95

Shahrvand Emrouz 10

Embed Size (px)

DESCRIPTION

شهروند امروز – شماره دهم – ۱۴ مرداد ۱۳۸۶؛ همسرایی سیاوش و همایون

Citation preview

Page 1: Shahrvand Emrouz 10
Page 2: Shahrvand Emrouz 10

۴شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ يادداشت سردبير

«(سيدحسـن) تقي زاده بعد از چهل – پنجاه سـال كه از آن قضايا (مشـروطه) گذشـته بود مي گفت اگر ما با محمدعلي شاه راه آمده بوديم و جواني نكرده بوديم، شايد مشروطه آنچنان

كه مطلوب بود مي ماند.»ايرج افشار، مجله بخارا/ ش ۴۷/ ص ۱۸۰

و اين تقي زاده همان روشنفكر تندرو و الئيك انقالبي عصر مشروطه ايراني است كه به تقليد از ژاكوبن هاي فرانسوي حزب دموكرات را ساخت و در عالم قياس سوداي روبسپير ايران شدن داشت و مي خواست ايراني را از فرق سر تا نوك پا غربي كند و علماي مشروطه خواه را چنان ــاه قاجار و سنگ اندازي برانگيخت كه خود از هراس ارتداد گريخت و از مخالفت افراطي با شدر راه تاسيس مجلس سنا به سناتوري عصر پهلوي و رياست مجلس سنا رسيد و سر پيري به عمله ظلمه تبديل شد. پنجاه سال براي اعتراف زمان درازي است اما فرض كنيد تقي زاده جوان مي شد و با محمدعلي شاه مصالحه مي كرد. اكنون صدويك سال پس از ۱۴ مرداد ۱۲۸۵

چه روز و روزگاري داشتيم؟ در اين صد و يك سال كمتر كسي از مشروطه بد گفته است. همه، به ويژه در چندساله اخير، مشروطه را ستوده اند و در غم فراق آن فسرده اند. ايرانيان در عصر جديد اگر بهره اي اندك از قانون و توسعه و آزادي دارند اما در طلب اين سه، تاريخي طوالني دارند: اولين پارلمان آسيا، حتي پيش از هند و ژاپن، صد سال قبل در پي انقالب مشروطه در ايران تاسيس شد و اولين ــدن كانال سوئز پنجاه سال قبل در پي نهضت اقتصاد ملي خاورميانه، حتي پيش از ملي شملي شدن صنعت نفت ايران شكل گرفت و اولين دولت ديني جديد خاورميانه سي سال قبل ــد و بدين ترتيب ايرانيان در قانون گرايي و ملي گرايي و ــالمي ايران ايجاد ش در پي انقالب اساسالم گرايي به عنوان سه جنبش مدرن در خاورميانه معاصر پيشتاز و پيشگامند. اما چرا هنوز يك قرن پس از اين تحوالت همچنان «قانون» گمشده ايرانيان است؟ چرا هنوز يك سده پس از مشروطيت هنوز درباره صالحيت نمايندگان پارلمان، استقالل نهادهاي قضايي، بي طرفي ــي در برابر شهروندان، پاسخگوي دولتمردان، شرعيت و مشروعيت حاكمان، نهادهاي سياســي و فكري، آزادي و سالمت انتخابات، آزادي مطبوعات و تبليغات، حقوق اقليت هاي سياسحقوق مالكيت، حقوق فردي، حقوق زنان و بسياري از معضالت (كه موضوع انقالب مشروطه بود) هنوز به نتيجه نهايي نرسيده ايم؟ مگر انقالب مشروطه در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ پيروز نشد؟ مگر قانون اساسي نوشته نشد؟ مگر قانون مدني تدوين نشد؟ مگر دموكراسي تاسيس نشد؟ مگر براي احيا و اصالح آن قانون يك بار ديگر در سال ۱۳۵۷ انقالب نكرديم و چند بار ديگر ــلطنت به جمهوريت نرسيديم؟ پاسخ همه اين ــت نيازيديم؟ مگر با عبور از س به اصالح دسپرسش ها مثبت است. ايران امروز دو انقالب پيروز (انقالب مشروطه و انقالب اسالمي) دارد و چند جنبش ناكام اما موثر در رفتار مخالفانش (نهضت ملي و جنبش اصالحي). ايران امروز هم نهادهاي سياسي دموكراتيك دارد و هم قوانين عادي و اساسي. در اين صد سال اكثرا مجلسي برقرار بوده و همواره قانون نوشته شده است. در اين صد سال دو سند قانون اساسي نوشته شده ــده است اما آنچه ايران مدرن فاقد آن است اعالميه كه در هر دو حاكميت مردم پذيرفته ش

حقوق است و اما اعالميه حقوق چيست؟در جهان جديد عمده كشورهايي كه به دموكراسي رسيده اند قبل از آنكه قانون دموكراسي را بنويسند بر سر معناي دموكراسي تفاهم كرده اند. معناي دموكراسي بحثي فلسفي و علمي است كه البته پاياني ندارد اما بحث نخبگان جامعه درباره دموكراسي در نقطه اي تاريخي بايد متوقف و به تنظيم سندي ملي منتهي شود. از عصر ارسطو تا زمان فوكو دموكراسي، موافقان و مخالفان بسيار داشته و در كليات و جزئيات آن بحث بسيار شده است. گروهي دموكراسي را در برآوردن سعادت انسان ناتوان دانسته اند و گروهي از آن بت و بتكده ساخته اند. گروه بسياري هم دموكراسي را شري ضروري ناميده اند و خيري موجود كه از آن چون ديگر برساخته ها و نهادهاي سياسي (مانند دولتي) گريزي نيست. اين بحث ها مي تواند تا ابد ادامه يابد و در دانشكده ها و مدرسه ها درباره آن جدل ها و جدال هايي گرفته شود. اما دموكراسي تنها بحثي فلسفي نيست، برنامه اي سياسي براي اداره زندگي اجتماعي هم هست؛ برنامه اي كه بايد اجرا شود و از خالل ــي فهميده شود و فيلسوفان و دانشمندان علوم انساني در اجراي آن خلل و نواقص دموكراسنظريه هاي خود تجديدنظر كنند. براي اجراي چنين برنامه اي است كه منشور حقوق نوشته مي شود. منشور حقوق شاهراه تبديل نظريه به برنامه است. نظريه پردازي درباره دموكراسي كار

در ضرورت اعالميه ايرانی حقوق

مگر مشروطه پيروز نشد؟v UÇu bL×

فلسفه است و برنامه ريزي درباره آن كار سياست. نظريه پردازان كتاب مي نويسند و برنامه ريزان ــاس نظريه قانون كار مي كنند. حقوقدانان اما ميان نظريه و برنامه پيوند ايجاد مي كنند. براسمي نويسند و قانون را براي اجرا به برنامه نويسان ارائه مي كنند. قانون نويسي و قانون خواهي همان كاري است كه صد سال قبل انجام داديم و سي سال قبل تكرار كرديم اما قانون تا زماني كه مستظهر به حقوق نباشد بي معناست. قانون نسبتي با جبر دارد. قانون با جبر نوشته مي شود و با جبر اجرا مي شود. با جبر نوشته مي شود بدين معنا كه فردي مقتدر يا اكثريتي كامل اراده خود را بر اكثريت يا اقليت حاكم مي كنند و قانون مي نويسند و با جبر اجرا مي شود بدين معنا كه قانون در جهان مدرن مهم ترين عامل مشروعيت است. حتي مستبدترين حاكمان قرن بيستم از طريق قانوني به قدرت رسيدند و در قدرت ماندند. هيتلر و موسوليني مشروعيت خود را حداقل در آغاز از قانون مي گرفتند و استالين و مائو كه مشروعيت خويش را برخاسته از انقالب مي دانستند ــتند. رضاخان نيز گرچه ديكتاتوري تمام عيار بود اما با مصوبه انقالب را قانون تاريخ مي دانسمجلس شوراي ملي به سلطنت رسيد و محمدرضا پهلوي گرچه هرگز براي آزادي و دموكراسي ارزشي قائل نبود مدعي بود حافظ قانون اساسي مشروطه است و گرچه پدر و پسر هر دو فرزند كودتاهاي غيرقانوني بودند اما صورتك قانون بر چهره زده بودند تا پادشاهان،اين مستبدان سنتي ايران به ديكتاتورهاي مدرن تبديل شوند. بنابراين قانون هرگز به تنهايي نمي تواند جامعه اي را به آزادي يا توسعه برساند. گرچه قانون بد از بي قانوني بهتر است اما قانون اگر عادالنه نباشد تنها فرقي كه با بي قانوني دارد روشن بودن حدود ظلم است و اين حدود نيز با پيدايش دولت هاي توتاليتر در عصر جديد در نورديده شده است چنان كه ديكتاتوري قانوني آدولف هيتلر هرگز قابل مقايسه با هيچ يك از استبدادهاي سنتي و غيرقانوني گذشته نبود. بر اين اساس است كه قانون بايد مبتني بر حقوق باشد؛ حقوقي كه افراد جامعه براي يكديگر به رسميت مي شناسند و براساس آن تفاهم مي كنند كه در كنار هم زندگي كنند. رسيدن به اين حقوق محصول دوره اي از نزاع و سرانجام سازش ميان طبقات اجتماعي است. در واقع اعالميه هاي حقوق اسنادي است كه از پس خستگي مردم از ستيز بر مي آيند و در يك نقطه به هم مي رسند و ترجيح مي دهند به جاي نزاع، سازش كنند. در سرمقاله هاي گذشته شهروندامروز، به اولين نوع اينگونه اعالميه ها در جهان غرب يعني منشور كبير يا ماگناكارتا اشاره كرديم (شهروند امروز، شماره ۶) اما يكي ــناد اعالميه استقالل هلند در سال ۱۵۸۱ ميالدي است؛ از نمونه هاي عالي ترين اين گونه اساعالميه اي كه در آن آمده است: «شاه از جانب پروردگار براي فرمانروايي بر مردم گمارده مي شود تا همچون چوپاني كه از گوسفندانش مراقبت مي كند او نيز مدافع مردم در مقابل خشونت و تعدي باشد. (اما) نظر به اينكه خداوند مردم را برده و اسير شاه نيافريده است كه از همه فرامين درست يا نادرست او اطاعت كنند بلكه برعكس شاه را از براي رعايا آفريده (چرا كه شاه بودن ــا در كمال عدالت بر آنان حكمروايي كند... پس آنگاه كه او ــدون وجود رعيت معنا ندارد) ت باينگونه رفتار نكند و به مردم ستم روا دارد... او ديگر نه يك شاه بلكه زورگوي مستبدي است و بر رعاياست كه وي را به چشمي غير از اين ننگرند... مردم نه تنها از فرمان چنين شخصي روي

بر مي تابند بلكه قانونا مبادرت به برگزيدن شاه ديگري مي كنند.»اين اعالميه مادر قانون اساسي هلند بلكه قوانين اساسي بسياري از كشورهاي ديگر شد و دويست سال بعد در سال ۱۷۷۶ نيز مهاجرنشينان انگليسي در اياالت متحده آمريكا اعالميه استقالل خويش را نوشتند كه در آن آمده بود: «ما معتقديم كه اين حقايق بديهي و بي نياز از توضيحند كه همه ــان آفريده شده اند و خداوند براي آنان حقوق مسلمي مقرر كرده است كه سلب شدني مردم يكسنيستند و از آن جمله اند حق حيات، حق آزادي و حق طلب خوشبختي. براي تامين اين حقوق بين مردم حكومت هايي به وجود آمده اند كه اختيارات بحق آنها ناشي از رضايت مردمي است كه بر آنان حكومت مي كنند. هر زمان كه هر نوع حكومتي مخرب اين هدف ها شود حق مردم است كه آن را

تغيير دهند يا براندازند و به جاي آن حكومت تازه اي بر پايه اين اصول برقرار كنند.»سيزده سال بعد فرانسوي ها نيز اعالميه حقوق بشر و شهروندي را نوشتند در حالي كه از اعالميه استقالل آمريكا آشكارا تاثير پذيرفته بودند: «نمايندگان مردم فرانسه... با توجه به اينكه جهل، ناديده گرفتن يا خوار شمردن حقوق بشر يگانه علل بدبختي ها و تباهي حكومت هاست مصمم شده اند تا در اعالميه اي متين، حقوق طبيعي، غيرقابل انتقال و مقدس بشر را اعالن كنند با اين هدف كه اين اعالميه دائما به همه شهروندان عرضه شود و حقوق و وظايف آنها را

بي وقفه به آنان يادآوري كند.»

Page 3: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ يادداشت سردبير۵زنجيره اين اعالميه ها در سال ۱۹۴۸ به صدور اعالميه جهاني حقوق بشر منتهي شد كه براساس نظريه حقوق طبيعي بنا شده و معتقد است: «شناسايي كرامت ذاتي و حقوق يكسان ــري اساس آزادي و عدالت و صلح جهاني است.» اين و جدايي ناپذير همه اعضاي خانواده بشپنج سند در انگلستان، هلند، آمريكا، فرانسه و سرانجام سازمان ملل متحد مادر همه قوانين ــت اما حتي ايجاد حكومت هاي مبتني بر قانون اساسي مانع از آن ــي جهان مدرن اس اساسنشد كه ملت ها خود را از اعالميه هاي حقوق بي نياز ببينند چنانكه كانادايي ها در سال ۱۹۸۲ منشور حقوق و آزادي ها را نوشتند و در آن آوردند: «كانادا براساس اصولي بنياد شده است كه به تفوق خداوند و حكومت قانون باور دارد... منشور حقوق و آزادي هاي كانادا متضمن حقوق و آزادي هايي است كه حدود منطقي آنها را فقط قانون تعيين مي كند.» منشور پاريس براي اتحاديه اروپا در سال ۱۹۹۰ نيز آخرين نمونه از اين گونه اعالميه هاست كه نشان مي دهد هر

قانوني نيازمند شناسايي حقوق در قالب اعالميه اي اجماعي ميان ملت است.ــر اصول فكري و ــي بر س ملت هاي مدرن در اين اعالميه فراتر از جناح بندي هاي سياســي حكومت خويش را بيان مي كنند و ــفي خود به جمع بندي مي رسند، فلسفه سياس فلسآرمان هاي خويش را بر كاغذ مي آورند. كاري كه ظاهرا مقدمه قانون اساسي جمهوري اسالمي ايران قصد انجام آن را داشت اما آن مقدمه در شرايط وحدت و اتحاد ملت ايران نوشته شد و به هيچ وجه بيانگر معضالت شرايط كنوني ايران نيست، موضوعاتي كه امروزه مي تواند در يك

منشور حقوق ايراني مورد توجه قرار گيرد در يك ارزيابي اجمالي عبارتند از:اول - مشروعيت قدرت سياسي و نهاد حكومت از كجاست؟ اگر براساس نظريه مذهبي حكومت، مشروعيت از آن خداوند است چه كسي يا چه كساني اين اراده الهي را بر زمين محقق مي كنند؟ و اگر آن كس يا كسان فقيهان هستند آن فقها چگونه به قدرت مي رسند؟ آيا راي مردم مشروعيت سياسي آنان را سامان مي دهد يا قوانين الهي؟ و اگر راي مردم معيار است اين معياري ابدي است يا موقتي؟ و اگر موقتي است آرا و نظرات حاكمان، اعتباري قدسي دارد يا عرفي؟ و اگر عرفي است امكان نقد و ارزيابي وجود دارد يا تنها بايد به نقد دروني بسنده كرد؟

دوم - رابطه شريعت و سياست چيست؟ بديهي است كه در دين اسالم ميان اين دو جدايي وجود ندارد (داليل اين بداهت را مي توان در سرمقاله اي جداگانه بررسي كرد) اما تعيين نسبت شريعت و سياست كاري است دشوار كه در صد سال گذشته الينحل مانده است. پيشنهاد اول و مهم ترين پيشنهاد از آن مرحوم شيخ فضل اهللا نوري بود كه خواستار نظارت فقها و حق وتوي آنان بر مصوبات پارلمان بود. پيشنهادي كه در قالب شوراي نگهبان محقق شد اما حتي در نظام واليت فقيه هم هنوز مباحثه هاي اصلي درباره آن وجود دارد. ابتدا توسط مرحوم امام خميني راي دو سوم پارلمان بر آن ترجيح داده شد و سپس مجمع تشخيص مصلحت نظام تاسيس شد و در عصر پس از امام نيز گهگاه حكم حكومتي رهبري برتر از تشخيص شوراي نگهبان شناخته شد و در گشودن پاره اي از بحران هاي سياسي و ردصالحيت هاي انتخاباتي به كار آمد. از سوي ديگر با وجود تاسيس دولت ديني در ايران همچنان دو مفهوم فقه و حقوق مستقل از هم باقي مانده است. دو دانشي كه نماد عيني شريعت و سياست هستند.نه تنها در شوراي نگهبان مقام فقها از حقوقدانان جداست بلكه در نظام قضايي اسالمي ايران نيز اكثريت قضات نه از ميان مجتهدان كه از ميان حقوقدانان برگزيده مي شوند. اين ضرورت زماني و مصلحت اجتماعي طي سي سال همچنان باقي مانده و چشم اندازي براي حل رابطه به چشم نمي خورد. جمع ميان حقوق غربي و فقه اسالمي بحراني است كه در صورت تعليق قانون مجازات اسالمي خود را نشان داده است و بيش از همه اقدامات روشنفكران الئيك مساله رابطه شريعت و سياست را

به بحراني تئوريك تبديل كرده است.ــت؟ طي دوره هاي اخير با تفسير محدود از قانون سـوم - حدود آزادي هاي سياسي كجاساساسي و قانون عادي مفاهيمي كش دار و موسع به نام تشويش اذهان عمومي، توهين به مقدسات، نشر اكاذيب، نقض امنيت ملي و منافع ملي، محدودكننده آزادي هاي اساسي شده اند. از يكسو اصالح گران مي توانند از محدوديت آزادي سخن بگويند اما اصول گرايان هم در نگراني براي حفظ ــتند. چه بسيار مواقعي ــات و حاكمان در هراس از به خطر افتادن امنيت ملي ناحق نيس مقدســات ــات و امنيت با هم از كف مي روند چرا كه تعريف آزادي، امنيت و مقدس كه آزادي و مقدسروشن نيست. حدود آزادي كجاست؟ معناي امنيت چيست؟ چه چيزي مقدسات است؟ اينها پرسش هايي صرفا فلسفي نيستند در واقع در بسياري از اسناد و اعالميه هاي حقوق تعريفي عيني از آزادي داده شده است. در منشور كانادايي حقوق و آزادي ها چهار نوع آزادي: مذهب، انديشه، اجتماع و انجمن احصا شده و در قوانين اساسي بسياري از كشورها حق تعرض به خداوند يا اديان از انسان ها سلب شده است. مهم اين نيست كه فالسفه حد آزادي را چه مي دانند يا مقدسات را چه مي شمارند بايد ديد مردم ايران در اين مقطع زماني مقدسات را چه مي دانند،به چه چيزي اكاذيب مي گويند،كدام منافع را ملي و كدام امنيت را عمومي مي شمارند و آزادي را چگونه معنا مي كنند

تا هر كس آزادي يا امنيت يا مقدسات را براساس فهم خويش بر ديگري تحميل نكند.ــت يا مطرود؟ آيا كسي كه ــاني ممدوح اند يا مذموم؟ ثروت مطلوب اس چهارم - اميال انســت؟ آيا مالكيت، دزدي است؟ آيا ــت در حقيقت حقوق ديگران را غصب كرده اس ثروتمند اس

هركسي وظيفه دارد در برابر ثروت تقوا پيشه كند؟ آيا دولت بايد ثروت را ميان اعضاي جامعه به مساوات قسمت كند؟ آيا نفت ثروت ملي همه ايرانيان است؟ آيا درآمد نفت بايد به دولت تعلق گيرد و دولت آن را ميان ملت تقسيم كند؟ آيا قدرت مسووليتي است كه تنها بر عهده ــي برسد؟ آيا مي توان با ــي مي تواند به راس هرم قدرت سياس دولت قرار مي گيرد؟ آيا هر كســد جامعه است؟ ــيس نهادهاي اجتماعي قدرت دولت را كم كرد؟ آيا دولت مربي و مرش تاساخالق هنجاري فردي است يا دولتي؟ آيا دولت، پليس اخالق است؟ آيا دولت بايد مروج يك نوع سبك زندگي باشد؟ آيا سبك زندگي رسمي وجود دارد؟ آيا هر سبك زندگي غيررسمي ناهنجاري است؟ رابطه شهروندان و دولتمردان چگونه است؟ كداميك هدايتگر ديگري هستند؟ آيا شهروندان مي توانند دولت را به تغيير رفتار بخوانند؟ آيا دولت تنها نماينده اكثريت است؟ ــت به دليل قانون حاكميت اكثريت اميد به تغيير را بايد از ياد ببرد؟ آيا اقليت (از هر ــا اقلي آينوع آن سياسي، فكري و...) مي تواند به اكثريت تبديل شود؟ حقوق اقليت در حكومت اكثريت

چگونه رعايت مي شود؟ــت؟ چه كسي حق تجديدنظر در ــبت سنت و تجدد در حكومت چگونه اس پنجم - نســلب آن چيست؟ سنت در اينجا فقط ــنت ها را دارد؟ نقش دولت در اعطاي اين حق يا س سدر برگيرنده سنت هاي ديني نيست بلكه سنت هاي غيرديني بخش مهمي از آن را تشكيل مي دهد. آيا مي توان خرافات را ناديده گرفت؟ آيا وظيفه دولت مبارزه با خرافات است؟ در مورد شريعت به عنوان بخش عقالني سنت، چگونه مي توان به تجديد عهد آن اقدام كرد؟ آيا اين امر تنها بر عهده فقهاست؟ آيا نظريه رسمي فقهي وجود دارد يا باب اجتهاد باز است؟ آيا حكما يا متكلمان هم مي توانند در فلسفه و الهيات اسالمی تجديدنظر كنند؟ آيا تجديدنظر به معناي غربي شدن است؟ تا كجا مي توان تجدد غربي را پذيرفت؟ آيا غربي شدن خوب است؟ غربي

شدن چيست؟ آيا مي توان تكنولوژي غرب را فرا گرفت و فرهنگش را دور انداخت؟ششم - مفهوم ملت ايران چيست؟ آيا فارسي، زبان ملي ايراني است؟ آيا ترويج زبان هاي محلي تضعيف كننده زبان ملي است؟ آيا بايد لهجه ها را در لهجه حاكم غرق كرد؟ با پذيرش اينكه شيعه مذهب ملي ماست، نسبت آن با مذاهب ديگر چيست؟ آيا پيروان مذاهب ديگر مي توانند به مقامات سياسي و اجتماعي برسند؟ آيا فقها و مجتهدان نبايد در اين باره اجتهاد كنند؟ آيا مركزگرايي محور مساله ملي در ايران است؟ آيا بايد به استان ها آزادي عمل بيشتري داد؟ آيا ادغام سازمان مديريت در استانداري ها و سفرهاي استاني رئيس كنوني دولت به معناي اعطای اختيار عمل بيشتر به استان هاست؟ محور سياست خارجي ايران بر پايه مفهوم امنيت ملي كداميك از گزينه هاي زير است: فارسي زبانان يا آريايي ها در شرق ايران (شبه قاره هند) يا شيعيان در غرب ايران (خاورميانه) يا آميزه اي از اين دو؟ روابط ما با مسلمانان عرب زبان چگونه بايد باشد؟ متحد اصلي ما در جهان كيست؟ منافع ما در رابطه با غرب است يا شرق؟ مقصود از غرب اروپاست يا آمريكا؟ مقصود از شرق خاور دور است يا خاورميانه؟ نقطه تمايز منافع ملي از منافع حزبي چيست؟ نقطه متمايز منافع ملي از منافع دولتي كدام است؟ آيا همه سياست

خارجي قلمرو امنيت ملي است؟هفتم - قواعد بازي سياسي چيست؟ مرز ميان نظام سياسي و حاكميت و دولت چيست؟ اما مي توان منتقد دولت بود و متحد نظام ماند؟ آيا دولت با نظام برابر است؟ خط قرمز در نقد سياسي كجاست؟ آيا مي توان بدون نظام حزبي دموكراسي داشت؟ رابطه احزاب و نظام سياسي چيست؟ آيا احزاب مي توانند رفتار نظام سياسي را از نو تعريف كنند؟ اصول نظام كدام است؟ اگر به چه اصولي اعتقاد نداشته باشيم خودي نظام سياسي قلمداد نمي شويم؟ مفهوم خودي و غيرخودي را چگونه بايد تعريف كرد؟ آيا همه شهروندان خودي هستند؟ خودي و غيرخودي ــت يا مفهومي اعتقادي؟ آيا همه مسلمانان خودي هستند؟ آيا همه يك مفهوم حقوقي اســي خودي هستند؟ آيا همه شهروندان صالحيت حضور در نهادهاي ملتزمان به قانون اساس

سياسي را دارند؟ چه چيزي به سلب حقوق سياسي افراد منتهي مي شود: قانون يا عقيده؟آنچه آمد اشاره به برخي از مهم ترين موضوعاتي است كه بايد در اعالميه حقوق و آزادي هاي ايراني مورد توجه قرار گيرد. در تنظيم اين سند قطعا بايد افرادي از همه جناح هاي فكري ايران قرار گيرند. اگر صدسال قبل سيدحسن تقي زاده و شيخ فضل اهللا نوري و سيدمحمد طباطبايي و محمدعلي ميرزاي قاجار پاي سند مشتركي را امضا كرده بودند و اكثريت ملت، قانون اساسي را به جبر تاريخ بر شاه قاجار تحميل نكرده بود، اگر در كنار مجلس عوام، مجلسي از اشراف و در كنار مجلس شورا مجلس سنا تشكيل شده بود، اگر در عهد پهلوي ها به پيشنهاد امام خميني در كتاب كشف االسرار توجه شده بود و مجلسي از علما در كنار مجلس نمايندگان ايجاد شده بود، اگر مصالحه اي بزرگ ميان همه اجزاي تاريخ ما ايجاد شده بود اگر همين امروز ــيدمحمد خاتمي و محمدتقي مصباح يزدي، مهدي كروبي و احمدجنتي مجبور بودند در سجمعي و جلسه اي گرد هم آيند و مجبور شوند اعالميه اي مشترك براي همزيستي بنويسند و در آن به پرسش هاي فوق پاسخ دهند شايد قانون ايران (هر قانوني) تكيه گاه استوارتري براي اجرا مي يافت. شايد آن روز اينچنين به جاي برگزاري جشن تولد مشروطه خواهي مجلس ختم

آن را نمي گرفتيم.

Page 4: Shahrvand Emrouz 10

۶شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ بازتاب

اينكه فكر كرديم به جاي يك وب سايت رسمي، يك وبالگ با نام هفته نامه www.shahrvandemroz.blogfa.com طراحي كنيم، باعث شده در فضاي صميمانه و دوستانه تري، با خواننده ها و مخاطبان «شهروند امروز» در ارتباط باشيم. مخاطبان شهروند مي توانند در فضاي اين وبالگ، مطالب مهم هر شماره هفته نامه را بخوانند و براي نويسنده اش با لحن هاي غيررسمي و ادبيات

وبالگي محاوره اي كامنت بگذارند. اين روزها، وبالگ «شهروند امروز» در فضاي مجازي جاي خودش را پيدا كرده و با وبالگ ها و وب سايت هاي مختلفي وارد جريان رايج تبادل لينك شده است. بعضي از گزارش هاي تحقيقي و اكتشافي هفته نامه، خصوصا پرونده هاي هر شماره در هر زمينه، به وسيله وب سـايت هاي مهم خبري لينك خورده و اين وب سـايت ها از مخاطبان خود درباره آن موضوع خاص نظر خواسته اند. تصميم گرفته ايم تعدادي از

كامنت ها را با همان ترتيب و روال جالب كامنت گذاران، در صفحه بازتاب مجله هم منعكس كنيم. برخي از كامنت ها را در ادامه مي خوانيد:

درباره چريك تنها نوشته محمد قوچانی نوشته تان در مورد شعاعيان را خواندم. ولي حقيقتا نفهميدم که اهميت توجه شما به شعاعيان براي چه ــار نامه هايش به سازمان فداييان، بوده؟ آيا صرفا انتشانگيزه درخوري بوده براي اين توجه؟ يا نوع برخورد شما ــنتي و ايراني شعاعيان، مثال در مورد با ديدگاه هاي سوام گيري او از نهج البالغه در نگارشش و چيز هايي از اين قبيل؟ حال اگر نبوي مي گفت يا شما کشف مي کرديد که او متشرع بوده آيا مشکلي حل مي شد؟ يا آيا چپ ــد؟ چه خوب بود که در مورد هدفتان بازسازي مي شــن التفات و تحرير اين مقاله توضيحي مي داديد... از ايــرم دل از چپ بايد کند، هم از تجربياتش، هم از به نظــازي اش... ديالوگ چپ، ديالوگي دموکراسي پرور بازسنيست... حتي دموکراسي دوست هم نيست... البته اين هيچ از تاريخ سازي چپ نمي کاهد... ولي مساله امروز ما

چيز ديگري است...

شماره های نايابدرود و خسته نباشيد، خيلی خوشحالم که تونستم اين وبالگ رو پيدا کنم متاسفانه شماره های هفته نامه ــن دنبال اون ــه پيداش کرد م ــما کميابه و نمی ش شــماره ای هستم که در رابطه با تاريخچه روابط ايران شــيو شما هم نيست اگه ممکنه و آمريکا بوده و تو آرشــاره رو ــون بدين که بتونم اون مش يه راهی به من نش

دريافت کنم. بدرودشهروند امروز: براي دريافت شماره هاي گذشته به

دفتر مجله مراجعه كنيد.

معايب لوگوبا درود بر همکاران بهترين هفته نامه ايران

ــما گران است البته ارزش دارد اما ۱- هفته نامه شــن زورم مياد هر هفته هزار تومان بابت آن بدهم. اما مهر وقت کل مطلب هفته نامه تماما در عرض چند هفته

خواندم آن وقت شماره جديد را مي خرم. ۲- از هفته نامه ای حرفه ای چنين لوگويی عجيب ــبيه مجالت جدول مي ماند پيشنهاد است بيشتر شمي دهم عبارت شهروند امروز را به طور کامل و درشت

با خط نستعليق آبی يا سياه رنگ بنويسيد.

قيمت مجلهــت که اگر همه مردم فقير آقای قوچانی معتقد اس

کامنت های يک وبالگ

باشند دوست ندارند از فقر بشنوند (مربوط به سرمقاله شماره قبلی )

اما بايد بگويم که بين امر عينی مثل فقر و امر ذهنی مثل عالقه به ثروت آنکه حرف نهايی را در خريد مجله ــت اينها را نوشتم تا بگويم اگر خواهد زد امر عينی اسممکن است قيمت مجله را پايين بياوريد. در ضمن من روزنامه نگار محلی در اروميه هستم. به وبالگم سر بزنيد و اگر کمکی از دستم برآمد حتما در خدمتتان هستم.

جای خالی هفته نامههفته نامه شهروند امروز جای خالی هفته نامه رو دکه مطبوعات پر کرده ولی بايد قبول کنيم وسع مردم ما

هفته ای ۱۰۰۰ تومن نيست!ــهروند امروز» رو خريدم ولی با اينکه من اکثرا «ش

با ديدين اين وبالگ که از طريق وبالگ اکبر منتجبی ــدم چون به هر حال ــدم خيلی خوشحال ش آشنا شمي تونم از شماره هايی که خريداری نمي کنم استفاده

کنم...مقاله آقای قوچانی مثل هميشه معرکه بود...ــتر کار ــيقی بازم ضعف داريد بيش در زمينه موس

کنيد...مخصوصا آلبوم های هفته که به بازار ميادــهروند امروز آرزوی ــما و دوستانتون تو ش برای ش

موفقيت مي کنم..هميشه پايدار و ماندگار باشيد.

زمان راه اندازی وب سايت رسمی ای کاش کمي هزينه مي کرديد و وب سايت طراحی

مي کرديد اينکار رسمي تر به نظر مي رسد. shahrvandpress.com شهروند امروز: به زودي در

می توانيد به صورت آن الين شهروند امروز را بخوانيد .

درباره هم هورج عروج راستی در هيچ کجای دنيا شده که اين همه نقد غيرحرفه ای در مورد کنسرتی نوشته شود؟ شما هيچ کجای دنيا را گشته ايد که ببينيد، بعله دوست عزيز بروشور کنسرت هم به فروش مي رسد اما! اما منتقدان بی حوصله حتی نگاه نکردند تا ببينند آنچه خريده اند ــت ــرت نبوده و نامه داخلی شيداس ــور کنس بروشويژه نامه کنسرت و اينکه بروشور کنسرت به رايگان ــت! اما از روی نادانی ــيدا قرار داش روی ميز غرفه شحتی در راديو اعالم مي کنند که بروشور کنسرت به فروش مي رسد!! هيچ کس از آقای ناظری پرسيد چرا رفت که بعدا اين همه به اشتباه رفتنش تعبير نشود؟؟ ــتند از نادانی خود گريستند چون اگر آنها که گريســناختند و کار او را دنبال مي کردند، ــی را مي ش لطفکنسرت های اين سال های اخيرش را مرور مي کردند ــال در بازار پخش ــت هايش را که اين چند س کاســنيدند به دنبال لطفی ۳۰ سال پيش ــده، مي ش شــا نمي آمدند و اين همه گاليه نمي کردند و به تماشجيبشان هم خالی نمي شد. حتی اگر پيشتر به پوستر کنسرت نگاه مي کردند مي ديدند که لطفی قرار است چند ساز بزند و تنها به هنرنمايی بپردازد و شخصی همراهی اش کند که ۲۰ سال است يا بيشتر که او را ــرت هايش همراهی مي کند، شايد آن در همه کنســدند. از حافظه وقت به اين اندازه برانگيخته نمي شزمان آنهايی گريخته اند که فقط مي خواهند بکوبند ــناختی دقيق برای قضاوت بی آنکه صالحيتی و شداشته باشند. آنها که فقط به حاشيه هايی مي پردازند ــه حتی صحت ندارند و از گرانی بليت مي نالند در کحالی که کنسرت هايی به همين قيمت سال پيش و پيشترش در پايتخت اجرا شده اند يا حتی مي گويند چرا مرغی/هدهدی/کالغی در شب های کنسرت در

فضای باغ نياوران مي خواند شرممان باد.

درباره حلول نوگرايي در كالبد آكادمي سالم آقای يزدانی خرم. امروز زير سايه درخت های دانشکده ادبيات مطلبتون رو خوندم. خوشحالم. کامل ــنبه بود و واقعی. احتياجی نبود همه را بخونم. سه شپيش دکتر با ۲ نفر کالس رو اداره کرد. گرچه تابستون

دانشگاه تهران غمگينه.

امروزامروز

Page 5: Shahrvand Emrouz 10

۸شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ خبرسازان

حسين ياغچی:در روزهايي كه خبر توقيف «سنتوري» ــا و قدرت گرفتن نيروهاي تندرو در از افزايش نظارت هــيني ــينما خبر مي داد، انتصاب مجيد شاه حس حوزه ســينمايي فارابي شايد به عنوان مديرعامل جديد بنياد ســد. در تحليل هايي كه نقطه پاياني بر اين نگراني ها باشــك ۴۰ ساله بر مسند مديريت درباره انتصاب اين پزشــده، مي توان به اين نتيجه رسيد كه همچنان فارابي شــنه مي چرخد و مجموعه قوه مجريه به در بر همان پاشــيده كه ساختار كلي مديريت سينمايي اين نتيجه رســال اخير را حفظ كند و تغييري آشكار در نحوه در دو ستعامل سينماگران ندهد. چنين تحليلي مبتني بر چند ــت كه شايد مهم ترين آنها به سوابق مديريتي گزاره اسشاه حسيني بازمي گردد. در طول ۶ سال گذشته، مديران سينمايي از ميان آن دسته از مديران تلويزيوني انتخاب ــده اند كه به اعتدال و ميانه روي در مديريت تلويزيون ششهره هستند. محمدمهدي حيدريان در شبكه جام جم،

خاكريز يا سود ميليارد دالريمسعود اعظمی: كاندوليزا رايس، وزير امور خارجه اياالت ــور متحده، به همراه رابرت گيتس، وزير دفاع اين كشهفته گذشته به خاورميانه سفر كردند تا به بهانه آنچه ــوريه، حزب اهللا لبنان و القاعده» «نفوذ منفي ايران، س

ــراي فروش ــد قراردادهايي ميليارددالري ب مي خوانناسلحه به كشورهاي عربي خاورميانه و اسرائيل نهايي ــاحلي شرم الشيخ در كنند.رايس و گيتس در بندر سكناره درياي سرخ در اجالسي شركت كردند كه وزراي خارجه كشورهاي مصر، اردن، عربستان سعودي، كويت، امارات متحده عربي، قطر، بحرين و عمان در آن حضور ــاس اطالعاتي كه پيش از نشست روز ــتند. براس داشسه شنبه شرم الشيخ فاش شد، به موجب اين قراردادها اياالت متحده، ۲۰ ميليار دالر تجهيزات نظامي از جمله ــامانه هاي پدافند هوايي و ضدموشكي، هواپيماهاي سرادار هشدار سريع و قايق هاي جنگي گارد ساحلي در اختيار عربستان و ديگر كشورهاي حاشيه خليج فارس ــد داد. همچنين اياالت متحده قرارداد هايي قرار خواهتسليحاتي به ارزش ۱۳ ميليارد دالر و ۳۰ ميليارد دالر

نمايندگي كرده اند. به نظر مي رسد كه مجيد شاه حسيني ــته از مديران قرار مي گيرد. چه، او در ــمار اين دس در شاين سال ها هم هماهنگ با سياست هاي كلي بنياد فارابي ــت. نظارت كيفي بر مجموعه «سينما حركت كرده اسماوراء» كه نسخه تلويزيوني سينماي معناگراي فارابي بود و ساخت مجموعه هايي چون «سينما سرزمين موعود» و «ققنوس» او را هماهنگ با فارابي دوران رضاداد معرفي ــوابق مديريتي او عضويت در مي كند. ضمن اينكه در سهيات امناي موسساتي چون رسانه هاي تصويري و انجمن سينماي جوانان هم به چشم مي خورد و وقتي به آنها سابقه ــنواره فجر را هم بيفزاييم داوري در دوره هاي اخير جشآن وقت مي توان نتيجه گرفت كه تغييرات مديريتي در فارابي، تنها تغييراتي درون سازماني بوده است و انتقادهاي افرادي چون مسعود ده نمكي و جواد شمقدري از مديريت سينمايي در وزارت ارشاد محمدحسين صفارهرندي منجر

به تغييرات كالن مديريتي در اين حوزه نمي شود.

تداوم مديريت قبلي در فارابي؟

مجيد رضا باال در سيمافيلم، محمدرضا جعفري جلوه در ــبكه اول و عليرضا رضاداد در اداره كل توليد سيما در شــر ديگر نظير بهروز مفيد و جعفر صافي، كنار چند مديــاليان اخير ــيما را در طول س ــف مديران معتدل س طي

احسان ابطحي:ديدار پنهاني و البته غيررسمي و تاييد نشده ژنرال پرويز مشرف، رئيس جمهوري پاكستان با بي نظير بوتو، نخست وزير سابق اين كشور در ابوظبي امارات گمانه زني هاي ــترده اي را در محافل سياسي پاكستان در مورد امكان گســي در انتخابات سراسري ــخصيت سياس اتحاد اين دو شــت.خانم بوتو كه رهبري حزب مردم آينده ايجاد كرده اســي اعالم كرد كه ــده دارد در مصاحبه اي با بي بي س را برعهــالم آباد، به دليل اختالف در مورد «مسائل مذاكراتش با اساصلي» به شكست انجاميده است. بوتو در ادامه تاكيد كرد ــتار توافق با دولت ژنرال مشرف كه حزب متبوعش، خواستا پيش از انتخابات آينده سراسري پاكستان است و براي اجراي هرگونه توافق با دولت پاكستان تا پيش از آن زمان ــرف، در سال ۱۹۹۹ ميالدي، با اصرار دارد.ژنرال پرويز مشــت گرفت اما در كودتايي بدون خونريزي، قدرت را در دسسال پيش از آن بي نظير بوتو، به تبعيدي خودخواسته رفت

حزب در انتخابات آينده فراهم كند تا خانم بوتو بتواند براي سومين بار نخست وزير پاكستان شود.

ــت كه بر اساس قانون اساسي مشكل ديگر اما اينجاسپاكستان، هيچ كس نمي تواند براي سومين بار نخست وزير

شود و به همين دليل قانون اساسي بايد تغيير كند.

و در اين مدت در دوبي و لندن زندگي كرده است. بوتوي بازگشت بی نظير؟۵۴ ساله در دو دوره ابتدا از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۰ و سپس ــت وزير پاكستان بود اما در سال ۹۸ ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ نخسميالدي به دليل اتهام فساد مالي در دوران زمامداري اش از ــد و ممكن است به محض ورود به اين پاكستان خارج شــور دستگير شود.اين تحوالت در حالي رخ مي دهد كه كشژنرال مشرف قصد دارد براي سومين بار پياپي در انتخابات ــركت كند. اما به عقيده تحليلگران ــت جمهوري ش رياسمسايل سياسي، مهم ترين چالش در راه توافق ميان بوتو و مشرف اين است كه مشرف قصد دارد همزمان با شركت در انتخابات رياست جمهوري، پست رياست ارتش را هم حفظ كند؛ موضوعي كه بوتو با آن به شدت مخالف است و آن را ــي مغاير مي داند. بوتو اما به دنبال توافقي با روح دموكراساست كه به دنبال آن ژنرال مشرف پس ار استعفا از سمت رياست ارتش، در انتخابات رياست جمهوري شركت كند-و احتماال در اين پست باقي بماند- و پس از آن با حمايت از حزب مردم خانم بوتو، زمينه را براي پيروزي محتمل اين

به ترتيب با مصر و اسرائيل منعقد مي كند.به اين ترتيب حمايت تسليحاتي آمريكا از اسرائيل ۲۵ درصد افزايش خواهد يافت. رايس در سخناني در حاشيه اين نشست ايران را بزرگ ترين تهديد استراتژيك براي منافع آمريكا در خاورميانه توصيف كرد. در مقابل ايران هم واشنگتن ــليحاتي در ــراي دامن زدن به رقابت تس را به تالش بخاورميانه متهم كرد. منوچهر متكي، وزير امورخارجه ــت: «طرح ــخنان رايس گف ــش به س ــران در واكن ايسناريوهاي بي پايه و خيالپردازانه براي كشورهاي منطقه كمكي به صلح و ثبات منطقه نخواهد كرد و نمي تواند بر روابط حسنه و عالئق متين ملت ها و كشورهاي منطقه اثر سوئي بگذارد.» اما سردار مصطفي نجار وزير دفاع ايران پيش از متكي گفته بود كه ايران هيچ گونه نگراني از تقويت بنيه دفاعي كشورهاي مسلمان، دوست و برادر خود ندارد و افزايش توان دفاعي آنان را بخشي از توان

دفاعي جهان اسالم ارزيابي مي كند.

Page 6: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴مرداد ۱۳۸۶ دين۱۰۹ خبرسازان۹

ــرت ــكاتيان در كنس مجيد رئوفی :حضور پرويز مشمحمدرضا شجريان و گروه آوا، شايد از خود برگزاري

ــرت هم اتفاق خبري مهمتري بود. او يك كنســاعت پيش از برگزاري كنسرت به سالن س

ــور آمده بود تا در پشت بزرگ وزارت كشــجريان و صحنه، به ديدار محمدرضا ش

گروه آوا برود. بنا به گفته هاي حاضران در پشت صحنه، شجريان استقبال

گرمي از همكار و يار قديمي كرد و هر دو يكديگر را در آغوش

كشيدند. مشكاتيان پس از بازگشت به سالن اصلي،

با استقبال بسيار گرم عالقه مندان موسيقي روبه رو شد. انبوه عالقه مندان به سوي او حركت كردند و موبايل ها براي گرفتن عكس هاي يادگاري به كار افتاد. مشكاتيان ــاعت در جمع عالقه مندانش ايستاد و بيش از نيم سبا آنها صحبت كرد. به سواالت پايان ناپذيرشان پاسخ ــان چند خطي نوشت و در تمام داد. به يادگار برايشــش دور ــه اي لبخند از لبان ــن مدت لحظ ايــه دوري، بي ترديد ــد. پس از اين هم نشدر آغوش گرفتن محمدرضا شجريان ــه را هم به دنبال اين لبخند پردامنــس از آن اختالف توفاني ــت. پ داشقديمي، اين حضور غافلگيركننده و در عين حال، لذتبخش بود. البته براي آنهايي كه روابط ــتان و ياران و اين دوسهمراهان قديمي را در

هفته هاي اخير رصد مي كردند، حضور مشكاتيان در كنسرت شجريان قابل پيش بيني بود. پس از حضور مشكاتيان در مراسم ترحيم مادر محمدرضا شجريان و اعالم احياي گروه «آوا» توسط شجريان، تحليل هايي ــه قبلي ميان ــي اختالفات پردامن ــي بر فراموش مبنشجريان و مشكاتيان، از سوي برخي دست اندركاران ــده بود. فراموش كردن اين همه ــيقي مطرح ش موسسال اختالف بي شك كار دشواري است. اما اين عزم در وجود دو استاد بي بديل موسيقي ايران، تا اينجاي كار، راضي كننده و كافي به نظر مي رسد. شجريان، دست ــتي را به سوي مشكاتيان دراز كرد و مشكاتيان دوسهم دست او را فشرد. اگر اين دست ها همچنان با هم ــك بيشترين منفعت را عالقه مندان بمانند، بدون شموسيقي جدي ايران خواهند برد. همين االن هم طعم نوستالژيك روزهاي خوب دهه ۶۰ زير زبان هاي مردم

مزمزه مي كند.

حضور مشكاتيان در كنسرت شجريان

دل آرام عظيمـي: تور دوفرانس ۲۰۰۷ به آلبرتو كنتادور ــه قهرمان ــوان گفت ك ــختي مي ت ــيد. اگرچه به س رساسپانيولي شايسته كسب چنين عنواني بود. پيراهن طاليي نود و چهارمين دوره مهمترين رقابت هاي دوچرخه سواري جهان به او تعلق پيدا كرد ولي كنتادور براي اينكه با افتخار خودش را فاتح مسابقات امسال توردوفرانس بداند همچنان بايد صبركند. مردي كه ۳ سال بعد از غلبه بر يك بيماري مغزي به اين مقام رسيد، شايد در اسپانيا و براي هموطنانش اسطوره جديد دنياي دوچرخه سواري نام گرفته باشد ولي حداقل براي مسووالن برگزاري اين رقابت ها و آنهايي كه ــته ورزشي حضوري فعال ــت در عرصه اين رش سال هاســك و ترديد ــترده دارند چيزي به جز دنيايي از ش و گس

ورنر فرانك، پزشك آلماني كه سابقه ديرينه اي در مبارزه ZDF با دوپينگ دارد در گفت وگويي اختصاصي با شبكهمدعي شده كه «پيروزي كنتادور در توردوفرانس ۲۰۰۷ ــت!» راه ــن كالهبرداري در تاريخ ورزش دنياس بزرگ تريــپانيايي را براي دفاع از سخت دوچرخه سوار۲۴ ساله اســده در پاريس دشوارتر مي كند. كنتادور از عنوان كسب شــال پيش به دليل ارتباط با پرونده هاي دوپينگ از يك سحضور در رقابت هاي فصل قبل اين مسابقات محروم شد و تنها به دليل اثبات نشدن دوپينگي بودنش اجازه حضور ــال را پيدا كرد. اتهام وارده به كنتادور چندان در تور امسبي اهميت نيست. ورنر معتقد است دوچرخه سوار اسپانيولي از كوكتل هاي حاوي دوپينگ استفاده كرده و حاال بايد ديد ــادور در نقش يك قهرمان باقي خواهد ماند يا اينكه كنت

نابغه يك كالهبرداري بزرگ شناخته خواهد شد؟ــواالت در اين يك آزمايش ضد دوپينگ به همه س

زمينه پاسخ خواهد داد.

كنتادور؛ قهرمان يا نابغه دوپينگ و تقلب؟

محمود مواليـی :در ميان ۹ مدال غيرمنتظره دووميداني در مسابقه هاي قهرماني آسيا يك مدال بيشتر از بقيه درخشيد. ــره. يك مدال برنز كه نه ــن مدال البته نه طال بود و نه نق ايــابقه هاي مردان كه در مسابقه هاي بانوان اتفاق افتاد. در مســابقه كه ظاهرا فقط از عهده «ليال ابراهيمي» بر اتفاقي بي ســد و ــرمنده او ش ــد. بدين ترتيب، تاريخ دووميداني ش مي آمــت. ــده اس ــاال يك مدال برنز در تاريخ اين ورزش ثبت ش حــه عنوان پر افتخارترين بانوي دووميداني به ابراهيمي حاال بچهره شناخته شده اي هم در ورزش ايران تبديل شده است. ورزشكاري كه هنوز هم نمي داند چطور توانسته از روي مانع ها ــابقه دو ۳۰۰۰ متر ــرد. زيرا براي اولين بار بود كه در مس بپــركت مي كرد...«اصال عبور از مانع را تمرين نكرده با مانع شــتم. االن كه به آن ــبت به آن نداش بودم و هيچ تصوري نســختي را پشت سر گذاشتم.» فكر مي كنم مي بينم كه كار ســفر به اردن به او گفته بودند كه بايد از روي مانع ها قبل از سهم عبور كند. مربيانش براي اين انتخاب يك دليل داشتند؛ اينكه ابراهيمي بهترين دونده استقامت(صحرانوردي) بانوان

ــت. او پيشتر ركورد دو ۳۰۰۰متر ايران را از آن خود كرده اســه ماده ۴۰۰،۸۰۰ و۱۵۰۰ متر بانوان بود. در حالي كه در ســت. پنجمي آسيا يكي از عناويني است كه هم ركورددار اسابراهيمي پيش از مسابقه هاي آسيايي اردن به دست آورده بود. مهمترين افتخارش اما به همين مسابقات اخير برمي گردد؛ ــب و غريبي بود. به ــر از خاطرات عجي ــي كه برايش پ جايخصوص هنگام مسابقه ۳۰۰۰ متر با مانع... «من وقتي با اين لباس ها و پوششي كه داشتم داخل چاله آب مي افتادم وزنم چند برابر مي شد. فكرش را قبل از مسابقه نمي كردم كه چاله آب اين همه برايم مشكل ساز باشد. همين چاله باعث مي شد كه من از حريفي كه جلو افتاده ام عقب بيفتم. اما به هر حال ــرايطي است كه ما به آن اعتقاد داريم. اميدوارم كه در اين شــكاران زن به گونه اي باشد آينده جنس لباس ها براي ورزشكه مشكل كمتري داشته باشند.»با اين حساب ركوردش به حدي نرسيد كه بتواند براي اولين بار سهميه المپيك ۲۰۰۸

بانوي باد

ــت. از كنتادور در فرودگاه باراخاس مادريد برجاي نگذاشهمچون قهرمانان تقدير به عمل آمد و جشني كه در شهر ــا آنچه در بدو ورود ــد، در قياس ب محل تولدش برگزار شــپانيا رخ داد هيچ به نظر مي رسيد. اما به احتمال او به اســن ها و پايكوبي هاي ــادور بايد به همين جش فراوان كنتــودش را پس از ــپانيايي دلش را خوش كند و خ ملي اسپشت سرگذاشتن كوهستان هاي آلپ و پيرنه براي رقابتي ــترده و ــخت تر كه اعتراض هاي گس مهم تر و به مراتب ســوي اوست آماده كند. همين كه پياپي سرازيرشده به س

ــهميه ــت بياورد اما هدف بعدي اش گرفتن س پكن را به دسالمپيك است. ابراهيمي ۲۷ ساله است و به گفته خودش زمان كافي را براي رسيدن به اين افتخار دارد. پارك طالقاني پاتوق هميشگي ابراهيمي است. او سال هاست كه هر روز صبح در اين مكان تمرين مي كند. پس هر روز ساعت ۶ صبح مي توانيد

تنها دارنده مدال آسيايي را در پارك طالقاني ببينيد.

Page 7: Shahrvand Emrouz 10

۱۱۰شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶غريب پور از خانه هنرمندان رفتغريب پور از خانه هنرمندان رفت

۱۰گزارش خبرىدين

«خوانندگان محترم سايت خانه هنرمندان ايران، با توجه به استعفاي بهروز غريب پور؛ مديرعامل و مديرمسوول سايت خانه هنرمندان ايران، ما تا تعيين مديرعامل و مديرمسوول، به ناچار از انتشار اخبار معذوريم و اميدواريم به زودي شرايطي

فراهم شود تا ارتباطمان را از نو برقرار كنيم.»آنهايي كه در هفت روز گذشته به سايت خانه هنرمندان مراجعه مي كردند با اين يادداشت چندخطي مواجه شدند. ــتفعاي بهروز ــش از هرچيز از قطعيت اس ــته اي كه بي نوشــد. غريب پور خبر مي داد، ماجرايي كه از مدتي پيش آغاز ششايعه كناره گيري غريب پور دهان به دهان چرخيد. زماني كه انتقادهاي وسيعي عليه او آغاز شد و روزنامه كيهان براي نهاد تحت مديريت او تيتر «اين خانه سياه است» را انتخاب كرد. حرف و حديث هاي همه با همين مطلب شروع شد. اشاره اي ــت هايي بود كه ــز بزرگنمايي بزرگداش ــش از هرچي كه بيماهنامه بخارا به دبيرمسوولي علي دهباشي در تاالرهاي خانه ــد. آن هم در كنار نمايش فيلم هاي هنرمندان برگزار مي ش

كوتاه، كنسرت هاي گاه و بيگاه و سخنراني هاي روشنفكران درباره هدايت و آرنت و جمشيد ارجمند و پوپر. غريب پور ابتدا ــكوت كرد، اما سرانجام راضي شد در برابر اين جنجال ها سكه نامه اي به شوراي عالي خانه هنرمندان بنويسد و استعفا ــوراي عالي همان روز با درخواست او مخالفت كرد دهد. شــه بعد دوباره نامه اي ــا او به كارش ادامه دهد. اما يك هفت تــت اعضاي هيات امنا رسيد از مدير خانه هنرمندان به دسكه اين بار با جديت تمام درخواست استعفا كرده بود و قبل از هر اظهارنظر و مخالفتي محل كار را ترك كرده و به هيچ سوالي همه جواب نمي داد.شوراي عالي ۱۲ نفره هنوز نظرش را درباره استعفاي جديد نداده. غريب پور هم سرش به تئاتر عروسكي اش گرم است و سعي مي كند پيگير موضوع خانه هنرمندان نباشد. در اين ميان مراجعان به اين پاتوق فرهنگي ــتاصل مانده اند. براي آنها تنها يك يادداشت مانده: «به مســتعفاي مديرعامل خانه هنرمندان، امكان فعاليت دليل اس

وجود ندارد.»

مردي كه آنجا نبودdE uJO r¹d

بعد از يك هفته، شـوراي عالي هنوز نظرش را درباره اسـتعفاي شـما اعالم نكرده. اگر با اين درخواسـت مخالفـت كنـد، شـما دوبـاره بـه خانـه هنرمندان

برمي گرديد؟ــخصيت ــن همواره در گفت وگوهايم گفته ام كه ش مهنري ام تحت تاثير بهروز غريب پور به عنوان مدير فرهنگي ــت و همواره مصمم بودم كه آن شخصيت قرار گرفته اسهنري باالتر از اين بخش فعاليت هايم قرار بگيرد.خيلي ها شخصيت مستقل فرهنگي را برنمي تابند. ايجاد فضا براي ــت. ۸ سال كوشش هنرمندان نيازمند خالقيت ويژه اس

كردم كه اين اتفاق بيفتد. اين استعفا در اثر فشارهاي روزنامه ها بود ؟

من اصال به جاروجنجال هاي مطبوعاتي توجه نمي كنم. ــتم كه هر روز صبح شروع به جوابيه آنقدر هم بيكار نيسنوشتن كنم. من كارنامه ام را ارائه داده ام. اگر كيهان گفته كه در پي افشاگري هاي آنها استعفا كرده ام . انتظار ديگري ــود داشت. زمان در اين مورد داوري مي كند. از آن نمي شمن همه گزارش ها را ارائه داده ام و روي مواضعم پافشاري ــاال ديگر همه چيز را بايد به ــتعفا دادم. ح كردم و بعد اس

زمان سپرد.يكي از انتقادها به شما سخنراني ها و بزرگداشت هايي

بوده كه در خانه هنرمندان برگزار مي شد...اصال اين موضوع براي خود من هم سوال شده. كيان تاجبخش دو جلسه و جهانبگلو چند جلسه براي سخنراني

واکنش هاــر تحول در عليرضـا سـجادپور:معتقدم در حال حاضــرايط ــت و با توجه به ش مديريت فرهنگي ضروري اســاله ايجاد شده، ما ــي و اجتماعي كه در اين دوس سياسبايد در تمام شاخه هاي فرهنگي شاهد تغيير مديريت و عملكرد باشيم. خانه هنرمندان نيز از جمله بخش هايي ــت كه لزوم تغيير مديريت در آن احساس مي شود. اســت ارزيابي ــور را امري مثب ــتعفاي غريب پ بنابراين اســته به ــم. االن عملكرد بخش هاي فرهنگي وابس مي كنــت و در جهت سياست هاي كلي دولت مورد قبول نيسدولت به حساب نمي آيد و به همين خاطر هم بايد تغيير كند. اين اتفاق در خانه هنرمندان هم حتما بايد رخ بدهد

تا شاهد تحول اساسي باشيم.بهزاد فراهاني (بازرس شوراي عالي خانه هنرمندان):

ــوراي عالي خانه هنرمندان ايران در حال تحقيق شــت و تا نتيجه و ــتعفاي بهروز غريب پور اس درباره اســود، استعفا را نمي پذيرد. داليل اين اتفاق روشن نشــت كه مدير خانه هنرمندان ــت سال اس ايشان هشهستند و ما هيچ مشكلي با شيوه فعاليت و شخصيت او نداشتيم. براي همين هم در اين سال ها هيچ مخالفتي با فعاليت بهروز غريب پور نشد. او توانسته در اين دوران ــه اثراتش هنوز ــيار خوبي انجام بدهد ك كارهاي بسباقي است. بنابراين نمي شود به اين راحتي با تقاضاي ــت كرد. من به عنوان بازرس خانه هنرمندان او موافقــه آتي شوراي گزارش هاي او را مي خوانم تا در جلس

عالي درباره استعفا نظر بدهم.

بهروز غريب پور در گفت وگو با شهروند امروز:بهروز غريب پور در گفت وگو با شهروند امروز:به جنجال های مطبوعاتی توجه نمی کنم

آمدند كه آن هم به درخواست دفتر پژوهش هاي فرهنگي بود. جهانبگلو، رئيس كميته فلسفي دفتر پژوهش ها بود و تاجبخش هم رئيس كميته شعر اين دفتر. اما كسي از

آنها سوالي نپرسيد و همه روي اين موضوع زوم كردند. انگار ماجرا عناد شخصي با بهروز غريب پور بوده. اما واقعا اينها جنجال هستند تا يك ماجراي مستدل

و قابل طرح.وزارت ارشـاد در برابر اين جريان ها واكنشي نشان

داد؟ــكوت كردند. من تنها مديري بودم نه... آنها هم س

ــن رابطه هيچ گونه حمايتي از طرف بخش هاي كه در ايهنري، فرهنگي، سياسي و دولتي نشدم. من براي خودم كار مي كردم و نيازي به حمايت هاي اين و آن نبود. فكر

مي كنم همين نشان بدهد كه هيچ وابستگي نداشته ام.فكـر مي كنيد سرنوشـت خانه هنرمنـدان چه

مي شود؟راستش ماجراهاي آنجا را دنبال نمي كنم. اما خانه هنرمندان اساسنامه اي دارد كه براساس آن فعاليت مي كند. من هم براساس آن عمل كرده ام و مطمئنا بعد از اين هم عمل مي شود. پس نمي دانيد شوراي عالي خانه هنرمندان

كي درباره استعفاي شما نظر مي دهد؟ــي زود به نتيجه ــرم خيل ــه. اما به نظ ن

مشخص مي رسد.

Page 8: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴مرداد ۱۳۸۶ اخبار فرهنگتكامل۸۳

مرگ دو اسطوره سينمای اروپا

۱۱

ــد، ادامه اين ــر «هري پاتر» را نداني ــر مي خواهيد آخ اگــدار مي دهيم كه قرار ــته را نخوانيد. يك بار ديگر هش نوشــت سرنوشت هري پاتر را در ادامه اين نوشته لو بدهيم و اساگر عالقه مند هستيد ماجرا را خودتان بخوانيد و ته قصه را ندانيد، دنباله اين نوشته را نخوانيد. يك جمله ديگر سرنوشت هري پاتر را لو مي دهيم، اگر نمي خواهيد بدانيد جمله بعدي

را نخوانيد...هري پاتر نمي ميرد. اين بزرگ ترين شبهه و شايعه اي ا ست كه درباره انتهاي هري پاتر وجود دارد. بزرگ ترين سوالي كه اين روزها عالقه مندان هري پاتر مدام از هم سوال مي كنند، همين است كه آيا هري پاتر باالخره مي ميرد يا نه؟ تعدادي ــاب را جلوجلو ــي هري پاتر هم كه كت ــدان ايران از عالقه منپيش خريد كرده بودند و همزمان با بقيه شيفتگان هري پاتر ــخه اصلي را دريافت كردند از سر نيمه شب ۳۰ تيرماه نســتند صفحه آخر را اول بخوانند. كنجكاوي مفرط مي خواســر در همه جاي دنيا پيش از آنكه كتاب طرفداران هري پاترا دست بگيرند، سر قبر خالي هري پاتر به قدر كافي گريه و

زاري كردند. گفتني ا ست كه اين عاليجناب مورد نظر، نه تنها نمي ميرد كه با خانم «جيني ويزلي» ازدواج مي كند و صاحب سه فرزند هم مي شود. تازه، «ران ويزلي» هم با «هرمايوني ــود و ۱۹ ــر» ازدواج مي كند و صاحب دو فرزند مي ش گرنجــال پس از پايان مبارزه هري با «لرد ولدمورت» است كه سما در جريان همه اين وصلت ها و اتفاقات قرار مي گيريم. اما اين همه ماجراي هري پاتر نيست. جلد هفتم پر از اتفاق هاي ريز و درشت است. از جمله رازهايي كه در آخرين جلد كتاب ــا مي شود، راز «سورس اسنيپ» است. در تمام باالخره افششش جلد قبلي، سورس آدم بده قصه بود و گمان مي برديم ــتش با لرد ولدمورت در يك كاسه است اما، در انتهاي دسداستان متوجه مي شويم نه تنها اين آقا آدم بده نبوده كه از اعضاي اصلي «محفل ققنوس» بوده و از طرفداران هري پاتر. در هر صورت ما باز هم از هري پاتر مي گوييم حتما منتظر باشيد. اگر كنجكاوي تان باعث شد بر خالف ميل تان، ادامه ــت را بخوانيد و حاال ناراحت هستيد و افسوس اين يادداش

مي خوريد كه آخر قصه را فهميده ايد، ما بي تقصيريم!

... و هري پاتر اينگونه به پايان مي رسد

در يک هفته اتفاق افتاددر يک هفته اتفاق افتاد

اينگمار برگمان(۲۰۰۷ـ ۱۹۱۸ )خسرو دهقان: «اينگمار برگمان» بدون شك يكي از مهمترين شاخصه هاي سينماي كالسيك اروپاست. اما نگاه هر فردي به يك فيلمساز داراي يك بخش سليقه اي است كه در اين رابطه سينمايش چندان برايم دلپذير نيست و جز تعدادي از فيلم هايش چون «فاني و الكسـاندر» و «توت فرنگي هاي وحشي» نتوانسـته ام ارتباط چنداني با ديگر فيلم هايش برقرار كنم. اما تمام اينها باعث نمي شود كه او را مهم ترين شخصيت سينماي كالسيك ندانم؛ به خصوص آنكه مهم ترين ويژگي «برگمان» آگاهي است كه در تمامي وجوه آثارش به خوبي قابل مشـاهده اسـت. سينماي «برگمان» سينماي حس، نبض، عاطفه و شم نيست؛ او روي تك تك صحنه هاي فيلم خود انديشيده و آن را حساب شده خلق مي كند و درست از همين رو است كه با فيلم هايش نمي توان سرگرم شد. فيلم هاي او بيانگر دلمشغولي هاي خودش است و دغدغه هايي چون فلسفه و هويت و درست به همين خاطر است كه فيلمسازان بسياري از او تاثير گرفته اند؛ تاثيرپذيري هايي كه بر

خالف آنچه در اين خصوص در سـينماي شرق مي افتد، بسيار غيرمستقيم است. دغدغه هاي روشنفكري

«برگمان» روي بسـياري از فيلمسازان ايتاليا و فرانسـه تاثيرات عميقي گذاشـته اسـت، به خصـوص آنكه انـگار متافيزيـك و مرگ مهمترين مسـاله «برگمان» بوده است و اين

تاثير بنيادين را مي توان بر فيلمسازان بزرگي چون «تاركوفسـكي» مشـاهده كرد.او با تمام

احترامي كه براي مخاطب قايل بود و او را جـدي مي گرفت، اما فيلم هايش خاص

و ديرفهم اسـت؛ فيلم هايي خاص و البته شكوهمند.

ميگل آنجلو آنتونيونی(۲۰۰۷ـ ۱۹۱۲)شـادمهر راسـتين: فيلم «حادثه» اثر موفق «آنتونيوني» يك مثال بزرگ در دنياي فيلمنامه نويسي است. در نيمه فيلم شخصيت اصلي داستان حذف و قصه به طور كلي تغيير مي كند. با يكي، دو سال اختالف «هيچكاك» در سينماي آمريكا فيلمي با همين سـاختار را به تصوير مي كشد و حاال بعد از گذشت چندين دهه، اين تجربـه هنوز براي ما يك الگو اسـت.مي توان بر اين نكته اذعان داشـت كه شخصيت «آنتونيوني» از دهه ۶۰ سينماي هنري را به وجود آورد و با توجه به نقش انكارناپذير ش مي توان او را پدر سينماي هنري جهان دانست كه شكل ديگري از سينما را تجربه و به ديگران آموخت.«آنتونيوني» براي نسل ما يك استاد است و به همين خاطر ضعف هاي او را نيز بايد به عنوان نقايص يك استاد تلقي كرد؛ البته نمي توان كتمان كرد كه اگرچه هميشه كساني كه اولين تجربه ها را انجام مي دهند، داراي جسارتي غيرقابل انكار هستند، اما آيندگان به ضعف هاي كاريشان نيز به ديده اغمـاض نگاه مي كنند. براي مثـال اگر ريتم فيلم هايش كند بوده يا شخصيت پردازيشـان كامل نباشد، انگار از اهميت چنداني برخوردار نيست. در حال حاضر و در هزاره سوم اما تمام دنيا تغيير كرده است و اين تغييرات به اندازه اي در هم تنيده شده است كه نمي توان هيچ چيز را از ديگري منفك دانست؛ در سينما نيز وضعيت به همين عنوان اسـت و مردم عادي توانسته اند با فيلم هاي نخبگان ارتباط بيشتري برقرار كنند و بنابراين فيلم هاي هنري را ديگر نمي توان صرفا فيلم هايي جشنواره اي

قلمداد كرد.

Page 9: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

قرض الحسنه سكه به جاي خيابان استانبول

ułdN œ«dNÐ

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

۷۲۰۰۰۰۰۱۱۵۰۰۰۰۰۱۲۵۰۰۰۰۰۱۳۸۰۰۰۰۰۱۴۲۰۰۰۰۰۱۵۷۰۰۰۰۰۱۰۱۰۰۰۰۰۱۵۴۰۰۰۰۰۲۵۰۰۰۰۰۰۱۱۵۰۰۰۰۰۳۰۰۰۰۰۰۰

b¹«dÄ ۴۰۵ËóÄ

©≤ éOð®۲۰۶ ËóÄ©≥ éOð®۲۰۶ ËóÄ©۵ éOð®۲۰۶ ËóÄ©۶ éOð®۲۰۶ ËóÄ

Ȭ ‰« vł ËóÄ ”—UÄ ËóÄ

UO² «“u¹—

eO Ë—

Ë—œuš Ÿu ÊU uð Ø XLOdOOGð tÝ Á—UL ‰Ëbł

افزايش حجم نقدينگي در اختيار شهروندان آنقدرها ــره آور بود كه گروهي از وزراي اقتصادي دولت نهم را دلهبر آن داشت تا راهكاري جديد براي حل بحران هاي پيش روي اقتصاد كشور بيابند. رشد ۴۱ درصدي نقدينگي در ــورم تا حدود ۱۴ ــال و افزايش نرخ ت پنج ماه ابتدايي ســده ــود ولي اكنون به بحراني اقتصادي بدل ش درصد نب

ــت. وزير ــاخته اس كه دولت را نيز با اضطراب مواجه ســاب پس انداز ــور اقتصاد و دارايي نقل مي كند كه حس امقرض الحسنه سكه، براي جمع آوري بخشي از ۷۰ ميليون ــكه در اختيار شهروندان راه اندازي شده است. از سوي ســر وزير كار و اموراجتماعي به صراحت اعالم مي كند ديگــش هزار ميليارد كه اين وزارتخانه قصد دارد از محل شتومان درآمد حاصل از جمع آوري ــكه به اوضاع اشتغال اين تعداد ســور سروسامان دهد. اين دو در كشدر حالي چنين ابراز عقيده مي كنند كه پيشتر محمود احمدي نژاد خبر داده بود حساب قرض الحسنه سكه براي ترويج فرهنگ قرض الحسنه به ثبت خواهد رسيد. اتحاديه طالي ــران نيز راه ميانه را برگزيده بود تهــوران اظهارنظرهاي چه آنان در كــك طال به ــر دادند بان متضاد خبابتكار اتحاديه طالفروشان و وزارت كار و اموراجتماعي راه اندازي خواهد شد تا بحران هاي بازار طال و بخش اشتغال به گونه اي كنترل شود. اما ــاب ــس از راه اندازي حس دو روز پــكه نايب رئيس ــنه س قرض الحساتحاديه طالفروشان در موضع گيري ــالم كرد ــه صراحت اع ــي ب عجيبــداد ــوع او از رخ ــف متب ــه صن كجديد اقتصاد ايران به هيچ عنوان ــاب رضايت ندارد. او مي گويد حسقرض الحسنه سكه طرحي ابداعي به شمار مي آيد كه با بانك طال نه ــه در تضاد قرار دارد. در تفاوت بلكــان از همين روي صنف طالفروشــاركت در ايده هاي عالقه اي به مشــت نهم را ــردان عدالتگراي دول مندارند. ازسوي ديگر مسووالن بانك رفاه نقل مي كنند كه اين اعتراض ها تنها نگراني معيشتي فروشندگان ــد. به باور آنان طال را اثبات مي كنطالفروشان نگران روزهايي شده اند ــازار در اختيار كه تمام معامالت بــرد. از همين روي بانك ها قرار گيمخالفت هاي پيدا و پنهان از سوي آنها بروز مي يابد هرچند كه چنين

موضوعي از سوي فعاالن صنف طالفروشان به طور كامل رد شده است. چنين تحوالتي بسياري از سرمايه گذاران ــمت تبديل دارايي هاي خود به خرد را وادار كرد تا به سكاالهايي با ماندگاري باال مانند سكه حركت كنند. همين ــد تا ميزان خريد سكه در بازار افزايش موضوع موجب شــمي ــايي به صورت رس يابد. دو هفته قبل بانك كارگشــكه اعالم كرد كه ميزان حراج هاي اين بانك و عرضه ســال گذشته ۲۰ درصد افزايش يافته است. در قياس با ساين رقم در حالي انتشار مي يابد كه عده اي نقل مي كنند افزايش حراج هاي بانك كارگشايي بيش از اين رقم ها بوده ــهروندان به خريد سكه در حالي كه ركود است. ميل شــا ايده اي بود كه به فعاليت هاي توليدي را فراگرفته تنهذهن خرده بورژوازي ايراني خطور مي كرد. قرض الحسنه سكه هم قصد دارد تا شيوه اي را براي سروسامان دادن به سرمايه هاي سرگردان شهروندان بيابد. بانك رفاه به عنوان متولي اين طرح تنها شعبه هاي محدودي را براي گشايش چنين حسابي در نظر گرفته است. اما گفتار رهبران قوه مجريه نشان مي دهد كه طرح جديد قرض الحسنه به زودي گسترش خواهد يافت تا شايد به اين شيوه از بحراني جديد

در بازار نيز جلوگيري شده باشد.

—ôœË—u¹b uÄ

«—U « r¼—œÊU² ÐdŽ ‰U¹—

bzuÝ ÊËd „—UL «œ ÊËd

۹۲۹۱۲۷۵۱۸۸۰۲۵۶۲۴۹۱۳۹۱۷۱

۲۵۵۲۳۲۱

U¼“—« ÊU uð Ø XLOdOOGð p¹ Á—UL ‰Ëbł

±∞∞∞∞

±∞∞∞±∞∞∞

±∞∞۱۵۰

dOOGð b¹bł ÕdÞ tJÝ r¹b ÕdÞ tJÝ

Èœ«“¬ —UNÐ tJÝ rOÈœ«“¬ —UNÐ tJÝ lЗ

—UOŽ ±∏ ÈöÞ ‰UI¦ d¼—UOŽ ±∏ ÈöÞ ÂdÖd¼

۱۵۴۰۰۰۱۷۰۰۰۰۷۷۰۰۰۴۲۰۰۰۷۱۰۰۰۱۵۱۵۰

öÞ Ë tJÝ ÊU uð Ø XLO Ëœ Á—UL ‰Ëbł

”—uÐ hšUXLO Ë ÈbI œuÝhšU ≠ TDX

ÈbI œuÝ XLO hšU

vK�« uKÐUð hšU vŽd uKÐUð hšU

XFM� hšU

۳۱۳۳۶/۰۹

۵۶۸۸/۱۷

۹۱۰۶/۸۰۸۰۴۲/۱۸۱۰۱۰۰/۴۷۷۱۸۹/۹۰

۲۸۴/۹۱

۲۸/۱۶

۱۲۸/۵۲۱۸۸/۴۴۱۱/۰۵۱۰۷/۲۱

ÂU—«bIdOOGð ”—uÐ ‰Ëbł

۰/۹

۰/۵

۱/۴۲/۳۰/۱۰

b�—œ

بازارهاي موازي قدرتمند ــازي در آخرين روزهاي هفته گذشته ــركت خودروس عرضه نماد دو شموجب شد تا روند نزولي شاخص كل بورس تهران افت ۱۳۰ واحدي را تجربه كند. بورس تهران روزگار چندان مطلوبي را پشت سر نمي گذارد. اظهارنظرهاي رئيس سازمان بورس و اوراق بهادار تهران در مورد انتخاب شركاي اقتصادي برمبناي استراتژي هاي سياسي كشور نيز چندان براي سهامداران جذاب نبود تا آنها را به سمت تاالر شيشه اي هدايت كند. جنجال پايان هفته اي تغيير شيوه محاسبه شاخص كل بورس نيز فصل الخطابي بود براي يك هفته ركود و حاشيه. سازمان بورس در ميانه هاي هفته اعالم كرد كه قصد دارد شيوه جديدي را براي تعيين اعداد شاخص كل بيابد ولي اين روش ابتكاري تنها يك روز دوام نداشت چراكه جلسه اضطراري هيات مديره بورس موجب شد تا شيوه هاي قبلي براي آينده بورس باز هم پيش گرفته شود. سازمان بورس نيز طي اعالميه اي رسمي خبر داد كه شيوه محاسبه شاخص كل بازار سرمايه به همان شيوه سابق باز خواهد گشت. مديرعامل بورس نيز در اين مورد چنين توضيح داده بود:«به علت ــركت هاي تقاضاي فعاالن بازار و همچنين به دليل اينكه قرارداد هاي شسرمايه گذاري و مديران با شاخص گذشته انجام شده بود و آنها خواستار بازگشت به شاخص قبلي بودند هيات مديره شركت بورس تصميم گرفت ــاخص قديمي و جديد را به طور همزمان منتشر كند.» بورس تهران شچنين هفته كاري خود را با دوگانگي به پايان برد. بورس تهران هرچند ــگاه مردان اقتصادي دولت نهم جايگاه ويژه اي دارد ولي اوضاع حاكم از نــازد كه بورس دوران چندان هم براي سرمايه گذاران بر آن نمايان مي سجذابيت هاي را ايجاد نكرده است. روند نزولي هفتگي شاخص ها نيز صحت ــاي موازي بورس نيز هر روز قوت چنين ادعايي را اثبات مي كند. بازاره

بيشتري مي گيرند تا تاالر شيشه اي همچنان مهجور باقي بماند.

۱۱۰ ۱۲بازار و بورسدين

Page 10: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴مرداد ۱۳۸۶

ــون مجازات ــی قان ــت اجراي آزمايش ــا پايان مهل بــالمي و مخالفت نمايندگان مجلس با تمديد مهلت اســون، دادگاه ها و محاكم قضايي ــراي آزمايش اين قان اجــت قانون قابل استناد براي صدور در هفته اي كه گذشــتند. بدين ترتيب قانون مجازات اسالمي به حكم نداشــيان با تمديد مهلت آن در حالت دليل مخالفت مجلســالمي تعليق قرار گرفت.مهلت اجراي قانون مجازات اســته، يكشنبه ــال گذش و تمديدهاي مكرر آن در ۱۶ سهفتم مردادماه به اتمام رسيد اما از آنجا كه قوه قضائيه ــراي تمديد مهلت اجراي آزمايش هيچ گونه اليحه اي بــي قانون مجازات ــا اليحه اي براي تعيين تكليف نهاي ياسالمي به مجلس ارائه كرد حدود ۴۰ نفر از نمايندگان كه عموما از اعضاي كميسيون حقوق قضايي مجلس و ــي از اصول گرايان بودند با تهيه طرحي دوفوريتي جمعبه كمك قوه قضائيه شتافتند و درخواست كردند زمان ــال ديگر تمديد شود. اجراي آزمايش اين قانون تا دو سدستگاه قضايي در شرايطي از درخواست تمديد اجراي ــالمي غافل ماند كه در سال گذشته قانون مجازات اســيون حقوقي و قضايي مجلس برخي از اعضاي كميســتاي تعامل دو قوه مقننه و مجريه عنوان كردند در راسو به درخواست قوه قضائيه اين كميسيون تصميم دارد لوايح مورد نياز دستگاه قضا را خارج از نوبت و به صورت ــيون بررسي و سپس در صحن علني فوريتي در كميسمجلس به راي بگذارد. در همين رابطه برخي از مسووالن قوه قضائيه رابط اين نهاد يا قوه مقننه براي رفع خألهاي قانوني و قوانين مورد نياز دستگاه قضا شدند. اما به نظر

مي رسد با توجه به فراموشي قوه قضائيه ــراي تمديد مهلت ــه اليحه اي ب در ارائــالمي اجراي آزمايش قانون مجازات اســن قوانين مورد نياز كه يكي از مهم تريمحاكم است تعامل مجلس و قوه قضائيه آنطور كه بايد محقق نشده و نتيجه آن بالتكليفي بوجود آمده در وضعيت قانون

مجازات اسالمي است. بنزين آزاد در فرهنگستان

ــب و اجراي بند «و» از زمان تصويــون بودجه كه مربوط به تبصره ۱۳ قانموضوع بحث برانگيز سهميه بندي بنزين ــت اعتراضات و انتقادات بسياري از اس

سوي نمايندگان در مورد خودداري دولت از فروش بنزين ــت. بيان اين اعتراضات و انتقادات ــده اس آزاد مطرح شــفاهي، كتبي، نطق پيش از عموما در قالب تذكرات شدستور و در مصاحبه هاي نمايندگان مجلس با خبرنگاران صورت مي گيرد. اما در هفته اي كه گذشت اكبر اعلمي، ــه ــاد خود را به دولت و هيات رئيس ــده تبريز انتق نماينــه وي را جزو ــو متفاوتي مطرح كرد (ك ــس به نح مجلنمايندگان خبرساز در هفته گذشته قرار داد.)اعلمي در نامه اي خطاب به حسن حبيبي، رئيس فرهنگستان زبان ــي از او خواست تا با معنا كردن متن قانون و ادب فارسدر بند «و» تبصره ۱۳ قانون بودجه به فارسي سليس به برداشت متفاوت (رئيس، نايب رئيس و برخي از اعضاي هيات دولت با ساير نمايندگان) پايان دهد.اعلمي در نامه

خود به حبيبي عنوان كرد به رغم صراحت و وضوح قانون ــي از اعضاي هيات ــده رئيس، نايب رئيس و برخ ياد شــد دولت در عرضه بنزين آزاد هيچ دولت اصرار مي ورزنالزامي ندارد (نظر به اينكه در برداشت و استنباط از متن سليس فارسي اختالف نظر جدي وجود دارد). لطفا پس ــورت با اساتيد و كارشناسان زبان فارسي نظر آن از مشفرهنگستان را در خصوص معناي متن مورد بحث بيان

كنيد تا مناقشه پايان پذيرد. عذرخواهي از مجلس

مهدي كلهر، مشاور رسانه اي احمدي نژاد كه اظهاراتش در مورد نمايندگان و به كار بردن واژه «كوتوله سياسي» ــيان را برانگيخته بود در نامه اي خطاب به انتقاد مجلسحدادعادل عذرخواهي كرد. بدين ترتيب مشاور رسانه اي رئيس جمهور كوشيد كدورت پيش آمده ميان دو قوه را

برطرف كند. كلهر در نامه خود به رئيس مجلس عنوان كرد: بنده به خاطر عدم اطالع اصطالح كوتوله سياسي را ناآگاهانه براي افرادي البته خارج از مجلس به كار بردم گرچه برخي از نمايندگان مجلس در سال گذشته به راحتي «دروغگويي و اغفال رئيس جمهور» را به مشاوران ايشان نسبت دادند كه جرم آن مشاوران اين بود كه به ميادين ميوه و تره بار نزديك منزلشان رفته بودند و گوجه فرنگي را به قيمت كيلويي هشتصد و خرده اي و هفتصد و خرده اي تومان ــت جمهوري خريده بودند و البته مقداري را نيز به رياســان بگويند گوجه فرنگي آورده بودند، براي اينكه به ايشــه كيلويي هزار و دويست تومان نيست بلكه كيلويی ســت و... كلهر در اين نامه گفته است در دوهزار تومان اســفرهاي استاني و در دورترين نقاط كشور كه در تمام سخدمت آقاي دكتر احمدي نژاد بودم هرگز نديدم مردم

شعار بدهند «گوجه فرنگي» «گوجه فرنگي»....

tL ¹Ë rEŽ«

از تعليق قانون مجازات اسالميتا بنزين آزاد

بازگشت انتقادي افروغــت. او كه پس از طرح ديدگاه ها و اظهارات انتقادي عليه ــكوت خود را شكس عماد افروغ، نماينده تهران ســت كميسيون براي ــيون فرهنگي از رياس جريان اصول گراي مجلس و دولت نهم با راي منفي اعضاي كميسچهارمين سال بازماند طي هفته هاي اخير سكوت پيشه كرده بود و كمتر به اظهارنظر مي پرداخت تا به گفته ــكل را حل مي كند اما سكوت افروغ در هفته گذشته با اظهارات ــكوت او مش خود ببيند آيا سانتقادي شديدالحن او عليه جريان اصول گراي مجلس و دولت شكسته شد. افروغ هفته خود را با مصاحبه اي انتقادي نسبت به اظهارات مشاوران رسانه اي احمدي نژاد كه مطبوعات را متهم به «كودتاي خزنده» كردند آغاز كرد. افروغ به صراحت اعالم كرد كه هيچ كودتاي خزنده اي در مطبوعات وجود ندارد و نمي توان به اين بهانه با مطبوعات برخورد كرد. در پايان هفته نيز اين عضو فراكسيون اصول گرايان مستقل در نطق پيش از دستور به صورت شديدالحني به جريان اصول گراي مجلس اعتراض كرد. افروغ در نطق خود به نمايندگان توصيه كرد: «اجازه دهيد پرده ها كنار رود و به دور از فضاي سنگين ــي هاي كاذب و جناحي حقايق در قالب و ريزش همه جانبه مصلحت انديشنقدي شفاف آشكار شود.» او همچنين عنوان كرد كه اصول گرايان مجلس ــووليت هاي حال و گذشته خود در مورد بازگشت برخي از با غفلت از مس

صاحب منصبان سياسي سال هاي گذشته فرافكني مي كنند.

مجلس ۱۳”

—U ∫f

JŽ Æ b

œd «b

¼« Ê

uš Ë

bM²

— Êuš

‰UI²

« ÊU“

UÝ tÐ

t²cÖ

t²H¼

¨fK−

ÊUÖb

M¹UL

Page 11: Shahrvand Emrouz 10

۱۴شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

dN dðU¾ð vK�« s UÝ

Èu u —ôUð

vÝËœd

bŠË

pÇu s UÝ ? Èu u

dM¼

”—UÄ

Ê«—ËUO È«d ~M¼d

u−A «œ È«d ~M¼d

پرفروش ها

vIOÝu ÈU¼ ‘Ëd dÄ

ÈË „—UÄv «dOł ÊËb¹d ∫Ê«œdÖ—U

v¼U Œd¼U ULO ̈ —Ë Èœ«“¬ UMŽ— ̈ v¼d U²OÐ ∫Ê«d~¹“UÐ

rKOÁbM¼œ g¹UL ÈU¼ULMOÝ‘Ëd

t²H¼ ÈU¼ rKO ‰Ëbł

ÂuÝ “Ë—vHOD sO Š bL× ∫Ê«œdÖ—U

œ«bNÐ b UŠ ̈ ŒdÝ—uÄ U¹—uÄ ̈ ÈdŁu Ê«—UÐ ∫Ê«d~¹“UÐ

fOz—v¹UOLO œuF ∫Ê«œdÖ—U

bMLł—« ‘u¹—«œ ̈ —UA « “UMN ̈ v¹U³OJ Ëd š ∫Ê«d~¹“UÐ

uJÝ ‘«œUÄÈdO —U¹“U ∫Ê«œdÖ—U

t¹dE ‘u¹dÄ ̈ v¹u²ÝdÄ e¹ËdÄ ∫Ê«d~¹“UÐ

± Èe d ̈ UOáL « ̈ ≥Ê«d¹« ≤tJ¹—« ̈ vÝËœd ̈ ÈbFÝ

۳۹۰

f¹œdÄ ̈ È“ËdOÄ ̈ ± @M¼d ̈ UI¹d ¬ ̈ ± Ê«d¹«Êu U ̈ ≥ ÊUO «d¹« tJ¹—« ̈ ± e¹dKÖ ̈ U ULð

b¼U ̈ ≤ sLNÐ ̈ ≥b¹bł dBŽ ̈ ± È—uNLł ± ÊË—U ̈ ≤ Ê«dNð ̈ ≤ vł ̈ ≥ sOD K ̈ U ULð dN

± sLNÐ ̈ ≤ @M¼d ̈ ± b¹bł dBŽ ¨k UŠ ̈ ±Ê«dNð ̈ ≤ ÊË—U ̈ ≤ Èe d

vЬ ÊULݬ ̈ ÂUO ̈ o¹UI ̈ U «b U≤ U ULð f¹œdÄ

U ULð dN ̈ ‘ËdÝ ̈ sOD K ̈ @M¼d b¼U ̈ œöO ̈ e¹dKÖ ̈ ÁbOáÝ

pOáL « ÁbJ¼œ

۳۰۰

۲۵۰

۴۲

۶۸روز نمايش

ميليون تومان

۴۶روز نمايش

۳۶روز نمايش

۷روز نمايش

ميليون تومان

ميليون تومان

ميليون تومان

v²MÝ—«Ë—bMKÈ—U ² « U{dOKŽ

ŸuÂu³ ¬ÁbM «uš

ÛUÄ

vIOHKðÂö ÊËbÐ

dN œËdÝ

rM v ÁU~ jIUL

œUÐ ÈU¼ t¹UÝ —œ—cÖ

ÊU¹d− U{— bL×v UŠ

ÈdJ Ž bOLŠ

È—UF œuFÊUO «œe¹ ÊULOÄ

ÃU dDŽ ≠q³MÝ dDŽÈd¹«eł Á“ËdOUO v ULOKÝ bL×

»U² Ê«uMŽÁbM ¹utLłdð‘Ëd dÄ ÈU¼ »U²

dO~Ð s “« «— «u¼«œËd uKÐUÄ È—uÄ bLŠ«

ÊU² KÖ vKOg ГËdO bO «?

rM g¹«bOÄ XÝ« sJL U−v U «—u v Ë—U¼s¹b « ·d dNLÖ—eÐ

Èd¼u U “ È U¼ X¹UMł ÁœdšXOL « qzu U « ÈdzUŠ öN

ÂUJ Kð`OB qOŽULÝ«?

‘Ëd dÄ ÈU¼g¹UL

qOÖ ÈU ¬ ÁuJ UÐ bM ³ÊUГd ÈœU¼

g¹ULÊ«œdÖ—U

Xð Áœ«u Ušv³ÝULNÞ ÁbzU

d —UÄ t U —œ —UE² «ÊU¹bOFÝ vCðd

uO uMOÄv² œ dG�«vKŽ

—ôUðg¹ULXŽUÝ

g¹UL ÈU¼—ôUð t U dÐ

qOÖ ÈU ¬ ÁuJ UÐ bM ³

ÁœU²HO UÄ“«

Y³J vJÝËdŽ È«dÄ«

»«dNÝ Ë r²Ý—

XÝ—œ ÈU¼ ‘Ë—

øU− U− Ëb ÈU¼¬

oAŽ ⁄d

Made In Iran

¯dÖ Ë d Ä

g¹UL ÁUÖ—Ud —UÄ t U —œ —UE² «

ليلي نيكونظر: مهم ترين اتفاق اين روزهاي سينماي جهان «خانواده سيمپسون ها» است، ــري به باكس آفيس بزنيد تا شاهد باشيد محبوبيت ــك نكنيد. فقط كافي ا ست س شعجيب اين خانواده شيرين آمريكايي، چطور اين فيلم را در راس بي برو و برگرد جدول ــون ها» اين روزها با شهرت ــت. «خانواده سيمپس فروش فيلم هاي آمريكا قرار داده اسجهاني اش، در جدول فروش سينماي جهان، با افتخار و شيطنت، پس از «هري پاتر و ــه و در جدول فروش آمريكايي هم، با فروش ۷۴ محفل ققنوس» جاي گرفت

ميليون دالري خود «هري پاتر» را به رديف سوم رانده است. اين انيميشن پرطرفدار آمريكايي كه ۱۸ سال از عمر تلويزيوني اش مي گذرد و در ۴۰۰ قسمت از شبكه تلويزيوني فوكس پخش شده است، اين روزها به پرده سينما آمده و به نظر بسياري از كارشناسان فروش آنچناني آن به هيچ ــت. «خانواده سيمپسون ها» عمري است كه وجه دور از ذهن نبوده اســند. يكي از گزارشگران شبكه ــبك زندگي آمريكايي را به نقد مي كش س

خبري سي ان ان، مي گويد: «اين مجموعه كارتوني در بهترين وضع يك طرح طنز هجمه اي و بي رحمانه است كه فرهنگ آمريكا را به چالش مي كشاند.» اين ــت كه «مت گرونيك» تهيه كننده اين سريال و گزارش ادامه مي دهد: «سال هاسنويسندگان او، از كنار اين برنامه امرار معاش مي كنند و خجالتي هم در اين باره ندارند.»

ــلم است «ديويد سيلورمن» كارگردان اين سريال كارتوني، مدت ها فكر آنطور كه مسساختن فيلمي سينمايي با همان شخصيت هاي «سيمپسون ها» را در ذهن داشته و اين روزها هم همچنان اعتقاد دارد: «اين فيلم مهم ترين فيلم امسال است.» اين انيميشن ــريال كارتوني شناخته مي شود، جايزه هاي زيادي از «امي» كه به عنوان ديرپاترين سبه عنوان بهترين برنامه تلويزيوني گرفته و اسباب بازي ها و پيتزاها و بستني ها و

شكالت هاي آن نيز به همان نسبت طرفدار دارند.

غوغاي سيمپسون ها

dM¼vK vKŽ œuÐ Èœd t¹

g¹UL t Uš—«uÝ rÖ

۱۹

۱۷/۳۰

۱۸/۳۰

۱۹

۱۷/۴۵

۱۹/۱۵

۱۴

۱۹/۳۰

۱۸/۳۰

۱۸/۳۰

۱۸

۱۸/۳۰

ÊU ¹b Ë dðUÄ Èd¼@MO Ë— v vł?

Page 12: Shahrvand Emrouz 10

ايران و جهانکلوپکلوپ

۲۳ تاريخ ۲۷ جهان ۳۱ اقتصاد ۳۵ نقد و نظر

ــدگار خويش با ــك دونالد، در فيلم مان كوين معنوان«آخرين پادشاه اسكاتلند» روايتي از دوران ــه ۷۰ ميالدي را به ــت عيدي امين، حاكم اوگاندا در ده حكومــيده است. حاكمي كه همه جا با استقبال مردم تحت تصوير كشحكومتش مواجه است، با آنان مي رقصد و براي آنان پرشور سخن مي گويد. اين مردم كه در شهر و روستا براي ديدار با عيدي امين ــبقت از يكديگر مي ربايند، در خلوت ــند و گوي س صف مي كشــتان هاي عجيب ــا ترس نهفته از حاكم را رها مي كنند و داس اماز شيوه زمامداري امين براي يكديگر مي خواندند. مي گويند كه امين مزرعه اي از تمساح داشت كه مخالفان حكومتش را در آن مزرعه رها مي كرد و به تماشاي مرگ آنها مي نشست. همه اينها را مردم اوگاندا در حاشيه شب نشيني ها مي گفتند و صبح هنگام در مسير حركت او دست بر دست مي كوبيدند و او را بدرقه مي كردند. ميراث ترس، بي ثباتي راي را بر اين مردم حاكم كرده بود و تذبذب آنان را نمايشي تازه بخشيده بود. بايد زمان مي گذشت تا بارديگر مردم اوگاندا بساط پايكوبي برپا سازند و فرار امين از كشور را به جشن نشينند و كسي نيز به ياد نياورد كه اين مردمان، همان هايي هستند كه روزي پيشتر او را تقديس مي كردند. تذبذب و بي ثباتي ــت كه ــود، آنگاه اس فكر، وقتي همراه با زندگي هر روز مردم شموعد رونمايي عملكردهاي متضاد فرا مي رسد. تذبذب اما تنها در عمل جمعي مردمان خودنمايي نمي كند كه حاكمان نيز، گاهي جامه تذبذب مي پوشند و بي ثباتي فكر و عملكردهاي متضاد را

به نمايش مي گذارند.

ــوروي، ــم ش ــل گورباچف، آخرين بازمانده كمونيس ميخائيــخن از حركت در مسير آزادي هاي سياسي آن هنگام كه در ســه حفظ ميراث اقتصادي ــي مي گفت و درعمل اما ب و دموكراســر كه باال گرفت، درمقابل تنها ريزش ــم مي كوشيد، س كمونيســاهد بود. تذبذب گورباچف در ــوروي را ش ديوار اتحادجماهير ش

حفظ ساختارهاي اقتصادي كمونيسم و در مقابل عرضه آزادي هاي سياسي، فروپاشي شوروي را موجب شد. محصول اين تذبذب اگرچه ــتي در سياست هاي حكومتگري او بود اما فاجعه نام نگرفت شكســراه آورد، گورباچف اما در اين بازي و خود تولد نظمي جديد را هم

«معمار فروپاشي» نام گرفت.

ــرزمين خودمان نيز ــد كه در همين اطراف، در س دور نبايد شذهن آشفته دولتمردان، ميراثي مشابه براي مردم به يادگار گذاشته ــي، انديشه و عمل ــت. در روزگاري كه نظاره گران بازي سياس اساصالح طلبان را وامدار انديشه هاي عبدالكريم سروش مي دانستند، آنان كه تيزبين تر بودند، ردپاي افكار هايدگريست هاي ايراني همچون ــزرگان اصالحات ــته هاي ب ــي را نيز در البه الي نوش داوري اردكانمي ديدند و لب فرومي بستند. اينچنين بود كه عبدالكريم سروش، يكبار در توصيف فكر و عمل بزرگان اصالحات، واژه «تذبذب» را به ــايد اينگونه بتواند انتقاد خويش را به آنان عرضه كند. كار برد تا شسروش اما در اين انتقاد سخني چنين را نيز خطاب به اصالح طلبان

بيان كرد:« شجاعت در عمل، ميوه بصيرت در نظر است.» با اين ــعار «جامعه ــدار دهد كه مراد خويش از ش هدف كه آنان را هشمدني» آشكار كنند و از بصيرت در نظر غافل نمانند و در توصيف

آن ره افسانه نزنند.

ــدار آن روز سروش اما چندان ره به عمل اصالح طلبان هشــته گوش بر آن انتقادها بستند، ــته و ناخواس نبرد و آنان خواسهمچنانكه امروز نيز اصول گرايان حاكم بر صحنه سياست ايران، ــته اند و معجوني ــدارها و انتقادهاي اهل فكر بس ــوش بر هش گناهمگون و مشوش از اصول گرايي خويش را به نمايش گذاشته اند. در اين آشفته بازار است كه جمعي از اصول گرايان از اقتصاد بازار مي گويند و جمعي ديگر، در گوشه پارلمان نسخه سوسياليسم براي اقتصاد مي پيچند و سوسياليست هاي تخيلي نام مي گيرند. به اين ترتيب است كه بازهم ذهن مشوش، تناقض در عمل را بر رفتارهاي سياسي آنان تحميل مي كند و داستان دنباله دار تذبذب

را دنباله اي ديگر مي بخشد.

در مذمت تذبذب در مذمت تذبذب ۱۱

ذهنيت مشوش هويت مشوش

v U³ r¹d

kHŠ —œ nÇUЗuÖ »cÐcð ÈœUB² « ÈU¼—U²šUÝ qÐUI —œ Ë r O uL ¨vÝUOÝ ÈU¼ Èœ«“¬ t{dŽ Vłu «— ÈË—u v UÄËd »cÐcð s¹« ‰uB× Æb ÈU¼ XÝUOÝ —œ v² J nÇUЗuÖÆœuÐ Ë« Èd~² uJŠ —ULF ò È“UÐ s¹« —œX dÖ ÂU åv UÄËd

نگاه هفته

Page 13: Shahrvand Emrouz 10

۱۶شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ

تذبذب سياسیÈb³Ž ”U³Ž

تذبذب در لغت به معناي ــت اس چيزي جنبيدن ــت كه به هوا آويزان اســه افراد ــالح ب و در اصطــايد ــردد و دودل و ش مــت افراطي تر هم در حالــددل ــراد چن ــه اف آن بمعناي ــود. مي ش گفته ــي آن را با رجوع به معناي لغوي پيش گفته اصطالحبهتر مي توان درك كرد. وقتي كه پاي آدم روي زمين و به محل محكمي بند نباشد، و به جاي آن از هوا آويزان ــت با كمترين تغيير خارجي يا حتي ــود، كافي اس شنفس كشيدن داخلي، به جنبش درآيد. در سياست هم اين اصل صادق است، وقتي سياست ريشه در خاك و زمين محکم نداشته باشد، تذبذب گريبان فرد يا گروه

سياسي را مي گيرد.اولين عامل در بروز تذبذب در سطح فردي، عنصر روان شناسي است. ضعف روان شناسي فردي، كه بعضا

به محيط يا پيشينه تربيتي هم برمي گردد، عامل مهمي در ناتواني فرد در اتخاذ تصميم و انتخاب راه است. تاكيد بسيار بر احتياط و به قول معروف آهسته رفتن و آمدن تا با شاخ گربه مجروح نشدن، و در عين حال مطالبات و اهداف بلند در سر پروراندن، تذبذب در تصميم گيري

را به همراه خود به ارمغان مي آورد.ــت. هنگامي كه ــدي تناقضات فكري اس عامل بعشاكله فكري از انسجام كافي برخوردار نباشد و اجزاي آن به طور غيرقابل جمعي ناهمگون باشند، فرد را دچار ــات فكري به ــن بليه تصميم گيري مي كند. تناقض ايگونه اي است كه، فرد فقط به منافع رفتارها توجه دارد و از هزينه هاي آن غفلت مي كند، از اين رو به سهولت راه هاي متضاد را قابل جمع و نيز كم يا بي هزينه ارزيابي ــل كه هزينه ها نقد و در منظر مي كند، اما هنگام عمــاب كرده و ــود، از مواضع خود اجتن ــام ظاهر مي ش ععقب نشيني مي كند. نمونه روشن آن اين مثال مشهور است كه اسالم خوب است و دموكراسي نيز،هم. اما اين دو را با قرائت موجود در ظرف موجود نمي توان جمع كرد، مثل آب و روغن. صاحب اين رای در نهايت گير ــد كه اين دو را چكارش بايد كرد. هم اين و هم مي كنــك دلش مي گويد اين و يك دلش مي گويد آن. آن. يــر دو مي ماند و در بزنگاه ــت كه از ه اما نتيجه اين اس

تصميم گيري فشل و ناتوان مي نمايد.ــتن استراتژي و راهبرد، يا عامل بعدي، كنار گذاشــتن راهبرد است که مساله تذبذب است. از ابتدا نداش

ــان كه در قديم واليبال بازي مي كردند، به ياد دارند آنكه براي كشيدن خط دور زمين، بايد نگاه را به افق و انتهاي زمين مي دوختيم تا هم كج نرويم و هم زيگزاگي ــت كه ــي اس حركت نكنيم. اين همان راهبرد سياسرفتارهاي جزئي و تاكتيكي در ذيل آن معنا مي دهند. ــي وارد هنگامي كه فرد يا گروهي بدون راهبرد سياسميدان شود، در مقام تصميم گيري روزمره و تاكتيكي

دچار تشتت و تذبذب مي شود.ــت. البته عامل بعدي هم ضعف و فقدان قدرت اسضعف و قدرت نسبي است، اما آن را مي توان با اهداف ــي كه كم توان است، براي پيمودن مقايسه كرد. كســكلي ندارد و ضعيف ــد متر در خيابان همواره مش صــود، اما براي فتح قله توچال، ضعيف محسوب نمي شــت. اين هدف با آن واقعيت عيني سازگار نيست و اسفرد را در مقام تصميم گيري ناتوان مي كند. اينكه يك ــود و روز ديگر و بدون آنكه روز گفت وگو تحريم مي شــد، در به در دنبال شرايط تغيير محسوسي كرده باشمفري براي گفت وگو باشيم، هرچه نباشد، قطعا تذبذب

و ناشي از عدم تقارن قدرت و اهداف است.خالصه مي توان گفت كه به جز روان شناسي فردي، ــي واقعيت و ــاي فكري و نيز ناهمخوان ناهماهنگي هذهنيت و فقدان راهبرد، موجب مي شود كه تذبذب در تصميم گيري مرسوم و منش غالب شود و فرد يا گروه ــي به معناي واقعي پاندول وار از آسمان آويزان سياس

شوند.

