما گویندیدار کنند دیما ا اه با هنگامی ک [ ] : کنیم میا مسخر ر آنایما ا با تظاهر ب ما ک نیس جز اینیما با شمای م ش بد گویند گزینندخلو. 2|15| [ ] مهلزشاتجا سرکشی را در آنا کرد عذاب خواهد آخر در دنیاافقان کار منفر این کی ب را آنا خدا[ ] ند بمانحیرا سرگرداهی شا گمرا تا درهدمی د. 2|16|[ ] ح سو ب یافتگا از را سود نکرد تجارتشا پ خریدند هدای جااهی را ب گمری هستند ک کسان آناندنبود. 2|17| ] [ ] ا از خطر خود ر پرتو آ تا درختند آتشی افر بیاباار تاری بسی در ش کنی اسند کسا مان آنا سرگذش[ ] [ را در آنا کرد خامو را نورشا سهمگین توفانیسیل ب خداشن ساخ را رمونشا پیرا آت چو هند د نجااگذاش یدند نمی د مطلقایک هایکیتاری. 2|18| [ ] ند بازنمی گرد حقیق هدای سو بل ض از گمراهی آنا این سب ب کورند کر. 2|19| [ ] [ ] برقی رعد کی ها تاری در آ ک اسز آسما شدید ا رگبار بچار شدگا د سرگذش آنا سرگذش یا] [ ] [ ] در حالی ک می گذارند هایشا در گو مر خاطر بیم ها ب صاعق هولنا صدا را ازنگشتانشا ا آنا اس[ ] [ دارد جانب همحاط ا فرا کا خدا ب نیس آنا برا از مر گریزرا. 2|20| [ ] در آهدشنی د را ر آنا زمانی ک برباید را آنا چشم ها شنی ر بسیار رخشند بر آ ک اس نزدی[ ] [ ] ینای بی گو ی شنوای اگر خدا می خواس ایستند می کند تاری بر آنا را محی چو ند می رشنی را رناس توا کار زیرا خدا بر هر نابود می کرد راچشم آنا. 2|21| [ ] ! شویدا پیش پر ا با پرستیدید تا بپرست اسا آفرید شما ر پیشینیا شما را کردگارتا پر مرد ا. 2|22| ] ند مان آبیز آسما ا ار داد قری برافراشت را سقف آسما گسترد شما بسترا برا زمین ر کردگار پر آ[ شریکا خدا برا پرد آ شما بیر براز ر رز گوناگو ها از میو آسیل ب کرد نازرا با بر[ ] ارد ندجود ی همتای شری دادز ر آفریدا در خد براانید می د در حالی کار ندهیدانی قرهمتای. 2|23| ] [) ( [ یاحی الهی اس کارید د ش ایم کرد نازآل علیلی ال صل دّ حم م خود ما بر بند در آنچ اگر ] [ ] [ لغاُ ب صحاُ از ف خود راها گواهدا شا غیر از خداین کار ا براریدبیا راند آ مان ا سور پ بشر ساخت] ] [ ید راستگویحی الهی ن بشر اس ساخت این قرآ در گفتار خود ک اگر فرا خوانید یار ب عرب بزر. 2|24| هایند سن مرد هیزمن از آتشی کبرای بنا هید دنجا توانید ا هرگز نمی ک یداد ندنجار را این کا اگر ا اس شد آمادفرا کا برا آتشی کزیدبپرهی. 2|25| [ ] ک د مژد اند دادنجا ا خل ب خدم ح عباد چو شایست کارها اندرد آیما انی را ک کسا [ ] آنا ب آماد ا ها میو بهش از آ هرگا اسها جار نهر آ درختا زیر از ک اس آنایژ ی های بهش[ ] : شبیی زیبای ی گوارای در طعم ک گوناگو ها از میوندا نمود مز ر پی از ک اسین هما ا گویندهند د[ ] انددان ها جا بهش در آ اس از هر آلودگی پاکیز همسرانییشا ا برا در آنجارند آ نزد آناهم اس. 2|26| [ ] [ ] نمی شر بزندَ ثَ موچکی در ک فراتر از آ پش ب از اینک مردیب مطلب فهماند براید خدا بی ترد: خدا از این مث گویند میفراما کا ا اس ح درسردگارشا پر از سو مث آ آگاهند کیما ا اهما ا کند[ ] ! مث آ را ب بسیار می کند گمرا مطالع دق خاطر عد ب مث آ را ب بسیار خدا اس کرد اراد چ[ ] می کند ن گمرا آ را ب جز فاسقا نماید می هدای صحی در سب ب. 2|27| ] [ ] عقلیی با د ا از استوار پ اس نبو حی توحید ک خدا را پیمای هستند ک کسان آنا] [ ند مان اس داد فرما را آ ب خورد را خدا پیوند آنچ می شکنند آ بفا منطقی با عد براهین علمی[ فساد بر پا می ن تباهی در زمی مایند می ن قط خویشا طاهرین بی اه آسمانی کتابهامبرا پیوند با پیا زیانکارندند ک آنانکنند.

1|1|یگشیمه ش همیشگیاینابرهم و مهربانیاش همیشگی ...1|1|یگشیمه ش همیشگیاینابرهم و مهربانی اش همیشگی ت و مهربانی

  • Upload
    others

  • View
    5

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

  • 1|1| همیشگی مهربانیایگشیمه ش یگشیمه شاینابرهم و اسیگشیمه شاینابرهم و ت بیاندازیگشیمه شاینابرهم و تسا ه رحمتیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خدا نایگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م .بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه1|2| اسیگشیمه شاینابرهم و ت جهانیاتسا ن مربّی یگشیمه شاینابرهم و مالتسا نایناهج یّبرم و ک خداتسا نایناهج یّبرم و کلام ، یگشیمه شاینابرهم ویژیگشیمه شاینابرهم و تسا ه هاتسا نایناهج یّبرم و کلام ، ستاییگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش .همیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه1|3| اسیگشیمه شاینابرهم و ت همیشگی ایگشیمه ش مهربانی یگشیمه شاینابرهم و اندازیگشیمه شاینابرهم و تسا ه بی .رحمتیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش1|4| اسیگشیمه شاینابرهم و ت کیفر یگشیمه شاینابرهم و پادایگشیمه ش ریگشیمه شاینابرهم وز فرمانریگشیمه شاینابرهم واتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و .مالتسا نایناهج یّبرم و کخواهیم [!پریگشیمه شاینابرهم وردگارا]|5|1 می کمتسا نایناهج یّبرم و ک تو از یگشیمه شاینابرهم وتنها پرستیم می را تو .تنها1|6| کن راهنمایی راسیگشیمه شاینابرهم و ت رایگشیمه شاینابرهم و تسا هنک ییامنهار تسار ِ بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را .ما1|7| ] [ یگشیمه شاینابرهم و [ شایستیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه عم و هتسیاش ل ایماتسا نتسا نایناهج یّبرم و کلام ، نعمیگشیمه شاینابرهم و تنک ییامنهار تسار ِ آناتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه لیاقتشاتسا ن خاطر بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه صالحاتسا ن یگشیمه شاینابرهم و شهیداتسا ن صّدیقاتسا نتسا نایناهج یّبرم و کلام ، پیامبراتسا نتسا نایناهج یّبرم و کلام ، چوتسا ن کسانی رایگشیمه شاینابرهم و تسا ه [ اند گمرایگشیمه شاینابرهم و تسا ه نیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و تواند خشم مورد نیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آناتسا ن هم کردتسا رفیک و شاداپ زور یتسا نایناهج یّبرم و کلام ، عطا حسنیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه .اخالدنا هارمگ هن و دناوت مشخ دروم هن هک نانآ مه ،یدرک اطع [هنسح ق

