4
3 ی ی ورا ش ر عا ذ ا رذ. ك ل ی عط ت را ران ه ت گاه ش ن ل ذا ك رذ، گی) ب را ها ی م را ا ا وی ب ل) ج كه ی یرای ا) ب ران ه ت گاه ش ن ذا ت ق س و ی= ئ ر وذ. ش ورذ خ ذ و ، ر ان وب) ج ش ن و ذا ان ی م اC ظ ن نG ی) ئ د كه ش ت ع ا) ی ب ن ق كده ش ن ذا ن ح ص ذر ان ی م اC ظ ور ن حض های ست گاه ذ ن اX. ذ ر ب ر گ ب دان ی م ی ار س ك ا د ب وذب) ب رذه ك ره ص حا م ی ف ه كا) ی را ب ن ق كده ش ن ، ذا ان ار) رب س ی ار عدها د. دب كده وارذ ش ش ن رگ ذا ر) ب ذر ه ار ر ی ب ر س ا) ب ان ار) رب س ار ن ی د. ذر ا وب ش ارج كده ج ش ن ذاX ی) ی ر غ ی و) ی وl ن) ج ذرهای ار ا د ب ارذب ار گد ر ف ه) ا بq ار بq اج ه ب) ب ان وب) ج ش ن ر ذا كی ا ر گ ب ذ ت س ن دا ی م ه ت س ك وذ را خ د و دب ی م م شq ج ه) گ را ب ر م د و او كه ی ك ر ب ان وب) ج ش ن ذا ی ار كG ب ض ع) ت ان ی م اه وب ك عاری ش ل ك ش ه) ب ش و گدار ور شرq ب ه ت شی ار س ن د و ا ی ك ل م ح ت ی را ی ار ذرو ش ق مه ه ن ی ا ت س ن وا نl ی وله ل گ ار) ی گ وذ كه ر) ب ده ش ن وش م ا صدای او ج ور ن ه.»! اه وب ك گاه ش ن ذا ار ان ی م اC ظ ن ت سذ«: ت ح ت ر رون ی ب ه اولC حظ ل مان ه د و ذر دب ر ش گی ل ف ا ی ع كل ه) د ب ی ی ش دا ار ب ر ف ت ص ر ف ان وب) ج ش ن ذا ونq خ و ت ق ر گ دن ارب) ب ی، سه) ی وl ن) ج های ی م س ق ی و ن ق كده ش ن ی ذا ر ك ر م وطه ج م نG ی) ئ وص كه ض ح ه) د. ب ی تl ف ر گار ر ف وله ل گ اذی هدف ب عده ر وذ را خ د ی شی ن وا نl ی اذه، ت ق ا هها لq ب روی ان وب) ج ش ن ذا ذی ار ا ب ی عده ر ن ی ش ن) ت ق ع گام ن ه و ت س وذ ذا) خ له وq ب دا ی) ی وی كه ا ض ر ت ع ت ر س هدی م دش ی ه م مد. ذرا اq ب وله ار ل گ سه) رب ص ه) ا ب ی ی رگ ر) ب ی صطف م د، ی ه ذ اب) ح ت. ت ق ر گار ر ف وله ل گ هدف اره) رذ، و ذوب ك ی م اله د و ب ب ر خ ی م ن می رر) ب وذ) ب ده روج ش) ج مX ی ن ح س ه) ه ب ت ق ر گار ر ف هدف اول ران ا) وله ب ل گ ذ و ار و) ب اذه یس ن وذ ا خ ه ت لی او ا) ه و ذر ج ت س دا رب) ب) ت ق ع ه) م ب ه دم ك¶ ف ی ئ جن یq چ د ت ق مد ح ا. ت ق كا ه او را ش ت شی ل ش شل م ار) ی گ ا ر) ب» ار) یG ت) ج ه جا ت سذ« ان ی ی ا) ج ی ار كG ب ده ماب ون مض د. ذر رذب ك ل ق تl می ران ه ت ی م اC ظ های ن ائ ی س مار ی ی ی ار كG ب ه) ذ؛ او را ب و) ب ده ب ر ور ن ه مد ح ا ها رئ گی ذر ان ابq ب عد ار) ت دب ه ش) او را ب ورب ض ر و سام م ت وش) خ) ب ذ و ا و) ب د ی ك ر ب مد ح ل ا) ئ ا ق م ذر ار وف ش وله ل ها رئ گی ی كه ذر ذر ل جا