در مذمت تذبذب در مذمت تذبذب ۲۲

چرا تذبذب و بي ثباتي در عمل و رفتار سياسي را در بعضي از

گروه ها مي بينيم؟بي ثباتي در واقع ناشي از فقدان تحليل در گروه ها است. يعني اگر ــتي از شرايط نيروها تحليل درساجتماعي و شرايط پيراموني خود ــند دچار بي ثباتي در نداشته باشعمل و رفتار خود مي شوند. حال شايد اين گروه، گروه كوچكي باشد ــته و تاثيرگذاري محدودي داش

باشد اما فكر كند تحليل درستي نسبت به وضع موجود دارد بنابراين دچار توهم مي شود و متوجه ناكامي هايش نمي شود. بنابراين اگر همه عوامل تذبذب را بخواهيم به يك عامل تقليل دهيم بايد از فقدان تحليل يا تحليل ــتراتژي درست ــت بگوييم كه منتج به يك اس نادرس

نمي شود.به اعتقاد شـما تذبذب در كدام يـك از گروه هاي

ايرانی بيشتر ديده مي شود؟

ــت وضعيت ــران به جه در ايپيچيده اي كه وجود دارد و نيروها ــناوري قرار دارند و در وضعيت شتوان و ظرفيت شان مدام در حال تغيير است تقريبا بسياري از نيروها ــا و دودلي ها ــن ترديد ه دچار ايــوالت آنقدر ــتند. گاهي تح هســريع اتفاق مي افتد كه دستگاه ســد آن را دريابد. تحليلگر نمي توانبه همين دليل فكر مي كنم اكثر نيروها در ايران دچار اين بي ثباتي

هستند.يعني بي ثباتي بيشـتر به خاطر رخ دادن تحوالت

سريع است تا نداشتن تحليلگران قوي؟تحليلگر قوي نداشتن ناشي از همين اوضاع آشفته ــت. براي اينكه يك جريان سياسي ثبات تحليلي اسداشته باشد بايد متكي به يك سنت سياسي پيشينه دار ــتحكم باشد. در ايران باوجود اينكه جامعه ايران و مســت و همه افراد به گونه اي درگير ــي اس جامعه سياس

مسايل سياسي هستند و آن را دنبال مي كنند اما سنت ــكل نگرفته و دليل اصلي اش هم قوام يافته اي هنوز شــت كه هميشه بين جريان ها، مساله حاكميت اين اسو جريان سياسي عموما دو عنصر متعارض بوده است. در ايران هنوز مساله حاكميت و گروه هاي سياسي حل نشده و اين همان چيزي است كه ما در تحليل هايمان

از آن به عنوان بي ثباتي ياد مي كنيم. نمونه هاي اين بي ثباتي در رفتار اصالح طلبان در آن

۸ سال در كجاها بيشتر بود؟در زمينه مصداق يابي بايد محتاطانه صحبت كرد. من نمي خواهم از گروه ويژه اي از اصالح طلبان نام ببرم ولي به طور كلي مي توانيم به اين نكته اشاره كنيم كه در ميان خود نيروهاي اصالح طلب اختالفاتي بروز كرد به گونه اي كه بخشي از اين جريان ها تالش كردند از پروژه جريان ديگر اصالحات ممانعت كنند. عكس العمل ها و ــه مثل هايي كه بين نيروهاي اصالح طلب به مقابله بوجود آمد حاكي از همين بي ثباتي ها بود. اصالح طلبان در ابتدا از هم حمايت مي كردند اما بعد وضع به گونه اي ــد كه مثال در انتخابات رياست جمهوري بخشي از شجريان اصالحات در مقابل بحث انتخابات مقاومت كرد و پروژه بخش مقابل را مهار كرد. اين حاكي از همين

تذبذب و بي ثباتي سياسي است.دادن شعارهايي كه محقق نشد نيز جزيي از همين

بي ثباتي ها بود؟اين رفتار فقط در اصالح طلبان وجود نداشت كه در اكثر جريانات و حتي در دولت فعلي هم ديده مي شود.

فرزند آشفتگی شرايطيمÁœ«e¹bN pÐUÐ

گفت وگو با عليرضا رجايي

در مذمت تذبذب در مذمت تذبذب ۳۳

Page 14: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ۱۷

صرفنظر از تحليل هاي اخالقي و روانشناسانه، بايد گفت جريانات چون ارزيابي درستي از موانع موجود ندارد فكر مي كنند كه مي توانند به بخش عمده اي از شعارهايشان جامه عمل بپوشانند. هرچند فكر مي كنم بعد از آن ۸ ــاله دولت نهم اين گروه ها ساله اصالحات و اين دو سبه اين نتيجه رسيدند كه واقعيت هاي موجود در ايران پيچيده تر از اين حرف ها است. بي ثباتي در تحليل باعث

مي شود كه برنامه ها دست نيافتني و غيرواقعي شود.و يكي از داليل اصلي شكست اصالح طلبان همين

امر نبود؟ــي از در واقع عمده ترين دليل بود. در مقابل بخشنيروهاي اصالح طلب هم احساس كرد كه محور اصلي حركت اصالحات يعني آقاي خاتمي دارد راست روي مي كند كه اين راست روي ها را تاب نياورد و به استنباط ــيد و تالش كرد به يك طرح استراتژيك ديگري رســت پيدا كند و جريان سال ۷۶ را به دنبال خودش دس

بكشد كه البته موفق نشد.آيا همين سرنوشت در انتظار اصول گرايان نيست؟

اين اتفاق افتاده. البته چون در جريان اصول گرايي نيروها سلسله مراتبي و حاكميتي هستند، مي توانند اين ضعف را بپوشانند ولي در آنها هم اين اتفاق در حال وقوع است و ما اين را در مواضعي كه در مقابل يكديگر مي گيرند مشاهده مي كنيم. هرچند تالش مي كنند اين

را با روابط سلسله مراتبي كه دارند بپوشانند.تذبـذب در گروه هاي نخبه گرا نيز ديده مي شـود. مثال نهضت آزادي در هر انتخاباتي اعالم مي كند كه

حضورش منوط به پيش شـرط هايي است اما هيچ گاه آن پيش شرط ها محقق نمي شـود در حالي كه نهضت آزادي همواره در انتخابات شركت نمي كند. آيا اين رفتار ناشي از همين بي ثباتي در انديشه و

عمل سياسي است؟ــراي ما نيز همين معضل را دارند، گروه هاي نخبه گــد به طور خاص بگويم كه ــا درباره نهضت آزادي باي اماتفاقا نهضت يك تشكل نخبه گرا با قوام سياسي بيشتري است. حال بعضي اوقات گروه ها از تاكتيك هايي استفاده مي كنند. نهضت مي داند كه امكان شركت در انتخابات را ندارد اما آمادگي اش را براي حضور در انتخابات اعالم ــده انتخابات استفاده كند مي كند تا از فرصت ايجاد شــدند براي اينكه همين فرصت اما وقتي ردصالحيت شــد از گروه هاي ــت ندهند مي آين ــك را هم از دس كوچــتن اين ــت مي كنند. در ضمن گذاش ــر حماي مترقي تپيش شرط ها تنها يك تاكتيك است نه ارائه يك برنامه ــت كه اين كه بعد نتواند آن را محقق كند. طبيعي اسپيش شرط ها محقق نمي شود اما گفتنش يك فايده دارد و آن اينكه نشان مي دهد اين انتخابات تا چه اندازه با يك

انتخابات واقعي فاصله دارد. چه عواملي باعث مي شود كه مثال دولت شعارهاي ضدآمريكايي مي دهد اما با آمريكاييان مذاكره هم مي كند. يا اينكه در سفرهاي استاني وعده مي دهد اما وعده ها محقق نمي شوند. اين رفتار البته شايد به معنای تزوير هم نباشدآيا مي توان گفت كه دليل اصلي همان عدم تحليل درست از شرايط است؟

اگر فرصت طلبان را كنار بگذاريم درباره جريان هاي ــتند ديگر بايد بگويم كه اين گروه ها اينقدر ناآگاه نيســت بگيرند اما نخواهند ــه بخواهند زمام كار را در دس كبرنامه اي را پيش ببرند. اين تصور غلطي است كه بسياري ــته داشتند. اصال هر جريان از نيروهاي انقالبي در گذشــي دارد اما عدم درك ــي براي خودش برنامه هاي سياسواقعيت هاي موجود دليل عدم پيش بردن برنامه هاست. مثال شخص آقاي احمدي نژاد با همين تصور ساده روي كار آمد كه اگر عده اي از افراد سودجود و فرصت طلب كه به قول خودش از پله هاي قدرت باال رفتند و بر كرسي هاي ثروت نشستند كنار گذاشته شوند همه مسايل مملكت ــاد ــود. وقتي هم كه آمد و براي مبارزه با فس حل مي شــت پيش اقتصادي تالش كرد حتي يك گام هم نتوانســاي عجيب و غريبي كرد. بردارد و برعكس عقب گردهــعارهايي را فقط براي ــن جدا از گروه هايي كه ش بنابرايجذب آرا مي دهند عدم اجراي برنامه ها توسط جريان هاي ديگر را از عدم دريافت درست واقعيت ها و تحليل درست مي دانم. اين هم فقط مختص به ايران نيست. حتي چهره بزرگي مثل عبدالناصر كه يك اسطوره بود نيز واقعا تصور مي كرد با يك شور انقالبي ناسيوناليستي مي تواند اسرائيل را نابود كند، در حالي كه ارتشش دو روز هم بيشتر دوام ــود و شايد نياورد. اين رويكرد در خاورميانه ديده مي شهم به دليل تحقيرهايي باشد كه اين ملت ها با آن مواجه شده اند و مي خواهند تمام راه هاي نرفته را يك شبه بروند. پس اين بي ثباتي ها به روانشناسي مردم و دولتمردان اين

منطقه هم برمي گردد

مصطفي تاج زاده اگرچه چندسالي مي شود كه ــور حضور ندارد، اما معاونت او در وزارت ديگر در وزارت كشــور اصالحات اصلي ترين تصويري است كه از اين چهره كشــت. خروج تاج زاده از وزارت ــي در ذهن ثبت شده اس سياسكشور اما حضور بيشتر او در صحنه سياست را باعث شد. وقتي ــيم كه روزهايش را چگونه مي گذراند، بي درنگ از او مي پرسمي گويد: «صبح ها كه از خواب بلند مي شوم به دفتر سازمان

مجاهدين مي روم و بعدازظهرها هم به جبهه مشاركت.»به اين ترتيب آقاي تاج زاده وقت خود را در اختيار دو

حزب گذاشته است؟بله، من وقت خود را وقف احزاب اصالح طلب كرده ام.

تاج زاده كارمند نهاد رياست جمهوري است اما در دولت جديد در اين نهاد حضور ندارد. با خنده مي گويد: «كارمند رياست جمهوري هستم اما گفته اند كه ديگر نمي خواهد بيايي

سر كار. هنوز هم جايي ديگر را براي من تعيين نكرده اند.»هر جايي كه شما را منتقل كنند مي رويد؟

بله، من مشكلي ندارم. در رياست جمهوري هم مشكلي ندارم. حاضرم كار كنم.

واقعـا حاضريد اكنون در نهاد رياسـت جمهوري كار كنيد؟

ــودم را مي كنم. اما ظاهرا ــم كار خ من هرجا كه باشوجود من براي آقايان مضر است.

ــتري براي ــي تاج زاده اما اين روزها وقت بيش مصطفمطالعه كتاب دارد. توصيه مي كند كه كتاب «اصالحات براي تمام فصول» را حتما بخوانيم. وقتي از او مي پرسم كه بقيه اوقات فراغت حاصل شده از خروج اصالح طلبان از قدرت را چگونه مي گذراند، لبخند مي زند و مي گويد: ــي از من فعال تر است و لذا من ــرم در كار سياس «همســواده ندارم. ــكلي در خان ــدان كار عقب مانده و مش چنــارهاي عصبي و ــون دغدغه كمتري دارم. از فش اما اكن

استرس هاي كار در وزارت كشور راحت شده ام.»تاج زاده كه خود تجربه معاونت سياسي وزارت كشور را داشته، مثالي مي زند تا نمونه اي از فشارها و استرس ها را برايمان تصوير كند: «در همين يك ماه قبل و در شب سهميه بندي بنزين اگر در وزارت كشور بودم، يك سال

پير مي شدم.»بـا اين توضيـح آيا در صـورت تغيير دولـت باز هم

حاضريد به كار اجرايي بازگرديد؟ــتم كه تنها به من در دولت اصالحات هم اصرار داشعنوان مشاور ايفاي نقش كنم. فكر مي كنم در آن زمينه موفق تر عمل خواهم كرد، اگرچه مدير ضعيفي هم نبودم ولي روحيه ام براي كار مشاوره اي و جمع كردن دوستان

موثرتر است.

تاج زاده اين سال ها، در هر تريبوني از حكومت اصالحات دفاع كرده و انتقادها را پاسخ گفته است. فرصت را غنيمت ــمرده و از اوضاع كنوني اصالحات و اصالح طلبان از او شــتر از ــخ اش را مي شنويم: «االن بيش ــيم و پاس مي پرسگذشته معتقدم كه اصالحات تنها راه نجات كشور است. به رغم تمام نارسايي ها، خطاها، ضعف ها و قصورهايي كه ــته ايم، اما براي توسعه و يكپارچگي كشور نيازمند داش

تداوم مسير اصالحات هستيم. كما اينكه اكنون اقبال زيادي ــان وجود ــه اصالح طلب نيز ب

دارد.»آيا تـداوم اصالحات قرار اسـت باز هـم بـا همان خطاهـا و قصورهـا كـه

گفتيد صورت گيرد؟ــر همان گونه پيش نه، اگــكل ــار مش ــه دچ ــم ك رويمي شويم. اصالح خطاها يك

انتخاب نيست بلكه اجبار است. آيا گامي براي اصالح خطاها برداشته شده است؟

ــد اعالم كرد. ــه خطاها را با صداي بلن نمي توان همــود. ما اكنون به صورت بايد اتحاد اصالح طلبان حفظ شــش ــق مي دانيم كه كجاها خطا كرديم و براي پرس دقيــم و چه كارهايي بايد انجام چه كارهايي نبايد مي كردي

مي داديم تا به پاسخ هاي خوبي مي رسيديم.

مشغوليت های يک بوروکرات

كارمندی کهسر کار نمی رودتصويری از مصطفی تاج زاده

UÝ—UÄ »öÖ

Page 15: Shahrvand Emrouz 10

۱۸شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ

موضوع بررسی به ــت «بازگشاصل و اصولگرايی» در شماره گذشته مورد توجه علی ميرسپاسی قرار گرفت چه آنکه ــی در مدرنيته ايرانی» ــاب «تأمل او در کتــن موضوع ــه تفصيل به اي ــش نيز ب خويپرداخته است. اينچنين است که در بازتاب موضوع ويژه کلوپ در شماره گذشته، اين

هفته نيز به گفت و گو با او نشستيم.

بحث «بازگشـت به خويشتن» در چه زماني در جامعه ما مطرح شد و

اين بحث در پي پاسخ گفتن به چه مسائلي است؟ــانه، يعني قصد من در اين گفت وگو ارايه تحليلي جامعه شناســا و ايدئولوژي هاي معروف ــي زمينه هاي اجتماعي جنبش ه بررســت به خويشتن» (بازگشت به فرهنگ به «اصالت گرا» و يا «بازگشــت. به نظر من توجه يك جانبه به ــاي اصيل و قديم) اس و ارزش هــواري مي تواند از اين پديده ايده هاي بازگشت به خويشتن به دشتجليل همه جانبه و روشن به دست دهد. بگذاريد كه بحث خود را با طرح چند پرسش ارائه دهم. چه زمينه هاي تاريخي و اجتماعي سبب شده كه در تاريخ به خصوص يك كشور يا حتي يك منطقه از جهان به اين فكر افتد كه راه و چاره اش در بازگشت به يك دوره از گذشته اش بوده و توده هاي وسيعي از همه طبقات آن جامعه و از جمله روشنفكران و اقشار مياني جامعه به پيشواز هر مخاطره اي ــيار مبهم و مقلد غيرممكن ــت تحقق اين امر (هدف) بس در جهبروند؟ رابطه اين نوع جنبش ها و ايدئولوژي آنها با آنچه تضاد سنت ــرق و غرب و دين و علم و تكنولوژي و مدرنيته يا برخورد ميان شــت؟ و باالخره، آيا جنبش هاي اصالت گرا و پنداشته مي شود چيسبه گفته شما مساله بازگشت به خويشتن، جرياني جديد و محدود ــالم است يا اينكه اين ايده و اين پديده، تاريخي ديگر به دنياي اســيع تر از آن است كه به نظر مي رسد؟ جنبش هاي و موجودي وسمعروف به «اصالت گرا» يا به گفته شما «بازگشت به خويشتن» از نظر اجتماعي واكنش عليه گرايش اصلي مدرنيته يعني پروژه تغيير ــيار عظيم و به اصطالح خصوصيت و تحول اجتماعي در ابعاد بســه در حالت تغيير (و ــت ك ــه به عنوان پروژه اجتماعي اس مدرنيتــاني است. از زمان ويران كردن) دايمي و ظاهرا خارج از كنترل انســعه جوامعي كه در معرض ــد و توس پيدايش پديده مدرنيته و رشتحول دائمي قرار گرفتند، ايدئولوژي هاي عمدتا «پوپوليستي» سعي در بسيج توده ها و بازگشت به نوعي سنت آشنا و ارزش ها و اصول ــت و به مقابله با آن پرداخت. شما ــترك و غيرقابل تغيير داش مشهيچ نوع ايدئولوژي يا جنبش اجتماعي «اصالت گرا» يا «بازگشت به خويشتن» را كه در روند مدرنيزاسيون جامعه به وجود آمده باشد ــراغ نداريد. مدرنيته، چه در شكل سرمايه دارانه اشـ رشد بازار و سصنعتـ و چه در فرم سياسي اش در گفتار ليبراليسم، نوعي پندار طبقات فرودست، نخبه ها، روشنفكران معروف به «كازموپولتين» بوده است. اگر شما به فرآيند توسعه مدرنيته در كشور انگليس توجه كنيد اين كيفيت را به روشني خواهيد ديد. طبقات جديد شهري، شهروندان تحصيلكرده و نويسندگان و حتي نظريه پردازان ايده هاي ليبراليستي تا حد زيادي قشر باال و نخبه جديد آن جامعه را تشكيل مي دادند. حتي در فرانسه كه فرآيند نخستين مدرنيته با انگليس ــروژه همراه بودند و با آن ــاري كه با اين پ متفاوت بود، باز هم اقش

شناخته مي شدند، خصوصيات نخبه گرايانه ــر دو اين ــت كه در ه ــتند. جالب اس داشكشورها مخالفت و مقاومت در برابر تحوالت اجتماعي، سياسي و فرهنگي جديد حتي زماني كه به رهبري اقشار نخبه سنتي انجام مي گرفت، (عمدتا رهبران كليسا و اشراف) ــه در كالم و ــاز هم ايدئولوژي ضدمدرنيت بــتي» ساخته و پرداخته پوشش «پوپوليسشد. مثال جنبش «پيورتنيسم» در انگليس ــيحيت خالص و به نام رجعت به نوعي مســتكاري در دوره جديد به وجود ــدون دس بــرايت كرد ــد كه بعدها هم به آمريكا س آمــبب رشد مدرنيته هم شد.اما اين جنبش هاي و از قضا به نوعي ساصالت گرا در جوامعي كه طبقه متوسط (بورژوا) از قدرت مناسبي ــورها بسيار كند رشد برخوردار نبوده و پروژه مدرنيته در اين كشكرده و ليبراليسم سياسي قادر به تاسيس نهادهاي قدرتمند و زنده مدني نشده، هميشه نبردي سياسيـ فرهنگي و بسيار جدي بوده كه نمونه مهم آن آلمان است.البته بايستي توجه داشت كه تحقق يك جامعه سكوالر و مدرن در اروپا واكنش هاي متفاوتي را در بردارد ــرون ۱۷، ۱۸ و ۱۹، ــد. در ق ــبب مقاومت هاي جدي ش و حتي سبسياري از روشنفكران و متفكران اروپايي چه از نظر فكري و چه از لحاظ پيشينه خانواده و سابقه تحصيلي شان بسيار متاثر از االهيات ــا بودند. حال برخي مانند كانت با قائل مسيحي و تعليمات كليسشدن نوعي تمايز ميان دانش الهي و ديني و علم خرد و طرح اين ــازگاري اين دو وجود دارد، زمينه هاي فكري نوعي امر كه امكان ســم جديد را فراهم آورد، هگل از سوي ديگر به علت تاثير ليبراليســت، تالش كرد كه اصوال مدرنيته شديدتري كه از مسيحيت داشــده و بيان نوعي تقدير الهي ترسيم را پروژه اي «از پيش» مقدر شــا، در قرن ۱۹ كه ــوال قائل به يگانگي اين دو بود. بعده ــد و اص كنمدرنيته ديگر حالت غالب پيدا كرده و دستاوردهاي علمي و گفتمان ــيحيت را كنار زده بود، گرايش راديكال جديد به ميزان زيادي مســوي متفكران مسيحي اروپايي نسبت به و نقدهاي جدي تري از سكليسا، پروژه مدرنيته و سكوالريسم، به وجود آمد. نيچه و كيركگارد نگرش متفاوت از هگل داشته و كيركگارد اصوال هيچ گونه سازش و سازگاري ميان مدرنيته و مسيحيت قائل نبود. نيچه البته خيلي زود از مسيحيت نيز بريده و منتقد راديكال سكوالريسم و سقوط انسان مدرن شد ولي براي كيركگارد «ايمان» مساله اساسي بود و بر اين اصل به نقد پروژه روشنگري اروپايي دست زد. با اين وجود تا اوايل ــتم جنبش ها و ايده هاي «ضد روشنگري» و به اصطالح قرن بيس«بازگشت به خويش» به طور جدي در سطوح سياسي و اجتماعي ــتم آلمان مركز فلسفه اصالت گرا مطرح نبودند. در اوايل قرن بيســاهد اوجگيري يك جنبش پوپوليستي بسيار و نقد مدرنيته و ش

راديكال شد كه توسط حزب ناسيونال - سوسياليست رهبري شد.نقش متفكراني غربي كه در ايران نيز نسـبتا شناخته شده اند

مانند يونگر و هايدگر در اين رابطه چه بود؟ــت يونگر، مارتين هايدگر همانطوري كه شما مي گوييد ارنســي از جنبش عمومي ــر از متفكران اروپايي، بخش ــياري ديگ و بســه «اصل» ــت ب ــان نوعي بازگش ــنگري اند كه در تفكرش ضدروشاساس نقد مدرنيته و پروژه روشنگري است. من در كتاب جديدم، «روشنفكران ايران: روايت هاي اميد و يأس» به جزئيات اين مساله پرداخته ام كه مفاهيم و ارزش هاي اساسي روشنگري مانند تحمل

ــدن به جدايي ميان عرصه ــبت به ديگران، قائل ش و بردباري نســكوالريزه شدن فرهنگ عمومي جامعه، به خصوصي و عمومي، سشدت مورد نقد و خصومت روشنفكران ضدمدرنيته قرار گرفت و به نام مخالفت با «ليبراليسم» ايدئولوژي هاي راديكال و دست راستي (كه البته در آلمان خصوصيت فاشيستي پيدا كرد) به بسيج مردم و

انهدام دموكراتيك جامعه همت گماردند.آيا ماركسيسم هم به نوعي با اين جنبش ها نزديك است؟

ــتي با جنبش هاي ضدروشنگري و ــم منطقا نبايس ماركسيســد. ماركس بسيار نسبت ــت به خويش نزديكي داشته باش بازگشــرمايه داري مثبت بود و اصوال يكي از ــد س به مدرنيته و حتي رشــاب مي آيد. با اين وجود عمال متفكران اصلي سكوالريسم به حسبرخي از گرايش هاي ماركسيستي (حتي برخي از ايده هاي ماركس) ــاي «اصالت گرا» و ضدمدرنيته، در دام رمانيتك گرايي و جنبش هــت. از لحاظ تئوريك، ماركس جدايي حوزه خصوصي از افتاده اســدن به اين تمايز را ــدت رد مي كرد و قائل ش حوزه عمومي را به شتسليم شدن به حق مالكيت خصوصي و اصوال قبول ادامه نهادهاي ــت. از اين لحاظ اين حوزه (خانواده و روابط اقتصادي آن) مي دانسماركس با هگل، نيچه و اصوال گرايش فلسفي نيچه اي موافق بود و به اين دليل گرايش ضدليبرالي شديدي داشت. از سوي ديگر ماركس ــتي از تاريخ و جامعه، نوعي ــم تاكيدش بر تحليل ماترياليس به رغآتيه نگري «اتوپيايي» داشت و اصوال خواهان رهبري سرمايه داري و نهادهايش در جهت ساختن يك جامعه مطلقا عادالنه، بدون تنش و تضاد و كامال در صلح و صفا بود. اين گرايش اتوپيايي بسيار با تفكر ضدروشنگري و ايده اصالت گرايي نزديك است، البته تفاوت اين دو ــتر آينده نگر است و امكانات ــت كه يكي (ماركس) بيش در اين اســيم مي كند و گرايش ديگر با توسل آينده را به طور رمانتيك ترســردن آنها اتوپيايش را ــنتي و رمانتيزه ك به عناصر و ارزش هاي سمطرح مي كند. وجه مشترك برخي از گرايشات ماركسيستي و مثال هايدگري در خصومت با پروژه «دموكراسي» (كه اغلب تحت عنوان ــود) و نوعي «ايمان» به امكان ناعدالتي و ليبراليسم مطرح مي شــت. وجه تفاوت ــق جامعه اي مطلقا متعالي و كامال ايده ال اس تحقاساسي ميان نظرات ماركس و ديگر «اصالت گرايان و اتوپياجويان»، ــبت به «كازموپولتين» بودن البته در گرايش راديكال ماركس نسپروژه سوسياليسم است. تا آنجا كه من مي دانم ساير ايدئولوژي هاي ــاير ــش» با عمده كردن «وطن»، «دين» يا س ــت به خوي «بازگشميراث هاي ملي، گرايش هاي «كازموپولتين» ماركس را نهي كرده و اصوال ماركسيسم را نقد مي كنند. ماركسيسم بعد از ماركس، در ميان روشنفكران اروپايي نزديك به تفكر نيچه اي/ هايدگري گرويده ــد كه توجه اساسي اش در «نقد فرهنگي» و تبديل به پديده اي شجوامع بورژوايي اروپا شد. متفكران مكتب فرانكفورت نمونه بارز اين گرايش اند. اين گرايش نقادانه ماركسيستي هرچند كه دستاوردهاي مهمي داشته اما عمال به منتقد جوامع دموكراتيك گرويده و در تفكر كساني مانند ماركوزه نوعي پرسش از «قهر» را در مقابل دموكراسي رواج داد. در جهان سوم هم ماركسيسم پديده اي ضدغربي و عمال

نيرويي ضددموكراتيك شد.تاريخچه اين ايدئولوژي در ايران به چه زماني باز مي گردد؟

ــت به خويش» در قرن در ايران گرايش و ايدئولوژي «بازگشــال هاي ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ــد و در س ــكل مطرح ش ۱۹ به يك شــن گرايش ها امروز هم ــت ديگري و به نوعي هر دو اي در وضعيــنفكران ــروطه، برخي از روش ــه دارند. در دوره پيش از مش ادامايراني كه اوضاع تحقيرآميز ايران را ديده و از آن تنفر داشتند و از قدرت و ثروت اروپاييان هم اطالع پيدا كرده بودند، به اين فكر ــت به فرهنگ و تمدن باستاني شان افتادند كه ايرانيان با بازگشــدي امپراتوري ايران) مي توانند جامعه اي بهتر و (دوران قدرتمنــعادتمندتر به وجود آورند. اين ايده كه خود در اثر تحقيقات ســرق و ايران، هستي يافته بود به نوعي محققان اروپايي درباره شــال ۱۳۳۰ نوعي ــان هم قرار گرفت و در س ــورد توجه اروپايي مــم ايراني را بنا نهاد. با اين وجود چون اين ايدئولوژي ناسيوناليس

گفت وگو با دكتر علي ميرسپاسي

گرفتاران تناقض

گپ روشنفکری

Page 16: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ۱۹گرايش از يك سوي و به طور مستقيم يا غيرمستقيم، اسالم را مانع و سبب مصائب و مشكالت ايران مي دانست و گرايش شديدا ــا در ميان بخش محدودي از مردم ــت، تنه اروپايي و غربي داشــيار معتدل آن تبديل به تفكر غالب مقبول افتاد و عمال نوع بسسياسي دوران پهلوي شد. در تاريخ معاصر ايران ما شاهد هيچ گونه جنبش اجتماعي (حتي در سطح محدود) در جهت بازگشت به ايران باستان نبوده ايم. اما تفكر بازگشت به خويش در ايران بعد ــاي ۲۸ مرداد به گونه اي ايدئولوژيك، نهادي و در زبان و از كودتكالم «پوپوليستي» تبديل به گفتمان غالب و نيرويي توده اي و قدرتمند شد. در اينجا فرصت بررسي دقيق «اسالم سياسي» و چگونگي پيدايش و تحول آن نيست. به طور خالصه بايد گفت كه از يك سو روشنفكران ايراني ضديت با غرب را (هر چند كه خود تا حد زيادي از فرهنگ غرب متاثر بوده) در مركز نقدشان از جامعه قرار دادند و از سوي ديگر روحانيون (يا بهتر گفته شود بخشي از روحانيت) به اصطالح و تحول در تفكر و نهادهاي ديني ــرايطي كه دولت آن دوره كامال از باال و همت گماردند و در شــان در كار با نخوت و عدم توجه به دخالت مردم در سرنوشتش«توسعه» مدرنيزاسيون بود، گفتمان اسالم سياسي توانست به عنوان يك گفتمان پوپوليستي به ايدئولوژي اساسي اپوزيسيون

تبديل شده و دولت بعد از انقالب را بنيان نهاد.به نظر شما پديده بنيادگرايی دچار تناقض نيست؟

بنيادگرايی دچار تناقضات متعددي است. از يك سوي گفتماني ضدغربي و سنتي و ديني به نظر مي آيد. از سوي ديگر گرايش هاي گوناگون «بنيادگرايی» هم از تفكر ضدروشنگري اروپايي متاثر است (به خصوص از افكار هايدگر) هم اينكه نوعي تمايز و تفاوت ميان درك «بنيادگرايی» از دين با روحانيت و كساني كه از لحاظ سنتي اسالم را مي شناسند و قبول كرده اند وجود دارد. بهترين مثال براي روشن كردن اين نكته افكار دكتر علي شريعتي است. بدون شك ــالم به عنوان يك ايدئولوژي ارائه داد و ــيري كه ايشان از اس تفســتي كه مورد پسند اقشار مياني شهري قرار گرفت، كالم پوپوليسنقشي بسيار مهم در مشروعيت دادن به اسالم سياسي داشت. با اين وجود شريعتي از نظر يك روحاني سنتي متفكري بدعت گرا و حتي غرب گرا و غرب زده به حساب مي آيد. مي دانيم كه دكتر شريعتي ــيرهايي كه ــدت از تفكر هايدگري (چه در تفس ــه به ش در فرانسهايدگري هاي اسالم شناس مانند هانري كربن ارائه كردند و چه در كالم اگزيستانسياليست هاي فرانسوي كه به شدت از هايدگر متاثر بودند) و ماركسيسم (جالب توجه است كه شريعتي بيشتر از بحث ماركس درباره ديالكتيك متاثر بود تا نظريه هاي جامعه شناسانه اش). اين تضادها بعد از انقالب و حتي امروز روشن تر و ملموس تر ديده مي شود. امروز هم ما شاهد وجود اين تناقضات هستيم. مثال جناح معروف به «اصالح طلب» از يك سوي خواهان نوعي مدرنيته بومي ــتند و در بحث با سكوالرها و منتقدان شان از اهميت رابطه با هسفرهنگ و ارزش هاي ديني صحبت مي كنند و به نوعي سكوالرها را به جدايي از توده مردم و ارزش ها و خواسته هايشان نقد مي كنند، اما همين متفكران اصالح طلب جناح «اصول گرا» را به «پوپوليسم» ــورد نقد قرار مي دهند. مهمتر ــتفاده از نهادهاي ديني م و سوءاســت مدرن و ــتان اصالح طلب عمال در چارچوب سياس اينكه دوســگاهي به جديد كار كرده و در احزاب، مطبوعات و نهادهاي دانشفعاليت و بحث و گفت وگو مشغول اند و شواهد جدي وجود ندارد كه اصالح طلبان و حتي نظريه پردازان آنها با توجه به تاييدشان به عمومي كردن مدرنيته، نهادهاي سنتي و تاريخي ايراني / اسالمي را بازسازي كرده باشند.جناح «اصول گرا» دشواري بيشتر و بزرگتري ــوژي اين جناح اصوال خود را نوعي آلترناتيو در مقابل دارد. ايدئولــي و اقتصادي غرب قلمداد كرده و زبان و مدرنيته و پروژه سياسكالمش كامال وابسته به اين ايدئولوژي است. اين ايدئولوژي بسيار نزديك به تعريفي است كه ما از گفتمان «اسالم سياسي» به معني كالسيك آن داريم. اما كاركرد آن در زماني كه اسالم سياسي يك نيروي «اپوزيسيون» باشد قدرتمند و مشروع است. گفتماني كه

ــه طور كلي و عمومي منتقد غرب و ارزش هايش بوده و كالمش بحول نفي ظواهر و خصوصيات غرب زدگي در كشورهاي اسالمي شكل گرفته است. اما اين نوع ايدئولوژي وقتي كه در قدرت است با دشواري هاي عديده و پيچيده اي روبه رو مي شود. هر چه كه اين ــتر در قدرت باشد امكانات ايدئولوژيك آن كم رنگ تر گرايش بيشــبت به مسائل مهم جامعه خواهد بود. اصوال و حتي بي ربط تر نسhis-) ــي آيروني تاريخي ــرار گرفتن اصول گرايان در قدرت نوع قــت. در ايران امروز اصول گرايان، كم وبيش، در torisla/Iron) اســاختار نهادها و روابطي قرار دارند كه اصالح طلبان بودند. اصوال ساقتصادي، سياسي و بافت دولت در ايران همان كيفيتي را دارد كه اغلب كشورهاي سرمايه داري نفتي جهان سوم دارند. تعجب برانگيز ــت كه دشواري اساسي دولت اصول گراي ايران مسائلي مانند نيســورهاي غربي، اشتغال جوانان، توسعه و عمران تورم، رابطه با كشــت. دولت جديد هم با وجود كالم و ــور، مساله مسكن و... اس كشــد كه راه حل هاي «اصول گرايانه» گفتار متفاوتش به نظر نمي رسارائه داده باشد. حتي وعده هاي آن هم در همين چارچوب ساختار اقتصاد سرمايه داري ناقص ايران است. البته «اصول گرايان» هنوز با توسل به برخي موضوعات مانند «اشتباهات» دولت هاي گذشته، ــي مخالفان، كالم عدم وجود فرهنگ «اصول گرايانه» يا مانع تراشــت. با اين وجود همه مي دانيم كه در نقادانه اش را حفظ كرده اسبهترين حالت اصول گرايان تنها در صورتي كه موفق به چاره انديشي ــوند، امكان ادامه قدرت ــائل «اقتصادي» و اين جهاني ش در مســي يك بحث جدي كه به نوعي ــاهد حت را دارند و من تاكنون شــنتي» را راه حلي در ــت به خويش» يا تاكيد به «اصول س «بازگش

جهت بهبود اوضاع اقتصادي ايران بداند، نيستم.شـما آينده ايران را در رابطه با گرايش «بازگشـت به خويش»

چگونه ارزيابي مي كنيد؟هيچ كس نمي تواند آينده را پيش بيني كند، اما من چند نكته در رابطه با بحث مان در اينجا براي انديشيدن مطرح مي كنم: نكته اول اينكه باوجود اين حقيقت كه ايدئولوژي و جنبش هاي «اصالت گرا» ــواري ها و تناقضات مهمي اند و از ــت به خويش دچار دش و بازگشلحاظ تاريخي موفق به چاره انديشي جدي در جهت بهبود اوضاع كشورمان نشده اند، اما بايستي قبول كرد كه عدم موفقيت آنها به ــات متفاوت از آنها لزوما ــت كه مخالفان يا گرايش اين معني نيســب براي برون رفت از بحران جامعه چشم انداز و راه حل هاي مناسرا داشته و از پيش ساخته و پرداخته اند. بايد متواضعانه قبول كرد كه روايت غالب از مدرنيته و طرح كليات درباره پيشرفت و ترقي، ايران را به كشوري آباد و آزاد تبديل نخواهد كرد. بايد از اين ايده كه مدرنيته پروژه اي حاضر و آماده است كه به راحتي مي شود آن را در ايران پياده كرد، دوري جسته و در انديشه نوعي روشنگري جديد با توجه به تجربه و مقتضيات ايراني باشيم. بايستي قبول كنيم كه سكوالريسم در برخي از تجربه هايش سبب عدم تحمل تفاوت ها و بردباري نسبت به ارزش هاي فرهنگي متفاوت بوده و در آينده هم مي تواند سبب پيدايش ايدئولوژي هاي بومي گرايانه شود. بايستي قبول كرد كه نوعي تنش ميان نگرش «كازموپوليتين» مدرنيته و ــنگري اروپايي و در تحقق يك جامعه سعادتمند و آزاد پروژه روشدر كشوري مانند ايران وجود دارد. اوضاع و شرايط جهاني عادالنه ــت و زورگويي و بي عدالتي در جهان بسيار است و كشورهاي نيسدموكراتيك در سطح جهاني كارنامه اي بسيار ناموفق دارند. بايستي ــه كرد در رابطه با تحقق نوعي نگرش كازموپوليتين جديد انديشــك در مقابل ــدي و دموكراتي ــه يك نگرش ج ــل ب و آن را تبديــتالژي و اتوپي كرد.از سويي با كمال ــل به نوس بومي گرايي و توستاسف به نظر من در ايران، شايد به جز افراد بسيار معدودي، آنچه را ما به عنوان مدرنيته مي شناسيم تعريف هاي ناقص و خصمانه اي اند كه منتقدان و حتي دشمنان مدرنيته دموكراتيك به ايران ارزاني كرده اند (از نيچه و هايدگر گرفته تا ماركسيسم مكتب فرانكفورت، فوكو و برخي پست مدرنيست ها، تا انواع ايدئولوژي هاي جهان سومي

و اخيرا هم اسالم سياسي).

ــتاد اس ــن، كورزم ــز چارل ــر دكتــگاه معتبر ــي در دانش جامعه شناســت. از حوزه هاي پژوهشي وي مي توان به نورث كاروليناستاريخ معاصر و مسائل ايران نيز اشاره كرد. وي آثار متعددي ــروطيت، ــران به ويژه جنبش مش ــائل اي در خصوص مســالمي و... در قالب كتاب و مقاله به رشته تحرير انقالب اســه برخي از آنها از اين قرارند؛ تاريخ نگاري انقالب درآورده كاسالمي؛ فصلنامه مطالعات ايراني، سال ۱۹۹۵ / قيام قم و ــريه تاريخ علوم اجتماعي، سال ظهور انقالب اسالمي؛ نش

۲۰۰۳ / تئوري جنبش هاي اجتماعي ــال ۲۰۰۴ / ــالمي، س ــات اس و مطالعــران در درخت ملل؛ فصلنامه بافتن ايــال ۲۰۰۵/ ــه، س ــات خاورميان مطالعــكا در حمايت ــاي آمري محدوديت هــروطه خواهي در ايران؛ فصلنامه از مشــال ۲۰۰۰ / كتاب مطالعات ايراني، ســه» در باب انقالب «انقالب غيرمترقبــارات هاروارد،۲۰۰۴) / اسالمي( انتش

ــت انتشار؛«دموكراسي انكارشده» كه به و نيز كتاب در دسبررسي انقالب هاي دموكراتيك سال هاي ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۲ در سراسر جهان مي پردازد. كورزمن همچنين ويراستار آثاري چون؛ اسالم ليبرال و اسالم مدرنيست كه دربردارنده مقاالتي

از برجسته ترين متفكران مسلمان است نيز بوده است.

چند سـال پيش مقاله اي ديدم از شما با عنوان؛ بافتن ايران در درخت ملل. در آن مقاله به چه وجوهي از تاريخ

و فرهنگ ايران زمين پرداخته ايد؟ــه موزه فرش ــال پيش در تهران بودم ب ــت س وقتي هشــخاصي مانند؛ جورج ايران رفتم و فرش معروفي را ديدم. اشواشنگتن، كريستوفر كلمبوس، كوئين ويكتوريا، محمدعلي شاه، ناصرالدين شاه، مظفرالدين شاه و بسياري ديگر تصويرشان در ــته بود. آن فرش را سمبل ناسيوناليسم و آن فرش نقش بسمشروطه خواهي ايرانيان و گره زدن ايران به جامعه بين الملل يافتم. اين نكات مرا به نوشتن آن مقاله و طرح مباحثي چون؛

مشروطه خواهي و ناسيوناليسم ايراني راهنمايي كرد.اساسـا از چـه منظر گاهي به روايـت و تحليل جنبش

مشروطه ايران پرداخته ايد؟بحث اصلي من در مطالعه مشروطيت ايراني بستر جهاني اي است ــري از ــتم يك س كه اين انقالب در آن ظهور كرد. در اوايل قرن بيســياري از كشورها ظهور كرد كه ــابه در بس انقالب هاي دموكراتيك مشــي(۱۹۰۸)، ــيه(۱۹۰۵)، امپراتوري عثمان ــاي؛ روس ــامل انقالب ه شپرتغال(۱۹۱۰)، مكزيك(۱۹۱۱) و چين(۱۹۱۲) مي شود. اين جنبش ها در برخي از ابعاد همچون ايدئولوژي مشروطه خواهي تا اندازه اي شبيه ــروطيت ايراني تنها بايد در مقايسه با اين هم بودند. ابعاد بي نظير مشجنبش هاي مشابه در ساير كشورها كه تقريبا در بازه زماني اي نزديك به هم حادث شده اند فهم شود. سال گذشته در كنفرانس دانشگاه هاروارد

در باب مشروطيت، طي مقاله اي به اين مهم پرداخته بودم. برخي معتقدند مشـروطه ايران بيش از آنكه به سوسـيالـ

مشروطه ليبرالیيا مشروطه سوسياليستی

مشروطيت ايرانی در گفت و گو باچارلز کوردزمن، جامعه شناس آمريکايی

È—uLOð sO ŠdO «

روايت تاريخی

Page 17: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

قرني، داريوش فروهر، مجللي، كريم سنجابي، مهندس بازرگان، دكتر سحابي و عزت اهللا سحابي حضور داشتند مضاف براينكه طالقاني به نقش هاشمي رفسنجاني، بهشتي و مطهري نيز بسيار خوشبين بود و قصد دعوت از آنها را هم داشت.» خبر تشكيل شوراي انقالب در تهران را آيت اهللا منتظري و مطهري به پاريس ــت همان زمان كه امام خميني نيز مقدمات ــانند، درس مي رســوراي انقالب در پاريس را پي مي ريخت. آنچنانكه تشكيل شــت تهيه شده در پاريس يك تفاوت شاه حسيني مي گويد ليســده در تهران داشت. در ليست ــكار نيز با شوراي تشكيل ش آشــنجابي پاريس، جاي اعضاي جبهه ملي خالي بود. نه كريم سنامش مطرح بود و نه حتي مرحوم آيت اهللا طالقاني كه رابطه اي ــيني برايمان ــت. آنگونه كه شاه حس نزديك با جبهه ملي داشمي گويد امام خميني تصور عضويت طالقاني در شوراي مركزي

جبهه ملي را داشته و پس از آنكه مطهري از چرايي عدم حضور طالقاني در شوراي انقالب سوال مي كند، ايشان مي پرسد كه مگر طالقاني عضو جبهه ملي نيست؟ سوالي كه از طالقاني پرسيده ــود و پاسخي چنين مي يابد:« در كنگره انتخاب شدم اما مي ش

يكي- دو جلسه رفتم و ديگر به علت كمبود وقت نرفتم.»او بدين ترتيب روايت مي كند كه طالقاني به عضويت شوراي انقالب منصوب امام درمي آيد و شوراي خود را تعطيل مي كند. سخن ميزبان كه پايان مي يابد ما از اختالفات ميان سنجابي و بازرگان از او مي پرسيم. با ناراحتي سر تكان مي دهد تا بگويد كه ــاره داريم شايعه اي بيش نيست: «سنجابي به آنچه ما به آن اشــت. سنجابي وزارت خارجه بازرگان را قبول بازرگان ارادت داشكرد و استعفايش از دولت موقت هم به خاطر بازرگان نبود، بلكه ــتعفايش از يكسو در اعتراض به تداوم اشغال سفارت آمريكا اسصورت گرفت و از سوي ديگر بدان دليل بود كه او آقاي حائري ــفير ايران در آمريكا منصوب كرده بود و با يزدي را به عنوان ســهريار روحاني، سفارتخانه را به ايشان تحويل اين حال آقاي ش

نمي داد.»

۲۰ كلوپ

روايت زندگی

هر هفته با حسين شاه حسينیــينی از پايه گذاران نهضت مقاومت ملی حسين شاه حســت و از فعاالن ملی و مذهبی معاصر. او پس در ايران اساز انقالب به رياست تربيت بدنی و کميته المپيک درآمد ــا غروب دولت موقت، از حکومت فاصله گرفت. روايت و بــينی، روايت تاريخ معاصر ايران است و از زندگی شاه حسهمين روست که ما قصد آن داريم تا هر هفته پای سخنان

او بنشينيم و روايت زندگی او را با شما درميان بگذاريم.

ماجرای کانديداتوری ماجرای کانديداتوری بازرگان برایبازرگان برای رياست جمهوری رياست جمهوریv U³ r¹d

دموكراسي نزديك باشد با توجه به نقش برجسته بازار در آن بيشتر به ليبرالـ دموكراسي پهلو مي زند. نظر شما چيست؟

آرمان هاي سوسيال- دموكراتيك در طول نهضت رشد كردند اما شواهد و قرائن اندكي در مورد اين مدعا كه جنبش مشروطه با اين ايده آل هاي سوسيال- دموكراتيك آغاز شده باشد در دست است. اما انديشه هاي ليبرال- دموكراتيك در ــال هاي آغازين مشروطيت بسيار فربه تر و برجسته تر از س

تفكرات سوسيال- دموكراتيك بودند. برخـي معتقدند مشـروطه شكسـت خـورد و ظهور ديكتاتوري رضاشـاه و پيش از آن به محاق رفتن سـه مجلس اول با مداخله روس ها را شـاهدي بر اين مدعا

مي دانند. نظر شما چيست؟ــروطيت در ــاندن مش قطعا روس ها براي به هزيمت كشايران بسيار تالش مي كردند. اما مسووليت شكست مشروطيت

همچنين بر گرده ساير بيگانگان به ويژه خود ايرانيان بود.كداميك از گروه هاي دخيل در جنبش مشروطه خواهي فهم بهتري از تحوالت آن دوران ايران زمين و نيز مفهوم

مشروطه بومي يا غير بومي داشتند؟ به نظر من محركان و عامالن اوليه مشروطه، روشنفكران تحصيلكرده مدرن بودند كه با روحانيت ليبرال، بازاريان و ساير بازيگران براي پيروزي جنبش ائتالف كردند. به زعم من هيچ گروهي در جامعه ايران آن روز بومي تر از سايرين نبود. همه گروه هاي شركت كننده در جنبش مشروطيت طي تلفيقي از

تاثيرات محلي، منطقه اي و جهاني به هم نزديك شدند. بسـياري بر اين نظرند كه جنبش مشروطه سال ۱۲۸۵ ه.ش در ايران اولين نوع از اين تحول در خاورميانه بود.

نظر شما چيست؟ــتگي به تعريف ما از خاورميانه دارد. ــخ به اين سوال بس پاســال ۱۹۰۵ روسيه ــكلي موثر در انقالب س آذري ها و تاتارها به شمشاركت داشتند. هرچند جنبش مشروطيت در ايران اولين نهضت

مشروطه خواهي توده اي بود كه توسط مسلمانان به وقوع پيوست.اين روزها كشور تركيه شاهد تحوالتي جديد در خصوص پيوند ميان اسـالم ميانه رو با دسـتاوردهاي مدرنيسـم اسـت. نيك مي دانيم تحوالت معاصـر در ايران و تركيه تا حـدود زيادي همپـاي هم پيش رفته اسـت. آهنگ جمهوري خواهي همزمان در دو كشـور سر داده شد، اما در تركيه پيش رفت و در ايران باز ماند. پيشتر از آن نيز جنبش تنظيمـات در امپراتوري در حـال افول عثماني آغاز شد كه خود درس هاي زيادي براي مشروطه طلبان ايران داشـت. حال سوال اين است؛ چرا تركيه در جهان غرب بافته شده اما ايران تار خود را هر روز از پود جهان غرب جدا مي كند؟ آيا اين خود ناشي از شكست جنبش

مشروطه خواهي صد سال پيش نيست؟تحوالت سياسي ايران و تركيه طي دو قرن گذشته در ــياري از مراحل و ويژگي ها به هم شباهت داشته اند. بر بساين نظر نيستم كه مقايسه اين دو كشور با توسل به واژگاني چون؛ پيشرفته تر يا عقب مانده تر مفيد باشد. به نظر من هر كدام از اين دو كشور در ارتباطي دائمي با راه و مسير ساير

كشورها مسير خود را دنبال كرده است. با توجه به اينكه شما به مباحث انقالب اسالمي هم پرداخته ايد و كتابـي در اين خصوص با عنوان؛ «انقالب غيرمترقبه» هم به رشته تحرير در آورده ايد، اين نشانگر توجه ويژه شما به

مسائل ايران است. اصال چرا به سراغ مسائل ايران رفتيد؟ــدي را در ــودم و دوره هاي چن ــجو ب من از زماني كه دانشــگاه گذراندم به تاريخ ايران عالقه مند شدم. مورد ايران در دانشايران را كشوري مسحوركننده مي دانم و اميدوارم كه كشور من ــرانجام راهي مسالمت آميز براي حل مشكالت ميان و ايران س

خود بيابند.

سه شنبه صبح بود كه ما هم چون هفته اي پيشتر، ميهمان منزل حسين شاه حسيني ــديم و او ميزبان ما. آمده بوديم تا در يك ساعت حضورمان شاز طالقاني بشنويم اما ميزبان بازهم مثل هفته قبل از هر دري ــان ناخودآگاه ــه اين ترتيب حضورم ــخن گفت و ب برايمان س

يك ساعتي تمديد شد؛ بدون خستگي.ظرفي پر از ميوه هاي پرورش داده در باغ خويش در مقابلمان ــخن كرد. از امروز گفت و از ديروز. از مرحوم گذاشت و آغاز سآيت اهللا مشكيني گفت، آن هنگام كه امام جماعتي مسجدي در ــخن از مرحوم آيت اهللا قم را عهده دار بود و به ناگاه در ميانه ســتاد اخالق بعد از آيت اهللا ــناس ياد كرد: «حق شناس اس حق شــده بود.» ــردي بود. اما مدتي بود كه در تهران منزوي ش بروجــيني را ــين شاه حس ما آمده بوديم كه در اين ديدار روايت حســنويم. مي دانستيم كه دوستي اي ديرينه، از مرحوم طالقاني بشــبت به طالقاني را در او ايجاد كرده است. ارادتي زايدالوصف نسبرايمان گفت كه نزديكي و ارادتش به طالقاني محصول سال هاي ــت كه پدرش با پدر مرحوم طالقاني نيز مراوداتي انقالب نيسنزديك داشته است:« پدرم از شاخصين بازار تهران بود و با پدر مرحوم طالقاني كه از افراد مخالف رضاشاه بود، ارتباطي نزديك داشت. خود مرحوم طالقاني هم در زمان كشف حجاب به علت

مخالفت با رضاشاه چند روزي را در زندان سپري كرده بود.» ــتيم از ماجراي قهر آيت اهللا طالقاني و ميهمان ما مي خواسشدن او در باغ شاه حسيني بشنويم اما ميزبان ما را به دورترها برد و از بحث اصلي بازمانديم:« بعد از كودتاي ۲۸ مرداد به علت مخالفت برخي از روحانيون نزديك به دربار با سياست هاي دكتر مصدق، جامعه دانشگاهي و تحصيلكرده و مذهبي ايران، روي ــان نمي دادند. در اين وضعيت بود كه ــي به روحانيت نش خوشجمعي از روحانيون خوشفكر، در جامعه علميه تهران جمع شدند و با انديشه هاي مصدق همراهي كردند. از جمله اين روحانيون ــا» در خيابان ــجد خندق قب ــوم طالقاني بود كه از «مس مرحمولوي فعاليت هاي خود را آغاز كرد.» ميزبان، بدون وقفه سخن مي گويد، گويي از همين ديروز برايمان رويدادي را نقل مي كند. مي گويد طالقاني در جذب طبقه تحصيلكرده كامال موفق بود و ــجد «منشور سلطان» در خيابان سپه نقل بعد از مدتي به مسمكان كرد و سرانجام هم در مسجد هدايت براي كسبه الله زار و استانبول و جوانان مشتاق منبر رفت.در حال و هواي سال هاي پس از كودتاي ۲۸ مرداد بوديم كه ميزبان به اتفاقات سال هاي انقالب هدايتمان كرد. محور سخن اش اما باز هم مرحوم طالقاني بود و تالش هاي او براي تشكيل شوراي انقالب:« آيت اهللا طالقاني تازه از زندان بيرون آمده بود كه مصمم به تشكيل شورايي براي ــد.» شاه حسيني مي گويد كه طالقاني به علت تداوم انقالب شقدمت مبارزات سياسي، مسووليت تشكيل اين شورا را عهده دار ــد؛ شورايي كه چندي قبل تر از شوراي انقالب تشكيل شده شــكل گرفت و چندين جلسه آن نيز برگزار شد:« در پاريس، شــجام تشكيالتي چون فعاليت هاي گروه ها و احزاب به جاي انساز انسجام رفاقتي برخوردار بود، مرحوم طالقاني مبتكر تشكيل ــد. در شورايي كه ايشان تشكيل داد سپهبد شوراي انقالب ش

Page 18: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

کتابخانه کلوپ

كلوپ۲۱

bЗUÐ UMOÝ ∫tLłdð Ø U¹d “ lO —

«بازخوانی بحران مشروعيت در تهران» در کتابی از دنی پاستل

ايران و آينده ليبراليسم صحبت ميزبان كه به اينجا مي رسد، ــوالمان اصرار مي كنيم و ما بازهم بر سبه خاطرات مكتوب چهره هاي مطرح ــت آزادي مبني بر وجود اختالف نهضميان مهندس بازرگان و دكتر سنجابي، ــتناد ــتي گفته هاي خود اس ــر درس بمي كنيم. شاه حسيني اما باز هم بدون وقفه آغاز سخن مي كند تا بگويد:« هيچ وقت ميان سنجابي و بازرگان اختالف نبوده است. انتقاد سنجابي به عملكرد شوراي انقالب بود. متاسفانه هركسي تاريخي را از زاويه سليقه خودش بازگو ــت.» و باز هم نوبت ماست تا كرده اســي بر آنكه ــي را نقل كنيم مبتن روايتگويي سنجابي به علت عضويت بازرگان ــوراي انقالب، حاضر به عضويت در شــده بود. شاه حسيني ــورا نش در آن شــخن گشود و اين داستان را تكذيب و روايت اما بازهم لب به سخويش را اينچنين برايمان بازگو كرد:« با دكتر سنجابي به منزل آقاي موسوي اردبيلي در خيابان نصرت رفتيم. در اين ديدار شيخ ــتند. در اين جلسه احمد مواليي و مهدوي كني هم حضور داشموسوي اردبيلي از طرف امام خميني پيشنهاد عضويت سنجابي در شوراي انقالب را مطرح كرد كه دكتر سنجابي آن را نپذيرفت. ايشان مي گفت كه شوراي انقالب نهادي موازي در كنار دولت

موقت خواهد بود. بحث ايشان صرفا همين بود.»ــون از ــاي گوناگ ــي رود. روايت ه ــر فرو م ــه اي به فك لحظرويدادهاي مهم تاريخ انقالب آزرده اش كرده است. بر چين هاي پيشاني مي افزايد و خاطره اي ديگر به ياد مي آورد؛ خاطره اي مهم از سال هاي پس از انقالب. مي گويد بعد از اتمام دوره مجلس اول و همزمان با انتخابات رياست جمهوري، جمعي از اعضاي جبهه ملي و چهره هاي شاخص سياسي اما منتقد همچون مهندس ــدس بازرگان، ــنجابي، مهن معين فر، داريوش فروهر، كريم ســدس بازرگان ــهاني و...تصميم مي گيرند تا مهن آيت اهللا شهشــت جمهوري اعالم كنند: «مهندس را به عنوان كانديداي رياسبازرگان مي پذيرد و كارت هاي دعوت براي خبرنگاران خارجي و داخلي آماده مي شود و مكان كنفرانس مطبوعاتي هم مشخص ــود. اما در صبح روز كنفرانس، مهندس بازرگان من را كه مي شــوول تداركات اين برنامه بودم خبر كرد تا بگويد كه نهضت مســت اجازه كانديداتوري براي انتخابات آزادي تصميم گرفته اسرابه دبيركل خود ندهد. به اين ترتيب آن برنامه ريزي ها همگي بي حاصل رها شد و بازرگان برخالف ميل باطني اش به تصميم

جمعي اعضاي نهضت آزادي گردن نهاد.»ــيدجوادي ــخنان نامي از احمدصدرحاج س در ميانه اين سمي برد. خاطره اي در ذهن دارد و گفتن يا نگفتن آن را مزه مزه مي كند. اما برايمان مي گويد:« چندي پيشتر براي هيات امناي قلعه احمدآباد، عبدالعلي بازرگان كه عضو هيات است، به دليل ــاي خودش، احمدصدرحاج ــه در ايران حضور ندارد به ج اينكسيدجوادي را معرفي مي كند اما پس از برگزاري چند جلسه در منزل حاج سيدجوادي و نهايي شدن ماجرا، بعضي مخالفت هاي دل آزار، از خارج از مجموعه، به دنبال ممانعت از حضور صدرحاج سيدجوادي در اين جمع بود و برخي به دنبال يك نماينده ديگر ــان بودند.» ميزبان بدون وقفه سخن مي گويد و ما به جاي ايشــيرين خاطرات او گوش ــتگي به درس گفتار ش نيز بدون خسسپرده ايم كه ناگاه، نگاه به ساعت، به برخاستن اجبارمان مي كند. برمي خيزيم، به آن اميد كه در هفته آينده ادامه صحبت از مرحوم طالقاني را پي بگيريم. همان طور كه از منزل شاه حسيني دور مي شويم و خاطرات را مرور مي كنيم، سيب هاي باغ او را كه در لحظه خروج در دستانمان گذاشته، گاز مي زنيم و مي گذريم.

ــا ب ــت مدرن پس ــران متفكو ــه مدرنيت ــكني ساختارشــمولش به ارزش هاي جهانشتعريفي از اصالت دست يافتند ــم آنها مانع تحميل كه به زعــه ــي در پروس ــاي غرب ايده هشناخت «ديگري»(other) مي شد. آنان مرگ يونيورساليسم را اعالم كردند و از خويش ميراثي فلسفي به جا گذاشتند كه حاصل ــيرهاي متفاوت براي جوامع غربي و غير غربي بود. براي آن مسچپ گرايان غربي مساله مهم محكوم كردن پروژه هاي بهره كشي ــم ــتعماري و نفي روايات كج و معوج مبتني بر اورينتاليس اس

(Orientalism) بود و در اين راه به جايي رسيدند كه هرگونه جلوه غيرغربي «ديگري» را بي هيچ شك و سوالي مورد ستايش قرار دادند. براي جهان غيرغربي نيز ميراث پست مدرن به معني ــي از آن «ديگري» ظالم و جبار ــي هر آن چيزي بود كه بوي نفمي داشت و چنين بود كه جهان غيرغرب به جست وجوي حقيقت در دوران ماقبل استعمار -زماني كه حقيقت هنوز به نفوذ غرب آلوده نشده بود- همت گماشت. در ميان گيج سري ايدئولوژيكي كه از اين وضعيت حاصل شد، بنيادگرايي مذهبي لباس اصالت ــاس آن ايده ها يك بر تن كرد و به گفتماني دامن زد كه بر اســمه جغرافيايي معين دارند و اصالت خويش را منبع و سرچشاز آن مي گيرند. عوارض ناميمون روندهاي ناهمگون بر سياست جهاني و درجا زدن چپ غربي، موضوعاتي هستند كه در كتاب كوتاه دني پاستل با عنوان «خواندن بحران مشروعيت در تهران: ايران و آينده ليبراليسم» مورد بحث قرار گرفته اند. عنوان كتاب حاصل بازي با كلماتي است كه در عنوان هاي دو كتاب ديگر به ــي از عنوان مربوط به كتاب يورگن هابرماس، كار رفته اند. بخشفيلسوف ليبرال آلماني به نام «بحران مشروعيت» است و بخش ديگر مربوط به كتاب اخير آذر نفيسي به نام «خواندن لوليتا در تهران» . نكته مورد بحث پاستل اين است كه اگر ليبراليسم را با عينك ايراني نگاه كنيم به ضعف مهمي در ديدگاه چپ غربي پي مي بريم. به اعتقاد پاستل چپ هاي غربي همانند اورينتاليست ها از «ديگري» تنها توقع متفاوت بودن دارند و هرگونه شباهتي را ــانه عدم اصالت مي دانند. به همين دليل چپ غربي تاكنون نشــته اين حقيقت را بپذيرد كه «ديگري» هم قادر است با نتوانســود و به نتايج بومي و اصيلي ــي ايده ها، مانند ما، درگير ش برخبرسد كه اساس اصالتشان نه تفاوت و «ديگر» بودن، كه شباهت

است. پاستل نشان مي دهد كه چگونه جنبش ليبرال ايرانيان در ــت كه ايده هاي ليبرالي را تحقق بخشد. او چارچوب تالش اســاس نكته نغزي از آذر نفيسي مي سازد: پيش گفتارش را بر اســوده و هديه ما به ــبي بزرگ ب «هديه غرب به ما، لوليتا و گتسغربي ها يادآوري و تاكيد بر ارزش هايي است كه براي آنان پيش پا افتاده شده است.» به اين ترتيب گفت وگوي ميان تمدن ها به گفت وگوي دو «ديگري» كامال متفاوت تقليل نمي يابد. پاستل ــم» در ــه «نوزايش ليبراليس در ادامه توضيح مي دهد كه پروســه متفكران ليبرال مانند جان ــران تنها به بازخواني كوركوران ايــود بلكه ــتوارت ميل، آيزايا برلين و كارل پوپر ختم نمي ش اســد ايده هاي متفكران ليبرال با مقوله هاي ليبرال در حاصل پيون

ــتل ريشه هاي ليبرالي انقالب مشروطه تاريخ ايران است. پاسايران را تجزيه و تحليل و به اين ترتيب سويه بومي ليبراليسم ــي را تعريف مي كند و در ضمن آنها را در بافتار كلي تفكر ايرانــتل خواننده را به كشوري مي برد كه ليبرال قرار مي دهد. پاســور و شوق جريان دارند و مردم آن در آن مباحث ليبرالي با شــم مانند احترام به حقوق بشر، دموكراسي و به اصول ليبراليســتل مطرح حكومت قانون پايبندند. مهمترين نكته اي كه پاسمي كند اين است كه چپ غربي در اولويتي كه براي مبارزه اش با امپرياليسم آمريكا قائل است ايرانيان ليبرال را در مبارزه شان ــر تنها گذاشته است. پاستل شديدا با براي آزادي و حقوق بشــكلي اين ايده كه حمايت از جنبش آزاديخواهانه ايرانيان به شآب به آسياب نومحافظه كاران آمريكا مي ريزد مخالفت مي كند و با مثال هايش مبارزه ليبرال هاي ايراني را نيز با اين ايده نشان مي دهد. او نشان مي دهد كه كوشندگان ايراني حقوق بشر در سفرهايشان از هرگونه تماسي با دولت آمريكا اجتناب مي كنند و تماس هايشان محدود به دانشگاهيان، سازمان هاي حقوق بشر و گروه هاي جامعه مدني است. ليبرال هاي غربي نيز با همين مشكل روبه رويند. چنان كه پاستل مي نويسد آنها نيز در مقابل مبارزات دانشجويان و كوشندگان حقوق بشر در ايران سكوت اختيار كرده اند. اين جماعت نيز آنچنان اسير بحث امپرياليسم شده اند كه قادر به درك يك نكته بديهي نيستند، كه آنچه خط غالب در مبارزه ايرانيان است ليبراليسم است و نه راديكاليسم. ــا اين را هم نمي فهمند كه «در ايران محكوم كردن آمريكا آنهــعار دست راستي ها است نه چپي ها». عدم توجه به شرايط شــران و در نتيجه عدم عالقه چپ غربي به حمايت واقعي در اي

از ليبرال ها و كوشندگان دموكراسي در ايران براي چپ بهاي سنگيني داشته و به مشروعيت ــت. از ديد پاستل و حيثيت آن لطمه زده اساولويتي كه چپ در مبارزه با امپرياليسم قائل ــه معادالت قرار ــت آمريكا را در مركز هم اســباهت مي دهد و به اين ترتيب ديدگاهش شغريبي به ديدگاه امپرياليست هاي آمريكايي پيدا مي كند. بحث امپرياليسم «ديگري» كه

توسط پاستل مطرح مي شود وام گرفته از مباحثي است كه ژانت افاري و كوين آندرسن در كتاب فوكو و انقالب ايران: جنسيت و جاذبه هاي اسالميسم مطرح كرده اند. نكته مهم در مورد رابطه فوكو و انقالب ايران و شوق كودكانه اي كه فوكو نسبت به انقالب ــروژه اي در جهت «معنويت ــي داد و آن را به عنوان پ ــان م نشسياسي» مي ديد اين است كه برخورد هاي امروزين چپ غربي نسبت به مبارزان ايراني را در چارچوب تفكر فلسفي پست مدرن معني مي كند. پاستل در توضيح ديدگاه هاي افاري و آندرسن نشان مي دهد كه فوكو سوءظن عميقش را نسبت به نهادهاي ــداد و به جاي آن دچار ــط ن ــدرت در غرب به مورد ايران بس قخوش خيالي بي اساسي نسبت به نهاد هاي قدرت در ايران شد. او به جاي قضاوت بر اساس حكومت عادالنه و احترام به حقوق

بشر صرفا به «متفاوت بودن» اين حكومت بسنده كرده بود. ــوال هاي مهمي را در مورد كتاب كوتاه و مختصر پاستل سمواضع چپ غربي نسبت به جنبش هاي دموكراتيك در گوشه و كنار جهان مطرح مي كند. او به خوبي نشان مي دهد كه چگونه ارزيابي «ديگري» از پشت عينك ايده هاي فلسفي نسبي گرايانه ــي غيرقابل چشم پوشي- به هرج و غربي- در كنار منافع سياســود. اين ــي كه امروز در جهان با آن روبه روييم منجر مي ش مرجكتاب بجا و به موقع چپ غربي را به خاطر مدل فريب كارانه اي كه از رابطه غرب و باقي جهان ارائه مي دهد محكوم مي كند. زمان آن فرا رسيده است كه ليبراليسم در هيئتي نو و «راديكال» به ميدان بيايد و هم در عرصه آزادي و حقوق بشر و هم در عرصه مبارزه با

جنگ طلبان نومحافظه كار پرچم را به دست بگيرد.منبع: ليبرال- دموكرات

Page 19: Shahrvand Emrouz 10

۲۲شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ

راهبرد

يک اقتراح بين المللیما در عصر ترس و دلواپسی زندگی مي کنيم. در همه ــتی بعدی در هراسند جای دنيا، مردم از حمله تروريســره بی پايان آدم ربايی ــا در اين ميان کم کم به زنجي و مو بمب گذاری انتحاری عادت مي کنيم. البته اين روزها بايد آنفلوانزای پرندگان، سونامي و قاچاق مواد مربوط به سالح های اتمی را بر فهرست طوالنی هراس های بشری اضافه کنيم. ماه گذشته نشريه فارين پاليسی – وابسته به بنياد صلح کارنگی - از ۲۱ متفکر جهانی درخواست کرد که به اين سوال جواب دهند: «يک راه حل شما برای بهتر شدن اوضاع دنيا چيست؟» يکی جنگ عليه تروريسم را مشکل بشر دانست، ديگری ديکتاتور ها را و بعدی ها فقر يا ماالريا را و آنچه در پی مي آيد پاسخ بعضی از آنهاست

به اين سوال کوچک اما دشوار.

ــالح براي مبارزه بخش خصوصي مهم ترين ســد كه ــت. به نظر مي رس ــه فقر عمومي اس عليــورهاي ــي در كش بحران هاي ديرپاي جهاني – از نسل كشآفريقايي يا ناكارآمدي دولت ها در بنگالدش، نپال، پاكستان و سريالنكا گرفته تا سيل مهاجرت هاي رو به تزايد غيرقانوني – يك پيام واحد براي ما ارسال مي كنند. اين پيام به شدت ساده اما در مقابل بسيار مهم است: تا زماني كه فقر شديد با نااميدي تركيب مي شود، دولت هاي ضعيف و شكست خورده مثل قارچ در هر نقطه اي از جهان سر بر مي آورند. فرقي هم نمي كند كه اين كشور كذايي نفت خيز است، معادن الماس ــاورزي ــس، حتي زمين هاي آن هم براي كش دارد يا برعك

مناسب نيست. ــدن براي بيش از ۳ اين طور به نظر مي آيد كه جهاني شميليارد نفر از نيازمندترين مردمان جهان هيچ مزيتي نداشته است. مي توان درباره خوب بودن يا بد بودن «جهاني شدن» براي فقرا ساعت ها سخنراني كنيم و صفحه ها مطلب و مقاله بنويسيم، اما اين تنها يك نوع «ماجراجويي آكادميك» است. ــدن مانند جاذبه زمين است، متاسفانه چه به واقع جهاني شــمان بيايد و چه نيايد نمي توانيم آن را انكار كنيم. اما خوشــاختيم ــا اكنون جاذبه را به مبارزه طلبيديم و هواپيما س مــه ما – دولتمردان، متخصصان يا تا پرواز كنيم. حاال وظيفروزنامه نگاران - اين است كه اين «جهاني شدن» را همگاني

كنيم، تا نوميدي به اميد مبدل شود و فقر به فرصت.ــش را بايد با براي رسيدن به هدفي روشن آغاز اين كوشكنيم: «ما بايد تجارت را دموكراتيزه كنيم.» هر انساني به عنوان «خرد مصرف كننده» (microconsumer) بايد به توليدات و خدمات در سطح جهاني دسترسي داشته باشد. همزمان هر (microproducer) «شخص به عنوان «خرد توليدكنندهــي داشته باشد تا بتواند هم بايد به بازارهاي جهاني دسترســد. اين ــه قيمت عادالنه اي بفروش ــول توليدي اش را ب محصــعاري به نظر ــا احتماال زياده از حد آرمان گرايانه و ش حرف هــند، اما واقع گرايانه تر از آن چيزهايي هستند كه فكر مي رس

مي كنيد. مي توانم دراين باره مثال هاي فراواني نيز بزنم. ــارت به كمك فقرا ــد، مدل هاي جديد تج ــرن جدي در قــته هاي ــي خياباني، بس ــك هاي اينترنت ــت. كيوس آمده اســامپو يا آسپرين و مهم تر از همه پرداخت ماهانه چندتايي شصورتحساب ها، مصرف را براي فقرا آسان تر كرده است. مساله فقير به عنوان ُخرد توليدكننده هم اين روزها به واقعيت تبديل شده است. آمول (Amul) يك تعاوني لبني در ايالت گجرات ــت كه از همكاري ۲/۵ ميليون مزرعه دار در ۱۲ هزار هند اسدهكده به وجود آمده است. آنها بزرگ ترين توليدكننده شير خام در دنيا به حساب مي آيند و روزي نزديك به ۶/۵ ميليون ليتر شير به بازار مي فرستند. آمول به سرعت به نامي بين المللي تبديل مي شود. مدل هاي موفق هندوستان و چين به ما ثابت كرده اند كه مي شود در مدت زماني كمتر از طول عمر معمولي

يك انسان، صدها ميليون نفر را از فقر مطلق نجات داد.ــت؟ باالخره همه ما ــا چه بوده اس كليد اين موفقيت هقبول كرده ايم كه كمك خارجي پاسخ عاقالنه اي براي رفع چنين فقر گسترده اي نيست. سوبسيدها، كمك هاي دولتي

و بشردوستي هم تنها نقش كوچكي در هدف مبارزه با فقر بازي مي كنند و البته خيلي اوقات چنين راه حل هايي نتيجه عكس نيز مي دهد. راه حل واقعي به اعتقاد من، «توسعه محلي بخش خصوصي» است و روي كلمه «محلي» تاكيد مي كنم چون توسعه بخش خصوصي بايد با توجه به پيش زمينه هاي تاريخي هر كشوري صورت گيرد. آمول در اين زمينه موفق شد، چون نيازهاي تجاري فقراي هند و جامعه كشاورزي اين كشور را در نظر گرفت و خود را با آنها وفق داد. در چين هم رهبران حزب كمونيست باالخره اهميت حق مالكيت را براي حفظ رشد اقتصادي خود به رسميت شناختند و اينچنين

شد كه ناگزير توسعه كشور هم ادامه پيدا كرد. ــركت ها براي اجراي چنين روندي ــت دولت ها و ش دس

كامال باز است. روش مقابله با فقر در بنگالدش لزوما در كشور ــوار تنها يك ــي جواب نخواهند داد. ما در اين راه دش هائيتچراغ راهنما داريم: بايد كاري كنيم كه ميليون ها توليدكننده و مصرف كننده جديد به اقتصاد جهاني بپيوندند. تجربه نشان ــه بخش خصوصي بهتر و ــت كه در اين راه هميش داده اسمناسب تر عمل مي كند. فقرا آماده اند، اما دولت ها چطور؟ آيا ــردان حاضرند به نفع همه مردم از نقش ويران كننده دولتم

خود در تجارت و اقتصاد بكاهند؟٭ كوئيمباتـوره كريشـنارائو پراهـاالد، اسـتاد درس اسـتراتژي صنفي در دانشـكده تجارت دانشگاه ميشيگان و مشاور اقتصادي Business است. هفته نامه AT&T شركت هاي بزرگي چون اوراكل وWeek پراهاالد را «يك اسـتاد بسيار زيرك دانشگاه ميشيگان و تاثيرگذارترين متفكر حال حاضر دنيا در حوزه استراتژي تجاري» معرفي كرده اسـت. پراهاالد در هندوستان متولد شد و تحصيالت مقدماتي اش را در همين كشور به پايان رساند. او سپس به آمريكا مهاجـرت كـرد و دكترايش را از دانشـگاه هاروارد گرفت، رسـاله دكتراي او در مـورد مديريت چندمليتي بود. پراهاالد بالفاصله به هندوستان بازگشت و مشغول تدريس شد، اما رويكرد ليبرال او به مساله جهاني شدن خشم شديد ناسيوناليست هاي هندي را در پي

داشت، تا جايي كه باالخره ترجيح داد به اياالت متحده بازگردد.

مشكل: فقرراه حل: يك جهان براي فروش

vŽU− ÁËU ∫tLłdð

يادداشتی از سی.کی. پراهاالد٭

فريبرز رئيس دانا، اقتصاددان ــال ها ــت اما در اين س اسبيشتر به عنوان روشنفكري ــت ــرا و سوسياليس چپ گشناخته مي شود. با او تماس گرفتيم تا بدانيم كه آرزوي ديدار و گفت وگو با كداميك را ــي جهان ــاي چهره ه از ــا كمي ــخش ام دارد. پاســود: «اگر قابل پيش بيني ببا معياري مشخص، احساس و ايدئولوژيك بخواهم پاسخ گويم، دوست دارم به ديدار فيدل كاسترو بروم.» اما كاسترو تنها شخصيتي نيست كه رئيس دانا آرزوي ديدار با او را دارد. ماندال و البته هوگو چاوس نيز ديگر چهره هايي هستند كه او تمايل به ديدار با آنها دارد: «دوست دارم چاوس را ببينم و انتقادهايم را از رفتار و عملكردش بيان كنم. رفتارهاي او

سوسياليست هاي جهان را نااميد كرده است.»كدام رفتار چاوس از نظر شما قابل نقد است؟

ــت است كه سوسياليست ها طرفدار عدالت اين درساجتماعي هستند اما هرگز در اين راه به خودكامگان راه نمي دهند. من در اين نقد با چاوس بسيار تند خواهم بود

و با صداي بلند صحبت خواهم كرد. ديدارتـان با كاسـترو چگونـه خواهد بود، بـه او چه

مي خواهيد بگوييد؟با آقاي كاسترو احساسات شخصي ام را در ميان خواهم گذاشت و از جانب آزادي خواهان سوسياليست ميهنم با او

صحبت خواهم كرد.يعنـي بـه اعتقـاد شـما عملكـرد كاسـترو بـراي سوسياليسـت ها قابل قبول تر از چاوس اسـت؟ اين

تفاوت در ظاهر به نظر مي آيد؟ــترو در ميان نخواهم ــن انتقاد به چاوس را با كاس مــاره خواهم كرد كه توقع و انتظار گذاشت. تنها يك اشآزادي خواهان و سوسياليست ها اين است كه بهانه اي به ــت مخالفان سوسياليسم نيافتد. نبايد جوري عمل دســاري كرد كه مخالفان مجددا روي اين نظر خالف پافشــت ها ميانه اي با دموكراسي و كنند كه گويا سوسياليسآزادي ندارند. به نظر من دموكراسي گسترده تر از صندوق

راي است.ــون ماندال، رهبر فريبرز رئيس دانا اما به ديدار با نلســتي آفريقا نيز عالقه مند است. از او مبارزات ضدنژادپرســيم كه در اين ديدار دوست دارد چه نكاتي را با مي پرســنويم: «در حضور ــخ مي ش ماندال در ميان بگذارد و پاسنلسون ماندال از مبارزه و تالش هاي بسياري از چهره هاي ــم كرد..» رئيس دانا ــي در طول تاريخ صحبت خواه ايرانهمچنين پرسش طرح شده ما در اين گپ و گفت كوتاه را به گونه اي ديگر مطرح مي كند: «اگر براي حفظ منافع ملي كشور مجبور به ديدار با شخصيت هاي جهاني باشم، ــدار و در اين ــيطان هم دي حاضرم حتي با ديك چني ش

گفت وگو او را تحمل كنم.»

دوست دارم کاسترو و چاوز را ببينم آرزوهای فريبرز رئيس دانا

روياهای يک روشنفکر

UÝ—UÄ »öÖ

Page 20: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

vLOŠ— t² −š U{—

تاريختاريختاريخ۲۷

ــن روحاني سوداي سرباال دارد. او در حسروزهاي گذشته به ديدار هاشمي رفسنجاني

رفته، با او به مذاكره نشسته و براي ورودي تمام عيار و با يال و كوپال به عرصه انتخابات پارلمان،

از شيخ الرئيس خويش، رخصت طلبيده است. او خود ــن رويايي، اكنون ــادي اعتدال خوانده و در چني را هسوداي آن دارد كه يك دست به سوي چپ و دستي به سوي راست، چرخي ميانه ميدان زند و به طرفه العيني، رهبري ميانه روهاي جناحين را براي ورود به پارلمان هشتم عهده دار شود. ورود زودهنگام حسن روحاني به عرصه اما آنگاهي حادث شد كه سياستمداران مستقر در حزب«اعتدال و توسعه» به ديدار اكبر هاشمي رفتند ــتند تا خيمه اعتدال را برپا سازد تا بدين و از او خواســامان دهند و ترتيب بر عمود اين خيمه، ائتالفي را س

كامجويي سوسياليست هاي تخيلي از پارلمان را ــازند. هاشمي اما در رد در دور آينده، محدود ساين مطالبه، نگاه ها را روانه حسن روحاني ساخت ــا پدرخوانده اكنون ترجيح مي دهد كه چه بسيك ناظر تاثيرگذار باشد تا يك عامل تاثيرپذير.

ــت كه او در غيبت خود، راه را براي اينچنين اسورود «روحاني سياستمدار» هموار مي كند. مردي

ــتمدار به خود اوست: ــبيه ترين سياس كه از قضا شسياستمداري كه در درجه اول به مانند او يك روحاني

حسن روحانیدر غياب هاشمی رفسنجانی

سودای سرباال دارد

نايبشيخ الرئيس

Page 21: Shahrvand Emrouz 10

۲۴شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ تاريخــت و همچون او اشراف زاده نيست اما آريستوكرات اســت. روحاني اي كه جانب اعتدال را فرو نمي گذارد و اســازد مگر به وقت اضطرار و هنگام اسرار، هويدا نمي سمواجهه نابرابر با مخالفان و نشستن تيرهاي بال بر كمان. سياستمردي روحاني كه همچون او، از بستر راست هاي محافظه كار برخاسته است و در پي نشستن با چپ هاي ــت. يك روحاني آريستوكرات كه راست شده نيز هس

پيش از سياست، اهل كياست است و پيش از آن اما به اقتدار و توسعه مي انديشد.

بدين ترتيب شيخ حسن روحاني، گويي مجسمه اي ــت و اگرچه زماني ــمي اس ــراش از اكبر هاش خوش تهاشمي در توصيف تفاوت خود با حسن روحاني گفته ــايد تفكرش از ــان تفكري دارد و ش بود كه«خود ايشمن يك مقدار معتدل تر هم باشد»، اما اكنون- دراين ــقف ــن روحاني نيز گاه س ــه پر بال- از قضا، حس زمان

ــتون ناساز اعتراض مي گذارد و اعتدال خويش را بر ســود و جانب اعتدال را فرو مي گذارد تا در كار انتقاد شبدين ترتيب ميان او و آن محافظه كاري سابقش فاصله

افتاده است.اينها اما تمام داستان تمايل هاشمي رفسنجاني به ــن روحاني را با شيخ ــن روحاني نيست؛ كه حس حســب، نسبتي نيز هست؛ كه او با الرئيس، عالوه بر تناسورود به مجلس اول و آغاز همكاري اش با اكبر هاشمي ــت را در ركاب رئيس، پي گرفت ــنجاني، سياس رفســري در ركاب او حركت كرد. آنچنانكه در ميانه و عمجنگ ايران و عراق، وقتي اكبر هاشمي به حكم واليت، فرماندهي جنگ را عهده دار شد، حسن روحاني را نيز به نيابت و معاونت خويش برگزيد. اينچنين بود كه روحاني سياستمدار، به مرور زمان،نايب شيخ الرئيس شد. اكنون اما اين نايب شيخ الرئيس است كه در انديشه رياست، جامه سياست، نو مي كند. حسن روحاني را اكنون در مجاورت با ۶۰ سالگي، دوران برداشت فرارسيده است ــمين دهه از ــتمدار را در پايان شش و البته يك سياســتن و داشتن نيست: وقت برداشت عمر، كاري با كاشفرا رسيده و نايب شيخ الرئيس، خود اينك در انديشه ــت. اگرچه راه ها ناهموارند و شيخوخيت و رياست اس

مسيرها صعب و پربال.ــالگي خويش، در ــن روحاني اكنون در ۶۰ س حســرباال دارد و نه يك معاون ــت، سوداي س كارزار سياسژنرال كه يك «شواليه» جوان است. آرزو اما بر جوانان ــه واقعيت به تن ــه آرزوها كه جام ــت و چ عيب نيسمي كنند. به هرحال اما اين گذشته است كه چراغ راه آينده است و مسير آينده از گذشته مي گذرد. چشم ها را بايد بست و همراه با حسن روحاني به گذشته ها بايد

رفت. حسن روحاني از سمنان تا انگلستان

ــت مجلس آينده مردي كه براي خود جامه رياســن فريدون روحاني، هم ــيخ حس ايران را مي دوزد، شاقليم با رئيس دولت ايران است. ۵۹ سال پيش او نيز همچون محمود احمدي نژاد در استان سمنان به دنيا ــال ۱۳۴۰ بود و ۱۳ ساله كه رهسپار پايتخت آمد. سمذهبي ايران شد تا درس حوزه بخواند؛ در مدرسه اي ــتي و كه به نام آيت اهللا گلپايگاني بود و زير نظر بهشــد، مدرسه اي كه اساتيدي ــيرازي اداره مي ش رباني شــن تهراني داشت و ــيخ حس ــكيني و ش همچون مشــدي گلپايگاني و محمدي ــي همچون محم نوجوانانري شهري نيز از شاگردان آن بودند. فريدون اما در شهر قم برخالف جريان آب شنا كرد، وقتي فلسفه و منطق ــح داد و دومي را به نفع اولي ــر فقه و اصول ترجي را بــت. روحاني نوجوان اما يك چندي – هشت فروگذاشــال- كه گذشت، پايتخت مذهبي ايران را نيز ترك ســمي كشور گزيد. از كرد و رحل اقامت در پايتخت رســگاه. او به تحصيل قم به تهران آمد و از حوزه به دانشعلوم قضا در دانشگاه تهران پرداخت تا تجربه خويش ــت، روحاني ــالت كه پايان ياف ــازد. تحصي تكميل ســگاهي راهي سربازخانه شد و از سربازي كه فارغ دانشــود. پس از قم و تهران، مقصد او ــد نيز پر پرواز گش ش

اكنون لندن بود. راهنمايي ها و همكاري هاي مطهري، ــوي اردبيلي، راه او را هموار ساخت و ــتي و موس بهشبدين ترتيب روحاني دانشگاهي، در سال ۵۷ عازم فرنگ شد و به قصد دكترا در «جامعه شناسي حقوق»، سمت و سوي دانشگاه اسكاتلند گرفت. شيخ حسن اما آنگاهي روانه فرنگ شد كه دست و بال خويش بسته ديد. او به هرحال يك منبري بود و درپي سخنراني هايي انتقادي، ممنوع المنبر شده بود. بدين ترتيب تنها مشغوليت او همنشيني اش با روحانيون سياسي بود در نشست هاي ــال ۵۶، ــارز». چه آنكه در س ــه روحانيت مب «جامع«روحاني» ۲۹ ساله سمناني از اولين افرادي بود كه به جامعه روحانيت مبارز در تهران پيوست. او اما يكسال بعد به بريتانيا رفت تا ارجحيت تحصيل بر سياست را ــد و يك چندي با آداب از نگاه خود، نمايش داده باش

ملل آشنا شود. بازگشت روحاني در مسير نظامي

چرخ انقالب چرخيده و دولت موقت بر سركار آمده بود كه روحاني سمناني از فرنگ به ميهن آمد. چه بسا ــيده بود كه با مشورت و هدايت آيت اهللا كمي دير رسخامنه اي، در دولت انقالبي، نصيب او كار در ارتش شد؛ نهادي كه در حكومت انقالبي، يك نهاد بيگانه به نظر مي آمد و كسي را چندان توجهي بدان نبود. او به اداره سياسي-عقيدتي ارتش رفت و يك روحاني نظامي شد. تقدير حسن روحاني گويي از همين جا رقم خورد كه با ورود به مجلس اول نيز به رياست كميسيون دفاعي مجلس انتخاب شد. روحاني نظامي اما راه ورود خود به مجلس از سمنان را هموار كرد؛ كه او كانديداي حزب ــمنان. جنگ جمهوري براي مجلس اول بود اما از سايران و عراق، روحاني نظامي را از حاشيه به متن آورده بود كه او نه تنها رياست كميسيون دفاعي پارلمان را به نام خود كرد كه رياست ستاد قرارگاه نظامي خاتم االنبيا ــير، ــاخت. همچنانكه دراين مس ــز از آن خود س را نيفرماندهي ستادكل پدافند هوايي كشور را نيز عهده دار ــن روحاني، چهره يك ــد و بدين ترتيب ژنرال حس شاستراتژيست نظامي را نيز به خود گرفت. او يك فرمانده عبا به دوش شد و يك روحاني ژنرال. ژنرال روحاني اما در منازعات ارتش و سپاه اگرچه تالش مي كرد تا نقش ــك داور بيطرف را بازي كند اما پرهيزي در حمايت يــيان در مقابل سپاهيان نيز نداشت و اينچنين از ارتشــت، داوري فرمانده بود كه درپي عمليات والفجر هشــي اي كه از قضا علم قضا نيز خوانده بود، چنين روحانبود:«خواهش ما اين است كه سپاه هيچ دخالتي در كار

برادران ( يگان هاي پدافند ارتش) نكند.»ــو در جلسات شوراي عالي روحاني نظامي از يكسدفاع حاضر مي شد و در طراحي عمليات نظامي شركت مي جست و از سوي ديگر به مناطق بحران خيز جنگي مي رفت و گزارش آنچه كه مي ديد را نزد شيخ الرئيس، ــنجاني، مي آورد. اگر فردي به نام ــمي رفس اكبر هاشــبي» نيز نزد اكبر هاشمي مي آمد تا اسلحه «طهماسابتكاري و دست ساز خود را به آزمايش و عرضه بگذارد، شيخ الرئيس، كار آزمايش و گزارش را به نايب نظامي خود حسن فريدون روحاني وامي گذاشت. در ماجراي

¨v UŠË— s Š oÞU d³ « vKŽ bO−L «b³Ž Ë È—u fK− —œ Á«u ¹œUF —«b~MHð tÝ tÐ ‰Ë« Æb œuÐ Áb ·ËdF —œ «— v ö²z« UN ¬ XO UŠË— tF Uł Ë Áœ«œ qJ “—U³ UÐ tKÐUI —«“—U —œ —b� vMÐ s × «uЫb œuÐ

Page 22: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ تاريخ۲۵ــمي با حكم رهبر عمليات خيبر نيز آنگاهي كه هاشكشور، فرماندهي عمليات را عهده دار شد و به دزفول آمد، حسن روحاني ميزبان او در قرارگاه خاتم االنبيا بود. روحاني نظامي آنقدر معتمد اكبر هاشمي رفسنجاني ــه در ميانه عمليات پراهميتي همچون خيبر و بود كشباهنگام، هاشمي به اطمينان خاطر، سر به استراحت ــن بر زمين بگذارد:«من رفتم خوابيدم و از آقاي حســه عمليات را ــتم ك ــاداتيان خواس روحاني و جالل ســكلي دارند، مرا ــب كنند و اگر در ترديدند و مش تعقيبيدار كنند.»(۱۳۶۲/۱۲/۳) حسن روحاني در شرايط سخت جنگ و در اوج اختالفات سپاهيان و ارتشيان، براي هاشمي رفسنجاني نه يك مشاور كه يك همراه بود:«پيشرفت جنگ خيلي مشكل شده است...حضور ــراي كار من مفيد ــن روحاني در قرارگاه ب دكتر حســمي، ــفارش هاش ــت.»(۶۲/۱۲/۱۲) روحاني به س اســش امكانات دفاعي ــراي تجهيز و هماهنگي و آزماي بعازم خوزستان مي شد(۶۳/۱۲/۱۳) و به مرور، نماينده ــنجاني در هدايت عمليات رسمي اكبر هاشمي رفسنظامي نيز شد. آنچنانكه هاشمي رفسنجاني در دفترچه خاطرات خود ( ۶۳/۸/۳۰) نيز مي نويسد:«دكتر حسن روحاني آمد. ايشان را در جريان برنامه عمليات آينده قرار دادم و از ايشان خواستم كه به نمايندگي از من با فرماندهان سپاه و ارتش تماس بگيرد.» حسن روحاني اكنون نايب شيخ الرئيس بود در قرارگاه فرماندهي:«به دكتر روحاني كه نماينده من در قرارگاه فرماندهي است، گفتم كه بيشتر به آنجا برود و پيشرفت كارها را كنترل كند.»(۶۳/۱۱/۱۱) اكنون اين حسن روحاني بود كه از قرارگاه با تهران تماس مي گرفت و اكبر هاشمي را در جريان آغاز عمليات «بدر» قرار مي داد. او آنچنان متنفذ ــران قوا(۶۳/۱۲/۲۲) به رغم شده بود كه در جلسه سعدم تصويب موشك باران بغداد، نظر جمع را تغيير و

موشك را با موشك پاسخ دهد.ــيمي ماهشهر باري نيز كه نيروهاي عراقي،پتروشــن روحاني بود را بمباران كرده بودند، اين ژنرال حسكه همراه علي اكبر ناطق نوري:«از طرف آقاي هاشمي ــهر برويم.» ــي به ماهش ماموريت يافتيم براي بازرسهواپيماي دشمن صبح زود حمله كرده و ايراني ها نيز غافلگير شده بودند و«مامور ضدهوايي هم با دمپايي و زيرشلواري آمده و پشت ضدهوايي نشسته بود». حسن روحاني و ناطق نوري گزارش خويش نزد هاشمي آوردند و تحليل خود از ماجرا را نيز بازگفتند: همه مشكالت

جبهه به بني صدر ختم مي شود. روحاني سياستمدار در گروه سه تفنگدار

علي اكبر ناطق نوري، عبدالمجيد معاديخواه و شيخ ــي مجلس اول ــه نماينده روحان ــن روحاني، س حســه در مخالفت با بني صدر و ماجراي انتخابات بودند كرياست جمهوري اول به «سه تفنگدار» معروف شدند. هرسه، عضو جامعه روحانيت مبارز بودند و در مقابله با بني صدر، هم نوا. آنها درپي همراهي بخشي از روحانيت ــه اي نيز ــال ۶۰ جلس مبارز با بني صدر، در خرداد ســكيل دادند و بر سر اعتبار مخدوش شده «جامعه تشروحانيت مبارز» و همراهي اش با بني صدر به نقد دروني

ــه اي كه روايت هاشمي از آن، چنين نشستند؛ جلســت:«آقاي معاديخواه و دكتر روحاني، سختگيري اســه [روحانيت]، ــراي تجديد اعتبار جامع مي كردند، بــدند و قرار شد از نو جامعه را ــبتا موفق ش باالخره نســازمان كنند.» روحاني سياستمدار از جمله تجديد س۲۱ روحانيوني بود كه ارديبهشت سال ۶۱، اطالعيه اي را ذيل تابلو جامعه روحانيت مبارز، در افشاي آيت اهللا شريعتمداري امضا كرد و با معرفي محمدي ري شهري به عنوان وزير اطالعات نيز، اصلي ترين نماينده اي بود كه در پارلمان، به موافقت با او سخن گفت:«از سال ۴۱ كه در حوزه علميه قم بنده با ايشان [ري شهري] آشنا شدم، همواره ايشان را با اين ويژگي ها مي ديدم: تدين و تعبد و حتي تهجد. بسياري از نيمه شب ها مي ديديم كه حجره ايشان، چراغش روشن است و مشغول نماز و دعا

و تهجد هستند و اين براي ما بسيار مهم است.»«روحاني» گاهي در لباس نظامي و گاهي در لباس ــم ها و ذهن ها نشسته بود كه ــي، آنقدر به چش سياســينان راهي مجلس دوم را به نمايندگي از پايتخت نشپارلمان شود. آنچنانكه در مجلس سوم و چهارم و پنجم نيز از تهران بود كه او مسير پارلمان را روي خود هموار كرد. در مجلس دوم حسن روحاني با حمايت «جامعه ــي نمايندگي ملت نشست. روحانيت مبارز» بر كرسمجلس سوم نيز اگرچه مجلس چپ ها بود و رياستش ــن روحاني با مهدي كروبي، اما همچنان پذيراي حس

راست گرا بود.فخرالدين حجازي و هادي غفاري در فهرست جامعه روحانيت در مجلس سوم قرار نگرفتند و اين آغاز انشقاق بود. روحانيون چپگرا- كساني همچون مهدي كروبي ــوي خوئيني- و محمود دعايي و امام جماراني و موسجامعه روحانيت را ترك گفتند و مجمع روحانيون را ــان، اسالم آمريكايي نام برساختند. راست ها، اسالمشگرفته و بدين ترتيب به حاشيه رفتند. حسن روحاني اما از راست به ميانه آمد و با قرار گرفتن در ليست مشترك جامعه روحانيت و مجمع روحانيون، راهي مجلس شد. حسن روحاني اما مجلس سوم را در فراكسيون اقليت راست گرا نشست تا چهارسال ديگر كه ناطق نوري به رياست پارلمان ايران رسيد، «روحاني» سياستمدار نيز به معاونت رياست پارلمان انتخاب شود. حسن روحاني اكنون نه يك ژنرال نظامي كه يك ژنرال سياسي بود. در آستانه انتخابات مجلس پنجم، آنگاهي كه كارگزاران ــتند به گفت وگويي نافرجام با جامعه روحانيت نشســين شكل بگيرد، تا ائتالفي عليه چپ هاي حاشيه نشــت كانديداهاي ــن روحاني نه فقط در فهرس نام حســت كانديداهاي ــه روحانيت مبارز كه در فهرس جامعــم مي آمد. ــيس كارگزاران نيز به چش حزب تازه تاسشيخ حسن روحاني اكنون يك سياستمدار باكياست ــتمداري از جنس اكبر هاشمي رفسنجاني بود؛ سياســك «فراجناحي ــز و راز حركت بر طناب باري ــه رم كبودن» را فراگرفته بود. راست هاي محافظه كار، موتلف كارگزاراني هاي تكنوكرات نشدند، چه آنكه اكنون در اوج پيروزي، زمان جداكردن حساب ها بود و نه تقسيم غنايم(همان اتفاقي كه چهارسال بعد توسط چپ هاي

پيروز، رخ داد؛ انتخابات مجلس ششم، حساب هايي كه جدا شدند و غنايمي كه ميان چپ هاي پيروز و هاشمي

ميانه رو، تقسيم نشدند). روحاني، نايب شيخ الرئيس

ــمي ــاون پارلماني اكبر هاش ــن روحاني، مع حسرفسنجاني، رئيس دولت ايران بود. هشت سال رياست رئيس، روبه پايان بود كه شيخ حسن «روحاني» با طرح سخناني درخصوص جايگاه متمايز هاشمي رفسنجاني، ــي، آنچنان ــراوان برانگيخت. آريستوكراس جنجال ف«روحاني» سمناني را به تسخير خود درآورده بود كه مي گفت:«آقاي هاشمي در زمان حضرت امام، نفر دوم ــورمان بودند و در زمان حال نيز نفر دوم هستند كشــوم خواهد بود.» او حتي و رئيس جمهور آينده نفر سسخن از تغيير قانون اساسي به ميان آورد تا راه را روي ــت جمهوري مجدد هاشمي رفسنجاني بگشايد. رياســد و با در بسته قانون ــوده نش ــيري كه البته گش مسمواجه شد. حسن روحاني اكنون از يكسو در منتها اليه ــرار گرفته بود و از ــت «حزب كارگزاران» ق جناح راسسوي ديگر در منتها اليه جناح چپ «جامعه روحانيت مبارز و جناح راست». او در خط ميانه حركت مي كرد؛

ــزاران را حفظ مي كرد آنگاهي كه فاصله خود با كارگآنها متمايل به چپ مي شدند و از راست گرايان فاصله ــتادند. مي گرفت،آنگاهي كه در برابر ميانه روها مي ايسآنچنان متشابه با هاشمي رفسنجاني بود كه در ميانه ــوي و سيدمحمدخاتمي، ــين موس طرح نام ميرحسكارگزاران به سراغ او رفتند و روياي رياست جمهوري او را پروراندند. همچنانكه تكنوكرات هاي كارگزاراني- از جمله عطاءاهللا مهاجراني- نيز در مصاحبه هاي خود، او را بهترين گزينه براي رياست جمهوري دانستند و معرفي كردند. چه آنكه در زمانه اي كه هاشمي رفسنجاني از ــمت ائتالف با راست حركت كرد ائتالف با چپ به ســنا با علم فرنگي بود كه برصندلي نيز اين روحاني آشمحمد موسوي خوئيني ها نشست و سكان هدايت مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري را عهده دار شد. طنز روزگار بود كه هاشمي رفسنجاني، هدايت و رياست دانشجويان پيرو خط امام سابق و چپ هاي مذهبي را به دست يك روحاني آريستوكرات و راست بنياد، شيخ حسن روحاني، مي سپرد. عباس عبدي به زندان رفت و پس از آزادي اما شيخ حسن روحاني، پايان كارش را امضا كرد. چپ ها از هاشمي بريدند و هاشمي به همراه

امام به جای آيت اهللا«روحاني» سمناني در پس درگذشت مصطفي خميني سخنراني اي كرد كه تاريخ ساز شد؛ صرفا ــي بود كه عنوان «امام» از آن روي كه او اولين كسرا ضميمه نام «آيت اهللا خميني» ساخت. از ابراهيم گفت، آنگاهي كه از اسماعيل خويش گذشت و به امامت رسيد و در شباهت آن با درگذشت مصطفي ــن آيت اهللا خميني ــه» امامت بر ت خميني «جامدوخت. بدين ترتيب بود كه عنوان «امام» بر زبان ها

افتاد و رايج شد.

Page 23: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶۲۶تاريخ

حسن روحاني جانب راست را گرفت. مركز تحقيقات استراتژيك نيز از رياست جمهوري به مجمع تشخيص مصلحت منتقل شد تا حسن روحاني همچنان رئيس باقي بماند. «روحاني» سياستمدار اما نه تنها كانديداي رياست جمهوري نشد كه در انتخابات مجلس ششم نيز ــت. نامزدي در انتخابات را نپذيرفت و در كناره نشســازي باخت-باخت، ــه در ب ــت ك ــا او مي دانس چه بســت و چپ هاي پيروز، جاده را براي ورودش بي معناســش – اكبر هاشمي- هموار نخواهند صعود او و رئيســنجاني از كرد. پس از آن نيز اگرچه اكبر هاشمي رفسسيدمحمد خاتمي خواست تا در دومين دوره از رياست ــن روحاني را به معاونت اولي خود جمهوري اش، حسانتخاب كند تا بدين ترتيب مسير كانديداتوري آن شيخ ــت جمهوري ۸۴ فراهم آيد، ميانه رو در انتخابات رياساما سيدمحمد خاتمي، نسخه پيشنهادي اكبر هاشمي ــت. چه آنكه حسن روحاني در مقام دبير را فروگذاششوراي عالي امنيت ملي، هدايت پرونده هسته اي ايران را عهده دار شده و به واسطه اين فعاليت موازي، دستان ــي رئيس دولت و وزيرخارجه اش آنچنان در ديپلماســده بود كه خاتمي به گاليه بگويد، ــته ش خارجي بســت و پاسخگوي سياست خارجي دولت بي اختيار اسموجود نيست. حسن روحاني اكنون يك ديپلمات بود و خاتمي را چندان تمايلي به همكاري با ديپلمات هايي ــي ــت را نيز به مثابه ميز ديپلماس نبود كه ميز سياس

ــت ــت در كار سياس مي بينند و كياسمي كنند.

