11
```````````````````````````````````````````````````````````````````````````````````````` . . ﺍﺳﮑﻨﺪﺭﯼ____________________________________________________________________

ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

  • Upload
    pendar1

  • View
    118

  • Download
    8

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

````````````````````````````````````````````````````````````````````````````````````````

اسکندری. م . ع

____________________________________________________________________

Page 2: ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

زنده ياد محمدطاهر بدخشی ـ پايه گزار نهضت تفکر ملی

ی صاحب شهيد را ادا کرده باشم و بخاطر روشن شدن برخی بخاطر آنکه حق شاگرد بودن نزد بدخش

چون حاال احساس . مسايل ميخواهم توضيحات خيلی مختصر پيرامون تفکرات ونظريات بدخشی ارائه کنم

ميکنم که در زيرجو تبليغاتی رژيم های مستبد و خود کامهء گذشته ، سازمان های شونيستی کهنه و نو و

چپ و راست ، حقايق سياسی ـ تاريخی کشور » انترناسيونالستی « به اصطالح تفکرات دروغين و غير ملی

به جان بدخشی شهيد و » مور و ملخ « وارونه جلوه داده ميشود و ديده ميشود که باز يک بار ديگر چون

اگرچنين نمی بود ، اقال تاريخ نگاران ، محققين و دانشمندان جامعه شناسی ما . تفکرات او چسپيده اند

.نبايد چنين قضاوت های غيرعادالنه مينمودند

آنچنانيکه همگان اعتراف دارند بدخشی يکی از کوشندگان و پايه گذاران جنبش دموکراتيک درکشور

است ؛ او مشترکا با غبار ، علی محمد زهما ، محمدصديق روهی ، نورمحمدتره کی ، خال محمد خسته ،

ل تمنا ، داکتر برنا وسايرين در راه نهضت دموکراتيک در کشور محمودی ، ببرک کارمل ، نذيهی ، رضوان ق

مشترکا با تره کی ، کارمل ، کشتمند ، پنجشيری ، زيری و ديگران در کار 1342تالش نمود و بعدا در سال

جريان « هنگام تاسيس 1343تالش نمود و در سال » جريان دموکراتيک خلق افغانستان « تدارک

از جمله فعال ترين اعضای آن حلقه و » جريان « و تدوير کنگره موسس آن » نستان دموکراتيک خلق افغا

اورهبر اولين مبارزات خيابانی جوانان . بود» دموکراتيک خلق « سخنگو و گرداننده اولين کنگره موسس

. خورشيدی نيز بود1344کشور در سوم عقرب سال

Page 3: ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

سياسی ـ عقيدتی ايکه با رهبری حزب خورشيدی بنابرمخالفت های1347شهيد بدخشی درسال

» محفل انتظار « دموکراتيک خلق پيدا کرد از بدنه آن حزب جدا و به تشکيل نهضت ملی مستقلی بنام

سياسی ‐بنابر مخالفت های تشکيالتی ) که من از آن آگاهی زيادی ندارم ( شايد در آغاز . پرداخت

و شکل گيری تفکرات » محفل انتظار « بعد از تشکيل جريان دموکراتيک خلق را ترک گفته باشد ، ولی

بدخشی در چوکات يک تفکر سازمان يافته ، تفاوت فاحشی در طرز تفکر بدخشی و جريان دموکراتيک

تفکرات و انديشه های بدخشی . به مشاهده ميرسد» جريان « خلق و ساير فراکسيون های جدا شده از آن

انهاست ، از همه سازمانهای ، سوسيال شونيستی ، سوسيال اپورتونيستی را پنج مسئله زيرين که خود طراح

و ساير سازمانهای ) در خط کمونيزم چينی ( و از تفکرات افراط گرايانهء چپ ) در خط کمونيزم روسی (

» اخوان المسلمين «و به اصطالح قديمی خط » اسالم گرای افراطی « به اصطالح ليبرال و سازمانهای خط

:و متمايز ميسازد جدا

)سياست عدم وابستگی ( ـ طرح سياست مستقل ملی

.ـ طرح مسدله ملی و حل دموکراتيک و عادالنهء اين مسئله در چوکات يک نظام دموکراتيک

ـ توجه به سهم گيری و نقش آگاهانهء مردم در همه تحوالت و دگرگونی های سياسی ـ اجتماعی

