S. M. R. Nasserzadehsupersabaki.org/embaweblog/704+Common+words+in+management.pdf704 Common words in management S. M. R. Nasserzadeh Page 3 Channel لﺎﻧﺎﻛ Charge ﺖﻳرﻮﻣﺎﻣ

704 Common words in management S. M. R. Nasserzadeh

Page 1

Accompany همراه بودن Accomplish انجام دادن Acquisition اكتساب Across در مقابل Action research اقدام پژوهي Ad hoc خاص، مختص، في البداهه Adapt وفق دادن Address توجه كردن Advocate طرفدار، حامي Affiliation معاشرت، تعلق Alertness هوشياري Alignment ظيم، صف بنديتن Align بصف كشيدن، هم تراز كردن Annual objectives اهداف ساليانه Anonymous بي نام، تخلصي Apathetic بي عاطفه، خونسرد Apparent ظاهر، آشكار Approach نزديك شدن Arena عرصه، صحنه Arouse برانگيختن، تحريك كردن Articulate فتنگفتن، شمرده سخن گ "دقيقا Artifacts آثار هنري Assemble مونتاژ كردن Assess ارزيابي كردن، تقديم كردن Assume بهده گرفتن Assumption فرض، گمان Attribute خصيصه Audience شنوندگان، تماشا گران Authority اختيار Authority structure ساختار اختيار Autocratic استبدادي Autonomy تقلالاس Aversive? مغاير، مخالف، معكوس Avert دفع كردن


Page 2

Avoidance learning يادگيري اجتنابي Backdrop پيشينه Balance sheet ترازنامه Baldrige award جايزه كيفيت بالدريج Basic assumptions فرضيات پايه Beat شكست دادن، فائق آمدن Behavioral school مكتب رفتاري Belongingness تعلق Benchmarking الگوگيري Bias سوگيري، تعصب Behavior modification اصلاح رفتار Bill of materials صورتحساب مواد Blend مخلوط كردن، تركيب Blur تيره شدن، نامشخص بودن Boness انعام، جايزه Bounded rationality عقلانيت محدود Boundaryspanning role نقش واسطه اي Brainstorming طوفان فكري Budgets بودجه Bureaucracy بوروكراسي Burgeon جوانه زدن، شروع به رشد كردن Business plan طرح تجاري Businessunit strategy استراتژي واحد تجاري Bypass گذشتن، ناديده گرفتن CAD/CAM ك رايانهتوليد به كم/طراحي به كمك رايانه Capacity planning برنامه ريزي ظرفيت Career دوره زندگي، شغل Casual اتفاقي، بي اهميت Categorical طبقه بندي شده، قاطع Causal علي، سببي Certainty قطعيت، اطمينان Chain of command زنجيره فرمان Change agent عامل تغيير Changing در حال تغيير


Page 3

Channel كانال Charge مسئوليت، ماموريت Charity وضوح Chronological به ترتيب وقوع، داراي ربط زماني CIM توليد يكپارچه كامپيوتري Classical organization theory تئوري كلاسيك سازماني Closed system سيستم بسته Co operation همراهي Coalition ائتلاف Coercive power قدرت اجبار Cohesiveness انسجام Cohesiveness همبستگي Collaboration همدستي، همكاري Collaborative management مديريت همكاري Collective bargaining چانه زني دسته جمعي Combination تركيب، آميزش Command team تيم فرماندهي Commensurate مطابق، موافق Committee كميته Common مشترك Common morality روحيه مشترك Communication ارتباطات Comparable worth داراي ارزش مقايسه Competence صلاحيت، شايستگي Competitive advantage مزيت رقابتي Competitive priorities اولويت هاي رقابتي Competitiveness رقابت Complication يدگيپيچ Comprise در بر داشتن Computerassisted instruction (CAI) تعليم با كمك كامپيوتر Conceptual تصوري، ادراكي Consequence نتيجه، پيامد Concise مختصر، موجز Conclude بپايان رسيدن، نتيجه گرفتن


