182
۱ ﺑﺴﻤﻪ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﭘﻴﻮﺳﺖ ﺩﺭﺱ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺍﺳﻼﻣﻲ) ۲ ( ﺩﻳﻦ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﺗﻄﺒﻴﻘﻲ ﺩﺍﻧﺸﻜﺪﻩ ﭘﺰﺷﻜﻲ ﻭ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﻧﻴﻤﺴﺎﻝ ﺩﻭﻡ ﺳﺎﻝ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ۹۰ ـ۸۹ ﻓﻴﺾ ﺁﺑﺎﺩﻱ

ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

  • Upload
    others

  • View
    5

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱

بسمه تعالي

) ۲ ( پيوست درس انديشه اسالمي

دين شناسي تطبيقي

دانشكده پزشكي و بهداشت

۸۹ ـ ۹۰ نيمسال دوم سال تحصيلي

فيض آبادي

Page 2: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۲

 به سايت و نيز پرسش و پاسخ براي آشنايي با نمونه سؤاالت و توضيح برخي واژه ها و ديدگاه هاwww.eshraghenoor.ir مراجعه فرماييد .

فصل اول تعريف و كاركردهاي دين

ضرورت دين

دين حقيقتي است كه چشمه جوشان فطرت بشري ،خواه ناخواه انسان رابه سوي ان فرا مي خواند به همين روي ،فلسفه درحقيقت ،دين باظرفيت بشري كه . وجودي دين حق، چيزي جز پاسخ صحيح ونظام مند به اين دغدغه فطري بشر نيست

داراي جهت گيري متعالي است،منطبق وهماهنگ مي باشد

راستا، رابرت هيوم براين واقعيت تاكيد مي كند كه درتاريخ بشري ،هرگز قبيله اي وجود نداشته است كه به نوعي ،به دراين . ،اعتقادات ديني واعمال ديني اشكار است ... دين گرايش ندا شته باشد حتي در قديمترين اثار باستاني نظير اهرام مصر و

فوايد و كنش هاي اساسي دين در زندگي

آنچه كه در ذيل مورد بحث قرار مي گيرد، فوايد و آثاري است كه بر دين ورزي و دين داري افراددرسه حوزه اساسي مرتبط . بايكديگر، مترتب خواهد شد

گاه ممكن است آرمان ها، باورها و . دين ، زندگي ما را در مجموعه هستي ، ممكن ومطبوع مي سازد : حوزة شنــاختي عيت عيني محيط زندگي تعارض پيداكندكه درچنين موقعيتي زندگي ناممكن مي شودويكي از دوراه شناخت هاي ما با وض

يا بايد واقعيت را تغيير دهد، يعني عينيت را به گونه اي تغيير دهدكه با ذهنيت وي موافق : درپيش روي آدمي قرار مي گيرد به عنوان دستگاهي از نماد هاي مقدس و آرا و ارزش هاي قابل دين . افتد، يا بايد ذهنيت را تغيير دهد و با عينيت همراه سازد

مادرجهان ، شاهد بسي . وقتي سازگاري حاصل شد، زندگي مطبوع و امكان پذير مي گردد . پيروي ، كار دوم را انجام مي دهد ، فقر وزيان ، درد، زجر،ظلم ، قحطي ،شكنجه ، تبعيض . ناماليمات ، شرور ،مرگ ها ، بي عدالتي ها و كژروي ها هستيم

افزون براين ، من كيستم ؟ چرا به اين جا آمده ام ؟ . ناكامي و جفا ، بيماري ،ذلت و مسكنت ، با زندگي آدميان عجين هستند به كجا مي روم ؟ چه بايد بكنم ؟ از كجا آمده ام ؟ آمدنم بهر چه بود؟ پرسش هايي زندگي ساز وزندگي سوز مي باشندو كمتر

عمده اين مسائل ، تعادل درحوزه شناختي را كه نتيجه اش سازگاري بيروني است ، . ان اورا نگرفته باشند كسي است كه گريب دين دستگاهي است از مقدسات ، ارزش ها و افكاري كه مارا دراين عالم تسكين مي بخشد، از غريبگي بيرون . برهم مي زند

آشنا مي كند و آشتي مي دهدو اين آشتي و آشنايي با صاحب خانه مي آورد و جهان را خانه ما مي سازد؛ مارا با خداي جهان

Page 3: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۳

دين به . است كه مارا با اين خا نه انس مي بخشدوطبعي براي ساختن با دنيا وهمتي براي گذشتن ازآن به ما عطا مي نمايد : عنوان يك نظام تفسيري در حوزه شناختي از چند جهت ارا ئه خدمت مي كند

از حيات انساني به دست مي دهدو خالء زندگي را با ايجاد معنا براي لحظه لحظه ي آن از ميان برمي تفسيري همه جانبه - ۱ دارد؛

با فراهم ساختن حدود و حريم خود و الگوي مناسبات او با ديگران درخالء بال تكليفي ، به كمك فردمي شتابدوبستر الزم - ۲ د؛ را براي تصميم گيري در شرايط سخت فراهم مي آور

درآن مشخص است وبراساس آن شخص متناسب با " نظامي از مسئووليت ها را طراحي مي كند كه وظايف فرد دقيقا - ۳ موقعيت هاي متنوع ، به پاسخ هاي مناسب اقدام مي كند؛

) اولياي الهي ( دين تنظيم كننده يك رابطه ويژه و استثنايي با پديده هاي ماوراي طبيعي مانند خدا، پيامبران و امامان - ۴ است وبدين ترتيب ، سطحي از روابط ويژه با منابع قدرت فراتر از منا سبات معمولي و زميني ، تنظيم مي كند؛

دين به عنوان يك نظام مرجع با طرح هدفمندي حيات ، مرگ را نقطه پايان زندگي نمي داندوآن را گذرگاهي براي عبور - ۵ . ي سازد به جهاني با شكوه تر، قابل قبول م

به شماره آدميان و تنوع شخصيت هاي آنان . تفسير تجربه هاي ديني نيز يكي از كنش هاي اساسي دين در اين حوزه است تجربه هاي ديني داريم و وجود اسطوره ها ، رازآميز بودن زبان ديني و وجود اسرار و پرده هاي باطني درپي اعمال و مناسك

. ني را تأييد و طلب مي كند ظاهري ، تفسير صحيح تجربه هاي دي

دين انسان را به « : درباره ارزش دين براي انسان چنين مي گويد ) ۱۶۲ ، ص ۱۳۷۶ به نقل از آلستون وهمكاران ( ميسياك فلسفه حيات مسلح مي كندوبه عقل روشنگري مي بخشد، ما نند قطب نما براي كشتي ؛ دين اراده انسان را تقويت وبه

» ... فرمان عقل گردن نهــد فردكمك مي كند تابه

دردورنج آدمي درزمينه محدوديت هايش ) به تبع توجيه آن ( كنش اساسي دراين بخش رفع يا تخفيف : حوزه عاطفــــي كرانمندي و تناهي وجود ) پروتستان ( از ديدگاه پل تيلش . ، مانند ترس ،تنهائي ،افسردگي ، ناكامي ، بيماري فقرومرگ مي باشد

سرنوشت ( وي اضطرابهاي وجودي عمده درانسان رااضطراب مرگ . اورا به مسئله خدا سوق مي دهد آدمي است كه تيليش ، ( مي داند ) نا شي از گناه و محكوميت ( و اضطراب اخالقي ) ناشي از پوچي و بي معنايي ( اضطراب بي معنايي ) ومرگ۱۳۶۶ . (

Page 4: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۴

زندگي داراي طمعي مي - ۱ : زندگي مذهبي عبارتنداز بارزترين ويژگي هاي « : مي گويد ) ۱۷۷ ص ۱۳۶۷ ( ويليام جيمز ، - ۲ گرددكه گويا رحمت محض مي شود وبه شكل يك زندگي سرشار از نشاط شاعرانه وبا سرور و بهجت دلبرانه درمي آيد ؛

» . اطمينان و آرامشي باطني به وجودمي آيد كه آثار ظاهري آن نيكويي و احسان بي دريغ است

درحوزه عاطفي و احساسي ،دين موضوعي براي تجربه هاي ديني به دست مي دهديا آدميان رابرمي انگيزدتا افزون براينها ، تجربه ديني به دست آورند؛ يعني حيرت كردن درراز عالم ، ديدن باطن جهان ، دريدن حجاب هاي حس ،شهودعالم باالو

. دوكيفيت سريان اسم هاي جالل وجمال اودرمراتب هستي مشاهده جمال حق وراز ونياز با او ،ديدن رابطه ممكنات با خداون آدمي اهل جهل و غفلت است واگر اورا وا بنهند قدر تجربه هاي ديني را درنمي يابدوبه دنبال آن نمي رود ،بلكه خودرادر

تجربه " يا " تجربه هاي عارفانه " آنچه مزلو تحت عنوان . شهوات ومنافع ومشاغل وتجليات دلرباي جهان مادي گم مي كند . ذكر مي كند، تا حدودي ماهيت آن را بيان مي نمايد " هاي اوج

هيچ ديانتي نمي تواند . است » پشتيباني از اخالق « مهم ترين كنش دين دراين بخش : حوزه رفتاري و آمادگي براي عمل است ، ولي مورد تأييدو اهتمام دين ضد عدالت ، آزادگي يا حقوق اصيل انساني باشد؛ درعين حال كه اخالق ، از دين مستقل

براي بسياري از مردم تا اين ارزش ها از ناحيه يك نيروي ما فوق توصيه نشوند، اهميت جدي نمي يابندو موثر نمي . است اخالق برجاي استوار تكيه زده پشتيباني دين از اخالق به اين معناست كه به آدميان اطمينان خاطر مي دهدكه اين . افتند الششان بي اجر نخواهد ماند ويك مرجع اصيل آن را تأييدكرده است ؛ بنابراين ، درعمل به آن و تبعيت از فرمان هاي ، ت است

افزون برآن ، اجراي قانون درجامعه ،كنترل و نظارت برقاضي و محكمه قضايي وبسياري از روابط انساني . آن جاي نگراني نيست است كه دين ) تقوا ( كه از اصول اخالقي تبعيت مي كند،همگي محتاج مهار دروني كه در چهارچوب محدودقانون نمي گنجد، بل

دردين وجودداردوضامن ومولدعنصرنهايي ونهادين اخالقي " ياد مرگ ويادخداونددو ركني است كه معموال . عهده دار آن است توجه به . رام ومعتدل مي كند عجز در مقابل مرگ ،انسان را . اند كه هيچ دستگاه قانوني نمي تواند آن را تأمين كند

خودخواهي انسان را كه – مانند مولوي – ويا درچهره محبت وعشق آفرين آن – مانندغزالي – خداونددرچهره خوف آميز آن انسان معاصر با توجه به گسترةقدرت وفناوري كه در اختيار اواست ، به اخالقي زيستن نياز . كليدبدي هاست ، زايل مي كند

ه مجموعه اي از باورها و عقايدمابعدا لطبيعي نيازمنداست ودين مي تواند پيش فرض هاي الزم مابعدالطبيعي بيشتري داردوب حسن وقبح اخالقي مبتني براوامر و نواهي ( به تعبير روشن تراخالق هويت مستقلي درقبال دين دارد . رادراختيار ماقرار دهد

: و جهت وامدار دين است ، ليكن از د ) شرعي نيست بلكه ذاتي وخود بنياد است

بدون پرتو افكني وحي ، عقل نمي تواند حسن وقبح همه اموري را كه الزم دارد، دريابدو ساختار معرفت : معرفت اخالقي - ۱ يكي از مالك هاي عقلي داوري اخالقي درباره يك عمل ، غايت و نتيجه . اخالقي بشر تنها با داده هاي وحياني ساما ن مي يابد

داده هاي وحياني كه از علم الهي سرچشمه مي گيرند، عقل رادرشناسايي نتايج اعمال ،به . كه آن عمل به بار مي آورد اي است. ويژه پيامدهاي اخروي آنها ،ياري داده و داوري اخالقي را براي آنها ممكن مي سازد

Page 5: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۵

اساس تحول عملي و روحي فردگردد، قدر مي علوم عملي كه اخالق هم از جمله آنهاست ، اگر منشا و « : تربيت اخالقي - ۲ يابد؛ براي چنين تحولي ، معرفت اخالقي كافي نيست ؛ چنانكه براي درمان بيماري ، دردست داشتن نسخه پزشك كفايت نمي

ريشه هاي اخالق را فهماندن وراه عالج نشان دادن ، يك نفر را هم به مقصد نزديك نكند ويك قلب ظلماني را نور . كند دين ازدوجهت اين تربيت اخالقي را امكان پذير مي ) . ۱۳ ،ص ۱۳۷۸ امام خميني ، ( » ويك خلق فاسدرا اصالح ننمايد ندهد

سازد؛ يكي با روش موعظه كه مبتني برباورهاي ديني خاص ، مانند جاودانگي روح انسان ، مهر و عالقه خداوند به انسان ، ديگري . نيوي ، و توجه به مرگ ورستاخيز است كه به همين جهت موثر مي شود حضور و نظارت خداوند براو ، ناپايداري لذايذ د

باتوجه با سازو كارهاي روان شناختي – ، ارائه اسوه ها و الگوهاي برجسته اخالقي به جامعه بشري است كه تأسي به آنان را . آسان مي سازد – ويژه آن دريادگيري مشاهده اي ، به ويژه ترغيب برمحبت و مودت با آنان

۰ كنش هاي دين درقلمروهاي اختصاصي تردر پژوهش هاي روان شناختي

رابطه مذهب و قدرت با مقابله : اين موضوع درموارد زير خالصه مي شود : تـأثير مذهب بربهداشت جسمي ورواني بيكر وديگران ( وردگان ، رابطه مثبت سالمت جسماني و رواني با مذهب در سالخ ) ۱۹۸۳ آكلين و همكاران ، ( باسرطان

، رابطه منفي ) ۱۹۹۱ ؛ ويليامز و ديگران ، ۱۹۸۸ برگين و ديگران ، ( ، تأثير مثبت مذهب برسازگاري و بهداشت رواني ) ۱۹۸۲ ، پارگامنت به ( ، نقش دين درمقابله با استرس يا تنيدگي ) ۱۳۷۳ بهرامي ، ( بين نوروزهاي افسردگي و اضطراب با ميزان عبادت

اجتماعي ، رابطه بين – با ارائه ديدگاه رواني ) ۱۹۹۵ والريت و ديگران ، ( برخي پژوهشگران ). ۱۳۷۴ اهيمي قوام ، نقل از ابر سالمتي دربردارنده مولفه هاي عمر طوالني ، شاد بودن ، بهبود بيماري هاي حادو : مذهب و سالمت را چنين ترسيم مي كنند

د به عنوان يك نظام اجتماعي و پيچيده ، بررفتار و باز خوردهاي مهم از مذهب مي توان . بازگشت به سطح سالمت قبلي است . ريزي خانواده ،كار ، سياست و چگونگي تفسير زندگي روزانه تأثير ي فراوان داشته باشـــد - جمله برنامه

) ۱۹۹۳ ، چادويك وتاپ .( مذهب عامل مهمي درپيش گيري از گرايش به سمت بزهكاري است : مذهب و مسائل اجتماعي گرايش به مذهب و ) . ۱۹۹۳ و هرا و احمد ، ( نوجوانان غير بزهكار داراي باز خوردهاي قوي تري نسبت به مذهب هستند

فعاليت هاي مذهبي دركاهش افكار خودكشي و اقدام به آن ، مصرف مواد مخدر ، رفتارهاي جنسي پيش از موعدو بزهكــاري ) ۱۹۹۴ بور و مك كال ، ؛ ۱۹۹۵ دوناهو ، ( ، تأثير مثبت دارد

آدامز و ديگران ، ( تحول شخصيت ، باز خوردها و باورهاي فرد درباره معنويت را نيز دربرمي گيرد : مذهب و تحول شخصيت روي آوردهاي تحولي براين نكته تأكيد مي كنند كه دين درمراحل مختلف زندگي به شكل خاص و متناسب با طراز ) ۱۹۹۴

) ۱۴۸ ، ص ۱۳۷۶ دادستان و همكاران ، ( مي گردد تحول رواني شناختي درك

يافتگي اجتماعي براي فرد، برسالمت مذهب با ايجاد يك فضاي حمايتي و منبع وحدت : حمايت اجتماعي مذهب از انسانان او هم در پيش گيري اوليه با از ميان بردن شرايط آسيب زا يا تنيدگي زا، وهم درسطح پيش گيري ثانويه با كاهش دوره درم

Page 6: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۶

برخي اديان ، مانند اسالم ، با توصيه اعمال حمايتي خاص ، مانند شركت در ) . ۱۹۸۱ وروف و ديگران ، ( ، تأثير بسزايي دارد ، مقابله با تنيدگي هاي ناشي از داغديدگي را تسهيل مي ... تشييع جنازه و مجلس ترحيم ،پرستاري از ايتام و باز ماندگان و

ي از بيماري ، به ويژه بيماري هاي شديد و مزمن ،نيز با ترغيب برعيادت بيماران چتر حمايتي درمورد تنيدگي هاي ناش . كنند) ۷۶۵ ، ص ۱۳۷۸ ديماتئو ( خودرا باز مي كنند

Page 7: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۷

فصل دوم ساختار دين و حيات ديني : بندي كنيم جمع ، كينگ و ديگران در مقوله هاي ذيل اده از آراي ويليام جيمز، آلستون مي توانيم ساختار دين را با استف

؛ فوق طبيعي و پذيرش جهان بيني عام ، خداوند، موجودات اعتقاد به عالم غيب : نگرش ويژه به جهان - ۱ ، ن به شكل هاي گوناگون تجربه ديني تحقق يافتن مشيت الهي به صورت غير ارادي درانسا : تأثير امور ماوراي طبيعت درجهان - ۲

؛ معنوي مكاشفه و روياهاي و ابدي است؛ ، ازلي ه اينكه انسان داراي روح جاودانه باور ب : انسان جاودانگي - ۳ ورسم دين داري رابيان مي كنند؛ كتب آسماني و مأثورات موسسان دين كه راه : مكتوبات مقدس - ۴ كه امور اخالقي را بيان مي كند؛ مصوب از ناحيه خداوند : مفاهيم رستگاري وقانون اخالقي - ۵ اشياي مقدس كه داراي آداب مذهبي ويژه اي مي باشند، زمان ها و ، مكان ها : امورمقدس - ۶ ؛ رمز و راز هاي آن نهادها و اسطوره ها، ، قديسان، انديشه دردين معرفت نسبت به عقايد ديني و سيره موسسان و : بعد عقلي ايمان - ۷ ؛ و احساس گناه ... بهجت ، ، خشيت خوف ، احساسات ديني ويژه مانند نيايش، آرامش حالت : جنبه عاطفي و احساسي ايمان - ۸ . ، رفتن به زيارتگاه ها و معابد عبادت هاي گوناگون ، مناسك ديني نذر، قرباني، نماز و : جنبه هاي عملي ايمان - ۹

. گيرند ديگران متناسب با مرتبه ايماني خود قرارمي و درراس و پيشاپيش آنان روحانيان و كاهنان قراردارند : گروه اجتماعي مومنان - ۱۰

Page 8: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۸

فصل سوم عقالنيت و ايمان

هاي وجودي انسان است كه اديان نيز آن را جدي شمرده و بدان ترين دغدغه ي نجات و رستگاري يكي از اساسي دغدغه يابي به نجات و رستگاري معرفي شده ترين مؤلفه دست در بسياري از متون ديني، ايمان ديني به عنوان اساسي . اند پرداخته

. است : توان به موارد زير اشاره نمود هاي بسياري وجود دارد كه از آن جمله مي ي ايمان، ابهامات و پرسش درباره

ـ مؤلفه هاي اصلي ايمان كدامند؟ آيا ايمان نوعي شناخت است يا نوعي احساس؟ ـ جايگاه عمل در ماهيت ايمان چيست؟

ـ آيا شناخت شرط الزم براي ايمان است؟ ايمان با شكاكيت قابل جمع است؟ آيا ـ

. دارد ... ي با عشق، اميد، توكل و ا ـ ايمان چه رابطه ديدگاه توماس آكويناس

ي ماهيت ايمان و رابطه آن با عقالنيت، ديدگاه كالسيك است كه از سوي توماس آكويناس يكي از ديدگاه هاي رايج درباره : به نكات زير ضروري است براي فهم درست اين ديدگاه، توجه . ارائه شده است

در اين ديدگاه، وحي بنابراين . در حقيقت وحي متعلق ايمان و محتواي آن است . ايمان در ارتباط با وحي قرار دارد • . اي است داراي ماهيت گزاره

. هاي وحياني است ي گزاره در اين ديدگاه، ايمان به معناي پذيرش مطيعانه و مخلصانه • هاي خردپذير قابل توجيه و اثبات عقالني بوده، در قلمرو الهيات گزاره . خردپذيرند يا خردگزير هاي وحياني يا گزاره •

. طبيعي قرار دارند قرار » ايمان « هاي خردگزير تنها متعلق قرار مي گيرند؛ در حالي كه گزاره » معرفت « هاي خردپذير متعلق گزاره •

. گيرند مي . باشد » غيبي بودن « ز شواهد و قراين عقالني و داراي وصف راز آلودگي و امري متعلق ايمان قرار مي گيرد كه فراتر ا • توماس با تفكيك دقيق سه واژه معرفت، ايمان و رأي، معتقد است كه ايمان آن نوع باوري است كه از معرفت فروتر و •

شواعد را از طريق عامل ي ايمان همواره با كمبود شواهد و قراين مواجهيم و اين نقصان ما در حوزه . از رأي فراتر است . كنيم ديگري جبران مي

شود و بنابراين بدون دخالت جبران مي » اراده « نقصان و كمبود شواهد و مدارك، با دخالت عاملي غيرمعرفتي به نام • . اراده و صرفا با اعتماد بر شواهد و قراين معرفتي، ايمان به محتواي رازآلوده، ناممكن است

ي شواهد و قراين كافي بر صدق منطقي اين پيامبران و محتواي آنها، نه صرفا به دليل اقامه ي سخنان پذيرش مطيعانه • البته اين اعتماد بي مبنا نيست و خود . ي اين سخنان انجام مي شود سخنان، بلكه به سبب وثوق و اعتماد بر گوينده

. مي تواند علل يا داليل معرفتي و غيرمعرفتي بسياري داشته باشد

Page 9: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۹

دگاه توماس، اموري كه متعلق ايمان قرار مي گيرند، از نوعي رازآلودگي و ابهام ذاتي برخوردارند كه شفاف از دي • . به وسيله شواهد منطقي ناممكن است، به عنوان نمونه ايمان به آموزه تجسد در مسيحيت گرديدن آنها

ي شواهد و قراين، ما نيازمند به بر اقامه توماس معتقد است كه در فرآيند ايمان به خدا و ساير مقوالت ديني، عالوه • انسان مؤمن » اراده « متمم و مكمل ديگري نيز هستيم تا اين كمبود شواهد را جبران نمايد؛ و آن چيزي جز دخالت

. آيد نيست كه با عزم و اراده و انتخاب خود، بر ترديدها و ابهام هاي معرفتي فائق مي ويژگي : مدارك و ضرورت دخالت عنصر اراده، به دو دليل متوسل مي شود توماس براي اصرار بر نقصان شواهد و •

از ايمان، كه به موجب آن شخص مؤمن در فرآيند ايمان و انتخاب گرايانه رازآلود متعلق ايمان؛ و ارائه تفسيري ارادي . فعال است نه صرفا يك منفعل بازيگر

ه ايمان و امتناع گروه و ديگري از اين امر، به دخالت عنصري توماس در مقام توجيه دليل روي آوردن برخي از افراد ب • در واقع، توماس دليل وجود عزم و اراده در برخي از انسان ها . فوق طبيعي به نام لطف و توفيق الهي متوسل مي شود

. را، كه به موجب آن كمبود شواهد و قراين معرفتي جبران مي شود، تعلق لطف الهي به آن افراد مي داند ديدگاه كاتوليكي نوين

ايمان فضيلتي فوق طبيعي « بر اين است، . جوهره اصلي ديدگاه كاتوليكي نوين درباره ايمان، همان نظريه توماس است • است كه اگر لطف الهي مدد كند، به كمك آن، آنچه را كه خدا وحي كرده است، تصديق مي كنيم؛ نه از اين رو كه با

دريافته ايم، بلكه به سبب وثوقي كه به خدا داريم؛ خدايي كه نه فريب مي تواند داد و نه عقلمان حقيقت ذاتيش را . » فريب مي تواند خورد

: ديدگاه كاتوليكي نوين را مي توان به ترتيب زير بيان كرد . ان نوعي پذيرش مطيعانه و از سر تسليم است ايم . الف . است، نه تكيه بر شواهد و قراين عقالني ) د خداون = ( مبناي اين پذيرش، اعتماد به صدق متكلم . ب . متعلق ايمان وحي است . ج . وحي داراي ماهيت گزاره اي است . د

. گزاره هاي وحياني يا خردپذيرند و يا خردگريز . هـ . ت طبيعي را به وجود مي آورند يا گزاره هاي خردپذير متعلق معرفت قرار گرفته، اله . و . ان قرار گرفته، الهيات وحياني را سامان مي دهند گزاره هاي خردگريز متعلق ايم . ز

ديدگاه پاسكال . براي فهم درست ديدگاه پاسكال در باب ايمان، توجه به مقدمات زير ضروري است •

ما از روزي كه متولد مي شويم و چشممان را به روي جهان باز مي كنيم، همواره با اشيا و پديده هاي سروكار داريم كه . الف . محدوديت و امتداد : ويژگي هستند داراي دو

. ي و غيرممتد نداريم ما هيچ تصوري از موجود نامتناه . ب . برخوردار است ) ناممتد بودن = ( خداوند موجودي است كه دست كم از دو ويژگي عدم تناهي و عدم امتداد . ج عقل = ( ي حقايق جهان تنها نيروي عقل يكي از فريب هاي فيلسوفان، كه همواره به ما تلقين مي كنند، اين است كه ما برا . د

. را در اختيار داريم ) هندسي ـ منطقي

Page 10: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۰

عقل « در حالي كه عالوه بر اين نيرو كه در محدوده اشياي محدود و ممتد فعاليت مي كند، از نيروي ديگري به نام . هـ . امعي درك مي كنند شكل كامل و ج يا قلب و دل برخوردار هستيم كه حقايق را به طور بي واسطه و به » شهودي

او به فيلسوفان پيشنهاد مي كند به جاي افزودن استدالل هاي منطقي و فلسفي، اندكي شهوات خود را كم كنند تا در پرتو . و . نو دل به حقايق شهودي يا يابند

ا از حقايق مي پردازد كه مدعي است آن ر » شرطيه اي « پاسكال به جاي اقامه استدالل و برهان بر وجود خدا، به بيان • ديدگاه پاسكال را در اين خصوص مي توان چنين . شهودي قلبش گرفته است و هر انسان منصفي را قانع مي كند

: تلخيص نمود . صحنه زندگي انسان مانند صحنه قماري است كه ما مجبور به بازي كردن در آن هستيم • آنها، به لحاظ منطقي، بر ديگري ترجيحي ما در اين صحنه به گزينه هاي مختلفي روبه رو هستيم كه هيچ يك از •

. ندارد . ما مجبوريم يكي از اين گزينه ها را انتخاب و بر سر آن شرط بندي كنيم • . هيچ مجالي براي تكرار گزينش ها و آزمون و خطا وجود ندارد • . ذاريم اين قمار بزرگترين قمار زندگي ماست؛ چراكه در آن همه سرمايه وجودي خويش را به شرط بندي مي گ • قمارباز زيرك و محتاط گزينه اي را انتخاب مي كند كه بر فرض تحقق، متضمن بيشترين سود محتمل، و در فرض •

. عدم تحقق، مستلزم كمترين ضرر ممكن باشد . ما با چهار حالت روبه رو هستيم » وجود خدا در عالم واقع « و » ايمان به خدا « ؤلفه در اينجا با مالحظه دو م • گزينه اي كه در فرض صدق، متضمن سود . را بر اين بگذاريم كه خدا وجود دارد و مؤمنانه زندگي كنيم ما بايد بنا •

بنابراين وجود خدا و ايمان به او و انتخاب . متناهي است نا متناهي، و در فرض عدم صدق، متضمن ضرري اندك و نا بير و مصلحت انديشي است و اين گزينه زندگي مبتني بر باور به خدا گزينه اي است كه انتخاب آن همراه به تد

. خردپسندانه ترين و مصلحت انديشانه ترين گزينش است ايمان نوعي تصميم و گزينش است كه متضمن خطر كردن و دل به دريا زدن است؛ چرا كه در اين دنيا و پيش از •

. مرگ، صدق يا كذب قطعي هيچ يك از اين گزينه هاي چهارگانه آشكار نمي گردد پاسكال تنها دليلي براي معقوليت ايمان با وجود فقدان يا نقصان شواهد و مدارك است، نه برهان مستقلي بر شرطيه •

. وجود خدا و اثبات آن نقد نظريه پاسكال

ارائه مي دهد، با آنچه در متن جامعه ديني و حيات » ايمان به خدا « آن است كه تصويري كه او از اشكال اصلي ديدگاه پاسكال اين نوع ايمان، ايمان ناشي از محاسبه و مصلحت انديشي و همراه با نوعي ترديد و دودلي . ني مي گذرد فاصله بسيار دارد ايما

مطابق اين ديدگاه، مؤمن تا آخر، با همين ترديد و ابهام به سر برده، صرفا بر اساس . است و ايمان به خداي محتمل است اين تصوير از ايمان، با ايمان عيني و ملموس . كند كه گويي خدايي وجود دارد احتياط و مصلحت انديشي چنان زندگي مي

. مؤمنان، كه همراه با شور و اطمينان و يقين است، فاصله بسيار دارد

Page 11: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۱

ديدگاه ويليام جيمز يني، همان ويليام جيمز نيز، كه از طراحان اصلي مكتب پراگماتسيم است، با ارائه توجيهي پراگماتيستي از دين و ايمان د

و تقدم آن بر عناصر معرفتي تأكيد مي ) ارادي بودن ايمان = ( سنتي را پي مي گيرد كه بر دخالت عنصر اراده در ماهيت ايمان : براي فهم ديدگاه او، توجه به نكات زير ضروري مي نمايد . نمايد . تنها راه كشف حقيقت، داشتن افاده عملي است • را بر ساير نظريه هاي رقيب ترجيح مي دهد، مفيدبودن در عمل يا كارآمدي آن بنابراين تنها معياري كه نظريه اي •

. نظريه در مقايسه با رقباي خود است . است » دلبستگي هاي وجودي انسان « مقصود از مفيدبودن و سودمندي در عمل، سازگاري با مجموعه عاليق و • ه الزمه وجودي انسان بودن انسان به شمار آن دسته از دلبستگي هايي است ك » دلبستگي هاي وجودي « مقصود از •

. عشق به جاودانگي را مي توان از مصاديق بارز اين نوع دلبستگي ها دانست . مي روند اخالق باور اقتضا مي كند كه ما فقط هنگامي كه شواهد و قراين كافي به سود رأيي وجود دارد، آن را قبول كنيم و •

ديگر وجود دارد، آن را انكار نماييم و در حالت نبودن شواهد و قراين به سود هنگامي كه شواهد و قراين به زيان رأي . يا زيان، و يا در فرض تساوي شواهد و قراين، سكوت نموده، از قبول يا انكار خودداري كنيم

آنها در ولي ما در عمل اين گونه رفتار نمي كنيم، ما چه بسا اموري را مي پذيريم كه شواهد و قراين كافي به سود • . دست نداريم و اموري را انكار مي كنيم كه شواهد كافي براي انكار آنها نداريم

. دليل اصلي چنين امري، مداخله اراده انسان در حوزه عقل و معرفت اوست • . اراده انسان تجلي و نمود مجموعه دلبستگي هاي وجودي انسان است • ه، عاليق و دلبستگي هاي ما نيز، در شرايط خاصي، در اين پذيرش يا عدم پذيرش يك رأي، امري صرفا ذهني نبود •

. فرآيند دخيل هستند اشتباه اصلي فيلسوفان عقل گرا در اين است كه به جاي معيار قراردادن كل وجود انسان، تنها ذهن او را معيار قرار •

. مي دهند و از ساير ساحت هاي وجود او غفلت مي كنندچه بسا هماهنگي يا عدم هماهنگي با عاليق وجودي . سان در قلمرو و امور منطقي است ذهن انسان صرفا داور نهايي ان •

. مي تواند، در شرايط خاصي، مبناي انتخاب و گزينش آدمي قرار گيرد : اراده آدمي در شرايطي در قلمرو عقل او مداخله مي كند كه •

. چ راه فراري نداشته باشيد شما در انتخاب يكي از گزينه هاي پيش روي خود مجبور بوده و هي . الف . هريك از اطراف اين گزينش، حياتي و سرنوشت ساز باشد . ب . مجالي براي تكرار آزمون و سنجش خطا و صواب وجود نداشته باشد . ج . عقل در مواجهه با اين گزينه ها، با نقصان شواعد و مدارك روبه رو باشد . د

ايمان به خدا يا الحاد، : ، امر به همين منوال است ...) خدا، جاودانگي و از قبيل اعتقاد به ( در مورد باورهاي پايه ديني •. دو گزينه اي هستند كه واجد تمام شرايط فوق مي باشند

Page 12: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۲

در چنين شرايط و اوضاع و احوالي، انسان صبر نمي كند و فرصت و شانس اندك خود را براي جمع آوري شواهد و قراين از دخالت نموده، گزينه اي را كه متناسب با عاليق و دلبستگي هاي اراده معطوف به مصلحت ن مواردي، در چني . دست نمي دهد

. وجود انسان است، انتخاب مي نمايد ايمان گرايي

ايمان گرايي ديدگاهي است كه بر اساس آن، نظام هاي اعتقادي ديني در معرض ارزيابي و سنجش عقالني و عملي مبتني هرگونه كوششي براي اثبات يا تأييد اين باورها كوششي . عقالني تأييد يا تضعيف نمي شود نيست و از جانب ارزيابي هاي

. بيهوده است ترين مفروضات، در درون نظام اعتقادات ديني دي در نزد شخص مؤمن و باورمند واقعي، بنيا « از ديدگاه ايمان گرايان، •

. » ون آن ر يافت مي شود، نه در بي وقتي ايمان روبه كاهش مي نهد و « او مدعي است كه . ين مدافعان ايمان گرايي است سورن كركگور از جمله بزرگ تر •

كم كمك شورمندي خود را از دست مي دهد؛ وقتي به تدريج به حالي درمي افتد كه ديگر ايمانش نمي توان خواند، زجر و به صليب « عي و نو » خدا از دست دادن عقل براي يافتن « ا به او ايمان ر . » آنگاه به برهان محتاج مي شود

. تعبير مي كند » آويختگي عقل دليل تقرب و تخمين؛ دليل : كركگور، براي دفاع از موضع ايمان گرايانه خود، به سه نوع استدالل متوسل مي شود •

. تعويق و تعليق؛ و دليل شورمندي و تخمين است و تقريب بيشترين يقين قابل حصول در باب امور تاريخي صرفا تقريب « : كركگور به صراحت مي گويد •

. » و تخمين، وقتي به چشم مبناي سعادت ابدي در آن بنگريم، يك سره ناكافي است : اگر بخواهيم اين سخن كركگور را صورت برهاني بدهيم بايد بگوييم

. همه تحقيقات تاريخي، در بهترين حالت ممكن، فقط نتايج تقريبي و احتمالي به دست مي دهند • . ست و حصول نتايج احتمالي براي دست يابي به ايمان كفايت نمي كند ايمان طالب يقين ا • . در نتيجه، سراسر تحقيقات تاريخي براي ايمان ديني ناكافي هستند • او عالوه بر دليل فوق، بر اساس دليل تعويق و تعليق، معتقد است كه تحقيقات تاريخي آفاقي هرگز كامال به پايان •

باشد ايمان خود را بر اين تحقيقات مبتني سازد، التزام ديني خود را تا ابد به تعويق چنان چه كسي در صدد . رسد نمي در فرآيند پژوهش هاي تاريخي، مشكالت جديد پديد مي آيند و رفع مي شوند و باز مشكالت جديد . مي اندازد

. مي افتد ديگري پديد مي آيند و اين فرآيند تا ابد ادامه مي يابد و تصميم به ايمان، به تعويق : اين دليل را مي توان چنين تقرير كرد . دليل سوم كركگور، دليل شورمندي است

. اساسي ترين و ارزشمندترين ويژگي تدين شورمندي و در واقع، شورمندي بي حد و حصر است • . شورمندي بي حد و حصر مقتضي نامحتمل بودن آفاقي است • را كه الزمه حيات ديني است، افزايش مي دهد و خطركردن » خطركردني « بنابراين، نامحتمل بودن متعلق ايمان، •

اگر آنچه « : او مدعي است . براي ظهور شورمندي ديني آن قدر ضرورت دارد كه بدون خطركردن، ايماني در كار نيست اميد دست يابي به آن را از طريق به خطر انداختن چيزي ديگر دارم، خود يقيقني باشد، من خطر نكرده ام يا چيزي

. » را به خطر نينداخته ام، بلكه به تعويض و مبادله دست زده ام

Page 13: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۳

نقد ديدگاه ايمان گرايي : ديدگاه ايمان گرايي، از جهات متعددي، مورد نقد و بررسي قرار گرفته است كه از آن جمله مي توان به موارد ذيل اشاره نمود

تأييد اين باور، نامطلوب و بي فايده است، پس از چه طريقي اگر جمع آوري شواهد و قراين براي باور به خدا و تثبيت و . الف مي توان انساني را كه ايمان ندارد و به سوي ايمان دعوت كرد؟ با شخص شكاك يا ملحد چگونه مي توان به چالش برخاست و

آنها را دعوت به ايمان آوري كرد؟ سر دوراهي يا چندراهي ترديد و انتخاب به سر مي برند، در مورد كساني كه در مرحله تصميم گيري قرار دارند و هنوز بر . ب

چه بايد كرد؟ بر اساس چه مالك و معياري مي توان از بين گزينه هاي مختلف، دست به انتخاب زد و يكي را بر ديگري ترجيح داد؟

ز ديگري نمي تواند مفروضات شخص مؤمن هستند و هيچ چي » بنيادي ترين « اين تصور كه نظام هاي اعتقادي ديني، مبين . ج اعتقادات يك مؤمن مخلص به . وجود دارد » بنيادين « آنها را مورد آزمون و سنجش قرار دهد، ناشي از ابهامي است كه در واژه

به زندگي ت اين اعتقادا . است كه راهنماي اساسي و جامعي براي نحوه زندگي شخص به دست مي دهند » بنيادين « اين معنا ند و براي زندگي او اهداف و داليلي پديد مي آورند؛ ولي از اين نتيجه نمي شود كه اين اعتقادات شخص جهت خاصي مي بخش

. به اين معنا كه از ساير معلومات و اعتقادات شخص معلوم تر و بديهي صادق تر هستند . اند » بنيادين « ديدگاه عقل گرايي

. ل گرايي انتقادي عقل گرايي حداكثري و عق : ايمان گرايي داراي دو رقيب جدي است براي آنكه نظام اعتقادات ديني واقعا و عقال مقبول باشد، بايد بتوان صدق آنها « : عقل گرايي حداكثري بر آن است كه •

. » را ثابت كرد هميشه، همه جا و براي همه كس، اعتقاد به هر چيزي بر مبناي قراين ناكافي، كاري خطا و « : كليفورد با صراحت مي گفت

. » است تحقيق درباره قراين يك عقيده، كاري نيست كه يك بار و براي هميشه انجام پذيرد و واجد اعتبار قطعي باشد نادرست دو پرسشي كه در اينجا وجود دارد، . جان الك، توماس آكويناس و ريچارد سويين برن از جمله طرفداران اين رهيافت هستند

: اين است كه عقالني كه قائلين به عقالنيت حداكثري بر آن تأكيد مي كنند، مطلوب است؟ اگر ما ايمان را به آيا اين نوع تعهد و التزام . الف

گونه اي تعريف كنيم كه متضمن خطر كردن و ترديد باشد، در اين صورت عقل گرايي حداكثري نمي تواند راه مناسبي براي بيان ديگر، آيا توصيه قائلين به عقالنيت حداكثري را مي توان آيا مي توان اين ديدگاه را عملي نمود، به . مواجهه با ايمان باشد

د؟ ن شو به آن معتقد اجرا كرد؟ آيا مي توان صدق يك نظام ديني را چنان معلوم كرد كه همه عقال موضع سوم

بر خالف دو ديدگاه ايمان گرايي محض و عقل گرايي محض، موضع سومي را مي توان اتخاذ نمود كه به نحوي، عناصر • ديدگاه عقل » اين ديدگاه . مثبت هر دو ديدگاه را با هم جمع نمايد و عناصر منفي و غيرقابل قبول آنها را كنار گذارد

: بر اساس اين ديدگاه . است » گرايي انتقادي ريزي ارزيابي عقالني نظام هاي ديني نه تنها امري ممكن و قابل دستيابي، بلكه امري مطلوب و ضروري است و هيچ راه گ . الف

. از آن وجود ندارد

Page 14: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۴

عقل گرايان انتقادي . اين ارزيابي نمي تواند ما را به اثبات صدق انحصاري، كلي و دائمي نظام اعتقادي ديني خاصي برساند . ب تحقق اين تالش ها مسلتزم تالش . به ما توصيه مي كنند تا تمام تالش عقالني خود را تا بيشترين حد ممكن به كار گيريم

: ي زير است هاي عقالن ـ بسط و گسترش هرچه بيشتر و بهتر براهين عقالني ممكن براي پاسخگويي به آنها؛

بررسي و مالحظه مبادي و مباني عقالني باورهاي ديني؛ ـ. ـ بررسي و مالحظه لوازم و نتايج عقالني باورهاي ديني

Page 15: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۵

چهارم فصل ي ديني تجربه

رسانيد و همسرش را همراه برد، آتشي را از دو در و چون موسي آن مدت را به پايان اينجا بمانيد، كه من از دور آتشي ديدم، « : كنار طور مشاهده كرد، به خانواده خود گفت

پس . » شايد خبري از آن يا شعله اي آتش برايتان بياورم، باشد كه خود را گرم كنيد ارك، از آن درخت ندا چون به آن آتش رسيد، از جانب راست وادي، در آن جايگاه مب

» . اي موسي، منم، من، خداوند، پروردگار جهانيان » : آمد كه ي دينداري مي مايه مي نامند و بسياري نيز آن را گوهر و بن » ي ديني تجربه « دين پژوهان غربي رويدادهاي از اين دست را

ي كه تعابيري نزديك به اين اصطالح را به فيلسوف و متكلم آلماني و اولين كس ) م ۱۷۸۶ ـ ۱۸۳۴ ( فردريك شاليرماخر . دانند وي . ديني است ) تجربه ( كار گرفت، بر اين باور بود كه مبناي ديانت، نه تعاليم وحياني است و نه عقل معرفت آموز، بلكه آگاهي

به دين را از يك سو برخي از آموزه هاي كتاب مقدس مسيحيان را در تضاد با فهم بشري مي يافت و از سويي ديگر بي اعتنايي ي تجربه ديني بنا نهاد و با كاستن از منزلت عقايد و مناسك مذهبي، گوهر از اين رو، وي مكتب خود را بر پايه . نمي پسنديد

پس از شاليرماخر، مسأله تجربه ديني كانون توجه بسياري از انديشمندان غربي قرار گرفت و . دين را احساس دروني دانست . ايج ترين برهان هاي اثبات وجود خدا به شمار مي رود امروزه در غرب يكي از ر

: هرچند از پيدايش اين اصطالح بيش از دو قرن نمي گذرد، محتواي آن پيش تر در قالب هايي اين چنين مطرح بوده است ق در معجزات و كارهاي خار ( ي دست قدرت و عنايت الهي وحي و الهام، كشف و شهود عرفاني، خداشناسي فطري، مشاهده

. ي دنيوي و حاضر و ناظر ديدن خداوند در زندگي روزمره ) العاده اي چون شفاي بيماران صعب العالج و استجابت دعاها احساس وابستگي به « ي ديني ـ چنانكه پيداست ـ با امور فراطبيعي پيوندي تنگاتنگ دارد و تعريف ساده و رايج آن تجربه

ا مقصود از اين اصطالح آن است كه همه يا دست كم بسياري از انسان ها كم و به بيان ديگر، غالب . است » موجودي متعالي ـ كه مي تواند بر خداي اديان توحيدي منطبق گردد ـ آگاهي دارند و در تجربه هاي دروني خويش، » امري متعالي « بيش از

ي اين اصطالح و ي را از كاربرد گسترده با اين همه، تعريف و توضيح يادشده نبايد رهزن انديشه گردد و آدم . آن را مي يابند . انواع گوناگون تجارب ديني غافل سازد

اي كه هم به گونه ( ي وسيع ي ديني در اين گستره ي تجربه، به كارگيري اصطالح تجربه صرف نظر از غلط اندازي هاي واژه ـ نبايد با اين همه . اشكال است ي بي به خودي خود كار ) ي مؤمنان و هم وحي پيامبران را در برگيرد معمولي توده حاالت

ي آن، ي تجارب ديني را در يك سطح پنداشت، بلكه مي توان آنها را داراي مراتبي تشكيكي دانست كه باالترين مرتبه همه . معرفتي مصون از هرگونه خطا را فراهم مي آورد عوامل مؤثر بر رويكرد تجربي به دين

قالني از آموزه هاي ديني ضعف نظام هاي فلسفي در دفاع ع ) الف در جهان غرب، پس از آنكه براهين عقلي اثبات وجود خدا با اشكاالتي روبه رو گشت و نظام هاي فلسفي غربي خود را در دفاععقالني از دين ناتوان ديدند، مسأله تجربه ديني كانون توجه قرار گرفت و پناهگاهي براي حراست از ايمان مذهبي به شمار

. آمد

Page 16: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۶

با نقادي هاي خود از يك سو ـ در نظر بسياري ـ برهان نظم را از كار انداخت و از سوي ديگر، ) م ۱۷۱۱ ـ ۱۷۷۶ ( ديويد هيوم نيز با نقد توانمندي هاي عقل نظري، وجود خدا را تنها در پرتو ) م ۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴ ( ايمانوئل كانت . معجزات را به چالش كشيد

ضرورت حيات ( توانمندي هاي عقل نظري، وجود خدا را تنها در پرتو عقل عملي نيز با نقد ) م ۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴ ( عقل عملي از سوي ديگر، شاليرماخر ـ پرچمدار نهضت تجربه انگاري دين ـ در زماني مي زيست كه عقل . اثبات پذير مي دانست ) اخالقي

ي دل را طلب مي كرد و بر شده گرايي افراطي در قرن هجدهم، جاي خود را به مكتب رمانتيك داده بود كه سهم فراموش در چنين شرايطي بود كه شاليرماخر با اشاره به آنكه مسائلي چون داليل اثبات وجود . احساسات و عواطف تأكيد مي ورزيد

: ي دين قرار دارند، همواره بر اين نكته پاي مي فشرد خدا و معجزات در حاشيه . خدا براي شخص متدين يك تجربه و يك حقيقت زنده است . ... ل و مباحثات عقلي قلب دين هميشه احساسات و عواطف بوده است، نه دالي

نقد كتاب مقدس ) ب يكي از مسايلي كه در قرن نوزدهم رواج يافت و مدافعان سنتي دين را با مشكالتي روبه رو ساخت، بررسي انتقادي كتاب

ناميده مي شد ـ با بهره گيري از شواهد دروني و Higher Criticism نقد مفهومي كتاب مقدس ـ كه اصطالحا . مقدس بود هويت مؤلف : ي بررسي و نقد مي نهاد ي هريك از كتاب هاي عهد عتيق و جديد، مسائلي از اين دست را به بوته بيروني، درباره

ررسي ها چندان براي نتايج اين ب . ي تاريخي و اعتبار علمي ي مؤلف، پيش زمينه يا مؤلفان، تاريخ نگارش، منابع مورد استفاده : مؤمنان مسيحي و يهودي خوشايند نبود

بررسي . در پرتو اين پژوهش ها، پنج كتاب اول عهد عتيق ـ كه سنتا منسوب به خود موسي است ـ نشانه هايي از چند مؤلفي بودن به دست داد در هيأت كنوني شان، مجموعه اي از ) اسفار خمسه ( كتاب ها دقيق داستان هاي مكرر و تفاوت سبك ها، واژگان، و فكر، داللت بر اين داشت كه اين

ي به رشته ) يعني هشتصد سال پس از موسي ( در عصر تبعيد يا اسارت بابلي ... بعضي از بخش ها . چندين روايت و متعلق به زمان هاي مختلف است جيل ـ هم از نظر سبك و سياق، هم از نظر محتوا ـ دارد، محققان تحليلي مشابهي از انجيل يوحنا و تفاوت هايي كه با ساير انا . تحرير درآمده است

. ي مسيح ـ كه بيش از نيم قرن بعد از تصليب او نوشته شده ـ بدانند را به آنجا رسانده است كه آن را صرفا سيره مؤمنان انتقال دهد و شاليرماخر با برجسته كردن مسأله تجربه ديني، در پي آن بود كه كانون دين را از كتاب مقدس به قلب

. بدين رو مسيحيت را از ضربات نقادي كتاب مقدس در امان دارد ي ديني نويسندگان كتاب اي انديشيدند كه بر اساس آن، با تكيه بر تجربه از متكلمان مسيحي چاره اي افزون بر اين، پاره

تأكيد بر محدوديت هاي بشري در فرايند تجربه و اينان با . مقدس، راه يابي آموزه هاي نادرست به اين كتاب، موجه مي گشت تفسير آن، به ترويج اين باور پرداختند كه تعارض برخي از آموزه هاي كتاب مقدس با داده هاي علوم بشري، الهي و آسماني

] بلكه ... [ د، اعتناي خداوند اين نبوده است كه يك كتاب معصوم امال كن « بودن اين كتاب ره به خطر نمي اندازد؛ زيرا اساسا » . يك مواجهه كه به مشيت و مبادرت الهي بوده، توسط بشر جايزالخطا، تجربه، تعبير و توصيف شده است

ي علم تجربي همراهي با قافله ) ج ي علوم تجربي و بي اعتبار بودن قلمدادشدن امور متافيزيكي، يكي از عواملي بود كه برخي را بر آن پيشرفت خيره كننده

اقبال الهوري . ي دروني تأكيد ورزند ي تجربه بدانند و در كنار تجارب بيروني، بر اهميت تجربه دين را نيز از مقوله داشت كه ي ي دروني، بيروني و تاريخي سخن مي گويد و وحي را تجربه ظاهرا با همين رويكرد، از تجارب سه گانه ) م ۱۸۷۶ ـ ۱۹۳۸ (

. باطني پيامبر مي خواهد

Page 17: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۷

رايانه از پديده هاي به ظاهر ماورايي تحليل مادي گ ) د ي گزارش هاي مربوط به حاالت دروني و مكاشفات برخي منكران امور ماوراي طبيعي به اين نتيجه رسيده اند كه همه

از همين رو، اينان وجود چنين تجربه هايي را مي پذيرند و در همان حال بر اين نكته . دينداران را نمي توان بي اساس انگاشت . كيد مي ورزند كه وجود اين احساس دروني، توجيه گر وجود متعلق آن نيست تأ

طبقه بندي تجارب ديني ي ديني مي توان به دست داد كه اينكه به برخي از با در نظر گرفتن معيارهاي مختلف، دسته بندي هاي گوناگوني از تجربه

. آنها اشاره مي كنيم و غيرحسي ) شبه حسي ( تجارب حسي ) الف و نيز ) يا بي نيازي از آن ( رد سويين برن چگونگي تحقق تجارب ديني را ـ به لحاظ نيازمندي به واسطه هاي حسي ريچا

. ي تجربه شده ـ بر پنج نوع مي داند همگاني يا شخصي بودن پديده ي است متعارف براي مثال، غروب خورشيد پديده ا . » متعارف « و » همگاني « اي و در قالب پديده » حسي « ي امري با واسطه . ۱

. ي عادي كساني را به تأمل وادارد و آنان را به ياد آفريدگار اندازد كه در معرض ديد همگان است، اما چه بسا همين پديده به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم

نشان از قامت رعنا تو بينم به هرجا بنگرم كوه و در و دشت شود، غيرمادي و اي كه تجربه مي گاه پديده . » نامتعارف « و » همگاني « و در قالب پديده اي » حسي « ي امري با واسطه . ۲

ي اما امري همگاني است؛ يعني قاعدتا همه ). ي مشتعلي كه نمي سوزد مانند برآمدن صدا از درخت يا بوته ( نامتعارف است سويين برن ظهور حضرت مريم . اي ديداري و شنيداري از آن، دست خواهند يافت كساني كه شاهد آن واقعه باشند، به تجربه

. در فاطيما را از اين قسم مي داند ) س ( . » مي توان با بهره گيري از الفاظ متداول از آن سخن گفت « كه » شخصي « اي و در قالب پديده » حسي « ي امري با واسطه . ۳ ي مثال، آنچه در رؤيا تجربه مي شود، امري كامال شخصي است و در معرض ديد همگان نيست، اما بسياري از اين گونه برا

. تجارب را به سادگي مي توان گزارش كرد در اين قسم مي گنجد؛ زيرا عموما چنين رويدادي ) در خواب يا بيداري ( چنانكه پيداست، غالبا سخن گفتن فرشته با انسان

اي شخصي است و پيامي كه فرشته، حامل آن است ـ از ديدگاه اغلب دينداران ـ در قالب زبان متعارف دريافت مي گردد ده پدي . و به همين گونه قابل انتقال به ديگران است

عارفاني كه توصيف . » با زبان متعارف قابل بيان نيست « كه » شخصي « اي و در قالب پديده » حسي « ي امري با واسطه . ۴ . اي از اين نوع هستند ي ديني خود را دشوار يا محال مي يابند، چه بسا داراي تجربه ربه تج اي ديداري و شنيداري است، هرچند ممكن است ي ديني پديده در چهار قسم پيشين، تجربه . » بدون وساطت امري حسي « . ۵

ي امور حسي به دست ي ديني بدون واسطه ي پنجم، تجربه اما در گونه . اين ديدن و شنيدن درخور هر چشم و گوشي نباشد . ادراك مي گردد » حقيقت ناديدني « سيماي آن » به ياري چشمان روح و عقل « مي آيد و

اي از تجارب ديني را دربرمي گيرد كه در يك سوي آن، الهامات و مكاشفات واالي عارفان و ي گسترده اين قسم، حيطه در واقع آنچه فطرت خداشناسي انسان خوانده مي . ي مؤمنان نيز تجارب توده پيشوايان ديني قرار دارد و در سوي ديگر آن

ي آن حقيقت غايي را به آدمي مي نماياند، اگرچه ممكن است وقايعي حسي زمينه ) بي مدد حس ( شود، به همين گونه

Page 18: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۸

ي خدا ره به جايي نبرده و در كسي را كه از گفتگو درباره ) ع ( بر اين اساس، امام صادق . شكوفايي اين تجربه را فراهم سازند حيرت افتاده بود، به حالتي فرامي خواند كه اميد از همه اسباب مادي بريده، ولي همچنان به فريادرسي واالتر چشم دوخته

. است تجارب اصالتا ديني و تجارب تفسيري ) ب

: ي ديني را بر دو قسم دانست توان تجربه در تقسيمي ديگر مي ي ناظران ـ صرف نظر از اينكه آن تجارب را معتبر يا ناميدن آنها تكيه گاهي جز خود تجربه ندارد و همه تجاربي كه ديني . ۱

از درخت، بي گمان تجربه اي » اني انا اهللا « نامعتبر بدانند ـ بر ديني بودن آنها اتفاق نظر دارند براي مثال، شنيدن نداي . از اين رويداد نيست است و ديني خواندن آن در گرو تفسير خاصي » ديني « هاي اين نمونه . اي است كه شخص تجربه گر از آنها به دست مي دهد تجاربي كه ديني ناميدن آنها به دليل تفسير ويژه . ۲

ي گناه پيشين دانستن؛ براي مشاركت در رنج و ها را نتيجه بالها و ناگواري : اند عمومي را از تجارب ديني تفسيري دانسته ي حوادث تلخ و شيرين را مورد پسند جانان ديدن و نيز رويدادي خاص را استقبال بيماري شتافتن؛ همه مصايب مسيح، به

. پاسخ دعاي خود انگاشتن ي ديني سرشت تجربه

. اند ي ديني را از قبيل احساسات و عواطف شمرده تجربه ) م ۱۸۶۹ ـ ۱۹۳۷ ( كساني چون شاليرماخر، ويليام جيمز و رودلف اتو به . سان ادراك حسي است و ساختار آن، با چنين ادراكي تفاوتي ماهوي ندارد ي ديني هم بر اين باورند كه تجربه گروهي ديگر

. توان يافت هاي اساسي و ذاتي فراواني مي ي ديني و تجارب رايج حسي، شباهت تعبير ديگر، ميان تجربه اي گر و متعلق تجربه، واسطه اي كه ميان تجربه ؛ به گونه ي علم حضوري است به نظر مي رسد مراتب باالي تجربه ديني از مقوله

گر اصواتي را بشنود، قلبش به باور فيلسوفان مسلمان، حتي در تجارب ديني شنيداري، پيش از آنكه گوش تجربه . در كار نيست» . و بعد از آن مسموع سمع ظاهر گردد ... كالم الهي را اول دل نبي شنود « گردد؛ از آن آگاه مي

Page 19: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۹

فصل پنجم گرايي ديني كثرت

ي شود كه گاه تفاوتشان با يكديگر چنان است كه به دشواري مي توان همه ترديد امروزه در جهان، اديان گوناگوني يافت مي بي هاي كثرت اديان به معناي يادشده انكارناشدني است، اما پرسشي كه به ويژه در سال . گرد آورد ) مانند دين ( آنها را زير يك نام

ي اديان ـ و دست كم اخير بسياري را به خود مشغول داشته، آن است كه آيا مي توان اين كثرت را به رسميت شناخت و همه توان به ديني وحياني چون اسالم و مسيحي پايبند بود و در مند از حقيقت دانست؟ آيا مي اي از آنها ـ را بهره گروه برگزيده

آفرين خواند؟ آيا گمراه و دوزخي بخش و سعادت دست كم اديان ابراهيمي ـ را نجات ي اديان موجود ـ و همان حال، همه كران الهي سازگار است؟ خواندن پيروان ساير اديان، حاكي از غرور و خودخواهي نيست و با اعتقاد به رحمت بي

بخشي اديان ي حقانيت و نجاب هاي گوناگون درباره ديدگاه اي است كه در گانه هاي سه ترين آنها نظريه هاي گوناگوني پديد آمده كه رايج ، ديدگاه هايي كه گذشت در پاسخ به پرسش

. تمايز افكند » بخشي نجات « و » حقانيت « توان ميان فرض استوار است كه مي فرهنگ مسيحيت شگل گرفته و بر اين پيش . پردازيم ها مي اينكه به بررسي اين ديدگاه

انحصارگرايي ) الف داند و در بهشت و دگاهي است كه نه تنها صدق و حقانيت، بلكه نجات را نيز در انحصار ديني خاص مي انحصارگرايي دي

ـ كه » فديه « و » تجسد « هايي چون بيند بسياري از مسيحيان در تفسير آموزه سعادت اخروي را به پيروان اديان ديگر بسته مي را نزي نيازمند ) ع ( ويند كه حتي پيروان پيش از عيسي از اركان اساسي مسيحيت به شمار مي روند ـ چنان سخن مي گ

. نمايانند بخشي وي مي نجات : مي گويد ) ع ( برخي از آيات كتاب مقدس نيز بيانگر انحصارگرايي مسيحي است؛ مثال، آنجا كه يوحنا از زبان حضرت عيسي

از همين روست كه كليسا از قرن سوم هجري اين اعتقاد جزمي را شعار خود » . آيد ي من نمي هيچ كس نزد پدر جز به وسيله « ي هاي اخير مسيحيان تا حدودي موضع انحصارگرايانه با اين همه، در سال . » بيرون از كليسا نجاتي در كار نيست « قرار داده كه

كليساي كاتوليك از شوراي واتيكاني دوم . ي برخي از انديشمندان مسيحي ؛ چنانكه به گفته اند خود را تعديل نموده . هاي رسمي رسمي خود ـ به نگرشي شمول گرايانه روي آورده است ـ دست كم در بيانيه ) م ۱۹۶۲ ـ ۱۹۶۵ (

گرايي شمول ) ب را نزد بسياري از پيروان » نجات « ي امنه سازد، اما د را به ديني خاص منحصر مي » حقانيت « گرايي ديدگاهي است كه شمول

هاي ديني ديگر نيز رنگ، در سنت حقيقت به صورت جزئي و كم « گرايان بر اين باورند كه شمول . گستراند اديان ديگر نيز مي مسيحياني كه از اين ديدگاه جانبداري مي كنند ـ همانند انحصارگرايان ـ بر نقش منحصربه فرد تجسد . » منعكس شده است

آثار و منافع اين « ورزند؛ اما با اين همه، بر اين باورند كه و فداشدن ايشان براي گناه ذاتي آدميان تأكيد مي ) ع ( حضرت عيسي . » كنند، محدود نيست ايثار و ازخودگذشتگي هرگز به كساني كه به طور آشكار به آن ابزار ايمان مي

او غير مسيحيان . زنند از انديشمندان معاصر كاتوليك پيوند مي ) م ۱۹۰۴ ـ ۱۹۴۸ ( گرايي مسيحي را غالبا با نام كارل رانر شمول در يك سازمان همانند » عضويت افتخاري « خواند؛ تعبيري كه برخي آن را به مي » مسيحيان بدون عنوان « مشمول رستگاري را

به دليل اطاعت از مسيح « ها يابي پيروان اديان ديگر تن وي بر آن است كه حتي پيش از داوران مسيحيت، نجات . كنند مي. بوده است » موعود

Page 20: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۲۰

گرايي كثرت ) ج ي آنها را راهي به سوي گرايي يا پلوراليسم ديني، ديدگاهي است كه اديان گوناگون را به رسميت مي شناسد و همه كثرت

هايي در ها و رساله كتاب هاي اخير پرورانده و پژوه انگليسي، اين ديدگاه را در سال جان هيك فيلسوف و دين . داند حقيقت مي ميالدي با انتشار كتاب به نام اسطوره حلول خداوند، ديدگاه رايج ۱۹۷۷ وي نخستين بار در سال . اين باب نگاشته است

اي به اين ي حلول و تجسد خداوند در مسيح را به چالش كشيد و خواستار آن شد كه با نگرشي اسطوره مسيحيان درباره . ش اديان ديگر فراهم گردد ها، بستر پذير آموزه

ي وي هيك به خاستگاه اجتماعي دستيابي به اين موضع كثرت گرايانه نيز اشاره كرده و مهاجرت به بيرمنگام را ـ كه به گفته وي از يك سو . ي عطفي در زندگي خود دانسته است ـ نقطه » از نظر نژادي، فرهنگي و مذهبي، شهري كامال پلوراليستي بود «

هايي كه يافت و از سويي ديگر، از تبعيض هايي معقول و شرافتمند مي د با پيروان اديان ديگر، بسياري از آنان را انسان در برخور سرانجام هيك بدين نتيجه رسيد . گشت داشت، به شدت آزرده مي هاي نژادي و مذهبي روا مي ي انگلستان در حق اقليت جامعه

ي ي اين امر است كه در مقوله تصديق صريح و صادقانه « هايي، يان بردن چنين تبعيض كه يكي از راهكارهاي بنيادي براي از م را » پلوراليسم در حقانيت « در واقع، هيك و پيروان و همفكرانش » . بايد به تفكري تكثرگرايانه روي آوريم ... هاي وحياني پيام

. زنند گاه به غلط از يكي به ديگري پل مي دانند و مي » پلوراليسم در رفتار « راه براي تحقق ) يا يگانه ( بهترين انواع ديگر پلوراليسم ديني

گرايي ديني داراي اقسامي است كه بايد از خلط آنها با يكديگر بپرهيزيم و حكم هريك را با ديگري چنانكه اشاره شد، كثرت . كنيم يگر آن اشاره مي اينك به دو نوع د . آنچه تاكنون به آن پرداختيم، پلوراليسم در حقانيت بود . نياميزيم

پلوراليسم در رفتار . ۱ گريي ديني آن است كه با پيروان اديان گوناگون به مسالمت رفتار كنيم و از برافروختن آتش تعصبات يكي از معاني كثرت

در ميان . كنارآمدني است گرايي نيز آفريند و با انحصارگرايي و شمول اين گونه از پلوراليسم، نزاع چنداني نمي . مذهبي بپرهيزيم : كنيم هايي اشاره مي توان يافت كه به نمونه هاي اسالمي، شواهدي در تأييد اين نگرش مي آموزه

خواند كه به جاي تالش براي زيرسلطه بردن يكديگر، بر قرآن كريم پيروان اديان وحياني را به اين رويكرد عملي فرا مي . يك : الي اين كلمه و عمل به مقتضاي آن بكوشند ت ع محور مشترك توحيد گرد آيند و در ا

اند و مؤمنان را نشايد كه در خور نيكي و عطوفت يز ها اهل كتاب، بلكه مشركان صلح جو ن ن از ديدگاه قرآن كريم، نه ت . دو : عدالت و دادگري را از آنان دريغ دارند

هد مهرباني با زيردستان را ـ از هر كيش و آييني كه خوا ي معروف خود به مالك اشتر، از او مي در عهدنامه ) ع ( امام علي . سه باشند ـ شعار خويش سازد و چونان حيواني درنده بر آنان نتازد؛ با اين استدالل كه حتي آنان كه از دين و مذهبي ديگرند، در

: سان اند انسانيت با تو هم را و مهرباني كردن با همگان، و مباش همچون مهرباني بر رعيت را براي دل خود پوششي گردان و دوستي ورزيدن با آنان

ي ديگر در آفرينش اي برادر ديني تواند و دسته دسته : اند جانوري شكاري كه خوردنشان را غنيمت شماري، چه رعيت دو دسته. با تو همانندند

Page 21: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۲۱

پلوراليسم در رستگاري . ۲ به ديني خاص منحصر نسازيم و پيروان اديان گوناگون گرايي ديني آن است كه فالح و رستگاري به يكي ديگر از معاني كثرت

ي گمراهان را معذور و رستگار بداند، گروهي از قرآن كريم بي آنكه همه . را ـ دست كم در شرايطي خاص ـ اهل نجات بدانيم م از تمييز جدا عاندان حق ستيز را از گمراهان محرو نامد و بدين رو، حساب م مي » مرجون المر اهللا « و » مستضعفين « آنان را

سنجيد و در واكنش به سخنان يكي از ياران خود كه مردمان را با ميزان شيعي بودن مي ) ع ( بر اين اساس، امام باقر . مي سازد : ورزيد، فرمود صرفا با همين معيار با آنان دوستي مي

؟ اين ال » طيعون حيله و ال يهتدون سبيال اال المستضعفين من الرجال و النساء والولدان ال يست « : فاين الذين قال اهللا عزوجل . حقا علي اهللا ان يدخل الضالل الجنه ... ؟ » مرجون المر اهللا «

ني نازل شده كه توان مهاجرت به مدينه را نا ي يادشده كه مستضعفان را درخور عفو و مغفرت الهي دانسته، در شأن مسلما آيه رسد اطالق اين آيه با اين همه، به نظر مي . فرايض ديني خود بازمانده بودند نداشته و با سكونت در مكه، از انجام بسياري از

اند و بي آنكه قصوري ورزيده باشند، راهي به سوي ي كساني است كه ناخواسته از معارف برحق محروم شده ي همه دربرگيرنده كه حجت بر او تمام نشده، يا به بياني ديگر، مستضعف هر آن كسي است ) ع ( علي م ي اما اند، از اين رو، به فرموده حقيقت نيافته

. پيام حق را نشنيده و يا از فهم آن بازمانده باشد مباني فلسفي ـ كالمي پلوراليسم ديني

. كنيم ترين آنها روي مي شود كه اينك به مهم اي از مباني فلسفي ـ كالمي مبتني مي اعتقاد به پلوراليسم ديني، گاه بر پاره يقت بودن حق نسبي . ۱

دهند و از گوناگوني جويند، گاه در عمل بدان تن مي گرايان تمام عيار بيزاري مي گرايان ديني هرچند غالبا از نسبي كثرت است و » حق « بر همين اساس، اسالم و مسيحيت و هندوئيسم، هريك براي پيروان خود . كنند حقيقت جانبداري مي

به . كنند هاي اديان ديگر به را به صراحت نفي مي است كه برخي از اديان، آموزه اين در حالي . » مطابق با واقع « و » گر هدايت « ! دانست؟ » مطابق با واقع « و » گر هدايت « را ) الف ب نيست / الف ب است ( ي متناقض توان هردو گزاره راستي آيا مي

تنگناهاي ادراك بشري . ۲ ) يا فيل و تاريكي ( تمثيل فيل و نابينايان . تنگناهاي ادراك بشري است زنند، گرايان بر آن تكيه مي يكي از داليلي كه كثرت

بر . اند اند، مدافع سرسخت پلوراليسم ديني قلمداد شده بيانگر اين تنگناست، و كساني چون مولوي كه از اين تمثيل بهره گرفته ص به دين نگريسته و از آن حقيقت واحد، هاي بشري ـ از منظري خا اين پايه، گويا هر كدام از پيامبران ـ به دليل محدوديت

. هاي خويش ارائه داده است دانسته تصويري مناسب با پيش در چنان » همواره « ها انسان » ي همه « گيرند، اما اينكه در موقعيت آن نابينايان قرار مي » گاه « ها انسان » غالب « ترديد بي

كارگيري هاي مولوي از به يكي از انگيزه . نيز نبوده است وضعيتي باشند، سخن ناصوابي است كه مقصود كساني چون مولوي كنند؛ چنانكه هاي حس ظاهر بسنده مي نهند و به داده گيري از كساني است كه راه كشف و شهود را وامي چنين تمثيلي، خرده

: گويد مي ي شان بيرون شد اختالف از گفت دي ـ ي ب ـ ع ـ م ـ ر ش ــ ك اگ ـ ي ر ــ ف ه ــ در ك

چشم حس همچون كف دست است و بس نيست كف را بر همه او دسترسگر ـ ي دريا ن ده ـ ل وز دي ـ ه ـ ف ب ـ ك ـر ف دگ ـ ت و ك ـ ر اس ـ گ ــ ا دي ــ م دري ـ ش ـ چ

Page 22: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۲۲

: له چنين گفته است كند، خود به ناكارآمدي آن نيز توجه نموده و از جم به هر حال، جان هيك كه به اين تمثيل اشاره مي ي قرآن ـ سخن مي گويد كننده تي يك نفر مسلمان، از اهللا ـ نازل زنند، اما وق ي از بدن فيل دست مي هاي گور هر كدام به يك بخش يا قسمت آن آدم

دو بخش و يا دو جزء مختلف آورد، آنان به انتهاي فراشخصي ـ سخن به ميان مي و يا يك نفر هندو، از برهمن ـ به عنوان يك آگاهي و هوشياري بي . دهند از واقعيت ارجاع نمي

گستردگي رحمت و هدايت الهي . ۳ ي آنان، نمي توان خدا را رحيم و عطوف به به گفته . گرايان، گستردگي رحمت و هدايت الهي است يكي ديگر از داليل كثرت

: گويد اين باره مي جان هيك در . بندگان دانست و همچنان بر گمراهي بيشتر آنان پاي فشرد ي آدميان و خواستار رستگاري و سعادت آنان دانيم و بر اين باوريم او آفريننده و پدر همه خدا را داراي عشقي فراگير مي ] از يك سو [ ما مسيحيان

داي محبت ـ كه در پي نجات توان پذيرفت كه خ مي آيا ... شماريم اما از سوي ديگر ـ به صورتي سنتي ـ مسيحيت را تنها راه رستگاري مي . است هاست ـ راه نجات را چنان مقدر كرده باشند كه تنها اقليتي اندك بتوانند از آن بهره ببرند؟ انسان همه

: كنيم مي ي كوتاه بسنده در پاسخ به اين سخنان، به بيان دو نكته ي اي يا دوزخي دانستن همه ن يافت ـ مالزمه توا گمراه خواندن اكثريت مردمان ـ كه در آيات قرآن نيز اشاراتي به آن مي . ۱

. مند از رحمت خداوند آنان ندارد؛ بدين معنا كه بسياري از پيروان اديان باطل، جاهالن قاصرند و بهره يابي را براي آدميان فراهم آورد تا هركس ـ با آزادي و اختيار خود ـ راه مقتضاي هدايتگري خداوند است كه اسباب راه . ۲

ها ـ به اتفاق ـ در صراط ي انسان بنابراين اگر همه » . انا هديناه السبيل انا شاكرا و اما كفورا « : شقاوت را برگزينند سعادت يا. آيد مستقيم قدم گذارند، يا راهي ديگر در پيش گيرند، در مقدار هدايتگري خداوند افزايش و كاهشي پديد نمي

Page 23: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۲۳

ششم فصل ديدگاه شهيد مطهري رابطه علم و دين با تكيه بر

چكيده و تعامل بين داده هاي ديني و يافته هاي بشري و تبيين حوزة هر يك از اين دو » عقل و دين « بررسي تاريخي نسبت ميان

اين مسأله از مسايل مهم در عرصة . مقوله ، از دير زمان توجه فيلسوفان و متألهان اديان مختلف را به خود جلب كرده است شمار مي آيد، به گونه اي كه پهنة تاريخ اديان را مي توان صحنة گفت وگوها و مباحثات مستمر عقل و دين دين پژوهي به

. به اواسط قرون وسطي مي رسد » علم و دين « قلمداد كرد كه سابقة چهرة جديد آن تحت عنوان آنچه محصول وحي الهي است، چه سؤال اصلي در عصر پيدايش علم جديد اين است كه به هنگام وقوع ناسازگاري ميان علم و

عده اي با ابراز . بايد كرد؟ اين بحث به دليل اهميتش، انديشمندان بسياري را با گرايش هاي متفاوت به خود مشغول ساخت اين ناسازگاري را در » برتراند راسل « رابطة خصمانه ميان علم و دين كوشيدند تا آن دو را ناسازگار جلوه دهند، تا جايي كه

، برخي از فيلسوفان و متكلمان و بيش از همه ، كساني كه هم مهر دين بر دل داشتند در مقابل . ر علم و ذات دين دانست گوه از سوي . و هم اهتمام جدي به علم ، سعي كردند تا سازگاري و انطباق يافته هاي علمي را با تعاليم وحي به اثبات رسانند

. نواختند جدايي مطلق علم و دين را و طرفداران نظريه تحليل زباني، ساز » ا ياليست ه اگزيستانس « و » كانت « ديگر، كساني مانند و بيان نسبتهاي ممكن ميان آنها، رابطة علم و دين و كيفيت رفع تعارض » دين « و » علم « در اين نوشتار، پس از ايضاح مفاهيم

. بيان شده است .) ش ۱۲۹۹ - ۱۳۵۸ ( آن دو از نظرگاه استاد مطهري چيستي دين

دين در لغت به معاني مختلف، از جمله به معناي عبادت، انقياد، خضوع، فرمانبرداري، اطاعت، تسليم، جزا و مكافات، شريعت، ملك، اسالم، توحيد، ورع، حكم و سيره، عادت و شأن، ذلت، قهر و غلبه و استعالء، رفعت و سلطان، حساب، معصيت، رسم و

. قانون، آمده است بار در قرآن كريم آمده كه غالبا به معني توحيد و يگانگي، حكم، اطاعت، جزا و ۹۲ هاي مختلف، با شكل » دين « كلمه •

. پاداش، حسابرسي، عادت و شريعت است بايد پذيرفت كه تعريف دين اگر ممتنع نباشد، دشوار است؛ زيرا دين پديده اي پيچيده و برخوردار از ابعاد متنوع •

شناسانه ، روان ) Phenomenological ( ردهاي مختلف پديدارشناسانه از اين رو مي توان با رويك . است) Psychological ( جامعه شناسانه ، ) Sociological ( طبيعت گرايانه ، ) Nat uralistic ( اما . دين را تعريف كرد … و

. ني آميخته اند سونگرانه اند و يا با خوش بيني و بد بي همگي اين تعاريف يا شامل اغيارند يا جامع افراد نيستند يا يك اند؛ يعني ابتدا در نظر مي گيرند كه اين اصطالح چه » برساخته « همه اين تعاريف به نوعي : مي گويد » جان هيك «

. ورت يك تعريف بر آن بار مي كنند معنايي بايد داشته باشد، سپس همان را به ص در اين نوشتار، » دين « مراد از . از آن بيان كرد حاصل آنكه، در برخورد با اينگونه مفاهيم انتزاعي تنها بايد مراد خود را •

منظور از گزاره هاي ديني و مذهبي همان معارف و حقايق . مجموعه معارف برآمده از گزاره هاي ديني و مذهبي است منزل از طريق وحي است كه از راه كتاب و سنت به ما رسيده و شامل جهان بيني، هستي شناسي، عقايد، احكام،

. ثال آن مي شود اخالق و ام

Page 24: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۲۴

چيستي علم به . را به معناي مطلق دانايي، دانش و معرفت به كار مي برند » علم « گاهي . به معاني متفاوتي به كار برده مي شود » علم « كلمة

اعم از » علوم گزاره اي « و » علوم مفهومي « اين معنا، علم مجموع يافته هاي آدمي دربارة خود و جهان اطراف اوست كه شامل در . اين معنا، اخالق، دين، عرفان، تاريخ، سياست، نجوم، فقه، بالغت و لغت، همه علم اند مطابق . حقيقي و اعتباري مي شود

در اين كاربرد، علوم عملي و نظري، حضوري و حصولي . قرار مي گيرد » جهل « است و در برابر Knowledge اينجا علم معادل : به نمودار زير توجه شود . همه به طور يكسان علم خوانده مي شوند

ري حضو علم تصور

حصولي اعتباري تصديق متا فيزيكال

حقيقي علمي غير متافيزيكال

غير علمي در . به دست مي آيد ) مستقيم يا غير مستقيم ( به دانش و معرفت خاصي اطالق مي شود كه از تجربه حسي » علم « گاهي نيز

پوزيتيويست ها . از آزمون حسي بهره نمي جويند است و در برابر دانستني هايي به كار مي رود كه Science اينجا علم معادل . دانش بشري قابل اعتماد را منحصر به قضاياي تجربي كردند و گفتند بدون آگاهي تجربي هيچ آگاهي ديگري نمي توان داشت

بعدها اين تعريف ۶ . ها مي پردازد » هستي « در چنين صورتي علم ، توصيف واقعيت است كه به نحو جزئي به توصيف چگونگي تنها به اين اشاره مي كند كه مي توان » ساختار انقالبهاي علمي « در كتاب » تامس كوهن « مورد انتقاد قرار مي گيرد تا اينكه

داراي اهميت است؛ زيرا خود » روش « ، بيش از هر چيز در اين ميان . تصور كرد » ظريه ها مجموعه اي از واقعيت ها و ن « علم را سپس ضرورتا زماني مي توان چيزي را . مي توانند در مراحلي حتي ضد علمي تلقي شوند واقعيت كه علم نيست و نظريه ها

. دانسته مي شود » روش علمي « مساوي » علم « به هر حال با اين تعريف ، ۷ . علمي دانست كه با روش علمي به دست آيد در اين . تعريف مي كنند » باور صادق موجه « به كار مي برند و آن را به » معرفت « در معرفت شناسي معموال علم را مترادف با

» الف ب است « اگر به گزاره اي مانند . نهفته است ) j ustification ( و توجيه ) tr uth ( ، صدق ) belief ( تعريف ، سه عنصر باور ره باور عقد القلب پيدا كنيم به گونه اي كه نسبت به آن آرامش و طمأنينه داشته باشيم، گفته مي شود كه ما نسبت به آن گزا

باشد و ثانيا براي مطابقتش با واقع دليلي اقامه شده ) صادق ( به باوري گفته مي شود كه اوال مطابق با واقع » معرفت « . داريم باور گاهي است ) صادق ( گاهي مطابق با واقع گاهي براي مطابقتش با واقع دليل داريم معرفت : به نمودار زير توجه كنيد . باشد

در مقابل » يقين « گاهي علم به معناي گاهي مطابق با واقع نيست جهل مركب قع دليل نداريم حدس صائب براي مطابقتش باوا كاربرد اين معنا غالبا در . شك ، وهم و ظن به كار مي رود و آن عبارت است از اذعان به مضمون يك گزاره توأم با اعتقاد جازم

. ميان اصوليين و فقها رواج دارد مقصود از طرق عادي آن . ، مجموعه معارفي است كه انسان از طرق عادي كسب معرفت به دست مي آورد » علم « مراد ما از

پس براي كسب علم و معرفت . است كه تمام انسانها مي توانند تمام اين راه ها و روش ها را براي كسب شناخت به كار گيرندف كه همگاني نيست؛ مثل وحي و الهام كه به گروه برگزيده اي از راه غير متعار . ۲ راه متعارف و همگاني . ۱ : دو راه وجود دارد

Page 25: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۲۵

خارج مي شود؛ چه آنكه راه كسب اين دانش ها، متعارف و ) علوم غريبه ( با اين بيان، علوم روانشناختي . انسانها اختصاص دارد . همگاني نيست

با . ن به تقسيم بندي مسدس مشهور است نخستين طبقه بندي فراگير علوم ،تقسيم بندي ارسطو بود كه در ميان مسلمانا مالحظه عدم كفايت طبقه بندي موضوعي ارسطو، مالك غايت مطرح شد و علومي مانند منطق و كالم، با اين مالك تعريف

با اعالم اينكه منطق صوري قديم دانشمندي را در انجام هيچ گونه كشفي ياري نكرده و » رنه دكارت « ۱۶۳۸ در سال . شدند راههاي نويني را جهت تحقيق و روش » گفتار در روش « نبش هاي فكري و علمي نداشته است، با اثر گرانبهايش سهمي در ج

عبارت » روش « . دكارت مالك روش را در تقسيم بندي علوم مطرح كرد . درست راه بردن عقل و وصول به حقيقت نشان داد : اين روش ها عبارتند از . رود است از مجموع طرقي كه براي كشف حقيقت يا اثبات آن به كار مي

علوم تجربي . ۱ : آنها با روش تجربي امكانپذير است، دو دسته اند ۸ دانش هايي كه داوري روش حسي ـ تجربي؛ ) الف علوم تجربي انساني؛ مانند روانشناسي تجربي، . ۲ طبيعي؛ مانند زيست شناسي، گياه شناسي، جانورشناسي، فيزيك و شيمي

. اقتصاد حامعه شناسي و اين علوم به . به كار مي رود … كه در علومي مثل فلسفه، منطق، رياضيات، فلسفه اخالق و روش عقلي ـ استداللي؛ ) ب

. روش عقلي داوري مي شوند . چنانكه در علم تاريخ، رجال و جغرافياي تاريخي رد يا اثبات مطلب از طريق نقل امكانپذير است روش نقلي ـ تاريخي؛ ) ج . كه خاص شاخه هاي متعدد عرفان و بخشي از روان شناسي مي شود كشفي ـ شهودي؛ روش ) د

با دقت نظر مي توان راه سوم و چهارم را به راه حس تحويل كرد؛ زيرا سلسله نقل نمي تواند تا بي نهايت پيش برود و باالخره ش كشف و شهود هم به حس بر مي گردد، با راه و رو . به كسي كه از طريق حس و تجربه معرفت پيدا كرده، منتهي مي شود

. اين تفاوت كه راه كشف به حس باطن و راه نقل به حس ظاهر بر مي گردد نسبت هاي ممكن ميان علم و دين

حال كه مراد خود را از دو . است » علم « و » دين « مشكل ورود به بحث ارتباط ميان علم و دين، ناشي از عدم ايضاح دو لفظ . مفهوم علم و دين بيان كرديم، مي توان از نسبت هاي ممكن ميان علم و دين سخن به ميان آورد

آلفرد نورث « . يت بر اساس آن شكل خواهد گرفت اهميت روابط و مناسبات ميان علم و دين تا جايي است كه حيات بشر به چه كار مي آيند ، گزاف نيست اگر بگوييم ) براي بشر ( هرگاه مالحظه كنيم كه دين و علم « : در اين زمينه مي گويد » وايتهد

راين، حيات بناب ۹ . » سير آيندة تاريخ در گرو تصميم نسل حاضر دربارة چند و چون روابط و مناسبات فيمابين علم و دين است بشريت بر اساس فرض تعارض و رقابت علم و دين شكلي خواهد يافت و بر مبناي تعاضد و يا تفارق علم و دين صورت ديگري

. مي يابد اگر از اندكي وسعت نظر و شامه درك تاريخ تفكر بهره مند باشيم و به مقتضاي عقل ، كالف انديشه را تا واپسين گره بگشاييم،

گاهي تاريخ تعامالت ميان علم و دين به . ه مسأله علم و دين در تعارض علم و دين محدود و محصور نمي شود در مي يابيم ك عنوان كارزاري ميان دو نيروي رقيب ـ نيروي گسترده عقل بشري از يك سو و ايمان ديني از سوي ديگر ـ توصيف مي شود

۱۰ . توان عدم كفايت اين ديدگاه كليشه اي و نامناسب را نشان داد كه با مالحظه حوادث در تاريخ تعامالت ميان علم ودين مي: در ذيل به نسبت هاي ممكن ميان علم و دين اشاره مي كنيم

Page 26: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۲۶

علم و دين ) Conflict ( تعارض . ۱ نيست؛ زيرا وحي كالم خداست و طبيعت فعل اوست و ) طبيعت و وحي ( مراد از تعارض علم و دين، تعارض دو امر خارجي

و فهم او از ) معرفت علمي ( بلكه مراد از تعارض، تعارض درك انسان از طبيعت . تعارض ميان كالم خدا و فعل او محال است ن دو معرفت، نمي توان هر دو را صادق دانست، چون دو امر متناقض از در صورت تعارض ميان اي . است ) معرفت ديني ( دين

بنابر اين منظور از تعارض، ناسازگاري در صدق است، به طوري كه صدق يكي موجب كذب . يك چيز در يك زمان وجود ندارد . ديگري شود

اقسام تعارض علم و دين - ۱ - ۱ ن معناست كه ذات علم با گوهر دين ناسازگار است، به گونه اي كه علم اين قسم از تعارض بدي : تعارض واقعي علم و دين ) الف

. و دين در كنار هم جمع نمي شوند اين تعارض بدين معناست كه اگر چه گوهر علم و دين تعارض واقعي و حقيقي ندارند، اما : تعارض ظاهري علم و دين ) ب

ا بعضي از دانشمندان علوم تجربي، نظريه هاي اثبات نشدة گاهي ظواهر ديني با نظريات علمي متعارض به نظر مي رسد؛ زير از طرف ديگر ، . علمي را قطعي انگاشته، با مالحظة ناسازگاري ميان يك نظريه علمي و دين، علم و دين را متعارض مي پندارند

الحظة ناسازگاري آن بعضي مفسران يا متكلمان ديني، در فهم مطالب دين خطا مي كنند و با صحيح انگاشتن فهم خود، با م . با نظريات علوم تجربي، علم و دين را متعارض مي بينند

از نظر استاد مطهري علم به خودي خود و في حد ذاته معارض با دين نيست چرا كه تكون علم بر اين نبوده تا مسايل ماوراء را يك دليل اين بود كه علم . در تعارض افتد به اعتقاد وي دو دليل عمده در مغرب زمين موجب شد كه علم با دين . منسوخ كند

از قرن شانزدهم ميالدي با تجديد حيات فكري و اجتماعي مغرب زمين، . در بستري شكوفا شد كه ريشه در ايمان زدايي داشت م در چنين شرايطي اعتقاد به سكوالريسم رواج تا . علم و دانش بشري گسترش روزافزون يافت و از اقبال عمومي برخوردار شد

يافت، به اين معنا كه حوزة دين تنها منحصر در دو ارتباط ـ انسان با خدا و ارتباط انسان با خودش ـ تلقي شد و دو ارتباط با اين نگرش، دين كه در قرون وسطي . ديگر؛ يعني ارتباط انسان با طبيعت و ارتباط انسان با انسانهاي ديگر، مغفول افتاد

كان زندگي و حيات اجتماعي حاكم بود، به انفعال و انزوا و عقب نشيني تن داد و به محدودة حاكميت مطلق داشت و بر همه ار از نظر . متعاقب اين امر تمام نهادهاي اصلي و فرعي جامعه غربي، غير مدهبي شد . نفوذ مذهبي خود؛ يعني كليسا بسنده كرد

با چنين بينشي عالم و آدم از جوهرة ۱۱ . تلقي مي كند استاد مطهري، در اين دوره انسان عصر نو علم را حالل همه مشكالت آسماني و موجوديت الهي فروهشته مي شود و عقل ناسوتي طريق سلوك در عالم ماوراي طبيعت را به روي آدميان مي بندد و

توسعه توانايي شناخت حقايق متعالي و قدسي را قبض مي كند و افق ديد انسان را با تأمل در طبيعت و محيط زيست و . اقتصادي و گسترش نهادهاي اجتماعي و سياسي بسط مي دهد

. دليل دوم جدايي فلسفه از علم و ساختن فلسفه اي جديد مبتني بر علوم تجربي است كه مكتب پوزيتيويسم شاخص آن است ي ديني و علمي، معتقدند كه ميان ذهنيت ها » برتراند راسل « و » اگوست كنت « گروهي از دانشمندان و فيلسوفان از جمله

. تعارض بنيادين وجود دارد، به طوري كه با طرح دين، علم طرد شده و با طرح علم، دين مطرود مي شود تعارض ميان علم و دين وقتي ممكن است كه به نحوي موضوعات يا غايات يا روشهاي آن دو، تا حد بسيار زيادي يكسان تصور

بر اساس ديدگاه تعارض، دين و علم به . ان دو نيروي رقيب به صحنه مي آيند در اين صورت است كه علم و دين به عنو . شوداز اين رو، تبيين هاي . خاطر ادعاهاي مشترك، داراي تعارض هاي اساسي بوده كه سازش بين اين دو تقريبا مشكل مي نمايد

Page 27: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۲۷

« راسل در كتاب . علم پايان يافته است علمي مكررا حساسيت هاي مذهبي را به چالش فراخوانده و اين ستيز غالبا با پيروزي بين علم و مذهب يك اختالف دامنه داري تا اين سالهاي اخير وجود داشت، تا آنكه علم به نحو « : مي گويد » علم و مذهب