.درکشور

.قش دين مبين اسالم، منحيث يکی ازمحکمترين پايه های فرهنگ ملی کشورـ برخورد ستراتيژيک به ن

:ـ تشکيل جبههء متحد ملی و دموکراتيک

متشکل از همه نيروهای ملی، دموکرات ، انقالبيون دينی و مذهبی و ساير اقشار، طبقات و شخصيت هايی

.دهندکه منافع ملی را بر منافع گروهی ، آديالوژيک و قومی خود ترجيح مي

. مربوط به او را ميساخت» سازمان « اين پنج اصل فوق اساس تفکر بدخشی و

:درينجا الزم ميدانم تا درباره اين اصول مطروحه شهيد بدخشی مختصرا مکث نمايم

بدخشی با درنظرداشت موقعيت جيوپوليتيک کشور و با الهام از روح آزادی : سياست عد م وابستگی : الف

قالل طلبانهء همه مردم کشور و بادرک عميق از ستراتيژی های دول استعماری و متکی بر خواهانه و است

اين حقيقت که خلق های افغانستان اگر ناگزيرشوند هر رنج و مصيبتی را متحمل میشوند ، ولی هرگز ننگ

« تفکرات وابستگی ، تعلقـيت و اسارت به بيگانگان را نمی پذيرند ، و آنهم در زمانی که وابستگی به

Page 4: ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

بازار گرمی » اسالمی « و انترناسيونالستی نوع روسی ، نوع چينی و » پيشرو« و به اصطالح » وارداتی

از آن ) کشورهای قدرت مند جهان ( داشت و حکومات افغانستان نيز درين خوش خدمتی ها به بيگانگان

. را مطرح کرد» عدم وابستگی « احزاب وابسته به خارج پس نمی ماندند ، جسورانه طرح سياست مستقل و

قدرت ابتکار و آفرينش مردم و روشنفکران . ما سازگار نيست» ملت « او معتقد بود که دنباله روی با روح

را ضعيف ميسازد و در نهايت کشور را بسوی وابستگی سوق داده و » اراده ء ملی « ما را سلب نموده و

.ما را خدشه دار ميسازد» حاکميت ملی «زمينهء مداخالت را مساعد ساخته و هويت و

از آنجائيکه بدخشی مستقالنه می انديشيد و تفکرات کليشه يی : ب ـ طرح مسئله ملی و حل عادالنهء آن

ووارداتی را از ريشه رد کرده بود، لذا با مطالعهء دقيق ساختار اجتماعی کشورخويش پرداخت و دريافت

تان و با ان اعمال و سياست های عظمت طلبانه ، استبدادی و که در کشور کثيرالمله ء چون افغانس

سرکوبگرانه و تبعيضی حکومات دو قرنه افغانستان، درز عميقی ميان مليت های با هم برادر افغانستان

» جهت عمدهء تضاد« ويـا اقال به » تضاد عمده« ايجاد شده و ميشود و در نها يت تضادهای ملی و قومی به

دشمنان « شد و در فردا بعوض آنکه فرزندان زحمتکشان افغانستان در صف واحد عليه ها مبدل خواهد

سال پيش داهيانه به همه وطن 35او . خود بايستند در مقابل همديگر خنجرخواهند کشيد» طبقاتی

صورت گيرد و خود متهورانه مسئله » تا ديرنشده عالج واقعه قبل از وقوع « ! دوستان کشور هشدار داد

ملی و ستم ملی را منحيث يک حقيقت وجودی در جامعه افغانستان مطرح نموده و خواستار حل عادالنهء

بدخشی تشکيل اياالت خود مختار ويا نظام فدرالی را منحيث يکی از از راه های حل مسئله . مسئله گرديد

ديگری نيز اين مسئله را اينجا الزم به تذکر ميدانم که درين چند سال اخير گروه های سياسی( پيش کشيد

مطرح کردند وقلم بدستان و از جمله استاد شهرانی در زمينه طرح فدرالی مقاالتی نوشتند و در نشرات

