81
دای ت ب ا از ران ی ا ات ت ب اد ولات ح ت دوزه ون ن ک ا ت ان ت ب ساسا ی م س ا لاد’ ق ت م: ف ی ل ا ه و ت ی ه ت1

تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

  • Upload
    milad

  • View
    1.257

  • Download
    5

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

از ایران ادبیات تحوالتدوره ابتدای

تاکنون ساسانیان

: قاسمی میالد تالیف و تهیه

1

Page 2: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

هجري قرنسوم پايان تا انقراضحكومتساساني مقدمه --< از

ذات دولت جنگهاي در اسالم لشگر از ايران سپاهيان پياپي شكستهاي با ساساني)12السالسل) وقادسيه( )14هجري ) جلوالء و )16هجري ) نهاوند و (هجري 21هجري

ماوراءالنهر تا ايران شاهنشاهي داخله در مسلمين مداوم نفوذ و شد، تا واژگون كهبر اسالمي حكومت استيالي سبب انجاميد، بطول هجري اول قرن و اواخر گرديد ايران

درآمدن عرب سيطره تحت معدود و محدود قروني براي ايرانيانهجري قرنسوم پايان تا انقراضحكومتساساني در --< از پهلوي ادبيات

هجري اول قرن سه

پهلوي چنانكه يا جنوبي پهلوي لهجه ساساني دوره در ايران ادبي و رسمي زبان ميدانيم . يك چون زرتشتي روحاني حوزه و دولتي ادارات و دربار در لهجه اين بود زبان پارسي

در هم سرياني ادب و زبان حال همان در و ميرفت بكار عمومي كليساهاي رسميشهرهاي از برخي تا ساساني عهد اواخر در كه ايران گسترده نسطوري ماوراءالنهر

داشت استعمال مورد است، . شدهلهجه عموميت و برسميت ساسانيان دولت افتادن بر و عرب حمله با كه پيداست

راييييي لهجه آن ادبي حيات پايان نميتوان روي بهيچ ليكن خورد سخت مقارن پهلويلطمهايلهجه هنوز ديرگاه تا پس اين از چه دانست تاريخي بزرگ حادثه اين شمار با در پهلوي

بوده ديني و تاريخي و پهلوي متعدد آثار داراي و زنده كتبي لهجات غالب گفت بايد حتي ومتعلق داريم دست در پهلوي لهجه و بخط اكنون است كه ساساني دوره از . ببعد

تا و شده تأليف پهلوي زبان و بخط معتبري كتابهاي هجري سوم قرن از قسمتي حدود تااين ادبيات با ايرانيان از برخي بآشنايي راجع رواياتي هجري پنجم دست قرن در لهجه

هجري پنجم قرن اواسط در كه رامين و ويس منظومه S مثال و درآمده است بنظمهفتم قرن در حتي و شده ترجمه فارسي بشعر پهلوي از S بهرام »مستقيما زرتشت

درآورد« فارسي بنظم را پهلوي ارداويرفنامه . پژدوقبيل از مختلف مسائل در پهلوي كتب از بسياري هجري اول قرن چهار سه منطق، در

نظاير و روايات و قصص ملي، داستانهاي رياضيات، نجوم، تاريخ، عربي طب، بزبان آنها : نامه، آيين دمنه، و كليله است آنجمله از و شد ترجمه ترجمه شهريار، زيج خداينامه،

جز و ورزنامه گاهنامه، ارسطو، منطق . آنها پهلوينشايست،ارداويرافنامنه، شايست بندهشن، دينكرت، مانند كتبي اوان همين گجستك در

شكند شترنگ، ماديگان بختكان، بزرگمهر اندرز فريان، يوشت و ابالش، يچار و گمانيكمربوط مطالب بسياري كه شد نگاشته پهلوي بزبان آنها و امثال اسالم از پيش بايران

آنها در ملي داستانهاي و مزديسنا روايات و . آيين كتب اين مؤلفان است مانده محفوظباين و بوده زرتشتي روحانيون از S و غالبا ملي روايات و تاريخ از سبب

. ازيييي ييييي يييي ييييييي يييي عاتكافيداشتهاند عرب دينيايرانقديماطال حكام ديوانهاي تمام در گذشته اينتا ماوراءالنهر و ايران و عراق است در ميشده استفاده پهلوي لهجه و خط از . مدتي

عربي سياسي و ديني زبان رواج و عرب غلبه كه پيداست احوال اين همه از با بتدريجقرن چند از پس كه آنجا تا ميكاست پهلوي لهجه انتشار و خود رواج جاي و شد فراموش

داد ايراني ديگر بلهجات . راو گرديد فراموش بسرعت خود فراوان نقص و بسيار صعوبت اثر بر هم پهلوي خط

و داشت زبانان فارسي براي كه نقصهايي همه با كه شد معمول عربي خط آن با بجاياست آسانتر پهلوي خط از بمراتب نارسايي . همه

در عربي زبان ميداد دست از را خود رواج و رسميت پهلوي لهجه كه نسبت مراكز بهمانتدوينييييي ي يييي يييي و فراگرفتن در ايرانيان از برخي و كوشش سياسيودينينفوذمييافت آن قواعد

2

Page 3: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

ايران در عمومي زبان يك مانند عربي زبان هيچگاه اما بر ميكردند روي بهيچ و نبود رائجو نياورد وارد شكستي ايراني ادب و عمومي مطيع لهجات ملل همه ميان از ديگر عبارت

داشت نگاه را خود زبان كه ملتي تنها ملت عرب نماند محروم ادبي استقالل از و.ايرانست

هجري قرنسوم پايان تا انقراضحكومتساساني عربي --< از لغات نفوذايراني لهجات در

بداخله پيداست عرب قبايل از برخي مهاجرت همچنين و ديني و سياسي نفوذ اين كهعربي ايران زبان از لغاتي كه شد باعث قبيل اين از عواملي و ايرانيان با آميزش در و

. صورت بكندي هجري اول قرن چند تا نفوذ اين كند نفوذ ايراني بيشتر لهجات و ميگرفت : قصاص ) حج، زكوة، مانند ديني اصطالحات از :...( ببرخي مانند) واداري

سادهييييي ييييي ييييي ييييي يييي...( ي لغات از ايجاد حاكم،عامل،امير،قاضي،خراجودستهيي زبان در گشايشي كه : ( راحت، غم، مانند ميافزود مترادفات بر يا ...( ميكرد منحصر آخر اول، بل،

وييي ي ييي يييييييي ديني اصطالحات از بجاي بودوحتيايرانيانپارهاي S مثال كردند ترجمه را عربي اداري » « » و» نماز آن پارسي معادل « صلوة بردند » بكار روزه صوم . بجاي

( )... ( فرجار، علمي و وزير دفتر، ديوان، اداري اصطالحات بسياري ميان اين هندسه، در )... ايراني لهجات عادي لغات و كدخداه زيج، جوارشنات، زبان استوانه، در بسرعت

لهجات در عربي لغات كه نسبت بهمان S تقريبا و كرد نفوذ از عربي شد وارد ايرانييافت راه تازيان زبان در هم ايراني . كلمات

و ششم قرن از S خصوصا و هجري چهارم قرن از بعد عربي زبان نفوذ كه داشت بياد بايديافت بيشتري شدت و سرعت ايراني لهجات در ببعد . هفتم

در آن عمر از چه هر كه است اسالم دين نفوذ اشتداد امر اين علت بيشتر نخستين ايراناين در ديني جريانهاي كه نسبت بهمان و شد بيشتر آن نفوذ يافت گذشت فزوني كشور

از يكي نيز عربي زبان كه آن متعلقات محبوبيت درجه شد بر افزوده . آنهاست،دري، لهجه خاصه ايراني لهجات در عربي لهجات در عربي زبان نفوذ سبب تفنن دومين

بعد به پنجم قرن اواخر از نويسندگانست از بسياري ادب و علم اظهار . وزبان در آن نفوذ علل از يافت قوت سوم و دوم قرن در كه نيز تازي زبان علمي جنبه

شد شمرده بايد . فارسي ( اهميت بي معدود موارد بعض در بجز بهيچروي دستوري قواعد حيث از نفوذ در( اين

در حتي و است بوده مفردات طريق از تنها و نگرفته صورت فارسي لغات زبان مفرداتتلفظ قبيل از گوناگون براههاي جست راه ما زبان در كه هم دخالتهاي عربي آنها معني و

وصفي و معني افعال از بعضي S مثال كه آنجا تا شد گرفت صريحيشعربيشعور،)ييييي:ييييييي= ييييي. يييييي= يييييي يييييي= يعقلبيعقل،ال اباليبيباكال مانندال

آنها ...( نافهم بر را فارسي جمع عالمت و شده معمول مفرد بمعني جمعها از برخي و : معانيها، منازلها، الحانها، حوران، ابداالن، ملوكان، مانند مواليان، افزودند عجايبها،

...اواينها: چنانكهدرشواهدذيلميبينيميييييي يي ييييي ييي

بيش گشتم هزار ملوكان ماند ببوستان تو برخساركان شكفته گل(دقيقي)

ابداالن دعاي گويي بهمت همبر وگر همتش پاي با هرگز نبود(عنصري)

آيد بهشت در حور چنين غلمانش گر شوند حوران همه( سعدي)

ضربت پيش در دشمنان شيون زنان الحانهاي بياموزند(منوچهري)

بگذار كوه و درنورد بگسل بيابان راه و بكوب منازلها(منوچهري)

كنم دانش ياور آنرا معانيهاي ياوري من را خاطرم شاها تو طبع كند گر(ازرقي)

با آوردند بفارسي كه را عربي صفتهاي و اسمها تمام نزديك اين از جمع گذشته عالمتهاي

3

Page 4: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

: ( امامان، زائران، حكيمان، شاعران، مانند بردند بكار نسخها،. فارسي نكتها، عالمان...(كتابها

زبان تابع معني بتمام آمده فارسي زبان در كه عربي لغات گفت بايد جهات فارسي بدينامروز كه بنحوي نيز عربي جمعهاي پنجم قرن اواخر تا S اصوال و معمول شده ما ميان

است نداشته استعمالي مورد S تقريبا .استهجري قرنسوم پايان تا انقراضحكومتساساني فارسي --< از ادب آغاز

و اگر ضعف راه اندك اندك عربي زبان رسميت و نفوذ برابر در پهلوي ادبيات چهآمادهييييييي عربي زبان با آميزش با ايران ديگر محلي لهجات ليكن ايجاد فراموشيميپيمود

كردي، لهجه آذري، لهجه بود آنجمله از و ميگرديد وسيعي و كامل لهجه ادبيات ) و) گيلي لهجه طبري، لهجه ايران، مركزي لهجات ، فارس در معمول ديلماني، فارسي

آن جز و خوارزمي لهجه سغدي، لهجه خراساني، لهجه سگزي، . لهجهميان اين از آن شعب و ايران مشرق عمومي لهجه

ايرانيييييييييييي مانندييي ي ييي يييييييي ثروتمندترينلهجههاي مهمي ادبي بودوچونبازماندهلهجههايشمالي ) پهلوي اشكاني با ،(پهلوي و بزودي بود قديم خوارزمي و تخاري قديم، سغدي

سياسي رسميت گردد كوچكترين ايران در جديدي ادبيات ايجاد وسيله بهترين ميتوانستامر اين ) و صفار ليث سر يعقوب بياري مشهور( 265ـ254خوشبختانه سلسله مؤسس

در است صفاري آمده بتفصيل سيستان تاريخ در كه بشرحي هجري سوم قرن اواسطو گرفت بسام صورت و يعقوب دبير سگزي وصيف بن محمد مانند شاعراني ظهور با

) از) كرد از كورد سگزي مخلد بن محمد و بود رفته يعقوب نزد بصلح كه سيستان خوارجشد فاضالن سروده پارسي عروضي اشعار نخستين يعقوب .عهد

بويي و ساماني عصر چهارم، و --< قرن علوم در چهارم اهميتقرنادبيات

تابان قرن گوهرهاي بانواع كه است درخشنده تاجي چون ايران تاريخ تارك بر چهارم . بن محمد مانند بزرگي مردان ادب و علم درخشان گوهرهاي اين باشد زكرياي مزين

و عراق ابونصر و سگزي عبدالجليل بن احمد و فارابي نصر ابو و عباس رازي بن عليو دقيقي و بلخي شهيد و رودكي و مسيحي ابوسهل و اهوازي ابن مجوسي و العميد ابن

و خوارزمي ابوبكر و همداني الزمان بديع و قابوس و نامبردار عباد رجال از بسيارياين در آنان همه شمارش فرصت كه ايشانند . مانند سه قرن اين پايان در نيست وجيزه

ابوريحان يعني انساني عالم مفاخر از ابوالقاسم تن و سينا بن ابوعلي و بيرونيپيشرفتهاي و ترقيات همه وارث از فردوسي قسمتي و شدند ادبيات و علوم در ايرانيان

بنور نيز را پنجم قرن داشتند آغاز روشن خود گرانبهاي آثار و . وجودهم نحو بهمان است عربي ادب و اسالمي علوم بلوغ دوره كه همانطور قرن اين

در فصيح و بزرگ گويندگان ظهور عصر و فارسي ادب عهد بارآورترين و مهمترين . و قابوس مانند گويندگاني چه اگر ايران ديگر نواحي در ايرانست شرقي مسته نواحي

) پديد) رازي غضائري و رازي منطقي و رازي بندار و زبان طبري شاعر بعضي مرد و آمدهليكنيي يييي يي ييييي ييي يييي ييي ييييي ي ييييي ايشان ازآنانتااوايلقرنپنجمنيززيستهوشاعريكردهاند واهميت آنان عده

شاعران همپايه آنانرا بتوانيم كه نيست حوزه بدرجتي يعني ماوراءالنهر و خراسانبدانيم سامانيان .فرمانروايي

بويي و ساماني عصر چهارم، پارسي --< قرن بزبان سامانيان توجه

سردار خاندان چوبين ببهرام آن نسل كه ايرانست اصيل خاندانهاي از يكي ساماني. مشهور ملي مراسم بزرگداشت و ميهن احترام در خاندان اين شاهان ميرسيد ساساني

را و كوشش اعلي حد پارسي زبان ترويج در الخصوص علي و ايران قديم سنن احياءو شاعران تشويق در نظر باين و ميبردند بكار

پهلوي نويسندگانومترجماننكتهييييييييييي ي ييييييي دمنه و كليله كه ديدند چون S مثال نميگذاشتند فرو راو شده آن مدروس عربي ترجمه از دارند بدان كه رغبتي اثر بر ايران مردم است ممكن

بدست بنثر كه تازي از آن بترجمه كنند، استفاده بود گرفته صورت مقفع پسر عبداللهساماني ) احمد بن نصر سلطنت عهد در كار اين و دادند فرمان هجري( 331ـ 301پارسي

4

Page 5: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

آنرا مشهور شاعر رودكي بلعمي، ابوالفضل او وزير بهمت سپس و شد نثر انجام ازالطبري جرير بن محمد مشهور كتاب دو چون يا و آورد، در پارسي بسال )بنظم متوفي

القرآن( 310 تفسير البيان جامع و الملوك و الرسل تاريخ شهرت يعني خراسان در اوساماني ) نوح بن منصور ابوصالح خود ( هجري 366ـ350يافت، وزير بهمت را نخستين

را دومين و بلعمي محمد ابوالفضل بن محمد بپارسي ابوعلي فقيهان از گروهي بدستار و دست در اكنون ترجمه دو هر اين و است درآورد پارسي ادب گرانبهاي .ذخاير

بويي و ساماني عصر چهارم، چهارم --< قرن قرن در پارسي نثر

نبودييييي ييي يييي يييي يي يييي يييي ييييييي نثر پارسيايندورهتنهاازهمينآثارگرانبهابهرهمندمتعدد آثار آنجمله بلكه از و باقي هنوز آنها از برخي كه آمده بوجود عهد درين نيز ديگري

. استاطالعات 1 حاوي كه بلخي ابوالمؤيد از البلدان عجايب يا البحر و البر عجائب كتاب ـ

ايرانست خاصه مختلف بنواحي راجع . ذيقيمتيولي 2 نيست معلوم آن مؤلف كه المغرب الي المشرق من العالم حدود كتاب چنانكه ـ

بسال آن تأليف شده ذكر آن مقدمه است 372در گرفته صورت . هجريموفق 3 ابومنصر از االدويه حقايق عن االبنية كتاب ـ

موجوديييي يي ييييييييي يي شاعر طوسي اسدي بخط آن از هرويدرداروشناسيكهنسخهيي. است

ابن 4 محمد از الملوك و الرسل تاريخ يعني آن اصل كه طبري تاريخ ترجمه جرير ـابو او وزير بدست نوح بن منصور ابوصالح بفرمان آن ترجمه و است محمد الطبري علي

بسال بلعمي محمد ابوالفضل منابع 352بن از استفاداتي و اضافات صورت با ديگراست . گرفته

بتفسير 5 معروف الطبري جرير بن محمد البيان جامع از طبري تفسير ترجمه كه ـ كبيرو خراسان فقهاي از گروهي بدست و نوح بن منصور صالح ابو انجام بامر ماوراءالنهر

. شد6 . در اكنون كه مقدمه اين ابومنصورالمعمري از ابومنصوري شاهنامه مقدمه دست ـ

عبدالرزاق بن محمد منصور ابو شاهنامه بر آمد خواهد كه شرحي بر بنا سپهساالر استاست شده نوشته . خراسان

استخراج و فصل شش رساله دو معروف دانشمند الطبري الحاسب ايوب بن محمد ازيعقوب ابو از اسمعيليه كالم در المحجوب كشف بنام ديگري كتاب و است دست در

آنرا بايد صورت اين در و باشد شده ترجمه عربي اصل از گويا كه باقيست آثار سگزي ازشمرد هجري پنجم قرن . اوايل

است ملي داستانهاي و ايران تاريخ تدوين يكي ساماني دوره مهم خصايص بزبان ازباقي. ايراني شعوبيه عقايد و افكار دنباله هنوز چهارم قرن در روحيه پارسي اين و بود

اشعار از بسياري سرودن مايه عربي ادبيات در كه نحو و بهمان ايرانيان وسيله به وطنيو ايرانيان مفاخر و تاريخ ذكر در كتاب نيز تأليف پارسي زبان در بود، شده تازيان مثالب

ذكر و كتب بسياري تأليف S باعث معموال چهارم قرن در كتب اين گرديد گذشتگان مفاخرايران مشروح كهن تاريخهاي بمأخذ توجه با كه بود پهلوانان مفصل داستانهاي يا قديم

مأخذ يا : پهلوي شاهنامه است آنجمله از و شده تأليف و تهيه بعربي پهلوي از منقولاز پيش ايران قهرماني داستانهاي و تاريخ از عظيم كتابي كه بلخي تا ابوالمؤيد اسالم

كه ابومنصوري شاهنامه ـ بلخي علي ابو شاهنامه بودـ تازيان سال غلبه هجري 346درسپهساالر طوسي عبدالرزاق بن محمد منصور ابو از بفرمان تن چند بوسيله خراسان،نظم و مأخذ اتفاق لحاظ از و شده گردآوري شاهنامه دهقانان بهترين S ظاهرا مطالب

. منصور ابو كتاب اين بر بوده جهارم قرن وزير منثور المعمري،باقييييييييي يييي يي ييي يييييي اكنون كه نگاشته معتبر ابومنصورمحمدبنعبدالرزاقمقدمهيي و گرانبها آثار از و

. كتاب اين از كه شاعري نخستين است پارسي منظوم نثر شاهنامه يك ايجاد براياستاد او از بعد و دقيقي كرد است استفاده فردوسي . ابوالقاسم

. اين نثر در بود لفظي صنايع از خالي و ساده بسيار چهارم قرن فارسي تمام نثر و دورهلغات از اثري شد نوشته عهد اين سبك به آن از بعد كه امثال آثاري ذكر و عربي مشكل

نظاير و كالم آرايش بقصد تازي اشعار آوردن يا است عرب نثري بلكه نيست مشهود آن

5

Page 6: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

با و عموم تكلم روش بر مبتني و طبيعي و ابهام روان از خالي و روشن و كوتاه جملههاي . آوردن و افعال تكرار تعقيد توجهييييي يييي و عدم و افعالكاملبينقص

صراحتيييييي در سعي و اصل بر زائد در بمقدمهچينيهاي فارسي نثر عمده خصايص از الفاظاست دوره .اين

بويي و ساماني عصر چهارم، چهارم --< قرن قرن در فارسي شعر

بهترين اما از يكي بايد را چهارم قرن فارسي، شعر جهت اززبان ادبي . دورههاي اوان همان در يعني هجري سوم قرن دوم نيمه در دانست فارسي

عروضي شعر نوخاسته كه كودكي چون و ميپيمود را خود حيات مراحل نخستين پارسيو جعفربن افتان عبدالله ابو يعني فارسي ادب بزرگ نوابغ از يكي ميرفت پيش خيزان

. ( م سمرقندي رودكي اين( 329محمد در را خود حيات اول قسمت تمام و يافت والدتقرن آغاز به چون و گرديد فحل شاعري كه آنجا تا شد تربيت و گذراند رسيد قرن چهارم

نظيري عجم و عرب در را او بلعمي ابوالفضل بقول كه يافت نه. مرتبتي و بيست نبودكه بود زحماتي از رودكي استحصال دوره چهارم قرن اول يعني سال خود حيات آغاز در

. از را فارسي شعر رودكي بود كشيده سوم قرن بيرون اواخر خود ساده و ابتدائي حالتشعر مختلف اقسام و مضامين انواع در و آورد، رباعي مثنوي، غزل، قصيده، قبيل از

پيروز آنها همه از و شد وارد وييييي ييي. ييييي يي ترانه بيرونآمدبقوليكهمعقولتردفتر ) صد بيت هزار صد نزديك است مينمايد ( مقبولتر دشوار آن قبول كه ديگر بقولي و

از شعر بيت هزار سيصد و ميليون . يك كتاب گذاشت بيادگار خودغزلهاي كليلهودمنهرابنظمفارسيدرآورد،قصيدههايييييي ي يييي يي يييي ييييي ييييييي ساخت، بزرگ

شيرين،. لطيفكهعنصريهمخودرادربرابرآنهاعاجزمييافتيييي يي ييييي يي ييي يي يي ييييي يييي يييي سخني رودكي سروددارد اشكال هرگونه از خالي و طبيعي و لطيف كه كالمي او لهجه و زبان كهنگي از اگر و

ده گذشت نتيجه و طبيعي امري بما او نسبت سخن بايد بگذريم است، مدت نيم و قرنبدانيم سهل و ساده اندازه بهمان رودكي . را حال بهر را سعدي و فردوسي سخن كه

امر اين در و است فارسي شعر بعد پدر شاعران كه جاست همين از و كرد نتوان خالفيشاعران » استاد را او وي . « از اشعاري »ييييي يييييي« ييي از وسلطانشاعرانلقبدادهاند

: اوستمرا داد آزادوار پندي است زمانه پند همه بسر سر نگري چون زمانه

نخوري غم تو تا گفت كسان نيك است بروز آرزومند تو روز به كه كسا بسانگاه دار خويش خصم مرا گفت است زمانه دربند پاي است ببند نه زبان كرا

فراز آدم سر از بود جهان كسنبودازراهدانشبينيازيي يييي يي ييي يييي تازمان هر اندر بخرد زبان مردمان گونه بهر را دانش راز

داشتند گرامي و كردند بنگاشته گرد همي اندر بسنگ تااست روشن چراغ دل اندر است دانش جوشن تو تن بر بد همه وز

ميكرد افول فارسي ادب آسمان افق از رودكي نبوغ ستاره كه سال همان درنهاد ) حيات مطلع در پاي فردوسي يعني هنر و شعر ستاره و( هجري 329درخشانترين

بكمال پارسي شعر مرد آزاد اين شاعري دوره آغاز با ديد خواهيم : رسيد چنانكهسخن ملك در كه بايد بزاد تهنيت نوبر شد فوت شكوفه !گر

در و سامانيان دربار در هم ديگري شاعران او از بعد و رودكي حيات اواخر دربدانانيييييي ي ييييييييييي ييييي ساماني سالطين توجه و خراسانوماوراءالنهرتربيتميشدند

كثرت باعث حيث از چهارم قرن كه بحدي بود آنان نظاير فزوني و ايشان كار پيشرفتاست بوده نظيري كم قرن شاعر و . شعر

م ) بلخي حسين بن شهيد ابوالحسن رودكي معاصران مشاهير متكلم( 325از و شاعرخط و لطيف غزلهاي و بوده استاد پارسي و عربي شعر در كه خراسانست زيباي بزرگ

است داشته شهرت آيندگان ميان در . اوبه معروف بخارائي محمد بن محمد ابوالحسين چهارم قرن بزرگ شاعران از ديگر

معاصر فراالوي موسي بن محمد عبدالله ابو ديگر ـ است رودكي معاصر رودكي مرادي ) ابوالعباس ) ديگر رودكي معاصر جرجاني معمري ابوزرعه ابوزراعه ديگر بن ـ فضل

6

Page 7: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

ابو ديگر ـ ساماني نصر بن نوح و احمد بن نصر معاصر ربنجني ابن عباس طيب طاهر. م ) خسرواني نيمه( 342محمد شاعران از بلخي ابوالمؤيد ديگر در ـ كه چهارم قرن اول

صالح بن محمد عبدالله ابو ديگر ـ بود استاد نثر و محمد نظم عبدالله ابو ديگر ـ ولوالجيبن عبدالملك معاصر بلخي معروفي حسن بن( 350ـ 343نوح ) بن علي ابوالحسن ديگر ـ

ديگر ـ ترمدي منجيك به معروف در محمد كه نامه آفرين منظومه صاحب بلخي ابوشكوراز 336ـ 333حدود و شده است سروده آن مشهور . ابيات

مباد استواري برت دشمن نهاد به از تلخ است درختي دشمن كهگوهرا بود تلخش كه ورا درختي مر دهي شيرين و چرب اگرپديد آرد تلخت ميوه مزيد همان نخواهي شيرين و چرب ازو

شكر بي يا گرايدونكه مخور زدشمن هرگز زهرست كه بر گماندقيقي احمد بن محمد منصور ابو رودكي از بعد چهارم قرن مشهور بسيار مقتول )شاعر

سال حدود احمد( 368در ابوالمظفر فخرالدوله امير با معاصر كه چغاني است محمد بن( ساماني نوح بن منصور صالح ابو سديد امير و محتاج آل رضي ( 365 ـ350از امير و

منصور ) بن نوح پادشاه( 387ـ 365ابوالقاسم بامر و شاهنامه بوده بنظم اخيرظهور و گشتاسب سلطنت در بيت هزار و كرده آغاز پيغامبر ابومنصوري زردشت

. از نيز غزلهايي و قطعات و قصائد اين، بر عالوه است او سروده و مانده بيادگار دقيقيدر قدرتش كه است ساماني عهد استاد شاعران مدايح از بيان و قصايد ساختن

. اوست مشهور قطعات از بود زبانزد : شهريارانرا مملكت مر گيرند چيز زعفراني بدو يكي ارغواني يكي

نبشته بر ملك زرنام يماني يكي آبداده آهن دگرخيزد ملك وصلت بويه آسماني كرا بايدش جنبشي يكي

گشاده دستي و سخنگوي مهرباني زباني همش كينه همش دلينگيرد را كاو شكاريست ملكت ژياني كه شير نه پرنده عقابآرد اندر ببند را كاو است چيز كاني دو زر دگر هندي تيغ يكي

را او مر گرفتن بايد ارتواني بشمشير پاي بستنش بدينارباشد دينار و شمشير و تخت كياني كرا پشت و سرو تن نبايدش

شجاعت و وجود آنجا بايد رايگاني خرد دهد كي مملكت فلك

كرد درك نيز را غزنوي عهد از قسمتي كه ساماني دوره آخر مشهور مجدالدين شاعرخود عمر اواخر در و مذهب شيعي مردي كه است مروزي كسائي متمايل ابواسحق

. سال از بعد مدتي تا وي بود اندرز و و 391بوعظ بوده حيات قيد سلطنت در دورهاست گفته ثنا را او و كرده درك را غزنوي محمود . سلطان

چند و چهارم قرن در او زندگي بزرگ قسمت كه ساماني عهد آخر نامبردار سالي شاعر( فردوسي ابوالقاسم استاد گذشت پنجم قرن آغاز در آن صاحب( هجري 411ـ 329از

نمونهييييييي ييي يي عاليترين و ايراني ادب و شعر تاج زبان شاهنامهاستكهبياغراق فصاحت . اوست ابيات از است دري :فارسي

زور داد او كه يزدان ز هور سپاسم و كيوان بخش و اختر بلنداوي سزاوار داند كه اوي ستايش كردار و بآيين نيايش

بندگي يادمان دهد او دارندگي مگر و بزرگي نمايدزنيد بيزدان يكسر دست مشكنيد شما او پيمان و بكوشيد

اوي دارنده و اويست بخشنده اوي كه نگارنده آسمانرا بلندرس فرياد اوست را بكس ستمديده او نازش يا منازيد

فريب اندر دل نهادن نشيب نيابد آيد فرازنده پيش كهبابر تاجش ميسود آنكه هژبر كجا شكارش بودي آنكه كجاخشت و دارند خاك همه نكشت نهاني نيكي تخم جز آنكه خنك

آموختن از مياساي افروختن زماني خواهي همي جان اگرختم تو خرد وام كه گويي آموختم چو بايستم چه هر همه

روزگار كند بازي نغز آموزگار يكي پيش بنشاندت كهمنظومه چندين شعر، انواع ساير و قطعات و قصائد بر عالوه ساماني دوره از در بزرگ

مسعودي شاهنامه ابوشكور، نامه آفرين رودكي، دمنه و كليله مروزي، قبيل

7

Page 8: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

شده سروده فردوسي شاهنامه دقيقي، . گشتاسبنامه : توجه بكر، و تازه مضامين سادگي، فصاحت، چهارم قرن فارسي شعر خصائص از

