16
ر ه دم ن ی ا از اغ ب رسد ، میری ب وش ن عد ب دازو از راب سه رگ م د ی س ر* ی+ ن د ی س ر* ی+ ن مه ه ما م ی* ت س ه م ه ا ب7 ک ی خ ل* ب ر طی از ود ع س م زاد ش روز ف س لیF ب س یG ی ی ز ش ی رما ف های ی ن را ی خ س ای ما ش ردم م رد ، ک م ی ه وا خ اغ ردی دف ف های ی اد زX ه ا ون گ ر ه ده و از و ن داز ی[ ن د که ما ی[ ن وا خ ب وده سX ا ه رش ن* ب ر گ ر هده و و ب ن ران گ ب ه وجe خf ی ه ه و ن س که لیF ب ن می ه د ی ن دا د ، ب ی ه د ود زاه ب خ م ی* ست ه ، ما* ت س ا ما ش های ی اد زX ردی و ا ف ع ف ا ی مm ظ ه حاف ش می ه اده* یس ی ا ما ش از ی ک دز ون ب ک ا، ما ی ب و و س ر* ب های* سی ی روز* ب ن ی د، ا ی ن ر ب ل م ع ه ن* ت سه و د د ی س ر* ب* ت س ی ی م لاز ما ش م ، ی اوز ی م زا دز ان بX دز اF ، ما ب م ی ن یز مG و س* ق خ ن ی د

Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

  • Upload
    buinga

  • View
    224

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

این دم هر ، باغ از میرسد بعد نوش بری مرگسهراب از دارو

همه نترسید نترسید هستیم ما هم با

تلخ یک طنز

فروزشراد مسعود از

پلیس رئیس فرمایشی سخنرانیهای

ای ، مردم شما کرد خواهیم دفاع فردی آزادیهای گونه هر از و بوده بیدار ما که بخوابید هیچ آسوده به وکه پلیس همین بدانید ، ندهید راه خود به ترس هرگز و نبوده نگران ایستاده وجه شما کنار در اکنون

هستیم ما ، است شما آزادیهای و فردی منافع حافظ ، ، همیشه میاوریم در را آنان پدر ما ، می‌زنیم مابی و ترسو تروریستهای این بزنید، عمل به دست و ترسیده نیست الزم از شما استفاده سٔو حق دین

محکم و بیشتر را عمومی کنترل سیستم بعد به این از ما ، ندارند را ما و شما فردی ترکرده آزادیهای

شما بدانید و تلفن ، شما سفره سر ، شما منزل در حتی ، هستیم جا همهشما آدرس پستی ، ، صندوق ، شما پس شما ایمیلهای این از بدانید خالسه هر ،

الزم افتاد شما برای ما اتفاقی به زیرا نیست بزنید همان زنگ در شما ما با و لحظه خواهیم هستیم

، و بود من هستیم اصال یکی‌ ما . شما با بدانید هستیم!!! هم همه

طور اصال شاهد که همین ، اکنون هلند یعنی‌ ما هستید درزیر و پلیس و سایه اروپا شما زیر شما چترشما . هستیم باید نیستید این ما بترسید که در هستیم بلکه فرار مواقع که قرار را مناسب ترجیح بر

و میبندیم فلنگ داده در را بدانید الزم ولی انطور برگشتهمواقع را شما حق در و میخواهید دست کهخواهیم کسی‌ شما گذاشت نخواهیم ما ، فردی گذاشت آزادیهای استفاده از همانطور سٔو تا کند که

Page 2: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

که کنون آنان بد دیدید شما کف به را حقشان میگفتند بیراه و و گذاردیم دیگر خوشبختانه دستشانپلیس طور همیننیستند .زنده مینمایید مشاهده بوده که بیدار کنون همیشه تا آزاد و را گذاشته همه

هر میخواهند تا ما بنویسند چه آنان هم و با .نداریم کاری

زد که لحظه این در داد آنطرف از یکی بود سخنرانی پلیسمشغول اروای <، رییس آرهبلند ،>ننت در شدو گیر دست ها تروریست هواداران از یکی‌ عنوان به خوشبختانه و بالفاصله که