    الم|1|22|2| [ ] [ اسیگشیمه شاینابرهم و ت [ هداییگشیمه شاینابرهم و ت پرهیزکاراتسا ن براتسا رفیک و شاداپ زور ی سراسریگشیمه ش نیسیگشیمه شاینابرهم و تتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ شکی هیتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛تسین یکش چ عظمیگشیمه شاینابرهم و ت با کتابنک ییامنهار تسار ِ این حقّانییگشیمه شاینابرهم و ّت یگشیمه شاینابرهم و بودتسا ن یگشیمه شاینابرهم وحی .در2|3| کنند می انفادنا هارمگ هن و دناوت مشخ دروم هن هک نانآ مه ،یدرک اطع [هنسح ق ایمتسا نایناهج یّبرم و کلام ، دادیگشیمه شاینابرهم و تسا ه ریگشیمه شاینابرهم وزتسا رفیک و شاداپ زور ی آناتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه از یگشیمه شاینابرهم و دارند می پا بر را نماز یگشیمه شاینابرهم و دارند ایماتسا ن غیدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه .آناتسا ن2|4| دارند یقین آخردنراد نیقی ت بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و هستند مؤمن شدیگشیمه شاینابرهم و تسا هتسا نایناهج یّبرم و کلام ، نازدنراد نیقی ترخآ هب و دنتسه نمؤم ،هدش ل تو از پییگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و تو سوتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آناتسا ن .یگشیمه شاینابرهم و2|5| [ رستگارند [ کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آنانند یگشیمه شاینابرهم و اند هداییگشیمه شاینابرهم و ت رایگشیمه شاینابرهم و تسا هنک ییامنهار تسار ِ بر پریگشیمه شاینابرهم وردگارشاتسا ن سوتسا رفیک و شاداپ زور ی از کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه .آنانند2|6| [ ] [ ندهیتسا نایناهج یّبرم و کلام ، [ بیمشاتسا ن یا دهی بیمشاتسا ن عذاب از چیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اسیگشیمه شاینابرهم و ت مسایگشیمه شاینابرهم وتسا رفیک و شاداپ زور ی کافرند آیاتیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش یگشیمه شاینابرهم و خدا بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کسانی براتسا رفیک و شاداپ زور ی تردید بی

    آیگشیمه شاینابرهم ورند نمی .ایماتسا ن2|7| ] [ ] [ تاریکی [ از اتسا رفیک و شاداپ زور ی پردیگشیمه شاینابرهم و تسا ه هایشاتسا ن چشم بر یگشیمه شاینابرهم و نهادیگشیمه شاینابرهم و تسا هتسا نایناهج یّبرم و کلام ، بختی تیریگشیمه شاینابرهم و تسا ه ُمهرنک ییامنهار تسار ِ هایشاتسا ن گویگشیمه ش یگشیمه شاینابرهم و ها ددنراد نیقی ترخآ هب و دنتسه نمؤم ،هدش ل بر کفرشاتسا ن کیفر بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خدا

    [ اسیگشیمه شاینابرهم و ت بزرتسا گ عذابی آناتسا ن براتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و تسا نایناهج یّبرم و کلام ، بینند نمی را هداییگشیمه شاینابرهم و ت فریگشیمه شاینابرهم وتسا گرزب یباذع نانآ یارب و ،[دننیب یمن ار تیاده غ کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه .اسیگشیمه شاینابرهم و ت2|8| : [ مؤمن [ آناتسا ن کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه حالی در آیگشیمه شاینابرهم وردیمتسا نایناهج یّبرم و کلام ، ایماتسا ن قیامیگشیمه شاینابرهم و ت ریگشیمه شاینابرهم وز یگشیمه شاینابرهم و خدا بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ما گویند می اند نفادنا هارمگ هن و دناوت مشخ دروم هن هک نانآ مه ،یدرک اطع [هنسح ق اه و هتسیاش ل کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه مردیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م از گریگشیمه شاینابرهم وهی یگشیمه شاینابرهم و.نیستند2|9|[ باطلشاتسا ن گماتسا ن یگشیمه شاینابرهم ولی [بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه دهندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، نمی فریدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب را خودشاتسا ن جز کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه حالی در دهندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، فریدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب را ایماتسا ن اه و هتسیاش ل یگشیمه شاینابرهم و خدا خواهند می

    [ کنند[ نمی دردننک یمن ک را حقیقیگشیمه شاینابرهم و ت این .2|10| [ برابر [ در آناتسا ن براتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و افزیگشیمه شاینابرهم ودتسا نایناهج یّبرم و کلام ، بیماریشاتسا ن بر نفاقشاتسا ن کیفرنک ییامنهار تسار ِ بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خدا پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س اسیگشیمه شاینابرهم و تتسا نایناهج یّبرم و کلام ، نفادنا هارمگ هن و دناوت مشخ دروم هن هک نانآ مه ،یدرک اطع [هنسح ق از سختی بیمارتسا رفیک و شاداپ زور ینک ییامنهار تسار ِ آناتسا ن ددنراد نیقی ترخآ هب و دنتسه نمؤم ،هدش لنک ییامنهار تسار ِ در

    اسیگشیمه شاینابرهم و ت دردنادننک یمن ک عذابی گفتندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می دریگشیمه شاینابرهم وتسا گرزب یباذع نانآ یارب و ،[دننیب یمن ار تیاده غ همواریگشیمه شاینابرهم و تسا ه .آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه2|11| : : گریم اصالمیرگ ح ما فقمیرگ حالصا ام ط گویند می نکنیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، فساد زمین در گویند آناتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه !چوتسا ن2|12| ! کنند نمی دردننک یمن ک یگشیمه شاینابرهم ولی فسادگرندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، آناتسا ن خود یقینادننک یمن کرد یلو ،دنرگداسف نانآ دوخ ً باشید .آگایگشیمه شاینابرهم و تسا ه2|13| : : ایماتسا ن مغزاتسا ن سبتسا نایناهج یّبرم و ک مانند هم ما آیا گویند می آیگشیمه شاینابرهم وردند ایماتسا ن مردیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م دیگر کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه چناتسا ن آیگشیمه شاینابرهم ورید ایماتسا ن گویند آناتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه چوتسا ن

    [ ] ! نیستند! آگایگشیمه شاینابرهم و تسا ه حقیقیگشیمه شاینابرهم و ت این بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کوردلی شددنراد نیقی ت از یگشیمه شاینابرهم ولی مغزندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، سبتسا نایناهج یّبرم و ک خود ایناتسا ن دننک یمن کرد یلو ،دنرگداسف نانآ دوخ ً قطعا باشید آگایگشیمه شاینابرهم و تسا ه .آیگشیمه شاینابرهم وریمدنتسین هاگآ [تقیقح نیا هب یلدروک تدش زا] یلو ،دنزغم کبس دوخ نانیا ًاعطق !دیشاب هاگآ !؟2|14|[ ] : کفرند یگشیمه شاینابرهم و شردننک یمن ک سراتسا ننک ییامنهار تسار ِ کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هایشاتسا ن شیطاتسا ن با چوتسا ن یگشیمه شاینابرهم و آیگشیمه شاینابرهم وردیم ایماتسا ن ما گویند کنندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، دیدار ایماتسا ن اه و هتسیاش ل با کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هنگامی یگشیمه شاینابرهم و