جستن در سعي خارج، عالم بر منطبق طبيعي توصيفات تشبيهات، بودن بطبيعيبودن خالي شعر، در علمي اصطالحات استعمال عدم متنوع، و بديع و تازه شعر مطالبكهنه لغات از بسياري حفظ عربي، لغات بودن كم حتي و عربي مشكل كلمات دري، از

است شعر بحور و اوزان بودن . كوتاهفصاحت و زيبايي فهم در را خواننده چهارم قرن كهنه لهجه با آشنايي كمترين

. دوره اين شعر نماينده بزرگترين كرد خواهد ياوري عهد آن اشعار بيخالف معجزهآسايفارسييييييي ي ييييي يييي يي زبان فصاحت نشانه بهترين تا فردوسيوابياتغراياوبيترديد است

زبانييييي يي ييي ييييي يييي يي ييييي ييييييي بر بجاييكهقرنچهارمتنهاباداشتنشاهنامهميتواندافراطها فارسي از آن داشتن دور و زبان اين در اصالحي گونه هر منشاء و كند حكومت

گردد متأخران تفريطهاي . و . شعر يافت نوميدي و يأس اثر ميتوان بزحمت و بندرت چهارم قرن فارسي شعر اين در

و خوشبيني و حساسي انديشه و ملي غرور و روح نشاط از است پر و دوره آزادمنشي،واقعي انديشه و روح نماي تمام آيينه آنرا بايد اينروي و از انديشه يعني دانست ايراني

غير عوامل مقهور بايد چنانكه هنوز كه بود روحي مانده جاي بر استوار و نشده .ايرانيخوارزمشاهيان و سلجوقيان و غزنويان عصر ششم و پنجم --<قرن

عربي زبان با فارسي آميزشزبان

لغات زبان و مانده مصون حدي تا عربي زبان با آميزش از چهارم قرن در كه پارسيدرآميخت عربي لغات با بيشتري بنسبت ببعد پنجم قرن از بود اندك آن در پيداست. تازي

S تدريجا بلكه نرسيد بكمال پنجم قرن شروع با يكباره آميزش اين اين كه و گرفت صورتقرن پايان در عربي كلمات كثرت كه بود چنان تدريجي آن سير آغاز از بيشتر خيلي پنجم

است بوده آن اول از زيادتر ششم قرن آخر در نفوذ . و تزايد يكي امر اين عمده علل ازمالزم زبان و قرن دو اين در اسالم . دين دو اين در آنكه ديگر بود عربي زبان يعني آن

عربي زبان تعلم و تعليم چون قرن و داشت رواج ايران در پيش از بيشتر شدتي بادر مدارس افزايش و مواد توسعه از و گرفته صورت بسيار قوت با ششم و پنجم قرن

در دروس اساسي و و اصلي سواد اهل همه S طبعا بود، عربي ادب و زبان مدارس اينپي در كه عرب كساني ادب و زبان از بودند ادب و علم تحصيل

كهييييي اينجاست از و از آگاهيمييافتند كسي كمتر ششم و پنجم قرن درازيييييي ي ييييييييي يي اثري كه نباشد شاعرانونويسندگانرامييابيم او گفتار در عربي . ادب

و شده تدوين اسالمي علوم همه چهارم و سوم و دوم قرنهاي طي در اين بر عالوهاز كتب بسياري ترجمه اثر بر و آمده گرد عربي زبان در فراوان علمي منابع اصطالحات

داراي و ثروتمند و غني عربي ادب هندي، و سرياني و پهلوي و گرديده يوناني بسيار نفوذمايه. نيز احاديث و كريم قرآن رواج و اسالم دين ورود بود و عربي لغات نفوذ تشديد

. باين بود شده فارسي زبان در آنها از بر بسياري زيان تا تسلط آغاز از چه هر جهاتكلمات شويم نزديكتر معاصر بعهد در ايران بيشتري بنسبت را تازي

. زبانفارسيمييابيميييي ييييي فارسي زبان كه شدند باعث دادند بهم دست چون عوامل اين ششم و پنجم قرن با در

اوايل و ششم قرن اواخر در چنانكه شود آميخته تازي لغات با بيشتري قرن سرعتكلمات از بسياري فارسي نثر و نظم زبان در است دوره اين پايان كه الزم هفتم غير

بود شده وارد . عربيروي و ايراني حكومتهاي شدن برچيده دوره ششم و پنجم قرن چون ديگر طرفي كار از

بوسيله نيز تركي لغات از قسمتي بود نژاد ترك قبايل و غالمان عمال آمدن و سپاهيانو دولتيدرزبانفارسيراهجستولينسبتاينلغاتبواژههايييييي يي يييي ييييي ييي ييي ييي يييي ييي يييي ناچيز بسيار تازي

بود مالحظه قابل غيرخوارزمشاهيان و سلجوقيان و غزنويان عصر ششم و پنجم رواج --< قرن

غربي و جنوبي و مركزي نواحي در ادبي زبان

يعني چنانكه ايران شرقي بنواحي تنها دري ادبيات چهارم قرن اواخر تا سيستان ميدانيم

8

Page 9: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

كهي يييييي ي ييييييييييي يييييي يييي يييي وخراسانوماوراءالنهراختصاصداشتزيرالهجهييآثار از نخستين اما بود نواحي بهمين متعلق آمد وجود آن با اسالمي دوره ايران ادبي

و مغرب و بشمال اندك اندك و مركزي بنواحي دري ادبيات بعللي پنجم قرن اوايلدري ادبي لهجه خود ملهي لهجه بجاي نويسندگان و شاعران و يافت راه نيز را جنوب

در و پذيرفتند نثر و شعر براي ماوراءالنهر و خراسان شاعران از مرسوم بتقليد دربارهارازي بندار مانند شاعراني هم حال همان در چه اگر و علي كردند و ري اهل بزبان

معاصر دو هر كه ديواروز به ملقب مرد مسته و بلهجه پيروزه بودند ديلمي عضدالدولهبلهجه همداني عريان طاهر بابا و لهجهيييي ييي ييي طبرستاني ليكن محليخودشعرميساختند

لهجه تنها ادبي اصلي كتب و دربارها براي ادبي نويسندگان و شاعران و بود مشرق اهلخود مقاصد بيان عهده از خوب مانند آنكه شعرايي ديوانهاي از برآيند دري پارسي در

و دقيقي و منجيك و آثار رودكي خواندن يا و ميبردند استفاده آنان نظاير و فردوسيبمبتديان : »... آنانرا . قطران تبريز در و گويد خود سفرنامه در خسرو ناصر ميكردند توصيه

نميدانستييييي يي ييييي يييي ييي نام نيكو فارسي زبان اما شاعريراديدم،شعرينيكميگفتآمد من را پيش او كه معني هر و بخواند من پيش و بياورد دقيقي ديوان و منجيك ديوان

من بر خود اشعار و بنوشت آن شرح و گفتم باو بپرسيد، من از بود ...«خواند مشكلكه است آورده كله شصت منوچهر بن احمد قول از الصدور راحة كتاب در »...راوندي

طبعييي يييي يييييي يييي يي يييييي ييييييي ي كرا تا سيداشرفبهمدانرسيددرمكتبهاميگرديدوميديدو شعرست، فرمود اصغا رضا بسمع گفتم، بيت سه دو وزن آن بر تا داد بمن مصراعي

و مرا عمادي چون متأخران اشعار از گفت و داشت واجب تحريض و حث و بستود بدانكند ... ميل بدان تو طبع آنچ شاهنامه حكم و روني بلفرج و اشرف سيد و قدر انوري

مواظبت شاهنامه برخواندن و يادگير و كن اختيار جا هر از بيت شعر دويست تا نمايرسد ...«بغايت

نواحيييي يييييي ي ييييي يييي در دري شعر رواج با كه ايناشاراتونظايرآنهاميرساندغير مشكالت جديدي الخصوص علي و آن نكات و دري لهجه آموختن ايران مشرق از

آن كه لغات طوسي اسدي كه است سبب بهمين و بود نوآموزان عادي مسائل از لهجهعدم قسمت چون بود گذرانيده آذربايجان و اران حدود در را خود زندگي از اطالع بزرگي

لغت كتاب بتأليف كرد مالحظه دري لغات مشكالت از را نواحي آن همت شاعران فرس ...« كه است پارسي لغات اندرين ما غرض و نوشت آن آغاز در و شاعرانرا گماشت ديدم

»... در و ميدانستند كم پارسي لغات وليكن بودند فاضل ناصر كه قول مانند هم اينجادري پارسي يا دري لهجه پارسي زبان از مراد .است خسرو

خوارزمشاهيان و سلجوقيان و غزنويان عصر ششم و پنجم انتشار --< قرنايران از خارج در فارسي زبان

است موضوعي مطالعه و مالحظه قابل ششم و پنجم قرن فارسي زبان تاريخ در كه. انتشار تن دو پنجم قرن اوايل و چهارم قرن اواخر در ايران خارج در است فارس زبان

الدوله يمين او پسر و سبكتكين ناصرالدين يعني ايران فاتح پادشاهان محمود ازاينيييي يي عهد در و كردند سند واليت جانب در فتوحاتي و و شروعبهپيشرفتها پادشاه دو

اطاعت تحت هندوستان از پهناوري ناحيه بتدريج آنان غزنوي جانشينان سالطينغزنويييييي. سربازان و حكام و عمال بتمام نزديك كه جانب درآمدميدانم در آنانكه خواه

و بودند ايران جانب در آنانكه خواه و بودند هندوستان، ايران طرف در آنانكه خواهمعتاد و ايراني بلهجات متكلم و نژاد توقف ايراني سبب بهمين و بودند دري ادبيات به

آن بر حكمروايي و هندوستان در متصرفي آنان دراراضي دري پارسي نشر باعث سامانرسمي زبان كه خاصه گرديد است غزنوي بوده دري پارسي غزنوي . دربار

آنانيي يي يييي يييييي يي ييييي يييييي ييييييي از جقهبرايرانچنانكهميدانيمدستهيي پسازتسلطسالتصرف صغير با آسياي سالجقه دولت بنام كه را دولتي بنام كه را دولتي صغير آسياي

. همه مانند سلسله اين امراي دربار در آوردند بوجود سامان آن در است معروفشام در حتي ناحيه اين در سبب بهمين و بود فارسي زبان سلجوقي بتدريج دربارهاي

اواخر در كه كشيد بجايي كار اندك اندك و يافت رواج دري فارسي و زبان ششم قرنگرديد فارسي ادبيات مراكز از يكي صغير آسياي هفتم قرن . اوايل

ايران واليات بساير خراسان از دري ادبيات نفوذ يعني جريان دو اين نتيجه رواج در و

9

Page 10: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

بسياري ببعد پنجم قرن اواسط از ايران كشور از خارج در پارسي نويسنده زبان و شاعرامر اين و آمدند پديد ماوراءالنهر و خراسان ناحيه از باعث بيرون ديد خواهيم چنانكه

گرديد فارسي ادب در عظيمي .تنوعقرن در فارسي زبان باب در كه مختصري مطالعه از بعداين در نظم و نثر وضع بيان به اينك كرديم ششم و پنجم

:دورهمبادرتميكنيميييي يييييي خوارزمشاهيان و سلجوقيان و غزنويان عصر ششم و پنجم نثر --< قرن

ششم و پنجم قرن در فارسي

. قرن دو اين در است ادبي مهم بسيار ادوار از يكي فارسي نثر حيث از ششم و پنجممراتب به بلكه كرد طي را چهارم قرن ترقيات دنباله فارسي نثر تنها نه از قرن بيش

چنانكه آمد بوجود آن در مختلف آثار انواع و يافت تحول و ترقي تنوع شعر حيث ازدوي يييي يييي ييييي اين با را ادبي ادوار از هيچيك كرد وتعددآثارمنثورميتوان مقايسه . قرن

: سبك اول داشت يكديگر از متمايز S كامال سبك دو قرن دو اين در فارسي كه نثر سادهاز بعد كه مصنوع سبك دوم و است بوده چهارم قرن ساده نثر آن دنباله به راجع اين

گفت خواهيم .سخنخوارزمشاهيان و سلجوقيان و غزنويان عصر ششم و پنجم نثر --< قرن

ششم و پنجم قرن در :ساده

از مراد آزاد و لفظي قيود و صنايع از خالي كه است نثري مرسل نثر يا ساده نثر از . و كاملترين باشد شده نوشته سبك اين به كه نثري باشد تكلفي و تصنع هرگونه

گيري پيش معني فوت از و بيان اتم بنحو را مقصود زيرا آنست نوع ميكند. سودمندترينبود معمول فارسي ادب در چهارم قرن در گفتيم همچنانكه نثر سبك سبك اين مانند و

تكامل و ادامه ششم قرن از قسمتي و پنجم قرن تمام در فارسي اختالفي شعر و يافتو بنياد و اصول باب از نه يافت مي وجود بتدريج آن در از كه بلكه نگارش و روش و سبك

زبان در بتدريج كه بود تحوالتي و تغييرات ماييييي يييي جهت و فارسيصورتميگرفت. راجعبهآنپيشازاينسخنگفتهايميييي يي يي ييي يي ييي ييي

نگارش مرسل و ساده نثر به قرن دو اين در كه معروفي كتابهاي از آنكه نيز براي و يافتهاز بعضي خوبست باشيم داشته اطالعي مختصر آنها نويسندگان وار از فهرست را آنها

كنيم : ذكرباسم هيئت و نجوم و حساب و هندسه در معتبر كتاب يك پنجم قرن التفهيم دراوايل

احمد بن محمد ابوريحان آن نويسنده كه داريم التنجيم صناعة البيروني الوائلسال به . 420الخوارزمي بسيار كتاب اين انشاء نگاشت فارسي به زيباست آنرا و ساده

رياضي و نجومي فارسي اصطالحات باب از S مخصوصا التفهيم دارد و بسيار . ارزشسينا ) بن عبدالله بن حسين علي ابو يعني ابوريحان معاصر در ( 428ـ370دانشمند نيز

زبان به طبي و فلسفي مسائل در را خود مشهور اثر چند پنجم قرن به اوايل فارسي . يا عالئي دانشنامه معروف كتاب آنها مهمترين كشيد تحرير در رشته است عالئي حكمت

. است كوشيده بسيار سينا بن علي ابو فلسفه و آغاز منطق تا كه را فلسفي اصطالحاتبه بود شده مدون عربي زبان به پنجم تازگي قرن او كتاب بابت اين از و بياورد فارسي

سينا. ابن از اين بر عالوه و دارد نبوت رساله و معراجيه رساله مانند ديگري رساالتآنها جز و نبضيه است رساله مانده . باقي

( بيهقي ابوالفضل پنجم قرن اوايل مشهور نويسندگان از ( 470ـ385ديگر از هجري . محمودي مقامات كتاب او مشهور اثر اوست پسران و محمود سلطان دبيران مشاهير

عهد وقايع حاوي جزء درسي S اصال كه است بيهقي بتاريخ مشهور مسعودي ناصرالدين ومتضمن و مسعود و محمد پسرانش و محمود الدوله يمين و مفيدي سبكتكين اطالعات

بود عراق و خراسان بر آنان غلبه كيفيت و سالجقه بظهور قسمتي راجع تنها اكنون ليكن( محمود فوت از بعد وقايع شامل آن ( 421از تا غلبه هجري و محمود عهد آخر وقايع

دست در او كار تباهي و محمود شكست و فصيح. سالجقه انشاء باب از كتاب اين استبحدي است مالحظه قابل آن زيباي و ساده ازيي و انشاء در را بيهقي روش كهميتوان

دانست فارسي نثر روشهاي بهترين .جمله

10

Page 11: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

علي بن حسن علي ابو الملك نظام خواجه پنجم قرن اواخر بزرگ نويسندگان طوسي ازسال در مقتول سلجوقي ملكشاه و ارسالن الب . 485وزير وزير اين اواخر هجريست در

تدبير در را خود صائب نظرهاي و ممتد تجارب ملكشاه خواهش به و حيات مملكت اموريا الملوك سير آنرا و گردآورد كتابي در سياست و . رعيت اهميت ناميد سياستنامه

روان بسيار و ساده و شيوا انشاء در الملك. سياستنامه نظام انشاء آنستهنوز كه است آزاد تصنع و ابهام قيد از قابل بدرجهيي و تازه همواره و نشده كهنه

خواننده هر ذوق و ذهن به نزديك و زبانست استفاده . فارسيكتاب اين مؤلف است قابوسنامه پنجم قرن مهم و توجه قابل كتابهاي از يكي

است زياري ديالمه خاندان از قابوس المعالي شمس نواده كيكاوس كه عنصرالمعاليو زندگاني رسم و راه آموختن و گيالنشاه پسرش نصيحت در را هر قابوسنامه در اينكه

. از كتاب تأليف نوشت ميانست، در بايستهايي در و حوائج چه هجري 475سال كاريآداب و رسوم و اخالقي و اجتماعي مختلف مسائل شامل و شده و شروع فنون و . ويييي ي خوب بسيار كتاب اين سبك است تاريخي اطالعات عين علوموپارهاي در و ساده

. اهميت فراوانست آن در پارس كهنه كلمات و قديم جهت حال آن از S خصوصا قابوسنامهبابواب راجع كثيري ذيقيمت اطالعات كه پنجم است قرن ايران فرهنگ و تمدن مختلف

اين از بسياري ما و آمده گرد آن مأخذ در ساير از را نفيس اطالعات . مشاهير از يكي آوريم بدست خسرو نميتوانيم بن ناصر پنجم قرن در ايران نويسندگان

. 481ـ 394قبادياني ) از( نثر است به معروف اثر چند نامبردار نويسنده و شاعر اينمانند است دست در و فارسي اخوان خوان و دين وجه و زادالمسافرين و سفرنامه

همه در كه الحكمتين در جامع حتي و دارد روان انشائي و ساده روشي نويسنده آنهابا زادالمسافرين را كتاب انشاء رواني و سادگي شده نوشته اسمعيليه كالم در آنكه

است كرده . حفظبن علي دارد زيبا و شيوا بسيار نثري كه پنجم قرن مشهور نويسندگان از عثمان ديگر

سال ) به متوفي غزنوي يري هجو او( 465جاليي المحجوب كشف كتاب قديميترين استاست تصوف اصول شرح در فارسي . كتاب

كه داريم دست در سيستان تاريخ بنام سودمندي بسيار كتاب پنجم قرن اوايل قسمتي ازآن بر بعد قرون در را باقي و شده نوشته پنجم قرن آغاز در اول. ازان قسمت افزودهاند

دولت زوال تا كه بخش آن الخصوص علي سيستان از تاريخ هم است شامل را صفاريانفصيح و كهنه سبك جهت از هم و تاريخي مطالب دارد باب فراوان اعتبار و ارزش .انشاء

نويسنده كه القصص و التواريخ مجمل بنام داريم ششم قرن اوايل از ديگري آن كتابخود كتاب تأليف در قديم معتبر مأخذ از آن مؤلف چون ليكن نيست استفاده معلوم

بهمين هم كتاب نويسنده روش است توجه قابل و مهم بسيار او اثر نسبت كردهموارديييي ي ييي يييي غالب در و پنجم قرن اواخر منشأت از و كهنهوحتيخيليكهنهتر كلمات حاوي

پهلويست . رواياتغزالي محمد بن محمد حجةاالسالم نام به مشهوري دانشمند ششم قرن آغاز در

سال ) به متوفي جاي( 505طوسي بر خود از فارسي به نامه چند و كتاب از. چند گذاشتو فصيح انشائي دو هر سعادت كيمياي و الملوك نصيحة او فارسي روشن كتب و ساده

. داردابوالخير ابوسعيد نواده منوره بن محمد نام به ششم قرن ديگر مشهور كتابي نويسنده

في » التوحيد اسرار نام به خود جد كلمات و عقايد و احوال بيان ابي در شيخ مقامات . در« واقع به كتاب اين شيواي نثر و ساده روش دارد و سعيد نظير كم فارسي زبان

. استواري با كه سخن سادگي است توجه و مالحظه و شايسته تركيب صحت و كالمكتب از بسياري بر را كتاب اين آميخته، معاني است صراحت داده رجحان فارسي . ديگر

او نام كه عطار محمد فريدالدين ششم قرن آخر بزرگ نويسنده و شاعر و صوفي را ازشرحيي يييي يييييي حاوي تذكرةاالوليا نام به معتبري كتاب اقوال درشمارشاعرانميآوريم و احوال

مرسل نثر اختصاصات تمام شامل و ساده بسيار روشي به و صوفيان است درست درعرفاي از فارسي نثر به ديگر رساله و كتاب چند اين بر مانده عالوه جاي بر ششم قرن

است شده انشاء نويسان ساده شيوه بر همه .كه

11

Page 12: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

خوارزمشاهيان و سلجوقيان و غزنويان عصر ششم و پنجم نثر --< قرنقرنششم در :مصنوع

سبك سبك به كرد ظهور فارسي نثر در ششم قرن و پنجم قرن اواخر از كه ديگري. مصنوع آميخته كه است نثري فني نثر يا مصنوع نثر از مراد است مشهور فني سبك با يا

. نويسنده سبك اين در باشد آنها امثال و جناس و سجع مانند لفظي بظاهر صنايع بيشتر . كلماتي به سجع است سجع آن عنصر مهمترين و دارد توجه دو الفاظ پايان در كه گويند

از گاه و وزن حيث از و رود بكار متعاقب جمله چند خود يا اواخر حروف يا وزن حيثاين در تهديد و وعيد مانند باشد يكسان S او: » تقريبا مقرون و وعيد همه او مضمون عبارت

» قاصي و داهيه و واقعه و تهديد : » همه چنانكه عبارت اين در عاصي وخداونديي يييي ييييييي ي يي يييي نويسد درچنينواقعهييودرچنينداهيهيي عاصي بندگان به قاصي .«ضجر

و شيوع و شد پيدا عرب ادبيات تأثير نتيجه در فارسي ادبيات در مسجع در نثر آن تجديدفارسي ادباي و نويسندگان همه چون و است چهارم قرن از عربي ادب نثر با زبان

را عرب بزرگ مترسالن و نويسندگان آثار و داشتند آشنايي در عربي خود سرمشقSيييييييي ي يييي يييي ي يييييي ييييي يييي طبعا مصنوع نويسندگيوبياننكاتومضامينمختلفقرارميدادند سبك تأثير تحت

هم خود زبان نثر در را سبك همان و گرفتند قرار از آنها بعضي چه اگر و بردند بكارصاحب عنصرالمعالي مانند زبان فارسي در نويسندگان سجع كردن وارد با قابوسنامه

آن با را فارسي زبان و بودند مخالف اينيييييييي نثر با ناسازگارميدانستندوييي يييييييي پنجم قرن اواخر از به حالهمچنانكهگفتهايم ششم قرن اواسط از الخصوص علي

و شد معمول فارسي نثر در سبك اين بود بعد متداول . مدتهاسال ) به متوفي انصاري عبدالله خواجه شد ديده سجع او آثار در كه كسي (481 نخستين

« » « » هفت. » و السالكين كنز و نامه مناجات مانند خود رساالت در وي حصار« استسادگي با چون نويسنده اين آثار در سجع ايراد ليكن آورد ساده همراهست سجعهايي

. او اگر احوال اين تمام با نياورد وارد او انشاء به بسيار را آسيب خود سخنانبريييي ييييي ييي معاني ايراد عهده از بهتر شايد . ميآمد بدونرعايتسجعمينوشت

. دوره اين در شد شروع ششم قرن اواسط از نثر در لفظي صنايع واقعي دورهو مكرر سجعهاي و صوري تكلفات و مختلف صنايع بكاربردن

احاديث آوردنجملههايييييي و عرب شعر از شواهد و عربي وافر لغات استعمال و مترادفو امثال شد و معمول علمي مصطلحات و تركيبات و .آيات

. كه است دمنه و كليله ترجمه است بسيار آن در صنايع به توجه كه كتابي حدود اولين در. 539سال بن نصرالله ابوالمعالي كتاب اين مترجم شد پرداخته بن هجري محمد

. اين در بود حيات قيد در ششم قرن اواخر تا كه است غزنوي مترادفات عبدالحميد كتابولي است زياد عرب امثال و اشعار به تمثل و عربي كلمات نيست و كامل آن . سجعهاي

به سجع بيشتر مقاله چهار كتاب در سمرقندي عروضي نظامي ابوالمعالي، از كار بعد . سال حدود در مقاله چهار است است 552و 551برده كتابي و شده چهار تأليف شامل

سالطين ندماء از دسته يك براي آن نويسنده را قسمت هر كه يعني قسمت است نوشته . كتاب اين در منجمان پزشكان، نويسندگان، شاعران، به صناعات راجع از يك هر مقدمه

دو هر از استفاده با باقي و Sمصنوع كامال انشاء در با نويسنده و يافته نگارش نثر روشبيان در الخصوص علي و نثر فن دو است هر داده مهارت و استادي داد . اوصاف

لفظي صنايع به توجه با مقاله چهار از پيش ششم قرن در كه كتابي نوشته مهمترين . بن عمر حميدالدين قاضي كتاب اين صاحب است حميدي مقامات كتاب محمود شده

سال) به متوفي مقامات( 559بلخي از تقليد به را كتاب اين او و مقامات است و بديعيبرده بكار را صنايع انواع آن در آنها مانند و نگاشته . است حريري

جويني كاتب احمد بن علي بديع الدين منتجب ششم قرن نويسندگان از ديگر يكيو مشهور نويسندگان از كه سلجوقيست سنجر سلطان منشي

ازيييي . صاحبمجموعهيي مراسالت كه منشآت اين در الكتبة عتبة نام به است منشآتبنابر است از ديواني بعضي روزگار آن درباري نويسندگان رسم

. صنايعلفظيديدهميشودييييي يييي يييي منشي البغدادي مؤيد بن محمد بهاءالدين ششم قرن نويسندگان از عالءالدين ديگر

( خوارزمشاه منشآت( ييي يي ييي 596ـ568تكش از الي» استكهازومجموعهيي التوسل بنام

12

Page 13: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

. لغات« داراي محمد بهاءالدين نثر است دست در لفظي الترسل صنايع و عربي فراواناست ممتاز خود نوع در و . است

كه است كرمان افضل به ملقب كرماني حامد بن احمد حامد ابو الدين حميد او ديگر از« » بدايع » و االعلي للموقف عقدالعلي نام به است دست در كتاب وقايع سه في االزمان

.» در« » كتاب سه اين االزمان بدايع الي المضاف و و كرمان كرمان سالجقه تاريختا آن بر غزان حمله از بعد واليت آن اوضاع هفتم آشفتگي قرن آغاز و ششم قرن اواخر

است متكلف و مصنوع كتاب سه هر انشاء و . استراحة » نام به است شده تأليف ششم قرن اواخر در مصنوع نثر با ديگري الصدور«. كتاب

كه است راوندي علي بن محمد ابوبكر الدين نجم كتاب اين در نويسنده را خود كتابزنده 599سال كتاب اين تأليف از بعد مدتي خود و كرد از تأليف بعد و بود

. اهميتيييي يييي يي ييييي يييييي ييييي يييي يي يي جقهآسيايصغيربهسرميبرد از حملهمغولدردربارسال تنها راحةالصدورسالجقه مخصوص سالجقه به راجع وافر اطالعات حفظ اين لحاظ از بلكه نيست عراق

از لزوم موارد در كه زيبايي و شيوا نثر با كه كنار باب بر نيز لفظي صنايعاستفاده مورد و مهم بسيار شده، نگاشته كتاب. نميباشد اين موارد از برخي در است

اين و است درآمده نثر لباس در شعري كه مضامين است مواقعي در . كتابييييييي راوندي گويد سخن خويش ممدوح از به نويسندهميخواست فرار از بعد را خود

خدمت در آمدن در و مغول، حمله جلو از صغير پادشاه آسياي ارسالن قلج بن كيخسرواز كه سامان آن داشت 634تا 616سلجوقي آورد حكومت در او نام . به

حمله از پيش سال چند كه هفتم قرن آغاز و ششم قرن آخر مهم بسيار كتب مغول از . بن ناصح ابوالشرف را كتاب اين است يميني تاريخ ترجمه كتاب شد ظفر نگاشته

» سال » در گلپايگاني جرفاذقاني . 603منشي متن درآورد فارسي به عربي تاريخ از عربي . عتبي است غزنوي محمود سلطان معاصر بزرگ نويسنده عتبي از را يميني كتاب ايناز قسمتي به راجع مناسبت به و محمود و سبكتكين حكومت شرح آخر در حوادث

عربيييي يييييي ييييي ي ييي يييي يي يي ادب زيباي ترجمه. عهدسامانينوشتهومتنعربيآنازنمونههاي استبهييييي يييي يي ييييي يييي يييي ي ييييي چه اگر يعني نگارش فارسيكتابهمدارايهمانارزشومقدارميباشد مصنوع نثر

است شده پرداخته استادي و مهارت نهايت با ليكن . يافته » « محمد را كتاب اين العقول روضة نام به داريم نفيسي كتاب ششم قرن اواخر ين از

ارسالن ) قلج بن سليمانشاه وزير و دبير الملطيوي آسياي از( 600ـ597غاضي سالجقهاز شروين بن رستم بن مرزبان اسپهبد كه كتابي از زبان صغير به مازندران شاهزادگان

به بود نگاشته هجري چهارم قرن اواخر در ) طبري كرد ترجمه فارسي (.598زبان هجري زيبا و فصيح ولي مصنوع نثري ترجمه . دارد اين

سالهاي حدود در بعد سال چند كتاب همان از ديگر بدست 622ـ 607ترجمه سعدالدين ،اتابكان از ايلدگز بن محمد بن ازبك اتابك معاصر مرزبان » وراويني به و شده آذربايجان

