Click here to load reader
Upload
exit-theatre
View
222
Download
4
Embed Size (px)
DESCRIPTION
به قلم: یون-چئول کیم (رئیس انجمن جهانی منتقدان تئاتر) ترجمهی شیرین میرزانژاد
Citation preview
رابطهی میان مبنمبمایش و نقد به قلم: یون‐چئول کیم
(رئیس اجبنجبجمن جهاىبنىبی منتقدان تئاتر) ترمججمجمهی شربیربرین مربیربرزانژاد
.١چند سال پیش وقىبتىبی که در مسکو بودم، میگفتند که شروع به صحبت دربارهی «پایان تئاتر» کردهاند. زماىبنىبی نگذشته بود که در تورین، منتقدان تئاتر شروع به صحبت دربارهی «پایان نقد» کردند. نقد مهھمهمیشه بعد از تئاتر میآید (یا قرار است که بعد از تئاتر بیاید)؛ پس تا جاىبیىبی که میدامبنمبم پایان نقد باید پس از پایان تئاتر از راه برسد. این واقعیت، امنیت شغلی ما را
در امان نگه میدارد. گر به تئاتر و نقد در جممجمحدودترین منتقدان اغلب به عنوان «مبتمبماشاچیان ایدهآل» شناخته میشوند، اما واقعاً اینطور نیست. امفهومشان نگاه کنیم، میتوانیم ببینیم که اساس رابطهی میان خالق مبنمبمایش و مبتمبماشاچی این است که جبتجبجربهشان مقارن است، در حاىللىلی که جبتجبجربهی خالق مبنمبمایش و منتقد متواىللىلی است. از این نگاه مشخص، در نظر گرفنبتنبن منتقد به عنوان مبتمبماشاچی
ایدهآل صحیح نیست. کنش به رویداد مبنمبمایشی پاسخی است به این سوال که چرا مبتمبماشاچیان تئاتر با سازندگان این تفاوت با در نظر گرفنبتنبن زمان واحضور دارند. منتقدان به نسبت خصمانهای موضع چننبینبن خود نوبهی به مبنمبمایش خالقان و دارند، دوستانه برخورد آن همزمان آنها با مبتمبماشاچیان در یک مکان، فضاىبیىبی دوستانه میان آنها به وجود میآورد و مهھمهمدىللىلی را میان صحنه و جایگاه مبتمبماشاچیان اجبیجبجاد میکند. بر خالف این جریان، عمل نقد در زماىبنىبی متفاوت و در مکاىبنىبی دیگر اتفاق میافتد. این فاصلهای کنش به آن اجبیجبجاد میکند و هیجان گرم و مسحور کنندهای که بازیگر و مبتمبماشاچی در آن با هربنربری میان مبتمبماشای مبنمبمایش و وا
هم سهیم شدهاند را از بنبینبن میبرد.
کنش دلیل عمدهی دیگری برای تنش میان مبنمبمایش و نقد وجود دارد که این نربیربز ناشی از تفاوت در مکان وقوع جبتجبجربه و وااست. علت، جهت تاثربیربر اجبیجبجاد شده میان این دو است. نقد تئاتر را جبتجبحت تاثربیربر قرار میدهد؛ نه بالعکس— دستکم نه از تئاتر عرصهی فعاالن از بسیاری است. دوطرفه درازمدت در و آن وسیع معنای در تنها تاثربیربر این آىبنىبی. تعامل طریق منحرف را مبتمبماشاچیان برداشت و درک کار، ناعادالنهی قضاوت و سوءبرداشت با منتقدان کوتاهمدت، در که معتقدند میکنند. این ترسی بزرگ است، چرا که نقد منفی میتواند تاثربیربر منفی بر دیدگاه مبتمبماشاچی و نربیربز بر گیشه داشته باشد. ما مبیمبم. موضع اغلب آنها این است که هببهبهربتربرین سیاست نادیده گرفنبتنبن اغلب گالیههای اینچنیىبنىبی را از هربنربرمندان برجسته میشنو
نقدهاست: ید.» «به منتقدان امهھمهمیت ندهید؛ حىبتىبی آنها را نادیده هم نگربیربر
—ساموئل گلدوین کرهای است که میخواهد به دون ژوان عشقبازی را بیاموزد.» «منتقد با
—تریستان برنارد «تنها منتقد مورد احربتربرام من عموم مردم است.»
