6
ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻣﻠﻲ ﭘﻮﺷﺎﻥ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻛﺸﻮﺭ ﺑﺔ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭﻛﺒﺎﺩ!2 ﺷﻤﺎﺭﺓ ﺳﻰ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺟﻤﺸﻴﺪﻯ5692 ﺧﻮﺭﺷﻴﺪﻯ ـ1392 ﺑﻬﻤﻦ/ﺩﻟﻮ20 ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ داده اي. از دل آن آورده اي و در ﹤ ﹟﹫ دت﹢ ﹫﹆﹁﹢﹞ رد﹢﹞ وت در︱﹇ اي ﹞﹐ دا﹐ي53 ﺭﻭﺯﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺗﺎ34 | ﻣﺤﻤﺪﺍﻛﺮﺍﻡ ﺍﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪ| ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺭﻳﺎﺳـــﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﻯ ﺩﺭ5 ﻣﻨﺎﻇـــﺮﺓ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻰ ﻣﻴﺎﻥﺩﻛﺘﺮ) ﻃﻠﻮﻉ، ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺩﺳـــﺖﻛﻢ، ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﭘﻨﺞ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﻋﺒﺪﺍﷲ ﻋﺒﺪﺍﷲ، ﻗﻴﻮﻡ ﻛﺮﺯﻯ، ﺍﺷﺮﻑﻏﻨﻰ ﺍﺣﻤﺪﺯﻯ، ﺯﻟﻤﻰﻫﺮ ﻳﻚ ﻗﻴﻮﻡ) ﺗﻦ ﺁﻧﺎﻥ4 ،( ﺭﺳـــﻮﻝ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻴﻢ ﻭﺭﺩﻙ ﻛﺮﺯﻯ، ﺍﺷﺮﻑﻏﻨﻰ ﺍﺣﻤﺪﺯﻯ، ﺯﻟﻤﻰ ﺭﺳﻮﻝ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻴﻢ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻳﻚ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻟﻴﻠﻰ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ( ﻭﺭﺩﻙ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ، ﺁﺭﺯﻭﻯ ﺭﺳﻴﺪﻥﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﺳﺖ. ﻧﻪِ ﺭﺳﻴﺪﻩﮔﻰ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﻬﺒﻮﺩﻯﺁﻭﺭﻯ ﺑﻪ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺯﻧﺪﻩﮔﻰ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻛﺸﻮﺭﻯ.، ﺍﺷﺮﻑﻏﻨﻰ ﺍﺣﻤﺪﺯﻯ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ«ﺗﺪﺍﻭﻡ» ﻗﻴﻮﻡ ﻛﺮﺯﻯ، ﺑﺎ ﺷﻌﺎﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﺷﺪﻧﺪ. ﺯﻟﻤﻰ ﺭﺳﻮﻝ ﻫﻢ« ﻝ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡّ ﺗﺤﻮ» ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺑﺎﻧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻛﺸـــﻴﺪﻩ، ﺎ ﺩﺭ ﻛﻞ، ﺑﺎ ﮔﭗﻫﺎﻳﺶ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ،ّ ﺩﺍﺩ ﺍﺯ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﺯﺩ، ﺍﻣ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻫﻢﺳـــﺎﻥ ﺗﻴﻢﻫﺎﻯ ﻗﻴﻮﻡ ﻛﺮﺯﻯ ﻭ ﺍﺷﺮﻑﻏﻨﻰ ﺍﺣﻤﺪﺯﻯ ﺍﺳـــﺖ. ﺣﺮﻑﻫﺎﻯ ﺟﻨﺮﺍﻝ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻴﻢ ﻭﺭﺩﻙ، ﺷﻌﺎﺭﻫﺎﻯ ﺧﻮﺑﻰ ﺑﻮﺩﻧﺪ،(ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻛﻬﻦﺳـــﺎﻟﻰﺍﺵ ﺑﮕﺬﺭﻳﻢ) ﻭﻟﻰ ﺑﻪ ﻫﻴﭻﺻﻮﺭﺕ، ﺗﻔﺎﻭﺗﻰ ﺑﺎ ﻗﻴﻮﻡ ﻛﺮﺯﻯ، ﺯﻟﻤﻰ ﺭﺳﻮﻝ، ﺍﺷﺮﻑﻏﻨﻰ ﺍﺣﻤﺪﺯﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ، ﻧﺸـــﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻗﻴﻮﻡ ﻛﺮﺯﻯ، ﺍﺷـــﺮﻑﻏﻨﻰ ﺍﺣﻤﺪﺯﻯ، ﺯﻟﻤﻰ ﺭﺳـــﻮﻝ ﻭ ﺟﻨﺮﺍﻝ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻴﻢ ﻭﺭﺩﻙ، ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺳـــﻄﺤﻰ، ﻫﻴﭻﮔﻮﻧﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻳﻰ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺷﻌﺎﺭﻫﺎﻯ ﻣﻴﺎﻥ ﺗﻬﻰ ﺍﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ، ﻧﺸـــﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺗﻨﻬﺎ، ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭ ﻭ ﺍﻣﻴﺪ ﺍﻳﻦﺍﻧﺪ ﺻـــﺮﻑ ﻧﻈﺮ ﺍﺯ ﺑﻰ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻯ ﻭ ﺧﺼﻮﻣـــﺖ ﻣﻴﺎﻥ ﺟﻤﻬﻮﺭﻯ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﻳﺎﻻﺕ ﻣﺘﺤﺪﺓ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻘﻮﻁ ﺷﺎﻩ ﻭ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺟﻤﻬﻮﺭﻯ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﺑﺮﻫﺒﺮﻯ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﺧﻤﻴﻨﻰ، ﺯﺩ ﻭ ﺁﻳﺖِ ﺑﻨﺪﻫﺎ ﻭ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻫﺎﻯ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﺎﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺍﷲ ﻫﺎ ﻭ ﻭﺍﺷـــﻨﮕﺘﻦ ﻣﺴﺘﻜﺒﺮﺍﻥ، ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ. ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ، ﺗﺤﻮﻻﺕ ﻳﻚ ﺩﻫﺔ ﺍﺧﻴﺮ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘـــﻪ، ﺍﻳﻦ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻧﺎ ﭘﻴﺪﺍ ﺭﺍ ﻋﻠﻨﻰ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻓﻘﺎﺕ ﺍﻋﻼﻥ ﻧﺎﺷﺪﻩ ﻣﻴﺎﻥ ﻃﺮﻓﻴﻦ ﺑﺮ ﺣﺘﻰ ﺳﻮﺭﻳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ.ً ﺳﺮ ﻋﺮﺍﻕ، ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺧﻴﺮﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻨﮓ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﻛﻪ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺩﺭ ﺣﺎﺩﺛﺔﺍﺯ ﺳـــﻮﻯ(1979ﻧﻮﺍﻣﺒﺮ4) ﮔـــﺮﻭﮔﺎﻥ ﺩﻳﭙﻠﻮﻣﺎﺕ ﻫﺎﻳـــﺶ ﺟﻤﻬﻮﺭﻯ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺗﺤﻘﻴﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺷﻚ ﻫﺎﻯ ﺍﺳﻜﺎﺩ ﺭﻭﺳﻰ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻓﺮﻕ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ، ﻧﻪ ﻣﻮﺷﻚ ﻫﺎﻯ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ ﻭ ﻣﺘﺤﺪﻳﻦ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻰ ﺍﺵ؛ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻏﺮﺑﻰ ﻫﺎ، ﺻﺪﺍﻡ ﺣﺴـــﻴﻦ ﺭﺍ ﻛﻤﻚ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺟﻤﻬﻮﺭﻯ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺷﻌﺎﺭ ﭘﻮﭘﺎﻟﻴﺴﺘﻰ ﺭﺍﻩ ﻗﺪﺱ ﺍﺯ ﻛﺮﺑﻼ ﻣﻴﮕﺬﺭﺩ، ﺑﺮ ﻛﺮﺑـــﻼﻯ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺮﺳـــﺪ ﻭ ﺻﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳـــﻠﻄﻨﺖ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺑﺮﺍﻧﺪﺍﺯﺩ. ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺁﺭﻣﺎﻧﻰ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻯ ﻣﺎ ﺗﺎﻛﻴﺪ ﻭﺗﺮﻛﻴﺰ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ: ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺕ ﺑﻰ ﺗﻘﻠﺐ، ﺑﺎﻳـــﺪ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﻫﺎﻯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﻰ ﻭ ﺗﺠﺎﺭﻯ ﺑﻨﻴﺎﺩ، ﺍﺣﺘﻜﺎﺭ، ﮔﺮﺍﻥ ﻓﺮﻭﺷـــﻰ ﻭ ﺳـــﻮﺩ ﺟﻮﻳﻰ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ ﺍﻣﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﺎﻣﻮﺭﻳﺖ ﻭﺍﺭﺍﻳﻪ ﻯ ﺩﺭﺍﺟﺮﺍﻯ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ. ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ، ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻋﺎﻣﻪ، ﭘﺎﺭﻩ ﺳﺘﺎﻧﻰ ﻧﺎﻣﺸﺮﻭﻉ ﻭﻗﺒﻴﺢ ﺗﻼﻑِ ﺍﺳﺖ، ﻣﺬﻣﻮﻡ، ﻣﻨﻔﻮﺭ ﻭ ﺷـــﻨﻴﻊ ﮔﻮﻳﻰ ﻭ ﺑﺪﮔﻔﺘﺎﺭﻯ ﺣﻖ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻛﺒﻴﺮﻩ ﻣﺤﺴـــﻮﺏ ﻣﻰ ﺷـــﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﭼﻴﺰ ﺩﮔﺮﻯ، ﺟﺰ ﻫﻤﻴﻦ ﻧﺎﻫﻨﺠﺎﺭﻯ ﻫﺎ ﻭﻧﺎ ﺭﺳـــﺎﻳﻰ ﺩﺭﻣﻜﺎﻥ ﻫﺎﻯ ﻣﺨﻔﻰ ﻭﺧﻠﻮﺗﮕﺎﻩ ﻫﺎ ﻧﻴﺴﺖ. ﻫﺎﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﮔﺴـــﺘﺮﺩﻩ، ﺁﻧﭽﻪ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺁﺭﻣﺎﻧﻰ ﻃﺮﺩ ﻭ ﺭﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ. ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷـــﺪﺕ ﺗﺎﻡ ﻭ ﺻﻼﺑﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﺭﺯﻧﺪﻩ ﺍﻭﻟﻴﺎﻯ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ، ﺟﺎﻟﺐ ﻭﺑﺤﺚ ﺗﺎﻛﻴﺪ ﻭﺗﺮﻏﻴﺐ ﺑﻪ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻭﮔﺴـــﺘﺮﺵ ﺧﻮﻳﺶ، ﮔﻰ ﻧﻈﺮﻯ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺁﺭﻣﺎﻧﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﻩ ﮔﻰ ﻋﻤﻠﻰ ﻣﺎﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﺍﺻﻮﻝ ﻭﺁﻣﻮﺯﻩ ﻫﺎﻯ ﺷﺎﻥ، ﻧﺴـــﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻗﺸـــﺎﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻘﺾ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ. ﺭﺍ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﻭ ﺁﺭﻣﺎﻧﻰ ﺩﻭﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻠﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﻬﺪﺍﺷـــﺘﻰ ﺁﺭﻣﺎﻧﻰ ﻣﻀﺮ ﻭﺣﺘﺎ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻛﻦ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﻧﺎﺩﺭﺳـــﺖ ﻣـــﻰ ﺩﺍﻧﺪ، ﻭﻟﻰ ﻭﺯﻳﺎﻥ ﻫﺎﻯ ﺻﺤﻰ ﺁﻥ، ﺩﺭﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﺑﺎﻭﺟﻮﺩ ﺍﺿﺮﺍﺭ ﺩﺭﻳﻚ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺍﺳـــﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮﻳﻦ، ﺳﺎﺭﻯ ﻭﺟﺎﺭﻯ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻗﺮﻳﺐ ﺁﻥ ﺑﺴﻴﻂ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻥ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ، ﻛﻪ ﭘﺰﺷـــﻜﺎﻥ ﺍﺳـــﺖِ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﻭﭘﻨﺪﺍﺭﻣﺘﻀﺎﺩ ﺩﺭﻭﺍﻗﻊ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﻨﺒﺎﻛﻮ ﺳﻮﻕ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ. ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﻳﻌﻨﻰ ﺗﻨﺎﻗﻀﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﺑﺴﺰﺍﻳﻰ ﻣﺼﺮﻑ ﺍﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪﻩ، ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻣﻴﺰﺍﻥ ﻛﺎﺭﺑﺮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ ﻭ ﺟﻤﻬﻮﺭﻯ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ؛ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﻳﺎ ﺭﻓﺎﻗﺖ؟2 ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺻـ| ﺁژﻳﺮ ﻫﻮﻣﻦ| ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺗﻴﻢ ﺍﺻﻼﺣﺎﺕ ﻭ ﻫﻢﮔﺮﺍﻳﻰ، ﻛﺪﺍﻡ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺑﺮﻧﺎﻣﺔ ﺑﻬﺘﺮ ﺩﺍﺭﺩ؟93 ﻣﺮﻭﺭﻯ ﺑﺮ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻣﻨﺎﻇﺮﺓ ﻧﺎﻣﺰﺩﺍﻥ ﺭﻳﺎﺳﺖﺟﻤﻬﻮﺭﻯ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ3 ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺻـ5 ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺻـ| ﻣﺤﻤﺪﺍﻛﺮﺍﻡ ﺍﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪ| ﻧﮕﺎﻫﻰ ﺑﺔ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺁﺭﻣﺎﻧﻰ ﻭﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻮﺟﻮﺩ| ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺳﺎﻋﻰ|

