400
ه ب ط خ ر سي ف ت اح ب ش ا ه لاغ ب ل ا ج ه ن ي م ل ع ه ب ط خ ن مي دو

› library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

  • Upload
    others

  • View
    0

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبهاشباح

دومين خطبه علمي نهج البالغه

محمد علي صالح غفاري

Page 2: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير
Page 3: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير
Page 4: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

اشباح تفسير خطبهغفاریاثر محمد علی صالح

Page 5: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

بسم الله الرحمن الرحیم

الحم!!د لل!!ه رب الع!!المین و ص!!لی الل!!ه علی س!!یدنا و موالن!!ا ابیالقاسم محمد و اهل بیته المعصومین المکرمین...

Page 6: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

آ!ز!ا!د!ی! ا!ج!ت!ه!ا!د! ا!س!الم!ی! ب!ه! ب!ر!ک!ت! ا!ن!ق!الب! ا!س!الم!ی! و! ق!ی!ا!م! ب!ن!ی!!ا!ن! گ!ز!ا!ر! ک!ب!ی!ر! آ!ن! ح!ض!ر!ت! آ!ی!ة! ا!ل!ل!ه! ا!ل!ع!ظ!م!ی! ا!م!ا!م! خ!م!ی!ن!ی! ر!ح!م!!ة! ا!ل!ل!!ه! ع!ل!ی!ه! و! ش!ج!ا!ع!ت! و! ر!ش!ا!د!ت! م!ق!ا!م! م!ع!ظ!م! ر!ه!ب!ر!ی! ح!ض!ر!ت! آ!ی!ة! ا!ل!ل!!ه! خ!ا!م!ن!ه! ا!ی! م!د! ظ!ل!ه! ا!ل!ع!ا!ل!ی! ب!ه! د!ا!ن!ش!م!ن!د!ا!ن! ا!ج!!ا!ز!ه! م!ی! د!ه!!د! ح!ق!!ا!ی!ق! ا!س!ال!م!ی! ر!ا! آ!ن!چ!ن!ا!ن! ک!ه! ه!س!ت! و! ال!ز!م! ا!س!ت!،! د!ر! ا!خ!ت!ی!ا!ر! ج!ه!!ا!ن! ع!ل!م! و! د!ا!ن!ش! ق!!ر!ا!ر! د!ه!ن!!د! ت!!ا! د!ا!ن!ش!!م!ن!د!ا!ن! ع!!ا!ل!م! ب!د!ا!ن!ن!!د! د!ر! ه!!ر! ع!ل!م! و! ص!!ن!ع!ت!ی! ا!س!!ال!م! د!س!!ت! ب!!ا!ال! ر!ا! م!ی! ز!ن!!د! و! ع!ل!م! ب!ش!!ر! ر!ا! ب!!ه! پ!ا!ی!!ة! ع!ل!م! ا!ال!ه!ی! و! ص!ن!ع!ت! ر!ا! ب!ه! پ!ا!ی!ة! ا!ع!ج!ا!ز! و! ط!ب! و! ط!ب!ا!ب!ت! ر!ا! ب!ه! پ!ا!ی!!ة! ا!ح!ی!!ا!ی! م!ر!د!گ!!ا!ن! م!ی! ر!س!!ا!ن!د!.! و! ا!ن!س!!ا!ن! ر!ا! چ!ن!!ا!ن! ب!!ه! ع!ل!م! و! د!ا!ن!ش! م!ج!ه!ز! م!ی! ک!ن!!د! ک!!ه! م!ن!ش!!أ! و! م!ص!!د!ر! ع!ل!م! و! ص!!ن!ع!ت! ا!ال!ه!ی! ب!ا!ش!!د!.!

ا!ال!س!الم! ی!ع!ل!و! و! ال! ی!ع!ل!ی! ع!ل!ی!ه!.!.!

م!ح!م!!د!ع!ل!ی! ص!ا!ل!ح! غ!ف!ا!ر!ی!

Page 7: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

فهرست مندرجات

11......................................................................مقدمه12..............................................................ترجمه خطبه

26.........................................شرح مندرجات خطبه شريفه

Page 8: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

»الحمد لله الذی ال یفره المنع و الجمود«...تاجملۀ]: :بخش اول27...................................................»و لیس بما سئل...«

»االول الذي لم يکن له قبلg فيکون شيئg قبله : بخش دوم36......................................................................و ....«

ما اختلف علیه دهرg فیختلف منه الحال و ال کان فی : بخش سوم53.................................................................مکان ....«

»ولو وهب ما تنفست عنه معادن الجبال و : بخش چهارم55...............................................................ضحکت ...« »فانظر ايها السائل فما دلک القرآن عليه من صفته : بخش پنجم

»............................................................................59 »و اعلم ان الراسخون في العلم هم الذين اغناهم : بخش ششم

»............................................................................6776......»هو القادر الذي«... تا جملۀ]: »جالل عزته« بخش هفتم :. …«»الذي ابتدع الخلق علي غير مثال امتثله : بخش هشتم .82

»و ارانا من ملکوت قدرته«... تا جملۀ]: »و داللته : بخش نهم130....................................................علی المبدع قائمه«

137.…«»فاشهد ان من شبهک بتباين اعضاء خلقک : بخش دهم »و کانه لم یسمع تبرأ التابعین من المتبوعین اذ : بخش يازدهم

147..............................................................یقولون...« بخش دوازدهم : »قدر ما احکم فاحکم تقدیرها...« تا جملۀ]: »و

150........................................................….«کیف و انما »و نظم بال تعلیق رهوات فرجها...« تا جملۀ]: »و : بخش سيزدهم

165.............................................................….«هبوطها199..... »ثم خلق سبحانه السکان سماواته...« : بخش چهاردهم

Page 9: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير
Page 10: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

مقدمه

است"اشباح"خطبه دوم علمي نهج البالغه معروف به خطبه که اين خطبه درباره تعريف توحيد، وضعيت ذاتي و وجودي خ!!دا و صفات خ!!دا و راس!!خون در علم و کيفيت خلقت زمين و درياه!!ا و پيدايش باران و فرش!!تگان و مس!!ائل بس!!يار عمي!!ق و علمي بحث

ابتدا اين خطبه شريفه را ترجمه ميکنیم و بعد ب!!ه توض!!يحمي کند.و تشريح مطالب آن مي پردازيم.

شأن نزول خطبه زماني بوده است ک!!ه ي!!ک نف!!ر از مس!!لمانان از موال )ع( خواهش نموده است ک!ه: ي!ا اميرالمؤم!نين ذات مق!دس پروردگار را براي ما چنان واضح و روشن وصف کن ک!!ه گ!!ويي او

را مي بيني و مشاهده مي کني. موال )ع( از اين سؤال بي جا ک!!ه ف!!وق اس!!تعداد بش!!ريت اس!!ت و خداوند به وس!!يله انس!!ان چن!!ان ک!!ه شايس!!ته اس!!ت قاب!!ل وص!!ف نيست غضب کردند و براي اداء جواب باالي منبر رفته اين خطب!!ه

فصيح و بليغ و غرا را ايراد فرمودند.

ترجمه خطبه

ستايش مخصوص خدايي است که بخشش مال و ث!!روت و ي!!ا خ!!ود داري از بخش!!ش ث!!روت و نعمت او را زي!!اد نمي گردان!!د و

Page 11: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

همچنين جود و س!!خادت او را ب!!ه رنج و زحمت نمي ان!!دازد؛ زي!!را هرکس سواي خدا از ثروت خود چيزي ببخشد قه!!را ث!!روت او کم مي شود و ه!رکس س!!واي خ!!دا از ب!!ذل و بخش!!ش خ!ودداري کن!!د مورد مالمت و مذمت واقع مي شود. او خدايي است که اين هم!!ه نعمت هاي پرسود و فاي!!ده ب!!ه بن!!دگان بخش!!يده، نعمت ه!ايي ک!ه عوايد بسيار زيادي دارد و به قس!!مت ه!!اي مختل!!ف قاب!!ل تقس!!يم است. عائله خدا خاليق او هستند که رزق و روزي آنها را ض!!مانت نم!!وده و ان!!دازه ق!!وت و غ!!ذاي آن ه!!ا را مش!!خص نم!!وده و راه رسيدن به آن قوت و روزي ه!!ا ب!!راي کس!!اني ک!!ه اش!!تها و رغبت دارند و طالب نعم خدا هستند يکسان فرموده اس!!ت. خ!!دايي ک!!ه در براب!!ر س!!ؤاالت و خ!!واهش ه!!ا و ي!!ا ع!!دم س!!ؤال و خ!!واهش، س!!خاوتمند و ي!!ا س!!خاوتمندتر ش!!ناخته نمي ش!!ود) يع!!ني ج!!ود و سخاوت صفت ذاتي اوست مرب!وط ب!ه بخش!ش و ع!دم بخش!ش نيست (. خدايي است که اول همه کس و همه چيز ب!!وده م!!اقبلي ندارد که پيش از او کسي يا چ!!يزي باش!!د. ق!!ديم و ازلي اس!!ت. و خدايي است که در آخر زم!!اني و مک!!اني ه!!ر کس!!ي و ه!!ر چ!!يزي هست و انتهايي ندارد تا اين که شيئی بعد از او باشد. خ!!دايي ک!!ه بينايي, بندگان را باز داشته ازاين ک!!ه ب!!ه او برس!!د و ي!!ا ذات او را

درک کند. خدايي که اين همه حوادث و اختالفات روزگ!!ار ب!!ه ذات او اث!!ر نمي گذرد تا اين که تغي!!يري در ذات او داده ش!!ود. خ!!دايي ک!!ه در مکان معين يا غير معين قرار نگرفته تا جايز باشد به مک!!ان ديگ!!ر

انتقال پيدا کند. اگرمعادن کوهها را که جواهرات نفيسي در خود ذخيره نموده اند ببخشد و يا صدف درياها ده!!ان ب!!از کن!!د و آنچ!!ه در دل دارد از فلزات نقره و طال و يا در و مرواريد و يا لؤلؤ و مرجان، هم!!ه اين ها را در اختيار مردم قرار دهد و به آنها ببخشد در جود و بخشش

خدا اثري ندارد که ثروت او را کم يا زياد کند. .هرگز بخشش ه!ا و بخش!ندگي ه!ا از ث!روت و نعم!تي ک!ه در اختيار اوست کم نمي کند و به آخ!!ر نمي رس!!اند. آنق!!در نعمت ه!!ا وثروت ها در اراده خود ذخيره دارد که خواهش بن!!دگان از ازل ت!!ا به ابد, نمي تواند ذره اي از ثروت و قدرت او کم و زياد کند. زيرا او خداي بخشنده اي است ک!ه ج!ود او در براب!ر خ!واهش بن!!دگان فروکش ندارد و ي!!ا اص!!رار اص!!رار کنن!!دگان او را ب!!ه خ!!ودداري از

بخشش وا نمي دارد.

11

Page 12: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

تو اي سائلي که ازمن خواهش مي کني خدا را برايت توصيف کنم، تو وظيفه داري براي شناسايي خداي خود به ق!!رآن مراجع!!ه کني, هر صفتي که قرآن براي او مي شناسد قبول ک!!ني و ب!!ه آن صفت اقتدا کني و از نور هدايت قرآن کسب فيض نمايي. ام!!ا آن تصورات و تخيالتي که شيطان در ذهن ت!!و ايج!!اد مي کن!!د و ت!!و را مکلف مي کند که خدا را چنين و چنان بشناس!!ي، خي!!االتي ک!!ه در کتاب خدا واجب نشده است که درباره او تصور ک!!ني و در س!!نت پيامبر هم دستوري پيدا نميشود که خدا را به آن صفات بخ!!واني و ب!!داني، علم ي!!ک چ!!نين خي!!االتي را ب!!ه خ!!دا واگ!!ذار کن؛ زي!!را اين آخ!رين ح!ق اس!!ت ک!ه خ!!دا ب!!ر ت!!و دارد ک!ه او را ب!!ه ص!فاتي ک!!ه فرم!!وده وص!!ف ک!!ني و ب!!ه چ!!يزي غ!!ير از آنه!!ا خ!!دا را نخ!!واهي و ن!!داني. يقين ب!!دان راس!!خون در علم کس!!اني هس!!تند ک!!ه خداون!!د معارف صريح و صحيحي در فکرش!!ان ق!!رار داده اس!!ت و آنه!!ا را بي نياز کرده از اين ک!!ه ب!!ا ق!!درت فک!!ر خ!!ود حج!!اب ه!!اي ن!!ور و عظمت را از چه!!ره خ!!داي غي!!بي بردارن!!د و جم!!ال و جالل او را تماشا کنند. راس!!خون در علم کس!!اني هس!!تند ک!!ه ب!!ه هم!!ان علم اجمالي درب!!اره ذات مقدس!!ي ک!!ه پش!!ت پ!!رده غيب پنه!!ان اس!!ت

ب!ا فهم خ!ود"اکتفا ميکنن!!د. خداون!!د ب!ه دلي!!ل همين اع!تراف ک!ه: آنه!!ا را"عاجزند تا وارد چيزي شوند که به آن احاطه علمي ندارند

ستايش کرده است. و همين که حاضر"راسخون در علم"با کلمه نيستند عميقانه در مسائل معضل و مشکلی که ذات مق!دس خ!دا باشد و خدا آنها را به درک آن مسائل مکل!!ف ننم!!وده وارد ش!!وند، همين اعتراف به عجز را به معناي رسوخ در علم ش!!ناخته اس!!ت. پس تو هم اي بنده خدايي که مي خواهي به عقل ناقص خود خ!!دا را چنان که هست بشناسي يا من براي تو توص!!يف کنم، ب!!ه همين علم اجمالي اکتفا کن. هرگز عظمت خ!!دا را ب!!ه عق!!ل و اس!!تعداد

خود اندازه گيري نکن که با اين تفکرات به هالکت خواهي افتاد. زيرا او خداي قدرتمندي است که اگر کسي با وهم و فکر خود ب!!ه سوي او ب!!پرد ت!!ا مرک!!ز ق!!درت او را درک کن!!د و ي!!ا فک!!ري ک!ه از وساوس شيطاني آزاد است فعاليت کند تا فکر خود را به اعم!!اق ملکوت و قدرت او برساند و ي!!ا اگ!!ر دله!!ا مش!!تاقانه ب!!ه س!!وي او حرکت کند ت!!ا کيفيت جري!!ان ص!!فات او را درک کن!!د و ي!!ا اين ک!!ه عقل انسان ها غامضانه خود را به جايي برساند که هيچ مخل!!وقي نميتواند برساند تا علم ذات خ!!دا را درک کن!!د، ي!!ک چ!!نين عق!!ل و

12

Page 13: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

وهمي را که از دايره استعداد خود خارج ش!!ده و مي خواه!!د خ!!ود را به جايي برساند که نمي تواند، از ساحت قدس خود, پ!!رت مي کند. در اين صورت اين فکر متجاوز در مهاوي و مهالک غيب عالم متحير و سرگردان مي شود و عاقبت خ!!ود را خالص!!انه ب!!ه خ!!داي سبحان مربوط مي کند و بعد از آن که توسري خورده و از ج!!ايي که حق ورود نداشته برگشته، اعتراف مي کند که با رنج و زحمت و تالش و کوشش نمي تواند به حقيقت معرفت ذات خدا برسد و اعتراف ميکند که ذره اي از جالل و عزت خ!!دا در خ!!اطره عقال و

دانشمندان خطور نميکند. خدا کس!!ي اس!!ت ک!!ه اين هم!!ه خالي!!ق را ب!!دون اين ک!!ه س!!ابقه و نقشه و نمونه اي دراختيار داشته باشد آفريده است و هيچ ق!!انون و قاعدهای پيش از او نبوده تا بر اساس آن چه از خدايي که پيش از او بوده باش!!د خالي!!ق خ!ود را بيافرين!!د. او خ!!دايي اس!!ت ک!ه از ملکوت قدرت خود و عجايب آثار حکمت خود نمون!!ه ه!!ايي ب!!ه م!!ا نش!!ان داده اس!!ت ک!!ه م!!ا را از مس!!ير حجت و دلي!!ل مجب!!ور ب!!ه اعتراف به عظمت خود نموده است. درنتيجه خاليق بي س!!ابقه اي که صنعت او و نشانه هاي حکمت او ميباشند براي ما ظاهر ش!!ده اس!!ت. پس ه!!ر آنچ!!ه را ک!!ه او آفري!!ده اس!!ت حجت و دلي!!ل ب!!ر عظمت و ق!!!درت او مي باش!!!د. گرچ!!!ه مخلوق!!!ات او س!!!اکت و صامتند ولي از نظر داللت بر ربوبيت او ناطق و گويا مي باشند و

داللت تمامي مخلوقات بر خداي آفريننده قائم شده است. اي خ!دا من خ!!ود گ!!واهي مي دهم ک!!ه ه!!ر کس ت!!و را ب!!ه اين موجودات و مخلوقات متباين که از ترکيب گوش!!ت و اس!!تخوان و ساق و مفصل به وجود آمده اند و نشانه تدبير و حکمت تو هستند تشبيه کند، دل يک چ!نين انس!ان تش!!بيه گ!ر ب!ه مع!رفت ت!و آش!!نا نشده است و يقين پيدا نکرده است که شريک و ش!!بيه ن!!داري؛ و گويا نشنيده است که چگونه پيروان پيشوايان باط!!ل از پيش!!وايان خود متنفر مي شوند و اعتراف مي کنند که اي پيش!!وايان باط!!ل! ما بسيار گمراه بوديم که ش!!ما را براب!!ر خ!!دا ش!!ناختيم و اط!!اعت کرديم. چقدر دروغ هاي واضح گفتند کساني که از معرفت ت!!و اي خدا عدول کردند و تو را به بت ها تشبيه کردن!!د و ب!!ا وهم ن!!اقص خود خدا را به زيور مخلوقي آراستند و مانند مواد و اجسام ع!!الم ذات مقدس تو را به فک!!ر خ!!ود تجزي!!ه نمودن!!د و ت!!و را براب!!ر اين

مخلوقات مختلف القوا قرار دادند.