ولی از طرح و بانی اين تفکر در . برون مرزی ، درون مرزی و سايت های انترنتی چاپ و پخش نمودند

ولی ! ديگران ازين امر آگاه نيستند ، شايد اگر . نامی نبردند) شهيد محمدطاهر بدخشی ( افغانستان

پس چرا مسئله . استاد شهرانی منحيث يک روشنفکر همزمان و همشهری بدخشی مسلما براين امر واقف اند

را طرح ميکنند و نامی از طراح اصلی آن نمی برند ؟ اگر واقف نيستند ؛ اين ديگر برای من باور ناکردنی

جوهر اند يشه ئ بدخشی مبرا از هرگونه تعصب ، برتری . ر آن مبارزه کردو بخاط!! ) و مايه تعجب است

او جدا معتقد بود که فقط حل عادالنه مسئله ملی و تساوی حقوق سياسی ، . انديشی و تعصب ملی بود

اقتصادی ، فرهنگی و سهم گيری عادالنهء همه مليت های افغانستان در ادارهء امور کشور است که می

.کشور را تضمين کند» ت ملی ، تماميت ارضی و استقالل سياسی وحد« تواند

همين طرح ها بود که از نظام سلطنتی گرفته تا آنعده ايکه از انقالب پرولتری و جهان وطنی و اخوت

قوم برتر و « اسالمی حرف ميزدند، بشمول تمام سوسيال شئونيست ها، عظمت طلبان قومی، طاليه داران

، همه همزمان براو ريختند و هزاران تهمت بی بنياد و ناروايی چون » راست « و » چپ « از » نژاد برتر

Page 5: ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

. سيکتاريست ، تجزيه طلب ، ضدوحدت ملی ، ضدپشتون ، ناسيوناليست تـنگ نظروغيره را براو بستند

درين برچسپ زنی ها حتی مورخين وابسته به حزب کمونست اتحادشوروی نيز از رفقا و دوستان افغانی

.ان عقب نماندندش

ولی آيا بدخشی مدافع قوم معينی بود؟ به نظر من که اقال ده سال بااو رابطه و سمت شاگردی اش را

او عاشق انسان زحمت کش بود و دشمن . داشتم ، اين خصا يل با شخصيت بدخشی جور درنمی آيد

قدر به خلق های تاجک ، او همانقدر که خود را فرزند خلق ازبک ميدانست ، همان. ستمگری و استبداد

او . بود » ضد پشتون « ميگويند که بدخشی . پشتون ، هزاره ، ترکمن و بلوچ وابسته بود و دلسوزی داشت

نبود ، بلکه صديق ترين دوست خلق پشتون بود ولی واضحا او دشمن هرنوع شئونيزم » ضد پشتون « نه تنها

ی اين شئونيزم تفکر خلق زحمت کش پشتون نبوده و ول. و عظمت طلبی و از جمله شئو نيزم پشتون بود

نيست ، بلکه تفکر حاکمان و مستبدان آن قوم است و حساب مردم از حساب حکومات استبدادی کامال جدا

.است

بدخشی نه تنها حل مسئله ملی در افغانستان را مطرح کرد ، بلکه ا و حل مسئله ملی وپرابلم های ناشی

برای مليت » سرزمين « و» حاکميت ملی « او برای اولين بار طرح . مطرح کردازين مسئله را درمنطقه

. از قبيل کردها ، فلسطينی ها ، بلوچ ها و کشميری ها را نيز مطرح کرد» بدون سرزمين و حاکميت « های

قوم در راستای همين انديشه ها بود که بدخشی روابط صميمانهء با خان عبدالغفارخان و برخی ازبزرگان

بلوچ در پاکستان برقرار کرد و سازمان بدخشی اولين سازمان سياسی افغانی بود که با جنبش کردستان ،

من خودم . جنبش خلق فلسطين و احزاب دموکراتيک پشتون و بلوچ در پاکستان همکاری عملی داشت

ر پاکستان با شخصا شاهد اين امر هستم و چند تن از اعضای سازمان را می شناختم که چندين سال د

اميدوارم درين موارد . ( سازمان های برادر پشتون و بلوچ خود همکاری و مبارزه مشترک می نمودند

