133
١

بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١

Page 2: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٢

دانشکده سینما تئاتر

پایان نامه تحصیلی جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد

رشته ادبیات نمایشی

عنوان

بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

استاد راهنماي بخش نظري

دکتر کامران سپهران

عنوان بخش عملی

روز جزا –یک روز از زندگی شاه

( مجلس شاه کشی )

استاد راهنما ي بخش عملی

دکتر کامران سپهران

یوسفی يمهر

90شهریور

Page 3: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٣

تقدیم به کلماتی که همیشه محکوم هستند ...

Page 4: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۴

Page 5: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۵

چکیده :

ــی ــت م ــه دس ــاریخ ب ــتن و ت ــو از م ــی ن ــت و تعریف ــتن اس ــه م ــد ب ــافتی جدی ــوین رهی ــی ن ــاریخ گرای ت

دهــد و در عــین حــال بــه بــاز تعریــف رابطــه مــتن بــا تــاریخ مــی پــردازد . شــالوده موضــوعات

ــو ــل فوکـ ــات میشـ ــوین را تألیفـ ــی نـ ــاریخ گرایـ ــات تـ ــجم از مفروضـ ــاي منسـ ــه هـ ــلی و مجموعـ اصـ

ــر ــژوهش در نظـ ــن پـ ــد . ایـ ــی دهـ ــکل مـ ــایی شـ ــرام بیضـ ــه بهـ ــی از –دارد رابطـ ــوان یکـ ــه عنـ بـ

بـــا تـــاریخ و نـــوع نگـــاه او بـــه تـــاریخ ، در آثـــار نمایشـــی اش را بـــا -نویســـندگان برجســـته ایرانـــی

ــو ــدرت فوک ــان ق ــوري گفتم ــتفاده از تئ ــا اس ــت ب ــد . و در نهای ــرار ده ــی ق ــورد بررس ــرد م ــن رویک ای

ــایی ــار بیضـ ــب در آثـ ــان غالـ ــت –، گفتمـ ــتجوي هویـ ــنامه -جسـ ــوردي در نمایشـ ــی مـ ــا بررسـ و بـ

ــرد ــرگ یزدگ ــی -م ــاه کش ــاریخ را -ش ــو ت ــد ن ــوان منتق ــی ت ــایی را م ــد . بیض ــرار ده ــل ق ــورد تحلی م

چنـــدان محلـــی -تـــاریخ رســـمی –گـــرا بـــه حســـاب آورد ، آنجـــا کـــه روایـــات برجســـته و رســـمی

ــه ــت ک ــاریخ اس ــاي ت ــه ه ــوض ناگفت ــدارد . و در ع ــرایش ن ــراب ب ــان از اع ــه بی ــف ب ــود را موظ او خ

ــی ــت ایران ــه هوی ــان و دغدغ ــه ، زن ــگ عام ــون فرهن ــایی همچ ــه ه ــد . ناگفت ــی کن ــا م ــه و .. آنه ــه ب ک

یافتـــه اســـت . لـــذا ایـــن پـــژوهش در چهـــار فصـــل تنظـــیم شـــده تجلـــیشـــکل واالیـــی در آثـــارش

اســـت کـــه فصـــل اول بـــه مقدمـــه و فصـــل دوم پیشـــینه و چهـــارچوب هـــاي نظـــري و فصـــل ســـوم

ــد از بر ــن بع ــا ای ــرد ب ــزد گ ــرگ ی ــنامه م ــی از نمایش ــا خوانش ــایی ب ــار بیض ــب در آث ــان غال ــی گفتم رس

اســـت ارائــه گردیــده پرداختــه شـــده اســت و در نهایــت در فصـــل چهــارم جمــع بنـــدي ، رویکــرد

توصـــیف انبـــوه ، بازنمایـــه ، بهـــرام بیضـــایی ، گفتمـــان قـــدرت ، تـــاریخ گرایـــی نـــوین ، کلیـــد واژه :

یزدگرد مرگ

Page 6: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۶

مطالبفهرست

فصل اول :

مقدمه

8 - 11 ......................................................................................................................................بیان مسآله 1 -1

12 - 12.. ..............................................اهداف تحقیق ....................................................................................... 1-2

12 - 12.. ..............................پرسشهاي تحقیق ......................................................................................................... 1-3

12 - 13 .........................................................................................................................................تحقیقات انجام گرفته 1-4

13 – 13 .....................................................روش تحقیق ........................................................................................ 1-5

فصل دوم :

15 - 21................. ............................................................................................................................. پیشینه تحقیق - 1

22 - 33.......... ............................................................................................................................. رچوب هاي نظريچها -2

فصل سوم :

بدنه تحقیق

35 - 44 ......................................................................................... دیدگاه بیضایی نسبت به تاریخ در آثار نمایشی اش 1 -3

45 - 57 ...............خوانش نو تاریخ گرایانه از نمایشنامه مرگ یزدگرد............................................................................. 2- 3

57 – 70 .................................................................................................... مرگ یزد گردنمایشنامه و تحلیل خالصه1 -3-2

64 - 85..................................................... بررسی خاستگاه اصلی فرجام یزدگرد سوم آخرین پادشاه سلسله ساسانی 3– 3-2

70 - 90 ................بررسی گفتمان شاه کشی در نمایشنامه مرگ یزدگرد...................................................................... 3-2-2

فصل چهارم :

102 - 117..................................................................................................................................................... نتیجه گیري

119 - 134.......................................................................................................................................فهرست منابع و مآخذ

Page 7: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٧

فصل اول

: مقدمه

بیان مساله

اهداف تحقیق

پرسشهاي تحقیق

تحقیقات انجام شده

روش تحقیق

Page 8: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٨

مقدمه

دالیل انتخاب موضوع : - 1 - 1

ادبی و نه یک مکتب ادبی است و نه یک نظریه علمی ، بلکه گرایشی است در مطالعات 1تاریخ گرایی نوین

تاریخی متن دارد ؛ با این تفاوت که موقعیت فرهنگی و رویکردي به متن است که توجهی ویژه به موقعیت

تاریخی را نه پس زمینه متن ، که جزء جدایی ناپذیر آن می داند . به تعبیري دیگر حرکت و جریانی در نقد

از - 2است که بسیاري از مفاهیم پیشین درباره تمدن و فرهنگ را به چالش فراخوانده و از نظر لویی مونتروز

تاریخی «که عبارت زیبایش نقل قول منتقدان شده است ؛ –ه حوزه تاریخ گرایی نوین نظریه پردازان برجست

) 182: 1383، کیت. (گرین » شدن متن و متن شدن تاریخ است

در بین نمایشنامه نویسان ، فیلمنامه نویسان و کارگردانان معاصر ایران ، نام بهرام بیضایی بی تردید در زمره

در تمامی آثارش به کنجکاوي بیضایی راجع به تاریخ و گذشته ایرانبهترین و مشهور ترین آنان قرار می گیرد .

ایشی ایران ، با کتاب نمایش در ایران که اثري در عرصه ادبیات نم شکل برجسته ایی تجلی یافته است . او

تاریخی است بیشتر شناخته شد . اما در نمایشنامه ها و فیلمنامه هایش ، بیان تاریخ ، شکلی خالقه به خود

به . گرچه به دنبال بازآفرینی محض نیست ، اما در تاریخ به دنبال گمشده ایی استبیضایی گرفته است .

و همین نکته ها و عباراتی نانوشته در بین خطوط تاریخ رسمی ، هدف بیضایی ست .عبارت دیگر کشف گسل

است که دیدگاه و عقاید او را به نظریه پردازان حوزه تاریخ گرایی نوین نزدیک می کند . یعنی مطرح کردن

.. که گفتمان مواردي که در تاریخ رسمی چندان محلی از اعراب نداشه ؛ زنان ، کودکان ، و فرهنگ عامه و .

اعم -. لذا آنچه که موضوع بحث در این رساله می باشد ، بررسی آثار بیضایی استمشترك تاریخ گرایان نوین

با دیدگاه ها و نظریات مطرح شده در این حوزه است . درباره نظریات و تئوري –از نمایشنامه و فیلمنامه و...

چنانکه شاید این شاخه علوم و ترجمه شده است . ران نوشته هاي نقد ادبی کتاب ها و مقاالت بسیاري در ای

منظر منابع یکی از غنی ترین ومتنوع ترین حوزه هاي تحقیقی به شمار می آید. اما در این میان ، جاي انسانی از

ه نمونه اي کامل از خوانش با شیوه هاي مختلف نقد ادبی ، بس خالی می نماید . نظریه ها بسیارند و ذکر نمون

به صرافت افتاده است که این نظریه ها و نمونه ها یبسیار تر. اما واقعیت این است که کمتر کس نقد ادبیهاي

ی. این فقدان به خودي خود می تواند انگیزه پژوهش را در حوزه اي کاربردي تر و به ویژه بومی تر بیازماید

. حاصل آن است رسالهباشد که این

1 - New Historicism 2 - Louis Montrose

Page 9: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٩

بیان مسئله : - 2 – 1

چهارچوب نظري - 2-1 -1

ادبیات و تاریخ به عنوان دو حوزه مهم در علوم انسانی در طی تاریخ با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی داشته اند .

هنگامی که صحبت از تاریخ نگاري ادبی می شود ، تاریخ نگار باید با توجه به نظریات مطرح در این زمینه ،

پرسش مطرح است که رابطه متن ادبی با تاریخ رابطه تاریخ و ادبیات را به طور عمیقی تحلیل کند . لذا این

:چیست ؟ براي این پرسش چهار پاسخ زیر را طی تاریخ نقد میبینیم

می روند . بستر ترآثار ادبی به زمان خاصی تعلق ندارند و آثاري جهانی هستند که از محدوده تاریخ فراالف :

تاریخی در خلق و خوانش متن تاثیري ندارد و متن ادبی قوانین خود و دنیاي خود را دارد .

براي فهم اثر ادبی حیاتی است . متن ادبی -که زمینه خلق اثر محسوب می شود -ب : بستر تاریخی متن ادبی

ادبی آن ) از این بستر مجزاست . در بستر تاریخی ویژه ایی خلق شده است ، اما ادبیت آن ( ویژگی

ج : اثر ادبی می تواند به فهم زمان و تاریخی که به آن ارجاع دارد کمک کند . آثار رئالیستی ، به ویژه ، بازنمایی

تخیلی دوره هاي تاریخی مشخصی هستند .

از تاریخی هستند که هنوز د : متون ادبی با گفتمانها و ساختارهاي بالغی دیگر تنیده شده اند . این متون بخشی

در حال نوشته شدن است .

) در آمریکا مطرح 50 – 40مربوط است که در دهه هاي میانی قرن بیستم ( 1به رویکرد نقد نو ؛الگوي اول

شد و بر این اعتقاد بود که تمامیت زیباشناختی آثار را نمی توان به حوزه هاي خارج از آن تقلیل داد . اثر ادبی

، به شکل متنی خودکفا بررسی کرد . کلمات درون متن ، تنها ابزار فهم متن هستند . درون خود آن را باید

الگوي دوم ؛ به رویکرد سنتی ادبیات مرتبط است که در آن منتقدان درصدد توصیف و تحلیل متن ادبی از

ی هستند . به نظر این طریق توجه به زمینه تاریخی آن از جمله شرح حال ، دوران سیاسی و مسائل فرهنگ

منتقدان ، بی توجهی به بستر تاریخی به بدفهمی متن می انجامد .

به رویکرد تاریخی سنتی مربوط است که در آن متن ادبی ، تنها وسیله ایی براي بیان بستر تاریخی ؛الگوي سوم

-است و باید بدین جهت یک دوره است . از دید این منتقدان ، متن ادبی بازنماي دقیق دوران تاریخی خود

از آن بهره جست . -یعنی توصیف دوره ایی تاریخی

1 - new criticism

Page 10: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٠

که موضوع مد نظر این رساله است ، یکی از جدیدترین و نوپا ترین رویکردهاي نقد در حوزه ؛الگوي چهارم

و چاپ کتاب 1980ادبیات محسوب می شود . به طور مشخص تر ، شروع تاریخ گرایی نوین را به سال

می دانند . در واقع دو سال بعد در 2نوشته منتقد دوره رنسانس استیون گرین بالت 1شخصی رنسانس ساخت

را براي آنچه خود و دیگر منتقدان این 3بود که گرین بالت این اصطالح ( تاریخگرایی نوین ) 1982سال

ین یکی از رویکردهاي رویکرد انجام می دهند ، برگزید . توضیح این نکته ضروري است که تاریخگرایی نو

در 5محسوب می شود . این رویکرد همچنین با رویکرد مطالعات فرهنگی 4گرا مهم درون خوانش پساساخت

نقد ادبی بسیار نزدیک است .

تاریخچه -2 -1-2

، دو رویکرد متضاد به تاریخ ادبی در کنار هم جریان داشت ؛ یک رویکرد حوزه تاریخ ادبی را از 19در قرن

دیگر حوزه ها جدا می دانست و معتقد بود نوابغ در ساختن تاریخ ادبیات هر ملت نقش برجسته ایی دارند ،

رویکرد دیگر تاریخ ادبی را بخشی از مجموعه بزرگ تر تاریخ فرهنگی می دانست . هرچند در این نگاه تاریخ

ر می گرفت و تازه شکل آن در محیط هاي گرایانه ، تاریخ فرهنگی در پس زمینه و متون ادبی در پیش زمینه قرا

متنوع یکسان نبود . صرفه نظر از تفاوت این رویکردها ، همه آنها قائل به حاکمیت تاریخ بر سرنوشت بشر ،

تکریم و تقدیس گذشته و سنت و تحقق پذیر بودن پژوهش علمی تاریخی بودند ؛ چرا که تاریخ ، وصف

که "نقد نو "، 20گذشته ایی نا متعین و غیر قابل شناسایی . در اوایل قرن گذشته قابل شناسایی بود . نه ساختن

به 60بر متن و خود جوشی آن تأکید می ورزید ، بر فضاي نقد و ادبیات آن زمان حاکم شد . هرچند از دهه

نی نقد نو بعد ، نظریه ها و رویکردهایی چون ساختار شکنی ، مارکسیسم ، فمینیسم ، و روانشناسی الکان ، مبا

که آن را تاریخی گرایی 70و 60را به چالش فراخواندند و راه را براي انقالب فرهنگی فراساختارگرایانه دهه

6توسط وسلی موریس 1972نو می نامیم ، هموار کردند . اصطالح تاریخ گرایی نوین نخستین بار در سال

پولد فن رانکه ، ویلهم ویلتی ) و مورخان آمریکایی ( براي نوعی نقد ادبی ملهم از تاریخ گرایان آلمانی ( لئو

ورنون ال پارینگتون ، وان وایک بروك ) به کار رفت ، اما معرف و مروج آن به صورتی که اینک می شناسیم ،

با سلسله مقاالت و کتاب تحقیقی اش در زمینه رنسانس 1980و 1979استفان گرین بالت بود که در سال هاي

خ گرایی نوین را تنظیم و معرفی کرد . و همراه با او لویی مونتروز و پژوهشگرانی چون جاناتان ، مباحث تاری

1 - renaissance Self-Fashioning 2 -Stephen Greenblatt 3 - new - historicim

4 - post - structuralist 5 - cultural studies 6 - wesli moris

Page 11: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١١

گلدبرگ ، استفان اورگل و لئونارد تتن هاوس با نگاه نو تاریخ گرایانه شان متون ادبی عصر الیزابت را عمیقا

80قدرت در این آثار پرداختند . از دهه مورد تحلیل قرار داده و با تأکید بر اندیشه میشل فوکو به ردیابی عنصر

به بعد منتقدان دیگري چون کاترین گاالهر ، جاناتان دولیمور ، جروم مک گان و فرانک لنتري چیا و دیگران ،

کار موشکافانه گرین بالت و پژوهشگران هم اندیشه اش در تبیین رابطه بین ادبیات و تاریخ ، را بیش از حد

و با یادآوري این نکته که متن ، فرهنگ ضمن عمل است ، مرزبندي هاي خشک بین محدود ارزیابی کردند

متون ادبی و غیر ادبی را منتفی دانستند . اما دایره نقد تاریخ گرایی نوین از داعیه منتقدان یاد شده هم فراتر رفت

را دال بر 2تاریخ گرا واژه 1و مفاهیم اساسی تري چون تاریخ گرایی و فرهنگ را به پرسش کشید . آلتوسر

نوعی دترمینیسم دانست که بر پایه آن موقعیت هاي تاریخی ، تعیین کننده ویژگی هاي انسانی و اجتماعی و

فرهنگی است و میخائیل باختین بی توجهی گرین بالت و دولیمور به حیات بخشی و نیرومندي فرهنگ عوام

ي مفهوم فرهنگ به عنوان فرآورده ، به فرهنگ به منزله یک در عصر الیزابت را مورد انتقاد قرار داد و به جا

سال تحقیق و تفحص خود را با عنوان ماتریالیسم 30فرآیند تأکید ورزید . و سرانجام ریموند ویلیامز حاصل

فرهنگی تنظیم و ارائه کرد . البته با اینکه ماتریالیسم فرهنگی پدیده ایی انگلیسی است و تاریخ گرایی نوین

تر به فرهنگ آمریکایی تعلق دارند ، اصطالح تاریخ گرایی نوین ، اصطالحی فراگیر و همچون چتري است بیش

که پژوهشگران هر دو گروه را در بر می گیرد و هر دو گروه عمدتا از میشل فوکو فیلسوف ، مورخ ، و باستان

ته ، تأثیر پذیرفته اند . شناس ، که نظریه هایش عمده ترین نقش را در شکل گیري هر دو رویکرد داش

، پژوهشی جامع و -در ایران –همچنان که اشاره شد ، تاکنون با این رویکرد در حوزه مطالعات دانشگاهی

جستجوي –کامل انجام نگرفته و جاي خالی آن محسوس است . با توجه به گفتمان مشترك آثار بیضایی

با دید نو –نمایشنامه و فیلمنامه –شتاري بهرام بیضایی در این رساله تالش می شود ، که آثار نو –هویت

که -نمایشنامه مرگ یزد گرد –در آخر با خوانشی از یکی از آثارش مورد کنکاش قرار گیرد و تاریخ گرایانه

گامی هر چند کوچک در این راه برداشته ،زحد وتوان این پژوهش به دور بودهرچند جاي کار زیادي داشت وا

شود .

1 - Altoser 2 - Historicist

Page 12: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٢

اهداف تحقیق : - 3 - 1

: تبیین رویکرد تاریخ گرایی نوین در آثار بهرام بیضایی هدف اصلی -1 – 3 -1

اهداف اختصاصی : - 2 – 3 -2

تبیین رویکرد تاریخ گرایی نوین

تبیین رابطه بین ادبیات و تاریخ

تبیین گفتمان مشترك در آثار بهرام بیضایی

نمایشنامه مرگ یزدگردتبیین خوانش نو تاریخ گرایانه در

پرسش هاي تحقیق : - 4- 1

خی وبسترهاي پدید آمدن آن چگونه بوده است ؟یوریشه هاي تاررویکرد نو تاریخ گرایانه چیست ؟ – 1

چه نظریات و تئوري هایی در حوزه تاریخ گرایی نوین مطرح شده اند ؟ – 2

رویکرد نو تاریخ گرایی چه تأثیراتی بر هنر ، ادبیات و تئاتر داشته و چه روندي را تاکنون طی کرده است ؟ – 3

در آثار بهرام بیضایی چیست ؟ و -بر پایه نظریات فوکو –گفتمان اصلی که منجر به ایجاد قدرت می شود – 4

منجر به چه نتیجه ایی می گردد ؟

آن ها یکدیگر را ایجاد می ازطریق ، آثار بیضاییاجتماعی و شکل بندي هاي فرایندهایی که هویت فردي -5

چه هستند؟ می دهند ، کنند و ارتقاء یا تغییر

بر چه اساسی و چگونه اعمال می ، بیضایی بهرام خوانش نو تاریخ گرایانه بر نمایشنامه مرگ یزد گرد اثر – 5

؟و به چه نتایجی رسیده است شود

تحقیقات پیشین : - 5 – 1

و نظریات ارائه شده منابع بسیاري وجود دارد . اما به صورت مجزا تاکنون در باب انواع شیوه هاي نقد ادبی

کتابی تحت عنوان تاریخ گرایی نوین منتشر نشده است ، ولی به صورت پراکنده و در قالب کتاب هاي نقد ادبی

یکرد معاصر مقاالت فراوانی ترجمه و منتشر شده است . از جمله کتاب هایی که به صورت مبسوطی به این رو

پرداخته اند می توان از : درآمدي بر نظریه ها و روش هاي نقد ادبی اثر چارلز برسلر ، با ترجمه مصطفی

کتاب جامعی است در باره شاخه ها و تئوریهاي حوزه ترجمه و منتشر شد ؛ 1386عابدینی فرد ، که در سال

Page 13: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٣

نظریه هاي نقد ادبی معاصر اثر لوئیس نقد ادبی ، که تاریخ گرایی نوین یکی از فصول آن می باشد و کتاب

تایسن با ترجمه مازیار حسن زاده که جزو مجموعه کتاب هاي منتشر شده در حوزه نقد ادبی با رویکرد

آموزشی است و عالوه بر توضیح درباره هر رویکرد ، به صورت عملی هم بر روي یک داستان یا نمایشنامه

نقد ادبی اثر کیت گرین به سرپرستی حسین پاینده ؛ بیشتر به آراء بررسی شده است . کتاب درسنامه نظریه و

از دید مبدعین خود این رویکرد خود نظریه پردازان پرداخته و از این نظر منبع خوبی براي شناخت این مباحث

نکه با ترجمه دکتر فرزان سجودي ، که عالوه بر آ یوهانس برتنز و در نهایت کتاب نظریه ادبی اثر می باشد ،

کتابی مرجع و معتبر در نقد ادبی می باشد ، در رویکرد تاریخ گرایی نوین به مبحث مطالعات فرهنگی به

درباره بهرام بیضایی منابع فراوانی در صورت کامل پرداخته شده است که در تهیه این رساله بسیار کار آمد .

از جمله .ا به اکثر این منابع دسترسی پیدا کردم دست بود از جمله گفتگو ها ، نقد ها و ویژه نا مه ها که تقریب

این کتاب ها ؛ گفتگو با بهرام بیضایی اثر زاون قوکاسیان ، که منبع مهمی از نظریات و عقاید بهرام بیضایی به

شمار می آید و عالوه بر آن کتاب دیگري از همین نویسنده تحت عنوان مجموعه مقاالت در نقد و معرفی آثار

که مقاالت مهمی را که درباره آثار و احوال بیضایی نوشته شده گردآوري نموده است و جاي تقدیر بیضایی ،

دارد . عالوه بر کتاب و مقاله ، پایان نامه ها هم منابع بسیار مطلوبی براي این رساله بودند که براي پرهیز از

و ومابقی کتابهاد استفاده واقع شد . دوباره کاري تمام آنها بررسی شد و نکات مهم آنها در این رساله مور

به کار گرفته شده در فهرست منابع ذکر شده است . وچنانچه به این عنوان برخورد شود از آن استفاده مقاالت

موجود بود که امید شکسپیربر آثار رویکردخواهد شد .اما به عنوان یک پایان نامه و کار پژوهشی بررسی این

در رساله و -بخصوص ایرانی –بر روي آثار دیگر نمایشنامه نویسان و کاملق جامع است به عنوان یک تحقی

پایان نامه ها مورد توجه بیشتري قرار بگیرد .

روش تحقیق وتکنیکهاي آن : - 6 – 1

نقد تحلیلی انجام گرفته است .و براي خوانندگانی که آشنایی کافی با مباحث –این پژوهش به روش توصیفی

ندارند ، به مثابه دایره المعارفی عمل می کند تا نوشتاري بهرام بیضاییو آثار -رویکرد نو تاریخ گرایانه –ادبی

خواننده به شناختی اجمالی ودقیق راجع به این مباحث نایل شود .

Page 14: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١۴

فصل دوم

پیشینه تحقیق

چهارچوب هاي نظري

Page 15: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١۵

پیشینه تحقیق

اي براي ادبیات را دارد. متن یا خود موضوع هنري در روش تاریخگرایی قدیمی ، تاریخ حکم پس زمینه

دردرجه اول اهمیت قرار می گیرد. پس زمینه تاریخی متن فقط ازاهمیتی ثانونی برخوردار است ، زیرا موضوع

–زیبایی شناسانه ( متن ) است که تاریخ دورانش را بازتاب می دهد ازاین رو زمینه تاریخی برموضوع مهم تر

وافشانی می کند. تاریخگرایی قدیمی مبتنی بر دیدگاهی درباره تاریخ است که براساس آن ، پرت –یعنی متن

تاریخ مکتوب تصویري دقیق از رخدادهاي واقعی است. چنین دیدگاهی فرص مسلم می پندارد که مورخان

ه را به قادرند راجع به هردوره تاریخی خاصی بی طرفانه دست به نگارش بزنند وحقیقت مربوط به آن دور

طورقطع بیان کنند. این مورخان همچنین قادرند از طریق شیوه هاي گوناگون تحلیل تاریخی ، به چارچوب

ذهنی یا جهان بینی یا عقاید هرگروه ازافراد دست یابند.

این که مورخان قادرند جهان بینی وحدتمند و واجد انسجام درونی گروهی ازافراد ، یا یک کشور یا دوره زمانی

توانند تصویردقیق و عینی هرواقعه تاریخی را از نو بسازند. همگی خاصی را به وضوح بیان کنند و می

اي هستند که جدید ترین رهیافت نقد ابی یعنی تاریخگرایی نوین آن ها را مورد مناقشه قرار مفروضات اصلی

ثابه رهیافتی بدیل به تفسیر متن به م 1980و اوایل دهه 1970می دهد. تاریخگرایی نوین ، که دراواخر دهه

ظهورکرد، تصریح می کند که کل تاریخ واجد کیفیتی ذهنی است، زیرا توسط افرادي نوشته شده که جانبداري

هاي شخصی شان درتفسیر آنها از تاریخ تأثیرگذاشته است. تاریخگرایی نوین تأکید می کند که با خواندن تاریخ

تصویري کامال دقیق از وقایع گذشته یا جهان بینی گروهی ازافراد را به دست یا » حقیقت « هیچ گاه نمی توان

آورد. تاریخگرایی نوین ضمن رددیدگاه تاریخگرایی قدیمی راجع به تاریخ به منزله امري قائم به ذات ، مطرح

گرایی نوین با می کند که تاریخ یکی ازبسیار گفتمان ها یا شیوه هاي دیدن و اندیشیدن درباره دنیاست. تاریخ

تأکید بر این که تاریخ یکی از جمله گفتمان هاي حائز اهمیت یکسان از قبیل جامعه شناسی و سیاست است و

درتفسیر متن ، -ازجمله خودگفتمان تحلیل متن -نیز ازطریق بررسی دقیق نحوه تأثیرگذاري همه گفتمان ها

ار می دهد که برارتباط متقابل همه فعالیت هاي بشر مدعی است نمونه اي از تحلیل متن دراختیارپیروانش قر

تأکید می گذارد ، به پیش داوري هاي خود اذعان دارد و درقیاس با تاریخگرایی قدیمی وسایر رهیافت هاي

به این سو، نظریات نقادانه اي مانند واسازي و 1960تفسیري ، فهم کامل تري ازمتن به دست می دهد. از دهه

که درطول نیمه نخست قرن بیستم –و روانکاوي الکانی ، مفروضات مکتب نقد نو را نیسم مارکسیسم و فمی

با موفقیت به چالش کشیده اند.منتقدان پساساختگرا ضمن رد ادعاي نقد نو –درنظریه و نقد ادبی غالب بود

Page 16: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١۶

درخصوص ماهیت نی بر این که معناي متن را اساسا می توان درخود متن یافت ، مواضع نظري گوناگونی مب

فرایند قرائت ، نقش خواننده دراین فرایند و تعریف متن یا اثرهنري واقعی ارائه کرده اند. جدیدترین دیدگاه

دراین خصوص ، تاریخگرایی نوین است. تاریخگرایی نوین ، که متأثر ازمطالعات جامعه شناسانه وفرهنگی

د ، تعریف جدیدي از معناي متن ارائه می کند و خواهان است ، عینیت کذایی تاریخ را مورد تردید قرار می ده

آن است که همه منتقدان به هنگام تفسیرمتن به جانبداري هاي خود اذعان و آن ها را آشکارا بیان کنند. با این

همه ، نباید تصور کرد که تاریخگرایان نوین راجع به نظریات هنري یا اصطالحات گوناگون و شیوه هاي عملی

که نظریات مختلف و روش شناسی هاي گوناگونی را دربر –با هم اتفاق نظر دارند. تاریخگرایان نوین تفسیر

را می توان در بهترین حالت رویه اي درتفسیر ادبی قلمداد کرد که هنوز درحال تکمیل شدن است ، –می گیرد

برسلر ( فلسفه و عمل خود است. شیوه اي که مدام درحال جستجوي عالئق جدید، یافتن پیروان تازه و تدوین

استفاده گرچه چندین دهه است که مفروضات و روش هاي تاریخگرایی نوین مورد) 244: 1389چارلز ،

وکتاب 1»بدیهه پردازي و قدرت« منتقدان قرارگرفته ، سرچشمه هاي آن بر می گردد به انتشار چند مقاله ازجمله

و آثار مختلفی از 3تبال شته محقق رنسانس پژوه استیون گریننو »2سازي رنسانس-خود « هایی ازجمله

. این منتقدان که از پذیرش سیاست ها و نظریات 1980و 1979و دیگران در سال هاي 4لوئیس مانتروز

و نه یک نظریه یا مکتب –وایدئولوژي هاي متفاوت ابایی ندارند ، دردسته اي از موضوعات مورد عالقه مشابه

با یکدیگر اشتراك نظر دارند. مهمترین دیدگاه مشترك آن ها عبارت از این است که شیوه هاي –انتقادي مدون

تاریخی رایج درتحلیل ادبی ازاواسط قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم ، شیوه هاي غلطی بوده اند ؛ به اعتقاد

تی پس زمینه اي براي تحلیل متن را داشته باشد و مضافا آن که تاریخ هیچ ایشان تاریخ نباید صرفا حکم اطالعا

تاریخگرایی نوین ، از این جهت که به رد تاریخگرایی «نیست. » واقعیت پیشین « گاه قادر به بازسازي عینی

ما است که قدیمی می پردازد و نظریات ویژه خود راجع به تاریخ و تحلیل تفسیري را پی می افکند ، نامی بامس

درشماره اي از 1982که به سال –نخستین بار استیون گرینبلت درمقدمه مجموعه مقاالتی درباره رنسانس

) 205: 1384، سلدن رامان( »به این رهیافت نقادانه اطالق کرد. –به چاپ رسید 5نشریه ژانر

1تریچان، فرنگ ل8، جروم مک گن 7دالیمور ، جاناتان6تاکنون ، منتقدانی از قبیل کترین گلیگر 1980درطول دهه

و بسیاري منتقدان دیگر ، ازاین بابت اظهارناخرسندي کرده اندکه مطالعه ادبیات ورابطه آن با تاریخ ، حیطه اي

1- ‘’Improvisation and Power 2- Renaissance Self -fashioning

3 - Stephan Greenblatt ) ، مورخ و منتقد آمریکایی . ( م ) 1943( متولد

4- Louis Montrose 5-Genre

6-Catherine Gallagher 7- Jonathan Dollimore 8-Jerome McGann

Page 17: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٧

بیش از اندازه محدود داشته است. این منتقدان با درنظرگرفتن متن به مثابه فرهنگ جاري ، مرز بین یک

ه محصول یا رویداد اجتماعی را مخدوش می کنند. براي مثال ، گرینبلت و سایر محصول هنري و هرگون

اقدامی سیاسی 3اثر سوئیف2» یک پیشنهاد کوچک « تاریخگریان نوین مایل اند به ما نشان دهند که انتشار مقاله

بایی است و حال آن که متذکر می شوند تشریفات مراسم معارفه رئیس جمهورایاالت متحده رخدادي زی

را داراست . نمونه هاي یک شعر شناسانه است که بسیاري ازجلوه هاي مربوط به نمادپردازي و ساختاردر

می توان درمهمترین تریبون عمومی –که نقادي هاي عملی آن ها را به خوبی نشان می دهد –مشابه بسیاري را

لقب داده » فرزند نامشروع تاریخ « که عده اي آن را -یافت. تاریخگرایی نوین 4آن ها یعنی نشریه ي بازنمودها

و برخی آن را دشمن ارزش هاي آمریکایی قلمداد کرده اند و بعضی نیز آشوبگر ) 186: 1383، کیت (گرین

ی دهد جبهه منسجم و متحدي پیش روي مخالفانش قرار نم -و مخرب نظریه و مطالعات ادبی معرفی کرده اند

و هنوز درحال تدوین بیانیه اي روشن در خصوص اهداف و فلسفه خود است. با این حال، پیروان آن کماکان

ما را به احیاي ذهنیت تاریخی مان و فهم این نکته فرا می خوانند که ما به هنگام پژوهش و کسب اطالعات

ی دهند ، همزمان چیزهایی درباره خود درباره جوامع مختلفی که زمینه تاریخی متون گوناگون را به دست م

–نو تاریخ گرایی –اینکه چرا آثار بهرام بیضایی به عنوان پایه این نقد و اما وعادات وعقایدمان می آموزیم.

نوشتارهاي بیضایی در اندیشه گی من ، تنها آثار دراماتیک ایرانی هستند که با روح قرار گرفته ، این است که

است . بدون اینکه شده ن ایرانی هم ساز بوده و با ساختار هنر نمایش ایرانی در هم تنیدهتاریخی و فکر نوی

جان بالنده فکر مستقل و فراگیر ایرانی در آنها نادیده گرفته شود و یا اینکه زمان سنجی هاي مناسب را در

جایگاه خاصی برخوردار . بدون شک بهرام بیضایی در ادبیات نمایشی ایران، از اعماق تاریخ از دست بدهد

هنوز ابعاد کارها و آثار خالقه اش براي جامعه و فرهنگ و هنر ایران تماما محققکسی که به نظر -است .

او پژوهش ها و فعالیت هاي هنري خود را از دهه چهل آغاز کرد . دورانی که می توان آن را - کشف نشده

نمایشنامه ، پژوهش هاي با ارزشی در زمینه تئاتر انجام داد . تحقیق طلیعه تئاتر نو در ایران دانست . او عالوه بر

نمایشی بیضایی در آن سالها ؛ یعنی نمایش در ایران ، هنوز یکی از اصیل ترین مراجع و منابع نمایشی ایران

ریم . محسوب می شود . او یکی از محققین نمایش ایرانی ست ، چیزي که در ما در تئاتر کشور متاسفانه کم دا

در آثار بیضایی ، تعلق و دلبستگی شدیدي به فرهنگ ایرانی به چشم می خورد و اکثر آثار وي ملهم از فرهنگ

ملی ماست . اساطیر و بویژه فرهنگ باستانی ایران نقش مهمی در آثار بیضایی دارند . نگاه او به تاریخ ایران

ریخ این مملکت براي او اهمیت ویژه ایی دارند . نگاهی جستجوگر ، هوشمند و نقاد است و برهه هایی از تا

1- Frank Lentricchia 2-“A Modest Proposal”

3 - Jonathan Swift ) ، شاعر و نویسنده ي طنزپرداز ایرلندي . ( م ) 1667 -1745(

4- Representations

Page 18: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٨

مقاطعی مانند حمله اعراب و حمله مغول که نوعی دگرگونی وتحول فرهنگی را به دنبال خود دارد . به طور

کلی مسأله هویت ملی و کنکاش در یافتن آن و نمایش آنها و زدودن زنگارها از دلمشغولی هاي اصلی بیضایی

ابل تعمق در کارهاي نمایشی او ، زبان است . سعی و تالش او براي رسیدن به نوعی است . مهمترین نکته ق

زبان که همان زبان اصیل ایرانی باشد ، در مواقعی با وسواسی خاص و هنرمندانه به کار گرفته می شود و

از نموده است . به موسیقی کالم او که در نمایشنامه بسیار مهم است ، آنها را از لحاظ زبان فارسی متمایز و ممت

طوریکه می توان آنها را دائره المعارفی براي زبان نمایشی اصیل ایرانی دانست . این تالشها در کارهاي وي روز

به روز پخته تر و غنی تر شده است . زبان به کار رفته در نمایشنامه کارنامه بنداربیدخش و سیاوش خوانی و

اصیل به کار رفته در -و البته ترکی مغولی – حات و عبارات فارسیتاراج نامه ، گواه این مدعاست . اصطال

آنها نشان از یک کار بنیادي و اصیل فرهنگی دارد که بیضایی در ادبیات نمایشی ایران به دنبال آن بوده و هست

در و این خود خدمت بسیار بزرگی به ادبیات نمایشی ایران است . بیضایی را می توان به نوعی موجد پژوهش

زبانشناسی درام ایرانی دانست . پژوهشی که می تواند به یک زبان یک دست و پالوده بیانجامد . از موارد قابل

ذکر در آثار بیضایی پرهیز از روشن فکر زدگی است و اهمیتی که او به فرهنگ عامه و مردمشناسی و باورهاي

د که وي این خصیصه را در نمایش هایی با مردمی می دهد . این ویژگی از آن جهت اهمیت بیشتري می یاب

موضوع هاي تاریخی مد نظر قرار می دهد و به گفته خودش در ادبیات تاریخی به دنبال چهره ترسیم نشده

مردمی است که معموال ازشان حرفی زده نمی شود . در این رابطه می توان نمایشنامه هاي او را در حقیقت یک

ین خود از مفروضات و روش ها و تئوري هاي اصلی تاریخ گرایان نوین و و ا –جستجوي فرهنگی دانست .

بررسی آیین یعنی ؛ اصطالح توصیف انبوه است مربوط به حوزه. و آن است منتقدان فرهنگی و مردمشناسان

کشف مردم جز از راه : " بیضایی می گوید –هاي مردم عوام که فرهنگ رسمی چندان توجهی به آن ندارد

بازشناخت معناي رمزهایی که در زندگی به کار می برند ممکن نیست . بیهوده است که ما تخیالت خودمان را

به مردم نسبت بدهیم . در حالیکه امکان نزدیک شدن به خود آنها و فهمیدن اندیشه هایشان هنوز کامال ممکن

معنا و ارزش شخصی یا اجتماعی و یا روحی و کنندگانش چه است مهم است بدانیم آئینهاي آنان از نظر اجرا

معنوي دارد . تنها باورهاي مردم به ما ساخت اندیشه و روانشناسی آنها را میگوید نه چیز دیگر . آنها فقط براي

ز سرگرمی این آئینها را اجرا نمی کنند . بلکه در آنها به طور طبیعی ترسها ، نیازها ، امیدها و مفهومی که ا

را منعکس می کنند . سالها پیش همه انواع روشنفکري خیال خود را با قضاوت ،ساخت و معناي جهان دارند

تک جمله ایی اینها عقب ماندگی است راحت می کرد . تنها عده کمی دریافتند که این دروازه شناخت مردم

لی روشنفکري از فرهنگ عامه و سده هاي پیشین و بسیاري از هموطنان امروزي است . به نظر من بی خبري ک

مردم شناسی ایران بخشیدنی نیست . در حالیکه اغلبشان از دیدن آئین هاي همانند در فیلمهاي غیر ایرانی به

شگفتی و شوق می آیند ، قضاوتشان درباره کسی که آئینهاي سرزمین مادري اش را چون کلید شناخت اجرا

Page 19: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٩

، زاون (قوکاسیان "بیگانگی با فرهنگ ایران را نشان می دهد . کنندگان آن ثبت و شرح کرده است ، کامال

1371 :115 (

بیضایی نمایشنامه هاي متعددي در طول پنجاه سال فعالیت هنري خود نوشته که هر یک در زمان خود آثاري

بزرگ و قابل تأمل بوده اند . ضمن این که به نوشتن فیلمنامه و ساختن فیلم هم ادامه داده است . به جرأت می

ین سالیان ، علی رغم تمام اوج ها و توان گفت که ما کمتر کسی را چون بیضایی می شناسیم که در طول ا

از فرودها و فراز و نشیب ها در میدان درام و درام نویسی این مملکت محکم و ثابت و استوار و خردمندانه

آغاز تاکنون در کار خلق آثار هنري قلم زده باشند . این مهم وقتی بیشتر جلوه گر می شود که بدانیم آثار وي به

عدم تکرار از چنان طراوتی برخوردار است که آثار وي را ازدیگران متمایز می سازد . لحاظ ابداع و نوآوري و

بیضایی تالش ها و کوشش هاي بیشماري را براي تحقق تئاتر ایرانی و نمایش ملی ایران نموده است و از این

ئاتر این کشور خواهد جهت حق بزرگی بر تئاتر این مرز و بوم دارد . بدون تردید نام بیضایی بر تارك هنر و ت

تاریخ –درخشید .بیضایی را می توان منتقد نو تاریخ گرا به حساب آورد . آنجا که روایات برجسته و رسمی

چندان محلی از اعراب برایش ندارد . و در عوض ناگفته هاي تاریخ است که او خود را موظف به -رسمی

عامه . من بعضی جنبه هاي گفته نشده آنها را آشکار می من دست نمی برم توي فرهنگ " بیان آنها می کند .

کنم و در نتیجه گذشته از کمک به معنی شناسی آنها ، با استفاده از آنها در معنایی امروزي به آنها کاربردي

دهم... بنابراین من دست نمی برم توي فرهنگ عامه ، بلکه این معناي نهفته در خود فرهنگ عامه معاصر می

(قوکاسیان "ضمن نشان دادن آنها قراردادي تازه اضافه می کنم و معنا را کمی گسترش می دهم است و من

نوین ) و این ناگفته ها و توجه به فرهنگ عامه از مفروضات اصلی نقد تاریخ گرایانه 58: 1379 ، زاون

در زمانه ایی که هنر مندان و نویسندگان ، محسوب می شود که آثار بیضایی بر پایه آن شکل گرفته اند .

فروغشان غالبا کوتاه مدت و جرقه وار بوده و بعد از آن ، مرگ زودرس ، نازایی ، سرخوردگی و ... به

سراغشان آمده است مداومت و پشتکار بیضایی ، دور بودن آثارش از ابتذال ، تنوع مضامین ، گستردگی زمینه

اري اکثر آثارش از استقالل ادبی و هنري از او هنرمند و نویسنده ایی نمونه و هاي تاریخی و بالخره برخورد

–و بر اساس مستندات تاریخی –قابل اعتنا ساخته است . بیضایی توانسته است ، با تحقیق و مطالعه وسیع

در اختیار چکیده متون تاریخی و ادبی و ... را در قالب قصه و داستان ، و به صورت نمایشنامه و فیلمنامه

بهرام بیضایی مهمترین هنر مند خواننده ها بگذارد . بی آنکه استنادش به تاریخ توي ذوق بزند و آشکار باشد .

سال ، بیش همعاصر و مهمترین شخصیت توأمان ادبی / نمایشی / سینمایی این سرزمین تاکنون است . طی پنجا

ه و فیلمنامه ) نوشته که حدود نیمی از این تعداد منتشر از یکصد و بیست اثر ( چند پژوهش و بیشتر نمایشنام

شده ، بر صحنه رفته و یا فیلمی برپایه شان ساخته شده است . شیفته زبان فارسی و دلبسته آیین هاي شرقی

به قصد روزآمد کردن و تداوم شان تا حال و کشف معناهاي تازه تر از -است . اسطوره ها و بازنگري درشان

Page 20: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٢٠

دوست دارد . و اصوال عاشق کشف و دانستن و آموختن است . بیان مستقیم و سر راست واقعیت را را -آنها

وست دارد هر کنشی را نمایش دهد و بستر ددوست ندارد . و هر ماجرایی براي او داستانی و نمایشی است .

خیال دسته جمعی ، یتمادي انتقال آن را بسازد . مرزي بین واقعیت و خیال نمی شناسد و معتقد است واقع

ماست . تمام جهان و حیات برایش در مفهوم باروري خالصه می شود . و از همین روست که به رغم همه تلخ

اندیشی هاي ظاهري و همه کژمداري هاي روزگار ، امیدوار و نیرومند و پرتوان است . و به رغم پایان هاي باز

می توان گفت دانه امید و بازیابی و آرزوي روزگار خویش می و احیانا اندوهگین برخی از آثارش ، در مجموع

پرورد . نیز از همان اعتقاد به باروري ست ، که شخصیت زن را اصل و اساس هستی ، مادر زمین و ادره کننده

فرهنگ ها و تمدن ها در طول تاریخ می داند و همپاي نکوهش مرد ساالري سنتی ، همواره به بازیابی اسطوره

می پردازد . در مورد گذشته و -در قالب هاي متفاوت روستایی و شهري ، گذشته و حال ... -قاوم زنانه هاي م

تاریخ معتقد است تاریخ را پیروز شدگان می نویسند و از این رو معتقد به هیچ تاریخ مرسوم و مکتوبی نیست ،

. با سنتها به معناي آیین هاي پیوند ما با -که خود می کوشد بیاید و بگوید -جز تاریخ نانوشته و ناگفته ها

، بلکهبه معناي سرسپردگی کورکورانه به عادات قومی و قبیله ایی نهریشه ها و هویت هایمان موافق است . و

به معناي فراموش کردن نهبا نوگرایی به معناي استفاده از امکانات جهان نو براي بهتر زیستن موافق است . و

معتقد به هیچ انگاره و مکتبی نیست و متکی به خرد آدمی همچون تنها مرجع قابل ، بلکهها ریشه ها و هویت

دفاع هستی و سنجش جهان است . در عرصه هاي اجرایی ، خالق و مؤلف است . و آثارش مشحون اند از

تن هاي با در نتیجه از م .حرکت و توجه به ریزه کاري ها و سرسري نگذشتن از شرائط تحمیلی محدودیت ها

صالبت ، بازي هاي قوي و صحنه پردازي هاي پر مفهوم سرشارند . در یک کالم نمونه یک هنرمند شرقی پر

حوصله و ظریف پرداز که ممکن است عمري را بر سر کنده کاري دستش بگذارد و باکش نباشد که جهان چند

اکثر دراسر جهان ، او را نمی فهمد یا حآوایی پسا نوگراي پسا پدیدار شناسانه رایج در غرب و تزریقی به س

براي موزه ها و حیرت از این میزان عمق و پیچیدگی می خواهدش . جهان براي بیضایی ساده یا دست آویزي

براي ساده انگاري نیست و پیچیدگی اش از آن روست که بسیار از آن می داند و هر چه بیشتر می داند بیشتر

ایی به مدت پنج دهه در تئاتر ما ، اتفاقی شگفت را صورت بخشیده که شاید حضور بهرام بیض غرقش می شود .

در مورد هیچ یک از نویسندگان دیگر ما ، چه در حوزه ادبیات نمایشی و چه در حوزه ادبیات داستانی ، تکرار

ون چرایش نشده است . ما در مقابل بهرام بیضاي دو صف می بینیم . از عاشقان پرو پاقرص او و منتقدان بی چ

. در پنج دهه گذشته فضاي اطراف او هیچگاه خاکستري نبوده است .همیشه یا سیاه و یا سفید . یا بهرام بیضایی

بزرگ یا بهرام بیضایی پس رانده . اگر در مورد نویسندگان دیگر ، بخشی از آثارشان مورد توجه بوده اند و

تمامی آثار پذیرفته شده اند . یا به تمامی ترد شده اند . بخشی دیگر مورد نکوهش قرار گرفته ، در مورد او یا

چرا که در مورد بیضایی هر اثر بر مبناي صاحب اثر سنجیده شده است . پس بیراه نیست بگوییم همیشه

Page 21: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٢١

صاحب اثر از خود اثر مهمتر بوده است . بهرام بیضایی نویسنده ایی است که نوشتن را در هر شرایطی را

در روزهایی که حرمت دیده و چه در روزهایی که پس زده شده است . بهرام بیضایی ، یعنی آزموده است . چه

مشکل اساسی ما در برخورد با پدیده بهرام بیضایی این بوده که او را همواره از یک . نوشتن در هر شرایطی

منظر و با یک ایده دائمی و مسلط خوانش کرده ایم . چه آن زمان با نگاه موافق به او نگریسته ایم و تقلیدهاي

او عبور کرده ایم و دیگر دست چندم از آثار او به دست داده ایم . و چه آن زمان که به زبان گفتمان امروز از

نخواسته ایم تقلیدش کنیم . وقتی به نوشته هاي تقلیدي از آثار بیضایی نگاه می کنیم ، و وقتی به نوشته هایی

در مورد او و آثارش بر می خوریم که گاه به مدیحه هاي سخیف بدل شده اند ، همان خط خوانش تکراري و

می یابیم . و عجیب آنکه در نظر مخالفان او نیز تنها همین خوانش تأید بر وجوهی خاص و کلیشه شده را باز

از این روست که محقق در این تکراري و نظریاتی علیه این خوانش ، دالیل رد و پس زدن او عنوان می شود .

به شناختی دیگر از آثار او برسد . –تاریخ گرایی نوین –پژوهش در نظر دارد با دیدي نسبتا نو

Page 22: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٢٢

چهارچوب هاي نظري

تاریخگرایی نوین همانند سایر شیوه هاي نقد پساساختارگرا نخست درستی این عقیده دیرینه را مورد تردید

ابی به تفسیري ظاهرا صحیح قرارمی دهد که هر متن ، اثرهنري قائم به ذاتی است که همه عناصر الزم براي دستی

را درخود دارد. تاریخگرایان نوین با رد این فرض تاریخگرایی قدیمی که متن صرفا بازتابی اززمینه تاریخی آن

و این که این گونه اطالعات تاریخی پس زمینه اي جالب و گاه سودمند براي تحلیل ادبی به دست می است

دهد ، توجه ما به مجموعه اي ازموضوعات فلسفی و عملی معطوف می کنند که به زعم آن ها درون پیوستگی

رایی نوین تعریفی نو ازمتن و پیچیده همه فعالیت هاي انسانی را به وضوح نمایان می سازند. براي مثال، تاریخگ

تاریخ بدست می دهد و درعین حال به بازتعریف رابطه متن با تاریخ می پردازد. تاریخگرایان نوین برخالف

مثال متن یا هرگونه -تاریخگرایان قدیمی به وجود ارتباطی ظریف و پیچیده بین یک ابژه زیبایی شناسانه

وه این تصور را که می توان متن را جدا اززمینه فرهنگی آن مورد ارزیابی وجامعه قائل اند و به عال -اثرهنري

قرارداد، رد می کنند. به عقیده آن ها ، براي آن که بتوانیم تفسیري معتبري از یک متن ادبی ارائه کنیم ، بایستی

گی مشهود نخست از دل مشغولی هاي اجتماعی مؤلف و دوران تاریخی ارائه شده دراثروسایر عناصر فرهن

درمتن آگاهی یابیم. این رهیافت جدید به تحلیل متن ، حتی نحوه دستیابی ما به معنا درفعالیت هاي مختلف

انسانی از قبیل یک متن ، یک رویداد اجتماعی ، یک سنت دیرینه یا یک اقدام سیاسی را نیز مورد تردید قرار

) 466: 1387، لیس (تایسون می دهد.

شکل 1ت اصلی ومجموعه هاي منسجم از مفروضات تاریخگرایی نوین را تألیفات میشل فوکوشالوده موضوعا

میدهد. فوکو ساختار نظري کمابیش پیچیده و بعضا متناقض نماي خود را با بازتعریف مفهوم تاریخ آغاز می

نیست زیرا 2طیکند. وي برخالف بسیاري ازتاریخ پژوهان قبل ازخود اظهار می دارد که تاریخ ، فرایندي خ

نیست ، بدین مفهوم که به نحوي هدفمند 3آعاز و میانه و پایان معینی ندارد و مضافا آن که تاریخ الزاما غایتمند

و به سوي غایتی معلوم حرکت نمی کند. همچنین نمیتوان تاریخ را مجموعه اي از علت ها و معلول هایی

رفوکو، تاریخ روابط متقابل پیچیده میان گفتمان هاي گوناگون دانست که تحت کنترل خدایی قادرمطلق اند. ازنظ

که افراد درباره دنیاي شان می –ازجمله شیوه هاي هنري ، اجتماعی ، سیاسی وغیره -( شیوه هاي گوناگونی

اندیشند یا سخن می گویند) است. نحوه تعامل این گفتمان هاي گوناگون درهردوره تاریخی خاص تصادفی

1-Michel Foucault ) ، فیلسوف ونظریه پرداز فرهنگی فرانسوي . ( م ) 1926 -1984(

2-Linear 3-Telelogical

Page 23: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٢٣

هر دوره اي "؛ می نامد 1متکی به اصل یا الگوي وحدت بخشی است که فوکو آن را شناختمان نیست ، بلکه

یا آنچه حقیقت می نامد -درتاریخ از طریق زبان واندیشه ، پنداشت هاي خاص خود راجع به ماهیت واقعیت

ه مالك هایی براي را به وجود می آورد و موازینی مختص به خود براي رفتار مقبول و نامقبول و به عالو -

قضاوت درباره آنچه درست یا نادرست می پندارد، بنیان می نهد و مشخص می کند که چه کسانی معیاري را

که براساس آن تمامی حقایق وارزش ها و اعمال تثبیت شده مقبول قلمداد می شود ، به وجود آورند و ازآن

) 64: 1379، مایکل پین ( " صیانت و حمایت کنند.