روحاني ديپلمات و كياست در كار سياست

ــت و مجلس ــن روحاني از دول حســب افتاد اما از اصل بي نصيب ماند. از اسنيفتاد. او آنقدر درس ديپلماسي آموخته ــون تبديل به يك ديپلمات بود كه اكنــود. نماينده رهبري در شوراي عالي شــد و دبيري اين شورا نيز امنيت ملي شــال ــت س ــر دوش او قرار گرفت. بيس بــفرهاي متناوب نمايندگي پارلمان و سخارجي البته روحاني سياستمدار را در قامت يك ديپلمات نيز درآورده بود. سال ۶۱ و در مجلس اول، به همراهي خانواده هاشمي و باهنر و همسر مطهري راهي ــن سالگرد انقالب ليبي شد تا در جشــركت كند. در همان مجلس به ليبي شهمراه اكبر هاشمي رفسنجاني رهسپار ــد و مذاكراتي ديپلماتيك را هند نيز شــال ــه كرد. باري نيز در آبان ماه س تجربــت و در ــه به آمريكا رف ــود ك ۱۳۶۲ بــركت كرد تا ــالس بين المجالس ش اجــد كه در از اولين مقامات ايراني اي باشدولت انقالبي به اياالت متحده مي روند. يك بار نيز در همان مجلس اول به هند ــاري نيز به چين، زماني نيز به رفت و بــير ژاپن رفت و زماني ديگر به كره. مس

ديپلماسي اما استوار بر مذاكره است و حسن روحاني در كار مذاكره نيز بود. همچنان كه سال ۱۳۶۲ و در ميانه ــن روحاني بود كه به واسطه، جنگ با عراق، اين حسبا كردهاي مخالف مذاكره كرد و حامل پيام آنها براي ــنجاني نيز شد كه ــيخ الرئيس، اكبر هاشمي رفس شامان دهيد تا مصالحه كنيم؛ پيام چهره هايي همچون عزالدين حسيني كه مواضع كمونيستي حزب كموله را تحمل شان نبود و در مسير جدايي و كناره گيري قرار گرفته بودند. روحاني سمناني آنچنان در سياست، بر مدار كياست حركت مي كرد كه در كنار اسداهللا بيات و دري نجف آبادي و رسول منتجب نيا و به همراه اكبر ــدند تا براي اصالح بيت هاشمي رفسنجاني هياتي شآيت اهللا منتظري چاره بجويند.اينها همه از شيخ حسن روحاني، يك مذاكره كننده و يك ديپلمات ساخت تا در ماجراي پرونده هسته اي ايران راهي كشورهاي اروپايي

شود و بر تنور مذاكره بدمد.حسن روحاني اما در جايگاه دبيري شوراي عالي ــاربان ــك ديپلمات نبود كه س ــت ملي فقط ي امنيامنيت ملي كشور نيز بود. اين چنين بود كه در پس ــگاه او ــاه ۱۳۷۸ و حوادث كوي دانش هجدهم تيرمسخنران راهپيمايي اي بود كه ۲۳ تيرماه در شمايل ــن روحاني در آن سخنراني رسمي برگزار شد. حســگاه از فرصت طلبي ــاره به حوادث كوي دانش با اشــزوي» و ــته و من ــي ورشكس «گروهك هاي سياس

ــخن گفت و اعالم كرد: ــرور و وابسته» س «افراد ش«اگر منع مسووالن نبود، مردم ما، جوانان مسلمان، غيور و انقالبي ما با اين عناصر و اوباش به شديدترين وجه برخورد مي كردند و آنها را به سزاي اعمال شان مي رساندند.» سخنان روحاني بيش از آنكه همدالنه ــجويان آسيب ديده باشد، جانب انتقاد و خط با دانشو نشان كشيدن به خود گرفت و از همين روي نگاه سياستمداران چپ گرا را براي مدتي نسبت به او منفي كرد. چنين مواجهه و مقابله اي از سوي «روحاني» با ــجويان، ذهن ها را به سال ۱۳۷۰ برد؛ آنگاهي دانشــن روحاني سخنران مراسم دولتي ۱۳ آباني كه حســوراي هماهنگي دفتر تبليغات در برابر ــد كه ش شمراسم دانشجويان تحكيمي برگزار كرد. راست گرايان ــفارت آمريكا، پس از يك دهه از مخالف تسخير سگروگانگيري، خود را ميراث دار آن واقعه مي دانستند و دانشجويان پيرو خط امام را اما منحرف از آرمان آن واقعه. حسن روحاني بدين ترتيب همان زمان رويارويي خود با دانشجويان جناح چپ را به نمايش گذاشت؛ ــخنران مراسم ۱۳ آبان دولتي شد، در آنگاهي كه س

برابر مراسم ۱۳ آبان دانشجويي و غيردولتي.دوران رياست حسن روحاني بر شوراي عالي امنيت ــات، آنچنان نبود كه پلي ــي، دوران روحاني ديپلم ملــود. فاصله ها در ميان او و اصالح طلبان حاكم برقرار شــير خود مي رفتند حال افزايش بود و هر يك در مسكه محمود احمدي نژاد، سياستي ديگر

در كار انداخت. سودای سرباالی روحانی

مردادماه ۱۳۸۴ روحاني ديپلمات پس ــود احمدي نژاد، ــدن محم از روي كار آمــوراي عالي امنيت ملي را واگذاشت و شبه ساختمان مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت بازگشت. در اين مدت او گاه سخن به تندي نيز گفت. يك بار از تخريب بزرگان انتقاد و اعالم كرد كه «تازه به دوران رسيده ها نمي توانند كشور ــد». باري ديگر نيز آنچنان به را اداره كننانتقاد از سياست هاي هسته اي دولت در اجالس خبرگان پرداخت كه فضاي جلسه را متشنج ساخت و انتقاد مخالفان خويش ــمي برانگيخت. حسن ــه رس را در جلسروحاني بدين ترتيب جانب محافظه كاري ــك چندي رها كرد و در كانون توجه را يــرات و دموكرات ــتمداران تكنوك سياســت. او اكنون در زمانه اي كه نيز قرار گرفمنتقدان محمود احمدي نژاد نه فقط در ــت نيز ــپ كه در اردوگاه راس اردوگاه چــوداي ميدانداري دارد؛ به سر مي برند، ســه روي او، چپ ها ــه موازات ميان اگرچه بــت هاي منتقد رئيس دولت نيز در و راســود مي روند. حال كار خويش اند و راه خآيا چپ و راست در حسن روحاني، نايب

شيخ الرئيس، به يكديگر مي رسند؟

Page 24: Shahrvand Emrouz 10

جهانجهانشهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ۲۸ نفت ، وهابيت ، انفجار ۲۹ از انديشه تا عمل۲۹ سفير مراجع در راه عربستان ۳۰ فتواهای تند در شرايط دشوار

v d Ê«dN

عربستان چه می خواهدپرونده وهابيت ۱

ــمن يا رقيب اصلي ــور رايج، ايران دش برخالف تصعربستان در مناقشات چندساله اخير پس از اشغال عراق ــيعي در اين كشور نيست، و روي كار آمدن حكومت شدشمن خانگي است در منظومه عربي. سياست عربستان در سه دهه گذشته كه نظام جمهوري اسالمي در ايران ــت، به ويژه در دهه نخست آن بر ــتقرار و تداوم داش اسپايه تشكيل جبهه اي عربي در برابر امواج صدور انقالب استوار بود و برپايه همين استراتژي دولت سعودي و ديگر دولت هاي عربي حوزه خليج فارس از رژيم صدام حسين ــا از آن، جنگي ــت مي كردند و در تالش بودند ت حمايــازند. اگرچه آنها از نفوذ معنوي ميان عرب و فارس بسايران در ميان شيعيان عربستان كه اقليت بزرگي در اين كشور هستند بيمناك بودند و شيعيان عربستان هم به جهت حضور در مناطق نفت خيز شرقي تاثير بسزايي در نگراني عربستان داشتند، اما اين تهديد در حدي نبود كه بتواند نظام سياسي عربستان را به چالش جدي بطلبد. ــرنگوني صدام حسين اما از زماني كه در عراق پس از ســتين بار قدرت را به دست اكثريت شيعيان براي نخسگرفتند، اين نگراني ها فزوني يافت. ديگر عربستان يا ديگر رهبران سني مذهب جهان عرب نمي توانستند مناقشه شيعي – سني را مناقشه اي صرفا ميان اعراب و فارس ها بدانند، چون ايران ديگر تنها همسايه اي نبود كه رهبري ــيعي را در راس حكومت دارد. با پايان صدام حسين، شآل سعود تزلزل را در اركان خود احساس كرد، به همين ــعودي تالش چنداني براي دليل است كه عربستان س

جلوگيري از فعاليت هواداران القاعده براي ورود به عراق ــتي نمي كند و زلمي خليل زاد و انجام عمليات تروريسسفير آمريكا در سازمان ملل به صراحت از اين سياست عربستان انتقاد مي كند. عربستان با اينكه متحد آمريكا در منطقه است و واشنگتن براي مقابله با ايران قرارداد ۲۵ ميليارد دالري فروش تسليحات پيشرفته نظامي با رياض امضا كرده، ولي هنوز در عراق نمايندگي ديپلماتيك ايجاد نكرده چون نمي تواند وجود يك حكومت عربي شيعي را در همسايگي خود بپذيرد. عراق تنها كشور عربي است ــاني كارآمد، خاك كه به دليل برخورداري از نيروي انســار نفت مي تواند خود را به رده حاصلخيز و منابع سرشنخست كشورهاي عربي ارتقا دهد و موقعيت عربستان سعودي را تضعيف كند. تا قبل از آنكه حكومتي شيعي در عراق بر سر كار بيايد عربستان حساسيت چنداني به تحوالت لبنان و فعاليت هاي حزب اهللا لبنان نداشت ولي هراس فرزندان سعود و ديگر رهبران عرب آن است كه حزب اهللا و رهبرش نصراهللا در پيوند مستقيم با عراق قرار ــون نظام هاي عربي را در منطقه بگيرد و موقعيت هژمبه خطر اندازد. به همين دليل است كه از سال گذشته كه حزب اهللا لبنان مقاومتي مثال زدني در برابر اسرائيل ــتان و جهان عرب به جاي ابراز ــت، رهبران عربس داشخوشحالي برآشفتند و از همان زمان به فكر احياي روند ــرائيل افتادند. كنفرانس هفته گذشته صلح اعراب و اســاع و خارجه آمريكا با ــيخ و ديدار وزيران دف ــرم الش شهمتاهاي عرب آنها و اعالم حمايت عربستان از پيشنهاد

ــح خاورميانه در پاييز ــوش براي برپايي كنفرانس صل بنشان دهنده جديت سعودي هاست براي محدود كردن ــي اعراب شيعي. اگر عربستان نتواند از پيشروي سياستثبيت موقعيت شيعيان در عراق و لبنان جلوگيري كند، بايد در همسايگي خود، يمن، نيز افزايش نفوذ شيعيان زيدي را شاهد باشد و در همسايگي ديگرش بحرين زير

فشار قرار گرفتن حكومت آل خليفه را.تشكيل اتحاديه اي از كشورهاي شيعي عربي كه سه ــتقيما همسايه عربستان هستند، رياض را تا از آنها مسناگزير مي كند كه سهم بيشتري از قدرت را به شيعيان خود كه بيش از ۱۰ درصد جمعيت را تشكيل مي دهند، واگذار كند. اما مهم تر از آن عربستان ديگر در جهان عرب دست برتر را نخواهد داشت و جهان عرب سه قطبي شكل ــه ضلع آن ــعودي ها تنها يكي از س خواهد گرفت كه ســكل ــود و دو ضلع ديگرش را عراق و مصر ش خواهند بــت كه عربستان با وجود خواهند داد. به همين دليل اســان القاعده و وهابي هاي تهديدي كه از ناحيه بنيادگرايتندرو احساس مي كند، چشم به فتواي مذهبي مفتي هاي وهابي و كمربندهاي انفجاري اعضاي القاعده دوخته است تا از تثبيت نظام سياسي عراق جلوگيري كند. عربستان از عراق دموكراتيك كه در آن شيعيان به تناسب جمعيت قدرت را در اختيار بگيرند بيشتر در هراس است تا ايران.

جمهوري اسالمي در بدترين حالت براي سعودي ها ــراق هم ــا تهديد ع ــت، ام ــتراتژيك اس ــدي اس تهدي

استراتژيك است، هم هويتي.

Page 25: Shahrvand Emrouz 10

۲۸شهروند امروز ۱۴ مرداد۱۳۸۶ جهان

پرونده وهابيت پرونده وهابيت ۲۲

نفت ، وهابيت ، انفجارــونت فرقه اي و كينه ديرينه مذهبي در كهنه زخم خشــب به برخي از ــالم بار ديگر با فتواي منتس قلب جهان اســتان داير بر وجوب تخريب حرم فقهاي وهابي مسلك عربســر باز كرد، فتوايي كه بيش ــهدا(ع) و ائمه شيعه س سيدالشــران بازتاب يافت و با ــانه هاي خبري اي از همه جهان در رســيعي در جهان اسالم به ــترده فقها و مراجع ش واكنش گســد و همراهي تعدادي از علماي اهل سنت ويژه قم مواجه شــت. اصل وجود اين فتوا را اياد مدني، وزير را نيز با خود داشــاني عربستان تكذيب كرد و در ديدار با فرهنگ و اطالع رسسفير ايران در رياض گفت: «به دنبال اعتراض علما به فتواي ــيعيان بالفاصله از مفتي كل هيات انفجار اماكن مقدس شكبار علما و مجلس اعالي فتواها و شوراي عالي قضايي و ساير علما سوال كردم، همه اظهار بي اطالعي و تعجب مي كردند و شخصا هيچ اثري از اين فتواي ادعايي در سايت علماي مورد اشاره نديدم. اين فتوا قطعا وجود ندارد و اگر هم باشد يقينا

ساخته و پرداخته صهيونيست ها و دشمنان اسالم است.»ــت، اما پيامدهاي آن ــرا اصل ماجرا خاتمه يافته اس ظاهــال ــته دور در س ــان ادامه دارد، به ويژه آنكه در گذش همچن۱۸۰۳ وهابيان يك بار حرم امام حسين(ع) را با خاك يكسان ــته هم دو بار همين سرنوشت براي كردند و در ۱۸ ماه گذشحرم امام هادي وامام حسن عسكري در سامرا رقم خورد كه عوامل آن تروريست هاي وهابي وابسته به القاعده بودند. آنچه ــت كه ــراق امروز جريان دارد در واقع جنگي فرقه اي اس درعــي محوري دارد و در آن نگرش فقهي و فرقه اي وهابيت نقشچنانكه آمار منابع آمريكايي و غربي گوياست بيش از نيمي از عامالن خارجي خشونت ها و عمليات تروريستي در عراق منشا عربستاني دارند. بنابراين حتي اگر علماي وهابي منكر چنين ــوند، نمي توانند منكر اصل عمل با فتوايي در حال حاضر شتوجه به گذشته تاريخي شوند. به ويژه كه از نظر مباني عقيدتي وهابيت برگرفته از آراي ابن تيميه فقيه حنبلي ساختن بارگاه

بر آرامگاه ها (اعم از حضرت محمد، صحابه، خاندان پيامبر و...) و زيارت اين قبور را شرك مي دانند و بنابراين نه تنها شيعيان ــنت و جماعت و صوفيه بلكه اغلب فرقه ها و مذاهب اهل سرودرروي وهابيت قرار مي گيرند. هرچند كه نوك تيز حمله ــمت شيعيان و صوفيان است كه وهابيت در اين ميان به س

سرنخ اين دشمني هم به ابن تيميه مي رسد.فقيه در زندان

ــالم بن عبداهللا بن ابوعباس تقي الدين احمد بن عبدالســال ۱۲۶۳ميالدی در تيميه الحراني فقيه حنبلي متولد ســت كه پدر و ــوريه) اس حران (تركيه امروزي نزديك مرز ســي از مذاهب چهارگانه ــش از علماي مذهب حنبل پدربزرگــي كودكي و ــود بودند. زندگ ــنت در ديار خ فقهي اهل سنوجواني او شباهت زيادي با موالنا جالل الدين محمد بلخي رومي دارد و اين دو تقريبا هم عصر و متعلق به دوراني بودند كه سرزمين هاي اسالمي زير تاخت و تاز مهاجمان مغول قرار داشت. مولوي در كنار پدر از بلخ عازم بغداد و مكه مي شود و سپس در قونيه رحل اقامت مي افكند و ابن تيميه از دست مغوالن فرار مي كند و به دمشق مي رسد. احتماال اين دو در ــق حضور داشته اند. دمشق در آن سال ها يك زمان در دمشكانون توجه بسياري از عالمان طريقت و شريعت از فريقين ــيعه و سني بوده؛ جايي كه ملتقاي شيعيان جبل عامل، شــادر گيالني) و علما و ــان فرقه قادريه (پيروان عبدالق صوفيــان و ديار و مهم تر از همه كانون توجه فقهاي بزرگ آن زم

ــن عارف ــدان و پيروان بزرگ تري مرينظري جهان اسالم محمدبن عربي بود كه در همين شهر زندگي مي كرد. ابن تيميه كه خود در جواني گرايش هايي به تصوف و فرقه قادريه داشت، در اين شهر نشو و نما يافت و با غلبه گرايش به ظاهر شريعت حنبلي در وي، در برابر باطن طريقت هاي صوفيانه و نيز مذهب شيعه قرار گرفت و از همين جا بود كه

جرقه هاي ضدتشيع و ضدتصوف در انديشه هاي او زده شد و بارها به خاطر صراحتش در انتقاد از علماي اسالم و سالطين ــام نيز قدرت داشتند، به ممالك مصر كه در آن زمان در شزندان هاي دمشق و قاهره افتاد. برداشتي سرسختانه و خشك از توحيد در كانون انديشه او نقش محوري يافت كه همين ــرات فرقه هايي ــورت پررنگ تر بعدا در تفك ــت به ص برداشــلفي نمودار و كانون بسياري از چون وهابيت و گروه هاي سخشونت هاي سياسي و مذهبي در جهان اسالم شد و امروز به عنوان يكي از سرمنشاهاي بنيادگرايي شناخته مي شود. در نگاه ابن تيميه تنها قرآن و سنت پيامبر است كه حجيت دارد و اين حجيت را تنها مي توان در قول و فعل شخص پيامبر، صحابه او و تابعين (كساني كه محضر پيامبر را درك نكردند ولي محضر صحابه پيامبر را درك كردند) جست كه به طور خالصه به آنها سلف صالح گفته مي شود و سه نسل اول مردم

مدينه در صدر اسالم را شامل مي شود.فقيه در قدرت

حدودا چهار و نيم قرن پس از ابن تيميه، فرد ديگري اين بار از نجد عربستان، پا در جاي پاي او گذاشت ولي اشتباهات ــان وقت تكرار نكرد. محمدبن ــي با حاكم او را در رودررويــال در عبدالوهاب پايه گذار جنبش وهابيت به مدت ۹۰ سقرن هجدهم زندگي كرد و از همان ابتدا شيفته تفكرات و آراي ابن تيميه شد. محمدبن عبدالوهاب در سال ۱۷۴۴ و در ۴۱ سالگي با محمدبن سعود رئيس قبيله اي در نجد پيمان دوستي بست تا پيوندي ميان فرقه وهابيت و خانداني كه دو قرن بعد حكومت را در عربستان به دست گرفت برقرار شود. در سايه اين اتحاد، آل سعود با پشتوانه مذهبي جديد قدرت ــتان به دست آورد و وهابيت ــبه جزيره عربس زيادي در شنيز از پيشرفت هاي نظامي و سياسي آل سعود براي افزايش نفوذ معنوي خود استفاده كرد؛ پيوندي كه پس از گذشت ۲۵۰ سال همچنان استوار است و تفكيك قدرت سياسي آل سعود و قدرت مذهبي آل وهاب را به غايت دشوار مي كند. رابطه محمدبن عبدالوهاب با آل سعود شبيه پيوندي شد كه ــاطيري ايران ميان گشتاسب، پدر اسفنديار و در تاريخ اسزرتشت پديد آمد و نيز رابطه اي كه حكومت هاي ساسانيان با آيين زرتشتي و صفويان با تشيع برقرار ساختند و پايه اي ــد. در عربستان ــكيل دولت هاي ملي در ايران ش براي تشــور از دو عنصر مذهب ــن كش ــم هويت ملي اي ــدرن ه موهابيت و خاندان سلطنتي آل سعود تفكيك پذير نيست، هر ــه دهه گذشته چند كه همه علما و پيروان وهابيت در ساهدافي فراتر از مرزهاي سرزميني عربستان را از پاكستان و افغانستان گرفته تا آسياي مركزي و چچن دنبال مي كردند ــت محافظه كارانه دولت سعودي را با چالش هاي كه سياسبيشماري مواجه كرد اما اين دالرهاي نفتي سعودي ها بود ــوژي بنيادگرايانه ــوخت ايدئول كه سسلفي وهابيون را تامين مي كرد و در ــر از جيب گروه هايي چون نهايت ســده درآورد تا آن را خرج عمليات القاعتروريستي و انتحاري در آمريكا، اروپا، اندونزي، پاكستان، افغانستان، چچن ــت آخر عراق كنند كه شيعيان و دسو حرم امامان سامرا هم از اين عمليات

تروريستي در امان نماندند.

v d Ê«dN

vÐU¼Ë ÈULKŽ “« sð ËœXAÄ —œ ÁœU² ¹« e¹eF «b³Ž sÐ œuFÝ

Page 26: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ جهان۲۹

پايه گذار و موسس وهابيت «محمد بن عبدالوهاب» ــد زاده و در ــال ۱۱۱۵ قمري در نج ــت كه در س اســت. وي كه ــال ۱۲۰۷ قمري ديده از جهان فرو بس ستحت تاثير انديشه هاي «ابن تيميه» و «ابن قيم جوزي» بود براي آشنايي با آرا و انديشه هاي ابن تيميه و مذهب ــفرهايي به دمشق، بغداد، بصره و قم كرد و حنبلي سهنگام بازگشت به موطن خود پس از آشنايي با محمد ــعود) وي را به مذهب ــعود (جد خاندان آل س بن س

تازه تاسيس خود دعوت كرد. همين آشنايي زمينه نشر افكار و بسط تفكر وي را فراهم ساخت؛ به گونه اي كه پيوند آل سعود با وهابيت به پيوندي ناگسستني تبديل

شد. با درگذشت محمد بن عبدالوهاب، پيروان او راه وي را ادامه دادند و افراط در اين مذهب به جايي رسيد كه پيروان ساير مذاهب اسالمي مشرك، جاهل و دشمن ــدند. از اين رو وهابيت بر پايه خدا (عدو اهللا) ناميده شــيخ عبدالوهاب شكل گرفت. اين عقايد رهبر خود شــونت در گفتار و كردار نامبردار گروه تندرو كه به خش

است به چند اصل عميقا باور دارند: ــفاعت از پيامبر اسالم و اولياي الهي را ۱- طلب شحرام دانسته و آن را برابر با شرك مي دانند. از اين رو، شفاعت طلبان را مهدورالدم دانسته و خون و مال آنها

را مباح مي شمرند. ۲ -تعمير قبور اوليا و صالحان را نمي پذيرند. چنانكه ــاهده مقابر متبرك بزرگان دين به طور مثال در با مشــتان بقيع مي توان مشاهده كرد كه نه تنها هيچ قبرسنام و نشاني بر قبور نيست بلكه همچون بيابان لم يزرع

مي ماند. ۳ - سوگواري و تشييع جنازه نيز حرام است.

ــت چرا كه ــد و بارگاه نيز حرام اس ــاي گنب ۴ - بنبوسيدن سنگ و چوب و آهن را عين كفر مي پندارند.

نزاع با شيعيان نزاع وهابيون با شيعيان تاريخي به درازاي تاسيس ــه به ظاهر احاديث و قرآن اين گروه دارد. وهابيون كباور دارند خون شيعه را مباح دانسته و دشمن شماره ــوند. از ابتداي ــوب مي ش ــه شيعي محس يك انديشتاسيس نيز حمالتي بس مرگبار عليه شيعيان و اماكن و نمادهاي شيعي ترتيب داده اند. البته شايد برخي را اين گمان باشد كه وهابيون تنها اماكن شيعي را مورد

تاخت وتاز و بي احترامي قرار مي دهند اما همانگونه كه ــين در طائف و در زير خواهد آمد حتي بالد سني نشمكه نيز از حمالت بدوي آنان در امان نماند. توجيه شان ــت كه «براي گستراندن عدالت» و «به راه نيز اين اسحق آوردن شيعيان» چنين مي كنند و حمالت خود را

«جاد في سبيل اهللا» مي نامند. ــوريه فعلي ــال ۱۲۲۵ ق. وهابيون به س ۱ - در س

ــته و ــان و كودكان و مردان را كش ــورش بردند و زن يــران و غالت مورد نياز مردم خانه ها و پناهگاه ها را وي

را سوزاندند. ۲ - در سال ۱۳۴۳ ق. به اردن حمله بردند و دست به كشتار زدند و مجددا در سال ۱۳۴۶ قمري با سپاهي متشكل از ۳۰ هزار نفر به اردن حمله و خونريزي را به

اوج خود رساندند. ۳ - با حمله به طائف و مكه در سال ۱۲۱۷ مدفن «ابن عباس»، «قبر حوا»، «عبدالمطلب»، «ابوطالب»، ــان ــاير اماكن متبركه را با خاك يكس «خديجه» و سكردند. مزار شهداي احد و قبر حمزه نيز در امان نماند.

۴ - در عيد غدير سال ۱۲۱۶ ق. وهابيون با سپاهي ــران به كربال هجوم بردند. اين گروه كه اقدام خود را گتحت عنوان «جهاد في سبيل اهللا» انجام مي داد عالوه بر كشتن مسلمانان كه به تخمين برخي به ۱۰۰ هزار تن مي رسيد، حرم حسين بن علي را تخريب و ضريح را از جا كندند و تمام ذخاير را چپاول و اسبان خويش

را در صحن مطهر بستند. ــبانگاهان به نجف ــال ۱۲۲۱ ق. ش ۵ - در صفر ســودي بارگاه ــهر قصد ناب حمله بردند و با محاصره ش

ــتند كه با مقاوت مردم بسياري از امام علي (ع) را داشوهابيون كشته و فرار كردند.

ــاره به ــال ۱۲۲۲ ق. دوب ــي س ۶ - در جمادي الثانشهرهاي نجف و كربال حمله برده و ويراني هايي بر جا گذاشتند و تلفاتي نيز متحمل شدند و دوباره نااميدانه بازگشتند. البته در سال هاي ۱۲۲۵، ۱۳۴۵، ۱۳۴۶ق. ــه زائرين علوي و ــيانه ديگري علي نيز حمالت وحش

حسيني مرتكب شدند. ــده كه از ــز القاع ــته ني ــال گذش ــه س ۷ - در ســت دو بار به حرم امامان ــت پروردگان وهابيت اس دســيعه در سامره حمله كردند و جز تلي از خاك باقي شنگذاشتند. در اين ميان انگشت اتهام به سوي مفتي هاي ــيخ ــعودي نظير «عبداهللا بن جبرين» و ش وهابي س«الحربي» و شيخ «العمر» نشانه رفت كه حكم به انهدام ــيعه داده و به يكديگر تبريك گفته اماكن مقدس شبودند. ناگفته پيداست كه انديشه هاي افراطي وهابيون دامان حاميان سعودي آن را نيز گرفته و انفجارهايي كه در الخبر و مناطق ديگر عربستان رخ داد باعث شد كه ــعود دست به اصالح دروس آموزشي زده و رژيم آل س

محدوديت هايي را بر وهابيون تندرو اعمال كند.

پرونده وهابيت پرونده وهابيت ۳۳

از انديشه تا عملv UÐ sO ŠbL×

فتواي منتسب هفت روحاني عربستان و كويت درباره انهدام اماكن مقدس شيعه در كشورهاي عراق، سوريه ــيعه ايران شده و مصر باعث نگراني مراجع و علماي شــت. به طوري كه برخي از آنها سيدمحمد خاتمي، اسرئيس جمهور سابق ايران را به عنوان سفير ديني خود برگزيده اند تا با رهبران جهان اسالم به گفت وگو بنشيند ــوند. پس و از آنها بخواهد كه مانع اقدامات وهابيون شــع در گفت وگويي كه با ــات، يكي از مراج ــن اقدام از ايسيدمحمد خاتمي داشت، مساله را مطرح كرد و يادآور ــد كه بايد چاره اي انديشيد:«به خاتمي گفته شد كه شجايگاه و موقعيت روحاني و سيد بودنتان اقتضا مي كند ــه در اين زمينه قدم هاي بلندي برداريد.»كمي بعد از كاين ديدار، خاتمي موضوع را در جلسات هفتگي خود در مجمع روحانيون مبارز مطرح كرد و پس از بررسي، قرار شد كه آيت اهللا توسلی، امام جمارانی و موسوی الری به

نمايندگي از خاتمي، با مراجع و علماي قم ديدار كنند.سه هفته پيش، هياتي سه نفره به قم رفت. موسوي الري در اين باره مي گويد: «ابتدا خدمت آيت اهللا وحيد خراساني رسيديم. ايشان نسبت به اين مساله بسيار حساس بودند.» او در ادامه نقل مي كند كه آيت اهللا وحيد ضمن اينكه يادآور شده «همه بايد پيگير اين ماجرا باشند» گفته است در ميان همه كساني كه مي توانند اين مساله را دنبال كنند، خاتمي ــطح بين المللي و همچنين به به دليل موقعيتي كه در سدليل علقه و عالقه شخصي فرد مناسبي است كه از طرف

ــاله تعيين مرجعيت ديني و حوزه هاي علميه براي اين مسشود.هيات سه نفره، پس از آن به ديدار آيات موسوي اردبيلي ــوي اردبيلي بلكه صانعي نيز ــي رفتند. نه تنها موس و صانعخاتمي را مورد اعتماد دانست. آيت اهللا صافي گلپايگاني نيز در ديدار هيات سه نفره با ايشان نيز خواست كه «خاتمي حتما با دولت عراق هماهنگي هايي داشته باشد». ديدار هيات سه نفره ــر نشد. همين امر باعث شد كه پس از با ديگر مراجع ميسانتشار خبر، رسانه ها و روزنامه هاي اصول گرا با موضع گيري ــوند و خبر ماموريت خاتمي از سوي جناحي، وارد قضيه شمراجع را تكذيب كنند. خبرگزاري فارس حتي با دفتر برخي مراجع براي صحت و سقم اين خبر تماس گرفت و سپس در خبر منتشره خود يادآور شد كه فقط «آيت اهللا صانعي موافقت خود را با اين مساله (ماموريت خاتمي) اعالم داشته اند». اين خبرگزاري در ادامه نيز به نقل از مسووالن دفاتر آيات مكارم ــيرازي، نوري همداني و موسوي اردبيلي مساله ماموريت شخاتمي را تكذيب كرد.در همين حال از يك سو فرزند آيت اهللا موسوي اردبيلي و مسوول دفتر ايشان اصل خبر را تاييد كرد و از ديگرسو موسوي الري داليل عدم ديدار با مكارم شيرازي را بيان كرد. او گفت: «با آيت اهللا مكارم شيرازي قرار ديداري ــكلي كه براي بعضي از ــتيم كه متاسفانه به دليل مش داشاعضاي ما به وجود آمد اين ديدار به بعد موكول شد.» موسوي ــل عدم ديدار با آيت اهللا مکارم، بهجت و زنجاني را الري دالينيز مسافرت آنها به مشهد دانسته بود. با اين حال اين اخبار، ــوي ــروع به كار خاتمي نبود. او پس از آنكه از س مانع از شــت، بالفاصله نامه هايي را براي دبيركل مراجع ماموريت يافسازمان ملل، دبيران سازمان كنفرانس اسالمي، اتحاديه عرب و برخي شخصيت هاي بين المللي و اسالمي نوشت و با برخي از آنها نيز تلفني گفت وگو كرد. در عين حال خبرهاي ديگري ــت به كشور عربستان برود و با ــت كه قرار اس نيز حاكي اسامير عبداهللا، پادشاه عربستان نيز گفت وگويي در اين خصوص

انجام دهد.

پرونده وهابيت پرونده وهابيت ۴۴سفير مراجعدر راه عربستانv³−²M d³ «

Page 27: Shahrvand Emrouz 10

۳۰جهانشهروند امروز ۱۴ مرداد۱۳۸۶

يك بار ديگر تعدادي از مفتيان اهل تسنن وابسته به عربستان سعودي و كويت با صدور فتوايي مبني بر انهدام اماكن متبركه شيعيان به ويژه در عراق، سوريه و مصر فضايي از تنش هاي مذهبي و فرقه اي را در منطقه پديد آوردند و خصومت هاي تاريخي بين شيعه و اهل سنت را تداعي كردند.اين فتوا در پي استفتاي جمعي ــگاه «محمدبن سعود» صادر شده از دانشجويان دانشاست. اين دانشگاه يكي از مهم ترين دانشگاه هاي ديني عربستان است كه ساالنه صدها دانشجو و طالب علوم ديني را از سراسر جهان اهل تسنن به خود پذيرفته و آموزش مي دهد. در بخشي از فتواي ياد شده آمده است كه: «حسين(ع) از شرك شيعيان به دور است و حرم او بايد به عنوان اصلي ترين نماد شرك در عراق ويران شود.» اين مفتيان عالوه بر انهدام بارگاه امام حسين(ع) ــوريه و در كربال، تخريب حرم حضرت زينب(ع) در سبعضي اماكن مذهبي از جمله حرم سيداحمد البدوي از

نوادگان امام هادي(ع) در مصر را هم مجاز شمرده اند.ــترده صدور اين فتوا، با موجي از مخالفت هاي گســيع مواجه شد و حتي برخي از رهبران و در جهان تشعلماي اهل تسنن سوريه، لبنان، عراق و يمن نيز فتواي ــده را محكوم كردند. دولت عربستان نيز ضمن ياد شــت هاي خود از اينگونه فتواهاي ــتن سياس مبرا دانســده آنها را محكوم كرد و عامل تفرقه بين تحريك كننمسلمانان برشمرد. اين دولت با استناد به سياست هاي گذشته خود در محكوم كردن هرگونه حادثه تروريستي بر ضد اماكن مقدس مذهبي از جمله انفجار سامرا در ــته خواستار وحدت مسلمانان و پرهيز از خرداد گذشاينگونه اقدامات تحريك كننده شد. خرداد گذشته، براي دومين بار به حرم امامان شيعه در سامرا تعرض شد و عواملي ناشناس دو گلدسته باقيمانده از حرم را منفجر ــفند ۸۴، تروريست ها با كردند. يكبار ديگر نيز در اســتثنايي خود گنبد ــتفاده از امكانات و موقعيت اس اسامامان عسگري در سامرا را بمب گذاري و سپس منفجر كردند. در حادثه نخست تعداد زيادي كشته و مجروح شدند اما حادثه دوم تلفاتي را در برنداشت. انفجار اين ــتان به ويژه حرم نيز به صدور فتواهاي مفتيان عربســبت داده مي شد كه خواستار بن جبرين و البراك نسانهدام تمامي اماكن مقدس شيعيان شده بودند. به اين ــامرا در ترتيب مي توان گفت كه انفجار دوباره حرم سواقع به معناي ارسال پيامي تازه به شيعيان عراق براي ــرگيري جنگ هاي فرقه اي و مذهبي بوده است. از س

ــوا، مقامات عراقي تدابير امنيتي در پي صدور اين فت

پيرامون اماكن مذهبي به ويژه در دو شهر كربال و نجف ــيع ــديد كردند و همزمان با آن علماي اهل تش را تشــدند تا براي پرهيز از ــنن عراق دست به كار ش و تسكشتارهاي جديد و فجايع تازه مسلمانان را به آرامش و

وحدت دعوت كنند.درگيري هاي مذهبي و فرقه اي در عراق امر تازه اي نيست وحداقل به سه يا چهار سال پيش بازمي گردد كه گروه توحيد و جهاد به رهبري ابومصعب الزرقاوي ــما فتواي حمله به شيعيان را به عنوان «همكاران رســغالگران آمريكايي» صادر كرد. همين گروه بود كه اشــيدمحمدباقر حكيم، رهبر در انفجار نجف، آيت اهللا سمجلس اعالي انقالب اسالمي عراق را همراه تني چند ــت و در پي آن انفجارهاي كربال را به ــيعيان كش از شــابقه خصومت وهابيون سعودي وجود آورد. گرچه ســي آنان به دو ــيعيان عراق و به ويژه اماكن مذهب با شــقوط دولت بعثي عراق قرن پيش بازمي گردد اما با سشرايطي در اين كشور پديد آمد كه شيعيان توانستند ــنن ــدرت را از چنگ اهل تس ــي انتخاباتي آزاد ق طــتي القاعده كه به بهانه مبارزه درآورند. گروه تروريســغالگران آمريكايي به عراق آمده بود در نيمه راه با اشمتوجه شد كه مي تواند شيعيان را هم هدف قرار دهد. اين امر از يك سو موجب پشتيباني علماي اهل سنت [ به خصوص وهابي ها ] و حتي برخي كشورهاي عرب ــيعيان از اين گروه مي شد ناراضي از قدرت گرفتن شــوي ديگر مي توانست بخش عمده اي از جوانان و از سمتعصب و طرفدار اين روحانيون را به عنوان پياده نظام به عراق گسيل دارد. طي چند سال گذشته بارها عراق شاهد عمليات تروريستي و انفجارهايي بوده است كه اهداف تفرقه افكنانه مذهبي را تعقيب مي كرد و درصدد تشديد يا بهره برداري از خصومت هاي مذهبي در اين كشور بود. معموال اين حوادث به نوعي با فتواي رهبران ــته است. سال ــتان نيز هماهنگي داش وهابيت عربســته ۳۸ تن از علماي سعودي از جمله عبداهللا بن گشجبرين اهل تسنن را به جنگ بر ضد شيعيان (رافضي) فراخوانده و شيعيان را متهم به قتل سني ها، حمايت از ايران و تصاحب قدرت در عراق كرد. در يك نمونه ديگر شيخ الجنابي الفلوجي از علماي وهابي ساكن فلوجه ــتقيم فتواي قتل شيعيان را صادر كرد. در به طور مسسال ۲۰۰۵ ميالدي وقتي جمعيت عظيمي به منظور برگزاري مراسم سالروز شهادت امام هفتم شيعيان در كاظميه گرد آمده بودند بخشي مسموم و بخش ديگر در اثر ريزش پل االئمه در كاظميه بغداد كشته شدند.

اين حادثه كه نمونه اي از خصومت هاي فرقه اي توصيف مي شد ۶۴۰ كشته و ۲۳۰ مجروح را در پي داشت. طي دو سال گذشته نيز تاكنون عراق چند حادثه مشابه را ــت كه حضور جنگي فرقه اي را كامال تجربه كرده اســان مي دهد. از جمله اين حوادث انفجار در مسجد نشــايخ ــجد عبدالقادر گيالني از مش براثا، انفجار در مسصوفيه، تخريب قبر طلحه در بصره، انفجار در مسجد خلداني بغداد (با ۸۷ كشته) و تخريب مرقد محمدبن ــرانجام ــعيد نماينده دوم امام زمان و س عثمان بن سانفجار مكرر حرم امامان شيعه در سامراست. گذشته ــته از اين حوادث، تاكنون بارها در عراق گورهاي دسجمعي يا اجساد ناشناس كشف شده كه نشان مي دهد ــيعه و سني] طعمه همين قربانيان [ از هر دو فرقه شجنگ هاي فرقه اي بوده و به صورت وحشيانه اي شكنجه و سپس به قتل رسيده اند.اما اين نكته را نبايد فراموش كرد كه نزاع ها و كشمكش هاي فرقه اي غالبا منشايي ــي دارند و بنابراين خط مشي سياسي دولت ها سياســي بانفوذ است كه دين و مذهب و و گروه هاي سياسروحانيت و حتي اماكن مقدس مذهبي را دستخوش مطامع خود قرار مي دهد. از همين رواست كه مي توان تشديد جنگ هاي فرقه اي را به نوعي حاكي از تشديد منافع دولت ها و گروه هايي در فراسو دانست كه به اين شكل بازتاب پيدا مي كند. اشاره به اين امر شايد بي فايده نباشد كه از چندي پيش آمريكايي ها سياست خود را در كل منطقه و به ويژه در عراق مورد بازبيني قرار داده ــورهاي سنتي و و درصدد برآمدند كه با همكاري كشــتان سعودي، اردن و مصر، بانفوذ عرب از جمله عربسپروژه اي مشترك را پيش برند. در عراق نيز اين پروژه در پي قدرت دادن دوباره به اهل تسنن است. همكاري با عشاير و مسلح كردن آنها [كه اعتراض نوري المالكي نخست وزير عراق را در پي داشت] و رايزني براي آشتي ــا به روند ــتي و جلب آنه ــا برخي گروه هاي تروريس بسياسي، دلجويي از بعثي ها و مبارزه با قوانين مربوط ــه كني آنها و در نهايت حذف يا كمرنگ كردن به ريشــور از جمله راهبردهاي همين نقش ايران در اين كشسياست تلقي مي شود كه اكنون در حال اجراست. در واقع شرايط در كل منطقه به سويي مي رود كه زمينه را براي صدور اينگونه فتواها و ارتكاب اعمال تروريستي مبتني بر آنها هموار مي كند. بنابراين براي جلوگيري از صدور چنين فتواها يا پيشگيري از وقوع چنان فجايعي بايد زمينه ها و شرايط آن از بين برود و شرايط موجود

به نحوي ديگر تغيير يابد.

پرونده وهابيت پرونده وهابيت ۵۵

Èd~ Ž vKŽbL×

فتواهايي تنددر شرايطي دشوار

Page 28: Shahrvand Emrouz 10

اقتصاداقتصادشهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ۳۲ گفت و گو با اسحاق جهانگيری ۳۴ گفت و گو با مسعود نيلی

ــت ــي اس «پول نفت را كجاخرج كنيم؟» اين پرسشكه قدمتي به اندازه درآمدهاي نفتي دارد وخيلي عجيب ــش را محمود احمدي نژاد، رئيس ــت اگر اين پرس نيسنهمين دولت جمهوري اسالمي هم مطرح كند؛ دولتي كه تزاصلي اش تزريق درآمدهاي نفتي به سمت چپ ترازنامه

بودجه است. يعني سمت هزينه ها. ــت ــود احمدي نژاد در نشس ــش را محم ــن پرس ايــت، ــاعته با اقتصاددانان منتقد مطرح كرده اس شش ســه از ابتداي روي كارآمدن دولت نهم، دو اقتصادداناني كــت هاي اقتصادي رئيس جمهور را به باد انتقاد بار سياسگرفته اند واكنون محمود احمدي نژاد با طرح اين پرسش تاريخي، توپ را به زمين اقتصادخوانده ها انداخته است. اين پرسش البته چندروز پيش از آن مطرح شد كه رئيس دولت نهم، به عمر سازماني پايان داد كه يكي از مهم ترين ــايد اگر وظايفش تدوين و تنظيم ترازنامه دولت بود. شــتند ــان منتقد محمود احمدي نژاد، مي دانس اقتصاددانــت شش ساعته، ديگر سازماني كه چند روز پس از نشسبراي تنظيم بودجه ونظارت بر دخل وخرج دولت، وجود ــدار با رئيس دولت نهم ــت، هرگز تن به دي نخواهد داش

نمي دادند. ــنبه ــان منتقد، دريك بعدازظهر پنجش اقتصاددانــردان اقتصادي كابينه قرار ــس دولت و م رودروي رئيــم دالرهاي نفتي ــه افزايش حج ــبت ب گرفتند و نسدربودجه هشدار دادند وسرانجام مقررياست جمهوري ــتركي درمورد را ترك كردند، بدون اينكه به درك مشاينكه «پول نفت را كجا بايد خرج كرد؟» رسيده باشند. به خصوص اينكه محمود احمدي نژاد به گونه اي پرسش ــيد برنحوه خرج كردن را مطرح كرد كه به نظر مي رســت و نه بر سرمايه گذاري درآمدهاي نفتي داللت داشــتاري فر، رئيس سازمان مديريت كردن آن. محمد ســزي دولت دوم محمد خاتمي در مناظره اي و برنامه ريــش در دولت محمود ــي با فرهاد رهبر همتاي تلويزيونــتين بار بحث ۱۲۰ ميليارددالر احمدي نژاد براي نخســژاد و نحوه خرج ــد ارزي دولت محمود احمدي ن درآمكردن آن را مطرح كرد اما فرهاد رهبر نتوانست به اين

پرسش مهم، پاسخي قانع كننده بدهد. فرهاد رهبر بعدها رقم درآمدهاي نفتي دولت نهم را ــارد دالر اعالم كرد با اين حال منتقدان دولت ۹۳ ميليــوي محمد ــده از س گفتند، با فرض اينكه رقم اعالم شستاري فر نادرست باشد، مديران توضيح دهند كه دولت

ــت؟ بنابر ــم با ۹۳ ميليارد درآمد ارزي چه كرده اس نهادعاي مردان دولت نهم، در دو سال گذشته بيشتر از ۹۰ ميليارد دالر پول حاصل از فروش نفت به اقتصاد ايران تزريق شده است اما اقتصاددانان در نامه اخير خود تاكيد كرده بودند كه اين حجم درآمد ارزي به رشد اقتصادي ايران كمك نكرده است. آنها در نامه جنجالي خود تاكيد ــردن از محل درآمدهاي نفتي ــرده بودند كه خرج ك كنمي تواند مرهم دردهاي اقتصاد ايران باشد اما محمود احمدي نژاد كه در مخمصه انتقادي تاريخي قرار گرفته بود، پرسش را بازتاباند تا اوهم مثل چند رئيس جمهور پيش از خود از پاسخ به اين پرسش مهم فراركرده باشد. ــد ــر اقتصاددانان منتقد، افزايش مصرف ارز ورش از نظــه واردات را افزايش داده و ــده نقدينگي، تمايل ب فزاين«افزايش حداقل ۵۰ درصدي قيمت زمين و مسكن» در چند ماه اخير يكي از ده ها پيامد آن بوده است. تعدادي از اقتصاددانان، درنشست شش ساعته با مردان دولت نهم، بارديگر نسبت به ابتالي اقتصاد ايران به بيماري هلندي ــدار دادند. «هادي زنوز» دراين نشست با اشاره به هشافزايش درآمدهاي نفتي هشدار داد كه اگر سياست هاي مالي دقيقي براي هزينه كردن منابع نفتي اعمال نشود، بيماري هلندي ايجاد خواهد شد. احمد ميدري هم كه

ــه انتقادي اقتصاددانان، مدتي بعد به دليل امضاي نامــته شد، درآن ديدار از هيات مديره بيمه دانا كنارگذاشهشدار داد كه: «افزايش بي رويه درآمدهاي نفتي بسيار ــت و با پول آن نمي شود توسعه ايجاد كرد.» مخرب اسميدري گفته بود: «ورود درآمدهاي نفتي به هر شكلي به اقتصاد ايران بسيار مخرب است. » عبدالحسين ساسان ــت ۲۱ تيرماه اقتصاددانان با رئيس جمهور هم درنشسگفت: «چرا (درآمدهاي نفتي را) هزينه مي كنيم اما بازده ــت كه پول و نفت خطرناك است ندارد. دليلش اين اسمگر اينكه با ماده خاكستري مغز تركيب و هزينه شود.» ــا داوود دانش جعفري، وزير اقتصاد دولت نهم، درباره امــت هاي مالي انبساطي و هزينه در پيش گرفتن سياســت: از درآمدهاي ــل درآمدهاي نفتي گف كردن از محنفتي بيشتر براي هزينه هاي جاري استفاده كرده ايم در ــتفاده بيش از حد حالي كه پيش از اين درباره علل اســد كه بخش عمده اين از درآمدهاي نفتي گفته مي شدرآمدها به طرح هاي عمراني اختصاص يافته است. به ــي از هزينه ها نظير گفته وزير اقتصاد دولت نهم، بخشــاي واردات بنزين و ــت و يارانه ه ــوق كاركنان دول حقبهداشت و درمان گريزناپذير بوده است. دانش جعفري در عين حال گفت: ميزان اتكاي بودجه عمومي به مصرف درآمدهاي نفتي در حال كاهش است و از متوسط حدود ــال هاي برنامه سوم، در سال هاي ۶۱ درصد در طول ســت. ــه ترتيب ۵۵/۸ و ۵۲/۸ درصد بوده اس ۸۴ و ۸۵ بــد اقتصادي در دو سال اقتصاددانان مي گويند نرخ رشگذشته از پيش بيني برنامه چهارم كمتر بوده ولي داوود دانش جعفري، وزير اقتصاد گفته است كه در سه برنامه ــد اقتصادي مطابق برنامه نبوده پنج ساله قبلي نيز رش

است. ــم در نامه مفصل خود، ــان منتقد دولت نه اقتصاددانــتابزده و ــاي دولت «ش ــرده بودند كه تصميم ه ــا ك ادعــت و بخش بزرگي از اقدامات دولت غيركارشناسي» اسدرحوزه اقتصاد، مغاير با معيارهاي علمي سياستگذاري ــده مديريت بخش عمومي اقتصادي و اصول شناخته شاست. با اين حال محموداحمدي نژاد كه همواره پرسش هاي سخت را با پرسش هاي سخت پاسخ مي دهد، از منتقدان خود خواست تا به اين پرسش پاسخ دهند كه «پول نفت

را چگونه بايد خرج كنيم».ما اين پرسش را با يک کارشناس اقتصادی و يک مدير

باسابقه صنعتی مطرح کرده ايم.

پاسخ به پرسش رئيس جمهور پاسخ به پرسش رئيس جمهور ۱۱

همه پول نفتدر ستون چپ

Èd¼UÞ bL×

زهر و پادزهرتزريق بي رويـه درآمدهاي نفتي به بودجه هاي عمراني ريشه در اقتصاد اروپا دارد اما اروپايي ها خود پادزهر آن را هم ساخته اند. پادزهر بيماري هلنـدي، صندوق ذخيـره ارزي اسـت. اگرچه بيمـاري هلندي از هلند مي آيـد اما پادزهر آن را نروژي هـا سـاخته اند. فكـر ايجـاد صندوق ذخيره ارزي از نروژ مي آيد. اين كشور نيز نفت مي فروشـد اما درآمـد آن را وارد اقتصاد ملي نمي كند. زيرا اين سياسـت باعـث ايجاد تورم مي شـود و به توليد آسـيب مي زنـد. نروژي ها درآمد نفت را به صندوق ذخيره مي سپارند تا از يك طرف از سـود آن بهره مند شوند و از طرف ديگر اصل اين ثروت را كه به نسل هاي آينده نيز تعلق دارد، حفظ كنند. چرا تجربه تشكيل اين

صندوق درايران به بن بست رسيد؟

d È—U²Ý X A —œ

UÐ ÊU «œœUB² «—uNLł fOz—

Page 29: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

vÐuIF¹ s × ¨ÊU¹“Ë—u ÈbN

۳۲ اقتصاد

برخورداري از درآمدهاي نفتي مي توانست براي ايران فرصتي باشـد كه با اسـتفاده از آن در مسـير توسعه صنعتي قرار گيرد. اما با وجود برخورداري از اين ثروت خـدادادي نتوانسـتيم درآمدهاي نفتـي را تبديل به

سرمايه هاي مولد كنيم؟اگر قرار باشد تصويري از صنعت ارائه شود، بايد به فرآيند ــته توجه شود. نتيجه اين اقدامات موجب ۴۰ ساله گذششده كه مجموعه اي از واحدهاي صنعتي در كشور شكل ــهم ۱۸ درصدي در توليد ناخالص ــرد و اين بخش س بگيــور داشته باشد. اما ــتغال كش داخلي و ۲۰ درصدي در اشاين كه آيا درآمدهاي نفتي به جريان صنعتي شدن كشور ــوب بوده كمك كرده، يا خير من معتقدم آنگونه که مطلنفت نه تنها كمكي به جريان صنعتي شدن اقتصاد كشور ــعه اي براي اين ــرده بلكه همواره به يك عامل ضدتوس نك

جريان تبديل شده است.چـرا نقش نفـت از يك عامل توسـعه به يـك عامل

ضدتوسعه در اقتصاد ايران تبديل شده است؟ــتفاده از ثروت هاي دليلش عملكرد دولت در نحوه اسنفتي است.به نظر من اقتصاد ايران با توجه به ويژگي هاي ــاني و... در مقايسه با كشورهاي جغرافيايي، طبيعي، انسديگر منطقه اين قابليت را دارد كه خود را از يك اقتصاد وابسته به درآمدهاي نفتي رها و به سمت اقتصاد صنعتي ــف خود را در اين باره حركت كند. اما حكومت بايد تكليروشن كند. ببينيد وقتي گفته مي شود ۶۷ درصد ورودي دانشگاه ها خانم ها هستند، به صورت طبيعي به حكومت ــك چالش بعدي يعني ــود كه در آينده با ي ديكته مي شطراحي كار مناسب براي زنان روبه رو است. اين تصميم بايد گرفته شود كه اين چالش به چه شكل قرار است حل شود. ــن معتقدم اين چالش از طريق بخش صنعت قابل حل مــروطي براي تحقق آن وجود دارد. اصلي ترين است. اما شــت. در اقتصاد ــرط نحوه برخورد با درآمدهاي نفتي اس شايران معموال در مقطعي كه درآمدهاي نفتي وجود نداشته ــه نگاه ها به بخش صنعت بوده ــا ميزان آن كم بوده هم يــت. جرياني تالش مي كند صنعت داخلي را رونق دهد اساما به محض افزايش يافتن درآمدهاي نفتي صنايع ايجاد ــده به فراموشي سپرده مي شود. اتفاقي كه در دهه هاي شــاد. در آن زمان درآمدهاي ــي افت ۴۰ و ۵۰ هجري شمسنفتي چشمگير نبود به همين دليل در برنامه سوم قبل از

انقالب كه به اعتقاد من جرقه هاي صنعتي شدن از آن زده ــد توجه به صنعت در دستور كار قرار گرفت. واحدهاي شصنعتي در حال رشد بود اما به يكباره با شوك نفتي سال ــت از محل فروش نفت ــويم. درآمد دول ۵۳ روبه رو مي شافزايش مي يابد و صنايع ايجاد شده رها مي شود. بسياري از بنگاه هاي صنعتي در برابر واردات كم مي آورند و در نهايت ــوند. به اعتقاد من اگر قرار باشد نفت در ورشكسته مي شنقش يك عامل توسعه ای عمل كند بايد سياستي كه در برنامه سوم بعد از انقالب لحاظ و اجرا شد، پيگيري شود؛ محدوديت برداشت دولت از درآمدهاي نفتي و واريز مازاد درآمدها به حساب ذخيره. غير از اين سياست هر سياستي ــعه صنعتي ــود همواره نفت در ارتباط با توس كه اتخاذ ش

نقش ضدتوسعه اي خواهد داشت.البته سياست برنامه سـوم در برنامه چهارم نيز دنبال شد اما هم اكنون آمارهاي رشد در مقايسه با برنامه سوم از وضعيت خوبي برخوردار نيسـت. رشد دورقمي اين

بخش يك رقمي شده است.علتش بر مي گردد به تحريك واردات از سوي دولت. اين حجم توليد ناخالص داخلي كه هم اكنون در صنعت شكل

گرفته در برابر واردات بي رويه آسيب پذير است.ــاس جريان طبيعي، واردات آزاد يك وقت هست براسمي شود، قيمت ارز براساس يك نرم طبيعي افزايش مي يابد ــده معين صورت ــي تعرفه ها طبق يك قاع و روند كاهشمي گيرد، در اين شرايط صنعت مي تواند خود را آماده كند و وارد بازاری رقابتي شود و هيچ آسيبي از واردات نمي بيند. اما در حالتي كه دولت براي تامين نيازهاي داخلي ارزهاي نفتي را مي فروشد معلوم است اين گونه خرج كردن عوارض ــك طرف با افزايش نقدينگي و ــي به همراه دارد. از ي منفــورم، هزينه هاي توليد باال مي رود و بخش صنعت تحت تفشار قرار مي گيرد و از طرف ديگر براي كاهش آثار تورمي نرخ ارز ثابت نگه داشته مي شود و تمايل به پس انداز از بين ــتي افزايش واردات است. به مي رود. نتيجه چنين سياسهمين دليل شنيده مي شود حجم واردات به كشور از ۵۰ ميليارد دالر گذشته است. من فكر مي كنم اگر اين سياست همچنان استمرار يابد، بسياري از بخش هاي صنعتي دچار

آسيب جدي مي شوند.فكر مي كنيد عوارض اين مساله در كوتاه مدت نمايان

مي شود يا در بلندمدت؟

مطمئنا در كوتاه مدت. چون ظرفيت بازار داخل محدود است. واحدهاي صنعتي كشور هنوز به مرحله اي نرسيده اند كه بتوانند در بازار بين الملل حضور پيدا كنند. بنابراين در همين بازار محدود داخلي كاالهاي خود را عرضه مي كنند ــازار محدود نيز حجم واردات ــد در اين ب حاال اگر قرار باشــد كاالهاي واحدهاي توليدي ــته باش افزايش يكباره داش

داخلي روي دستشان خواهد ماند.مي توان اينگونه نتيجه گرفت كه سياسـت هاي دولت در هزينه كـرد درآمدهاي نفتي موجب باال گرفتن تب بيماري هلندي شده است. زيرا بخش غيرقابل تجارت رونق يافته، واردات رشد كرده و در مقابل بخش صنعت

در حالت ركود قرار دارد.ــاري هلندي بروز كرده يا خير به طور قاطع اينكه بيمنمي توان گفت. اما برخي رشته هاي صنعتي با بحران روبه رو ــده اند. مانند صنعت شكر. تعرفه واردات شكر در زماني شــياري از كه ما دولت را تحويل داديم ۱۳۰ درصد بود. بسكشورها هم چنين تعرفه اي داشتند تركيه تعرفه اي حدود ۱۴۰ درصد دارد. اما در دولت نهم به داليلي كه براي من مشخص نيست تعرفه به صفر رسيد. نتيجه افزايش واردات،

كاهش توليد چغندر و بحران صنايع است.آنچه اتفاق افتاده يك شروع خطرناك براي رشته هاي ــرايط كنوني بازگشت ــت. زيرا در ش مختلف صنعتي استعرفه ها براي دولت يكسري هزينه دارد و ثابت ماندن آن يكسري هزينه ديگر. در واقع دولت در موضعي قرار گرفته كه به راحتي نمي تواند تصميم گيري كند. اگر روندي كه ــده تداوم داشته باشد مي توان گفت كل صنعت شروع ش

كشور دچار مشكل خواهد شد.شما در علت يابي خودتان در ناكامي از تبديل درآمدهاي نفتي به سرمايه هاي مولد به نقش دولت اشاره كرديد. نكته اي كه از سـوي بسـياري از كارشناسـان مطرح مي شود اما سوال من مشخصا از شما به عنوان كسي كه سال ها در بدنه اجرايي حضور داشته ايد، اين است كه چرا به رغم آنكه براي صورت مساله طرح شده جوابي

سقوط توسعه در چاه نفتپاسخ به پرسش رئيس جمهور پاسخ به پرسش رئيس جمهور ۲۲

گفت وگو با اسحاق جهانگيری

تجربه حساب ذخيره در ايرانغالمرضا تاجگردون، معاون سابق سازمان مديريت: در استفاده از مازاد منابع نفتی تجربه هاي متفاوتي پيش روي ماست. تجربه نروژ يكي از اين موارد است. نروژ منابع حاصل از نفت را در بيرون از كشور سرمايه گذاري مي كند اما بسياري از كارشناسان داخلي معتقدند منابع حاصل از فروش نفت بايد در خود كشور هزينه شود، چون كمبودهاي ايران زياد است. من هم اين حرف را قبول دارم اما چه كسي بايد خرج كند؛ دولت يا بخش خصوصي اينجاست كه بايد تكليف مشخص شود تجربه مي گويد بخش خصوصي. آقاي رئيس جمهور در طرح سوال خود (درآمدهای نفتی چگونه بايد خرج شود) يك قيد گذاشتند كه درآمدهاي نفتي حتما بايد خرج شود. به هر حال اين قيد در حد يك نظر

محترم است، اما اعتقاد من بر اين است كه بودجه دولت از حيث درآمدهاي نفتي بايد در حد برنامه چهارم باشد.

ÊU¹d

DF U{

— ∫f

Page 30: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ اقتصاد۳۳

مشخص ارائه شده اما فرمول مورد استفاده نتيجه ديگر داشته و ما را به آن جواب نرسانده است؟

به اين دليل كه از قبل از انقالب تاكنون از تئوري روشني در زمينه توسعه برخوردار نبوده ايم. قبل از پيروزي انقالب وجود شوروي و تفكر سوسياليستي كه در اوج آن تفكرات كمونيستي بود تا مدت ها سياستگذاران ما را متاثر كرده بود. ــوم قبل از انقالب كه مورد اشاره بود حتي همان برنامه ســدن را به همراه داشت داراي ۱۳۰ و جرقه هاي صنعتي شطرح بود كه بسياري از آنها دولتي بود. بعد از انقالب هم ــد. خيلي از كارخانه ها اين جهت گيري پررنگ تر دنبال شــود درآمدهاي نفتي از ــدند. دولت به دليل وج مصادره ش

بخش خصوصي احساس بي نيازي كامل مي كرد.من معتقدم دو عامل نبود تئوري مشخص و درآمدهاي نفتي هيچ وقت نگذاشت سياستگذاري اقتصادي در كشور صورت بگيرد. چنين خالئی براي كل اقتصاد به طور عام و

براي صنعت به طور خاص وجود شکل گرفت.اما اگر در بعد از انقالب مبنا را برنامه سوم توسعه در نظر بگيريم حداقل در راس حاكميت اجماعي براي تغيير راه حاصل مي شد. شما مطلع هستيد به دنبال برنامه سوم سند چشم انداز و سياست هاي كلي ابالغ شد. براساس آن برنامه چهارم تدوين شد كه تمامي آنها در راستاي اهداف برنامه سوم بودند. به موازات آن با ابالغيه مقام معظم رهبري اصـل ۴۴ با يك بازتعريف جديد روبه رو شـد. تمامـي اين موارد نشـان مي دهد كـه مجموعه

حاكميت رهايي از اقتصاد دولتي را پذيرفته است.ــوم به بعد جهت گيري روشني قبول دارم از برنامه ســور صورت گرفت. به اعتقاد من برنامه ــعه كش درباره توسسوم بلوغ سياستگذاران اقتصادي كشور بود. در اين برنامه حساب ذخيره ارزي تشكيل شد. حساب ذخيره ارزي يكي از ساده ترين راهكارهايي است كه مانع آن می شود نفت به يك عامل ضدتوسعه صنعت تبديل شود. اتفاقا آمارها در ــد مي كند براي مثال از ــن باره صحت اين حرف را تايي ايــكيل حساب كه سال ۸۰ بود كل اول انقالب تا زمان تش

ــه بخش خصوصي براي منابعي كه بــرمايه گذاري اعطا شد ۳/۵ ميليارد ســال ۸۰ تا شهريور ۸۴ دالر بود اما از ســا دولت را تحويل داديم از محل كه ماين حساب ۷/۵ ميليارد دالر گشايش اعتبار شد يعني طرف سرمايه گذار با بانك قرارداد بست و اعتبار به نفع طرف ــد و ماشين آالت خارجي گشايش شــد و به محض تحويل به ــاخته ش سسرمايه گذار پول آن پرداخت مي شد. ــان ما حدود ۹ ميليارد دالر نيز در زمطرح تصويب شد كه در نوبت گشايش اعتبار بود. به واقع خيلي از رشته هاي صنعتي با پرداخت تسهيالت از محل ــاب ذخيره متحول شد. حساب حسذخيره مكانيسمي بود براي آنكه نفت ــارج و درآمدهاي ــه دولت خ از بودجنفتي تبديل به سرمايه شود. ما تمام تالش خود را به كار بستيم كه در طول

برنامه سوم اين كار را محقق كنيم.اما به رغـم صراحت قانـون در برنامه چهـارم ايـن سياسـت در عمل طي دو سـال گذشته اجرا نشـد و به نظر

مي رسد سياست ها دچار تغيير شده است.ــت كاري استمرار ــه گفته مي شود اگر قرار اس هميشــود. يك وقت حضرت امام(ره) يابد بايد تبديل به قانون شــت چون اين ــرع اس فرمودند عبور از چراغ قرمز خالف شــده. به خاطر دارم در زمان برنامه اول، ــاله مقررات ش مســام معظم رهبري ــيون برنامه و بودجه خدمت مق كميســان معتقد بودند بايد به گونه اي عمل شود كه رسيد. ايشــي از آن يك كار ــد و تخط برنامه اي كار كردن ارزش باشضدارزش. بنابراين در آن زمان جهت گيري رفت به سمت

آنكه اجراي قانون براي همه واجب است.ــر قانون برنامه چهارم آنگونه كه مصوب مجلس اگاست اجرا شود من فكر مي كنم سياست ها دچار تغيير

نمي شود و در مسير چشم انداز حركت خواهيم كرد.قبول دارم اين دو سال نسبت به اهداف عقب افتاده ايم. اما به هر حال دولت بايد هنرش اين باشد كه در سه سال باقيمانده بدون محكوم كردن ديگران عقب ماندگي را جبران كند وگرنه كارنامه دولت در پايان ۴ سال قابل دفاع نخواهد ــد اعتقادي بر برنامه مصوب و قانونی بود. اما به نظر مي رســال هاي قبل تصويب ــعه كه در س وجود ندارد. الگوي توســده از سوي بخشي از تصميم گيران رد مي شود. به رغم ش

ــكال دارد هيچ تالشي براي ــود برنامه اش آنكه گفته مي شــود و حتي موارد صريح برنامه زير پا رفع اشكال ها نمي شــته مي شود.براي من به عنوان كسي كه ۲۵ سال در گذاشــام كار كرده ام، عدم اجراي قانون اصال معني ندارد. اين نظمگر مي شود وقتي قانون باشد گروهي فكر كنند مي توانند ــخگو باشند. به ــي پاس آن را اجرا نكنند بدون آنكه به كساعتقاد من مسووليت عدم اجراي قانون بيش از آنكه متوجه مسووالن اجرايي باشد، متوجه مسووالن قانونگذاري است. وقتي قانوني اجرا نشود مجلس به عنوان متولي قانونگذاري بايد بر اجراي آن اصرار كند. اگر قانون در كشور متزلزل شود سرمايه اجتماعي از بين مي رود و اين مساله خطرناك است. اينكه مجلس نظارت بكند درست.ازسوی ديگر دولتي كه در سر كار نمي تواند با ادعاي آنكه برنامه هاي ديگري دارد، ــه صراحت مي گويم كه اگر راه رفته ــه را بازگردد. ب راه رفتــود هزينه هاي سنگيني براي مردم دارد. اين حق عوض شدولت هاست كه برنامه هاي خود را عملي كنند اما اگر قرار باشد راهي كه با هزار زحمت طي شده، حاال به يكباره تغيير ــد. كند بدون آنكه منطق هزينه – فايده در آن دخيل باشــت كه هر گاه يك جريان توسعه نمي دانم چه معمايي اسدر كشور شكل مي گيرد به ناگاه اتفاقي مي افتد و يكسري

عوامل داخلي و خارجي اين جريان را تضعيف مي كنند.يعنـي عوامل خارجـي و داخلي ارادي ايـن جريان را

تضعيف مي كنند؟ــن جريان ها ــح نمي گويم كه اي ــن به طور صري نه، مــتند بلكه بر اثر مشاهده هاي تاريخي هماهنگ با هم هســد، اميركبير در دربار قاجار چنين حرفي را مي زنم. ببينيرشد مي كند و قصد اصالحات دارد اما جانش را بر سر اين راه مي گذارد. بعد از انقالب كه قرار بود شرايط كشور بهبود ــد به يكباره جنگ همه چيز را بر هم مي ريزد. اتفاقات ياب

برنامه دوم و حال هم برنامه چهارم.يعني شما عدم شكل گيري يك جريان توسعه اي را به

يكسري عوامل ناشناخته نسبت مي دهيد؟خير، من اشاره كردم اين يك موضوع قابل بررسي است. ــت. بايد كار شود. چرا هر گاه يك حداقل قابل مطالعه اسجريان توسعه اي در ايران فعال مي شود و تالش دارد ايران را به نقطه مطلوب برساند، به يكباره به مشكل مي خورد.

فكر نمي كنيد اين مساله ريشه در فرهنگ شكل گرفته دارد؟

قبول دارم نتوانسته ايم فرهنگ توسعه اقتصادي مناسب ايجاد كنيم. به هر حال توسعه يكسري سختي ها دارد اما ــختي ها را تحمل كند. ــي حاضر نبوده س در مراحلي كســيا و آمريكاي ــرق آس اخيرا جايي مطالعه كردم كه در شالتين از زماني كه تصميم مي گيرند توسعه را پيش ببرند، دولت هاي زيادي بر سر كار مي آيند جالب است در تمامي ــورها كه به توسعه رسيدند علت اصلي اين بوده اين كشكه دولت هاي بعدي سياست هاي توسعه اي دولت قبلي را به رغم تفاوت هاي ايدئولوژيك تغيير نداده اند. اما در ايران اين اتفاق نمي افتد. دولت ها، گذشته را تخريب مي كنند و حتي امروز شاهديم كه قوانين مصوب دولت هاي قبلي اجرا ــود. به همين دليل است كه تاكيد كردم در بخش نمي شبرنامه هاي قانوني مجلس بايد دولت را در جهت اجرا تحت فشار قرار دهد. اگر اين فرهنگ حاكم شود مطمئن باشيد روش ها نهادينه مي شود و تغيير رويكردها براي دولت كم هزينه نخواهد بود.تغيير مسير عالمانه و با در نظر گرفتن ــت از راه منطق هزينه فايده صورت خواهد گرفت و برگش

رفته آسان نخواهد بود.

تجربه حساب ذخيره در ايرانحسـن سـبحاني، نماينده مجلس: صندوق ذخيره نتوانست اهداف تعيين شده را محقق کند. بي انضباطي مالي، تمايالت نمايندگان و دولت به هزينه هاي عمراني ــطه براي ايجاد زيربناها و مطالبات نظام اداري به واســد و تورمي كه از نوع برنامه ريزي هاي خاص حاصل شاطمينان از اينكه آينده بازار نفت تا حد زيادي مساعد است از جمله عواملي بود كه باعث نشد صندوق ذخيره ارزي به عنوان يك تجربه موفق در نظام مالي ايران جا باز كند. البته اين به معناي آن نيست كه اقدام به تاسيس ــت بلكه مي توان با استفاده از صندوق بي فايده بوده اس

تجارب درصدد رفع كاستي ها از اين حساب برآمد.

Page 31: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

۳۴ اقتصاد

vÐuIF¹ s ×

درآمدهـاي نفتـي در اقتصاد ايران بيشـتر از اينكه به توسعه كشـور كمك كند به عامل گرفتاري در اقتصاد تبديل شده است كه مستقيما به چگونگي مصرف اين درآمدها برمي گردد. شـما دليل ناكارآمدي درآمدهاي

نفتي در توسعه كشور را در چه چيزي مي بينيد؟ــاي نفتي البته بايد ــورد چگونگي مصرف درآمده در مــخص شود و آثار كاركرد اين درآمدها در اقتصاد ايران مشنامطلوب اين درآمدها نيز بر عملكرد اقتصادي كشور مورد كالبدشكافي قرار گيرد و مشخص شود تا چه حد مي توان از آثار نامطلوب جلوگيري كرد اما براي شروع بحث به نظر من بايد بررسي كنيم كه با درآمدهاي نفتي چه كاري نبايد كرد و اين درآمدها در چه حوزه هايي نبايد تخصيص يابد. در اين مورد بايد گفت درآمدهاي نفتي نبايد موجب بي ثباتي رشد ــور شود. از آنجايي كه درآمدهاي حجم پول در اقتصاد كشــود ارز در نفتي وقتي به صورت ريالي به خزانه واريز مي شــد و بانك مركزي درآمدهاي مالكيت بانك مركزي مي مانــد يا ارزي را مي تواند يا به واردكننده كاال و خدمات بفروشاينكه در ذخاير خود بانك نگهداري كند در واقع نگهداري ارز به صورت ذخاير بانك مركزي مي تواند منجر به افزايش پايه پولي شود، دقيقا به همان ميزاني كه استقراض دولت از بانك مركزي منجر به افزايش حجم پايه پولي مي شود. در واقع اگر دولت مقدار معيني از مخارج خودش را از طريق استقراض از بانك مركزي تامين كند يا از طريق افزايش خالص دارايي خارجي بانك مركزي اين كار را انجام دهد اثر آن بر پايه پولي كامال يكسان خواهد بود و اين افزايش پايه پولي عامل اصلي

تورم در كشور خواهد بود.تخصيـص ناكارآمد درآمد نفت در سـال هاي اخير چه پيامدهايي را براي اقتصاد ايران به همراه داشته است؟

ــال گذشته اقتصاد نگاه كنيم و دو اگر به عملكرد دو سبرابر شدن حجم نقدينگي را طي اين سال ها مورد بررسي قرار دهيم متوجه مي شويم كه استفاده بي رويه از درآمدهاي نفتي و تزريق آن در هزينه هاي دولت عامل اصلي اين رشد ــت، پس نتيجه مي گيريم كه استفاده از بي سابقه بوده اســاي نفتي نبايد به طور خالص عامل بي ثباتي پولي درآمدهــتفاده از درآمد نفتي ــور شود. همچنين اس و تورم در كشنبايد منجر به وارد آوردن لطمه به توليد داخلي شود يعني هنگامي كه ما با افزايش بي سابقه در درآمدهاي نفتي مواجه مي شويم معموال توليد داخلي بيشترين آسيب را مي بيند كه مكانيسم معروف بيماري هلندي شكل مي گيرد. پس بانك مركزي اگر به طور منفعل، ارز حاصل از صادرات نفت خام را از دولت خريداري كند و در معرض يكي از دو راه فروش ارز

ــه بازار يا اضافه كردن به ذخاير خودش قرار دهد با تبعات بــت و پنجه نرم كند يعني اگر ارز را به اين بيماري بايد دسبازار بفروشد در مقياس انبوه توليد داخلي را تضعيف مي كند ــر ذخاير بانك مركزي افزايش پيدا كند منجر به تورم و اگخواهد شد. در واقع وقتي اقتصاد در معرض بيماري هلندي قرار گيرد وفور منابع طبيعي تقويت ارزش پول داخلي را به همراه داشته و در كنار آن رونق صادرات منابع طبيعي باعث ــود كه در نهايت اين سياست تقويت نرخ ارز حقيقي مي شبه كاهش صادرات صنعتي مي انجامد زيرا هزينه ها را براي توليدكنندگان افزايش مي دهد.كاهش صادرات صنعتي به

طور طبيعي كاهش رشد اقتصادي را به دنبال دارد.در واقـع منابـع حاصـل از نفت در خدمـت بخش هاي

غيرتوليدي قرار مي گيرد؟ بله. به طور كلي براي بيماري هلندي سه بخش تعريف كرده اند. بخش قابل تجارت منابع طبيعي، بخش قابل تجارت صنعت، بخش غيرقابل تجارت. وفور منابع طبيعي با افزايش تقاضا براي بخش غيرقابل تجارت همراه است. نيروي كار به ــود. سرمايه ها به اين بخش سرازير اين بخش منتقل مي شمي شود و اين روند بخش مولد اقتصاد را ناكارآمد مي كند كه

در نهايت رشد اقتصادي هم كاهش مي يابد.با توجه به خطر بيمـاري هلندي چه تدابيري را بايد در

مورد هزينه كردن اين درآمدها در نظر بگيريد؟ــور به ــاي نفتي با توجه به نيازهاي فراوان كش درآمدهــرمايه گذاري و نيازهاي فراوان جامعه به عرضه خدمات ســات هزينه كردن ــلما تبع ــود و مس ــي بايد هزينه ش دولتــم. در واقع اين يك دام ــاي نفتي را نيز بايد بپذيري درآمدهفريبنده اي است كه اكثر دولت هاي صادركننده نفت را در شوك هاي نفتي دهه ۷۰ ميالدي به سمت خودش كشيد و مشكالت عديده اي را براي آنها و از جمله ايران ايجاد كرد و منجر شد تا سياستگذاران كشورهاي صادركننده نفت با صبر ــتري اداره امور را در دست گيرند. و حوصله و احتياط بيشاگر بخواهيم درآمدهاي نفتي را طوري تخصيص دهيم كه ــود ياد شده يعني تضعيف توليد داخلي و افزايش دو اثر ستورم را به حداقل برساند الزم است كه ابتدا مخارج دولت با رشد بسيار ماليم در نتيجه افزايش درآمدهاي نفتي افزايش پيدا كند و منابع مازاد بر اين رشد ماليم به حساب ذخيره

ارزي واريز شود.مديريت حسـاب ذخيره ارزي چگونه بايد باشـد تا به

برآيندی مطلوب برسيم؟ــزء در درون ــره ارزي مي تواند به چند ج ــاب ذخي حســود يك جزء كه علي االصول مي بايستي خودش تقسيم ش

ــد ــبه و برآورد باش ــد يعني قابل محاس درصد معيني باشــانات پيش بيني نشده بايد براي ايجاد ثبات و مواجه با نوسكوتاه مدت قيمت نفت نگهداري شود جزء ديگر اين حساب ــاب پس انداز دولت براي ايجاد ثبات نيز بايد به صورت حســرد اما در مورد ــتفاده قرار گي بلندمدت در بودجه مورد اسبخش پس انداز بلندمدت حتما در صورت ثابت ماندن قيمت ــي ۸۰ دالر و ــال هاي آينده در حد ۷۰ يا حت نفت طي ســور با توجه به ثابت ماندن ميزان توليد و صادرات نفت كشــتگذاران براي ثبات نرخ ارز، و گرايش قوي در ميان سياسدرآمدهاي ريالي حاصل از صادرات نفت خام در ميزاني كه در سال هاي اخير رقم قابل توجهي را به خود اختصاص داده بود ثبت مي شود و در سال هاي آينده سهم اين درآمدها در بودجه به تدريج كاهش خواهد يافت. بنابراين با توجه به روند ــد اجتناب ناپذير هزينه هاي موجود در تورم و در نتيجه رشدولت و رشد دسته باالي ماليات به دليل ثابت ماندن بخش اصلي درآمدهاي دولت (درآمدهاي نفتي) از سال آينده ابعاد ــري بودجه دولت بزرگ تر و بزرگتر خواهد شد و در آن كسزمان كه در آينده اي نزديك خواهد بود آرزو خواهيم كرد كه اي كاش بخشي از درآمدهاي فراوان نفتي بين سال هاي ۸۳

تا ۸۶ را براي اين روز مبادا نگهداري كرده بوديم. چرا در طول سه دهه گذشته با توجه به روند رو به رشد، درآمدهاي نفتي كشـور با رشد متوازن اقتصادي همراه

نبوده است؟تحقق نيافتن رشد اقتصادي باال در سه دهه گذشته ــه در دو پديده دارد كه از دهه ۱۳۵۰ به بعد شكل ريشگرفت. پديده اول كه در حوزه اقتصاد اتفاق افتاد ناشي از شوك نفتي سال ۵۳ و افزايش درآمدهاي ارزي حاصل از صادرات نفت بود كه در نتيجه آن ساختار رشد اقتصادي ايران بر وفور منابع نفتي بنيان نهاده شد. از اين زمان به بعد به علت بي نيازي به ارز حاصل از صادرات صنعتي و تامين منابع ارزي مورد نياز از محل فروش نفت سياست ــد. اين ــتري دنبال ش ــي واردات با قدرت بيش جايگزينــت كشورهاي آسياي ــت درست در مقابل سياس سياسشرقي بود كه با كنار گذاشتن اين سياست به استراتژي ــد. پديده دوم هم بعد ــعه صادرات روي آورده بودن توســلط دولت ــالب خود را نمايان كرد و آن نقش مس از انقــازوكار بازار ــدن نقش س در نظام اقتصادي و كمرنگ شــود. اين پديده از حوزه رويكردهاي در تخصيص منابع بسياستي – اجتماعي به مديريت اقتصادي كشور سرايت كرد. پيامد چنين سياستي كنار گذاشتن بخش خصوصي ــرمايه گذاري هاي دولتي بود. اين دو پديده و افزايش سدر اقتصاد ايران به عنوان عواملي عمل كردند كه مانع از رقابت پذيري بخش اقتصاد شد. رشد اقتصادي مبتني بر منابع طبيعي توسعه بخش غيرتجاري اقتصاد و كاهش رقابت پذيري را به همراه داشت و بي توجهي به مكانيسم ــكل نگرفتن بازار موجب افزايش تصدي گري دولت و شــده در درون خود ــد. اين دو پدي ــاي رقابتي ش فرآيندهسياست هاي نظير كنترل قيمت ها در بازارهاي مختلف، مداخله دولت و... را به دنبال داشت كه اين سياست منجر ــد بخش خصوصي عمال در مايشاء صحنه اقتصادي شكشور قرار بگيرد و دولت فعال حاشيه اقتصادي شود. به دليل آنكه ماهيت فعاليت هاي اقتصادي دولت پرهزينه است و تخصيص منابع بهينه صورت نمي گيرد فعاليت ها ــرمايه گذاري هاي دولت بهره وري بااليي ندارد. اين و سمساله موجب مي شود به رغم سرمايه گذاري هاي باال رشد

اقتصادي مورد انتظار حاصل نشود.

پاسخ به پرسش رئيس جمهور پاسخ به پرسش رئيس جمهور ۳۳

دام فريبنده نفتدام فريبنده نفتگفت وگو با مسعود نيليگفت وگو با مسعود نيلي

Page 32: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ نقد و نظرنقد و نظرجهان۱۵ ۳۶ مقاله ای از ساموئل هانتينگتون ۳۹ گفت و گويی با فرانسيس فوکوياما۴۱ مقاله ای از بی نظير بوتو ۴۲ يادداشتی از اورهام پاموک

نيكالس ساركوزي و حزب راست گراي وي قدرت را در فرانسه در اختيار خود دارند. توني بلر نيز زمام قدرت را به همكار قديمي اش در حزب كارگر، گوردون براون، محول

كرده است. ما چه انتظاري مي توانيم داشته باشيم؟بياييم در ابتدا با بريتانيا شروع كنيم. اگر حزب كارگر ــت كه به گونه اي موثر و كارآمد با چالش حزب بر آن اســان را در ميان ــور و هيج ــه كار مقابله كند و ش محافظراي دهندگان به وجود آورد نيازمند ايده هاي جديد است. ــت كه براي چهارمين ــر حزب كارگر به دنبال آن اس اگــت وزيري را در اختيار بگيرد الزم است دوره پياپي نخسهمچون سال ۱۹۹۷ دست به يك دگرگوني كامل بزند. ــت ما در عصري زندگي مي كنيم كه پايان دولت رفاه اســتر برنامه هاي رفاهي مدنظر است. منظور و اصالح بيشــت كه از نظر احزاب راست گرا سيستم هاي من اين نيســد و پيشرفت رفاهي هم اكنون همچون ترمزي روي رشمحسوب مي شوند. عكس اين قضيه درست است. دولت رفاه بايد به يك دولت سرمايه گذاري اجتماعي بدل شود ــل كند. به عنوان ــبكه صرفا ايمني عم و فراتر از يك شمثال سرمايه گذاري روي مهارت ها هم براي غلبه بر فقر و هم رقابت پذيري اقتصادي حياتي است. ما به يك سيستم

رفاهي فعال تر و پيشگيرانه تر از قبل نياز داريم.حزب كارگر بايد به دستورالعمل جديد و بسيار فراگير متوسل شود. بيماري هاي ذهني رو به افزايش مي رود. اين برنامه بيشتر مسوول روزهاي كاري از دست رفته است ــوول بيكاري باشد. بيماري هاي مزمن تر اما تا اينكه مسبيشتر بيماري هاي مرتبط با سبك زندگي هستند. روبه رو شدن و غلبه كردن بر اين بيماري ها نيازمند تغيير سبك زندگي است؛ اقتباس عادت هاي سالم تر زندگي روزمره. تغيير سبك زندگي همچنين جهت مواجهه با پديده گرم شدن زمين كليدي محسوب مي شود. براون بايد نسبت ــورد اتحاديه اروپا ــته نگرش مثبت تري را در م به گذشاتخاذ كند. بسياري از مهمترين مشكالت و مسايلي كه ما امروز به عنوان يك جامعه با آن روبه رو هستيم تنها به شكل موثري از طريق حضور در بافت و بدنه اتحاديه اروپا

قابل حل و فصل است؛ مسائلي چون تغييرات آب وهوايي، ــرت، نگراني هاي ــت انرژي، جرم بين المللي، مهاج امنيــل جديد ــايل مهم. نس مربوط به خاورميانه و ديگر مس

رهبران اروپا در حال ظهورند و براون نيز نبايد اين شانس را كه يكي از آنها باشد از دست بدهد. سياست خارجي، ــر از همه تراژدي عراق، بيش از هر عامل ديگري در فراتتضعيف اعتبار حزب كارگر تاثيرگذار بوده است. براون بايد به دقت فرآيند بيرون كشيدن نيروهاي انگليسي از عراق را زير نظر داشته باشد؛ فرآيندي كه پيشاپيش شروع شده است. وي بايد بين بريتانيا و دولت كنوني آمريكا فاصله ــكاف ــظ كند در عين حالي كه نبايد مانع ش الزم را حفــود. مهمتر از اين براون بايد به استلزامات آتالنتيكي شزندگي در جهاني كه تاثير و احترام قدرت آمريكا در آن

رو به افول است فكر كند.ما نمي دانيم كه براون با چنين مسايلي چگونه روبه رو خواهد شد اما مي تواند همچون رهبري خوب عمل كند. ــد كه به ــتباه خطيري را مرتكب ش به نظر من توري اشــمان كردن تكيه كرده است در صورتي كه آسمان ريســتگذاري بزند كه بتواند ــت دست به يك سياس مي بايســد. در اولين سال نخست وزيري، مطلوب عامه مردم باشــت هاي معطوف به ثروتمندان اش را به براون بايد سياســا اين كار بتواند محافظه كاران را مرحله عمل بگذارد و بكه بر آنها تكيه كرده اند به مخاطره اندازد. انتخابات بعدي احتماال انتخاباتي نزديك خواهد بود اما حزب كارگر بدون

شك در آن برنده خواهد شد.ــاركوزي غيرممكن است كه انكار همين طور براي ســه با آن مواجه است سنگين اند و كند مسايلي كه فرانســاختاري اند. نرخ رشد بيكاري در فرانسه به اينكه آنها س۱۰ درصد رسيده است و اين آمار تعداد زيادي از افرادي را كه بازنشسته اند و آنهايي كه از فرزندان جوانترشان پول ــان به عهده آنهاست به حساب مي گيرند و مسووليت ش

نمي آورد!بدهكاري عمومي از ۲۰ درصد توليد ناخالص داخلي ــيده ــال ۲۰۰۷ رس ــال ۱۹۸۰ به ۶۶ درصد در س در ســت. حدود يك چهارم مردم زير ۳۰ سال فرانسه شغل اسدائم و تمام وقت ندارند. جاي تعجب نيست كه روزنامه ها ــتان هايي در مورد افراد جواني كه فرانسه را به قصد داسپيدا كردن كار ترك مي كنند، روايت مي كنند. حدود ۴۰۰ هزار متخصص فرانسوي تنها در لندن زندگي مي كنند،

برابر با جمعيت يكي از شهرهاي فرانسه.به دنبال راي منفي به رفراندوم مربوط به قانون اساسي ــه در اروپا به شدت كاهش يافته است. اروپا، تاثير فرانســايل آگاه ــاركوزي به خوبي از همه اين مس پرزيدنت ســت. مساله اين است كه برنامه او تنها نيمي از آنچه را اسفرانسه نياز دارد با خود دارد. ساركوزي مي گويد كه فرانسه

ــدت به وضع ــت كه تغيير كند و به ش مقاوم تر از آن اسموجود و حقوق ويژه موجود در آن پايبند است. با توجه به اين نكته كه فرانسه از نظر توفيق اقتصادي پشت سر ــورهاي مهم اروپايي قرار دارد ساركوزي عنوان ديگر كشمي كند كه براي اينكه فعاليت هاي كارآفرينانه را تشويق ــه راه اصلي ــت. او س كند تالش چنداني انجام نداده اســت هايش بازنگري مجدد را كه دولت بايد در مورد سياسداشته باشد مشخص مي سازد (هر سه راه اقتصادي اند). ــه ثروت در ــود ك ــخيص داده ش ــن نكته بايد تش اوال ايــيم و توزيع شود. قوانين وهله اول بايد توليد و بعد تقسسختگيرانه كار در فرانسه اصال مشوق بازرگاني و تجارت ــري جهت هماهنگ ــت و نياز به نوعي انعطاف پذي نيسشدن با تغييرات تكنولوژيكي احساس مي شود. در ثاني ولخرجي ها و ريخت وپاش هاي دولتي بايد كنار گذاشته شود و هزينه هاي عمومي نيز سروسامان يابد. ثالثا، بازار آزاد بايد همچون دوست نگريسته شود و نه دشمن، چرا كه به واقع اين بازار به شدت هزينه هاي دولت را كاهش ــت؟ هيچ چيز، آنها ــكال اين راه حل ها چيس مي دهد. اشــه واقعا احتياج دارد. در ــتند كه فرانس همان چيزي هسواقع اين آن نيمه ديگر سياست هاي ساركوزي است كه كامال ناكافي است. او عالقه چنداني به عدالت اجتماعي يا كاهش نابرابري ندارد. حمايت اجتماعي نزد وي در جايگاه

بعدي قرار دارد.فرانسه از نابرابري هاي عظيم قومي رنج مي برد. واكنش ساركوزي به ناآرامي هاي نواحي اقليت نشين سال ۲۰۰۵ فرانسه چه بود؟ او تظاهرات كنندگان را «اليه هاي كثافت و چرك» خوانده بود. سياست تركيب بازار آزاد و قوانين سرسختانه و نظم محور به واقع آن را شكننده و حساس

ساخته است.ــي را از رقيب انتخاباتي اش ــاركوزي بايد درس هاي ســنهادها و ــي كه پيش ــرد؛ كس ــال فرا گي ــگولن رواي سسياست هايش روي تامين اجتماعي مثل افزايش حداقل ــره يا بدون بهره براي جوانان و باال حقوق، وام هاي كم به

بردن حقوق و مزاياي افراد ناتوان متمركز شده بود.ــنفكر و آگاه بودن احتمالي نشانه اميدواركننده روشساركوزي ايده «تبعيض مثبت» وي در مورد اقليت هاست كه مشابه آمريكايي اش است. نكته آخر اينكه يك نتيجه ــت كه رهبري فرانسه، آلمان و ــه اين اس انتخابات فرانسبريتانيا (كه هم اكنون در بريتانياي خودمان براون بر سر كار است) بايد بتواند همزمان به خوبي در مورد بسياري از مسايل اقدام كند كه اين كار در نهايت منجر به احياي

اروپا خواهد شد.

بازار دوست است نه دشمنپس از بلر، نوبت براون و سارکوزی است

e bOÖ v u² ¬vžU³� vKŽ ∫ tLłdð

Page 33: Shahrvand Emrouz 10

۳۶شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ نقد و نظر

ــت مي خواهند كه عملي خير انجام عالمان علم سياسدهند. آنها مي خواهند دانش مربوط به زندگي سياسي را گسترش دهند. ليكن آنها همچنين آرزومندند كه دانش را براي اصالحات سياسي نيز به كار برند. يعني به توسعه و ترويج «دموكراتيزاسيون» ميل دارند. از نظر تاريخي علم ــته اند كه همراه هم و ــت و دموكراسي گرايش داش سياســعه يابند. علم سياست مي تواند به گونه اي هر توامان توسچند ناچيز در پيدايش دموكراسي مشاركت كند. اصالحات سياسي در صورتي به بيشترين توفيق دست مي يابد كه به صورت مرحله اي و اندك اندك با حالت «آهسته و پيوسته»

پيش رود.ــايد ــازه دهيد با اظهارنظري غيرمنتظره و حتي ش اجاعجاب انگيز درباره حرفه مان آغاز كنم. اظهارنظري كه البته ــال مشاهده عالمان سياست حين كار است: نتيجه ۴۴ سعالمان سياست كم وبيش و در هر حال مي خواهند عمل ــدت و حدت اين گزاره خيري انجام دهند. براي تعديل شاجازه بدهيد سريعا به دو نكته تكميلي اشاره كنم؛ اوال، اينكه عالمان سياست مي خواهند عمل خير انجام دهند به اين معنا نيست كه آنها در عمل هم عمل خير انجام مي دهند. آنها ممكن است در متحقق ساختن مقاصدشان به طرزي ــت بخورند، اما اين به آن معنا نيست ناراحت كننده شكســر بگروند. ثانيا، منظور من از خواست انجام كه به عمل شعمل خير اين نيست كه عالمان سياست فقط مي خواهند فهم ما را از سياست گسترش دهند. عالمان علم سياست مي خواهند اين كار را كنند: اين است رسالت حرفه اي علم سياست؛ گسترش دانش، که البته في نفسه يك خير است و مي تواند براي خودش دنبال شود. در واقع، گفته من ناظر ــت به اين دليل مي خواهند ــت كه عالمان سياس بدان اســترش دهند كه پيوندي بين ــت را گس دانش ما از سياســي كالن تر و ــترش يافته و اهداف اجتماع ــن دانش گس ايمقاصد عمومي تر مي بينند يا حس مي كنند. ماهيت دقيق ــه بين اعضاي مختلف اين حرفه متفاوت اين مقاصد البتاست. برجسته ترين اين اهداف عبارتند از: توسعه عدالت، رفاه، نظم، مساوات، آزادي، دموكراسي، حكومت پاسخگو، امنيت براي افراد و دولت ها و همسازي ميان گروه ها و صلح ــوان اين اهداف را ذيل مقوله بين ملت ها تا حدودي مي تخيرهاي سياسي قرار داد كه رونالد بيناك حدود دو دهه

قبل آن را تشريح كرده است.ــت اين اهداف با يكديگر در شرايط خاصي ممكن اســند با اين حال، حتي اگر برخي افراد بر سر ــازگار باش ناســبي اين اهداف در موقعيت هاي تصميم گيري اولويت نساختالف نظر شديد داشته باشند، افراد اندكي ممكن است

حقانيت نهايي هر يك از اين اهداف را انكار كنند. در واقع ــت ــوار مي توان به كاري از كارهاي اصلي علم سياس دشــايد با ربط كمتر ولي اغلب با ــيد كه تا حدودي ش انديشــتقيم ملحم از يكي از اين اهداف نبوده باشد. به ربط مسطور خالصه، علم سياست صرفا يك رشته اي روشنفكرانه نيست بلكه همچنين يك رشته اخالقي نيز هست. آلبرت هيرشمن (كسي، كه بايد اشاره كنم اگر چه كمي دير، به عضويت فرهنگستان ملي علوم انتخاب شد) اظهار مي كند ــت و تنها وقتي چنين ــه اخالقي بودن «محور كار ماس كــه روح اخالقي عالمان اجتماعي زنده ــي را دارد ك موقعيتــبت به دغدغه هاي اخالقي ــد و خود را وادارند كه نس باشحساس باشند – آنگاه ايشان آگاهانه يا غيرآگاهانه آثاري با ارزش اخالقي باال پديد خواهند آورد.» از همين جا نتيجه ــود كه درباره آثار حوزه علوم اجتماعي نه تنها بايد مي شــاس مزيت فكري شان قضاوت كرد بلكه تاثيرشان و بر اســل به مقاصد اخالقي را نيز بايد مبناي قضاوت قرار داد. نيــته رفته» از نقطه نظر فكري ما احتماال تحليل هاي «شسو بسيار پيچيده كمي يا كيفي درباره موضوعات غامض و عالمانه را تحسين مي كنيم؛ اما تلويحا آنها را در جايگاهي نيز نمي نشانيم كه به آثاري چون آثار دال در پژوهش درباره ــرط هاي دموكراسي، كارهاي والزر در باب ماهيت پيش شجنگ عادالنه، نوشته هاي وربا در توضيح ابعاد برابري، يا آثار هورويتز در جست وجوي راه هاي منازعات قومي مي دهيم.

ــبتا گسترده اي دارد، عبارت انجام عمل خير دامنه نسزيرا مي تواند تمام صور اهداف شخصي و عمومي، سياسي ــه عالوه تا حدودي ــز آن را در بر گيرد. اين عبارت ب و جبرداشتي احساساتي به نظر مي آيد بنابراين، اجازه دهيد آن عبارت را رها كنم و به جاي آن از عبارت اصالحات سياسي استفاده كنم كه به گونه اي سرراست تر بر انجام عمل خير در سياست تاكيد مي ورزد. منظور من از اصالحات سياسي تقويت مسالمت آميز – بنابراين تدريجي و در نتيجه عموما توافقي – آزادي، عدالت، برابري، دموكراسي و پاسخگويي ــت است.من نشان خواهم داد كه نيروي محركه در سياسانجام عمل خير به معناي توسعه اصالحات سياسي با حرفه

ما مكنون است.ــاره كنم كه رابطه تاريخي بين علم سياست و بايد اشــي در تاريخ آمريكا معناي بسيار خاصي اصالحات سياســت «بخشي از جنبش گسترده دارد. پيدايش علم سياس«اصالحات ترقي خواه» در زندگي سياسي و فكري آمريكا» ــخصيت هاي اصلي در علم ــده نوزدهم بود. ش در اواخر سسياست از جمله اي.ال.الول، وودرو ويلسون، فرانك گودناو، ــتل هارت و چارلز برو با «جنبش ترقي خواه» و آلبرت باشمرتبط بودند. ريچارد هوفسادتر اشاره مي كند كه «سخن گفتن از عالمان اجتماعي برجسته دوره ترقي خواهي، يعني ــامي مرداني كه در انتقاد از ــتي بلند از اس خواندن فهرسصاحبان منافع يا حمايت از آرمان هاي اصالحات برجسته

ــت و ــن ارتباط تاريخي خاص بين علم سياس بودند.» ايــاس منطقي است. ــي مبتني بر يك اس اصالحات سياسهمان طور كه الول و ويلسون تاكيد مي كنند، علم سياست به مطالعه واقعيت هاي سياست و چرايي و چگونگي رفتار سياسي اختصاص دارد و بايد هم چنين باشد. در اين تاكيد موكد بر پژوهش تجربي درباره واقعيت هاي سياست ميل به كشاندن عالمان سياست به دو جهت ديده مي شود؛ اوال، اينكه سياست به شدت مبهم و پيچيده از كار در مي آيد؛ بنابراين نه تنها هيچ راه حل سهلي براي مشكالت سياسي وجود ندارد بلكه به طور كلي هيچ راه حل ساده و واضحي هم موجود نيست. ماهيت سياست مايل به تقويت گرايش هاي عملگرايانه، غيرجزمي و غير ايدئولوژيك در ميان محققان و پژوهندگانش است. در اينجا من نمي خواهم اين بحث را ــتي را مي شناسيم خيلي ادامه دهم ما همه عالمان سياســد – كه اگر نه ــان اين گونه ان ... و تصادفا برجسته ترين شجزمي، اما ايدئولوژيك اند و اگر نه راه حل هايي ساده انگارانه، راه حل هاي ساده براي مشكالت پيچيده پيشنهاد مي كنند ــت كه منطبق پژوهش سياسي در بحث من فقط اين اسجهات متضاد عمل مي كنند و نه اينكه همه افراد ضرورتا با

اين منطق قانع مي شوند.ثانيا در حالي كه جست وجوي واقعيت سياسي – فهم امور چنانكه هستند و اينكه چرا آن گونه هستند – ممكن ــت را به جهتي محافظه كارانه براند، ــت عالمان سياس اسهمچنين احتمال دارد برايشان چندان رضايت بخش نباشد. ــوند تنها مي تواند ــه امور در عمل چگونه مي ش فهم اينكــكاف هاي عظيمي باشد كه بين گردش يادآور يكي از شامور در عمل و اينكه در نظر چگونه بايد بشوند، وجود دارد. همان گونه كه عالمان سياست خيلي سريع كشف مي كنند، رفتار سياست مداران، بوروكرات ها و راي دهندگان و عملكرد

آهسته و پيوستهعلم سياست و اصالحات

Êu²~MO² U¼ÆvÄ qzu UÝ—u¹b vKŽ bL× ∫ tLłdð

ÊU “ “« dð —«œ vMF ÊU “ êO¼ XÝUOÝ rKŽ Ë vÝ«d u œ ÊUO ◊U³ð—« ÊUÖbM ¹u Æ XÝ« Áœu³ ±∑∏∑ ‰UÝ —œ ‰öI²Ý« tO öŽ« s² u

ÆbM² «œ bO Uð XÝUOÝ rKŽ qOB×ð XOL¼« dÐ Á—«uL¼ tO öŽ« s¹«

Page 34: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ نقد و نظر۳۷

فرآيندها و نهادهاي سياسي غالبا به هيچ رو رضايت بخش نيستند. به يك معنا عالمان علم سياست در يك مقياس /v/ ــان دچار آنچه من زماني شكاف وسيع تر و در رشته شناميدم، هستند و يك واكنش طبيعي عالمان سياست به ــكاف صريحا يا تلويحا، پيشنهاد راه هايي – عموما اين شــت. زماني ــي- براي اصالح امور اس ــي و بعضا عمل معمولكويينسي رايت گفت كه بعد از يك دوره «تحصيل عمومي ــت بتوان ديد كه يك عالم ــوار اس ــت... دش در علم سياسسياست نازي يا كمونيست شده باشد». همچنين دشوار است بتوان ديد كه يك عالم سياست كامال از وضع موجود

خرسند باشد.بنابراين تحصيل علم سياست هم معطوف به اين معناست كه چه چيزي در حوزه سياست غلط است و هم معطوف به اينكه تصحيح آن چه اندازه دشوار، پيچيده، كسالت بار، نامعين و نامطمئن است. عالمان سياست حقيقت نهفته در پس تاسف خوردن معروف اوكسنشرنا (سياست مدار معروف سوئدي) را نيك مي آموزند، «فرزندم، كاش مي دانستي چه اندك ما يه خردي بر جهان حكمفرماست». ليكن ايشان به همان اندازه اين حقيقت انجيلي را نيز نيك مي آموزند كه «فرزندان جهان كنوني از فرزندان روشنايي خردمندترند». ــايد ــاله تركيب اين هر دو حقيقت و هر دو ديدگاه ش مســد. چگونه بايد ــاله در آموزش هاي ما باش ــن مس مهم تريــجويانمان را از سياست آگاه كنيم بدون اينكه از آن دانش

سرخورده شوند؟به رغم تالش هاي عالمان علم سياست، در جهان امروز خردورزي در باب سياست بسيار كمياب است. بخش اعظم ــت امروز، به ظاهر، الغاگراست. اين سياست خود را سياســاي جنگ، الغاي ــت. الغ وقف محو و الغاي امور كرده اسسالح هاي هسته اي، الغاي بي عدالتي، الغاي خودكامگي، الغاي آپارتايد. اين تغييرات بنيادين و متوقعانه، نوعا نظام سياسي موجود را به مثابه اسوه شرارت و بدترين نظام ممكن توصيف مي كند و بنابراين، از هر گونه تماس و همكاري با

ــرد. در نتيجه بايد به كلي محو و نابود ــد اجتناب ك آن بايشود. اين يك استراتژي سياسي ساده و موثر است. تمركز ــر، كه شرارت اش را نمي توان انكار كرد، انزجاري بر يك شــيج سياسي را تسهيل مي كند، اخالقي ايجاد مي كند، بســن، ساده و متحدكننده به دست مي دهد و در هدفي روشعين حال از پرداختن اين موضوع تفرقه افكن پرهيز مي كند كه چه چيزي بايد جايگزين آن شر شود. اگر نظام سياسي موجود بدترين نظام ممكن باشد، آنگاه عمال هر وسيله اي و

هر ميزان از خشونت، در راه سرنگوني آن مشروع است.ــان ــت به وضوح نش ــا اين حال، تحصيل علم سياس بمي دهد كه فرآيند انجام عمل خير به مراتب فراتر از امحاي ــاده شر است. تصور نظام هاي سياسي بدتر از نظام هاي سهيتلر و استالين مشكل است. اما يك شر مفروض هر قدر هم بد باشد هميشه يك شر بدتر ممكن و اغلب متحمل است. تجربه هاي اخير و ناخوشايند كوبا، ويتنام، كامبوج، اتيوپي، نيكاراگوا و ايران را از ميان موارد ديگر به ياد آوريد. نتيجتا عالم علم سياست تنها مي تواند نسبت به ادعاهايي نظير آنچه يك مخالف شيليايي بيان داشته به ديده شك و ترديد بنگرد كه: «هيچ راهي نيست كه در آن قدم بگذاريم و به چيزي بدتر از ژنرال پينوشه برسيم.» يا اين استدالل يكي از مخالفان آپارتايد كه «اولين حكومت آفريقايي در آفريقاي جنوبي به احتمال بسيار اندكي ممكن است بدتر ــد. از بيم آنكه مبادا اين بحث بيانيه اي از رژيم فعلي» باشسياسي تلقي شود، اجازه بدهيد سريعا اضافه كنم كه من به سهولت مي توانم نظام هاي بدتر از اتحاد شوروي حتي قبل از آغاز تغييرات به وسيله گورباچف را به تصور در آورم. ۵۰ سال پيش، نظام شوروي حقيقتا به مراتب بدتر از آن چيزي بود كه االن هست. اقتدارگرايي نظامي، اليگارشي نژادي و ديكتاتوري كمونيستي، نظام هاي سياسي شوروي هستند؛ ــد كه در ليكن فرض اينكه امور نمي توانند بدتر از آني باششيلي، آفريقاي جنوبي يا اتحاد شوروي هستند، با منطق

و تاريخ نمي خواند. ــت ــي آگاه به پيچ و خم هاي سياس اصالح گران سياســبت به اين مطلب را مي فهمند و نتيجتا گرايش دارند نســند. اين ــاده انقالب و انقالبي ها ظنين باش راه حل هاي سشكاكيت به خوبي در اظهارات سه اصالح گر دموكراتيك معاصر و سرشناس از سه قاره مختلف بيان شده است كه يكي موفق، دومي ناموفق و وضعيت موفقيت سومي هنوز نامشخص است. نخست، لخ والسا گفت: «ما بسياري انقالب، انقالب كبير و مردمان بزرگي را مي شناسيم كه پس از كسب قدرت نظام هايي ايجاد كردند كه به مراتب بدتر از نظام هايي بودند كه سرنگون كرده بودند. ما نمي خواهيم اين خطا را

مرتكب شويم.» دوم، بنينو آكوئينو در سخنراني اش هنگام ــه فرودگاه مانيل گفت: «انقالب، برنده واقعي ندارد، ورود بــتيم كه براي ــه قربانيان واقعي دارد. ما در پي آن نيس بلكساختن تخريب كنيم.» سوم، مانگوشتو بوته لنزي هشدار داد: «انقالب هاي خونين كه عليه ظلم و سركوب مي جنگند

خود به خود پيشرفت هاي اساسي ايجاد نمي كنند.»ــي و علم سياست بين گونه خاصي از اصالحات سياســيار نزديك وجود دارد. رابرت هايل برونر زماني رابطه اي بسيادآوري كرد كه «محال است در غياب روابط و مناسبات تجاري و بازرگاني اقتصاددان داشت». و به گفته او توسعه ــود كه «اقتصاددانان را ــام بازار در ابتداي دوره مدرن ب نظــميت در ــرد». هايل برونر مي گويد اگر آدام اس وارد كار كسده هاي پيشتر به دنيا آمده بود «ممكن بود يك فيلسوف ــود». ولي «هرگز يك اقتصاددان بزرگ اخالقي بزرگ بشنشده بود؛ اصال كاري نبود كه انجام دهد». (۱۹۸۰,۱۸,۲۷) به همين سان مي توان گفت كه در غياب مشاركت سياسي محال است بتوان عالم سياست داشت و علم سياست تنها با گسترش مشاركت سياسي توسعه مي يابد. در جامعه اي كه هيچ مشاركتي – رقابت براي كسب قدرت – وجود ندارد، عالمان علم سياست كاري براي انجام دادن ندارند. نتيجتا، عجيب نيست كه رونق بازار موجب رونق كار اقتصاددانان ــت ــي موجب رونق كار عالمان سياس ــا رونق دموكراس يــتوري فايده اي براي اقتصاددانان ــود. نه اقتصاد دس مي شدارد و نه سياست غيردموكراتيك فايده اي براي عالمان علم

سياست.ارتباط بين دموكراسي و علم سياست رابطه اي نزديك و مداوم بوده است. اين رابطه هيچ جا معني دارتر از واقعه اي ــالگرد آن را جشن ــال دويستمين س ــت كه ما امس نيسمي گيريم. مرداني كه در تابستان ۱۷۸۷ در فيالدلفيا جمع ــه، «يك مجمع ــدند به نقل از عبارت درخور جان روش شاصالحي ملي گرا بودند» آنها سياستمداران دموكراتي بودند ــكل دهند كه كه تالش مي كردند مصالحه اي عملي را شــد و هم براي مردم ــم يك حكومت ملي قوي ايجاد كن هــتين رني ۱۲ ــد. همان طور كه آس اياالت پذيرفتني باشسال پيش به اين مطلب اشاره كرد، واشينگتون، هميلتون، آدامز و جفرسون، همگي بر اهميت اساسي تحصيل «علم سياست» و تحصيل «علم حكومت» در كاري كه ايشان در آن درگير بودند يعني ايجاد يك ملت جديد تاكيد داشتند. ــي ــالي كه قانون اساس در گردهمايي اي در هاروارد در ســد، اعالم شد كه «در يك جمهوري بيش از هر تصويب ششكل ديگري از حكومت ضروري است كه مردان جوان در

علم سياست آموزش ببينند».