13

Page 14: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

من گواهي مي دهم هر کس تو را مساوي خلقي از خاليق ت!!و بداند و تو را تشبيه ب!!ه خالي!!ق گردان!!د از مع!!رفت ذات ت!!و ع!!دول کرده و کسي که از معرفت تو عدول کن!!د ک!!افر اس!!ت؛ ب!!ه دلي!!ل آيات محکم تو ک!!ه مش!!رکين را ک!!افر مي دان!!د و ب!!ه داللت حجت هاي قاطع، که هر کس تو را شبيه به مخلوق!!ات بدان!!د منح!!رف و

کافر است. من گواهي مي دهم تو خدايي هستي که از نظر قضاوت عقل نامتن!!اهي هس!!تي. هرگ!!ز در مع!!رض ورود تفک!!رات م!!ردم ق!!رار نميگیری تا تو را به کميت و کيفيت بشناس!!ند و هرگ!!ز در خ!!اطره متفکرين و دانشمندان ق!رار نمي گ!!يري ت!!ا در نتيج!!ه مانن!!د س!اير

معقوالت و معلومات محدود و قابل تصرف باشي. خدايي که همه چ!!يز را در ع!!الم ب!!ه ص!!ورت عجي!!بي حکيمان!!ه مهندسي نموده و امر حيات و معاش او را با لطائف عجيبي اداره نم!!وده، ه!!ر کس!!ي و ه!!ر چ!!يزي را در جهت خلقت خ!!ود ب!!ه راه انداخته، به کیفیتی که ي!!ک مخل!!وق از ح!!دود خلقت خ!!ود نميتوان!!د تجاوز کند. در ظرفيت وجودي خود حرکت مي کن!!د ب!دون اين ک!ه زيادتر برود يا پيش از وصول به انتها متوقف گردد. چن!!ان ح!!رکت را براساس خلقت آسان کرده است که هيچ کس يا هيچ چيزي در مسير خلقت خود و ح!!رکت خ!!ود رنج و زحمت نمي بين!!د. چگون!!ه ممکن است مخلوقات در مسير خلقت خود رنج و زحمت ببينند با اين ک!!ه تم!!امي ام!!ور و مس!!ائل ب!!ر طب!!ق علم و مش!!يت او ق!!رار

گرفته است. خ!دايي ک!ه اين هم!ه ان!واع مخلوق!ات را ب!دون تفک!ر و تأم!ل آفري!!ده اس!!ت) زي!!را علمش کام!!ل اس!!ت و تفک!!ر از ل!!وازم علم ناقص است (بدون اين که در ضمير و باطن خود نقشه اي بکش!!د و بر طبق آن نقشه مخلوقات را خل!!ق کن!!د و ي!!ا ب!!دون اين ک!!ه از حوادث روزگار تجربه ب!!ه دس!!ت آورد و علمش محص!!ول تجرب!!ه و آزمايش باشد و بدون اين ک!!ه ب!!ر ايج!!اد اين هم!ه خالي!ق عجيب و بيسابقه از کسي کمک بگيرد. پس به امر و فرمان خود همه کس و ه!!ر چ!!يز را در انته!!اي کم!!ال آفري!!ده و هم!!ه کس اع!!تراف ب!!ه اطاعت اونموده دعوت او را اجابت کردهاند. موجودات کم ک!!ار و تنبل نمي توانند با کند کاري خود اراده او را متوقف کنند ي!!ا ب!!راي رس!!يدن ب!!ه مق!!درات خ!!ود ام!!روز و ف!!ردا ک!!ار او را ب!!ه تعطيلي بکشانند. پس هر چيزي را در نهايت اعتدال آفريده اس!!ت. کجي و

14

Page 15: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

اعوجاج را از آف!!رينش دور س!!اخته، ح!!دود ه!!ر کس و ه!!ر چ!!يز را روشن نموده، بين اين هم!!ه مخلوق!!ات و موج!!ودات ض!!د يک!!ديگر سازش و ماليمت به وجود آورده و وسائلي که آنه!!ا را ب!!ه يک!!ديگر نزدي!!ک کن!!د ف!!راهم ک!!رده، ي!!ا ع!!واملي ک!!ه اجن!!اس مختل!!ف را از يک!!ديگر در ح!!دود مهندس!!ي ج!!دا مي کن!!د آم!!اده س!!اخته اس!!ت. خاليقي ب!!دون س!!ابقه ک!ه خيلي حکيمان!!ه آن را س!!اخته، ب!!ر طب!!ق اراده و نقشه خود بدون سابقه ایج!!اد ک!!رده اس!!ت. فواص!!لي ک!!ه موجودات و مخلوقات با يکديگر دارند را به نظم و نظام در آورده مبادا از يکديگر دورتر يا نزديک تر شوند, بين اين فواص!!ل ارتب!!اط برق!!رار ک!!رده و همچ!!نين ان!!واع و ازواج موج!!ودات را ب!!ه يک!!ديگر مربوط کرده است. هوا و فضا را براي کساني که هبوط مي کنند و يا همراه اعمال مردم باال مي روند طوری ساخته که اين صعود

و هبوط را خيلي آسان قرار داده است. خداوند آس!!مان و ي!!ا افک!!ار م!!ردم را بع!!د از آن ک!!ه آل!!وده ب!!ه خرافات بود به سوي خود دعوت کرد. اين آس!!مان و ي!!ا افک!!ار در مسير تق!دير خداون!د متع!ال ب!ه يک!ديگر پيوس!ته ش!!د. ب!ه وس!!يله انسان ها درهاي ساکت و ص!!امت ط!!بيعت را ب!!از ک!رد و در کمين جنايت کاران شهاب هاي ثاقب و سوزنده قرارداد) ت!!ا اگ!!ر دس!!ت به خرابي دين خدا بزنند با آن شهاب ها آنها را بسوزاند (و خداوند اين کرات آسمان را و يا افکار بشريت را در نظام طبيعي تکويني خ!!ود در آورد مب!!ادا ک!!رات در فض!!ا و افک!!ار در ه!!وي و ه!!وس سرگردان شوند. ب!!ه هم!!ه ک!!رات و افک!!ار دس!!تور داد ک!!ه تس!!ليم مقدرات او باشند. خورشيد را يک آيت روشن ب!!راي روز ق!!رار داد و ماه را هم آيتي که با نور خود در شب ها م!!ردم را ه!!دايت کن!!د. اين مظاهر ماه و خورشيد خواه طبيعي باشد يا انساني، هريک را در مجراي خود به جري!ان ان!!داخت و س!!ير آنه!ا را در درج!اتي ک!ه خود معين کرده است مقدر فرمود تا با اين سير م!!اه و خورش!!يد بين شب و روز, فاصله بيندازد و آن دو را از يکديگر تم!يز ده!د ي!ا به وسيله گردش ماه و خورشيد و ستارگان حساب سال و ماه را براي مردم تعيين کن!!د. بع!!د هم افالک و ک!!رات را در فض!!اي خ!!ود بدون تکيه گاه معل!!ق فرم!!ود. زيب!!ايي و زينت فل!!ک را ب!!ه وس!!يله ستارگان که همچون در و مرواريد و يا همچ!!ون چراغه!!ای روش!!ن در فض!!!ا می درخش!!!ند ق!!!رار داد و کس!!!اني ک!!!ه ب!!!راي گ!!!وش کشي) استراق سمع (ب!!ا س!!ازمان دين خ!دا تم!!اس مي گيرن!!د ب!!ه وسيله شهاب هاي ثاقب درخشنده و تبليغات آموزنده هدف ق!!رار

15

Page 16: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

داد. تم!!امي س!!تارگان را در مج!!راي خ!!ود رام و مطي!!ع و مس!!خر فرمان خود نمود خواه ستارگان ثابت باشند و ي!!ا س!!تارگان س!!يار. همچنين هبوط و صعود ستارگان و يا بندگان مؤمن خ!!ود را مق!!در نمود ک!!ه چ!!ه کس!!اني س!!قوط کنن!!د و چ!!ه کس!!اني ت!!رقي نماين!!د. همچ!!نين س!!عد و نحس اي!!ام و روزگ!!ار را در نظ!!ر انس!!ان ه!!اي متخصص معين فرمود. پس از آن که فضا را به وس!!يله س!!تارگان زينت نمود و محل زندگي انسان ه!!ا را در زمين و ع!!والم آس!!مان مقدر کرد عواملي به نام فرشته در ص!!فحه ع!!الم و در ارتب!!اط ب!!ا افکار مردم آفريد؛ عواملي بسيار عجيب و بي س!!ابقه، متص!!ل ب!!ه اراده خدا که در ظاهر و ب!!اطن ع!!الم مش!!غول ب!!ه ک!!ار و فع!!اليت هستند. به وسيله اين فرش!!تگان فاص!!له بين ک!!رات و ذرات را پ!!ر نمود تا به وسيله آن ها تمامي صفحات و قطعات و ذرات عالم به يکديگر متصل و مربوط شود. فضاي خالي را به وسيله فرشتگان پر کرد و اين فضاي خالي که پر است از فرشتگان، صداي تسبيح آن ها در مقام قدس الهي و حجاب هاي غيب همه جا طنين ان!!داز است و در وراي سر و صداي فرشتگان و يا وجود فرش!!تگان ن!!ور عظمت و قدرت خداوند جلوه گر است که اگ!!ر ذره اي از آن ن!!ور آش!!کار ش!!ود پ!!رده گ!!وش ش!!نوندگان و چش!!م بينن!!دگان را مي سوزاند، شنوايي ه!!ا و بين!!ايي ه!ا را ب!!از ميدارد از اين ک!!ه بتوانن!!د ارتباط با عالم غيب پيدا کنند. همه فرش!!تگان و ي!!ا اولي!!اء خ!!دا در حال ذلت و تس!!ليم پش!!ت پ!!رده غيب در ح!!د خودش!!ان ق!!رار مي گيرند. خداوند فرشتگان را به صورت هاي مختل!!ف و ان!!دازه ه!!اي متفاوت خلق کرد؛ هر کدام مجهز به پر و ب!!ال ق!!درت هس!!تند ک!!ه جالل و عظمت خدا را تسبيح ميکنند. هرگ!!ز ادع!!ا ندارن!!د ک!!ه آنه!!ا خاليق را خلق مي کنند بلکه اس!!باب و اب!!زار دس!!ت خ!!دا هس!!تند. اسباب و ابزار قدرت هستند نه اين که خود عامل آفريننده باش!!ند و در خلقتي ک!!ه اختص!!اص ب!!ه خ!!دا دارد مداخل!!ه کنن!!د. فرش!!تگان بندگاني مکرم هستند که هرگز بر اراده و گفت!!ه خ!!دا س!!بقت نمي گيرند و به اراده خود کاري انجام نميدهند بلکه به ام!!ر خ!!دا عم!!ل

مي کنند. خداوند برخي از فرشتگان را امين وحي قرار مي دهد تا پي!!ام الهي را به پيامبران برسانند. امر و نهي خدا به ص!!ورت ام!!انت در اختيار آنها قرار مي گ!!يرد و آن ام!!انت را ب!!ه پي!!امبران ميرس!!انند. خداوند وجود آن ه!!ا را از ش!!ک م!!نزه داش!!ته هرگ!!ز در وحي خ!!دا

16

Page 17: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مداخله نمي کنند که چيزي را کم يا اضافه نمايند. هيچ يک از آنه!!ا از خط رضايت خدا منحرف نميشوند. خداوند خود از م!!اوراء آنه!!ا را کمک ميکند و با آرامش و وقار در برابر بن!!دگان خ!ود ق!رار مي دهد. درهاي آسايش و آرامش را به روي آنه!!ا ب!!از مي کن!!د ت!!ا ب!!ه آساني مج!!د و عظمت خ!!دا را درک کنن!!د و ب!!راي ه!!ر ي!!ک عالمت هاي روشن مشخص نموده تا با آن عالمت ها وحدت ذاتي خ!!دا را درک کنند. فرشتگاني هستند که هرگز بار گن!!اه و معص!!يت ب!!ر آن ها سنگيني نمي کند و روزگار بر آنها نمي گذرد و شک و شبهه ها هرگز اراده آن ها را هدف قرار نمي دهد ت!!ا خللي در اراده آن ه!!ا ايجاد شود. هرگز ظن و گم!!ان ب!!ر يقين آنه!!ا ع!!ارض نمي ش!!ود و همچنين حقد و کينه عليه يکديگر در وج!!ود آنه!!ا ظ!!اهر نميگ!!ردد و حيرت و سرگرداني معرفتي را که به خداوند دارند از آن ها سلب نمي کند و هرگز از عظمت و جالل خدا در س!!ويداي قلب ي!!ا فک!!ر آن ها آرامش پيدا نميش!!ود. وسوس!!ه ه!!ا آن ه!!ا را ب!!ه طم!!ع نمي

اندازد تا بتواند افکار توحيدي آن ها را بکوبد. برخي از آن ها فرشتگاني هستند که ابرهاي م!!تراکم و پ!!ر آب را سازماندهي مي کنند و برخي از آن ها در قله کوههاي بلند قرار گرفته اند و آثاري که مرتبط به کوهه!ا اس!!ت ظ!!اهر مي س!ازند و برخي در دل تاريکي هاي فضا و هوا فعاليت مي کنن!!د. بعض!!ي از آن ها چنان لطيف اند که قدم هاي آن ها س!طح زمين را ش!!کافته به اعماق زمين فرو رفته ان!!د. پس فرش!!تگان در موج!!وديت خ!!ود مانند پرچم هاي سفيدي هستند که در دل هوا و فض!!ا نف!!وذ ک!!رده اند گويي زير آن پرچم ها و يا فرشتگان باد تن!!دی ق!!وي ميوزد ک!!ه هرجا بخواهد آن ها را به ح!!دودي ک!!ه بايس!!تي برون!!د مي رس!!اند. اشتغال به اط!!اعت و بن!!دگي آن ه!!ا را از ه!!ر ک!!اري ف!!ارغ نم!!وده است. رغبت ها و تمايالتي که به لطف خداوند دارن!!د آن ه!!ا را ب!!ه کسي يا جاي ديگری مرب!!وط نمي کن!!د. ش!!يريني مع!!رفت خ!!دا را چشيده اند، از کاسهها و جام هاي پر از محبت تا آن جا ک!!ه ممکن است نوشيده اند، محبت به خدا اسرار وجود آن ها را فرا گرفت!!ه و همچنين خوف از خدا بر وج!!ود آن ه!!ا احاط!!ه نم!!وده اس!!ت. در مسير اطاعت خداوند متعال حرکات و سکنات خود را ب!!ه اعت!!دال آورده اند و اين طول رغبت و گرايش!!ي ک!!ه ب!!ه خ!!دا دارن!!د و دائم مربوط به خ!!دا هس!!تند ذره اي از تض!!رع و خ!!واهش آن ه!!ا را کم نمي کند و آن مقامي که در اطاعت خدا دارند و آن چن!!ان مق!!رب درگاه خدا و وجود خدا هستند از خضوع وخشوع آن ها کس!!ر نمي

17

Page 18: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

کن!!د. هرگ!!ز عج!!بي در آن ه!!ا ب!!ه وج!!ود نمي آي!!د ت!!ا ط!!اعت ه!!ا و اط!!اعت ه!!اي خ!!ود را زي!!اد بشناس!!ند و بش!!مارند. ظه!!ور جالل و عظمت خدا هرگز فروتني آن ها را کم نميکند تا حس!!نات خ!!ود را بزرگ بشناسند. هرگز در طول مدت بندگي و اطاعت، سستي در آن ها پيدا نمي شود. گرايش و رغبت آن ها به خدا ب!ه ج!ايي نمي رسد که با اميد و اطميناني که به خدا دارند مخالفت کنن!!د. هرگ!!ز طول مناجات رطوبت زبان آن ه!!ا را خش!!ک نمي کن!!د. اش!!تغاالت زياد هرگز مالک آن ها نمي شود که ص!!وت و ص!!داي آن ه!!ا را در برابر خداوند متعال قطع کند. در مقام اطاعت و بندگي خدا وض!!ع