کردیم؟ عمل زود چه ما دیدید که شد گفته گو

ترتیپ و دشت در سخنان بهمین ادامه پلیس رئیس برهم و ، هم داشت اظهار وی ، اروپایی بازهای بچه تمام اکنون هم که مشغول می‌بینید شرقی جنوب آسیای های کشور در آزادانه

به ما و هستند بازی این بچه آزادی و به دمکراسی گشت بر در را آنان و گذاشته احترام کارها قبیلو نداریم آنها با کاری و میگذاریم آزاد اجازه به کشور نمایند مطبوعات منتشر آنانرا نام زیرا,نمیدهیم

است ممکن نکرده خدای و هستند سال شصت باالی آنان برای اغلب این و شوند قلبی سکته دچارمینماید جلوگیری هم نفرت و بدبینی تخم از عالوه به دارد هنگفتی خرج در . دولت که بودید شاهد شما

بین بانک رئس چطور گاستون ، المللی فرانسه - اندره دومینیک خان که اشتراوساست ۶۶ اکنون به دروقت و ساله سال ۶۲ هتل جوان کارکن تجاوز

بود داشت آزاد هم چارلی نامه هفته که دیدید آنگاه و ، شد آزاد و تبرئه جرمی‌ چنین برابر کاریکتور دررا بزرگ مرد ماشین که این همراه لوکس در دختر با و کند جوان آن منتشر آیا بود آزادی از ، قلم این

میخواهید؟ هم باز کاریکاتور ان در بیشتر خان لحظه شده پردهبر اشتراوس هورا مردم و ظاهرزنده و . گفتند آزادی باد کشیدند

Page 3: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

گاستون - اندره دومینیک خان اشتراوس

‘DSK for President!’ (2011)

by David Sessions

این این یا که کونی برلوس سیلوی آقای که جمهورایتالیا ۷۹ اکنون رئیساز وچندی سنش سال خاطر پیش میگذره با رابطه به سن دخترآن جنسی‌ که و کم بلوغ هنوز سالما و شده محاکمه ا‌ند نشده تبرئه وی برادران فقط بیچاره محمد. کردند را بوده شصت که که سالشبچه به را ساله ۶ دختر بزور ومشروع طور آنهم پذیرفته به آنهم . بود زنی‌

ما دارید؟ از انتظار چه این همین بیشتراز نیست مگر ارث آزادی بوده پدر که و ماآنرا روشنفکران به ما ؟ کرده هدیه شما بیشتر ازایم نگاه میخواهید؟ چه این نا کنید حال این

، رو ها اینکه به مسلمون چارلی هفته محض تن نامه چند کاریکتور چاپ آزادانه را باز سر بچه چه کردنمایش به کاریکاتوردیگر یک لحظه این در باز و ؟ کردند پا به صدای شد . و گذارده

Page 4: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

Charlie Hebdo Must Be Veiled!' (2007) by David Sessions

cartoons with a cover depicting a Jew, the pope, and an Islamic fundamentalist shouting, “Charlie Hebdo must be veiled!”

فریاد باصدای نفر چندناگهان موقع این در مرگ   واكبر الله زدند بلند دشمنان بر ،آنان ، اسالم به که بالفاصله هواداران هم دستگیر تروریست عنوان مردم شده ها این به شد گفته

اعمال نتیجه آزادی هم ضد که ما . کسانی هستند پلیس بیان صحنه همیشه امت درحق نخواهیم و هستیم که عزیز شما گذاشت اروپای شود امت مال ….. پا غیره آن درو

یک دیگر عده لحظه میخواستند هم مذهبی‌ و تا پلیس سر ، کنند دیگه گفت صدا نکنید زر زر شماهم و ترس بالفاصله آنان شدند . خفه از

ادامه به : پلیس مخصوصا میکرد بند همه به چارلی نامه هفته این میدانید که همانطور البته میدهد

مانند ، ، سرگوزی سیاستمدارن اوباماست ، بخوانید میلک لمپن شکقبالن خود که ، نازی غیر آلمان جمهور رئیس میلکشر یا ملکر

