3
ﮐﻨﻨﺪ ﻧﮕﺎه ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ و ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ را ﺧﻮد ﺛﺎﺑﺖﺎﻃﺒﺎن از ﻓﺮاﺗﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺌﺎﺗﺮﻫﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﮐﻪ ﻣﺮدﻣﯽ ﺑﺮﺷﺎن ﺗﺎﺛ در ﺑﺎرهی را ﺳﺨ ﺳﻮاﻻت ﺗﺌﺎﺗﺮﻫﺎ ﮐﻪ اﺳﺖ رﺳﯿﺪه ﻓﺮا آن زﻣﺎن.ﺳﻨﺪ ﻧﺪﯾﺪهاﻧﺪ راﺎﯾﺶﻫﺎﯾﺸﺎن ( ﮔﺎردﯾﻦروزﻧﺎﻣﻪ) ﮔﺎردﻧﺮ: ﻗﻠﻢ ﺑﻪ(زاﻧﮋادﯾﻦ) ا ﮔﺰﯾﺖ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﮔﺮوهﻪی ﺗﺮ ﻣﻠﯽ ﺗﺌﺎﺗﺮ از ﺑﺮﺷﺖ« ﺳﯿﭽﻮان اﯾﺎﻟﺖ ﺧﻮبزن» در ﺷﺎو ﻓﯿﻮﻧﺎ دﯾﺪن از ﭘﺲ ﭘﯿﺶ ﺳﺎل ﭼﻨﺪ ﮐﻨﺎر ازﮕﯽ . ﻣﯽرﻓﺘﻨﺪ واﺗﺮﻟﻮ اﯾﺴﺘﮕﺎه ﺳﻮی ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﻮدمﻌﯿ ﻣﯿﺎن در ﻣﻦ. آﻣﺪمون ﺑﺮ ﭘﯿﺶﺗﺮ آﻏﻢ ﻋﻠ. ﺷﺪ رد ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪ ﭘﻮل درﺧﻮاﺳﺖ ﮐﻪﺎنﺧﺎ ﺟﻮان ﭘﺴﺮ دو. ﮐﻨﺪ ﮐﻤﮏ ﺗﺎ ﻧﺎﯾﺴﺘﺎد ﻫﻢ ﻧﻔﺮﻣﺎن ﯾﮏ، ﺑﻮد ﮐﺮدهﺎﺷﺎ ﺻﺤﻨﻪ روی ﺗﺒﺪﯾﻞی ﻓﺮد ﺑﻪ را آدمﺎﯾﺶ ﯾﮏ دﯾﺪن ﮐﻨﯿﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﻪ اﺳﺖ ﺳﺎدهﻟﻮﺣﺎﻧﻪ اﯾﻦ اﻟﺒﺘﻪ ﻣﯽرو ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺑﻪ ﻫﺮﺷﺐً ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻘﺪان ﻣﺎ آنﮔﺎه داﺷﺖ، ﺣﻘﯿﻘﺖی ﭼﻨ ا ﮔﺮ. ﻣﯽﮐﻨﺪ اﺳﺖ ﮑﻦ « ﻣﯽزﻧﺪ ﺳﺮﺑﺎزرس» ﯾﺎ«… ﺧﻮبزن» ﺎﯾﺶ دﯾﺪن. ﺑﻮد ﻓﻀﯿﻠﺖ اﺳﻮهﻫﺎی ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺎه ﮐﻪﺎنﮔﻮﻧﻪ ﻣﻮﻗﺖ، ﻃﻮر ﺑﻪ ﮐﻢ دﺳﺖ وادارد، رﻓﺘﺎرﺗﺎن ﺗﻐﯿ و ﻓﮑﺮ ﺑﻪ را

تئاترها باید فراتر از مخاطبان ثابت خود را ببینند و به جامعه نگاه کنند

Embed Size (px)

DESCRIPTION

زمان آن فرا رسیده است که تئاترها سوالات سختی را درباره‌ی تاثیرشان بر مردمی که هرگز نمایش‌هایشان را ندیده‌اند بپرسند به قلم: لین گاردنر - روزنامه گاردین ترجمه‌ی گروه تئاتر اگزیت - شیرین میرزانژاد

Citation preview

Page 1: تئاترها باید فراتر از مخاطبان ثابت خود را ببینند و به جامعه نگاه کنند

تئاترها باید فراتر از جممجمخاطبان ثابت خود را ببینند و به جامعه نگاه کنند

زمان آن فرا رسیده است که تئاترها سواالت سخىبتىبی را درباره‌ی تاثربیربرشان بر مردمی که هرگز مبنمبمایش‌هایشان را ندیده‌اند بربپربرسند.

