64
ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞﻫﺎی ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺍﺯ ﻭﯾﮑﯽﮔﻔﺘﺎﻭﺭﺩ- ﺍﻟﻒ- - پ- - - - چ- - - - - - - ژ- - - - - - - - - - - ک- گ- - - - - - ی«.ﺁﺏ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﻧﻤﯽﭼﮑﻪ» «.ﺁﺏ ﺍﺯ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﮔﻞﺁﻟﻮﺩﻩ» «.ﺁﺏ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﮑﺎﻥ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﻩ» «.ﺁﺏ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﮔﺬﺷﺘﻪﺍﺳﺖ» «.ﺁﺏ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﮑﺎﻥ ﻧﺨﻮﺭﺩ» «.ﺁﺏ ﭘﺎﮐﯽ ﺭﺍ ﺭﻭی ﺩﺳﺘﺶ ﺭﯾﺨﺖ» «.ﺁﺏ ﺩﺭ ﮐﻮﺯﻩ ﻭ ﻣﺎ ﺗﺸﻨﻪﻟﺒﺎﻥ ﻣﯽﮔﺮﺩﯾﻢ. ﯾﺎﺭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﻣﺎ ﮔﺮﺩ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﯽﮔﺮﺩﯾﻢ» ﺁﺏ ﺭﺍ ﮔﻞﺁﻟﻮﺩ ﻣﯽﮐﻨﻪ ﮐﻪ» ﻣﺎﻫﯽ«. ﺑﮕﻴﺮﻩ«.ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﺑﺴﺖ» «.ﺁﺏ ﺯﯾﺮ ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ» «.ﺁﺏ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺟﺎ ﺑﻤﻮﻧﻪ، ﻣﯽﮔﻨﺪﻩ» «.ﺁﺑﮑﺶ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﻔﮕﻴﺮ ﻣﯽﮔﻪ ﺗﻮ ﺳﻪ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺩﺍﺭی» «.ﺁﺏ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮔﺬﺷﺖ، ﭼﻪ ﯾﮏ ﺫﺭﻉ ﭼﻪ ﺻﺪ ﺫﺭﻉ ـ ﭼﻪ ﯾﮏ ﻧﯽ ﭼﻪ ﺻﺪ ﻧﯽ» «.ﺁﺏ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮔﺬﺷﺖ، ﭼﻪ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﭼﻪ ﺻﺪ ﻭﺟﺐ» ﺁﺏ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺑﺎﻻ ﻣﯽﺭﻩ،» ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﺍﺑﻮﻋﻄﺎ ﻣﯽﺧﻮﻧﻪ.«.ﺁﺏ ﮔﺮ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﺭﻭﺩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ» «.ﺁﺏ ﻧﻤﯽﺑﻴﻨﻪ ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﺷﻨﺎﮔﺮ ﻗﺎﺑﻠﻴﻪ» «.ﺁﺑﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻡ ﻧﻤﯽﺷﻪ» «.ﺁﺗﺶ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺖ، ﺧﺸﮏ ﻭ ﺗﺮ ﻣﯽﺳﻮﺯﺩ» ﻭﻳﮑﯽﮔﻔﺘﺎﻭﺭﺩ- ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞﻫﺎی ﻓﺎﺭﺳﯽhttp://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=;pma&ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞﻫﺎی_ﻓﺎﺭﺳﯽprintable=yes 1 of 64 1/14/2014 9:44 PM

ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

ضربالمثلهای فارسیاز ویکیگفتاورد

-ک- ق- ف- غ- ع- ظ- ط- ض- ص- ش- س- ژ- ز- ر- ذ- د- خ- ح- چ- ج- ث- ت- پ- ب- الف- آی- ه- و- ن- م- ل- گ

آ«آب از دستش نمیچکه.»

«آب از سرچشمه گلآلوده.»

«آب از آب تکان نمیخوره.»

«آب از سرش گذشتهاست.»

«آب از آب تکان نخورد.»

«آب پاکی را روی دستش ریخت.»

«آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم. یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.»

بگيره.»ماهی«آب را گلآلود میکنه که

«آب را باید از سرچشمه بست.»

«آب زیر پوستش افتاده.»

«آب که یه جا بمونه، میگنده.»

«آبکش رو نگاه کن که به کفگير میگه تو سه سوراخ داری.»

«آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه صد نی.»

«آب که از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب.»

ابوعطا میخونه.قورباغه«آب که سر باال میره،

«آب گر بر باد رود باران است.»

«آب نمیبينه و گرنه شناگر قابليه.»

«آبی از او گرم نمیشه.»

«آتش که گرفت، خشک و تر میسوزد.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

1 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 2: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«آخر شاه منشی، کاهکشی است.»

«آخوندنباتی یعنی کشک»

«آخوند نباشد درد و غم»

«آدم، آ هست و دم.»

«آدم از کوچکی بزرگ میشود.»

«آدم بد حساب، دوبار میده.»

«آدم بهکيسهاش نگاه میکند.»

«آدم پول پيدا میکند، پول، آدم را پيدا نمیکند.»

«آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره.»

«آدم خودش بميرد هوادارش نميرد.»

«آدم خوش معامله، شریک مال مردمه.»

«آدم دانا به نيشتر نزند مشت.»

را دوبار میکنه.»کار«آدم دست پاچه،

«آدم دست پاچه دوبار میشاشه.»

«آدم زنده، زندگی میخواد.»

«آدم زنده وکيل وصی نمیخواد.»

«آدم گدا، اینهمه ادا؟»

«آدم گرسنه، خواب نان سنگک میبينه.»

«آدم گرسنه، یاد پلوی عروسيش میافته.»

«آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش میزنه.»

«آردها مونو بيختيم، الکها مونو آویختيم.» (آرد خود را بيختيم، آردبيز را آویختيم.)

«آرزو بر جوانان عيب نيست.»

حافظمروت، با دشمنان مدارا.» دوستان«آسایش دو گيتی تفسير این دو حرف است// با

«آستين نو، پلو بخور.»

نداره// از کاه و جوش خبر نداره.»خر«آسوده کسی که

«آسياب به نوبت.»

شاخت نزنه.»گربه«آسه برو آسه بيا که

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

2 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 3: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«آشپز که دوتا شد، آش یا شوره یا بینمک.» (آشپز که دوتا شد ،آش یا شور میشه یا بینمک.)

«آش با جاش.»

«آش نخورده و دهن سوخته.»

«آش اینجا لواش اینجا کجا برم به از اینجا.»

«آش کشک خالهته؛ بخوری پاته، نخوری پاته.»

«آفتابه خرج لحيمه.»

«آفتابه لگن هفت دست، ولی شام و ناهار هيچی.»

میکنند، اما قيمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم میشه.»کار«آفتابه و لولهنگ هر دو یک

«آمدم ثواب کنم، کباب شدم.»

«آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد.»

شهریار«آمدی جانم به قربانت ولی حاال چرا.»

سعدی«آنان که غنیترند، محتاجترند.» ~

«آنچه دلم خواست نه آن شد// آنچه خدا خواست همان شد.»

«آنرا که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟»

«آنقدر بارکن که بکِشد، نه آنقدر که بُکشد.»

«آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه.»

«آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گمه.»

خورده که افعی شده.»مار«آنقدر

«آن ممه را لولو برد.»

«آنوقت که جيکجيک مستانت بود، یاد زمستانت نبود؟»

را که هی// از کجا میآیی ای فرخندهپی// گفت: از حمام گرم کوی تو//اشتر«آن یکی میگفت گفت: خود پيداست از زانوی تو.»

«آواز دهل شنيدن از دور خوشه.»

]١[«آه نداشت که با ناله سودا کند.»

الفسعدی«ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کار اند// تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

3 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 4: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«اجاره نشين خوش نشينه.»

«ارث خرس به کفتار ميرسه.»

«ارزان خری، انبان خری.»

«از آب کره میگيره.»

«از آب گذشتهاست.»

میگيره.»ماهی«از آب گل آلود

افتادهایم، اما از اصل نيفتادهایم.»اسب«از

«از اونجا مونده، از اینجا رونده.»

«از اون نترس کههای و هوی داره، از اون بترس که سر به تو داره.»

نمیبينه.» یا «این امامزاده کور ميکنه ولی شفا نمیده.»معجزه«از این امامزاده کسی

«از این دم بریده هر چی بگی برمياد.»

«از این ستون به آن ستون فرجه.»

«از بیکفنی زندهایم.»

سعدیمعلومم شد * کآنان که غنیترند محتاجترند.» ~ پيل«از تنگی چشم

«از تو حرکت، از خدا برکت.»

«از حق تا ناحق چهار انگشت فاصلهاست.»

افتاده، خرما پيدا کرده.»خر«از

موئی کندن، غنيمته.»خرس«از

میپرسی چهارشنبه کيه؟»خر«از

«از خودت گذشته، خدا عقلی به بچههات بده.»

ميگه خانمباجی.»خر«از درد العالجی به

«از دور دل و میبره، از جلو زهره رو.»

درنده، زن سليطه.»سگ«از سه چيز باید حذر کرد، دیوار شکسته،

«از سوراخ سوزن رد میشه، از در دروازه رد نمیشه.»

«از شما عباسی، از ما رقاصی.»

«از کوزه همان برون تراود که در اوست.» ((گر دایره کوزه ز گوهر سازند))

«از کيسه خليفه میبخشه.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

4 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 5: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«از گدا چه یک نان بگيرند و چه بدهند.»

«از گير دزد در آمده، گير رمال افتاد.»

«از ماست که بر ماست.»

«از مال پس است و از جان عاصی.»

«از مردی تا نامردی یک قدم است.»

«از من بدر، به جوال کاه.»

«از نخورده بگير، بده به خورده.»

«از نو کيسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن.»

«از هر چه بدم اومد، سرم اومد.»

«از هول هليم افتاد توی دیگ.»

«از یک گل بهار نمیشه.»

«از این گوش میگيره، از آن گوش در میکنه.»

«اسباب خونه به صاحبخونه ميره.»

پيشکشیرو، دندوناشو نمیشمرند.»اسب«

ميرزا// رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود» خرتازی در طویله گر ببندی پيش اسب«حبيب روحی

را که یک جا ببندند، اگر همبو نشند همخو میشند.)خرو اسب(

حافظمیبينم» خرتازی شده مجروح بهزیر پاالن// طوق زرین همه در گردن اسب«

ترکمنی است، هم از توبره میخوره هم ازآخور.»اسب«

دونده جو خود را زیاد میکنه.»اسب«

را گم کرده، پی نعلش میگرده.»اسب«

سعدیآید// روز ميدان نه گاو پرواری» کارالغر ميان به اسب«

را نعل میکردند، کک هم پایش را بلند کرد.»اسبها«

«استاد علم!- این رنگ بهعلم نبود.» (اوسا علم! این یکی رو بکش قلم!)

میخواد چهکار؟»قورباغه«استخری که آب نداره، این همه

«استخوان الی زخم گذاشتن.»

بر و روست، کچلی زیر موست.»کار«اصل

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

5 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 6: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

به دورش وق وق.»سگها«افادهها طبق طبق

پوریای ولی«افتادگی آموز اگر طالب فيضی// هرگز نخورد آب زمينی که بلند است»

«اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد.»

«اگر بيلزنی، باغچه خودت را بيل بزن.»

«اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره.»

«اگر چاه آب ندارد، برای مقنی نان دارد.»

«اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی میکرد.»

«اگر بپوشی رختی، بنشينی به تختی، تازه میبينمت بچشم آن وختی.»

سعدیدر وی افتاد کند منجالب» سگی«اگر برکهای پر کنند از گالب//

«اگه پشيمونی شاخ بود، فالنی شاخش به آسمان میرسيد.»

«اگر تو مرا عاق کنی، منهم ترا عوق میکنم.»

«اگر جراحی، پيزی خودتو جا بنداز.»

«اگر خدا بخواهد، از نر هم میدهد.»

«اگه خالهام ریش داشت، آقا دائيم بود.»

«اگه خير داشت، اسمشو میگذاشتند خيرهللا.»

«اگر دانی که نان دادن ثواب است// تو خود میخور که بغدادت خرابست.»

«اگه دعای بچهها اثر داشت، یک معلم زنده نمیموند.»

«اگه زاغی کنی، زیقی کنی، میخورمت.»

«اگه زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون کنگر فروشی.»

را کجا بخواباند.»شتر«اگر علی ساربان است، میداند

جراح بود، ماتحت خودشو بخيه میزد.»کالغ«اگه

«اگه الالئی بلدی، چرا خوابت نمیبره.»

«اگه لر به بازار نره بازار میگنده.»

«اگه مردی، سر این دسته هونگ (هاون) و بشکن.»

«اگه بگه ماست سفيده، من میگم سياهه.»

«اگه مهمون یکی باشه، صاحبخونه براش گاو میکشه.»

«اگه نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

6 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 7: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«اگه نشاشيدی، شب درازه.»

«اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد.»

«اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یکساعته شوهر ميده.»

«اگه همه گفتند نون و پنير، تو سرت را بگذار زمين و بمير.»

«امان از خانهداری، یکی میخری دو تا نداری.»

«امان از دوغ ليلی، ماستش کم بود آبش خيلی.»

سعدی«اندک اندک جمع گردد وانگهی دریا شود»

ميشه.»شغال«انگور خوب، نصيب

«اوالد، بادام است اوالد اوالد، مغز بادام.»

«اول بچش، بعد بگو بینمکه.»

«اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث و ميراث کن.»

«اول بقالی و ماست ترشفروشی.»

«اول جلو خونه خودت جارو کن بعد خونه همسایه.»

«اول پياله و بعد مستی.»

«اول، چاه را بکن، بعد منار را بدزد.»

«اول اینو که زائيدی بزرگ کن.»

