28
م ج ن پ ی ت ع ن ص ب ا ل ق ن ا و د ا ص ت ق ا ی ع ا م ت ج ا م و ل ع د( ش ر ی م ل ع م ه ف،0 ن2 ا ار ر تلا ا ی، و ب سف ل ف< ه درک ری ب گ ن( ش ی دوره رو ع ما ت ج ا0 ان وف س لE ن ق قG ئ لا ع ت س خ ن د( ی ش م ی را ع ما ت ج وم ا ل عر ت ری گ ن( ش رو رE ی( بG ا ب د.( ی ش م نود حد م عه ام و ج تE ی ر( ش ب وم ل ع ه دار اب0 مان ه ه م ب ه د ح ه0 رن ق ا ی که ب ن رما2 د، اE ماع دب ت ج م ا عل اعه( اش0 رمان2 در ا ه رب ج ن وع ن پ ر و( کی ب ده ای ار نE پ ا ر ق ی ه گا2 ر، ا گE ب دو د ود. ئ ه ت ق اE ام ب اعه ب( اش< کE ی رE ی ف ماده/ عاب لا ط م اE یy عظ م ج ح ه ه ب وج ئ ا ب. ت( ش ود دا ج و0 هان جی در ر( ش ب0 ن2 ا ار ر ت م ه م اE ب مداری وم ق ع ار ا ، دف اب اف( ش کت و ا ارب ح ن ه جE ن ت ی ی در ن ر غ رE عی ل ل م- ه ه ب لاف ع( شE ب داE ن پ ده نE پ ا ر ق م ه ف ر، گE ب سه د د.( ی ش م ر ت وار( شار و د و( ش د0 ردگان ک لE ن ص ح نرای ت ریy ظ ن ه وب ک و عه ام ی در ج ر( ش ب ار ت ق ی ر گ ن ه ر ق اE ی ب ع ما ت ج ا تE ی ه ما ای ار اE ی ب خE ن ار ای ب ن مت ی عتE ن ماع ت ج م ا عل لاصه ج ور ط ن. ت( ش ود دا ج و- ی ت ج ا ن( ش تسE ب ای ر ن مت ای ح ن، عارف ن م ود. ئ ص ح( ش م ی ع و ض و م ا ب رE ت ما ت م ه ای ت( ش وده ر ن پ یG و و ل وE نƒ پ رف ص دهG اب ر0 راوان ق< کE ور یG ن پ تE ی م ه ا را که ار ده ح ه ده و ق ه های0 رن ق ر گE ب م د ه م ی مک ک ل م عا دو0 نE ی ا ود. ئ ار ت ج ده شاE ل اب م عا0 نE ی ن س خ ن ود. ر ق ا ها نE پ ا0 نE ی ه ا ب0 وان ئ ی م د ودب ئ وردار جر ت0 ان( و ر< لاک0 ان ، ج ر ت ش ها م ا وماس/ب ئ0 ون ج ی ن ا وف س لE ن ق ار( ب2 ر در ا ا ب0 نE ی ن س خ ن که ه( وار

فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

Embed Size (px)

DESCRIPTION

فرهنگ

Citation preview

Page 1: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

پنجم

صنعتی انقلاب و اقتصاد

اجتماعی علوم رشد

عالئق فیلسوفان اجتماعی دوره روشنگری به درک فلسفی، و باال تر از آن، فهم علمی بشریت و جامعه محدود نمی شد.

تأثیر روشنگری بر علوم اجتماعی را می شد نخست در آرمان اشاعه علم اجتماع دید، آرمانی که تا قرن هجدهم به همان

اندازه علوم ماده/فیزیک اشاعه تام یافته بود. دو دیگر، آگاهی فزاینده ای از تکثر و تنوع تجربه بشری در جهان وجود داشت.

یا مهم تر از آن پیدایش عالقه–با توجه به حجم عظیم اطالعات به- ملل عیر غربی در نتیجه تجارت و اکتشافات، دفاع از قوم مداری و کوته نظری برای تحصیل کردگان دشوار و دشوار تر

می شد. سه دیگر، فهم فزاینده ای از ماهیت اجتماعی یا یعنی مبنای تاریخی یا–فرهنگی رفتار بشری در جامعه

متعارف، بجای مبنای زیست شناختی- وجود داشت. بطور خالصه علم اجتماع زائده صرف بیولوؤی نبوده رشته ای متمایز

با موضوعی مشخص بود.

دو عامل کمکی مهم دیگر قرن های هفده و هجده را که از اهمیت تئوریک فراوان برخوردار بودند می توان به این اینها

افزود. نخستین عامل ایده ساختار بود. این واژه که نخستین بار در آثار فیلسوفانی چون توماس/تامس هابز، جان الک و ژان ژاک روسو در اشاره به ساختار سیاسی دولت بکار رفته بود در

میانه قرن هجدهم به نوشته های اقتصادی فیزیوکرات ها )مدافعان اقتصاد آزاد( و اقتصاد دان انگلیسی، آدام اسمیت سرایت کرد. ایده های ساختار که از علوم فیزیک و زیست

شناسی و ساختار اجتماعی وام گرفته شده بود برای مفاهیم ساختار های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که در قرن های هفدهم و هجدهم شکل گرفت اهمیت اساسی داشت. این مفاهیم ساختار در بسیاری موارد با تغییراتی جزئی به علوم

اجتماعی امروز رسیده است.

بود. کهن ترین ریشه1دومین ایده تئوریک مهم تغییر تکاملی های این ایده و در واقع کل ایده ساختار دست کم به یونانیان

میرسد. اما بیش از همه در قرن که فلسفه تکامل گرائی شکل گرفت و پیش در آمد تکامل گرائی اصطالحی قرن بعد

1 -Developmental change.

Page 2: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

شکل گرفت. حرف نویسندگانی چون مارکی دو کندرسه، روس و اسمیت این بود که حال حاصل گذشته و نتیجه سیر

طوالنی تکامل در زمان است و مهم تر اینکه این تکامل بدست خدا یا زاده خوش اقبالی نبوده بلکه برخاسته از شرایط و علل

مالزم جامعه بشری است. علیرغم اعتقاد به نسبت گسترده به اینکه تکامل اجتماعی حاصل تکامل زیست شناختی است که پیشتر کشف شده بود، حقایق عکس این را نشان می دهد.

مدتها پیش از وجود هر گونه ایده روشن در باره رده بندی در ژنتیک/زیست شناسی اروپائی ایده روشن آنچه می توان رده بندی اجتماعی نامید- یعنی بر آمدن نهادی از دل نهاد دیگر در

گذر زمان و تمامی تغییرات کارکرد و ساختار مالزم چنین تحولیوجود داشت.

این آراء و دیگر آراء مهم و تأثیر گذار عمدتا در آثاری مطرح شد که مهم ترین هدفشان حمله به نظام موجود حکومت و جامه در

اروپای غربی بود. یک راه دیگر طرح مسئله این است که بگوئیم آین آراء و نظرات اجزاء روشن و پإیرفته شده آرمان گرائی سیاسی و اجتماعی به بزرگترین معنای این واژه بود.