فوکو به منظور کشف شناختمان هردوره تاریخی خاص ، فنونی را از باستان شناسی وام می گیرد درست همان

گونه که یک باستان شناس براي کشف گنجینه هاي نمادین گذشته بایدآهسته و با نهایت دقت الیه هاي

نی را که مجموعا شناختمان یک گوناگون خاك را کناربزند ، تاریخ پژوهان نیز بایستی هریک از الیه هاي گفتما

ملت را شکل می دهند ، آشکارسازند. ایضا همانطورکه یک باستانشناس باید تاریخ هریافته اي را تعیین کند

وسپس دست ساخته هایی را که معرف و مبین آن فرهنگ اند پهلوي هم بچیند ، به همان طریق ، یک تاریخ

-متقابل میان آن ها ونیز روابط متقابل آن ها با اعمال غیرگفتمانی پژوه باید گفتمان هاي گوناگون و روابط

را کنار یکدیگر بگذارد تا ازآن رهگذر به شناختمان -هرگونه نماد فرهنگی ، ازجمله مثال شکلی از حکومت

ن مورد پژوهش دست یابد. ازاین منظر، تاریخ شکلی از قدرت است. ازآن جا که درهردوره تاریخی ، شناختما

خاص همان دوره شکل می گیرد ، پس درحقیقت این شناختمان است که نحوه نگرش آن دوره و نیز مردم آن

روزگار به واقعیت را کنترل می کند. بدین ترتیب ، تاریخ تبدیل می شود به مطالعه و کشف شبکه گسترده و

یا جامعه اي راتعیین می کند. این پیچیده اي از نیروهاي واجد پیوند درونی که درنهایت رخدادهاي هر فرهنگ

که چرا و چگونه شناختمان ها دردوره هاي مختلف تاریخ دستخوش تغییر می شوند، اساسا معلوم نیست . اما

-تردیدي نیست که آن ها ظاهرا ناغافل تغییر می کنند. براي مثال ، چنین تغییري درابتداي قرن نوزدهم

اد و منشأ شناختمان جدیدي شد. دراین دوره تاریخی جدید ، انواع روابط رخ د - گذارازعصر خرد به رمانتیسم

مختلف میان گفتمان ها شکل گرفت که پیشتر یا اصال وجود نداشت و یا این که وجود داشت امادوره تاریخی

که موجب انگاشته بود فوکوابراز می داد که این گونه تغییرات بنیادین و ناگهانیاهمیت قبلی آن ها را غیرقابل

گسست از یک شناختمان به شناختمان دیگر می شوند ، نه مطلوب اند و نه نامطلوب ؛ نه معتبرند و نه فاقد

اعتبار ، شناختمان هاي مختلف ، همچون گفتمان هاي موثر درایجادآن ها ، فی نفسه وجود دارند ؛ آنها نه واجد

) 64: 1388، میشل فوکو (وله ي اخالق قرارمی گیرند. کیفیتی اخالقی اند و نه غیراخالقی ، بلکه خارج از مق

به عقیده فوکو ، مورخان باید بپذیرند که تحت نفوذ و تأثیر شناختمان ( هاي) دوره خود هستند فوکو استدالل

می کند ازآن جا که اندیشه ها و رسوم و عادات وسایر اعمال مورخان تحت الشعاع شناختمان هاي خودشان

1 -episteme

Page 24: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٢۴

رد، لذا آنان باید بپذیرند که هیچ گاه نمی توانند نسبت به دوره تاریخی خود ، یا هردوره تاریخی قرار می گی

دیگري ، نگرشی کامال عینی داشته باشند. بنابراین مورخ کسی است که پیش از بررسی گفتمان هاي گوناگونی

، -ك عینی رویدادهاي گذشته یعنی پیش از بررسی مدار -؛ که شناختمان یک دوره خاص را تشکیل می دهند

توانایی مواجهه با جانبداري هاي خود را داشته باشد و آن ها را بیان کند. به گمان فوکو، ثمره این گونه کشف

که متضمن یک بینش یا طرح –باستان شناسانه گفتمان هاي گوناگون ، نه تصویري منسجم از یک شناختمان

موعه اي از گفتمان هاي نامنسجم و بی قاعده و غالبا متناقضی خواهد بلکه مج –سیاسی واحد و فراگیر است

بود که ما را درتوضیح سیر تکوینی آن شناختمان یاري می دهد و ازجمله روشن می سازد که چه عناصري

آن دوره شکل گیرد و مالکهاي مقبول آن دوره بنیان » حقیقت « پذیرفته شدند ، تغییر یافتند و یا رد شدند تا

تاریخگرایان نوین ، عالوه بروام گیري بسیاري از نظراتشان از فوکو ، نظریات و ) 72( همان : نهاده شود.

را نیز به کار می گیرند. تاریخگرایان 2و ویکتور ترنر 1روش هاي مردم شناسان فرهنگی اي مانند کلیفرد گیرتس

« ؛ گیرتس فرهنگ را »ز فرهنگ وجود نداردهیچ فطرت انسانی مستقل ا« نوین ، همانند گیرتس معتقدند که

براي اداره رفتار » مجموعه اي از سازوکارهاي مهار ، یعنی برنامه ها ، دستورالعمل ها، قواعد ، دستورات

» توصیف قطور « تعریف میکند. تاریخگرایان نوین با تعدیل روش شناسی مردم شناسانه گیرتس که تاریخ را

قلمداد می کند ، اظهار می دارند که باید هر یک از گفتمان ها با هم و نیز با ) 166: 1388(کلیگز مري،

نهادها و مردم و سایر عناصرفرهنگ ، کشف و تجزیه وتحلیل کرد. همین برهم کنش بین گفتمان هاي گوناگون

سیر متن است که فرهنگ را شکل می دهد و درنتیجه همه فعالیت هاي انسانی ازجمله نگارش و خواندن و تف

را با هم مرتبط می سازد. این ارتباط ، همان نکته اي است که تاریخگرایان نوین مایل اند برآن تأکید بگذارند.

ازآن جا که متون هم یکی از بسیار عناصر موثر درشکل گیري فرهنگ اند ، لذا تاریخگرایان نوین براین باورند

قط به انعکاس وضعیت تاریخی شان می پردازند بلکه مهم تر که همه متون اسنادي واقعا اجتماعی اند که نه ف

نشان می دهند. همچنین ازآن جا که هر وضعیت تاریخی شبکه اي ازآن ، به وضعیت تاریخی شان واکنش نیز

است درهم تنیده ازگفتمان هاي غالبا متعارض، لذا تاریخگرایان نوین الزاما تاریخ را محور قرار می دهند

مه فعالیت هاي انسانی ازجمله نگارش و خواندن و تفسیر متن را با هم مرتبط می سازد. این ارتباط ودرنتیجه ه

، همان نکته اي است که تاریخگرایان نوین مایل اند برآن تأکید بگذارند. ازآن جا که متون هم یکی از بسیار

ري از متن ، رابطه متن با گفتمان عناصر موثر درشکل گیري فرهنگ اند ، اظهار می دارند که اگر در هر تفسی

هاي گوناگونی که درشکل گیري متن موثر بوده اند و متن واکنشی به آن هاست ملحوظ نگردد ، آن تفسیر

ناقص خواهد بود ازاین دیدگاه ، متن بدل می شود به صحنه نبرد میان اندیشه هاي متخاصم نویسنده ، جامعه ،

1-Glifford Geertz 2-Victor Turner

Page 25: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٢۵

همگی درنهایت مورد توافق نویسنده و خواننده و تحت تأثیر شناختمان آن رسوم ، نهادها و اعمال اجتماعی که

ها قرار می گیرد. تاریخگرایان نوین تأکید می کنند که ما فقط از طریق برجسته ساختن جایگاه تاریخ درفرایند

اشیم که تفسیري و بررسی شبکه تودرتوي گفتمان هاي موجود درمتن و زمینه تاریخی آن می توانیم امیدوار ب

درمجموع ، تاریخگرایان نوین درهم ) 165: 1377، مهیار (علوي مقدم برسرمعناي متن به توافق برسیم.

پیوستگی همه اعمال ما را فرض مسلم می گیرند به گمان آنان ، ما به هنگام انتساب معنا به اعمال مان هرگز

نمی توانیم کامال بی طرف باشیم ، زیرا همه ما تحت نفوذ و تأثیر نیروهاي فرهنگی هستیم. ما فقط با بررسی

و با پذیرش –که به فرهنگ قدرت و شکل می بخشد –گفتمان هاي درهم تنیده شبکه پیچیده این نیروها یا

این نکته که هیچ گفتمان واحدي ما را به حقیقت مطلق درخصوص خودمان یا دنیاي مان رهنمون نمی کند،می

درواقع توانیم دست به کارتفسیر جهان پیرامون مان یا متن شویم.ازدیدگاه تاریخگرایی نوین ، هدف ازنقد ادبی

، فرایندي که زندگی وفعالیت هاي گوناگون ) 172 :( همان است 1»ادبیات شناسی فرهنگ« ایجاد و فهم یک

آن را بیش از آنچه تصور می کنیم شبیه به هنر می داند و بیشتر تفسیري استعاري ازواقعیت است تا تفسیري

ت تحلیل تاریخگرایانه نوین نه فقط دنیاي اجتماعی متن تحلیلی ازآن . به اعتقاد تاریخگرایان نوین ، ما با کاربس

را کشف می کنیم ، بلکه می توانیم آن دسته از نیروهاي اجتماعی امروزي را معلوم کنیم که هنگام مذاکره ما با

مطلب چاپ شده برسر معنا ، ما را تحت تأثیر قرار می دهند. با این حال ، تعامل ما با هر متن ، همچون خود

تاریخگرایی نوین همانند یخ ، فرایندي پویا و درحال تکوین است که همواره تا اندازه اي ناکامل خواهد بود.تار

سایر رهیافت هاي نقد ابی ، درکاوش تفسیري خود مجموعه اي از شگردها و راهبردها را گنجانده است و هیچ

صرف نظر –این ، تاریخگرایان نوین روش واحدي را یگانه شکل صحیح بررسی متن قلمداد نمی کند با وجود

نقدشان را با این پیش فرض آغاز می کنند که زبان ، فرهنگ به کارگیرنده خود -از شیوه اي که به کارمی گیرند

منظور تاریخگرایان نوین از زبان چیزي بیش ازکالم شفاهی "را شکل می دهد و توسط آن شکل می گیرد.

فتمان ، نگارش ، ادبیات ، کنش هاي اجتماعی و هرگونه رابطه اجتماعی است است. از نظرآن ها ، زبان شامل گ

که به موجب آن ، شخص یا گروهی نظرات یا اعمال خود را به شخص یا گروه دیگري تحمیل می

این تعریف از زبان ، تاریخ را نیز شامل می شود تاریخ همانند ادبیات یا ) 102: 1382، راجر (وبستر"کند.

یا سایر ارتباطاتی که متضمن نوعی انتقال قدرت یا رابطه قدرت اند ، به گفتمانی روایی تبدیل می شود. نگارش

زبان قلمداد کرد که هرگز نمی توان آن « اکنون باید تاریخ را همچون ادبیات یا هر گفتمان روایی دیگري ، یک

ازاین نظرگاه ، تاریخ وادبیات تقریبا ) 118: همان» ( را به تمام و کمال تبیین کرد یا به طورکامل توضیح داد.

مترادف یکدیگرند؛ هردوگفتمان هایی روایی هستند که با وضعیت تاریخی و مؤلفان وخوانندگان و فرهنگ هاي

1-Poetics of culture

Page 26: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٢۶

زمانه شان درتعامل اند. هیچ یک ازآن ها نمی تواند مدعی ادارکی کامل یا عینی از محتوا یا وضعیت تاریخی

هردوي آنها گفتگوهایی مستمر یا پدیدآورندگان و خوانندگان و فرهنگ هاي خودهستند. خود شود ، زیرا

تاریخگرایان نوین ازآن جا که تاریخ و ادبیات وسایر فعالیت هاي اجتماعی را شکل هایی ازگفتمان تلقی می

اکیدا –ات می پندارند که تاریخ را اطالعات پس زمینه اي الزم براي مطالعه ادبی –کنند، با تاریخگرایی قدیمی

مخالفت می ورزند. از نظر تاریخگرایان نوین ، اثرهنري (متن) ، همانندهرگفتمان اجتماعی دیگري است که به

منظور تولید معنا با فرهنگ خود تعامل می کند. دیگر هیچ گفتمان واحدي بریک گفتمان دیگر ارجحیت ندارد ،

د که جامعه را شکل می دهند و خود توسط بلکه همه آن گفتمان ها مؤلفه هایی ضروري محسوب می شون

جامعه شکل می گیرند. نیز دیگرحد فاصل مشخصی بین ادبیات ، تاریخ ، نقد ادبی ، مردم شناسی ، هنر ، علوم

و سایررشته ها وجود ندارد . تاریخگرایان نوین با مخدوش کردن مرز بین رشته ها ، به بررسی همه گفتمان

جتماعی می پردازند. چون به گمان آنها معنا حاصل تعامل گفتمان هایی اجتماعی هاي تأثیرگذار درهرمحصول ا

است که به انحاء مختلف درهم تنیده اند ، پس هیچ سلسله مراتب گفتمانی اي نمی تواند وجودداشته باشد،

د تفسیري ، زیرا همه گفتمان ها ضروري اند و باید درفرایند تحلیل متن مورد بررسی قرار گیرند. دراین فراین

همچنین باید مفروضات روش شناسانه اي راکه هدف شان مشخص کردن معناي هرگفتمان و هرمنقد است ،

هر محصول » حقیقت « مورد سئوال قرار داد ؛ زیرا هیچ گفتمان یا شیوه یا منتقد واحدي نمی تواند یگانه

تاریخگرایان نوین اثر زیبایی ) 483: 1387، لیس (تایسون اجتماعی را جدا از سایر گفتمان ها آشکار سازد.

شناسانه را محصول اجتماعی قلمداد می کنند ولذا به عقیده آنان ، معناي متن درنظام فرهنگی متشکل ازگفتمان

هاي درهم تنیده نویسنده متن و خواننده مستقر است. تاریخگرایی نوین به منظور گشودن معناي متن ، سه

) بازتاب وضعیت 3) قواعد واحکام اجتماعی موجود درمتن ؛ (2) زندگی نویسنده ؛ ( 1(حوزه را بررسی میکند:

تاریخی یک اثر، آن گونه که درمتن مشهود است . چون مؤلف متن یک شخص واقعی است ، اعمال و عقاید او

ضروري خود متن . در نتیجه اعمال وعقاید نویسنده ، عناصر ههم بازتابی از عالئق فردي اند و هم عالئق جامع

به حساب می آیند. به عالوه می باید مالك هاي رفتار را که درقواعد مربوط به آداب دانی یک جامعه انعکاس

یافته اند مورد پژوهش قرارداد ، زیرا این گونه رمزگان رفتاري هم درشکل گیري متن موثر بوده و هم ازمتن

ي تلقی کرد که این رمزگان اجتماعی رفتار را مورد مداقه قرار تأثیر پذیرفته اند. همچنین باید متن را اثري هنر

می دهد. تاریخگرایان نوین اظهار می دارند که براي درك اهمیت یک متن و فهم ساختاراجتماعی پیچیده اي که

متن قسمتی ازآن است ، باید هرسه حوزه را بررسی کرد. اگرهرکدام از این حوزه ها نادیده انگاشته شود ،

بسیارمحتمل است. نیز –که درکی ازمتن به منزله محصولی اجتماعی ندارد –شت به تاریخگرایی قدیمی بازگ

درخالل این فرایند تحلیل متن ، منتقدان نباید ازمورد تردید قرار دادن مفروضات و روش هاي خود غفلت

ي آن . ورزند ، زیرا خود آنان نیز محصوالت فرهنگ شان هستند وعواملی موثردرشکل گیر

Page 27: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٢٧

تاریخگرایی قدیمی که هردوره تاریخی نشان دهنده » اشتباه« تاریخگرایی نوین به منظور اجتناب ازاین تصور

یک جهان بینی سیاسی واحد است، از تعمیم دادن هاي کلی پرهیز می کند ودرپی جزئیات و جلوه هاي ظاهرا

ا منتقدان ادبی قرار می گیرد چون تاریخگرایان کم اهمیت فرهنگ است که غالبا مورد بی توجهی اکثرمورخان ی

نوین تاریخ وادبیات را گفتمان هایی اجتماعی و درنتیجه عرصه نبرد عقاید واعمال و رسوم متعارض می دانند،

متن به فرهنگ جاري بدل می گردد. این منتقدان امیدوارند با برجسته ساختن رویدادهاي ظاهرا کم اهمیت ،

مزها و نیروهاي اجتماعی متعارضی بردارند که جامعه مورد نظر را شکل می داده است. منتقد بتوانند پرده ازر

غالبا ربط –و نه بینشی فراگیر درباب جامعه -تاریخگرایی نوین با تأکید گذاشتن بربرهه یا رویدادي خاص

ونه رخدادها و وقایع مشابه ، هاي نامتعارفی را متذکر می شود، تاریخگرایان نوین براین باورند که بررسی این گ

روابط پیچیده میان تمامی گفتمان ها را آشکارخواهد ساخت و نیزنشان خواهد داد که چگونه گفتمانهاي روایی

گوناگون از قبیل تاریخ و ادبیات و سایرمحصوالت اجتماعی ، با فرهنگ خود تعامل می کنند وتعریفی ازآن به

) 198: 1383، کیت (گرین وسط آن شکل می گیرند.دست می دهند و خود به طریق اولی ت

ازنظراکثر مورخان سنتی ، تاریخ رشته اي ازرویدادها است که رابطه اي خطی وعلی دارند : رویداد الف موجب

رویداد ب شده ؛ رویداد ب موجب رویداد پ شده ؛ و الی آخر. عالوه براین ، ایشان براین اعتقاد که ما کامال

تا ازطریق تحلیل عینی ، حقایق مربوط به رویدادهاي تاریخی را کشف کنیم ، و آن حقایق درپاره اي قادرهستیم

ازموارد می توانند روح دوران ، یعنی جهانبینی متعلق به فرهنگی که آن حقایق به آن ارجاع می کنند ، را آشکار

است روبه رشد ،و نوع بشر درطول زمان ، تاریخ نگاران سنتی عموما براین اعتقادند که تاریخ امري سازند.

متقابال تاریخ گرایان جدید درحال پیشرفت است و دستاوردهاي اخالقی و فرهنگی وفناورانه او ترقی می کنند.

براین اعتقادند که ما جز پایه اي ترین حقایق تاریخی ، به چیز دیگري دسترسی شفاف نداریم. براي مثال ، می

واشنگتن اولین رئیس جمهور آمریکا بود و ناپلئون درواترلو شکست خورد. اما به نظر توانیم بدانیم که جرج

تاریخ گرایان جدید ، درك ما از معناي چنین حقایقی ، ازچگونگی تطبیق آن ها با شبکه پیچیده ایدئولوژي هاي

حقایق اتفاق افتاده با یکدیگر درزمان و مکانی که این رقیب و انگیزه هاي اجتماعی وسیاسی وفرهنگی درگیر

اند، صرفا به تفسیر مربوط می شود نه حقیقت . حتی وقتی که تاریخ نگاران سنتی براین باورند که به حقایق

که تشخیص حقایق مهم براي نقل کردن و کنارگذاشتن بقیه را -چسبیده اند ، نحوه زمینه پردازي آن حقایق

آن حقایق بازگو خواهندکرد. از این منظر ، چیزي به عنوان ارائه تعیین کننده داستانی است که -شامل می شود

حقایق وجود ندارد ؛ بلکه فقط تفسیراست که وجود دارد. عالوه براین ، به نظر تاریخ گرایان جدید، به دست

ین به اعتقاد تاریخ گرایان جدید ، اولین ومهمترین علت ا دادن تفسیرهاي معتبر ، به دالیلی چند، دشواراست .

دشواري ، ناممکن بودن تحلیل عینی است . مانند تمامی انسان ها ، تاریخ نگاران نیز در زمان و مکان مشخصی

به طرق خودآگاه و ناخودآگاه بی زندگی می کنند و دیدگاه آن ها درباره رویدادهاي جاري وگذشته هردو ،

Page 28: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٢٨

ت تاریخ نگاران فکرکنند که شماري تحت تأثیر تجربه شخصی آن ها درفرهنگ شان است . ممکن اس

برخوردي عینی با رویدادهاي مسلم تاریخی دارند ، اما دیدگاه هاي شخصی آن ها درخصوص این که چه

چیزي درست وچه چیزي اشتباه است چه چیزي متمدن و چه چیزي غیرمتمدن است ،چه چیزي مهم وچه

تفسیرمی کنند بسیارتأثیرمی گذارد. براي مثال ، چیزي بی اهمیت است، و مانند آن، درنحوه اي که رویدادها را

اروپایی -این دیدگاه سنتی که تاریخ امري است روبه رشد براین اعتقاد بسیاري از تاریخ نگاران انلگیسی

« مردمان بومی نسبت به فرهنگ هاي موسوم به » بدوي« درگذشته استواراست که فرهنگ هاي موسوم به

تري پیدا کرده اند و درنتیجه ازآن ها پست ترهستند. ازاین رو، با بی قانون کامل کماروپایی ت –انگلیسی » متمدن

و خرافاتی و وحشی خواندن فرهنگ هاي باستانی برخودارازهنرو قوانین اخالقی و فلسفه هاي معنوي بسیار

ازایشان ارائه می تکوین یافته اي مانند فرهنگ هاي قبیله اي بومیان آمریکایی و آفریقایی ها ، چهره نادرستی

شد. دلیل دیگردشواربودن ارائه تفسیرهاي معتبرازتاریخ ، پیچیدگی آن است. به نظر تاریخ گرایان جدید، تاریخ

را نمی توان به سادگی درقالب تسلسلی خطی ازوقایع درك کرد. درهربرهه اي ازتاریخ ، هرفرهنگ معینی

پسرفت باشد و چه بسا هیچ دوتاریخ ی دیگردرحالممکن است دربرخی ازحیطه ها درحال پیشرفت ودربرخ

نگاري را نتوان سراغ گرفت که برسر آن چه پیشرفت محسوب می شود و آن چه نمی شود توافق کامل داشته

آن گونه که بسیاري ازتاریخ نگاران " باشند ، زیرا تعاریف گوناگونی از پیشرفت و پسرفت وجود دارد، یعنی ،

سنتی معتقد بوده اند ، تاریخ رژه اي منظم به سوي آینده اي که مدام بهترمی شود نیست. تاریخ بیشتر به رقصی

فی البداهه شبیه است که ازگام هایی با بی نهایت شکل ممکن تشکیل می شود که درهرلحظه مسیري جدید را

مشخصی ندارد. فرد فرد انسان ها یا گروه هایی ازآن ممکن است اهدافی داشته دنبال می کند و هدف یا مقصد

) 254: 1389، چارلز ( برسلر." باشند ، اما تاریخ بشري هدفی ندارد

به همین ترتیب ، اگرچه رویدادها قطعا علت هایی دارند ، به نظر تاریخ گرایان جدید آن علت ها معموال

هاي علی ساده ه و تحلیل آن ها دشواراست. کسی نمی تواند باهیچ گونه قطعیتی گزارچندگانه و پیچیده هستند

چه -اي ابراز کند. عالوه براین ، علیت خیابان یک طرفه اي از علت به سمت معلول نیست. هر رویداد معینی

آن فرهنگ نیز محصول فرهنگ خویش است، اما به طور متقابل در –انتخاباتی سیاسی چه کارتونی براي بچه ها

به بیان دیگر، تمامی رویدادها ( شامل هرچیزي ازخلق اثر هنري گرفته ، تا پخش تلویزیونی "تأثیرمی گذارد.

محاکمه ي یک قاتل ، تا تداوم یا تغییر دروضعیت فقرا ) از فرهنگی که درآن پدیدار می شوند شکل می پذیرند

ابه ، ذهنیت ما ، ازفرهنگی که در آن متولد شده ایم شکل به طورمش) 256( همان : "و به آن شکل می دهند.

می پذیرد و به آن شکل می دهد. به نظراکثر تاریخ گرایان جدید ، هویت فردي ماصرفا محصول جامعه نیست .

همچنین این هویت صرفا محصول میل وخواست فردي ما نیز نیست . درعوض ، هویت فردي و محیط

هستند و یکدیگر را منعکس و تعریف می کنند ، رابطه آن ها به شکلی دوجانبه فرهنگی دردرون یکدیگرساکن

Page 29: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٢٩

ناپایدار ، بنابراین ، بحث قدیمی جبرو و و به صورتی پویا -آن ها یکدیگررا ایجاد می کنند -سازنده است

عیین می آیا هویت انسانی را جامعه ت« اختیار نمی تواند حل شود چون براي پرسش نادرست استواراست که

ازنظر تاریخ گرایی جدید، به این پرسش نمی توان پاسخ داد زیرا » . کند یا انسان ها موجوداتی آزاد هستند؟

« پرسش مناسب این است که ، متضمن انتخاب بین دو مقوله است که کامال جداي ازیکدیگر نیستند. بلکه،

نهادها و ایدئولوژي هاي سیاسی ، آموزشی ، مانند –فرایندهایی که هویت فردي و شکل بندي هاي اجتماعی

زیرا هر » ازطریق آن ها یکدیگر را ایجاد می کنند و ارتقاء یا تغییرمی دهند ،چه هستند؟ –حقوقی و دینی

جامعه اي تفکر وعمل فرد را درشبکه اي از محدودیت هاي فرهنگی محصور می سازد درحالی که هم زمان

سازد. بنابراین ، ذهنیت ما فرایندي مادام العمر است که طی آن خودآگاهانه و افراد را قادر به تفکروعمل می

درهرلحظه اززمان جامعه اي که درآن زندگی ناخودآگاهانه راه خویش را ازمیان محدودیت ها و آزادي هایی که

می گشاییم. بنابراین ، مطابق نظرتاریخ گرایان جدید، قدرت فقط از راس ، می کنیم دراختیارما قرار می دهد

که ، اقتصادي منبعث نمی شود. مطابق نظر فیلسوف فرانسوي میشل فوکو –ساختار سیاسی واجتماعی

به تمامی سطوح نظریاتش درپیدایش تاریخ گرایی جدید تأثیر بسزایی داشته است ، قدرت درتمامی جهات ،

ازتمامی آن ها، درتمامی زمان ها گردش می کند و ابزارگردش قدرت ،انتشار بی پایان تبادل است : اجتماعی و

قمار، مالیات ، خیریه و شکل ) تبادل کاالهاي مادي ازطریق اعمالی مانند خریدوفروش ، معامله اي پایاپاي ،1(

فرزند خواندگی ،آدم ربایی و برده داري ) تبادل افراد ازطریق نهادهایی مانند ازدواج ،2هاي گوناگون دزدي ؛ (

زبانی اجتماعی » گفتمان « . ) تبادل افکار ازطریق گفتمان هاي گوناگونی که یک فرهنگ تولید می نماید3؛ و (

است که شرایط فرهنگی مشخصی درزمان و مکانی مشخص آن را ایجاد می کند ونوع خاصی ازدرك تجربه

را دارد و این دو اصطالح اغلب » ایدئولوژي«تقریبا همان معناي کلمه » تمان گف« واژه بشري را نشان می دهد.

( توجه را به نقش زبان به عنوان ابزار ایدئولوژي جلب می کند. » گفتمان «به جاي یکدیگربه کارمی روند ،

یح پویش به نظر تاریخ گرایان جدید ، هیچ گفتمانی به تنهایی قادر به تشر ) 163، 1384سلدن رامان ،

واحد ، -فرهنگی پیچیده قدرت اجتماعی به حد کفایت نیست، زیرا چیزي به عنوان یک روح دوران یکپارچه

تعریفی که -وجود ندارد و هیچ تعریف کلیت بخش بسنده اي ازتاریخ وجود ندارد -یک دست ، جهان شمول

عوض ، آن چه وجود دارد تأثیرمتقابل . در -کلیدي واحد براي فهم تمامی جنبه هاي فرهنگی معین ارائه دهد

گفتمان ها همواره و درهرزمان معینی به طرق مختلف درتحول دائمی ؛ گفتمان ها به شکل پویا و ناپایداراست

( -»مذاکره می کنند« یا به قول تاریخ گرایان جدید ،برسرتبادالت قدرت -و تداخل و رقابت با یکدیگر هستند

ین ، هیچ گفتمانی همیشگی نیست. گفتمان ها قدرت را دراختیار مسئوالن امور قرار . عالوه برا) 165همان :

می هند ، اما مخالفت با آن قدرت را نیز بر می انگیزند. یکی ازدالیل اعتقاد تاریخ گرایان جدید به این که رابطه

ها هرگز قربانیان درمجموع، انسان "؛ هویت فردي و جامعه به شکلی دوجانبه سازنده است ، همین است

Page 30: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٣٠

صرف جامعه اي سرکوبگر نیستند ، زیرا می توانند راه هاي گوناگونی درزندگی شخصی و جمعی براي

است ، به تعریف این » ف متعار« و » طبیعی « و » درست « مخالفت با صاحبان قدرت بیابند. این که چه چیزي

ین ، درفرهنگ هاي مختلف دربرهه هاي مختلف بنابرا ) 197: 1388( کلیگز مري ، دارد.مفاهیم بستگی

درتاریخ ، همجنس گرایی غیرمتعارف ، متعارف ، جرم یا امري پسندیده تلقی شده است. این مسئله

درموردموضوعات دیگري مانند زناي با محارم و آدم خواري و برابرطلبی سیاسی زنان نیز صادق است. درواقع

جنسی ، بر ساخته هایی » انحراف « و » جرم « و » جنون « مربوط به ، به نظرمیشل فوکو همه تعریف هاي

اجتماعی هستند که قدرت هاي حاکم به وسیله آن ها کنترل خویش برجامعه را حفظ می نمایند. این که ما این

درست همانند . می پنداریم ،به دلیل ریشه دار بودن آن ها دراعماق فرهنگ مان است» طبیعی «تعریف را

ریف رفتاراجتماعی و ضد اجتماعی ، روایت هاي خاص از رویدادهاي تاریخی نیز قدرت افراد و گروه هاي تعا

بنابراین ، ازنظرتاریخ گرایی گزارش هاي تاریخی روایت ها و داستان هایی هستند که معینی را ارتقا می دهند.

هرچه تاریخ نگاران ازگرایش "د قراردارند. ناگزیر، خودآگاه و ناخودآگاهانه ، تحت تأثیر دیدگاه نویسندگان خو

با » عینی « یعنی ،هرچه بیشترتصور کنند که برخوردي -باشند ها و پیش داوري هاي خویش بیشتر بی خبر

" آن گرایش ها و پیش داوري ها بیشتر می توانند روایت هاي ایشان را کنترل نمایند. –رویدادهاي تاریخ دارند

) 115: 1379، مایکل (پین

نمی تواند به حد کفایت نشان - 2نمی تواند عینی باشد، - 1از نظرتاریخ گرایان جدید تحلیل تاریخی بنابراین

نمی تواند به حد کفایت نشان - 3دهد که روح دوران یا جهان بینی اي خاص شالوده تبیین فرهنگ است و

رد. ما نمی توانیم رویداد یا شئ یا شخصیتی تاریخی را جدا دهد که تاریخ ماهیتی خطی وعلی یا رو به رشد دا

از شبکه گتفمان هایی که درآن ارائه شده است درك کنیم ، زیرا نمی توانیم آن را جدا ازمعانی اي که درآن زمان

ر را جدا ازسایر پدیده ها در نظربگیریم ، بیشتر به این امیم. هرچه بیشتر آن رویداد وغیره داشته است بفهم

نزدیک می شویم که آن را درچارچوب معانی زمان و مکان خودمان وشاید ، تمایل مان به این اعتقاد که نوع

که به طور سنتی -بشر با گذشت زمان ترقی می کند ، درنظربگیریم. تاریخ گرایی جدید تقابل سنتی بین تاریخ

را -امري مبتنی برتخیل تلقی می شودکه به طور سنتی -و ادبیات -امري مبتنی برحقیقت تلقی می شود

واسازي می کنند. به نظرتاریخ گرایان جدید ، تاریخ متنی است که می توان آن را همانگونه که منتقدان ادبی

متون ادبی را تفسیر می کنند تفسیرکرد ، و بالعکس ، متون ادبی فراورده هایی فرهنگی هستند که می توانند

ن ها و شبکه معانی اجتماعی اي که درزمان و مکان نوشته شدن آن متون دست درخصوص تأثیر متقابل گفتما

اندرکار بوده اند به ما چیزهایی بگویند. به نظر تاریخ گرایان جدید منابع دست اول و دست دومی که حاوي

ابراین می اطالعات تاریخی هستند ، هردواشکالی ازروایت هستند . هردو گونه اي ازداستان را نقل می کنند و بن

توان آن داستان ها را با استفاده از ابزارنقد ادبی تحلیل کرد. درواقع ، می توان گفت که تاریخ گرایی جدید با

Page 31: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٣١

مانند زنان ، رنگین پوستان ،فقرا –برجسته ساختن روایت هاي تاریخی سرکوب شده گروه هاي درحاشیه مانده

روایت تاریخی سفیدپوستان مذکر انگلیسی –ستانها ، وغیره ، طبقه کارگر ، زندانیان ، اشخاص بستري درتیمار

( اروپایی را واسازي کرده است تا متن آزاردهنده اي را که درزیر متن اصلی پنهان مانده است ، آشکارسازد –

د تجربه هاي انسان هایی که با استناد به این روایت تاریخی مورد ستم قرارگرفته ان ) 248 :1389برسلر چارلز ،

تا سلطه این روایت برآگاهی تاریخی اکثرآمریکائیان حفظ شود. درواقع ، تمرکز بر روایت هاي تاریخی افراد

درحاشیه مانده ، چنان وجه مهمی از تاریخ گرایی جدید بوده است که برخی از نظریه پردازان پرسیده اند

سهولت بیشتري نسبت به روایت هاي چگونه تاریخ گرایان جدید می توانند روایت هاي افراد مظلوم را با

اروپایی بپذیرند. یکی از پاسخ هاي این پرسش این است که –متلعق به ساختار قدرت مردساالرانه انگلیسی

تکثر صداها ، که درآن روایت هاي تاریخی تمامی گروه ها حضوري یکسان دارند ، کمک می کند تا مطمئن

که ازدیدگاه فرهنگی واحدي ابراز می شود که ارائه یگانه نسخه دقیق روایتی -» روایتی اعظم « شویم دیگر

فهم تاریخی ما را کنترل نمی کند. دراین برهه از زمان ، ما هنوز به -ازتاریخ را حق مسلم خود می پندارد

حضوریکسان روایت هاي تاریخی تمامی گروه ها دست نیافته ایم و با وجود این که برتعداد روایت هاي

خی بعضی ازگروه ها ، مانند زنان و رنگین پوستان روز به روز افزوده می شود ، آن توجهی که به روایت تاری

می شود ، –جایی که اکثر ما تاریخ را می آموزیم –اروپایی درکالس هاي درس –هاي مردساالرانه انگلیسی

د سعی درگسترش تاریخ هاي افراد بنابراین ، تاریخ گرایی جدی ) 252( همان : به این روایت ها نمی شود

درحاشیه مانده و جلب توجه به آن ها را دارد. تکثر صداهاي تاریخی همچنین موجب مطرح گردیدن

موضوعاتی می شود که درنظریه تاریخ گرایی جدید با اهمیت هستند ، موضوعاتی مانند این که کارکرد

براي مثال ، اعتقاد -ت یک فرهنگ از خود ایدئولوژي درشکل گیري هویت شخصی و گروهی چیست؟ برداش

چگونه دررسوم و خط مشی هاي سیاسی و حقوقی و -آمریکاییان به این که آن ها فوق العاده فردگرا هستند

اجتماعی آن فرهنگ تأثیرمی گذارد وقدرت دریک فرهنگ معین چگونه گردش پیدا می کند. با این اوصاف ،

تاریخ داستان هایی که با فرهنگ ها درباره خود براي :تاریخ گرایی جدید را می توان چنین تعریف کرد

ن تاریخ گرایی جدید را تصحیح برخی ازگزارش هاي تاریخی سنتی دانست و خودتعریف می کنند. یا می توا

آن را چنین تعریف کرد : تاریخ دروغ هایی که فرهنگ ها براي خود تعریف می کنند. بنابراین ، تاریخ درمعناي

243: 1382، ریچارد ( هارلندسنتی آن وجود ندارد . آن چه وجوددارد فقط بازنمایی هایی ازتاریخ است.

نیز می پردازد » توصیف انبوه« تحلیل تاریخی جدید عالوه برتوجه به روایت هاي تاریخی در حاشیه مانده ، به )

مانند اعمال –، اصطالحی که ازمردم شناسی وام گرفته است. درتوصیف انبوه یک محصول فرهنگی معین

ري ، قوانین مربوط به حقوق مؤلف ، و مانند مربوط به زایش ، مراسم آیینی ،بازي ها ، قوانین کیفري ، آثار هن

مورد بررسی دقیق وجزء به جزء قرار می گیرد تا معانی آن براي انسان هایی که این محصول فرهنگی –آن

Page 32: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٣٢

مشخص درجامعه آنان تحقق پذیرفته است کشف شوند و قواعد اجتماعی و قوانین فرهنگی و نحوه هاي

محصول بخشیده اند ، آشکارگردند. بنابراین ، توصیف انبوه جستجوبراي نگرش به دنیا که این معانی را به آن

یافتن حقایق نیست بلکه جستجوي معانی است و همان طوري که نمونه هاي محصوالت فرهنگی فوق نشان

تاریخ پویش خانواده ، اوقات فراغت ، رفتارهاي جنسی ، -میدهند ، توصیف انبوه برجنبه شخصی تاریخی

به همان اندازه یا بیشترازموضوعات تاریخی سنتی مانند عملیات نظامی وتصویب -فرزندان رسوم تربیت

قوانین توجه دارد. درواقع ، ازآن جایی که تاریخ گرایی سنتی ، به نادیده گرفتن یا به حاشیه راندن زندگی

ان مافات ازطریق خصوصی به عنوان امري شخصی و نامربوط گرایش داشته ، تاریخ گرایی جدید سعی درجبر

برجسته ساختن موضوعات مربوط به زندگی خصوصی درتحقیقات تاریخی دارد.

لذا تاریخ گرایان جدید به این امر اعتقاد دارند که تاریخ امري است مبتنی بر تفسیرهاي گوناگون نه حقایق

تاریخ گرایان جدید مبنی مسلم، و این تفاسیر همیشه در چارچوبی ازقواعد اجتماعی صورت می پذیرند. ادعاي

براین که تحلیل تاریخی ناگزیر امري است شخصی ، به معنی مشروعیت بخشیدن به نگارش تاریخ به شیوه اي

بی حساب و کتاب و بی قاعده نیست. بلکه، ناگزیر بودن گرایش هاي شخصی ، تاریخ گرایان جدید را ملزم

خود درباره آن چه تحلیل می کنند آگاه باشند و می سازد که حد ممکن از موضع روانی و ایدئولوژیکی

انسانی اي که از پشت آن به موضوع تاریخی » عینک «باصراحت آن را ابرازکنند تا خوانندگان تصوري از

نامیده می شود. براي مثال ، لوئیس » تعیین موضع خود «موردنظر می نگرند داشته باشند. این کار

که مقاله اي مبتنی » پیروي از رنسانس : بوطیفا و خط مشی سیاسی فرهنگ« وان دراواخر مقاله اش باعن1مانتروز

برتاریخ گرایی جدید است ، گرایشات شخصی خود را ، شامل آن هایی که ناشی از نقش وي به عنوان استاد و

متخصص رنسانس هستند ، ابراز می کند. او به ما می گوید که شخصا برروي آن نمودهایی ازرنسانس که

. عالوه 2درمتون موردعالقه خاص او وجود دارند حساب بیشتري باز می کند ، متونی مانند آثار شکپیر واسپنسر

براین ، به اذعان وي ، او درتحلیل این متون ، راجع به موضوعاتی می نویسد که به جامعه امروز مربوط می

ره الیزابت، در بازاندیشی متداول شوند چون می خواهند عالوه بربازاندیشی متداول درخصوص فرهنگ دو

راجع به فرهنگ مانیز سهمی داشته باشد. و سرانجام این که ، مانتروز می پذیرد که گرچه نوشته او رویکردهاي

مانند مرزبندي دوره اي محدود با عنوان رنسانس که ویژگی هاي فرهنگی مشخص - تاریخی سنتی به ادبیات

سهمی اساسی و «عیف می کند ، وي به عنوان استاد و متخصص رنسانس را تض -به آن نسبت داده می شوند

(گرین» پیچیده درحفظ و باز تولید همان نهادهایی دارد که امیدواراست عملکردهاي آن ها را زیرسئوال ببرد

) 201: 1383، گرین

1- Louis Montrose 2-Spenser

Page 33: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٣٣

به طور خالصه می توان مبانی تاریخگرایی نوین را در بخشهاي زیر دسته بندي کرد :

. تاریخ نویسی مبتنی برتفسیرهاي گوناگون است نه حقایق مسلم . بنابراین ، تمامی گزارش هاي تاریخی 1

روایت هایی هستند که می توان با استفاده از ابزارهاي متعدد مورد استفاده منتقدان ادبی درتحلیل روایت ، آنها

را تحلیل کرد.

ه ازعلت الف به معلول ب و ازعلت ب به معلول پ امتداد به صورت شسته و رفت -. تاریخ نه خطی است 2

. -نوع بشر به شکل مداوم درطول زمان درحال ترقی نیست -و نه رو به رشد -پیدا نمی کند

. قدرت هرگز تماما محدوده به یک فرد واحد یا یک طبقه اجتماعی واحد نیست. بلکه ، قدرت دریک فرهنگ 3

ي ، تبادالت انسانها ،و مهمتراز همه براي منتقدان ادبی ، تبادالت نظریات میان ازطریق تبادالت کاالهاي ماد

گفتمان هاي گوناگونی که یک فرهنگ تولید می کند ، گردش می کند.

وجود ندارد و نیز هیچ تعریف کلی بسنده اي -واحد ، یکدست ، جهان شمول -. روح یکپارچه دوران 4

ازتاریخ وجودندارد ( تعریفی که کلیدي واحد براي فهم تمامی جنبه هاي فرهنگی معین ارائه دهد) . آن چه

وجود دارد صرفا تأثیر متقابل گفتمان ها به شکلی پویا وناپایدار است که تاریخ نگار می تواند معانی آن ها مورد

، اگرچه این تحلیل همواره ناقص خواهد بود و فقط بخشی ازتصویر تاریخی را شامل خواهد تحلیل قراردهد

شد.

ازفرهنگی که درآن پدیدار می شود شکل –مانند رویدادها و متون و فرآورده هاي تاریخی –. هویت فردي 5

عاقل و « ، » و نامتعارف متعارف « می پذیرد و به آن شکل می دهد. بنابراین، تقسیم بندي هاي فرهنگی مانند

به تعریف بستگی دارند. به بیان دیگر ، هویت فردي ما ، روایت هایی را شامل می شود که درباره خود » دیوانه

و براي خود نقل می کنیم و ساختمایه روایت هاي خود را ازگردش گفتمان هایی که فرهنگ ما را می سازند بر

می گیریم.

خی ناگزیر صبغه اي شخصی دارند. بنابراین ، تاریخ نگاران باید نشان دهند که تجربه . تمامی تحلیل هاي تاری6

راه هایی که خود ازآن آگاه هستند درموضع ایشان نسبت به تفسیر -هاي فرهنگی آن ها از چه راه هایی ،

) 483: 1387، لیس (تایسون تاریخ تأثیر گذاشته اند.

Page 34: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٣۴

سومفصل

: بدنه تحقیق

و بررسی گفتمان مسلط در این دیدگاه بیضایی نسبت به تاریخ در آثار نمایشی اش

آثار

خوانش نو تاریخ گرایانه از نمایشنامه مرگ یزدگرد

: مرگ یزد گردنمایشنامه وتحلیل خالصهالف

: بررسی خاستگاه اصلی فرجام یزدگرد سوم آخرین پادشاه سلسله ساسانیب

: مان شاه کشی در نمایشنامه مرگ یزدگرد تبررسی گفج

Page 35: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٣۵

: و بررسی گفتمان مسلط در این آثار دیدگاه بیضایی نسبت به تاریخ در آثار نمایشی اش -3-1

بهرام بیضایی و آثاري که با زمینه تاریخی نوشته است ، چالش انگیز و پر کشش به نظر می آید . اما نه به صرف

کاربرد درونمایه هاي تاریخی ، بلکه به حکم کاربرد جوهري تاریخ و برهم زدن صورت روایت هاي آشنا و

تاریخی گذشته حسرتی ندارد ، اما نادیده معروفش . اگرچه بیضایی اذعان داشته که بر هیچ کدام از دوره هاي

نمی توان گرفت که آثارش از درد و دغدغه تاریخی پر آکنده اند ، حتی آثاري که رنگ و بویی امروزي دارند .

بیضایی خود را هم تبار و تالی مردمانی می داند که تاریخ پردامنه سرزمینشان ، تا فراسوي مرزهاي پر رمزینه

جوامعی که "است آنگونه که ریزاردکاپوشینسکی نیز بر آن انگشت تأیید می گذارد . اسطوره ها راه برده

ذهنیتی تاریخی و روي به گذشته دارند ، همه توان و احساسات چنین جوامعی معطوف به زمانه ایی پر عظمت

نند . جوامع است که مدتها سپري شده است . آنها در دنیاي افسانه ها و شجره هاي آغازین روزگار می گذرا

تاریخی قادر به صحبت کردن از آینده نیستند . زیرا آینده شور گذشته را بر نمی انگیزد . آنها به کهنه سرباز

قدیمی می مانند همه آنچه او می خواهد درباره اش حرف بزند ، از نو زنده کردن جنگی است که چنان

45: 1378( بروجردي ، "است آن را از یاد ببرد . احساس عمیقی در وي بر می انگیزد که او هیچگاه نتوانسته

) دیدگاه کاپوشینسکی درباره جوامع باستانی تاریخ اگرچه با دغدغه هاي بیضایی همسویی دارد اما از یک منظر

منطبق نیست و آن ، عدم شیفتگی و ناخرسندي بیضایی در مواجهه با تاریخ است . رویکرد بیضایی به تاریخ نه

که تحلیلی و کاوشگرانه است . او مفاهیم و موقعیتهاي امروزي را در غبار گذشته هاي دور ریشه ستایشگرانه

( همان "انسان درختی است که ریشه اش در اعماق تاریخ است "یابی می کند تا شاید بر این تأویل امرسون

ویکردي آگاهانه به گذشته ، تحققی مهر تأیید بزند . او به نیکی دریافته است که هیچ آینده ایی بدون ر) 52:

گذشته هاي دور ، هنوز در زندگی و نهادهاي "موفقیت بار نخواهد یافت . به نقل از هربرت جرج ولز

"اجتماعی ما نیرویی بس استوار و بزرگ دارد و سیاست و دین و سنتهاي اجتماعی ما در گرو گذشته است .

حتی صاحب نظرانی چون احسان یار شاطر ، چنان منزلتی را به ) 112: 1379، عبدالحسین زرین کوب(

کارکردهاي تاریخی قائلند که تجارب مشترك گذشته را که از سر قومیتهاي ایرانی گذشته ، زمینه ساز تحقق

بازنگري بخشی از مقدمه نمایش در ایران که روایت فشرده ) 429: 1373( یار شاطر ، .ملیت آنها می انگارد

ایران از دیدگاه بیضایی ست ، می تواند در درك صریح تر این دیدگاه مفید باشد ؛ او معتقد است تاریخ

مهاجران آریایی بر سر دو راهی خشک این دیار از هم جدا شدند و هر یک ایلی یا تباري شدند جامانده و

ران شکل گرفتند ، سرگردان بین کوه ها و دره هاي بی حاصل ، تا دولت هاي پادشاهی و قلمرو هاي بیک

Page 36: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٣۶

همچنان با اقوام پراکنده و مختلف و جنگ از پی جنگ با یونانیان ، رومیان ، شورشیان ، اقوام در به در ... و

بالخره اعراب که با شعار برادري و برابري آمدند و اندکی بعد ، خود شعار خویش را زیر پا نهادند ؛ شورش ،

ر پاره به دست حاکمی و هر حاکمی از فرقه ایی ، یورش ترکها ، شکست ، پیدایش فرقه ها در مذهب ، باز ه

مغول ها ، افغان ها ، جنگ با عثمانی ، هند ، روسیه ، شورشیان داخلی و رسیدن به تاریخ معاصر و پیدایش

افکار آزادي خواهی و ... و خالصه اینکه تازه این که ، تاریخ درصدي از جامعه یعنی قدرتمندان است و نود

د مردمی هم بودند که در طول این تاریخ ، یا اطاعت کردند ، یا کشته شدند یا فراموش ، و متاسفانه درص

هیچگاه ، هیچ کار جمعی با ثباتی نتوانستند انجام دهند و هیچ گاه به آن وحدت ملی و ماندگار که باید ،

ستین جستارهاي او را در تاریخ باز نتوانستند برسند . به این ترتیب نقطه مرکزي حیات ادبی بیضایی و سنگ نخ

) یعنی 29: 1383، جابر بیضایی به صراحت خود را دشمن افکار قبیله ایی می داند ( تواضعی می یابیم .

همان قبایلی که پیشینه جوامعند و در هاضمه هولناك تاریخ ، به امحاي هویت فردي آدمیان کوشیده اند . یعنی

دریافتم که با بزك "ز جراحات بزك ناپذیر تاریخ ، وحشت زده سخن بگوید جاي تعجب نیست که بیضایی ا

دیگران جراحات تاریخی من زیبا نمی شود و آنچه را که ثروت گذشته من است ، چگونه از چشم من پنهان

ا می کنند . من تاریخ خواندم و خود را وارث وحشتی عظیم یافتم . اما توانستم آرام آرام صداي پاي مردمی ر

) آنچه در مواجهه بیضایی با مقوله تاریخ 10: 1384، رسول (نظر زاده " بشنوم که در تاریخ گفته نشده اند .

برجسته می نماید تأکید بر این باور است که تاریخ ، نه پرونده مختوم گذشته ، بلکه واقعیتی پویا و تسري

وار به هم پیوند می دهد . او یان را سلسله گراست که در طول زمان با تداومش ، تبار هویتی و فکري آدم

مردمان وقایع امروزي را تداوم گذشته هایی می داند که علیرغم تمام کوششی که در محو و فراموشی شان رفته

، اما باز در محور زمان پیش آمده اند . او در چریکه تارا همین نوع نگاه را باز می تابد . میراثی که در شمشیري

که از گذشته هاي دور به تارا رسیده و او بی خبر از کارکردهاي تاریخ ساز آن ، در کشت و زرع به جلوه یافته

کارش می گیرد . اما مرد تاریخی که شبح آسا بر تارا آشکار می شود . به اعاده حرمتی آمده که شمشیر تاریخی

نماد آن فشرده آن است .

من فقط پی شمشیر آمده ام . "

مال تو بود ؟ -

مال من ؟ نه فقط مال من ، مال تمام تبار من . من مردي ام از یک تبار تاریخی ، همه زندگی تبار من به -

جنگ گذشت . کدام جنگ ؟ در هیچ جا نامی از ما برده نشده است . همه چیز اندك اندك از میان

( "یر .رفت . همه نشانه ها گم شد . از ما روي زمین هیچ نشانی نمانده است بجز همین شمش

) 36: 1371قوکاسیان ،

Page 37: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٣٧

تاریخگراست ، چون تمامی مفروضات این رویکرد جزء به جزء در آثارش با بیضایی صراحتا یک منتقد نو

زنان به عنوان طیف مورد –دقت عجیبی آمده است . آنجا که شخصیت هاي اصلی آثارش زنان می شوند

توصیف –به عنوان روش شناسی –آیین ها می پردازد و آنجا که به اسطوره و –عالقه نو تاریخ گرایان

سعی کرده ام حماسه و افسانه هاي " –که از شیوه هاي تحلیل گفتمان تاریخ گرایان نوین است –انبوه

) 80: 1388، نوشابه امیري ( "عادي که قهرمانانش مردم عادي و ناشناس هستند رو در آثارم زنده کنم .

) 57( همان : " هاي ناشناخته و از جمله بخش ناشناخته فرهنگ خودمان . کاوم به فرهنگ... کنج" و یا .

بیضایی دقیقا همان رویکرد اصلی و چکیده نظریات تاریخ گرایان نوین است . هاي این گفته

بیضایی در همه آثارش به دنبال همین نشانه ها و پی بردن به نقش محو گونه پر رنگی است که در دوره

هاي پس از خود به جاي می گذارند . نگاه نظامند بیضایی به تاریخ و گذشته هاي پر دیرنه در عموم آثارش

از تشخص بسیاري برخوردار است . تاریخی که روایت می کند برآمده از جهان نگري خاص اوست . که با

جوهره واقعی تاریخی را روایتهاي مألوف تفاوتهاي بارزي دارد . او از پوسته سطحی روایت می گذرد تا

برآورد . پس از یک سو او را به اعتبار رویکرد مکررش به تاریخ ، نویسنده ایی تاریخگرا می یابیم و از

دیگر سو به حکم ارئه روایتی شخصی از واقعه ایی مألوف و آشنا ، نویسنده ایی تاریخ گریز می بینیم . از

کاویده اند همواره با پرسشهایی پر وسوسه روبرو بوده اند که دورترین گذشته ها پژوهندگانی که تاریخ را

رویکرد تاریخی چه ضرورتی دارد ؟ از نبش گور وقایع پیشین جهان چه بهره هایی می توان یافت ؟ آیا

ارزش تاریخ از ذات آن بهره می گیرد یا از رهنمودها و نتایجش ؟ مردمان امروزي چه نیازي به دانستن

بر مردمان پیش از آنها تأثیر گذاشته است ؟ ویل دورانت تلقی و دریافتش را از تاریخنگاري وقایع دارند که

تاریخنگاري نمی تواند یک علم باشد میتواند ، صنعتی ، هنري یا فلسفی "در عبارتی گویا بیان می کند :

لب آشفته ودرهم ، باشد ؛ صنعت است از آن رو که حقایق را از غیر جدا می کند . هنر است چون در مطا

نظم با معنایی پدید می آورد . و فلسفه است براي آنکه دورنماي آینده را ودرصد روشنگري را نشان می

) پژوهشگر تاریخ براي تصور وقایع گذشته در ذهنیت خود به 3: 1363، جواد فاروقی ( "دهد .

تنها به بازگویی واقعیات گذشته نمی مصادیقی تجربی نیاز دارد . و حال آنکه عملش تجربی نیست . او

رد . کالینگوود فیلسوف و اپردازد . بلکه در اقدام براي نوسازیشان به گزینش و تفسیرشان نیز همت می گم

گذشته ایی که مورد مطالعه مورخ قرار می گیرد ، گذشته ایی مرده نیست بلکه "مورخ انگلیسی می گوید

حال زندگی می کند . اما اعمال گذشته مرده است . یعنی براي گذشته ایی است که به تعبیري درزمان

مورخ فاقد معناست مگر اینکه بتواند فکري را که در پشت آنها نهفته است درك کند . بدین قرار تمام

Page 38: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٣٨

تاریخ ، تاریخ فکر است و تاریخ زنده کردن اندیشه ایی در ذهن مورخ است که وي سرگرم مطالعه تاریخ

) 31: 1351، ادوارد کارهالت ( "است .

نمایش -من در جستجوي زبانی هستم که از مینیاتورها ، اساطیر و تمدن ایرانی تعزیه و تماشا "

الهام گرفته باشد . من حامل اینها در زمانه ایی که خود در آن به سر می برم هستم . تمامی کار -روحوضی

اري که می توانم در شرایط جدید پذیرش تأثیر فرهنگ و خالق من با تاریخ ایران ، با گذشته ایران و ک

تمدن غربی با این گذشته بکنیم سرو کار دارد . اینها مسایلی است که براي من و کشورم مطرحند و به

) 27: 1378، زاون ( قوکاسیان "خاطر همین هاست که من دلبسته ادامه زندگی و اقامت در ایرانم

ثار و نوشته هایش از تاریخ و دوره هاي گذشته برکناره نیست . گویی که او هیچ بیضایی در هیچ کدام از آ

رسالت دیگري جز مرور آنچه که در حافظه تاریخی قومی که به آفت فراموشی گرفتار آید و پی در پی

نوید مجلس شبیه در ذکر مصائب استاد «تاریخ را با همان اشتباهاتمان تکرار میکنند ، ندارد . در نمایشنامه

به همین موضوع صراحتا می پردازد ؛ ماکان می گوید : در جامعه ایی که » ماکان و همسرش رخشید فرزین

!کارند یک نفر باید باشد که مدام یادآوري کند مردمش فراموش

رویکرد مکرر بیضایی به تاریخ نه از شیفتگی و دلداگی او که عموما با خشم و بغض گلوگیر نیز در آمیخته

است ، او باور دارد که تاریخ را پیروز شدگان می نویسند و آنچه در نوشتارهایشان به انکار گرفته اند

حرمت رگ و پی ریشه و تبار اوست .