«اونی که به ما نریده بود کالغ کون دریده بود.»

«ای آقای کمر باریک، کوچه روشن کن و خانه تاریک.»

داغ میکنند.»خر«این بو که مياید بوی کباب نيست بلکه

داغ میکنند.)خر(از دور بوی کباب مياد، از نزدیک داغ میکنند.)خر(اینجا گوشت کباب نمیکنند بلکه

اگر کليددری را نداریقفلش نکن اگرکسی رادوست نداری خردش

نکن

«این تو بميری، از آن تو بميریها نيست.»

«اینجا کاشان نيست که کپه با فعله باشد.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

7 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 8: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«این حرفها برای فاطی تنبون نميشه.»

گرد شيرینی.»مگسانندکه میبينی// دوستان«این دغل

«این قافله تا به حشر لنگ است.»

«اینکه برای من آوردی، ببر برای خالهات.»

«این هفتصد دینار، غير از آن چاردهشاهی است.»

«اینهمه چریدی دنبهات کو؟»

هست و ما پياده ميریم.»خر«اینهمه

ب«با آل علی هرکه در افتاد، ور افتاد.»

«با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت.»

«با این ریش میخواهی بری تجریش؟»

«با پا راه بری کفش پاره میشه، با سر کاله.»

«با خوردن سير شدی با ليسيدن نمیشی.»

«باد آورده را باد میبرد.»

«با دست پس میزنه، با پا پيش میکشه.»

«بادنجان بم آفت ندارد.»

«بادمجان دور قاب چين.»

«بارون آمد، ترکها بههم رفت.»

«بار کج به منزل نمیرسد.»

«با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچکدام با هيچکدام هر دو.»

«بازی اشکنک داره، سر شکستنک داره.»

«بازی بازی، با ریش بابا هم بازی.»

«با سيلی صورت خودشو سرخ نگه ميداره.»

«با کدخدا بساز، ده را بچاپ.»

میکنه.»گریهدنبه میخوره، با چوپان گرگ«با

«باال باالها جاش نيست، پائين پائينها راش نيست.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

8 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 9: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«باالتو دیدیم، پائينتم دیدیم.»

«با مردم زمانه سالمی و والسالم.»

«با نردبان به آسمون نمیشه رفت.»

«با همين پرو پاچين، میخواهی بری چين و ماچين؟"

«باید گذاشت در کوزه آبش را خورد.»

«با یکدست دو هندوانه نمیشود برداشت.»

بهار نمیشه.»گل«با یک

«ببينيم و تعریف کنيم.»

«بچه سر پيری زنگوله پای تابوته.»

«بچه سر راهی برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد.»

منه، خدا نگهدار منه.»کار«بخور و بخواب

«بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد// یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید.»

«بدهکار رو که رو بدی طلبکار میشه.»

کنند، ابلهان باور کنند.»جنگ«برادران

«برادر پشت، برادرزاده هم پشت؛ خواهرزاده را با زر بخر با سنگ بکش»

یکی هفتصنار.»بزغاله«برادری بجا،

باید رفت.»ببر«برای شکار بچهببر به مغاک

«بر آن کدخدا زار باید گریست که دخلش بود نوزده خرج بيست»

«برای کسی بمير که برات تب کنه.»

، برای ما زنبابا.»مادره«برای همه

«برای یک بینماز، در مسجدو نمیبندند.»

«برای یه دستمال قيصریه رو آتيش ميزنه.»

«بر عکس نهند نام زنگی کافور.»

«برو کشکتو بساب.»

«برو هندوستان مادیون خوب پيدا کن کره شو بستون.»

نمير بهار مياد// کنبزه با خيار مياد.»بزک«

گر از سر چشمه آب میخوره.»بز«

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

9 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 10: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده.»

«بعد از هفت کره، ادعای بکارت.»

«بگو نبين، چشممو هم میگذارم، بگو نشنو در گوشمو میگيرم، اما اگر بگی نفهمم، نمیتونم.»

«بگير و ببند بده دست پهلوون.»

هفت تا بچه ميزاره، شيش تاش سيسکه، یکيش بلبل.»بلبل«

«بمير و بدم.»

«بنگر که چه میگوید، منگر که، که میگوید!»

«بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده.»

«به اشتهای مردم نمیشود نان خورد.»

؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.»سگ«به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم

«به جای شمع کافوری چراغ نفت میسوزد.»

چه کاه برند چه زعفران»خران«بهر

«به درویشه گفتند بساطتو جمع کن، دستشو گذاشت در دهنش.»

نمياد.»بارونکوره گربه«به دعای

گفتند: شاهدت کيه؟ گفت: دمبم.»روباهه«به

از سوراخ در مياد.»مار«به زبون خوش

«به شتر گفتند غمزه کن زد پاليز را ویران کرد»

.»شترمگفتند: بار ببر، گفت: مرغم، گفتند: بپر، گفت: شترمرغ«به

گفتند: شاشت پسه، گفت: چی چيم مثل همه کسه؟»شتره«به

گفتند: راه رفتنت کجه، گفت: چی چيم راسته؟»شتره«به

سعدی«به عمل کار برآید به سخندانی نيست»

.»اسبهگفتند: بابات کيه؟ گفت: آقادائيم قاطر«به

«به کچله گفتند: چرا زلف نمیزاری؟ گفت: من از این قرتیگریها خوشم نمياد.»

خداست.»رقاص«به کک بنده که

«به کيشی آمدند به فيشی رفتند.»

نداره؟»کاریکسی گوسفندو گاو«به

«به مالت نناز که به یک شب بنده، به حسنت نناز که به یک تب بنده.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

10 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 11: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«به ماه ميگه تو در نيا من در ميام.»

«به مرغشان کيش نمیشه گفت.»

«به مرگ میگيره تا به تب راضی بشه.»

«به هرکجا که روی آسمان همين رنگه.»

«به یکی گفتند: بابات از گرسنگی ُمرد. گفت: داشت و نخورد؟»

«به یکی گفتند: سرکه هفتساله داری؟ گفت: دارم و نمیدم، گفتند: چرا؟ گفت: اگر میدادمهفت ساله نمیشد.»

«بيله دیگ، بيله چغندر.»

«بين همه پيامبرها جرجيس انتخاب کرده»

«از ترس عقرب جراره به نيش مار غاشيه پناه بردن»<< برای خاگينه کلفته بگذار عمه بخفته برای گریه و زاری بروید عمه را بياورید>>

پ«پا را به اندازه گليم باید دراز کرد.»

ببند، به مرغ همسایه هيز نگو.»خروستو«پای

«پایينپایينها جاش نيست، باالباالها راش نيست.»

«پز عالی، جيب خالی.»

خودشو نمیشناسه.»االغ«پس از چهل سال چارواداری،

«پس از قرنی شنبه به نوروز ميافته.»

را گاز گرفته.»مادرش«پستان

«پسرخاله دسته دیزی.»

«پسر زائيدم برای رندان، دختر زائيدم برای مردان، موندم سفيل و سرگردان.»

«پسر کو ندارد نشان از پدر// تو بيگانه خوانش نخوانش پسر.»

«پشت تاپو بزرگ شده.»

«پنج انگشت برادرند، برابر نيستند.»

نزده میفروشه.»خرس«پوست

«پول است نه جان است که آسان بتوان داد.»

«پول پيدا کردن آسونه، اما نگهداریش مشکله.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

11 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 12: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«پول حرام، یا خرج شراب شور ميشه یا شاهد کور.»

«پولدارها به کباب، بیپولها به بوی کباب.»

«پول ما سکه ُعَمر داره.»

«پياده شو با هم راه بریم.»

«پياز هم خودشو داخل ميوهها کرده.»

مرده ميگرده که نعلش را بکنه.»خر«پی

«پيراهن بعد از عروسی برای گل منار خوبه.»

«پيرزنه دستش به درخت گوجه نمیرسيد، میگفت: ترشی بمن نمیسازه.»

«پيش از آخوند منبر نرو.»

«پيش رو خاله، پشت سر چاله.»

«پيش قاضی و معلق بازی.»

ت«تا ابله در جهانه، مفلس درنمیمانه.»

«تابستون پدر یتيمونه.»

به سامان نرسد.»کار«تا پریشان نشود

گزیده مرده باشد.»مار«تا تریاق از عراق آرند،

«تا تنور گرمه نونو بچسبون.»

بکنی ننه، منو در بدر میکنی ننه.»خر«تا تو فکر

«تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ ميان بيرون.»

شده بود به چنين سوراخی گير نکرده بود.»شغال«تا

«تا کرکس بچهدار شد، مردار سير نخورد.»

«تا گفتهای غالم توام، میفروشنت.»

آب میشه.»مادرشبشه، دل گاو«تا گوساله

راست نشه توی سوراخ نمیره.»مار«تا

«تا نازکش داری نازکن، نداری پاهاتو دراز کن.»

«تا نباشد چيزکی مردم نگویند چيزها.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

12 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 13: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«تا نباشد چوب تر فرمان نبرند گاو وخر.»

«تا هستم به ریش تو بستم.»

«تب تند عرقش زود در مياد.»

دزد میشه.»شتر«تخممرغ دزد،

«تخم نکرد، وقتی هم کرد توی کاهدون کرد.»

«ترب هم جزء مرکبات شده.»

«ترتيزک خریدم قاتق نونم بشه، قاتل جونم شد.»

«تره به تخمش میره، حسنی به باباش.»

تعارف آب حمام.معنا: تعارف شاه عبدالعظيمی . (امثال و حکم دهخدا)؛ دعوت کردن کسی را به

چيزی بی ارزش چون آب خزینه ٔ حمام را به تازه وارد اهداء کردن .

«تعارف شاه عبدالعظيمی است.»معنا: این که بزبان گوید بمنزل من آیيد یا فالن متاع از شماباشد و از دل راضی

نيست . (امثال و حکم دهخدا).

«تعارف آمد و نيامد دارد.معنا: «اگر گمان کرده بودیدکه او احسان شما را نمیپذیرد بر خالف پذیرفت . (امثال

و حکم دهخدا). و این مثل را در موردی زنند که خواننده و دعوت کننده بدروغ و ریاچيزی را به اصرار هدیه میکنند یا دعوتی را پيشنهاد مینماید بگمان آن که دعوت

]٢[شونده از قبول آن سر باز خواهد زد ولی در عمل خالف این فکر پيش آید.»

«تغاری بشکند ماستی بریزد// جهان گردد به کام کاسه ليسان.»

«تف سر باال، بر میگرده به ریش صاحبش.»

«تالفی غوره رو سر کوره در مياره.»

«تنبان مرد که دو تا شد به فکر زن دوم میافته.»

«تنبل مرو به سایه، سایه خودش میآیه.»

«تنها به قاضی رفته خوشحال برمیگرده.»

«تو از تو، من از بيرون.»

«تو بگو ف من ميگم فرحزاد.»

مرگه.»گرگ«توبه

«تو که نیزن بودی چرا آقا دائيت از حصبه مرد.»

«تومون خودمونو میکشه، بيرونمون مردم را.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

13 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 14: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«توی دعوا نون و حلوا خير نمیکنند.»

ث«ثنای خویش گفتن بود از تهیميانی» (پس از اینهمه مناقب، خجلم خجل پشيمان که...)

نظامی

حافظ«ثوابت باشد ای دارای خرمن// اگر رحمی کنی بر خوشهچينی»

«ثواب راه بهخانه صاحب خود میبرد.»

ج«جا تره و بچه نيست.»

«جاده دزد زده تا چهل روز امنه.»

«جای سوزن انداختن نيست.»

«جایی نمیخوابه که آب زیرش بره.»

«جایی که ميوه نيست چغندر، سلطان مرکباته.»

«جلوی آب رودخانه را میشود گرفت، جلوی حرف (دهن) مردم را نه.»

«جواب ابلهان خاموشيست.»

«جوابهای، هویه.»

«جوانی کجائی که یادت بخير.»

«جوجه را آخر پائيز میشمرند.»

«جوجه هميشه زیر سبد نمیمونه.»«جو دادن خر تو کتل (کوتل) فایده نداره.»

«جون به عزرائيل نمیده.»

«جهود، دعاش را آورده.»

«جيبش تار عنکبوت بسته.»

«جيگر جيگره، دیگر دیگره.»

«جهان دیدن به از جهان خوردن است.»

چچنان نماند و چنين نيز هم نخواهد ماند.

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

14 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 15: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«چار دیواری اختياری.»

«چاقو دسته خودشو نميبره.»

«چاهکن هميشه ته چاهه.»

«چاه مکن بهر کسی، اول خودت، دوم کسی.»

«چاه نکنده منار دزدیده.»

«چرا توپچی نشدی.»

«چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.»

«چراغی را که ایزد برفروزد هر آنکس پف کند ریشش بسوزد.»

«چشيده خور بدتر از ميراث خوره.»

«چشم داره نخودچی، ابرو نداره هيچی.»

«چشمش آلبالو گيالس میچينه.»

ميکنه که ابروش نميدونه.»کار«چشمش هزار

«چغندر گوشت نميشه، دشمنم دوست نميشه.»

«چنار در خونهشونو نمیبينه.»

«چنين است رسم سرای درشت»

«چوب خدا صدا نداره، هر کی بخوره دوا نداره.»

«چوب دو سر طالست.»

دزده فرار ميکنه.»گربه«چوب را که برداری،

، هر کی نخوره خله.»گله«چوب معلم

دگر«چو به گشتی، طبيب از خود ميازار// چراغ از بهر تاریکی نگهدار.» (...که بيماری توان بودنسعدیبار)

به کوهستانباران«چو دخلت نيست خرج آهستهتر کن// که میگویند مالحان سرودی// اگر نبارد// به سالی دجله گردد خشک رودی»

«چه خوشست دوشاب فروشی، هيچکس نخرد خودت بنوشی.»