    [ ] : کنیم می مسخریگشیمه شاینابرهم و تسا ه را آناتسا ن ایماتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه تظاهر با ما کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه نیسیگشیمه شاینابرهم و ت این جز شماییمتسا نایناهج یّبرم و کلام ، با ما شتسا نایناهج یّبرم و ک بدیگشیمه شاینابرهم وتسا ن گویند گزینندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، .خلودنراد نیقی ت2|15| [ مهلیگشیمه شاینابرهم و ت [ یگشیمه شاینابرهم وتجایگشیمه شاینابرهم وزشاتسا ن سرکشی در را آناتسا ن یگشیمه شاینابرهم و کردتسا نایناهج یّبرم و کلام ، خواهد عذاب آخردنراد نیقی ت یگشیمه شاینابرهم و دنیا در منافقانیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کار این کیفر بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را آناتسا ن خدا

    [ بمانند [ یگشیمه شاینابرهم وحیراتسا ن سرگرداتسا ن شاتسا ن گمراهی در تا دهد .می2|16|[ ح[ق [ سوتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یافتگاتسا ن رایگشیمه شاینابرهم و تسا ه از یگشیمه شاینابرهم و نکرد سود تجارتشاتسا ن پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س خریدندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، هداییگشیمه شاینابرهم و ت جاتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را گمراهی کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هستند کسانی آناتسا ن.نبودند2|17| ] [ خطر [ از را خود آتسا ن پرتو در تا افریگشیمه شاینابرهم وختند آتشی بیاباتسا ن تاریتسا نایناهج یّبرم و ک بسیار شدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب در کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اسیگشیمه شاینابرهم و ت کسانی مانند آناتسا ن سرگذشیگشیمه شاینابرهم و ت [ ] [ در را آناتسا ن یگشیمه شاینابرهم و کرد خامویگشیمه ش را نورشاتسا ن سهمگین توفانی یگشیمه شاینابرهم وسیلیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خدا ساخیگشیمه شاینابرهم و تتسا نایناهج یّبرم و کلام ، ریگشیمه شاینابرهم وشن را پیرامونشاتسا ن آتیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش چوتسا ن تسا نایناهج یّبرم و کلام ، دهند نجادنراد نیقی ت

    یگشیمه شاینابرهم واگذاشیگشیمه شاینابرهم و ت دیدند نمی دننک یمن کرد یلو ،دنرگداسف نانآ دوخ ً مطلقا کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هایی .تاریکی2|18| [ گردند [ بازنمی حقیقیگشیمه شاینابرهم و ت یگشیمه شاینابرهم و هداییگشیمه شاینابرهم و ت سوتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ضاللیگشیمه شاینابرهم و ت یگشیمه شاینابرهم و گمراهی از آناتسا ن سبدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب این بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کورندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، یگشیمه شاینابرهم و الدنراد نیقی ترخآ هب و دنتسه نمؤم ،هدش ل یگشیمه شاینابرهم و .کر2|19| [ ] [ برقی [ یگشیمه شاینابرهم و رعد یگشیمه شاینابرهم و ها تاریکی آتسا ن در کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اسیگشیمه شاینابرهم و ت آسماتسا ن از شدید رگبارتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه شدگاتسا ن دچار سرگذشیگشیمه شاینابرهم و تنک ییامنهار تسار ِ آناتسا ن سرگذشیگشیمه شاینابرهم و ت یا ] [ ] [ کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه [ حالی در گذارند می هایشاتسا ن گویگشیمه ش در مرتسا گ بیم خاطر بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ها صاعقیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هولنادننک یمن کنک ییامنهار تسار ِ صداتسا رفیک و شاداپ زور ینک ییامنهار تسار ِ از را انگشتانشاتسا ن آناتسا ن اسیگشیمه شاینابرهم و تتسا نایناهج یّبرم و کلام ،

    [ ] [ دارد جانبیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه همیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه احاطیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کافراتسا ندراد [هبناج همه] هطاحا ْ بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خدا یگشیمه شاینابرهم و نیسیگشیمه شاینابرهم و ت آناتسا ن براتسا رفیک و شاداپ زور ی مرتسا گ از گریزتسا رفیک و شاداپ زور ی .رایگشیمه شاینابرهم و تسا ه2|20| [ آتسا ن [ در دهدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، ریگشیمه شاینابرهم وشنی را آناتسا ن کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه زمانی بربایدتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ را آناتسا ن هاتسا رفیک و شاداپ زور ی چشم ریگشیمه شاینابرهم وشنینک ییامنهار تسار ِ رخشندیگشیمه شاینابرهم و تسا هتسا نایناهج یّبرم و کلام ، بسیار بردنا هارمگ هن و دناوت مشخ دروم هن هک نانآ مه ،یدرک اطع [هنسح قنک ییامنهار تسار ِ آتسا ن کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اسیگشیمه شاینابرهم و ت نزدیتسا نایناهج یّبرم و ک [ ] [ بینایینک ییامنهار تسار ِ [ یگشیمه شاینابرهم و گویگشیمه ش شنوایینک ییامنهار تسار ِ خواسیگشیمه شاینابرهم و ت می خدا اگر یگشیمه شاینابرهم و ایستند می کندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، تاریتسا نایناهج یّبرم و ک آناتسا ن بر را محیمیرگ حالصا ام ط چوتسا ن یگشیمه شاینابرهم و ریگشیمه شاینابرهم وند می رایگشیمه شاینابرهم و تسا ه ریگشیمه شاینابرهم وشنی

    تواناسیگشیمه شاینابرهم و ت کارتسا رفیک و شاداپ زور ی هر بر خدا زیرا کردتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ می نابود را آناتسا ن .چشم2|21| [ ] ! شوید پیشیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه پریگشیمه شاینابرهم وا ایگشیمه شاینابرهم و پرستیدتسا ن با تا بپرستید اسیگشیمه شاینابرهم و تتسا نایناهج یّبرم و کلام ، آفریدیگشیمه شاینابرهم و تسا ه را شما پیشینیاتسا ن یگشیمه شاینابرهم و شما کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را پریگشیمه شاینابرهم وردگارتاتسا ن مردیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م .اتسا رفیک و شاداپ زور یمانند [ |22|2 آبی آسماتسا نتسا نایناهج یّبرم و کلام ، از یگشیمه شاینابرهم و داد قرار برافراشتیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه سقفی را آسماتسا ن یگشیمه شاینابرهم و گستردیگشیمه شاینابرهم و تسا ه بسترتسا رفیک و شاداپ زور ی شما براتسا رفیک و شاداپ زور ی را زمین کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه پریگشیمه شاینابرهم وردگارتسا رفیک و شاداپ زور ی آتسا ن [ یگشیمه شاینابرهم و شریکاتسا ن خدا براتسا رفیک و شاداپ زور ی پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س آیگشیمه شاینابرهم وردتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ بیریگشیمه شاینابرهم وتسا ن شما براتسا رفیک و شاداپ زور ی ریگشیمه شاینابرهم وزتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و رزدنا هارمگ هن و دناوت مشخ دروم هن هک نانآ مه ،یدرک اطع [هنسح ق گوناگوتسا نتسا نایناهج یّبرم و کلام ، هاتسا رفیک و شاداپ زور ی میویگشیمه شاینابرهم و تسا ه از آتسا ن یگشیمه شاینابرهم وسیلیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و کرد نازدنراد نیقی ترخآ هب و دنتسه نمؤم ،هدش ل باراتسا ن یگشیمه شاینابرهم و برو ناکیرش ادخ یارب سپ ؛دروآ نوریب امش یارب یزور و قزر ،نوگانوگ یاه هویم زا نآ هلیسو هب و درک لزان [ناراب و ف[ ندارد [ یگشیمه شاینابرهم وجود همتایی یگشیمه شاینابرهم و شریتسا نایناهج یّبرم و ک دادتسا نتسا نایناهج یّبرم و کلام ، ریگشیمه شاینابرهم وزتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و آفریدتسا ن در خدا براتسا رفیک و شاداپ زور ی دانید می کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه حالی در ندهید قرار .همتایانی2|23| ] [) ( [ یا اسیگشیمه شاینابرهم و ت الهی یگشیمه شاینابرهم وحی کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه دارید شتسا نایناهج یّبرم و ک ایمتسا نایناهج یّبرم و کلام ، کردیگشیمه شاینابرهم و تسا ه نازدنراد نیقی ترخآ هب و دنتسه نمؤم ،هدش ل یگشیمه شاینابرهم وآلیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه علییگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اللیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه صلی محّمد خود بندیگشیمه شاینابرهم و تسا ه بر ما آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه در اگر یگشیمه شاینابرهم و