ن نابکار خونخوار را به قعر اسفل در کات دوزخ فرستادند . شرزین [ می خواند ] : و آن معاندا -

استاد : منظور کیست ؟ -

این کتاب میگوید تازیان درنهایت نیکخواهی به ما حمله کردند و ما در کمال ناسپاسی از –شرزین : ما -

خود دفاع کردیم . آنها با خوش قلبی تمام شهرهاي ما را ویران کردند و ما از شدت بددلی تسلیم

یم و نشدیم . آنها در کمال دلرحمی ما را قتل عام کردند و ما در نهایت سنگدلی سر زیر تیغ نگذاشت

) 10، 1375، بیضایی بهرامدست به دفاع برداشتیم . (

گاهی فکر می کنم واقعا چه داستان نمایشی تري در همه ادبیات ما بیش از بهرام "می گوید : و در جایی دیگر

همانطور که در ) 137: 1386، حمید امجد ( "چوبینه شاهنامه گویاي روانشناسی دردناك تاریخی ماست ؟

تحلیل تاریخی جدید عالوه برتوجه به روایت - دومدر فصل –کردیم ظریات تاریخ گرایان نوین مشاهدهن

نیز می پردازد ، اصطالحی که ازمردم شناسی وام گرفته است. » توصیف انبوه« هاي تاریخی در حاشیه مانده ، به

مانند اعمال مربوط به زایش ، مراسم آیینی ،بازي ها ، قوانین –درتوصیف انبوه یک محصول فرهنگی معین

Page 39: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٣٩

مورد بررسی دقیق وجزء به جزء قرار می –کیفري ، آثار هنري ، قوانین مربوط به حقوق مؤلف ، و مانند آن

گیرد تا معانی آن براي انسان هایی که این محصول فرهنگی مشخص درجامعه آنان تحقق پذیرفته است کشف

واعد اجتماعی و قوانین فرهنگی و نحوه هاي نگرش به دنیا که این معانی را به آن محصول بخشیده شوند و ق

اند ، آشکارگردند. بنابراین ، توصیف انبوه جستجوبراي یافتن حقایق نیست بلکه جستجوي معانی است و همان

تاریخ -خصی تاریخی شطوري که نمونه هاي محصوالت فرهنگی فوق نشان میدهند ، توصیف انبوه برجنبه

به همان اندازه یا بیشترازموضوعات -پویش خانواده ، اوقات فراغت ، رفتارهاي جنسی ، رسوم تربیت فرزندان

تاریخی سنتی مانند عملیات نظامی وتصویب قوانین توجه دارد. درواقع ، ازآن جایی که تاریخ گرایی سنتی ، به

صوصی به عنوان امري شخصی و نامربوط گرایش داشته ، تاریخ نادیده گرفتن یا به حاشیه راندن زندگی خ

گرایی جدید سعی درجبران مافات ازطریق برجسته ساختن موضوعات مربوط به زندگی خصوصی درتحقیقات

مردم مثل زنان ، و کودکان وتاریخی دارد. بیضایی در آثارش عالوه بربرجسته ساختن افراد در حاشیه مانده

–مردمشناسی –با استفاده از توصیف انبوه –که متون تاریخی خیلی به آنها نپرداخته –.. و نادیده گرفته شده

در نمایشنامه ها ؛می آثارش تقریبا در تما -نماید .می نیز زنده و به ما یادآوري را آیین هاي فراموش شده ما

ا زنده و امروزي میکند و فیلم هایش شیوه هاي نمایش ایرانی ؛ تعزیه ، روحوضی ، سیاه بازي ، نقالی و ... ر

که ذکر نمونه ،مراسم آیینی مختلف که در طول قرن ها فراموش و یا رنگ عوض کرده را به ما نشان می دهد

تاریخ مدون حتی اگر از آن شاهان بود ، باز دانشی به ما می "بیضایی خود می گوید : -هاي آن بسیار است

ه نظر من حتی تاریخ شاهان هم نیست ، چون تنها حوادثی را می گوید ، بدون آنکه داد ، در حالیکه این تاریخ ب

چگونه بوده است . یعنی هیچ وضع عامه مردمدالیل آن حوادث را براي ما روشن کند و بگوید در آن موقعیت

ابتکارات بیضایی در نمایشنامه هاي زا ) 57: 1371( قو کاسیان زاون ، ".تحلیلی در تاریخ وجود ندارد

تاریخی خلق شخصیتهاي غیر تاریخی است ( غیر عینی ) که براي شکستن فضاي تلخ و جدي نمایشنامه ها

انجام پذیرفته است و براي لحظاتی از آن وحشت و اظطراب حاکم بر صحنه اندکی فرو بکاهد تا تماشاگر

پدرم دوستدار شعر "بیضایی در گفتگویی روشن می سازد که : . بتواند براي ادامه نمایش نفسی تازه کند

فارسی بود ، من به جستجوي نثر فارسی رفتم . پدرم دوستدار زبان و فرهنگ عربی بود ، من به جستجوي

اساطیر و فرهنگ باستانی ایران رفتم . او شیفته شخصیتهاي نام آور تاریخی بود و من در برابر به مردمشناسی

او بنابر سنت ، پژوهشهاي مسائل عامیانه را اهمیتی نمی داد ، و براي من اهمیت اساسی اینها در پرداختم .

همین عامیانه بودن بود ؛ اینکه دریچه روح مردم مطالعه نشده است ، و سرچشمه هر دانشی که بخواهد بر مردم

... پدرم گرایشهاي جدي مذهبی داللت کند آنجاست ، و تنها راه شناخت ملتی است که من خود یکی از آنانم

داشت و در برابر شرائط جهان پرسشی نداشت ، من سراسر پرسش بودم و اعتراض . من همه چیز را از نو و از

طریق باز اندیشی و و با تعقل معاصر خودم سنجیدم و اگر نه همه جا در بسیاري موارد ، برداشتهاي من همان

Page 40: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۴٠

همیدم دارم به همان راه ترك شده پدران می فبود . اما خوب با همه تضاد برداشتهاي سنتی رایج نبود و ضد آن

من در ادبیات ، زبان فارسی را همیشه ، و روح گمشده ایی را گاه یافته ام . و در ادبیات ..روم ؛ به راه نمایش .

ن ارزشهاي دیگري تاریخی ، به دنبال چهره ترسیم نشده مردمی بودم که ازشان معموال حرفی زده نمی شود ... م

را هم در ادبیات عامیانه شامل قصه هاي مدون و نامدون ، و نقاشیهاي مدون و نامدون یافته ام که که در ترسیم

روح یک ملت مکمل ادبیات ادبیات رسمی است . به خصوص وقتی که آنها را می شنوي ، گاه در نقل آنها

نقلهاي مردان را در مجالس شنیده ام و مهمتر در روانشناسی یک قوم و ملت حرف می زند . من چند باري

سالهاي کوچکی نقل داستانها به روایت زنی ، مادر مادرم که در آنها زیر و بم هاي عاطفی و روانی نیمی از

این متنها ( تعزیه نامه ") و 15و16: 1371، زاون قوکاسیان ( به حرف در می آمد –زنان –مردم این کشور

) اهمیتی بیش از اهمیت نمایشی دارند ؛ اهمیت مردمشناسی ، اسطوره شناسی مقایسه ایی که کسی به آن

نپرداخته است . در آنها بعضی اعتقادات پنهانی مردم ایران هست غیر از اعتقادات رسمی رایج ، همچنانکه در

( "روانشناسی جمعی دارند و نیز مطالعات فرهنگ عامه . هر مراسمی بخشی از آن هست . از طرفی اهمیت

"در جایی دیگر درباره اینکه چرا در آثارش به زنده کردن اسطوره و آیین ها پرداخته می گوید : و) 17همان :

اسطوره ها مزیتشان در این است که افکار و ترسهاي مردم را نشان می دهند و مردم با ساختن آنها و اجراي

نهاي مربوط به آنها خود را از وحشت هایشان آزاد می کنند . بنابراین از اسطوره ها می شود به عنوان ابزاري آئی

براي شناخت روانشناسی دسته جمعی مردم بهره گرفت . من راه بهتري براي شناخت مردم دوره هاي کهن ، که

) . بیضایی با این تعبیر و آثاري 37: 1388، هنوشاب (امیري "اسناد چندانی در موردشان نداریم ، نمی شناسم .

که ازاو داریم کامال به عنوان یک منتقد نو تاریخ گرا عمل می کند و آثارش را بر همان مبنا پدید می آورد .

مردم عادي ، زنان ، کودکان –آثاري که به افراد بی توجه از دید تاریخ توجه می کند و آن رابرجسته می سازد

اساطیر و آیین هاي –توصیف انبوه –شناس همچنین با روش شناسی و مفروضات یک منتقد مردمو -و...

فراموش شده را زنده و بازسازي می کند . آثار او مجموعه ایی بی ربط از آئین ها نیست ، بلکه با شم تیز خود

اسطوره ها و آیین هایی را به کار می گیرد که واقعی بوده و هنوز هم به شکلهاي دیگري در زندگی مردم رایج

تاریخ و گذشته هایی را که مردمان این سرزمین از سرگزرانده اند بیضایی کوشیده ، بنابراین نگرش ".است

وراي پوسته مألوفشان بکاود و روایت کند بی آنکه خود را مفتون و مقهور سر سلسله داران و صاحب منصبان

ز تاریخ قرار دهد . تمایلی که بسیاري از روشنفکران ایرانی آنگونه که همبلی می اندیشد در مواجهه با تاریخ ا

تقریبا در غالب موارد ، فرد روشنفکر به تمدن ایران بسیار افتخار میکند . هرچند ممکن "خود نشان داده اند .

است چیز زیادي درباره آن نداند . کافی است فتوحات کوروش کبیر یا داریوش اول یا شکوه تخت جمشید را

ی بداند . با نگریستن به گذشته تاریخ به خاطر آورد بدون آنکه در جزئیات چیزي در مورد تمدن هخامنش

کشورش راهم چون سلسله ایی از دوره هاي باشکوه در نظر می آورد . که برحسب تقدیر شکستهایی هم داشته

Page 41: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۴١

) اما بیضایی اگر در آثارش شکوه ایی هم دارد نه بر پایان دوران فرمانروایان 46: 1378( بروجردي ، "است .

ت که در ظهور و سقوط هر سلسله ایی زیانکارند . زیانکارانی که خود با ناهمدلی ، که برشوربختی مردمانی اس

تعصب و توهمات خانمان سوزشان پیش از هر ایلغاري به تباهی خویش پرداخته اند . شیخ شرزین نمونه ایی

ران قربانی ترین قهرمان آثار بیضایی نه به ستم سلطان که در واقع به حکم جهالت و تعصب و کوردلی اهل دو

می شود . و این همان بیماري فرهنگی است که تاریخی را از خوف و خون و خشم می آکند . اما عموما در

نگاه پژوهندگان تاریخ به غفلت رها شده است . داریوش آشوري سرخورده از نگرش پر از مسامحه

"ن به شدت احساس می شود . پژوهشگران از آرزویش درباره تاریخ نویسان باریک بین می گوید که نبودشا

کجاست آن تاریخ نویس هوشمندي که به جاي آه و ناله از مطامع و مظالم استعمار ، تاریخ این دوران

بینی پوسیدگی نهایی و زوال یک فرهنگ آسیایی را با نگاه تیزبین یک روانشناس اجتماعی و یا باریک

یسی که تاریخ را همچون واقعیت تاریخی ببیند و بنویسد . هنرمندانه یک رمان نویس ببیند و بنویسد . تاریخ نو

نه آنکه شرقی وار تاریخ را هنوز پهنه عمل اخالقی ببیند و به نام اخالق یکی را بستاید و یکی را نکوهش کند

) شاید بیضایی مصداق تمامی براي آرزوي آشوري نباشد زیرا نه تاریخ 10: 1370، داریوش آشوري ( ".

و نه چنین ادعایی دارد . اما در عموم آثارش آنجاهایی که روح تاریخ و گذشته هایی دور را تا در نویس است

نچنانکه پیداست بیضایی به آدروازه هاي امروزه احضار میکند ، با نگرش امثال او همسویی نشان می دهد .

یتش نتوانسته ذهنیت گذشته را تاریخ گرایش بسیاري از خود نشان داده است . طوریکه زمان کنونی با همه عین

آن موقع همه چیز جامعه ایی که تویش زندگی می کردم برایم سؤال بود و می توانم بگویم که "ناپیدا کند .

امروز هیچ از سئوالهایم کم نشده چون سالهایی که من اینها را می نوشتم ، ضمنا سالهایی بود که متوجه می

اي خشن در همه مان هست و آن وقت همه مان با استبداد مخالفیم . شدم که چه جوري تعصب ها و داوري ه

چطور می شود که ما همه مان با استبداد ، سانسور و تعصب ها مخالفیم ، ولی خودمان ریشه آن و پرورش

دهنده آن و فشرده آنیم ... آنموقع من فکر میکردم همه چیز را از نو باید کشف کرد . تنه ، بخش قابل رؤیت

رخت است . ریشه ها را ما نمی بینیم . من سعی کردم و فکر می کنم ضرورت مرا برد به جاهایی که یک د

یکی از چیزهایی که همیشه خالء آن را به ) 11: 1379، شهرام ( جعفري نژاد "دنبال این ریشه ها بگردم .

کشور ما تحت اشغال بوده و فرهنگی داشته ایم ، دوران هاي شکست است . دوران هایی که –لحاظ تاریخی

ما از واکنش هاي مردم در آن دوران هیچ چیز نمی دانیم . اینکه مردم ما چگونه با غاصبین کنار می آمده اند ؟ یا

اصال کنار می آمده اند ؟ چگونه با غاصبین مبارزه می کرده اند ؟ آیا مبارزه می کرده اند ؟ یک تلقی این است

براي همین است که آنها ماندگار شدند . اما تلقی دیگر این است که ما چگونه آنها را که مبارزه نمی کرده اند و

عوض کرده ایم . یعنی چطور خان مغول را تبدیل به سلطان محمد خدابنده و چطور اسکندر را تبدیل به پسر

نشان پوشانده ایم ، بلکه کوروش کرده ایم ؟ یعنی ما نه تنها آنها را در خودمان حل کرده ایم و جامه ایرانی به ت

Page 42: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۴٢

آنها را طرفدار این سرزمین کرده ایم . این شاید بخشی از کاري است که مردم در واقعیت کرده اند . ولی ما

هیچ سند تاریخی در این باره نداریم . حتی قصه و روایت هایی در این باره وجود ندارد . لذا یکی از وجوه

از مبارزه ملتی به ظاهر شکست خورده است . یعنی مبارزه ایی که به هر بارز آثار بیضایی نشان دادن این جنبه

حال ابعاد پیروزمند بیرونی ندارد . و تبدیل به جنگ هاي چریکی یا بیرون راندن دشمنان است . ولی نشان داده

اشخاص آن است که این ملت زنده بوده است . زنده به این مفهوم که در مقابل این تهاجم و ابزار و ابعاد و

گرچه حماسه –واکنش نشان داده است . براي خواننده این آثار که شاید بشود اسم حماسه رویشان گذاشت

آن بخش –هاي معمولی باشند ، یعنی حماسه هایی که نشان دهنده یک بعد از مردم معمولی جامعه ماست

وسیله آثار غیر مکتوب مثل سفال یا خفت انگیز تاریخ که تسلیم دشمنان است ، وجه جدیدي پیدا می کند به

تصاویر به جامانده که می فهمیم آثار بیضایی به واقعیت نزدیک هستند . یعنی صرفا تخیل نویسنده نیستند .

بیضایی به عنوان نویسنده ساده از کارش نمی گذرد و از درون ناگفته تاریخ به دنبال پیدا کردن واقعیت هاست .

ریم ، چون تاریخ مردمی ما هرگز نوشته نشده است . تاریخ نویسان ما ، تاریخ زندگی داما با تاریخ مان مشکل

شاهان را نوشته اند . لذا از زندگی مردم در طول تاریخ بی خبریم که بیضایی آن را به ما نشان می دهد . نشان

ز نمی توانیم در متون می دهد که در درون خانواده امکان تحصیل فرزندان چگونه فراهم می شده است . ما هرگ

تاریخی مان این را پیدا کنیم . پس آنچه را که باید به دنبالش رفت تحقیق تاریخی است . و این تحقیق هم

من ندیده ام کسانی در مورد جزئیات زندگی وتاریخ اجتماعی مردم ، کار کرده ".متاسفانه فراموش شده است

بیضایی در طول دوران فعالیتش می کوشد تا با پژوهش و ) 46: 36دنیاي تصویر ، شهال (الهیجی "باشند .

. گردآوري ، اطالعاتی درباره گذشته فراهم کند و این اطالعات را به یک ساختمان هنري جدید تبدیل کند

داریم ؟ آیا مسئله ایی که وجود دارد بحث خالء هاي تاریخی است ؛ یعنی اینکه ما چقدر از گذشته مان اطالع

گذشته همان چیزي است که به شکل تاریخ عرضه شده است و اصال سندیت تاریخی چقدر مهم است ؟

گروهی بر این عقیده اند که در آثار بیضایی با یک تحلیل شخصی و خاص با مقاطع تاریخی ایی روبرو هستیم

موضوع آثارتاریخی بیضایی است . که ریشه در واقعیت ندارد و جعلی است . مقاطع کلیدي و حساس تاریخ ،

مقطع حمله مغول بیشترین حجم این مقاطع را نشان می دهد . و بخش حمله اعراب را بخش اندك تر را . هر

براي مردم آن دوره تاریخی که ، نویسنده ایی در هر جاي جهان اگر اثري هنري درباره تاریخ خلق می کند

در مورد بیضایی یزهایی براي عصر خودش اینها را می نویسد . به انگیزه روشن شدن چ ،است نشده وشته ن

اینقدر از آن دوره گذشته است " حمله اسکندر موردي ننوشته است و خود درباره علت این کار می گوید ؛

ودیگر نشانی از فاتحان آن باقی نمانده و دیگر پرداختن به آن ضرورتی ندارد . و فرهنگ هم اینقدر از از دوره

) 88: 1379( قوکاسیان زاون ، "رد آن بنویسم واز اسکندر عوض شده است که چیزي نمی ماند تا در مبعد

به توالی تاریخی هم بسنجیم ، اسکندر از همه دورتر است . حمله اعراب بینابین است و حمله مغول متأخرتر

Page 43: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۴٣

یرش بیش از بقیه تا امروز باقی مانده است . که بیضایی که مقطع آخر بیشتر پرداخته است . به این خاطر که تأث

است . او ضمنا درباره تاریخی نزدیک تر هم نوشته است . فیلمنامه اشغال درباره آخرین شکست و اشغال است

که در زمان جنگ جهانی دوم صورت گرفته است . یک کار مهمی که بیضایی در آثارش می کند شکستن

کاوشگري بیضایی براي صوصیت قهرمانی را از قهرمانانش می گیرد . اسطوره قهرمان است . او در آغاز قصه خ

یافتن ریشه هایی که در اسطوره گذشته و تاریخ خلق و خو و باورهاي مردمان این سرزمین پنهانند . کانونی

بیضایی در مصاحبه ایی تأکید می کند . ترین مؤلفه همه آثارش را پدید آورده است ؛ تعامل با گذشته و تاریخ

من هیچ عالقه ایی به تاریخ ندارم . فقط فکر می کنم ریشه خیلی از مشکالتی که ما امروز داریم و معنی "که

زمانهاي قدیم تر بر می گردد که باید شکافت و شناخت ... چیزهایی خیلی از رفتارهاي ما و شکل گیري آنها به

ام ، عمال خیلی کم به شخصیتهاي تاریخی مربوط است . غیر از مرگ یزد گرد و آنهم که راجع به تاریخ نوشته

در واقع راجع به یزدگرد نیست . یا تاریخ سري سلطان در آبسکون ، که آنهم عین تاریخ نیست . چون با همه

همان اندك مستنداتش واقعا کسی نمی داند در آبسکون چه گذشت . نوشته و برداشت من از آرش هم غیر از

"پشتوانه ادبی و افسانه ایی است که ما داریم . و تا حدودي عکس العملی در برابر آرش سیاوش کسرایی بود

توجه به روایات فرعی در کنار متون –) و باز در ادامه نگاه نو تاریخگرایانه 26و 25: 1388، نوشابه (امیري

گرایش واقعی من یافتن پاسخ "ا نسبت به تاریخ می خوانیم . او ر -رسمی و توجه به افراد در حاشیه مانده

سئوالهایی است که با ظهور روشنفکري عصر جدید در ایران پیدا شد : ما که هستیم ؟ چطور به این روز افتادیم

؟ چه راه خالصی داریم ؟ نا آگاهی ، دروغ و خود فریبی در پیدا کردن جواب هر کدام از این پرسشها ما را در

یید و أهمین وضع بغرنجی که داریم نگه می دارد ، اگر آن را بغرنجتر نکند . من با پرسیدن شروع کردم نه ت

هایی که زیر تأثیر نگاه میهن پرستانه ، و یا حتی نگاه نسل اول روشنفکران تصادفا با پرسیدن از همان تاریخ

36( همان : "می از مردم عادي برده نمی شود ! نوشته شده بود و سئوال اولم این بود که چرا در تاریخ هیچ اس

که –پس می توان بیضایی را در رده منتقدین تاریخ گراي نوین قرار داد و آثارش را با همین دید سنجید . )

از فیلم ها و ... –نمایشنامه و فیلمنامه –البته تمام شواهد و ظواهر امربر این مسئله تأکید دارند . از نوشته ها

هر چیزي که باعث شود ما بشناسیم و بفهمیم موضوع مورد عالقه من است ... اما در عین "ایی می گوید : بیض

حال بسیاري از سنتها و مسائل دیگر مانند مردم شناسی هم که در تاریخ ما حفظ شده ، مورد توجه من هستند .

ي فراوانی هم در موضوع هاي معاصر دارد . او آثاراما بیضایی تنها در تاریخ خالصه نمی شود . ) 87( همان :

بلکه تاریخ محملی براي نیشگون زدن او به جامعه معاصر است ، در کل بیضایی دغدغه جهانی دارد نه تاریخی

اگر ما به مسئله روز نمی پردازیم مشکلی است در سیاست روز ، نه در ما . سیاست روز باید ". او می گوید :

بیاورد . من هر جا شده به مسئله روز پرداخته ام اما نانخور مسائل مسائل خود را ، طاقت بتواند روبرو شدن با

روز نیستم ... مصلحت اندیشی را دوست ندارم و بررسی روزنامه ایی را هم ، همه بهتر از من بلدند . و ضمنا

Page 44: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۴۴

قوکاسیان ( "و آنروز باشد. خیال نمی کنم اثري که مسئله روز مطرح میکند ، عمرش باید به اندازه آن مسئله

من در نوشته هایم به یک عمل مبادرت نمی ورزم و آن ") و همچنین در جایی دیگر 225: 1371، زاون

دروغگویی ست . بنابراین من متوجه شدم که تاریخ در جلوي چشم ما در حال تحریف است ، حال چرا از

شیم . هنگامیکه تاریخ معاصر ما در حال تحریف است . تحریف کل تاریخی که در آن نبوده ایم گله مند با

تاریخ است . ضمن آنکه ما ملتی هستیم که خود را واقع بنابراین هر کس وسیله و قدرتی دارد در حال تحریف

و در جایی ) 42: 1374، جابر عناصري ( "گرا می دانیم در حالی که خودمان واقعیت را تحریف می کنیم

یق پیچیده و کتمان شده را می کوشم ساده و دیدنی کنم . من مظطربم به این دلیل که فکر می من حقا "دیگر

کنم غلبه بر نادانی و فرهنگ تخریب روز به روز دشوارتر می شود . وقتی جلوي چشم ما هر روز تاریخ به این

ه گرفته شده در گذشته راحتی تحریف می شود ، پس گله ما از گذشتگان براي چیست ؟ این واقعیت هاي نادید

( "و حال ، مبناي بعضی نوشته هاي من است ؛ یعنی در واقع این توطئه جمعی براي نادیده انگاشتن واقعیت .

معاصرین ما خالقیت درشان مرده ، تولید ندارند و فقط ساخته هاي دیگران " ویا ) 47: 1379زاون قوکاسیان ،

یاد نمی آورند ، شکستهاي تاریخی و سرخوردگیهاي پیاپی ، به آنها را می فروشند آنها حتی خالقیت را به

داللی راه ساده زندگی کردن را پیش پایش گذاشته . تنبلی و نومیدي از حرکت و خالقیت را آموخته و فرهنگ

) 52همان : ( "آنها خودشان را پشت هم انکار میکنند با سود تنبلی و آسان طلبی امروزینشان ..

نظریه گفتمان میشل فوکو ، و استفاده از آن در تحلیل نو تاریخ گرایانه ، ه به اتکاي تاریخ گرایان نوین ببا توجه

آنچه را که می توان به عنوان گفتمان مسلط و برجسته در آثار بهرام بیضایی برشمرد، گفتمان جستجوي هویت

یک دوره را کشف کند و سپس این . سعی فوکو بر این است که قوانین گفتمان مشخصو هویت خواهی ست

قوانین را به مطالعه دانش و قدرت ربط دهد . هدف بلند پروازانه او در واقع تاریخمند کردن گفتمان و و متنیت

آن بن ، که مضمون اکثر آثار نوشتاري و تصویري او می باشد جستجوي هویت بخشیدن به تاریخ است . لذا

تقریبا ، گفتمان مشترك آثار بیضایییخ گرا به دنبال کشف آن است . در این مایه ایی است که یک منتقد نو تار

این است که شخص غریبه و جدا از جمعی در جستجوي چیزي به یک و آن تکرار می شود موردي به دفعات

شده ها ، جستجوي عشق گمشده ، پناه گمشده ، جامعه گمشده ، مجامعه وارد می شود . بنابراین جستجوي گ

و شکستن عادت ها به گفتمان و مادر گمشده ، تبار گمشده و هویت گمشده ، اعتراض به وضع موجود پدر

مشترك آثار بیضایی مبدل می شود و به طور مداوم با این گفتمان در سبک ها و اشکال مختلف نمایش کار می

غریبگی مضمون مورد عالقه من "او علنا در گفتگویی بر این گفتمان تأکید می کند ، آنجا که می گوید کند .

است . زیرا فرد غریبه باید خودش را به جامعه بقبوالند و جامعه باید فرد را بپذیرد . و جامعه مقاومت می کند

تا نپذیرد و غریبه مقاومت می کند تا پذیرفته هاي جامعه را نپذیرد . این کنش ویران کننده ، سازنده است .

Page 45: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۴۵

سنجیدن یکدیگراست . لذا این غریبه شروع می کند به جستجوي خود گشتن و نوعی آزمایش تفاهم و آزمایش

) 65: 1388، نوشابه امیري ( "خود را پیدا کردن .

در مرگ یزدگرد به شما گفته می شود که این همان نظامی است که در طول قرن ها بر تمام مردمان این مملکت

گم کردند . چگونه آبرویشان را دادند ، چگونه ناموسشان را رفته ، گفته می شود که چگونه هویت خود را

دادند براي زنده ماندن . این جستجوها ، جستجوي تبار گم شده ، جستجوي تاریخ و جستجوي هویت ، همه

را تشکیل داده است و یکی از دغدغه هاي ذهنی بیضاییریشه اسطوره ایی دارد و ساختمان فکر و اندیشه

ره ایی درآثار بیضایی می گوید که انسان در یک عام نگري جدا از همه زمان ها و مکان ها وجه اسطو اوست .

بیضایی در اعتراض به گمگشتگی هویت در گمشدگی هویت انسانی اش به جستجوي پناه و رستگاري است .

و تمایل به در ظاهر تهران تمایل به فرهنگ سرهمبندي در خانه هاي معماري ساز ، " در عصر حاضر می گوید

فرهنگ استوار عقالنی تر در خانه هاي مهندسی ساز دیده می شود ؛ این جدل در بقیه زندگی هم هست .

برخی بر گنج رایگانی از درآمد ، خود را ظاهر فقیرانه و خاکی و وارسته می دهند و برخی با فقر محض

کنند ، و برخی اصال به حجاب باطن صورت خود را با سیلی سرخ می کنند . برخی در حجاب ظاهر افراط می

معتقدند . برخی اصرار دارند که همه دنیا از ما آغاز شده ، و برخی رگ گردن بر می آورند که ما هیچ نبوده ایم

و نیستیم و هر چه داریم از همسایگان داریم . شما بگوئید کدام یک هویت ماست . ؟ من می گویم هویت

ن کدام دسته می گذرد متحدالشکل کردن مردم به دروغ خالف واقع گرایی و بستگی دارد به اینکه موضوع میا

غربت انواع و اقسام مختلفی دارد که غریب ترین آنها ، ) 302: 1371، زاون قوکاسیان ( " حقیقت است .

ه در همانند آن پیرمرد و پیر زنی کا آدم اشتراکات بیشتري داشته باشد .بغربت کسی در میان کسانی است که

هویت بومی ، –دغدغه بیضایی بحران هویت آثاربیضایی همواره به دنبال طفل گمشده اشان می گردند .

است . واین دغدغه مقدسی است . چرا که روزگار ما ، روزگار بحران هویت است . وما –فرهنگی و قومی

که بر مرکب روزگار نشسته اند و به خواسته یا ناخواسته در این نبرد ، مغلوب نو اندیشان بی دغدغه ایی هستیم

بهرام بیضایی همیشه به ایران اندیشیده تاخت می تازند و فرهنگ و هنر این قوم ریشه دار را در می نوردند .

پیشتر در -جستجوي هویت -است . به اصالت هاي ایران ، به اساطیر ایران و به هویت ایران . این مفهوم

د آغاز شده بود همچنین در راه طوفانی فرمان پسر فرمان از میان تاریکی ، نمایشنامه هشتمین سفر سندبا

بشر راهی جز جستجو "می آید . روبروئی نومیدوار با گذشته ایی ورشکسته و ریشه ایی که از آن فقط دلهره

درست است بیضایی همواره دلشغول این اندیشه ) 72: همان( "حتی اگر امروز یا فردا به جوابی نرسد . ندارد

که بیکران میراث غنی و پر قدر تمدن ایران باستان طی ایلغارهاي بیشمار و تدریجی مادي و معنوي آنقدر لطمه

، شهرام جعفري نژاد دیده و رنگ باخته تا به هویت دروغین و درواقع بی هویتی امروزین ما منجر شده .. (

Page 46: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۴۶

نمی تواند با آثار او و دغدغه هاي ذهنی خاص بهرام بیضایی به صورتی است که هر کسی دنیا ) 110 : 1379

ارتباط برقرار کند . اما با این همه حتی افرادي که به لحاظ سالیق و زاویه دید و تفکراتشان با دنیاي بیضایی و

بزرگترین ت نمایشی نیستند .شخصیت هایش پیوند و ارتباط نزدیک ندارند نیز منکر نقش با اهمیت او در ادبیا

دلمشغولی بیضایی در آثارش بحران هویت و گمگشتگی انسان است . بیضایی در اغلب آثارش به شکلهاي

گوناگون این سئوال را مطرح می کند که ما که بودیم ؟ که هستیم ؟ و چرا ؟ یکی از ویژگیهاي آثار بیضایی

نوشابه امیري ( رسیدن به تفاهم همیشه از تقابل شروع می کند .تقابل هست . تقابل جمع و کاراکترها .. براي

،1388 :67 (

از منظر گفتمان جستجوي هویت در آثار بیضایی در پیگیري داللت هاي ادبی / تاریخی / اسطوره ایی / آیینی

تجربه هایی در کارنامه بندار بیدخش ) که تنهانخست به دسته ایی از آثار می رسیم الف : ( آرش ، اژدهاك ،

نگاهی ژرفتر روایت شکست هاي اندوهبار این ، که با "برخوانی "نثر پارسی سره و به قول خود بیضایی

سرزمین را در بطن شان آشکار می سازند و نیز کوشش نویسنده را در اسطوره شکنی یا به روز کردن اسطوره

عروسک ها ، غروب ( -ب : سه نمایشنامه عروسکی ها و حداقل امکان تفکر درباره آنها را نشان می دهند .

؛ با فضاها و شخصیت ) ، چهار صندوق ، سلطان مار ، جنگنامه غالمان -در دیاري غریب ، قصه ماه پنهان

هاي نمادین ، داستان هاي بی زمان و مکان ، تداوم نمایش سنتی سیاه بازي در قالب هاي امروزین اما دور از

شگرد بازي در بازي و فاصله گذاري به شیوه ایی بدیع و ... از دیدگاهی دیگر در کنار هم قرار ابتذال ، بهره از

می گیرند ، و این بار مایه هاي مورد نظر نویسنده به ویژه همان تردید در مفاهیم کلیشه ایی پیرامون و امکان

ه می کنند . پهلوانان دیگر قدر جابه جایی نقش ها و هویت ها در شرایطی خاص را به شکلی فرا تاریخی ارائ

قدرت نیستند و از جنگ و دربه دري خسته شده اند . دیوها و دیگر مصادیق شر نیز چندان به وصفهایی که از

آنها شده ، مانند نیستند و درماندگانی چون پهلوانانند . سیاهان ، این فرودستان و ناچیزان نیز در شرایطی دیگر

شند و اساسا هرکس در هر زمان ، شمایلی ست که دیگران از او ساخته اند . ج : می توانسته اند پهلوان با

مترسک ها در شب ، پهلوان اکبر می میرد ، هشتمین سفر سندباد ، دیوان بلخ ، میراث ، ضیافت ، گمشدگان ، (

روز باشکوه ، بیزار راه طوفانی فرمان پسر فرمان از میان تاریکی ، خوابگرد ، مرد و میدان ، میرنوروزي ، شمر ،

، مالقات ، ساحل نجات ، در حضور باد ، حقیقت و مرد دانا ، غریبه و مه ، آهو ، طلحک ، چریکه تارا ، مرگ

یزدگرد ، زمین ، روز واقعه ، پرونده قدیمی پیرآباد ، باشو غریبه کوچک ، جاده ، کفش هاي مبارك ، قلعه

قربانی سنمار ، حورا در آیینه ، طرب نامه ، اعتراض ، مجلس کوالك ، شکاف سایه ها ، سفر به شب ، مجلس

؛ از آثار ) بساط برچیدن ، سهراب کشی ، جانا و بالدور ، گزارش ارداویراف ، حجله عیسی ، چشم انداز

بینابینی اند . به این شکل که همچون آثار پیشین در فضایی یکسره نمادین نمی گذرند . و همواره گونه ایی

Page 47: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۴٧

داللت تاریخی کم و بیش آشکار و پس زمینه ایی کم و بیش آشنا و عموما روستایی ، بدوي و حاشیه ایی

درشان یافتنی است . اما همچنان به تمامی تاریخ و زمان ها و مکان هاي دیگر نیز قابل گسترش اند و اساسا بر

ریبه خردمندي که جمع او را نمی فهمد اما نگره هایی کلی و هستی شناختی استوارند . در این آثار به تدریج ، غ

بیشترین توطئه را علیه او به کار می بندد ، عشقی که گاه مایه رهایی ست و گاه نه ، زنان و کودکانی که در

ساختن جهان مردانه پیرامونشان کمترین نقش را داشته اند و اما بیشترین آسیب را از آن می بینند ، پدر و

در پی فرزند گمشده شان می گردند یا برعکس ، رفتارهایی که اغلب همسان گفتارها یا مادرهایی که تا ابد

پندارها نیست ، شمشیر هاي موروثی که اینک بی قدر شده اند ، آیینه هایی که میل به تداوم زیستن را می

با لحن و زبانی متنوع نمایانند و ... در قالب هایی عموما استوار بر آیین ها و مناسک پارسی / شرقی / جهانی و

و بی زمان و مکان ، اما عمیقا پارسی و پالوده شکل می گیرند و همچنان کلی ترین در مفهوم ، بیانگر این

اعتقادند که پراکندگی قومی یک ملت ، تعارضهاي درونی آنها با یکدیگر و جهل شان در عین تظاهر به

از تمامی تعارض هاي بیرونی و هجوم بیگانگان و ظلم یکپارچگی و دالوري و مهمان نوازي و خرد و ... بیش

حاکمان در شکست ها و عقب ماندگی هاي آنان مؤثر است . همین دستمایه ها در گروهی دیگر از آثار بیضایی

، در عین فرازمانی و مکانی کماکان مفهوم اصلی ، جامه تاریخی صریح تري بر تن می کنند و اساسا به

عیار تنها ، (مین مان اشاره دارند که از آن میان ، روایتهایی از روزگار ستم مغوالن در د : ایلغارهاي مشهور سرز

متداوم ترند . ) عیارنامه ، و تاریخ سري سلطان در آبسکونقصه هاي میرکفن پوش ، فتحنامه کالت ، سلندر ،

زبانی که درعین –ن دوران در این آثار نیز جدا از کوشش آشکار براي باز آفریدن زبان خاص و متالطم آ

شاهد اوج گرفتن اعتقادي دیگر از دیدگاه –تاریخی بودن ، زنده و محاوره اي ست ، نه کلیشه ایی و کتابی

این که اگر سرزمین ما از پس این همه تهاجم و ویرانی هرازگاه ، هنوز پابرجاست ، جز "هاي ملی او هستیم ؛

جیره ناگسستنی مهر مادري آمیخته در آب و خاکش نیست و همین مهر به سبب نام مادرانه اش ایران و آن زن

شهرام جعفري نژاد ( "است که گاه شمشیري می شود در روزگار دفاع و گاه قلمی می شود در روزگار آشتی

،1379 :14 (

عارض بیرونی اما چنان که گفته شد از دیدگاه بیضایی ، مهمترین ایلغار ملت ما نه حمله مغوالن و نه هیچ ت

دیگر ، که ایلغار همیشگی مان با ناهمدلی ها ، سوء تفاهم ها و توهم هاي خانمان برانداز خود است که از دیر

بازي نا آشکار تا حال در بطن پندارها ، گفتارها و کردارهایمان به حیات نامیمون خود ادامه داده و سبب هر

هري با زمان و مکان معاصر او به دلیل رنگ باختن آیین هاي ناکامی مان در هر برهه از تاریخ است . آثار ش

پیوندگر گذشته ، چهره عوض کردن و مخدوش شدن بسیاري از دیگر آیین ها و اسطوره ها به مصلحت زمانه

و روزافزون شدن بیگانگی روانشناختی جهان نو و هراس ناشی از معاصر بودن با این جهان و زیستن در بطن

Page 48: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۴٨

( تأثیر گذارتر به نظر می رسند . گرچه همواره از آن آرمانهاي امیدوارانه نویسنده بهرمندند . و : آن ، تلخ تر و

دنیاي مطبوعاتی آقاي اسراري ، شغل و دنباله هاي آن ، سه شاهد ، عمو سبیلو ، رگبار ، سفر ، ساز ، حقایق

، وهم ، در میزنند چرا باز نمی کنید ؟ ، درباره لیال دختر ادریس ، کالغ ، ندبه ، نوشته هاي دیواري ، نگهبان

شب سمور، اشغال ، آیینه هاي روبرو ، خاطرات هنرپیشه نقش دوم ، داستان باورنکردنی ، طوبی ، شبنامه ، پرده

خانه ، شاید وقتی دیگر ، سند ، آقاي لیر ، برگی گم شده از اوراق هویت یک هموطن آینده ، مسافران ، فیلم در

رئیس را کشت ، از دست رفته ، یوانا یا نامه ایی به هیچ کس ، گبرگور ، افرا ، کاله بی سر ، فیلم ، چه کسی

کودکان جنگ ، آوازهاي ننه آرسو ، مقصد ، همایش ، گمگشته ، هدایت ، گفتگو با باد ، ( و آب و خاك و

آثار این گروه را ) و سگ کشی ، مجلس شبیه در ذکر مصائب نوید ماکان و همسرش رخشید فرزین ، آتش )

تشکیل می دهند . که تصویري تمام نما از تاریخ یکصد سال اخیر ما به دست می دهند : این که تمامی باورهاي

نادرست قومی و قبیله ایی ، خرافات موهوم و تناقض هاي تاریخی پیشین ، در روزگار معاصر نیز به شکلهاي

ت با مظاهر نوین فرهنگ و تمدن غربی ، تشدید نیز شده است . دیگر حضور دارد . و حتی بر اثر آشنایی نادرس

دیگر دستاورد مهم این گروه از آثار او که به سبب نزدیک تر بودن ماجراها ، فضاها و شخصیت هایشان به

روزگار معاصر و بحران هاي آشناي هر روزه همه ما به دست آمده ؛ تمرکز بیشتر بر کارکردهاي دیگرگون و

ه برخی مفاهیم کلی همچون واقعیت ، تاریخ ، و ...در زمان حال و نمایشی کردن اختالف نظرهاي فهمیده نشد

جاري پیرامون این مفاهیم است که به زعم نویسنده ، برتر داشتن مصلحت جویی بر حقیقت جویی از سوي

ج با جامعه ایی آشنا می جامعه و متاسفانه همچنان در جامعه ایی خیرخواهانه رخ می دهد . در این آثار به تدری

شویم که وقتی به دروغی ، خرافاتی یا آیین ناراستی پایبند شد ، دیگر آن را زمین نمی گذارد و کم کم آنقدر آن

هم ناب تر به نظر می رسد و چه بسا حتی فرد یا افراد تحت گسترده می نمایاند که از حقیقت را بدیهی و

. به تدریج دیگر مهم نیست هر کس کیست . مهم این است دیگران چه آسیب را به انکار خود نیز وا می دارد

تصوري از او دارند . و شاید اصال همه تصورهاي یکدیگرند . همه در این بازي واقعیت و دروغ شرکت می

گیلگمش ، طومار شیخ ( کنند و همه از این دنیاي ساختگی رنج می برند ، اما ضمنا حافظ آن هم هستند . ز :

این شش اثر و بر تارکشان سیاوش ) ؛ ن ، دیباچه نوین شاهنامه ، پرده نئی ، سیاوش خوانی ، و تاراج نامهشرزی

خوانی و تاراج نامه ، واپسین نوشته هاي پر کار بیضایی ، نقاط اوج او در کاربرد فصیح خردمندانه نثر و کالم

و بازگشت جذاب او به بازنگري -وم بسیار آمیخته با هماوایی ها و تشبیهات منظ - و ترکی مغولی پارسی

اسطوره هایی همچون آرش و ازدهاك ، این بار با پختگی و بار نمایشی بیشترند . جالب است که به رغم

شرایط گوناگون و گاه خارج از اراده بیضایی براي خلق برخی نوشته ها ، نمایش یا فیلمهایش و به رغم

کمیل آثاري دیگر ، مسیر گفته شده کم و بیش بر اقتضائات زندگی او و محدودیت هاي پیرامونش در خلق یا ت

جستارهاي طبیعی هر برهه از زمان منطبق است . او در آغاز با کندوکاوهاي تاریخی ، ادبی و اسطوره اي اش ،

Page 49: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۴٩

به پژوهش و روایت روي می آورد. سپس دنیاي نمایش را کشف می کند و متأثر از دهه پربار چهل و با هدف

بازاندیشی کهن نمونه هاي راست و ناراست معاصر ، نمایشنامه هایی تاریخی / نمادین می نویسد و بر صحنه

می برد . سینما و دهه پنجاه براي او فرصت آزمودن قلمرویی نو در ساختار و بازآفرینی تصاویري آشکارتر از

تا نخستین سالهاي پس از انقالب که با ممنوعیت هاي رسمی و غیر رسمی در فیلمسازي .اندیشه هایش است

می نویسد و چند –با تأکید بیشتر بر جهان چند آوایی و منشور چند وجهی واقعیت –باز به نوشتن انبوهی اثر

آن را نوزایی زندگی تایی را امکان می یابد بسازد یا به صحنه ببرد . و بالخره بیست سال اخیر که می توان

د و گرم چشیده دانست ، همان دوران آفرینش ناب ربیضایی و همزمان ، رسیدنش به مرز هنرمندي پخته و س

ترین و صریح ترین گوهرهاي ادبی / نمایشی /سینمایی او همچون ؛ سیاوش خوانی ، کارنامه بنداربیدخش ،

تاراج نامه و افرا است .

ایانه از نمایشنامه مرگ یزدگرد :خوانش نو تاریخ گر -2- 3

یی از بهرام بیضایی است درخصوص یکی از عظیم ترین رخدادهاي تاریخی ، ا نمایشنامه» مرگ یزدگرد «

واقعه یی که مسیرتاریخ ایران را تغییرداد. شاید بتوان ماجراي سقوط یزدگرد را مهم ترین واقعه تاریخ ایران

ه ، ایرانیان تا مدت ها استقالل و فرهنگ ملی خود را ازدست دادند. خلفاي زمین دانست ، زیرا بعد ازاین واقع

اموي وعباسی آن چنان فرهنگ و تمدن عظیم ایران را به تهاجم گرفتند که دیگر ملت ، هرگز نتوانست آن

مراه با شوکت گذشته را بازیابد. بهرام بیضایی ، دراین اثر، با بسط ایده اصلی اش و استفاده از قدرت نمایش ه

زبان آوري هنرمندانه ، ذهن خواننده را با این سئواالت به چالش وا می دارد که: به راستی علت مرگ یزدگرد

ایرانی یا بی اعتمادي ملت به او و ایتی خود ، خدعه یا کودتاي سران چه بود؟ جنایت سربازانش ، بی کف

پدیدارهاي سیاسی ، اجتماعی پرتو می افکند و چگونه مرگ یزدگرد بر کدام یک از درنتیجه استقبال ازاعراب ؟

یضایی در برابر این سؤال حمید امجد که سندي است ؟ بیضایی در نوسان بین تخیل و واقعیت چه می گوید ؟ ب

به همین دلیل " فکر می کنم مرگ یزدگرد براي شما نمودي از همه تاریخ مکتوب و غیر مکتوب است ."

جسد کیست ؟ هیچ مشکلی را حل نمی کند . اهمیت تاریخ از مرگ شاهی یزدگرد نام جواب این سؤال که این

فراتر می رود . مرگ یزدگرد دستمایه طرح سؤالی ست که شما در برابر کل تاریخ مطرح می کنید این محکمه

؟ چنین پاسخ را برپا می کنید تا بپرسید آیا این تاریخی که به ما رسیده ، همان چیزي ست که واقعا روي داده

من همیشه این پرسش را درباره تاریخ مدون داشته ام . ضمنا مرگ یزدگرد به طور طبیعی براي یک "می دهد :

بگویم . –و درست همان زمان –لحظه از تاریخ امکانی را در دسترس من گذاشت که نظرم را درباره زمانه

نجاه و هفت نوشته شد و در نیمه سال پنجاه و مرگ یزدگرد پس از سال ها که در ذهنم بود در آخر سال پ

هاي تاریخ اعالم شک کردم . جواب آن پرسش که جسد هشت اجرا شد . و من در آن نسبت به تمام قطعیت

Page 50: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۵٠

ازآن کیست آسیابان یا یزدگرد ؟ شاید بله بی اهمیت است . جواب واقعی چراهاي ما در کشف این نکته نهفته

و در جایی دیگر می گوید ) 199: 1386، حمید امجد ( "و یزد گرد کیست . است که بدانیم آسیابان کیست

یزدگرد موضوع نمایشنامه نیست . میراث او موضوع ماست ؛ دردي که هر کس سهمی از آن را روي صحنه " :

نده حمل می کند . هیچکس نمی داند با مرده ایی که روي دستش مانده چه باید بکند .که به نظر می رسد تا ز

نمایشنامه مرگ یزدگرد ... مرده یزدگرد بی شک قوي تر از زنده اوست ، آن خالصی ندارند .در صحنهاند از

اثري است غیر ارسطوئی و فیلم آن تاریخی است ولی شکوه و عظمت فیلمهاي تاریخی را عمدا کنار گذاشته

شود خواننده دوباره و دوباره این واقعه سبب می » مرگ یزدگرد« ) 216: 1371، زاون قوکاسیان ( ".است .

تاریخی را بخواند بیضایی درحقیقت می خواهد همین تلقی هاي عوامانه از واقعیت هاي تاریخی را تغییر دهد.

او می نویسد که باعث شود خواننده به هرگونه روایت عرفی و رسمی ازتاریخ شک کند. این شک خردمندانه ،

تاریخ ، هی کند. فرضیه هاي منطقی او ، نظر به حقیقتی دارد که در روایت هاي دربارخواننده را با متن درگیر م

، به درون آن می رود از زبان زن سخن می گوید ، به شکاف پنهان مانده است . در خانه آسیابان را می گشاید

با هر ایدئولوژي –ت عمیق میان آموزه هاي زرتشت با حکومتگران بظاهر متدین اشاره می کند و از فساد قدر

درپایان این –و فیلمی که براساس آن ساخت –پرده بر می دارد. او درابتداي نمایشنامه –و فلسفه و دینی

پس یزدگرد به سوي مرو گریخت و به آسیابی درآمد. آسیابان او را درخواب به « جمله مضحک تاریخ که :

را ریشخند می کند.خواننده می تواند اصل این تاریخ را عالمت شگفتی می گذارد و آن »طمع زر ومال بکشت.

زیرسئوال ببرد که : چرا یزدگرد گریخت ؟ آیا شاهنشاهی چون او ، که وارث تاج و تخت پادشاهی چند

هزارساله سرزمینی پهناور و تمدن وفرهنگی چون ایران بوده است ، این چنین زبون و بی ارج می تواند کشور و

د و به مرو بگریزد؟ چرا یزدگرد سوم تنهاست و سرباز یا خدم و حشمی به همراه ندارد ؟ حکومت را رها کن

و... دسته دوم پرسش ها ، هنگامی شکل می گیرد که متوجه می شویم یزدگرد وارد آسیابی شده است . آیا آن

و » ماهوي « چه فردوسی درشاهنامه به آن اشاره کرده است که شاه براثر خدعه سرداران ایرانی همچون

همکاري او با ترکان شکست خورده ، درست است؟ آیا بی یاوري وتنهایی او چنان عمیق بود که چاره یی جز

پناه گرفتن درآسیاب نداشت ؟ آیا طمع او به کسی یا چیزي او را به سوي آسیاب کشید؟ آیا قصد گریختن از

جمله آخر تاریخ به ذهن متبادر می شود : آیا دست اعراب یا هردشمن دیگر را داشت؟و دسته آخر پرسش ها با

یزدگرد درآسیاب به خواب رفته بود ؟ آیا آسیابان به واقع آزمندانه به زر و مال پادشاه چشم داشت؟ چرا

آسیابان یزدگرد را نشناخت؟ یا اگر شناخت چرا او را کشت ؟ درآخر آیا به حقیقت یزدگرد سوم به آسیابی وارد

ه هرترتیب ، یزدگرد سوم ، پادشاه ایران دررأس قدرت بود. ملت در آن شرایط بحرانی می شده بود یا خیر؟ ب

بایست محافظ و نگهدارنده او می بودند نه اینکه کمر به قتلش ببندند و کشور را بدون قدرت مرکزي بگذارند.

یی اآنها دردسیسه این گونه گمان می شود که ملت منتظر بود تا کشور بدون شاه ( رأس قدرت ) شود. گویا

Page 51: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۵١

علیه شاه و به نفع اعراب شرکت کرده بودند که مملکت را این چنین سهل به دست مهاجمان سپردند. این امر یا

به سبب ظلم و ستمی که شاه به آنان روا داشته و یا مخالفت با دین زرتشتی یا به هردلیل دیگربود. ملت به دین

آن دوره چنین عملی را توجیه می کند. مجموعه همه این عوامل نو گرایش یافت. شرایط اقتصادي نابسامان

سبب شد تا پادشاهی ساسانی به همراه دین زرتشتی رو به انقراض رود و به تبع آن ، جلوي رشد فرهنگ و

تمدن ایرانی گرفته شود.این نمایشنامه آسیابان ، یزدگرد واعراب را مقصر نمی داند. حتی بازگویی تاریخی هم

تنها از کهد. نمایشنامه داستان خود را دارد و هدف خود را دنبال می کند. قصد ، تاریخ نگاري نیست ؛ بلنمی کن

خواهد نسبت به چنین وقایع تاریخی با جرأت بیشتري نظرکند ، زیرا تاریخ مکتوب ایران ، خواننده اش می

اند تا هاي شخصی کمتراجازه داده صادق وتاریخ نویس ، آزاده نبوده است.شاهان و قدرتمندان با غرض ورزي

واقعیت تاریخ آشکارشود. تاریخ درخصوص انسان ها سهل انگارانه برخورد کرده است و آن چه را پررنگ

تاریخ » مرگ یزدگرد « نه واقعیت موجود. بدین گونه ، ،جلوه داده ، از روي مصلحت اندیشی بوده است

نیست. بیضایی دراین نمایشنامه قصد می کند نگاه دگم و یک بعدي تاریخ را به چالشی متفکرانه و به

دورازگرایشات متعدد معطوف سازد ، تا خواننده نسبت به هجویات بی منطق ثبت شده تردیدکند.

مرگ یزد گردامه نمایشن و تحلیل خالصه 3-2-1

سرداران شاه درپی او به آسیابی درآمدند و تن بی جان شده یزدگرد شاه را درآن یافتند.آنچه رخ داده از سوي

با چشم داشت بر زر او. آنان آسیابان ، سرداران بدین گونه بیان می شود: آسیابان شاه را کشته ، از روي آز و

آمیز نوید می دهند. اما تا ابزارشکنجه و دارو کوه پرآتش آماده شود دخترو همسرش را به مرگی دراز و شکنجه

آسیابان ، همسرو دخترزمانی می یابند تا براي زندگی خود بکوشند پس داستانهاي آنان ازگفتگوهایشان با شاه

دمی آغاز می شود. آنان می گویند یزدگرد خود براي مرگ به این آسیاب درآمده بود. پس هریک ازآنها خود را

جاي یزدگرد می گذارد و آنچه از گفتارواعمال او به یاد می آورند، باز می گویند.

داستان اول : -1

آسیابان وهمسرش گمان می برند که این ژنده پوش دروغزنی است که خود را شاه جلوه می دهد تا نان وجاي

خواب رایگان به دست آورد ؛ چون سپس دانستند به راستی شاه است ، گله روزگار به او بردند ، که چرا

او پادشاه است می خواهند کینه درمقابل دشمنان آنان را دست بسته رها کرده است و همچنین با دانستن آنکه

پسر کشته شده شان را درجنگ را از او بستاند ولی ترس ازهمراهان شاه که درپی او روانند آنان را ازاین کارباز

می دارد.

داستان دوم : -2

Page 52: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۵٢

پادشاه شکست خورده وگریزان وترسان ازمرگ خویش ، جز مرگ راهی براي خود نمی یابد. خواسته اش

ین است : تمام زرخود را به او می دهد. تا آسیابان آنسان که او نداند وي را بکشد. اما آسیابان این ازآسیابان ا

همه را ترفندي براي آزمون شاه ، از فرودستان می داند. پادشاه ناچار کشتن خود را به آنان دستور می دهد . و

باز آنان ازترس سرانجامی که هم اکنون دچارش هستند نمی پذیرند.

داستان سوم : -3

شاه می کوشد ؛ خشم آنان را برانگیزد شاید دست به تیغ برند و او را بکشند پس آسیابان را دشنام گفته ، خوار

گرچه دراندیشه –کرده و به دخترش تجاوز می کند. آسیابان ناباور ، همه را آزمایش شاه اززیردست دانسته

نجا می رساند که می آراو دست برنداشته.یزدگرد ریشخند را به اما ازترس سواران شاه ، ب –اش او را کشته

گوید : او شاه نیست و دزدي است که با نام شاه ازدختر بهره گرفته . آسیابان خشمگین و دو دل باز او را

دراندیشه اش می کشد.