به عنوان مثال كيهان شناسي اي كه به نام دين بنا شده بود، مجبور شد با نظريه هاي معقول تر ۱۲ . » اليتغيري پيروز شد تاريخ كارزار علم و الهيات در عالم « در كتاب ) Andrew Dichson White ( » آندرو وايت « . ي از علم، عقب نشيني كند ناش

در اين . چگونگي عقب نشيني اصحاب كليسا را در برابر يافته ها و پيشرفت هاي علمي در سه گام نشان داده است » مسيحيت ليسا نظر در اين گام اصحاب ك . برخوردها كليسا ابتدا در برابر يك فكر علمي، جبهه مخالفت مي گرفت و آن را محكوم مي كرد

مرحلة دوم زماني بود كه نظريه علمي با وجود مؤيداتي از عالم خارج، جاي خود را باز . خود را حق مسلم و مطلق مي پنداشتند مي كرد و كليسا ناگزير با ارائه تفسيري مجدد از انجيل ، راه آشتي را باز مي كرد و وانمود مي ساخت كه اختالف مهمي در كار

كليسا مدعي مي شد كه آن كشف علمي هم قبال در كتاب . وقتي آن فكر علمي كامال تثبيت شده بود در گام سوم . نيست . مقدس بيان شده است

گونه هاي مختلف تعارض ميان علم و دين - ۲ - ۱ بخش عمده اي از مجموعه تعاليم وحياني، آن دسته از گزاره ها و : تعارض ميان گزاره هاي علمي و گزاره هاي ديني ) الف

گزاره هايي پيرامون آفرينش انسان و . قضايايي است كه حكايت از واقعيت هاي هستي به ويژه واقعيت هاي عالم طبيعت دارند عالم طبيعت، خورشيد و ستارگان، زمين و آسمان و افالك و بسياري واقعيت هاي ريز و درشت ديگر كه در برخي موارد، گزاره

هر . ي علمي و قوانيني كه محصول تجربه بشري است ، در ظاهر مطابقت كامل نمي يابد ها و گزارش هاي مزبور با دستاوردها چند كه در اوايل قرن هفدهم و حتي تا اواخر آن نيز، بيشتر تعارضي كه بين علم و دين احساس مي شد، يا جنبة روان

بين دين و متافيزيك در زير بعضي شناختي داشت و يا در نتيجة بعضي تعميم هاي نارواي نظريات علمي بود و يا تعارض نظريات علمي پنهان بود، ولي به تدريج با رشد روز افزون نظريات علمي احساس مي شد كه بعضي از يافته هاي جديد علمي

. با محتواي كتب مقدس سر ناسازگاري دارند شناسي ارسطويي و الهيات در قرون وسطي كه كيهان . اولين صحنة درگيري و نخستين نقطة تعارض، كيهان شناسي بود

مسيحي درهم آميخته و تصوير قرون وسطايي از جهان را پرداخته بود، نظرية زمين مركزي در علم نجوم سلطه اي بي چون و زمين در مركز گيتي، بي حركت قرار داشت و خورشيد ، ماه ، سيارات و ستارگان در مدارهاي مدور به گرد آن مي . چرا داشت يرش اخترشناسي بطلميوسي، جايگاه زمين به عنوان مركز عالم و محور افالك ، پشتوانه اي براي اشرفيت با پذ . چرخيدند

نيكالس « انقالب علمي با . اين تصوير قرون وسطايي جهان بود كه علم جديد با آن به چالش برخاست . انسان قلمداد مي شد جيل را كه به مثابة يك باور جزمي بيش از هزار سال بر آغاز شد كه بينش زمين مركزي كالديوس بطلميوس و ان » كپرنيك

با كشفيات كپرنيك، يوهان كپلر و گاليله اخترشناسي ارسطويي و بطلميوسي كه با فهم . اذهان سيطره داشت، واژگون كرد ود، در بوتة نصوص ديني در آميخته و بر تصوير انسان و رابطه خداوند با طبيعت و نحوة دخالت او در جهان سايه افكنده ب

۱۳ . ترديد افتاد زيست شناسي جديد با طرح . مصداق ديگري از برخورد و تعارض ميان علم و دين، برخورد نظرية تكامل با انديشة ديني است

از سوي ژان باتيست المارك ، چارلز داروين و جوليان هاكسلي و ديگر زيست شناسان ، زمينة تازه اي را » تكامل انواع « نظرية با ظهور اين نظريه مورد جديدي براي مخالفت علم تجربي با . عارض بين داده هاي علمي و ظواهر كتاب مقدس باز كرد براي ت

كليسا بر آن بود كه كتب آسماني خلقت و تكوين را . تعاليم كتب مقدس در مناقشات علم گرايان و اصحاب كليسا مطرح شد

Page 28: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۲۸

ه و مخصوصا انسان را مستقل از انواع ديگر و به طور دفعي و معجزه آسا امري دفعي دانسته و به ويژه آفرينش موجودات زند تلقي مي كنند، در حالي كه زيست شناسان براي تفسير خلقت در مفهوم كلي آن، مراحل تكامل تدريجي مستمري را ترسيم

. مي كند كه بر اساس آن موجودات كامل تر از موجودات پيشين حاصل آمده اند سي بود كه نظرية منسجمي دربارة تطور ارائه داد كه بر طبق آن همة موجودات زنده از اشكال ابتدائي تر و المارك نخستين ك

چندين دهه بعد، داروين حجم عظيمي از شواهد را به نفع تحول زيستي ارائه . ساده تر حيات، تحت فشار محيط پديد مي آيند . بود ) nat ural selection ( و انتخاب طبيعي ) random variation ( كرد كه مبتني بر دو مفهوم اساسي تغيير اتفاقي

از نظر داروين، انسان نسلي تكامل يافته از حيوانات پيش از خود است كه با گذشت زمان هاي طوالني و در پرتوي تنازع بقا) Str uggle For S urvival ( و بقاي اصلح ) S urvival Of The Fittest ( به چنين مرتبة زيستي دست يافته ،

بدين سان ، وجود انسان كه تا آن زمان قدس آميز انگاشته مي شد، به حوزة قوانين طبيعي كشيده شد و با همان . است . مقوالت و معيارهايي كه در مورد ساير جانداران به كار مي رفت، مورد سنجش قرار گرفت

هاي كتاب مقدس در باب خلقت، تعارض آشكار داشت، بلكه يكي از مهم ترين روايات نظريه تكامل نه تنها با مهم ترين فراز سازگاري ساختمان بدن واندام هاي موجود زنده با وظايف « را كه مبتني بر » ويليام پيلي « رايج برهان اتقان صنع؛ يعني تقرير

پيشين الهي و حكمت بالغة او، بلكه از طريق علل و بود، از دست آنان ستانده و هماهنگي و نظم را نه در پرتو تدبير » مفيدشان عالوه بر اينها ، اين . توجيه مي كرد … عوامل طبيعي اي چون تأثير محيط، وراثت صفات اكتسابي، تنازع بقا، بقاي اصلح و

در تعارض آشكار تفسير از منشأ زيست شناختي انسان با مقام و منزلت يگانه و استثنايي انسان و كرامت و شرافت ذاتي او نيز در بينش ديني و قبل از طلوع نظرية نكامل، انسان محور و مركز عالم مخلوقات بود و با اشرفيت و مقام واالي خود، مثال . بود

طبيعت تابع و طفيلي وجود انسان بود و نقش ساير موجودات با نقشي كه در بر آوردن اهداف . آفريدگار محسوب مي شد با . اي انسان داشتند، تبيين مي شد، اصال جهان براي انسان خلق شده بود و انسان براي بندگي خدا انساني و آمال و آرزوه

نظرية داروين ، انسان را از آن مقام سلطاني به زير كشيد . طلوع نظرية تكامل، بي همتايي مقام بشر و اشرافيت انسان نقض شد با تئوري داروين، ديگر نه جهان براي ما بود و نه ما . طبيعي معرفي كرد و او را هم نژاد ميمون و مانند ساير حيوانات، حيواني

بسياري از موجودات با آمده خود در اين جهان، جهان را با . طبق تدبيري حكيمانه و قبلي و هماهنگ با جهان ساخته شده ايم از . طبيعت، آنها را پاره پاره كرد خود هماهنگ نديده و طرح و تدبيري هم در آن مشاهده نكردند و عاقبت نيز گرگ وحشي

بنابر اين ، نه . ميان آن همه موجودات، چند تايي از جمله ما انسانها به طور تصادفي با محيط انطباق پيدا كرده، باقي ماندند ۱۴ . ماندن ما دليل كرامت و شرافت ذاتي ماست و نه هالكت آنان ، دليل حقارت ذاتي آنها

در ابعاد مختلف با انديشة ديني بر انگيخت ، موجب شد كه دانشمندان و متكلمان در مقام مناقشه هايي كه نظرية تكامل آنان براي حل مسأله ناسازگاري نظرية تكامل با تفسير متون ديني از خلقت ، روشهاي گوناگوني را . يافتن برون شدي برآيند

تلقي « ان و تبيين روش استاد مطهري تحت عنوان در بخش بعدي از ميان اين روش هاي گوناگون، به بي . اتخاذ كرده اند . خواهيم پرداخت » سمبوليك از زبان دين

تعارض ميان علم و دين تنها به تعارض گزاره هاي علمي و : تعارض ميان پيش فرض هاي علمي و پيش فرض هاي ديني ) ب فرض ها و لوازم نظريات علمي با پيش گزاره هاي ديني محدود نمي شود، بلكه نوع ديگر از تعارض؛ يعني تعارض ميان پيش

هر . دانشها از پيش فرض هاي دانشمندان، آزاد و بي تأثير نيستند ۱۵ . فرض ها و لوازم عقايد ديني نيز ممكن و محتمل استاز سوي ديگر ، هر فرد معتقد به دين نيز با قبول پيش فرض . عالمي بر اساس پيش فرض هايي گام در حوزة علوم مي گذارد

Page 29: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۲۹

حال اگر ميان پيش فرض هايي كه سبب گرايش ما به يك دين شده با پيش فرض . ، به آن دين گرايش پيدا مي كند هايي هايي كه سبب گرايش و اعتقاد به يك علم شده، تعارضي ايجاد شود با نوع ديگري از تعارض روبرو خواهيم بود كه با تعارض

. نوع اول متفاوت است اينكه بشر عليرغم شكست . » هر پديده مادي، يك علت مادي دارد « لوم تجربي اين است كه يكي از پيش فرض هاي عالمان ع

اصرار دارد، برخاسته از همين پيش ) رشد و تكثير نامناسب يك سلول ( ها و ناكامي ها هنوز بر كشف علت بيماري سرطان در « فرض ديني كه حال ممكن است كسي بگويدكه اين پيش فرض علمي با اين پيش . فرض روش شناختي است

به نظر مي رسد يكي از پيش فرض هاي ديني، . ، تعارض دارد » مواردي ممكن است يك پديدة مادي، علت مادي نداشته باشد بر اساس چنين پيش فرضي است كه بشر طرق عادي كسب معرفت را براي . اعتقاد به نوعي عدم خودبسندگي براي بشر است

حال اگر عالمي با تأكيد بر خودبسندگي انسان مدعي شود كه هر . ذا به دين روي آورده است حل همة مسايل كافي ندانسته و ل مشكلي از طريق همين راه هاي عادي كسب معرفت قابل حل است و انسان درآينده مي تواند بر تمام مشكالت خود فائق آيد،

. در اين صورت نوع دوم تعارض رخ خواهد داد سومين نوع تعارض، تعارضي است كه ميان روحية شخص متدين و فرد عالم : تعارض ميان روحيات علمي و روحيات ديني ) ج

كسي كه مدتي به علوم متعارف پرداخته، به تدريج براي او يك سلسله گزاره هاي روان شناختي حاصل مي شود . رخ مي دهد كه مدتي با دين سرو كار داشته ، رفته رفته براي او نيز يك مجموعه نتايج كسي هم . كه اينها نتايج گزاره هاي علمي نيستند

بنابر اين ، در مواردي بين آن نتايج . روان شناختي از گزاره هاي ديني حاصل مي شود كه نتايج منطقي آن گزاره ها نيستند . ديني نشأت گرفته، تعارض رخ مي دهد روان شناختي كه از روحية علمي ناشي شده با اين نتايج روان شناختي كه از روحية

( فرد است و نه گذر منطقي ) Psychological Passage ( اين گونه تعارضات معموال برخاسته از گذر روان شناختيLogical Passage ( براي مثال ، اگر چه الزمة منطقي نظرية تكامل انواع، نفي اشرفيت انسان نيست ولي ممكن است . او

برخي » انسان اشرف مخلوقات است « به مرور زمان، از آموزة . روان شناختي اين نظريه ، نفي اشرفيت انسان باشد يكي از نتايج يك فرد متدين ممكن است از همين آموزه به اين نتيجه برسد كه كل جهان . گزاره هاي روان شناختي نيز حاصل شده است

ديگر، ممكن است كسي كه سالها در علم مكانيك كيهاني مطالعه از سوي . هستي براي كم و كيف زندگي انسان ضرورت دارد دارد ، نتيجه بگيرد كه كل جهان براي كم و كيف زندگي بشر ضرورت ندارد و همين منظومة شمسي براي بهره برداري بشر

ن روحية علمي و اين تعارض كه حاصل از دو انديشة برخاسته از گذر روان شناختي است، نمونه اي از تعارض ميا . كافي است . روحية ديني است

حادترين و مهم ترين صورت تعارض علم و دين، تعارض جهان بيني : تعارض ميان جهان بيني علمي و جهان بيني ديني ) د علمي با جهان بيني مذهبي است كه در مغرب زمين به علت ضعف انديشة فلسفي ظهور كرد، به گونه اي كه طلوع داروينيسم

با مقايسة ميان روح حاكم بر انديشة مذهبي و روح حاكم بر . تفسيرهاي خداگرايانه و غايت انگارانه تلقي شد به معناي افول جهان بيني مذهبي سه ركن . تفكر علمي، مي توان چگونگي تعارض جهان بيني علمي و مذهبي را در مغرب زمين نشان داد

اساسا خداوند گوهر و . اركان، امر قدسي و وجود فراتر از ماده است يكي از آن . اساسي دارد كه تفكر علمي نوين فاقد آنهاست قدرت او بر جهان آفرينش . در تفكر ديني، سلطنت مطلقة جهان از آن خداست . محور هر گونه تفكر و جهان بيني مذهبي است

يعت است و عالم ظاهر ،آينه طبيعت در چشم موحد نمودي از ماوراء طب . سيطره دارد و كسي را ياراي فرار از حكومت او نيستچنين باوري در . از منظر او، هر حادثه اي در جهان طبيعت با دخالت خداوند و تدبير او رخ مي دهد . اي است از عالم غيب

Page 30: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۳۰

روش مادي انگارانه تحقيق تجربي آنان را نسبت به خدا و هر عامل غير مادي . تفكر فلسفي دانشمندان علوم تجربي غايب است . نموده است ديگر غافل

دومين ركن تفكر مذهبي، هدفدار دانستن خلقت است؛ يعني نظام متقن و احسني بر جهان حاكم است و نظم دقيق حاكم بر در پي . هيچ چيزي در جهان عبث و بيهوده آفريده نشده و جهان باطل و رها نيست . آن را به سوي هدفي رهنمون است آن،

ابي بشر به فيزيك مكانيك و به دنبال موفقيت روز افزون و معجزه آساي اين فيزيك و دستي » آيزاك نيوتن « كشف قوانين جديد در مورد تبيين و تفسير دقيق و ساده تر پديدارهاي تجربي، تفسيرهاي غايت انگارانه از صحنة طبيعت زدوده شد و در

. ن در ماده و عالم مادي منحصر است تفسير طبيعت، تدبير و حكمت الهي فراموش گشت و چنين گمان مي رفت كه هدف جها » نيوتن « فراهم آمد و در زمان » دكارت « و » گاليله « كه زمينه هاي پيدايش اين نوع نگرش در زمان – تفسير مكانيكي از جهان

ارائه مي داد كه با … تصويري از خداوند، جهان و رابطة خدا با جهان و كيفيت دخالت او در جهان و - و پس از او رايج شد خداي . نچه در كتاب مقدس در اين خصوص آمده بود و قرن هاي متمادي مورد قبول سنت ديني بود، تعارض آشكار داشت آ creative ( ، علت محدثه ) final ca use ( بود تا علت غايي ) efficient ca use ( بيشتر علت فاعلي » نيوتن « و » گاليله «

ca use ( بود تا علت مبقيه ) s ustaining ca use . ( و سازنده و به حركت درآورنده عناصر اصلي و اولي طبيعت بود كه ا پس از آفريده شدن و به حركت درآمدن ، به طور خودكار به حركت خود ادامه داده و از قوانين ثابت و اليتغيري پيروي مي

نة علمي، يك قدم در حالي كه خداي كتاب مقدس، رخنه پوش معطلي نبود كه هر پيشرفت علمي و بسته شدن هر رخ . نمود او پدر انسان واري بود كه لحظه به لحظه در كار خلق مدام، هدايت، رزق . او را به عقب بنشاند و يك سنگر از دست او فتح كند

. دهي و تدبير فعاالنه و مستقيم نظام آفرينش است و انسان مسؤول كارهاي خود در بينش ديني، عالم محضر خداست . سومين ركن جهان بيني مذهبي، نظام اخالقي جهان است

با توجه به اينكه در جهان بيني علمي، جهان خالي شده از خدا، ارزش نيز . است و هر كاري انجام دهد، نتيجة آن را مي بيند . تهي گشت و در اين جهان بيني چون خوب و بد در پرتو اهداف انساني سنجيده مي شود و نهايتا چون جهان هدفي ندارد

اين ديدگاه با بينش ديني كه مي گويد جهان و آفرينش آن مقدمه اي است براي ظهور و . القي باقي نخواهد ماند هيچ نظام اخ . كمال انساني، در تعارض قرار مي گيرد

در جهان بيني گذشته، انسان با طبيعت پيوند داشت و هر دو هم سرنوشت بودند و دوستي انسان با طبيعت اجازة هر كاري را با نظر به ادبيات و عرفان گذشته خواهيد ديدكه عالم و آدم پيوندي با هم داشتند كه اينك آن پيوند گسسته . داد با آن نمي

اينك دنياي علم جديد، يك فضاي مرده، بي صدا و خاموش، بي رنگ و بي روح است، اما جهان كهن زنده بود و از خود . است ز جهان بيني علمي و ديگري از جهان بيني مذهبي ناشي مي شود، اين دو بينش متفاوت كه يكي ا . جنبش و خروش داشت

۱۶ . ناسازگارند علم و دين ) Separation ( تفارق . ۲

گاهي علم و دين چنان خود را نشان داده اند كه دو نيروي رقيب و مخالف نيستند و هر كدام به مجموعه متفاوتي از نيازهاي دين با موضوعات . و زبان دين به حوزه هاي مختلفي از عمل مربوط مي شود بر اين اساس، زبان علم . بشري پاسخ مي دهند

اخالقي و روحي سر و كار دارد كه مستقيما مورد توجه علم نيست و در مقابل، علم دنبال فهم كمي جهان مادي است كه ايمان تسليم مي كند، يكي به يكي با واقعيت هاي آزمون پذير سرو كار دارد و ديگري عقل را به خاطر . ربطي به دين ندارد

. عنوان پيشرفت هاي فهم علمي از تغيير لذت مي برد و ديگري از قوانين ثابت الهي تسكين مي يابد

Page 31: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۳۱

. آن را در پژوهش هاي علمي خود، كامال جدا نگاه مي دارند و ميان آنها ربطي نمي بينند عده اي با داشتن اعتقادات مذهبي، در بسياري از حاالت، آنها اين دو … ري از كساني كه به علم اشتغال دارند، مذهبي نيز هستند بسيا « : مي گويد » پل ديويس «

۱۷ . » جنبة زندگي خود را از هم جدا نگاه مي دارند، چنانكه گويي علم در شش روز هفته حاكم است و دين در روزهاي يكشنبه ض دارند، يك راه براي پرهيز از تعارض ميان علم و دين آن در مقابل اين تلقي كه علم و دين رقيب يكديگرند و لذا امكان تعار

به . است كه به هر يك از آنها به عنوان مشغله اي كامال مستقل و مقوالتي متعلق به دو ساحت كامال جداگانه نگريسته شود زه هاي علم و دين همين جهت، بعضي انديشمندان براي حل مسأله تعارض به نظرية تفكيك قلمروها يا جدا انگاري كلي حو

هر يك از آنها داراي حوزة متمايزند و روش . روي آوردند و معتقد شدند كه علم و دين از دو سنخ كامال مجزا از يكديگر هستند از اين رو، هر يك بايد متوجه كار خاص . هاي مخصوص به خود را دارند كه بر وفق اصطالحات خاص خود توجيه مي شوند

جريان كالمي نوارتدكسي يا ( كالمي – دو جنبش فكري فلسفي . ات مربوط به ديگري دخالت نكند خود باشد و در موضوع تمايز قاطع و صريحي را ميان علم و دين ) و جنبش فلسفي اگزيستانسياليسم ) neo­ orthodoxy ( سخت كيشي نوين

به نظر . ميراث كانت به انجام رسانده اند طرفداران اين دو جريان، تفكيك حوزه هاي علم و دين را با تداوم . مطرح ساخته اند آنها علم و دين متعلق به دو حوزه كامال جدا از يكديگر است و در نتيجه فرض هر گونه تعارض يا تفاهم در مورد آن دو

مين به ه . نادرست و بي اساس است؛ زيرا هر مسأله مورد اختالف، از نظر حق قضاوت يا در قلمرو علم است، يا در قلمرو دين . دليل، هيچ يك از اين دو نمي تواند به ديگري ياري رساند؛ آنچه در الهيات قابل اعتناست، در علم مورد توجه نيست و بالعكس

همچنين هم صدا با هم تأييد مي كنند كه . اينان در مورد فقدان مالزمه هاي متافيزيك در نظريه هاي علمي ، اتفاق نظر دارند هاي پيش بيني پذير موجود در طبيعت، دانش فني به دست مي دهد و نبايد از آن انتظار داشت كه علم فقط از نظم و انتظام

آنان با تالش هاي معتقدان و منكران وجود خدا در . مبنايي براي فلسفة حيات يا سلسله اي از هنجارهاي اخالقي فراهم آورد به نظر آنان، دانشمندان و متكلمان بايد هر يك . لف هستند استفاده از علم به منظور تقويت مواضع كالمي و فلسفي خود مخا

. سر در كار خويش داشته باشند و در كارهاي ديگر دخالت نكنند داليل جدا انگاري قطعي دو حوزة علم و دين ، معلول علل و عوامل فكري متعدد نهفته در تاريخ است كه مي

۱۸ : توان آنها را به شرح ذيل دانست ادرست و از سر تعصب اصحال كليسا و نظريات علمي آنان؛ في المثل هنگامي كه ارباب كليسا نظريه منظومة برخوردهاي ن . ۱

شمسي گاليله يا نظرية تكامل داروين را تخطئه مي كنند، در مسايل علمي اي اظهار نظر مي كنند كه توانايي قضاوت دربارة . آن را ندارند

ن علوم جديد دربارة بعضي از مقوالت كالمي؛ نمونة بارز آن نظرية خداي رخنه پوش اظهار نظرهاي خام بعضي از دانشمندا . ۲ نيوتن و ساير دانشمندان علوم جديد نقش خداوند را فقط پر كردن رخنه ها مي دانستند و واقعياتي را كه علتش . نيوتن بود

مي كرد و علل اشياء كشف مي شد، خدا عقب در نتيجه ، هر چه بيشتر علم پيشرفت . كشف نشده بود به خدا نسبت مي دادند . نشيني مي كرد

. برداشت ما ترياليستي از علم جديد . ۳ اصرار بيش از حد كليسا بر نص گرايي و لفظ مداري در تلقي از كتاب مقدس؛ في المثل تفسير خشك كتاب مقدس توسط . ۴

د عوامل ديگر مانند ميراث ارسطو و مرجعيت كليسا رهبران كاتوليك، يكي از عوامل محاكمة گاليله محسوب مي شود، هر چن. نيز به همان اندازه مهم بودند

Page 32: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۳۲

علم و دين در فلسفة كانت و اگزيستانسياليسم و نيز فلسفة تحليل زباني؛ كانت پيدايش زمينه هاي فلسفي جدا انگاري حوزة . ۵ احساس الزام « الي كه دين و ديانت را در حوزة قلمرو معرفت علمي را منحصر به عالم پديدار هاي تجربي مي دانست، در ح

كانت با نقد عقل محض كوشيد مسايل مربوط به مبدأ جهان را از محدودة عقل نظري خارج . جستجو مي كرد » اخالقي انسان وي عقل نظري را در . كند و به اين ترتيب مسايل ديني؛ همچون خداشناسي را در قلمرو عقل عملي قابل بررسي بداند

ص پديدارهاي زماني و مكاني كارآمد يافت و مسايل علمي مربوط به امور محسوس را در قلمرو عقل نظري قابل بررسي خصو . به اين شكل كانت حوزة بررسي دين و علم را كامال از يكديگر جدا نمود و راه را بر تعارض علم و دين بسته ديد . معرفي كرد

دين و روش هاي آنها از تقابل بين حوزة هويت و خودآگاهي شخصي و در اگزيستانسياليسم جداسازي حوزة علم و ناشي مي ) Impersonal Objectivity ( اعيان و امور ناآگاه و غيرانساني و حوزة ) Personal S ubjectivity ( انساني

در تلقي « . اولي را تنها از راه درگيري شخصي و ذهني و دومي را از راه نوعي انفصال عيني مي توان شناخت . شود معرفت علمي، معرفتي . اگزيستانسياليسم موضوع علم اشياي مادي است، اما موضوع دين واقعيت هاي شخصي و اخالقي است

برخي ديگر در باب جدا انگاري دين از ۱۹ . » غير شخصي و عيني است، ولي معرفت ديني، معرفتي عميقا شخصي و ذهني است اي آنكه حوزه هاي پژوهشي متفاوت باشند، ديدگاه هايي متفاوت دربارة يك حوزة علم، تأكيد مي كنند كه علم و دين به ج

توجه خود را به نقش هاي گوناگوني كه انواع زبان در زندگي بشر ) Ling uistic Analysts ( تحليل گران زباني . مشترك اند دهاي زندگي است، در حالي كه زبان علمي زبان ديني ويژة نيايش و تعهد به شيوه اي از عملكر : دارد، معطوف كرده، مي گويند

 actor lang ( لذا زبان عامل . ويژة پيش بيني و كنترل پديدارهايي است كه براي همگان قابل مشاهده و تكرار پذير استuage ( ويژة جامعة ديني و زبان ناظر ) spectator lang uage ( خاص جامعة علمي است .

ت كيشي نوين در الهيات معاصر حوزة علم و دين در جنبش كالمي نوارتدكسي؛ سخ پيدايش زمينه هاي كالمي جدا انگاري . ۶ علمي فرق دين روش هاي خاص خود را دارد و به كلي با روشهاي . ، سيماي دين را از بن و ريشه ممتاز از علم مي داند غرب تاريخي اخذ مي شود، نه از كشف و ، معرفت ديني از جلوه نمايي خداوند در آيينة وحي و مكاشفة به نظر اين گروه . دارد

در دين بايد به وقايعي خاص كه خداوند در آن جلوه نموده است، نظر داشته باشيم كه طبعا اين وقايع در علم . اكتشاف بشري الهيات سخت كيشي نوين بر اين ديدگاه است كه دين به حد كافي ناطق و گوياي مفاهيم ديني است و هيچ . قرينه اي ندارد

نهايت اينكه، براي آنكه بتوانيم . فه يا جهان بيني اي حق تعيين كيفيت فهم و تفسير مفاهيم و آموزه هاي ديني را ندارد فلس ، بي نياز از دستاوردهاي علمي و فرآورده هاي فرهنگي بشر در عين حال . م بايد ايمان بورزيم نطق دين را به گوش هوش بشنوي

در اين . ديني به پاره اي از معارف بشري اقبال مي شود و از پاره اي ديگر ادبار مي گردد نيستيم ، بلكه بر مبناي آموزه هاي ديدگاه، داده هاي وحياني به محك يافته هاي بشري سنجيده نمي شود، بلكه يافته هاي انساني در بوتة آزمون داده هاي

۲۰ . وحياني قرار مي گيرد و بر اساس آن پذيرفته مي شود فكيك قلمروها، نه علم مي تواند به تمام سؤاالت و نيازهاي انسان پاسخ گويد و نه دين، هر يك از اين دو تنها بر طبق ديدگاه ت

، نياز نمي شويم و هر يك از اين دو و ما به واسطة يكي از اين دو از ديگري بي به مشكالت و دردهاي خاصي مي پردازند ، تفسير پديدارهاي تجربي، پيش بيني مثال رسالت علم . متفاوت است گري رسالت و هدف خاصي دارند كه با هدف و رسالت دي

اين روش از زمان گاليله سابقه . دربارة آنها و كنترل آنهاست، در حالي كه هدف و رسالت دين، هدايت و سعادت انسان است رو دين را جايي مي دانست كه طرح او مقتضاي عقب نشيني دين در برابر علم به موازات پيشرفت علم بود؛ زيرا او قلم . دارد

. دانش بشر به آن راه نيافته باشد

Page 33: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۳۳

علم و دين ) Co­operation ( تعاضد . ۳ كه موضع – بر خالف موضع اول . ديدگاه سوم رابطة نزديك تري را ميان عاليق و دلمشغولي هاي علم و دين بيان مي كند

در اين مدل گفته مي شود كه گاهي برخي عقايد ديني به فعاليت هاي علمي مدد مي رساند و بر خالف موضع - تعارض بود . استدالل شده كه تعامل ميان علم و دين نه تنها مخرب نيست، بلكه مي تواند به نفع هر دو باشد - موضع تفارق – دوم

ه ميان علم و دين زمينه هاي مشترك براي گفتگو هست و آنها مي توانند از تجارب معتقدين به اين موضع، بر اين باورند ك اين گروه مستقيما از علم استنباطهاي كالمي دارند و بر اين باورند كه وجود خداوند را چه از عوارض . يكديگر بهره مند شوند

ات خاص تر؛ نظير جهت دار بودن تكامل يا خصلت ذاتي طبيعي؛ نظير وجود طرح و تدبير يا اتقان صنع و نظم، و چه از كشفي معتقدند كه يك جهان بيني علمي » پاننبرگ « بعضي از متكلمين مسيحي؛ مانند . رياضي فيزيك جديد، مي توان استنتاج كرد

۲۱ . بدون وارد كردن الهيات ،ناقص است و فهم كامل جهان بدون ارجاع به خدا ميسر نيست ، مجبور بوده است در بروز كرده كه جامعه علمي نوظهور ، غالبا در جوامعي هاي علمي و ديني اضد و تعاون باور تأكيد بر تع

همچنين زماني كه مدافعين ديني از يافته هاي جديد علمي . مقابل مسؤولين با قدرت ديني، قيافة آشتي جويانه به خود بگيرد ن ديگر مي خواستند سنت ديني خويش را موجه سازند، باز آن براي دفاع از عقالنيت ايمانشان بهره مي برند، يا در مقابل اديا

. تأكيد رخ مي نمود گيرا آمد؛ زيرا وي استدالل مي كرد كه تعامل ميان علم و دين ، دين را از توهمات كهنه و » كام الفرد وايتهد « موضع تعاضد به

بسط انديشه ديني و پيراستن آن از تصورات همكنشي دين و علم، عامل بزرگي در پيشبرد « : وي مي گويد . زايد پاك مي كند ۲۲ . » عرضي است

بسياري از متكلمان عقلي شيعه و سني، يهودي و مسيحي و متكلمان جديد غرب و فيلسوفان معاصر بر اين عقيده اند كه ل ديني، بعضي از مسايل علمي مورد نياز دين و بعضي از مسايل ديني مورد حاجت علم است ، اما از سويي بعضي از مساي

بر اساس اين عقيده، مواردي از دين به هيچ وجه قابل بحث براي علوم . علمي نيست و بعضي از مسايل علمي هم ديني نيست . نيست و امكان ندارد فكر بشر آن را صيد كند، اما از جانب ديگر، دين در پاره اي از مسايل علمي هيچ گونه دخالتي نمي كند

رو علم، دين و فلسفه و تبيين رسالت هر يك از آنها معتقد است كه دين در تعميق شناخت استاد مطهري با شناسايي قلم در اين ميان ، نه تنها . علمي و فلسفي نقش مهمي دارد و از طرفي علم و فلسفه در تحكيم باورهاي ديني سهم بسزايي دارند

۲۳ . ر تبيين و تبسيق نظام هستي مكمل يكديگرند هيچ گونه تفاوتي ميان اين سه سيستم معرفتي وجود ندارد، بلكه هر سه د فقدان يك ديدگاه جامع براي شناسايي حدود و قلمرو و رسالت هر يك از اين سه نظام در جهان هستي و نبود تفسيري

از سوي ديگر، تفارق و . صحيح و متقن از نسبت ميان آنها ، نتيجه اي جز تعارض علم و دين در مغرب زمين نداشته است اين جدايي . براي بشريت هيچ چيز گرانتر و مشئوم تر از جدايي دين و دانش نيست « . ي علم و دين نيز مقبول نيست جداي

هم دنياي قديم ، هم دنياي جديد گاه دچار بي تعادلي شده و تعادل خود را از دست . تعادل اجتماعي بشري را از بين مي برد از علم جستجو مي كردند؛ اين بيماري دنياي قديم بود ، همچنان كه بيماري زماني مردم گرايش ديني خود را جدا . داده است

اكثر انحرافات و بدبختي هايي كه بشر امروز را . عمدة دنياي جديد اين است كه عده اي در جستجوي علم منهاي دين هستند ز بر سر بشر سايه خواهد گسترد كه تهديد مي كند ناشي از اين است كه علم را جدا از ايمان مي خواهد، هماي سعادت آن رو

وي عميقا پي ببرد كه به هر دو اصل مقدس نيازمند است، بداند مرغي است كه به دو بال نياز دارد؛ بالي از دانش و بالي از۲۴ . » ايمان

Page 34: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۳۴

ي به انسان ارزاني به نظر استاد مطهري ، علم و دين هر دو براي گسترش شناسايي انسان آمده اند، اما علم افزايش و توسعة افق دين براي افزايش ژرفايي شناخت آمده، دين مي گويد تمام اين . مي دارد، ولي دين افزايش عمقي به بشر اعطاء مي نمايد

پيامبران از اين عالم . جهان كه مي بيني در مقابل جهان غيبي كه بر اين جهان احاطه دارد مثل يك حلقه است در صحرا ۲۵ . عظمت آن عالم را به ما ارائه و نشان داده اند چيزي كم نكرده اند، بلكه

اين تأثير دوگانه در دو فضاي مختلف شكل گرفته است ، . تاريخ تأثير دوگانه اي را براي دين بر علم و محافل علمي سراغ دارد افل علمي و جهان مسيحيت، خاطرة ناخوشايندي از سيطرة كليسا بر مح . يكي در جهان مسيحيت و ديگري در جهان اسالم

قرآن . تأثير منفي آن بر علم دارد و جهان اسالم، شكوفايي دانش را در تمدن اسالمي مرهون تدابير و تشويقهاي دين مي داند مجيد در آيات بسياري به شكل هاي گوناگون از مقام دانش سخن گفته و بشر را به انديشيدن درست فراخوانده و راه درست

. علم را ترويج كرده است شكي نيست كه بر مبناي تعارض ظاهري ، در برخي موارد ميان علم و دين تعارض است؛ البته در مقام تدقيق و تعميق و بر

استاد مطهري با انكار تعارض واقعي ميان علم و دين ، در . مبناي تعارض واقعي، عده اي نافي تعارض و برخي مثبت تعارض اند گزاره هاي علمي و ديني؛ مانند تعارض نظرية تكامل با انديشة ديني، آن را از طريق صورت بروز تعارض ظاهري ميان برخي از

. تفكيك زبانهاي علم و دين قابل رفع مي داند مورد توجه بيشتر و مؤكدتر متكلمان و فيلسوفان دين قرار گيرد، مسألة » زبان دين « يكي از علل عمده اي كه باعث شد مسألة

تحول اخير علمي غرب ، بسياري از قضاياي مسلم ، قطعيت خود را از دست داد و چه بسا خالف در . تعارض علم و دين است آن قطعي شده، در حالي كه برخي از قضاياي دگرگون شده جزء مسلم آيين كليسا و محتواي كتاب مقدس بود؛ في المثل

يا سكون . دفعي آدم را در بوتة ترديد قرار داد داروينيسم با انكار ثبات انواع، بسياري از ظواهر كتاب مقدس در مورد خلقت زمين كه مدتها به عنوان محور جهان معرفي شده بود، باطل اعالم و ثابت شد كه زمين بسان ديگر سيارات به گرد خورشيد

براي حل متألهان مسيحي و متكلمان و فيلسوفان اسالمي در برخورد با اين تعارض ها در مقام برون شدي برآمدند و . مي گردد در . بخش عمدة اين راه حل ها، راه حل هاي زباني بوده است . مشكل تعارض علم و دين راه حل هاي مختلفي عرضه كردند

اين دهگذر، استاد مطهري زبان وحي در بيان خلقت انسان را، زبان سمبوليك مي داند و تعابير قرآن دربارة خلقت انسان را لي كه در اينحا مطرح است اين است كه انديشمندان مسلمان و مفسران قرآن در باب سؤا . مجازي و تمثيلي تلقي مي كند

برخي از قصص قرآني از قبيل داستان خلقت، هبوط آدم و تخاصم هابيل و قابيل چگونه انديشيده اند؟ آيا ساختار زباني اينگونه د؟ قصص را سمبوليك دانسته اند يا تفسير ديگري در اين زمينه ارائه داده ان

با نظر به آراء مفسران در تفسير آيات مربوط به آفرينش انسان و ديگر آيات و قصص قرآني به اين نكته دست مي يابيم كه بسياري از آنها ، في الجمله وقوع داستانهاي سمبوليك و تمثيلي را در عرصة قرآن كريم ، نه تنها موضوعي خيالي نمي دانند،

. ت و قصص قرآني را سمبوليك و تمثيلي دانسته اند بلكه ساختار زباني برخي از آيا وي در تفسير خود ، از ابو . وقوع داستانهاي تمثيلي را در بيان قرآن كريم به فراواني ممكن مي داند .) ق ۵۴۴ - ۶۰۶ ( فخر رازي

هنگامي « . است مثال ) ۲۶۰ بقره، آية ( نقل مي كند كه قصة كشتن پرندگان توسط حضرت ابراهيم ) متوفي قرن چهارم ( مسلم از خداوند درخواست زنده كردن مردگان را نمود ، خداوند متعال مثالي به او نشان داد تا امر برايش نزديك تر ) ع ( كه ابراهيم

۲۶ . » گردد

Page 35: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۳۵

۲۷ . را تمثيل مي داند ) ۲۱ - ۲۳ ص، آيات ( قصة مخاصمه نزد داوود » الكشاف « در تفسير .) ق ۴۶۷ - ۵۳۸ ( جاراهللا زمخشري گفتگوي خداوند با آسمان و زمين و طبيعت و ترس ۲۸ » … إنا عرضنا األمانه علي السموات و األرض « تفسير آية وي در زمينة

و واهمه طبيعت از پذيرش مسؤوليت و پذيرش انسان و اراده و مسؤوليت او را نمونة كامل داستان سمبوليك و تمثيلي معرفي يلي يك روش است و در اسلوب هاي كالمي و روش هاي بالغتي و ذكر داستان سمبوليك و تمث « : و مي گويد ۲۹ مي كند

بياني عرب وارد شده است و اگر در قرآن كريم، چنين قضاياي تمثيلي وارد شده است، قطعا بر همان مشي و روش معمولي لطافت تعبير و دقت كالم عرب است ، كه حقيقتي را به زبان سمبوليك بيان مي كند و احيانا ذكر چنين داستانهاي نمادين از

۳۰ . » تفهيم حكايت مي كند تولج الليل في النهار و تولج « در تفسير آية . نيز برخي از آيات و قصص قرآني بر تمثيل حمل نشده است » المنار « در تفسير

ورده چنين آمده است كه قرآن اين رويدادهاي طبيعي را براي طرح حقايق معنوي به عنوان مثال آ ۳۱ » … النهار في الليل بدين معنا كه ايالج شب و روز اشاره به تصرف خداوند در شؤون بشر دارد، همانگونه كه خداوند در شب و روز تصرف مي . است بهترين شيوة تأويل در اين قصه تمثيل است و سنت الهي در « : همچنين دربارة قصة آدم و حوا چنين آمده است ۳۲ . نمايد

۳۳ . » ر معنوي را در قالب لفظ و معارف عقلي را به صور محسوس بيان كند كتابش بر اين قرار گرفته است كه امو در اين دسته ، . قصص انبياء از اين قبيل است . محمد احمد خلف اهللا معتقد است كه برخي از قصص قرآني صبغة تاريخي دارد

تكرار قصص، جابجايي عناصر حذف بسياري از خصوصيات زماني و مكاني ، . هدف موعظه و پند آموزي است نه تحقيق تاريخ وي از طبري و عبد الوهاب نجار نقل مي ۳۴ . داستان و حتي ذكر خصوصيات بر اساس عقيدة مخاطبان بر همين اساس است

خلف اهللا دسته اي ديگر از قصص قرآني را تمثيلي و ۳۵ . كند كه مدت توقف اصحاب كهف بر اساس اعتقاد مخاطبان است در تمثيل ضرورت ندارد كه حوادث اتفاق افتاده باشد، يا شخصيت ها موجود باشند، همان گونه سمبوليك مي داند و مي گويد

كه ضرورت ندارد گفت و گوها و محاوره ها صادر شده باشد، بلكه در تمام اين جهات يا بعض آن به فرض و خيال اكتفا مي ستاني كه در قصص تمثيلي و سمبوليك قرآن آمده من هرگز قصد ندارم كه بگويم همه مواد دا : او سپس مي افزايد ۳۶ . شود

است ، مولود خيال است ؛زيرا بسياري از مواد از وقايع تاريخي گرفته شده كه به طور عيني واقعيت داشته اند، مانند داستان تمثيل ها، از نياز و نيز بايد روشن شود كه نياز به خيال و انديشه در قصص قرآني و ) . ع ( هاروت و ماروت و حوادث تاريخ داوود

خداوند متعال نشأت نگرفته است ، بلكه اين نياز بشر است كه گاهي اين چنين اسلوب و روشي را بايد در تفهيم آن در نظر از نظر خلف اهللا در قصص ۳۷ . گرفت و به كار برد؛ چرا كه شيوه انسان ها در بيان يافته هاي دروني و انديشه ها همين است

تمثيلي و سمبوليك واقعيت داشتن مواد قصه ضروري نيست؛ بلكه ممكن است مواد، غير واقعي باشد يا بر اساس عقيده مواردزبان تمثيلي و سمبوليك قرآن را زبان غير شناختاري مي داند، حال آنكه اين ديدگاه در برخي . مخاطبان بيان شده باشد

به نظر بسياري از صاحب نظران و انديشمندان اسالمي در قصص تمثيلي قرآن، مواد قصه از واقعيت برخوردار است، اما تركيب . و بيان آن به صورت يك حادثه و قضيه، تمثيل است

اگر چه زبان تمثيلي صريح نيست، اما از . از موارد از زبان تمثيلي و مجازي سود جسته است شكي نيست كه قرآن در پاره اي در زبان سمبوليك، به وسيلة سمبول از سطحي از حقيقت سخن گفته مي شود كه . حقيقتي به طور عميق پرده بر مي دارد

در قرآن به ويژه در مورد » حق « بينش، با اين . اين سطح ژرف تر از سطوحي است كه در زبان هاي ديگر بيان مي گردد ، ) ۳ قصص، آية ( و داستان موسي و فرعون ) ۱۳ و كهف آية ۶۲ آل عمران، آية ( ، قصص انبياء ) ۷۲ مائده، آية ( داستان فرزندان آدم

م بدين معنا نيست كه در آن مجاز نيست ، بلكه به معناي آن است كه در كال » قرآن حق است « اينكه . معناي ديگري مي يابد

Page 36: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۳۶

در آيات مذكور داللت دارند كه اين داستان ها وقايع تاريخي » حق « از نظر انديشمندان مسلمان واژة . خداوند لغو وجود ندارد اند، اما در عين حال از معاني تمثيلي و سمبوليك نيز برخوردارند؛ زيرا اين قصص به طور رمزي به مفاهيم و مدلول هاي

از اين رو ، معناي سمبوليك در قرآن تنها صورت وهمي و خيالي داستان . داللت دارند ديگري كه در مضامين آنها است ، . نيست ، بلكه به معناي پرده برداشتن از معاني ژرف واقعيات است

استاد مطهري در داستان خلقت انسان بر اين مطلب تصريح كرده است كه مواد داستان، همه حقيقي اند، اما زبان وحي درما اگر مخصوصا قرآن كريم را مالك قرار دهيم ، مي بينيم قرآن « : وي مي نويسد . نسان، زبان سمبوليك است بيان خلقت ا

منظورم اين است كه آدم كه در قرآن آمده نام شخص نيست، . داستان آدم را به صورت به اصطالح سمبوليك طرح كرده است منظورم اين است كه . شخص است و وجود عيني داشته است يك فرد و يك » آدم اول « قطعا . چون سمبول نوع انسان است

به صورت … قرآن داستان آدم را از نظر سكونت در بهشت، اغواي شيطان ، طمع ، حسد ، رانده شده از بهشت، توبه و ي در روي زمين سخن مي گويد، ول » انسان اول « از ديدگاه استاد مطهري ، قرآن از آفرينش ۳۸ . » سمبوليك طرح كرده است

نه براي استوار ساختن توحيد و استدالل بر اينكه در آن لحظه، نفخه الهي پديد آمده و ارادة خداوند جلوه گر شده است ، بلكه ۳۹ . هدف از ذكر اين داستان ، ارائة يك سلسله تعاليم اخالقي و تربيتي بوده است

ني كه به رمز ، معاني ژرف نهفته در قصص را بيان مي به نظر ما بسياري از قصص قرآني به زبان سمبوليك بيان شده است؛ زبا كنند و شايد همين معناي عام مفهوم سمبوليك است كه در انديشة متفكران مسلمان؛ مانند سيد جمال الدين اسدآبادي

- ۱۳۵۷ ( ، محمد اقبال الهوري .) ق ۱۲۷۷ - ۱۳۵۵ ( ، ميرزا محمد حسين نائيني .) ق ۱۲۶۶ - ۱۳۲۳ ( ، محمد عبده .) ق ۱۲۵۴ - ۱۳۱۴ ( و ديگران تأثير گذاشته و به تلقي سمبوليك ) ش ۱۳۱۲ - ۱۳۵۶ ( ، علي شريعتي .) ش ۱۲۹۹ - ۱۳۵۸ ( ، مرتضي مطهري .) ق ۱۲۹۴

البته، بايد توجه داشت كه بدون داشتن تئوري خاص معرفت شناختي كه . از زبان وحي در برخي موارد گرايش پيدا كرده اند دامنة اين آيات يا قصه اي از قصص قرآني را سمبوليك دانست و به ويژه با مباني تفسير نيز سازگار باشد، نمي توان آيه اي از

۰ ت زبان نيازمند مالك اس

Page 37: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۳۷

هفتم فصل ضرورت مطالعه اديان

كند، به هدايت همه افراد بشر بينديشد و قصد كند كه در اگر انسان به پيروي از قرآن كريم كه خود را هدي للناس معرفي مي وگو با افراد مختلف به شكلي ترين مسائلي كه در اين عرصه بايد به آن توجه كند، گفت بردارد، از مهم اين راه قدم موءثري استاد شهيد . اي كه مطلوب ما نيست بينجامد تواند به نتيجه صورت هر تالشي در اين زمينه مي در غير اين . صحيح و سالم است

» . گيرد، خودش منكر است ها و نهي از منكرهايي كه صورت مي وف بسياري از امر به معر « : گويند مطهري در اين باره مي باشد، ترين مقوالت براي پيروان هر دين مي وگوي ميان آنها از ضروري بنابراين و با توجه به اينكه امروزه مطالعه اديان و گفت

: ار گيرد وگوها بررسي شده، مورد توجه جدي قر الزم است كه نكات مهم و موءثر در ثمردهي اين گفت : كنيم نكته اول را با سخني از امام خميني آغاز مي . ۱

ما به مناسبت احراز ] نبايد [ نبايد از شنيدن لفظ صوفيه فرار كرد كه ما با آنها نيستيم، چون اگر قومي با ما موافق نشدند، ائل نشويم، واال اگر بنابر اين باشد، عداوت كلي زمزمه مخالفت كلي با آنها سر داده و حرف حق را هم به جهت مخالفت با آنها ق

مخالفت گذاشته و اعتقاد به وحدانيت و توحيد را هم از دست بدهيم، بلكه الزم است كه انسان ما بايد با تمام الهيين عالم بناي تفاوت طريقي را كه حق است با هر آشنايي مشي كند و تا وقتي كه مقصد يكي است با آنها همراه باشد و هر جا مقصد آنها

، ۱ تقريرات فلسفه، ج ( پيدا كرد و راه او از آنان جدا شد، او راه منزل خودش را پيش گرفته و آنها را در راه خودشان واگذارد ). ۲۸۴ ص

در برخورد با اديان مختلف بايد دقت شود كه اگر حقايقي در آنها مورد توجه قرار گرفته است، صرفا به اين دليل كه در فالن اعتنايي يا مخالفت قرار نگيرد؛ چرا كه اگرچه گرايش به باطل نكوهيده و ناپسند است، ن مذهب بيان شده، مورد بي دين يا فال

اعتنايي و يا مخالفت با حقايق هم به همان اندازه غلط و مطرود است، و اگر ما امروز با حقايق ديگر اديان مخالفت كرديم، بي اي كه نياز خوبي و يا حداقل به اندازه رو بايد اديان را به بدين . ايم ، آنها را ياري داده ناخواسته به صف طرفداران باطل پيوسته

مرحوم عالمه طباطبايي در تفسير الميزان در عين اينكه در مقام بيان برتري و . داريم، مورد شناسايي و تفحص قرار دهيم كند رسد، نكات مثبت موجود در اين دين را يادآوري مي مي زم كه به هندويي امتياز دين اسالم نسبت به ساير اديان است، زماني

: گويد و چنين مي كند، تمام اين رسائل، عالم الوهيت در شئون مربوط به آن از قبيل اسماء و يك باحث ناقد وقتي كه اوپانيشادها را مطالعه مي

وليكن در جاهايي از آن ... . كند ر توصيف مي طو كند كه امور جسماني و مادي را آن را طوري توصيف مي ... صفات و افعال و تصريح شده به اينكه عالم الوهي ذاتي است، مطلقه و متعالي از اينكه حد و تعريفي آن را محدود كند؛ ذاتي است كه داراي

سم، باشد؛ ذاتي است كه منزه از صفات نقص و عوارض ماده و ج اسماي حسنا و صفات عليا از قبيل علم و قدرت و حيات مي زاده شده و نه چيزي از او زاده كند به اينكه او متعالي و داراي ذاتي يگانه است كه نه از چيزي ء؛ و تصريح مي ليس كمثله شي

كند به اينكه حق آن است كه غير او عبادت نشود و با قرباني به غير او شده است و او را همانند و مثلي نيست؛ و تصريح مي ). ۲۹۱ ، ص ۱۰ الميزان، ج ( نه بدون شريك و سزاوار عبادت است او يگا . تقرب جسته نشود

: نويسد عالمه در جاي ديگر مي كسي كه با تأمل عميق در بخش اوپانيشاد ويداي هندي دقت كند و همه اطراف سخنان اين بخش را پاييده، برخي را با برخي

ارد؛ ولي متأسفانه چون بي پرده و لفافه بيان شده، پرستي ند ديگر تفسير كند، خواهد ديد كه هدفي جز توحيد خالص و يگانه

Page 38: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۳۸

پرستي و اعتراف شود، جز بت وقتي كه نقشه توحيد خداي يگانه كه در اوپانيشادها تنظيم شده، در سطح افكار عامه پياده مي ). ۳۰ قرآن در اسالم، ص ( آيد به خدايان بسيار از آب در نمي

است كه هم مشكل ايجاد شده توسط اوپانيشادها را بيان كند و هم در كنار بيان توجه عالمه طباطبايي در اينجا به اين نكته ما يكسره بر نفي آنان بنابراين خوب است كه در مطالعه اديان، تالش علماي . مشكل، از طرح مزايا و نكات مثبت آن غفلت نورزد

تري توجه داريم؛ مثال ما در مورد مهدويت جدي در مورد برخي از عقايد ما به حقايق موجود در ديگر اديان به طور . نباشد جا دارد كه در مسائل ديگر، به خصوص توحيد نيز همين . هاي آن را در ديگر اديان بيابيم ترين نشانه كنيم كه كوچك تالش مي

. حسن نيت را از خود نشان دهيم؛ چرا كه مقصود از امامت و نبوت نيز در نهايت توحيد است : فرمايند نقل شده كه خطاب به هشام مي ) ع ( يتي از قول امام هفتم العقول روا در تحف

اند در اي كه حضرت بيان داشته جمله ). ۲۹۳ ص ( االنجيل طوبي للمتراحمين اولئك هم المرحومون يا هشام مكتوبء في نتيجه آنكه توجه به نكات ). ۷ ، متن ۵ انجيل متي، باب ( طوبي للرحماء فإنهم يرحمون : اناجيل فعلي به اين شكل موجود است

. كردند مثبت در اديان ديگر در سيره پيشوايان ديني ما نيز وجود داشته و ايشان در مواعظ و بيانات خويش به آنها استناد مي ر رغم تمام مشكالتي كه د توان نشان داد كه علي امتياز بزرگي كه توجه به اين نكات براي ما دارد اين است كه به كمك آن مي

گرايان، حقيقت روندي مثبت و رو به گران و باطل رغم تالش همه فتنه طول تاريخ در مسير حق و حقيقت ايجاد شده و علي زند شود و همچنان سخنان انبيا حرف اول را مي هاي آن در تمام اديان به نحوي ديده مي جلو داشته است؛ چرا كه آثار و نشانه

البته به گفته امام خميني ما بايد توجه داشته باشيم، تا جايي . شود يز تا حدي به كار بسته مي گيرد و ن و مورد مطالعه قرار مي سو بودند، با آنها حركت و همراهي كنيم؛ ولي هر كجا راه ديگران از ما جدا شد، ما به مسير خود ادامه كه اديان ديگر با ما هم

. دهيم دينان متوجه اديان است؛ است كه تهاجم و خطر جدي از ناحيه ملحدان و بي رو امروزه ضرورت ديگر مطالعه اديان، از آن . ۲

اين مسئله . كند يعني جدا از اختالفاتي كه در بين اديان مختلف موجود است، امروزه دشمن مشتركي كليه اديان را تهديد مي ركات اديان گوناگون بيش از پيش ترغيب سازد و ما را بر يافتن مشت مي همكاري و همدلي پيروان اديان را بيش از پيش ضروري

اين مشتركات، گستره بسيار وسيعي از اعتقادات، اعمال و احساسات ديني، از توحيد و معاد گرفته تا مسائل حقوقي و . نمايد مي ن وقتي اين مشتركات به نحوي شناسايي شد، هم دامنه همكاري اديان روش . شود فقه و سرانجام مسائل اخالقي را شامل مي

امروزه مسائلي مانند تعارض علم و دين، اثبات وجود خدا، دين و اخالق، دين و . گيرد شود و هم از هدر رفتن نيروها جلو مي مي ها و نقدها كه از همه وسايل ارتباط جمعي ـ از كتاب سياست، كاركرد اجتماعي دين، قلمرو دين و سيل بنيان برافكن تشكيك

كنند، مربوط به يك دين خاص هاي تلويزيوني و راديويي ـ براي مواجهه با اديان استفاده مي شبكه و مقاله و روزنامه گرفته تا يك گروه يا دين خاص، توانايي و امكان رويارويي با اين مسائل و شبهات را . نيست و تمامي اديان با آن به نحوي درگيرند

البته با ( ات مشترك خود را به كار گيرند و دست در دست يكديگر ها و امكان بايست اديان افكار و انديشه بنابراين مي . ندارد در برابر جريان الحاد ايستادگي كنند؛ ) هاي خاص خويش حفظ ديدگاه

بنابراين پيروان ۱ . شود؛ بلكه قصد، نفي اساس دين است چرا كه جريان الحاد، تفكيكي ميان اديان يا پيروان آنان قائل نمي الحاد كه دغدغه مشترك آنان است، الزم است از تجربيات، منابع و افكار يكديگر بهره جويند و زمينه را اديان نيز در مبارزه با

. فراهم آورند ) ها به خصوص ترجمه كتاب ( براي استفاده متقابل از امكانات يكديگر

Page 39: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۳۹

اما بايد . باشد ي نيز برخوردار مي ا آنچه در مطالعه اديان بيش از هر چيز در ميان ما رواج دارد، نقد است كه از اهميت ويژه . ۳ چرا كه . رسد به نظر مي توجه داشت كه براي انجام يك نقد صحيح و منصفانه در باب اديان، باز هم مطالعه دقيق آنان ضروري

حقيقت آيا منظور ما از مطالعه اديان در نهايت امر، دفاع از . آورد عدم اطالع در مقام نقد، خود مشكالت فراواني را به بار مي هاي اديان به جاي دفاع از حقيقت، موجب پايمال شدن آن نيست؟ بايد نيست؟ اگر اين طور است، آيا عدم اطالع ما از آموزه

اي از دروغگويي است و تقريبا در تمامي توجه داشت كه نسبت غلط دادن به اديان و مذاهب جايز نيست؛ چرا كه اين هم شعبه اگر خواهان آنيم كه ديگران در برخورد و نقادي با دين و مذهب ما منصفانه برخورد . نفي شده است ) از جمله دين اسالم ( اديان

كنند و تمامي جوانب را بررسي نمايند و صرفا به يك جمله يا يك كتاب اكتفا نكنند، ما نيز بايد در مواجهه با اديان ديگر به پاييدن « عالمه طباطبايي نقل شد كه در باب اوپانيشادها توصيه به در بندهاي قبل، شبيه اين روش از . همين شيوه عمل كنيم

پرستي صورت معلوم خواهد شد كه هدفي جز توحيد خالص و يگانه كرده و معتقد بود كه در اين » اطراف سخنان آن تمامي گرچه بايد تصديق . دانيم مي پرست ها است كه آنها را گاوپرست و يا بت اين بر خالف نگاه رايج در بين ما درباره هندي . ندارد

جانبه، محاسن و معايب از يكديگر كرد كه هنديان در دين خود دچار خطاهاي بسياري هستند، ولي بايد با بررسي دقيق و همه نه محاسن يك دين را در پشت معايب آن پنهان كنيم و نه معايب آن را به بهانه محاسنش ناديده . جدا و دقيقا نقل شود

صورت، صداقت خود را هم به پيروان اديان ديگر و هم به كساني كه از پيروان در اين . ر چه هست عينا نقل شود بگيريم و ه گونه عمل نكنيم، عالوه بر آنكه با اگر اين . ايم اديان نيستند، ثابت كرده و زمينه را براي پذيرفتن حقيقت مهيا ساخته

شويم، پيروان ساير اديان هاي ديني خود مي ب كاري ناحق و بر خالف آموزه دهيم، مرتك هايدروغي كه به اديان ديگر مي نسبت به نقل از ) ع ( در حديثي از امام حسن عسگري . را نيز نسبت به دين خود بدبين كرده، زمينه پذيرش حق را از بين خواهيم برد

: فرمايند بيان شده كه حضرت در مورد جدال غير احسن مي ) ع ( امام صادق تواني ميان سخنان حق و باطل كسي كه در بحث مورد كني و نمي ن، جدالي است كه تو حقي را انكار مي جدال غير احس

اين كار حرام است؛ چون تو هم مانند او كه . خواهي با انكار حق او را از باطل باز داري خطاب تو است، تفاوت قائل شوي و مي ). ۱۵ و ۱۴ طبرسي، ص احتجاج ( اي حقي را منكر شده، حق ديگري را انكار كرده

گرا بحث كنيد و او براي جدال غيراحسن آن است كه شما با يك باطل « : فرمايد در ابتداي همين روايت از امام نقل شده كه مي گرا از آن شما يك باطلي را بيان كند و شما آن را با دليلي كه خداوند براي شما قرار داده نقد نكنيد؛ بلكه حقي را كه باطل

اين كار بر شيعيان حرام است؛ چرا كه هم . دانيد چگونه از آن رها شويد ييد باطلش كمك گرفته، انكار كنيد؛ چون نمي براي تأ گرايان از اين جهت است كه ضعف ضعيفان فتنه باطل . شود گرايان مي سبب فتنه بر برادران ضعيف خود و هم سبب فتنه باطل

كنند و آن را دليل بر قوت باطل خويش اند، مشاهده مي ن باطل گرا گرفتار شده شما را كه در مجادله فرورفته و در دستان آ گرا چگونه از خود ضعف گرا در مقابل باطل بينند حق فتنه بر ضعيفان شما از آن جهت است كه آنها هنگامي كه مي . گيرند مي

). همان ( » شوند دهد، غمگين مي نشان مي ها و حجج نامشروع استفاده كنيم، و عالوه بر هدف، روش رسيدن به است، نبايد از راه بنابراين براي رسيدن به حق كه هدف ما

. آن نيز بايد حق باشد پذيرد كه شايد وگوي بين اديان با اهداف مختلفي صورت مي گفت . وگوي اديان است مسئله مهم ديگر در مطالعه اديان، گفت . ۴

در اين بخش نيز مطالعه دقيق اديان ضرورت دارد؛ چرا كه اگر با . اشد ترين و بهترين فرض آن هدايت پيروان اديان ب مهمدرستي ايم و يا به درستي مطالعه نكرده وگو شديم و آنان احساس كردند كه يا سخنان آنان را به پيروان اديان ديگر وارد گفت

Page 40: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۴۰

وگو قائل رو ارزشي براي اين نوع گفت دين ب . ايم وگو شده دانيم، وارد گفت ايم و فقط به صرف اينكه خودمان را حق مي نفهميده توانند بدون مطالعه مطالب ما هريك مي وگو مترتب نيست؛ چرا كه پيروان اديان ديگر نيز اي بر اين گفت نخواهند شد و نتيجه

و با حق دانستن خود وارد بحث شوند و در نهايت هر كس بر موضع خود پافشاري خواهد كرد و به هيچ مطلوبي نخواهيم : به همين دليل قرآن كريم ما را به جدال احسن دعوت كرده است و در روايات ما جدال غير احسن نهي شده است . رسيد

. الله شيعتنا والجدال بغير التي هي احسن محرم حرمه ا از ما ممكن است بخواهيم جد . سازد، بررسي نقش دين در زندگي بشر است نكته ديگر كه مطالعه اديان را ضروري مي . ۵

طور كلي به بررسي نقش دين در زندگي بشر بپردازيم و مثال ببينيم كه امروزه اديان بدون اثبات يا نفي يك دين خاص، به گذارند و يا چه تفاوتي ميان جوامع توجه به تنوعي كه دارند، در جوامع مختلف و در زندگي يكايك افراد بشر چگونه تأثير مي

. نمايد در اينجا نيز ضرورت مطالعه و كاوش در همه اديان رخ مي . ديندار و غيرديندار وجود دارد ديني و غير ديني و يا افراد تواند تمامي آنان را به البته اين بحث مطرح است كه يك نفر حتي اگر تمام عمر خود را صرف مطالعه در اديان كند، آيا مي

نحو شايسته بشناسد يا نه؟ از مباحث حقوقي : شود هاي تطبيقي، خود شامل حوزه وسيعي مي بررسي . زم مطالعه اديان است مطالعات تطبيقي از ديگر لوا . ۶

ويژه در حوزه ها از يكديگر به آساني امكان پذير نيست؛ به البته گاه تفكيك اين حوزه . و اعتقادي گرفته تا مباحث اخالقي بررسي نبوت در اسالم و مسيحيت، توحيد در اسالم و به عنوان مثال بررسي رستاخيز در اسالم و يهوديت، . اخالق و حقوق

مهدي و ( هاي مديريتي و سياسي در اسالم و آيين كنفوسيوس، رياضت در اسالم و آيين بودا، منجي هندوييزم، انديشه ن به طور براي مطالعات تطبيقي نه تنها مطالعه منابع اديا . گونه مطالعات است در اسالم و زردشت، از موضوعات اين ) سوشيانت

اول و معتبر در هر يك از اديان استفاده شود؛ چرا كه منابع غير معتبر يا االمكان بايد از منابع دست دقيق الزم است، بلكه حتي كه ما نيز در دين اسالم در منابع غير معتبر خود چنان . نويسند دست چندم مطالب را در بسياري از موارد غلط يا غير دقيق مي

همچنين بايد . تواند با توجه به آن مطالعات عميقي درباره اسالم و تشيع انجام دهد داريم كه كسي نمي مطالب ناصحيحي : در برخي روايات ما آمده است . امانت را رعايت كرده، نسبت دروغ به منابع اديان ديگر ندهيم

الله بصدق الحديث و اداءاألمانة غ به عند رسول فالزمه فإن عليا انما بلغ ما بل ) ص ( الله عند رسول ) ع ( انظر الي ما بلغ به علي ). ۳۵۶ ، ص ۴ محجة البيضاء، ج (

با راستگويي و امانتداري به آن جايگاه ) ع ( شود، در اين دسته از روايات تأكيد بر اين است كه علي طور كه ديده مي همان . مخصوص نزد پيامبر دست يافت

براي اينكه به حقيقت برسيم و بعد چنين بگوييم كه اگر ما اسالم را پذيرفتيم پردازيم، گاهي اوقات ما به مطالعه اديان مي . ۷ اند، و نه به اين خاطر كه در علم كالم اثبات ايم يا پدر و مادرمان مسلمان بوده نه به اين خاطر است كه از قبل مسلمان بوده

فراوان و تحقيق، به اين نتيجه دست يافتيم كه اند، بلكه ما خود پس از بررسي شده كه اسالم دين حق و بقيه اديان باطل به عبارت ديگر براي اينكه نشان دهيم كه ما به نحوي پسيني و نه پيشيني و با مطالعه و تحقيق فراوان و از . اسالم بر حق است

م است كه هر ميزان كه در اين حالت الز . آوريم ايم، به مطالعه در زمينه اديان روي مي روي دليل و برهان، دين خود را پذيرفته در مورد مكاتب و اديان فرصت مطالعه يافتيم، به همان ميزان نيز در مورد آنان اظهار نظر كنيم و نقاط قوت و ضعف را در

اگر در دين يا مذهبي فرصت مطالعه نداشتيم و مطالعه نكرديم، انصاف نيست . ايم، بيان نماييم اي كه مطالعه كرده همان حيطهاگر كسي مدعي شود كه دين اسالم و تشيع را به طور كامل مطالعه . رسي و مطالعه در همه اديان و مذاهب شويم كه مدعي بر

Page 41: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۴۱

هاي غلط را به تشيع نسبت دهد، مثال بگويد شيعيان، قرآني غير از قرآن مسلمانان دارند، يا ديدگاه كرده است و سپس برخي دانند، هرگز نخواهيم پذيرفت كه اين فرد تشيع و را برتر از پيامبر مي ) ع ( شيعيان اهل عبادت نيستند، يا شيعيان، امام علي رو هنگام مطالعه در دين و آيين ديگران، بر ما نيز فرض است كه بدين . اسالم را به طور كامل و دقيق مطالعه كرده باشد

توانيم از آنان اين قضاوت كنيم، مي منصف، دقيق و معتدل باشيم؛ چرا كه اگر ما امروز به شكلي منصفانه در مورد ديگران . انتظار را داشته باشيم كه آنان در مورد ما نيز به همين شكل قضاوت نمايند

اند تا اسالم را آموزش ببينند و هنگامي كه به كشور خود برگشتند، اسالم و امروزه عده زيادي از سراسر جهان به ايران آمده . ۸ شود، سخن از اديان ديگر نيز به قهرا در مسائلي كه براي آنان مطرح مي . كشورها تبليغ كنند خصوص اسالم شيعي را در آن به

ها در اينجا ضرورت دارد كه براي اين افراد استاداني را تربيت كنيم كه با آگاهي دقيق از اديان ديگر بر سر كالس . آيد ميان مي اگر استاد ناآگاهي . اند بوده ) به خصوص مسيحيت ( يكي از اديان ديگر تر پيرو حاضر شوند؛ چرا كه بسياري از اين افراد، پيش

يابند و به تعبير روايت امام مي مطلب نادرستي را به يكي از اديان نسبت دهد، تعداد زيادي از اين افراد بطالن سخنان او را در آنكه تعليم ديدند، به كشورهاي خود باز شود و از طرف ديگر بايد توجه داشت كه اين افراد بعد از موجب فتنه مي ) ع ( صادق

آنان به كشورهايشان كه . به عبارت ديگر اين افراد قرار نيست كه براي هميشه در ايران و قم باقي بمانند . خواهند گشت ال را حتي اگر اين احتم . پايبند هستند، باز خواهند گشت ... اكثريت مردم، به اديان ديگر مانند بوديسم، هندوييسم، مسيحيت و

بدهيم كه اين افراد از اديان مورد نظر اطالعي نداشته باشند و فعال برخي سخنان خطاي ما را بپذيرند، آيا بعد از بازگشت به هاي پيروان اديان ديگر، همچنان به آنچه به آنان در قم آموزش داده كشور خود و نقل اين سخنان و مواجهه با داليل و جواب

؟ آيا حداقل به عنوان تكليف ثانوي، الزم نيست به ميزاني كه رافع نياز ما است، به مطالعه اديان بپردازيم؟ مانند شده، پايبند مي مخصوصا در حوزه روايات، مطالب فراواني در منابع جهان ) مسيحيت، يهوديت، صابئين و مجوس ( حداقل در مورد چهار دين . ۹

با توجه به اينكه روايات مربوط به اديان يك دست ( ست در مورد اين روايات براي به دست آوردن اطالعات در . اسالم وجود دارد يابي به يك قضاوت صحيح در مورد اين اديان، نياز جدي به و دست ) نيست و وضع و جعل در اين بخش كامال محتمل است

و از سوي ديگر ديدگاهي كه امروزه مثال در مورد صابئين در منابع اسالمي اختالف وجود دارد . مطالعه دقيق اديان وجود دارد با بررسي روايات، . مسئله مجوس از صابئين نيز دشوارتر است . ها در تعارض است دهند با اين ديدگاه خود صابئين ارائه مي

شود يا تنها اختصاص به ايران دارد و يك عنوان است كه در ديگر اديان نيز يافت مي » مجوس « شود كه آيا سوءاالتي مطرح مي اگر اختصاص به ايران دارد، آيا مربوط به اديان قبل از زردشت است يا مربوط به دوران زردشت است؟ و سرانجام هر دسته از

القدرية مجوس هذه االمة به كدام مجوس اشاره دارد؟ جدا از اختالف : گويد اين روايات كه درست باشد، روايتي كه مي يا تفويض و جدا از بحث سندي در مورد اين روايات، بايد با مطالعه و تحقيق روشن مسلمانان در اين باره كه مقصود جبر است

كنيم كه مجوس كيست؟ در باب جبر و اختيار، چه نظر دارد؟ و در هر صورت آيا حديث، به جبر اشاره دارد يا تفويض؟ ها، استاد گاه در برخي كالس . ايم نه شده اند، بيگا متأسفانه ما از تحقيقاتي كه متفكران مسلمان در تاريخ اسالم انجام داده

حال آنكه ! اي كشف شده است دهند و گويي نكته تازه كند و طالب با شوق بسيار به اين اشكال گوش مي اشكالي را مطرح مي ات قدماي ما از اديان، اطالع بسياري از . همين بحث در قرن پنجم بين متفكران اسالمي مطرح بوده و جواب آن داده شده است

. اي نداشته باشيم ايم و شايد با بيگانگي محض، فاصله اند؛ در حالي كه ما امروز خيلي از آن فاصله گرفته دقيقي داشته الزم است كه . يكي ديگر از مسائل مهم در باب مطالعه اديان، چگونگي پرداختن به آن در مراكز دانشگاهي كشور است . ۱۰

هاي مرتبط با زيرا در رشته . شود، آگاه باشد كز دانشگاهي در اين زمينه مطرح مي حوزه علميه نسبت به مباحثي كه در مرا

Page 42: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۴۲

گردد و اين مطالب از طريق دانشجويان اين ها مطرح مي اديان ـمانند اديان و عرفان و كالم جديد ـ مطالب زيادي در دانشگاه د اين مباحث چه باشد، اطالع داشتن نسبت به آن لذا جدا از اينكه موضع ما در مور . گردد ها در سطح جامعه منعكس مي رشته

الزم و ضروري است و چه بسا بعد از اطالع حاصل كردن از مباحث مطرح در محافل دانشگاهي، برخي را قابل نقد و برخي را : نويسد به عنوان نمونه، كتابي با عنوان سر اكبر اوپانيشادها ترجمه شده كه مترجم در ابتداي آن مي . خطا بيابيم

. كتابء انزلنا اليك لتخرج الناس من الظلمات إلي النور : هنگامي كه كتاب را ترجمه كردم، استخاره كردم و اين آيه آمد سر اكبر اوپانيشادها، ( اوپانيشادها هستند » مكنون « في كتاب مكنون منظور از : وي همچنين معتقد است، آنجا كه قرآن فرموده

هايي مانند تلمود و گنجينه مطرح مي شود و كتاب بيه به اين مطلب در برخي محافل دانشگاهي مباحثي ش ). ۶ ـ ۴ ، ص ۱ ج لذا الزم است كه ما متون درسي دانشگاهي را در اين زمينه مرور كرده، از آن . تلمود در اختيار دانشجويان و اساتيد قرار دارد

البي مانند مطلب فوق، نبايد به تخطئه كليه دانشجويان و اساتيد البته بايد توجه داشت كه وجود مط . اطالع كافي داشته باشيم . كش در اين حوزه بينجامد زحمت

گونه باشد كه يك چرا بايد وضعيت ما اين . مطالعه اديان از نظر حيثيتي نيز براي طالب حوزه علميه حائز اهميت است . ۱۱ من در عجبم يهوديان چگونه به دنبال « اعالم كند كه شود، ها پخش مي شخصيت روحاني در سخنراني عمومي كه از رسانه

اين سخن كامال نشان از عدم مطالعه دارد؛ چرا كه » . دانند گردند، حال آنكه آنان مجسمه سازي را حرام مي هيكل سليمان مي . در نزد يهوديان مجسمه نيست، بلكه معبد سليمان است » هيكل « مقصود از

آشنا شويم كه ديگران بر تفكرات و دين العه اديان ديگر از اين جهت كه با انتقادات و ايراداتي آخرين نكته، اين است كه مط . ۱۲ اند، الزم و و مذهب ما وارد كرده

هايي كه در طول تاريخ اسالم در دفاع از اسالم صورت پذيرفته و يا در تبيين و تفسير آن موءثر بسياري از تالش . ضروري است براي دانستن چگونگي جايگاه دين ما در نزد ديگران و دادن پاسخ به . ديگران بوده است ها و ايرادهاي بوده است، به خاطر نقد

به گفته برخي طالب هندي در . گويند آنان، الزم است سخنان پيروان ديگر اديان را بخوانيم و بدانيم درباره ما چه مي ن متهم به تروريسم هستند، چرا در قرآن آيات مربوط به جهاد شود كه وقتي مسلمانا هندوستان اشكالي بر مسلمانان مطرح مي

ها كه جهاد را از اسالم حذف كردند، در بين ديگران به عنوان شود كه قادياني به همين دليل در هند سعي مي . وجود دارد را از صف تروريسم جدا تواند به ما كمك كند كه هم صف مسلمين اطالع ما از اين مسئله مي . مسلمانان قابل قبول جا بيفتند

توان به اين نكته تمسك جست كه در مي . اي كه ريشه در فطرت بشر دارد، دفاع نماييم كنيم و هم از جهاد به عنوان مسئله اند و پس حداقل جهاد دفاعي را همه قبول كرده . نياز از تجهيزات نظامي ببيند، نيست هيچ كجاي جهان، كشوري كه خود را بي

. توان بحث كرد اقسام نيز مي در مورد بقيه. بنابراين به دالئل متعددي، از جمله نقد، تحقيق و دفاع پرداختن به اديان، براي طالب حوزه علميه ضرورت دارد

Page 43: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۴۳

شتم فصل ه ها گزارشي از اديان و آيين

تقسيم بندي اديان قبل از بحث از اديان بايد . تقسيم بندي اديان است مسأله اي كه ويژه مورخ اديان است و براي او اهميت بيشتري دارد، مسأله

. بنابراين، در اينجا به تقسيم بندي اديان با اختصار اشاره مي كنيم . آنها را طبقه بندي كرد، تا بحث راحت تر و آسان تر شود اديان ابتدايي و پيشرفته ) الف

اديان ابتدايي متعلق به . است » پيشرفته « و » ابتدايي « ه كه كمتر مورد اختالف است ـ تقسيم آنها ب يك تقسيم بندي در اديان ـ انسان ها و اقوام ابتدايي اند و مهمترين ويژگي آنها اين است كه بسيط و ساده هستند و بر خالف اديان پيشرفته، از نظام

به اين اديان، در پي در اين اديان، بيشتر مظاهر طبيعت پرستيده مي شود و متدينان . الهياتي پيچيده اي برخوردار نيستند در اديان پيشرفته اين ويژگي ها وجود ندارد و . تسخير نيروهاي طبيعي براي تأمين زندگي دنيوي و دفع بالياي طبيعي هستند

انگيزه اصلي . آنها داراي نظامي پيچيده اند و بيشتر به موجود يا موجوداتي فراتر از طبيعت توجه دارند . يا بسيار كم رنگ است . نجات و رستگاري در زندگي ديگر است در آنها

ويژگي هاي فوق باعث شده كه اديان ابتدايي از تعدد و تنوع زيادي برخوردار باشند، به گونه اي كه در مناطقي كه اين اديان مي توان امروزه نمونه هايي از اين اديان را . در آنها موجود است، هر روستا يا هر قبيله اي داراي ديني خاص از اين نوع است

در فصل بعد به بررسي ويژگي هاي مشترك اين . در قبايل آفريقا، بوميان استراليا، قبايل سرخپوست آمريكا و اسكيموها يافت . اديان خواهيم پرداخت

اديان خاموش و اديان زنده ) ب زياد برخوردار بوده اند، اما به برخي از اديان در گذشته در تمدن هاي پيشرفته موجود بوده و احيانا در مقطعي نيز از رونقي

. خوانده مي شوند » اديان خاموش « و به همين جهت . تدريج به علل مختلف از بين رفته اند و امروزه پيروان چنداني ندارند . از اين دسته اند ... اديان بين النهرين، مصر باستان، يونان باستان، روم باستان و

مورخان اديان، عموما يازده دين را در اين . ر دارند كه امروزه پيروان قابل توجهي دارند در مقابل اديان خاموش، اديان زنده قرا هندو، بودا، جين، سيك، زرتشت، يهوديت، مسيحيت، اسالم، كنفوسيوس، دائو و : دسته قرار مي دهند؛ اين اديان عبارتند از

. شينتو بحثي كه در . ي و خاموش كمتر مورد توجه و بحث قرار مي گيرند توجه اصلي مورخان اديان به اديان زنده است و اديان ابتداي

. و تا حدي نيز مورد اختالف ـ است، تقسيم بندي اين اديان است موضوع اديان زنده مطرح ـ: برخي از اين معيارها از اين قرارند . با توجه به معيارهاي مختلف، دسته بندي هاي زيادي براي اين اديان صورت گرفته است

Page 44: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۴۴

آموزه ها . ۱ كه بر اين اساس به آنها . گاهي دسته بندي اديان بر اساس آموزه هاي موجود در يك دين يا تعدادي از اديان، انجام مي شود

در تقسيم اول گاهي مقصود از . اديان الهي و غيرالهي، اديان توحيدي و غيرتوحيدي و اديان نبوي و غيرنبوي گفته مي شود گاهي در ميان مسلمانان از اين تقسيم . آن است كه برخي از اديان به خدا اعتقاد دارند و برخي ندارند اديان الهي و غيرالهي

مفهوم ديگري قصد مي شود؛ مقصود ايشان از اديان الهي آنهايي هستند كه اسالم براي آنها منشأ الهي قائل است، مانند در مقابل، ادياني وجود دارند كه اسالم . نها پذيرفته شده است يهوديت، مسيحيت و زرتشت كه اجماال در اسالم منشأ الهي آ

. براي آنها منشأ الهي قائل نيست، و البته بايد گفت اسالم درباره آنها ساكت است تقسيم اديان به توحيدي و غيرتوحيدي بر اين اساس است كه در برخي از اديان اعتقاد به خداي يگانه وجود دارد و در برخي

اين است كه در برخي از اديان فردي واسطه مبناي تقسيم اديان به نبوي و غيرنبوي . يزي به چشم نمي خورد ديگر چنين چ . بين خدا و انسان، و فرستاده خداست، اما در برخي ديگر مؤسس دين، خود را پيامبر و فرستاده خدا نمي داند

: ا به شرح زير است تقسيم بندي دين برحسب آموزه، اشكاالت واضحي دارد كه برخي از آنه اوال اگر مورخ آموزه هاي يك يا چند دين را معيار قرار دهد، از بي طرفي خارج مي شود، در حالي كه شرط اصلي مورخ دين،

. بي طرفي است ثانيا يك آموزه ممكن است در اديان ديگر نباشد، اما در آنها معادل هايي با همان كارآيي وجود داشته باشد، هرچند شباهت

. در آيين هندو است كه برخي آن را با نبوت قابل مقايسه مي دانند » اوتار « نمونه آن انديشه . ظاهري با آن آموزه ندارند ثالثا ممكن است پيروان يك دين، دين ديگري را خالي از يك آموزه بدانند، در حالي كه پيروان آن دين خود را معتقد به آن

اديان را با معيار آموزه توحيدي دسته بندي مي كنند، آيين هندو را از اديان غيرتوحيدي مي براي نمونه، كساني كه . مي دانند . شمارند؛ در حالي كه پيروان اين آيين خود را موحد مي دانند و فقراتي از متون مقدس آن دين مؤيد آنان است

نمونه آن، . با بينشي عميق بتوان آنها را يافت رابعا ممكن است برخي از آموزه هاي دين با نگاه سطحي به چشم نيايند، اما . اعتقاد به وجود خداست كه در بسياري از ادياني كه به اين معنا غيرالهي شمرده مي شوند، با نگاهي عميق تر يافت مي شود

شخصيت ها . ۲ سه . مي و غيرابراهيمي است نمونه آن تقسيم اديان به ابراهي . گاهي شخصيت هاي برخي از اديان، معيار تقسيم قرار مي گيرند

، و اديان ديگر، » اديان ابراهيمي « دين يهوديت، مسيحيت و اسالم كه نياي معنوي خود را ابراهيم خليل مي دانند، . خوانده مي شوند » غيرابراهيمي «

باشد، ولي پيروان اديان اين تقسيم بندي نيز اشكاالتي دارد؛ اوال اين تقسيم بندي شايد براي پيروان سه دين فوق مطلوب ثانيا در هر تقسيم بندي بايد . ديگر هيچ تصوري از آن ندارند؛ به عالوه، ممكن است به گونه اي مورخ را از بي طرفي خارج كند

براي نمونه، مطابق اين معيار آيين شينتو و آيين . آنهايي كه در يك طبقه قرار مي گيرند شباهت هايي با هم داشته باشند

Page 45: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۴۵

شت در طبقه اديان غيرابراهيمي، قرار مي گيرند، در حالي كه شباهتي با هم ندارند و اين امر نشان مي دهد كه معيار زرت . درستي براي تقسيم، انتخاب نشده است

مناطق جغرافيايي . ۳ هان قاره آسياست، از آنجا كه زادگاه همه اديان زنده ج . تقسيم بندي ديگر از اديان، تقسيم آنها به اديان شرق و غرب است

در اين تقسيم بندي يهوديت، مسيحيت و اسالم اديان غربي و بقيه اديان شرقي، محسوب . مقصود شرق و غرب اين قاره است . مي شوند

اوال مرز دقيق شرق و غرب روشن نيست و بنابراين، براي مثال، اگر قاره آسيا به : اين تقسيم بندي نيز داراي اشكاالتي است م شود، شايد ايران در قسمت غرب آسيا قرار گيرد و در نتيجه آيين زرتشت را بتوان از اديان غرب دانست، در حالي دقت تقسي

ثانيا اشكالي كه پيشتر مطرح شد، به اين . كه كساني كه اديان را اين گونه تقسيم مي كنند، اين آيين را شرقي مي شمرند ديني كه شباهتي با هم ندارند، به لحاظ منطقه جغرافيايي باعث مي شود كه دو تقسيم بندي هم وارد است، و آن اينكه تقسيم

. هم ندارند كه شباهتي با حالي گيرند، در براي مثال، آيين هاي دائو و هندو در طبقه اديان شرقي قرار مي . دريك طبقه قرار گيرند ژاد ن . ۴

اين معيار نسبت . سامي، آريايي و نژاد زرد به وجود آمده اند تقسيم ديگر اديان برحسب نژاد است؛ اديان زنده جهان در سه نژاد براي مثال، اشكاالتي . به معيارهاي قبل برتر به نظر مي رسد؛ زيرا اشكاالتي كه به آنها وارد شد، به اين تقسيم وارد نمي شود

تند، در يك طبقه قرار مي گيرند؛ كه به بيشتر تقسيم بندي هاي قبلي وارد شد، اين بود كه در آنها دو دين كه شبيه هم نيس اما از آنجا كه يك نژاد از نظر فرهنگي ريشه واحد دارد و دين در بستر فرهنگ به وجود مي آيد، پس اصوال ادياني كه از نژاد، و

. از بستر يك فرهنگ برمي خيزند، با هم شباهت هاي اصولي دارند . اين صورت دسته بندي مي شوند طبق اين معيار، اديان زنده جهان به

اديان زنده جهان

اديان آريايي . ۱

هندو . ۱ بودا . ۲ جين . ۳ سيك . ۴ زرتشت . ۵

اديان نژاد زرد . ۲ ) خاور دور (

كنفوسيوس . ۱ دائو . ۲ شينتو . ۳

اديان سامي . ۳ يهوديت . ۱ مسيحيت . ۲اسالم . ۳

Page 46: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۴۶

هر چند دين بعدها به نژاد ديگر هم . بايد اين نكته تذكر داده شود كه در اين تقسيم بندي زادگاه اوليه يك دين مدنظر است سرايت كرده اشد، يا اساسا از زادگاه اوليه خود كوچ كرده باشد؛ چنان كه آيين بودا اين گونه است، و در هند، كه زادگاه اوليه

. د و عمده پيروان امروزي آن از نژاد زرد هستند آن است، پيرو چنداني ندار در اين نوشتار اديان بر حسب نژاد تقسيم بندي شده اند و از اديان زنده جهان در به بخش اديان آريايي، اديان نژاد زرد و اديان

بتدايي خواهيم قبل از ورود به اين سه بخش اصلي، در يك فصل به بحث از اديان ا . سامي به اختصار سخن گفته شده است . پرداخت

اديان ابتدايي هنوز در گوشه و كنار جهان ، انسان ها و اقوامي به صورت ابتدايي زندگي مي كنند ، بوميان استراليا ، قبايل افريقايي قبايل

ستند و اين مردمان با تمدن و فن آوري دنيا جديد چندان آشنا ني . سرخپوست امريكا، اسكيموهاي قطب شمال از اين دسته اند مانند انسان هاي ده ها قرن قبل، و گاهي مانند انسان هاي ما قبل تاريخ زندگي مي كنند، ايشان نه تنها براي امرار معاش خود از وسايل ابتدايي استفاده مي كنند، بلكه به لحاظ فرهنگي و فكري ساده و غير پيچيده اند انسان ابتدايي ويژگي هايي دارد كه

وي چنان به جامعه و قبيله خود وابسته است كه در واقع از شخصيتي . يشه و فرهنگ خاص او مي گردد باعث شكل گيري اند او انديشه و عقيده اي جدا از جامعه خود ندارد و آن چنان مجذوب جامعه خويش است كه . فردي و مستقل برخوردار نيست

و همين امر موجب . اجازه مي دهد در آنها تامل و تدبر كند چشم بسته اخبار و عادات و رسوم آن را مي پذيرد و كمتر به خود رسوم و عقايد انسان ابتدايي متناسب با نيازهاي جسمي و . دايي كمتر دچار تغيير و تحول شود مي گردد كه انديشه انسان ابت

انند نياز به پناهگاه مطمئن در ، درمان و مانند اينها و نيازهاي رواني م ، دارو رواني اوست ، نيازهاي جسماني از قبيل، غذا، آب ، انديشه ديني او با توجه به زندگي او و مشكالت آن شكل گرفته دي، انديشه هاي او را ساخته اند برابر خطر مرض، مرگ و نابو شناخت انسان ابتدايي بيشتر بر حواس ظاهري وتجربيات . زندگي ديگري جز زندگي كنوني است و او كمتر به فكر نجات در

زود باور – ، دين ابتدايي به انساني تعلق دارد كه ساده ر در انديشه او جاي چنداني ندارد و مبتني است و تعقل و تفك جسمي ا وي بر اساس عادات و رسوم قبيله خود براي تامين نيازها و رفع موانع . براين هرگز ساختاري پيچيده ندارد حس گرااست بنا –

اه مي برد و از آنها كمك عتقاد او در پديده هاي طبيعي و محسوس وجود دارند پن و مشكالت به نيروهاي نامحسوسي كه به ا از آنجا كه عادات، آداب و رسوم قبايل مختلف و نيز مظاهر طبيعت در نقاط مختلف جهان . مي جويد، و دين او همين است

ه شمارش اين اديان كاري غير ممكن است به گونه اي ك . ن ابتدايي نيز بسيار متنوع هستند بنابراين اديا . بسيار متنوع است ، مطالعه و اين تنوع . را انجام مي دهند زيرا هر قبيله و روستايي، دين ويژه اي دارد و امور خاصي را مي پرستند و اعمال خاصي

سان ويژگي ، دين پژوهان و انسان شنا را ناممكن مي گرداند با اين حال بررسي عقايد و انديشه هاي ديني تمام اقوام ابتدايي ، در اموري كه به ان اشاره مي يان مزبور با همه تنوع و تكثرشان ، آنان معتقدند كه اد براي اديان ابتدايي بر شمرده اند هايي را

. كنيم ،مشترك هستند

Page 47: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۴۷

ويژگي هاي مشترك اديان ابتدائي مانا - ۱

ا از اقوام آن جزاير گرفته ، در معنايي علمي به كار است كه باستان شناسان آن ر » مالنزيايي « كلمه مانا برگرفته از واژه محلي كشيش انگليسي ، كودرينگتون ، كه براي نخستين بار اين عقيده را در مالنزيا مورد مطالعه قرار داد ، اصطالح مانا را . برده اند

: چنين تعريف مي كند مادي يا هر نوع قدرت و برتري كه انسان داراست نيرو و نفوذي است غير مادي و در يك معنا مافوق طبيعت كه بوسيله قدرت

به طور كلي ، همه اقوام بدوي اعتقاد دارند كه قدرتي مرموز در هر شي وجود دارد كه مانند نيروي حياتي . ظاهر مي شود از اشياي اين نيرو را مي توان . موجود در اشياست و از سوي اشخاص معين ، به موجودات زنده يا غير زنده انتقال مي يابد

اين نيرو با . يا از اشخاص به اشياي جامد باز گرداند جامد به افراد جاندار منتقل ساخت يا از يك شخصي به شخص ديگر ، و اند كه رئيس قبيله و گونه هاي مهم اينان قايل . اشخاص يا اشيايي ارتباط مي يابد كه سرشت و طبيعتي مستعد داشته باشند

در جوامع ايتدايي براي مهار نيروي مانا و استفاده از آن تكنيك هايي . ها اين نيرو را در خود دارند حيوانات ، گياهان و سنگ براي مثال ، اين نيرو به ابزار شكار يا . نيروي رمزي و جادويي مانا را مي توان به صورت مثبت و منفي به كار برد . وجود دارد

همچنين اشيايي كه نيروي مانا به آن داده شده ، به . شاورز موثر است كشاورزي منتقل مي شود و در موفقيت شكارچي يا ك .. انسان كمك مي كند ، تا از خطر نيروها و ارواح شرير در امان باشد

سحر و جادو - ۲ از اوراد و اعمال خاصي كه سحر و جادو ) مانا ( قبايل و انسان هاي ابتدايي براي تسخير يا دفع نيروي موجود در طبيعت

پزشك - گاه فردي كه شمن يا جادو . خوانده مي شود ، استفاده مي كنند اين اعمال به صورتهاي گوناگوني انجام مي پذيرد با اعمال و وردهاي خاصي كه مي خواند و شكل و شمايل زشت و وحشتناكي كه براي خود ايجاد كرده است . خوانده مي شود

اما گاهي . د نيرويي را كه باعث بيماري يك شخص شده تسخير و رام كند و حركتهاي عجيب و فريادهاي مهيب سعي مي كن گناهان : مراسم سحر و جادو به وسيله فردي خاص انجام نمي شود بلكه عموم مردم قبيله آن را انجام مي دهند ، براي مثال

مي كنند و بدين ترتيب از بال يا نجات خود را به حيواني منتقل كرده ، او را مي كشند و يا به قايقي منتقل كرده ، آن را غرق ) ۱۰ تاريخ جامع اديان ص - جان بي ناس . ( مي يابند يا باعث حاصلخيزي زمين يا باروري انسان يا حيوان مي شوند

اعتقاد به فتيش - ۳ عادي و فتيش شي يا جسم يا چيزي است كه در قياس با ساير اشياء . فتيش به زبان پرتغالي به مضاي افسون و طلسم است

چوب – ريز و درشت، دانه هاي زيبا ي و سنبد هاي زنانه مثل سنگ هاي رنگي . طبيعي ، حالتي بديع و جالب توجه دارد هاي سخت و صاف كمياب استخوان يا شاخ خوش تركيب شاخهاي پيچيده گوزنها ، نظر سنگهاي صاف و صيقلي ، اشياء

. ساحر است بلورين و چيزهاي بديعي كه ابزار كار رماران و

Page 48: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۴۸

انسان جادو كار به خطا سبك و سياق افكار خود را به سبك و سياق طبيعت انگاشته است و خيال كرده است كه چون بر جادو كاريها انواع بسياري دارند مانند جادوي شكار . تصورات خود مي تواند تسلط يابد بر اشياء نيز مي تواند تسلط داشته باشد

... طل و غيره كشاورزي سحر با – عشق – تطهير و كفاره - ۴

. اصل ديگري كه در عموم اقوام ابتدايي ديده مي شود و با اصل قبلي ، يعني تابو مرتبط مي باشد ، آداب تطهير و كفاره است براي مثال ، روحي . اگر كسي تابو را رعايت نكند ، آلوده و نجس مي شود و زيانهاي مهلكي به خود و قبيله اش وارد مي شود

براي رهايي از اين وضع بايد مراسمي خاص صورت گيرد و يا اعمال به خصوصي انجام . پليد او يا قبيله اش را آزار مي رسانداگر روحي پليد بر فرد يا قبيله اي چيره شود ، بايد طي مراسمي ويژه با كمك و وساطت روحي قوي تر ، آن روح پليد . شود

ي تطهير و كفاره در اقوام مختلف صورت مي گيرد ، بسيار متنوع است ؛ به گونه اي كه آداب و اعمالي كه برا . دفع گردد روزه گرفتن ، تراشيدن مو ، به خاك افتادن ، دويدن در : برخي از اين اعمال عبارت است از . شمارش آنها غير ممكن است

... ميان آتش يا جستن از روي آن ، مجروح كردن بدن و توتم پرستي - ۵

رن هجدهم ، مهاجران سفيد پوست اعتقاد و اعمالي خاص را در خصوص برخي از حيوانات يا گياهان ، در ميان سرخ در ق بعدها انسا شناسان وجود اين پديده را در بسياري از قبايل . را از آنها گرفتند » توتم « پوستان آمريكا مشاهده كردند و واژه

ود و برخي از حيوانات شباهتي مي بينند و آن حيوان را نيا و جد قبيله خود به قبايل بدوي بين خ . ابتدايي شناسايي كردند براي مثال ، ممكن است قبيله اي خرس را توتم خود . شمار مي آورند و در حقيقت آن حيوان را توتم خود قلمداد مي كنند

آنان حتي از تصوير و مجسمه آن استفاده . بداند و نسبت به ان احترام گذارده ، براي مراقبت از آن توجهي خاص مبذول دارد افراد قبيله توتم خود را شكار نمي كنند و از گوشت آن نمي . مي كنند و تصوير آن را بر بدن خود خال كوبي مي نمايند

همچنين ممكن است گياهي خاص براي . تنها در مراسم و تشريفاتي خاص ، از گوشت آن حيوان استفاده مي كنند . خورند آنان براي ازدياد آن . له اي توتم باشد ؛ به گونه اي كه افراد قبيله معتقدند غذاي آنان بيشتر از اين گياه به دست مي آيد قبي

توتم قبايل ، محدود به حيوانات يا گياهان نيست و گاه . گياه تالش نموده ، حتي براي آن مراسمي خاص نيز اجرا مي كنند ا آداب و ماه ، خورشيد و ستارگان نيز توتم قبيله شمرده مي شوند و از اين رو نسيبت به آنه اشيا يا پديده هاي طبيعي مانند

. مراسمي خاص اجرا مي شود خود را در مسائل خوني و نژادي – براي مثال – آن بعد اجتماعي : » شعايري « و ديگري » اجتماعي « : ي دو بعد دارد توتم پرست مثال در ميان قبايل بدوي استراليا فرد بايد همسر خود را از بيرون گروهي . دهد نين مربوط به ازدواج نشان مي و نيز قوا

. رفتار در خصوص توتم نشان مي دهد آن خود را در برخي از اعمال و » بعد شعايري « . د برگزيند كه با او در يك توتم شريك ان. ، خوردن گوشت توتم به جز در مراسمي خاص ممنوع است براي مثال

Page 49: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۴۹

م آنيميس - ۶ ، براي نخستين بار انسان شناس مشتق شده » جان و روان « به معناي » anima « اصطالح آنيميسم كه از واژه التيني

خود در باب منشأ دين به كار او اين اصطالح را براي تبيين نظريه . آن را به كار گرفت ) ۱۹۱۷ - ۱۸۳۲ ( تايلر . بي . نگليسي، اي ا آنيميسم به اين معناست . موجودات جهان را زنده و داراي نفوس يا ارواح مي پنداشتند ، همه اقوام ابتدايي : وي مي گفت . برد

ي نيست كه انسان تنها موجود زنده ا . كه مظاهر طبيعت روح و احساس دارند و از همين رو مي توان با آن تعامل بر قرار كرد ، درياها و زمين همه روح دارند و مي كوهها ، اجرام آسماني داراي روح و اراده است، بلكه حيوانات، گياهان، سنگها، رودخانه ها،

ها را آزار رسانيد و به خشم نيز مي توان با آنها از در چاپلوسي و تملق در آمد و يا آن . توان با آنها ارتباطي دو سويه بر قرار كرد انسانهاي بدوي با طبيعت به گونه اي رفتار . د خدمت كنند يا به او صدمه برسانن ، آنها نيز مي توانند به انسان از ديگر سو . آورد

قطع يك آنان هنگام ساختن خانه اي بر يك تپه از او اجازه مي گيرند و هنگام . ند كه گويا داراي درك و شعور است مي كن راه ت را در همچنين اينان براي او قرباني مي دهند و اجازه مي گيرند كه هر قطعه از درخ . درخت از او رخصت مي طلبند

. جسد او احترام مي گذارند ، به وان ابتدا از او عذر خواهي نموده نيز به هنگام شكار يك حي . مقاصد نيك مصرف كنند و نيز اعتقاد به جن ، شيطان و – كه در همه اديان زنده جهان رواج دارد – برخي اعتقاد به بقاي روح انسان بعد از مرگ

همان – در واقع در آنيميسم . ي رسيد كه اين برداشت نابجا باشد به نظر م . شمرده اند ياي اعتقاد به آنيميسم فرشته را از بقا بنابراين اصل، اينكه انسان جان، . دات طبيعت مانند انسان روح دارند اعتقاد بر اين است كه همه موجو – طور كه قبال اشاره شد

همه موجودات عالم را مانند خود مي شمرده و نيز براي در واقع انسان بدوي . روح، شعور و اراده دارد، امري مسلم بوده است ، اما بر اين باور باشد كه موجوداتي غير كسي اين انديشه را به شدت رد كند ممكن است . ده است همه موجودات روحي قايل بو

. جسماني از قبيل جن يا فرشته در جهان موجودند در عيد كريسمس به خانه خود مي برند و يا گرديدن مسلمانان به ، اين عمل مسيحيان را كه درخت كاج خاصي را برخي ديگر

واضح است كه اين امور هيچ ارتباطي با آنيميسم ندارد ؛ نه مسيحيان براي آن . را، از بقاياي آنيميسم شمرده اند دور خانه كعبه اينها اشيايي . ي قدرت مي دانند درخت خاص روح و قدرتي قايل اند و نه مسلمانان سنگ سياه درون كعبه را جاندار و دارا

. است كه به صورت نمادين به كار مي رود و ارتباطي با آنيميسم ندارد پرستش مظاهر طبيعت - ۷

آنان در مقابل مظاهر طبيعت از قبيل ، . ، پرستش مظاهر طبيعت است ميان انسانهاي ابتدايي رواج دارد پديده ديگري كه در ، ابر ، باد و ديگر اشيا و ها، گياهان، حيوانات، كوهها، سنگها، رودخانه ها و درياها، آتشفشان ت و ستاره خورشيد ، ماه ، سيارا

در واقع پرستش مظاهر طبيعت الزمه برخي از اعتقاداتي است كه . نش كرده ، از آنها ياري مي طلبند پديده هاي طبيعت كر پس از اينكه انسان ابتدايي مظاهر . شود، همان آنيميسم است ي كه باعث پرستش اين امور مي مهم ترين اعتقاد . قبال بيان شد

طبيعت را داراي روح ، قدرت و اراده دانست و معتقد شد كه اين موجودات مي توانند در زندگي او تأثير گذار باشند ، پس. طبيعي است كه آنها را بپرستد و در مقابل آنها كرنش كند

Page 50: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۵۰

آنان بر اين . نيروهاي ديگري نيز در طبيعت معتقدند اي ابتدايي ، غير از آنيمسيم ، به البته همان طور كه اشاره شد ، انسانه قبال گذشت . باورند كه اين نيروها در زندگي آنان تأثير مي گذارد ، از اين رو براي به كارگيري و استخدام آنها تالش مي كنند

نيز معتقدند كه برخي از اشيا يا اشخاص داراي اين نيرو هستند . اند كه انسانهاي ابتدايي به نيرويي به نام مانا در طبيعت قايل به تعبير برخي ، انسان ابتدايي طبيعت را داراي نيرو و قوايي مي داند كه مي توانند او را ياري دهد يا به او ضرر و زيان برساند . يا اينكه شخصيت ندارند و صرفا نيرويي مبهم اند يا شخص هستند كه اين همان آنيميسم است ، و : اين نيروها دو گونه اند .