هابز، الک، روسو و اسمیت، بعالوه فیلسوف فرانسوی –مونتسکیو و دیگران احساس روشن و نیروبخشی از آرمانی

دولت آرمانی، اقتصاد آرمانی، جامعه مدنی آرمانی- داشتند و به دید گاههای جامعه ای نیک یا آرمانی متعد بودند. عالقه آنها به

یعنی اخالقیات، دین، اقتصاد، یا تعلیم و تربیت–"طبیعی" طبیعی در تقابل با آنهائی که صرفا زاده عرف و تاریخ است- به یک اندازه ناشی از اشتیاقشان به ژرفکاوی جامعه خود که نمی

پسندید و تمایل بی غرضانه به صرف این دریافت بود که افراد وجوامع از چه ساخته شده اند.

ضعیف شدن نظام دیرین، یا جامعه اروپائی با ضربات دوگانه انقالب فرانسه و انقالب صنعتی بود که سبب ساز فروپاشی

نظامی مبتنی بر خویشاوندی، زمین، طبقه–نظام قدیم شد اجتماعی، دین، جامعه محلی و سلطنت. از دید شمار بزرگی از

فیلسوفان اجتماعی و جامعه شناسان، این تغییرات در همه حوزه ها عظیم و ویرانگر بود. یک نشانه استنباط های

معاصران از تغییر شمار بزرگ واژه هائی است که در یکی دو دهه پایانی قرن هجدهم و ربع اول قرن نوزدهم بکار گرفته شد.

واژه هائی چون صنعت، صاحب صنعت/کارخانه دار، دمکراسی/مردم ساالری، طبقه، طبقه متوسط، ایدئولوژی،

روشنفکر، عقالنیت/عقل گرائی، انسان دوستانه، ذره گرایانه، ، پرولتاریا/طبقه کارگر، تکثر گرائی،2توده ها، تجارت

مساوات طلب، لیبرال، محافظه کار، دانشمند، منفعت گرا، بوروکراسی/دیوانساالری، سرمایه داری و بحران. برخی از این

واژه ها جعل شد و برخی دیگر نمایانگر معانی تازه و متفاوتی2 - Commercialism.

Page 3: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

است که به واژه های دیرین داده شده است. همه این ها به یکسان شاهدی است بر شخصیت/طبیعت دگرسان شده چشم

انداز/مشهد اجتماعی اروپا در نظر گاه اذهان برجسته آن عصر. و همه این ها گواهی است بر ظهور فلسفه های علوم اجتماعی

و علوم اجتماعی تازه بدان صورت که امروز می شناسیم.

مضامین تازه ای که قرار بود بعدا در اندیشه سیاسی پیدا شود نتیجه تقریبا مستقیم انقالب های بزرگ دمکراتیک و صنعتی بود.

نخست افزایش شدیدی در جمعیت صورت گرفت. در فاصله به140.000.000 جمعیت اروپا از 1850 تا 1750

افزایش یافت. نخست توماس/تامس مالتوس266.000.000 در اثر مشهور خویش مقاله در جمعیت، تأکید کرد رشد بی مهار جمعیت تنها باعث بر هم خوردن تعادل متعارف میان جمعیت و

عرضه مواد غذائی می شود. همه جامعه شناسان آن قرن چنین نظر بدبینانه ای نداشتند اما تعداد بی تفاوتها نسبت به

اثرات افزایش انفجاری جمعیت بر اقتصاد، دولت و جامعه، حتیدر صورت وجود اندک بود.

دوم شرایط نیروی کار. جذب ناگهانی شمار بزرگی از مردم از محیط های قدیم که در عین حال از آنها حمایت می کرد؛ محیط دهکده، صنف، بخش و خانواده و جمع کردن آنها در مراکز جدید

صنعتی، ایجاد محالت کثیف، زندگی در کثافت و بدبختی رایج، دستمزد هائی که معموال کفاف مخارج زندگی را نمی داد،

خانواده هائی که بزرگتر می شد و سطح زندگی که تنزل می همانطور که مشهود است جملگی از مضامینی است که–یافت

در اندیشه اجتماعی آن قرن تکرار می شود.

سوم استحاله دارائی. نه تنها دارائی های بیشتر بصورت مرتبط مشهود در کارخانه، بنگاه های بازرگانی و کارگاه های–با صنعت

آن دوران- دیده می شد بلکه خود ماهیت دارائی نیز در حال تغییر بود. در حالی که در بیشتر طول تاریخ بشر دارائی "ملک"

مشهود به شکل متعلقاتی چون زمین و پول- بود اینک اشکال– نا ملموس تر دارائی چون سهام سرمایه، همه نوع حقوق سهام

قابل مبادله و اوراق قرضه نفوذ بیشتری در اقتصاد کسب می کرد. همانطور که خیلی زود متوجه شدند این امر به سلطه عالئق مالی، سفته بازی و عمیق تر شدن کلی فاصله میان

توانگران و توده ها شد. تغییر ماهیت مال تمرکر آن، انباشت عظیم ثروت نزد افرادی به نسبت معدود شد و آنچه اهمیتش

کم از این ها نیست، امکان سلطه اقتصادی بر سیاست و فرهنگ شد. با شروع از دولتمرد محافظه کار انگلیسی، ادموند

برک، می بینیم که هم محافظه کاران و هم لیبرال ها به شیوههائی مشابه به بررسی تاثیرات این تغییر پرداختند.

Page 4: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

افزایش ناگهانی شهر ها و شهرستان ها در–چهارم شهر نشینی غرب اروپا و و افزایش شمار مردمی که در شهرها و هررستان

های تاریخی زندگی می کردند. در حالی که در گذشته تلقی تقریبا یکسان از شهر جایگاه مدنیت، فرهنگ و آزادی فکر بود،

اینک نویسندگان بیشتر و بیشتری یافت می شدند که از سیمای دیگر شهر آگاهی داشتند: انحالل روابط میان انسان ها، خانواده های از هم گسیخته، احساس توده، بی نامی، بیگانگی و ارزش های مختل شده. جامعه شناسی بیش از دیگر علوم اجتماعی

توجه خود را معطوف مشکالت شهرنشینی کرد.

پنجم تکنولوژی/فناوری. با گسترش ماشینی شدن، نخست در کارخانه ها و بعدا در مزارع متفکران اجتماعی امکان گسست رابطه تاریخی میان افراد بشر، میان انسان و طبیعت و حتی میان انسان و خدا را می دیدند. از دید برخی متفکران بنظر

می رسید فناوری به انسانیت زدائی از کارگر و تسلط نوع تازهای از استبداد بر زندگی بشر می انجامید.

ششم نظام کارخانه ای. بموازات شهر نشینی و گسترش ماشینی سازی نظام کاری که بموجب آن توده های کارگران

خانه و خانواده را برای ساعات طوالنی کار در کارخانه هار ترک می کردند مبدل به موضوع مهم اندیشه اجتماعی و اصالحات

اجتماعی شد.