Page 5: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

و هم باز و است شده توابین جزو و بریده حاال و بوده کومونیستاست…. زیاد نامها تعداد زیرا های ، غیره تروریست این کمک با که می‌بینید اکنون

ما فقط این و ، شدند راحت چارلی نامه هفته این های گویی جفنگ شر از ما دولتهای سران ، اسالمیخود پلیس برادران از تن دو که با بودیم که گذارده را فرار به را پا دست شهامت از به بودند ، دادیم

دشمنان شایعات میگویند این که نکنید گوش هم است ما بوده ما خود از کار عده یک ، بیان آزادی را دشمنان ما برادران که هستند ، قلم ند و ا داده خون اینراه در با که همکاری به متهم

میکنند . تروریستهای البته تررویستها که فالن فالن این عملی‌ هر بفهمند که ندارند را این درک شدهو میرود عزیزان شما چشم به دودش میدهند تعداد انجام بر و میابد بیشتری رونق ما کارهای فقط

بیشتری وسعت ادارجات این و شده بیشتر امنیت سازمانهای و پلیس کرده کارکنان روز وما پیدا هراراذل مجبوریم عده را یک اوباش و و کرده وسیله استخدام این از به دولت مسئله مقداری حل بیکاریبیشتر حقوق و شدخواهد هم مالحظه ما ما می‌کنید میشود، دو با که ثروتمند شهید دادن چگونهمردم شما و شد، خواهیم هر آزاده ای تر روز اروپا تر و فقیر ، خواهید بدبخت ما با بیایید پس شد

و کرده چه همکاری راندن و مرزها بستن با تر زود هر سیاه این بیرون آنان از را خود ها کله شرکنیم ،خالص

این رئیس لحظه در و که شده تشویق کنندگان تظاهر توک و تک های زدن کف با دائما که پلیسشعور بی‌ و احمق قدر چه تروریستها این ببینید گفت ، میشد با احساساتی که کور هستند عملیات این

تا اسراییل ما برادر دولت این که میشوند بر باعث اوضأع است میبیند مراد بمباران وفق به شروعاز ای همان منطقه توسط که ما ، خود شده اشغال تروریست اعراب

قزاق نوار در میکند یعنی با دمکراسی و بیان آزادی طرفداران ما از کس هیچ گرفتن و نظرنمیکند نفع اعتراض این شخصی‌ میداند برادران زیرا حق و حق است ما از اسراییلی باید دفاع ما آن

یک در. نمایم لحظه داد این سیاه ، کله سرهنگ جناب زد

نه ، گفت ، قزاق نوار نوارغزه و کرده تر بلند کمی‌ را صدایش ، مردم سرهنگ می‌بینید

کله این دیگه بما حاال داره جغرافی سیاه سیاه ، میده هم درس کله دوباره

جقرافی زد داد نه و دیکته درس بگو که بابا پاسبانان مرد ، آن فوری دیدند چنینبردند و کرده دستگیر بیان آزادی و سرهنگ جناب شخصیت به توهین جرم به گفت . را هم سرهنگ

اینجا نداریم می‌بینید حق مگر آنچه هم بیان میخواهیم غلط این مردم ای. کنیم به را پس از حواستانما کرده جمع به دیدید سیاه کله کجا هر چه و اگر ، کنیم کنترل را آنان بتوانیم بیشتر که دهید در گزارش

سرا پشت اگر میروید راه که ها رو نگاه پیاده را سیلی خود را کنید آنان که از ئعقیب می‌بینید را شمادر ، دچار میکنند صورت زیرا این نشوید آنان پارانویا از ما بعضی‌ خود مواجب از و و هستند بگیرنهستند . نفوذی

همین ای دیدن طور برادران حوصله شما از بسیاری میدانم زیرا ، ندانید اصال هم شاید و میدانید کههفته این ، بمانید نادان همانطور که بهتر چه و ندارید را سنگین های کتاب و نامه روزی خواندن و اخبار