قيام و قعود آن ها هرگز به هم نمي خورد. هرگز سنگيني مسؤليت، آن ها را متمايل به اس!!تراحت و کوت!!اهي در امر خدا نمي کند. کندي و غفلت هرگز عزيمت و جديت آن ه!!ا را از بين نمي برد. خدعه ها و عوامل شهوات هرگز همت آن ه!!ا را نشانه نمي گ!!يرد. اراده خ!!دا را ب!!راي روز احتي!!اج خ!!ود ذخ!!يره نموده اند و آن جا ک!!ه مي خواهن!!د رغبت ب!!ه مخلوق!!ات خ!!دا پي!!دا کنند در حرکت به سوي خدا تصميم مي گيرند. هرگز م!!دت زم!!ان بندگي خود را قط!!ع نميکنن!!د و هرگ!!ز درب!!اره ل!!زوم اط!!اعت خ!!دا سستي و کندي بر آن ها عارض نمي شود و هرگز سستي، آن ه!!ا را از لزوم عبادت خدا باز نميدارد. اگر گاهي سس!!تي قلب آن ه!!ا را فرا گيرد بدون اين که از اميد و ترس خدا منقطع شود اس!!باب ت!!رس و ش!!فقت از خ!!دا از آن ه!!ا قط!!ع نمي گ!!ردد. در ج!!ديت و کوشش خود سستي روا نمي دارند. طمع آن ها را وادار نمي کند که از سعي و کوشش خود در اطاعت خدا کوت!!اهي کنن!!د. اعم!!ال گذشته خود را خيلي بزرگ نمي شناسند. اگ!!ر اعم!!ال خ!!ود را مهم بدانند اميدشان از خدا قطع مي شود و ترس و خوف آنه!!ا از خ!!دا برداشته مي ش!!ود. هرگ!!ز از مس!!ير وسوس!!ۀ] ش!!يطان اختالف در عبادت و اطاعت خدا پيدا نمي کنند. هرگ!!ز ب!!درفتاري آن ه!!ا را از يکديگر جدا نمي کند و يا آن ها را وادار به حسد نمي نمايد. ش!!ک و شبهه در مسائل، آن ها را ب!!ه گ!!روه ه!!ای مختل!!ف تقس!!يم نمي کن!!د، همچ!!نين همت ه!!ا و قص!!دهاي مختل!!ف آن ه!!ا را قس!!مت قسمت نمي کند. آن ها در اسارت ايمان به خدا قرار مي گيرند و انحراف و عدول آن ها را از اطاعت خدا آزاد نمي کن!!د و سس!!تي در عبادت آن ها ايجاد نميکند. در اين طبق!!ات آس!!مان ج!!اي پ!!ايي نيست مگر اين که در آن جا فرشته اي درحال سجده اس!!ت و ي!!ا

18

Page 19: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ب!!ه کاره!!اي ديگ!!ر اش!!تغال دارد. ط!!ول م!!دت اط!!اعت و بن!!دگي احتياجشان را به خدا زي!!ادتر ميکن!!د ع!!زت و عظمت پروردگ!!ار در

دلشان زيادتر مي شود. و در تعريف زمين و تسلط جاذبه زمين بر درياها بحث مي کند و"

:"مي فرمايد زمين را با نيروي قوي و وحشتناکي که دارد بر امواج دریا ک!!ه چون شتر نر مي خروشد مسلط کرد. بر لجة دریاها و امواج انبوه مانند کوه. زمين با جاذبه خود امواج دريا را به یک!!دیگر می کوب!!د، مانند دو دست که کف مي زنن!!د، ام!!واج را ب!!ه يک!!ديگر مي کوبن!!د. دراين حال مانند شتر نر زماني که هيجان دارد کف به لب ميآورد. دراين جا درياهاي سرکش متالطم با س!!نگيني ک!!ه دارن!!د در براب!!ر قدرت جاذبه زمين تسليم شدند و زماني ک!!ه زمين درياه!!ا را زي!!ر پاي خود قرار داد هيجان آب ها فروکش کرد و خيلي تسليم و رام

قدرت زمين شد. آن جا که زمين با شانه هاي خود بر اقي!!انوس ه!!ا غلطي!!د پس درياها با يک چنان امواج نيرومند ک!!ه ب!!ه يک!!ديگر کوبي!!ده مي ش!!د تس!!!!ليم ق!!!!درت زمين ش!!!!د و در داي!!!!ره ق!!!!درت زمين رام و اسيرگشت. دراين جا کره زمين با اينکه گردش دارد در ميان موج هاي عظيم دري!!ا خ!!ود را آرام و س!!اکن نش!!ان داد و دري!!ا را از آن نخوت و تکبر و برتري که ادعا مي کرد و باد به دماغ مي ان!!داخت و مانند آب ديگ درغليان بود به ج!!اي خ!!ود نش!!انيد، دري!!ا را ب!!ا آن شدت جرياني که داشت زير سينه خ!!ود درآورد و بع!!د از ج!!وش و خروشي که درياها داشتند آرام و ساکن شدند و از جس!!ت و خ!!يز دست برداشتند و سر جاي خود نشستند. در اين جا که هيجان آب دريا در اطراف واکت!!اف زمين آرامش پي!!دا ک!!رد خداون!!د کوهه!!اي سر به فلک کشيده گردنکش را بر اط!!راف زمين اس!!توار نم!!ود و حرکات زمين را به وسيله اين کوهها و سنگ هاي پا بر جاي ريشه دار به اعتدال درآورد, کوههایی ک!!ه از س!!نگ ه!!اي س!!خت هس!!تند مانند بي!!ني انس!!ان خ!!ود را ب!!ه نم!!ايش درآورده ان!!د. پس زمين از لرزش و تپش در اثر ريشه دوانيدن کوهها در قطع!!ات آن آرامش پي!!دا ک!!رد و دس!!ت از غلي!ان و جوش!!ش خ!ود برداش!!ت، در براب!!ر کوههاي سر به فل!!ک کش!!يده ای ق!!رار گ!!رفت ک!!ه برگ!!ردن زمين

استوار شدهاند. و خداوند بين زمین و کوهها يک فضاي نامتناهي قرار داد و در اين فضا, هوا آفريد تا سکنة زمين از هوا تنفس کنن!!د و بع!!د از آن

19

Page 20: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

که زمين را به تمام وسائل حيات و زن!!دگي مجه!!ز ک!!رد انس!!ان را در کره زمين آفري!د. در این ح!ال خداون!د بياب!ان ه!ايي را ک!ه آب چشمه ها به آن جا نمي رسد و آبياري آن بيابان ه!!ا ممکن نيس!!ت به حال خود واگذار نکرد و مردم را هم مجبور نکرد که از نهرها و رودخانه ها به آن بيابان ه!!اي خش!!ک آب ببرن!!د زي!!را آبرس!!اني ب!!ه بيابان ها به وسيله نهرها ممکن نيست. خداوند براي عالج بي آبي بيابان ها ابرها را آفريد و به وسيله آن ها بيابانهای مرده را زن!!ده

کرد. نباتات و گياه هاي بيابان ها را به وسيله ابرها رويانيد. خداوند ابتدا ابره!!ا را در ه!!وا پراکن!!ده نم!!ود و ب!!ا ن!!يروي ب!!رق ابرهاي پراکنده را به يکديگر جذب کرد. قطعات ابر را به يک!!ديگر نزديک کرد و وضعي به وج!!ود آم!!د ک!!ه بخاره!!ا تب!!ديل ب!!ه آب ش!!د مانن!!د دري!!ايي م!!واج، ن!!يروي ب!!رق در داخ!!ل آن ابره!!ا درخش!!يد و درخشش برق از ابرهايي که مانند کوه روي هم قرار گرفته بودند و متراکم شده بودند تجاوز کرد و همه جا درخشيد. ابرها را پشت سر يکديگر به هم مربوط کرد آن چنان که در اثر ثق!ل و س!!نگيني به سطح زمين نزديک ش!!د. دراين موق!!ع ابره!!ا را در فش!!ار ب!!اد و هوا قرار داد و باران شروع کرد باريدن. و زماني ک!!ه ابره!!ا مانن!!د ش!!تري ک!!ه روي زمين مي خواب!!د س!!ينه ب!!ه زمين گذاش!!ت و ب!!ار سنگين خود را که برداشته بود تحويل زمين داد، به وس!!يله ب!!اران ها از بيابان ه!!اي س!!اکت و ص!!امت گي!!اه و عل!!ف روياني!!د و از دل کوهها و يا بن سنگها علف و هيزم سبز کرد به کيفي!!تي ک!!ه دامن!!ه کوهها و بيابانها زينت يافت و سبز و خرم شد و با اين لباس!!ي ک!!ه از گل ها و گياه ها به تن خود پوشيده بود به خود نازيد و به زينت هايي از گل هاي درخشنده که خ!!ود را ب!!ه آن آراس!!ته ب!!ود افتخ!!ار کرد. خداوند اين گل ه!!ا و گياهه!!ا و عل!!ف ه!!ا را ث!!روتي ق!!رار داد

براي مردم تا روزي حيوانات آن ها باشد. و باز براي اين که انس!!ان ه!!ا بتوانن!!د از سلس!!له کوهه!!ا عب!!ور کنند در اطراف کوهها و يا در دل آنها راههايي ب!!از ک!!رد و ب!!ر س!!ر هر راهي عالمت هايي نصب نمود تا مسافرين بتوانند در آن ج!!اده

ها و راه ها حرکت کنند. خداوند بعد از آن که کره زمين را به تم!!ام وس!!ائل زن!!دگي مجه!!ز کرد و فرمان خود را همه جا گسترش داد مقدر کرد که مالک اين بيابان ها و کوهها و صحراها و درياها انس!!ان باش!!د و انس!!ان را از تمامي خاليق اختيار کرد و او را بهتر و برتر دانست و در نه!!اد اين

20

Page 21: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

انسان و ذات او صفاتي آفريد که مناسب با خ!!الق خ!!ود باش!!د. او را به بهشتي انتقال داد ک!!ه هم!!ه ج!!ور وس!!ائل خ!!ورد و خ!!وراک و

استراحت براي او فراهم باشد. خداوند به انسان اله!!ام ک!!رد ک!!ه چ!!ه اعم!!الي م!!ورد نهي اس!!ت و اعالم کرد ک!!ه اگ!!ر در منهي!!ات اق!!دام کن!!د در مع!!رض معص!!يت و نافرماني خدا قرار مي گيرد، مقام و منزلت خود را ب!!ه خط!!ر مي اندازد. وليکن آدم با اين که هدايت به حالل و حرام ش!!ده ب!!ود ب!!ر آن چه خدا او را نهي کرد اقدام نمود و اين اقدام بر اعم!!ال منهي خداوند متعال مطابقت با علم و مشيت خدا پيدا کرد. پس خداوند بعد از آن که آدم از گناه خود توبه ک!!رد از آن وض!!عيت بهش!!تي او را در وض!!ع دني!!ايي ق!!رار داد ت!!ا س!!رزمين خداون!!د را آب!!اد کن!!د و خداوند به وس!!يله آدم و پي!!امبران حجت خ!!ود را ب!!ر بن!!دگان تم!!ام

کند. خداوند بعد از آن که جان آدم را قبض نمود و او را به آخ!!رت انتق!!ال داد زمين را از ع!!واملي ک!!ه حجت خ!!دا را تأکي!!د مي کنن!!د خالي نگذاشت؛ عواملي که ربوبيت خدا را ب!!ه م!!ردم ابالغ کنن!!د و مردم را به معرفت خداوند متعال ارتباط دهند، بلکه انسان ه!!ا را با دالئل و براهين به زبان پيامبران مرسل و دارندگان وداي!!ع الهي متعهد کرد. همين طور قرني بع!د از ق!!رن ديگ!!ر ت!!ا اين ک!!ه حجت هاي خدا به وسيله پيامبر ما محمد )ص( تکمي!!ل ش!!د و بش!!ارت و انذار خداوند متعال به نهايت خ!!ود رس!!يد. و بع!!د خداون!!د در زمين ارزاق بن!!دگان خ!!ود را مق!!در ک!!رد و زي!!اد و کم نم!!ود و آن را ب!!ر بن!!دگان خ!!ود قس!!مت نم!!ود. ب!!رخي ه!!ا را در مض!!يقه ق!!رار داد و ب!!رخي را در وس!!عت، و در انته!!ا تع!!ادل ب!!ه وج!!ود آورد ت!!ا ب!!ا اين وسعت معاش و تنگي آن بندگان خود را آزمايش کند و ب!!ه خ!!وبي ها و بدي ها آشنا س!!ازد، و همچ!!نين معل!!وم دارد ک!!ه چ!!ه کس!!اني شکر خدا را به جاي مي آورند و بر مق!درات الهي غ!ني باش!!ند ي!ا فق!!ير، ص!!بر مي کنن!!د. پس از آن فق!!ر و ن!!اداري را ب!!ه وس!!عت و سرمايه داري مقارن ساخت. همراه سالمتي ح!!وادث و آف!!اتي ب!!ه وجود آورد و به گش!!ايش و خوش!!حالي، غم و غص!!ه و ن!!اراحتي را مقرون ساخت. مدت زندگي را براي بندگان مقدر کرد؛ به بعضي طول عمر و به بعضي عمر کوتاه داد. عمر عده اي را جلو و عده اي را به تأخير انداخت. اسباب و وسائل مرگ و م!!ير را ب!!ه م!!وت متصل ک!رد و اين عوام!!ل م!!رگ را در وج!ود انس!ان ق!!رارداد، ب!ه

وسيله مرگ خوشي ها و زندگي ها را قطع نمود.

21

Page 22: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

او خدايي است که عالم اس!!رار اس!!ت. ض!!ميرها و ب!!اطن ه!!ر کسي را مي داند از راز و نج!!واي مخفيان!!ه خ!!بر دارد. همچ!!نين از خاطره ها و ظن و گمان ها آگاه است. آشنايي به اقدامات ج!!دي مردم دارد. از خيانت چشم ها با خبراست و از آنچ!!ه در دله!!ا مي گذرد آگاه است و آنچه در عالم غيب است مي دان!!د. همين ط!!ور صداهاي بسيار مخفي که پرده گوش ها براي شنيدن آن ها آم!!اده مي شود، و صف حشرات و مورچگان و حشرات ذره بيني را مي داند. ج!اي ح!رکت ميک!!روب ه!!ا و حش!!رات بس!!يار کوچ!!ک را مي شناسد. صداي ناله مادران ) انسان یا حيوان (براي بچه هاي خود را مي شناسد. همچنين صداي مخفي قدم حش!!رات و حيوان!!ات و حرکت مورچگان را روي ص!!فحه ه!!ا مي دان!!د و مرک!!ز ش!!کوفايي حبه ها و هسته ها در البالي پوست و تنه درخت ها را مي شناسد. جاي حيوانات وحشي را در ميان غارهاي کوه و وادي ه!!ا و مرک!!ز جنگ و س!!تيز آنه!!ا را در اين غاره!!ا مي بين!!د و مي دان!!د. همچ!!نين مخفي گاه حشرات را البالي درخت ها و پوس!!ت درخت ه!!ا ک!!امال ميشناسد. محل رويش و جوشش برگه!!ا را از مي!!ان ش!!اخه و تن!!ه درختان ميشناسد. جاي پيدايش و رويش نطفه را از البالي رگها و اعصاب پشت پدر مي شناسد و همچنين جاي بس!!ته ش!!دن نطف!!ه البالي گوش!!ت ورحم م!!ادر را ک!!امال مي دان!!د و ميشناس!!د. مرک!!ز ريزش قطرات باران در آن جا که روي هم ت!!راکم پي!!دا مي کن!!د و بخاره!!ا ب!!ه قط!!رات تب!!ديل مي ش!!ود را مي دان!!د و آن ج!!ا ک!!ه گردبادهاي تند و طوفان ه!!اي ش!!ديد مي وزد و زمين را ب!!ا گ!!رد و غباري که دارد جاروب مي زند، چه ذره هايي را به هوا يا ش!!رق و غرب مي برد، همه اين ها را مي شناسد. يا آن ج!!ا ک!!ه ب!!اران ه!!ا تبديل به سيل مي شود و آثار سطح زمين از خاک و سنگ و گي!!اه را مخفي مي کند مي شناسد. همچنين جاي پيدايش نباتات زمين را داخل تل هاي ريگ و ماسه روان کامال مي شناس!!د. ج!!اي الن!!ه سازي پرندگان را درقل!!ه کوهه!!ا ک!!امال مي شناس!!د. آن ج!!ايي ک!!ه حيوانات در دل النه هاي خود شب هاي تاريک سر و صدايي دارند منطق آنها را مي شنود و مي داند. آنچ!!ه را ص!!دف ه!!ا در اعم!!اق دريا از در و مرواريد در شکم خود مي پرورانند مي شناسد. آنچ!!ه را امواج درياها در حمايت خود مي گيرد و آنه!!ا را حف!!ظ مي کن!!د مي شناسد. آنچه شب هاي تاري!!ک در دل خ!!ود پنه!!ان مي کن!!د ي!!ا آنچ!!ه در روز روش!!ن ش!!عاع آفت!!اب ب!!ر آن ميتاب!!د و آنچ!!ه طبق!!ات