بعنوان عامل هفتم و آخر باید به شکل گیری توده های سیاسی منظور رشد آهسته ولی بی امان گسترش حق–اشاره کرد

رأی و شمار رأی دهندگان است که از طریق آن روز بروز شمار بزرگتری از مردم به شناخت خویشتن بعنوان رأی دهنده و

شرکت کننده در فرایند سیاسی رسیدند. این هم از موضوع های اندیشه اجتماعی است که احتماال بروشن ترین شکل در

اثر کالسیک آلکس دو توکوویل عالممردمساالری در امریکا نگاشته شد و موضوع آن1830سیاست فرانسوی که در دهه

عالوه بر امریکا دمکراسی در همه جاست دیده می شود.

این تغییرات بزرگ که جملگی در روشنگری آغاز شد ایدئولوژی های متغییر قرن نوزدهم را شکل داد: نگرش لیبرالی به جامعه

عمدتا مردم ساالرانه، سرمایه دار، صنعتی، و البته، فرد گرا بود؛ محافظه کاران به پیشگامی برک نه دمکراسی را خوش داشتند نه نظام صنعتی را و آن نوع سنت، اقتدار و نزاکت را ترجیح می

دادند که بزعم آنان با دو انقالب جا کن شده بود.

این تغییرات نه تنها به ایدئولوژی های نو بلکه به رشته های تازه ف فیلسوف1820ای منتهی می شد. در سال های دهه

فرانسوی اگوست کنت خواستار علم تازه ای شد که موضوع آن انسان بعنوان حیوان اجتماعی باشد. وی با اطمینان تمام یک

نه انبوهی از–علم واحد و فراگیر جامعه را در نظر داشت

Page 5: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

رشته ها که که هر یک به یک جنبه از رفتار انسان در جامعه پردازد. اما به هر روی گرایش مخالف وی تخصصی شدن و

متفاوت گشتن علوم اجتماعی بود که برنده شد. در پایان قرن–نوزدهم نه یک، بلکه چندین علم اجتماعی متمایز و رقیب

اقتصاد، علم سیاست، مردم شناسی فرهنکی، جامعه شناسی-یافت می شد.

تا سرمایه داری3از بازاربست گرائی سودا گرائی4تجاری

معموال نخستین مراحل سرمایه داری را بازاربست گرائی/مرکانتالیسم می نامند، نظامی که در آن دولتها اقتصاد ملی را بشکلی تنظیم می کردند که قدرت دولت فزاید. واژه

نمایانگر اهمیت محوری بازرگانانی بود که به داد"مرکانتالیسم" و ستد با سرزمین های دور دست می پرداختند و در قرون هفده و هجده در انگلستان، آلمان و کشورهای پست/فرو بوم )هلند و بلژیک( مشهور شدند. این بازرگانان در جزوه های متعدد از این

اصل دفاع می کردند که فعالیت های تجاری شان به تقویت منافع قدرت حاکم می پردازد، حتی وقتی که اینکار مستلزم

ارسال "ثروت" )شمش طال( به خارج باشد. آنطور که نویسندگان این جزوه ها توضیح می دادند ثروتی که که بدین

طریق بکار گرفته می شد خود مبدل به کاالئی در تجارت خارجی می گشت که به نوشته توماس مون، تاجر قرن

هفدهمی "باید همواره این قاعده را رعایت کرد که همواره باید ارزش آچه به بیگانگانی می فروشیم بیش از کاالهای آنان که

مصرف می کنیم باشد."

مرکانتالیسم با همه ذهنیت تجاری تنها تا حدودی نظام بازار هماهنگ شمرده می شد. فیلسوف اسکاتلندی آدام اسمیت به

شدت از انحصارات دوتی که حقوق تجاری انحصاری به گروه هائی چون کمپانی های انگلیسیان، هلندیان و فرانسویان در هند

شرقی می داد شاکی بودند و مفسران مدرن بر میزان اتکای اقتصاد های مرکانتالیستی بر قیمت و دستمزد تنظیم شده بجای آزاد تأکید کرده اند. جامعه اقتصادی که اسمیت در پژوهشی در

شرح داده به مراتب شباهت1776ماهیت و علل ثروت ملل در بیشتری به جامعه امروزی دارد.

جامعه اسمیت دقیقا از آنرو سرمایه دار شناخته می شود که عناصر مفقود در جامعه مرکانتالیست در آن برجسته است.

بعنوان مثال، به استثنای مواردی انگشت شمار تولید و توزیع کلیه کااله ها و خدمات به نیروهای بازار واگذار شده نه قوانین و

مقرراتی که یک قرن قبل بوفور وجود داشت. سطح دستمزد ها هم به همین ترتین از تأثیر متقابل عرضه و تقاضای نیروی

3 - Mercantilism.4- Commercial capitalism.

Page 6: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

کار و نه احکام مأموران محلی تعین می شد. درآمد های شرکت ها بجای برخورداری از حفاظت حمایت دولتی در معرض

رقابت قرار داشت.

شاید اهمیت بیشتر درک دنیای اسمیت بعنوان سرمایه دار و بازار محور تقسیم روشن جامعه به دو قلمرو اقتصادی و

سیاسی باشد. نقش دولت به تدریج کم شده بود تا جائی کهاسمیت می توانست آنرا تنها شامل سه کارکرد توصیف کند: )

( حفاظت از یکایک افراد جامعه در برابر2( تأمین دفاع ملی؛ )1 ( تأسیس و نگهداری آن نهاد ها و3بیداد یا ستم به یکدیگر؛ و )

امور عام المنفعه )از جمله آموزش و پرورش( که هزینه های هیچ سرمایه گذار خصوصی را جبران نمی کند هرچند می توانند

"بسی بیش از آن را" به کل جامعه "باز پردازند." و در برابر کاهش نقش دولت در زندگی روزمره نقش تجارت افزایش

یافته بود. انباشت سرمایه محرک و پیش برنده نظام شمرده�پیتال ها" نامی که اسمیت به شرکت/بنگاه–می شد. توسعه "ک

های اقتصادی می دهد- قدرت تعین کننده ای بود که نظام بازار را به مسیر تاریخی خویش انداخت. اسمیت در عین حال نقش

و تأثیر افراد را بیش از دولت می دانست و بطور کلی به مرکانتالیزم حمله می کرد. استدالل وی این بود که سیاست

های دولت در پیشبرد رفاه اجتماعی کم تأثیر تر از اعمال مبتنیبر نفع شخصی افراد است.

یکی دیگر از خصائص نظامی که پدیدار می شد پاره کردن دیوارکوب بظاهر بی درز هماهنگی اجتماعی بود. در سرمایه

یک–داری دو حوزه اقتدار بجای تک حوزه گذشته وجود داشت حوزه حکومت سیاسی برای مقاصدی چون جنگ یا نشم و

قانون و یک حوزه حکومت اقتصادی بر کار/فرایند تولید و توزیع. هر حوزه وسیعا در برابر حوزه دیگر حفاظت می شد. سرمایه

دارانی که بر نظام بازار حکم می راندند بطور خودکار قدرت حکومت نمی یافتند و به اعضای دولت هم قدرت تصمیم گیری

در این مورد که چه کاالهائی باید تولید شود یا پاداش های اجتماعی چگونه توزیع شود سپرده نمی شد. این ساختار دو گانه جدید دو نتیجه بسیار پر اهمیت داشت. نخست محدود

کردن قدرت سیاسی که که در استقرار اشکال حکومت مردم ساالر بسیار تأثیر گذار بود. دوم نیاز به نوع تازه ای از تحلیل برای کارکرد های این حوزه شبه مستقل تازه در درون نظام

بزرگتر اجتماعی. نتیجه ظهور سرمایه داری پیدایش علماقتصاد بود.