به می‌بینید که طور همان چارلی گروهک بگویم بهتر یا و چارلی به نامه شخصی‌ ابدو وسیله نامهمون مستعار اسم این و شده .می‌باشد للةعبدودرست

این دوباره زد یک بار و داد جمعیت میان از فرانسوی میگی‌، زن چرند چرا به عبدو بابافرانسه هفتگی زبان گشت سرهنگ . یعنی‌ بر بود شده سرخ ازخجالت لحظه این در که

که مربوطه چه بمن خانم استفاده عربی‌ لغات از فرانسویها گفت؟ که میکنند فرانسوی گفت زن و شده وارد فمینیستی دریچه از پسه اوضاع بکش خجالت آقا دید

Page 6: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

ما مگر دانی دیگر نمی نمیبریم زنها بکار را خانم مجبور کلمه اینبار سرهنگآزادی و پا زیر را بیان شد داد پاسبانها به گذاشته را دستور زن بیرون از این زن کنند آنجا فرانسوی و. رفت کنان قر قر هم

سرهنگ کالم که اینبار و رشته میگویم چه بفهمیم نگذاشتند گفت خود به بود شده خارج دستش ازاین ببینید ، نداره گله داره عوض که چیزی ببینید ، گفت چنین و گرفته بدست را کالم رشته دوباره

سر پشت آزادانه چقدر چارلی های کردند کاریکاتوریست حرافی ما سیاستمداران با این را آنان وپاپ همین ببینید ؟ کردند رو را آنان دست حتی و کشیده مسخره به کاریکاتو اقسام و انواع کشیدن

، دست به کوندوم ، را جهان مسیحیان کردند؟ رهبر مسخره چقدر

این میدهد .لحظه در نشان را پاپ تصویر منیتور

The Pope Goes Too Far’ (2010)

by David Sessions

This cover, one of many mocking the Catholic Church, depicted Pope Benedict XVI holding a Durex condom aloft, declaring “This is my body!”—a line from the Christian eucharist that refers to Christ’s crucifixion. The cover came after a series of confusing statements by the pope about the rare instances in which the church approves of condom use to prevent disease.

چطور مردم را آنها می‌بینید همین هم پاپ میکنند؟ که طور مسخره ها این میشه سیاستمداران و دولتامنیت تالش آنان برای ما نمیکنند هم به آنان و دست سادگی‌ را ، از نقشه بسا چه دادیم و و با با کلک

آنان نفوزیهای به تشویق به تشویقآنان خودمان، وسیله محمد کاریکاتور کشیدن شدند صل حضرت

، والله این عالم یک لحظه در سر هی الله حزب مشت باز هم پشت

Page 7: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

فرستادند شد که صلوات های از معلوم که سرهنگ هستند، ایران سفارتی

شده بدینوسیله دید سخن تشویق رشته خود به ولی‌ ، داد از سخن ادامه رفته دستش باز .بود در

گفت های این وی احمق دولت و وحشی تروریست مشت یک توانستند کلک این با سیاستمداران و مادو خالصشوند، آنان شر از اول یک ، بزنند نشان دو تیر یک با که آنها جان به بیندازند را سواد بی

کاریکاتوریستهای . این مگه آخه نمایند اجرأ تر راحت پس این از را خود بشری ضد های سیاستبدینوسیله چطور و آمد رشدی سلمان سر به بالیی چه نمیدانستند سر معصوم هلند بهترین در از یکی‌

یک توسط بیچاره آدم این چطور و کردند آب زیر بود ونگوگ وینسنت های نواده از که را ما نقادانبه به تروریست فجیح ، شکل رسید ها قتل پلیس ما ، مگه کنیم کاری وی برای دست تونستیم مگر

؟ ما است

به چرا ما کنار باید را پارانویا بیایید ؟ میشود تر ساده این از کار مگه ؟ نماییم رجوع توطئه تئوری

اون بدنبال که است این پلیس برادران ما وظیفه ، کنید فکر جریان این به فقط و نفوذی گذاشتهبگردیم ما اصلی‌ خود از اگر باشید مواظب ولی رو ، دستش خودمون بود رو ضررش که نشه

میبینیم.