. از« وراويني ترجمه است گرديده موسوم شاهكارهاي نامه از يكي و فارسي آثار بدايع . و مصنوع روش با كتاب اين ماست از نثر استفاده و لفظي ديگر صنايع و سجع با

و اخبار و اشعار و علمي آن اصطالحات اهميت و شده نگاشته عربي و فارسي امثالافكار كه آنست در S است خصوصا يافته راه نثر در چنان شاعرانه

لطفيي يييي ييي و زيبايي از بخشيدهوآنرادرنوعخودبينظيريييييي ي يييي يي ييي ييي كهبداناثرتازهيياست . ساخته

» آن » مؤلف كه طبرستان تاريخ نام به داريم مغول حمله از پيش از ديگري كتابسال در آنرا كاتب اسفنديار بن حسن بن محمد برده 613بهاءالدين پايان است. به

موارد در و است مصنوع روش داراي موارد از برخي در كتاب اين نثري نويسنده ديگراشعاريييي ي يييي يييي ي يييي يييي يي ييييييي يي از سجعهايي سادهوفصيحداردوتنهاتصنعاواستشهادبهپارهاي آوردن و عرب

است موارد بعض .درخوارزمشاهيان و سلجوقيان و غزنويان عصر ششم و پنجم كتب --< قرن

علمي

پرحاصلي قرن و بارور دوره فارسي نثر براي بايد هم ديگر لحاظ يك از را دانست ششم . علوم انواع در قرن اين در فارسي به است علمي كتب بسياري تأليف آن مانند وكتبي ادبي علوم و لغت و نحل و ملل و نجوم و طبيعيات و طب و زبان رياضيات به

13

Page 14: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

. لغت در االدب مقدمة يكي كتب اين جمله از است شده تأليف فارسي فارسي به عربيمتكلمين اجله از زمخشري عمر بن محمود ابوالقاسم كه سال ) است به متوفي معتزله

كرد( 538 تأليف .آنراابو الدين زين تأليف شناسي دارو و طب در خوارزمشاهي ذخيره كتاب ابراهيم ديگر

خوارزمشاه محمد الدين قطب ابوالفتح معاصر جرجاني حسن بن (521ـ490 )اسمعيلسال. در اسمعيل سيد طب 531است در كتاب چند داراي و گذشته كتاب. در است

اولين كه آنست در S خصوصا آن اهميت و طب مهم كتب از يكي او مهمترين ذخيره وشده نگاشته داروشناسي و طب در فارسي زبان به كه است جامعي آن كتاب نثر و

در فارسي اصطالحات و لغات از بسياري حاوي و روشن و فصيح و و ساده امراض باباست . ادويه

حدايق كتاب و العلوم جوامع كتاب فارسي زبان به علمي معروف آثار از في ديگر االنوارمتكلم رازي محمد الدين فخر عبدالله ابو امام از االسرار و حقايق ششم قرن بزرگ

سال به كه است هفتم قرن گذشت 606آغاز . درو هيئت؛ و جغرافيا در مروزي قطان حسن امام از شناخت كيهان كتاب ترجمان ديگر

بن محمد تأليف بيان علم از مباحثي و بديع علم در كتاب. البالغه ديگر عمرالرادوياني » فنون » و علوم از علم شصت حاوي ستيني به ديگر معروف و رازي فخر امام تأليف

حسين ابوالفتوح از قرآن تفسير در الجنان بزرگ روض متكلم و مفسر رازي علي بنالشعر دقايق في السحر حدائق ديگر و ششم محمد قرن رشيدالدين از بديع علم در

جز و ششم قرن مشهور نويسنده و شاعر ...آن وطواطخوارزمشاهيان و سلجوقيان و غزنويان عصر ششم و پنجم شعر --< قرن

ششم و پنجم قرن در فارسي

چهارم قرن در فارسي ادب ترقي ثمرات از ششم و پنجم قرن در فارسي شعربود . برخوردار

سبكتكين ابن محمود الملة امين و الدولة يميمن دربار پنجم قرن آغاز سال )در به متوفي421: م( ) محمود بن مسعود الدولة شهاب ثروت( 432و اثر بر غزوات و از كه فراواني

بزرگ مأمنهاي از بود، شده سبكتكين آل دولت نصيب وجود هند با و گرديد شاعرانزينتي و فرخي و عنصري مانند بزرگي و استاد رازي شاعران مسعودي و عسجدي و

دربار ادبي سبك تكامل و ادامه براي مهمي . مركز حسن ابوالقاسم استاد شد سامانيسال) به متوفي آغاز( 431عنصري بزرگ و شاعر محمود دربار كه است پنجم قرن

. ( م سبكتكين ناصرالدين بن نصر مسعود و( 412برادرش و محمد يعني محمود پسران . و الفاظ دقت در وي بود آراسته او مهارت بوجود و كلمات تركيب حسن و معاني رقت

و انديشي باريك و عبارات تلفيق و در مضامين بيان در دستي چيره و پردازي خيالسرآمد خويش عصر در نو خود مطالب از بعد ادبي ادوار تمام در و سخن استادان

. معروف ابيات از است : اوست مشهورسرير گردون از سازي گر شدن خواهي سمر هم

كمر پروين از گربندي شدن خواهي سخن همسخن باشد قوي گردي سخن چون تا كن جهد

سمر باشد نكو گردي سمر چون تا بر رنج*

آموزد مردي نامرد كه مدار سير عجب ستوده آن از و رسوم خجسته آن ازآنجامه عنبر بوي دهد گاه چند عنبر به با نهاده بماند روز چند كه

دانش آن نيابد جويد رامش كه افسر دلي آن نيابد جويد بالش كه سريقرار كرد و روان آب بدريا شد بر چو بي و گردد تلخ و بيمزه و تباه

آيد فرود چون كرد سفر آنكه بعد شكر ز طعم به و آيد فرود روح لطف بههرگز خاستن دير از و خفتن زود ظفر ز ملوك بر نه و مرد يابد ملك نه

: م ) سيستاني فرخي جولوغ بن علي استاد عنصري، معاصر ديگر از( 429شاعر نيز . و عواطف رقت و لطيف تغزالت در وي است شده شمرده بالغت ميدان شهسواران

شاعرانييييي يييي ي يييييي ييي ميان در را او كه است سادگيزبانوشيرينيسخنبدرجهيي

14

Page 15: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

سرا . قصيده اوست شيواي سخنان از كرد ميتوان تشبيه غزلسرايان ميان در سعدي : بهاست هنر و فضل به تو قدر و قيمت و زبان شرف به و سود به و دينار به و بديدار نهبزرگ گشت هنر به و فضل به كه بزرگي فالن هر و همان به گفتن بد به خرد نشود

تيغ اندر بنيام بماند بسيار نهان گرچه تيغ هنر نگردد و كند نشودميغ اندر ماه گردد نهان چشم از بميان ورچه باشد افروخته و تيره نشودبود زنجير به چه گر بود شير هم ژيان شير شير شرف قالده و بند نبرد

بود بسته او كه ورچه بود باز هم نتوان باز فكندن باز از بازي شرف *

راه از برد بتوان بنكويي مردم زيان دل خلق نكند هرگز نكوكاري برخداي داد بدان عقل و خرد را قرآن مردمان از سرود و نيك از بد بدانند تا

سخنيست وليكن كردد توان دو هر بد و آسان نيك سخت بد و كردن توان دشوار نيككني چه هر تا تن بر نهي رنج همي دانييي يييي ييي ييييي ي تو نيكو همهنيكوبوداحسنتوزهاي

دو و شدند تربيت ساماني عهد پايان در فرخي و عنصري يعني شاعر دو هر سبك اينبوجود بود پيشين شعراي سبك دنباله كليات و اصول در كه كامل . آوردند تازه

را استاد دو آن حيات اواخر كه ديگر ذوق با جوان شاعر يك و شاعر دو اين درك سبكصاحب دامغاني منوچهري احمد بن قوص بن احمد ابوالنجم يعني بود و كرده قصائد

سال ) به متوفي مشهور هاي شعر( 432مسمط در ايشان از بعد تأثير مدتها فارسيسبكهاي به ششم قرن در و پنجم قرن اواخر در آنكه تا سخن داشت سبك مانند تازهاي

( سال حدود در متوفي سلمان بن سعد بن ابن و( 515مسعود محمد الشعرا امير ( حدود در وفات معزي امير به معروف برهاني بن( 520سال عبدالملك مجدود ابوالمجد و

غزليات و قصائد ديوان صاحب غزنوي سنائي طرقي آدم و حديقةالحقيقة ومنظومههايبه ) متوفي غيره و سيرالعباد و )545سال التحقيق م( غرجستاني جبلي عبدالواسع (555و

قصيده شاعر روني ابوالفرج الخصوص و علي و غزنوي ابراهيم سلطان معاصر سراي ) : ( بن محمد يا علي ) اوحدالدين سال به متوفي ابيوردي انوري گرديد( 583اسحق .منتهي

سبك به متمسك S معموال كه ديگري شاعران ميان اين درتاييي يييي يييييي ي يييي ييي ييييي پنجم قرن تمام در شعردورهسامانيواويلعهدغزنويبودهاند

اواسط: قرنششمبهشاعرياشتغالداشتهاندوازآنجملهاندييي ييي يي ييييي يييييي يييييييي ي يي

رامين » و ويس داستان كه سلجوقي بيك طغرل معاصران از گرگاني اسعد «فخرالدينسال حدود در درآورد 446را فارسي نظم به پهلوي زبان از . هجري

سال ) حدود در متوفي هروي ازرقي اسمعيل بن ابوبكر الدين و( 465زين معاصران ازعنصري سبك پيروان از و ارسالن الب بن طغانشاه . مداحان

( سال به متوفي طوسي اسدي احمد بن علي حماسي( 465ابونصر منظومه صاحبمعروف مناظرات و فرس لغت كتاب و نامه گرشاسب . مشهور

سال ) به متوفي ناكوك يعقوب بن منظومه( 471عطاء صاحب و بزرگ سراي قصيدهبرزونامه .حماسي

( سال از بعد وفات تبريزي قطران آذربايجان( 481ابومنصور شاعران قديمترين به از كهپيروي ساماني عهد شاعران از خود سخن سبك در و سروده سخن دري آن لهجه و كرده

است يافته شهرت سبك اين در و درآميخته لفظي صنايع با را . روشسال ) به متوفي خراساني، زمين حجت بلخي، قبادياني خسرو ناصربن ابومعين حكيم

كتابهاي ( 481 و نامه روشنايي و نامه سعادت مثنويهاي و قصائد ديوان مشهور صاحبسفرنامه و دين وجه و اخوان خوان و المسافرين زاد و الحكمتين شعر . جامع در وي

به پنجم قرن شعراي تمام از و داشته ساماني دوره سبك به تام ساماني توجه عهد سبكاست كرده توجه . بيشتر

فيلسوف و دان رياضي نيشابوري خيام به معروف ابراهيم بن عمر ابوالفتح و حكيماز پيش سالي چند كه ششم قرن اوايل و پنجم قرن اواخر در ايران مشهور سال طبيب

530 . آنست در بيشتر خيام اهميت است نيشابور در او مدفن و درگذشت كه هجريعين در و آورد در فصيح رباعيات قالب در را خود عميق فلسفي افكار رعايت توانست

از بارزي نمونه او ابيات كه دارد نگاه چنان را الفاظ جانب علو معني و رواني و فصاحت . اوست مشهور رباعيات از باشد : معاني

15

Page 16: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

بود خواهد بيكران غصه كه باش بود خوش خواهد اختران قران چرخ برزدن خواهند تو قالب ز كه بود خشتي خواهد ديگران سراي ايوان

دريابشبيكهازطربميگذردييييي ييي يي يي ييي اينقافلهعمرعجبميگذردييي ييييي ييي ييي خوري چه حريفان فرداي غم پيشآرپيالهراكهشبميگذردييي يي ييييي يي يي يي ساقي

ازل من اسرار نه و داني تو نه من را نه و خواني تو نه معما حرف وينتو و من گوي و گفت پرده پس از من هست نه و توماني نه برافتد پرده چون

سال ) به متوفي بخارايي عمعق الدين شهاب معروف( 543اميرالشعراء سراي . قصيدهسال ) به متوفي غزنوي مختاري محمد بن منظومه ( 544عثمان و مشهور قصائد صاحب

شهريارنامه . حماسيبه ) متوفي سخن شيرين سراي قصيده ترمدي صابر اسماعيل ابن الدين شهاب اديب

(.546سال ( متوفي استاد طبع شوخ سراي قصيده سمرقندي سوزني علي بن محمد الدين شمس

سال (.563بهحدائق كتاب و رسائل و قصائد ديوان صاحب وطواط عبدالجليل بن محمد رشيدالدين

سال ) به متوفي (.573السحررا غزنوي عهد آغاز و ساماني عهد شعراي سبك دنباله همه برشمرديم كه و اينان گرفتند

تدريج به كه بود تحولي باب از متقدمين با آنان آثار تفاوت فارسي تنها زبان در. حاصلميشدومابهاختصاردرآنباببحثكردهايميييي يييي ي يي يي يييييي يي يي ييي ييي

به ششم قرن اوايل و پنجم قرن اواخر در فارسي شعر روش تغيير اين يك بنابر وسيلهاست بوده انوري آنان خاتم كه گرفت صورت سبك صاحب شاعران از اهميت. دسته

آغاز و ساماني دوره لهجه كهن استادان شيوه حفظ با كه آنست در غزنوي انوري دورهبا بسيار آميزش اثر بر كه خود عصر عمومي لهجه به و كرد رها به را نسبت عربي زبان

گفت سخن بود، يافته فاحش تغييري پنجم قرن و چهارم بيش . قرن انوري اين بر عالوهرا فني و علمي اصطالحات خود بر مقدم شاعر هر از از و برد بكار شعر در S عينا

براي فلسفي و رياضي علوم در خود وسيع كرد اطالعات استفاده شعري مضامين بيانميان به فارسي شعر در نو سبكي طريق بدين ساختن. و در قصيده بر عالوه انوري آورد

كوتاه و معني پر قطعات و لطيف . غزلهاي ازوست دارد شهرت و مهارت : نيزبود ديوانه يكي ري حدود گشت در دشت و كوه به كردي شب و روز

دوبار يك سالي به دي و تموز دشت در سوي از شهر طرف بر آمدياست آماده كتان آنان اي طشت گفتي زرينه اين بعد و قرب وقت

چار سه درسرما سنجاب و هشت قاقم و هفت بگرما كتان و توزيشد چه بد نوايي با را شما گشت گر چه برگي بي بود را ما كه ور

نيستي رنج و هستي گذشت راحت هم ما بر و بگذشت شما بر

باشد تو كار جهان دو بهين كه بس خواهي دگر چه هر از كن كار يكي دو هر زينرا دگري بداني آنچه از ده فايده كس يا گر زد نداني آنچه گير فايده يا

در عظيم تغييري قرن اين پايان در الخصوص علي و بعد به ششم قرن اواسط سبك از . گفتيم اين از پيش همچنانكه امر اين عمده علت آمد پديد فارسي شعر شعر انتقال

كه فارس و آذربايجان و عراق شعراي به ايران مشرق از است S فارسي طبعاتازه روشي معاني بيان در و مشرق ايرانيان لهجه از غير ديگر. لهجهاي سبب دارند

به افكار و عقايد و فكري اساليب جهت از كه . تغييراتيست پيشروان از بود آمده ميانشعر در خاص سبكي يك هر كه سبك تغيير اين ذيل بزرگ شاعران انوري از بعد دارند،

برد نام بايد : رااكابرييييييييي ييييييي يي يي ييييي ييي ييي از و اثيرالديناخسيكتيكهدراواخرقرنششمميزيسته

است داشته معارضه خاقاني با و بوده خود عهد . بلغاي ( ) سال) به متوفي شرواني علي بن بديل الدين افضل و( 595خاقاني قصائد صاحب

بديع تركيبات در كه تحفةالعراقين مثنوي و مشهور غزلهاي و مقطعات و و ترجيعات

16

Page 17: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

ششم قرن دوم نيمه شاعران تمام ميان از نو اوصاف و تشبيهات و امتياز تخيالتمؤثر ايراني سرايان قصيده در وي از بعد مدتها او سبك و دارد . خاصي از است بوده

اوست : اشعارخواهي جست وفا كيمياي نيابي اگر خاكپايي هر دست از جز

زر كند مس ترا خاكپايي نيابي دم كيميايي به خاك از پسزن آتشين آه دارو عنبرين نيابي نفس هوايي و آب خوشتر كزين

بگردان فطرت سنگ خرد آب نيابي به آسيايي تيزتر كزينباال شهر نه و زير ده هفت نيابي درين كيايي ده خرد وراي

همت رخش ده و شهر اين از ران نيابي برون چرايي و آب اينجاش كهرا دل كه شو خرد وراي نيابي بهمت سدرةالمنتهايي اين جزرا دين ير كآن تو رجوع به نيابي بدل عصايي استقامت جز به

اما دل آمد كژ حرف دو صورت نيابي به گوايي راستگوتر دل زآنگه اول كژست هم القلم و نون نيابي نه مقتدايي راستش جز به

كعبه چو را كو ساز شاهدي دل نيابي ز قفايي بيني روي همهزانو دو هر سر كردي كعبه دل نيابييي يي چو صفايي يا كمازمروهيي

صاحب شاعران از ديگر يكي گنجوي نظامي به معروف يوسف بن الياس محمد ابوسال ) سبك به متوفي است ششم قرن معاصر( 602يا 599اواخر شاعر هر از بيش كه. خود اثريي يييييي ييييي ييييي يييي ي ييي ييييي درادبياتفارسيداراينفوذواثرآشكارميباشد

از غير او : مشهور مخزن مثنوي پنج مانده باقي آنها از كمي اكنون كه غزليات و قصايد خسرووشيرين،ليليومجنون،هفتپيكريابهرامنامه،يييي ي يييييي يييي ي يييييي ييي يييي يي االسرار،

. اگر است بوده اسكندرنامه معمول فارسي شعر در نظامي از پيش داستانسرايي چهدر نظامي ليكن و است سازيها صحنه عهده از نحوي به و برده بكار مهارت چنان فن اين

مطالب مضامينييييييييي تنسيق و استعارات و تشبيهات بيان و داستانهايريزهكاريكرده تازه وي متنوع روش قرن چند تا ازو بعد و كشيده پيشينيان آثار بر نسيان قلم كه

است در بوده تقليد مورد . داستانسراييتكميليييييي ييييي يي يي ييييي ييي ييي در يك هر كه شاعرانديگريهمدراواخرقرنششمميزيستهاند

سال ) سبك به متوفي شرواني فلكي مانند داشتند تأثيري فارسي شعر و( 587تازهسال ) به متوفي بيلقاني را( 577مجيرالدين خود استاد روش كه خاقاني قدرت شاگرد با

عبدالرزاق بن محمد الدين جمال و كرده تعقيب و تقليد خاص مهارتي متوفي) و اصفهانيسال سال( ) 588به به متوفي فاريابي محمد طاهربن ظهيرالدين در ( 598 و دو هر كه

و تكميل و ششم قرن اواخر سرايان قصيده سبك ساختن سهم كامل غزل تلطيفدارند . بسيار

در نيز ديگري شعراي فلكي و نظامي و مجيرالدين و خاقاني و قطران از همين غيرپارسييييي يي ييييييييي سخنوران مشاهير از همگي كه شمرده اواندرآذربايجانميزيستهاند زبان

: گنجوي،يييييي ي يي قوامي گنجوي، مطرزي قوامي گنجوي، ميشوندوازآنجملهاند ابوالعالءاين وجود با شيرواني، ذوالفقار سيد شيرواني، از عزالدين يكي آذربايجان شاعران

در و شده ششم و پنجم قرن در پارسي شعر مهم قرار مراكز عراق و خراسان رديفبود . گرفته

ششم و پنجم قرن در فارسي شعر اختصاصات از پارهاينيمه از الخصوص علي و ششم و پنجم قرن شعر در بايد كلي بطور كه مسائلي دوم از

نتيجه كه اشعار در است محلي تأثيرات وجود يكي كرد ذكر بعد به پنجم لهجه قرن تجاوز . مباحث در است شاعر هر ورود ديگر است خود مكالمه محيط از مانند دري مختلقيو مدح و غزل و وصف و اندرز و زهد و صوفيانه و فلسفي . مسائل ديگر آنها نظاير و هجو

كه او اشعار در شاعرست هر مختلف اطالعات نتيجه تأثير S مسلما . عنصريييييييي بر كه معايبي از خاقاني بوده آنان اينهاست تعليماتمدرسهيي : ميگيرد

نثر و نظم گه من چون است عنصرييييي ييي ي نبوده بزرگآيتوخردهدانچونعش نثر و پروين چو نظم عنصري به جهان آفتاب نبود

نبود مفسر و دبير و عنصري اديب زبان يعرب سحبان نهاين همه هم واقع به و برخوردارست مزايا اين همه از خود كه است مدعي به و اطالعات

17

Page 18: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

شاعر آن اشعار در طبي و رياضي و فلسفي و نجومي اطالعات معني اضافه تمام بهاست بوده . مؤثر

است بوده سنگين داشت وجود شعرا حوزه در شاعر يك قبول براي كه .شرايطياز قسمتي نقل كه دارد شرحي باب اين در عروضي نظامي

:نميبينيم آنرابيفايدهيييي جواني »... روزگار در و شباب عنفوان در كه اال نرسد درجه بدين شاعر هزار اما بيست

متأخران آثار از كلمه هزار ده و گيرد ياد متقدمان اشعار از و بيت كند چشم پيشآمديييييي يييي يي ييييييي ييي ييييي ي ييي در كه از پيوستهدواويناستادانهميخواندويادهميگيرد ايشان شد بيرون و

انواع و طرق تا است بوده وجه چه بر سخن دقايق و مرتسم مضايق او طبع در شعرتا گردد منقش او خرد صحيفه بر شعر هنر و عيب و و شود دارد ترقي در روي سخنش

. شعر نظم در طبع كرا هر كند ميل علو جانب به هموار طبعش سخنش و شد راسختصانيف گرد و بخواند عروض و آورد شعر علم به روي السرخي گشت ابوالحسن استاد

و القافيه، كنز و العروضين غاية چون گردد و البهرامي سرقات و الفاظ نقد و معاني نقداستادي بر بخواند علوم اين انواع و و تراجم شود سزاوار را استادي نام تا داند آن كه

پديد روزگار صحيفه در او ياد اسم ايشان نامهاي كه استادان ديگر اسامي چنانكه آيد.«كرديم

ياييييي يييييي يي يييييي ييي يي يييي و گيرد فرا اينهامطالبيازادبياتبودكهشاعرميبايستكند قائلييييي يي ييي ييي . مطالعه ششم قرن در شاعر براي نيز وهبراينشرطعمدهيي عال

چنان آن و مستطرف » بودند رسوم اطراف در و باشد متنوع علوم انواع در بايد كه بودكه دريييييي ييي يي يي يييي يييي زيرا علمي هر چنانكهشعردرهرعلميبكارهميشود

»... بهييي يييي و فهم شعربكارهميشود براي بعد به پنجم قرن اواسط از كه است سبب همينيك شعرا غالب الزم اشعار عهد آن متداول علوم از اطالع دوره

فهمييي ي علوم آن از . اشعاردشواروگاهغيرممكنميشودييييي ييييي ي ييي ييي يييي استوبياستعانتاست بوده بيشتر اندكي چهارم قرن از ششم و پنجم قرن در شعر انواع در مثنوي. تنوع

اين شعراي آثار در بند ترجيع و بند تركيب و رباعي و غزل و قصيده وفور و به عهدطبعيييي انواع اين همه در داشتند سعي شعرا غالب و Sخاقاني ديدهميشود مثال كنند آزمايي

است ساخته ترجيعات تا مثنوي از را شعر نوع . همهو زهد و وعظ و هجو و مدح از عبارتست تفاوت به اشعار اين مضامين و حكمت مطالب

ساير به فلسفي و ديني تبليغات و داستاني و علمي مسائل و تصوف و غزل مسائل وو القاآت تأثير تحت تنها خيام مانند ديگر برخي و داشتند توجه الهامات كمتر

متوجهييييي يييي مطلب و موضوع چند يا بدو ديگر برخي و تنوع فلسفيواقعميشدند اين و بودندقرن فارسي اشعار كه است شده باعث هم روي بر مطالب مانند در ششم و پنجم

گوشه هر و باشد مزين گوناگون جواهر به بهايي پر جلب گنجينه نوعي به را بيننده آن...كند

خوارزمشاهيان و سلجوقيان و غزنويان عصر ششم و پنجم --<قرنفارسي شعر در عرفان

و از تصوف كرد رخنه شدت به فارسي شعر در ششم قرن در S مخصوصا كه موضوعاتي . صورت زودتر ششم قرن از البته شعر در عرفاني افكار به توجه است گرفته عرفان

فارسي اشعار در قرن اين آغاز از آنرا آشكار و �ن بي اثر نخستين. ليكن ميبينيمسنائيييي يي يي ييييي كرده توجه عرفاني بزرگ . كسيكهبهايجادمنظومههاي استمنظومههايييي

و تصوف در او معروف اثر دو التحقيق طريق و اين حديقةالحقيقة بر عالوه و عرفانستيعني شاعري دوم دوره در او قصائد از شسته بسياري طرب و لهو از دست كه دورهيي

بود، كرده توجه عرفاني حقايق بيان به است و شده داده اختصاص اخير موضوع . بهرا خود آثار همه هفتم قرن آغاز و ششم قرن در سنائي از بعد كه بزرگي بيان شاعر به

( سال به متوفي عطار محمد فريدالدين داده تخصيص عرفاني كه ( 627مسائل استالطيرييييي يي ييييي ييييي ي ييييي منطق مانند مهمي وهبرديوانقصائدوغزلهامنظومههاي عال

. و با است مانده يادگار به ازو غيره و نامه الهي و نامه مصيبت و عطار اسرارنامه ظهورو او ظهور حقيقت در و رسيد كمال نهايت به عرفاني شعر ششم قرن مقدمه در سنائي

آثار شاهكار بزرگترين يعني او مثنوي يافتن وجود و مولوي بوده ظهور فارسي عرفاني

18

Page 19: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

. استبه فارسي شعر در خاص تنوعي S اوال كه شد باعث شعر در عرفاني مسائل وجود ورود

راييي ي ييييي شاعران اختصاص S ثانيا و شود داده آن به تا آيدوچاشنيتازهاي بدرباردربارهاي از خارج كه آورد پديد شعرايي و ببرد ميان از ايجاد درجهيي به سالطين

كنند قيام خود ادبي .شاهكارهايهشتم و هفتم قرن در وادب علم عمومي مقدمه --< وضع

مغوالن در حمله يعني تاريخي مصائب بزرگترين از يكي با ايران هفتم قرن اوايلشد ) مواجه سال(. 616خونخوار تا چنگيز سرداري به حمله اين و ادامه 619هجري يافت

و مختلف ممالك به تاتار و مغول پياپي ايلغارهاي همچنان او از ايران بعد آنجمله ازسالهاي ميان در تا داشت هوالكو 656ـ 651امتداد مراكز حمالت آخرين چنگيز نواده

سلسله و برداشت ميان از عراق و ايران در را به قدرت ايران در را ايلخاني امرايآورد . وجود

ايران علمي ادبي مراكز و شهرها از بزرگي قسمت سخت حمالت اين ودار گير از درو سند واليت در و ايران داخل در بزرگ و كوچك پناهگاه چند جز و رفت آسياي ميان

ويييي يييي يييي ييي يييييييي ادبي و علمي صغيرمحليبرايحفظبازماندهحوزههايكتب از آنسوي پارهيي در غوريه مماليك تابع اراضي آنها همه از مهمتر كه نماند، باقي

. رود بعضي است بوده فارس و صغير آسياي سالجقه حكمفرمايي سرزمين و سندادبي نواحي و علمي ارزش كه ماند مصون مغول حمله آسيب از ميان اين در هم كوچك

نيست توجه قابل S اصوال . آنهاو است مهم لحاظ يك از هفتم قرن آغاز در بزرگ و كوچك پناهگاههاي اين پناه وجود آن

و بدانها است عارفان و اديبان و دانشمندان از معدود تن چند براي بردن فرصتي ايجاد . اين با ايران در تعليم ادامه و شاگردان پرورش در به آنان هفتم قرن اول نيمه حال

و شهرها ويراني و غارتها و قتل و انقالبات عدم سبب و تاتار وحشيان پياپي حمالتدر هفتم قرن دوم نيمه و احوال، و استقرار تعليم مراكز و كتب نداشتن وجود نتيجه

احوال به مساعد روي هيچ به . معلمين، منوال همين به S تقريبا نيز هشتم قرن نبود علومقرن يك اين در اگر و وي ييي يييي يي گذشت فاضالن از ونيماثريازعدهيي

آنيييييي ي يييييي از نه و عالمانوشاعرانميبينيم علم رونق دوره تاتار وحشيان عهد كه بابستباقي نتيجه S اوال بلكه از ادبست پيش يافتگان تربيت و دانشمندان و علما از بعضي ماندن

S ثانيا و وجود مغول نتيجه S ثالثا و علوم به مسلمين تاريخي و قلبي عالقه معلول . امارتييييييييييييي يي ييي يي ييي ييي خاندانهاي وجود پناهگاههاييستكهپيشازايننامبردهايم

از ادامهييي يييييييي يي يييييي يي يييييييي بعد در هم Sازايرانيانبودهاند عصرايلخانانكهغالباتعليم عالمان مجالس و ادب و دانش از چه هر عصر اين در حال هر به و بود مؤثر بسيار

علوم و در مغول اثر و ايرانيانست وجود معلول آنها وجود هم باز ببينيم ادبيات اديبان وو ادبا و علما و كتب بردن ميان از آن و بود چيز يك تنها دوره و اين علم بازار كردن كاسد

الغير و . ادبستري و ماوراءالنهر و خراسان علمي متعدد مراكز شدن نابود و مغول اول حمله و در