22

Page 23: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

تاريکي در پي خود ظاهر مي سازد و يا روش!!نايي نورخورش!!يد آن ها را ظاهر مي کند. اثر ه!!ر ق!!دمي از حيوان!!ات و حش!!رات و ه!!ر نوع حرکتي را خواه بسيار مخفي يا آشکار باشد مي داند. صدايي که کلمات در دهان انسان ايجاد مي کند پيش ازآن ک!!ه ب!!ه گ!!وش شنونده برسد و پيش از آن که لب هاي خ!!ود را جنبش ده!!د هم!!ه اين ه!!ا را مي دان!!د. قرارگ!!اه ه!!ر نفس!!ي از نف!!وس انس!!ان ه!!ا ي!!ا اهدافي که انسان هاي مختلف دارند را مي داند، همچنين سنگيني هر ذره اي از ذرات ماده را و همهمه ه!!اي دروني ه!!ر انس!!اني را مي شناسد. آن چه از ثمرات و مي!!وه ج!!ات ک!!ه از درخت ه!!ا مي رويد و يا برگ هايي که از درخت ها ساقط ميشود و يا ج!!اي ورود نطفه انسان ها و حيوانات و يا پيدايش لخته هاي خون و نطفه ک!!ه تبديل به مضغه مي شود هم!!ه اين ه!!ا را مي دان!!د و مي شناس!!د. هر خلقي از مخلوقات که در دل زمين و يا صلب و رحم ها پنه!!ان است و ظاهر ميگردد و هر سلولي از سلول هاي نباتي وانس!!اني، همه اينها را مي داند بدون اين که در اين دان!!ايي و توان!!ايي رنج و زحمتي در وجود او پيدا شود و يا عارضه اي در اثر حفظ اين همه مخلوقات در وجود او عارض شود. بدون اين که در تف!!ويض ام!!ور مردم و تدبير اداره مخلوقات خستگي در وجود او پيدا شود؛ بلک!!ه اين علم و قدرت خدا است که در ظاهر و ب!!اطن هم!!ه چ!!يز ناف!!ذ شده، شمارش همه مخلوقات را با تمام مشخصات مي شناسد و عدالت او همه کس و همه چيز را فرا ميگیرد. لطف خدا و فض!!ل و رحمت او هم!!ه را در خ!!ود ف!!رو ب!!رده؛ باهم!!ه اين ه!!ا بش!!ريت توانايي ندارد که حقيقت ذات خ!!دا را چن!!ان چ!!ه شايس!!ته اوس!!ت

بشناسد. درآخرين قسمت از اين خطبه شريفه موال )ع( ح!!الت تش!!کر"

: "و تواضع خود را بيان مي کند و عرضه مي دارد پروردگارا ت!!و اهليت ب!!راي توص!!يف و تعريف!!ات زيب!!ا داري ک!!ه شماره آنها بس!!يار و الزم اس!!ت این چ!!نین ت!!و را حم!!د و س!!تايش کنند. اگر امي!!دها و آرزوه!!ا ب!!ه س!!وي ت!!و باش!!د ت!!و به!!ترين کس!!ي هستي که مرجع آرزوهاي مردم باشي و اگر اميدها به تو باشد ت!!و

بهترين کسي هستي که الزم است به او اميدوار باشند. پروردگارا خودت به من توفيق دادي ب!!ه مس!!ائلي ک!!ه بج!!ز ت!!و کسي را این چنین نمي توانم ستايش کنم و به غ!!ير ت!!و نمي ت!!وانم کس!!ي را ثن!!ا گ!!ويم و اين تعري!!ف و توص!!يف ه!!ا را نمي ت!!وانم ب!!ه جاهايي ببرم که نا اميدي پيدا شود يا کس!!اني را س!!تايش کنم ک!!ه

23

Page 24: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

در معرض شک و شبهه مي باشند. تو هستي که زبان مرا از مدح آدم ها بازداشتي و ستايش مرا از مخلوق!!ات خ!!ود ک!!ه ت!!و آنه!!ا را تربيت مي کني منصرف نمودي چرا ک!!ه اگ!!ر کس!!ي کس دیگ!!ر را مدح کند مستحق اجر و ثواب از ممدوح اس!!ت؛ ک!!ه ب!!ه او پ!!اداش

بدهد يا بخشش معروف و مشهوري به او عنايت کند. پروردگارا اين مقام, مقام کسي است ک!!ه توحي!!د و وح!!دانيت را منحصر به تو مي داند و هيچ کس را مستحق يک چنين ستايش

ها و مدح ها نمي شناسد. پروردگارا من به تو احتياج دارم، چنان احتياجي که جز فضل و بخشش تو کسي نمي توان!!د آن را برط!!رف کن!!د و هيچ کس نميتواند مرا از دايره فقر و احتياج خارج کند مگر جود و بخشش تو.

پروردگارا در اين مقام، رضايت خود را ب!!ه من م!!رحمت کن و من را بي نياز کن ازاين که دست حاجت به ماسواي تو ب!!برم. ت!!و

بر هر کاري قادر و توانا هستي.

24

Page 25: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

شرح مندرجات خطبه شريفه

- توصيف خداوند تبارک و تعالي به اوص!!افي ک!!ه مخص!!وص ذات1مقدس اوست و ظهوراين صفات در غير او محال و ممتنع است.

- وظيفه انسان ه!!ا در ش!!ناخت ذات مق!!دس خ!!دا ک!!ه آي!!ا راهي2 دارند و مي توانند در ذات مقدس خ!!دا تفک!!ر کنن!!د ک!!ه ب!!ه وس!!يله شعور خود يا وسايل خود به سوي ذات مقدس خدا حرکت کنند و آن چنان که اشياء و اشخاص را مورد مطالعه قرار مي دهند ذات مقدس خ!!دا را ن!!يز م!!ورد مطالع!!ه قراردهن!!د؟ ي!!ا ح!!رکت ب!!ه اين کيفيت به سوي ذات مقدس خدا ممتنع اس!!ت؛ و دالئ!!ل امک!!ان ي!!ا

امتناع اين حرکت. - شرح و بسطي در تعريف خاليق و بدايع خلقت خداون!!د متع!!ال3

و تسلط خدا بر آفرينندگي. - شرحي درکيفيت خلقت آسمان و ساخت کرات و ستارگان که4

چگونه آنها را ساخته و به يک!!ديگرارتباط داده و فوائ!!د وج!!ودي آنها براي خلق خدا.

- شرح و بسطي مربوط به فرشتگان و اعم!!الي ک!!ه ب!!ه وس!!يله5 آنها انجام ميگيرد و اثبات اين حقيقت که آيا آنها عام!!ل س!!ازنده و

آفريننده اند يا اسباب و ابزار آفرينندگي. - در تعري!!ف خلقت زمين و ح!!اکميت ک!!ره زمين ب!!ر درياه!!ا و6

کيفيت خلقت کوهها و فوائد وجودي آنها. - کيفيت پي!!دايش ب!!رف و ب!!اران و ص!!نعت عجيب خ!!دا در ايج!!اد7

برف و باران. - درتعريف خلقت آدم بع!!د از تکمي!!ل س!!اخت آس!!مان و زمين و8

اثبات اين حقيقت که اين همه ضد و نقيض ها هم!!ه ب!!راي تعليم وتربيت انسان به وجود آمده است.

- حکمت تقدير موت و حيات در اين زندگي دنيا.9

25

Page 26: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

- وصفي در کيفيت آگاهي و آشنايي ذات مقدس خداوند متعال10 به جزئيات و کليات امور و حوادث و يا به خالي!!ق ب!!زرگ و کوچ!!ک

عالم. - تشکرموال )ع( از خداوند متعال که يک چنين علم و قدرتي به11

او داده است که مي تواند خداي خود را چنان که شايس!!ته اوس!!تتعريف و تمجيد کند.

بخش اول

»الحمد لله الذی ال یفره المنع و الجمود«...تا جملۀ-:»و لیس بما سئل...«

مطالب مورد توجه: اول، بخش!!ش ي!!ا ع!!دم بخش!!ش خ!!دا نقص و کس!!ري در خ!!زائن

نعمت و ثروت او ايجاد نمي کند. دوم، تمامي خاليق عيال او و روزي خ!واران او هس!تند، ب!راي ه!ر

کسي و هر چيزي راه حصول روزي را آسان کرده است. س!!!وم، خ!!!دا اول اس!!!ت، پيش از او کس!!!ي و چ!!!يزي نيس!!!ت، و

آخراست بعد از او چيزي وجود ندارد. چهارم، عظمت خدا ديد انس!!ان ه!!ا را ب!!از مي دارد از اين ک!!ه ب!!ه

ذات او برسند و يا ذات او را درک کنند. پنجم، حوادث روزگار بر ذات او اثر نمي گذرد تا تغييري در ذات و

صفات او به وجود آورد. ششم، مکان مخصوصي ندارد ک!!ه انتق!!ال از آنج!!ا ب!!ه ج!!اي ديگ!!ر

ممکن باشد. هفتم، تمامي آفرينش از درياها و صحراها و معادن، خزائن ث!!روت اوس!!ت؛ هرگ!!ز کم و کس!!ري در ث!!روت او پي!!دا نميش!!ود و س!!ؤال سائلين و يا اصرار اصرارکنندگان ب!!اعث نميش!!ود ک!!ه س!!خاوت او

فروکش کند. است. وف!!ر، وف!!ور، واف!!ر، ب!!ه اص!!طالح ادبي"وفر" از کلمه "يفر"

رب, يض!!رب, ک!!ه در افع!!ال مض!!ارع مثال واوي اس!!ت از ب!!اب ض!!معلوم واو آن ساقط مي شود.

وف!!ور ب!!ه معن!!اي ف!!راواني اس!!ت و ظ!!اهرا آن فراوانيه!!ایی را ب!!ه نمايش ميگذارد که از طريق خودداري از ب!!ذل و بخش!!ش ف!!راهم

26

Page 27: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مي شود. ب!!رخي انس!!ان ه!!ا ب!!راي اين ک!!ه ثروتش!!ان کم نش!!ود و هميشه زياد باشد از بذل و بخشش مال خ!!ود خ!!ودداري مي کنن!!د مبادا بخشش باعث کمي ثروت آن ها گردد. پس ث!روت آن ه!ا در حال وفور و زيادي باقي مي ماند. موال )ع( مي فرمايد: اگ!!ر خ!!دا از بذل و بخشش خودداري کند اين عدم بخشش ب!!اعث نمي ش!!ود که ثروت او زياد بمان!!د و ي!!ا اگ!!ر ببخش!!د ث!!روت او کم ش!!ود زي!!را ثروت خدا قدرت سازندگي و آف!رينش خداون!د متع!ال اس!!ت. اين قدرت س!ازندگي آن هم در ارتب!اط ب!ا ي!ک ق!درت نامتن!اهي کم و زياد نميشود و يا کمي و زيادي برآن قابل تصور نيست. اراده خدا و اراده انسان نامتناهي است. فرق بين اراده سازندگي انس!!ان و اراده س!!ازندگي خداون!!د متع!!ال اين اس!!ت ک!!ه م!!واد و مص!!الح سازندگي بطور وافر در اختيارانسان نيست و قدرت آفريدن مواد و مصالح سازندگي را ندارد وليکن اين م!!واد و مص!!الح س!!ازندگي بي نه!!ايت در اختي!!ار خداس!!ت زي!!را خداون!!د ق!!درت دارد در خأل مطل!!ق و فض!!اي ع!!دم آنچ!!ه مي خواه!!د بس!!ازد پس من!!ع ب!!ذل و بخش!!ش ب!!ر ث!!روت خ!!دا چ!!يزي کم و زي!!اد نمي کن!!د. خداون!!د در ساختن آن چ!ه مي س!!ازد ن!ه خس!ته مي ش!ود و ن!ه هم در براب!ر موانع و حوادثي ق!!رار مي گ!!يرد ک!!ه ق!!درت س!!ازندگي او ض!!عيف شود. در نتيجه بخشش يا عدم بخشش کم و زيادي در ثروت او و

آفرينندگي او ايجاد نميکند.... "ال يکدیه االعطاء و الجود": در جمله دوم مي فرمايد

يعني بخشش زياد خداوند متعال را به رنج و زحمت نمياندازد. کد و تکدي ب!!ه معن!!اي رنج و تعب، داللت ميکن!!د ب!!ر کس!!ي ک!!ه در آفريدن و تهيه کردن چ!!يزي ب!!ه رنج و زحمت مبتال مي ش!!ود, پس براي محف!!وظ مان!!دن از رنج و زحمت حاض!!ر نيس!!ت آن چ!!ه دارد ببخشد. در اين جمله هم يکي از ص!!فات عجيب خ!!دا را ت!!ذکر مي دهد که خداوند در خلق ک!!ردن رنج و زحمت نمي بين!!د و ب!!ه ک!!د و تعب مبتال نمي ش!!ود, زي!!را يکي از ص!!فات عجيب و عظيمي ک!!ه مخصوص خداوند است و خاليق نمي توانند متصف ب!!ه اين ص!!فت

ال يش!!غله"شوند این جمله اس!!ت ک!!ه در تعري!!ف خ!!ود مي گوي!!د: . يعني اشتغال به ک!!اري خ!!دا را از ک!!ار ديگ!!ر ب!!از1"شأنg عن شأن

نمي دارد. رابطه او در ساخت بزرگترين مخلوقات مانند کوهه!!ا و کرات عالم نظير رابطه او با ذره بسيار کوچکي اس!!ت ک!!ه ب!!ه آن ذره حيات و حرکت بدهد و ب!!ر پاي!!ه حي!!ات و ح!!رکت آن را جابج!!ا

1

27

Page 28: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

کند. ما انسان ها آنجا که پر کاهي را از زمين بر مي داريم و يا ب!!ا قطعه کوهي سر و کار پيدا مي کنيم که آن را جابجا کنيم حمل پر کاه براي ما خيلي آسان است، احس!!اس رنج و زحمت نمي ک!!نيم وليکن قطعه سنگي م!!ا را ع!!اجز مي کن!!د و ب!!ه رنج و زحمت مي اندازد ولي خداوند متعال چنين نيست. او با نيرويي ک!!ه در اختي!!ار خود دارد و با آن نيرو ذرات و مواد عالم را ش!!ارژ مي کن!!د و آنه!!ا را به ح!!رکت در مي آورد مانن!!د کس!!ي اس!!ت ک!!ه ن!!يروي ب!!رق در اختيار دارد؛ در يک آن بدون رنج و زحمت چندين هزار کارخان!!ه را به کار مي اندازد. اگرآن ماشين ها را به دست خود بچرخاند فقط يک ماشين را مي تواند به کار بين!!دازد ب!!ه عالوه خس!!ته مي ش!!ود وليکن با ن!!يروي ب!!رق در ي!!ک ثاني!!ه چن!!دين ميلي!!ون ماش!!ين را ب!!ه چرخش در مي آورد و خستگي هم احساس نمي کند. ه!!ر ذره اي از ذرات عالم در برابر خدا به منزله يک واح!!د ص!!نعتي اس!!ت ک!!ه ابتدا با افاضه نيرو که از مجردات است و آن را فرشته مي نامن!!د آن م!!اده را نيرومن!!د مي کن!!د و ب!!ا افاض!!ه آن فيض، م!!واد ع!!الم آمادگي پيدا مي کنند که جذب بدن گي!!اهي و ي!!ا حي!!وان و انس!!اني شوند. خداوند متعال در ارتباط با هر م!!اده اي از م!!واد ع!!الم ي!!ک قدرت کامل است. تعدد کاره!!ا و ک!!ثرت و قلت آنه!!ا اراده خ!!دا را

ما خلقکم"تضعيف و تقويت نمي کند. چنان است که مي فرمايد: . يعني آفرينش ميليون ه!!ا انس!!ان و1"و ال بعثکم ااال کنفس واحده

يا بعثت ميليون ها در برابر قدرت خدا مانند خلق يک نفر است ي!!ا مانند آفرينش يک واحد صنعتي است که در ماده اي نيروي جاذب!!ه به وج!!ود آورد و آن را در س!!اخت و س!!ازندگي مخلوق!!ات ب!!ه ک!!ار

ببرد. پس خدا درحالي که بي کار باش!د و در ج!ايي ديگ!!ر ميليارده!ا مخلوق بسازد در اين دو حال تغيير ذاتي و رواني پيدا نمي کن!!د ت!!ا بگوييم آنجايي که چيزي را خلق نکرده اس!!ت اس!!تراحت نم!!وده و خستگي خود را گرفته اس!!ت و در آنج!!ا ک!!ه ميلي!!ون ه!!ا ص!!نعت و سازندگي دارد خستگي پيدا ک!!رده اس!!ت. درذات مق!!دس خداون!!د

متعال رنج و زحمت و کد و تعب قابل ظهور نيست.منت گذاري خدا در برابر نعمت ها:

حضرت براي اثبات عدم رنج و تعب در بخشش هاي خداوند متعال اين جمله را دلي!!ل مي آورد و مي فرماي!!د: ه!!رکس س!!واي