میکنه.»گریه«چه عزائيست که مردهشور هم

«چه علی خواجه، چه خواجه علی.»

«چه کشکی، چه دوغی.»

عنصری«چه مردی بود کز زنی کم بود.» (چو از راستی بگذری خم بود...)

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

15 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 16: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«چيزی که شده پاره، وصله ور نمیداره.»

«چيزی که عوضداره گلهنداره.»

ح«حسنی به مکتب نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت.»

«حرف حق تلخ است.»حرف میاره .اسمان برف میاره»٫«حرف

«حوضی که ماهی نداره قورباغه ساالره»«حرف راست رو از بچه بشنو»

«حرفا ميزنه از دهنش گنده تر»«حرف بد تا لحد با آدمه»

«حرف راست را باید اول مزه مزه کرد،بعد زد»«حرف راست قسم نمیخواهد»

کاکا برادر»،«حساب حسابه«حسود هرگز نياسود»

«حق گرفتنيه نه نشستنی.حق گرفتنيه نه دادانی»«حکيم بری دوا ميده.مال بری دعا ميده»

«حمومک مورچه داره.بشين و پاشو»«حلوای عزا را هم زدن»

خ«خار را در چشم دیگران میبينه و تير را در چشم خودش نمیبينه.»

«خاشاک به گاله ارزونه، شنبه به جهود.»

نظامی«خاک خور و نان بخيالن مخور.» ((خار نهای زخم ذليالن مخور...))

«خاک کوچه برای باد سودا خوبه.»

«خال مهرویان سياه و دانه فلفل سياه// هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا؟»

«خالهام زائيده، خالهزام هو کشيده.»

«خاله را میخواهند برای درز و دوز و گرنه چه خاله چه یوز.»

«خاله سوسکه به بچهاش ميگه: قربون دست و پای بلوریت.»

«خانهای را که دو کدبانوست، خاک تا زانوست.»

«خانه اگر پر از دشمن باشه بهتره تا خالی باشه.»

و بادیه مس؟»خرس«خانه

«خانه داماد عروسيست، خانه عروس هيچ خبری نيست.»

سعدیبروب و در دشمنان مکوب.» دوستان«خانه

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

16 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 17: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«خانه قاضی گردو بسياره اما شماره داره.»

«خانه کليمی نرفتم وقتی هم رفتم شنبه رفتم.»

«خانه نشينی بیبی از بیچادریست.»

«خانه همسایه آش میپزند بمن چه؟»

«خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسی.»

«خدا برف را به اندازه بام ميده.»

«خدا جامه میدهد کو اندام؟ نان میدهد کو دندان؟»

را شناخت، شاخش نداد.»خر«خدا

مانده سه تا نالی (نعلی).»خر«خدا داده بما مالی، یک

«خدا دیرگيره، اما سختگيره.»

«خدا را بنده نيست.»

«خدا روزیرسان است، اما اِهنی هم میخواد.»

«خدا سرما را بقدر باالپوش ميده.»

«خدا شاهدیواری خراب کنه که این چالهها پر بشه.»

«خدا گر ببندد زحکمت دری// بهرحمت گشاید در دیگری.»

«خدا ميان دانه گندم خط گذاشته.»

دیگه.»خر«خدا میخواهد بار را به منزل برساند من نه، یک

«خدا نجار نيست اما در و تخته رو خوب بهم میندازه.»

«خدا وقتی بخواد بده، نميپرسه تو کی هستی؟»

«خدا وقتیها ميده، ور ور جماران هم،ها ميده.»

«خدا همه چيز را به یک بنده نمیده.»

«خدا همونقدر که بنده بد داره، بنده خوب هم داره.»

خواجه عبدهللا انصاری«خدایا آنکه را عقل دادی چه ندادی و آنکه را عقل ندادی چه دادی؟» ~

«خدا یه عقل زیاد بتو بده یه پول زیاد بمن.»

، آخور خود را گم نميکنه.»خر«

«خراب بشه باغی که کليدش چوب مو باشه.»

سعدی، ار جل اطلس بپوشد خر است.» (نه منعم به مال از کسی بهتر است...) خر«

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

17 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 18: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

است و یک کيله جو.»خر«

از لگد خر ناراحت نميشه.»خر«

مردم در.»شيرباربر، به که خر«

و پيغام آب نمیخوره.»بوسهبه خر«

.»شغاله«خربزه شيرین مال

«خربزه که خوردی باید پای لرزش هم بشينی.»

«خربزه میخواهی یا هندوانه: هر دو وانه.»

بيارو باقال بار کن.»خر«

، پایش یک بار به چاله ميره.»خر«

«خرج که از کيسه مهمان بود// حاتم طایی شدن آسان بود.»

چه داند قيمت نقل و نبات؟»خر«

خالی یرقه ميره.»خر«

، خسته؛ صاحب خر، ناراضی.»خر«

خفته جو نمیخوره.»خر«

خودش راضی است تا ضرر به صاحبش بزنه.»مرگدیزهاست، به خر«

را با آخور میخوره، مرده را با گور.»خر«

را جایی میبندند که صاحب خر راضی باشه.»خر«

را که به عروسی میبرند، برای خوشی نيست برای آبکشی است.»خر«

را گم کرده پی نعلش ميگرده.»خر«

، رو به طویله تند ميره.»خر«

سواری را حساب نميکنه.»خر«

، تخم ميکنه یا بچه؟ از این دم بریده هر چی بگی برمياد.»خرس«

در کوه، بو علی سيناست.»خرس«

شکار نکرده رو پوستشو نفروش.»خرس«

، سی شاهی، پالون دوزار.»خر«

کریم را نعل کردن.»خر«

که جو دید، کاه نميخوره.»خر«

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

18 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 19: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

، که علف دید گردن دراز ميکنه.»خر«

گچکش روز جمعه از کوه سنگ مياره.»خر«

لخت را پاالنشو بر نمیدارند.»خر«

ما از کرگی دم نداشت.»خر«

نر را از تخمش میشناسند.»خر«

ناخنکی صاحب سليقه میشود.»خر«

«خروار نمکه، مثقال هم نمکه.»

وامانده معطل چشه.»خر«

صبح ميبره بگذار سر شب ببره.»شغالرا که خروسی«

، همان خره پاالنش عوض شده.»خر«

«خرسواری بلد نيست، سواره اسب ميشه»

«خریت ارث نيست بهره خدادادهس.»

که از خری وابمونه باید یال و دمشو برید.»خری«

«خوشبخت آنکه خورد و کِشت، بدبخت آنکه مرد و ِهشت.»

«خواب پاسبان، چراغ دزده.»

سر و چشم.»گریهکردندل خوش ميخواد و خندهکردن«

«خواست زیر ابروشو برداره، چشماشو کور کرد.»

زیر فرشه.»عقرب«خواهر شوهر،

«خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.»

«خوبی لر به آنست که هر چه شب گوید روز نه آنست.»

«خودتو خسته ببين، رفيقتو مرده.»

«خودشو نميتونه نگهداره چطور منو نگه ميداره؟»

.»هنرمندی، عجب مرد خندی«خود گویی و خود

«خودم کردم که لعنت بر خودم باد.»

«خوردن خوبی داره، پس دادن بدی.»

«خوشا به حال کسانی که مردند و آواز ترا نشنيدند.»

«خوشا چاهی که آب از خود بر آرد.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

19 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 20: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«خوش بود گر محک تجربه آید به ميان// تا سيهروی شود هرکه در او غش باشد»

«خوش زبان باش در امان باش.»

«خولی بکفم به که کلنگی بهوا.»

«یک ده آباد به از صد شهر خراب.»

.»خرس«خونسار است و یک

عاقبت / باالخره «خياط هم در کوزه افتاد.»

«خير در خانه صاحبش را میشناسد.»

«خيک بزرگ، روغنش خوب نميشه.»

«خيلی خوش چسه جلوی باد هم ميشينه.»

«خيلی خوش چسه، رو به باد هم ميچسه!»

دگرفتن به عاقلی.»دیوانگی«دادن به

«دارندگیست و برازندگی.»

«داری طرب کن، نداری طلب کن.»

«داشتم داشتم حساب نيست، دارم دارم حسابه.»

نداند و نپرسد.»نادانداند و پرسد دانا«

«دانا گوشت میخورد نادان چغندر.»

«دانه فلفل سياه و خال مهرویان سياه// هر دو جانسوز است اما این کجا و آن کجا»

مهربانتر را باید پستان برید.»مادر«دایه از

«دختر، تخم ترتيزک است.»

کدبانو را دوست داره.»مادر«دختر تنبل،

را ببين، کرباس میخواهی پهناش را ببين.»مامش«دختر میخواهی

«دختر همسایه هر چه چلتر برای ما بهتر.»

تعریف بکنه برای آقادائيش خوبه.»مادرش«دختری که

«درازی شاهخانم به پهنای ماهخانم در.»

«در بيابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

20 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 21: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«در بيابان لنگه کفشکهنه، نعمت خداست.»

مولوی.» (...مرد آخربين مبارک بندهایست) خندهایست«در پس هر گریه آخر

، حلوا تقسيم نمیکنند.»جنگ«در

«در جوانی مستی، در پيری سستی، پس کی خدا پرستی؟»

«در جهان هرکس که دارد نان مفت// میتواند حرفهای خوب گفت»

غاشيه پناه میبرند.»مارهست که از دستش به عقربی«در جهنم

«در جيبش را تار عنکبوت گرفتهاست.»

«در چهل سالگی طنبور میآموزد در گور استاد خواهد شد.»

سپهساالره.»قورباغهنيست، ماهی«در حوضی که

«در خانهات را ببند همسایه تو دزد نکن.»

«در خانه اگر کس است یکحرف بس است.»

«در خانه بيعارهها نقاره میزنند.»

، شبنمی طوفانست.»مور«در خانه

«در خانه هرچه، مهمان هرکه.»

انوریاگر متحرک شدی ز جای بجای// نه جور اره کشيدی و نی جفای تبر» درخت«

پربار، سنگ میخوره.»درخت«

ناصرخسروبگيرد// به زیر آوری چرخ نيلوفری را» دانشتو گر بار درخت«

کاهلی بارش گرسنگی است.»درخت«

کج جز به آتش راست نمیشه.»درخت«

گردکان بهاین بزرگی، درخت خربزه هللاکبر.»درخت«

هر چه بارش بيشتر شود، افتادهتر شود.»درخت«

«درد دل خودم کم بود، اینهم غرغر همسایه.»

«درد، کوه کوه مياد، مومو ميره.»

«در دروازه را ميشه بست، اما در دهن مردمو نميشه بست.»

«در دنيا هميشه به یک پاشنه نمیچرخه.»

«در دنيا یه خوبی میمونه یه بدی.»

کجا رفته.»گربه«در دیزی وازه، حيای

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

21 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 22: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«در زمستان، الو، به از پلوه.»

.»گل«در زمستان یه جل بهتر از یه دسته

«درزی در کوزه افتاد.»

«در زیر این گنبد آبنوسی، یکجا عزاست یکجا عروسی.»

نظيری نيشابوریگریزپای را» طفل«درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی// جمعه به مکتب آورد

«در شهر کورها یه چشمی پادشاست.»

«در شهر نیسواران باید سوار نی شد.»

«در عفو لذتيست که در انتقام نيست.»

حافظخير حاجت هيچ استخاره نيست.» کار«در

مولوینر خونخوارهای// غير تسليم و رضا کو چارهای؟» شير«در کف

مولوی«در کف هریک اگر شمعی بدی// اختالف از گفتشان بيرون شدی»

«در مجلس خود راه مده همچو منی را// کافسردهدل افسرده کند انجمنی را»

سعدی«درم داران عالم را کرم نيست// کریمان را بدست اندر درم نيست»

«در مسجده، نه کندنيست نه سوزوندنی.»

«در نمک ریختن توی دیگ باید به مرد پشت کرد.»

«درویش از ده رانده، ادعای کدخدایی کند.»

«درویش موميایی، هی ميگی و نميایی.»

«درویش را گفتند: در دکانتو ببند دهنشو هم گذاشت.»

«در، هميشه به یک پاشنه نمیگرده.»

«در هفت آسمان یک ستاره نداره.»

«دزد، آب گرون میخوره.»

«دزد بازار آشفته میخواهد.»

«دزد باش و مرد باش.»

«دزد به یک راه میرود، صاحب مال به هزار راه.»

حاضر.»بز«دزد حاضر و

«دزد نگرفته پادشاهه .»

«دزد ناشی به کاهدون ميزنه.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

22 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 23: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«دزدی آنهم شلغم؟»

«دزدی که نسيم را بدزدد دزد است.»

«دست از سر کچل ما بردار.»

سعدیمست بسيار است ...) پيل«دست باالی دست بسيار است.» (در جهان

«دست به دنبک هر کی بزنی صدا ميده.»

«دست بریده قدر دست بریده را ميدونه.»

«دست بشکند در آستين، سر بشکند درکاله.»

سعدی«دست بيچاره چون بجان نرسد// چاره جز پيرهن دریدن نيست»

کفچه گدائيست.»بیهنر«دست

«دست پشت سر نداره.»

«دست پيش را گرفته که پس نيفته.»

«دستت چربه، بمال سرت.»

«دستت چو نمیرسد به بیبی// دریاب کنيز مطبخی را»

«دستت چو نمیرسد به کوکو، خشکه پلو را فرو کو.»

«دستتنگی بدتر از دلتنگی است.»

«دست خالی برای تو سر زدن خوبه.»

«دست در کاسه و مشت در پيشانی.»

«دست، دست را ميشناسه.»

«دست دکاندار تلخ است.»

«دست راست را از چپ نميشناسه.»

نميرسه پاالنش را میزند.»خر«دستش به

بند شده.»گاو«دستش به دم

«دستش به عرب و عجم بند شدهاست.»