Pirozi_34

Embed Size (px)

DESCRIPTION

 

Citation preview

Page 1: Pirozi_34

پيروزي ملي پوشان فوتبال كشور بة همگان مباركباد!

2

يكشنبه 20 بهمن/دلو 1392 خورشيدى ـ 5692 جمشيدىشمارة سى و چهارم

اي ﹇︱وت در ﹝﹢رد ﹝﹢﹁﹆﹫ ﹢دت ﹫﹟ ﹥ آورده اي و در ﹇ل آن ﹥ از د داده اي. دا﹐ي ﹐﹝

روز53تا انتخابات

34

| محمداكرام انديشمند |

مناظـــرة تلويزيونى ميان 5 نامزد رياســـت جمهورى در طلوع، نشان داد كه دســـت كم، در ميان پنج نامزد(دكتر عبداهللا عبداهللا، قيوم كرزى، اشرف غنى احمدزى، زلمى رســـول و عبدالرحيم وردك)، 4 تن آنان (هر يك قيوم كرزى، اشرف غنى احمدزى، زلمى رسول و عبدالرحيم وردك) داراى يك برنامه هستند و تنها دليلى كه آنان را از هم جدا كرده، آرزوى رسيدن شان به قدرت است. نه رسيده گى و كار براى بهبودى آورى به وضعيت زنده گى

مردم و اوضاع گوناگون كشورى.قيوم كرزى، با شعار «تداوم»، اشرف غنى احمدزى نيز با فرياد «تحول و تداوم» وارد مناظره شدند. زلمى رسول هم

تنها همان يك معاون بانويش را به رخ ديگران كشـــيده، داد از تعادل زد، اما در كل، با گپ هايش در اين مناظره، نشان داد كه هم ســـان تيم هاى قيوم كرزى و اشرف غنى احمدزى اســـت. حرف هاى جنرال عبدالرحيم وردك، (اگر از كهن ســـالى اش بگذريم) شعارهاى خوبى بودند، ولى به هيچ صورت، تفاوتى با قيوم كرزى، زلمى رسول،

اشرف غنى احمدزى نداشتند.اين مناظره، نشـــان داد كه اين قيوم كرزى، اشـــرف غنى احمدزى، زلمى رســـول و جنرال عبدالرحيم وردك، در هيچ ســـطحى، هيچ گونه برنامه يى ندارند. شعارهاى ميان تهى اين افراد، نشـــان داد كه تنها، در آرزو و اميد اين اند

صـــرف نظر از بى اعتمادى و خصومـــت ميان جمهورى اسالمى ايران و اياالت متحدة امريكا پس از سقوط شاه و تشكيل جمهورى اسالمى برهبرى آيت اهللا خمينى، زد و بندها و رفاقت هاى پشت پرده و ناآشكار ميان تهران آيت اهللا ها و واشـــنگتن مستكبران، پوشيده باقى نماند. به ويژه، تحوالت يك دهة اخير در منطقـــه، اين رفاقت نا پيدا را علنى ساخت و پرده از توافقات اعالن ناشده ميان طرفين بر

سر عراق، افغانستان و اخيرا حتى سوريه برداشت. در همان جنگ ايران و عراق كه امريكا به شدت در حادثة گـــروگان ديپلومات هايـــش (4نوامبر1979)از ســـوى جمهورى اسالمى ايران تحقير شده بود، اين موشك هاى اسكاد روسى بود كه بر فرق تهران فرود آمد، نه موشك هاى ساخت امريكا و متحدين اروپايى اش؛ هر چند غربى ها، صدام حســـين را كمك كردند تا جمهورى اسالمى ايران نتواند با شعار پوپاليستى راه قدس از كربال ميگذرد، بر كربـــالى عراق برســـد و صدام را از ســـلطنت بغداد

براندازد.