قالع يكي دو آن از و بود مانده باقي ادبيات و علوم عمده مركز دو اسمعيليه اصفهان،در ترتيب به هوالكو هم را مهم مركز دو اين و بغداد ديگر و از 656و 654سالهاي بود

حوزه ) ايران جنوب از كوچك قسمتي جز و برد ( ميان و سلغري اتابكان فرمانرواييشام و مصر و صغير آسياي شهرهاي و سند ادبيات ناحيه و علوم براي پناهگاهي ديگر

نماند باقي . اسالميو آنان كه عنادي ايشان آوردن سالم اثر بر مغول ايلخانان عهد اواخر بت در كارگزاران

از داشتند مسلمان ايرانيان با ايشان يهود و عيسوي و خود پرست اين و رفت ميانبعد چون و شد ديرينه سنن احياي در مسلمانان براي ملوك فرصتي و امرا همه ايشان از

بودند نژاد ايراني S غالبا هم و مسلمان هم كردند طوايف ياوري سنن اين ادامه به S . طبعابقاياييي ييي ييي يييي ييييي مغول دوره اول قرن نيم در كه ازاينبحثچنيننتيجهميگيريم

پيش علما ايران در ادب و علم قطعي فناي از پناهگاه چند وجود و پيشين ادباي گيري وو علوم ادامه براي مذكور علل به تري مناسب فرصت مدت اين از بعد و در كرد ادبيات

را مسلمان ايرانيان مسلمين ديرينه سنت و گشت حاصل اسالمي از ممالك استفاده به

19

Page 20: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

واداشت خوارزمشاهي دوره ادباي و علما بازماندگان حمله . تعليمات از چه هر ليكنو علم قوت شد آشكارتر آن شوم آثار و گذشت بيشتر بيشتر مغول ادب بازار رونق

يافت رواج بيشتر جهل بازار و سپرد نيستي . طريقتيمور حمله و ايلخانان ميان فترت و مغول عصر در فارسي وادبيات زبان S وضع تقريبا

باب در كه است احوالي همان داراي و شرايط همان تابعايران علومديدهايميييي در خوارزمشاهي دوره ادبي وضع دنباله عهد اين اوايل در يعني

پيشين، امتداد بزرگ شاعران و نويسندگان از گروهي ماندن باقي نتيجه در و داشتنويسندگان و شاعران بزرگترين از تن چند وجود از عهد اين اوايل در بود ايران برخوردار

سر به ايران در متوسطي نويسندگان و شاعران آن از بعد آنان و ميان از كه ميبردندايران اول درجه شعراي زمره در استثنا بطور شعر حافظ بزرگ نوابغ از و

. استكهدرآخراينعهدميزيستييي يي يي ييي ييي ييي مصائبي همه با آن از بعد فترت و مغول عهد در ايران ادبي وضع هم روي بر بر پس كه

ايران بزرگ شاعر دو دوره آن آغاز در زيرا نبود بد شد وارد در ايران و مولوي و سعدي . باقي حيث از ظهوركردند حافظ الدين شمس عهد آن اين آخر هم متعدد كتب ماندن

شمرد توجهي قابل ممتاز دوره بايد را .دورههشتم و هفتم قرن در وادب علم عمومي و --< وضع هفتم قرن تحوالت

هشتم

با نخستين كه آنست باشد، توجه مورد بايد مذكور عهد فارسي زبان در كه موضوعياز حمله نثر و شعر S طبعا فارسي ادب و شعر حامي دربارهاي شدن برچيده و مغول

كه كوچكي دربارهاي در تنها و رفت بيرون حكومتي بزرگ مراكز و اصلي از دربارهاياين با و ماند باقي بود، موجود ايران در تيمور حمله تا ايلخانان رونقي عهد و رواج كيفيت

بيشتر و رفت ميان از داشت وجود ادب و شعر بازار در درباري كه تا يافت عمومي جنبهبابت از و سودمند حيث يك از امر اين البته : و فايدهيييي يي يييييي بود ديگرتادرجهييزيانآور

ادبيات خشك قيود از شاعر كردن رها ذوقي آن امور به او ساختن مشغول و درباريقيود برداشتن آن ضرر و است و بوده شعر عالم در شدن شاخص براي ادبي دشوارداوطلب كه متعددي شاعران ميان . ورودبدربارهابودهانديييي يييييييي ادب

Sيي ييييي ييي ييي ييييييي يي ييييي قبال كه مدحي قصيدههاي S درنتيجهاينامرميبينيمكهاوالديواني لطيفيي يي يي يييي كمتر شيواي غزلهاي آنها جاي به و شد كم راازآنخاليمييافتيم

دل بيشتر و پيش دوره از و يافت فزوني نسبت همين به عاشقانه داستانهاي و شد. انگيزشده پيدا شعر در عرفاني موضوعات به ششم قرن اواسط از كه توجهي S در ثانيا بود

ازييي ييي ييي ييييي يييي ي برخي كه متعددي عرفاني S اينعهدقوتبيشتريافتومنظومههاي خصوصا آنهاآمد وجود به پارسيست، شعر جاويدان شاهكارهاي از مولوي . مثنوي

فارسي زبان در كه تغييري باب از عصر اين در بايد كه مهمي موضوع كرده دومين ايجادكلمات از بسياري ورود باشد، توجه مورد است كرده توجه مورد مغولي است تركي

. تسلط نتيجه در اصطالحات و لغات اين ورود فارسي زبان در توقف است و مغولاست طبيعي امري سرزمين، اين بر حكومت و ايران در آنان از . متمادي لغات اين غالب

و سلطنتي فرمانهاي و دولت كارگزاران و دولتي ادارات ايران طريق در مغول تشكيالتبه مردم با مغولي سربازان حشر راه از هم قسمتي اين و جمله از و است آمده وجود

جمعيت: ) سلطنتي، شوراي قوريلتاي ( كلماتست ( )، غارت چپاول ، پادشاهزادگان ) ( ) ايلچي) ، شاهزاده نوين و نويان ، قانون ) )ياسا ) و جمع منشي بيتكچي ، رسول نماينده،

) ( يام( ، چاپار بريد، اوالغ ، ) )خرج ) ( ) ( قرارگاه،( يورت ، حمله يورش ، سپاه اردو ، چاپارخانهجمعي ) ،(ابواب ) ( ) ( ) ( ) رحلت،) كوچ ، هزار ده تومان ، مطيع ايل ، هجوم ايلغار ، پاسبان قراول

( ) ( ) ( مهر( تمغا ، ماليات وصول مأمور اينجور ، فرمان يرليغ ، تنبيه) ،(عزيمت بياسارسانيدن ( ) ( ) و. بزرگ آقا ، مستمري انعام، پايزه ، كردن مجازات كنكاج،( كردن سرور

) ديگر) اصطالحات و كلمات بسياري و مشورت كنكاشهشتم و هفتم قرن در وادب علم عمومي قرن --< وضع در فارسي نثر

هشتم و هفتم

. نثر اين عمده علل از داشت بسيار رونق تيمور و چنگيز حمله بين دوره در امر فارسي

20

Page 21: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

بغداد و رفت ميان از خلفا سياسي نفوذ اثر آخرين عهد آن در كه بزرگ آنست مركزيترابطه و داد دست از را خود سياسي و ديني و ادبي و ديگر علمي ملل با ايرانيان

بودند پذيرفته را عربي زبان S غالبا كه ديگر اسالمي و شد مقطوع S تقريبابهيي ييييي يي ييييييي يييي يييي و در جزكسانيكهتأليفاتمشكلعلميميكردند بحث طريقه و آماده اصطالحات

فراهم عرب زبان در پيش از كه علمي نويسندگان مسائل باقي داشتند، احتياج بود شدهاحساس عربي زبان در تأليف به علمي حاجتي معروف كتب از بسياري حتي و نميكردند

پارسي زبان به پس اين از بيشتر هم عباس بني انقراض زمان از چه هر و شد تأليفبه علمي كتب نگارش عربي گذشت نثر به تأليف و شد معمول بيشتر فارسي زبان

و علم اظهار جنبه پارسي زيادتر نثر رواج و رونق بر آن جاي به و گرفت تفنن و دانششد . افزوده

و متعدد تأليفات كرد بسيار ياوري دوره اين در فارسي نثر رواج به كه مفصلي موضوعيتاريخ يا ايران عمومي تاريخ از اعم تاريخ از اعم تاريخ در كه يا است مغول

. علوميييييي ييييي يي شعب تمام در تأليف است شده معين به تواريخمحدودبهسلسلههاي ادبيات وسالهاي از اگر و يافت بسيار عموميت پس اين از فارسي اين زبان نخستينخواجهيييي ي فعاليت و تأليف و تعليم حوزه مانند طوسي دورهوحوزههايي نصيرالدين

داشته توجه عربي زبان به كه علمي فعال حوزه كمتر . باشد،مييابيمييييي بگذريم،آخر نثر سبك تأثير تحت تمام شدت با هفتم قرن سبك S خصوصا مغول دوره نثر سبك . دوره اين نويسندگي بزرگ پيشروان كه آنست عمده علت است خوارزمشاهي دوره

قلم اهل زمره در مغول حمله از پيش هفتم قرن اوائل در يا كه بودند قرار كسانيزيردستييييي ي يي ييي يي يييي ييييي كه كساني يا و نويسندگان داشتهوبهسبكآندورهمأنوسبودهاند

. آنزمانتربيتشدهوبعدسرمشقسايرنويسندگانگرديدهانديي يييي ييييي ييي ي ييي ييييي يييي ييييييييي آن بزرگ دارندگان از كه است مصنوع نثر سبك دوره اين رايج سبك نسوي« »مهمترين

. فراموشي »ييي ييي ييييي« ي »يييي يييييي« نبايد ليكن در وعطاملكجوينيووصافالحضرةبودهاند كه كردنشديييي يييي يييييي ييي يييي ي مقطوع فارسي نثر در به هميندورهدنبالهروشسادهوبيتكلف بلكه

طبقاتييييي ييي يييي ي مانند آمد وجود به آن از خوبي جامع تدريجقوتيافتونمونههاي و ناصرياين و آن، جز و گزيده تاريخ و السلف تجارب و رشيدي و التواريخ مصنوع سبك دو هر

اتفاق بسا و داشته وجود دوره يك و زمان يك در يك ساده در حتي نويسنده يك كه افتادهشمس مانند است كرده توجه سبك دو بهر آن كتاب مقدمه در كه المعجم در رازي قيس

است برده بكار را متكلفي و مصنوع دارد روش زيبايي ساده روش كتاب خود در . ليكنمحمد نورالدين معروفتر همه از كه داريم بزرگ نويسنده چند هفتم قرن آغاز بن در

سال ) حدود در تأليف االلباب لباب معتبر هاي كتاب صاحب عوفي جوامع و( 618محمدسال ) حدود در تأليف الروايات لوامع و . 630الحكايات لباب( االلباب است

تاييييييي يي ييي ييييي يييييي فارسي شعر آغاز از در كتابيستدرشرحاحوالشاعرانفارسيگوي هفتم قرن اوايلالحكايات جوامع و دارد، متكلف و مصنوع نثري كه مجلد شامل دو عظيم كتابي

كهيييييي يييي ي يييييي ي يييي ييييييي است مهمي عاتذيقيمت روان حكاياتادبيوتاريخيوحاوياطال و ساده نثر به . از كتاب اين نويسنده شده نگاشته فصيح بسيار حمله و آتش از را خود كه كسانينيست

در را عمر اواخر و داده رهايي گذرانيده مغول سند واليت در غوريه مماليك دستگاه. است

در كه است رازي قيس بن محمد الدين شمس هفتم قرن اوايل نويسندگان از ديگر . كتابييييي ييي ييي يي يييي ييييييي ييييي يي يي و اواخرعمرخوددرخدمتاتابكانسلغريبهسرميبرد

في و المعجم بديع و قافيه و عروض يعني شعري علوم در را العجم اشعار معايير) نقدالشعر سال حدود در است نموده تأليف فارسي زبان در(. 630به نويسنده سبك

. مقدمه اهميت است انگيز دل و ساده كتاب خود در ولي مصنوع معني تمام به كتابشده نوشته ادبي علوم از يكدوره در كه فارسي كتب ميان از كه آنست در به المعجم و

است همه از قديمتر رسيده، ما . دستمنشي نسوي محمد نورالدين مغول دوره اوايل مشهور نويسندگان از ديگر جالل يكي

سيرة كتاب و فارسي به را المصدور نفثة كتاب كه است خوارزمشاه الدين الدين جالل . و مصنوع نثري داراي المصدور نفثة نگاشت عربي به را كه منكبرني زيباست و شاعرانه

سال به آنرا شرح 632مؤلف و نوشته ميافارقين شهر الدين در جالل و خود احوال. م ) سال( 628منكبرني از كرده 627را بيان آن . است در

21

Page 22: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

سراج منهاج به معروف جوزجاني الدين سراج بن الدين منهاج و عمر ابو نويسنده قاضيسال به آنرا كه ناصريست طبقات كتاب صاحب هفتم قرن . به 658بزرگ اين برد پايان

لحاظ از S خصوصا و مؤلف عصر تا است عالم عمومي تاريخ عاتذيقيمتيييييييي كتاب اطالارزش داراي دارد مغوالن فجايع و تارتار حمله به راجع . كه كتاب اين نثر است فراوان

خوب آثار جمله از و روان و سليس و استوار است بسيار فارسي . زبانسال ) به متوفي جويني محد الدين بهاء بن ملك عطا عالءالدين ذكر اينجا (681 در

. وقايع از بزرگي قسمت ملك عطا است الزم هفتم قرن معروف بسيار عهد نويسندهموثقين از را باقي و داشته قرار آنها مسير در و ديده S شخصا را كه مغوالن كساني و

وييي يييي ي يييي ييييي جغرافيايي مشاهدات از يا و دقيق خودشاهدوناظروقايعبودهاند تاريخي مطالعاتمشهور كتاب اطالعات اين مجموع از و آورده فراهم در خود، مجلد سه در را جهانگشا

در و ، او فتوحات و احوال و چنگيز ظهور مغولي شرح حكام و خوارزمشاهان تاريختأليف بغداد و اسمعيليه قالع فتح و . ايران تاريخي اهميت از گذشته جهانگشا است كرده

فارسي نثر زيباي و مشهور آثار و. از استادي اثر بر ولي مصنوع كتاب اين روش استاز نويسنده نظير كم . مهارت اشعار از S غالبا نويسنده است كنار بر فتور و سستي هرگونه

و عربي و اخباروامثالعربوآياتقرآنكريموپارهييييييي يييييي ييي ي يييي يييي يييي ي فارسينيز علمي اصطالحات است از كرده . استفاده

سخن ازو نيز شعرا ذكر در كه است شيرازي سعدي هفتم قرن نويسنده بزرگترينمانده باقي فارسي نثر به گلستان اضافه به رساله چند سعدي از رفت است: خواهد

و ساده نثري به كه است نصيحةالملوك يكي رسائل ازينفصحايييييي ييي ي يي ييييي روانوبيتكلفيييي ي آثار يادآور كه نوشتهشدهوازفصاحتبدرجهييست

رساله است، تربيتيييي يي يي ييي ييي ي ييي يي قديم در ديگر ديگراوبهنامعقلوعشقوورسالهييرساله و ملوك از كه يكي گلستانست كتاب مهمتر همه از و شيخ مجالس نام به ديگري

و تربيتي . كتابيست و خاص روش سعدي كتاب اين در نظم و نثر از مخلوط اجتماعيكه را خود لفظي مشهور صنايع از و برده بكار است مصنوع نثر و مرسل نثر ميان سبك

كه آنجا است تا كرده استفاده نباشد فصاحت . مخلكه است عبدالله الدين شهاب الحضرة وصاف زمان آن ديگر معروف نويسندگان در از

قرن 663سال اول نيمه تا و است يافته والدت شيراز دراستيييي سال هشتمميزيسته در تجزيةاالعصار و تجزيةاالمصار نام به را خود كتاب 712و

اتمام . به » وصاف » تاريخ كتاب دارد شهرت وصاف تاريخ به كه است همان اين و رسانيدايرادييي يييي ي يييي ييييي يييي از مورد باب اين از و حيثتصنعوتكلفدارايجنبهمبالغهآميز

. نقادان دوره وقايع حاوي و جويني جهانگشاي تارخ بر است ذيلي كتاب اين است سخنكتاب آن از بعد . ايلخانان

( الله فضل وزارت( 718ـ645رشيدالدين مدتها كه ايلخانان دوره دانشمند و وزير غازانتاريخ در مشهوري و بزرگ كتاب داشت را بهادرخان ابوسعيد و به اولجايتو دارد عمومي

تاريخي كتاب معتبرترين كه مجلد هفت در التواريخ جامع نثري نام داراي و مغول عهدسال به و است روان و . 710ساده از غير يافت الله پايان فضل رشيدالدين از كتاب اين

االثار و االحياء مانند باقيست ديگري مختلف آثار مسائل حاوي قسمت چهار و بيست درو معماري و فالحت علم مانند . علمي كه منشآت مجموعه ديگر غيره و سازي كشتي

رساله و كتاب چند و است شده . ديگر طبعبزرگ دانشمند بيضاوي ناصرالدين قاضي هفتم قرن مشهور نويسندگان از ديگر آن يكي

. سال به را خود التواريخ نظام كتاب وي است و 674قرن كرده تأليف آن تأليف از بعدسال حدود تا . 694مطالبي شامل كتاب اين است افزوده آن تاريخ بر از خالصهيي

است خلقت ابتداي از . عموميقراختائيان منشي يزدي الدين منتجب ناصرالدين روزگار اين نويسندگان از كرمان ديگر

نويسنده كه است قراختائيان تاريخ در العليا للحضرة العلي سمط از مؤلف تقليد به آنراسال به دارد مصنوع نثري كه االعلي للموقف عقدالعلي است 716 كتاب . نوشته

نثري به كه است السلف تجارب كتاب نويسنده نخجواني سنجر بن هندوشاه ساده ديگرسال به فصيح و روان است 724و شده نوشته وزراء تاريخ . در

. م ) قزويني حسيني الله فضل الدين شرف نويسنده( 740ديگر و شاعر و معروف اديبمصنوع استكهكتاباوبهنامالمعجمفيآثارملوكالعجمازنمونههايييي يي يييي يي يي ييي يييييي يي يييي يييي ييييي يي نثر مشهور

22

Page 23: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

هيچ ليكن شده نوشته قديم ايران تاريخ در كه است ندارد فارسي تاريخي . ارزشكتاب صاحب قزويني مستوفي حمدالله هشتم قرن اوايل معروف مورخان از ديگر

در ثانوي و تاريخ در اولي كه است القلوب نزهة كتاب و گزيده تاريخ جغرافياست مشهور . از عهد اين متصوف نويسندگان از دارد روان و ساده نثري دو هر مشهورتر و همه

. م ) رازي محمد بن عبدالله ابوبكر الدين نجم شيخ قرن از( 665نخست متصوفه مشاهير . بليغ نثري كه است العباد مرصاد او مشهور كتاب است . دارد هفتم

. اين آورد خواهيم باز را او نام كه است بلخي مولوي محمد الدين جالل صوفي ديگربيان و صراحت و سادگي جوياي خود شعر مانند نيز نثر در سخن نيكو مقاصد بزرگ

ويي ييييي ييييي ييي يي يي ييي اخبار و امثال ايراد با و و درمباحثمفصلياستكهدرپيشميگيرد احاديث. آياتبهتصريحوتعريضبهنيكيازعهدهآنهابرميآيديييي يي ييييي ي ييييي يي يييي يي يييي يييي يي

از چونييييي يييي ييييي ييي ي » مولوي را سخن مبيزاربودوميگفت آرايشكالفراموشييييي ييييي كتاب« بسيارآرايشميكنند او منثور آثار از ، ميشودمكتوباتست مجالس، . فيهمافيه،

در آنرا كه است العارفين مناقب كتاب صاحب افالكي احمد الدين شمس اواسط ديگرمولويييي يييي يي ييييي ييييييي ي ييييييي به راجع عاتذيقيميتي قرنهشتمبهپايانرسانيدهواطال

است و آورده آن در او . خاندانزبان به علمي مسائل در كتبي نوشتن به هشتم و هفتم قرن در كه نويسندگاني از

حسنييييي يييييي بن محمد بن محمد نصيرالدين خواجه نخست طوسي) فارسيمبادرتكردهاند. 672ـ 597 تأليفات( از است هفتم قرن آغاز بزرگ و معروف بسيار به دانشمند او مهم

علم در االشعار معيار ديگر منطق، در االقتباس اساس يكي ديگر فارسي و عروض ) االشراق ) اوصاف ديگر و اخالق علم عملي حكمت در ناصري كه اخالق است تصوف در

است شده نوشته مطلوبي و روان و ساده نثر به . همه . م ) افضل بابا به معروف كاشاني حسن بن محمد الدين افضل نثري( 707ديگر بسيار كه

: . ره الكمال، مدارج اوست فلسفي مشهور رساالت از دارد ساده و نامه، فصيح انجامترجمهييي ي يييييي ييييي ييييييي ييييي ييييي) از التفاحة سازوپيرايهشاهانپرمايه،رسالةتفاحهترجمهييست كتاب عربي

) غيره و نامه جاودان نامه، عرض ، ارسطو به . منسوبشيرازي ) مسعود بن محمود الدين قطب عالمه كتاب( 710ـ 634ديگر معروف شارح

. اثر مهمترين داشت براعت نجوم و رياضيات و فلسفه و طب در كه است القانوندارد فلسفي علوم در را المعارفي دائرة حكم كه است درةالتاج كتاب او .فارسي

هشتم و هفتم قرن در وادب علم عمومي قرن --< وضع در فارسي شعرهشتم و هفتم

اوضاع شعر از ناخشنودي و بدبيني از پيش از بيش شدتي با دوره اين در روزگار فارسيافكار اين نظاير و زهد و دنيا ترك به خلق دعوت و جهان ناپايداري مشحونست. و

حملهييي يي يي ييييي با كه دشواريست و سخت وضع آن و و علتآنهمآشكارميباشد شده آغاز مغولاز باجوروظلمعمالدورهآنانوباخونريزيهاوبيثباتييي ييي ي ييي يييي يييي يييي ي يي ييييييييي ي بعد فترت دوره در اوضاع

را ايران اجتماعي محيط و يافته ادامه ساخته ايلخانان مقرون شرايطي دشوارترين باشعرا. غالب شديد توجه مورث وضع همين خياالت بود و ديني مسائل به

نتيجهييي ييييييي ي يييييييي ي در و است تندصوفيانهودرويشانهوگوشهگيري شده نيز دقيق و باريك . تصوراتبه اجتماعي انتقادات اخالقي مفاسد از بسياري انتشار اثر بر مغول عصر رواج در شدت

اشعار. در انتقادات قبيل اين از تاريخ اين از پيش البته قرن يافت شعراي در خاصه شعرااز مفاسد بعضي رواج و تركان تسلط اثر بر كه ناراضي ششم اوضاع

كهيييييي ييي يييييي نسبت همان به مغول عهد در ولي رواج بودند،نيزمشاهدهميشود اجتماعي مفاسدو شديدتر انتقادات اين هم درجه همان به يافت . بيشتري انتقادات اين از شد تر سخت

او هزليات در و گلستان خاصه سعدي آثار در د سخت و اوحدي جم جام در وو رغزلهايحافظوآثارشعرايديگربسيارديدهميشودييييييي يييي ي يييي ييييي يييي ييييي يييي شاعر آثار مهمتر آنها همه از و

ذاكاني » عبيد هوشيار ذوق خوش حاوي« نويسنده S نثرا و S نظما او آثار كه است قزوينيبا كه تنديست انتقادي اين مسائل در و كرده بيان شيرين و دلچسب بسيار ادبي لهجه

همه از سبقت گوي بوده باب زبان فارسي نويسندگان و شاعران. يييي يي ييي ادوارييي از Sهمهيچدورهيي كه استحقا نحوي به ايران در او بر مقدم

23

Page 24: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

وييي زندگي عهد مانند براي اوميخواسته خوبي و شيريني بدان مضاميني نميتوانستفراهم او اجتماعي . سازد انتقادات

بهيي ييي ييي يييي ي يييي ييييي يي ييييي ييييي و درشعرقرنهفتموهشتمقصيدهبهتدريجمتروكميشدغزلهاي نسبت . همان منظومهايييييييي يييي ييي يييي عاشقانهلطيفجايآنراميگرفت

شد سروده زياد عرفاني نو و داستاني اجتماعي افكار حاوي كه منظومهايي همچنين وكوتاه قصص و . حكايات ) گرديد) معمول دوره اين در سعدي بوستان مانند باشد

قرن منظوم پايان داستانهاي مشهور شاعر نظامي از تقليد به S معموال هشتم و هفتمساخته ششم دهلوي قرن خسرو امير دوره اين در نظامي مقلدان بزرگترين از و ميشد

خواجوي كرديييييي يي و ذكر . كرمانيراميتواناكنون كه است ششم قرن دوم نيمه سبك دنباله هشتم و هفتم قرن در شعر سبك

. بهيييييييي ييي ييييي يييييي قرن اين شاعران توجه علت Sسبكعراقيناميدهميشود حا اصطالمذكور كه سبك است ايران جنوبي و مركزي نواحي قرن دو اين در شعر مركز كه آنست. لهجه در حال اين با است سازگارتر الذكر سابق سبك با نواحي اين استادان عمومي

و فريومدي يمين ابن و شيرازي همگر مجد مانند كساني دوره اين شعراي مولوي ميانتمايل اظهار بيشتر خراساني سبك به كه بودند بلخي

علي و شاعران ميكردند بروش تام نزديكي قصائدش و غزلها در مولوي سبك الخصوصداشت خراسان ششم قرن . دراوايل

و سعدي ايران بزرگ شاعر دو با مغول دوره فارسي شعركهييييي يييي از مولويشروعميشود دور محيط در و يافته والدت مغول حمله از پيش دو هر

تربيت مغوالن بودند دسترس . شدهحدود ) هفتم قرن اوايل در سعدي به شيرازي مصلح بن مشرف عبدالله هجري( 606ابو

سال به و يافت والدت شيراز در 694يا 691در درگذشت، شهر همان كه در حاليوانفس آفاق سير و دراز سفرهاي در را خود زندگي از بزرگي . قسمت وي بود گذرانده

فردوسي همرديف و فارسي زبان اول درجه شاعران از ترديد در بي او قدرت است،عارفانه گاه و عاشقانه لطيف عالي مضامين بيان و و غزلسرايي فصيح كالم در

Sدرروانيوفصاحتبهحداعجازميرسديييي يي يييييي يي ييييي ي ييييي يي يي ييييي . روانكهغالبا سعدي اين بر عالوه بود بيسابقهبيان و حكمت و اندرز و مواعظ ذكر و در شيوا و شيرين زباني با اخالقي قصص و امثال

همه از سبقت گوي . مؤثر توجه عين در كه هم او نثر است ربوده زبان فارسي گويندگاناز بعضي بسيار به بلكه ذوق از دور تكلفات از خالي و روشن و ساده لفظي صنايع

و درآورده لطيف زبان فارسي نويسندگان بهترين رديف در را او است مطبوع و دلپسندايران مكاتب و مدارس درسي كتب شمار در او گلستان كتاب مدتها چنانكه بوده است

. حاويييي ي يييي يي ييييي ييييي ييييي كه او آثار كليات مجالس: استوهنوزهمسرمشقفصاحتشمردهميشود ) غزليات ) و نامه سعدي يا بوستان و نثر گلستان و رساله چند و و عرفاني مامعات و

به بارها هزلياتست و مقطعات و ترجيعات و فارسي و عربي زبانزد قصايد و رسيده طبعايرانيانست عام و : خاص

اوست شيواي غزلهاي : ازچندست سحر تا كه داند كه فراق دربندست شب عشق زندان به كه كسي مگرگيرم بوستان راه دل غم از مانندست گرفتم دوست باالي به سرو كدامگسل مهر يار به رساند كه من پيوندست پيام هنوز را ما و شكستي بر كه

نيست عزت طريق گفتن تو جان به سوگندست قسم عظيم هم آن و تو پاي خاك بهدل برگرفتن و پيمان شكستن با است كه آرزومند ديدارت به ديده هنوزماست چهره بساط كويت سر بر كه افكندست بيا پايت زير در كه خاك بجاي

بنشاندست اميد بيخ تو روي بركندست خيال صبر بنياد تو عشق باليسودا درين منم تنها نه رفته دست است ز خداوند بر تو دست ز كه دستها چهنيست برگي كاه تو پيش كه يار است فراق الوند كوه كه بين من دل بر و بيا

خلق ترسم و نماند آهم طاقت ضعف خرسندست ز دوست ز سعدي كه برند گمان: اينابياتازبوستاناونقلميشودييي ييييي يي يييييي يي ييي

پروري كرم درخت تا برخوري اال كزو اميدواري گرنهند ديوان كه فردا كه كن دهند كرم احسان مقدار به منازل

پيشتر قدم سعي كه را بيشتر يكي منزلت حق بدرگاه

24

Page 25: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

شرمسار و خائن پس باز كار يكي ناكرده مرد همي بترسددست پشت گزد دندان به تا نيست بهل ناني و گرم چنين تنوري

برداشتن غله گه ناكاشتن بداني تخم بود سستي كهبه معروف بلخي مولوي محمد الدين بهاء بن محمد الدين جالل سعدي عصر هم شاعر

مقتداي( 672ـ606رومي ) و جهان بزرگ متفكران از و ادب عالم نوابغ از و نيز متصوفه . و استاد پارسي نثر و نظم در وي است رياضت و مجاهدت و تحقيق لساني اهل داراي

به حكمي و عرفاني دشوار معاني بيان در نظير كم قدرتي و . فصيح بود ساده زبان ) و ) او رباعيات و قصايد و غزليات ديوان و دفتر شش فيه مثنوي يعني منثور آثار همچنين