«دستش به دهنش ميرسه.»

«دستش در کيسه خليفهاست.»

«دستش به گوشت نميرسه ميگه پيف پيف بو ميده.»

«دستش را به کمرش گرفته که از بيگی نيفته.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

23 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 24: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«دستش شيرهایست یا دستش چسبناک است.»

«دستش را توی حنا گذاشت.»

«دستش را توی پوست گردو گذاشت.»

ميره، دل شکسته بکار نميره.»کار«دست شکسته به

«دست شکسته وبال گردنه.»

«دستش نمک نداره.»

دلو نميکنه و دل کار دستو نميکنه.»کار«دست

«دستش کجه.»

خودشو ميکنه.»کاردزده حساب گربه«دست که به چوب بردی

«دست که بسيار شد برکت کم میشود.»

حافظ«دست ما کوتاه و خرما بر نخيل.» (پای ما لنگ است و منزل بس دراز)

«دست ننت درد نکنه.»

«دست و روت را بشور منم بخور.»

«دست و رویش را با آب مردهشور خانه شستهاست.»

به آب داده.»گل«دسته

«دستی را که حاکم ببره خون نداره یا دیه نداره.»

«دستی را که نمیتوان برید باید بوسيد.»

.»گربهبخورد خواه سگ«دستی را که از من برید، خواه

شوند.»دوست«دشمنان در زندان با هم

دوست»نادانبلندت میکند// بر زمينت میزند دانا«دشمن

نظامیبود» نادانکه دوستکه غم جان بود// بهتر از آن دانا«دشمن

سعدی«دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد.» (دانی که چه گفت زال با رستم گرد...)

«دعا خانه صاحبش را میشناسد.»

بميره یا دعا کن بابات بميره» ((...وگرنه معلم بسيار است.))الفبا«دعا کن

«دعوا سر لحاف مالنصرالدین بود.»

«دالکها که بيکار میشوند سر هم را میتراشند.»

«دل بیغم دراین عالم نباشد// اگر باشد بنیآدم نباشد»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

24 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 25: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«دل سفره نيست که آدم پيش هرکس باز کنه.»

«دلش درو طاقچه نداره.»

.»سگم«دلم خوشه زن بگم اگر چه کمتر از

«دلو هميشه از چاه درست در نمياد.»

«دماغش را بگيری جانش در مياد.»

از جيبش پيداست.»خروس«دم

«دمش را توی خمره زدهاست.»

پيشکشی را نمیشمارند.»اسب«دندون

داد.»خرشکست، تاوانش را شتر«دنده را

چه سراب.»دریاما، چه مرگ«دنيا پس از

«دنيا دمش درازه.»

«دنيا جای آزمایش است، نه جای آسایش.»

«دنيا، دار مکافاته.»

«دنيا را آب ببره او را خواب ميبره.»

«دنيا را هر طور بگيری ميگذره.»

«دنيایش مثل آخرت یزیده.»

«دنيا محل گذره.»

«دو تا در را پهلوی هم میگذارند برای اینست که به درد هم برسند.»«دوتا گاو رو کنار هم ببندی ، همرنگ نشن هم خم ميشن.»

از یک مرغ پيدا میشوند، یکی ترکی میخونه یکی فارسی.»خروسبچه«دو

«دود از کنده بلند ميشه.»

«دود، روزنه خودشو پيدا ميکنه.»

.»ميرقصه«دو دستماله

«دور اول و بدمستی؟»

«دور دور ميرزا جالله، یک زن به دو شوهر حالله.»

.»دوستی«دوری و

.»بخنداند؛ دشمن آنست که بگریاند«دوست آنست که

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

25 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 26: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«دوست همهکس، دوست هيچکس نيست.»

به دوستی در، جو بيار زردآلو ببر.»دوستی«

دوستی از سرت میکنند پوستی؟»دوستی«

فردوسی«دوصد گفته چو نيم کردار نيست.» (برزگی سراسر بهگفتار نيست...)

«دو صد من استخوان باید که صدمن بار بردارد.»

«دوغ در خانه ترش است.»

«دوغ و دوشاب در نظرش یکيست.»

«دو قرت و نيمش باقيه.»

«دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو// دوتای جامه اگر کهنهاست و گر از نو// چهارگوشهیمين//دیوار خود بهخاطر جمع// که کس نگوید از اینجا بخيز و آنجا رو// هزار مرتبه بهتر بنزد ابن

ابن یمينزفر مملکت کیقباد و کیخسرو»

«ده انگشت را خدا برابر نيافریده.»

«ده، برای کدخدا خوبه و برادرش.»

سعدی«ده درویش در گليمی بخسبند و دو پادشاه در اقليمی نگنجند.»

«دهنش آستر داره.»

«دهنش چاک و بست نداره.»

«دهنش لّقه.»

«دهن مردم را نمیشود بست.»

«دهنه جيبش را تار عنکبوت گرفته.»

«دیده میبينه، دل ميخواد.»

«دیر آمده زود ميخواد بره.»

«دیر زائيده زود ميخواد بزرگ کنه.»

«دیشب همه شب کمچه زدی کو حلوا؟»

«دیگ به دیگ ميگه روت سياه، سه پایه ميگه صل علی.»

«دیگ به دیگ ميگه کونت سياه.»

«دیگران کاشتند ما خوردیم، ما میکاریم دیگران بخورند.»

«دیگ مال نصرالدین است.»

توش بجوشه.»سگ«دیگی که واسه ما نمیجوشه سر

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

26 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 27: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«دیوار حاشا بلنده.»

داره، موش هم گوش داره.»موش«دیوار

«دیواری از دیوار ما کوتاهتر ندیده.»

چو دیوانه ببيند خوشش آید.»دیوانه«

ذعبدالرحمن جامی«ذات نایافته از هستی بخش// کی تواند که شود هستی بخش؟»

مولوی«ذره ذره کاندرین ارض و سماست// جنس خود را همچو کاه و کهرباست»

سعدیشود.» دریا«ذره ذره جمع گردد وانگهی

ر«راستی هيبتاللهی یا میخواهی منو بترسونی؟»

«راه دزد زده تا چهل روز امنه.»

«راه دویده، کفش دریده.»

«رحمت به کفن دزد اولی.»

«رخت دو جاری را در یک طشت نميشه شست.»

«رستم است و یکدست اسلحه.»

«رستم در حمام است.»

«رستم صولت و افندی پيزی.»

آصفی«رسيده بود بالیی ولی به خير گذشت.» ((نریخت درد میومحتسب زدیر گذشت ...)) هروی

«رطب خورده منع رطب چون کند.»

«رفت زیر ابروش را برداره چشمش را هم کور کرد.»

«رفت بهنان برسه بهجان رسيد.»

«رفتم ثواب کنم کباب شدم.»

«رفتم خونه خاله دلم واشه، خاله خسبيد دلم پوسيد.»

«رفتم شهر کورها، دیدم همه کور، من هم کور.»

نمیتونست برقصه میگفت زمين کجه.»رقاصه«

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

27 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 28: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«رند را بند و قحبه را پند سود نکند.»

«رنگم ببين و حالمو نپرس.»

«روبرو خاله و پشت سر چاله.»

«روده بزرگه روده کوچيکه رو خورد.»

«روز از نو، روزی از نو.»

«روز گار آئينه را محتاج خاکستر کند.»

«روزگار است اینکه گه عزت دهد گه خوار دارد// چرخ بازیگر از این بازیچهها بسيار دارد»قائممقام فراهانی

«روزه خوردنشو دیدم، ولی نماز کردنش را ندیدهام.»

«روزی به قدمه.»

دست زن شلختهاست.»گربه«روزی ِ

«روضهخوان پشمه چال است.»

«روغن چراغ ریخته وقف امامزاده.»

«روغن روی روغن ميره، بلغور، خشک ميمونه.»

عبيد زاکانی«رو مسخرگی پيشه کن و مطربی آموز// تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی»

«روی گدا سياهه ولی کيسهاش پره.»

«ریسمان سوخت و کجيش بيرون نرفت.»

«ریش و قيچی هر دو در دست شماست.»

زسعدیستيزد» دریاآن به که با نهنگخرد خيزد// ماهی«ز آب خرد،

کورم زد.» (زوغم زد و زاغم زد، پس مانده کالغم زد!)کالغ«زاغم زد و زوغم زد، پس مانده

سعدی«زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم// به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم»

را خلج میدونه.»خر«زبان

را از سوراخ بيرون میآورد.»مار«زبان خوش،

اميرخسرو دهلوی«زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد.» (بهپای شمع شنيدم زقيچی پوالد...)

«زبان گوشت است به هر طرف که بچرخانی میچرخه.»

«زخم زبان از زخم شمشير بدتره.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

28 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 29: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«زدی ضربتی ضربتی نوش کن.»

«زردآلو را میخورند برای هستهاش.»

«زرنگی زیاد فقر میآره.»

«زرنگی زیاد مایه جوانمرگيست.»

تا به صبوری هزار فرسنگ است» (دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است...))عشق«ز سعدی

میدهند.»خر«زعفران که زیاد شد بخورد

«زکات تخم مرغ یک پنبهدونهاست.»

آصفی«زمانهایست که هر کس بخود گرفتار است» (تو هم در آینه حيران حسن خویشتنی...) هروی

«زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز.»

«زمستان رفت و رو سياهی به زغال موند.»

«زن آبستن گل میخوره اما گل داغستان.»

«زن از غازه سرخ رو شود و مرد از غزا.»

خودشو میکنه.»کار«زن بد را اگر در شيشه هم بکنند

«زن بالست، اما الهی هيچ خانهای بیبال نباشه.»

«زن بيوه را برای ميوهاش میخواهند.» ((یعنی برای ثروتش))

«زن تا نزائيده دلبره، وقتيکه زائيد مادره.»

«زن جوان را تيری به پهلو نشيند به که پيری.»

«زن راضی، مرد راضی، گور پدر قاضی.»

بیقالدهاست.»سگ«زن سليطه

«زنگوله پای تابوت.»

«زن نجيب گرفتن آسونه، ولی نگهداریش مشکله.»

«زنی که جهاز نداره، اینهمه ناز نداره.»

نميرسه پالونش را برمیداره.» (...پالونش را میزنه)خر«زورش به

«زور داری، حرفت پيشه.»

«زور دار پول نمیخواد، بیزور هم پول نمیخواد.»

است.»اسالم«زهر طرف که شود کشته، سود

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

29 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 30: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«زهر به دندان ماليده»]٣[معنا: یعنی بدزبان و بيهده گو است.

است و رواندازش آسمون.»زمين«زیراندازش

«زیر پای کسی پوست خربزه گذاشتن.»

«زیر دمش سست است.»

«زیر دیگ آتش است و زیر آدم آدم.» (همانطور که آتش آب دیگ را بهجوش میآورد، آدم نيز بهوسوسه و تحریک دیگری برانگيخته میشود.)

«زیر سرش بلنده.»

«زیر شالش قرصه.»

«زیر کاسه نيمکاسه ایست.»

«زیره به کرمان میبره.»

س«سال به دوازده ماه ما میبينيم یکدفعه هم تو ببين.»

«سال به سال دریغ از پارسال.»

«سالها ميگذره تا شنبه به نوروز بيفته.»

«سالی که نکوست از بهارش پيداست.»

«سبوی خالی را به سبوی پر مزن.»

«سبوی نو آب خنک دارد.»

«سبيلش آویزان شد.»

«سبيلش را باید چرب کرد.»

«سپلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزم ز درآید.»

«سخن خودتو کجا شنيدی، اونجا که حرف مردمو شنيدی.»

«سر بریده سخن نگوید.»

«سر بزرگ بالی بزرگ داره.»

«سر بشکنه در کاله، دست بشکنه در آستين.»

«سر بیصاحب ميتراشه.»

«سر بیگناه، پای دار ميره اما باالی دار نميره.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

30 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 31: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«سر پيازی یا ته پياز؟»

«سر پيری و معرکهگيری.»

«سر تراشی را از سر کچل ما ميخواد یاد بگيره.»

«سر حليم روغن میرود.»

باش، صاحب زر باش.»خر«سر

«سر را با پنبه میبرد.»

«سر را قمی میشکنه تاوانش را کاشی ميده.»

«سر زلف تو نباشد سر زلف دگری.»

«سرش از خودش نيست.»

«سرش به تنش زیادی ميکنه.»

«سرش به کالش ميارزه.»

«سرش بوی قورمه سبزی ميده.»

«سرش توی حسابه.»

«سرش توی الک خودشه.»

اما دلش تنگه.»جنگه«سرش

«سرش را پيراهن هم نميدونه.»

کن که مرده توش باشه.»گریه«سر قبری

«سر قبرم کثافت نکن از فاتحه خواندنت گذشتم.»

«سر کچل را سنگی و دیوانه را دنگی.»

«سر کچل و عرقچين.»

«سرکه مفت از عسل شيرینتره.»

«سرکه نقد بهتر از حلوای نسيهاست.»

سعدی«سر که نه در راه عزیزان بود// بار گرانيست کشيدن بدوش»

توی خمره گير کرده.»گاو«سر

«سرگنجشکی (کلهگنجشکی) خورده.»

«سر گندهاش زیر لحافه.»

«سرم را میشکنه نخودچی جيبم میکنه.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

31 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 32: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی// که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی.»

«سرنا را از سر گشادش ميزنه.»

«سرناچی کم بود یکی هم از غوغه اومد.»

«سر و ته یک کرباسند.»

«سری را که درد نمیکند دستمال مبند.»

ندارد کدوی بیبار است.» (لبی که خنده ندارد شکاف دیوار است ...)عشق«سری که

«سزای گرانفروش نخریدنه.»

«سسک هفت تا بچه ميآره یکيش بلبله.»

«سفره بینان جله، کوزه بیآب گله.»

«سفره نيفتاده (نينداخته) بوی مشک ميده.»