1

28

Page 29: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

خدا از بذل و بخشش خود و يا مال و ثروت خود چيزي مي بخشد با اين بخشش، ثروت او قلت پيدا مي کند. ي!!ا ه!!ر کس خ!!ودداري از ب!!ذل و بخش!!ش کن!!د اين خ!!ودداري از ب!!ذل و بخش!!ش م!!ذموم است, مورد مذمت واقع مي شود که چرا حاضر به بخشش نش!!ده است. وليکن خداوند متعال اگر ببخشد قابل ستايش اس!!ت و اگ!!ر نبخشد هم قابل ستايش است زيرا بخش!!ش او روي حکمت و ب!!ه نفع انسان است، عدم بخشش او هم همينطور. برخالف بخش!!ش ديگران که اگ!ر ببخش!ند ب!!ه نف!!ع انس!ان و اگ!ر نبخش!ند ب!!ه ض!!رر

انسان است. نکته ديگر اين که عدم بخش!!ش خ!!دا روي اين حس!!اب نيس!!ت که اگر ببخشد از ثروت او کم ش!!ود و اگ!!ر نبخش!!د ث!!روت او زي!!اد شود. کم و زيادي در ثروت و قدرت خدا قابل ظهور نيس!!ت زي!!را ثروت خدا علم و قدرت خدا است که نامتن!!اهي اس!!ت و در ش!!يئ

نامتناهي پيدايش قلت و کثرت قابل ظهور نيست. هو االمنHHان بفوائHHد النعم و"در جمل!!ة بع!!د مي فرماي!!د:

."عوائد المزيد و القسم يعني او با فوائد و نتايجي که از نعمت هاي او ظاهر مي گردد بر بندگان خود منت مي گذارد. منت در اينج!!ا ب!!ه معن!!اي بخش!!ش است. بخشش خداوند متعال بر دو قس!!م اس!!ت. گ!!اهي در براب!!ر بخشش، انسان را موظف به وظايفي مي کند مانند حج و جهاد و زکات. ثروت به انسان مي دهد، از او س!!فر حج و ي!!ا دادن خمس و زکات را مطالبه مي کند. به او ص!!حت و س!!المتي مي ده!!د و در برابر، جه!!اد در راه دين را مطالب!!ه ميکن!!د. همين ط!!ور براب!!ر ه!!ر نعمتي انس!ان را ب!ه وظ!ايفي موظ!ف مي کن!د. هرج!ا خداون!د از

لق!!د من الل!!ه" ميکند مانند آي!!ه: "منت"بخشش نعمت ها تعبير به . يع!ني خداون!د ب!ر1"علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسوال من انفسهم

مؤمنين منت مي گذارد ک!!ه پي!!امبري ب!!ر ايش!!ان فرس!!تاده اس!!ت. يعني در برابر اين نعمت بزرگ که وج!!ود پيغم!!بر و ام!!ام اس!!ت از انسان ه!!ا فرم!!انبرداري و اط!!اعت مي طلب!!د. و گ!!اهي هم نعمت هايي بدون منت مي بخشد مانند بذل و بخشش ه!!اي او در ع!!الم

. يع!ني بن!دگان خ!دا2"لهم اجرg غير ممن!ون"آخرت که مي فرمايد: در زندگي آخرت اجر و مزدي ب!!دون منت دارن!!د. يع!!ني در آخ!!رت بذل و بخشش خدا زياد است و در برابرآن ک!!اري و وظيف!!ه اي از

164 ال عمران، 16 زیتون، 2

29

Page 30: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

انس!!ان مطالب!!ه نمي کن!!د، هرچ!!ه مي ده!!د و مي بخش!!د مفت و مجاني است و اين وظ!!ايفي هم ک!!ه در دني!!ا مطالب!!ه مي کن!!د مي گويد ثروت داده ام که خمس و زک!!ات ب!!دهي ي!!ا س!!المتي داده ام که جه!!اد ک!!ني، اين وظيف!!ه شناس!!ي و وظيف!!ه خ!!واهي ب!!راي اين است که عامل حرکت باشد و تو را به ثروت ه!!اي نامتن!!اهي خ!!دا برساند. پس وظايفي که در مقابل نعمت مي طلبد ب!!راي وص!!ول به نعمت ه!!اي ديگ!!ري اس!!ت ک!!ه ب!!دون انج!!ام اين وظ!!ايف قاب!!ل

ظهور نيست.فوائد نعمتها وعلم و معرفت حاصل ازآنها چيست؟

فوائ!!د النعم و عوائ!!د المزي!!د و"لطيف!!ه اي ک!!ه در اين دو جمل!!ة به کار برده است اين اس!!ت ک!!ه مي فرماي!!د: خداون!!د ب!!ا"القسم

فوائد نعمت ها و عوائد آن چه به مردم زي!!ادتر مي ده!!د و بيش!!ترقسمت مي کند منت مي گذارد.

در لسان قرآن و ائمه )ع( همه جا ب!!ه معن!!اي"منت"گفته شد که نعمت هايي است که خدا به انسان مي ده!!د و وظ!!ايفي در براب!!ر نعمت ها از انسان مطالبه مي کند. گر چه اين وظ!!ايف هم ب!!راي وصول به نعمت هاي بهتر و عالي تر است و به نف!!ع انس!!ان تم!!ام مي شود وليکن نعمتي که در بخش!!ش آن از انس!!ان وظ!!ايفي مي

تعب!!ير مي ش!!ود و نعم!!تي ک!!ه در براب!!ر آن"منت"طلبد ب!!ه کلم!!ه ناميده ميشود. به"کرم و کرامت"وظيفه اي از انسان نمي طلبد

غ!!!ير"همين منظ!!!ور خداون!!!د مي فرماي!!!د: نعمت ه!!!اي آخ!!!رتي لق!د من الل!ه علي" اس!ت و نعمت ه!اي دني!ايي ممن!ون 1"ممن!ون

است. در اين جا هم مي فرمايد: ب!ا ب!ذل فوائ!د نعمت2"المومنینها به بندگان خود منت مي گذارد.

نعمت های خدا که معلوم اس!!ت. نعمت ه!!اي م!!ادي و ي!!ا معن!!وي؛ هرچيزي که براي انسان قابل استفاده و انتفاع اس!!ت. ام!!ا فوائ!!د نعمت ه!!ا چيس!!ت ک!!ه خداون!!د ب!!ا ب!!ذل فوائ!!د نعمت ه!!ا منت مي گذارد؟ فوائد نعمت ها آن خاص!!يت ه!!اي علمي و عرف!!اني اس!!ت. انسان از طريق تصرف در نعمت هاي خدا و استفاده از آنه!!ا علم و معرفت به خداي خود پيدا مي کند. هر نعمتي از نعمت هاي خدا

براي انسان سه نوع فايده دارد:

= اال الذین آمنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غیر ممنون.6 زیتون، 1164 ال عمران، 2

30

Page 31: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

یکی لذت هاي م!!ادي، ک!ه انس!!ان ب!!ه وس!!يله آنه!!ا تق!!ويت ميشود و حيات مادي خود را ادامه مي دهد.

دیگر، فوائد علمي و معنوي نعمت ها، ک!!ه انس!!ان ب!!ه س!!اخت اين نعمت ها از جمادات و نبات!!ات و حيوان!!ات فک!!ر مي کن!!د و ب!!ه کميت و کيفيت خلقت عالم و آدم آگاهي پيدا مي کن!!د. زي!!را ع!!الم خلقت مانند کتاب است و ما انسان ها بجاي ش!!اگردان اين مکتب و خدا بجاي استاد است. خدا از طريق حواس پنجگان!!ه ش!!اگردان خ!!ود را ب!!ه کم و کي!!ف نعمت ه!!ا آگ!!اه ميکن!!د و از اين راه علم فراوان براي جامعه و يا انس!!ان ه!!اي متفک!!ر پي!!دا مي ش!!ود. مث!!ل

علم طب که از همين راه براي انسانها حاصل شده است. فايده سوم, ارتباط انسان به لط!!ف خ!!دا از طري!!ق نعمته!!ایی که به انسان ميدهد. کساني که حق خدا را در بذل و بخش!!ش اين نعمت ها منظور مي دارند معرفت و محبتش!!ان ب!!ه خ!!دا زي!!اد مي شود و اين معرفت و محبت بزرگ ترين نعمتي اس!!ت ک!!ه نص!!يب

مي"رض!!وان"انسان مي شود. ازاين مع!!رفت و محبت تعب!!ير ب!!ه .1"و رضوانg من الله اکبر"شود که خداوند مي فرمايد:

پس اين جمله از فرم!!ايش م!!وال )ع( فوائ!!د نعمت را ي!!ادآوري مي کن!!د ن!!ه خ!!ود نعمت ه!!ا را. فوائ!!د نعمت ه!!ا علمي اس!!ت ک!!ه انسان به کم وکيف عالم پيدا ميکند و معرفت و محبتي است ک!!ه بين انسان و خداوند متعال پيدا مي شود. اين دو، علم و معرفت،

است و بزرگ ت!!رين فاي!!ده اس!!ت"فوايد نعمت و يا عوايد نعمت" زيرا انسان فقط به منظ!!ور پي!!دايش مع!!رفت بين او و خ!!دا خل!!ق

شده است. اين معرفت علت غايي خلقت انسان است. اگ!!ر اين مع!!رفت و محبت براي او حاصل شود شجره وجود او ثمر داده است و در غير اين صورت بي ثمر است، مانند تمام درخت!!ان بي ثم!!ر. فق!!ط

و ام!!ا"هيزم است که طعم!!ه آتش مي ش!!ود. خداون!!د ميفرماي!!د: يعني انسانهاي جاه!!ل و خ!!ودرأي2"القاسطون فکانوا لجهنم حطبا

فقط هيزم جهنم هستند. من ارزاقهم و": در جمالت بعد مي فرمايد HHعياله الخالیق ض

."قدر اقواتهم يعني خاليق عيال خدا هستند که خداوند ضامن قوت و غ!!ذاي آنه!!ا است. پس خداوند براي اين که انسان ها به قوت و غذاي مادي و

72 توبه، 115 جن، 2

31

Page 32: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

معنوي برسند دو عمل انجام مي دهد: يکي اين ک!!ه اين روزي ه!!ا را مي آفريند و دیگر راه رسیدن بندگان خود به روزی ها را آسان می کند، و جز خداون!!د متع!ال کس!!ي ق!درت آف!رينش روزي ه!!ا و

تسهیل کسب آن را ندارد. تمام دانشمندان و بزرگان عالم جمع شوند و افکار خود را در ي!!ک جا متمرکز نمايند قدرت آفرينش دانه گندمي ي!!ا ج!!ووي را ندارن!!د زي!!را ق!!وت و غ!!ذاهايي ک!!ه خداون!!د مي آفرين!!د ص!!رفا از اين راه نيست که آب و خاک را با يکديگر ت!!رکيب مي کن!!د بلک!!ه روي ه!!ر ماده از مواد آب و خاک دو عمل انجام مي دهد؛ که يکي ازاين دو براي انسان قابل کشف نيس!!ت و ممکن اس!!ت عم!!ل ديگ!!ر قاب!!ل کشف باشد. عمل اول, شارژ هر م!!اده اي از م!!واد ک!!ه تب!!ديل ب!!ه مواد غذايي مي شود. يعني به ه!!ر م!!اده اي از م!!واد روح خاص!!ي داده مي ش!!ود و ب!!ر اس!اس آن ح!رکت خاص!ي پي!دا مي کن!!د ک!ه براساس حرکت خاصيت پيدا مي کند. عم!!ل دوم در خلقت روزی ها ترکيب اين مواد با يکديگر است. از شارژ نيرو و ترکيب مواد با يکديگر اين همه اختالفات در مواد غ!!ذايي پي!!دا مي ش!!ود. ت!!رکيب مواد ممکن است براي انسان قابل کشف باشد ولي شارژ روحي و يا تقويت مواد و حيات و حرکت که به چه اندازه و به چه ميزان است قابل کشف نيست؛ که ازآن تعبير به جعل ماهيت مي شود.

ماهيت يعني خواص ذاتي.تسهيالت الهي براي رسيدن به روزي:

عمل دوم خداوند تعالی این است که حضرت )ع( مي فرمايد: . يع!!ني راه"نهج سبيل الراغبين اليه و الطالبين مHHا لديه"

وصول ب!ه روزي ه!ا را ب!راي کس!اني ک!ه رغبت دارن!د و مايلن!د وطالب آن هستند آسان مي گرداند.

در ترتيب وصول انسان ها به روزي هاي مقدر و ي!!ا وص!!ول روزي هاي مقدر به انسان عجايبي نهفته است. در این که چگونه خالي!!ق خدا از مسيري که جاهل به آن هستند خود را به روزي هاي مق!!در مي رسانند؟! روزي مقدر براي انس!!ان مانن!!د س!!وزني در اعم!!اق اقيانوس است که انسان ه!!ا ط!!الب آن هس!!تند. ابت!!دا ع!!املي ب!!ه معناي گرسنگي و تشنگي و احتياجات ديگر در وجود انس!!ان ق!رار داده تا آن عامل انسان را وادار ب!!ه ح!!رکت ب!!ه س!!وي روزي ه!!اي مقدر کند. اگرعامل گرسنگي و تشنگي و تحريکات غري!!زي ديگ!!ر نب!!ود انس!ان ني!!از و احتي!!اج خ!ود را ب!ه کس!ي ي!!ا چ!يزي احس!اس

32

Page 33: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

نميکرد تا بر اساس آن احساس به طرف روزي هاي مقدر حرکت کن!!د. پس تش!!نگي و گرس!!نگي و احتياج!!ات ديگ!!ر عام!!ل مح!!رک انسان به سوي روزي ه!!ا و نعمت ه!!ايي ک!!ه خداون!!د مق!!در ک!!رده است ميباشد. و در اين جا اگر بين انسان و روزي هايي ک!!ه ب!!راي او مقدر است خطي بکشيم درست مانند کشیدن خطي از مرک!!ز دايره به سوي محيط آن، ميليونها خط در اينجا قاب!!ل تصوراس!!ت. کدام يک از اين خطوط ما را به روزي مقدر ميرساند؟ ش!!ايد اگ!!ر عملي که خارج از اراده ماست در کار نباشد وصول م!!ا ب!!ه روزي مقدرمحال است. مثال يک تاجر که از طريق خريد و فروش روزي خود را تهيه مي کند اول صبح که وارد دکان مي شود آيا مي تواند مشتري خود را بشناسد تا به طرف او پيغامي بفرستد ک!!ه ام!!روز مشتري من باش و من جنس مورد احتياج تو را آماده نم!!وده ام؟ آن مشتري و حرکت به طرف او بر صاحب مغازه مجهول اس!!ت. مشتري هم که طالب متاع مخصوصي است حرکت او ب!!ه ط!!رف آن متاع بر او مجهول است. دو نفر ک!!ه ب!!ه راه و مقص!!د آش!!نايي ندارند به سوي يکديگر حرکت مي کنند تا مشتري ب!!ه مت!!اع م!!ورد احتياج خود برسد و فروشنده به ق!!وت و غ!!ذاي خ!!ود نائ!!ل گ!!ردد. همينطور تمامي موجودات از طريقي که بر آنه!ا مجه!ول اس!!ت و مقصدي که بر آنها مجهول تر است ح!!رکت مي کنن!!د. اگ!!ر عام!!ل خارجي نباشد که فروشنده و مشتري را ب!!ه يک!!ديگر مرب!!وط کن!!د احتماالت رسيدن به روزي يک در هزار و يا يک درصد ه!!زار و ي!!ک ميليون است. مانند اين است که ت!يري را ب!ه ي!ک نش!انۀ] مجه!ول رها کنيد و اتفاقا به نشانه برسد. رابطۀ] مس!!تقیم ش!!ما ب!!ا جه!!تی که نشانه مجهول قرار دارد يک در چند هزار م!!ورد احتم!!ال اس!!ت ليکن درعين ح!!ال تيران!!دازي مي کنی!!د و ب!!ر قلب نش!!انه مجه!!ول وارد مي شود. دراينجا خداوند مدعي است که من روزي ها را ب!!ه محتاجان مي رسانم نه اين که محتاجان خود را به روزي برسانند. محتاج در صورتي مي تواند خود را به روزي برس!!اند ک!!ه بدان!!د در کجاس!!ت و از چ!!ه راهي مي توان!!د ب!!ه روزي مق!!در برس!!د. راه و مقصد بر صاحب روزي پوشيده است وليکن درعين حال مش!!تري از ي!!ک خ!!ط مس!!تقيم ب!!ه ط!!رف فروش!!نده ح!!رکت مي کن!!د و

فروشنده هم از خط مستقيم به روزي مقدرخود مي رسد. اين کيفيت ايصال ب!!ه روزي مقدراس!!ت، و اص!!ل روزي را ک!!ه خوراک و غذا باش!!د چ!!ه کس!!ي خل!!ق مي کن!!د و آم!!اده مي نماي!!د مسأله ديگري است. لذا در اينجا حضرت مي فرماي!!د: راه وص!!ول

33

Page 34: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

به روزي ها را براي محتاجان آسان و روان مي کند. هرانس!!اني و ه!!ر موج!!ودي از طري!!ق مجه!!ول و مقص!!د مجه!!ول در ه!!ر ش!!بانه روزي صددرصد به روزي ه!!اي مق!!در خ!ود مي رس!!د. م!ا انس!!انها خود به روزي مقدر نمي رسيم و نمي توانيم خود را برسانيم بلکه اين خدا است که روزي هاي مقدر را به ما مي رساند. و در جمله

بعد ميفرماید: ... کلم!!ه"و ليس بما سئل بHHاجود منHHه بمHHا لم يسHHئل"

جود و بخشش را در اينجا بکار ميبرد. ب!!ه کس!!ي مي گوين!!د ک!!ه س!!ائل را معط!!ل و محت!!اج نمي"ج!!واد"

ب!!ه کس!ي مي"ک!ريم"گذارد، به محض خواهش اجابت ميکند ام!!ا گويند که پيش ازسؤال، حاجت س!!ائل را ب!!ر مي آورد و خيلي ذوق وشوق دارد که حاجت حاجتمند را برآورده است. دراينجا موال )ع( خدا را اين طور توصيف ک!رده، مي فرماي!د: ب!!رخي انس!ان ه!!ا از خدا خواهش و تمنا مي کنند و خداون!!د ح!!اجت آنه!!ا را روا ميکن!!د و برخي انسان ها پيش از آن ک!!ه خ!!واهش کنن!!د حاجتش!!ان روا مي ش!!ود. پس ج!!ود و س!!خاي خداون!!د متع!!ال آنق!!در عظيم و عجيب است که احتياج به سؤال سائل ندارد. به محض اين ک!!ه احس!!اس نياز در بندگان مي کند حاجت آنها را روا مي کند خواه خ!!واهش و تمنايي بکنند يا نکنن!!د؛ و اين ج!ود و س!!خايي اس!!ت ک!ه مخص!!وص ذات مقدس خداست. انسان ها اگ!!ر هم س!!خاوت دارن!!د در براب!!ر

سؤال سائل است نه پيش از سؤال سائل.