فرهنگ آرمانى در جامعه ى ما تاكيد وتركيز مى كند كه: بايـــد در كار هاى بازرگانى و تجارى تقلب، تبليغات بى بنياد، احتكار، گران فروشـــى و ســـود جويى بيش از حد صورت نگيرد. دراجراى امور و انجام ماموريت وارايه ى خدمات عامه، پاره ستانى نامشروع وقبيح مى باشد، دروغ گويى و بدگفتارى مذموم، منفور و شـــنيع است، اتالف حق دگران گناه كبيره محســـوب مى شـــود، اما فرهنگ موجود چيز دگرى، جز همين ناهنجارى ها ونا رســـايى هاى اجتماعى نيست. درمكان هاى مخفى وخلوتگاه ها بصورت گســـترده، آنچه جريان دارد كه فرهنگ آرمانى آن را به شـــدت تام و صالبت تمام طرد و رد مى كند. اما جالب وبحث برانگيز اين است كه، اولياى امور درزنده گى نظرى خويش، تاكيد وترغيب به ترويج وگســـترش مايه هاى فرهنگ آرمانى دارند، ولى در زنده گى عملى شان، نســـبت به همه اقشـــار جامعه اصول وآموزه هاى

فرهنگ مطلوب و آرمانى را بيشتر نقض مى كنند. فرهنگ بهداشـــتى آرمانى دود كردن سيگار را كاملن مضر وحتا در اماكن عمومى نادرســـت مـــى داند، ولى باوجود اضرار وزيان هاى صحى آن، درجامعه بصورت گسترده سارى وجارى اســـت. بنابرين، دريك تحليل بسيط مى توان نتيجه گرفت كه، يكى از عوامل قريب آن درواقع همان كردار وپندارمتضاد پزشـــكان اســـت كه جامعه را بيشتر به سوى استفاده از تنباكو سوق مى دهند. يعنى تناقضى كه در انديشه و عمل ايشان ديده مى شود، خود برميزان كاربرد و مصرف اين پديده، تاثير بسزايى

دارد.

امريكا و جمهورى اسالمى ايران درانتخابات افغانستان؛ رقابت يا رفاقت؟

ادامه صـ 2

| آژير هومن |

تيم اصالحات و هم گرايى، از مردم و براى مردم

كدام نامزد برنامة بهتر دارد؟مرورى بر نخستين مناظرة نامزدان رياست جمهورى انتخابات93

ادامه صـ 5ادامه صـ 3

| محمداكرام انديشمند |

نگاهى بة فرهنگ آرمانى وفرهنگ موجود| امام محمد ساعى |

Page 2: Pirozi_34

2

يكى از نگرانى هاى كه پيوسته در ذهن مردم مجسم است و به آن نگاه مى كنند، حمايت از رهبران و شخصيت هايى اســـت كه هم با مردم و هم با جغرافيا و درد هاى مردم آن

آشنا اند.حاال كه در هر روز بـــه برگزارى انتخابات نزديك تر مى شـــويم، اين مسئله بيشـــتر در ذهن و روان مردم شكل مى گيرد و در ميان تيم هاى انتخاباتى، نگاه مردم بسوى آنانى است كه سالهاى سال با درد، رنج، خوشى، كمى، افزونى، قحطى، ســـيرى و گرســـنگى مردم، در كنار آنها بوده، از آزادى، ارزش هاى بشرى و تماميت ارضى اين كشور كوه به كوه، دره به دره، شانه به شانه با مردم و سرزمين شان وفا دار بوده اند. زخم ها خوردند، رنج ها كشيدند و شب هاى تار و تيره را ســـپرى كردند و هزاران مصايب را بر دوش كشـــيدند، اما هرگز تن از مادر وطن بر نكشـــيدند. با هر حالت و روزگار مردم شـــان همسان به پيش رفتند و اما بى

مردم نه. تيم اصالحات و هـــم گرايى كه متشـــكل از چهره هاى شناخته شده و مطرح كشور است، در ميان طبقات مختلف اجتماعى جا دارند. آنهايى اند كه در دشـــوار ترين شرايط از ســـر زمين و مردم اين كشور، دفاع كرده و در كنار آنها ايستاده اند. چهره هاى شـــامل اين تيم نه تنها در مبارزات آزادى خواهانه اين كشور سهم ارزشمند داشته اند كه در آبادانى و رشد اين سرزمين و احياى نظام مردم ساالر نقش ارزشمندى داشته اند. نقشى كه در نتيجه مديريت ضعيف

حكومت فعلى، همه آن به نيستى سوق داده شد.با يك نگاه كلى در كنار ده ها محاســـن تيم اصالحات و هم گرايى، يكـــى هم برخوردارى از حمايت هاى مردمى است كه اين حمايت در ســـايه محبت و لطف مردم ميسر شده است. حضور پر شور مردم در كنار اين تيم انتخاباتى چنان ســـترگ و قابل تأمل است كه بى مدعا مى توان اين تيم را بى رقيب خوانـــد. اما بى رقيب نه به معنى اين كه با كسى رقابت نمى كند، اما بى رقيب به اين معنى كه صف هاى مقابل هرگز ازين محاســـن و ارزشـــها به حد كمال

نيستند. برخوردار تاريخ ثابت كرده اســـت كه مردم در كنار آنانى مى ايستد كه از ميان مردم و براى مردم باشـــد. نه آنانى كه در روز گار تلخ مردم، سر را بجاى سرزمين حفظ كردند و امروز مدعى رهبرى مردم اند. مردم به كســـى اعتماد مى كند كه در كنار شـــان باشد و سختى ها و سستى هاى زندگى شان را تحمل كرده باشـــد نه به آنانى كه سر شان اينجا و پاى

شان در فالن سرزمين. بودن در كنار مردم و ايســـتادن در پهلوى آنها در شرايطى كه احتمال هرگونه بحران و خطر متصور اســـت، يكى از اولويت ها و نكات ارزشـــمندى است كه مردم به آن فكر مى كنند. اين انديشـــه زمانى بيشتر تقويت ميابد كه رييس جمهـــور از امضاى پيمـــان امنيتى امتناع مـــى ورزد و در صورت تـــداوم اين موضـــع، احتمال خـــروج نيرو هاى خارجى نيز محتمل است. پس در اين صورت، آنهايى كه دهن پاره مى كننـــد و يخن مى درند و خود را خدمتگزار مردم معرفى مى كنند، هيچ ضمانتى براى ايستادن ندارند. راه فرار در پيش مى گيرنـــد و به همان مقصدى مى روند كه ســـالهاى اخير از آنجا با فراشـــوت اينجا فرود آمدند. آنـــگاه همين ملت باقى مى ماند و همان هايى كه با كوه و دره اين ســـرزمين آشـــنا اند و با فرهنگ و جغرافيا و درد

مردم شان. اينهايى كه امروز ريش و دســـتار را وسيله يى براى فريب مردم گذاشـــته اند و حتى القاب و اســـماء پروردگار ج و پيامبر گرامى اسالمى را بدرســـتى نمى دانند و نماز را بلد نيستند، بيشـــترين روايت هاى شـــان صبغه دينى گرفته و دست مردم دوستى بر سينه مى زنند، كسانى اند كه ديروز به عنوان تيوريسن هاى طالب و القاعده، بر مردم چه زجر هايى كه روا نداشتند. اما امروز غمخوار و عزيز مردم شده اند. مگر مى شود گرگ را با لباس گوسفند، پذيرفت؟ به هر صورت، مبناى اين بحث پايدارى و ايستادگى در كنار مردم است. ايســـتادگى كه از ســـالها بدينسو تجربه شده است. نه آن ايستادگى كه تنها با كلمات ادا مى شود. بودن در كنار مردم سى سال توسط آنانى تجربه شده است كه با درد مردم به معنى واقعى آن آشنا هستند، نه آنانى كه فقط

درد را با همين سه حرف "درد" مى شناسند و بس.به پيش به سوى پيروزى!

درستى و نادرستى آن شعار را نيز ميتوان در آيينة روابط تسليحاتى ســـرى ميان اسرائيل و جمهورى اسالمى ايران در اوج جنـــگ عراق و ايران مشـــاهده كرد. جمهورى اســـالمى ايران از آگســـت 1985تا مارچ1987عيسوى مقادير هنگفت اسلحه و مهمات شامل موشك هاى ضد تانگ تاو، موشـــك هاى ضد هوايى هاوك، توپ 155ملى مترى و قطعات يدكى هواپيماهاى جنگى از اسرائيل بدســـت آورد. اين سالح ها نقش بســـيار تعين كننده در خنثى سازى حمالت زرهى عراق و انجام عمليات والفجر8 نيروهاى ايران در تصـــرف جزيرة فاو عراق، ايفا كرد. سپس ســـفير اياالت متحده امريكا در اسرائيل از تقاضاى پيهم تهران مبنى بر دريافت اســـلحه از اســـرائيل و پاسخ مثبت اســـرائيل پرده برداشـــت. برخى منابع بهاى فروش اسلحه از اســـرائيل به جمهورى اسالمى ايران را، دو نيم

مليارد دالر تخمين زدند. با توجه به اين همه زد و بندهاى پشت پرده و راز هاى سر به مهر در روابط ميان جمهورى اسالمى ايران و دو دشمن آشـــتى ناپذيرش، "اســـتكبار جهانى امريـــكا" و "رژيم صيهونيستى اشـــغالگر قدس" در سالهاى جنگ عراق و ايران، ايـــن رفاقت راز آلود و نا آشـــكار بـــا رقابت و خصومت آشـــكار ادامـــه يافت. اما در مســـير متضاد و متناقض اين رقابت و رفاقت در ســـالهاى پس از جنگ ايران و عـــراق، به خصوص در دهة اخير، تحوالتى كه با نقش مستقيم امريكا شكل گرفت، همه در جهت منافع و