آنانيکه مربوط به نسل اول فعالين و کادر های سازمان اند و خوشبختانه چند تن آنان هنوز زنده اند چون

محترم اسماعيل اکبر، محترم ظاهرهاتم ، انجنيرباری معدنچی ، انجنير بديع الزمان، محترم محمدرفيع ،:

.)محترم ظهوراهللا ظهوری ، محترم بشيربغالنی و محترم محبوب اهللا کوشانی معلومات مفصل ارايه کنند

با پشتونها سياست کردن مشکل « : کالم مشهور بدخشی را شايد بسياری شنيده باشند که هميشه ميگفت

و جدا معتقد بود که بدون موجوديت خلق پشتون و سهم » . وداست ولی بدون پشتونها اصال سياست نميش

.در افغانستان مفهوم خود را از د ست ميدهد» حاکميت ملی « شايسته آنها در هر نوع حاکميتی ،

اينها اند برخی ازگفتار و اعمال شهيد بدخشی در رابطه به خلق پشتون و سايرخلق های افغانستان و منطقه

.ود قضاوت ميکندخواننده محترم خ.

Page 6: ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

بخاطر تحقق سياست های روسيه شوروی در » داعيه خلق پشتون و بلوچ « ولی بودند سازمانهائيکه بنام

رسيدن به آبهای گرم تالش داشتند ويا بعضی گروه های عظمت طلب و حکومات استبدادی خانوادگی بنام

« ش داشتند و برای شان نه سرنوشت خلق برای بقای حاکميت خانواده و قوم خود تال» پشتونستان « داعيه

پاکستان بلکه استعمار و الحاق طلبی مطرح بود ، نه رهايی و تعيين سرنوشت خلق های » پشتون « و » بلوچ

ببينيد چه فاصله زيادی ميان الحاق طلبی و رهايی و حق تعيين سرنوشت خلق ها وجود . بلوچ و پشتون

دارد؟

:توده ها در تحوالت سياسی کشور ج ـ سهم گيری و نقش آگاهانه

ا و هرنوع تغيير و تحول سياسی درغياب مردم را . ای و طوالنی معتقد بودبدخشی به انقالب آرام توده

بدخشی و سازمان وی معتقد بودند که انقالب اجتماعی و . توطئه سياسی يا کودتای نظامی می پنداشت

تغييرات بنيادی درجامعه صرف ميتواند ازطريق سهم گيری آگاهانهء مردم شکل گيرد و روشنفکران منحيث

با درنظرداشت همين طرز . و مروج اين تفکرات بايد به تنوير اذهان توده های مردم بپردازندپيشاهنگ

) 1356 تا سال 1350بين سال های ( تفکر بود که صدها شاگرد بدخشی ، مدارس و دانشگاها را ترک کرده

.ی کشور پرداختندو به ميان توده های دهقانی رفته و به کار سياسی ـ تبليغی در ميان توده های دهقان

:د ـ برخورد ستراتيژيک با دين مبين اسالم

ما را » فرهنگ ملی « بدخشی معتقد بود که همزمان با اينکه اسالم دين مردم ماست ؛ اساسی ترين پايهء

او ميگفت که اسالم محرکهء اساسی همبستگی مردم در طول تاريخ در جهت پاسداری . نيز تشکيل ميدهد

او با اسالم برخورد ستراتيژيک داشت ، نه برخورد سياسی ـ . يت ملی مردمان ما بوده استاز استقالل و هو

.تکتيکی

) حتی ما شاگردانش ( حاال بعد از گذشت بيش از دو دهه از شهادت وی به عمق نظر اوکم کم پی ميبريم

« و . کل ميگيرداز ترکيبی از ارزش های ملی با ارزش های جهان شمول دموکراتيک ش» تفکرملی « که

.نيز بدون تفکر ملی ايجاد نميگردد» حزب ملی

در رابطه با اسالم مخالف بود که با سوء استفاده » چپ افراطی« او همانقدر با برخورد غيرمسئوالنهء

او خود اعتقاد و سلطهء کافی برمسايل دينی ـ فرهنگی . نيروهای افراطی راست از دين و اعتقادات مردم