«سفره نيفتاده یک عيب داره؛ سفره افتاده هزار عيب.»

«سفيد سفيد صدتومن، سرخ و سفيد سيصدتومن، حاال که رسيد به سبزه هرچی بگی ميارزه.»

«سقش سياه است.»

بادمش زیر پاشو جارو میکنه.»سگ«

باش، کوچک خونه نباش.»سگ«

پاچه صاحبش را نميگيره.»سگ«

، پدر نداشت سراغ حاج عموشو میگرفت.»سگ«

چيه که پشمش باشه.»سگ«

در حضور به از برادر دور.»سگ«

.»شيرهدر خانه صاحبش سگ«

داد و سگ توله گرفت.»سگ«

دستش نميشه داد که اخته کنه.»سگ«

را که چاق کنند هار ميشه.»سگ«

.»شغالهزرد برادر سگ«

رود در جوال.»سگ«سگست آنکه با

سفيد ضرر پنبهفروشه.»سگ«

سير دنبال کسی نميره.»سگ«

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

32 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 33: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

بهتر از خودشه.»سگش«

که چاق شد گوشتش خوراکی نميشه.»سگ«

گر و قالده زر؟»سگ«

است.»شيرماده در النه، سگ«

نازی آباده، نه خودی ميشناسه نه غریبه.»سگ«

نمکشناس به از آدم ناسپاس.»سگ«

به بامی جسته گردش به ما نشسته.»سگی«

که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»سگی«

که واق واق کنه، نميگيره.»سگی«

«سالم روستائی بیطمع نيست.»

«سنده را انبر دم دماغش نميشه برد.»

«سنگ به در بسته ميخوره.»

«سنگ بزرگ عالمت نزدنه.»

«سنگ بنداز بغلت واشه.»

را گرو ميکشه.»قورباغه«سنگ خاله

«سنگ روی سنگ بند نمیشه.»

«سنگ کوچک سر بزرگ را ميشکنه.»

مفت.»گنجشک«سنگ مفت،

«سنگی را که نتوان برداشت باید بوسيد و گذاشت.»

«سنگين برو، سنگين بيا!»

«سواره از پياده خبر نداره، سير از گرسنه.»

«سودا، به رضا، خویشی بخوشی.»

قصاب کاشانی«سودا چنان خوشست که یکجا کند کسی.» (دنيا و آخرت به نگاهی فروختيم)

«سوداگر پنير از شيشه میخوره.»

]۴[«سودای نقد بوی مشک ميده.»

]۵[«سودای خام پختن .»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

33 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 34: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«سوراخ دعا را گم کرده.»

«سوزن، همه را ميپوشونه اما خودش لخته.»

«سوسکه از دیوار باال میرفت مادرش ميگفت: قربون دست و پای بلوریت.»

«سهره (سيره) رنگ کرده را جای بلبل ميفروشه.»

«سيب سرخ برای دست چالق خوبه؟»

«سيب مرا خوردی تا قيامت ابریشم پس بده.»

«سيبی که باال ميره تا پائين بياد هزار چرخ ميخوره.»

«سيبی که سهيلش نزند رنگ ندارد.» (تعليم معلم بکسی ننگ ندارد)

«سيلی نقد به از حلوای نسيه.»

ش«شاگرد اتوکشم، سرد ميارم حرفه، گرم ميارم حرفه.»

«شاه خانم میزاد، ماه خانم درد میکشه.»

«شاه میبخشه شيخ عليخان نمیبخشه.»

«شاه میبخشه ولی شاه قلی نمیبخشه.»

«شاهنامه آخرش خوشه.»

«شب دراز است و قلندر بيدار.»

«شب سمور گذشت و لب تنور گذشت.»

«شب عيد است و یار از من چغندر پخته میخواهد// گمانش میرسد من گنج قارون زیر سردارم»

«شبهای چهارشنبه هم غش میکنه.»

«شپش توی جيبش سه قاب بازی میکنه.»

«شپش توی جيبش منيژه خانومه.»

.»خرهاگر مرده هم باشد پوستش بار شتر«

با بارش گم میشه.»شتر«

بزرگه زحمتش هم بزرگه.»شتر«

پير شد و شاشيدن نياموخت.»شتر«

ایستادهاست.»خرخوابيدهاش هم بلندتر از شتر«

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

34 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 35: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

در خواب بيند پنبه دانه// گهی لف لف خورد گه دانه دانه»شتر«

دیدی ندیدی.»شتر«

را چه به عالقهبندی؟»شتر«

را گفتند: چرا شاشت از پسه؟ گفت: چهچيزم مثل همهکسه.»شتر«

را گفتند: چرا گردنت کجه؟ گفت: کجام راسته.»شتر«

را گفتند: چکارهای؟ گفت: عالقهبندم. گفتند: از دست و پنجه نرم و نازکت پيداست.»شتر«

را گم کرده پی افسارش میگرده.»شتر«

سواری دوال دوال نمیشه.»شتر«

که نواله میخواد گردن دراز میکنه.»شتر«

کجاش خوبه که لبش بده؟»شتر«

.»پلنگگاو«[[شتر

مرد و حاجی خالص.»شتر«

.»شترم. گفتند: پرواز کن. گفت: من مرغمرا گفتند: بار بردار. گفت: من شترمرغ«

با پيغام آب نمیخورد»شتر«

مفت را قاضی هم میخوره.»شراب«

«شریک اگر خوب بود خدا هم شریک میگرفت.»

«شریک دزد و رفيق قافله.»

«شست پات توی چشمت نره.»

«شش ماهه به دنيا اومده.»

چرا میگی که توی قافيهاش بمونی؟»شعر«

بيشه مازندران را// نگيرد جز سگ مازندرانی»شغال«

، پوزش به انگور نمیرسه میگه ترشه.»شغال«

ترسو انگور خوب نمیخوره.»شغال«

که از باغ قهر کنه منفعت باغبونه.»شغال«

که مرغ میگيره بيخ گوشش زرده.»شغالی«

«شکمت گوشت نو باال آورده.»

«شکم گشنه، گوز فندقی.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

35 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 36: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«شلوار نداره، بند شلوارش را میبنده.»

«شمر جلودارش نمیشه.»

«شنا بلد نيست زیر آبی هم میره.»

«شنونده باید عاقل باشه.»

«شنيدی که زن آبستن گل میخوره اما نمیدونی چه گلی.»

«شوهر کردم وسمه کنم نه وصله کنم.»

«شوهر برود کاروانسرا، نونش بياد حرمسرا.»

باشد، نونم در تغار باشد.»شغال«شوهرم

مولویبییال و اشکم که دید// اینچنين شيری خدا هم نافرید» شير«

صصابونش به جامه ما خورده.»«

''

«صبر کوتاه خدا سی ساله.»

«صداش صبح در مياد.»

«صد پتک زرگر، یک پتک آهنگر.»

با زاق و زوقش نيم منه.»گنجشک«صد تا

«صد تا چاقو بسازه، یکيش دسته نداره.»

«صد تومن ميدم که بچهام یکشب بيرون نخوابه وقتی خوابيد، چه یکشب چه هزار شب.»

«صد رحمت به کفن دزد اولی.»

«صد سال گدائی میکنه هنوز شب جمعه را نمیدونه.»

«صد سر را کاله است و صد کور را عصا.»

«صد من پرقو یک مشت نيست.»

«صد من گوشت شکار به یک چس تازی نمیارزه.»

کافيه.»گربهرا یک موش«صد

«صفراش به یک ليمو میشکنه.»

«صنار جيگرک سفره قلمکار نمیخواد.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

36 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 37: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

اخته میکنم، یه عباسی میدم غسل میکنم.»سگ«صنار میگيرم

متن ضخيم

ض«ضرب خورده جراحه.»

«ضرر را از هر جا جلوشو بگيری منفعته.»

«ضامن روزی بود روزیرسان.»

«ضرر به موقع بهتر از منفعت بیموقعه.»

نکردنه.»کار«ضرر کارکن،

ط«طاس اگر نيک نشيند همه کس نراد است.»

«طالع اگر اری برو دمر بخواب.»

را به نقش و نگاری که هست خلق// تحسين کنند و او خجل از پای زشت خویش»طاووس«سعدی

«طبل تو خاليست.»

«طبيب بیمروت، خلق را رنجور میخواهد.»

«طشت طال رو سرت بگير و برو.»

«طعمه هر مرغکی انجير نيست.»

«طال که پاکه چه منتش به خاکه»

«طمع آرد به مردان رنگزردی.»

«طمع پيشه را رنگ و رو زرده.»

«طمع را نباید که چندان کنی// که صاحب کرم را پشيمان کنی»

«طمع زیاد مایه جونممرگی (جوانمرگی) است.»

«طمعش از کرم مرتضیعلی بيشتره.»<<طمع چون دوچندان شود//صاحب کرم پشيمان شود>>

ظ«ظالم پای دیوار خودشو میکنه.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

37 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 38: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«ظالم دست کوتاه.»

«ظالم هميشه خانه خرابه.»

مولوی«ظاهرش چون گور کافر پر حلل// باطنش قهر خدا عزوجل»

عایرجميرزارا همه گر آب برد// خوبرویان همه را خواب برد» عاشقان«

بیپول باید شبدر بچينه.»عاشق«

پول ندارم کوزه بده آب بيارم.»عاشقم«

سوزی داره،سی و سه پنج روزی داره.»عاشقی«

مولویپيداست از زاری دل// نيست بيماری چو بيماری دل» عاشقی«

حافظشيوه رندان بالکش باشد.» عاشقی«

سعدیسری نيست که بر بالين است» کارعاشقی«

مولوی«عاقبت جوینده یابنده بود.»

سعدیشود// گرچه با آدمی بزرگ شود» گرگ«عاقبت گرگزاده

پا برهنه از آب گذشت»دیوانه«عاقل به کنار آب تا پل میجست//

«عاقل گوشت میخوره، بیعقل بادمجان.»

بیعسله.»زنبور«عالم بیعمل،

«عالم شدن چه آسون آدم شدن چه مشکل.»

«عالم ناپرهيزکار، کوریست مشعلهدار.»«عالمی را یک سخن ویران کند.»

سعدی«عبادت بجز خدمت خلق نيست// به تسبيح و سجاده و دلق نيست»

«عجب کشکی سابيدیم که همش دوغ پتی بود.»

شيطونه.»کار«عجله،

«عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد.»

«عذر بدتر از گناه.»

«عروس بیجهاز، روزه بینماز، دعای بینياز، قورمه بیپياز.»

«عروس تعریفی عاقبت شلخته درآمد.»

«عروس که به ما رسيد شب کوتاه شد.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

38 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 39: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«عروس مياد وسمه بکشه نه وصله بکنه.»

میگفت: زمين کجه.»برقصه«عروس نمیتونست

تعریف کنه برای آقادائيش خوبه.»مادرش«عروس را که

«عروس که مادر شوهر نداره، اهل محل مادرشوهرشند.»

«عزیز کرده خدا را نمیشه ذليل کرد.»

.»مادر«عزیز پدر و

«عسس بيا منو بگير.»

«عسل در باغ هست و غوره هم هست.»

«عسل نيستی که انگشتت بزنند.»

پيری گر بجنبد سر به رسوایی زند.»عشق«

«عقد پسرعمو و دخترعمو را در آسمان بستهاند.»

«عقلش پارهسنگ برمیداره.»

«عقل که نيست جون در عذابه.»

«عقل مردم به چشمشونه.»

«عقل و گهش قاطی شده.»

سعدیاز دست) کار«عالج واقعه پيش از وقوع باید کرد.» (... دریغ سود ندارد چو رفت

مير والهی«عالج بکن کز دلم خون نياید.» (سرشک از رخم پاک کردن چه حاصل ...)

باید شيرین بياد.»بزی«علف به دهان

«عيدت را اینجا کردی نوروزت را برو جای دیگه.»

غ«غاز میچرونه.»

«غربال را جلوی کولی گرفت و گفت: منو چطور میبينی؟ گفت: هر طور که تو منو میبينی.»

«غالم به مال خواجه نازد و خواجه به هر دو.»

«غليان بکشيم یا خجالت.» ((مائيم ميان این دو حالت ...))

«غم مرگ برادر را برادر مرده میداند.»

«غوره نشده مویز شدهاست.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

39 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 40: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

ف«فحش رو که بندازی رو زمين ،صاحبش خودش اونو برميداره ميزنه زیر بغلش»

ناصرخسرو«فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان// آنگه شود پدید که نامرد و مرد کيست؟»

«فرزند بیادب مثل انگشت ششمه، اگر ببری درد داره، اگر هم نبری زشته.»

«فرزند عزیز نور دیده// از دبه کسی ضرر ندیده»

«فرزند کسی نمیکند فرزندی// گر طوق طال به گردنش بربندی»

«فرزند عزیز دردونه، یا دنگه یا دیونه.»

«فرشش زمينه، لحافش آسمون.»

، دین محمد.»دین«فرش، فرش قالی، ظرف، ظرف مس،

«فضول را به جهنم بردند گفت: هيزمش تره.»

«فقير، در جهنم نشستهاست.»

«فکر نان کن که خربزه آبه.»

«فلفل نبين چه ریزه بشکن ببين چه تيزه.»

«فلک فلک، بهمه دادی منقل، به ما ندادی یک کلک.»

«فواره چون بلند شود سرنگون شود.»

خوابی میبيند و فيلبان خوابی.»فيل«

یاد هندوستان کرده.»فيلش«

و فنجان.»فيل«

زندهاش صدتومنه، مردهاش هم صدتومنه.»فيل«

ق«قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.»

«قاپ قمارخونهاست.»«قاتل بپای خود پای دار ميره.»