34

Page 35: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش دوم

»االول الذي لم يکن له قبلR فيکون شيئR قبله و االخر الذي ليس له بعدR فيکون شيئR بعده«

اين جمله در تعريف نامتن!!اهي ب!!ودن وج!!ود خداون!!د متع!!ال ازنظر زماني و مکاني است.

يکي از مس!!ائل عجيب و عظيم فلس!!فه تن!!اهي و ي!!ا ع!!دم تن!!اهي وجود خدا و خلق است. متناهي به شيئی مي گوييم که محدوديت زماني و يا مکاني داشته باشد. از نظر زمان نبوده و پي!!دا ش!!ده و از نظر مکان هم وجودش ابتدا انتها دارد. فضاي بسيار وسيعي را فرا گرفت!!ه ک!!ه منتهي ب!!ه فض!!اي خ!!الي مي ش!!ود. تن!!اهي و ع!!دم تناهي زماني و مکاني دو مقوله جداگانه است. تناهي زماني يعني اول و آخر زماني دارد؛ نبوده و بعد پي!!دا ش!!ده و در عين ح!!ال ک!!ه هست قابل فنا و نابودي است. پس روزي ک!!ه پي!!دا ش!!ده س!!اعت تولد او به حساب مي آيد و روزي که نابود مي شود ساعت ف!!وت و فن!!اي او. ش!!یئ متن!!اهي از نظ!!ر زم!!ان بين اول و آخ!!ر ق!!رار

ميگیرد. و اما متناهي و يا نامتناهي از نظ!!ر مک!!ان، مح!!دوديت پهن!!ۀ] وج!!ود است. مي توانيم خورش!!يد و ش!!عاع خورش!!يد را از نظ!!ر تن!!اهي و عدم تناهي مکاني به عنوان مثال ذکر ک!!نيم. ن!!ور خورش!!يد ک!!ه از مرکز تابش خود ظاهر مي گردد تا کجا ادام!!ه دارد؟ ت!!ا ج!!ايي ک!!ه ديگر خورشيد قابل رؤيت نيس!!ت و در آنج!!ا از ن!!ور خورش!!يد نمي شود استفاده کرد. آنجا که نورخورشيد ب!!ه آخ!!ر مي رس!!د محي!!ط دايره نور خورشيد اس!!ت و از آنج!!ا ت!!ا مرک!!ز پي!!دايش ن!!ور ش!!عاع خورشيد به حساب مي آيد و از مرکز تابش نور تا انتها قط!!ر ن!!ور خورشيد است. بر طبق حساب هاي رياضي گفته اند نور خورشيد فضايي را پر مي کند که شعاع آن ده سال نوري است و قطر آن بيست سال و حجم مکعب اين فضا حدود سي هزار س!!ال ن!!وري. اين حجم، فضايي است ک!!ه نورخورش!!يد آنج!!ا را ف!!را گرفت!!ه و از

آنجا به بعد وجود ندارد. در اينج!!ا الزم اس!!ت ب!!دانيم ک!!ه فض!!اي ع!!دم ک!!ه ظ!!رف مک!!ان موج!ودات ع!الم اس!ت و تم!ام مخلوق!ات در آن خل!!ق مي ش!وند نامتناهي است زيرا تناهي و عدم، صفت ش!!يئ موج!!ود اس!!ت ن!!ه صفت الشيئ، و فضايي که در آن مخلوق!!اتی خل!!ق نش!!ده ان!!د ب!!ه معناي خأل و عدم است. گرچه عدم به صفت وجود قاب!!ل اتص!!اف

35

Page 36: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

نيست زيرا عدم به خودي خ!!ود ع!!دم اس!!ت و ع!!دم قاب!!ل وص!!ف نيست وليکن در عين حال مي توانيم بگوييم فضاي عدم نامتناهي است. اگر از خداوند خواهش کنيم آنقدر خورشيد و ماه و س!!تاره و ک!!رات ديگ!!ر بيافرين!!د ک!!ه فض!!ا را پ!!ر کن!!د و ديگ!!ر ج!!ايي ب!!راي آفريدن کسي يا چيزي نباش!!د ج!!واب خداون!!د متع!!ال منفي اس!!ت زيرا خداوند جواب مي دهد که پر شدن و خالي ش!!دن ص!!فت ي!!ک ظرف محدود اس!!ت وليکن ظ!!رف نامح!دود از پ!!ر ش!دن و خ!الي شدن امتناع دارد زيرا نامتناهي است. بن!!ابراين فض!!اي ع!!دم و ي!!ا خأل مطلق، نامتناهي است. دراين فضاي نامتناهي اگر ميلي!!ون ه!!ا ميليارد خورشيد بسازيم که ه!!ر ي!!ک ازآن ه!!ا ظ!!رفي براب!!ر چه!!ل هزار سال ن!!وري الزم داش!!ته باش!!د ب!از هم فض!!ا قاب!ل پ!ر ش!!دن نيست و از پر شدن امتناع دارد. پس تناهي مکاني و ع!!دم تن!!اهي مکاني صفت شيئی است که از نظر حجم وج!!ود خ!!ود مح!!دوديت پيدا مي کند مانن!!د حجم ج!!رم خورش!!يد و ي!!ا حجم ن!!ور خورش!!يد. متناهي زماني فقط داراي دو بعد اس!!ت ک!!ه ازآن تعب!!ير ب!!ه اول و آخر ميکنند. اولين روزي که تولد يافته وآخرين روزي که فاني مي شود. بين اول و آخر مح!!دوديت دارد. و ام!!ا تن!!اهي مک!!اني را مي ش!ود گفت ک!ه مح!دودیت بين س!ه بع!د اس!!ت: ط!ول و ع!رض و عمق. و يا ب!!ه تعب!!ير ديگ!!ر مي ش!!ود گفت ک!!ه آن هم بين دو بع!!د محدوديت دارد: ابتداي سطح کره تا انتهاي آن. ديگر به حجم ک!!ار ن!!داريم ک!!ه زي!!اد اس!!ت ي!!ا کم. پس متن!!اهي زم!!اني بين دو بع!!د مح!!!دوديت دارد: اول و آخ!!!ر. متن!!!اهي مک!!!اني هم بين دو بع!!!د محدوديت دارد: از ابتداي سطح آن تا انتها. دراينج!!ا درب!!اره وج!!ود خداوند متعال که متناهي يا نامتناهي است بحث خود را ادامه مي

دهيم. گفته شد فض!!اي ع!!دم نامتن!!اهي اس!!ت. فض!!اي ع!!دم يع!!ني ج!!اي مخلوق!!ات. همانطورک!!ه م!!ا انس!!ان ه!!ا ه!!ر وقت بخ!!واهيم چ!!يزي بس!!ازيم احتي!!اج ب!!ه ج!!ا و مک!!اني داريم خداون!!د متع!!ال هم ب!!راي سازندگي ج!!ا و مک!!ان الزم دارد. اگ!!ر ج!!ايي نباش!!د کج!!ا بس!!ازد؟ همان جايي که خدا مخلوق!!ات را در آنج!!ا مي س!!ازد آنج!!ا را فض!!ا مي گوين!!د. فض!!ا يع!!ني خأل مطل!!ق. ج!!ايي ک!!ه س!!تارگان و م!!اه و خورشيد و هر چه هست و زمين در آنجا ساخته ش!!ده اس!!ت. ل!!ذا مي گويند زمين در فضا معلق است و به ج!!ايي تکي!!ه ن!!دارد. فض!!ا نامتناهي است زيرا شيئ موجودی نيست که ابت!!دا و انته!!ا داش!!ته

36

Page 37: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

باشد. بطور کلي زمان و مکان هيچ کدام موجوديت واقعي ن!!دارد. در واقع عدم مطلق هستند. وقتي که ش!!يئی مي س!!ازيم ج!!اي آن

ميناميم و اگر حادثه اي به وجود آيد ساعت وقوع"مکان"شيئ را حادث!!ه را زم!!ان مي ن!!اميم. پس زم!!ان و مک!!ان اعتب!!اري هس!!تند، حقيقي و واقعي نيستند. خدا يا انس!!ان ب!!راي س!!اختن کس!!ي و ي!!ا چيزي الزم نيس!!ت ابت!!دا زم!!اني بس!!ازند و مخل!!وق خ!!ود را در آن زم!!ان بيافرينن!!د و همچ!!نين انس!!ان ه!!ا الزم نيس!!ت ابت!!دا مک!!اني

بسازند بعد صنعت خود را در آن مکان به وجود آورند. مکان هم به همين معنا است. آيا خداوند اول فضا را ساخته و سپس مخلوقات خود را در آن آفريده است؟ ي!!ا فض!!ا خ!!ود بخ!!ود بوده است؟ اگر فضا مخل!!وق خ!!دا باش!!د آن هم فض!!ا الزم دارد و ب!!از فض!!اي قبلي فض!!ا الزم دارد. در اين ص!!ورت ص!!نايع الهي ي!!ا انساني به تعطيلي مي کشد. پس فضا مخلوق نيس!!ت. زم!!ان هم همينطور. اين دو موجود مس!!تقلي نيس!تند بلک!!ه ع!دم محض ان!!د. وق!!تي ک!!ه خلقي خل!!ق مي ش!!ود ب!!ه مناس!!بت اين خل!!ق، زم!!ان و

مکان هم ظهور پيدا مي کند. پس ما در اينجا مي گوييم زمان و مکان که عدم محض اس!!ت نامتناهي است. از قدرت خدا يا خلق خدا خارج اس!!ت ک!!ه بتوانن!!د زمان ومکان را به آخر برسانند و به جايي بروند که ديگر مکاني و

عدم محض است و،"زمان و مکان"فضايي نباشد. اين دو مفهوم عدم، نامتناهي است. عدم، محدوديت پيدا نميکن!!د. م!!ال و ث!!روت شما محدود است وليکن عدم وجود مال و ثروت نامحدود اس!!ت. مي تواني بگويي چقدر دارم اما نمي تواني بگ!!ويي چق!!در ن!!دارم.

ندارم که عدم است نامحدود است.:هستي ها را بشناسيم

الزم است دراطراف هستي ها بحث ک!!نيم؛ چيزه!!ايي ک!!ه هس!!ت، قابل لمس است، قابل درک و رؤيت است و قابل کش!!ف اس!!ت. يک چنين حقايق و مسائلي را که از طريق ح!واس پنجگان!ه وج!ود آن کشف مي شود و يا به داليل عقل و دانش وجود آن اثبات مي

. عدم يع!!ني نيس!!تي،"عدم" ميگويند. وجود درمقابل "وجود"گردد وجود يعني هستي. عدم که زمان و مک!!ان ب!!ود نامح!!دود ب!!ود. آي!!ا وجود هم که قابل لمس و درک است محدود است که ابتدا و انتها دارد؟ يا نامحدود است که ابتدا و انتها ندارد؟ در اينج!!ا ابت!!دا بحث خود را در اطراف وجودات و يا هستي هايي متمرکز ميکنیم که از طريق حواس پنجگانه يا به دليل عقل و دانش هستند و موجوديت

37

Page 38: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

دارند. بعد از شناخت اين هستي ها، در اطراف تن!!اهي و ي!!ا ع!!دم دهیم. بحث ابتدايي ما درباره مادهتناهي آن بحث خود را ادامه مي

است، يعني مواد اوليه خلقت که ازآن اجسام به وج!!ود مي آي!!د وقابل درک و لمس است.

ماده در وض!!ع ابت!!دايي خ!!ود و ي!!ا در ابت!!داي خلقت, ذرهای اس!!ت بسيار کوچک. آنقدر کوچک که قابل تجزيه نيس!!ت و ح!!دش براب!!ر

نقط!!ه"حجمش ميباش!!د. در فلس!!فه و عرف!!ان از آن تعب!!ير ب!!ه مي کنند وليکن تعري!!ف دوم از"ذره غير قابل تجزيه"موهوم، و يا

تعريف اول بهتر است زيرا شيئ موهوم مساوي با عدم است. موهومات به چيزهايي مي گويند که در ذهن انسان موجوديت پيدا مي کند وليکن در خارج ذهن موجوديت ندارد. مانند اين است که شما براي خود ميليون ها تومان ثروت تصور کنيد و خيال کني!!د اينقدر ثروت داريد با اين که هيچ نداري!!د. از نقط!!ه موه!!وم خ!!روج شيئ معين و معلوم ممتن!!ع اس!!ت. موهوم!!ات و مع!!دومات براب!!ر يکديگرند. ه!!ر دو هيچان!!د و از هيچ پي!!دايش ش!!یئ مح!!ال و ممتن!!ع اس!!ت. به!!ترين تعري!!ف ب!!راي م!!اده در وض!!ع ابت!!دايي همين ذرات غيرقابل تجزيه است, يعني آنقدر کوچ!!ک اس!!ت ک!!ه قاب!!ل تقس!!يم نيست. اين, وضع ابتدايي ماده است که به اراده قاهره خدا بدون

اين که مبدئي داشته باشد ايجاد مي شود.نظریۀ] مکاتب غیر االهی در بارۀ] مبدء:

فالسفه و عرفا و طبيعيون ايجاد شيئ بدون مبدأ را ممتنع مي دانند و مي گويند هر چيزي که در خارج برابر چشم انسان نمايش پيدا مي کند از مبدئي به وجود آمده است. ميگویند م!!اده از ن!!يرو به وجود آمده است. ن!!يرو م!!تراکم ش!!ده تب!!ديل ب!!ه م!!اده گردي!!ده اس!!ت و ن!!يرو از ذات مق!!دس خ!!دا سرچش!!مه گرفت!!ه، و آن ذات مقدس ازلي و ابدي است. يک حقيقت اس!!ت ک!!ه ب!!ه ص!!ورت اين همه حقايق و دقايق ظاهر مي گردد. به آنه!ا مي گ!!وييم اوال وج!ود شيئ ناقص به ايجاد نزدي!!ک تراس!!ت ت!!ا ب!!ه وج!!ود. مي گ!!وييم آي!!ا شيئ اگر خود بخود باشد ممکن ت!!ر اس!!ت ي!!ا ع!!املي آن را ايج!!اد کند؟ ايجاد اشياء همه جا برابر چش!م م!ا نماي!ان اس!ت. اين هم!ه مخلوقات نبوده اند، ايجاد شدهاند وليکن ما نتوانسته ايم شیئی را پيدا کنيم ک!!ه خ!!ود بخ!!ود ب!!وده باش!!د و کس!!ي آن را ايج!!اد نک!!رده باشد. همه جا روبرو هستيم با اشياء و اشخاصي که به وسيله يک قدرت قاهر و غالب ايجاد شده اند. نتوانسته ايم به چيزي برخورد

38

Page 39: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

کنيم ک!!ه بگ!!وييم خ!!ود بخ!!ود ب!!وده و خواه!!د ب!!ود زي!!را چ!!يزي ک!!ه خودبخود موجود بوده و عامل و فاعلي آن را ايج!!اد نک!!رده اس!!ت الزم است يا نباشد، مانند عدم محض ک!!ه نيس!!ت، ي!!ا اگ!!ر هس!!ت کامل باشد و قابل تغيير نباشد. وليکن بگوييم خود بخود ب!!وده ام!!ا ناقص است! چطور ممکن است شیئ خودبخود باش!!د ام!!ا ن!!اقص باشد و يک عامل خارجي الزم باشد که آن را تکميل کن!!د؟ م!!ا ک!!ه مي گوييم خدا خودبخود بوده، ابتدا و انتها ندارد به دليل اين است که ي!!ک موج!!ود کام!!ل اس!!ت. نقص!!ي در ذاتش وج!!ود ن!!دارد. اگ!!ر کسي او را ايجاد کرده باشد الزم است آن عام!!ل ايج!!اد کنن!!ده از