اقتصاد سیاسی

اقتصاد سیاسی در میانه قرن هجدهم و هنگامی که اسمیت، فیلسوف اسکاتلندی دیوید هیوم و اقتصاد دان فرانسوی

Page 7: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

فرانسوا کنه شروع به نگرش به این رشته بصورت نظام مند و نه مجزا کردن پدیدار شد. اینان رویکردی دنیوی اختیار کرده حاضر نشدند توضیع قدرت و ثروت را بجای توسل به عوامل سیاسی، اقتصادی، فناورانه، طبیعی و اجتماعی و تعامل های

پیچیده میان آنها حسب مشیت الهی توضیح دهند.

( هیوم مثل اسمیت به شرح1741-2 )5گفتار های سیاسی نظام کاملی از نظریه اقتصادی نمی پردازد، اما چند ایده جدید

مطرح می کند که "اقتصاد کالسیک" قرن هجدهم حول آنها شکل می گیرد. نظرات اصلی وی این بود که ثروت نه از پول

که از کاال تشکیل می شود؛ اینکه مقدار پول در گردش باید در تناسب با مقدار کاالهای موجود در بازار نگه داشته

شود؛ اینکه نرخ نازل بهره نه نشانه فزونی پول بلکه رونق اقتصاد است؛ اینکه هیچ کشوری نمی توان تنها با

صادرات بمنظور دریافت شمش طال ادامه طریق دهد؛ اینکه هر کشور در برخی مواد خام، اقلیم و مهارت مزیت ویژه دارد

طوریکه مبادله آزاد محصوالت )بجز برخی استثنا ها( می تواند برای دو طرف سود آور باشد؛ و اینکه ملل فقیر بقیه

کشورها را فقیر می کنند زیرا به اندازه کافی تولید نمیکنند که سهم زیادی در مبادله بعهده گیرند.

جمعبند نظام اقتصادی کنه، مشاور پزشکی ]ارشد[ لوئی ( وی که به ترسیم1758 )6جدول اقتصادیپانزدهم، در

رابطه میان طبقات و بخش های متفاوت اقتصادی جامعه و جریان پرداخت ها میان آنها می پردازد آمده است. کنه مبدع فکر

موازنه اقتصادی بود، مفهومی که اغلب نقطه عزیمت آنچه بعد ها تحلیل اقتصادی شد شمرده می شود. آنچه آشکارا اهمیت

یعنی ذخیره ای از ثروت– 7آوانسداشت این بود که سرمایه را 5 - Political Discourses, (part II of Essays, Moral, Political, and Literary within vol. 1 of the larger Essays and Treatises on Several Subjects) Edinburgh (1752). Included in Essays and Treatises on Several Subjects (1753–56) reprinted 1758–77.6 - "Tableau économique", (Economic Table).

7 - Quesnay (1959) used the term avances ("advances") to denote capital, i.e.

expenditures during a production process that are drawn from a previously

accumulated fund. He identified four types of capital, according to the type of

expenditure:

1. avances foncières (fundamental/landed advances): one-time capital

expenditures undertaken by landlords on their land, e.g. land-

clearing, drainage, fence-building, etc.

2. avances souveraines (sovereign advances): one-time capital

expenditures undertaken by government, e.g. roads, bridges, etc.

Page 8: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

که باید پیش از تولید انباشت- نام داد. رده بندی وی از این سرمایه/آوانس ها سرمایه ثابت و درگردش را از هم تفکیک

کرد.

کنه بعنوان مبدع اصطالح "لسه فر )بگذار بکنند( بر خالف مرکانتالیست ها که در آن روزگار دست باال داشتند معتقد بود

مالیات های سنگین، عوارض گزاف داخلی و موانع سخت در راه کاالهای وارداتی عامل فقر ظالمانه فرانسویانی است که گ�رد

خود می بیند. او از لوئی پانزدهم می خواست اقتصاد را از قید و بند مقررات رهانده از مالیات ها بکاهد تا فرانسه بتواند پهلو

به انگلستان ثروتمند تر زند. وی معتقد بود روش و اصول سیاست وی نمایانگر نظام اقتصادی است که خداوند تعین کرده

است. وی براستی یکی از مبدعان آموزه قرن بیستمی هماهنگی منافع طبقاتی و این آموزه مرتبط بود که بیشترین

رضایت اجتمای تحت رقابت آزاد بدست می آید.

در عنوان خود دامنه– ثروت ملل –کتاب تاریخ ساز اسمیت گسترده تحلیل اقتصاد سیاسی اولیه را نمایان می کند. گرچه

خود این رشته تازگی داشت عمر برخی از افکار و رویکرد هایش به چندین سده می رسید. این کتاب از جهت گیری فرد

گرایانه هابز و الک، سیاست عملی نظریه پرداز سیاسی ایتالیائی، نیکولو ماکیاولی، و روش استقرائی استدالل علمی

ابداعی فیلسوف انگلیسی، فرانسیس بیکن تأثیر پذیرفته بود.

آدم اسمیت و ثروت ملل

پس از گذشت بیش از دو قرن همچنان آدام اسمیت یکی از چهره های بزرگ تاریخ اندیشه اقتصادی است. وی که عمده

3. avances primitives (primitive advances): expenditures on durable

producers' goods, e.g. horses, cattle, plows, etc. In the Tableau,

these are also referred to as avances originelles (original advances).

4. avances annuelles (annual advances): expenditures on the wages of

labor and non-durable producers' goods, e.g. cattle-feed, seed, etc.

Of these categories of advances, types (three) (original) and (four) (annual) are

the most important and the ones which Quesnay analyzed most deeply. His

distinction between original advances and annual advances was imported

by Adam Smith as "fixed" and "circulating" capital respectively.

Page 9: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

دارد بیشتر بعنوان– ثروت مللشهرتش را از یک کتاب، فیلسوفی اجتماعی شناخته می شود که نوشته های اقتصادیش

صرفا نقطه اوج دیدگاهی شامل/فراگیر در مورد تحول/تکاملسیاسی و اجتماعی است.

نظریه نخستن اثر خویش را با عنوان 1759اسمیت در سال منتشر کرد. این کتاب که به تناوب8احساسات اخالقی

آموزشی، ترغیبی و تحلیلی می شود مبانی روانی را که بعدا بر روی آن ساخته شد می گذارد. اسمیت در این کتابثروت ملل

به شرح اصول "طبیعت بشر" که همراه با هیوم و دیگر فیلسوفان برجسته روزگار خویش داده/حقائقی جهانروا و

تغییر ناپذیر می شمرد که می توان از آنها نهاد های اجتماعیو نیز رفتار های اجتماعی استنتاج کرد می پردازد.