«قاچ زین را بگير اسبدوانی پيشکشت.»نداره، مشت میزنی توش گود ميشه، دمش را میکشی دراز ميشه.»کاری«قاشقسازی

«قاشق نداری آش بخوری نونتو کج کن بيل کن.»آقادائيمه.»اسبرا گفتند: پدرت کيست؟ گفت: قاطر«پيشآهنگ آخرش توبرهکش ميشه.»قاطر«

«قبا سفيد قبا سفيده.»«قبای بعد از عيد برای گل منار خوبه.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

40 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 41: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهری.»«قرآن کنند حرز و امام مبين کشند» (یاسين کنند ورد و به طاها کشند تيغ ...)

«قربون برم خدارو، یک بام و دو هوارو، اینور بام گرما را اون ور بام سرمارو.»«قربون بند کيفتم، تا پول داری رفيقتم.»

«قربون چشمهای بادوميت - ننه من بادوم میخوام.»«قربون چماق دود کشت کاه، بده جوش پيشکشت.»«قرض که رسيد به صدتومن، هر شب بخور قيمهپلو.»

را؟»خروس«قسمت را باور کنم یا دم را؟»خروس«قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم

«قسم نخور که باور کردم.»شود.»دریا«قطره قطره جمع گردد وانگهی

«قلم، دست دشمنه.»«قم بيد و قنبيد، اونهم امسال نبيد.»

«قوم و خویش، گوشت هم را میخورند استخوان هم را دور نميندازند.»

ک«کاچی بهتر از هيچی است.» یا «کاچی به ز هيچی.»

از محکمکاری عيب نمیکنه.»کار«

بوزینه نيست نجاری.»کار«

.»یابوو خوردن خرکارکردن«

به آسانی از پيش برد.»روباهبه سختی انجام دهد، گرگرا که کاری«

«کارد، به استخوان رسيدن.»«کارد، دسته خودشو نمیبره.»

نباشه زرنگه.»کار«

، نشد نداره.»کار«

نيکو کردن از پر کردن است.»کار«

نر میخواهد و مرد کهن»گاونيست خرمن کوفتن// بزهر کار«

بکن بهر ثواب؛ نه سيخ بسوزه نه کباب.»کاری«

«کاسه جایی رود که قدح بازآید.»

«کاسه داغتر از آش.»

«کاسه را کاشی میشکنه، تاوانش را قمی ميده.»

«کاسهای زیر نيم کاسهاست .»

«کاشکی را کاشتند سبز نشد.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

41 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 42: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«کاشکی ننم زنده میشد؛ این دورانم دیده میشد.»

خود پندارد.»کيش«کافر همه را به

«کاه از خودت نيست کاهدون که از خودته.»

«کاه بده، کاال بده، دو غاز و نيم باال بده.»

.»خر، استخوان پيش سگ«کاه پيش

«کاه را در چشم مردم میبينه کوه را در چشم خودش نمیبينه.»

«کاهل به آب نمیرفت، وقتی میرفت خمره میبرد.»

«کباب پخته نگردد مگر به گردیدن.»

در چنگ باز خفتن»کبک«

میخونه.»خروسکبکش«

با باز// کند همجنس با همجنس پرواز»بازبا کبوتر کبوتر«

«کپه هم با فعله است؟»

«کجا خوشه؟ اونجا که دل خوشه.»

«کج میگه اما رج میگه.»

«کچلی را گفتند: چرا زلف نمیگذاری؟ گفت: من از این قرتیگریها خوشم نمياد.»

«کچل نشو که همه کچلی بخت نداره.»

«کچليش کم، آوازش.»

«کدخدا را ببين، ده را بچاپ.»

«کرایه نشين، خوش نشينه.»

«کرمداران عالم را درم نيست// درمداران عالم را کرم نيست»

«کرم درخت از خود درخته.»

را گفتند: چرا به زمستان در نمیآیی؟ گفت: به تابستانم چه حرمت است که در زمستانکژدم«نيز بيرون آیم؟»

حافظچيست.» (هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار) کار«کس را وقوف نيست که انجام

«کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.»

«کسی دعا میکنه زنش نميره که خواهرزن نداشته باشه.»

«کسی را در قبر دیگری نمیگذارند.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

42 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 43: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«کسی که از آفتاب صبح گرم نشد از آفتاب غروب گرم نمیشه.»

نگه نمیداره.»گوسفندمیترسه گرگ«کسی که از

زنا کنه، با دیگران چها کنه.»مادرش«کسی که با

.»نمیجنگد«کسی که در کشتی سوار است، با ناخدا

«کسی که منار میدزده، اول چاهش را میکنه.»

«کسی که خربزه میخوره، پای لرزش هم میشينه.»

«کشته از بسکه فزونست کفن نتوان کرد.»

به مستی ما// خم سپهر تهی شد ز میپرستی ما»باده«کفاف کی دهد این

«کف دستی که مو نداره از کجاش میکنند؟»

صناری، یاکریم نمیخونه.»کفتر«

چاهی جاش توی چاهه.»کفتر«

«کفشات جفت، حرفات مفت.»

«کفشاش یکی نوحه میخونه، یکی سينه میزنه.»

«کفگيرش به ته دیگ خورده.»

آمد چریدن یاد بگيره پریدن هم یادش رفت.»کالغ«

از وقتی بچهدار شد، شکم سير به خود ندید.»کالغ«

از باغمون قهر کرد، یک گردو منفعت ما.»کالغ«

را یاد بگيره راه رفتن خودش هم یادش رفت.»کبکخواست راه رفتن کالغ«

، روده خودش درآمده بود اونوقت میگفت: من جراحم.»کالغ«

سر لونه خودش قارقار نمیکنه.»کالغ«

نمودی.»دوا«کل اگر طبيب بودی سر خود

«کاله را که به هوا بيندازی تا پائين بياید هزار تا چرخ میخوره.»

«کاله کچل را آب برد گفت: برای سرم گشاد بود.»

را.»کار«کلفتی نون را بگير و نازکی

است»جنگ«کلوخانداز را پاداش سنگ است// جواب است ای برادر این نه

«کلهاش بوی قورمهسبزی ميده.»

جایش نشست.»سگ«کلهپز برخاست

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

43 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 44: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«کلهگنجشکی خورده.»

سعدی«کمال همنشين در من اثر کرد// وگر نه من همان خاکم که هستم»

«کم بخور هميشه بخور.»

«کمم گيری کمت گيرم؛ نمرده ماتمت گيرم.»

«کنار گود نشسته ميگه لنگش کن.»

«کنگر خورده لنگر انداخته.»

«کور از خدا چی میخواهد؟ دو چشم بينا.»

«کور خود و بينای مردم.»

«کورشه اون دکانداری که مشتری خودشو نشناسه.»

«کور را چه به شبنشينی.»

«کور کور را میجوره آب گودال را.»

«کور هرچی توی چنته خودشه خيال ميکنه توی چنته رفيقش هم هست.»

«کوری دخترش هيچ، داماد خوشگل هم میخواهد.»

«کوزه خالی، زود از لب بام ميافته.»

«کوزهگر از کوزه شکسته آب میخوره.»

«کوزه نو آب خنک داره.»

«کوزه نو دو روز آب را سرد نگه ميداره.»

«کوسه دنبال ریش رفت سيبيلشم از دست داد.»

«کوسه و ریش پهن.»

«کون گوزو، بهونه اش نون جو است.»

«کو فرصت؟»

«کوه بکوه نميرسه، آدم به آدم ميرسه.»

زایيده.»موش«کوه،

گ«گابمه و آبمه و نوبت آسيابمه.»

پيشانی سفيده.»گاو«

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

44 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 45: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

زایيده.»گاوش«

نه من شير.»گاو«

سعدی«گاه باشد که کودکی نادان// به غلط بر هدف زند تيری»

«گاهی از سوراخ سوزن تو میره گاهی هم از دروازه تو نمیره.»

«گدارو که رو بدی صاحبخونه میشه.»

صائب تبریزیریخت// هر طفل نیسوار کند تازیانهاش» مار«نرمی ز حد مبر که چو دندان

«گذر پوست به دباغخانه میافته.»

«گر به دولت برسی مست نگردی مردی.»

«گر بری گوش و گر زنی دمبم// بنده از جای خود نمیجنبم.»

نمیگيره.»موشبرای رضای خدا گربه«

طبابت میکنه.»موشتنبل را گربه«

دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میده.»گربه«

را دم حجله باید کشت.»گربه«

را اگر در اطاق حبس کنی پنجه بروت میزنه.»گربه«

را گفتند: گهت درمونه خاک پاشيد روش.»گربه«

روغن میخوره، بیبی دهن منو بو میکنه.»گربه«

شب سموره.»گربه«

سعدی» پلنگاست در مصاف موش// ليک موشاست در گرفتن شيرگربه«

از زمين برداشتی»گنجشکمسکين اگر پر داشتی// تخم گربه«

«گر تو بهتر میزنی بستان بزن.»

سعدی«گر تو قرآن بدین نمط خوانی// ببری رونق مسلمانی»

حافظ«گر تو نمیپسندی تغيير ده قضا را» (در کوی نيکنامی ما را گذر ندادند ...)

«گر جمله کائنات کافر گردند// بر دامن کبریاش ننشيند گرد»

«گر حکم شود که مست گيرند// در شهر هر آنچه هست گيرند»

«گر در همه شهر یک سر نيشتر است// در پای کسی رود که درویشتر است»

«گر در یمنی چو با منی پيش منی// ور پيش منی چو بیمنی در یمنی»

«گرد نام پدر چه میگردی؟// پدر خویش باش اگر مردی»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

45 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 46: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«گرز به خورند پهلوون.»

«گر زمين و زمان بهم دوزی// ندهندت زیاده از روزی»

«گر صبر کنی زغوره حلوا سازیم.»

«گر گدا کاهل بود تقصير صاحبخانه چيست؟»

دهنآلوده و یوسف ندریده.»گرگ«

ميشه.»گرگ«گرگزاده آخرش

«گرگ که پير ميشه رقاص سگ ميشه.»

«گرهی که با دست باز ميشه نباید با دندان باز کرد.»

مولوی«گفت: پيغمبر که چون کوبی دری// عاقبت زآن در برون آید سری»

سعدی«گفت: چشم تنگ دنيادار را// یا قناعت پر کند یا خاک گور»

«گفت: خونه قاضی عروسيست. گفت: به تو چه؟ گفت: مرا هم دعوت کردهاند. گفت: به منچه؟»

«گفت: استاد؛ شاگردان از تو نمیترسند. گفت: من هم از شاگردها نمیترسم.»

تخم ميذاره یا بچه؟ گفت: از این دم بریده هرچی بگی برمياد.»خرس«گفتند:

«گفتند: خربزه و عسل با هم نمیسازند. گفت: حاال که همچين ساختهاند که دارند منو از وسطبرمیدارند.»

«گفتند: خربزه میخوری یا هندوانه؟ گفت: هردوانه.»

«گفت: نوری خونه است؟ گفتند: عالوه بر نوری دخترش هم خونهاست. گفت: نور علی نور.»

«گل بود به سبزه نيز آراسته شد.»

«گِل زن و شوهر را از یک تغار برداشتهاند.»

«گلهگيهات به سرم ایشااله عروسی پسرم.»

عبدالرحمن جامی«گنج بیرنج ندیدهست کسی// گل بیخار نچيدهست کسی»

مولویو گل بی خار نيست// شادی بیغم در این بازار نيست» مار«گنج بی

و گل و خار و غم و شادی به هماند» (جور دشمن چهکند گر نکشد طالب دوست...)مار«گنج و سعدی

امسالی رو باش که گنجشک پارسالی را قبول نداره.»گنجشک«

پرید افتاد و ماتحتش درید.»بازبا گنجشک«

با زاغ زوغش بيست تاش یه قرونه، گاوميش یکيش صدتومنه.»گنجشک«

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

46 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 47: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

مولوی«گندم از گندم بروید جو ز جو» (از مکافات عمل غافل نشو...)

«گندم خوردیم از بهشت بيرونمان کردند.»

«گنه کرد در بلخ آهنگری// به شوشتر زدند گردن مسگری»

«گوز در بازار مسگری.»

«گوز به شقيقه چه ربطی داره.»

بسته را ميزنه.»گوساله«

امامرضا را تا چاشت نمیچرونه.»گوسفند«

بفکر جونه، قصاب به فکر دنبه.»گوسفند«

یغمای جندقی«گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من// آنچه البته به جایی نرسد فریاد است»

«گوشت جوان لب طاقچهاست.»

«گوشت را از ناخن نميشه جدا کرد.»

باید برید.»گاو«گوشت را از بغل

«گوشت رانم را میخورم منت قصاب رو نمیکشم.»

حافظ«گوهر پاک بباید که شود قابل فيض// ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ مرجان نشود»

«گه جن خورده.»

نظامیپدر تو را چه حاصل» ~ فضل«گيرم پدر تو بود فاضل// از

خاقانی// کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست» مار«گيرم که مارچوبه کند تن بشکل

«گيسش را توی آسيا سفيد نکرده.»

ل«الف در غریبی، گوز در بازار مسگرها.»

«الالئی بلدی چرا خوابت نمیبره.»

«لب بود که دندون اومد.»

سعدی«لقمان حکيم را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بیادبان.»

«لگد به بخت خودش میزنه.»

«لگد به گور حاتم زده.»

«لنگه کفشی در بيابان نعمتی ست.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

47 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 48: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«لولهنگش آب میگيره.»

«ليلی را از دریچه چشم مجنون باید دید.»

م«ما از خيک دست برداشتيم خيک از ما دست برنميداره.»

«ما اینور جوب تو اونور جوب.»

«ما اینور جوب تو اونور جوب، فحش بده فحش بستون، پيراهن یکی شانزده تومنه.»

را دل سوزد، دایه را دامن.»مادر«

کرده، توبره بر سرم کرده.»خرم«مادرزن

که نيست با زنبابا باید ساخت.»مادر«

«مادرمرده را شيون مياموز.»