اين چيزي که ايجاد شده کاملتر باشد. و باز بحث خود را به آن جا منتقل می کنيم ک!!ه می گ!!وييم آن ع!املي ک!ه وج!ود را ايج!اد ک!رده خودبخ!ود ب!وده ي!ا کس!ي آن را بوجود آورده است؟ شنونده چاره اي ندارد ج!!ز اين دو ج!!واب؛ ي!!ا بگويد خودبخود بوده پس يک وجود کامل است که عام!!ل و فاع!!ل الزم نداشته، و يا بگويد ديگري آن را ايجاد نموده است. پس قهرا اين ايجاد شده به دليل احتياج به عامل ايجاد کننده ناقص اس!!ت و آن عامل ايجاد کننده کامل است. باالخره ي!!ک وج!!ود مس!!تقل ک!!ه نياز ذاتي به کسي يا چيزي ندارد بايستي يک موجود کام!!ل باش!!د، منزه و مبرا از عيب و نقص. زيرا اگر ناقص باشد محتاج اس!!ت و محتاج کامل نيست و يا اگر عيبي داشته باشد همچنين. خداوند به اين دليل خود بخ!!ود ب!!وده اس!!ت ک!!ه ي!!ک حقيقت کام!!ل نامتن!!اهي اس!!ت. کوچک!!ترين عيب و ني!!ازي در ذاتش نيس!!ت ولي غ!!ير خ!!دا يعني چيزهايي که مخلوقات از آن ساخته شده اند و مي شوند ي!!ا انسان در آنها تصرف مي کند، اينها به دليل نقص وجودي خ!!ود ک!!ه احتياج به عامل سازنده و کامل کننده دارند, خود بخود نب!!وده ان!!د بلکه يک عامل فاعل آنها را ايج!!اد ک!!رده اس!!ت. زي!!را فق!!ر و ني!!از الزمه ذاتي اين موجودات و مخلوقات قابل رؤيت است. يک شيئ که نياز، الزمه ذاتي او باشد چن!!ان ک!!ه ب!!دون س!!اخت و س!!ازندگي ارزش پيدا نمي کند ممکن نيست يک موجود ازلي و اب!!دي باش!!د. زيرا شيئ ازلي و ابدي غناي ذاتي دارد ب!!ا اينک!!ه موج!!ودات قاب!!ل رؤيت و قابل تصرف غناي ذاتي ندارند بلکه فقر ذاتي دارند و فقر مالزم وجود آنهاست. به دليل همين فقر ذاتي و ني!!از ذاتي احتي!!اج به موجودي دارند که غناي ذاتي داشته باشد. همه جا فقير محت!!اج به غني است و غني بي نياز از فقير است. احتياج فق!!ير ب!!ه فق!!ير غلط است. احتياج غني به فقير هم غلط اس!!ت. احتي!!اج فق!!ير ب!!ه

39

Page 40: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

غني درست است. چ!!ون موج!ودات قاب!!ل رؤيت فق!!ر ذاتي دارن!د ارزش آنه!!ا از خ!ارج وج!!ود آنه!ا ب!!ه آنه!ا تعل!!ق مي گ!!يرد و ممکن نيست که يک موجودات ازلي و ابدي باش!!ند. پس م!!ا س!!واي خ!!دا آن چه هست به اراده قاهره خداوند متعال ايجاد شده ان!!د ن!!ه اين که خود بخود بوده اند. اگر خودبخود بوده اند الزمه اش اين است

که مانند خدا غناي ذاتي داشته باشند با اين که فقرذاتي دارند. و اما فرضيه دوم که مي گويند اصل خاليق و مب!!دأ مخلوق!!ات يعني مبدأ ن!!ور و م!!اده و مب!!دأ جس!!م و روح ذات مق!!دس خداون!!د متعال است، اين فرضيه از فرضيه اول بيشتر غلط، و مايه تعجب است ک!!ه چگون!!ه ي!!ک فيلس!!وف و دانش!!مند ک!!ه خ!!ود را آش!!نا ب!!ه حقيقت حقايق مي داند چ!!نين فرض!!يه اي را مط!!رح مي کن!!د ک!!ه مخلوقات به صورت تولد و ي!!ا تجلي از وج!!ود خ!!الق گرفت!!ه ش!!ده است و وج!!ود خ!!الق خ!!ود را ب!!ه ص!!ورت مخلوق!!ات نم!!ايش داده

است؟!. ايرادات منطقي براين فرضيه:

اوال وجود مطلق که وجود خداوند متعال است را در لسان آيات و روايات به اين کيفيت تعريف کرده اند که: وجودي است نامتناهي فاقد خأل داخلي و خارجي. منظور از خأل داخلي اين اس!!ت ک!!ه در

اين تعريفي است از ام!!ام ذات و وجود خدا جوفي پيدا نمي شود. که فرموده اند صمد يعني"الله الصمد"باقر )ع( در توضيح معناي

يعني خأل داخلي در وجود خ!دا پي!!دا نمي ش!ود ک!ه از".الجوف له" داخل وجود محدوديت پيدا کند؛ مانن!!د بس!!ياري از اجس!!ام ک!!ه خأل داخلي دارند، پر مي شوند و خالي مي شوند يا مانند انسان ها که از نظر بدني و روحي خأل داخلي دارند مانند مع!!ده ک!!ه ظ!!رف آب وغذا مي باشد يا رگها که ظرف خون هستند و يا مانند تض!!عيف و تقويت روح. نيروي حيات و حرکت ما گاهي ضعف پيدا مي کند و گاهي قوت؛ مستحق منها و اضافه اس!!ت. پس آن ج!!ا ک!!ه ن!!يروي حيات و حرکت تقويت مي شود نيروي ت!!ازه ب!!ر ن!!يروي قبلي وارد ميگردد و آن جا که تضعيف مي گردد نيرويي از نيروي قبلي خارج مي گ!!ردد. وليکن در ذات مق!!دس خ!!دا ي!!ک چ!!نين ح!!وادثي قاب!!ل

چنان چه خود را در سوره توحيد تعري!!ف مي کن!!د و ظهور نيست. خأل داخلي را از وج!!ود خ!!ود نفي مي کن!!د و آي!!ه"ص!!مد"ب!!ا کلم!!ۀ]

"لم يلد و لم يولد" سوم آيه دوم را تفسير مي کند که مي فرمايد: يعني از ذات خود چيزي بيرون نمي دهد تا کم و کس!!ري در وج!ود

40

Page 41: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

خدا ظاهر گردد، خود او هم از مبدأ ديگري پي!!دا نش!!ده ت!!ا ق!!درتي محيط بر وجود خدا باشد. ذاتي است نامتناهي. ازلي و اب!!دي. ب!!ه اراده خدا يا به اراده خلق خدا تصرفاتي در وجود خدا قابل ظه!!ور

واحدg"نيست. زيرا چنان که موال )ع( تعريف مي کند، مي فرمايد: يع!!ني جنس!!يت ذات خ!!دا واح!!د اس!!ت. منظ!!ور از"اح!!دي ال!!ذات

وحدانيت ذاتي يعني قابل تجزي!!ه و ي!!ا ت!!رکيب نيس!!ت ت!!ا چ!!يزي از وجود خدا خارج گ!!ردد، در نتيج!!ه ب!!ه اع!!داد و اف!!راد قاب!!ل تقس!!يم

باشد. قابليت تجزيه و يا تقسيم صفت مخلوقات است. اجسام عالم به قطعات بزرگ و کوچک قابل تقسيم اس!!ت. آب ه!!ا و اقي!!انوس ها به قطرات قابل تقسيم اند. هواها و گازها به ذرات و نورها ب!!ه لمعات. يک ستاره نور قوي دارد و س!!تاره ديگ!!ر ن!ور ض!عيف و ي!ا چراغ ها به همين کيفيت. پس ن!!ور هم اح!!ديت ذاتي ن!!دارد، قاب!!ل تقويت و تضعيف است. وليکن ذات مقدس خداون!!د متع!!ال اح!!دي الذات است و قابل تقويت و تضعيف نيست زيرا تقويت و تضعيف از طريق منها و اضافه قابل تصوراس!!ت. چ!!ه چ!!يزي از ذات خ!!دا خارج شود تا ضعف پيدا کند؟ و چه چيزي در ذات خدا داخل ش!!ود تا قوت پيدا کند؟ بر وجود ما انسان ها نيرو وارد مي شود، قدرت پي!!دا مي ک!!نيم و هم!!ان ن!!يرو خ!!ارج مي گ!!ردد، دچ!!ار ض!!عف مي شويم. خداوند متعال احدي ال!!ذات اس!!ت. ب!!ا اين ک!!ه ي!!ک حقيقت نامتناهي است درست مانند اين که ي!!ک ش!يئ ب!ه تم!ام معن!ا ي!ک است. مثال ما اگر دستي به اقيانوس آب بزنيم تنها در آن قس!!مت موجي پيدا شده و ساير قسمت ها آرام است. شرق اقي!!انوس از حوادثي ک!!ه درغ!!رب آن واق!!ع مي ش!!ود آگ!!اهي ن!!دارد و همچ!!نين غرب از حوادث شرق آگاه نيست. هر حادث!!ه اي در ه!!ر ج!!ا واق!!ع مي شود مخصوص همان جا است و ساير قسمت ها از آن حادثه آگاهي ندارند. و شايد ما انسان ها نيز چنين باشيم که اگ!!ر حادث!!ه اي در ب!دن م!ا واق!ع ش!ود روح م!ا بي خ!بر باش!د و ي!ا ب!رعکس. وليکن ذات مق!!دس خداون!!د متع!!ال چ!!نين نيس!!ت. گ!!ر چ!!ه وج!!ود نامتناهي فاقد حدود و فاقد جهات ش!!رق و غ!!رب اس!!ت وليکن از ب!!اب تش!!بيه ب!!راي بي!!ان حقيقت مي گ!!وييم اگ!!ر در جهت ش!!رقي وج!!ود خ!!دا حادث!!ه اي پي!!دا ش!!ود؛ مثال خداون!!د اراده بک!!ار ب!!رد ت!!ا مخلوقي خلق کند عين آن حادثه مثل اين است که در جهت غربي وجود خدا پيدا شده است، با اين که مي توانيم فرض کنيم فاصله بين اين دو حادثه ميلياردها سال ن!!وري اس!!ت. هم!!انطور ک!!ه ذات

41

Page 42: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

خدا يک حقيقت است اراده و علم خدا هم يک حقيقت است. مثال اگر خداوند متعال بخواهد پشه اي يا مگسي خل!!ق کن!!د خلقت اين حشره کوچک بي نهايت دقت الزم دارد. مغز اين حشره را چگونه سيم کشي کند، چشم او را چگونه بسازد. شما ف!!رض کني!!د پش!!ه اي را که خداوند دارد مي سازد و ساخت او الاقل مدتي برابر يک ثانيه الزم دارد، اين پشه در دست ساختمان اگر با سرعت عجيبي ک!!ه بگ!!وييم در ثاني!!ه ميليارده!!ا براب!!ر س!!رعت ن!!ور س!!رعت دارد حرکت کند، ذره اي اراده خدا را در س!!اخت خ!!ود متوق!!ف نميکن!!د زيرا اين وجود نامتناهي در ذات خ!!ود ي!!ک حقيقت اس!!ت, اختالفي در وجود او قابل ظهور نيست تا بگوييم قسمت ش!!رقي از غ!!ربي بي خبر اس!!ت ي!!ا ب!رعکس. ي!!ک چ!نين ذاتي ک!!ه بج!!ز خ!ود چ!يزي نيست يک حقيقت مجرد بحت بس!!يط غ!!ير قاب!!ل تجزي!!ه و ت!!رکيب چگونه از وجود خود چيزي را خارج کند که آن خارج شده را بجاي

مخلوق خود بشناسد؟ کسب حدود و صورت، الزمۀ] ذات شیئ حدود پ!!ذیر و ص!!ورت

:پذیر است ممکن است بگوييد آن چه از وجود خارج مي گردد و يا وج!!ود خدا آن را به نمايش مي گذارد يک عوارض و حدود اعتباري است نه اين که حقيقتي باشد که از ذات خدا خارج گ!ردد؛ مانن!د قط!ره اي ک!ه از دري!ا خ!ارج مي ش!!ود و م!ا آن را در ي!ک ش!کل ک!روي مي بينيم. مي توانيم بگوييم قط!!رة آب منه!!اي ش!!کل، و ي!!ا ش!!کل منهاي قطره آب. ش!!کل ک!!رويت ي!!ک مس!!ئله غ!!ير حقيقي اس!!ت. کسي نيامده است شکلي بياورد و با آب ترکيب کن!!د ت!!ا بتوان!!د دو مرتب!!ه آن ش!!کل را از آب بگ!!يرد. آن چ!!ه حقيقت دارد آب اس!!ت وليکن کرويت قطره چيزي نيست که موجود مستقل باشد. ش!!ايد جلوه هاي وجود خدا چنين باش!!د، ن!!ه اين ک!!ه ب!!ر ذات خ!!دا چ!!يزي اضافه و منها گردد. در جواب مي گوييم همين حدود اعتب!!اري ي!!ک قابليت در مواد ع!!الم اس!!ت. م!!اده يع!ني مح!!دوديت و مح!!دوديت يعني ماده. پس محدوديت مالزم م!!اده اس!!ت وليکن ذات مق!!دس خدا يک چنين محدوديت ذاتي و وجودي ن!!دارد ک!!ه مالزم وج!!ود او باشد. حدود در ذات خود، حدود مالزم وجود خ!!ود را دارد و وج!!ود خدا حدود مالزم وجود ندارد. او در کجا نيست تا جلوه کند و خ!!ود را به نمايش بگذارد؟! پس کساني که وجود خ!دا را مب!!دأ ش!!ناخته اند و مخلوقات عالم را جلوه اي ازآن مبدأ دانسته اند بي شک ب!!ه

42

Page 43: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

اشتباه رفته اند. خداوند مانن!!د س!!اير س!!ازندگان و آفرينن!!دگان آن چه مي سازد صنعت اوست. ابتدا مواد اوليه صنايع خ!!ود را ايج!!اد مي کند و بعد آن مواد اوليه را با يکديگر ترکيب نموده به ص!!ورت اين همه خاليق ظ!!اهر مي س!!ازد. روي اين حس!!اب ب!!ه س!!راغ آن مواد اوليه مي رويم که مبدأ مخلوق!!ات خ!!دا و ي!!ا م!!واد و مص!!الح ساخت عالم و آدم است. خدا م!!نزه اس!!ت از اين ک!!ه خ!!ود را ب!!ه لباس غير خود جل!!وه ده!!د، خ!!ود را در لب!!اس ح!!دود و ي!!ا اع!!راض ظاهر سازد. آن چ!ه را مي س!ازد خالي!ق اوس!!ت. اگ!ر خ!ود را در لباس حدود واعراض ظاهر سازد اين ح!دود و اع!راض باي!د مالزم

وجود او باشد چنان چه مالزم وجود آب است.تفاوت دو کلمۀ] "مبدء" و "مبدء":

پس خداوند مبدأ آفرينش نيس!!ت. مب!!دأ ن!!ام اص!!لي اس!!ت ک!!ه ."اب!!داء"فروعي از آن ظاهر مي گردد. اسم مکان است از مصدر

مانند خاک که مبدأ نباتات است و يا دريا که مبدأ قط!!رات اس!!ت. خداوند مبدأ پي!دايش مخلوق!ات نيس!!ت ک!ه وج!ود مخلوق!!ات و ي!ا

"مب!!دء"حيات و حرکت آن ها از ذات او جدا شده باشد بلکه خ!!دا است. اسم فاعل به معناي آفريننده و ايجاد کننده. او چنان اس!!ت

!!د و لم"که خود را درسوره توحيد تعريف مي کند و ميگوي!!د لم يل . يعني از ذات خود چيزي ب!!يرون ن!!داده و خ!!ودش از مب!!دئي"يولد

بيرون نيامده است و يک حقيقت ثابت ازلي و ابدي مي باشد. آن چن!!ان لطي!!ف اس!!ت و مج!!رد ک!!ه در دل کوهه!!ا و اج!!رام س!!نگين احس!!اس تنگي نمي کن!!د و در فض!!اي وس!!يع پهن!!اور ب!!راي خ!!ود احساس وسعت و گشادگي ندارد. يعني بين ذات خدا و موجودات ع!!الم برخ!!وردي و مزاحم!!تي قاب!!ل ظه!!ور نيس!!ت. برخ!!ورد و مزاحمت خاصيت اجرام و اجسام است که هر کدام ج!!اي معي!!ني دارند و چيز ديگري را در جاي خود راه نمي دهند. وليکن مجردات مانند ارواح و فرشتگان با يکديگر و يا مواد عالم برخ!!ورد ندارن!!د. چيزي نيست که مزاحم آن ها ش!!ود و ي!!ا آن ه!!ا م!!زاحم کس!!ي ي!!ا چيزي باشند. مجردات دردل کوهها همان قدر آزادند و رفت وآم!!د دارند که در دل فضاها آزادن!!د. ذات مق!!دس خداون!!د متع!!ال ف!!وق

!!ه تع!!الي ال يع!!اني االش!!ياء"مجردات است. موال )ع( ميفرمای!!د: ان . يعني ذات مق!!دس خ!!دا برخ!!ورد ذاتي ب!!ا کس!!ي و چ!!يزي"بنفسهندارد.