به قلم: لنبینبن گاردنر (روزنامه گاردین) گزیت (شربیربرین مربیربرزانژاد) ترمججمجمه‌ی گروه تئاتر ا

چند سال پیش پس از دیدن فیونا شاو در «زن خوب ایالت سیچوان» برشت از تئاتر ملی بربیربرون آمدم. من در میان مججمجمعیىبتىبی بودم که به سوی ایستگاه واترلو می‌رفتند. مهھمهمگی از کنار دو پسر جوان ىببىبی‌خامبنمبمان که درخواست پول می‌کردند رد شدمبیمبم. علربیربرغم آجبنجبچه پیش‌تر بر

روی صحنه مبتمبماشا کرده بودمبیمبم، حىبتىبی یک نفرمان هم نایستاد تا کمک کند. البته این ساده‌لوحانه است که فکر کنیم دیدن یک مبنمبمایش آدم را به فرد هببهبهربتربری تبدیل مبیمبم گر چننبینبن چربیربزی حقیقت داشت، آن‌گاه ما منتقدان که تقریباً هرشب به تئاتر می‌رو می‌کند. ااسوه‌های فضیلت بودمبیمبم. دیدن مبنمبمایش «زن خوب…» یا «بازرس سر می‌زند» ممممممکن است مسشمسما را به فکر و تغیربیربر رفتارتان وادارد، دست کم به طور موقت، مهھمهمان‌گونه که شاه لربیربر باعث

Page 2: تئاترها باید فراتر از مخاطبان ثابت خود را ببینند و به جامعه نگاه کنند

می‌شود درباره‌ی خواسته‌هایتان بیشربتربر فکر کنید، یا هدا گابلر موجب می‌شود به عاقالنه بودن نگهداری سالح گرم در مربنربزل شک کنید.

هر مبتمبماشاچی پروپاقرص تئاتر، مبنمبمایشی را سراغ دارد که زندگیش را کمابیش تا حدی تغیربیربر داده است. با این حال سوال واقعی که فکر می‌کنم تئاترها باید از خودشان بربپربرسند این نیست که آیا کاری که اجبنجبجام می‌دهند بر بینندگان مبنمبمایش‌هایشان تاثربیربر می‌گذارد یا خربیربر؛ بلکه باید از خود بربپربرسند آیا آجبنجبچه در سالن‌هایشان می‌گذرد واقعاً تاثربیربر چشمگربیربری برای آهبنهبها که کنش هرگز پایشان به داخل این سالن‌ها نرسیده است به دنبال دارد؟ موضوع درباره‌ی وایک فرد، ارتباط با یک مبنمبمایش مشخص در یک ساختمان مشخص نیست، بلکه درباره‌ی

رابطه‌ی یک مبنمبمایش و یک سالن با جامعه به طور کلی است. این به معنای بررسی برخی سواالت بسیار دشوار درباره‌ی عملکرد تئاترها و هدفشان در قرن ٢١ است. به روی صحنه بردن «زن خوب ایالت سیچوان» در منطقه‌ای که تعداد کن هستند به چه معناست؟ یک تئاتر جممجمحلی چطور ممممممکن است باالىبیىبی کارتن‌خواب در آن سابه آجبنجبچه در داخل دیوارهایش اتفاق می‌افتد بیاندیشد در حاىللىلی که در آنسوی دیوارهایش در میدان اردوگاهی از چادرنشینان ىببىبی‌خامبنمبمان برپا شده است؟ چگونه یک مدیر هربنربری که با لباس رمسسمسمی به تشویق اسپانسرهای احتماىللىلی می‌پردازد، این موضوع را با کار روزمره‌ی تئاتر و مبنمبمایش‌های تولید شده توسط آن که اغلب علیه ارزش‌ها و اهداف سرمایه‌داری هستند تطبیق می‌دهد؟ مهھمهمان‌گونه که ربکا اتکینسون‐لرد اخربیربراً اشاره کرده است، «در شتاب به سوی جرببربران کاهش بودجه‌ی دولىبتىبی در چند سال اخربیربر، آیا واقعاً تبعات جانىببىبی این جممجمحیط مهر که است شده طبیعی دیگر امروز گرفته‌امبیمبم؟ … نظر در را هربنربری کارآفریىبنىبی جدید

برندهای جبتجبجاری را بر روی مبتمبمام هبنهبهادهای فرهنگی‌مان ببینیم.» در سال ٢٠١۴ دایان رَگزدیل در یک سخربنربراىبنىبی به یاد ماندىبنىبی این سوال را مطرح کرد: آیا گر تئاترها می‌خواهند تبدیل به باشگاه تفرجبیجبحی شوند؟ یا می‌خواهند هبنهبهادهای مدىبنىبی باشند؟ انقش باید برتر، هدف عنوان به خودشان بقای دیدن جای به یعىبنىبی باشد، دومی پاسخ بالقوه‌ی خود به عنوان توامبنمبمندسازان و مهھمهمکاراىبنىبی که با کل جامعه کار می‌کنند را درک کنند. رَگزدیل در نقل قوىللىلی از سخربنربراىبنىبی مارک رِیوهبنهبهیل در افتتاحیه‌ی فستیوال ادینبورگ ٢٠١٣