دنبه میخواهيم.»بز«مارا باش که از

«ما رو باش که رو دیوارِ کی یادگاری مینویسيم .»

از پونه بدش مياد، دم لونه اش سبز میشه.»مار«

پوست خودشو ول ميکنه اما خوی خودشو ول نميکنه.»مار«

تا راست نشه بهسوراخ نميره.»مار«

خورده افعی شده.»مار«

خيلی از پونه خوشش مياد دم لونهاش سبز ميشه.»مار«

«مارگزیده از ریسمان سياه و سفيد ميترسه.»

ميکشه.»مار«مارگير را آخرش

نداره.»ماری«مارمهره، هر

هرکجا کج بره توی لونه خودش راست ميره.»مار«

«ماست را که خوردی کاسهشو زیر سرت بزار.»

«ماستها را کيسه کردند.»

«ماستمالی کردن.»

«ماستی که ترشه از تغارش پيداست.»

«ماست نيستی که انگشتت بزنند.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

48 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 49: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«ما صدنفر بودیم تنها، اونها سهنفر بودند همراه.»

بود، سيرابيت نپخته بود.»خر«ما که خوردیم اما نگی یارو

«ما که در جهنم هستيم یک پله پائينتر.»

«ما که رسوای جهانيم غم عالم پشمه.»

«مال است نه جان است که آسان بتوان داد.»

«مال بد بيخ ریش صاحبش.»

«مال به یکجا ميره ایمون به هزار جا.»

«مالت را خار کن خودت را عزیز کن.»

«مال خودت را محکم نگهدار همسایه را دزد نکن.»

«مال خودم مال خودم مال مردمم مال خودم.»

«مال دنيا و بال آخرته.»

«مال ما گل مناره، مال مردم زیر تغاره.»

«مال مفت صرافی نداره.»

«پول باد آورده چند و چون نداره.»

«مال ممسک ميراث ظالمه.»

«مال همه ماله، مال من بيتالماله.»

«ماما آورده را مردهشور ميبره.»

«ماما که دوتا شد سر بچه کج در مياد.»

«ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون// او به مطلبها رسيد و ما هنوز آوارهایم.»

«مهر درخشنده چو پنهان شود// شبپره بازیگر ميدان شود.»

«ما هم تون را میتابيم هم بوق را میزنيم.»

«ماه هميشه زیر ابر پنهان نميمونه.»

رو هر وقت از آب بگيری تازهاست.»ماهی«

، ماهی رو ميخوره، ماهیخوار هر دو را.»ماهی«

و ماست؟ عزرائيل ميگه بازم تقصير ماست؟»ماهی«

«مبارک خوشگل بود آبله هم درآورد.»

«مثقال نمکه خروار هم نمکه.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

49 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 50: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«مثل سيبی که از وسط نصف کرده باشند.»

پشيمونه.»سگ«مثل

«مثل کنيز مال باقر.»

«مرد چهل ساله تازه اول چلچليشه.»

«مرد آنست که در کشاکش دهر// سنگ زیرین آسيا باشد.»

پيشه را// عمر دو بایست در این روزگار// تا به یکی تجربه آموختن// با دگریهنر«مرد خردمند سعدی.» کارتجربه بردن به

«مرد که تنبوتش دو تا شد بفکر زن نو ميافته.»

«مرده را رو که بدی بکفن خودش ميرینه.»

«مردی را پای دار میبردند زنش ميگفت: یه شليته گلی برای من بيار.»

«مردی که نون نداره اینهمه زبون نداره.»

«مرغ بيوقتخوان را باید سر برید.»

«مرغ زیرک که میرميد از دام؛ با همه زیرکی به دام افتاد.»

«مرغ گرسنه ارزن در خواب میبينه.»

«مرغ، هم تخم ميکنه هم چلغوز.»

«مرغ همسایه غازه.»

«مرغی را که در هواست نباید به سيخ کشيد.»

«مرغ یه پا داره.»

«مرغی که انجير ميخوره نوکش کجه.»

«مرگ برای من، گالبی برای بيمار.»

«مرگ به فقير و غنی نگاه نميکنه.»

.»سگهعروسی خر«مرگ

«مرگ خوبه اما برای همسایه.»

«مرگ میخواهی برو گيالن.»

«مرگ یه بار شيون یه بار.»

سعدیکرد» (نابرده رنج گنج ميسر نمیشود ...) کار«مزد آن گرفت جان برادر که

«مزد خرچرونی خرسواریست.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

50 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 51: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

است.»یابو«مزد دست مهتر چس

«مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آَوَرد.»

«مسجد نساخته گدا درش ایستاده.»

«مسجد جای خوابيدن نيست.»

.»کتاب«مسلمانان در گور و مسلمانی در

«مشتری آخر شب خونش پای خودشه.»

«ُمشک آن است که ببوید؛ نه آن که عطار بگوید.»

«َمشک خالی و پرهيز آب.»

«معامله با خودی غصه داره.»

«معامله نقد بوی مشک ميده.»

«معما چو حل گشت آسان شود.»

خورده.»خر«مغز

«مفت باشه؛ کوفت باشه.»

«مفرداتش خوبه اما مردهشور ترکيبشو ببره.»

به فضلهش بشينه تا مورچهخورت دنبالش ميدوه.»مگس

«مگه سيب سرخ برای دست چالق خوبه؟»

«مگه کاشونه که کپه با فعله است؟»

«مال شدن چه آسون، آدم شدن چه مشکل.»

«مال نصرالدین صنار میگرفت سگ اخته میکرد یکعباسی میداد میرفت حموم.»

سعدی«من آنچه شرط بالغ است با تو میگویم// تو خواه از سخنم پند گير و خواه مالل.»

حافظ«من از بيگانگان هرگز ننالم// که با من هرچه کرد آن آشنا کرد.»

«من کجا و خليفه در بغداد.»

«من ميگم خواجهام تو ميگی چند تا بچه داری؟»

«من ميگم نره تو ميگی بدوش.»

«من ميگم انف، تو نگو انف، تو بگو انف.»

مرتضیباش// چون بفکر سوختن افتادهای مردانه باش.» پروانه«من نمیگویم سمندر باش یا قليخان شاملو

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

51 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 52: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«من نوکر حاکمم نه نوکر بادنجان.»

«موریانه همه چيز خونه را میخوره جز غم صاحبخونه را.»

تو سوراخ نمیرفت جارو به دمبش میبست.»موش«

چيه که کله پاچش چی باشه.»مورچه«

مردهاست.»گربهزنده بهتر از موش«

نداره همبونه به موش کار داره.»کاربه همبونه (کيسه) موش«

که با هم بسازند دکان بقالی خراب میشه.»گربهو موش«

«مهتاب نرخ ماست را میشکنه.»

داره.»مار«مهره

مولویعوعو کند// هرکسی بر طينت خود میتند» سگ«مه فشاند نور و

کنه.»گریه«مهمون باید خندهرو باشه اگر چه صاحبخونه، خون

«مهمون تا سه روز عزیزه.»

صاحبخونهاست.»خر«مهمون

میکشه.»گاو«مهمون که یکی شد صاحبخونه

«مهمون، مهمونو نميتونه ببينه صاحبخونه هردو را.»

«مهمون ناخونده خرجش پای خودشه.»

«مهمون هرکی، در خونه هرچی.»

«ميون حق و باطل چهار انگشته.»

«ميون دعوا حلوا خير نمیکنند.»

«ميون دعوا نرخ معين میکنه.»

«می بخور، منبر بسوزان، مردمآزاری مکن.»

«میخوای عزیز بشی یا دور شو یا کور شو.»

به کفتار میرسه.»خرس«ميراث

«ميراثخوار بهتر از چشتهخوره.»

میشه.»شغال«ميوه خوب نصيب

«ميهمان سخت عزیز است ولی همچو نفس// خفقان آرد(خفه می سازد)اگر آید و بيرون نرود.»

«مو را از ماست کشيدن.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

52 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 53: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

نسعدی«نابرده رنج گنج ميسر نمیشود// مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد»

«ناخوانده به خانه خدا نتوان رفت.»

«ناز عروس به جهازه.»

«نازکش داری ناز کن، نداری پاهاتو دراز کن.»«نام نيـکو را بزرگان عمــر ثانی گفته اند.»

«نبرد رگی تا نخواهد خدای» (اگر تيغ عالم بجنبد ز جای ...)

«نخود توی شلهزرد.»

«نخودچی توی جيبم میکنی اونوقت سرم را میشکنی؟»

«نخودچی شو دزدیده.»

«نخود همه آش.»

«ندید بدید وقتی بدید به خود برید.»

«نذر میکنم واسه سرم خودم میخورم و پسرم.»

«نردبون، پله به پله.»

«نردبون دزدها.»

نخواب تا خواب آشفته نبينی.»شتر«نزدیک

«نزن در کسی را تا نزنند درت را.»

«نسيه، نسيه آخر به دعوا نسيه.»

«نشاشيدی شب درازه.»

«نشسته پاکه.»

«نفسش از جای گرم در مياد.»

نبرند بکار.»کار«نکرده

«نگاه به دست ننه کن مثل ننه غربيله کن.»

«نمی شه بهش گفت باالی چشمش ابروئه .»

«نوشدارو بعد از مرگ سهراب.»

«نوکر باب، شيش ماه چاقه شيش ماه الغر.»

«نوکر بیجيره و مواجب تاج سر آقاست.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

53 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 54: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«نو که اومد به بازار کهنه میشه دلآزار.»

«نون اینجا آب اینجا؛ کجا بروم به از اینجا؟»

«نون بدو، آب بدو، تو به دنبالش بدو.»

«نون بده، فرمون بده.»

«نون به هم قرض میدن.»

«نون به همهکس بده، اما نان همهکس مخور.»

«نونت را با آب بخور منت آبدوغ نکش.»

هم همراهشه.»سگش«نون خونه رئيسه،

«نون خودتو میخوری حرف مردمو چرا میزنی؟»

«نون خودتو میخوری حليم حاج عباسو هم میزنی؟»

«نون را به اشتهای مردم نميشه خورد.»

«نون را باید جوید توی دهنش گذاشت.»

«نونش توی روغنه.»

«نونش را پشت شيشه میماله.»

نرفت.»کارخورد دیگه به گاو«نون گدایی رو

«نون نامردی توی شکم مرد نمیمونه.»

«نون نداره بخوره پياز میخوره اشتهاش واشه.»

«نون نکش آب لوله کش.»

«نه آب و نه آبادانی نه گلبانگ مسلمانی.»

«نه آفتاب از این گرمتر میشود و نه غالم از این سياهتر.»

«نه از من جو، نه از تو دو، بخور کاهی برو راهی.»

«نه به اون خميری نه به این فطيری.»

«نه به اون شوری شوری نه به این بینمکی.»

«نه بباره نه به داره، اسمش عمو موندگاره.»

فردوسی«نه بر مرده، بر زنده باید گریست» (گر این تير از ترکش رستمی است ...)

«نه پسر دنيائيم نه دختر آخرت.»

«نه پشت دارم نه مشت.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

54 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 55: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

خریدن بفرست نه جوان را برای زن گرفتن.»خر«نه پير را برای

«نه خانی اومده نه خانی رفته.»

«نه چک زدم نه چونه، عروس اومد به خونه.»

دهی.»سگ«نه خود خوری نه کس دهی گنده کنی به

«نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم// الهی بخت برگردد از این طالع که من دارم»

«نه دزد باش نه دزد زده.»

«نه راه پس دارم نه راه پيش.»

«نه سر پيازم نه ته پياز.»

«نه سر کرباسم نه ته کرباس.»

«نه سرم را بشکن نه گردو توی دومنم کن.»

«نه سيخ بسوزه نه کباب» (کاری بکن بهر ثواب ...)

«نه عروس دنيا نه داماد آخرت.»

نه دیدار عرب.»شتر«نه شير

«نه مال دارم دیوان ببره نه ایمان دارم شيطان ببره.»

«نه نماز شبگير کن نه آب توی شير کن.»

حافظ«نه هرکه سر بتراشد قلندری داند» (هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست...)

نه از ره کين است// اقتضای طبيعتش این است»عقرب«نيش

«نيکی و پرسش؟»

«نيمطبيب خطر جان، نيمفقيه خطر ایمان»

و«وای به باغی که کليدش از چوب مو باشه.»

«وای به خونی که یک شب از ميونش بگذره.»

که نسازد خدا.»کاری«وای به

«وای به مرگی که مردهشور هم عزا بگيره.»

«وای به وقتی که بگندد نمک.»

«وای به وقتی که چاروادار راهدار بشه.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

55 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 56: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«وای به وقتی که قاچاقچی گمرکچی بشه.»

«وعده سر خرمن دادن.»

«وقت خوردن، خاله، خواهرزاده را نميشناسه.»

سربازه.»کارکردن«وقت مواجب سرهنگه، وقت

«وقتی که جيک جيک مستونت بود یاد زمستونت نبود؟»

نباشه با زنبابا باید ساخت.»مادر«وقتی ۴٩<< وقت رفتن من و بی بی دو به دو وقت خوردن من و بی بی

ه«هادی، هادی، اسم خودتو به ما نهادی.»

سعدی«هر آن کس که دندان دهد نان دهد»

«هر جا آشه، کچلک فراشه.»

، جای ترسه.»خرسه«هر جا

«هر جا سنگه به پای احمد لنگه.»

«هر جا که پریرخیست دیوی با اوست.»

«هر جا که گندوم نده مال من دردمنده.»

«هر جا که نمک خوری نمکدون نشکن.»

«هر جا مرغ الغره، جایش خونه مال باقره.»

«هر جا هيچ جا، یک جا همه جا.»

«هر چه از دزد موند، رمال برد.»

«هر چه بخود نپسندی به دیگران نپسند.»