داستان چهارم : -4

فتد و مردار را به نام آسیابان و پدرخویش دختر ازتجاوز بیگانه به او پریشان گشته و برپیکر بی جان شاه می ا

خطاب می کند.سرداران گیج می شوند زیرا هیچ یک هرگز چهره راستین پادشاه را ندیده اند. زن وآسیابان براي

رهایی ازمرگ چندباره با دخترهم داستان گشته وآسیابان را شاهی می خوانند که جامه دگرکرده است. سرداران

آسیابان شاه گشته را آزمونهاي فراوان می کنند. پاسخ تمامی آزمونها را زن می گوید ، که به شک افتاده اند

آسیابان به زن بدگمان می شود . درگیري آن دوداستان تازه اي را آغاز می کند که دخترقصه گوي آن است.

داستان پنجم : -5

دراین اندیشه که سیاب می فرستد و خودیزدگرد آسیابان را به زور براي آوردن خوراکی شاهانه به بیرون ازآ

چرا بمیرد درحالی که میشود آسیابان را کشت وجامه شاهی را براو پوشاند و گریخت. بنابراین براي همراه

کردن زن به او مژده رهایی ازتیرگی این آسیاي ویران را می دهد. زن پذیرفته با این همه نگران از سرنوشت

به درازا می کشاند. تا آسیابان باز گردد و ازروي رشک مردانه ، شاه را بکشد. شوي ودخترش سخنان پادشاه را

سرداران از رأي خود بر می گردند و داستان آخر را می پذیرند ، که این پیکر افتاده آسیابان است که جامه شاه

نیز از راه می رسند. پوشیده و باید بردار شود بدین سان خانواده آسیابان از مرگ می رهند اما سپاه تازیان

متهم به قتل آن پادشاه -یزدگرد سوم -مرگ یزدگرد داستان خانواده آسیابانیست که ازسوي سرداران یک شاه

شده اند و این امر درست درزمانی اتفاق می افتد که سرزمین ازسوي تازیان مورد هجوم قرارگرفته است و مرگ

نابراین سرداران پادشاه پس ازورود به آسیاب و دیدن پیکره ب. پادشاه به معنی شکست ملت و میهن می باشد

:« خون گشته پادشاه خود را موظف به برپایی دادگاهی می بینند که متأسفانه حکمش را ازپیش تعیین کرده اند

اي بر» دادگري « با این همه عدالت ، به ظاهر هم که شده بایداجرا شود. این » مرگ دهشتناك خانواده آسیابان

Page 53: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۵٣

سردار حیاتیست ، چون پادشاه و طریق شیوه زندگی گذشته آنها را توجیه می کند. سرداردرپاسخ به سرباز که

قصد دارد آسیابان و خانواده اش را بدون محاکمه مجازات کند می گوید :

نه غاریتان و اي مرد ساده دل به کجا چهار اسبه می تازي ؟ ما همه سرداران و سرکردگانی نژاده ایم. سردار :

چپاول گران . و این دادگستري است نه شبیخون . ما آنان را نمی کشیم که کشته باشیم ؛ آنان می میرند به

) 8: 1383، بهرام بیضایی (پادافره خون پادشاه دریا دل .

« دراین جا بنابراین عمل آسیابان ازسوي سرداران داوري می شود ، تا فرجام مرگ پادشاه بی پادافره نماند.

دو واژگان کلیدي است که مدام تکرارمی شوند. تاریخ داوري خود را درباره آسیابان » داوري « و » دادگري

بدون هیچ فرصت دفاعی به آسیابان انجام می دهد . اما اکنون این داوري خود مورد شک است . پس دادگاه

اضی اند و هم متهم . می توان گفت این دادگاهی تازه اي تشکیل می شود که درآن تاریخ و همه بازیگران هم ق

تنها ، براي رسیدن به جرم آسیابان نیست ، بلکه دردل خود چهارمحکمه دیگر را نیز دارا می باشد :

داوري خانواده آسیابان نسبت به خود -1

داوري خانواده آسیابان درباره پادشاه -2

داوري خانواده آسیابان درباره سرداران -3

داوري سرداران درباره پادشاه -4

زن آسیابان بازیرکی تمام متوجه می شود براي نجات و اثبات بی گناهی خانواده اش ، باید شاهدي به قاضیان

معرفی نماید که حرفش براي سرداران حجت باشد. و چه کسی بهترازخود پادشاه؛ اما پادشاه مرده ، پس چه

ه را تنها گواه خود اعالم می کند.باید کرد. دخترنیز سه بار شاه خفت

تنها گواه ما دراین جا خفته . دختر :

واقعیت این است که پادشاه آنچنان حاکم برذهن شخصیتهاست که درمرگ نیز زنده تر جلوه می کند ، و درتمام

ن طول نمایشنامه پیکر بی جان پادشاه نه تنها شاهد که محرك و مسبب حرکات وگفتار آنهاست. بنابرای

درهرداستان که نقل می شود یکی ازآنها نقش پادشاه را به عهده می گیرد و دیگري او می شود.

آسیابان ، یزدگرد آسیابان

زن ، آسیابان ، یزدگرد زن

دختر، زن ،یزدگرد دختر

بازي گروه دو با ما نمایشنامه این دربدینگونه شخصیت و اعمال و رفتار پادشاه نیز داوري می شود.

.گیرد می قرار تماشاگر جایگاه در که دیگري گروهی و است راوي و میسازد بازي که گروهی :روبروهستیم

. سرباز و موبد، سرکرده سردار، : دومی و است دختر و زن : آسیابان، شامل اولی

Page 54: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۵۴

آسیابان -1

آسیابان درنقش آسیابان –الف

نالد . مهربانست و مهمانواز . اما همیشه نگران ازآینده ؛ ازکشتن مردي مفلوك که از بینوایی و فقر خود می

مرد یک خود نقش در سیابانآ پادشاه به هردلیل بیمناك است چراکه از سوارانی که ازپی او می آیند می ترسد.

. است درماندگی این به ادامه محکوم و مانده در

تو گفتی هرپادشاه راکسانی دررکابند که از پی او می تازند. زن :

من نادان بیم کردم آسیابان :

توگفتی مبادا که دست براو فراز برم . زن:

) 12: 1383 ،بهرام بیضایی آسیابان : من دست براو فراز نبردم. (

ردي به راحتی به خانمان شان تجاوز زنش او را به ترسو بودن متهم می کند و ازآسیابان شکایت داردکه چرا م

می کند و آسیابان سکوت اختیار می کند.

[ به زن ] فریادت ازچیست ؟ آسیابان :

ازتو! ازتومرد. ازتو نیکدل ؛ که چوبدستت را به زانو شکستی آنگاه که باید پیشانی اورا می شکافتی . که زن :

خانمانت بروبد وآبت ببرد؟ دیگر بنشینیم و بنگریم که هرناکسی ازراه برسد و

من مردي ام مهمان نواز آسیابان :

تواورانکشتی که سکه بخت ما به دستش بود. زن :

اینسان به من منگر باچشم خونبارآسیابان :

) 61و60: همان(نه توبودي که چون سگان به پایش افتادي ؟ زن :

ب : آسیابان درنقش یزدگرد

را آسیابان یزدگرد که جایی جمله از .کند بازي می را او نقش آسیابان است، درمانده و پادشاه ناامید که جا هر

می ی پادشاه او را. خود افکار در و غرق است سردرگم یزدگرد که جایی یا و کند می ترغیب کشتن خود به

وخیانت سپاهیانش ، پیشواز مردم از دشمنان و ظلمی که درتمام بینم که واقعیت ها اعم ازشکست دشمن ، فرار

عمر پادشاهیش برمردمان رفته را پذیرفته و تنها خود را مقصر می داند وگناه را برگردن می گیردو با این همه

،منطقی برخورد می کند؛ او چون آسیابان مهربان و شکوه گر روزگار است ؛ آینده را بیمناك می بیند و درعمل

چون آسیابان چنان ناتوان و مفلوك است که تنها راه چاره خود را مرگ می بیند.

[ درنقش پادشاه ] ... من آسیا راازشما به سکه هاي زرین می خرم . اي آسیابان به من بگو چند؟آسیابان :

) 30همان : (

Page 55: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۵۵

[ درنقش آسیابان ] . این ویرانسرا ترا به چه کار می آید ؟ ... این ویرانه را اگر نه براي آسیا براي چه زن :

کارمی خواهی ؟

) 31: 1383بیضایی بهرام ، ( خودکشی . آسیابان :

آسیابان را زن ودختر دربرخورد بااین پادشاه نه تنها ازاو نمی هراسند بلکه او را ریشخند می کنند. همانگونه که

به سخره می گیرند. زن ، پادشاه را دروغزنی ژنده پوش می داند. حتی پول غذایش را به او می بخشد اگرزودتر

ازآنجا برود زن ودختر چنان آسیابان پادشاه شده را به ریشخند می گیرند که گویی پادشاه راهمان آسیابان می

دانند.

؟ادشاهم به من بنگرید ؛ من پادشاهم؟ [ به زن ] توخندیدي [ پادشاه ] ( با فریاد ) من پ آسیابان:

اوخندید دختر:

هرکسی پادشاه خانه خود است ؛ و بدینسان پادشاه این ویرانه ، آن مردك بینواي آسیابان است. زن :

او شمشیر کشید.دختر:

اي شاه اگر پهلوانی برو با دشمنان بجنگ، چرا پیش ما پهلوانی می کنی.زن:

ره می کوبند. در سرم سپاهی به شماره ریگهاي صحرائیست.یسرم، در سرم آواییست. گویی هزاران تب آسیابان:

این بازي براي فریب ماست. زن:

) 81( همان : ما نیز بر آنیم. ببین که هیچ کارش به شاهان می ماند؟ دختر:

و یا در پایان روایت سوم:

ن زمین کسی را یاراي نافرمانی از راي پادشاه نیست. [ پادشاه ] در سراسر ایراآسیابان:

خوشم آمد، پس به این سپاه تازیان بفرما تا باز گردند. زن:

ریشخند می کنی؟ آسیابان:

) 39( همان : در تیسفون فرمان تو فرمان بود نه اینجا زن:

ا کرده به شناخت تازه اي حضور پادشاه سبب می شود تا آسیابان درباره خودش و نقشی که تا آن زمان ایف

برسد. او می فهمد که پادشاه با گرفتن همه چیزهایی که براي او ارزش داشته و به زندگیش معنا داده، در

حقیقت زندگی را از او گرفته. آسیابان نه به مفهوم واقعی زنده بوده و نه جرئت زندگی را داشته، او نیز چون

می شود تسلیم است؛ نه از سر بی نیازي که از بیم زندگی. و مرگ و ادشاه در مقابل نقشی که به او محول پ

آسیابان آنچان با هم در آمیخته که در پایان جسد پادشاده را به جاي آسیابان بر دار می کنند.

دختر -2

الف:دختر در نقش دختر

Page 56: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۵۶

رو این از ، گرسنه و است ... و کشیده درد زن؛ کنان، ضجه گریه کنان؛ ناله بازي، جاي جاي در نیز دختر

می را بازي که است دختر این کند می تجاوز به زن شاه که جایی در و کند می بازي را یزدگرد گرسنگی

چرا اما . دارد را وحشیانه عمل این تجربه ودختر کرده تجاوز او به قبال شاه که دلیل این به شاید . سازد

مورد مختلف ادوار در که است سرزمینی وبکارت پاکی نماد دختر را؟ پسرش نه و داریم را دختر آسیابان

رفتن و گریزش حکایت و پسر خانه، ماندگاریش در راز و دختر .گشته خودي غیر و خودي و تجاوز تهاجم

دارند خاك در ریشه و اند زمین مادران باشند، زنان ها حکایت راوي که مانند می جنگی ناخواسته! دختران به

پدرش را پیکر روي زمین می داند، !؟ دارد دست اعراب به ایران فتح با فرقی دختر، به پادشاه آیا تجاوز.

آسیابان را بیگانه و مادرش را هرزه؛ بیمار و ناتوان و درچشمان همگان هیچ. بیشتر از دیگر اعضاي خانواده ظلم

ستگی ایفاي نقش او را دیده و می بیند. تنها دختر است که نقش دیگران را بازي می کند، ولی دیگران شای

ندارند. او سمبلی است از پاکی و معصومیتی که به آن تجاوز می شود. پدر با سکوتش و مادر با خیانتهایش هر

یک در تجاوز پادشاه به دختر سهیمند.

ب: دختر در نقش زن

اولین چیزي که دختر در این نقش به ریشخند طلب می کند، آن است که آسیابان او را در آغوش گیرد و این

لحظه ایست که زن نقش آسیابان را بازي می کند.

.... اي دختر پیش بیا و زن آسیابان باش و بگو که من چه پاسخ دادم. زن:

) 34و33، :1383 بهرام بیضایی (ر کنار گیر. من زن آسیابان باشم؟ آه آسیابان لختی مرا ددختر:

دختر آنچه که مادرش از او ربوده و از پدرش دریغ کرده را طلب می کند.

[ به آسیابان ] ... بی گمان اگر مرا می خریدند می فروختی به یک لبخند این زن. - دختر:

) 14: همان. ( چه کنم جان دل؛ فروشندگان تو خریداران من اند زن:

دختر در نقش یزدگرد -ج

شاهی چنان هولناك و درنده که در عمل از هیچ کاري رویگردان نیست. دختر اولین و آخرین کسی است که

پادشاه می شود و تصویر شاهی را نشان می دهد که قدرت در دستانش چقدر خطرناك است. او به هیچ چیز و

هی گرسنه است، چون خود او. هیچ کس رحم نمی کند. دختر وقتی پادشاه می شود، پادشا

[ پادشاه ] به من چیزي براي خوردن بدهید. دختر:

براي خوردن چیزي؛ سفره اي اینجا هست. آسیابان:

نان خشکدختر:

فطیري براي تو می سازمآسیابان:

Page 57: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۵٧

) 52: 1383بیضایی بهرام ، (به من گوشت بدهیددختر:

حتی وقتی که پادشاه غذا را می خورد دختر می نالد که (پادشاه) شام او را خورده است.

آنچه او خورد خوراك شب من بود [ در نقش پادشاه ] زبان ببند پتیاره گیسو بریده، به من آب بدهدختر:

) 14(همان : ص

درست چون خود دختر.گري دختر، مردي آشفته است که به دیوانگان می ماند؛ یپادشاه به باز

[ -[ میخندد ] چه سوري بود، چه سوري بود؛ و من در آن مهمان بودم. [ گریان ] پادشاه کشته نشدهدختر:

نعره می کشد به نقش شاه ] همسایگان ما را رها کرده اند لشکر بیگانه همه جا دیده شده. [ ناالن ] بگریزید!

) 15همان : راستی پادشاه است؟ (چگونه می شد دانست که او به -نهآسیابان:

در روایت آخر دختر پادشاهی را به تصویر می کشد که براي رسیدن به هدف خود به هر کار خالف اخالق و

زننده اي دست می زند. با نقشه اي شوم زن را به سوي خود می کشاند تا با همکاریش آسیابان و دختر را

کشته و با هم فرار کنند.

زن -3

ن در نقش زنز -الف

توانست می که صورتی در است زن شخص، این نام که چرا است این کند می توجه جلب اول نظر در آنچه

حاالت که کلماتی صحنه توضیحات تمامی در .متخاصمند جنگنده دو گویی دو هر دختر و زن .باشد مادر

با غران؛ زده؛ شگفت آمده؛ شور به .از انرژي سرشار و اقتدارند و قدرت داراي کند می بیان زن را

زن است، مقتدر شاه که جا هر و . است خود حریم خانواده مدافع .... و کند؛ می فریاد زند؛ می …چوبدستی

و تعدي مورد که اي جامعه . است جامعه یک سرکلیت بر بحث نمایشنامه این در« کند. می ایفا را او نقش

: 1383، الهام باقري ( » کند. کوتاه مردم از سر را متجاوز شر خواهد می که انسانی و گیرد می تجاوز قرار

و است تر بزرگ جامعه یک از نمادي که دخترش و زن آسیابان، خانواده یعنی – کوچک جامعه این در) 98

طرح با کند می تالش که . اوست است خانواده این حریم زن مدافع – جامعه آن آدمهاي نماد هایش آدم

خونریزي ، و جنگ که بدون کند می تالش او . برهاند مرگ از را اش خانواده خود و پیاپی، هایی نقشه

سازد. نابود است آفریده که آنچه را خواهد نمی و تواند نمی آفریننده . برساند به آرامش را شده ایجاد بحران

میان از را ازلی مادر بزرگ این بیضایی .دارد باور را مادر - زن محوري اي اسطوره ، دیدگاه بیضایی بهرام

جالیش و درخشش امروز حال و رنگ با و اش برگرفته چهره از را زمانه غبار بازیافته، هاي گمگشته، اسطوره

ملموس، غایت است به انسانی بیضایی، آثار در زن چهره . آورده در نمایش به ما زمانه با همساز داده و

Page 58: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۵٨

او زیرا :آوریم خاطرنمی به را نامش اما شناسیمش می که زنی .اي وافسانه شکوهمند شدنی، حس زمینی،

هاي دوره به مربوط بیشتر که تاریخی هاي حکایت لذا در . زن یک در هیأت است زنان همه از تصویري

زن کف بر را ناپذیري تسلیم شمشیر ناچاري، و اوج ناتوانی در بیضایی است، ما سرزمین بر بیگانگان سلطه

در دهد، می همخوابگی به تن حتی یزدگرد مرگ درنمایشنامه اگر زن) 28: 1367، شهال الهیجی ( می نهد.

نه است؛ خانواده این گرسنگی از نمردن و بدبختی فقر و از نجات و اش خانوده جایگاه حفظ براي نیاز اوج

ستایش من براي زن " اما بیضایی معتقد است که .زرفراوان و ثروت روي از نه و طلبی تنوع و شهوت از روي

در این است که هرگز نیاز شخصی خودش را مصلحت عام جا نمی زند . زن چنان بیزار و نومید است که حتی

دیگر به فکر دفاع از خودش نیست . هیچ کدام از آنچه به او می بندند معلوم نیست واقعا اتفاق افتاده باشد . .

ت او واقعا با همسایگانی بوده ، همچنانکه هیچ وقت نمی بینیم او با شاه بوده باشد . و ضمنا هیچ جا معلوم نیس

یادتان باشد که این در قصه هاي مادران ما ، ساخته دنیاي خیال زنان این کشور است که شاهی یا شاهزاده ایی

ابان مرده بود : تا زمانی که واقعا براي نجات شان می آید . من فقط بقیه قصه را می گویم ؛ این در ذهن زن آسی

شاهی از راه می رسد و از نجات او حرف می زند . و زن را به تزلزل و امید و جنگیدن با خود وا می دارد ،

ولی در عین حال آنقدر این ارزیابی را طول می دهد که آسیابان بیاید و او را بکشد . او هر بار گذاشته آسیابان

زن طراح اصلی این نمایشنامه است ایده قصه گویی از ) 208: 1386، حمید امجد ( "بکشد . آرزوهایش را

سوي او آغاز می شود و تمامی اعتراضات از زبان او بیان می شود. بی پروا آنچه را که می خواهد، با زیرکی

تمام می گوید و این راه را تا آخر ادامه می دهد. هرگاه آسیابان اعتراف به کشتن پادشاه می کند او با زیرگی آن

وغ می نامد تا حکم مرگ با اعتراف صریح آسیابان صادر نشود. را در

زدم! -او را -منآسیابان:

نشانند و می به بازي و خوشدلی؛ آنچنانکه در نوروز شاه ساختگی را می -[ آرام کنان ] -تو او را زدي زن:

) 19: 1383، بهرام بیضایی زنند. (

به راحتی این کار را توجیه می کند. این زن به مرد خود بارها خیانت کرده است و

از این زن اندیشه ام نیست؛ زیرا پیش از این بارها به آغوش مردمان رفته است. آسیابان:

نامرد!زن:

بی خبر نیستمآسیابان:

هرکس را مشتریانی است!زن:

همسایگان؟آسیابان:

Page 59: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۵٩

بیضایی سال بی برگی از گرسنگی رهاندمتان؟ (فتم پس که نانمان می داد؟.... بد کردم که در اگر من نمی رزن:

) 58 : 1383بهرام ،

و یا

مرگ به تو زن!آسیابان:

چرا؟ با تو کدام خوشی را دیدم؟ من جوان بودم که به این سیاهی پا گذاشتم هم صحبت من سنگی بود زن:

) 64همان: نهاده کنار سنگی دیگر. (

ب: زن در نقش آسیابان

مردي را به تصویر می کشد که هیچ گاه این گونه در چشم او نبوده، طماع، سودجو و معامله گر؛ که به ، زن

راحتی فریب سکه هاي زر را می خورد و حتی کارد خود را براي کشتن پادشاه تیز می کند اما از ترس سواران

شاه دست نگاه می دارد.

) 35صهمان ، باش؛ اما بدان که من آسیابانم، نه گردنه زن: ([ آسیابان ] نه اي مهمان! تو هر که هستی زن:

ج. زن در نقش یزدگرد

این پادشاه چنان زیرك است که بیشترین ترفند را جهت کشته شدن به دست آسیابان انجام می دهد. به دختر

لمی کند که سالها آسیابان تجاوز می کند، آسیابان را حقیر و پست می گرداند، سعی می کند آسیابان را متوجه ظ

از سوي پادشاه بر او رفته، تمام بزرگی خود را به رخ او می کشد و حتی کار را به جایی می کشاند که خود را

مردي راهزن می نامد که آنها را به بازي گرفته تا همه گونه استفاده از آنان ببرد. پادشاهی که در سیاست و

. بازیگري و فریب چیزي چون آسیابان می باشد

[آسیابان ] نیک خود را شاه خواندم و شما را فریفتم، به خوراکی و جاي خواب و همخوابه ها، نیک شما را زن:

ریشخند خود کردم. نیک بازي دادمتان به بازیگري. من کدام که دربانی ام دهند؟ هر کوچه گردي می تواند از

چه آسان.... چه کسی گفته -چه آسان -د. هاهدر آید و به نام شهریاري بندد و به رختخواب دخترت فرود آی

آیا -؟ی، یا کنیزکانی خوبروخمن پادشاهم، هیچ در چهره ي من نور ایزدي هست؟ آیا سپاهی دارم، یا کا

) 45: همان؟ ( -مردمی دارم

زن آسیابان نقطه مقابل دختر است، او به شوهرش خیانت می کند، اگر چه این خیانت براي زنده نگهداشتن

خانواده اش است. تجربه رنج سالیان زندگی با آسیابان، به زن نوعی شجاعت و بصیرت می بخشد. بدین گونه

و محاکمه می شوند، اما در جریان پادشاه از سوي خانواده آسیابان و خانواده آسیابان از سوي خودشان داوري

این دادگاه یاران شاه نیز محاکمه می شوند و آسیابان و خانواده اش بارها دادگري و داوري آنها را مؤاخذه می

کنند.

Page 60: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۶٠

نه اي بزرگواران، اي سرداران بلند جایگاه که پا تا سر زره پوشید! آنچه شما اینک می کنید نه دادگري آسیابان:

) 7: 1383بیضایی بهرام ، . ( ز دیگري. آنچه شما اینک می بینید یکسره بیداد استاست و نه چی

گانی می نامد که تنها از گرده آنان ه زن به راحتی عملکرد سرادارن را به زیر سؤال برده و آنان را چون نوکیس

بار کشیده اند.

ي؟ بزکشان را ببین. بلند تبارانی از شما از [ به سردار ] هاي اي درشتگوي؛ کدام چاره سازي، کدام دلسوززن:

گرده ي ما تسمه ها کشیده اید... فرق من و تو یک شمشیر است که تو بر کمر بسته اي.

زبانت ببرد!سردار:

) 27و 28 همان :و تو شمشیر را براي همین بسته اي (زن:

و یا به موبد این گونه پاسخ می دهد.

وز برجاست. مردمان را بادي به گفتار گرم، آیین ستیز آموخت.بسیار آتشکده ها که هنموبد:

) 38صهمان ، پر نگو موبد؛ در مردمان به تو باور نیست از بس که ستم دیده اند. (زن:

و یا در جاي دیگر در شروع روایت آخر.

آه اینان چه می گویند؛ سخن از پلیدي چندانست که جاي مزدا اهورا نیست... باید سراسر ایران زمین موبد:

پندنامه بفرستم.

پندنامه بفرست اي موبد، اما اندکی نان نیز بر آن بیفزاي. ما مردمان از پند سیر آمده ایم و بر نان گرسنه ایم. زن:

) 58 : همان(

بلند جایگاه در طول روایات مختلف از سوي آسیابان و خانواده اش به تدریج و حال آخرین داوري سرداران

چهره واقعی پادشاه را که همواره در پشت صورتکها پنهان بود کشف می کنند. جهانی که در آن به فرمان شاه

انی می دریا دل، خود را بی شکست می دیدند اینک با واقعی ترین تصویر پادشاه از سوي خانواده آسیابان جه

شود غیر قابل دفاع.

...او براي ما جهانی ساخت که دفاع کردنی نیست.سردار:

اینک به راستی براي سرداران مسجل می شود که پادشاه خودکشی کرده است. بهرام بیضایی در این رویداد، به

به گزارشی افسانه اي تمامی و به طور کامال مستقل داستان خود را می گوید داستانی که در آن گزارش تاریخی

به را ساسانی دوران بر حاکم نظام طبقاتی یزدگرد مرگ نمایشنامه در ها شخصیت انتخاببدل می گردد.

.آورد می پناه عوام به و گریزد شاه می که اینجاست جالب . عوام لشکریان، موبد، شاه، گذارد: می نمایش

پناهنده می داشتند، را اعدامشان قصد که آسیابانی خانواده به اعراب حمله برابر در نیز همراه موبد به لشکریان

زوال به محکوم ریخته گاهش تکیه دیوار که و موبدي ندارد خارجی وجود دیگر ،موبدان حامی شاه .شوند

Page 61: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۶١

و حاکم روابط مرگ د،یزدگر مرگ و نمایشنامه است حاکم دین مرگ حاکم، نظام مرگ یزدگرد مرگ. است

کند: می چنین پیشگویی بیضایی و آیند! می دیگر کسانی اما رود می کسی. است محکوم

سیاه تاراي درفش داوري؛ بود این بود سپید درفش که شما را.رسند می راه از اصلی داوران اینک آري، :زن

) 69: 1383( بیضایی بهرام ، باشد! چه آنان

ظهورمی خاص شکلی به آثاراو از درهرکدام این مولفه که است بیضایی آثار هاي شاخصه دیگر از اعتراض «

جاي چندین در را خود راست و رك و خشن تند، اعتراض بیضایی ) 402: 1378، زاون ( قوکاسیان».کند

که گونه آن را ها آن هاي تاریخی، داستان دادن قرار دستمایه با بیضایی نماید. مطرح می زن زبان از نمایشنامه

آن برآیند از تا کند می تاریخ وصل به را تاریخ او . بزند را خود حرف تا کند روایت می پندارد می خود

.برسد و روشنگري شناخت یک به مخاطب

هنوز ما جنگ آزماي جنگاور سرداران نوردیده؛و در گیتی را سراسر دشمن که بنگرید را روزگار - اي زن:

.ستانند می رعیت از کینه

خاموش! سرکرده:

یزدگرد: مرگ نمایشنامه از دیگر جایی در یا و

خود نان آب و جز که اینان .مانند می خود پستی به نژاد پست مردمان این .اندیشند می خود به اینان سردار:

بنگر؛ را ناپذیر زشتخوي چاره جانوران این دژم؟ چهره جز و پلشتی دید جز چه اینجا پادشاه . ندارند دردي

.افزاید نمی بر مردمی را ایشان نیز شاهان دلسوزي دولتمندان و سازي چاره که

ما گرده شما از چون تبارانی بلند . ببین را بزکشان کدام دلسوزي؟ سازي، چاره کدام درشتگوي؛ اي هاي زن :

تو و من فرق اید. در آوردیده ما روزگار از دمار شما . نوکیسه آن نوجامگان همه و شما . اید کشیده تسمه

.اي بسته برکمر تو که است شمشیر یک

دیگر: جایی در باز و

.آموخت ستیز آیین گرم، گفتار به باید مردمان را . برجاست هنوز که ها آتشکده بسیار :موبد

.دیده اند ستم که بس نیست از باور تو به مردمان در موبد؛ نگو پر زن:

و با گذراند می خویش هنرمندانه و خالق ذهن صافی از آن را کرده، انتخاب را تاریخ از مقطعی بیضایی

به نظر . بشناسند کنند، می زندگی آن در که را تا شرایطی زند می تلنگري آنها به خود، مخاطبان به گوشزد

و آلمان نوزدهم قرن آوازه بلند فیلسوف – هگل از جمله بزرگ فالسفه از بعضی همانند بیضایی رسد می

او نیز شود؛ می تکرار همواره تاریخ که تکیه نهاد این واقعیت بر خود معروف تاریخ فلسفه در که -0 اروپا

تاریخ براي تلخ هاي تجربه که خواهد می خود عصر هم از انسان دیدگاه این با و است چنین که است معتقد

Page 62: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۶٢

واقعیتاین به را جامعه فرد فرد او .داند می مسئول قبل تاریخ، در را جامعه افراد تک تک و نشود تکرار او

باید و جایگاهش موقعیت اندازه به نفر هر امور، گرفتن و سامان اوضاع شدن درست براي که خواند می فرا

.بزند سازي نو از و سازي خود به دست

پا دار بر که نشنیدي .شود نمی گون دیگر ما راي ؛زندیک گجسته اي مزن پا و دست مکن؛ تکاپو موبد:

شده؟

نکنم؟ میتوانم که را کوششی چرا زن:

شرایطی هر نپذیرفتن و مسایل از بسیاري به گفتننه پس . خطاست کردن تجربه را تجربه که است معتقد او

.ستم و استعمار طلبی، قدرت تبعیض، سیستم به گفتن نه قدرت یعنی .دهد می یاد خود مخاطب به را

سخن نه با جامعه، پایین طبقه یعنی کارگر، کشاورز طبقه از مردي . شود می آغاز نه با یزدگرد مرگ نمایشنامه

نماید: می شروع را خود

نه کنید اینک می شما آنچه ! پوشید زره سر تا پا که بلند جایگاه سرداران اي بزرگواران، اي نه، آسیابان:

.است بیداد یکسره یکنید م اینک آنچه شما دیگر، چیزي نه و است دادگري

بر افتاده که زمین روي آن وسط در جسدي . است نیمه تاریک آسیابی یزدگرد، مرگ نمایشنامه در مکان "

خورد، می را گذشته افسوس مدام طول نمایشنامه در که - زده وحشت آسیابانی . زرین چهرکی اش چهره

به و است رهایی فکر در مدام طول نمایشنامه در که - گریزان زنی ، -اندیشد نمی آینده به کرده و خم سر

هراسد نمی مرگ از دیگر که خویش نجابت رفته دست از جنون در - ناالن دختري و -اندیشد آینده می

روشن را همه و وضعیت موقعیت نمایشنامه ابتداي در صحنه .توضیح - ندارد دادن دست براي از چیزي چون

زند؛ می سق خشک نان همراه خانواده به که آسیابانی و نان براي کنند می گندم آرد آن در که آسیابی .کند می

دختر است زنان زهدان و مردان تخم کننده پاك ناهید-شود؛ می گرفته دختر از که و پاکی آرد سفیدي تقابل

. شوم سپید پا سرا تا ریختم خود می سر بر بود مانده آرد اي کیسه اگر دختر: خواهد. کمک می او از مدام

. -داد شستشو می اي چشمه در و خود؛ دختر جاي به یا گرفت؛ می اي فرشتهجاي مرا پیکر هور ناهید شاید

کند غربال می که زنی حاکم؛ طبقه حاکمیت شدن انداخته یعنی بر موجود وضع تغییر آسیاب و چرخ گردش

بر صورت کس هر که سیما چه ایی . است مرده شاه نشان که تنها زرین سیما چه ایی ! ناسره از را سره شاید

عوام به دادن فرمان و خشم جز که - دهنده خشمگین، فرمان تندخو، - حکومتی گروه شود. می شاه زند

) 412: 1379، زاون (قوکاسیان ." یابند عوام نمی همین جز پناهی وحشت در و ندارند هنردیگري

باشند هم مقاوم قدر چه هر گندم هاي دانه آسیا، در .شود می آرد غله آن با که ایست وسیله آن )آسیاب( سیاآ

آن چیز در همه و است آسیاب جهان نمایشنامه، جهان .شوند خرد می سخت سنگ فشارهاي زیر باالخره

Page 63: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۶٣

. آن از جهان خارج بیرون، بزرگ جهان از است اي نشانه این نمایشنامه، در آسیاب واقع در .افتد می اتفاق

آن بوده از پیش آنچه دیگر آید می بیرون آن از که محصولی شده و خرد آسیاب سنگ فشار زیر در آنچه

نمایشنامه در حوادث .شوند می آرد و خرد گندم هاي چون دانه نیز آن داخل هاي آدم اعتبار این به . نیست

آنها هر . اند جهان این مردم نماد اش خانواده و آسیابان . دهد می رخ آسیابان یک خانواده براي و آن درون

کار در از گزافی تاوان چنین با آنها اما .شود می و نابود خرد آسیاب هاي سنگ زیر وجودشان از قسمتی روز

و تاراجگران نصیب رفته شان یغما به وجود تمام البته حاصل و دسترنج حاصل که نمی برند . چرا اي بهره آن

را آنها کردن ، بردار فرمان و اند آمده در به آسیاب شاه سرداران و عامالن واینک شود می زورگویان

و وآشفتگی وخامت نمایشنامه، در بادو توفان نظیر کلماتی مکرر بردن کار به با بیضایی.اند صادرکرده

.کشد می تصویر به اش شاعرانه و و جذاب معنا پر بسیار زبان با را اوضاع پیچیدگی درهم و نابسامانی

باد .کند می گوشزد را مهمی و مسایل کرده یکی تازیان سپاه نیروي با را باد نیروي طور موازي به بیضایی

آدمهاي .گرداند می خوش تغییر دست را چیز همه خود راه سر و آید می پیش با سرعت که است نیرویی

و نشانه آسیاب که دنیایی در. هراسند در افزاید می خود شدت به لحظه هر که باد بیرون از نیز آسیاب درون

دارند خود راه سر چه هر آیند و می پیش به باد چون سرعتی با تازي سپاه سواراناست، آن از تمثیلی

که چرا . هراسند در از باد آسیاب، داخل اضمحالل به رو قدرت دولتمردان جانب دیگر از . کنند می تخریب

یک را تاریخ.شد خواهند جاي کنده از تکانی کوچکترین با که دانند می و ندارند اقتدار خود بر اعتمادي دیگر

خوردگان شکست و مغلوبین تاریخ توسط بیان یزگرد مرگ . مغلوبین بار یک و نویسند می شدگان پیروز بار

ئه تبر است براي دادگاهی است انگار این نمایشنامه منطبق است بر خود نظریه تاریخگرایی نوین.این نمایشنامه

به را یک جامعه فرهنگی اجتماعی، هویت زن زبان از بیضایی اند و گرفته قرار هجوم مورد که آنها . خود

کند: می گوشزد به زیبایی را حمله و هجوم و کند می تصویر خوبی

.است باز کاروانسرا مثل درش که اینجاستزن:

که وقتی و کند می تحمل و صبر که ملتی . ملت هم به و قدرت به هم است تذکري یزدگرد مرگ نمایشنامه

به درها که هم دالیلی از یکی شاید .شود پیدا می منجی این و گردد می منجی یک دنبال شد ریزسر صبرش

شعار او چون و کرد می بیداد ستم و ظلم شرایطی که در بود؛ منجی آمدن از مردم تصور شد، اعراب باز روي

یک هزاره هر پایان در بودند معتقد که ایرانیها چرا . اوست خود منجی که ر انگا داد، می و برابري برادري

ناجی و رسیده سر به هزاره کردند می فکر بود که این اعراب از آنها استقبال دالیل از یکی و آید ناجی می

خسته شاهی از اگر یعنی .افتد می اتفاق ما براي مدام که است تاریخی اتفاق یک این البته .آید که می است

چون ولی بستیم نمی دل آن به هرگز تاریخی داشتیم آگاهی اگر که بستیم دل دیگري چیز به شدیم ناگاه

که معتقدند شناسان تاریخ از اي عده .شویم اسیر می تاریخ دام در دوباره ندارد وجود ایران تاریخی در شعور

Page 64: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۶۴

و است تراژدي اول شاید بلکه نیست گذشته همان تاریخ عینا تاریخ تاریخ، تکرار در و شود می تاریخ تکرار

هم دیگر اي دسته و کند می طی را خود تحولی تاریخ سیر گویند، می هم دیگري عده و ! کمدي آن تکرار

نداریم نقشی هیچ که تاریخ برابر در مفعول هستیم یک ما و کند می حرکت خود به خود تاریخ معتقدند که

معتقد و داند می ایستادگی با همراه و دانش خرد علم، سوي به حرکت را تاریخ درون در نقش انسانها بلکه

ملت این که اینجاست نکته اما .تري ببرد روشن سمت به را آن و بدهد جهت تاریخ به تواند انسان می است

که دیده بد قدر آن چون .باید بایستد چه براي اصال داند نمی که است شده داشته سالح نگه خلع قدر آن

یزدگرد، مرگ در یعنی .حکومت کند کسی چه که کند می فرقی چه حاال پس گنجد، تصورش نمی در بدتر

رسیده استخوان به کارد. بیاید دیگر کسی ندارد فرقی حاال که هست قدر قدرت آن طرف از پلیدي و زشتی

به خواهد می ! بیضایی تاریخ دیدگان ستم به شبیه یعنی . دارد بیشتري ملت شباهت به آید می که او ظاهرا

دوباره قبلی بالهاي تاریخی شود می باعث تاریخ شناخت چون . کند تاریخی پیدا فهم که کند تفهیم مخاطب

کنیم؟ ایجاد تغییري خواهیم چگونه می نشناسیم واگر داد تغییر آنرا توان تاریخ می شناخت با . نیاید سرش بر

پیدا تاریخی فهم و بگیرم خودم عبرت تاریخ از من تا دهد می قرار ما جلوي یک آیینه مثل را تاریخ بیضایی

اینصورت غیر در که چرا پیدا کنم نجات است کرده احاطه مرا که تاریخی از روز بتوانم یک شاید تا کنم

قدرت از و ایم تاریخی بوده هاي بحران در همیشه ما . شد خواهیم هاي تاریخی مصیبت دچار همچنان

خویشتن آید نظر می به .اند گرفته بازي به را ملت این همواره پنهان قدرت هاي دست و .ایم خورده فریب

گریخت شاید نمی خویش خویشتن از پادشاه اگر . است ساخته یزدگرد را مرگ ساختمان و پی انگار گریزي

. شدیم نمی ور غوطه دیگر منجالب یک درون در ما اینگونه شاید و افتاد نمی تاریخی، اتفاقات این

بررسی خاستگاه اصلی فرجام یزدگرد سوم آخرین پادشاه سلسله ساسانی 2 -3-2

اصل داستان فرجام یزدگرد شاه پس ازشکست از تازیان ، تنها در کتب تاریخی و منظومه شاهنامه موجود می

باشد و ابتدا روایت تاریخ را بررسی کرده و سپس به ماخذ داستان شاهنامه می پردازیم .

آنچه تاریخ نگاران بیان می کنند این است : ریخی فرجام یزدگرد شاه :بررسی مدارك تا

یزدگرد سوم پس ازتالشهاي فراوانی که براي جمع آوري سپاه و نجات کشور می کرده درمرو بدست -

) 208 :1331،ذبیح اهللا بهروز هـ .ق ( 30آسیابانی به قتل رسیددر سال

208 :هـ . ق قمري ) قتل یزدگرد را به دست آسیابان نوشته اند ( همان 31عده اي دیگرازمورخین درسال ( -

(

» پس یزدگرد به مرو گریخت و به آسیایی درآمد . آسیابان او را درخواب به طمع زرو مال بکشت...«... -

میشه می توان به صحت تاریخ شک کرد. می ) بر طبق نظریه تاریخگرایان نوین ه 4: 1383 ، بهرام (بیضایی

Page 65: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۶۵

می توان هزاران سئوال بی جواب درآن -همان گونه که او مارا به بازي می گیرد –توان آن را به بازي گرفت

یافت ودرآخر می توان آن را به دروغ آلوده و یا با تحریف بی اعتبارش کرد.این عدم صداقت به منابع تاریخی

شاید به دو دلیل عمده باشد.

گارش درآمده که تنها مدح امیروسلطان بگوید و تاریخ این سرزمین یا به دست وقایع نگار خود فروخته به ن -1

یا قلم تاریخ نویس بیگانه آن را به رشته تحریر درآورده ، که خالی از غرض نمی باشد.

احکام تاریخ همواره قاطع و غیرقابل برگشت جلوه می کنند. چون به ظاهر درباره وقایعی صادر می شوند -2

که اتفاق افتاده اند.

برهرلحظه ازاین کل گویی بزرگ تاریخ می توان اندیشید ، تا چه حد درآن تردید و ابهام موج می با اندکی تأمل

زند. بنابراین بادقت دراین روایت تاریخی مهمترین پرسش این است .

راوي این روایت تاریخی کیست؟ پادشاه ، آسیابان ، یا اشخاص دیگر . -

نمی تواند داستان خود را به دیگري بازگو کند. الف: پادشاه که بدست آسیابان کشته شده پس

ب: آسیابان که پادشاه را به انگیزه بدست آوردن جواهراتش کشته مگر دیوانه است که داستان را به کسی

دیگري بازگو کند تا او را به خاطرقتل پادشاه و یا به طمع مال واموالش بکشند.

همان افرادي که مورد توجه تاریخگرایان نوین -می برد.پ: تاریخ ازاشخاص دیگري دراین داستان نامی ن

پس چه کسی این روایت تاریخی را دردو جمله بیان کرده ؛ این شاهد تاریخی کیست که تاکنون پنهان -است.

مانده ؛ آیا پیروزشدگان ( عربها ) می باشند؟ دراین باره تاریخ سکوت می کند وهنرمند شک . هنرمند دنیاي

ازد و براي ساخت اینچنین جهانی می باید ازواقعیت شروع کرد؛ ازآنچه که درذهن همگان خودش را می س

شکلی از واقعیت است. هدفش نه کشف و ارائه واقعیت بلکه رسیدن به آن بخش دست نیافتنی و فریبنده

یزدگرد ایست که مانند سراب درلحظه دسترسی محو می شود. باز می گردیم به دوجمله روایت تاریخی فرجام

سوم .

پس یزدگرد به مروگریخت. « ... -

و به آسیایی درآمد -

...»به طمع زر و مال کشت –درخواب –آسیابان او را -

با توجه به این جمالت اطالعاتی که تاریخ دراختیار ما قرار می دهد بدین شرح می باشد:

تعداد شخصیتهاي روایت : دو نفر ، آسیابان و یزدگرد. -1

آسیابان او را می کشد. -یزدگرد درحال گریز به آسیایی وارد می شود ب -رویداد : الف -2

انگیزه فرار پادشاه : نامشخص -3

انگیزه قتل پادشاه : به طمع زر و مال پادشاه -4

Page 66: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۶۶

زمان وقوع جنایت : شب درهنگام خواب -5

مکان : آسیاب -6

اما آنچه تاریخ ازبازگو کردن آن امتناع می ورزد

آیا آسیابان می داند که این مردپادشاه است ؟ -1

آیا پادشاه به آسیابان گفته که او یزدگرد پادشاه ساسانیست؟ -2

آیا یزدگرد به هیبت یک پادشاه وارد آسیاب شده یا مفلوك و با خورجینی از طال وارد آسیاب گشته؟ -3

ادشاه به آسیابان گفته که چرا به این مکان ( آسیاب) وارد شده است ؟آیا پ -4

چرا پادشاه گریخت ؟ -5

آیا مردي درحال فرارباخود زر و مال دارد؟ -6

پادشاه چه مدت در پیش آسیابان می ماند؟ -7

آسیابان خانواده دارد یا تنها زندگی می کند؟ -8

آسیابان به چه وسیله اي پادشاه را می کشد؟ -9

نام آسیابان چیست؟ -10

پس ازگذشتن یزدگرد برسرآسیابان چه می آید؟ -11

12- ...

و هزاران سئوال دیگر که تاریخ نه مطرح می کند و نه پاسخی براي آن دارد. بنابراین ، این روایت مدرکی ناقص

از سوي دیگر تاریخ یک طرفه به قاضی می رود و ناگون آن را بیان کرد.است که می توان به هزاران شکل گو

بی هیچ رعایت عدالت و بررسی شواهد حکم خود را به محکومیت و گناهکار بودن آسیابان صادر می کند.

تاریخ هیچگاه درمحکمه خود یزدگرد سوم پادشاه ساسانی را به دلیل فرار از برابر تازیان ، و بی خبربودن

ضع حال مردم و ظلم وستم به آنان به محاکمه نمی کشد. شکست را به گردن مردم می اندازد که دربرابر ازو

دشمن و با نان وخرما به استقبال رفته اند ؛ و ظلم وستم را حق آنان می داند. چرا که مردمان جانوارنی اند ، که

نه ایزدي اند و نه راه مغان دارند.

ا اینگونه بررسی می کنیم. دراین مبحث روایت تاریخ ر

چه کسی به مرو گریخت ؟ یزدگرد -1

یزدگرد به کجا گریخت ؟ مرو -2

یزدگرد درمرو چه کرد؟ به آسیایی وارد شد. -3

چرا یزدگرد به مرو گریخت و به آسیایی درآمد ... -4

Page 67: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۶٧

او ما می توانیم دالیل متأسفانه تاریخ به این پرسش آخر، پاسخی نمی دهد و داوري نمی کند. اما به عوض

زیادي براي فرارپادشاه و ورودش به آسیاب بیاوریم به عنوان مثال : یزدگرد ازدشمنان بیگانه ، سرداران خائن ،

پیمان شکنان ، و ازترس جانش گریخت؛ می خواست چهره عوض کند تا کسی او را نشناسد ، می خواست

ابد و به همین دلیل به آسیایی بی نام و نشان وارد شد تا خود خود را سر به نیست کند تا کسی جنازه اش را نی

را پنهان کند.

درعوض تاریخ داوري خود را درباره آسیابان به صراحت بیان می کند

یزدگرد به کجا وارد شد ؟آسیاب -1

چه کسی درآسیاب است ؟ آسیابان -2

آسیابان چه کرد ؟ درخواب او کشت -3

چرا آسیابان یزدگردرا کشت ؟ به طمع زر و مالش -4

تاریخ به هیچ انگیزه دیگري درمورد کشته شدن پادشاه به دست آسیابان فکرنمی کند. او آسیابان را به گناه

آزمندي و طمع درثروت بزرگان محکوم می کند و این عمل را یک رفتار کامال پیش بینی شده از سوي

فرودستان می داند.

ا آیا نمی توان انگیزه دیگري جایگزین مدرك ارائه شده از سوي تاریخ کرد؟ام

چرا آسیابان یزدگرد را کشت ؟

به انتقام مرگ فرزندش که به نام پادشاه به سربازي بردند و جنازه اش را آورند. -1

آسیابان با قبول سکه هاي طالي پادشاه به شرط کشتن ، او را درخواب می کشد. -2

سیابان می پذیرد که سرپادشاه را براي کسانی ببرد و ازآنان طال بگیرد. آ -3

آسیابان توسط پادشاه تحقیر می شود تا به خشم درمی آید و او را بکشد. -4

آسیابان پادشاه را به خاطرنجات یک ملت می کشد. -5

اه ساسانی است.بنابراین داوري تاریخ این موارد درصورتی اتفاق می افتد که آسیابان بداند که مرد ، یزدگرد پادش

بی اعتبار و شبهه برانگیز است.

چگونگی نگارش این نمایشنامه با استفاده ازروایات تاریخی و داستان سروده شده شاهنامه به همراه تغییراتی که

بیضایی درکل داستان بوجود آورده است عبارتند از:

استفاده از عناصر ثابت -الف

مکان : آسیاب -1

زمان : برابر با حمله اعراب به ایران و فراریزدگرد سوم به مرو -2

موضوع : مرگ پادشاه به دست آسیابان -3

Page 68: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۶٨

تغییرات و رویدادهاي جدید دراثر -ب

افزوده گشتن شخصیتها ازدونفر( پادشاه و آسیابان ) به شش نفر ( آسیابان ، همسر ودختر ، سردار ، سرکرده -1

موبد و سرباز ) ،

محکوم شدن آسیابان و خانواده اش به مرگ ازسوي سرداران به جهت کشتن پادشاه -2

روایت داستانهاي مختلف ازچگونگی وانگیزه مرگ پادشاه ازسوي خانواده آسیابان -3

بازي کردن نقش پادشاه ازسوي اعضاي خانواده آسیابان -4

دیگر محاکمه کردن تمامی شخصیتها توسط یک -5

شکستن چهره اسطوره اي پادشاه درروایاتی که ازسوي خانواده آسیابان بیان میشود. -6

مرگ همه شخصیتها اثردرپایان داستان -7

قصه گویی دراین اثرراهی است براي گریزازمرگ ، به مانند تمهیدي که شهرزاد جهت نجات خود ازدست امیر

آسیابان قصه می گویند تا زمان مرگ خود را به تعویق بیندازد. بیضایی با انجام می دهد. دراین جا نیز خانواده

استفاده ازداستان شهرزاد چهارعنصر اصلی آن داستان را به اثرخود وارد می کند.

شگفت انگیز بودن داستان ها براي شنوندگان -4زن آغاز گر تمامی قصه ها -3قصه گویی ، -2مرگ ، -1

خود

یابان نقش شهرزاد را به عهده می گیرد و با آغاز نخستین روایت کنجکاوي سرداران را بر می این میان زن آس

انگیزد تا اولین پرسش ازآسیابان پرسیده شود.

کشنده پادشاه رانه اینجا ، بیرون ازاینجا بیابید! پادشاه پیش از این به دست پادشاه کشته شده بود . آن که زن :

) 12 :1383 بهرام، بیضایی اتوان . (اینجا آمد مردکی بود ن

به درك و دریافتی از اوضاع –تاریخ اواخر دوره ساسانیان –لذا ابتدا الزم است با رجوع به منابع تاریخی

سیاسی ، تاریخی و اقتصادي و فرهنگی و .. آن دوره رسید تا در تحلیل نو تاریخ گرایانه حاضر ، به شناخت

الزم رسید .

اختالفات شدید -گ در فشار عوامل داخلی رساسانیان دوره مسئله انگیزي است. یک شاهنشاهی بزاواخر

، در یک انقالب درونی و در برخوردي نظامی که در ارزش و - طبقاتی، فساد، ظلم واز هم پاشیدگی نظام مولد

، نزاع اعضاي خانواده اهمیت آن تردید است، فرو می ریزد. از هم پاشیدگی دولت ساسانی، بیقراري سلطنت

شاهی و خودسري موبدان وحکام، چنان اوضاع آشفته اي را پدید آورده است که هیچ مورخی حتی موفق نشده

است طول سلطنت شاهان را درست بنویسد.در این میان طرز نگاه برخی از مورخان دوره ما و نتایجی که از کار

جانبه در باره این دوره باز داشته است. عوامل باال خود آنان حاصل شده است ما را از داوري درست و همه

کافی بوده تا تواناترین امپراتوري ها را در فشار قرار دهد ونیروي آن را چنان تحلیل برد که از آن چیزي باقی

Page 69: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

۶٩

نگذارد. آخرین شاهان ساسانی برسر تاج وتخت، با هم، با خاندان شاهی و باالخره با مشکالت فراوان کشور

ر بودند ونمی توانستند ونتوانستند نیروي قابل توجهی در برابر اسالم بسیج کنند. فساد کارگزاران دربار، درگی

سرداران،حکمرانان وموبدان بیش از آن بود که بتوان به حکومت ساسانی معنی یک دولت بدهد. از طرف دیگر،

صد سال پیش براي تدارك نیروي تعیین استعداد بخش محروم شبه جزیره عربستان، آن هم در هزار وچهار

نظامی، دشوار نیست. پیش از هر چیز باید در نظر داشت که شکست ساسانیان در برابر نیروي مسلمانان نه یک

شکست نظامی، بلکه نتیجه فرو ریختن ساختار اقتصادي ــ اجتماعی ناسالم و پوسیده است. کافی است سخت

هاي کشاورزي وتولیدي، ستم بیکران موبدان ساسانی، از هم گیري هاي مأموران مالیات، واسطه هاي کار

و در درون آن دست کم -پاشیدگی عوامل مدیر در دربار ساسانی، اختالف شدید فرقه هاي مذهبی زردشتی

مزدکی و مانوي و فقر و فالکت مردمی را که باید در برابر بیگانه و خودي پایداري -زروانی و زردشتی رسمی

ر آوریم تا بهتر دریابیم که ملت ایران در آن هنگام ، عالقه مند به مقاومت و حفظ نظام موجود می کردند در نظ

در طول تاریخ دیده شده است که هر گاه مردم " نبود، حتی اگر می دانست که به وضع بهتري نخواهد رسید.

ندگی آینده، انسان را از از یک نظام مسلط خسته شده باشند به نظام جبارتري تن در می دهند. امید به ز

) 28: 1383دریایی تورج ، "(اندیشیدن به وضع بدتر، باز می دارد.

که هر دو طرف استعداد نظامی چندانی نداشته اند، چرا تا این اندازه برسر فتوح مسلمانان وجنگ تیدر وضعی

به نظر می ز تاریخ در دست نیست ؟و اسناد قابل اتکایی درباره این برهه ا هاي ایرانیان پافشاري شده است،

: آیدکه به چند علت باید توجه داشت

بخش مهمی از این حماسه سازي ها جعل وساخت کارهاي تاریخ سازي امثال سیف بن عمر تمیمی است که .1

جنگ هاي اعراب را نه تنها با فتوحات درخشان وبلکه با معجزات وکرامات همراه کرده است.

است، صورت گرفته باشد، بعید نیست که سرداران ساسانی وفمعر» فتوح«که به نام اگر برخی از جنگ هایی .2

با یال وکوپال، آرایش ظاهري همراه با جامه هاي رنگین و زر، سیم وجواهر نشان در جنگ ها شرکت کرده

م اجازه می باشند و حال آن که فرمانده سپاه مسلمانان براي کوچکترین وسیله اضافی می بایست از خلیفه اسال

گرفت. پیروزي سربازان پابرهنه بر سرداران ابریشم پوش، بهترین وسیله براي بیشتر سر وصدا و تبلیغ بوده

است. این پیروزي ها را بعدا جنبه حماسی بخشیده اند. اما باید دانست که جنگ ها اساسا بزرگ و پر اهمیت

نبوده است.

دو ملت ایران و عرب است. هر دو ملت عالقه شدیدي به ایجاد برخی از علل مربوط به سوابق فرهنگی هر .3

حماسه داشته اند. هر یک در طول قرون، حوادث زندگی خود را، هر اندازه هم که کوچک بوده، جنبه حماسی

بخشیده اند. هر اندازه از اشعار جاهلی که اصیل باشد، می تواند خوب نشان دهد که چگونه حتی یک عرب

Page 70: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٧٠

اسالم، با هیچ، به خود، توانایی وامکانات خویش و حداکثر به نیروي یک اسب و یک شمشیر می دوره پیش از

در مورد ایرانیان ، خداي نامه ها بالد و آن را بزرگ می کند. در اشعار دوره اسالم هم چنین چیزهایی کم نیست.