—ایروینگ واالس، مارک تواین و دیگران گر به نقد احتیاج داشته باشد دیگر «هیچ هربنربرمندی به نقد احتیاج ندارد، او تنها نیازمند تقدیر است. ا
هربنربرمند نیست.» —گرترود اشتاین
گر فیلمی مورد عالقهی منتقدان و جممجمخاطبان باشد، احتماالً فیلم «من یک نظریه دربارهی نقد دارم: اگر گر مورد عالقهی جممجمخاطبان و نه منتقدان باشد، احتماالً مهھمهمچنان فیلم خوىببىبی است. ا بسیار خوىببىبی است. ا
تنها مورد عالقهی منتقدان باشد، یک آشغال بهدرد جبنجبخور است.» — ویلیام فردکنبینبن
«من بیش از حد نقدهای بد در زندگیام دیدهام. در آمریکا، یک هربنربرمند هر چقدر نقدهای بد بیشربتربری دریافت کند، سریعتر رشد خواهد کرد.»
—پایک نام جون متاسفانه یافنبتنبن هربنربرمندان برجستهای که به منتقدان حق برخورد منفی در نقدهایشان بدهند، بسیار دشوار است— که
البته قابل درک هم است. اما با این حال مبنمبمونههاىبیىبی هم وجود دارد: «من ترجیح میدهم منتقد به من مجحمجمله کند تا از من مبتمبمجید کند. وقىبتىبی یک منتقد میگوید فیلمی عاىللىلی که است کاری مهھمهمان میکنند، فیلمها با منتقدان که کاری میبرد. باال را خود شغل امهھمهمیت تنها است، زیاد» عشق روی از نامش «قتل مببمبمربیربرند. تا میدهند آب آن به آنقدر میکنند. گیاهان با گیاهدوستان
است.» —داستنبینبن هافمن
گالیه به را وقتش بیشربتربر گر ا میکند. خدمت تئاتر به مهھمهمواره ىببىبیکفایىبتىبی بردن سوال زیر با منتقد «یک میگذراند، تقریباً مهھمهمیشه حق با اوست.»
—پیربتربر بروک کربثربریت قابل توجهی از فعاالن عرصهی تئاتر در برخورد با نقد و منتقدان خشن هستند، نه به خاطر اینکه فکر میکنند اگر نقد توسط منتقدان بانفوذ نوشته شده باشد، بر کارهایشان نقد مهم نیست، بلکه به این خاطر که میدانند مهم است؛ اتاثربیربر میگذارد. نفرت آنها از نقد سادهلوحانه است. این هربنربرمندان ، شاید مهھمهمچون کودکی که برای احساس دوست داشته مبیمبم؛ که منظورشان شدن از سوی مادرش مدام نیاز به تشویق و مبتمبمجید دارد، میگویند ما به «نقد سازنده» احتیاج دارمبتمبمجید صرف» است. تلوال بنکهد با صراحت مبتمبمام در این باره میگوید:«لعنت به هر چه نقد است! جبتجبحسنبینبن برای من کاىففىفی »
کودکانهی رفتار شکل رقتانگربیربزترین میدهند. ترجیح ارزمسشمسمند ارزیاىببىبیهای به را ىببىبیجا جبتجبحسنبینبن حىبتىبی برخی است.» وجود مبتمبمام با را مثبتش نظر و نقد آن از پیش که میکنند رد را منتقدی منفی نقد که میشود دیده زماىبنىبی هربنربرمندان پذیرفتهاند. چندین منتقد کرهای را میشناسم ‐که البته خود نربیربز جزء آنها هستم‐ که گرفتار چننبینبن تناقضاىبتىبی شدهاند. وقىبتىبی هربنربرمنداىبنىبی را میبینیم که از نقدهای منفی دربارهی کار خودشان عصباىبنىبی میشوند درحاىللىلیکه از نقدهای منفی و تند