ايجاد جمهوري و توسـعه دموكراسي علم سياست و عالمان سياسـت را وارد كار كرد. اين رابطه هيچ جا مشخص تر از كشورهايي مانند آلمان و ايتاليا نيست؛ كشورهايي كه پيش از جنگ جهاني دوم سنت هاي فكري قدرتمندي در تاريخ، نظريه اجتماعي و جامعه شناسـي داشـتند اما علم سياست چنين وضعيتي نداشت. چندان كه هانس كاستندايك در مطالعاتش درباره آلمان اشاره مي كند. «به دليل ساختار سياست در قرن نوزدهم و روابط قدرتي كه مشخصه جمهوري وايمار بود و در نظام دانشگاهي نيز انعكاس داشت. شرايط براي وجود يك علم سياست مجزا به وضوح وجود نداشت... پيدايش اين رشته پس از ۱۹۴۵ معلول مجموعه سياسي خاصي بود... «ساختن دموكراسي» و ايجاد يك علم سياست مجزا و متمايز نيازهايي بودند

كه به يكديگر پيوند خورده بودند».

دموکراسی و علم سياست

Page 35: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶۳۸نقد و نظر

ــعه دموكراسي علم سياست ايجاد جمهوري و توســرد. اين رابطه هيچ جا ــت را وارد كار ك و عالمان سياســورهايي مانند آلمان و ايتاليا نيست؛ مشخص تر از كشكشورهايي كه پيش از جنگ جهاني دوم سنت هاي فكري قدرتمندي در تاريخ، نظريه اجتماعي و جامعه شناسي داشتند اما علم سياست چنين وضعيتي نداشت. چندان كه هانس كاستندايك در مطالعاتش درباره آلمان اشاره ــت در قرن نوزدهم و مي كند. «به دليل ساختار سياسروابط قدرتي كه مشخصه جمهوري وايمار بود و در نظام دانشگاهي نيز انعكاس داشت. شرايط براي وجود يك علم سياست مجزا به وضوح وجود نداشت... پيدايش اين رشته پس از ۱۹۴۵ معلول مجموعه سياسي ــاختن خاصي بود... «ســاد ــي» و ايج دموكراسيك علم سياست مجزا و متمايز نيازهايي بودند ــر پيوند ــه يكديگ كه ب

خورده بودند».بنابراين، برنارد كريك در عنوان كتاب معروفش درباره رشته علوم سياسي اشتباه كرده است ما علم آمريكايي سياست نداريم؛ ــك علم دموكراتيك اما يسياست داريم كه نخست ــن وجه در و به كامل تريــو و ــده نش ــاالت متح ايــت چرا كه ــا يافته اس نماياالت متحده نخستين و كامل ترين دموكراسي در ــت. به جهان متجدد اسهمان حد كه دموكراسي ــمول ــام جهانش يك نظحكومت است اين علم هم يك علم جهانشمول است. ــي دموكراس ــه ك جايي ــد علم سياست قوي باشهم قوي است؛ جايي كه باشد ضعيف دموكراسي ضعيف ــت سياس ــم علاقتدارگرا جوامع از است. ــت در بعضي موارد فيزيك دانان، زيست شناسان، ممكن اسرمان نويسان و دولتمردان برنده جايزه نوبل برآيند و اين طور ــراز اول از آنها بر ــت ت ــت؛ ليكن عالمان سياس هم بوده اسنمي آيند. پيدايش دموكراسي به توسعه علم سياست كمك مي كند و توسعه علم سياست در مقياس كوچك در پيدايش

و با ثبات سازي دموكراسي مشاركت مي كند. از ۱۹۷۴، در بسياري از كشورها مانند پرتغال؛ اسپانيا، ــرو، اكوادور و ــه، برزيل، آرژانتين، اروگوئه، پ يونان، تركيفيليپين ديكتاتوري ها جاي خود را به دموكراسي داده اند.

ــذاري در حال انجام ــره نيز هم اكنون گ در جمهوري كــت؛ در تايوان نيز گام هاي هر چند كوچكي به سوي اسمشاركت سياسي گسترده تر برداشته شده است. به نظر ــد در كشورهاي ديگر هم انتخابات از اقبال جديد مي رسبرخوردار مي شوند. اگر اين جريانات معكوس نشوند، خبر از آينده خوبي براي دموكراسي و علم سياست مي دهند. منحصرا عالمان علم سياست صالحيت آن را دارند كه اين فرآيندهاي تغيير را مطالعه كنند. تعميم ها و درس هايي ــورهايي ــتخراج كنند و راه هايي را براي كش را از آنها اسكه هنوز دموكراسي در آنها محقق نشده پيشنهاد كنند. بسياري از عالمان سياست از جمله لينز، استپان، ليپست، داياموند، اودانل و اشميتر و بسياري ديگر به اين مشكالت پاسخ گفته اند و مطالعاتي را به انجام رسانده اند و فهم ما از

فرآيندهاي دموكراتيزاسيون را عميقا افزوده اند. ــان را اينجا خالصه كنم و من نمي توانم يافته هاي آنهمچنين تحليل نظام مند خودم را نيز ارايه نخواهم كرد. ليكن به نظر من مبهم ترين درس تاريخ دموكراتيزاسيون ــان دادن به رژيم ــه در پاي ــواري كار ن ــت كه دش آن اســر دموكراتيك بلكه در ايجاد نهادهاي دموكراتيك و با غيثبات است. در اين فرآيند علم سياست، اگر البته مجالي داشته باشد، مي تواند نقش سازنده كوچكي ايفا كند. اجازه ــه مورد جاري توضيح ــد اين مطلب را با ارجاع به س دهي

دهم.برزيل شايد برجسته ترين مورد دموكراتيزاسيون باشد ــد، اليتي كه ــيله يك اليت نظامي آغاز ش كه از باال به وسنياز به حركت به سمت دموكراسي را تشخيص داد و از آن حمايت كرد. در ۱۹۷۳ برزيل يك ديكتاتوري نظامي بود در ۱۹۸۵ يك دموكراسي بود. ويژگي گذار برزيل اين است كه ــت كه زمان دقيق ما بين توقف ديكتاتوري عمال محال اســدنش به دموكراسي را در طي اين ۱۲ در برزيل و تبديل شسال به دقت تعيين كرد. گذار برزيل به دموكراسي از جهات بسياري يك شاهكار در فزايندگي و تدريج و تدرج، پيچيده ــت نقش هر چند ــج بود. در اين فرآيند، علم سياس و بغرنــي كه هدايت گذار را بر كوچكي را ايفا كرد. رهبري نظامعهده داشت از تجربيات كشورهاي ديگر آگاه بود و به اين dis-) «ضرورت حساس بود كه ابتدا بايست به «تقليل فشار

tensao) و «بازگشايي» (abertura) جامعه اش بپردازد تا احتمال قطبي شدن شديد فضا و فوران خشونت كاهش يابد و سپس تغييرات را به صورت فزاينده و تدريجي در قالب دو گام به پيش – يك گام به پس دنبال كرد و به اين ترتيب ــيون چنانكه رئيس جمهور گايزل بيان كرد، دموكراتيزاســاخت» ژنرال گلبري، ــته، تدريجي و مطمئن س را «آهسشخصيت نظامي برجسته هدايت كننده گذار، عضو باسابقه ــود؛ او و افراد كليدي اش در ــت آمريكا ب انجمن علم سياسجريان گذار خواستار مشورت عالمان سياست شدند و يك ــل جوان تر عالمان سياست برزيلي – كه به لطف بنياد نسفورد در دانشگاه هاي استنفورد، يوسي ال اي، هاروارد، ام آي تي، ميشيگان و جاهاي ديگر آموزش ديده بودند ...- نقش ــط و مفصل بندي ايده هايي ايفا كردند كه در فعالي در بس

فرآيند گذار برزيل نقش اصلي را داشتند.ــاليان درازي چين در بحبوحه اصالحات اقتصادي اي ســت. اين تغييرات به ــت كه البته كامال دامنه دار اس بوده اس

ــوال را به ميان آورد كه آيا اصالحات صورت طبيعي اين سسياسي نيز به هم ترتيب دنبال خواهد شود. البته اقتدارگرايي ــي چين قرينه خود را در علم سياست متمركز نظام سياسعقب مانده چين داشت. دانشگاه هاي اصلي چين گروه علوم سياسي نداشتند؛ آنچه علوم سياسي ناميده مي شد عموما به ــد مطالعه جوامع خارجي و اداره امور عمومي محدود مي شــون از يكي از دانشجويانش كه فارغ التحصيل كنت موريسدانشگاه شانگچان در گانگ جو بود نقل مي كرد كه در ۱۹۸۴ گفته بود «به نظر من عالم سياست بودن در چين كار بسيار ــت».حق با آن دانشجو است و دليلش هم آن خطرناكي اســت ممكن است براي رژيم چين بسيار است كه علم سياســت چين اگر نه صدها ولي ــد. اما امروز حكوم خطرناك باشتعداد زيادي دانشجو را براي آموختن علم سياست به اياالت متحده مي فرستد اين دانشجويان بالضروره اين امكان را دارند ــي را نيز بياموزند. مي توان پرسيد كه رهبران كه دموكراسچين انتظار دارند با اين كار به چه چيزي برسند. به احتمال ــد يك فرار مغزهاي زياد رهبران چين يا مجبور خواهند شانبوه از جامعه را بپذيرند؛ يا وادار خواهند شد براي يك گروه بسيار روشنفكر، داراي قدرت تبيين و بيان گري و با نفوذ از البي گرهاي تحصيلكرده جا باز كنند كه به نيرويي جدي براي تحقق فرآيند دموكراتيزاسيون تبديل خواهند شد؛ يا اينكه بايد نظام زندان هايشان را گسترش دهند. بايد اذعان كرد كه در اتحاد شوروي آنچه اصطالحا علم سياست ناميده مي شود همچنان در وضعيتي ابتدايي باقي مانده است. با اين حال، كار عالمان علم سياست شوروي عميقا با تالش هاي اصالحي در

نظام شوروي و توسعه مشاركت در آن پيوند داشته است.ــت اظهاراتم را با اين مطلب آغاز كردم كه عالمان سياســپس بحثم ــتند و س كم و بيش در پي انجام عمل خير هســت را اين طور ادامه دادم كه رابطه نزديكي بين علم سياســت و نوعي از ــي خصوصا بين علم سياس و اصالحات سياساصالحات سياسي، يعني دموكراتيزاسيون وجود دارد. اجازه بدهيد سخنانم را با تاكيد بر درس اصلي اي به پايان برم كه ــاني كه مي خواهند اصالحات تحصيل علم سياست به كسسياسي كنند، عرضه مي دارد.ارتش رستگاري شعاري دارد، «جهان را نجات بده، آهسته و پيوسته». علم سياست با ايجاد ــي، با روشن كردن امكان پذيري فهمي از فرآيندهاي سياسترتيبات حكومتي بديل و نتايج آن و با تقويت درك توانايي ها ــي سياسي به نجات جهان كمك و محدوديت هاي مهندسكرده است مي تواند و بايد كمك كند. با اين حال، بنيادي ترين ــت كه هيچ ميانبري براي رستگاري درس سياست اين اسسياسي وجود ندارد. اگر مي بايد جهان نجات يابد و نهادهاي ــد از مجراي اصالحات ــوند، باي دموكراتيك در آن ايجاد شــط مردان و زنان واقع نگر و سياسي تدريجي و فزاينده توسميانه رو و با حالت «آهسته و پيوسته» صورت پذيرد. اين پيام

تامل برانگيز ليكن اميدبخش رشته ماست.پی نوشت

ــت كه در مقام رياست در ــخنراني اي اس اين گفتار س ۳ سپتامبر ۱۹۸۷ در هشتاد و سومين نشست ساالنه انجمن علم سياست آمريكا در شيكاگو ايراد شده است.اين متن به عنوان فصل اول از كتاب «گذار به دموكراسي؛ مالحظات ــف و ترجمه محمد علي كديور به نظري و مفهومي» تالي

زودي از سوي انتشارات گام نو منتشر خواهد شد.

eMO Ê«uš

d²OL «

X áO sOð—U

Page 36: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ نقد و نظر۳۹

فرانسيس فوكوياما، مولف كتاب اساسي دوره پس از ــرد به نام «پايان تاريخ و آخرين انسان» است. جنگ ســا در دفتر او در ــان گاردلز با فوكويام ــردبير NPQ نات س

دانشگاه جان هاپكينز واشنگتن ديدار كرده است.

تمايزي كه مرحوم آيزيا برلين بين «آزادي سـلبي» و «آزادي ايجابـي» قائـل شـد، معروف اسـت. اولي «آزادي از» سـتم و مداخله اسـت و دومـي «آزادي براي» كاري است كه هركس ممكن است بخواهد در حوزه شخصي اش انجام دهد؛ آزادي براي درك خود. همان طور كه در بحث تان درباره «پايان تاريخ» اشاره كرده ايد، مي شود گفت بعد از پايان جنگ سرد آزادي سـلبي در دنيا، هرچند در نظر و نه در عمل، بيشـتر پذيرفته شـده اسـت حتي در چين هم دايره حوزه خصوصـي بي اندازه بسـط پيدا كرده اسـت، ولي در جهاني كه تقريبا بنا به تعريف گوناگون و متمايز است، آزادي ايجابي، آزادي از نوع «آزادي از»، هنوز فراگير نشده است. بعضي افراد مي خواهند روسري سر كنند و برخي ديگر مي خواهند با همجنس هاي خود ازدواج كنند. به نظرتان اكنون بعد از «پايان تاريخ» بيشـتر

نزاع ها بر سر آزادي هاي ايجابي است؟درست است. بيشتر دموكراسي هاي ليبرال توانسته اند ــش اجتناب كنند كه كدام آزادي هاي ايجابي از اين پرسرا مي توانند برآورده كنند، چون هنوز دراين باره به چالش كشيده نشده اند. اكنون آنها دارند به وسيله اقليت ها (مثال ــلمان در اروپا) به چالش كشيده مي شوند مهاجران مســي ــيا كه احساس ــايد با ظهور فرهنگ هايي در آس يا شبسيار قوي درباره اجتماع اخالقي خودشان و ارزش هاي

ناليبرال خودشان دارند. اين يك مساله كامال زنده است.به خصوص در اروپا مساله مهاجرت و هويت با مشكالت ــت مدرنيته همسو شده بزرگ تر بي ارزش محوري در پساست. ظهور نسبي گرايي، دفاع كردن از ارزش هاي ايجابي و بنابراين باورهاي مشتركي كه اروپايي ها به عنوان شرايط شهروندي از مهاجران مطالبه مي كنند را دشوارتر كرده است. نخبگان پست مدرن از هويت هايي كه از دين و مليت تعريف مي شوند، فراتر رفته اند و به چيزي رسيده اند كه آن ــت برتر superior place مي دانند. ولي آنان را موقعيدر كنار تجليل از گوناگوني و تساهل بي پايان، به سختي ــاره جوهره يك زندگي خوب كه متعارفا و مي توانند دربمشتركا آن را آرزو مي كنند، به توافق برسند. به عالوه، بايد روشن كنم كه آنچه من در پايان تاريخ مطرح كردم اين بود كه هگل از آزادي به عنوان به رسميت شناختن شأن اوليه انسان و به عنوان موقعيتي براي برگزيدن انتخاب هاي اخالقي، درك مثبت تري داشته است؛ همين طور در درك ــه اي «پايان تاريخ» كه به معناي آغاز تجديدبناي انديشــاي زندگي كردن در يك ــر و عيني تر كه به معن ايجابي ت

ليبرالـ دموكراسي است.با تاكيد مهاجران بر هويت شان كه تضاد را به جوامع ليبرال مي آورد، تبليغ غـرب براي «بي ارزش محوري پست مدرن» - نسبي گرايي، سكوالريسم، رواداري، مادي گرايي – براي ديگر فرهنگ ها از طريق رسانه هاي جمعي و سرگرمي ها، برخوردي در پهنه جهاني ايجاد مي كند؟ مهاجرها به اينجا مي آيند و رسانه هاي ما به آنجا مي روند. با اين همه، اسامه بن الدن هيچ وقت به آمريكا نمي آيد. او آمريكا را از «تصوير هاليوودي» اش

مي شناسد.ــه يكديگر پيوند ــانه هاي جهاني همزمان دارند ب رسمي خورند، از هم جدا و تعريف مي شوند. رسانه ها فضايي ــناخت در آنها تصديق و شأن شان معين ــتند كه ش هسمي شود. اگر آنان محفلي جديد هستند، پس آيا نه اينكه ــتري جديد براي تضاد و كشمكش هم هستند؟ آنها بس

مطمئنا همين طور است. در آمريكا مدت هاست كه جنگي فرهنگي بر سر اين مساله وجود داشته است. محافظه كاران فرهنگي و دين داران راست گرا مدت هاست به هاليوود به خاطر تضعيف ارزش هاي خانواده و ايمان انتقاد كرده اند. ــامه ــه بياني، مخالفت آنها با هاليوود هيچ تفاوتي با اس ببن الدن نمي كند. بي ارزش محوري تبليغ شده توسط توده آمريكايي، يك مشكل است. روشن است كه افراط گراهاي مسلمان چارچوب اساسي تساهل ليبرالي را كه در درون آن جنگ هاي فرهنگي آمريكا برپا شده، نمي پذيرند. ولي چيزي كه امروز در صحنه جهاني مي بينيم، به بياني بسط

جنگ هاي فرهنگي خود آمريكاست.بعـد از ۱۱ سـپتامبر ۲۰۰۱، دولـت بـوش يك كمپين «ديپلماسي عمومي» را راه انداخت كه مي گويد « اگر جهان مسلمان، صرفا آمريكا را درك مي كرد»، آن وقت ديگـر آنها از ما متنفر نبودند. ولـي اين پروپاگانداي عوامانه پست مدرن زمان زيادي است كه وجود داشته است. مشكل همين است! شايد آمريكايي ها بايد كمي فروتن تر و خودمنتقدتر باشند. همه ميوه هاي آزادي

دلپذير نيستند.ــايندتر آمريكا در دنيا ــن فكر نمي كنم وجه ناخوش مــياري از مسلمانان ــد. تصوير آمريكا نزد بس معروف باشــت. يكي از ــدرو يا هرچيز ديگري، غلط نيس منتقد، تنتوهمات سياست آمريكايي پس از ۱۱ سپتامبر، اين بود كه فرض كند اگر ضدآمريكايي بودني وجود دارد، به خاطر سياست هاي خود ما يا تصوير هاليوود نبوده بلكه به اين خاطر بوده كه ما را درك نكرده اند! اين گمراه كننده است چون به اين معناست كه الزم نيست ما نگاهي به خودمان بيندازيم و خودمان يا خط مشي هايمان را عوض كنيم. به ــم تصوير آمريكا در جهان به بيان ديگر، من فكر مي كناين هم ربط پيدا مي كند كه درباره كدام بخش از جهان ــان كه دارند با ــرف مي زنيم. در آن بخش هايي از جه حموفقيت مدرنيزه مي شوند، تبليغ فرهنگ عامه ما نتيجه اي ــه در فيلم ها يا موزيك ــدارد چون آنها آزادي هايي را ك نما مي بينند، به عنوان چيزي مي بينند كه خودشان هم مي توانند بخواهند. اين خشمي ايجاد نمي كند. جايي كه حسابي مشكل پيدا مي كنيم، جايي است كه كشورها در مدرنيزاسيون شكست مي خورند. آنها مي توانند سرزمين ــيدن به آن دم ــود را ببينند اما هيچ راهي براي رس معهدست شان نيست. اين، خشم و ضد آمريكايي بودن را پديد

مي آورد.مي توانيد اين نظرتان را پيشتر هم ببريد. آنهايي كه در جهاني شدن موفق اند، مشخصا در آسيا، بيشتر به مشخصه هاي روش آمريكايي نزديك مي شوند: آزادي بيشـتر، تحرك اجتماعي بيشـتر و كاميابي بيشتر. با اين اوصاف، آنها دوسـت دارند تصوير خودشان را روي پرده ببينند و نه تصوير آمريكا را. در برداشـتي نسبي، فكر نمي كنيد اين موضوع قدرت نرم آمريكا

را تقليل بدهد؟ــت كه ممكن است بله، ولي آيا اين بدترين اتفاقي اسدر جهان بيفتد؟! ما چون قدرتمند بوده ايم، نسبت به ديگر ــم. خوانندگان پاپ و ــدرت نرم كور بوده اي صورت هاي قستاره هاي سينماي كره اي به شكلي غيرقابل باور در ژاپن

U U¹ u u fO «dvKO ÈœU¼ ∫ tLłdð

کيش آمريکايی ، خشم ضد آمريکايی

Page 37: Shahrvand Emrouz 10

۴۰شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ نقد و نظرــرقي معروف و محبوب اند. و ديگر بخش هاي آسياي شچين يك صنعت بزرگ فيلمسازي دارد. به همين خاطر چيني هاي دور از خانه دارند زبان ماندارين ياد مي گيرند. ما نبايد به اين حوزه قدرت نرم همان طور نگاه كنيم كه ــوازن فرهنگي قدرت، ــه قدرت نظامي نگاه مي كنيم. ت بــت. اين، لزوما تهديدي براي منافع ــتان نيس يك بده بسملي اياالت متحده نيست، اگر چيني ها به جاي فيلم هاي

آمريكايي، فيلم هاي چيني بيشتري ببيند.پس مهم نيسـت كه آمريكا به نقـش خود در جهان توجـه كند تا اين واقعيـت را هم در نظـر بگيرد كه محتواي فرهنگ عامه ما، روابط بين الملل را تحت تاثير

قرار مي دهد؟بي شك مهم است. ولي نمي دانم كه آيا براي فرهنگ ليبرال اينقدر آسان باشد كه كاري دراين باره بكند يا نه. ــيد كه هاليوود دارد ــيده باش حتي اگر به اين نتيجه رسمنافع سياست خارجي آمريكا را خراب مي كند، نمي توانيد ــت ولي نه از آن ــكل اس جلويش را بگيريد. اين يك مشمشكل هايي كه لزوما با يك خط مشي عمومي حل شود. ــر، خير ــه اين اميد در باور عموم وجود دارد كه از ش البت

ــواهد زيادي وجود ندارد كه نشان بيرون مي آيد. ولي شدهد اين اتفاق دارد مي افتد.

يك دليـل اينكه اين مسـاله اينقدر بغرنج اسـت، اين اسـت كه همان طور كه خودتـان مطرح كرديد، جامعه هاي ليبرال ـ سكوالر به دشـواري مي توانند بـا ارزش هاي ايجابي كنار بيايند كـه مرزهاي رفتار فرهنگي را شكل مي دهند؛ مرزهايي براي ترانه هاي نفرت آميـز رپ، نمايـش مصلوب شـدن مدونـا، يا شبيه سـازي. برخورد با اسالم متضمن همين عجز فرهنگي است چون همان طور كه برنده جايزه نوبل، چسـالو ميلوشز، قبال گفته است، ما در «زمان هايي از نظر تاريخي ناموازي» زندگي مي كنيم. در نتيجه، ما شـاهد اين تناقض مي شويم: آيان هرشي علي به نـام آزادي با نقل قول كردن از اسـپينوزا از ايمان به استدالل مي رسد، طرد و يك «بنيادگراي روشنفكر» و يـك ملحد مي شـود. با ايـن حـال، معروف ترين انديشمند ليبرال ـ سكوالر اروپا، يورگن هابرماس، حـاال مي گويد كه چون جامعه پسـت مدرن از خلق ارزش هاي خود ناتوان است، تنها كاري كه مي تواند بكند اين اسـت كه آنهـا را از منابـع ديني «تغذيه كند». در نظـر او، ارزش هاي غربي – آزادي، آگاهي،

حقوق بشر – ريشـه در تاريخ يهوديـ مسيحي ما دارنـد. به قول هابرماس، «فرديت لجام گسـيخته» - نسـبي گرايي اي كه امروز حكمرانـي مي كند – با «آنچه واقعا قطعي است، يعني حق هر مخلوق براي محترم شمرده شـدن به عنوان تصويري از خداوند»

درافتاده است.شما از اين حركت دوگانه در تاريخ چه مي فهميد؟

اين مشكل جوامع پساديني ما با ارزش ها، مساله اصلي دو متفكر برجسته از دانشگاه شيكاگو بوده است؛ آلن بلوم ــنده ذهن آمريكايي و لئو اشتراوس. اشتراوس اين نويسمساله را «بحران مدرنيته» مي خواند. سوال اين است كه آيا راهي براي بناكردن ارزش ها از طريق گفتمان فلسفي و استداللي و بدون بازگشت به دين هست يا نه. بحث اصلي او اين بود كه فلسفه سياسي كالسيك – تاكيد يوناني ها ــوف به استدالل، به بر «حق طبيعي»، يا طبيعت مكشــط فلسفه عنوان منبعي براي ارزش ها - زودهنگام توســد. ما درباره اين مساله اينجوري فكر مدرن پس زده شــكل عميق فلسفي داريم و هم مي كنيم كه هم يك مشيك مشكل سياسي كاربردي. اين دوتا ممكن است به هم ــته باشد، اما نه لزوما. آن مشكل عميق فلسفي ربط داشاين است كه آيا مي توان فلسفه غربي را تا هايدگر و نيچه عقب برد و گفت كه استدالل، تاسيس ارزش هاي ايجابي را مجاز مي شمرد. به بيان ديگر اينكه آيا مي توان حقيقت انديشه هاي به خصوصي را ثابت كرد؟ آن مشكل كاربردي هم اين است كه آيا مي توان مجموعه اي از ارزش هايي را توليد كرد كه از نظر سياسي به درد مقاصد ضمني ليبرال ــت. اين پيچيده است چون بخورد كه مورد نظرمان اســند و معنايي داشته مي خواهيم آن ارزش ها ايجابي باشباشند. اما نمي توانيم آنها را به عنوان مباني محروم كردن ــتفاده كنيم. ممكن گروه هايي به خصوص از جامعه اســت بتوانيم در حل كردن يكي از اين مشكالت بدون اسديگري موفق باشيم. مثال اساس موفقيت تجربه سياسي آمريكايي اين است كه مجموعه اي از ارزش هاي ايجابي ــت ملي به كار ــه به عنوان مباني هوي ــد آورده ك را پديــت يا ــد اما همچنين براي افرادي كه سفيدپوس آمده انــيحي يا يك جوري بوده اند كه «روح و جسم شان» مســور ــتان اين كش ــون پروتس به بنيان گذاران انگلوساكســت يافتني بوده است. اين ارزش ها، مربوط نبوده، هم دسمحتواي كيش آمريكايي است: باور به فردگرايي، باور به ــه عنوان يك ارزش، باور به آزادي تحرك اجتماعي كار بــاموئل هانتينگتون اينها را ــاور به حاكميت عموم. س و بــون» مي نامد ولي در اين مورد «ارزش هاي انگلوساكسآنها از ريشه هايشان جدا شده اند. هركس مي تواند فارغ از اينكه كيست و كجايي است، به آنها باور داشته باشد. اين به عنوان يك راه حل عملي براي مشكل ارزش كاربردي،

حسابي جواب مي دهد.ــت كه ــب مي كند اين اس ــه توجه مرا جل چيزي كگذشته از آب جو و فوتبال، اروپايي ها به سختي مي توانند خصوصيت هايي پيدا كنند كه هويت خود را از آنها بگيرند. منظورم ارزش هاي ايجابي است؛ اينكه آدم چه جور افراد ــدا كند كه ــي عادي خود پي ــيني را در زندگ قابل تحســور رفتارهايي ــازند. اينكه آدم به چه ج اجتماعش را بس

ــم در اين نحوه ــد. فكر مي كن ــش ارزش بده در فرهنگتعريف كردن زندگي خب، مي توان حتي بدون حل كردن مساله عميق تر فلسفي، براي زندگي تصميم گرفت. آنچه اشتراوس در پس ذهنش نگران آن بود، ثبات چنان راه حل عملي اي در غياب راه حل فلسفي براي اين بود كه چطور

مي توان به حقيقت رسيد.اگر تعاريـف ايجابـي از آزادي – انتخاب هايي درباره زندگي خوب – در يك جهان چندصدايي، تفرقه افكن هستند، چرا به نظامي شـبيه آنچه در قرون وسطی داشـتيم بازنگرديم كه در آن ارزش هاي متفاوت در حوزه هاي متفاوت به كار گرفته مي شد؛ هريك با روح

عمومي خود.ــت. ما در اجتماعات ملي بزرگي اين يك راه حل نيســوند و بايد در آن زندگي مي كنيم كه دارند جهاني مي شاز تمدن، انديشيدن و گفتمان دموكراتيك برخوردار بود. ــت كنيم. اين ــمار اجتماعات فدرال درس نمي شود بيشــبيه دنياي ما با اين همه نفوذ به خصوص براي دنيايي شــت. اين همان چيزي است مردم و اطالعات، راه حل نيسكه در واقع آلماني ها برايش تالش كردند كه براي هر گروه ــان يك «ركن» بسازند. معلوم است كه اين در جامعه ش

راه حل، جواب نمي دهد.مهاجران مسلماني كه به اروپا مي روند، حسي قوي از هويت دارند. آمريكايي ها هم كيش خود را دارند. چرا حس هويت و اعتمادبه نفس فرهنگي اروپايي ها اينقدر

ضعيف است؟ــتم، ــق ملي دارد. در قرن بيس ــنت هاي عمي اروپا ســه خونين ــا جنگ هاي ملي گرايان ــنت هاي ملي ب آن ســالش مي كنند يك ــد. حاال آنها دارند ت ــار افتادن از اعتبــي» جور كنند ولي چنين هويتي چندان «هويت اروپايمعنادار نيست. يكي از جذاب ترين بحث ها وقتي در گرفت ــيحي را به قانون ــي تالش كرد ايده ميراث مس كه كساساسي پيشنهادي اروپا الحاق كند. آن تالش، به شكلي عجيب بحث برانگيز شد. افكارعمومي فرانسوي و آلماني آن پيش نويس را رد كردند چون آنها معتقد بودند پيش نويس ــت برده بيش از اندازه در روش ملي آنها براي زندگي دس

است كه پيشتر هم تضعيف شده بود.آيا ايـده روح عمومـيـ روش منحصربه فرد زندگي مردمـي عموما هم ريشـهـ اكنـون در يـك جهان پسـت مدرن با همه فرهنگ هـاي اختالطـي اش به پايان كارش رسيده است؟ كيش آمريكايي واقعا يك

«گيست» (روح) بدون «وولك» (عموم) است.روح عمومی هميشه يك جور خيال و توهم بوده است. جان گاتفريدهردر كه اين ايده را به كار گرفت، مي گفت كه يك وولكز گيست، احساس باستاني و ناخودآگاه يك اجتماع ــت. هويت آلماني به خودي خود تا قرن نوزدهم وجود اســت. چيزي كه او در نظر نگرفت، اين بود كه همه آن نداشخصلت ها از نظر اجتماعي در نقطه اي تجديد بنا و به يك اختالط آلماني تبديل شده بودند. وولكز گيست مجموعه اي ــته اي است كه يك جامعه از هنجارها و ارزش هاي نانوشــل دارد. همان طور كه گفتيد، كيش آمريكايي به آنها ميــيوه زندگي اين كيش در ميان نژادها و به اين معنا كه ش

فرهنگ هاي مختلف مشترك است، وولك ندارد.

Page 38: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ نقد و نظر۴۱

بي نظير بوتو دو بار نخست وزير پاكستان بوده است. وي دوباره به عنوان رهبر حزب اپوزيسيون «مردم» در ــتان كانديدا خواهد شد، همه چيز انتخابات آتي پاكســتان ــال به پاكس حكايت از آن دارد كه وي پاييز امس

برمي گردد.

مالقات از پيش اعالم نشده اخير معاون رئيس جمهور، ــه در آن وي ژنرال پرويز ــتان ك ديك چني، از پاكســار قرار داده بود تا دست از مشرف را دوباره تحت فشمدارا كردن با فعاليت هاي طالبان بردارد تاكيد دوباره اي است بر آنچه من طي چند سال اخير گفته ام: كشور من پاكستان، منحصرا با يك بحران نظامي روبه رو نيست

بلكه با بحراني سياسي مواجه است.من كامال با سخنان شفاف پرزيدنت بوش در پيام ــاي ديكتاتور به ــان موافقم كه: «حكومت ه ساالنه شتروريست ها پناه مي دهند و تغذيه كننده راديكاليسم و ناآرامي و به دنبال سالح هاي كشتارجمعي هستند. اما حكومت هاي طرفدار دموكراسي اميد را جايگزين ــهروندان و ــورش مي كنند و به حقوق ش ناآرامي و شــد و به جنگ عليه ــان احترام مي گذارن همسايگان شــوي ــم مي پيوندند. هر گامي كه جهان به س تروريسآزادي برمي دارد كشورمان را امن تر مي سازد بنابراين ما

براي آزادي بي پروا عمل خواهيم كرد.»اين سخنان پرزيدنت بوش وضعيت پاكستان را تحت رژيم نظامي كنوني به درستي نشان مي دهد. اغلب به دفعات در مطبوعات جهان خوانده ايم كه اسالم آباد قادر نيست يا مايل نيست كه مانع از انجام فعاليت هاي طالبان

و القاعده در نواحي قومي پاكستان شود. آنها از مرزهاي ــتان عبور مي كنند و وارد افغانستان مي شوند تا پاكسنيروهاي آمريكايي و ناتو را كه در پي حمايت از دولت منتخب دموكراتيك افغانستان هستند، بكشند. ناتواني رژيم كنوني در پذيرش مسووليت برخورد با طالبان و القاعده دولت منتخب كشور همسايه مان، افغانستان، را

تضعيف مي كند.اگر نخست وزير پاكستان در انتخابات پيش روي كه ــال برگزار مي شود برگزيده شود من فورا دست از امسحمايت از طالبان و القاعده مي كشم. حزب من تجربه روبه رو شدن با نظامي ها و مافياهاي مسلح را دارد. در ــت وزيري ام در اواخر دهه ۱۹۸۰ دولت دوره اول نخســب زادگان عرصه مواد ــووليت برخورد با نجي من مسمخدر را برعهده گرفت. آنها از اسالف طالبان و القاعده بودند. آنها ارتش هاي نامنظم، سالح، راكت انداز و پول داشتند و در نواحي قومي مخفي شده بودند؛ جايي كه مي توانستند عليه نيروهاي دولتي پاكستان دست به ــاختيم. عمليات بزنند. اما ما آنها را مطيع خودمان سوقتي كه من براي بار دوم در ۱۹۹۳ به نخست وزيري رسيدم ارتش پاكستان به بندر كراچي فراخوانده شده بود تا با نظاميان قومي كه اين شهر را به گروگان گرفته بودند بجنگد. دولت من قادر بود كه مردم را به حركت درآورده و بسيج كند، اطالعات مفيد را به دست آورد و گروه هاي نظامي را نابود كند. ما صلح و آرامش را به كراچي بازگردانديم و مي توانيم آن را براي نواحي قومي

پاكستان نيز به كار ببريم.ــدا، ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ طالبان به ميزان زيادي در ابتــتان مورد حمايت قرار گرفت. اين امر ــوي پاكس از سنيز براساس اين واقعيت بود كه پاكستان ۱۵۰۰ مايل ــور ــتان دارد و در آن هنگام كش مرز زميني با افغانسهمسايه مانـ افغانستانـ درگير جنگ داخلي بود. ما در طول مرزهايمان به ميزاني از صلح و ثبات نياز داريم

نه به جنگ دائمي همراه با ميليون ها آواره افغان كه به كشورمان سرازير مي شوند. بعد از اينكه من به شكلي ــيله فارق لقاري، رئيس جمهور غيردموكراتيك به وســتان كه مورد حمايت شديد اداره اطالعات وقت پاكســدم، اين اداره توجهش ــتان بود بركنار ش ارتش پاكســن اداره از دولت ــوف به روابط خارجي كرد. اي را معطــن باور كه اين كار ــان حمايت به عمل آورد با اي طالبــتان را باال مي برد. عناصر اداره عمق استراتژيك پاكســان اطالعات از آن زمان تاكنون به اتحاد و همكاري شبا القاعده و طالبان ادامه داده اند. حتي اگر اين حمايتي ــانه و متعصبانه باشد، فرضيه افزايش عمق جزم انديشــتراتژيك پاكستان از راه كمك به طالبان و القاعده اسفرضيه من و حزبم نيست. ما معتقديم كه اين مساله ضروري و حياتي است كه از دموكراسي در افغانستان

حمايت كند. ما به دموكراسي اعتقاد داريم.من خيلي افتخار مي كنم كه از هر دو دانشگاه هاروارد و آكسفورد مدرك تحصيلي دارم. با وجود اينكه عميقا مسلمان متعهدي هستم اما براي نكات زيباي آزادي در ــنت غربي، برابري حقوق همه انسان ها، دموكراسي، سمطبوعات آزاد و توانايي همه زنان و مردان براي برخورداري از فرصت اقتصادي و امنيت فيزيكي احترام خاصي قائل هستم. حزب من (حزب مردم پاكستان) بيشترين راي را در انتخابات پيشين پاكستان در اكتبر ۲۰۰۲ به دست ــتم برگردم و به آورد، به رغم اين واقعيت كه من نتوانســت به مبارزه تبليغاتي بزنم. در عين عنوان رهبر آن دسحال بر اين نكته نيز واقفيم كه حزب ديكتاتوري مشرف بسياري از آرا را در آن انتخابات دزديد. من در انتخابات سال ۲۰۰۷ شركت خواهم كرد. جاي اميدواري است كه آمريكا و ديگر كشورها بر ديكتاتوري رژيم پاكستان فشار مي آورند تا انتخاباتي عادالنه و آزاد را براي همه احزاب و شخصيت ها از جمله خودم و نوازشريف نخست وزير سابق ــورم برگردم، بدون برگزار كنند. من اميدوارم كه به كش

انتخابات آزاد شكست طالبان

uðuÐ dOE vÐvžU³� vKŽ ∫ tLłdð

Page 39: Shahrvand Emrouz 10

۴۲شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ نقد و نظر

اورهان پاموك، رمان نويس ترك، در سال ۲۰۰۶ جايزه نوبل ادبي را گرفته است.

ــهر كرز، ــالم گراها در ش ــان من، برف، اس در رمــاعري به نام «كا» را كه اهل استانبول است ولي شــخره مي كنند ــورت زندگي مي كند، مس در فرانكفــد و مي خواهد ــون از باال به مردمش نگاه مي كن چ

ــد. اين نظر من نيست. يك اروپايي باشــراي بيش از ــت نمي گويند. ب آنها درسيك قرن تركيه تالشي علي حده كرده تا خودش را غربي كند. آن محافظه كاران، يا اسالم گراها، يا ضدغربي هايي كه اين تغيير ــت هاي را خوش ندارند، ما را سكوالريســه اداي اروپايي ها را ليبرالي مي خوانند كــم و از آنها تقليد مي كنيم. اما درمي آوريمن زير بار چنين نسبتي نمي روم. تركيه ــرون از اروپا، غربي و ــه روش خود و بي بــده است. ديگر از ما گذشته كه مدرن ش

اداي اروپايي ها را دربياوريم.ــه ديگر رمان من اين با اين حال نكتــت كه اگر مردم با عبور از اين مسير اس

ــان كنيم يا ــدن مخالف اند، نبايد بمباران ش غربي شــان كنيم و آنها را نادان بكشيم شان. نبايد تحقيرشــم را درك كنيم و بخوانيم. بايد اين مخالفت و خشــويم. بايد با حس ترس و ناامني آنها با آن روبه رو شــود، بايد مهربان بود. اگر مي خواهيم دنيا جهاني شچنين كرد. كار دشواري است. نمي شود به حال خود ــان كرد فقط به اين عنوان كه نادان هستند. رهايشــن تالش كردن براي پيش بردن يك تمدن و بايد بيتحميل كردن چنين گرايشي به مردم تفاوتي باشد. حتي اگر آن مردم عصباني و سرشار از فرضيه هاي از

نظر سياسي غلط باشند.با مهاجرت مسلمانان به كشور اروپايي كه باعث ــوند و ــود آنان در اروپا اقليت هايي بزرگ تر ش مي شاگر تركيه به اتحاديه اروپايي بپيوندد، اروپا هم مانند شخصيت هاي دوقطبي در رمانم برف، دو روح خواهد داشت؛ بله، دو روح در يك كالبد. اين آينده مشترك ــا. اگر تركيه مي خواهد ــت: در تركيه و در اروپ ماســال، ــد، مثال ظرف ۱۵س ــوب از اروپا باش جزئي خــه تغيير كند. ولي اروپا هم بايد مطمئنا بايد از ريشهمين تغيير را بكند. اروپا بايد خود را از نو جامعه اي دموكراتيك تر، چندديني تر، با اعتمادبه نفس بيشتر و

نه مبتني بر دين و تاريخي افسانه اي بلكه مبتني بر ديدگاه ضدناسيوناليستي متساهل تري كند و به خود

از نو فكر كند.ــت كه براي سال ها آنچه بر تركيه رفته، اين اســت مداران اقتدارگراي بسياري تالش كرده اند سياسيك روح، يك شيوه زندگي يا طرز بودن را به تركيه تحميل كنند. بعضي خواسته اند سكوالريسم غربي را با مقاصدي نظامي تحميل كنند. برخي ديگر هم خواسته اند تركيه همواره سنتي بماند. اين گرايش ها، دموكراسي را در تركيه نابود كرده است. همين، علت ــتن دو روح، چيز ــت. اما داش همه كودتاها بوده اســت. اين چيزي است كه مردم تركيه واقعا خوبي اســتند. اين را بايد درك كنيم كه يك كشور هم، هس

درست مانند يك فرد، مي تواند دو روح داشته باشد. ــتند، با اين روح ها دائما با يكديگر در گفت وگو هس

يكديگر نزاع مي كنند و همديگر را عوض مي كنند.ــي، دقيقا داشتن اين گفت وگو داشتن دموكراس

بين اين دو روح است.ــالم با مدرنيته استداللي ــازگاري اس باور به ناســه گرفته از منطق بنيادگرايي. ليبرال ها، است ريشــد وضع نظرات ــا متفكران غربي باي دموكرات ها، يــي عوامانه و كلي را درباره اسالم – هربار كه با اساسمشكل جديد مواجه مي شوند كه اصال خيلي از آنها را خودشان درست كرده اند- بس كنند. تاريخ كلي در دوران امپراتوري عثماني، برآيندي از كتاب بوده و آنچه كه در تاريخ و در جهان گذشته است. اسالم

همواره در تعامل با جهان و تاريخ بوده است.ببينيد حاال در تركيه چه اتفاقي دارد مي افتد. زماني يك حزب اسالمي داشتيم كه حاال به يك ــده كه ماموريت ــزب كم وبيش نوگرا تبديل ش حتاريخي اش آن است كه تركيه را به اروپا ببرد. اين ــي ــت. چنين گرايش حزب موردحمايت مردم اســتر ترك ها، معقول و گريزناپذير به نظر براي بيش

مي رسد.

ــت كردن رژيم به خاطر پايبندي و اينكه با پاپوش درســيون دستگير شوم و بدين وسيله تعلق به حزب اپوزيسامتيازي ناعادالنه در اختيار رژيمي قرار گيرد كه در زير چتر حمايتش، طالبان، خود را احيا كرده است. صلح با هند بخشي از برنامه اصلي ما براي مردم پاكستان است. ما مي توانيم با دولت هند به توافق صلح برسيم. من بيش ــت كه سونيا گاندي، رهبر حزب كنگره از ۲۰ سال اسهند را مي شناسم. من و شوهر فقيد وي راجيو گاندي در اواخر دهه ۱۹۸۰ نخست وزيران پاكستان و هند بوديم و طي آن سال ها با هم به تبادل نظر مي پرداختيم. خانم ــت وزير كنوني هند (مان موهان سينگ) گاندي و نخسخواهان صلح با پاكستان هستند. من با نخست وزير سابق هند اتال بيهارواجپايي و همچنين اعضاي واجپايي ديدار

داشته ام.ــور به شكلي وقتي ما با هند صلح كنيم هر دو كشــووليت مهم و حياتي بهبود شرايط زندگي جدي مسمردماني كه در دو سوي مرزهاي آسياي جنوبي هستند را برعهده خواهند گرفت. جهان به ما آموخته است كه راه افزيش رفاه و خوشبختي برقراري صلح با همسايگان است. من در ۱۹۷۲ در سيمال با پدرم ذوالفقارعلي بوتو، رئيس جمهور پاكستان بودم كه تنها پيمان صلح هند و پاكستان را با اينديرا گاندي امضا مي كرد. من و سونيا مي توانيم بين دو كشور صلح برقرار كنيم و اين كار را خواهيم كرد. بعد از صلح با افغانستان و هند احتياج به سرمايه گذاري خارجي در پاكستان داريم. فرصت هاي زيادي براي سرمايه گذاري سودآور در كشورمان به ويژه

در بخش انرژي و صادرات كشاورزي وجود دارد.با داشتن دولتي دموكراتيك و باثبات جهان راحت تر در صنايع و پروژه هاي كشورمان سرمايه گذاري خواهد ــور فراهم ــغل هاي زيادي را براي كش كرد. اين كار ش

مي كند و اقتصادمان را قادر مي سازد تا رشد كند.پاكستان قادر است كه دروازه منابع غني كشورهاي آسياي مركزي شود. اگر ما بتوانيم صلح را در افغانستان برقرار سازيم كشورهاي آسياي مركزي مسير كوتاه و ــت خواهند امن اقتصادي را به بازارهاي جهاني به دســت و گاز ــر دو از منابع نف ــد ه ــتان و هن آورد. پاكســورهاي آسياي ــورهاي مناطق شمال غربي (كش كشــا، راه آهن و ديگر ــتفاده مي كنند. ما به راه ه ميانه) اســان ارتباطات و حمل ونقل نياز داريم تا به ابزارهاي آسصادرات كاال به بازارهاي جهاني و بالعكس از بازارهاي جهاني به پاكستان كمك كنيم. پاكستان بايد در اين زمينه پيشگام باشد چرا كه از موقعيتي منحصربه فرد ــد دروازه اصلي ــر مي توان ــت. بندر گوات برخوردار اســمار آيد. ما بايد براي اين پروژه ــياي مركزي به ش آسبه عنوان امري ملي، منطقه اي و بين المللي الويت قائل ــويم. صلح در جنوب آسيا ضروري است. اين امر به شــد اقتصادي همه كشورهاي درگير فعاليت مولد و رشــد و منابع جديدي از انرژي را در آن منجر خواهد شبراي مان فراهم مي آورد. ما بايد كشورمان را از مخفيگاه تروريست ها به جايي آزاد، آرام و سعادتمند بدل كنيم. انتخابات آزاد در پاكستان مي تواند باعث وقوع چنين

رويدادي شود.

دو روح در كالبدتركيه

„u UÄ ÊU¼—Ë«vKO ÈœU¼ ∫ tLłdð

Page 40: Shahrvand Emrouz 10

فرهنگپيشنهادپيشنهاد

۴۷ موسيقی ۵۱ سينما ۶۳ تلويزيون ۶۷ ادب و کتاب ۷۹ حوزه

ــرد و دنج ــاد و تقابل ميان فضاي س تضزندگي انگليسي و ژانرهاي مختلف ويژه هاليوود، كمدي مفرح تازه اي آفريده. زوج فيلمساز ــايمون پگ ــي، ادگار رايت كارگردان و س انگليســان مردگان» و پارودي فيلمنامه نويس، بعد از «شــي، ثابت كرده اند به دو طرف موفق فيلم هاي زامبــلط كامل دارند و جزئيات را ــنايي و تس قضيه آشــخت گير» ــبان س خوب از آب در مي آورند؛ «پاسمصداق اين ادعاست. چون توانسته ژانرهاي متنوعي مثل پليسي، معمايي و اكشن تا حتي ترسناك نوع ــر و خون و خون ريزي را قاطي كند و ضمن اسلشاينكه خوب و درست به هم چفت و بست شان كرده، با پرداخت در جزئياتي ظريف، آنها را در بستري از فضاي آرام بومي و دهكده اي بريتانيايي قرار بدهد و

به خوبي ازشان آشنايي زدايي كند. «پاسبان سخت گير» كوچك ترين فرصت ها را ــت و حسابي ازمان دريغ هم براي يك تفريح درســن آرامش بيش ــرده. مثل فرصت به هم ريخت نكــي، با از اندازه و اعصاب له كن دهكده هاي انگليســه مرتب شان. آن باغچه ها و حصارك هاي هميشــرد و پيرزن هاي ــده و پيرم پرچين هاي كوتاه شدائما عصا قورت داده شان. كل ماجرا مي تواند فقط كابوس افسر وظيفه انجل (سايمون پگ) باشد كه ــهر به دهكده دنج و ــو از فضاي پرهياهوي ش يكهظاهرا آرام استنفورد پرتاب شده؛ جايي كه نهايت ــدار به آنها كارش گرفتن قوي فراري اهالي يا هشبراي كوتاه نكردن پرچين هاي خانه همسايه است! ــخت گير» نكته هاي ديگري هم البته «پاسبان سدارد: اينكه قصه به رغم تنوع در ژانرهايي كه استفاده كرده، دست آخر وام دار داستان هاي جنايي قديمي و كالسيك انگليسي است، همان ها كه در دهكده اي ــاك رخ مي دهد و ــرا آرام، جنايت هايي هولن ظاهچه بسا مثل «قتل در قطار سريع السير شرق» (آگاتا

كريستي)، بيشتر از يك قاتل داشته باشد! زوج بازيگر «پاسبان سخت گير» همان دو رفيق دوست داشتني «شان مردگان» هستند. سايمون پگ پارودي موفقي از شمايل ايست وود در «هري كثيف» ارائه كرده و از آن طرف با نيك فروست در ــر وظيفه دني باترمن، به سبك و سياق نقش افسكمدي هاي رمانتيك، زوج ناجور حسابي اي از كار

درآمده اند.

بدون اديت و سانسور

ــوان را باز ــو ج ــود پيچ رادي ــه، می ش بلــان گويندگان ــرد و حرف هايي را از زب كــوط قرمز، آنها را در ــنيد كه تا پيش از اين خط آن شــي ها حبس مي كردند و به ذهن دايره مصلحت انديشبرنامه سازان راديو و شنوندگان آن خطور هم نمي كرد روزي از راديو جمهوري اسالمي، برنامه هايي اينچنين صريح و انتقادي پخش شود؛ انتقاد نسبت به عملكرد ــووالن و جريان هاي نزديك به حاكميت و نه يك مســت، هنوز در ــان خاص. با وجود اينكه اين سياس جريدستور كار مديران شبكه جوان راديو قرار دارد اما تكرار

ÈdHMCž b¹u

و تقليد در برنامه سازي و كپي برداري از برنامه هاي موفق يكي، دو سال اخير، مدتي است رونق سابق را از اين شبكه هم گرفته است. در اين روزگار تكرار و كپي كاري اما هنوز هستند برنامه هايي كه شنيدني اند و حتي مي شود شنيدن آن را به ديگران هم توصيه ــت. ــاعت ۲۵» از جمله اين برنامه هاس ــرد. «س كــدازي آن پر كردن خأل ــه هدف از راه ان برنامه اي كــخي صريح و انتقادي در يك برنامه پرسش و پاسشبكه جوان بود و نامي هم كه براي آن انتخاب شده است كنايه از پشت سر گذاشتن قيد و بندها و ايجاد ــش دارد. به اين ترتيب و فضايي آزاد و البته پرچالــتن چنين هدفي است كه مسووالن با در نظر داشــوت و درباره ــاي مختلف به اين برنامه دع در رده ه

سينما

فرار قو!

راديو

Èb Ë«— vMO Š vÝu

برای اين هفته خود چه برنامه ای داريد؟شايد در کنار پيشنهادهای ديگر بد نباشد به پيشنهادهای شهروند هم توجه کنيد.

Page 41: Shahrvand Emrouz 10

۴۴شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ پيشنهاد

v uz— bO−

عملكردشان يا عملكرد سازمان هاي مربوطه، به چالش كشيده مي شوند. موضوعات برنامه، تركيب ميهمانان و مشاركت مخاطبان در بحث ها معموال طوري است كه مخاطب را ترغيب به پيگيري برنامه مي كند. فكرش ــه را آزادي بيان انتخاب كرده ــد موضوع برنام را بكنيباشند. مجيدي، معاون وزير كشور دولت نهم ميهمان ــاءاهللا شمس الواعظين و ــد و ماش حضوري برنامه باشصادق زيباكالم هم ميهمانان مخالف و موافق تلفني! گوينده برنامه هم در ستايش آزادي بيان نقل قول هايي از محسن كديور، روحاني منتقد و اصالح طلب بياورد. بعد هم صداي شمس الواعظين شنيده شود كه ميدان آزادي بيان در كشور را به ميدان مين تشبيه مي كند و به مسووالن كشور پيشنهاد مي كند نقشه اين ميدان را در اختيار اصالح طلبان و ديگر گروه هاي سياسي كشور هم بگذارند! عوامل پرشمار «ساعت ۲۵» با وجود فراز ــعي كرده اند هنوز به ــيب هاي زياد اين برنامه س و نششعارشان پايبند باشند: «بدون اديت و سانسور شنيده مي شويد!» «ساعت ۲۵» شنبه تا چهارشنبه هر هفته ساعت ۱۳/۳۰ تا ۱۴/۳۰ از راديو جوان بخش مي شود.

كنسرت نشد، آلبوم كه هست

ــرت هاي ــا روز پانزدهم مرداد، كنس تمحمدرضا شجريان و گروه آوا در تاالر بزرگ وزارت كشور، همچنان به راه است و عالقه مندان ــفر به ــتاد، از جاي جاي ايران بليت هاي س صداي اســنبه، آخرين ــنبه و دوش ــران را رزرو كرده اند. يكش تهــتاد تحت عنوان «استاد سخن سعدي» با اجراهاي اسحضور گروه جديد او برگزار مي شود. اين ستون هم كه عنوان پيشنهاد را بر پيشاني دارد، پس احتماال ما بايد ــد كه مي توانيد يكشنبه و دوشنبه منظورمان اين باشــركت در اين كنسرت را فراهم كنيد. اما زمينه هاي ششك نداريم كه االن به ساده لوحي ما مي خنديد و با خود مي گوييد كه چه ــر نمي دانند تمام ۱۹ بي خبراني! مگــرت ها، در كمتر هزار بليت اين كنســاعت رزرو شده اند و يافتن از يك سبليت معمولي آنها، جزو ماموريت هاي ــه به ــر اينك ــت. مگ ــن اس غيرممكــياه كانال هايي مثل خريد در بازار سفكر كنيد و هزينه اي شايد بيشتر از سه برابر قيمت را به مخارج ماهانه اضافه كنيد. اين را، همين اول كار بگوييم كه اين ستون قصدش اين است ــنهادات قابل حصولي مطرح كند، اما اين بار و كه پيشفقط همين بار، احساس كرديم كه بايد اين اتفاق خيلي ــتون بياوريم، حتي اگر دلتان بسوزد مهم را در اين ســرت شركت كنيد. اما خب كه نمي توانيد در اين كنسبراي اينكه خيلي هم احساس بدي به شما دست ندهد، يك پيشنهاد خيلي بهتر هم داريم كه آن هم مربوط به استاد است. همزمان با برگزاري كنسرت هاي شجريان، آلبوم جديد او با عنوان «غوغاي عشقبازان» منتشر شد.

استاد قطعاتي از اين آلبوم را در بخش دوم اجراهايش در تاالر وزارت كشور اجرا كرد و شما كه موفق نشده ايد ــن آلبوم را ــرت را تهيه كنيد، مي توانيد اي بليت كنسبخريد و با نواي جاودانه شجريان، احساس كنيد كه در ــرت هستيد. قطعات اين آلبوم در دستگاه شور و كنسآواز افشاري است كه آهنگسازي آنها را سعيد فرج پوري

و محمدرضا شجريان انجام داده اند.

خانواده زرد؟

در گذشته سريال هاي خانواده، يكي از سمبل هاي انكارناپذير عامه گرايي و ابتذال به شمار مي رفتند؛ حاال اما چند وقتي مي شود كه سيما، ساختن سريال هاي مخصوص برنامه خانواده را جدي گرفته و از كارگردان هاي نام آشنا و بازيگران معروف دعوت به همكاري مي كند. ابتدا شايد محمد رحمانيان بود كه با ساخت مجموعه نيمكت وارد اين ــيما هم براي اينكه اين مجموعه در عرصه شد و سساعت نامناسب ظهر حرام نشود، برايش ساعت پخش ــب را هم در نظر گرفت. ديگري، حول و حوش ۸ شــاعت يك و نيم- و اين روزها هم اگر ظهر- حوالي سشب- حوالي ساعت هشت- تلويزيون تان را روي كانال ــريال خانوادگي يك تنظيم كنيد، مي توانيد يك ســاله از عوامل حرفه اي ببينيد كه به رسم اين چندســتگاران» به كارگرداني ــود مي برد. سريال «خواس ســت ــغول ضبط اس گالب آدينه در همين روزها مشــران اين ــده. بازيگ ــمت اش هم پخش ش و چند قسمجموعه اكثرا از ميان بازيگران سرشناس تلويزيون و تئاتر كه بخشي شان از شاگردان گالب آدينه بوده اند، انتخاب شده اند و كارگردان تلويزيوني كار هم مهدي مظلومي ا ست كه با حضور هميشگي اش روي آنتن، به اندازه كافي شناخته شده است و نيازي به معرفي ــمت از ــت. چند قس ندارد. فعال براي قضاوت زود اسسريال بيشتر پخش نشده و معلوم نيست گالب آدينه ــه اش به عنوان كارگردان در تلويزيون در اولين تجربــريالي كه در برنامه خانواده موفق خواهد بود يا نه. ســي اش، مضمون مورد ــود و موضوع اصل پخش مي شــتگاري و ازدواج عالقه مخاطبان ايراني يعني خواساست، كامال دو رو دارد. هم مي تواند مخاطبان زيادي ــه قرار بگيرد و هم خيلي ــذب كند و مورد توج را جــذال و بينندگان ــد در دام ابت ــت مي تواند بيفت راححرفه اي تلويزيون را به سال هايي ببرد كه سريال هاي خانواده نشانه انكارنشدني ساده گيري و سطحي نگري ــده ــناخته ش بود. حضور هنرمندان خوش ذوق و شــبيه به برنامه خانواده شايد بتواند ــتمي ش در سيســليقه تهيه كنندگان و ــطح س در بلندمدت كمي سمخاطبان اين طور برنامه ها را باال ببرد. البته هميشه ــه آن هنرمندان، ــت ك ــر هم هس ــك امكان ديگ يــان را به سطح مخاطبان جديدشان برسانند. خودشاين شايد تعيين كننده ترين انتخاب «گالب آدينه» و

دست اندركاران مجموعه «خواستگاران» باشد.

موسيقی

فرصتي براي سرگرمي

ــياری از ــرگرمی در بس ــايت های س ســن ــان از پربازديدتري ــورهای جه کشــمار می روند و اين موضوع سايت های اينترنتی به شــی نيز صدق می کند. هرچند ــايت های فارس برای سسرگرمی و مطالب غير جدی مخاطبان فراوانی دارند ــته های ــايت ها به خواس اما به همان اندازه که اين ســم وجود دارد ــک ه عموم مردم نزديک ترند اين ريســازاری، جنجالی و... مورد که به ورطه مطالب کوچه بــوند. هم اکنون انبوهی ــريات زرد نزديک ش عالقه نشــکل و فرم در اينترنت ــايت های فارسی با يک ش از سوجود دارند که تالش می کنند با تکيه بر جذابيت های کم اهميت کوچه بازاری، صرفا به جلب خواننده بيشتر ــه يک مجله اينترنتی ــايت جديدترين ک بپردازند. سخانوادگی است تالش می کند مسير چنان سايت هايی را نرود و در عين حال عالقه مندی های ساده و اطالعات روزمره را نيز در اختيار کاربرانش قرار دهد. اين سايت از بخش های متعددی تشکيل شده که از جمله آنها می توان به انتخاب « عکس های ويژه» اشاره کرد که تالش ــد عکس های جالب از مناظر و مناطق مختلف می کنــان و ايران را به کاربران ارايه دهد. آخرين اخبار از جهــخاص مشهور در سراسر جهان و ايران، طالع بينی، اشــينمای ايران، داستان های ايرانی و گالری بازيگران سخارجی، بخش های آموزشی، دانستنی های زندگی و عناوين خواندنی و آموختنی از جمله مطالبی هستند ــايت به عالقه مندان ارايه می شود. سايت که در اين ســبتا متناسبی نيز برخوردار جديدترين از طراحی نســب و غريب ــد و عجي ــای تن ــت و در آن از رنگ ه اسwww. استفاده نشده است. اين سايت كه در آدرسjadidtarin.com قرار دارد همچنين اين امکان را به کاربران می دهد که تازه ترين مطالب اين سايت را در

ايميل خود نيز دريافت کنند.

آموختن از مکتب نديده ها

روزگاری جای نقاشی های بزمی و رزمی و مذهبی هنرمندان مکتب نديده ديوار قهوه خانه ها بود. مشروطه عصر رونق اين آثار در تاريخ هنرهای تجسمی ايران است. اما حاال پس از گذشت سال ها از اولين جهش هايی که سعی در مردمی کردن هنرها داشت، نقاشی قهوه خانه ای سرگردان و بی خانمان ــان ــت رفتن رونق قهوه خانه ها نقاش ــت. با از دس اســگاه و کارگاه ــدند. نمايش آن بی نام و آثار آنها بی جا شــی نقاشی قهوه خانه ای قرار است روز شنبه ۱۳ آموزشمرداد در نگارخانه مميز برگزار شود و برگزارکنندگان ــتقبال از اين شيوه تنها بازماندگان اين آن به اميد اسهنر سنتی را گرد هم آورده اند. علی اکبر لرنی، منصور وفايی، احمد خليلی و سيدحسين حسينی به نگارخانه ــفيد خود را ــه هنرمندان می آيند تا بوم س مميز خان

ÈbLŠ« b UŠ

تلويزيون

vM u uMO

اينترنت

ÈbL× œuL×

نگارخانه

Page 42: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ پيشنهاد۴۵مستقر کنند و در مقابل ديد کسانی که قصد آموختن ــن هنرمندان مکتب نديده را دارند، با رنگ روغن از ايهمان صحنه های مشهوری را نقاشی کنند که روزی بر ديوار قهوه خانه ها خودنمايی می کرد. به هر حال شما ــنايی بيشتر با نقاشی قهوه خانه ای می توانيد برای آش

روز افتتاحيه در ساعت ۱۷ به خانه هنرمندان بياييد. چون همزمان با برپايی اين نمايشگاه و ورک شاپ (هر چند که اين کلمه با ماهيت نقاشی سنتی متضاد باشد) ــلو، هادی سيف (نويسنده کتاب نقاشی آيدين آغداشــن اسماعيلزاده، قهوه خانه) و کاظم چليپا (فرزند حسيکی از نقاشان قهوه خانه ای که سال گذشته زندگی را وداع گفت) برای افتتاحيه اين نمايشگاه در تاالر بتهوون خانه هنرمندان درباره اهميت و جايگاه اين هنر سنتی

سخنرانی خواهند کرد.

آقای گيل، راس ساعت ۷

اين روزها اگر به تئاترشهر سر بزنيد، مخصوصا ــش اداری ــه راهروهای بخ ــان ب ــر گذرت اگساختمان تئاترشهر بيفتد، می بينيد که چطور کارگران ــکل ــاختمان، به چه ش ــغول کارند و تعميرات س مشــت. اگر قصد نشانه شناسی داشته باشيم؛ آغاز شده اســقف های در حال تعمير و سيم ها و رشته های آويزان ساز باال، حتی اگر تعميرات تئاترشهر را يادآور شود، در آن

عمارت پير ذاتا مجلل و باشکوه، نشانه يک شکوه از دست رفته است؛ «اشرافيت مضمحل شده» چيزی که درونمايه اصلی نمايش «لبخند باشکوه آقای گيل» به کارگردانی «هادی مرزبان» است؛ يکی از نمايش هايی که اين روزها روی صحنه در حال اجراست و هر شب راس ساعت ۱۹،

مخاطبان خود را به سالن اصلی تئاترشهر می کشاند. شايد ــاگری که می تواند بيش از ۱۲۰ دقيقه، روی برای تماشصندلی های سفت و سخت سالن اصلی بنشيند، خصوصا ــد و بداند «اکبر ــن مخاطب اندکی حرفه ای باش اگر ايــنامه نويس اين نمايش است، انتخاب اين رادی» نمايشنمايش توجيه شده باشد. هرچند، تحمل آن همه فرياد و قيل و قال، آشوب و پريشانی در دل ماجرا، اصال ساده نيست. اين روزها هر چه روی صحنه تئاتر است، چندان چنگی به دل نمی زند. می شود نتيجه گرفت؛ پس از آن دوران فترت و تعطيلی، تئاترشهر هنوز در آن مسيری که ــت. ضمن اينکه اگر بشماری، جمع بايد قرار نگرفته اســت، به تعداد انگشتان نمايش هايی که روی صحنه اسيک دست هم نمی رسد. به همين خاطر احتماال، برای مخاطب پرحوصله تئاتر، نمايش «لبخند...»تنها انتخاب ممکن است. «فرزانه کابلی»، «بهزاد فراهانی» و «سعيد نيک پور» از بازيگران «لبخند...» هستند و شايد جالب باشد اگر بدانيم؛ اين نمايش يک بار ديگر در سال ۱۳۵۲، به کارگردانی «رکن الدين خسروی» و بازيگری زنده ياد «جميله شيخی»، «محمدعلی کشاورز»، «ايرج راد» و «آهو خردمند» و ديگرانی از اين دست روی صحنه رفته است. اين نهمين همکاری «هادی مرزبان» و «اکبر رادی» است؛ نهمين همکاری با نمايشنامه نويسی که «مرزبان» او را در کنار «غالمحسين ساعدی» و «بهرام بيضايی» قرار می دهد. از آخرين کارهای «هادی مرزبان»، پيش از اين «پايين گذر سقاخانه»، «ملودی شهر بارانی» و «شب ــاهد بوديم. اگر از بازی ها روی سنگفرش خيس» را شهم می پرسيد، خود «بهزاد فراهانی» هر زمان که حضور دارد، بار حسی نمايش را يک تنه به دوش می کشد و باقی بازيگران هم برای ارائه بازی های سالم در تالشند. طراحی ــت و نورپردازی ها دقيق و مفصل صحنه، خوب و بجاساست. هر چند که تماشای بيش از ۱۲۰ دقيقه نمايش، آن هم نمايشی با چنين ميل عمدی به آزار دهندگی و تلخی، کار آسانی نيست، ولی ديديد که از همان ابتدا هم گفتيم، اين نمايش را به مخاطب پرحوصله تئاتر توصيه

می کنيم .

رفاقت تاريخ و تخيل

ــميعي، مترجم پيشكسوت در خسرو ســفرهايي كه به ايتاليا داشته از يكي از ســد و در حالي كه از ديدن ــاق اومبرتو اكو را مي بين اتفــده، به استاد ــعوف و احتماال مضطرب ش ــتاد مش اســود و گفته كه در ايران هم كتاب هاي او ترجمه مي شــتاد اما در واكنش به ابراز ارادت خوانندگاني دارد. اســميعي، تنها پرسيده كه آيا در ايران مردمش سعي سمي كنند كه از زندگي لذت ببرند يا نه. بعد هم دست ــته و درحاليكه نگاهش رو به ــانه سميعي گذاش بر شــمان بوده و به فراز و فرود پرندگان برعمارت هاي آستاريخي رم خيره شده، گفته: «از زندگي، لذت ببر آقا، ــميعي لذت ببر از اين زندگي.» هر چند كه روايت ساز مالقاتش با اكو دليل دست اولي است از اپيكوريني

dE uJO vKO

تئاتر

ــتاد اكو؛ اما آيا واقعا احتياجي يا همان لذت جويي اسبه چنين مشاهداتي هست وقتي خواننده رمان هاي او ــه وضوح چنين خصوصيتي را در رمان هايش درك بــرخ كه در ايران گل كرد و فيلم آن مي كند. راز گل ســون كانري ساخته شد به كنار، در هاليوود با بازي شاين اواخر رمان ديگري از او به فارسي ترجمه شده كه

ــت و رضا عليزاده نامش بائودولينو اســاب حلقه ها) آن را (همان مترجم ارببه فارسي برگردانده. رماني كه وصف ــت: داستاني يك جمله اي آن، اين استاريخي كه سرشار از تخيل است. اگر به نظرتان كنار هم قرار گرفتن دو واژه «تاريخي» و «تخيلي» متناقض است بايد بگوييم كه از دنياي داستاني اكو ــتيد و براي ــابي پرت و دور هس حســروع، همين بائودولينو را پيشنهاد ش

مي كنيم. شخصيت اول داستان (بائودولينو) در روايتي ــراي يكي از مورخان ارائه كه از زندگي پرماجرايش بــد مرزهاي واقعيت و دروغ را در هم مي ريزد. او مي دهروايتگري است كه خود به دروغگو بودنش اذعان دارد و در آوريل ۱۲۰۴ در قسطنطنيه دارد داستان زندگي اش ــد. در روايت او موجوداتي خيالي چون را بازگو مي كنــاخ ها را مي يابيم كه با تخيل غبطه برانگيز اكو تك شــو دلپذيري، كنار هم قرار گرفته اند و ماجراهاي به نحتودرتوی رمان را پيش مي برند؛ ماجراهايي كه رنگي از طنز هم دارند و بايد از مترجم كتاب سپاسگزار بود كه موفق شده آن لحظاتي را كه اكو مي خواسته از خواننده ــي درست از آب در آورده. خنده بگيرد، در زبان فارسفكر مي كنم توضيح بيشتري درباره كتاب الزم نيست ــتاق به خواندن شده ايد شما را با بائودولينو و اگر مش

تنها مي گذارم. بائودولينو / نويسـنده: اومبرتو اكو / ترجمه: رضا

عليزاده / ناشر: روزنه كار / قيمت: ۶۵۰۰۰ ريال

مجتهدي در كرسي مدرسه

هم آنها كه هنوز تصوير مبهمي از مجله ــد و هم آنها كه اهل ــان در ذهن دارن كيــق و عاشقي اند، فصلنامه (چه عرض كنم بخوانيد عششش ماه نامه) مدرسه را مي شناسند. اين گروه دوم، شماره سه مجله را كه نگاه ويژه اي به «عشق و دوستي» داشت

آنقدر خريدند كه به چاپ دوم رسيد. اما آنها كه اين مجله را نمي شناسند، بايد بدانند كه مدرسه مجله اي است ــكاس آرا و نظرات ــعي در انع ــه س كــنفكران ايراني دارد. گردانندگان روشــنفكري مجله البته عالقه اي به روشديني دارند اما سعي كرده اندـ والحق سعي موفقي كرده اندـ تا آرا و نظرات

روشنفكران غيرديني را هم منعكس كنند. اين تالش شايد در انتخاب آنان براي مقاله اول مجله، كه نوشته

vâžU¹ sO Š

کتاب

ÊU¹—UHž sO²

مجله

Page 43: Shahrvand Emrouz 10

۴۶شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ پيشنهادشاهرخ حقيقي با عنوان هرمنوتيك و نظريه انتقادي و خطابه عبدالكريم سروش در لغتنامه فلسفي با نام «اندر ــاب عقل» كنار هم قرار داده اند بيش از همه خودش برا نشان داده است. اما دليل اصلي اينكه مجله مدرسه ــت، بخش ــنهاد به شماس انتخاب اصلي ما براي پيشويژه اين مجله است. بخش ويژه اين شماره مدرسه به زندگي و آثار محمد مجتهدشبستري اختصاص دارد. مجتهدشبستري از مهم ترين روشنفكران ديني است كه بر مباحث هرمنوتيك و تفسير مدرن متون ديني متمركز است. از اين جهت ارج و قرب فراواني در ميان روشنفكران غيرديني هم دارد. نويسندگان اين بخش ــنفكري ديني داشته و دارند. خود تعلق خاطر به روشــن كديور، آرش نراقي، سروش جالل توكليان، محســندگان اين دباغ، عليرضا علوي تبار و... از جمله نويسبخش اند. مدرسه گفت وگويي هم با مجتهد انجام داده است و خود او هم مقاله اي مستقل با نام قرائت نبوي از جهان براي اين شماره مدرسه نوشته است. سالياني بود كه مجتهدشبستري از حوزه عمومي كناره گرفته بود اما سال گذشته پس از مدت ها انزوا در جلسه ماهانه ــخنراني پرداخت و جلساتي ــيخ عبداهللا نوري به س شهفتگي با نام فهم تاريخي اسالم در حسينيه ارشاد به راه انداخته است. تاكنون كتاب يا رساله اي مستقال به آرا و انديشه هاي او نپرداخته بود و اين شماره مدرسه به

خوبي اين خأل را پر كرده است.

آئيني در دامان درفك

دشت هاي مه گرفته دامان درفك، ــر از ديلمان از چند كيلومتر باالتــاله در نيمه مردادماه توابع سياهكل گيالن، همه ســهيدان در ــنتي- مذهبي شاه ش ــم س ميزبان مراســمي كه ــت؛ مراس ــوار امامزاده اي به همين نام اس جــتاي كم جمعيت شاه رونقي ويژه براي مردمان روس

شهيدان به شمار مي آيد.مراسم با علم بندي، كه شامل نوحه خواني، سينه زني و پوشانيدن پارچه هاي رنگين ــت آغاز شده و خورشيد نخستين روز برتن كتل اســم غروب مي كند. عده اي روستا را ترك كرده و مراسگروهي نيز اقامت يك هفته اي خود را آغاز مي كنند و طي اين زمان به ساخت مغازه هاي موقت با تير هاي

ــم ازدحام چوبي و نايلون مي پردازند. غروب روز ششــترين حدش مي رسد. در هر گوشه جمعيت به بيشــت در پرواز و ــراره هاي آتش در فضاي مه آلود دش شــرد آن توده به هم تنيده خانواده ها، صحن رقاصي گــي از نيمه شب گذشته و ــعله ها هستند. پاس نور شسكوت سرد صبحگاهي ميزبان جنب و جوش قصابان ــت به آئين كهن قرباني به و سالخاني است كه دسخون آغشته اند. ماغ گاوان و همهمه گنگ گيلكي تنها موسيقي شب به شمار مي رود و، وهم جاري در فضا را دو چندان مي كند. گويي طلوع نيز در انتظار اتمام ــت. با نخستين بارقه هاي نور دشت به آئين كهن اســده و از هر سوي بساط دستفروشان، يكباره بيدار شــود. نوحه هاي معركه گيران و تعزيه خوانان برپا مي شمحلي از بلندگوهاي امامزاده از ميان همهمه جمعيت ــنيدن صداي ــد. همه در انتظار ش ــه گوش مي رس بــروع مراسم علم واچيني هستند. اذان و پس از آن شــار دور ــينه زني، پير و جوان هفت ب ــته هاي س دسساختمان امامزاده گشته و در مقابل در آن شروع به سينه زني و نوحه خواني مي كنند. كتل و علم با وقاري ــجد قديمي توسط خادمان به سوي ستودني از مسجمعيت حمل مي شوند. دستان مشتاق براي تبرك به سوي آنها كشيده مي شوند. اشتياق گرفتن پاره اي از پارچه هاي كتل حركت چاقو را بر آن دشوار مي سازد. آفتاب از ميان آسمان مه آلود خودي مي نمايد تا بر باور مردمانش صحه گذارد. علم و كتل در گنجه قديمي مسجد نهاده مي شوند. شهر شاهد غبار برخاسته از رد عبور زائران و جوالن زباله هاي به جاي مانده از مراسم

است.سكوت آرام بر دشت مي لغزد.

مس بخريد و فوالد مبارکه

در حالي كه بورس تهران از شرايط ثبات ــت تصميم گيري براي و رونق به دور اســهام بايد با درايت خاصي صورت بگيرد زيرا خريد ســرايط فعلي بازار فقط نوسان گيران حرفه اي كه در شــلط كامل بر بازار دارند و سرمايه گذاران بلندمدت تسممكن است از گزند زيان دور بمانند اما در هر شرايطي ــهام اتكا به اطالعات مهمترين فاكتور براي خريد ســده فعاليت ــركت ها و پيش بيني روند آين صحيح شــركت هاي بورسي نمي توان ــت كه در اغلب ش آنهاســود هر سهم يا تعديل هاي اين اطالعات را از ميزان سمختلف سود كسب كرد و بايد معيارهاي عملياتي تري را مانند وضعيت نقدينگي شركت، طرح هاي توسعه ــت. با اين حال ــزان توليد و فروش در نظر گرف و ميــه بورس در ــهامداران آماتور براي ورود ب ــاال س احتمدام هاي مختلفي قرار مي گيرند كه ممكن است باعث ــود مثال تمايل براي خريد سهام زيان سهامداران شارزان قيمت يكي از اشتباهات است زيرا اساسا قيمت ــهم ارتباط منطقي با ميزان سوددهي آن نخواهد ســهام هاي ارزان قيمت از ــت و البته بسياري از س داشريسك باالتري برخودار هستند. از طرف ديگر اتكا به

شايعات براي خريد و فروش سهم نيز راهكار مناسبي نيست زيرا در هر شرايطي بايد پتانسيل هاي يك سهم را در نظر گرفت زيرا هيچ پيش بيني كامال دقيقي از ــهم وجود نخواهد داشت. از طرف ديگر آينده يك سداشتن ديد بلندمدت براي يك سرمايه گذاري كامال ضروري است. در حال حاضر در بورس تهران با توجه به عرضه سهام شركت هاي صدر اصل ۴۴ بازار اقبال زيادي به سهام اين شركت ها نشان داده است. در اين ــركت هاي ملي مس و فوالد مباركه با گروه سهام شتوجه به ظرفيت هاي توليدي آنها در بلندمدت مي تواند ــد، هر چند براي ــنهاد مناسبي براي خريد باش پيشسهامداران كوتاه مدت نيز گزينه خوبي به نظر مي رسد. از طرف ديگر سهام شركت هاي وابسته به صادرات مثل ــيمي ها نيز براي خريد مناسب است. برخي از پتروشــي ــهام گروه معادن و فلزات با بررس از طرف ديگر ســزات مي تواند ــگ دقيق قيمت جهاني فل و مانيتورين

پيشنهاد مناسبي براي خريد و كسب سود باشد.

جذابيت در پيست

ــي در هفت جذاب ترين تورنمنت ورزشروز آينده مسابقات اتوموبيلراني فرمول ــن گراندپري فصل ــت، جايي كه در يازدهمي وان اس۲۰۰۷ مسابقات ۲۴ راننده در پيست مجارستان رقابت خودشان را پي مي گيرند.در ۱۰ گراندپري گذشته لوئيز ــا ۷۰ امتياز در ــدس ب هميلتون از تيم مك الرن مرسصدر رده بندي انفرادي فرمول وان ايستاده. هميلتون بايد در پيست ۴/۳۸ كيلومتري، مجارستان در مسير ــوان خود دفاع كند. ــابقه از عن ۳۰۶/۶ كيلومتري مســت بگردد تا از ــد باالي، ۷۰ مرتبه دور اين پيس او بايخط پايان بگذرد. نزديك ترين رقيب او در اين مسابقه هم تيمي اش فرناندو آلونسو است. اين مسابقه تقريبا دو ساعت طول مي كشد و شما اگر عصر يكشنبه بخواهيد اين گراندپري را دنبال كنيد، چاره اي نداريد جز اينكه به سايت اينترنتي F1.live.com سر بزنيد تا لحظه به لحظه از جريان مسابقه باخبر شويد. البته در روزهاي آينده اتفاقات ديگري هم در دنياي ورزش مي افتد. تيم ــكتبال ايران پس از صعود به نيمه نهايي جام ملي بسملت هاي آسيا، شنبه و يكشنبه دو بازي آخر خودش را انجام مي دهد. از سوي ديگر يكشنبه عصر در آلمان ــابقات حذفي آلمان آغاز مي شود هم اولين راند از مســران در آن مي تواند جذابيت ــه حضور لژيونرهاي اي كبازي ها را براي تماشاگر ايراني باال ببرد. بايد ديد شبكه ــه تصميمي براي پخش اين بازي ها دارد يا نه. دور ســنبه با چهار ــي ليگ قهرمانان اروپا هم سه ش مقدماتــناس پيگيري مي شود و البته بازي بين تيم هاي ناشجمعه شب با بازي اشتوتگارتـ شالكه رسما مسابقات بوندس ليگا افتتاح خواهد شد. هرچند كه شبكه سوم ــال ديگر اهميتي براي ــيما در اين چند س صدا و سبوندس ليگا قائل نمي شود و احتمال دارد اين مسابقه از

شبكه سوم پخش نشود.

»u−× vJO

گردشگریvÐuIF¹ s ×

بورس

—uÄdO « ÈbN

ورزش

Page 44: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ تلويزيون۹۳

براي بررسي هر پديده اي، ابتدا بايد دنبال سرآغاز گشت. اين تاريخ هر پديده و زمان ظهور و شروع اش است كه نشان مي دهد در كدام برهه از زمان و با توجه به كدام نيازهاي جامعه و در كدام موقعيت بوده كه يك جريان آغاز شـده و شكل گرفته و تثبيت شده. االن ديگر برنامه هايي با حضور يك مجري و يك ميهمان و عنصـر مهمـي به نـام گفت وگو و بحـث و مجادله، برنامه هاي معمولي و عادي اي هستند. اما اگر بايگاني ذهـن را زير و رو و به گذشـته رجـوع كنيد، متوجه مي شـويد عمر چنين برنامه هايي چندان هم طوالني نيسـت. شـايد اولين بار كه برنامه هاي زنده از حالت جنگ واره بودن و پخش گل و موسيقي بلبل درآمدند،

سال ۷۷ بود.

طعم اولين گفت وگوي زندهــت ــال ۷۷ بود كه كم كم كلمه گفتمان داش در س

ــد اجتماعي مردم و ــي و بع در فرهنگ ادبيات سياسمسووالن جا مي افتاد. آن موقع شبكه پنج، در تابستان برنامه اي براي پخش آماده كرد به نام طعم آفتاب؛ كه از يك طرف با حضور سه مجري و كل كل هاي شان سعي داشت رنگ و بوي جنگ و واريته بودن را حفظ كند و از سوي ديگر با دعوت ميهمان هاي گوناگون در حوزه فرهنگ و سياست و هنر، مي خواست باب جديدي را در تلويزيون بگشايد با عنوان گفت وگوي زنده. مكالمه ــيرين مجري و ميهمان. در آن ــخت و ش احتماال سبرنامه، ميهمان ها از طيف هاي گوناگون بودند. از يك سو

ــيقي پاپ در ــدان و خواننده هاي نوظهور موس هنرمنبرنامه حضور پيدا مي كردند و از طرف ديگر بازيكن هاي تيم ملي فوتبال كه تازه از جام جهاني برگشته بودند. و ــت آخر هم شاهد حضور سياستمداران بوديم كه دســده بودند در يك برنامه زنده با ــراي بار اول حاضر ش بــركت كنند و به سواالت ــو، ش رگه هاي تفريحي و شجواب بدهند. از ميان ميهمان هاي آن برنامه، مهم ترين و جذاب ترين فرد، عطااهللا مهاجراني، وزير وقت فرهنگ و ارشاد بود كه حاضر شد در برنامه شركت كند و درست در ملتهب ترين دوران وزارت اش به سواالت مجري هاي برنامه-سيد جواد يحيوي و سيدكاظم احمدزاده- پاسخ بگويد. اين برنامه با تبليغات بسيار به صورت زنده روي ــتند در يك گفت وگوي ــن رفت و مجري ها توانس آنتصميمانه، مسائل مطرح در جامعه كه مربوط به فرهنگ ــي اش مي شد را از مهاجراني بپرسند و و هنر و حواشجواب بگيرند و حتي سطح گفت وگو را تا موضوع كتك ــاب وزير بعد از نمازجمعه ــوردن چند روز قبل جن خــد. جالب اينكه جواد يحيوي كه قطب هم پيش ببرناكتيو و شيطان و شوخ و شنگ برنامه طعم آفتاب بود، ــروع گفت وگويش با جناب وزير گفت كه پيش از شپيش از اين برنامه، دوستان اش ازش مي پرسيدند كه ــار خواهد كرد؟ آيا ــا اين «ميهمان ويژه» چطور رفت بمثل باقي ميهمان ها كنار دست شان مي نشيند و دست ــان مي اندازد؟! يا نه، فضا جدي و خشك و در گردن شعبوس خواهد بود. سوالي كه جواب اش در برنامه داده شد و برنامه راحت به شكلي صميمانه و جذاب پيش ــاي مختلف مورد انتقاد هم ــت و البته بعد در جاه رف

قرار گرفت.

نمونه هاي بعدي...ــا موارد ــه برنامه هاي اينچنيني ت بين اولين نمون

ــاد. در اين ميان اگر برنامه اي بعدي فاصله زيادي افتهم بود، زياد مورد توجه قرار نمي گرفت يا دوز تبليغات ــي آنقدر باال نبود كه جامعه را تحت تاثير قرار و حواشبدهد. مجري بعدي اي كه سعي كرد اينطور برنامه ها را در تقابل با مسووالن و در فضايي جدي البته تجربه كند، محمدرضا شهيدي فر بود كه برنامه اي در شبكه ــووالن عرصه هاي مختلف را دعوت پنج داشت و مســي گفت وگو مي كرد. نوع مي كرد و با آنها بي رودروايســهيدي فر سعي كرد در گفت وگويي كه بعدها خود شبرنامه اش در شبكه دوم به عنوان «مردم ايران سالم» ادامه بدهد كه گاهي آنچنان تند و تيز به نظر مي آمد ــمي عجيب و غريب كه پخش اش از يك تريبون رســوي ديگر «مرتضي حيدري» ــد. از س به نظر مي رســاي بخش خبري ۱۰ و هم ظهور كرد كه گفت وگوهــبكه دوم را اجرا مي كرد و ميهمان هايش نيم شب شدر سطح كانديداهاي رياست جمهوري و بعد هم رئيس

دولت بودند.ديگر در اين اوضاع گفت وگوهاي بي پرده و بي پرواي ــي چيز عجيبي نبود. چيزي كه بارها و هنري-ورزشــد و باز مي شود از برنامه هاي شبكه پنج بارها انجام شياد كرد و برنامه اي به نام «حرفه اي ها» كه مجري اش ــب يك ــبانه» كه هر ش احمد نجفي بود و برنامه «شمجري داشت كه شاخص ترين هاي اش «رضا صفدري» ــريفي نيا» بودند كه به مباحث جدي و «محمدرضا شــون و ورزش ــينما و تلويزي ــه درباره هنر و س و ناگفت

مي پرداختند.

فن دشوار ديالوگ

vH¹d u¼¬

مصائب کوله پشتی مصائب کوله پشتی ۱۱

تلويزيونتلويزيون

∫fJŽÊU¹dDF U{—

چهارشـب گفت و گو با دو مقام انتظامی و قضايـی درباره برخوردهای خيابانی و اعدام اشـرار برای فرزاد حسنی کافی بـود تا او بـار ديگر بر سـر زبان ها افتد و کوله پشـتی ۴ کـه پس از شـب های شيشـه ای به نظر کم رونق تـر می آمد جان بگيرد.شايعات درباره حسنی اوج گرفت اما او هنوز روبروی دوربين است.حتی اگر روزنامه های اصولگرا از او انتقاد کنند مصائب کوله پشتی به مواهبی برای

فرزاد حسنی تبديل شده است.

Page 45: Shahrvand Emrouz 10

۴۸شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ تلويزيونخنديدن به جاي گفت وگو

حاال اما يكي دو سالي است كه اينطور برنامه ها در تمام شبكه ها پيدا مي شود و انگار تبديل شده به يك ــده در برنامه سازي هاي سيما. اصل كلي و پذيرفته ششبكه دو هنوز بخش گفت وگوي خبري اش را دارد و ــبكه پنج تا همين همچنين برنامه صندلي داغ را. شچند وقت پيش شب شيشه اي را روي آنتن مي فرستاد و شبكه سه هم به رسم چند سال گذاشته كوله پشتي را پخش مي كند و برنامه «يه شب مهتاب» را هم دارد. ــگار تلويزيون ديگر از حالت انتخاب يكي از دو حاال انــده و تصميم ــو» خارج ش قطب «ُجنگ» يا «تاك شگرفته هر دو طيف مخاطب را مورد پوشش قرار بدهد. در ميان اين همه برنامه گفت وگومحور و مجري محور، چند ُجنگ شبانه هم از تلويزيون در حال پخش است. شروع و آغاز اينطور برنامه ها همانطور كه نوشتيم و گفتيم مربوط مي شود به سال ۷۷ و زمان جا افتادن

كلمه «گفتمان» در فرهنگ گفتاري و نوشتاري. حاال ــان مي گذرد. ديگر ــك دهه از آن زم ــا نزديك به ي امــي، ــان» واژه رايجي در ميان معادالت سياس «گفتمفرهنگي و اجتماعي نيست. جامعه مشغول طي كردن ــه تك گويي و ــتر ب ــت كه بيش يك دوران رخوت اسمونولوگ عادت كرده و به جاي حرف زدن، سكوت كرده و تمام خواسته ها و گفته هايش را به شكل واكنش هاي ــايد به طور جدي قابل بررسي ديگر بروز داده. مثال شباشد كه چطور طي اين چند سال، جامعه سرخورده از گفتمان، خنديدن را جايگزين حرف زدن كرده و شايد ــد كه اين يك دهه تبديل شد به به همين خاطر باشدوران خوشي نمايش ها و نمايش گران كمدي كار كه هر چه مي ساختند خوب يا بد مورد استقبال مردمي قرار مي گرفت كه خنده شان بيشتر شبيه به يك واكنش عصبي بود. حاال اما شوها و نمايش ها و فيلم هاي كمدي و خنده دار يكي يكي شكست مي خورند و بيننده هاي

كمي را به خود اختصاص مي دهند و طبق آمار رسمي تلويزيون برنامه هاي ُپربيننده سيما يكي «مردم ايران سالم» است و ديگري«كوله پشتي»؛ يعني برنامه هايي ــن و زبان انتقادي ــتر به گفت وگوهايي با لح كه بيش

مي پردازند و از جنبه هاي تفريحي و فان فاصله دارند.جسور و جوان؟

حاال بعد از كلي تاريخ نگاري و پرگويي، مي رسيم ــر و صدا كرده و ــه برنامه اي كه اين روزها خيلي س بــت. براي پرداختن بهانه نوشتن اين مطلب هم هســتي و واكنش جامعه به پخش اش، به امروز كوله پشــه اين برنامه هم ــت نگاهي كوتاه به تاريخچ بد نيسبيندازيم. كوله پشتي در سال اول شكل گيري و روي آنتن رفتن اش، برنامه اي بود كه تام و تمام اختصاص داشت به گفت وگو با جوانان موفق كه در زمينه هاي ــيده اند و مدالي برده اند و چيزي علمي به جايي رســي ــخص واكنش اختراع كرده اند. برنامه به طور مش

ــيما كه ميهمانان ــي بود به اكثر برنامه هاي س طبيعخود را از ميان هنرپيشه ها و فوتباليست هاي معروف انتخاب مي كردند. برنامه كوله پشتي با حضور جوانان علمي در ساعات نيم روز تابستان پخش مي شد و به طور طبيعي نمي توانست طيف وسيعي از مخاطبان را تحت پوشش و توجه خود قرار بدهد اما موفق شده بود كه بينندگان خاص و پيگير خود را پيدا كند. دو ــتي از يك برنامه نيم روزي ــال گذشت تا كوله پش ســاعت ــبانه ارتقا پيدا كرد و بهترين س به برنامه اي شــش را در اختيار گرفت و در همين برهه تصميم پخــوي دعوت از ميهمان هاي نام آورتر برود گرفت به سكه شامل بازيگراني نظير پرويز پرستويي هم مي شد. نكته جالب و قابل توجه اما در اين ميان اين است كه ــتي و مجري اش-فرزاد حسني- كه امروز به كوله پشــجاعت در جامعه مطرح عنوان نمونه اي از تهور و ششده اند، پيش از اين اتفاقا خوي كامال محافظه كارانه

ــال گذشته ــتند. در يكي از برنامه هاي چند س داشــتي وقتي عليرضا قزوه كه از شاعران رسمي كوله پشــت و در وزارت ارشاد هم مشغول به و مورد تائيد اسكار، از شاعران و نويسندگاني نظير شاملو و گلشيري ــرعت حرف اش را قطع ــني به س نام برد، فرزاد حســت كه از بردن نام بعضي كرد و از ميهمان اش خواسافراد خودداري كند. در آن زمان بيشترين جنجال و ــتي مربوط مي شد به بازخورد برنامه اي مثل كوله پشظاهر مجري برنامه و ادبيات گفتاري او كه عامه گرايانه بود و كسي از گفت وگوهاي چالش برانگيز برنامه كه

اصوال وجود نداشت، چيزي نمي گفت.گفت وگو سخت ترين كار دنياست

ــروز همان طور كه گفتيم گفت وگوي بي پرده و اما امــازي هاي سيما را به خود پروا، بخش مهمي از برنامه ســتي هم كه تا ديروز برنامه مورد اختصاص داده. كوله پشتوجه و محبوب بچه درسخوان ها و جوانان موفق بود، با توجه به تاثيرگذاري اش، گزينه اي مهم براي رواج نوعي مكالمه در فضاي رسانه است. براي همين بود كه سردار رادان در كمتر از دو ماه، در دو برنامه پربيننده تلويزيوني ــخن حضور پيدا كرد و درباره طرح امنيت اجتماعي ســد ــاع كرد؛ طرحي كه به نظر نمي رس ــت و از آن دف گفاحتياج به دفاع داشته باشد و به طور طبيعي در جامعه به اجرا گذاشته شده و همچنان به پيش مي رود. اما باالخره ــت و وظيفه اش فراهم كردن خوراك مصرفي رسانه اســنيدن و بحث بيننده. حاال مخاطب، طالب گفت وگو شو مناظره است. شايد ذهن خسته مخاطبان باز برگشته ــال هايي كه همه مخالف فكري شان را به مناظره و به سگفت وگو دعوت مي كردند و اين دامنه آنقدر وسيع بود كه از سياست خيلي زود به ورزش و فرهنگ هم رسيد. امروز برنامه هاي طنز ۹۰ شبي مخاطب و خواهان زيادي ندارند. ديگر كسي تكيه كالم هاي اين برنامه ها را تكرار نمي كند. ــپري مي كنيم كه همه جا بحث درباره حاال دوراني را ســب» كوله پشتي است و تحير از اينكه واقعا «برنامه ديشاينها از يك تريبون عمومي پخش مي شود.روي اينترنت فايل تصويري برنامه پشت سر هم توسط ايرانيان داخل ــود و بخش هاي از آن از اين گوشي و خارج دانلود مي شبه آن گوشي از طريق بلوتوث ارسال مي شود. ديگر كسي براي دوست اش آهنگ «دو برره» را نمي فرستد كه برنامه كوله پشتي و تك گويي فرزاد حسني روبه روي سردار رادان

بيشتر طرفدار دارد.ــيدند كه ــان فرهنگ از اين مي ترس زماني حافظــبي فرهنگ مخربي را در قالب برنامه هاي طنز ۹۰ شتكيه كالم ها به جامعه تحميل كنند. امروز اما خبري ــت كه همه از ياد رفته اند. حاال از آن تكيه كالم ها نيسرسانه انگار سعي دارد فرهنگ گفت وگو را كه فرهنگ ــت ميان مردم و جامعه ترويج بدهد. فقط مثبتي اســه از برنامه هاي ــت مخاطب همان طور ك معلوم نيس۹۰ شبي سريع تاثير مي گرفت و تكيه كالم ها را تكرار مي كرد، اينجا هم مي تواند به سرعت فرهنگ ديالوگ را به آن نوعي كه توسط كساني مثل مرتضي حيدري، شهيدي فر و حسني نمايندگي مي شود، در جامعه تكرار

و توليد كند يا خير.

Page 46: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ تلويزيون۴۹

وقتي صحبت از يك برنامه تلويزيوني به ميان مي آيد، ــرايط و مقررات امروز كشورمان كه با در نظر گرفتن شــار دولت (به معناي حكومت، آن هم تلويزيون در انحصفقط بخش خاصي از آن) است و در چنين فضايي اعمال سليقه شديد مي تواند گريزناپذير باشد، يعني صحبت از يك كار خالقه در تنگنا و با انواع و اقسام محدوديت ها. اين انحصار البته روي ديگري هم دارد و آن اينكه محدوديت ــره مخارج مالي دور مي كند چون بحث هزينه و را از دايفايده نيست. بودجه هنگفتي كه مثال يك منبع اليزال الهي است و در حقيقت متر و معيار مشخصي هم براي پاسخگويي ندارد. با نگاهي به اين مختصات مي توان گفت كه برنامه سازي در اين مجال كار آساني هم نيست چون اگر ثروت ختم كالم اين داستان بود البد امروز ثروتمندان ــق بزرگترين آثار هنري كره خاكي بودند. بينندگان خالنكته سنج تلويزيون خوب يادشان هست از همان اولين ــخصي به نام «فرزاد حسني» - كه آن روزها باري كه شــت – جلو دوربين اين رسانه كسي اسمش را نمي دانســد (فكر مي كنم در برنامه هاي گروهي كودك و ظاهر شــكل و ــر و ش نوجوان بود) حضورش – در حد همان ســت و سمپاتي ايجاد مي كرد. قيافه- بازخورد مثبتي داشــتي۱» به عنوان يك مجري اين فرد با برنامه «كوله پشــد و در ادامه با ــخص گرفت و معرفي ش تلويزيوني تشــد. ــتي ۲» تبديل به يك چهره تلويزيوني ش «كوله پشكوله پشتي از معدود برنامه هاي نوپاي تلويزيون است كه ــريالي ادامه پيدا كرد و تا امروز به سري ۴ ــكل س به شخود رسيد. اين خصيصه همين جا يك سوال را به ذهن مي آورد كه آيا محتواي اين برنامه نيز خط سيري را طي مي كند و هدف بزرگتري دارد؟! يا اينكه فقط يك برنامه فصلي است كه بنا به اقتضائاتي از جمله استقبال مردم، به صورت سريالي درآمده است؟! چرا كه اگر اين نقطه نظر ــم كه ويژگي منحصربه فرد، نقطه قوت و دليل را بپذيري

محبوبيت اين برنامه تنها در تيپ و فرم اجراي (چهره، حركات بدن، جنس كلمات و الفاظ و نوع به كارگيري شان) مجري اش نهفته است، آن موقع ضمن تحسين برانگيز بودن اين همه ــمپاتي، بايد گفت نقطه ضعف هم همين سجاست چون يعني اين مورد، ديگر موارد مثل محتوا و مسير اصلي حركت را تحت الشعاع قرار داده است و حتما كم نيستند اين ميان ــت رفتن اصل موضوع، ــرادي كه با از دس افــرم و اجرا هم جور ــان با اين نوع ف سليقه شــي ارزش قلمداد ــد و آن را لوث و ب درنمي آيمي كنند. وراي همه اينها نكات ديگري هم ــود دارد مثال بعضي دليل محبوبيت اين وجبرنامه را شبكه سه مي دانند كه بيش از باقي شبكه ها ديده مي شود. عده اي ديگر تحويل ــيما به مهندس ــازمان صداوس ــت س رياسضرغامي را دليل موفقيت كوله پشتي در اين سال ها مي دانند؛ فرصتي كه براي پيشينيان ــازان كه ــي از برنامه س ــت. يك ــود نداش وجهم اكنون يكي از توليدات او در حال پخش است تنها در صورتي حاضر به صحبت درباره «كوله پشتي» مي شود كه اسمش درج نشود. وی درباره ــواي خاصي كه ــتي مي گويد: «اين برنامه محت كوله پشندارد هيچ، در اجرا هم اصال خوب نيست. هر چند مردم مي نشينند نگاه مي كنند و مورد استقبال تماشاگران است اما واقعيت چيز ديگري است مثال خيلي از همكاران، شب كه مي شود مي گويند برويم ببينيم امشب اين آدم... چه

نمايشي توي آستين دارد!»تماشاگر با اين ديد مي نشيند پاي برنامه و ايرادي هم از اين نظر به او وارد نيست چون به هر حال خروس بازي هم تماشاچي زياد دارد اما اين دليل بر ارزش اين حركت نمي شود. اين آقا اصال در طول برنامه تكليفش با خودش ــت به اين معني كه ميهماناني را و بيننده روشن نيسدعوت مي كند با آنها به گفت وگو مي پردازد بدون اينكه چارچوب و موضع مشخصي در قبال موضوع مطروحه داشته باشد بنابراين االن از يك موضع حرف مي زند ۱۰ دقيقه ديگر از موضع مقابل، در نتيجه بيننده نمي فهمد اين مجري طرف تماشاچي است؟ طرف ميهمان است؟ يا طرف ديگري! اين محتوا صداقت را از وجود يك فرد مي زدايد و صداقت يعني همه دارايي يك مجري براي

ارتباط بي واسطه با مخاطب.»ــاره به ــردان و تهيه كننده تلويزيون با اش اين كارگــهل انگاري و نارسيسيسم در اين برنامه مخلوطي از سمي افزايد: «نكته جالب اينجاست كه من نمي دانم چرا ــتي به عالوه خيلي مجري هاي اينها – مجري كوله پشــته هاي تنها شخص تازه كار ديگر- فكر مي كنند دانســان براي اجراي تمام و كمال يك تاك شو كافي خودشاست؟ من هم خودم در همين تلويزيون برنامه مي سازم. ــما االن روي آنتن داريد مي بينيد، براي برنامه اي كه شــتم، تحقيق كردم، از افراد ــش ماه تمام وقت گذاش شكارشناس نظر گرفتم، چگونگي ساخت برنامه هاي روز تلويزيوني دنيا را پيگيري كردم. شما برويد برنامه هارد

تاك شوها را ببينيد چهارصد نفر پشت صحنه تحقيق شبانه روزي مي كنند تا يك نفر جلو دوربين تاك شو اجرا

كند و اين است كه مي شود شماره يك.»«رضا رشيدپور» هم نسل «فرزاد حسني» و در هياهو ــتاز اوست. اولين عنصر «كوله پشتي» كه به شايد پيشچشم رشيدپور آمده دكور كوله پشتي است كه مي گويد: «اولين نكته اي كه به نظرم مي آيد و برايم جذابيت دارد دكور متفاوت شيك آن است كه در برنامه هاي تلويزيوني اگر نگوييم بي نظير، كم نظير است.» وي به انتقاد سازنده نيز عالقه فراواني دارد: «به نظرم محتواي كوله پشتي ۴ مثل همان سري هاي قبلي اش است. يكي از مشكالت كوله پشتي ۴ اين است كه خواسته يا ناخواسته با تكيه بر بعضي لحظه هاي چالش برانگيز پيش مي رود. فكر مي كنم به جاي اين كار، اگر روي قدرت اجراي فرزاد مانور دهد خيلي موفق تر باشد. در حال حاضر متاسفانه اين برنامه طوري شده كه در طول اجرا مجري در حاشيه است و

تنها جنجال هاست كه ميدان داري مي كند.ــر به جنجال ميدان ــت كه اگ بد حادثه هم اينجاســود و ــك جايي ديگر غيرقابل كنترل مي ش ــي از ي دهــت افرادي است كه نتيجه اين حركت بهانه دادن دسمي خواهند همين حداقل فضاي باز معدود برنامه هايي از جمله كوله پشتي را مسدود كنند و اين هزينه سنگيني ــيدپور در جواب اين جمله كه براي نسل ماست.» رشسياسي شدن محتواي اين برنامه هاست كه مي تواند آنها را به فضاي انسداد سوق دهد، مي گويد: «نه اتفاقا من با موضوعي كه گفتيد مخالفم چون عقيده دارم محتواي سياسي براي كوله پشتي و از اين دست، چيز خوبي است و اصوال همين مسائل سياسي جذابيت مي آورد، اما وقتي ــويم چالش با جنجال فرق دارد. وارد اين حيطه مي شچالش، قدرت چانه زني درباره عمق يك موضوع است كه مشكلي را نيز براي هيچ يك از طرفين پيش نمي آورد، اما جنجال نوعي بحث است كه پايه و اساس آن كذب ــت و طرفين حق و ناحق سر يك ماهيت كذب به اســود.» او كه ــكل آفرين مي ش جان هم مي افتند كه مشكوله پشتي ۴ را نيز مثل دوره هاي پيشينش ارزيابي كرد، ــريالي شدن يك برنامه تلويزيوني را فايده و هدف از ســا مجري ها و ــد: «ببينيد م ــور توضيح مي ده ــن ط ايــرزاد و ــون، چه من، چه ف ــازان جوان تلويزي برنامه ســوال آدم هاي ــران، فرقي نمي كند همه مان اص چه ديگــت مي آوريم ــا موفقيتي به دس ــتيم ت ذوق زده اي هســاس مي كنيم دوباره بايد آن را تكرار كنيم اما اين احســت كه وقتي براي بار دوم نكته را نبايد از نظر دور داشــازيم و ادامه مي دهيم، اگر ــا چندم، برنامه اي را مي س يــير كرده باشيم و در اين امتداد براي برنامه تعيين مســت كنيم كه مثال از نقطه A به B و از B به C و... حركهمين طور رو به جلو و هدف به هدف پيش برويم موفق ــته ــير A به B را داش خواهيم بود. اما اگر يك خط سباشيم و هر بار بخواهيم از مسيرهاي مختلف همين راه را برويم به جايي نخواهيم رسيد، جز اينكه دچار تكرار و خمودگي مي شويم. هر چند كوله پشتي اين گونه نيست و با تمام اينكه مي تواند بهتر از اين باشد، به خاطر تسلط

مجري اش همچنان سرزنده و شاداب است.»