student.kaums.ac.irstudent.kaums.ac.ir/.../mosabeghat/azarashorai.docx · Web viewمظلومیت قندچی به حدی بود كه حتی بعد از شهادت، به خانواده

  • Upload
    others

  • View
    2

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

آذر عاشورایی3 رئیس وقت دانشگاه تهران برای اینكه جلوی ناآرامیها را بگیرد، كل دانشگاه تهران را تعطیل كرد. حضور نظامیان در صحن دانشكده فنی باعث شد كه بین نظامیان و دانشجویان، زد و خورد شود. عدهای از سربازان، دانشكده

فنی را به كافی محاصره كرده بودند تا كسی از میدان نگریزد. آنگاه دستهایاز سربازان با سر نیزه از در بزرگ دانشكده وارد شدند.

اكثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهای جنوبی و غربی دانشكده خارج شوند. در این میان بغض یكی از دانشجویان تركید و او كه مرگ را به چشم میدید و خود را كشته میدانست دیگر نتوانست این همه

فشار درونی را تحمل كند و آتش از سینه پرسوز و گدازش به شكل شعاری كوتاه بیرون ریخت:»دست نظامیان از دانشگاه كوتاه!«. هنوز صدای او

خاموش نشده بود كه رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند به كلی غافل گیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف

گلوله قرار گرفتند. به خصوص كه بین محوطه مركزی دانشكده فنی و قسمتهای جنوبی، سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشینی عده زیادی از

دانشجویان روی پلهها افتاده، نتوانستند خود را نجات دهند، مصطفی بزرگ نیا به ضرب سه گلوله از پا درآمد. مهندس مهدی شریعت رضوی كه ابتدا هدف

قرار گرفته به سختی مجروح شده بود بر زمین میخزید و ناله میكرد، و دوباره هدف گلوله قرار گرفت. احمد قندچی حتی یك قدم هم به عقب

برنداشته و در جای اولیه خود ایستاده بود و از گلوله باران اول مصون ماندهیكی از جانیان »دسته حاجیباز« با رگبار مسلسل سینه او را شكافت.

بعد از پایان درگیریها احمد هنوز زنده بود؛ او را به یكی از بیمارستانهای نظامی تهران منتقل كردند. در حالی كه در درگیریها لوله شوفاژ در مقابل

احمد تركید بود و آب جوش تمام سر و صورت او را به شدت مجروح كرده بود با این حال مسئوالن بیمارستان از مداوا و حتی تزریق خون به او ابا

ساعت بعد او مظلومانه شهید شد. 24كردند و مظلومیت قندچی به حدی بود كه حتی بعد از شهادت، به خانوادهاش گفته

بودند كه احمد را با دو شهید دیگر در امام زاده عبدالله دفن كردهاند. برادر شهید قندچی گفت: »بعد از این كه فهمیدیم احمد را در مسگر آباد دفن

كردهاند با خانواده شریعت رضوی و بزرگ نیا به مسگر آباد رفتیم و قبر شهید را نبش كردیم و او را مخفیانه به امام زاده عبدالله بردیم و در آنجا در كنار

دوستانش به خاك سپردیم«. آذر عده زیادی از دانشجویان كه تحت فشار و حمله16در جریان درگیری