.ان خود را نيز درين راه تشويق و تاکيد ميکردداشت و شاگرد

:ه ـ جبهه متحد ملی و دموکراتيک

Page 7: ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

بدخشی با درنظرداشت نا همگونی ساختار اجتماعی ، طبقاتی و قومی کشور، بدين باوربود در انقالب ملی

چون جمع آمدن اين همه طيف وسيع. ودموکراتيک بايد همه نيروهای ملی و پيشروجامعه سهيم باشند

نيروها در چوکات يک حزب واحد ممکن و عملی نبود ، لذا طرح جبههء متحد ملی و دموکراتيک را پيش

) شهيد سيد عبدالمجيد کلکانی ( کشيد و درين راه با دوستان خود و بخصوص با بزرگ مرد ديگری

)I....( مشترکا اقدام عملی نمود

حزبی را اعالم نکرد ، چون معتقد ) تشکيالتی اش باوجود همه اصرارهای رفقای ( بدخشی تا پايان کارش

بود که برای رسيدن به يک حزب ملی و دموکراتيک که از همه مليت ها ، اقوام ، اليه ها و اقشار ملی و از

سرتاسر کشور نمايندگی کند ، راه دور و درازی در پيش است و تاکيد داشت که فردای تشکيل چنين حزبی

.حلقات اساسی آن خواهد بود، سازمان وی يکی از

****

ولی اين . سال از ارايه طرح های بدخشی بزرگ ميگذرد35 سال از شهادت بدخشی و حدود 24بيش از

را » غرض و مرض « انسان بی تعصب و بی . مسايل هنوز هم محوری ترين مسايل در سياست های کشور اند

عهء افغانستان و پيش بينی های داهيانهء وی در بيشتر از پيش به درک عميق وی از مناسبات درونی جام

.سطح کشور و منطقه ميسازد

سياست های دنباله روانه ووابسته به بيرون و قدرت های خارجی : سال اخير کشور 25توجه نمائيد به

حل عدم توجه به به ..... جنگ داخلی ، تجاوز ، اشغال ، ويرانی ، کشتار : وضع کشور را به کجا کشانيد ؟

دموکراتيک مسئله ملی ، آنچانيکه بدخشی پيش بينی کرده بود، آيا مرتجعين قومی سوار بر احساسات

مردم زحمت کش، بربريت قرون وسطايی را در هرگوشه وکنارکشور مسلط نه ساختند؟ اقوام با هم برادر

ن امروز نيز از جفای ما برروی همديگر شمشير نکشيدند ؟ و برسر همديگر ميخ نه کوبيدند؟ و آيا تا همي

سياست های نادرست چپروانه ، افراطيون راست از احساسات دينی مردم ما سوء استفاده نمی کنند؟ و

باالخره آيا حتی همين اکنون نيز به طرح جببههء متحد وشرکت آگاهانهء مردم در تغييرات سياسی ـ

که » تفکر ملی « را با » حزب ملی « ک اجتماعی کشور ضرورت نيست ؟ آيا ما با گوشت و استخوان کمبود ي

را در زير يک لوا جمع کند همين اکنون نيز احساس نمی » مجاهدين واقعی « و» مبارزين واقعی « بتواند

کنيم؟

اگرما امروز با لجاجت به حقانيت طرح ها و داوری های داهيانهء بدخشی اعتراف نکنيم ، تاريخ فردا آنان

.خواهد کردرا چون حقايق برما تحميل

Page 8: ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

به بدخشی و سازمان وی تهمت از نوع ديگری می » چپ « بعضی از افراطيون : واما چند مسئله ديگر

اين درست است که . به نظر من اين ديگر مسخرگی يی بيش نيست. »نيروی ذخيرهء روس « بستند بنام

و تفکرات و تصورات از آغاز کار بدخشی( بدخشی از بدنه حزب دموکراتيک خلق افغانستان جدا شد

ولی از آنزمانيکه من با بدخشی معرفت دارم ، تفکربدخشی به صورت ) اولی اش من چيز بسياری نميدانم

من برداشت ها و خاطرات مشخص تری نيزاز برخی ابعاد ( کل به گونهء بود که در باال مختصرا شرح دادم

و باز من در مدت ده سال هرگزدر ) مشخصيت بدخشی دارم که شايد در آينده آن خاطرات را بنويس