یک مسئله عالقه خاص وی را برنظریه احساسات اخالقیدر می انگیخت: خاستگاه توانائی قضاوت اخالقی، از جمله قضاوت در رفتار خود در برابر مشاعر/احساسات بظاهر غالب� صیانت از خود و منافع خویش. پاسخ اسمیت این است که در وجود همه ما "انسانی درونی" هست که نقش "ناظری بیطرف" را بازی

کرده با ندائی که نمی توان نادیده گرفت به تأئید یا تقبیح اعمال ما و دیگران می پردازد. با این حال نظریه ناظر بیطرف جنبه

مهم تر کتاب را پوشیده می دارد. اسیمت انسان ها را موجوداتی می دید که توسط هوای نفس هدایت می شوند و

و به همین درجه از اهمیت- ظرفیت–همزمان با توانائی تعقل همدردی که دارند به تعدیل خود می پردازند. این دوگانگی هم

افراد را به مبارزه با یکدیگر می اندازد و هم توانائی های عقالنی و اخالقی شان دهد تا نهادهائی ایجاد کنند که به یاری آنها بتوان مبارزات خونین را تخفیف داد و حتی مبدل به خیر

نظر مشهوری رااحساسات اخالقیمشترک کرد. وی در تکراد شده است: انسانثروت مللمطرح می کند که بعدا در

های خود خواه اغلب "با دستی نامرئی در جهت پیشبرد اهداف جامعه هدایت می شوند، بی علم و اطالع و بدون آنکه خود

چنین قصدی داشته باشند".

، با همه شهرت درواقع ادامه آن مضمون فلسفیثروت ملل آغاز شد. مسئله نهائینظریه احساسات اخالقیاست که در

که اسمیت بدان می پردازد این است که چگونه کشاکش درونی احساسات که در –میان مشاعر/احساسات و "ناظر بیطرف"

تأثیرات خود را هم بر– بصورت یک فرد توصیف شده اخالقی حیطه های بزرگتر تحول/تکامل بلند مدت جامعه و نیز بر

ماهیت بالفصل آن مرحله تاریخی که جامعه روزگار خود اسمیتدر آن قرار داشت می گذارد.

8 - The Theory of Moral Sentiments.

Page 10: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

پاسخ این مسئله در دفتر پنجم می آید، جائی که اسمیت به شرح چهار مرحله اصلی سازمانی می پردازد که جامعه بناچار از آن ها گذر می کند، مگر اینکه جنگ، کمبود منابع یا سیاست

های نادرست دولت مانع شود: مرحله وضعیت "نا متمدن" آغازین، مرحله ثانویه کشاورزی بادیه نشینان، مرحله سوم

"فالحت/کشاورزی" در تیول ها یا امالک ملوک طوایف و مرحلهچهارم و پایانی اتکای تجاری متقابل.

باید توجه داشت هر یک از این مراحل نهاد های متناسب با نیازهای خود را دارد. بعنوان مثال در عصر انسان های

صیاد/شکارچی، "اموال ناچیزی وجود دارد... از همینرو بندرت�عمال منظم عدالت وجود دارد." با پیدا دادرس مستقر یا ا

شدن رمه ها، شکل پیچیده تری از سازمان اجتماعی پیدا می شود که نه تنها از ارتش های "نیرومند" بلکه نهاد محوری اموال

شخصی و پشتیبانی حیاتی نظم و قانون هم تشکیل می شود. لب اندیشه اسمیت این است که این نهاد ]دولت[ که هرگز تردیدی در سودمندی اجتماعی اش نیست بجای آنکه حسب

قانون طبیعی موجه باشد ابزار صیانت از امتیازات می شود: وی می نویسد "حکومت مدنی تا جائی که برای پاسداشت

اموال تأسیس شده باشد در واقع برای دفاع از توانگران در برابر بینوایان ، یا کسانی که اموالی دارند در برابر آنها که هیچ

ندارند مستقر شده است."

سر آخر به شرح تطور/تحول ورود دولت به مرحله نیاز به نهاد های تازه ای چون تعین دستمزدها توسط بازار بجای اصناف و

تجارت آزاد بجای تجارت در قید و بند دولت می پردازد. این وجه اخیر بعدا به به سرمایه داری لسه فر )بگذار بکنند(

انجامید که اسمیت نظام آزادی کامل می نامید.

نظریه تکامل تاریخی با اینکه احتماال ایده انسجام بخش به است، در خود کتاب تحت الشعاع این توصیف مفصلثروت ملل

قرار می گیرد که چگونه "دست نامرئی" عمال در مرحله تجاری یا نهائی جامعه عمل می کند. این بحث در کانون دفتر های اول

قرار می گیرد که اسمیت عهده دار شرح دوثروت مللو دوم مسئله می شود. نخست این مسئله که چگونه نظام آزادی کامل، که تحت سائق ها/محرک ها و محدودیت های طبیعت

بشر و نهاد هائی که عاقالنه طراح شده اند عمل می کند جامعه ای منظم می سازد. مسئله ای که قبال نویسندگان متقدم تا حدی چشم گیر توضیح داده بودند نیازمند توضیح دو چیز بود: شرح علت نظم پنهان در قیمت گذاری یکایک کاالها و توضیح "قوانین" ناظر بر تقسیم کل "ثروت" ملت )که اسمیت تولید ساالنه کاال ها و خدمات می شمرد( در میان سه طبقه بزرگ مدعی/مطالبه کننده یعنی کارگران، صاحبان امالک و کارخانه

داران.

Page 11: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

همانطور که انتظار می رود این نظم زاده تعامل میان دو جنبه طبیعت بشر است، پاسخ به امیال و تأثیر پذیری از عقل و حس

از جهتنظریه احساس اخالقیهمدردی. اما در حالی که اعمال قید و بند بر اعمال شخصی عمدتا بر وجود "انسان

درونی" تکیه می کرد، در ثروت ملل ساز و کاری رسمی بچشم می خورد که در جهت اصالح امکانات مخرب مالزم پیروی از

امیال صرف عمل می کند. این ساز و کار حمایتی همانا رقابت است، تمهیدی که از طریق آن اشتیاق به بهسازی شرایط

– "میلی که از زهدان مادر تا گور همراهمان است" –خویش از طریق مبارزه میان گرایش به بهسازی افراد با یکدیگر مبدل

به یک قوه سودمند اجتماعی می شود.

در نتیجه این مبارزه رقابتی غیر عمدی است که دست نامرئی تنظیم کننده اقتصاد خود را نشان می دهد، زیرا اسمیت توضیح

می دهد چگونه رقابت متقابل بهای کاال ها را تا سطوح "طبیعی" متناسب با هزینه تولید کاهش می دهد. افزون بر

این، ساز وکار رقابتی با تحریک نیروی کار و سرمایه به انتقال به مشاغل و حوزه های پر سود تر پیوسته قیمت ها را، علیرغم

فرو می کاهد. سرانجام"طبیعی"انحراف های گذرا به سطوح اسمیت با این توضیح که دستمزد ها، اجاره ها و سود ها )اجزاء

متشکله هزینه تولید( که خود تابع همین نظام نفع شخصی و رقابت اند نه تنها توضیحی منطقی برای این قیمت های

ارائه می کند بلکه نوعی نظم مکنون در توزیع خود�"طبیعی" درآمد میان کارگران که بصورت دستمزد در ازاء کار بدانان پرداخت می شود؛ میان مالکان اراضی که اجاره درآمدشان

است، و میان کارخانه داران را، که پاداششان سودی است کهمی برند، عیان می سازد.