نین چیزهایی اعتباري نمی شناخت، و شاهنامه ها شواهد عظیم این کارند. حتی در آثار مانوي، که اصال براي چ

میالدي به بعد 626نشانه هایی از حماسه ایرانی دیده می شود. بدیهی است که هر اتفاقی که در طول سال هاي

بزرگ شده است. به طوریکه اصوال استخوان -چه ایرانی و چه عرب -افتاده باشد، بعدها به وسیله مسلمانان

سد به تعداد سربازان وشرح جنگ ها و این دعواي فرعی، معموال چنان بندي حوادث درست نیست تا چه ر

توجه محققان را به خود کشیده است که از پرداختن به حوادث مهم که در آنها اختالفات اساسی وجود دارد،

باز مانده اند.

ایرانیان تازه مسلمان نیز دشمنی ویژه اي با آیین پدران خود یافتندو چند چیز می توانست این دشمنی را پدید .4

آورد که مهمترین آنها بدین قرار است:

الف) محدودیتی که با کمک موبدان زردشتی براي طبقات فرودست جامعه وجود داشت که پشتیبانی از

ذهب یک نمود آن است.حکومت جانشینی و پیوستن آن با م

ب) قوانین و رسوم ثابت حکومت ساسانی در مقابل آزادگی شریعت اسالم در انتخاب خلیفه وشرکت مردم در

حکومت که در عهد چهار خلیفه اول به معنی والیت عامه بود.

ار کردن ج)اختالفات شدید برخی از احکام فقهی اسالمی با آیین زردشتی، خالصگی و سادگی آیین و بی اعتب

خون، نژاد و امتیازات پدران.

. در دوره عباسی کوشش شده است تا براي جنگ هاي مسلمانان و بویژه اعراب سابقه تراشی شود. از آنجا که 5

بر جذب ثروت و ایجاد یک دربار هحکومت عباسی در بغداد می خواست جانشین خلف ساسانیان باشد، عالو

) 18: 1371( حصوري علی : احتیاج داشت. ییبا شکوه به چنین سابقه تراشی ها

اما به رغم همه این واقعیات، سقوط دولت ثروتمند ساسانی نمی توانست به سرعت وبه آن آسانی صورت گیرد

که در منابع تاریخی دوره اسالمی آمده است. اخبار وروایات جعلی اثر خود را بر اخبار اصیل هم گذاشته است

جنگ هاي ایرانیان واعراب را هم در این میان نباید بی اهمیت شمرد. اعراب براي دست یافتن به ثروتی که می

توانست دوام دولت وتشکیالت را تقویت کند، احتیاج به منبع درآمدي داشتند. یک دولت واحد ومتمرکز در

ند، به ویژه که قوانین جدید برخی قناعت ک -درآمد کاروان هاي تجاري-حجاز نمی توانست به غارت وتجارت

از کارهاي قدیم را (غارت، ربا، خرید و فروش شراب، خوك و ...) را منع می کرد. بدون ثروت هم حکومت

ممکن نیست. چنین بود که اعراب ناچار بودند از عربستان بیرون روند وبرخورد با دولت ساسانی، نخستین

Page 71: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٧١

ماجراي جنگ ها تا به حال به نتیجه مهمی نرسیده است. علت چند چیز برخورد خارجی ناگزیر بود. دنبال کردن

است، یکی پراکندگی روایات آن هم در تمام منابع تاریخ اسالم و دیگر نامعلوم بودن سرنوشت دولت ساسانی

در طول ماجراهاي جنگ، مورخان تنها شخص یزد گرد را تعقیب کرده پیداست در طول این جنگ ها. چنان که

در واقع برابر فرهنگ جهان باستان براي آن دولت ساسانی به معنی شخص یزد گرد است، در حالی که الاقل اند.

پس از شیرویه، دستگاهی در دربار وجود دارد که پشت سر هم براي ایران شاه تدارك می بینند وقصد دارند که

دشیر بابکان نشان دهد. با تجاربی که این حکومت رو به مرگ را زنده، فعال وداراي نماینده اي از دودمان ار

کارگزاران دولت ساسانی در زمینه حکومت، اغتشاش ها و جنگ ها داشتند، بعید است که آنان به فکر نبوده

حتی طراح برخی از ماجراهایی که در آثار اسالمی به عنوان فتوحات مسلمین قلمداد شده است، همان .باشند

اگرچه نمی توانستند دولت ساسانی را رهایی بخشند،موفق شدند سپاه اسالم را مردان بودند و با طرح هاي خود

ساسانیان می بایست شاه و ) 86: 1376( داهیم بهرام، مدتی و مورخان را تا روزگار ما سرگردان کنند.

ما چرا تشکیالت دولت را به فارس منتقل می کردند و چنین کردند و دربار دوم ایران در استخر تشکیل شد، ا

تاکنون توجه شایسته اي به آن نشده است؟ علت مسیر جنگ هایی است که مورخان آنها را نقل کرده اند. از

در تعقیب جریان جنگ دیدگاه مورخان یا الاقل براساس نقل آنان سپاهیان اسالم رو به کدام سو و چرا رفته اند؟

هستیم که در آثار تاریخی دیده می شود، به طوري که گاه ها با آشفتگی هاي بزرگ در اخبار و روایاتی رو به رو

و کار تحقیقی مناسبی در این باره کشف واقعیت تاریخی از میان این مطالب آشفته نه آسان بلکه ممکن نیست.

برخیاست که چرا نویسندگان این آثار مثال در تاریخ کمبریج، هیچ دلیل قانع کننده اي ارائه نشدهانجام نگرفته ،

از این رویدادها و گاه یکی را از میان چند رویداد انتخاب کرده اند. اما در تعقیب تاریخ ایران با عده اي حوادث

رو به رو هستیم، بعالوه برخی از روایات چنان مسلم فرض شده است که کسی جرئت تردید در آنها را نمی

.ویم یزد گردي کند، مثل جلوس یزدگرد در سال یازده هجري و پایه گذاري تق

عمده منابع ما درباره اواخر ساسانیان عبارت است از تاریخ هایی که به دست مسلمانان از قرن چهارم هجري به

بعد نوشته شده است. در یک نگاه کلی می بینیم که این منابع، اغلب از روي هم نوشته اند. بنابراین، اگر بتوان

تر می توان درمورد آنها قضاوت کرد. در حدود پنجاه سال است به سرچشمه اطالعات آنها دست یافت، آسان

بدانیم چه مقدار از ما باید که افسانه اي بودن بسیاري از ماجراها و حوادث تاریخ اسالم روشن شده است،

نتیجه گیري هاي منابع اخیر درست است. براي دسترسی به چنین چیزي نخست الزم است پایه اطالعات

ري، مسکویه، مسعودي، ابن اثیر، بالذري و.. را ارزیابی و به نتایجی که در پنجاه سال گذشته به مورخانی مثل طب

در یک نگاه کلی مالحظه می کنیم که این آثار بر دو دسته اند: دسته اي که در آنها شود . دست آمده رسیدگی

صان تاریخ ایران پیش از اسالم با منبع اخبار، آثار سیف بن عمر تمیمی است. از آنجا که حتی بسیاري از متخص

Page 72: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٧٢

این شخص و کارهاي که کرده است، آشنایی کامل ندارند، الزم است که نخست به طور بسیار خالصه با او

آشنا شویم. سیف بن عمر تمیتی اسیدي، محدث، راوي، ومورخ قرن دوم هجري است که از طول زندگی و

ست. به احتمال کوفی یا بغدادي بوده و به طور قطع دو کتاب فعالیت هاي او اطالع مورد اطمینانی به دست نی

الفتوح الکبیر و الرده والجمل و مسیر عائشه و علی را نوشته است که به احتمال این آثار تا قرن نهم هجري باقی

بوده است. از نظر مورخان، راویان و محدثان قدیم، سیف بن عمر شخصی دروغگو یا دروغساز، ضعیف یا

ز نظر روایت ومتهم به زندقه (مانوي گري) بوده است و با همه این مهمترین وشاید همه بخش هاي متروك ا

مورد استناد قرار گرفته و آنگاه معاصران ما بر اساس و کتاب هاي او به وسیله مورخانی که نام بردیم ، نقل شده

را -مبر تا اواخر دهه پنجم هجرياز درگذشت پیا -آنها تاریخ اواخر دوره ساسانی ونخستین خلفاي اسالم

نوشته اند. سیف بن عمر براي این که خیالی آسوده داشته باشد شهرها وآدم ها ساخته و از قول آن مردم

روایات و اخبار آفریده یا کارهایی را به آنها نسبت داده است. مشهورترین آنها عبداهللا بن سبا است . عبداهللا بن

سیف ، از یان و ظاهرا مسلمان یهودي االصلی است که برخی کارهاي سازنده اشسبا خود قهرمان کارهاي سبئ

بن عمر است. سیف بن عمر از این هم پیش تر رفته است، براي پیامبر یارانی ساخته است و براي آنها سر

او از و از قول آنان حدیث هایی وخالصه آنچه می خواسته است با تاریخ اسالم کرده است. کار ییمنشأها

نمونه هاي اندکی در تاریخ است که شخصی توانسته در حدود هزار وسیصد سال مورخان را گول بزند و چند

مثل قعقاع بن عمرو از سرداران -از کارهاي شایع سیف بن عمر، ساختن قهرمانان تاریخ ملت را سرگردان کند.

نزدیک اهواز، طاووس در فارس، اط در حیره، دلوث - ساختن تعداد زیادي شهر - اسالم در جنگ با ایرانیان

مثال روزهاي - ساختن پیروزي هاي عجیب با نامهاي مثل ایام عرب -قدیس در قادسیه، و لجه درنهاوند و...

ایجاد معجزه (در روز جراثیم) جابه جا کردن - ارماث، اغواث، عماس وجراثیم در جنگ هاي قعقاع با ایرانیان

مثل انتساب فتح ابله به خالد در زمان ابوبکر در حالی که حتی -عوض کردن قهرمانان آنها سال هاي حوادث و

( حصوري علی ، .. است. - طبري معتقد است که در زمان عمر و به فرماندهی عتبه بن غزوان بوده است

مربوط به جنگ موضوع از آن جهت تأسف انگیز است که اختالل وآشوب در اخبار تاریخی صرفا) 35: 1371

هاي مسلمانان با ایرانیان نیست. از آنجا که عمده منابع تاریخ ایران، همان منابع تاریخ اسالم است، تاریخ ایران

دچار دشواري هایی هم شده است که براي تاریخ اسالم پدید آورده اند. نتیجه اینکه ناچار در گزارش تاریخ

ال سرچشمه برخی از روایات طبري، ابن اثیر، مسعودي، مسکوي، ایران در اواخر دوره ساسانی باید به دنب

ثعالبی وچندین تن دیگر، در حوادث مربوط به ایران، سیر قهقرایی کرد وآغاز آشوب را یافت.در واقع، عمده

اختالف در روایات تاریخی دقیقا مربوط به زمانی است که آثار مرگ در چهره پیامبر اسالم پیدا شد و پس از آن

ست که حوادث جابه جا می شود، قهرمانانی ساختگی وخیالی جاي قهرمانان واقعی را می گیرند وبسیاري از ا

) 64، 1382( دریایی تورج ، آسان می گردد. » دقیقا سجع و قافیه« کارهاي دشوار با دو سه کلمه حرف

Page 73: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٧٣

از او گرفته اند، روایت شده است. به عده اي از روایات که به وسیله طبري وکلیه مورخانی که معلومات خود را

جز طبري، ابن خلدون، ابن اثیر، گردیزي، مسعودي، مسکویه را می توان نام برد. نلد که با پیروي از طبري در

تمام دام هایی افتاده است که در این راه گسترده شده است، گر چه اثر او به عنوان یکی از مهم ترین منابع

یان شمرده می شود. دنباله روان او از کریستن سن تا امروزه، مورخان تاریخ کمبریج تحقیقی در تاریخ ساسان

هنوز در همان راه هستند. دقت در این دسته از روایات نشان می دهد که همه آنها به وسیله یکی از بزرگ ترین

جعل ها، بازیگران صحنه تاریخ نویسی یعنی سیف بن عمر تمیمی روایت شده است. در چهل سال اخیر،

تزویرها، آشوب ها وتحریف هایی که به وسیله سیف بن عمر در تاریخ وبه ویژه تاریخ اسالم شده است مورد

عمده ت. دقت قرار گرفته و انگیزه هاي او و کسانی که از کارهاي او بهره ور می شده اند، روشن شده اس

ــ که در اثر آنها ده ها صحابی، ده ها شهر کارهایی که در سال هاي اخیر بر روي روایات ساخته سیف بن عمر

و چندین وچند قهرمان تاریخی به نیروي جعل وتزویر پا به عرصه وجود گذاشته اند ــ صورت گرفته، مربوط

عصر اسالمی وبه ویژه روایاتی است که به چند سالی از درگذشت پیامبر اسالم تا خالفت چهارمین خلیفه

عمر قسمتی از تاریخ جهان باستان را هم روایت کرده است واین روایت ها هم مسلمانان می پردازد. سیف بن

بیش از همه طبري را تحت تاثیر قرار داده است. البته تنها طبري و پیروان یا مقلدان او نیستند، تاریخ ایران

د احتیاط ــ واسالم به شدت تحت تاثیر روایت هاي سیف بن عمر است. ناچار روایات او را همیشه باید با قی

) 82( همان : احتیاطی در حد انکارــ تلقی کرد .

چنانچهاین روشن است که داستان رفتن یزدگرد از حلوان به خراسان ساخته سیف بن عمر یا امثال او است،

ی در استخر دربار دوم ساسانیان پا گرفته و عمده روایات مبدأ فرار او را به کرمان، سیستان وخراسان، استخر م

دانند. حال باید دید که روایات سیف چه فایده اي و براي چه کسی داشته است. این روایات می خواهند

بگویند که ضربه سپاه خلیفه، عمر، چنان شدید بوده است که یزدگرد را از بین النهرین به خراسان قرار داده

ست، هدف از ز سه خلیفه اول اسالم ااست. از آنجا که دسته عمده اي از روایات سیف بن عمر در طرفداري ا

تشاش در غتر روشن می شود. سیف بن عمر کوشیده است در این روایات ضمن ایجاد اساختن این روایات بیش

روشن است که چنین کسی در صف مسلمانان عهد پیامبر، به ویژه دو خلیفه اول را از هر جهت بزرگ کند.

این همه آشفتگی در اخبار مربوط به پایان کار "تري به خرج دهد. مقابل یک قوم بیگانه (ایرانیان) تعصب بیش

ز از درك صحیح واقعیات ساسانیان نتیجه کوشش هاي سیف بن عمر است. آنان توانسته اند دانش را تا به امرو

یزد گرد پیش از آن مدتی که تا به حال پذیرفته شده در ) 224: 1367( زرین کوب عبدالحسین ، "باز دارند .

خراسان مانده است، اما این بدان معنی نیست که او نه به فارس بلکه از عراق به خراسان گریخته است. اسناد

در فارس روشن تر از آن است که بتوان گرد دربار دوم و شواهد و اخبار متقن مربوط به اقامت چند ساله یزد

Page 74: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٧۴

رد ذکر شده است. از میان این چند مسیر، شکل در آنها تردید کرد.از حلوان به بعد چند مسیر براي فرار یزد گ

هاي ممکن بدین قرار است:

.حلوان (اصفهان؟) یزد، خراسان :1

ولشکر اسالم از پی او به جلوال رفتند و یزد جرد به راه یزد به خراسان رفت و مالک ذئب و مالک بن عمرو از «

لک بن عمرو فوت کردند... و لشکر اسالم عقب یزد جرد به خراسان رفتند و در چهارده طبس مالک ذئب و ما

»چون بازگشتند از خراسان....

.حلوان، (کرمانشاه؟) اصفهان، فارس :2

هنگامی که شکست خوردگان جلوال به یزد گرد پیوستند، او در حلوان بود، کسان خود و موبد را پیش خواند «

می بینید؟ موبد گفت صالح می بینم که و گفت این قوم به گروهی بر نمی خورند که آن را شکست ندهند، چه

بیرون روي و به استخر فرود آیی، زیرا آنجا پایتخت کشور است و گنج هاي تو وسپاهیان تو به تو خواهند

»پیوست.از اندیشه ي او پیروي کرد وبه اصفهان رفت... تا به استخر فرود آمدند.

آن از سازمان دهی سپاه ها توسط یزد گرد و این روایت به ویژه از آن جهت مهم شمرده شده است که در

) 331: 1375( رازي عبداهللا ، دادن مأموریت به سرداران ساسانی در دفاع از شهر ها سخن می رود.

بی شک یزد گرد بیش از یک مسیر را نپیموده است، پس چرا چنین خبرهایی سینه به سینه گشته و به دست

ها را مردم ساخته و شایع کرده اند یا دو صورت نمی توان داشت. یا این زتاریخ نویسان رسیده است؟ بیش ا

حکومت ساسانی براي انحراف بخشیدن به ذهن سپاه مسلمانان چنین کاري را کرده است. بی تردید هر دو

او تأمین کننده نظر ما است مبتنی بر این که سپاه مسلمانان چنین کاري را از تعقیب یزد گرد باز داشته اند تا

بتواند الاقل مدتی با خیال آسوده در فارس دربار دوم را بر پا کند ونیروهایی را که ممکن بود از حکومت

ساسانی دفاع کنند، سازمان بخشد. این کار را کارگزاران دولت ساسانی عمدا کرده اند و جز این، کار دیگري

، امن نگه دارد. چنانکه نوشته اند - هجري 40 -میالدي 660نمی توانست زادگاه ساسانیان را دست کم تا سال

آخرین ایالت در غرب ایران است که به دست سپاه مسلمانان افتاده است. همین یعنی که دولت ساسانی فارس

توانسته است رسیدن سپاه مسلمانان را به فارس تا آنجا که ممکن بوده است، پس بیندازد. در واقع کارگردانان

به هوش آمده اندکه ضرورت بر آزادي غلبه یافته بوده است، چاره گري درست از دولت ساسانی هنگامی

صوال عمده مورخان معاصر ما جنگ هاي ایرانیان را با سپاه مسلمانان، جداجدا ا حلوان به بعد آغاز شده است.

است. او در هر وبه شکل حوادث مستقل از هم و به طوري روایت کرده اند که گویی ابتکار تنها در دست فاتح

جنگ پیروز می شود وسپس طرح حمله بعدي را می ریزد. چنین است تاریخ نویسی، پیروزي بینایی مورخ را

ضعیف می کند . دسته اي دیگر از اخبار نیز قابل توجه است. این روشن است که یزد گرد پس از پیدا کردن

نگ با مسلمانان بر می انگیخته است. روایات جاي امنی دور از صحنه پیکار، مردم فارس و خوزستان را به ج

Page 75: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٧۵

درست در این مورد جاي یزد گرد را فارس(استخر) می دانند، اما در روایات سیف بن عمر، یزد گرد از خراسان

و به ویژه مرو به طور دائم به قصد انگیختن مردم بر ضد اعراب، نامه هاي تحرك آمیز می نویسد. از آنجا که

است، اگر همراه با مرو کلمه خراسان به کار گرفته یا جعل سیف بن عمر است یا دیگري. تکیه بر مرو زیاد

سوء استفاده کرده و شاه ساسانی را یکباره -مرو، مرو دشت -چنین به نظر می آید که جعل کننده از نام استخر

به مرو خراسان کشیده است. این می تواند سرمنشاء همه روایاتی باشد که یزد گرد را از حلوان به خراسان(مرو)

می برند. دیگر این که با کوتاه کردن ماجرا می توان از تعداد سال ها هم کاست. سیف در روایات خود، تجهیز

اه ساسانی براي مقابله با اعراب را از خراسان و نه از فارس ذکر می کند. قصد او این است که سپاه به وسیله ش

بگویید بین ماجراهاي میانرودان، خوزستان، غرب ایران و فرار یزد گرد به خراسان تا مرگ او فاصله چندانی

ات روشن خواهد شد. بنیاد نیست. اگر تاریخ جلوس و مرگ یزد گرد روشن شود، میزان ارزش و نقش این روای

شاهنشاهی ساسانی را نه جنگ هایی، که نوشته اند بلکه شورش مردم ایران به هم ریخته است. همچنین می

دانیم که عده اي ایرانی به ویژه آنها که بر ضد حکومت شورش می کردند، به شبه جزیره عربستان تبعید شده یا

دکی و معنوي داشتند در بین این ها بودند و از مانویان قبیله تمیم گریخته بودند. طبعا کسانی که تمایالت مز

آگاهی تاریخی داریم. سلمان فارسی از این قبیل افراد بود و مشاورت او با پیامبر اسالم مزاحمت هایی هم براي

حال با او داشته است. سلمان فارسی حرف هایی می زده است که آنها را براي امثال ابوذر نمی توانستند گفت.

باید توجه داشت که مخالفان حکومت ساسانی ــ که باید سلمان فارسی را یکی از آنان شمرد ــ می توانستند

تصویري روشن از اوضاع اجتماعی ایران ترسیم کنند. در این صورت آن پیشوایان می بایست پیش از آن که به

را براي هر تغییري به شرط از میان رفتن دستگاه جنگ بیندیشند به فکر زمینه مساعدي باشند که جامعه ایرانی

) 68: 1380( نوذري عزت اهللا ، ستم پیشه ساسانی آماده می کرد.

بر اساس سکه هاي دربار دوم روشن است که یزدگرد دست کم از سال دهم پادشاهی خود در استخر بوده

داریم. می در دست ه است اطالعات اندکی است. از این سال ها و آنچه براو و دربار ساسانی در استخر گذشت

بر دربار ساسانی و خانواده یزد گرد -که در حدود ده سال طول کشیده است -توان پرسید که در این مدت

در این مورد سکوت کرده اند. بیرون از استخر نیز با - ومهم تر از همه طبري -چه گذشت وچرا مورخان

و هستیم، یعنی در همه جاي ایران صحبت از جنگ است جز فارس. این جنگ هایی در خارج از فارس روبه ر

البته در نسبت با سرزمین هاي غربی ایران سنجیده می شود نه سغد و خارزم. در این جنگ ها هم جز تصویر

پیروزي هاي پشت سر هم براي سپاه مسلمانان با چیزي روبه رو نیستیم. برنامه ریز وپشتیبان همه این جنگ ها

خلفاي اسالم یعنی عمر و عثمان هستند. به سادگی می توان فهمید که نقش تأمین افتخار براي خلفاي سه هم

گانه همچنان ادامه داشته است، به طوري که دیگر از این گونه افتخارات چیزي سهم خلیفه چهارم نشده است،

است، گرچه خود او تأثیري در در حالی که در طول مدت خالفت او حوادث مهمی در ایران به وقوع پیوسته

Page 76: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٧۶

منابع ما و باز مهم تر از همه طبري می گویند که یزدگرد بسیار دیر، سال نوزدهم و حتی آنها نداشته است.

شاید سال بیستم پادشاهی خود، از راه فارس به کرمان رفت و ازآنجا به خراسان، گو این که هنوز فارس

از فارس، یزدگرد رآغاز عقب نشینی ها به فارس و تا آخرین دقایق فرا مستقیما مورد تهدید واقع نشده بود. از

با مشاوران خود راجع به کار ها و ترتیب رویارویی با مسلمانان سخن می گفت. از میان همه مشاوران او یکی

ن بوده است باالتر از همه بوده است که مورخان نام او را آورده اند. او فرخ زاد است. نظر او از همان آغاز ای

که درباره سازش با مسلمانان باید وارد مذاکره شد. او نفوذ زیادي در دربار ساسانی داشت و بی شک برایش

طرح چنین مطلبی بی اشکال بود. مسلمانان براي دعوت یزدگرد به اسالم در کوشش بودند و اگر چه سفیرشان

این کار بار دوم هم تکرار شد اما مخالفت دیگر درباریان این بار بسیار آراسته بود، با توهین از دربار رانده شد.

و ترس یزدگرد از اعراب مانع تماس هاي بیشتر گردید. در همین مورد مالحظه می شود که پیشنهاد سازش با

مسلمانان چندان جدي مورد مخالفت قرار نگرفته بلکه یزدگرد خود احتمال آن را در نظر می گرفته است. اما

ست که این سازش عملی نگشته است ؟ا چه شده

ی ایران و به ویژه جنوب نخستین مشکل این بوده است که براي سازش دیر شده بود. سرزمین هاي غرب

آشفته بود. اگر جنگ ها را درست بدانیم، حتی این سرزمین ها از دست رفته بود. با وجود آن همه میانرودان

ود بتوان دربار ساسانی، ثروت هاي آن واصوال ساختار سیاسی ـ عرب گرسنه وحریص به تاراج، چگونه ممکن ب

اجتماعی را حفظ کرد؟ اگر اعراب هم راضی بودند، ایرانیان بهانه الزم براي رستاخیز بر ساسانیان را یافته بودند.

براي دیگر اینکه با قبول صلح، پادشاه ساسانی یا باید مسلمان می شد یا تن به جزیه و ... می داد. هر دو

شاهنشاه ساسانی مشکل بود. در هر جا که مصالحه صورت می گرفت، یزدگرد براي کار هاي قبلی خود و به

ویژه فرارش از میانرودان پاسخی نداشت. اکنون که به ویژه گروه زیادي از مردمان تحت ستم، از ستم کهنه

طبعا لحظات اول هیچ حکومت نو آوري و -رهایی یافته بودند، هرچند در فشار حکام جدید قرار می گرفتند

حاضر نبودند به عقب برگردند. بنابراین، در سازش امکان نداشت یزدگرد بتواند به عنوان - تحمل پذیر نیست

یک آدم آبرومند، به زندگی ادامه دهد. گذشته از این، او چنان در محاصره درباریان بود که از حرف هاي

یط جدید برجامعه می گذشت بی خبر بود. او اگر چه از واقعیات دور بود، اما مسلمانان و واقعیاتی که در شرا

فرو ریختن نظام شاهنشاهی، از دست رفتن ثروت بی کران و پراکنده شدن هزاران آشپز، خدمتکار، نوازنده،

فتاد تا بتواند زرگر، بافنده و... را که در خدمت دربار بودند ، به چشم می دید. او باید به فکر دربار سوم می ا

آب رفته را به جوي باز آرد یا خود را از آن همه بار سنگین نجات دهد. چهارمین اشکال این بود که حتی به

شرق ایران هم اعتمادي نبود. بی شک خبر روي آوردن اهل سیستان به اسالم، بدون جنگ وخونریزي، به دربار

. -است که ستم حکمرانان جدید در جامه نو سر بر کرد.جنگ هاي سیستان مربوط به زمانی -دوم رسیده بود.

Page 77: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٧٧

شده است. رونق بودایی گري ضمنا خراسان در اواخر دوره ساسانی همیشه به وسیله اقوام ترك تهدید می

شرقیان با ساسانیان سازگار نبوده است. سلسله هاي محلی عوآیین مانوي در شرق نیز، نشان از آن دارد که طب

که با اتکا احتمال این آفریغی هیچ مناسبت و شباهتی به حکومت ساسانی نداشتند. بنابراین،شرق مثل خاندان

تنها به شرق ایران بتوان شاهنشاهی ساسانی را نجات داد، بیهوده می نموده است. در عین حال تهدید سپاه

به این ترتیب یزد گرد .مسلمانان نزدیک می شد واحتمال جلب حمایت شرقیان کمتر. تقریبا همه راها بسته بود

در آخرین روزهاي ممکن بایستی روانه شرق شده باشد واین احتماال در سال بیستم پادشاهی او اتفاق افتاده

باشد ونه پیش از آن، چنان که منابع معروف حاکی از آن است. بی شک یزد گرد از طریق جنوب شرقی فارس

و راه را به -سیستانیان به میل خویش مسلمان شده بودند -نبودبه کرمان رفت در آنجا و سیستان امکان ماندن

داستان . سوي خراسان ادامه داد، جایی که دیگر کامال تن به دست سر نوشت سپرده بود هم باز نمی ایستاد.

ماندن یزد گرد در خراسان و فرستادن سفیر به دربار چین و ماجرا هاي که بر او، فیروز و فرزند فیروز گذشت،

یزد گرد به هر حال در خراسان کشته شد و با پایان کار او یعنی ) 189: 1378( تودور نولدکه ، معروف است.

ومار شاهنشاه ساسانی در هم پیچیده طآخرین شاه از دودمان ساسانی، ولی نه آخرین شاه ایرانی پیش از اسالم،

ودخانه گرفته اند در تابوت گذاشته اند، به استخر که جسد یزد گرد را از ر«شد. بسیاري از روایات تأکید دارند

برگرداندند و آنجا در استودان نهادند.این خبر نباید ساده و نادرست پنداشت. ایرانیان بالفاصله فهمیدند که اگر

از دست عقرب جراره جسته اند به مار غاشیه پناه برده اند. حجاج بن یوسف نمونه خوبی است وقیام هاي

ز جمله همین سیستان، در نخستین سال هاي گرایش به اسالم نمونه دیگر. مسلمانان براي جلب دل استان ها، ا

هاي ایرانیان که زردشتی مانده بودند و هنوز به شاهنشاهی اعتقاد داشتند و شاهنشاه ساسانی را یکی از دو رکن

جبور به چنین کاري بودند. نشان دادن مهر ورأفت ظاهري خویش، م يپایداري آیین خویش می دید ونیز برا

پس احتماال این خبر درست است و چنین کاري صورت گرفته است، به ویژه که بالفاصله اوضاعی در ایران

نیمه ي -پدید آمد که ایرانیان حسرت ایام گذشته را خورند. حمزه اصفهانی روایت می کند که تا همین امروز

در تاریخ مرگ ) 28: 1312(نفیسی سعید ، خداه کشان می نامند. در خراسان، فرزندان ماهویه را -قرن چهارم

یزد گرد نیز اختالف روایت وجود دارد. این اختالف از آن جهت براي تحقیق اهمیت دارد که وجود اختالف را

در تمام این بخش از تاریخ نشان می دهد. این بدان معنی است که تردید در مورد درستی همه این تاریخ ها

راه نیست و احتمال آن هست که هیچکدام درست نباشد. در حالی که عمده منابع تاریخ ساسانی، سال پذیرفته بی

شده، سی ویک هجري را براي زمان مرگ یزد گرد سوم داده اند، شاهنامه که متکی به بخشی از روایات است،

تاریخ کشتن یزد گرد با آغاز سال ، تنها منبعی است که روز مرگ او را هم می دهد. بر اساس گزارش شاهنامه

بر اساس آنچه گردي). دسی و دوم قمري تطبیق می یابد (یکشنبه بیست وهفتم محرم برابر سی ام خرداد یز

گذشت، ناچار پذیرفتیم که در تاریخ جلوس، دوره پادشاهی و تاریخ مرگ یزد گرد سوم، ماجراهاي دوره

Page 78: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٧٨

یزد تا چه حد اختالف دیدگاه وجود دارد . نی حکومت ساسانیان، پادشاهی او و در نهایت همه سال هاي پایا

زنده بوده است، بر اساس روایات چینی حتی می توان به - میالدي 660-گرد دست کم تا سال چهل هجري

این نتیجه رسید که او احتماال مدتی را در خراسان گذرانده است و به محض رسیدن به آنجا کشته نشده است.

رد تنها منبع اطالعات ما آثار چینی هستند. اشارات منابع ایرانی ــ اسالمی بسیار کوتاه و غیر مستقیم در این مو

است، مثال روشن است که یزد گرد به محض رسیدن به خراسان کشته نشده و در آنجا هم اندیشه سازش نه

( کریمی بختیاري ی گرفته است.تنها وجود داشته است بلکه به خاطر فعالیت هایی به وسیله فرخ زاد صورت م

روایات چینی در مورد فعالیت هاي فرزند(ان؟) یزد گرد وکمک گرفتن از دربار چین ) 153: 1381سیروس ،

همچنین استمدادي که براي مقابله با تازیان شده است، به رغم همه کوشش ها، ناساز باقی مانده است. تاریخ

اري کائو ـ تسوگ به غرب فرستاده شد تا پدر فیروز را در رسیدن به تانگ روایت می کند که سپاهی به سرد

دومین درخواست کمک از چین به وسیله ي -میالدي 661تاج وتخت یاري دهد. این حادثه دست کم پس از

میالدي یا 661صورت گرفته است. آیا در این صورت یزد گرد تا -آمدن فیروز به چانگ ـ آن - 670یا -فیروز

638زنده بوده است؟ در ضمن کمک خواستن چانگ ـ آن از امپراتور چین براي مقابله با تازیان در سال 670

میالدي چه معنی می تواند داشت. باقی ماندن فیروز در چین بسیاري از ماجراها را در پرده نگاه داشته است.

عالبی ضمن اشاره به دشمنی ماهویه با یزد گرد اشاره می کند که ماهویه بین یزد گرد و سفیر چین ایجاد ث"

) 212، 1384( مدرسی ابراهیم ، "آشوب و اختالف می کرده است.

بررسی روایت فرجام یزدگرد شاه درشاهنامه فردوسی :

د جهت یاري خواستن ازحاکم آن منطقه به نام ماهوي ؛ماهوي یزدگرد پس ازشکست از تازیان به مرو می گریز

به طمع پادشاهی به فکرکشتن یزدگرد میافتد . پادشاه که ازاین امر آگاه شده ازآنجا فرارکرده و ازترس سواران

ن درپیش ، به آسیاب ویرانه اي وارد می شود. هنگام غروب آسیابان با پشته اي ازگیاه وارد آسیاب شده و بادید

مردي درلباسی فاخر با تاجی زیبا و جواهراتی فراوان حیران می گردد.شاه ازآسیابان خوراك می خواهد و

تهیه کند .آسیابان براي یافتن 1» برسم« آسیابان به او نان کشکین می دهد پادشاه ازآسیابان می خواهد که براي او

را براي که می خواهد. پس از بازجویی آسیابان برسم به شهرمی رود. مهتر ماهوي به او شک کرده که برسم

می فهمد که آن مرد » ماهوي « اعتراف می کند که مردي با لباس فاخر درآسیاب او منتظر نشسته است.

است پس آسیابان را می گوید تا سرآن مرد را برایش بیاورد درغیراینصورت تمام خانواده اش را به باد » یزدگرد«

به این فرمان ماهوي اعتراض » رادوي « یابان چند تن ازبزرگان دربار وموبدي به نام می دهد. پس ازرفتن آس

کرده و سعی درباطل کردن آن دارند ، اما چاره گر نمی شود . ماهوي سوارانی درپی آسیابان می فرستد تا پس

1 چوب مقدس مراسم مذهبی -

Page 79: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٧٩

ان درخواب دشنه را از آنکه آسیابان یزدگرد را کشت ، آنان لباس و تاج پادشاه را براي او بیاورند. آسیاب

درپهلوي شاه فرو کرده واو را می کشد. سواران ماهوي سر می رسند ،البسه پادشاهی را با خود می برند و

درآبراه می اندازند. روز بعد دومرد پرهیزکار پیکربی جان یزدگرد را یافته و او را دفن می کنند. جنازه شاه را

کشته می شود. » بیژن « یکی ازسرداران بزرگ مرو به نام درپایان ماهوي به خاطر چنین عملی به دست

نام درشاهنامه به بخش داستانهاي » خسرو« داستان فراریزدگرد سوم به مرو و کشته شدنش به دست آسیابانی

تاریخی این منظومه حماسی مربوط می شود. منابع داستانی این اتفاق تاریخی نه افسانه وارد بوده و نه

ردوسی با مدارك و کتابهاي تاریخی موجود و اسناد جمع آوري شده توسط خودش داستانها را دورازدسترس؛ ف

به نظم می آورده ، بنابراین داستانی چون فرجام یزدگرد سوم آخرین پادشاه سلسله ساسانی تا عصر او فاصله

ما آنچه دراین داستان زمانی چندانی ندارد ، به همین خاطرتحریف تاریخی نمی تواند درآن زیاد دخیل باشد.ا

دخیل است نگرش فردوسی درساخت اسطوره شاه می باشد. او چنان پادشاه را مظلوم و بی گناه به تصویر می

کشد که ما فراموش می کنیم که این شاه ازبرابر دشمنان گریخته است . فراموش می کنیم که او ترسو است ،

استان دیده نمی شود. درتمامی شاهنامه توصیف شاهان ازسوي فراموش می کنیم که ... این موارد تنها دراین د

فردوسی ، ساخت تصویري است که عاري از هرگونه خطا و گناه باشد چرا که پادشاهان داراي فر ایزدي اند.

حتی اگرشاهی بی مغز چون کاووس و یا چون لهراسب ترسو و چون گشتاسب خودبین درشاهنامه وجود

مه پادشاه اند و برهمه سروران سراست .اما آسیابان چنان مفلوك و بینوا گشته که فردوسی داشته باشد ، با این ه

پیشاپیش ، قبل ازآنکه ازاو خطایی سربزند، قصاص قبل ازجنایت کرده و او را مردي پست معرفی می کند با

است که به دلیل آنکه ماهوي درپی کشتن یزدگرد است و می خواهد تاج او را به چنگ آورد ، این آسیابان

کشتن پادشاه منفور می گردد. حتی زر و مال پادشاه به ماهوي می رسد. بنابراین آسیابان انگیزه شخصی جهت

کشتن پادشاه را ندارد ،بلکه ناخواسته ، به اجبار و ازروي ترس و یا تهدید به این کاردست می زند و پس ازاین

ی به صراحت بیان نمی کند که یزدگرد به مرو می گریزد بلکه کار نمی دانیم برسرآسیابان چه می آید. فردوس

عنوان می شود جهت طلب یاري و کمک به آنجا رفته است. حکیم تصویري ازپادشاه شکست خورده به ما

نشان نمی دهد. نامی ازشکست برده نمی برد. داستان بگونه اي مستقل عمل می کندو بیان می شود تا گذشته

.بنابراین بنا به دیدگاه فردوسی به هرقیمتی باید چهره پادشاه درتمامی لحظات حفظ شود. یزدگرد فراموش گردد

بعنوان مثال به این موارد درداستان شاهنامه اشاره می کنیم :

تا همین چند لحظه قبل -پادشاه -توصیف شاه ازنگاه آسیابان چنان عظمتی دارد که ما فراموش می کنیم او -1

اران ماهوي فرارکرد. به سختی ازدست سو

نشسته بــرآن خاك برمستمند گویی دید بــــرسان سروبلند

درخشان ز دیباي روي بـرش یــکی افسر خسروي برسرش

Page 80: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٨٠

نشد دیده از دیدنش هیچ سیر دو چشم گوزن و برویال شیر

زخــوشاب زرآستین قبـــاي به پیکر کی کفش زرین به پاي

موبد دربار ماهوي مخالف کشتن پادشاه است . چرا که باکشتن شاه تمامی مردم را کشته می انگارد -2

صحنه مرگ شاه نیز چنان فجیع ومظلومانه است که پادشاه شبیه یک قدیس می شود. -3

ن می کنند. ولی این مظلوم باید توسط پاکان تطهیر شود نه مردمان پست ؛ بنابراین دو مرد پرهیزکار او را دف -4

این دو مرد ازکجا می دانند که این پیکر عریان و بی فرو وشکوه پادشاه است؟

آسیاب اتفاق می افتد. نمایشنامه مرگ یزدگرد به لحاظ شخصیت و صحنه محدود است. نخستین پرده دریک

کنند.تا پایان نمایشنامه ، صحنه جسدي روي زمین است و آسیابان به همراه زن و دخترش برسرمرده گریه می

عوض نمی شود و چهارشخصیت دیگر وارد همین صحنه نمایش می شوند : سردار ، سرکرده ، موبد و سرباز .

این چهارشخصیت که داوران آن واقعه هستند ، با صحنه یی روبه رو می شوند که رویه اتفاقات آن شبیه تاریخ

و باید آسیابان به جرم کشتن شاه بردار رود. اما درونمایه نمایش کامال است : مرده یی درآسیابی پیدا می شود

متفاوت ازاین الیه ظاهري است. به گونه یی که درپایان نیز آن که بردار می شود ، جسد همان مرده یی است که

ور سردار، به نام درابتداي نمایش برزمین افتاده و خانواده آسیابان برسرش مویه کرده اند. این جسد ، بنا به دست

آسیابان بردار می شود. درحالی که آسیابان زنده است و همراه خانواده منتظر حمله اعراب . این سئوال درپایان

نمایش گم است که : اگر مرده ، آسیابان است و اگرمردي که همراه زن و دختر درآسیاب زندگی می کند ، هم

آسیابان است پس شاه داستان کجاست؟

شنامه مرگ یزدگرد، مابه همراه چهارتازه وارد به آسیاب ، تماشاگر ماجرا هستیم. این ماجرا توضیح علل درنمای

وجود مرده اي میان آسیاب است. اینکه این مرده آنجا چه می کند و کیست؟ اگر به گفته زن ، آسیابان است و

گام خواندن نمایشنامه همه چیز آن شاه گریخته ، پس مردي که او را به نام آسیابان می شناسیم کیست؟ هن

قدرواقعی به نظر می رسد که احساس می کنیم با یک روایت رئالیستی ازتاریخ روبه رو هستیم. اما درپایان

هنگامی که پرسش اخیر مطرح می شود، هنگامی که مسأله خواب پادشاه اهمیت می یابد و هنگامی که دختر ،

ن می آورد، مرز واقعیت و رویا می شکند و این رویداد ، ابعاد پیچیده تري سخنان پریشان و بیمارگونه اي به زبا

می یابد. سخنان پریشان دختر نیمه دیوانه آسیابان به ناخودآگاه تاریخی اشاره دارد. او درتشخیص پدر خود

چشم ازمیان جسد روي زمین و مرد ژنده پوش دچار تردید می شود و همین نقطه داستان ، آستانه یی ست به

انداز خیال گونه یی که اگرچه زاییده یک ذهن مشوش است ، اما به حقیقت نزدیک تر و باروپذیرتر است.

سه جنبه قابل بررسی است : لحاظ تاریخی از این نمایشنامه از

نمایشنامه با این جمله تاریخی آغاز می شود : ؛ واقعیت .1

Page 81: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٨١

تاریخ »پس یزدگرد به سوي مرو گریخت و به آسیایی درآمد. آسیابان او را درخواب به طمع زرومال بکشت... «

(!)

این جمله واقعیت داستان را پی ریزي می کند. طبق این واقعیت ، داستان پیش می رودوهمه چیز درپی اثبات

این واقعیت است. درپایان نیز چنین به نظر می آید که این واقعیت تاریخی ، به ثبت می رسد و مورد قبول عام

اریخ می نویسد. همان تاریخی که می ماند : قرار می گیرد. شخصیت هاي داستان آن را تثبیت می کنند ؛ سردار ت

این رأي ماست اي مرد ، اي آسیابان ... توکشته خواهی شد، بی درنگ! ... چوب نبشته این جنایت سردار:

) 7 : 1383، بهرام دهشتناك را بردروازه ها خواهند آویخت ، و نام آسیابان تا دنیاست پلید خواهد ماند.( بیضایی

د بپذیرد که شاه فرارکرده ، پس اصرار دارد که شاه براي جمع آوري سپاه به این ناحیه دورافتاده سردار نمی توان

آمده است. او می خواهد ازسخنان آسیابان و خانواده اش ، مرتب برداشت به مقصود کند و مقصود او چیزي

. تنها می خواهد تاریخی ماندگار نیست جز نوشتن تاریخ . براي او زنده یا مرده بودن شاه ، دیگر اهمیتی ندارد

با چهره یی دلنشین ازشاه بنویسد. درنهایت سردار پس ازفهم واقعیت ماجرا یا حداقل دروضعیتی مردد ، واکنشی

نامتعارف بروز می دهد. او حکم اعدام آسیابان را صادرمی کند ،درحالی که جسد پادشاه را به دار می کشد!

ندیشد تاکنون هرگز چهره پادشاه را ندیده ، مستأصل درانجام وظیفه ، درمی یابد درحقیقت او پس از اینکه می ا

که شاه و حکومت فاقد آن تقدسی بودند که می پنداشته . بنابراین دستور به کشتن آسیابان می دهد براي ثبت

درتاریخ و جسد شاه را بردار می کند تا نمادي آشکار ازشکست ایران باشد.

ت واقعی است.او استدالل خود را براي تحقق خواسته تاریخ به زبان می آورد.موبد دومین شخصی

) 11همان : ما نیک می دانیم که هرکهترآرزوي برگذشتن ازمهترش را دارد.( موبد...

موبد نیز برحقانیت همان جمله تاریخی پاي می فشارد. جهالت او از جنس سرداراست ، چرا که او هم پادشاه را

مصلحت آن است که آسیابان بردارشود به پادافره قتل شاه . سرکرده شخصیت پهلوان گونه یی دارد. ندیده پس

درحقیقت او نیز به . می دهد دار را کمترازدیگران صحبت می کند. او مرد عمل است ؛ به سرباز فرمان برپایی

مزدوري ست که تنها فرمان می سرباز ، رأي سردار و موبد است. رأي تاریخی ، رأي می دهد وهمداستان و هم

برد.اوشاید فرزند مادري چون زن آسیابان باشد ،اما آن چنان تحت تأثیر سرداراست که نمی تواند به مادر بودن و

پدر بودن آسیابان و زن توجه کند. او حتی به آزارآنها می پردازد.

. کارسه بارچرخاندن درهواست.( دستور باشد همین جا شمشیرم را چپ و راست به کار بیندازم سرباز:

) 8 : 1383بیضایی بهرام ،

مرگ آسیابان وخانواده اش ، هیچ اندوهی را دروجود سرباز موجب نخواهد شد. پس او هم همیار تاریخ است.

آسیابان دیگرشخصیت واقعی نمایشنامه ، متهم به قتل شاه ایران است. پس می ترسد و هرکاري براي تبرئه خود

می کند:

Page 82: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٨٢

گر بگریزي مرا چه جاي ایستادن که تن برهنه ام من گفتم تو را که خود و زره هست و اسب و سپر اآسیابان :

) 18 : همانو تهی دست. (

عجز او دربرابر سردار وبقیه ، به دلیل ترس از مرگ است و جرمی که بدان محکوم شده. او محافظه کارنیز

هست. زمانی که دختر و زنش حرفی برخالف واقعیت کمک کننده به او می زنند ، سعی درخاموش نگه داشتن

و فراواقعیت . پس او دوجنبه دارد. یک -جسدي که برزمین افتاده -آنها دارد. اوپلی ست میان واقعیت حاضر

جنبه واقعی ، به شکل آسیابان، و یک جنبه فراواقعی به شکل جسدي برروي زمین که درنهایت واقعیت به ظاهر

خته می شود. به دارآوی –نماینده فراواقعیت -برفراواقعیت پیروز می شود و جسد

زن ودختر متعلق به واقعیت تاریخ نیستند. زن درهیچ تاریخی شخصیت خواب ) ؛ –فراواقعیت ( رویا -2

است. اما دراین نمایشنامه واقعیت می » حذف تاریخ« نیافته است. دراین تاریخ نیز نامی از او به میان نیست. او

چون قهرمانی به پیش می برد. حضور او درابتدا به شکل یابد. او سخن می گوید. عمل می کند و نمایشنامه را

) بیضایی بدین شکل خواسته تا به آن چه درتاریخ نادیده گرفته شده ، عینیت ببخشد. این 6: شبح است. (همان

شبح لحظه لحظه شکل انسانی به خود می گیرد. با همه ظرافت ها ، خوي ها و توانمندي هاي انسانی ؛ چه نیک

واقعی می شود. هرچند واقعیت تاریخ نیست ، اما واقعیت نمایشنامه بیضایی ست. او حقایقی را به چه پلشت ،

زبان می آورد، که واقعیت تاریخ ازگفتن آن ابا دارد :

) 8 : همانبی شرم مردمان که شمایید . ما را می کشید یا غارت می کنید؟ ( الف. زن :

ادا که ما جان به دربریم ! مبادا که داستان گریز خفت بار پادشاه آري شتاب کن ، شتاب کن ؛ مبب . زن :

) 8 :ازدهان ما گفته شود ، و درگیهان بپراکند ، ... ( همان

بی کس دختر جان ؟ نترس ، تو هم بی درنگ می میري ، و من با تو! کشنده پادشاه را نه اینجا ، بیرون ج. زن :

) 12 :ست پادشاه کشته شده بود. آن که اینجا آمد مردکی بود ناتوان! ( همان ازاینجا بیایید! پادشاه پیش از به د

) 18 :اي شاه ، اگر پهلوانی برو با دشمنان بجنگ ، چرا پیش ما پهلوانی می کنی؟ ( همان د . زن :

مانند این سخنان درمتن بسیاراست. زن تلخ گویی می کند. حقایقی می گوید فراواقعیت . حقایقی که درهیچ

تاریخی نگاشته نشده ، اما درضمیر ناخودآگاه همه آدمیان وجود دارد. زن عینیت همان ناخودآگاه انسان است.

نمود پیدا -خودآگاه جمعی -عیت تاریخی ناخودآگاهی مملو از واژه ها و اعمال حقیقی که هرگزنتوانسته درواق

کند. او لحظه لحظه ازتوانمندي هاي خود استفاده می کند و درنمایشنامه حضور ودوام می یابد. حضوري تنها

درنمایش و اشارتی به هویت انسانی اش به مثابه نیمی ازاجتماع و ایضا نیمی ازشاهدان وقایع . هم خواننده وهم

یت تلخ را می دانند که زن در هیچ جاي تاریخ وجود ثابتی ندارد. اما حضور رویاگونه و نویسنده ، این واقع

پراغراقش را دراین اثر جلوه آرزوي روشنفکرانه مؤلف است. درچنین لحظاتی که خیال و رویا حاکم می شوند

Page 83: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٨٣

شکل گرفت و پایه درباب روانکاوي 1مرگ یزدگرد سویه یی سورئالیستی می یابد. این مکتب با نظریه فروید

) که مخزن انرژي عاطفی وغریزه صرف است idنهاد (: تفکرآن گردید. بنا به عقیده فروید ، انسان ازسه بخش

) که عبارت است ازمن اخالقی یا آرمانی تشکیل Super ego) یا همان من واقعی و فراخود (ego؛(

ت که تمایالت غریزي را سرکوب می کند تا به شده.فراخود راوجدان نیز معنا کرده اند. اما همین فراخود اس

)نینجامد. دردنباله ، فروید معتقد است که روان انسان ازدو بخش خودآگاه و ناخودآگاه egoظهور درخود (

ساخته شده . ناخودآگاه همان تمایالت اولیه است که می خواهد نظم نمادین ( فرایند ثانویه ) را دور بزند و

عدم تحقق این فرایند می شود ، سرکوبی تمایالت است که آنها را به ضمیر ناخودآگاه عملی شود. آن چه باعث

تبعید می کند. سرکوبی تمایالت غریزي ، و آنچه درناخودآگاه حاصل آمده و اجازه ندادن تبدیل این درونیات به

) 121: 1383باقري الهام ، ظواهر بیرونی ، ایجاد روان نژندي می کند.(

ست از یک ناخودآگاه قدرتمند ، که این نظم نمادین را دور می زند و به خودآگاه ادراین نمایشنامه زن نمونه یی

-نزدیک می شود. او درصحنه هاي این نمایش ، آزادانه با خودآگاه -واقعیت یا تاریخ ثبت شده بیضایی -

دآگاه لحظه لحظه با واقعیت نمایشنامه مرگ یزدگرد به مبارزه می پردازد. تا آنکه این ناخو -تاریخ تثبیت شده

یکی می شود وواقعیتی ضد تاریخ تثبیت شده ، شکل می گیرد. داستان درسطح ظاهري خود همان واقعیت ساده

تاریخ است اما دردرون ، پیچیدگی فعلیت نیافته یی را روایت می کند که سبب عقب ماندگی سرزمین ایران شده

قبول حقیقت از نظرسردار، سرکرده وموبد است. آنان این حقیقت را می پذیرند که بود است. نمود عینی آن

ونبود شاه درآن زمان هیچ کمکی به ملت ، تمدن ، فرهنگ و حتی تاریخ ایران نمی کند و جمله صادقانه سردار

و سرکرده شکست خورده گواه این حقیقت است:

نویسند! برویم. تاریخ را پیروزشدگان میسرکرده :

) 68 :1383 ،بهرام ضایی... این جنگی ناامیداست. او براي ما جهانی ساخت که دفاع کردنی نیست...( بیسردار:

دختر بیمارنیز شخصیتی تاریخی ندارد و برخاسته ازناخودآگاه جمعی ست؛ اما نه ازنوع توانمندش . گویی همان

نهاد سرکوب شده یی است که تحقق نیافته. او بی اختیارجیغ می کشد وحرف هاي نامربوط می زند:

) 9: 1383بیضایی بهرام ، [ ناالن به خود می پیچد ] پادشاه کشته نشده. پادشاه کشته نشده! ( دختر :

سخنان او متفاوت ازواقعیتی است که بسترنمایش درآن گسترده شده است. او جسد را درابتدا پادشاه می داند که

خوابیده است ودارد همه واقعیت ها را درخواب می بیند. و بعد می گوید شاه کشته نشده است. درست است

،اما دختر حقایق فراواقعیت نمایش را به زبان می آورد. مغایرت که زن به صراحت حقیقت را بازگو می کند

سخنان و رفتارش با واقعیت (حتی داستان ) او را متفاوت ازدیگران ساخته است. درشرایطی که پدرومادرش

1 ) از پدرومادري یهودي متولد شد. ازنوشته هاي او : تغییر رویا ، سه نظریه درباره ي میل جنسی ، 1856 -1939زیگموند فروید ، روانپزشک اتریشی ( -

توتم و تابو و ... است.

Page 84: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٨۴

درخصوص جسد شاه از خود رفع اتهام می کنند ، او معتقد است شاه کشته نشده و درخواب است.درجاي دیگر

واقعیت دختر با واقعیت جاري متفاوت است . نمونه دیگرآن، زمانی » خواب می بیند. راشاه دارد ما «می گوید :

است که او خود را برجسد می اندازد و می گوید :

؟ [ به جاي جسدي] فرزندم . آه فرزندم ، چرا تو را تنها گذاشتم –پدر ، سخن بگو و پاسخ ایشان بده دختر:...

) 48 : همان(

) 64 :[ گریان ] اي پدر، پدر ، چرا تو را کشتند؟ ( همان تر: دخ

معرفی جسد به نام آسیابان « او نیز پرده از حقیقتی بر می دارد که واقعی نیست اما واقعیت نمایشنامه می شود :

زن با قدرت ازاین فراواقعیت استفاده می کند و ازروي هوشمندي براي نجات جان شوهرش ، جسد را ».

ابان معرفی می کند! جالب اینجاست که با وجود ضعف دختروکمرنگ بودن او درنمایش، آن چه درپایان آسی

رنگ واقعیت می گیرد حقیقت اوست. توجه به ضعف و ناتوانی شخصیت ، دغدغه اصلی و همیشگی بیضایی

اصلی داستانش می است . او حاشیه یی ترین و نادیده ترین حقایق را پررنگ می کند ؛ جان می بخشد و محور

سازد.

درپایان نمایشنامه ، همه شخصیتها همسو و همنظر می شوند. همه تاریخ را می نویسند .تلفیق واقعیت و رویا ؛3

، درحالی که حقیقتی انکارناپذیر را پذیرفته اند. حقیقت، نمود همان ناخودآگاه و رویاي جمعی است که شاه

شده و باید به دارآویخته شود. یعنی همان گونه که تاریخ می خواهد. کشته نشده و گریخته ، آسیابان کشته

درپایان تحقق -جمله تاریخی ابتدایی -واقعیت هم همین است که آسیابان باید بردار شود و تاریخ ابتداي اثر

پیدا کند.