این گونه گفت: مطلقاً موارد بسیاری در و درهم‌رجبیجبخته بسیار گذشته دهه‌ی دو پیام می‌کنم فکر «من می‌کند، در فراهم مکاىبنىبی جبتجبجملی است که اوقاىبتىبی خوش ما تئاترهای گیج‌کننده بوده است: ساختمان‌های نوساز که هزینه‌اش از جممجمحل جببجبخت‌آزماىبیىبی ملی (مالیاىبتىبی داوطلبانه و برگشت‌پذیر)

Page 3: تئاترها باید فراتر از مخاطبان ثابت خود را ببینند و به جامعه نگاه کنند

تامنبینبن شده است و در آن می‌توان با اسپانسرها و حامیان ماىللىلی‌ معاشرت کرد و خود را به یک تیم فوق‌العاده‌ی کار که مهھمهمان‌گونه دیگر سوی از اما کرد؛ مهمان اضافه شامپاین لیوان توسعه و آموزش‌مان نشان می‌دهد مکاىبنىبی هستیم که عمیقاً به عدالت اجتماعی و جممجمحرومیت امهھمهمیت می‌دهد. پس ما به طور هم‌زمان دوست ثرومبتمبمندترین‌ها و جممجمحروم‌ترین‌ها هستیم؟ گر وجود هربنربر هدىففىفی دارد، هدفش چه این پیغامی گیج‌کننده است و مردم هم بو برده‌اند. ا

کساىبنىبی هستند؟ و برای آهبنهبها چه می‌کند؟» ، اجتماع در خود تغیربیربر حال در جایگاه تئاترها بقا تنازع در گر ا است. مطلب لب این فعالیت آن در پیش دهه‌ی یک تنها که جهاىبنىبی از متفاوت کامالً جهاىبنىبی در کارکردشان می‌کردند و چگونگی مهھمهمکاری با دیگران برای افزودن به ارزش این کارکرد را در نظر گر ماموریت یک تئاتر به فروش بیشربتربر بلیت، رشد نگربیربرند، چه فایده‌ای خواهد داشت؟ ابیشربتربر، ساخنبتنبن امربپربراتوری یا بقاء خود تبدیل شده باشد، جایگاه چننبینبن تئاتری از دست رفته

است. این نقل قول طوالىبنىبی اما مرتبط از آلن لنبینبن در وبسایت «اسالنگ‌لو» را مالحظه کنید:

«من اخربیربراً در جلساىبتىبی شرکت کرده‌ام که در آن افرادی بسیار باهوش پرسیده‌اند تئاترهای جممجمحلی ما به چه کار می‌آیند؟ و افرادی بسیار باهوش پاسخشان را با اشاره به نکاىبتىبی درباره‌ی از گسربتربرش سرگرمی زنده در اطمینان جممجمختلط درآمد و حصول مهارت‌ها، جریان‌های رشد سطح ملی داده‌اند. مدت‌ها از آخرین باری که شنیدم کسی باهیجان از تغیربیربراىبتىبی صحبت کند که یک تئاتر مرتبط می‌تواند در سطح جامعه از آن مجحمجمایت کند می‌گذرد. در جببجبحران را تئاترهامبیمبمان هدف بتوانیم که دارد وجود فرصت این است، روبرو آن با هربنربر که فعلی دوباره تعریف کنیم. من سیستمی با مالکیت عمومی می‌خواهم که جممجمخاطب را در رابطه‌ای متفاوت با تئاتر قرار ‌دهد: رابطه‌ای فراتر از مشربتربری. من شبکه‌ی تئاتری را می‌خواهم که به و اهللهلھام‌جببجبخش زنده‌ی سرگرمی ماىللىلی‌شان وضعیت به توجه بدون اجتماع اعضای مبتمبمام پناهگاه عنوان به کوچکی مکان‌های تئاترهامبیمبمان می‌خواهم من ‌دهد. ارائه برانگربیربزاننده باشند برای جوامعی که هم از سوی ریاضت اقتصادی ملی و هم از سوی اقتصاد جهاىبنىبی به و باشند جامعه اقشار مبتمبمام به متعلق تئاترهامبیمبمان می‌خواهم من شده‌اند. کشانده انزوا مشتاقانه به عنوان منبع ثروت عمومی نگهداری شوند، نه این‌که از سوی سیاستمداران مورد سوءاستفاده و آسیب قرار گربیربرند. مهھمهمانند مدرسه‌ها، پزشکان، کانال‌های تلویزیوىبنىبی و پارک‌های

ملی‌مان.» چه کسی به کمربتربر از این راضی خواهد شد؟