تحلیل اسمیت از بازار بصورت ساز و کاری خود-اصالحگر جالباست. اما هدف بلند پروازانه تر او نشان دادن خصوصیات خود-

تنظیم کننده نظام ]سرمایه داری[ بود. بیشتر می خواست نشان دهد که تحت انگیزه اکتساب ]سود[ درآمد ملی افزایش

مداوم می یابد.

توضیح اسمیت از رشد اقتصادی، گرچه بصورت شسته رفته در یک بخش واحد از ثروت ملل نیامده کامال روشن است. لب این

به"طبیعی"توضیح در تأکید آن بر تقسیم کار )منبعث از تمایل تجارت( بعنوان منشأ توانائی جامعه در افزایش تولید قرار دارد. اما این تقسیم کار که اهمتی فوق العاده دارد بدون کمک اتفاق

نمی افتد. امکان وقوع آن تنها پس از آن است که انباشت سرمایه )یا آنطور که اسمیت می گوید موجودی/اوراق مالی(

که برای پرداخت دستمزد کارگران اضافی و خرید ابزار وماشین االت بکار می رود، صورت گرفته باشد.

Page 12: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

اما میل به انباشت مشکالتی پیش می آورد. کارخانه داری که موجودی/سرمایه را انباشته می کند به کارگران بیشتر نیاز پیدا

می کند )از آنجا که فن آوری که موجب صرفه جوئی در استفاده از کارگر می شود در طرح اسمیت جائی ندارد( در

باال می برد."طبیعی"تالش اجیر کردنشان دستمزد آنها را تا حد در نتیجه سود آغاز کاستی می گیرد و خطر توقف فرآیند

انباشت پیش می آید. اما در اینجا ساز و کاری هوشمندانه برای ادامه پیشرفت وارد میدان می شود: کارخانه دار با باال بردن

دستمزد نا خواسته آغاز گر فرآیند افزایش عرضه نیروی کار می تقاضا برای نیروی کار، مثل هر کاالی دیگر ضرورتا"شود،

اسمیت بخصوص به" موجب تنظیم تولید نیروی کار می شود. کاهش مرگ و میر کودکان در نتیجه افزایش دستمزد کارگران

توجه داشت. در نتیجه افزایش عرضه نیروی کار افزایش دستمزد تعدیل و سود حفظ می شود؛ عرضه کارگران جدید

فرصت مداومی در اختیار کارخانه داران می گذارد تا تقسیم کاررا بیشتر کرده رشد سیستم را افزایش دهند.

ماشینی– برای رشد ایجاد می شد "ماشینی"در این وضعیت که با همه اتکا پذیری نیوتونی که اسمیت کامال با آن آشنا بود

کار می کرد. اما ماشین رشد اسمیت، برخالف نظام نیوتونی برای کار کرد خود صرفا متکی به نیرو های طبیعت نبود.

طبیعت انسان بود که آنرا به حرکت در می آورد، طبیعتی که تنها در صورتیثروت مللپیچیده است نه ساده. از اینرو

افزایش می یابد که افراد از طریق دولت خود با خوراک رساندن به درخواست امتیازات ویژه که سیستم رقابتی را از اعمال تأثیرات لطیف خود باز می دارد مانع این رشد نشوند.

، بویژه دفتر چهارم آن، استدالل علیهثروت مللدر نتیجه، بیشتر است که از"نظام مرکانتالیستی"اقدامات محدود کننده

انحصارات در داخل و خارج کشور دفاع می کرد. اسمیت وی به نفع همه است اما"آزادی طبیعی"توضیح می دهد نظام

درنده خوئی رذیالنه، روحیه انحصار"در صورتی که دولت به گرایانه تجار و کارخانه دارانی که نه حکمران بشریت اند و نه

واگذار شود، یا اعتنائی به آنان کند به اجرا در"باید باشندنخواهد آمد.

آن رساله تبلیغاتی که اغلب تصور می رودثروت مللبنابراین نیست. گرچه اسمیت لسه فر را )با استثناهائی مهم( تجویز می کرد استدالل وی به یک اندازه علیه انحصار و دولت بود.

ضمن اینکه خود� نظام بازرگانی را دربست در خور ستایش نمی دانست. وی با بصیرت از تنزل فکری کارگر/کارمند در جامعه

ای که تقسیم کار در آن به افراط کشد می نویسد؛ کارگر/کارمند متخصص در قیاس با ذکاوت هشیارانه

عموما به نهایت بالهت و نادانی انسان می"کشاورز/خرده مالک ". رسد

Page 13: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

انقالب صنعتی

اسمیت در روزگار سرمایه داری پیشا صنعتی می نوشت و بنظر کهانقالب صنعتیمی رسد هیچ پیش آگهی از وقوع

جلودارانش در کارخانه های بزرگ فلزگری )ذوب و ریخته گری( در چند مایلی ادینبورو دیده بچشم می خورد نداشت. با این

و میانه قرن نوزدهم استحاله1780حال در فاصله دهه اقتصادی بی سابقه ای رخ داد که نخستین مراحل انقالب

صنعتی و گسترش عام تر فعالیت تجاری را در بر می گرفت.

افزایش تجاری شدن خود را در چند حوزه نشان می داد. در حالی که صد ها هزار تولید کننده روستائی بکمک تجار شهر

نشین تمام وقت یا پاره وقت به تولید نخ و پارچه، میخ و ابزار می پرداختند. تولید گسترش یافت و یافت تا اینکه در پایان

قرن هجدهم، آنگاه که مزد بگیران روستائی شروع به خرید نوع تازه ای از پوشاک که بشیوه صنعتی تولید شده بود کردند و

خانواده های طبقه متوسط شهرنشین آغاز تن سپاری به سالئق تازه چون کتاب های نشاط آفرین و اسباب بازی های

آموزشی برای کودکان گرفتند، به نخستین موج مصرف گرائیمنتهی شد.

در چنین زمینه ای بود که برهبری انگلستان که تا سالهای پس از میانه قرن نوزدهم رهبری صنعتی سازی را عهده دار بود انقالب

موتور های بخار1840صنعتی تمام عیار صورت گرفت. در اسب بخار اروپا860.000 از کل 620.000انگلستان به تنهائی

را تولید می کردند. با این حال و با وجود تأخیر ناشی از انقالب فرانسه و جنگهای ناپلئون بسیاری از کشورهای اروپای غربی

بسرعت شروع به پیروی از سرمشق انگلستان کردند طوریکه مجموع اسب بخار تولیدی موتور های بخار1860در سال

انگلستان کمتر از نصف نیروی تولیدی کل اروپا شد و فرانسه وآلمان و بلژیک بسرعت شروع به پیشرفت کردند.