دربارهی کار دیگران لذت میبرند، این روند ناخوشایندتر هم میشود. علت دیگر برخورد جبتجبحقربیربرآمربیربز با نقد این است که فکر میکنند قضاوت هبنهبهاىبیىبی است، عادالنه یا ناعادالنه. ترس از این که کارشان در کتاب تارحتیحتخ تئاتر بر این اساس ثبت شود، آنها را به شکلی افراطی به موضعی تدافعی میکشاند تا جاىبیىبی که تالش میکنند مانع قضاوت منتقدان بر کارشان شوند. قبول دارم که ما منتقدان تا حدی مسئول نگاه بدبینانهی آنها نسبت به نقد هستیم. ما اعتماد آنها را از دست دادهامبیمبم، هر از گاهی از ابزار نقد به شکل غربیربرحرفهای استفاده کردهامبیمبم و کارمان را به جانبداری، دوسىبتىبی، پربیربروی از احساسات و… آلوده کردهامبیمبم. بنابراین برخی هربنربرمندان ما را در جایگاهی مبنمبمیبینند که بتوانیم ارزیاىببىبی مفیدی از کارشان ارائه دهیم. با این حال، سوءتعبربیربر دیگری نربیربز دربارهی نقد وجود دارد. وجود عناصر قضاوت سیاه و سفید در نقد تئاتر تا حدی اجتناب ناپذیر است، اما این مبتمبمام ماجرا نیست. نقد، قضاوت هبنهبهاىبیىبی و رمسسمسمی ارزش کار به صورت مثبت یا منفی نیست. نقد گفتماىبنىبی ذهىبنىبی است که منتقد تالش میکند در آن تا حد ممممممکن ىببىبیطرف باشد. مهھمهمانگونه که مهھمهمکارمان مایکل بیلینگتون میگوید:«نقد… سخن پایاىبنىبی نیست: بلکه تنها جببجبخشی از مباحثهی دامبئمبمی
دربارهی طبیعت تئاتر ایدهآل است.»
.٢مبیمبم: برای تنش میان فعاالن عرصهی تئاتر و منتقدان میتواند از رویکرد ما به نقد نربیربز ناشی شود. بگذارید از خودم بگونیکول انگلیسی بازیگر با هم کامالً من بنابراین شود. داده پاسخ آن به و شود شنیده تا مینویسم نقد من مثال، آنها هستند؛ بازیگران از وحشتزدهتر نظر یک از منتقدان میکنم میگفت:«فکر که نیستم جممجمخالف ویلیامسون میخواهند مورد پسند واقع شوند و تاثربیربرگذار هم باشند». من با وجود اینکه وحشتزده نیستم و تالشی هم برای مورد پسند بودن مبنمبمیکنم، اما قطعاً میخواهم که تاثربیربرگذار باشم. و تاثربیربرگذار بودن ‐که یعىبنىبی شنیده شدن و پاسخ گرفنبتنبن‐ در کشور پرسروصداىبیىبی چون کره که مهھمهمه چربیربز پرسروصدا است بسیار مشکل است: سیاست، فرهنگ، شیوهی زندگی، هربنربر و غربیربره. فکر میکنم این فرهنگ منحصربهفرد، تئاتر کره را نربیربز به پرسروصدا بودن واداشته است، هم از نظر فربیربزیکی و هم کربثربر رواىبنىبی. شنیده شدن و پاسخ گرفنبتنبن در چننبینبن شرایطی نیازمند راهکارهاىبیىبی پیچیده و ماهرانه است. من با وجود اینکه ااوقات فردی متشخص و مالحظهکار هستم، جاىبیىبی که در نقدهامبیمبم الزم باشد و جاىبیىبی که ببینم راه دیگری برای ارتباط با هربنربرمندان و جممجمخاطبان بینوا وجود ندارد، مشکلی با صراحت هللهلھجه ندارم. صراحت هللهلھجه در جاىبیىبی که به کار بیاید، به معنای موثر بودن است. یکبار به قدری صرحتیحتح بودم که دربارهی مبنمبمایشی در تئاتر ملی کره نقدی با این عنوان نوشتم:«تئاتر ملی ما را خجالتزده میکند». در این نقد، با دقت و ظرافت به زیباىبیىبیشناسی غربیربرهربنربری و خستهکنندهی کار پرداختم. من صرحتیحتح پرسروصداترین تائک، یون ىللىلی حىبتىبی واقع در دارند. یاد به نقد آن خاطر به مرا هنوز تئاتریها از بسیاری اما بودم، کارگردان کره که بیشربتربرین انتقاد را به منتقدان دارد هم در مالء عام از من مبتمبمجید کرد و گفت که ارزیاىببىبیهای روان و منتقدانهی من قدرت این را داشت که تکاىبنىبی به تئاتر کره بدهد و تغیربیربر را در آن برانگربیربزد. اما من مهھمهمیشه سعی میکنم صراحتم در راستای مباحثه باشد، نه از سر جنگ قدرت. هنگامی که پای خدمت به تئاتر در میان است، در رابطهی میان
هربنربرمند و منتقد تنش بسیار هببهبهربتربر و حىبتىبی مطلوبتر از ىببىبیتفاوىبتىبی است.