عالوه براین ، باز با دل مشغولی هاي همیشگی بیضایی رو به رو می شویم :

دراین اثر اکثر قهرمانان تنها هستند ؛ آسیابان مرد تنهایی است که زنش به او خیانت کرده و انان ؛ . تنهایی قهرم1

قدرت حمایت ازدختربیمارش را ندارد. خودش نیزبخت برگشته ایی است که حتی نمی تواند حق خود را

و بی تنش دارد. براي فراراز مطالبه کند. زن نیز تنهاست. ازنداري همیشه درتنگدستی بوده . آرزوي زندگی آرام

تنهایی دست به هرکاري می زند اما باز تنهاتر می شود. دخترتنهاي مطلق است. او آن قدربا جمع متفاوت است

که هیچ کس به او وقعی نمی نهد و درنهایت شاه ، که اصال درتنهایی و ترس ، ازهمه گریخته است .

ربه چشم می خورد. او قدرت دگرگونی تاریخ را دارد. ازیک حیله همچنان زن اسطوره یی بیضایی دراث. زن ؛ 2

براي فریب دیگران استفاده می کند تا خود و خانواده اش را برهاند. با گستاخی رازهاي مگویش را فاش می

کند. زن آسیابان درتحویل نقش شاه به دختر یا همسرش نقش بازیگردان را ایفا می کند ، درحالی که زمان ایفاي

قش شاه توسط خود ، قدرتمندانه و به تنهایی داستان را پیش می برد. او درمیانه داستان این تسلسل را درهم ن

Page 85: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٨۵

پیچیده می کند بطوري که خود درنقش شاه فرو می رود و هراس خود را پس ازکابوسی که دیده است نشان می

خود شاه می شود ؛ سپس این جمله دهد. تا قبل از این صحنه درواقع همگی راوي نقش شاه بودند، اما او

عجیب را می گوید:

خواب بدي دیدم ! خوابگزاران من کجا هستند؟ زن :

) 24: 1383 ،بهرام موبد من اینجا هستم شهریار!( بیضاییموبد :

که درآن موبدي –زن زمان را به هم می ریزد. او درابتداي راوي خواب شاه است. اما بعد از بیان حدیث گذشته

به زمان حال برمیگردد و درنقش شاه پی خوابگزارش می گردد و موبد که شنونده روایت است ، تحت –نیست

تأثیرقدرت بازیگري زن خود را وارد روایت می کند. زن درواقع می خواهد نقش شاه را بگیرد اما آن چنان

ی کنند و واقعیت روایت را به نفع خودمصادره می حقیقی عمل می کند که همه او را شاه می بینند و باورش م

) 108: 1383، الهام (کند.چنین زنانی درآثاربیضایی کم نیستند.

بیضایی در گفتگوییدر تمرکز بر آثار نمایشی بیضایی ، همپوشانی با آثار سینمایی او هم ناگزیر بوده است . در

من نمی خواستم یزدگرد یا دوران ساسانی را نشان بدهم ، بیابان و کوه " درباره فیلم مرگ یزد گرد می گوید :

و سپاه نشان بدهم ، باترفندهاي بصري ، صحنه هاي تماشایی و رجعت به گذشته خود را نجات بدهم . گفتم

نگ موضوع من خانواده آسیابان است و آنها درون آسیا ، در خانه خودشان تا مرگ زندانیند . تمام تاریخ و فره

و اساطیر در رابطه با زندگی این خانواده براي من مطرح بود و همین . از دریچه چشم آنان است که ما یزدگرد

را می بینیم . جهان را می بینیم ، تازیان را می بینیم ، و محاکمه کنندگان را می شناسیم و شرایط محاکمه را ، و

بیرون نمی رود . مهم نیست که منتقدان نندانند چرا . من دریچه دیگري نمی خواهم . خب پس دوربین از آسیا

وقتی که تاریخی به سر این براي من آزمایشی است ، فیلمی در یک فصل در زمانی بی زمان ، در لحظه صفر .

رسیده و تاریخ دیگري هنوز آغاز نشده . زمانی که در پاشیدگی محض هنوز چند تن تالش می کنند نظمی را

( "حکومت مطلق مرگ ، چند تن می کوشند زنده بمانند . این شبیه خود ماست و کارمان حفظ کنند ، و در

اندیشه فرهنگ عامه و تحلیل نو تاریخ گرایی بیضایی در خالل این گفتگو ) 200: 1371، زاون قوکاسیان

پیداست .

بررسی گفتمان شاه کشی در نمایشنامه مرگ یزد گرد 3-3-3

مردم چه تعبیر اگر آنان، آخرین تا شاه، جمشید بلکه وتهمورث، هوشنگ و کیومرث نه ایرانیان شاه نخستین از

در اما شخصیتی عادي تنزل یافته تا ایزدي، فر دارنده از شاه و دگرگون شده بسیار آن، مصداق و شاه واژه از

اساطیرفرو آلود مه اعصار در سو یک از که ساله، تاریخ هزاران این در . است نیامده پدید تغییري طالع شاهان

Page 86: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٨۶

و خیمه و کاخ در زاري به که شاهان بوده اند بسیاري شده است کشیده معاصر واقعیت به سو دیگر از و رفته

کشته گمنام و دور اي گوشه در فراري کاري همچون بزه یا پیکار، هنگامه در آبروداري به یا خرگاه خویش

نیز شاهان همه مرگ که در جنگ بلکه در حال فرار کشته شده اند وشگفتانه تقریبا اکثریت شاهان. اند شده

. است بوده آشنایان دست به - تقریباهمگی- بیشتر و بیگانگان؛ دست به -یک هیچ تقریبا یعنی - کمتر

ماجراي . وي همخون ترینشان ونزدیک اند بوده شاه – دست فرو – میهنان هم آنها دورترین که آشنایانی

اما . است داده رخ گوناگون هایی با انگیزه و شرایطی در و است؛ اي گونه به نیز این شاهان از کدام هر مرگ

به شاه اگر حتی یعنی – حال همه در همواره و نیز آن پیامد و ! کشی شاه است؛ یکی همیشه همه، قصه این با

و شهرها ویرانی و تخت و تاج مدعیان کشاکش و کشور آشفتگی و مرج و هرج - مرده باشد ، خویش مرگ

جاي بر مردم زبان در ها، قرن و ها ازهزاره پس هنوز، آن خاطره که بوده مردم ونابودي مرگ و فزاینده ستم

!مرگی شاه شده است؛ منجمد مرگ، به رو اي واژه در آن التهاب و وخوف مانده

مرگ تاریخ، صفحه در آلود خون مکرر قصه آن در چه و زبان مردم و ذهن در مهیب خاطره این در چه اما

اند شده کشته او از پس یا پیش شاهانی که همه قصه با یزدگرد مرگ است قصه دیگري جنس از یزدگرد

با دیگري تاریخ آن، با که بیگانگان بود یورش هنگام یزدگرد، مرگ هنگامه .همانند نیست و هست همانند

دوره چندین نیز، – او از و پس – یزدگرد از پیش . شد آغاز دیگري هنجارهاي و و آیین دین و راه و رسم

ها تازش این از اي فشرده بندهش، تاریخ نویسنده و است بوده همراه بیگانگان با یورش شاهان مرگ تاریخی،

می بر»آمد ایرانشهر بر هزاره هزاره گزندي که درباره« نام زیر فصلی، در -یزدگرد از هاي پیش دوره در – را

و -نیامده نامش که- دیگري تازي وشاه تازي گاو زین و -بار چندین - افراسیاب و ضحاك از و شمرد

نیز یزدگرد از پس .اند آشفته را وایرانشهر تاخته ایران به که کند، می یاد هفتاالن پادشاه گجستکو اسکندر

این از کدام هیچ همه این با اند رانده همان ایران بر و اند کرده چنان بارها افغان و مغول و تازي و ترك

پس ایران تاریخ و نکرد دگرگون – رفت یزدگرد درزمان آنچنانکه - را، ایرانیان آیین و دین و تاریخ ، یورشها

تاریخ در نه سوم، داراي مرگ و اسکندر تاز و تاخت از پس حتی یافت. ادامه وقفه بی همچنان یورش هر از

در اي وقفه اینکه بدون را تاریخ توان می چنانکه . شد ایجاد گسلی نه و آمد پدید درنگی آن روایت در نه و

و گسلند می هم از آن، روایت هم و تاریخ یزدگرد، هم مرگ هنگامه در اما . کرد قرائت شود، آن احساس

تا آن، از پس تاریخ افتد. می لکنت به زبان تاریخ و گردد می حبس تاریخ سینه در نفس شوند؛ پاره می

روست همین از خاید. و می ژاژ و بافد یاوه می گوید، می پریشان و دهد می دست از را خود چندي، مشاعر

ریشانپ. نیست گوناگون همه این روایتهاي آن، و گنگ همه این یزدگرد مرگ همچون هیچ پادشاهی مرگ که

هست: نیز دیگران گواه آنها نمونه که یک گنگی گویی

Page 87: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٨٧

در را او فرستاد و کسانی .... ماهویه گویند . رفت مرغاب درکنار آسیابانی خانه به و شد روان ... یزدگرد

او و بکشد را وي گفت تا و برانگیخت را آسیابان پنهانی ماهویه دیگر، قولی به بکشتند. و آسیابان خانه

تاج رسید فرا چون شب ... و بخورد او و کرد حاضر طعامی آسیابان قولی دیگر به .... بکشت را یزدگرد

و ... افکند او بر و برگرفته سنگ آسیا و کرد طمع آن در و بدید نهاد، آسیابان سر بر و آورده در به خویش

از را او فرستادگان، . شد اندر به آب و بگریخت و شد آگاه ماهویه فرستادگان ازآمدن یزدگرد گویند نیز

را یزدگرد .... جماعت آن .... آب بیافتند در را وي پس . رفت برون من خانه از گفت او طلبیدند و آسیابان

.افکندند آب به را اش جثه و .... خفه کردند زهی با

پس«... است: آمده یزدگرد مرگ فیلم پیشانی بر جمله، دردو که است همان هم، روایتها این تمام بیت شاه

....»مال بکشت و زر طمع به خواب در را او آسیابان . درآمد آسیابی به و گریخت مرو سوي به یزدگرد

که برگزیده را روایتی یزدگرد، مرگ هاي گوناگون میان روایت از خویش نمایش بنانهادن براي بیضایی یعنی

درام هاي مؤلفه از گیري بهره براي فراوانی و فرصت است؛ نمایش جوهره داراي دیگر، روایت هر از بیش

این روایت، پتانسیل هاي از استفاده با بیضایی کما اینکه . دهد می دست به نمادها و ها اسطوره و نویسی

و کرده ساسانیان ترسیم دوران و باستان ایران گانه چهار) سه (یا طبقات و اجتماعی ساختار از هم تصویري

فیلم در بیضایی درواقع اما . است ساخته نمایان را فرودست و دست طبقات فرا میان فاصله و طبقاتی تضاد

روایت یزدگرد بلکه مرگ است، نکرده انتخاب را یزدگرد شدن تاریخی کشته هاي روایت از یکی خود

تمام ظاهرا تاریخی است. اي واقعه از هنري آفرینشی تمامی، به روایت بیضایی، . است واقعه این از بیضایی

جنگ همچنین حکایت و است فیلم ابتداي اي جمله دو عبارت همان گرفته فقط وام تاریخ از بیضایی آنچه

از نگاه نهایی در ولی شود. می نقل - آسیابان زن بازي در - زبان شاه از که است، طرخان نیزك با یزدگرد

گریبان او نیز نمایش اجراي و شدن نوشته دوران بغض سیاسی حتی و است نرفته فراتر هم ها روایت همان

چند هر اینکه، او زندگی و مرگ و شاه این هاي ازشگفتی زیرا . است نمانده طرف بی او و نکرده رها را

هم، درباره دیگري کس هر از بیش حقیقت در اما گفته است، سخن دیگري شاه هر از بیش درباره او تاریخ

مغلوط گنگ، کوتاه، هایی عبارت جز اساسا سخت، چنانکه سکوتی . است کرده پیشه سکوت شاه، همین

ترین امور جزئی درباره کتاب، هر در چه اگر و .دهد دست نمی به وي مورد در زیادي اطالعات آمیز، ومبالغه

تاریخ سازترین لحظه سرنوشت و ترین مهم در که پادشاهی ولی درباره شده، گفته سخن فراوانی به ساسانیان

دو ) حداکثر (و یک سطر تا چند از شده نوشته آنچه داشته، کشور فرمانروایی این بر ایران، ساله هزار چند

حاشیه نقل مطالب به مفصال یزدگرد به مربوط فصل در نیز اینکه فردوسی جالب و بیشتر نمی باشد! صفحه

هنگامی سپس، و پردازد مرزبانان می و ماهویه به شاه هاي پیغام و ها و نامه برادرش به رستم نامه همانند اي،

اندرزهاي و پند به تفصیل فردوسی دهد، می را او قتل دستور ماهویه و یافته شده آسیاب در یزدگرد که

Page 88: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٨٨

را واقعه اصل اما دهد؛ می یزدگرد شرح قتل از جلوگیري براي را ماهویه و پیرامونیان سفیدان ریش و موبدان

تاریخ از بیضایی بنابراین، پردازد. اصلی نمی حادثه به گوید، می سخن حواشی از قدر که آن و می نهد کف از

کهن الگوي از تأسی به بیضایی روایت .ساخته است جمله دو همان از را، خود افسانه و وروایت نبسته طرفی

ال و تو به تو ساختمانی - نمایش، در نمایش شیوه و – پارسی ادبیات توي در تو هاي روایت و درقصه قصه

منطبق نیز آن گوناگون ي ها روایت و - یزدگرد مرگ - واقعه این تاریخی نقل با اتفاقا که الیه دارد به یه

ومختلف نو به نو هاي قصه با روایت کلیت پارسی، ادبیات قصه در قصه شیوه خالف بر اینجا در اما است.

راآسیابان شاه /کشت. را شاه آسیابان« شود می متفاوت بیان هاي روایت با قصه یک بلکه گیرد، نمی شکل

مرگ تا سازند می تازه را قصه بار هر شهرزاد، همانند درست آن گویان قصه و» کشت. را شاه شاه، کشت./

.کنند زندگی بیشتر دمی و اندازند واپس را خود

فوکوعمدتا به بررسی این مسئله می پردازد که در فصل دوم در بررسی رویکرد نو تاریخ گرایانه دیدیم که ؛

را به وجود می آورد که تفکر و عمل انسان در چهار چوب حاصله دانش/ قدرتروابط نظام نوشتارچطور

امکان پذیر می شود. به باور فوکو ایدئولوژي همیشه در نظام نوشتار تجلی می باید، یعنی در متونی که کلیت

دانش و شناخت راجع به هر موضوع خاصی را پدید می آورند. این نظام نوشتار راه هاي ممکن براي تفکر

لذا . هر موضوعی را به وجود می آورد، وهمچنین روش هاي پرداختن به موضوع را ایجاد می کند.درباره

پرسش همیشگی من یعنی مسئله مردم ، شاه و "بیضایی خود به عنوان یک محقق نو تاریخ گرا معتقد است که

رد نیست بلکه قدرت رابطه آن دو با هم در مرگ یزدگرد نمود پیدا کرده است . منظورم از شاه شخص یزدگ

حاکم است . چون شاه نیز یکی از همین افراد ملت است که وقتی به قدرت می رسد ، تغییر می کند . بنابراین

) بیضایی در نمایشنامه 199: 1386، حمید امجد ( "نیست ، درباره قدرت است . بحث من درباره یزدگرد

سته می سازد و نمایشنامه حول این محور شکل می گیرد . را برج –شاه کشی –مرگ یزد گرد ، این گفتمان

–که به نوعی فرار به سوي مرگ خود معنا می دهد –تقارن نمایشنامه مرگ یزدگرد شاه با فرار شاه از ایران

به متن – 1357 –که بیضایی خواسته یا ناخواسته گفتمان موجود در اجتماع آن روز را تلقی را می آورداین

تاریخ عملی انجام گرفته : قتل است . به تعبیري طبق گزارش اندهه وارد ساخته و پایه و اساس آن گردنمایشنام

پادشاه به دست آسیابان ، اما آنچه در مرگ یزدگرد مسئله است نه صرفا خود عمل ، که نفس آن است ، و درك

دن خود جدا شود تا ماهیتش را آن فاصله میان عمل و ماهیت عمل . به این خاطر واقعه باید از واقعی بو

بنمایاند . این ماهیت نمایشنامه مبدل می شود به آنچه به کنایه در زیر عنوان آن ذکر شده : مجلس شاه کشی .

شاه کشی در سنت ملل قدیم از جمله ایران رسمی آئینی است براي پیشگیري از نحوست حاصل از ناتوانی و

پیري پادشاه . اهمیت این سنت در قدرت مطلق فراگیر پادشاه است . که سمبلی است از قدرت و توان مردم و

Page 89: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٨٩

خود شاه را هنگام ظهور پیري قلمرو خود ، و ناتوانی و شکست او به معناي شکست آنهاست . در بعضی جاها

و یا بیماري می کشتند . ودر جاهاي دیگر از جمله ایران فردي که براي مدت کوتاهی به جاي شاه حکومت می

) در مرگ یزدگرد این دو مراسم در هم ادغام 229: 1375کرد طی مراسمی قربانی می شد . (رازي عبداهللا ،

دست میآید ؛ یکی تصویر شاه واقعی و دیگر پادشاه دروغین و هردو تصویر می شود ، و از پادشاه دو تصویر به

درآن واحد هم راست است و هم دروغ . در عوض زنان در مرگ یزدگرد شاهانی مهاجم و جنون زده می شوند

. گویی براي جبران نقش فرودست شان در مناسبات جامعه ایی که بیضایی آخرین مراحل انقراضش را توصیف

د و ضمنا براي اینکه بیضایی مطابق میلش عنان سخن را به زن ها بسپارد تا بابت سرکوب تاریخی شان ، می کن

درد دل کنند . و این دقیقا منطبق است با نظریات و اساس رویکرد تاریخ گرایی نوین ، که بیضایی با دقتی

که تخیل بیضایی را –ریخ گرایانه نو تا –خاص به بازآفرینی آن پرداخته است . همان دقت و نگاه جزئی نگر

بازي نفر سه هر که است جایی این نمایشنامه، در گرفته شکل بحث قویترین آید می نظر به تحریک می کند .

می که شده درمانده قدر آن پادشاه مقام که در آسیابانی .کنند می بازي هستند داشتنش که آرزومند را آنچه

داشتن نگه زنده و زندگی مسئول خود را کرده، رفتار مرد یک مثل همیشه که زنی بکشند؛ او را خواهد

دختري و کند؛ می یفا ا خانه عنوان خداي به را آسیابان نقش خودفروشی، قیمت به داند حتی می اش خانواده

- دختر و زن آسیابان، - سه تن این .گیرد می عهده به را زن نقش است، مردي و داشتن توجه حسرت در که

قصد کار این با بیضایی .گیرند رامی او جاي و آیند می در شاه نقش به از نمایشنامه مختلفی قستمهاي در

هستند جامعه افراد یعنی .آید می به وجود جامعه افراد جز جز از شاه : بگوید که اینست وآن دارد نیز دیگري

انسان تک تک وجود به بسته نیز شاهوجود و هستند شاه وجود از بخشی کدام هر و سازند را می شاه که

کجا هیچ در اما کنند می هم بازي را مردان هاي نقش خود، هاي نقش بر عالوه دختر و زن است جامعه هاي

.آسیابان زبان تا ترست شعرگونه دختر و زن زبان رو، این از .کند نمی ایفا را یا دختر و زن نقش آسیابان

بیضایی می کوشد صحنه را مجسم کند ، برایش جزئیات ببافد ، آدم هایی را در هیأت مردمان دوره ساسانی

تصور کند و آنها را رودر روي هم قرار دهد و براي بیننده اش نمایش برپا کند . به ویزه خیال پردازي او وقتی

کدیگر چه می گفته اند . و از این طریق جذاب می شود که می اندیشد آنها چگونه حرف می زده اند ، و به ی

جریانی سیل آسا از گفتار خوش آهنگ به راه می اندازد . سپس در این نمایش کوچک بازیگوشانه به جاي

روایتی قاطع از یک حادثه ، چندین روایت را امتحان می کند . و محاکمه ایی شکل می دهد ، محاکمه خانواده

تعلیمات پیشین و تمدن ساسانی به عنوان شکل ظاهري آن . آنان که خود آسیابان بدل می شود به محاکمه

تمثیل تمامی نظام و بنیان فکري آنند ، زبونی این تمثیل ، و ناتوانی کل این جهانبینی را هویدا می سازند . به

کننده این ترتیب متن از دوران تاریخی که از آن سخن می گوید فراتر می رود و همه تعلیمات مشابه تعین

مرگ رد -به نظام پادشاهی پهلوي یا تمام گوشه چشمیبا -دوران هاي قبل و بعد را نشانه می گیرد .

Page 90: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٩٠

را شدن شهریار کشته که تویی در تو هاي حکایت روست، پیش روایتی که نمایشی ارزش از صرفنظر یزدگرد،

قصه و کاربردي قصه هاي ارزش و کهن ویژه کار بر ناظر کند؛ بازگو می دخترش و همسر و آسیابان زبان از

مشترك اما کوششی دردمندانه، گویی، قصه . است بوده بشر مأمن ملجاو روزگار، دورترین از که است؛ گویی

بوده برزمان شدن چیره و زندگی هاي لحظه خشونت تلطیف و آالم براي تسکین نویس قصه و گو قصه میان

را درد خود پر هاي شب و بخشد شتاب بدان یا بکاهد زمان ازشتابیا که بوده آن سر بر کار این با که ،

اتفاق است که اي واقعه حکایت گاهی بلکه نیست؛ آدمیان خیال زاییده هم همیشه ها قصه این . کند کوتاه

ترتیب بدین.آمده است در رمز به احیانا و یافته توسعه و دگرگون شده قصه، ساختمان با متناسب و افتاده

ویژه کار مطابق– و سازند می اي قصه اند؛ بوده آن قهرمان خود اي که واقعه از دخترش و همسر و آسیابان

به که زمان زودگذري و اتهام ي ها لحظه بر تا کوشند می قصه، نوکردن نوبه و گفتن باز با – گویی قصه

با بلکه جویند، برائت نمی شاه کشتن گناه از خود، هاي قصه با آنها اما. شوند چیره انجامید، خواهد آنها مرگ

.اند عدالت جویاي آن

کنید نه می اینک شما آنچه!اید پوشیده زره سر تا پا جایگاه که بلند سرداران اي بزرگوار، اي نه آسیابان:

) 7 : 1383 بیضایی، ( بیضایی.است بیداد یکسره کنید اینک می شما آنچه . دیگر چیزي نه و است دادگري

آشوبی است و توفان از بلکه داوران، دادگرانه رأي نه از رهند، می مرگ از اگر و یابند نمی هرگز که عدالتی

به صرفا - باشد، نداشته واقعیت آسیابان، دست به یزدگرد روایت مرگ اگر حتی بنابراین است! راه در که

نگاه درسینه رازي همچون را آن سال هزاران که است کهن فرودستانی اما سرکوفته، آرزوي - قصه یک عنوان

این از آسیابانی- یزدگرد گ مر نمایشنامه در چه و تاریخ افسانه در چه - اینک و ؛ اند نیاورده زبان بر و داشته

جنبه و شده دور تاریخی خود واقعیت از آسیاب حالت این در . است برآورده ساخته را آن و شده؛ زاده آرزو

داراي مفاهیمی خود پادشاه کشتن - یزدگرد مرگ واقعیت تاریخی از صرفنظر - اما . "یابد می نمادین اي

است عنصري استحاله از رمزي اصطالحی - شدن شهریار کشته یا - مرگ کیمیاگري، در . است رمزي

روانشناسی نمادهاي در ) است عنصري ترکیب رمزي براي اصطالحی ملکه، و پادشاه تزویج که (همانطور

به چه او کشتن و است روح نماد پادشاه طرفی از. است آگاه خود بر آگاه ناخود غلبه معنی به کشتن پادشاه

اولیه ماده آمدن غالب مفهوم به - اند اولیه ماده دو، نماد هر این که - شریر افراد وسیله به چه حیوانات، وسیله

) 112: 1378( ستاري جالل ، " .است روح(لوگوس) بر (فیزیس)

اگر که چندان .یافت توان می شهریار یک براي در تاریخ که است مرگی انگیزترین شگفت یزدگرد مرگ

ها افسانه به یزدگرد و مرگ زندگی -است سرگردان و گیج و آشفته چندبسیار هر -نبود میانه در تاریخ داوري

در ها افسانه با که داشت ایران فرمانروایی بر پادشاهی او، زندگی آغاز در اینکه درست کما نمود. می همانندتر

Page 91: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٩١

آن و است شده فارسی ادبیات عاشقانه هاي مشهورترین افسانه و زیباترین از یکی منشا اش و زندگی آمیخته

و راند فرمان و زیست اي دوره در – او نیک یا بد ازبخت – یزدگرد اما ! نبود یزدگرد پدر جز کسی پادشاه،

هرگز ایستاده بود، او تماشاي به چشم هزار با که مدارایی تاریخ بی و آمده سر به اساطیر عصر که شد کشته

اثر بر که نه بود چنان او مرگ و فرمانروایی همه این با درآید. ها اسطوره کسوت به تا داد نمی رخصت بدو

شگفت اي به گونه اساطیري عناصر و ایزدان او، دوران دینی بنابر باورهاي بلکه ساز، اسطوره تخیل کار و ساز

و نمادها و ها گویی اسطوره که چندان اند. درآمیخته آن با و زده مرحله رقم به مرحله را او زندگی انگیز

زندگی در و آمده به در ذهنی باورهاي بطن از – اضطرار یا چشمی شوخ به -سال دیرینه ایران دینی ایزدان

آنکه زندگی، بی روایت ترین واقعی در را او و اند عینیت یافته زمین، ایران کهن دنیاي و دین نمایندهآخرین

افسانه مرگ شاه با که مکرري و پیوسته مرگی شاه آشفته در دوران اما اند. کرده گون اسطوره باشد، اسطوره

بر و گرفته سستی بنیادهاي جامعه بود، انداخته سایه نیز یزدگرد زمانه و بر یافته ادامه و شده آغاز ساسانیان اي

واقعیت رویارویی در بنابراین، . نبود رو پیش در امیدي هیچ ناپذیر، گریز تباهی ویرانی و جز و . بود رفته باد

باقري الهام ، . ( نمود باژگونه می نیز ایزدان خویشکاري " گذشت، می و بود ایران گذشته بر که عریانی

دیگرگون هم اساطیري باروهاي و ایزدان بود، پا شده به که توفانی و آشفتگی در گویی چنانکه ) 82: 1383

را میدان و کنند می پشت ساسانی بخت شهریار وارونه بر همگی "و شناسند نمی باز بیگانه از خویش شده و

شود، می گم غبار بهرام درکند می نامهربانی او با سپندارمذ گسلد، ایزدي می که فره نهند وامی دیومرگ به

بازپسین سرنوشت باید که می آیند می در آسیایی سنگ قواره به و شوند تنگ می او بر گردان سپهر و آسمان

نام به نه و است شاه کام به دیگرنه و گردد می وارونه زمان چرخ آشوب، این در !برساند پایان به را ساسانی

نسل تا سازد، می رها تاریخ در می نا به بی – که بدنامی، به نه اگر – و کشد می را او به ناکامی بلکه . او

از را خود نیاکان کینه و کنند نکوهش او درنام – شاهان همه جاي به – را ستم بیداد سال آینده، هزاران هاي

بر را ها نفرین ترین سخت ستم، دراز ستمدیدگان دوران تمام خواهی کین به و آورند یاد فرا عمق تاریخ

دوش می بر را آن هنوز قرن چهارده از پس وایرانیان مانده گور بی هاست قرن که نعشی . سازند اونثار نعش

نعش نماد این که زیرا . داشت نخواهند رهایی آن از کنند، هرگز نکارش ا بار هزار روزه هر اگر حتی و کشند

بر مانده و شناور ایران تاریخ در ها قرن طول در که تاریخی است؛ کور اراده و یک لحظه یک مهر به سر راز

نعش این هاست حرکت و ها حرف تمام محور نیز یزدگرد سراسرنمایش مرگ در و است افکنده سایه آن

خاطره است، این نمایش صحنه میان در که نعشی. سودا کرد ستم با ستم که است ملتی تاریخ مرموز معماي

که است مرگی نازدودنی خاطره و زیست؛ سرزمین روزگار این ترین هنگام نابه در که است مردي نازدودنی

که بود شکست بی ملتی شدن ویران مهیب آن مرد، معماي . داد رخ بوم و مرز این روزگار ترین سهمگین در

Page 92: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٩٢

بر که بود اي حادثه مهابت مرگ، این و فروریخت؛ و شد متالشی و شکست هم در یکباره ابدي بهتی در میان

) 118: 1378( بهار مهرداد ، " .نشد گشوده هرگز آن شگفت راز و ملت رفت آن

دهد، می رخ میران شاه یک در یزدگرد مرگ : دارد تعبیر را وگویاترین بهترین مورد این در خود بیضایی

مرگ که اي قصه در ماا . است نشده آغاز هنوز تاریخ دیگر و رسیده سر به تاریخی که زمانی . صفر درتاریخ

روایی علتی و قرینه محدوده قصه، همان در نمایشی، کردار هر و گفته هر بتوان براي اگر کند، می نقل یزدگرد

از اي سابقه پیشین و رخدادي هیچ یزدگرد مرگ قصه سراسر یعنی .توان زن نمی سخنان این براي یافت؛

بود، شده پادشاه کشته دست به پادشاه از پیش اینکه بر دایر سخنان زن تا دهد نمی دست به مقتول شخصیت

اینجا، در و – تاریخی پادشاه شخصیت و تاریخ واقعیت بر ناظر او هاي بنابراین، گفته شود داده اسناد بدان

تعریضی با و لغزد ریخی می تا مستندات سطح به خود روایی روابط از ترتیب، قصه بدین که است – یزدگرد

یزدگرد که کند؛ می قضاوت تري دوران گسترده و دیگر شاهان درباره بلکه او، دورهو یزدگرد درباره تنها نه ،

دیگر کار تباه شاهان آن روزگار حاصل انحطاط نیز او وزگارر صفر تاریخ و آنهاست نگونبخت نماینده فقط

کرد، سست را جامعه بنیادهاي و گرفت مردمان سخت بر افزود. بیداد بر و کاست داد از انحطاطی که . است

آشفت را آسایش و امن و کشت را ها انگیزه و آورد امید ستوه به را مردم و ساخت دولتیان را دستاویز دین

و گشت افزوده آن بر نیز طاعون و بیماري و و مرگ گرسنگی و قحطی فرسا، طاقت و مستمر میران شاه ودر

از پیش .رفت باد به کار تباه شهریار از کشور و صفر رسید تاریخ به که کشید قهقرا به را چنان را جامعه

به دسیسه یا کدام هر بار، هر و نشست تخت بر پادشاه دوازده – سال چهار یعنی – کوتاه مدتی در یزدگرد

پی آزمندي در یا پدرش، براي رستم ستانی کین و رستم هرمزد، پدر فرخ جویی شهوت اثر بر یا درباریان،

این و امان نبود؛ به خود زندگی بر گدا و شاه و بود میران در شاه همواره ایران و شدند؛ سرنگون براز شهر

بدگمان بود. خود سرداران همه به بود، دیده را خود نوشت اسالف سر که نیز – یزدگرد – آخرین شاه

کشت؟). را او یا پا زد. ( پشت بدو سوري ماهویه سرانجام که همچنان

برخاست؟ آن از سر آشفته چرا او رازي بود؟ آیا پادشاه خواب در زن، اي بگو .... موبد:

.هراسید می شما از او زن:

ما؟ از – هراس :سردار

!شما چون مردمانی از زن:

ویا

و نیک یکدل گفتار به هستند بسیاري سرداران .مرا خریدارند سر که آنها بسیارند ... یزدگرد] نقش در زن: [

. آرزومندند یزدگردي تخت بر پنهان در که اندیش

Page 93: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٩٣

نشده اي؟ فریفته ایشان زر به تو آیا

!نه آسیابان:

سر بریده خریداران که نویسم می تو براي سردارانی نشان از و نام خود من .... نه چرا یزدگرد] [نقش در: زن

.اند من

مطلقاهیچ و - فعلی هیچ شده، نوشته او از و یزدگرد پرداخته به تاریخ در که اندکی سطرهاي و ها جمله در

شگفت و اند! نداده نسبت بدو دیگري فعل هیچ آن، غیر از و است نرفته کار به گریختن اندازه به - فعلی

کنند! می آغاز گریختن فعل با را سخن دهند، خبري می او تالش و مردم پشتیبانی از که هنگامی حتی اینکه

از غیر دیگري کار هیچ مرد این انگار گریزد. تاریخ می در پیوسته که است سال صد چهار و هزار چنانکه او

گریخته روز شبانه خویش، عمر همه در آنکه است جز نداده انجام و نداشته و دانسته نمی و آن نیاموخته

گریخته می را مدت این از آنچه و است کرده فرمانروایی -آن بر افزون یا - سال بیست او آنکه حال! است

رانده نمی فرمان خالء بر و زیسته نمی خال رد نیز را دراز هاي سال این مابقی و است نبوده بیش ماهی چند

گریختن هیچ از غیر یزدگرد اگر وجود این با . است کرده پیشه سکوت او درباره همه این تاریخ که است

مرگ و گریخت می مرگ از او . بود مرگ دیو گریخت آن می از او آنچه است، نکرده کاري و نداشته شغلی

شوم همان این، و شد. می رهنمونش میدان آسیاب تنگ سپهر سوي به و آمد می پیشوازش به سو در همه

چهار کوتاه زمان در - پیشین دوازده پادشاه اگر کرد. او نگونسار بخت با سرنوشت که شگفتی است کاري

دور او از هفر و دوید می آن پی در سال او بیست شوند، کیانی فر مدعی تا نیافتد امان چندان - ازاو قبل ساله

.است هفر بی شهریار مظهر او رو این شد. از می

که ایزدي هستند موهبتی داراي مزدا، اهوره برگزیده آفریدگان همه ایران، دینی ادبیات و اساطیر و اندیشه در

دو از دراوستا . است سروري سزاوار و شهریاري شایسته برخوردار باشد، آن از کس هر و است فره همان

دشمن و است هاي خوب رمه و ستور و توانگري از برخورداري فره ایرانی، . شود می کیانی یاد و ایرانی فره

بهره فره کیانی اما . دهد می شکست را دشمن هاي سرزمین و و دیوان اهریمن و کند می سرکوب را )انیران(

و است آن ایرانیان از همیشه فره این . رسند می کامکاري و به رستگاري که است ) اشونان( پاکان و شهریار

شهریاران به تنها فره کیانی ولیکن . شد نخواهد دور ایرانیان و ایران سوشیانت، از شدن پدیدار و رستاخیز تا

هرگز و اند بهره بی از آن ستمگر شاهان و شود می بخشیده کردار درست و پهلوانان دادگر و فرمانروایان و

ناسپاسی که به هنگامی نیز کاووس و جمشید همچون مندي فره شاهان و حتی . آورد نخواهند دست به را آن

کس به گرشاسپ از پس فره طبق روایات متعدد ظاهرا.گردد دورمی و گسسته ها آن از فره گرایند، می

آمده اردشیربابکان کارنامه در چنانکه . بدانند مند فره را خودتا اند کوشیده نیز ساسانیان اما نپیوسته، دیگري

.شتابد می او ازپی گوسفندي کالبد در فره گریزد، می اردوان دربار کنیزکی از همراه به بابک که هنگامی است،

Page 94: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٩۴

خواسته و اقبال با برکت، فره، پهلوي، و اوستایی ادبیات در . است درخشش شکوه و و سعادت معنی به فره

نیز ایزدي و کیهانی فره نیرویی . است فره داشتن به وابسته خواسته و اقبال برکت و به رسیدن و است مربوط

این . است یافته برابر معنایی با بخت ساسانی دوره در بعدها فره که آید می بر هاي پهلوي نوشته از.هست

فره اما . دارند باور بدان و است بر جاي ایرانیان ذهن و زبان در هنوز آن، معنی دو هر اندیشه، در این و واژه

که شرایطی . است ذهن از مستقل و شرایطی ها علت تابع هم و معلول هم بلکه نیست امري انتزاعی بخت، یا

گریزان سلسله این از ساسانی خورده فره ترس و بودند، برعکس یزدگرد براي میران، شاه و ویرانی آشوب در

) 68: 1378، مهرداد بهار ! (بود بخت بی شهریاري یزدگرد، و بود.

چیزي ترس بی توانم می نیست خود برقرار که دنیا اینک آري ! خلد می من اندیشه در چیزي سرکرده:

.فروترم رده هاي از هر چند بگویم،

کشندگانش؟ درباره شاه یا چیست؟ این سردار:

.گریخت ما از درتوفان که بود او نشدیم؛ گم او از توفان در ما: سرکرده

گریخت؟ خود بندگان از خداوندگاري گویی می تو موبد:

!بار هزار ببخشاید مرا اهورا مزدا سرکرده:

گریخت . خود می بخت از که بندگان از نه او . نبود فروافتادن تند سراشیبی جز هیچ ، دیگر او براي پادشاهی

که بود اي رمیده بره کیانی، فره ،پیوسته ایران میران شاه و خونین هاي کشی شاه پی در چون

کام و نام به را ایران پادشاهی تا شتافت ساسانی می شاه نخستین پی در صحرا به صحرا قبل اگرچهارصدسال

رسید مرگ به سرانجام و برسد فره به تا درنوردید را خود سرزمین سراسر ساسانی شهریار آخرین او کند،

درنمایشنامه آنچه و بود تافته بر روي آن از فره و بود آن مرده از پیش ساسانی ساله چهارصد دودمان که زیرا.

و همین معناست بر ناظر بود، شده کشته پادشاه این از که؛ پیش شود می نقل آسیابان زن زبان از یزدگرد مرگ

دوش آخرین بر بود نعشی تنها ساسانیان، ساله فرمانروایی چهارصد وتخت تاج -یزدگرد زمان در- حاال

به خود چشم لوچ هزار با تاریخ و گشت می دارو نوش دنبال به دیار، دیار و شهر به شهر بیهوده که شهریار

از که بگوید؛ سرگردانی او از گونه هزار هایی روایت با بعد هاي و هزاره ها قرن در تا نگریست می شهریار

استخر به و فارس رفت به و رفت کاشان و اصفهان به پس و کرمانشاهبه آنجا از و رفت حلوان به تیسفون

به آنگاه و بیرون کنند را او تا بفرمود مرزبان و گریخت کرمان به نرفت و طبرستان به آنجا از و آمد فرود

ترش وي ، روي بر ... روزي گذشت چند چون داشت، گرامی را بالدوي آن پادشاه نخست و رفت سجستان

و شدند وي همداستان کشتن بر طرخان نیزك و ماهویه و رسید شد و به حدود مرو خراسان روانه پس کرد،

مرو شهر به یزدگرد و ... یزدگرد بجنگیدند با ترکان و آمد فرود (گناباد) درجنابذ و شد رهسپار ترکان با نیزك

Page 95: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٩۵

مر کنار در آسیابانی خانه به و روان شد و آمد فرود اسب از پس، . نگشودند او روي را به دروازه و آمد مرو

.کشتند آسیابان خانه در را و او ... رفت غاب

چندین منزل توس تا تیسفون از . جست توان می ها و افسانه تاریخ در که است مردي ترین سرگشته یزدگرد

قتلگاه براي ابد باید می که آسیابی در از غیر بود بسته او به روي درها همه جا همه اما اند، زده رقم او براي

و اوبیمناك از را همه که کشید می دوش بر و داشت چهره بر مرگی را هاي نشانه او . شود داده قرار او

قلمداد او ابد قاتل براي بود مقرر که آسیابانی از غیر افتندت برمی روي وي از همگان و ساخت می گریزان

.گردد

سفره ام. بیگانه جا همه و روم می خانه به خویش خانه سرزمین در گریزان من یزدگرد] نقش درآسیابان: [

. .... بیاسایم آن دمی در که نه رختخوابی و کند مهمان مرا که اي نیست

اگر بخشم می تو به را اي خورده که نانی پول ... بازي مده را ما پوش ژنده تو بافی؟ می هم به یاوه چه زن:

روانه شوي. زودتر

.است بسته من روي به دنیا درهاي را دارم؟ کجا من و اسب؟ کدام با یزدگرد] نقش : [درآسیابان

.نشنید بساز، دوباره را در کلون گفتم مردك این به. است باز کاروانسرا مثل درش که اینجاست فقط زن:

کمین من در دنیا . نیست رهاییم گوشه هیچ در اند. بر آمده هم به ماه و خورشید یزدگرد] نقش درآسیابان: [

..... است

بانمایشنامه سخن این چند هر که . نشست تخت بر ماه سپندارمذ از ارد روز در فردوسی گفته به یزدگرد،

نیست .زیرا گریزي نیز آن از باستان، زندگی در ها نقش اسطوره به توجه با اما یابد نمی ارتباطی یزدگرد مرگ

و اند؛ کرده می تفأل بدان و داشته می پاس را و رخدادها روزها تقارن همیشه تاکنون، کهن روزگاران از

ودرباریانش او توجه مورد توانسته نمی ماه این و این روز با یزدگرد نشستن تخت بر تقارن گمان بی بنابراین

شاه و صفر تاریخ تعبیر گویی برعکس آمده است. چنانکه یزدگردآشکارا این راي و فال در مورد اما.نگیرد قرار

است؛ در برده کار به یزدگرد زمانه در ایران اجتماعی – تاریخی وضعیت درباره بیضایی که میران و شاه مرگی

آنان و است صفر بازگردانده زمان به هم را ایزدان میران، الوهیت شاه است و افتاده صادق نیز مینوان دنیاي

تنها این آشوب در و کنند دریغ می آمده، پدید زمین در که به آشوبی دادن براي نظم را خود اولوهی اراده

با مینوي دو این رو، همین واز ! است یزدگرد مقدر مرگ رسیدن انجام به باشد، زمین جاري در باید که نظمی

بازمانده ازکارخود خداي سرسبزي، – مادر سپندارمذ، حتی و اند؛ شده سترون نیز )سپندارمذ و ارد( روري

) 212: 1378( ستاري جالل ، ؛!روید می شمشیر گیاه، جاي به زمین او از و است

Page 96: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٩۶

بر زمین، و خود؛ پاي تیز باره بر روم ، می کران در بیابان بی سواره که دیدم خواب در یزدگرد] نقش درزن: [

.تیز می روید شمشیر که علف و خار نه

و جاده به سراسر یزدگرد روي انگار پیش بیضایی، نمایشنامه در چه آن، گوناگون هاي وروایت تاریخ در چه

که راه همان جز نیست دیگري هیچ راه او پاي پیش و گردد می منتهی آسیاب به که شود تبدیل می دهلیزي

و یأس موجب بیضایی،آشکارا قصه در هم و تاریخ هاي روایت در هم آنچه اما !رسد آسیابان می و آسیاب به

جنگ ایزد تافتن بهرام، روي است؛ شده تصریح بدان یزدگرد مرگنمایشنامه و در شود می یزدگرد پریشانی

.است

جگردار، آن من، دهنده دل آن پشتیبان، بهرام تیزستان، آن خداي جنگی تک، تکاوري یزدگرد] نقش : [ در زن

... داد؛ می نشانم را راه درفش گردش با و رفت؛ کهر می باره بر ترکاند، می دشمن بر زهره دیدارش که آن

و مالیدم چون ! شد من چشم در خاك و مهار! بی لگام گسسته؛ آن ! خیزنده باد دیو آن ! شد پیدا تیره تا آن

بر زهره دیدارش که آن جگردار، آن من، به دهنده آن دل پشتیبان، بهرام آن تیزستان، خداي جنگی گشودم،

. کردم گم باد در را او منآري،؛ . بود شده گم غبار در او، آن ترکاند، می دشمن

کشنده ورتره، عنوان به هند، دینی ادبیات در و است ایزدي توانمند ایرانیان نزد بلکه . نیست اسطوره بهرام

ازجایگاه ایرانیان اندیشه در بهرام .شود می محسوب ترین خدایان برجسته از خود که است، ایندر صفت

بخصوص. اند داشته ایمان سختی به او بخشی پیروزي و به پیروزمندي ایرانیان و است برخوردار باالیی بسیار

اند. خواسته او می از را خود پیروزي و اند ورزیده می عشق به او مومنان جویان، جنگ و سپاهیان و سربازان

نماد بهرام. است کرده نفوذ نیز دیگر اقوام از بسیاري فرهنگ اندیشه و در که بوده چندان بهرام محبوبیت

ترتیب بدین و . هستند آن زنانه نماد باروري، بانوي ایزد دو اشی، و که سپندارمذ است نیرویی همان مردانه

از اطمینان اند، داشته بهرام به که ایرانیان عمیقی ایمان بنابر و .است انسانی ترین نیروهاي حیاتی منشاء بهرام

تافتن بر روي اینکه کما . است بوده حیات از نیروهاي برخورداري به اطمینان جنگ، در او وپشتیبانی همراهی

.است میشده تلقی حیات نیروهاي شدن معنی واژگون به خود این که بوده، او حمایت از امید قطع اونیز

از آگاهی با تنها و است بوده حیات نیروهاي این امید از قطع بهرام، شدن گم پی در یزدگرد بنابراین یأس

نیز، سرکرده سخن در نتیجه، این . برد پی اش عمق ناامیدي به توان می دارد او هاي باور در بهرام که نقشی

:است منعکس شود، بیان می -زن زبان از -یزدگرد سخنان از پس بالفاصله که

.هراسید همه می این پادشاه چرا که دانست توان می اکنون سرکرده:

امید تمام و -زندگی و نسل ادامه یعنی - نیروي باروري و فره منشاء خود، پشتیبان خداي یزدگرد که چون

چیزي همان درست این، و.»است شده گم غبار در«... همه ، آن که است دیده و است داده دست از خودرا

دار لکنت و سنگین تحریف، سکته از که با زبانی و است دیده خود لوچ چشم هزار با نیز تاریخ است که

Page 97: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٩٧

بلکه: پس بود، نخورده شکست جنگ آن یزدگرددر که است این واقعیت زیرا، . است کرده شده، بازگو

ترکان فرود آمد. گناباد جنابذ در و شد رهسپار ترکان با و نیزك شدند همداستان وي کشتن بر ، نی و ماهویه

و شدند کشته یارانش و شد روان یزدگر سوي شن لکن گردبارد . یافتند هزیمت و بجنگیدند یزدگرد با

یزدگرد بدان واداشت، را طرخان نیزك و برانگیخت سوري ماهویه که جنگ این در . رفت چپاول به اردویش

براي تا بود مده آ بود؛ بلکه نیامده مرو به جنگ براي او زیرا نداشت آن را آمادگی و بود شده غافلگیر کامال

را حرب چنانکه بود سوار ر هزا اوچهار با آمد مرو به چون بلعمی گفته به و آورد سپاهی گرد تازیان با مقابله

او با بودند شاهی خاندان کودکان و و پیرمردان زنان دیگر و حرم بانوان و طباخان و همه دبیران و نشایست

سرنوشت شاید نبود شن توفان آن اگر و آمد. او نمی براي چیزي جایی، از و نبود -دارایی و ثروت - خواسته

شن، توفان آن و ماهویه فتنه و جنگ آن با اینهمه، نیز، ایران سرنوشت و بود دیگر اي گونه یزدگرد به

.آوردند پیش وارونه فرجامی

در خاك و !مهار بی گسسته؛ لگام آن خیزنده، باد دیو آن! شد پیدا تیره باد آن تا .... یزدگرد] نقش در: [ زن

آري .بود شده گم غبار در .... پشتیبان بهرام آن تیزسنان؛ خداي جنگی گشودم و مالیدم چون ! شد من چشم

.کردم گم باد در را او من ،

همان یزدگرد درگفته مهار، بی گسسته لگام آن خیزنده، دیو باد آن تیره، باد آن تاریخی استناد ترتیب بدین

روایت در شاه همین گفته شناسی اسطوره استناد اما .است کرده را گزارش آن نیز تاریخ که است شنی توفان

در که کند می یاد صفاتی دقیقا با را باد یزدگرد، رو، همین از و . است یزدگرد باورهاي دینی بر ناظر بیضایی،

یزدگرد گفته که در همانکه شن، توفان این یعنی . است شده شمرده بر براي اسطوره ویو ایرانی و هند اساطیر

پشتیبانی دگرگون کرده، را شاه سرنوشت که است باد اهریمنی سرشت شده؛ همان نامیده خیزنده باد دیو هم

را، یزدگرد و کند؛ گم می غبار در او چشم از را تیزسنان خداي جنگی آن ساخته؛ و دور او از را پشتیبان بهرام

به دوباره رسته است؛ می خویش تقدیر چنگال از پیروزي این با و مقدر شده پیش از او مرگ گویی که

) 116: 1378( بهار مهرداد ، .گرداند می باز زده است، رقم او براي سپهر که سرنوشتی

به -جنسی نیروي اوستا) بخشنده (در و نیروي باروري نماد - شد گفته که - بهرام تأویل، این در

دریغ یزدگرد از را خود پشتیبانی در واقع شود؛ می گم غبار در که وقتی ) 118( همان : است؛ -اشوزرتشت

- اوست از باروري توان و جنسی کردن نیروي دریغ معنی به خود، این که تابد؛ می بر او روي از و کرده

باروري توان نیروي اما - اند کرده رفتار او برعکس درباره باروري بانوان ایزد نیز این از که پیش گونه همان

و ادامه تازه زندگی منشأ باروري، توان و جنسی همچنانکه نیروي بلکه نیست خود رایج مفهوم در اینجا در

اینجا در نیروي جنسی است، برابر مرگ با آن، فقدان که چیزي و بقاست زندگی نماد نیز اینجا در است حیات

پایان را، خود، بهرام حامی ایزد پشتیبانی یافتن پایان که طور یزدگرد همان و است زندگی دقیق مفهوم به

Page 98: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٩٨

و پایان زندگی هم را جنسی نیروي نماد و منشاء تافتن بر داند؛ روي می خویش زندگی محتوم و قطعی

همراه و روز سیاسی هیجانهاي با و است آن پی در آنچه بیضایی خالف بر بنابراین .بیند می مرگ مرادف

داشته توجهی کرده، مقرر خویش قهرمان براي که خود عملی نمادین وجوه به رود نمی گمان و گشته همنوا

زن این و خانواده این درباره پلیدي و ارگیتیدر پ آسیابان همسر و دختر با آمیختن در با یزدگرد اما باشد؛

به باژگونگی او با و اند وا نهاده او که است ایزدانی دربرابر طغیان و سرکشی دنبال به بلکه نیست؛ دختر واین

تا زنده است، خویش باروري نیروي و خویشتن آزمودن او این کار .اند سپرده مرگ دست به و کرده رفتار

در اما .شود می سپرده به دختر و واستانده یزدگرد از باروري نیروي باور و بیازماید را خود زندگی و بودن

سپهر و زمینی زروان –آنها زمینی نمادهاي و ایزدان رخ به را خود بودن شیوه زنده بدین یزدگرد، اینجا

کشتن به زروان زمینی(آسیابان)را تا نیست آن براي نیز او برانگیزنده روي، سخنان بدین.کشد می –او کوچک

بلکه ،واقعی شخصیت یا شاه یک به عنوان نه که شود تکرار تأکید، به باید -یزدگرد برانگیزد؛ بلکه خویش

.کند می ایستادگی مرگ نماد در برابر که است زندگی نماد اینجا در - داستانی یک شخصیت عنوان به فقط

حیات ناموس و است؛ شده چنانکه مقدر اما . است مرگ برابر در زندگی، جویی نوعی مبارزه نیز او سخنان

.کشد می را زندگی و آشوبد می مرگ بر سرانجام هست، نیز

که اغلب سازد می هندسی نموداري آنها، ارتباط و اند سه گانه بیضایی آثار مرکزي هاي شخصیت معموال

جداگانه، نمودار دو در اما شده مراعات هاي مرکزي شخصیت تثلیث نیز یزدگرد مرگ در . است مثلث

مثلث و دخترش، و همسر و شامل آسیابان نخست مثلث یا هندسی نمودار .اند شده چیده یکدیگر رویاروي

و یزدگرد نعش - جانبی و معلق دو شخصیت مثلث، دو این کنار در . است سرکرده و سردار، موبد شامل دوم

.دارند می نگه شناور مرکزي نمایشنامه را هاي شخصیت هندسی نمودار دو که اند، قرارگرفته - سرباز

روي در و رو تعارض و کشمکش در همواره بلکه شوند نمی ترکیب باهم هرگز مثلثی، نمودارهاي

در بازي ) دخترش و همسر و آسیابان نخست(یعنی مثلث .یزدگرد است نعش آنها اتصال نقطه .یکدیگرند

او ظاهر نقش در و کنند می زنده خود در را یزدگرد نعش -اصلی قصه درونی هاي قصه در- خویش سازیهاي

بود؛ خواهند واحد اي یا پیکره شخصیت یک نماد دوگانه، هاي مثلث از یک هر این صورت در . شوند می

ایران باستان در اجتماعی طبقات .گیرد می قرار وي خونخواه سو دیگر و در شاه؛ قاتل سو یک در که

،)آسرونان (روحانیان این طبقات عبارتند از: . ظاهر می شوند به صورت معادلهاي نمادین قصه هاي شخصیت

شخصیت درنمودار )،که هوتخشان(صنعتگران جدید طبقه و واستریوشان (کشاورزان) (جنگجویان)، ارتشتاران

طبقاتی ازلحاظ بدیهی طور به و آشکارا - آسیابان خانواده مثل -ها شخصیت برخی . است رشناو قصه هاي

سلسله و مقابل، مدارج در آنکه حال شوند؛ می قلمداد) استریوشانو( طبقه یک نماد مشترکا و اند همپایه

یک فقط و است؛ شده تکثیر سرباز و سرکرده و سردار یعنی شخصیت، درچند ) دیگر(ارتشتاران طبقه مراتب

Page 99: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

٩٩

جدید نمادین طبقه معادل طرفی، از . است موبد همان که است مشخص خویش نماد داراي طبقه(آسرونان)

قصه این در بود، اضافه شده ایران جامعه گانه سه طبقات کهن به تقسیمات ساسانیان دوره در که هوتخشان،

با سو یک از او . دارد شگفت رفتاري سرکردهداستان ، جنگاوران طبقه نمایندگان میان در .است مفقود

و دارد آنان با را برخورد ترین خشن سو از دیگر داده نشان را رفتار ترین همدالنه اش خانواده آسیابان و

فرضی جایگاه و خود طبقه میان سردار، همچنین، . است متزلزل و ت ثبا بی نیز خود موضع در این عالوه بر

دخترش و همسر و آسیابان هاي بازي با عمل نمایشی، در شاه ویژه نقش چه اگر زیرا . است شاه معلق

نمودار در سردار دیگر سخن به .گردد نمایان می سردار کالبد در او سیاسی شخصیت اما شود، بازسازي می