    ] [ ] [ بُلغاتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و ُفصحا از را خود گواهاتسا ن یگشیمه شاینابرهم و شاهداتسا ن خداتسا نایناهج یّبرم و کلام ، از غیر کار این براتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و رابیایگشیمه شاینابرهم وریدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، آتسا ن مانند اتسا رفیک و شاداپ زور ی سوریگشیمه شاینابرهم و تسا ه پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س بشر ساختیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه] ] [ راستگویید الهی یگشیمه شاینابرهم وحی نیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اسیگشیمه شاینابرهم و ت بشر ساختیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه قرآتسا ن این کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خود گفتار در اگر خوانیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، فرا یارتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه عرب .بزرتسا گ

    2|24| هایندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، سن،دنیاه گ یگشیمه شاینابرهم و مردیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م هیزمیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آتشی از بنابراین ،دنیاه گنس و مدرم شمزیه هک یشتآ زا نیاربانب ـ دهید انجایگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م توانید نمی هرگز کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ،دنیاه گنس و مدرم شمزیه هک یشتآ زا نیاربانب ـ ندادید انجایگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م را کار این اگر یگشیمه شاینابرهم واسیگشیمه شاینابرهم و ت شدیگشیمه شاینابرهم و تسا ه آمادیگشیمه شاینابرهم و تسا ه کافراتسا ن براتسا رفیک و شاداپ زور ی کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آتشی .بپرهیزیدتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛

    2|25| [ کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه [ دیگشیمه شاینابرهم و تسا ه مژدیگشیمه شاینابرهم و تسا ه اندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، دادیگشیمه شاینابرهم و تسا ه انجایگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م خل[ق بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خدمیگشیمه شاینابرهم و ت یگشیمه شاینابرهم و ح[ق عباددنراد نیقی ت چوتسا ن شایستیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کارهاتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و اند آیگشیمه شاینابرهم وردیگشیمه شاینابرهم و تسا ه ایماتسا ن کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را کسانی یگشیمه شاینابرهم و [ آناتسا ن [ بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آمادیگشیمه شاینابرهم و تسا ه اتسا رفیک و شاداپ زور ی میویگشیمه شاینابرهم و تسا ه ها بهشیگشیمه شاینابرهم و ت آتسا ن از هرگایگشیمه شاینابرهم و تسا ه اسیگشیمه شاینابرهم و تتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ جارتسا رفیک و شاداپ زور ی نهرها آتسا ن درختاتسا ننک ییامنهار تسار ِ زیرنک ییامنهار تسار ِ از کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اسیگشیمه شاینابرهم و ت آناتسا ن یگشیمه شاینابرهم ویژیگشیمه شاینابرهم و تسا ه هایی بهشیگشیمه شاینابرهم و ت [ ] : شبییگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هنک ییامنهار تسار ِ زیبایی یگشیمه شاینابرهم و گوارایی یگشیمه شاینابرهم و طعم در کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه گوناگوتسا ن هاتسا رفیک و شاداپ زور ی میویگشیمه شاینابرهم و تسا ه از یگشیمه شاینابرهم و نمودندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، ما ریگشیمه شاینابرهم وزتسا رفیک و شاداپ زور ینک ییامنهار تسار ِ پییگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شدراد [هبناج همه] هطاحا ْ از کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اسیگشیمه شاینابرهم و ت هماتسا ن این گویند دهندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، [ اند [ جایگشیمه شاینابرهم ودانیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ها بهشیگشیمه شاینابرهم و ت آتسا ن در یگشیمه شاینابرهم و اسیگشیمه شاینابرهم و تتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ آلودگی هر از پاکیزیگشیمه شاینابرهم و تسا ه همسرانی ایشاتسا ن براتسا رفیک و شاداپ زور ی آنجا در آیگشیمه شاینابرهم ورندتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ آناتسا ن نزد اسیگشیمه شاینابرهم و تتسا نایناهج یّبرم و کلام ، .هم

    2|26| [ ] [ نمی [ شریگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م بزندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، َمث و هتسیاش َل کوچکی در آتسا ن از فراتر یگشیمه شاینابرهم و پشیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اینکیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه از مردیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه مطلبی فهماندتسا ن براتسا رفیک و شاداپ زور ی خدا تردید بی : مث و هتسیاش ل این از خدا گویند می کافراتسا ن اما یگشیمه شاینابرهم و اسیگشیمه شاینابرهم و ت ح[ق یگشیمه شاینابرهم و درسیگشیمه شاینابرهم و ت پریگشیمه شاینابرهم وردگارشاتسا ن سوتسا رفیک و شاداپ زور ی از مث و هتسیاش ل آتسا ن کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آگاهند ایماتسا ن اه و هتسیاش ل اما کندتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛

    [ ] ! مث و هتسیاش ل آتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را بسیارتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و کندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می گمرایگشیمه شاینابرهم و تسا ه مطالعیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و دقیگشیمه شاینابرهم و ت عدیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م خاطر بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه مث و هتسیاش ل آتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را بسیارتسا رفیک و شاداپ زور ی خدا اسیگشیمه شاینابرهم و تدنتسین هاگآ [تقیقح نیا هب یلدروک تدش زا] یلو ،دنزغم کبس دوخ نانیا ًاعطق !دیشاب هاگآ !؟ کردیگشیمه شاینابرهم و تسا ه ارادیگشیمه شاینابرهم و تسا ه چیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه [ کند[ نمی گمرایگشیمه شاینابرهم و تسا ه آتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را فاسقاتسا ن جز یگشیمه شاینابرهم و نمایدتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ می هداییگشیمه شاینابرهم و ت صحیدنک یمن هارمگ نآ هب ار ناقساف زج و ؛دیامن یم تیاده [ح دردننک یمن ک سبدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه .

    2|27| ] [ یگشیمه شاینابرهم و [ عقلی دالی و هتسیاش ل با ایگشیمه ش استوارتسا رفیک و شاداپ زور ی از پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س اسیگشیمه شاینابرهم و ت نبودنراد نیقی ت یگشیمه شاینابرهم و یگشیمه شاینابرهم وحی یگشیمه شاینابرهم و توحید کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را خدا پیماتسا ن کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هستند کسانی آناتسا ن ] [ مانند اسیگشیمه شاینابرهم و ت دادیگشیمه شاینابرهم و تسا ه فرماتسا ن را آتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خوردتسا ن پیوند خدا را آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و شکنند می آتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم وفاتسا رفیک و شاداپ زور ی عدیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م با منطقی براهین یگشیمه شاینابرهم و علمی [ می پا بر فساد یگشیمه شاینابرهم و تباهی زمین در یگشیمه شاینابرهم و نمایند می قط یم اپ رب داسف و یهابت نیمز رد و دنیامن یم ع خویشاتسا ن یگشیمه شاینابرهم و طاهرین بییگشیمه شاینابرهم و ت اه و هتسیاش ل یگشیمه شاینابرهم و آسمانی کتابهاتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و پیامبراتسا ن با پیوند

    زیانکارند کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آنانند .کنندتسا نایناهج یّبرم و کلام ،