Page 4

Concrete واقعي Conduct هدايت كردن، اداره كردن Conduit معبرمجرا ، Configuration هيات، پيكر بندي كردن Conflict تعارض Conform مطابقت كردن،وفق دادن، پيروي كردن Congruence تطابق، تجانس Connate دلالت ضمني كردن بر Consecutive پي درپي، متوالي Consensus توافق، وفاق Conceptual skill مهارت ادراكي Consistent سازگار Consolidate يكسان كردن، يك كاسه كردن Constancy of purpose ثبات هدف Constantly دائمي، پايدار Client ارباب رجوع، مشتريان Constituency عامل تشكيل دهنده Constitute تشكيل دادن Constitute برقرار ساختن Contention مباحثه Context زمينه ، مفاد Contingency approach رهيافت اقتضايي Continuous improvement بهبود مستمر Contrary مغاير، مخالف، معكوس Contrast متباين و متقابل كردن Contribute مشاركت كردن، شركت كردن Control كنترل Control system سيستم كنترلي Controlling كنترل Conventional عرفي، قراردادي Conversion تبديل Coordination هماهنگي Corporate social performance عملكرد اجتماعي شركت Corporate social responsibility مسئوليت اجتماعي شركت


Page 5

Corporate social responsiveness پاسخگويي اجتماعي شركت Corporate strategy استراتژي شركت Corporatelevel strategy اتژي سطح سازماناستر Correspond مشابه بودن، برار بودن، مربوط بودن Cost center مركز هزينه Costbenefit model مدل هزينه منفعت Couple جفت شدن Craft هنر، صنعت دستي Credit اعتقاد داشتن، نسبت دادن Criteria ضوابط، معيار ها Cultural relativism معيارها Cultural system سيستم فرهنگي Culture فرهنگ Cutoff قطع جريان Cyclical متناوب Daunturn نزول، كاهش، ركود اقتصادي Deceit فريب، تزوير Decision making تصميم گيري Decline افول كردن، افول Decoding رمزگشايي كردن Dedication اهدا، تخصيص Defamation افترا، بد گوئي Defective ناتمام، ناقص Defer به تاخي انداختن Delegation تفويض اختيار Deliberate عمدي Demonstrate نشان دادن Depart راهي شدن، روانه شدن Departmentalization بخش بندي كردن Depict نقش كردن، نمايش دادن Deride مسخره كردن Design for manufacture وليدطراحي براي ت Designate معين كردن، گماشتن Deterioration زوال، اضمحلال


Page 6

Determinant تعيين كننده Deterrent بازدارنده، منع كننده Developmental program برنامه ريزي توسعه Deviant منحرف، كجرو Deviation انحراف Devil شيطان Devote اختصاص دادن Diagnosis تشخيص Diagnostic تشخيصي Differentiation تمايز، تفكيك Differential rate system سيستم پرداخت متمايز Diffusion پخش شدگي، ريزش، اضافه Dimension ابعاد Direct investment سرمايه گذاري مستقيم Discipline رشته، نظم، ترتيب Discretion شخصي(صلاحديد( Discretionary cost budget بودجه بندي بر اساس صلاحديد مدير Discrimination ممتاز كردن، قضاوت كردن Dismissal اخراج Dispersal پراكندگي Dispersion پراكندگي، تفرق Displacement جابجائي، جانشين سازي Disrupt به هم ريختن، قطع كردن Dissemination منتشر كردن Dissent قيدهاختلاف نظر و ع Distinctive مشخص، معين، مجزا Distort تحريف كردن Distortion اعوجاج، تحريف Distributive process فرايند توزيعي Distrust بي اعتمادي Divergence تباين، انشعاب Diversity گوناگوني Divert منحرف كردن، معطوف داشتن Division تقسيم


Page 7

Division of work م كارتقسي Documentation ارائه مدرك Dominant مسلط، چيره Domineer سلطه جوئي، تحكم Downsizing كوچك سازي Downturn دوران ركود Draw up طرح كردن Drawback زيان، مانع Due to(prep) بدليل Duties وظايف Dynamic engagement درگيري پويا Earnings gap شكاف درآمدي Economic Variables متغيرهاي اقتصادي Effectiveness اثربخشي Efficiency كارايي Ego خود، نفس Ego involvement خود دوستي Elapse منقضي شدن، گذشتن Elicit بيرون كشيدن، استخراج كردن Elite نخبه، نخبگان، برگزيده Embrace در برگرفتن Emerge پديدار شدن Empowerment توانمند سازي Emulate رقابت كردن، تقليد كردن Encode رمز گذاري كردن Encoding رمز كردن Encompass در بر داشتن، احاطه كردن Encounter مواجه شدن، روبروشدن Endeavor تلاش، كوشش Enforce اجرا كردن،بازور انجام دادن Engross جلب كردن، احتكار كردن، مجذوب Enhance ارتقا، بهبود Enlightened selfinterest علايق شخصي برجسته Entail مستلزم بودن، متضمن بودن