همان طور كه گذشت – انسان ابتدايي براي استفاده از نيروي اول راه پرستش و كرنش را برگزيده و . كه همان نيروي ماناست . نيروي دوم را از طريق سحر و جادو به استخدام در مي آورد –

يعت بدان توجه داشت ، اين است كه انسان ابتدايي اساسا جسم اين موجودات را نكته اي را كه بايد درباره پرستش مظاهر طب نمي پرستد ، بلكه روحي را مي پرستد كه معتقد است در اين موجود نهفته است ؛ هر چند ممكن است گاه افراد ساده تر ،

. جسم اين موجودات را نيز بپرستند آيين قرباني - ۸

در سراسر تاريخ مي توان انسانهايي را ديد . همه اديان جهان به چشم مي خورد ، قرباني است يكي از رايج ترين اعمالي كه در اغلب اين قربانيها حيواناتي است كه كشته و . كه قربانيهاي گوناگوني را به خدايان ، ارواح ، ديوها و نياكان پيشكش مي كردند

. اما تقريبا هر شي ديگري مي تواند يك قرباني باشد . ا مي خورند سوزانده مي شود و يا طبح شده ، در پيشگاه خدايان از آنه حتي گاه اين . انسانها شراب ، شير ، آب، چوب ، ابزار ، اسلحه و جواهرات و اشياي ديگري را به خدايان تقديم مي كرده اند

ان قرباني مي شده اند و گاه نيز فرزند يا قربانيها انسان بوده اند كه البته بيشتر انسانهايي كه اسير مي گشته اند ، براي خداي اما سؤالي كه در اينجا مطرح . آيين قرباني در ميان اديان ابتدايي بسيار رواج دارد . عزيزترين افراد قبيله را قرباني مي كرده اند

دايي نيروهاي موجود كه انسانهاي ابت : مي شود اين است كه هدف اين انسانها از قرباني كردن چه بوده است ؟برخي بر آن اند در طبيعت را با سحر و جادو به استخدام خود در مي آورده اند ، اما به تدريج به اين نتيجه رسيدند كه برخي از نيروها چنان

از اين رو ، آنان بر آن شدند ، تا با پيشكش كردن قرباني دل . قوي هستند كه نمي توان آنها را با سحر و جادو تسخير كرد طبيعت را به اما همان طور كه گفته شد ، انسانهاي ابتدايي نيروهاي موجود در . ه دست آورده ، از آنان استفاده كنند آنان را ب

راي موجود ي غير متشخص قرباني دادن ب . ، برخي را داراي تشخص و برخي را فاقد آن مي دانسته اند دو دسته تقسيم كرده در واقع آن نيرو را تنها با سحر و جادو مي توان . كه تحت تأثير قرباني قرار بگيرد ندارد ؛ چرا كه او اراده و احساس بي معناست . كرد و او را تحت تأثير قرار داد اما براي موجود متشخص بايد قرباني . تسخير كرد

ا و آشاميدنيهاي آنان از خوردنيه : انسان ابتدايي معتقد است كه نيروهاي طبيعت به گونه اي از قرباني بهره مند مي شود. پيشكش شده استفاده ، و بوي قربانيهاي سوزانده شده را استشمام مي كنند

Page 51: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۵۱

پرستش ارواح نياكان - ۹ اعتقاد به اينكه انسانها با مرگ كامال از بين نمي روند و به گونه اي به حيات خود ادامه مي دهند ، تاريخي بس طوالني به

كه انسان نئاندرتال و كرومانيون همراه جسد مردگان خود توشه و ابزار و اشياي ديگري قبال گذشت . قدمت حيات انسان دارد يكي از اعتقادات عمومي . را دفن مي كرده اند كه اين امر حكايت از اعتقاد آنان به ادامه حيات انسان بعد از مرگ بدني دارد

مي دهند و مي توانند به انسانهاي زنده كمك كرده ، يا به انسانهاي ابتدايي اين است كه مردگان به نوعي به حياب خود ادامه نكته اي كه در بين . بنابراين در ميان اين انسانها احترام به مردگان و پرستش آنها امري معمول است . آنان زيان رسانند

اي كه آنان انسانهاي ابتداي در خصوص مردگان جلب توجه مي كند ، ترس و وحشت آنان از مردگان است ؛ به گونه آنان مرگان را با طناب مي بندند يا با تكه چوبي كه در سينه . ترفندهاي زيادي براي در امان بودن از مردگان به كار مي بندند

همچنين گاه مرده را از . مرده فرو مي برند ، او را به زمين ميخكوب مي كنند يا سنگهاي بسيار بزرگي را روي قبر مي گذارند د را بام منزل خارج نموده ، در هنگام حمل جنازه ، به صورت پيچ در پيچ حركت مي كنند ، تا مرده نتوان پنجره يا پشت

البته عموما ترس مفرط هنگامي است كه فرد از دنيا رفته ، با بازمانگان خصومتي داشته ، يا در . بازگشت به خانه را پيدا كند ان خود را از دست داده ، يا اينكه در دنيا با تحل رنج زياد ، به گونه ديگري با او جواني مرده باشد ، يا در اثر غفلت يا تعدي ، ج

به همين جهت ، . اعتقاد انسانهاي ابتدايي بر اين است كه ارواح نياكان مي توانند به سود آنان عمل كنند . برخورد مي شود متوفي را همراه او دفن مي كنند و گاه حتي همسر مثال وسايل شخصي فرد . اينان براي خشنود ساختن ارواح تالش مي كنند

اين انسانها گاه خوردني ها و آشاميدني ها را نيز . يا خدمت گزاران مخصوص او را همراه او دفن كرده ، يا جسد او مي سوزانند كه روح انسانهاي شرير اعتقاد ديگري كه در ميان اقوام بدوي وجود داشته و دارد اين . به ارواح نياكان خود پيشكش مي كنند

و بدخود ، به شياطين و ديوهايي با همان صفات فرد ، بدل مي شود و از سوي ديگر ، انسانهاي صالح و نيكوكار نيز در عالم . شده و حتي مقام الوهيت مي يابند اساطير به پهلواناني تبديل

زبان اسطوره - ۱۰ در بين انسانهاي بدوي داستانهاي . خود را تبيين و تفسير مي كند ، جهان و تاني است كه انسان ابتدايي با آن اسطوره داس اسطوره در واقع حوادثي را شرح مي دهد كه به صورت فرازماني و ما قبل . تبيين همه امور طبيعي وجود دارد فراواني براي

او به . بيين هستي برگزيده است بنابراين در مي يابيم كه انسان ابتدايي شيوه و زباني خاص را براي ت . زمان رخ دارده است او مي گويد حادثه . زبان داستان سخن مي گويد ، اما نمي خواهد بگويد اين داستان من به صورت تحت اللفظي رخ داده است

اين زبان متناسب با سطح فكر و روحيات انسان ابتدايي و نيز . اي رخ داده است كه من آن را با زباني ديگر بيان مي كنم به هر حال ، تبيين اسطوره اي از جهان ، پديده اي است كه در ميان انسانهاي ابتدايي به وضوح . ي او با طبيعت است نزديك

هر چند سادگي انسان بدوي در ايجاد و پذيرش اسطوره ها بي اثر نيست ، به نظر مي رسد كه زبان اسطوره . ديده مي شود انسان ابتدايي مي گويد ، زماني آسمان به . نه كه برخي به تصوير كشده اند صرفا يك خيال و توهم كودكانه نباشد ، آن گو

تا آن را بپزد و مصرف . اما زني قطعه اي از آسمان را برداشت . زمين نزديك بود ؛ به گونه اي كه انسان به آن دسترسي داشتاين يك اسطوره است كه با . س انسان قرار داد خداوند از اين عمل غضبناك شد و آسمان را نزد خود برده ، دور از دستر . كند

Page 52: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۵۲

. اما شايد كسي بگويد در پشت اين داستان دنيايي از معنا نهفته است . نظري سطحي ، داستاني كودكانه به نظر مي رسد ان بود زماني انسان به عالم معنا چنان نزديك بود كه هيچ فاصله اي ميان خود و آن احساس نمي كرد ، اين گناه و تعدي انس

، در مي يابيم كه همان سخني كه در اديان زنده و اگر اسطوره را اين گونه تفسير كنيم . كه او را از آن عالم دور ساخت . ، انسان ابتدايي به گونه اي ديگر بيان كرده است ) درموردگناه انسان نخستين ( ه آمده پيشرفت

اديان باستان مصر - ۱

نژاد مصريان . دنى بزرگ و حكومتهايى مقتدر داشت اين سرزمين تم . جهان باستان بود مصر يكى از كشورهاى بسيار معروف . رود، با كلمه قبطى در ارتباط است كه در زبانهاى اروپايى براى مصر به كار مى » Egypt « قبطى بود و واژه

حيوانات اهلى و وحشى بود روى مصريان از مراحل مختلف اديان ابتدايى گذر كردند و به خدايان محلى كه معموال به شكل . پرستش فرعونها و خدايان اساطيرى نيز معمول بود . آوردند

پيدايش دين و گوناگونى آن در مصر قديم - ۱ - ۱ هنگامى كه فراوانى خدايان . مصريان قديم به موجودات غيبى بسيارى معتقد بودند و خدايانى با اسما و صفات مختلف داشتند

در آن دورانها اعتقاد به . ر آنها كاستند و حتى در دوره كوتاهى تنها به خداى آفتاب معتقد شدند موجب زحمت شد، از شما پرستش گربه . يوانات اهلى مانند قوچ رواج يافت الوهيت حيواناتى مانند شير، تمساح و برخى پرندگان و جوندگان و برخى ح

يكى از جنگهاى خود با مصريان ، تصوير گربه را روى سپرهاى ايرانيان دوره هخامنشى در . نيز نزد آنان بسيار اهميت داشت خود نقش كرده بودند؛ از اين رو، مصريان به احترام آن تصاوير از تيراندازى و شمشيرزنى خوددارى كردند و در نتيجه ،

. پيروزى نصيب ايرانيان شد هنگام . و بتهايى به اين شكل ساختند و پرستيدند ، در اعتقادات ايشان وارد شد تى خيالى با سر حيوان و تن انسان موجودا

ى رفتند و با ، براى مصونيت از خطر تمساحهاى آدمخوار، نخست به معبد بسيار شكوهمند تمساح م نيل مسافرت در رود . مين جانى مى گرفتند أ ، به خيال خود ت پرداخت صدقه و نذرى

اسطوره خدايان سه گانه اوزيريس ، ايزيس و هوروس - ۱ - ۲ ازدواج كرد و از ايشان فرزندى به نام ) الهه مادر ( با خواهرش ايزيس ) خداى كشاورزى ( مى گفتند اوزيريس ريان قديم مص

ايزيس جسد . كشته شد ) خداى خشكسالى ( اوزيريس به دست برادر خود به نام ست . به دنيا آمد ) خداى آفتاب ( هوروس هنگامى كه ست از اين . ت آورد و آن را به مصر برگرداند و پنهان كرد شوهر مقتول خويش اوزيريس را با زحمت فراوان به دس

آن . قضيه آگاه شد جسد را پيدا كرد و آن را به چهارده قطعه پاره پاره ساخت و هر قطعه را در مكانى در مصر به خاك سپرد ه خونخواهى پدر، با عموى خود هوروس كه اكنون بزرگ شده بود، ب . مكانها به بركت پاره هاى آن جسد آباد و بارور شدند

ايزيس برادر . جنگيد و با آنكه يك چشم خود را از دست داد، بر عمو پيروز شد و او را اسير كرد و نزد مادر خويش ايزيس آورد . آنگاه هوروس قطعات جسد پدر را به يكديگر پيوند داد و به كمك خداى حكمت او را زنده كرد . شوهر خود را بخشيد

آن پس ، در جهان نماند و اين عالم را به فرزندش هوروس سپرده به جهان زير زمين رفت و فرمانرواى مردگان اوزيريس از. شد

Page 53: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۵۳

پرستش آفتاب - ۱ - ۳ به ) ۲۴ ل ، آيه از جمله در سوره نم ( پرستش آفتاب در مناطق مختلف جهان سابقه اى ديرينه دارد و در مواردى از قرآن مجيد

بركات بى پايان راستى در ميان تمام خدايانى كه در كنار آفريدگار پرستيده مى شدند، هيچ يك از آنها به . آن اشاره شده است مثال خداى : داده شد در مصر قديم براى ساعات مختلف روز، خدايانى كه نماينده خورشيد بودند، قرار . خورشيد را نداشت

. ، خداى نيمروز رع و خداى شامگاهان اتوم بود بامداد خپرع مصريان قديم آن . همچنين سوسكى كه سرگين گردان ناميده مى شود، نماينده خورشيد در روى زمين به شمار مى رفت

حشره را بسيار مقدس مى دانستند و تصوير او را در طلسمات و بر سينه و پيشانى مجسمه پادشاهان ترسيم مى كردند و از آن . بركت و نيكبختى مى خواستند

ون پرستش فرع - ۱ - ۴ پرستش پادشاهان در گذشته بسيار رواج داشت و آخرين نمونه آن در مورد امپراطور ژاپن بود كه به خواست خود وى در سال

. هم اكنون برخى از فرمانروايان مانند پادشاه تايلند مقدارى از آن سنت را حفظ كرده اند . لغو شد ۱۹۴۶ . از نسل آفتاب به شمار مى رفتند و پرستش آنان به اين عنوان بود خدايانى ) مانند امپراطورهاى ژاپن ( فرعونهاى مصر

بابل - ۲ بابل براى ساليان درازى مركز تمدن و علم و فرهنگ بود و نام آن در كتاب مقدس يهوديان و مسيحيان بسيار آمده و قرآن

ائل رياضى و علمى ديگر از تمدن بابلى به جبر و مثلثات و بسيارى از مس . از آن ياد كرده است ) ۱۰۲ در سوره بقره ، آيه ( مجيد . يادگار مانده است

تحول و دگرگونى ديانت ابتدايى - ۲ - ۱ دربابل در حفاريهايى كه در اماكن مختلف عراق صورت گرفته ، مجسمه خدايان بى شمارى از زير خاك بيرون آمده و به موزه

. آنيميسم ابتدايى بوده اند اين خدايان صورت تكامل يافته . هاى جهان منتقل شده است اين سير تقيريبا چهار هزار سال طول كشيد و در . بابل نيز تحول و تكامل دين از فتيشيسم تا اعتقاد به خدايان را تجربه كرد

مردوخ در . پايان خدايانى كه نماينده ارواح ماه و خورشيد و سيارات بودند، در شهرهاى مختلف مورد پرستش قرار گرفتند . زمانها برترين خدا بود بيشتر

خداى سه گانه - ۲ - ۲ تثليث اول . مورد پرستش بودند ) تثليث ( ميان خدايان بى شمار بابليان ، شش خدا معروف تر شدند كه در دو دسته سه تايى

داى ماه خ ( ، سين ) خداى آفتاب ( و تثليث دوم از شمش ) خداى آب ( و ائا ) خداى فضا و جنگ ( ، انليل ) خداى آسمان ( از آنو . تشكيل شده بود ) خداى مؤ نث ( و ايشتار )

شوهر ايشتار . اين خدايان همسرانى داشتند و در زمانى خداى مؤ نث ايشتار به عنوان الهه بارورى بسيار مورد توجه قرار گرفت . تموز ناميده مى شد

زير ساير خدايان بابل . جا رسم مى كردند هنگام اوج تمدن بابل خداى بزرگى به نام مردوخ مطرح شد كه تصوير او را همه دست مردوخ به شمار مى رفتند

خداى آشور - ۲ - ۳

Page 54: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۵۴

هنگامى كه بابل به دست قوم شمالى آشور سقوط كرد، مردوخ جاى خود را به خداى آشوريان به نام آسور داد و تصوير او را بار ديگر بابليان بر آشوريان پيروز شدند و مردوخ را به منزلت پيشين خود برگرداندند و با سقوط بابل به . همه جا ترسيم كردند

. وخ را گرفت دست كورش ، آهور مزدا جاى مرد يونان - ۳

اين كشور . كز هنر، فرهنگ و انديشه بوده است يونان شبه جزيره كوچكى در جنوب شرقى اروپاست كه از گذشته هاى دور مر گرفته شده كه يكى ) Ionia ( نام يونان . خوانده مى شود و كلمه عربى اغريق از اينجا مى آيد » Greece « در زبانهاى اروپايى

از آنجا كه . نام افسانه اى نياى يونانيان است مى نامند كه ) Hellas ( يونانيان كشور خود را هالس . نان است از بخشهاى يو . بيشتر اديان جهان با انديشه و اسطوره رابطه اى تنگاتنگ دارند، باورهاى دينى يونانيان در دين شناسى مهم است

آيين يونانيان باستان - ۳ - ۱ بزرگترين خداى ايشان زئوس بود كه گاهى وى را زئوس پاتروس . ايان نرينه و مادينه معتقد بودند يونانيان قديم نيز به خد

مجموعه . اين خدا نزد هندوان باستان ديوس پيتار و نزد روميان قديم ژوپيتر خوانده مى شد . يعنى زئوس پدر مى ناميدند : برخى خدايان يونان عبارت بودند از . بود خدايان مورد پرستش ايشان معموال با خدايان آريايى قديم مشترك

؛ ) خداى آفتاب ( آپولو ؛ ) خداى دريا ( پوزيدن ؛ ) خداى مؤ نث و مادر خانواده ( هستيا ؛ ) داى مؤ نث ، مادر كشاورزى و غالت خ ( دميتر

؛ ) خداى حكمت ( هرمس ). خداى جنگ ( آرس

اساطير - ۳ - ۲ و اعصار گذشته سعى كرده است تا خود را از سرگردانى برهاند و به بشر با قدرت تخيل و تالش همه جانبه ، در طى قرون

فلسفه ، ادبيات و برخى اديان . همين منظور نخست اساطير را پديد آورده تا به تصور خود براى سؤ االت خويش پاسخى بيايد طير شاهنامه در ذهن مردم وجود مثال در كشور ما، اسا . زاييده اساطيرند و اساطير در سراسر زندگى فكرى انسانها نقش دارند

يونانيان نيز خدايان اسطوره اى خود را مى پرستيدند و براى آنها قربانى مى . دارد و پيوسته مردم از خواندن آنها لذت مى برند ى دشوار نام برخى از اين خدايان در باال آمد و تهيه كردن فهرستى از خدايان اسطوره اى آنان يا ساير ملل باستانى كار . كردند . است

يونانيان مردمى هوشمند و كنجكاو بودند و از آنجا كه به علم دسترسى نداشتند، با خلق اساطير ذهن جستجوگر خود را آرام همين قوم از اساطير . مى كردند؛ همان طور كه به جاى پرستش آفريدگار آسمان و زمين ، به بتهاى گوناگون روى مى آوردند

. عصر خود شدند، در حالى كه موفقيت اقوام ديگر در اين راه چشمگير نبود به فلسفه پرداختند و پرچمدار دانش در پيدايش فلسفه - ۳ - ۳

معروفترين آن فيلسوفان . حدود پنج قرن پيش از ميالد، فيلسوفان بزرگى در يونان پيدا شدند و افكار تازه اى مطرح كردند يشه هاى ارسطو قريب دو هزار سال در مجامع علمى اروپا و اند . سقراط و شاگردش افالطون و شاگرد اين فيلسوف ارسطو بودند

با آنكه فلسفه يونان و انديشه هاى ارسطو عظمت . جهان اسالم رواج داشت و كمتر كسى به خود اجازه مى داد آنها را نقد كند

Page 55: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۵۵

در يونان و آثار پيشين خود را از دست داده است ، هنوز هم دانشمندان هنگام طرح مسائل فكرى از اشاره به سابقه آن فيلسوفان يونان براى انديشه هاى خود از اساطير بهره زيادى برده اند و هم اكنون مجموعه . افالطون و ارسطو گزيرى ندارند

. آثار افالطون از نام خدايان گوناگون انباشته است انديشه هاى . ادند، اعتراض داشتند آنان به بسيارى از سروده هاى حماسى قديم كه صفات ناپسند را به خدايان نسبت مى د

ارسطو محرك اول را مطرح كرد . بنامند ) DivinePlato ( افالطون در مورد خداشناسى موجب گرديد كه او را افالطون الهى . كه به عقيده فيلسوفان موحد به خداى اديان توحيدى نزديك است

عقايد عامه - ۳ - ۴ و آنان معتقد شدند كه خداى زئوس باالى كوه المپ نشسته است و ساير در همين دوره فكر توده مردم نيز تحول يافت

. ايشان به حيات پس از مرگ عقيده نداشتند، ولى براى سعادت دنيوى ، بتهايى را مى پرستيدند . خدايان گرداگرد او هستند . اين بتها مظهر خدايان و قهرمانان اساطيرى بودند و كاهنانى داشتند

روم - ۴ . اى بسيار باشكوه و قدرتمند جهان باستان روم بود كه بخش مهمى از اروپا، تركيه و شام را شامل مى شد يكى از كشوره

روميان سه . روميان از گذشته هاى دور تاكنون در معمارى ، نقاشى ، مجسمه سازى ، ادبيات و فنون كشور دارى سر آمد بودند . ترويج آن ، از تمدن باستانى خود بسيار سود جستند به مسيحيت گرويدند و براى ) ع ( پس از ميالد مسيح قرن

آيين روميان قديم - ۴ - ۱ همه روميان خداى ديانا را كه معبدش در كوههاى نزديك رم بود، مى پرستيدند و . روميان قديم آيينى ساده و ابتدايى داشتند

يكى از اعمال دينى آنان صرف خوراك مقدسى بود كه با آتش مقدس . هنگام جشنهاى ساليانه به معبد او روى مى آوردند تهيه اين غذا و صرف آن طبق آيينهاى معينى بود كه شرح آن به طول مى . پخته مى شد و خداى آتش در آن سهم داشت

). اصوال استفاده از خوراك در اديان معمول بوده و عشاى ربانى در مسيحيت باقيمانده آن است ( انجامد نوما - ۴ - ۲

طبيعت ، روحى مى شناخت يعنى روح ، براى هر چيز از انسان و حيوانات و جانوران و جمادات و مظاهر ) Numen ( آيين نوما اين ارواح كه بعدا جنبه الوهيت پيدا كردند، طبيعتى مبهم و نامشخص . بعضى از اين ارواح نيكوكار و برخى بدكار بودند .

. روميان در دوره هاى بعد براى آنها شخصيت قائل شدند و درباره آنها اساطيرى ساختند . داشتند خدايان رومى - ۴ - ۳

رس ، وستا، نپتون، ولكان، ژوپيتر، جانوس ، ما : بى شمارى داشتند كه نام برخى از آنها از اين قرار است روميان نيز خدايان . ، آپولو، مينروا، هركول ونوس

ژوپيتر - ۴ - ۴ روزهايى كه ماه به شكل . وى خداى نور و رعد و برق و صاعقه بود . ژوپيتر معادل زئوس يونانيان و به معناى زئوس پدر است

. بدر مى شد، به پرستش او اختصاص داشت مراسم دينى - ۴ - ۵

هندوستان - ۵ . مراسم دينى روميان عبارت بود از پرستش امپراطور و تقديم قربانى و برگزارى جشنهايى براى خدايانمقدمه

Page 56: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۵۶

يعنى نجيب و شريف مى خواندند، از آسياى مركزى به اطراف رود سند ) Arya ( سال پيش قومى كه خود را آريا ۳۵۰۰ حدود مهاجرت كردند و با پيشروى به سوى مشرق ، سرزمينى را كه بعدا هندوستان ناميده شد، در ) در جنوب پاكستان كنونى (

در همان روزگار دسته اى ديگر از قوم آريا به سرزمينى مهاجرت كردند كه پس از آن ايران . ر دادند معرض تاخت و تاز خود قرا . دسته هاى ديگرى از قوم آريا در اروپا منتشر شدند . نام گرفت

ايى ناميده مى اگر چه درباره زبان اصلى اقوام آريايى چيزى نمى دانيم ، اما زبانهاى پس از مهاجرت آنان كه زبانهاى هند و اروپ يعنى خوش تركيب خوانده مى شود كه ) skrita­Sam ( زبان قوم آريايى هندوستان سانسكريت . شود، با يكديگر قرابت دارند

با زبان اوستايى همچنين پارسى باستان و زبانهاى اروپايى خويشاوندى دارد و اين قرابت كمك زيادى به دانش زبان شناسى هند « مانند واژه : در سانسكريت قرار دارد » س « در برخى از واژه هاى پارسى در برابر حرف » - ه « مثال حرف . كرده است

، گياه مقدس هندوان ) Soma ( » سوما « ، گياه مقدس زرتشتيان كه معادل » هومه « و مانند ) Sindhu ( » سند « در برابر » . است

هندوئيسم - ۱ هندوئيسم شكل تكامل يافته . شد كه به برهما، خداى هندوان اشاره مى كرد آيين هندو در قديم دين برهمايى خوانده مى

اين آيين گونه اى فرهنگ ، آداب و سنن اجتماعى است كه . آنيميسم است و به همين دليل بنيانگذار آن شناخته شده نيست . رگى داشته است با تهذيب نفس و رياضت همراه شده و در تمدن و حيات فردى و جمعى مردم هندوستان نقش بز

مردم هند پيش از هجوم آرياييها - ۱ - ۱ پيش از مهاجرت آرياييها به ايران و هند، مردم اين سرزمينها قومى كوتاه قامت و سياه چرده بودند كه فرهنگ و دين و مراسم

ر كامل از ميان رفتند، اين قوم در ايران تقريبا به طو . مخصوص خود را داشتند و تمدن آنان در سطح تمدن بين النهرين بود شناخته مى شوند و ) Dravidians ( ولى در هندوستان به طرف جنوب آن كشور رانده شدند و اكنون به نام قوم دراويدى

حفاريهاى باستانشناسان . معروفند كه درباره ايشان سخن خواهيم گفت ) Untouchables ( گروه بزرگى از اينها به نام نجسها ، آثار عظيمى از تمدن آنان را نشان داده ) پاكستان ( در كرانه رود سند ) Daro­Mohenjo ( وهنجودارو در منطقه اى به نام م

. از اين كشفيات بر مى آيد كه برخى از خدايان آيين هندو قبل از ورود آرياييان در هندوستان وجود داشته اند . است اصول دين هندو - ۱ - ۲

اصول دين هندو عبارت است از اعتقاد و احترام به كتابهاى باستانى و سنتهاى دينى برهمنان و پرستش خدايانى كه به ظهور اعتقاد به تناسخ و رعايت مقررات طبقات اجتماعى در معاشرت و ازدواج ، همچنين احترام . آنها در دوره هاى قديم عقيده دارند

. ز اصول آن دين است به موجودات زنده ، مخصوصا گاو ا به معناى آمين براى هندوان بسيار تقدس دارد و از سويى اسم اعظم الهى به شمار مى رود و از اين نظر به ) Om ( » ام « لفظ

. اسم اعظم يهوه در دين يهود شباهت دارد خدايان ودايى - ۱ - ۳

يب و غريب معتقدند و به آنها كرنش مى كنند و هندوان به عده بى شمارى از خدايان آسمانى و زمينى با اسما و صفات عج اين خدايان با هم خويشاوندى سببى و نسبى دارند و ويژگيهاى جسمى و . براى هر يك بتخانه هاى با شكوهى مى سازند

اعتقاد به جلوه گرى خدايان به . روحى هر يك به تفصيل و با ذكر جزئيات در كتب مقدس و فرهنگ دينى هندوان آمده است

Page 57: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۵۷

كل انسان و حيوان در ادوار مختلف ، نيز بسيار جلب نظر مى كند دسته بندى خدايان در ارتباط با طبقات اجتماعى نيز ش . معهود است

: برخى از معروف ترين خدايان هندو عبارتند از يعنى آتش ؛ ) Agni ( اگنى يعنى آسمان ؛ ) Varuna ( وارونا

يعنى قادر متعال؛ ) Isvara ( ايشوار يعنى وحشتناك ؛ ) Rurdra ( رودرا يعنى دلپذير؛ ) Rama ( راما

يعنى آبى پر رنگ ؛ ) Krishna ( كريشنا . كه خداى حاكم بر ارواح مردگان است ) يعنى ارابه ران معادل جم در آيين زردشت ) Yama ( ياما

عتقدند كه اين پزشكان آسمانى براى هندوان م . يعنى اسب سوار عنوان دو تن از فرشتگان آيين هندو است ) Asvin ( اشوين . انسان تندرستى ، نيكبختى و دارايى به ارمغان مى آورند

به معناى سياه معتقدند هداياى ويژه اين بت را بايد از طريق راهزنى ) Kali ( پرستندگان بت مؤ مث زشت و بد تركيب كالى وال بتان را بسيار زيبا مى سازند تا آنجا كه بت در شعر فارسى البته بايد توجه داشت كه معم . به دست آورد و تقديم بتخانه كرد

. كنايه از محبوب زيبا است كتابهاى مقدس - ۱ - ۴

به معناى دانش ، به زبان سانسكريت گرد آمده است و به آن ) Vedas ( ادعيه و آيينهاى هندوان در مجموعه اى به نام وداها تا ۱۴۰۰ پژوهشگران تاريخ تصنيف وداها را بين . وروثى لقب مى دهند يعنى وحى و الهام و علوم مقدس م ) Sruti ( شروتى . م . ق ۱۰۰۰

. را دوره ودايى مى خوانند . م . ق ۸۰۰ - ۱۵۰۰ مى دانند، و بر اين اساس سالهاى : چهار ودا وجود دارد، به اين شرح

يعنى وداى ستايش ؛ ) veda­Rig ( ريگ ودا . ۱ يعنى وداى قربانى ؛ ) veda­Yajur ( يجور ودا . ۲ يعنى وداى سرودها؛ ) veda­Sama ( سام ودا . ۳ ). نام نويسنده اين ودا ( يعنى وداى اتهروان ) veda­Atharva ( اتهرو ودا . ۴

: در زمانهاى بعد برهمنان شرح و تفسيرهايى بر بوداها نوشتند؛ از اين رو هر يك از وداها داراى دو بخش است ه عبارت است از متن اورادى در ستايش آتش ، خورشيد و ساير مظاهر طبيعت و دعاهايى براى ك ) Mantaras ( منتزها : نخست

. فراخى روزى ، بارورى ، بخشايش گناهان و غيره را . م . ق ۵۰۰ تا . م . ق ۸۰۰ پژوهشگران سالهاى . كه مناسبتهاى آن اوراد را تعيين مى كند ) Brahmanas ( براهمناها : دوم

. ند دوره برهمنى مى نام

Page 58: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۵۸

كتابهاى دينى ، فلسفى ، عرفانى و ادبى بى شمارى در ميراث فرهنگى هندوستان وجود دارد كه به زبانهاى مختلف ترجمه يعنى پنج بخش خوانده مى ) tantra ­Panca ( شده و از جمله آنها معروف كليله و دمنه است كه در سانسكريت پنچاتنتر

. شود bharata ( كتابهاى مهابهاراتا ­Maha ( و رامايانا ) Ramayana ( با محتواى اساطيرى رزمى و بزمى از احترام ويژه اى

. ترجمه شده اند ) و از جمله فارسى ( كتب دينى و ادبى ياد شده به همه زبانهاى زنده جهان . برخوردارند gita ( كتاب بسيار معروف و جذاب بهگودگيتا ­Bhagavad ( يعنى سرود ) راتاست كه مجيد در بخشى از مهابها ) خداى

سخن مى ) Bhakti ( اين كتاب گاهى به تخفيف گيتا ناميده مى شود، در باب اخالص . مستقال مورد توجه قرار گرفته است گويد و در اهميت كتاب ياد شده همين بس كه به طور مكرر به هر يك از زبانهاى زنده جهان ترجمه شده و دست كم شش

. ترجمه فارسى از آن موجود است سخن مى گويد و در اهميت كتاب ياد شده ) Bhakti ( اين كتاب گاهى به تخفيف گيتا ناميده مى شود، در باب اخالص . است

اين كتاب گاهى به تخفيف گيتا ناميده مى شود، در باب اخالص سخن مى گويد و در اهميت . همين بس كه به طور است نهاى زنده جهان ترجمه شده و دست كم شش ترجمه فارسى از آن كتاب ياد شده همين بس كه به طور مكرر به هر يك از زبا

. موجود است رساله ياد شده ظاهرا در قرن اول . يعنى روشن را در بر دارد ) Arjuna ( اين رساله مكالمات كريشنا با شاهزاده اى به نام آرجونا

ميالدى در روزنامه بزرگ مهابهاراتا گنجانيده شده است و نزد هندوان از هر كتاب دينى و عقلى ديگر محبوبتر و محترمتر به عجاب انگيز وجود دارد، نظم آن كتاب يك دست نيست ، ولى نيروى ذوق و شوقى كه در طى كلمات آن نوشته ا . شمار مى رود

. هزاران تن را دلباخته و فريفته خود ساخته است راز موفقيت گيتا در اين است كه مى كوشد اثبات كند راه حقيقى نجات و رستگارى در طريقه اخالص قرار دارد و براى بيان

وزادگان خود به سوى ميدان مى رود و آرجونا سوار بر ارابه سلطنتى براى جنگيدن با عم . اين امر از داستانى كمك مى گيرد شاهزاده دل . راننده ارابه كه خداى پهلوانى يعنى كريشنا است و در كنار او نشسته است ، وى را به رزم و نبرد تشويق مى كند

در حالى كه سرداران سپاه خصم يعنى عموزادگان او در شيپور جنگ مى دمند، به . به جنگ با خويشاوندان خود نمى دهد ننده فرمان مى دهد كه ارابه او را در وسط رزمگاه در محلى قرار دهد كه بتواند كوشش و رزم آورى هر دو سپاه را به درستى را

مشاهده كند، ولى همين كه خويشان و عموزادگان و بزرگان قوم را در حال پيكار و خونريزى مى بيند، دل او از پشيمانى و . اندوه لبريز مى گردد

. ج خود را با كريشنا راننده ارابه در ميان مى گذارد و از گرانى اندوه ، تير و كمان را از دست بر زمين مى افكند وى درد و رن در اين هنگام بين آن دو يك . كريشنا او را بر اين كم دلى سرزنش مى كند و دوباره وى را بر جنگ و نبرد برمى انگيزاند

ه اول كريشنا او را به انجام وظايفى كه در برابر صنف و طبقه خود دارد متوجه مى در مرحل . سلسله مكالمات رد و بدل مى شود سازد و به او خاطر نشان مى كند كه انجام فرائض اجتماعى بر هر كارى مقدم است و نتايج و عواقب آن هر چه باشد، بايد آنها

را به ياد مى آورد كه بايد به عنوان يك شاهزاده از ارجونا وظيفه خود . را به عمل آورد و نبايد پاداش و سزايى توقع داشت آنگاه وى پاى به ميدان نبرد مى گذارد و اعتراف مى كند كه تهاون و . افراد طبقه كشاتريا جنگجويى و رزم آورى پيشه كند

شود روان از سوى ديگر اگر به جنگ بپردازد و كشته . سستى در انجام اين واجب صنفى و فريضه مذهبى گناهى بزرگ استعالوه بر اين ميدان . او رستگارى يافته ، به آسمان صعود خواهد كرد، و اگر پيروز گردد، بر تخت پادشاهى خواهد نشست

Page 59: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۵۹

، زيرا اگر چه جسم آنان هالك مى شود، ولى روحشان راى كشتگان و قربانيان نبرد نيست جنگ جاى تاءسف و غم خوردن ب . جاويدان ؛ باقى و برقرار است

يكى از قطعات گيتا سخنان زير آمده كه تعاليم اوپانيشادها را در مساءله وحدت الوهيت بيان مى كند و از اين نظر قابل در : كريشنا مى گويد . توجه است

... من برهما هستم ، همان خداى واحد ازلى . قربانى منم ، دعا و نماز منم

. طعام خيرات مردگان منم . اين جهان بى پايان منم

. پدر و مادر و نياكان و نگاهبانان و منتهاى معرفت همه منم آنچه در زاللى آب و روشنايى آفتاب تصفيه مى شود،

. منم » ام « آن كلمه و منم كتابهاى ريگ ودا، سام ودا، يجور ودا،

طريقت ، شريعت ، مربى ، خداوندگار و قاضى ، شاهد، صومعه و پناهگاه ، . دوست و دشمن ، سرچشمه حيات و درياى زندگانى

هر آنچه بر مى آيد و هر آنچه فرو مى رود، . بذر و برزگر و فصول و درو همه منم

. مرگ منم و زندگانى منم اى ارجونا، حيات اين جهان كه مى بينى ،

... و حيات آن جهان كه نمى بينى ، همه منم و بس ى فرهنگ و تربيت وداي - ۱ - ۵

ناميده مى شوند، نظام طبقاتى شديدى پذيرفته ) Brahmana ( در اوج اقتدار روحانيان هندو، كه برهمن . م . ق ۶ حدود قرن . سال سايه سهمگين خود را بر كشور پهناور هندوستان افكنده بود و هنوز هم بقاياى آن وجود دارد ۲۵۰۰ شد كه مدت

در اين نظام چهار . ى خوانند كه واژه اى پرتغالى و به معناى نژاد است م ) Caste ( پژوهشگران طبقات اجتماعى را كاشت : كاشت اصلى وجود داشت

، طبقه روحانيون ؛ ) Brahmanas ( برهمان . ۱ ، طبقه شاهان ، شاهزادگان و جنگاوران ؛ ) Kshatrias ( كشاترياها . ۲ ، طبقه بازرگان و دهقانان ؛ ) Vaisyas ( ويشياها . ۳ . ، طبقه كارگران ) Sudras ( شودراها . ۴

دن افراد معاشرت افراد يك طبقه ديگر شرعا و عرفا ممنوع بود، به خصوص طبقه اخير كه هر گونه تماس ، حتى نگاه كر . ، گناه كبيره شمرده مى شد طبقات باال به اين گروه

افراد . ناميده مى شدند ) Untouchables ( ، گروهى از بوميان غيرآريايى هندوستان بودند كه نجسها هار طبقه فروتر از اين چاين طبقه به هيچ وجه حق نداشتند در محله هاى آن طبقات چهارگانه تردد كنند و هر گاه از باب ضرورت براى حمل زباله و

Page 60: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۶۰

ين به ا كناسى به اماكن آنان مى رفتند، موظف بودند با صداى بلند حضور خود را اعالم كنند كه مبادا نگاه افراد طبقات باال ، بيننده بايد با غسل خود را طاهر كند داد و ستد نيز از راه دور، با گذاشتن پول در مكانى و تقاضاى در اين صورت . گروه بيفتد

... متاع با فرياد و اختفاى كامل انجام مى گرفت اق سمع مى كرد، براى گوش دادن به تالوت كتابهاى مقدس نيز بر آنان حرام بود و اگر فردى از ايشان در اين مورد استر

. مجازات ، سرب مذاب در گوش او مى ريختند عجيب تر اينكه افراد طبقه نجسها به اين وضع خو گرفته ، آن را حق مى پنداشتند و باور داشتند كه اين تيره بختى زاييده

قدامى براى كم كردن فاصله هر گونه ا . بدكردارى آنان در زندگانى پيشين است كه از طريق تناسخ آن را دريافت كرده اند و دفاع از نجسها، خالف شرع ) طبقه فرعى كه به تدريج در ضمن آن چهار طبقه پديد آمده ۲۰۰۰ و حدود ( طبقات چهارگانه . رسما لغو شد و تنها جلوه هايى از آن باقى است ۱۹۵۵ البته اين سنت اجتماعى در سال . و غيرمقبول بود

ى به معناى تندرو كه در بخش بزرگى از هندوستان جريان دارد، از تقدس باالي ) Ganga ( رود خروشان و پر بركت گنگ ) Padma ( نيلوفر . ، عبادتى مهم شمرده مى شود ) Benares ( ، به خصوص درشهر بنارس برخوردار است و غسل كردن در آن

. قدس است نيز بسيار م medha ( قربانى و بويژه قربانى اسب ­ Asva ( ن يك عمل عبادى ميان آنان معمول بود، بعدا به منظور كه قبال به عنوا

. برآورده شدن حاجات انجام مى گرفت به معناى پرهيز از آزار جانداران اصل مهمى است كه در زمانهاى بعد، تحت تعاليم مهاويرا مورد توجه ) hinsa ­ A ( اهيمسا

ت حيوانات را عملى غير اخالقى مى داند و اين مساءله اين آموزه خوردن گوش . قرار گرفت و تاكنون به شدت رعايت مى شود . اثر عجيبى بر شيوه زندگى هندوان باقى گذاشته است

قبال سنت مذهبى اين بود، كه هنگام . هندوان جسد مردگان خود را مى سوزاند و خاكستر آن را بر روى گنگ بر باد مى دهند فادارى ميان توده هاى هيزم مى خوابيد و همراه شوهر مى سوخت و سوزاندن جسد مرد متوفى ، همسر وى نيز به نشانه و

اين واژه سانسكريت در . ( به معناى بانوى وفادار و بافضيلت عطا مى شد ) Sati ( براى تشويق زنان به اين امر به وى لقب ستى تحمل اين فداكارى را در خود نمى اگر احيانا زنى تاب و .) فارسى و عربى براى تجليل از بانوان بسيار برجسته به كار مى رود

زنده سوزاندن زوجه را انگليسيها پس از استعمار . يافت پس از مرگ شوهر موى سر خود را مى تراشيد و جالى وطن مى كرد صائب تبريزى در اشاره به اين سنت مى . ممنوع كردند و از اين منع كمتر تخلف شده است . م ۱۸۲۹ هندوستان در سال

: گويد ن هندو كسى در عاشقى مردانه نيست چون ز

سوختن بر شمع خفته كار هر پروانه نيست فلسفه اوپانيشادها - ۱ - ۶

آيين قربانى به افراط گراييد و با توسعه آن مسائل عميق دينى به .) م . ق ۵۰۰ تا . م . ق ۸۰۰ سالهاى ( در دوره برهمنى از اين . ى به اقتصاد كشور وارد آورد و خزانه پادشاه را تهى كرد قربانى اسب و چيزهاى ديگر آسيب شديد . فراموشى سپرده شد

: رو، برهمنان چاره كار را در اصالح دين ديدند و بدين منظور براهمناها را پديد آوردند كه مشتمل بر دو بخش است يعنى جنگل نامه ، مشتمل بر مسائل مورد نياز اهل رياضت ؛ ) Aranyakas ( آرنياكاها ) الف. به معناى نزديك نشستن ، كنايه از آموختن اسرار دين ) Upanishads ( وپانيشادها ا ) ب

Page 61: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۶۱

اين كتاب را براى نخستين بار شاهزاده دانشمند، هنرمند و عارف ، داراشكوه عرفان اسالمى . اوپانيشادها شهرت زيادى پيدا كرد نخستين آشنايى غريبان با اوپانيشاد از طريق . ( ناميد به زبان فارسى ترجمه كرد و آن را سراكبر . ق . ه ۱۰۶۷ و هندويى ، در

.) همين ترجمه بود اين كتاب بطون وداها را مى شكافد و توجه . به معناى پايان وداها نيز خوانده مى شود ) Vedanta ( اوپانيشاد به نام ودانتا

ب ياد شده شهرت جهانى دارد، تا آنجا كه كتا . مردم را از آداب و رسوم ظاهرى به اسرار درونى و مفاهيم باطنى جلب مى كند ) ۱ ( . برخى مطالب توحيدى آن در الميزان نوشته عالمه طباطبايى آمده است

خدايان سه گانه - ۱ - ۷ به معناى قائم ) Brahman ( ساير مشركان به خداى حقيقى جهان نيز معتقد بودند و او را برهما آرياييان هندوستان مانند

آنان در آغاز بت و بتخانه نداشتند و مراسم عبادى خويش را در فضاى باز مى دادند و به . بالذات و ازلى و ابدى مى ناميدند در دورانهاى بعد بتهايى بى شمار و بتخانه هايى باشكوه و . تند خدايانى مذكر كه معموال نماد اجرام آسمانى بودند، عقيده داش

. گوناگون ساختند و خدايانى مانند الهه مادر، الهه زمين ، مار كبرا و غيره را به مجموعه خدايان خود مى افزودند : عبارتند از ) Trimurti Hindu ( خدايان تثليث هندو

؛ ) بال اشاره شد كه ق ( ، خداى ايجاد كننده ) Brahman ( برهما . ۱ رقص شيوا نقش او را در ايجاد و . خداى فانى كننده كه مجسمه چهار دست و در حال رقص او فراوان است ) Siva ( شيوا . ۲

انهدام نشان مى دهد؛ ماهى ، الك : جلوه هاى دهگانه اين خدا براى مردم در طول تاريخ عبارت است از . خداى حفظ كننده ) Vishnu ( ويشنو . ۳

) Buddha ( ، بودا ) Krishna ( ى تبر به دست ، راما، كريشنا ) Rama ( ، گراز، موجود نيمه آدم و نيمه شير، كوتوله ، راما پشت ). Kalki ( و كلكى

پيروان هر يك از اين فرقه ها بر جنبه . شمارى دارد كه با يكديگر در صلح و صفا به سر مى برند آيين هندو فرقه هاى بى ) ۲ ( طرفداران هر يك از شيوا و ويشنو جمعيت بزرگى را . خاصى از دين تاءكيد مى كنند و معموال به يكى از خدايان روى مى آورند

. تشكيل مى دهند . مجسمه هاى لينگا و معابد آن نيز فراوان است . مى نامند ) Linga ( آن را لينگا شيواپرستان عورت شيوا را نيز مى پرستند و

) Somanatba ( بتخانه بزرگ و باشكوه كه به افتخار لينگا و براى پرستش آن بنا كرده بودند، معبد سومنات ۱۲ از جمله ثروت هنگفت و خيال انگيز آن بتخانه كه چهارده گنبد طال داشت ، سلطان محمود غزنوى را تحريك كرد تا به سال . است هجرى قمرى به سوى آن لشكر كشد و خزائن انباشته از زر و سيم و گوهرهاى گرانبهاى آن را كه طى قرنها گرد آمده ۴۱۶

انه هاى ديگر را به علت خشم گرفتن بت معبد سومنات به آن معبد توجيه هندوان حمله هاى سابق وى به بتخ . بود، تاراج كند از كشتن گروهى بى شمار از سلطان محمود با سپاهى انبوه به عنوان بت شكنى به سومنات حمله كرد و پس . مى كردند

اى از آن را به مكه معظمه و وى براى نشان دادن فتح نمايان خود قطعه . مجسمه لينگا كوبيد فرق ، گرزگران خود را بر هندوان ) ۳ ( . بغداد و بالد اسالمى ديگر فرستاد

 vat ( ، به نام لينگاوات افرادى از شيواپرستان ­ Linga ( ازدهم ميالدى پايه ن دو يعنى حامالن لينگا، كه مسلكشان در قر چيزهايى شگفت آورى . ، پيوسته مجسمه اى از لينگا را كه داخل كيف كوچكى است به گردن آويخته دارند گذارى شده است

فرقه هاى شكتى . مانند قربانى انسان و نوشيدن شراب در كاسه سر مردگان به برخى از فرقه هاى شيوايى نسبت داده مى شود

Page 62: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۶۲

) Sakti ( از اينجاست كه در معابد شكتى زنانى جوان مى رقصند . رو، معتقدند قوه الهى در جنس لطيف قرار دارد به معناى ني . . برخى از اين فرقه ها رقصهاى وحشيانه ، آوازهاى گوش خراش و حركات جنون آميز را براى تكامل روحى الزم مى دانند

نظريه تناسخ و تصور كارما - ۱ - ۸ به معناى كردار، آدمى نتيجه اعمال خود را در دوره هاى بازگشت مجدد خود در اين جهان ) Karman ( بر اساس قانون كارما

كسانى كه كار نيك انجام داده اند، در مرحله بعد زندگى مرفه و خوشى دارند و آنان كه كار بد مى كنند، در بازگشت . مى بيند به عقيده برخى تناسخيان ، . كل حيوان بازگشت كنند با بينوايى و بدبختى دست به گريبان خواهند بود و چه بسا به ش

: بازگشت انسانها ممكن است به يكى از چهار صورت زير باشد كه تصادفا به ترتيب الفبا از جمادات تا انسانها را شامل مى شود ، يعنى حلول شخص متوفى در جمادات ؛ رسخ . ۱ ، يعنى حلول شخص متوفى در نباتات ؛ فسخ . ۲ ى حلول شخص متوفى در حيوانات ؛ ، يعن مسخ . ۳ ). تناسخ ( ، يعنى حلول شخص متوفى در انسانها نسخ . ۴

) حتى نزد برخى فرقه هاى انحرافى جهان اسالم ( به معناى تناسخ در بسيارى از اديان و مذاهب جهان ) Samsara ( سمسارا هندوان معتقدند . اما اين عقيده در آيين هندو از اهميت بيشترى برخوردار است ) ۴ ( با عناوين گوناگون وجود داشته و دارد،

. آدمى همواره در گردونه تناسخ و تولدهاى مكرر در جهان پر رنج گرفتار است اين كلمه . است ) Nirvana ( راه رهايى انسان از گردونه تناسخ و تولدهاى مكرر در جهان پر درد و بال پيوستن به نيروانا تنها

. نيروانا مورد توجه بوداييان واقع شده است . داللت مى كند » فناى فى اهللا « در لغت به خاموشى و آرامش و در اصطالح بهفلسفه وحدت وجود - ۱ - ۹

دانشمندان هندو مى گويند خدايان بى شمار آن دين همه مظاهر يك خداى واحد و بزرگند و تمام موجودات حكيمان و . از ديدگاه آنان اين جهان و همه اجزاى آن در حقيقت خيالى بيش نيست . بخشهايى از كالبد عظيم الوهيت به شمار مى روند

به عقيده آنان تمام اين صورتهاى وهمى سرانجام نابود مى شوند و . يعنى فريب و وهم ، مى نامند ) Maya ( اين خيال را مايا . تنها برهما كه ثابت و پايدار است ، باقى مى ماند

در قرون اخير عرفان هندويى غربيان را مسحور كرده است ، همان طور كه عرفان اسالمى نيز در جلب كردن غربيان به اسالم . سهم زيادى دارد

و انديشه هاى لطيف آيين هندو از روزگار كهن جذابيت داشته است و تاءثير تفكرات هندو بر اهل قوانين اخالقى ، تصوف . تصوف در مسيحيت و اسالم ديده مى شود

: اصول ايمان هندوان چهار چيز است الوهيت روح ؛ . ۱ وحدت موجودات ؛ . ۲ وحدت خدايان ؛ . ۳ . وحدت مذاهب و اديان . ۴

با اين . حورى ميانه اى ندارد و يك هندو مى تواند عالوه بر آيين خود به هر يك از اديان جهان بگرود آيين هندو با خود مكافى است به ياد بياوريم كه مهاتما گاندى به سبب اعتقاد به . وصف ، شديدترين تعصبها را مى توان ميان هندوان يافت

Page 63: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۶۳

ملى گرايى . قرار گرفت و يكى از ايشان او را با گلوله كشت برابرى هندوان و مسلمانان ، مورد دشمنى گروهى از هندوان هندويى در دوره هاى اخير بسيار شدت يافته است و يكى از تازه ترين و خشن ترين مظاهر آن تخريب مسجد بابرى و كشته

بود كه مكان مسجد مستمسك آنان در ارتكاب اين عمل اين . شدن تعداد بى شمارى از مسلمانان و هندوان در اين حادثه بود در آنجا به شكل بت ) يكى از خدايان تثليث هندو ( آنان با اين سخن ادعا مى كنند كه ويشنو . بابرى زادگاه بت راما بوده است

آنان به . راما جلوه كرده و به همين دليل ، هندوان در آن مكان بتخانه اى ساخته بوده اند كه به مسجد تبديل شده است هندوان تصميم دارند ساختمان بتخانه را در . اى خود را بر ويرانه هاى مسجد نصب كردند و آنها را پرستيدند همين بهانه بته

. فرصت مناسب آغاز كنند فلسفه يوگى يا روش جوكيان - ۱ - ۱۰

يوگا به . د يعنى يوغ نهادن حاصل مى شو ) Yoga ( به عقيده هندوان ، دستيابى به حقيقت يا اتحاد با خداى توانا از طريق يوگا رياضتهاى سخت و طاقت فرسا داللت مى كند و معموال با نشستن آرام و پيوسته به شكل چهار زانو و همراه با تاءمل انجام مى گيرد، اما شيوه هايى ديگر نيز معمول است ، مانند ايستادن ، وارونه ايستادن ، خم شدن و آويختن دستها و زيستن بر روى

اين عمليات چه بسا براى دهها سال ادامه يابد و با مشقتهايى ديگر . يخهاى تيزى سر بر آورده است تختى كه در سراسر آن م ) ۵ ( . مانند در پيش رو نهادن آب و تشنه به سر بردن همراه باشد

معموال آن امور را ) Yogin ( يوگى . با آنكه هدف از رياضت وصول به حقيقت است ، گاهى كشف و كراماتى را پديد مى آورد . مانع كمال خود مى داند و بسيار مى شود كه به آن خوارق عادت ابدا توجهى نكند و از اظهار آن روى بگرداند

حبس دم به گونه اى است كه بر اثر تمرينهاى سخت تنفس كاهش مى يابد و يوگى در طول سال به چند نفس بسنده مى در همه اين حاالت بدن شيوه هاى نوى را . همچنين ضربان نبض و ساير كارهاى بدن را مى توان با يوگا در اختيار گرفت . كند

را به مدت شش ماه دفن كنند و پس از اين مدت قبر او را بشكافند و او را چه بسا يك يوگى . بر مى گزيند و زنده مى ماند تواناييهاى ديگرى نيز براى برخى از آنان ميسر مى گردد، مانند . بيرون آورند و وى با يك بار تنفس زندگى را از سر گيرد

) ۶ ( . رهايى از جاذبه زمين ، متوقف كردن قطار، به جوش آوردن آب با يك نگاه و غيره دانشمندان مغرب زمين به تكرار، آزمايشهاى علمى گوناگونى روى يوگيان انجام داده و واقعى بودن اين حاالت را به اثبات

قيقات و آزمايشهايى در باب تح ۱۹۳۶ در ) Brosse ( از جمله يك هياءت علمى فرانسوى به رهبرى دكتر بروس . رسانده اند ) ۷ ( . يوگيان انجام داد و دستاوردهاى خود را منتشر كرد

آيين جين - ۲ برخى از اين . را در سرزمينهاى بزرگى گسترده است آيين هندو مانند درخت كهنسالى است كه شاخه هاى نسبتا جوان خود

از جمله شاخه هاى هندوئيسم . شاخه ها در اوج اقتدار بر همنان و به عنوان اعتراض به سخت گيريهاى آنان پديد آمده است . به معناى پيروز است كه پنج قرن قبل از ميالد پايه گذارى شد ) Jaina ( آيين جين

سرگذشت مهاويرا - ۲ - ۱ يعنى بزرگ قهرمان ، ناميده مى شود كه بيست و سه پيشوا طى ) vira ­ Maha ( اعتقاد جينها بنيانگذار اين آيين مهاويرا به

مهاويرا در قرن ششم قبل از ميالد در يك خانواده . هزاران سال قبل از وى برخاسته اند و او بيست و چهارمين پيشواست او پس . گى دنيا را ترك كرد و پس از رياضتهاى طوالنى به حقيقت دست يافت وى در سى سال . اشرافى هندوستان متولد شد. قالب تهى كرد و به نيروانا پيوست . م . ق ۵۲۶ از گستردن آيين خود به سال

Page 64: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۶۴

فلسفه و اخالقيات - ۲ - ۲ ضت و ترك تعلقات ر حال ريا شگفت آورترين سنت اين قوم اين است كه پوشيدن لباس را حرام مى دانند و معتقدند معاويرا د

در حدود . هنه به سر برد ، پس از مشاهده تعلق خاطر خود به حيا، همه لباسهاى خود را بيرون آورد و تا آخر عمر بر نفسانى فرقه آسمان جامگاهان : ميان پيروان اين مذهب در مورد حدود برهنگى اختالف و دودستگى پديد آمد . م . ق ۷۹ سال

) amhbra  ­ Dig ( نپذيرفتند، در حالى كه فرقه سفيد جامگان هيچ لباسى را ) Svetambara ( گفتند استفاده از اندكى گاندى رهبر انقالب هندوستان تحت تاءثير اين آيين لباسهاى دوخته ايام جوانى را كنار نهاد و تنها از . پارچه جايز است

اده مى كرد مقدارى پارچه سفيد استف به عقيده آسمان جامگان زنان راهى به كمال ندارند و براى اين امر بايد به . د دريوزگى و خوارى از فضائل محسوب مى شو

. انتظار مرد شدن در دوره هاى بعدى تناسخ باقى بمانند اهميسا - ۲ - ۳

به . ، مسائل تازه اى را مطرح مى كند و بر قواعد اخالقى شديدى اصرار مى ورزد آيين جين، عالوه بر پذيرش معارف هندويى نها رستگارى بر دو اصل استوار است يكى رياضت كشى و ديگرى اهميسا يا پرهيز از آزار جانداران كه تا نباتات و عقيدمه جي

با آنكه خوردن ميوه درختان مجاز است ، استفاده . جمادات پيش مى رود و كندن زمين براى كشاورزى ممنوع شمرده مى شود معالجه حيوانات اهلى و براي جايز نيست بيمارستا ن هايي را سيب زمينى ، شلغم و والت زير زمين مانند چغندر، هويج از محص

وحشى داير كرده اند و معموال پارچه اى بر دهان مى بندند، كه مبادا حيوان ريزى ناخواسته به دهانشان وارد شود و نابود همچنين جاروبى از پر طاووس . بدهد آنان آب را قبل از نوشيدن صاف مى كنند كه مبادا كرمى وارد دهان شود و جان . گردد

خودكشى از طريق ترك طعام و شراب فضيلتى بسيار بزرگ . در دست مى گيرند و حشرات ريز را از مسير خود دور مى كنند . را نيز به اين شيوه در گذشته است به شمار مى آيد و خود مهاوي

كتب مذهبى - ۲ - ۴ از جمله يادگارهاى آنان در مساءله . كتاب دينى به آنان نسبت داده اند ۳۹ اين قوم نيز فرهنگ دينى مكتوب دارد و تعداد

شناخت حقيقت وجود، داستان فيلى است كه آن را در جاى تاريكى قرار داده بودند و مردم مى خواستند با دست ماليدن از ) ۸ ( . شكل فيل آگاه شوند و هر كدام قضاوتى نادرست در اين باب مى كردند

پيروان - ۲ - ۵ هم اكنون حدود دو ميليون پيرو آيين جين در هندوستان وجود دارد كه روزگار بر تن آنان لباس كامل پوشانده و به جاى

آنان آيين خود را نوسازى كرده اند و تنها قديسان و اندكى از . گدايى سرگرم تجارت هستند و وضع اقتصادى خوبى دارند . روى مى آورند ايشان در زندگى به آن روشهاى عجيب و غريب

بوديسم - ۳ اين آيين از هندوستان بيرون آمده و سراسر مناطق خاورى را در نورديده است و به . آيين بودا از شاخه هاى كيش هندوست

وپا و آمريكا نيز علت داشتن انديشه هاى عرفانى لطيف و گسترش در مناطق پرجمعيت جهان ، پيروان زيادى دارد و اخيرا به ار. ده است سرايت كر

Page 65: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۶۵

سرگذشت بودا - ۳ - ۱ بنيانگذار مكتب اصالحى بوديسم است ) Gautamamuni ­Sakya ( به معناى بيدار لقب گوتاماشاكيامونى ) Buddha ( بودا

ق ۵۶۳ در شمال هندوستان بود، در حدود سال ) vastu­Kapila ( به عقيده بوداييان وى كه فرزند پادشاه شهر كاپيالوستو .

ستاره شناسان پيشگويى كرده بودند كه اين . يعنى كامياب ناميده مى شد ) Siddhartha ( و در آغاز سيدارتا به دنيا آمد . م . شاهزاده پس از مشاهده نمونه هاى بيمارى ، پيرى و مرگ و برخورد با يك رياضت كش دنيا را ترك خواهد كرد و به رياضت

به دور از ناماليمات زندگى بشرى و در ناز و نعمت پرورش دهند و بدين سبب پدرش دستور داده بود وى را . روى خواهد آورد ازدواج كرد و داراى پسرى به نام راهوال ) Yasodhara ( شاهزاده با دخبر عمويش يشودهرا . مراقب رفتار و كردار او باشند

) Rahula ( تحت ارشاد فردى به نام سالگى پس از مشاهده موارد مذكور، شبانه از كاخ و تنعمات آن گريخت و ۲۹ وى در . شد زندگى راهبان را برگزيد و پس از شش سال رياضتهاى سخت و سنگين در جنگلها سرانجام هنگامى كه از ) Alara ( آالرا

جهاد اكبر . وصول به حقيقت از طريق رياضت نوميد شد، رياضت را كنار گذاشت و به تاءمل و تفكر و مراقبت معنوى روى آورد ) Mara ( كشيد و پس از آن با هفت هفته توقف زير درختى كه بعدا درخت بيدارى ناميده شد، با مارا او نيز شش سال طول

به عقيده بوداييان در دورانهاى . يعنى شيطان ويرانگر مبارزه كرد و در نهايت به حقيقت دست يافت و بوداى دوره كنونى شد خوانده مى شود، ) sattva­Bodhi ( ا قبل از ظهورشان بودى ستو هر يك از اين بوداه . پيشين جهان نيز تعدادى بودا آمده اند

. يعنى كسى كه به معرفت كامل دسترسى دارد يا بوداى بالقوه است سال با مسافرتهاى فراوان ، آيين خود را در سراسر هندوستان تبليغ كرد و بر اثر مالقات با افراد مختلف ، به ۴۰ بودا در مدت

وى سرانجام در . بود ) Ananda ( ردانى همت گماشت كه برجسته ترين آنان پسر عمويش آنندا اصالح نفوس و تربيت شاگ . به نيزوانا پيوست . م . ق ۴۸۳ هشتاد سالگى در حدود سال

داستان زندگى شگفت آور بودا از قديم االيام جذابيت داشته و به همين دليل اين داستان دينى به زبانهاى گوناگون ترجمه و نقل عربى آن با اضافاتى از فرهنگ سريانى ، به عنوان داستان بلوهر و يوذاسف بين . جهان منتشر شده است در سراسر

) ۹ ( . مسلمانان رواج پيدا كرد تاءسيس نظام - ۳ - ۲

تعاليم اخالقى وى در . هاى اصالحى بودا در مخالفت با تعصب هاى برهمنان بود و اختالفات طبقاتى را باطل مى شمرد انديشه بر آيين هندو پايه گذارى شده اين تعاليم كه . يعنى سه سبدگرد آمده است ) pitaka­Tri ( مجموعه هايى مانند ترى پيتكا

تالش براى رهايى از گردونه زندگى پر رنج اين جهان را توصيه مى كند و براى ، مراقبه و است، ترك دنيا، تهذيب نفس، تاءمل آيين بودا در قرون بعدى بخش عمدمه اى از خاك . وصول به نيروانا اهميت زيادى قائل است و مفهوم آن را توسعه مى دهد

ميالدى ، دو تن از دانشمندان آيين در قرون هشتم و نهم . ر كشورهاى همسايه نيز گسترش يافت هندوستان را تسخير كرد و د ، آيين بودا اندك اندك از هندوستان برچيده و آيين هندو جانشين آن شد، اما اشكال ندو را نوسازى كردند و بر اثر آن ه

. گوناگون آن در خاور دور و مناطق ديگر گسترش يافت فلسفه بودا - ۳ - ۳

او . هنگامى كه بودا به حقيقت دست يافت ، ابتدا به شهر بنارس رفت تا پنج تن از راهبان را كه از وى روى برتافته بودند، بيابد . مى انديشيد كه اين پنج تن مانند وى در جستجوى حقيقتند و تعليم دادن ايشان از ساير مردم آسانتر است

. كه در ميان بيشه اى نزديك شهر نشسته اند و با هم سخن مى گويند و چون به بنارس پا نهاد آن پنج تن را ديد

Page 66: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۶۶

اين سيدارتاست كه مى آيد؛ همان كه دست از رهبانيت كشيد؛ خوب « : هنگامى كه چشم آنان به بودا افتاد، به يكديگر گفتند . ز او خواستند در كنارشان بنشيند اما چون بودا به آنان نزديك شد به وى سالم كردند و ا » . است به او كارى نداشته باشيم

پس به ما « : راهبان گفتند » . آرى، آن را يافتم « : بودا گفت » ا كه مى جستى، يافتى؟ ، حقيقتى ر سرانجام « : آنگاه از وى پرسيدند » . آرى « : گفتند » ن كردار ايمان داريد؟ آيا شما به كارما يعنى قانو « : بودا پرسيد » گو حقيقت و حكمت و راز هستى چيست؟ ب

اين نخستين . از نيكو نيكو پديد مى آيد و از بد بد . حقيقت است پس بدانيد كه همان سرآغاز حكمت و آگاهى از « : بودا گفت اگر چنين است « : گفت » . اين كه تازگى ندارد « : گفتند » . اى ديگر بر اين قانون استوار است قانون زندگى است و همه چيزه

زيرا آب هميشه سراشيبى مى « : پاسخ داد بودا » چگونه ؟ « : راهبان پرسيدند » . ا عاقالنه نيست تضرع به درگاه خد ، دعا و قربانى ، آب هرگز سرباال نمى رود و همه خدايان هندوستان هم دعا كنيم اگر براى . رود، آتش هميشه داغ است و يخ همواره سرد

از اين رو، كارى كه . همه چيز بر آنها استوار است زيرا در زندگى قانونهايى يافت مى شود كه . آتش سرد و يخ گرم نمى شود « : ا افزود آنان با اين سخن موافقت كردند و بود » . انجام گرفت ، قابل ابطال نيست و دعا و قربانى براى خدايان نيز سودى ندارد

و برخالف گفته يست ، كتاب وداها كه به مردم راه و رسم دعا و قربانى را مى آموزد، درست ن اگر اين سخن درست است : ت زده شدند و از بودا پرسيدند راهبان از اين جراءت بسيار شگف » . ، من اعالم مى كنم كه وداها مقدس نيستند پيشوايان دينى

اصال من باور ندارم « : پاسخ داد » تو مى گويى برهما هنگام آفريدن جهان مردم را به طبقات گوناگون تقسيم نكرده است ؟ « به نظر من « : بودا پاسخ داد » پس جهان ساخته كيست؟ « : پرسيدند آنان » . ده باشد تا جهان آفريده او باشد فري برهما چيزى را آ

يكى زندگانى پر از لذت كه زاييده : دو چيز است كه بايستى از آن پرهيز كرد . جهان ابدى است و آغاز و انجامى ندارد د آزارى كه آن نيز سودى ندارد و هيچ يك از اين دو به نيكبختى خودخواهى و فرومايگى است و ديگر زندگى پر از رنج و خو

» . منجر نمى شود اخالقيات - ۳ - ۴

راه ميانه ، ميان لذت و رنج است كه از راه « : پاسخ داد » پس راه درست كدام است ؟ « : سرانجام راهبان از بودا پرسيدند : ى را مى آموزد راه هشتگانه هشت قانون بزرگ زندگ . هشتگانه به دست مى آيد

پرهيز از آزار جانداران ؛ . ۱ پرهيز از دزدى ؛ . ۲ پرهيز از بى عفتى ؛ . ۳ پرهيز از دروغ ؛ . ۴ پرهيز از مستى ؛ . ۵ پرهيز از بدگويى ؛ . ۶ پرهيز از خودخواهى ؛ . ۷ پرهيز از نادانى ؛ . ۸ . پرهيز از دشمنى . ۹ فرقه هاى بودايى - ۳ - ۵

: دارد آيين بودا سه فرقه

Page 67: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۶۷

اين شعبه اى آيين بودا با طيفهايى از . يعنى چرخ بزرگ ، آيين شمالى كه در چين رواج دارد ) yana­Maha ( مهايانا . ۱ يكى از آداب آن كه به سانسكريت دهيانا . اعتقادات و سنن كنفوسيوس و الئوتسه در چين و شينتو در ژاپن در آميخته است

) Dhyana ( يعنى تاءمل ، به چينى ) Chang ( و به ژاپنى زن ) Zen ( خوانده مى شود، شهرت جهانى دارد . و كشورهاى جنوب شرق آسيا ) سيالن ( يعنى چرخ كوچك ، آيين جنوبى كه در سرى النكا ) yana­Hina ( هينايانا . ۲

يعنى آيين نياكان و بزرگان مى خوانند و كتب ) Theravada ( پيروان چرخ كوچك آيين خود را تراوادا . مشاهده مى شود . دينى آنان به زبان پالى است

اين فرقه در تبت وجود دارد و آيين بودا را با سحر و كهانت و توتم پرستى در . يعنى چرخ الماس ) yana­Vajra ( وجريانا . ۳ نيز خوانده مى شود و عنوان ) Lamaism ( سم آيين مذكور المائي . آميخته و تشكيالتى نيرومند براى خود پديد آورده است

از چيزهاى جالب توجه اين فرقه آن . به معناى رئيس درياگونه است ) Lama Dalai ( رهبر مذهبى مقتدر آن داالئى الما است كه هنگامى كه رهبر مذهبى آن وفات يابد، راهبان براى پيدا كردن جانشين وى به جستجوى كودكى مى پردازد كه در

وى پس از فراگيرى دانش و . سپس اين كودك را با توجهات ويژه پرورش مى دهند . درگذشت رهبر به دنيا آمده باشد لحظه داالئى الماى عصر ما پس از سرايت كمونيسم چينى به تبت رهسپار . گذراندن مراحل مختلف به مقام مورد نظر نائل مى آيد

اخيرا وى ، برخالف سنت ، پسر بچه اى را براى جانشينى خود . است هندوستان شده و در آنجا به ارشاد و رهبرى مشغول . تعيين كرد و به خاطر اين مساءله مورد انتقاد قرار گرفت

كتب بودايى - ۳ - ۶ : قديمى ترين كتاب مقدس بوداييان ترى پيتاكايعنى سه زنبيل ناميده مى شود كه داراى سه بخش است

قواعد رهبانيت ؛ . ۱ گارى ؛ وسيله رست . ۲ . مفهوم فلسفى و روانشناسى . ۳

. فرقه هاى مختلف بودايى نيز كتابهاى مخصوص به خود دارند آيين سيك . ۴

برخورد اسالم و . يعنى شاگرد، معروفترين آنها است ) Sikh ( انشعابات تازه ترى نيز در آيين هندو وجود دارد كه آيين سيك يكى از عرفاى بزرگ مسلمان به . گوناگون مذاهب التقاطى چندى را پديد آورده است هندوئيسم در هندوستان در دورانهاى

يكى از شاگردان . توحيد اسالمى را با برخى عقايد هندويى در آميخت و مريدان بى شمارى گردآورد ) ۱۵۱۸ - ۱۴۴۰ ( نام كبير پس از وى نه . يعنى معلم است ) Guru ( بود كه پايه گذار بود كه پايه گذار آيين سيك و نخستين گورو ) Nanak ( وى نانك

) ۱۰ ( . اين فرقه اندك اندك قوت گرفت و به گروهى سياسى مذهبى تبديل شد . گوروى ديگر، يكى پس از ديگرى ، آمده اند همچنين افرادى از . تجارت گرايش دارند و افرادى از آنان به سراسر جهان مهاجرت كرده و به بازرگانى مشغولند سيكها به

. دارند ) گورودواره ( ايشان به زاهدان و تهران آمده اند و در اين دو شهر معبد سرگذشت نانك - ۴ - ۱

. از طبقه كشاترياها در يكى از روستاهاى الهور به دنيا آمد در خانواده اى ۱۴۶۹ بنيانگذار آيين سيك به نام گورو نانك به سال سپس به كشورهاى اسالمى و زيارت مكه معظمه رفت و سرانجام آيين سيك را كه . او از عرفاى مسلمان و هندو استفاده كرد

. در گذشت ۱۵۳۹ آميزه اى از هندوئيسم و اسالم است ، تاءسيس كرد و در سال

Page 68: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۶۸

گوروى سيكان و تاريخ تولد و وفات ۱۰ وى ديگر يكى پس از ديگرى برخاستند و اينك فهرست اسامى گور ۹ پس از گورو نانك : ايشان

؛ ) ۱۵۳۹ - ۱۴۶۹ ( گورو نانك . ۱ ؛ ) ۱۵۵۲ - ۱۵۰۴ ( گورو انگد . ۲ ؛ ) ۱۵۷۴ - ۱۴۷۹ ( گورو امر داس . ۳ ؛ ) ۱۵۸۱ - ۱۵۳۴ ( گورو رام داس . ۴ ؛ ) ۱۶۰۶ - ۱۵۶۳ ( گورو ارجن . ۵ ؛ ) ۱۶۴۴ - ۱۵۹۵ ( گورو هر گوبيند . ۶ ؛ ) ۱۶۶۱ - ۱۶۳۰ ( گورو هرراى . ۷ ؛ ) ۱۶۶۸ - ۱۶۵۶ ( گورو هرى كريشن . ۸ ؛ ) ۱۶۷۵ - ۱۶۲۱ ( گورو تيغ بهادر . ۹

). ۱۷۰۸ - ۱۶۶۶ ( گورو گوبيند سينگ . ۱۰ تعاليم - ۴ - ۲

سعادت . متعال و حق است وى مى گفت خدا به هر نامى كه خوانده شود فقط او قادر . نانك خداى يكتاى جهان را حق ناميد وى مايا يا صورت وهمى جهان را كه در دين هندو آمده است ، پذيرفت و . و وصول به نيروانا همان استغراق در ذكر حق است

نانك خوردن گوشت را براى پيروانش مباح دانست ، . گردونه تناسخ و قانون عمل و عكس العمل را تا حدودى قبول كرد . ا ممنوع كرد، نظام طبقاتى و تعدد زوجات را هم حرام شمرد رياضت و بت پرستى ر

آثار مذهبى - ۴ - ۳ پنجمين رهبر سيكان كه گورو ارجن خوانده مى شود، معبدى از طال در شهر امريتسار هندوستان بنا كرد و كتابى به نام گرانت

. نوشت كه مهمترين كتاب مقدس آيين سيك است ) GranthSahib ( صاحب چه سياسى سيكها تاريخ - ۴ - ۴

سيكها در زمان دهمين رهبر خود به نام گورو گوبيند سينگ بيعتهايى را براى امور سياسى مرسوم كردند و افرادى جنگجو ه هر يك در زبان آنان براى خود پنج شعار قرار دادند ك . شدند و از آن هنگام نام خالصه يعنى بى آاليش ، بر خود نهادند

: مى شود شروع » ك « پنجابى با حرف ؛ باقى گذاشتن موى سر و صورت : كس . ۱ همراه داشتن شانه ؛ : كونكا . ۲ پوشيدن زير شلوارى كوتاه ؛ : كاچك . ۳ آهنين ؛ ) النگوى ( داشتن دستبند : كارا . ۴ . حمل شمشير يا خنجر فوالدين : كاندا . ۵

از ترور خانم گاندى نمونه اى . مبارزه مى كنند سيكها با يكديگر بسيار متحدند و براى تشكيل كشور مستقل به شدت آنان تبليغات مذهبى نيز دارند و كتبى هم در اين باب به زيانهاى ديگر و از جمله فارسى . فعاليتهاى سياسى اين قوم است

. منتشر كرده اند

Page 69: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۶۹

چين و ژاپن - ۵ كنفوسيانيسم - ۱

حكيم و سياستمدار چينى آيين تازه اى براى مردم چين آورد كه با وجود مقبوليت عامه ، پس از ) Confucius ( كنفوسيوس . چندى از رونق افتاد و جاى خود را به آيين بودا داد

سرگذشت كنفوسيوس - ۱ - ۱ ى به دنيا كودك ) Tsow ( فرمانرواى تسو ) Kung ( در چين ، در خاندان كونگ ) Lu ( در ايالت لو . م . ق ۵۵۱ در حدود سال

وى در سه سالگى پدر خود را از دست داد و اين در حالى بود كه آن فرمانروا هيچ ميراثى . ناميدند ) Chiu ( آمد كه او را چيو كودك نزد مادر رشد كرد و آموزگارانش هوش او را مى ستودند و آينده . براى زن و يگانه فرزند خود باقى نگذاشته بود

وى در . نوزده ساله بود كه وزير اعظم آن منطقه سرپرستى مزرعه ها را به او سپرد . نى مى كردند درخشانى را براى او پيش بي مردم . كنار اين منصب دولتى به مطالعات و تحصيل هنر ادامه داد و دانشمندان براى كسب علم و كمال نزد او حاضر مى شدند

. كه ما آن را كنفوسيوس تلفظ مى كنيم يعنى كونگ فيلسوف مى ناميدند ) futze­Kung ( او را كونگ فوتسه كنفوسيوس زندگى پر ماجرايى داشت و عالوه بر تعليم شاگردان ، به كارهاى حكومتى نيز مى پرداخت و در پنجاه سالگى به

توانايى وى در مديريت كشور حسادت رقيبان را . وزارت دست يافت و مقام او در زمانى كوتاه باال رفت و وزير اعظم شد . از اين رو، پس از چندى از مناصب حكومتى كناره گيرى كرد و تنها به تربيت شاگردان پرداخت . انگيخت بر

مرگ به سراغ وى آمد، از عدم موفقيت كامل خويش اندوهگين بود، ولى شاگردان و . م . ق ۴۷۹ سرانجام هنگامى كه به سال . د يارانى از خود باقى گذاشت كه پيام او را به همه رساندن

آثار - ۱ - ۲ : كتابهاى وى عبارتند از . كنفوسيوس در سالهاى آخر عمر خود كتابهايى نوشت كه جزء ادبيات كالسيك چين شد

؛ ) كتاب تاريخ ( شوچينگ . ۱ ؛ ) كتاب شعر ( شى چينگ . ۲ ؛ ) كتاب شعائر ( لى چى . ۳ ؛ ) كتاب تبديالت ( اى چينگ . ۴ ). سالنامه بهار و پاييز ( چون چيو . ۵