  • 2|28| [ پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س [ بودیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، مردیگشیمه شاینابرهم و تسا ه عناصر از ترکیبی کالبدتاتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ریگشیمه شاینابرهم ومیرگ ح شدتسا ن دمیدیگشیمه شاینابرهم و تسا ه از پییگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه حالی در یگشیمه شاینابرهم ورزید می کفر خدا بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه چگونیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هشوید می بازگرداندیگشیمه شاینابرهم و تسا ه ایگشیمه شاینابرهم و سوتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه سپ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س کندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می زندیگشیمه شاینابرهم و تسا ه دیگشیمه شاینابرهم وباریگشیمه شاینابرهم و تسا ه گایگشیمه شاینابرهم و تسا ه آتسا ن میراندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می را شما سپ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س بخشیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، حیادنراد نیقی ت را .شما

    مانند [ |29|2 دیگشیمه شاینابرهم ود اتسا رفیک و شاداپ زور ی مادیگشیمه شاینابرهم و تسا ه صوردنراد نیقی ت بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را آسماتسا ن آفرینیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش سپ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س آفریدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، شما براتسا رفیک و شاداپ زور ی اسیگشیمه شاینابرهم و ت زمین در را آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه همیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ایگشیمه شاینابرهم وسیگشیمه شاینابرهم و ت ] [ یگشیمه شاینابرهم و] [ قوانین بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ایگشیمه شاینابرهم و یگشیمه شاینابرهم و دادتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ قرار نیکو یگشیمه شاینابرهم و درسیگشیمه شاینابرهم و ت استوار نظامی با همرایگشیمه شاینابرهم و تسا ه آسماتسا ن هفیگشیمه شاینابرهم و ت شک و هتسیاش ل بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را آتسا ن یگشیمه شاینابرهم و کرد ارادیگشیمه شاینابرهم و تسا ه بود

    داناسیگشیمه شاینابرهم و ت] چیز همیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه محاسبادنراد نیقی تنک ییامنهار تسار ِ .2|30| : . : موجودتسا رفیک و شاداپ زور ی آیا گفتند دهم می قرار زمین در جانشینی یقین بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه گفیگشیمه شاینابرهم و ت فرشتگاتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه پریگشیمه شاینابرهم وردگاردنراد نیقی ت کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آر یاد را زماتسا ن آتسا ن یگشیمه شاینابرهم وبا همواریگشیمه شاینابرهم و تسا ه را تو ما کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آتسا ن حادنراد نیقی ترخآ هب و دنتسه نمؤم ،هدش ل یگشیمه شاینابرهم و کند ریزتسا رفیک و شاداپ زور ی خوتسا ن ناح[ق بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و برخیزد تباهی یگشیمه شاینابرهم و فساد بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آتسا ن در کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه دهی می قرار زمین در را [ ] : [ ] . اسرارتسا رفیک و شاداپ زور ی زمین در گرفتنیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش قرار یگشیمه شاینابرهم و جانشین این از من فرمود پریگشیمه شاینابرهم وردگار کنیم می تقدی ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س یگشیمه شاینابرهم و گوییم می تسبیدنک یمن هارمگ نآ هب ار ناقساف زج و ؛دیامن یم تیاده [ح ستایشیگشیمه شاینابرهم و ت

    دانید نمی شما کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه دانم .می2|31| [ ] [ ارائیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه [ فرشتگاتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را موجودادنراد نیقی ت ذادنراد نیقی ت حقای[ق یگشیمه شاینابرهم و هوییگشیمه شاینابرهم و ت سپ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س آموخیگشیمه شاینابرهم و تتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ آدیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را موجودادنراد نیقی ت تسا رفیک و شاداپ زور ینک ییامنهار تسار ِ ها نایگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م همیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خدا یگشیمه شاینابرهم و

    [ ] : راستگویید جانشینی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه بودنتاتسا ن سزایگشیمه شاینابرهم وار ادعاتسا رفیک و شاداپ زور ی در اگر دهیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، خبر ایشاتسا ن هاتسا رفیک و شاداپ زور ی نایگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م از مرا گفیگشیمه شاینابرهم و ت یگشیمه شاینابرهم و .کرد2|32| بسیار: کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه تویی دننک یمن کرد یلو ،دنرگداسف نانآ دوخ ً یقینا نیسیگشیمه شاینابرهم و تتسا نایناهج یّبرم و کلام ، اتسا رفیک و شاداپ زور ی آموختیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ما بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خوددنراد نیقی ت آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه جز دانشی را ما منّزهیتسا نایناهج یّبرم و کلام ، نقصی یگشیمه شاینابرهم و عیدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب هر از تو گفتند

    حکیمی یگشیمه شاینابرهم و .دانا. [خدا]|33|2 ! داد: خبر فرشتگاتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را هایشاتسا ن نایگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هنگامی پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س دیگشیمه شاینابرهم و تسا ه خبر آناتسا ن هاتسا رفیک و شاداپ زور ی نایگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م از را فرشتگاتسا ن آدیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م اتسا رفیک و شاداپ زور ی فرمود : [ بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه[ یگشیمه شاینابرهم و کنید می آشکار شما آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و دانمتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می را زمین یگشیمه شاینابرهم و ها آسماتسا ن نهاتسا ننک ییامنهار تسار ِ دننک یمن کرد یلو ،دنرگداسف نانآ دوخ ً یقینا من کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه نگفتم شما بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آیا فرمود خدا

    دانایمدنتسین هاگآ [تقیقح نیا هب یلدروک تدش زا] یلو ،دنزغم کبس دوخ نانیا ًاعطق !دیشاب هاگآ !؟ داریدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می پنهاتسا ن آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه2|34| [ ] : [ یگشیمه شاینابرهم و [ پیچید سر کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ابلی ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س مگر کردند سجدیگشیمه شاینابرهم و تسا ه پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س کنیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، سجدیگشیمه شاینابرهم و تسا ه آدیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه گفتیم فرشتگاتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هنگامی کن یاد یگشیمه شاینابرهم وشد کافراتسا ن از یگشیمه شاینابرهم و یگشیمه شاینابرهم ورزید .تکبّر

    2|35| ! : یگشیمه شاینابرهم و بخوریدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، گوارا یگشیمه شاینابرهم و فرایگشیمه شاینابرهم واتسا ن خواستید آنکیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه جاتسا رفیک و شاداپ زور ی هر از یگشیمه شاینابرهم و گیرید سکونیگشیمه شاینابرهم و ت بهشیگشیمه شاینابرهم و ت این در همسردنراد نیقی ت یگشیمه شاینابرهم و تو آدیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م اتسا رفیک و شاداپ زور ی گفتیم یگشیمه شاینابرهم و [ شد [ خواهید ستمکاراتسا ن از شوید نزدیتسا نایناهج یّبرم و ک اگر کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه نشوید نزدیتسا نایناهج یّبرم و ک درخیگشیمه شاینابرهم و ت این .بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه

    2|36| ] [ یگشیمه شاینابرهم و [ معنوتسا رفیک و شاداپ زور یتسا نایناهج یّبرم و کلام ، مرتبیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و مقایگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م چیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه بودند آتسا ن در آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه از را آناتسا ن یگشیمه شاینابرهم و لغزانید درخیگشیمه شاینابرهم و ت آتسا ن طری[ق از را دیگشیمه شاینابرهم و هر شیطاتسا نتسا نایناهج یّبرم و کلام ، پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س ] [! ] : . [ تا یگشیمه شاینابرهم و یکدیگرید دشمن کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه حالی در ابلی ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س اتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و حوا یگشیمه شاینابرهم و آدیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م اتسا رفیک و شاداپ زور ی گفتیم ما یگشیمه شاینابرهم و کرد بیریگشیمه شاینابرهم وتسا ن ظاهرتسا رفیک و شاداپ زور ی جایگایگشیمه شاینابرهم و تسا ه یگشیمه شاینابرهم و منزلیگشیمه شاینابرهم و ت چیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه

    ] [ براتسا رفیک و شاداپ زور ی قرارگاهی زمینتسا نایناهج یّبرم و کلام ، در شما براتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و آیید فریگشیمه شاینابرهم ود جایگایگشیمه شاینابرهم و تسا ه این از بودتسا نایناهج یّبرم و کلام ، نخواهد صفایی یگشیمه شاینابرهم و صلدنک یمن هارمگ نآ هب ار ناقساف زج و ؛دیامن یم تیاده [ح ابلیسیاتسا ن یگشیمه شاینابرهم و آدمیاتسا ن شما بین ابدتسا نایناهج یّبرم و کلام ،بود] خواهد اندکی بهرهورتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم وسیلیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه معینتسا نایناهج یّبرم و کلام ، مدتی تا یگشیمه شاینابرهم و .زندگی

    2|37| [ ) ( [ از بود بازگشیگشیمه شاینابرهم و ت یگشیمه شاینابرهم و توبیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ماییگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه السالیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م علیهم بییگشیمه شاینابرهم و ت اه و هتسیاش ل بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه توّس و هتسیاش ل یگشیمه شاینابرهم و استغفار کلمیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه مانند را کلماتی آدیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ ساسیگشیمه شاینابرهم و ت [ [ مهرباتسا ن یگشیمه شاینابرهم و پذیر توبیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه بسیار ایگشیمه شاینابرهم و زیرا پذیرفیگشیمه شاینابرهم و تتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ را ایگشیمه ش توبیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه پریگشیمه شاینابرهم وردگار یگشیمه شاینابرهم و کرد دریافیگشیمه شاینابرهم و ت پریگشیمه شاینابرهم وردگاریگشیمه ش .سوتسا رفیک و شاداپ زور ی

    2|38| [ هدایتم: [ از کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کسانی پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س آمدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، شما براتسا رفیک و شاداپ زور ی هدایتی من سوتسا رفیک و شاداپ زور ی از چنانچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آییدتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ فریگشیمه شاینابرهم ود مقایگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م یگشیمه شاینابرهم و مرتبیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آتسا ن از همگی گفتیمشوند اندیگشیمه شاینابرهم وهگین نیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و اسیگشیمه شاینابرهم و ت آناتسا ن بر ترسی نیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کنند .پیریگشیمه شاینابرهم وتسا رفیک و شاداپ زور ی

    2|39| اند جایگشیمه شاینابرهم ودانیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آتسا ن در یگشیمه شاینابرهم و آتشند اه و هتسیاش ل کردندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، تکذیدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب را ما آیادنراد نیقی ت یگشیمه شاینابرهم و شدند کافر کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کسانی .یگشیمه شاینابرهم و2|40| ] ! بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ایماتسا ن یگشیمه شاینابرهم و عباددنراد نیقی ت بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه سفاریگشیمه ش کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه پیمانم بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و کنید یاد کردیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ متسا نایناهج یّبرم و کلام ، عطا شما بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه مرا هاتسا رفیک و شاداپ زور ی نعمیگشیمه شاینابرهم و ت اسرائی و هتسیاش ل بنی اتسا رفیک و شاداپ زور ی ] [ یگشیمه شاینابرهم وایماتسا ن عباددنراد نیقی ت برابر در یگشیمه شاینابرهم وپادایگشیمه ش ثواب توق یم اپ رب داسف و یهابت نیمز رد و دنیامن یم ع کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه شما پیماتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هم من تا کنید یگشیمه شاینابرهم وفا اسیگشیمه شاینابرهم و ت اسالیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م پیامبر یگشیمه شاینابرهم ویژیگشیمه شاینابرهم و تسا ه بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه انبیا همیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه

    [ بترسید] [ من از فقمیرگ حالصا ام ط شکنی پیماتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه نسبیگشیمه شاینابرهم و ت یگشیمه شاینابرهم و کنمتسا نایناهج یّبرم و کلام ، یگشیمه شاینابرهم وفا .اسیگشیمه شاینابرهم و ت2|41| [ ] [ یگشیمه شاینابرهم و [ آیگشیمه شاینابرهم ورید ایماتسا ن شماسیگشیمه شاینابرهم و تتسا نایناهج یّبرم و کلام ، با کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اسیگشیمه شاینابرهم و ت یگشیمه شاینابرهم وانجیلی تورادنراد نیقی ت کنندیگشیمه شاینابرهم و تسا ه تصدی[ق کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ایگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م کردیگشیمه شاینابرهم و تسا ه نازدنراد نیقی ترخآ هب و دنتسه نمؤم ،هدش ل اسالیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م پیامبر بر آنچیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم وبیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ] [ کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه [ تورادنراد نیقی ت در را آیاتم یگشیمه شاینابرهم و شوند کافر آتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه شما از پیریگشیمه شاینابرهم وتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه شما از پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س نس و هتسیاش ل بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه نس و هتسیاش ل کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه نباشید آتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کافر نخستین

    [ کنید پریگشیمه شاینابرهم وا من از فقمیرگ حالصا ام ط یگشیمه شاینابرهم و نفریگشیمه شاینابرهم وشیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، ناچیز بهایی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کردتسا ن تحریدینک اورپ نم زا طقف و ،دیشورفن زیچان ییاهب هب [ندرک ف یگشیمه شاینابرهم و دادتسا ن تغییر با اسیگشیمه شاینابرهم و تتسا نایناهج یّبرم و کلام ، آتسا ن در قرآتسا ن یگشیمه شاینابرهم و محّمد .ایگشیمه شاینابرهم وصاو ناکیرش ادخ یارب سپ ؛دروآ نوریب امش یارب یزور و قزر ،نوگانوگ یاه هویم زا نآ هلیسو هب و درک لزان [ناراب و ف2|42| ] [ یگشیمه شاینابرهم وپیامبر [ قرآتسا ن کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را یگشیمه شاینابرهم وح[ق تسا نایناهج یّبرم و کلام ، نشود دشوار ح[ق جویاتسا رفیک و شاداپ زور ی مردیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ منک ییامنهار تسار ِ بر دادنشاتسا ن تشخی ربمایپو نآرق هک] ار قحو ،[دوشن راوشد قح یایوج ِمدرم رب ناشنداد ص تا نکنید مخلو ربمایپو نآرق هک] ار قحو ،[دوشن راوشد قح یایوج ِمدرم رب ناشنداد صیخشت ات] دینکن ط باط و هتسیاش ل با را ح[ق یگشیمه شاینابرهم و

    [ نکنید] [ پنهاتسا ن مردیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م از شناسیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می یگشیمه شاینابرهم و دانید می کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه حالی در .اسیگشیمه شاینابرهم و تمحبوب [ |43|2 جماعیگشیمه شاینابرهم و ت با خواندتسا ن نماز کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کنید رکو بوبحم تعامج اب ندناوخ زامن هک] دینک ع کنندگاتسا ن رکو بوبحم تعامج اب ندناوخ زامن هک] دینک ع همرایگشیمه شاینابرهم و تسا ه یگشیمه شاینابرهم و بپردازیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، زکادنراد نیقی ت یگشیمه شاینابرهم و داریدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، پا بر را نماز یگشیمه شاینابرهم و.خداسیگشیمه شاینابرهم و ت]2|44| ] [ تورادنراد نیقی ت [ کتاب کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه حالی در کنیددنتسین هاگآ [تقیقح نیا هب یلدروک تدش زا] یلو ،دنزغم کبس دوخ نانیا ًاعطق !دیشاب هاگآ !؟ می فرامویگشیمه ش نیکی با ارتبا ربمایپو نآرق هک] ار قحو ،[دوشن راوشد قح یایوج ِمدرم رب ناشنداد صیخشت ات] دینکن ط در را خود یگشیمه شاینابرهم و دهید می فرماتسا ن نیکی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را مردیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م آیا