Page 8

Enterprise strategy استراتژي سازمان Entity نهاد، ماهيت Entrepreneur كارآفرين Entrepreneurship كارآفريني Equation معادله Equilibrium تعادل، موازنه Equity theory تئوري برابري ERG theory تئوريERG Erroneous نادرست، اشتباه Espoused values ارزشهاي مورد حمايت Essentially اساسا" Ethics اخلاقيات Ethnocentric manager مدير نژادپرست Evade گريختن، طفره رفتن Evaluating ارزيابي Eventually سرانجام، عاقبت Evolve ادن، باز كردنگش Excess اضافي Excessive مفرط، بيش از اندازه Execution اجرا، انجام Exert اعمال كردن Expectancy theory تئوري انتظار Expense budget بودجه هزينه اي Expertise تخصص Expert power قدرت تخصص Exporting صادرات Expulsion اخراج Extensive هناوروسيع، پ External environment محيط خارجي External stakeholders ذينفعان خارجي Extinction خاموش سازي Extrinsic rewards پاداشهاي بيروني Fabricate ساختن Fairly نسبتا"


Page 9

Fanfare تشريفات Feedback بازخور Figurehead رئيس پوشالي، دست نشانده Financial budget دجه ماليبو Financial statement صورت مالي Firstline managers مديران خط مقدم Fishbone diagram نمودار استخوان ماهي Fixation تمركز، تثبيت Flaw ناقص كردن، معيوب كردن Flows جريانات For the good of sth به نفع... Foreman سركارگر Formal channel of communication كانال رسمي ارتباطات Formal systematic appraisal ارزيابي روشمند رسمي Foster پرورش دادن Franchise فرانشيز Functional authority اختيار وظيفه اي Functional manager مدير وظيفه اي Functional organization سازمان وظيفه اي Functionallevel strategy اتژي سطح وظيفه اياستر Functions وظايف General manager مدير عمومي Generic عام، عمومي، نوعي Geopardize به خطر انداختن Glean از اينسو و آنسو جمع شده، حاصل شده Global strategic partnership شراكت استراتژيك جهاني Globalization جهاني سازي Go through عبور كردن Goal هدف Goalsetting theory تئوري هدفگذاري Grapevine chains زنجيره هاي خوشه انگوري Grasp درك Hamper مختل كردن، مانع شدن Hawthorne effect اثر هاثورن


Page 10

Heterogeneous ناهمگن Heuristic principles اصول مكاشفه اي Hierarchy سلسله مراتب Hierarchy اتبسلسله مر Highperformance teams تيمهاي كارا Hinder عقب انداختن، بتاخير انداختن Hire استخدام Hiring specification مشخصات استخدام Homogeneity يكساني، يكجوري Hostility عداوت، خصومت Human capital سرمايه انساني Human relations روابط انساني Human resource management(HRM) مديريت منابع انساني Human resource planning برنامه ريزي منابع انساني Human skill مهارت انساني Hygiene بهداشت، علم بهداشت Idle بيكار Illusion توهم Impede باز داشتن، مانع شدن Implication ضمني(مفهوم، دلالت( Implicit ضمني Impoverish كردن، فقيرفقير In conduction with به ضميه، با In terms of در ارتباط با Inability ناتواني، درماندگي، عجز Inattention بي اعتنائي Incident رويداد Inclination سرشت، نهاد Income statement صورت درامد Inconclusive مجمل، بي نتيجه، غير قاطع Indefinitely هابي انت Induce تحريك كردن Inducement ترغيب Inevitable اجتناب ناپذير