لحظه در ولی‌ اومد اون ناگهان روییکی‌ هنگ سر که گفت چیزی یه سرهنگ به گوشی در و پودیومدر چه ما به اصال ، پلیس برادران ببینید ، گفت و آمده خود به و پرید اونجاش فازاز سه برق یک

و نفر یکمیلون شدن کشته و نفتی‌ های زمین سر آن اشغال و عراق به حمله ، کنیم دخالت سیاستهنری و فرهنگی و تاریخی آثار اقسام و انواع دزدی و نفر هزاران خانمانی ، بی‌ دارد ربطی چه ما به

، تونس ، لیبی‌ به را حمالت اقسام و انواع عربی‌ بهار آوردن وجود به بهانه به که بودیم ما و مگر مصراین آیا ، ساختیم را داعش و والقأعده طالبان ما مگر ؟ کردیم که سوریه بودیم با ما را و سوریه خاک

، خون کردیم باعث یکی‌ ما پناهنده مگر سیل های شدیم کشور حاال به ؟ شود سرازیر اروپایدر سوریه پناهنده ها ملیون جهان سرنوشت سراسر در ، میشود چه خونخوار ترکیه مشت دائما یک

حال ، در آفریقا ، هستند انسانها و کشتن ، جهان آسیا نقاط زیاد دیگر آنقدر از که که شمردن استعآجزم.

که وسیله بعد سرهنگ بدین ، خواست خواهند را وی ر عذ فردا از که بود فهمیده گوشی در آن ازگفت چیز یک وی گوش در آمد شخصی‌ باره دو که میگفت میخواست چه هر و آخرزده سیم به خودرا

گویا ، خود اولیه حال به گشت بر پس ان از و که ، نکنند کنار بر کار از را وی که بودند داده قول وی بهبیایید اصال ، داد مسئله ادامه به بپردازیم و کرده فراموش را موضوعات ای این ، خودمان ملت اصلی‌

هلند را آزاده هلندی متهم یک نام ما اید دیده کنون تا اروپا دسگیری و از آریم پس بزبان بگویم وی ودر وی است؟ ما هلندی می‌بینید عهد حالیکه به بوده همچنان وفادار محض خود به کله و یک سیاه اینکه

میشود نشان دستگیر و و نام ملیت و و وی اجدادش آدرس آبا شده نشانی‌ که رادیو هم تله و درو وزوزون کرده اینکه پخش از ثابت قبل وی عکسوی جرم منتشر شود هم آخر را ، در می‌کنیم

این آزادی کجای چنین را جهان دمکراسی یا و و ؟ دیده اید شنیده

مردم از با عزیز شما دائما و باشید خود سیاه کله همسایگان مواظب همیشه که میخواهیم آزاده اروپاینمیشود آنان از هیچیک به زیرا دهید ماگزارش به دائما آنان زندگی‌ درون رفتن با و کردن اعتمادسر

با . کرد ما دولتهای تر زود چه هر اینکه مرزها تا بخردانه بستن تدابیر خوارج ، ودیگر این دست از را مابه باره دو ما و گرفته پس آنان از مارا کشور و ساخته بیشتر آزاد بتوانیم تا برسیم خود آزادیهای

بیان آزادی اعدام مشگالت قانون دیگر بزرگان و من نظر به و عالوه به ، کنیم حل به را جای دوبارهبرگردد . خود

یک به میان این در برد بکار را بزرگان کلمه سرهنگ جناب اینکه محضکسی‌ چه نشد معلوم که عقب از یک نفر کرد شیشکی است در بزرگ

Page 8: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

گرفت ام خنده من بال مرا خنده که سرهنگ; که بمن دید کرد فاصله سوال و شده مشکوک

هنگ سر جناب گفتم جواب در هم من ؟ میخندی چرا است که ممنوع بیان آزادی شما قول به آیااگرنیست آزاد هم من خنده به آلود غضب دید چنان که سرهنگ گفتم ؟ کی‌ من ، بیان آزادی گفت