.٣
در هبنهبهایت، رابطهی میان مبنمبمایش و نقد واقعاً چندان تفاوىبتىبی با رابطهی بازیگر و منتقد ندارد. هر منتقدی نوع مشخصی از رابطهی متعامل را با تئاتریها برقرار میکند که به نوبهی خود رابطهی میان دو شیوهی هربنربری را مشخص میکند.
در این راستا، میخواهم دربارهی رابطهی بازیگر‐منتقد با مبتمبمرکز بر وضعیت کره صحبت کنم. به طور کلی، چهار نوع وجههی که هستند عالقمند بیشربتربر که مینامثمممم—کساىبنىبی موشکاف منتقدان را اول گروه دارد. وجود کره در منتقد پژوهشگراىبنىبی هومسشمسمند و مطلع از نظریات فرهنگی را از خود ارائه دهند. اینها امهھمهمیىبتىبی مبنمبمی دهند که مطالبشان خوانده شود یا فهمیده شود؛ به رابطهی متعامل با تئاتریها نیازی ندارند، زیرا به عمد آنقدر مرموز هستند که نشود هیچ ارتباطی برقرار کرد. طربنربز ماجرا اینجاست که این شیوه از اواخر دههی ٨٠ میالدی که وظیفهی نقد از دستان استادان قدمبیمبم علوم
انساىبنىبی درآمد و به پژوهشگران جوان تئاتر سربپربرده شد، مرسوم شده است. دستهی دوم را منتقدان آموزشی مینامثمممم— کساىبنىبی که تالش میکنند ارتباط اجتماعی مبنمبمایش را بیابند، قضاوتشان را ارائه دهند و در صورت لزوم به راحىبتىبی نسخههاىبیىبی برای هببهبهربتربر کردن کار نربیربز جبتجبجویز کنند. هنگامی که منتقدان جبتجبجویز میکنند، به آساىبنىبی میتوان حدس زد که رابطهی ناخوشایندی را با تئاتریها اجبیجبجاد میکنند. جبتجبجویز تنها زماىبنىبی مورد پذیرش و احربتربرام قرار خواهد گرفت که جبتجبجربهی کاىففىفی در تئاتر به صورت عملی وجود داشته باشد—تنها در این صورت است که میتوان
رابطهی عمیق و متعامل با هربنربرمندان داشت. من فکر میکنم که به دستهی دوم تعلق دارم. دستهی سوم، منتقدان تفسربیربری هستند که خود را به بررسی موضوع اصلی مبنمبمایش با استفاده از جنبههای هربنربری آن مشغول میکنند. آنها مبنمبمایشنامهها را بدون قضاوت میخوانند. آنها بدون جبتجبجویز جبتجبحلیل میکنند و هیچگونه مناقشهای با تئاتریها به وجود مبنمبمیآورند. آنها مهھمهمواره با هربنربرمندان برخوردی دوستانه دارند و بر مهھمهمنبینبن اساس هم مورد عالقهی آنها هستند. اصل اساسی کار آنها این است که تنها بر اجراهاىبیىبی نقد بنویسند که از آن خوششان آمده است. رابطهای که آنها با هربنربرمندان اجبیجبجاد میکنند دوستانه است اما به هیچ وجه متعامل نیست. به کرّات میبینیم که منتقدان آموزشی گروه دوم، با باالتر
رفنبتنبن سنشان تبدیل به دستهی منفعل سوم میشوند. ىبیىبی برای غوطهور شدن در تفکرات فلسفی خودشان دستهی آخر منتقدان خالق هستند که از تئاتر تنها به عنوان سکواستفاده میکنند. متون آنها بیشربتربر شبیه مقاله است تا یک منبتنبن جبتجبحلیلی، بیشربتربر ادىببىبی است تا انتقادی. آغاز نقدهای آنها بسیار قرار استقبال مورد خوانندگاىبنىبی سوی از آنها مبنمبمایش. پایان از دورتر بسیار پایانش و است مبنمبمایش شروع از پیشتر