Page 11

Inference استنباط Influence تاثير، نفوذ Informal communication ارتباطات غير رسمي Informal organizational structure ساختار سازماني غير رسمي Informal performance appraisal غير رسميارزيابي عملكرد Information ownership مالكيت اطلاعات Infrastructure زير ساخت Ingredient جزء، جزء تركيبي Inherent ذاتي Inputs داده ها Insight بينش ، بصيرت Inspire تحريك كردن، الهام بخشيدن Instruction آموزش، راهنمائي Instrumental مفيد، سودمند Instrumentality وسيله Insulation? عايق گذاري، جدا كردن Integration يكپارچگي، اجتماع Integration يكپارچگي، اجتماع Integrative process فرايند يكپارچه Integrity دوستي، امانت ؟ Intense شديد Intension مقصود، مفهوم، غرض Interactive تكراري، تكرار شونده Intermittent متناوب، دوره اي Internal stakeholders ذينفعان داخلي Interpret ترجمه كردن، تفسير كردن Interval فاصله زماني Interwaven درهم بافته Intrapreneurship كارافريني سازماني Intrinsic rewards پاداشهاي دروني Inventory موجودي Investment center مركز سرمايه Invulnerability شكست ناپذيري Issue مسئله


Page 12

Job description شرح شغل Job design طراحي شغل Job enlargement توسعه شغل Job enrichment غناي شغلي Job posting اعلان شغلي Job specialization تخصصي سازي شغلي Joint venture سرمايه گذاري مشترك Justintime (JIT) inventory system سيستم موجودي بهنگام Key performance areas نواحي عملكردي كليدي Key result areas نواحي هدف كليدي Lateral communication ارتباطات مورب Leadermember relations روابط رهبر عضو Leadership رهبري Leadership functions وظايف رهبر Leadership styles سبكهاي رهبري Leading رهبري كردن Least preferred coworker (LPC) شاخص كمترين همكار ترجيحي Leeway مهلت، تاخير Legislation تقنين Legitimate قانوني، مشروع Legitimate power قانوني(قدرت مشروع( Liability دين، بدهي، مسئوليت Liaison رابط Licensing يسانستحت ل Lifeblood خون حياتي، نيروي حياتي Line authority اختيار صفي Liquidity قدرت نقد پذيري Loop دايره Macre كلان Magnitude مقدار و اندازه Management مديريت Management by objectives مديريت بر مبناي هدف Management science school مكتب علم مديريت Management system سيستم مديريتي


Page 13

Manager مدير Managerial performance عملكرد مديريتي Managerial Grid شبكه مديريت Manipulate اداره كردن Marginal حاشيه اي Maslow's Hierarchy of needs سلسله مراتب نيازهاي مازلو Materialsrequirements planning (MRP) ي موادبرنامه ريز Matrix structure ساختار ماتريسي Mechanistic system سيستم مكانيكي Merely فقط"منحصرا ، Merger ادغام، امتزاج Message پيام Middle managers مديران مياني Mild stone مرحله برجسته Mission statement ماموريت Mode رسم، اسلوب، سبك Model مدل Moral relativism نسبيت گرايي اخلاقي Moral rules قوانين اخلاقي Morality اخلاق Motion economy صرفه جوئي حركت Motivation انگيزش Multiculturalism تكثر فرهنگي Multidivisional firm سازمان چند بخشي Multinational enterprise سازمان چندمليتي Mushroom(v) كردن به سرعت ايجاد Mutual دوجانبه، دوطرفه Need theory تئوري نياز Negotiation مذاكره New pay approach رويكرد جديد پرداخت Niches طاقچه(جايگاه( Noise پارازيت Nominal اسمي Nondirective هدايت شده


Page 14

Nonprogrammed decisions تصميمات برنامه ريزي نشده Norms هنجارها Notion تصور، انديشه Nullification ابطال، لغو Obedience اطاعت، فرمانبرداري Obsession وسواس، فكر دائمي Objectivity عينيت Obligation تعهد Obsolescence منسوخي، از كار افتادگي Obsolete از رواج افتاده، منسوخ Obtrusive? فضول Occurrence رويداد Odd فرد، طاق On the spot همزمان، در همان لحظه Oneshot يك دفعه اي Open system سيستم باز Operant عامل Operating budget بودجه عملياتي Operational plans طرح هاي عملياتي Operations عمليات Operations management مديريت عمليات Operations research تحقيق در عمليات Opportunity فرصت Optimistic خوشبينانه Organic system سيستم ارگانيك Organizing سازماندهي Organization سازمان Organizational culture فرهنگ سازماني Organizational design طراحي سازماني Organizational development (OD) توسعه سازماني Organizational performance عملكرد سازماني Organizational structure ساختار سازماني غير رسمي Orientation تمايل، روند Orientation گرايش