. چهار كتاب نخست گزيده اى از سخنان پيشينيان را نيز در بردارد، ولى سراسر كتاب پنجم از خود اوست تعاليم - ۱ - ۳

وى معتقد بود كه اجداد مردم طبق . تعاليم كنفوسيوس تركيبى بود از اصول اخالقى ، سياست مدن و مقدارى مسائل دينى از انواع نيكيها و بركات برخوردار بودند، ولى مردم زمان وى بر اثر رها كردن آن زندگى مى كردند و از اين رو، ) Li ( قاعده لى

لى از ديدگاه كنفوسيوس معانى مختلفى داشت و براى پاكى ، ادب ، تشريفات و عبادت به . شيوه ، از آن امور محروم مانده اند . امعه آرمانى تشكيل مى شود وى معتقد بود با پيروى از لى هر چيزى بسامان مى آيد و ج . كار مى رفت

اصول اخالقى - ۱ - ۴ : وى پنج رابطه را مطرح كرد كه هرگاه درست باشند، همه چيز درست مى شود

مهربانى در رابطه ميان پدر و پسر؛ . ۱

Page 70: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۷۰

لطف برادر بزرگتر به برادر كوچكتر و تواضع برادر كوچكتر در مقابل برادر بزرگتر؛ . ۲ عدالت شوهر با زن و اطاعت زن از شوهر؛ . ۳ عالقه مندى زبردستان به زيردستان و اطاعت زيردستان از زبردستان ؛ . ۴ . مهربانى فرمانروايان به رعايا و وفادارى رعايا به فرمانروايان . ۵

وى درباره . طيع قانون مى شوند كنفوسيوس در مورد آرمانشهر و رابطه شهريار با رعايا تعليم مى داد كه هرگاه كشور نيز م عزت نفس ، علو همت ، خلوص نيت ، شوق به عمل و : انسان كامل نيز سخن گفت و صفات پنجگانه وى را چنين نشان داد

. خوش رفتارى مناسك - ۱ - ۵

نويتى مشاهده گر چه كنفوسيوس قبل از هر چيز يك معلم اخالق بود و بيش از اين ادعايى نداشت ، مردم در تعاليم او روح مع دينى كه او مطرح مى كرد بسيار ساده و به دور از مسائل ماوراءالطبيعه . كردند كه وى را مثل اعالى ديندارى به حساب آوردند

او مى گفت خاقانهاى اعصار . بود و بيشترين سعى وى در آن بود كه خود را با عبادات و مناسك موجود زمان خويش وفق دهد نيكبخت بوده اند؛ زيرا اوالد و اعقابى چند از ايشان بر جاى مانده بودند كه مراسم قربانى و عبادت و گذشته مردمى سعيد و

. احترام را درباره آنها بعد از وفات به دقت انجام مى دادند پيروان و رقيبان - ۱ - ۶

حاكمان و صاحب منصبان شاگردان كنفوسيوس كه گفته مى شود هفتاد تن بودند، به سراسر كشور چين رفتند و به تعليم تعاليم اين حكيم به وسيله شاگردانش تا يكى دو نسل پس از وى . مشغول شدند و گروهى از آنان نيز گوشه گيرى را برگزيدند

با ضعيف شدن نظام سلطنتى فئودال و پديد آمدن مكاتب فلسفى رقيب ، نشر انديشه هاى وى با مشكل روبرو . گسترش يافت در اين گير و دار، پيروزى گاهى از آن . مكاتب به گونه اى انديشه هاى حكيم را مورد حمله قرار مى داد هر يك از اين . شد

مكتب كنفوسيوس و گاهى از آن مكاتب رقيب بود تا اينكه با ورود آيين بودا به چين ، نزاع به نفع اين آيين پايان يافت و با اين وصف ، شهرت و عظمت وى پيوسته در چين حضور داشته . رفت انديشه هاى كنفوسيوس تا اندازه اى در حاشيه قرار گ

. است دين رسمى - ۱ - ۷

فرمانروايان چين در دورانهاى مختلف همواره كنفنوسيوس را حرمت مى نهادند و رسما او را بزرگترين حكيم مى شناختند و به شاگردانش معمول بود، ولى نخستين پادشاهى كه به اين قربانى كردن نزد آرامگاه او از زمان . روان او اداى احترام مى كردند

پس از وى ، پادشاهان . پس از زيارت آرامگاه وى ، قربانى گذارند . م . ق ۱۹۵ كار اقدام كرد كائوتسو ناميده مى شد كه در سال رام رسمى و دولتى به روح اداى احت ۱۹۱۱ از سال . ديگر اين رسم را ادامه دادند و قربانيها و هدايايى تقديم روح حكيم كردند

پس از چندى ، دولت چين براى احياى افكار وى به عنوان يك متفكر در رديف نيوتون و . كنفوسيوس به تدريج ترك شد ، مبارزه شديدى با انديشه هاى وى آغاز شد و كمونيستها ۱۹۴۵ پاستور اقدام كرد، ولى پس از انقالب كمونيستى چين به سال

. دند كه در مقابل توده هاى زحمتكش ، از طبقه اشراف حمايت كرده است او را كسى معرفى كر تائوئيسم - ۲

در اينكه آيا وى وجود خارجى . منسوب است ) م . ق ۵۱۷ متوفاى ( حكيم ) tse_lao ( به الئوتسه ) Taoism ( دائو / مكتب تائوبه گونه اى كه از سنت به دست مى آيد . ارد داشته است يا صرفا يك شخص افسانه اى است ، ميان دانشمندان اختالف وجود د

Page 71: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۷۱

وى پس از چندى شغل خود را رها . در چين به دنيا آمد و مدتى در دربار پادشاه سمت بايگان داشت . م . ق ۶۰۴ وى در سال شدند مردم درباره او كنجكاو . كرد و براى پرداختن به صفاى روح از همه امور حتى كسب علم دست كشيد و در خانه خود ماند

وى از مراجعات مردم . گفته مى شود كنفوسيوس نيز به ديدار وى رفت . و براى آگاهى از انيشه هاى وى به ديدار او شتافتند يكى از دروازه بانان شهر او را در حال عزيمت ديد و از خواهش كرد كه . خسته شد و بدين جهت از سرزمين خود مهاجرت كرد

ر كنارى ايستاد و رساله اى را به او امال كرد كه تاكنون باقى است و نام آن تائوته چينگ يعنى الئوتسه د . به وى چيزى بياموزد رساله را به . اين رساله شامل سخنان كوتاهى است كه معناى بعضس از آنها روشن نيست . رساله تائو و خاصيت آن ، است

. درگذشت . م . ق ۵۱۷ برخى گفته اند وى در سال . مد دروازه بان داد و از آنجا عبور كرد و ديگر خبرى از او باز نيا كسانى كه الئوتسه را شخصى افسانه اى مى دانند، مى گويند فلسفه منسوب به وى از زمان كنفوسيوس قديمتر است و رساله

. ياد شده نيز قبال وجود داشته است الئوتسه و فلسفه تائوته چينگ - ۲ - ۱

رساله منسوب به الئوتسه محصول انديشه يك تن نيست ، بلكه در طول قرون حك و اصالحاتى در آن صورت گرفته است ، اما . بيشتر محتويات آن از قرن چهارم قبل از ميالد است

تائو در زبان . از ديدگاه فيلسوفان قديم چين هر گونه فعل و انفعاالت جهان تحت تاءثير نظامى است كه تائو ناميده مى شود پيروان اين فلسفه براى تحوالت . مى شده است . چينى به معناى راه است و در اصل به بستر رودخانه اطالق مى شده است

جهان قانونى ثابت مانند بستر رودخانه قائل بودند و مى گفتند تائو آغاز و انجامى ندارد و پس از پديد آمدن جهان مادى ، تائو يونانى كه به معناى تناسب ) cosmos ( از اين رو، واژه تائو به كاسموس . ناسب ، در آن جريان يافته است نيز براى ايجاد ت

. يونانيان جهان را كاسموس مى ناميدند . است ، نزديك مى شود زيرا در رساله تائوته چينگ آمده است كه هر گاه اشياء در بستر طبيعى خود سير كنند با كمال تناسب حركت خواهند كرد؛

هدف . اين حركت با تائو هماهنگ است ، ولى هر گاه چيزى از بستر طبيعى منحرف شود تناسب خود را از دست مى دهد . نهايى انسان بايد آن باشد كه خود را با تائو هماهنگ كند

گ تسه و مقاالت او وان چ - ۲ - ۲ شود وى در قرن چهارم قبل از ميالد تعاليم استاد چوانگ تسه پس از الئوتسه ، معروفترين فيلسوف تائوئيسم است و گفته مى

وى . به اين حكيم سى و سه مقاله نسبت داده اند كه بسيارى از آنها قطعا از اوست . فرضى خود، الئوتسه را نشر داده است او . ان مى روند تحوالت جهان را به شكل دورانى ترسيم مى كرد و معتقد بود كه اضداد بر يكديگر تاءثير مى گذارند و از مي

. معتقد به نيست خير و شر بود و براى بيان انديشه هاى خود از تمثيلهاى بسيارى استفاده مى كرد دين رسمى - ۲ - ۳

يكى از پادشاهان چين معبدى به نام الئوتسه بنا كرد و هداياى تقديم داشت ، ولى تائوئيسم . م ۱۶۵ براى نخستين بار در سال در آن زمان آيين بودا و مكتب . آنكه در قرن هفتم ميالدى اين آيين در چين رسميت يافت پيشرفت چندانى نكرد تا

افرادى به اين عنوان كه آيين بودا از كشور هندوستان به چين سرايت كرده و يك . كنفوسيوس در چين پيشرفت كرده بودند نا نهادند و براى چيزهاى مختلف خدايانى را مطرح آنان آداب و رسومى را ب . آيين بومى نيست ، به ترويج تائوئيسم پرداختند

با آنكه دولت كمونيستى چين با . با اين حال ، اين آيين در چين پيروان اندكى داشت و كم كم از صحنه بيرون شد . كردند. افكار مذهبى شديدا مبارزه مى كند، هنوز هم افرادى به جنبه هاى جادويى اين آيين عالقه دارند

Page 72: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۷۲

شينتو - ۳ را ) Amaterasu ( اين آيين الهه خورشيد به نام اماتراسو . يعنى طريقه خدايان ، آيين باستانى ژاپن است ) Shinto ( نتو شي

. نگهبان سرزمين اجدادى مى داند و خاندان سلطنتى را از نسل اين خدا و تجسم وى مى شمارد سابقه اجتماعى - ۳ - ۱

ن وارد شد و پس از برخورد با شينتو، سرانجام بسيارى از عناصر بودايى را به ژاپ . م ۵۵۲ آيين مهاياناى بودايى در حدود سال پرستش خدايان ملى و امپراطور، كرنش و قربانى براى مردگان و وطن پرستى از آداب اين آيين . به مذهب شينتو منتقل كرد

ين زن الهام مى گرفت ، جوانمردى و يعنى طريقه دالوران كه تا اندازه اى از آي ) Bushido ( نوعى فتوت به نام بوشيدو . است بر اين اساس سربازان هنگام شكست ، طى مراسمى با يك خنجر مخصوص كه در سراسر . مقاومت براى شرف را الزام مى كرد

آيين شينتو نيز بارها نوسازى شده است و . عمر آن را همراه داشتند، شكم خود را پاره مى كردند و شهيد راه وطن شدند اكنون در ژاپن اين آيين در كنار آيين بودا به حيات . توسط خود وى منسوخ گرديده است ۱۹۴۶ اطور از سال پرستش امپر

. خود ادامه مى دهد كتابهاى شينتو - ۳ - ۲

اين كتابها در زمانهاى مختلف تهيه شده و . در آيين شينتو كتابهايى يافت مى شود كه آداب و سنن گذشتگان را در بر دارد كتاب ديگرى از قرن . نوشته شده ، داستانهاى كهن را در دفاع از طبقه روحانيون نقل مى كند . م ۸۰۶ يكى از آنها كه در سال

. ناسك و رسوم شينتو، بويژه آداب پرستش امپراطور را شرح مى دهد دهم است كه فهرستى از عبادات و م ريوبو - ۳ - ۳

در آن زمان الزم شد كه . سرانجام ، آيين بودا در ژاپن در قرن هشتم ميالدى كامال رواج يافت و مقامات كشور آن را پذيرفتند در آن هنگام . ز سوى ديگر تلفيقى صورت گيرد ميان آيين بومى و قديم شينتو از يك سو و آيين بيگانه و نورسيده بودايى ا

برخى از روحانيون بودايى اعالم كردند در مكاشفات خود دانسته اند كه خدايان باستانى ژاپن در حقيقت هر كدام بودى ستو . وده است همچنين گفتند اماتراسو يعنى خداى خورشيد همان ظهور كامل بودا در كشور ژاپن ب . بوده اند و آنجا ظهور كرده اند

. بدين شيوه آيين شينتو نوسازى شد و احيا گرديد . اين مكتب را ريوبو، يعنى شينتوى تركيبى ناميدند و به تبليغ آن پرداختند دين رسمى - ۳ - ۴

حدود نه قرن بعد، در قرن هفدهم برخى از رهبران دينى گفتند خوب است آيين شينتوى قديم احيا گردد و سرانجام در سال ل تازه اى در حيات اجتماعى مردم ژاپن پيش آمد و با تردد مسافرانى از آمريكا به ژاپن ، در اين كشور به روى تحو ۱۸۶۸

چندى بعد امپراطور ژاپن شينتو را دين رسمى اعالم كرد و دستور داد نشانه هاى آيين بودا را از آن آيين . جهانگردان باز شد سرانجام در قانون اساسى سال . گرفت ؛ زيرا مردم هنوز هم به آيين بودا عالقه مند بودند اين كار در آغاز با فشار انجام . بزدايند . حق آزادى مطلق دين براى تمام مردم ژاپن به رسميت شناخته شد، ولى دولت جانب آيين شينتو را مى گرفت ۱۸۸۹

كه آمريكا ژاپن را بمباران اتمى كرد و اين كشور به اشغال آمريكا در آمد، ادامه داشت و ۱۹۴۵ آيين دولتى شينتو تا سال به بعد، انجام دادن مراسم ۱۹۴۵ از سال . تعاليم آن به گونه اى بود كه جوانان را در مقابل نفوذ تمدن غربى مقاوم مى ساخت

. اين آيين اختيارى شده است ايران باستان - ۷آيين مغان - ۱

Page 73: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۷۳

. قبل از ظهور زردشت ، يعنى پيش از پادشاهى مادها، بوميان غير آريايى ايران يعنى داشتند كه آيين مغان ناميده مى شود به نظر مى رسد مغان سكنه بومى ايران بوده اند و مانند . در زبان قديم ايران به معناى خادم بوده است ) مگوش ( كلمه مغ

واژه المجوس كه در زبان عربى به زردشتيان . يديان هندوستان ، پس از ورود آرياييان سرزمين خود را تسليم آنان كرده اند دراو . اطالق مى شود، از همين كلمه مگوش مى آيد

يران برخى از پژوهشگران معتقدند كه دوگانه پرستى يعنى ايمان به خداى خير و خداى شر در دين زردشتى از مغان قديم ا آمده است ؛ زيرا در كتاب گاتها كه قديمترين بخش اوستا و داراى صبغه ايرانى است ، چيزى در مورد دو گانگى يافت نمى

. مغان به رستاخيز نيز ايمان داشتند . شود، ولى از كتابهاى تاريخى بر مى آيد كه مغان قديم دو گانه پرست بوده اند مهرپرستى - ۲

داى مهر روزى به صورت انسانى در يك غار ظهور كرد و شبانانى كه در آن مكان به چرانيدن گوسفند به عقيده مهرپرستان ، خ هر جا كه قطره اى از . آنگاه خداى مهر، گاو نرى را كشت و خون او را بر روى زمين افشاند . مشغول بودند، به وى ايمان آوردند آسمان رفت و روان او پيوسته براى كمك به بندگان خود در زمين وى پس از چند سال به . خون او افتاد، سرسبز و بارور شد

. آماده است از آنجا كه به عقيده مهرپرستان ، خداى مهر در آغاز در غارى ظاهر شد، آنان معابد خود را در غارها مى ساختند و درون آن به

. روپا يافت مى شود برخى از آن معابد متروكه اكنون در بخشهايى از ا . پرستش مهر مى پرداختند مبادى ، رسوم و عبادات - ۲ - ۱

مثال در . كسانى كه به دين مهرپرستى روى مى آوردند، الزم بود از هفت مرحله بگذرند و در هر مرحله به وى نامى مى دادند يادآور مرحله پنجم او را پارسى و در مرحله ششم آفتاب و در مرحله هفتم پدر مى ناميدند، سپس مراسم نان و عسل كه

. مراسم نان و شراب مسيحيت است ، انجام مى شد و سرانجام وى را با خون گاو تعميد مى دادند . گفته مى شود بسيارى از اعتقادات و آيينهاى مسيحيت از مهرپرستى گرفته شده است

دين زردشت - ۳ هر نشينى روى آوردند و اين مساءله در جهان هنگامى كه چند قرن بر ورود آرياييان به ايران گذشت اين قوم اندك اندك به ش

. بينى ايشان تاءثير گذاشت در آن روزگار انسان اصالح گرى بر خاست و آرياييان را كه خواستار ترك خرافات قديم بودند، به آيين تازه اى دعوت كرد و

. ى معرفى مى كرد، زردشت نام داشت اين پيامبر مصلح كه خود را فرستاده خداى خوبى و روشناي . آيين مغان را برانداخت وى مدعى بود آيين خود را از آهورمزدا دريافت كرده تا جهان را از تيرگيها پاك كند و آن را به سوى نيكى و روشنايى رهنمون

. شود از از جانب در زبان سريانى به معناى كافر » گبر « كلمه . زردشتيان به نامهايى چون گبر و مجوسى و پارسى خوانده مى شوند

« . در دستور زبان عربى ، اسم جنس جمعى و مفرد آن مجوسى است » المجوس « ديگران به آنان اطالق گرديده و واژه اكثر علماى اسالم زردشتيان را اهل كتاب . در كنار پيروان اديان ديگر يافت مى شود ) ۱۷ : حج ( در قرآن كريم » المجوس

آيين زردشت حدود يك قرن قبل از ميالد تحول يافت و آن صورت تحول . ب موجود است احاديثى نيز در اين با . دانسته اند. مزديسنا در لغت به معناى ستايش مزداست . يافته را آيين مزديسنى مى نامند

Page 74: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۷۴

سرگذشت زردشت - ۳ - ۱ زردشت ، . مى كنند ن دانشمندان در مورد وجود تاريخى پيامبر ايران باستان شك دارند، اما بيشتر آنان وجود وى را نفى

بخشى از كتاب ( در گاتها ) Zarathushtra ( » زرثوشتر « ، زردهشت و كلماتى از اين قبيل از واژه زرتشت، زرادشت، زراتشت . مى آيد كه طبق نظريه صحيحتر معادل زرد اشتر يعنى دارنده شتر زرد است ) آسمانى زردشت

نام پدرش پوروشسب يعنى دارنده اسب پير، نام مادرش دغدو يعنى دوشنده گاو ماده و نام خاندان وى سپيتمه يعنى سپيد . نژاد بود

طبرى مورخ مشهور اسالم و پيروان او زردشت را از فلسطين مى دانند و مى گويند وى از آنجا به ايران آمده است ، اما قول ايرانى و اهل آذربايجان بوده است و محل برانگيختگى او را كوهى نزديك درياچه اروميه مى صحيح و معروف آن است كه وى

) ۱۱ ( . دانند اما بر اساس نظريه . سال قبل از ميالد نيز برده شده است ۶۰۰۰ درباره زمان زردشت نيز اختالف است و زمان وى حتى به

وى . به پيامبرى مبعوث شد ) سالگى ۳۰ در سن ( قبل از ميالد ۶۳۰ قبل از ميالد به دنيا آمد و در ۶۶۰ مشهور، وى در سال . شهادت رسيد توسط لشكر قومى مهاجم به ) افغانستان ( سالگى در آتشكده اى در بلخ ۷۷ در سنن . م . ق ۵۸۳ در سال

گر چه بعثت زردشت در شاهنامه فردوسى آمده است ، اما متاءسفانه آن حادثه در قسمت افسانه اى آن كتاب مذكور است ، به برخى او را با . اختالف است ) پادشاهى كه زردشت او را دعوت مى كند و به آيين خود در مى آورد ( طورى كه درباره گشتاسب

از سوى ديگر از نظر تاريخى مسلم است كه ويشتاسب نه يك پادشاه ، بلكه . منشى برابر دانسته اند ويشتاسب پدر داريوش هخا . استاندارى بوده است

تعاليم زردشت - ۳ - ۲ از . در آيين زردشت سه اصل عملى گفتار نيك ، پندار نيك ، كردار نيك وجود دارد كه مانند آن را در اديان مختلف مى يابيم

احترام به آتش به عنوان يكى از مظاهر » . االيمان قول باللسان و اقرار بالجنان و عمل باالركان « : آمده است جمله در اسالم خداى روشنايى و افروخته نگه داشتن آن و انجام مراسمى خاص در اطراف آن در معابدى به نام آتشكده مشخصترين ويژگى

احترام به حيوانات ، . رى و شهرنشينى مورد ستايش قرار گرفته است همچنين آبادانى ، كشاورزى دامدا . اين آيين است مخصوصا سگ و گاو، همچنين خوشرفتارى با مردم نيز جايگاهى به حيوانات ، مخصوصا سگ و گاو، همچنين خوشرفتارى با

گند خوردن به روشنايى برخى از آداب و رسوم سرزمين ما از قبيل مراسم چهارشنبه سورى و سو . مردم نيز جايگاهى ويژه دارد . چراغ و چيزهاى ديگر با تعاليم زردشتى ارتباط دارد

. همچنين برخى زنديقان قرون نخست اسالم گرايشهاى زردشتى داشتند اوستا - ۳ - ۳

اين كتاب به خط و زبان اوستايى نوشته شده . كتاب آسمانى زردشتيان اوستا نام دارد كه به معناى اساس و بنيان و متن است به عقيده بسيارى از محققان ، خط اوستايى . است كه به ايران باستان تعلق دارد و با زبان پهلوى و سانسكريت همريشه است

پديد آمد و اوستا كه قبال در سينه ها بود، به آن خط كتابت شد و به قولى اين كار پس از .) م ۶۴۱ - ۲۲۶ ( در دوره ساسانيان. ظهور اسالم صورت گرفته است

Page 75: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۷۵

۱۲۰۰۰ زردشتيان و پژوهشگران بر اين مساءله اتفاق دارند كه اوستا در اصل بسيار بزرگتر بوده است كه به عقيده برخى روى ) يعنى چهار برابر ( كلمه ۳۴۵۷۰۰ كلمه است و احتماال اصل آن داراى ۸۳۰۰۰ اوستاى كنونى داراى . پوست گاو نوشته بود

. نسك است ۲۱ تقسيم مى شد و اوستاى كنونى نيز ) اب يا بخش كت ( نسك ۲۱ اوستاى اصلى به . بوده است : بخش دارد ۵ اوستا

اين بخش كه مشتمل بر ادعيه ). به معناى سرود ( ؛ قسمتى از اين بخش گاتها ناميده مى شود ) يعنى جشن و پرستش ( يسنا . ۱ در حالى كه ساير قسمتهاى اوستا را به و معارف دينى و معروفترين قسمت اوستاست ، به خود زردشت نسبت داده مى شود،

پيشوايان دين زردشت نسبت مى دهند؛ مشتمل بر نيايش ؛ ) يعنى همه سروران ( ويسپرد . ۲ درباره حالل و حرام و نجس و پاك ؛ ) يعنى قانون ضد ديو ( ونديداد . ۳ ؛ ) يعنى نيايش سرود و تسبيح ( يشتها . ۴ اعياد و مراسم مذهبى و تعيين سرودهاى آنها زردشتيان ، عالوه بر اوستا، درباره ) يعنى اوستاى كوچك ( خرده اوستا . ۵

. تفسيرى به نام زنداوستا و كتب مقدس ديگرى به زبان پهلوى دارند داستان خلقت و دو گانه پرستى - ۳ - ۴

در چه ) خداى نيكى و خداى بدى يا خداى روشنايى و خداى تاريكى ( كسى نمى داند گرايش زردشتيان به خدايان دو گانه كه به خود زردشت نسبت داده مى شود، اهريمن در برابر خرد ) از يسناى اوستا ( در قسمت گاتها . عصرى آغاز شده است

همچنين گروهى . ه خداى واحد و فوق پروردگاران روشنايى و تاريكى است مقدس صف آرايى مى كند و نه در برابر آهورمزدا ك از زردشتيان به نام زروانيان در عصر ساسانى پديد آمدند كه معتقد به خداى يكتا به نام زروان بودند و او را از خداى روشنايى و

) ۱۲ ( . اين فرقه پيروان بسيارى در ايران آن روز داشته است . تاريكى برتر مى شمردند خدايان - ۳ - ۵

با مطالعه در آيين زردشت معلوم مى شود كه وى در ميان ايرانيان به اصالح دينى قيام كرده و خرافات مذهب باستانى آرياييان ) يعنى ديو ( از جمله آنكه وى از آهور مزدا تبليغ مى كرده و خدايان قوم خود را كه دئوه . رار مى داده است را مورد حمله ق

. خوانده مى شده اند، باطل مى دانسته و آنها را خداى دروغ دوستان مى ناميده است آن دستياران را امشاسپندان يعنى . ند دستيار دارد كه به منزله فرشتگان اديان ابراهيمى هست ۶ در آيين زردشت ، آهور مزدا

: آنها رهبرى دارند به نام سپنتامئنيو يعنى خرد مقدس و نامهاى خودشان از اين قرار است . جاويدان مقدس مى نامند ؛ ) Vohuman ( وهومن . ۱ ؛ ) vahishta­Asha ( اشه وهيشته . ۲ ؛ ) vairya­Xshathra ( خشتره وائيريه . ۳ ؛ ) armaiti­Spenta ( سپنته ارمئيتى . ۴ ؛ ) Haurvartat ( هئورتات . ۵ ). Ameretat ( امرتات . ۶

در مقابل ، اهريمن هم تشكيالتى . اينها تشكيالت خرد مقدس هستند . عدد از آنها معروفند ۳۰ پس از آنها يزتها قرار دارند كه) ۱۳ ( . دارد

Page 76: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۷۶

سال بر جهان حكمرانى مى كرد و ۳۰۰۰ خداى نيكى مدت . سال است ۱۲۰۰۰ طبق آيين زردشت دوره كهن كنونى جهان پس از اين مدت خداى بدى از تاريكى بيرون آمد و با خداى نيكى روبرو . در اين مدت خداى بدى در تاريكى به سر مى برد

وى اطمينان داشت كه سرانجام خود او به پيروزى خواهد . سال مهلت داد كه با او مقابله كند ۹۰۰۰ اى نيكى به وى خد . شد سال ۳۰۰۰ پس از . در اين زمان هر دو به آفريدن نيك و بد آغاز كردند و بدين گونه با يكديگر به مبارزه برخاستند . رسيد

. قوا به نفع خداى نيكى گراييد و به سير صعودى خود ادامه داد زردشت آفريده شد و از اين زمان به بعد توازن آخر الزمان - ۳ - ۶

 Millennialism ( در هزاره گرايى زردشتى Zoroastrean ( اين . انتظار ظهور سه منجى از نسل زردشت مطرح است . منجيان يكى پس از ديگرى جهان را پر از عدل و داد خواهند كرد

سال پيش زردشت ؛ ۱۰۰۰ هوشيدر، . ۱ سال پس از زردشت ؛ ۲۰۰۰ هوشيدرماه ، . ۲ . سال پس از زردشت كه با ظهور او جهان پايان مى يابد ۳۰۰۰ ، ) يا سوشيانت ( سوشيانس . ۳ بقاى روح - ۳ - ۷

. عالم برزخ مى ماند آنان مى گويند روان پس از ترك جسم تا روز رستاخيز در . زردشتيان به جاودانگى روح عقيده دارند بهشت آيين زردشت چيزى مانند بهشت اسالم است ، ولى به . همچنين آنان به صراط، ميزان اعمال ، بهشت و دوزخ معتقدند

. خاطر مقدس بودن آتش ، دوزخ زردشتى جايى بسيار سرد و كثيف است كه انواع جانوران در آن ، گناهكاران را آزار مى دهند وضع كنونى - ۳ - ۸ ش از هزار سال است كه زردشتيان ايران به بمبئى هندوستان كوچيده اند و اكنون حدود صد و پنجاه هزار نفر از آنان در آن بي

. سامان زندگى خوبى دارند و پارسى ناميده مى شوند حدود پنجاه هزار نفر از ايشان نيز در يزد، كرمان و تهران سكونت دارند » ين اقليت كوچك برخاسته اند، افراد برجسته اى در گذشته از ا

. زردشتيان قومى تحصيل كرده و با فرهنگ هستند و همواره رفتارشان با ديگران خوب بوده است مانويت - ۴

. ر مسيحيت و اسالم پديد آمد و در مدت كوتاهى فراگير شد و پيروانى پرشور و با اخالق گرد آورد مانويت در فاصله ميان ظهو اصول عرفانى و انسانى اين آيين به گسترش آن . اين تركيبى است از اعتقادات صابيان ، بوداييان ، زردشتيان و مسيحيان

حاكمان ايران و روم و سرزمينهاى ديگر با مانويان از در . برد شتاب داد و آن را در شرق تا چين و در غرب تا مركز اروپا پيش خصومت در آمدند و دسته دسته آنها را كشتند و سرانجام ، محكمه تفتيش اروپا آخرين گروه مانويان را در سيزدهم ميالدى

. نابود كرد سرگذشت مانى - ۴ - ۱

پدرش پاتك ناميده مى شد كه از همدان به بابل رفته و . شد متولد . م ۲۱۶ مانى در يك خانواده ايرانى در شهر بابل به سال . آيين صابيان را پذيرفته بود

هنگام . م ۲۴۳ وى به سال . ارعاى رسالت كرد و براى تبليغ آيين خود به سرزمينهاى مختلف رفت . م ۲۲۸ مانى در سالاو استقبال كرد او نيز كتابى به پهلوى ساسانى نوشت و شاه از . تاجگذارى شاپور اول نزد او آمد و وى را به دين خود دعوت كرد

Page 77: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۷۷

وى براى تبليغ دين خود به آسياى ميانه نيز سفر كرد و پس از بيست سال در زمان بهرام اول به ايران . آن را شاپورگان ناميد . كشت . م ۲۷۴ اين پادشاه با مانى دشمنى كرد و او را در سال . بازگشت

بيشتر مانويان در . مانويت را تبليغ كردند و حتى آن را به قسمتهايى از اروپا و چين گسترش دادند پيروان مانى پس از او اين آيين بر اثر فشار زردشتيان و مسيحيان ضعيف شد و پس از چندى با گسترش اسالم تقريبا از ميان . آسياى ميانه بودند

. ن تا قرنها باقى ماندند و سرانجام نابود شدند اقليتهايى از مانويان در مناطقى مانند بوسنى هرزگوي . رفت برخى از نهضتهاى ملى ايرانيان در قرون نخست اسالم از مانويت الهام مى گرفت همچنين برخى زنديقان قرون نخست اسالم

. گرايشهاى مانوى داشتند منابع مانوى - ۴ - ۲

اين . بسيارى از منابع مانوى قرنها پس از ظهور اسالم وجود داشته و مطالبى از آنها در كتب تاريخى قديم نقل شده است كتابها اندك اندك از ميان رفت تا اينكه اخيرا مقدار زيادى از آثار مانوى در شهر تورفان در تركستان چين از خاك بيرون آمد

. افزود و بر اطالعات ما در باب مانويت يكى از نوآوريهاى مانى اين بود كه با در نظر گرفتن بيسوادى عموم مردم ، از نقاشى استفاده مى كرد و عالوه بر نوشتن مطالب

برخى از كتابهاى ديگر . دينى ، آنها را نقاشى مى كرد و مجموعه اى به نام ارژنگ پديد آورده بود كه بقاياى آن اخيرا كشف شد : شش كتاب زير قطعا توسط مانى نوشته شده است . مصور بودند او و پيروانش نيز

شاپورگان كه به زبان پهلوى بوده و قطعاتى از آن در تورفان كشف شده است ؛ . ۱ اين كتاب مصور بوده و احتماال ارژنگ همان است ؛ ) انجيل ( انگليون . ۲ گنجيه زندگان شامل احكام ؛ . ۳ ؛ ) كتاب جامع ( پراگماتيا . ۴ كتاب رازها؛ . ۵ كتبا ديوها؛ . ۶ تعاليم و مبانى - ۴ - ۳

روزگارى بودا در . حكمت و حقيقت الهى را پيامبران در زمانهاى مختلف و سرزمينهاى گوناگون نشر دادند « : مانى مى گفت در ر حقايق ، مانى پيغمبر خدا هستم و براى نش نون من ، هنگامى عيسى در فلسطين و اك هندوستان، زمانى زردشت در ايران

بيشتر تعاليم مانى بر مسيحيت و زردشتى گرى استوار است و در اين آيين جنگ نور و ظلمت » . سرزمين بابل ماءموريت دارم . نقش مهمى بر عهده دارد

: مانويان جامعه را به پنج طبقه دينى تقسيم مى كردند رده مى شدند؛ فريستگان يا فريشتگان كه دوازده تن بودند و جانشينان مانى شم . ۱ ايسپاساگان يا اسقفان كه هفتاد و دوتن بودند؛ . ۲ مهيشتگان يا كشيشان كه سيصد و شصت نفر بودند؛ . ۳ ويزيدگان يا گزيدگان كه شمارشان بسيار بود و دين مانى را تبليغ كردند؛ . ۴ . بود نغوشاكان يا نيوشندگان كه عامه پيروان مانى بودند و شمارشان از همه بيشتر . ۵

مانويان ، تحت تاءثير آيين زردشت ، سه اصل اخالقى را رعايت مى كردند و آن ها را سه مهر مى ناميدند؛

Page 78: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۷۸

؛ ) پرهيز از گفتار زشت ( مهر دهان . ۱ ؛ ) پرهيز از كردار زشت ( مهر دست . ۲ ). پرهيز از پندار زشت ( مهر دل . ۳

مانويان نماز و روزه داشتند و معبد خود . ازدواج و مال اندوزى نداشتند پيروان مانى گياهخوار بودند و طبقات اول تا چهارم حق ) ۱۵ ( . را خانگاه مى ناميدند كه همان خانقاه صوفيان دوران اسالم است

مزدك - ۵ بحرانهاى اجتماعى در پديد آمدن باورهاى دينى نقش مهمى دارند و دينهايى كه در زمان و مكانى بحرانى تاءسيس مى شوند،

فردوسى در شاهنامه هنگام سخن . آيين به شدت اجتماعى مزدك يكى از شواهد اين مدعاست . گسترشى عمومى مى يابند وى مى گويد مزدك حكيمى بود كه مردم را در زمان تنگى . مى دهد گفتن از پادشاهى قباد، شرح مفصلى از ظهور مزدك

. برانگيخت تا به انبار غله هجوم برند و از اين راه شهرت وى باال گرفت سرگذشت مزدك - ۵ - ۱

ت از ميان دانايان و دانشمندان از شهر مازيارا در كنار دجله كه اكنون كو .) م ۵۳۱ - ۴۸۸ ( مزدك پسر بامداد در زمان قباد ، حتى آنان كه با وى مخالف بوده اند، به خرد و منطق و صفات برجسته او تاريخ نگاران . العماره خوانده مى شود، برخاست

. مى گويند او مردى پرهيزكار بود و لباس ساده اى بر تن مى كرد . اشاره كرده اند اصالحاتى . م ۳۰۰ مزدك هيچ گاه ادعاى پيامبرى نداشت و خود را پيرو شخصى به نام بوندوس مى دانست كه در حدود سال

. در مانويت پديد آورده بود و در ايران و روم پيروانى داشت قيام مزدك - ۵ - ۲

رسنه و بينواى كشور در اطراف كاخ روزى ديد مردم گ . در شاهنامه فردوسى مى خوانيم كه مزدك مردى خردمند و سخنور بود اگر كسى را مار گزيده و در « : مزدك كه در دربار منصبى داشت ، از پادشاه پرسيد . پادشاه آمده اند و از او نان مى خواهند

» حال مردن باشد، ولى دوست يا همسايه او نوشدارويى داشته باشد و از دادن آن مضايقه كند، با اين شخص چه بايد كرد؟ رد، به ايشان ندهد، سزاى اگر مردم نيازمند نان باشند و كسى كه نان دا « : مزدك پرسيد » . سزاى او مرگ است « : باد پاسخ داد ق

» . سزاى او مرگ است « : د پاسخ داد قبا » او چيست؟ ديدگاهها . ۵ - ۳

ها فع به عربى ترجمه شد و قرن انديشه هاى مزدك در كتابى به نام مزدك نامه گرد آمده بود كه پس از ظهور اسالم ابن المق تب وى كامال مزدك از جهاتى با كنفوسيوس و افالطون قابل مقايسه است ؛ زيرا مك . ، ولى اكنون يافت نمى شود وجود داشت

. مزدك گونه اى اسبراك در اموال را تبليغ مى كرد و براى برانداختن اختالف طبقات مى كوشيد . سياسى و اجتماعى است. راف و غيراشراف را جايز مى دانست و آنچه معروف است كه وى معتقد به اشتراك جنسى بود، صحت ندارد ازدواج ميان اش

Page 79: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۷۹

آيين يهوديت عبرانيان - ۱

، رسوم و اعتقادات اين اقوام چنان به يكديگر زبان، ادبيات، فرهنگ، آداب . يهوديان مانند اعراب و آشوريان، از نژاد سامى هستند نه فرهنگ ساير اقوام دانشمندان معتقد شده اند اصل آنها به يك جا مى رسد و براى بررسى و تحقيق در زمي نزديك است كه

مثال اگر به بررسى ادبيات عرب مشغول باشيم ، با مطالعه و تحقيق در زبانهاى عبرى ، سريانى و حبشى در كار . سامى انداخت . خود موفقيت بيشترى كسب خواهيم كرد

نيان پس را كه كنعا » عبرانى « برخى دانشمندان معتقدند كه نام . يخى قوم عبرانى اطالع دقيقى در دست نيست از سابقه تار به سرزمين كنعان به او داده اند و وى را عبرانى خوانده اند كه بعدها جزو القاب او شد و لقب ) ع ( از ورود حضرت ابراهيم

به معنا گذر كردن از نهر مى آيد، به اعتبار اين كه حضرت » ع ب ر « ز ماده مذكور در خاندان وى باقى ماند؛ زيرا عبرانى ا . از ورود فرات عبور كرد و وارد كنعان شد ) ع ( ابراهيم

يا عموى ( نام آزر پدر همچنين كسانى با توجه به . است ) ع ( وب به عابر نياى حضرت ابراهيم برخى نيز معتقدند كه عبرانى منس اما دانشمندان اين نظريه را تاءييد نمى كنند؛ زيرا از معناى لغوى واژه . است اصل خاندان وى آريايى ، گفته اند آن حضرت )

. در تورات تارح است ) ع ( نام پدر ابراهيم . متون اسالمى اطالع درستى نداريم آزر در قرآن كريم و ) ع ( حضرت ابراهيم - ۲

اره موجب نزاع يهودى و مسيحيت و اسالم بوده است و هر يك ، به حدى است كه وى همو ) ع ( عظمت حضرت ابراهيم خليل ما كان ابراهيم يهوديا و ال نصرانيا و لكن كان حنيفا « : از اين رو، خداى متعال فرموده است . آن حضرت را از خود مى داند ار وى در مكه مكرمه مورد وى حتى ميان مشركان مكانى بلند داشت و آث ). ۶۷ : آل عمران ( » مسلما و ما كان من المشركين

. زيارت و تقديس آنان قرار مى گرفت نسب نامه هاى تورات به كتب اسالمى نيز راه يافته و . در تورات آمده است ) ع ( تا حضرت آدم ) ع ( نسب حضرت ابراهيم

. بدون دقت در اصل و منشاء آن پذيرفته شده است سال قبل از ميالد، يعنى ۲۰۰۰ حدود ) ع ( حضرت ابراهيم ) كتاب مقدس در نتيجه جمع بندى حوادث ( به عقيده اهل كتاب

خداى . ناميده مى شد ) يعنى پدر بلند مرتبه ( سال پيش در شهر اور به دنيا آمد و به گفته تورات در آغاز ابرام ۴۰۰۰ حدود اور نزديك يك قرن پيش در عراق در شهر . تبديل كرد ) يعنى پدر اقوام ( متعال نام وى را در سن نود و نه سالگى به ابراهيم

. ساحل فرات از زير خاك بيرون آمد و آثار باستانى بسيارى در آنجا يافت شد و همسر وى ساره و نوه خويش حضرت ) ع ( كه تارح ناميده مى شد، پسر خود ابراهيم ) ع ( به گفته تورات پدر حضرت ابراهيم

آنان در بين راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر . ب فلسطين عزيمت كرد را برداشت و به سرزمين كنعان در غر ) ع ( لوط . اين شهر در جنوب تركيه فعلى و در مرز سوريه قرار دارد . حران سكونت گزيدند

). ۷۴ : انعام ( در تورات تارح خوانده مى شود، ولى قرآن مجيد وى را آزر بت پرستى معرفى كرده است ) ع ( پدر حضرت ابراهيم علماى شيعه معتقدند همه پدران آن . قرار مى گيرد ) ص ( در سلسله اجداد حضرت رسول اكرم ) ع ( در حضرت ابراهيم پ

به » اب « يكتا پرست بوده اند، و به همين دليل گفته اند آزر عموى آن حضرت بوده و استعمال ) ع ( حضرت تا حضرت آدم. چنين چيزى ديده مى شود ) ۱۳۳ : بقره ( در قرآن كريم در زبان عربى صحيح است ، از آن جمله » عم « جاى

Page 80: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۸۰

وى همسر خود ساره و برادر زاده . سالگى به امر خدا از شهر حران عازم كنعان شد ۷۵ در ) ع ( تورات مى گويد حضرت ابراهيم شرق بيت ايل و چند نفر از مردم حران را برداشت و همگى به كنعان رفتند و در آنجا روى كوهى در ) ع ( اش حضرت لوط

ساكن شد و تا آخر عمر در آنجا بود و اكنون مقبره ) الخليل ( پس از چندى در حبرون ) ع ( حضرت ابراهيم . خيمه زدند مردم آن شهرها به سبب . به شهر سدوم و شهرهاى مجاور آن رفت ) ع ( حضرت لوط . خانوادگى وى در آن مكان است

. اين حادثه در قرآن مجيد نيز آمده است . ر خداوند نابود شدند نافرمانى و بى اعتنايى به پيام وى به ام يكى جريان : وجود دارد كه در تورات كنونى اشاره اى به آنها نشده است ) ع ( دو موضوع بسيار مهم در تاريخ حضرت ابراهيم

. بت شكنى و به آتش افكندن وى و ديگرى داستان بناى كعبه . داستان بت شكنى و به آتش افكندن او را آورده است ) در سوره هاى انبيا و صافات ( قرآن مجيد

از آنجا ). ۱۲۷ : بقره ( سخن مى گويد ) ع ( همچنين قرآن كريم از بناى كعبه به دست آن حضرت و به كمك حضرت اسماعيل . ر اواخر عمر شريف وى صورت گرفته باشد ، بناى كعبه د ) ۳۹ : ابراهيم ( كه اين فرزند در پيرى به او عطا شد

را قربانى كند، ولى ) ع ( ماءموريت يافت حضرت اسحاق ) ع ( تورات داستان ذبح فرزند را مى آورد و مى گويد حضرت ابراهيم اهد د را خداوند برايم خو مى خواهم گوسفندى قربانى كنم و آن گوسفن « : ا وى در ميان نگذاشت و به او گفت اين مساءله را ب

فلما بلغ معه السعى قال يا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك فانظر ماذا ترى قال « : اما در قرآن مجيد آمده است ... » . فرستاد همان طور كه مى دانيم فرزند از مرگ نجات يافت و ). ۱۰۲ : صافات ( » يا ابت افعل ما تؤ مر ستجدنى ان شاء اهللا من الصابرين

... يه او قرار داد خداوند قوچى را فد ) ع ( و اسحاق ) ع ( اسماعيل - ۳

: در تورات مى خوانيم ) ع ( درباره حضرت ابراهيم . اى ابرام مترس من سپر تو هستم و اجر بسيار عظيم تو « : بعد از اين وقايع ، كالم خداوند در رؤ يا به ابرام رسيده ، گفت ) ۱ ( » . اهى داد و من بى اوالد مى روم و مختار خانه ام اين العاذار دمشقى است اى خداوند يهوه مرا چه خو « : ابرام گفت ) ۲ ( » : در ساعت كالم خداوند به وى رسيده ، گفت ) ۴ ( » . اينك مرا نسلى ندادى و خانه زاده ام وارث من است « : و ابرام گفت ) ۳ ( اكنون به « : و او را بيرون آورده ، گفت ) ۵ ( » . اين وارث تو نخواهم بود بلكه كسى كه از صلب تو درآيد وارث تو خواهد بود «

) ۱۸ ... ( » . ذريت تو چنين خواهد بود « : پس به وى گفت » . سوى آسمان بنگر و ستارگان را بشمار هر گاه آنها را توانى شمرد ات به نسل تو بخشيده نى نهر فر اين زمين را از نهر مصر تا به نهر عظيم يع « : در آن روز خداوند به ابرام عمهد بست و گفت

). ۱۸ - ۱ : ۱۵ پيدايش ( » . ام : ، نياى بنى اسرائيل اختصاص مى دهد و در همان سفر پيدايش مى گويد ) ع ( سپس تورات عهد ياد شده را به حضرت اسحاق

ساره به تحقيق زوجه ات « : خدا گفت ) ۱۹ ( » . كاش كه اسماعيل در حضور تو زيست كند « : و ابراهيم به خدا گفت ) ۱۸ ( براى تو پسرى خواهد زاييد و او را اسحاق نام بنه و عهد خود را با وى استوار خواهم داشت تا با ذريت او بعد از عهد ابدى باشد

دوازده . و اما در خصوص اسماعيل تو را اجابت فرمودم اينك او را بركت داده بارور گردانم و او را بسيار كثير گردانم ) ۲۰ ( ليكن عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت كه ساره او ) ۲۱ ( يند و امتى عظيم از وى به وجود آورم رييس از وى پديد آ

). ۲۱ - ۱۸ : ۱۷ پيدايش ( » . را بدين وقت در سال آينده براى تو خواهد زاييد

Page 81: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۸۱

كنيز آن حضرت به نام هاجر پسرى را به دنيا . وعده نسل فراوان داده بود ) ع ( خداوند بارها به حضرت ابراهيم به گفته تورات ، يعنى مى ( پس از چهارده سال ساره فرزندى به دنيا آورد كه او را اسحاق . ناميده شد ) يعنى خدا مى شنود ( آورد كه اسماعيل

. ناميدند ) خندد در فاران ساكن شد ) ع ( مى كند كه حضرت اسماعيل كتاب تورات در اين قسمت به كوتاهى سخن مى گويد و فقط اشاره اى

ساير مسائل مربوط به وى در تورات به فراموشى سپرده شده است و حتى يك جمله . و مادرش براى او زنى از مصر گرفت بوده و نيز كه طبق احاديث اسالمى در مكه ) ع ( پيدا شدن آب براى اسماعيل . درباره بناى كعبه در اين كتاب ديده نمى شود

! اكنون هم به نام زمزم باقى است ، به گفته تورات در مكانى به نام بئرشبع بوده است آنكه نخست . گرديد و دو فرزند تواءم براى او به دنيا آمد ) ع ( جانشين حضرت ابراهيم خليل ) ع ( از نظر تورات ، حضرت اسحاق

به گفته تورات اين كودك در هنگام تولد . عناى پرمو است اين كلمه در لغت به م . ديده به جهان گشود، عيسو ناميده شد خوانده شد؛ زيرا هنگام تولد، كودك قبلى را تعقيب ) يعنى تعقيب مى كند ( تواءم ديگر يعقوب . موهاى بسيارى بر تن داشت

. كرد و پس از او به دنيا آمد اسرائيل - ۴

كسى كه بر : اهل كتاب اين اسم مركب را چنين معنا مى كنند . دوازده پسر داشت و به اسرائيل ملقب بود ) ع ( حضرت يعقوب ورات ، كشتى گرفتن به گفته ت . كسى كه بر قهرمان پيروز شد : خدا مظفر شد، ولى اصل معناى آن در عبرى چنين است

اهل ). ۳۲ - ۲۴ : ۳۲ پيدايش ( با خدا كه به پيروزى او بر خدا انجاميد، علت ملقب شدن وى به اسرائيل است ) ع ( حضرت يعقوب ). ۴ - ۱۲:۳ هوشع .: رك ( كتاب از زمانهاى قديم گفته اند كه مقصود از خدا در اين داستان ، يكى از فرشتگان خداست

پيش آمد و سرانجام اين موضوع موجب شده كه بنى اسرائيل در مصر ) ع ( دى حادثه مفقود شدن حضرت يوسف پس از چن . نجا خاتمه مى يابد مطالب سفر پيدايش تورات به اي . اقامت كنند

در مصر زندگانى خوبى داشتند و نسل ايشان در آن ) ع ( در آغاز سفر خروج تورات مى خوانيم كه دوازده پسر حضرت يعقوب دوازده قبيله بنى اسرائيل كه در ). ۴۰ : ۱۲ خروج ( مدت توقف آنان در مصر چهارصد و سى سال بود . سرزمين منتشر شد

عالوه بر اين ، . ند، در علوم و فنون پيشرفت كردند و همين امر موجب حسادت مصريان شد اصطالح بسيط ناميده مى شو مصريان مى ترسيدند بنى اسرائيل با نيروى خود زمام امور را به دست گيرند؛ از اين رو، به استضعاف آنان اقدام كردند و

ابله هاى مصرى نوزادان پسر بنى اسرائيل را براى همچنين مقرر شد كه ق . كارهايى دشوار و جانكاه به عهده ايشان گذاشتند . كشتن معرفى كنند و فقط داشتن دختر براى آنان مجاز باشد

دين مردم صحرانشين - ۵ صحرانشينى ) ۱۶ ( . بود ) ع ( عبرانيان در آغاز قومى صحرانشين بودند و نخستين اقامت آنان در شهرها در زمان حضرت يوسف

آنان را از دست فرعون نجات داد، مجبور ) ع ( هنگامى كه حضرت موسى . در اعتقادات و مراسم دينى آن تاثير فراوانى داشت رها به سر مى بردند و تمدنى را پايه گذارى شدند مدت چهل سال در صحراى سينا بمانند، ولى پس از آن پيوسته در شه

. مسيحيت نيز زاييده همين تمدن است . كردند كه ميراث گرانبهاى قوم يهود شد تحول افكار در اقوام بنى اسرائيل - ۶

رار تحت افكار ملتها امرى عادى و طبيعى است و عبرانيان در خالل كوچ و جابه جايى تحت تاءثير انديشه هاى ملل گوناگون قآمده است كه بنى اسرائيل هنگام خروج از دريا و نجات از دست فرعون ، به گروهى بت ۱۳۸ در سوره اعراف ، آيه . مى گرفتند

Page 82: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۸۲

. تقاضا كردند براى ايشان نيز بتى قرار دهد و اين خواسته به شدت رد شد ) ع ( آنان از حضرت موسى . برخوردند پرست باورهاى مصريان در آنان تاءثير گذاشته بود، به گونه اى كه پس از ترك آن همچنين هنگامى كه در مصر مستقر بودند،

. سرزمين ، به تقليد مصريان كه گاو را مقدس مى دانستند، آنان نيز گوساله اى ساختند و به عبادت آن مشغول شدند ) ع ( حضرت موسى - ۷

با يكى از دختران قبيله خود ازدواج كرد و داراى ) ۱۷ ( در باب دوم سفر خروج تورات مى خوانيم كه يك تن از بنى اسرائيل خفى نگه از آنجا كه م . مادر نوزاد به منظور نجات وى از چنگال ماءموران فرعون او را مدت سه ماه پنهان كرد . پسرى شد

داشتن كودك براى هميشه ممكن نبود، مادرش صندوقى تهيه كرد و منافذ آن را با قير اندود و كودك زا در آن نهاد و در ميان . خواهر وى در آن حوالى ايستاد تا ببيند چه بر سر او خواهد آمد . نيزارهاى رود نيل رها كرد

نيل آمده بود، صندوق را مشاهده كرد و يك تن از كنيزان خود را به اندكى پس از آن ، دختر فرعون كه براى شستشو به سوى دل او بر آن . هنگامى كه صندوق را براى وى آوردند، آن را گشود و ديد كودكى در آن گريه مى كند . دنبال صندوق فرستاد

آمد و پيشنهاد كرد زنى در آن حال خواهر كودك جلو . كودك سوخت و گفت معلوم مى شود اين كودك از بنى اسرائيل است دختر فرعون به او گفت اين . دختر فرعون پذيرفت و خواهر كودك مادر خود را نزد آنان آورد . را براى شير دادن وى بياورد

پس از چند سال وقتى كودك بزرگ شد مادرش او را نزد دختر . كودك را با خود ببر و شير بده ، من نيز مزد تو را خواهم داد اين . را بر او نهاد ) از آب كشيده شده : موشه در عبرى يعنى ( دختر فرعون او را به پسرى پذيرفت و نام موسى . فرعون برد

بر اساس برخى محاسبات تاريخى ، اين . داستان با آنچه خداوند متعال در سوره قصص فرموده است ، بسيار نزديك است . رخ داده است . م . ق ۱۲۵۰ حادثه در حدود

امور قوم خود را سامان داد و آنان را براى مبارزه با كافران آماده كرد و احكام خدا را به آنان ) ع ( حضرت موسى به هر حال وى قوم بنى اسرائيل را بركت داد و در صد و بيست سالگى در مكانى به نام موآب ، حوالى درياى ميت ، درگذشت و . تعليم داد

: اين جريان در آخر سفر تثنيه يافت مى شود و تورات بدان پايان مى يابد . ردند بنى اسرائيل براى او سى روز عزادارى ك و او را در زمين موآب در مقابل بيت فعور در ) ۶ ( پس موسى بنده خداوند در آنجا به زمين موآب برحسب قول خداوند مرد ) ۵ (

و موسى چون وفات يافت ، صد و بيست سال داشت و نه ) ۷ ( و احدى قبر او را تا امروز ندانسته است ) ۱۸ ( دره دفن كرد پس روزهاى ماتم و . و بنى اسرائيل براى موسى در عربات موآب سى روز ماتم گرفتند ) ۸ ( چشمش تار و نه قوتش كم شده بود

و يوشع بن نون از روح حكمت مملو بود، چون كه موسى دستهاى خود را بر او نهاده ) ۹ ( گرى براى موسى سپرى گشت نوحه و نبيى مثل موسى ) ۱۰ ( بود و بنى اسرائيل او را اطاعت نمودند و بر حسب آنچه خداوند به موسى امر فرموده بود عمل كردند

در جميع آيات و معجزاتى كه خداوند او را ) ۱۱ ( او را روبرو شناخته باشد تا به حال در اسرائيل برنخاسته است كه خداوند و در تمامى دست قوى و جميع آن ) ۱۲ ( فرستاد تا آنها را در زمين مصر به فرعون و جميع بندگانش و تمامى زمينش بنمايد

). ۱۲ - ۵ : ۳۴ تثنيه ( هيبت عظيم كه موسى در نظر همه اسرائيل نمود ت تاءسيس يهودي . ۸

در بيابان حوريب در دامته كوه ، صداى خداى متعال را از ميان ) ع ( در باب سوم سفر خروج مى خوانيم كه حضرت موسى . آتشى از بوته خار شنيد كه با او سخن مى گويد

: در قرآن مجيد نخستين سخن خداوند از درختى در بيابان طوى چنين آمده است

Page 83: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۸۳

اننى اءنا . و اءنا اخترتك فاستمع لما يوحى . انى اءنا ربك فاخلع نعليك انك بالواد المقدس طوى . فلما اءتاها نودى يا موسى فال يصدنك عنها من . ان الساعة آتيه اءكاد اخفيها لتجزى كل نفس بما تسعى . اهللا ال اله اال اءنا فاعبدنى و اءقم الصلوة لذكرى

). ۱۶ - ۱۱ : طه ( ع هواه فتردى ال يومن بها و اتب وعده داد بنى اسرائيل را از دست مصريان نجات دهد و سرزمين كنعان و حدود ) ع ( تورات مى گويد خداوند به حضرت موسى

رسالت يافت نزد فرعون برود و از او بخواهد ) ع ( از اين رو، حضرت موسى . آن را كه اماكن پر بركتى بودند، به ايشان عطا كند . به وى كمك كند ) ع ( وى با معجزاتى عازم مصر شد و مقرر گرديد حضرت هارون . بنى اسرائيل را رها كند كه

قدرت داد تا به اعجاز، عصاى خود و برادرش را به اژدها تبديل كند و نيز ) ع ( به گفته تورات ، خداى متعال به حضرت موسى اژدهاى . مسابقه بدهند ) ع ( جادوگران را گرد آورد تا با حضرت موسى فرعون جمعى از . از دست خود نور سفيدى ساطع نمايد

به فرموده قرآن مجيد آنان بدون . مزبور تمامى آالت و ادوات آنان را بلعيد و آنان دانستند كه كار آن حضرت جادو نيست فرود آمد و هر بار فرعون قول پس از اين معجزات چند عذاب بر مصريان . ايمان آوردند ) ع ( ترسى از فرعون به حضرت موسى

: تورات ده نوع عذاب را برشمارد . مى داد بنى اسرائيل را مرخص كند، اما به قول خود عمل نمى كرد تبديل شدن آبهاى مصريان به خون ؛ . ۱ زياد شدن قورباغه ميان آنها؛ . ۲ زياد شدن پشه ؛ . ۳ زياد شدن مگس ؛ . ۴ ا؛ مرگ حيوانات مصريان بر اثر وب . ۵ مبتال شدن مصريان و چارپايان آنان به دمل ؛ . ۶ فرود آمدن تگرگ بر آنان و تلف شدن مقدار زيادى از حيوانات و مزارع ؛ . ۷ زياد شدن ملخ ؛ . ۸ تاريك شدن مساكن مصريان تا سه روز؛ . ۹

. هالك شدن نخست زادگان انسان و حيوان همه مصريان حتى نخست زاده خود فرعون . ۱۰ و ظاهرا مقصود تنها نشانه هايى است كه براى ) ۱۰۱ : اسراء ( را نه عدد مى داند ) ع ( آن مجيد نشانه هاى حضرت موسى قر

برخى از اين عذابها در . فرعون آورده بوده و گرنه به صريح قرآن كريم و تورات معجزات آن حضرت بيش از اين عدد بوده است). ۱۳۳ و ۱۳۰ : اعراف ( قرآن مجيد به گونه اى مذكور است

را شبانه طلبيد و به آنان گفت با بنى اسرائيل ) ع ( و هارون ) ع ( به گفته تورات ، فرعون سرانجام تسليم شد و حضرت موسى قوم موسى از دور . پس آنان به سوى درياى سرخ در شرق مصر كوچ كردند و آنجا اردو زدند . به هر جا كه مى خواهيد برويد

دست خود را به طرف دريا دراز كرد و دريا شكافته شد و ) ع ( در آن هنگام حضرت موسى . شاهده كردند آمدن فرعونيان را م به امر ) ع ( ه لشكريان فرعون وارد شدند و حضرت موسى آنگا ) ۱۹ ( . خشك گرديد و بنى اسرائيل به آسانى از آن عبور كردند

. تورات درباره غرق شدن شخص فرعون چيزى نگفته است . خداوند با اشاره دست ، آنان را غرق كرد ). ۵۲ : شعراء ( از قرآن مجيد و احاديث اسالمى بر مى آيد كه بنى اسرائيل به امر خدا از مصر خارج شدند، نه به اذن فرعون

به فرمان الهى عصاى خود را به دريا زد، نه اينكه دستش را به سوى دريا ) ع ( به صريح قرآن كريم ، حضرت موسى همچنين. دراز كند

Page 84: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۸۴

بنى اسرائيل در حوالى شبه جزيره سينا توقف كردند و در آنجا براى آنان از آسمان چيزى مانند شبنم و نيز مرغ بلدرچين كه اين جريان تا چهل سال يعنى در تمام مدت سرگردانى . ود مى آمد و آنان آنها را مى خوردند به عربى سلوى ناميده مى شود، فر تورات مى گويد آن غذاى شبنم گونه من ناميده شد؛ زيرا بنى اسرائيل با ديدن آن به زبان . بنى اسرائيل در بيابان ادامه داشت

يعنى آن چيست ؟ » مان هوء « : عبرى پرسيدند فرمان الواح و ده - ۸

ماءموريت يافت براى گفتگو با خداوند به ) ع ( هنگامى كه سه ماه از خروج بنى اسرائيل از مصر گذشته بود، حضرت موسى قرآن كريم . وى در آنجا دو لوح دريافت كرد كه فرمانهاى خداوند بر آنها نقش بسته بود . برود ) يعنى كوه سينا ( باالى طور سينا

از جمله آن فرمانها ده حكم بسيار مهم است كه به ده فرمان معروف ). ۱۴۵ : اعراف ( نام مى برد، به صيغه جمع » ابواح « از : شده است

براى خود خدايى جز من نگيرد؛ . ۱ به بت سجده نكنيد؛ . ۲ نام خدا را به باطل نبريد؛ . ۳ شنبه را گرامى بداريد؛ . ۴ پدر و مادر را احترام كنيد؛ . ۵ كسى را به قتل نرسانيد؛ . ۶ زنا نكنيد؛ . ۷ دورى نكنيد؛ . ۸ بر همسايه شهادت دروغ ندهيد؛ . ۹

. به اموال و ناموس همسايه طمع نورزيد . ۱۰ . به بعد سفر خروج آمده است ۲۱ پس از آن ، تفصيالتى درباره اين احكام در باب

گوساله پرستى - ۹ در مراجعت از طور سينا تاءخير كرد، نزد حضرت هارون ) ع ( هده كردند حضرت موسى تورات مى گويد وقتى بنى اسرائيل مشا

اطالع داد و ) ع ( رفتند و از او درخواست كردند تا براى آنان خدايانى بسازد و آن حضرت موضوع را به حضرت موسى ) ع ( آن دو لوح را برداشت و به سوى ) ع ( حضرت موسى . خواست آنان را هالك كند، اما بر اثر شفاعت وى از آن صرف نظر كرد

هنگامى كه وى كار زشت آنان را مشاهده كرد، لوحها را بر زمين زد و به مؤ اخذه برادرش پرداخت و گوساله . بنى اسرائيل آمد را سوزاند و خرد كرد و آن را در آب ريخت و به بنى اسرائيل نوشاندو سپس امر كرد شمشيرهاى خود را بردارند و به مدت

. نصف روز يكديگر را بكشند قرآن مجيد داستان مذكور را تقريبا به همين وضع در موارد مختلف نقل كرده است ، جز اينكه ساحت مقدس حضرت هارون

. سازنده گوساله در قرآن كريم فردى به نام سامرى است ). ۹۰ : طه ( را از چنين كار ناروايى پاك دانسته است ) ع ( در قرآن كريم اعتراض كرده و گفته اند چنين كسى وجود نداشته است ؛ زيرا سامرى به شهر » سامرى « اهل كتاب به كلمه

مى زيسته ، ساخته ) ع ( سامره در فلسطين منسوب است و آن شهر را پادشاهى به نام عمرى كه سالها پس از حضرت موسى). ۱۶:۲۴ كتاب اول پادشاهان ( است

Page 85: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۸۵

ست كه در بنى اسرائيل فردى به نام شمرون بن يساكار بن يعقوب وجود داشته كه خاندان وى مرحوم عالمه بالغى پاسخ داده ا ) ۲۰ ( . شمرونى در تلفظ عربى سامرى شده است ). ۲۶:۲۴ و ۴۶:۱۳ پيدايش ( شمرونى ناميده مى شود

دستور داد وى دو لوح سنگى مانند لوحهاى خرد شده بتراشد تا خداوند ) ع ( تورات مى گويد خداوند به حضرت موسى ). ۱۵۴ : اعراف ( قرآن كريم نيز به اين مطلب اشاره كرده است . وصاياى مذكور را بر آنها بنويسد

تورات با تاريخ يهود - ۱۰ نام ديگر تورات شريعت . ه معناى قانون است ؛ زيرا در كتاب تورات احكام و قوانين زيادى وجود دارد تورات واژه اى عبرى و ب

. است : متخصصين كتاب مقدس تورات چهار منبع اساسى براى تورات قائلند

؛ E منبع الوهيمى . ۱ ؛ J منبع يهوهى . ۲ ؛ P منبع كاهنى . ۳ ). كه منبعى ويژه است ( D منبع سفر تثنيه . ۴

۸ اسپينوزا ) بنديكت ( يكى از قديمى ترين و معروفترين نقدهاى تورات و كتاب مقدس را دانشمند و فيلسوف هلندى باروخ . انجام داده است ) به زبان التينى ( در كتابى به نام رساله اى در الهيات و سياست ) ۱۶۷۷ - ۱۶۳۲ (

ايى اثبات مى كند كه براى بررسى اعتبار كتاب مقدس بايد به شواهد تاريخى و انتقادى آن اسپينوزا در كتاب خود با ذكر دليله پرداخت و متاءسف است كه پيشينيان اين شناخت را متروك داشته اند و يا اگر چيزى در باب آن نگاشته اند از دسترس ما به

مسائلى تعصب آميز به نام دين معروف شده است و وى مى افزايد اكنون ما در شرايطى زيست مى كنيم كه . دور مانده است از اين رو من با نوميدى نسبى پاى در اين راه مى نهم و در نخستين . مردم براى عقل در اعتقادات خود سهمى قائل نيستند

: مى پردازم ) و قبل از همه به مؤ لف اسفار پنجگانه تورات ( گام به بررسى نويسندگان كتاب مقدس معتقدند كه موسى تورات را تاءليف كرده است ، به گونه اى كه فرقه فريسيان از يهود در تاءكيد بر ) اهل كتاب ( تقريبا همه

به همين دليل ابن عزرا كه دانشمندى نسبتا آزاد انديش بود، براى اظهار نظر . اين عقيده ، مخالف آن را مرتد دانسته اند اما من بدون ترس و . راتى مبهم ، اشتباه بودن اين اعتقاد عمومى را متذكر شد خويش در اين باب جراءت نكرد و تنها با اشا

) ۲۱ ( . واهمه پرده ابهام را از روى سخنان ابن عزرا برخواهم داشت و حقيقت را براى همه آفتابى خواهم كرد عهد عتيق - ۱۱

عهد . مسيحيان به هر دو عهد عقيده دارند . عهد عتيق نامى است كه مسيحيان در مقابل عهد جديد به كتاب يهوديان داده اند ب كتا . اين دو زبان مانند عربى از زبانهاى سامى هستند . عتيق به زبان عبرى و اندكى از آن به زبان كلدانى نوشته شده است

. تورات در آغاز عهد عتيق قرار دارد يا ( همچنين نسخه اى از عهد عتيق به زبان يونانى وجود دارد كه از روى نسخه عبرى ترجمه شده و آن را ترجمه سبعينيه

به امر بطلميوس فيالدلفوس پادشاه مصر، توسط . م . ق ۲۵۸ گفته مى شود اين ترجمه حدود سال . مى نامند ) ترجمه هفتاد يعنى پوشيده ، نام ۸ ى با اصل عبرى دارد و از همه مهمتر آنكه بخشها اپوكريفا اين نسخه تفاوتهاي . تن انجام گرفته است ۷۲

حدود پنج قرن پيش ، در جريان . دارد و از قديم االيام مورد شك بوده است ، اما مسيحيان معموال آن را مى پذيرفته اند۱۸۲۶ پس از مدتى ، به سال . شد نهضت اصالح دين ، اعتبار اين قسمتها مورد سوءظن جدى مسيحيان پروتستان واقع

Page 86: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۸۶

كليساهاى . جمعيت بريتانيايى و جمعيت آمريكايى طبع و نشر كتاب مقدس به طور رسمى آنها را از كتاب مقدس كردند . كاتوليك و ارتدوكس با اين عمل مخالفند و قسمتهاى مذكور را بخشى از عهد عتيق مى شمارند

همه ما با شيوه ارجاع به قرآن كريم آشنا هستيم و مى دانيم به جاى ذكر صفحه : اينك سخنى پيرامون ارجاع به كتاب مقدس پرهيز از ذكر صفحه در صدها كتاب باستانى و مشهور معمول است ، مانند آثار . از نام سوره و شماره آيه استفاده مى شود

دهايى انديشيده اند و ابواب و فصول و شماره براى ارجاع به اين آثار تمهي . افالطون ، ارسطو، هومر، هرودت ، شكسپير و غيره . هايى ساخته اند تا ارجاع به چاپهاى خاصى محدود نشود و براى همه كارساز باشد

پيدايش « هنگام ارجاع به كتاب مقدس ، نخست نام كتاب ، آنگاه شماره باب و سرانجام شماره فقرات ذكر مى شوند؛ مثال . ۲۷ بند ، ۱ يعنى سفر پيدايش ، باب » ۱:۲۷

: كتاب دارد كه از نظر موضوع به سه بخش تقسيم مى شوند ۳۹ عهد عتيق تورات و بخش تاريخى عهد عتيق ؛ . ۱ حكمت ، مناجات و شعر؛ . ۲ . پيشگوييهاى انبيا . ۳ بخش تاريخى عهد عتيق - ۱۱ - ۱

، آدم و حوا و خوردن معرفت نيك و آفرينش جهان . بخش تاريخى عهد عتيق با تورات و تورات با سفر پيدايش آغاز مى شود بد همچنين اخراج آنان از باغ عدن ، داستان فرزندان آدم ، طوفان نوح ، حوادث مربوط به حضرت ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ،

اين . و تاريخ بنى اسرائيل را شرح مى دهد ) ع ( چهار سفر بعدى سيره حضرت موسى . يعقوب و يوسف در اين سفر آمده است مقدار . ، تشكيل حكومت و رحلت آن حضرت را در بردارد .) م . ق ۱۲۹۰ خروج از مصر در حدود ( سيره تولد، بعثت ، هجرت

به عقيده يهوديان و مسيحيان ، مؤ . زيادى از احكام و قوانين ، ضمن عباراتى منسوب به وحى ، در اين چهار سفر وجود دارد به بعد در دوازده كتاب ) ع ( تاريخ بنى اسرائيل از زمان حضرت يوشع . ست ا ) ع ( لف اسفار پنجگانه تورات حضرت موسى

. بعدى ادامه مى يابد : كتاب است ۱۷ اين بخش مشتمل بر

؛ ) آفرينش جهان ، داستانهاى حضرت آدم ، نوح ، ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( سفر پيدايش . ۱ ؛ ) تولد و بعثت حضرت موسى ، خروج بنى اسرائيل از مصر به سينا و احكام ( سفر خروج . ۲ ؛ ) احكام كاهنان يعنى روحانيون يهودى كه از نسل هارون و از خاندان الوى هستند ( سفر الويان . ۳ ؛ ) آمار بنى اسرائيل در عصر حضرت موسى ، شريعت و تاريخ ايشان ( سفر اعداد . ۴ ؛ ) تكرار احكامى كه در اسفار پيشين آمده است و تاريخ بنى اسرائيل تا رحلت حضرت موسى ( ه سفر تثني . ۵

. مجموع اين پنج سفر تورات خوانده مى شود ؛ ) تاريخ و سيره يوشع بن نوح جانشين حضرت موسى ( صحيفه يوشع . ۶ ؛ ) تاريخ قاضيان بنى اسرائيل ، قبل از نصب پادشاهان ( سفر داوران . ۷ ؛ ) شرح حال زنى به نام روت ، از جدات حضرت داوود ( تاب روت ك . ۸ ؛ ) به سلطنت - يعنى طالوت - تاريخ سموئيل نبى و تعيين شائول ( كتاب اول سموئيل . ۹

؛ ) پادشاهى حضرت داوود ( كتاب دوم سموئيل . ۱۰

Page 87: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۸۷

؛ ) ادامه پادشاهى داوود و پادشاهى حضرت سليمان و جانشينان او ( كتاب اول پادشاهان . ۱۱ ؛ ) ادامه تاريخ پادشاهان بنى اسرائيل تا حمله بخت نصر و جالى بابل ( كتاب دوم پادشاهان . ۱۲ ؛ ) نسب نامه بنى اسرائيل و تكرار تاريخ ايشان تا وفات داوود ( كتاب اول تواريخ ايام . ۱۳ ؛ ) تاريخ پادشاهى حضرت سليمان و ملوك بعدى تا جالى بابل ( كتاب دوم تواريخ ايام . ۱۴ ؛ ) آزادى يهوديان همراه عزير » نوسازى اورشليم يعنى بيت المقدس ( كتاب عزرا . ۱۵ ؛ ) نوسازى اورشليم و بازگشت يهوديان از زبان نحميا اردشير اول پادشاه هخامنشى ( كتاب نحميا . ۱۶ ). رفع خطر نابودى از يهود با وساطت استر، همسر يهودى خشايارشا، مدفون در همدان ( كتاب استر . ۱۷ حكمت ، مناجات و شعر . ۱۲ - ۲

: كتاب است ۵ اين بخش مشتمل بر ؛ !) ابتال، بى صبرى و صبر آن حضرت ( كتاب ايوب . ۱ ؛ ) قطعه مناجات ۱۵۰ مجموعه ( كتاب مزامير يعنى زبور داوود . ۲ ؛ ) كلمات حكمت آميز ( كتاب امثال سليمان نبى . ۳ ؛ ) اسم مستعار حضرت سليمان ، مشتمل بر نگرش بدبينانه به جهان ( كتاب . ۴ ). اشعار عاشقانه ( كتاب . ۵ پيشگوييهاى انبيا . ۱۲ - ۳

ميدن اين پيشگوييها براى فه . بخش پيشگوييهاى انبيا مشتمل بر هشدارها و تهديداتى پيرامون سرنوشت بنى اسرائيل است . خواننده بايد از جريانات آن زمان كامال آگاه باشد

: كتاب است ۱۷ اين بخش مشتمل بر ؛ ) طوالنى ترين و معروفترين كتاب پيشگويى در عهد عتيق ( كتاب اشعيا . ۱ ؛ ) پيشگويى ( كتاب ارميا . ۲ ؛ ) نوحه سرايى آن حضرت بر خرابى اورشليم ( كتاب مراثى ارميا . ۳ ؛ ) پيشگويى ( كتاب حزقيال . ۴ ؛ ) پيشگويى و شرح مجاهدات حضرت دانيال نبى مدفون در شوش ( كتاب دانيال . ۵ ؛ ) پيشگويى ( كتاب هوشع . ۶ ؛ ) پيشگويى ( كتاب يوئيل . ۷ ؛ ) پيشگويى ( كتاب عاموس . ۸

؛ ) پيشگويى و داستان رفتن وى در شكم ماهى ( كتاب يونس . ۱۰ ؛ ) ويى پيشگ ( كتاب ميكاه . ۱۱ ؛ ) پيشگويى ( كتاب ناحوم . ۱۲ ؛ ) پيشگويى حضرت حبقوق نبى مدفون در تويسركان ( كتاب حبقوق . ۱۳ ؛ ) پيشگويى ( كتاب صنيفا . ۱۴؛ ) پيشگويى ( كتاب حجى . ۱۵

Page 88: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۸۸

؛ ) پيشگويى ( كتاب زكريا . ۱۶ ). پيشگويى ( كتاب مالكى . ۱۷

اپوكريفاى عهد عتيق - ۱۱ - ۲ الزم است اشاره كنيم كه نسخه هايى از كتاب . اينك براى آشنايى با اپوكريفاى عهد عتيق نامهاى آن كتب را مى آوريم

منبع بيشتر اين . مقدس كه داراى اپوكريفاست ، هم از نظر تعداد كتب اپوكريفا و هم از نظر ترتيب ، با يكديگر اختالف دارند اپوكريفا به زبان فارسى ديده نشده است ، اما نسخه هايى از آن به عربى و انگليسى و تاكنون . كتابها ترجمه سبعينه است

: كتاب زير است ۱۰ صفحه به زبان عربى ، مشتمل بر ۲۴۱ يك مجموعه اپوكريفا در . زبانهاى ديگر وجود دارد . ، مكابيان اول و مكابيان دوم ) يونانى ( ال ، حكمت ، يشوع بن سيراخ ، باروك ، نامه ارميا، داني ) يونانى ( طوبيا، يهوديت ، استر

عقايد و احكام مذهبى - ۱۳ به آيين يهود لباسى نو پوشاند و سيزده اصل .) م ۱۲۰۴ - ۱۱۳۵ ( عالم دينى ، پزشك و فيلسوف يهودى ، موسى بن ميمون

: براى آن ترتيب داد، به اين شرح وجود خدا؛ . ۱ يگانگى او؛ . ۲ مجرد بودن او؛ . ۳ نداشتن زمان ؛ . ۴ حكمت او در امور؛ . ۵ عدالت ؛ . ۶. قابل تقرب بودن از راه عبادت . ۷

: اينها مربوط به خدا بود، اما ساير امور اعتقاد به نبوت ؛ . ۸ ؛ ) ع ( برتر بودن حضرت موسى . ۹

اعتقاد به آسمانى بودن تورات ؛ . ۱۰ عدم جواز نسخ احكام ؛ . ۱۱ آمدن مسيحاى موعود؛ . ۱۲ . قيامت و جاودانگى نفس آدمى . ۱۳

خدا در يهوديت - ۱۳ - ۱ تا انبياى ) ع ( از آغاز بر توحيد استوار شده است و همه انبياى يهود، از حضرت موسى ) مانند اسالم و مسيحيت ( يهوديت

بديهى است كه پيروان اديان توحيدى نيز در مواردى از دين خود غافل مى شوند و به . پرشمار بعدى ، با شرك مبارزه كرده اند آنان با . ين مساءله هيچ گاه نظر پژوهشگران را نسبت به اصل اين اديان تغيير نداده است ا . گونه هايى از شرك روى مى آورند

: قطع نظر از لغزشهاى پيروان يك دين ، از تحقيقات خود دانسته اند كه اديان دو گونه اند اديانى كه مردم را از شرك بر حذر مى دارند، مانند اديان ابراهيمى ؛ ) الف. را به مردم تعليم مى دهند، مانند اديان شرقى اديانى كه شرك ) ب

Page 89: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۸۹

اين نام بسيار احترام دارد و بر زبان آوردن آن حتى از طريق . است ) موجود ( نام خاص خدا در دين يهود يهوه يعنى باشنده مغرب زمين ، از باب بر اثر اين تحريم ، كسى تلفظ حقيقى آن را نمى داند و گاهى در كتابهاى علمى . قرائت تورات حرام است

هنگامى . اما گروهى از محققان برآنند كه تلفظ حقيقى آن يهوه است . ثبت مى كنند ) YHWH ( احتياط آن را بدون حركت دهم ماه تشرى ( كه معبد سليمان بر پا بود، باالترين مقام مذهبى يهود حق داشت سالى يك بار در روز عاشوراى تقويم يهودى

هنگام تالوت تورات نام مزبور به ادوناى به . ر قدس االقداس آن معبد، نام يهوه را بر زبان آورد و دعا كند ، د ) ، در اوايل پاييز ) ۲۲ ( . معناى آقاى من تبديل مى شود و حركات همين كلمه را روى آن مى گذارند؛ از اين رو، گاهى آن را يهوه ضبط كرده اند

و در برخى ادعيه ۳:۱۴ اين نام در سفر خروج . يكى ديگر از نامهاى خدا اهيه اشر اهيه است به معناى هستم آنچه هستم . راهيا تبديل گرديده است آمده است و بر اثر نسخه بردارى افراد كم اطالع ، به آهيا ش ) مانند دعاى شب عرفه ( اسالمى

هور انبيا ظ - ۱۴ همچنين براى نبوت معناى ويژه اى قائلند كه . يهوديان به نبوت معتقدند و در مورد آن بحثهاى كالمى گسترده اى دارند

. پيشگويى است و پيامبران بزرگى همچون اشعيا، ارميا، حزقيال و هوشع به عنوان نبى يعنى پيشگو شهرت دارند اشعيا، ارميا، عاموس با بيانات شيواى خود به بنى اسرائيل هشدار ) ۲۳ ( . پيامبران بسيارى در كتاب عهد عتيق مطرح شده اند

ت و ناروايشان بر حذر مى داشتند و متذكر مى شدند كه اسارت ذلت بارى در پيش مى دادند و آنان را از عاقبت كارهاى زش اما آنان به اين گفتارها كمترين توجهى نمى كردند و از سوى ديگر به قتل و حبس و آزار پيامبران خود كمر مى بستند . دارند

كه كتابهاى نبوت نام دارد، مشتمل بر اين هفده كتاب پايان عهد عتيق ). قرآن مجيد از اين امور بسيار سخن گفته است ( . پيشگوييهاست

آدم ، نوح ، ابراهيم ، لوط، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب : تن به اهل كتاب مربوط مى شوند ۲۰ پيامبر مذكور در قرآن كريم ۲۶ از . يا، يحيى و عيسى ، ايوب ، يونس ، زكر ) عزرا ( ، يوسف ، موسى ، هارون ، داوود، سليمان ، الياس ، اليسع ، عزيز

مگر به نام رعوئيل در ( ، شعيب ) ۵:۲۴ مگر به نام اخنوخ در سفر پيدايش ( ادريس : تن به اهل كتاب ربطى ندارند ۶ از آن انبيا . ، ذوالكفل ، هود، صالح و محمد ) ۳:۱ يا به نام يترون در سفر خروج ۲:۱۸ سفر خروج

حكومت بنى اسرائيل - ۱۵ وى از رود اردن كه از شمال به . به امر خدا به رهبرى قوم برخاست ) ع ( رت يوشع بن نون ، حض ) ع ( پس از حضرت موسى

به ادعاى عهد عتيق سكنه بومى آن مناطق . جنوب فلسطين كشيده شده است ، گذشت و بالد كنعان و حدود آن را فتح كرد در ششمين كتاب عهد عتيق ، به نام صحيفه جريان اين جنگها . قتل عام شدند و آن سرزمين به بنى اسرائيل اختصاص يافت

مردان بزرگى در بنى اسرائيل به رهبرى مردم اشتغال داشتند كه داوران بنى ) ع ( پس از حضرت يوشع . يوشع موجود است . تاريخ اين رهبران در سفر داوران آمده است . آنان عموما سمت پيامبرى يا پادشاهى نداشتند . اسرائيل ناميده مى شوند

از اين رو، مردم از آن . دو پسر داشت كه شايستگى رهبرى قوم را نداشتند ) ع ( آخرين داور بنى اسرائيل حضرت سموئيل سموئيل پس از . در واقع بنى اسرائيل در آن زمان پادشاهى نداشتند . حضرت درخواست كردند كه پادشاهى براى آنان برگزيند

. ه پادشاهى آنان نصب كرد اصرار زياد مردم ، از طرف خدا جوانى را ب كتاب اول سموئيل ، ( نام اين پادشاه در عهد عتيق . سال قبل از ميالد انتخاب شد ۱۰۳۰ نخستين پادشاه بنى اسرائيل حدود

). ۲۴۷ : بقره ( شائول و در قرآن كريم طالوت است ) به بعد ۹ باب

Page 90: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۹۰

نيان آن زمان رخ داد و پيروزى نصيب بنى اسرائيل پس از انتخاب نخستين پادشاه ، جنگ مهمى ميان بنى اسرائيل و فلسطي ) ع ( وى به دست حضرت داوود . مهمترين قهرمان اين قوم جليات بود كه در قرآن كريم جالوت ناميده شده است . گرديد

. كشته شد و لشكر وى گريخت به جاى پدرش ) ع ( ن و حضرت سليما ) سال قبل از ميالد ۱۰۱۵ حدود ( جانشين حضرت طالوت شد ) ع ( حضرت داوود وى معبد بسيار بزرگى در شهر . نشست و مهمترين و با شكوهترين دوران بنى اسرائيل را به وجود آورد ) ع ( حضرت داوود

هيكل در زبان عبرى به معناى ساختمان بلند . ( ساخت كه به نام هيكل سليمان معروف شد ) يعنى شهر سالمت ( اورشليم به دست شاهزاده رومى ، تيتوس . م ۷۰ به دست بختنصر و بار ديگر در سال . م . ق ۵۸۷ ر حدود اين معبد بعدا يك با ). است

) Titus ( خراب شد . بر اثر ) ع ( معتقدند كه حضرت سليمان ) ۱۱ كتاب اول پادشاهان ، باب ( اهل كتاب بر مبناى محتويات دروغين عهد عتيق

قرآن كريم با تمجيد فراوان از آن حضرت ، ساحت ! و خطاكار شد وسوسه همسران بت پرست خويش ، در آخر عمر بت پرست . قدس وى را پاك كرده است

، فرزندش رحبعام زمام امور مملكت بنى اسرائيل را در كف گرفت و چون وى به ستمكارى ) ع ( پس از رحلت حضرت سليمان به نام يكى از فرزندان ( نيامين در سرزمين يهودا پرداخت گروهى از مردم از فرمان او بيرون رفتند و تنها دو سبط يهودا و ب

نيز مى شد، ) قدس ( اين قسمت كه شامل شهر اورشليم . كه بخش نسبتا كوچكترى بود، براى او باقى ماند ) حضرت يعقوب به نام ده سبط ديگر حكومت مستقلى به نام اسرائيل به رهبرى فردى . از اينجا مى آيد » يهودى « اهميت بسيارى داشت و نام

. بود ) ع ( يربعام يكى از استانداران حضرت سليمان . يربعام بن ناباط در شمال فلسطين تشكيل دادند پادشاهان يهودا و اسرائيل نيز عموما گنهكار بودند و مردم را به گناه و بت پرستى . تجزيه كشور مبداء ضعف و بدبختى آنان بود

. دعوت مى كردند اسارت بابل - ۱۶

و پس از چندى آشوريها كه در شمال بابل در عراق و سوريه ) ۲۴ ( پيشگوييهاى انبياى بنى اسرائيل تحقق يافت به هر حال چند سال بعد، . اسرائيل تاختند و عده كثيرى را به اسيرى بردند كنونى حكمرانى داشتند و پايتخت آنان شهر نينوا بود به

ناميده مى شود، به اورشليم حمله ) تاج را نگهدارى مى كند » نبو « يعنى بت ( پادشاه بابل بختنصر كه در عهد عتيق نبوكدنصر اسير شدن مردم اسرائيل و . بودند كرد و مردم يهودا را كشت و عده اى را به اسارت به بابل برد كه تا مدتى طوالنى در آنجا

اين اسارت اهميت ويژه اى داشت ؛ زيرا گروهى از مردم . يهودا موجب پراكندگى آنان در خاورميانه و سرزمينهاى ديگر شد اسرائيل نيز كه در حمله پيشين توسط آشوريها از اسارت معاف شده بودند، در اين يورش همراه با ساكنان يهودا به بابل كوچ

. اين موضوع جالى بابل ناميده مى شود . ده شدند دا يهوديان در زمان اسارت ، برخى آداب و اخالق مشركان را پذيرفتند و كمتر كسى در بين آنان از جالى وطن و اسيرى و

. دشوارى پرستش خدا رنج مى برد بايد توجه داشت كه انحصار طلبى و خود بزرگ بينى خوى و خصلت جدانشدنى قوم كوچك يهود است و ساير اقوام جهان در

شايد نخستين ويرانى شهر قدس . واكنش به اين صفات ، با يهوديان از در دشمنى و ستيز در آمده و به تحقير آنان پرداخته اندارمياى نبى از . ان در حدود شش قرن قبل از ميالد نيز به همين علت بوده است و گرفتار شدن بنى اسرائيل به دست بابلي

Page 91: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۹۱

ايشان اين پيام را به چيزى نگرفتند . جانب خداى متعال پيام آورده بود كه بنى اسرائيل نبايد در برابر آن دشمن مقاومت كنند ). ۳۹:۱۴ يا ارم ( پس از سقوط شهر قدس ، ارميا آزاد شد . و آن پيامبر را زندانى كردند

تجديد معبد - ۱۷ بنيانگذار سلسله هخامنشى بابل را فتح كرد، يهوديان آزاد شدند و اجازه بازگشت به ) يعنى خورشيد ( هنگامى كه كورش

اعالميه كورش . اما بسيارى از آنان حاضر نبودند بابل را ترك كنند و در بابل و اطراف آن پراكنده شدند . سرزمين خود را يافتند . كورش با اين كار در ميان يهود محبوبيت زيادى به دست آورد . صادر شد . م . ق ۵۳۸ رد آزادى يهود حدود سال در مو

در آن دوران همسايگان آن سرزمين احساس . گروهى از يهوديان نيز به فلسطين بازگشتند و به بازسازى شهر قدس آغاز كردند پس از آن حكومتهاى ناتوانى در مناطق . بر خاك فلسطين شدند خطر كردند و مانع بر پايى يك حكومت مقتدر يهودى

مختلف فلسطين بر پا شد و پس از چند قرن آشفتگى ، شهر قدس براى بار دوم به دست روميان ويران شد و اين ويرانى و انواع خوارى و از آن پس ، يهوديان در كشورهاى بيگانه زندگى سختى را مى گذراندند . يهوديان را در جهان پراكنده ساخت

. سركوفتگى را در جسم و جان خود مى چشيدند پيدايش كنيسه - ۱۸

ناميده ) synagogue ( پس از بازگشت يهود از بابل ، جامعه دينى نظام تازه اى يافت و معابدى ساخته شد كه بعدا كنيسه هم اكنون نيز . كن ويژه ديگرى وجود داشت اين معابد مانند ساير معبدها معمارى خاصى داشتند و در آنها قربانگاه و اما . شد

. معبد يهوديان كنيسه ناميده مى شود آنان روزى . فقط سامريان قبله را كوه جرزيم در نزديكى شهر نابلس مى دانند . است ) مسجد اقصى ( قبله يهود معبد سليمان در صورتى كه دست كم ده مرد در كنيسه وجود داشته باشد نماز . نماز صبح ، نماز عصر و نماز مغرب : سه بار نماز مى خوانند

ر كه معموال پيرتر از سايرين است و عبرى را خوب مى داند، جلو مى ايستد و قسمتهايى برگزار مى شود و در اين حال يك نف يعنى ( معروفترين عبارتى كه خوانده مى شود، شمع . از تورات يا دعاهايى به عبرى مى خواند و در مواردى ركوع مى كنند