مشهور وي مكتوبات و مجالس از قسمتي و .است مافيهاوست غزلهاي : از

سخنم شب همه و اينست من فكر خويشتنم روزها دل احوال از غافل چرا كهبوديي ييي چه بهر آمدنم وطنميي ييي ازكجاآمدهام ننمائي آخر بهكجاميروم

مرا ساخت سبب چه كز عجب سخت ساختم ماندهام اين از وي مراد است بوده چه يافكنم جانكهازعالمعلويستيقينميدانمييي يي يي يييي يييييي يييي همانجا كه برآنم باز خود رخت

خاك ازعالم نيم ملكوتم باغ بدنميي يي يييي يييي مرغ از دوسهروزيقفسيساختهانددوست بر تا كنم پرواز كه آنروز خوش بزنم اي بالي و پر كويش سر اميد به

آوازميييي يي ييي يي يي دهنميي ييييييي ييي كيستدرگوشكهاوميشنود اندر ياكداميستسخنميكندپيرهنم كيستدرديدهكهازديدهبرونمينگرديييي يي يييي يي يي يييي يييي منش كه نگويي جانست چه يا

ننمايي وره منزل مرا تحقيق به نزنم تا دم نفسي نگيرم آرام يكدمابد زندان در تا بچشان وصلم درشكنم مي بهم مستانه عربده سر از

روم باز بخود كه اينجا نامدم بخود وطنم من در برد باز مرا آورد آنكهنزنم تومپنداركهمنشعربخودميگويميي يييييي يي يي ييي يييي دم يكي بيدار و هشيارم كه تا

ننمايي بمن روي اگر تبريز درشكنم شمس بهم مردار قالب اين واللهاوست مثنوي از ابيات : اين

ادب توفيق خواهيم خدا رب از لطف از ماند محروم بيادببد داشت را خود نه تنها زد بيادب آفاق همه بر آتش بلكه

غم و ظلمات از آيد تو بر چه هميي ي هر گستاخيست و آنزبيباكيدوستيي يي راه در كند اوست هركهبيباكي نامرد و شد مردان رهزن

او پر� آمد طاوس او دشمن فر كشته به را شه بسي ايمن ناف كز آهوم آن من من گفت صاف خون صياد آن ريختكمين كز صحرا روباه آن من پوستين اي براي سربريدنش

پيلبان زخم كه پيلي آن من استخوان اي براي از خونم ريختمن مادون پي كشتستم من آنكه خون نخسبد كه نداند ميبرويست فردا و امروز منست كيست بر ضايع چنين كس من چون خوندراز سايه افگند ديوار چه باز گر سايه آن او سوي گردد باز

ندا ما فعل و كوهست جهان صدا اين را نداها آيد ما سويمغول دوره آغاز بزرگ بسيار شاعر دو اين از وقتي

ازيييييي يي ديگر چهارم، بگذريمبهعدهيي و سوم، و دوم درجه شاعرانحافظ به عهد اين پايان در تا . برسيم برميخوريم

نوشيدند شهادت شربت ايران بزرگ شاعران از تن دو مغول حمله دار گيرو نخست: دربن محمد فريدالدين آور نام سخن شيرين شاعر و تصوف بزرگ عطار پيشواي ابراهيم

كمال دوم و است شده آورده او نام اين از پيش كه جمال نيشابوري بن اسمعيل الدينمشهور سراي قصيده اصفهاني عبدالرزاق بن محمد سال الدين در .635كه شد كشته

به اصفهان در را مغول ديگر عام قتل خويش چشم به باب 633سال وي آن در و ديدگفت :چنين

گريد خود وطن بر تا كه نيست گريد كس بد مردم تباه حال بربوديي يي يي شيون صد دو گريد ديبرسرمردهيي صد بر كه نيست يكي امروز

خود بعد و سال رسيد دو قتل به مغولي دست .به « عبدالله اثيرالدين است خاقاني و انوري ششم قرن بزرگ مشهور شاعران اوماني« از

25

Page 26: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

سال به كه همدانست اوماني دست 665از در او قصايد ديوان و گذشت . است در ) ماوراءالنهر ) مشهور گويندگان از اسفرنگي سيف يا اسفرنگ الدين سيف متوفي )ديگر

سال است( 672به كرده تقليد خوب را خاقاني سبك خود قصايد در . كه . ( : م جاجرمي بدرالدين غهد اين ديگر مشهور شعراي فخرالدين( 686از ابراهيمي و

. م ) .688عراقي ( م( همگر الدين مجد عبدالله( 686و الدين رضي . و ( م هروي (667امامي. م ) تبريزي الدين همام .714و ( م( قهستاني نزاري عارف و( 720و شبستري محمود شيخ

. ( م راز گلشن صاحب حسن( 720بزرگ الدين نجم امير . و م) اوحدالدين( 727دهلوي و . م) .736كرماني م( ي ييييي ) ابن( 738واوحديمراغهيي و و قصايد صاحب جويني فريومدي يمين

. ( م مشهور . هستند( 769مقطعاتاصل از كه هم ديگري شاعر است، گذشته او نام كه دهلوي حسن امير از ايراني غير

در شده فارسي زبان بزرگ گويندگان از و يافته تربيت هند در ولي مشهور بوده عهد اين. م ) دهلوي محمود الدين سيف امير بن خسرو امير او و قصايد ( 725است ديوان كه است

. مثنويهاي دارد فراوان شهرت او مثنويهاي و غزلها ليلي و خسرو، و شيرين النوار، مطلعبه او بهشت هشت اسكندري، آيينه مجنون، و و شده ساخته نظامي گنج پنج از تقليد

نيز ديگري مثنويهاي اينها بر .دارد عالوهمعروف كرماني علي بن محمود ابوالعطا الدين كمال دوره اين ديگر مشهور به شاعر

. م) در( 753خواجو S خصوصا و بوده قوي دستي صاحب مثنوي و غزل در كه آوردن استويييييي يييييي يي ييي است حافظ پيشواي راه اين در و مضامينعرفانيدرغزلچيرهدست

. حافظ خواجو از است معترف او سبك از پيروي و باب اين در وي تقدم به خود مثنويهاييبهتقليدنظاميماندهاستمانندروضهاالنوار،ييييييييي يي ييييي ييييي ييييي ييي ييييي

و گل نامه، نامه كمال سام حماسي منظومه و همايون، و هماي نامه، گوهر .نوروز، . م ) قزويني زاكاني عبيد الدين را( 772نظام او نام هم اين از پيش كه

استييي دوره اين آخر در آور نام گويندگان از . ذكركردهايمبه و شيرين زباني با اجتماع مفاسد بيان و انتقادي روش داشتن در او هزل اهميت طريق

. بيشتر خود اشعار ظاهري سبك در و انشاء دروش در وي است شوخي روش و متتبع . اجتماعي و اخالقي نامطلوب وضع كسي هر از بهتر عبيد بوده را سعدي خويش عهدو حكام جور و تاتار استيالي تأثير تحت كه را محيطي و و شناخته آشوب و مغول عمال

ناداني و جهل و اوضاع ناپايداري و غارت قتلو و مشتي فتنه غلبه و زمامداران غالبمجسم بود آمده وجود به نادان و فاسد . غارتگر عبيد كليات است ساخته

. دريييييي يييي اوست منثور رساالت و جدي زاكانيشاملمنظومهها اشعار مقداري آثار اين ميانآن از و است موجود غزليات و قصائد و از نامه عشاق و موش و گربه منظومه گذشته

و فصل ده و االشراف اخالق شمرد رساالت او خوب آثار از بايد را پند صد و . رسالهمحمد الدين عالء بن سلمان الدين جمال عهد اين اواخر ديگر مشهور . شاعر م) ساوجي

او( 779 غزلهاي و قصائد ديوان و بود بغداد ايلكانان مداح كه و است است مشهورمغوليي يي يييي يييييي ييييي يييي دوره بزرگ Sميتوانآخرينشاعرقصيدهسراي از. اوراحقا گذشته وي دانستنيز را خورشيد و جمشيد و فراقنامه منظومه دو ديوان است اين درآورده نظم . به

درجهييييي يييي بزرگ شاعر آخرين بايد را او كه عصر اين در ايران ايران آخرينشاعرنامآور اول. م ) شيرازي حافظ بهاءالدين بن محمد الدين شمس كه( 791شمرد او است حيات اواخر

. توانست كه آنست در او اهميت بود تيموري عهد اوايل با و مصادف عرفاني مضامينو عارفانه غزل سبك دو از كه آميزد درهم نحوي به را واحد عشقي سبك عاشقانه

بيشتر كار اين در او موفقيت البته و آورد بوجود در جديدي او بر مقدم شعراي مرهونخواجوي الخصوص علي هشتم قرن اواخر و است اواسط بوده . كرماني

لفظي صنايع به توجه با و زيبا الفاظ با را عارفانه و عاشقانه مضامين و حافظ كرده بيانمعاني و عالي مضامين S غالبا سخنوري در خود فراوان قدرت اثر ابيات بر در را كثير

. مقتدر كلمات با بازي در حدي به وي است گنجانيده اگر كوتاه او ابيات S غالبا كه استدر باشد نداشته هم عالي خيلي معني و است مضمون مؤثر . خواننده

و تازه S غالبا آورد خود اشعار در حافظ كه تركيباتيويييي ي است لطف بديعوبيسابقه و ذوق كمال و قدرت نهايت تركيبات اين ساختن در حافظ

نشان را خود بايييي ييي ي يييي ييييي يي يي ييي ييي طبع دادهاستوكمترشاعريراازاينحيثميتوان . معاني كرد مقايسه با او چون ليكن نيست تازه چه اگر حافظ حكمي و عرفاني

26

Page 27: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

با گاه و لطيف . احساسات است يافته خاط جالئي شده آميخته او روحي شديد هيجاناتغزلهاي حال عاليترينيييي يي يييييي بهر از و فارسي سخن حافظازبهتريننمونههاي

و فكر علو نورافشاني نمودارهاي از هم ادوار تاريكترين در حتي كه ايرانيست نژاد طبعنمانده . است باز

اوست شيواي غزلهاي :ازآنچهخودداشتزبيگانهتمناميكرديييي ييي يييي ي يييييي يييي سالهادلطلبجامجمازماميكردييييي يي ييي ييي يي يي يي

بود بيرون مكان و كون صدق كز طلبازگمشدگانلبدرياميكردييي يي ييييييي يي يييي گوهربود او با خدا احوال همه در اونميديدشوازدورخداياميكرديي ييييييي ي يي ييي ييييي بيدلي

دوش بردم مغان پير بر خويش كاوبهتأييدنظرحلمعماميكردييي يي ييييي ييي يي يييي مشكلدست به باده قرح خندان و خرم وندرانآينهصدگونهتماشاميكرديييييي يييي يييييي ييييي ديدمشحكيم داد كي تو بين جهان جام اين مينا گفتم گنبد اين كه آنروز گفت

ميكردآنجايي ييي يييييي ييي يي سامريپيشعصاويدبيضاميكردييييي ييي ييي ي يي يييي آنهمهشعبدهاعقلكهميكردبلند سردار گشت كزو يار آن جرمشاينبودكهاسرارهويداميكرديييي ييي ييي يي ييييي ييييي گفت

بنهفت حقيقت ز را دلش غنچه چون محشي آنكه نكته اين از خاطره ورقميكرد

فرمايد مدد باز ار القدس روح دگرانهمبكنندآنچهمسيحاميكردييييي يي ييييي يييي ييييي فيضچيست پي از بتان زلف سلسله شيداييي يييي گفتمش دل از گفتحافظگلهيي

ميكردتيموري ) دوره نهم مقدمه( --< هجري 907ـ 782قرن

« ) دورهيي سيستان » و خراسان به تيمور يورش از است فصل اين در ما بحث مورد كهصفوي( ) 782 اسمعيل شاه جلوس به و آغاز قسمتي( ييي 907هجري چه اگر و ختمميشود

مطالعه از مورد دوره اين جزو در دهم قرن اول از سالي چند و هشتم قرن اواخرتماميييي دهم قرن و هشتم قرن از پاره دو اين ميان در چون ليكن قرن قرارميگيرد سنين

تيمور جانشينان سلطنت دوره به اختصاص قرن اين و گرفته قرار ما نهم دارد گوركانمطالعه تيموري دوره و نهم قرن عنوان ذيل در را فصل .ميكنيم اين

و دانشمندان از تن چند سال شش و بيست و صد يك ممتد دوره اين آغاز و در شاعرانزندگي تيموريان و و ايلخانان بين فترت دوره آنان نويسندگان غالب كه ميكردهاند

چون ليكن دارند ادبيات و علوم در اهميتي و قرن شهرت اواخر تا بگذريم تن چند اين ازو علوم در را آور نام و بزرگ مردان درباريييييي يييي نهم كه آنان مگر ادبياتكمترمييابيم

هرات در را بايقرا حسين مزين سلطان خويش ادب و هنر و دانش بزيت.ميداشتهاند

تيموري ) دوره نهم تيموري ( --< هجري 907ـ 782قرن عهد در فارسي زبان

زبانفارسيدراينعهدممتددنبالهتحولپردامنهيييييي ييييي يي ييي ييي يييي يييييي يييي روييي يي يي ييي يييي يييي يييي ييي ييييي بر و راكهازقرنهشتمآغازكردهبودادامهميداد

.همبهانحطاطميگراييديي يي يييييي : ايران در مغول حمله با تركي زبان S اوال كه بود آن انحطاط اين عمده بسيار علت رواج

دستگاههاي و دربارها در ترك طوايف تغلب تتابع اثر بر و ميان يافت و نظامي و اداري ) زيان ) مايه خود اين و شد شايع نواحي بعض در و مردم بود پارسي زبان براي بزرگي

را تركي زبان عهد اين ادب رجال از بعضي ترجيح حتي فارسي زبان برمحاكمه كتاب نوايي عليشير امير كه چنان كرد دادهاند تأليف قصد همين به را .اللغتين

و: شعر حامي دربارهاي چنين هم و عراق و خراسان در فارسي زبان مراكز S از ثانيا ادبو افتاد عامه دست به و شد دور دربار از شعر نتيجه در و رفت شد ميان باعث امر همين

بر كه قديم شاعران اطالعات وسعت و كالم قدرت و مهارت تحصيالت كه اثربروديييييي ي ي ييييي يي ييي ميان از .متماديوودشواربهدستميآمد

ويييييي: ييييييي يييي ييييي يي شاعران مربي Sاستادانزبانفارسيكهميبايست ثالثاجديد كساني نويسندگان دست به نثر و شعر كار نتيجه در و رفتند ميان از تدريج به باشند

بود كم ادب فنون از آنان غالب بهره كه .افتاد

27

Page 28: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

انحطاط مراحل در فارسي زبان كه شد باعث آنها قبيل از اموري و مسائل كند اين سيرو توجه مورد چندان افكار و زبان لحاظ از تيموري دوره نثر و شعر نباشد و .اعتماد

تيموري ) دوره نهم تيموري ( --< هجري 907ـ 782قرن عهد در فارسي نثر

. نثر دوره اين در داشت مساعدي وضع تيموري عهد در فارسيآثار نثرازمبالغههايييي يي كه چنان بود شده آزاد S تقريبا هفتم و ششم قرن فني و صنعتي

كه در متكلف باشد شده توجه صنايع به افراط به آنها دروييي يييي يي يييي يافته ايندورهكمديدهميشود نگارش بيشتر عادي ساده سبك به عهد آن آثار بالعكس

لهجه. به توجه استعمال است و بود ملحوظ كمتر تيموري عهد منثور آثار در پارسي كهنو . اصطالحات همين به داشت بيشتري استعمال مورد زمان عمومي تركيبات و لغات

بايد . سبب منتهي است نثر در روان و ساده سبك تيموري عهد متداول روش كه گفتنكته نيز اين و است مشهود تركي كلمات نفوذ زمان اين نثر در كه شود فراموش نبايدو اين قواعد بند بايد كه چنان دوره اين نويسندگان كه داشت نظر در بايد را قوانين نكته

جستيييي يييي ييييي در دقت عدم آثار نيز نسبت همين به و حقايق اصيلزبانفارسينبودهاند جوي واست آشكار و اليح آنان آثار از درست مطالب . و

و سرفصلها و كتب مقدمات در آن جاي به ليكن نيست زياد دوره اين مصنوع نظاير آثاررجالييي يييييي يي يي يي و اميران از يكي به را كتاب بزرگميآمد،يييي اينموارد،هرجاكهميخواستند

ابتكاري و ابداعي عناوين و القاب و رفته كار به بسيار اصل تكلفات كه شده ذكر حدي به . بارد سجعهاي كتب بعضي در است برده ميان از را ناوارد مطلب تكلفات و

آثاريي يييييي يييي يييي ييييي ي يي از ديگر مديدهميشودودرپارهيي رواني درتضاعيفكال و سادگيعهد، اين فارسي شعر در هم روي بر ليكن است مشهود و دلانگيزي استحكام ازويييييي يي يي يييي يييي ييييي ييي يييي يييي يييي مقدمامشهودبودكمتراثريديدهميشود به متانتيكهدركال توجه كه است آن مثل

سخنان آوردن در قديم استادان از پيروي و كهن و سبكهاي پسنديده چندان استوارنبود كس همه .معمول

معني بدين نيست تنوع از دور رفته بكار تيموري دوره فارسي نثر در كه در مطالبي كهو قصص و تاريخ و علمي مسائل مانند مختلفي موضوعات در روزگار تراجم آن و روايات

و اخالق و تصوف و ديني ديگر موضوعات و قرآن تفسير و دست احوال در آثاري آن جز.است

اين در بود گرفته قوت مغول عهد در كه علمي موضوعات در نويسي فارسي نهضتبيشتر بغداد سقوط از چه هر كه است آن امر اين علت و داشت قوت چنان هم دوره

ميگذشتونفوذزبانوادبياتعربيدرايرانكمترميشد،يييييي ي يييي يييي ي يييييي يييي يي ييييي يييي تأليف به .كتبعلميبهزبانفارسيبيشترمحسوسميگرديدييي يييي يي يييي ييييي ييييي ييييي حاجت

زبان به كتبي ايجاد است مطالعه و توجه قابل تيموري عهد اواخر در كه تركي موضوعيعهد. اين اواخر در S مخصوصا تركي زبان به كتب تدوين و تأليف نهضت در است يعني

عليشير امير و بايقرا حسين سلطان تشويق به كه هرات ادبي شده حوزه ايجاد نوايي . مجالس مثل كتابهايي دوره همين در كه چنان شد تقويت محاكمة بود، و النفائس

امير آثار از غيره و نشآت و القلوب محبوب و ظهيرالدين اللغتين از برنامه با و عليشيرهمين و شد نوشته ديگر اثر چند و بود بابر شده پيدا نيز تركي اشعار سرودن در نهضت

ذواللسانين شاعر چند كه داريم چنان عهد آن .ازبه معروف غازاني شنب الدين نظام نخست دوره اين معتبر و معروف نويسندگان از

آن امر به ساده انشائي با را ظفرنامه كتاب كه است تيمور معاصر شامي نظامنگاشت ترك .كشورگشاي

سال ) به متوفي يزدي علي الدين شرف نام به ديگر از( 858مورخ استفاده نظام با كتاباطناب و بهتر انشاء با تيموري ظفرنامه به موسوم جديد كتابي بيشتر شامي تطويل و

سال به را خود كتاب و برد 828نگاشت پايان .بهبه معروف الله لطف بن عبدالله الدين شهاب عهد اين مشهور مورخان از حافظ »ديگر

سال« ) به متوفي كتاب( 833ابرو و التواريخ زبدة معتبر كتاب التواريخ صاحب مجمع . كه شده نوشته مجلد چهار در التواريخ مجمع كتاب است مجلد سلطاني تا اول مجلد از

چهارم مجلد و مغول زمان تا تاريخي وقايع شامل آن ابوسعيد سوم سلطان مرگ ازوقايع تا ايلخاني پادشاه آخرين از. هجري 830بهادرخان ابرو حافظ است

28

Page 29: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

مورديييييي ييييي ي يييي ييييي ييييي او آثار و است مورخانمعتمدوبزرگايرانشمردهميشود بسيار توجه و .اعتنا ) آن ) كه است التواريخ مجمل مؤلف محمد الدين جالل بن احمد خوافي فصيحي را ديگر

سال كتاب 849به اين است كرده تقديم تيمور پسر شاهخ به و برده پايان باب به ازمسايل به توجه و دانشمندان و شاعران از بسياري اسامي بر سادگي اشتمال و ادبي

دارد بسيار اهميت . انشاءسال ) به مقتول خوارزمي حسن بن حسين الدين كمال كتاب( 839ديگر صاحب

اصول و تاريخ در مفصلي مقدمه با مثنوي شرح در زواهراالنوار و تصوف جواهراالسرار. است

سال ) به متوفي اصفهاني تركه محمد بن علي صاين دانشمند( 836ديگر و نويسندهاست نقلي و عقلي علوم در عميق اطالعات صاحب و متعدد تأليفات داراي كه مشهور . آثار جمله از است داشته بسيار شهرت و اهميت تيموري شاهرخ سلطنت عهد به

بنييييي ييييي يي ييي محمد النحل و الملل كتاب از معروففارسياويكيترجمهييستدين عبدالكريم اصول در عالئيه تحفه ديگر و اسرارالصلوة كتاب ديگر و شهرستاني

بر اسالم عالوه و غيره و معاد و مبداء رساله ديگر سنت، اهل اربعه مذاهب اينها بنابر . بود تصنع متوجه خود منشآت در وي كرد تأليف نيز تازي به كتاب .چند

نورالدين است داشته شامخي مقام نيز شعر در كه عهد اين نويسندگان مشاهير ازآثار جمله از و است پارسي نثر در معتبر و متعدد آثار صاحب جامي اوست: عبدالرحمن

سال به كه االنس نفحات احوال 883كتاب شرح آن در و كرده مشايخ 614تأليف از تن. ييييي ييي يييي احوالييييي يي ييييي ييي شرح از كه صوفيهراآوردهاستبيشتراينكتابترجمهييست صوفيه مشايخ

آن و بود كرده تقرير هروي زبان به انصاري عبدالله كتابييي خواجه از بود خودترجمهييبه نيشابوري سلمي حسين بن محمد الصوفيه دو طبقات هر اين و عربي

مفصلييييي يييييي يي يي ييييييي. ييييي ييييي نسمقدمهيي تصوف مترجممطالبيبرآنافزودندنفحاتاال اصول بيان دربررويهم. و است فصيح و ساده كتاب اين در جامي نثر جمله دارد از او كتاب

. منثورييييييييي يييي يييييي ييييي آثار از ديگر كه معتبرترينآثارمتصوفهشمردهميشود بهارستانست كتاب جاميتدريس براي تا شد نوشته سعدي گلستان از تقليد و به رود كار به مصنف نواموز فرزند

شرح كتاب اين آخر در جامي هم سبب همين فارسي به مشهور شاعر چندين از حالي . او فارسي آثار از ديگر است آورده بيان زبان در اليحه سي بر مشتمل است لوايح كتاب

. اصول از يك هر جامي عرفان بيانييييي يي يي اصول در و آورده عرفانرادراليحهييرا اختصار كمال رعايت خود . مطالب كتاب او عرفاني مشهور كتب از ديگر است كرده

كتاب شرح در است اللمعات نويسنده اشعة و شاعر عراقي ابراهيم فخرالدين لمعاتكتب از كه مغول عهد . مشهور حاوي جامي اللمعات اشعة است فارسي به تصوف معتبر

مشكالت رفع در است . نكاتي در است يافته نگارش ساده و استوار نثر به و لمعاتديني مسائل و ادبي خسرو علوم امير اشعار از بعضي شرح و مولوي نامه ني شرح و

جامي نيز غيره و دارد دهلوي فارسي زبان به .رسائليمعاصر اصفهاني حسيني علي بن علي الدين غياث عهد اين نويسندگان از سلطان ديگردر كعتبري كتاب كه است جهان دانشنامه كتاب مؤلف و تيموري و ابوسعيد الهي حكمت

است فارسي ساده نثر به .طبيعيرسائليي ييييي يي ييييي يييي يي يييي يي ييي يي دراينجابيمناسبنيستكهذكريازيكيازترجمههاي

به الصفا مجمل اخوان به موسوم آن عربي تلخيص از عهد همين در كه فارسي نثرصورت . الحكمة عهد در است موجود آن از نسخي كه كتاب اين آيد ميان به است گرفتهاخوان سلطنت رسائل تلخيصهاي بهترين جمله از و آمده در رواني فارسي به تيمور

.الصفاستسمرقندي اسحق بن عبدالرزاق الدين كمال دوره اين مشهور نويسندگان از ـ 816 )ديگر

عهد( 887 از را ايران وقايع كه است السعدين مطلع معتبر كتاب ابوسعيد مؤلف سلطانمغول ) ايلخاني سلطان( 736ـ 716بهادر سلطنت دوره پايان تيموري ) تا ـ 855ابوسعيد

دوره( 872 اين حوادث بر اشتمال باب از و است بعدها شامل و دارد بسيار اهميت ممتداست گرفته قرار مورخان غالب استفاده .مورد

به ) متوفي سمرقندي الدوله عالء بن دولتشاه تيموري دوره معروف نويسندگان سال ازبه( 900يا 896 و بوده بايقرا حسين سلطان نزديكان و نديمان از كه وزير است تشويق

را الشعرا تذكرة معروف كتاب نوايي عليشير امير او . دانشمند تذكره درين است نوشته

29

Page 30: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

شعراي تذكره مهمترين عوفي االلباب لباب از بعد يك كه احوال شرح زبانست فارسياز بسياري اضافه به شاعران از تن پنج و عدم صد و اشتباه ليكن آمده تاريخي اشارات

كه بدرجتيست آن در مسائل موارد اتقاق غالب در را نويسنده سخنانروشيييي ييييي يييي داشت، باور و بدونتحقيقمجددنميتوان ساده تحرير در شاه دولت

استييي يي لفظي . دورازپيرايههايروضات مولف اسفزاري محمد الدين معين دوره اين مشهور نويسندگان از الجنات ديگر

سال به را آن كه است هرات مدينة تاريخ . 875في تاريخ برد پايان جهت به آن از هراتدوره حوادث و كرت آل ملوك به راجع ذيقيمتي اطالعات شامل تا كه تيموري

استيييي ييييي يييي يييييي ي يييييي ييييي رجال از قابل دورهسلطانحسينبايقراواشاراتمختلفبعدهيي بسيار . استوار و استادانه نثر در اسفزاري الدين معين روش است در استفاده او و است

داشته اشتغال درباري رسائل انشاء شغل به و مهارت نيز كتاب. ترسل در اشتدرييييي يييي يي ييييي و شده تمثل استادان از مقدمات تاريخهراتبهاشعارعدهيي و توصيفات از پارهيي

و اطناب طريق متصنع مترسالن روش به گرديده فصول اختيار لفظي صنايع آوردن. است

ميرخواند به مشهور محمود بن شاه خاوند بن محمد دوره اين مشهور بسيار 838 )مورخمقامي( 903ـ بايقرا حسين سلطان دربار در خاصه تيموري سالطين دوره داشته در بلند

. را. هفتم مجلد است مجلد هفت در الصفا روضة نام به او كتاب او است دختري نوادهحاوي اخير مجلد اين و افزوده آن بر مير خواند الدين حسين غياث سلطان دوره وقايع

. الصفا روضة ميرزاست الزمان بديع او پسر و از بايقرا پيش تاريخ عمده وقايع حاويعهد تا است تفصيل به اسالمي دوره و فوت اسالم از بعد حوادث از قسمتي و مؤلف، ) ساده ) آن نگارش روش و ، هفتم مجلد تكلف مؤلف از خالي ادبي و لهجه بر مبني و

. غير ميرخواند است تيموري عهد دستورالوزراء اواخر نام به ديگري كتاب كتاب اين ازو اسالم وزراء احوال شرح از در هم آن كه دارد خود زمان تا ايران

. كتبمعتبرشمردهميشودييي ييييي ييييي سال ) به متوفي مير خواند الدين غياث يعني نويسنده همين زاده جمله از( 941دختر

. از غير او مشهور كتاب وصفويست تيموري دوره مشهور نويسندگان و كه مورخان ذيليپايان تا عمومي تاريخ در است السير جبيب كتاب نوشت الصفا روضة شاه بر حيات

گفت خواهيم سخن آن به راجع هم آن از بعد ما و صفوي . اسماعيلو نويسندگان جمله از هم خود تيموري بزرگ پادشاه آخرين بايقرا حسين سلطان

اطالعاتي داراي العشاق مجالس نام به او كتاب و بوده ذواللسانين بعض شاعران درباره . سال در كتاب اين است متصوفه و است 908شعرا مشتمل و شده مقدمه تأليف يك بر

. عشق و مجازي عشق به راجع كتاب مقدمه در مجلس شش و هفتاد بحث و حقيقيرفته سخن جامي تا ايشان احوال و عرفا و شعرا از مجالس در و كتاب شده پايان در و

. تأليف برنامه بابردربا ظهيرالدين است آمده مؤلف حال كمال شرح به را كتاب ايناين او كه است گفته و داده نسبت گازرگاهي حسين كتابسستوبيمزهيييي ييي ي الدين

سلطانيي يي يي يي يييي ي ييييي نام به است . راكهپرازدروغوسخنانبيادبانه كتاب انشاء نوشت بايقرا حسينانشاء قبيل از مابقي و مصنوع آن آغاز تيموريست در دوره سست و . عادي

كاشفي واعظ حسين الدين كمال تيموري آور نام نويسندگان و دانشمندان جمله ازسال ) به متوفي . 910سبزواري تفسير( و فقه در وي داشت سكونت هرات در كه است

پيروان از و تصوف اهل مشرب بر و داشت تبحر ادب و حكمت و نجوم و حديث و . متعدد آثار داراي و كثيرالتأليف نويسندگان از مالحسين بود نقشبنديه مسائل سلسله در