محفل « با ) هواخواهان حزب کمونست شوروی ( سازمان شاهد هيچ نوع همکاری ميان خلق و پرچم

بدخشی نيستم و حتی بصورت قطع وهرگز در هيچ حوضهء درسی سازمان ، هيچ » سازمان« یا» انتظار

و تيوريک حزب کمونست ) مستثنی باشد نشرات حزب توده ايران ( نوع کتاب ويااسناد تبليغاتی

برعکس در پهلوی آثار هوچی مين ، چه گوارا ، . اتحادشوروی و اقمار آن را نديده ام و نخوانده ام

. ماندیال و سايرين ، آثار مائوتسه دون نيزمورد استفاده ما بود, خوزه مارتی, گابرال ، دوبره ، گاندی

. ان بزرگ اسالمی مورد توجه و بعضا در حوزه ها تدريس ميگرديدالبته همزمان فلسفه و تعليمات فيلسوف

عالوه برکادر های خود » سازمان « اين ازيکسو ، و از جانب ديگر و از نگاه عملی در حوضه های درسی

محفل از شخصيت های مستقل و کادر های ساير سازمانها که منحيث معلم و مربی در حوضه های درسی ما

که ( استاد علی محمد زهما ، استاد اسمعيل مبلغ : توانم از شخصيت های ذيل نام ببرم تدريس ميکردند مي

استاد مضطرب باختری ، انجنير عثمان مشهور به لندی استاد ) فلسفه و اصول اسالمی تدريس ميکردند

و همچنان در کار های عملی و نظامی اعضای سازمان از طريق شهيد مجيد . واصف باختری و ديگران

و باز درهمين حاکميت حزب دموکراتيک خلق است که بدخشی بدون هيچ . کلکانی تربيه نظامی ميديدند

دليلی و به اتهام دروغين و ساختگی شرکت درکودتا و آنهم درهمکاری با جنرال عبدالقادر وسلطان علی

حترم دگرجنرال اميدوارم در مورد چنين رابطه یی و حقيقت قضيه محترم کشتمند و م( کشتمند زندانی

.و بعدا به شهادت ميرسد) عبدالقادر که خوشبختانه هنوز حيات دارند معلومات ارايه کنند

سالها قبل ازکودتای ( بدخشی اوال به کسب قدرت از طريق کودتا و توطئه معتقد نبود! چه دنيای بوقلمونی

و ثانيا ) مان اخراج نموده بودهفت ثور نزديک ترين دوستان خود را صرف بخاطر روحيه کودتايی از ساز

هيچ وجه مشترکی ميان وی و کودتاگران وجود نداشت و ثالثا درآن روزها بخاطر پذيرش رياست تاليف و

ترجمهء وزارت تعليم و تربيه ميان وی و اعضای و کادرهای سازمانش کشيدگی جدی پيداشده بود و

و بازکودتاگران از زندان پلچرخی . ا نداشتموصوف عمال امکانات چنين تصميم گيری خطرناک سياسی ر

زنده و سالمت بيرون می آيند و بدخشی با بيش از چهار هزارنفرر از ياران و دوستانش به جوخهء اعدام

شايد امين همان انتقامی را از بدخشی گرفته باشد که حدود نيم قرن پيش نادرخان از . ( سپرده ميشوند

چگونه ممکن است که امين توانسته باشد بدخشی را بدون استيذان ) شاه محمدولی خان دروازی گرفت

Page 9: ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

تصميم گيرنده می بود اوال کودتاگران اصلی را تيرباران ) امين ( اگر صرف او . روس ها به قتل برساند

.معلوم است که روسها نيز در قتل بدخشی ويارانش سهيم بودند. ميکرد و بعدا بدخشی را

! :؟» ستم ملی «

« اين نامی است که بر . اعالم نکرده اند» ستم ملی « يارانش هرگز سلزمانی را بنام سازمان بدخشی و

شيستان ‐و سازمان بدخشی از طرف حکام تاجدار و احزاب مارک دار، شئونيستان و فا» محفل انتظار

را ما بر ضد زي. ولی ما در قبال اين نام از خود حساسيت وواکـنش رسمی نشان نداده ايم. گذاشته شد