: نام دارد كه از تورات گرفته شده است ) بشنو پس يهوه خداى خود را به تمامى جان و تمامى قوت خود محبت ) ۵ ( داى ما يهوه واحد است اى اسرائيل بشنو يهوه خ ) ۴ (

). ۵ - ۶:۴ تثنيه ( نما ثير عقايد مزديسنى و فرهنگ پارسى أ ت - ۱۹

يهوديان نيز مانند ساير اقوام تحت تاءثير محيط قرار داشتند و پس از تماس با برخى تمدنهاى باستانى ، خواسته يا ناخواسته ، ارى از مفاهيم و اعمال آنها را وام گرفتند، ولى بايد توجه داشت كه آنان پيوسته و در تمام موارد، مسائل ياد شده را به بسي

مثال داستان طوفان نوح ، خواه از بابليها اقتباس شده باشد يا نه ، آن . رنگ اخالقيات توحيدى خاص خويش در مى آوردند نپيشتيم - اين داستان به داستان پر . از خداى واحد، مهربان و درستكار سخن مى گويد گونه كه در سفر پيدايش آمده است ،

) napishtim­Per ( كه روى الواح ميخى حك شده است و عالوه بر شرك صريح ، خدايانى خودخواه ، ستيزه جو، احساساتى نين و باورهايى كه گفته مى شود يهود از اين تمايز در ساير داستانها و قوا . و حسود را مطرح مى كند، چندان شباهتى ندارد

. اقوام ديگر اقتباس كرده اند، نيز مشهود است

Page 92: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۹۲

و تثنيه ۲۶ الويان باب ( از نظرات تورات ). ۸:۱۶ مگر يكى دو اشاره مبهم ، مثال تثنيه ( در تورات تقريبا ذكرى از قيامت نيست از سوى ديگر، كتاب . نها تاءثير مستقيم و قطعى دارند ديندارى و بى دينى در جلب نعمتهاى اين جهان و سلب آ ) ۲۸ باب

. تلمود از قيامت بسيار سخن گفته است اين اعتقاد . يكى از باورهاى اصيل يهوديت كه به تصور پژوهشگران ، از بيگانگان گرفته شده ، اعتقاد به رستاخيز مردگان است

ايرانيان باستان مى گفتند در زمان آينده ، . ت را پديد آورده است با آرمان مسيحايى گره خورده و چيزى مانند اعتقاد به رجع پس از آنكه آهورمزدا بر هماورد خود انگرو مئنيو پيروز شود و او را نابود كند، مردگان برخواهند خاست ، ولى شكل عالى و

به گفته . ن زمين شباهتى ندارد معنوى اين آموزه دستاورد اصيل الهامات يهود است و با اعتقاد خشك و بى روح مغان ايرا پژوهشگران ، اعتقاد به جاودانگى روح از قديم ميان بنى اسرائيل وجود داشته و در چندين مورد از كتاب مقدس بدان اشاره شده است ، ولى آن باور پس از بازگشت از بابل ، با عقيده به جاودانگى قوم و قيام مسيحا پيوند خورد و اعتقاد به رستاخيز

در اوايل سوره ) ع ( اين نظريه با قرآن مجيد تعارض دارد؛ زيرا از داستان برانگيخته شدن حضرت موسى . دگان را پديد آورد مر ) ۲۵ ( . طه بروشنى مى فهميم كه اعتقاد به رستاخيز در نخستين پيام او وجود داشته است

اعياد يهود - ۲۰ : يهود عيدهايى دارند از اين قرار

در اين روز افراد خانواده دسته جمعى غذا مى خورند و طى آن ، بزرگ خانواده جام شرابى بر دست مى گيرد و : روز شنبه . ۱ - ۲۰:۸ خروج ( تعطيل شنبه يكى از ده فرمان است . شراب مى خورند با خواندن دعا، آن را تبرك مى كند و افراد خانواده از آن

۱۱ .( ) ۲۶ ( . به عبرى به آن روش حودش مى گويند كه به معناى آغاز ماه است : عيد اول ماه . ۲ طبق تورات هر هفت سال يك بار بايد وامها را بخشيد و كارهايى انسانى از قبيل آزاد كردن : ل هفتم يا سال انفكاك سا . ۳

. نام عبرى اين سال شميطا به معناى رها كردن است ). ۱۵ تثنيه ( بردگان اسرائيلى و مانند آن انجام داد الويان باب ( عمال انسانى و اخالقى بسيارى در آن انجام مى شود اين عيد هر پنجاه سال يك بار مى آيد كه ا : سال يوبيل . ۴

۲۵ .( در لغت به معناى چشم پوشى كردن است كه به مناسبت چشم پوشى خداوند از قتل نخست زادگان بنى : عيد فصح . ۵

مى كشد و آغاز آن اين عيد هفت روز طول ). اسرائيل در حين نزول اين بال به فرعونيان چنين نامى به آن داده شده است اين عيد مهمترين عيد است و . آمده است ) ۱۲ خروج باب ( چهاردهم ماه نيسان در فصل بهار است و مراسم آن در تورات از دو سه قرن پيش تاكنون گاهى . آن را گرامى مى دارند ) ع ( مسيحيان نيز به خاطر تقارن آن با خاك سپارى حضرت عيسى

. كودك يا بزرگسال مسيحى را كشته و از خون آنان در مراسم عيد فصح استفاده كرده اند يهوديان متهم شده اند كه يك . كتابهايى نيز در اين باب نوشته شده است

نام . اين عيد پنجاه روز پس از عيد فصح به مناسبت گذشتن هفت هفته و آماده شدن محصول برگزار مى شود : عيد هفته ها . ۶ . هاست عبرى آن شاووعوت يعنى هفته

. قرار دارد ) اعتدال خريفى ( ناميده مى شود در اوايل مهر ) راءس السنة ( اين عيد كه به عبرى روش هشانا : عيد اول سال . ۷ روز دهم اهميت خاصى داشت و به آن يوم ها كيپور مى . در آن روز به نشانه آمادگى براى ده روز ايام توبه بوق مى نواختند

. گفتند

Page 93: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۹۳

. يعنى عاشورا مى نامند » عاسور « يعنى روز كفاره ؛ اين عيد مهم در دهمين روز ماه تشرى واقع است و آن را : يوم كيپور . ۸ يهوديان از غروب روز قبل تا شبانگاه اين روز، به منظور كفاره گناهان ، روزه مى گيرند و از خوردن ، آشاميدن ، استحمام و كار

در آن روز، يهوديان بنيادگرا لباس ويژه اى بر تن مى . و استغفار مشغول مى شوند پرهيز مى كنند و در كنيسه ها به عبادت . كنند و از پوشيدن كفش چرمى خوددارى مى كنند

در روز بيست و دوم ماه تشرى به نشانه زندگى كردن بنى اسرائيل در خيمه هاى تيه در عصر حضرت موسى : عيد سايبانها . ۹ . گى مى كنند نام اين عيد به زبان عبرى سكوت يعنى سايبانهاست مدت يك هفته در خيمه زند ) ع (

در . است . م . ق ۱۶۸ در عبرى حنوكا ناميده مى شود؛ يادبود پيروزى يهود بر استعمارگران يونانى در سال : عيد گشايش . ۱۰ . پس از عيد سايبانهاست اين عيد يك هفته . اين روز معبد سليمان به دست يهود از پليديها و خرابيهاى دشمن تطهير شد

اين روز به مناسبت رفع خطر قتل عام يهوديان به توطئه هامان وزير خشايارشا عيد . در عبرى پوريم نام دارد : عيد قرعه ها . ۱۱ وجه تسميه اين روز آن است كه هامان . شرح مفصل اين ماجرا در كتاب استر در عهد عتيق آمده است . قرار داده شده است

. مزبور در ماه اسفند قرار دارد . عيين روز اعالم تصميم خود به پادشاه قرعه كشيده بود براى ت فرقه هاى يهودى - ۲۱

. مسائل اجتماعى و تنوع مشربها، فرقه ها را پديد مى آورد . همه دينها پس از اندك زمانى فرقه هاى متعدد پيدا مى كنند . همچنين فرقه هايى پرجمعيت و فرقه هايى كم جمعيت هستند برخى از اين فرقه ها نيرومند و برخى ناتوانند،

. فرقه هاى شناخته شده يهود پس از بازگشت از بابل پديد آمده اند و درباره فرقه هاى قديمتر اطالع چندانى در دست نيست فريسيان - ۲۱ - ۱

اين فرقه دو قرن قبل از ميالد . اللت دارد اين لقب بر جدايى و امتياز آنان د . كلمه فريسى در عبرى به معناى عزلت طلب است فرقه . بر مى گردد ) به معناى پارسايان ( اصل اين فرقه به فرقه حسيديم . پديد آمد و تاكنون هم اكثريت يهود از آن هستند

اى آنان در جنگه . حسيديم سه يا چهار قرن قبل از ميالد براى زدودن آثار بت پرستى و انحراف ميان يهوديان پديد آمد . مكابيان شركت داشتند و در راه دين جانبازى كردند و شهيد شدند

. در قرن هجدهم نيز موج تازه اى به نام حسيديم ميان يهوديان شرق اروپا پيدا شد كه از اين حركت الهام مى گرفت اين . آنان از نظر فكرى با صدوقيان تضاد و مخالفت روشنى داشتند . فريسيان يك قرن قبل از ميالد از ميان حسيديم برخاستند

همچنين در مسائل مربوط به اراده آدمى راه ميانه اى را پذيرفته بود . فرقه خدا را از جسم و صفات جسمانى منزه مى دانست فريسيان در جامعه . عدل الهى را مى پذيرفت و به عبادات از قبيل نماز و غيره اهميت مى داد و نيز رستاخيز مردگان و دادگاه

. يهود موقعيت خوبى به دست آوردند و اكثريت تابع آنان شدند تورات شفاهى گفته هاى . فريسيان عالوه بر عهد عتيق كه تورات مكتوب ناميده مى شد، به تورات شفاهى نيز معتقد شدند

. براى قوم يهود باقى مانده است ) ع ( دانشمندان يهود است كه به عقيده آنان نسل به نسل از زمان حضرت موسى حكيمانه اين گفته ها در فاصله قرن دوم تا پنجم ميالدى ، در كتابى بسيار بزرگ به نام تلمود جمع آورى شده و زيربناى فكر و اعتقاد

. ، در باب آن سخن خواهيم گفت پس از اين . بنى اسرائيل قرار گرفته است فريسيان دارالعلمهاى مختلفى تشكيل دادند و اوقات خود را صرف مطالعه در دقايق تورات كردند و نكته هاى تازه اى به دست

به عقيده آنان در تورات حتى يك حرف كم يا زياد يا بى مورد و فاقد معنا و مقصود نيست ، بلكه درون هر حرف و . آوردند. اى اسرارى نهفته و رموزى خفته است كلمه

Page 94: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۹۴

همچنين . امور داخلى يهود در فاصله بازگشت از بابل تا خرابى دوم شهر قدس در دست حاخامهاى فريسى و گاهى صدوقى بود انه نام فريسيان به تكرار، در اناجيل چهارگ . بسيار مخالف بودند و براى تصليب او تالش كردند ) ع ( آنان با حضرت عيسى مسيح

. آمده است صدوقيان - ۲۱ - ۲

كتاب دوم ( به كهانت منصوب شده بود، مربوط مى شود ) ع ( اخيطوب كه از طرف حضرت داوود نام اين فرقه به صادوق بن ). ۲:۳۴ كتاب اول پادشاهان ( نيز براى صادوق باقى ماند ) ع ( اين منصب در عصر حضرت سليمان ). ۱۵:۲۴ و ۸:۱۷ سموئيل

حزقيال ( كاهنان بنى صادوق در كتاب حزقيال مورد تعريف و تمجيد قرار گرفته اند و امانت دارى آنان ستوده شده است۴۴:۱۵ .(

حاخامهاى سنهدرين از اين بسيارى از كاهنان هيكل سليمان و . صدوقيان به جاى نماز، براى قربانى اهميت ويژه اى قائل بودند . روابط آنان با واليان رومى نيز خوب بود . فرقه برخاستند

صدوقيان بر خود الزم مى ديدند سنتهاى گذشته را حفظ كنند و با تجديد نظر و تفسير به راءى فريسيان و آداب و عادات آنان بانى و هدايايى كه در راه خدا مى دهيم ، مانند آنان قائل به جسمانيت خدا بودند و مى گفتند قر . مخالفت مى ورزيدند

صدوقيان جاودانگى نفس و قيامت را انكار مى كردند و مى . چيزهايى است كه به يك پادشاه يا حاكم بشرى داده مى شود . پنداشتند سزاى نيكى و بدى در همين دنيا داده مى شود و در مورد اراده انسانى به اختيار مطلق معتقد بودند

پس از خرابى . مخالفت بودند و نام آنان به تكرار در اناجيل چهارگانه آمده است ) ع ( قيان مانند فريسيان با حضرت مسيح صدو . ديگر اثرى از اين فرقه باقى نماند . م ۷۰ اورشليم در سال

سامريان - ۲۱ - ۳ ، مركز كشور ) ع ( ن پس از حضرت سليمان نام سامريان از منطقه اى به نام سامره مى آيد كه در زمان تجزيه سرزمين فلسطي

اين فرقه پس از بازگشت از اسيرى بابل پديد آمد و برخى معتقدند كه نژاد آنان اسرائيلى نيست و احتماال . اسرائيل بود . مخلوطى از اسرائيلى و آشورى است

همچنين . گر عهد عتيق را رد مى كند كتاب دي ۳۳ اين فرقه بسيار كوچك تنها پنج سفر تورات و كتاب يوشع را مى پذيرد و تورات اين فرقه با تورات رايج اندكى اختالف دارد و زبان سامرى نيز با زبان عبرى متفاوت است كه البته اين تفاوت اندك آن را

. از عبرى بودن خارج نمى كند مى دانند و مى گويند قبله حضرت موسى سامريها به قداست كوه جرزيم در نزديكى شهر نابلس اعتقاد دارند و آن را قبله خود

. را قبله معرفى كرده است ) د اقصى مسج ( از پيش خود، مكان معبد سليمان ) ع ( نيز همان بوده است ، ولى حضرت داوود ) ع ( . اين فرقه به مسائل مذهبى توجه مخصوصى دارد و مراسم ويژه اى انجام مى دهد

اسنيان - ۲۱ - ۴ در وجه تسميه . ه معناى شفا دهنده است ،به اين معنا كه آنان در انديشه شفاى روان خود بوده اند ريشه كلمه اسنى احتماال ب . نيز وجود دارد ) مانند تعميد دهنده ( اين كلمه ،احتماال ديگرى

ه هاى اين گروه حدود دو قرن پيش از ميالد به وجود آمدند و با خراب شدن اورشليم ، آنان نيز مانند صدوقيان و بعضى فرق،برخى آثار مكتوب آنان همراه با نسخه ۱۹۴۷ ديگر از بين رفتند و جز نامى از ايشان باقى نماند،تا اينكه نيم قرن پيش به سال

Page 95: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۹۵

هايى از عهد عتيق كه تحرير كرده بودند، در غارهاى فلسطين در كرانه بحرالميت به دست آمد و مقدارى از نقاط ابهام مربوط . آنان حل شد به اعتقادات و جامعه

در روز چندين بار غسل مى كردند و به اين . اسنيان مالكيت فردى را قبول نداشتند و به ازدواج روى خوشى نشان نمى دادند هنگام طلوع فجر از خواب بر . منظور حوضهاى بزرگى ساخته بودند كه در اكتشافات اخير آنها را از زير خاك بيرون آورده اند

بادت تا ظهر به كار مشغول مى شدند،سپس دست از كار مى كشيدند و به طور دسته جمعى ناهار مى مى خاستند و پس از ع . خورند و همين طور شام آنان دسته جمعى بود

. روز شنبه به طور كلى از كار دست مى كشيدند و عبارت و تفكر و مطالعه تورات مى پرداختند . ليمان و ظاهرا آن را از ميتراپرستان گرفته بودند گفته مى شود قبله آنان خورشيد بود، نه معبد س

نفر گزارش شده است ۴۰۰۰ سطح معلومات آنان در زمينه تفسير و عرفان باال بود و افرادشان نيز در حدود قرن اول ميالدى . ، عددى بزرگ به نظر مى آيد محدوديتهاى عضوگيرى در آن جامعه كه با در نظر گرفتن

حتى ممكن است اعضاى اين فرقه همگى . دان ، افكار اين فرقه زير بناى مسيحيت فعلى گرديد به عقيده برخى دانشمن بيابان گردى آن حضرت به قول . نيز از آنان بوده است ) تعميد دهنده ( شود يحيى بن زكريا گفته مى . مسيحى شده باشند

. مى تواند شاهدى بر اين موضوع باشد ) و نيز احاديث اسالمى ( اناجيل قانويان - ۲۱ - ۵

كلمه قانونى كه در لغت به معناى غيور و متعصب است ، بر گروهى اطالق مى شد كه با شدت تمام با استيالى روميها بر آنان معموال خنجرى در زير لباس خود مخفى مى كردند و در فرصت مناسب هواخواهان روميان . فلسطين مخالفت مى كردند

چنين به نظر . آنان را از فرقه هاى ديگر مشخص مى كردند و خطر آنان را جدى مى گرفتند بيگانگان . را از پاى در مى آوردند . مى رسد كه اين عده از نظر ساير اعتقادات خود با فريسيان تفاوتى نداشتند

قارئون - ۲۱ - ۶ ، به قرائت كتب آسمانى اشاره قابل تفسيرهاى تكلف آميز فريسيان در عربى و عبرى مى آيد كه در م » قراء « قارئون از كلمه

. دارد مخالفت مى كند و بر معناى ظاهرى تورات تعصب ) تورات شفاهى ( ، با تلمود پس از ظهور اسالم پديد آمده است اين فرقه كه

رهبر آنان در ابتدا يك ربانى يهودى به نام عنان بود كه با ابوحنيفه . اره با فريسيان درگيرى داشته است مى ورزد و همو سپس . وى در عصر منصور دوانيقى در بغداد اين فرقه را بنياد نهاد . الحات فقه اسالمى را از وى آموخت معاشرت داشت و اصط

در عبرى قرائيم ( فردى به نام بنيامين نهاوندى آن مكتب را در ايران آن روز ترويج كرد و تغييراتى در آن داد و نام قارئون . عنانيه بر آن نهاد را به جاى ) يعنى قرائت كنندگان

اكنون آنان در اسرائيل ، روسيه ، اوكراين و كشورهاى ديگر به . در قرون گذشته اكثر قارئون در جهان اسالم زندگى مى كردند دانشمندان بزرگى از قارئون . در اوكراين از عنوان فرقه قرائيم گرفته شده است ) Crimea ( نام شبه جزيره كريمه . سر مى برند

آنان در مباحث خود از اصطالحات . برخاسته اند كه مباحث آنان در الهيات يهودى توجه محققان را به خود جلب كرده است. اصول فقه حنفى بهره مى گيرند

Page 96: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۹۶

دونمه - ۲۱ - ۷ نبولى به معناى مبدل شده است و در بعضى اوقات به آنان شبتين مى گويند كه به شبتاى صبى نام فرقه دونمه به تركى استا

. مؤ سس گروهشان نسبت داده مى شود به دنيا آمد و پس از مطالعه و بررسى الهيات و عرفان يهودى كم كم مدعى ) غرب تركيه ( در شهر ازمير ۱۶۲۶ نامبرده به سال

برخى يهوديان اروپا و تركيه و خاورميانه دعوتش را پذيرفتند و گروه . ى نجات آنان آمده است د است و برا شد كه مسيحاى يهو . بى شمارى نزد او گرد آمدند

وى قبل از رسيدن موعد مذكور به اورشليم . قيام خواهد كرد ۱۶۶۶ وى كه خود را نخستين فرزند خدا مى ناميد، گفت در سال « و » دشاه زنده باد مسيح پا « : از خوشحالى به جشن و شادى پرداختند و شعار مى دادند در آن ايام يهوديان . و قاهره رفت

به جاى آنكه به اورشليم مسافرت كند، به استانبول رفت و بالفاصله از ۱۶۶۶ شبتاى صبى در سال » . زنده باد سلطان صبى وى . پادشاه آوردند و از او خواستند مسلمان شود او را به حضور ۱۶۶۶ سپتامبر ۱۶ طرف پادشاه عثمانى دستگير شد و در روز

. پس از پذيرفتن اسالم ، نام خود را به محمد افندى تغيير داد و با يك بانوى مسلمان ازدواج كرد . وى همچنين بسيارى از پيروان خود را به پذيرش اسالم ترغيب نمود، ولى باز هم بسيارى از يهوديان او را مسيحا مى دانستند

ر توجيه اين مساءله مى گفتند كه تنها شبحى از شبتاى مسلمان شده و خود او براى يافتن ده قبيله گم شده بنى آنان د همان گونه كه موسى در كاخ : يكى از فعاالن اين مرام مى گفت . اسرائيل به آسمان رفته است و به زودى ظهور خواهد كرد

. طان عثمان بماند تا بتواند نفوس گم گشته اسالم را نيز نجات دهد فرعون پرورش يافت ، الزم بود كه مسيحا در كاخ سل وى فرقه . شبتاى صفت مسيحايى خويش را نگه داشت و مجاز بود به عنوان تبليغ اسالم ميان يهوديان ، با آنان تماس بگيرد

مى شدند و به بازگشت سريع اى پديد آورد كه اعضاى آن بى درنگ به رسم مسلمانان عمامه بر سر گذاشته ، پيرو آداب اسال . شبتاى به عنوان منجى حقيقى بنى اسرائيل اميدوار ماندند

پس از آن ، اتباع اين فرقه در ظاهر به سنن . اتفاق افتاد و برادرش اتباع او را دور خود جمع كرد ۱۶۷۶ مرگ وى به سال . اسالمى و در باطن به سنن يهودى عمل مى كردند

. ز آنان در تركيه يافت مى شوند اكنون چند هزار نفر ا انتظار ظهور مسيحا - ۲۲

اقوام عصر قديم ، بر اثر نوميدى از وضع موجود و بى توجهى به آينده ، به گذشته . انديشه انتظار مسيحا ماهيتا يهودى است گرايى را چكامه سرايان گونه اى از اين گذشته . خويش مى باليدند و كمال شادكامى اجتماعى و ملى را در آن مى ديدند

اين دو تن براى جهان پنج دوره و پنج . ماهرانه ترسيم و توصيف كرده اند ) Ovid ( و اويد ) Hesiod ( يونانى و رومى ، هزيود انسانها در نخستين دوره كه عصر زرين ناميده مى شود، شادمان و به دور از درد و رنج ، بى : نژاد پياپى قائل شدند و گفتند

مردن ايشان نيز به شكل خواب بى رؤ يايى بود كه طى آن به بزم فرشتگان . ر از محصوالت زمين بهره مى بردند كشت و كا در سوى ديگر اين طيف ، واپسين دوره يا عصر آهنين وجود داشت كه از همه آشفته تر بود و . نگهبان جهان پر مى كشيدند

. آن دو چكامه سرا در آن دوره روزگار مى گذراندند هوديان نيز به عنوان قومى ديندار و معتقد به اينكه جهان را موجودى خوب و كامل آفريده است ، كمال را در آغاز آفرينش ي

با اين . قرار مى دادند و مى گفتند نخستين انسان كه مستقيما به دست خدا آفريده شده است ، لزوما بايد كامل و كامروا باشد

Page 97: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۹۷

اين عبارت كتاب . را نه در دوران طاليى گذشته ، بلكه در آينده و واپسين روز مى جويند وصف ، يهوديان كاميابى و فضيلت ). ۸:۷ ايوب ( » اگر چه ابتدايت صغير بود، عاقبت تو بسيار رفيع مى گردد « : مقدس ميان يهوديان رايج بود

اند كه اقتدار و شكوه قوم خدا را به يهوديان پس از نخستين ويرانى شهر قدس ، همواره در انتظار يك رهبر الهى فاتح بوده . عصر درخشان داوود و سليمان برگرداند

ماشيح لقب پادشاهان بنى اسرائيل بود؛ زيرا بر اساس يك سنت ، . خوانده مى شد ) مسح شده ( شخصيت مورد انتظار ماشيح اين لقب . ست براى ايشان پديد مى آمد پيامبران در حضور جمع ، اندكى روغن بر سر آنان مى ماليدند و بدين شويه نوعى قدا

. در زمانهاى بعد به پادشاه آرمانى يهود اطالق شد دلهاى بنى اسرائيل از عشق به مسيحاى موعود لبريز بود و در مقابل ، حاكمان ستمگر همواره در كمين چنين رهبر رهايى

ه فلسطين پس از زاده شدن حضرت عيسى در در باب دوم انجيل متى مى خوانيم كه هيروديس كبير، پادشا . بخشى بودند . صدد قتل او بر آمد، اما چون وى را به فرمان الهى به مصر بردند خطر را از سر گذراند

. ساخته شده است ) Messiah ( با توجه به تلفظ التينى آن » ماشيح « از روى كلمه عبرى » مسيحا « واژه فارسى : نبى آمده است مهمترين مژده مسيحايى در كتاب اشعياى

و روح خداوند بر او قرار خواهد ) ۲ ( بيرون آمده ، شاخه اى از ريشه هايش خواهد شكفت ) پدر داوود ( نهالى از تنه يسى ) ۱ ( خوشى او در ترس خداوند خواهد ) ۳ ( گرفت ، يعنى روح حكمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس از خداوند

بلكه مسكينان را به ) ۴ ( خود داورى نخواهد كرد و بر وفق سع گوشهاى خويش تنبيه نخواهد نمود بود و موافق رؤ يت چشم جهان را به عصاى دهان خويش زده ، شريران . عدالت داورى خواهد كرد و به جهت مظلومان زمين به راستى حكم خواهد نمود

گرگ با بره سكونت ) ۶ ( و كمربند ميانش امانت كمربند كمرش عدالت خواهد بود ) ۵ ( را به نفخه لبهاى خود خواهد كشت گاو با ) ۷ ( خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير و پروارى با هم و طفل كوچك آنها را خواهد راند

سوراخ مار و طفل شيرخواره بر ) ۸ ( خرس خواهد چريد و بچه هاى آنها با هم خواهند خوابيد و شير مثل گاو كاه خواهد خورد و در تمامى كوه مقدس من ضرر ) ۹ ( بازى خواهد كرد و طفل از شير باز داشته شده دست خود را بر خانه افعى خواهد گذاشت

). ۹ - ۱۱:۱ اشعيا ( و فسادى نخواهند كرد؛ زيرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود، مثل آبهايى كه دريا را مى پوشاند يهوديان در سراسر تاريخ محنت بار . د در تاريخ پر نشيب و فراز يهوديت و مسيحيت موج مى زند شور و التهاب انتظار موعو

خود هر گونه خوارى و شكنجه را به اين اميد بر خود هموار كرده اند كه روزى مسيحا بيايد و آنان را از گرداب ذلت و درد و . رنج رهاند و فرمانرواى جهان گرداند

در سراسر تاريخ بنى اسرائيل كسانى به عنوان موعود يهود برخاستند و با گرد آوردن برخى افراد ساده لوح بر مشكالت آنان ظهور كرد و با داشتن شخصيتى بس واال و روحى الهى ، دين بزرگى را بنياد ) ع ( در اين ميان حضرت عيسى بن مريم . افزودند

. آسمان رهنمون شد، ولى بيشتر يهوديان او را رد كردند نهاد و گروه بى شمارى را به ملكوت در عصر ما نيز كه يهوديان صهيونيست بر پاى خاسته و با اشغال فلسطين ، در صدد بر آمده اند حقارت هميشگى قوم يهود را

ن بر اثر دلبستگى شديد درست است كه اقليتى ناچيز از يهوديا . بر افكنند، چيزى از تب و تاب انتظار موعود كاسته نشده است به اميدهاى قديم ، تشكيل دولت صهيونيستى را مخالف آرمان مسيحايى شمرده و پيوسته با آن مخالفت كرده اند، ولى سواد

هم اكنون صهيونيستهاى اشغالگر . اعظم يهوديت آن را از جان و دل پذيرفته و آن را رهگشاى عصر مسيحا دانسته اند

Page 98: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۹۸

، ) پنجم ماه ايار عبرى ( اى مسيحايى روزانه ، در پايان مراسم سالگرد بنيانگذارى رژيم اسرائيل غاصب فلسطين، عالوه بر دعاه : پس از دميدن در شيپور عبادت ، اين گونه دعا مى كنند

. اراده خداوند، خداى ما چنين باد كه به لطف او شاهد سپيده دم آزادى باشيم و نفخ صور مسيحا گوش ما را نوازش دهد غلبه روميان و انقراض يهود - ۲۳

پس از نوسازى اورشليم مستقر شدن يهوديان در آن مشكالتى پديد آمد و مبارزه با پادشاهان ستمگر و بت پرست سوريه آغاز . شد جنگهاى مكابيان با استعمارگران سوريه به پيروزى يهود انجاميد كه در كتابهاى اپوكريفا شرح داده شده است

نيز در همين دوران بود كه شرح آن به ) ع ( غالبا بنى اسرائيل زير فرمان مشركان بودند و ظهور حضرت مسيح در اين دوران همچنين در اين عصر احكام و قوانينى از طرف علماى يهود صادر مى شد و نمايندگان دول استعمارگر . طور مفصل خواهد آمد

) ۲۷ ( . رين اجتماع مى كردند و درباره امور مذهبى تصميم مى گرفتند علماى يهود در مجمعى به نام سنهد . فرمان مى راندند ويرانى اورشليم و آوارگى يهود - ۲۴

وى . ، اورشليم را محاصره و ويران كرد و مردم بى شمارى را از دم شمشير گذراند تيتوس، پسر امپراطور روم . م ۷۰ در سال . سنهدرين را نيز از بين برد

پس از اين حادثه ، يهوديان در كشورهاى مجاور در اروپا و آفريقاى شمالى پراكنده شدند و با گذشت زمان عده اى به مدينه به گفته منابع اسالمى ، انگيزه اين گروه از يهوديان در انتخاب . ا سكنى گزيدند منوره كه يثرب ناميده مى شد، رفتند و در آنج

. بود ) ص ( مدينه براى سكونت ، انتظار مقدم مبارك حضرت رسول خاتم در حوادث سال ( به نوشته طبرى . بعدها، در عصر خليفه دوم ، مسلمانان شهر قدس را با مذاكره از مسيحيان تحويل گرفتند

مسلمانان هنگام تحويل گرفتن قدس ، در صلحنامه خود در برابر مسيحيان متعهد شدند كه هيچ گاه به يهوديان ) هجرى ۱۵ ) ۲۸ ( . اجازه سكونت در آن شهر را ندهند

تلمود - ۲۵ و مشتقات آن كه در » تلميذ « مى آيد و با واژه ) يعنى ياد داد ( » لمد « به معناى آموزش از فعل ثالثى عبرى » تلمود « ه كلم

. تلمود به كتابى بسيار بزرگ كه احاديث و احكام يهود را در بر دارد اطالق مى شود . زبان عربى رباعى هستند ارتباط دارد كاتبان كسانى بودند كه به . ميان آنان پديد آمد ) يعنى كاتبان ( شدند گروهى به نام سوفريم زمانى كه يهوديان به بابل تبعيد

بود كه در قرن پنجم قبل از ميالد مى زيست و ) عزير ( مهمترين سوفر عزرا . كتابت تورات و مضامين مذهبى اهتمام داشتند را بارور سازد و از عبارات كتاب ) ع ( ت شريعت موسى عزرا تصميم گرف . بزرگترين شخصيت يهود باشد ) ع ( شايد پس از موسى

. اقدام وى سرآغاز سنت شفاهى يهود بود . عهد عتيق نيازهاى جامعه يهود را بر آورد پس از عزرا روشى در تفسير و تاءويل متون مذهبى رايج شد كه ميدراش ناميده مى شود و اختراع آن را به وى نسبت مى

معناى جستجو است ؛ زيرا دانشمندان از خالل ميدراش به جستجوى معانى نهفته مى پرداختند و به » ميدراش « واژه . دهند پس از تاءسيس مجمع كبير براى رسيدگى به امور مذهبى . مى خواستند همه مسائل روزانه زندگى را از تورات استخراج كنند . نسل به نسل به دست اعضاى آن مجمع رسيده است ) ع ( ، كم كم اين فكر رواج يافت كه تفسير تورات پس از حضرت موسى

) شماى ( سپس پنج زوج دانشمند به توالى به تفسير و وضع قوانين جديد پرداختند كه دو زوج آخر آنان به نام هيلل و شمعىو ديگرى در اين دوره ، يكى از دو زوج ناسى يعنى رئيس . در گذشتند . م ۱۰ اين دو تن در حدود سال . بسيار معروف شدند

Page 99: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۹۹

تمام اين قضايا ميان فريسيان جريان داشت و صدوقيان با آن مخالف بودند و . آوبت دين يعين رئيس دادگاه ناميده مى شد . تنها به ظاهر تورات اهتمام مى ورزيدند

و انديشه هاى هيلل و شمعى هر كدام مكتبى را بنياد نهادند و شاگردان آنان در هفتاد سال اول تاريخ ميالدى به نشر افكار مورد تجاوز مى كرد و ۳۰۰ گفته مى شود اختالفات اين دو رهبر از . ايشان پرداختند و سرانجام ، موفقيت نصيب هيلل شد

دومين فرد اين سلسله كه حلقه . هيلل اولين فرد از سلسله تنائيم است . شمعى در برداشتهاى خود از هيلل سختگيرتر بود به . م ۷۰ هنگامى كه لشكر تيتوس در سال . ان بعدى محسوب مى شود، يوحانان بن زكاى است ارتباط بين هيلل و دانشمند

. ويران كردن اورشليم مشغول بود، يوحانان پيوسته يهوديان را به آرامش دعوت مى كرد؛ زيرا از نابودى يهوديان نگران بود او براى اين هدف ، نخست خبر بيمارى . و مذهبى اقدام كرد يهوديان سخن او را نپذيرفتند؛ از اين رو، وى به انتقال مركز علمى

از آنجا كه او . و سپس مرگ خود را شايع كرد و پيروانش وى را در تابوتى نهاده ، به عنوان خاك سپارى از شهر خارج كردند به جسد وى كارى ) كردند كه بر دروازه هاى اورشليم با سرنيزه جنازه ها را آزمايش مى ( شخصيتى ممتاز بود، سربازان تيتوس

يوحانان در خارج شهر خود را به فرمانده كل لشكر رساند و از او تقاضا كرد كه شهرك ياونه در فلسطين را در اختيار . نداشتند اين خواهش پذيرفته شد و او در آنجا كار علمى خود را تعقيب كرد و بدين وسيله علوم هيلل و ديگر دانشمندان . وى قرار دهد

. را به نسلهاى آينده انتقال داد گذشته پس از يوحانان فردى به نام ايشماعل بن اليشع به تفسيرهاى تلمودى پرداخت و كار عمده وى آن بود كه هفت اصل تفسيرى

اين . همچنين فردى به نام عقيبا بن يوسف در همين عصر از اهميت ويژه اى برخوردار است . هيلل را به سيزده اصل رساند . زير بناى تلمود به شكلى كه مى بينيم تا اندازه زيادى مرهون زحمات اوست . د بر تلمود حق بزرگى دارد دانشمن

وى در سال . با اين وصف ، افتخار تدوين متن تلمود به عقيده بسيارى از دانشمندان نصيب شخصى به نام يهودا هناسى شد پس از آگاهى بر تفسيرهاى عقيبا و ديگر دانشمندان تصميم بر به دنيا آمد و ) سه سال پس از در گذشت عقيبا . ( م ۱۳۵

اين دانشمندان . اين و پس از آگاهى بر تفسيرهاى عقيبا و ديگر دانشمندان تصميم بر كتابت آنها گرفت . كتابت آنها گرفت . ميان قوم خود موقعيت خوبى پيدا كرد و بيش از پنجاه سال ناسى يعنى رهبر بود

اى تورات شفاهى نام ميشنا را برگزيد كه در عبرى به معناى مكرر و مثنى است ، در مقابل ميقرا به معناى يهودا هناسى بر . تلمود، ميشنا ناميده مى شود، زيرا مثناى تورات است ، ولى تورات ميقرا است . خواندنى و مقروء

نا شش بخش دارد كه هر فصل سدر ناميده مى ميش . زبان ميشنا عبرى عاميانه است كه به ارزش ادبى عبرى عهد عتيق نيست : فصل است به اين شرح ۵۲۳ رساله در ۶۳ شود و مجموع آن

رساله ۱۱ ) ا، احكام محصوالت و نتاج حيوانات بخش بذره ( سدر زراعيم . ۱ رساله ۱۲ ) بخش عيد، درباره روزهاى يادبود ( سدر موعد . ۲ ساله ر ۷ ) خش نسوان ، احكام زناشويى ب ( سدر ناشيم . ۳ ) بخش مقدسات ، مقدسات دين يهود ( سدر قداشيم . ۵ رساله ۱۰ ) نها، احكام اموال و زيان به نفوس بخش زيا ( سدر نزيقين . ۴

رساله ۱۱رساله ۱۲ ) بخش طهارتها، احكام پاك و ناپاك ( سدر طهاروت . ۶

Page 100: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۰۰

اين واژه به معناى تكميل است و نويسندگان اين تفاسير ادعا مى كردند مطالب آنان باقى . تفسير ميشنا، گمارا ناميده مى شود در گمارا نخست يك مقطع از عبارت ميشنا نقل مى . مانده سخنان دانشمندان گذشته است كه كتاب ميشنا را تكميل مى كند

. آوردن شواهدى براى آن مقطع مى پردازند شود و پس از آن به تفسير و تحليل و يكى گماراى فلسطينى به دست دانشمندان يهودى فلسطين و ديگرى گماراى : دو نوع گمارا براى ميشنا نوشته شده است

بابلى كه مبسوطتر و جالب تر است و به دست گروهى از دانشمندان يهودى كه در بابل مانده بودند، نوشته شده و از گماراى . تلمود فلسطينى و تلمود بابلى : دو گمارا دو گونه است تلمود به اعتبار اين . فلسطينى مفصل تر است

يكى هالخا به معناى راه و روش كه عبارت است از دستورهاى دينى براى : در تلمود به دو عنصر اساسى برخورد مى كنيم بزرگان اقوام مختلف زندگى صحيح و ديگرى اگادا به معناى روايت كه عبارت است از داستانها و شواهدى از پيشوايان يهود يا

. كه به منظور تاءييد موضوع نقل مى شود مقدار زيادى از مطالب تلمود در كتب اسالمى پراكنده شده و برخى از مسلمانان تعدادى از آنها را بى چون و چرا پذيرفته اند و

. كسى به دنبال اصل و منشاء آنها نرفته است البته مطالب صحيحى نيز در تلمود يافت مى شود كه در پاره اى موارد با آيات و . اين گونه روايات را اسرائيليات مى نامند

. احاديث اسالمى مطابقت دارد . تلمود به عنوان دائرة المعارف پر محتواى يهوديت محافظت از اين آيين را بر عهده داشته و منبع قوانين فقه يهود بوده است

رهبران كليسا در قرن ششم . همواره با آن مخالف بوده اند ) ع ( عيسى مسيح مسيحيان به علت بدگويى اين كتاب از حضرت ميالدى مخالفت خود را با آن اعالم كردند، ولى اين كتاب تا قرنها مساءله اى نيافريد و جوامع يهودى مراقب بودند كه

يت روى آورده بود، پاپ را به يك يهودى كه به مسيح . م ۱۲۳۹ در سال . احساسات مسيحيان را نسبت به آن تحريك نكنند پس از آن تاريخ ، ارابه هاى پر از نسخه هاى تلمود به ميدانهاى . سوزاندن آن كتاب تشويق كرد و تلمود سوزى را بنياد نهاد

. شهر برده مى شد و به كام آتش مى رفت و يا براى استفاده از چرم آن به سازندگان كفش سپرده مى شد د بابلى در كتابخانه هاى جهان يافت مى شود و تنها نسخه كتابخانه شهر مونيخ در آلمان كامل و تلم اكنون چند نسخه خطى از

. است تلمود ( صورت گرفت ) ايتاليا ( اولين و معروفترين چاپ متن عبرى تلمود به دست فردى به نام دانيال بومبرگ در شهر ونيز

صفحه ۵۸۹۴ تعداد صفحات تلمود بابلى در اين چاپ ). ۱۵۲۳ - ۴ و تلمود فلسطينى در سالهاى ۱۵۲۰ - ۳ بابلى در سالهاى تلمود به برخى زبانهاى . است كه در چاپهاى مختلف رعايت مى شود تا براى ارجاع به آن كتاب عظيم مورد استفاده قرار گيرد

الصه اى از آن كتاب خ . جلد بزرگ در لندن به چاپ رسيده است ۱۸ اروپايى ترجمه و منتشر شده و ترجمه انگليسى آن در . در تهران انتشار يافته است . ش . ه ۱۳۵۰ نيز به زبان فارسى ، به نام گنجينه اى از تلمود در سال

قباال - ۲۶ عرفان از ذوق بر مى خيزد، قابل نفى يا اثبات . است ) فقه و فلسفه ( واكنشى به شريعت و تعقل در اديان ) يا تصوف ( عرفان

. عرفان همچون آتش لطيف است و هر چيز را به كام خود مى كشد و به جلو مى رود . اى تنگاتنگ دارد نيست و با هنر رابطه اديان هند و خاور دور سراسر عرفانى اند و در عصر ما با اندكى تبليغ ، بسيارى از مردم آمريكا و اروپا را به سوى خود كشيده

. اند

Page 101: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۰۱

عرفان يهودى مكتبى زايا و بارور است و در حيات معنوى . ناميده مى شود ) يعنى مقبول ( عرفان و علوم اعالى يهودى قباال يعنى ( آثارى در اين باب يافت مى شود كه از همه مهمتر كتابى است به نام زوهر . بنى اسرائيل بسيار تاءثير داشته و دارد

رش الهى ، اسم اعظم ، حوادث آخر در دانش قباال پيرامون ع . درباره مؤ لف واقعى اين كتاب سخن بسيار است ). درخشان . در اين فن ، علم حروف نقش مهمى را بر عهده دارد . الزمان ، ظهور مسيحا، رجعت و قيامت بسيار بحث مى شود

يهوديت در اروپا - ۲۷ لى بود اين در حا . يوديان در سرزمينهاى اسالمى زندگى خوبى داشتند و شمارى از آنان به مقامات اجتماعى بلندى نائل شدند

همچنين . با ذلت تمام زندگى كنند ) Ghetto ( كه يهوديان مقيم كشورهاى اروپايى مجبور بودند در اماكن خاصى به نام گتو اين گونه افراد در ظاهر مسيحى مى شدند، ولى . بسيار اتفاق مى افتاد كه مسيحيان آنان را به زور به آيين خود در مى آوردند

به چنين افرادى داللت دارد كه در اصطالح يهوديان ) Marranos ( تعبير يهوديان مسيحى نما در باطن يهودى مى ماندند و هنگامى كه . يهوديان اندلس در دوران فرمانروايى مسلمانان در آن سامان زندگى خوبى داشتند . ايران ، آنوس خوانده مى شوند

آنان به كشورهاى . ان نيز از آن سرزمين تبعيد شدند اندلس به طور كامل از دست مسلمانان خارج شد، يهودي ۱۴۹۲ به سال اسالمى شمال آفريقا روى آوردند، ولى تنها اندكى از ايشان در آن ورطه هولناك از چنگال دزدان دريايى و ناخدايان آزمند

لمانان با بيگانگان منش نيك و رفتار انسانى مس . رهيده ، به ساحل امن و امان رسيدند و در دامان پر مهر اسالم قرار گرفتند . زبانزد تاريخ نگاران يهودى و مسيحى است

يهوديت در عصر جديد - ۲۸ يهوديان اروپا بر اثر فشارهايى كه براى آنان به وجود آمده بود، نمى توانستند بين مسيحيان و اقوام ديگر زندگى كنند و

انديشه پديد آوردن كشورى مستقل براى يهود سابقه . تبعيدهاى پياپى هر چه بيشتر آنان را به فكر وطن مستقل مى انداخت اى طوالنى دارد با اين وصف ، زندگى ميان ملتهاى غير يهودى از نظر اقتصادى براى عموم يهوديان بسيار بهتر بود و به همين

آنان به مهاجرت ، در دليل ، پس از تاءسيس كشور اسرائيل ، يهوديان حاضر به مهاجرت به آن نبودند؛ از اين رو، براى تشويق دستگاههاى تبليغاتى اسرائيل نيز باغ سبزى را . تمامى سرزمينهاى يهودى نشين اروپا و آسيا و آفريقا سازمانهايى به وجود آمد

گروهى از يهود پس از مهاجرت ، به وطن قبلى بازگشتند و به برنامه هاى پيشين خود ميان اقوام . به يهوديان نشان مى دادند . دامه دادند ديگر ا

پيدايش صهيونيسم و تاءسيس - ۲۹ با . دولت اسرائيل يهوديت تبليغ ندارد، زيرا يهوديان دين خود را نعمتى الهى مى دانند كه مخصوص نژاد بنى اسرائيل است

پا در آن اين وصف هر گاه كسى بخواهد يهودى شود بايد ذلتهاى اين قوم را به او تفهيم كرد تا اگر مرد اين ميدان نيست ، . يهوديان معموال مردم را به صهيونيسم دعوت مى كنند ) ۳۰ ( . تحميل يهوديت به ندرت وجود داشته است ) ۲۹ ( . نگذارد

روهى هم به عده اى از آنان غرب اروپا ساكن شدند و گ . در اواخر قرن نوزدهم گروه بزرگى از يهوديان روسيه اخراج شدند فلسطين در آن شكوفايى . فلسطين رفتند و در مكانى نزديك درياى مديترانه ساكن شدند و نام صهيون را براى آنجا برگزيدند

اين نام همواره يادآور اقتدار آن قوم بوده و در . مركز نظامى بوده است ) ع ( دولت بنى اسرائيل در عصر داوود و سليمان. بسيار از آن ياد شده است كتابهاى انبياى متاءخر

Page 102: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۰۲

در همان زمان ، يهوديان اروپا و روسيه با ناديده گرفتن سنت انتظار، براى كسب استقالل و عزت برخاستند و صهيونيسم را مسلمانان هنگامى از ) ۳۱ ( . بنياد نهادند و به دنبال آن ، خطرناك دانستند و مسلمانان را از همكارى با مهاجران بر حذر داشتند

. عمق فاجعه آگاهى يافتند كه راه چاره بسته شده بود مايتها و با بهره صهيونيستها با اتكا به آن ح . استكبار جهانى به سركردگى انگلستان و آمريكا به پشتيبانى همه جانبه برخاست

بردارى از ضعف و زبونى رهبران كشورهاى اسالمى ، موقعيت خود را محكم كردند و وضعى را پيش آورند كه اكنون با . تلخكامى شاهد آن هستيم

در نيم قرنى كه از تشكيل رژيم صهيونيستى مى گذرد، غاصبان فلسطين از هيچ جنايتى فروگذار نكرده اند و با شيوه هاى همچنين آنان قطعنامه ها و بيانيه هاى مجامع بين المللى را به چيزى . اگون به گسترش سلطه ظالمانه خود ادامه داده اند گون

. كسانى هم كه صلح طلبى صهيونيستها را باور كرده اند، در اندك زمانى به دورويى و ناجوانمردى آنان پى برده اند . نگرفته اند

Page 103: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۰۳

مسيحيت آيين ) ع ( عيسى عصر ظهور - ۱

در نقطه اى ازجهان متولد شد كه به تازگى زير سلطه روميان درآمده بود و فلسطين يكى از آخرين ) ع ( حضرت عيسى مسيح در آن عصر، يهوديان به شكل نامطلوبى زير يوغ بيگانگان قرار داشتند و فشار . سرزمينهايى بود كه به دست روميان تسخير شد

نهضتهاى بى فرجامى در گوشه و كنار فلسطين برخاست ، ولى بى رحمانه شكست خورد، ولى . دولت روم غير قابل تحمل بود اين آيين بازماندگان نهضتهاى پيشين را به خود جلب . بعدا شاگردان و پيروان او با عزمى استوار به نشر آيين وى پرداختند

. كرد ) ع ( پيشگويى ظهور عيسى - ۲

شود؛ مثال اديان ابراهيمى يك مجموعه و اديان هند و چين مجموعه ديگرى يا تشكيل در جهان چند مجموعه دينى يافت مى از اين . هر دينى كه متاءخر است ، ادعا مى كند كه ظهور آن در اديان قبلى مجموعه خودش پيشگويى شده است . مى دهند

ا در عهد عتيق يعنى كتاب يهوديان ر ) ع ( ه اند پيشگويى ظهور حضرت عيسى رو، مسيحيان از گذشته هاى دور در تالش بود نيامده است ، مسيحيان براى نيل به اين مقصود ) ع ( ق نام عيسى بن مريم از آنجا كه در هيچ جاى كتاب عهد عتي . پيدا كنند

اين شيوه در . دست به تاءويالتى زده اند تا پيشگوييهاى ديگرى را كه در آن كتاب يافت مى شود، به آن حضرت ربط دهند . متى فراوان است و به همين دليل ، گفته مى شود كه انجيل متى براى ارشاد يهوديان نوشته شده است انجيل

مربوط مى كنند كه از ديدگاه قرآن كريم ) ع ( ها را به مصلوب شدن حضرت عيسى مسيحيان مقدار زيادى از اين پيشگويي ). ۱۵۷ : نساء ( اشتباهى بيش نيست

) ع ( سرگذشت عيسى - ۳ اديان الهى به بركت اعتقادات دينى نسبت به وجود تاريخى فرستادگان خداوند از اطمينان و آرامش قلبى برخوردارند، پيروان

مربوط مى شود، مورخ بزرگ مغرب زمين ، ويل ) ع ( ولى يكى از دغدغه هاى دانشمندان غير متدين به وجود تاريخى انبياء : را چنين گزارش مى دهد ) ع ( تاريخى حضرت عيسى سال تشكيك پيرامون وجود ۲۰۰ دورانت تاريخچه

آيا عيسى وجومد داشته است ؟ آيا تاريخ زندگى بنيانگذار مسيحيت حاصل غم و اندوه مردم و تخيل و اميد آنان و در واقع رباره افسانه اى مانند افسانه هاى خدايان مشركان نبوده است ؟ از مدتى پيش ، يعنى در قرن هجدهم ، به طور خصوصى د

همين ۱۷۹۰ دانشمندى به نام ولنى در كتاب ويرانه هاى امپراطورى به سال . احتمال اسطوره بودن عيسى بحث مى كردند با يك نويسنده نامدار آلمانى به نام ويلند مالقات كرد، درباره ۱۸۰۸ هنگامى كه ناپلئون در سال . شك را ابراز مى داشت

) ۳۲ ( لكه سؤ ال كرد آيا وى به تاريخى بودن عيسى معتقد است يا نه ؟ سياست يا جنگ چيزى از او نپرسيد، ب است و حدود هزار سال قبل اين شهر در هشت كيلومترى اورشليم واقع شده . به نقل متى و لوقا، عيسى در بيت لحم زاده شد

او تقريبا آغاز تاريخ ميالدى است ، ) ع ( سال والدت حضرت عيسى . از ميالد، داوود پادشاه در آن به دنيا آمده و بزرگ شده بود ولى تعيين سال والدت او به طور دقيق و قطعى ، دشوار مى نمايد و شايد چهار تا هشت سال قبل از مبداء تاريخ ميالدى بوده

داستان تولد عيسى در آغاز هر يك از انجيلهاى متى و لوقا . مادرش ، مريم نامزد نجارى از شهر ناصره به نام يوسف بود . ت اس مرقس ( مرقس و يوحنا كه اين داستان را نياورده اند، از بيت لحم حرفى نمى زنند و فقط به ناصره اشاره مى كنند . آمده است

: در انجيل متى مى خوانيم ). ۷:۴۲ نا يوح .: ، رك ۴۶ - ۱:۴۵ و يوحنا ۱:۹

Page 104: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۰۴

اما والدت عيسى مسيح چنين بود كه چون مادرش مريم به يوسف نامزد شده بود، قبل از آنكه با هم آيند او را از روح ) ۱۸ ( و شوهرش يوسف چون كه مردى صالح بود، نخواست او را عبرت نمايد؛ پس اراده نمود او را به ) ۱۹ ( القدس حامله يافتند

اى « : اما چون او در اين چيزها تفكر مى كرد، ناگاه فرشته خداوند در خواب بر وى ظاهر شده گفت ) ۲۰ ( هانى رها كند پن و او پسرى ) ۲۱ ( يوسف پسر داود از گرفتن زن خويش مريم مترس زيرا كه آنچه در وى قرار گرفته است از روح القدس است

و اين همه براى آن ) ۲۲ ( » . يرا كه او امت خويش را از گناهانشان خواهد رهانيد خواهد زائيد و نام او را عيسى خواهى نهاد ز كه اينك باكره آبستن شده ، پسرى خواهد زائيد و نام او ) ۲۳ ( واقع شد تا كالمى كه خداوند به زبان نبى گفته بود تمام گردد

يوسف از خواب بيدار شد چنان كه فرشته خداوند پس چون ) ۲۴ ( خدا با ما : را عمانوئيل خواهند خواند كه تفسيرش اين است و تا پسر نخستين خود را نزاييد، او را نشناخت و او را عيسى نام ) ۲۵ ( بدو امر كرده بود به عمل آورد و زن خويش را گرفت

). ۲۵ - ۱:۱۸ متى ( نهاد تبديل كردند و در زبان عربى ۸ يوناييان و روميان آن را به يسوس . ر او نهاد و معناى آن نجات خداست پس از تولد، نام يشوع ب

. عيسى شد اينكه در حدود سى . از احوال حضرت عيسى در دوره بلوغ و آغاز جوانيش در اناجيل و روايات رسمى چيزى مذكور نيست

از آن با فرقه اسنى و زاهدان رفت ، نشان مى دهد كه احتماال وى پيش ) ع ( سالگى براى دريافت تعميد نزد حضرت يحيى . آشنا بوده است

به عقيده مسيحيان كاتوليك و ارتدوكس ، مريم تا آخر . در اناجيل ، ذكرى از برادران و خواهران عيسى به ميان آمده است را تاءويل مى ايشان كالم انجيل . عمر، باكره بود و در نتيجه ، محال است عيسى برادرانى به معناى دقيق كلمه داشته باشد

درست است كه عيسى از مريم باكره به : ولى مسيحيان پروتستان به تفسير لفظى اين عبارات گرايش دارند و مى گويند . كنند ، فرزندانى براى ايشان به ى طبيعى داشته اند و از اين طريق دنيا آمد، ولى مريم و يوسف نجار پس از تولد وى ، زندگى زناشوي

. رتى از انجيل متى كه قبال گذشت ، اين نظر را تاءييد مى كند عبا . دنيا آمده اند ساخته بود و سخن گفتن در ، از قبيل زنده كردن پرنده هايى كه از گل برخى از معجزات عيسى در كودكى قرآن مجيد به

. خى انجيلهاى اپوكريفايى آمده است اين موارد در بر . ، اشاره مى كند گهواره يحياى تعميد دهنده - ۴

، پيامبر جوان و پرآوازه بنى اسرائيل در ) ع ( ، حضرت يحيى بن زكريا ) ع ( برانگيخته شدن حضرت عيسى مسيح اندكى پيش از نيد، زيرا ملكوت آسمان نزديك توبه ك « : اين پيامبر به مردم مى گفت . قيام كرد و به موعظه مردم پرداخت سرزمين يهوديه

). ۳:۳ ، لوقا ۱:۴ ، ۳:۲ متى ( » است به ( به همين دليل . ه بنى اسرائيل ، ملكوت آسمان گونه اى حكومت الهى بود كه آرمان مقدس آنان به شمار مى رفت از ديدگا

يحياى تعميد دهنده در دعوت خود موفقيت چشمگيرى به دست آورد و تاءثير عميقى بر مردم ) گفته اناجيل در موارد مختلف . وه ، نزد او مى آمدند و توبه مى كردند و وى آنان را غسل تعميد مى داد گذاشت به طورى كه همه طبقات اجتماعى ، گروه گر

اندك اندك حضرت يحيى با هيروديس تيتراخ ، پادشاه فاسد و ستمگر ايالت جليل به مخالفت برخاست و پس از چندى به ). ۹ - ۹:۷ ، لوقا ۲۹ - ۶:۱۴ ، مرقس ۱۲ - ۱۴:۱ متى ( فرمان وى سر او را در زندان بريدند

كه حضرت عيسى خبر دستگيرى حضرت يحيى را شنيد، شهر خود، ناصره را ترك كرد و به شهر كفرناحوم در كنار هنگامى. درياچه جليل آمد

Page 105: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۰۵

و عيسى در تمام جليل مى گشت و در كنايس ايشان تعليم داده ، به بشارت ملكوت موعظه همى نمود و هر مرض و هر ) ۲۳ ( در تمام سوريه شهرت يافت و جميع مريضانى كه به انواع امراض و دردها مبتال بودند و و اسم او ) ۲۴ ( درد قوم را شفا مى داد

و گروهى بسيار از جليل و ديكاپولس و اورشليم و ) ۲۵ ( ديوانگان و مصروعان و مفلوجان را نزد او آوردند و ايشان را شفا بخشيد ) ۱۵ - ۴:۱۴ ، لوقا ۱۵ - ۱:۱۴ ، مرقس ۲۵ - ۴:۲۳ متى ( يهوديه و آن طرف اردن در عقب او روانه شدند

تا زمانى كه به عنوان يك پيامبر در مورد نزديك شدن ملكوت آسمان پيشگويى ) ع ( نيز مانند حضرت يحيى ) ع ( حضرت عيسى بسيارى از كسانى كه به آن حضرت ايمان مى آوردند، يقين . مى كرد، مشكلى با مردم نداشت و پذيرش پيام امو چشمگير بود

رهبران يهود هنگامى با حضرت عيسى به مخالفت برخاستند . ودى پادشاه يك آرمانشهر خدايى خواهد شد داشتند كه وى به ز كه مشاهده كردند وى آرزوى آنان براى قيام يك مسيح فاتح را برنمى آورد و از سوى ديگر او بر ضد ناهنجاريهاى اخالقى و

را ستوده و در گفتگو با مخالفان ) ع ( به تكرار، حضرت يحيى ) ع ( عيسى مسيح . ستيز برخاسته است رفتارهاى ناپسند آنان به - ۲۰:۱ ، لوقا ۳۳ - ۱۱:۲۷ ، مرقس ۲۷ - ۲۱:۲۳ متى ( خود با استناد به سيرت پسنديده آن پيامبر از نام نيك وى بهره برده است

۸ .( ) ع ( قيام عيسى - ۵

وى ارشاد و رهبرى مؤ . خداوند آغاز كرد را گرفت و به مژده فرارسيدن ملكوت ) ع ( دنباله كار حضرت يحيى ) ع ( سى حضرت عي ت و به جليل برگش : لوقا مى گويد . منان و شاگردان را بر عهده گرفت و در كنيسه هاى نواحى مجاور به ايراد موعظه پرداخت

: در كنيسه ها به موعظه پرداخت تا شكسته دالن را شفا بخشم و اسيران را روح خداوند بر من است زيرا كه مرا مسح كرد تا فقيران را بشارت دهم و مرا فرستاد

). ۴:۱۸ لوقا ( به رستگارى و كوران را به بينايى موعظه كنم و تا كوبيدگان را آزاد سازم : تعليم اساسى وى دو بخش داشت . كرد هنگامى كه عيسى به سى سالگى رسيد، به بشارت دادن آغاز

دا برگرديد؛ توبه كنيد؛ يعنى از گناه دست برداريد و به سوى خ . ۱ . را بر زندگى خود پذيرا شويد ) ملكوت آسمان ( واليت و سرپرستى خدا . ۲

: ، امور زير را انجام مى داد عيسى ، عالوه بر وعظ و تعليم اجراى معجزات و شفاى بيماران به قدرت خدا؛ . ۱ جنگ با شياطين و ديوان و راندن آنها؛ . ۲ بخشودن گناهان به نام خدا؛ . ۳ ؛ ى دادن بيماران، ماتميان و بينوايان تسل . ۴ ؛ ينى با گناهكاران همنش . ۵ ؛ يد از بزرگان يهود و علماى شريعت انتقاد شد . ۶ پيشگويى يك گرفتارى جهانى كه در آن پيروزى از آن خدا خواهد بود؛ . ۷ اين گروه از دوازده شاگرد و . نمايند بنيانگذارى گروهى از شاگردان كه مانند او سلوك كنند و پيام او را به ديگران ابالغ . ۸

. ساير رسوالن تشكيل شدعيساى انقالبى - ۶

Page 106: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۰۶

ان بر يك فرد انقالبى بوده و براى پيروز كردن ستمديدگ ) ع ( انى مى توان دريافت كه حضرت عيسى با مطالعه اناجيل به آس مان آغاز، پيوسته مى گفتند كه هدف وى البته نبايد فراموش كرد كه مسيحيان تقريبا از ه . ستمكاران تالش مى كرده است

اين ديدگاه با اناجيل هماهنگى زيادى . مسائلى ملكوتى بوده و كشته شدن او براى كفاره شدن گناهان بشر اتفاق افتاده است : يى از كارهاى انقالبى و سياسى وى اينك نمونه ها . ولى با نوشته هاى پولس موافق است ندارد،

دشمن نفوذ در تشكيالت - ۶ - ۱ با آنكه بارها از پيروان خود خواسته بود خود را با او نزد مردم آشكار كنند، باز هم در مسير اهداف ) ع ( حضرت عيسى مسيح

گر چه كسى . شركت كند ) سنهدرين ( ر ناشناس در شوراى يهود طو از شاگردان خويش اجازه داد تا ب واالى رسالت به يك تن ، اما طبيعى به نظر مى رسد كه كرده است چه بوده را ايجاب مى ) ع ( ظاهرى حضرت مسيح گرد كه انكار نمى داند نقش اين شا

. او توطئه هاى شورا و خيانت يهوداى اسخريوطى را به آن حضرت گزارش داده باشد در ظاهر دستگير و مصلوب شد، در آن شرايط هراس انگيز كه همه شاگردان از ترس ) ع ( سرانجام هنگامى كه عيسى مسيح

. را از وى تحويل گرفت و آن را با تحليل زياد به خاك سپرد ) ع ( و به ظاهر جسد عيسى مسيح گريخته بودند، او نزد حاكم رفت : انجيل نويسان او را اين گونه معرفى كرده اند

). ۶۰ - ۲۷:۵۷ متى ( يوسف نام كه او نيز از شاگردان عيسى بود ، شخص دولتمند از اهل رامه ). ۱۵:۴۳ مرقس ( يوسف نامى از اهل رامه كه مردى شريف از اعضاى شورا و نيز منتظر ملكوت خدا بود

ى و عمل ايشان مشاركت نداشت و از اهل رامه ، بلدى از بالد أ يوسف نامى از اهل شورا كه مردى نيكو و صالح بود كه در ر ). ۵۳ - ۲۳:۵۰ لوقا ( يهود بود و انتظار ملكوت خدا را مى كشيد

). ۱۹:۳۸ يوحنا ( يوسف كه از اهل رامه و شاگرد عيسى بود، ليكن مخفى به سبب ترس يهود تعميد در خون - ۶ - ۲

- كه تعميد در خون است - در گفتارى شوق آميز واژه مقدس تعميد را براى بيان آرزوى شهادت در راه خدا ) ع ( حضرت مسيح . شهادت آمده است ، تعميد به معناى ۳۹ - ۱۰:۳۸ همچنين در مرقس ). مانند وضوى خون در ادبيات اسالمى ( به كار مى برد

). ۳:۱۶ ، لوقا ۱:۸ ، مرقس ۲:۱۱ متى ( لقدس نيز به چشم مى خورد ، تعميد با آتش و روح ا در اناجيل، عالوه بر تعميد با آب . مفسران به معناى تعميد الهى است نيز به نظر گروهى از ) ۱۳۸ بقره ( تعبير صبغة اهللا در قرآن كريم

ابم و اما مرا تعميدى است كه بي ) ۵۰ ( ، پس چه مى خواهم اگر اآلن در گرفته است فروزم من آمده ام تا آتشى در زمين ا ) ۴۹ ( ، نى بلكه آمده ام تا سالمتى بر زمين بخشم آيا گمان مى بريد كه من ) ۵۱ ( چه بسيار در تنگى هستم تا وقتى كه آن به سر آيد

پدر ) ۵۳ ( زيرا بعد از اين پنج نفر كه در يك خانه باشند، دو از سه و سه از دو جدا خواهند شد ) ۵۲ ( به شما مى گويم تفريق را - ۱۲:۴۹ لوقا ( و مادر از دختر و دختر از مادر و خارسو از عروس و عروس از خارسو مفارقت خواهند نمود از پسر و پسر از پدر

۵۳ .( صليب شهادت - ۶ - ۳

حضرت عيسى بارها به . در راه گناهان بشر نشان صليبى به گردن مى آويزند ) ع ( ان به نشانه مصلوب شدن عيسى مسيح مسيحي از اين سخن مى توان به روشنى . كسى است كه صليب خود را بردارد وبه دنبال او برود تاءكيد گفته است كه پيرو واقعى او

. انست دريافت كه سابقه آويختن نشان صليب به دوران زندگى آن حضرت باز مى گردد و نبايد آن را نشانه مصلوب شدن او دهمان گونه كه مردم ايران در تظاهرات . ير شود و اعالم آمادگى براى شهادت در راه خدا تفس » انكار خويشتن « اين سنت بايد به

Page 107: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۰۷

، ) ع ( بل بن على خزاعى شاعر اهل بيت همچنين دع . انقالب اسالمى به نشانه آمادگى براى شهادت در راه خدا كفن مى پوشيدند نيافته ام كه من پنجاه سال است كه چوبه دارم را بر دوش دارم ، اما تاكنون كسى را « : ى خود، گفته است در اشاره به جانبازيها

) ۳۳ ( » . مرا بر آن بياويزد زن و اگر كسى نزد من آيد و پدر و مادر و « : ى رفتند روى گردانيده بديشان گفت و هنگامى كه جمعى كثير همراه او م ) ۲۵ (

و هر كه صليب خود را برندارد و ) ۲۷ ( ، حتى جان خود را نيز دشمن ندارد، شاگرد من نمى تواند بود اوالد و برادران و خواهران ). ۲۷ - ۱۴:۲۵ لوقا ( » . از عقب من نيايد نمى تواند شاگرد من گردد

يشتن را انكار كند و صليب خود را هر كه خواهد از عقب من آيد، خو « : ا با شاگردان خود خوانده گفت پس مردم ر ) ۳۴ ( زيرا هر كه خواهد جان خود را نجات دهد، آن را هالك سازد و هر كه جان خود را به جهت ) ۳۵ ( برداشته مرا متابعت نمايد

). ۲۵ - ۹:۲۳ ، لوقا ۲۶ - ۱۶:۲۴ و ۳۹ - ۱۰:۳۷ ، متى ۳۵ - ۸:۳۴ مرقس ( » . رهاند من و انجيل بر باد دهد، آن را ب المت شمشير به جاى س - ۶ - ۴

به منظور تصحيح انديشه هاى آنان ، ) ع ( حضرت عيسى مسيح . اى موعود داشتند مردم آسايش طلب تصور نادرستى از مسيح : هدف رسالت خويش را به روشنى اعالم كرد

ده ام تا زيرا كه آم ) ۳۵ ( ؛ نيامده ام تا سالمتى بگذارم بلكه شمشير را ه ام تا سالمتى بر زمين بگذارم گمان مبريد كه آمد ) ۳۴ ( و دشمنان شخص اهل خانه او خواهند ) ۳۶ ( مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خويش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم

). ۳۶ - ۱۰:۳۴ متى ( بود

دعوت به دفاع مسلحانه - ۶ - ۵ تار خواهند قطعى و نزديك شد و دانست كه با وى همچون يك مجرم رف ) ع ( مى كه تعقيب و دستگيرى حضرت مسيح هنگا

: كرد، براى دفاع مسلحانه آخرين تالش خود را كرد، اما پاسخ مساعدى نشيند گويم كه اين زيرا به شما مى ) ۳۷ ( كسى كه شمشير ندارد جامه خود را فروخته ، آن را بخرد ... « : پس به ايشان گفت ) ۳۶ (

وب شد زيرا هر چه در خصوص من است انقضا دارد در من بايد به انجام رسد يعنى با گناهكاران محس ) يعنى پيشگويى ( نوشته ). ۳۸ - ۲۲:۳۶ لوقا ( » . كافى است « : به ايشان گفت » . اى خداوند اينك دو شمشير « : گفتند ) ۳۸ ( » ). ى واقع مى شود يعن (

از آنجا كه ياران عيسى به سبب تصور نادرست خود از مسيحاى موعود براى او خطرى احساس نمى كردند، فرمان مؤ كد وى را به او هجوم آوردند، آنان هم به » جمعى كثير با شمشيرها و چوبها « اما هنگامى كه . براى خريدن شمشير جدى نگرفتند

ولى به علت فقدان آمادگى قبلى ، استفاده از شمشير در آن وضعيت بحرانى بى نتيجه بود و . اهميت حمل سالح پى مى بردند ) ۳۴ ( : در آن شرايط آنان را از اين كار منع كرد ) ع ( يح از اين رو، حضرت مس . موجب قصاص مى گرديد

دست آورده ، شمشير خود را از غالف كشيده ، بر غالم رئيس كهنه ) يعنى شمعون پطرس ( ناگاه يكى از همراهان عيسى ) ۵۱ ( شمشير خود را غالف كن زيرا هر كه شمشير گيرد به شمشير « : آنگاه عيسى وى را گفت ) ۵۲ ( زد و گوشش را از تن جدا كرد

). ۱۱ - ۱۸:۱۰ ، يوحنا ۵۱ - ۲۲:۵۰ ، لوقا ۱۴:۴۷ ، مرقس ۵۲ - ۲۶:۵۱ متى ( » . هالك شود تحقير پادشاه - ۶ - ۶

بود، ) ع ( سنگدلى او كه قاتل حضرت يحيى هيرود پادشاه منطقه جليل را روباه ناميد و از ستمگرى و ) ع ( حضرت عيسى مسيح: هيچ باك و پروايى نداشت

Page 108: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۰۸

قتل دور شو و از اينجا برو زيرا كه هيروديس مى خواهد تو را به « : ز فريسيان آمده، به وى گفتند در همان روز چند نفر ا ) ۳۱ ( بيرون مى كنم و مريضان را ) از ديوانگان ( را وز و فردا ديوها برويد و به آن روباه گوييد اينك امر « : ايشان را گفت ) ۳۲ ( » . رساند

براى انجام ( ردا و پس فردا ليكن مى بايد امروز و ف ) ۳۳ ( كامل خواهم شد ) در انجام وظيفه ( شم و در روز سيم صحت مى بخ ). ۳۳ - ۱۳:۳۱ لوقا ( » . راه مى روم زيرا كه محال است نبيى بيرون از اورشليم كشته شود ) رسالت

: ولى پس از وى پولس اطاعت از فرمانروايان را توصيه كرد . با پادشاه ايالت جليل چنين بود ) ع ( برخورد حضرت مسيح هر شخص مطيع قدرتهاى برتر بشود زيرا كه قدرتى جز از خدا نيست و آنهايى كه هست از جانب خدا مرتب شده است ) ۱ ( ا از زير ) ۳ ( شد و هر كه مقاومت كند، بر خود آورد حتى هر كه با قدرت مقاومت نمايد، مقاومت با ترتيب خدا نموده با ) ۲ (

پس اگر مى خواهى كه از آن قدرت ترسان نشوى ، نيكويى كن كه از او . ، بلكه عمل بد را حكام عمل نيكو را خوفى نيست زيرا خادم خداست براى تو به نيكويى ، ليكن هرگاه بدى كنى بترس ؛ چون كه شمشير را عبث ) ۴ ( تحسين خواهى يافت

لهذا الزم است كه مطيع او شوى نه به سبب ) ۵ ( برنمى دارد؛ زيرا او خادم خداست وبا غضب ، انتقام از بدكاران مى كشد زيرا كه به اين سبب باج نيز مى دهيد؛ چون كه خدام خدا و مواظب در همين امر ) ۶ ( غضب فقط به سبب ضمير خود نيز

ج را به مستحق جزيه و ترس را به مستحق جزيه و ترس را به مستحق ترس و با : پس حق هر كس را به او ادا كنيد ) ۷ ( هستند ). ۷ - ۱۳:۱ رساله پولس رسول به روميان ( عزت را به مستحق ترس و عزت را به مستحق عزت

خدا و قيصر - ۶ - ۷ عبارت ) اوال ( انست كه بايد د .)) كار قيصر را به قيصر واگذاريد و كار خدا را به خدا : (( گفته مى شود كه در اناجيل آمده است

اين سخن به چيزى داللت ) ثانيا ( ، )) مال قيصر را به قيصر رد كنيد و مال خدا را به خدا : (( مذكور در اناجيل به اين شكل است : هنگام گفتن آن در شرايط تقيه بوده است ) ع ( يح نمى كند، زيرا حضرت مس

مى نمودند تا سخنى از او گرفته ، او را به حكم و قدرت والى ، جاسوسان فرستادند كه خود را صالح و مراقب او بوده ) ۲۰ ( مى دهى و از اى استاد مى دانيم كه تو را به راستى سخن مى رانى و تعليم : (( پس از او سؤ ال نموده گفتند ) ۲۱ ( بسپارند

) ۲۳ ( ؟ قيصر بدهيم يا نه هست كه جزيه به آيا بر ما جايز ) ۲۲ ( ، بلكه طريق خدا را به صدق مى آموزى كسى رودارى نمى كنى آنان ( دينارى به من نشان دهيد ) ۲۴ )) ( مرا براى چه امتحان مى كنيد؟ : (( مكر ايشان را درك كرد بديشان گفت او چون

او به ايشان ) ۲۵ .)) ( از قيصر است : (( ان در جواب گفتند ايش )) ؟ صورت و رقمش از كيست ) و او پرسيد دينارى را نزد او آوردند پس چون نتوانستند او را به سخنى در نظر مردم ملزم ) ۲۶ .)) ( ل قيصر را به قيصر رد كنيد و مال خدا را به خدا پس ما : (( گفت

). ۱۷ - ۱۲:۱۳ ، مرقس ۲۲ - ۲۲:۱۵ ، متى ۲۶ - ۲۰:۲۰ لوقا ( سازند، از جواب او در عجب شده ، ساكت ماندند ستيز با دين به دنيا فروشان - ۶ - ۸

همين امر آنان را برانگيخت . دپسند، رياكار و دنياپرست را به شدت سرزنش مى كرد رهبران دينى خو ) ع ( حضرت عيسى مسيح : چنين است برخى از سخنان او در اين باب . تا براى نابودى آن حضرت توطئه و اقدام كنند

داخل آن نمى واى بر شما اى كاتبان و فريسيان رياكار كه در ملكوت آسمان را به روى مردم مى بنديد زيرا خود ) ۱۳ ((...( واى بر شمااى كاتبان و فريسيان رياكار زيرا خانه هاى بيوه زنان را مى ) ۱۴ ( شويد و داخل شوندگان را از دخول مانع مى شويد

واى بر شما اى كاتبان و فريسيان رياكار ) ۱۵ ( بلعيد و از روى ريا نماز را طويل مى كنيد؛ از آن رو عذاب شديدتر خواهيد يافت ) ۲۹ ...( و بحر را مى گرديد تا مريدى پيدا كنيد و چون پيدا شد او را دو مرتبه پست تر از خود پسر جهنم مى سازيد زيرا كه بر

و مى ) ۳۰ ( مدفنهاى صادقان را زينت مى دهيد واى بر شما اى كاتبان و فريسيان رياكار كه قبرهاى انبيا را بنا مى كنيد و

Page 109: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۰۹

برخود شهادت مى دهيد پس ) ۳۱ ( ر ريختن خون انبيا با ايشان شريك نمى شديم گوييد اگر در ايام پدران خود مى بوديم ، د اى ماران و افعى زادگان چگونه از عذاب جهنم ) ۳۳ ( كه فرزندان قاتالن انبيا هستيد، پس شما پيمانه پدران خود را لبريز كنيد

). ۵۴ - ۱۱:۳۹ ، لوقا ۳۶ - ۲۳:۱ متى ...)) ( فرار خواهيد كرد نمايش قدرت - ۶ - ۹ : گفت ) ع ( ضرت عيسى مسيح ح زيرا كه پسر انسان خواهد آمد در جالل پدر خويش به اتفاق مالئكه خود و در آن وقت هر كسى را موافق اعمالش جزا ) (( ۲۷ (

هر آينه به شما مى گويم كه بعضى در اينجا حاضرند كه تا پسر انسان را نبينند كه در ملكوت خود مى آيد ) ۲۸ ( خواهد داد ). ۲۷ - ۹:۲۶ ، لوقا ۹:۱ ، مرقس ۲۸ - ۱۶:۲۷ متى .)) ( نخواهند چشيد ذائقه موت را

سرانجام آن حضرت در واپسين روزهاى زندگى خود در ميان استقبال پرشور منتظران ملكوت آسمانى در حالى كه بر كوه اد پادشاه مبارك ب : (( از جمله شعارهايى كه در آن جمع به گوش مى رسيد، اين بود . االغى سوار بود وارد شهر قدس شد

.)) اسرائيل كه به اسم خداوند مى آيد به : (( او در جواب ايشان گفت ) ۴۰ .)) ( اى استاد شاگردان خود را نهيب نما : (( آنگاه بعضى از فريسيان از ميان بدو گفتند ) ۳۹ (

). ۴۰ - ۱۹:۳۹ لوقا .)) ( شما مى گويم اگر اينها ساكت شوند هر آينه سنگها به صدا آيند . ل فراوان به معبد پا نهاد و آن مكان مقدس را از كسانى كه به خريد و فروش مشغول بودند، پاكسازى كرد وى با شكوه و جال

اما تنها كارى شايد برخى مردم انتظار داشتند مسيحاى موعود بر اسب سوار شود و تخت پادشاهان ستمكار را واژگون سازد، د كه بر كره االغى عاريتى سوار شد و پس از ورود به معبد، در آن شرايط انجام داد اين بو ) ع ( كه حضرت عيسى مسيح

). ۱۲ و يوحنا ۱۹ ، لوقا ۱۱ ، مرقس ۲۱ متى )) ( تختهاى صرافان و كرسيهاى كبوتر فروشان را واژگون ساخت (( دامات كرد و پس از مشاهده مخالفت آشكار فريسيان با اق د جامعه بنى اسرائيل را آزمايش با كار خو ) ع ( در واقع حضرت مسيح

از اين رو، پس از عتاب فراوان ، شهر قدس را مخاطب قرار . اصالحى او در معبد، دانست كه شرايط براى انقالب فراهم نيست : داد و گفت

، قاتل انبيا و سنگسار كننده مرسالن خود، چند مرتبه خواستم فرزندان تو را جمع كنم ، مثل ى اورشليم، اورشليم ا ) (( ۳۷ ( اينك خانه شما براى شما ويران گذارده مى شود ) ۳۸ ( خود را زير بال خود جمع مى كند و نخواستيد مرغى كه جوجه هاى

- ۲۳:۳۷ متى .)) ( زيرا به شما مى گويم از اين پس مرا نخواهيد ديد تا بگوييد مبارك است او كه به نام خداوند مى آيد ) ۳۹ ( ). ۳۵ - ۱۳:۳۴ ، لوقا ۳۹ تكميل تورات - ۶ - ۱۰

: در موعظه بر روى كوه ، رسالت خود را چنين شرح داد ) ع ( حضرت عيسى مسيح زيرا هر ) ۱۸ ( ، نيامده ام تا باطل بنمايم ، بلكه تا تمام كنم تورات يا صحف انبيا را باطل سازم گمان مبريد كه آمده ام تا ) ۱۷ (

نخواهد شد، تا همه واقع شود آينه به شما مى گويم تا آسمان و زمين زايل نشود همزه اى با نقطه اى از تورات هرگز زايل را بشكند و به مردم چنين تعليم دهد، در ) يعنى جزئى ترين حكم تورات ( پس هر كه يكى از اين احكام كوچكترين ) ۱۹ (

ملكوت آسمان كمترين شمرده خواهد شد؛ اما هر كه به عمل آورد و تعليم نمايد او در ملكوت آسمان بزرگ خواندهم خواهد ليكن من به شما مى گويم با شرير ) ۳۹ ( ايد كه گفته شده است چشمى به چشمى و دندانى به دندانى شنيده ) ۳۸ ...( شد

). ۴۸ - ۵:۱۷ متى ...)) ( مقاومت مكنيد، بلكه هر كه به رخساره راست تو طپانچه زند ديگرى را نيز به سوى او بگردان

Page 110: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۱۰

پذيرش ستم آنان دانسته اند، اما مى توان گفت كه اين برخى از افراد عبارت فوق را به معناى تسليم در برابر ستمكاران و ستورهاى اكيد و فراوانى د . سخن يك توصيه اخالقى مبالغه آميز است و تنها به عفو و بخشايش در امور شخصى داللت مى كند

ريهاى ايشان در قرآن ، مبنى بر صبر و عفو بدكاران و سالم دادن به افراد بى فرهنگ و بزرگوارى ورزيدن برابر ناهنجا مانند آن ) ۴ .( مجيد و احاديث اسالمى يافت مى شود و سيره اولياى الهى بر آن گواهى مى دهد

، ه از كسى كه به او ستم روا داشته يكى از صفات پسنديده انسان تقواپيشه را اين مى داند ك ) ع ( حضرت اميرالمؤمنين على امام حسن همچنين آن حضرت در نامه به ) ۵ .)) ( قطعه مه و يعطى من حرمه و يصل من يعفو عمن ظل : (( گذشت مى كند

ا نسبت به كسى ، ي ن دستور العمل را در غير مورد آن يد اي نبا : (( به امورى از اين قبيل سفارش مى كند و مى افزايد ) ع ( مجتبى همين عبارت مربوط به طپانچه زدن ) ع ( امام جعفر صادق در روايتى نيز مى خوانيم كه ) ۶ .)) ( ، اجرا كرد كه شايسته آن نيست

: در موردى ديگر از انجيل مى خوانيم ) ۷ . ( است ) ع ( حضرت مسيح را به )) هفت مرتبه ؟ خداوندا چند مرتبه برادرم به من خطا ورزد، مى بايد او را آمرزيد آيا تا : (( آنگاه پطرس نزد او آمده، گفت ) ۲۱ ( - ۱۷:۳ ، لوقا ۲۲ - ۱۸:۲۱ متى )) ( مرتبه ) ۷ * ۷۰ ( ا نمى گويم تا هفت مرتبه ، بلكه تا هفتاد هفت تو ر : (( عيسى بدو گفت ) ۲۲ (۴ .(

آن حضرت فورا . را دستگير كردند، يكى از دشمنان به او طپانچه زد ) ع ( مسيح به گفته يوحنا، هنگامى كه حضرت عيسى ). ۲۳ - ۱۸:۲۲ يوحنا )) ( براى چه مى زنى ؟ : (( اعتراض كرد و گفت

، شاگردان و پيروان وى اين سفارش را مربوط به ومت در برابر شرير را توصيه كرده عدم مقا ) ع ( ن، با آنكه حضرت مسيح همچني شرح اين مقاومتها در كتاب اعمال رسوالن آمده است ( امور شخصى مى دانستند و در برابر زورگويان كامال مقاومت مى كردند

: شاهان و دشمنان دين ايستادگى كنند به درگاه الهى چنين دعا كردند آنان براى اينكه بتوانند در برابر پاد ). زيرا كه فى الواقع بر بنده ) ۲۷ ... ( خداوندا، تو آن خدا هستى كه آسمان و زمين و دريا و آنچه را در آنهاست آفريدى ) (( ۲۴ (

تا ) ۲۸ ( ائيل با هم جمع شدند ، هيروديس و پنطيوس پيالطس با امتها و قومهاى اسر قدوس تو عيسى كه او را مسح كردى اآلن اى خداوند به تهديدات ايشان نظر كن و غالمان خود ) ۲۹ ( ى تو از قبل مقدر فرموده بود، بجا آورند أ آنچه را كه دست و ر

). ۲۹ - ۴:۲۴ اعمال رسوالن .)) ( را عطا فرما تا به دليرى تمام به كالم تو سخن گويند يكى از . يسى منافع آنان را مورد تهديد قرار مى دهد، براى كشتن او توطئه كردند هنگامى كه بزرگان يهود ديدند تعاليم ع

، طئه براندازى حكومت استعمارى روم آنگاه عيسى كه به اتهام تو . شاگردان او به نام يهوداى اسخريوطى به وى خيانت كرد ، عشاى ربانى را با در آخرين شب زندگى ه اناجيل ، وى به نوشت . تحت تعقيب قرار گرفته بود، به مقامات رومى سپرده شد

پس از شام آخر، مقامات رومى او را دستگير كردند و به محكمه بردند و در آنجا به اعدام محكوم . شاگردان خود صرف نظر كرد . شد

وى . د پس از سه روز، خدا او را از مرگ برخيزان . ، عيسى مصلوب شد، روى صليب مرد و او را دفن كردند طبق تعليم اناجيل روح القدس در ) پنحاهه، پنطيكاست ( در روز عيد گلريزان . فت چندين بار براى شاگردان خود ظاهر شد، سپس به آسمان ر

را به دوش داشتند و ) ع ( طى قرون و اعصار، رسالت عيسى رسوالن حلول كرد و پس از ايشان جماعتى را پديد آورد كه در . چون او عمل مى كردند

رسوالن . ۷

Page 111: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۱۱

اين موضوع در پايان سوره . ، يارانى را برگزيد تا به نشر دعوت وى كمك كنند در آغاز قيام خويش ) ع ( يسى مسيح حضرت ع : صف آمده است و در اناجيل مى خوانيم

و برادرش اندرياس را ديد )) پطرس (( و چون عيسى به كناره درياى جليل مى خراميد، دو برادر يعنى شمعون مسمى به ) ۱۸ ( در ) ۲۰ )) ( آييد تا شما را صياد مردم گردانم از عقب من : (( بديشان گفت ) ۱۹ ( دريا مى اندازد؛ زيرا صياد بودند كه دامى در

). ۱۸ - ۱:۱۶ ؛ مرقس ۲۰ - ۴:۱۸ متى ( ، از عقب او روانه شدند امها را گذارده ساعت د قرآن . ) ۶:۱۳ لوقا ( ناميد )) رسول (( آنان را آنان را برگزيد و او دوازده تن از . عيسى مى نامند )) شاگردان (( اين ياران را معموال

او مى خواست هنگامى كه . ه همين معنى است مى نامد كه در زبان حبشى ب )) حوارى (( را ) ع ( مجيد رسوالن حضرت عيسى متى ( پيروزمندانه بر كرسى جالل مى نشيند، آنان نيز بر دوازده كرسى بنشيند و بر دوازده بسط بنى اسرائيل داورى كنند

۱۹:۲۸ .( از اين قرار ) ۱:۱۳ ؛ اعمال رسوالن ۱۶ - ۶:۱۴ ؛ لوقا ۱۹ - ۳:۱۶ ؛ مرقس ۴ - ۱۰:۲ متى ( اناجيل در ) ع ( نام دوازده رسول حضرت عيسى

. است ؛ ) پطرس ( شمعون . ۱ ؛ ) برادر پطرس ( اندرياس . ۲ ؛ ) پسر زجبدى ( يعقوب . ۳ ؛ ) برادر يعقوب ( يوحنا . ۴ ؛ فيليپس . ۵ برتولما؛ . ۶ توما؛ . ۷ متى ؛ . ۸ ؛ ) پسر حلفى ( يعقوب . ۹

؛ ) يهودا برادر يعقوب : به گفته لوقا ( تدى . ۱۰ شمعون غيور؛ . ۱۱ . يهوداى اسخريوطى . ۱۲

به گفته اناجيل ، همان طور كه عيسى پيشگويى كرده بود، همه رسوالن در مورد او لغزش خوردند و هنگام دستگيرى وى ، او قبال با مراجعه به بزرگان يهود، براى كمك به دستگيرى عيسى اعالم امادگى يهوداى اسخريوطى نيز . را رها كردند و گريختند

ر ، يازده رسول ديگ پس از رفتن حضرت عيسى . ولى گرفت كرده بود و به همين منظور، وى را به آنان نشان داد و در مقابل آن پ ). ۲۶ - ۱:۱۵ اعمال رسوالن ( كردند به جاى يهوداى اسخريوطى ، عدد دوازده را كامل )) مقياس (( با انتخاب فردى به نام

ناميد و او را سنگ زير بناى كليسا )) صخره (( يعنى )) پطرس (( وى را ) ع ( رين رسول شمعون است كه حضرت عيسى بزرگت : يعنى جامعه مسيحيت قرار داد

نم بر آن استيال و من نيز تو را مى گويم كه تويى پطرس وبر اين صخره ، كليساى خود را بنا مى كنم و ابواب جه ) (( ۱۸ ( بسته گردد و آنچه در و كليدهاى ملكوت آسمان را به تو مى سپارم و آنچه در زمين ببندى ، در آسمان ) ۱۸ ( نخواهد يافت). ۱۹ - ۱۵ : ۲۱ ؛ ۱۹ - ۱۸ : ۱۶ متى .))( ، در آسمان كشاده شود زمين گشايى

Page 112: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۱۲

رى، در پايان سيحيان ، انجيل خود را در سن پي و به عقيده م ) ۲۰ : ۲۱ و ۲۵ - ۱۳:۲۳ يوحنا ( يوحنا در خردسالى رسول شده حنا همچنين برخى از رساله هاى عهد جديد به پطرس يو . را نوشته است متاى رسول نيز يكى از اناجيل . قرن اول نوشته است

سيحى چندين انجيل و رساله اپوكريفايى را به رسوالن نسبت داده اند و بعضى از جوامع م . و رسوالن ديگر منسوب شده است . مى رسانند سابقه كليساى خود را به برخى از رسوالن

عمال موقعيت بهترى پيدا )) پولس (( ه بود، رسول ديگرى به نام پطرس را به جانشينى خود برگزيد ) ع ( با آنكه حضرت عيسى نانى آن بود كه از نامهاى عبرى است و تلفظ يو )) شاؤول (( نام اين شخص در آغاز، . كرد و معمار مسيحيت كنونى شد

و به معناى )) شاؤول (( ژه تغيير داد كه ترجمه يونانى وا )) پولس (( او پس از قبول مسيحيت، نام خود با به . مى شود )) ستولس (( . است )) كوچك ((

، به آزار مسيحيان مشغول بود تا ) ع ( داشت و پس از رفتن حضرت عيسى وى با آنكه يك يهود متعصب بود، تابعيت رومى هنگامى كه براى دستگيرى برخى مسيحيان از شهر قدس به دمشق مى رفته است ، نور عيسى را در راه ديده اينكه مدعى شد