مصائب کوله پشتی مصائب کوله پشتی ۲۲

نه اين بين و نه آنv «dNð v U

Page 47: Shahrvand Emrouz 10

۵۰شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

اين روزها برنامه هاي زنده تلويزيون بخش اعظمي از كنداكتور شبكه هاي مختلف سيما را به خود اختصاص

داده اند.از دقايق اوليه روز، همه شبكه هاي تلويزيوني به طور همزمان شروع به پخش برنامه زنده با حضور مجري، ــناس يا ميهمان مي كنند و اين رويه تا ساعات كارشپاياني شب و بامداد روز بعد همچنان ادامه دارد. گويا مديران تامين برنامه شبكه هاي مختلف سيما، براي پر كردن جدول پخش خود، توليد و پخش اين برنامه هاي زنده را سريع ترين و سهل الوصول ترين راه يافته اند كه هم اكنون شاهد پخش چند برنامه از اين دست از هر يك از شبكه ها هستيم. روزگاري نه چندان دور، پخش برنامه هاي زنده از تلويزيون چندان مورد عنايت مديران نبود و پخش برنامه هايي كه از قبل ضبط شده بودند، ــيد. طبيعي است بي خطر و مطمئن تر به نظر مي رســان تر مي بود و مشكلي كنترل چنين برنامه هايي آس

براي آنتن و كنترل دوباره اين برنامه ها وجود نداشت.در سال هاي گذشته تنها برنامه هاي ورزشي مانند «ورزش و مردم» و بعدها «صبح بخير ايران» از جمله ــاعاتي از آنتن برنامه هاي زنده تلويزيوني بودند كه سشبكه اول سيما را اشغال مي كردند، اما بعدها با افزايش تعداد شبكه هاي داخلي و خارجي، رويه مديران تغيير يافت و برنامه سيما به سمت برنامه هاي زنده تلويزيون سوق پيدا كرد. اين تغيير حتي در برنامه هاي مربوط ــد به طوري كه به گروه كودك و نوجوان هم ايجاد شــر روز عمو پورنگ به همراه اميرمحمد با بينندگان هخردسال خود به طور زنده ارتباط دارند و تماشاگران اين برنامه ها با شركت در مسابقات برنامه كودك عالوه ــر خوش و بش با مجري محبوب خود، جوايزي را از ب

هم از اين برنامه به يادگار مي گيرند.توليد برنامه هاي زنده تلويزيون با حضور ميهماناني ــكاران و ــينما، ورزش ــتر از ميان بازيگران س كه بيشخوانندگان پاپ انتخاب مي شوند، اين روزها در اوقات ــتان، چندان افزايش پيدا كرده كه گويا فراغت تابســبكه هاي مختلف در حال مسابقه دادن با مديران شــاگر از طريق اين برنامه ها يكديگر براي جذب تماشــال پيش كه مديران تلويزيون هستند. شايد چند س

ــاگر فكر ــر به توليد برنامه هاي جذاب و پرتماش كمتــده براي ــه برنامه هاي زن ــش اينگون ــد، پخ مي كردنــاهد حضور بازيگران و ورزشكاران تماشاگراني كه شمحبوب خود در تلويزيون نبودند، جذابيت هايي را به دنبال داشت اما تكرار اين گونه برنامه ها در حال حاضر ــت داده است. تماشاگري كه اين جذابيت ها را از دسبراي گذران اوقات فراغت خود پاي تلويزيون مي نشيند، با ديدن اين برنامه ها كه حاال براي او يكنواخت، تكراري و پر از حرف و پرگويي شده، كانال تلويزيون را عوض مي كند و ترجيح مي دهد شبكه اي را انتخاب كند كه ــتري داشته باشد. (البته اگر برنامه هايشان تنوع بيش

موفق شود)مجريان برنامه هاي زنده تلويزيون هم ناچارند از هر ــدن برنامه در اين ميدان دستاويزي براي جذاب ترشرقابت استفاده كنند. برخي از آنان ظاهر و لباس خود را تغيير مي دهند، بعضي عبارات و اصطالحات تازه اي ــم با طراحي ــد و عده اي از آنان ه ــراع مي كنن را اختــابقات جديد كه جوايز به نسبت چشمگيري هم مسدارند، تالش مي كنند تعداد تماشاگران برنامه خود را افزايش دهند، اما تمامي اين روش ها بر اثر تكرار بيش ــت داده و تازگي براي از اندازه، جذابيت خود را از دس

تماشاگران تلويزيون ندارد.ــده برنامه «صندلي حميدرضا آخوندي، تهيه كننــده تلويزيوني را ــكال اين گونه برنامه هاي زن داغ» اشكپي شدن آنها از ساير برنامه ها مي داند و مي گويد: «ما نبايد برنامه هايي مشابه هم بسازيم بلكه بايد بررسي كنيم كه يك برنامه نسبت به برنامه مشابه خود چقدر رشد داشته است. اينكه همان ميهماناني كه به برنامه ــده اند در برنامه زنده تلويزيوني صندلي داغ دعوت شمشابه حضور پيدا كنند، جذابيتي نخواهد داشت. به

ــي از اين برنامه ها نظر من بعضــبيه روزنامه هاي زرد هستند ش

كه خروجي درستي ندارند.»ــده تهيه كنن و ــردان كارگچهره ها معرفي داغ» «صندلي و حضور ميهمانان جديد در اين ــا را عامل موفقيت نوع برنامه هــت ــان مي داند: «اگر قرار اس آنــته باشيم، ــو داش برنامه تاك شبايد توليدكنندگان اين برنامه ها ــد و معرفي ــه ميهمانان جدي بچهره هاي تازه فكر كنند. نفس ساخت اين نوع برنامه ها بد نيست ــن برنامه ها از اما كپي كردن ايــابه به اصل روي برنامه هاي مش

كار هم صدمه مي زند.»از ــون تلويزي ــاگران تماشــتري برنامه هاي زنده توقع بيشدارند. پخش چند كليپ يا اجراي موسيقي زنده توسط خوانندگاني ــي از آنان اولين حضور كه بعضخود را جلو دوربين هاي تلويزيون تجربه مي كنند براي بيننده ها تكراري شده و بعضا اگر ــن برنامه حضور ــده هم در اي خوانندگان شناخته شپيدا مي كنند، ترانه هاي قديمي و دست چندم خود را ــده مي خوانند، كه بارها از راديو و تلويزيون پخش شــته اهميت چنداني براي چرا كه آنان هم مانند گذشاين برنامه ها قائل نيستند و صرفا به خاطر آشنايي با ــازندگان اين برنامه ها يا ترس از فراموشي از سوي س

مردم در اين برنامه ها شركت مي كنند. ــعود، تهيه كننده مجموعه هايي مانند محمد مس«معصوميت از دست رفته» و «راه شب» معتقد است: ــبكه هاي مختلف تلويزيون به دليل اينكه برنامه «شــود، ــاعات پربيننده پخش ش جذابي ندارند كه در سبرنامه هاي زنده را در اين ساعات پخش مي كنند و اگر برنامه هاي ديگري مناسب اين ساعات داشتند آنها را ــتادند.» از نظر مسعود حرف زدن روي آنتن مي فرســته كننده است و آنان اين گونه صرف براي مردم خســذران اوقات فراغت و بيكاري خود برنامه ها را براي گ

انتخاب نمي كنند.ــال اخير پخش فيلم هاي ــا اينكه در يكي، دو س بــينمايي از تلويزيون رشد چشمگيري داشته و هر ســتيوال فيلم هاي ــبكه ها اقدام به پخش فس يك از شسينمايي در فصول مختلف مي كنند اما تابستان امسال برنامه هاي زنده تلويزيوني بيش از گذشته روي آنتن

رفتند.ــتان تعداد اين ــيدن تابس ــاال با به اتمام رس احتمــد و پخش چنين برنامه هايي برنامه ها كاهش مي يابــود اما همچنان چرايي در فصل هاي بعد كمتر مي شــا و صرف هزينه هاي پخش تكراري اينگونه برنامه هبسياري براي توليدكننده و پخش آنان براي تماشاگران

تلويزيون به قوت خود باقي خواهد ماند.

مصائب کوله پشتی مصائب کوله پشتی ۳۳

برنامه هايي كه ديگر جذاب نيستندÈ—œU ó¹ËöÖ

تلويزيون

Page 48: Shahrvand Emrouz 10

سينماسينماشهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ۵۹ ششمين فيلم ديويد فينچر

چيزهايی ُپر ازدرد و راز و رنج و عشق

کاسه صبر مهرجويی کاسه صبر مهرجويی ۱۱

چهار دهه با سينمای داريوش مهرجويی

گاو (۱۳۴۸)ــن گاوش را بيمارگونه دوست دارد. به مش حسهمين دليل وقتي خبر مرگ گاو را مي شنود، حالش دگرگون مي شود تا جايي كه فكر مي كند خودش به

گاو تبديل شده...ــه آغازگر جدي موج نو سينماي ايران يكي از سهنوز هم در كارنامه مهرجويي موجب اعتبار و ستايش مي شود. اقتباس قصه ذهني غالمحسين ساعدي براي كارگردان الماس ۳۳، يك چرخش ۱۸۰ درجه اي به سمت سينماي متفاوت و نخبه پسند آن روزها بود. ــگران گاو براي دوست داشتنش از هنوز هم ستايشنمادها و تمثيل ها و حرف هاي سياسي سنجاق شده به فيلم و موضوعش مي گويند؛ چيزي كه سال هاي سال پيش هم نبايد مالك اعتبار فيلم مي شد و در فضاي

ملتهب آن روزها شد. اگر گاو فيلم قابل تاملي است، ــت وجو كرد وگرنه داليلش را بايد جاي ديگري جســياهه فيلم هاي نماديني كه ديگر امروز نمي شود ستحملشان كرد، طوالني است. امروز مي شود به سادگي (اندكي آماتوري اما دوست داشتني) فيلم را در اجراي فضاي روستاي عجيب داستان و عشق جنون آميز و بامزه و خالص (و كمي هم عارفانه) مش حسن نگاه ــياه و سفيد فريدون قوانلو و كرد و از فيلمبرداري سبازي استثنايي عزت اهللا انتظامي گفت، از تغيير ظريف ــم به سوررئاليسم لحن و موقعيت فيلم از نئوراليســكانس فيلم را ــي خوب چند س ــت و كارگردان نوشتحسين كرد. در مقابل ، بايد كه جا براي خرده گرفتن از ريتم كند فيلم و صحنه ها و شخصيت هاي اضافي و خام ماجرا و تخفيف پيچيدگي هاي روان شناختي

ــخ عجيب در منبع اقتباسش باز بماند. گاو اين مســازنده اش را به كل تغيير مسير حرفه اي و زندگي سداد و كارنامه سينمايي اش را هم صاحب يك شروع ــت جريان اعتباري و پرافتخار كرد، هر چند نتوانســازد و تاثيرش از گروه نخبگان به جامعه پايداري بســري پيدا نكرد. اين كه هنوز هم عده اي (شايد از تســر نوستالژي) گاو را بهترين اثر مهرجويي بدانند و سدر انتخاب ها سراغش بروند، كمي بي انصافي در حق فيلم هاي فوق العاده اي است كه مهرجويي پس از آن

ساخت. آقاي هالو (۱۳۴۸)

مرد ساده دل شهرستاني براي ازدواج به تهران شلوغ مي آيد و از همان ابتداي ورودش به پايتخت گرفتار انواع و اقسام كلك هاي شهري مي شود. دل بستنش

به زني بدنام مهم ترين دردسر آقاي هالوست...ــطحي بودن فيلم بيش از اينكه به ــادگي و س ســف اصلي اش علي ــد، به مول ــي مربوط باش مهرجوينصيريان برمي گردد كه هم نمايشنامه منبع اقتباس را نوشته و هم بازيگر نقش اصلي فيلم است. مهرجويي ــي كرده و ــطح، كارهاي ــدن از اين س ــراي دور ش بچيزهايي به داستان اضافه كرده است، منتها با يك پيكره ساده و بي عمق درباره موضوع باب روز مواجه

∫fJŽÊU¹dDF U{—

کاسه صبر مهرجويیسـنتوری مهرجويی در کمتر از شـش ماه دوبار در آستانه اکران متوقف شد حتی اگر توقيف نشـده باشد. اين بار در شـرايطی فيلم به اکران درنيامد که ظاهرا کارگردان به توصيه های ارشـاد عمل کرده بود اما مهرجويی به صبر عادت دارد همچنان که بانو از ساخت در سال ۱۳۶۹ تا نمايش در سال ۱۳۷۶ هفت سال را سپری کرد. پرونده کوچکی

که می خوانيد به بهانه توقف سنتوری جمع و جور شده است.

Page 49: Shahrvand Emrouz 10

۵۲شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ سينماى ايرانحاشيه نشين به سمت تباهي باعث شده تا دايره مينا باالتر و واالتر از ــوع آن روزش باقي ــرف و موض حــر بماند و در گذر زمان محكم س

جايش بايستد. ــرده ــخ و بي پ ــي تل واقع گرايــب فيلم با اجرايي درخور و مناســتان كامال ــوع و فضاي داس موضهماهنگ است و انسجام كاملي را ــده كه تا پيش از اين در باعث شفيلم هاي سازنده اش وجود نداشت. مهرجويي منبع اقتباسش (داستان آشغالدوني غالمحسين ساعدي) را به كمك همين پرداخت دقيق و عميق چند پله باالتر مي برد و دايره ــي مينا از معدود فيلم هاي اقتباســت كه بهتر از ــينماي ايران اس س

اصل از كار درآمده است. ــنگ ــرداري رنگي هوش فيلمبــو، در اولين تجربه كارگردان بهارلــهم موثري در درآمدن با رنگ، سو ــي ديالوگ نويس و دارد ــا فضپردازش شخصيت ها نشان مي دهد كه مهرجويي در شناخت درام به ــت ــيده اس پختگي دلپذيري رســردن ــراي همراه ك ــه ب جوري كتماشاگر با داستان و آدم ها نيازي به سنجاق كردن نماد و نشانه هاي ــده ندارد و در ضمن رو و اغراق شاگر هم دنبال تمثيل و نمادپردازي ــي وراي رويه ظاهري و حرف هاي

داستان بگرديم، دست ُپر بر خواهيم گشت. صراحت و عرياني گزنده فيلم به مذاق بعضي ها خوش نيامد و فيلم سه سال توقيف شد. در عوض، شايد در مهم ترين تغيير و تحول مدني كه سينما در ايران باعثش شده، زمينه ساز جدي تاسيس سازمان انتقال خون ايران در آن روزگار شد و راه و رسم درست تعهد اجتماعي در

سينما را براي خيلي ها معنا كرد.اجاره نشين ها (۱۳۶۶)

مالك يك آپارتمان مسكوني مي ميرد و مباشرش وسوسه مي شود تا با كاله گذاشتن سر مستاجرهاي ديگر، خانه را باال بكشد. آپارتمان در حال ويران شدن ــت و درگيري بين اهل خانه به اين ويراني كمك اس

مي كند...ــه اي كه ــه ناكام مدرس ــد از تجرب ــال بع چند ســرت كوتاه اما ــك دوره مهاج ــم و پس از ي مي رفتيــخت، كمدي نفس گير و روده بركننده مهرجويي ســاز ــاره اوج هاي كارنامه فيلمس ــيدن دوب خبر از رسمي دهد. با تكيه بر يك معضل ابدي ازلي - شهري و فيلمنامه اي پر و پيمان با شخصيت ها و موقعيت هاي نمايشي جذاب و به دقت چيده شده (اولين فيلمنامه اورژينال مهرجويي)، فضا را براي هنرنمايي فيلمساز

كهنه كار فراهم مي كند. اجاره نشين ها هنوز بعد از ۲۰ سال ذره اي جذابيتش را از دست نداده و سر سوزني كهنه و تكراري نيست. حفظ ضرباهنگي مثال زدني در داستاني شلوغ و پر كاراكتر و زمان بندي استثنايي شوخي ها و موقعيت هاي متنوع نمايشي، در كنار يك ــمندانه است كه باعث بازيگرگزيني بي غلط و هوشــينماي ايران با اسم و خاطره مي شود كمدي در س

اجاره نشين ها محك بخورد. ــه) يكي از ــين ها (به مفهوم واقعي كلم اجاره نشــينماي ايران است كه نگاه ايراني ترين فيلم هاي ســاز و تسلطش بر تيپ ها و طبقه هاي تيزبين فيلمســي پيچيده ايرانيان را ــهري و روانشناس مختلف شــي و با يك جا در دل يك كمدي بزن و بكوب اساسريتمي كارتوني عرضه مي كند و نفس كش مي طلبد. ــد، تر و تازگي و بداعت بر خالف آنچه به نظر مي رســه اجاره نشين ها خيلي به موضوع دايمي و بي خدشــتر بر ــت و بيش ــاس و بي زمانش مربوط نيس حســي تكيه دارد كه مهرجويي تا امروز به عنوان جزيياتاستاد بي رقيب نمايش شان در سينماي ايران معرفي ــين ها موقعيت جفنگ درجه يكي مي شود. اجاره نشدر دل روزمرگي و امورات ظاهرا ساده زندگي طبقه

بوده كه خيلي نمي شود آن را به عمق برد و چند اليه كرد و پرورش داد.

فيلم نهايي گرچه هنوز در جاهايي شيرين و بامزه ــت، ولي امروزه روز چيزي به اعتبار ــايي اس و تماشسازنده اش اضافه نمي كند و طرفدار جدي ثابت قدمي هم ندارد. يك كمدي ماليم با چاشني انتقاد اجتماعي ــتي كه به مذاق مخاطب عام خوش آمد و ژورناليســه و مخاطب مهرجويي براي اولين بار معناي گيشانبوه را فهميد و تجربه اش كرد. به همين دليل است ــازي كه آقاي هالو زمينه موثري در ادامه كار فيلمساوست و باب خيري شد كه فيلمساز را از برج عاجي ــل برايش تدارك ديده بودند به كنار صف كه بي دليسينماها و ميان مردم آورد. مهرجويي بعدها ثابت كرد كه از اين تجربه چه درس هاي گرانبهايي گرفته و چه

خوب و هوشمندانه هم از آنها استفاده كرده.پستچي (۱۳۵۱)

تقي پستچي در يك ملك اربابي در كنار زن جوانش زندگي مي كند، اما ناتواني اش باعث مي شود كه زنش ــته اي ــه رابطه با مهندس جوان از فرنگ برگش طعمــود كه مي خواهد دامداري ارباب را به خوك داري شتبديل كند... حتي در خالصه داستان دوخطي فيلم ــود از تمثيل ها و نمادهاي پررنگ و تابلو هم نمي شــال ها و گذشتن فيلم پرهيز كرد. امروز بعد از آن ستاريخ مصرف آن حرف ها و كنايه ها در باب استعمار ــتثمار و غيره، پستچي فيلم مستقل و قائم به و اســد و با كنار گذاشتن نشانه هاي ذاتي به نظر نمي رسنمادينش نمي شود از ماجراها و روابط و موقعيت هاي داستاني اش چندان سر در آورد. فقط بايد به پيشرفت مهرجويي در ساخت و پرداخت صحنه ها و كارگرداني چشمگير (اما هنوز نامنسجم) فيلم توجه كرد كه در قياس با تجربه هاي ديگر آن دوران مي تواند به توان

باالي اجرايي سازنده اش مهر تاييد محكمي بزند. ــن و ــن اداي دي ــن جدي تري ــتچي در ضم پستاثيرپذيري آشكار فيلمساز به سينماي مورد عالقه اش ــت و جاي جاي صحنه هايش ــا هم هس در آن روزهردپاي آثار سينماي مدرن اروپا و كارگرداني مقبول ــاي بلند و ــت. از نماه ــه ۱۹۶۰ به جا مانده اس دهميزانسن هاي پيچيده و دشوار (اما گاهي بي كاركرد) ــت كه كارگردان چه تجربه جذاب و فيلم معلوم اسدشواري را از سر گذرانده؛ شايد به همين دليل است ــاز (در كمال تعجب) از پستچي به كه هنوز فيلمس

عنوان فيلم محبوبش اسم مي برد.دايره مينا (۱۳۵۳/ نمايش در ۱۳۵۶)

علي همراه پدر پير و بيمارش براي مداوا از حاشيه ــتان مي آيد و آشنايي با دكتري كه شهر به بيمارســت، مسير ــتان اس كارش داللي خون براي بيمارســد... بهترين فيلم ــي اش را به كل تغيير مي ده زندگپيش از انقالب مهرجويي هنوز تماشايي است و هنوز ــاخت) موثر و كوبنده مانده است. (به اندازه زمان ســرف دارد، اما نگاه ــم به ظاهر تاريخ مص موضوع فيلويژه فيلمساز به آدم ها و موقعيت ها و پرداخت زنده ــير تحول تدريجي جوان ساده و پر جزيياتش از مس

ËUÖ

u UÐ

Êu U¼

Page 50: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ سينماى ايران۵۳ــط تهراني كشف و تصوير كرده كه نمي گذارد متوســب هاي سطحي رايج دغدغه هاي اجتماعي با برچســم. صحنه پردازي و كوچك و معمولي نگاهش كنيجلوه هاي بصري فيلم نشان مي دهد كه كمبود امكانات عذر بي ذوقي هاي فني سينماي ايران نيست. به دليل تمام اينها، اجاره نشين ها صاحب عنوان پرفروش ترين

فيلم تاريخ سينماي ايران تا آن زمان مي شود.شيرك (۱۳۶۷)

ــيرك نوجوان روستايي پس از مرگ پدرش در شــت. او به كمك ــت خانواده اس حمله گرازها سرپرســتا به جنگ گرازها راهنمايي هاي دشتبان پير روسمي رود و پيروز مي شود...در مسير حرفه اي مهرجويي، ــيم و ــوال هاي بزرگي مي رس ــد بار به عالمت س چنشيرك قطعا يكي از آنهاست؛ فيلم كودك و نوجوان با فضاي آثار كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ــاختاري كه ــد همه ظرافت هاي مضموني و س و فاقسينماي مهرجويي را جذاب و سرپا نگه داشته است. قصه كامبوزيا پرتوي بيشتر به كار فيلمسازاني مانند

ــه اي در روال آثار قبل و خودش مي خورد تا فيلمنامــي. در دوران مقبوليت فيلم هايي درباره بعد مهرجويــمج و اهل عمل كه هم اقبال دولتي نوجوان هاي سو هم استقبال بين المللي دارند، شيرك نه باب طبع ــند فرنگي ها. بيشتر يك ــت و نه موردپس داخل اســير جور رفع تكليف و محصول تالش براي تداوم مسحرفه اي فيلمسازي به نظر مي رسد و انگار براي تحقق ــبيه محصوالت رايج آن اين منظور قصه و اجرايي شروزها دارد. شيرك فيلم بي خاصيتي است كه اگر هم نشانه هايي از تالش يا دورنمايي از يك تجربه خاص ــه ناكامي مطلق آن ــم، بايد حكم ب ــدا كني در آن پيــيرك را تمريني تجربه و تالش بدهيم. مهرجويي شــي مي دانست و اين تعبير براي ساخت فيلم حماسهمان قدر نامفهوم و نامرتبط با فيلم است كه خود فيلم ــادگي فيلم محصول پختگي نيست در كارنامه او. ســتان كم مايه و شخصيت هاي ــتر اقتضاي داس و بيشــنايي است كه راه بر هر پيچيدگي و تك بعدي و آشتنوعي مي بندند. تمثيل هاي پشت داستان و فضاها هم كمكي به بهترشدن حال و روز ــول نهايي نمي كنند و فيلم محصــتايي و قراردادي مهرجويي روســاير فيلم هاي مشابه به در كنار سسرعت فراموش مي شود. شايد اگر نام كارگردان ديگري روي شيرك ــم مهربانانه تر ــد با فيل بود، مي ش

برخورد كرد.هامون (۱۳۶۸)

برش هاي مختلفي از زندگي، ــاي ــق، ازدواج و درگيري ه عشذهني و عيني حميد هامون در آستانه جدايي از همسر و درگير و دار نوشتن رساله دكترا در باب ــان در ذهنش مرور ــق و ايم عشمي شود...هامون چه حديث نفس سازنده اش باشد و چه نه، در طول اين سال ها به حديث نفس دو سه نسل سينمادوست ايراني تبديل شده است. مهم ترين (و شايد تنها) فيلم كالت سينماي پس از انقالب ــدش كاري ــاگر عالقمن با تماشمي كند كه تاثير ديرپا و عميقش ــدني و انكارناپذير را فراموش نشبدانيم. حاصل انتخاب قالب جريان سيال ذهن براي نمايش بلبشوي ــنفكر ذهني و عيني زندگي روشــران و تجربه ــه آن روزگار اي نمونــوار و ــردن اين الگوي دش پياده كپيچيده ادبي در سينماي كم مايه ــود و بي جرات ايران كاري مي شــتان. مهرجويي در آستانه كارسدوران بلوغ هنري و فكري سراغ تصوير كردن مايه اي رفت كه انگار

ــده بود. به عنوان وظيفه اي تاريخي براي او مقدر شــاي فيلم چنان ــناخت دقيق و عميقش از آدم ه شــان خلق كرد كه ديالوگ ها و حركات تصويري ازشــد. ــون به جان و دل خيلي ها تزريق ش حميد هامــه زندگي يك ــش دراماتيك بحران همه جانب نمايشخصيت آشنا و دلپذير و سمپاتيك، دل خيلي ها را برد و مي برد و قطعا خواهد برد. مهرجويي هر چه از ريتم و كارگرداني، شخصيت پردازي و ديالوگ نويسي و نمايشي كردن موقعيت هاي ظاهرا غير دراماتيك بلد ــلوغ و پازل گونه فيلم گنجاند و بود، البه الي قصه شــان به تن بازيگرش دوخت كه بعد اين جامه را چنخسرو شكيبايي را به ستاره اي كم نظير تبديل كرد. ــكيبايي به كنار، هامون براي همه آدم هاي ريز و شدرشت درگير فيلم شاه نقشي بود كه فقط بايد قدرش را مي دانستند. صدرنشيني هامون در راي گيري هاي مختلف بهترين هاي سينماي ايران دراين سال ها به سنت آشنا و مطبوعي تبديل شده است و مخالفان ــزو راي دهندگان ــان ج ــول ديروز، االن همه ش عج

هستند.بانو (۱۳۶۹/ نمايش در ۱۳۷۶)

مريم بانو درغيبت شوهر خيانتكارش به چند نفر از اعضاي يك خانواده فقير آواره در خانه پناه مي دهد و با آنها دمخور مي شود و رفته رفته مي فهمد كه دارند

خانه و اموالش را تصاحب مي كنند...شائبه ها و سوءتعبيرهايي كه از روز اول به فيلم هاي مهرجويي سنجاق مي شد، گريبان يكي از بهترين و وزين ترين فيلم هاي او و قدرنديده ترين ساخته اش تا ــاخت به نمايش ــروز را گرفت. بانو اگر در زمان س امــايد كارنامه مهرجويي مسير ــيد، ش عمومي مي رسمتفاوتي پيدا مي كرد. براي ما كه از مسير فعلي هم رضايت داريم، تصور مسيرهاي ديگر وسوسه كننده ــاز و عوامل فيلم ــت، ولي براي فيلمس ــذاب اس و جــش)، اين تعويق ــا گروه بازيگران خوب بانو (خصوصــد. بانو با اينكه در نمايش ويران كننده به نظر مي رسميان آثار مهرجويي كمتر از بقيه درگير موضوع هاي ــت، بي جهت در دام ــاي زمان مند اس روز و دغدغه هراديكال ترين برداشت هاي ممكن از يك قصه افتاد و

به محاق رفت. فيلم از نظر قابليت هاي اجرايي از شاخص ترين آثار ــت و آرامش و طمانينه دلنشيني دارد مهرجويي اســه با كمك پختگي فني و هنري و تمركز دقيق بر كوحدت مكاني به دست آمده است. خانه در فيلم بانو مركز همه چيز است و مهرجويي براي نمايش درست ــه از خانه عرضه كرد كه اين موضوع، تصويري يگانــتگي و تعلقش به لوكيشن به عنوان قلب اوج دلبسو ظرف داستان بود. بداعت هاي فرمي – خصوصا در كار فيلمبرداري و تدوين – به بانو تشخصي بخشيده كه با وضعيت خانه هماهنگي جذابي دارد. تجربه هاي بصري مهرجويي با رنگ و نور و فيدهاي رنگي و ديزالو ــك دوره اوج كارنامه اش و همين طور در فيلم هاي يسلسله آثارش با محوريت موضوع و شخصيت زنانه از بانو شروع شد. به همين دليل است كه ديده نشدن و

öO

ÊU U ÊULN

vÐöÖ Xš—œ

Page 51: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶۵۴سينماى ايران

توقيف طوالني مدت فيلم، مقطع مهم و تعيين كننده اي در كارنامه اوست.

سارا (۱۳۷۱)سارا براي نجات جان شوهرش از كارمند زيردست

او پولي قرض مي گيرد و چند سال براي بازپرداختش خياطي مي كند. وقتي شوهرش از اين ماجرا خبردار

مي شود، برخورد تندي با ماجرا دارد ...تجربه ساخت ملودرامي ايراني با الهام از نمايشنامه ــان مي دهد كه مهرجويي قرار ــن نش هنريك ايبسنيست بر مسند موفقيت هاي قبلي بماند و مسيرهاي ــته آثار اوست كه ــارا از آن دس تازه را دنبال نكند. سموقع نمايش عمومي طرفداران و عالقه مندان زيادي ــته ــذر زمان از محبوبيتش كاس ــت ولي در گ داشــد. فيلم با وجود احاطه تكنيكي بي چون و چراي شــاز و قابليت هاي فرمي و روايي قابل قبول، در فيلمسميان بهترين هاي مهرجويي قرار نمي گيرد. مهم ترين ــر ايراني كردن ــت كه بر س دليلش تناقض هايي اســوي ديگر به رغم ــش وجود دارد. از س منبع اقتباســهود مهرجويي در اقتباس ادبي از منابع توانايي مشمتنوع ، قدرت انطباق كامل و قوام يافته اي ميان خانه عروسك ايبسن و زمان و مكان تازه اش وجود ندارد. شخصيت هاي محدود و خصلت تئاتري منبع، روي ــته و تمهيدات بصري ــه و اجرا تاثير گذاش فيلمنامــي ــاز براي گريز از اين محدوديت ها، چالش فيلمسبزرگ و آزمون و خطايي دشوار و گاه ناموفق به نظر مي رسد. شايد به همين دليل است كه سارا در ميان ــتر تجربه اي فرمي است تا فيلم هاي مهرجويي بيشكليتي منسجم و پرورده از فرم و مضمون قابل تامل. در عين حال، سارا مثل اغلب آثار سازنده اش، سكوي پرشي براي بازيگر نقش اول است و نيكي كريمي با اجراي نقش سارا به جهشي چشمگير و تكرارنشدني در كارنامه بازيگري رسيد. در مرور كارنامه سينمايي مهرجويي، سارا را به عنوان صريح ترين و غليظ ترين ــان ايران هم ــال و روز زن ــتي از ح دفاعيه فمينيسمي شناسيم و شايد همين صراحت در طرح موضوع است كه از عمر و دوام و ماندگاري فيلم نسبت به ساير

آثار خوب فيلمساز كاسته است.پري (۱۳۷۳)

ــار دچ ــات، ادبي ــته سرگش ــجوي پري،دانشدرگيري هاي ذهني در باب ايمان و مذهب و عرفان است. با پيدا شدن كتابي درباره يك سالك خراساني، مسير زندگي اش به راه تازه و بي سرانجامي مي رسد...

در ادامه مسير سارا و نقطه تكامل همه چيزهايي ــت. اينجا هم ــارا مي شود گفت و نوش كه درباره ســهور و پرطرفداري از سالينجر (فراني قصه هاي مشــراي موزماهي) منبع اقتباس ــي و روز خوب ب و زويبي كم و كاست و نعل به نعل قرار گرفته و همين الزام نه چندان منطقي و وفاداري مطلق به كليات و جزييات فراني و زويي است كه باعث مي شود تا پري را فيلم ــري در كارنامه مهرجويي قلمداد كنيم. ناموفق ديگپري هم بخش عمده اي از طرفداران پروپاقرصش را در طول زمان از دست داد و امروز ديگر جزو فيلم هاي

محبوب كارنامه مهرجويي نيست. ايراد عمده اي كه ــتري در مورد پري ــارا وارد است، با تاكيد بيش به سهم صدق مي كند. تجربه گرايي بصري مهرجويي و به كارگيري قابليت هاي تكنيكي و اجرايي در نگاه اول ممكن است تماشاگر را مرعوب كند، ولي ديدارهاي مجدد و گذر زمان معلوم مي كند كه پري از بالتكليفي مضمون انتخابي و شخصيت هاي به بار ننشسته اش لطمه اي جدي و اساسي خورده است. غير از داداشي، ــخصيت هاي ــوان تنها يادگار دلپذير فيلم، ش به عنــاالي مهرجويي در ــاس با توان ب ــر فيلم در قي ديگشخصيت پردازي رنگ مي بازند و از قافله كاراكترهاي دوست داشتني و به يادماندني فيلمساز عقب مي مانند چون دغدغه ها و رفتارهاي شان بيش از حد اغراق شده و زيادي شخصي و غير قابل تعميم به نظر مي رسد؛ ــبي هم ندارند و ــي كه قالب روايي مناس دغدغه هايتركيب سه داستان منبع اقتباس در يك كليت واحد، چندان موفق نيست. غير از اينها، در ميان فيلم هاي زنانه مهرجويي، پري دورترين تصوير به واقعيت است كه با كمي اغماض و شيطنت مي شود آن را هجويه اي ظريف و تلويحي دانست كه امكان علني كردن پيدا نكرده است؛ با اين ديد، پري جذابيت هاي زيادي براي

تماشاي مجدد پيدا مي كند.ليال (۱۳۷۵)

ــت كه به دليل فشارهاي ليال زن جوان نازايي اسخانواده شوهرش با ازدواج مجدد همسرش موافقت ــوهرش همراه ــاب هوو با ش ــد و در راه انتخ مي كنمي شود. در شب ازدواج مرد، مي فهمد كه تحمل اين

درد را ندارد...ــرده حال مهرجويي، از ــداز و افس ــودرام جانگ ملــينماي ايران ــن تابلوهاي رنج در س تكان دهنده تريــت كه اوجي دست نيافتني در ساخت و پرداخت اســي را به ــاي دراماتيك زندگ لحظه ها و وموقعيت هــون تلخ ــود. افس نمايش مي گذارد و ماندگار مي شــت انداز و فيلم، آرام آرام، بدون اينكه لحظه اي به دسگرفتاري بخورد، پيش مي رود و تماشاگرش را منقلب مي كند. ليال نشان مي دهد كه قريحه بصري و تبحر ــتادكار باتجربه و ماهر مي تواند درام پردازي يك اســاده و كليشه اي چه از يك قصه دوخطي به ظاهر سجواهر خوش تراشي بسازد. مهرجويي در ليال بي حذر به قلب يكي از بي آبروترين و خطرناك ترين گونه هاي ــاد به نفس در آن ــينمايي مي زند و چنان با اعتم سغوطه مي خورد كه هر ذره باارزشي را هم پيدا مي كند ــا بازي يگانه ليال ــخصيت ليال، ب به كار مي گيرد. شــته جايگاه ويژه اي حاتمي، در همين يك دهه توانسدر باالهاي فهرست زنان برگزيده سينماي ايران براي خودش دست و پا كند و بعيد است كه در طول زمان ــود از آنجا پايينش كشيد. فيلم ثمره تجربه هاي بشــاي زن محور قبلي ــاز و نقطه تكامل درام ه فيملساست كه پرونده اين دوره كارنامه مهرجويي را با يك پايان خوش شورانگيز مي بندد. دغدغه ليال، ظاهري ايراني و جهان سومي دارد، ولي با پرداخت ريزبينانه و روانشناسانه مهرجويي، معضلي جهاني و قابل تعميم

است. در عين حال در وراي ظاهر ساده اش، مضمون ــير و تاويل ــتروني را به كليتي قابل تفس نازايي و سنزديك مي كند تا شكل درست و هنرمندانه داستان

چند اليه و تمثيلي را هم ارايه كند. درخت گالبي (۱۳۷۶)

ــت ــالي كه در كارش به بن بس ــنده ميانس نويسرسيده، با حضور در باغ خاطره انگيز دوران كودكي و مرور خاطره عشق ناكام نوجواني، به ريشه هاي بحران عميقش پي مي برد... داستان عالي گلي ترقي فضاي مناسبي در اختيار مهرجويي قرار داد تا عاشقانه ترين حكايت كارنامه سينمايي اش تا امروز را بر پرده بياورد. ــينمايي به نظر ــتاني كه در نگاه اول خيلي س داســد، اما پس از تماشاي درخت گالبي متوجه نمي رسمي شويم كه چه قابليت هاي بصري نابي درآن نهفته

ــته بوده تا سينماگر خالقي پيدا و انگار منتظر نشســود و عين به عين براي كلماتش معادل هاي ناب ش

تصويري پيدا كند. درخت گالبي، مشخصا در بخش هاي نوستالژيك باغ دماوند و نوجواني محمود و ميم، از تماشايي ترين و لذت بخش ترين عاشقانه هاي تاريخ سينماي ايران است؛ محصول هماهنگي بي بديل كارگردان و فيلمبردارش محمود كالري كه (مانند ليال) سهم بزرگي در به بار ــوار دارد. بار ديگر در فيلمي نشستن اين تجربه دشاز مهرجويي با روشنفكري به بن بست رسيده طرفيم ــراي خروج از ــالف موارد قبلي ) ب ــه اين بار (برخ كآشفتگي به دل زندگي چنگ مي اندازد و زيبايي هاي ــده اي را باز مي يابد كه ناديده گرفتن شان فراموش شريشه ناكامي ها و مشكالتش بوده اند. درخت گالبي ــا اين نگاه و توصيف مي تواند حديث نفس آگاهانه بــلي باشد كه نويسنده و فيلمساز از شاخص ترين نس

Page 52: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶سينماى ايران ۵۵

هنرمندانش هستند و دارند با كم ترين فاصله ممكن با سوژه رودرروي مخاطب واگويه مي كنند. حس ناب ــر فيلم جاري شده، بي و حسرت باري كه در سراسهيچ شكي، حاصل از سر گذراندن تجربه هايي كم و بيش مشابه است كه در قالب اين داستان و شخصيت ــده اولش به فرافكني دلپذير و هنرمندانه اي ختم شــلط بي چون و چراي مهرجويي بر ادبيات، است. تســت و درخت رمز توفيق اين اقتباس ادبي جانانه اسگالبي با كمال فني و بصري مثال زدني، پاياني درخور براي دوره اي مهم از كارنامه سينمايي مهرجويي بود؛ دوره اي كه با هامون و بانو آغاز شد و با درخت گالبي به بيشترين ثمردهي ممكن رسيد، جوري كه راه را براي رهاشدن از اين قالب و جست وجوي مسيرهاي

تازه و روش هاي متفاوت هموار كرد.

ميكس (۱۳۷۸)فيلمسازي در آستانه جشنواره فجر همراه عوامل

فني مشغول ميكس فيلم است. مشكالت مختلفي ــد، كارش را به ــش پيش مي آي ــه در اين راه براي كــنگ ديگري كه ــد... فيلم شوخ و ش جنون مي كشــين ها، عالقه پس از وقفه اي طوالني پس از اجاره نشمهرجويي به موقعيت هاي جفنگ را يادآوري مي كند. ميكس شايد از موارد منحصر به فرد سينماست كه فيلمساز از تلخ ترين اتفاق هاي دوران حرفه اش فيلمي كميك ساخته؛ شرايط بغرنج روزهاي كابوسي پيش ــنواره در استوديوهاي شلوغ و درهم و برهم با از جشوسايل كهنه و مستعمل و عوامل خواب آلود و مشنگ، توقيف ها و اصالحيه ها و گرفت و گيرهاي پشت صحنه ــاگران آنچناني. ميكس و خبرنگاران مزاحم و تماشدقيقا به اين دليل در ميان آثار مهرجويي كم فروغ تر ــد كه متريال و پتانسيل زيادي دارد و به نظر مي رس

توقع هر بيننده اي را باال مي برد؛ توقعي كه فيلم به آن پاسخ تمام و كمالي نمي دهد.

ــير كارگردان و تفاوت ميكس به دليل تغيير مسشكل اجرايش با فيلم هاي قبلي دچار كج فهمي هاي ــاختاري مشابه ــد. خيلي ها كه توقع س مختلفي شــتند، ميكس را محصول ليال و درخت گالبي را داشــلختگي و بي توجهي به فرم و عدم بي حوصلگي و شــكالي ــتند. ميكس البته فيلم كم اش ــجام دانس انسنيست، ولي انتظار تكرار قالب هاي قبلي و بي توجهي ــمايل تازه و متفاوت فيلم بيشتر گناه به شكل و شتماشاگر و منتقد بود تا فيلمساز. فرم آزادانه ميكس ــردازي – در آغاز راه ــه در روايت و چه تصويرپ – چــدني است. بود و قوام نيافتگي اين مدل تازه انكارنشديدارهاي مجدد فيلم – دور از جنجال ها و حمله هاي غيرمنصفانه – معلوم مي كند كه لحظه هاي ديدني و ــت، و خصوصا براي آنها بامزه اي براي لذت بردن هسكه با فضاي پشت صحنه آشنا هستند. دليل اصلي عدم توفيق فيلم در ميان مردم را هم بايد ناآشنايي عمومي با فضاي سينما و در نتيجه «نگرفتن» اغلب

اين شوخي ها و كنايه ها دانست.بماني (۱۳۸۰)

ــت تلخ دختران جوان ايالمي نگاهي به سرگذشكه در يك حركت اعتراضي نسبت به شرايط زندگي، خودسوزي مي كنند. سه داستان مجزا از سه دختر كه

هر كدام به دليلي گرفتار اين موضوع شده اند...گسست كامل از همه قواعد و ضوابط نظرگير آثار قبلي و تالش براي رسيدن به فرمي كامال متفاوت در كارنامه مهرجويي، ناكامي ديگري را سبب شد. بماني بيشتر از آنكه فيلمي از مهرجويي باشد، تالشي براي ــي به الگوي مقبول مجامع بين المللي قلمداد نزديكشد. در حالي كه مهرجويي به عنوان پيشگام حضور ــت. ــت جوايز جهاني نيازي به اين كار نداش و دريافبماني را بايد آغازگر مسيري تازه در سينماي او فرض بگيريم؛ مسيري كه در تجربه هاي بعدي كامل شد و

اكنون در روزهاي اوج ديگري قرار دارد. ــادي درباره ــه مايه هاي انتق ــتي ب فيلم بازگشــت و از اين نظر فيلم وضعيت زنان در اجتماع اسموفقي نيست، گرچه گويا آمار و ارقام خودسوزي ــت. يكي از ــش داده اس ــي را كاه ــران ايالم دختدشوارترين توليدهاي كارنامه مهرجويي در شرايط ــار عمومي ساخته شد و بحراني منطقه و زير فشــت كه فيلمساز براي انتقال حرف و از مواردي اسموضوع مورد نظرش سراغ صريح ترين قالب موجود رفت. مستند داستاني اپيزوديك و تلفيق داستان با ــازي در بطن ماجرا مصاحبه و حضور گروه فيلمسانتخابي آگاهانه اما به بار ننشسته است. مهرجويي البد عمق فاجعه را چنان ديده كه فرصت و مجال تامل و پيدا كردن محمل دراماتيك را نداشته و بنا به وظيفه اي انساني سراغ ثبت ماجرا رفته است. اين شكل استفاده از مديوم سينما براي بيان مسايل در كارنامه مهرجويي سابقه نداشت و ديگر هم تا امروز ــت. شايد دليل عمده ناكامي فيلم تكرار نشده اس

ــب عام و خاص در پراكندگي در برخورد با مخاطبي منطق و تفاوت و تناقض لحن فيلم باشد؛ جايي ــي با شوخي هاي جفنگ كه قالب مستند گزارشمهرجويي وار كنار هم قرار گرفته و همديگر را نقض

و كم اثر مي كنند.مهمان مامان (۱۳۸۲)

خانواده فقيري براي پذيرايي از مهمان شان دچار مشكل مي شوند. همسايه ها براي حل مشكل و برآوردن آرزوي مامان براي پذيرايي شايسته از مهمان ها دست

به كار مي شوند و سفره رنگيني برپا مي كنند...ــف دلپذير حس و حال و جذبه و شور از دل كشــه در تدارك ــي معمول يك خانواده فقير ك روزمرگــتند، فقط با تجربه و نگاهي پذيرايي از مهمانان هسظريف و هوشمندانه و مهربان به جامعه و آدم هايش ميسر مي شود. مهرجويي با مهمان مامان نشان مي دهد كه از عهده اجراي ديدني و جذاب هر طرحي برمي آيد و در هفتمين دهه زندگي از تجربه گرايي و تغيير مسير

براي رسيدن به اوج هاي تازه استقبال مي كند. ــاده و بي اوج و فرود هوشنگ مرادي ــتان س داســاز مهيا ــبي براي فيلمس ــي، ماده خام مناس كرمانــاده و صميمي مردم ــي از زندگي س مي كند تا برشــات ــادي را به حكايتي بزرگ از روحيه و احساس عخاص و متناقض ايراني تبديل كند. اين طوري است كه يك سفره شام ساده در خانه اي كوچك مي تواند ــود. به موضوع اصلي فيلمي از مهرجويي تبديل شمهمان مامان تصويري خالص از يك طبقه فرهنگي و اقتصادي است كه تاكنون در سينماي مهرجويي ــايد تصور مي كرديم كه ــان خالي بود و ش جاي شفيلمساز در آثارش سراغ شان را نخواهد گرفت. مثل هميشه، وراي ظاهر و پوسته فيلم، جا براي هر نوع ــت ولي حسن مهمان مامان ــير نمادين باز اس تفس(مثل همه آثار خوب سينما) در اين است كه قصه و حكايت اصلي را فداي اين تفسيرها نمي كند و چيزي از آنها به فيلم وصله نشده است. چهار دهه فيلمسازي ــفره ــه مهرجويي ياد داده كه پهن كردن س در اوج بــه موضوع هاي ظاهرا نظرگير مي تواند به اندازه همــته و دهن پركن ديگر، حرف و نكته و جذابيت داشــرگرمي و ريتم ــينما و س ــد، به شرطي كه س باشفراموش نشود و آدم هاي دوست داشتني روي پرده، كارهاي دوست داشتني انجام بدهند. رسيدن به اين ــه تمرين و تجربه و توان ــاده اما چهار ده فرمول س

مي خواهد.سنتوري (۱۳۸۵)

ــنگ صبور غم هام/ به ديدنم بيا كه رفيق من، سخيلي تنهام / هيچ كي نمي فهمه چه حالي دارم/ چه ــاي رو به زوالي دارم / مجنونم و دلزده از ليلي ها/ دنيــي دلم گرفته از خيلي ها / نمونده از تنهايي هام خيلنشوني/ پير شدم، پير تو اي جووني / تنهاي بي سنگ صبور، خونه ي سرد و سوت و كور/ توي شبات ستاره

نيست، موندي و راه چاره نيستاگر كه هيچ كس نيومد، سري به تنهايي هات نزد/

اما تو كوه درد باش، طاقت بيار و مرد باش

Page 53: Shahrvand Emrouz 10

۵۶سينماى ايرانشهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

ــاخته داريوش ــنتوري» آخرين س ــرانجام «س سمهرجويي با تمام اصالحات و تغييراتي كه به آن دچار شد، بدون اينكه اكران عمومي را تجربه كند به بايگاني وزارت ارشاد رفت تا شايد روزي با نظر موافق مسوول ــرايط حاضر را به نفع او ــووالني كه اكران در ش يا مس

نمي ديدند، رنگ پرده نقره اي سينما را به خود ببيند.گويا مهرجويي از همان ابتدا پيش بيني چنين روزي را مي كرد كه مي خواست فيلمش را هرچه زودتر و بدون

اينكه با چنين روزهايي تالقي كند به اكران درآورد.سنتوري خردادماه سال گذشته آماده اكران شد و فرامرز فرازمند، تهيه كننده آن شهريورماه نسخه اصلي فيلم را براي دريافت پروانه نمايش به قصد شركت در جشن خانه سينما روانه ارشاد كرد، اما اداره كل نظارت ــيابي همان زمان هم نظر مساعدي نسبت به و ارزشاكران فيلم نداشت و با اينكه سنتوري آماده شركت در جشن خانه سينما بود از حضور در اين جشن بازماند.

بيستم آذرماه فرازمند فرم حضور در جشنواره فيلم فجر را پر كرد اما با انتشار جدول برنامه فيلم ها، «سنتوري» در ميان آنها نبود. مسووالن اداره كل نظارت و ارزشيابي با نمايش برخي صحنه ها و ترانه هاي فيلم مخالف بودند و از اين رو مهرجويي ناچار شد به اصالحاتي كه به گفته او برخي سليقه اي و بعضي ديگر مصلحتي بود، تن دهد. فيلم تنها در چند سانس محدود در جشنواره به نمايش ــد، در حالي كه به دليل تقارن با ايام محرم چند درآمترانه از فيلم هم حذف شد، اما مهرجويي اميدوار بود كه

در اكران عمومي، اين ترانه ها دوباره همراه فيلم شوند.پس از تعطيالت نوروز امسال، زمزمه هايي مربوط به

حذف صداي محسن چاووشي از «سنتوري» به گوش رسيد. مهرجويي درصدد گرفتن مجوز براي ترانه هاي ــي بود كه در نهايت موفق سنتوري با صداي چاووشــد و برخالف ميل باطني خود، مجبور به اين كار نشــال اندكي تغييرات ــد صداي بهرام رادان را با اعم شــي كند. سوم خردادماه، اداره جايگزين صداي چاووشــيابي معاونت سينمايي خبر صدور كل نظارت و ارزشپروانه نمايش براي «سنتوري» را به طور رسمي اعالم كرد و هدايت فيلم هم كه پخش فيلم را برعهده داشت از اكران آخرين ساخته مهرجويي از سوم مرداد در گروه سينمايي قدس خبر داد، اما تنها سه روز قبل از اكران در حالي كه بيلبوردها و پوسترهاي تبليغاتي سنتوري، سراسر شهر را پر كرده بود، مدير روابط عمومي معاونت ــم را اعالم كرد و ــينمايي خبر تاخير در اكران فيل سبالفاصله جلسه فوق العاده شوراي صنفي براي تعيين جايگزين «سنتوري» برگزار شد. مدير اداره كل نظارت و ارزشيابي ديگر مسووالن معاونت سينمايي تا به امروز هيچ پاسخ روشني براي تاخير در اكران فيلم نداشته اند ــكوت كنند. در اين ميان و ترجيح دادند در اين باره سكانون كارگردانان و اتحاديه تهيه كنندگان خانه سينما و مجمع فيلمسازان در اعتراض به عدم اكران سنتوري

بيانيه صادر كردند.ــايعات حاكي از آن است كه اكران نشدن برخي شــمقدری، مشاور هنري فيلم، به دليل مخالفت جواد شــنتوري صورت گرفته و محمدرضا رئيس جمهور با ســرايط موجود سينماي جعفري جلوه اكران آن را در شكشور به صالح ندانسته است. پس از اين اتفاق به گفته فرازمند، مهرجويي براي ديدار با حسين صفارهرندي به دفتر او رفت اما تنها موفق شد با رئيس دفتر او جلسه اي ــد و صفارهرندي به دليل مشغله نتوانست داشته باشــنتوري» مهرجويي را به حضور بپذيرد. كارگردان «ســووالن سينمايي تنها توانست با محمدرضا از ميان مسجعفري جلوه ديدار كند كه او هم سرانجام مهرجويي را متقاعد كرد كه به اكران «سنتوري» در شرايط ديگري رضايت دهد. برخي ديگر، پوسترهاي «سنتوري» را يكي از داليل مخالفت ارشاد با اكران آن مي دانند با اين حال فرازمند اميدوار است، بتواند فيلم را عيد فطر اكران كند، ــخ قطعي براي اكران فيلم در اين هرچند كه هنوز پاسزمان دريافت نكرده و معلوم نيست، «سنتوري» تا كي

بايد در انتظار بماند. سرنوشت آخرين فيلم مهرجويي مانند بسياري فيلم هاي ديگرش نامعلوم است و روزبه روز ــه تعداد فيلم هايي كه پروانه نمايش دارند اما از اكران بآنها جلوگيري شده، افزوده مي شود. صدور پروانه نمايش ــت و ــال حاضر ضمانتي براي اكران فيلم ها نيس در حــي اكران فيلم ــدور پروانه را به معن ــدگان ص تهيه كنننمي دانند، هرچند كه بر طبق قوانين اداره كل نظارت و ارزشيابي فيلم هاي سينمايي ايران پس از دريافت پروانه

نمايش مي توانند به اكران عمومي درآيند.مهرجويي و فيلمش قابليت دفاع دارند

عليرضا رئيسـيان، رئيس کانون کارگردانان: در برابر اكران نشدن فيلم هاي به شكل قانوني نمي توانيم، اعمال نفوذ كنيم اما در حال مذاكره هستيم و راه حل هايي را براي حل مشكل اكران «سنتوري» دنبال مي كنيم. تا رسيدن به نتيجه قطعي نمي توان درباره آن اعالم نظر ــنتوري» ــرد. جايگاه داريوش مهرجويي و فيلم «س كــكل صنفي مانند خانه ــوي يك تش قابليت دفاع از سسينما را دارد و به همين دليل كانون كارگردانان خانه سينما هم نسبت به عدم اكران فيلم اعتراض كرده و به

دنبال راه حل مناسبي براي آن فيلم است.هيات مديره خانه سينما بايد موضع گيري

مي كرد سـيروس تسـليمي، عضو شـوراي مركزي اتحاديه ــد از فيلم هايي كه با ــينما باي تهيه كنندگان: خانه سداشتن پروانه نمايش فرصت اكران پيدا نمي كنند، دفاع ــينما بيشتر كند. در حال حاضر هيات مديره خانه ســت كه به كارهاي صنفي مي پردازد و اين در حالي اســرمايه تهيه كنندگان نامشخص است. تا سرنوشت ســكل بود ــاخت و نمايش مش به حال گرفتن پروانه ســت پروانه نمايش كنار ــا حاال فيلم ها با وجود درياف امگذاشته مي شوند. هيات مديره خانه سينما بايد در برابر اكران نشدن «سنتوري» موضع گيري مي كرد. همه ما مي دانيم كه گرفتاري هاي خانه سينما كم نيست. اما ــنتوري» بهتر بود كه اين كار را انجام مي داد و از «ســي كه پروانه ــرد. اين اتفاق درباره فيلم هاي دفاع مي كــت و تعدادي از نمايش دارند، چندين بار رخ داده اسفيلم ها هم توقيف شده اند اما دفاعي از آنان نشده است. بخش حقوقي خانه سينما بايد از اين فيلم ها دفاع كند

و نسبت به اكران نشدن آن واكنش نشان دهد.

«سنتوري»در بايگاني ارشاد

کاسه صبر مهرجويی کاسه صبر مهرجويی ۲۲

مهرجويي هميشه مورد تاييد بوده استــنتوري» تهيه كننـده «سـنتوري»: تا تكليف «سمشخص نشود، مهرجويي براي ساخت فيلم بعدي ــد، ما فيلم ــود اقدامي نخواهد كرد. اگر قرار باش خبسازيم و به گرفتاري براي اكران بربخوريم، ساخت ــت. آنچه كه در اين ميان فيلم معني نخواهد داشاهميت دارد، احترام به داريوش مهرجويي است. او تنها كارگرداني است كه بنيانگذار انقالب او را تاييد كرده است. مهرجويي از لحاظ كاراكتر سينمايي و فيلم هايي كه كارگرداني كرده، هميشه مورد تاييد ــت. نسخه نهايي كه براي اكران آماده شده بوده اسبود، مورد تاييد مسووالن سينمايي بود و آنچه كه مي خواستند، ما در فيلم اعمال كرديم و در نهايت

همه چيز درست شده و براي اكران مهيا بود.

È—œU ó¹ËöÖ

Page 54: Shahrvand Emrouz 10

سينماى ايرانشهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ۵۷

ديدگاه های داريوش مهرجويی درباره هنر و جامعهــه ــی در عرص ــوش مهرجوي ــر از داري صاحبنظرتــينما شايد گير نيايد. اينها بخش هايی از حرف ها و سنوشته های داريوش مهرجويی در طول سال هاست که از منابع مختلف جمع آوری و تحت عنوان های مختلف،

دسته بندی کرده ايم.

فلسفه زندگیــته باشی و برای اينكه بتوانی رويش و زايش داش

به خود برسی و فرآيند تفرد را طی کنی بايد مثل دانه ــوی، سپس برويی و رشد کنی و در خاک مدفون بش

گياه بالنده شوی. ــل کردن مان ــوع فکر کردن و عم ــرقی ها ن ما شدورانی است. يعنی دور باطل می زنيم. يعنی يک خطی ــتيم. چون افکار و نگاه ما، و هدفمند و غايت نگر نيسنگاه دايره ای است. اين است که نمی توانيم خودمان را

جمع وجور کنيم. ــه بار تجربه های عميق درد و رنج داشته ام دو، سکه با آنها کلنجار رفته ام و اينها با من مانده است. علت ــم به ادبيات و موسيقی و به طور کلی هنر، اين گرايشــر ناخودآگاهم بود که ــی در ضمي بود که مدام پرسشپاسخ و راه حل مي خواست. گرايشم به فلسفه هم ناشی ــرايطی که اغلب به دنبال تحصيل از همين بود. در شــته های مشخص کاربردی بودند، من فلسفه را در رشبرای تحصيل دانشگاهی انتخاب کردم. اين انتخاب، به هر حال نشان از يک خواستگاه درونی و يک ذهنيت دارد. من شيفته اين آثار هستم و کسانی که آثارشان را دوست دارم، کسانی هستند که آثارشان اين مايه ها را دارد. عرفان هم همراه فلسفه و دين، سه رکن اصلی ــتان ها و موضوع های و آميخته به هم در انتخاب داس

فيلم هايم وارد مي شوند. فلسفه فيلمسازی

ــون ــاخته ام – از گاو تاکن ــی س ــت فيلم ــر وق هــت های کاهش گرا مواجه ــه با چنين برداش – هميشبوده ام؛ برداشت هايی که نه فقط کاهش گرا هستند بلکه ــت ها کليت شعری اثر را کاهش مبتذل اند. اين برداشمي دهند. اين نوعی شیء سازی است. اين جور نگاه کردن هيچ معرفت و دانشی را در خود ندارد. نگاهی است که شما به هر چيزی مي توانيد داشته باشيد. اين نوع تلقی و

نگاه با ماهيت انسانی در تضاد و تخالف است.

اصوال از اين دخالت صريح و بي محابای فلسفه در فيلم ها، هميشه قدری جا خورده ام و عقب کشيده ام. يک جور شرم و خجالت از اينكه ببينم اين واژه فلسفه ــن به کار رود. ــاد و بي توجه به مت اين جور گل و گشــی، يعنی همه چيز، معنا، ــفه يعنی غور در زندگ فلسارزش، وجود و عدم زندگی. از اين رو همه واکنش های انسانی فلسفی اند، چون نسبت به زندگی يا عدم زندگی روی مي دهند. همين طور هر اثر هنری، چه غنی و چه ضعيف، فلسفی است. پس هی نگوييم اين فيلم فلسفی است، آن فيلم نيست؛ يا اين شعر، اين نقاشی، فلسفی

است، آن يکی نيست و...ــطه و بالفاصله واقعيت در بند برگرداندن بي واسنيستم. فيلم، خود يک واقعيت است؛ واقعيتی خلق شده و چالش کار در همين است؛ برگزيدن، برساختن واقعيت و به ضبط بي ميانجی آن در حالی که ضبط بي ميانجی

آن هم قطعا مي تواند اينجا و آنجا هنر باشد. ــتم. معانی مختلفی من مخالف تک معنايی هســا اوال من يک ــد، ام ــته باش ــت وجود داش ممکن اســخصيت پردازی ساخته ام ــاده براساس يک ش درام ســی صرف و اجتماع زدگی مخالفم. اما راه و با تک معنايــی مختلف... اگر ــه اين امکان دريافت معان مي دهم ب

ــود و دال بر بزرگ بينی و اين حرف ها ــوءتعبير نش ســه آن نگاه کرد، ــود از زوايای گوناگون ب ــود، مي ش نشنوعی خاصيت شعری است. هر چقدر شعر ناب باشد، ــی از جهت های مختلف و از همه اطراف به آن مي توان

نگاه کنی و به تو جواب دهد. هدفم اين است که اشکال کليشه ای را بشکنم و به قراردادهای هزار بار تکرار شده اکتفا نکنم؛ به شرط آنکه با فضا و شخصيت هماهنگ باشد و اين کليشه شکنی

تبديل به تصويری اجق وجق نشود. ــده که نان به نرخ روز خيلی به من تهمت زده شمي خورم. اما صادقانه بگويم که هميشه سعی مي کنم ــت دارم بسازم. گاهی اين خواست من با آنچه را دوس

خواسته تماشاگر همسو مي شود و گاهی نمي شود. اگر بخواهم فيلمي به قصد فروش بيشتر بسازم، ــتفاده از نيازها و نقاط فرمول هايش را خوب بلدم. اس

ضعف عوام، کار دشواری نيست. راست اش من اصال دلم نمي خواهد تماشاگرم در

سالن معذب و خسته شود. انسان و اجتماع

ــانی بين آدم ها مطرح برای من موقعيت های انســت. ديگر زمان و موقعيت تاريخی در روابط انسانی اس

وقتی فيلم ام نفس مي کشد

کاسه صبر مهرجويی کاسه صبر مهرجويی ۳۳

vU«

—UOð

UÝ ∫f

Page 55: Shahrvand Emrouz 10

۵۸شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ سينماى ايرانــد. فيلم بايد خاصيت طرح مساله را نبايد مطرح باشــر زمانی – ۱۰ ــد که بتواند در ه ــته باش از عمق داشــال پيش يا ۵۰ سال آينده – و در هر جای ديگری سمعنايش را داشته باشد. نبايد مسائل و اتفاق های روزمره ــت – به اين حد ملموس را – که االن دور و بر ما هساز اهميت برسانيم که کار ژورناليستی بکنيم. خاصيت کار هنری اين است که بايد ورا تاريخی باشد و از يک

خاصيت خاص اجتماعی- تاريخی بگذرد. آدم در طول روز با تعداد بيشماری اشيا سر و کار دارد. اين اشيا برای خودشان شخصيت دارند و اين اشيا ــخصيت های ما اثر مي گذارند. روی اعمال و رفتار و شآنها در نوع واکنش های ما و شخصيت ما تاثير و سهم

دارند. ــد، فيلم هايی صرفا ــه کارنامه من که نگاه کني باجتماعی را هم مي بينيد که اوج آن دايره مينا بود و در آن آخرين حرفم را زدم. اما اين را هم بگويم، فيلمسازی

که پا به سن مي گذارد از نگاه ايده آلی و تلخ به واقعيت ها فاصله مي گيرد. اين برای بسياری از فيلمسازان ديگر هم رخ داده مثال پازولينی يا ويسکونتی که با نئوراليسم ــروع مي کنند و بعد کم کم متعادل تر تند اجتماعی ش

مي شود. ــدر واضح ــودم که هنر نبايد آنق ــه آگاه ب هميشــتقيم به سياست بپردازد. هنر خودش و صريح و مسدارای ابعادی است که مي تواند از همه اينها فرا بگذرد. وقتی به آن فيلم ها [آثار دهه ۱۳۵۰ خودش از جمله گاو و دايره مينا] نگاه يا فکر مي کنم، مي بينم همه شان درگيری بيرونی و اجتماعی دارند. انسانی است در رابطه و کنکاش با بيرون از خودش و با آدم های ديگر و با روابط ــت ديگر از جامعه. با هامون و بعد از آن، دلم مي خواسآن حيطه بيرون بيايم و کمی به درون روان انسان ها، به روح شان، به جان شان، نزديک شوم. مي خواستم بدانم آن پرسش اصلی که هميشه عامل برانگيزاننده کارهای

ــد يا نه، يا تنها برای من بوده، آيا جوابی به آن مي رسخودم، نوعی پويايی و جست وجو است. اينجاست که

مساله هامون پيش مي آيد. چندان اهل تحليل های جامعه شناختی و کندوکاو ــائل و اليه های زيرين کار موقع ساختن فيلم در مســخصيت ها و شيوه عرضه شان نيستم. بيشتر روی شتمرکز مي کنم تا فرديت داشته باشند و از حالت تيپ خارج شوند. هميشه از اينكه آدم های فيلم هايم نمونه و الگوی چيزی يا قشری باشند و حکم تيپ های مشخص ــه ای جامعه را پيدا کنند پرهيز داشته ام. فکر و کليشمي کنم اگر اين بخش کار درست از آب دربيايد و رفتار واکنش های آدم های فيلم از دل بحرانی که گرفتارش ــن تحليل ها و ــد، خود به خود اي ــده اند بيرون بياي ش

اليه های پنهان هم در کار شکل مي گيرد. اقتباس

ــه ــن، کم وبيش به س ــای فيلم های م موضوع ه

ــت از داستان ها و ــکل تعيين مي شود؛ يکی برداش شنمايشنامه های ايرانی، مثل گاو و آقای هالو، دوم برداشت ــتان ها و نمايشنامه های خارجی مثل سارا آزاد از داسو پری و برخی ديگر براساس تجربه های خودم شامل زندگی کردن و خواندن است؛ مثل اجاره نشين ها، بانو،

هامون و کار جديدم ميکس. ــيوه من در اقتباس از داستان ها، اين است که شيک بار آنها را مي خوانم و نکات حساس شان را يادداشت مي کنم؛ بعد کتاب را کنار مي گذارم و شروع به نوشتن مي کنم. سعی مي کنم داده های داستان را از صافی ذهن خودم بگذرانم و آن جوری که خودم مي خواهم ببينم، نه الزاما آن طوری که در منبع ثبت شده است. وفاداری به منبع اقتباس، برايم اهميت ندارد. آن داستان، تبديل به ماده خامي مي شود تا در ذهن و دست من تبديل به

اثر ديگری بشود و قوام پيدا کند. ــه درد فيلم ــب ادبی که ب ــرم بهترين قال به نظ

ــنامه های تک پرده ای مي خورد، قصه کوتاه يا نمايشاست. چون فقط خط اصلی داستان اهميت دارد. عمده اقتباس های ادبی من هم از همين قالب بوده و بعدها چيزهايی به آنها اضافه شده، اول و آخر متفاوتی پيدا ــاری روايت به قالب فيلمنامه ــاختار و معم کرده و سدرآمده است. هيچ وقت سعی نکردم کارهای شلوغ و ــم از غنی را برای فيلم انتخاب کنم که بعد ناچار باشداستان و شخصيت های اوليه بزنم و کوتاه شان کنم. به

همين دليل هم ابايی از اقتباس در سينما ندارم. ــم مي آيد که وحدت ــا از فيلم هايی خوش اساســده باشد و از نظر شکل زمان و مکان در آنها حفظ شبه خاستگاه های اوليه درام، يعنی تراژدی های باشکوه

يونانی يا آثار شکسپير نزديک باشد. بازی و بازيگران

هميشه سعی من اين است که راه گرفتن بازی بهتر بازيگران را پيدا کنم. درست است که جنس بازی ها فرق مي کند، اما همه چيز برمي گردد به شخصيت بازيگر. بعضی از بازيگران، چهره و حرکت و صدايشان خاصيت دراماتيک دارد. بعضی ها اين جور نيستند و اساسا سرد مزاج اند و آن خونگرمی الزم را ندارند. بنابراين سردتر ــوند. اگر بازيگری آن ــا فاصله با نقش روبه رو مي ش و بويژگی های ذاتی را نداشته باشد، هر چه هم بخواهد از

تکنيک استفاده کند نمي تواند نفوذ کند. هميشه سعی مي کنم شخصيت درون فيلمنامه ــخصيت بازيگر را بر هم منطبق کنم. گاهی هم و شــخصيت ــخصيت بازيگر باعث تغيير و تحول در ش شدرون فيلمنامه مي شود. معموال مي شنويم که فالنی ــالن فيلم چه قدر خوب بازی کرد و کمتر به اين در فقضيه توجه مي شود که متن و ديالوگ ها چقدر خوب نوشته شده که فالنی هم درست اجرايش کرده است. متن خوب، حالت و وضعيت اجرای درست يک بازيگر ــازی به راهنمايی و ــن مي کند و ديگر زياد ني را تعيي

بحث های مفصل نيست. موسيقی

به طور کلی به استفاده از موسيقی به شيوه رايج معتقد نيستم و هميشه سعی کرده ام از اين نوع موسيقی و استفاده از آن فرار کنم. هر جا که ضرورت اش پيش ــيقی ــد، برای ايجاد حس و حالت خاصی از موس بيايــتفاده مي کنم و در غير اين صورت خود تصوير را اس

ترجيح مي دهم. تدوين

ــکل ــم در مرحله تدوين ش ــده من فيل ــه عقي بــرداری نماهای مختلف گرفته مي گيرد. موقع فيلمبــه هم وصل ــن نماها در تدوين ب ــود و وقتی اي مي شــوند، تازه فيلم شروع مي کند به نفس کشيدن. مي شيکی از جاهايی که به خوبی مي شود اين زياد و کم ها را فهميد، مرحله تدوين است و در اين مرحله گاهی به موقعيت های تکراری، ديالوگ های مشابه و صحنه های ــيم و کوتاه شان مي کنيم. در اين مرحله زائدی مي رساست که مي شود از تکرار يکنواختی کار جلوگيری کرد ــه نيازی به تکرار و ــاگر را ابله فرض نگرفت ک و تماش

پرگويی دارد.

Page 56: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

ششمين فيلم فينچر ششمين فيلم فينچر ۱۱

—“¬ s ×

Ë ‰U¼ sOKł pOł dO uł v Ë«œ dЫ—„U¹œË“ “« v¹UL —œ

ــرك ــاي پس ــد؛ پ ــروع ش ــز از ۱۹۷۹ ش ... همه چيــر از كار سينما درآورد، هفده ساله اي كه مي خواست سبه استوديويي باز شد كه «استيون اسپيلبرگ» و «جورج ــروع، ــه بودند. نقطه اول، نقطه ش ــوكاس» راه انداخت لــت و همين جا بود. قرار نبود كاري بكند، بايد مي نشسهمه چيز را به دقت زير نظر مي گرفت. مي خواست سينما را ياد بگيرد و فهميده بود كه اول از همه بايد جزئي ترين چيزها را ببيند. از دل اين گوشه اي نشستن و همه چيز را زير نظر گرفتن بود كه كم كم ايده ها به ذهنش رسيدند و وقتي مديران استوديو ديدند كه پسرك هفده ساله چه ايده هاي خالقانه اي دارد، اجازه دادند كه بيشتر از قبل به گوشه هاي استوديو سرك بكشد و درباره هر چيزي كه

دوست دارد نظر بدهد... ــد و او شروع كرد ــروع ش همه چيز از همان روزها ش

ــاخت آگهي هاي تلويزيوني. براي انجمن مبارزه با به سسرطان آمريكا، ويدئوكليپي ساخت كه مثل بمب تركيد و صدا كرد. تصوير جنيني كه سيگار دود مي كرد، سال هاي ــاگران تلويزيون ماند. بعد، نوبت به سال در ذهن تماشــاخت و ــيد كه براي خواننده ها س ويدئوكليپ هايي رســان بود كه «كمپاني فوكس نتيجه كارش آنقدر درخشــتم» او را براي كارگرداني «بيگانه ۳» انتخاب قرن بيســه پيش تر «ريدلي ــد ادامه فيلم هايي را ك كرد. قرار شــكات» و «جيمز كامرون» ساخته بودند، كارگرداني اسكند. همه چيز مهيا بود و ۶۰ ميليون دالر در اختيارش گذاشتند تا اين افسانه علمي را هرطور كه دوست دارد بسازد. روزي كه پشت دوربين ايستاد تا بيگانه ۳ [۱۹۹۲] را شروع كند، ۲۸ سال داشت و اصال به اين فكر نمي كرد كه نتيجه كارش ممكن است با فيلم هاي اول و دوم فرق داشته باشد. كاري را كرد كه دوست داشت؛ حركت هاي چرخشي دوربين و ضرباهنگ پرشتاب فيلمش، با اينكه

ــبيه بيگانه هاي قبلي نبود، به دل تماشاگراني كه پي شكارگردان روزگار خودشان مي گشتند، نشست. بيگانه ۳، ايده آل «ديويد فينچر» نبود؛ سكوي پرش بود و اگر بعد از اين همه سال هنوز عالقه اي به افسانه هاي علمي نشان نمي دهد، دليلي جز اين ندارد. با اين همه، خيال خيلي ها ــم به راه فيلم بعدي ــد. فهميدند كه بايد چش راحت شــده بود. ــالش هم نش كارگرداني بمانند كه هنوز سي س«هفت» [۱۹۹۵] همان فيلمي بود كه نام ديويد فينچر را براي ابد در سينما حفظ كرد. درام دلهره آور و جنايي فينچر، يك فيلم پليسي مرسوم و متداول نبود؛ قرار بود آدم ها با اليه هاي زيرين زندگي آشنا شوند و حواس شان ــد كه دوري از مناسك، فاجعه به بار مي آورد. ديويد باشفينچر، در هفت، به جاي آنكه انسان روزگار ما را انساني خوشبخت نشان دهد كه در خوشي غرق است، تباهي زندگي اش را پيش روي ما گذاشت. آنچه بعد از تماشاي ــاگرش ماند، تلخي هفت، بيش از همه، در خاطر تماش

ديويد فينچر؛ سيماي نابغه اي در ميان جمع

... اما جهان که جاي امني نيست

سينماى جهان۵۹

Page 57: Shahrvand Emrouz 10

۶۰شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ سينماى جهانفيلم بود. دنيا جاي خوبي براي زندگي نيست. فينچر در «بازي» [۱۹۹۷] اين تباهي و تلخي را طور ديگري نشان داد؛ مرز بين واقعيت و بازي را برداشت و آدمي را در ميانه اين بازي هولناك انداخت تا براي نجات خودش به آب و آتش بزند. بازي، شوخي فينچر بود با همه آدم هايي كه ــان را در كار غرق مي كنند و به چيزي ديگر باور خودشندارند. «باشگاه مشت زني» [۱۹۹۹]، يكي از غريب ترين فيلم هاي فينچر از كار درآمد؛ داستان پيچيدگي زندگي ــمگين و عصبي اين روزگار كه صرفا در پي انسان خشاثبات خود هستند. در زمان نمايش همين فيلم بود كه مصاحبه گري از فينچر پرسيد در جست وجوي چيست ــفتگي ذهني نيست. پاسخ و چرا در پي درمان اين آشفينچر ۳۷ ساله اين بود كه رهايي از دست اين آشفتگي ــت؛ اين بيماري همه گير مردم اين روزگار ممكن نيســت. «اتاق وحشت» [۲۰۰۲] تماشاگران زيادي را به اســاند. حتي آنها كه غرابت باشگاه مبارزه را سينماها كشتاب نياورده بودند و هنگام تماشاي صحنه هاي خشونتش ــم به زمين دوخته بودند، اين بار يك صدا فينچر را چشــويق كردند. اين همان فيلمي بود كه شهرت را بار تشــت، ديگر براي او به ارمغان آورد. درعين حال، اتاق وحشــينماي «آلفرد هيچكاك»، ــن فينچر بود به س اداي دييكي از دو كارگردان محبوبش و بيشتر منتقدهايي كه ــه اين اداي دين هم ــتند، ب درباره اين فيلم چيزي نوشــاره كردند. همان روزها بود كه فينچر در مصاحبه اي اشگفت كه دوست دارد سينمايش در فاصله بين فيلم هاي هيچكاك و «استنلي كوبريك» در نوسان باشد. داستان ــرهاي فناوري در اتاق وحشت، به مذاق ناامني و دردسجامعه شناسان هم خوش آمد و فرصتي را در اختيارشان گذاشت تا درباره فاصله و دورشدن آدم هاي اين روزگار

حرف بزنند.ــروز، فقط ۶ ــداي كارش تا ام ــر، از ابت ديويد فينچــينمايي در كارنامه دارد، اما فيلم ساختن، فيلم بلند سيا نساختنش هميشه در صدر خبرهاي سينمايي بوده ــت. زماني قرار بود «هشت ميلي متري» را بسازد كه اسبعدا «جوئل شوماخر» كارگرداني اش كرد. «بتمن شروع مي كند» هم در ابتدا پروژه اي بود متعلق به او و زماني كه «كريستوفر نوالن» آن را ساخت فهميديم آنچه به مذاق ــتان بوده است. «اگه ــيرين آمده، تلخي داس فينچر شمي توني منو بگير» را هم نساخت تا «استيون اسپيلبرگ» يكي ديگر از بهترين فيلم هايش را بسازد. «اعترافات يك ــان «چارلي كافمن» ذهن خطرناك»، فيلمنامه درخشــت و «جورج كلوني» نخستين را به داليلي كنار گذاشفيلم سينمايي اش را براساس آن ساخت. پروژه دنباله دار ــام ريمي» فقط ــپايدرمن» را نپذيرفت تا مثل «س «اســغول اين فيلم نباشد. «ماموريت: غيرممكن ۳» كه مشتا مدت ها پروژه اختصاصي اش بود، كم كم دلش را زد و ساختنش به «جي. جي. آبرامز» رسيد و باالخره «كوكب سياه» را هم كنار گذاشت تا «برايان دي پالما» بسازد و

خودش سرگرم «زودياك» [۲۰۰۷] شد...ــاخته و البد ــالگي س ــاك را فينچر در ۴۴ س زوديــت كه تفاوت بين ــالگي آنقدر هس فاصله اش با ۳۳ س«هفت» و «زودياك» را پديد آورده است. فينچر، حتي

اگر بعد از هفت فيلم ديگري نمي ساخت، نامش به عنوان ــينما مي ماند؛ اما حيف كه كارگرداني مهم در تاريخ ســال ها، همه فيلم هاي بعدي اش با هفت در همه اين ســه شده اند. با اين همه، بهتر است «زودياك» را با مقايســت كه فينچر هفت قياس نكنيم. اين فيلم ديگري اســختگير كارگرداني اش را پذيرفته تا تلخ ترين خاطره ســال هاي كودكي اش را، به گونه اي باورپذير با ديگران ســتان سال هايي است كه در ميان بگذارد. زودياك، داســواب را از ــي مرموز قتل هاي بيرحمانه اش، خ آدم كشچشمان آمريكايي ها ربوده بود و فيلم فينچر، به جاي آنكه ــت به تعقيبش اين آدم كش را به نمايش بگذارد و دس

ــان بزند، آدم هايي را به ما نشــر مي دهد كه مي خواهند ســد. در ــاك درآورن از راز زوديــال هايي كه زودياك، همه ســر ــايه پررنگش را روي س سآمريكايي ها انداخته بود، جايي ــود و نبود كه نامش برده نشكسي نبود كه او را نشناسد. ــاره اش ــايه اي بود كه درب ســان ــرف مي زدند و روزش حــاص مي دادند. را به او اختصــرا زودياك، ميانه خوبي ظاهــته است و اگر با سينما داشــي آلن» ــم «آرتور ل بپذيريهمان زودياك افسانه اي است بخشي از عالقه او را به سينما مي شود در گرته برداري نشان ــش ديد؛ فينچر به مخصوصــان مي دهد كه نشان ما نشــوص او، درواقع، از دل مخصــگر پيش از نمايش شمارشــده و البته مراتب فيلم درآمــينما را هم نسبت ارادت ســد؛ جايي ــان مي ده به او نشــكي» پليس كه «ديويد تاســميت» ــرت گري اس و «رابكاريكاتوريست در سينمايي ــري ــه دارد «ه ــتند ك هسرا ــيگل] س [دان ــف» كثيــينما، از نمايش مي دهد. س

همان ابتدا، به زودياك عالقه مند شد و پايان هري كثيف [كشته شدن اسكورپيو/ عقرب] البد نهايت آرزوي همه ــت وود] ــاني بود كه «هري كاالهان» [كلينت ايس كس

خشن و بيرحم را دوست داشتند...تماشاي زودياك، تجربه حيرت آوري است؛ هرچند ــل فيلم هاي قبلي فينچر حركت هاي دوربين اش مثــت كه ــت. آنچه در زودياك اهميت دارد، اين اس نيســفان ــود را به جاي يكي از همان كاش ــاگرش خ تماشحقيقتي مي گذارد كه هرقدر به حقيقت ماجرا نزديك تر مي شوند، بيشتر رو به ويراني مي روند. سر ك كشيدن در ماجرايي كه زندگي يك جامعه را تهديد مي كند، آسان

نيست و سه شخصيت اصلي تر فيلم [فيلم، عمال يك ــدارد] تاوان اين كنجكاوي را پس مي دهند. قهرمان نبله، آنچه در ابتدا به چشم مي آيد، ترس است و همه از مصيبت و باليي كه تهديدشان مي كند، مي ترسند اما كم كم با غلبه بر اين ترس، به جست وجوي سبب اين بال مي روند و بي آنكه بدانند، خود بخشي از اين گرداب مي شوند. اين، وضعيت ما هم هست كه اول مي خواهيم از هويت زودياك باخبر شويم، ولي كم كم حاشيه هاي ــتر ــيه هاي جنايتكار، بيش اين جنايت و در واقع حاشسرگرم مان مي كند و درگير انواع و اقسام خط شناسي ها ــودن رمزها و سرزدن به كتابخانه ها مي شويم و و گش

ــت فراموشي سپرده مي شود، آنچه در اين بين به دســم ديويد ــت و كار مه ــف انگيزه اين جنايت هاس كشفينچر در زودياك همين است كه به جاي توجه دادن ما به انگيزه آن قتل هاي وحشيانه، تماشاگرش را درگير حاشيه هايي مي كند كه از متن جذاب ترند و خوب كه فكر كنيم، مي بينيم اساس سينما همين است؛ هميشه حاشيه بر متن مي چربد و هميشه چيزي پيدا مي شود ــپارد. بعيد است ــي بس ــت فراموش كه اصل را به دســي روي ديگر سكه را به اين زيبايي به اين زودي، كس[تلخي؟] نشان دهد و بعيد است به اين زودي، فيلمي

در حد واندازه زودياك تماشا كنيم...

Page 58: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ سينماى جهان۶۱

dâMO b¹u¹œ v~ UÝ ۴۴ —œ

gLKO sOLAXšUÝ «—

بعد از «اتاق وحشت» [۲۰۰۲] اين نخستين فيلمي اسـت كه «ديويد فينچر» سـاخته و جالب اينكه نام ايـن فيلم در شـماره پروژه هايي كه ظاهرا قـرار بود كارگرداني شان را فينچر به عهده بگيرد، نبود. تازه ترين سـاخته فينچر، يك فيلم دلهره آور طوالني است كه

براساس يك ماجراي واقعي ساخته شده است.

بعد از «اتاق وحشت» پروژه هاي زيادي را رد كرديد، از اول به فكر ساختن «زودياك» بوديد؟

ــد. ــروژه زودياك بعد از آن فيلم ها مطرح ش نه، پقرار بود يكي از همان فيلم هايي را كه قبال اعالم شده بود بسازم، اما نتوانستم با خودم كنار بيايم. فكر كردم ــه اين امكان را داشته ام كه دستكم سالي يك هميشفيلم روي پرده سينماها بفرستم ولي عمال اين اتفاق نيفتاده است. مي ترسم كه قبول هر پروژه اي كارنامه ام ــت به ــد. حس مي كنم بايد دس ــه كن را دچار خدش

انتخاب هاي بهتري بزنم.اما سـاختن فيلمي دربـاره زودياك هـم به اندازه

نساختن آن فيلم ها عجيب به نظر مي رسيد...براي من عجيب نبود؛ سال ها بود كه دلم مي خواست فيلمي درباره زودياك بسازم؛ اما نمي دانستم كسي به ــال هاي كودكي ــتان س ديدنش مي رود يا نه. اين داســت. وقتي زودياك آدم كشي را شروع كرد، من من اســناختم و دلم ــاي دوروبرم را مي ش ــتم آدم ه تازه داشمي خواست در خيابان ها راه بروم. ولي پليس به بچه ها اجازه بازي نمي داد. همه بايد در خانه بازي مي كردند. رعب و وحشتي كه زودياك در دل آدم ها انداخته بود، ــال ها از بين نرفت. همه مي ترسيدند و هيچ كس تا سكاري نمي كرد. يادم هست كه مردم مي گفتند پليس ها دست روي دست گذاشته اند و كاري نمي كنند. يك عده

هم فكر مي كردند دست خود پليس هم در كار است.اما شما در فيلم اشاره اي به اين شايعه ها نكرده ايد...

ــت كه همه چيز را در فيلم نشان نه، ضرورتي نداشبدهم. اما تلخ ترين خاطره آن سال هايم در فيلم هست. يك بار كه سوار اتوبوس مدرسه بوديم، ديديم سواري پليس هم در كنار ماست. با بقيه بچه ها براي پليس ها دست تكان داديم و ذوق كرده بوديم. حس مي كرديم آدم هاي مهمي هستيم. وقتي قضيه سواري پليس را براي پدرم تعريف كردم، گفت آدم ديوانه اي پيدا شده كه چهار نفر را كشته و ادعا كرده كه مي خواهد بچه هايي را كه سوار اتوبوس مدرسه هستند بكشد... قبول كنيد كه خيلي ترسناك بود. بزرگ ترها مي دانستند كه زودياك آنقدر ديوانه است كه هيچ بعيد نيست دست به اين كار

بزند و همين آنها را بيشتر مي ترساند.در همان سـال ها «هري كثيف» [دان سيگل] هم

ساخته شد. اين فيلم را ديده ايد؟بله. و اصال از تماشايش لذت نمي برم. نمي فهمم كه ــال هاي كودكي ما را چرا بايد اين تلخ ترين خاطره ساين طوري به فيلم تبديل كنند. شايد اگر از اصل ماجرا خبر نداشتم و زودياك را نمي شناختم، از هري كثيف خوشم مي آمد. فيلم دان سيگل فقط ماجراست، بدون اينكه از تماشاگرش بخواهد كمي هم درباره ماهيت اين قتل ها فكر كند. به نظرم ساخته شدن آن فيلم، يك جور سودجويي و منفعت طلبي بود. به جاي آنكه مردم را آرام

كند، دوباره ذهن شان را درگير ماجرا كرد.شما هم فكر مي كنيد «آرتور لي آلن» همان زودياك بوده است؟ اين چيزي است كه فيلم شما تقريبا آن

را تاييد مي كند...ــت كه «رابرت گري اسميت» در اين چيزي اســد و هيچ كس به اندازه او سرگرم اين كتابش مي نويســواهد و مدارك تا ــت. خب، همه ش ــده نبوده اس پرونــي» بوده اند، ولي هيچ كس مطمئن حدودي عليه «لــت. وقتي كتاب هاي «رابرت» را مي خواندم نبوده اســدم. شايد اگر در سال هايي كه متوجه عمق فاجعه ش

ــت سن وسال حااليم را داشتم، از زودياك آدم مي كشترس سكته مي كردم.

هيچ فكر كرده ايد كه اگر «لي» زنده مي ماند و فيلم شما را مي ديد، چه نظري مي داد؟

نظرش برايم اهميت نداشت. از اين بابت مطمئنم. دلم مي خواست اين فيلم را هم مي ديد تا بفهمد همه كارگردان ها او را «اسكورپيو» [شخصيت قاتل در هري كثيف] نمي دانند. چه فرقي مي كند زودياك «لي» باشد يا كسي ديگر؟ چيزي كه در اين ماجرا اهميت دارد اين ــت كه جامعه با آدمي طرف بود كه تركيب غريب اسجنون و نبوغ را در وجودش داشت. زودياك، قطعا يكي

از تيزهوش ترين آدم هاي دوره خودش بوده است.چيزي كه در زودياك بيش از همه به چشم مي آيد، عطش آدم هاست براي كشف حقيقت. با اين همه، حقيقتي در كار نيست و همه چيز در حد حدس و

گمان باقي مي ماند...بله، از همان ابتدا مي دانستم كه نمي خواهم چيزي ــتم كه نمي خواهم به اصل ماجرا اضافه كنم، مي دانسهري كثيف بسازم. همه چيز در زودياك واقعي است. ــاعت و روز را روي ــردم و س ــرات ك ــراي همين ج بتك تك صحنه ها نوشتم. فيلم، براي تماشاگري كه قبال كتاب هاي «رابرت» را خوانده آشنا به نظر مي رسد. رابرت بيش از همه عطش كشف حقيقت داشته و تا جايي هم

كه مي توانسته به حقيقت نزديك شده است.زودياك شـخصيت اصلـي و محوري نـدارد. چرا

همه چيز را در فيلم به رابرت واگذار نكرديد؟مطمئنم كه خيلي هاي ديگر همين كار را مي كردند. روايت داستان را بين سه شخصيت پراكنده كرده ام و تازه اين به جز آدم هايي است كه ظاهرا زودياك هستند. از اينكه همه چيز را به يك شخصيت بسپارم، خوشم نمي آيد. مي شود آدم هاي بيشتري را در ماجرا وارد كرد.

اين طوري حوصله تماشاگر هم سر نمي رود.

ششمين فيلم فينچر ششمين فيلم فينچر ۲۲

ما هم براي پليس دست تكان داديم

گفت گو با «ديويد فينچر» درباره «زودياك»

‘ËdÝ v²OÖ ∫tLłdð Ø ”d Ë— d~K¼

Page 59: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶۶۲سينماى جهان

نخستين چيزي كه هنگام تماشاي «زودياك» به چشم ــا به نظر ــت و ضمن ــي «ديويد فينچر» اس ــد، پختگ مي آيــد كه او اين بار هيچ تالشي براي به رخ كشيدن قدرت مي رسكارگرداني اش نكرده. تماشاگران فيلم هاي قبلي فينچر، معموال ــور جواني او حرف مي زدند و باور داشتند كه ظاهر درباره شــور جواني است. مخالفان غريب آن فيلم ها نتيجه همين شفينچر نيز در مقابل، همين را بهانه مي كردند و فيلم هايش را زرق وبرق هايي توخالي و بي مايه مي دانستند. ديويد فينچر در زمان نمايش عمومي «اتاق وحشت» [۲۰۰۲] گفته بود ــينمايش در فاصله «آلفرد هيچكاك» و كه دوست دارد س«استنلي كوبريك» در نوسان باشد و به نظر مي رسد در زمان ــت. زودياك، فيلم ــاخت زودياك، به آرزويش رسيده اس ســود ميراث هيچكاك را به خوبي ــت كه مي ش دلهره آوري اســاهده كرد و عالوه بر اين، مثل بعضي از فيلم هاي در آن مشكوبريك، انديشمندانه است و با اينكه در نهايت به نتيجه اي روشن و قطعي نمي رسد، تماشاگر را سردرگم رها نمي كند. محدوده عالقه فينچرـ كه هم فيلم هاي دلهره آور هيچكاك را در بر مي گيرد، هم فيلم هاي فلسفي كوبريك راـ نشان از ــاختن فيلم نيست و در اين دارد كه فينچر صرفا به دنبال سجست وجوي راهي است براي رسيدن به جاودانگي. مقايسه فينچر با «فرانسوا تروفو» [يكي از مشهورترين كارگردان هاي موج نو فرانسه] ظاهرا بي ربط به نظر مي رسد، اما او نيز ترجيح ــن كند و ابايي ــي داد محدوده عالقه اش را براي همه روش مــت از اينكه بگويد عناصر فيلم هايش را از هيچكاك و نداش«ژان رنوآر» وام گرفته است. اعترافاتي از اين دست، بيش از آنكه دهان مخالفان و منتقدان خرده گير را ببندد، راه را براي

دستيابي به سينماي اين كارگردان ها روشن مي كند. فيلمنامه زودياك اگر دست كارگرداني جز فينچر مي افتاد، بي شك با فيلمي معمولي سروكار داشتيم؛ داستان آدم كشي ناشناس كه خود را لو نمي دهد و در كنار قرباني كردن مردم عادي، نامه هايي پررمزوراز براي پليس و مطبوعات مي فرستد. ــال اخير رجوع كنيم، حتي اگر فقط به فيلم هاي بيست سانبوهي از فيلم ها را پيدا مي كنيم كه صاحب چنين داستاني ــتند. پس آنچه زودياك را جذاب و تماشايي كرده، خود هســت كه فينچر براي روايت اين ــتان نيست، شيوه اي اس داســاده ترين راهي كه هر كارگردان داستان پيدا كرده است. سبه آن فكر مي كند، خلق شخصيتي است كه در جست وجوي اين آدم كش باشد و تماشاگر با ديدن تالش هاي او، به نوعي ــر ــت پيدا كند. با اين همه، فينچر از س همذات پنداري دسعمد، چنين نمي كند و به جاي يك شخصيت، دستكم سه شخصيت را پيش روي ما مي گذارد كه هركدام در بخش هايي از فيلم مي خواهند هويت زودياك را كشف كنند. همين نبود

قهرمان اصلي، چه بسا به نظر دسته اي از كارگردان ها، عجيب برسد، اما فينچر ترجيح داده است كه مهم ترين آدم فيلمش ــن نيست. ــد كه هويت اش براي ما روش همان زودياكي باشحدس و اشاره هايي كه در طول فيلم هربار به يكي از آدم ها ــوند، در نهايت راه به جايي نمي برند و سال ها مربوط مي شــتارهاي خونين زودياك يكي از قربانيان اش كه پس از كشجان به دربرده و زنده مانده، تصوير كسي را كه گمان مي كند

زودياك حقيقي است، به پليس نشان مي دهد.ــن برمي گردد كه فقط ــي از جذابيت زودياك به اي بخشــت و يك روزنامه نگار و يك ــغول حل مساله نيس پليس مشكاريكاتوريست هم سرشان به اين ماجرا گرم است. درعين حال، فينچر در اين فيلم، به شيوه اي هوشمندانه، نابساماني زندگي سه آدمي را نشان مي دهد كه همه چيز را فداي كشف حقيقتي عظيم مي كنند، بي آنكه واقعا به اين حقيقت دست پيدا كنند. در اين بين، تباه شدن «پل آيوري» و نابودي زندگي خصوصي «رابرت گري اسميت» بيش از همه به چشم مي آيد. قربانيان ــه ضرب گلوله، يا چاقو ــتند كه ب زودياك، صرفا آنهايي نيســخصيت را هم بايد در فهرست ــه ش از پا درآمده اند و اين ســايد اگر زودياكي در كار نبود، آنها به قربانيانش جاي داد. شراه خودشان مي رفتند، اما بعد از اين ماجرا، آنها چنان سرگرم ــوند كه همه چيز را به دست فراموشي كشف حقيقت مي شمي سپارند. زودياك، مشهورترين قاتل زنجيره اي آمريكاست و در اين سال ها، عالمتي كه او در نامه هايش به كار مي برد، به

يكي از مشهورترين عالمت ها تبديل شده و روي تي شرت ها و دفترچه هاي يادداشت هم چاپ مي شود. بي شك همه آن كساني كه اين تي شرت ها و دفترچه هاي يادداشت را مي خرند، از داستان زودياك و جنايت هايش باخبر نيستند و نمي دانند كه در دوره اين قتل ها، آمريكا چگونه در وحشت فرو رفته بود. در همان سال ها «هري كثيف» [دان سيگل] هم ساخته شد كه ظاهرا آدم كش فيلم را براساس زودياك طراحي كرده بودند. ــتارهايي كه به دست زودياك انجام شد، شايد مهم ترين كشرخداد هاي نيمه دوم قرن بيستم در آمريكا بودند و تا سال هاي سال، هربار كه قتل هايي شبيه به هم اتفاق مي افتد، پليس و روزنامه نگاران، چشم به راه نامه اي تازه با امضاي زودياك بودند. ديويد فينچر، هيچ گاه منكر بدبيني و نگاه تيره وتارش به جهان ــخ به اين سوال كه چرا جهان را ــده است و هربار در پاس نشــت زيرا جهان جاي روشن و ــياه مي بيند، گفته اس اينقدر ساميدواركننده اي نيست. سال هاي كودكي او، همزمان با دوران آدم كشي زودياك بوده و شايد بخشي از اين بدبيني به همين ماجرا بازگردد كه هيچ كس نتوانست مردي را كه باعث وباني

وحشت و اضطراب در جامعه بود، دستگير كند.ــاگراني را كه چشم به راه «هفت»ي زودياك شايد تماشــازي ــروع دوران تازه فيلمس ديگر بودند، راضي نكند، اما شفينچر است و به نظر مي رسد او در آستانه ميانسالي، ترجيح ــان دهد، مي دهد به جاي آنكه صرفا هيجان را روي پرده نش

عواقب آن را پيش روي ما بگذارد.

ششمين فيلم فينچر ششمين فيلم فينچر ۳۳

بعد از ظهر سگينگاهي به فيلم «زودياك»

—UNÐ bO « ∫tLłdð Ø b u “¬ Ë—b «

Page 60: Shahrvand Emrouz 10

موسيقیموسيقیشهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

−œ ÊU¹d— همسرايی شجريان ها همسرايی شجريان ها ۱۱ sO² ¹d —UM ¨Êu U𠜫dÐ

Ê«œdÖ—U bM² rKO

U{—bL× ªÊU¹d−

Ê«d¹« È«b� v uz— bO−

ــجريان را داريم، پس مي توانيم همچنان سرمان را شــيقي ايراني افتخار کنيم. باال بگيريم و به زنده بودن موســيدن براي شنيدن ــجريان را داريم، پس از انتظار كش شــحوركننده كه هر شنونده ای را منقلب نواهاي جديد مســت بر نمي داريم. منتظر مي نشينيم و چشم مي كند، دســجريان هنوز به ظهور شاهكاري مثل به در مي مانيم.با شــكوت آزاردهنده ــر» از دل اين س ــكوت، كوي ــب، س «شــاره و هزارباره، ــيقي ملي، اميدواريم. مي توانيم دوب موســنويم و هر بار به كشف و شهود ــماني او را بش صداي آسلطايف نهاني صداي او نايل شويم. شجريان را داريم، پس از هجوم بي مروت كارنابلدان دل نگران نيستيم. با حضور او از

هجمه تخريب گران ميراث باربد و نكيسا باکی نداريم.

ــران، هنوز براي ــن اعتبار فرهنگ اي همين كه ايــت، مردمش مي خواند و هنوز «صداي مردمش» اســجريان خواننده ــت ش ــت. يكي مي گف ــت اس غنيمــت به ــت. اما اين اظهارنظر، ظلم اس خوش صدايي اســت به ايران و ظلم است به شجريان. فرهنگ، ظلم اسپشت اين صوت مسيحايي، سال ها تاريخ هست. وقتي مردم از جايشان برمي خيزند و با تمام وجود براي او کف مي زنند، ديگر نمي توان گفت اين صداي شجريان است ــيده. بايد به دنبال مختصات كه به او محبوبيت بخشديگري گشت. مگر مي شود افزون از چهار دهه خواند و هر روز خانه پرنورتري در قلب مردم يافت؛ مردمي كه

به باد ماليمي از تو روي برمي گردانند. اين است كه با وجود تمام ناماليمات، او همچنان ميراث دار باربد مانده.