. كه است سهيلي انوار كتاب يكي او آثار جمله از است تهذيب گوناگون و ترجمه فيالواقعو مصنوع انشائي و دمنه و كليله كتاب از . جديديست و االنشاء مخزن ديگر دارد متكلف

و منشيانه روشي با كه روضةالشهداء سخن ديگر آن در ائمه و انبيا مصائب از مترسالنهدر كه است كتاب همين و شهدا رفته عزاي مجالس در صفويه دوره

مجلسيييييي را آنها سبب همين به و . خواندهميشد او آثار از ديگر ناميدند خواني روضهديگر قرآن، تفسير در است عليه نام مواهب به باب چهل در است محسني اخالقاالسرار جواهر ديگر بايقرا، حسين مفصلتر سلطان كه قرآن تفسير در التفسير جواره يا

فتوت ديگر است، عليه مواهب طرز از و عقايد شرح در سلطاني نامهفتيانييييي ي يييي ي يييي مختلف در( )تربيتورسوموآدابدستههاي اجتماعي لحاظ از كه جوانمردان

30

Page 31: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

. ديگر است فارسي كتب معتبرترين شامل زمره كاشفيه سبعه و نجوم در اختياراتلباب » لب كتاب و نجوم در رساله جالل« هفت موالنا مثنوي از اختصاريست كه مثنوي

» كه » لب لب و رومي . الدين ديگري كتب هم باز اينها بر عالوه لبابست لب از اختصاريحسين مال از . نامبردهاندييي را

سال ) به متوفي واعظ علي فخرالدين يعني جسين مال جمله( 939پسر از نويسندگان نيز . نام به دارد كتابي او صفويست دوره آغاز و تيموري عهد آخر عين مشهور رشحات

معاريف از كه احرار عبيدالله خواجه مقامات شرح در نقشبنديه الحيات فرقه پيشروانبود تيموري دوره . در

دواني ) صديقي اسعد بن محمد الدين مشهور( 908ـ 830جالل نويسنده و صاحب حكيم . كتاب اين اصلي نام است نوشته عملي حكمت در كه است جاللي اخالق لوامع كتاب

تأثير تحت كتاب اين تأليف در دواني و است االخالق مكارم في اخالق االشراق نفوذاست بوده طوسي نصيرالدين خواجه . ناصري

فضل آنان طريقت مؤسس و كردند ظهور تيموري عهد بتداي ا در كه حروفيه الله فرقهو خاص اصطالحات و رموز داراي كه آوردند پديد آثاري بود روش استرآبادي و ادبي لهجه

. نامه جاويدان كتاب فرقه اين اثر مهمترين است مخصوص الله نگارش فضل اثرعرش و نامه آدم مانند ديگري كتب آن بر عالوه و و استراباديست نامه هدايت و نامه

در فرقه اين از هم نامه محبت و نامه كرسي و . استوانامه رموز كشف براي است دستموجود الحيات مفتاح به موسوم كتابي نامه .است جاويدان

تيموري ) دوره نهم تيموري ( --< هجري 907ـ 782قرن دوره شعر

بايد در كه چنان رونقي ادب و علم ابواب ساير و زبان مانند فارسي شعر عهد اين. ييي يييي ييي ييييييي يييي كسادييييي و زمان اوضاع نداشتعلتعمدهاينبيرونقينخستبيثبايت

علم . بازار در چه اگر بود شناس سخن پرور شاعر شاهان و امرا بودن نادر دوم و ادب وويييي ييييييييي ي يييي ي يييي يييييي دانشمند افراد ميانشاهزادگانوامراورجالتيموريعدهيي

و دوست ابوسعيد، دانش بيك، الغ ميرزا، بايسنقر شاهرخ، مانند شاعرپرور و شاعرليكن سلطان داشتند وجود ديگر تن چند و نوايي عليشير امير او وزير و بايقرا حسين

بهيييي يييي ي ييييي يي ييي يي يييي ييي يييي نه و غالبرجالوامراءآنعهدنهمردمسخنشناسبودهاندو . سخنگويان تشويقيييي ييييي يي يييي يييي سخنسنجانبهديدهحرمتمينگريستند

آرامي همكهازاهلعلموادبميشديي يي يي ييي ييي ي ييي اين از گذشته و نبود پيشينيان تشويق درجه بهغالب دوره در ذوقي اوضاع مسائل به اشتغال براي آنان فرصت و كم سالطين و امرا

بود .اندكمهمتريي يييي همه از تيموري دوره ادبي ازميانحوزههاي

دستگاه در كه هرات حوزهييست در بايقرا حسين سلطان امارتوييييي يي. يي ييي يييي شاعر گرد تشكيلشددراينحوزهعدهيي موسيقيدان و نقاش و مورخ و نويسنده

اشتغال شاگرداني ترتيب به و يكيييي ييييي. آمده هر كه نوي جستهبودندسبكةايكردنديي ييي ايجاد خود كار در . ازايندستهها رحقيقت د است يافته امتداد صفوي دوره در

در هرات هنري و ادبي و علمي منشاء حوزه بايقرا حسين سلطان عهدايرانيييي معنوي و فكري محيط در ماند تحولتازهيي غافل نبايد آن اهميت از كه . گرديد

كهيي يييي ييي يييييي ييي يييي ي يييييي ييي ييي درآغازعهدتيموريچندشاعروگويندهخوببسرميبردندآنان . روش طبقه آن از بعد كه كساني است بوده هشتم قرن اواخر گويندگان كار دنباله

بود به متفاوت پيشينيان روش با كه خاص و نو سبكي و لحن همه پرداختند نظم كارو اشت آشكار مضامين ابداع و انديشه و سخن سبك تازگي آنان آثار از و حتي داشتند

استييييي يي ييييييي ييي ييي ييييي گفته كاتبي كه چنان : تقليدازاستادانسلفعيبشمردهميشدگفتن بيت هنگام آنكو نباشد درهم شاعر خيال آرد اوستادان اشعار ز

سازنديي كهنه خشت از را او محكم هرخانهييكه بناش نبود نو خانه مانندآن امر اين علت و شد عمومي زبان به نزديك وافر حد به تيموري دوره شعر كه زبان بود

مردم ميان در بيشتر و داشت دربارها به اختصاص كمتر دوره اين در رائج شعر عامه ونظر به الزم كمتر ادبي قيود به توجه امر همين نتيجه در و قبول بو عكس بر و ميرسيد

سبب همين به گويا و بود ضرور شعر رواج براي عهد عامه اين شاعران عددروزگارييييي ييي يييي يي ييي يي آن در كه نوشته بسياربودچنانكهاگربهتذكرههايي صفوي عهد اوايل در يا و

31

Page 32: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

آمده آنها در تيموري دوره شاعران ذكر و شاه شده دولت تذكرةالشعراء مانند است،عليشير امير النفائس مجالس و ( سمرقندي آن ) فارسي ترجمه و تركي به نوايي

) سام) از سامي تذكره و نامه اسامي لطائف شود اسامي شود مراجعه صفوي، ميرزايآنها در شاعران از كثيري تنهايييييي عده گروه اين و حظهميگردد مال

تشكيل را عهد آن گويندگان از نيز دستهيي صفويه عهد در كه چنان امر اين و ميدهندشعر نفوذ نتيجه شد خواهد بوده ديده مختلف طبقات بين در آن وجود و عامه ميان در

.استبراي را تركي زبان شاعران از برخي كه بود باعث دوره اين در تركي زبان شاعري رواج

تفننيييييي يييي ي ييي يي ييييي ييي نيز تركي شعر به كاه جمله. انتخابكنندواگربهفارسيشعرميگفتند از نمايندبه بيشتر و فارسي زبان به گاه كه عهد اين شاعران شعر بزرگترين تركي زبان

سال ) به متوفي نوايي عليشير امير سلطان( 906ميساخته كه وزير بايقراست حسينيك و نظامي خمسه روش به مثنوي پنج و غزل ديوان ( چهار تقليد ) به الطير لسان مثنوي

شعر چه اگر و دارد تركي به الطير منطق درييييي يي از و فارسيهمميسرودهسخنييييي »يييي« يييي ناقدان ليكن اسن را فارسيفانيتخلصميكرده او فارسي اشعار

.نستودهاندو تكلفات به كه اشعاري يعني مصنوع بنمونهاي گاه تيموري عهد فارسي شعر صنايع در

ويييي يي يييي يييي ييي ييي اشعار از برخي مانند كاتبي لفظيدرآنهاتوجهشدهاستبازميخوريم، منظومههايبه نويسندگان و شاعران از برخي توجه وجود با ليكن بايد ترشزي، متكلفان، طريقه

كمتر دوره اين نثر و شعر در روش اين كه كرد و اذعان نويسندگان و بوده توجه موردو اشعار سادگي به عهد آن معروف عالقه گويندگان بيشتر خود آثار

. داشتهانددر S مخصوصا و داشت رواج چنان هم دوره اين شعر در عرفاني مسائل در غزلها ورود

نعمة شاه مانند شاعراني گاه و بود معمول صوفيه اصطالحات از و استفاده ولي اللهدستيييي ييييييي ي يييي يي ييييي هم عرفاني نواروجاميبهسرودنمنظومههاي . ميزدند قاسماال

كوتاهييييييييي ييييييي ي يي قصص و حكايات متضمن كه منظومههايعاشقانهويامنظومههاييبحث اين و غالب در و بود زياد نسبة عهد اين در باشد اخالقي و حكمي مسائل در

ويييييييي ييي S عينا هم او داستانهاي حتي و شود تقليد نظامي از كه با منظومههاسعيميشد گاه. مختصرتغييريدربعضموارددوبارهبهنظمدرميآمدييييي يييييي يي ييي ييييي يييييي يي ييي

غزل بوده شعرا عالقه و توجه مورد زياد تيموري عهد در كه شعر انواع از است. ديگرمتضمن بيشتر شويم نزديك آن پايان به بيشتر چه هر عهد اين و غزلهاي افكار

. كهيييييي يييي باشد توجهي امر اين علل از يكي شايد است از مضاميندقيقميشده پس ايرانيانو هشتم و هفتم قرن در كه متمادي غارتهاي و قتل و مغول رخ حمله كشور اين در نهم

مادي عوالم از و كرده پيدا معنوي امور به بود، . داده اين بودند گشته منصرف S اضطرارااوهام به شعرا تدريج به كه گرديد باعث شوند امر متوجه بيشتر دقيق و باريك خياالت و

الفاظ در را دراز و دور خياالت و و لفظ مساوات جانب رعايت جاي به و بگنجانند كمو دور ظواهر مراعات از شوند معني نزديك خيال و وهم عالم در ورود و معني دقت . به

بعد كه سبكي ظهور مقدمات تيموري رعهد د كه گفت بايد معني اين به توجه سبك با بهسخن مذكور سبك درباره اين از بعد ما و گرديد فراهم شد يمعروف خواهيم هند

. ييييي رسانيدييي كمال به تيموري عهد در را روش اين كه هرات گفتآخرينحوزهيي ادبي حوزهكه بود عليشير امير او وزير و بايقرا حسين سلطان عهد جهات در از گفتيم چه آن بنابر

داشت تأثير صفوي دوره در .مختلفو ايلخانان بين فترت دوره اواخر بازمانده كه تيموري عهد معروف شاعران تيمور از

سال ) به متوفي خجندي كمال به معروف مسعود بن الدين كمال در ( 808بوده كه استمعاصرييي ييييي يييي ي يي ييي »يييي« يييي از را خود و خويش غزلاستادبودهودرشعركمالتخلصميكرده بزرگ

ليكنيييي يييي نيست صادق دعوي اين در كه اين با و بايد حافظبرترميشمردهاست S مسلما را اوو عمده سهم غزل تكميل و تلطيف در كه دانست كساني خياالت از و داشتند شايستهيي

است بسيار او غزلهاي در دقيق معاني و .غريبسال ) به متوفي تبريزي مغربي شيرين محمد مال كمال، عصر هم ديگر بزرگ (890 شاعر

به به مشحونست و دارد شهرت او ترجيعات و غزلها كه است مشهور حقايق صوفيبايد متوسط شاعري را او ليكن وجود وحدت فكر الخصوص علي و .دانست عرفاني

32

Page 33: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

ساليييي ) به متوفي بخاري عصمت به معروف بخارايي غزلهاي( 829ديگرعصمةالله صاحبقصايد و عاشقانه .مشهور

سال ) به متوفي شيرازي ابواسحق . 830ديگر را( بسحق است اطعمه بسحق به معروف . وصف به را خود اشعار او دانست بايد زبان فارسي نظير كم و مبتكر شاعران انواع از . » ديوان » شد مشهور اطعمه به سبب همين به و ساخت مقصور اطعمه و و اغذيه غزلها

بر اشتمال باب از او كنزاالشتهاي مثنوي و بسحق رباعيات و اسم قصائد و وصفداشت، وجود آنها در كه رسومي و پذيرايي مجالس و اطعمه از . بسياري اين دارد اهميت

داستان » نام به بسحق ديگر كوچك رساله چند چنين هم و « اشعار و بغرا و مزعفر « » « » نامه » فرهنگ و بسحق خوابنامه و بغزا و برنج طباخي « داستان كهنه اصطالحات از

است پر شاعر عصر تا .ايراناطعمه بسحق روش نهم قرن در يزدي قاري محمود الدين نظام نام به ديگري را شاعر

نامييييي يييي ي يي ييي يييييي ي به ديواني و سروده شعر البسه تعقيبكردهودربابپوششهاوپارچهها ديوان . اشتمال باب از هم او ديوان است رسيده طبع به كه داده اسامي ترتيب بر

اهميتيييييي يي ييييي نهم قرن در گوناگون البسه و داد بسياريازانواعپارچهها . بسياركرماني ولي الله نعمة سيد نهم قرن مشهور شاعران از سال )ديگر به (834متوفي

مثنوي و قصيده و غزل شامل دارد .متوسطيسال ) به متوفي انوار قاسم به معروف هارون بن نصير بن علي سيد عارف( 837ديگر

لهجه به اشعار مقداري و مثنوي و غزل چند شامل او ديوان كه است واليتي معروفاست تركي قطعه چند و . گيالن

سال ) به متوفي نيشابوري يا ترشيزي كاتبي عبدالله بن محمد موالنا است( 839ديگري . ذوبحرين، تجنيسات، مثنويهاي دارد شهرت او مصنوع مثنويهاي و قصايد كه

ازييييييييي ي اندام گل و بهرام منظور، و ناظر عشق، و حسن و ذوقافيتينومنظومهةاي اوستبود كرده نظامي خمسه جواب به شروع عمر آخر در كه . نوشتهاند

سال ) به متوفي سبزواري شاهي امير و( 857ديگر لطف در را او اشعار كه دقت استتوجهي ييييي قابل او لطيف و مضمون پر غزلهاي الخصوص علي و . است وتأثيرستودهاند

سال ) به متوفي اسفرايني آذري شيخ عاشقانه( 866ديگر غزلهاي و قصائد كه او است. يي مشهوريييي ي يي ييي ي يي يي يييييي يييي ييي لطيفوباحالوپرازمضاميندقيقاستازمنظومههاي

به هند منسوب بهمني سالطين سلطنت شرح در است نامه بهمن .اوسال ) به متوفي حسام ابن به مشهور الدين حسام بن محمد موالنا كه است( 875ديگر

كه نامه خاوران منظومه و داشته دست شعر انواع دردر است ديني و حماسهيي ازوست السالم، عليه ابيطالب بن علي جنگهاي و سفرها

نيز او قصائد رسيده ديوان طبع .بهخيالي و شيرازي غياث و نيشابوري سيمي و ترشيزي شهاب مانند نيز و شاعراني بخاري

ازمتوسطين همه كه ديگر شاعر چند و جاجرمي طالب و سودائي در بابا بودهاندديگريييي يييي متوسط شاعران عهد اين پايان در و جغتائي، ايندورهميزيستند هاللي مثلبودند مشغول آزمايي طبع به غيره و قاسمي خرجردي، در هاتفي آنها بيشتر چون كه

شمار در را آنان نام داشتند شهرت صفوي دوره خواهيم اوايل ذكر عهد آن گويندگان.كرد

و عهد آن شاعر بزرگترين را او بايد كه تيموري عهد آخر شاعر به مشهورترين گويندهجامي احمد بن عبدالرحمن نورالدين شمرد حافظ از بعد ايران (898ـ 817 نام هجري

خود عهد بزرگ محقق و نويسنده و اديب و عارف و شاعر كه فرقه است پيشوايان از وو پارسي كتب و نثر و نظم مختلف آثار صاحب و است نقشبنديه متعدد .تازي

و سعدي غزلهاي خود غزلهاي در و بوده نظامي روش تابع خود مثنويهاي در حافظ جاميبوده عراق گوي قصيده شعراي سبك تابع قصيده در و كرده تتبع و تقليد اين. را با است

لطف و بيان قدرت و تازه مضامين ابتكار از را جامي نبايد در حال معانياستادانيييييي يي يييييي مرتبه به چه اگر او و دانست از پارهييازاشعارشبيبهره پيش بزرگ

زبانستييي فارسي بزرگ شعراء خاتم كه جهت آن از ليكن داراي خودنميرسد . ياييييي ي ييييي ييي اورنگ هفت نخست او منظوم آثار از است اهميتومقاميخاصميباشد سبعه

االحرار، تحفة ابسال، و سالمان سلسلةالذهب، مثنوي، هفت سبحةاالبرار، شاملغزلها ديوان دوم اسكندر، خردنامه مجنون، و ليلي زليخ، و . يوسف ترجيعات و قصايد و

33

Page 34: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

و حكمت و داستانها و صوفيانه افكار جامي اشعار غزلي در تصورات و اندرز.وغنائيهمهبهوفورديدهميشودي ييييي ييي يي يييي يييي

صفوي ) عهد دوازدهم قرن ميانه تا دهم قرن آغاز مقدمه( --< 1148ـ 907از

بسيار اين ادوار از يكي هنري و اقتصادي و مدني و سياسي جهت از كه ممتد مهم دوره . فارسي ادبيات نيست مهم بايد كه چنان ادب و علم حيث از ايرانست عهد تاريخ در

دريييييي يي يييي يييي يي يييييي يي يييي ي يي جهات انحطاطي صفويانازبعضيجهاتدرمراحليازترقيوازپارهييبوديييي ييي بيشتر آن ضعف نقاط هم روي بر و .عجيبسيرميكرد

صفوي ) عهد دوازدهم قرن ميانه تا دهم قرن آغاز زبان( --< 1148ـ 907ازصفوي عهد در فارسي

. زبان اين اوايل در بود انحطاط طريق در تيموري دوره مانند دوره اين در دوره فارسيجز و رفت ميان از آذربايجان در ايرانست قديم لهجات از كه آذري از لهجه برخي در

. امراء تسلط و تركان سكونت تمادي امر اين علت نماند باقي قبائل نقاط از بعضي ودر و است بوده بعد به ششم قرن از ناحيه آن در مغول و اواخر ترك در امر اين نتيجه

تكلم آذربايجان عمده مراكز از بسياري در نهم شده قرن ومتداول معمول تركي زبان بهاز چه آن بنابر صفوي دوره درآغاز ليكن بر بود مدارك و شواهد پارهيي

. اين نداشت كامل عموميت تركي به تكلم معمول ميآيد تركي كه دانست بايد هم را نكتهاز است مختلطي لهجه آذربايجان به در كه تركي لغات از كمي مقدار و عربي و آذري

قواعد تسلط تحت كلي . طور دستوريزبانتركدرآمدهاستمسألهيييييييي يييي ييي يي يييي ييياهميت آن ذكر صفويان دوره در صفوي كه سالطين كه است توجهي و عالقه دارد

. در داشتند تركي زبان به S نظامي خصوصا و درباري و ديواني اصطالحات غالب دوره اينرجال ميان در و بود صفوي، تركي سلسله سر حتي و داشت رواج تركي به تكلم دولت

شاعري كه اسمعيل، « شاه خطائي » و دارد تركي ديوان بوده متوسط. تخلصميكرديييي

و غزلها ساختن به عثماني سالطين دوره همين در كه است آن امور عجائب ازكتبييييي ييييي ييييي ييييي تعلم و تعليم و پارسي زبان و قهميكردهاند ادبي قطعاتفارسياظهارعال

نفوذ بقاياي و داشت فراوان شيوع صغيري آسياي در آنان دوره در در فارسي فارسياز روز به روز چه اگر است يافته امتداد نيز ما عهد تا سرزمين كاسته آن آن قوت

.ميشودوطريقضعفوفراموشيميپيمايدييييي ي يييي ييي ي ييييييي صغير آسياي در پارسي زبان رواج كه داشت خاطر به بايد نيز را نكته عهد اين به منحصر

از يعني صغير آسياي سالجقه عهد از و نبوده عثماني هجري سالطين پنجم قرن اواسطاست داشته ادامه بعد . به

از بيش هندوستان در آن از پس قرون و صفويان عهد در فارسي زبان رواج و شيوع . شد شروع وقتي از هند پهناور سرزمين در پارسي زبان انتشار بود ديگر دين نواحي كه

مبهوسيلهايرانيانمشرقبهآنكشورراهجستوسلسلههايييييي يي ييييي يييييييي يييي يي يي يييي ييي ييي ي غوري اسال و غزنويادب و زبان ترويج براي معتبري مراكز ملك آن در غوري مماليك تشويق و و فارسي

. به مغول حمله آوردند وجود به فارسي نويسندگان و گروه شارعان بردن پناه و ايرانايراني دانشمندان و نويسندگان و شاعران از به بزرگي خراسان و ماوراءالنهربخشيد قوت آنجا در را پارسي زبان رواج و هندوستان گويندگان كه است عهد همين از و

و كرده ظهور هندوستان در مشهور و نويسندگان ديوانها فارسي زبان به . تيمورييييييي امپراطوران دوره در و دفترهاپرداختهاند توجه اثر بر هندوستان

درييييي ييييي يي ييييي ييييي نيز و قهوافريكهايشاناظهارميكردهاند عالقه عال اظهار نتيجهSازساللههايييييي ييي يييييي يي يييي يي يييييي يي يا امراءجزءمسلمانآنكشوركهغالبا بوده ايراني

ويييييييييي يي يي ييييي ي يييي يييييي يييييي مهاجرت خاندانهاييكهبافرهنگوتمدنايرانيآشناييداشتهاند، اثر بر همچنينبه فارسي زبان سرزمين، آن به ايرانيان از آن گروهي و كرد رخنه هندوستان در درجهيي

و غزل و كتاب و نويسنده و شاعر پديد قدر پهناور نقطه آن در فارسي مثنوي و قصيدهاصلي منشاء آنجا گويي كه است آمد فارسي زبان واقعي . و

نيفتاد رونق و رواج از يكباره فارسي زبان چه اگر بابر آل سالطين از لطمات بعد ليكناردو زبان و انگليسي زبان رقابت الخصوص علي شد وارد آن به زبان شديد با

34

Page 35: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

ازييييي ي عجيبي شدت به گذشتگان ميراث حفظ در ايرانيان نفوذ فارسيوبيقيدي و توسعهو رواج آن السيف بقية حال اين با و كاست هند در فارسي قابل زبان هم هنوز انتشار

نگاهداريست شايسته و .توجهصفوي ) عهد دوازدهم قرن ميانه تا دهم قرن آغاز شعر( --< 1148ـ 907از

صفوي عهد در فارسي

از شعر اگر و نيست توجه قابل چندان كلمات و الفاظ حيث از صفويان عهد در پارسياليق كه سخني شعرا ساير از بگذريم قوي معروف شاعر چند

.توجهباشدنمييابيميييي يييي كه شاعران معمول تربيت تيموري دوره مانند دوره اين در كه آنست امر اين در علت

و بود رفته ميان از داشت وجود غيره و سلجوقي و غزنوي و ساماني بيشتر دورههاينداشتند عربي و فارسي زبان از كامل و وسيع اطالعات .گويندگان

اظهار شاعران به نسبت دربارها چون اين بر عالوهازييييي شعر كه حمايتنميكردند وضعي يعني افتاد مردم عامه دست در و رفت بيرون دربار

تيموري دوره . در اگر امر اين يافت بيشتر شدت و عموميت عصر اين در بود گرفته قوتوسيله مايه چه زبان قواعد و اصول حيث از ليكن بود شعر در تجددي و تنوع ايجاد

و شكست مضامين صفويان دوره اشعار در كه آن عين در روي اين از گرديد، هم آن . استييييي يييي ييييي بسيار نيز سست كلمات حال همان در . مطالبتازهيافتهميشود

به رواج كرد ياوري فارسي اشعار در كلمات و عبارات سستي به كه ديگري موضوعتازه معاني و مضامين ايجاد عين در كه ايرانيست غير سرزمينهاي در فارسي چون شعر

و صحت از آن داشتن دور در بوده فارسي زبان براي مساعدي غير استحكام محيطشد مؤثر خود .عادي

نتيجه امر اين و بود معمول بسيار دين مدح و سرايي مرثيه صفوي دوره شعر طبيعي در . بر خود تسلط آغاز از سلسله اين است صفوي پادشاهان مذهبي ايران سياست

دريي ييي ي يي ييييييي و كردند ايران در ترويج به شروع هيچ بهشدتوباسختگيريبيسابقهيي از راه اينخودداري هم ادبي و علمي و نظامي و سياسي مجاهدت نتيجه گونه در كه چنان ننمودندو فقه و كالم الخصوص علي و ديني علوم توجه، توسعه همين آنان دوره در شيعه حديث

ابواب اين در بزرگي علماي و يافت . فراوان ديني سياست اين كه پيداست كردند ظهورشعر در و عهد گويندگان افكار وييييي ييي در ترويج الخصوص علي و نبود فارسينيزبياثر

سازي مرثيه از پادشاهان عليي تشويق آل مناقب ذكر به كه كساني يا ومرثيهسازانمبادرت السالم . عليه ميكردند،بردرجهرواجايننوعشعرميافزوديييييييي يي يييي يييي ييي ييي ييي

در عباسي آراي عالم آورده صاحب صفوي طهماسب شاه دوره شاعران احوال ذكركه : است

« [ طبقه [ اين حال به تمام توجه را مكاني جنت خاقاني حضرت حال اوايل در.... در و بودعظيم مبالغه منكر نهي و معروف امر در كه حيات ايام طبقه اواخر اين چون ميفرمودند

اتقيا زمره و صلحاء از شمرده المشرب وسيع را زياده علهي نميدانستندوييييي يي ييي ييييي قطعه گذراندن راه و . توجهيبهحالايشاننميفرمودند موالناييييي قصيدهنميدادند

قصيده و حضرت آن مدح در غرا قصيده كاشي زمان محتشم مخدره مدح در ديگرفرستاده كاشان از آورده نظم به خانم پريخان مذكور شهزاده شهزاده وسيله به بود،

راضي من كه فرمودند مكان جنت شاه گشت، و معروض مدح به زبان شعراء كه نيستمواليت شاه شأن در قصائد آاليند، من بگويند، ثناي السالم عليهم معصومين ائمه و پناهو حضرات مقدسه ارواح از اول و صله دقيق فكر به كه زيرا نمايند توقع ما از آن از بعد

اشعارهاي و بلند به معاني درآورده بالغت رشته در كار از دورازيييي يييي » مضمون به كه « ملوكنسبتميدهند خود موضع در اكثر او اكذب اوست احسننسبت مقدسات حضرات به اگر اما از نيست باالتر ايشان نشان معالي شأن نمايند

. كه غرض است الوقوع محتمل و نيافت آنست اشرف جانب از شعر صله موالنا !«جنابويي ييي يي ييي ييييي شعرا به نسبت صفوي سالطين افكار از بادقتدراينسخناننمونهيي

آنيي يييييي يييي ييييي مدايح شاهان غالب در S تقريبا فكر اين ياغزلهايآنانآشكارميشود،نداشته خاندان انحصار طهماسب شاه به تنها و بوده موجود

. ييييي يي گرفت استاينستكهمرثيهسراييييي كمال راه صفوي عهد در معصومين و ائمه مدح و

35

Page 36: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

ميان از الخصوص علي شاه و معاصر شاعر كاشاني محتشم دوره آن شاعراناز سبقت گوي فن اين در به طهماسب را او و است ربوده ديگران

قرون سبباظهارقدرتيكهدراينفنكردهميتوانييي ييييي ييييي يي يي ييي يي يييي گوي مرثيه شاعران همه پيشرو . ائمه رثاء در محتشم كه روشي دانست او اخير از بعد مدتها كرد ايجاد فارسي شعر به

عهد تا بزرگي شاعران و يافت آثاري ادامه زمينه اين در بما قريب. پديدآوردهانديييي

گويندگان كه شد آن شاعران، با او جانشينان و طهماسب شاه رفتار نتايج ذوق از خوشاز يا بودند ايران در كه پرداز داستان و ساز ومثنوي يا غزلسرا و جستند دوري دربارها

هند تيموري و عثماني مشوق دربارهاي به اعاشه الخصوص براي علي و آوردند رويسالطين و امرا دستگاههاي در معتبري بسيار كردند مراكز ايجاد فارسي شعر براي هند

پنجاه گوركاني شاه اكبر عهد در تنها S در مثال و رفتن هندوستان به ايران از شاعر يك وتوجه اين و شدند پذيرفته عنوان دربار به آن از شاعران از بعضي حتي كه بود حدي به

كثرت بيان براي بيتييييييي مضموني اين در صائب مانند : استفادهكردهانداست دل هر در كه هند سفر عزم نيست همچو كه نيست سري هيچ در تو سوداي رقص

اظهار از هندوستان از دربازگشت عهد اين استاد غزلسراي كاشاني كليم ابوطالب وگفت و نكرد خودداري تأثر و : ندامت