چه ستم ملی ، چه ستم مذهبی ، چه ستم جنسی ، چه . ستمگری بوده ايم و هستيم، هرنوع ستمی که باشد

اين از همان نسخه ايست که مثال در ويتنام در جريان . ستم طبقاتی و هرنوع ديگری از ستم و ستمگری

‐متجاوز و امپريالستان بنام ويت جنگ ميهنی ، انقالبيون ووطنپرستان ويتنامی را نيروهای اشغالگر و

ولی اين نام ، در ادبيات ويتنامی به عنوان مدافع وطن ، . نام گذاشته بودند) رهزنان ـ ويتنام ( کنگ

نيز حاال درکشورما به همچو » ستم ملی « . فدايی راه آزادی خلق ويتنام و مظهر وطنپرستی استحاله کرد

ت و برابری بخواهد ، شئونستان ، عظمت طلبان ووابستگان هرکس که عدال.اصطالحی تبديل شده است

همين امروز نه تنها . بودن را ميزنند» ستمی « تفکرات تماميت گرای افراطی چپ و راست بروی برچسپ

روشنفکران عدالت خواه، ازبک ، ترکمن ، بلوچ ، تاجک ، هزاره را، بلکه روشنفکران واقع بين پشتون را

يانه و عادالنه همه مليت های کشور را در اداره و حاکميت پذيرفته اند، اين جالبان که اصل مشارکت مساو

.بگذار. ميزنند» هواخواه ستمی ها « بودن ويا» ستمی « سياست مارک و تاپه

به شکرانه تاريخ آفتابی ما بايد رستاخيزی برپاشود : ديگر بس است « : سخن خود بدخشی را تکرار کنيم

. فضيلت ما در عداالت است و دشمنی ما با خيانت. ت بگذرد و حقيقت درمنبرعزت بنشيند که ملت از ذل

جز اين هرچه باشد عبث . معنی خدمت آنست که خيانت را برزمين زنيم و عدالت را برحاکميت مبدل کنيم

)II(» . است

بی زحمتکشان سازمان انقال( وی رسمأ وعمال به دو شاخه سازا » سازمان « بعد از شهادت بدخشی

منقسم گرديد و بعضی از کادرها به هيچ يکی ) سازمان فدائيان زحمتکشان افغانستان ( و سفزا ) افغانستان

.ازين دو سازمان نپيوستند و راه منفرد و مستقل خود را در پيش گرفتند

* * * * *

بنيادگذار تفکرات ملی و عدالت خواهانه در پهنهء مبارزات ضد بدخشی پرجذبه ترين چهرهء ملی و

او در راه . او نه يک شخص ، نه يک سازمان ، بلکه يک جنبش کامل ويک تفکر است. استبدادی کشور است

Page 10: ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

تا ستمگری هست نام بدخشی . رهايی زحمتکشان افغانستان با استواری گام برداشت ، تا به ابد يت پيوست

در پهنه ء تاريخ مبارزات دموکراتيک و ملی کشور زنده است ، و باری که » دشمن ستمگری اولين« منحيث

.به عدالت رسيديم ، بازهم نام وی چون بانی ، تفکر عدالت ملی و اجتماعی در کشور باقی خواهد ماند

***

2003می سال

:یادداشت هــا

)I (– متن کامل بياِنيهء محبوب : برای کسب معلومات بيشتردر رابطه به تفکرات بدخشی مراجعه شودبه

بمناسبت بيستمین سال شهادت ) سازا(اهللا کوشانی منشی اول سازمان انقالبی زحمتکشان افغانستان

. م2000 فبروری سا ل 18دوشنبه مورخبدخشی ، در اکادمی علوم تاجکستان شهر

Page 11: ع.م.اسکندری در باره شادروان طاهر بدخشی بزرگمرد جنبش چپ افغانستان

)II ( ــ به نقل ازماه نامهء انیس مهاجر سال دوم شمارهء)بيژنپور . ازمقالهء ر) .17(صفحهء ) 6‐7

.» اسطوره های تفکر، نهضت و مقاومت ملی افغانستان« تحت عنوان

سايت آريايي: منبع

www.pendar.euwwwwww..ppeennddaarr..eeuu