«هر چه بگندد نمکش میزنند// وای به روزی که بگندد نمک»

«هر چه به همش بزنی گندش زیادتر میشه.»

«هر چه پول بدی آش میخوری.»

«هر چه پيش آید خوش آید.»

«هر چه خدا خواست همان میشود// هر چه دلم خواست نه آن میشود»

«هر چه خورده نریده.»

«هر چه دختر همسایه چلتر، برای ما بهتر.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

56 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 57: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«هر چه در دیگ است به چمچه مياد.»

«هر چه دیر نپاید دلبستگی را نشاید.»

«هر چه رشتم پنبه شد.»

«هر چه سر بزرگتر، درد بزرگتر.»

«هر چه سفره خالی تر، رختخواب گرم تر.»

«هر چه عوض داره گله نداره.»

«هر چه کنی به خود کنی گر همه نيک و بد کنی.»

«هر چه که پيدا میکنه خرج اتينا میکنه.»

از پونه بدش مياد بيشتر در لونهاش سبز میشه.»مار«هر چه

«هر چه میگم نره، بازم میگه بدوش.»

«هر چه نصيب است نه کم میدهند// ور نستانی به ستم میدهند»

حافظ«هر چه هست از قامت ناساز بیاندام ماست// ورنه تشریف تو بر باالی کس کوتاه نيست»

«هر چی سنگه مال پای لنگه»

آید.»کار«هر چيز به دیده خوار آید عاقبت روزی به

را به یک چوب نمیرونند.»خری«هر

نظامی«هر دم از این باغ بری میرسد// تازهتر از تازهتری میرسد»

«هر دودی از کباب نيست.»

«هر رفتی، آمدی داره.»

«هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد.»

«هر سرازیری یک سر باالیی داره.»

«هر سرکهای از آب، ترشتره.»

]۶[«هر سری را سودایی است.»

«هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی.»

«هرکس از هر جا روندهاست با ما برادرخوندهاست.»

حافظ«هرکسی پنج روزه نوبت اوست» (دور مجنون گذشت و نوبت ماست...)

مولوی«هرکسی از ظن خود شد یار من// از درون من نجست اسرار من»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

57 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 58: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

خودش ، بار خودش ،آتيش به انبار خودش.»کار«هرکسی

مولوی«هر کسی کو دور ماند از اصل خویش// بازجوید روزگار وصل خویش»

خود زنا کنه با دگران چها کنه.»مادر«هرکه با

«هرکه بامش بيش، برفش بيشتر.»

، به همهکار؛ هرکه به همهکار به هيچکار.»کار«هرکه به یک

«هرکه به اميد همسایه نشست گرسنه میخوابه.»

«هرکه تنها قاضی رفت خوشحال برمیگرده.»

«هرکه خربزه میخوره پای لرزش هم میشينه.»

نداره غمی نداره.»خری«هرکه

«هرکه خيانت ورزد دستش در حساب بلرزد.»

«هرکه دست از جان بشوید هر چه در دل دارد گوید.»

«هرکه در این بزم مقربتر است// جام بال بيشترش میدهند»

«هرکه را زر در ترازوست، زور در بازوست.»

باید جور هندوستان کشد.»طاووس«هرکه را

«هرکه را مال هست و عقلش نيست// روزی آن مال مالشی دهدش// وآنکه را عقل هست وعمادی شهریاریمالش نيست// روزی آن عقل بالشی دهدش»

«هرکه را میخواهی بشناسی یا باهاش معامله کن یا سفر کن.»

«هرکه شيرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد.»

«هرکه نان از عمل خویش خورد// منت از حاتم طائی نبرد»

«هرکی به فکر خویشه کوسه به فکر ریشه.»

شد، ما پالونيم.»خر«هرکی

«هرکی که زن نداره، آروم تن نداره.»

«هر گردی گردو نيست.»

«هر گلی زدی سر خودت زدی.»

«هزار تا چاقو بسازه یکيش دسته نداره.»

«هزار تا دختر کورو یکروزه شوهر میده.»

کمه، یک دشمن بسيار.»دوست«هزار

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

58 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 59: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

رو نمیگيره.»ماهیجای یه قورباغه«هزار

«هزار وعده خوبان یکی وفا نکند.»

«هشتش گرو نهاست.»

«هلو برو تو گلو.»

«هم از توبره میخوره هم از آخور.»

«هم از شوربای قم افتادیم هم از حليم کاشون.»

«همان آش است و همان کاسه.»

است و یک کيله جو.»خر«همان

«هم چوب را خوردیم هم پياز را و هم پول را دادیم.»

«هم حلوای مردههاست هم خورش زندهها.»

«هم خدا را میخواهد هم خرما را.»

«هم خر را میخواهد، هم خرما را.»

«همدون دوره، کردوش نزدیک.»

«همسایه نزدیک، بهتر از برادر دور.»

«همسایهها یاری کنيد تا من شوهرداری کنم.»

«هم فاله و هم تماشا.»

«همکار همکارو نمیتونه ببيند.»

«هم لحافه و هم تشک.»

«هم میترسم هم میترسونم.»

«همنشين به بود تا من از او بهتر شوم.»

«همنشين تو از تو به باشد، تا تو را عقل و دین بيافزاید.»

«همه چيز را همگان دانند.»

نداره.»بارون«همه ابری هم

رو به یک چوب نمیرونند.»خرها«همه

میگزه مارو خرچسونه.»مار«همه رو

«همه سرو ته یه کرباسند.»

«همه قافله پس و پيشيم.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

59 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 60: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«همهکاره و هيچکاره.»

«هم خر و ميخاد هم خرمارو»

مهره نداره.»ماری«همه

«همه ماهی خطر داره بدناميشو صفر داره.»

«هر مرغی انجير نمیخوره.»

«هميشه آب در جوی آقا رفيع نمیره یه دفه هم در جوی آقا شفيع میره.»

خرما نمیرینه.»خره«هميشه

«هميشه روزگار به انسان رو نميکنه.»

«هميشه شعبان، یک بار هم رمضان.»

«هميشه ما میدیدیم یه دفعه هم تو ببين.»

«همينو که زائيدی بزرگش کن.»

«هنوز آش خوره»

«هنوز باد به زخمش نخورده.»

«هنور دهنش بوی شير میده.»

«هنوز سر از تخم در نياورده.»

هنوز تنگت نگرفته تا دوتاش یادت بره»٫یادت برهعاشقی«هنوز گرسنگی نکشيدی تا

«هنوز غوره نشده مویز شده.»

«هنوز دو قورت و نيمش باقی مانده.»

«هوو هوو را خوشگل میکنه جاری جاری را کدبانو.»

«هيچ ارزونی بیعلت نيست.»

«هيچ انگوری دوبار غوره نمیشه.»

نيست.»کاری«هيچ بدهی را به هيچ بستانی

«هيچ بدی نرفت که خوب جاش بياد.»

«هيچ بقالی نميگه ماست من ترشه.»

«هيچ تقلبی بهتر از راستی نيست.»

«هيچ چراغی تا به صبح نمیسوزه.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

60 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 61: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«هيچچيز شرط هيچچيز نيست.»

«هيچ دوئی نيست که سه نشه.»

«هيچ دودی بیآتش نيست.»

«هيچ عروس سياه بختی نيست که تا چهل روز سفيد بخت نباشه.»

«هيچ گربهای برای رضای خدا موش نمیگيرد.»

«هيچکاره، رقاص پای نقاره.»

«هيچکاره و همهکاره.»

«هيچکس از پيش خود چيزی نشد// هيچ آهن خنجر تيزی نشد// هيچ قنادی نشد استادکار// تاکه شاگرد شکرریزی نشد»

«هيچکس را توی گور دیگری نمیگذارن.»

«هيچکس روزی دیگری را نمیخوره.»

«هيچکس نمیگه ماست من ترشه.»

«هيچ گرونی بیحکمت نيست.»

یبرش داشته.»یابو«

اخته و مرد کوسه سن و سالشون معلوم نيست.»یابوی«

پيشآهنگ آخرش توبرهکش میشه.»یابوی«

«یا خدا یا خرما.»

بد.»مار«یار بد، بدتر بود از

«یارب مبادا که گدا معتبر شود» (...گر معتبر شود ز خدا بیخبر شود)

«یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.»

زینکردهاست.»اسب«یار قدیم،

«یار، مرا یاد کنه ولو با یک هل پوک.»

«یا زنگی زنگ باش یا رومی روم.»

غرقش کن منهم روش.»علی«یا

«یا کوچهگردی یا خانهداری.»

«یا مرگ یا اشتها.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

61 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 62: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

سعدی» پيل// یا بنا کن خانهای در خورد دوستی«یا مکن با پيلبانان

«یکی رو تو ده راه نمیدادند سراغ کدخدا رو میگرفت.»

«یک ارزن از دستش نمیریزه.»

«یک مرده به نام به که صد زنده به ننگ.»

«یک انار و صد بيمار.»

«یک بار جستی ملخی، دو بار جستی ملخی، آخر به دستی ملخی.»

گر گله را گر میکند.»بز«یک

]٧[«یک سر است و هزار سودا؛ یکدل دارد و هزار دلبر.»

«یک داغدل بس است برای قبيلهای.»

زندگی کنيم.»خر«یکدم نشد که بی سر

«یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب.»

«یک ذره شاخ بهتر از هزار ذرع دمه.»

«یک من ماست چقدر کره ميده/ کره داره.»

«یکی به نعل و یکی به ميخ.»

«یکی کمه، دو تا غمه، سه تا خاطر جمه.»

«یکی مرد و یکی مردار شد یکی به غضب خدا گرفتار شد.»

«یکی میبره یکی میدوزد.»

«یکی میمرد ز درد بينوایی؛ یکی ميگفت: خانوم زردک میخواهی؟»

«یکی نون نداشت بخوره پياز میخورد که اشتهاش واشه.»

«یکییهدونه یا خل میشه یا دیوونه.»

«یهبام و دوهوا.»

«یهپا چارق، یه پا گيوه.»

«یهپاش این دنيا یه پاش اون دنياست.»

«یهپول جيگرک سفرهقلمکار نمیخواد.»

«یهتب یه پهلوانو میخوابونه.»

«یهتختهاش کمه.» (خل و کمعقل است)

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

62 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 63: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«یهجا ميل و مناره را نمیبينه یه جا ذره رو در هوا میشماره.»

«یهچيز بگو بگنجه.»

«یهحموم خرابه چهلتا جومهدار نمیخواد.»

«یهخونه داریم پنبهریسه، ميون هفتاد ورثه.»

«یهدست به پيش و یهدست به پس.»

«یهدست صدا نداره.»

.»بجنگم«یهدستم سپر بود، یهدستم شمشير، با دندونام که نمیتونم

«یهدیوانه سنگی به چاه میندازه که صدتا عاقل نمیتونن بيرون بيارن.»

«یهروده راست توی شيکمش نيست.»

«یهروزه مهمونيم و صدساله دعاگو.»

«یهروز حالجی میکنه سهروز پنبه از ریش ورمیچينه.»

«یهسال بخور نون و تره صدسال بخور نون و کره.»

افطار کن.»سگ«یهسال روزه بگير آخرش با فضله

«یهسوزن به مردم بزن و یهجوالدوز به خودت.»

«یهسيب و که به هوا بندازی تا بياد پایين هزارتا چرخ میخوره.»

«یهشکم سير بهتر از صدشکم نيمسير.»

«یهعمر گدایی کرده هنوز شب جمعه رو نمیدونه.»

«یهکاسهچی صدتا سرناچی.»

«یهکفش آهنی میخواد و یهعصای فوالدی.»

و چهلکالغ.»کالغ«یه

«یهگوشش دره یهگوشش دروازه.»

«یهالش کردیم نرسيد دوالش میکنيم که برسد.»

«یک دست صدا ندارد.»

«یهلقمه نون بربری من بخورم یا اکبری.»

بهتر از یهده شيشدانگ.»خر«یهمرید

کندن غنيمته.»خرس«یهمو از

«یهمویز و چلقلندر.»

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

63 of 64 1/14/2014 9:44 PM

Page 64: ضربالمثلهای فارسی - ویکیگفتاورد

«یهنه بگو، نهماه رو دل نکش.»

«یهوقت از سوراخ سوزن تو میره یهوقت از در دروازه تو نمیره.»

یه دکمه آورده ميگه یه دست کت و شلوار از روش بدوز

↑http://www.loghatnameh.org/dehkhodaworddetail-39e94170b23246e7b8fa74a9ce13eee1-fa.html

درآیند تعارف واژهنامٔه دهخدا↑ .٢.)/http://www.loghatnaameh.com(لغتنامٔه دهخدا↑ .٣درآیند سودا، واژهنامٔه دهخدا↑ .۴درآیند سودا، واژهنامٔه دهخدا↑ .۵درآیند سودا، واژهنامٔه دهخدا↑ .۶↑http://www.loghatnameh.org/dehkhodaworddetail-

39e94170b23246e7b8fa74a9ce13eee1-fa.html.٧

٢عنوان ١عنوان

»oldid=50298=ضربالمثلهای_فارسی&http://fa.wikiquote.org/w/index.php?titleبرگرفته از «ضربالمثلهاضربالمثلهای فارسیصفحههای دارای پيوند خراب به پرونده: ردههای صفحه

تغيير یافتهاست.٢٠١٣دسامبر ٢٠، ٢٣:٢٣این صفحه آخرین بار در در دسترس است؛Creative Commons Attribution/Share-Alikeمجوز همٔه نوشتهها تحت

را بخوانيد.شرایط استفادهقوانين اضافهای نيز ممکن است اعمال شوند. برای جزئيات بيشتر

ضربالمثلهای فارسی - ويکیگفتاورد http://fa.wikiquote.org/w/index.php?title=ضربالمثلهای_فارسی&printable=yes

64 of 64 1/14/2014 9:44 PM