پشيمانم بيجا رفتن وزين هندم را اسير بسمل مرغ پرفشاني رساندن خواهد كجاهمراهانيييييي شوق از كليم ناالن كرده بايرانميرود طي جرس چون هم ديگران پاي به

را منزلدارم قفا در حسرت چشم زانسان هند شوق آرم ز راه به گر روحم كه

را مقابل نميبينمگويد عهد اين شعراي از ديگر يكي سليم عليقلي :و

كمال تحصيل سامان زمين ايران در نشد نيست حنارنگين هندستان سوي نيامد تا

سبك تداول و رواج داشت خاطر به بايد صفوي دوره شعر در كه ديگري هنديست نكتهعهد درين آن كمال و شد شروع تيموري دوره اواخر از آن مقدمات و كه گشت حاصل

. سبك نفوذ كردند ظهور صفوي عهد در سبك اين گويندگان پايان بزرگترين تا مذكورعهد اواخر در آن از بعد و داشت امتداد ايران در صفوي دوره دوره اوايل و زنديه

كهن سبكهاي به را خود جاي و پيمود ضعف راه مراكز قاجاريه ساير در ليكن داد فارسيهندوستان و افغانستان در يعني فارسي باقيست زبان هم . هنوز

باريك و بديع مضامين ايراد و دقيق افكار بيان بر است بوده مبتني هندي دشوار سبك و . از سبك اين ايجاد مقدمات عمومي و معمول ساده زبان در ذهن از دوره دور بين فترت

دوره در و شد پيدا تدريج به تيمور ظهور و مغول در ايلخانان الخصوص علي و تيموريصفوي عهد در و پيمود را ترقي مراحل هرات ادبي . حوزه عمده علت رسيد كمال اوج بهكه است ايامي آن اجتماعي وضع سبك اين شدن و پيدا اوهام به بيشتر مردم شد باعث

مادي عوالم از و گردند متوجه دقيق ديگر افكار طرف از و شوند منحرفقديم زبانفارسيدرآنروزگار،بهنحويكهديدهايم،يييي ييييي يي يي ييييييي يي يييي يي روش از S تدريجا

برييي يي ي ييي ي ييي است بوده مبتني كه . دورشدوسبكوروشتازهيي آمد ميان به عمومي اصطالحاتطرفي از فارسي شعر كه شد باعث امر دو از اين و شود باريك خياالت و افكار داراي

ظاهري سبك و زبان حيث از ديگر . طرفي درييي يييي ي يييي باشد سخنسادهوگاهيبيمايهآوردن به بيشتر شعرا توجه هندي و سبك معطوف بيت هر در تازه و بكر مضامينرقت و خيال دقت با مضامين S است معموال بوده همراه دراز و دور تصورات و احساسات

عالقه كه گفت بايد حقيقت در تا و است بوده بيشتر تصورات و خياالت و فكر به شاعراستعماالت صحت و زبان در به S غالبا كه شد باعث امر همين و كالم جزالت و متانت و

هندي سبك باشد ادبيات نهفته دقيق و زيبا و مهم . معاني » كه » سبك اين طرفدار گويندگان بيشتر كه آنست هندي به سبك اين تسميه علت

به آنان توجه عدم گرفتار و صفوي پادشاهان با معاصربهيييييي آنجاييييي ييييييييي ييي شاعرانبودهاند در و دربارگوركانيانهندميرفته

سبك سبب همين به و و ميزيستهاند يافت بسيار رواج افغانستان و هندوستان در مذكوررائج حدود آن در هم معمول. هنوز ديگر شعر نوع هر از بيش غزل هندي سبك در است

36

Page 37: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

مضامين بيان زيرا است بود آسانتر غزل در باريك و . دقيق اينكچندبيتازشاعرانيكهبدينسبكسخنگفتهانديييي ييي ييي يي ييييييي يي يييي ييي ييي

: براينمونهنقلميشوديييي ييييي ييي گوركاني جهانگير معاصر همداني ميرالهي : از

همييي يييي آيينه ما روي از ماييي ييييييي يييي رويدرهمميكشد شأن در چينپيشانيتگوياآيهييدانستي يي ييييي يييي پيشاني زبسطراوترويشنميتوان به گره يا گل به است شبنم كه

گوركاني جهان شاه معاصر يزدي سالك : ازنيست نااميدي غير من نامه پيداست جواب كبوترم بال سودن دست ز

گرفت خواهد در دوست با عاقبت ما است صحبت آتش سراپا او خشكيم خار سراپا ما

بخاري شوكت : ازتو حيات نخل كردن قطع بهر است از كشاكش اندر نفس سر دو اره چون

مرگ بعد خيزد سرمه باد گرد غبارم مرا از سرگردان تو چشم گردش دارد كه بسرا بها هوايت كه بس كرد را ديوانه شاخسار لب به شكوفه از كف باشد

تبريزي صائب : ازنشد رنگين او تيغ و دست و كشت را را عالمي شمشير كند خون از پاك شمشير تيزيتيرش چنان آن گرم بگذرد دل از صاف زخم زشت فكر به افتد كباب بوي از كه

نخجيرشسپهر خنده جهان غافالن روي است بر دادن فرعون به كوچه نيل رود از

شدم بحررحمتراتصوركردهبودمبيكنارييي يييي يي يييي يييي يييي حيران عارضت بدور خط غبار از

آملي طالي : ازمنتهاست بهار بر چمنت غارت ماند ز تر تازه شاخ از تو دست به گل كه

زار جسم ناخن به بخراشم سينه تا شديي يييي خواستم شانه در مو مانند درميانپنجهام

كاشاني كليم :ازعاشق درهم حال معشوق آرايش را بود ليلي چشم باشد سرمه مجنون روزي سيه

نيست بد چشم آسيب ز آگه وصال نداد غرق خبر ماهي نيامد بر دام تانيست آسان تعلق بحر غرقه افتد نجات كنار بر تابوت تخته به مگر

كشميري غني طاهر محمد : ازرا مضمون كسي اشعار ز برداشت برنداريم نتواند كي سخن نازك طبع

حرفي مگر چاكم سينه از كرد تحرير شد قلم كبوتر بال چون جاپاره صد ز مكتوبم كهدارد دلستان آن مو همچو نزاكت ما دارد ميان ميان موي بر كه شمشيري است مور پر

خم گرديد قامتت چون غني نه مردن به مزار دل سنگ جز نيست نگيني خاتم اين بهر

سخني و پيرايش و آرايش از دور و ساده زباني هم روي بر صفوي عهد نزديك سخنوراناز گاه كه تركيباتي با سست S احيانا و روان كالمي و عمومي لهجه سادگي به

. ي خياالتييييييي ي ييي ييي و افكار بيان در عاميانهوغلطاست،داشتهاندبيان خودبينهايتييي شاعري در آنان اصلي نظر بودند، متوجه انديشي باريك و دقت به

و مضامين مضامين اين مقدار بر چه هر و بود آنها ايجاد در ابتكار و تازه و و دقيق باريكيآنييي يييي يي يييي ييييي يييييي در نيز او مقام و اهميت و دقتآنهادرآثارشاعريافزودهميشد بود بيشتر دوره

باريك بدين عثماني دربار و هندوستان در الخصوص خيال علي و انديشيSيييييي يي يييي ييييي ي ييييي يييييي معموال و شاعران پردازيباديدهاعجابوتحسينبيشتريمينگريستند گونه اين ديوان

به هديه و تحفه رسم به تبريزي صائب جمله آن از و و عثماني دربارهاي.گوركانيفرستادهميشدييييييي ييييييي

از برخي چه آن خالف كه گفت بايد مضامين رقت و معاني دقت همين سبب بهسيرييييييي يييي انحطاط درجات در حيث همه از صفوي عهد شعر نميكرد معاصرانتصورميكنند

براي جديد قالبهاي و تازه مضامين و افكار بر اشتمال باب از در بلكه نو معاني و مطالب

37

Page 38: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

دارد امتيازي و اختصاص ادبي مختلف ادوار . ميانصفوي عهد شعر در ديگر رايج موضوع معصومين، و ائمه مدايح و مراثي از افكار غير

و درويشانه و زاهدانه افكار و تصوف رنگ با گاه كه است غزلي و و غنائي وعظ با گاههمراهست .اندرز

متداول كارهاي از هم نظامي شيوه به الخصوص علي سازي داستان و افسانهسراييبود دوره اين .شاعران

ازييييي بسياري و بوده معمول صفوي عهد سراسر در ديني و تاريخي ساختنحماسههاياست دوره اين به منسوب ديني و تاريخي نوع دو از فارسي . حماسههاي

غزل به نسبت باشد شده ساخته سالطين مدح در كه قصائدياستيييي ي بوده هند تيموري امپراطوري مدح در S غالبا و . كمتروپستتر

علي و تيموري عهد اواخر يافتگان تربيت صفوي دوره آغاز شاعران از بسياري . جملهيييييي يييي يييي ييي ييييي يييي يييييي از الخصوصحوزهادبيعهدسلطانحسينبايقرابودهاند

يكي سال ) آنان به متوفي خرجردي هاتفي از( 927عبدالله بود جامي زاده خواهر« مهمترين كه » است اسمعيل شاه حضرت شاهنامه او آثار

. ديگر است تاريخي شيرين حماسهيي شامل نظامي از تقليد به منظومي داستانهايهفت و مجنون و ليلي و (. خسرو فتوحات )= شرح در تمرنامه تيمورنامه تمرنامه و منظر

براي تيمور جنگهاي ساخته و نظامي اسكندرنامه بر گويي جواباستيي ي يي ييي تاريخي . شدوازنوعحماسههاي

تيموري دوره آخر يافتگان تربيت از هم او كه صفوي عهد آغاز شاعران از و ديگر بودهسادات از گنابادي قاسم ميرزا است كرده درك را صفوي دوره او اوايل كه است گناباد

. و ليلي از عبارتست مهمش آثار بود نظامي مقلدان از چوگان نيز يا كارنامه مجنون،در ) ماضي شهنامه نامه، شاهرخ شيرين، و خسرو اسمعيل نامه، شاه سلطنت شرحطهماسب( ) شاه سلطنت شرح در عالي نواب شهنامه و (. صفوي صفوي

سال ) به متوفي فغاني بابا صفوي عهد آغاز و تيموري دوره آخر مشهور شاعران از ديگر925 ) است مشهور خود لطيف غزلهاي به كه است .هجري

سال ) به متوفي طهراني اميدي شاعر همين را( 925همزمان غزل و قصيده.خوبميساختييي

سال ) به متوفي ترشيزي اهلي شاعران دسته اين از اهلي( 934ديگر ديگر و استسال ) به متوفي حالل( » 942شيرازي سحر مصنوع مثنوي و خوب قصائد «.صاحب

شده ×××××× چكسال ) به متوفي جغتايي هاللي حساس( 935ديگر و ذوق خوش سرايان غزل از اوايل كه

مثنوياتيييي ييي يييي ييييي پرشور غزلهاي بر عالوه او و و » قرندهمهجريمحسوبميگردد ليلي نام به » « » است« » سروده العاشقين صفات و درويش و شاه و . مجنون

سال ) به متوفي كرماني بافقي وحشي صفوي دوره اوايل بزرگ شاعران از (991 ديگر . صفوي طهماسب شاه معاصران از وي است اخير قرون گويندگان مشاهير و از بوده

. در نيز سخن شيرين شاعر اين غزلهاي است ساخته او مدح در حسن قصايدي و لطافت . بر عالوه او عاشقانه كوتاه بندهاي تركيب است مشهور ادبيات سياقت در تازگي

است توجه قابل التهاب و شور و سخن لطف لحاظ از به . فارسي ازو هم ناتمامي مثنويابيات الخصوص علي كه است مانده شيرين و فرهاد متأخران نام اشعار ميان در آن آغاز

است . زبانزدبرد پايان به شيرازي وصال قاجاريه دوره در را مثنوي . اين

سال ) به متوفي كاشاني محتشم وحشي عصر هم اين( 996شاعر از پيش كه است . معروف و دلنشين مراثي بر عالوه وي كرديم بيان سرايي مرثيه در را او از اهميت خود

دارد هم مشهوري غزلهاي و .قصايدمتخلص شيرازي بدرالدين بن محمد الدين جمال دوره اين غزلسرايان بزرگترين به از

كشور( 999ـ 964عرفي ) و ايران و هند صفوي دوره در او شهرت كه را است عثماني . هندي سبك به خود شيواي غزلهاي بر عالوه عرفي بود گرفته هم فرا مثنويهايي و قصايد

و. شده ساخته نظامي از تقليد به او مثنويهاي نفسيه دارد رساله اسم به نيز رسالههايي. نگاشت

در ولي نيست ايراني چه اگر كه صفوي دوره زبان فارسي شاعران مشاهير از ديگر

38

Page 39: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

دكني فيضي الشعراء ملك بوده طراز هم خود معاصر ايراني استادان با ـ 954 )شاعري1004 . در( عرفي مانند نيز فيضي است شاه اكبر وزير ابوالفضل اشتهار برادر خود عهد

. آثار صاحب و استاد مثنوي و غزل و قصيده در داشت . بسيار از است بوده بسياريساخته گنجوي نظامي از تقليد به كه او مشهور : مثنويهاي مركزييي استمنظومههاي

اكبر و كشور هفت دمن، و نل بقليس، و سليمان برد ادوار، نام بايد را .نامهسال ) به متوفي استرآبادي سحابي نيشابوري( 1010ديگر نظيري ديگر و متوفي )است

سال ظهوري( 1021به ديگر دارد، زيبا ترجيعات و غزل و قصيده به ) كه متوفي ترشيزيسال( ) 1024سال به متوفي خوانساري زاللي (.1024و

سال ) به متوفي آملي طالب و( 1036ديگر قصايد صاحب تيموري، جهانگير الشعراء ملكمشهور .غزلهاي

سال ) به متوفي عاملي محمد الدين بهاء شيخ از( 1030ديگر كه معروف او دانشمندشامل دو هر كه شكر و شير و حلوا، و نان به مشهور الحجاز سوانح مسايل مثنويهاي

ي ييييي .عرفانيووعظواندرزاست،دردستميباشديييييي ي ييي ي ييييي يييسال ) به متوفي حسن الدين شرف حكيم صفوي عهد شاعران از و( 1038ديگر طبيب

» است » حقيقت نمكدان مثنوي و غزلها صاحب اول عباس شاه . نديمدرحدود ) متوفي صفوي عهد مشهور حكماي از فندرسكي خان ابولقاسم ميرزا ديگر

است( 1050سال باقيمانده وي از اي حكيمانه اشعار .كهمقام بلند گويندگان از و شيرازي عرفي تالي كه صفوي دورهء بزرگ شاعران سبك از

بسال كه است جهان شاه الشعراء ملك كاشاني كليم ابوطالب در 1061هنديست . گذشته و است مشهور او غزلهاي ديوان يافت وفات كشمير

دارديي يي جهاني ازآنمنظومهيي شاه ظفرنامهء نام .بهتبريزي ) صائب علي محمد شد تمام او به هندي سبك كمال كه است( 1010-1088كسي

بود گرفته او زمان و عصر در هم را عثماني دربار و ايران و هند شهرتش .كه . غزلهاي ميآيد بر هزار بيست و صد يك او ابيات و است كثيرالشعر شاعري در صائب او

و است مشهور سائر امثال و دقيق مضامين و معاني بر اشتمال و در پختگي چونهميييي ييييييي يي يييييي شعراء ديگر از بيش او سخن آثارگذشتگانهممطالعهمينموده

.محكمواستوارمينمايديييي ي يييييي عهدشسال ) به متوفي حزين علي شيخ و( 1180ديگر حزين تذكره مشهور كتاب دو صاحب

. دارد شهرت او كليات ديوان است معاصرين .تذكرهمنظومه دو او از كه شاعريست نام قدري يازدهم قرن اوايل سرايان حماسه حماسه از

ختم ) تاريخ نامه جرون ( ) 1031تاريخي ختم تاريخ كشم نامه جنگ و هجري ( 1032 هجريدر را بهشتي شاهنامه كه مشكوكي بهشتي ديگر است مانده مراد باقي سلطان جنگهاي

پادشاه بنده خدا محمد با سليم سلطان پسر عثماني بسال سوم پايان 985صفوي بهرا. العجم فتوح كه شوشتري حسن ابن جمالي ديگر عثمان برد دست به تبريز فتح در

سال در . 994پاشا كامي مال ديگر آورد نظم نور به فتحنامه يا الزمان وقايع كه شيرازيآخرين تاريخ در را بيگم و جهان هند گوركاني پادشاه جهانگير محمد نورالدين سالهاي

با پادشاه اين سال جنگهاي در سركشان و . 1035معاندان كه بهشتي ديگر كرد تمامهندوستان نامه سال آشوب وقايع يعني شاهجهان پسران كشاكشهاي و جنگها باب در را

متوفي . ساخت 1067-1069 جهان شاه معاصر مشهدي باذل خان رفيع محمد ميرزا ديگربسال 1124 يا1123بسال حيدري 1124يا-1123هجري حمله منظومه صاحب هجري

) و) ديني رسانيد حماسه بپايان را باذل منظومه ازو بعد كه فندرسكي ابوطالب . ميرزادر گرنه و هستند صفوي دوره گويندگان مشهورترين ايم شمرده بر كه شاعران آن اين

گويندگان عثماني سالطين دربار و هندوستان در خاه و ايران در خاه بسيار عهدغالبيييي ييي ي يي يي البته و دهد ترتيب ديواني خود براي افراد بودهاندوهركسميكوشيد آنان آثار

است بوده ادبي ارزش .فاقدصفوي ) عهد دوازدهم قرن ميانه تا دهم قرن آغاز نثر( --< 1148ـ 907از

صفوي عهد در فارسي

در از ايران در كه آنان خواه هم صفوي دوره منشيانويييييي يييييي دستگاه دستگاهصفويانبودهاند در هند در كه آنان خواه

39

Page 40: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

است گوركانيانوسايرامرايمحليبسرميبردندييييييييي ي يييي ييييي يييي ييي دست در آميزي تكلف . نامههايسال ) به متوفي قزويني وحيد طاهر ميرزا نويسندگان اين بزرگترين كه ( 1120از است . ازو است بوده سليمان شاه وزير و دوم عباس شاه دربار مورخ و منشآتي منشي

سخنانييييي يي يي است كوشيده بسيار تكلفي با آنها از استعمال ماندهكهدرپارهاي بدون پارسي . دست نيز شعر در وحيد طاهر ميرزا برد كار به عربي استادان لغات مشاهير از و داشته

است بوده هندي . سبكاين ذكر به مختلف مسايل در دوره اين منثور آثار از

:چندكتابمبادرتميشودييي يييي يييييي آغاز و تيموري عهد آخر مورخان از كه خواندمير الدين غياث تأليف السير عهد حبيب

سال ) به متوفي است بوده شاه( 941صفوي عمر آخر حوادث تا او كتاب اسمعيل واست شامل را .صفوي

( اول طهماسب شاه قلم به صفوي طهماسب شاه اسمعيل ( 984-930تذكره شاه پسراست نوشته خود سلطنت وقايع در .كه

را صفوي طهماسب شاه سلطنت وقايع تا كه روملو بيك حسن تاليف التواريخ احسناست .شامل

حيات پايان تا كه بزرگ عباس شاه منشي بيك اسكندر تاليف عباسي آراي شاه عالمصفوي ) دوره( 1038-985عباس كتب ميان از و آمده در تحرير رشته به آن به در صفوي

است ممتاز انشاء .حسنسال ) به مقتول دكني ابوالفضل شيخ بقلم دمنه و كليله از است تهذيبي كه دانش بهار

1013 ) . و اكبرشاه سلطنت شرح در اكبرنامه مانند ديگري كتب ابوالفضل شيخ از اكبرشاه وزير

است مانده باقي اكبري آيين . كتاببايزيد سلطان معاصر البتليسي ادريس موالنا از عثمان آل تاريخ در بهشت -886 )هشت

سال ( 918 وقايع تا را آن كه الدفتري محمد ابوالفضل پسرش اتفاقات كه 952و شاملنوشتند است ثاني سليم سلطان دوره از .قسمي

سال ) به متوفي ششتري نورالله قاضي از المومنين احوال( 1019مجالس شرح درشيعه فضالي و ادبا و شعرا از بزرگ .گروهي

. كتب از است نويسي تذكره بود توجه مورد عصر اين در كه مسائلي جمله در از تذكرهميرزا ) سام تأليف ثاني تحفه يكي دوره ( 983اين شاه . پسر صفوي م اسماعيل

قرنييي يييي ييي ييي اواخر تا نهم قرن اواخر شعرا از .دهم استشاملشرححالعدهايبن فخري دست به كه است عليشير امير النفائس مجالس ترجمه نامه لطايف ديگر

سال در . 927اميري به داريم ديگري معروف اثر كتاب اين ترجمه از گرفت نام صورتالعجايب جواهر يا المثال .تذكرة

تا نوايي عليشير دوره شعراي شامل كه است بخارايي نثاري تأليف االحباب مذكر ديگرسال .974حدود

شاه اكبر عصر هند ايراني شعراي احوال شرح در المآثر نفايس .ديگرسال در كه كاشاني الدين تقي تأليف االفكار زبدة و االشعار خالصة شد 985ديگر . تأليف

در كه راضي احمد امين تأليف اقليم هفت تذكره ديگراستيييي ييي يييييي ييييي ييييي ي يي فارسي معتبر .آغازقرنيازدهمپايانيافتهوازتذكرههاي

شد تأليف دوازدهم قرن در كه داغستاني واله خان قلي علي تأاليف الشعرا رياض .ديگراست فارسي لغت در متعدد كتب صفوي دوره ادبيات در توجه قابل مسائل از از. يكي

بوده موجود فارسي لغت كتب به هند در كه حاجتي از غير امر اين عمده توجهي عللنوشتن به شاه اكبر وزير دكني ابوالفضل شيخ كه است

و بليغ در انشاءهاي ازو بعد سبك اين و است داشته قديم نويسندگان سبك به بازگشت. دربار موارد و فارسي لغت از اطالع توجه، اين كه است معلوم ماند متروك گوركاني

اوييييييي ي ييييي يي يي ييييي دوره از سبب همين به و استعمالومعانيآنراايجابميكردهكتب . تأليف نوشتن تاريخ اين از پيش كه پيداست است بوده يافته رواج زياد لغت در

ويي يييي يييي ييي يييي يييي يييي كتب كم آن رواج اما دربيانلغاتگاهموردتوجهقرارميگرفتهدوره از . پيش لغت مهم كتب جمله از است بوده شمار انگشت لغت كتب تعداد صفوي

دوره از و كه توجه قابل S حقا و آمده وجود به هندوستان در بعد به مذكور ابوالفضل شيخ

40

Page 41: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

بايد را انجور حسين الدين جمال تأليف جهانگيري فرهنگ كتاب نخست S كه عنايتا كرد ياد . خوديي ييييي يييي ييي ي يييي ييييييي كتاب وي است سال دردرباراكبرشاهوپسرشجهانگيرميزيسته در 1017را

فرهنگ و آورده در جهانگير نام به و رسانيده است بانجام ناميده .جهانگيريقاسم محمد دست به فارسي لغت در ديگري كتاب جهانگيري، فرهنگ تاليف از پيش

سال به و تأليف صفوي عباس شاه نام به ايران در كاشاني شده 1008سروري .بود تمام

تأليف است رشيدي فرهنگ شده فرهنگ شده تأليف رهند د كه فرهنگهايي از ديگرسال در را خود كتاب كه زيب اورنگ معاصر الحسيني پايان 1064عبدالرشيد و به برده

است فارسي لغت معتبر كتب از يكي . آنسال در كه است الدين غياث محمد تأليف اللغات غياث كتاب شده 1242ديگر .تمام

) و ) دهلوي الد محمد تأليف الفضال مؤيد مانند هم ديگري كتب اين بر و عالوه عجم بهارتوضيح S فعال كه است شده تأليف هند در آن جز و هدايت در چراغ را بيشتريفرهنگييي يييي يييي ذكر S خصوصا آنها ميان از ليكن زمنميدانيم قاطع بابآنهاال برهان

تبريزييييييي يي ييي . خلف بن حسين محمد را كتاب اين « سودمندبهنظرميرسد برهان » به متخلصسال مشتمل 1062در او كتاب چون و كرده تأليف هندوستان از در و بسيار لغات بر

طبع بار چند كنون تا بوده كاملتر فارسي لغت كتب است ديگر . شده S غالبا لغات آوري جمع در دقيق روش نداشتن اثر بر كه آنست كتب ابن عمده فاقد عيب

. كه است افتاده اتفاق موارد از بسياري در هستند كامل علمي غلط ارزش قرائتهايلغت براي جديدي لغات ايجاد وسيله فارسي يا تركي يا عربي شده لغات مذكور نويسان

و زبان به بالئي شاه اكبر دوره در كه آن ديگر مطلب آن است و شد آور روي ايران تاريخو شارستان و دساتير اسم به كتابهاييست لغات جعل شامل همگي كه هوشنگ آيين

حاوي و فارسي ناب لغات عنوان به كه ساختگي است قديم ايران تاريخ به راجع مطالبيساختگي كلي به و دروغ S لغات. مطلقا نام به مجعول كتب اين ميباشد

پديدييي ييييي يييييي يي يي ي ايرخيده، خاصفارسيكلماتيبيبنوبياصل پرخيده، مانند است آورده . كلمات اين آنها جز و سمراد در فرنودسار، فارسي خالص لغات عنوان به مجعول

دوره در و جسته ه را مذكور قرار فرهنگهاي كساني استفاده مورد ما عهد و قاجاريخواستند خود گمان به كه « »گرفت آثار در را مهمالت اين گاه آن و بنويسند ناب پارسي

پارسي عنوان به ازين خود مضحكي نامفهوم قطعات و برده كار به . مطابييي يي يييي دوره راهبهوجودآوردهاند كتابهاي به بدبختانه هم مذكور كتب مجعول تاريخي

تاريخ در كه شدهييييي يييي قاجاري وارد برخي اذهان در و جسته راه ايرانقديمنوشتهاند.است

در كه است آمده فراهم فارسي زبان به متعددي ديني و علمي مؤلفات صفوي دوره درنيست گزيري آنها بعض ذكر از جا . اين

: از زواري حسين بن علي از زواري تفسير يا الخواص ترجمه قرآن تفسير علماء دركه است صفوي طهماسب شاه معاصر هجري، نوزدهم قرن در اماميه كتاب مشهور

سال به را . 946خود فارسي به نيز ديگري متعدد كتب وي رسانيد اتمام و به تأليف : االنوار، روضة نام به البالغه نهج شرح مانند است كرده االخالق ترجمه مكارم ترجمه

صدوق شيخ اعتقادات ترجمه الكرائم، مكارم نام به النجاة، طبرسي وسيلة نام بهالهدي مجتمع و و اللطايف طراوة طاوس ابن طرائف و ترجمه االنبياء قصص به معروف

.غيرهكاشاني الله فتح مال از فارسي به قرآنست تفسير در المنهج خالصة به )ديگر متوفي

به( 988سال هم ديگري ديني كتب وي زواري حسين بن علي مانند شاگرد دارد فارسيپنج كه قرآن تفسير در المهالفين الزام في الصادقين كتاب منهج و است مجلد

تنبيهييييي يييييي ييييييي يي يي يي » كتاب و صةالمنهجاختصاريدرازآنميباشد « خال كه العارفين تذكرة و الغافلين . جامع است البالغه نهج كتاب فارسي بن شرح محمد الدين بهاء شيخ تأليف عباسيمعاصر بهايي شيخ به معروف عاملي سبب حسين به چون كه صفويست عباس شاهنظام موالنا را آن ماند ناتمام مؤلف ساوجي فوت قرشي حسين بن محمد الدين

سال) به عباس( 1038متوفي شاه فرمان . به كتب مهمترين از كتاب اين كرد تكميلشده شمرده اخير روزگاران در شيعه و فقهي شرح آن بر بار چندين و

. حاشيهنوشتهاندييييي

41

Page 42: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

سال ) به متوفي مجلسي باقر محمد صفوي( 1111مال دوره آخر نفوذ ذي علماء شيخ از وسلطان شاه عهد اواخر تا سليمان شاه عهد اواخر از ايران كتب االسالم نيز حسين،

عربي و فارسي به شيعه خالقي ا و مذهبي مسائل شرح در و متعددي است كرده تأليف : معراج االنوار، مشكوة بحاراالنوار، آنهاست جمله زادالمعاد، از العيون، جالء المؤمنين،

غيره و الحيات .عين » مال » از است مكنونه كلمات يكي فارسي به عهد اين كالمي معتبر كتب جمله محسن از

سال ) به متوفي كاشاني . 1000فيض وي( عربي و فارسي به مالصدرا ديگر شاگرد كتب . اشعاريي ييييي يييي ييييي ي ييي ييي ديوان هدايت است حدود درمسائلدينيداشتهوشعرنيزميساخته در را او

است كرده تخمين بيت هزار هفت .ششفياض به متخلص الهيجي حسين بن علي بن عبدالرزاق يعني مالصدرا ديگر نيز شاگرد

. كه است مراد گوهر او كتاب مهمترين دارد كالم و حكمت در در تأليفاتي خالصهييستفارسي به عقايد .اصول

و زندي و افشاري دوره چهاردهم اواسطقرن تا دوزادهم قرن ميانه ازمشروطيت و مقدمه --< قاجاري

ازيي ييي ييي فارسي نثر و نظم و زبان تحول از دراينفصلخالصهيي.انقراضسلسلهصفويتاعصرحاضرنگاشتهميشوديييييي ييييي يييي يي ييي يييي يييييي

و زندي و افشاري دوره چهاردهم اواسطقرن تا دوزادهم قرن ميانه ازمشروطيت و فارسي --< قاجاري شعر

و در ذوق صاحبان و سخن ناقدان ناخشنودي اندك اندك اصفهان در صفوي عهد پايانهندوستان و ايران گويندگان مقبول و آمده پديد پارسي شعر در كه روشي از شده هنر