برو ممنوع ؟ از است خجالت آن و سپیدت و موی هم دروغ بکش من ، نبند من گفتم به جواب اتفاقا درتنها سیپید موی افتخار خجالت نه بلکه دارد ندارد باره و هم با شروع دو که خنده به من خنده کردم

کردند هم دیگران خندیدن قاه به شروع سرهنگ که قاه زد ناگهان تخت الهی داد رویبخندید شور مرده . خانه

دست عده یک امروز از ، میگه راست سرهنگ جناب ، گفتند و کرده حمایت او از هم وی های راسی؟ میخندید چرا شما ، است آزادی راه شهیدان برای عزاداری روز

باره مشت دیدم یک و یک دور بالباسشخصی‌ قریب و عجیب . آدم نرفتند آخر تا و گرفته را ورمن

جمعیت میان از فرریاد ناگهان و داد اینقدر چرا سرکار زد داد میشناختمش هم من که هلندی زنن یکهم کلمه یک و کرده سکوت حتی و عزاداریم همه ما نمیفهمی مگر ؟ میگوی پال و پرت و لیچار و میکنی‌

این به چرا ؟ نمیزنیم آزادی حرف راه خفتگان ؟ احترام بخون و نمیگذاری کن ول باباشو گم را برو توهینی چنین انتظار هیچگاه که سرهنگ دید ، مخصوصا و ها پاسبون جلوی نداشت

خواهد ، ابرویش و کرد شروع رفت داد که به میشناسم من فریاد را زن او اینگروهک است آنارشست رهبر پیش و ها پخش به چندی بر االمیه جرمسیستم ما علیه ببند بگیر و به شده دستگیر ، ما دولت و ماه شش و

محکوم که شد زندان به در ، اینکه دادگاه حبس ندامت خاطر تعلیقی را او کرد اعالم حبسقرار و یک شد کردیم دست بار اگر اطالعیه به دیگر زند و پخش تمام نه اعالمیه را حبس تنها بکشد خود

جدید محکومیت به بلکه ، اضافه آن هم مشغول زن این شود نفاق کاشتن دائما نسبت و تخم به کینه ، است این ما حتی وی تصویر لحظه در در جلوی که شد پرده روی، بود تبلیغ حال دادگستری پدیدار

من ناگهانکه تصویر که خود بودم را این آنها شدم!!! شوکه گرفته چطور کارهای به آخه من آرشیوپیدا که کرده دسترسی‌ من من بودند زیرا ؟ نمیدانستم این تا خود کسی‌ تصویر آنزمان به نه داده را

و پخش نه بودم بودم .کرده جایی

Page 9: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

Photo:by Masoud Forouzesh Rad

شروع !!! برای کردند مردم مبارز، زن و دست این هورا سوت زدن وسرهنگ کشیدن و عصبانی که شما داد شده آنارشیست هم زد و و همه سزای بزودی خرابکارید به

، اعمال میرسید این خود که لحظه در بودند همه مردمی داد با ساکت بر زدند هم مرگباد دیکتاتور سرهنگ زادی آ زنده زد هم ، همین لیاقت داد همین خرابکار زن شما است،

بودند عدد که ها ما از دو آمریکا را برادران و بقتل در را ما رساندند خود آنان میگیریم آنان از انتقام را وخواهیم بسزای ، اعمالشان کرد و رساند حضور که پاسبانها بقیه به روی همگی‌ گفت و داشتند درانجا

، هم با دهیم آنکه میکشم شعار با و ، کشت برادرم میکشم با و سرهنگ همراه

را شعار همین تکرار زیاد قر از بعد هم مردم . شدند ها خیابان روانی و گفته ترک صحنه که قرمنزل بود جفنگی آدم چه دیگر این . شدند خود روانه

واقعیت و مردم - دوبه اهالی تظاهرات قلم آمستردام و بیان آزادی خاطر

Page 10: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

میرفت که همانطور حدود جمعیت انتظار تعدادی ، کردند استقبال آن از آمستردام اهالی از زیادیو مترقی اهالی از میشد دیده چنانکه آنان اتفاق به قریب اکثر که کردند شرکت نفر هزار هجده