میگربیربرند… که به تئاتر مبنمبمیروند. رابطهی آنها با تئاتریها تقریباً اصالً وجود خارجی ندارد. مبیمبم، یا جاىبیىبی در در کره، اجباری به تعلق به تنها یک دسته وجود ندارد. درواقع، بیشربتربر ما به دو یا حىبتىبی سه دسته تعلق دارمبیمبم. نکتهای که میخواهم در اینجا آن را روشن کنم این است که شیوهی عمل به عنوان یک میان دستهها قرار میگربیربر
منتقد، طبیعت رابطهی متعامل با تئاتریها را مشخص میکند. نقد تئاتر در سرتاسر جهان از نظر فضا و قدرتش در حال جبتجبحلیل رفنبتنبن است. طبق گزارش میشل وایس، یکی از منتقدان تئاتر، نقد بیشربتربر و بیشربتربر به دست روزنامهنگاران آماتور که جبتجبجربه و دانششان از تئاتر جممجمحدود است در حال اجبنجبجام شدن است. یا آنگونه که مهھمهمکارمان کالینا استفانووا میگوید، نقد تئاتر هر چه بیشربتربر به سوی روزنامهنگاری زرد یا احساساىبتىبی مبتمبمایل پیدا کرده است. در کره هم کمابیش وضع به مهھمهمنبینبن صورت است. من این را در مبتمبمام دنیا دیدهام، تصویر تاریکی از گرایشات با جممجمحرکتر، و موثرتر راههای گسربتربرش و خودمان فضای اجبیجبجاد وسیلهی به باید ما دارد. وجود تئاتر نقد
ضدروشنفکری اینچنیىبنىبی در سطح جهان جببجبجنگیم. من در کنار مهھمهمکارامبنمبم از طریق فصلنامهمان، نشریهی تئاتر کره که از سال ٢٠٠٠ تا کنون در حال انتشار است، در این
مبیمبم که نقد برای ثبت تارحتیحتخ هربنربری تئاتر ضروری است. راستا تالش کردهام. ما باور راسخی داربرای دمیدن حیات به حرفهی رو به زوال نقد تئاتر، ضروری است که به جببجبحث دربارهی راههای بقا در جممجمحیط مهھمهمیشه در حال
تغیربیربر تئاتر پستدراماتیک ادامه دهیم.
یون‐چئول کیم (رئیس اجبنجبجمن جهاىبنىبی منتقدان تئاتر)
دربارهی اجبنجبجمن جهاىبنىبی منتقدان تئاتر
اجبنجبجمن جهاىبنىبی منتقدان تئاتر در سال ١٩۵۶ در پاریس تاسیس شد. این اجبنجبجمن بیش از ٢٠٠٠ منتقد تئاتر را از بیش از ۵٠ کشور جهان گرد هم آورده است. اجبنجبجمن جهاىبنىبی منتقدان تئاتر، سازماىبنىبی غربیربردولىبتىبی و غربیربرانتفاعی است که طبق اساسنامهی «ب» یونسکو فعالیت میکند. هدف این اجبنجبجمن گردهم آوردن منتقدان تئاتر جهت تروحتیحتج مهھمهمکاریهای بنبینبنامللململلی است. اهداف اصلی آن گسربتربرش نقد تئاتر به عنوان یک نظام و کمک به رشد پایههای اصوىللىلی آن؛ مجحمجمایت منافع اخالىفقىفی و حرفهای گاهی و درک متقابل میان فرهنگها با برگزاری جلسات نقد تئاتر و حفظ و ارتقاء حقوق مشربتربرک اعضای آن؛ و کمک به آبنبینبنامللململلی و تبادل در زمینهی تئاتر به طور کلی است. اجبنجبجمن جهاىبنىبی منتقدان تئاتر در کنار مسسمسمپوزیومها، هر دو سال یک بار کنگرهای جهاىبنىبی و دو بار در سال نربیربز برای منتقدان جوان مسسمسمینار برگزار میکند. زبانهای رمسسمسمی اجبنجبجمن انگلیسی و فرانسه
هستند و مرکز فعالیت آن در پاریس است.