فرخي سيستاني با آن كالم پرعاطفه اش عالی سروده:باز هم، باز بود، ورچه كه او بسته بود

شرف بازي از باز، فكندن نتوانــت ــجريان، چه بخواهيم،چه نخواهيم با فراس و شمثال زدني و با نيروي خدادادي عظيمي كه در وجودش ــال مانده و بي شك ــده، اين همه س به وديعه نهاده شــه بايد او را ارج ــا» خواهد بود. هرچند آن چنان ك «مانننهاده ايم. آنگاه كه نصرت فاتح علي خان هنرمند محبوب و بي بديل عرصه قوالي، نشان طاليي پيكاسو را از يونسكو دريافت كرد، پاكستاني ها زمين و زمان را به هم دوختند. اين رويداد هنري را همچون يك اتفاق عظيم اجتماعي ــتان را تا مدت ها در ارج نهادند و با اين اتفاق، نام پاكســانه هاي جهان مطرح كردند. شجريان هم به سال رس۱۹۹۹ به فرانسه رفت تا اين افتخار را براي فرهنگ ايران زمين به ارمغان آورد. اما مقايسه برخورد مردم و رسانه ها ــته بود که ــال گذش با اين دو موضوع....عجبا! همين سشجريان باالترين نشان يونسكو يعني مدال موتزارت را

براي ايران و به افتخار ايران كسب كرد، اما حجم اخبار حول و حوش اين افتخار بسيار بزرگ آنقدر ناچيز بود كه

اگر هيچ نگوييم، حرمت ها را حداقل حفظ كرده ايم.

ــتاد كمتر به رسانه هاي اما فقط نمي دانيم چرا اسوطني نزديك مي شود؟ حفظ احترام و شخصيت ويژه او

بر همه ضروري است و مي دانيم كه برخي، حرمت ها را حفظ نكرده اند. اما مگر نمي گوييم او صداي مردم ايران است. چرا فيلمي كه فيلمساز دانماركي از او ساخته، نبايد به ديد ــد؟ چرا مردم مردم كشورش برســتاد به همراه ــد بدانند كه اس نبايهمكاران سابقش عليزاده، كلهر و همايون ساندتراك فيلم پادشاهی بهشت اثر رايدلي اسكات، كارگردان مشهور هاليوودي را اجرا كرده اند؟

ــتاد مصاحبه اختصاصي چرا دويچه وله مي تواند با اســانه هاي ايران اين امكان را ترتيب بدهد، اما اينجا رسندارند. مردم دوست دارند و حق دارند كه بدانند صداي بي بديل كشورشان، چه ها برايشان دارد و چه ها كرده. مردم بايد هنرمند درجه يك كشورشان را بشناسند و به او نزديك تر باشند. مردم او را عاشقانه دوست دارند.

گفتيم که مردم ايران شجريان را دارند...

ميراث دار باربد

Page 61: Shahrvand Emrouz 10

۶۴شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ موسيقى

اهل فن باور نكردند قرار است در منزل بنشينند و در ــوند به اينترنت و سايت دل آواز را موعد مقرر كانكت شسرچ كنند و مثل ممالك مترقي همانجا خيالشان راحت ــد كه بليت را ابتياع نموده اند و در روز مقرر مي روند باش

سراغ ديدن كنسرت هنرمند مورد عالقه شان.اهل فن البته سال ها كنسرت رفته اند و با حواشي آن آشنا هستند و بنابراين وقتي در نيمه دوم تيرماه مشخص ــرتي را در تاالر ــد كه قرار است استاد شجريان كنس شــته باشد به شيوه سنتي شروع ــور داش بزرگ وزارت كشــان در اين ميانه بي كاله نماند به رايزني كردند كه سرشــان بي بليت. وقتي اين قضيه به صورت رسمي و دستشــد استاد درگير مراسم فوت مادر گراميشان بود. اعالم شــجريان و حميد رضا نوربخش در شركت دل همايون شآواز رو به روي خبرنگاران نشستند تا در اين مورد توضيح ــد و بنابراين طبيعي بود كه خبرنگاران حتما اولين دهنسوالشان همين باشد كه چرا استاد نيامده اند براي اعالم

خبر كنسرت شان.همايون هماني را گفت كه همه حدس مي زدند: «پدر ــم هفت مادرشان در مشهد به دليل اينكه امروز در مراسبود نتوانست در اين جمع حاضر شود و من به نمايندگي ــان توضيحاتي را درباره شكل و محتواي كنسرت از ايشمي دهم.» توضيحات را البته دو نفري ارائه كردند و بيشتر حميد رضا نوربخش و همان جا بود كه مشخص شد كه قرار است بليت اين كنسرت به صورت اينترنتي به فروش ــت به كار شدند كه ــد و همانجا بود كه اهل فن دس برسكانال هاي مجاور را هم از دست ندهند ضمن آنكه رجوع كردند به سايت دل آواز كه شرح كامل از چگونگي انجام

اين مهم را در صفحه اولش ارائه كرده بود.

گفته شده بود كه هيچ گيشه اي وجود نخواهد داشت ــا را حميد رضا نوربخش ــه چيز فقط اينترنت. اينه و همــائلي كه در نحوه فروش اعالم كرده بود: «به دليل مسبليت در سال هاي گذشته به وجود آمده و براي جلوگيري ــم اين بليت ها را تنها از طريق ــياه در نظر داري از بازار ســايت اينترنتي www.delawaz.ir در سطح وسيع ســيوه خريد بليت از طريق اينترنت ارائه دهيم.» و بعد شرا توضيح داده بود: «فروش بليت اينترنتي در دو مرحله انجام مي شود، مرحله اول ثبت مشخصات فرد با استناد به كارت ملي يا شناسنامه فرد هنگام دريافت بليت است كه اين مرحله از صبح روز دوشنبه اول مردادماه، ساعت ۱۰ صبح آغاز مي شود و مرحله دوم پرداخت وجه بليت هاست كه از طريق كارت هاي اعتباري بانك هاي سامان، اقتصاد ــيه، ــاورزي و ملت در چهار نقطه تهران: اقدس نوين، كشــج و با مراجعه به ــهرك غرب و چهارراه كال صادقيه، ششعب الكترونيكي بانك هاي مذكور ميسر مي شود و سرانه

دريافت بليت براي هر فرد هم تنها سه عدد است.»

بعد قيمت بليت اعالم شده بود كه ۱۰، ۱۵، ۲۰، ۲۵ و ۳۰ هزار تومان ــد و اعضاي گروه آوا كه از اعالم شقبل هم صحبت اش شده بود و اهل فن مي دانستند كه آن گروه قبلي ديگر قرار نيست برقرار باشد و اين بار استاد با مجيد درخشاني كنسرت ــعيد فرج پوري و ــد داد و س خواهمحمد فيروزي و حسين رضايي نيا و صد البته همايون شجريان فرزند خلف استاد كه اينجا آمده بود رو به روي خبرنگاران مشتاق نشسته بود و توضيح مي داد كه قرار است ديگر بازار سياهي نباشد. بليت كنسرت مثل ممالك مترقي توزيع مي شود.

ــدواري فراواني بود كه اين روش فروش بليت فتح اميبابي باشد براي اين كنسرت ها اما مثل هميشه آنطور كه ــد. معموال تهيه بليت براي كنسرت يكي بايد بشود، نشاز معضالت عالقه مندان جدي موسيقي و حاميان واقعي هنر است. آنها كه اگر بليتي به دستشان برسد به كنسرت مي روند حسابشان جداست. اهل فن هميشه درگير اين قضيه بودند كه اطالع رساني به موقع انجام شود و روزي كه قرار است بليت فروخته شود حاضر باشند و همه اين ــائل را اضافه كنيد به اينكه واقعا براي كنسرت هاي مسبزرگان موسيقي معموال بازار سياه هم شكل مي گرفت و عده اي كه منتظر فرصت بودند كه سودي به جيب بزنند ــيدن به بليت مورد عالقه كوتاه ــت اهل فن را از رس دسمي كردند اما اين بار كه اعالم شد قرار است شيوه تازه اي در ارائه بليت اجرا شود در درجه اول باعث مسرت شد اما اين شادي ديري نپاييد و همگان را به اين باور رساند كه ــتم قبل از اجرا امتحان مي شد. از همان كاش اين سيسروز اول خبري در صفحات اول خبرگزاري ها نشست كه: «فروش اينترنتي بليت هاي كنسرت گروه آوا به خوانندگي ــه فراوان متقاضيان ــجريان به علت مراجع محمدرضا ش

خريد بليت با اشكال جدي مواجه شده است.»همان خبرگزاري ها قبال پيش بيني كرده بودند كه بروز مشكالت و پاسخگو نبودن فقط يك سايت براي ارائه بيش

از ۱۸ هزار بليت، تا حد زيادي قابل پيش بيني بود.

ــد و بعد براي ــن روش قبال امتحان مي ش اي كاش ايــتفاده قرار مي گرفت. ــرت استاد آ واز ايران مورد اس كنسيعني همان كه گفتيم: اول امتحان مي شد و بعد اجرا. اما مثل خيلي اتفاقات ديگر در ايران يك راست مورد استفاده قرار گرفت تا بعدا براي مشكالتي كه به وجود مي آيد راه چاره پيدا شود. هر چند اينترنت در ايران فراگير شده است

اما خريد اينترنتي هنوز آنقدر جا نيفتاده است مخصوصا براي چيزي كه به صورت محدود و معدود ارائه مي شود و

تقاضا براي آن هم بسيار است.خريد اينترنتي در ايران بيشتر به عنوان يكي از انتخاب ها ــت نه به در كنار انتخاب هاي ديگر براي خريد مطرح اسعنوان تنها روش براي خريد. اما اين بار گفته شده بود كه گيشه اي وجود نخواهد داشت و تمامي بليت ها به صورت ــد و بنابراين آنچه پيش آمد اينترنتي فروخته خواهد شهمان چيزي بود كه مي شد پيش بيني كرد. آنها كه ساعت ۱۰ صبح روز اول مردادماه به سايت دل آواز مراجعه كردند تا به خيال خود براي اولين بار به صورت اينترنتي بليت كنسرت يك استاد بزرگ را تهيه كنند مدت ها پشت در ورود به سايت ماندند و بعد كه بعضي هايشان موفق شدند تا وارد شوند متوجه شدند كه بليت تمام شده است. بعدا گفته شد كه در كمتر از يك ساعت تمامي ۱۹ هزار بليت

فروخته شده است.كار كشيد به جايي كه شاهين فرهت، آهنگساز و استاد دانشگاه با انتقاد از نحوه برنامه ريزي براي برگزاري كنسرت اخير شجريان، خواستار برنامه ريزي دقيق و درازمدت براي برگزاري اين گونه كنسرت ها شد و گفت: «در همه جاي ــازمان يافته اي براي برگزاري دنيا برنامه ريزي دقيق و سكنسرت صورت مي گيرد و هميشه كنسرت هاي بزرگ با تماشاگران فراوان با كمترين مشكلي برگزار مي شود. در همه جاي دنيا از دو سال قبل زمان برگزاري يك كنسرت مشخص است و شما مي توانيد از همان موقع بليت رزرو

كنيد.»البته از دو سال قبل كه براي ايران هم قابل پيش بيني ــرت ــد به هر حال دو ماه قبل از كنس ــت اما مي ش نيســاهين فرهت البته ــتاد ش برنامه ريزي آن را آغاز كرد. اسنكته ديگري را هم در صحبت هايشان عنوان كرده بودند:

همسرايی شجريان ها همسرايی شجريان ها ۲۲

ÈdOB ‘—¬

چگونه ياد گرفتمکنسرت برگزار کنم

∫ U¼ fJŽv UDKÝ vKŽ

Page 62: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ موسيقى۶۵وقتي تصميم آني براي اجراي كنسرت گرفته مي شود،

مشكالت بسياري را به وجود مي آورد.

مشكالت البته تمامي نداشت. اينكه بليت ها را كجا و ــكالتي از اين دست، هنوز چگونه بايد دريافت كرد و مشــه وجود آمد؛ آيا ــت كه يك ابهام ديگر هم ب وجود داش

كنسرت برگزار مي شود؟اين سوال زماني به ميان آمد كه برخي خبرگزاري ها اعالم كردند بين نيروي انتظامي و برگزاركنندگان كنسرت براي تامين امنيت كنسرت، اختالف وجود دارد. اصل اين ــات نادري بود كه به ــالف و دليل آن هم از آن اتفاق اختنظر مي رسد مسووالن بايد درباره اش پاسخگو باشند: «آيا نيروي انتظامي براي تامين امنيت نقطه اي از شهر، بايد تقاضاي دستمزد كند؟» پاسخ اين سوال را برگزاركنندگان دادند و مبلغ هاي متفاوتي عنوان شد كه كمترين آنها، ۳۰ ميليون تومان براي تمام شب هاي اجرا بود. برگزاركنندگان تلويحا اعالم كردند كه چنين پولي را پرداخت نمي كنند و كار كشيد به مذاكره مسووالن ارشاد با مسووالن نيروي ــد كه نگران ــادي ها اعالم كردن ــي و باالخره ارش انتظامنباشيد؛ كنسرت برگزار مي شود. البته حميدرضا نوربخش، مدير برنامه كنسرت شجريان، توضيحات بيشتري درباره مبالغ درخواستي اداره اماكن و مفاد توافقات انجام شده را

به بعد از اجراي كنسرت موكول كرد.

اين بود احواالت كنسرت بزرگ مطرح ترين خواننده ايران. اينكه اين جنجال ها، به شدت مورد عالقه بعضي ها ــرت اينقدر بود، به ما ربطي ندارد. اينكه چرا اين كنســد، شايد به كنسرت محمدرضا ضرب االجلي برگزار شــائل مربوط به آن ربط داشته باشد يا اينها لطفي و مسصرفا تحليل هاي برخي دست اندركاران موسيقي است. شايد الزم باشد اين مسائل هم بررسي شوند، اما آنچه ــت كه در ــود، سردرگمي هايي اس به ما مربوط مي شــرت هاي بزرگ وجود دارد و مديريت صحيح اين كنسمعلوم نيست كه كجا و كي قرار است به سامان برسد. بدي قضيه هم اين است كه وقتي قرار است به مديريت برگزاري كنسرت نگاه شود، اين موضوع به عنوان يك تخصص در نظر گرفته نمي شود وگرنه مي شد به بزرگان ــق موجود در ــنهاد داد كه اقال از تجربه هاي موف پيشــتفاده كرد. اما چه مي شود كرد كه شخصي داخل اسمثل محسن رجب پور با آن مديريت عالي در ساماندهي هواداران و برگزاري كنسرت نمي تواند به حريم مديريت برگزاري كنسرت براي بزرگي مثل شجريان وارد شود، آن هم صرفا به اين دليل كه به اين تخصص به صورت ــن رجب پور فقط بايد حرفه اي نگاه نمي شود و محسكنسرت پاپ برگزار كند. جهت اطالع بايد عرض كنيم ــاماندهي ــه دهها هزار نفر از هواداران گروه آريان س كشده اند و به محض اجازه برگزاري كنسرت براي گروه و فراهم شدن مقدمات الزم، اين افراد براي تهيه بليت

هيچ مشكلي ندارند.

ساماندهي و برگزاري كنسرت يك كار تخصصي است. مي توانيد به مديران بزرگ گروه هاي موسيقي جهان نگاه ــيقي كالسيك، پاپ يا سنتي كنيد. آنها متخصص موســتند. آنها متخصص اين هستند كه وقت مردم هدر نيســت كه استاد ــد. چقدر بد اس نرود و حق به حق دار برســرت درگير اين بزرگ آواز ما تا روز قبل از برگزاري كنس

شرمندگي ها باشد!

ــه آوازي مي خواند و ــوزي ك ــر نوآم ــن روزها ه ايگوشه هايي از رديف هاي آوازي را زمزمه مي كند، خود را شاگرد استاد شجريان مي داند كه گاهي عنوان مستقيم ــتقيم. اگر منظور بر آن اطالق مي كند و گاهي غيرمسشاگرد مستقيم باشد مسلما جاي بحث دارد. اما ممكن ــت آن فرد، خود را شاگرد غيرمستقيم استاد بداند، اساما به داليلي كه افتد و داني به مستقيم و غير مستقيم ــاره نكند. در حالي كه شايد يك بار هم از بودن آن اش

نزديك محضر آن استاد فرزانه را درك نكرده باشد.ــاگرد مكتب آوازي ــايد از اين منظر كه او ش ولي شاستاد شجريان باشد، بشود اين موضوع را مورد بررسي قرار داد. بارها از استاد شجريان شنيده ايم كه از شاگردان ــده اند نام ــتقيم از او بهره مند ش ــه به طور مس خود ك

ــرار آن نبوده و ــد كه نياز به تك برده انــخن از مكتب رفت. مكتب نيست. ساصطالحا به مجموعه معتقدات، باورها و شيوه هاي شايع شده يك استاد اطالق ــن شدن ــود. بگذاريد براي روش مي شــي بهره اين مطلب از مبحث ملموســومين آيين آواي دوست بگيرم: در ســت استاد جليل شهناز كه به بزرگداشــت و از سوي مديريت اختصاص داشامور موسيقي سازمان فرهنگيـ هنري شهرداري تهران در تاريخ ۲۵ مردادماه ۱۳۸۵ در فرهنگسراي هنر برگزار شد، ــجريان در تكريم و تجليل از استاد شــتاد به مطالب مهم و قابل توجهي اساشاره كردند كه مرور همه آن مطالب

ــي از آن، ــال نمي گنجد، اما بخش ــن مقال و مج در ايــن تر مي كند. استاد فرمودند: «وقتي به بحث ما را روشــته اند ــتادان من در وجود من به جا گذاش آنچه كه اسفكر مي كنم و دقت مي كنم، مي بينم كه آنچه از ايشان ــت حدود ۴۰ درصد در آواز من وجود دارد و جاري اساست اما ۶۰ درصد در آواز من تاثيرات تار استاد شهناز ــت... من تنها خواننده اي هستم كه خودم را شاگرد اســهناز مي دانم.» شنيدن اين سخن از خواننده استاد شصاحب سبك و نامداري چون استاد شجريان افق هاي ــايد و پيامي دارد جديدي روي هنرآموزان آواز مي گشبه بلنداي تاريخ موسيقي.مجموعه اين تالش ها، باورها، رفتارها و كنش ها و منش ها و به قول حافظ «بس نكته ــن» مي شود و مكتب هنري. نگاهي به زندگي غيرحســان از وجود بزرگاني ــتاد آواز ايران و بهره مندي ايش اسچون: نورعلي خان برومند، عبداهللا خان دوامي، اسماعيل مهرتاش، محمود كريمي و... و مجالست ايشان با شاعران و اديباني چون هوشنگ ابتهاج، فريدون مشيري، استاد دكتر محمدرضا شفيعي كدكني و بزرگان و بزرگواران ديگر، مويد اين نكته است كه اين استاد بزرگ همواره ــته و دارند. كسي كه روحيه طلبگي و يادگيري را داشمجموعه هنرها را دارد هم در ساخت ساز سنتور، استاد

است، هم خوشنويسي ممتاز است و هم گل آرايي خبره است و هم...

موريس مترلينگ در كتاب زنبور عسل اشاره مي كند ــياري گرده مي چيند و پس از كه زنبور از گل هاي بستناول آن را هضم مي كند و سپس به شكل شهدي در شان هاي مومي مي ريزد و اين گرده ها مي شوند عسل. حال اگر آن گرده ها را بدون تبديل و هضم در حجم هاي شش ضلعي بريزد و به كام آدمي بدهد به جاي آنكه كام

را شيرين كند، تلخ و ناخوشايند خواهد بود.ــبك، مشمول مثال باال هستند. استادان صاحب ســپس ــه از گل وجود ديگران بهره مي گيرند و س چراكــكل مي گيرد و ــخصيت هنري و اخالقي ايشان ش شمي توانند بر هم روزگاران و شكل هاي بعد از خود تاثير

بگذارند و مكتب جديدي را با خالقيت هاي خويش ايجاد كنند. از همه ويژگي هاي تخصصي و فني كه بگذريم، ــان از عمده ترين خصوصيات ادب و احترام بر مخاطب

استاد يگانه آواز محمدرضا شجريان است.همه آنهايي كه دوست دارند در آواز شاگرد شجريان بزرگ و بزرگان ديگري باشند بي آنكه در كالس درس ــان حضور بيابند مي توانند شاگرد ايشان مستقيم ايشــاي واقعي كلمه روحيه ــند در صورتي كه به معن باش

طلبگي داشته باشند و به قول سعدي؛ زد عوي پري زين تهي مي روي

تهي اي تا پر معنا شويــا را كنار بگذارند و به جاي بايد منيت ها و دعوي هگوش ظاهر، گوش جان بسپارند به جانمايه هاي اساتيد و به معناي واقعي شاگرد هنري و اخالقي ايشان كنند. ــد ماندگار ــين تهراني، هنرمن ــت مرحوم حس نقل اسموسيقي ايراني در جايي اشاره اي داشته اند كه نوازندگي ۹۹ درصد انسانيت است و يك درصد نواختن. شهرت زود به دست مي آيد و محبوبيت مشكل و حفظ آن بسي

مشكل تر.در ره منزل ليلي كه خطرهاست در آنشرط اول قدم آن است كه مجنون باشي

همسرايی شجريان ها همسرايی شجريان ها ۳۳

ÈœU−Ý ”U³ŽbOÝ

... من شاگرد استاد شجريان هستم!

Page 63: Shahrvand Emrouz 10

۶۶شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ موسيقى

ــالي است به محل مناقشه از جمله نكاتي كه چند سميان برخي آهنگسازان، نوازندگان و اهل موسيقي تبديل ــه هاي آن را گاه به گاه در مطبوعات و ــده است و تراش شرسانه هاي خبري مشاهده مي كنيم، بحث جايگاه خواننده ــت. نمونه دمدست و ــيقي ايراني و اركستر اس در موساخير آن، نامه پر از تناقض آقاي جالل ذوالفنون در پاسخ به گفت وگوي آقاي شجريان است.شايد اگر سخناني كه آقاي شجريان گفته بود، از زبان هر خواننده يا موزيسين ديگري بيان مي شد، آقاي ذوالفنون زحمت نگارش چنين ــجريان به عنوان نماد ــي را به خود نمي دادند، اما ش متنــنتي و به تعبير برخي از اهل ــيقي س خوانندگي درموســاالري، مورد اعتناي فراواني است و موسيقي، خواننده س

سخن وكالمش با واكنش هاي متفاوتي روبه رو مي شود. پيش از اين چهره هاي نامي چون حسين عليزاده در اجراها و كنسرت هايشان سعي مي كردند بر اين نكته تاكيد ــزي هم تراز جايگاه نوازنده كنند كه جايگاه خواننده چي

است و اين دو با يكديگر تفاوتي ندارند. عليزاده سعي بليغي كرد تا با كنسرت ها و نيز اجراهاي ــود (به خصوص در دهه ۷۰) اين صحنه اي و آلبوم هاي ختئوري را در عمل هم به اثبات برساند، اما اين ديدگاه اگرچه در ميان برخي از اهالی موسيقي طرفداراني پيدا كرد، ولي در بستر اجتماعي با اقبالي مواجه نشد و در نهايت به شكست انجاميد. هوشنگ كامكار، اما شجاع تر و صريح تر از حسين عليزاده به خواننده ساالري حمله كرد و گفت كه«آنها چيزي برتر و بيشتر از نوازندگان ندارند و بايد جايگاهي همانند آنها ــتر داشته باشند». اين گونه برخورد با خوانندگان در اركسالبته مسبوق به سابقه است و بيشتر از برخي روابط ناشفاف در مسائل مالي گروه نشات مي گيرد و سبب مي شود گله از خواننده و حمله به خواننده ساالري (به تاسي از مفهومي به نام پدرساالري) به جنبشي ميان برخي از اهل موسيقي و به خصوص آهنگسازان شاخص تبديل شود. پرسشي كه دراين ــت كه چرا خواننده ساالري ميانه به ذهن مي رسد اين اســان وجود دارد و چرا عمدتا ــران يا هر نقطه ديگر جه در اي

ــتر و ــين ها از نوازنده و رهبر اركس و درميان خيل موزيسسرپرست گروه، اين خواننده است كه قدر مي بيند و بر صدر مي نشيند و بسياري ا زگروه هاي شناخته شده موسيقي، به خصوص درايران، با خواننده اعتبار و منزلت مي يابند؟ و چرا ــتر يا سرپرستان اين خوانندگان اند كه براي رهبران اركسگروه ها تعيين تكليف مي كنند و مردم هم گمان مي كنند

كه بسياري از امور گروه بر گرده آنها مي چرخد.ــتي كه با ــجريان در نشس ــادم نمي رود كه آقاي ش يــت، مدام تاكيد ــگاران درباره پروژه باغ هنر بم داش خبرنــد كه «آقاي عليزاده، كلهر و همايون هم در اين مي كردنپروژه به اندازه وي سهم دارند و كنسرت آنها در حمايت از مردم بم هم بي چشمداشت مالي انجام شده و مشاركت آنها را هم بايد همسنگ و هم تراز من بدانيد». اما در مرحله عمل چه در تيتر خبرها و چه در اعالم آن، آنچه عنوان شد «كنسرت شجريان در تاالر بزرگ كشور» بود و آقاي ــته آقاي شجريان و تاكيد عليزاده و كلهر، به رغم خواســان، از تيترها حذف شدند. چرا؟ چون در خبر چندباره شمهم ترين عنصر برجسته مي شود و باال مي آيد و شايستگي تيتر شدن مي يابد و اين شجريان است كه نقطه كانوني اين گروه است. در هر گروهي قرار بگيرد، چنان تاللويي دارد كه ديگران را در سايه و حاشيه قرار مي دهد. همچنانكه ديگراني چون آقاي ناظري يا خوانندگاني كه اركستر بر

محورآنها شكل مي گيرد، چنين وضعيتي دارند.ــد؟ و مردم و اهل ــال چرا چنين اتقاقي رخ مي ده حموسيقي و خبرنگاران به خواننده بيش از هر كس ديگري ــش بايد از ــخ به اين پرس ــت مي دهند؟ براي پاس اهميمفهومي به نام عرضه و تقاضا در بازار هنر موسيقي سخن ــيقي خواننده بيشترين سهم و بگوييم. در بازار هنر موسنقش را دارد و وي است كه تعيين مي كند كااليي (آلبوم يا كنسرت موسيقي) چقدر خريدار دارد و بر اساس همان نياز هم توليدكننده و سرمايه گذار به سمت توليد محصول

موسيقي جهت يابي هاي خود را تنظيم مي كند.ــتثنائاتي چون گروه كامكار ها بگذريم، البته اگر از اس

در بقيه موارد اين خوانندگان اند كه فضاي كار ديگر اهالي موسيقي را فراهم مي كنند (به جز حيطه موسيقي فيلم) و آنها هستند كه توليد كنندگان وسرمايه گذاران متقاضي سرمايه گذاري و هزينه كردن برايش اند. چرا؟ به دليل اينكه ــگاه اقتصادي در عرصه ــن چيزي كه براي يك بن مهمتريموسيقي اهميت دارد(از برگزاركننده كنسرت تا انتشاردهنده آلبوم) بازگشت سرمايه اي است كه وي براي آن كار صرف مي كند. آن ترتيب دهنده كنسرت آقاي شجريان در اروپا يا آمريكا به اين دليل با استاد آواز ايران تماس مي گيرد چون ــرمايه گذاري و هزينه كردن روي اين شخص و مي داند ســك پذيري گروهي كه وي در آن عضويت دارد، درصد ريس

سرمايه گذاري اش را بسيار پايين مي آورد.اما پرسش اين است كه چه چيزي سبب مي شود كه ريسك پذيري و توليد كار براي خوانندگان به صرفه باشد. پاسخ اين پرسش نكته غريبي نيست كه به ذهن كسي ــد. بله. اين تماشاگران و شنوندگان موسيقي اند كه نرسدرنهايت به عنوان حلقه نهايي بازار تقاضا، خواستار ديدن ــرت فالن خواننده و آلبوم بهمان خواننده اند و آنها كنسهستند كه جهت بازار را تعيين مي كنند و به سرمايه گذار خط مي دهند كه رايزني كند با چه كسي و چه كارهايي را صورت بندي كند. نمونه اخير آن به فروش رفتن ۱۹ هزار بليت كنسرت آقاي شجريان در زمان يكساعته است كه خود مهمترين دليل بر اين اقبال است. حال اگر همين بازار تقاضا و عطش نسبت به يك خواننده را بتوان در يك گروه يا نوازنده اي سراغ كرد، طبيعي است كه بازار تقاضا

جهت دهي خود را به آن سمت و سو تغيير مي دهد.ــيقي ايران و نيز جهان نشان داده اگرچه تاريخ موســذت را به ــترين ل ــت كه اين خوانندگان اند كه بيش اسشنوندگان مي دهند و تا زماني كه فطرت طبيعي آدميان ــيقي هم در زمره آنهايند) به طرف (كه شنوندگان موســت كه جايي براي كس خوانندگان ميل كند طبيعي اسديگري نمي ماند و سخن آقاي كامكار درباره خوانندگان اگرچه درعمل و در گروه وي مصداق داشته باشد، ولي در قاعده موسيقي ايران جايگاهي ندارد و به نظر مي رسد تا سال هاي سال هم نخواهد داشت. نكته نهايي تفاوتي است كه بين دو مفهوم «بايد» و «است» وجود دارد. اين تفاوت ــوفان انگلوساكسون ــوي فيلس هم به نحو مطلوبي از ســده است. در واقع آنها مي گويند آدمي در توضيح داده شــود را به جاي واقعيات جا مقام تبيين نبايد آرزوهاي خــت و «است» عرصه بزند.«بايد» عرصه آرزوها و آمال اسواقعيت ها و آنچه كه پيش چشم ماست.«بايد» ها مي گويند ــت، اما «است» ها ــاز اس كه تمامي زحمات از آن آهنگسمي گويند مردم و بستر اجتماعي به خواننده توجه دارند و به قول دوستي كسي نيست كه بداند آهنگساز پاوارتي يا مايكل جكسون، يا ديگر خوانندگان مشهور چه كسي ــت؟ و به خاطرآنها بليت هاي آنچناني بپردازد. بر اين اسنكات اگر بحث شعر در موسيقي ايراني را بيفزايي و اينكه بافتار و ساختار موسيقي ايراني با شعر آميختگي غريب و شگفتي را پيدا كرده است، بايد به شنونده و متقاضي اين

نوع موسيقي حق دهيد كه خواننده را در صدر بنشاند.با اين اشاره مختصر به نظر مي رسد خواننده ساالري، چه در ايران و چه در ديگر نقاط جهان، يك واقعيت است و اين بستر اجتماعي است كه به دنبال خواننده است و از واقعيت ــت، چرا كه اگر ما آن را نپذيريم، واقعيت هم گريزي نيســرد و هرروزه خود را پيش ــود را بر ما تحميل خواهد ك خچشممان خواهد نشاند. همانند همين كنسرت اخير آقاي

شجريان كه هجوم مردم بسياري را حيرت زده كرد .

همسرايی شجريان ها همسرايی شجريان ها ۴۴

œUÐU² s × «uЫbOÝ

خواننده ساالر است؛چرا؟

Page 64: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۷ مرداد ۱۳۸۶ادب ايران ادب و کتابادب و کتاب۷۵

∫U¼ fJŽ—uÄ v Uł bOLŠ

بار ديگر قيصر بار ديگر قيصر ۱۱

شهيدي كه شاعر شدشهيدي كه شاعر شدبازخواني دگرديسي

قيصر امين پور از ميان شعر او

v UÇu bL×

ــن مخملباف يا ابراهيم حاتمي كيا اگر با مرور فيلم هاي محســازان برآمده از انقالب اسالمي ايران را مي توان دگرديسي فيلمســعرهاي قيصر امين پور مي توان همين كار را در ــا كرد، با ش تماشــي كرد. اما پرسش اينجاست كه قيصر كدامين عرصه ادب فارســت: راه مخملباف يا راه حاتمي كيا را؟ راه آنكه از راه را برگزيده اســروع كرد و به «سكس و فلسفه» رسيد يا آنكه با «توبه نصوح» ش«ديده بان» آغاز كرد و اكنون به «آژانس شيشه اي» و «به نام پدر» ــت؟ قيصر البته به عنوان هنرمندي مستقل جايگاهي رسيده اســا دوگانه «مخملباف- حاتمي كيا» ظاهرا رفيع تر از قياس دارد امآشناترين و گوياترين تصوير براي فهم دگرديسي هنرمندان برآمده ــت. اين قياس البته همه بر بستر يك ــالمي ايران اس از انقالب اسواقعيت استوار است و آن دو نوع دگرديسي در نسل انقالب است:

ــي در اصول كه مخملباف نماد آن است و بر اين اول، دگرديسباور است كه صدر و ذيل اين تاريخ ۳۰ ساله نسبتي با يكديگر ندارد ــت و از اين ــي در نگاه كه حاتمي كيا نمود آن اس و ديگر، دگرديســه دفاع مي كند كه صدر تاريخ امروز ذيل ۳۰ سال گذشته انديشــت. قيصر اما مهمترين نمونه قابل مطالعه در شعر فارسي پس اســت. او نه چون سلمان هراتي به ــالمي از اين نظر اس از انقالب اســپهري در هاله اي از اسطوره و مرگ نابهنگام فرو شيوه سهراب ســالمي را از صورتش ــال هاي صدر انقالب اس رفته تا معصوميت سنازدودنی ببينيم، نه چون احمد عزيزي به شب شعرهاي سيما راه يافته ، نه چون عليرضا قزوه از مقام شاعري به جايگاه اداري و رايزني فرهنگي رسيده، نه مانند علی معلم از تفسير شعر بيدل و خاقانی به رياست شورای ترانه رسيده و نه مانند يوسفعلي ميرشكاك در ميانه نزاع هاي سياسي بيانيه هاي اديبانه به پاي جناح هاي سياسي ريخته است. قيصر امين پور در اين ساليان دراز تنها مقام (؟) خويش ــوراي سردبيري مجله ادبي سروش نوجوان را يعني عضويت در شفرو گذارده و با دفاع از پايان نامه دكتراي خويش در دانشگاه تهران ــتادان گوشه نشين ادب فارسي قرار گرفته به تدريج وارد جرگه اســده و شاعر به خانه رفته ــت. بيماري قيصر نيز مزيد بر علت ش اســت. جز ــت. نه مصاحبه مي كند و نه چندان اهل مصاحبت اس اسيكبار امضا كردن پاي بيانيه اي به دفاع از دكتر عبدالكريم سروش و گهگاه در يادبود پاره اي رفيقان و مرادان خويش همچون سيدحسن ــي او را در جماعتي از جشن ــيني و علي شريعتي كمتر كس حســاعر اما زنده است و حتي معترض. صداي ــوك ديده است. ش و ساعتراضش به زمزمه مي ماند نه فرياد، به دلخوري مي ماند نه خشم و اين عادت قيصر است كه با صدايي آرام سخني استوار مي گويد نه سخني سست با صدايي بلند. قيصر را در سه شعر مي توان خالصه كرد. اول: شعري براي جنگ، بيست و هفت سال پيش در دزفول

وقتي نوشت: مي خواسـتم شعري براي جنگ بگويم / ديدم نمي شود / ديگر قلم زبان دلم نيسـت / گفتم: / بايد زمين گذاشت قلم ها را / ديگر سالح سرد سخن كارساز نيست / بايد سالح تيزتري برداشت / بايد

براي جنگ / از لوله ي تفنگ بخوانم / - با واژه فشنگ-قيصر در اين زمان همچون ديگر شاعران نسل انقالب به قصد ــان براي او ابزاري ــن هنر موجود به هنر روي مي آورد. زب برانداختبيش نيست، اما اين ابزار در نهايت تاب تغيير جهان را نداشت. در نزاع شعر و جنگ قيصر قصد آن داشت كه جنگ را برگزيند اما با وجود آنكه با صراحت و صداقت مي سرايد كه مي خواهد شعري از

ــت كه مغلوب لوله تفنگ بخواند اين در نهايت، جنگ و تفنگ اســود. اين گونه است كه سه دهه بعد در آخرين ــعر و شاعر مي ش شــتورزبان عشق» دو شعر ديگر درباره جنگ از او كتاب قيصر «دسمي خوانيم كه نشان مي دهد اگر شاعران نمي توانند جهان را تغيير ــاعران را تغيير دهد: شهيدي كه بر خاك دهند جهان مي تواند شمي خفت / چنين در دلش گفت: / «اگر فتح اين اسـت / كه دشمن

شكست / چرا همچنان دشمني هست؟»قيصر البته حتي ۳۰ سال پيش هم نزاع شعر و جنگ را فهميده بود: موشك / زيبايي كالم مرا مي كاست / گفتم كه بيت ناقص شعرم / از خانه هاي شهر كه بهتر نيست / بگذار شعر من / چون خانه هاي

خاكي مردم / خرد و خراب باشد و خون آلودــعر) خود همچون ــعر اول» (نه اولين ش قيصر امين پور در «شديگر همنسالن خويش از ناهمراهي روشنفكران ايران با مردمان دل چركين است: خفاش هاي وحشي دشمن / حتي ز نور روزنه بيزارند / بايد تمام پنجره ها را / با پرده هاي كور بپوشانيم / اينجا / ديوار هم / ديگر پناه و پشت كسي نيست / حتي / هيچ اعتماد نيست / شايد

ستاره هاي ثابت و سيار / شبگردهاي دشمني ها باشندمردم ايران اما تنها اميد و چشم و چراغ دل شاعر بودند و او در

اوج بدبيني به روشنفكران، عاشق مردمان بود.اما / من از درون سـينه خبر دارم / من از درون سـينه ي مادر / از برق چشـم خيس برادر / اخبار ديگري به تو مي گويم: / ... / اين

شانه هاي گرد گرفته / چه ساده و صبور / وقت وقوع فاجعه مي لرزند / هر چند / شكسته زانوان و كمرها شان / استاده اند فاتح و مغرور /

- بي هيچ خان و مان- قيصر با همين بدبيني ها و خوش بيني ها «شعري براي جنگ» ــود، كه شهيد شود. شعر اين گونه ــاعر ش را گفت نه براي اينكه شــود: تا بانگ رود رود نخشكيده ست / بايد شهيد شد / تمام مي ش

بايد شهيد شدقيصر اما شهيد نشد، شاعر شد تا در پايان دهه ۶۰ «آينه هاي ناگهان» را منتشر كند. شعرهاي مشهور بسياري در اين مجموعه ــت. قيصر اكنون از ــود دارد. اما از همه مهمتر «دردواره ها» اس وجدست مردم خشمگين است: دردهاي من / گرچه مثل دردهاي مردم زمانه نيست / درد مردم زمانه است / مردمي كه چين پوستينشان / مردمي كه رنگ روي آستينشـان / مردمي كه نام هايشان / جلد

كهنه ي شناسنامه هايشان / درد مي كندــر مي برد. باور او قيصر البته هنوز در نزاع ميان هنر و باور به ســده بود: و زماني جنگ بود اما با پايان دهه ۶۰ جنگ هم تمام شخواب در دهان مسلسل ها / خميازه مي كشد / و كفن هاي كهنه ي سربازي / در كنج موزه هاي قديمي / با تار عنكبوت گره مي خورند

ــر در صورتي جديد به مصاف هنر ــا پايان جنگ باورهاي قيص بــتي اش در شاعري (آينه هاي ناگهان نماد مي روند. با وجود چيره دسبلوغ قيصر در هنر شعرند) اما هنوز شعر را براي بيان آرمان خويش

۷۵ جنجال تازه تن تن

Page 65: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶۶۸ادب ايران

ظرف مناسبي نمي بيند:دردهاي من / جامه نيستند / تا ز تن درآورم / «چامه و چكامه» نيستند / تا به رشته سخن درآورم / نعره نيستند / تا

ز ناي جان برآورم / دردهاي من نگفتني / دردهاي من نهفتني است.قيصر در اين زمان همچون رزمندگان بازگشته از جبهه، همانند ــنيدند كه ايران صلح را ــاني كه در اوج نبرد ناگهان از راديو ش كسپذيرفته است، احساس خسران مي كند: انحناي روح من / شانه هاي خسـته ي غرور من / تكيه گاه بي پناهي دلم شكسته است / كتف

گريه هاي بي بهانه ام / بازوان حس شاعرانه ام / زخم خورده استقيصر در اين عصر از نزاع ها چنان سرخورده است كه در شعري ــفي خويش ــتقاق» به ترديدي جدي در باورهاي فلس به نام «اشمي رسد: وقتي جهان / از ريشه ي جهنم / و آدم / از عدم / و سعي / از ريشـه هاي يأس مي آيد / وقتي كه يك تفاوت ساده / در حرف / كفتـار را / بـه كفتر / تبديل مي كند / بايد به بي تفاوتـي واژه ها / و واژه هـاي بي طرفـي / مثل نان / دل بسـت / نـان را / از هر طرف

بخواني / نان است!ــود تا جهان را ــاعري كه در دهه ۶۰ مي خواست شهيد ش شدگرگون كند، شاعري كه به مردم چنان باور داشت كه گمان مي برد مي تواند هر شكستي را به پيروزي تبديل كند، اكنون سعي و يأس را از يك ريشه مي داند و كفتار و كفتر را يكي مي بيند. قيصر حتي در مقام يك شاعر حرفه اي هم به قدرت شعر باور ندارد و زبان را نه ابزاري براي خير كه خانه به خانه شر مي داند. او بي تفاوتي واژه ها را بازتاب بي تفاوتي مردمان مي بيند و نه فقط بر بي دردي مردم كه بر بي دردي واژه ها مي شورد. اين گونه مي شود كه شاعر به انزوا مي رود: حنجره ها روزه ي سكوت گرفتند / پنجره ها تار عنكبوت گرفتند / عقده ي فرياد بود و بغض گلوگير / بهت فصيح مرا سكوت گرفتند

قيصر چنان افسرده است كه حتي «آواز عاشقانه» اش غمگينانه است:

آواز عاشقانه ي ما در گلو شكست / حق با سـكوت بود، صدا در گلو شكست / ديگر دلم هواي سرودن نمي كند / تنها بهانه ي دل

ما در گلو شكستــون خويش (دهه قيصر نه فقط در اكنــه ۶۰) هم ترديد ــته (ده ۷۰) كه در گذشــد: آن روزهاي خوب كه ديديم خواب مي كنبود/ خوابم پريد و خاطره ها در گلو شكست/ «بادا» مباد گشت و «مبادا» به باد رفت/ «آيا»

زياد رفت و «چرا» در گلو شكستقيصر ظاهرا از آرمان گرايي سر برتافته و خوبي ها را خوابي بيش نمي بيند اما او هنوز آرمان گراست. او نه از آرمان ها كه از بي توجهي ــاكي است. از اينكه ديگر سرزميني نيست كه بتوان به آرمان ها شدر آن آرمان و اميدي كاشت: خسته ام از اين كوير، اين كوير كور و پير / اين هبوط بي دليل، اين سقوط ناگزير / آسمان بي هدف بادهاي

بي طرف / ابرهاي سر به راه، بيدهاي سر به زيرآرمان گرايي آنجا از پس اين همه ترديد و طعنه چهره مي گشايد كه در خرداد ۶۹ در سالگرد علي شريعتي از قول قيصر مي خوانيم: اين تويي در آن طرف، پشـت ميله ها رهـا / اين منم در اين طرف،

پشت ميله ها اسيرــماره مجله كيان منتشر شد و ــعر اولين بار در اولين ش اين ششاعري كه مي خواست شهيد باشد همچنان در آرماني ديگر اين ــر مي برد. اكنون او در جنگلي از خاطره ها بار آزادي و رهايي به سبه سر مي برد. در نوستالژي عصر طاليي انقالب و ايثار و در اعتراض به نامردي ها و نامرادي ها: اگر دشنه ي دشمنان، گردنيم / اگر خنجر

دوستان، گرده ايمشاعر از يك سو معترض است: در سايه ي اين سقف ترك خورده نشستيم / بي حوصله و خسته و افسـرده نشستيم / خاموش چو فانوس كه در خويش خميده است / پيچيده به خود با تن تا خورده نشسـتيم / ...بر سـنگ مزار دل خود مرثيه خوانديم / يك عمر به

بالين دل مرده نشستيم و از سوي ديگر هنوز اميد دارد: سراپا اگر زرد و پژمرده ايم / ولي

دل به پاييز نسپرده ايمچرا كه سابقه انقالبي و ديني قيصر به او اجازه مي دهد شاعري

ــت؟ اينجاست كه دوگانگي اصلي در اين منتقد صريح كرده اسآرمان گرايي به وجود مي آيد. اگر در گذشته او شعر و جنگ با هم ــيده است و قيصر در جنگ بودند اكنون اين جنگ به پايان رســده است. شاعر تمام در ــاعري تمام ش امين پور در گذر زمان شتوانايي شعر ترديد نمي كند: مي خواستم بگويم: «گفتن نمي توانم»

/ آيا همين كه گفتم / يعني / همين كه / گفتم؟قيصر امين پور در شعرهاي اخيرش شاعر شك و صلح است برخالف گذشته كه شاعر يقين و جنگ بود. يقين ريشه جنگ است. تنها كسي مي تواند بجنگند كه يقين داشته باشد عين حق ــد كه حق است يا ناحق، ــت اما اگر كسي ترديد داشته باش اسچنين مي سرايد: شهيدي كه بر خاك مي خفت/ سر انگشت در خون خود مي زد و مي نوشت. / دو سه حرف بر سنگ: / «به اميد

پيروزي واقعي / نه در جنگ، / كه بر جنگ!»ــت كه روزي مي خواست «شعري براي اين همان قيصر اســگ و اكنون نه در جنگ كه بر جنگ ــگ» بگويد از لوله تفن جن

است.ــت كه روزي «حكم آغاز توفان» را صادر اين همان قيصر اسكرده بود: تيغ مردان خورشيد در مشت / كور سوي شب تيره را كشـت / يك زبان زندگي يك زبان مرگ / ذوالفقاري سخنگوي در مشـت / قومي از زخم و خون، نسـل در نسل / از تبار جنون، پشت در پشت / ...مهر پايان مرداب در دست / حكم آغاز توفان

در انگشتقيصر اين روزها بيش از هر روز ديگري شاعر شده است. شاعر ــده يعني زبان را نه ابزار كه تنها محرم اسرار خويش مي داند، شجهان را نه در تغيير كه خويش را در تغيير مي بيند، مردمان را نه خير مطلق كه گاه در شر كامل مي بيند، انسان را نه قادر كامل كه مقهور عالم مي بيند و اين ناشي از درك اين واقعيت تلخ است كه: مرا / به جشـن تولد / فرا خوانده بودند / چرا / سر از مجلس

ختم / در آورده ام؟

ــت كه مي خواست شهيد شود و قصه قيصر قصه مردي اسشاعر شد. قصه شاعري كه انقالبي بود و آنگاه که نهضت به نظام ــد و انقالب به دولت، شاعر قصه ما شاعر دولتي نشد. تبديل شــفره دربارها شاعر شدند. شاعران ــاعران در همه تاريخ سر س شــرا شده اند از ــانه ها رفته اند و ترانه س در عصرها از دربارها به رســرايي مردمان راه درازي نيست مديحه سرايي حاكمان تا ترانه ساما شاعراني چون قيصر نه در مدح دولتمردان دوام آورده اند و نه مردمان. قيصر خويش را به خوبي شناخته است: نه چندان بزرگم/ كـه كوچك بيابم خودم را / نه آنقدر كوچك / كه خود را بزرگ...

/گريز از ميانمايگي / آرزويي بزرگ است؟قيصر امين پور در گريز از اين ميانمايگي است كه به شاعري رسيده است. شعر او در ۳۰ سال گذشته بازتاب يك نسل در گذار بوده است. قطاري كه در هر ايستگاه شاعراني را به مقاماتي رسانده است: يكي مدير و يكي مجري و يكي رجل سياسي در اين قطار و يك شاعر بيشتر نمانده و آن قيصر است: قطار مي رود/ تو مي روي / تمام ايسـتگاه مي رود / و من چقدر ساده ام / كه سال هاي سال / در انتظـار تو / كنار اين قطار رفته ايسـتاده ام / و همچنان / به

نرده هاي ايستگاه رفته / تكيه داده ام!آخرين مسافر قطار شعر انقالب ايستگاه هاي بسيار ديده است: ــالب، آغاز جنگ، پايان جنگ، پايان عصر ايثار، آغاز پيروزي انقعصر رفاه، پايان عدالتخواهي، آغاز اصالح گري، پايان اصالح گري، ــه را ديده ايم. اما از ياد ــاز اصول گرايي، پايان... ما نيز اين هم آغبرده ايم آن روزها را، آن آغازها و پايان ها را، آن يقين ها و ترديدها ــايد ــاعر ش را، آن ايثارها و خودخواهي ها را، غافل از آنكه يك شتنها يك شاعر نه از نسل ماقبل انقالب (كه شيفته قصيده و غزل بود) يا از نسل مابعد انقالب (كه فريفته شعر سپيد و شعر حجم ــد) كه مردي از نسل انقالب با آميخته از غزل و شعر سپيد و شــال ها در حال شاعر نه قصيده و ترجمه آميزگي در همه اين ســدن بود: و قاف / حرف آخر عشـق است / آنجا كه نام كوچك ش

من / آغاز مي شود! و اين گونه بود كه قيصر شاعر شد.

ــد: اگر داغ دل بود، ما ديده ايـم / اگر خون دل بود، ما معترض باشخورده ايم / اگر دل دليل اسـت، آورده ايم / اگر داغ شـرط است، ما

برده ايمقيصر به جز سابقه انقالبي، البته كودكي پرخاطره اي هم دارد؛ ــري خالصه ــون جواني اش در انقالبي گ ــي اي كه گرچه چ كودكنمي شد اما معنايي جز آرمان گرايي نداشت: كودكي هايم اتاقي ساده بود / قصه اي، دور اجاقي سـاده بود / شـب كه مي شد نقش ها جان مي گرفت / روي سقف ما كه طاقي ساده بود / ...زندگي دستي پر از

پوچي نبود / بازي ما جفت و طاقي ساده بودآميزه كودكي و جواني، سابقه انقالبي و صداقت كودكي قيصر را همچنان آرمان خواه نگه مي داشت. آرمان او اكنون آزادي بود و نه

فقط آزادي خلق كه آزادي فرد.دهه اي ديگر گذشت. آرماني ديگر در پي آرمان اول آمد و رفت. اگر در دهه ۶۰ انقالب آرمان بود، در دهه ۷۰ اصالح آرمان شد. اگر در دهه اول ايثار معيار بود، در دهه دوم عقل معيار بود: ما / در عصر احتمال به سر مي بريم / در عصر شك و شايد / در عصر پيش بيني وضع هوا / ...عصر جديد / عصري كه هيچ اصلي / جز اصل احتمال،

تضمين نيستــم در پايان دهه ۷۰ فرو ريخت، اما اگر آرمان ديگر قيصر هــوره» سخنگاه او بود، اگر در دهه ۷۰ اگر در دهه ۶۰ «ُجنگ سمجله «كيان» سخنگاه او بود، اكنون در پايان دهه ۸۰ کالسش در دانشگاه تهران تنها سخنگاه اوست. قيصر استاد درس آموخته ــت، هر دو گوشه نشين؛ امين پور و ــتادي ديگر اس در محضر اسشفيعي كدكني كه پايان نامه قيصر را تاييد كرده است. در چنين ــتور زبان ــت كه قيصر امين پور اين روزها «دس حال و هوايي اســت. باز هم در خاموشي، شعرهاي پنج ساله عشق» را نوشته اســر كرده است. آنان كه مي خواستند بدانند اول دهه ۸۰ را منتشكه او در اين پنج سال چه مي كرده، اكنون از زبان او مي خوانند: من هيچ چيز و هيچ كسي را / ديگر / در اين زمانه دوست ندارم / انگار / اين روزگار چشـم ندارد من و تو را / يك روز / خوشحال و بي مالل ببيند / زيرا / هر چيز و هر كسي را / كه دوستر بداري / حتي اگر يك نخ سيگار / يا زهرمار باشد / از تو دريغ مي كنند / پس / من با همه وجودم / خودم را زدم به مردن / تا روزگار، ديگر

/ كاري به من نداشته باشد. قيصر اكنون به شكاكي كامل تبديل شده است: هزار شايد و

آيا به جاي يك بايد / گمان كنم، به گمانم نشسته جاي يقينــش چيزي بر جاي نمانده است. قيصر ديگر اكنون از او جز پرسنمي تواند از درون سينه مادران و برق چشم برادرانش سخني بگويد. ــخي ندارد سراسر پرسش است. پرسش هايي ناظر به بدبيني او پاســنفكران (دهه ۶۰) يا محض به جهان به همه جهان و نه فقط روشمردمان (دهه ۷۰) كه همه: چرا هميشه همين است آسمان و زمين؟ / زمان هماره همان و زمين هميشه همين؟ / اگرچه پرسش بي پاسخي است، مي پرسم؟ / چرا هميشه چنان و چرا هميشه چنين؟ / چرا زمين و زمان بي امان و بي مهرند؟ / زمان زمانه ي قهر و زمين زمينه ي كين؟

ــوال از ــنفكران و مردمان به س ــش از روش كار قيصر از پرسخداوند رسيده است: اگر كه چون و چرا با خدا خطاست، چرا / چرا

سوال و جواب است روز باز پسين؟قيصر از تجديد نظرطلبي هم عبور كرده است و در دگرديسي هم دگرديسي كرده است: صدبار پشيماني و صدمرتبه توبه / هر بار پشيمان ز پشيماني خويشم / ...فردايي اگر باشد باز از پي امروز

/ شرمنده چو حافظ ز مسلماني خويشمقيصر به صراحت دريافته است كه نه فقط آرمان خواهي دهه ــت. ــه ۷۰ كه هر آرمان خواهي در معرض حرمان اس ــا ده ۶۰ يحكايت او حكايت كسي است كه: هر چه روزي آرمان پنداشت، حرمان شد همه / هر چه مي پنداشت درمان است، عين درد شد.

شايد از ميان همه آرمان ها تنها آرماني كه براي قيصر به جاي مانده چيزي جز زبان نباشد. همان زبان و همان شعري كه او آن را در بيان سخن خويش ناتوان مي ديد. اكنون به كار بازي زباني مي آيد: اين روزها كه مي گذرد / شـادم / اين روزها كه مي گذرد /

شادم / كه مي گذرد / اين روزها / شادم / كه مي گذرداما آيا قيصر به روزمر گي افتاده است؟ آيا از آرمان گرايي توبه

Page 66: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ادب ايران۶۹

انگار حباب را تماشا كرديميا رقص سراب را تماشا كرديم

در پرده نه طرحي و نه تصويري بودتنها خود قاب را تماشا كرديم

قيصر امين پور شعر نمايشگاه از مجموعه دستور زبان عشق

ــراوان؛ ــت با مخاطبان ف قيصر امين پور چهره اي اسمخاطباني كه شعرش، كالم اش، تئوري هاي اش و هر آن چيزي كه از او برمي آيد را درك و ضبط مي كنند. شاعري با موقعيت رشك برانگيزي در آكادمي، در جو دانشگاهي ــخت دارد و طرفداران فراوان. شايد به كه عاشقان سرسهمين خاطر است كه انتشار هر كتابي از او، به خصوص شعر تبديل مي شود به يكي از مهم ترين وقايع ادبي به ويژه ــر دانشجو. «دستور زبان عشق» جديدترين در ميان قشــت، اثر قيصر امين پور نيز از چنين خاصيتي بهره مند اساز خرده جريان ها و اقبال نسبي اي كه درك و ديده شدن اين آثار را توجيه و تضمين مي كند. قيصر در كنار برخي شاعران كم تعداد ديگر از معدود شاعراني است كه هنوز به خوبي ديده و آثارش خوانده مي شود. عالوه بر اين او باز هم ــاعراني است كه از دنده تعهد برآمد و مقبول از معدود شهم مسلكان روشنفكرش هم شد؛ مقبول از آن رو كه شايد ــاعر از خيل عظيم شاعران انقالبي و متعهد، امين پور شــا و در دايره ــا چهره اي بود كه هم در ميان خودي ه تنهغيرخودي ها اقبالي روشن پيدا كرد. اين كليت وضيعتي آفريد كه در آن قيصر امين پور توانست از يك شاعر صرف به سوي كسب موقعيتي روشنفكرانه تر حركت كند. متعهد خاموش اما معترض اين روزها همان كسي بود كه در طول دو دهه و اندي كه از وقوع انقالب مي گذرد، دگرديسي هاي مختلفي داشت. در اين دگرديسي ها اصول اش تغيير نكرد، ــت داد كه متعهد باقي ماند اما وجهه اي منتقدانه به دس

باعث شد به عنوان شاعر متعهد منتقد شناخته شود.

امين پور اين روزها ۴۷ ساله است. از سال ۱۳۵۸ تا به امروز در فعاليت هاي فرهنگي حضور داشته و در عين حال جرياني را ساخته كه در حلقه ادبيات متعهد، ساز ديگري مي زند. او كه از بنيانگذاران حوزه هنري است، با ميانه رويي كارش را آغاز كرد. مشي اي محافظه كارانه كه در سال هاي دهه ۶۰ و در ميان هر دو قشر اصلي هنرمندان ايران كمتر وجود داشت. با درك همه جانبه انقالب و حركت به سمت ساختن آرمان هاي فرهنگي متناسب با آن امين پور حوزه را پايگاه خود و دوستانش اش دانست. مركزي كه قرار بود ــاي ادبيات متعهد انقالبي را به واقعيت تبديل كند و رويــود براي نسل هايي كه به اين باور رسيده بودند الگويي شكه بايد به «ريشه ها» بازگشت. امين پور، عموزاده خليلي، محسن مخملباف، حسن حسيني و... حوزه و در عين حال نشرياتي مانند «سوره» و «سروش» را در اختيار گرفتند. ــال و در سال ۱۳۶۳ دو امين پور بالفاصله و بعد از چند س

دفتر «تنفس صبح» و «در كوچه آفتاب» را منتشر و تالش كرد تا با نوآوري در قوالب سنتي به خصوص «غزل» راوي آهنگين روزگارش باشد. فعاليت هاي شبانه روزي امين پور و حلقه حوزه هنري از يك سو و حمايت هاي صنفي اي كه از اين مركز انجام مي شد از سوي ديگر، حوزه و اهداف آن ــعار و داستان هاي انقالبي و تئوري هاي را معرفي كرد. اش

اين جوانان متعهد دهه شصتي اين فرصت ــاخت كه معرفي و آشنايي دقيق تري را ســان ارائه كنند. قيصر در همان از آرمان هايشسال ها با استعانت به ميانه روي اش راه خود را از چهره هايي مانند يوسفعلي ميرشكاك، رضا رهگذر و حتي محسن مخملباف جدا كرد. نه بر روشنفكران شد نه با آنها و از طرفي ديگر به سمت درك جدي تحصيالت آكادميك ــته ــجوي انصرافي رش ــرد. دانش حركت كــال ۶۳ تحصيل در رشته دامپزشكي در ســي را آغاز كرد. اما اتفاق مهم و ادبيات فارستاثيرگذاري كه اصوال شكل و جايگاه امين پور و حوزه هنري را تحت تاثير قرار داد. ماجراي ــدن او و ياران اش بود از حوزه. (سال جدا شــه در اعتراض به برخي ــعابي ك ۱۳۶۶). انشــت آن دوره حوزه ــت ها و اصول رياس سياســتانه انجام گرفت كه البته آنچنان هم دوسنبود. در راس اين جريان چهار نام قابل توجه بودند، امين پور، حسن حسيني، مخملباف ــش را كامال از متعهدين جدا (كه البته راهكرد) و عموزاده خليلي. شوك برآمده از اين ــري را رها نكرد و جدايي هيچ گاه حوزه هنــاعران و نويسندگان متعهد باعث شد تا شخود نيز چند گروه شوند. وضعيت امين پور در اين سال هاي پرماجرا خاص بود. از طرفي ــويي ــده بود و از س به يك منتقد تبديل شــاعر محبوب. مخاطبان اش اغلب به يك شقشري بودند كه نزديكي بيشتري با انقالب ــتند و گاه او را نماينده اي مي انگاشتند داش

كه مي تواند در برابر نام هاي پرآوازه دگرانديشان غيرمتعهد ــي از حوزه رفت و ــد علم كند. امين پور در چنين حالت قبه حلقه اي پيوست كه مدعي روشنفكري دين مدار بودند، به حلقه «كيان». اينكه امين پور در سال هاي آغازين دهه ۷۰ از شاعر متعهد به شاعر منتقد تبديل شد، امري است دوسويه. او در عين وابستگي به آرمان هاي اش به دركش از تعهد، تالش كرد نوعي نوگرايي را در دستور كارش قرار دهد. نوعي اصالح طلبي كه او را به حلقه مجله كيان نزديك ــده اي بودند ــال هاي تعيين كنن مي كرد. اوايل دهه ۷۰ سبراي ادبيات متعهد. جنگ تمام شده بود، هيجان هاي دهه شصتي فروكش كرده و جامعه در جست وجوي وضعيتي پايدار بود. در همين سال ها بود كه بسياري از چهره هاي نه چندان خالق ادبيات متعهد آرام آرام كنار رفتند و تبديل

ــدند به كارمندان فرهنگي و در همين سال ها بود كه شبازخواني آثارشان آغاز شد نمره بااليی نياورد. امين پور در اين وضعيت خاص و تعيين كننده نه تنها حذف نشد بلكه با چاپ مجموعه «آينه هاي ناگهان» اقبالي فراتر از همفكران ديگرش پيدا كرد. حلقه كيان با چاپ آثار امين پور وجهه ــار امين پور ــت كه البته در كن ــي اش را جدي تر گرف ادبــن حسيني و مصطفي مستور نيز چهره هايي چون حســيدند روح انقالبي و ديني را به شكلي بودند كه مي كوشــكل بازآفريني كنند. در مدرن تر در فكر و جدي تر در شعين حال انتقادهاي تئوريسين هاي كيان نسبت به تفكر سنت گرايانه و اعتقاد به شكلي از پروتستانيسم باعث شد تا زمزمه تركيب جديدي به نام «روشنفكري ديني» به زبان آيد؛ تركيبي كه منشا بحث ها، كتاب ها و جدال هاي فراواني در سال هاي بعدي بود. امين پور تا قبل از دوم خرداد دوره

دكتراي ادبياتي اش را به پايان رساند و در سال ۱۳۷۶ از تز خود با عنوان «تجدد و نوآوري در شعر معاصر» دفاع كرد. استادش يعني محمدرضا شفيعي كدكني از اين پايان نامه ــال تجليل و تمجيد كرد. وضعيت امين پور معترض از ســكوت همراه بوده است. او در ۱۳۷۶ تا به امروز با نوعي سسال هاي قدرت خاتمي تبديل شد به شاعري فراجناحي، ــران مستقل چاپ مي كردند (و مي كنند) و آثارش را ناشــران او نبودند. در اين ــان اش ديگر و لزوما همفك مخاطبوضعيت او كه چند سالي بود در دانشگاه تدريس مي كرد به يكي از محبوب ترين اساتيد دانشگاهي نيز تبديل شد؛ اما دو حادثه مهم بر زندگي امين پور تاثير فراواني گذاشت. اولي كه شايد مهم تر از دومي باشد، مرگ نابهنگام حسن حسيني بود كه بدجور براي دوستان اش گران آمد و دوم

بار ديگر قيصر بار ديگر قيصر ۲۲

Âdš v «œe¹ ÈbN

متعهِد معترض

Page 67: Shahrvand Emrouz 10

۷۰شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ادب ايرانــتانه مرگ برد و با ــانحه تصادف امين پور كه او را تا آس ســال ها بود كه امين پور زخم هاي پايدار بازآورد. از همان ســد، ــش گرفت؛ منزوي نش ــي را در پي ــكوت دوچندان ســرد، اما نه تن به ــه داد، آثارش را چاپ ك ــس را ادام تدريــاخت و نه به شكلي علني به مصاحبه داد، نه جنجال ســراد يا جرياني حمله كرد. امين پور تصميم گرفت فرد، افــتان اش همچون عموزاده ــاعر باقي بماند. با آنكه دوس شــمس الواعظين، عبدالجبار کاکايی قزوه و... به خليلي، شــا او اين بار بر آن ــت زدند ام كار حزبي و مطبوعاتي دســتادش يعني شفيعي كدكني بود كه راهي را برود كه اســكوت و دوري از رسانه ها. اين سكوت البته به رفته بود: سمعناي بي روشي نبود. قيصر امين پور در مقام يك شاعر با ايده هاي اصالح طلبانه همان فردي بود كه اصالح طلبان به او تمسك مي جستند، اشعارش در روزنامه هاي اصالحات به كرات منتشر مي شد، نشريات كودك و نوجوان از نام و آثارش سود مي بردند و البته روشنفكران نيز با وجود ديدي انتقادي تر، شعرش را مي خواندند. در واقع تعهد دگرگون شده در رفتار و ذهن امين پور او را از جايگاه يك تئوريسين سياسي- فرهنگي به سمت دنياي نقش شاعري وابسته ــال ــه آكادمي دچار كرد كه دلخواهش هم بود. در ۸ س برياست جمهوري سيدمحمد خاتمي، امين پور آثاري چند چاپ كرد كه البته همه آنها شعر نبودند. تيراژ باالي آثارش

ــياري ميان او و مثال برخي از فاصله بسمتعهدين ديگر دهه شصيتي به وجود آورده بود و به همين دليل جناح راست كه در مشي فرهنگي اش هنوز قيصر را شاعر خود مي دانست، منتظر ماند تا به ــت يابد و از او تجليل كند. با قدرت دسبه قدرت رسيدن محمود احمدي نژاد و ــپري شدن استقرار بعد از چند ماه از ساصول گرايان، فعاليت هاي فرهنگي شان ــان نيازمند ــد. اصول گراي ــاز ش نيز آغــد؛ چهره هايي ــزرگ بودن چهره هاي بــته و تاثيرگذاري كه مقبوليت عام داش

ــد. امين پور و ياران اش كه ــده باش فرهنگي شان ثابت شاين بار در «خانه شاعران» گردهم مي آمدند، از اين جمله ــد، بزرگداشت هايي در نظر گرفته بودند. تالش ها آغاز شــاد بر آن ــد و در مقطعي «عليرضا قزوه» و وزارت ارش ششدند نام امين پور را بر خياباني در يكي از شهرهاي غربي حك كنند؛ كه او با مخالفت صريح جريان را برهم زد. اين ــن به سرعت مرزهاي ميان امين پور شاعر با گرايش روشاصول گرايان تازه نفس را مشخص كرد و جرياني ساخت كه شايد بتوان آن را مواجهه متعهدين و اصول گرايان دانست؛ ماجرايي كه «خانه شاعران» را مستقل جلوه داد و بالطبع و بعد از چندي اعتراض هاي برخي ديگر از چهره هاي ادبيات متعهد را نسبت به كاركردهاي فرهنگي جديد دولت جديد برانگيخت... قيصر امين پور در طول دو سال گذشته آنچنان از سكوت خودخواسته اش خارج نشده و با وجود اين كه در برخي محافل و جمع ها نيز ظاهر مي شود اما همچنان بر اين سكوت پافشاري مي كند.سکوتی که در شعرش تبديل

به نشانه های مشخص اعتراض شدند.

سخن گفتن در باب شعر امين پور نه در تخصص من است و نه در مشي اين نوشته مي گنجد، اما بايد اشاره كرد كه او در مجموعه آخرش كه تركيبي از اشعار نيمايي، آزاد، غزل، رباعي و دوبيتي است، نشان از خستگي و ترديدهايي

ــران اش از آن روايت ــي همفك ــق دارد كه او و برخ عميمي كنند. امين پور با همان ميانه روي هميشگي مصاديق ــتقيم دارند با ــبت مس و لحظاتي را طرح مي كند كه نساصول شناخته شده شان. اين شاعر متعهد كه شايد بتوان ــرض» را نيز به او اطالق كرد، نماينده خالق صفت «معتوضعيتي شده كه داليل عمده و اصلي سكوت را رقم زده است. شايد بايد با نگاهي تاريخي تر امين پور را نماد نسل و جرياني دانست كه در عين برآمدن از تجربه دهه ۶۰، راهي ديگر پيش گرفتند و خود به روندي مستقل اما همچنان ــوت خطرناك متعهد باقي ماندند. امين پور زماني از كسدولتي شدن و كارمند شدن هنرمند دور شد كه شروع به پرداختن به تعريف دوباره از پديده ها كرد. اين يقين و باور وجود دارد كه او و ياران اش وضعيت قابل انتقادي نسبت ــان پديد آورده اند، اما بايد ديد كه سمبوليسم و به آثارشايده آليسمي كه پايه و مايه اصلي ظهور ايشان بود چگونه به نقد كشيده شد. امين پور با اين وضعيت و به دليل شهرتي كه نه از قبل كاركردهاي سياسي و بلكه به واسطه شعرش ــت آورده، هنوز در حال كامل كردن مسيري است به دسكه در آن تعهد به معناي اصول گرايي يا بنيادگرايي نيست. سير فكري و كاري اش در عين اينكه او را صاحب وجاهت ــد كه دچار حالتي ــي كرد، اما باعث نش و صورتي سياسشود كه در آن خودي يا غيرخودي بودن عامل شناسايي ــاعر را نويسنده باشد. او در چهارمين شدهه عمرش پير شده است وخستگي و ترديدهايي كه در شعرش- به خصوص در مجموعه اخيرـ ديده مي شود، نشان ــت ــه او در آن حرك ــي دارد ك از تاريخكرده و به نتايجي دگرگونه رسيده است. ــه، هيچ گاه محافظه كاري امين پور البتباعث مماشات نشد، چه جدا شدن اش ــت او و هم بخشي از حوزه هم سرنوشــت حوزه را تغيير داد. حال در از سرنوشميانه دهه ۸۰ خورشيدي شاعري به نام قيصر امين پور وضعيتي دوگانه و در عين حال مستقل دارد. از يك سو در اردوي متعهدين ميانسال ــخص ــويي ديگر گرايش هاي مش ــده باقي مانده از س شــنفكرانه دارد و هويتي آكادميك يافته و فراتر از اين روشــاعران اسلوب گراست كه مخاطبان دو، يكي از معدود شــتند. روندي كه او آن ــياري منتظر آثار جديدش هس بســت از يك شاعر متعهد انقالبي كه را پيموده وضعيتي اســد آرمان هايش را دوباره تعريف كرد و به آرامي تبديل شــايد بسيار زود باشد به فردي با ديدگاه هاي منتقدانه. شكه درباره امين پور حكم صادق و شفافي صادر كنيم ولي مي توانيم بگوييم كه او هنوز در ميانه ميدان قرار دارد، در ــر جايي كه خود از آن دوري مي جويد و ديگران اش بر سنام و وجهه اش سخن پراكني مي كنند و از خود مي دانندش. امين پور شاعر در اين حالت و برزخ همان روشي را برگزيده ــياري از چهره هاي هم شكل اش انتخاب كرده اند و كه بســتن است به وقت گفتن. شايد او برگزيد که آن دم فروبســطرهاي اشعارش مستتر باشند و اجازه گفته هايش در سنداد بيش از اين اسير جناح هاي سياسي اي شود كه او را به خود و به سمت خود مي خوانند. شاعري با سيگار بهمن كه ــته شده و در ترديدهايش هنوز هم در اين گير و دار خساز عشق هاي معصومانه مي نويسد و كودكي. او پرتره نسلي ــد و حاال زودتر از موعدش ــت كه خيلي زود بزرگ ش اس

پيري را تجربه مي كند.

بار ديگر قيصر بار ديگر قيصر ۳۳

شبی در آخرای سال ۷۷ بود به گمانم که در مقام گزارشگر «نشاط» از احمدرضا احمدی صراحتا سوال کردم آيا ۳۰ سال پيش آنی به ذهنش خطور می کرد ــبی در ستايش فريدون مشيری که ۳۰ سال بعد شــال پيش کم وبيش يعنی وقتی سخن بگويد. ۳۰ ساحمدی دو، سه مجموعه شگفت و پيشرو از شعرهای خود را منتشر کرده بود و چشم و چراغ محافل بسيار جوان و پيشرو ادبی آن سال ها به شمار می رفت، از موج نو تا شعر ديگر وحقانيت و اصالت شعر مشيری موضوع يک جدل تند و تيز مطبوعاتی ميان نادرپور از جبهه نوکالسيک ها و معتدل ها و براهنی از جبهه مدرن ها و تندروها شده بود. احمدی با خونسردی و کمی طنز و شايد دلخوری، درجا جواب داد که ۳۰ سال پيش اصال فکر نمی کرده روزی سکته قلبی کند اما کرده بوده و بعد هم چند کالمی در اين باب که شاعران همه يک قبيله و اعضای يک پيکرند خاطرنشان کرد و راستی اگر تاريخ شعر معاصر ورق به ورق پر است از خصومت های ديرسال، اما کم نيستند مغازالت دير هنگامی هم که ــان ناظران بی طرفی مثل تحقيق در سرچشمه هايشــته ما را غرق در تامالت نابهنگام کند. چيزی نگذشــود که احمدی بار ديگر غافلگيرم کرد. غافلگيرتر از بقبل. نمی دانم هنوز نشاط بود يا بسته بودندش و من ــعر برای عصر آزادگان هفته ای يک صفحه درباره شدرمی آوردم. از جمله کارها يکی اين بود که از شاعری يا مثال منتقدی می خواستم يک شعر از شاعری ديگر را غالبا به انتخاب خودش، به اصطالح «خوانش» کند، با عنوان ثابت «شعرخوانی». زمانی که سر صحبت را با احمدی باز کردم با کمال شگفتی شنيدم و باز هم در جا، که مترصد است از شعر قيصر امين پور بنويسد. شايد اگر آن مطلب نوشته می شد از کار فروبسته اين مطلب هم گرهی گشوده می شد، اما افسوس که وعده

خوبان از هزار يکی هم وفا نکند جز سر خرمن.

ــح می دهند ــتارانش ترجي امين پور يا بعضی دوســتگاهی بی ترديد در ــد، «قيصر»، خاس صدايش کنناوالی دهه ۶۰ دارد. اين يادآوری، خالف پندار موافقان ــه داوری های ــخنی نه ناظر ب يا مخالفان محتمل، ســات تاريخ نگارانه ــه برخی مالحظ ــه معطوف ب ادبی کــانی امروز سودای ــت. جای شگفتی است که کس اس«خلوص» شعر و هوای فراجناحی بودن شاعر در دل ــدان دور و دير در کار ــر دارند که روزگاری نه چن و ســب هويت از همين مرزبندی های امروز «کاذب» کسجناحی بودند. آدينگان و آوينگان٭. بی شک ناخالصی امروز ما، مرزهای کاذب امروز ما همانا رويای صادقانه دوش و پرندوش همين کيميانظران است. در يادداشت شماتت برانگيز اخير خود درباره کاکايی شاعر، اين قلم

d È—UB « —UO u¼

مگر مساحِت رنج مرا حساب کنيد...

Page 68: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ادب ايران۷۱

به مضمون «تقابل شهر و روستا» در نوعی شعر و نوعی ــاره کرد و برخی ــی اش ــر در اوالی دهه ۶۰ شمس نظــارتا خاطرنشان جنبه های تاريخی اين مضمون را اشــعر امين پور با اين مضمون، ضمن شد. نسبتی که شچاپ توامان دو مجموعه «تنفس صبح» و «در کوچه آفتاب» در سال ۶۳ برقرار می کند، همچون شعر قزوه ــايرين نسبتی پيچيده و ترکيبی است، پيچيده تر و سحتی از شعر قزوه و شايد سايرين. «در کوچه آفتاب» مجموعه ای است از رباعيات و دوبيتی ها، دو قالبی که ــکاراي سياسی آن سال ها به قالب های در رويکرد آشــاخص تر از حتی دو قالب محبوب مثنوی و کهن، شــابقه تجددورزی در غزل غزل به حساب می آيند. س (Alternative) ــوی در مقام بديل و تا حدودی مثنــپيد نيمايی به پيش از تجددورزی در قوالب آزاد و ســت کم به دهه ۵۰ و به احتمال زياد در مورد غزل دسسال های ۲۰ و ۳۰ می رسد. غزل متجددانه که آخرای ــان مميز و در دهه ۵۰ تا نيمه اول ۷۰، چون يک نشمقام شمشيری برای کشيدن در برابر فرهنگ برآمده ــط و شهرنشينان جديد و طبعا از اقليت طبقه متوســال های پيش عليه قوالب جديد به کار می رفت، در ساز انقالب خود به صورت قسمتی از تناقض های مضمر ــده بود. بذر غزل و تا ــنفکری ايرانی متولد ش در روشحدودی مثنوی در زمين روشنفکری کشته بود اگرچه ــی دراز در آن زمين باقی ماند تا ثمر دهد. برای خزانــان دهيم اين سخن از سيمين و منزوی و ... آنکه نشحتی فرا می رود، کافی است فقط اشاره کنيم به غزلی از پرويز ناتل خانلری، در مقام روشنفکری با ريشه های ــتانی و دانشگاهی و از ــرافی و شاخه های فرهنگس اشــارکت کننده در جمله شاخص ترين روشنفکران مشــوی. غزلی با ــت جديد ايرانی در عصر پهل پروژه ملي

ــن خضراء می گشت/ مطلع «ماه غمناک در اين گلشباد بی خويشتن افسرده و شيدا می گشت» که گرايشی آشکارا به توصيف رمانتيک را بر بستر زبانی کالسيک در آن باز می يابيم. از چند مثنوی نوکالسيک سايه و همينطور از «ساقی نامه» بديع پرنگ و به خصوص دو مثنوی بسيار تاثيرگذار فروغ فرخزاد نيز می توانيم چون ــماری از مثنوی های ساليان ۵۰ به بعد پيش نمون شاسم ببريم. اقبال به اين دو قالب را در پيش از انقالب ــد نمی توان با اقبال به دوبيتی و همانطور که گفته شــت رباعی قياس کرد که اوج رونق را پس از انقالب اســر خواهند گذراند و روزگاری سايه کوتاه ولی که از ســيراز بر سر کسی چون منصور ــنگين خود را تا ش ســاند. در اين روند امين پور اوجی هم حتی خواهند رسبا نشر دفتری تمام از دوبيتی و رباعی و آن هم اوالی دهه ۶۰، نقش شاخصی را عهده دار شد. طبعا مضمون تقابل شهر و روستا در دوبيتی حتی جلوه بيشتری از رباعی پيدا می کند، چنانکه بحر رايج دوبيتی يا همان «فهلّويات» بحری است که قرن ها بستر سرايش نوعی شعر غيررسمی و شايد بشود گفت غيرشهری فارسی بوده است، شعری که ريشه های خود را به پيش از اسالم و شاخه های خود را به شاعرانی چون فايز و باباطاهر و

هزاران سراينده گمنام سده های پياپی می رساند. ــی، ــو تنهايی، تو از تن ها جدايی/ غريبی، بی کس تبی آشنايی / دال گويی تو را من می شناسم/ تو از اينجا

نه ای، اهل کجايی؟(گزينه اشعار، ص ۱۶۵)

ــت که شاعر و از جمله در همين قالب دوبيتی اســالمی و «شعر دفاع ــيس مقال شعر انقالب اس در تاس

مقدس» ايفای نقش می کند: بيا ای دل از اينجا پر بگيريم/ ره کاشانه ديگر بگيريم

/ بيا گم کرده ديرين خود را/ سراغ از الله پرپر بگيريم (همان، ص ۱۶۴)اما تصوير قيصر دو بيتی را و رباعی گو را در همان سال ۱۳۶۳ قيصر غزل سرا تکميل می کند.. نظری به غزل های امين پور در «تنفس صبح» مشارکت تعيين ــاعرانی از قبيل سهيل محمودی کننده او را کنار شــينی در پروژه «غزل حوزوی»، ــيد حسن حس و ســالمی و بعدها ــه و هنر اس ــوب به حوزه انديش منســر او را که ــان می دهد و از اين نظ ــوزه هنری نش حگذار شاعرانی از قبيل سهيل محمودی و سيد حسن ــاده و نحو حتی المقدور حسينی می نشاند. زبان س

استاندارد و هموار: ــت/ برای ــس که گريه نکردم غرور بغض شکس ز ب

غسل دل مرده آب الزم نيست (همان، ص ۱۴۷)

صدور جواز برای ورود کلمات به اصطالح غيرشاعرانه، به خصوص در مقام رديف و قافيه، به غزل، تمهيدی که

البته نسبت دست کم به ايرج و شهريار می رساند:ــعاع درد مرا ضرب در عذاب کنيد/ مگر مساحت ش

رنج مرا حساب کنيد (همان، ص ۱۵۱)

تشبيهات و استعارات به ظاهر معاصرتری که گاه در قالب بافت نسبتا کالسيک زبان هم به خواننده عرضه ــهاب الزم نيست/ که با ــود: شب عبور شما را ش می ش

حضور شما آفتاب الزم نيست (همان، ص ۱۴۷)

ــل وصل» يک ــن «تنفس صبح»، «فص در هميمثنوی به اصطالح نوپردازانه است که اگر چه امين پور را شاعری تخصصا مثنوی سرا، از قبيل احمد عزيزی يا علی معلم دامغانی، معرفی نمی کند، از نظر پاره ای ــناختی و به خصوص از اين نظر ويژگی های سبک شکه خواننده را ديگر بار با مضمون تقابل شهر و روستا مستقيما مواجه می کند با مثنوی های معلم قابل قياس

است: فصل، فصل خيش و فصل گندم است/ عاشقان اين ــوی ــت ؟ / ... / بار می بنديم س فصل، فصل چندم اس

روستا/ می رسد از دور بوی روستا (همان، ص ۱۵۲-۵)ــتا از قالب دوبيتی و ــهر و روس اما عبور مضمون شمثنوی و دست اندازی آن به قوالب جديد، شعر امين پور را بی ترديد در پيچيده ترين و تناقض آميزترين موضع خود از منظر تاريخ ادبيات قرار می دهد: ... دستمالم را اما افسوس / نان ماشينی / در تصرف دارد / ... / ... / ...

/ آبروی ده ما را بردند !(همان، ص ۱۳۷)ــه با ــی ک ــی و تناقض پيچيدگــر تامل، خاستگاه آن را نظری از سپيچيدگی و تناقضی به حساب بايد ــر تجددخواهی و ــه دامنگي آورد کروشنفکری ايرانی در يکی دو سده ــته بوده است تفکيک صورت گذشــتن آن ــوا، و منحصر دانس از محتــنفکران فی المثل به رده ای از روشــوان ــل عن ــاال ذي ــه اجم انقالبی کــان اشاره کرديم «آوينگان» به ايشــی نمی تواند جز ساده لوحی سياســد. امين پور و «همرزمان» او از باشــلمان هراتی در آن قبيل مرحوم سساليان سودای آن به سر داشتند که با سالح حريف به مصاف او برخيزند ــف در اين معنا عبارت بود از و حريبرآمده غيرحکومتی ــنفکری روشــينی جديد و مهمترين از شهرنش«سالح» آن نيز هنر و ادبيات جديد، ــعری و در آن مقام قوالب جديد ش

به حساب می آمد. غافل که برکشيدن شمشير حريف بر روی خودش، حتی اگر به حذف او بينجامد، خود ــت. دور نبود در همان سال سنگين ترين هزيمت اســه فی المثل احمدرضا احمدی بزرگوارانه ۶۳ روزی کدست به کار خوانش شعری از قيصر امين پور شود و امين پور متواضعانه دل درگرو و پای در محضر کسی ــفيعی کدکنی بگذارد، فتأمل. و اما اين فقط چون شــت که شاعر ۲۵ يک بازی از بازی های نغز روزگار اسساله سال ۱۳۶۳ را کمتر از يک دهه بعد پيش آموزگار نشاند. به قول مترجم کورت ونه گات تازه درگذشته،

رسم روزگار اين است. پی نوشت:

ــاخته از دو گروه روشنفکران ايرانی ٭ دو تعبير خودسدر دهه ۶۰ به ترتيب منسوب به ماهنامه آدينه و مرحوم

سيد مرتضی آوينی ــب از: امين پور، قيصر، گزينه تمام نقل های اين مطل

اشعار، مرواريد، چاپ نهم، تهران، ۱۳۸۵

Page 69: Shahrvand Emrouz 10

۷۲شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ادب ايران

شاعر چه بخواهد و چه نخواهد با سرودن اولين شعرش ــاعري كه ما از او صحبت ــه تاريخ ادبيات مي رود. اين ش بــت و ــم اگر در دنياي روزمره و زميني، حرص پس مي كنيــد به همان جايگاهي كه در آن منزلت را نزند و قانع باشهست، وقتي پاي تاريخ ادبيات به ميان آيد نمي تواند آرام ــت، مي گويم به بگيرد. اگر بگوييد اين حرف صحيح نيسكسي - كه صالحيت دارد- بگوييد يك تاريخ ادبيات شعر ــم يكي از اين آقايان شاعر را از قلم ــد و اس معاصر بنويسبيندازد تا ببينيد كه داد و هوار او تا كجا مي رود. اولين كاري كه مي كند كتاب او را تخطئه مي كند. سواد علمي آن مورخ ــاعراني را كه در آن ادبي را بي اعتبار مي داند و بعد هم شكتاب آمده زير سوال مي برد. قيصر امين پور هم از شاعراني هست كه برگ هايي از تاريخ ادبيات از او و درباره اوست. اما هر شاعري هم در تاريخ ادبيات براي خود جايگاهي دارد. ــد ادبي هم تنها تا حدي مي تواند در تعيين اين جايگاه نقــادي از اين جايگاه را حافظه جمعي اثر بگذارد. بخش زيمشخص مي كند. اما رسانه ها هم در روزگار ما براي اين كار بي تاثير نيستند. در گذشته شعر خود شاعر وسيله تبليغ او بود. نام او را از شرق به غرب مي برد. پيش از آنكه مخاطب با اسم و شمايل شاعر آشنا شود با شعر او آشنا مي شد. اما در روزگار ما قبل از آنكه مخاطب، شعر فالن شاعر را بخواند از زندگي او باخبر مي شود. مصاحبه ها و خبرها براي فالن

ــاعر گاه جايگاه كاذب مي سازند. به او هيبت ساختگي شــت مي تواند از آن ــد كه تنها تا وقتي كه زنده اس مي دهنبرخوردار باشد. اما هيچ كدام از اين قدرت هاي زر وزور ياراي برابري با توفان روزگار را ندارند. از زمان انتشار اولين نشريه ادبي در سال ١٢٨٣ ه.ق تا كنون كم نبوده اند شاعراني كه ــانه هاي چاپي آمده اند و رفته اند. ولي حجم اندكي در رســانه هاي ادبي درباره امين پور بوده است. جست وجو از رســراي يافتن گفت وگويي با قيصر در صفحات مطبوعات و برسانه هاي الكترونيكي تقريبا بي فايده است. ظاهرا تاكنون

براي گفت وگو مقابل كسي ننشسته.

بايد ديد اين مقبوليتي كه امين پور بين مخاطبان شعر يافته به خاطر چيست. در كارنامه امين پور هم شعر انقالبي ــعر آزاد. در آخرين دفتر و مذهبي مي توان يافت و هم ششعرش با نام «دستور زبان عشق» سه شعر با عنوان هاي «طرحي براي صلح» دارد. در يكي از آنها مي گويد: شهيدي كه بر خاك مي خفت/ چنين در دلش گفت:/ «اگر فتح اين است/ كه دشمن شكست،/ چرا همچنان دشمني هست؟» امين پور جنگ را خارج از سفارشات ادبي مي بيند. به قول

خودش يك سطر در ميان آزاد بوده و هر طور و هر كجا ــته جوالن داده. نبايد فراموش كرد كه او كه دلش خواسشاگرد محمد رضا شفيعي كدكني است. تعريف او از شعر تا حدي منطبق است با تعريف شفيعي از شعر. همانطور كه ابزارهاي شعرشناختي را از استادش وام گرفته، سعي كرده ــاعر دانشگاهي رفتارهايي را هم كه تا حدي براي يك شبرازنده است از همو وام بگيرد. او اهل محفل هاي پايين و باال، سوار و پياده نيست. كاري با بزرگداشت هاي بزرگان غيرآكادمي ندارد. او يك شاعر دانشگاهي است كه پيشينه شعر را به خوبي مي شناسد. با سنت ها و بدعت هاي شعر ــاله فارسي آشناست. حاضر هم نيست كه هزار و چند ســد. براي همين هم ــت بكش از يكي به خاطر ديگري دسهست كه نه دست از سنت مي كشد و نه به نوآوري هاي ــعرش هم امروزي بي توجهي مي كند. در آخرين دفتر شقالب نو هست و هم قالب سنتي. اما چيزي كه در اين دفتر بسيار به چشم مي خورد، كوتاهي شعرهاي نو زبان ساده و نثرگونه آنهاست. در شعر «كودكان كربال»هيچ دخل و تصرفي در جابه جايي كلمات نكرده: «راستي آيا/ كودكان ــان تنها/ دائما تكرار مشق آب! آب!/ مشق كربال، تكليفشبابا آب بود؟» يك سوال روشن در ساختار نحوي ساده و ــيده شده است. در شعر ديگري اين سادگي و عادي پرسساختار نحوي اغراق آميزتر مي شود: « مرا/ به جشن تولد/ فراخوانده بودند/ چرا سر از مجلس ختم درآورده بودم؟» ــد شاعرهيچ تالشي براي ــايد به نظر برس در نگاه اول شاحضار كلمات نكرده. ولي واقعيت اين است كه برجستگي ــادگي كلمات از يك سو و ــعرهاي امين پور در س اين شــه هاي به ظاهر ساده از سوي ديگر است. زيباترين انديش

فرم اين شعرها سادگي و بي پيرايگي آنهاست.

بار ديگر قيصر بار ديگر قيصر ۴۴

كوشش در اين نوشته يافتن ردپاي شعر كالسيك در اشعار ــت چرا كه معتقدم او با وجود اينكه شاعري است كه قيصر اسدر قوالب نو نيز موثر و موفق بوده اما ساختار قوالب كالسيك در تمامي آثارش ديده مي شود. اين نكته نه بر قوت آثار او خواهد افزود و نه تاكيدي است بر ضعف آن. بحث ارزشگذاري نيست چراكه هر مقوله فرهنگي از جمله ادبيات و در زيرشاخه آن شعر، بنا را بر سنت مي نهد، حتي اگر به ويرانگري كمر بسته باشد. در اين ميان قيصر امين پور نه تنها هرگز تمايل خود را به شعر كهن پنهان نمي كند بلكه گرايشي ناخودآگاه حتي در اشعار نو ــت كه نيز بدان دارد. يكي از اين تمايالت، مضمون پردازي اسدر سبك هندي جزو مولفه هاي اصلي به شمار مي رود و يكي ــاتيد بي بديل آن بيدل. پرداختن به مضمون و ارائه آن با از اســبك هندي پررنگ بيان هاي تصويري متفاوت گاه آنقدر در ســود كه همه چيز را به خود معطوف مي دارد و و موجب مي شــاعر از عناصر ديگر مي شود. شيفتگي امين پور به اين غفلت شامر را غالبا در غزلياتش مي بينيم: دومين مولفه ضربه زنندگي ــت. ناگفته پيداست كه طرح رباعي و تاكيد بر ابيات پاياني اسطرحي موجز از اين مفاهيم است. براي روشن تر شدن مطلب بايد گفت امين پور جداي از رباعياتي كه دارد، در بسياري موارد سعي دارد ساختار اين قالب را نيز در كليت اثر خود پياده كند. اين طرح به چند نحو قابل اجراست. نخست اينكه خود رباعي

بگويد كه در اين عرصه آثار موفقي دارد: «دستي ز كرم به شانه ما نزدي/ بالي به هواي دانه ما نزدي/ ديري است دلم چشم به ــري به خانه ما نزدي» و البته گاهي ــق، س راهت دارد/ اي عشــقان رنگين شد آفاق/ درخشان شد نيز ناموفق: «ز خون عاشرواق تيره گون طاق/ شب كافر فرو شد در سياهي/ به عقل سرخ سر زد شيخ اشراق» كه انتخاب قافيه به هيچ وجه زيبا نيست ــرخ» و «شيخ اشراق» نيز هيچ كمكي و ضمنًا ايهام «عقل ســعار خود را با به اين امر نمي كند و دوم آنكه بخواهد پايان اشضربه اي خاص تمام كند. گويي كه كليت شعر قصد دارد مثل ساختار رباعي عمل كند. او در بسياري از اشعار خود بدين نحو عمل مي كند و شيفتگي اش را به رباعي اينگونه نشان مي دهد كه پايان برخي اشعار او نمونه روشني بر اين مدعاست: «افتاد/ آنسان كه برگ/ -آن اتفاق زرد-/ مي افتد/ افتاد/ آنسان كه مرگ/ -آن اتفاق سرد-/ مي افتد/ اما/ او سبز بود و گرم كه افتاد»، پايان ــتاني»: «ما را به جز برهنگي خود لباس نيست»، «ميراث باسپايان «در مسير باد»: «ليك او را/ هم خدا/ هم ناخدا/ باد است!» و پايان «حكايت مترسك»: «آنكه مي ترسد/ مي ترساند». حتي ــه براي نمونه ــود ك ــي در غزليات نيز اين امر ديده مي ش گاه

ــن» يا «تنها تو مي ماني» ــوان به غزل «عكس كودكي م مي تاشاره كرد. اجراي طرح رباعي در كليت اشعار، بيشتر در آثاري ديده مي شوند كه حالت روايي دارند. وقتي قرار است ماجرايي به شعر تبديل شود يا اتفاقاتي مربوط به هم در بستري متحد ارائه شوند، با روايت مواجه مي شويم و امين پور در اشعار روايي ــب در پايان دارد. ــود، عالقه خاصي به مبهوت كردن مخاط خــاره به مضمون كليت اثر، همه ــعار او بدون اش پايان برخي اشــر گفتم جوابم هيچ بود/ ــن خواهد كرد: «هيچ اگ چيز را روشناله اي در كوهسارم، هيچ هيچ»، «تنها تو مي ماني، ما مي رويم از ياد»، «يك عمر دويديم و سر چشمه رسيديم/ خشكيد و به يك جرعه چشيدن نرسيديم» يكي ديگر از تمايالت قيصر كه در آثارش نمود كمتري يافته است، سبك ساده و البته بي مثال ــاني در اين ميان گهگاه غريب ــت. سبك خراس خراساني اســاده و خشك خود ــاعران با زبان س مي افتد، چراكه برخي از شــد!)، شعر در جاي احياي آن (البته اگر نيازي به احياي آن باشاين سبك را به كالمي بي روح بدل مي كنند. اما در اشعار ساده قيصر غالبا موفق بوده اند: «لبخند تو خالصه خوبي هاست/ لختي ــت» اين بيت بهترين مثال براي ابيات بخند، خنده گل زيباســاده و در عين حال سهل ممتنع است. اين بيت به سادگي ســخن گفتن، سروده شده اما دقت در واج آرايي حرف «خ» به سهمراه وزن انتخابي كه خواب و رويا را تداعي مي كند، مثال زدني است. در پايان بايد گفت تعلق خاطر قيصر به شعر كالسيك به دو نحو كاركرد يافته است؛ نخست به صورت طبع آزمايي او در قوالب كهن و ديگري به صورت ناخودگاه كه در برخي اشعاري كه اشاره شد ردپاي آن را ديديد. اين شيفتگي تنها به يك جهت از امين پور شاعري دوست داشتني مي سازد و آن چيزي نيست

جز استفاده بجا از هر يك از عناصر شعر فخيم كهن.

روي اين پله هاي قديميبار ديگر قيصر بار ديگر قيصر ۵۵

È“Ë—u dÝU¹

شاعری با موهای خاکستریv öž U{dOKŽ

Page 70: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ادب ايران۷۳

درباره «قيصر امين پور» در مقام شاعر، حرف و سخن ــت. چرا كه «قيصر» از نسلي است كه با از ــيار اس بسسرگذراندن تجربه هاي متفاوت از تجربه شاعران نسل پيش از خود، زباني دگرگونه را در عرصه شعر معاصر تجربه كردند. زباني كه از يك سو از تجربه هايي چون جنگ و فضاي اجتماعي دهه ۶۰ مايه مي گرفتند و از سوي ديگر ريشه در شعر كالسيك ايران داشتند. در «قيصر» اما يك ويژگي بود كه او را به چهره اي متفاوت و مستقل در ميان هم نسالنش بدل كرد، چهره اي كه بدون شك آنها كه در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران ــر امين پور» ــر را با «دكتر قيص ــات معاص درس ادبيــتند، همچنين ــنا هس گذرانده اند به خوبي با آن آشــعر معاصر» او ــنت و نوآوري در ش آنها كه كتاب «ســاب، در مقام يك ــر» در اين كت ــد. «قيص را خوانده اننظريه پرداز و محقق ادبيات ظاهر شده است. نظريه پرداز ــيه ها و جنجال هايي كه و محققي كه به دور از حاشبحث سنت و نوآوري همواره برانگيخته، به بازخواني ــت. و توضيح اين جريان در ادبيات ايران پرداخته اســنت و نوآوري در آنچه بيش از هر چيز در كتاب «سشعر معاصر» رخ مي نماياند، نگاه آشتي جويانه «قيصر» به مقوله «سنت و نوآوري» است. نگاهي برخاسته از ــنت نقد دانشگاهي كه مي كوشد از رابطه سنت و سنوآوري، گونه اي داوري بي طرفانه و معتدل ارائه دهد ــنت به سود ــويه نگري و نفي س بي آنكه دچار يك سنوآوري يا برعكس، باشد. هر چند به نظر مي رسد اين ــي و اعتدال، گاه او را از طرح برخي تضادهاي بي طرفــت. «قيصر» در اين كتاب، ابتدا بنيادين بازداشته اســنت و نوآوري را ارائه مي دهد و تعاريف گوناگون از سدر ادامه نتيجه مي گيرد اين دو مفهوم هرگز در تناقض با يكديگر نبوده اند. فصلي از اين كتاب كه «قيصر» در آن به نقد سنتي و كاستي هاي آن در برخورد با ادبيات كهن پرداخته از فصل هاي درخشان كتاب اوست. او در اين فصل به موضع گيري جز م انديشانه منتقدان سنتي و تذكره نويسان در دفاع از سنت ادبي مي پردازد. چرا كه به اعتقاد او در سنت نقد ادبي در ايران، نقد سنت ــته، ضمن اينكه منتقدان سنتي بيش از جايي نداشآنكه به بن مايه هاي انديشگي شعر كالسيك بپردازند

ــنت نقد ــاد «بديع الزمان فروزانفر» در س از او زنده يدانشگاهي است و «قيصر» در اين كتاب اثبات مي كند ــفيعي» در عرصه كه يكي از ميراث داران در خور «شنقد و تحقيق دانشگاهي است. هر چند همان طور كه پيش از اين گفته شد، تاثير اين شيوه، گاه باعث شده است كه «قيصر منتقد و نظريه پرداز» يك گام عقب تر از «دكتر قيصر امين پور» در مقام استاد و محقق ادبي ــتد. اين باز مي گردد به همان تالش براي خارج بايسنشدن از چارچوب آكادميك و وفاداري به يك انضباط ــوب نقد و تحقيق ــن البته در چارچ ــاختارمند. اي سدانشگاهي بد نيست و حتي مي توان گفت الزم است. ــه جديد به ميان ــاي ارائه نظري ــا آنجا كه پ اممي آيد، لزوم گونه اي ساختارشكني حتي در عرصه ــود و اين جاست كه زبان و نگاه نقادانه حس مي شــهودي به متن در كنار آن نگاه جاي خالي نگاه شــاختارمند و در جهت كامل كردن آن احساس سمي شود. اما از اينها كه بگذريم به جرات مي توانيم بگوييم «قيصر» در مقام يك محقق و منتقد ادبي، در كتاب «سنت و نوگرايي در شعر معاصر» تصويري ــعر دقيق و چندجانبه از اين دو جريان در تاريخ شايران، ارائه داده است. او هوشمندانه موضوع نوآوري ــيك را پيش ــعر كالس ــودآگاه و ناآگاهانه در ش خــا به عرصه ــت كه پ ــد و در اين بخش هاس مي كشــاعران پيش از سبك نظريه مي گذارد. او نوآوري شهندي را از نوع نوآوري ناآگاهانه مي داند و معتقد است نخستين نوآوري توام با آگاهي نوآوري شاعران «سبك هندي» است. همچنين منتقدان سنتي و ــان را به سبب سكوت در برابر نوآوري تذكره نويسموالنا در غزليات شمس و درك نكردن اين نوآوري ــماتت مي كند. «قيصر» در اين كتاب، نوآوري را شــي مي داند كه در طول تاريخ همواره در كنار جريانــنت حاضر بوده است همانگونه كه سنت را هم ســه ــر در جامع ــي حاض مفهوممعاصر مي داند و استناد مي كند ــم به آنچه «اليوت» درباره «شــاعر در درك سنت تاريخي شــت. در زمان حاضر» گفته اسنگاه آشتي جويانه «قيصر» در كتاب «سنت و نوآوري در شعر معاصر» دقيقا در همين نكته نهفته است. او درك سنت را در ــعر، نه در تقليد مو به مو از شــعر كهن كه در درك بخش شــي مي داند و ــنت ادب پوياي سمعتقد است كه شاعر بايد اين پويايي را از دل سنت كشف كند و در بخشي كه به ادبيات مشروطه و پس از آن شعر نيمايي مي پردازد، به مصداق هاي نوآوري بنيادين در شعر ايران اشاره ــنت و نوآوري در شعر معاصر» با تمام مي كند. «سانتقادهايي كه ممكن است در نگاهي جزيي نگرانه تر بر آن وارد باشد، كتابي مهم و قابل تامل در عرصه

نقد و پژوهش ادبي در زمينه شعر ايران است.