اقتدار جمهورى اسالمى ايران بود. امريكايى ها صدام حســـين را كشتند، دولتش را متالشى كردند و بجاى آن دولت شـــيعه از شيعيان عراقى ساخته شـــد كه ســـالهاى طوالنى در تهران ميزبان دسترخوان حكومت واليت فقيه بودند. عراق به عنوان دشـــمنى كه قاتل صدها هزار نيروهاى جمهورى اســـالمى ايران بود يك شبه با اين اقدام امريكا به متحد و دوست استراتژيك تهران در منطقه تغير يافت و هالل شيعى تا دمشق تكميل

شد. بزرگترين دولت عربى متحد جمهورى اسالمى ايران در خاور ميانه يعنى ســـوريه برهبرى بشار اسد علوى كه در زلزلة بهار عرب به شدت از ريشه تكان خورد و در حال فروريزى قرار گرفت، با حمايت و دخالت مستقيم تهران از فروپاشى نجات يافت. امريكايى ها و متحدين اروپايى شان كه تحت فشـــار متحدان عربشان قرار گرفتند تا سر بشار اســـد را همچون معمر القدافى بكوبند، در آخرين گام، دســـت نگهداشتند و سياست هايشان در همسويى با سياســـت تهران قرار گرفت. تا حدى كه اخيرا مامورين اطالعاتى سازمان هاى جاسوسى امريكا و اروپا به دمشق ســـرازير شـــدند تا در مقابله با گروه هاى افراط گراى اسالمى كه عليه دمشق مى جنگند، برنامة مشترك بريزند. اين در حالى است كه جمهورى اسالمى ايران، حكومت

نوافقنامه بن - اهداف اين تاريخچه- اســـناد توافقنامه - در راستاى حكومتدارى وحاكميت قانون و حقوق بشر- در مورد اصالحات ادارات حكومتى- ثبت زمين - انكشـــاف اجتماعى و اقتصادى- انسجام و نظارت- فرازه هاى ازفعل و انفعـــاالت برنامه هاى كارى در مورد تطبيق

توافقنانه بن

در بخش هـــاى قبلى از جنگ ها و نا آرامى هاى چندين دهه در افغانســـتان اشاراتى داشتيم، اين بار از يك نقطه عطفى كه در تاريخ پر ماجراى كشـــور ما از اهميت فوق العـــاده و بين المللى بر خوردار اســـت، مى پردازم. اين

بحث در محور اجالس بن مى چرخد.اين توافقنامه مى بايست افغانستان را قادر ميساخت تا در پر تو ستراتيژى مؤقت انكشـــاف ملى كه در ماه جدى 1384 دركانفرانس لندن ايجاد گرديد اين كشور را به آن تعالى اى ميرســـانيد كه مردم افغانستان و جامعه جهانى و بر گزار كنندگان ايـــن كانفرانس ظاهرا روى آن توافق كرده بودند و چشـــم انداز آن مى بايست افغانستان را از حالت بى امنى، بى امانى، جنگ، فقر و مشـــكالت متنوع ديگرى كه ميراث شومى از جنگ ها در جامعه ما بود، با

ايجاد يك دولت قدرتمند داراى نظام ديموكراسى همه مشكالت را رفع مينمود كه اين توافقنامه بلند باال كه در رأس آن ســـازمان جهانى ملل متحد حامى و پشـــتيبان و

متضمن آن بود به تر تيب ذيل عقد گرديد:

اسناد توافقنامه بندراين توافقنامه آمده است:

«جمهورى اسالمى افغانستان و جامعه بين المللى : نسبت تقويت مناســـبت هاى شـــان براى بهبود بخشيدن سطح زندگى مردم افغانستان و كمك به صلح و امنيت ملى،

منطقه يى و جهانى، مصصم ميباشند؛ايـــن توافقنامه تحت حاكميت قانـــون و به منظور حفظ تعهداتش در مقطع زمانى تأكيد مينمايند؛ ادارة افغانهاى كه اســـاس يك حكومت دموكراتيك صلح دوست، كليـــت گرا و ... مبتنى بر اصول اســـالم را بنا نهاده اند

تصديق مينمايند؛اين توافقنامه از طريق تصويب يك قانون اساسى (1383) وتدوير انتخابات رياســـت جمهورى در ميزان (1383 و انتخابـــات شـــورا هـــاى ملـــى و واليتـــى در مـــاه

سنبله(1384)تضمين ميگردد. حكومت افغانســـتان يك برنامه پانزده سال آينده را ارائه

نموده كه در سه عرصه يا ركن مهم مرتبط را براى پنج سال بعد از تصويب اين توافقنامه را مشخص ميسازد:

1. امنيت؛2. حكومـــت دارى در ســـايه حاكميت قانون و حقوق

بشر؛3. انكشـــاف اقتصادى و اجتماعى با در نظر داشت محو

كشت خاشخاش و انتقال و ترافيك آنحكومت افغانســـتان به اين مسائل تعهد مينمايد و جامعه بين المللى نيز متعهد ميشود كه در راستاى بدسترس قرار دادن منابع و حمايت هاى الزم براى به حقيقت گرائيدن اين ديد گاه ها اداى مسئوليت مينمايد كه در چند عنوان درشـــت ؛ اصول همـــكارى، امنيـــت، حكومت دارى، حاكميت قانون و حقوق بشـــر، انكشـــاف اقتصادى و اجتماعـــى، مبارزه با مواد مخدر بحيث يك اولويت چند بعدى، انسجام و نظارت، با ضمايمى در مورد معيار ها و ميعاد هاى زمانى – امنيت (تا پايان سال 1389 با حمايت و همـــكارى نزديك نيـــرو هاى ايســـاف و حكومت افغانستان ) اين عمليات تامين امنيت توسط قواى ناتو كه توسط خود شـــان بنام عمليات" آزادى" جاويدان و تيم هاى باز ســـازى واليتى، امنيت و ثبات بيشـــتر در تمام مناطق افغانســـتان از جملـــه از طريق تقويت نيرو هاى

نورى مالكى و واشنگتن همين اكنون در فلوجه و االنبار عراق در يك موضع واحد و مشترك قرار دارند.

جمهورى اسالمى ايران تا اين اواخر بر سر امضاى پيمان دوجانبـــة امنيتى ميان كابل و واشـــنگتن، موضع مخالف داشـــت. وقتى در لويه جرگة مشورتى حكومت كرزى (30عقرب1392/21نومبـــر2013) اكثريت مطلق اعضاى جرگه به امضاى پيمان تأكيد كردند و حتى صداهايى از داخل جرگه و از درون مجلس نمايندگان بيرون شـــد تا پايگاه نظامى امريكا در واليت باميان مد نظر گرفته شود، شمارى از تحليلگران آنرا به كاهش نقش و نفوذ ايران در افغانســـتان مرتبط ساختند. اما نشـــانه هاى بعدى كه در اظهارات دو مقام ايرانى بر ســـر پيمـــان امنيتى و حضور نيروهاى امريكا در افغانستان، انعكاس يافت نشان داد كه تصويـــر كاهش نقش و نفوذ ايـــران در حوزة نفوذش به

درستى ترسيم نيافته است.محمود افخمى رشيدى سركنسل جمهورى اسالمى ايران در هرات بـــا خبرنـــگاران گفت(12دلو1392/2فبرورى

2014)كه تهران از امضاى توافقنامة امنيتى ميان افغانستان و امريـــكا با توجه به اينكـــه اين موافقتنامـــه منافع ملى افغانســـتان را حفظ كند، حمايت مى كند. او افغانستان را كشور مســـتقل خواند كه مى تواند با هر كشورى پيمان ببندد. سه روز بعد(15 دلو1392/5 فبرورى 2014)، على اكبر واليتى وزير خارجة دوران آيت اهللا خمينى و مشاور فعلى امور بيـــن المللى آيت اهللا خامنه اى رهبر جمهورى اســـالمى ايران، بصورت بى ســـابقه و با لحن بى سابقه، سياســـت بارك اوباما را در افغانستان تمجيد كرد و آنرا عاقالنه خواند. اين در حالى است كه اوباما مى خواهد تا پيمان امنيتى با افغانســـتان به امضاء برسد و با امضاى اين

پيمان، واشـــنگتن داراى 9 پايگاه نظامى در افغانستان مى شود.