بیان آزادی از دفاع برای فقط آنان اکثر گفت میشد تقریبا ، بودند گوناگون های پوست رنگ با روشنفکرمرموز سکوتی و آرام بسیار تظاهرات ، داشت حضور آنجا در ایرانی هم زیادی تعداد ، بودند آمده

. مختلف های کریکاتور با یا و باال بطرف قلم دست یک در اکثرا و شعارنمیداد کسی‌ ، بود حکمروا

گفت دادن میشد دست از نگران و دلگیر ای حادثه چنین از همه احتماآل مردم که خود فردی آزادیهایبرای زمامداران تصمیم و حادثه این از جلوگیری بعد هم مردم باز بودند؛ شد خواهد فردی آزادیهای از

و سپتامبر یازدهم از بعد که را وحشتی و ترس شد هنوز قرار بر فعلی زمامداران همین وسیله بهنمیخواهند . ، نکردند وسیله فراموش هم باز برای ای این دولتها . باشد استفاده سٔو

واقعا ریزی برنامه . سخنرانیها بود افتضاح

سخنرانیهای متاسفانه سخنرانی با همه باالتراز و آمستردام شهردار و هلند راستی‌ دست وزیر نخست ، رسید مشامشان به هم باز فردی آزادیهای از جلوگیری بوی که آمستردام پلیس اکثر رئیس تقریبا

مترقی و خوب نویسندگان و شرکت هنرمندان برای در هلند آنان از یا و نیامدند آنجا به سخنرانی دربیشتر رانی‌ سخن برنامه این دلیل همین به و بود نشده یافت خواست که به اختصاص قبل که آنان از

ا‌ند نشان آزادی بطور که داده ضد هستند. کلی‌

طبق نه مگر بیشتر اینکه و کنند دخالت سیاست در ندارند حق آنان پلیس و ارتش در افراد آموزشآمدند؟ میدان به اینجا در ناگهان که شد چطور هستند، مجریه قوه از جزیی و فرمان به خوبگوش

واقعی‌ جماعت حاال ریزی طبق آزادیخواه و دولت برنامه ، وقت جنایتهای کیسه باید پلیس آنان کشمسخره. واقعا .شوند است

اروپا راستیهای دست حکومت این خود اینکه نه مگر از آخر موجبات خود اخیر ساله چند رفتن در بینآنارشییست رهبر پیش ماه چند همین که است سوال جای واقعا کردند؟ فراهم را فردی های آزادیهای

را فقط هلند ؟ کردند زندان به محکوم بود زن یک که که تکستی دولت برای علیه از بر دفاع خاطر به وایمیل پناهندگان ، پیامها کنترل همه این ، بود نوشته وامد سیاسی رفت دولت ها، ، چیست برای ها

بعد کشور آمریکا به حمله بر عالوه سپتامبر یازده حادثه زندگی‌ از همه در دخالت و مختلف مردم هایفردی آزادیهای تمام نقض و خانوادگی، حتی ، روابط ترین درخصوصی هیچ جهان به داد نشان جهان در

Page 11: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

بی‌ نوکر یک مانند دائما هم غیرت بی اروپای ، نیست جهان سراسر مردم فردی آزادی خوهان وجهمواجب و است جیره ایستاده وی سر پشت

آمریکا را با دولت اروپایی میلیون چهارصد خود مرز به ورود هنگام نگاری انگشت گذاردن اجرأ بهمی‌کند، ریشخند و تحقیر

این است در و که حالی‌ قلمی نوع هر از آمریکایی طبعه یک ورود کشور که این در کلی‌ طور به باشد . است آزاد ها

بماند وبه تقریباحال دائما پیش ها مدت از که زمین کره ساکنین بقیه میلیارد ضد دو قوانین وسیلهدر وی عمال و آمریکا خود وسیله به آنان آزادیهای کوچکترین و هستند مشگل دارای آمریکا بشری

است . شده نهاده پا زیر مختلف مناطق

سیاست - سهمجله میدانیم همه بوده که ها زمینه همه در نگاری طنز به و فعالیت مشغول سالهاست چارلی هفتگی