Page 15

Outcome interdependence وابستگي متقابل نتايج Outline طرح كلي Outputs ستاده ها Over estimate دست بالا گرفتن Overall سرتاسري، جامع Overload بار اضافي، اضافي Participative management مديريت مشاركتي Pathgoal model مدل مسير هدف Patronize حمايت كردن Peer رفيق، همكار Pertain رابطه، مربوط بودن Pertinent مربوط Pessimistic بدبينانه Pet مورد علاقه، عزيز Phichoterapist روانشناس Pinpoint ه دقيق كردن بهاشار Pitfalls تله، دام Planned change تغييرات برنامه ريزي شده Planning برنامه ريزي Policy خط مشي Political action committees كميته هاي سياسي Political variables متغير هاي سياسي Poll نمونه اي"گاها(بررسي كردن( Portfolio framework ورتفوليوچهارچوب پ Portfolio investment سرمايه گذاري پورتفوليو Position description شرح منصب Position power قدرت مقام Positive reinforcement تقويت مثبت Postulate فرض كردن Power قدرت Precedence اولويت، حق تقدم Preclude مانع چيزي شدن،مسدودكردن Premature گام، بم موقعنابهن Premise فرض، اساس بحث


Page 16

Prepotency? غالب Prevail غالب شدن، حاكم شدن Primarily مقدمتا" Principal مهم ترين، اصلي ترين Prior اولي، قبلي Probe كند و كاو، جستجو Probability احتمال Problem مشكل Procedure رويه Process فرايند Procure وردن، تحصيل كردنبدست آ Product organization سازمان محصولي Production organization سازمان توليدي Productivity بهره وري Profit center مركز سود Profound عميق، ژرف Program برنامه Programmed decisions تصميمات برنامه ريزي شده Project پروژه Project team وژهتيم پر Projection تعميم، گسترش Prompt بر انگيختن Proportional متناسب، به نسبت Proposition موضوع، پيشنهاد Punishment تنبيه Pursue تعقيب كردن، پيگيري كردن Pursue تعقيب كردن Quality با كيفيت Quality كيفيت Quality circle حلقه كيفيت Quantifiable جشقابل سن Ratio نسبت Ration جيره، جيره بندي Rational model of decision making مدل عقلاني تصميم گيري


Page 17

Rationalization توجيه Readily به آساني Realistic job preview (RJP) پيش نگري حقيقي شغل Reappraise ارزيابي تازه و مجدد Receiver پيام(گيرنده( Reciprocal نبهدوجا Recruitment استخدام Reengineering مهندسي مجدد Refer اطلاق شدن Reference group گروه مرجع Referent مورد مراجعه، ارجاعي Referent power قدرت مرجع Refrain خودداري كردن Refreezing انجماد مجدد Regarding درباره Reinforcement theory تئوري تقويت Render عوض كردن، منتقل كردن Represent نشان دادن Requisite لازم،ضروري Research and development تحقيق و توسعه Resemble شباهت داشتن، مانند بودن Reside اقامت داشتن، مقيم بودن Respective مربوطه، مربوط Restrain نگهداشتن، جلو گيري كردن Retard كند ساختن Retention نگه داشتن، حفظ كردن Retrieve بدست آوردن، بازيافتن Revenue budget بودجه درآمدي Reward power قدرت پاداش Ridicule مسخره كردن Rights حقوق Risk ريسك، مخاطره Rules قوانين اخلاقي Satisfactory رضايت بخش، خرسند كننده