با تمامى اين تحوالت پر تناقـــض و راز آلود در روابط جمهورى اسالمى ايران و اياالت متحدة امريكا، آيا آنها در انتخابات آيندة رياســـت جمهورى افغانستان با رفاقت عمل خواهند كرد يا در رقابت باهم قرار خواهند گرفت؟ آيا آنها در انتخاب تيم مورد نظر و دلخواه خود، در ميان تيم هاى رقيب انتخابات، انتخاب واحد خواهند داشت؟ اين تيم چه كسانى خواهند بود و رفاقت تهران و واشنگتن

در اين مورد چه تبعاتى براى افغانستان خواهد داشت؟ اگر تبعات رفاقت تهران و واشـــنگتن بر ســـر انتخابات رياست جمهورى افغانستان مورد تحليل قرار گيرد، شايد شكستن انحصار پاكستان در كشاندن امريكا بدنبال خود در افغانســـتان پيامد خوب اين رفاقت باشد؛ تحولى كه

احتمال آن بسيار ضعيف و اندك است. امريكايى ها در اين رفاقت، بر عربستان سعودى دوست و متحد استراتژيك خود نيز پشت خواهند كرد. هر چند كه اكنون اين اتحاد استراتژيك با ناخشنودى و نارضايتى شديد عربستان سعودى از واشنگتن بر سر تحوالت يك دهة اخير در منطقه و به خصوص بر سر موضع امريكا در

سوريه خدشه دار شده است. اگر همسويى ميان امريكا و تهران بر سر آيندة افغانستان با توجه به انتخابات رياست جمهورى در بهار آينده شكل بگيرد، ايـــن امر به همان حدى كه انحصار پاكســـتان و عربســـتان را منحيث منبع تفكر تروريـــزم تكفير گرا و صدور آن به افغانســـتان در شـــكل دهى ديدگاه افغانى امريكا مى شكند، به همان حد رقابت و خصومت منطقه

اى را در ميدان افغانستان تشديد مى كند.

يكشنبه 20 بهمن/دلو 1392 خورشيدى ـ 5692 جمشيدىشمارة سى و چهارم

﹑م ﹫وزی

تيم اصالحات و هم گرايىاز مردم و براى مردم

بخش سيزدهم| عبدالواحد سيدى |

امريكا و جمهورى اسالمى ايران در انتخابات افغانستان؛ رقابت يا رفاقت؟

افغانستان در هالة ابهام و سر در گمى

ادامه صـ 5

Page 3: Pirozi_34

3

يكشنبه 20 بهمن/دلو 1392 خورشيدى ـ 5692 جمشيدىشمارة سى و چهارم

اجازه تقلب در انتخاباتبة كسى داده نمى شود

اعالم حمايت حزب نهضت اسالمىاز دكتر عبداهللا عبداهللا

كدام نامزد برنامة بهتر دارد؟ ... و اميد اين اند كه بتوانند به قدرت برسند، و در هيچ بخشى، برنامة ويژه يى ندارند.

آن گونه كه اين نامزدان شـــعار مى دادند، شايد به باور آنان، شهروندان يا همان راى دهنده گان، بايد ساده انديشانى باشند كه

به اين «پف ها» فريب بخورند و راى بدهند.همة حرف هاى اين چهار نامزد در اين مناظره، بيان گر اين بود كه اگر از ميان اين چهارتن، هر كدام رييس جمهور شوند، نه تنها وضعيت كنونى ادامه مى يابد، بل كه امكان آن مى رود كه

وضعيت بدتر از اين شود.چون در زمان حامد كرزى، او طالبان را به چند بخش تقسيم كرد، اما، اشـــرف غنى احمدزى، بـــا اراية كژتعريف هايش، طالبان را تنها «نام» دانســـت و تمام و بـــه نحوى، از حضور فيزيكى آنان، انكار كرد، كه خود اين باور، مى تواند در مبارزه

با طالبان و ناامنى گمراهى كالنى براى تيم اشرف غنى باشد. در حرف روى تغيير نظام؛ گمان مى رفت كه ژنرال عبدالرشيد دوستم، در ائتالف با اشـــرف غنى احمدزى، نقشى در برنامه

هاى وى داشته باشـــد. ولى ديده شد كه خواب قدرت، همة آرمان هاى رســـيدن به حقوق مساوى شهروندى را از جناب ژنرال گرفته و در بســـت، تنها خودش را در تيم اشرف غنى

شامل كرده است، نه آرمان ها و خواست هاى مردمش را.حزب جنبش به رهبرى ژنرال دوســـتم از ديرگاهان، خواهان برقرارى نظام فدراليزم در افغانســـتان بـــود و خود را به اين خواست مردم، پابند مى دانست. ولى نخستين مناظرة تلويزيونى 5 تن از نامزدان، نشان داد كه در تيم اشرف غنى، جايى براى آرمان هاى ژنرال دوستم وجود ندارد. عدم حضور آرمان هاى ژنرال دوستم در برنامه هاى اشرف غنى، نشان داد كه دوستم،

تنها بايد راى آور باشد، نه برنامه دار و حكومت ساز!همين گونه احمدضيأ مسعود (معاون زلمى رسول)، در جبهة ملى، بارها، خواهان نظام غيرمتمركز و انتخابى شدن واليان بود. كه گپ هاى زلمى رسول، مبنى بر ادامة نظام متمركز كنونى در مناظره، نشـــان داد كه آن آرمان سياسى احمد ضيأ براى مردم، در پاى رسيدن به معاونيت زلمى رسول، به باد رفته و در تيم زلمى رســـول، جايى براى تغيير وضعيت اسف بار كنونى نيست و ضيا مسعود، همة آن حرف ها را براى امروز و رسيدن به معاونيت رياســـت جمهورى مى گفته است. معاونيتى كه

احتمال رسيدن به پيروزى اش، خيلى ها بعيد مى نمايد.دو نامزد ديگر «تداوم خواه» ژنرال عبدالرحيم وردك و قيوم

كرزى، كه در تيم شان، شايد از اين خواست ها مطرح نبود و شايد از دورها، خواهان ادامة همين وضعيت بودند.

در اين ميان اما، دكتر عبداهللا عبداهللا، طرح ويژه يى، در زمينة تغيير ساختار سياسى نظام كشورى داشت و اين حرف هايش را برخالف چندين نامزد ديگر، با برنامه و مستدل بيان داشت.

او در سخنانش در بارة تغيير نظام گفت كه خواهان تغيير نظام، از نظام متمركز رياستى كنونى، به پارلمانى صدارتى است.

او (حتما) با اشـــاره به گروگان گرفتن پيمان امنيتى در دست رييس جمهور، از محدودكردن همة قدرت در دســـت يك فرد، انتقاد كرده، گفت كه او، خواهان سهم دادن همه گان در

قدرت است.دكتـــر عبـــداهللا در اين باره گفـــت: « ما قدرت را از شـــما

(شهروندان) مى گيريم و پس به شما بر مى گردانيم. ما خواستار نظام صدارتى پارلمانى هســـتيم. زيرا امروز مى بينيم كه نظام متمركز، سرنوشت ما را آورده به دست يك نفر (شايد اشاره به پيمان امنيتى كه همه تاييـــدش كرده اند، ولى در گروگان رييس جمهور است). قانون انتخابات بايد تغيير كند، احزاب

رشد كنند و صالحيت هاى واليت ها بيش تر شود.»او گفت كه نظام صدارتى، مى تواند افغانســـتانى را كه در آن اقوام بـــا هم برادر زنده گى مى كنند، به حقوق شـــان بيش تر

برساند و ميزان كارايى حكومت را بيش تر كند.در ميان 6 نامزد ديگر رياست جمهورى (هدايت امين ارسال، داوودســـلطان زوى، نادر نعيم، گل آغا شـــيرزوى، عبدالرب رسول ســـياف، قطب الدين هالل)كه در اين مناظره حضور

نداشتند، نيز طرح تغيير، حضور گسترده و مثبت ندارد و همة آن شش تن نيز، همانند چهار نامزد ديگر (قيوم كرزى، اشرف غنى احمدزى، زلمى رســـول و ژنرال رحيـــم وردك) اند و با اين حساب، ديده مى شود كه جز دكتر عبداهللا عبداهللا، نامزد پيش تاز رياست جمهورى، ده نامزد ديگر، همه يك برنامه دارند و تنها،

آرزوى رسيدن به قدرت، آنان را از هم جدا ساخته است.حكومت آقاى كرزى، در جريان چندين سال پسين، نشان داده است كه تك محور است و قوميت، فساد و ناكاره گى و باقى ماندن بودجة توسعه يى، از شناسه هاى اين نظام است كه نياز به تغيير دارد. شهروندان نيز، به دنبال تغيير اين وضعيت هستند و انتخابات، نقطة آغاز اين تغيير به سوى اصالحات و هم گرايى و

بهبود وضعيت كشورى، به سود همگان است.

حزب نهضت اســـالمى فغانستان حمايت خود را از دكتر عبداهللا عبداهللا، نامزد رياســـت جمهورى اعالم

كرد.در پنجميـــن روز كار زارهـــاى انتخاباتى نامزدان رياســـت جمهورى، حزب نهضت اسالمى افغانستان پشتى بانى خود را از نامزدى دكتر عبداهللا عبداهللا، در

انتخابات رياست جمهورى اعالم كرد.مولوى محمـــد مختار مفلح رييـــس حزب نهضت اســـالمى مى گويد كه با درك درست و اسالمى از نامـــزدى دكتر عبداهللا عبدهللا در انتخابات رياســـت

جمهورى حمايت مى كنـــد. به گفتة او، يگانه تيمى كه مى تواند شـــهروندان كشـــور را از چالش هاى كنونى بيرون كند، تيـــم اصالحات و هم گرايى به

رهبرى دكتر عبداهللا عبداهللا است.انجنير محمد خان معاون اول دكتر عبداهللا عبداهللا از

دكتر عبـــداهللا عبداهللا، نامزد رياســـت جمهورى مى گويد كه اجازه تقلـــب در انتخابات براى هيچ كس

داده نخواهد شد.آقاى عبداهللا تاكيد مى كند كه شـــهروندان كشـــور انتخابات، آميخته با تقلب را نمى پذيرند. او مى گويد كه تيم اصالحات و هم گرايى باد آورده نيســـت و اين تيم، ريشه در ميان شهروندان كشور دارد و براى افغانستان و ارزش برآورده شدن خواست هاى مردم

هاى اساسى، وارد كارزار انتخاباتى شده است.