بار ديگر قيصر بار ديگر قيصر ۶۶

ميراث داِرنقِد دانشگاهيمروري بر كتاب«سنت و نوآوري در شعر معاصر»

ــكل و قالب شعر پرداخته اند. او همچنين پيش به شاز اين فصل، در فصل آغازين كتاب منتقداني را كه با توجيه وابستگي قالب كالسيك به انديشه اي متعالي، شعر كالسيك را شعري بي نقص و نقدناپذير مي دانند، مورد نقد قرار مي دهد و اثبات مي كند كه وابستگي يك ــه، آن قالب را بري از عيب و نقص قالب به يك انديش

نمي كند. نگاه «قيصر» به ادبيات ــام فصل هاي ــو و كهن در تم نچندوجهي است نگاهي كتاب ــيده ــاري از تعصب. او كوش و عدوره هاي مختلف شعري است ــي ــات گوناگون بررس را از جهــه همين دليل آنجا كه كند و ببا نگاهي تيزبينانه تحول شعر در ايران را تحول دائمي از قيد و بند به سمت آزادي دانسته است باز هم به اين اظهارنظر كلي راضي نمي شود و در سطرهاي بعدي ــات و تناقض هاي با ذكر جزئي

موجود، در اين نظريه شك مي كند. «قيصر» منتقدي محتاط است كه مي كوشد در داوري دستخوش هيجان ــود و بيهوده نيست كه نقد شهودي و برخاسته از نش«تاثر از اثر» را نقدي غيرعلمي مي داند و تمام تالش ــود و با خود را مي كند كه از طريق اعتدال خارج نشــوري» به تحليل همه جانبه موضوع مورد «نگاه منشــفيعي» و پيش بحث بپردازد. نگاهي كه ميراث «ش

v Ëd vKŽ

Page 71: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ادب ايران

۷۴

يكي از نكاتي كه شعر دهه ۷۰ را نزد مخاطبان دچار مشكل كرد، استعاره هايي است كه شاعران جوان آن به كار بردند. اين استعاره ها نه ريشه در ادبيات كالسيك فارسي داشتند و نه آنچنان ملموس بودند كه خواننده ــعر آنها را دريابد. استعاره هايي كه اغلب اين معاصر شــته از شاعران در اشعارشان مي بردند، اغلب ذهني دسبود و مطابق آنچه كه خود نيز به آن اعتراف مي كردند، ــد. از همين رو بود كه مخاطب به فرامتن ارجاع مي شبه اين استعاره ها به شكل خوانش سكوت ارتباط برقرار ــاعران و نظريه پردازان شعر دهه مي كرد و آنچه كه ش۷۰ از آن حرف مي زدند و آن را با استناد به آراي روالن ــپيدخواني مي ناميدند اتفاق نمي افتاد. درجه بارت، سصفر اين نوشتار، اغلب در همان جايي مي ماند كه مولف

آن را جا گذاشته بود.شعر قيصر امين پور اما بر خالف نگاه غالب در دهه ــتعاره هايي مي پردازد كه ريشه آنها را ۷۰، اغلب به اسمي توان در ادبيات كالسيك يافت يا چنان ملموسند كه دركشان خارج از توان مخاطبان زبان فارسي نيست. اين استعاره ها را مي توان به دوشكل در شعر قيصر پي گرفت؛ دسته اي از استعاره هاي شاعرانه شاعر «آينه هاي ناگهان» زباني اند، يعني با يكي از كاركردهاي صوري زبان قابل تعريف يا بازشناختند و دسته ديگر را بايد با توجه معناي اجتماعي، تاريخی و بطني زبان بازجست. ــته از اشعار البته نكته اي كه در مورد كاركرد اين دســث فراتاريخي آن و ــت، بح امين پور قابل مالحظه اسبدون تاريخ مصرف بودن آنهاست. يعني او با اينكه اين استعاره ها با توجه به زبان ملموس مردم كوچه و حتي با همين ساختار زباني خلق كرده، اما كارش چنان نيست ــود تا براي فهم استعاره ها ــت زمان سبب ش كه گذشــتفاده از پاورقي شويم. در ادامه اين نوشته ملزم به اسكوتاه، اين دو كاركرد استعاري را در شعرهاي قيصر پي خواهيم گرفت. البته پيش از پرداختن به اين مبحث، ــه گاه اين دو كاركرد ــت ك ذكر اين نكته ضروري اساستعاري چنان به هم مي آميزند كه آنها را مي توان در

هر دو دسته به بررسي نشست.استفاده استعاري زباني قيصر در شعر بيشتر در آن ــود كه او گوشه چشمي به ادبيات جاهايي اجرا مي شــيك فارسي دارد. به طور مثال و در بيت آغازين كالســت: «گفتي: غزل بگو! چه غزل «فال نيك»، آورده اسبگويم؟ مجال كو؟/ شيرين من، براي غزل شور و حال ــو؟ / پر مي زند دلم به هواي غزل، ولي / گيرم هواي ك

ــت، بال كو؟...» در مصرع اول اين غزل، پر زدنم هسزبان مستقيم و بي واسطه حاكم است، گرچه كه همين ــاد غزلي از حافظ ــت كه ما به ي كاربرد زباني سرراســدازد: «گفتم: غم تو دارم، گفتا: اگر بر آيد...» اين مي انساختار گفت وگويي البته در شعرهايي ديگر نيز قابل پيگيري هست، اما بين اين دو غزل به نظر پيوند هاي بيشتري قابل مشاهده است كه نشانگر بينامتنيت در شعر امين پور، است. هر آن كس كه به ادبيات كالسيك معرفت بيشتري دارد، مي تواند از لذت متني بيشتري بهره ببرد، لذتي كه نمي توان به وسيله پاورقي ها آن را

حاصل كرد.ــور آورده: ــزل، امين پ ــرع دوم همين غ در مص«شيرين من، براي غزل شور و حال كو؟». شيرين ــي آورد؛ از ــد گونه به معن ــوان به چن ــن را مي ت مــويي اين واژه ريشه در ادبيات كالسيك فارسي ســيرين و فرهاد و همه چيزهايي دارد كه از قصه شــيرين خوانده ايم و مي دانيم و از سويي و خسرووشمي توان آن را اسمي دانست معاصر. اما نكته بعدي ــت، ارتباط اين تركيب با ــتعاره اي زباني اس كه اســت. در اين زبان است ــي اس ادبيات و زبان انگليســه همه چيز را در حالت منادا، صفت ملكي تلقي كمي گيرد، نكته اي كه در ادبيات فارسي كاربرد ندارد. امين پور به جاي مناداي «اي شيرين»، آورده است «شيرين من». همان طور كه انگليسي ها «اي خدا» يا «خدايا» را «خداي من» مي نويسند و مي خوانند. او همچنين استفاده ديگري از ادبيات انگليسي كرده my sweet ــوقه خود را است. در اين زبان، معشــيرين من»، به جاي عزيز من. مي نامند، يعني «شــيرين من» سبب ــتفاده توامان از تركيب «ش اسمي شود تا عالوه بر آنكه بعدي تازه از آن مراد شود،

خواننده نيز با آن احساس بيگانگي نكند.ــتعاره معنايي در بيت دوم اين غزل، امين پور از اســتعاره ــرع اول اين بيت از اس ــره مي برد. او در مص بهــرع دوم آن را به ــرزدن دل» بهره مي برد و در مص «پ«پرزدن» شاعر پيوند مي زند. اين همنشيني دو كاركرد

استعاري زباني و معنايي، شعر قيصر را دلنشين مي كند. استفاده همزمان اين دو كاركرد را مي توان در شعرهاي ديگر او نيز ديد. در شعر در «درد» مي توان اين نكته را به خوبي مشاهده كرد. از انتهاي شعر َشعر مي كنيم كه شاعر در آن به رمزگشايي شعرش پرداخته است: «درد، حرف من نيست/ درد، نام ديگر من است/ من چگونه ــم؟» اگر به اين دانش، خوانش نام خويش را صدا كنشعر را شروع كنيم، بينشي ديگرگونه در مورد اين متن خواهيم داشت: «دردهاي من/ جامه نيستند/ تا ز تن در آورم/ چامه و چكامه نيستند/ تا به رشته سخن در آورم/ نعره نيستند / تا ز ناي جان برآورم/ درد هاي من نگفتني/ دردهاي من نهفتني است...» وقتي دانستيم كه شاعر، درد را نام خود مي داند، آنگاه به سادگي درك خواهيم كرد كه او نمي تواند نام خود را نفي كند. هر گاه كسي تو را صدا مي كند، با ناخودآگاه بر مي گردي. اسم آدم در ناخودآگاه اوست و هر چند خود اين را برنگزيده، ــي درد را ــت؛ همچنان كه كس اما تا پايان عمر با اوس

نمي خواهد، اما درد هست و خواهد بود؛ چنان كه نام.در پاراگراف بعدي، شاعر به خوبي از استعاره زباني بهره مي برد: «دردهاي من/ گرچه مثل دردهاي مردم ــت/ درد مردم زمانه است/ مردمي كه چين زمانه نيســان/ ــه رنگ روي آستين ش ــان/ مردمي ك پوستين شمردمي كه نام هايشان / جلد كهنه شناسنامه هايشان/ ــه درد مي كند....» اگر بپذيرم كه نام و درد از يك ريشــات مي گيرند، جلد شناسنامه نيز كه پيراهن اسم نشــت، درد مي گيرد. اما اين استعاره زباني را نمي توان اسدر همين حد فروكاست. اين نكته، تنها توجيه منطقي

ماجراست. خوانش بقيه شعر هم به عهده خودتان.گفتني ها در اين مورد كم نيست. مي تواند با مثال هاي

بيشتري به شرح ماجرا نشست. افزون بر اين، نقش زبان محاوره ــتعاري ــرد آن در زبان اس و كاربــت، كه ــز موضوعي ديگر اس ني

يادداشتي جداگانه مي طلبد.

بار ديگر قيصر بار ديگر قيصر ۷۷

شعريبدون پاورقيb “ ÊU³ŠU� œU−Ý

Page 72: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

جنجال تازه تن تنكتاب هاي نژادپرستانه

به تازگی، ماجرای «تن تن در کنگو» از سری ماجراهای تن تن به قلم هرژه بلژيکی از بخش ويژه کتاب های کودکان کتابفروشی های انگلستان و آمريکا بيرون کشيده شد. اتهام اين کتاب توهين هرژه به سياه پوست های آفريقاست.كتاب های نژاد پرستانه در تاريخ ادبيات بی سابقه نيستند. از جمله آنها « داستان سامبوی کوچک» است.كتابي ويژه كودكان نوشته هلن بانرمن كه در سال ۱۸۹۹ منتشر شد. سامبو به بوميان دورگه آفريقايي ــود كه در جزاير كارائيب سكني گزيده اند. كتاب به خاطر انتخاب همين اسم فراوان نقد شده گفته مي شــتان آمريكايي سامبو مي گويند. برخی مي گويند تاجر ــت. در اياالت متحده و بريتانيا هم به سياهپوس اسونيزي شكسپير هم يك جورهايي به يهوديان اهانت كرده است. در عين حال آيات شيطاني سلمان رشدي

سال هاست خشم مسلمانان را برانگيخته است.اما آيا تن تن نژاد پرست بود؟

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ادب جهان۷۵

Page 73: Shahrvand Emrouz 10

۷۶شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

bM ÁdNÐ p dÐ

جنجال تازه تن تن جنجال تازه تن تن ۱۱

ادب جهان

جامعـه جهانـی ايـن روزهـا کمتـر تـاب تحمل نژادپرسـتی را دارد. برای همين، يکـی از کتاب های ماجراهای تن تن را از بخـش کتا ب های ويژه کودکان يک کتابفروشـی زنجيره ای بيرون کشيده. اما هرژه، بيشتر از اينکه يک مقاله نويس نژادپرست باشد، يک گزارش نويس انسان دوسـت بوده که قرن بيستم را با

باال و پايين هايش برای ما روايت کرده است.

ــتيک ران دوست دارند، برخی ماهيچه «برخی اسساق يا دست را ترجيح می دهند و اگرچه اکثريت شان کله نمی خورند، اما قبيله هايی هم ديده ام که کله را به

هر چيز ديگر ترجيح می دهند.»سيدنی النگ فورد هيندی، فرمانده سابق ارتش در «ايالت آزاد کنگو» در کتاب «سقوط عرب های کنگو»

که سال ۱۸۹۷ منتشر شده، بعد از اينکه می نويسد کدام بخش از تن انسان نزد برخی از قبايل آفريقای مرکزی خوردنی تر است اين را هم اضافه می کند: «کوچک ترين شکی ندارم که گوشت انسان را به هر گوشت ديگري ــام نمی خورند. ــت را خ ترجيح می دهند. البته گوشاغلب آن را در آب می جوشانند، بخارپز می کنند يا دود می دهند. گوشت دود زده را می شود برای مدت زيادی نگه داشت. با اين حال، من و همسرم هيچ وقت از بازار گوشت نمی خريم؛ چون هميشه ممکن است گوشتی

که می فروشند گوشت انسان باشد.»ــته و اگر ــواری در آفريقای مرکزی رواج داش آدم خگفته های برخی از نيروهای حافظ صلح در کنگو درست باشد، آدم خواری هنوز هم در کنگو رواج دارد و اين همان ــت که اروپايی ها الاقل از اول قرن بيستم، تصويری اســته اند. تصوير هربار که ياد آفريقا افتاده اند، در ذهن داشآدم خوار بودن آفريقايی ها، بدوی بودن جوامع آفريقايی

را نشان می دهد و اين همان تصويری است که به ما هم منتقل شده و درباره اش شنيده و خوانده ايم؛ بخشی از آن را در کتاب های تاريخ و دايره المعارف ها و بخش ديگرش

را در داستان ها، مثال در کتاب «تن تن در کنگو».آدم خوار بودن آفريقايی ها در کتاب تن تن در کنگو ــان داده شده؛ قرار است به جای تا حدی تلويحی نشتن تن، ميلو، سگ دوست داشتنی تن تن، در ديگی که ــن کرده اند زنده زنده جوشانده شود. زير آن هيزم روشــا تصوير به هر حال همان آدم خواران بدوی کنگو را امــان را و جنسی از ــباب آدم پزی ش تداعی می کند و اس

بدوی گری که هنوز هم زنده مانده است.ــتان بر ــری سفيدپوس ــری، برت ــار بدوی گ در کنــه در کتاب ــت ک ــتان موضوع ديگری اس سياهپوســا ديده بان های ــده ت تن تن در کنگو نمايان و باعث شضد نژادپرست بخواهند آن را از کتابفروشی ها بيرون

بکشند.ــی زنجيره ای ــای کار، اول کتابفروش ــه اينج ــا ب تــعبات ــوردرز(Borders) در بريتانيا و به تازگی ش بآمريکايی اين کتابفروشی پذيرفته اند کتاب را از بخش

کتاب های ويژه کودکان خود بيرون بکشند.ــود که تن تن ــی از اين کتاب، گفته می ش در بخشچون «يک مرد سفيدپوست خوب است» رئيس قبيله سياهپوستان می شود. او را سوار بر تخت روان به اين سو و آن سو می برند. در تمام کتاب، سياهپوست ها شيفته ــتند که تن تن با خود به کنگو برده. تکنولوژی ای هسسراسر کتاب جوری پيش می رود که سفيدپوست ها

باهوش هستند و سياهپوست ها خنگ و بدوی.خنگ ها و بدوی ها همان قوم پيگمه ها (کوتوله های

هرژه؛ داستان نويسی که نژادپرست نيستکتاب «تن تن در کنگو» از کتابفروشی ها بيرون کشيده شد

ممنوعيت كتاب «تن تن در كنگو» در جهان- تن تن در كنگو اولين بار به خاطر فضاي ضدنژادي خود ۷۰ سال پس از انتشار در بريتانيا، عرضه شد. چاپ

كتاب با هشداري همراه شد با اين مضمون كه محتويات كتاب استعماري است.- پس از آنكه شعبه های بريتانياي كتابفروشي بوردرز كتاب تن تن در كنگو را از بخش وي ژه كودكان كتابفروشي

بيرون كشيدند ۴۹۹ شعبه آمريكايي اين كتابفروشي هم كتاب را از بخش ويژه كودكان خود خارج كرد. - از اين پس كتاب تن تن در كنگو در بخش رمان هاي تصويري كتابفروشي بوردرز فروخته مي شود.

- ناشران آفريقاي جنوبي هم محدوديت هايي را براي فروش اين كتاب اعمال كرده اند.- انتشارات پنگوئن هم قرار است محدوديت هايي را براي فروش كتاب اعمال كند تا از حساسيت ها بكاهد. اما اليسن الئري، رييس انتشارات پنگوئن گفته، ترجمه انگليسي كتاب همچنان فروخته خواهد شد؛ چون اين كتاب

چيزی مربوط به زمانه خودش است.

Page 74: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ادب جهان۷۷سياهپوست کنگو) هستند. آنها از قديمی ترين بوميان آفريقای مرکزی هستند و پيشينيان شان در عصر حجر ــکارچی-جمع آوری کننده بوده اند؛ يعنی در دنيای شــه می زدند يا شکار می کردند وحش اطراف خود پرسيا گياهان و نباتات خوراکی را جمع می کرده اند، چيزی

هم از کشاورزی و دامداری نمی دانسته اند. پيگمه ها هنوز هم در کنگو زندگی می کنند. اتفاقا با باال گرفتن انتقادها نسبت به کتاب تن تن در کنگو، دوباره سر زبان ها افتاده اند تا آنجا که يک منتقد سياهپوست در وبالگ خود به نام «اکين» می نويسد: هرژه پيگمه ها را ابله جلوه داده، اما برای شرکت در جشنواره موسيقی آفريقا ــفر کنيد و تن تن در کنگو را ببينيد که زنده به کنگو سمی شود و از صفحات کتاب بيرون می پرد. اکين نوشته: ــده اند تا در «در واقع، پيگمه ها را می بينيد که دعوت شجشنواره شرکت کنند، اما در باغ وحش کنگو اسکان داده شده اند. بله دوستان بشردوست من، اين شهروندان کنگو ــب قضا قدشان از ديگران کوتاه تر است، در را که بر حسباغ وحش اسکان داده اند تا به محيط جنگلی شان نزديک

باشند و توريست ها بتوانند از آنها عکس بگيرند.ــوزاند ــه دل آدم را می س ــد: «آنچ اکين می نويســت که با پيگمه ها در خود کنگو هم با احترام اين اســود. بگذريم از اينکه برخی از سربازان برخورد نمی شــد، پيگمه ها از نظر ــرا گزارش داده ان حافظ صلح اخيــکار انسان آدم خوارانی که هنوز در کنگو به دنبال شهستند خوش خوراک ترين ها هستند و چنان که روزنامه اسکاتلندی «ديلی ريکورد» می نويسد، به سازمان ملل ــل کرده اند که سربازان آدم خوار را تعقيب کند. تا توساينجای کار، شورای امنيت در بيانيه ای که سال ۲۰۰۳ ــو محکوم کرده. ــرده آدم خواری را در کنگ تصويب کــان چنان زير دندان ــت انس ــد گوش اما به نظر می رســرده که بياينه ــای آفريقای مرکزی مزه ک آدم خواره

شورای امنيت هم نتوانسته کاری انجام بدهد.»ژرژ رمی بلژيکی، نويسنده داستان های تن تن که نام ــتعارش هرژه بود، درباره کتابش می گويد: «کتاب مستنها تصاويری از زمانه خود را به تصوير کشيده است.» اما مخالفان او را متهم کرده اند که نژادپرست بوده است.ــار اين كتاب و همين طور كتاب هرژه خودش از انتشــت، اما در مصاحبه اي ــوروي پشيمان اس تن تن در شــتانه ــه در فضاي نژادپرس ــود گفت ك ــر عمر خ اواخــوده و اگر قرار بود ــده ب محيط پيرامون خود بزرگ شــر كند، اين كتاب ها شكل اين كتاب ها را دوباره منتشــت. او نام اين دو كتاب را گناه جواني ديگري مي داش

گذاشته است.قضيه بيرون کشاندن کتاب «تن تن در کنگو» وقتی ــاوی نژادی (سی آرای) بحث ــروع شد که مرکز تس شــت بودن هرژه را پيش کشاند. آن هم در پی نژادپرساعتراض ديويد ان رايت ،يک وکيل مدافع حقوق بشر که همراه همسر آفريقايی و فرزندان خود در کتابفروشی زنجيره ای بوردرز به کتاب تن تن در کنگو برخورد کرد

و جيغ همسر و فرزندانش درآمد.تن تن در کنگو در سال های ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۱ منتشر ــتعمار بر قاره سياه همچنان ــد. در آن سال ها، اس ش

ــه دومين ــت و بی علت نبود ک ــش ادامه داش کم وبيماجرای قهرمان داستان های هرژه در کنگو اتفاق بيفتد؛

چون زمانی مستعمره بلژيک بود.در کنفرانس برلين، که در سال های ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۵ برگزار شد، مستعمرات کشورهای اروپايی يک جورهايی سازمان يافته شد. در اين کنفرانس، «ايالت آزاد کنگو» (Congo Free State) به لئوپولد دوم، پادشاه بلژيک، بخشيده شد، به اين ترتيب که اين قلمرو ملک شخصی پادشاه باشد. تا ۱۹۰۸، به همين ترتيب هم بود. در آن سال، کنگو تبديل به يکی از مستعمرات بلژيک شد و از آن پس کنگوی بلژيکی ناميده شد. کنگوی بلژيکی هم تا ۱۹۶۰ مستعمره بلژيک باقی ماند. حکمرانی بلژيک بر مردم کنگو، به خصوص در زمان پادشاهی لئوپولد دوم، بيرحمانه بود. در اين سال ها، بخش زيادی از منابع

کشور مثل عاج فيل ها و کائوچو و الماس غارت شد. ــرانجام تحت فشارهای بين المللی لئوپولد دوم ســتند، مجبور که ديگر تحمل بی رحمی های او را نداششد ملک شخصی اش را بنا بر معاهده ای که ۱۵ نوامبر ۱۹۰۸ امضا شد، به دولت بلژيک واگذار کند. از آن پس

تا ۱۹۶۰ که کنگو استقالل ــش جمهوری گرفت و نامدموکراتيک کنگو شد، اداره آن برعهده يک استاندار کل ــتعمره بود. بودجه اداره مســک ــان بلژي ــم در پارلم همی گويند، می شد. تصويب وقتی دولت بلژيک مستعمره ــد تحويل ــاه لئوپول را از شــاع کنگو کلی ــت، اوض گرف

ــعه اوضاع اقتصادی و اجتماعی بهبود پيدا کرد. توسکنگو را به يک «مستعمره نمونه» تبديل کرد. دبستان و دبيرستان ساخته شد. بيمارستان ساخته شد و حتی زبان های بومی در مدارس تدريس شد. اما در عين حال، نظام تدريس زير نظر کليسای کاتوليک اداره می شد ــتان ها عقايد خود را ترويج و در برخی از نقاط پروتســال ۱۹۴۸، ۹۹/۶ درصد ــد. تا جايی که در س می کردنــود. در مدارس ــيحی ب مدارس در اختيار مبلغان مسبيشتر خواندن و نوشتن ياد می دادند و رياضيات در حد چهار عمل اصلی بود. تا آنجا هم که به نظام حکومتی ــت، همه چيز زير نظر بلژيک اداره می شد و بر می گش

چيزی به نام دموكراسي وجود نداشت.ــتان ــی کتاب را ورق می زنيم، يک جورهايی داس وقتــوع ــه از ن ــم. البت ــا را می خواني ــتعمارگری بلژيکی ه استلطيف شده آن که به بعد از ۱۹۰۸ برمی گردد که کنگو از قساوت های لئوپولد دوم نجات پيدا کرده و مبلغان مسيحی ــد. تن تن هم چند ــه راه انداخته ان بلژيکی در آنجا مدرسساعتی هدايت يکی از کالس ها را برعهده می گيرد. در کل، در حاشيه داستان اصلی فضايی را می يابيم که بلژيکی ها

دارند بی رحمی های شاه لئوپولد را جبران می کنند.ــوده که هرژه ــاال تحت تاثير همين خبرها ب احتم

چنين داستانی را به تصوير کشيده است.ــته شد، در ــال هايی که تن تن در کنگو نوش در ســوز قوانينی که جدايی ــاالت متحده آمريکا هم هن ايسفيدپوستان از سياهپوستان را ملزم می کرد پا بر جا ــت ها به بود؛ مثل قوانينی که اجازه نمی داد سياهپوسرستوران های سفيدپوست ها بروند، کنار آنها بنشينند ــک رای دادگاه عالی آمريکا که ــذا بخورند. مثل ي و غــرد. يا در ــژادی را قانونی ک ــال ۱۸۹۶ تبعيض ن در ســن، رييس جمهور وقت، قانون ۱۹۱۳ که وودرو ويلســرای تفکيک نژادی نيروهای فدرال تبعيض نژادی را بــال ۱۹۴۸، پس از جنگ ــرانجام، در س اعمال کرد. سجهانی دوم، هری ترومن اين قانون را لغو کرد. اما شش سال بعد، باز يک دادگاه فدرال حکمی صادر کرد که تا ۲۰ سال بعد دوباره تبعيض نژادی در آمريکا حاکم شد

و برتری سفيدپوست ها بر سياهپوست ها ادامه يافت.

هرژه در يک نگاهــي ۲۲ رم ــپر پراس ژرژ ــه دنيا آمد می ۱۹۰۷ بــارس ۱۹۸۳ ــوم م و ســت. او را بيشتر درگذش

به نام مستعارش، هرژه، مي شناسند. او تصويرگر كتاب های كودكان در بلژيك بود. معروف ترين اثر ــت كه اولين او همين ماجراهاي تن تن و ميلو اســر شد. كار ــری ماجراهای آن در ۱۹۲۹ منتش ســت كه تصويرگري اين كتاب تا ۱۹۸۳ ادامه داشــام «تن تن و آلف-آرت» بود. كتابي نيمه تمام به ن

كارهاي او تاثير زيادي بر تصويرگري كتاب كودكان در اروپا داشته است. كيفيت اصلي داستان هايي كه او نوشته برجسته كردن اصول انساني بوده كه در ــته فضاي واقعي دنيا و زمانه پيرامون او نقش بساست. بزرگ ترها ارجاعات او را به اتفاقات مهم قرن بيستم مي پسندند. مثال ماجراي «تن تن در تبت»، ــرانجامي ــود، س که به واقعه ماكدن مربوط مي شــاي بين چين و ژاپن در ۱۹۳۴. بود براي جنگ ه«ماجراي تورنسل» هم يك جورهايی تصويري از ــرد و ربودن دانشمندان بين كشورهاي جنگ س

رقيب را ارايه مي دهد.

ÊbOA ‰UŠ —œ Á˛d¼ Ë sð sðò ÈU¼ ÕdÞ

åU¼Ë—UJOÄ

Page 75: Shahrvand Emrouz 10

۷۸شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ادب جهانــتی اين روزها تابو شده و به نظر می رسد اما نژادپرسهرچه داريم از استعمار و نژادپرستی دور می شويم- الاقل تا آنجا که به قوانين و مثل آن برمی گردد- کمتر نژادپرست ها ــال پيش را تحمل می کنيم، حتی اگر کتابی مال ۷۶ س

هنوز روی پيشخوان کتابفروشی ها مانده باشد. البته بايد عبارت «اين روزها» را به جنگ جهانی دوم تعميم بدهيم. در واقع، نژادپرستی، پس از آنکه هيتلر در جنگ جهانی دوم نسل کشی راه انداخت، تابو شد: ــا که آلمان هيتلری را تحمل نکرد، بعد در اول در اروپآمريکا که مارتين لوتر کينگ، يکی از رهبران برجسته جنبش مدنی آمريکا، با آن جمله معروف خود: «رويايی ــد و ــر دارم»، اول جوان ترين برنده صلح نوبل ش در سقبل از اينکه در ايالت تنسی به قتل برسد، با مقاومت منفی، قوانين تبعيض نژادی عليه سياهپوست ها را در دهه ۶۰ از کتاب قانون پاک کرد. بعد از آلمان و آمريکا، ــيد که جامعه ــرانجام نوبت به آفريقای جنوبی رس ســت آفريقای ــی ديگر تاب تحمل دولت نژادپرس جهان

جنوبی را نداشت.ــد. کار دولت ــاخته ش ــر همان ۱۹۴۵ س کار هيلتــون ــد که نلس ــره ش آفريقای جنوبی هم وقتی يکســال زندانی کشيدن در سلولی در ماندال، پس از ۲۷ سرابن آيلند، سمبلی شد برای آزادی و مساوات نژادی و ــرانجام در سال ۱۹۹۴ با پيروزی در اولين انتخابات سدموکراتيک آفريقای جنوبی حکومتی غيرنژادپرست را ــذاری کرد. در آمريکا هم قانون حقوق مدنی در پايه گــال ۱۹۶۴ بود که باالخره حقوق سياهپوستان را به س

رسميت شناخت.ــوال وجود دارد؛ سوالی که اما، در اين بين، يک سالاقل برای يکی از اعضای فروم اينترنتی «ياهو انسرز» پيش آمده. اينکه چرا به اين تن تن بدبخت گير داده ايد که اگر قرار است کتاب تن تن در کنگو ممنوع شود، چرا

آيات شيطانی را ممنوع نمی کنيد؟ (که به مسلمانان اهانت شده) يا چرا تاجر ونيزی را ممنوع نمی کنيد؟ (که به يهوديان اهانت کرده) يا چرا کتاب سفر به کنگوی اچ.ام استانلی را ممنوع نمی کنيد که نوشته بوميان را با

تير می زده؛ چون حوصله اش سر رفته بوده؟به نظر می رسد تحمل نژادپرستی در جوامع مختلف متفاوت است. مثل واکنش منفی که رسمی نيست، اما اين روزها نسبت به اقليت های مسلمان در اروپا وجود دارد و به غير از يک سری از سازمان های غيرانتفاعی و خود مسلمان ها کس ديگری به آن اعتراض نمی کند. ــمی هم آن را مطرح می کنند، اما تالشی مقامات رس

برای مبارزه با آن نمی کنند.اما، تا آنجا که به هرژه مربوط می شود، نمی شود او را نژادپرست ناميد، الاقل به دو دليل، او، بيشتر از اينکه مقاله نويس باشد يا نژادپرست، داستان نويسی بوده که

تخيل خود را در فضای دوروبرش بسط داده.ــان به کره ماه سفر کرد (هدف ــال هايی که انس ســت (تن تن ــتعمار کم و بيش ادامه داش ــره ماه)، اس کــمان خراش های آمريکايی را علم در کنگو) و نفت آســکا)، ترياک با نام چين همراه می کرد (تن تن در آمريــالوادور و ــود (گل آبی)، کودتاهای پی در پی در الس بديگر کشورهای آمريکای مرکزی تيتر يک اخبار بود (تن تن و پيکاروها)، نفت در شبه جزيره عربستان کشف ــده بود (نفت در سرزمين طالی سياه)، تب بشقاب شــماره ۷۱۴) و همه اينها پرنده باال گرفته بود (پرواز شهمان فضايی را تشکيل می داد که قرن بيستمی ها در

آن بزرگ شدند و زندگی کردند. تن تن، قهرمان اصلی داستان هايش، بيشتر از اينکه ــت است که به خاطر ــت باشد، يک بشردوس نژادپرسچانگ، رفيق چينی اش، يک بار از ارتفاعات هيماليا باال می رود و جان خود را به خطر می اندازد و جان کاپيتان

هادوک دوست ديگرش را هم نجات می دهد. يک بار هم برای نجات پروفسور تورنسل، دوست ديگرش، ارتفاعات

آند را شب و روز می پيمايد و در بهمن می غلتد. هرژه، بيشتر از اينکه نژادپرستی را ترويج کند، چيزی به نام تنوع فرهنگی را در ملل مختلف به تصوير کشيده، از نپال گرفته تا آفريقا تا آمريکای جنوبی. سازمان ملل متحد و شورای امنيت همان قدر که مخالف نژادپرستی هستند

مدافع بقای فرهنگ ها و آداب و رسوم ملل نيز هستند.ــم و نه ــتان نويس بداني ــم هرژه را داس ــر بتواني اگمقاله نويس و همين طور اگر بتوانيم او را کسی بناميم که تنوع فرهنگ ها و آداب و رسوم ملل را به ما نشان داده، شايد در آن صورت بد نباشد کتاب های او را همچنان

در فروشگاه ها و قفسه کتابخانه مان نگه داريم. يک دليل ديگر هم برای اينکه او را همچنان دوست ــيم وجود دارد. خيلی از ما با کتاب های او داشته باشــتی در پورت سعيد مصر زده ايم، بزرگ شده ايم، گشداخل اهرام ثالثه رفته ايم، سوار بر پر ارتفاع ترين قطار ــری به اينکاها جهان تا ارتفاعات آند باال رفته ايم تا سدر پرو بزنيم، تا حوالی ماچوپيچو بگرديم و با شترهای ــويم. به جای اينکه به طرف غرب بی کوهان آشنا بشــت کاپيتان هادوک ــتی را به دس ــکان کش برويم، ســپرده ايم و دنبال گنج راکام سرخ پوش راه افتاده ايم. ســنايی با جد ــتوايی و آش بعد از غواصی در آب های اسکاپيتان هادوک يکی دو تا کودتا را در آمريکای جنوبی ــيگار برگ را در دهان ژنرال تجربه کرده ايم و طعم سآلکازار مزه کرده ايم، بعد تا ارتفاعات اورست باال رفته ايم ــت جون جونی تن تن را نجات بدهيم و تا چانگ، دوس

بعد باز باالتر رفته ايم تا خود کره ماه.هرژه داستان بشر قرن بيستم را برای ما روايت کرده؛ ــتانی که پر از انسانيت و در برخی از موارد درباره داس

نژادپرستی بوده است.

ماجراهاي هرژهتاكنون حداقل ۲۰۰ ميليون نسخه از كتاب هاي

تن تن فروخته شده.ــده ــر ش ــاي تن تن در ۲۳ جلد منتش ماجراه

است.پست بلژيك، در سال ،۱۹۷۹ تمبري با پرتره

هرژه چاپ كرد.۱۰ هزار سكه با تصوير «روي ماه قدم گذاشتيم»

ضرب شده است.آخرين كتاب هرژه «تن تن و پيكاروها» بود كه

در سال ۱۹۷۵ چاپ شد.ــبكه خبري فوربس بهار امسال اعالم کرد، شاستيون اسپيلبرگ، يكي از بنيان گذاران كمپاني

دريم وركس و پيترجكسن، سازنده ارباب حلقه ها، قصد دارد يك

œ sð sðò— سه گانه تن تن بسازد. œUL t åX³ð

v²ÝËœ ÊU « sð sð Ë Á˛d¼

ÆXÝ«

Page 76: Shahrvand Emrouz 10

حوزهحوزهشهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

vÝ—b b¹d

ــك بودم. با يك قبا و ــال بودم و كوچ «من خيلي بچه سعرقچين كه بر سر داشتم، وارد مدرسه نواب مشهد شدم. يكي از آقايان روحاني متنفذ آن روز، دستي روي سر من كشيد و گفت: آقاپسر، طلبه اي؟ گفتم: بله آقا. او چندين مرتبه به من ــنت، آفرين، درس بخوان تا يكي از خدمتگزاران گفت: احســويق و ترغيب و نظاير آن برخوردها ــوي و همين تش دين شــخ و ثابت قدم ــود كه مرا در نوكري به دين عالقه مند و راس بــت.» اين خاطرات «شيخ احمد كافي» از زمان ورود نگاه داشــت. شيخ احمد از ــه علميه در سن ۱۲ سالگي اس به مدرسمنبري هاي معروف شد كه روزانه گاهي ۱۰ بار منبر مي رفت. اين جايگاه كافي و نفوذ كالم او در ميان عوام و توده مردم از آغاز كودكي در رفتار و كردارش مستتر بود. كافي در كودكي ــي آشنا شد. آموختن در كنار فراگيري قرآن با ادبيات پارسديوان حافظ، بوستان، گلستان، مثنوي معنوي، اشعار جودي و نصاب الصبيان براي او تسلط بر واژگان فارسي را به ارمغان آورده ــريعت را با لحني خاص براي بود تا علوم حوزوي و احكام شــوم بيان كند و جاذبه اي را در ميان آنان بيافريند. او هنوز عمتحصيل علوم حوزوي را پي نگرفته بود كه خانواده خود را گرد هم جمع مي كرد و برايشان نوحه سرايي و روضه خواني مي كرد. ــم مذهبي جدش ميرزا احمد كافي امامي، از او حتي در مراســهد اقامت گزيده بود، در سن نوجواني علماي يزد كه در مشمنبر مي رفت و در حرم حضرت رضا(ع)، امام هشتم شيعيان براي زائران اين حرم دعاي كميل مي خواند و آنان در كنار او

مي نشستند تا اندكي در حال وهواي معنوي قرار گيرند.

شيخ احمد ضيافتي كافي معروف به «كافي خراساني» و «كافي تهراني» در اول خرداد ۱۳۱۵ در مشهد متولد شد. او پس از گذراندن دروس مقدماتي در مكتبخانه و مدرسه غيردولتي ايماني، در سن ۱۲ سالگي به مدرسه علميه نواب رفت. هنوز ۱۹ ساله نشده بود كه به همراه جدش به نجف رفت تا در كوران شهرت حوزه علميه اين شهر مذهبي، و پاي درس سيدابوالقاسم خوئي، سيدمحسن حكيم، سيدمحمود ــاني و سيداسداهللا مدني ــاهرودي، حسين راستي كاش شــيند. او پس از پنج سال حضور در حجره هاي مدرسه بنشعلميه آيت اهللا سيدمحمدكاظم يزدي معروف به «سيد» بار ديگر به ايران آمد و پس از اندك زماني به قم رفت. چرا كه او بر اين حديث امام محمدباقر(ع) تاكيد مي كرد كه «در دوره آخر زمان به شهر قم پناه ببريد كه عده اي شيعيان حقيقي و طرفداران حق و حقيقت فقط در قم مي مانند». در قم يكي از اساتيد او «شيخ محمد يزدي» بود اما آينده فعاليت هاي ــهد بلكه در تهران رقم خورد. او كافي نه در قم و نه در مشــال ۴۳ به تهران آمد و منبرهايش در تهران رخ نمايي از ســه بيان برخي ــخنراني هاي اقماري ب ــله س كرد و در سلس

دغدغه هاي مذهبي خود پرداخت. او در نهايت پس از چهار ــال حضور در تهران، در سال ۴۷ مكان مذهبي «مهديه ستهران» را تاسيس كرد تا به منبرهايش تا حدي تمركز دهد ــغول شد؛ كمك كه در اقمار اين مركز به اموري ديگر مشــنه مهديه، ارائه مالي به فقرا، راه اندازي صندوق قرض الحســيس داروخانه، برپايي حوزه علميه خدمات درماني و تاســكان و ــم عمامه گذاري طالب، اس مهديه و برگزاري مراسپذيرايي از معاودين عراقي و خريداري مشروب فروشي هاي مجاور مهديه و تبديل آنها به كتابخانه های اسالمي و چنين اموري در برخي شهرستان هاي ديگر قدرت مهديه و احمد كافي را در ميان توده هاي مردم متدين مستحكم تر كرد. اما

آنچه بيش از همه در كنار فعاليت هاي او به چشم مي آمد؛ تاسيس مهديه تهران و ۲۰ مهديه در شهرستان هاي ديگر ــه در ايران ناميدند و از ــود كه برخي او را بنيانگذار مهدي بــجد جمكران در منابر و ــوي ديگر ترويج و معرفي مس ســم هاي مذهبي به مردم، به گونه اي كه «محمدعلي مراسايازي» از اعضاي مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم و قرآن پژوه در مصاحبه اي درباره تاريخ جمكران گفته بود: «شيخ احمد كافي آن را به اين سطح گسترده كرد.» كافي ــالمي در ميان منبرهاي خود روي اعمال خالف احكام اســاس بود و به اين مسائل خرده و رژيم ــيار حس و فقهي بسوقت را به باد انتقاد مي گرفت. او درباره ريش تراشي مردان

بازخواني دغدغه هايبازخواني دغدغه هايشيخ احمد كافيشيخ احمد كافي

شهرتبر فراز منبر

Page 77: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶۸۰حوزه

مي گفت: «آقايان، در اسالم ريش تراشي حرام است، تعجب در اين است كه بعضي از مردان به مقتضيات زماني بعضي چيزهاي خود را با زنان عوض مي كنند. در تهران عده اي از مردها بند به صورت خود مي اندازند. در عوض زناني گيسوي خود را مي برند و خود را مانند مردها درست مي كنند.» او

نگاهي سنتي به نقش زنان در جامعه داشت و به حضور آنان در ادارات واكنش نشان مي داد. او در ۲۹ ارديبهشت ۳۷ در ــهر گفته بود: «وزن مغز زن حدود منبر خود در شاهين ش۸۰۰ گرم و مغز مرد ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ گرم است و مشاهده ــبت به مغز مرد كمبود دارد. مي كنيم كه وزن مغز زن نس

ــبت به مرد در نتيجه مي فهميم كه از نظر عقالني زن نسكاستي دارد.» او سپس ادامه داده بود: «تو كه مي گويي زن و مرد مساوي هستند، غلط كردي.» كافي همچنين موافق ــال نوجواني بود. او در منبري ــن و س ازدواج دختران در سدر مسجد حاج اسماعيل هوري در تهران دوم شهريور ۴۶

گفته بود: «يك آخوند را به جرم اينكه دختر ۱۴ ساله را به عقد خود درآورده است زنداني مي كنند و شكنجه مي دهند و ناخن هايش را مي كشند، آخر ظلم و جنايت تا كي.» او كه ــدد زوجات دفاع مي كرد، معتقد بود كه دليل افزايش از تعفحشا، منع تعدد زوجات است. از سويي، اين منبري مشهور در برابر واگذاري طالق برعهده زنان اعتراض كرده و گفته ــود: «در روزنامه خواندم كه مي خواهند طالق را به عهده بزن ها بگذارند، آخر اينها چه مي نويسند؟ اين مجله زن روز چه مي نويسد؟ مگر شما نمي گوييد ما قرآن را قبول داريم. مگر شما مسلمان نيستيد. اگر قرآن را قبول داريد، قرآن كه با اين چيزها مخالف است. قرآن نگفته اين كارها را دست ــپاريد.» او همواره از مسائل فرهنگي ناهماهنگ با زن بســابق ناراحت بود و حتي با تالش او راه اندازي شرع رژيم ســينما در قم شكست خورد. او در مسجد جامع تهران در ســينماها و ــهريور ۴۷ گفته بود: «آيا در مقابل اين س ۳۱ شتئاترها و ميني ژوپ ها، جواني پاك مي ماند. واقعا خوشا به حال اشخاصي كه در پشت كوه زندگي مي كنند زيرا دچار گناهي نشده اند و هيچ چيز را نمي بينند و مانند جوان تهراني نمي شوند.» اگرچه اكثر منابر كافي به مسائل اجتماعي آن روز و انتقادات او به مسووالن رژيم پهلوي در اين چارچوب تمركز يافته بود، اما به دليل نزديكي او از دوران جواني به دو عالم ارشد مشهد «آيت اهللا ميالني» و «آيت آهللا سيدحسن قمي» و سخنراني در بيوت اين دو، حال و هواي سياسي به منابرش داد. به گونه اي كه حتي اولين گزارش ساواك درباره ــخنراني در منزل سيدحسن قمي اختصاص دارد. او به ساو زماني كه منبرها از تبعيد امام خميني ناخرسند بودند، ــيخ جعفر شجوني و شيخ محمد مقدسيان» به همراه «شنامه اي به آيت اهللا ميالني مي نويسد و از او استفسار مي كند كه «آيا در منابر از دولت و برنامه آن تنقيد نموده و استفاده تبليغاتي به نفع روحانيون طرفدار آيت اهللا خميني بنمايند». ميالني در پاسخ به اين سوال مريدان خود گفته بود: «فعال به مصلحت نيست... فقط درباره دين و ارشاد مردم صحبت شود، بهتر است.» البته كافي در برهه هاي مختلف از رهبر فقيد انقالب نام مي آورد و او را رهبر شيعيان جهان مي نامد ــا مي كند. اين ــالمتي و خالصي او از تبعيد دع ــراي س و باقدامات كافي به همراه انتقاداتش از وضعيت اجتماعي آن ــد كه چند باري توسط ساواك و شهرباني دوران باعث شرژيم پهلوي احضار و با نوشتن تعهدي آزاد شود. البته چند ــاطت آيت اهللا ماهي هم در زندان قصر در بند بود كه با وسحكيم به همراه چندي از منبري هاي ديگر آزاد شد. از سوي ديگر كافي در آن دوره كه منبري هاي منتقد رژيم پهلوي به تبعيد محكوم مي شدند، به سه سال تبعيد در ايالم محكوم شد و پس از گذراندن دو سال، با تالش آيت اهللا سيداحمد خوانساري بار ديگر به تهران آمد و منابر خود را پي گرفت. او همچنين از منتقدان دو سخنران مشهور انقالبي دهه ۵۰ به حساب مي آمد؛ دكتر علي شريعتي و فخرالدين حجازي. به گونه اي كه از محل سخنراني اين دو كه «حسينيه ارشاد» تهران نام داشت؛ به عنوان «يزديه اضالليه» تعبير مي كرد. به هر حال كافي با سخنراني در صد شهر ايران و حضور در منابر كشورهايي همچون عراق، افغانستان، پاكستان، كويت، عربستان، سوريه، بحرين و لبنان فقط به دنبال اقامه احكام ــيعيان به ويژه امام ــريعت و بزرگداشت نام و ياد ائمه ش شــج) بود. اما حتي فوت او هم در آن فضاي انقالبي موعود(عــال ۵۷ بوي سياسي گرفت و تصادف در مسير تهرانـ ســد كه همچنان نزديكان و ــهد او شگرد رژيم تعبير ش مشــرار دارند. كافي در ۳۰ تير ــنايان او بر اين باور خود اص آش

۵۷ مصادف با نيمه شعبان سالروز والدت امام مهدي(عج) ــت او به صحنه تظاهرات ــت كه مراسم بزرگداش درگذشسياسي مبدل شد. در اين مراسم چندين نفر كشته شدند ــهور دهه و ده ها نفر مجروح. به هر حال كافي، منبري مش۵۰ همچنان در ميان توده هاي مردم حسي را برمي انگيزد ــه امروز هم گاهي منبري ها از او تقليد مي كنند تا كافي ك

ديگري شوند.

جايگاه منبرمحمد عثماني٭: يكي از نمادهاي فرهنگي كه اسالم در آن تبلور يافت و به مثابه ابزار اطالع رساني شد، منبر بود؛ ــكوي بلندي كه پيامبر(ص) باالي آن مي رفت و در سمناسبت هاي مختلف به وعظ، خطابه و تحليل مسائل جامعه آن روز مي پرداختند. حاضران گوش فرامي دادند ــان را حفظ كنند. بزرگ ترين اجتماع ــخنان ايش تا سمسلمانان در يك هفته روز جمعه بود. در اين روز اخبار و مواضع رسمي دولت نبوي از زبان ايشان از باالي منبر بيان مي شد. بعد از پيامبر نيز منبر به عنوان يك رسانه رسمي در دولت اسالمي باقي ماند. خلفا و امراي جهان اسالم از آن بهره هاي فراواني برده اند كه بعضا در جهت ــت. با شكل گيري طبقه روحانيت اغواي امت بوده اسدر جايگاه مفسر و مبلغ رسمي دين انحصار حكومتي ــانه يعني منبر از دست دولت خارج شد. منبر اين رسبه مثابه رسانه اي درخدمت مردم درآمد. روحانيت كه منتقد قدرت حاكمه بود، از اين رسانه در جهت ارشاد مردم و آگاهي بخشي استفاده مي كرد. استفاده علماي ــه يا عليه اين ــروطه در ل ــن در جريان انقالب مش ديجنبش نمونه اي از آن است. در جريان انقالب اسالمي ــانه هاي شفاهي تحريك در ايران نيز منبر يكي از رســاهي بود، به مردم براي مبارزه عليه حكومت شاهنشصورتي كه آيت اهللا خميني در اولين گام حركت انقالبي از باالي منبر مردم را عليه رژيم پهلوي تشويق مي كرد. اين در حالي بود كه ابزارهاي رسانه اي مدرن همچون راديو، تلويزيون، روزنامه و... وجود داشت، اما همچنان ــياري در جامعه مذهبي اين رسانه سنتي كارايي بســت، پس از انقالب نيز منبر نماز ايران به نمايش گذاشجمعه دوباره احيا و بيانگر مواضع رسمي دولت اسالمي شد. منبر طي اين دوران كاربرد وحدت بخش بسياري براي حكومت داشته و با موضع گيري له و عليه جريانات مختلف زمينه ساز افول و عروج آنها شده است. به عنوان ــال در جريان حركت اصالحي در دوم خرداد، منبر مثيك رسانه اي بود كه گاهي عليه جنبش اصالحات بر ــد. اين رسانه به قدري فراز آن اظهاراتي مطرح مي شتاثيرگذار بود كه رهبران جنبش اصالحات نيز سعي در بهره گرفتن از آن عليه اين تحريك ها كردند. مهم ترين ــالم را مي توان رابطه اي ــانه سنتي اس ويژگي اين رسيكطرفه با مخاطب دانست. زيرا از بدو تكون اين رسانه تاكنون، شنونده بايد از آن تاثير پذيرد؛ يعني يك فرآيند ــون كه ابزار مدرن ــت. برخالف آن، تريب مونولوگي اســت؛ يك خصلت ديالوگي و گفت وگويي شنيداري اسدارد. به اين معنا كه آنچه سخنران اظهار مي دارد، آن را عين حقيقت نمي بيند. بلكه دائما در انتظار نقد يا رد گفتارهاي خود است. از اين رو تريبون بيشتر كاربردي دانشگاهي و علمي دارد و منبر به دليل همان ويژگي،

كاركرد عمومي خود را هنوز حفظ كرده است.٭كارشناس ارشد انديشه سياسي

كافي واعظ شهيرتدوين: مهدي كافي

ناشر: مركز اسناد انقالب اسالمي

نوبت چاپ: چاپ اول، ۱۳۸۶ شمارگان: ۲۰۰۰ نسخهقيمت: ۲۵۰۰۰ ريال

ــهير» به تازگي از سوي مركز اسناد كتاب «كافي واعظ شــالمي منتشر شده است كه به مرور زندگي منبري انقالب اسمشهور دهه ۵۰ «شيخ احمد كافي» مي پردازد. نويسنده كتاب كه برادرزاده كافي است سعي مي كند گزارش كاملي را از اين ــده در اين كتاب در ــري ارائه كند. اما اكثر مطالب ارائه ش منبحال و هواي تمجيد و بزرگداشت خود كافي است به گونه اي كه حتي چندين بار اطالعات كتاب تكرار مي شود. نويسنده در توصيف شرايط آن دوران گاهي به بيان نظرات خود مي پردازد تا تشريح فعاليت ها و اقدامات كافي لذا اين کتاب را مي توان در

رده نوشته اي تبليغي؛ نه تحليليـ تاريخي دانست.

واعظ شهير شيخ احمد كافي به روايت اسناد ساواك

ناشر: مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطالعاتنوبت چاپ: چاپ اول، تابستان ۸۳شمارگان: ۳۰۰۰ نسخهقيمت: ۳۰۰۰۰ ريال

كتاب «واعظ شهير» كه توسط «مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطالعات» منتشر شده است، فقط به روايت اسناد ساواك در مورد منبري مشهور دوران پيش از پيروزي انقالب اسالمي ــيخ احمد كافي» مي پردازد. در اين كتاب سعي شده است «شكه با يك بيوگرافي كوتاه در ابتداي آن در كنار مجموعه اسناد ــد، از كافي ــكيل مي ده ــاواك كه بخش اعظم كتاب را تش سمنبري يك سياست ورز بسازد. نويسندگان كتاب فقط به كافي تك بعدي نگريسته اند. آنچه در اين كتاب مي توان به آن اشاره ــهرهاي مختلف ايران ــاني از نفوذ اين منبري در ش كرد و نشــت، اين است كه اسناد ساواك به ۲۶ شهر كه اكثرا مركز داش

استان هستند، اختصاص دارد.

Page 78: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ حوزه۸۱

«شيخ احمد كافي» منبري اي بود كه «مهديه تهران» ــاجد، ــاير اماكن همچون مس را آفريد و نام آن را در رده ستكايا و حسينيه ها قرار داد. اين مخلوق كافي در كنار ترويج ــجد جمكران» كارنامه او را كامل كرد. او با و معرفي «مســق به «امام عصر» همراه با بياني عامه پسند سعي كرد عشكه اين دو هدف را در برهه هاي مختلف زندگي خود دنبال كند. امروز مهديه كافي مورد استقبال صاحب منصبان است ــت؛ اما ــجد جمكران جايگاهي بس بزرگ يافته اس و مســخنان «شيخ احمد كافي» كمتر از منبري هاي حاضر و سسابق، مجالي در عرصه عمومي يافته است. فقط در مهديه تهران نام برادر كافي «حسن كافي» به يادگار از آن دوران و شيخ احمد كافي مانده و او به عنوان مديرعامل اين مكان مذهبي در جايگاه مديريت قرار گرفته است، البته در كنار او، «محمد يزدي، قربانعلي دري نجف آبادي، محمدرضا نوري شاهرودي، علي سليماني، محمد آزاد و حسن تهراني» نيز ــود برگزيده اند و محمد يزدي هم ــام هيات مديره را بر خ نــت. اما حسن ــت هيات مديره نشسته اس ــي رياس بر كرســتمداران و بازاريان عضو هيات مديره كافي از جنس سياسنيست؛ ساده و آرام است و در زرورق سياست، موضع خود را نمي پيچد. آن روز، او در مهديه تهران پذيرا بود تا از كافي بگويد و بر «سياسي بودن» او پاي فشرد؛ البته در اين ميان اختالفات كافي با برخي انقالبيون را مخفي نكرد. او كه كافي را سياسي مي دانست؛ در پايان سخن، مهديه را غيرسياسي ــه سياسي در ۷ سال توصيف كرد و از برگزاري يك جلسگذشته در اين محل ناخرسند بود و آرام گفت: «شايد اشتباه

كرديم.»

منبر كافي چگونه بود و او چه مواردي را در سـخنراني در نظر مي گرفت؟

ــر مي رفتند، نگاه به ــي كه مرحوم كافي به منب هنگامــتمعين مي كردند و تشخيص مي دادند كه آنها در چه مسسطحي هستند. بنابراين ايشان در سطح مستمعين صحبت ــان بودند؛ چه ــان جوان مي كردند. اكثر پامنبري هاي ايشــر. گاهي ايشان در روز ۱۰ تا منبر مي رفت. دختر، چه پســان پرجمعيت بود. به گونه اي كه يكي از اكثر مجالس ايشمنبري ها روايت مي كرد كه: «ساعت ۱۱/۵ شب در زمستان منتظر ماشين بودم كه مرحوم كافي بنده را ديد و سوار كرد. گفتم حاج آقا كجا مي رويد؟ گفت منبر مي روم. گفتم حاج آقا ساعت ۱۲-۱۱/۵ شب منبر كجاست؟! گفت حاال مي رويم اگر چند مستمع هم باشند براي آنها صحبت مي كنم. با هم ــمت حرم حضرت عبدالعظيم، مسجد الله زار رفتيم. به ســت؛ فكر كردم تصادف شده ــته اس ناگهان ديدم كه راه بساست. بعد ديدم كه مسجد پر شده و مردم در زمستان بيرون مسجد نشسته اند و منتظر منبر مرحوم كافي هستند.» به هر حال منبر كافي همواره بيش از يك ساعت بود. بيشتر

ــه جوانان و نصايحي ــان هم مربوط بود ب صحبت هاي ايشهمچون پدر و فرزند و مسائل اجتماعي.

لحن و نحوه بيان مرحوم كافي چگونه بود كه توانسـت اين جمعيت را پاي منبر خود بياورد؟

سبك منبر مرحوم كافي اينگونه بود كه براساس روحيه مخاطبان صحبت مي كرد و گاهي البه الي سخنانش داستان ــد كه اگر هم و جوك تعريف مي كرد. اين كار باعث مي شپامنبري ها خسته مي شدند يا به قول معروف چرت مي زدند، ــر وجد آورد. لذا خاطرخواه زياد داشت، اين مساله به به ســت. از سوي ديگر در خشك نبودن منبر ايشان بازمي گشسطح مخاطبان صحبت مي كرد و عامه مردم سخنان ايشان ــد. البته مرحوم كافي همواره پس از بيان را درك مي كردنيك لطيفه و سخن نغز كوبنده صحبت مي كرد تا مخاطب را

همچنان جذب خودش نگاه دارد.مرحوم كافي چه ويژگي اي داشت كه توانسته بود عوام را بـا خود همراه كند و اندك اندك در شهرسـتان هاي كوچك و بزرگ پامنبري هاي بسياري را گرد خود جمع

كند؟ــراه مردم بودن و عمل كردن بر آنچه خود در منبر همــور شدن مراسم هاي سخنراني ايشان مي گفت، باعث پرشــوي ديگر كارهاي جانبي همچون پوشش ــده بود. از س شــان با موعظه هاي ــزار يتيم و راه اندازي درمانگاه همس ۵ هــاي كافي كمك ــدن منبره ــور ش ــان بود كه به پرش ايشمي كرد. حرف هاي كافي از دل برمي خاست و به دل مردم

مي نشست. مي گويند برخي از افراد بدنام، پاي منبر ايشان مي آمدند

و جذب مرحوم كافي شده بودند؟ــد كه اينچنيني ــي از جوان ها آنچناني بودن ــه، خيل بلشدند. حتي افراد مسني همچون حاج مصطفي ديوانه كه ــهد حاج عباس ــران يلي براي خودش بود يا در مش در تهــد. او قبلش يك قصاب را مذهبي كرد و هياتي مخلص شقمه كش معروف بود. از اينگونه افراد پيرامون مرحوم كافي زياد بودند، همچنين در عظيميه كرج يك مشروب فروش ــان اين ــت كه ايش حدود ۷۰ هزار تومان بدهي نزولي داشبدهي را پرداخت و مشروب فروشي را به يك چلوكبابي به

نام «اسالمي» تبديل كرد. مرحوم كافي دوستانش را وادار مي كرد كه در اين چلوكبابي غذا بخورند تا آن فرد تشويق

شود و ديگر به روال گذشته بازنگردد.در اينگونه فعاليت ها، برخي مرحوم كافي را به تكروي و محـور قرار دادن خـود متهم مي كنند. آيـا اينگونه

نيست؟در پاسخ به سوال شما الزم است كه به خاطره اي اشاره كنم. يك روز برخي بازاريان خدمت مرحوم اخوي رسيدند و گفتند كه كمي تغييرات را در مهديه ايجاد كنيد و هميشه خودتان منبر نرويد. آنان سپس از آيت اهللا عالمه يحيي نوري ــان قبول كردند و براي منبر رفتن در مهديه نام بردند. ايشحتي گفتند كه بنده هم مي آيم تا از ايشان جهت منبر در مهديه دعوت كنيم. ايشان به همراه بازاريان رفتند و دعوت كردند. عالمه يحيي نوري گفت كه اگر من منبر بيايم، بايد مهديه تحت نظر آيت اهللا حاج سيداحمد خوانساري باشد. اخوي هم مي دانستند كه آسيداحمد خوانساري نمي توانند آنجا را اداره كنند و اداره مهديه را مي دهند به دست پسرش آسيدجعفر كه او ارتباطاتي داشت و نمي توانست مهديه را ــت قرار دهد. بنابراين مرحوم كافي گفتند در خط روحانيكه مهديه نمي تواند فقط وابسته به يك مرجع باشد و بايد ــنهاد مخالفت در خط تمام مراجع قرار گيرد و با اين پيشكردند و بازاريان هم حرف ايشان را منطقي دانستند. مرحوم ــت و به ديدار آنها كافي با تمامي مراجع تقليد ارتباط داش

مي رفت.مرحوم كافي بيشتر با كدام يك از مراجع و علما ارتباط

داشت؟زماني كه ايشان در مشهد بود، بيشتر با آيت اهللا ميالني و آيت اهللا قمي مرتبط بود. اما بعد از سال ۴۲ ايشان دربست ــاواك ــت حضرت امام(ره) بود. در گزارش هاي س در خدمــت كه مرحوم كافي در منابر همواره از حضرت موجود اسآيت اهللا خميني تبليغ مي كردند. در منزل ايشان هم عكس

و اعالميه هاي حضرت امام وجود داشت.اما برخي مرحوم كافي را يك منبري سياسي و انقالبي نمي دانستند و فقط از اظهارات مذهبي او ياد مي كنند.

پس اظهارات آنان را رد مي كنيد؟

گفت وگويي با حسن كافي گفت وگويي با حسن كافي مديرعامل مهديه تهران مديرعامل مهديه تهران

كافي مسجد جمكران را مطرح كردكافي مسجد جمكران را مطرح كردvÝ—b b¹d

ÊU¹d

DF U{

— ∫f

Page 79: Shahrvand Emrouz 10

۸۲شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ حوزهاينطور نيست. بلكه تنها كسي كه در منبر با آواز بلند نام ــت ۵۷ ــام را آورد، مرحوم كافي بود. در ارديبهش حضرت امــان در مهديه تهران گفته بودند: «آقاجان قربونت بشم. ايشكسي كه در كنار قبر آقا اميرالمومنين هستي! آيت اهللا العظمي

خميني! كنار قبر اميرالمومين بگو كه آقامون كي مياد؟!»البته اينان كه اين اعتقاد را دارند، معتقدند كه ايشـان فقط در مسـائل اجتماعي و مذهبـي از حكومت خرده

مي گرفت.ــت يخي، بي حجابي، مشروبات، ــان راجع به گوش ايشــرد، اما اينها را به ــوه و اينچنين چيزها انتقاد مي ك ربا، رش

مسووالن و حكومت مرتبط مي دانست. اين مسائل سياسي كه نيست؛ اجتماعي است.

ــت برمي گرداند. ــائل را به حكوم بله. اما همه اين مسمرحوم كافي شايد مستقيم نمي گفت كه «هويدا» چنين ــرد كه همه ــائل را بيان مي ك ــتي. اما به گونه اي مس هســت. شايد اسم در ظاهر به مي دانستند مخاطبش هويداسكار نمي برد، اما در باطن همه مي دانستند كه مخاطب ايشان

حكومت، دولت و رژيم است.

برخي تعهد دادن مرحوم كافي به ساواك را شاهدي بر غيرسياسي بودن ايشان و ارجحيت دادن منبر رفتن بر

ديگر مسائل سياسي مي دانستند.ايشان براي مصلحت و خالص شدن از دربند بودن تعهد ــروع كنند. ــد تا بيايند بيرون و دوباره منبرها را ش مي دادنــا آورده كه اين تعهد ــاواك هم در گزارش ه وگرنه خود ســت و براي فرار از زندان و گرفتاري اين تعهد ساختگي اس

را مي دادند.ادله مرحوم كافي براي تعهد دادن به ساواك چه بود؟

ايشان حساب مي كردند كه زندان برايش چيزي توليد نمي كند. اگر بيرون بيايد و خدمتي انجام دهد، مثبت است.

تعهد مرحوم كافي به ساواك صوري بود. در آن شـرايط انقالبي مرحـوم كافي از مخالفان مرحوم دكتر علي شريعتي بود و از حسينيه ارشاد به نام «يزيديه

اضالليه» ياد مي كرد. دليل اين مخالفت تند چه بود؟مرحوم شريعتي نسبت به حضرت زهرا(س) اعتقاداتي داشت كه در كتاب «فاطمه فاطمه است» آمده و مورد انتقاد ــوي ديگر مرحوم شريعتي گودريچ مرحوم اخوي بود. از ســان در فرانسه بود را ترجيح مي دهد يهودي كه معلم ايشــيدهادي ميالني يا آيت اهللا مجلسي را آخوند بر آيت اهللا سدربار مي دانست. مرحوم كافي به نظرات شريعتي نسبت به

روحانيت اعتراض داشتند.طرفـداران مرحـوم كافـي معتقدند كـه نپرداختن به شخصيت اين منبري پس از انقالب به دليل مخالفت هاي

او از شريعتي بود. آيا اين مطلب را تاييد مي كنيد؟ــد. بنده در سال ۵۸ در قم خدمت بله؛ فضا دوخطي شــالگرد مرحوم اخوي بود. به ايشان حضرت امام بودم كه سگفتم اگر مي شود بيانيه اي در مورد مرحوم كافي بدهيد. امام فرمودند كه «االن جو به گونه اي است كه نمي توانم اطالعيه

بدهم، قدر كافي بعدا معلوم مي شود.»اگر كافي سياسي و انقالبي بود، پس چرا پس از انقالب اينگونه فضايي عليه او در ميان انقالبيون به وجود آمد؟

علت آن مسائلي است كه شايد گفتنش صالح نباشد. فقط بگويم كه در ميان برخي روحانيون برخي مسائل است

كه شايد در ميان ما مكالها نيست. يعني برخي از آنان نمي خواستند كافي مطرح شود؟

ــال عمر كرد؛ اما ۴۲۰ بله، چرا كه مرحوم كافي ۴۲ سسال كار كرد.

رابطه مرحوم كافي با مرحوم فلسفي چگونه بود؟خيلي تنگاتنگ و نزديك بود. به گونه اي كه چند سالي كه مرحوم فلسفي ممنوع المنبر بود، ايشان در منزل مرتب ميهماني برگزار مي كرد تا فلسفي بيايد آنجا دور منبري ها و بازاري ها بنشيند و در اثر ممنوع المنبر شدن افسرده نشود. پس چرا فلسفي كمتر به بزرگداشت كافي پرداخت؟

ــالگرد ايشان قرار ما هم اين گاليه را داريم. حتي در سبود كه جناب فلسفي در مهديه منبر برود و حتي اطالعيه سخنراني ايشان منتشر شد اما ايشان با بنده تماس گرفت و گفت آقاي كافي من نمي آيم. گفتم چرا؟ گفت طرفداران ــان حتي در ــريعتي تهديد كرده اند. بنابراين ايش دكتر شمراسم سالگرد مرحوم كافي منبر نرفت. مردم هم از مرحوم

فلسفي بسيار ناراحت شدند.گفته مي شود كه كافي مسجد جمكران را رونق بخشيد. چه مساله اي پيش آمد كه مرحوم كافي تصميم به اين

امر گرفت؟ــجد كوچك و محقر بود كه مسجد جمكران يك مســجد ــش آنقدر خاك رس بود كه هركس به اين مس اطرافمشرف مي شد قسمتي از پا در داخل آن فرومي رفت. تقريبا در سال ۴۵-۴۴ ايشان جمعيتي را در شب هاي چهارشنبه جمع مي كرد و به جمكران مي برد. براي اينكه نام حضرت ــجد ــان مس ولي عصر(عج) را ترويج دهد و زنده بكند. ايشجمكران را مطرح و مردم را با آن مسجد آشنا كرد. بعد از آن نيز مسجد جمكران معروف شد. زماني كه ساواك پس ــان را دزديد، بنده خدمت از فوت مرحوم كافي، جنازه ايشــي نجفي در قم رسيدم و گفتم تكليف ما با آيت اهللا مرعشوجود اين رفتار ساواك چيست؟ ايشان خيلي گريه كرد و صورتشان پراشك شد و فرمودند: «در تاريخ ياد نداريم كه كسي مثل مرحوم كافي نام حضرت ولي عصر(عج) را زنده كرده باشد.» مرحوم كافي عالقه شديدي به حضرت داشتند و براين اساس مسجد جمكران را ترويج داد كه اكنون اين

مسجد پايگاه عظيمي شده است.اكنون چرا منبري اي همچون «كافي» بروز نمي كند؟

شايد يكي از داليل منبرهاي پرشور كافي جو آن دوران بود. آن دوران فضاي انتقادي عليه رژيم مي توانست اين نفوذ را در ميان مردم به وجود آورد، اما امروز عليه چه كسي انتقاد ــد؟! آن زمان چون در ميان روحانيت و رژيم تضاد بود، كنن

مردم با انتقادات ايشان مجذوب منبر ايشان مي شدند. آيا امروزه منبري ها از سبك منبر كافي تقليد مي كنند؟

بسيار زياد. منبري ها و به ويژه مداح ها.آيا فكر نمي كنيد مهديه اي كه توسـط مرحـوم كافي تاسيس شده است، امروز توسط برخي به عنوان سكوي

پرواز در نظر گرفته شـده و در برخي مسـائل سياسي همچون انتخابات از آن استفاده مي شود؟

صددرصد اين كالم درست است. اكنون مهديه سكوي پرواز براي خيلي هاست. زماني كه مراسم هاي مهديه به طور مستقيم در صدا و سيما پخش مي شود، اين امر باعث شهرت ــود. لذا خيلي ها دوست دارند در مهديه براي برخي مي شــم اجرا كنند. البته منبرهايي كه براي مهديه دعوت مراس

مي كنيم، كامال حساب شده است.آيا اين استفاده از مهديه هماهنگ با نظر و نيت مرحوم

كافي است؟ــده و مورد تاييدي است و به ــناخته ش مهديه جاي شحمداهللا تابه حال گافي از سوي مهديه به وجود نيامده و چه ــه در برنامه هايش نقطه ــا و مداح هاي آن و چ در منبري ه

ضعفي تابه حال نبوده است.اينكـه برخي با تمسـك بـه مهديـه توانسـته اند به

كرسي هايي دست يابند، آيا اشكالي ندارد؟ــت كه در مهديه منبر بروند تا البته هدفشان اين نيســر مي روند ــند. بلكه در مهديه منب ــي قدرت برس به كرســان مي دهند و شهرتي هم پيدا ــان را نش و صداقت خودشمي كنند. به گونه اي كه كساني كه در مهديه منبر مي روند، روي مخاطبانشان تاثير دارند و حتي در شهرستان ها از آنان

استقبال هاي زيادي مي شود.پس از اينكه برخي افراد مرتبط با مهديه سمتي مي گيرند،

آيا ارتباطشان همچنان با مهديه برقرار است؟۸۵-۸۰ درصد آنها ارتباطشان را با مهديه قطع نكرده اند. به عنوان مثال آيت اهللا سيداحمد خاتمي كه االن امام جمعه ــده است، هر وقت بنده با ايشان تماس موقت تهران هم ش

مي گيرم، مهديه را به هرجا ترجيح مي دهند.آيا در مهديه تا به حال تشكل ها و جريان هاي سياسي

مراسم داشته اند؟ــت ــي از موفقيت هاي مهديه پس از انقالب اين اس يكــه و در خط واليت، ــي نرفت كه در وادي جريان هاي سياسحكومت و ولي فقيه است، ولي براي كسي كرسي مرده باد،

زنده باد درست نمي كند.مي گويند اولين جلسه آبادگران شوراي شهر تهران قبل

از انتخابات دوره دوم در مهديه تشكيل شد.فقط يك جلسه در هفت سال پيش براي شوراي شهر برگزار شد كه شايد هم اشتباه كرديم. پس از آن هم هيچ جلسه و ميتينگ سياسي در مهديه برگزار نشد. پس از آن نيز گروه هاي ديگر از ما خواستند كه مهديه را در اختيارشان قرار دهيم، اما گفتيم كه يك اشتباه شد و ديگر قرار نيست مهديه را براي تبليغات گروهي و حزبي در اختيار كسي قرار دهيم. حتي در انتخابات رياست جمهوري اخير به هيچ كدام از ۸ كانديدا اجازه مانور نداديم. با وجود اينكه آيت اهللا يزدي، رئيس هيات مديره، عضو موتلفه است [گويي به اشتباه اين مطلب ذكر شده، بلكه ايشان نايب رئيس جامعه مدرسين ــت] و آقاي الريجاني كانديدايشان بود، اما خود ايشان اسفرمودند كه آقاي الريجاني هم در مهديه سخنراني نكنند تا

براي بقيه انتظار به وجود نيايد.حضور هيات رزمندگان در مهديه به چه نحوي است؟

ــم هيات رزمندگان به عنوان ميهمان در مهديه مراســم ها را به طور برگزار مي كنند و چون مكاني ندارند مراســترك با ما برپا مي كنند. آنان هم سياسي نيستند و به مشسياست وارد نمي شوند و براي هيچ گروه و حزبي سنگ به سينه نمي زنند. هيات رزمندگان حتي به سپاه پاسداران نيز

وابسته نيست.

v U bLŠ« aO d³M “«d dÐv «uš t{Ë—

Page 80: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ زندگى۸۳ زندگیمردممردم

۸۴ خانه ۸۵ جامعه ۸۹ حقوق ۹۳ ورزش ۹۷ تکنيک ۹۸ سرگرمی

ــه نفريم كه قرار مي گذاريم برويم خانه بي بي. سمن، عكاس و مجيد. مهدي باقربيگي را بر اي اين خبر مي كنم چون در كنار بي بي به گذشته مي برندمان، ــال قبل و ديگر اينكه ــه قصه هاي مجيد، به ۱۶ س بــدار را ثبت كنم. نه چون از هم مي خواهم لحظه ديدور بوده اند، چون شنيده ايم بيماري بي بي دو سالي ــال آورده. ــده و به ح ــته كن ــت كه او را از گذش اسمي خواهم ببينم آيا حضور مجيد او را به گذشته اش ــاز مي گرداند..... ؟ از آخرين باري كه به ديدار بي بي بــه ماه مي گذرد اگرچه تلفني جوياي حالش آمده س

هست.ــي از چهره بي بي ــته. اين را به خوب ــال گذش ۱۶ سمي توان فهميد. شكسته تر و تكيده تراز چهر هاي كه از او در قصه هاي مجيد، سرنخ، مدرسه مادربزرگ ها و... به ياد ــم. اين را پيش از ديدن او و از روي تابلو پرتره بزرگي داريبا زمينه مشكي كه بي بي را در حال بافتني در مقابل يك ــان مي دهد مي فهمم. به خصوص چراغ والور قديمي نشــه وقتي با دو تصوير ديگر يكي قاب كوچك روي ميز و كپوستري چسبيده به در اتاق خواب او مقايسه مي كنم. اين ــت در كتابي راجع به هنرمندان چاپ شود... تابلو قرار اسخانه شلوغ است و ما منتظر.... بي بي ۱۲ فرزند دارد و ۲۵ نوه و ۵ نتيجه. بر اي همين است كه هيچ وقت تنها نيست. حتي آنهايي كه ساكن تهرانند ۲۴ ساعته مي آيند مادر را مي بينند و مي روند يا دو نفري كه خارج از كشورند به گفته توران پوراحمد سومين دختر بي بي، تقريبا هر روز تماس مي گيرند و حال مادر را مي پرسند. وقتي از او مي خواهم از بي بي بگويد از گذشته و حال و روزش، مي گويد: تا آنجا ــان فقط مادر بودند. هيچ نقش ديگري جز كه يادمه ايشــتند. حتي در فيلم ها.... نوه ها مي آيند سالم اين هم نداشــينند... و ما همچنان منتظر... وقتي از مي كنند و مي نشــه؛ ــوال مي كنم و بيماري اي كه از س حال و روز بي بي ســال قبل شروع شده و اكنون شدت گرفته حدس چهار سمي زنم كه يعني مجيد را هم ممكن است نشناسد؟ سوال ــت؛ ــم. توران پوراحمدمي گويد تقصير خودش اس مي كنمجيد را مي گويد. «بعد از فيلم ها كم مي آمد به بي بي سر بزند اول كه اصال يكي دو سه سال غيبت داشت اما بعدها به مناسبت هاي مختلف مي آمد روز مادر، عيدها، حاال هم بيشتر تلفني تماس مي گيرد.» مجيد در خانواده پوراحمد حكم ۱۳ امين فرزند يا نه ۱۵ امين نوه را دارد مثال. همه تا او را مي بينند حال واحوال مي كنند وچه عجبي مي گويند.

ظاهرا مجيد بايد بيش از اينها و پيش از اينها به ديدن بي بي مي آمده. اگرچه او هم بر اي خودش داليلي دارد... اما همگي حدس مي زنند كه بي بي احتماال مجيد را نشناسد. مي گويند: «چهر هاي كه از مجيد به خاطر دارد خيلي با االن فرق كرده. ــوص كه پروين دخت ــده.. » به خص مجيد ديگر مردي شيزدانيان پسري نيز همنام مجيد دارد و همين تشابه شايد مانع باشد. فرصت را كمي تا قسمتي از دست مي دهيم. ما مشغول صحبت بوديم كه مجيد بر اي احوالپرسي بي بي به اتاق او مي رود. من و عكاس هم به دنبال او.. مجيد اما كنارتختش مي نشيند و صميمي و راحت با او حرف مي زند مثل يك نوه ــتم برم با مادربزرگ. مي گويد: «بي بي خانم يادته مي خواســفر، گاري علي مراد را پر كردي؟ به اندازه يك ايل گردو، ســته و بادام برام داده بودي.....؟ يادته اون پسر اصفهاني را پســد را ؟ قصه هاي مجيد را؟» بي بي كه اذيتت مي كرد؟ مجياگرچه خيلي به ياد نمي آورد اما از خدا مي خواهد كه توانسته باشد كار كند. خوب كار كند..... دعا مي كند هم مجيد را هم بقيه را. به مجيد مي گويد كه انشاهللا زنده باشي. وقتي از بي بي مي خواهم از گذشته بگويد. از خاطراتش با مجيد از فيلم ها.... ــاده و معصوم نگاهم مي كند و مي گويد چيزي به خاطر سندارد. مي گويد: «شايد روزي كه حواسم وحالم خوشتر بود برايتان تعريف كنم.» اگرچه توران پوراحمد مي گويد گاهي ــود به خصوص وقتي با جرقه هايي در ذهن مادر زنده مي شكيومرث مي نشينند به گفتن از گذشته ها، به تكرار يكسري ــاي جالب يا خاطره انگيز. مثل تكه كالمي مش از ديالوگ هعباس در يكي از قسمت هاي قصه هاي مجيد كه فردا را پردا تلفظ مي كرد. مي پرسم بي بي جان اين روزها چه مي كني؟ ــرخودم را گرم مي كنم مي گويد: «نمي دانم. يه جورهايي سديگر آن دلدادگي به كار را ندارم.» در خاطره بي بي اما انگار يك چيزي هست كه هنوز گم نشده. نوعي بيقراري. عشق به كاري كه ۱۶ سال قبل شروع كرده و هنوز ناخوداگاه ذهنش در پي اش است. بي بي اما از تنهايي و بيكاري خسته است. آرزويش اين است كه بتواند سرحال و فعال باشد. مي گويد

ــد. به گفته دخترش االن ــرم گرم باش فقط مي خواهم سمهم ترين چيزي كه بي بي را ناراحت مي كند بيكاري است. ــم كه اگر دوباره به او پيشنهاد بازي در وقتي از او مي پرسفيلمي شود دوست دارد بازي كند يا نه مي گويد: «آره، چرا ــت ندارم؟» اما دخترش مي گويد جسم و روان مادر دوســش را ندارد. زانوهايش درد مي كند. ديگر آن توان و كشمي گويد آخرين باري كه قرار بود سر صحنه فيلمي برود ــال قبل بود با گروه رشيد. مي گويد: «ما بر اي حضور ۷ سمادر خيلي شرط ها داشتيم؛ اينكه هنگام حضورش همه چيز مهيا باشد. اينكه شرايط جسمي و روحي او را درك كنند و مراعات سنش را داشته باشند. اما ظاهرا خيلي اين شرط رعايت نشده و بي بي هم بعد از آن ديگر در فيلمي ظاهرا نشد. اگرچه هنوز پيشنهادهايي از سوي كارگردانان تهراني و اصفهاني به بي بي بر اي بازي مي شود».پوراحمد ــت و توان مي گويد:«آنها باور نمي كنند كه مادر بيمار اسكار ندارد». دختر بي بي درباره بازي پروين دخت يزدانيان در فيلم ها و سريال ها مي گويد: مادر هيچ وقت بازي نكرد. خودش بود. آن حساسيت و حرص و جوشي كه در رابطه ــخصي و فرزندانش ــت در زندگي ش ــا رفتار مجيد داش بــت ــم همين گونه بود. همان ارتباطي كه با مجيد داش هــت. بر اي همين به نظر او اگر با فرزندان خودش هم داشبي بي قرار بود نقش ديگري مثال يك زن ظالم را در فيلمي بازي كند موفق نمي شد. دخترش مي گويد مادر هيچ وقت ــه كاري بر اي انجام دادن داشت. بي بي بيكار نبود. هميشكه روزي شاهنامه و حافظ و مثنوي مي خواند، مي نوشت... اين روزها خيلي حوصله خواندن ندارد و حتي نوشتن، اگر ــتي در نويسندگي هم دارد يا داشته. بدانيم كه بي بي دسبه گفته دخترش از او در حال حاضر چند جلد خاطرات و همين طور داستان كوتاه موجود است. اما االن فرزندان و نوه ها بيشتر برايش مي خوانند و او باقي را از حافظه قوي اش ــتان ــرد. مي گويد وقتي برايش ابتد اي داس كمك مي گيموسي و شبان را مي خوانيم باقي را از حفظ خودش ادامه مي دهد يا وقتي غزلي از حافظ را گوش مي دهد اشتباهات ــزد مي كند. بي بي اما گنجينه اسرار خانوادگي ما را گوشــت. توران پوراحمد مي گويد:حتي نوه ها هم با او هم هسدوست اند. گاهي حتي مسائلي را كه با مادر و پدرشان در ميان نمي گذارند يا خبر ندارند را پيش مادربزرگ مي برند.

پدرــال از فوت از پدر خانواده به نيكي ياد مي كنند. ۱۶ سپوراحمد بزرگ مي گذرد. مرگ او اما مصادف شد با شروع قصه هاي مجيد. دختر او مي گويد: نگراني مادر هميشه اين ــود كه نتواند آن گونه كه بايد بود كه مبادا كار او باعث شمراقب پدر باشد و پدر نيز دل نگران اين بود كه كار مادر به سالمتش ضربه نزند. مي گويد ساعت سه كه مي شد مادرهم كارش را تعطيل مي كرد، در واقع كيومرث مي دانست كه

بايد كار مادر در آن ساعت تمام شود.پروين دخت يزدانيان براي بازي در فيلم نان و شعر ديپلم

افتخار دوازدهمين جشنواره فيلم فجر را دريافت كرد.

بي بي مجيد را به ياد نمي آورد

ÈËd š U¼—ÊU

¹dDF

U{— ∫

fJŽ

Page 81: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد۱۳۸۶

ــت كه در ــي وجود داش ــي غذاي روزي روزگاري فرهنگــاي ما بود: چربي ــه نامطمئن گزينه هاي غذايي راهنم پهنــتخواري، محصوالت ــدرات، گياهخواري يا گوش يا كربوهيكشاورزي معمولي يا آ نهايي كه بدون كوددهي و سمپاشي توليد مي شوند. در اين مورد فرهنگ در واقع چيزي نيست ــما ــت كه به ش ــه «مادرتان» مي گويد. اوس ــز هماني ك جــد، چقدر بخوريد و حتي ــوزد چه بخوريد، كي بخوري مي آمبه چه ترتيبي آن را بخوريد. اما تاثير مادران بر سبد غذايي خانواده با ورود صنايع به بازار غذا كه ما را وامي دارند بيشتر بخوريم، غذاهاي جديد ناشناخته بخوريم و در جاهايي مانند ماشين غذا بخوريم كه تاكنون سابقه نداشته، رفته رفته رنگ مي بازد. پنج قاعده زير مي تواند به شما كمك كند كه از نظر تغذيه اي، اخالقي، سياسي و زيست محيطي گزينه هاي غذايي

درست تري را انتخاب كنيد.۱ـ غذا بخوريد نه فرآورده هاي غذايي: هيچ وقت چيزي را نخوريد كه مادربزرگ مادربزرگ مادربزرگ مادربزرگتان آن را غذا نمي دانست. تصور كنيد اجدادتان در سوپرماركت هاي ــابه هاي انرژي زا در امروزي چگونه سردرگم مي شدند: نوشــيس و كالباس هاي بسته بندي قوطي هاي رنگارنگ، سوسشده، پفك و... اينها غذا نيستند بلكه فرآورده هاي غذايي اند. تاريخ نشان مي دهد كه شايد بهتر باشد پيش از افزودن چنين نوآوري هايي به رژيم غذايي تان، چند دهه اي صبر كنيد. مثال كالسيك آن نشستن مارگارين به جاي كره است. خيلي از ــود كه كره براي شما مادرها مي گفتند آخرش معلوم مي شــت. حق با آنها بود: مارگارين هاي پر از اسيد چرب بهتر اس

ترانس، دارند ما را مي كشند.۲ـ پول بيشـتري خرج كنيد، غذای كمتـر بخوريد: ما ــه به بنزين ارزان. ــتيم ك همانقدر به غذاي ارزان معتاد هسآمارها نشان مي دهد كه درصدي از درآمد شخص كه به غذا

ــود اختصاص مي يابد با درصدي از آنكه صرف درمان مي شــبت عكس دارد. آيا اين اتفاقي است. غذاهاي ارزان ما را نســتند. ــت نيز هس چاق و بيمار مي كنند. به ضرر محيط زيسهرچه كيفيت غذايي كه مي خوريد بيشتر باشد مواد مغذي

آن بيشتر و نارضايتي شما از آن كمتر است.۳ـ به علم تغذيه يا ادعاهاي بهداشتي روي بسته بندي ها كوچك ترين توجهي نكنيد. علم بود كه به ما گفت مارگارين تهيه شده از اسيدهاي چرب ترانس براي ما بهتر از كره تهيه شده از شيرگاو است. هرچه اطالعات بيشتري راجع به علم ــت مي آورم كمتر مطمئن مي شوم كه ما چيز تغذيه به دسمهمي درباره غذا آموخته ايم كه اجدادمان آن را نمي دانستند. ــوالت تازه و ــالم ترين غذاها، يعني محص توجه كنيد كه ســده همان هايي هستند كه نياز به هيچ تضمين فرآوري نشبهداشتي ندارند. بدون مواد افزودني و نگهدارنده، با استفاده از رنگ هاي مجاز خوراكي، بدون كلسترول، بدون قند، رژيمي .در عوض بسته بندي هاي فرآوري شده ترين غذاها معموال به

انواع اين نوع تضمين ها و تاييدها آراسته اند.۴ـ از بازارهاي محلي و مستقيما از كشاورزان خريد كنيد. ــه اين ترتيب هر چيزي را در فصل خودش يعني هنگامي بكه از نظر ارزش غذايي و عطر و طعم در اوج است، خواهيد ــن خودتان نيز آنها را خواهيد پخت زيرا در خورد و در ضماين بازارها هيچ غذاي فرآوري شده يا نيمه آماده اي نخواهيد ــاورزان جامعه خودتان نيز حمايت ــت. با اين كار از كش يافخواهيد كرد، به جلوگيري از ازهم گسيختگي جامعه روستايي كمك خواهيد كرد، با خوردن غذاهايي كه در مجاورت محل زندگي تان توليد شده در مصرف بنزين صرفه جويي مي كنيد و به كودكانتان مي آموزيد كه هويج يك ريشه گياهي است نه يك گلوله نارنجي تراشيده شده در كيسه هاي پالستيكي. مطمئن باشيد كه در بازارهاي محلي عالوه بر مبادله پول با

غذا ،چيزهاي ديگري نيز خواهيد آموخت.۵ـ چگونه خوردن به اندازه آنچه مي خوريد مهم است. مواد مغذي موجود در خوراكي ها همه چيز نيست. آنچه اهميت دارد كل تجربه خوردن است. تا وقتي كه از قواعد غذايي فرهنگتان (يعني همان مادرتان) پيروي مي كنيد، خوردن هيچ نوع ماده غذايي سمي اشكالي ندارد. در هر وعده زياد غذا نخوريد. بين وعده ها هله و هوله نخوريد و هرگز تنها غذا نخوريد، اما شايد از اينها مهم تر آن باشد كه با لذت غذا بخوريد زيرا غذا خوردن در اضطراب گوارش را مختل مي كند و موجب پرخوري مي شود. پارادوكس اينجاست كه ناسالم ترين افراد كساني هستند كه به خوردن غذاهاي سالم بيش از همه اهميت مي دهند. پس

آسوده باشيد، غذا بخوريد و از آن لذت ببريد.

احتماال شما هم مانند اكثر افراد، دست كم در دوره اي از زندگي تان با مساله بغرنج جوش و آكنه هاي پوستي مواجه ــتي بوده ايد. اين جوش ها عمدتا به خاطر غده هاي زيرپوســلولي به وجود ــاير تركيبات س ــاوي چربي، كراتين و س حمي آيند. اين غدد براي چرب نگه داشتن پوست و مو ضروري هستند اما هنگامي كه چربي درون آنها باعث مسدود شدن ــود، عارضه جوش هاي سرسياه يا ــت مي ش منافذ روي پوســفيد بروز مي كند. حتي گاهي اين منافذ مسدود شده سرسدچار التهاب و عفونت شده و جوش هاي قرمز و چركي روي پوست صورت، سينه و پشت ظاهر مي شود. هنوز به درستي ــت كه چه عاملي باعث افزايش توليد چربي در معلوم نيساين غدد شده و در نهايت به ايجاد آكنه منتهي مي شود، اما تقريبا مطمئن هستيم كه عواملي مانند هورمون ها، باكتري ها، ژنتيك و برخي داروها تاثيرگذارند. در اينجا براي رهايي از شر

جوش ها براي شما چند پيشنهاد داريم:ــت ــت كنيد كه چه چيزهايي به خصوص با پوس ۱ـ دقــر چيزي كه باعث افزايش ــان تماس دارند: تقريبا ه صورتتتوليد چربي در پوست شود احتمال ابتال به جوش را افزايش ــت هاي آلوده و چيزهايي مانند گوشي تلفن يا مي دهد. دســت صورت نزنيد. لباس هاي زبر نپوشيد و موبايل را به پوساز تماس مستقيم بند كيف يا كمربند با پوست پرهيز كنيد.

آلودگي و رطوبت زياد از مهم ترين عوامل ايجاد آكنه است. ــوينده و پاك كننده هاي ــا ش ــق جوش زده را ب ۲- مناطمخصوص پوست بشوييد. در چنين شرايطي استفاده از ماسك، ــي سفت كننده و سابيدن پوست به هيچ وجه تركيبات آرايشتوصيه نمي شود زيرا همه آنها باعث تحريك پوست خواهد شد.

شست وشوي زياد و سابيدن معموال كار را خراب تر مي كند.ــت كاري نكنيد و فشار ندهيد؛ اگرچه ۳ـ جوش ها را دساين كار اغواكننده است اما در مجموع باعث عفوني و خراشيده

شدن محل ضايعه مي شود.ــتفاده نكنيد: مصرف مواد ــواد تحريك كننده اس ۴ـ از مآرايشي چرب و روغني، كرم هاي ضدآفتاب و كرم هاي موي ــدن جوش ها مي شود. در برخي چرب معموال باعث بدتر شافراد نور خورشيد باعث بدتر شدن جوش ها مي شود و برخي ــيب پذيري پوست در برابر از داروهاي ضدآكنه نيز باعث آســود. به همين خاطر بهتر است از ــيد مي ش پرتوهاي خورشــدود ــت را مس كرم هاي ضدآفتاب كم چرب كه منافذ پوس

نمي كند، استفاده كنيد.ــيد براي درمان جوش ۵ـ كرم هاي حاوي بنزويل پراكسمفيد هستند. پژوهش ها نشان مي دهد كه اين نوع كرم ها منافذ ــدود نمي كنند. باكتري ها را مي كشند وچربي ــت را مس پوسپوست را كاهش مي دهند.براي جوش هاي مزمن هم از دكتر بخواهيد برايتان كرم ها و ژل ها آنتي بيوتيك و حتي آنتي بيوتيك خوراكي يا كپسول هاي ضدآبستني تجويز كند. متخصصان پوست براي جوش هاي بسيار شديد و پايدار «ايزوترتينن» كه

از مشتقات ويتامين A است را تجويز مي كنند.

پنج قاعدهتغذيه خردمندانه

d³− — Ád¼UÞ

به دست اندازنزديک می شويد

۸۴ خانه

Page 82: Shahrvand Emrouz 10

جامعهجامعهشهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ÊU

¹dDF

U{— ∫

fJŽ

سه شب در مسجدسه شب در مسجدمسـاجد ايران، از شـب شـنبه تا غروب دوشـنبه هفته پيش، ميزبان روزه داران معتكفي بودند كه براي كناره گيري موقت از زندگي روزمره، در شبسـتان مسجد بست نشسـته بودند. آنها دعا مي خواندند، به سخنراني مذهبي و عزاداري گوش مي سپردند و قرآن را ختم مي كردند. ۲۵ هزار دانشجوي سراسر كشور در مراسم

اعتكاف مساجد دانشگاه هاي ايران شركت كرده بودند.

Page 83: Shahrvand Emrouz 10

۸۶شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ جامعه

”—U ∫fJŽ

Èœe¹ Áœ«“ ÊU —« bOFÝ

يكي از دانشجويان دانشگاه تهران، در مراسم اعتكاف ــتاده و گوشي تلفن ــجد اين دانشگاه روبه قبله ايس مسهمراهش را روبه روي صورتش نگه داشته است. او به صداي قاري قرآن كه از بلندگوهاي مسجد پخش مي شود، گوش ــي ــگر گوش مي دهد و كلمات قرآن را هم از روي نمايشــده، تلفن همراهش كه متن كامل قرآن در آن ضبط شــجوي ديگر، ــت كم هزار دانش زمزمه مي كند. او كنار دس

ــاعت ۱۰ جمعه شب ۵ مردادماه در مسجد دانشگاه از سبست نشسته است. اين دانشجويان هر سال از ۱۳ رجب ــهور است در مراسم تا ۱۵ رجب كه به «ايام البيض» مشاعتكاف شركت مي كنند؛ آنها در اين ايام روزه مي گيرند، دعا و قرآن مي خوانند، به سخنراني هاي مذهبي و عزاداري

گوش مي دهند و شب نيز در همان مسجد مي خوابند.مخاطبان مراسم اعتكاف اغلب جوانند و به همين دليل ــجويان از آن استقبال زيادي مي كنند. تنها در تهران دانش

۶۰ هزار نفر در ۲۸۰ مسجد معتكف شده بودند. اوايل هفته ــته دانشگاه هايي كه مساجد بزرگ و مشهوري دارند گذشمثل دانشگاه تهران، شريف، تربيت مدرس و اميركبير مراسم اعتكاف را برگزار مي كردند. امسال، حدود ۲۵ هزار دانشجو ــور ميزبان معتكفان ــاجد دانشگاه هاي سراسر كش در مسبودند. حدود هزار تن از اين تعداد، در مسجد دانشگاه تهران حضور داشتند. البته به اين تعداد بايد شمار دانشجوياني كه ــجد و در صحن دانشگاه، روي در اطراف مسچمن يا نيمكت هاي كنار مسجد نشسته بودند

را نيز اضافه كرد.ــتان مسجد كامال پر فضاي داخل شبسشده است. جمعيت از شبستان سرريز كرده به فضاي باز ورودي مسجد و آنجا هم مملو از جمعيتي است كه روي موكت نشسته اند و يك جلد قرآن يا كتاب مخصوص اعتكاف ــاب مخصوص ــش رو باز كرده اند. كت را پيــت و معاونت فرهنگي اعتكاف آبي رنگ اســگاه ها آن را نهاد نمايندگي رهبري در دانشدر تيراژ ۱۰ هزار جلد، چاپ و بين معتكفان توزيع كرده است. جلو ورودي مسجد، پسران در سويي و دختران در سويي ديگر نشسته اند ــا را از ــرده اي آبي رنگ آنه ــن و پ روي زمي

يكديگر جدا كرده است.ــجويان چفت ــتان، دانش ــل شبس داخــده معدودي ــته اند، ع هم رو به قبله نشســتاده خواندن قرآن را دنبال مي كنند، ايســاك هايي كه وسايل الزم گوشه و كنار، ســت به ــود جاي داده اس ــان را در خ معتكفــم مي خورد. كنار يكي از ساك ها يك چشكاله ايمني موتورسواري هم ديده مي شود. ــيده اند. برخي در اين روز آخري، دراز كشــان برخي لباس راحتي به تن دارند كه نشمي دهد از شب گذشته لباسشان را عوض نكرده اند. بالشت و ملحفه و معدود پتوهايي هم كنار سجاده ها به چشم مي خورد. جلو ــت. هر كس يك مهر كوچك نماز هم هسكنار ديوار انتهاي شبستان مسجد، جايگاه ميهمانان اعتكاف واقع شده و كنار آن جايگاه پزشك اعتكاف. دو دانشجوي دختر و چهار دانشجوي پسر دانشگاه علوم پزشكي تهران، ــكي اعتكاف را برعهده گرفته اند. معتكفان وظيفه پزشمي گويند برخي حالشان بد مي شود و به خصوص خانم ها ــردرد مي گيرند. در چند گوشه ــان مي افتد و س فشارشمسجد جالباسي هايي به ديوار نصب شده كه پر از شلوار ــت. روي ستون هاي داخل مسجد بر كاغذ و پيراهن اسسفيدي جمله اي نقش بسته كه رويش نوشته شده است: «ستون ها مزين به آيات قرآن مي باشد، لطفا از تكيه داند خودداري فرماييد.» روي يكي ديگر از ستون هاي نزديك

در نوشته اند: «لطفا با پوشش رسمي رفت وآمد كنيد.» ــازان اعتكاف، ــا ويلچر كنار جايگاه جانب چند جانباز بخواندن قرآن را دنبال مي كنند. جلو آنها دانشجويي دراز ــم در چشم هاي او كشيده و بغل دستي اش قطره چشمي ريزد. ساعت ۵ بعدازظهر آخرين روز اعتكاف، دوشنبه ــت. خواندن قرآن به سوره «فتح» رسيده ۱۵ رجب اساست تا اذان مغرب قرآن ختم خواهد شد. برنامه رسمي ــروع ــاعت ۱ و ۴۵ دقيقه صبح ش هر روز اعتكاف، از ســحري، پس از آن ــود؛ مناجات سحر و خوردن س مي شقرائت قرآن و سخنراني و بعدتر مناجات مغرب و افطار ــخنراني و عزاداري تا ۹ و ۳۰ دقيقه روزه معتكفان وسشب. معتكفاني كه داخل شبستان مسجد جمع شده اند بايد براي ورود به شبستان كارت اعتكاف را همراه داشته ــروع «ايام البيض» بايد در ستاد ــند. آنها پيش از ش باشاعتكاف ثبت نام مي كردند و پس از گرفتن. كارت اعتكاف ــتگاه پانچ، وارد شبستان ــوراخ كردن آن با يك دس و سمي شوند. يكي از مسووالن برگزاركننده مراسم اعتكاف مي گويد كه حدود ۱۰۰ دانشجو كارهاي اجرايي اعتكاف ــجد دانشگاه تهران را برعهده داشته اند. حدود ۴۰۰ مسدختر و ۴۰۰ پسر كارت اعتكاف امسال مسجد دانشگاه را دريافت كرده اند اما شركت كنندگان مراسم بيش از اين تعداد است. برگزاركنندگان مراسم معتقدند كه استقبال از اعتكاف بيشتر شده و با اين وجود مي گويند: «اما از نظر

تعداد، شمار ثبت نام كنندگان كمتر شده است.»همان طور كه قاري مراسم سوره «واقعه» را مي خواند، در كنار مسجد دانشگاه وانتي كه افطاري را حمل مي كند مي ايستد. از بوي غذا برمي آيد كه افطار بچه ها قورمه سبزي است. آن سوتر سبدهاي خيار شسته شده و پنيرهايي كه از حلب هاي بزرگ زردرنگ بيرون آمده و برش خورده اند،

گوشه اي چيده شده اند.ــر از ورودي، خانم ها ــر دورت ــجد، چند مت بيرون مســتخر مسجد يا نيمكت هاي و آقايان روي چمن كنار اســته اند و قرآني باز ــكده علوم، كنار هم نشس نزديك دانشــات را زمزمه ــا صداي قرائت بلندگو، آي ــرده و همراه ب كمي كنند. برخالف فضاي درون شبستان، در اينجا آقايان و خانم ها مي توانند كنار هم، مراسم اعتكاف را دنبال كنند. خانواده هايي فرزند شيرخوار خود را نيز به همراه آورده اند. حجاب خانم هايي هم كه اطراف مسجد قرآن باز كرده اند و با خانواده خود آن را ختم مي كنند، به سفت و سختي خانم هايي كه جلو ورودي مسجد توي رديف هاي منظم ــت. چند دقيقه بعد در داخل شبستان ــته اند نيس نشســود. حجت االسالم ــجد، جوش و خروشي برپا مي ش مسابوترابي فرد، نايب رئيس مجلس و چندي بعد حداد عادل، ــوند؛ در آخرين ــجد مي ش رئيس مجلس هفتم وارد مســانده اند. ــم رس ــاعات اعتكاف آنها نيز خود را به مراس سبرخالف بسياري از مساجد برگزاركننده اعتكاف، مسووالن مسجد دانشگاه تهران هيچ پولي از معتكفان نگرفته اند و همه مراسم رايگان برگزار شده است. روزنامه اعتماد روز چهارشنبه ۳ مردادماه در ستون تماس هاي مردمي از قول يكي از شهروندان تهراني نوشته بود: «بنده مي خواستم در ــاجد تذكر بدهيد، ارتباط با اعتكاف صحبت كنم. به مسمسجد... ۷ هزار تومان، مسجد... در نارمك ۷ هزار تومان و مسجد ... در نظام آباد ۱۰ هزار تومان براي اعتكاف از مردم ــد. آن قيمت هايي كه مي گذاريد بنده خداهايي مي گيرنكه مي خواهند بيايند منصرف مي شوند چون بودجه شان

نمي رسد. مسووالن جذب جوانان كجا هستند؟»

اعتکاف اعتکاف ۱۱

خلوت گزينی درمسجد دانشگاه تهران

Page 84: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ جامعه۸۷

œ«“¬ tHÞUŽ

اعتکاف اعتکاف ۲۲

ــت در مانديم. مسجد پر شده «ما ۴۰ نفر بوديم كه پشــانس بود و ما حتي ثبت نام نكرده بوديم. اما آنقدر خوش شــديم، داخل بوديم كه ۱۰ دقيقه قبل از اذان صبح موفق شمسجد شويم.» مرضيه رشيدي، معتكف ايام البيض است كه از ۱۳ ماه رجب در مسجد دانشگاه تهران معتكف شده. او كه دانشجوي كارشناسي ارشد مهندسي كشاورزي است، براي مراسم اعتكاف موفق به ثبت نام نشده بود اما ساعتي پيش از اذان صبح به مسجد آمد تا شايد به داخل راه يابد. او كه همراه سه نفر ديگر از دوستانش به مسجد آمده، خودش هم مشوق آنها بوده براي اعتكاف. كيميا، دوستش كه همكالسش هم ــت، مي گويد:« از زيارت امام رضا(ع) كه به تهران آمدم، اسمتوجه اعالم ثبت نام اعتكاف شدم. اما فكر كردم زمانش تمام شده و امسال هم نمي توانم معتكف شوم اما مرضيه تماس گرفت و گفت كه برويم دانشگاه معتكف شويم. من هم با او همراه شدم، اما پشت در مسجد مانديم تا اينكه ۱۰ دقيقه ــاي تعدادي از غايبان كه ثبت نام كرده مانده به اذان، به ج

بودند، به ما كارت دادند و داخل مسجد شديم.» مراسم روز آخر اعتكاف

ــه ۱۰ دقيقه ــانس نبودند ك ــا همه آنقدر خوش ش ام

مانده به اذان معتكف شوند و تا روز آخر بمانند و مراسم ــداد زيادي هم در خارج از ــام دهند. تع « ام داوود» را انجمسجد نشسته اند و دارند سوره هايي از قرآن را همراه قاري مراسم تالوت مي كنند تا نوبت به دعاي « ام داوود» (دعاي استفتاح) (معروف است كه اين دعا موجب اجابت حاجات مي شود) برسد. تعداد اين افراد كمتر از افرادي نيست كه داخل مسجدند. مسووالن برگزاري مراسم هم در بخش بانوان، زنان و دختران محجبه اي هستند كه ورود و خروج معتكفان را كنترل مي كردند و از آنها مي خواستند كه براي ورود كارت خود را نشان دهند. هرازگاهي هم به رسم امر به معروف به دختران معتكف كه در حال خروج از مسجد

هستند، تذكري مي دهند.زنان معتكف دانشگاه

ــجد از دو اتاق كه بگذريد به بخش بانوان معتكف مســگاه تهران مي رسيد؛ جايي كه دانشجويان و اساتيد دانشمعتكف، روز سوم اعتكاف را دارند، سپري مي كنند. چند ــاعتي به افطار مانده. دو قاري قرآن به نوبت سوره هاي ســده روي ــم ام داوود را مي خوانند و مونيتور نصب ش مراســان مي دهد. تعدادي از ديوار روبه رو تصاوير دو قاري را نش

مردان معتكف هم رو به قاريان و پشت به مونيتور نشسته و قرآن مي خوانند. امروز پانزدهم رجب است و آخرين روز اعتكاف كه با انجام مراسم «ام داوود» و خواندن دعاي آن و بعد بلند شدن صداي اذان و افطار روزه داران معتكف، به پايان مي رسد. يكي از قاريان در حال خواندن سوره شوري ــت. عده زيادي از زنان و دختران رو به قبله نشسته و اسآيات را همراه قاري بلند بلند مي خوانند، عده اي هم زمزمه مي كنند، بعضي ها هم در دلشان مي خوانند و چشمانشان ــراي هر كدام حدود يك متري فضا كلمات را مي كاود. بــان سجاده و مهر و وسايل شخصي و وجود دارد و اطرافشــان قرار دارد. عده اي هم وسايل شخصي شان را در ساكشداخل قفسه هاي مخصوص كتاب در مسجد قرار داده اند تا كمتر دست و پاگير باشد و عده اي كه در رديف آخرين معتكفين مسجد نشسته اند، وسايلشان را از رخت آويزها آويزان كرده اند. جدايي مردانه و زنانه موجب شده كه رعايت حجاب اسالمي در داخل مسجد به علت گرماي تابستاني ــد. چند روز ماندن در مسجد باعث شده بود الزامي نباشبرخي از آنها با لباس راحتي بلوز و شلوار مراسم اعتكاف را به جا بياورند. تابلوهاي مختلف كه بر در و ديوار نصب شده هم معتكفين را به مبطالت اعتكاف آشنا كرده و برنامه هاي اعتكاف را با اعالم زمان سخنراني ها و معرفي سخنران هر شب و موضوع مورد بحث به اطالعشان مي رساند. تابلوي نصب شده روي يكي از ستون ها هم از معتكفين مي خواهد كه زنگ گوشي هاي همراه خود را قطع كنند تا مزاحم دعا

و نيايش ديگران در اين ايام نشود.يك بار اعتكاف براي هر آدمي الزم است

ــود اما پيش ــت كه معتكف مي ش مرضيه اولين بار اســته و خارج ــم اعتكاف حضور داش از اين يك بار در مراســت. او مي گويد: ــجد معتكفين را همراهي كرده اس از مس

« دوستانم از اعتكاف برايم تعريف كرده بودند، برنامه هاي ــت داشتم و احساس كردم مي تواند تلنگري در آن را دوسزندگي ام باشد.» تالوت سوره «شوري» كه به پايان رسيد، قاريان سوره «دخان» را شروع به تالوت كردند. مرضيه هم که با ديگران قرآن مي خواند، مي گويد: «توكلم قوي تر شده و آرامشم بيشتر. احساس مي كنم زندگي آنقدرها سخت ــختي دهيم. اگر به جايي وصل نيست كه به خودمان ســويم.» او به سجده مي رود و شويم آنقدر مضطرب نمي شوقتي بلند مي شود، از مناجات هاي شبانه پيش از سحري ــاني براي بحث بر سر مسائل ديني و مي گويد و حلقه انساحكام و پرسش و پاسخ ها و دعاهاي شبانه. و باز به تالوت قرآن مشغول مي شود. كيميا دوستش كه با اصرار مرضيه به مسجد آمده، معتقد است كه يك بار اعتكاف براي هر آدمي الزم است. او طي سه روز اعتكاف با دختراني كه در اطرافش بودند آشنا و دوست شده و در مورد اعتكاف مي گويد: «فكر ــد. فكر نمي كردم اينقدر نمي كردم اعتكاف اينطوري باشــد. تصورم اين بود كه خودمان بايد به ــته باش اعمال داشــم و برنامه هاي اعتكاف را انجام تنهايي دعا و عبادت كنيــه در اين چند روز انجام داده، ــم.» او درباره اعمالي ك دهي

مي گويد و از ۵۰ ركعت نماز مستحب پانزدهم رجب. چند ساعتي به پايان اعتكاف مانده و آفتاب در بيرون ــجد هنوز حضورش را اعالم مي كند. قاريان در حال مســا آخرين دعاي ــتند ت ــوره قرآن هس اتمام تالوت ۴۵ ســجدند همچنان اعتكاف را بخوانند. آنها كه در بيرون مســتان، قرآن به دست نشسته يا پا بر جا در زير آفتاب تابسايستاده اند تا ثوابي از روز آخر اعتكاف ببرند تا شايد رجب سال آينده يا آخر ماه رمضان كه به زودي مي رسد، اين بار

آنها هم داخل مسجد باشند.