همین از .شود می او جایگزین گیرد و می خود به را شاه اقتدار و شخصیت از بخشی هاي قصه، شخصیت

مراتب در آسرونان، آنکه دارد حال را خود فرادست با فرودست یک رفتار او به موبد نسبت معموال که روست

سازي پیکره همانند - که درنسخه فیلم شده -ییتابلوها در سردار موقعیت این.دارند ارتشتاران قرار از باالتري

همانند سازیها این از تابلو دو در یعنی . است نمایان شوند. آورده می نمایش از مقاطعی در که - سنگی هاي

در - که موبد دارد ) است قدرت نماد حلقه(که دو خود دست در دو و نشسته سرکرده و موبد میان در سردار

این تابلوها . اند گرفته دست به را حلقه دیگر طرف هرکدام او، چپ سمت در - سرکرده و - راست سمت

جایگاه ه دهند نشان سرکرده، و موبد وسیله به سردار درمیان گرفتن و آنهاست پیوستگی و اتحاد از نمایشی

موبد - اند هم نشسته سر پشت که - دیگر بار و دو، آن میان موبد در یکبار دیگر تابلوي دو در البته . اوست

دولتی دین مظهر شده باشد، تأکید موبد شخص بر آنکه از بیش تابلوها در این اما گرفته قرار سردار جلوي

در آنکه هستند حال ها حلقه همان اساسی عنصر قبلی، تابلوي دو زیرا در . است گرفته قرار مورد تاکید

ه شد تکرار به فراوانی باستان سنگی هاي پیکره و ها کتیبه در حلقه نیز و نیست آنها از خبري اخیر تابلوهاي

ارتشتاران از طبقه ايدج هم همیشه سردار، ترتیب بدین که . است مهم سلطنتی نمادهاي از یکی وضوح به و

می او جاي به -دهد نشان می خود از که تزلزلی رغم به - سرکرده بلکه گاهی، نیست آن ریاست نماینده و

طبقه فاقد زیرا شاه .گنجد نمی اجتماعی طبقات در که شود می اي پادشاه بالقوه یک نماد سردار و نشیند

طبقات نماد همه شود، می انتخاب فرادست طبقات - رییس -ازسوي ساالر که آنجا از ولی است، اجتماعی

گاهی و آسمان رنگ آنها شلوار اغلب، را خود لباس رنگ شاهان ساسانی خاطرکلیه همین به . است اجتماعی

ملی لباس ساسانیان رنگ زمان در رنگ آسمان که است شده می سبز انتخاب رنگ به -یزدگرد شلوار مثل -

.کشاورزان) بوده(واستریوشان نماد شاه، تن بر رنگ آسمان یا سبز بنابراین رنگ است. بوده ایرانی دهقان

سردار، که هم هنگامی .است شده می شمرده اجتماعی طبقات از یکی اونماد اندام از یک هر ترتیب بدین

از و بوده متداول اي که عقیده کند؛ می اشاره نمادین مفهوم همین به نامد، سر می را پادشاه و تن را مردم

یک از نیز موبد یزدگرد،شخصیت مرگ در . است شده اقتباس ودا ریگ در سرود پروشا و هندي هاي اندیشه

Page 100: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٠٠

ساسانیان دوره به که منحصر است، – آن جامع مفهوم به – باستان تاریخ در سراسر آسرونان طبقه نماد طرف

دین از دوره این در است که خاصی تفسیر و ساسانیان دوره در طبقه همین او نماد دیگر طرف از و نیست ،

و ها تنش فرودست و طبقات بر مضاعف ستم و سلسله این فترت مهمترین عوامل از یکی و یافت رواج

.دین دولتی و سیاسی دین یعنی شده؛ ساسانیان از فرمانروایی قرن آخرین در اجتماعی، هاي چالش

چیره مردم بر و بخشید مقام را نصرانیان و پیشه ساخت را عدالتی بی و استبداد که پرویز خسرو دوره بجز"

و مزدیسنی دین چنانکه داد، رواج را عادات اهریمنی و مراسم و کاست زرتشتی روحانیان قدرت از کرد و

دستاویز دین همواره ساسانیان ساله سلطنت چهارصد سراسر در افول نهاد به رو دوره این در ایران سیطره

و زندیک نام به .کرد می تجویز دولت آنکه غیراز دین، از تفسیري هر و دیگر اندیشه هر و بود دستگاه دولتی

اردشیر دستور به تنسر و کرد می معین مردم را دینی عقیده مهست نام به انجمنی و شد می دین سرکوب بد

ماست بر که داد فرمان شاه و بهلید رسم رااز باقی و پذیرفت را یکی دینی هاي آموزه همه میان شاه،از شاهان

دوره ساسانیان با سلطنت در دولتی دین گیري سخت این ! کنیم پیروي و بپذیریم را مهست گزارش از هر

و نژاد در نه که - امپراطوري دو این فرمانروایان و حکام ها، نظام دوي این هر در که مشترك است . صفویه

شیعیان و عصر ساسانی زرتشتیان . بودند پیروانشان بر دولتی دین پی تحمیل در - بودند متحد زبان در نه

در موبد ) 124: 1382( دریایی تورج ، ." کردند نمی تحمل را مذاهب دیگر و ادیان یک، هیچ صفوي، عصر

این از یک هر . مزدیسنی خالص روحانیت نماد هم و دولتی است دین این نماینده هم یزدگرد، مرگ

سراسرنمایش دو در موبد، که معنی بدین . داد توان تشخیص می او متفاوت سخنان در را نمادین تقسیمات

به مستند و شده گرفته دینی متون یا اوستا که از سخنانی و ها نیایش یکی راند ، می زبان بر سخن قسم

زبان به نمایش هاي شخصیت سایر سخن در برابر و نمایشی عمل مقتضاي به که دیگرسخنانی آنهاست ، و

و سیاسی موبدي او دوم، در مورد اما . است خویش روحانی مقام در موبد یک اول در مورد .آورد می

یاد از ساسانی ستم در را سهم خود که موبدان لباس در است سردار از دیگري و نسخه دولتی دین نماینده

بیاموزد: ستیز آیین مردم به خواهد می یک سردار سخنان با و برده

.آموخت ستیز آیین گرم، گفتار به را باید مردمان . برجاست هنوز که ها آتشکده بسیار :موبد

.دیده اند ستم که از بس نیست باور تو به مردمان در موبد؛ نگو پر : زن

رنگ از ماه که آنست گاه . نیست اهورا مزدا جاي چندانست که پلیدي از سخن گویند؛ می چه اینان آه :موبد

هزاره پایان گویی مهر؛ با خرد و ستیزند می و دینم دانش . بنماید سهمناك هاي نشانه خورشید و بگردد

.نامه بفرستیم پند زمین ایران سراسر به باید . است اهورایی

نان گرسنه بر و ایم آمده سیر پند از مردمان ما . بیفزاي بر آن نیز نان اندکی اما موبد، اي بفرست نامه پند : زن

.ایم

Page 101: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٠١

ژرف شاه حاضر اما همیشه غایب، شخصیت از پس یزدگرد، مرگ هاي نمایش میان شخصیت در آسیابان زن

یک در شخصیتی داستانی عنوان به او است. شخصیت ترین حال نامقبول عین در و ترین پیچیده ترین،

به اما . است و ژرف پیچیده کاراکتري داراي ، -واقعیت یا داستان در -مادر یک نمونه عنوان به و تراژدي

در سپس، و با پادشاه رویارویی در هم آن تاریخی، و مستند اي درواقعه - فرضی ولو - شخصیت یک عنوان

می خدا سایه شاه را که سرزمینی و ستمگر اي دوره در خویش، دست طبقات فرا سرکردگان و سران برابر

از الیه این در اما .است قصه حرکت عامل مهمترین کاراکتر همان با البتهاو .است استثنا کلی به اند، دانسته

بلکه این از قبل -سال پانصد و هزار یعنی - نیم و هزاره یک به زنی مربوط نه داستان، شخصیت پردازش

از بیش نیز نادر همین نمونه گاهی حتی که . است کنونی زمان مبارز و و آگاه آور زبان زنان از نادر اي نمونه

زمان مبارز ) مردان حتی و(زنان فراوان یا نادر هاي نمونه که تفاوت این با .آرمانی است باشد، واقعی آنکه

بلکه . نیست دري پرده پرخاشگري و نیز آنان مبارزه .شوند نمی مبارز به ناگهان دیگر، زمان هر یا حاضر

که رنجی با دارد، دل بر که با داغی آسیابان، زن موقعیت در زنی .اند آنان ترین زنان، عفیف مبارزترین غالبا

،داشت خواهد کینه پر اي سینه است که باخته عمري و ادبار و کار و گرسنگی و فقر و که دیده ستمی و برده

به که گرفته قرار زندگی و مرگ مرز در او آگاهی که این با البته . نیست غوغا و قشقرق او کین خواهی اما

می چگونه اما ،بود نخواهد حرجی او بر کشد پنجه می سو هر به - گرفتار اي گربه همچون - طبیعیطور

منطق مطابق – او هاي دري پرده و پرخاشگري که تمام جایی در کرد، باور خواه حق و ستیز ستم را توان او

شاه بودن زنده زمان در او آنکه حال گیرد؛ می پادشاه انجام مرگ از پس – آن نمایشی زمان و نمایش داستان

! چنین نیست البته که ! پذیرد؟ می خود بر را او و اعتراضی اکراه هیچ بی و فروشد می شاه به را خود شوهر،

از مادر اي نمونه او اوست کار در که هایی کژي و زن آسیابان شخصیت الیه این از صرفنظر و همه این با

شخصیتی که است الیه این در تنها و نیست مکانی زمان و هیچ به محدود او درد و رنج که است کش ستم

از زمینی نمودي آسیاب که همانگونه یعنی .شود مبدل می توجه شایان نمادي به و یابد می ژرف و پیچیده

زمینی کوچک کیهان این میدان تنگ رمز سپهر آسیاب، سنگ و آسمانی زروان نماد آسیابان و کیهان است

در را -سپندارمذ یا -آرمیتی شخصیت بخشی از -بلکه همه، نه - و است زمین نماد خود، آسیابان،زن است

از گاتها در همچنین . است و سرسبزي باروري و پاکی و زمین نگاهبان سپندارمذ که زیرا .پذیرد می خود

وابستگان پناهگاه و مأمن زمین، عنوان نماد به آسیابان زن .شود می یاد آفریدگان پرورش دهنده سپندارمذ،

در . دارد مادرانه نقشی شده و فرض مادینه ها سرزمین همه هاي اسطوره در و زمین همیشه . است خویش

سپر که شوهر، پشتیبان فقط نه خطر برابر در او . است مادر خویش همسر حتی براي آسیابان زن نیز اینجا

از بیش حتی کند، می تهدید خانواده را که اي فتنه بر برا در و است خانواده و نگهبان نگران او . اوست بالي

.کوشد می مرد

Page 102: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٠٢

دشت، و زجنگل ا و دامنه و کوه از که بادي هشت گونه چون تازند؛ می سو همه از دشمنان اینک : .... زن

منم!.... ایستاده توفان این درمیان . رسد می بیابان و ریگزار از و رود، و دریا واز

.پرواست بی زن است؛ پریشانی و پروا از پر و شده است خاکسار و است شکسته هم در مردي آسیابان اگر

می دهد! باد بر را سرش او زبان سردار:

دهد! باد به که بهتر همان برهاند مرا نتواند اگر زن:

سود؟ چه گفتن این از ] کنان [التماسآسیابان :

زیان؟ چه و زن:

هر اقرار اضافی، حرف هر سنجیده، سخن هر بهاي آن گرفتارند، در او خانواده که خطري و خوف هنگامه در

را سرپوش خود خورده ترس و پریشان شوهر هاي اشتباه اوست که این و . بود خواهد خانواده جان اشتباه

است؛ هوشیار مرد از بیش نظر، بسی به و زداید می را آن سوء آثار و می نهد

خروشیدم! من آسیابان:

خروشید! او زن:

گفتم! بد او به من آسیابان:

نگفتی! بد او به تو : [نگران] زن

زدم! را او من ..…: آسیابان

زدي! را او آمده]تو شور : [به زن

- بار سه بار، دو بار، یک آسیابان:

را او تو نشکست؟ تو دست نشنیده، اي یاوه کسی چنین بالدیده سرزمین این گوشه چهار در که وه سردار:

ماند؟ استوار خود جاي بر آسمان و و زمین ي، زد

زدم؟ – را او – من آسیابان:

می نشانند و می را ساختگی شاه نوروز در آنچنانکه و خوشدلی؛ بازي به -] کنان آرام [ –زدي را او تو زن:

است... پادشاه او که نداشتیم باور هرگز ما زنند.

بهاي رسوایی، به حتی او کند. می ناچیز و را حقیر موبد اخالقی هاي نامه پند که است فقري تجسم او

او- است چنین نیز درستی به و -نماید می چنانکه و رهاند گرسنگی می از برگی بی سال در را خانواده

.دارد را خانواده نواي و نان غم مرد، از بیش

.است رفته مردمان آغوش به بارها ایناز بیش زیرا نیست؛ ام اندیشه زن این از آسیابان:

می داد؟ نانمان که پس نرفتم من اگر زن:

Page 103: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٠٣

رهاندمتان؟ گرسنگی از بی برگی سال در که کردم بد

.بفرستم نامه پند زمین سراسر ایران به باید ...... گویند؛ می چه اینان آه: موبد

.ایم نان گرسنه بر و ایم آمده سیر پند از مردمان ما .آن بیفزاي بر نیز نان اما موبد، اي بفرست نامه پند : زن

.چیزي بگوي هست که ترا موبد؛ اي نیست دانستی مرا : سرکرده

..... می کند؟ سرزنش مرا کسی چه .کن پرخاش آري :زن

زیرا که است رفته او نوع بر همواره که است اي ستم فزاینده نماینده که نماد، نه موضع، این در زن این

خواهد شد جدا او از مرگ با و است نزدیکتر همه از به جانش که است همزادي جفت اگر مرد براي بینوایی

و کند دست می به دست کاالیی چون را تنش و سازد می را ناپاك دامنش که است عفریتی بینوایی زن، براي

تمامیت نماد زن، دهد تا نمی اجازه نکته همین اینکه طرفه و . مرگ با حتی شد، نخواهد جدا او از هرگز

باروري، و بر سرسبزي عالوه و بخشد می پاکی مردمان به آرمیتی گاتها زیرا در .) باشد آرمیتی یا( سپندارمذ

گشته، ناپاك و دامنش کرده خیانت خود شوهر به حال هر به اینکه به خاطر زن اما . هست هم پاکی نگهبان

از بود. نخواهد نیز برخوردار باروري صفت از و، بپذیرد؛ را صفات خود این نمادین وجه در تواند نمی هرگز

.یابد می تجلی در دختر سپندارمذ، صفات از بخش این و ماند می سترون نمادین خود الیه در او رو، این

سپندارمذ و باروري پاکی صفات نماد دختر، فقط اما . هستند نماد سپندارمذ مشترك طور به دختر و زن یعنی

و و شوریده بیمار شخصیت همان آن وجه یک یابد، می وجهی شخصیتی دو نیز دختر بنابراین، . شود می

پیوند نقطه .است سپندارمذ باروري نماد دیگر وجه و است قرار گرفته تجاوز مورد عنف که به اوست سودایی

و است بارور شده آمیزش این از او اما . اوست با - عنف به با تجاوز -شاه آمیختن در نیز وجه دو این

بهرام از کرد می گمان که -شاه جنسی نیروي و خورد می یکدیگر گره با شاه و دختر شخصیت ترتیب، بدین

که آنجا از و . دهد می ادامه زندگی به دختر بطن مرده، در شاه و پیوندد می دختر به ، -داشته دریغ او

نمودار است، باروري نماد آنکه لحاظ با است دختر، زندگی مظهر جنسی، نیروي و حیات ناموس باروري،

او به را زندگی و باروري شاه که آنجا همچنین از - بود آن نماد یزدگرد قبال که - . هست نیز نماد زندگی

کند! می انکار را او حتی مرگ و داند می کشته شاه وامدار را خود او است؛ منتقل کرده

می سوزد! کشته براي دلم ! سوزد می کشته ي برا دلم ] افشان دست و :[ سرخوش دختر

.نشده کشته نشده، پادشاه کشته پادشاه ] پیچد می خود به : [ناالندختر

گشته پریش روانش و جانش آشفته و است شرمسار این پندار از و پندارد می ناپاك را خود او همه، این با

. جوید می خویش مقدر سرنوشت در را خود ناپاکی و است

Page 104: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٠۴

استر شود؛ کیهانیان زبانزد من روزي تیره تا اند هم داده به دست چیز همه . است من پاکی کمین در دنیادختر:

.می آورد اینجا مرگش را یک و شکند، می آسیا سنگ رود، می همسایه میرد، می

رنگ ویژه که -سفیدي همانند را پاکیزگی و -است اهریمن ویژه رنگ که -سیاهی با بر برا را خود ناپاکی او

اقتضاي و بنابر خود زندگی محدوده در را سفیدي چون و کند. آرزو می را پاکیزگی و داند می -اهورامزداست

این او . کرد می آن سفید با را خود تا بود می آرد اي کیسه کاش که آرزو دارد است دیده آرد در پدر، شغل

زمان در را آن بار یک اول بر بار مقدم دوم، بار واقع در و است شده جابجا آورد، زبان می بر بار دو را آرزو

دیگر بار و راند می زبان به آید آسیاب می سنگ پس از که حالی در آمیزش، از پس و درست شاه بودن زنده

اول بار خاطر همین به . است شده و بارور گشته سپري آمیزش از مدتی که زمانی یعنی مرگ شاه، از پس

است، پاکیزگی آرزوي در اینکه بر دیگر، عالوه بار اما شود، سپید سراسر تا کند می آرزو اي آرد کیسه فقط

افزاید. می آرزویش بر نیز را پیکر ناهید هور دیدار

شوم سپید سراپا تا ریختم می خود سر بر بود آرد مانده اي کیسه اگر ] دور پندارهاي در :[سرگشته خترد

می شستشو شهای چشم در و خود؛ دختر جاي یا به گرفت؛ می اي فرشته جاي مرا پیکر هور ناهید شاید.

.داد

از بعد اندکی فاصله به درست زیرا او نیست ناخرسند شاه با آمیزش از دختر پندارهاي آسیابان، خالف بر

اهریمن شدن دور موجب را آن و کند یاد می آن از شاعرانه بیانی و لحن با آید می سنگ آسیاب پس از آنکه

خود! کار در خیره و است شده او دیوانه کند می گمان لحن همین خاطر به آسیابان گواینکه داند می

از من و کند، می آورد من پرهیز یا تو نیروي .تر من پهن از شانه دو تو وپهناي است بلند تو باالي دختر:

.شود دور می اش ي خاکستر اسب بر که نگرم می را اهریمن روزنه

زایش که زیرا تاراند. می را اهریمن و است شده او آغاز وجود در که است اي تازه زندگانی از او خرسندي

خود سیاه سایه اهریمن است، زندگی داور که مرگ مادامی. است هرمزدي و مقدس عملی مزدیسنا، آیین در

.شود می دور اش خاکستري اسب بر پدید آید، نسل ادامه براي امیدي که وقتی و گسترد می برهستی را

و پیش زندگانی و زمان و شد خواهد متولد صفر از تاریخ پس که است نسلی نهفتگی دوران دختر، باروري

دیگر کشید، اما ادراز به قرن دو واقعی تاریخ در که زد؛ دورانی خواهد پیوند یکدیگر به را مرگی شاه از پس

.نبود تخمه آن از

Page 105: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٠۵

چهارم فصل

نتیجه گیري :

Page 106: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٠۶

یجه گیري : تن

، سؤاالتی مطرح شد تحقیق درفصل اول بعد از طرح مسئله وبیان دالیل انتخاب موضوع ومشخص شدن اهداف

که در این فصل بعد از بررسی دیدگاه ها و نظریات تاریخ گرایان نوین و بررسی آن رویکردها در آثار بهرام

به آنها پاسخ داده می شود . بعد از فصل مقدمه و بررسی تحقیقاتی که قبال انجام شده در فصول قبل ، بیضایی،

رحی از تاریخچه و مسیر پیدایش رویکرد تاریخ گرایی نوین به ش -پیشینه تحقیق –بود ، در فصل دوم

پدیدار شد ، هم به حاشیه رانده شدن 1970، که دراواخر دهه نوینپرداختیم و مشخص شد که تاریخ گرایی

ادبیات به دست تاریخ گرایی سنتی را طرد کرد و هم محفوظ داشتن متن ادبی دربعدي بی زمان وراي تاریخ به

برخالف آن چه تاریخ نگاران ادبی –ا. به نظر منتقدان پیرو نظریه تاریخ گرایی جدید، متن ادبی دست نقد نو ر

نیت مولف خود را بر ندارد یا روح دورانی که آن اثر را پدید آورده نشان نمی دهد. همچنین، –می گفتند

ه اززمان و مکان نگارش خود برخالف اعتقاد پیروان نقد نو ، متون ادبی اشیاء هنري خودبسنده اي نیستند ک

فراتر می روند. بلکه ، متون ادبی فراورده هایی فرهنگی هستند که می توانند درمورد تاثیر متقابل گفتمان ها و

شبکه معانی اجتماعی اي که درزمان و مکان نگارش متن دست اندرکار بوده اند ،چیزهایی به ما بگویند. دلیل

خود بخشی از تأثیرمتقابل گفتمان هاست ، رشته اي است درشبکه پویاي معناي این امر آن است که متن ادبی ،

اجتماعی . به نظر تاریخ گرایان جدید، متن ادبی و شرایط تاریخی اي که متن درآن پدید آمده است ، به یک

به سازنده اندازه اهمیت دارند چون متن ( اثرادبی ) و زمینه ( شرایط تاریخی ایجاد کننده آن) به طوردوجان

هستند : آن ها یکدیگررا خلق می کنند. مانند تأثیرمتقابل پویایی که بین هویت فردي وجامعه وجود دارد ، متون

ادبی زمینه هاي تاریخی خود را شکل می دهند و ازآنها شکل می پذیرند. به نظرتاریخ گرایان جدید رویدادهاي

شدن هستند تا درگمانه زنی درمورد » قرائت « براي » نی متو« تاریخی حقایقی براي ثبت شدن نیستند ،بلکه

تاریخی گوناگون به ما یاري » برهه هاي « چگونگی برداشت فرهنگ هاي انسانی ازخویشتن و دنیاي خود در

رسانند. ما نمی توانیم واقعا پی ببریم که درهر برهه معین ازتاریخ دقیقا چه اتفاقی افتاده ، اما می توانیم بفهمیم

ما ازگزارش هاي آن ها به راه هاي گوناگونی که ازطریق آن –ه به اعتقاد مردمان آن زمان چه افتاقی افتاده ک

ومی توانیم آن تفسیرها را تفسیرکنیم. بنابراین ، به نظر منتقدان –تجربه خود را تفسیر کرده اند پی می بریم

جربه بشري درزمان ومکانی معین ، تفسیري ازتاریخ ، متن ادبی ، به لحاظ بازنمایی ت نوینپیرو تاریخ گرایی

است. به معناي دقیق کلمه ،متن ادبی گفتمان هاي درحال گردش درزمان نوشته شدن خود را به نمایش می

گذارد و خود یکی ازآن گفتمان هاست. یعنی ، متن ادبی به گفتمان هاي درحال گردش درفرهنگی که درآن

ا شکل پذیرفته است. به همین صورت، تفسیرهاي ما ازادبیات ، به فرهنگی که پدیدآمده شکل داده و ازآن ه

بهترین تعریف براي تاریخ گرایی جدید این لذا درآن زندگی می کنیم شکل می دهد و ازآن شکل می پذیرد.

Page 107: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٠٧

در. است که آن را شیوه هاي تفسیر متن یا مجموعه راهبردهاي خوانش بدانیم ، نه یک نظریه یا آموزه منسجم

به فرضیات اصلی تاریخ گرایی نوین رسیدیم و فهمیدیم که : –چهارچوب هاي نظري – در بخشفصل همین

نوشتن تاریخ ، عملی تعبیري و تفسیري است و به حقایق و واقعیتها مربوط نمی شود . تمام متون تاریخی - 1

، روایت هستند و می توانند با استفاده از ابزار نقد ادبی تحلیل و تفسیر شوند . گذشته هیچ گاه در دسترس ما

، تنها متنی است مانند متون دیگر .این نیست ، تنها بازنماییهاي تاریخی وجود دارد . تاریخ بدین معنی

بازنماییها محصول ساختهایی زبانی هستند که خود محصوالت ایدئولوژیکی یا ساختهاي فرهنگی به شمار می

روند . تاریخگرایان نوین اعتقاد دارند که هر دانشی از گذشته با واسطه متن به زمان حال می رسد و بدین تعبیر

است و درنتیجه هیچ دانش گذشته ایی بدون تأویل نیست .زمانی که صحبت از تاریخ به تاریخ همواره تنها متن

عنوان متن ، بازنمایی و تأویل می شود .

تاریخ خطی نیست . تاریخ یک دوره شروع ، میان و پایانی ندارد و از منطق علی نیز پیروي نمی کند ؛ یعنی - 2

حرکت نمی کند . همچنین رو به پیشرفت هم نیست ؛ یعنی Cبه معلول Bو از علت Bبه معلول Aاز علت

نژاد بشر لزوما در گستره زمان پیشرفت نمی کنند . به بیان دیگر تاریخ غایت گرا نیست ؛ یعنی به سوي هدف

مشخصی در آینده حرکت نمی کند . تاریخ در مقابل همیشه تاریخ زمان حال است ؛ یعنی تاریخ همیشه در

است و به جاي اینکه یک رویداد عظیم و تمام شده باشد ، همیشه باز و براي دوباره نویسی حال ساخته شدن

و تغییر شکل آماده است . این تعاریف جدید از تاریخ بیش از همه از نظریات فیلسوف فرانسوي قرن بیستم ،

ت است ؛ گفتمانهاي میشل فوکو ملهم است . تاریخ براي فوکو محصول روابط پیچیده درونی گفتمانهاي متفاو

گفتمان به معنی ساختاري زبانی که از زبان فراتر می رود و تمام -هنري ، اجتماعی ، سیاسی ، علمی و غیره

. فوکو بر این اعتقاد است که در هر دوره تاریخی ، ما با یک معرفت روبه -عناصر فرهنگی را در بر می گیرد

، واقعیت ، حقیقت و طریق زبان و تفکر ، فهم خود را از طبیعت روییم ؛ بدین معنی که هر دوره تاریخی از

دانش شکل می دهد و معیارهاي خود را در قضاوت رفتارها ، حقایق ، ارزشها و اعمال ، اعمال می کند . در

دوره اي از تاریخ ، رفتاري عادي ، منطفی و عاقالنه فرض می شود و در دوره دیگر همین رفتار عین دیوانگی

ت .اس

از همین رو ، تاریخ شکلی از قدرت است . هر دوره تاریخی با اعالم معرفت خود ، آن دوره را تحت انقیاد -3

خود می گیرد و معیارهاي خود را تحمیل می کند . باید خاطر نشان کرد که قدرت یک فرد یا یک طبقه خاص

ویژه اي را خلق می کند . ذکر این نکته جامعه منحصر نمی شود . قدرت از طریق گفتمانهاي مختلف ، فرهنگ

ضروري است که تفاوت نگاه به قدرت درتاریخ گرایی نوین و نگاه فوکویی با نقد مارکسیستی در این است که

قدرت ، آنچنان که مارکسیستها می گویند ، نیرویی نیست که طبقه مسلط جامعه بر فرودست تحمیل کند .

و سلطه اي نیست ؛ قدرتی که فردي یا تشکیالتی به طور توطئه آمیزي بر همچنین قدرت ، تنها قدرت تحمیلی

Page 108: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٠٨

دیگري تحمیل کند . قدرت ، از دید فوکو ، مجموعه پیچیده و به هم تنیده نیروهاي درون یک جامعه است. به

، این تعبیر ، قدرت در همه جا حاضر است .قدرت از طریق از طریق گفتمانهاي مختلف ، از جمله ایدئولوژي

به فرد این احساس را القا می کند که پیروي از آنچه قدرت تجویز می کند ، طبیعی ترین رفتار ممکن است و

بنابراین ، این رفتار حاصل تصمیم مستقل اوست . ادبیات از این بازي قدرت مستثنا نیست . ادبیات به طور

ت می جوید . در نتیجه ، قدرت با تمام فعال در ساخت تاریخ از طریق شرکت در القائات اجتماعی ، مشارک

ابزار گفتمانی که در اختیار دارد فرهنگی را می سازد و به عنوان فرهنگ یگانه جامعه آن را تحکیم می کند .

روحی یکپارچه ، تک صدا ، همگن و جهانشمول بر یک دوره تاریخی حاکم نیست و هیچ تفسیر کامال - 4

ت ؛ تفسیري که کلید واحدي براي تمام جنبه هاي یک فرهنگ خاص تجویز تمایت نگري از تاریخ ممکن نیس

کند . تنها یک بازي درونی دینامیک و ناپایدار گفتمانها وجود دارد که مورخ باید سعی در تفسیر معانی آن داشته

یک تاریخ باشد ؛ اگرچه این تفسیر همیشه ناتمام است و تنها بخشی تصویر تاریخی را می پوشاند . بدین معنی

یگانه وجود ندارد ، تنها تاریخهاي ناپیوسته و متناقض در کنار هم وجود دارد از سوي طبقه حاکم جوامع براي

کمک به تحکیم قدرت تحمیل شده است .

هویت شخصی یا فردي مانند وقایع تاریخی ، متون تاریخی و آثار تاریخی به دست فرهنگی که در آن - 5

می شود و آن فرهنگ را هم به نوبه خود شکل می دهد . بنابراین ، طبقه بندیهاي ظهور می کند ، ساخته

فرهنگی مانند عادي و غیر عادي ، عقالنی و غیر عقالنی ، تنها به تفسیر مربوط می شوند . به بیان دیگر ، هویت

گوییم .به قول گرین فردي ما از روایتهایی تشکیل می شود که ما خود درباره خود می گوییم یا نمی خواهیم ب

بالت هویت انسانی ، محصول روابط قدرت در یک جامعه خاص را از طریق آنچه نیستیم تثبیت می کنیم و

در تحکیم آنچه درست و » دیگري « مشخص می نماییم و این » دیگري « بنابراین آنچه را نیستیم به عنوان

عادي تلقی می شود ، نقش مؤثري در جامعه دارد .

ام تفسیرهاي تاریخی به طور گریز ناپذیري سوبژکتیو یا شخصی هستند . بنابراین ، تاریخ دانان باید از تم - 6

موقعیت ایدئولوژیکی که تجربه فرهنگی آنان برایشان تجویز کرده است ، آگاه باشند . به بیان دیگر ، دیگر

ون تعصب است . ما قادر نیستیم از موقعیت تاریخ دانان نمی توانند ادعا کنند که مطالعه گذشته ، ابژکتیو و بد

تاریخی خود فرا رویم . گذشته چیزي نیست که بتوانیم آن را مانند یک شیء فیزیکی جدا از خود مالحضه

کنیم ، بلکه ما گذشته را از درون انواع متون نوشته شده که با ایدئولوژي خاصی کنار هم چیده ایم ، می یابیم .به

وین ، رابطه ادبیات و تاریخ باید دوباره تعریف شود . هیچ تاریخ پایدار و ثابتی وجود ندارد زعم تاریخ گرایان ن

که به عنوان زمینه یا بستر ادبیات عمل کند . تاریخ نوعی داستان گویی درباره گذشته است . متون مختلف در

به دست حقوقدانان ، دانشمندان و که» غیر ادبی « رابطه با بینامتنی با یکدیگر ، گذشته را می سازند . متون

Page 109: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٠٩

مورخان نوشته می شوند ، درگیر همان بازیهاي بالغی ادبی هستند . متون ادبی ، از سوي دیگر ، نباید متونی

–واال ، برتر و بیانهایی شفاف از طبیعت انسانی محسوب می شوند و نوشتن متون ادبی مانند هر رفتار فرهنگی

است . بنابراین ، هیچ گفتمانی بدون ارتباط با گفتمانهاي دیگر قابل نقد و » گی کنش فرهن«اجتماعی دیگر یک

تفسیر نیست . متن ادبی و تاریخی هر دو به عنوان گفتمانهاي اجتماعی ، صحنه نبرد عقاید ، اعمال و سنن

وظیقه منتقد بدل می گردند . » فرهنگ در حال شکل گیري « متضاد هستند و در نتیجه متن ادبی و تاریخی به

تاریخ گرایی نوین ، برمال کردن رمزگانها و نیروهایی اجتماعی است که در شکل دادن یک جامعه خاص با

یکدیگر در حال رقابت هستند . وظیقه دیگر منتقد ادبی تاریخ گرایی نوین این است که در پی تحلیل مجموعه

ی به حاشیه رفته اند یا به فراموشی سپرده شده اند ، پیچیده قدرتی در یک دوره تاریخی ، متونی را که به دالیل

پیدا کرده ، مطرح نماید .

رویکرد تاریخ گرایی نوین رابطه آثار بهرام بیضایی با تاریخ و بررسی به بررسی -بدنه تحقیق -سوم ، در فصل

در سینما و تئاتر بهرام بیضایی عالوه بر نقش محوري و مشخصی که در آثار بهرام بیضایی پرداخته شد .

از نوجوانی به دلیل ست.وادبیات نمایشی ما داشته و دارد در زندگی و کار هنري من نیز نقش بسزایی داشته ا

پرسه زدن در محیطهاي هنري با نوشته ها ، تئاترها و فیلمهاي بیضایی آشنا بودم و آنها را دنبال می کردم و

همواره محو آن فضاها و کاراکترها می شدم .مسئله ایی که مرا درگیر کارهاي بیضایی می کرد حرکت در زمان ،

وش شده و فاصله گرفتن از حال و اتفاقات روزمره و معمول ، ترك تاریخ ، یک زمان گمشده ، یک واقعه فرام

تاکنون بر آثار نوشتاري و فیلم کردن ، گم شدن و غوطه ور شدن در فضاهاي ذهنی و جسمی کاراکترها بود .

. انی نگاشته اند . خصوصا در مورد ، زن ، نمادها و نشانه ها ، زبان و ..هاي بهرام بیضایی نقد و نظرهاي فراو

بیضایی با دید نقادانه ایی بنگرم و –نوشتاري و تصویري –مجموعه این عوامل باعث گردید که به بررسی آثار

حرف بیضایی چیست ؟ این سؤالی است در این رساله با رویکرد تاریخ گرایی نوین این آرزو محقق گردید .

سی خصوصی بیضایی در دسترس مانیست هم اساسی و بنیادي و هم کم وبیش دشوار به پاسخ گفتن . روانشنا

هرچند بیگمان ، در شکل گیري آثار او نقش اصلی را دارد . اما بنا بر معمول ، با نگاه به مجموعه آثار او ، یا

الاقل مهمترین آثارش که در دوران بلوغ هنري او ساخته شده ، می توان به حرف یا حرف هاي بیضایی دست

ندانی ست که خط و ربط مشخص و سبک مشخصی دارد . شالوده اندیشه هنري یافت . بیضایی از جمله هنرم

بیضایی ، بیشتر تاریخ و اسطوره است . گاه تاریخ به تنهایی و گاه درآمیخته با اسطوره . بر این شالوده بنایی

ي و دور غم غربت ) ، دور –ساخته می شود که در آن بیش از هر چیز جبر و تسلیم ، دریغ گذشته ( نوستالژي

افتادگی عنصر محوري آثارش از اطرافیان یعنی عدم امکان ارتباط آرمانی و جستجو در پی کنجی امن و امان از

این همه ، به چشم می خورد . و البته گه گاه زمینه اصلی تاریخ است . و گه گاه این زمینه را بازگشتها یا

Page 110: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١١٠

پس تاریخی که . ي جوانمردي هم بر می خوریمتداخلها تشکیل می دهد . و باز در آثارش به عنصر واال

بیضایی بدان وابسته و دلبسته است چنین ویژگی هایی دارد : روایت نیست ، زمینه فضایی است مقتدر و حاکم

اصالت در این تاریخ از آن عناصر تک و، انسان در برابرش ناتوان و محکوم است . جستجوي حقیقت در آن

است که تعیین مرز اسطوره و تاریخ در آنها ممکن نیست .افتاده و پرتاب شده ایی

پرداخته شد و با این و تأثیر تاریخ در آثار نمایشی اش ، در این فصل ابتدا به بررسی رابطه بیضایی با تاریخ

آیا در آثار بیضایی باز آفرینی تاریخ صورت می گیرد ؟ یا اینکه جوهره تاریخ به صورت حقایق پرسش که

تاریخی –جهان داستان را شکل بخشیده و نمایشی می شود ؟ آیا وي قصد بازتاب جهان اجتماعی هنري ،

معینی را دارد یا سرو کارش با مفاهیم و نشانه ها و مضامین تاریخی است ؟ پرسش نخستین این است که

البته نسبتی که هر چیست ؟ -نمایشنامه و یا فیلمنامه تاریخی -منظورمان از مفهوم تاریخ در یک متن هنري

متن با رخدادهاي تاریخی می یابد و کوشش نویسنده در بازسازي رخداد ، نوع متن را تعیین می کند . هر امر

تاریخی ، در شرایط معین و زمان تقویمی متداومی رخ می دهد . بنابراین در متن تاریخی ، مهم این است که

اي این رویداد ایستاده و از چه زاویه ایی به آن می نگرد . چگونه بازسازي صورت می گیرد و نویسنده در کج

بهرام بیضایی ، در عرصه ادبیات نمایشی ایران ، با کتاب نمایش در ایران که اثري تاریخی است بیشتر شناخته

شد . اما در نمایشنامه ها و فیلمنامه هایش ، بیان تاریخ ، شکلی خالقه به خود گرفته است . تاریخ نگاران ،

براساس زمان تقویمی گذشته را باز می آفرینند و هر یک با هدفی ، هربرت جرج ولز در کتاب کلیات تاریخ

گذشته هاي دور ، هنوز در زندگی و نهادهاي اجتماعی ما نیرویی بس استوار و بزرگ دارد و "می گوید :

یضایی گرچه به دنبال بازآفرینی اما ب "سیاست و دین و سنت هاي اجتماعی ما ، همه در گرو گذشته است .

آثار خالقه من مربوط به تاریخ ایران است ؛ گذشته "محض نیست ، اما در تاریخ به دنبال گمشده ایی است

ایران و آنچه را که می شود در تقابل با غرب گرایی متداول فعلی با آن مطرح کرد ... من تاریخ خواندم و خود

به "ا توانستم آرام آرام صداي مردمی را بشنوم که در تاریخ گفته نشده اند را وارث وحشتی عظیم یافتم ، ام

تحلیل خود او تأکید دارد کهعبارت دیگر کشف گسل ها و عباراتی نانوشته در بین خطوط تاریخ رسمی ،

بیضایی در نگارش است . بوده شهمیشه مورد عالقه ا، وضع مردمی که فاجعه نخواسته بر آن فرود می آید

نمایشنامه ها ، فیلمنامه ها و ساختن فیلم هایی درباره تاریخ ، داراري دو ویژگی است ؛ اوال با درك جوهره

تاریخ ، تخیل و پندارهاي خود را از موقعیت هاي تاریخی ، نمایشی ساخته و ما را به جهان داستان می کشاند .

سبکی واقع گرایانه بهره می جوید . به عبارت دیگر مانند مستند ثانیا در ساختن این جهان داستانی کمتر از

سازان روایتگر به بازسازي رویدادهاي تاریخی نمی پردازد آنچه را که می بینیم ویا می خوانیم نمایشی سازي

تاریخی ایران است . بیضایی می خواهد بگوید تاریخ واقعی –جوهره تاریخ و روایت بیضایی از زمان اجتماعی

Page 111: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١١١

این ملت نوشته نشده است . او در حقایق تاریخی ایی که با صورت هاي اسطوره ایی ، داستان ها و اشکال

هنري فراهم می آورد گاهی با فرو ریختن زمان و مکان و انطباق ادوار تاریخی ، می خواهد بگوید که گذشته ،

که ما تاریخ را باخته ایم و علت هاي تصویر دیگر و تمثیلی استعاري از حال است . گرچه بیضایی معتقد است

بیضایی در آثارش بر تردید خود نسبت به روایت باختن تاریخ را در تعصب ، ناآگاهی و عدم وحدت می داند .

همه ما ناچاریم درباره همه چیز از نو بیندیشیم واز نو "بیضایی می گوید : . هاي بازمانده گذشته تأکید می کند

وزي ارزیابی کنیم وتعریفهاي گذشته را بسنجیم و از صافی خرد و آزمون بگذرانیم و در با تعقل و ادراك امر

قالب یک دانش ، بینش و خرد امروزي ساماندهی کنیم . بدون این بازنگري هر نوسازي در جامعه سطحی و

شتی سر به رویکرد بیضایی به تاریخ و گذشته صرفا بردا" .رونوشتی بدون عمق از کشورهاي دیگر خواهد بود

مهر و واقع گرایانه نیست . بلکه این نگاه ، نگاهی ژرف و بازسازي آنزمان همراه با تطابق این زمانی متن است .

یعنی برداشت از تاریخ به عالوه دید و نگاه تازه و امروزین ؛ کاري که کمتر به آن توجه شده و یا با بدسلیقگی

روي هم رفته من از تاریخ بیزارم ، ": اما بیضایی می گوید ت .و دیدگاهی تنگ و باریک به آن نگاه شده اس

زارم ، با این همه ریشه هاي بسیاري از مشکالت یولی نمایش تاریخی نباید بیزار کننده باشد . من از تاریخ ب

را در آنجا می بینیم . و اگر به تاریخ نزدیک می شوم –یعنی روانشناسی دسته جمعی و فردیمان –امروزیمان

در جستجوي این ریشه هاست نه آنکه دوستدار آن باشم . و اگر نزدیک شوم باید بکوشم بهترین نتیجه را به

ویژگی دیگر هم خوانی و هم سازي زبان متن با "دست بیاورم ، و اگرنه کوشش پر زحمت بی حاصلی است .

ن که اصطالحا همراهی قالب با محتوا و درونمایه گفته می شود . اگر مرگ یزدگرد را بار روح اثر است . هما

دیگر از این زاویه نگاه کنیم ، به همراهی متن و زبان و روح اثر بیشتر پی می بریم ؛ استفاده از زبانی آرکائیک به

ی سازد . دیگر اینکه در کارهاي بیضایی گونه ایی که بیننده و خواننده ارتباط عمیق تري با پدیده هنري برقرار م

خصوصا آنجا که به اساطیر مربوط می شود عالوه بر نوعی احساس شیفتگی در کارها ، به نوعی خالقیت می

رسیم . خالقیتی که متنی را از غبار عادت می زداید و به آن اسطوره شکنی یا ساختار شکنی اسطوره می گویند

ی است . اما این نگاه تاریخی و اساطیري زمان حال ما را شامل می شد که باقی نگاه بیضایی یک نگاه تاریخ .

می ماند . این زمان حال است که در نوشته هاي او و در آثار او به نمایشی مجدد در می آید . نگاه او به گذشته

گرد تعقیبی شایسته ، به اینکه چرا چنین شد . و این چرا چنین شد در یکی از مهمترین آثار او یعنی مرگ یزد

هایی است که در طول تاریخ ادبیات نمایشی ایران را برایمان دارد و قطعا این نمایش ، یکی از مهمترین نمایش

نوشته شده است . نگاه تاریخی منجر و معطوف می شود به اینکه ما که هستیم ؟ تبار ما چیست ؟ از کجا آمدیم

دهد ، اساطیر شاید به نوعی جواب را می دهند . جستجوي ما براي ؟ و اگر تاریخ مستقیما جواب این را نمی

اینکه بشناسیم گذشته مان را و جایگاه امروزمان را . شخصیت هاي تاریخی بیضایی در ویترینی دست نخورده

از باقی نمی مانند . آنها بنا به ساختار نمایشنامه و فیلمنامه واقعی می شوند و –مطابق تاریخ مکتوب ایران –

Page 112: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١١٢

هردو با –. و شخصیت هاي انسانی با خصوصیات خوب و بد دحالت دو قطبی ( خیر و شر ) خارج می گردن

را پیدا می کنند . اینگونه خواننده آگاه می شود که شخصیت هاي تاریخی ، انسان هاي تک بعدي نبودند –هم

–گفتمان مشترك آثار بیضایی در بحث ازو می توانستند دچار عواطف و هیجانات ناشی از آن بشوند .

گمگشتگی و ابهام در هویت گفتمان مشترك آثار - ]تاریخی –بومی –ملی [هویت ملی –جستجوي هویت

در آثار بیضایی قهرمان حس می کند که بخشی از هویتش گم شده و کامل نیست . این دقیقا ویژگی بیضایست .

بیضایی پس از آنکه . روحی و روانی همه ما و یا حداقل هم نسالن ماست . ما نسلی هستیم مردد و سردرگم

به سراغ تاریخ رفت . دست و پا کند –الاقل براي خودش –نتوانست براي غریبه هاي خود هویتی قابل قبول

بیضایی آثارش را زمانی پدید می آورد که شعار هویت ملی از یک سو ، و تضاد هاي جامعه چند فرهنگه ایران

از سویی دیگر ، موضوع نظر متفکران و روشنفکران ما شده بود . معیارهایی که به جامعه ما تحمیل می شد ،

ان تزریق می شد ، چنان که می شد ، مورد پذیرش خیلی ها نبود . پدیده هایی که از خارج از جامعه سنتی ما بد

دلیلش همین بس که عمل نمی کرد . نظام گذشته و حال کوشیدند که تاریخ را چنان بنویسند که چیزي ،

چیزهایی از آن نادیده بماند . به دیگر سخن ، هویت ملی ما را می خواست همچون مجسمه سازي چنان بتراشد

از آن را که دوست نمی داشت حذف کند . در این راه چنان پیش رفته بود که در سمینارهاي هویت که ابعادي

ملی به متحدالشکل کردن زبان ، لباس ، اهداف و شعائر دینی و فرهنگی وخالصه نوشتن یک تاریخ شسته رفته

قی متفکران و روشنفکران ما به روایت راویان غیر مسئول و نامتعهد می اندیشید . در قبال چنان تحمیل و تزری

ما به عنوان دنبال کننده مکاشفات بیضایی در جستجوي هویت شخصیت هاي آثارش پایداري نشان می دادند .

، به اینجا می رسیم که این موجود غریب و غریبه هایی که بیضایی هر بار به جنبه ایی از آنها می پردازد ، و

بیضایی در . جستجو می کند همان گذشته ماست . تاریخ ماستحتی در دل اسطوره هاي مانوي آنها را

جستجوي این هویت است . هویت فردي ، هویت اجتماعی ، هویت تاریخی ، هویت ملی و حتی هویت

مذهبی . بیضایی در فرهنگ خود به جستجوي حقیقتی است . او با زبان و فرهنگ و تمدن ایران آشناست . و

فرهنگ ایرانی را در آثارش منعکس می کند . موقعیت ها ، روابط ، شخصیت ها و اخالق ، فلسفه ، اساطیر و

دنیاي آثارش را می کوشد تعمیم دهد . با شخصیت هاي خود در کلیت فرهنگ و در پرتو تاریخ آنها سرو کار

ا به گوید بلکه تاریخ ردارد . در مقابل پدیده هاي معاصر عکس العمل نشان می دهد . روایت تاریخی نمی

عنوان محملی براي جستجوي اصالت و هویت معاصر خویش بر می گزیند ، و فارغ از گرایش ها و دسته بندي

هاي رایج سیاسی هنرمندي مستقل باقی می ماند . مضمون جست جوي هویت را به درستی ، مهمترین مایه آثار

یت می گردند و خواهان بهتر شناختن بیضایی دانسته اند ؛ اینکه شخصیتهاي او پیش از هر چیز به دنبال هو

او دعوتی است براي تعمق بیشتر و بهتر در ریشه هایمان . این اثرخود و گذشته شان هستند . از این رو هر

بخصوص مفهوم خود را بهتر دیدن و بیشتر شناختن ، به روشنی در استفاده آینه هاي مکرر در آثار مختلف

Page 113: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١١٣

ه عنوان شیئی که می توان خود را در آن بهتر دید و بیشتر شناخت در همه آثار آینه ب .، متجلی است -فیلم ها

مایه ایی دیگر که در آثار بیضایی رخ می نماید تنهایی آدمهاست . بیضایی بیضایی حضوري نمادین دارد .

–عشق معمول یک زوج –روایت آدمهایی است که مونس و همدمی ندارند . از این رو عشق در آثار او

چندان محلی از اعراب ندارد . بیضایی می گوید بشر راهی جز جستجو ندارد حتی اگر امروز یا فردا به جوابی

نرسد . آدمهاي بیضایی به مسائل سیاسی روز کاري ندارند . آنها به مسائل عمیق تري دچارند ؛ از کجا آمده اند

ا می جویند . ما زمانی قوم واحدي بودیم و همه ؟ چرا آمده اند؟ چگونه آمده اند ؟ آدمهاي بیضایی اصل خود ر

حرف هاي درست و حسابی را همان موقع زده ایم و سپس به اقوام و شعوب تقسیم شدیم . حرف هاي

در آثار بیضایی سه مایه اصلی در . بی مان در اساطیرمان آمده اند و ادیان آنها را به ما تذکر دادندادرست و حس

که آرامش محیط زندگی خاصی را به هم می زند و بویژه می خواهد نقش خود را ، غریبه – 1حرکت است .

– 3کندوکاو در خاطره شخصی و تاریخی یا اسطوره ایی و فرهنگی – 2در استحاله این محیط داشته باشد .

قی می عشق بی سرانجام این سه عامل در آثار بیضایی همیشه به موانعی بر می خورند و همیشه بی سرانجام با

آیا او این تقدیر را ثروت گذشته ما می داند یا ؟داوري خود بیضایی درباره این تقدیر تاریخی چیست مانند .

میراث عظیمی از وحشت ؟ شاید بتوان گفت بیضایی داوري نمی کند ، تصویر می کند . او می خواهد روایتگر

ی را دوست دارم که به رغم وقوف به این جبر واقعیتی باشد که ما هستیم . بیضایی می گوید من شخصیت های

هویت ما آن چیزي است که می سازیم ، نه آنچه به ارث برده ایم . غریبه خود و می کوشند کاري بکنند .

بیضایی ست که در تاریخ فرهنگ معاصر ما می کوشد جاي خود را در فرهنگ و هنر جهان امروز بیابد .

یل و اشراف بر اسطوره و تاریخ ، شخصیت هاي گمنام و محو شده تاریخ و هنرمندي مانند بیضایی با قدرت تخ

اسطوره را بازسازي می کند . این کار تنها براي داستان پردازي نیست ، که هدف مشخصی در پس داستان

، وجود دارد . گذر اسطوره از درازناي تاریخ و رسیدن آن به جامعه امروزي ، ایجاد فضائی آرکائیک در داستان

یافتن عللی تاریخی براي حوادث اسطوره ایی ، همه و همه براي به وجود آوردن همان شک عظیمی است که

در اکثر آثار بیضایی دیده شده است . همان شک که از یک چرا آغاز می شود : چرا همه چیز اینطور است و نه

طور دیگر ؟

و به قول در نوشته هاي او نادیده باقی بماند .خوانش تکراري از آثار بیضایی سبب شده نگرش هاي مختلف

بیضایی اما " ! چطور می شود به عمد چیزهایی در متن گنجاند که نظریه مؤلف چیزي کم نیاورد "خود بیضایی

است که داللتهاي خارج از متن اثر هنري را بر نمی تابد و معتقد است براي باور هر مفهوم باید آن ينمایشگر

سعی شده است با استفاده از شیوه ها و -سوم –فصل ادامه همینبر همین اساس دردید . را در خود اثر

داللت هاي نقد تاریخ گرایی نوین ، خوانشی از نمایشنامه مرگ یزدگرد به دست آید . در این فصل با استفاده از

Page 114: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١١۴

تا از دل آن روابط مبتنی –شاه کشی –نظریه گفتمان فوکو ، گفتمان برجسته در این نمایشنامه مشخص گردید

کنجکاوي بیضایی پدیدار گردد . –قدرت مورد نظر فوکو و از استدالالت رویکرد نو تاریخ گرایانه –بر قدرت

راجع به تاریخ و گذشته ایران از همان دوران مدرسه شکل گرفت همان وقت که در کالس دست بلند کرد و

دگرد سوم به دست آسیابان ، به طمع زر و مال ! هر جور فکر سؤالش را از درس جدید پرسید ؛ روایت مرگ یز

کرد نتوانست سر در بیاورد . با خود اندیشید جز یزدگرد و آسیابان کی آنجا بوده که بیاید ماجرا را اینطور که در

را تاریخ ثبت شده تعریف کند ؟ یزدگرد که کشته شده بود و قاعدتا نمی توانسته بعد از مرگ ، داستان قتلش

براي دیگران بگوید . آسیابان هم که دیوانه نبوده براي بقیه تعریف کند سر یزدگرد را به طمع زر و مال و جامه

در این نمایشنامه همانطور هایش در خواب زیر آب کرده ! پس ماجرا چطور به این شکل در تاریخ ثبت شده ؟!

امروزین می شوند ، یعنی به همان صورت که انتقال که ریتم ها ، کلمات و حال و هواهاي زبان گذشته ، ناگهان

ارواح زبانی به سادگی صورت می گیرد . انتقال ارواح آدم ها هم به سهولت عملی می شود . یزدگرد معاصر

محمد رضا شاه می شود . جنازه محمد رضا شاه در یک آسیابان قدیمی بر زمین می ماند . داریوش سوم نیز در

شود . ادوار تاریخی بر هم منطبق می شوند . دیوار زمان و تقسیم بندي هاي مکان از جاي این دو مستحیل می

بر می خیزند . جهان سایه به سایه می شود و خود ها در یکدیگر ادغام می شوند . انتقال جهان کهن به جهان

مایشنامه یزدگرد در معاصر در ایجاز صورت می گیرد ، کل شاه است و اجزایش داریوش ، یزدگرد و پهلوي . ن

نوشته و اجرا شد ، زمانی در تاریخ ایران که مردم شور انقالبی داشتند و به اصطالح ضد نظام 58سال

شاهنشاهی بودند و گفتمان برجسته آن دوره شاه کشی بود . همچنانکه در خود متن هم موضوع اصال درباره

در پایان این مه هم مجلس شاه کشی ست .کشتن شاه و حول محور شاه کشی ست . و نام خود نمایشنا

در این "آنان که در راهند ، داوران اصلی ، به من مانند ترند تا به اینان ... "نمایشنامه آسیابان می گوید

دیگر از آن گمگشتگی خبري نیست . آن غریبه .نمایشنامه صداي انقالب ایران صریح و رسا به گوش می رسد

یزدگرد نماینده تمامی جنگ ها و شکستها ، تالشها و ناکامیها ، و و آشنا شده است . دیگر رفته است . غریبه

آسیبها و گم گشتگیهاي این دیار و زن مادر نماینده تمامی خاطره ها و آیین ها ، پیوندها و باروریها ، هویتها و

و یا واقعیت و خیال آغاز می زنجیره هاي ناگسستنی این خاك می باشد .به این ترتیب ، معارضه تردید و یقین

، این نگاه به جامعه معاصر هم شود و چون همیشه در آثار بیضایی یقین در خیال است و تردید در واقعیت

این گونه نمایشنامه هاي تاریخی ، اغلب در روزگار تیره ایی به وجود می آیند ، که جامعه تعمیم داده می شود .