انگلستان که از پیش افتادگی خود آگاه بود صدور ماشین آالت، کارگران ماهر و فناوری های تولید را ممنوع کرد. اما انحصار انگلستان نمی توانست برای همیشه ادامه داشته باشد، بویژه از آنرو که وقتی برخی تجار خاک اصلی اروپا شروع به اغوا و کشاندن دانش فنی انگلیس به کشور های خود کردند، برخی بریتانیائی ها متوجه فرصت های صنعتی سود آور در خارج از

با ساخت9کشور شدند. دو انگلیسی، ویلیام و جان کاکریل

هجری قمری، حاج حسن امین الضرب از طریق1310 - همزمان، در دهه 9 تماس و عقد قرار داد با همین آدم ها در پی احداث راه آهن )شمن دو فر( و

صنعتی کردن و تجدد و ترقی ایران بود. برخی از اقدامات انجام شده و

Page 14: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

( انقالب صنعتی1807کارخانجات ماشین سازی در لیژ )حدود را به بلژیک کشاندند که مبدل به اولین کشور درخاک قاره اروپا شد که استحاله اقتصادی یافت. انقالب صنعتی بلژیک همچون

نیای انگلیسی خویش بر آهن، زغال سنگ و نساجی متمرکز بود.

صنعتی شدن فرانسه به نسبت بریتانیا و بلژیک کند تر بود و آن فراگیری را نداشت. در حالی که انگلستان رهبری صنعتی

خویش را مستقر می کرد فرانسه غرق در انقالب خویش بود و اوضاع نا معلوم سیاسی سرمایه گذاری کالن در نو آوری های

فرانسه قدرتی1848صنعتی را به تعویق می انداخت. در صنعتی شده بود اما با وجود رشد فراوان در امپراطوری دوم همچنان پشت سر بریتانیا قرار می گرفت. دیگر کشورهای

اروپائی حتی از فرانسه هم عقب تر بودند.

دیری نپائید که تغییرات فناوری از تولید صنعتی به حوزه های دیگر سرریز کرد؛ راه و کانال سازی، کشتی بخار، راه آهن )شمن دو فر( و تلگراف. بموازات این ها استفاده از منابع

چون زغال سنگ،–انرزی شامل انواع سوخت و نیروی محرکه موتور بخار، برق )الکتریسیته(، نفت، و موتور درون سوز- و ، و10اختراع ماشین های جدید چون ماشین ریسندگی چند دوکی

ماشین بافندگی که افزایش تولید با صرف اندک انرژی انسانی را میسر مس ساخت و افزایش استفاده از علم در صنعت صورت

گرفت. این تغییرات فنی استفاده عظیم فزاینده از منابع طبیعیو تولید انبوه مصنوعات را میسر ساخت.

کارخانه ها و تقسیم کار

سازمان جدید کسب و کار و نیروی کار ارتباطی تنگاتنگ با فناوری های نو داشت. شاغالن بخش صنعت بجای دکان های

پراکنده یا خانه ها در کارخانه کار می کردند. بخار و قدرت آب تمرکز نیروی کار در نزدیک منبع انرژی را طلب می کرد. در

عین حال تمرکز نیروی کار نظمی تازه و تخصصی شدن کار هارا در پی داشت که همین امر به تولید افزود.

اندیشه های وی چنین است: ايجاد خط آهن )شمن دو بر آن روزگار( بين . احداث کارخانه3  . احداث کارخانه برق2  ق1308محمودآباد و آمل

. ايجاد5  . تأسيس کارخانه چيني سازي در تهران4  ق۱۳۰۵ بلورسازي . بناي کاروانسراي حسن آباد ميان6  کارخانه ابريشم تابي و ابريشم بافي

. پيشنهاد تأسيس بانک8  . ساخت راه افجه به تهران7   قم–راه تهران . اقدام مهم ديگر او پيشنهاد احداث اولين کارخانه ذوب آهن9  ق۱۲۹۶ در

ق بود که امتياز آن را از شاه گرفت، اما موفق به اجراي آن۱۳۰۴ ايران درنشد. بلژیک چه شد و ایران قجری اسیر بی خبری و استبداد چه ؟

http://cheragheazadi.org/index.php/archives/2525 http://iichs.org/index.asp?id=519&doc_cat=710 - Spinning jenny.

Page 15: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

، کارخانه سالگری11بعنوان مثال سفالگر انگلیسی جوزایا و�جوود خویش در در اتروریا، انگلستان را "با توجه به نهایت صرفه

جوئی در نیروی کار" طراحی کرد. کارخانه وی طوری آرایش یافته بود که ابتدا سفال ها شکل داده می شد و سپس پیش از ارسال بترتیب از اطاق های رنگ آمیزی، کوره و شمارش می گذشت. در گذشته در سفال سازی های پیشین سفالگر می

توانست از کاری سر کار دیگر رود اما در کارخانه و�جوود به هر کارگر سمتی داده شده بود و تنها به یک کار می پرداخت. از

در استخدام1790 زن و مرد و کودکی که و�جوود در سال 287داشت تنها پنج نفر هیچ سمتی نداشتند و بقیه متخصص بودند.

ماشین آالت جدید گران بود و حتی تجاری که قصد تأسیس کارخانه ای محقر داشتند باید از طریق مشارکت، دریافت وام از بانک یا تشکیل شرکت های سهامی سرمایه ای کالن فراهم

می کردند. در حالی که هنوز شمار شرکت های به نسبت کوچک بیشتر بود به همان زودی گرایش به توسعه واحد های

تجاری بچشم می خورد. شهر نشینی از نتایج مهم تجاری سازی فزاینده و فناوری جدید صنعتی بود. ظرف چند دهه مراکز کارخانه ای چون منچستر از دهکده به شهر هائی با

جمعیت صد ها هزار نفر تبدیل شدند.

به تفصیل از مزایای تخصصی شدن کارهاثروت مللاسمیت در در تولید می گوید:

یکی مفتول را باز و دیگری صاف می کند؛ سومی می برد؛ چهارمی تیزش می کند؛ پنجمی سرش را ساب می زند تا آماده دریافت کله شود؛ ساختن

کله سنجاق نیازمند دو تا سه عمل متمایز است؛ نصب کله روی سنجاق کاری است تخصصی؛ سفید کردن سوزن کار تخصصی دیگری است؛ حتی

چیدن سنجاق ها در لفاف کاغذی کاری است مختص به خود؛ و کار مهمسنجاق سازی بدین روش به هجده عمل متفاوت تقسیم می شود.

بعقیده اسمیت، یک کارگر "حتی با نهایت کوشش می تواند روزی یک سنجاق بسازد و خیلی که حدت کند تعداد سنجاق

هائی که در روز می سازد یقینا به بیست نمی رسد." روش 4.800جدید کارخانه سنجاق سازی را قادر می کند تا روزی

سنجاق بسازد. گرچه ناظران قبلی این پدیده را مشاهده کرده بودند آثار اسمیت به باال بردن آگاهی از تولید صنعتی و افزایش

جاذبه آن کمک کرد.