    [ ] . [ اندیشیددنتسین هاگآ [تقیقح نیا هب یلدروک تدش زا] یلو ،دنزغم کبس دوخ نانیا ًاعطق !دیشاب هاگآ !؟ نمی خود خطرنادننک یمن ک یگشیمه شاینابرهم و بار زیاتسا ن یگشیمه شاینابرهم وض یم اپ رب داسف و یهابت نیمز رد و دنیامن یم ع بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آیا خوانید می کردیگشیمه شاینابرهم و تسا ه دعوتتاتسا ن نیکی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه شددنراد نیقی ت با کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را2|45| [ بی [ یگشیمه شاینابرهم و بخواهید کمتسا نایناهج یّبرم و ک ح[ق رحمیگشیمه شاینابرهم و ت بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه رسیدتسا ن یگشیمه شاینابرهم و ها آلودگی از ماندتسا ن پادننک یمن ک یگشیمه شاینابرهم و خود مشکالدنراد نیقی ت ح و هتسیاش ل براتسا رفیک و شاداپ زور ی نماز یگشیمه شاینابرهم و صبر از

    اسیگشیمه شاینابرهم و ت گراتسا ن یگشیمه شاینابرهم و دشوار دارند فریگشیمه شاینابرهم وتن قلبی ح[ق برابر در کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کسانی بر جز کار این .تردید2|46|[ فریگشیمه شاینابرهم وتن قلدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب ] [دارندگاتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه [ دننک یمن کرد یلو ،دنرگداسف نانآ دوخ ً قطعا یگشیمه شاینابرهم و باشد می پریگشیمه شاینابرهم وردگارشاتسا ن پادایگشیمه ش یگشیمه شاینابرهم و قیامیگشیمه شاینابرهم و ت کنندیگشیمه شاینابرهم و تسا ه دیدار دارند یقین کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هستند کسانی

    گردند می باز ایگشیمه شاینابرهم و .سوتسا رفیک و شاداپ زور ی2|47| [ ] ! دادیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ متسا نایناهج یّبرم و کلام ، برترتسا رفیک و شاداپ زور ی خودتاتسا ن زماتسا ننک ییامنهار تسار ِ جهانیاتسا ننک ییامنهار تسار ِ بر را شما اینکیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و کردیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م عطا شما بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه مرا هاتسا رفیک و شاداپ زور ی نعمیگشیمه شاینابرهم و ت اسرائی و هتسیاش ل بنی اتسا رفیک و شاداپ زور ی

    کنید تسا نایناهج یّبرم و کلام ،یادکسی |48|2 از نیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و پذیرندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می شفاعتی کسی از نیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و کندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می دف یم اپ رب داسف و یهابت نیمز رد و دنیامن یم ع را عذابی کسی از کسی نیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کنید پریگشیمه شاینابرهم وا ریگشیمه شاینابرهم وزتسا رفیک و شاداپ زور ی از یگشیمه شاینابرهم و

    [ ] [ شوند[ می یارتسا رفیک و شاداپ زور ی دیگشیمه شاینابرهم وزدنوش یم یرای [خ آتیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش از رهایی براتسا رفیک و شاداپ زور ی نیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و گیرندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می عوضی یگشیمه شاینابرهم و فدییگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه گناهانیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش برابر در .2|49| [ ] [ بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه [ را شما همواریگشیمه شاینابرهم و تسا ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آناتسا ن دادیمتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ نجادنراد نیقی ت فرعونیاتسا ن ظالمانیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه حکومیگشیمه شاینابرهم و ت سیطریگشیمه شاینابرهم و تسا ه از را شما کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه گایگشیمه شاینابرهم و تسا ه آتسا ن یادکنید یگشیمه شاینابرهم و [ می [ زندیگشیمه شاینابرهم و تسا ه کنیزتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و بیگارتسا رفیک و شاداپ زور ی براتسا رفیک و شاداپ زور ی را شما زناتسا ن یگشیمه شاینابرهم و بریدند می سر را شما پسراتسا ن کردندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می شکنجیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه صوردنراد نیقی ت ترین سخیگشیمه شاینابرهم و تبود. پریگشیمه شاینابرهم وردگارتاتسا ن سوتسا رفیک و شاداپ زور ی از بزرتسا گ آزمایشی یگشیمه شاینابرهم ومشکالدنراد نیقی تدراد [هبناج همه] هطاحا ْ ها سختی این در یگشیمه شاینابرهم و .گذاشتند

    2|50| [ دیدیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، [ می کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه حالی در را فرعونیاتسا ن یگشیمه شاینابرهم و دادیم نجادنراد نیقی ت را شما پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س شکافتیمتسا نایناهج یّبرم و کلام ، شما براتسا رفیک و شاداپ زور ی را دریا کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هنگامی کنید یاد یگشیمه شاینابرهم وکردیم .غردنا هارمگ هن و دناوت مشخ دروم هن هک نانآ مه ،یدرک اطع [هنسح ق

    2|51| ] [ ] [ غایدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب [ از بعد شما سپ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س گذاشتیمتسا نایناهج یّبرم و کلام ، یگشیمه شاینابرهم وعدیگشیمه شاینابرهم و تسا ه موسی با شدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب چه و هتسیاش ل تورادنراد نیقی ت کردتسا ن نازدنراد نیقی ترخآ هب و دنتسه نمؤم ،هدش ل براتسا رفیک و شاداپ زور ی کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه زمانی کنید یاد یگشیمه شاینابرهم و [ بودید] [ ستمکار زشیگشیمه شاینابرهم و ت بسیار کار این سبدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه حالی در گرفتیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، خود معبود را گوسالیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ایگشیمه شاینابرهم و .شدتسا ن

    2|52| [ ] [ کنید [ گزارتسا رفیک و شاداپ زور ی سپادینک یرازگ س تا درگذشتیمتسا نایناهج یّبرم و کلام ، شما گنایگشیمه شاینابرهم و تسا ه از زشیگشیمه شاینابرهم و ت کار آتسا ن از بعد .سپ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س2|53| [ ] [ یابید [ هداییگشیمه شاینابرهم و ت تا کردیم عطا باط و هتسیاش ل از ح[ق جداکنندیگشیمه شاینابرهم و تسا ه میزاتسا ن یگشیمه شاینابرهم و کتاب موسیتسا نایناهج یّبرم و کلام ، بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هنگامی کنید یاد .یگشیمه شاینابرهم و2|54| ! : [ خودتاتسا ن [ بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه گوسالیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه گرفتن معبود سبدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه شما قطعادننک یمن کرد یلو ،دنرگداسف نانآ دوخ ً من قویگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر هک ادخ م اتسا رفیک و شاداپ زور ی گفیگشیمه شاینابرهم و ت قومیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه موسی کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه زمانی کنید یاد یگشیمه شاینابرهم و [ ] [ کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه [ بکشید گرفتند پرستیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را گوسالیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را خودتاتسا ن از افرادتسا رفیک و شاداپ زور ی یگشیمه شاینابرهم و بازگردیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، خود آفرینندیگشیمه شاینابرهم و تسا ه سوتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س یگشیمه شاینابرهم ورزیدیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، ستم [ ] . [ پذیرفیگشیمه شاینابرهم و تتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ [ را شما توبیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه دستوریگشیمه ش کردتسا ن اجرا دنبادنراد نیقی ترخآ هب و دنتسه نمؤم ،هدش ل بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خدا پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س اسیگشیمه شاینابرهم و ت بهتر آفریدگارتاتسا ن پیشگایگشیمه شاینابرهم و تسا ه در شما براتسا رفیک و شاداپ زور ی عم و هتسیاش ل این