بازیها ، و نیز اتحاد سیاسی در میان اقوام نیازمند است و شرائط مردمی که در شدیدا به راه انداختن این قهرمان

حوزه تاریخی نمایش نامه مرگ یزدگرد واقعند ، چندان وضعیت بسامانی از نظر اجتماعی و سیاسی نیست ،

ر تاریخ و آثار بیضائی به همان اندازه که نشانه هاي حضو -همچنانکه زمانه تألیف آن نیز هم اینگونه است .

د ، سرشارند از نشانه هاي مکالمه با جهان معاصر ، به ناسطوره و مکالمه با آثار گذشتگان را به نمایش می گذار

Page 115: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١١۵

بیضایی همچون دیگر نمایشنامه نویسان - اضافه این که ردپاي سیاسی در اغلب این آثار مشاهده می شود

سیر میکند . اما هیچگاه از منابع تاریخی ، مو به مو پیروي تاریخی و به ویژه شکسپیر ، با آن که در بستر تاریخ

نکرده است و آنچه که به کار ساختار درامی نمایشنامه نمی آمده ، کنار گذاشته و ترتیب رویدادها را آنچنان از

بر دالیلی ، هم گسیخته و با هم پیوسته تا بتواند کسانی و نیز حوادثی را باز بیافریند . که تاریخ از حظور آنها بنا

بی توجه یا کم توجه گذشته است . و در نهایت همچنان که از یک اثر درامی تمام عیار انتظار می رود بتواند

کل زندگی و نیز موقعیت انسانی را براساس تجربه تاریخی منحصر به فرد قومی و فرهنگی خود تجسم ساخته

بسیار فراتر از خود رخدادهاي تاریخ پیش می رود .بیضایی در تأویل تاریخ در نتیجه و به نمایش بگذارد .

کنیم ؟ شاه می کنیم ؟ به دختر ، به زن ، به پدر از نظر ادبی چگونه نگاه می به شاه از نظر ادبی چگونه نگاه

چگونه ادبیت نمایشی پیدا می کند ؟ تا زمان مرگ یزدگرد ، ما در عالم نمایش ، ادبیت شاهی نداریم . یعنی نمی

یم چگونه یک شاه را در ادبیات به صورت نمایشی بیان کنیم .این ادبیت شاهی چگونه خلق می شود ؟ شاه دان

مرده است . مرگ یزدگرد ، مرگ یک شاه است ولی اگر مرگ او واقعی ، فرار او واقعی ست ، زندگی او واقعی

ه مرگ هر آدمی ست . تنها ست ، این ها همه در تاریخ است ودر تاریخ واقعی ست . در فیزیک ، مرگ شا

مقداري معادله شیمیایی رد و بدل می شود . و دیگر طرف نیست . ادبیات هم واقعیت دیگري دارد ، سواي

واقعیت تاریخ ، واقعیت فیزیک و واقعیت شیمی ، واقعیت او واقعیت هستی است . واقعیت ادبی او ، واقعیت

که در برابر ما دراز کشیده ، مرده است ؟ اگر در عرصه هستی ادبی و یا ادبیت اوست . این چیست و کیست

تاریخ ، تاریخ مرکزیت دارد در ساختار ادبی ، مرکزیت با شخصیت هاي ادبی ست . شخصیت هاي ادبی هستند

که پرتوي کامل بر روي همه مناطق تاریک تاریخ می اندازند . ولی ما به دنبال قضاوت تاریخی نمی رویم ؛

حک ادبیت نمایشی آن می زنیم . فرار یزدگرد فرار ملی ماست . قتل او آگاهی ملی ماست یا ساختار را به م

نشانه شعور ما . حرف هایی که زن می زند . نشانه آنست . که چنین شاهی باید کشته می شد . خودي و غیر

ستند ، قاتل ما از خودي اش فرقی ندارد . معناي هستی ما در این اسطوره نهفته است . کسانی که حامی ما ه

آب در آمده اند . وجدان تقسیم شده ما به زن و مرد و دختر و پسر ، با نعش ابزار هویت مشابه می کند . هر

کسی از زبان خود مرده را بیان می کند تازیان می رسند و تاریخ ورق می خورد.. بهرام بیضایی در مرگ یزدگرد

ه است . مرگ یزدگرد ، مرگ یزدگردهاست . دوره هاي تاریخی ، به تألیف جدیدي از تراژدي کهن دست یافت

در هم ادغام و با هم همزمان می شوند ، در چنین اثري ما از آسمان اسطوره زاده می شویم . به نظر رضا براهنی

ان ، بیضایی بهتر از طبقاتی نویس ترین نویسنده ها ، از آسیابان و زنش و دخترشان ، در مقابل یزدگرد و زورگوی

و قلدرهایش دفاع می کند . اثر بیضایی سؤالی ست از اعماق ، اثریست جدي و جدا ادبی و مربوط به هستی .

آیا به مرگ یزدگرد یک جور دیگر هم می توان نگاه کرد ، جز نگاه تاریخ جز نگاه طبقه ، جز نگاه شاهانه . و به

Page 116: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١١۶

کاري به کار تاریخ ، ي مصطلح نیست . بیش و کم مرگ یزدگرد یک نمایش تاریخی به معنانظر غزاله علیزاده ،

مدون ندارد . بس می کند به همان سطر از کتاب هاي درسی . زیر این پرده درونمایه انسانی به دست می دهد .

من تا آنجا که در " .بیضایی خود دلیل نگارش مرگ یزدگرد را اینگونه بر می شمارد : - ژرفناي هولناك روح –

کارهاي پیشین کوشیده بودم مردم گذشته را آنچنان که بودند ، چون ریشه هاي آنچه ما هستیم توانم بود در

ببینم . مردمانی زنده و زندگی کرده و دست به گریبان با سختیهاي روزمره خودشان ، نه چون سربازان چوبی

گر از رسالتی کسالت بار و تاریخ که لب باز نمیکنند مگر به اخالقیاتی که ما میخواهیم و سخن ساز نمیکنند م

آنرا نوشتم این بود که سال پیشترش تجربه ایی را که سالها در 57دروغ از هر نوع . شاید دلیل اینکه در سال

سر داشتم در نمایشنامه ندبه آزموده بودم ، تجربه ایی در زبان انقالب مشروطه و تحلیلی از اسطوره مردم .

است همیشه دست نخورده ، تحلیل نشده ، مقدس ، و بی شکل باقی بماند اسطوره ایی که محتواي آن هم قرار

نوشته شد و 57و من برعکس خیال میکنم باید شکافته شود . اما شاید دلیل اصلی اینکه مرگ یزدگرد ، در سال

شد ، خانم نه قبل یا بعد ، اینست که بالخره بازیگري را یافته بودم که بتواند تصورات مرا بر صحنه واقعیت ببخ

در مرگ یزدگرد ، بیضایی با یک جمله تاریخ به مقابله بر می خیزد و از همان ابتدا با گذاشتن " ! تسلیمی

عالمت تعجب ! جلوي جمله تاریخی این تعارض را نشان می دهد . در پرده خانه با یک تصویر ، تاریخ می

زنان طبقات پایین نویسد ؛ تاریخی که از تاریخ رسمی مملکت حذف شده است و آن تاریخ زنان است . نه

بل تاریخ زنان پادشاه ؛ زنانی که موقعیت اجتماعی بهتري –که اصوال همیشه نادیده گرفته می شوند –جامعه

زن ؛ زنی از الیه تنگدست جامعه ، به زندگی خانوادگی فقیرانه بی مهري در نمایشنامه مرگ یزدگرد ،اما دارند .

که همه رؤیاهاي او در آن دفن شده اند . در آنجا مادر شده ، و به کشیده شده . آسیاب در واقع دخمه ایست

شیوه مادران کوشیده خانواده را با چنگ و دندان حفظ کند . اینها همزمان است با جنگ و قحطی ، و او براي

زنده نگه داشتن فرزندان و شوهرش همه کار کرده ، ولی به رغم تالش هاي او با طوالنی شدن جنگ همه چیز

ارد از هم می پاشد . پسرش را می برند و پس از چندي جسدش را می آورند ، دخترش بیمار و ترسان است . د

با گریختن همسایه ها ، شوهرش از کار مانده . همه چیز در بن بست خودش است که یکی از در می آید که

اموش بود روشن می کند . و به شاهم ؛ ودر پایان همه آنچه که می کند جرقه ایی را هم که در ذهن این زن خ

او وعده نجات می دهد . و زن با همه اینکه نمی خواهد خانواده را از دست بدهد . به فکر می افتد که آیا واقعا

نجات ممکن است ؟ رابطه او با همه دورو برش رابطه مهر و کین است . ، و آنچه او آرزو می کند از یک طرف

ر رستن از این نکبت است . و این تناقضی ست که شخصیت او را متناوبا به نگهداري خانواده و از طرف دیگ

... مردان سازنده این "این سو و آن سو می کشاند .و به این خاطر است که بیضایی صراحتا اعالم می کند که

. شاید جامعه ایی هستند که من با آن مشکل دارم . جامعه ایی با فرهنگ غیرتی که من در تقابل با آن هستم

اگر پسر آسیابان و براي همین است که زنان می توانند حامل اندیشه هاي من باشند؛ یعنی قربانیان این جامعه .

Page 117: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١١٧

تنگدست یزدگرد زنده می ماند در کنار خواهر چه سرنوشت بهتري از پدر و مادر داشتند . و آیا پدر و مادر آینه

در بین بازي " که از این مخمصه فرار کنند و جان به در ببرند . فرداي آنها نیستند . خانواده آسیابان می خواهند

ن سه نفر شما متوجه می شوید که زن خودش را فروخته ، به دختر تجاوز شده و ظاهرا آسیابان همه اینها را آ

کرده می داند . اما زبون و ناتوان است . همزاد بینوایی است . این ، انسان ایرانی است که در طول تاریخ سازش

، زبون بوده ، تسلیم شده ، ناموسش را داده ، جانش را داده ، رنگ عوض کرده و با هر کلک و نمایش و حقه

بازي ، فرار کرده و زنده مانده است . این یک تحمیل تاریخی است . ایرانی در تمام این مدت با این تهاجم ها

هویت خود را گم کرده ، همه گوهرهاي فرزانه خود را ساخته و خود را با فشارها تطبیق داده ، تمدن و تبار و

زن آسیابان از مأخذ از دست داده ، اما بالخره زنده مانده است . این خودش یک تحمیل تاریخی است .

تاریخی تهی است و بیضایی براي آنکه زمینه هاي تاریخی آن را از دست ندهد ، شخصیت وي را عمیقا

ر مرگ یزدگرد دزنان در عصر حمله اعراب به ایران خلق و پرداخته است . براساس جایگاه ممتاز اجتماعی

بحث قدرت مطرح می شود . فرقی نمی کند که چه کسی ماسک را داشته باشد . این ماسک و این قدرت

پادشاه ، در حقیقت نشانه ایی از استبداد است . فرقی نمی کند چه کسی در این جبه و لباس است .مرگ

ش و پویشی نو در یکی از معماگونه هاي تاریخ ایران است . به بهانه اینکه آیا یزدگرد واقعا به یزدگرد کاو

دست آسیابانی مظلومانه و به طمع جواهراتش کشته شده یا در آن آسیاب تاریخی هم ستمی بر رعیت روا داشته

در مرگ یزدگرد واقع گرایانه ترین نگاه بیضایی به مردمبه نظر خانم نوشابه امیري ؛ و بجا مکافات دیده است .

. وبه نظر آذر نفیسی ، بازیگري آسیابان و خانواده اش براي و دلسوزانه ترین نگاهش در بین آثارش است

آگاهی دادن به سردار ، موبد و سرکرده است . آنها ماهیت نقش خود را از طریق شناخت واقعیت چهره پادشاه

پادشاه حرکت می کنند ، پادشاهی که زمان حیات هرگز نه بر یاران و نه بر در می یابند . همه آنها بر محور

بندگان شناخته نشده بود ، هنگام مرگ هم شناخته می شود و هم آنها را به خود می شناساند . آنها در دایره ایی

تصل است . در محبوسند . که محور آنها پادشاه است ، و سرنوشت هریک از آنها مانند حلقه زنجیر به دیگري م

درون این دایره است که رأي درفش سفید ، رأي درفش سیاه را از پیش معین می کند . دشمن زمانی سر می

رسد که شخصیت ها داوري خود را کرده و حکم را نیز صادر کرده اند . دیگر تصور ارائه شده از دشمن تصور

آن دارد . خیانت در این نمایشنامه نقطه ایی است مرگ است که نه زبان زندگان را می فهمد و نه نیازي به فهم

که دایره روابط شخصیت ها با آن آغاز می شود و پایان می یابد .

واقعیتی که شخصیت ها در پایان بازي به آن می رسند گزارش تاریخ را افسانه جلوه می دهد . اما تلخی ماجرا

از زندگی نو ، که ابتداي مرگ است . آنها نقش خود را از در این است که رسیدن به این واقعیت براي آنها نه آغ

دست داده اند و همراه با آن دلیل اصلی وجودي خود را . و به قول سردار : این جنگی نا امید است ، او براي ما

Page 118: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١١٨

جهانی ساخت که دفاع کردنی نیست . ساختار مرگ یزدگرد بر پایه آشکار بودن خصلت نمایشی و بازیگري آن

ه . نمایشنامه در مقابل واقعیت تاریخ ، واقعیتی دیگر را ارائه می دهد که نه فقط در مضمون که در اساس بنا شد

یعنی ساختار نیز در مقابل تاریخ می ایستد . اگر ادعاي تاریخ واقعی بودن است ، نمایشنامه بر خصلت افسانه

آگاهانه بدون کوچکترین کوششی در خلق ایی و نمایشی خود تأکید می گذارد . پس نمایشنامه می شود بازي

ز طرف دیگر هدف اصلی اتوهم واقعیت که در جهت خالف ظاهر سازي واقع گرایانه حرکت می کند .

نمایشنامه نقاب برداري از واقعیت هاي ظاهر ، وکشف کنه و جوهر واقعیت است . از این رو باید تارو پود و

ار و پود و بافت آنچه واقعیت ملموس و ظاهري است متفاوت باشد . بافت افسانه ایی که در هم می آمیزد با ت

زمان نمایش در مقطعی است که همه چیز به صورت عریان و مجرد خود درآمده . ساختار آن نیز بر اساس

همین روند تجربه و عریان سازي بنا شده است . صحنه عریان است ، بدون وجود همه جزئیاتی که توهم

می کند . همه ماجرا درون آسیاب می گذرد با سنگ بزرگی در وسط ، یک در تنگ و چند واقعیت را ایجاد

روزنه . تغییرات صحنه تنها از طریق بازي نور انجام می گیرد . این عریانی صحنه مانند نمایشنامه هاي کالسیک

حجم حضور یونان وروم توجه را متوجه شخصیتها و حرکات گفتگوي آنها می کند . عریانی صحنه را

شخصیت ها پر می کند که آنها نیز به گونه ایی مجرد و خالصه شده عرضه می شوند . از این رو شخصیت ها

از نوع پرداخت واقع گرایانه بدورند . آنها فردیتی ندارند . مهم ماهیت نقش آنهاست . و نه فردیتشان . اسمی

سرکرده ، موبد ، آسیابان ، زن ، دختر و سرباز . اسم ندارند و فقط عنوان هر یک مهم است : پادشاه ، سردار ،

فردي آنها در نقش شان مستحیل شده ، و روابط فردي شان در خدمت روشن کردن نقش تاریخی شان به کار

گرفته می شود . در این نمایشنامه دادگري و داوري دو واژگان کلیدي است که مدام تکرار می شوند . تاریخ

اما اینک این داوري خود مورد شک است . پس دادگاه تازه ایی تشکیل می شود که در آن داوري خود را کرده

درواقع تمام داستانی که توي مرگ یزدگرد اتفاق می افتد این تاریخ ، همه بازیگران هم قاضی اند و هم متهم .

است که ممکن است حقیقت آن چیزي که ما می دانیم نباشد . در واقع روي امکان هاي دیگر حقیقت

بازاندیشی می کنم .در مرگ یزدگرد آنچه به چالش طلبیده می شود واقعیت تاریخی است . احکام تاریخ

بازگشت جلوه می کنند ، چون به ظاهر درباره وقایعی صادر می شوند که اتفاق افتاده همواره قاطع و غیر قابل

اند . مثال : پس یزدگرد به سوي مرو گریخت و به آسیابی درآمد ، آسیابان او را در خواب به طمع زر ومال

را افسانه جلوه می بکشت ! بیضایی در مقابل این گزارش تاریخ ، گزارشی افسانه ایی می آفریند که خود تاریخ

دهد . این چالش طلبی صرفا در نوع نگرش حاکم بر مرگ یزدگرد نیست ، بلکه در ساختار آن نهفته است .

تاریخ حرفی را در مورد یک واقعه می زند ونمایشنامه سعی در رفع توهمی می کند که حرف تاریخ است . از

یی تاریخی : قدم به قدم صورتک هاي مختلف از این رو خود نمایش مجلسی است آئینی براي یک توهم زدا

چهره واقعیت تاریخی برداشته می شود ، تا آن صورت واقعی نمایان شود . گرچه خود آن صورت نیز جلوه

Page 119: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١١٩

هاي گوناگون دارد . صحنه سازي ، شخصیت پردازي و طرح در مرگ یزدگرد از هر نوع تبعیت از واقع گرایی

ر صحنه می آید واقعی جلوه کند . هدف ارائه نمایشی است .براي بی اعتبار خالی است . کوششی نیست آنچه ب

کردن نمایش تاریخ . هر اثر هنري بزرگ ، گفتگو با تاریخ آن هنر است . و تاریخ هنر ، خود چیست جز همین

ندارد . گفتمان ؟ معناي مبتذل بودن اثري در یک قالب هنري ، آن است که بده بستانی با تاریخ قالب هنري اش

از این تاریخ ، تنها می گیرد و به آن نمی دهد . گفت و گویی در کار نیست . و تنها صدایی واحد در فضاي اثر

جاریست : گفتی بی پاسخ از سوي قالب به اثر . در این حالت ، از تمام امکانات متعددي که قالب هنري در طی

در اختیار اثر تازه قرار –کلیشه –شده و امتحان پس داده تاریخ خود آزموده ، تنها معدود نمونه هایی آزمایش

می گیرد . اثر هنري بزرگ نه تنها به این قناعت نمی کند و کلیشه ها را می شکند و شرایط آزمون هاي تازه ایی

د پیش روي امکانات تاریخی قالب خود می نهد ، بلکه ارتباطش با تاریخ هنر را به گفتمانی دو سویه بدل می کن

. تاریخ را به آزمایشگاه خود دعوت می کند . و آنچه که پس از این ضیافت از آزمایشگاه خارج خواهد شد .

دیگر همان تاریخ پیشین نیست . قطعا امکان تازه ایی به آن افزوده شده . ودر این حالت است که هنرمند با همه

یان تمامی تاریخ . بیضایی با تن ندادنش به هر تاریخ خود همزمان می شود ؛ گفتگویی رودر رو در زمان حال م

قالب پیش ساخته ایی از تئاتر ، ما را با لحظات گم شده تاریخمان همزمان می کند ، تا آنچه را که در آن لحظه

تاریخی باید می داشته و تجربه می کرده ایم ولی نداشته وتجربه نکرده ایم . پیش چشم مان به تجربه درآورد .

مرگ یزدگرد که براي حیات سنت فرهنگی و براي تداومش ضروري است . و به نظر حمید امجد ، تجربه ایی

اصال چیزي به جاي تاریخ به ما پیشنهاد نمی کند . مرگ یزدگرد دایره بی پایانی از امکان ها را پیش رو می

گذارد و آنها را تحلیل می کند .

رد را بنویسد از تمام متونی که در این باره نوشته شده و نیز بی شک بیضایی براي اینکه نمایشنامه مرگ یزدگ

آنچه که بعدا به وسیله پارسیان مقیم هند گفته شده استفاده کرده است . در حقیقت تاریخ ساسانی یا الاقل تاریخ

ماندگان دیانت زردشتی را آنها بازسازي کردند ، تازه آنهم با دید هاي مذهبی صرف خودشان که بیضایی

وشبختانه در این اثر اصال به آنها نمی پردازد . او بیشتر به مردم کار دارد ، و یک نگاهی را به شما می دهد که خ

چطور یک دولت مقتدر سقوط می کند . لذا او گوشه ایی از این شکست را نشان می دهد . در یک بازي کالمی

تو چیزي نداري . آسیابان باز می گوید : آن را هم آسیابان می گوید : آنچه دارم از شاه دارم . زنش می گوید :

از شاه دارم . بنابراین رابطه مردم با حاکمان را نشان می دهد . و اینکه چرا مردم در مقابل قوایی که با نوعی

نگرش و ایده خداجویانه آمده بود تا این سرزمین را بگیرد ، نایستاد . به طور طبیعی باید مردم به نوعی دفاع می

کردند . هنوز از آنچه که مهاجمین پیام آورش بودند ، صحبتی نبود . یک برخورد تن به تن بود . ولی در این

مقطع به ما نشان می دهد که چطور ملتی شکست می خورد . چطور می شود که حکومت ها رابطه شان را با

Page 120: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٢٠

فرار کند و اگر زر و صورتکش مردم از دست می دهند . و چطور می شود که شاه باید از آدم هاي خودش هم

درواقع تمام داستانی که توي مرگ یزدگرد اتفاق می افتد این برداشته شود حتی از آسیابان هم حقیرتر است .

است که ممکن است حقیقت آن چیزي که ما می دانیم نباشد . در واقع روي امکان هاي دیگر حقیقت

عمر مفید حرفه ایی -حدودا صد و پنجاه ساله -یران ر تاریخ ادبیات نمایشی ادبازاندیشی می کنم .

بیضایی تاکنون بی نویسندگانش کوتاه بود . و هست . بیضایی و رادي بر روي هم بیش از صد سال نوشته اند .

فیلم ، تئاتر ، فیلمنامه -در مسیري رو به کمال در کار خلق آثارش –هرچند با دشواري بسیار –وقفه و پیگیر

گام برداشته و حاصل کارش ، چندین فیلم ماندگار ، چند نمایش به یاد ماندنی و انبوهی -نامه و نمایش

خصومت هاي فردي و گاه تنگ نظري هاي شخصی مسئوالن ، نمایشنامه و فیلمنامه است که هر چند به دلیل

و سینمایی ما را چنان امکان ساخته شدن و یا بر پرده آمدن را نیافته است . در عوض گنجینه ادبیات نمایشی

غنایی بخشیده که به صورت منبع و مرجعی اساسی و منحصر به فرد براي آموختن ، جوانان و عالقه مندان

رشته سینما تئاتر را یاري می دهد . بهرام بیضایی ایرانی ترین فیلمساز ایرانی است . کمتر کسی در سینما و تئاتر

ا این حجم وسواس و اطالعات تاریخی و اجتماعی و اسطوره ایی ایران چنین فعالیت مستمر و درخشانی ب

داشته است . بهرام بیضایی نویسنده ایی مؤلف است ، عالوه بر انتقال تنهایی خود به قهرمانان اثرش ، آرمان

ار ک« همانگونه که بیضایی گفته کهبه گوش خواننده می رسد و تکرار می شود . هایش نیز از زبان این قهرمانان

را با مطالعه فرهنگ و اساطیر چینی ، ژاپنی ، هندي و ایرانی و حشر و نشر با مردم روستا ها و شهر ها آغاز

با عینک ریزبینانه یک منتقد نو تاریخ گرا به نوشتن آثارش می » کردم . سپس به نوشتن نمایشنامه پرداختم .

ر عین حال موجزترین بیان نمایشی از دیدگاه مرگ یزد گرد تا امروز صریحترین و کامل ترین و دپردازد .

بیضایی درباره تاریخ گذشته است . در دیگر آثارش دیدگاه هاي او درباره هویتهاي گمشده ، پیوندهاي گسسته

فقهاي آرمانگرایانه اش همچون تفاهم و درك متقابل انسانها ، دور اشده و آیین هاي فراموش شده و حتی

قومی و قبیله ایی و اهمیت شخصیت زن به مثابه قطب بنیادین و بارورکننده هستی به افکندن سنتهاي متحجرانه

. به قول منوچهر آتشی : بیضایی باعشق به کارهایش می پردازد ، عشقی دو سویه طور صریح مطرح شده است

صه چنین که یک سمتش ایران و تاریخ ایرانی و آثار ایرانی ست و سوي دیگرش نگرش مردمی و انسانی در عر

آثاري است . در پایان با ذکر چند گفتگواز بیضایی ، بیشتر و بهتر روشن خواهد شد که او منتقدي با دیدگاه

من راهی را رفتم که هم احساسات -مرگ یزدگرد –در کار با این متن خاص " تاریخ گرایی نوین است :

در پرتو مردم گذشته را مردم امروز به خوبی با روح خود حس کنند و هم آنرا از پشت فاصله زمانی از نو و

شرایط خود آنان بنگرند ... کوشیدم بی خبریمان از نحوه بازیگري و رفتار و منش مردم پانزده سده پیش را با

نگاره ها و نیم برجسته ها و کنده کاریهاي دوره هاي پیش از اسالم جبران کنم رجوع به ذخیره هاي ذهنی ام از

درباریان است . نه مردم عادي ، پس فقط در مورد آنان و لحظه هایی ... همه نگاره ها و نیم برجسته ها تصویر

Page 121: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٢١

فرهنگ ما "ر و در جایی دیگ "که خانواده آسیابان خود را جاي یزدگرد جا می زد می توانست به کار رود

نیازمند بازاندیشی است ، در همه باورهایش ، تاریخش ، سوابقش و آنچه که مانع رشد و باعث ایستایی و

توقفش شده است ؛ همه ما ناچاریم درباره همه چیز از نو بیاندیشیم و همه چیز را از نو با تعقل و ادراك

ز صافی خرد و آزمون بگذرانیم و در قالب یک امروزي ارزیابی کنیم .و تعریف هاي گذشته را بسنجیم و ا

تا سرانجام یک روز تئاتر به شکل تعزیه ایی بر من ظاهر " و "دانش ، بینش و خرد امروزي ساماندهی کنیم .

شد و مرا افسون کرد . من تا آن روز نمایشی به این حد جذاب ندیده بودم . حس کردم باید بیاستم ، حس

یدا کنم که به او این همه فتنه گري و به من این همه شیفتگی داده است . او مرا متوجه کردم باید دالیلی را پ

فقرم کرد . مرا متوجه آن کسی کرد که من بودم . ناگهان دریافتم که از چه چیزها پشت سرم خالی ست و زمین

می شود و آنچه که ثروت زیر پایم چقدر بی بنیاد است . دریافتم که با بزك دیگران جراحات تاریخی من زیبا ن

گذشته من است ، چگونه از چشم من پنهان می کنند . من تاریخ خواندم و خود را وارث وحشتی عظیم یافتم .

! "اما توانستم آرام آرام صداي مردمی را بشنوم که در تاریخ گفته نشده اند .

Page 122: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٢٢

فهرست منابع و مآخذ

Page 123: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٢٣

منابع و مآخذ -

فهرست منابع فارسی

کتاب :

تهران ، ) ، مقدمه ایی بر فلسفه تاریخ ، ضیاء الدین عالیی طباطبایی ، 1363اچ . دبلیو والش ( -

.انتشارات امیر کبیر

) ، راهنماي رویکردهاي نقد ادبی ، زهرا مهین خواه ، چاپ دوم ، تهران ، 1373ال گورین و دیگران ( -

. نشر اطالعات

.) ، جدال با جهل ، چاپ دوم ، نشر ثالث 1388امیري نوشابه ( -

.، تهران ، انتشارات فکر روز ) ، اسطوره ، رؤیا ، راز ، رؤیا منجم 1384ایلیاده میرچا ( -

. ) ، تقابل اسطوره و تاریخ در آثار بهرام بیضایی ، تهران ، انتشارات جهان اندیشه 1383باقري الهام ( -

.) ، نظریه ادبی ، فرزان سجودي ، تهران ، انتشارات آهنگ دیگر 1382برتنز یوهانس ( -

ش هاي نقد ادبی ، مصطفی عابدینی فرد ، چاپ ) ، درآمدي بر نظریه ها و رو 1389برسلر چارلز ( -

.دوم ، تهران ، انتشارات نیلوفر

.) ، تاریخ کمبریج ، حسن انوشه ، چاپ پنجم ، تهران ، انتشارات امیرکبیر 1381بویل جی . آ ( -

.) ، اسطوره و تاریخ ، چاپ دوم ، تهران ، نشر چشمه 1377بهار مهرداد ( -

.پژوهش در اساطیر ایران ، چاپ سوم ، تهران ، انتشارات آگه ) ، 1378بهار مهرداد ( -

.) ، هشتمین سفر سندباد ، چاپ دوم ، تهران ، نشر روزبهان 1357بیضایی بهرام ( -

. ) ، مرگ یزدگرد ، چاپ هفتم ، تهران ، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان 1383بیضایی بهرام ( -

) ، نمایش در ایران ، چاپ چهارم ، تهران ، انتشارات روشنگران و مطالعات 1383بیضایی بهرام ( -

.زنان

.) ، باستان گرایی در تاریخ معاصر ایران ، تهران ، نشر مرکز 1380بیگدلو رضا ( -

. ) ، نقد ادبی و دموکراسی ، چاپ دوم ، تهران ، انتشارات نیلوفر 1388پاینده حسین ( -

.) ، دستور بیضایی ، تهران ، نشر قصه 1380پویا پروین ( -

.) ، بارت ، فوکو ، آلتوسر ، پیام یزدانجو ، تهران ، نشر مرکز 1379پین مایکل ( -

Page 124: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٢۴

) ، کتابشناسی پایان نامه هاي نمایش ، تهران ، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و 1385تاجور علی ( -

.اجتماعی

، نظریه هاي نقد ادبی معاصر ، مازیار حسین زاده ، تهران ، انتشارات نگاه ) 1387تایسن لیس ( -

.امروز

. ) ، نظریه هاي ادبی و کاربرد آنها در ادبیات فارسی ، تهران ، نشر کتاب آمه 1389تسلیمی علی ( -

.ان ) ، سرزدن به خانه پدري ، تهران ، انتشارات روشنگران و مطالعات زن 1383تواضعی جابر ( -

. ) ، تماشاخانه اساطیر ، تهران ، نشر نی 1387ثمینی نغمه ( -

.) ، بهرام بیضایی ، تهران ، نشر قصه 1380جعفري نژاد شهرام ( -

.، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، درباره شب هزار و یکم ، تهران ) 1383جعفري نژاد شهرام ( -

.) ، درباره تاریخ ادبیات ، تهران ، انتشارات سمت 1384جمعی از نویسندگان ( -

. ) ، آخرین شاه ، تهران ، نشر چشمه 1371حصوري علی ( -

.) ، نمایشنامه نویسان ایران ، تهران ، نشر اختران 1381خلج منصور ( -

.) ، سرگذشت یزدگرد سوم ، تهران ، نشر گلریز 1376داهیم بهرام ( -

. ) ، تاریخ و فرهنگ ساسانی ، مهرداد قدرت دیزجی ، تهران ، انتشارات ققنوس 1382دریایی تورج ( -

.) ، شاهنشاهی ساسانی ، مرتضی ناقب فر ، تهران ، انتشارات ققنوس 1383دریایی تورج ( -

) ، سقوط ساسانیان ( فاتحان خارجی ، مقاومت داخلی و تصویر پایان جهان ) 1383دریایی تورج ( -

.، منصوره اتحادیه ، تهران ، نشر تاریخ ایران

. ) ، تاریخ کامل ایران ، چاپ دوازده هم ، تهران ، انتشارات اقبال 1375رازي عبداهللا ( -

چاپ دوم ، تهران ، شرکت سهامی کتاب ) ، تاریخ تحوالت اجتماعی ایران ، 1358راوندي مرتضی ( -

.هاي جیبی

.) ، روانکاوي فرهنگ عامه ( نظم و ترتیب و نشاط ) ، تهران ، انتشارات ثالث 1388ریچاردز بري ( -

) ، در شبیخون نشابور ؛ بررسی تاریخی فیلمنامه هاي بهرام بیضایی ، تهران 1365زمانی نیا مصطفی ( -

.، انتشارات آگاه

.) ، تاریخ مردم ایران ، تهران ، انتشارات امیر کبیر 1367ن کوب عبدالحسین ( زری -

.) ، تاریخ در ترازو ، چاپ ششم ، تهران ، انتشارات امیرکبیر 1379زرین کوب عبدالحسین ( -

.) ، نویسندگان پیشرو ایران ، چاپ پنجم ، تهران ، انتشارات نگاه 1374سپانلو محمد علی ( -

.) ، آیین و اسطوره در جهان امروز ، تهران ، نشر مرکز 1376جالل ( ستاري -

.) ، جهان اسطوره شناسی ، تهران ، نشر مرکز 1378ستاري جالل ( -

Page 125: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٢۵

) ، راهنماي نظریه ادبی معاصر ، عباس مخبر ، چاپ چهارم ، تهران ، انتشارات 1378سلدن رامان ( -

. طرح نو

، خیره به فانوس خیال ( جستاري در نماد ها و اسطوره هاي چهار فیلم ) 1380شاه سیاه عبداهللا ( -

.بهرام بیضایی ) ، تهران ، انتشارات نقش خورشید

.) ، یک تاریخ درام و یک درام تاریخی ، تهران ، نشر افراز 1384صباحی محمد ( -

.انتشارات هرمس ) ، میشل فوکو : دانش و قدرت ، چاپ پنجم ، تهران ، 1389ضیمران محمد ( -

.) ، زندگی و سینماي بهرام بیضایی ، تهران ، نشر ثالث 1383عبدي محمد ( -

) ، نظریه هاي نقد ادبی معاصر ( صورت گرایی و ساخت گرایی ) ، تهران ، 1377علوي مقدم مهیار ( -

. انتشارات سمت

.) ، درآمدي بر نمایش و نیایش در ایران ، تهران ، انتشارات جهاد دانشگاهی 1366عناصري جابر ( -

.) ، اساطیر و فرهنگ عامه ایران ، تهران ، انتشارات قمري 1374عناصري جابر ( -

.) ، سرگذشت انسان در تاریخ ، تهران ، نشر باستان 1363فاروقی فواد ( -

.) ، اراده به دانستن ، نیکو سرخوش ، چاپ پنجم ، تهران ، نشر نی 1388فوکو میشل ( -

.) ، گفتگو با بهرام بیضایی ، تهران ، انتشارات آگاه 1371قوکاسیان زاون ( -

. ) ، درباره مسافران ، تهران ، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان 1371قوکاسیان زاون ( -

) ، مجموعه مقاالت در نقد و معرفی آثار بهرام بیضایی ، چاپ سوم ، تهران ، 1378( قوکاسیان زاون -

.انتشارات آگه

.) ، گفتگو با باد ، تهران ، نشر دیدار 1379قوکاسیان زاون ( -

.) ، بهرام بیضایی و پدیده سگ کشی ، تهران ، نشر خجسته 1381قوکاسیان زاون ( -

، ایران در زمان ساسانیان ، رشید یاسمی ، چاپ دوم ، تهران ، انتشارات ) 1380کریستینسن آرتور ( -

.صداي معاصر

) ، از آفرینش تا یزدگرد ( تاریخ ایرانیان به روایت شاهنامه ) ، تهران 1381کریمی بختیاري سیروس ( -

.، انتشارات فروهر

.ران ، نشر اختران ) ، درسنامه نظریه ادبی ، گروه مترجمان ، ته 1388کلیگز مري ( -

. ) ، بازیگري در قالب گفتگو با بهرام بیضایی ، تهران ، نشر مشکی 1387کیانیان رضا ( -

.) ، درسنامه نظریه و نقد ادبی ، مازیار حسین زاده ، تهران ، نشر روزنگار 1383گرین کیت ( -

. ) ، کوشش هاي نافرجام ، تهران ، انتشارات آگاه 1360گوران هیوا ( -

Page 126: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٢۶

) ، ایران از آغاز تا اسالم ، محمد معین ، چاپ پنجم ، تهران ، انتشارات 1364گیریشمن رومن ( -

.علمی و فرهنگی

.) ، سیماي زن در آثار بهرام بیضایی ، تهران ، انتشارات روشنگران 1367الهیجی شهال ( -

ادشاه امپراطوري ) ، عروس مدائن : سرگذشت یزدگرد سوم آخرین پ 1384مدرسی ابراهیم ( -

.ساسانیان ، تهران ، انتشارات دبیر

. ) ، تاریخ سیاسی ساسانیان ، تهران ، انتشارات دنیاي کتاب 1366مشکور محمد جواد ( -

. ) ، تن پوشی از آینه ، تهران ، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان 1384نظرزاده رسول ( -

. ]بی نا [) ، یزدگرد سوم ، تهران ، ناشر 1312نفیسی سعید ( -

. ) ، تاریخ اجتماعی ایران ، تهران ، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی 1342نفیسی سعید ( -

. ) ، تاریخ اجتماعی ایران ، تهران ، انتشارات خجسته 1380نوذري عزت اهللا ( -

رانیان و عرب ها در زمان ساسانیان ، عباس زریاب خویی ، چاپ) ، تاریخ ای 1378نولدکه تئودور ( -

.دوم ، تهران ، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

. ) ، پیش درآمدي بر مطالعه نقد ادبی ، الهه دهنوي ، تهران ، نشر روزنگار 1382وبستر راجر ( -

.، تهران ، نشر قلم ) ، ایران در پویه تاریخ 1357ورداسبی ابوذر ( -

.) ، تاریخ چیست ؟ ، حسن کامشاد ، چاپ دوم ، تهران ، نشر خوارزمی 1351هالت کار ادوارد ( -

) ، درآمدي تاریخی بر نظریه ادبی ( از افالطون تا بارت ) ، علی معصومی ، 1382هارلند ریچارد ( -

. تهران ، انتشارات چشمه

نشریات

ویژه نامه ها :

فصلنامه تخصصی ادبیات نمایشی ) ، دوره دوم ، شماره دوم ، ویژه نامه بهرام بیضایی و تئاتر ، سیمیا ( -

.1386زمستان

، ویژنامه زادروز بهرام بیضایی ، آذر و دي 57بخارا ( فصلنامه تخصصی فرهنگ و ادبیات ) ، شماره -

1385 .

. 1379، مهر ماه 13کارنامه ، ویژه بهرام بیضایی ، شماره -

. 1378، اردیبهشت 125گزارش فیلم ، ویژه بهرام بیضایی ، شماره -

. 1376، تیر ماه 46دنیاي تصویر ، ویژه بهرام بیضایی ، شماره -

Page 127: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٢٧

. 1377فیلم و سینما ، ویژه بهرام بیضایی ، دوره جدید شماره دوم ، اردیبهشت -

. 1382، آذرماه 13پرونده تئاتر ، ویژه بیضایی ، شماره -

. 1382، شهریور و مهر 2هنرهاي نمایشی ، ویژه بیضایی ، دوره جدید شماره -

مقاالت :

.10) ، جان پریشان ایران ، گاهنامه فصل کتاب ، ش 1370آشوري داریوش ( -

.) ، لحظه ها ، فیلم و سینما ، دوره جدید شماره دوم و سوم 1377احمدي بابک ( -

. 2ر هزار سال غریبه ایم ، فیلم و سینما ، دوره جدید شماره ) ، انگا 1377احمدي احمد رضا ( -

) ، جنسیت و قدرت و کاربرد زبان ، از دیدگاه تاریخ 1388اسدي امجد فاضل و ذوالفقاري یاسر ( -

. 7گرایی نوین در گلن گري گلن راس اثر دیوید ممت ، فصلنامه نقد ادبی ، شماره

.هان کهن ، فیلم و سینما ، دوره جدید شماره دوم و سوم ) ، بازاندیشی ج 1377امجد حمید ( -

) ، و همه جهان بازي است ( گفتگو با بیضایی درباره مرگ 1370امجد حمید و پایداري احمد ( -

. 12یزدگرد ) ، گزارش فیلم ، ش

، ) ، اسطوره هویت هاي دوگانه در درامی معاصر ( گفتگو با بهرام بیضایی ) 1387امجد حمید ( -

. 80صنعت سینما ، ش

. 15تا 12) ، فیلم غبار گرفته مرگ یزدگرد ، گزارش فیلم ، ش 1370امجد حمید ( -

) ، گفتگو با تاریخ ( درنگی بر دو تئاتر بیضایی : کارنامه بندار بیدخش و بانو 1377امجد حمید ( -

. 57و 56آئویی ) ، دنیاي تصویر ، ش

. 125) ، از جهالت متنفرم ، گزارش فیلم ، ش 1378امیري نوشابه ( -

. 480) ، هویت ایرانی ، ماهنامه کیان ، ش 1378بروجردي مهرزاد ( -

. 374) ، من وابسته به زبان و فرهنگ ایران هستم ، سینما ، ش 1378بیضایی بهرام ( -

. 12ع نیست ( مرگ یزد گرد ) ، گزارش فیلم ، ش ) ، جهانی که قابل دفا 1370جعفري نژاد شهرام ( -

186) ، سفر سفر ( جلوه هایی از سفر درآثار بیضایی ) ، فیلم ، ش 1375جاللی فخر مصطفی ( -

. 73) ، نه تاریخ ، نه زندگی ( عیار نامه ) ، فیلم ، ش 1367حیدري غالم ( -

. 31، ش 6با بیضایی ) ، سینما ) ، ترك غوغاي دکان داران ( گفتگو 1356داریوش هژیر ( -

. 29) ، پاندول ( نگاهی به نقش زن در آثار بیضایی ) ، دنیاي تصویر ، ش 1374دهقان خسرو ( -

. 142) ، جستجو در ریشه ها ( گفتگو با بیضایی درباره پرده نئی ) ، فیلم ، ش 1372دهقان خسرو ( -

Page 128: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٢٨

.42، ش مه هاي بهرام بیضایی ) ، کارنامهنمایشنا ) ، تحریف ( بررسی ساختاري 1383ذوقی حسین ( -

) ، سیماي دراماتیک زن در آثار ادبی / نمایشی بیضایی ، سینما تئاتر 1375رایانی مخصوص مهرداد ( -

.15، ش

) ، بررسی زبان در آثار نوشتاري بهرام بیضایی ، فیلم و سینما ، دوره جدید 1377رحمانیان محمد ( -

.م شماره دوم و سو

. 2) ، بهرام بیضایی نمایشنامه نویس ، صحنه ، ش 1377رحمانیان محمد ( -

. 9و 8) ، تجربه هاي من در تئاتر و سینما ( گفتگو با بیضایی ) ، رودکی ، ش 1351رستگار کاوه ( -

) ، بازخوانی تاریخ بیهقی در تاریخ گرایی نوین ، مجله دانشکده ادبیات و 1386رستمی فرشته ( -

. 4علوم انسانی دانشگاه قم ، ش

. 27) ، تاریخ گرایی نوین ، کارنامه ، ش 1381رها دوست بهار ( -

) ، غبار در آیینه روبرو ( نگاهی به خطوط تاریک آثار نوشتاري بهرام بیضایی ) 1366زاهدي تورج ( -

. 54، فیلم ، ش

هزار و یکم ) ، هنرهاي نمایشی ، دوره ) ، علم بهتر است یا ثروت ؟ ( شب 1382سجودي فرزان ( -

. 2جدید ش

. 433) ، هویت گم شده ایرانی ( شاید وقتی دیگر ) ، سروش ، ش 1367شفقی فریدون ( -

) ، تاریخ ، تصنع ، نماد ( میزگردي درباره بیضایی با حضور رضا درستکار ، 1378صافاریان روبرت ( -

. 125گرداننده : روبرت صافاریان ) ، گزارش فیلم ، ش –علی امیر پوریا ، مسعود بهاري ، جابر قاسم

) ، از گذشته و تاریخ جز احساس رقت و نفرت چیزي 1377طالبی نژاد احمد ، نورایی جهانبخش ( -

.در من نیست ، فیلم و سینما ، دوره جدید شماره دوم و سوم

سینما ( سخنرانی بیضایی و بازیگران در ) ، روایت تراژدي قدرت به زبان نمایش و 1379عالم الله ( -

. 83جلسه نمایش فیلم مرگ یزدگرد ) ، دنیاي تصویر ، ش

. 298) ، بهرام بیضایی ( گفتگو با بیضایی ) ، سینما ، ش 1376عبدي محمد ( -

. 298) ، ریشه ها ( نگاهی به مؤلفه هاي تکرار شونده آثار بیضایی )، سینما ، ش 1376عبدي محمد ( -

) ، اینجا تک گویی حاکم است نه گفتگو ( گفتگو با بهرام بیضایی درباره 1380عبدي محمد ( -

. 29نمایشنامه و فیلمنامه نویسی ) ، بنیان ، ش

. 2897) ، غریبه بزرگ ( گفتگو با بیضایی ) ، همشهري ، ش 1381عبدي محمد ( -

. 83مرگ یزدگرد ) ، دنیاي تصویر ، ش ) ، بر یزدگرد سوم چه گذشت ؟ ( 1379کاهه کامبیز ( . -

. 13) ، باز یاد یک نمایشنامه نویس ، پرونده تئاتر ، ش 1382الهیجی شهال ( -

Page 129: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٢٩

) ، کاوشی در ارزش ها ، پس از چهل سال ( 1376معلم علی و الهیجی شهال و امجد حمید ( -

. 46میزگردي با حضور بهرام بیضایی ) ، دنیاي تصویر ، ش

. 125) ، مدرن اما کهنه ، گزارش فیلم ، ش 1378احمد ( میراحسان -

. 1478) ، در جستجوي هویتی مفقود ، آیندگان ، ش 1351ناطقی ( -

. 12) ، گذر از آینه تاریخ ( مرگ یزدگرد ) ، گزارش فیلم ، ش 1370نجم سهیال ( -

. 47ایی ، فصلنامه هنر ، ش ) ، نمایش کاروانی آیینی در آثار بهرام بیض 1380نظر زاده رسول ( -

. 3ش 13) ، هویت ملی ، گاهنامه هویت ملی ، سال 1373یار شاطر احسان ( -

) ، سه چهره از زن ( نگاهی کوتاه به تصویر زن در آثار بهرام بیضایی ) ، نقد 1376یثربی چیستا ( -

. 10سینما ، ش

25، 16943مرگ یزدگرد ، در میان تصاویري گنگ ومه آلود از سرنوشتی محتوم ، اطالعات ، ش -

. 1361بهمن

. 1361، اسفند 3مرگ یزدگرد ، فیلم ، ش -

عربده و اداي مسؤلیت ( باز چاپ گفتگوي اعضاي انجمن سینماي جوان ایران با بیضایی در سال -

. 1384، مرداد ماه 22ره دوره جدید شما 6) ، صحنه ، سال 1357

. 1388، اسفند 92آتش و خاك ( گفتگو با بهرام بیضایی نویسنده و کارگردان ) ، صنعت سینما ، ش -

شب هاي شاعران و –در موقعیت تئاتر و سینما (سخنرانی بهرام بیضایی در شب سوم از ده شب -

. 120کبیر ، ص ) ده شب ، امیر - 1356نویسندگان در انجمن ایران و آلمان مهر

پایان نامه :

گرایی تاریخ دیدگاه از »سزار ژولیوس« نمایشنامه هاي شخصیت روابط بررسی ، ) 1384آیدین بهنام ( -

. ، امیر علی نجومیان ، کارشناسی ارشد ، زبان و ادبیات انگلیسی ، دانشگاه آزاد تهران مرکز نوین

) ، اوضاع سیاسی ، اجتماعی امپراطوري ساسانی در دوره یزدگرد سوم ، آذر 1387احمدیان امیر ( -

.آهنجی ، کارشناسی ارشد ، تاریخ ایران باستان ، دانشگاه تهران

) ، نقش زن درآثار بهرام بیضایی ، اسداهللا زارعی ، کارشناسی ، ادبیات نمایشی ، 1379اصغري بیژن ( -

.دانشگاهی مؤسسه جهاد

) ، بررسی مبادي تجدد و درام ایرانی همراه با طرح خوانشی از آثار بهرام بیضایی ، 1384امجد حمید ( -

.ژاله آموزگار ، دکتري ، پژوهش هنر ، دانشگاه تهران

-

Page 130: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٣٠

) ، شناخت هویت زن در سه نمایشنامه بهرام بیضایی ( فتحنامه کالت ، پرده 1380بزارشی زهرا سادات ( -

. خانه ، مرگ یزدگرد ) ، عبدالحی شماسی ، کارشناسی ، ادبیات نمایشی ، دانشگاه آزاد اراك

) ، دستور بیضایی ، فرزان سجودي ، کارشناسی ارشد ، ادبیات نمایشی ، دانشکده 1379پویا پروین ( -

.سینما تئاتر

دراماتیک بهرام بیضایی ، امیرکاووس ) ، کهن الگو ها در تئاتر با نگاهی بر آثار 1381پیرغیبی فرزین ( -

.باالزاده ، کارشناسی ، ادبیات نمایشی ، دانشگاه آزاد تهران مرکز

) ، خوانش تاریخ گرایی جدید از نمایشنامه هاي اتللو و طوفان اثر شکسپیر ، 1386جبرائیلی محمد ( -

.گاه شهید بهشتی امیر علی نجومیان ، کارشناسی ارشد ، زبان و ادبیات انگلیسی ، دانش

) ، ردپاي نمایش هاي سنتی در آثار بهرام بیضایی ، قطب الدین صادقی ، 1381جلیلیان شادي ( -

.کارشناسی ارشد ، بازیگري و کارگردانی ، دانشگاه آزاد تهران مرکز

دس پور ) ، نشانه هاي آئین هاي نمایشی در نمایشنامه هاي بهرام بیضایی ، فرهاد مهن 1377حداد رضا ( -

.، کارشناسی ، ادبیات نمایشی ، دانشگاه آزاد تهران مرکز

درام مرگ –بررسی ساختاري متن –) ، نشانه شناسی القایی در اثر ادبی 1377حمید پور خدیجه ( -

. یزدگرد اثر بهرام بیضایی ، کارشناسی ارشد ، زبانشناسی همگانی ، دانشگاه تهران

) ، بررسی انعکاس اساطیر و فرهنگ عامه در پنج نمایشنامه بهرام بیضایی ( 1382خباز دادگر آرش ( -

پرده خانه ، مرگ یزدگرد ، سلطان مار ، سیاوش خوانی ، هشتمین سفر سندباد ) ، فرهاد مهندس پور ،

. کارشناسی ارشد ، کارگردانی ، دانشگاه تربیت مدرس

چگونگی بهره برداري از منابع ادبی و نمایشی در برخی از آثار بهرام بیضایی ، ) ، 1382دهقان نیما ( -

.مهرداد رایانی مخصوص ، کارشناسی ، ادبیات نمایشی ، دانشگاه آزاد تهران مرکز

) ، بررسی طرح و شخصیت در نمایشنامه هاي بهرام بیضایی ، نصراهللا 1375رایانی مخصوص مهرداد ( -

.ادبیات نمایشی ، دانشگاه آزاد تهران مرکز قادري ، کارشناسی ،

) ، ساختگرایی در آثار بیضایی ( با رویکردي به پرده خانه ) ، فرزان سجودي ، 1383رحیمی علیرضا ( -

.کارشناسی ارشد ، ادبیات نمایشی ، دانشگاه آزاد تهران مرکز

ر آثار بهرام بیضایی ، مهرداد رایانی ) ، عملکردهاي دیالوگ در درام و بررسی آن د 1384ریاحی آرمان ( -

.مخصوص ، کارشناسی ارشد ، ادبیات نمایشی ، دانشگاه آزاد تهران مرکز

) ، انعکاس نمایش هاي سنتی ایران در پنج اثر نمایشی بهرام بیضایی ، محمد 1375سیفی آزاد رحمان ( -

. زرضا خاکی ، کارشناسی ، ادبیات نمایشی ، دانشگاه آزاد تهران مرک

Page 131: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٣١

) ، برجسته سازي در نمایشنامه هاي بهرام بیضایی ، علی محمد حق شناس ، 1382غالم پور نیکی ( -

.کارشناسی ارشد ، زبانشناسی ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

) ، مروري بر آثار بیضایی ، مریم موحدیان ، کارشناسی ، کارگردانی ، مؤسسه 1380فتوحی نیا امیر ( -

.وره س

) ، پیش زمینه هاي اسطوره ایی ، افسانه ایی ، در خلق شخصیت هاي زن در آثار 1382فرشاد جو شبنم ( -

. بهرام بیضایی ، منیژه محامدي ، کارشناسی ارشد ، کارگردانی ، دانشگاه آزاد تهران مرکز

، قطب الدین صادقی ، ) ، زبان آرکائیک در نمایشنامه هاي بهرام بیضایی 1382کله جاهی اصل ایرج ( -

.کارشناسی ارشد ، ادبیات نمایشی ، دانشگاه آزاد تهران مرکز

) ، بررسی ویژگیهاي زبان باستان گرا ( آرکائیک ) در نمایشنامه مرگ یزدگرد ، 1388کیارسی وحید ( -

. فرشاد فرشته حکمت ، کارشناسی ، ادبیات نمایشی ، دانشگاه تهران

، سیروس شمیسا ، کارشناسی » بهرام بیضایی « ) ، کارنامه یک نمایشنامه نویس 1378گیاه چی نبی اهللا ( -

. ارشد ، ادبیات نمایشی ، دانشکده سینما تئاتر

) ، شکل شناسی مضمونی نمایشنامه هاي بهرام بیضایی ، عطاء اهللا کوپال ، 1377مجدي شهاب ( -

. کارشناسی ، ادبیات نمایشی ، دانشگاه آزاد تهران مرکز

) ، ساختار چهار اثر نمایشی بهرام بیضایی از نظر زبان و زمان ( دیوان بلخ ، 1378معتمدي ساسانه ( -

فتحنامه کالت ، هشتمین سفر سندباد ، مرگ یزدگرد ) ، حسین جعفري ، کارشناسی ، ادبیات نمایشی ،

.مؤسسه سوره

سنتی ایرانی در آثار بهرام بیضایی ، ) ، بارتاب ساخت مایه هاي نمایش هاي 1380نظرزاده رسول ( -

. فرهاد ناظر زاده کرمانی ، کارشناسی ، ادبیات نمایشی ، دانشگاه تهران

Page 132: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٣٢

فهرست منابع انگلیسی :

- Brannigan,johan. ( 1998 ) , new historicism and cultural materialism . London .macmillan.

- Myers,D.B. ( 1989 – 1988 ) ,” the new historism in literary study “ academic a ues�ons . 2 ( winter 1988 – 1989 ) : 27 – 36

- Ha Milton , paul ( 2003 ) ,“ historicism “ London and newyork . rout ledge .

- Vesser , H . Aram , ed . ( 1989 ) , “ the new historicism “ . New York : R outledge ,

- Thomas , Brook . ( 1987 ) , “ The Historical Necessity for – and Difficulties with – New Historical Analysis in Introductory Literatuure Courses . college English 49 (

September 1987 ) : 509- 22

ینترنتی :فهرست منابع ا

www. Magiran.com

www. Facebook.com/ bahram beyzaei

www.irandoc.ac.ir

Page 133: بررسی آثار بهرام بیضایی با رویکرد تاریخ گرایی نوین

١٣٣