Page 18

Satisfice تصميم رضايت بخش Scanning نظارت، بررسي Scant اندك، قليل Schema الگو، مدل Scientific management theory تئوري مديريت علمي Selection انتخاب Selfmanaged teams تيم هاي خود مديريت شده Selfmanaged work groups گروه هاي كاري خود مديريت شده Sender فرستنده Sense of potency وتاحساس ق Sensitivity training آموزش حساسيت Sequence توالي Service organization سازمان خدماتي SevenS model 7مدلS Shepherd هدايت كردن Signal علامت دادن، مشخص كردن Simplistic ساده، ساده طبع Singleuse plan برنامه يكباره اي Situational leadership theory ئوري رهبري موقعيتيت Slack سكون Small business كسب و كار كوچك Social audit مميزي اجتماعي Social variables متغير هاي اجتماعي Socialization اجتماعي كردن Sophisticated پيشرفته Span شامل شدن، گنجاندن چيزي Span of management control حيطه كنترل مديزيت Spatial فضائي، فاصله اي Spawn گسترش دادن، بوجود آوردن Specialinterest groups گروههاي ذينفع Staff authority اختيار ستادي Stakeholders ذينفعان Standing قائم، جاري Standing plan برنامه بادوام


Page 19

Startup شروع State of art اوج، شديد Statement of cash flow صورت جريانات نقدي Statistical process control كنترل فرايند آماري Stem ريشه داشتن، نشات گرفتن Stereotype كليشه، گفتار قالبي Stimulate انگيختن Stochastic تصادفي Stockpile انباشتن، ذخيره كردن Stopwatch كرونومتر Strategic management مديريت استراتژيك Strategic control points نقاط كنترل استراتژيك Strategic plans برنامه هاي استراتژيك Strategy استراتژي Strategy implementation پياده سازي استراتژي Strive كوشيدن Subjective ذهني Subordination تبعيت Substantive قابل توجه، به مقدار زياد Subsystems اي فرعيسيستمه Successive پي درپي، متوالي Sum up خلاصه و اجمال Superior سرپرست، ناظر Superior بالائي، مافوق، ارشد Super teams تيم هاي ارشد Surveillance نظارت، مراقبت Surveillance پائيدن، نظارت Sustainable development توسعه پايدار Swift سريع Symptom ت، نشانهعلام Synergy هم افزايي Synthesize تركيب، آميختن System سيستم، سامانه System boundary مرز سيستم


Page 20

Systems approach رويكرد سيستم Task force نيروي كار Task interdependence وابستگي بين مشاغل Task structure ساختار وظيفه Team تيم Team building م سازيتي Technical skill مهارت فني Technical system سيستم فني Technological variables متغير هاي تكنولوژيكي Theory تئوري Theory X تئوريX Theory Y تپوريY Thrive پيشرفت كردن، رونق يافتن Tidy مرتب، منظم Tie وابسته بودن Top managers مدير ارشد Total Quality Management مديريت كيفيت جامع Track پيگيري Training program برنامه آموزش Transactional analysis (TA) تحليل مراودهاي Transcend بالاتر بودن، برتري يافتن Transition گذار، تحول Trigger آغاز كردن Trivial كم ارزش، مبتذل Turbulent متلاطم، آشفته Twofactory theory عاملي 2تپوري Typify نمونه دادن Ultimately نهايتا" Unanimity هم رائي Unanticipated پيش بيني نشده Uncertainty عدم قطعيت Undergo تحمل كردن، متحمل شدن Undertake بعهده گرفتن، تقبل كردن Undue زيادي، بيمورد، غير ضرور


Page 21

Unfreezing انجمادخروج از Uniformity يكرنگي، يكساني Unintended غير عمدي Unobtrusine غير مداخله گر Up and down پويا Utilize استفاده كردن، بكاربردن Utopia مدينه فاضله Valence ظرفيت، انتظار Valence ظرفيت، انتظار Validation اعتبار، تائيد Values ارزشها Venture ،ريسكمخاطره Verifiability قابل تصديق بودن Vertical communication ارتباطات عمودي Vertical integration ادغام عمودي Vestibule شبيه سازي Viable ماندني، قابل دوام Voice بيان كردن، ادا كردن Voluntary داوطلبانه Withhold دريغ داشتن، خودداري Work in progress در جريانكار Workforce literacy ادبيات نيروي كار Yield باردادن، منجر شدن Zone of indifference منطقه بي تفاوتي

Documents

S. M. R. Nasserzadehsupersabaki.org/embaweblog/704+Common+words+in+management.pdf704 Common words in management S. M. R. Nasserzadeh Page 3 Channel لﺎﻧﺎﻛ Charge ﺖﻳرﻮﻣﺎﻣ