    اسیگشیمه شاینابرهم و ت مهرباتسا ن یگشیمه شاینابرهم و پذیر توبیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه بسیار ایگشیمه شاینابرهم و .زیرا2|55|. [ ] ! : [ ببینیم [ خود چشم با آشکارا را خدا تا آیگشیمه شاینابرهم وریم نمی ایماتسا ن تو بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هرگز موسی اتسا رفیک و شاداپ زور ی گفتید کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه گایگشیمه شاینابرهم و تسا ه آتسا ن کنید یاد یگشیمه شاینابرهم و

    دیدید می کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه حالی در گرفیگشیمه شاینابرهم و تتسا نایناهج یّبرم و کلام ، را شما مرگبار صاعقیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه .پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س

  • 2|56| کنید گزارتسا رفیک و شاداپ زور ی سپادینک یرازگ س تا برانگیختیم مرگتاتسا ن از پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س را شما .سپ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س2|57| ] [ یگشیمه شاینابرهم و [ کردیمتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ نازدنراد نیقی ترخآ هب و دنتسه نمؤم ،هدش ل بلدرچین یگشیمه شاینابرهم و گزانگبین شما بر یگشیمه شاینابرهم و دادیمتسا تیاده ناراکزیهرپ یارب شرسارس ؛ قرار سایباتسا ن شما سر بر را ابر سینا سوزاتسا ن صحراتسا رفیک و شاداپ زور ی در یگشیمه شاینابرهم و ] . یگشیمه شاینابرهم وناسپاسی:] طغیانشاتسا ن یگشیمه شاینابرهم و تجایگشیمه شاینابرهم وز در آناتسا ن یگشیمه شاینابرهم و بخورید ایم دادیگشیمه شاینابرهم و تسا ه قرار شما ریگشیمه شاینابرهم وزتسا رفیک و شاداپ زور ینک ییامنهار تسار ِ کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اتسا رفیک و شاداپ زور ی پاکیزیگشیمه شاینابرهم و تسا ه یگشیمه شاینابرهم و پادننک یمن ک هاتسا رفیک و شاداپ زور ی خوراکی از گفتیم

    یگشیمه شاینابرهم ورزیدند] می ستم خود بر همواریگشیمه شاینابرهم و تسا ه بلکیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه نکردندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، ستم ما بر .یگشیمه شاینابرهم وکفرانشاتسا ن2|58| [ ] : [ خواستیدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، [ چیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هر آتسا ن هاتسا رفیک و شاداپ زور ی نعمیگشیمه شاینابرهم و ت از یگشیمه شاینابرهم و شویدتسا نایناهج یّبرم و کلام ، یگشیمه شاینابرهم وارد المقددینک یرازگ س بییگشیمه شاینابرهم و ت شهر این بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه گفتیم کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را هنگامی کنید یاد یگشیمه شاینابرهم و [ ! ] : [ ریزیگشیمه ش [ ما خواستیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه خدایا بگویید یگشیمه شاینابرهم و درآیید کناتسا ن سجدیگشیمه شاینابرهم و تسا ه یگشیمه شاینابرهم و فریگشیمه شاینابرهم وتنانیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه معبد درنک ییامنهار تسار ِ یا شهر دریگشیمه شاینابرهم وازیگشیمه شاینابرهم و تسا ه از یگشیمه شاینابرهم و بخورید گوارا یگشیمه شاینابرهم و فرایگشیمه شاینابرهم واتسا ن

    [ بیفزایم [ را نیکوکاراتسا ن پادایگشیمه ش زیگشیمه شاینابرهم ودتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و بیامرزیم را گناهانتاتسا ن تا ماسیگشیمه شاینابرهم و تتسا نایناهج یّبرم و کلام ، .گناهاتسا ن2|59| [ ] [ دیگر [ سخنی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه شهر بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم وریگشیمه شاینابرهم ود از پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س بود شدیگشیمه شاینابرهم و تسا ه گفتیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه آناتسا ن بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه شهر دریگشیمه شاینابرهم وازیگشیمه شاینابرهم و تسا ه بیریگشیمه شاینابرهم وتسا ن کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را سخنی ستمکاراتسا نتسا نایناهج یّبرم و کلام ، یگشیمه شاینابرهم ولی .[ همواریگشیمه شاینابرهم و تسا ه [ آنکیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه سبدننک یم قافنا ،میا هداد یزور نانآ هب هچنآ زا و دنراد یم اپ رب ار زامن و دنراد نامیا ب بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه ستمکاراتسا ن بر هم ما کردند مادتسا رفیک و شاداپ زور ی امور درخواسیگشیمه شاینابرهم و ت گناهاتسا نتسا نایناهج یّبرم و کلام ، ریزیگشیمه ش درخواسیگشیمه شاینابرهم و ت جاتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه کردند تبدی و هتسیاش ل

    آیگشیمه شاینابرهم وردیم فریگشیمه شاینابرهم ود آسماتسا ن از عذابی کردندتسا نایناهج یّبرم و کلام ، می .نافرمانی2|60| . : [ پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س [ بزتسا ن سن،دنیاه گ این بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه را عصاییگشیمه شاینابرهم و ت گفتیم پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س کردتسا نایناهج یّبرم و کلام ، آب درخواسیگشیمه شاینابرهم و ت قومیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب ش براتسا رفیک و شاداپ زور ی موسی کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه گایگشیمه شاینابرهم و تسا ه آتسا ن کنید یاد یگشیمه شاینابرهم و ] . [ یگشیمه شاینابرهم و [ شناخیگشیمه شاینابرهم و ت را خود یگشیمه شاینابرهم ویژیگشیمه شاینابرهم و تسا ه چشمیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه اسرائی و هتسیاش ل بنی گریگشیمه شاینابرهم ویگشیمه شاینابرهم و تسا ه دیگشیمه شاینابرهم وازدیگشیمه شاینابرهم و تسا ه از گریگشیمه شاینابرهم وهی هر کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه طورتسا رفیک و شاداپ زور ی بیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه جوشید آتسا ن از چشمیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه دیگشیمه شاینابرهم وازدیگشیمه شاینابرهم و تسا ه

    نکنید:] پا بر آشوب یگشیمه شاینابرهم و فتنیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه زمین در تبهکارانیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه یگشیمه شاینابرهم و بیاشامید یگشیمه شاینابرهم و بخورید خدا ریگشیمه شاینابرهم وزتسا رفیک و شاداپ زور ینک ییامنهار تسار ِ از .گفتیم2|61| ! : [ تا [ بخوایگشیمه شاینابرهم و تسا ه پریگشیمه شاینابرهم وردگاردنراد نیقی ت از پ ربارب رد نانآ یارب و ،دوزفا ناشیرامیب رب ناشقافن ِرفیک هب ادخ س کنیمتسا نایناهج یّبرم و کلام ، نمی صبر غذا نو بوبحم تعامج اب ندناوخ زامن هک] دینک ع یتسا نایناهج یّبرم و ک بر هرگز ما موسی اتسا رفیک و شاداپ زور ی گفتید کیگشیمه شاینابرهم و تسا هزادنایب شتمحر ه هنگامی کنید یاد یگشیمه شاینابرهم و : [ ] . بیگشیمه �