دكتر عبداهللا عبداهللا، نامزد رياست جمهورى با اشاره به تجربة انتخابات ســـال 1388 خورشيدى مى گويد كـــه نتيجـــة انتخابـــات، در صورتى مـــورد قبول شهروندان افغانستان قرار خواهد گرفت كه به دور از

تزوير و تقلب باشد.وى از حكومـــت مى خواهـــد كه نبايـــد در فرايند انتخابات، مداخله كند. اين در حالى است كه دكتر عبداهللا عبداهللا، پيش از اين نيز هشـــدار داده بود كه

نبايد حكومت، در فرايند انتخابات مداخله كند.

حكومـــت مى خواهد كه در روند انتخابات پيش رو مداخله نكند. او از مردم افغانســـتان مى طلبد كه در انتخابات اشـــتراك كنند و آيندة خود را با دستان

خودشان رقم بزنند.درهمين حال، استاد حاجى محمد محقق، معاون دوم دكترعبداهللا عبداهللا مى گويد كه شهروندان افغانستان در موقعيتى بهترى قرار دارند و مى توانند براى آيندة خود، خوب تصميم بگيرنـــد. به گفتة آقاى محقق، نخستين كار تيم اصالحات و هم گرايى تامين امنيت در كشور است و در اين زمينه، صادقانه عمل خواهد

كرد.اين در حالى اســـت كه گفته مى شـــود تا روزهاى ديگر، احـــزاب و جريان هاى سياســـى ديگرى نيز حمايت شـــان را از تيم اصالحـــات و هم گرايى به

رهبرى دكتر عبداهللا عبداهللا اعالن خواهند كرد.

دكترعبداهللا:

Page 4: Pirozi_34

4

محمد كاظم كاظمى

�����هبنشين و قصة دگرى سر كن، اى قصه گوى شوكت ديرينه!

كوتاه كن حكايت رستم را، بارى بگو حكايت تهمينه!

اى ماه خوشنصيب سمنگانى! يك صفحه داشت دفتر اقبالتآن شب كه گيسوان تو شد شانه، آن شب كه دستهاى تو شد خينه

ديگر سكوت بود و سياهى بود، اميد بود و چشم به راهى بودبا غنچه اى شگفته به تنهايى، با گوهرى نهفته به گنجينه

ديگر نه نامه اى و نه پيغامى، يا ديدن مسافرى از بامىنى رخت تازه دوخته اى در بر، نى چهره اى مقابل آيينه

بستى اميد تا كه نهالت را، آن تكدرخت پير به بر گيردآرى گرفت، ليك به دشت كين، با دشنه اى كه كاشت بر آن سينه

ديگر حماسه بود و خطر پيهم، ميدان باز و هيمنة رستمدر خانه اى تكيده و تنها هم يك شمعدان شكست و يك آيينه

اى ماه نامراد سمنگانى! خود دست مهر جانب او بردى،اينك بگو چگونه توانى داشت در دل زقاتل پسرت كينه؟

صالح محمد خليق

�ون �ل �خ �زۀ ب�خ ��فهر غزل نو مرا تا كه رديف ميشوى

با همه دختران اين شهر، حريف ميشوى

شرم و حيا كه ميكنى لحظة بوسه دادنتچون گل سرخ تازة بلخ شريف ميشوى

خاطره ميشوى و گلدانى خلوت مراآمده باغ باغ گلهاى لطيف ميشوى

نى فقط از زبان من شعر و ترانه ميشوىماية هر چه از هنرهاى ظريف ميشوى

تا كه نخواندت كسى باز به روزگار ماخط خروشتى و يا هيرغليف ميشوى

شعر «خليق» چيست؟ اى تاب و تب زنانه گى!

شعر «مجير» ميشوى، شعر «عفيف» ميشوى

دو شعر از قنبر على تابش

��ل ب�خ با�تانمثل ماه شانة پامير ميرسى تو ناگهان روشن

تند ميتپد دلم آنگاه چون دل ستاره گان روشن

در درخشش دو چشمانت نوبهار ميزند شعلهباز، ميشود دل و جانم مثل بلخ باستان روشن

از شمامة پيكر نازت غلغله ست روز و شب در منميشود ز رقص چشمانت سرنوشت باميان روشن

سبك لهجه ات اوستايى، شاد و دلنشين و آهنگينميشود ز صحبتت هر بار يك چراغ آسمان روشن

رنگ لعل تازة لبهات اصل معدن بدخشان استميتراود از پس غمها مثل آب و برليان روشن

يك ستاره بود چشم تو، يك ستاره نيز چشم منمثل برق مثبت و منفى شد از اتصال شان روشن

بعد از آن دگر همه شبها سرنوشت مان شده مهتابسالگرد آشناييهاست باز هم دو چشم مان روشن

عبدالطيف پدرام

�ل �د�شانبا تو،

هزار چهرة بيباك سرافرازى امنگاهت اطمينان عجيبيست

ميتوانم هزار گلوى زخمى را بسرايمسرود آنانى باشم كه خاموش شان كرده اند

ترانة مردانى كه خاموش اند.غزل هزار دختر عاشقكه قلبهاى توفانى شان اندك

اندكخاموش ميشوند.

***يكسره بدخشانم با تو

استقامت بى بديل كوهستانهايششكيب سواحل آمو

در نبرد زلزله و توفان.قدرت آباد كردنم

از هيچ، از صفركابلم،

سر برافراشته از خاكستر خويشبا تو،

نينواى شبانة چوپانهاى هندوكشم،رهايى

آزادى ام.

دكتر عبدالرازق رويين

� ا��ھای ب�خ آنگه كه ميشود گل خورشيد جلوه گر

در آسمان نيلى اين شهر باستانباجان پرتالش و گران درد خويشتن

پر گيرم از سياهى اين كهنه آشيان

در سينه ام كه خفته هزاران اميد گرمچون سنگ آبديدة ساحل فسرده است

هر چند بيم موج نميپيچدم به خويشدر من شكيب آنهمه اندوه مرده است

گويند گاههگاهكاى آشنا به سختى اين شب غم تو چيست؟

و ين شام تيره يى كه در او نيست پرتوىدامن كش از فريب هوسهاى تار كيست؟

تا چند از شرارة پندار كجروانسوزد روان رهگذران ديار نور؟

تا كى دمد سرود غم انگيز مرگهاز ين خانه هاى تيره تر از چشم كور گور؟

پاسخسراى اين دل دردآشناى منميگويد آشكار:

پيداست اين كه درد ستمديده گان ز چيست؟وانگه مگر مالل و غم و درد ما يكيست؟

حسين حيدربيگى

از ��ت سا�نگتو از سمت كدامين روستاى شال رنگارنگ

پر از گلهاى وحشى گامها لبريز از آهنگ

كه ميپيچى ميان خوابهاى وحشت آلودمپرى جان! از مزار سرخ يا از قامت سالنگ

تو در من مينوازى نى لبكهاى پر از غربتتو در من ميسرايى قريه هاى ساده و دلتنگ

گل پيراهنت باغ گناه اين غزلهايمدو چشمان مقدس رودهاى جاريى از گنگ

كجا با اسپ وحشى! لحظه يى اينجا تأمل كنكنار روزهاى مانده با عشق تو رنگارنگ

و حاال در كنار ايستگاه شهر نفرينمتو از من سالها دورى، تو از من سالها، فرسنگ

�قا��ی � ز ��� �ار �ی آ�ی سالم شعله! كه از نوبهار مى آيىشقايقى كه ز شهر مزار مى آيى

شبيه لشكر چنگيز نيست چشمانتزكوه قاف چنين باوقار مى آيى

پر از انار، نه ككنار، راه ابريشم!چه فاتحانه سوى قندهار مى آيى

هميشه چشم وطن انتظار يك منجى ستتويى! چنين كه سياستمدار مى آيى

به جستجوى تو يك عمر حافظ و بيدلورق ورق زده ام، شهريار! مى آيى؟

دو چشم منتظرم جوى موليان شده اندامير! كى تو بر اسپت سوار مى آيى؟

چنان به عشوه و نازى همين كه مى آيىز روزگار كشيده دمار مى آيى

هميشه چشم به راه توام، ولى اين بارغزال گونه، كجاها شكار مى آيى

شبى به خواب، لب چشمه يى، ترا ديدمكه ناگهان... و به دستت انار مى آيى

بلى كه ميدانم، نيست اعتماد به خوابولى اگر كه بميرم، مزار مى آيى؟

يكشنبه 20 بهمن/دلو 1392 خورشيدى ـ 5692 جمشيدىشماره سى و چهارم

متصدى صفحه: صالح محمد خليق

Page 5: Pirozi_34

5

يكشنبه 20 بهمن/دلو 1392 خورشيدى ـ 5692 جمشيدىشمارة سى و چهارم

ء

بخش دوم

ادامه دارد ...