). ۳۱ - ۱ : ۹ اعمال رسوالن ( و به دستور او مسيحى شده است او كه مدعى رسالت از جانب حضرت . پولس با شور و نشاط فراوان به تبليغ مسيحيت آغاز كرد و در اين راه بسيار رنج كشيد

رساله هايى نيز به تازه مسيحيان . داد به اطراف درياى مديترانه گسترش مسيح بود، به مناطق مختلف سفر كرد و مسيحيت را . ا در كتاب عهد جديد گرد آمده است برخى از اين رساله ه . آن مناطق نوشت و به آنان رهنمود داد

ى وى با پطرس و ساير رسوالن ، در كتاب اعمال رسوالن و انديشه هاى تازه پولس ميان رسوالن تنش مى آفريد و درگيريها ؛ زيرا كه ه آمد، او را روبرو مخالفت نمودم اما چون پطرس به انطاكي : (( وى مى نويسد . رساله هاى خود او منعكس شده است

). ۱۱ : ۲ رساله به غالطيان .))( مستوجب مالمت بود برادران كذبه (( تبليغ مسيحيت بر خود هموار كرده است ، به پولس هنگام برشمردن فضائل خويش و خطرهايى كه در راه

: اشاره مى كند و مقصود او رسوالنى است كه با انديشه هاى او مخالفت مى كرده اند )) آيا ) ۲۳ ( از ذريت ابراهيم هستند، من نيز مى باشم . اسرائيلى هستند، من نيز هستم . م آيا عبرانى هستند، من نيز هست ) ۲۲ (

در محنتها افزونتر، در تازيانه ها زيادتر، در زندانها بيشتر، در . يوانه حرف مى زنم من بيشتر هستم هستند، چون د خدام مسيح را چوب زدند، يك دفعه سنگسار سه مرتبه م ) ۲۵ ( ، تازيانه خوردم از يهوديان پنج مرتبه، از چهل يك كم ) ۲۴ ( مكرر مرگها ر خطرهاى نهرها، در خطرهاى در سفرها بارها، د ) ۲۶ ( در دريا به سر بردم ، سه كرت شكسته كشتى شدم ، شبانه روزى شدم

، در خطرها در دريا، در خطرها در طرها در شهر، در خطرها در بيابان ، در خطرهاى از قوم خود، در خطرها از امتها، در خ دزدان ) ۲۸ ( ، در روزها بارها، در سرما و عريانى گى وابيها بارها، در گرسنگى و تشن ، در بيخ در محنت و مشقت ) ۲۷ ( رادران كذبه ميان ب

ف كه من كيست ضعي ) ۲۹ ( ، آن بارى كه هر روزه بر من است يعنى انديشه براى همه كليساها بدون آنچه عالوه بر اينهاست اگر فخر مى بايد كرد، آنچه به ضعف من تعلق ) ۳۰ ( ؟ كه لغزش مى خورد كه من نمى سوزم ضعيف كه من ضعيف نمى شوم

) ۳۲ ( د كه دروغ نمى گويد خدا و پدر عيسى مسيح مسيح خداوند كه تا به ابد متبارك است ، مى دان ) ۳۱ ( فخر مى كنم دارد، و مرا از دريچه اى در زنبيلى از باره ) ۳۳ ( ، والى حارث پادشاه ، شهر دمشقيان را براى گرفتن من محافظت مى نمود در دمشق

). ۳۳ - ۲۲ : ۱۱ رساله دوم به قرنتيان ( قلعه پايين كردند و از دستهاى وى رستم از نظر مسيحيان جمعى از رسوالن مانند پطرس و . در رم درگذشته است ۶۷ - ۶۴ ى گفته مى شود كه پولس در حدود سالها

آرامگاه پطرس در تپه واتيكان شهر رم بسيار اهميت دارد و از دير باز مركز مسيحيت كاتوليك بوده است . پولس شهيد شده اند

Page 113: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۱۳

در كتابهاى تاريخى مستقل هيچ چيز . و كاخها و باغهاى اطراف آن از زيباترين آثار هنرى جهان است )) سنت پيتر (( ليساى ك . . درباره رسوالن يافت نمى شود

پايه گذارى كليسا - ۸ را مى آوردند، ولى عمده اهتام آنها به پيام ) عليه السالم ( هر يك از چهار انجيل زندگينامه و مقدارى از سخنان حضرت عيسى

به طورى كه از . همچنين داستان مصلوب شدن وى در پايان هر چهار انجيل آمده است . رسانى آن حضرت مربوط مى شود اناجيل به دست مى آيد، آن حضرت زاهدى پرشور بود كه براى اصالح جامعه پوسيده و فرسوده فلسطين در عصر خود برنامه

اما . رده اى داشت و براى اجراى آن نهايت سعى و كوشش را به عمل آورد، ولى موفقيت وى در آن زمان بسيار ناچيز بود گست به خاطر پايه گذارى كليسا يعنى جامعه مسيحى كه از چند شاگرد تشكيل شده بود، پس از رفتن وى و با گذشت ساليان دراز،

از نظر تاريخ نگاران نقش پولس كه پس از وى مسيحى شد، در ترويج . فت دينى كه به وى منسوب بود، پاگر اندك اندك . ولى مسيحيان نقش روح القدس را در اين كار مهم مى دانند . مسيحيت بسيار مهم است

جامعه مسيحيت كه توصيف آن در كتاب عهد جديد آمده است ، كليساى رسوالن ناميده مى شود و مقصود از آن ، جامعه ، يعنى از عيد گلريزان تا ۱۰۰ تا ۳۰ اين جامعه از نظر زمانى به تقريب ، فاصله سالهاى . اول مسيحيت است رسوالن و نسل

. تدوين آخرين بخش كتاب مقدس را در بر مى گيرد : جامعه مسيحى نخستين اين گونه بود

همه خلق ) ۴۳ ( ى نمودند در تعليم رسوالن و مشاركت ايشان و شكستن نان و دعاها مواظبت م ) تازه مسيحيان ) ( ۴۲ ( همه ايمانداران با هم مى زيستند و در همه چيز ) ۴۴ ( ترسيدند و معجزات و عالمات بسيار از دست رسوالن صادر مى گشت

هر روزه ) ۴۶ ( و امالك و اموال خود را فروخته ، آنها را به هر كس به قدر احتياجش تقسيم مى كردند ) ۴۵ ( شريك مى بودند و ) ۴۷ ( پيوسته مى بودند و در خانه ها نان را پاره مى كردند و خوراك به خوشى و ساده دلى مى خوردند در هيكل به يك دل

). ۴۷ - ۲:۴۲ اعمال رسوالن ( خدا را حمد مى گفتند و نزد تمامى خلق عزيز مى گشتند . ، نخست از جانب يهود و سپس از جانب امپراطورى روم به دشمنى مبدل شد اين عزت با گذشت زمان

در اورشليم جامعه اى از مسيحيان يهودى االص به رهبرى يعقوب رسول پايه گذارى شد و تعداد افراد آن در همان شهر و به . فرستادگانى نيز مانند پولس و برنابا بشارت را به اقوام غيريهودى رساندند . در ساير مناطق فلسطين گسترش يافت سپس

شد كه آيا بت ، پديد آمد و اين سؤ ال مطرح ى كه پيش روى كليسا قرار داشت الت دنبال اين قضيه ، نخستين مورد از مشك ، پيش از آنكه به مسيحيت پذيرفته شوند، بايد به دين و شريعت يهودى گردن نهند يا خير؟ عقيده پولس پرستان تازه مسيحى

اند و با اين عمل راه براى دوره جديدى كه مورد قبول پطرس و يعقوب نيز واقع شد، اين بود كه خدا عيسى را از مردگان برخيز . مسيحيان از اين پس به پيروى از شرع يهود ملزم نيستند ز نجات گشوده شد و بر اين اساس ا

آنگاه مسيحى شدن بت پرستان به بركت تبليغ و تبشير رسوالن در همه مناطق امپراطورى روم افزايش يافت و افرادى كه از جوامع كوچك مؤ منان نيز در شهرهاى . فته بودند، در كليساى مسيحى اكثريت يافتند غيريهوديت به مسيحيت راه يا

منقوالت سنتى، بر اساس . آمدند امپراطورى از سوريه تا مصر و پس از آن در آناتولى و يونان و سرانجام در ايتاليا به وجود عه رسوالن برگزيده شد و اعدام وى در عهد نرون ، سپس در انطاكيه و سرانجام در رم به رهبرى جام پطرس نخست در اورشليم

. در شهر رم رخ دادكتاب مقدس - ۹

Page 114: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۱۴

خدا با علت اين نامگذارى آن است كه مسيحيان معتقدند . عهد جديد و عهد عتيق : كتاب مقدس مسيحيان دو بخش دارد در اين پيمان مرتبه اى از نجات از . يكى پيمان كهن ، به وسيله پيامبران پيش از عيسى مسيح : انسان دو پيمان بسته است

در پيمان نو . توسط خداى متجلى يعنى عيسى مسيح ديگرى پيمان نو، . طريق وعد، و عيد، قانون و شريعت به دست مى آيد ، خداى پسر به شكل انسان مجسم مى شود، گناهان به اين معنا كه طبق اعتقاد آنان . نجات از طريق محبت حاصل مى شود

، با وجود عقيده تا آنجا كه تاريخ نشان مى دهد، اين . ، كفاره گناهان مى شود د مى گيرد و با تحمل رنج صليب رخو بشر را ب : در انجيل يوحنا چنين مى خوانيم . منطق، زيربناى مسيحيت بوده است دورى آن از عقل و

به او ايمان آورد هالك نگردد، بلكه حيات زيرا خداوند جهان را اين قدر محبت نمود كه پسر يگانه خود را داد تا هر كه ) ۱۶ ( يوحنا ( زيرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داورى كند بلكه تا به وسيله او جهان نجات يابد ) ۱۷ ( جاودانى يابد

۳:۱۶ - ۱۷ .( پيمان نو سخن مى گويد آن قسمت از كتاب مقدس كه درباره پيمان كهن سخن مى گويد عهد عتيق ، و آن قسمت كه درباره

. عهد جديد ناميده مى شود . در حقيقت عهد عتيق كتاب آسمانى يهوديان است كه مسيحيان براى آن احترام قائل شده ، آن را در آغاز خود قرار داده اند

ان يونانى به زب در )) انجيل (( كلمه . هد جديد وجود دارد چهار انجيل در آغاز ع . به زبان يونانى نگارش يافته است عهد جديد . مژده به فرا رسيده ملكوت آسمان يا پيمان تازه : معناى مژده است

البته كتابهاى اپوكريفايى عهد جديد از . تمام عهد جديد مورد قبول همه مسيحيان است و اپوكريفا بين آنها وجود ندارد ان اندك اندك بر كتابهاى موجود عهد جديد اپوكريفاى عهد عتيق بيشتر بوده است ؛ اما در همان دو سه قرن نخست ، مسيحي

. اتفاق كرده اند ترجمه هاى بسيار زيادى از كتاب مقدس به زبانهاى گوناگون انجام گرفته است و سازمانهاى متعددى مخصوص انتشار آنها در

به هايى در سيس شد و شع أ در لندن ت ۱۸۰۶ از جمله آنها انجمن كتب مقدسه است كه در سال . سراسر جهان وجود دارد ) ۸ .( بيشتر كشورها دارد

كتاب است كه فهرست آنها در بخش يهوديت گذشت ۳۹ عهد عتيق : كتاب است ۶۶ مجمع كتابهاى عهد عتيق و عهد جديد : كتاب است كه از نظر موضوع به چهار بخش تقسيم مى شوند ۲۷ و عهد جديد

؛ اناجيل . ۱ ؛ اعمال رسوالن . ۲ . ۲ ؛ نامه هاى رسوالن . ۳ . ۳ . مكاشفه . ۴ . ۴

اناجيل - ۹ - ۱ به نوشتن سيره آن حضرت اقدام كردند و نوشته هايى به وجود آوردند كه ) ع ( از ياران و پيروان حضرت عيسى گروه زيادى

) ۹ .( اندك اندك چهار انجيل از اين انجيلها رسميت يافت و اناجيل ديگر متروك شد . بعداانجيل خوانده شد . حورايون و نويسندگان دو انجيل ديگر از حورايون حواريون معرفى مى شوند نويسندگان انجيل اول و انجيل چهارم از

. ميان سه انجيل اول هماهنگى وجود دارد و به اين دليل آنها را اناجيل همنوا مى نامند: انجيل است ۴ اين بخش مشتمل بر

Page 115: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۱۵

؛ ) با اشاره به پيشگويي هاى عهد عتيق سيره و مواعظ مسيح ( انجيل متى . ۱ . ۱ ؛ ) ترين كتاب سيره و مواعظ مسيح قديمترين و كوتاه ( رقس انجيل م . ۲ . ۲ ؛ ) و مواعظ مسيح با تكيه بر جزئيات سيره ( انجيل لوقا . ۳ . ۳ ). متاءخرترين كتاب سيره و مواعظ مسيح با تاءكيد بر مافوق بشر بودن او ( انجيل يوحنا . ۴ . ۴

اعمال رسوالن - ۹ - ۲ . يحيت نوشته شد، اما تنها يكى از آنها رسميت يافت در قرن اول ، كتابهاى زيادى پيرامون سيره رسوالن مس

: ين بخش تنها مشتمل بر يك كتاب است به نام ). نوشته لوقا، مؤ لف سومين انجيل در شرح حال رسوالن بويژه پولس ( اعمال رسوالن

نامه هاى رسوالن - ۹ - ۳ آن نامه ها اندك اندك اهميت پيدا كرد و . اند برخى از رسوالن مسيحيت نامه هايى به جوامع و افراد مسيحى عصر خود نوشته

نويسنده نامه . سيزده نامه از پولس است كه در آنها رهنمودها، ادعاها و مشاجرات خود را نوشته است . به عهد جديد راه يافت نامه هاى بعدى به ). انتقاد مى كند وى به مكتب پولس ( چهاردهم نامعلوم و نويسنده نامه پانزدهم شخصى به نام يعقوب است

. دو تن از حواريون به نامهاى پطرس و يوحنا نسبت داده مى شود و نويسنده آخرين نامه فردى به نام يهود است ؛ ) مردم روم : ( نامه است ۲۱ مشتمل بر اين بخش

رساله پولس رسول به روميان . ۱ ؛ ) مردم قرنتس ( ولس رسول به قرنتيان رساله اول پ . ۲ ؛ ) مردم قرنتس ( نتيان به قر رساله دوم پولس رسول . ۳ ؛ ) مردم غالطيه ( لس رسول به غالطيان رساله پو . ۴ ؛ ) مردم افسس ( پولس رسول به افسسيان رساله . ۵ ؛ ) مردم افسس ( پولس رسول به افسسيان رساله . ۶ ؛ ) مردم كولسى ( ولس رسول به كولسيان رساله پ . ۷ ؛ ) مردم تسالونيكى ( به تسالونيكيان رساله اول پولس رسول . ۸ ؛ ) مردم تسالونيكى ( به تسالونيكيان رساله دوم پولس رسول . ۹

؛ ) نام شخص ( ل پولس رسول به تيركمان رساله او . ۱۰ ؛ ) نام شخص ( پولس رسول به تيموتاءوس رساله . ۱۱ ؛ ) نام شخص ( ساله پولس رسول به تيطس ر . ۱۲ ؛ ) نام شخص ( له پولس رسول به فليمون رسا . ۱۳ ؛ ) نامه پولس يا فردى ديگر به يهوديان ( رساله به عبرانيان . ۱۴ ؛ ) براى عموم مسيحيان ( رساله يعقوب . ۱۵ ؛ ) براى عموم مسيحيان ( اله اول پطرس رس . ۱۶ ؛ ) براى عموم مسيحيان ( له اول يوحنا رسا . ۱۸ ؛ ) براى عموم مسيحيان ( اله دوم پطرس رس . ۱۷؛ ) براى عموم مسيحيان ( له دوم يوحنا رسا . ۱۸

Page 116: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۱۶

). براى عموم مسيحيان ( رساله يهودا . ۱۹ مكاشفه - ۹ - ۴

در عهد عتيق نمونه اى هاى متعددى ميان يهوديان رواج داشت كه كتاب دانيال ، مكاشفه نامه ) ع ( سيح قبل از آمدن حضرت م ، مكاشفه يهوديان را دستكارى كرده مسيحيان نيز كتابهاى مكاشفه اى تازه اى نوشتند، همچنين برخى از كتابهاى . از آنهاست

يوحنا كه . ى مسيحيان بسيار اهميت دارد كتاب مكاشفه يوحنا در پايان عهد جديد برا . با آرمانهاى مسيحيان هماهنگ ساختند اين كتاب كه . بود، رؤ ياى خود را در اين اثر شرح مى دهد ) ع ( ى عيس به اعتقاد مسيحيان ، يك حوارى كم سن و سال حضرت

مكاشفه : اين بخش تنها مشتمل بر يك كتاب است به نام . پيشرفت مسيحيت را نويد مى دهد، در پايان عهد جديد قرار دارد . حناى رسول يو اعتبار كتاب مقدس - ۱۰

: اعتبار كتاب مقدس را از سه ديدگاه مى توان بررسى كرد ديدگاه كلسيا؛ . ۱ ؛ ديدگاه دانشمندان بى طرف . ۲ . ديدگاه مسلمانان . ۳

ديدگاه كليسا - ۱۰ - ۱ شايسته يك نظرى كامال موافق دارند و تمام القاب و احترامات ) عهد عتيق و عهد جديد ( مسيحيان نسبت به كتاب مقدس

دانشمند معاصر، . و وحى در مورد آن كتب معمول است كتاب آسمانى را نسبت به آن روا مى دارند و تعبيراتى مانند كتاب خدا : توماس ميشل مى نويسد

مى گويند كه مسيحيان معتقدند كه خداوند كتابهاى مقدس را به وسيله مؤ لفانى بشرى نوشته است و بر اساس اين اعتقاد به عبارت ديگر، مسيحيان معتقدند كه خدا كتاب مقدس را به . لف الهى و يك مؤ لف بشرى دارند هاى مقدس يك مؤ كتاب

لفانى از بشر را براى نوشتن آنها بر انگيخته و آنان را در نوشتن به پديد آورده و براى اين منظور مؤ وسيله الهامات روح القدس . او مى خواسته است ، نوشته اند گونه اى يارى كرده كه فقط چيزهايى را كه

از نظر مسيحيان خدا مؤلف نهايى . الف دارد مسلمانان توجه مى كنند كه اعتقاد مسيحيان در اين باب با عقيده اسالمى اخت لفان مؤ . ه انجام رسانده است ، جز اينكه اين عمل را از طريق مؤ لفان بشرى كه كارگزاران وى بوده اند، ب كتاب مقدس است

مى زيسته و به رى كتاب مقدس هر يك در عصرى خاص لفان بش مؤ . ى بوده اند، به انجام رسانده است كه كارگزاران و بشرى ، مانند ديگر انسانها با محدوديتهاى زبان و تنگناهاى علمى دست به همچنين اين مؤلفان . در آمده بوده اند رنگ زمان خود ، بلكه معتقدند كه او به دس را بر مؤ لفان بشرى امال كرده خدا كتابهاى مق اصوال مسيحيان نمى گويند كه . گريبان بوده اند

ايشان براى بيان پيام الهى به شيوه خاص خودشان و همراه با نگارش مخصوص و سبك نويسندگى ويژه هر يك توفيق داده ) ۱۰ .( است

ليف أ يك از پيامبران ديگر عهد را ت مى دانند همچنين كتب هر ) ع ( ه خود حضرت موسى يهوديان و مسيحيان تورات را نوشت ه آنها سالها پس از مسيحيان درباره چهار انجيل معتقدند ك . ام وى در عنوان آن كتاب آمده است پيامبرى مى دانند كه ن

نگارش يافته اند و به گفته آنان در آغاز مسيحيت تنها كتابهاى عهد عتيق به عنوان كتاب خدا مطرح بودند، ) ع ( حضرت عيسى. كتب عهد جديد اندك اندك در مجامع مسيحى جنبه الهى پيدا كرد ولى

Page 117: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۱۷

است كه ) ع ( زندگينامه و سخنان حضرت عيسى ، هميشه و همه جا معتقد بوده و هستند كه اناجيل كنونى همه مسيحيان : ر آغاز انجيل لوقا چنين آمده است د . ، لوقا، و يوحنا آنها را نوشته اند متى، مرقس

چنان كه ) ۲ ( ليف حكايت آن امورى كه نزد ما به اتمام رسيد أ سيارى دست خود را دراز كردند به سوى ت از آن جهت كه ب ) ۱ ( من نيز مصلحت چنان ديدم كه همه را من البدايه به ) ۳ ( آنانى كه از ابتدا نظارگان و خادمان كالم بودند، به ما رسانيدند

). ۳ - ۱:۱ لوقا ( عزيز تدقيق در پى رفته ، به ترتيب به تو بنويسم اى تيوفلس آن حضرت را مى آورند، و هرگز چيزى از معارف و ) اديث يا اح ( اين نكته نيز قابل توجه است كه اناجيل كنونى تنها سخنان

بر خالف تورات كنونى كه عالوه بر سيره و سخنان حضرت موسى ، ( كلمات حكمت آميز خود را به وحى نسبت نمى دهند ). آورد عباراتى از وحى را نيز مى

: آل عمران ( نازل و به او عطا شده است ) ع ( يد، انجيل حقيقى بر حضرت عيسى روشن است كه طبق نص صريح قرآن مج . و آن كتاب هيچ گونه سنخيتى با اين اناجيل ندارد ) ۲۷ : و حديد ۳۰ : ، مريم ۴۷ - ۴۶ : ،مائده ۶۵ و ۳

به كتابى قائل نبوده اند و اناجيل را صرفا بيانگر زندگى ) ع ( مسيحيان هرگز براى حضرت عيسى دهد تا آنجا كه تاريخ نشان مي : همچنين توماس ميشل مى نويسد ) ۱۱ . ( و سخنان وى مى دانسته اند

افت و وفات ي ۳۰ عيسى به عقيده مسيحيان در حدود سال . پيش از نوشته شدن اناجيل ، يك سنت شفاهى وجود داشت كارهايش را ديده و سخنانش را شنيده بودند، خاطرات خويش از او را در حافظه ، كسانى كه از او پيروى كرده، وى را شناخته

اندك اندك اين . هنگامى كه مسيحيان نخستين براى عبادت گرد مى آمدند، آن خاطرات نقل مى شد . نگه مى داشتند ) ۱۲ .( د منقوالت شكل مشخصى يافت و بر حجم آنها افزوده ش

ر جايى ذكر نمى شود؛ زيرا اين مساءله براى مسيحيان بديهى است و هرگز وجود معموال د ) ع ( كتاب نداشتن حضرت عيسى . كتابى براى او به ذهن يك مسيحى خطور نمى كند . له مطرح مى شود و آنان وجود اين عقيده را در جامعه خود انكار مى كنند أ ولى به ندرت به مناسبت بحث با مسلمانان اين مس

: توماس ميشل مى افزايد آوردن وحى توسط عيسى به گونه اى كه مسلمانان در مورد قرآن . ن هرگز نمى گويند عيسى كتابى به نام انجيل آورد مسيحيا

. و پيامبر اسالم معتقدند در مسيحيت جايى ندارد ا بدين سبب م . ل پيام ، بلكه عين پيام بوده است ، وى نه حام ى الهى مى دانند و به عقيده آنان مسيحيان عيسى را تجسم وح

. مسيحيان خواستار انجيلى نيستيم كه عيسى آن را نوشته يا به شاگردانش امال كرده باشد اكنون كه روشن شد مسيحيان عيسى را مجسم شدن كلمه يا پيام خدا مى دانند، بايد توجه كنيم كه بر اساس عقيده آنان

يح و مفهوم اين ايمان در جامعه پيروان وى را اعالم ، ايمان خود به مس شاگردان اوست كه از طريق الهام انجيليها حاصل تالش هر يك از انجيلهاى چهارگانه شهادتى مشخص و مخصوص از مسيح مى دهد و انجيلها، با آنكه در ديدگاه و جزئيات . كرده اند

، اتفاق است واسطه او به پيروان وى رسيده با يكديگر متفاوت هستند، همگى در باب هويت عيسى و ماهيت پيام الهى كه به از اينجاست كه مسيحيان حاضر نيستند يك انجيل را بگيرند و ساير انجيلها را رها كنند؛ زيرا ايمان آنان بر تعاليم . نظر دارند

ايمان ايشان را در به عقيده آنان ، دست برداشتن از هر يك از انجيلها نقص . مجموع چهار انجيل استوار و تنظيم شده است. پى خواهد داشت

Page 118: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۱۸

، مسيحيان فقط به چهار انجيل . شود اين مساءله ما را به تفاوت ديگرى در مفهوم وحى بين مسيحيان و مسلمانان رهنمون مى نه كمتر و نه بيشتر، عقيده دارند و اعتراف مى كنند كه تنها اين چهار انجيل صحيح هستند، نه غير آنها؛ زيرا جامعه مسيحيان

بديهى و مسلم است كه ايمان مسيحيت بر ايمان رسوالن و شاگردان عيسى استوار . دانست نخستين آنها را از جانب خدا مى ) يعنى كليسا ( است و همانطور كه قبال گفتيم ، مسيحيان نخستين عقيده داشتند كه روح خدا هدايت را براى جامعه آنان

. فراهم كرده است كه انجيل مكتوب وجود نداشت ، بلكه سخنان و .) م ۶۰ - ۳۰ ( سال سرنوشت سازى ۳۰ از اين مساءله مى فهميم كه خدا در

اين روح القدس بود كه از طريق الهام ، نويسندگان . كارهاى عيسى به طور شفاهى نقل مى شد، آن جامعه را هدايت مى كرد يكى از امورى كه . اناجيل را براى نوشتن اين كتب و ثبت برگزيده سخنان و كارهاى بسيار زياد عيسى در آنها رهنمون شد

آنچه خدا مى خواست از طريق روح القدس مخصوصا به آن اقدام كرد، اين بود كه ديدگاه كالمى انجيل نگاران را در مورد ، مرگ و رستاخيز عيسى به مردم منتقل شود، هدايت نمود و سرانجام جامعه مسيحيان نخستين با راهنمايى روح زندگى

كتاب كه اناجيل چهارگانه نيز جزو آنهاست ، اقرار كرد و پذيرفت كه آنها ۲۷ ى بى شمار، به القدس از ميان نوشته هاى مسيح اين نوشته ها عهد جديد ناميده شدند و در طول زمان مرجع اساسى ايمان مسيحى به شمار مى . با الهام الهى نگارش يافته اند

. رفته اند مسلمانان امتى هستند كه به . ك اسالم از آن رابطه تفاوت دارد اين درك مسيحيت از رابطه كتابهاى مقدس و وحى با در

آنان عقيده دارند كه خدا پيامبر اسالم را فرستاد و قرآن را به او وحى كرد و امت اسالمى . مقتضاى تعاليم قرآن پديد آمده اند يمان ويژه و كتابهاى خويش را كه ، ا جامعه مسيحيت به ارشاد روح القدس ولى مسيحيان مى گويند كه . به دنبال آن پديد آمد

) ۱۳ ( ۴۶ به همين شيوه ، جامعه مقرر كرد كه كتابهاى مقدس مسيحيت مجموع . از وحى خدا در عيسى مى گويند، پديد آورد اين توافق پيرامون كتابهاى مقدس از طريق نوعى اجماع . كتاب عهد جديد باشد، نه چيز ديگر ۲۷ كتاب عهد عتيق يهود و

تهيه شد و پس از ۲۰۰ - ۱۵۰ ن اجماع بسيار زود به دست آمد و فهرست نخستين كتابهاى مقدس بين سالهاى اي . حاصل شد همان طور كه شوراى ترنت در سال ( ، كليسا به طور رسمى روشن ساخت كه چه كتابهايى را بايد مقدس شمرد چند قرن

ن كتابهاى مقدس جز تاءييد عقيده سنتى مسيحيان در البته تصميم گيريهاى متاءخر پيرامو ). چنين كارى را انجام داد ۱۵۴۶ ) ۱۴ .( اين باب ، چيزى ديگر نبود

: ه گونه اى در قرآن كريم آمده است اعتقاد اهل كتاب در مورد كتابهاى آسمانى ب نورا و هدى للناس و ما قدروا اهللا حق قدره اذقالوا ما انزل اهللا على بشر من شى ء قل من انزل الكتاب الذى جاء به موسى

؛ آنها خدا را قل اهللا ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون تبدونها و تخفون كثيرا و علمتم مالم تعلموا انتم و ال آباؤ كم تجعلونه قراطيس وسى آورد، نازل چه كسى كتابى را كه م : (( بگو .)) نفرستاده است خدا هيچ چيز بر هيچ انسانى : (( درست نشناخته اند كه گفتند

، نور و هدايت بود؛ اما شما آن را به صورت پراكنده قرار مى دهيد؛ قسمتى را آشكار و قسمت زيادى را براى مردم كرد كه ر سپس آنها را د !)) خدا : (( بگو .)) پنهان مى داريد و مطالبى به شما تعليم داده شده كه شما و پدرانتان از آن با خبر نبوديد

). ۹۱ : انعام ( بازى كنند ، تا گفتگوهاى لجاجت آميزشان رها كن . انجيل توضيح داده است تفسير نمونه آيه را با در نظر گرفتن ديدگاه اهل كتاب درباره تورات و

ديدگاه دانشمندان بى طرف - ۱۰ - ۲

Page 119: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۱۹

، طبيعت در علوم مختلف همچون تاريخ از آنجا كه دانشهاى عصر ما ارتباط خود را با اديان قطع كرده اند و اعتقاد به ماوراى به دست جامعه شناسى و باستان شناسى جايى ندارد، دانشمندان كتاب مقدس را صرفا نوشته اى قديمى مى دانند كه

آفريدگار با انسان را از مقوله هاى علمى بيرون مى دانند و مى گويند معجزه را نمى اين افراد ارتباط . انسانهايى پديد آمده است به ) ( ع ( حتى در مورد وجود خارجى انبيا يشان در مورد مفاهيم دينى تشكيك مى كنند و از اين رو، ا . توان با علم ثابت كرد

سال قدمت ۲۵۰۰ دانشمندان بى طرف براى عهد عتيق . القاى شبهه مى كنند ) نشدن آنان در منابع تاريخى مسبقل دليل ذكر . معتقدند سال را ۱۹۰۰ قائلند و براى عهد جديد تاريخى نزديك به تاريخ سنتى كليسا يعنى

ديدگاه مسلمانان - ۱۰ - ۳ شدن تورات و قرآن مجيد در دهها آيه به نازل . أله تحريف است يكى از مسائل مورد نزاع ميان كالم اسالمى و كالم مسيحى مس

). ۴ - ۳ : آل عمران ...)) ( من قبل للناس و انزل الفرقان # و ما انزل التوراة و االنجيل (... : ( تصريح مى كند ) و نه اناجيل ( انجيل مسلمانان از ديرباز معتقد بوده اند تورات و انجيل كه خدا نازل كرده است، دستخوش تحريف قرار گرفته و مسائلى مانند

. خداى متعال به آن افزوده شده است از آنها حذف و خرافاتى چون جسمانيت ) ص ( شارت به ظهور حضرت ختمى مرتبت ب ۲۰۰۰ آنان با اشاره به نسخه هاى خطى حدودا . اهل كتاب تحريف كتاب خود را نمى پذيرند و از اين ادعا خشمگين مى شوند

ساله عهد جديد كه در موزه ها و كتابخانه هاى مهمجهان نگاهدارى مى ۱۶۰۰ ساله عهد عتيق و نسخه هاى خطى حدودا ؟ علما و محققان اسالمى با چه انگيزه اى انجام گرفته است و چه مكان و شود، مى پرسند تحريف تورات و انجيل در چه زمان

اين عقيده براى مسيحيان غرابت . پاسخهايى مى دهند، ولى پاسخهاى مذكور بر اعتقاد به نزول تورات و انجيل استوار است . كتابى داشته است ) ع ( يسى دارد و نمى خواهند بپذيرند كه حضرت ع

ات و اناجيل به آسانى مى توان دريافت كه آن كتب فعال به شكل قرآن كريم نيست و به يك كتاب تاريخ با يك مراجعه به تور سخنان حكمت آميز منقول در اناجيل نيز به . در تمام چهار انجيل يك سطر عبارت منسوب به وحى وجود ندارد . شباهت دارد

)) انجيل (( ته شده است كه اگر عنوان اى نوش به گونه آن كتب . ته و در واقع احاديث آن حضرت است شخص عيسى منسوب گش . از صفحات آن محو شود و براى مطالعه در اختيار مسلمانى قرار گيرد، ذهن وى ابدا به كتاب انجيل معهود متوجه نخواهد شد

هى مى دهند و به معيارهاى كالمى خويش به آن ارزش ال خود مسيحيان آن كتابها را نوشته انسانها مى دانند، ولى براساس از پاپ (( معروف پس قبل از هر چيز بايد مواظب باشيم كه به اصطالح . مسلمانان مى گويند كتاب آسمانى بيش از اين نيست

حقيقت اين است كه مسيحيان هنگامى كه چهار انجيل را به دست ما مى دهند و از ما مى خواهند آن را !)) كاتوليكتر نشويم ، مسيحيان به طور عادى معتقدند اين است، بلكه همان طور كه ديديم ) ع ( اين كتاب از حضرت عيسى گويند بپذيريم ، نمى

در اسالم پيامبر مبين قرآن مجيد است ، ولى در مسيحيت . كتاب پس از آن حضرت و براى بيان رسالت وى تنظيم شده است . هستند ) ع ( ن حضرت عيسى اناجيل مبي

له تحريف أ قرآن مجيد و مس - ۱۱ اما مى توان گفت كه قرآن كريم از تحريف . له تحريف تورات و انجيل در قرآن مجيد آمده است أ ممكن است گفته شود كه مس

مى شود، به قرار زير آياتى كه براى اثبات تحريف تورات و انجيل مورد استناد واقع . تورات و انجيل صريحا سخن نگفته است : است

لكم و قد كان فريق منهم يسمعون كالم اهللا ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون ؛ افتطمعون ان يومنوا : آيه اول

Page 120: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۲۰

آيا انتطار داريد شما را باور كنند با اينكه عده اى از آنان سخنان خدا را مى شنيدند و پس از فهميدن ، آن را تحريف مى ) ۷۵ : بقره ( كردند، در حالى كه علم و اطالع داشتند؟

ان منهم لفريقا يلوون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب و ما هو من الكتاب و يقولون هو من عنداهللا و ما هو من و : آيه دوم عنداهللا و يقولون على اهللا الكذب و هم يعلمون ؛

) خدا ( ب كسانى هستند كه به هنگام تالوت كتاب زبان خود را چنان مى گردانند كه گمان كنيد از كتا ) يهود ( در ميان آنها با اينكه از طرف خدا نيست ، و به خدا دروغ .)) آن از طرف خداست : (( نيست و مى گويند ) خدا ( است ؛ در حالى كه از كتاب

). ۷۸ : آل عمران ( مى بندند، در حالى كه مى دانند عنا ليا بالسنتهم و طعنا من الذين هادوا يحرفون الكم عن مواضعه و يقولون سمعنا و عصينا و اسمع غير مسمع و را : آيه سوم

فى الدين و لو انهم قالوا سمعنا و اطعنا و اسمع و انظرنا لكان خيرا لهم و اقوم ولكن لعنهم اهللا بكفرهم فال يؤ منون اال قليال؛ بشنو كه هرگز (( و )) شنيديم و مخالفت كرديم : (( بعضى از يهود، سخنان را از جاى خود تحريف مى كنند؛ و هم مى گويند

شنيديم و اطاعت : (( ى گفتند تا با زبان خود حقايق را بگردانند و در آيين خدا طعنه زنند، ولى اگر آنها م )) راعنا (( و !)) نوى نش ، به نفع آنها بود و با واقعيت سازگارتر، ولى خداوند آنها را به خاطر كفرشان از )) انظرنا (( و )) سخنان ما را بشنو (( و )) كرديم

). ۴۶ : نساء ( و از اين رو، جز عده كمى ايمان نمى آورند رحمت خود دور ساخته فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسية يحرفون الكلم عن مواضعه و نسوا حظا مما ذكروا به ال : آيه چهارم و پنجم

؛ عنهم واصفح ان اهللا يحب المحسنين تزال تطلع على خائنه منهم اال قليال منهم فاعف ؛ سخنان را از لهاى آنها را سخت و سنگين نموديم ؛ و د آنها را از رحمت خويش دور ساختيم ، پيمان شكنى ولى به خاطر

از آنها آگاه ) تازه ( كردند و هر زمان از خيانتى موردش تحريف مى كنند و بخشى را از آنچه به آنها گوشزد شده بود، فراموش و مانند ۱۳ : مائده ( و صرف نظر كن كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد ، ولى از آنها در گذر مى شوى، مگر عده كمى از آنان

). ۴۱ آن در پيش از آنكه به آيات فوق نظرى كلى بيفكنيم ، بايد اين نكته را يادآور شويم كه در اين آيات ، عمل تحريف به يهود نسبت

مسيحيان بگوييم يهوديان انجيل شما را تحريف داده شده كه فقط به تورات مربوط مى شود و البته بسيار دشوار است كه به : به نظر مى رسد كه قرآن مجيد درباره تحريف كتابهاى يهوديان و مسيحيان چيزى نگفته است ؛ زيرا ! كرده اند

كالم (( يم در يك مورد تعبير اوال هيچ يك از آيات باال نمى گويد كه تورات و انجيل تحريف شده است ، بلكه همان طور كه ديد اشاره مى كند و با تحريف كردن ) ع ( شينيان يهود در عصر حضرت موسى وجود دارد كه به گفته عموم مفسران به عمل پي )) اهللا

يان صدر اسالم در ذكور رفتار ناپسند يهود شايد هم آيه م . ارتباطى ندارد ) ص ( رسول اكرم تورات و انجيل پس از بعثت حضرت ، يعنى قرآن مجيد را يادآورى مى كند كه آياتى از قرآن را مى شنيدند، ولى آن را به صورتى محرف براى ديگران مورد كالم اهللا

۴۶ گيرى از آيه آمده است كه به زودى با الهام )) كلم (( در سه مورد نيز تعبير ) ۱۵ ( . نقل مى كردند تا از اعتبار قرآن بكاهند . سوره نساء، پيرامون آن توضيح خواهيم داد

يلؤون السنتهم « ، » نه يسمعون كالم اهللا ثم يحرفو « : ده به صورت گفتارى و شنيدارى است تحريف در آيات ياد ش : ثانيا . » بالسنتهم ليا « ، » بالكتاب

از واژه هاى تحريف شده همراه شكل صحيح نمونه هايى . ه آيه از تحريف كلم سخن گفته است گفته شد كه قرآن كريم در س: سوره نساء آمده است ۴۶ ها در آيه آن

Page 121: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۲۱

انجام مى (( به معناى )) عينو (( برخى يهوديان با سوءاستفاده از لفظ عبرى )). سمعنا و اطعنا (( به جاى )) سمعنا و عصينا . (( ۱ )). عصيان مى كنيم (( به معناى )) صينا ع : (( ، از روى طنز مى گفتند )) دهيم

. تنها )) اسمع (( به جاى )) اسمع غير مسمع (( . ۲ )). بدكار ما (( يعنى )) راعنا (( در زبان عبرى به معناى بدكار است و )) راع ) (( ۱۶ )).( انظرنا (( به جاى )) راعنا . (( ۳

ن در بازى با كلمات و درهم ريختن آنها براى اهدافى خاص ، يكى از عادات ناپسند يهود است و نمونه هايى بى شمارى از آ ، مى ) ص ( رسول اكرم همچنين به نقل كتابهاى سيره ، برخى يهوديان هنگام سالم دادن به حضرت .. كتاب تلمود وجود دارد

)). يك عل : (( آن بزرگوار پاسخ مى داد !)) مرگ بر تو (( يعنى )) السام عليك : (( گفتند دانستيم كه قرآن كريم صريحا نمى گويد تورات و انجيل تحريف شده اند، بلكه از تحريف كلم سخن رفته است و اين تحريف

تجاوز تحريف ياد شده از مرحله گفتن و شنيدن . در چند كلمه محاوره اى صورت گرفته است و ربطى به تورات و انجيل ندارد تحريف نيز ناظر به تورات و انجيل كنونى نيست و درباره آنها بايد با صرف نظر از اين آيات آيات . نكرده و به قلم نيامده است

. داورى كرد اعتقادات - ۱۲

علماى الهى بنيادگرا . نزد مسيحيان به تمام مظاهر تالش آنان براى فهم ايمان مسيحى اطالق مى شود ) يا الهيات ( علم الهوت بر ما مكشوف سازد، و بر ، مگر آنچه را كه خود او ى از خدا داشته باشيم نمى توانيم شناخت كيد مى كنند كه ما أ بر اين مساءله ت

، زمينه هايى از مطالعات دينى را شامل مى الهيات نزد مسيحيان . لم وحى است ، ع اين اساس، علم الهيات به معناى دقيق آن . الم در سنت اسالمى گسترده تر است شود كه از علم ك : وضوعات زير است ى كه در محدوده علم الهيات مى گنجد، م از جمله چيزهاي

؛ مطالعه در باب تعاليم كتاب مقدس - ؛ هم حقايق، در پرتو تعاليم مسيحى تالش براى ف - ؛ ان كننده ايمان مسيحى در طى قرون تحوالت تارخى در عبارات بي - ؛ با عقل مى توان درباره خدا دانست توضيح آنچه تنها - ؛ به آن داست مسيحى و راههاى دست يافتن بيان معناى ق - . تعاليم مسيحيت در زندگى مسيحيان بنيادهاى اخالق و تاءثير عملى -

، درباره قديم ايشان مانند تورات و انجيل مسيحيت با شرك ميانه اى ندارد و مسيحيان هر گاه مشاهده كنند كه منابع دينى . موارد را توجيه مى كنند و از ظاهر الفاظ آن دست بر مى دارند ، آن گفته كه سزاوار ذات مقدس او نيست خدا چيزى

بايد توجه داشته باشيم كه هنگام سخن گفتن از خدا و جهان معنا، با كمبود جدى الفاظ روبرو هستيم و از اين رو، نمى توان ان براى توجيه آن عبارات ، ما مسلمان چون آن كتابها ساخته دست بشر است ولى از سوى ديگر، . به آن كتابها خرده گرفت

اما هر مسلمانى بايد راه انصاف را بپيمايد، بويژه اينكه قرآن مجيد فرمان مى دهد در گفتگو با اهل كتاب از . ظيفه اى نداريم و ). ۴۶ : عنكبوت ( بهترين شيوه پيروى كنيم

يد، خدعه مانند نسبت دادن مكر، ك ( شود همچنين بايد توجه داشت كه احيانا تعبيراتى شبيه آنها در قرآن كريم نيز يافت مى با اين تفاوت كه اين تعبيرات از خود خداوند صادر شده و توجيه آنها وظيفه عقلى و شرعى هر ) و انتقام به خداى متعال

درحالى كه اهل كتاب معتقدند كتاب آسمانى آنان از بشرهاى ناتوان و خطاكارى صادر شده و كاستيهاى آن . مسلمانى است

Page 122: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۲۲

البته اين اعتقاد هيچ گاه سبب نمى شود كه اهل كتاب آن سخنان را به حال خود واگذارند، بلكه . ب به همين علت است كتا . برعكس ، همه ايشان پيوسته براى توجيه اين عبارات شبهه انگيز تالش كرده اند

يكى از زيباترين آنها الهيات سلبى برخى از مسائل بسيار دقيق و ظريف عرفانى در ميراث دينى اهل كتاب يافت مى شود و است كه مى كوشد هر صفت بشرى را از خداى متعال سلب كند، به گونه اى كه سرانجام مى گويد با آنكه خدا قطعا وجود

ما مسلمانان بايد از اين تالشها براى تنزيه . براى او كار شايسته اى نيست )) موجود (( و )) وجود (( دارد، استفاده از كلمات ) ۱ .( ى متعال خوشحال باشيم و يكى از شرايط الزم براى همكارى با اهل كتاب همين است خدا

ريشه ها - ۱۲ - ۱ قبل قاتلهم اهللا و قالت النصارى المسيح ابن اهللا ذلك قولهم بافواههم يضاهئون الذين كفروا من ... : (( در قرآن كريم مى خوانيم

كه به زبان مى آورند، و به گفتار كسانى كه ) باطل ( اين سخنى است )) مسيح پسر خداست : (( نصاراى گفتند انى يؤ فكون ؛ و ). ۳۰ : توبه ))( بازگردانده مى شود؟ ) از حق ( خدا آنان را بكشد؛ چگونه . پيش از اين كافر شده اند شباهت دارد

. عقايد مسيحيان و اديان هندى تشابه عجيبى وجود دارد در قرون اخير عده اى از دانشمندان غربى مشاهده كرده اند كه بين ، فدا، تصليب و ساير مسائل اعتقادى مسيحيان عينا در مذاهب بت پرستان ت خود متوجه شدند كه عقايد تثليث آنان در مطالعا

. بنى اسرائيل سابقه اى نداشته است وجود داشته و در اعتقادات ى يافتند كه حيرتشان را ، عبارتهاى مشابهى در كتابهاى هند و بوداي يى از انجيل حتى در برابر جمله ها ، دانشمندان محقق

) ع ( شونده و غير اينها كه به مسيح ، فدا خدا، فرزند خدا، بردارنده گناهان آنان ديدند كه حتى لقبهاى گوسفند . برانگيخت دانشمندان نظر دادند كه اعتقادات و ت، ابقه تاريخى آن اديان بيشتر اس اطالق مى شود، در آن مذاهب نيز هست و چون س

. اصطالحات مسيحيان در اين باب بايد از آن اديان گرفته شده باشد ، طومارهايى كشف شد كه يك جنبش فكرى را در باب در بيابانهاى فلسطين، در غارهايى بر كرانه بحرالميت ۱۹۴۷ در سال

سال قدمت دارد ۲۰۰۰ ، حدود مقدس و تفاسير و ادعيه است كتاب ين طومارها كه شامل بخشهايى از . مسيحيت پديد آورد . نوشته شده است ) ع ( ط آنها در حدود عمر حضرت مسيح يعنى خ

دانشمندان پس از مطالعه طومارها فهميدند كه آنها به فرقه اى از يهوديان به نام اسنيان مربوط مى شود كه در بخش يهوديت زندگى مى كردند و افكارى عرفانى داشتند و انتظار مسيحاى بنى اسرائيل را مى اين فرقه در صحراها . به آنان اشاره شد

آنان نوشته هاى خود را در كوزه كردند و در غارهايى در كناره بحرالميت به وديعت نهادند و پس از آن به سرنوشت . كشيدند در ابتدا . يبى در محافل علمى جهان داشت س عج كشف اين طومارها انعكا . نامعلوم گرفتار شدند و خبرى از ايشان باز نيامد

. ، اعتبار آنها ثابت شد داشتند، ولى پس از آزمايشهاى فنى برخى آنها را جعلى مى پن و آغاز مسيحيت تغيير خواهد ) ع ( علمى ما را نسبت به حضرت مسيح طومارهاى كشف شده ديدگاه : برخى دانشمندان گفتند

، از آن جمله كتابى است به نام مفهوم طومارهاى بحرالميت طومارها نوشته شده است رباره اين هزار كتاب د تاكنون چند . داد در اين كتاب پس از تحقيق . ول ديويس كه بسيار جالب توجه است پا . حانى آزاد انديش مسيحى به نام اى نوشته يك رو

آمدن مسيحيت اتخاذ مى كند نظريه اى كه يك تن مسيحى عامى درباره پديد : ات طومارهاى مذكور چنين آمده است محتوي اين است كه مسيح بشارت خود را تبليغ كرد، به عنوان مسيح و منجى مرد، از مردگان برخاست و كليساى مسيحى را

... تاءسيس كرد كه در سراسر جهان با فعاليت حواريان گسترش يافت

Page 123: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۲۳

عالوه . فرهنگ يهودى را به ارث برده بود همچنين يك مسيحى عامى اظهار مى دارد كه عيسى يك تن يهودى بود كه سنن و بر اين اظهار مى كند كه رسوالن برداشتهايى از بشارت عيسى داشتند و تعاليم او را بسط دادند و مى گويند كه رسوالن بر اثر

. داوندگار بشر و پسر خدا بوده است تجربيات شخص خويش دريافتند كه او منجى و خ خطور نمى كند كه مقدار زيادى از آن اعتقادات را چنين بيان مى كند و ابدا به ذهنش ، يك عامى اعتقاد مسيحى به هر حال

. و نمى داند كه پايه و اساس بسيارى از آن اعتقادات در كتاب مقدس يافت نمى شود ... پيش از مسيحيت وجود داشته است پس از آن بت پرستان براى خدايان خود چيزى كه عامى نمى داند، اما دانشمند مى داند اين است كه در عصر مسيح و

همين طور ميترا منجى بشريت بود، و . باورهايى داشتند و نامهايى مى گفتند كه عين آنها در عقيده مسيحى اظهار شده است اعتقاد به فادى بودن مسيح كه سرانجام در مسيحيت وارد شد، يك اعتقاد يهودى نبود و مسيحيان . تموز، ادونيس و اوزيريس

مسيحاى مورد انتظار يهوديان و مسيحيان يهودى االصل پسر خدا نبود، بلكه . نخستين در فلسطين نيز آن را باور نداشتند او بنا نبود با خون خويش كفاره گناهان ديگران شود، بلكه قرار بود كه از راه ايجاد حكومت . پيامبرى از طرف خدا بود

مسيحيان يهودى االصل به نجاتى كه به ايشان اجازه دخول در آسمان دهد، . مسيحايى بر روى زمين ، مردم را نجات دهد سيس كند، اعتقاد داشتند و اين مطلوب آنان بود، گر چه به أ چشم ندوخته بودند؛ بلكه به نجاتى كه نظام جديدى روى زمين ت

. فناپذيرى روح و جاودانگى جان معتقد بودند اين عقيده . اج يافت كه عقيده به عيسى به عنوان خداى نجات بخش پديد آمد عقيده مسيحى هنگامى ميان بت پرستان رو

تولد ميترا بود سالروز ) انقالب شتوى ( دسامبر ۲۵ چنين روز هم . كامال بر آنچه پيش از آن بود، به ويژه ميترا، منطبق مى شد ند در شريعت يهوديان كه توسط خداو يعنى هفتمين روز ) شنبه ( ولد عيسى شد و حتى روز سبت ، سالروز ت كه توسط مسيحيان

كه روز ) يكشنبه ( هاى ميترايى به روز اول تحت تاءثير انديشه ... مشخص شده و خداوند آن را تقديس كرده بود ) تورات ( موسى. ، تبديل شد خورشيد فاتح است

) ه گناهان در را ( و كه بايد ، در حوزه مديترانه منطقه اى نبود كه فكر مادر باكره و فرزند ا در زمان گسترده شدن مسيحيت فرزند وى ميوه زمين بود كه براى مردن به . اصوال زمين الهه اى بود كه در هر بهار باكره مى شد . بميرد، وجود نداشته باشد

اين . دنيا مى آمد، و همين بود كه مى مرد در زمين دفن مى شد تا تخم ميوه بعدى باشد و دوره تازه اى را به وجود آورد . رستنى بود كه داستان غم انگيز خداوند رهاننده و مادر غمديده را به گونه اى ماهرانه پديد آورد افسانه

اين عقيده نيز وجود داشت كه الهه باكره همان برج . گردش فصول روى زمين به گردشى مانند آن در آسمانها مربوط مى شد تولد تازه خورشيد را اعالم مى كند، اين برج در قسمت سنبله است كه درست هنگامى كه ستاره شعراى يمانى در مشرق ،

قرار گرفتن خط افق در ميان سنبله رمز پذيرفته شدن مادر باكره بود كه توسط خورشيد عطا مى . شرقى آسمان طالع مى شود عهد باستان مخلوط افسانه زمين به اين گونه با افسانه آسمان در آميخت و اين دو با افكار قهرمانان واقعى و غير واقعى . شد

از ه هوروس بود كه پس غارى كه زادگاه عيسى محسوب شد، از پيش زادگا . شدند و داستان قهرمان فدا شونده پديد آمد تعداد زيادى از اين مسلكهاى . ايزيس مادر غمديده بود . ، اوزيريس گرديد و مقرر بود براى رهايى قوم خود بميرد بزرگ شدن

ت كه توسط نويسندگانى چون فريزر در كتاب شاخه زرين و دانشمند متخصص ادبيات يونان و روم معتقد به فدا وجود داش . تاد ژيلبر مورى شرح داده شده است اس

به ميترا پرستى ) عشاى ربانى ( شام آخر . ناميده شد ، آيينهاى مسيحى آيينهايى وجود داشت كه پس از اين در اين مسلكهابه تنها آيينها، بلكه يك مجموعه اعتقادات از . ه شد و با شام مسيحيت فلسطينى تركيب شد تعلق داشت كه از آن عاريت گرفت

Page 124: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۲۴

نه تنها اعتقادات مذهبى ، بلكه شمارى از تعاليم اخالقى نيز از . نيز از ميتراپرستى گرفته شد ) يا ثور، گاو نر ( قبيل خون بره ليمى اخالقى نيز وجود دارد كه از غير آن مسلكها گرفته به عالوه تعا . مسلك كسانى كه به مسيحيت مى گرويدند، جذب شد

. شده است ، مانند تعاليم رواقيان ارتباط مسيحيت با بت پرستى به اندازه اى زياد است كه اگر اصوال يك هسته مسيحيت يهودى االصل نيز در كار باشد،

وى مسيح و . به ندرت به او معلم گفته شد بايد به خاطر داشت كه پس از عيسى . مسيحيت كنونى از آن بهره اندكى دارد ) ۲ .( نجات دهنده و خداوندگار مسيحيان شده بود

: نويسنده كتاب مى افزايد يك عامل اصيل براى فاتح ساختن مسيحاى يهود در رقابت مسلكهاى معتقد به فدا، پولس ترسويى است كه يونانى مآب و

او براى تركيب و به هم پيوند دادن ، استادى ماهر بود و هم او . بود قديس ملهم يهودى با دركى ژرف از مسلك بت پرستى نخستين كسى است كه انديشه پيوند دادن اسرائيل را به آتن و معبد اورشليم را به قربانگاه ميترايى و يهوه فرقه اسنى را به

. و بى شمارى در اين باب نوشته اند دانشمندان مغرب زمين كتابهايى مستند . خداى ناشناخته تپه اروپاگوس در سر پروراند در اين كتاب ( خالصه اى از مباحث ايشان در كتاب افسانه هاى بت پرستى در آيين كليسا نوشته محمد طاهر تنير آمده است

.) يث سه سر دارد، به چاپ رسيده است تصاويرى از قبيل تصوير يكى از بتان آيين هندو كه به نشانه تثل ، به خصوص با مسيحيان . قديم يونان گرفته شده است است كه از فلسفه هاى ) Logos ( ى كلمه يكى از القاب حضرت عيس

استناد به انجيل يوحنا، ايمان دارند كه عيسى انسانى است كه كلمه خدا در او زيست مى كند؛ يعنى پيام ازلى كه خداى پيام ازلى با . ميان بشر خيمه خويش را برافراشت حكيم هر چيز را به وسيله آن آفريد، با تجسم يافتن در عيساى انسان ، در

، به شكل انسانى زيست مى كرد كه مانند همه مردم براى تحصيل لقمه اى مى كوشيد، مى خورد و مى قرار گرفتن در عيسى . ، رنج كشيد و مرد وشيد، دوستان و خويشاوندانى داشت ن

خدا، خداوند و پسر خدا - ۱۲ - ۲ مثال در تورات كنونى چنين . بين اسالم اهميت و محدوديتى دارد كه اديان ديگر از آن بى خبرند استعمال واژه خدا در دين م

خروج ( )) ببين تو را بر فرعون خدا ساخته ام و برادرت هارون نبى تو خواهد بود : و خداوند به موسى گفت : (( ده است آم۷:۱ ).( ۳ (

اعم از خالق و ) در انگليسى )) Lord (( در عربى و )) رب (( ل معاد ( )) خداوند (( بود، اما لفظ )) خدا (( آنچه گفتيم مخصوص لفظ يا صاحبى السجن اما : (( آن را در مورد پادشاه مصر به كار برده است ) ع ( ت ، و به همين دليل حضرت يوسف مخلوق اس

و ۴۱ - ۴۲ : يوسف ..))( . و قال للذى ظن انه ناج منهما اذكرنى عند ربك فانساه الشيطان ذكر ربه ... احدكما فيسقى ربه خمرا . ، مالك و صاحب است اين كلمه به معناى مولى ). ۵۰

از قول خدا ) ع ( در مورد حضرت سليمان . ه انبيا و مؤ منين اطالق شده است در اديان گوناگون ب )) پسر خدا (( لقب تشريفى ( و درباره بنى اسرائيل ) ۲۸:۶ يخ ايام كتاب اول توار )) ( او را برگزيده ام تا پسر من باشد و من پدر او : (( چنين مى خوانيم

و در اناجيل چهارگانه و ساير كتب عهد ) ۴:۲۲ خروج )) ( رائيل پسر من و نخست زاده من است اس : خداوند چنين مى گويد ((: نقل شده است ) ع ( مثال سخن زير از حضرت عيسى . جديد اين اصطالح به تكرار، آمده است

Page 125: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۲۵

بت نماييد و براى لعن كنندگان خود بركت بطلبيد و به آنانى كه از شما نفرت كنند من به شما مى گويم كه دشمنان خود مح احسان كنيد و به هر كه به شما فحش دهد و جفا رساند دعاى خير كنيد تا پدر خود را كه در آسمان است پسران شويد؛ زيرا

) ۴۵ - ۵:۴۴ متى ( ن مى باراند كه آفتاب خود را بر بدان و نيكان طالع مى سازد و باران بر عادالن و ظالما و اما به آن كسانى كه او را قبول كردند : چنين مى گويد ) ع ( يسنده انجيل چهارم نيز درباره مؤمنان به حضرت عيسى يوحنا، نو

). ۱:۱۲ يوحنا ( قدرت داد تا فرزندان خدا گردند، يعنى به هر كه به اسم او ايمان آورد ) ۵ ).( ۱۸ : مائده ...)) ( اليهود و النصارى نحن اءبناء اهللا و اءحباؤ ه و قالت (( در قرآن كريم نيز مى خوانيم

را تحريم كرده )) پسر خدا (( ن ، استعمال عنوا )) بيت اللعه (( و )) يداهللا (( رخى القاب تشريفى مانند اسالم با وجود پذيرفتن ب در سوره )) راعنا (( ريم جمله رد، مانند تح اين تحريم عنوان ثانوى دا . ان موجب گمراهى اهل كتاب شده است ؛ زيرا اين عنو است . ۱۰۴ ، آيه بقره

براى ) ۲۸:۱۹ متى )) ( پدر و پسر و روح القدس (( تى نظير در كتاب عهد جديد نصى كه بر تثليث داللت كند وجود ندارد و عبارا ن شاهد ديگر عهد عتيق كسى كه با ذهن خالى با اين عبارت برخورد مى كند، چنين مفهومى را نمى آفريند و نمى تواند هزارا

آيات قرآن كيد بر توحيد مخدوش سازد، همان طور كه كنار هم قرار گرفتن خدا و رسول و مالئكه در أ و عهد جديد را در ت . مجيد نشانه تثليث نيست

ا در يافت نشدن نصى بر تثليث در عهد جديد برخى جاهالن را تحريك كرد تا آن كتاب بشر ساخته را تحريف كنند و تثليث ر آنان نتوانستند براى اين خيانت ، به اناجيل كه محتويات معروفى داشتند، دستبرد بزنند؛ از اين رو، به سراغ رساله . آن جا دهند

. رفتند و متنى را مبنى بر وحدت پدر و كلمه و روح القدس به آنجا افزودند ) ۸ - ۵:۷ ( اول يوحنا ى واجد و فاقد اين عبارت اثبات كرده اند كه عبارت مذكور تنها در نسخه عالوه بر اين محققان غربى با بررسى نسخه هاى خط

. هاى خطى متاءخر يافت مى شود پسر (( فقدان نص بر تثليث و محدوديت و اجمال عبارات مربوط به الوهيت عيسى ، مسيحيان را بر آن داشت كه اصطالح

البته آنان تا سه . ناى تشريفى به معناى حقيقى متحول كنند را در مورد آن حضرت توسعه دهند و اين اصطالح را از مع )) خدا هنگامى كه اوايل قرن چهارم اسقفى برجسته به نام آريوس بر ضد اعتقاد به . قرن در باب الوهيت عيسى اختالف داشتند

ر نيقيه شه ، در قيصر مسيحى ، نخستين اسقف به دعوت قسطنطين ۳۰۰ سى قيام كرد و مجادالت باال گرفت، قريب الوهيت عي در اين شورا قول به الوهيت عيسى با اكثريت قاطع پذيرفته شد و نظر . شورايى تشكيل دادند . م ۳۲۵ آسياى صغير به سال

: است در مورد عيسى چنين مى خوانيم در قطعنامه آن شورا كه به نام قانون نيقاوى معروف . آريوس مردود اعالم گرديد ، از ست، نور از نور، خداى حقيقى، كه مولود است نه محلوق يگانه مولود كه از ذات پدر ا عيسى مسيح پر خدا، مولود از پدر،

لعنت باد بر كسانى كه مى ... ، انسان گرديد راى نجات ما نزول كرد و مجسم شده او به خاطر ما آدميان و ب ... يك ذات با پدر، يابد نبود، يا آنكه از نيستى به وجود آمد و بر كسانى كه اقرار گويند زمانى بود كه او وجود نداشت و يا اينكه پيش از آنكه وجود

) ۶ .( مى كنند وى از ذات يا جنس ديگرى است و يا آنكه پسر خدا خلق شده يا قابل تغيير و تبديل است تهاى سيحيان محصول فعالي ، مسلم شده كه اعتقادات كنونى م ماى اسالم و به گفته محققان غربى به ارشاد ائمه طاهرين و عل

. پولس است ، اما در رساله به زاده تمامى آفريدگان خوانده است را نخست ) ع ( عيسى مسيح ۱:۱۵ له به كولسيان درست است كه وى در رسا

: مى گويد ۱۱ - ۲:۱ فيلپيان

Page 126: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۲۶

مردمان شد؛ خويشتن را فروتن با خدا برابر بودن را غنيمت نشمرد، ليكن صورت غالم را پذيرفت و در شباهت ) عيسى ( ... ، بلكه تا به موت صليب مطيع گرديد ساخت، و تا به موت

؛ رسوالن و نامه هاى او موجود است شرح احوال و افكار پولس در كتاب اعمال برخى احاديث اسالمى نيز پولس را مسئول گمراهى ) ۷ .( همچنين در آغاز و انجام انجيل برنابا از وى به شدت انتقاد شده است

. بوده است . م ۶۷ تا ۶۴ س در حدود در گذشت پول ) ۸ .( مسيحيان مى دانند . م ۱۰۰ انجيل يوحنا قريب سال . به اعتقاد مسيحيان و محققان اناجيل همنوا چند دهه بيش از انجيل يوحنا نوشته شده اند

ن با يك مقايسه اجمالى بي . ه است سال بعد از مرگ پولس ، زمانى كه افكار وى مسلط بود ۳۰ نوشته شده است ، يعنى محتويات سه انجيل همنوا از يك سو و انجيل يوحنا از سوى ديگر، بروشنى معلوم مى شود كه اناجيل همنوا از يك سو و

چندان غلو نمى كنند، اما در ) ع ( اجيل همنوا در مورد حضرت عيسى انجيل يوحنا از سوى ديگر، بروشنى معلوم مى شود كه ان مثال مى گويد علت مخالفت يهوديان با عيسى . نند الوهيت آن حضرت وجود دارد سراسر اين انجيل اخير مطالب غلوآميزى ما

). ۳۸ - ۱۰:۳۱ يوحنا ( آن بود كه وى خود را خدا مى خواند ز خداى ا )) خداى من (( ، آن حضرت بارها با تعبير در اناجيل چهارگانه ثبت شده ) ع ( سخنانى كه از حضرت عيسى مسيح در

.)) ما و خداى خود و خداى شما مى روم نزد پدر خود و پدر ش : (( مى خوانيم ۲۰:۱۷ يوحنا مثال در . عزوجل ياد كرده است ، طى چندين مرحله به مخصوصا اينكه وى پيش از دستگيرى . همچنين نماز و عبادت و التجاى وى به درگاه خدا را آورده اند

: آخرين سخن عيسى بر دار اين بود كه فرياد زد مى خوانيم كه ۱۵:۳۴ و مرقس ۲۷:۴۶ درگاه خدا تضرع كرده است و در متى .)) الهى الهى ، چرا مرا واگذاردى ؟ (( تثليث - ۱۲ - ۳

هرگز در كتاب مقدس مسيحيان وارد نشده است و نخستين كاربرد شناخته شده آن در تاريخ مسيحيت به )) تثليث (( كلمه مفهوم سه گانگى در عهد جديد احساس مى شود و عبارت ، ريشه هاى البته به تصور مسيحيان . مى گردد باز . م ۱۸۰ سال

تعميد ايشان را به اسم اب و ابن و روح القدس : (( طاى حق تعميد در پايان انجيل متى، آن را صريحا بيان كرده است اع .)) دهيد

جيلها، عيسى به شاگردان به گزارش ان . اين اصطالح از يهوديت آمده است . نويسندگان عهد جديد عادت دارند خدا را پدر بنامند نزد پدر خود و پدر : (( همچنين عيسى گفت ). ۶:۹ متى ( خود تعليم داد كه در دعاهاى خويش ، خدا را پدر آسمانى بخوانند

). ۲۰:۱۷ يوحنا )) ( ما و خداى خود و خداى شما مى روم ش حلول و اتحاد در آثار صوفيان بهره مى نويسندگان مسيحى عرب براى فهميدن رابطه عيسى و خدا و بيان اين رابطه از مفهوم

به علت وجود همين رابطه ويژه ، عيسى پسر خدا خوانده شده است كه البته مسيحيان از آن تولد جسمانى نمى فهمند؛ . گيرند . زيرا انديشه فرزند داشتن خدا در اسالم و مسيحيت به يك اندازه ممنوع است

ديدگاه از . مفهوم روح القدس در مسيحيت با مفهوم آن در اسالم تفاوت دارد . مى نامد غالبا، عهد جديد روح القدس را روح خدا به عقيده . از آفريدگان و جداى از خدا نيست ، روح القدس جبرئيل فرشته خدا يا آفريده اى سنت مسيحى و كتابهاى مقدس

او وجود توانا و فعال خدا در . غال دارد مسيحيان وى خود خداست كه در قلوب مردم و در جهان زيست مى كند و به عمل اشت ، براى تجربه توسط او، كمى قبل از آغاز بشارت جهان است و عيسى به وسيله همين روح القدس در شكم مادر قرار گرفت و

همچنين انجيلها روح القدس را به شكل كبوترى ترسيم كرده اند كه پس از غسل تعميد در رود اردن . شدن به بيابان برده شد

Page 127: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۲۷

دهد، رازهاى خدا را مى روح القدس جامعه مسيحيت را ارشاد مى كند، تعليم مي . ى فرود آمد و در او استقرار يافت بر عيس تسلى دهنده ، روح : وى در عهد جديد به اين نامها خوانده شده است . گشايد و به نويسندگان كتابهاى مقدس الهام مى بخشد

. ى حكمت و ايمان، روح شجاعت، محبت و شاد با گذشت زمان و در طول تاريخ كليسا مسيحيان مدعى شدند كه طبيعت سه گانه خدا يك راز است و نمى توان آن را با تعابير

، عارفان و متكلمان مسيحى به كمك كتاب عهد جديد، براى دست يافتن به برخى از آنچه با آنكه نويسندگان . شرى بيان كرد ب . اند، ولى همگى به نافرجامى كوششهاى خود براى توجيه تثليث اعتراف دارند به ذات خدا مربوط مى شود، كوشيده

. ، به مفاهيم و مكاتب فلسفى زمان خود متوسل شده اند لها، براى بيان راز خداى سه گانه انديشمندان مسيحى در طول نس . رده اند پاپها و شوراهاى كليسايى برخى از اين بيانها را درست و برخى ديگر را نادرست اعالم ك

از آنجا كه مسيحيان معتقدند روح القدس پيوسته كليسا را ارشاد مى كند، آنان از روى ايمان خود مى گويند كه فهميدن راز نخستين شوراهاى . ، به رشد و پيشرفت خود ادامه خواهد داد ها، شوراها، انديشمندان و عارفان تثليث پيوسته به كمك پاپ بر اين . يونانى و به معناى راه وجود است كلمه اقنوم از ريشه . يكتا، ولى داراى سه اقنوم است دا كليسايى اعالم كردند كه خ

. ه حالت براى وجود خدا و عمل اوست ، اقانيم سه گانه سه راه يا س اساس معناى به )) ( صفت (( و از كلمه )) اقنوم (( رب زبان براى رساندن مفهوم تثليث، از واژه يونانى االصل نويسندگان مسيحى ع

. است ) به معناى نقاب ( persona )) اقنوم (( معادل التينى كلمه . استفاده كرده اند ) مظهر فدا - ۱۲ - ۴

مرا از (( : در زبور داوود بارها اين دعا آمده است . ، عواقب گناه در بيرون طبيعت آدمى باقى نمى ماند به عقيده مسيحيان مردم به خاطر فرو رفتن در حاالت جامعه گناهكار بشرى ). ۵۱:۲ مزامير )) ( شستشو ده و از گناهم طاهر گردان عصيانم به كلى ، شستن بدن نشانه اعتراف به آلودگى گناه و سرايت آن و نشان دهنده نياز ناپاك مى يابند و در بيشتر اديان خود را آلوده و

. انسان به تطهير روح از طريق توبه است اين قضيه . پس از توبه نيز همچنان باقى است ، جهان آفرينش و نظام اخالقى حت الهى كه اثر وضعى تجاوز به سا آنان معتقدند

شخص گناهكار را پشت سر مى گذارد و همه نژاد بشر را آلوده مى سازد و موجب مى شود كه احساس آلودگى كنيم و خود را ام اخالقى وارد مى كند و تاءكيد بر جنبه در مسيحيت ، ناديده گرفتن زيانى كه گناه بر نظ . شدن مجدد بدانيم نيازمند پاك

شخصى و فردى گناه ، كوچك شمردن آمرزشى است كه خدا عطا مى كند و مى تواند به منزله سبك شمردن كارهاى بد تلقى . گردد

ده به عقي . همان طور كه همه مردم در آسيب وضعى گناه شركت دارند، يك نماينده از بشريت مى تواند كفاره اين گناه باشد مسيحيان ، عيسى كفاره آن آسيب را يك بار و براى هميشه محقق ساخت و معتقدند كه وى با تسليم شدن كامل و اطاعت

اين انهدام و كفاره شدن را . مطلق ، ديوارى را كه گناه بين خداى بى نهايت شايسته و انسان متمرد قرار داده بود، منهدم كرد . بى گناه و متحد با حكمت الهى باشد س كه خود كامال كسى نمى تواند انجام دهد، مگر آن ك

، شمارى از واعظان مسيحى عمل كفاره شدن عيسى را به تسكين خاطر خداى خشمناكى تفسير كرده اند كه برخى اوقات . بيشتر علماى مسيحى اين انديشه را رد كرده اند . خواستار مرگ فرد برگزيده خود بود

مسيحيان عمل . اين انديشه از قربانيهاى فراوان يهوديت گرفته شده است . عيسى قربانى شد : برخى اوقات مسيحيان مى گويند. مى نامند )) قربانى (( ن و شراب عشاى ربانى را كاتوليكها نا . قربانى را الزم نمى دانند و عيسى را قربانى هميشگى مى شمارند

Page 128: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۲۸

اين عمل به . و به قوم مى پاشيدند - به نشانه خدا - به مذبح كاهنان يهود هنگام انجام مراسم قربانى مقدارى از خون آن را قربانى با پيمان برابر بود؛ زيرا با قربانى و . معناى آن بود كه قربانى ميان خداى متعال و قوم بنى اسرائيل اتحاد پديد مى آورد

! پيمان ، خداى متعال خداى آنان مى شد و آنان قوم او به ادعاى انجيلهاى . د جديدى را ميان خدا و تمام بشريت ، و نه فقط قوم يهود، منعقد كرد از نظر مسيحيان ، مرگ عيسى عه

به .)) گناهان ريخته مى شود موجود، عيسى هنگام شام آخر، نان و شراب به جديد كه در راه شما و بسيارى به جهت آمرزش ونه اى است كه اثر عينى و اجتماعى گناه نمى تواند در عقيده مسيحيان ، زندگى تازه اى كه از فدا شدن عيسى پديد آمد، به گ

. يعنى عيساى مصلوب ، با خداى عزوجل از در مصالحه وارد مى شود آن مانعى ايجاد كند و نوع بشر، از طريق نماينده خويشهفت آيين مقدس - ۱۳

همچنين وى پيوسته . همراه آن است كند و سيحى زيست مى ، در جامعه م مسيحيان، مسيح كه از مردگان برخاست به عقيده تعليم ، دعا، خدمت ، شفا دادن : همان كارهايى را انجام مى دهد كه در طول حيات خود در فلسطين انجام ميداد؛ مانند

كارهاى غير آشكار مسيح در زندگى كليسايى به وسيله . بيماران ، غذا دادن به گرسنگان ، عفو بدكاران و تحمل رنج و مرگ آشكار مى شود؛ به ديگر سخن ، هنگامى كه يك مسيحى در مراسم مربوط به يكى از آيينها شركت مى كند، ايمان دارد آيينها

. را به وى بخشيده است ، ميرود كه با اين عمل به مالقات مسيح كه از مرگ برخاسته و فيض خداى نجات بخش مسيحيان كاتوليك و ارتدوكس پنج . عبارتند از تعميد و عشاى ربانى تقريبا همه مسيحيان اتفاق نظر دارند كه دو آيين اصلى

فرقه هاى پروتستان در تعداد آيينها اختالف دارند، ولى . آيين ديگر بر اينها مى افزايند و مجموع آيينها را به هفت مى رسانند ساهاى پروتستان ، مانند كويكرها و سپاه برخى كلي . اكثريت قاطع آنان دو آيين اول يعنى تعميد و عشاى ربانى را قبول دارند

. نجات هيچ يك از آيينها را نمى پذيرند تعميد - ۱۳ - ۱

انسان با تعميد به جامعه مسيحيت وارد مى شود و . نخستين و اصلى ترين آيين كه براى همه ضرورت دارد، تعميد است هى دادن به كارهاى نجات بخش خدا به وسيله عيسى اين رسالت عبارت است از گوا . رسالت دائمى كليسا را بر عهده مى گيرد

هر مسيحى فقط . به عقيده هر مسيحى ، تعميد وسيله اى است كه خدا با آن همه آثار زندگى و مرگ عيسى را عطا مى كند . . ، تعميد مى پذيرد بار، هنگام ورود به جامعه مسيحيت يك

رخى كليساها رسم است كه با ريختن آب بر سر شخص ، وى را تعميد در ب . تعميد اصوال با گونه اى از شستشو انجام مى گيرد كليساهايى نيز . در بعضى كليساهاى ديگر رسم است كه شخص براى تعميد به زير آب مى رود و بيرون مى آيد . مى دهند

را كه از آخر انجيل هنگام تعميد، كشيش اين عبارت . تعميد شونده را به آبهاى طبيعت ، مانند نهرها و درياچه ها، مى برند برخى كليساهاى پروتستان تنها .)) تو را به نام پدر، پسر و روح القدس تعميد مى دهم : (( متى اقتباس شده است ، مى خواند

. به نام عيسى تعميد مى دهند ز بر مرگ و برخاستن وى ا ) ع ( مناسبت پيروزى حضرت عيسى مسيح عيد پاك مهمترين جشن دينى مسيحيان است كه به

. ، در سومين روز تصليب وى نزد مسيحيان برگزار مى شود مردگان است كه از طريق يونانى و التينى به فرانسوى رفته و به مرور )) پسح (( همان كلمه عبرى Paques )) پاك (( واژه فرانسوى

ام عيد فصح يهود بوده در اي ) ع ( ليب رفتن و رستاخيز حضرت عيسى به گفته انجيلها، به ص . زمان به اين شكل در آمده است. است

Page 129: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۲۹

۲ عيد پاك نخستين يكشنبه پس از نخستين بدر شدن ماه پس از اعتدال ربيعى است و روى اين حساب ، وقوع آن از ) جات بنى اسرائيل از دست فرعونيان ياد بود ن ( عيد فصح يهود . امكان دارد ) آوريل ۲۵ مارس تا ۲۲ ( ارديبهشت ۵ فروردين تا

نيسان عبرى برگزار مى شود، در برخى از سالها با عيد پاك ) ۲۲ و در خارج فلسطين تا ( ۲۱ تا ۱۶ ز كه در طى يك هفته ا . مسيحيان مصادف مى شود

شب زنده دارى ، تالوت كتب مقدسه ، مناجات و دعا، برگزارى مراسم : برخى از مراسم مسيحيان در عيد پاك عبارت است از ... ، اهداى تخم مرغ رنگين و و اعالم رستاخيز وى، جشن و چراغانى ) ع ( انى، جستجوى نمايشى جسد عيسى عشاى رب

قبل و بعد از عيد پاك نيز مراسم عبادى مفصلى دارند كه براى آشنايى با گوشه اى از آنها بايد در زمان مناسب به برخى م در كتابها داده مى شود و حتى كشورهاى مسيحى مانند ايتاليا مسافرت كرد و از نزديك آنها را ديد؛ و گرنه كه از اين مراس

. فيلمهاى آن به شدت غلط انداز است به هر حال مراسم عيد پاك به مراتب از جشنهاى كريسمس و اول ژانويه دينى تر است و جنبه عبادى بيشترى دارد و به

: ترتيب زير انجام مى شود هنگام غروب پنجشنبه ، ياد بود شام آخر عيسى برگزار مى شود؛ . ۱ حدود ظهر جمعه ، مسيحيان خاطره مرگ عيسى بر صليب را گرامى مى دارند؛ . ۲ . بين غرب شنبه و صبح يكشنبه ، به مناسب رستاخيز عيسى و بازگشت به زندگى تازه جشن عيد پاك بر پا مى شود . ۳

فت و خاتمه آن هنگام مهمترين اين يادبودها جشن عيد پاك است كه قبال در غروب شنبه آغاز مى شد و در شب ادامه مى يا اين در عصر ما مختصر شده و فقط دو . سپيده دم يكشنبه بود كه به گفته اناجيل ، زمان برخاستن مسيح از مردگان بوده است

در اين مراسم ، تازه مسيحيان پيوستن خود به جامعه مسيحيت را اعالم مى كنند و تعميد مى . تا چهار ساعت طول مى كشد . ى نيز ايمان خود را، با تعهد به زندگى مسيحى راستين ، تجديد مى كنند اعضاى قديم . گيرند

) يا تثبيت ايمان ( تاييد - ۱۳ - ۲ در نيمه اول . اى هفتگانه است نيمه دوم از سلوك و پيشرفت در زندگى مسيحى تاييد ناميده مى شود، كه آيين دوم از آيينه

، خدا با فرد گناهكار آشتى مى كند و وى را به زندگى بر اساس ايمان بر نجات از گناه تاكيد مى شود و طى آن ) يعنى تعميد ( بر جنبه مثبت اداى شهادت به آنچه خدا به وسيله اى عيسى براى ) يعنى تاييد ( ولى در نيمه دوم . و اطاعت فرا مى خواند

جات در مى شود؛ زيرا ن بشريت محقق ساخته است و نيز بر كمك خواستن از روح القدوس براى انجام اين وظيفه تاكيد تاييد به انسان . ، بلكه شامل پيگيرى رسالت عيسى براى تغيير جهان طبق اراده نيز مى شود بخشيدن گناهان منحصر نيست

. ، نيرو مى بخشد ايسته يك مسيحى حقيقى است براى تحمل و انجام مسووليت در جامعه به گونه اى كه ش روح : (( د با روغن است ، همراه اين عبارت و اساس آن مسح كردن داوطلب تايي تاييد را اسقف يا جانشين او عطا مى كند

در كليساهاى مختلف ممكن است اين عبارت اندكى تفاوت لفظى پيدا )) ر، تا بتوانى به مسيح شهادت دهى القدوس را بپذي اييد را همزمان و به عنوان دو نيمه اگر كسى كه به كليسا مى پيوند بالغ باشد، تعميد و ت . كند، ولى اصل معنا باقى مى ماند

سالگى ، به تاخير ۱۶ تا ۱۳ هرگاه وى در كودكى تعميد يافته باشد، تاييد تا زمان بلوغ ، يعنى يك بين . يك آيين مى پذيرد تبرخى كليساهاى پروتستان كودكان را تعميد نمى دهند و مى گويند قبل از تعميد، شخص بايد از روى آگاهى به . مى افتد

. يروى از عيسى متعهد شده باشد پازدواج مسيحى - ۱۳ - ۳

Page 130: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۳۰

ازدواج عبارت از يكى شدن محبت . واج نشانه محبت خدا به بشريت است مسيحيان ازدواج عبارت را يك امر نمى دانند؛ زيرا ازد توليد مثل و ، متعهد مى شوند و براى ه با امانت دارى متقابل و همكارى ، همرا يكديگر براى زندگى مشترك دو شخص كه با

از اين رو، مسيحيان ازدواج را همچون رمز و نشانه اى . تربيت فرزندان و رشد آنان در فضاى ايمان و محبت به خدا مى كوشند بشرى براى شيوه رفتار خدا با انسان به شمار مى آورند، همان خداى پاك كه انسانها را دوست دارد، به امور آنان اهتمام مى

مسيحيان هنگام ازدواج متعهد مى شوند كه يكى شدن مرد و زن را نشانه . اى خود به آنان پايبند است ورزد و به وعده ه به همين علت ، مسيحيان ازدواج را التزام و تعهد در . آشكارى براى محبت خدا به بشر و محبت مسيح با شاگردانش قرار دهند

. يات همسر مخالفند طول زندگى مى شمارند و با طالق و تجديد فراش در زمان ح ، يا درجات مقدس روحانيت دست گذارى - ۱۳ - ۴

درجات . ، وقف خدمت به همه بشريت مى كند خدمت به جامعه مسيحيت و در نتيجه ، انسان خود را وقف با آيين دست گذارى : اصلى روحانيت سه است

و به نيابت از او تعليم مى دهد، رهبرى وى نماينده مسيح در قلمرو معينى است كه قلمرو اسقف خوانده مى شود : اسقف . ۱ . مراسم عبادى را به عهده مى گيرد و خدمت مى كند

. ، كمك مى كند يفه ياد شده، در محدوده يك گروه وى معاون اسقف است و به او در سه وظ : كشيش . ۲ . د در حال احتضار مى پردازد ، بيماران و افرا ليغ مى كند و به مساعدت بينوايان، سالخوردگان وى كالم خدا را تب : شماس . ۳

، موسيو و غيره نشان دهنده وظائف معينى است و ساير القاب كليسايى، مانند پاپ، پاتريك، سراسقف، كاردينال، ارشمندريت . ربطى به آيينهاى هفتگانه ندارد

اعتراف - ۱۳ - ۵ زيرا ايشان نيز، مانند مسلمانان و يهوديان مسيحيان در آيين اعتراف از طريق توبه يا آشتى بخشايش الهى را دريافت مى كنند؛

. ، معتقدند كه توبه موجب بخشايش الهى مى شود وى، ، از طريق كارهاى نجات بخش عيسى در طول زندگى ت را كه همواره در دسترس بشر است مسيحيان خداوند اين مغفر

بلكه نتايج و پيامدهايى وضعى نيز در سطح ، گناه تنها بى حرمتى به خدا نيست از آنجا كه . براى همگان فراهم كرده است . را در سطح جامعه كليسايى دريافت مى كنند جامعه دارد، مسيحيان نشانه بخشايش

توبه به صورت علنى انجام در قرون نخست تاريخ كليسا، . يت اشكال مختلفى به خود ديده است آيين توبه در طول تاريخ مسيح . فردى به گناه پا گرفت و مرسوم شد ، اعتراف در قرون بعدى . مى گرفت

) ماليدن روغن مقدس به بيماران ( ين تده - ۱۳ - ۶ اگر گناه بيمارى روح است و موجب سست شدن ارتباط انسان با خدا مى شود، بيمارى جسمى نيز مشكلى بشرى است كه

ا آماده مى شوند؛ زيرا معتقدند خد ، مسيحيان براى شنيدن پيام رهايى بخش در هر دو حال . ى را تهديد مى كند حيات زمين آيين تدهين . ن در لحظات جان دادن فرستاده است ، شفا دادن ايشان و آماده كردن آنا خدا مسيح را براى عيادت بيماران كه

بيماران نشان دهنده وجود خدا و محبت اوست و به ياد مى آورد كه خدا انسانهايى را كه به وسيله بيمارى مورد امتحان قرار به ديگر سخن ، هدف از اين آيين آن است كه با احساس جانكاه تنهايى و بى كسى بيماران . ته اند، فراموش نمى كند گرف

مسح كردن . مقابله نمايد، مخصوصا در مواردى كه جسم فرسوده شده و جان اندك اندك از تن مى رود و مرگ فرا مى رسد

Page 131: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۳۱

نيستند، بلكه مسيح با ايشان است و آنان را به سوى خدا رهنمون مى بيماران با روغن مقدس مسلم مى سازد كه آنان تنها . همچنين گروهى از برادران ايمانى با او هستند و براى او دعا مى كنند . شود

عشاى ربانى - ۱۳ - ۷ شعائر عشاى ربانى در ديد فرد مسيحى ، تنها يكى از آيينهاى هفتگانه نيست ، بلكه اين عمل يكى از مسائل اساسى ايمان و

عيسى در آن . عبادى مسيحيت است و در عين حال يادبود و بازسازى شام آخر عيسى با شاگردان در شب قبل از مرگ اوست . عمل ، نان و شراب را به عنوان گوشت و خون خود به شاگردان داد تا آنها را بخورند و بنوشند

همچنين باور . ه مسيح با جسم خود نزد آنان حاضر مى شود مسيحيان هنگامى كه در اين مراسم شركت مى كنند، باور دارند ك دارند همان طور كه عهد خدا با قوم يهود توسط خون قربانيها بر كوه سينا استوار گرديد، به همان ترتيب ، عهد جديدى بين

. خدا و بشريت به وسيله خون عيسى مسيح محكم و استوار شد هاى برگزارى عشاى ربانى ابتكاراتى پديد آورده است ؛ ولى دو عنصر اساسى در هر يك از كليساهاى مسيحى در شعائر و آيين

: همه مراسم ثابت است ؛ اندن دو يا سه مقطع از كتاب مقدس خو . ۱ . خوردن قربانى مقدس . ۲ جز در كليساهاى كاتوليك و ارتدوكس . ، پيشواى مراسم سخنان عيسى در شام آخر را تالوت مى كند هنگام تبرك نان و شراب . ۳

، كسى نمى تواند پيشواى مراسم باشد و عالوه بر خواندن كتاب مقدس و خوردن قربانى، قف يا جانشين او يعنى كشيش اس كه معموال بر محور مقاطع تالوت شده و تطبيق دادن آن با زندگى روزمره ( همخوانى و دعاى توسل و شكر، همراه با موعظه

بسيارى از پروتستانها عشاى ربانى را بسيار مهم مى شمارند، به طورى كه . د و مصافحه نيز انجام مى شو ) مسيحيان دور مى زند مى گويند براى اجراى درست و كامل آن مراسم ، بايد كامال آماده شد و به همين دليل ، آن را تنها در برخى از مناسبتها

ارتدوكس مراسم . انى را برپا مى كنند برگزار مى كنند و بسيارى از ايشان سالى چهار بار يا ماهى يك بار مراسم عشاى رب عشاى ربانى را در روزهاى يكشنبه و اعياد برگزار مى كنند، ولى كاتوليكا مى گويند عشاى ربانى قلب عبادات روزانه است و به

. همين دليل ، آن مراسم را هر روز برپا مى دارند علل انتشار مسيحيت - ۱۴

. دين هنگامى مى ميرد كه وانهاده شود . يكى تحمل فشار و آزار و ديگرى تبليغ : دو عامل در رشد و گسترش دين مؤ ثر است سال ۳۰۰ شالوده اين دين در همين . سال رنج كشيدند، آزار ديدند و شهيدان فراوانى تقديم كردند ۳۰۰ مسيحيان حدود

ار مسيحيان در امپراطورى روم موجب افزايش شم . نهاده شد و دعوت اقوام مختلف در اين مدت ، كاميابيهاى را همراه داشت وسيعى شد كه اين دين در نيمه اول قرن چهارم در آن سرزمين رسميت پيدا كند و بر اثر عامل ديگر يعنى تبليغ ، به بخش

. از جهان آن روز گسترش يابد له تبليغ اهميت أ و مسيحيت براى مس اديانى مانند اسالم . برخى اديان مانند تبليغ ندارند و افزايش پيروان را كمال نمى شمارند

هياءتهاى تبليغى مسيحيت از روزگار قديم به سراسر جهان رفته و پديدآمدن استعمار و تهاجم فرهنگى ، . زيادى قائلند . يافته است مسيحيت در مشرق زمين گسترش

بروز اختالفات كالمى - ۱۵

Page 132: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۳۲

اى بيان چگونگى ارتباط بين عيسى و خدا از اصطالحات فلسفى ، بر مپرطورى روم گسترده شد و متفكران مسيحيت در سراسر ا . و مفاهيم رايج آن عصر بهره گرفتند و بدين شيوه ، الهيات مسيحى شكل گرفت

غنوصيان وى را فرشته . ، انسان بودن عيسى را انكار كردند ) ناستيك ( أثير انديشه هاى غنوصى برخى مسيحيان نخستين تحت ت مى ) ظاهر گرايان ( هى به نام دوكتيسها همچنين گرو . آميزى از خدا براى بشر آورده است ت اسرار اى مى دانستند كه معرف

كليساهاى مسيحى . گفتند عيسى جسم بشرى ندشت و بر صليب نمرد، بلكه وى فقط از نظر ظاهر به شكل آدمى درآمده بود دند و بر حقيقت انسانيت موجود در عيسى اصرار در قرن دوم ، تعاليم غنوصيان و ظاهر گرايان را باطل و محكوم اعالم كر