قرار گرفته بودند به ناچار به آزمایشگاه پناه بردند. پس از ختم گلوله باران دقیقهای سكوت، دانشكده را فرا گرفت. ناگهان میان سكوت ناله بلندی به گوش رسید كه مانند دشنه در قلبها فرو رفت و از چشم بیشتر دانشجویان

اشك جاری شد. نالههای بلند سوزناك میفهماند كه عدهای مجروح شدهاند و در همان جا افتادهاند. اولیای دانشكده، مستخدمان و چند نفری از دانشكده پزشكی میخواستند مجروحان را به دانشکده پزشكی برده معالجه كنند ولی

سربازان با تهدید به مرگ مانع این كار شدند. بدن مجروحان در حدود دو ساعت در وسط دانشگاه افتاده بود و خون جاری بود تا باالخره جان سپردند. بدین ترتیب سه نفر از دانشجویان )بزرگ نیا، قندچی و شریعت رضوی( شهید

و بیست و هفت نفر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند. آذر تمام17 آذر به سرعت در تمام تهران پخش شد. در روز 16خبر واقعه

دانشگاههای تهران و اغلب شهرستانها در اعتصاب كامل به سر بردند؛ حتی بسیاری از دبیرستانها هم با تعطیل كردن مدرسه خود هم دوش دانشگاهیان

آذر و سفر نیكسون به تهران شركت كردند. 16در تظاهرات علیه فجایع آذر، جنایت كاران شروع به سفسطه كردند. در16برای كم رنگ كردن واقعه

مقابل خبرنگاران گفتند كه: »دانشجویان برای گرفتن تفنگ سربازان حمله كردند و سربازان نیز اجبارا تیرهایی به هوا شلیك نمودند و تصادفا سه نفر

كشته شد.« در همان روزها یكی از مطبوعات نوشت: »اگر تیرها هواییشلیك شده، پس دانشجویان پر درآورده و خود را به گلوله زدند!«

آذر زودتر از یادها برود از برپایی مراسم یادبود16رژیم برای این كه واقعه شهدا جلوگیری كرد.

برادر شهید شریعت رضوی میگوید: »بعد از شهادت این سه تن به ما اجازه برگزار كردن شب سوم در خانه هایمان را هم ندادند؛ ولی در مراسم چهلم

كارت كه مهر حكومت نظامی300به خاطر پافشاری زیادی كه كردیم فقط روی آن خورده بود به من دادند. هر كس میخواست به طرف امام زاده

عبدالله برود كارتش را كنترل میكردند.« برادر شهید بزرگ نیا نیز میگوید:»از طریق علم، شاه به پدرم تسلیت گفت و

هزار تومان خون بها بدهند كه جواب رد دادیم؛ بعد میخواستیم200پیغام داد مجلس ختم و شب هفت بگیریم، مخالفت كردند. تا این كه خودم پیش

سرتیپ بختیار فرماندار نظامی رفتم و متعهد شدم اگر اتفاقی افتاد خودم آذر، نیكسون به ایران آمد و در16مسؤول باشم.« درست روز بعد از واقعه

همان دانشگاه، در همان دانشگاهی كه هنوز به خون دانشجویان بی گناه رنگین بود دكترای افتخاری حقوق دریافت كرد. صبح ورود نیكسون یكی از

روزنامهها در سر مقاله خود تحت عنوان »سه قطره خون« نامه سرگشادهای به نیكسون نوشت. در این نامه سرگشاده ابتدا به سنت قدیم ما

ایرانیها اشاره شده بود كه »هرگاه دوستی از سفر میآید یا كسی از زیارت بازمی گردد و یا شخصیتی بزرگ وارد میشود ما ایرانیان به فراخور حال در

قدم او گاوی و گوسفندی قربانی میكنیم؛ آنگاه خطاب به نیكسون گفته شده بود كه »آقای نیكسون! وجود شما آن قدر گرامی و عزیز بود كه در قدوم

شما سه نفر از بهترین جوانان این كشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی كردند.«