ادامه دارد ...

درواقع ، پزشـــكانى كه دراين زمينه تحقيق و در راستاى جلوگيرى آن تاكيد ونتايج يافتـــه هاى خويش را براى دگـــران تبليغ مى كنند، آگاهانه وناآگاهانه خودشـــان فرهنگ استفاده و مصرف آن را تقويت مى كنند. براى اينكه از يك ســـو تاكيد بر جلوگيرى آن مى كنند، واز جانب دگر نســـبت به همه، اين دســـته خود، مصاب ومعتاد به اين گونه عادات وبيمارى ها مى شـــوند. يك واقعيت غير قابل انكار اين است كه ، بازار عرضه وتقاضا را اعتياد ايشـــان به سيگار، بيشـــر گرم مى كند. مهم تر ازهمه اگر انسان به يكديگر مهر ومحبت دارد وخواهان بهبود وضعيت بهداشتى وصحى هم نوعان خويش است، چرا پديده هـــاى مضر ومهلكى چون؛ ســـيگار، چرس وترياك كشت، توليد و وارد بازار ومراودات اجتماعى انسان ها مى گردد ؟! اگر انسان خواستار فرهنگ آرمانى وجامعه ى مطلوب اســـت، بايد توليد وترويج اين گياه

هاى خبيثه را از ريشه خشك كند. اما چنين نيست. قاعدتـــن ، قانون ســـازان وتوليد كننـــده گان مقرره ها، خودشـــان بيشـــتر از ديگران به آفريده ها ، تصنعات و آفرينـــش هاى خويش بـــى باور اند، امـــا دگران را مى خواهند محصور وانحباس به آن نمايند. درحالى كه خود شـــان به آنها پاى بندى چندانى ندارنـــد، قانون را براى ديگران خلق مى كنند. آرمان گرايان هم از اين امر مسثنا

نيستند. اين يك قاعده است واسثنا نيست.شـــاعرانى كه شعر مى سرايند، ســـروده هاى خود را به دگران عرضه مى كنند، اين بيشـــتر شباهت تام وتمام به قانون عرضه وتقاضا دارد، نخست مى بينند كه در وجود خود وهمنوعان شان كدام اوصاف و ويژه گى ها ناياب، نادر، غيرقابل عملى واجرا ناپذير است، سپس مى خواهند خود را حامى آن معرفى كنند. حتا دموكراسى خواهان امـــروزى جامعه ســـنتى وقبيله اى ما هم، چنين انديشـــه

وفكرى دارند.

چه در ســـطح جهانى و چه در سطح جامعه ى خويش ، اگر به هرشـــأنى از شوون، و هرعرصه اى ازعرصه هاى زنده گى اجتماعى وفرهنگى، بنگريم، رسم جارى همين

بوده و هست.اخـــالق آرمانى مى گويد:" بنـــى آدم اعضاى يكديگر اند،" اما درچنبره ى اخالق موجود" انسان ها گرگ هم اند." يعنى برخى انسان ها تشخيص داده اند كه ، اعضاى همديگر شـــدند، يار و ياور يكديگر قرارگرفتن ، تامين عدل وتحكيم انصاف درجامعه ى بشرى، از آرمان هاى اســـت كه يك مورد تاريخى هم دال برآن نيست. باآنكه اين امر هماره دغدغه و دل مشـــغولى كاذبانه ودروغين

جامعه بشرى بوده، ولى گاهى هم محقق نشده است.دين آرمانى تاكيد بر برادرى و برابرى دارد، مهرآيينى ، محبت گسترى، دادگرى و انسان گرايى را مراتب كمال انسانيت دانسته و تجميد وتكريم مى كند، و اما ديندارى ودين موجود كلن مغاير ومناقض اين ارزش ها وهنجار است. اگر رخداد ها و اتفاقات تاريخى، دينى وفرهنگى را در آيينه زمان مورد مطالعه وبررســـى دقيق قرار دهيم، همواره فرهنگ آرمانى به يك سو سير وحركت داشته

و فرهنگ موجود به جانب دگر. تاكنون برادرى ،برابرى، انصاف ، عدل و داد گســـترى ميان نسل بشر هيچ گاه مستولى نشده است. در طول تاريخ همواره گسســـت ژرفى ميان فرهنگ آرمانى و فرهنگ موجود، برقرار بوده و اين روند كماكان درجامعه بشر ى

ادامه داشته است. انسان شناسى آرمانى مى گويد: تفاوت انسان ها، تفاوت نظرگاه ها وزاويه هايى اســـت كه، به هستى وخدا وانسان مى نگرند، اما انســـان شناســـى موجود اين تفاوت هاى عرضى را تا كنه ماهيت انســـان رســـوخ ونفوذ داده و

جنجال هاى كنونى را بار آورده است. انسان شناســـى آرمانى با هر گونه ناهنجارى و نابسامانى؛

تمام اين ماجراي واقعي در شعر بلند برادران چروي روايت ميشود. شـــاعر در هنگام سرودن اشـــاره دارد كه از جمع خانواده ايـــن هفت برادر دهقان و ايثارگر كه در هشـــتم دسامبر 1943 م. تيرباران ميشوند، چهار بيوه و يازده فرزند

باقي ميماند با پدري پير و مادري كه دق مرگ ميشود. آنها ميتوانســـتند زنده بمانند و مطابق ميل نازيها زنده گي كنند، اما عشـــق و ايثار و جوانمردي جوهري است كه در

خون بسياري از مردم جهان مي جوشد. از ديگر شاعران مشهور جهان وينيسيوس دمورائس برزيلي اســـت. او متولد 1913 م. اســـت و در سال 1980 م. وفات ميكند. «بمب اتم» نام يكي از شـــعرهاي مشهور اوست كه بالفاصله بعد از انفجار بمب اتم امريكاييها در هيروشـــيما

سروده ميشود. شـــاعر در اين شـــعر با زباني طنزآميز و با استفاده از لحني اســـطوره يي، شـــعري زيبا در اعتراض به كشـــتارگران امريكايي ارايه ميدهد. شـــاعر در جايي از افتادن بمب اتم گاليه ميكند و در جايي با لحني طنزآميز خوشحال ميشود كه بمب اتم جنگ را هم ميكشد! اوج شعر در اين مصراعها است؛ مصراعهايي كه ايثار معنا پيدا ميكند. فراموش نكنيم

كه مخاطب شاعر در اين مصراعها بمب اتمي است: «... عزيزم!/ از آن فراز فراشو بيا بخسپ،/ بخسپ بر زانوانم تا تو را تيمار دارم/ زره ميپوشم/ با ترانه ها و بيتهاي استادانه

تا تو را پاس دارم...» يكي ديگر از شـــاعران مطرح جهان، ناظم حكمت است. حكمت متولد ســـال 1902 م. اســـت. او در جواني عاشق انقالب فرانسه بود. بعد شيفتة انقالب روسيه شد و در نوزده ساله گي دانشجوي دانشگاه مسكو شد. بسياري از شاعران بزرگ و مطرح جهان، شـــاعران اعتراض نيز بوده اند و با افتخار از آزادي گفته اند و بر عليه فاشيستها شعر سروده اند.

آثار ناظم حكمت نيز از اين امر مستثنا نيست. ناظم حكمت به عنوان سرشناسترين شاعر معاصر ترك، در

محافل ادبي جهان شـــناخته شده است. او تالش ميكند در شعرهايش اندوه و دردهاي بزرگ جهاني را انعكاس بدهد. از اين رو است كه مثال در ســـال 1962 م. در مسكو براي

اسپانيا اينگونه سرود سر ميكند: «... اسپانيا جواني ماست/ اسپانيا گل خونيني است شگفته بر سينه مان/ ... مادريد در 39 سقوط كرد/ و از آن روز تاكنون چه ها بر فرزند آدم گذشـــت/ اسپانيا در 39 سقوط كرد/ و صداي گرم و خشـــم آگين اميد ما/ كه روشـــنايي آن در بيلبائو شكست نخورد/ در ســـال 62 از معادن اتريش بلند

است...» اعتنا به مضامين اجتماعي در ســـالهاي پختگي انديشه اين شاعر، بيانگر رويكردي است كه در سالهاي 60 ميالدي در شـــعر جهان اتفاق افتاده بود و اين جريان بيشتر تحت تاثير

جريانهاي چپ قرار داشت. اما اين شـــاعران جدا از تأثيرات شـــان از اين جريانها، به انســـانيت و ايثار و عشـــق نيز وفادار بودند و در اين سالها ادبيات وظيفة ســـنگين خود را به خوبي انجام ميداد و در سالهاي بعد نيز در شـــعر جهان جريان آزادي خواه و شعر اعتراض حضـــوري پررنگ پيدا كـــرد. بخصوص بعد از كشتار ويتنام و كودتاي شيلي و در دهه هاي بعد نيز مسايلي چون فلسطين و عراق و افغانستان از حوادثي بود كه شاعران آزاده جهان را وادار به عكس العمل كرد. از اين رو اســـت كه شـــعرهايي از اين دست، شـــعر اعتراض و ايثار لقب

ميگيرد: «... در سرزمين من شعرها ميتواند به پرچم بدل شود./ عين سرزمين شما،/ برادرانم! شعرهاي ما بايد بتواند به گاو الغر و نحيف بسته شود/ و زمين را شـــخم بزند/ بايد بتواند در شـــاليزارها تا زانو در باتالق فرو برود .../ شعرهاي ما بايد بتواند دشـــمن را كه نزديكم شود/ ببيند تا آن زمان كه در جهان يك سرزمين اسير و يك انسان اسير باقي بماند/ و در آسمان يك ابر اتمي شعرهاي ما بايد بتواند/ هر آنچه را كه

دارد از جان و مال و فكر و انديشـــه در راه آزادي بزرگ بدهد.»