مجله این طنزهای ، است

اسالم، چه و یهود چه و مسیحی‌ چه مذهبیون ، سیاستمداران همه در نسیب آن های نیش از همهو ، میگرفته بر در را جامعه همه و بوده انتقادی طنز مجله نوع یک گفت میتوان و پاپ حتی نبودند امان

از آنان چرا ؟ هستند جدابافته تافته آنان آیا ؟ دارند اعتراض مسلمانان فقط چرا نیست معلوم حاالاز یکی‌ خود که حالی‌ در دارند تنفر ایی زمینه نوع هر در وسائل پیشرفت کنندکان مصرف بزرگترین

. هستند مدرن جوامع

نمیخواهم پارانوای مانند من رخ بعضیها مختلفی‌ زمانهای در البته که کنم حمل خود با را توطئه تئوریآنقدر کنترل زمینه در فرانسه دولت آیا بدانم میخواهم ولی‌ ، است شده ثابت همه برای آنهم و داده

جلو نتوانسته چرا است، دار خبر آن احتمالی وقوع از هاست مدت که ای حادثه از که است ضعیفچنین از که نبوده و نیست مهم برایش که است واضح پر خوب ؟ نماید بارها گیری که بر موسساتی

مقامات طنز علیه مذهبی‌ و اقتصادی مختلف سیاسی کاریکاتورهای کشیدن با و کرده را نویسی آنانمواظبت به ، است کشیده به مسخره را و الزم نیاورده دو عمل دهد وحشی اجازه تروریست آنان نفراز . را آورند در پای

است واضح برای که پر صف جلوی یکشنبه روز در که سیاسیونی همین از بسیاری ماجرا این از بعدخود آرزوی به دل ته در و شده راحت ها کاریکتوریست این دست از ، میکنند پاره حنجره بیان آزادی

از آنان نفع بزرگترین کنترل رسیدند، که است این پس بر این را و بیشتری کرد خواهند تحمیل مردماز هیچ هم حال کس ، ندارد کشیدن نفس پسجرعت تروریست یا این ترس از از ویا خود ها ترس

. همین مداران سیاست

نماند البته مربوط که ناگفته ما به و نیست مهم ما کمیت میگویند همیشه رادیکال و افراطی مذهبیوندیگران ؟ نیست میکنند فکر چه ما مورد می‌کنیم در را خود کار ما باشند ما ضد بر هم جهان همه اگر

زیر زیرا ماست . پای بهشت

ساده - مثال چهاراز خود من در بعد ، خود کار سر برگشتم باره دو شاه زندان از آزادی و فنی‌ آنزمان انقالب بازرس من

حجاب که زمان همان در ، بودم کار مشغول ایران ملی‌ هواپیمای کیفی‌ کنترل قسمت در و بودمبود شده کم هم پرواز هین در غذا کیفیت بودجه کمی‌ علت به و شد ای اجباری که عده کردند اعتراض

اول درجه در لذا باشیم داشته نمیتوانیم خارجی‌ های پرواز سایر با رقابتی‌ نوع هیچ وضعیت این با ماشد خواهد ما مشتریهای شدم کم باعث مهمانداران اجباری .حجاب

Page 12: Web viewمن خود بعد از انقلاب و آزادی از زندان شاه دو باره برگشتم سر کار خود ، در آنزمان من بازرس فنی

اداره جواب، حزب حراست در دست در از اللهکه پر هواپیما که نمیکند فرقی‌ ما برای داد جواب بوددستورات حفظ فقط ما برای ، کافیست باشیم داشته هم مسافر یک حتی ، باشد خالی‌ یا و مسافر

است، مهم اسالم

این شوند تعریف با هم کمتر که قدر هر انسانها ترور از دست هم باز آنها چطور که و ببینید ، نمیدارند برحال نمیکند فرق تعداد نیجریه برایشان در که بود شنبه روز همین ، خودشان از چه و باشد ما از چه

. رساندند قتل به را نفر دویست براحتی

باشید موفق پیروز و

فروزش راد مسعود