. ورزيدند مسيحيت در روم - ۱۶

سرانجام كليسا برپا و استوار شد، اسقفان هر يك از كليساهاى محلى را بر عهده گرفتند، به معاونت آنان اقدام كردند و شماسان پيدا شدند كه براى خدمت به كليسا و استوارى آن از ، به انواع گوناگون نيكوكارى تكفل امور سالخوردگان و بينوايان عالوه بر

. ، معلمان و رسوالنى بودند كه با الهام روح خدا سخن مى گفتند ايشان مبشران، شبانان : رخوردار شده بودند نعمتهاى الهى ب . افرادى نيز قدرت معجزه كردن ، شفا دادن بيماران و سخن گفتن به زبانهاى مختلف را در خود داشتند

دولت روم در برابر كليساگاهى مسالمت آميز بود، ولى غالبا حاكمان رومى به آزار مؤ منان مى پرداختند و در نتيجه موضع . افراد بسيارى مانند پطرس و پولس كشته شدند

امور . رم ، اورشليم ، اسكندريه و انطاكيه : پيدا كردند اندك اندك با گذشت زمان برخى مراكز اهميتى ويژه و قدرتى مخصوص همچنين در مناطق ياد شده قلمروهايى فرعى به نام قلمرو اسقف . مذهبى اين چهار شهر به عهده پاتريكها گذاشته شده بود

ارم هنگامى كه در قرن چه ). به معناى ناظر است )) اسقف (( كلمه يونانى ( قرار داشتند ايجاد شدند كه زير فرمان اسقفان اين شهر نيز در زمره اماكن مهمى قرار گرفت كه رهبرى كليساى آن در دست يك پاتريك را بنا كرد، ) استانبول ( قسطنطين

. بود جامعه مسيحيت از يك گروه مورد آزار قدرتهاى امپراطورى روم به كليساى دولتى ) ميالدى ۳۳۷ . م ( ر روزگار قسطنطين د

گونى بزرگى كليسا پديد آمد و بيشتر مردم در ، تغيير و دگر بر اثر اين تحول . فت و حكومت آن را به رسميت شناخت تحول يا هنگامى كه جدايى بين . امپراطورى بيزانس و امپراطورى روم ، به استثناى يهود، دست كم در ظاهر به مسيحيت در آمدند

. ، الهيات و سنت خود را شكل داد آن دو منطقه مستقال مراسم عبادى، فلسفه كليساهاى شرق و غرب كامل شد هر يك از نين كليساى قبطى در مصر، كليساى سريانى در سوريه و كليساى نسطورى در عراق و ايران سنتهاى قديمى خود را همچ

. شكل دادند هنگامى كه در اوايل قرن هفتم ميالدى دين اسالم در جزيرة العرب ظهور كرد و حاكمان مسلمانان اداره امور مناطق مسيحى

شمال آفريقا را در دست گرفتند، مسيحيان الزم دانستند به دين اسالم با ديده احترام نشين در مصر، شام ، بين النهرين و دمشقى كه در عصر از سوى ديگر، يوحناى . بنگرند و مسلمانان را ياراى ايمان و هموطن ، بلكه غالبا حاكم خود قبول كنند

. پرداخت ، به رشته تحرير درآورد ، نخستين كتاب مسيحى را كه به بررسى اعتقادات اسالمى مى امويان مى زيست نه تنها بين ، دولتهاى اروپايى جنگهاى صليبى را به راه انداختند و بر اثر آن ، دشمنى و نفرت در قرنهاى يازدهم تا سيزدهم

نجه ويرانگريها، شك . سى تا به امروز بر جاى مانده است ، بلكه بين مسيحيان غرب اروپا و مسيحيان بيزان مسلمانان و مسيحيان

Page 133: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۳۳

از خود بروز دادند، بدترين تاءثير را هم .) م ۱۲۰۴ ( و قسطنطنيه .) م ۱۰۹۹ ( س ها و كشتارهايى كه مسيحيان در هجوم به قد . نزد مسلمانان و هم نزد مسيحيان شرق باقى گذاشت

جدايى در كليسا - ۱۷ مهمترين جدايى در تاريخ . اعتقاد ندارد كلمه جدايى بر انفصال بين دو بخش يا گروه از مسيحيان داللت مى كند و ربطى به

كليساى روم مى . مسيحيت بين كليساى قسطنطنيه و كليساى رم پديد آمد و آن را گاهى جدايى شرق و غرب مى خوانند گفت كسانى كه كليساها را رهبرى و سرپرستى مى كنند، اسقفان جهان هستند كه با هم در جسم واحدى تحت اشراف اسقف

اورشليم، : عتبار و اقتدار برابرند به نظر كليساى قسطنطنيه پنج مركز براى مسيحيت وجود دارد كه از نظر ا . د رم عمل مى كنن . ه و قسطنطنيه ، اسكندري انطاكيه، رم

در قرنهاى بعدى نيز . ، مسيحيان تابع رم و قسطنطنيه تا قرن نهم همگى متحد بودند جود اين اختالف نظر پيرامون قدرت با و بين رم و قسطنطنيه ا گاهى از هم جدا مى شدند ودوباره با هم آشتى مى كردند، تا اينكه سرانجام آخرين جدايى آن دو كليس

مى آمد، ولى يك شكى نيست كه بيشتر جداييهاى مذهبى بر اثر اسباب و علل سياسى پيش . پديد آمد . م ۱۰۵۴ در سال براى اظهار ايمان خود به صدور روح القدس از ) مچنين پروتستانها ه ( كاتوليكها . عنصر اعتقادى در جدايى اخير وجود داشت

را به كار مى برند؛ در ) Filoiouge : و به التينى )) ( و از پسر (( خداى پدر و عيساى پسر كه با هم عمل كرده اند، عبارت به عقيده ارتدوكسها . افزايد صورتى كه ارتدوكسها به عبارت اصلى قانون ايمان بسنده مى كنند و عبارت مذكور را به آن نمى

اين مساءله در واقع براى علماى الهيات اهميت دارد و توده مسيحيان اين نزاع . روح القدس فقط از خداى پدر صادر شده است . را چيزى در حاشيه تاريخ مسيحيت تلقى مى كنند

هر يك از پاپ ژان بيست و سوم . است در دهه هاى اخير تالش براى وحدت كليساهاى رم و قسطنطنيه شتاب بيشترى يافته ، پل ششم و ژان پل دوم به ديدار دو پاتريك جهانى ارتدوكس ، اتيناگوراس و ديمتريوس در استانبول مبادرت كرده اند و

همچنين اين دو كليسا گروههايى را براى . رفته اند ) واتيكان ( متقابال اين دو پاتريك براى بازديد پاپهاى مذكور به رم . رانداختن موانع وحدت ايجاد كرده اند ب

امپراطورى مقدس - ۱۸ ، اندك اندك كليسا نيرو گرفت و دخالت در سياست را آغاز صر روم در آغاز قرن چهارم ميالدى با مسيحى شدن قسطنطنى قي

را بر سر او گذاشت و با پاپ رهبر مسيحيان تاج شارلمانى پادشاه فرانسه . م ۸۰۰ در سال . رو به افزايش نهاد كرد و اين دخالت جنگهاى . ، دخالت صريح روحانيون مسيحى در سياست شروع شد از اين زمان . روم را بنياد نهاد اين كار امپراطورى مقدس

. رسما ادامه يافت ۱۸۰۶ خالتها سال صليبى و محكمه تفتيش در اين دوره بود و اين د اه دانشمندان و انديشمندان مغرب زمين قدمى به سوى ترقى و يكى از ناگوارترين حوادث چند قرن اخير اين است كه هرگ

اين رفتار ناپسند چهره تابناك دين را تيره كرد و مردم را وادار ساخت . پيشرفت برداشتند، فرياد اعتراض ارباب كليسا بلند شد ندان و انديشمندان مغرب زمين به ، دانشم سا در امور سياسى و اجتماعى مردم بر اثر دخالتهاى نارواى كلي . كه بر كليسا بشورند

مردم نيز كه . اين نتيجه رسيدند كه دخالت دين در سياست تنها به نفع پدران روحانى است و عامه مردم از آن زيان مى بينند از فشارهاى كليسا ناراضى بودند، اين انديشه را پسنديدند و پس از سالها مبارزه فكرى و مسلحانه توانستند خود را از قيد

. كليسا برهانند

Page 134: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۳۴

نوشته هاى علوم سياسى در اروپاى قرون وسطى درباره اينكه كدام يك از كليساى كاتوليك رومى و پادشاهى مقدس روم برتردر قرن سيزدهم توماس آكويناس در كتاب خالصه االهيات از نقش كليسا دفاع كرد و در قرن چهاردهم . است ، بحث مى كرد

. رامون سلطنت از مسيحيت متحد زير فرمان امپراتور و پاپ سخن گفت دانته اليگيرى در كتاب پي از رم ايتاليا . م ۱۳۰۹ براثر فشار امپراتور فيليپ چهارم ، مقر پاپ در سال

يعنى قريب هفتاد سال ادامه يافت و از باب تشبيه به تبعيد . م ۱۳۷۷ نتقل شد و اين وضع تا سال به شهرآوينيون در فرانسه م . بابل در قرن ششم قبل از ميالد، آن را تبعيد بابلى پاپها ناميدند يهوديان به

اين مساءله كه . هنگامى كه مقر پاپى به رم برگردانده شد، باز هم پاپهايى در آوينيون برخاستند كه بعدا ناپاپ ناميده شدند . ت يعنى چهل سال ادامه ياف . م ۱۴۱۷ تا . م ۱۳۷۷ انشقاق بزرگ ناميده مى شود، از سال

در اوايل قرن پانزدهم بر اثر شدت گرفتن اختالفات ، سه پاپ در كليساى كاتوليكها به رقابت برخاستند، زيرا عالوه بر پاپ رم به نام گرگورى دوازدهم و ناپاپ آوينيون به نام بنديكت سوم ، امپراطور فرد سومى را به پاپى برگزيد كه جان بيست و سوم

دانست و دو حريف ديگر را بر سيحيت در برابر سه مدعى قرار گرفت كه هر يك خود را بر حق مى بدين شيوه ، م . ناميده شد هر سه ۱۴۱۷ كه براى بررسى اين مساءله و برخى مسائل ديگر تشكيل شد، در سال ) ۱۴۱۸ - ۱۴۱۴ ( شوراى كنستانس . باطل

. در نظر نگيرند مدعى را بركنار كرد و پاپ رهنمود داد كه براى كسب قدرت اصول اخالقى را در قرن شانزدهم نيكولو ماكياولى در كتاب لوياتان گفت كه قدرت حاكم نبايد محدود شود؛ زيرا قدرت وى از قرارداد اجتماعى

در همان . نشاءت مى گيرد و براساس آن حكومت موظف به تاءمين امنيت اجتماعى و فراهم كردن خواسته هاى مردم است پافشارى كرد و گفت هرگاه حكومتى از انجام تعهدات خود در قبال مردم سرباز زند، بايد آن را قرن جان الك بر اين موضوع

. سرنگون كرد يق نظامى و رهبران فرانسه و ايتاليا از طر . ، در اواخر قرن هجدهم رو به كاستى نهاد اپ پس از سالها آرامش قدرت سياسى پ

. گرفتند و به فرمانروايى سياسى وى پايان دادند ، كاخها و امالك پاپ را مراجعه به آراى عمومى شمارى از كاخها را به پاپ ) ۱۸۷۰ اكتبر ۱۸ ( از اين رو، دولت ايتاليا در قانون تضمينات . تسليم كردن پاپها كار آسانى نبود

. برگرداند و ملزم شد گونه اى حق سياسى براى وى قائل شود سرانجام پس از . شد ب قطع روابط واتيكان با دولت ايتاليا به مدت شصت سال پاپ قانون تضمينات را نپذيرفت و اين امر موج

. بين واتيكان و ايتاليا به امضا رسيد و مساءله رم حل شد ) ۱۹۲۹ فوريه ۱۱ ( ، معاهده التران سه سال مذاكره . بين واتيكان و ايتاليا به امضا رسيد و جايگزين معاهده التران شد ۱۹۸۴ معاهده جديدى در آوريل

رهبانيت - ۱۹ عيسى هرگز ازدواج . ، برخى مسيحيان به تقليد از مسيح تجرد و زهد را شيوه زندگى خود قرار داده اند از زمان حواريون تاكنون

البته بيشتر رسوالن، از جمله ). ۱۲:۱۹ متى ( نكرد و تعليم داد كه افرادى به خاطر ملكوت خدا مجرد به سر خواهند برد تجرد در آغاز با عقيده به بازگشت قريب الوقوع . بودند، ولى پولس مجرد مى زيست و وضع او نادر بود ، ازدواج كرده پطرس

شت اينكه بازگشت عيسى نزديك با گذشت زمان و روشن شدن اينكه بازگ . عيسى و فرارسيدن روز پايانى ارتباط داشت - كرد و به نشانه روابط جديد در جامعه مسيحيت ، برخى مسيحيان ، به نشانه حيات جديدى كه بايد در مسيح ايجاد نيست

بايد يادآور شد كه از همان روزگار . تجرد را برگزيدند - روابطى كه نه بر قرابت جسمانى ، بلكه بر ايمان به خدا استوار بودپيوسته در طول . حواريون ، زندگى زناشويى از ديدگاه مسيحيان راه طبيعى پيروى از مسيح و اداى شهادت به تعاليم او بود

Page 135: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۳۵

تاريخ مسيحيت ، تجرد يك شيوه استثنايى براى افرادى محدود از مسيحيان تلقى شده است كه احساس مى كنند به طور . دعوت شده اند تا حيات ايمانى خود را به آن شيوه ادامه دهند خاص

براى پيروى از انجيل در ميان آن هنگامى كه در قرون نخستين ، طوفان آزارهاى سخت بر مسيحيان وزيدن گرفت ، آنان هنگامى كه در زمان قسطنطين مسيحيت دين فرمانروايان شد و . خطرهاى بزرگ گروه كوچكى با روابط تنگاتنگ پديد آورند

بيشتر شهروندان مسيحيت را پذيرفتند، سطح ديندارى مردم به طور طبيعى پايين آمد و بسيارى از مسيحيان به گونه اى اين دگرگونى وضع اجتماعى حركت به سوى رهبانيت . د كه با تعاليم مسيح و شيوه زندگى او شباهتى نداشت زيست مى كردن

البته روشن است كه يهوديان پيش از مسيحيان به اين كار اقدام كرده بودند و همان طور كه در . در صحرا را در پى داشت ، ديرهايى را نزديك قمران در كرانه بحرالميت تاءسيس كرده بخش يهوديت گذشت ، گروههايى به نام اسنى قبل از ميالد

اين گروهها عقيده داشتند كه جامعه دنيوى به گونه اى با شر آلوده شده است كه دست يافتن به نجات در آن ممكن . بودند در قرنهاى . پناه بردند نيست و در تالش براى دور نگه داشتن اعضاى خود از ابتالى به گناه و فساد جامعه به زندگى در صحرا،

، مانند اسكندريه و انطاكيه را رها كردند و زندگى زاهدانه همان مسلك را پيمودند و شهرهايى ، برخى مسيحيان سوم و چهارم به محض آنكه شهرت يكى از راهبان مقدس مقيم در . در بيابان را برگزيده اند تا در گوشه تنهايى به دعا راز و نياز بپردازند

اال مى گرفت ، مردم گروه گروه براى دريافت ارشاد و نصيحت و گذراندن اوقاتى در عبادت و در كنار او، به زيارت وى صحرا ب بدين گونه ، نخستين دسته هاى رهبانى . برخى از اين زائران نزد وى مى ماندند و شيوه زندگى او را برمى گزيدند . مى رفتند

. صومعه هاى ناسكان و گوشه گيران گرد آمدند كه داراى زندگى مشترك بودند، در اطراف از پيشگامان . اين پديده نخست در بيابان مصر مشاهده شد و به زودى مناطق صحرايى سوريه و جزيرة العرب را فرا گرفت

هد را بودند كه سخت ترين گونه ز ) ميالدى ۳۹۰ . م ( و مكاريوس ) ميالدى ۳۵۶ . م ( ك و گوشه گيرى در مصر، آنتونى تنس ياران و شاگردانى گرد آورند و نه صومعه بنا كرد كه در هر يك از آنها صد راهب ) ميالدى ۳۴۶ . م ( پاكوميوس . تخاب كردند ان

. وى نخستين كسى بود كه براى سازماندهى زندگى رهبانى گروهى ، آيين نامه اى تنظيم كرد . به عبادت مشغول بودند آنان به فساد جامعه بشرى . معنا و مفهوم ديگرى براى رهبانيت مطرح كردند در مقابل آنچه گذشت ، برخى از پدران كليسايى

اين افراد مشغله زيادى داشتند و فعاالنه در بحث و جدلهاى الهيات و مسائل . معتقد نبودند و ترك آن را الزم نمى ديدند تفكر به صحرا مى رفتند، همراه اين ، همه آنان هر چندى يك بار براى دعا و با اين وصف . ر خود شركت مى كردند سياسى عص

. پيروى كامل از تعاليم انجيل است احساس كه با چنين عملى مى توان اشتغاالت را مهار كرد و به يادآورد كه هدف زندگى سپس ديرهاى باسيلى در همه . باسيل قانونى را براى راهبان وضع كرد كه هنوز هم كليساهاى شرقى از آن پيروى مى كنند

يابانى سوريه ، جزيرة العرب و مناطق كم جمعيت آناتولى و يونان تاءسيس شد و راهبان به پند دادن و ارشاد مناطق ب شهروندانى كه به زيارت ايشان مى آمدند مى پرداختند و از مسافرانى كه در بيابان راه گم كرده يا براى فرار از ظلم و ستم و

. نات استراحت و آرامش آنان را فراهم مى كردند مشكالت به آنجا آمده بودند، پناهگاه و امكا اصالح مذهبى - ۲۰

آفتابهايى نيز زندگى كليساى كاتوليك را در قرون ميانه به پرتگاه نابودى كشاند كه شايد زشت ترين و ناهنجارترين آنها بر اين ، پاپها، اسقفان و عالوه . باشد كه عبارت بود از فروش منصبهاى روحانى و امتيازات كليسايى ) Simony ( سايمونى

كشيشان تقريبا تمام نقشهاى مهم كليسايى را در انحصار خود داشتند و نقش قابل توجهى براى عامه مردم قائل نمى شدند و. آنان را در امور دين و ايمان در نادانى باقى مى گذاشتند

Page 136: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۳۶

برخى از اين اقدامات در عين پذيرفتن اقتدار . پديد آمد البته اقداماتى اصالحى نيز در كليساى را كه چهره كليسا قرون ميانه برخى ديگر كليساى كاتوليك را نمى پذيرفت و . پاپها، اصالح مفاسدى را كه چهره كليسا را زشت كرده بود، در نظر داشت

ه برخى اوقات از اين رو، در ميان اين گرو . براى پيگيرى يك زندگى مسيحى بهتر و همراه پرهيزكارى بيشتر تالش مى كرد كليسا و دولت دست به . افكار و عقايدى پديد مى آمد كه با ايمان سنتى كليساها هماهنگ نبود و موجب تكفير آنان مى شد

. دست هم دادند و براى زدودن آن بدعتها، شيوه هاى غالبا بسيار قساوت آميزى با آنها جنگيدند شورشهاى قديمتر - ۲۰ - ۱

، البيجيها ) ان از قرن دهم تا دوازدهم ميالدى در بالك ( نهضت بوگوميلها : فساد كليسا عبارت بود از مشهورترين شورشها بر ضد در ( ، وايكليف ) در شمال ايتاليا از قرن دوازدهم تا عصر ما ( ، ولديها ) قرنهاى دوازدهم و سيزدهم ميالدى در جنوب فرانسه در ( ، دادگاههاى تفتيش ۱۲۳۲ در سال ). ا، در قرن پانزدهم ميالدى بوهيمي در ( و هوس ) نگلستان ، در قرن چهاردهم ميالدى ا

شد و كسانى كه به نظر گردانندگان آن گمراه بودند، اگر حاضر به توبه نبودند، به عقايد براى رسيدگى به بدعتها تاءسيس . اعدام محكوم مى شدند

مارتين لوتر - ۲۰ - ۲ اصالح دين فرا مى خواندند، جريان بخشش نامه ها غوغايى برانگيخت و در حالى كه بسيارى از كارگزاران كليسا مردم را به

قضيه از اين قرار بود كه تنى چند از واعظان پرشور، مناطق مختلف اروپا را زبر . شكاف در كليساى غربى را قطعى كرد خود را از مجازات بازخريد كند پاگذاشتند و در همه جا اعالم كردند كه هر مؤ منى مى تواند با پرداخت مقدارى پول به كليسا

ماده انتشار داد كه ۹۵ اعالميه اى مشتمل بر ۱۵۱۷ قيام كرد و در سال ) ۱۵۴۶ . م ( در اين هنگام مارتين لوتر . و نجات دهد : برخى از اين موارد عبارتند از . در آنها با كاتوليكها مخالفت كرده بود

نجات فقط از راه ايمان به دست مى آيد؛ - مقدس تنها منبع ايمان مسيحى است ؛ كتاب - نبايد معتقد بود عشاى ربانى قربانى است ؛ - رهبانيت ونذر كردن براى آن باطل است ؛ - افراد غير روحانى بايد نقش مهمترى در مراسم عبادى و رهبرى دينى داشته باشند؛ - كليساهاى محلى بايد از كليساى رم مستقل شوند؛ - كى ، مانند حج ، روزه و اعتراف به گناه بايد ترك شود؛ برخى اعمال كاتولي - . بايد با كارهاى غير قانونى ، مانند فروش بخشش نامه ها و مناصب روحانى برخورد شود -

). و به همين دليل ، نهضت وى اصالح انجيلى ناميده شد ( لوتر درصدد بود كليسا را طبق تعاليم اصلى كتاب مقدس اصالح كند لوتر فرمانروايان آلمان را تشويق مى كرد كه سلطه . گفت بايد به ايمان جامعه مسيحيان نخستين بازگرديم وى همچنين مى

) آلمان ، نروژ، سوئد، دانمارك و فنالند ( پاپ را مردود شمارند و مردم را به پذيرش اصالح شده در كشورهاى اروپاى شمالى . گسترش يافته است

مصلحان ديگر - ۲۰ - ۳ د كه با پديد آمدن اختالف ميان پيروان لوتر در برخى مربوط به ايمان و چنددستگى آنان ، حركت اصالح از هم ديرى نپاي

رهبرى اصالح دين در سويس ) ۱۵۳۱ . م ) ( Zwingili ( زوينگلى . پاشيد و برخى از ايشان كليساهاى ويژه اى تاءسيس كردند

Page 137: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۳۷

كه ) ۱۵۶۴ . م ) ( Calvin ( همچنين ژان كالون . ى از لوتر جدا شد را بر عهده گرفت و در مساءله حضور مسيح در عشاى ربان يكى از برجسته ترين مصلحان بود، مفهوم روحانيت را مردود دانست وانديشه انتخاب پيشين در رستگارى را به مسيحيت وارد

جديد تعميد، نهضت واحدى آناباتيستها يعنى طرفداران ت . بيشترين تاءثير وى در سويس ، هلند، فرانسه و اسكاتلند بود . كرد ايجاد نكرده بودند، بلكه چند گرايش پروتستان كه تعميد كودكان را نمى پذيرند و تاءكيد بر آن داشتند كه فرد بايد از روى

القدس در فرد اين گروهها بر پرهيزكارى باطنى ، عمل روح . بينش عيسى را به عنوان منجى بپذيرد، به اين نام خوانده شدند كليساهايى كه از اين . ، نفى خشونت و ابطال سلطه كليسايى و كشورى اهتمام داشتند جويى ساده زيستن، مسالمت مسيحى،

يا ) Friends ( كويكرها را دوستان . كويكرها، موراويها، منونيها و تعميديها : موج فكرى وعقيدتى پديد آمده اند، عبارتند از . انجمن دينى دوستان نيز مى نامند

در انگلستان اصالح - ۲۰ - ۴ در حالى كه اعتقادات . اصالح پروتستان در انگلستان ، با يك جدايى كه در روزگار هنرى هشتم پديد آمده بود، آغاز شد

كاتوليكها را قبول داشت ، اقتدار پاپ را رد مى كرد و هنوز كليساى انگلستان با اين ويژگى مشخص مى شود و با چند كليساى در دوران اليزابت اول ، دختر هنرى هشتم بسيارى از . ، كليساهاى آنگليكان را تشكيل مى دهند ديگر در كشورهاى مختلف

پيوريتنها : عناصر عقيده پروتستان به كليساى انگلستان راه يافت و به طور مشخص نمودهاى انگليسى اصالح نيز پديدار شدند) puritans ( و پيروانش پاكسازى كنند؛ نهضت متديستها كه مى خواستند كليساى انگلستان را به شيوه كالون ) Methodists ( كه با تالش جان وزلى ) John Wesley ( تشكيل يافت و در مقابله با ايمان مبتنى بر الفاظ الهيات ، بر

. پرهيزكارى باطنى اصرار ورزيد آن كشور اكنون بزرگترين سرزمينى الزم به ياد آورى است كه همه اين امواج پروتستانى به اياالت متحده آمريكا سرايت كرد و

است كه اكثر مردم آن پروتستان هستند؛ همچنين امواج مذكور به استراليا، زالندنو و آفريقاى جنوبى راه يافت و ميسيونرها آن . را به آسيا، خاورميانه و آفريقا بردند

اصالح متقابل - ۲۰ - ۵ ز اتهامات مطرح شده مصلحان اعتراف كرد و بسيارى از پيروان آن كليساى كاتوليك از روى ناچارى به وارد بودن تعدادى ا

از سوى ديگر، كاتوليكها . كليسا گفتند كه تخلفات مورد اعتراض مصلحان واقعيت دارد و بايد بى درنگ آنها را از ميان برداشت بر اثر اين . به فراموشى سپرده اند مشاهده كردند كه مصلحان ، به دليل انگيزه اصالحى خود، عناصر مهمى از ايمان مسيحى را

اين نهضت اصالح متقابل ناميده شد و دعوت . انديشه ، نهضتى پديد آمد كه براى اصالح كليساى كاتوليك از درون مى كوشيد اين شورا به مناسبت . نخستين گام براى تحقق آن بود ۱۵۶۳ تا ۱۵۴۵ پاپ براى برگذارى يك شروع اصالحى بين سالهاى

. يزبانى آن را برعهده داشت ، شوراى ترنت ناميده شد و ارتدوكسها و پروتستانها در آن شركت نكردند شهرى كه م شوراى مذكور به اكثر تخلفات مورد نكوهش مصلحان پايان بخشيد و مجددا به منظور انديشه هاى مصلحان ، بر تعاليم

ح متقابل مى كوشيدند، اعضاى راهبانيتهاى نوبنياد، مانند از جمله كسانى كه براى تثبيت اصال . كاتوليكى سنتى تاءكيد ورزيد كاپوچيها و ژزوئيتها بودند و همه سعى مى كردند كليساى كاتوليك را از درون ، با اتكا بر قدرت پاپ و نه قيام بر ضد آن ،

اتوليك بودند؛ مانند اسپانيا، كشورهايى كه فعاليت اصالحى متقابل در آنها ادامه يافت ، سرزمينهايى با اكثريت ك . اصالح كنند . ايتاليا، لهستان و ايرلند

واكنش كليساى ارتدوكس - ۲۰ - ۶

Page 138: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۳۸

يى كه ريشه در سنتهاى بحث و بررسى الهيات در دوران امپراطورى بيزانس در كليساى ارتدوكس شكوفا شد و اين شكوفا زم ديدند موضع خود را نسبت به مسائل مورد در قرن شانزدهم ، ارتدوكسها ال . قديمى داشت، تا سقوط قسطنطنيه ادامه يافت

به مواضع كالون ) ۱۶۳۸ . م ( كهاى قسطنطنيه به نام لوكاريس با آنكه يكى از پاتري . نزاع كاتوليكها و پروتستانها بيان كنند عى مانند ، كليساهاى ارتدوكس اعالم كردند كه در بيشتر مسائل مورد بحث به سنتها وفادار هستند و مواض گرايش بسيار داشت

. مواضع كليساى كاتوليك دارند شوراى واتيكانى دوم - ۲۰ - ۷

۱۹۶۲ اين شورا از سال . آخرين شوراى جهانى كليسا شوراى واتيكانى دوم بود كه به دعوت پاپ ژان بيست و سوم تشكيل شد اين شورا اسقفانى از تمام در . ادامه داشت و هدف آن نوسازى كليساى كاتوليك به مقتضاى نيازهاى عصر جديد بود ۱۹۶۵ تا

، يهوديت و اديان ديگر ان و مهمانانى از اسالم همچنين ناظرانى از كليساهاى ارتدوكس و پروتست . مناطق جهان شركت كردند . شوراى واتيكانى مذكور شانزده سند منتشر كرد كه هدف آنها نوسازى همه مذاهب ايمان و رفتارهاى دينى بود . حضور داشتند

: اليم شورا به قرار زير است مهمترين تع منزلت ممتاز كتاب مقدس در ايمان كليسا؛ . ۱ ؛ مسيحيان روحانى قلمداد شدن همه . ۲ ؛ به پيگيرى تالش براى وحدت مسيحيت تعهد . ۳ ، صلح و حقوق بشر؛ دى به مبارزه براى برقرارى عدالت تعهد ج . ۴ ؛ رگزارى مراسم عبادت به زبان محلى ب . ۵ . ديگر وجود نجات الهى براى پيروان اديان . ۶

بخش .)) رابطه كليسا با اديان غير مسيحى اظهار نظر پيرامون : (( ايى كه شورا منتشركرد، چنين است عنوان يكى از سنده مى مخصوص به اسالم در سند ياد شده ، نخستين منبع كليسايى است كه در آن موضوع مسلمانان به طور رسمى بررسى

بايد به مسلمانان به ديده احترام بنگرند و آنان را ارج نهند؛ مسيحيان - : اينك خالصه اى از آن بخش . شود مسلمانان و مسيحيان خداى واحدى را مى پرستند كه آفريدگار آسمان و زمين ، توانا و مهربان است و با بشر سخن گفته -

است ؛ مسلمانان و مسيحيان به طور يكسان مى كوشند كه تسليم فرمانهاى او باشند؛ - ه ايمان خود را به ايمان ابراهيم استناد مى دهند؛ هر دو گرو - مسلمانان به عيسى به عنوان يك پيامبر تعظيم مى كنند و مريم باكره را گرامى مى دارند؛ - مسلمانان زندگى مبتنى بر اخالق را ارج مى نهند؛ - مسلمانان و مسيحيان در انتظار روز داورى و رستاخيز مردگان هستند؛ - . خدا را مى پرستند، بويژه از طريق نماز، روزه و انفاق مسلمانان -

: اظهار نظر شوراى واتيكانى دوم پيرامون اسالم چنين خاتمه مى يابد از آنجا كه در طول قرنهاى گذشته درگيريها و دشمنى هاى زيادى بين مسيحيان و مسلمانان پديد آمده است ، شورا مؤ كدا از

ه فراموشى بسپارند و صميمانه به تفاهم گرايش پيدا كنند و با يكديگر براى حفظ و تقويت همگان مى خواهد كه گذشته را ب. صلح ، آزادى ، عدالت اجتماعى و ارزشهاى اخالقى به سود همه افراد بشر بكوشند

Page 139: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۳۹

فتگو با پاپ پل ششم در واتيكان دبير خانه گفتگوى اديان را تاءسيس كرد و پس از آن كميته اى را براى گ ۱۹۶۵ در سال مسلمانان به آن افزود كه از اهداف آن ، تقويت احترام متقابل و ايجاد تفاهم ميان مسيحيان و مسلمانان از طريق سخنرانى

. هاى علمى ، مطالعات طرحهاى مشترك در زمينه امور اجتماعى و جريانات مربوط به توسعه و اخالق است فرقه مسيحى - ۲۱

رقه هاى متعددى دارد كه برخى از آنها باستانى و برخى نسبتا تازه هستند، همچنين برخى از مسيحيت مانند هر دين ديگر، ف . آنها پيروان بسيار و برخى ديگر پيروان اندك دارند

تفاوت بعضى از فرقه ها . در مسيحيت سه فرقه بزرگ و تعدادى فرقه كوچك وجود دارد . مسيحيان فرقه را كليسا مى نامند با هم بسيار تفاوت ) مانند كاتوليك و پروتستان ( با يكديگر بسيار كم است ، ولى برخى از آنها ) ارتدوكس مانند كاتوليك و (

اينك به سه فرقه يا كليساى بزرگ مسيحيت . هنگام بررسى اصالح دين با برخى از فرقه هاى مسيحيت آشنا شديم . دارند : اشاره مى كنيم

كليساى كاتوليك - ۲۱ - ۱ كاتوليك يك رهبر دارند كه . سال پيش مى رسد ۲۰۰۰ قديم است و تاريخ آن به عصر حواريون ، يعنى حدود اين فرقه بسيار

. ناميده مى شود ) يعنى پدر POPE ( پاپ ، تدريجا پنج كانون بزرگ مسيحيت در اورشليم ، اسكندريه ، انطاكيه ، ) ع ( از آغاز نشر دعوت رسوالن حضرت عيسى

براى مدتى معلم و رهبر آن از آنجا كه شالوده كليساى روم به دست پطرس نهاده شد و پولس . د قسطنطنيه و رم به وجود آم اسقف اعظم آن . بود، آن كليسا خود را از ساير كليساها برتر مى ديد، و تفوق آن بر ساير كليساهاى مسيحى تدريجا مسلم شد

عات و اختالفات بين كليساها از راءى و فتواى وى پيروى مى خوانده مى شد و در مراف ) پا پاس ( كليساها از روى تعظيم پاپ خوانده مى ) پاتريارك ( قبل از انتقال قطعى تختگاه امپراطورى به بيزانس ، هنگامى كه اسقفهاى پنج مركز فوق پاتريك . شد

كاتوليك (( واژه . ( ياز شمرد شدند، اسقف رم اين لقب را نپذيرفت و همان عنوان پاپ را براى خود كافى دانست و آن را مايه امت) (( Catholic ( در زبان يونانى به معناى جامع است (.

كليساى ارتدوكس - ۲۱ - ۲ ارتدوكسها رهبرى واحد را . اين فرقه قريب هزار سال پيش پديد آمد و از نظر عقيدتى با فرقه كاتوليك اختالف چندانى ندارد

كليساى ارتدوكس عالوه بر پاتريك نشين . د يكى از چند رهبر دينى باشد مى توان ) پاپ ( قبول ندارند و مى گويند اسقف رم ، چهار پاتريك نشين هاى جديد روسيه ، صربستان ، رومانى ، بلغارستان ) قسطنطنيه ، اسكندريه ، انطاكيه و اورشليم ( قديمى

ورى اسلواكى ، لهستان و آلبانى و گرجستان را نيز در بر مى گيرد؛ همچنين كليساهاى قبرس ، يونان ، جمهورى چك ، جمه . ارتدوكس هستند

ارمنستان نخستين سرزمينى است كه مسيحيت را به عنوان . مسيحيان ارمنى نيز از نظر عقيدتى ارتدوكس به شمار مى روند ، به دعوت گريگورى ۳۰۱ دين رسمى خود پذيرفت و آن هنگامى بود كه پادشاه اين سرزمين ، به نام تيرداد دوم در سال

رهبر آن كليسا كاتوليكوس ساهاى كاتوليك و ارتدوكس متحد نيست و البته كليساى ارمنى با كلي . نوربخش ، مسيحى شد . شهر اچميازين است ) جاثليق (

ارتدوكسها در برخى مسائل كالمى نيز با كاتوليكها اختالف دارند؛ همان طور كه قبال گفته شد، ارتدوكسها معتقدند روحو پروتستانها صدور او را هم از خداى پدر و هم از خداى پسر القدس تنها از خداى پدر صادر شده است ، در حالى كه كاتوليكها

Page 140: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۴۰

واژه . ( را نمى پذيرند ) يعنى پااليشگاه گناهان در عالم پس از مرگ ( همچنين وجود مطهر . مى دانند و اين تفاوت مهم است .) است در زبان يونانى به معناى راست كيش ) Orthodox )) ( ارتدوكس (( ن كليساهاى پروتستا - ۲۱ - ۳

پروتستانها به رهبرى متمركز . از حدود پانصد سال پيش تا كنون فرقه هاى پروتستان بى شمارى در مسيحيت پديد آمده اند پروتستانها بسيارى از اعتقادات فرقه هاى ديگر را رد مى . عقيده ندارند و براى روحانيت مسيحى ارزش چندانى قائل نيستند

البته پروتستانها نيز بسيارى اعتقادات غير عقالنى ، مانند تثليث و فدا را . پذيرند كنند و نوعى مسيحيت پيراسته را مى واژه اى ) Protestant )) ( پروتستان . (( همچنان حفظ كرده اند

.) است فرانسوى است كه از زبان التينى آمده و معناى آن معترض

Page 141: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۴۱

اصول مشترك اديان : جمعبندي حيت و اسالم و اديان شرقي و هندي ونيز مطالعه ي س بزرگ جهان مانند زرتشت ،يهود، م بررسي و مطالعه تطبيقي اديان

عناصر مشتركي تاريخي اديان و نگاهي به محتواي آنها از اديان ابتدايي تا اديان باستان و اديان پيشرفته ، نتيجه اش وجود برخي مانند استادمطهري با . ، ياد كرد » ا كلي جهت گيري مذهبي عمومي ي « ن است كه مي توان از آنها با عنوا اديان در

همه پيامبران اعم از . دين خدا از آدم تا خاتم يكي است از نظر قرآن « : تعبيري مشابه به دين واحديا اشتراك اديان اشاره دارند دين ناميده مي اصول مكتب انبياء كه . كرده اند پيامبران صاحب شريعت و پيامبران غير صاحب شريعت به يك مكتب دعوت مي

تفاوت شرايع آسماني يكي در سلسله مسائل فرعي و شاخه اي بوده كه برحسب مقتضيات زمان و . شود، يكي بوده است كل هاي متفاوت و اندام هاي متفاوت مي شده وهمه ش خصوصيات محيط و ويژگي هاي مردمي كه دعوت مي شده اند،

كامل ديگر درسطح تعليمات بوده كه پيامبران بعدي به موازات ت . ت ت وبه سوي يك هدف و مقصدبوده اس ، يك حقيق مختلف را از آدم تا خاتم قرآن كريم دين خدا » ... ، القاكرده اند يك زمينه بوده سطح باالتري تعليمات خويش را كه همه در ، در بشر

؛ به ديگر برابر خداوند ن در است يعني تسليم بود » اسالم « كه يك جريان پيوسته معرفي مي كند ويك نام روي آن مي گذارد . » ان الدين عند اهللا االسالم « : سخن حقيقت دين داراي ماهيتي است كه بهترين معرف آن لفظ اسالم مي باشد

با يك سري عناصر مشترك روبه رو مي شويم كه مي توانيم " هنگامي كه به صورت عيني نيز به مطالعه اديان بپردازيم ، عمال . ن داري بناميم هارا اصول عمومي دي آن ؛ خداشناسي و يكتاشناسي - ۱ ؛ ودستگيري از ضعفيان نيكوكاري - ۲ ؛ راستي و درستكاري ودروغ نگفتن - ۳ ؛ پاكدامني - ۴ ؛ دزدي نكردن و رشوه نگرفتن - ۵ د؛ وفاي به عهـ - ۶ ؛ مراعات پاكيزيگي و طهارت - ۷ عبادت و استعانت از خداوند با نماز ودعا؛ - ۸ حيوانات بي آزار؛ نيازردن - ۹

احترام به پدرومادر؛ - ۱۰ آنچه برخود نمي پسندي به ديگران روامدار؛ - ۱۱ ؛ ميانه روو معتدل بودن - ۱۲ ؛ محبت به يكديگرو خدمت به خلق - ۱۳ ؛ تقوي و پرهيزكاري - ۱۴ ؛ بي گناه را نكشتن - ۱۵ ؛ آبادكردن جهان - ۱۶ ؛ ارواح ايشان ردگان با خيرات براي يادكردن از م - ۱۷؛ كيفر پس از مرگ پاداش و ) نوعي ( اعتقادبه - ۱۸

Page 142: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۴۲

؛ معاش از راه درست - ۱۹ اسالم آيين

از آنجا كه اين پژوهش برمبناي دين اسالم است، الزم است مباني نظري ديدگاه اسالم را درباره جهت گيري مذهبي بيان كنيم اسالم دين تسليم دين . داوند يگانه و قبول و حدانيت او استوار است بودن دربرابر مشيت خ » تسليم « اسالم ديني است كه بر .

يعني آن واقعيت متعالي است كه همه مراتب ديگر واقعيت از او نشأت مي گيردو همه چيز به او باز مي گردد؛ زيرا » اهللا « درمقابل اسالم چيزي . به صلح و سالم نيز دست مي يابد اسالم به بركت همين تسليم ، . اهللا مبدأ، خالق ، حاكم ، حافظ و غايت هستي است

نيست جز زندگي كردن مطابق با خواست و مشيت پروردگار براي به دست آوردن رستگاري در دنيا و سعادت و رستگاري دين از ديدگاه اسالم نفس زندگي است ؛ يعني . اسالم دين را نه تنها بخشي از زندگي ، بلكه تمامي زندگي مي داند . درآخرت

مااز كجا آمده ايم « رلحظه لحظه آنچه انجام مي دهيم ، مي انديشم و احساس مي كنيم جريان داردو البته پاسخ به اين پرسش كه د . نيز در ضمن آن اســـت » ، به كجا خواهيم رفت و چگونه به سعادت نايل مي شويم ؟

. اد شده روشن تر خواهدشـد با نگاهي به تاريخچه اسالم ، منابع معتبر و تعاليم اسالم ، مطالب ي

ميالدي درشهر مكه آغاز ۶۱۰ درسال ) ص ( دين اسالم با بعثت پيامبربزرگ آن حضرت محمدبن عبداهللا : تاريخچه اســـــالم دختر – و مادرش آمنه – فرزند عبدالمطلب – بوده ،پدرش عبداهللا ) عام الفيل ( م ۵۷۰ درسال ) ص ( تولدحضرت محمد . گرديد وي كودكي را به يتيمي و تحت سرپرستي جدخود عبدالمطلب و عمويش ابوطالب . ز قبيله بزرگ قريش بودند هر دو ا – وهب

راكه بانوي بزرگ مكه بود، براي ) ع ( لقب دادو توجه خديجه » محمدامين « شهرت وي به راستگويي و درستكاري او را . گذارند د،به عنوان فردي اهل تأمل و تفكر شناخته شده ، واز خوي و پيامبرتا زمان بعثت نزدمردمان شهر خو . همسري خود جلب كرد

دير زماني را به تنهايي درغار ) ص ( محمد . رفتارهاي ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود وبه ويژه از بت پرستي روي برمي تافت . به سر مي بردودرخاموشي به انديشه و تأمل مشغول مي گشت ) كوهي نزديك مكه ( حرا

نخستين نشانه هاي بعثت پيامبر روياهاي صادق است ، اما آنچه به عنوان آغاز بعثت روايت شده ، ظهور فرشته وحي : گفته اند پيامبر دعوت به توحيد را از خانواده خويش آغاز كردودرابتداخديجه . درغار حراست كه آيات ابتدائي سوره علق را برپيامبرخواند

علي . ردندوسه سال پس از بعثت ، دعوت خودرا آشكار كردوشمار مسلمانان روبه فزوني نهاد به وي ايمان آو ) ع ( وعلي ابن ابيطالب به مدنيه نقطه ) ص ( سال ادامه يافت وپس از آن با هجرت پيامبر ۱۳ رغم تمام سختي ها و فشارها، دعوت و تبليغ پيامبردرمكه حدود

متي قرار گرفت كه مي بايست برمبناي شريعتي آسماني جامعه عطفي درتاريخ اسالم آغاز شد؛ يعني پيامبر اكرم عمال درراس حكودر دوران پيش از هجرت وپس از آن ، در موقعيت هاي مختلف آياتي از قرآن به تدريج نازل مي گرديدوعالوه . اي نوين بنا نهد

Page 143: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۴۳

آنها پايه هاي يك بردعوت به توحيد ومنع از بت پرستي و شرك ، درمسائل مختلف مومنان را هدايت مي فرمودو افزون بر . حكومت اسالمي را در شئون مختلف زندگي درمدينه ترسيم مي كرد

درمدينه تعاليم مختلف اسالم به تدريج از راه وحي بيان مي شدو مومنان را با ) ص ( درمدت ده ساله عمر پيامبر گرامي اسالم دندجنگ هاي متعددي را متحمل شوند ودربي نهايت مسلمانان براي ادامه بقا و نشر اسالم ناگزير ش . وظايف خود آشنا مي ساخت

نامه هايي براي دعوت فرامانروايان و ) ص ( ق با فتح مكه درسراسر عربستان حاكميت يافت و پيامبر اسالم . ه ۸ اسالم درسال ع درجايي به نام ق پيامبرپس از بازگشت از حجه الودا . ه ۱۰ درسال . پادشاهان ممالك اطراف فرستاد و آنان را به اسالم دعوت كرد

. ق رحلت كـرد ۰ ه ۱۱ ي مسلمانان و جانشين خود اعالم كردودراوايل سال » موال « را ) ع ( غدير خم ، علي بن ابيطالب

بيشتر تبسم داشت و هيچ گاه . اغلب خاموش بودوجز درحد نياز سخن نمي گفت : گفته اند ) ص ( در توصيف رفتار و صفات پيامبر به پاكيزگي و خوش بويي . چون مي خواست به سوي كسي روي كند، باتمام تن خويش برمي گشت . به صداي بلند نمي خنديد

بسيار عالقه مند بود؛ چندان كه چون از جايي عبور مي كرد، رهگذاران پس از او ، از اثر بوي خوش ، حضورش را در مي هيچ گاه تا حد سيري غذا . رگز تكبر نداشت دركمال سادگي مي زيست ، برزمين مي نشست وبرزمين خوراك مي خوردوه . يافتند

بااين همه چون راهبان نمي زيست وبه فرمده خوداز نعمت هاي دنيا به اندازه . نمي خوردودربسياري موارد گزسنگي را پذيرا بود برشفقت و رفتار او با مسلمانان وحتي پيروان ديگر اديان ، روشي مبتني . بهره گرفته ، هم روزه داشته وهم عبادت كرده است

سيرت و زندگي وي چنان مطبوع دل مسلمانان بودكه تا جزئي ترين گوشه هاي آن را سينه به . بزرگواري ، گذشت و مهرباني بود . سينه نقل مي كردندو تاامروز سرمشق زندگي خود قرار داده اند

اولي مـورد . آموزه هاي اسالم از دو منبع معتبر قرآن وسنت به دست مي آيد : منابع معتبراسالم

( اجتماع واتفاق مسلمانان ودومي نزداهل سنت به گفتار و رفتار پيامبرمنحصر است ونزدشيعيان شامل همه چهارده معصوم از جمله داليل شيعه حديث متواتر و قطعي ثقلين . مي شود ) ، اميرالمومنين و يازده امام پس از ايشان ) ع ( ، فاطمه زهرا ) ص ( پيامبر ن شما مي روم درحالي كه دو امر گرانسنگ باقي مي گذارم كه اگر به آن دو جنگ بزيند ، هرگز گمراه نمي من از ميا « .: است

» . شويد؛ كتاب خدا وعترت من ، اهل بيتم ، و اين دو هرگز جدا نمي شوند تا نزد حوض كوثر برمن واردگردند

الفاظ، اصوات و حروفي كه واژه هاي اين كتاب با معاني ، . قرآن مجيد واقعيت مركزي و مقدس اسالم است : قرآن – الف مانند ( قرآن . آنها نوشته شده ودربي نهايت كالبد آنكه اين كلمات را دربرگرفته است ، همگي درنظر مسلمانان مقدس مي باشد

خداوند است ؛ همچنان نيست ، بلكه كلمه به كلمه اين كتاب كالم » اهللا « صورت باز نگاشته انساني كلمه " صرفا ) تورات و انجيل

Page 144: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۴۴

برخالف بسياري از كتب مقدس كه شيوه جمع » . ما آن را قرآني عربي نازل كرديم ،باشدكه بينديشد « : كه خداوند خودش فرموده دستخوش تحريف گشته اند، قرآن كامال درديدرس تاريخي ما نازل شده و آغاز " آوري و تدوين آنها دقيقا روشن نيست و احيانا

نازل مي شده و اصحاب آن را به حافظه خويش مي ) ص ( سال برپيامبر ۲۳ آيات قرآن درطول سال . ه دقت آشكاراست وپايان آن ب سپردندوبا توجه به حافظه نيرومند اعراب آن روزگار ، به عنوان قومي كه داراي سنت شعري و ادبي بسيار عني بودند، هر زمان الزم

پس از رحلت پيامبر، از آنجا . هي براستخوان هاي شتر وورق هاي پاپيروس نوشته مي شد اين آيات گا . ديگر بار به خاطر مي آوردند كه شمار حفاظ قرآن به سبب جنگ ها و حوادث طبيعي كاهش يافت ، مسلمانان احساس كردند،بايد هرچه زودتر قرآن را كتابت

وزيرين ثابت ، گردآوري شدوبنابه ) ع ( الب و تدوين كنند؛ از اين رو ،قرآن به وسيله كتاب وحي ، به ويژه علي بن ابي ط سوره ، كه اينك دردست ماست ، تدوين گرديد؛ سپس از مصحف نهايي ۱۱۴ داده بود، در ) ص ( دستورهايي كه پيامبرگرامي

بي ترديدما « : قرآن كريم همان گونه كه خداوند ضمانت فرموده بود . چندين نسخه تهيه وبه چهار گوشه جهان اسالم ارسال شد قرآن كتابي است كه به . از هرگونه تحريف مصون ماند » . نگهبان آن خواهيم بود " اين قرآن رابه تدريج نازل كرده ايم و قطعا

،شفاي ) ۸۹ نحل ، ] ( مورد نياز براي هدايت و رحمت [ تصريح خودش براي هدايت انسان ها به راه استوار بيان كننده هر چيز ، با پيام آشكار و ) ۷۸ حجر، ( ، كتابي گرانسنگ و عظيم ) ۱۷ شورا، ( ، كتاب حق و حقيقت ) ۸۲ اسراء ، ( دردهاو مرهم زخم ها

ودرنهايت كتابي است كه فراگيري و ياد آوري ) ۲۹ و سوره ص ، ۸۲ نساء، ( ، كه براي فهم آن بايد درآن تدبر كرد ) ۱ حجر، ( روشن دون ترديديكي از منابع مادراين پژوهش براي ترسيم ؛بنابراين ،ب ...) و ۴۰،۳۲،۲۳،۱۷ قمر ، ( آموزه هاي آن آسان ودردسترس است

. نيم رخ جهت گيري مذهبي براساس اسالم ،آيات قرآن كريم خواهدبود

خداوند . را كامل ترين انسان و اشرف مخلوقات خداوند مي دانند ) ص ( ، پيامبرگرامي اسالم مسلما نان : حديث و سنت - ب ارزاني داشته واو را به اين مقام ستوده است ) ص ( ت وصول بدان را داردبه پيامبر اكرم همه فضايل و كماالتي راكه مقام بشري قابلي

از اين رو ، مسلمانان اورا نمونه تمام عياري براي زندگي بشر مي دانند كه بايد از آن پيروي » . وراستي كه تو را خوبي واالست « براي شما دراقتدا به رسول خدا سرمشقي نيكواست " قطعا « : است او ا نسان كامل است وقرآن مجيد اورا اسوه معرفي كرده . كرد

كه با تمام جزئيات دركتب سيره و تاريخ ضبط شده ومورد عنايت فراوان مسلمانان است ، ) سيره (= افزودن برزندگي پيامبر » . وجه مسلمانان مي باشد؛ زيرا به گفته مورد اقبال و ت – حتي درغير مواردي كه به تصريح پيامبر وحي بوده است – سخنان پيامبر نيز

واين قرآن را به « : وپيامبراكرم درمقام تفسير و تبيين قرآن قراردارد » ... اواز سرهوس سخن نمي گويد « : خداوند درقرآن كريم لمانان درطول مس » . سوي توفرود آورديم تا براي مردم آنچه رابه سوي ايشان نازل شده است ، توصيح دهي و اميد كه آنان بينديشند

تاريخ با اخالص و عشق وعالقه از شخصي كه براي بسط پيام خداوند برگزيده اودرروي زمين و نخستين شارح و مفسر كالم او« واقوال او به » سنت « به ) ص ( عادات وافعال پيامبر گرامي اسالم . است ، پيروي كرده وبراي وبراي فهميدن اقوال او تالش كرده اند

Page 145: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۴۵

پيامبرشامل » سنت « . است ؛ بنابراين ،سنت و حديث دومين مبنا و منبع اساسي اسالم پس از قرآن كريم است موسوم » حديث چگونگي انجام امور ظاهري روزمره اي همچون وارد شدن به خانه كسي يا مسجد،سالم كردن به همسايه ، نحوه آرايش سرو

مهنوي ، مانند رفتار با دوستان ، برخوردبا دشمنان ، نماز خواندن با تاعمق ترين اعمال وسلوك هاي ديني و اخالقي و ... صورت و . حضور قلب ، شفقت ورزيدن نسبت به ساير مسلمانان وهمه بشريت واموري از اين دست است

مي شود كه درطول سه قرن نخست تاريخ ) ص ( شامل مجموعه بسيار گسترده اي از سخنان رسول گرامي اسالم » حديث « اما معروف بوده اند، گردآوري شده است ودرضمن به راويان حديث توجه » محدثان « ن توسط نسل هاي از دانشمنداني كه به اسالم

خاص شده ، احاديث ضعيف و موثق به از نظر سلسله روايان وثاقت بيشتري دارندوقابل اعتمادند، از احاديث ضعيف متمايز ودر « وه از مجامع حديثي همان هايي است كه توسط تدوين كنندگان كتب مشهور به نخستين گر . مجموعه هايي تدوين گرديده است

شهرت يافت واهل سنت در طول تاريخ اسالم آنها را به عنوان مجموعه هاي حديثي » صحاح الستة « ، فراهم آمد وبه » صحيح ) س ( ،فاطمه زهرا ... ين ، منزلت ، سفينه ، انذارو شيعيان با توجه به احاديث معتبر پيامبر، مانند حديث ثقل . صحيح وموثق پذيرفته اند

ويازده فرزندايشان را نيز معصوم و گفتارشان را حجت و راهنماي سعادت خويش مي ) ع ( ، اميرالمومنين علي ابن ابيطالب گي از احاديث هر دو تدوين شده است ؛ البته محتواي بخش بزر » كتب االربعه « احاديث شيعه درچهار مجموعه معتبر باعنوان . دانند

دراين پژوهش به دليل محدودتر كردن . يكسان وهمانند است " اساسا ) به ويژه درزمينه اعتقادات و اخالق ( گروه شيعه و سني به عنوان منبع دوم دركنار قرآن مورد استفاده قرار ) يكي از كتب اربعه ( گستره پژوهش ، كتاب كافي از محمد بن يعقوب كليني

. گرفته است

قرار دارند كه به اختصار ) عبادات ( عمده آموزه هاي اسالم برسه محور اعتقادات ، اخالقيات و وظايف عملي : تعاليم اسالم : بيان مي شود

اين سه اصل ، شالوده ديانت اسالم را . اصول اعتقادي اسالم ، يعني ايمان و عقيده به توحيد ، نبوت و معاد : اعتقادات – الف دهند، به گونه اي كه همه گزاره هاي خبري و انشايي كه دراين آيين آمده ، مهنا بخشي خودرا از اين اصل ها يا هرسه تشكيل مي

درمنابع اوليه نيامده ، ولي محتواي آن ، يعني همين اصل هاي سه گانه » اصول اعتقادي « يا » اعتقادات « اصطالح . آنها گرفته است : ي باشند ، اركان دين داري دراسالم م

توحيد يعني خداي متعال آفريننده جهان بوده وهست ودرذات ، صفات و افعال يگانه مي باشدو هيچ كس به هيچ : توحيـد ۰ ۱ نشانه هاي او . براساس آموزه هاي قرآن ، وجود خداوند آشكار است و هيچ ترديدي درآن نيست . روي همكار و شريك او نيست

كه اندكي تفكر و تدبر درباره ساده ترين آفريده ها كافي است كه انسان غافل را به آفريننده آنها آن چنان جهان را پر كرده است

Page 146: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۴۶

شناخت خداوند از درون انسان ها سر چشمه مي گيرد؛ يعني همان جايي كه خدا معرفت خويش را به گونه فطري . رهنمون شود يس او گشوده اندو تسبيح وقتي معنا مي يابدبه ستايش كننده ، از سويي همه آفريده ها زبان به تسبيح و تقد . درآن نهاده است

. ستايش شونده را بشناسد

لي و صفاتي را نمي پذيرفتند - اعراب توحيد ذاتي و اينكه جهان داراي يك مبدا است را باور داشتند، ولي در اصطالح توحيد افعا به صورت انتزاعي و گاه به شكل بت به وجود خداياني معتقد گاه » اهللا « واز اين جهت مشرك بودند؛ به عبارت ديگر دركنار

هرگونه تدبير عالم به وسيله . قرآن با تغبيرهاي گوناگون با عقايد شرك آميز و مخالف توحيد،سخت مبارزه مي كند . بودنداني - م عنايت فراو اسال . موجودهايي كه مورد پرستش قرارگيرندونزد خداوند واسطه باشند ، مورد انكار و توبيخ خداوند است

برريشه كن كردن چندگانه گرايي داردواستدالل هايي نيز دراين زمينه ارائه مي دهد؛ ما نند آنكه اگر براي عالم خداياني دركنار از سوي ديگر ، چون . اهللا فرض شود، همه آنها از جهت ذات مختلف بوده ودرنتيجه تدبيرشان نيز با هم مبانيت خواهدداشت

هم سازگار نيستند ، موجب برهم ريختن نظام جهان خواهندشد، اما اين نظام جاري دستگاهي است كه اجزايش باهم ، تدبيرها با اسالم همواره برتوكل برخداي متعال ، پذيرفتن واليت او ، . هماهنگي دارند؛ پس درعالم يك تدبير و يك خدا بيش نيست

نتايج توحيد ،سفارش مي كنددرمقابل ، انسان را از هر گونه شرك و تكيه دوستي يا دشمني درراه او و اخالص عمل ، به عنوان عالي ترين مرتبه . پيروي از خواسته هاي هوس آلود نيز يكي از مراتب شرك عملي است . كردن برغير خداوند برخذرمي دارد

ه انسان كارهاي پسنديده را تنها براي توحيد عملي نيز بدين معناست ك . توحيد اين است كه شخص هيچ گاه از ياد خدا غافل نماند قرآن از جهت معرفت شناسي ، ايمان به غيب را براي ايجاد آمادگي رواني براي . خشنودي خداو ثواب اخروي انجام دهــــــــد

غيب به معناي اموري است كه حس به آن . قرار مي دهد » شهادت « ايمان به خداوند ،مطرح مي كندوآن رادرجهان محسوس نيز ) فرشته ( مطابق جهان شناسي اسالم ، موجوداتي درجهان به نام ملك ... رسي ندارد؛ مانند خدا ،وحي ، فرشتگان و دست

. وجوددارندكه تدبير كنندگان امور جهانند و ايمان به آنها نيز الزم است

قرآن اين ادراك ودريافت غيبي . يب خبرمي دهد از نبأ گرفته شده وبه اين دليل پيامبررا نبي گويندكه از غ » نبي « واژه : نبوت ۰ ۲ وحي يا شعور باطني پيامبران هرگز . وحي نوعي سخن گفتن خدا با انسان مي باشدكه نبوت برآن متوفق است . مي خواند » وحي « را

ست ؛ به ويژگي ديگر پيامبران آوردن معجزه ا . دست خوش دگرگوني وفساد نمي شود واز اين رواست كه همه پيامبران معصومند ميان پيامبران مختلف درجات . ديگر سخن قرآن از رويدادهايي سخن مي گويدكه با جريان مشهود درعالم طبيعت نا آشناست

مختلفي وجود دارد؛ برخي تنها نبي هستندوبرخي رسول وداراي رسالت تبليغ ؛ پنچ تن ازايشان اولوالغرم هستند؛ يعني داراي كتاب- ) ص ( حضرت محمد – دراين ميان ، پيامبراسالم ) ص ( نوح ، ابراهيم ، موسي ، عيسي ومحمد : و شريعتند كه عبارتند از

Page 147: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۴۷

رسالت جهاني و جاوداني است ، ازاين رو ،دين اسالم خانم اديان است وي خاتم پيامبران وداراي . برجستگي چشمگيري دارد ي و اجتماعي انسان همان است كه قرآن بيان داشته و به ؛ يعني هرگز نسخ نشده و شريعتش همواره پايدار مي باشدوكمال فرد

. صورت برنامه شريعت وضع كرده است ؛ اما معجزه جاويدو هميشگي پيامبراسالم قرآن كريم است

پيام آور و فرستاده خداست وبه دنبال سلسله اي از پيامبران وبه عنوان ) ص ( بنابراين ، مقصود از اصل نبوت است كه حضرت محمد و نيز ) ص ( ايمان به پيامبران الهي ،كنب آسماني ،پيامبراكرم . است آنها از سوي خداوند مس باشدكه به او وحي گرديده آخرين

. قرآن كريم و تعاليم آن به عنوان پيام الهي درهمين اصل قرار مي گيرند

ايمان و اعتقاد به اينكه روز قيامت بدون شك رخ دادودردادگاه الهي به خوب وبد كردارهاي مردم رسيدگي خواهد : معاد ۰ ۳ انكار معاد انكار امر ونهي ووعدوعيدو نبوت ووحي را درپي . شد وسرانجام ،نيكان به بهشت و بدكاران به دوزخ خواهند رفت

بيش از يك چهارم آيات قرآن و بخش مهمي از روايات ، به . الهي مي گردد داردودرحقيقت ، يكسره موجب باطل انگاشتن دين گونه هاي مختلف ، به معاد مربوط مي شود؛ تا آنجا كه وقتي از كافران سخن به ميان مي آيد؛ يا اينكه چه بسا به توحيد و نبوت

. معتقد نبودند، تنها به اين امر بسنده مي شود كه اينان به آخرت باور ندارند

همچنين اعمال صالح شخص مسلمان وقتي به نتيجه مي رسد كه به آخرت يقين داشته باشد، چه اگر كسي به اين امر باور نداشته اجل ومرگ نخستين مرحله براي راه يابي به . باشد، همه باور نداشته باشد ، همه كردار هاي نيك او بي نتيجه و بيهوده مي مانند

مرگ ، هنگام . ن درهنگام مرگ نابود نمي شود، بلكه از جهان دنيوي به جهان ديگر انتقال مي يابد انسا . جهان آخرت و معاد است ، نفس ) فرشتگان ( بازگشت به سوي خداست و كيفيت آن چنين است كه خداوند يا كارگزاران او

. روح است را به طور كامل از جسم گرفته ، آن را نگه مي دارندكه اين امر خود مستلزم بقاي ) ياروح (

اما قيامت با . انسان پس از مرگ ، زندگي نويني را درعالم برزخ آغاز مي كند واين عالم مرحله اي براي انسان از مرگ تا قيامت درعرصه محشر حاضر – روح انسان " نه صرفا - ا نسان ها با بدن خويش . نفخ صور آغاز مي شود و نظام جهان دگرگون مي گردد

وي عدل الهي اعمال انسان ها سنجيده مي شود؛ آنان كه درترازوي عدل الهي كردارهايشان سنگين باشد، رستگار با تراز . مي شوند . باشدبه آتش دوزخ گرفتار مي شوند ) نا شايست ( گرديده وبه بهشت مي روند وآنان كه اعمالشان سبك

بهشت با ثميثل و تشبيه وصف شده وبا آنچه از . بينند به هر روي همه انسان ها دردوزخ يا بهشت جز اعمال گذشته خويش را نمينظر انسان ارزش و اعتبار دارد، موافق است ؛ يعني با كرامت ، شرافت ، فضيلت ، جمال لذت هاي حسي و همنشيني با خوبان و

Page 148: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۴۸

رگ و زندگي ، جهنم با صفاتي معرفي شده كه منفور طبع انسان هاست ؛ مانند سوختن درآتش ، ماندن ميان م . خوبرويان . آشاميدن آب جوش وخوردن از ميوه هاي ناگوار و ناخوشايند

، افزودن برآنكه از ) ص ( پس از پيامبر اكرم ) ع ( برخي مسائل مانند امامت و پيشوائي معصومان : ساير اصول اعتقادي ۰ ۴ مستقلي نيست ، بلكه درادامه و تداوم آيات قرآن قابل استفاده است و احاديث متعددي نيز برآن صراحت دارد، درحقيقت اصل

درحيات معنوي و « : همان نبوت ودرمقام تفسير و تبيين آيات قرآن و هدايت علمي ، عملي ومعنوي آحاد مسلمانان ، قرار دارند تين اين باطني انسان ، شيوه وراه ورسمي بس باريك و پيچيده است كه جز با راهنمايي و رهبري انساني كه خود عامل ورهرو راس

امور . راه بوده وداراي همان حيات معنوي باشد، مسير نيست ، زيرا تا خدا كسي را هدايت نكند، هدايت ديگران را به او نمي سپارد . به همين صورت قابل تبيين است ... ديگري مانند عدل الهي ، مسئول و مختار بودن انسان و

خالق است ، يعني به اصول اخالقي كه انسان بايد مطابق و موافق با آن زندگي دومين پيام مهم اسالم و قرآن ، ا : اخالقيات – ب پيوسته عواقب و نتايج نهايي اعمال انسان ها را به او تذكر مي دهد و اين واقعيت را . كند و نيز به كاربرد اصول ، عنايت ويژه دارد

خرت نيز گربيان او را رها نخواهد كرد و خداوند از ما انتظار به او مي آموزد كه نتايج و آثار اعمال بشر نه تنها دردنيا كه درآ خاص و ) انحراف از اصول اخالقي ( درسراسر قرآن نه تنها به گناهان . داردكه نيكي كنيم و عادل ومهربان و پارسا پيشه باشيم

ده خير و شر اعمال نيز ارائه گرديده مشخصي چون دزدي ، قتل نفس و يا زنا و مانند آنها اشاره شده ، بلكه اصول كلي متمايز كنن باشد كه مي توان آن را به ترس آميخته با احترامي از خداوند ، معنا » تقوي « شايد محكم ترين تعبير قرآن دراين زمينه همانا . است

. كردكه در زندگي و اعمال و افعال بشر و افعال بشر بازتاب مي يابد

ش هاي گوناگون فردي ، خانواده ، روابط اجتماعي ، اقتصادي و غير آنها قرار مي گيرد خطوط كلي اخالقيات اسالم درضمن بخ . كه درفصل آينده به بحث گذاشته مي شود

از آنجا كه پيام اصلي اسالم توحيد است و يكي از مراحل آن ، توحيد درعبادت مي باشد، : وظايف عملي و عبادات – ج عبادت درمعناي عام آن ، بندگي . را مكمل موحد بودن شمرد » عمل به اركان « ه شهادتين ، بايد پس از قبول قلبي و اقرار زباني ب

و اجراي دستورهاي پروردگار درهمه اموراست ؛ البته بايد به قصد تقرب به خداوند صورت گيردو باالترين سر و راز عبادت همين اعمال و رفتاري را تشكيل مي دهد كه در فرهنگ اسالمي با عنوان عبادات يا وظايف عملي ، بخش مهمي از مجموعه . تعبد است

درآموزش هاي معمول شيعه ، در شمارش اين فروع ، نماز و روزه و . فروع دين شناخته شده است ودركنار اصول دين قرار دارد ا نزد مذاهب اهل سنت ، برخي زكات و خمس و حج و جهاد و امر به معروف و نهي از منكر ودرنهايت تولي و تبري جاي دارد؛ ام

. از اين فروع چندان توسعه نيافته و برآنها تأكيد نشده است

Page 149: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۴۹

دربررسي تحليلي عبادات و آداب ديني دراسالم ،به سختي مي توان عملي را نشان دادكه تنها داراي جنبه فردي ، بدون برخورداري دين ، يعني نماز ، روزه و حج ، بيشتر درطيف عبادي جاي مي از جنبه هاي اجتماعي ، باشد ، ولي درنگرش نسبي ، برخي فروع

اقتصادي و دسته سوم از جمله جهاد ، امر به – گيرند، درحالي كه دسته اي د يگراز جمله زكات و خمس ، داراي جنبه اجتماعي ماز ، روزه و حج ، از نظر حتي درمورد ن . سياسي مي باشند – معروف ونهي از منكر و تولي و تبري ، داراي جنيه قوي اجتماعي

نماز فريضه اي روزانه ، روزه عبادتي موسمي و يك . زماني ، ويژگي هاي متمايز ديده ميشودوابعاد جمعي و اجتماعي خالي نيستند ماه درسال ، حج فريضه اي است كه تنها يك بار درعمر انسان واجب مي شودودر مجموع ، به جاي آوردن اين اعمال الزمه

. دن واز ضروريات بقا و دوام غرت امت اسالمي است مسلمان بو

افزون براينها، درمنابع اسالمي درمورد روابط مدني و حقوق خصوصي نيز چه حوزه درون خانواده وچه درحوزه فراتر از آن ، يعني ايي به صورت واجب ، آموزه ه ) روابط مالي و معامالتي ، مسائل جزايي و قضايي و نيز امور سياسي ومباني حكومت ( درجامعه

. مستحب و غير آنها به چشم مي خورد

Page 150: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۵۰

o معرفت o اعتقاد o توكل o اميد o محبت o عبادت o ذكر o شكر o تالوت و

تدبر در آيات الهيo احساسات

معنويo حسن ظن

به خدا

o اعتقاد به حيات پس ار

مرگo ترجيج

سعادت اخروي

o اعتقاد به نتايج اعمال

o جاودانگي روحo شوق به

بهشت و ترس از دوزخ

o محبت o اعتقاد به

نبوت و امامتo الگو بودن o اطاعت o توسل و

ارتباط

o شعائر دين o مكانهاي

مقدسo زمانهاي

مقدسo اشياء

مقدسo رستگاري o تقيد به

حدود شرعيo عقيده به

كتب آسماني گروه

اجتماعي مومنان

o حفظ سالمت خود

o تعديل غرايزo رعايت

پاكيزگي و طهارت

o ميانه روي در معيشت

o سازندگي o تعديل در

تملك و ثروت

اندوزيo مال حالل o شغل

حاللo كمك به

مستمندانo جديت در

كارo درستكار

ي در معامالت

o راستي o وفاداري o رواداري o خويشتن

داريo امانتداري o پاي بند به

تعهداتo عفت و

پاكدامتيo دعوت به

خيرo مردم

آميزيo رعايت

حقوق ديگران

o احساس مسئوليت

o پرهيز از سوء ظن يا

اذيت تحقير ديگران

o خوش رفتاري

o احترام و محبت به

والدينo تشكيل

خانوادهo خانواده

ميدان تربيت و آزمايش

o گفتار نرم و شايسته

o رعايت حقوق

يكديگرo ارتباط با

خويشان

o عبرت آموزي از

طبيعتo بهره

برداري صحيح

o آباداني و حفظ محيط

زيستo آسيب

نرساندن به حيوانات

o مهار ( تقوي ) خودo مراقبه o توبه o محاسبه o عزت نفس o صبر و

پايداريo اخالص o پرهيز از

عجب و خود ميان بيني

ايمان

اخالقيات فرع دين اصول دين و عقايد

انسان و

انسان و

اولياء دين

انسان

و

بدن و قواي

زيستي امور

اقتصادي روابط

انسان خانواده اجتماعي

و طبيعت

اخالقفردي

Page 151: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۵۱

مباني ختم نبوت

جهاني بودن و جاودانگي دين ا سالم ۰ ۱

دردست نيست ؛ بلكه از ظاهر برخي آيات مي توان گفتيم كه درباره پيامبران ، دليل قطعي برعموميت و جهاني بودن رسالت آنان دريافت كه دعوت آنان فراگير نبوده است ؛ اما درباره پيامبر و دين اسالم ،مي توان با ادله نقلي و شواهد تاريخي ، عموميت رسالت

. و جاودانگي دين را اثبات كرد

ست و ويژه قوم وملت خاصي نيست ؛ يعني عموميت آيات فراوان داللت مي كنند كه دين اسالم دين همه مردم روي زمين ا : با آيات قرآن قابل اثبات است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم ) ص ( رسالت پيامبر بزرگ اسالم

. ؛ بگو اي مردم من فرستاده خدابه سوي همه شما هستم " قل يا ايها الناس اني رسول اهللا اليكم جميعا --

. ؛ ماتورا براي همه مردم نفرستاديم ، مگر آنكه بشارت دهنده وانذارگر باشي " و نذيرا " كافة للناس بشيرا وما ارسلناك اال --

. وما ارسلناك اال رحمة للعالمين ؛ اي پيامبر تورا نفرستاديم ،مگر آمكه براي جهانيان ماية رحمت باشي --

كه پبامبر اسالم نامه هايي به سران : جمله اين شواهد آن است از . افزون برآيات فراوان ،شواهد تاريخي نيز شاهد برمدعاست كشورها ،از جمله پادشان ايران ، روم ،يمن ، حبشه و حتي براي رئيسان قبايلي كه مستقل زندگي مي كردند،نوشتندوپيك

. مبر است مخصوص براي هركدام فرستادندتا آنان رابه پذيرش اسالم فراخوانندو اين حاكي از عموميت رسالت پيا

همچنانكه رسالت پيامبر ،عموميت افرادي داشته است ، عموميت زماني نيز داشت ؛ يعني اسالم ويژه به يك زمان خاص نبوده ،بلكه : دين همه قرنها و زمانها تا روز قيامت است و آيات قرآن جز روايات ،به صراحت جاودانگي و ابدي بودن دين را اثبات مي كنند

به او مي رسد ) قرآن ( ا ال نذركم به ومن بلغ ؛ به من دين قرآن وحي شده است تابه وسيله آن شماوهركه را واوحي الي هذ -- . انذاركنم

] سخن [ ويحق القول علي الكافرين ؛ اين " لينذر من كان حيا * ان هو اال ذكر و قرآن مبين --

. درباره كافران محقق گردد ] خدا [ بيم دهد،و گفتار زنده است ] دلي [ جز انذرز وقرآني روشن نيست ، تا هر كه را

حالل محمد حالل الي يوم القيامة و حرام محمد حرام الي يوم القيامة، داللت صريح بر موضوع داردو همچنين همه ادله : حديث. اثبات خاتميت پيامبر ، جاودانگي دين اسالم را اثبات مي كنند

Page 152: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۵۲

جامعيت دين اسالم ۰ ۲

لمي و فلسفي مي تواند توجيه كننده عدم لزوم نبوت جديد باشد،گستردگي ، جامعيت و فراگيري تعاليم و قوانين آنچه از لحاظ ع جامع و . آخرين مكتب آسماني است ؛ زيرا يك جانبه بودن و جامع نبودن يك مكتب ،دليل منسوخ شدن خود رابه همراه دارد

. يت و جامعيتش به نبوت تشريعي پايان داد كامل بودن ،رمز ختم نبوت اسالم به واسطه كمال و كل

توجه اسالم به همه جوانب مادي و معنوي و فردي و اجتماعي ،نشانه جامعيت و همه جانبه بودن آموزه هاي ديني و مهم ترين ركن همه طرحهاي اسالم طرحي است كلي و جامع و همه جانبه و معتدل و متعادل وحاوي (( از نظر استاد مطهري ، . جاودانگي آن است

.)) جزئي و كارآمد درهمه موارد

از نظـــر قــرآن : مراتب دين ۰ ۳

قرآن نام اين دين را كه تمامي پيامبران مردم . حقيقت و ماهيت دين واحد است و همه پيامبران مردم رابه يك دين فراخوانده اند . ان الدين عند اهللا االسالم : رابه آن فر خوانده اند ، ناميده است

مقصود اين نيست كه دين پيامبران درهمه زمانها به اين نام خوانده مي . اسالم ،تسليم شدن دربرابر حق درمقام عمل و اعتقاد است به عبارت ديگر، . است )) اسالم (( شده است ،بلكه مراد آن است كه دين داراي حقيقت واحدي است كه بهترين معرف آن ، واژه

زيرا هدف همه آنها يكي بوده است ؛ يعني همه آنها مي . ان هذه امتكم امة واحدة : حدي بودند همه فرستادگان خدا ،امت وا خواستند انسانها را به هدف نهايي خلقت برسانند و منشاء انگيزه دعوت نيز يكي بوده است و همچنين اصول اساسي تعاليم آنان

البته درپاره اي از قوانين و شرايع . خويشتن را مسلمان خوانده اند از همين روي ، پيامبران دين خود را اسالم و . يكي بوده است اختالف داشته اند و قرآن اين اختالف را مي پذيرداين اختالف در شرايع ، به حسب نقص و كمال است ، نه ختالف به گونه تضاد

دم رابه يك شاهراه و به يك هدف فرا مي توان گفت كه اصول فكري و اصول عملي پيامبران يكي بوده و همه آنان مر . و تنافي . مي خوانده اند

يا از گونه اختالف : اختالف شرايع و قوانين جزئي ، در جوهر و ماهيت اين راه تأثيري نبوده ،بلكه اين اختالف دو گونه اند مقتضيات زمان درشكل اجرايي يك اصل كلي درشرايط و اوضاع گوناگون بوده است واين ، درچگونگي هماهنگي دين اسالم با

واين اختالف ريشه در . دربحث حكمت ختم نبوت تشريعي بيان خواهد شد؛ ويا از گونه اختالف درسطوح و مراتب بوده است اختالف در شطوح ،هم درناحيه قوانين ديني و شرايع بوده و بنابراين شرايع درطول تاريخ . استعدادهاي انسانهاي پيشين و پسين دارد

جامع ترين و كامل ترين و مترقي ترين قوانين دراختيار ) ص ( حركت كرده ودرزمان رسالت پيامبربزرگ اسالم ، از نقض به كمال

Page 153: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۵۳

بشر قرار گرفت كه نوع سيستم قانونگذاري آن به گونه اي است كه پاسخگوي همه نيازمنديهاي بشر در همه قرنهاست و همچنين نزول معارف ديني برطبق مسير تكاملي انسان بوده است . نيز رخ داده است اختالف در سطوح و مراتب دين درناحيه معارف االهي

از ديدگاه احتياج بشر به پيامبر جديد تنها از نظر قانونگذار ي نبوده ،بلكه يكي از وظايف اصلي و اولي پيامبران ، ارائه معارف . الهي بوده است ؛ يعني حقايقي كه معرف عوالم غيـب

. ات اال هي ، معاد شناسي و آنچه مربوط به سير انسان به جهان ديگر است خداشناسي ،صف : است

هر پيامبري غير از مقررات و قوانين ، يك سلسله معرف نيز براي بشر آورده است و خاتميت ازاين لحاظ نيز به بحث و بررسي ومعرف االهي را متناسب با درجه سير و داردوبراي روشن شدن اين موضوع بايد گفت هر كدام از پيامبران ،حد ومقامي دارند،

به عبارت ديگر ،هر پيامبري ،از معارف االهي آن مقدار كه توانسته . سلوك خودشان يعني تا حد عروج خودشان ،بيان مي كنند است كشف كند وبه اصطالح عارفان در اندازه اي كه مكاشفه اش رسيده است ،بيان مي كندونمي تواند بيش از آن رابيان

او ماموريت داردكه معارف و حقايق را براي " ناچار پس از او ،اگر مكاشف ديگري يك قدم از او جلو تر رفته باشد،قهرا . كند مكاشفه معارف ممكن است ناقص باشدوممكن است يك درجه كامل تر باشد؛ ولي اندازه اي از مكاشفه است . مردم شرح دهد

ختام ؛ يعني انساني ، از معارف االهي ،آنچه راكه براي بشر مقدور داردكه كه آخرين اندازه آن است وبه اصطالح مي گويند دراين صورت ،اين بشر ،ديگر زمينه براي هيچ پيغمبري پس از خودش باقي نمي گذارد؛ يعني آخرين حد معارف همان است . باشد

به اصطالح ،او به لوح محفوظ . و بيان كند كه او بيان كرده است ؛ و چيزي از معارف االهي وجود نداردكه ديگري پس از او بيايد خاتميت درمعارف به معني ختام ،و پايان فضل كامل است و فضل كامل كه صورت گرفت . االهي اتصال كامل پيداكرده است

. ،فضل ديگري مغاير با آن وجود نخواهد داشت

پيامبر خاتم آن پيامبري است كه جميع : و گفته اند بنابراين برخي از عالمان مسلمان ، خاتميت رابه همين معنا تعريف كرده اند از اين تعريف استفاده مي شود كه پس از پيامبر خاتم ،پيامبر . مراتب را طي كرده است واز نظر او ، مرحله طي نشده وجودندارد

صالي آنها مي رساند كه پيوند نبوتها و رابطه ات . ديگري نخواهد آمد و همچنين علت ختم نبوت تشريعي نيز ازآن استفاده مي شود نبوت يك سير تدريجي به سوي تكامل داشته است و آخرين حلقه نبوت ،مرتفع ترين قله آن است و آن درنبوت پيامبر بزرگ

يعني مكاشفه تامه محمديه ، كامل ترين مكاشفه اي است كه درامكان يك انسان است و آخرين مراحل . تحقق يافت ) ص ( اسالم ت هر مكاشفه ديگر پس از آن مكاشفه ،جديد نخواهد بود؛ چون هيچ مرحله طي نشده وراه نرفته ونقطه كشف بديهي اس . آن است

ال مبدل لكلماتة وهو السميع العليم ؛ سخن راستين و موزون " وعدال " وتمت كلمة ربك صدقا . نشده از نظر وحي باقي تمانده است

Page 154: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۵۴

ويكي از رموز ختم نبوت و جاودانگي دين همين . او شنواو داناست . نيست پرودگارت كامل شد؛ كسي را توانايي تغيير دادن آن . است

فلسفه و حكمت ختم نبوت تبليغي

برخي از آنها از سوي خداوند براي بشر قانون و دستورالعمل مي آوردندوبرخي ديگر براي : پيامبران اللهي دو وظيفه داشتند شمار بسيار كمي از پيامبران صاحب شريعت بودندوغالب . ج آنها برانگيخته مي شدند پاسداري و نگهباني آن قوانين و تبليغ و تروي

اسالم كه ختم نبوت را اعالم كرد؛نه تنها به . فرستادگان ، رسالتشان تعليم وتبليغ وارشاد مردم به آموزه هاي پيامبران تشريعي بود هيچ گاه بي . ي رسدشريعت به هر اندازه از جامعيت و كمال برسد به نظر م . نبوت تشريعي پايان داد،به نبوت تبليغي نيز خاتمه بخشيد

نياز از خفظ و نگهداري و تبليغ و ترويج نيست وبنابراين ، درطول تاريخ ،

خداوندپس از پيامبران صاحب شريعت ،پيامبراني رابه عنوان مبلغ و مروج شريعت آنان مي فرستادتا شرايع از گزندبدعتهاو تحريفها بنابراين مابا اين پرسش روبه رو هستيم كه چرا امت اسالم از اين نعمت بزرگ محروم شدند؟ پايان يافتن . صون بمانند و انحرافات م

نبوت تبليغي باوجود اهميت آن در حفظ و احياي دين ، باچه تحليل و فلسفه اي قابل توجيه و تفسير است ؟ براي پاسخگويي به اين با مطالعه وبررسي اين موضوع به . يل تجديد نبوتها ،به ويژه نبوتهاي تبليغي رابررسي كنيم پرسش ،بهتر است به صورت اجمالي دال

اين نتيجه مي رسيم كه با ظهور پياپي پيامبران ؛ تنها معلول تغيير و تكامل شرايط زندگي و نيازمندي بشر به پيام نوين نبوده،بلكه اين تحريفها گاهي سهوي ودربيشتر موارد . هي و كتابهاي آسماني بوده است بيشتر معلول نابوديهاو تحريف دراحكام و قوانين اال

عمدي بوده است ؛ يعني گاه افراد درنقل تعاليم يك پيامبر دچار اشتباه مي شدندوخواه ناخواه مطالب وحي از بين مي رفت وگاهي : قرآن درباره تحريف عمدي مي فرمايد . د نيزكساني از روي علم وآگاهي ، دركتابهاي آسماني تحربف و تغيير ايجاد مي كردن

فويل للذين يكتبون الكتاب بايد يهم ثم يقولون هذا من عنداهللا؛ پس واي بركساني كه بـــا

. دستهاي خود مي نويسند،سپس مي گونيداين از جانب خداست ] تحريف شده اي [ كتاب

ايي است كه درتعليمات و كتابهاي مقدس رخ داده است واز اين رو ي بنابراين يكي از علل اصلي تجديد تحريف و تبديله پيامبران محيا كننده سنت فراموش شده و اصالح كننده " كتابهاي مقدس صالحيت خود رابراي هدايت از دست مي دادندو غالبا

. تعليمات تحريف يافته پيشينيان بوده اند

نيست ؛ بلكه تحريف الزمه طبيعت بشر است و طبيعت بشر تغيير ) ص ( م تحريف دين از مختصات انسانهاي پيش از پيامبر اسالنيافته است وبدعت ، تحريف و انحراف دردين خاتم هم امكان پذير است ؛ بنابراين احتياج به مصلح و اصالح همواره وجود دارد،

Page 155: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۵۵

شته اند كه كساني از ميان آنها بتواند ولي تفاوت دراين جهت است كه درزمان شرايع پيشين مردم اين مقدار قابليت وتوان ندا در دوره خاتميت . جلوي تحريف را بگيردوبا تحريفات مبارزه كندوپيامبري با ماموريت االهي مي آمد واين كار را انجام مي داد

نابراين يكي از ب . مردم اين قابليت را يافته وبه اندازه اي از رشد و بلوغ رسيده بودندكه اين وظيفه برعهده خود آنان گذاشته شود . اركان ختم نبوت تبليغي ،بلوغ اجتماعي بشر درزمان ظهور پيامبر بزرگ اسالم است

فلسفه و حكمت ختم نبوت تشريعي

با اينكه درناحيه ختم نبوت تشريعي با انبوهي از پرسشها روبه رو هستيم ، اما به دليل فهم بهتر مطالب و رعايت اختصار مي توان همه . ا را دردو محور سامان دهي كرده وبه پاسخ آنها پرداخت شبهات و پرسشه

اسالم و مقتضيات زمــــان ۰ ۱

براساس جاودانگي دين . برخي از پرسشها مربوط به ثابت بودن قوانين اسالم و مقتضيات زمان و نيازمنديهاي متغير انسانهاست ن اسالم با قوانين ثابت ،نيازهاي متغير انسانها رادرهمه اعصار چگونه ممكن است دي . اسالم ، قوانين دين ،ثابت و تغيير ناپذيرند

ودرهمه عرصه ها، به ويژه عرصه هاي اجتماعي پاسخگوباشد؟به عبارت ديگر ،چگونه مي توان بين امر ثابت و ال يتغير با امر متغير سب و هماهنگ با مقتضيات زمان داشته و متحول هماهنگي ايجاد كرد؟ برچه اساسي مي توان ادعا كرد كه اسالم آموزه هاي متنا

باشد؟ انسان برخالف حيوان ،موجودي است داراي ابتكار و خالقيت وبنابراين قادراست شكل توليد و توزيع و نيازمنديهاي خود را از . دارد تغيير دهد، ابزارها و وسايل جديدتر و بهتر از پيش اختراع كند واز اين روي ،مقتضيات زمان براي انسان وضع متغيري

همين جا اين مسئله پيش مي آيد كه اسالم به عنوان يك دين و يك آيين وبه عنوان يك قانون و روش زندگي ، با مقتضيات متغير زمان چه مي كند؟ آيا نظر اسالم اين است كه بايد مقتضيات زمان نبرد مردودر حقيقت جلو قدرت خالق و نيروي افكار بشر را

تغييرات بزنديا بر عكس نظر اسالم اين است كه بايد تسليم زمان و مقتضيات زمان شدويا راه حل سومي گرفته ونگذارد دست به وجوددارد؟

هماهنگي يا عدم هماهنگي با مقتضيات زمان

را بحث تغييرنيازمنديها و مقتضيات زمان همين اندازه سودمند است كه بدانيم نمي توان اين امور رابهانه قراردادوبدون قانوني . محكوم كردومنكر جاودانگي آن شد

مشكل عصر مااين است كه بشر امروز كمتر توفيق مي يابد ميان اين دو ، يعني جاودانگي قوانين االهي ، قوانين برفطرت و عدالت ،لمداد مي با متقضيات زمان ودگرگوني و تغييرات روابط بشري تفكيك كند ؛ يا جمود مي ورزدودين و تجدد رادو پديده متضاد ق

Page 156: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۵۶

كندو هماهنگي دين رابا پيشرفت قافله تمدن بشر نمي پذيردوبا پديده هاي جديد و عوامل تمدن مبارزه مي كند ويا جهالت مي ورزدوهر پديده نو ظهوري رابانام مقتضيات زمان موجه مي شماردوآن رابهانه انكار جاودانگي وعدم هماهنگي قوانين ديني با اين

: براي روشن شدن حقيقت بايد مقتضيات زمان را تفسير كرد . رد پديده به شمار مي آو

پديده هايي كه درزمان پيدامي شوند وهماهنگي وهمراه بودن با مقتضيات . تقاضاي زمان ، يعني هرچه كه به وجود مي آيد ۰ ۱ . زمان ؛ يعني پذيرفتن پديده هايي كه درزمان پيدا شده اند و تطبيق دادن خويش با آنها

تفسير درست نيست والزم نيست تابع پديده هاي جديد باشيم و هماهنگ با آنها؛ زيرا همه پديده هاي جديدي كه درزمان پيدا اين . مي شوند ، از نوع افكار و انديشه هاي بهتر و عوامل ووسايل كامل تر براي زندگي سعادت مندتر نيست

حالت : پديده هاي زمان دوحالت مي توانند داشته باشند . بوده است زمان ومحيط و اجتماع ،مخلوق بشر هرگز از خطا مصون ن پيشترفتگي و ترقي ،وحالت انحطاط و انحراف ؛ چون انسان خالق پديده هاست و چون انسان آزاد خلق شده است و همچنانكه

از اين رو وظيفه انسان . دارد انسان عقل دارد، هواو هوس هم دارد، پس بشر همان گونه كه امكان پيشروي دارد، امكان پسروي هم اسالم با پيشرفت مخالف نيست ؛ . ،تنها انطباق و هماهنگي و پيروي از زمان نيست ، بلكه گاهي وظيفه او اصالح و كنترل زمان است

. بلكه با هوا وهوسها ويك سلسله عادات پليد و مخرب و دشمن كاروفعاليت و تقوا وعفاف و آرامش مخالف است

از آنجاكه ذوق وسليقه . دراين تفسير پسند وذوق و سليقه مردم مالك است . ان ، يعني تقاضاي مردم و پسند مردم تقاضاي زم ۰ ۲ مردم درزمانهاي مختلف فرق مي كند ودرهر زماني يك چيزي مورد پسند عموم مردم است ،آيا با پسند بيشتر مردم وبا ذوق

م ؟ استاد مطهري براين باور است كه پسند مردم ، دليل هماهنگي با آن نيست عمومي بايد هماهنگ شويم ونظر آنان رابايد بپذيري ال تستوا حشوا في : مي فرمايد ) ع ( علي . ويكي از چيزهايي كه مسلمان نبايد تحت تأثير آن قرار بگيرد، موضوع پسند است

. كنيد طريق الهدي لقلة أهله ؛ درطريق هدايت ، از اينكه دراقليت هستيد، وحشت ن

. بنابراين هماهنگي بامقتضيات زمان به اين معنا پذيرفته ومعقول نيست

طبق . تقاضاي زمان به معناي اين است كه احتياجات واقعي بشر درطول زمان تغيير نمي كندوبشر درهر زمان نياز خاصي دارد ۰ ۳ اپذيرفتني است وما معتقديم نيازهاي انسان درحال مقتضيات زمان به اين معن . اين تفسير ،محور مقتصيات زمان ، نيازهاي بشر است

. تغيير است وليكن قو ا نين اسالم مي تواند نيازهاي متغير انسانها رادر زمانهاي مختلف پاسخگو باشد

دربحث از اسالم و مقتضيات زمان ،اشكال اساسي ،چگونگي هماهنگي قوانين ثابت و تغيير ناپذير سالم با نيازهاي متغير و شرايط. ديني كه ثابت است ، چگونه مي تواند راهنماي زندگي بشر باشدكه همواره درحال تغيير است . مختلف زندگي است

Page 157: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۵۷

: درپاسخ به اين پرسش مي توان گفت

ر نيازهاي اولي و ثابت ؛ نيازهاي ثانوي و متغي : همه نيازمنديهاي بشر متغير نيست ، بلكه نيازهاي انسان به دو دسته تقسيم مي شوند ۰ ۱ اين دسته . نيازهاي ثابت ،نيازهايي است كه از عمق ساختمان جسمي و روحي بشر واز طبيعت زندگي اجتماعي سرچشمه مي گيرد .