در شعر شاعران جمهوري آذربايجان نيز مضمون ايثار بسيار پررنگ است. «در حضور زمستان» شعري است از لطيف

كامل، شاعر آذري كه كامال به اين مضمون اشاره دارد: «با انگشتانم شخم خواهم زد/ اين خاك را كه در خواب زمستاني غوطه ميخورد/ با طنين شيهه اسپم باز خواهم كرد

گوش هاي ناشـــنوايش را/ و اين درخت تشنه را با خون خويش آب خواهم داد/ تا شگوفه كند شگوفه در قلب اين

زمستان.» معين بسيسو از شـــاعران بزرگ فلسطين است كه در سال 1983 م. در يكي از هتلهاي لندن به طرز مشـــكوكي كشته

ميشود. معين شاعري شديدا آوانگارد است و بارها به خاطر مبارزه

با صهيونيست ها به زندان افتاده بود. شعرهايش را بر پاكت هاي سيگار در درون زندان مينوشت. او هفت ســـال تمام در زندانهاي كشورهاي عربي از جمله مصر و عراق و ... زنداني بود و تا لحظه مرگ ناگزير از او محافظت مي شـــد تا مبادا جاسوسان اسراييلي به او آسيب برسانند. جالب آن كه صهيونيست ها حتي از جنازه معين نيز هراس داشـــتند و اجازه ندادند تا جنازه اش را در فلسطين اشغالي دفن كنند. ســـرانجام جنازه اين شاعر مبارزه رادر خـــاك مصر و در نزديكترين جا به خاك فلســـطين دفن

كردند. آثار معين تنها در شـــوروي ســـابق در تيراژ دويست هزار نسخه چاپ شد و در فرانسه و ايتاليا نيز قريب يكصد هزار نســـخه از آثارش به فروش رفت، اما در كشورهاي عربي،

سانسور واختناق به او اجازه فعاليت نمي داد. شايد از اين نگاه بتوان شاعر انقالبي عراق، مظفر نواب را نيز در شمار اين شـــاعران دانست. برشي كوتاه از شعر «زمين»

سروده معين بسيسو را ببينيم:

| فايزه يحيايى رودباركى |

شعر مقاومت و شعر جنگ در جهان

نگاهى بة فرهنگ آرمانى وفرهنگ موجود

«... زمين، سرزمين/ انگشتانم/ در دست كودك عماني بدل به قلم مويي شود/ كودك عماني، صورت شاه را پاك مي كند/ كه به جايش صورت فلســـطيني را بكشـــد/ زمين، سرزمين/ پنهان مي كند مرا در خود انگشتانم/ در جنوب به قلم هايي پرجوهر بدل شده اســـت/ و در كوه به قلم هاي مدرسه/ در كوهستاني كه لبنان/ با دستي نام پرنده اي قهوه اي را مي نويس/ و با دســـت ديگرش شكل نارنجك را/ گندم تازه اي را آسياب مي كند/ لبنان نان تازه اي مي پزد/ كودكي تازه را غذا مي دهد/ شاعري را ميان من و جريكو

.../ نابلس بر كف دستانم روزنامه چاپ مي كند... »شايد نام نزار قباني پررنگ ترين نام يك شاعر معاصر عرب باشد. نزار قباني سوري االصل كه تا همين چند سال پيش در لبنان مي زيست و انتشارات نزار قباني را اداره مي كرد، عمده شهرتش را با شعرهاي عاشقانه اش كسب كرده است.

اما اين شاعر عاشقانه سرا، چهره اي ديگر نيز دارد

افغانستان در هالة ابهام و ...... تقويت نيرو هاى افغانى، تأمين خواهد نمود.

در اين اسناد آمده است كه:• تا پايان ســـال 1386 گروه هاى غيـــر قانونى در تمام

واليات منحل ميگردد.• تا پايان سال 1389 حكومت ظرفيت تنفيذ قانون را در

سطح مركز و واليات تقويت مينمايد• تا پايان سال 1389 پوليس ملى و سرحدى افغانستان با تشكيل كامل، مســـلكى و كارا و از لحاظ قومى متوازن، مركب از حد اكثر 62،000 نفر كه توانايى بر آورده شدن

نياز هاى امنيتى كشور را دارا ميباشد.• تا پايان سال 1389 حكومت قادر خواهد بود تا با ايجاد روابط حســـن همجـــوارى براى محو قاچاق و انســـداد ترافيك مواد مخدر با حكومات و دولت هاى همجوار و همسايه تشريك مســـاعى در هم اهنگى در اين راستا را بگونه موثر ايجاد ميكند و اقدامات موثر عليه قاچاقچيان

مواد مخدر اتخاذ گردد. • تا پايان ســـال 1389 در راســـتاى اهداف انكشـــافى افغانستان در پانزده ســـال آينده و تعهدات افغانستان به ميثاق اوتـــاوا (كانادا) اراضى آلوده بـــا ماين ها و مواد منفجر ناشـــده تا 70 فيصد كاهش خواهد يافت. محل تمام اين ماين ها شناسايى و عالمه گذارى شده و تا سال 1386 تثبيت و منهدم ميگردد. همچنان تمام مهمات غير مصئون، غير قابل ترميم و اضافى تا پايان ســـال 1389،

تخريب خواهد شد.در راستاى حكومتدارى وحاكميت قانون و حقوق بشر

در مورد اصالحات ادارات حكومتى: تا ســـال 1389 دســـتگاه حكومت بشـــمول •وزارتخانه ها ســـاختار مجدد و اصالحات تطبيق خواهد شـــد، تا يك اداره مالى متداوم بوجود بيايد- كميسيون خدمات ملكى تشـــكيل و تقويه ميشود، سكتور خدمات ملكى انعـــكاس دهنده و ظايف و مســـئوليتهاى اصلى

خواهد بود.

ازقبيـــل كشـــتن و توهيـــن وتخفيف انســـان مخالف وناسازگار است، اما انسان شناسى موجودى كه عينيت و واقعيت ملموس درجامعه بشرى يافته است، همواره اين گونه زشتى ها وپلشـــتى هارا در بطن ومتن خود پروش داده و نتوانســـته انسان را درمســـير خير، صالح، تسامح، تســـاهل و همديگر پذيرى سوق دهد. اين واقعيت هاى

است انكارناپذير وغيرقابل اغماض.اگر منصفانه در اين زمينه داورى كنيم، منطق استقرايى و قياسى هردو به يك پيمانه، گواهى وشهادت به آنچه كه در باال گفته شـــده اســـت، مى دهند. تمـــام داده هاى اجتماعى و يافتـــه هاى تاريخى اين واقعيت را مهر تاييد

وتثبيت مى زنند.فرهنگ آرمانى همواره درپى ايجاد و پايه گذارى يك جامعه ى عـــارى وخالى از هر گونه رذليت و آلوده گى اســـت. درواقع ، فرهنگ ايده آل مى خواهد هر گونه پلشتى را از چهره ى زيباى حيات اجتماعى بپرايد و هر نوع قباحت وزشـــتى را از سيماى زنده گى بشر بزدايد. اين فرهنگ همواره مـــى خواهد به يك جامعه مطلوبى دست پيدا كند كه در مقام تعريف وتخيل وجود مجسم دارد، اما فرهنگ موجود ومحقق هر جامعه چنين دغدغه

ها و داعيه را هيچ گاه نمى تابد.هرچند مـــن نمى خواهم آرمان گرايـــى را كاملن نفى وسلب كنم، اما آرمان گرايى بيش از حد هم، ناشى از محروميـــت هاى اجتماعى وبيمارى هاى روانى اســـت، باآنكه" سارتر" گفته است: آرزوها وآرمان هاى بزرگ انسان را به واقعيت ها سترگ رهنمون مى شوند. اما اين گفته سارتر را در عرصه علمى و هست ها، من بصورت نســـبى مى پذيرم، ولـــى در باره ى بايـــد ها وارزش ها

مصداق كمترى مى يابند.

1

Page 6: Pirozi_34

weekly

0786865006

[email protected]

پار گرافيك

www.facebook.com/piroozi نشانى فيسبوك:

طراحى:

يكشنبه 20 بهمن/دلو 1392 خورشيدى ـ 5692 جمشيدىشمارة سى و چهارم

نشان انتخاباتى

ءشماره انتخاباتى

1