ميانيييي ييييي ييي ي يي ييي ييي يييييييي ييي به بود،آشكارگشتوبراثراينناخشنوديفكرتازهييآن و هنديييي يييي يييي يييي ييي يييي آمد سبك به كه شد رهاكردنشيوهجديدشعريعنيشيوهيي

ما و دارد . شهرت بودندييي يييي يييييي يي ييي معتقد دسته اين پيشازيندربارهآنسخنگفتهايمشاعراني شيوه آنان كه نظاير و قزويني وحيد و تبريزي صائب و كاشاني كليم قبيل از

فصاحت آنرا خالف بايد و دارد وجود فارسي زبان در كه است بالغتي اصول از دور وگفت وي يي ترك گويندگان و ناقدان و شناسان سخن مقبول همواره كه وبهشيوهيي

بازگشت نويسندگان است بوده . استادمايي ييييييي يي ييي ييي يييييي ييييي به آنان سخن و ازكسانيكهدراينفكرپيشقدمشمردهميشوند

است سال ) رسيدده به مقتول اصفهاني مسرور خان محمد آذر( 1168ولي عمسال ) بيگدليوميرسديييييي ي به متوفي اصفهاني مشتاق ميرزا( 1192علي و بيگدلي آذر استاد

سال ) نصير به متوفي « 1192اصفهاني احمد( » سيد و جوان و پير معروف مثنوي صاحبسال ) به متوفي اصفهاني و( 1198هاتف غزليات و قصائد ديوان داراي

سال ) ترجيعبند به متوفي بيگدلي آذر بيك لطفعلي و خسرو( 1195مشهور مثنوي صاحبو و زنديه معاصران از اصفهان نامي صادق محمد ميرزا و آتشكده تذكره و آقا شيرين

سال ) به متوفي قمي صهباي حاجي( 1191محمد هاتف و مشتاق دوستان سليمان ازسال ) به متوفي كاشاني متوفي( )1206صباحي اصفهاني عاشق محمد آقا سال و به

سبك( 1181 از پيروي و معاصران روش ترك به معتقد همه كه و هستند بوده متقدمانرا قديم استادان شيوه مثنوي يا غزل يا قصيده در نيز قرار خود تقليد مورد

. دادهاندكماالت » تحصيل اصفهان در حضرتش كه است نوشته مسرور خود عم حال شرح در آذر

خوب را شعر و داشته اشعار نظم به بسيار شوق و كردهآن در چون اما از ميفهميد ممتاز شعري بوده منسوخ متقدمين فصحاي طريقه زمان

» در و نتراويد است ايشان نوشته مشتاق احوال : شرحگسيخته » هم از متأخرين نااليق تصرف به كه بود سالها نظم سلسله آنكه از سعي بعد به

را متأخرين شاعري اساس يافته اصالح پيوند او كالم ماال جهد و ريخته تمام فرو هم ازتجديد را متقدمين شعار بالغت فصحاي ...«بناي

است آورده مشتاق حال بيان در هم دنبلي بيك : عبدالرزاقبه » مايشابه و وحيد و صائب و شوكت خام خياالت اقدام از نظم چمن بساط و چون هم

42

Page 43: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

و طراوت از يكبارگي و شد لگدكوب خنك، تمثيالت و بارده استعارات افتاد از رونقچون را جمع آن سرايي سخن طومار آمده نظم گلزار تماشاي به بهم مشتاق غنچهضميري روش آن و بود سليقه صاحب آن در خود كه نظمي بساط و نظيري پيچيده و

پرداخت،ييي يييييييييي يي يي يييييي ييي ييييي يييي ي خوش استبگسترانيد،برسرشاخسارسخننواهاساختونغمهها ليبان عندنغمات زينت رنگينش اشعار آمدند، مقتفي را او عصر زمان نواي آن نواي باربد مطربانآرا مجلس ظرفاي محفل نقل شيرينش ترنمات و .«شد

درييي يييييي ييييي نو نهضتي بعد به دوازدهم قرن اواسط از كه ايناشاراتمعلومميداردذكر شعر كه شاعراني و بوده شيراز و اصفهان آن عمده مركز دو كه آمد پديد فارسي

تعليمييييييي يي ييي يي ييي يي يييي يي يي مشغول و كردهايمدريكيازايندومركزبهسرميبردهزير مانندييي ييي شاگرداني استاد شاعر چند كه است مركز دو همين از و دستخودبودهاند

سحاب صباي و اصفهاني نصير ميرزا شاگرد دنبلي عبدالرزاق و صباحي شاگرد كاشانيشهرت قاجاري دوره اوايل در و شده تربيت اصفهاني هاتف پرورده و پسر اصفهاني

. يافتهاندشيوه به بازگشت معتقد همه ايشان يافتگان تربيت و شاگردان و مذكور شاعران

اينييييييي ييي ييييي ي ييي يييي يييي يييي اثر بر و استادانسبكعراقيورهاكردنشيوههنديبودهاندروح جانب نهضت در هندي سبك آنكه عين در و شد دميده فارسي شعر قالب در تازهيي

باقي خود سابق قوت به پرشور طرفدار عده يك با همچنان هندوستان و بود، افغانستانشمرده مذموم صفوي دوره سبك از پيروي قاجاري دوره پايان تا ايران S در مثال و ميشد

الفصحاء ) مجمع خود معروف تذكره آغاز در هدايت قليخان كه ( رضا است : نوشتهانيقه »... طريقه و شد، عيان نكوهيده طرزهاي صفويه و تركمانيه زمان در انتظام كه

و زهديات و حكميات و نصيحة و موعظه شيواي شيوه و فصيحه كه قصيده حماسياتو مخمس به نان و موز برافتاد، باكليه بود تقدم ما فصحاي مثنوي رسم و مسدس

مايلييييي ي ييي ييييي ي ييييي يييي ي ييييي يييييي چون سراييوغزلآراييوتعبيهمعماوتعميهاسمهايبيمسما را غزل و شدندسليقه و سقيمه طبايع نحويكه بهر نبود معين رغبت قراري آنان نامستقيمه

آغازييي يييييييييي ي ييييييييي ي مضامين كردپريشانگوييوياوهدراييوبيهودهسرايي وارده حقايق جاي به نهادند،بدايع و بديعه صنايع عوض به و اشعار بارده درج در كثيفه مقاصد و شنيعه مطالب لطيفه

تضمين و درج گفتار ضمن زنديه و اوايل و افشاريه و صفويه اواخر در كه خاصه فرمودندطلوع الواريه و و بالغت و فصاحت و دانش و فضل اختر غروب مايه آنان طالع كوكبمعرفت و كنجيييييييي يي ييييي حكمت به كاملي هر و گزيد گرديده،هرفاضليزاويهيي

در. . چون القصه است خزيد مقرر وصالي فراقي هر قفاي در و كمالي نقصاني هر پسهر ذلت و عزت چند و الواريه دولت اواخر در مقدر، وقتي را صنعتي هر اهل از صنفي

را از تن و گرفت قرار متقدمين شيوه احياي بر سليقهو متأخرين طرز كوشيدند بيمزگيهاي و چوشيدند بغايت آمدند، آگاه ايشان مبتذله طريقه

جهد و جد كسوت بسياقت و و كردند منع متأخرين نكوهيده طرز از را مردم و پوشيدندپيشييييييي يييي يييييي ي يي يييي ييي يي نيكوي در متقدمينمايلآوردندوبهمشقتمشقآنشيوهها...«گرفتند

ناصرالدين و شاه محمد عهد مشهور نويسنده و شاعر از كرديم نقل كه قول شاه ايننقل و بود نظر صاحب و استاد مردي خود كه است هدايت الشعراء امير او يعني قول

داشت وجود هندي سبك به نسبت قاجاريه دوره در كه نظري از اطالع كافي براي. بهنظرميرسديي ييي

اصطالح در بودند قدما شيوه به بازگشت به معتقد جديد طريقه پيروان معاصران چون » . دورهآنانرادرتاريخادبفارسيدورهبازگشتمينامنديييي يييي يي يي ييييي ييي ييييي »يييي يييييي

عصريييي يييييي يي يييي ييييي ييي يييي يي دو به دورهبازگشتيادورهتجديدسبكقدماراميتوانمنقسم : يييي ييي يييي ممتاز دوازدهميييي قرن اواسط از كه ساختدورهاوليعنيدورهيي

قسمتي تا و شده . شروع گويندگان مدت اين در است يافته ادامه سيزدهم قرن اوايل ازبيشتر مثنوي استاد و قصيده و غزل در را هشتم و هفتم و ششم قرن شاعران سبك. ميكردند پيروي

و شده آغاز سيزدهم قرن اول نيمه اواخر از دوم دورهگويندگان كه هشتم دورهييست و هفتم و ششم قرن شعراي روش از پيروي عين در آن

قرون شعراي سبك مانند به داشتند نظر هم ششم و پنجم و چهارم

43

Page 44: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

و هدايتوسروشوفتحاللهخانييييي ي يييي ي الشعرا ملك خان محمود و شيبانيكهيي ييييي ي بود دوره اين در شد جزآنان،وفياحقيقة گرفته استيفا نحو به ادبي بازگشت ثمرات

كه آنجا هدايت قليخان رضا سخن فصحاي و از خو معاصر گويندگان پيروي و تقليد بهبيشتر است، كرده اشاره است مختلف اخير دوره همين وضع متوجه

« . چون گشود ترقي ابواب تدريج به نمود تنزل شعر پايه S تدريجا ... همچنانكه دولت آفتابآنشهريار ... مبارك طبع آمد شارق سلطنت مشرق از شاه وزن فتحعلي واسطه به

در فصحا و فضال جمعي افتاد، شايق شاعري و شعر تكميل به هم فطري به طبقه اينبر سياق و سبك بدان و برگزيدند را قدما طيقه و نقوش رسيدند و جستند سباق يكديگر

لوحه از را متأخرين و متوسطين فصيحه غير بعضي طريقه شستند، فرو روزگار خاطرجبلي عبدالواسع و شيرواني خاقاني طرز سرودند به مقفا مسجع رنگين مصنوعه قصائد

منوچهري و فرخي سياق به برخي را و جمعي پيمودند، مقالي شيرين و عذوبت شاهراهو رودكي حكيم قانون امير هواي و عنصري استاد سيرت را قومي و افتاد سر در قطران

سلمان، سعد جالل مسعود و غزنوي سنائي الهي حكيم مشعل روشنايي به طايفهييمولوي محمد تحقيق الدين مسالك در هم اسرار الله قدس معنوي

پيرايهييييي ييييييي ي تن اقتفاخواستندوقافلهيي بر ابيوردي انوري و روني ابوالفرج حكيم پيرويدر چند دليري و آراستند، طوسي اسدي طبع آتشكده از گرمي رزميه اقتباس ميدانو اندوختند سعدي فردوسي و نظامي خاطر از مستي بزميه اكتساب ايوان در چند بيدلي

و آموختند، معزي شيوه به انبوهي و كردند اختيار مختاري و رقي از طريقه گروهيحكيميييييي يييييي ي المعي دنبال در معاصر فصحاي و حكما از افتخارآوردندوطبقهييدر شيوهييييييي ي ناصر قليلي برنهادند، صابر اديب ورزي زبان به دل افتادندوطايفهيي

ميان همه در كردند جمع جمعي و فرمودند بياني زباني بهر نموده تتبع را به آنها قصيدهجديد فصحاي رسم به غزل و قديم بلغاي ...« سبك

عصر تا و مشروطيت دوره در داشتند قاجاريه و زنديه دوره شاعران كه حاضر روشياوايل از و است متداول و معمول سنج سخن استاد شاعران ميان بعد نيز به مشروطيت

هنوز و گشته ديگر روشهاي گرد ارج كم گويندگان از برخي شعر تنها عالم در هم.توفيقيحاصلنكردهانديييييي يييي

پيش را آنان نام كه زنديه عهد معروف گويندگان از بعد چندينشاعربزرگدرعهدقاجاريهظهوركردهاندييييي يييي يييي يي ييي ييييييي يييي ازاينآوردهايميي ييي

متقدمين روش پيرو همه كرده. كه اقتدا حافظ و سعدي به بيشتر غزل در اينان بودهاندمثنويهاي در بزمي و مثنويهاي در و گشته او مقلدان و فردوسي روش پيرامون حماسي

نظامي قرنهاي از شاعران روش مقطعات و مسمطات و قصائد در و نموده پيرويپنجم و و چهارم سعد مسعود و منوچهري و فرخي و عنصري الخصوص علي ششم و

و انوري و . خاقانيراموردتقليدقراردادهانديييييي يي يييي ييييي يييي سنائيمغول عهد و مغول از پيش شاعران كه است كهنه لهجه همان گويندگان اين زبانشايع آنان ميان الفاظ فصاحت جانب رعايت و سخن آرايش به توجه و بوده داشتهاند

معولييي ي يييي ييييي يي يي ييي ييييي لهجه به كه يافت استوكمترشاعريرادربينايشانميتوانباشد زمان كرده استفاده آن از و . توجه

مدح، توصيفات، بيشتر داشتند توجه بدانها بازگشت دوره گويندگان كه وعظ موضوعاتيداستانهاي معصومين، مراثي و مدايح اندرز، ديني، و و تاريخي داستانهاي حماسي

است بوده غزل .عاشقانه،سالطين كه است تشويقي زمان اين شعراي خوشبختيهاي از

مورد ازآنانميكردهانديي يييي اين در كه قاجاري شاهان S مخصوصاپرور شاعر پادشاهان به مراكز ميخواستند وجود نيز و تشويق همين و كنند اقتدا قديم

تهران مثل شهرهايي در شاعر ادبي كثيري عده ظهور باعث مشهد و اصفهان و شيراز وقاجاري دوره در يادگار استاد به غرا اشعار و بزرگ منظومهاي و ديوانها برخي از كه شد

است .ماندهنام اين از پيش را زنديه و افشاريه دوره بزرگ شاعران

به اينك و عهد بردهايم آور نام گويندگان اسامي از فهرستي ذكر: قاجاريمبادرتميشوديييييي يييييي

كاشاني صباي خان سال 0فتحعلي به ( 1238متوفي ملك و كاشاني صباي شاگرد هجري

44

Page 45: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

. منظومهاي آن بر عالوه و است مشهور او قصائد ديوان بود شاه فتحعلي الشعراءو شهرت يك هر نيز او نامه عبرت و صبا گلشن و نامه خداوند و نامه در شهنشاه مقامي

. به صبا الشعراء ملك قصائد از برخي دارند ايران اخير ادبي و آثار كالم قدرت از درجهييعبارات و دقيق معاني آن در حدي تا و رسيده درستي انسجام به كه است آمده فخيم

است ششم قرن فصحاي قصايد . يادآورسال ) به متوفي اصفهاني سحاب محمد شاعر( 1222سيد هاتف احمد سيد پسر

دو از خود قصائد در وي بود، شاه فتحعلي دوره مشهور گوي غزل و استاد قصيدهسراپيروي انگيز شگفت مهارتي با خاقاني و انوري يعني قصيده مسلم و به بزرگ و كرده

است برآمده تقليد اين عهد از .نيكيسال ) به متوفي اصفهاني مجمر حسين سيد الشعرا و( 1225مجتهد سن حداثت فوت با

مهارت و قدرت اظهار متقدمان روش به قصيده و غزل در شباب عنوان كرده در فراوان.است

اسل ) به متوفي اصفهاني نشاط عبدالوهاب ميرزا و( 1244معتمدالدوله نثر و در نظمشيوه به را غزل الخصوص علي و بود خود عهد بزرگ استادان از متقدمان خط

.خوبميساختييي سال ) به متوفي شيرازي وصال شفيع مثنوي( 1262ميرزا در كوچك ميرزا به و مشهور

. مسلم معاصرانش نزد خوشنويسي غزل در او استادي داشت قدرت قصيده و بود. غزلبحر به ديگري مثنوي و كرد تمام را وحشي شيرين و فرهاد مثنوي نام وي به متقارب

دارد وصال .بزمسال ) به متوفي شيرازي قاآني حبيب و( 1270ميرزا استاد ماهرو سراي غزل قصيده

. درآوردن بيشتر قاآني اهميت است قاجاري عهد اواسط مشهور نويسنده و طرز گويقدما گفتار شيوه به اتكاء عين در ولي است سرايي قصيده در و تازهيي تازه معاني

. گلستان روش به كه او پريشان دارد بديع افكار و نو است تركيبات معروف . نوشتهسال ) به متوفي بسطامي فروغي عباس عهد( 1274ميرزا در غزل مسلم استادان از

نظر به را حافظ و سعدي آثار فصاحت و لطف لطيفش غزلهاي از برخي كه قاجاريست.خوانندهميآوردييييييي

سال ) به متوفي اصفهاني سروش علي محمد دوره( 1285ميرزا استاد ناصرالدين شاعرويييي ييييي ي ييييي يي يي شهرت و اهميت ليكن است قصايد شاهقصيدهومثنويهردوميساخته در بيشتر

سيستاني فرخي از آنها غالب در عجيب مهارتي با كه . اوست است شده پيرويبنيي يي علي حضرت غزوات شرح در متقارب بحر به دست ازاومنظومهيي در ابيطالب

ساقي مانند نيز ديگري مثنويهاي و نامه ارديبهشت نام به . است دارد نامه الهي و نامهسال ) به متوفي كاشاني الشعراء ملك خان مسلم ( 1311محمود استادان از خود عهد در

در را فرخي و منوچهري و بود سرايي قصيده . قصايدماهرانهپيرويميكردييييي ييييييي ييييي درشاه ناصرالدين و شاه محمد معاصران از كاشاني شيباني خان الله فتح قاجار. ابوالنصر

اول دوره استادان از پيروي در و خود عصر استاد ماهرو سراي قصيده غزنوي ويبود . چيرهدست

قاجاري عهد در هم ديگري بزرگ شاعران كرديم ذكر كه تن چند ازين كه گذشته بودهاندمجمع از دوم مجلد در جا همه از بهتر آنان آثار زبده و و نام است آمده هدايت الفصحاء

است دشوار وجيزه اين در آنان همه . ذكرشود مطالعه و دقت قاجاري عهد گويندگان اشعار در اگر

اگريييييي كه حظهميگردد گفتار مال آوردن و مضامين ابتكار به كمتر بزرگ گويندگان اين چهتازه معني خاطره و تجديد و فارسي درست زبان احياء حيث از ليكن دارند توجه

و گويندگان ابتذال از را دو هر آن و كرده فارسي شعر و زبان به بزرگ خدمتي قديمنزدييييي سستي در هذا يومنا الي مشروطيت دوره در آنان شيوه و رهاييبخشيدهاند

فراهاني الممالك اديب و پيشاوري اديب و نيشابوري اديب مانند استاد و شاعرانبيست پانزده در تنها و هست و بوده معمول خراماني بهار الشعراء ملك سال مرحوممعاصر شاعران بعض از فارسي شعر سبك تجديد زمزمه واقع به كه است اخير

.شنيدهميشودييييي و زندي و افشاري دوره چهاردهم اواسطقرن تا دوزادهم قرن ميانه از

مشروطيت و فارسي --< قاجاري نثر

45

Page 46: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

بيمارگي نثر و سستي از اندك اندك قاجاريه و زنديه و افشاريه عهد در هم دور فارسيبود، نزديك پيشينيان شيوه به كه مطبوع نسبة روشي قاجاريه دوره در و . شد كرد حاصل

گفتار بالغت و فصاحت ميزان نظم مانند هم نثر مورد در كه قديم پيداست نويسندگانو ششم قرن نويسندگان روش از S معموال مورد اين در منتهي بيشتر بود هشتم و هفتم

مانند برخي كه سيزدهم قرن اواخر در مگر است شده به تقليد نگار وقايع ابراهيم ميرزاكردند توجه پنجم قرن اواخر معمول . سبك

دورهيي يييي ييي ييي يييي يييي ييي نويسندگان مسامحه و درآغازاينعهدهنوزآثارشومبيمباالتيآذر صفوي و نادر منشي خان مهدي ميرزا حتي كه چنان بود آشكار فارسي منشأت در

مصون افعال حذف خطاي از خود استادي همه با بيگدليآثار در ليكن ملحوظ نماندهاند كمتر آن نظاير و عيب اين قاجاري عهد استاد نويسندگان

مشاهير. از است عبارتند قاجاريه و زنديه و افشاريه دوره : نويسندگانتاريخ مانند كه نادره دره كتاب صاحب نادر منشي استرآبادي خان مهدي پر ميرزا وصاف

. كتاب وي است تصنع و تكلف به مقرون و لفظي صنايع ازدارد ازيي ييي يييييييي ييييي يي ييييي يي سادهتري بهنامجهانگشاينادريكهانشاءآنطبيعيتر

است نخست . كتابنويسندگان از وي گذشت، قاجاري عهد شاعران ذكر در او نام كه اصفهاني نشاط

رسيده چاپ به و است دست در منشآتش و بوده خود عصر استاد و ذوق .صاحبشاه فتحعلي معاصر معروف، منشآت صاحب گروسي خان فاضل

دارديي خاقان انجمن نام به نيز .ويتذكرهييعليه شيخ گلستان كتاب تقليد به او پريشان كتاب و آمده شاعران جزو او نام كه قاآني

است شده نگاشته . الرحمهناسخ مفصل و معروف كتاب مؤلفان سپهر عباسقلي او پسر و سپهر تقي ميرزا

.التواريخسال ) به متوفي هدايت خان قلي محمد( 1288رضا معاصر الشعراء، امير به شاه ملقب

و مجلد دو در الفصحاء مجمع مانند متعدد آثار صاحب شاه، الدين ناصر العارفين و رياضروضة نام به الصفا روضة متمم و متصوف شعراي احوال شرح و در ناصري الصفاي

ناصري آراي انجمن . لغتسال ) به مقتول فراهاني مقام قائم ابوالقاسم شاه( 1251ميرزا محمد بزرگترين وزير

نگارش لطيفي مصنوع نثر به وي منشآت كه است قاجاري عهد در نويسنده دقت و يافتهاثري بدانها باريك معاني ايراد و ذوق به مقرون الفاظ . آوردن قائم است بخشيده خاص

ذوق جا هر نداشت، اصراري لفظي صنايع آوردن در جايز مقام او خدادادرواني و كالم لطف به كه آنجا تا صنايع بعض از عبارتصدمهييييييي ميشمرد

. اشتهاديييييي ييييييي ييييي ي يييي ييييييي يي قديم نرسانداستفادهميكردوگرنهپيرامونآننميگشت فصحاي كالم به اوكار به هنگامي را متقدمين كالم او اما است سائر زياد مثل حكم كه ميبرد

مميگنجاندييييي يييي ي يييي يي يي يييي يي يييي اوست يافتهباشدوآنهارابهنوعيدركال انشاء جزو گويي كهتركيباتشيي يييييي ي ييييي. ييييييي و واقع نهعاريتيومأخوذعباراتشكوتاهتر به او و پرور جان و انگيز دل

اخير ادوار در ايران نويسنده نهاد بزرگترين توان او بر نويسندگي نام حق به كه .استميرزا مانند داريم قاجاري عهد اواخر در نيز ديگر خوب نويسنده تبريزي چند عبداللطيف

محمد و ليلة و ليلة الف ترجمه و جامع برهان فرهنگ الدوله صاحب صنيع خان حسن ) منتظم) كتاب و البلدان مرآت مؤلف السلطنه و اعتماد حسان خيرات تذكره و ناصري

آن جز و نگار وقايع ابراهيم محمد .ميرزااروپا و ايران ميان نزديك ارتباط بعد به قاجار شاه فتحعلي سلطنت دوره و از شد آغاز

. و نظامي امور در فني كارشناسان آوردن نهاد توسعه و تزايد به ايجاد رو و مهندسيو دانشجو فرستادن و فنون اين در كارآموزي براي اروپا مدارس كشورهاي به كارآموز

گرديد، معمول انگلستان و فرانسه الخصوص متمكنين علي و رجال فرزندان از گروهيو فرانسوي ادبيات و زبان با شاهزادگان از و مختلف كتب ترجمه شدند؛ آشنا انگليسي

و علمي كتب تا گرفته داستان و اين رمان در گرديد؛ آغاز فارسي زبان به نظامي و فنيبه دارالفنون مدرسه آشنايي ميان و يافت افتتاح كبير امير خان تقي محمد ميرزا همت

با را اندك ايرانيان اندك هم نگاري روزنامه ساخت؛ ميسر و معمول بيشتر جديد علوم

46

Page 47: تحولات ادبیات ایران از ابتدای دوره

شد؛ عقايد معمول نوشتن به شروع ايراني مصلحين از گروهي ايران خارج و داخل درو بنا سياسي جديد درسي و فني و علمي كتب تأليف كردند؛ ساده زبان به خود اجتماعي

كرد به ايجاد هيجاني مردم در و آمد ميان به مشروطيت فكر شد؛ باب زمان و احتياجدر سعي و تازه بحثهاي و جديد كتب مطالعه سرگرم مختلف طبقات از تحكم گروهي

ايران در چاپ صنعت رواج شدند؛ اروپايي عقايد و افكار با خود را ارتباط مردم آشناييساخت ميسر مختلف افكار و ادبي آثار . با

و نطقها شد؛ آغاز مشروطيت انقالب گيرودار اين درسادهييييي تأسيسييييي يييييي ايرادخطابههاي يافت؛ انتشار پياپي گرديد؛روزنامههاي برمال

گرفت؛ رونق جديد كرد؛ييييي مدارس حاصل بسيار داوطلبان اروپايي تحصيلزبانهايادب با فضل اهل زودتر آشنايي تحول و تغيير كه هم عربي جديد ادب شد؛ بسيار غربي

آشكار آن مجله در و روزنامه و خوان كتاب دانان عربي ميان در را خود اثر بود گرديدهدربار از ادبيات شد، پديدار عظيم تحولي عقايد و افكار در نهاد؛ باقي مجامع دوست و

را همه بنان و بيان آزادي جست؛ راه عامه ميان به خصوصي و تكاپو اشرافي بهي يي ييييي ييييييييي ي يييييي پسنديييييي عامه انداخت؛برشمارهنويسندگانوشاعرانسادهگوي

...شد افزودهدر تازه افكار يافت؛ تغيير نويسندگي روش شگرف و سريع تحوالت اين نتيجه و در نثر

انواعييي يي يييي يييي ييي ييييي يييي ي در ورود شد؛ مسائل نظمبهميانآمد؛سبكنگارشسادهوبيپيرايه مختلفويييي يي يييي يييييي ي يييي ي اخالقي و اجتماعي علمي ادبيازقبيلداستانوتآتروبحثهاي و ادبي بحث و سياسي

فارسي زبان در آنها جز و تاريخي و ادبي تحقيقات گشت و .معمولتركيبات شد؛ نزديك تخاطب لهجه به و يافت تغيير S تدريجا نويسندگان لغات لهجه و تازه

تركييييي يي يييي يي يييييي ي يييي ييييييي ي زبان جديدكهبعضيهمساختگيوبرخياروپاييوپارهيي در بود استانبوليخياالت و تازه اصطالحات و تركيبات جست؛ راه شد فارسي معمول نو فكرهاي و .جديد

از بسياري زيرا جست راه تباهي و فساد جهات بعضي از فارسي نظم و نثر كه در كسان استحقاقنويسندگيوشاعرينداشتندوازمقدماتبيبهرهييييييي يييييييي ي ييييي ييييييي ي يي يييييي

به از بودند افرادي حتي و پرداختند نويسندگي و شاعري كاركهييي ييي يييي زبانفارسيرانيزدرستوبهدرجهيييييي ييييي يي ييي يييي ي يي اينقومديدهشدهاند

مقاالتييييي ي يييي نادرستييييي ييييييييي ي معمولوعادينميدانستند؛ سرسريروزنامههاوترجمههاييافت انتشار جرايد در كه ناموزن اصطالحات و و تركيبات غلط، لغات كه شد باعث

امثال و دستوري غلطهاي جويد نامناسب، راه نظم و نثر در وفور به . آنهاراهيييي ييييي ييييي يي ييي يي ييي در را نظم و نثر ليكنعواملديگريكهپيشازاينبرشمردهايم

از تكامل و شد ساده نثر زبان آورد؛ وجود به تجددي و تنوع آنها در و كرد قيود وارداز بسياري براي را نويسندگي تخاطب لهجه از استفاده و يافت رهايي طبقات لفظي

روي اين از و كرد گوناگون افكار قبول آماده را نثر و ساخت به آسان كتب انواع تحريراز كه جديد علوم در كتب تأليف شد؛ آسان فارسي ناصري زبان عهد اواخر

گرديد؛يييي ييي ييي ييي يي ييي ييييييي ي اروپايي آغازشدهبودروزبهروزمعمولترومتداولتر داستانهاي و رمانها ترجمهو كوچك حكايات نوشتن كه شد معمول باعث فارسي زبان در تدريج به بزرگ داستانهاي

حال در فن اين اينك و با گردد آشنايي رسد؛ بلوغ مرحله به روزي تا است تكاملتتبعات و شد تحقيقات ادبي مسائل در تحقيق و نويسي تاريخ روش تغيير باعث اروپاييان

اين از روشن و ايران ادبيات و تاريخ به مربوط مسائل و نكات از بسياري كنون تا راه. گشت

اميد كه كرد ايجاد نكاتي نهضت فارسي ادبيات در قبيل اين از ترقياتي و پيشرفتها اينبرسد نيكو نتايج به . است

شيخ دادند انجام خدماتي و يافتند شهرت مشروطيت دوره در كه نويسندگاني احمد ازسال ) به مقتول سال( ) 1314روحي به مقتول كرماني آقاخان ميرزا مؤلف( 1314 قمري،

نويسنده خان ملكم ميرزا سكندري، ايينه و مكتوب سه و خطابه وزير صد رسالهبردييييي ي ييييييي ييييي .... يي نام .رفيق،وروزنامهقانونراميتوان

47