نيازهاي جسماني ،مانند نياز به غذاو پوشاك و مسكن ؛ نيازهاي روحي ،مانند پرستش . از نيازهابه سه گروه عمده تقسيم مي شوند نيازهاي متغير ،نيازهايي است كه . ؛نيازهاي اجتماعي ، مانند معاشرت ،مبادله ،عدالت ،آزادي ،ماوات ،علم ،زيبايي ،احترام ،تربيت

اين نيازها مربوط به گسترش . هر چند از نيازهاي اوليه انسان منشأ مي گيرد، امادرزمانهاي مختلف شيوه ارضاي آنها تغيير مي يابد ان به ابزار وسايل زندگي كه درطي زمان تغيير مي كند،از اين نوع است نيازمندي انس . زندگي و ضرورتهاي اجتماعي است

ولي نيازهاي ثانوي ،ناشي از توسعه و كمال زندگي است و درعين . نيازهاي اولي محرك بشر به سوي توسعه وكمال زندگي است . دن آنها ،مربوط به نيازمنديهاي ثانوي تغيير نيازمنديها ونوشدن و كهنه ش . حال ،محرك به سوي توسعه بيشتر وكمال باالتر است

بنابراين همه نيازهاي بشر درحال تغيير . نيازمنديهاي اولي نه تغيير مي كنندونه از بين مي روند؛ هميشه زنده و ثابت هستند . است ي متغير قوانين متغير درنظر نيستند؛ بلكه بيشتر آنها ثابت اندودرنظام قانونگذاري اسالم براي نيازهاي ثابت ،قوانين ثابت وبراي نيازها

. نين متغير است - گرفته شده است ،و قوانين ثابت به منزله روح قوا

يك سلسله قراردادها وقوانين فرعي را " درست است كه توسعه عوامل تمدن نيازهاي جديدي به وجود مي آورد و احيانا ۰ ۲ ات بين المللي درروابط خارجي و امثال اينها، اما توسعه عوامل ايجاب مي كند، مثل يك سلسله قوانين راهنمايي و قوانين و مقرر

... تمدن ايجاب نمي كندكه قوانين حقوقي و جزايي ومدني مربوط به دادو ستدها ، وكالتهاو غصبهاو ضمانها وارث و ازدواج و زيرا قانون ،راه عادالنه و شرافتمندانه تغيير بكند ؛ چه رسدبه قوانين مربوط به رابطه انسان با خودش يا رابطه انسان با طبيعت ؛

تغيير و تبديل وسايل و ابزارهاي مورد نياز سبب نمي شود كه راه تحصيل و استفاده و مبادله عادالنه . نيازمنديها را مشخص مي كند ين چه شكل نياز عوض بنابرا . آنها تغيير كند،مگر اينكه معتقد باشيم مفاهيم حق و عدالت و اخالق تغيير مي كنند و نسبي هستند

شودوچه نيازهاي جديد درگذر زمان به وجود آيد، در پرتو قوانين ثابت حق مدار و عدالت گستر و اخالق پرور ،قابل پاشخگويي هستند و نيازي به قانون قابل نيست ؛ چون قوانين ثابت ديني ، خط سير كلي زندگي رادرنظر گرفته و توجهي و جمودي نسبت به

. زندگي ندارد شكل و ظاهر

ويژگيهاي سيستم قانونگذاري دراسالم وعناصر پويايي آن ۰ ۲

بحث درباره مقتضيات زمان و نيازمنديها ، به تنهايي مشكل جاودانگي دين را حل نمي كند؛ زيرا به يقين ،يك قانون جاودانه اگرائه دهد وهر مشكلي زابه صورت خاص حل نمايد، بخواهد براي تمام صورمتغير زندگي برنامه داشته باشدوراه حل مشكالت را ار

Page 158: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۵۸

اكنون ببينيم اسالم با حفظ ثابت بودن قوانين و جاودانگي آن ، چگونه . بايد از نوعي ديناميسم و تحرك و انعطاف بهره مند باشد مزي نهفته باشدتا بايد درسيستم قانونگذاري اسالم راز و ر " راه حلهاي مختلف براي صور گوناگون زندگي نشان مي دهد؟ مسلما

: بتواند براين مشكل فائق آيد؛ بنابراين ويژگيهاي سيستم قانونگذاري اسالم كه تضمين كننده جاودانگي آن است ، عبارت اند از

ورود عقل درحريم قانونگذاري ) الف

واژه هاي همسان آن نظير تفكر واژه عقل و . عقل درمنابع ديني ، به ويژه قرآن كريم ،بسيار مورد توجه و عنايت قرار گرفته است : همچنين درروايات ،عقل به عنوان حجت دركنار انبيا و ائمة معرفي شده است . صدها بار درقرآن به كاررفته است ... ،تدبرو تفقه و

، فاما الظاهرة فالرســـــل و " ، و حجة باطنة " ان هللا علي الناس حجتين ، حجة ظاهرة

حجت آشكار و حجت پنهان ، حجت آشكار ،رسوالن و : نبياء و االئمة، واما الباطنة فالعقول ؛ خدا برمردم دوحجت دارد اال . پيامبران و امامان اندو حجت پنهاني ،عقول بشري است

دراسالم ،عقل به عنوان يك اصل و يك مبدأ براي قانون به رسميت شناخته شده است و بنابراين

فقيهان . عقل دررديف كتاب آسماني قرار گرفته است . كتاب ،سنت ، اجماع ،عقل : ع و مدارك را چهار چيز مي دانند فقيهان ،مناب معناي مالزمه بين حكم عقل وشرع آن است كه . مسلمان ،ميان عقل و شرع رابطه ناگسستني قائل اندوآن را قاعده مالزمه مي نامند

ما رابه اين نتيجه مي رساند كه شرع هم ) يقيني و قطعي نه احتمالي و گماني كشف ( اگر عقل مصلحت ملزمه اي را كشف كند حكمش همان است ، هر چند آن حكم شرعي به دست ما نرسيده باشد؛ و هر جا عقل مفسدهء ملزمه اي را كشف كند،مادرمي

عكس قضيه نيز . ن ذكر نشده باشد يابيم كه حكم دين نيز همان است ، هرچند اين موضوع درقرآن و حديث و كلمات عالمان پيشي صادق است ؛ يعني اگر درجايي شرع به طور قطعي حكمي كرد،چون مي دانيم احكام دائر مدار مصالح و مفاسد است وهيچ حكمي بدون حكمت وعلت نيست ،بنابراين عقل بشري ،آن حكم را مي پذيردو تأييد مي كند،هر چند هنوز مالك حكم را

معناي مالزمه اين نيست كه هر حكمي كه دين بيان كرد؛عقل هم درآن زمينه حكمي داردو آن را مي پس . تشخيص نداده باشد فهمد، بلكه مقصود آن است كه در احكام ديني ، رمزي و حكمتي وجود دارد كه اگر آن حكمت برعقل عرضه شود،عقل هم

. طعي نرسيده است تصديق و تأييد مي كند ، هر چند هنوز عقل درباره اين حكم به نتيجه ق

علت اينكه عقل دراسالم جايگاه ويژه دارد،اين است كه قوانين ديني با واقعيت زندگي ا نسان سروكار داردو احكام اسالمي مبتني بنابراين مبتني . بريك سلسله مصالح و مفاسد به اصطالح زميني است و كشف اين مصالح و مفاسد دردسترس عقل بشري است

الح و مفاسد زميني ،به عقل مجتهد اين امكان را مي دهدكه درشرايط مختلف زماني و مكاني ،فتواهاي مختلف بودن احكام برمص

Page 159: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۵۹

بدهدودرواقع كشف كند كه چه چيزي دريك زمان حالل و درزماني ديگر حرام ؛ دريك زمان واجب است ودرزماني ديگر . مستحب

اجتهاد قوة محركه اسالم ) ب

جتهاد مقوله اي است كه مي تواند اسالم را با نقتضيات زمان سازگاري دهد؛ چون در اسالم يك سلسله از نظر استاد مطري ، ا . با اجتهاد مي توان ميان متغيرات زمان و قوانين اسالمي هماهنگي ايجاد كرد . قوانين ثابت وجودداردويك سلسله قوانين متغير

اجتهاد نيرويي است كه حضور دين را درهمه عرصه . با شرايط زمان است اجتهاد يكي از رموز پوپايي اسالم و عامل انطباق آن ابن سينا فيلسوف بزرگ . اقبال الهوري معتقد است اجتهاد قوه محركه اسالم است . هاي زندگي اجتماعي به ثبوت مي رساند

: اسالمي ،با روشن بيني خاصي اين موضوع را طرح مي كند و مي گويد

مي ثابت و اليتغير ومحدوداست واماحوادث ومسادل ،نامحدودو متغيرندوهــر زماني مقتضيات كليات اسال

به همين جهت ضرورت داردكه درهرعصر و زماني ،گروهي متخصص و عالم بركليات . مخصوص خودرادارد

ستنباط حكم مسائل جديد از كليات اسالمي وعارف به مسائل و پيش آمدهاي زمان ، عهده دار اجتهاد و ا

. اسالمي بوده باشد

مجتهد درصورتي مي تواند وظيفه خطير و بزرگ خويش رابه انجام برساند وفروع رابه اصول باز گرداندكه اسالم شناس ،زمان . وح اسالم و هدف اسالم باشد شناس و موضوع شناس باشدو همچنين احاطه كامل برتناسب حكم و موضوع داشته باشدو آگاه به ر

مبتني بودن احكام اسالمي برمصالح و مفاسد واقعي ) ج

. از آنجا كه شارع حكيم است ،هر دستوري كه صادر مي كند ،مبتني برمصالح و مفاسد فردي يا اجتماعي ،دنيوي يا اخروي است ووجوب آن را جعل مي كند واگر مفسده اي درآن اگر درموضوعي مصلحتي نهفته باشدكه مكلف بايد آن را انجام دهد، شارع احكام تابع مصالح و مفاسد واقعي ] دردين [ بنابراين . باشدكه بايد مكلف از آن دوري جويد، حكم حرمت براي آن جعل مي كند

ت، زميني ما معتقديم قوانين ديني درعين اينكه آسماني اس . است و قرآن كريم به صورت صريح اين موضوع را مطرح كرده است خود قرآن اين موضوع را گوشزد كرده و همچنين پيامبرو . است ؛ يعني براساس مصالح و مفاسد موجود درزندگي بشر تنظيم شده

وچون مصالح و . ائمه درخيلي از موارد به علل و فلسفه احكام پرداخته اند و كتاب علل الشرايع برآن اساس تدوين شده استدرباب . دروفقه گشوده اند » تزاحم بين احكام « بلكه درجات و مراتبي دارند،فقيهان بابي رابه عنوان مفاسد دريك درجه نيستند ،

Page 160: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۶۰

تزاحم اهم برمهم و همچنين حكمي كه مصلحت بيشتري دارد، برديگري مقدم مي شود ودرناحيه مفسده نيز به همين شكل عمل د ، خود دين راه دچار را نشان داده است ويا اگر راهنمايي از اگر درجايي بين دوامر تزاحم پيش آيد، درخيلي از موار . مي شود

براي تراحم مثالهاي بسياري . سوس شرع صورت نگرفته ، انسان با عقل خويش مي تواند احكام را درجه بندي كندوبه نتيجه برسد رحال مرگ قرار داشت وبراي مانند اينكه لمس بدن نامحرم حرام است ، ولي اگر نامحرمي تصادف كرد، ود . مي توانيم بيابيم

نجات او چاره اي جز لمس بدن وي نبود، درانجا تزاحم ميان لمس بدن نامحرم و نجات او پيش خواهد آمد واصل واجب بودن نجات يك انسان ،براصل حرام بودن نامحرم ،مقدم مي شودوبرهمين مبنا ممكن است كه تكليف افراد دردو زمان تفاوت كند؛

دائر مدار بودن . درباره تشريح نيز همين مسئله مطرح است . امري حرام باشد، ولي درزمان و شرايط ديگر حالل يعني دريك زمان احكام برمصالح و مفاسد و درجه بندي آن ، يكي از اموري است كه باعث انعطاف قوانين ديني شده وبسياري از مشكالت

. اجتماعي با اين روش قابل حل است

ولي و ثانوي توجه به احكام ا ) د

يكي از مسائلي كه برپويايي دين اسالم درپاسخگويي به نيازهاي مختلف در شرايط واوضاع متفاوت كمك مي كندتقسيم احكام . به اولي و ثانوي است

... موضوع و احكام اوليه احكامي هستند كه مستند به نيازهاي ثابت انسانهايند واين احكام جز در موارد خاص ، مثل اضطرار و تبدل هرگز قابل تغيير و دگرگوني نيستند؛ مانند وجوب عبادات معين و تنظيم حيات فردي و اجتماعي از ديدگاه اقتصادي ،فرهنگي

درحقيقت اين احكام بيان كننده چگونگي ارتباطات چهار گانه و . ،حقوقي و حرمت قتل نفس ،ميگساري ،نقض عهدو خيانت . ن با خويشتن ، ارتباط انسان با خدا؛ ارتباط انسان با جهان هستي ، ارتباط انسان با همنوع خود ارتباط انسا : ثابت انساني اند

احكام ثانويه احكامي است كه درهنگام بروز ضروزرتهاي زندگي فردي و اجاماعي مقرر مي شوند و مبتني برعلل و انگيزه هاي اند به احكام واقعي اولي عمل كند،شارع احكام ديگري را مقرر به عبارت ديگر ، درحاالت و شرايطي كه مكلف نتو . ثانوي اند

احكام ثانوي . درواقع عدم دسترسي به حكم اولي ؛مالك جعل حكم ثانوي مي شود . كرده كه به آن احكام ثانوي گفته مي شود ي مي شود،شرايط خاص و عواملي كه موجب عدم التزام به احكام اول . باتوجه به اوضاع و احوال خاص و است ثنايي تحقق مي يابند

. حرج ،اضطرار، ضرروضرار، تقيه ، اهم و مهم ، حفظ نظام واساس دين : استثنايي فرد وجامعه است كه مهمترين آنها عبارت اند

درحقيقت احكام ثانوي ،عرصه انعطاف رفتاري را گسترش مي دهد واين انعطاف پذيري باعث مي شود كه انسان درهيچ شرايطي. ير نماند و خودسرانه نيز اقدام به عمل نكند، بلكه با اين فرايند طراحي شده از سوي شارع ،رفتار خود را تنظيم كند بالتكليف ومتح

Page 161: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۶۱

عدم توجه به شكل و صورت ظاهري زندگي ) هـ

ه آن آموزه هاي ديني ،همه متوجه روح ومعنا وراهي است كه بشر راب . اسالم هرگز به شكل و صورت ظاهر زندگي نپرداخته است اسالم هدفها و معاني و ارائه راه رسيدن به آن هدفها ومعاني را درقلمرو . اسالم هدفها و معاني مي رساند . هدفها ومعاني مي رساند

خود گرفته وبشر رادرغير اين امر آزارد گذاشته است وبدين وسيله از هر گونه نعارضي با توسعه تمدن و فرهنگ پرهيز كرده است يله مادي و يك شكل ظاهري نمي توان يافت كه جنبه تقدس داشته باشدو مسلمانان وظيفه داشته باشندكه آن دراسالم يك وس .

بنابراين وقتي نيازهاي بشر تغيير مي كند،انسانها براي تأمين نيازها به يك سلسله ابزار و وسايل . شكل و ظاهر را حفظ كنند تغيير مي كندواز نظر دين هيچ مانعي نداردكه ما از ابزار و وسايل جديد براي نيازمندندواين ابزار همراه تغيير اوضاع و شرايط

رسيدن به اهدافمان و تأمين نيازيمان بهره بگيريم ؛ زيرا دين به دنبال هدف و راه رسيدن به آن است ،اما ابزار وو سايل به آن است ي كه آسان تر و كم خرج تر باشد،درسيدن به هدف از آن استفاده عقل از هر ابزار و وسيله ا . ،اما ابزار و وسايل درقلمرو عقل است

براي نمونه ، يكي از اهداف اسالم ، طبق آية و اعدوالهم ما استطعتم من قوة، نيرومندي و قوي بودن مسلمانان دربرابر . مي كند ن نيرومندي با تيراندازي و اسب دريك زما . دشمنان است ؛ اما ابزار و وسايل و شكل نيرومندي درزمانهاي مختلف متفاوت است

درست است كه دراسالم روي . محقق مي شود ودر زمان ديگر ،مهارت دراستفاده از سالحهاي پيشرفته است ... سواري و تيراندازي و اسب دواني تأكيد شده است ،اما اين تنها به عنوان مصاديق و ابزارهاي نيرومندي دريك زمان خاص مطرح شده است

. عدم تأكيد و جمود اسالم دراسالم را فراهم و انطباق آن را با مقتضيات زمان آسان مي كند . ي آن جمود ندارد و اسالم رو

قوانين كنترل كننده ) و

اين اصول بر تمام قوانين ديگر اسالم ، اعم از . يك سلسله اصول و فقواعد دراسالم وجود داردكه برقوانين ديگر حاكم است اين قاعده به . حاكم و ناظر است و آنها را تفسير ، كنترل ومحدود مي كند؛ مانند قاعده الضرر ... اخالقيات و عبادات و معادالت و

تعبير استاد مطهري حق و تو برساير قوانين تا زماني قابل اجراو عمل اند كه به مرز ضرر وحرج نرسدو اگر به مرز ضرروحرج اذا قمتم الي : محدود به مواد غير ضرر وحرج مي كند؛ براي نمونه ،قرآن مي فرمايد رسيدنداين قاعده جلو آن را مي گيردوكنترل و

. الصالة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الي المرافق ؛ يعني وقتي كه مي خواهيد نماز بخوانيد ،وضو گرفتن الزم واوجب است

ن مسائل و احكام حرجي و مشقت آور جعل ما جعل عليكم في الدين من حرج ؛ يعني دردي : اما قرآن درجاي ديگر مي فرمايد. نشده است

Page 162: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۶۲

وقتي اين دو با هميديگر مقايسه مي شود ،آيه دوم قانون وضو را كنترل و محدود مي كندبه مواردي كه وضو براي شخص مكلف رايط مختلف و نسبت بنابراين با توجه به قواعد كنترل كننده ،احكام دراوضاع و ش . دشوار نباشد و اگر دشوار شد، وضو الزم نيست

اين نيز عاملي است كه موجب انعطاف قوانين اسالمي در شرايط مختلف و باعث انطباق اسالم . به افراد مختلف متفاوت خواهند بود . با مقتضيات زمان و مكان خواهد بود

اختيارات حكومت اسالمي ) ز

اين است كه به حاكم اسالمي اجازه داده شده است به . د يكي از عواملي كه بسياري از مشكالت قانونگذاري اسالم را حل مي كن اين احكام . به اجرا بگذارد . صورت مطلق درامور امت مسلمانان دخل وتصرف كرده و احكام الزم رابراي اداره جامعه صادر كند

: چنين مي نويسد عالمة طباطبايي درباره احكام حكومتي . پيرو شرايط جامعه اند واز اين روي ، قابل تغيير ودگرگوني اند

احكام حكومتي تصميماتي است كه ولي امر درسايه قوانين شريعت و رعايت موافقت آنها ،به حســــــب

مقررات مذكور الزم االجـرا . مصلحت زمان اتخاذ مي كند وطبق آنها مقراتي وضع نموده وبه اجرا در مي آورد

داراي اعتبار هستند؛بااين تفاوت كه قوانين آسماني ،ثابت و غير قابل تغيير ومقررات بوده و مانند شريعت

وضعي ،قابل تغييرند ودرثبات وبقا تابع مصلحتي هستند كه آنها رابه وجود آورده است وچون پيوسته زندگي

تغيير وتبدل كرده ،وجاي خود رابه " ت تدريجا اين مقرل " جامعه انساني درتحول ورو به تكامل است ،طبعا

. بهتر از خود خواهند داد

اين حق و . از اين مطالب دريافته مي شود كه مال ك احكام حكومتي ،مصلحتي جامعه درچارچوب قوانين شريعت بودن است منتقل شده ) ع ( بزرگ اسالم بودوپس از ايشان به امامان معصوم اختيارات طبق آية النبي اولي بالمومنين من انفسهم ، متعلق به پيامبر دايرة اختيار فقيه محدودنيست ودرست ) ره ( از نظر امام خميني . وپس از ايشان به علماي امت و فقيهان عادل تفويض گرديده است

: است ) ع ( به اندازه اختيارات پيامبر و امامان معصوم

همان واليتي كه حضرت رسول . باشدوبه پاخاست و تشكيل حكومت داد ) علم و عدالت ( اگر فرد اليقي كه داراي دو خصلت ص ( اين توهم كه اختيارات حكومتي رسول اكرم . درامر اداره جامعه داشت ،دارامي باشدو مردم بايد از او اطاعت منند ) ص ( اكرم

. بيش از فقيه است ،باطل و غلط است ) ع ( تيارات حكومتي حضرت امير بوديا اخ ) ع ( بيشتر از حضرت امير )

Page 163: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۶۳

حاكم اسالمي مي تواند براساس مصالح جامعه . استاد مطهري نيز معتقد است اختيارات گسترده اي به حاكم اسالمي داده شده است : اد را جزء اموال عمومي قرارداد به خاطر مصالح عمومي مي توان بخشي از اموال خصوصي افر . به وضع قوانين متغير بپردازد

نيازهاي عمومي اقتضا مي كند كه بايد ماليات تصاعدي وضع كرد وحتي اگر ضرورتتعديل ثروت اجتماعي ايجاب مي " اگر واقعا فقط صدي پنج آن به دست مالك برسدوصدي نود وپنج گرفته " كند كه ماليات به شكلي وضع شود،از مجموع درآمد ، مثال

حاكم [ نين كرد،وحتي اگر مصلحت جامعه اسالمي اقتضا مي كند كه از يك مالك به طور كلي سلب ماكليت شود، شود، بايد چ تصخيض دادكه اين مالكيت كه به اين شكل درآمده ،غده سرطاني است ، به خاطر مصلحت بزرگ تر مي تواند چنين ] شرعي

. كاري زا بكند

حكم حاكم ،محدود به . لح اسالمي و مسلمانان ،مردم را به كاري اجبار و الزام كند بنابراين حاكم اسالمي مي تواند براساس مصا حاكم اسالمي ،همان گونه كه مقرراتي حاكم . اجراي احكام شرعي نيست ؛بلكه دائر مدار مصلحت اسالم و مسلمانان است

شرعي وضع مي كند ،نسبت به برخي از اسالمي ،همان گونه كه مقرراتي را مستقيم ويا با واسطه براي كيفيت اجراي احكام حوادث فصلي و مقطعي كه نسبت به زمان و مكان و جوامع مختلف متفاوت است ؛ احكامي رابه مقتضاي مصالح اجتماعي ،وضع مي كند؛ چون ايشان با توجه به اشرافي كه بر مسائل و مشكالت دارد، مصلحت را تشخيص مي دهدو حكم حكومتي را صادر مي

يهي است حاكم اسالمي در تشخيص و رسيدن به مصلحت ،از ديدگاههاي مشاوران و كارشناسان و متخصصان نيز ياري بد . كند. مي جويد

Page 164: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۶۴

فصل نهم

كالبد شكافي حجاب گريزي

زن اگر در اصل زندگي كردن خود با هدف نباشد، . رفتار و انگيزه هاي زن همانند آفرينش وي اسرارآميز و شگفت آور است زنانه اش بي هدف و انگيزه نيست ساده انديشي است اگر گمان شود كه علت بي توجهي بانوان به پوشيدگي اندامشان فقط حركات

و از آنجا كه عوامل و انگيزه هاي رفتار آنان به . سستي ايمان و يا ضعف باورهاي اعتقادي و يا انگيزه ايجاد تحريك جنسي است در تحليل ريشه اي رفتار آنان و نيز واكنش مناسب در قبال آنان تالشي نتيجه بخش و طور دقيق و كامل شناسايي نمي شود،

. اقدامي واقع بينانه صورت نمي گيرد

: كم توجهي دختران و زنان به پوشيدگي و حجاب گريزي آنان را مي توان در سه محور مورد توجه قرار داد

عوامل فرهنگي و اعتقادي : اول

روانشناختي عوامل و انگيزه هاي : دوم

عوامل اجتماعي و سياسي : سوم

عوامل فرهنگي و اعتقادي

نا آگاهي . ۱

از پانصد نفر بانوي كم حجاب، اظهارات هشتاد درصد از آنان نشان داد كه بي اطالعي از فوايد و آثار پوشيدگي و پيامدهاي . ناپوشيدگي، اصلي ترين عامل كم حجابي ايشان است

: ي به قرار زير است برخي از نتايج آن نظر سنج

در ميان بانوان بي تفاوت به حجاب، برخي دختران از خانواده هاي مذهبي بودند كه خانواده ايشان در توجيه تربيت آنان موفق ) الف شان مادران اين گروه اظهار كرده اند كه با همه اعتقاد خود به خوبي حجاب، نتوانسته اند داليل قانع كننده اي به فرزند . نبوده اند

. ارائه كنند

. عده اي از دختران و زنان، پوشش ناكامل خود را كافي مي دانستند ) ب

Page 165: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۶۵

بعضي با اعقاد به لزوم پوشش بهتر، . به اظهار عده اي ديگر، مراعات پوشش اسالمي دشوار و مانع از فعاليت هاي اجتماعي است ) ج . ن ها از آن بي بهره اند اعتراف مي كردند كه براي اين كار بايد ايمان زيادي داشت كه آ

گروهي بدين سبب به پوشيدگي خود اهميت نمي دادند كه حجاب را در زندگي شان عامل خوشبختي و موفقيت يا پيشرفت نمي ) د . نزد اين عده نه فقط حجاب، بلكه بيشتر امور اخالقي، عامل خوشبختي يا پيشرفت نيست . دانستند و نقش آن را خنثي مي پنداشتند

ي و تزلزل ايمان سست . ۲

لذا براي ايجاد گرايش دختران و . علت نيمه برهنگي و بي توجهي به پوشش، به جز عامل ناآگاهي، سستي و تزلزل اعتقادي است تا زماني كه فرد به خداوند و . زنان به حجاب، تنها دانش افزايي و آگاهي آنان به فلسفه و ضرورت شرعي حجاب كارساز نيست

يز به وجود روز واپسين و فلسفه آفرينش و منزلت، نقش و مسؤوليت انسان در هستي، باور نداشته باشد بسيار حكيم بودن او و ن . دشوار است كه بتوان در وي اعتقاد و رفتاري پايدار نسبت به اين موضوع پديد آورد

الگوهاي گريزاننده - ۳

ست فقط بر حجاب تاكيد و اصرارمي ورزند؛سبب گريزبسياري وجود بانواني كه از همه آنچه اسالم از يك زن مسلمان خواسته ا . زنان ودختران از ارزش هاي اخالقي وديني مي گردد غافل از اينكه دينداري زن فقط به دارا بودن حجاب نيست

عتقد صفات ديگري وجود دارد كه بدون آنها نمي توان زني را مؤمن يا حتي مسلمان م . حجاب يكي از ده ها شرط مسلماني است براي خيلي از زنان حجاب ـ در حد چادري معمولي ـ آسان ترين عالمت مسلماني شناخته شده است؛ در حالي كه قرآن . شمرد

) ع ( در گفتارهاي امامان . چون ويژگي هاي زن مسلمان را برمي شمارد حجاب را در زمره صفاتي ديگر، نشان مسلماني او مي داند كسي كه مردم از .] چه باحجاب باشد يا بي حجاب . [ واده خود بدرفتار باشد جايگاهش دوزخ است مي خوانيم كه هرگاه زني با خان

چه سود كه زني باحجاب باشد اما . دست زبانش در آسايش نباشند مسلمان نيست؛ زن باشد يا مرد، با حجاب باشد يا بي حجاب ! نادان يا حسود ! شرور فتنه جو ! كثيف و ژوليده، بدخلق و بدزبان

هرگاه زني از ميان همه صفات خوب تنها به داشتن . اب زماني جاذبه دارد كه ديگر دافعه ها در وجود زن راه نيافته باشد حج پوشش اسالمي بسنده كند هرگز نخواهد توانست ديگر زنان را به حجاب و اسالم دعوت كند، بلكه همگان را از اسالم و

. مي به تن مي كند بايد بداند كه مسئوليتش افزون شده است وقتي بانويي پوشش اسال . مذهب متنفر مي سازد

Page 166: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۶۶

حجاب گريزي تفاوت در نگرش ها و ديدگاهها نسبت به مقوله - ۵

عالج يك انحراف اجتماعي زنان به طور نسبي نتيجه مي دهد كه متوليان امر ديدگاه واحدي نسبت به موضوع و شيوه برخورد با برخي تهاجم غرب به ارزش هاي ديني و هويتي جامعه را تعامل فرهنگي قلمداد كردند، برخي با تأسف بايد گفت . آن داشته باشند

گذر زمان و عرفي شدن تبديل ضدارزشها به ارزش را مالك عمل دانسته و برخي تحت عنوان پديده جوان گرايي و سوءاستفاده از شاط و شادابي توجيه و تفسير كردند و برخي آن را معلول رأي و مشاركت جوانان در عرصه سياسي هر اقدام جوانان را زير پرچم ن

و متأسفانه تمام اين . فرآيند عرضه و تقاضا دانسته و برخي برخوردهاي خشن و سخت با جوانان را نسخه شفابخش اعالم كردند . ديدگاهها را با برداشت از دين طرح كرده اند

ياست كه متوليان فرهنگ عمومي جامعه هستند كمتر از خود اين به نظر مي رسد خطر تعدد نظر و عمل صاحبان فرهنگ و س . انحراف اجتماعي نيست

تظاهر به زيست مترقي اجتماعي - ۶

همه افراد دوست دارند نوع روابط اجتماعي خود را با ديگران در سطح عالي . رفتارهاي مردم از نظر مرتبه اجتماعي متفاوت است اين تمايل ، بدون در نظر گرفتن جوانب آن . نشان دهند " مردماني با فرهنگ و آداب مترقي " حفظ كنند و خود و خانواده شان را

ش است و چه بهتر كه همه خا نواده ها پيوسته از سطح روابط غير فرهنگي و منحط به سطح عالي ارتقا كوششي مفيد و نتيجه بخ : از آن نمونه به دو مورد اشاره مي شود . اما گاه اين كوشش با موانعي رو به رو مي شود كه نابهنجاري اجتماعي مي آفريند . يابند

افيايي ، محدود بودن روابط اجتماعي ، وضع درآمد و اموري ديگر ، به شكلي است ـ گاه موقعيت خانواده اي به سبب عوامل جغر ۱ كه زمينة رشد و فرهنگ و آداب اجتماعي براي ايشان فراهم نيست ، اما از طرفي مظاهر فرهنگ و نمونه هاي مترقي رفتارهاي

ويزيون ، شاهد نوعي منش هاي اجتماعي اند كه به اجتماعي از نگاه آنان دور نيست ، مانند آن كه به وسيله رسانه هايي همچون تل يا فرزندي از خانواده به محيطي گسترده تر با آدابي . نظر ايشان مترقي تر از مرحله اي است كه خود در آن قرار گرفته اند

. ند پيشرفته ، راه يافته است و اينك خانواده خود را سطحي پايين و دور از فرهنگ و رسوم متعالي مشاهده مي ك

در اين حالت فردي كه خانواده اش را دور از فرهنگ و آداب اجتماعي و ضعيف مي پندارد در مقابل همساالن خويش احساس شكست و رنج مي كند و مي كوشد تا به هر وسيله ممكن ، ضعف خانوادگي اش را با تظاهر به رفتارهاي نوين اجتماعي ، پنهان كند

با تاسف ، در چنين موقعيت بعضي از دختران جوان مي پندارند كه سنت . و در سطحي واالتر نشان دهد يا خود را ممتاز از خانواده شكني و بي اعتنايي به اصول مذهبي عالمت رشد فكري و اجتماعي است و به همين سبب از هر چه نشان دهنده پايبندي آنان به

. شيوه بي تفاوتي و آزادمنشانه بر مي گزينند اصول اخالقي و مذهبي است فاصله مي گيرند و در رفتار خود

Page 167: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۶۷

گاه در اين خانواده ها نه يك فرد ، بلكه همگي سعي مي كنند پايين بودن سطح در آمد يا فرهنگ اجتماعي خود را با رفتارهاي . مترقيانه پنهان كنند و خويشتن را از نظر وضع اقتصادي و فرهنگي رشد يافته و امروزي جلوه دهند

پيوسته در خانواده هايي كه افزايش يكباره درآمد خانواده با رشد اجتماعي و فرهنگي آنان همسان همزمان نبوده است نوعي ) . ۲ خانواده هايي كه د رآمد ايشان در مدتي كوتاه افزايش . ناهنجاري رخ مي دهد كه توازن جنبه هاي رفتاري آنان را بر هم مي زند

د تا سطح اجتماعي و فرهنگي خود را نيز رشد دهند يا آن را رشد يافته نشان دهند و خود را در زمره چشمگير مي يابد ، مي كوشن با اين تصور كه رشد اجتماعي نيز ممكن است به – آنان بدون كسب مقدمات الزم فرهنگي « . خانواده هاي سطح باال وانمود كنند

توصيه . رو مي كنند كه براي خود و نظام اجتماعي مشكل آفرين است به انجام كارهايي – سهولت در آمدهاي كاذب ، رشد كند فرزندان به بروز رفتارهاي به اصطالح اجتماعي ، پوشيدن لباس هايي با رنگ ها و مدل هايي عجيب ، رفتن به مهماني هاي مجلل ،

نمايي از همان رفتارهاي مشكل آفرين اختالط دختران و پسران جوان در مجالس ، رقص دختران با پسران و كارهايي از نمونه ، » . است

اين خانواده ها بدين نكته كمتر توجه دارند كه هيچ گاه رشد سريع درآمد خانواده ها به مفهوم رشد سطح فرهنگ و تفكر افراد هويت اجتماعي روشني خانواده هايي كه داراي « ديگر آنكه . آن خانواده نيست و گاه ميان اين دو هيچ توازن و تناسبي وجود ندارد

» . هستند و براي روابط اجتماعي خود ، حدود مشخص و تعريف شده قائل اند ، چنين ناشيانه به افراط گري گرفتار نمي شوند

عوامل روانشناختي

گرايش به استقالل خواهي و ساختارشكني و نوگرايي - ۱ اگر فردي نوعي پوشش و . مرار استقالل گرايي فكري ياد كرد و جواني را بايد دوره تضمين و است ) Adolescence ( دوره نوجواني

رفتار اجتماعي را مناسب شأن و شخصيت آنان بداند، از آنجا كه مي پندارند اين سفارش نوعي تعيين تكليف و محدود كردن اختيار ريز و مخالفت باشند و چه بسا و ازادي آنان است، پيش از آنكه درصدد ارزيابي خوبي يا بدي آن نظر برآيند ممكن است در پي گ

. گاه به رفتار معكوس رو كند

كوشش براي استقالل فكري و بلوغ شخصيتي سبب مي شود كه به هنگام فراخواندن وي به پوشيدگي اندام و رعايت انضباط دوست ار در پي فساد آفريني يا آزرده او با اين ك . داشته باشد با انتخاب نوعي لباس كم پوشش تر، استقالل رأي و تصميم خود را بيازمايد

مي خواهد باور كند و به ديگران بباوراند كه بزرگ شده است و خود درباره طرز لباس پوشيدن و بيرون . سازي والدين نيست

Page 168: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۶۸

اين دوره آزمون شايد كوتاه مدت باشد، ولي نزد وي دوره اي الزم شمرده مي شود، گرچه ممكن است . رفتنش تصميم مي گيرد . انحرافات ديگري شود كه اصالح رفتار آينده او را دچار مشكل سازد سرآغاز

در دختران ممكن است در طرز پوشش آنان رخ بنمايد و در پسران در انجام كارهاي دور از » خودآزمايي استقالل فكري « پديده آنها به ناصواب بودن . زشتي آن غافل باشند گاه دختران در اين سن به انجام كارهاي ناروا رو مي كنند، بي آنكه از . نزاكت و اخالق

با تأسف، در همين . رفتار خود تا حدي آگاهي دارند، اما گويا هنوز نتوانسته اند در محدوده اي كم آسيب، استقالل خود را بيازمايند از آن نمونه با . مي شود دوره معموال انجام يك سلسله رفتارها كه به آنها طعم شيريني از استقالل چشانده است سبب انحرافشان

برگزيني دوستان غيرهمجنس مي خواهند نشان دهند كه بزرگ شده و داراي قدرت جاذبه اجتماعي اند؛ غافل از آنكه همين امر . آغاز انحراف و عامل آسيب پذيري آنان است

ا، سبب بروز رفتارهاي عجيب و ناشيانه افزون بر آنچه گذشت، تمايل به نوگرايي و بي اعتنايي به آداب و رسوم متداول نزد بزرگتره مهم محبوب شدن نزد . آنچه اجتماع مي پسندد برايشان زيبا جلوه مي كند، هر چند بر پيكر ايشان خنده آور باشد . جوانان مي شود

. همساالن و جلوه كردن نزد ديگران است

ن توجيه منطقي و برگرفته از سليقه باشد، يكي از با توجه به آنچه گذشت بايد پذيرفت كه خشونت و سختگيري والدين هرگاه بدو براي تربيت دختران نسبت به . عواملي است كه برخالف انتظار، روح تسليم و سازش فرزند را به سركشي و گستاخي مبدل مي كند

. چاره نيست رعايت پوشش اسالمي بايد با شيوه صحيح عاطفي و توجيه منطقي گام برداشت و فقط تهديد و عتاب و سرزنش راه

دختر موجودي مقيد، محدود و تحت سلطه است و پسر به « نكته حايز اهميت اينكه نبايد از خردسالي به دختران تفهيم كرد كه اين تفكر و تعريف متضاد از زن و مرد، دختر را به كوشش تالفي جويانه و سركشي » . عكس، موجودي آزاد، قدرتمند و سلطه گر

به همين سبب در . والدين توجيه و تحليل منطقي و قانع كننده اي براي چنين آزادي و تقيدي نمي شنود زيرا از سوي . وامي دارد . بيرون خانه ـ دور از نگاه والدين ـ به بروز رفتاري رو مي كند كه البته بيشتر نماي آزادي دارد نه حقيقت آزادي

: جستجوي شخصيت ) ۲

فرد يعني تفكرات ، رفتارها و آرزوهاي او را ارزيابي و » خويشتن « دارد كه در نهان آدمي يك مركز سنجش و جستجو وجود آن مركز در هر فردي كه شخصيت او دچار اختالل ، و فطرت وي دستخوش تغيير نشده باشد ، به انجام . ارزش سنجي مي كند

و هويت حقيقي فرد و با آنچه به وسيله ي از پيامدهاي اين ارزش سنجي و ارزيابي يكي آن است كه ميان منزلت . وظيفه مي پردازد ارزش فرد را كه به فضايل دروني و صفات انساني بستگي دارد با . آنها موقعيت و نفوذ اجتماعي يافته است ، تمايز و تفاوت مي نهد

. است ، از يكديگر جدا مي سازد ... نمود بيروني او كه خانه و پوشاك و شغل و ماشين و

Page 169: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۶۹

ناميد يك دم از فعاليت باز نمي ايستد و پيوسته از وضعيت » خويشتن خود آگاه « روني كه مي توان آن را آن دستگاه خودكار د وقتي فرد مطلع شود كه معتقدات ،همت ها ، آرزوها و . زندگي و كمبودهاي معنوي و انساني شخص ، به خود او خبر مي دهد

مي كند و امنيت و سالمت رواني مي يابد و چون آنها را (seifsteem) كوشش هاي او عناصر ارزنده اي هستند، احساس ارزش . پوچ و بي مقدار ببيند ، به ناهنجاري شخصيت و اضطراب دچار مي گردد

آدمي به نفس خود بهتر آگاهي دارد ، هر چند در ظاهر : بل االنسان علي نفسه بصيره و لو القي معاذيره : درقرآن مجيدمي خوانيم يعني چون فرد در انديشه فرو مي رود و در خود چيزي از ارزش ها و داشته ها و توانمندي هاي .) را آرام سازد تا خود .( ، عذر آورد

فاصله زياد مشاهده كرده ، ) (ldeal self lmage و آنچه بايد باشد ) selfimage ( علمي ـ اخالقي و اجتماعي نمي بيند و ميان خود د مي كند ، مكانيسم دفاعي او به كار مي افتد تا آن ناتواني واقعي يا حتي خيالي را در مقابل بزرگي ديگران احساس شكست و كمبو

. گاهي به خود ستائي رو مي كند و زماني به تحقير آنچه ديگران دارند . به كمك پديده جايگزين آن جبران كند

ب بازي مخصوصي فخر مي فروشد ديگري كه شايد گاه بچه ها را به هنگام بازي ديده باشيد كه وقتي يكي از آنها به داشتن اسبا آن اسباب بازي را ندارد ناچار به دارا بودن چيزي افتخار مي كند كه آن يكي ندارد ، تا رنج نداشتن آن اسباب بازي را كمتر

ده اند و خصوصا آنها كه در خانواده هاي غير ديني رشد كر – اين پديده در سراسر زندگي انسان حكفرماست و زنان . احساس كند آنها چون خود را با معيار هاي اخالقي مي . بيشتر بدان گرفتارند – ارزش هاي اخالقي و فرهنگ پوشش در ميانشان بهائي ندارد

سنجند و ميان آنچه هستند و آنچه دوست دارند باشند، فاصله مي بينند و بهائي براي خود نمي يابند به ارزش هاي ظاهري چنگ بزار براي آنان ، دارندگي هاي ظاهري زندگي ، لباس هاي فاخر ، جلوه دادن اندام و ديگر ويژگي هاي جسمي نقد ترين ا . مي زنند

. اين ابزارها را گاه زنان فاسد نيز دارايند . است

براي اين گروه ، نمايش موقعيت زندگي ، وضع تغذيه و پوشاك و دلبري زنانه ، نه فقط در حضور بيگانه آرامبخش و جبران زيرا معموال مجالس زنان . كننده اين احساس حقارت و ناكامي است، در حضور زنان و در مجالس خصوصي نيز فايده بخش است

گاه زندگي كسي را . آنها در آنجا موقعيت يكديگر را از نظر مادي و امكانات زندگي ارزيابي مي كنند . جايگاه محك زدن افراد است در آنصورت است كه به رخ كشيدن زيور آالت ، لباسهاي گرانقيميت و ويژگيهاي . مي بينند از نظرهائي شيرين ترو موفق تر

. ظاهري ، به ميدان آورده مي شودتا حسد يا ناكامي تحريك شده خاموش شود

ماي ظاهر ن . اين تفاوت ميان باطن و ظاهر ، گواه آن است كه هر چه آدمي از باطن تهي تر شود توجه او به ظاهر بيشتر ميگردد بهترين ) شامل وضع لباس ، خانه ، ماشين، طرزسخن گفتن ونشستن و غذا خوردن ، كيف دستي و كفش واموري از اين نمونه ها (

. ابزار براي پوشانيدن ضعف هاي ناپيداي شخصيتي است و اين نكته را وجدان عادي ترين مردم مي داند و از آن استفاده ميكند

Page 170: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۷۰

شايستگي اثبات لياقت و - ۳

بعضي از رفتار هاي اجتماعي مانند ارائه آثار هنري ، نشان دادن پيشرفت تحصيلي و محصول كار و فعاليت توليدي و توصيف اين رفتار اگر از احساس ضعف نباشد . وضعيت مرفه زندگي ، گاه به منظور اثبات لياقت و توانائي خود به ديگران صورت مي گيرد

رواني و فراهم آور زمينه رشد و تعالي استعدادها و عامل معرفي فرد به اجتماع و سبب تشويق ديگران به ، نوعي نياز طبيعي و . فعاليت است

: به گفته خانم جينا لمبروزو نويسنده كتاب روح زن

ده اند ، نه به چه بسا زنها كه در خياطي ، هنر هاي دستي يا پرور ش كودكان زحماتي كشيده و يا منظومه ها و قصايدي سرائي « منظور اينكه از اين را ه شهرت و افتخاري بدست آورند تا پس از قرنها به ياد بود آنها مجسمه بر پا نمايند؛بلكه با اين مقصود كه

ميل . لياقت خود را در نظر كساني كه طرف عالقه آنها هستند آشكار ساخته از اين راه محبت آنان را بيشتر به خود جلب نمايند براي همين است كه . مي خواهد يقين كند كه همگان به وجودش احتياج وافر دارند . رجحان داشتن ، به زن لذت مي بخشد به

بيشتر مادرها كارهاي اطفال خود را شخصا انجام مي دهند و بزرگترين فداكاريها را تحمل مي كنند تا معلوم شود كه واقعا اموري از » . ته نيست او بر مي آيد كه از ديگري ساخ

دختران و زنان ، به طور طبيعي بيش از آنچه مردان مي پندارند براي شخصيت خود ارزش قايل هستندو خود را به دو امتياز ، : شايسته واال ترين احترامات مي شناسند

. جنبه هاي معنوي كه هدف آفرينش زن بوده است . ۱ . هميت است برخورداري از ظرافتهاي زنانه كه نزد مرد بسي داراي ا . ۲

دختر يا زني كه با پوشيدن لباس نامناسب، مي كوشد نظر افرادرا به امتيازات ظاهري خود جلب كند تمام هدفش به رخ او مي خواهد بدينوسيله تماشاگرش را مجذوب توانائي خود كند . كشيدن ظرافت هاي زنانه نيست بلكه هدفي واالتر ومهم تر دارد

. در وي چيزي يافته اند كه در خور توجه است و دلخوش شود كه ديگران

مرد در وجود زن امتيازي مي بيند كه خود ندارد و مي داند كه در هيچ . شيفتگي مرد بر گرفته از احساس نياز او به زن است زن از اين همه و بيشتر نه تنها خود او ، كه دودماني از او بدون وجود زن باقي نخواهد ماند و . موقعيت نمي تواند بدان دست بيابد

اما از آنجا كه جلوه ظاهر اندام زن براي مرد بسيار . از اينها با خبر است و دوست دارد مرد جايگاه او را بشناسد و ارجمندش بدارد ا فريبنده و جاذبه آفرين است ، پيش از آنكه جلوه آن، پرده از قدرت معنوي و نقش زن و نقش يگانه او در هستي دارد، مرد ر گرفتار خود مي كند و زن نيز از هدف اصليش دور مي ماند و او را بيش ازپيش به زيبا سازي ظاهر مشغول مي سازد و گويا

. فراموش مي كند كه در آن همه كوششها براي جلب توجه مرد ، به هدفي ديگر نظر داشته است كه از آن دور مانده است

Page 171: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۷۱

يكي آن است كه پس از تشكيل زندگي زناشوئي ، هر گاه زن احساس كند همسرش او آنچه اين حقيقت را به اثبات مي رساند را فقط براي زيبائي ، موقعيت خانوادگي يا دارايي وي برگزيده است رنجيده خاطر خواهد شد و ارزش اصيل خود را نزد شوهرش

. فراموش شده مي پندارد

آزمودن توانايي خود ) ۴ آنها گاه از عواملي ناشناخته بيمناكند و مرموزانه و بسيار با . ، از خصوصيات دختران نو جوان است » ترس و اضطراب موهوم «

شايد علت اضطراب آنان نامعلوم بودن پاسخ پرسش . احتياط سعي مي كنند به تدريج بر اين ترس و اضطراب ناشناخته غلبه يابند : هايي از اين نمونه است

آينده من چگونه است ؟

آيا من خواهم توانست نظر همسر آينده ام را جلب كنم ؟

آيا در ميان همساالن ، فردي محبوب و پذيرفته ام ؟

آيادر وجودم عيبي نيست كه افراد را ازمن دورسازد؟

گاهي دختران و حتي زنان از زيبائي وتاثير گذاري خود با اطالعند ، اما چندان اعتماد و اميد ندارند كه بتوانند بوسيله آن در او مي خواهد به . اعتماد به نفس براي زن نقش روح براي بدن را دارد كه بدون آن احساس زندگي نمي كند . دلها نفوذ كنند

. گاه در سايه اش ، اطمينان خاطر بيابد و به زندگي دلگرم شود تواناييش ايمان بياورد و آن

براي اين . اعتماد و اطمينان خاطر زماني بدست خواهد آمد كه فرد توانائيهاي خود را محك بزند و از سالمت آن اطالع يابد ظرافتهاي زنانه است ، تا خود و ديگران به ظهور رساندن جلوه هاي اندام و – براي زني كه ايمانش كامل نيست – كار يكي از راهها

شايد . هر نگاه و توجه و كنايه براي او بهائي ويژه دارد . او با رفتارهاي محرك ، ميزان توجه نگاه افراد را ارزيابي مي كند . را بيازمايد ميزان دلربائي خود را كشف كند و مي خواهد . از نگاه آلوده و كنايه افراد رنجيده شود اما او از اين همه ، در پي هدفي ديگر است اينكه معموال دختران و زنان در مجالس جشن و . به نوعي پذيرفتگي اجتماعي دست يابد و برترس و اضطراب درونيش پيروز شود

عروسي كمتر مي توانند متانت و تربيت ديني خود را حفظ كنند و از در آميختگي زن و مرد ناخرسند نمي شوند، يكي به همين بب است كه اين مجالس تا حدي قدرت زن را در تسخير و جلب توجه ديگران بويژه مردان را به نمايش مي نهد و به زندگي س

. دلخوش مي كند و توانايي خودش را به منصه ظهور مي رساند

Page 172: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۷۲

اشتياق به پسنديدگي و تحسين بر انگيزي .) ۵

ديدگي و پذيرفتگي ، نيرومند ترين محرك زندگي زن است و با موفقيت تمايل به بر انگيختن احساسات ديگري و اشتياق به پسن اشتباه مردان در اين است كه اين تمايل را نشان عشق و عالقه زن مي . در اين تمايل ، زن در پيري هم شاداب خواهد زيست

؛حال انكه معموال القه مند است تصور مي كنند اگر دختر يا زني به طنازي و جلب توجه مردي پرداخت حتما به وي ع . پنداردند . چنين نيست

انتقاد . اشتياق زن به توجه و تحسين تا بدانجاست كه خرده گيري و انتقاد را هم چون نشانه توجه افراد به اوست ،دوست دارد نپسنديده اند بر او خرده و ايراد ديگران به او ،حكايت از ان دارد كه انها به وي توجه كرده و چون بخشي از نماي رفتار او را

زيرا حس توجه بر انگيزي او را ارضا خواهد كرد و همين قدر نشان مي . بنابر اين چنين انتقاد براي او دلگرم كننده است . گرفته اند . دهد كه او مورد توجه بوده است

هدف زن از جلوه گري و نمايش زيبايي چهره و اندام و توازن حركات و خوش آهنگي صدايش، مجذوب كردن روح افراد است او از ارايه زيبايي و دلربايي و حتي افتخارات تحصيلي و امتيازات اجتماعي بيشتر بدين مي انديشد كه وجودش مورد تحسين و .

يب آنكه سرشت مرد نيز گويا چنان است كه بيش از توجه به شاهكارهاي روحي زن عج . تمجيد ومايه شكفتگي قرار گيرد وامتيازاتي مانند لطافت طبع ـ و برخورداري از انديشه قوي و امتيازات عاطفي ، مجذوب زيبايي ظاهري و دلربايي او مي شود و زن

مي ورزد و روز به روز به همان سمتي ميشتابد كه كه موقعيت را چنان مي بيند از درون مايه معنوي خود و نقش مهم آن غفلت ، زن را و مورد پسند ذوق ها قرار گرفتن – به ويژه آشنايان - پذيرفته شدن نزد مردم . تحسين انگيز تر و جاذبه آورتر است

ن است كه رفتارهاي شايد براي همي . آرامش و امنيت مي بخشد و اندوه آرزو هاي بر باد رفته و ناكامي ها را از او دور مي سازد نامناسب اجتماعي و نيمه برهنگي ، بيشتر در دختران و زناني مشاهده مي شود كه در زندگي با شكست روبرو شده اند يا نتوانسته

زن از فداكاري و حتي مرگ وحشت « . اند محبت فردي را به خود جلب كنند يا امتيازات خود را نزد آشنايان به اثبات رسانند او را نشناخته و . نها بيمناك از ان است كه قبل از مرگ آنهائيكه در اطراف او گرد آمده و مورد عالقه اويند آنطوريكه بايد ت . ندارد

» . به شخصيت حقيقي او پي نبرده باشند

انگيزي در صورتي كه دختران و زنان با آموزه هاي ديني و اخالقي تربيت نشوند قلمرو تمايل آنان به جلوه گري و تحسين بر ديگر تنها بدين . گسترش مي يابد و اشتياق ايشان به پسند آمدن و پذيرفته شدن ، به نوعي بي قراري و جنون و افراط گري انجامد

دلخوش و آرام نيستند كه نزد دوستان و فاميل ، دوست داشتني ، زيبا ستودني و مورد پسند قرار گيرند بلكه مي خواهند در حوزه با اين طرز نگرش . محبوب و دالرا جلوه نمايند - د اشخاصي كه توقع محبت و انتظار احترام از آنها را نيز ندارند حتي نز – وسيعتر

و انديشه محيط خانه و مجالس خانوادگي كوچك است او مي خواهد محيط بهره وري از خود را گسترش دهد و دايره مشتاقان خود

Page 173: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۷۳

در گام اول مورد پسند ديگران واقع « مجذوب خويش ساخته است ، لذت ببرد و ذوق را توسعه بخشد و از اينكه شمار بيشتري را . را سيراب و ارضا كند » شدن

به او تفهيم كنند . وظيفه والدين، مربيان و همسران است كه بيش از انحراف اين احساس ،در گام اول در هدايت فرد بشتابد يل نه تنها او را آرامش نمي بخشد ، بلكه در جلب نظر افراد ، او را بي قرار مي كند كه آزاد گذاشتن و كنترل نكردن كردن اين تما

.

در توجه به استعداد ها ، خواسته ها و عواطف دختران و زنان بكوشند تا اميال ارضا نشده آنان ايشان را به : و دومين گام آنكه . جلب توجه بيگانگان دچار نسازد

احساس - هر چند بسيار ساده مانند جوش صورت – لت نازيبائي ، نداشتن اندام موزون و نقص بدني گاهي دختران و زنان به ع اين افراد به دلجوئي و توجه ، بيشتر نيازمندند و خود نيز . كمبود و نگراني مي كنند و مي پندارند كه كسي بدان ها توجهي ندارد

همچنين بايد بدانندكه براي اثبات . دهند كه موفقيت آميزتر است بايد نيروهاي دروني و استعدادهايشان را به سمتي سوق صدها نيروي باطني . شخصيت و ارضاي حس دروني ، تنها به رخ كشيدن زيبائي چشم و گونه نيست كه مي تواند فرد را آرام سازد

بنا بر اين دختران و . واهد كرد شگفت در هر فرد وجود دارد كه اگر شناخته و شكوفا شود همگان را دچار حيرت و شيفته فرد خ . زنان براي نيل بدان منزلت و كشف آن رموز چندان نيازمند خود نمائي نيستند

يافتن دنياي اسرار آميز خود ) ۶

ازدواج وبارداري و تولد و پرورش فرزند ، شور تازه اي به زندگي يكنواخت زن مي دهد و گنجينه احساسات ، عواطف و غرائز او بايد پذيرفت كه در . ه در اعماق وجودش نهفته است ، بيرون مي كشد و لذت مشاهده و استفاده از آن را به وي مي چشاند را ك

وجود همه ما انواع تمايالت و توان انجام هر كاري نهفته است كه تا زمينه شكوفائي و بهره جوئي از آن پيش نيايد ، نه شناخته مي . شود ، نه شكوفا مي گردد

سي كه فرزند ندارد يا هرگز مادر نديده است بخشي از احساسات و توان عاطفي او كه به محبت كردن به فرزند و مادر ك . اين نيرو در او باقي مي ماند و فقط ممكن است شمه اي از آن در جائي ديگر بروز كند . مربوط مي شود، در وي تراوش نمي كند

ال مي شود بدان سبب است كه احساس مي كند با وجود آن نعمت به بخشي از آرزوها وقتي آدمي از بدست آوردن نعمتي خوشح . و استعدادش دست مي يابد و مي توان لذت زندگي را درك كند

نا پوشيدگي زنان و دختران ، از آنجا كه جاذبه آنان را علني مي كند ، مردان را مجذوب و شيفته مي سازد و همين شيفتگي براحساس مي كند با چنين رفتاري ، نگاهها را در جستجوي رموز وجود خود بي قرار مي كند و كساني براي . ثير مي نهد روحيه زن تا

Page 174: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۷۴

با خود مي گويند حال كه كسي در صدد شناخت نيروي جاذبه آفرين . پي بردن به ويژگيهاي او و توجه كردن به آن در تكاپويند ! هي بي بهره كنم من است چرا خود را با پوشش، از چنين توج

شايد سر اين كه بعضي از بانوان قبل از ازدواج بيشتر در صدد جلوه گري و دلبري هستند و پس از ازدواج حتي براي همسرشان خود آرائي نمي كنند يكي همين امر باشد كه زن وقتي مرد را به خويش عالقه مند مي بيند تا حدي منظور اصلي خودنمائي و عشوه

اگر زني ديده مي شود كه پس از ازدواج همچنان در حضور بيگانه شيوه خودنمائي پيش گرفته است به . بين مي رود گري وي از . احتمال ، پاسخ عواطف دروني خويش را نزد شوهرش نيافته است

ن را بسيار در حالي كه رخدادهاي اجتماعي و تجربه هاي انسان نشان ميدهد كه برهنگي و كم پوشيدگي دختران ، ماهيت آنا حال آنكه با . زودتر از زمان مناسب به ايشان مي شناساند و مانند بلوغ زود هنگام ، ايشان را دچار وسوسه و آلودگي مي كند

رعايت حجاب و اخالقي كردن رابطه ها و گفتگوها و فرا رسيدن زمان و موقعيت مناسب ازدواج ، دختر در زماني امتيازات زنانه و زي خود را مي شناسد كه زمينه آن فراهم و راه ارضايش هموار است ؛ هر چند پس از ازدواج نيز ، اگر نخواهد از توان پنهان غري

. دستورهاي اخالقي پيروي كند ، همچنان انحرافات ديگري وي را تهديد مي نمايد

كوتاه سخن آنكه

از نيروي باطني و موقعيت . زن موجودي است كه بدون درس آموزي از هيچ كس، خود را آفريده هاي پر رمز و راز مي شناسد عميق عاطفي و اقيانوس مهر و فداكاري و صداقت خويشتن با خبر است و پيوسته در جستجوي عواملي است كه اين توانمنديها او

وقتي او خود را با . م از آن استفاده كند و هم به زن ميزان كارآمدي آن قوا را نشان دهد را بشناساند و به تالطم وا دارد؛ ه رفتارهاي هيجان آور ، مورد تماشاي ديگري قرار مي دهد خيرگي چشم ها و شيفتگي افراد گويا به وي تفهيم مي كند كه گوشه اي

. از دنياي پر رمز و راز زن مورد توجه قرار گرفته است

نظاره ي شادماني ديگران شوق .) ۷

اشتياق زن به بر انگيختن احساسات ديگران و تحسين بر انگيزي ،يكي بدان علت است كه او از مشاهده هيجان و خوشي همين ديگر خواهي سبب مي شود كه وي لذت هاي مربوط به خود را فراموش كند و زندگي و . اطرافيانش دلشاد مي گردد

ديگران بخواهد و به همين علت است كه از قدرداني و ناسپاسي اطرافيانش بيش از حد انتظار ، شادمان يا فداكاري را بيشتر براي . آزرده مي شود

ديگر دوستي او سبب مي شود كه اگر كسي در كنارش نباشد تا زن به او شادي . چون دوست دارد همه قدر فداكاري او را بدانند. در شكنجه قرار گيرد بچشاند بي قرار و پژمرده شده ، جانش

Page 175: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۷۵

روح زن مانند ذره بيني است كه احساسات سايرين را قويتر و شديدتر جلوه مي دهد و از همين رو،به جلب لذت و دفع آالم « دور نيست كه » . ديگران بيش از كسب شادي و دفع اندوه خويش مي انديشد و گاه خود را قرباني شادي و لذت آنها مي كند

زشي و خدمات زن در خانه يا حتي شادي آفريني هاي او در مجالس جشن،به همين سبب بگوييم بخشي از فعاليت هاي تحصيلي، ور براي او تسكين درد نزديكان و خوشحال ساختن . است كه ديگران را مسرور مي كند و مورد محبت و تعلق خاطر آنها واقع شود

ي كه زن به آن عالقه پيدا مي كند وتفريح هايي كه مشاغل و كارهاي « . آنان ، از موفقيت تحصيلي يا اختراع علمي با ارزش تر است حقيقتا او را سرگرم مي سازد همه اموري است كه وي بدان وسيله مي تواند احساسات ديگران را به خود و احساسات خود را به

» . ديگران برانگيزديا منتقل كند

دست دارد آماده ترين وسيله اي كه مي تواند در همه آنچه زن براي تحريك احساسات ديگران و شادي رساندن به آنها در زن از بي قراري مرد در توجه به اندام و سيماي خود با خبراست ـ بدين سبب مي . بدون زحمت ، از آن استفاده كند اندام اوست

زن در اين داد و . كوشد تا با جلوه دادن آنچه مرد را شادمان مي كند به او لذت بچشاند و خود از اين شادمان سازي تسكين يابد ستد بدان چه خود از دست مي دهد توجه ندارد و تنها بدين مي انديشد كه با رفتار و طنازي اش قلبي را به هيجان وا دارد و به او

. جز خود زن هيچ كس نمي تواند خرسندي دروني او را در چنين حالت درك كند . لذت ببخشد

به ديگر سخن آنكه

از طرفي مي داند كه مردان تا . از آنجا كه زن موجودي ديگر خواه است به شادماني ديگران بيش از شادي خود بها مي دهد چنين فردي آنگاه كه تربيت اخالقي نيافته باشد با كم . چه حد يا نظاره پيكر نيمه برهنه يك زن دچار هيجان مي شوند

. تسكين مي بخشد پوشيدگي اندام خود اين حس دروني اش را

هرگاه دختران و زنان به پيامدهاي رفتارهاي هيجان برانگيز خود و تاثير ويرانگر آن بر افكار و روان افرادپي ببرند هرگز طنازي زماني كه زن با وجود احساس شادي از لذت ديگران ، راه ارضاي صحيح اين احساس . هاي خود را عامل شادي آور ياد نمي كنند

وجودش آكنده از خير خواهي و لذت آفريني است اما راه شكوفايي . همچون تشنه اي مي ماند كه در كنار چشمه اي باشد را نداند . و سيراب كردن ديگران را نمي داند

ناكامي جنسي و احساس كمبودهاي عاطفي ) ۸

اهان چند همسري نيستند و بلكه برخالف مردان كه داراي سرشت تنوع طلبي هستند زنان در صورت سالمت اخالقي هرگز خوزمين از باران، چشم از نگاه، زن از شويش، : چهار چيز هرگز از چهار چيز سير نمي شود ): ع ( به فرموده امام صادق . از آن تنفر دارند

Page 176: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۷۶

رفتار استثنا با اين حال، با انحرف جنسي و بيماري اخالقي يا كوتاهي شوهر در وظايف زناشويي، اين . دانش پژوه از دانش اندوزي . مي پذيرد و زن نيز چه بسا با دارا بودن همسر، از ناكامي جنسي رنج ببرد

در نوع اول فرد حقيقتا بر اثر محروميت، ناكام مانده است؛ اما در نوع دوم عواملي . ناكامي جنسي گاه حقيقي است و گاه مجازي اثر ارتباطات آزاد با غير همجنس، به تنوع طلبي و فزون خواهي در زماني كه فرد بر . كند » احساس ناكامي « سبب شده است كه او

طبيعت عادت . او را مي رنجاند و به رفتارهاي آزادنه تر آلوده مي سازد » احساس ناكامي « گرفتار مي شود حقيقتا ناكام نيست، ولي ، تا جايي كه ترك آن برايش پذير آدمي بگونه اي است كه هر گاه طعم شيرين چيزي را بچشد به تدريج بدان خو مي كند

اگر فردي در موقعيت ويژه به انجام كاري تمايل پيدا . در مسايل جنسي اين پديده شدت و پيچيدگي خاصي دارد . دشوارمي شود در زنان ، عادت همصحبتي با مردان و ناپوشيدگي . كرد و بدان خو نمود ديگر نمي تواند از چشيدن طعم آن به آساني چشم بپوشد

ر آنان ، پس از مدت زمان كوتاهي ، نوعي تمايل به مرد را در آنان پديد مي آورد كه فرد به سبب آن از گفتگو و تماس با در حضو چشيدن طعم گناه روز به روز اين تمايل را افزون مي سازد و آن را به نوعي انحراف اخالقي مبدل . افراد غير همجنس لذت مي برد

. مي كند

است كه به سبب آن ، هر زمان به لباس و » تنوع طلبي و دلبري « ن را مشكل آفرين تر مي كند خوي آنچه اين انحراف زنا هرگاه اين خوي و زمينة آن انحراف در زني يافت شود تنوع طلبي او در امور سادة زندگي به . رنگ و مد تازه عالقه مند مي شوند

همسر داشته باشد نهادي ناآرام مي يابد كه از جلب توجه مردان در آن صورت ، زن هر چند . مسايل جنسي نيز سرايت مي كند . احساس خرسندي مي كند و خود را به بروز چنين رفتاري نيازمند مي بيند

پيش از هر چيز بايد دانست كه تنوع طلبي غرايز و لذت جويي زن ، داراي مراحل گوناگون است ولي دو محور فرعي و اصلي : دارد

) محور فرعي ( افراد غير همجنس جلب عالقه و محبت - ۱ ) محور اصلي ( برقراري رابطه ي زناشويي - ۲

زن اخالقي . بروز مي دهند ) همسر ( زنان تا آن هنگام كه به اصول اخالقي و حجاب معتقدند اين هر دو تمايل را نسبت به يك فرد او تا آن زمان كه نخواسته يا . تربيت يافته در صدد برانگيختن توجه و عالقه فرد بيگانه نيست و پيوسته از آن پرهيز مي كند

ه و اخالقي خويش را به تماشاي غير شوهر گذارد وسوسه جلب عالقه ديگري در افكار وي راه نمي نتوانسته است ويژگي هاي زنان ولي چون از تربيت ديني دور شود و به ناپوشيدگي اندام و موها عادت كند رفته رفته آن تمايل اول را كه پيش از اين فقط . يابد

مي دهد و ناخودآگاه دوست دارد زيبايي هاي خود را به همسر نسبت به همسرش به كار مي بست، نسبت به ديگران نيز بروز محدود نسازد و بدين وسيله حس جلب عالقه و محبت افراد غير همجنس را كه در وجودش مهار نشده است ارضا كند ؛ حسي كه

اين مرحله، تمايل نوع آنها در . تا پيش از اين به خوبي به وسيله همسر ارضا مي شد و او در اين زمينه احساس كمبودي نمي كرد

Page 177: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۷۷

، به تمايل نوع دوم نيز سرايت مي كند و هم ) جلب محبت ( رفته رفته انحراف در تمايل اول . دوم را براي شوهر حفظ مي كنند تمايل به برقراري رابطه . سخني با بيگانه و جلب توجه و محبت آنان ، روح انحراف يافته فرد را دستخوش انحراف تازه اي مي كند

با بيگانه در وي تشديد مي گردد و به تدريج كشش نوع دوم نيز به وجود مي آيد؛ چنان كه فساد اخالق و متالشي صميمي تر . شدن نظام خانواده در برخي از جوامع همين گونه پيش آمد

ا غيرهمسر در جوامع غربي پس از بيدار شدن اين حس در زنان ، به سبب نامحدود بودن آزادي هاي جنسي، بر قراري رابطه ب اما در شرق ، آن حس بيدار شده ، از آنجا كه زمينه . متداول گرديد و هيچ كس ، ديگري را از آن باز نداشت و نكوهش نكرد

دراينجا زنان ناپوشيده چون شرايط اجتماعي را براي ارضاي تمايالت انحراف . ظهورش كمتر فراهم است، به شكل ديگررخ مي نمايد آنچه آنها به طور نقد در چنگ دارند جاذبه . بينند مي كوشند در همان حد ممكن اين حس را ارضا كنند يافته خود نامساعد مي

. هاي زنانه است

در كشورهايي كه آزادي نامحدود جنسي زمينه ندارد و زنان همچون مردان نمي توانندغرايز طغيان يافته خود را به وسيله رفتار برخي از . ي بدن براي آنان بهترين وسيله ارضاي آن حس ناكامي مانده است ناپوشيدگ . ارتباط غير مشروع خاموش سازند

اين رفتارها را بايد . اين زنان گاه چندان پيام دار است كه بيننده هيچ ترديد نمي كندكه آنها از طغيان غرايز ناكام مانده رنج مي برند نهد و به راحتي نمي توان به رخداد آن ،گواه گرفت و نوعي شهوتراني خاموش دانست كه نقش آشكاري از خود بر جاي نمي

. شخص را بدان متهم نمود

جز آنچه گذشت ، بايد بدين نكته توجه داشت كه در ميان زنان گروهي نه چندان اندك يافت مي شوند كه از محبت خانواده ـ يا زن را تنها در زمان . تفاوت يا كم توجه اند همسرانشان نسبت به جاذبه هاي زنانه آنان بي . به خصوص همسر ـ سيراب نيستند

. نياز ، شايسته روآوري مي بينند و در غير آن لحظات گويا كه همسري ندارند تا به وي محبت كنند

زن اگر در زندگي اش كسي را نيابد تا به محبت ها و خدمت هايش صميمانه پاسخ گويد، اگر ايمان استواري نداشته باشد ، ب بيگانگان مي شود ، محروميت از محبت ، زن را بر خالف ميل باطني اش ، به جلب عالقه و توجه ديگران متمايل ناخواسته مجذو

مي سازد و همين امر، زمينه ساز انحراف او و جامعه مي شود ، او چشمي مي خواهد كه نگاهش كند و گوشي كه به سخنانش گوش . دهد و دلي كه برايش بتپد

نان كه به جاذبه هاي همسرشان توجهي ندارند به ظاهر وضع خود نيز رسيدگي نمي كنند و پيوسته ژوليده ، عده اي از مردان چ اين افراد تا آن اندازه نمي دانند كه مرد وظيفه دارد به جاذبه هاي همسرش كامال توجه كند و آنچه . نا مرتب و غير نظيف هستند

چطور مي توان از زني كه به شيك پوشي و نظافت خود و شوهرش اهميت . باشد مي پسندد به زبان آورد و خود نيز مرتب و تميزفراوان مي دهد انتظار داشت كه شيك پوشي و زيبايي خود را نثار مردي كندكه هيچ به جاذبه هاي زنانه او توجه نمي نمايد و به

Page 178: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۷۸

ه دارد خود را براي همسرش خوشنما كند، هر مردي وظيف ) ص ( به فرموده رسول واال مقام اسالم ! خود نيز رسيدگي نمي كند . همانطور كه دوست دارد همسرش براي او خوشنما باشد

رعايت نظافت و خوشنمايي مرد از اموري است كه بر پاكدامني زن مي : است كه ) ع ( گفته ي ديگر فرمودة حضرت موساي كاظم . ت ، از پاكدامني دست برداشتند همانا زناني به سبب بي توجهي شوهرانشان به آراستگي و نظاف . افزايد

اين سهل انگاري مرد ، او را در نگاه همسرش بي مقدار مي كند و زن سست ايمان را وا مي دارد كه حس دلبري اش را در جاي ديگر جستجو و ارضا كند و به ناپوشيدگي و جلوه گري در حضور بيگانه رو نمايد و اگر هم پاكدامن است به پژمردگي

. تار شود گرف روحي

زيرا مردانشان به ظرافت رفتار ايشان توجهي نداشته ، نمي دانندكه خوي . بنابراين چندان نمي توان زنان ناپوشيده را نكوهيد ارضاي آن نيز فقط در گرو توجه . عشوه گري و زيبا نمايي زن داراي ظرفيتي لبريز است و تنها وقتي طغيان نمي كند كه ارضا شود

اگر لباس زيبايي پوشيد يا در . مرد الزم است كه به كمترين خودآرايي زن در خانه بيشترين توجه را بنمايد پس بر . مرد است آرايش و بهداشت و نظافت خود رفتار ويژه اي انجام داد ، به وي تفهيم كند كه از اين كرده او خرسند است و اين زيبا نمايي اش را

. نشان عالقه و محبت به شوهر مي داند

: ـ آشنا شدن با دنياي اسرار آميز مردان ۹

زيرا زماني كه اندام زن كم . براي عده اي راهي براي نفوذ به دنياي افراد غير همجنس است " كم پوشيدگي و نيمه برهنگي " يالت مردرا نگاه هاي خيره ، پرده از روحيات و تما . پوشش مي شود پارسايي و متانت مرد و نيز حياي زن دستخوش هوس ميگردد

به كنار مي زند و جنبه هاي ضعف مرد را به زن مي شناساند زن با هر حركتي كه نگاه خيرة مرد را به دنبال آورد از ويژگي هاي خود و نقش آن در تحريك هيجانات مرد اطالعاتي به دست مي آورد و به دنياي متالطم و اسرار آميز مردان و راه گمراه كردن

. ناسد آنها را بهتر مي ش

آموزش و راهنمايي دختران بدين شيوه . ۱ در امان داشتن دختران ، مستلزم پرهيز دادن افراطي آنان از پسران و مردان نيست آن پرهيز . و آنها را در پي شناخت و آزمون گروه غير همجنس ، ناخواسته به دنياي آنان نزديك تر مي كند . گاه تأثير عكس دارد

ر همجنس را در بعضي از خانواده ها كه اصول اخالقي و ضوابط اجتماعي به درستي به فرزندان آموخته نمي شود ، فرزندان ـ به ويژه دختران ـ افراد غي . ۱ رد بـا او داراي آداب و در نظر آنان واژه اي هراس آور و برخـو " نامحرم " . موجودي ناامن ، با دنيايي مرموز ، مي شناسند كه بايد در هر حال از او گريخت

اين طرز تفكر بيش از آنكه عامل شناخت باشد زمينـه سـاز پيـدايش سـليقه هـاي نـاموزون و ركـود . انضباط ويژه است كه گويا از عهده هر كس برنمي آيد. اخالقي است

Page 179: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۷۹

بدين منظور بايد نكات زير در نظر گرفته . تاثير صحيح دارد كه با اصول تربيتي و سفارش هاي منطقي آميخته باشد دادن ها زماني . شود

در تشريح و بيان هر موضوع و خاطره از افراط و دروغ سازي پرهيز كرد و رخدادهاي تجربه شده را همان گونه كه به وقوع . ۱ اگر از پسري يا مردي نسبت به . و هرگز براي ايجاد ترس اضافي به تحريف واقعيت رو ننمود پيوسته اند براي فرزندان بيان كرد

زني رفتاري ناروا صورت پذيرفته است با درج مطالب غير واقعي مسئله تشديد نگردد و حادثه بزرگتر از آنچه بوده نشان داده . نشود

بدين . نهيم ونخواهيم پرهيزگارتر از آن باشيم كه خداوند خواسته است در تعليم اصول ديني قدم فراتر از آنچه دين خواسته ن . ۲ منظور بايست چنان كه از رفتارهاي ممنوع گفته مي شود از آنچه حالل است نيز استفاده شود و دختران در انجام آن چه خدا روا

. الدين او همراه باشد دانسته است آزاد باشند ، هر چند سزاوارست كه اين آزادي با دقت خود فرد و نظارت و

بهترين زنان كساني اند كه در برابر شوهر رام و در مقابل ديگران نفوذ : مي خوانيم ) ص ( در فرموده اي از حضرت محمد امين . " خود نگهدارند " آنها با محارم خود مهربان و با بيگانه متين و : نيز فرمود . ناپذيرند

آورده اند ، آن حضرت به ندرت با نامحرمان گفتگو و برخورد داشت ولي زماني ) س ( ه زهرا چنانكه در زندگي نامه بانو فاطم كه الزم مي شد ، در حضور مردم چنان استوار سخن مي گفت كه كمتر مردي مي توانست همانند وي با صالبت از حق خود دفاع

. كند

فظ حدود و شوون رفتار دختر و پسر با يكديگر است ، كه شرم و خجالت در فرزندان نسبت به افراد غير همجنس ، زماني حا آن شرم افراطي كه مورد نكوهش قرار گرفته است عامل زبوني و ترس است نه . درون مايه اي از داليل منطقي با خود داشته باشد

اده را از او مي ستاند ، تا جايي شرم افراطي گاه فرد را چنان زبون مي سازد كه در مقابل افراد غير همجنس ، ار . ( حافظ پاكدامني . ) كه ناخواسته به دشمن خود پناه مي برد

را وامي دارد تا هر پديده را كه پـيش از ايـن او را حس كنجكاوي كه در دوره نوجواني و جواني ، فرد را به شناخت بيشتر پديده ها سوق مي دهد شخص شـهامت و به پرهيز از آن هشدار مي داده اند ، بيازمايد و از موارد مصرف آن و خطرات احتمالي اش اطالعاتي به دست آورد و حتـي اگـر ايـن آزمـون بـه

. تحمل ضرر ناچيز نيازمند باشد از آن نگريزد تا تجربه اش كند

سال ها وي را بدون توجيه و دليل منطقي از مرد بيم داده و از برخورد با او هراسناك سـاخته انـد يـك راه شـتاخت و آزمـودن مـرد روي براي كسي كه مـي . چنين شخصي چون جز پاره اي هشدارها ، اطالعاتي در مورد موجود مذكر ندارد دوست دارد از روحيات و تمايالت او چيزهايي بداند . آوري به اوست

! چه عامل جاذبه آفريني در زن ، مرد را به شيفتگي وامي دارد . خواهد بفهمد مردان با چشم اندازي به زنان در جستجوي چه هستند

Page 180: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۸۰

به آنها ياد دهد كه در ارتباط . هر خانواده پاكدامن و هوشمند وظيفه دارد كه رعايت حدود و ضوابط را به فرزندان خود بياموزد صول گاهي بازدارنده و بيم دهنده است و گاه تعريف كننده اين ا . بايد اصولي در نظر گرفته شود – با هر فرد محرم باشد يا نامحرم

موجودي است با طبيعتي متفاوت با جنسيت ما ؛ جز آنكه اصول و آداب . فرد غير همجنس ، هيوال نيست . روابط انساني و اسالمي اجتماعي انسان نمي كاهد ، در نظر گرفتن اين اصول نيز نه تنها از ارزش . اجتماعي و مذهبي رابط با وي ، مخصوص به خود است

. موقعيت و منزلت او را نزد سايرين باال مي برد و نشانگر آشنايي فرد با ضوابط اخالقي و اجتماعي است

در دوره نوجواني و جواني بايست صميمانه پيرامون شناخت طبيعت زن و مرد يا فرزندان به گفتگو نشست و آنان را راهنمايي . ۳ ان بخواهند با كوشش هاي انحرافي و خطر آفرين خود با دنياي افراد غير همجنس آشنا شوند همان بهتر كه پيش از آنكه آن . كرد

زماني كه ما در . ما خود هر آنچه اين دانش اندوزي آنان را كامل تر مي كند به ايشان بياموزيم و در انجام اين از چيزي نهراسيم هي كنيم انان همان اطالعات را با بدآموزي افزون ، از ديگران فراخواهند گرفت و ما اين آموزش و راهنمايي ، به سبب هراس ، كوتا

. را در مشكلي كه از ان مي گريخته ايم زودتر فرو خواهند انداخت

) ساديسم ( آزاررساني . ۱۰

هر مرد يا زن، در . پاره اي از واكنش هاي افراد كه جلوه آزاررساني دارد ناشي از نوعي ناكامي، احساس حقارت و اضطراب است مقايسه توانايي هاي خود و ديگري، به جنبه هاي ضعف و قوت خود پي مي برد و براي شكوفايي توان نهفته اش كوششي را آغاز مي

اما از آنجا كه به سبب شرايط زيستي و اجتماعي، امكان شكوفايي استعداد و نيروي مرد بيشتر فراهم است، حق زن كمتر . كند . در چنين حالتي زنان فرا روي خود جز دو راه چاره نمي بينند . ود و آنان خود محروم و بلكه ستمديده مي پندارند شناخته مي ش

دوم اينكه با عرضه علني . نخست آنكه از هر طرح و نظر جانبدارانه از زن پشتيباني كنند و بدين وسيله، منزلت خود را ارتقا دهند . برخيزند ) مرد ( ف خود توانايي هاي خويش به مقابله را حري

زن در نيروي عاطفي برتر از مرد است و از اينكه مشاهده مي كند مرد با تكيه بر قدرت جسمي سعي دارد در همه چيز خود را از طرفي زن به خوبي ضعف مرد را در اين طلب و نياز ضعف آفريده و زن را در غريزه جلوه . برتر از زن بشناساند، ناخرسند است

از سويي چون زن در . آفريني، قدرت بخشيده تا بدين وسيله ضعف جسمي زن در برابر قدرت بدني مرد جبران شود گري و ناز شناخت لذت و درد ديگران مهارتي ستودني دارد و راه تسلي يا بي قرار كردن دلها را خوب مي داند، از همين قدرت سود مي جويد

. تا حريف پر جنجال خود را آرام كند

. ل اگر ايمان زن كم باشد با نشان دادن زيبايي هاي خود و سود جستن از ضعف مرد، قدرت خود را به رخ مي كشد در اين حا زيرا با عشوه او غريزه زن خواهي . مي داند كه هر چه در بدن نمايي و عشوه گري بتازد قدرت مرد را بهتر در هم خواهد شكست

آهن گداخته به . د تا آنجا باال مي برد كه وي را موجودي فوق طبيعت مي شناساند مرد اوج مي گيرد و همين امر زن را در نگاه مر

Page 181: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۸۱

مرد شيفته و نيازمند نيز در شدت نياز خود اراده اش سست شده، به شكلي در مي . هر حالتي كه گدازنده بخواهد در خواهد آمد مي گيرد و در حقيقت نيروي مرد را به توان زن در اين حالت وجود آهنين مرد چون موم در دست زن قرار . آيد كه زن مي خواهد

وقتي مرد مقهور زيبايي و فريفته دلربايي زن شود رفتارهاي غريزي اش، اعتراف به ضعف خود و نيرومندي زن . افزوده مي شود امتيازات است و زن از اين حالت لذت مي برد و مطمئن مي شود كه بخشي از قدرت مرد را به چنگ آورده يا دست كم به سوي

. زن متمايل ساخته است

انسان چون چهره جذابي مشاهده كند و در نگاه به آن، بي قرار شود در واقع با خيرگي نگاه خود نشان داده است كه نزد دارنده نگاه زيرا . نگاه هاي خيره مردان، براي اين گروه از زنان بهترين عامل آرامش آور است . آن چهره چيزي شايسته توجه وجود دارد

. نماد شيفتگي و شيفتگي عالمت مغلوب شدن در مقابل وجود شيفتگي آور است

يك علت اينكه بعضي زنان از شنيدن طعنه و كنايه افراد رنجيده نمي شوند همين است كه آن طعنه ها را نشان شكست طرف ده است و اينك آن آزار را با كنايه و شخص طعنه زننده در حقيقت در مقابل زيبايي زن، شكست خورده و آزار دي . مي شناساند

طعنه عالمت آن است كه غريزه فرد از رفتار زن تأثير پذيرفته و پس از تحريك، ناكام مانده و حال بدين . متلك پاسخ مي دهد . شيوه جلوه مي كند

مرد فريفته . رد است در اين مرحله نيروي ديگر زن كه بر مرد ناپيداست كمك كمك گرفتن زن از مرد در به اسارت كشيدن م و دلباخته، گرچه مي داند در شيفتگي، اراده اش سست و تفكرش خام مي شود، براي درك بيشتر زيبايي هاي زن، خود به زن كمك

نگاهش مي كند، به دنبالش مي رود و با اظهار عالقه، او را در دلبري مدد مي كند؛ ولي در حقيقت براي اسارت خود مي . مي كند . كوشد

تحقيرپذيري - ۱۱ چنانكه زن ممكن است در مقابل مشاهده تحقيرها به واكنش هاي تدافعي و تالفي جويانه واداشته شود، اين احتمال نيز وجود دارد . كه اهانت و تحقير جامعه را باور كند و بپذيرد و آنگاه بي اعتماد به شخصيت خود، همان گونه شود كه جامعه، از او خواسته است

الت چون براي خود منزلتي قائل نيست بيش از پيش بازيچه خواسته مردان مي گردد و تا مي تواند در جلب توجه آنها در اين ح . چون باور كرده است كه او وسيله بهره جويي مرد است نه آفريده اي مقدس براي آفريدن خوبي ها . مي كوشد

برتري جويي هاي مردانه - ۱۲ ويي مرد و حقارت هاي گذشته خود مي آموزد اين است كه به آنچه ديكته شده مرد است درس تلخي كه زن از خاطره برتري ج

زيرا مي بيند مرد، زن را انساني چند درجه پايين تر از خود مي شناسد و حال از او مي خواهد كه پيكرش را . به ديده ترديد بنگرد

Page 182: ﻱﺩﺎﺑﺁ ﺾﻴﻓ - mums.ac.ir...۳ ﻪﺑ ﻦﻳﺩ . ﺪﻳﺎﻤﻧ ﻲﻣ ﺎﻄﻋ ﺎﻣ ﻪﺑ ﻥﺁﺯﺍ ﻦﺘﺷﺬﮔ ﻱﺍﺮﺑ ﻲﺘﻤﻫﻭ ﺎﻴﻧﺩ

۱۸۲

يك شئ گران قيمت متعلق به مرد، خود را براي مرد حفظ گويا در اين تقاضا و سفارش نيز قرار است زن مانند . در حجاب كند حال آنكه زن نمي خواهد به اجبار ديگري و براي منافع او . كند؛ مردي كه اينك همسر اوست يا در آينده همسر وي خواهد شد

. خود را حفظ كند

ت بدون كمترين سفارش آنچه پس از آنكه خود را واالتر از يك شئ گرانبها شناخ . زن بايد شخصيت خويش را باور كند « مالزمت محافظت از خويشتن است به كار خواهد بست و در رفتارش طوري عمل مي كند كه مرد او را يك انسان تمام عيار ببيند،

» . وقتي او خود را برهنه مي كند نمي تواند از مرد انتظار داشته باشد كه به او به عنوان يك انسان كامل نگاه كند . نه يك شئ

آن زمان كه مرد حقيقتا اعتماد زن را جلب نكرده و شيوه هاي عملي براي اعطاي امنيت به زن فراهم نشده باشد، تا وي باور تا كند كه همگان قدر او را شناخته اند، بيم آن مي رود كه زن پذيرش حجاب را نيز به نفع خود نپندارد و آن را طراحي مردانه براي

. حفظ منافع مرد بداند

زن براي حفظ پاكي خود است كه از برهنگي مي پرهيزد، هرچند از . حق مرد نيست كه زن ناچار از مراعات آن باشد حجاب اگر مراعات حجاب براي حفظ حق شوهر و پدر باشد بايست با رخصت آنها و . نيز بهره مند مي شود ) همسر ( پاك ماندن او، مرد

. يده در مجامع حاضر شود؛ حال آنكه وي شرعا چنين اختياري ندارد بي تفاوتي شان نسبت به حجاب، زن بتواند ناپوش

در گذشته، بسياري از قبايل چون زن را وجودي متعلق به مرد مي شناختند او را در مقابل غير شوهر به گونه اي وحشتناك ود كه با پوشش ويژه، خود و ديگران اگر از زن خواسته مي ش . اين تفكر خواسته اسالم نيست . نشان مي دادند تا همه از او بگريزند

هدف از پوشش آن نيست . را حفظ كند، نه بدان سبب است كه با اين كوشش، از كاالي نفيسي متلعق به مرد نگاهداري شده باشد ترسيم حجاب بدين گونه سبب شده است كه . باشد ) شوهر ( كه زن از دستبرد راهزنان حفظ شود تا ويژه بهره جويي يك فرد

بيشتري از وجود او بهره بگذاريد ازاد باشد كه گروه ! چرا كاالي نفيسي بدين امتيازات را بايد ويژه يك نفر ساخت : بگويند غريبان . مند شوند

پايان