11 - Josiah Wedgwood (12 July 1730—3 January 1795) was an English potter who founded the Wedgwood company and is credited with the industrialization of the manufacture of pottery. A prominent abolitionist, Wedgwood is remembered for his "Am I Not a Man And a Brother?" Anti-slavery medallion. He was a member of the Darwin–Wedgwood family. He was the grandfather of Charles Darwin and Emma Darwin.

Page 16: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

افزایش بهره وری به مراتب بیشتر از مهارت های فردی بر سازمان دهی منطقی فرآیندها تکیه داشت. بعنوان مثال در

، الی ویتنی، مخترع امریکائی ماشین پنبه پاک کنی1797 پیشنهاد تولید تفنگ سر پر چخماقی را داد که تمامی قطعات آن

تعویض پذیر باشد؛ برخالف روش قبلی که هر تفنگ دست ساخته تفنگ سازی بسیار ماهر بود و هر یک از قطعات بدست

وی کار گذارده می شد.

در همین دوره ایده هائی مشابه در اروپا مورد آزمایش قرار می گرفت. در انگلستان، مارک برونل، مخترع و مهندس فرانسوی

االصل خط تولیدی برای ساخت قرقره کشتی های بادبانی با استفاده از اصل تقسیم کار و ساحت قطعات استاندارد/استانده براه انداخت. ماشین ابزارهای برونل را هنری مادسلی که پدر صنعت ماشین ابزار نام گرفته طراحی می کرد و می ساخت.

مادسلی متوجه اهمیت ابزار های دقیق که توانائی تولید قطعات همسان داشت شد؛ او و شاگردش جوزف وایتورث پیچ و مهره

های فلزی استانده قابل تعویض ساختند.

اینگونه روشمند سازی که در آن کار را طوری سازمان می دادند تا از دستگاههای مکانیکی برای تولید کاال در مقیاس کالن

استفاده شود تبعات اجتماعی مهمی داشت: در گذشته کارگران پیشه ورانی مستقل بودند که ابزارهای خود را داشته ساعات

کار را خودشان تعین می کردند، اما در نظام کارخانه ای کارفرما مالک ابزارها و مواد خام بود و ساعات و دیگر شرایط

کار� کارگرن را تعین می کرد.

به هر حال همه چنین نظامی را دوست نداشتند. خصومت درشدید ژان ژاک روسو با جامعه روزگار خویش در رساله

( به تفصیل شرح1755 )خاستگاه و مبانی نابرابری انسان ها داده شده است. روسو می گوید علت نابرابری اجتماعی این

است که افراد اجازه داده اند موهبت الهی برخورداری از آزادی با باال گرفتن رقابت، تخصصی کردن کارها و تقسیم کار ، و بیش از همه با قوانینی که که به تحکیم توزیع غیر منصفانه

اموال می پردازد، غصب شود. وی اضافه می کند جامعه ممتاز و متمدن تظاهری است که واقعیتش خود نمائی، خصومت،

بیداد، بردگی و تنفر بی پایان است.

با این حال در میانه قرن نوزدهم مفاهیم عمومی تقسیم کار، تولید ماشینی و سوار کردن قطعات استانده بخوبی جا افتاده

بود. در هر دو سوی اقیانوس اطلس کارخانه های بزرگمشغول کار بود.

Page 17: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

12مفهوم مالکیت خصوصی

از قرن هفدهم تحوالت قانون مالکیت در انگلستان و خاک ارتباط13اصلی اروپا را می توان به تحوالت در حقوق نظری

داد. در اوائل قرن هفدهم حقوقدان� نظری هلندی، هوگو گروتیوس )در تقبیح مالکیت شخصی( را ارائه14نظریه تصرف/استمالک

داد. از دید گروتیوس دولت حق دارد به مصادره اموال خصوصی پردازد. از طرف دیگر برای اینکه چنین مصادره ای قانونی باشد

باید برای مقاصد عمومی بوده غرامتی عادالنه به کسی که مالش گرفته شده پرداخت شود. این فکر تازگی نداشت اما

گروتیوس آنرا طوری بیان کرد که مبدل به امری عادی دراندیشه سیاسی غرب شد.

در اواخر قرن هفدهم حقوقدان آلمانی، ساموئل فون پوفندورف به تهذیب یک نظریه خاستگاههای حقوق مالکیت که

از دوران باستان موجود بود پرداخت. وی می گفت مالکیت مبتنی بر قدرت مادی/فیزیکی مشهود در اخذ مال )اشغال(

است. هر چند برای تبدیل حقیقت قدرت مالی به حق، مجوز دولت الزم است. بنظر می رسد پودندورف می گوید در نبود

تملک عملی، دولت نمی تواند حق مالکیت ایجاد کند. بدین ترتیب هم اشغال و هم مجوز دولت شرایط الزم برای

مشروعیت مالکیت اند.

معاصر انگلیسی پودندورف، جان الک، نظریه متفاوتی داشت. از نظر الک آنچه به فرد حقی نسبت به چیزی می دهد صرفا

گرفتن آن شیئی نبوده بلکه در این حقیقت است که کار خود را با چیزی که به مالکیت خود در آورده در آمیخته است. اعتبار

چنین مالکیتی نیازی به جواز دولت ندارد. اما دولت باید از آن حراست کند. در واقع مالکیت در قراردادی که مردم در شکل دهی به دولت منعقد می کنند اهمیت بنیادی دارد و و اگر دولت

حق مالکیت را انکار کند نقض قرارداد کرده است.

بویژه در انگلستان در اواخر قرن هجدهم و اوائل قرن نوزدهم، روشنگری اسکاتلندی مجموعه تازه ای از عقاید ناظر بر

مالکیت ایجاد کرد که بشدت از فیلسوف فایده گرای انگلیسی، جرمی بنتهام تأثیر پذیرفته بود. از دید بنتهام، مالکیت چیزی

نیست جز انتظار حراستی که قانونگذار و عرف ایجاد می کند. به هر حال باید به این انتظار به دقت احترام گذارد. از آنجا که نقش مقنن تامین بیشترین حاصل جمع سعادت بشر است باید بداند کمتر پیش می آید که دخالت در مالکیت خیرش بیشتر از

اختالل سعادت جمع باشد. جان استوارت میل، از پیروان بنتهام، مالکیت را با آزادی مرتبط ساخته گفت امنیت سرمایه

12 - Private property13 - Speculative jurisprudence.14 - Eminent domain theory.

Page 18: فصل پنجم از اندیشه هائی که جهان نو ساخت

برای اینکه بشر بتواند ظرفیت آزادی خود را به بیشترین حدبرساند اهمیت حیاتی دارد.

در خاک اصلی اروپا، اندیشه در مورد مالکیت به مسیری نسبتا متفاوت افتاد. بر اساس الزام قطعی فیلسوف آلمانی،

هدف تلق کرد نهایمانوئل کانت که باید همیشه افراد را ، دیگر فیلسوف آلمانی، گئورگ ویلهلم فردریش هگلوسیله

گفت همین الزم قطعی در مورد اموال شخص هم صادق است. از نظر هگل دلیل این امر این است که وقتی اراده فرد به

چیزی تعلق می گیرد آنرا بخشی از وجود خویش می کند. بر این پایه حفاظت از اموال ارتباطی تنگاتنگ با صیانت از اراده

بشر دارد.