سه روز مناجات دختران

“« vJ¹ ÊUHJ²F ∫b¹uÖ v v¹Uł tÐ dÖ« ¨rO UÐ q�Ë »dDC —bI ¬Ær¹u vL ∫fJŽÊU¹dDF U{—

Page 85: Shahrvand Emrouz 10

۸۸شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ جامعه

vL²Ý— d uKO

ــر، با مكناهاي گل دار رنگين «شبيه زن ها لچك به سمقنعه كه از جلو تا روي شكم مي آيد و از پشت به صورت ــاق پا» و لباس هاي سبز و قرمز و آبي مثلثي تا نزديك سنقش دار و گالش هايي كه روي آنها تكه دوزي شده، شبيه ــكل كه روي كارت پستال ها زنان اساطيري، به همان شچاپ مي شوند، وارد آتشكده مي شدند و مردها و پسرانشان با كالهي سفيد بر سر به دنبالشان. موبدان هم پشت ميزي ــتا، سيني لرك «هفت نوع بزرگ كه روي آن كتاب اوسميوه خشك شده: انجير، خرما، كشمش، پسته و...» و ناني شيرين شبيه كلوچه و ميوه هاي فصل كه توسط موبدان هنگام دعا به قطعه هاي كوچك بريده مي شد، مي ايستادند. ــگ دار، ۱۲ بار مي نواخت ــاعت ديواري بزرگ زن وقتي سمراسم آغاز مي شد، مراسمي كه به «يشت رپيتون» معروف بود و تا ساعت سه پسين يعني تا وقتي آفتاب وسط آسمان قرار مي گرفت «حاال با كم و بيش اغماض» ادامه مي يافت. ــد. زرتشتي ها ــامل مي ش اين آيين پنج روز اول عيد را شاين روزها هر كجا كه بودند قبل از ظهر در آتشكده جمع ــدند و يك جور آيين تطهير را در روزهاي نخست مي ش

سال جديد به جا مي آوردند.دكتر كتايون مزداپور، پژوهشگر زبان و ادبيات باستاني ــد و ــا آداب خاصي برگزار مي ش ــم ب مي گويد: «اين رسزرتشتي ها با لباس هاي پاك و بري از هر ناپاكي بايد سه ــاعت در سكوت كامل و خودداري از هر حركت اضافي ســه محل را ترك كنند به نيايش مي پرداختند. در و بي آنكــوص و يك تكه ميوه به نام ــم هم ناني مخص پايان مراسلقمه رپيتون به شركت كننده ها مي دادند. همچنين گياه مقدس (هوم) را كه قبال توسط موبدان ساييده مي شد را ــير مخلوط مي كردند و چيزي شبيه نوشابه از با آب و شآن درمي آوردند و هر كس ليواني از آن را به نشانه پاكي و

تبرك مي خورد...»اما اين رسم چند سالي است كه كمرنگ شده و فقط ــكده اين مراسم را به جا مي آورند و تك و موبدان در آتشــتي ها در خانه شان يا در بعضي از دهات يزد... توك زرتشــتيان در تهران بزرگ و از دست شايد پخش شدن زرتش

ــردن در يك يا چند محله ــل جمعي زندگي ك دادن ميهمانطور كه سابق روال بوده و مهاجرت هاي شديد در دهه اخير و كم شدن جمعيت زرتشتيان، باعث شده تا (يشت رپيتون) و آداب تقريبا سختش به فراموشي سپرده شود، به خصوص كه در پنج روز اول عيد دلمشغولي هاي ديگري هم هست، مسافرت به شمال و عيد ديدني... حاال همه آن تصاوير رنگين، صداي خوش موبدان كه در ميان جمعيت پخش مي شد، زن هاي رنگين پوش و مردهاي آرام و سر به

زير به تاريخ، به زمانه (يادش به خير) پيوسته است... ۹ شب و ۱۰ روز عبادت

آيين َبرشنوم يا ُنوشوه كه يك جور آيين تطهير روح و جسم است در ۹ شب و ۱۰ روز برگزار مي شود و به اعتقاد ــتي بايد حداقل يكبار در زندگي اش به موبدان، هر زرتشنوشوه برود. اين آيين كه تا سال هاي پس از جنگ و نهايتا اوايل دهه ۷۰ كامال رواج داشته، به مرور به خاطر سختي آيين از گردونه وظيفه عامه زرتشتيان خارج شده و اكنون

فقط موبدزاده ها و پيران زرتشتي آن را به جا مي آورند.موبد اردشير خورشيديان با اظهار تاسف از رواج افتادن نوشوه مي گويد: «از آنجا كه نوشوه فرصتي را ايجاد مي كند كه هر كسي ۹ شب فارغ از كار و مشغله ها و هر آنچه كه ــر كند و به عبارتي از هر زندگي بيرونيش را مي سازد ســيدن به آرامش، ــود. اين راه براي رس قيد و بندي آزاد شــناخت نسبي خود بسيار مفيد حداقل در كوتاه مدت و شاست، يك جور شبيه يوگا و روش هاي علمي دنياي جديد ــيدن به آرامش است.» موبد خورشيديان درباره براي رساينكه چرا مراسم در ۹ شب برگزار مي شود، مي گويد: «اين ــت، به عبارتي در هر روز ــت اس آيين يادآور ۹ پيام زرتشبه يكي از پيام هاي زرتشت توجه مي شود مانند اعتقاد به برابري انسان ها، اعتقاد به قانون اشا (راستي)، اعتقاد به داد ــكرد (تغيير و نوآوري در زندگي) و دهش، اعتقاد به فرش

و...»مراسم نوشوه در تهران در تهرانپارس و محلي به نام رستم باغ برگزار مي شده و در يزد نيز باغي به همين اسم وجود داشته يا خانه هاي كوچك كه صاحبانش آن را در

اختيار هم كيشان خود قرار مي دادند. آدم هايي كه داوطلب نوشوه بودند به موبد اعالم مي كردند و معموال وقتي ــيد، موبد تعداد به چند نفر مي رسآنها را به باغ نوشوه يا خانه اي به اين ــا در اين مدت منظور مي برد... آنهــت، خانواده و ــازه ارتباط با دوس اجــتند و در همان خانه فاميل را نداشــم بايد در حد ضرورت با يكديگر هو موبد صحبت مي كردند. آنها هر روز موظف بودند كه حمام كنند، لباس ساده و راحت و ترجيحا به رنگ سفيد بپوشند، غذايشان را كه بايد فاقد هر نوع گوشت بود، خود مي پختند. اين ــاله درباره مردها هم صادق بود مســپز خود در اين ۹ روز و آنها بايد آشمي شدند. هر روز ۵ وعده نماز خود را مي خواندند به عبارتي صبح، ظهر، ــب و در خالل گاه هاي نماز، بعدازظهر، شب و نصفه شمطالعه مي كردند. همچنين زن هاي موبدان هم به اين خانه ها دعوت مي شدند، براي تعليم اوستاخواني و خط دين دبيره (خط ويژه زرتشتي) به كساني كه تا آن موقع ياد نگرفته اند. همچنين هر كسي كه به نوشوه مي رفت مبلغي در اختيار صاحبخانه يا كسي كه موظف به خريد كردن از بيرون بود مي پرداخت تا لوازم غذا و احتياجات ــروري ديگر را برايش تهيه كند. چون او اجازه بيرون ضــون مزداپور، غير از ــت. دكتر كتاي رفتن از آنجا را نداشــوه داليل ديگري را ــه روح، براي انجام آيين نوش تصفيهم قائل مي شود: «غسل برشنوم يا نوشوه براي تطهير و پاك شدن از ريمني است و مفهوم ريمني، يعني آلودگي ــود، ــت كه فقط مربوط به روح نمي ش و ناپاكي و نجاسبخش مهمي از معناي ريمن به ناپاكي هايي مانند سقط ــود به اين جنين و بيماري هاي واگيردار معطوف مي شمنظور نوشوه حالت ۹ شب قرنطينه را هم پيدا مي كند ــد در اين ۹ شب كه اگر مثال فردي حامل بيماري باش

مشخص مي شود.»دكتر مزداپور در ادامه مي گويد: «در فقه زرتشتي به آن ــاني بر جا مانده رعايت بهداشت صورت كه از دوران ساسمركز آيين تطهير بوده، تطهير روحي و جسماني همواره با هم مورد توجه قرار مي گرفته است. از قديم زرتشتيان براي

پاك ماندن آب روان، خاك و هوا اصرار داشتند.»اين پژوهشگر ادامه مي دهد: «به هر حال دنياي قديم ــتيان ــوم آن در زندگي امروز زرتش كه بقاياي آداب و رسهم به روشني ديده مي شود به اين منوال بوده كه سراسر ــت و جهان ــت و حالت الهوتي اس زندگي همراه با قداس

الهوتي و ناسوتي از هم جدا نيست.»در نهايت دكتر مزداپور مي گويد: «كنكاش موبدان تهران نظري با فراموشي اين سنت ها ندارد و مسائل پزشكي را به درستي به بهداشت و طب زمانه واگذار كرده، البته اجراي ــريف آباد يزد هنوز برقرار اين آداب كهن در جايي مثل شاست ولي بعد از جنگ ديگر چنين رسمي قدرت خود را

از دست داده است.»

اعتکاف اعتکاف ۳۳

موبدان هنوز همموبدان هنوز همَيشت َرپيتَون مي خوانندَيشت َرپيتَون مي خوانند

زرتشتيان دو نوع آيين ويژه شبيه چيزي به نام اعتكاف دارند اگر چه به نام اعتكاف مطرح نيست و نام هاي ويژه خود را دارد: «يشت رپيتون» و «َبرشنوم يا ُنوشوه». با ايـن حال در گذر زمان و به خاطر تغييرات بسـيار كه جامعه زرتشـتي كوچك در دهه هاي اخيـر ايران آن را پشت سـر گذاشته اكنون اين دو آيين مانند سابق برگزار نمي شود و محدود به موبدان و پيران زرتشتي و

تك وتوك جوان هاي عالقه مند شده است.

Page 86: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ماه ۱۳۸۶

گفت و گو با دکتر محمدعلی اردبيلیگفت و گو با دکتر محمدعلی اردبيلی

تعليق قانون مجازات اسالمیتعليق قانون مجازات اسالمی ۱۱

v UÐ r¹d

حقوقحقوق

با وجـود خأل قانوني بـه وجود آمده بـه دليل عدم تمديد اجراي آزمايشي قانون مجازات اسالمي توسط مجلس و ارائه نشدن اليحه قانوني به قوه قانونگذار، عدم تمديد اجراي قانون مجازات آزمايشي را قبول

داريد؟تصميم مجلس را درست تلقي مي كنم. اجراي قوانين ــي به خصوص مقررات كيفري در كشور ما يك آزمايش

هفته گذشته بود كه جدالي آرام ميان دو قوه نظام در گرفت و آن بر سر قانون مجازات اسالمي بود. مجلس شوراي اسالمي به تمديد اجراي آزمايشي ۴۹۷ ماده قانون مجازات راي نداد و بي قانوني را به تمديد قانوني موقتي كه تكرار دوره هاي آزمايشي، آن مفهوم آزمايشي بودن را زير سوال برده، ترجيح داد تا تاخير قوه قضائيه را در تدوين اين قانون و تقديم به مجلس، رخ نمايي كند. مجلس هفتم كه سال گذشته به تمديد يك ساله اين قانون راي داده بود، اين بار به درستي نخواست كه چنين تمديدي كند زيرا از دوره چهارساله آن كه رو به اتمام است فراتر مي رفت. در حالی که سمت نمايندگان قائم به شخص است و نمي توانند آن را به ديگران واگذار كنند. اما اين واگذاري در سال هاي ۱۳۷۰ و ۱۳۷۵ انجام شد و نمايندگان بيش از دوره نمايندگي خود قانون آزمايشي را به تصويب رساندند. اما با اين وضعيت بي قانوني در اين باره چه بايد كرد؟ شنيده شده كه نمايندگان در جلسه بعدي مجلس طرح هايي را براي بيرون رفت از اين وضع ارائه خواهند كرد كه بايد منتظر تشكيل اين جلسه ماند. روز هفتم مردادماه قوه قضائيه در مجلس نمايندگان ملت مورد سرزنش قرار گرفت كه چرا از تقديم چنين اليحه مهمي غافل مانده اما به واقع تدوين قانوني به مانند قانون مجازات اسالمي اندكي با ديگر قوانين متفاوت است. همه مي دانيم قانون مجازات از چالش برانگيزترين قوانين بوده و عالوه بر كليات، وجود كتاب حدود، قصاص و ديات جلب نظر فقها و مراجع را نيز مي طلبد. گرچه ۱۶ سال اجراي آزمايشي هم فرصت قابل توجهي بود اما جمشيدي، سخنگوي قوه قضائيه سه شنبه ۹ مرداد از مجلس درخواست كرد تا «براي چندماه يا يكسال آينده، فرصت اصالح را از اين قانون بزرگ نگيرند». همچنين گفت: «معتقدم بايد (مجلس) از قوه قضائيه كه

مي توانست همان قانون قبلي را با همان شكل ارائه دهد، اما اين كار را نكرد تشكر و قدرداني شود.» (ايسنا)ــخي خواهد داد هنوز روشن نيست. حجه االسالم فتحي به عنوان يكي از ــت چه پاس اما اينكه مجلس به اين درخواسكارشناسان مركز تحقيقات فقهي قهوه قضائيه در جلسه اي در كميسيون حقوق بشر اسالمي گزارش اميدواركننده ارائه كرد كه با سخنان سخنگوي قوه قضائيه مبني بر اتمام تقديم اليحه تا يكسال و حتي پيش از يكسال همخواني دارد. اين چنين كه بررسي و تدوين پيش نويس در حيطه حدود به اتمام رسيده و تنها بخش بغي و افساد في االرض ادامه دارد. اين كارشناس مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه در خصوص دو باب ديگر قانون مجازات گفته است: «در بخش قصاص حدود ۷۰ درصد كار فني انجام و در جلسات تهران نيز مطرح شده اما مواد آن هنوز به طور منظم تدوين نشده است. ديات نيز حدود ۷۰ درصد آماده است و به نظر رياست محترم قوه قضائيه هم رسيده.» گويا پيش نويس بخش كليات نيز ارائه شده اما مورد بازنگري و تغييراتي قرار گرفته است. با اين اوصاف، اينكه گام هاي باقيمانده تا تدوين نهايي اليحه قانون مجازات اسالمي چقدر به طول خواهد انجاميد و اينكه مجلس چه تدبيري براي اوضاع به وجود آمده خواهد انديشيد، روشن نيست. اما بسياري در انتظارند تا ببينند قانون مجازات اسالمي كه ۱۶ سال آزمايشي اجرا شد و تدوين اليحه آن به طول انجاميده پس از گذر از اعمال نظرهاي گوناگون نهايتا چه خواهد بود؟ و تا چه اندازه نسبت به قانون آزمايشي كه سال ها در دانشكده هاي حقوق تدريس و در دادگاه ها استناد مي شد تحول يافته است؟ درباره عدم تمديد قانون مجازات آزمايشی و اينکه در وضعيت پيش آمده چه رخ خواهد داد گفت و گويی می خوانيد با دکتر محمدعلی اردبيلی استاد نام آشنای حقوق جزا و جرم شناسی و معاون پژوهشی

دانشکده حقوق دانشکده شهيد بهشتی. همچنين گزارش هايی در اين باره در پی می آيد.

ــت. ترديد ندارم قوه قضائيه در تهيه اليحه اي فاجعه اسكه بايد به عنوان قانون دائمي به تصويب مجلس برسد، تالش كرده اما به نتيجه نرسيده است. ولي مجلس بايد ــر گرفتن فرصت هاي قانوني و تقديم اليحه به با در نظــا قانوني جامع و ــتفاده را مي كرد ت مجلس، نهايت اســاند. مصطلح است كه اجراي بي ابهام را به تصويب برســت. در اين خصوص راهي قانون بد بهتر از بي قانوني اس

جز اين نيست كه مجلس در نگاه خود تجديدنظر كند و مصوبه اي بگذارد كه فرصت معقولي به قوه قضائيه داده شود تا بتواند قانون جامعي را تقديم مجلس كند. اگرچه چندان مدت معقولي را نمي توان با توجه به عمر باقيمانده مجلس تصور كرد زيرا نزديك به ۵۰۰ ماده قانوني بايد در صحن علني مجلس به تصويب برسد. راه هاي ديگري ــنهاد كرده اند اما كوتاه ترين راه دادن را حقوقدانان پيش

فرصتي به قوه قضائيه است.سـخنگوي قوه قضائيه اعالم كرده اسـت تا كمتر از

يك سال اين قانون به مجلس ارائه مي شود.ــم ]هفته ــت مقرر خود ه ــون در مهل ــر اين قان اگــا اين احوال، ــده بود، ب اول مردادماه[ تقديم مجلس شــت تا گمان نمي كنم كه مجلس فرصت كافي مي داشــيون ها نظر خود را ــس را مطالعه كند، كميس پيش نوياظهار كنند، يكايك مواد به صحن علني مجلس بيايد و موافق و مخالف، پيرامون آن صحبت كنند و به تصويب ــانند. كار كارشناسي در كميسيون ها خود زماني را برسمي طلبد كه وقتي بيش از عمر باقيمانده مجلس اقتضا مي كرد. چنانچه به تصويب هم مي رسيد، شتابزده بود. ــي بودن اين قانون كارشناسي گرچه با توجه به آزمايشانجام گرفته ولي اين به معناي بي نيازي مجلس به كار

كارشناسي نيست.دادگاه ها چون نمي توانند از صدور راي امتناع كنند بايد بنابه اصل ۱۶۷ به منابع معتبر اسالمي يا فتاواي

معتبر مراجعه كنند، آيا اين امكانپذير است؟تصور نمي كنم دادگاه ها اجازه داشته باشند با استناد ــاس اصول قانون ــه اين منافع حكم بدهند چون براس بــي، احكام دادگاه ها بايد مستند به مواد «قانون» و اساســاس آن حكم صادر نشده است. ــد كه بر اس اصولي باشتوسل به اصل ۱۶۷ قانون اساسي زماني است كه قاضي كوشش كرده لكن حكم دعوا را در قوانين مدونه نيافته ــت. به دليل آنكه در قوانين مدونه با سكوت يا نقص اســت. وضعيت فعلي ــده اس يا اجمال يا تعارض مواجه شــي است. به اين معني منصرف از اصل ۱۶۷ قانون اساسكه در غياب قانون نمي توان به اين اصل توسل نمود. ثانيا ــالمي برخي مواد قانون مجازات را ضرورتا در منابع اسنمي يابيم. كتاب قصاص، حدود و ديات برگرفته از احكام شرعي است اما «كليات» كه باب اول است چه بايد كرد.

پايان آزمايش ۱۶ساله

Page 87: Shahrvand Emrouz 10

۹۰شهروند امروز ۱۴ مرداد ماه ۱۳۸۶ حقوقــاب اول احكامي را درخصوص تعزيرات دارد كه باب كت

پنجم را هم با مشكل مواجه خواهد كرد.از اصل ۱۶۷ قانون اساسـي چنين برداشت مي شود كـه مربوط بـه امور مدني اسـت اما آيين دادرسـي كيفري هم مـاده اي را به اين مضمون مقـرر كرده و امور كيفري را هم شـامل مي شود و به نظر مي رسد اين ماده با اصول ديگري از قانون مجازات اسـالمي

تعارض مي يابد.بله، من برداشت خاصي از اين اصل دارم. اعتقاد ندارم ــت بلكه با توجه به اين اصل ناظر به دعاوي حقوقي اسساير اصول قانون اساسي از جمله اصل ۳۶ و اصول ديگر، پرونده هاي كيفري بايد با رعايت اصل قانوني بودن بررسي ــوند. بنابراين اگر بخواهيم اصل ۱۶۷ را تفسير كنيم شتنها به دادگاه اجازه مي دهد در مواردي كه حكم بعضي از قضايا چنانكه گفته شد نيامده آن را بيابد. براي مثال ــالمي ارش تعريف نشده و كيفيت در قانون مجازات اســي مي تواند ــت، در اينجا قاض ــن نيس تعيين ارش روشــالمي يا فتاواي معتبر رجوع كند. يا به منابع معتبر اسبلوغ شرعي براي قضات ما معلوم نيست در اينجا قاضي كيفري مي تواند از منابع معتبر اسالمي برداشت كند. در نتيجه به نظر بنده با استناد به اصل ۱۶۷ در مواردي كه قانونگذار عملي را جرم تلقي نكرده يا مجازاتي براي اين اعمال تعيين نكرده، نمي توان به فتاواي معتبر مراجعه ــرط است. قانوني بودن كرد. چون لزوم قانوني بودن شــرم و مجازات وحتي نحوه اجراي آن. در امور حقوقي جــلم هم دادگاه ها اجازه دارند در موارد ابهام به عرف مسرجوع كنند. همانند حدود مراجعه به منابع اسالمي اما در مواردي كه ناموس و جان مردم مطرح است، استناد به منابع فراقانوني ممكن نيست و با موازين حقوق بشري هم مغاير است. ميثاق حقوق مدني و سياسي كه ايران

عضو آن است هم اين را جايز ندانسته است. در رجوع به منابع و فتاواي معتبر اسـالمي هم چون اين منابع و فتاوي يگانه نيستند بحث تفاوت احكام

صادره دادگاه ها مطرح است.اين مساله، مساله تازه اي نيست. از بدو تصويب قانون اساسي هم اين سوال مطرح بود و امروز همچنان مطرح است كه منظور از منابع معتبر اسالمي يا فتاواي معتبر ــت؟ اين اصطالحات هم در قانون اساسي و هم در چيسقانون عادي آمده است و اين پرسش ها را به وجود آورده كه در ميان كتب فقهي بايد به كدامين كتاب استناد كرد؟ ــه كدام فقيه رجوع كرد؟ اگر اختالف ميان دو فتوا بود بطرف كدام را بايد گرفت؟ در زمان حضرت امام رضوان اهللا

گفته مي شد منظور از فتاواي معتبر، فتواي ايشان است.برخـي گفته انـد همان قانـون ۱۳۷۰ كه آزمايشـي تصويب شد قابل اجراست و چنين استدالل مي كنند كه تا زماني كه قانون جديد به تصويب نرسيده قانون پيشـين قابل استناد اسـت. با توجه به اينكه قانون سال ۱۳۷۰ آزمايشي بوده آيا اين استدالل نسبت به

آن صدق مي كند؟ــين، با ــم در مورد اعتبار قوانين پيش تصور نمي كنــابق بكشيم. انقضاي مدت آن بتوانيم خط بطالن بر سالبته مصلحت مردم و كشور هم اقتضاي تعطيلي قوانين ــه كرد حتي قانوني كه ــدارد و بايد به قانون مراجع را نــت. نظير آنچه در قانون مجازات اسالمي ــي اس آزمايشــاق افتاده در مورد قانون تعزيرات هم كه اكنون يك اتفــدت كوتاهي كه از ــت، پيش آمد. درم قانون دائمي اس

عمر قانوني تعزيرات آزمايشي گذشته بود دادگاه ها به آن استناد مي كردند و اكنون هم مصلحت است كه دادگاه ها

به آن مراجعه كنند.بعضا راه حل ديگري هم مطرح كرده اند و آن تمسك به بند ۸ اصل ۱۱۰ قانون اساسـي است كه حل قضيه مي تواند از طريق ارجاع رهبري به مجمع تشخيص مصلحـت نظام صورت گيرد. ايـن را چگونه ارزيابي

مي كنيد؟اين مطلب را برخي از نمايندگان مجلس اظهار كردند. ــالت نظام از طريق ــواردي كه حل بعضي از معض در مــتناد بند ۸ اصل ۱۱۰ قانون عادي ممكن نباشد به اســي بايد به رهبري مراجعه كرد و حل معضل را از اساسايشان خواست. تصور مي كنم ابتدا بايد ديد اين موضوع به يك معضل تبديل شده يا نه. اگر بخواهيم هر پيچشي را به معضل تبديل كنيم، راهكارهاي ممكن از نظر دور ــد. من اعتقاد به معضل بودن اين موضوع ندارم و مي افتگمان مي كنم از طرق عادي قابل حل است. بايد تفاهمي را ميان قوه مقننه و قضائيه به وجود آورد و راه هاي ممكن

را در اين خصوص مدنظر قرار داد.مجلـس در اين قضيه نـوك پيـكان را متوجه قوه قضائيه كـرده اسـت زيـرا در تهيه اليحـه قانوني دراين باره كوتاهي كرده آيا خود مجلس هم در قالب طرح مي توانست مبادرت به تهيه پيش نويس قانون

مجازات كند؟به لحاظ اصول قانون اساسي و اختيارات، منعي ديده نمي شود. مجلس مي توانست طرحي به تصويب برساند كما اينكه در مواردي مانند قانون شهروندي نيز چنين كرد. يعني مواردي كه تضمين و اجراي آن به قوه قضائيه مربوط مي شود، اما به لحاظ فني چون اين دسته از قوانين نياز به كار عميق كارشناسي دارند، فرصت آن ممكن بود پيش نيايد. زيرا قانوني مانند قانون مجازات مواد متعددي دارد كه بررسي آن در فرصت عمر مجالس قانونگذاري ــت. پيش از انقالب هم اين دسته از قوانين اينگونه نيســيار وقت گيرند و چنين مجالي براي بود. چه اينكه بسمجالس قانونگذاري فراهم نمي شود. مجالس قانونگذاري كشورهاي ديگر نيز چنينند كه وقت براي قوانين مطول اينچنيني نمي گذارند. معموال بررسي اين قوانين توسط اهل فن و كارشناسان خارج از مجلس صورت مي گيرد و زماني كه كار پخته شد، به مجلس مي آيد. كساني كه در آن موضوعات صاحبنظرند در مجلس اظهارنظر مي كنند. معقول است زماني كه كارشناسان موضوع ]كه بررسي به آنها محول شده[، نظري ارائه مي كنند، ديگران تبعيت ــند، مجددا هم ــد. وقتي قوانين به تصويب مي رس كننبراساس نظرات گوناگون، مجالت حقوق و آراي محاكم ــود. ــايي و به مجلس ارائه مي ش و...، ضعف قانون شناســي مي تواند نظر مجلس هم با اطمينان از كار كارشناس

آنان را پذيرفته و به آن اليحه راي دهد.بايد در شيوه و فرآيند قانونگذاري تجديدنظر كنيم. اين شيوه مقبولي نيست. چندين بار با بن بست مواجه ــه مجالي براي ــان مي دهد نه قوه قضائي ــده. اين نش شــازات دارد و نه ــي قوانين جامعي مانند قانون مج بررســالمي. بايد در حاشيه مجلس و قوه مجلس شوراي اسقضائيه قانون بررسي و نگاشته شود. تا چند سال پيش ــا مالحظه اينكه عمر اين مركز پژوهش هاي مجلس بقوانين (قوانين آزمايشي) به سر خواهد آمد و بايد براي ــال آينده فكر كرد، روي قوانين آزمايشي كار دو سه س

كرد، پيش نويس هايي آماده كرد و در اختيار قوه قضائيه قرار داد. اين اقدام هم انجام شد اما اينكه تا چه حد از آنها

بهره برداري شد نمي دانم.در نهايت گمان مي كنيد اين كوتاهي قوه قضائيه بوده

است كه امروز با چنين مشكلي روبه روييم؟از سوي اين قوه، قصور صورت گرفته اما اين بدين معنا ــت كه مجلس هم به هرچه در اختيار و وظيفه اش نيسبوده عمل كرده بلكه دوطرفه است. اين مشكل به نحوه ــكاالتش بروز كرده و قانونگذاري هم بازمي گردد كه اشنتوانستيم راه مناسب تر و آسان تري را برگزينيم كه اين

قوانين به تصويب برسند.ايـن ايرادي كـه در نحوه قانونگذاري اسـت و به آن

اشاره كرديد، دقيقا در كجاست؟ايراد در فرآيند تدوين قانون است نه محتواي قانون. ــي ايرادي ــت كه اگر قانون آزمايش در اين ترديدي نيســت تقديم مجلس مي شد اما تبعا محتوا اشكاالتي نداشــكل ايجاد مي كند، ــته. آنچه در تدوين قانون مش داشفرآيند آماده كردن قانون است؛ اينكه قوانين مهمي مانند قانون مجازات اسالمي و آيين دادرسي كيفري با تعداد مواد و قواعد متعدد (كه مجال و فرصت تشريح مي طلبد) در مجالس قانونگذاري راجع به يكايك مواد و تبصره هاي

آن بحث مي شود.ــم هريك از ــر داد. نبايد بخواهي ــگاه را تغيي ــد ن باينمايندگان راجع به تك تك مواد اظهارنظر كنند گرچه حق آنان است اما وقت بسيار زيادي مي طلبد. اين مساله فني است. وضع قانون جز با كار كارشناسي ممكن نيست و مجلس بايد به كار كارشناسان اطمينان كرده و صحه

بگذارد.ــم نوعي اطمينان ــي ه در قوانين موقتي يا آزمايشــي تصويب ــب آنها بوده واال به صورت آزمايش در تصوينمي شد. قانون آزمايشي، قانوني است كه كميسيون هاي مجلس براساس مجوز مجلس تهيه مي كنند بررسي و كارشناسي مي كنند و در نهايت مجلس بدون اينكه روي ــك مواد و تبصره هاي آن بحث كند با اطمينان به تك تــان كميسيون هاي منتخب آن را تصويب كار كارشناسمي كند. بايد به متخصصان و صاحبنظراني كه خواسته شده در كنار مجلس كارشناسي كنند نيز اطمينان كرد ــواد راي داد و تصويب و در مهلت كوتاهي به يكايك مكرد. كما اينكه در تنها تجربه اي كه پس از انقالب سراغ ــال ۱۳۷۵ به طور ــت كه در س داريم قانون تعزيرات اسدائمي به تصويب رسيد، با اينكه مواد آن بسيار زياد بود و باب پنجم قانون مجازات يعني از ماده ۴۹۸ تا ۷۲۹ را دربرمي گيرد، شاهد بودم مجلس زماني كه مي خواست ــواد را تصويب كند در مجلس قرائت و با وجود اطالع مپيشيني نمايندگان از مواد به سرعت راي گيري مي شد ــك روز ۳۰، ۴۰ يا ۵۰ ماده اين قانون به تصويب و در يمي رسيد. بايد روند قانونگذاري را به شيوه بهتري تعيين كنيم تا با چنين مشكالتي مواجه نشويم. در قوه قضائيه ــي معقول نيست زيرا تك تك مواد بايد هم شيوه بررســد و وقت رياست قوه چنين به تصويب رئيس قوه برس

اقتضا نمي كند. آيين دادرسي كيفري هم در مدت آزمايشي خود به سر مي برد به اين ترتيب در مورد اين قانون بايد روند

ديگري را پيش گرفت؟بله، چنانچه به اين ترتيب پيش رويم، سرنوشت آن

هم به مانند قانون مجازات اسالمي خواهد بود.

Page 88: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ماه ۱۳۸۶ حقوق۹۱

ــت طرح تمديد مهلت ــته دوفوريت و يک فوري هفته گذشاجرای آزمايشی قانون مجازات اسالمی، به تصويب نمايندگان مجلس شورای اسالمي نرسيد. عدم تصويب اين طرح به واسطه ــک روز مانده به اتمام ــدادی از نمايندگان مجلس، آن هم ي تعــانده شده بود، نوعی ــی آن، به صحن علنی کش مهلت آزمايشسردرگمي و اضطراب را در ميان دست اندرکاران امر قضا و مردم به وجود آورد، سردرگمي ای که حتی حقوقدانان و صاحبنظران نيز از آن بی بهره نماندند و نظريات متنوعی را برای رتق و فتق ــالمی» ارائه دادند. به هر امور «روزهای بدون قانون مجازات استرتيب، شنيدن آنچه در اين ميان رخ داد از زبان نمايندگان قوه

مقننه، قابل توجه است:تالش برای اجبار مجلس به تصويب تمديد مدت

محمد حسين استکی، نماينده مخالف با تصويب اين طرح، ــن تاکيد بر اينکه عدم تصويب اين طرح، اختالل جدی در ضمروند کاری محاکم ايجاد نکرده و ظرف چند روز محدود مشکلی ــوک مثبتی را به ــدی به وجود نخواهد آورد، اما در عوض ش جــووالن قوه قضائيه برای انجام به موقع وظايفشان مجموعه مســت، مي گويد: «اين مساله که نمي شود مملکت را وارد کرده اســخن درستی است و بايستی به اين مساله بی قانون رها کرد، ســدان خاتمه داد، ولی اينکه به ــر کرد و با يک روش صحيح ب فکدليل اهميت موضوعی که بدان اشاره شد، قوه قضائيه به وظيفه خود عمل نکند، چيز ديگری است. شما مي دانيد که اين قانون تا کنون دوسه مرحله تمديد موقت شده است و ۱۶ سال است که از آزمايش آن مي گذرد و متاسفانه در اين مدت قوه قضائيه ــام اصالحات مورد نظر ــی يک اليحه و انج به فکر تدوين اساسنبوده است و همين موجب شده که با ارائه سريع و فوريتی اين ــی] در حالی که مدتی تا اتمام طرح[طرح تمديد قانون آزمايشمهلت آن باقی نمانده بود، فضايی برای اجبار مجلس به تصويب تمديد مجدد اين قانون به وجود بيايد، به گونه اي که مجلس ناچار به تصويب آن شود، در حالی که نبايستی مجلس تحت چنين اجباری، دست به تصويب قانون ناخواسته اي بزند.» وي مي افزايد: «به هر حال تصويب نشدن تمديد مهلت آزمايشی اجرای قانون مجازات اسالمی، قوه قضائيه را مجبور خواهد کرد که پيشنهادی ــاله برای ما مطرح عملی و منطقی به مجلس ارائه كند. اين مســت که باالخره چرا ما بايد به چنين نقطه اي برسيم، چرا در اسدقيقه ۹۰ و روزی که هيچ فرصتی برای هيچ گونه اقدامي از سوی مجلس وجود ندارد، چنين طرحی به اين دليل که مجلس مجبور به تصويب آن است، مطرح می شود؟ او معتقد است اين سواالت تنها يک جواب منطقی را به دنبال دارد و آن اين است که الزم ــت مسووالن قبل از اينکه به مشکالتی از اين دست برخورد اس

كنند، به يافتن راه چاره اي برای حل آن بينديشند.»من هم گله کرده ام

ــفيان مال، نايب رئيس دوم کمسيون قضايی عزت اهللا يوسمجلس و مدير کل سابق بازرسی و ارزشيابی کارکنان قوه قضائيه ــمت در مجلس ــور که با حفظ س ــار ديوان عالی کش و مستشــورای اسالمی، مامور به خدمت است، اتفاقاتی که رخ داده را شاين گونه تشريح مي كند: «من هم اين گله را کرده ام، ولی به هر ــالمي يک سياست کلی است و به اصل حال قانون مجازات اسنظام و انقالب برمي گردد و قانونی بسيار مهم است. قوه قضائيه

هم واقعا در اين مورد دارد تالش جدی انجام مي دهد، البته در ــت، بحثی نيست. به هر حال ــده اس اينکه اين روند طوالنی شاين غفلت صورت گرفته است و نمايندگان در سال گذشته هم ــده بودند و امسال هم حساسيت نشان متوجه اين موضوع شــفيان مال يادآوري مي كند: «در سال گذشته ما با دادند.» يوســی که کرديم و قول هايی که به نمايندگان مبنی بر صحبت هايارائه اليحه تا سال بعد داديم، توانستيم نظرشان را جلب كنيم، اما چند روز پيش که دوباره صحبت مي کرديم، نمايندگان در گوش ــال گذشته هم همين ها را مي گفتی». او من مي گفتند که «سكه سعي مي كند جانب انصاف را بگيرد، مي گويد: «البته نبايد از حق گذشت؛ قوه قضائيه هم در اين مورد دارد يک کار بنيادی و اساسی انجام مي دهد و حتی در جلسه سران قوه قضائيه هم آن را مطرح کرده و همين نيز تا حدودی به نوبه خود موجب ايجاد

اين تاخير شده است.»جای خالی قانون مجازات اسالمی

صرفنظر از آنچه که در باال در توصيف اتفاقات هفته گذشته مجلس آمد، تعيين تکليف برای محاکم کيفری و دادگاه ها در طول مدتی که عمال قانونی با عنوان قانون مجازات اسالمي وجود ندارد، بيش از هر چيز ديگری مهم به نظر مي رسد؛ محاکمي که به نوعی ميان دو اصل ۱۶۷ و ۳۶ قانون اساسی گرفتار آمده اند ــويی در نبود قانون مجازات اسالمی، «قانونی» در اختيار و از ســتناد بدان حکم به مجازات و اجرای آن بدهند و ندارند تا با اســيدگی به دعوا و صدور رای، ــوی ديگر از خودداری از رس از ســردرگمي در ميان ــده اند. همين حالت بالتکليفی و س منع ش

صاحبنظران و حقوقدانان نيز به وجود آمده است:استناد به فتاوای معتبر

گروهی از صاحبنظران در اين عرصه، راه چاره را در استناد قضات به فتاوای معتبر فقهی ديده اند و بعضا نيز برای جلوگيری از تشتت آراء، به کتاب تحريرالوسيله حضرت امام اشاره كرده اند؛ چنانچه يوسفيان، عضو کميسيون قضايی مجلس مي گويد: «ما ــاله مواجهيم که قاضی ــی با اين مس در اصل ۱۶۷ قانون اساســد طبق قوانين مدون حکم کند و اگر قوانين مدونی موجود باي

نبود، موظف است به فتاوای معتبر و نظريات علما و منابع فقهی ــتناد و حکم صادر كند و هيچ ــيله امام اس همچون تحريرالوسقاضی اي نمي تواند به استناد اينکه قانون مدونی در دست نيست يا اجمال و ابهام قانون، از رسيدگی به حل وفصل موضوع خودداری کند. اصل بر اين است که قاضی جمهوری اسالمي اين قدرت را دارد که از فتاوا استخراج الزم را داشته باشد و مبادرت به صدور ــياری حکم کند. به هر ترتيب من مي خواهم بگويم که اوال بســالمی، دائمي است و در ثانی برخی از از اين قوانين مجازات اسموارد، مستفاد از احکام حدود و قصاص و ديات است که در فقه مشخص شده اند و در قانون مجازات اسالمی، به فارسی ترجمه شده اند. بنابراين ما آنچنان خالئی به آن معنا نداريم، زيرا قوانين و احکام اسالمي حاکم است و اصل بر اين است که قاضی جمهوری ــالمي آنها را مي داند يا مي تواند از کتب دينی استخراجشان اسكند.» محمد حسين استکی نيز در همين راستا اعتقاد دارد که : «پيشنهاد داده بودند که به فتاوای امام عمل شود»، گرچه وی صدور بخشنامه اي از سوی قوه قضائيه برای ايجاد رويه اي واحد از سوی شعب در اين خصوص را امری ضروری مي داند. محمد دهقان، ديگر عضو کميسيون قضايی مجلس هم، اتخاذ چنين تصميمي را به عنوان يک راه حل محتمل، ممکن مي داند، گرچه بدين نکته نيز اشاره مي كند که برخی ديگر از قضات، به اجرای

قانون مجازات اسالمي سال ۱۳۷۰ کماکان پايبند هستند.اعتبار کما فی السابق قانون مجازات اسالمی

در خصوص اعتبار کمافی السابق قانون مجازات اسالمی، از سوی موافقين اين نظر، داليل پراکنده و متفاوتی ارائه شده است؛ ــه: « قانون ۱۳۷۰ ــرف عده اي بر اين اعتقادند ک ــه از يک ط چهمچنان قابل اجراست... در موارد خأل قانونی بايد به رويه قضايی مراجعه کرد و رويه قضايی در ايران اين بوده که در موارد مشابه در گذشته تا زمان تصويب قانون جديد همان آخرين قانون الزم ــت و در مورد قانون مجازات ــده اس االجراي قبلي اعمال مي شــت.» و از سوی ــالمي ۱۳۷۰ هم همان قانون الزم االجراس اسديگر، پاره اي بر استخراج قانون مجازات اسالمي از منابع معتبر فقهی و به خصوص تحريرالوسيله امام خمينی تاکيد دارند و به همين دليل نيز، استناد محاکم به اين قانون را به مثابه استناد ــهور قلمداد مي کنند؛ نظريه اي که از سوی دکتر به فتاوای مشالهام نيز البته به صورتی آرام تر بيان شده است: «قانون مجازات اسالمي فعلی مي تواند به عنوان يک مبنای ارشادی، مورد توجه

قضات قرار گيرد.»احيای قوانين قبل از قانون مجازات اسالمی

ــانی که به بيان راه حلی برای اين ايام ــته آخر از کس دس

تعليق قانون مجازات اسالمیتعليق قانون مجازات اسالمی ۳۳

È“ËdOH U vKŽbL×

آزمودن آزموده

يک، دو، سه... آزمايش مي کنيمبی شک دانستن آنچه بر قانون مجازات اسالمي در اين سال ها رفته است، کمک شايانی به فهم بيشتر زمينه ها و عوامل چنين رخدادی مي كند. اگرچه نمايندگان مجلس که گويی وظيفه تصويب قوانين و اطالع از آنها را دارند، هرکدام در بيان سابقه قانون مجازات اسالمی، تاريخچه متفاوتی را ذکر کرده اند، اما نگاهی به اظهارنظرات ايشان در اين خصوص (برای مثال سخنان يک نماينده را که گفته بود اين قانون از سال ۷۰ دوبار به صورت پنج ساله تا سال ۸۰ و از آن به بعد به صورت دوساله چندين بار تمديد شده است يا اظهارنظری ديگری که به سه مهلت آزمايشی پنج ساله و يک مهلت يک ساله اشاره کرده بود را متذکر مي شوم)، نشان از آن دارد که هيچ کدام از آنان، سابقه درستی از اين قانون در ذهن خود ندارند، چه قانون مجازات اسالمي در سال ۱۳۷۰ تصويب و ابتدا در يک مدت آزمايشی پنج ساله به اجرا گذاشته شد، اين مهلت در سال ۱۳۷۵، برای بار دوم به مدت ۱۰ سال و در سال ۸۵ برای سومين بار به مدت يک سال ديگر تمديد شد. اين تمديد در حالی بود که در سال ۱۳۸۴، مديردفتر بررسي هاي حقوقي مركز پژوهش هاي مجلس از مطالعه و بررسي در مورد بازنگري در قانون مجازات اسالمي توسط اين مركز در خرداد ماه آن سال خبرداده و گفته بود: «با توجه به انقضاي مدت آزمايشي قانون مجازات اسالمي در سال آينده(۱۳۸۵)، دفتر بررسي هاي حقوقي مركز پژوهش ها، ضرورت بازنگري در مورد اين قانون را مورد بررسي قرار مي دهد.» البته اين سخن مدير دفتر بررسی های حقوقی، هيچ گاه عملی نشد و از اين روی بود که چند روز پيش، ناگهان مجلس شورای اسالمي برای باری ديگر با تقديم

طرحی دوفوريتی در خصوص تمديد مجدد مدت آزمايشی اجرای اين قانون مواجه شد.

Page 89: Shahrvand Emrouz 10

۹۲شهروند امروز ۱۴ مرداد ماه ۱۳۸۶ حقوقــالمی، ــا توجه به ماده ۴۹۷ قانون مجازات اس پرداخته اند، بــخ تمامي قوانين قبلی را مشروط به اعتبار قانون مجازات نســالمی، راه ــته و در حالت نبود قانون مجازات اس اسالمي دانسچاره اي به جز مراجعه به قوانين ماقبل آن متصور نمي دانند. ــتاد جزای دانشکده حقوق دانشگاه ــن دادبان، اس دکتر حستهران در اين زمينه مي گويد: «بايد ديد که با مرتفع شدن آثار قانونی آن قانونی که مهلتش به اتمام رسيده است، چه باقی مي ماند و اثر قانون مورد بحث نسبت به قوانين قبل از خودش چه بوده است و چه چيزی را لغو کرده است و سپس با لحاظ اين مساله، اين لغو از ميان برداشته شده تا قانون قبل از قانون مورد بحث به اعتبار خودش باقی بماند. چه به هر حال مانعی برای اجرای قانون قبلی ايجاد شده بوده و با رفع شدن آن مانع ــت)، آنچه در قبل از آن حاکم (که مانعی موقت هم بوده اســد قانون ــود که آن هم به نظر مي رس بوده، مجددا اجرا می شــت و جز ــال ۱۳۰۴ (اصالحی ۱۳۵۴) اس مجازات عمومي ساين چاره اي ديگر نيست، چون مملکت بدون قانون نمي تواند اداره شود و از نظر من هم قانون غيرمصوب مجلس، به لحاظ حقوقی توان اجرايی شدن در مملکت را ندارد. قانون در قانون اساسی ما تعريف شده است و تنها به وسيله مجلس منتخب مردم تصويب مي شود. آنچه که قانون را وضع مي کند و مردم را محدود يا آزاد مي کند و چارچوب تعيين مي كند، فقط قوه

مقننه است.»قانون مجازات اسالمي فعلی، دائمي مي شود

اما سخن گفتن از اتفاقی که در آينده رخ خواهد داد نيز ــی تصميم گيرنده اصلی در با نمايندگان مجلس که به نوعــل توجه خواهد بود؛ عزت ــاب مي آيند، قاب اين ميان به حســاره اي از نمايندگان مجلس ــفيان از آخرين توافق پ ا... يوســد و مي گويد: «توافق ما با ــتری خبر مي ده با وزارت دادگســتری اين بوده که اين قانون را طی يک طرح وزارت دادگســم، چون به هر حال اين ــی به صورت دائمي درآوري دوفوريتقانون مسيرش را قبال طی کرده است. نمايندگان نيز اينچنين استدالل مي کردند که چرا مدام اين مدت را تمديد کنيم و ما هم در مقابل طرح دوفوريتی را مبنی بر دائمي كردن قانون مجازات اسالمي به مجلس مي آوريم. بعد از تصويب اين قانون به صورت دائمي هم، هنگامي که قوه قضائيه اليحه بنيادی تر و اساسی تری را ارائه کرد، در موارد مغايرت اليحه جديد با اين ــالمي نقض خواهد شد و در صورت قانون، قانون مجازات اسعدم تغاير هم با اليحه جديد قابل جمع خواهد بود. بنابراين ــکل را به صورتی دوطرفه من فکر مي کنم که اين طرح مشــم دوباره دارای قانون حل مي کند؛ بدين معنا که هم محاکــود.» در مقابل ــوند و هم نظر نمايندگان تامين مي ش مي شــتکی، نماينده مردم اصفهان، خبر از ارائه محمد حسين اســس مي دهد: «بنده ديده ام که مجددا طرحی ديگر در مجلــتند طرحی را تهيه مي کردند که در آن قوه ــتان داش دوسقضائيه ظرف مدت شش ماه ملزم به ارائه اليحه مورد بحث به دولت می شود و با اين شرط، دو سال ديگر برای تمديد قانون مجازات اسالمي در نظر گرفته مي شود. گرچه من به شخصه با دوسال موافق نيستم، ولی به هر حال هنگامي که مملکت در بن بستی قرار مي گيرد، بايد راه چاره اي انديشيده شود و ــن ضرب االجلی برای ارائه اليحه، مدت معقولی برای با تعييتمديد مدت آزمايشی اجرای قانون فعلی در نظر گرفته شود. ــود، قطعا مورد بنابراين اگر چنين طرح دوفوريتی اي ارائه شتوجه مجلس قرار خواهد گرفت و انشااهللا تصويب خواهد شد، البته با ذکر اين نکته که الزم است خود قوه قضائيه تعهد الزم را برای انجام به موقع وظايف خود قبول كند تا اينکه مجددا با

بدقولی مسووالن قوه قضائيه مواجه نشويم.»

ــوي در مورد جرائم و ــورها مهمترين قانون ماه در همه كشــت؛ همانگونه كه قانون مجازات ها قانون مجازات هاي عمومی اسآئين دادرسي كيفري مهمترين قانون شكلي و بيان كننده ضوابط ــت. در و ترتيبات مراحل مختلف فرآيند کيفری از ابتدا تا انتهاســالمی ايران پس از انقالب اسالمی قانونگذاري هاي جمهوری اســوان قانون مجازات ــددی در حيطه جرائم و مجازات ها با عن متعــالمي صورت گرفته چنانچه در يك نگاه گذرا قوانين ماهوي اسبرجسته با عناوين و مفاد زير را می توان يادآور شد: قانون راجع به مجازات اسالمی مشتمل بر ۴١ ماده مصوب ۶۱/۷/٢١، قانون حدود و قصاص و مقررات آن مشتمل بر ٢١٨ ماده مصوب ۶۱/۶/۳، قانون ــالمی (ديات) مشتمل بر ٢١١ ماده مصوب ۶۱/۹/۲۴، مجازات اســالمی (تعزيرات) مشتمل بر ١۵٩ ماده مصوب قانون مجازات اس۶۲/۵/۱۸ جمله قوانين يادشده به صورت آزمايشی تصويب شده اند. قانون مجازات اسالمي فعلی مشتمل بر ٧٢٩ ماده است و ۵ کتاب يا باب تخصصی جداگانه دارد که در دو مرحله تصويب شده است: ۴۹۷ ماده و ۱۰۳ تبصره در ۱۳۷۰/۵/۸ در اجراي اصل ٨۵ قانون اساسی به مدت ۵ سال آزمايشي به تصويب مجلس رسيده و صرفا ــورای نگهبان بوده در ــه مورد اختالف مجلس و ش ــاده ۵ آن ك ممجمع تشخيص مصلحت در ۱۳۷۰/۹/۷ تصويب شده و بقيه مواد ــالمي فعلي يعني بخش تعزيرات در ۷۵/۳/۲ به قانون مجازات اســيده است. ۴۹۷ ماده مصوب سال ۱۳۷۰ پس از اتمام تصويب رســال ۱۳۷۵ به مدت ۱۰ سال ديگر به صورت دوره آزمايشي در ســي اجراي آنها مورد تصويب مجلس قرار گرفته ولي مواد آزمايشــت در ــالمي كه در ارتباط با تعزيرات اس بعدي قانون مجازات اسهمان سال ۱۳۷۵ به صورت قانون دائمي در صحن علني مجلس ــده است. با اتمام دوره اعتبار قانون مجازات اسالمي در تصويب شــالمي در سال ــوراي اس ــت آن، مجلس ش بخش ۴۹۷ ماده نخس۱۳۸۵ به مدت يك سال ديگر اجراي قانون را تمديد كرد تا خأل قانوني ايجاد نشود. شايان ذكر است كه پس از سال ۱۳۷۵ در چند نوبت قانونگذار بر مواد قانون مجازات اسالمي اصالحيه وارد كرده است يعنی آنچه امروز عمل می شود جدای از کيفيت تصويب، مورد

جرح و تعديل هايی نيز در سال های گذشته قرار گرفته است. اصلی برای رفع ابهام اما پرابهام

ــال های گذشته، بارها ــده طی س پس از اجرای قانون ياد شــران اعم از ــري آن مورد تاکيد صاحبنظ ــا ضرورت بازنگ و بارهحقوقدانان، قضات، مديران قضايی و... قرار گرفته است. كميسيون ــالمي در اول مردادماه ۸۶ و به بهانه پايان يافتن ــر اس حقوق بشــالمي در ۶ مردادماه ۸۶ ــي قانون مجازات اس اعتبار دوره آزمايشميزگرد علمي را با حضور اساتيد و صاحبنظران برجسته ای برگزار کرد. بخش هايی از اين ميزگرد علمي كه دبير كميسيون حقوق ــالمي مديريت آن را به عهده داشت در رسانه ها انعكاس بشر اسيافت. در اينجا قسمتي از مباحثي را كه پيرامون اصل ۱۶۷ در اين ميزگرد شكل گرفته مي آوريم؛ اصلي كه هم اكنون بيش از پيش مصداق مي يابد. اين اصل مي گويد:«قاضي موظف است كوشش ــتناد كند حكم هر دعوا را در قوانين مدونه بيابد و اگر نيابد با اسبه منابع فقهي معتبر اسالمي يا فتاواي معتبر حكم قضيه را صادر ــكوت... قوانين مدونه از رسيدگي به نمايد و نمي تواند به بهانه ســي دعوا يا صدور حكم امتناع ورزد.» اين اصل كه در آيين دادرسكيفري نيز تكرار شد تا احكام كيفري را هم دربرگيرد، مبهم است و مناقشه برانگيز و اكنون زماني است كه نه يك يا دوماده بلكه ۴ باب از ۵ باب قانون مجازات سكوت دارد و با شرايط پيش آمده اين ابواب از قابليت استناد ساقط است. سخنان ارائه شده حقوقدانان را در ميزگرد كميسيون حقوق بشر اسالمي در اين باره مرور مي كنيم

كه حكايت از اتفاق نظر آنها بر اصل قانوني بودن جرائم و مجازات و قاعده قبح عقاب بالبيان دارد. دکتر حبيب زاده، استاد دانشگاه تربيت مدرس در اين باره اعالم كرد: از قانون اساسی استنباط های ــود دارد. اجماال مي توان گفت كه اصل قانونی بودن مختلفي وجــت. ــده اس جرم و مجازات ها در حقوق کيفری ايران پذيرفته شــياری از حقوقدانان از اصل ١۶٧ قانون اساسی اين برداشت را بسدارند كه مربوط به امور كيفري نيست و اگر قرار باشد استناد به فتواي معتبر را در امور کيفری تجويز كند با اصول متعدد قانون اساسی تعارض پيدا مي كند و بسياری از اصول از جمله اصل ٣۶ تعطيل می شوند. حجت االسالم فتحی، نماينده مركز تحقيقات ــي قوه قضائيه در اين خصوص گفت: ما معتقديم با توجه به فقهاصل ١۶٧ قانون اساسی نمي توان جرم انگاری کرد ولی در مواردي در قوانين موضوعه ما جرم انگاري شده. زماني كه در احکام مربوط خأل قانونی داريم مي توان به منابع فقهی رجوع كرد. البته قبول ــتند می تواند مورد داريم كه اينكه فتاوی معتبر کدام فتاوی هسابهام نظری و عملی قرار گيرد. دکتر حبيب زاده در پاسخ به حجت ــالم فتحی يادآور شد كه تشخيص حکم کيفری در امکان االســت يا نه رجوع به منابع فقهی از حيث اينكه فالن عمل جرم اســت و اال در اين در تشخيص موضوعات کيفری محل اختالف اسمی توان به منابع فقهي رجوع كرد. دکتر محمدعلي اردبيلی، ــتي در اين باره گفت: آنچه به حقوق ــتاد دانشگاه شهيد بهش اسملت مربوط می شود تضمين آن صرفا از طريق قانون است. اصل ــی می گويد احکام دادگاه ها بايد مستند به مواد ١۶۶ قانون اساســند. اصل ٣۶ نيز تاکيدات ويژه ای بر قانونمندی جرم و قانون باشــرای مجازات ها دارد. بنابراين اصل ١۶٧ را بايد با مجازات ها و اجتوجه به مواد ديگر قانون اساسی فهميد. شهروندان بايد بدانند كه جرم چيست و کدام فعل يا ترک فعل مجازات دارد. [قاعده قبح عقاب بالبيان] نمي توان يك قانون نوشته براي مردم داشت و يك قانون نانوشته و براساس آن با مردم برخورد كرد. دکتر محمود آخوندی، استاد حقوق جزا در ادامه در خصوص سواالت مطروحه ــناس نيست، قاضي ليسانس حقوق ابراز داشت: قاضي اسالم شخوانده و براساس قوانين رسيدگي مي كند. در مورد اصل ۱۶۷ نيز بايد مشخص شود كه فتاوي معتبر يعني چه و معتبر از نظر چه كسي. اصال اين فتاوي معتبر يكجا جمع آوري شده و منتشر شده و به اطالع مردم رسيده يا توقع داريم هر آنچه مقلدان هر مرجع ديني قبول دارند معتبر دانسته شده و قاضي نيز چنين عمل كند؟ ــال قبل تاكنون هنوز كار جدي براي رفع ــفانه ما از ۲۸ س متاستفسيرهاي نادرست از اصل ۱۶۷ انجام نداده ايم. آيت اهللا هاشم هاشم زاده هريسـي نيز درميان سخنان خود خود در پاسخ به ــوال ديگري با اشاره به اين اصل اظهار داشت: به اعتقادم اصل س۱۶۷ براي باز گذاردن دست قاضي وضع نشده بلكه براي اين وضع شده كه قاضي را مكلف كند كه به استناد منابع و به صورت دقيق تكليف دعاوي حقوقي مردم را روشن كند و البته اين اصل نبايد تعميم به امور كيفري پيدا كند چون خود قانون اساسي نيز از واژه دعوي استفاده كرده است. دكتر نجفي ابرندآبادي نيز از اساتيدی ــركت داشت. يكي ديگر از پرسش هايي بود كه در اين ميزگرد شكه در اين ميزگرد طرح شد در خصوص ضرورت بازنگري قانون ــالمي بود. پاسخ حقوقدانان و اهل فن به اين پرسش مجازات اســی كه تا ۷ مرداد ۱۳۸۶ ــان از آن دارد قانون مجازات آزمايش نشاجرا مي شد تا چه حد نياز به بازنگري داشته است و اكنون پس از اين خأل قانوني و بالتكليفي دادگاه ها، انتظار است هر چه سريع تر قانوني با مالحظه نظرات كارشناسان و رفع نقاط ابهام و ايراد، براي

تصويب به مجلس شوراي اسالمي ارائه شود.

در انتظار بازنگریتعليق قانون مجازات اسالمیتعليق قانون مجازات اسالمی ۲۲

Page 90: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

تصور جامعه اي جنگ زده كه هر روز در خيابان هايش، ــود، االن ديگر عجيب و خون هاي بيشتري ريخته مي شغريب و غيرقابل باور نيست. عراق به عنوان مهد عمليات ــت ويكم ــته جمعي قرن بيس ــتارهاي دس انتحاري و كشروزبه روز شرايط بدتري پيدا مي كند ولي شايد يك اتفاق تا حدودي به مردم اين كشور اميد داد؛ نوري در قعر تاريكي مطلق. قهرماني تيم ملي فوتبال عراق اين نور را به دست ــيعه و سني گرفته تا ــور داد. از ش تك تك مردم اين كشكرد و عرب، همه فرياد شادي سرمي دادند و بيهوده نبود ــگر تلويزيون دوبي اسپرت پس از قهرماني تيم كه گزارشــماني ــي كه تصاويري از يونس محمود را با چش و درحالگريان پخش مي كرد، گفت: «هزار هزار بار تبريك به مردم عراق.» عراقي ها با اين قهرماني شايد غرور يك ملت را از ــاختند. گرچه پيش از آغاز مسابقه دو تيم، روزنامه نو س«اينترنشنال هرالد تريبيون» از شرايط «باخت ـ باخت» ــر داده بود، اما عزوز، ــي در صورت قهرماني عراق خب حتــاكن مالزي كه در بخش رسانه اي كنفدراسيون عراقي س

ورزشورزش

قهرمانی عراق در جام ملت های آسيا و آتشی که برای چند ساعت خاموش شدقهرمانی عراق در جام ملت های آسيا و آتشی که برای چند ساعت خاموش شد

v «œe¹ ô«ËbL×

غرور احياشده يك ملتفوتبال آسيا كار مي كند تيم ملي كشورش را تنها شايسته ــرده بود. ــم خيلي خوب تمرين ك ــد مي داند: «تي تمجيتمرينات ما تمركز زيادي روي ضربات شروع مجدد داشت. عراق با كار تكنيكي و تاكتيكي تا فينال رسيد و قهرمان شد. بازيكنانمان مي دانستد بايد چطوري بازي كنند. هدف آنها بازگرداندن غرورمان بود.» شايد اگر كمي از احساسات ــويم، قهرماني عراق دور از ذهن و شايد يك حادثه دور شــت به آن هراس ــد. كشوري كه بازيكنانش از بازگش باشدارند، سرمربي اش تازه دو ماه پيش از شروع رقابت ها كار را در دست گرفته و حتي مقابل تيم «ب» ايران با دو گل در خاك خودش شكست را پذيرا شده بود، چطور ممكن است منظم ترين فوتبال جام ملت هاي آسيا ۲۰۰۷ را ارائه دهد؟ ــرا را برگ برنده عراق ــانه هاي خارجي ژوروان وي اكثر رسمي دانستند. سرمربي برزيليـ پرتغالي به ادعاي بسياري از خبرگزاري ها گزينه چهارم فدراسيون فوتبال عراق بود كه با وجود آگاهي از تهديدهاي مختلف كانديداهاي قبلي به مرگ، ريسك هدايت تيم را پذيرفت. عزوز از گزينه چهارم بودن ويرا اظهار بي اطالعي مي كند اما ستايش از كار مرد ــي را فراموش نمي كند: «ويرا ثابت كرد مربي خوبي برزيل

است و كارش را بلد است. به عقيده من انتخاب او درست بود. حتي اگر به ادعاي بسياري از رسانه ها او كامال تصادفي ــد؟ تصادفي يا غيرتصادفي، مهم تيم را قهرمان كرده باشــت كه او كارش را درست انجام داد.» اين روزها در اين اسمحافل مختلف ورزشي حرف از رفتن ويرا به كره جنوبي ــتن روي نيمكت اين تيم است با اين حال عزوز با و نشسابزار بي اطالعي از اين داستان و البته تصديق شايعه درباره آينده فوتبال عراق حرف مي زند. «اگر به تيم ما نگاه كنيد، مي بينيد كه اكثر بازيكنان ما جوان هستند. اكثرا ۲۳، ۲۴ سال سن دارند. ما از همين حاال به جام كنفدراسيون هاي ــال ۲۰۰۹ و نمايشي مقبول در آن فكر مي كنيم.» در ســك قهرماني عراقي كمكي مالي و اقتصادي هم بدون شــور خواهد كرد: «اين قهرماني از لحاظ به فوتبال اين كشمالي در فوتبال ما تاثير زيادي دارد، شكي نيست. اما تيم عراق با روحيه بازي كرد و همان روحيه را به مردم منتقل ــتند كه ــرد.» اما مطمئنا عراقي ها در آرزوي روزي هس كبتوانند بدون ترس از انفجارات انتحاري با شور و شوق به استاديوم فوتبال بروند و به تماشاي تيم ملي شان بنشينند

كه سال هاست در عراق پا به ميدان نگذاشته است.

Page 91: Shahrvand Emrouz 10

۹۴شهروند امروز ۱۴مرداد ۱۳۸۶ ورزش

اين گفت وگويي متفاوت است. يك كارگردان سينما در برابر يك چهره سياسي. مازيار ميري براي كساني كـه سـينماي ايـران را جدي تر پيگيـري مي كنند نامي شناخته شده است. كارگردان فيلم هاي قطعه ناتمام، به آهسـتگي و پاداش سكوت كه اين آخري هم اكنون روي پرده هاي سينما در حال اكران است. درباره محمدعلي ابطحي اما توضيحي الزم نيسـت. او را به بي پروايي اش در بيان مسائلي كه مي انديشد مي شناسـيم. ابطحي در دوران مشهور به اصالحات يكـي از محبوب ترين و سرشـناس ترين چهره هاي اين جبهه بـود كه برخالف بسـياري از همفكرانش در سـال هاي اخير هم از صحنه كنار نرفته است. او استمرار محبوبيت اش را مي تواند مديون وبالگ اش باشـد كـه در آن بـه داغ ترين مسـائل سياسـي و اجتماعـي مي پردازد و مخاطبان بسـياري نيز دارد. ابطحي در اين وبالگ بارها به ورزش و فوتبال اشاراتي داشته است و همين نشان مي دهد كه اين موضوعات يكي از دغدغه هاي اوست. به همين خاطر هم بود كه مازيار ميري به عنوان يك فوتباليست جدي تصميم به چنين مصاحبـه اي گرفت؛ حرف زدن از فوتبال و مسائل اجتماعي در اين روزها كه جام ملت هاي آسيا به پايان رسيده است، اما تب آن هنوز فروكش نكرده اسـت. قهرماني شگفت انگيز عراق در اين مسابقات آنقدر جاي حرف داشت كه كارگردان و سياستمدار را براي گپ زدن درباره فوتبال پشت يك ميز بنشاند. حرف هايي كـه در مرزهاي عـراق و فوتبال محدود نماند و به مسـائل بين المللي، جامعه ايران و اوضاع سياسي نيز كشيده شد. همان طور كه مي شد انتظار

آن را داشت.

ميري: مي خواهيم از تيم شگفتي ساز جام ملت ها، يعني عراق حرف بزنيم. عراقي كه همه ما مي دانيم شرايط سختي دارد. به نظر شما چه اتفاقي مي افتد

كه اين تيم مي آيد و قهرمان مي شود؟ــراق بود. عراق ــام چهاردهم ع ابطحـي: پديده ج

ــختي را گذراند در دوران بعد از جنگ كه شرايط ســغال عراق، عدي، پسر ــازي بود. قبل از اش دوره بازسصدام فضاي خفقاني را بر فوتبال اين كشور به عنوان رئيس فدراسيون فوتبال ايجاد كرده بود. بازيكنان در آن دوران با ترس زيادي بازي مي كردند. اگر مي باختند شكنجه مي شدند و اين شكنجه بازتاب وسيعي را در رسانه هاي جهاني پيدا مي كرد. با سقوط رژيم صدام و از بين رفتن ديكتاتوري عدي بازيكنان عراق به يك خودباوري و اعتماد به نفس رسيده بودند. اين اعتماد ــي مهم در پيروزي به دست آمده براي به نفس نقشــت. آن انرژي آزادشده از خفقان به كار تيم عراق داشعراق آمد. البته اما مهمتر از اين نيرو يك انگيزه ويژه باعث شد عراقي ها اينقدر منسجم بازي كنند. اين هم انگيزه شاد كردن تمام ملت عراق بود. فوتبال عاملي شده بود كه شيعه و سني و كرد به جاي لذت كشتن همديگر و درگيري هاي داخلي براي ساعاتي عاملي ــوند. تيم فوتبال حلقه اي پيدا مي كردند كه متحد شــده بود. ــاد كردن آنها ش براي اتحاد ملت عراق و شــيعه ها، سني مي كشتند بارها در كوچه هاي عراق شو سني ها، شيعه. آنها گروه هايي داشتند كه اسمشان «القتل، الهويه» بود به آدم كار نداشتند و به شناسنامه ــيعه است يا سني نگاه مي كردند. بسياري از او كه ش

ــف مي شود ــته جمعي كه در عراق كش گورهاي دسحاصل جنايات همين گروه هاست. ولي فوتبال در اين مدت تبديل به سمبل وحدت ملي براي آنها شده بود.

اين خيلي براي يك فوتباليست مهم است.ميري: اگـر بخواهيم روي داليـل موفقيت عراق خيره شـويم به نقش مربي سـازنده اي مي رسيم كـه در كار با بازيكنان تبحر دارد. اين تيم مي آيد و قهرمان آسـيا مي شود. اين شـرايط را وقتي با شرايط كنوني عراق مقايسـه مي كنيم، شايد به اين نتيجه مي رسـيم كه آنها براي كارشان برنامه داشته اند. فكر مي كنم اين قهرماني ناشي از يك

برنامه ريزي سياسي بوده.ــت درگير ــودم سال هاس ــن چون خ ابطحـي: مبرنامه هاي سياسي هستم، خيلي به چنين طرح هاي پيچيده اي كه پر از اما و اگر هستند و كار سختي است كه مطمئن شوي به نتيجه مي رسي، موافق نيستم. چه در حالت منفي آن و چه مثبت آن موافق نيستم. اينكه دولتي بتواند اينقدر در ورزش موفق شود حتما بايد در ديپلماسي اش هم موفق شود. من تحليلم اين است كه مردم عراق از جريان ترورها به ستوه آمده اند، ترورهايي ــتر آنها ريشه در دخالت هاي خارجي در امور كه بيشــرايط همه مردم عراق دوست عراق دارند. در اين ش

فوتبال ، سمبل وحدت ملی

گفت وگوي مازيار ميريگفت وگوي مازيار ميريبا محمدعلي ابطحيبا محمدعلي ابطحيدر حوزه فوتبال و جامعهدر حوزه فوتبال و جامعه

Èb uAŽ œU¼d ¨ v ULŠ— p UOÝ

ÊU¹d

DF U{

— ∫ U¼

fJŽ

Page 92: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ ورزش۹۵ــي بسپارند. دارند كه اين ترورهاي كور را به فراموشــردم عراق كه از دغدغه براي همين هر گروهي از مجنگ جدا مي شوند، سعي مي كنند كاري كنند كه باعث اتحاد و افتخار ملي شود. حاال اين كار را گاهي خوانندگان عراقي انجام مي دهند، گاهي سينماگران عراقي و زماني هم نوبت تيم ملي فوتبالشان مي شود. انگيزه اينكه آنها بخواهند براي همه مردمشان شادي بياورند باعث تالش ويژه شان مي شود. شما نگاه كنيد ــته شدند در وقتي در دور نيمه نهايي ۱۸۵ نفر كشعمليات تروريستي، عاملي بازدارنده برايشان به وجود نيامد و از ميزان تالش آنها براي رسيدن به قهرماني كم نشد. انگار گفتند حتي اگر پس از قهرماني ۲۰۰ ــت بدهيم اين شادي حاصل از برد نفر ديگر را از دسبه قدري برايمان ارزشمند هست و اثر مثبت روي مردم

دارد كه برايش تا آخرين لحظه بجنگيم.ميري: اين يعني آنها بـراي اين موفقيت طراحي

كرده اند.ــش انگيزه ــرم اين فقط عامل ابطحـي: نه، به نظاست. هر چيزي كه بتواند عامل اتحاد باشد را دنبال

مي كنند.شـهروند: جالب است اما اين نسل جديد فوتبال عراق از همان دوره رياست عدي وارد تيم هاي پايه ملي عراق شدند. نسلي كه با برنر اشتانگه، مربي آلماني سال هاي آخر حكومت صدام در عراق بود به فوتبال معرفي شـده اند. اين تيم دو سال قبل نايب قهرمان المپيك شـد. آنها دوره هاي پايه را خوب طي كرده اند و حـاال انگار اين تيم خوب را انگيزه اي باال به جلو مي راند. شايد لذت در دست داشتن پرچم عراق پس از برد باعث اين موفقيت

مي شود؟ــوري در حال غرق شدن است ابطحي: ببين، كشــغال تمام ملت ــه در دوران صدام و چه پس از اش چــداي از اين همه تلخي هاي تصميم مي گيرند كه جحاكم در جامعه شان باشند. شايد در حالت عادي كنار هم قرار گرفتن كرد، شيعه و سني در يك تيم عامل ضعف باشد ولي اين فقط تيم عراق بود كه اين اجتماع باعث قدرت و موفقيت اش شد. تيم عراق كه مي برد ــيعه يا سني نبود به معناي پيروزي به مفهوم برد ش

كل عراق بود.شـهروند: شـايد برد عراق برايشـان اين لذت را داشت كه يكي از كشورهاي متجاوز به خاك عراق

را ناكام گذاشته اند؟ابطحي: البته من خيلي موافق نيستم كه تمام مردم عراق، استراليايي ها يا آنهايي را كه صدام را سرنگون ــم متجاوز ببينند. اين دليل نمي شود. كردند به چشدر بازي با عربستان شايد خوشحالي شان دليل داشته باشد اما براي استراليا آنها بيشتر فكر مي كنند كه اين ــر دنيا آمده اند تا دولت ظالم صدام را نيروها از آن سسرنگون كنند. مثال وقتي بحث خروج آمريكايي ها از ــود آقاي سيدعبدالعزيز حكيم كه عراق مطرح مي شنزديك ترين فرد به ايران است مي رود آمريكا و با بوش ــبت به مذاکره می کند. اين نگاهي كه ما در ايران نس

عراق داريم، آنجا فكر نمي كنم وجود داشته باشد. به ــم تاكيد دارم كه براي بازيكنان هر صورت من باز هــان را شاد عراق مهمترين عامل اين بود كه مردمش

كنند.ميـري: چـرا ما هيـچ موقـع و در هيـچ دوره اي نتوانسـتيم از اين قدرت فوتبال در ايجاد شادي عمومي استفاده كنيم؟ و حتي چند بار شايعه شده بود كه دستور داده شده بود تيم ملي ناكام شود كه

تيم ملي به همين داليل باخت.شـهروند: دو نمونه آنكه اين شـايعه قوت زيادي داشت شب باخت به بحرين و حذف از جام جهاني ۲۰۰۲ و سال ۹۸ و در شب بازي ايران و آلمان بود كه اين شـايعه خيلي قوت گرفت يا اصال وقتي ما مي برديم و به جام جهاني مي رفتيم مثل روز بازي با استراليا انگار خالف خواست قدرت حاكم بود و آنها لحظه شماري مي كردند كه اين جشن هر چه

زودتر تمام شود...ــود، جوان ها در ــم همين طور ب ابطحـي: دقيقا هماجراي پيروزي برابر استراليا و جشن پس از آن يك حركت كامال خودجوش و مردمي را انجام دادند. من دقيقا يادم هست كه همان زمان در هيات دولت همه ما از اين اتفاق شوكه شده بوديم. البته نمي توانيم نقش انتخابات دوم خرداد را هم در شكل گرفتن آن جشن باشكوه نفي كنيم. به هر حال در اولين ماه هاي پس از دوم خرداد يك احساس آزادي در دل مردم به وجود آمده بود كه آنها احساس آرامش مي كردند. اين خيلي

موثر بود در ايجاد آن جشن باشكوه.ميري: همين حرف شـما يعني كه شما آن جشن را در اختيار گرفته بوديد ولي چرا ما بلد نيستيم هميشـه از اين انرژي اسـتفاده كنيـم و آن را در

اختيار داشته باشيم؟ابطحي: اتفاقا حرف من هم همين است. مردم در ــاس مي كردند كه اگر به خيابان بيايند آن دوره احسحداقل با آنها مقابله نمي شود. مطمئن بودند كه اگر به خيابان بيايند كسي كتك شان نمي زند. اين اتفاق اگر دو سال قبل تر مي افتاد قطعا كسي جرات به خيابان آمدن را نداشت. اين احساس رواني ناشي از دوم خرداد خيلي در به وجود آمدن اين جشن ها اهميت داشت. البته باز هم تاكيد مي كنم شكل گرفتن جشن كامال خودجوش بود و حتي سيستم هاي امنيتي و نظامي هم نمي دانستند كه چه بايد بكنند. من يادم هست كه در هيات دولت بوديم و آقاي شمخاني رسيد و گفت تو خيابان بودم ديدم شلوغ شده و مردم دور ماشينم را گرفتند. كالهم را برداشتم و در ماشينم نشستم تا ترافيك باز شود. ديدم مردم دور ماشين جمع شدند و مي گويند بيا پايين بايد برقصي. به زور پياده ام كردند، ديدم خيلي بد شده، گفتم؛ من شمخاني هستم وزير ــمخاني بايد ــاع. آن وقت همه داد مي زدند كه ش دف

برقصد!اين يك حركت خودجوش بود كه كسي انتظارش ــم از اين نيرو ــا اينكه چرا ما نمي تواني ــت. ام را نداشاستفاده كنيم؟ ما در كشورمان يك جريان قدرتمند

ــز را خيلي ايدئولوژيك مي بينند. داريم كه همه چيــور است كه همه اعمالش فالني مدير بزرگي در كشرا احاله بدهد به روز قيامت و اثري كه در روز قيامت

برايش خواهد داشت.ــه كارش چه اثري را اصال به اين فكر نمي كند كدر آينده كشور مي گذارد و خودش را مسوول عواقب ــوزه بين المللي ــد. اينكه كارش در ح كارش نمي دانــوم. اما آن مدير ــه اثري دارد را هم واردش نمي ش چــوئي حتي به اين فكر نمي كند كه كارش چه اثر ســدار ماندن جوان هاي جامعه مي كند و كارش در دينچه اثري در تخريب دين براي افراد جامعه دارد. اين ــور ما كم نيستند و من بسياري گونه مديرها در كشــت كه با ــم. اين افراد معلوم اس ــا را مي شناس از آنهجشن براي فوتبال مخالف باشند. آنها با اينكه فوتبال ــود مخالف هستند، با اينكه از تلويزيون پخش مي شجوان ها وقتشان را براي تماشاي فوتبال هدر مي دهند، مخالفند و مرحله بعدي كه براي يك مورد بيهوده به خيابان بيايند باز خودش مشكل ساز است. تازه اينجا

كه ديگر دختر و پسر از هم جدا نيستند. ميري: اتفاقا اين بار من فكر مي كنم كه همه چيز براي اين برنامه ريزي شده بود كه تيم ملي موفق

شود و يك جشن بزرگ را به پا كنند.ــكال ــت! اش ابطحي: خب اين يك بحث ديگر اســه درد امروزش ــت كه فقط ب مهم دولت نهم اين اســژاد را نگاه ــورد. كل حرف هاي آقاي احمدي ن مي خــتند اما دو يا سه ماه بعد ــنگ هس ــيار قش كنيد، بســاله ای بزرگ بدل مي شوند. نمونه اين حرف ها به مسورزشي اين تصميمات عجوالنه همان طرح ورود بانوان به ورزشگاه ها بود كه تمام حركتي را كه ماه ها و سال ها برايش وقت صرف شده بود، يك اظهارنظر احساسي از هم پاشيد. همين تصميمات عجوالنه است كه اين دولت كه حمايت تمام حكومت و ارگان هاي صاحب قدرت را در اختيار داشت ظرف دو سال مشکل مواجه شود. اين اتفاق ناشي از نگاه پوپوليستي اين دوستان

است كه فقط به همين امروز نگاه مي كنند.ميري: آقای ابطحی اصوال شما چقدر فوتبال نگاه

می کنيد؟ــه صورت ــم اما نه ب ــن فوتبال مي بين ابطحي:مــينم پيش دخترها و تخصصي. گاهي وقت ها مي نشدامادهايم، آنها توضيح هاي تخصصي مي دهند و من

از تماشاي فوتبال لذت مي برم.ميـري: به نظرم می رسـد کـه اين جـام ملت ها با هميشـه فرق مي كـرد. اين بـار بازي ها خيلي سياسي تر شده بود. شما كه خودتان هم سياسي هستيد به بازي ها از اين زاويه نگاه مي كنيد يا كامال

از جنبه سرگرم كننده به آنها نگاه مي كنيد؟تيم ملي و فوتبال در يك چنين جاهايي نقش پرچم كشورها را پيدا مي كند. وقتي نقش پرچم پيدا كرد خود به خود پشت اين پرچم ها خيلي اتفاق مي افتد. اينجا ديگر تاريخ هست، فرهنگ هست، ظلم هست، خوبي هست و... كه همه اينها در يك مجموعه جا مي گيرد. در چنين مسابقاتي طبيعي اين است كه فكر كنيم ۲۲

Page 93: Shahrvand Emrouz 10

۹۶شهروند امروز ۱۴مرداد ۱۳۸۶ ورزشنفر دارند بازي مي كنند اما چون اين ۲۲ نفر حاال نمادي از دو ملت هستند به خودي خود هر كدام از فوتبال ها كامال سياسي مي شوند. ببين، شما اگر تلويزيون هاي ــور عرب را با عربي را نگاه كنيد وقتي فوتبال يك كشغيرعرب پخش مي كنند در گزارش شان كاري ندارند اين تيم، كدام تيم است. بدون هيچ پروايي جانبدارانه و با هيجان از تيم عربي حمايت مي كنند. اين هيجان به

خوبي نشان از تاثير سياسي روي افراد دارد.ميري: اتفاقي كه در سـه سـال گذشته افتاد اين بود كه از سه سال قبل در فدراسيون فوتبال براي اولين بار رئيسـي آمد كه سـاختارش به ساختار دولت نمي خورد (دادكان). او مربي خارجي آورد، مربي جواب نگرفت، كار به جايي رسيد كه گفتيم حاال ديگر از تفكر خارجي اسـتفاده نكنيم، بعد رفتيم مربـي ايراني آورديم اما مربـي ايراني هم جواب نگرفت. حاال انگار در نقطه اي قرار داريم كه

نه آن طرف را داريم و نه اين طرف را.ــت هميشه سعي شده از ابطحي: در حوزه سياس

ــود. اين سايه ــتفاده ش ورزش به عنوان يك اهرم اســوده اما فكر ــت در همه دوره ها روي ورزش ب سياسمي كنم اين اتفاق در دوره دولت نهم خيلي پررنگ تر ــت. اين يكي از خصوصيات دولت نهم است بوده اسكه همه چيز را ايدئولوژيك نگاه مي كند. حوزه هايي ــت كه كامال تخصصي و فني هستند كه قواعد هسخاص خود را دارند و راه هاي مشخصي براي رسيدن به موفقيت در آن وجود دارد، با اين وجود دولت نهم كه به مخاطب پرتعداد فوتبال نياز داشت سعي كرد با دخالت مستقيم در فوتبال اين جمعيت را با استفاده ــائل ــته اي در مس ــي اش كه سررش از نيروهاي ارزشفوتبال نداشتند به دست بياورد. وقتي اين افراد وارد ــدند بايد ورودشان براساس همان محيط فوتبال شــد و اين باعث بروز سياست هاي دولت توجيه مي شاتفاقي ناگوار و خطرناك شد. اينكه افتاديم به اين فاز كه بگوييم فالني آدم بهتري است چون موقع فوتبال

بيشتر دعا مي خواند و...

اين تالش براي جذب مخاطب اما به نظرم همراه با شتابزدگي بود. درست مثل تصميم هاي ديگر دولت نهم كه منجر به دعواهاي فدراسيون فوتبال، انتخاب مربي، تعليق و... شد. دليل اين اتفاق هم ريشه در نوع و جنس مخاطبان فوتبال دارد كه از جنس هواداران دولت نهم نبودند. اينجا طيف عام طرفدار فوتبال آن را براي هيجانش دوست دارد؛ نكته اي كه دولت به ــد. بحراني آن توجهي نكرد و باعث ايجاد بحران شــي هم شده ــابقه رياكاري سياس كه باعث بروز مساست. مربي به جاي اينكه بگويد من تاكتيك بهتري داشتم، بهتر تمرين مي دادم و... به اين سمت مي رود كه بگويد:«من دعاي بيشتري خواندم!» اينها همه نتيجه شناخت نادرست از مخاطبان فوتبال است. ــره وار مرتبط به تمام ــال البته به صورت زنجي فوتببخش هاي ديگر كشور هم هست. فوتبال شايد رابطه مستقيمي با سياست خارجي نداشته باشد اما وقتي ما در انزواي سياسي قرار مي گيريم، معلوم هست كه هيچ كشوري هم با تيم ملي ما بازي دوستانه انجام اتفاق كامال نمي دهد. اين

طبيعي است. شـهروند: يك نكته كه در تمام ماجـرا وجود دارد اين اسـت كه بـا پروپاگاندا در حوزه هاي مختلف مي شود با ارائه آمـار روي ناكامي ها سـرپوش گذاشـت اما در ورزش فقـط نتيجـه آخـر اينجا اسـت. مهم مسابقه ديگر هيچ آمـار و اعدادي غير از نتيجـه نهايي براي مالك قـرار دادن موفقيت يا عـدم موفقيت يك گروه

قابل قبول نيست.ميـري: در دوره هايي تمام سـينماي موفقيت هـاي ايران را با همين اسـتفاده از آمـار و ارقام ناديده مي گرفتند يا حاال همان جوايز را برجسته مي كنند ولي در ورزش اينطور نمي شـود رفتار كرد. چون وقتي ببازي حذف شـدي.نكته اي كه حاال پس از حذف تيم ملي افتاده كه باز هم بهتر نشان مي دهد چقدر اين بازي ما سياسي شده جرياني است كه عليه رئيس كميته انتقالي افتاده. حاال همه به جاي پرسيدن سـوال هاي فني درباره ناكامي تيم ملي از مربي تيم سوال هايي مي پرسند كه در جوابش به صفايي فراهاني حمله شـود، چون او يك دوم خردادي و اصالح طلب اسـت كه بـه گروه رقيب

تحميل شده...ابطحي: البته من از مسائل فني چيزي نمي دانم ولي نكته اي كه هميشه در دولت نهم وجود داشته ــان ــت كه آنها به جاي صرف كردن زمانش اين اســان دادن موفقيت هايشان در اين دوره در مسير نشكاري، سعي مي كنند همه انرژي شان را صرف نفي

ــد. اگر به ــته كنن ــردن كارهاي دولت هاي گذش كــت كه مدام ــان نگاه كنيد كامال پيداس حرف هايشــاله گذشته يا ۱۶ سال مي گويند، در دوره هاي ۸ ســايد اگر دوره ۸ ــته هيچ كاري انجام نشده. ش گذشساله رياست جمهوري آيت اهللا خامنه اي نبود آنها به راحتي مي گفتند هيچ كاري در تمام مدت ۲۸ سال گذشته انجام نشده است. اين ادبيات جاري به نظر بهترين راهي است كه آنها در پيش گرفته اند. چون اگر قرار باشد كه همه چيز را براساس آمار تخصصي و دقيق بررسي كنند بسياري از ضعف هايشان برمال مي شود. به همين دليل است كه اين دوستان سعي مي كنند دعوا را به سمت صفايي و قلعه نويي بكشانند ــرداد واين ــش بدهند به جريان دوم خ و بعد ربطمساله مطمئنا براي مخاطب جذابيت پيدا و ذهنيت

مخاطب را عوض مي كند.ــده، نگاه ــوص حاكم ش ــي كه حاال به خص مكتبايدئولوژيك و عوامل غيبي است كه در هيچ دوره اي تا اين اندازه رايج نبوده . دولت نهم همه چيز را از اين منظر نگاه مي كند. آنها به دنبال اين مساله رفتند كه معنويات را به صورت فيزيكال تجربه كنند. تا پيش ــد بدنه مديريت كشور ــه گفته مي ش از اين هميشــود كه التزام به دين دارند اما ــكيل ش از مديراني تش

تخصص هم دارند.ولي حاال براي گزينش آدمي كه قرار است پنچري ماشين بگيرد، مالك اين است كه آيا شب هاي جمعه

به دعاي كميل مي رود؟ميري: بعد از جام جهاني گفتند فقط مربي داخلي بياورند و اين به صورت اساسنامه درآمد. اين اتفاق نه تنها در تيم ملي كه در تيم هاي باشـگاهي هم حاكم شـد. حركت بعدي اين بود كـه به لباس و

موهاي بازيكنان گير دادند...در ورزش فكر نمي كنم چنين برخوردهايي جواب بدهد. وقتي چنين برخوردي را با يك ورزشكار انجام ــتفاده از تمام مي دهيم او ديگر انگيزه زيادي براي اس

توانش ندارد.ميـري: نظرتان دربـاره اينكه كار زيـادي را براي ورزش انجـام نداده ايـم كه بخواهيم حـاال توقع معجزه داشته باشيم چيست؟ ما عمال استقالل و پرسـپوليس را در اختيار دولت گذاشتيم و كامال از آنها استفاده ابزاري مي كنيم. هيجان را كنترل كرده ايم، درست مثل سـينما. ما در اين دوره هر كاري كرديـم كه مثـال بگوييم اخراجي هـا ۳/۵

ميليارد فروخته و...ابطحي: به نظر من يكطرفه هم قضاوت نكنيم. در سينما دغدغه هاي فرهنگي وجود دارد كه باعث مي شود فالن تصميم گرفته شود. ببين ما سياستمداران اگر هميشه دوست داريم بگوييم فقط اين ما هستيم كه فالن كار را كرديم، بيشترش ناشي از انتظاري است كه مردم از آنها دارند. ترس از اينكه اگر موفق نشوي با چه برخوردي مواجه مي شوي باعث اين موضوع مي شود. چون مردم ما هميشه عادت دارند كه هركسي را كه

سركار است به زير بكشند.

Page 94: Shahrvand Emrouz 10

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

vNK « iO Ê«uO

سرانجام بوئينگ در ماه جوالي سال ميالدي جاري ــت؛ پرده از دريم الينر (Dreamliner) ۷۸۷ برداشــت كربن كه به ــبكي از جنس كامپوزي هواپيماي سادعاي كمپاني بوئينگ به لحاظ ميزان مصرف سوخت

شاهكاري تمام عيار در صنايع هوايي خواهد بود.تشريفات مبسوط پرده برداري از اين هواپيماي جديد ــات كمپاني بوئينگ در واشنگتن و در برابر كه در تاسيســنده برگزار شد، آخر ديدگان پانزده هزار خريدار و فروشــر ازدحام و التهاب براي سفارش نورسيده هفته اي سراسبوئينگ از آب درآمد. اين اولين بار بود كه چشمان حاضران تمام و كمال به جمال اين جت سايز متوسط دوربرد روشن ــر جديد ــع ۷۸۷ اولين هواپيماي سراس ــد. در واق مي ش

بوئينگ در دوازده سال اخير به شمار مي رود.جدا از عقب كشيده و بال هاي تاب خورده به سمت ــگفت انگيزي در ظاهر ــز آنچنان ش باالي آن هيچ چيهواپيما به چشم نمي خورد، اما ساختار بي همتاي آن كه ــن، ۲۰ درصد از ــدش از مواد كامپوزيت كرب ۵۰ درصــوم و تنها ۱۰ درصد از ــوم، ۱۵ درصد از تيتاني آلومينيفوالد و ۵ درصد از ديگر مواد است، به حدي وزن هواپيما را كاهش داده كه بوئينگ مدعي است ۷۸۷ در مقايسه با ديگر جت هاي مسافري هم قد و قواره فعلي اش، سوخت بسيار كمتري مصرف مي كند. در واقع مواد كامپوزيت كه نيمي از ساختار ۷۸۷ را تشكيل مي دهد در مقايسه ــاخت هواپيماها به طور چشمگيري با مواد رايج در ســبك تر و قوي تراند. اين ماده كامپوزيت كه به لحاظ ســتفاده در ــم مواد مورد اس ــي ۸۰ درصد از حج حجمهواپيماي ۷۸۷ را دربرمي گيرد، پالستيك مسلح با فايبر كربن است كه در مجموع وزن آن به ۳۵ تن مي رسد و از

اين مقدار ۲۳ تن تنها به فايبركربن اختصاص دارد.تا حدود يك ماه و نيم ديگر برنامه اي براي پروازهاي ــدارد. در واقع تا پيش از ــي اين پرنده وجود ن آزمايشزمان مقرر براي پرواز بايد سيستم هاي كنترلي و برقي داخلي هواپيما به طور كامل نصب شوند. عالوه بر اين حدود هزار پيچ موقتي نيز بايد جاي شان را به اتصاالت ــه اين احوال بوئينگ و پيچ هاي دائمي بدهند. با همــرعت دست به كار شود. در ــت كه به س وعده داده اسسه مدل اين هواپيماي دوموتوره كه تفاوت شان تنها ــت، ۹ رديف صندلي برخالف خلق و ــدازه آنهاس در انــه قرار ــه اي صرفه جويان ــوي آمريكايي ها و به گون خــافر را در هر ــت تا بتوانند ۲۱۰ تا ۳۳۰ مس گرفته اســه ــرواز جابه جا كنند. دورترين برد پرواز در ميان س پــد. ــدل ۷۸۷ به ۱۴۸۰۰ تا ۱۵۷۰۰ كيلومتر مي رس م

چنين برد پروازي براي سفري يكسره از لس آنجلس به بانكوك يا از نيويورك به چين تايپه كافي است. سرعت اين بوئينگ خوش تركيب در بيشترين راندمان قدرت ــوخت موتور در ارتفاع هاي متعارف پرواز و مصرف ســتر از ۹۰۰ كيلومتر بر ساعت خواهد بود. اندكي بيششركت هاي هواپيمايي مي توانند به كمك موتورهاي

سبك تر ۷۸۷ كه توسط جنرال الكتريك و رولزرويس ــده اند، حدود ۲۰ درصد در مصرف سوخت ساخته شصرفه جويي كنند. اين موتورها عالوه بر كاهش مصرف سوخت، آلودگي كمتري نيز به بار مي آورند، اگرچه اين ويژگي را بايد با توجه به رشد احتمالي سفرهاي هوايي

در سراسر دنيا سنجيد تا ارزش اش نمايان تر شود.كمپاني بوئينگ براي دستيابي به چنين هواپيماي ــي اش تغييراتي به وجود ــدي در طراحي ابتداي كارآمــال ۲۰۰۷ كمپاني بوئينگ آورد. براي مثال در آغاز ســر بي سيم ــتم سراس تمام برنامه هاي مربوط به سيسسرگرمي هاي هنگام پرواز را به كلي حذف كرد. در واقع ــتم هاي بوئينگ با اين اقدام از وزن و پيچيدگي سيســث عملكردي و ــت و به جاي آن مباح هواپيما كاسكنترلي هواپيما را با دقت و شدت بيشتري مورد بازنگري ،(R.Coppinger) ــر قرارداد. به گفته رابرت كاپينگــريه Flight International «با اينكه ويراستار نشــش وزن اين ــواد كامپوزيت باعث كاه ــتفاده از م اسهواپيما شده است اما مي تواند باعث پيچيده شدن كار تعميرات بلندمدت نيز بشود». به اعتقاد كاپينگر اين مساله مي تواند حتي موضوع كسب مجوز دولت براي پرواز اين هواپيما را نيز با مشكالتي روبه رو كند. به هر حال دست بردن در طراحي هاي ابتدايي كاري است كه

همواره نتيجه آن مثبت نخواهد بود.ــگ نيز پس از آنكه ــاس، هماورد ديرينه بوئين ايربــط دوربرد ــايز متوس ــي ابتدايي هواپيماي س طراحــرد، دچار ــتخوش تغييراتي ك A۳۵۰XWD را دسمشكالت فراواني شد. در واقع كمپاني ايرباس با افزايش A۳۸۰ هيواليي به نام ،A۳۵۰XWD ــاد در طرح ابعساخت كه تفاوت هاي چشمگيري با طراحي ابتدايي داشت، اما سوپرجامبوي A۳۸۰ كمپاني ايرباس كه در ميان هياهوي مراسم بي اندازه باشكوهي در سال ۲۰۰۵ از آن پرده برداري شد، به خاطر مشكالت سيم كشي دو ــال از برنامه زمان بندي شده عقب افتاد. به هر حال سبوئينگ مدعي است كه طراحي ۷۸۷ آنقدر جذاب بود ــفارش به ارزش بيش ــت تا به امروز ۶۶۷ س كه توانساز صد ميليارد دالر براي اين شركت به ارمغان بياورد. انتظار مي رود اين هواپيما كه براساس برنامه اولين پرواز آزمايشي اش در اواخر آگوست يا اوايل سپتامبر آينده ــال ۲۰۰۸ به اولين مشتري خواهد بود، در ماه مي سيعني خطوط هوايي آل نيپون (All Nippon) ژاپن تحويل شود تا اولين مسافرانش را به سالمت به المپيك

تابستاني ۲۰۰۸ پكن برساند.

بر بال رويا

در تعقيب فرانسويــه ۱۹۹۰ كمپاني بوئينگ زماني كه به در اواخر ده A۳۳۰ ــا هواپيماي ــدم توانايي در رقابت ب خاطر عايرباس با كاهش قابل توجهي در ميزان فروش مواجه ــيني براي مدل كم فروغ ــد، به فكر طراحي جانش ش۷۶۷ افتاد. در آن زمان هواپيماي بي همتاي ۷۴۷ كه ــته بود نيز به كندي اندك اندك رو به كهنگي گذاشفروش مي رفت. بنابراين بوئينگ دو هواپيماي جديد را در دستور كار قرار داد: سونيك كروزر و ۷۴۷X. در اين دورنما قرار بود كه مدل سونيك كروزر هواپيمايي ــوختي در حد ــت با مصرف س ــد كه مي توانس باشهواپيماهاي ۷۶۷ و ايرباس A۳۳۰، با سرعتي نزديك ــد. از طرف ديگر ــوت (۰/۹۸ ماخ) حركت كن به ص۷۴۷X بايد هيوالي عظيم الجثه اي از آب درمي آمد ــت و ــه بتواند با پروژه A۳۸۰ كمپاني ايرباس دس كــپتامبر ۲۰۰۱ و پنجه نرم كند. اما حادثه يازدهم سسقوط بازار خطوط هوايي در سراسر جهان باعث شد تا جهت ماجرا به كلي عوض شود. خطوط هوايي ديگر قادر به توجيه سرمايه گذاري هاي كالن نبود و از طرف ــر قيمت هاي فزاينده نفت نيز عامل ديگري بود ديگكه باعث شد آنها كارايي را به سرعت ترجيح دهند. ــتري هايش پيشنهاد داد كه بنابراين بوئينگ به مشمي توانند هر دو مدل كم مصرف و پرسرعت را با يك بدنه انتخاب كنند. اما هزينه هاي باالي بدنه پرسرعت باعث شد ميزان تقاضا كمتر از گذشته باشد. سرانجام ــگ با آغاز توليد ايرباس A۳۸۰ طرح ۷۴۷X را بوئينبه كلي به فراموشي سپرد و به فكر محصول متفاوتي افتاد كه در آغاز ۷E۷ نامگذاري شد كه همان طراحي

ابتدايي هواپيماي ۷۸۷ به شمار مي رود.

بوئينگ بوئينگ ۷۸۷۷۸۷ رونمايی شد رونمايی شد

تکنولوژیتکنولوژی

Page 95: Shahrvand Emrouz 10

۹۸سرگرمىشهروند امروز ۱۴ مرداد۱۳۸۶

طرح شبانه روزي شدن مترو تهران در دست بررسي است. شهردار تهران در جريان هشتمين همايش «تهران، شهر اخالق» گفت: «با توجه به اينكه در روزهاي اخير استقبال مردم به اندازه چشمگيري افزايش يافته به طوري كه بسياري از شهروندان بليت مي خرند، به سكو مي روند اما به علت شلوغي بيش از حد واگن ها نمي توانند سوار ــوند و به خيابان برمي گردند، به شركت مترو تهران شپيشنهاد كرده ايم مترو را شبانه روزي كند تا از ازدحام مردم در ايستگاه ها كاسته شود.» وي همچنين با بيان ــبكه مترو خصوصي در تهران خبري درباره احداث شگفت: «در صورت تصويب اين طرح، شهروندان تهراني كه در اين طرح ثبت نام كنند مي توانند از امكانات ويژه آن استفاده كنند.» دكتر قاليباف با بيان اينكه طراحي علمي نقشه تونل هاي اين شبكه جديد به پايان رسيده است، تصريح كرد: «متقاضيان مي توانند از روي نقشه مسير تونل ها، نزديك ترين نقطه به منزل خود را براي احداث ايستگاه انتخاب كنند.» وي همچنين به امكان استفاده سازمان ها و شركت ها از اين طرح اشاره كرد و گفت: «تاكنون سازمان صداوسيما براي همكاري جهت ــتگاه مترو زير جام جم اعالم آمادگ كرده احداث ايس

است.» به گفته قاليباف، متقاضيان حقيقي در صورتي كه ــمي رخ ندهد، مي توانند ايستگاه را به نام خود تشابه اسثبت كنند و براي مثال: دايي، پروين، قلعه باني، شريفي نيا ــتگاه هايي است كه تاكنون به ثبت و كيارستمي از ايســيده اند و محل آنها نيز مشخص شده است. شهردار رستهران تصريح كرد: «شرايط مشاركت در مترو خصوصي به زودي از طريق روزنامه همشهري به اطالع شهروندان

خواهد رسيد.»

مراقبت پورشه هاي پليس از جاده هاپليس راه پليس ۱۴ دستگاه پورشه خريداري كرد. ــور با بيان اين خبر به گفت: «با فرمانده پليس راه كشتوجه به اجراي طرح مقررات ويژه تابستان در جاده هاي كشور، امسال پليس با تمام توان به برخورد با متخلفان

خواهد پرداخت.» ــردار رويانيان درباره تجهيز ناوگان پليس راه به سخودروهاي جديد گفت: «طرح ارتقاي سيستم ناوگان ــال ۸۴ مطرح شده بود كه امسال پس پليس راه از ســتمر موفق شديم ۱۴ دستگاه از مدت ها پيگيري مســي خريداري كنيم كه اقدامي به ــه آپشن پليس پورش

موقع و ضروري بود.» وي با بيان اينكه از بيستم تيرماه خبر های طنز خبر های طنزــا و محورهاي خطرناك خودروهاي جديد در جاده هكشور به گشت زني شبانه روزي خواهد شد، افزود: «از اين پس اگر يك خودرو متخلف به دستور ايست پليس ــته باشد با آغاز تعقيب و گريز توجه نكند و قصد داشامنيت ساير هموطنان را به خطر بيندازد، نزديك واحد ــتي پورشه به تعقيب متخلفان خواهد پرداخت.» گشبه گفته رويانيان عالوه بر نگهداري خودرو متخلف در پاركينگ به مدت شش ماه، راننده نيز بازداشت شده و به دادگاه فرستاده خواهد شد.» فرمانده پليس راه با ــاره به اينكه تجربه تلخ مرسدس هاي پليس دوباره اشتكرار نخواهد شد، تاكيد كرد: «طبق قراردادها، كمپاني سازنده اين اتومبيل موظف به احداث يك تعميرگاه در شهرك آزمايش شده و همچنين به متخصصان ايراني

جهت فعاليت در اين تعميرگاه آموزش خواهد داد.»

مترو شبانه روزي مي شود

سودوکو

سفيد شروع و در ۴ حرکت مات می کند

خدايا يه کاری بکن رولينگ هری پاتر و نکشه

sO²Ý« „—U ÈdÖ ∫ —uðUJ¹—U

—UÐ È

d ∫ —

uðUJ

¹—U

sO²Ý

« „—U

ÈdÖ

∫ —uð

UJ¹—

U

شطرنج

سودوکو

۶

۳

۶۲

۵۶

۲۴

۴۶

۳

۳

tO «u{— gOð—Ëd