خدا که فاعل و آفريننده عالم است براي مخلوق!!ات خ!!ود ک!!ه صنايع او هستند مواد اوليه و يا مصالح ساختماني الزم دارد. م!!واد

43

Page 44: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

اوليه خاليق خدا دو چيز است: يکي ذرات و مواد ع!!الم ک!!ه از آن, اجس!!ام و اج!!رام ب!!ه وج!!ود مي آي!!د. از کوچک!!ترين اجس!!ام مانن!!د حشرات ذره بيني گرفته تا بزرگترين آن ها مانند ک!!رات و کوهه!!ا، اين اجسام قابل رؤيت از اجتماع ذرات و مواد س!!اخته مي ش!!ود.

آن بشناسيم که چگونه وابتداييالزم است مواد عالم را در وضع بشناسيم که در مسير رش!!دنهاييچطوراست و همچنين در وضع

و تکامل چه وضعي پيدا مي کند و به کجا مي رسد. تعریف اصول اولیۀ] خلقت و هندسۀ] ترکیبی آنها:

اين حقيقت را مي دانيم ک!!!ه موج!!!ودات ع!!!الم محص!!!ولي از کميت و کيفيت هستند. کميت، حجم موجودات و جسم آن ها مي باشد؛ کوچک باش!!ند ي!!ا ب!!زرگ. و کيفيت، حي!!ات و ح!!رکت آن ه!!ا، رنگ و زيبايي آن ها و ارتباط واتصال آن ها به يک!!ديگر اس!!ت. اين کميت و کيفيت هر کدام مبدأ خاصي دارند. از اجتماع م!!واد ع!!الم کميت ها پيدا ميشود و از ارتباط اين مواد و اجسام با نور و ن!!يرو کيفيت ها ظاهر مي گردد. مواد عالم در وضع ابتدايي خ!!ود ذراتي هستند بسيار کوچک که شايد با ميکروسکوپ هاي بسيار قوي هم قابل رؤيت نباشد. ذراتي که سه بعدش در يک بعد قرار مي گ!!يرد و حدش برابر حجمش مي باش!!د. گرچ!!ه فالس!!فه از آن تعب!!ير ب!!ه نقطه موهوم مي کنند وليکن نقطه موهوم و يا ذره مع!!دوم قاب!!ل ظهور نيست. معدومات و موهومات مبدأ چيزي واقع نمي ش!!وند. از معدومات و موهومات نمي شود چيزي ساخت ک!!ه قاب!!ل رؤيت باشد. پس اين ذرات غير قابل تجزيه، نقطه موه!!وم نيس!!تند بلک!!ه ذراتي موجودن!!د ک!!ه از ت!!راکم آنه!!ا و ارتب!!اط و اتص!!ال آن ه!!ا ب!!ا يک!!ديگر حجم موج!!ودات س!!اخته مي ش!!ود. اين ذرات غ!!ير قاب!!ل رؤيت، از نظر رنگ سياه هستند. سياهي به معن!!اي بيرنگي اس!!ت نه اين که در ذات خود رنگ باشد. و از نظر روش!!نايي و ن!!ورانيت, ظلمت هستند. اگر نور بر آن ها نتابد و از آن ها منعکس نگردد به خودي خود قابل رؤيت نيستند. و از نظر حيات و حرکت س!!اکن و ميتاند. حرکت ذاتي و حيات ذاتي ندارند. موت و س!!کون، ت!!اريکي و سياهي، الزم!!ۀ] ذاتي آنه!!ا اس!!ت ن!!ه اين ک!!ه س!!ياهي ي!!ا ت!!اريکي چيزي باشد که با ماده ترکيب شده باش!!د. اين م!!اده ک!!ه در وض!!ع

"اضافه" و "افاضه"ابتدايي خود فاقد همه کماالت است در مسير رشد پيدا مي کند. يک جا به صورت جمادات و يک ج!!ا ب!!ه ص!!ورت نباتات و درخت ها و يک جا به صورت فلزات و معادن و يک جا به

44

Page 45: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

صورت حيوانات، و در انتها به صورت انسان ها جلوه پيدا مي کند و به کمال مطلق مي رسد. منظور از ح!!رکت در مس!ير افاض!ه و اضافه اين است که براي بزرگ شدن حجم ماده، ماده ب!!ه اض!!افه م!!اده الزم اس!!ت. ي!!ک م!!اده ب!!ه اض!!افۀ] ص!!د و ه!!زار و ميلي!!ون و ميليارد ازجنس خود به صورت جسمي بزرگ يا کوچک ظ!!اهر مي گردد که قابل لمس و رؤيت است. حرکت در مسير افاضه، يع!ني روح و حيات به ماده افاضه مي شود. در همان ابتدا که مواد ع!!الم از يکديگر جدا هستند و نمي توانند متصل به يکديگر باشند خداوند اين مواد منفصل از يکديگر را به وس!!يله ن!!يرويي ک!!ه از مج!!ردات سرچش!!مه مي گ!يرد ب!!ه يک!!ديگر اتص!!ال و ارتب!!اط ميده!د. از اين افاضۀ] نيرو تعبير به قوه جاذب!!ه ي!!ا ب!!ار الک!!تريکي ميکنن!!د. خداون!!د نيرويي در دل ماده ايجاد مي کند، به وس!!يله آن ن!!يرو جاذب!!ه پي!!دا مي کند و مواد ديگر را به خود جذب مي کند. به مواد جذب ش!!ده هم نيرو مي دهد؛ مانند مغناطيس و آهن ربا که خودش ن!!يرو دارد سوزن را جذب ميکند و آن سوزن، سوزن هاي ديگر را هم ج!!ذب مي کند، خاصيت آهن ربايي پيدا مي کند. اين نيروي جاذب!!ه رش!!ته اي است که ذرات و مواد عالم را به يک!!ديگر متص!!ل مي کن!!د. در

مي ش!!ود."روح استمس!!اک"لسان ائمه اطهار )ع( از آن تعبير به يعني روحي که مواد عالم با آن يکديگر را کن!!ار هم نگ!!ه ميدارن!!د، متالشي و متفرق نميشوند. از همين راه که آن را افاضه و اضافه مي ناميم روي هر ماده اي از م!!واد ع!!الم ب!!ه اراده خ!!دا دو عم!!ل انج!!ام مي گ!!يرد: عم!!ل اول: م!!اده ب!!ه اض!!افه م!!اده. عم!!ل دوم: ارتباط و اتصال حيات و حرکت يا نيرو در اين م!!وادي ک!!ه يک!!ديگر را جذب مي کنند. همينطور روي هر ذره و م!!اده اي اين دو عم!!ل تکرار ميشود تا عاقبت جسمي به صورت انس!!ان، منب!!ع و مخ!!زن حيات و حرکت و تمامي نيروهايي مي شود که مخلوقات عالم ب!!ه

آن مجهز مي شوند. که مبدأ پيدايش مخلوق!!ات ع!!الم اس!!ت"نور و ماده"اين دو اصل

از نظر تناهي و ع!!دم تن!!اهي ب!!ا يک!!ديگر ف!!رق دارن!!د. اص!!ل م!!اده موجودي است متناهي. محدوديت الزم!!ۀ] ذات م!!اده اس!!ت. م!!اده يعني ذره اي که محدود بين ابعاد ثالثه است. لذا ماده درذات خود متناهي است و قابل شمارش. گر چه با علم و ق!!درت انس!!ان ه!!ا قابل شمارش نيست و کسي نميتواند آخرين شماره را ب!!ه دس!!ت آورد وليکن به اراده و قدرت خدا قابل شمارش است. خداوند در آیات قرآن ادعا مي کند که فقط او قدرت دارد که خالي!ق خ!ود را

45

Page 46: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

شمارش نمايد و آخرين رقم آن را در اختيار علم بگذارد. ديگ!!ران گر چه عمرشان ط!!والني باش!!د و ق!!درت حس!!ابگري آن ه!!ا خيلي قوي و زياد باشد باز هم نمي توانن!!د ب!!ر اع!!داد ع!!الم احاط!!ه پي!!دا

اين ک!!ه1کنن!!د و ش!!ماره ذرات و مخلوق!!ات را ب!!ه دس!!ت آورن!!د. خداوند در قرآن ادعا دارد شماره تم!!ام مخلوق!!ات را ميدان!!د، اين ادع!!ا دلي!!ل مح!!دوديت اع!!داد و اف!!راد مخلوق!!ات اس!!ت زي!!را ي!!ک حقيقت نامتناهي از دايره شمارش و حساب بيرون اس!!ت. اع!!داد هرگز به نامتناهي نمي رسند. درست نيست که خداوند ادع!!ا کن!!د

بينهایت، حس!!اب نمي پ!!ذيرد وحساب نامتناهيات را مي داند زيرا ادع!اي اين ک!ه من حس!!اب نامتناهي!!ات راشمارش قبول نميکن!!د.

مي دانم غل!!ط اس!!ت. از ي!ک ط!!رف بگوي!!د نامتن!!اهي و از ط!!رف ديگر بگويد ش!!ماره آن را ميدانم! نامتن!!اهي يع!!ني ب!!دون حس!!اب. دانستن حساب و شماره هم يعني متناهي. اين ادعا تناقض اس!!ت که گوينده بگويد شماره نامتناهيات را مي دانم. لذا خداوند متعال چ!!نين ادع!!ايي ن!!دارد. پس ب!!ه دلي!!ل اين ک!!ه مي گوي!!د ش!!ماره مخلوقات و حساب و مشخصات آن ها را مي دانم، اين مخلوقات که به اعداد شمارش مي شوند متناهي و محدود هستند. م!!اده از آن ابتداي کوچکي گرفته تا انتهاي بزرگي که حجم ع!!الم آف!!رينش باش!!د متن!!اهي و مح!!دود اس!!ت. خداون!!د متع!!ال آن را ب!!ه حس!!اب

هفت طبقه آس!!مان و زمين"عددي تعريف مي کند و مي فرمايد: . پس معلوم مي شود از هفت طبقه ب!!ه ب!!اال خأل2"در داخل يکديگر

مطل!!ق اس!!ت يع!!ني آس!!ماني و زمي!!ني و س!!تاره اي و م!!اه وخورشيدي وجود ندارد.

:خصوصیت دیگری از مادۀ] بسیط ماده در ذات خود متناهي و انفصالي است. همانطور که مشتقات ماده مانند جمادات و نباتات و حيوانات و انسان ها از يکديگر جدا هستند و هر کدام فردي هستند از افراد ديگ!!ر ممت!!از و مش!!خص، ذرات اوليه هم هر کدام مشخص و ممتاز از يک!!ديگر هس!!تند. اگ!!ر مواد عالم به يکديگر اتصال داش!!ته باش!!ند ک!ل ع!الم آف!رينش ب!ه صورت جسمي غير قابل نفوذ ظاهر مي گردد، با اين که آف!!رينش

است. يک جا اجسام و افراد هستند و ج!!ايي ديگرخ!!الي.مأل و خأل = ان کل من فی السماوات و االرض اال اتی الرحمن عبا. لقد95 الی 93 مریم، 1

احصیهم و عدهم عدا و کلهم اتیه یوم القیامة فردا.= و السماء ذات الحبک.7 ذاریات، 2

46

Page 47: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مانند کره زمين و فض!!اي ک!!ره زمين و ي!!ا ک!!ره م!!اه و خورش!!يد و فضاي ماه و خورشيد. ماه و خورشيد و زمين جسم اند و مح!!دود و مشخص، وليکن فضا خأل مطلق است. هم!!انطور ک!!ه مش!!تقات ماده به اعداد شمارش مي شوند و از يکديگر ج!!دا هس!!تند، ذرات اوليه و اصل ماده هم که مبدأ اين مشتقات است از يک!!ديگر ج!!دا هستند. شايد اگر ذرات آفرينش را بر خأل نامتن!!اهي تقس!!يم ک!!نيم خارج قسمت، ص!!فر باش!!د. چن!!ان ک!!ه نمي ت!!وانيم بگ!!وييم فض!!اي نامتناهي تقسيم بر ذرات، هر ذره اي مثال ي!!ک ميلي!!ون ي!!ا ميلي!!ارد متر مکعب فضا پيدا مي کند! زیرا در صورتي اين تقس!يم درس!ت است که فضا متناهي باش!!د. چ!!ون فض!!ا نامتن!!اهي اس!!ت و ذرات

تقس!!يم نامتن!!اهي ب!!ر متن!!اهي، خ!!ارج قس!!متمتن!!اهي هس!!تند، تقسيم متناهي بر نامتناهي خارج قسمت چنان که نامتناهي است،

است. اين ذرات، واحدهاي عددي هس!!تند و کس!!اني ک!!ه ميصفر گويند: ذره بي انتها، اشتباه مي کنن!!د. زي!!را انته!!ا مالزم ذات ذرات اس!!ت. ش!!يئ مح!!دود نمي توان!!د بي انته!!ا باش!!د. بي انته!!ا يع!!ني نامتناهي و ذرات يعني متناهي. همانطور که يکي دو تا يا ده ت!!ا از مواد عالم مقابل چشم م!ا محدودن!د و اين مح!دوديت الزم!ه ذات آنهاست، بقيۀ] مواد ع!الم هم محدودن!!د. وليکن ذات مق!دس خ!دا,

نامحدود است.تعريف عرش و کلمات خدا از نظر نامتناهي بودن:

مع!رفي مي"عظيم"خداوند در کت!!اب خ!ود چيزه!ايي را ب!ا کلم!ه . "نامتناهي"کند. عظيم در قرآن يعني

قرآن را از نظر محتوا و معنا نامتناهي ميداند و در تعري!!ف آن مي . يعني کلمات خدا به آخر نمي رسد.1"ما نفدت کلمات الله"گويد:

اين کلمات به معناي مخلوقات است. مخلوقاتي که موجودن!!د، ب!!هآخر مي رسند وليکن قدرت آفرينندگي خدا به آخر نمي رسد.

خداوند عرش خود را ک!!ه مق!!ام ح!!اکميت اوس!!ت ب!!ا کلم!!ه عظيم ".رب العرش العظيم"معرفي مي کند. مي فرمايد:

عرش دو معن!!ا دارد. معن!!اي اول، روح کلي ع!!الم اس!!ت ک!!ه مب!!دأ کيفيت ها و ارزش ها و حيات و حرکت است. اين مب!!دء نامتن!!اهي است. يک حقيقت نامحدود است که تعلق به ماده و مش!!تقات آن

= ول!!و ان م!!ا فی االرض من ش!!جرة اقالم و البح!!ر یم!!ده من بع!!ده28 لقم!!ان، 1 = ق!!ل ل!!و ک!!ان البح!!ر م!!دادا109- که!!ف، 2سبعة ابحر م!!ا نف!!دت کلم!!ات الل!!ه...

= ه!!ذا م!!ا54 و 53- ص!!اد، 3لکلمات ربی لنفد البحر قبل ان تنف!!د کلم!!ات ربی... توعدون لیوم الحساب ان هذا لرزقنا ما لها من نفاد.

47

Page 48: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

پيدا مي کن!!د ن!ه اين ک!ه اف!!رادي باش!!ند ک!ثرت و قلت پي!!دا کنن!!د. معناي دوم، علم امام هاي معص!!وم و اولي!!اء الل!!ه اس!!ت. خداون!!د تع!!الي از مس!!ير علم آن ه!!ا ب!!ر تم!!امي موج!!ودات و مخلوق!!ات

حاکميت دارد. پس آفرينش از اصول و فروع در ارتباط با ق!!درت خ!!دا نامتن!!اهي است. اين که گفتيم م!!اده متن!!اهي اس!!ت منظ!!ور م!!واد موج!!ود و مشتقات آن است وليکن قدرت آفرينندگي خدا نامتناهي است. از ازل تا ابد مي آفريند و آفرينش او کثرت و قلت پيدا نمي کن!!د. در اين رابطه متناهي و نامتناهي را مي توانيم به سه قسمت تقسيم

- نامتن!!اهي2- متناهي به حدود، مانند ماده و مشتقات آن. 1کنيم: به حدود و متناهي به وجود، مانند روح کلي عالم که ب!!ه ن!!ام ه!!اي

ناميده مي شود. يع!!ني اص!!لي ک!!ه مب!!دأ"نور، نيرو، روح، فرشته" پيدايش حيات و حرکت و نورانيت و زيبايي ها و قوه و ق!!درت ه!!ا

مي باشد. اين اصل از نظر حدود نامتناهي است وليکن منتهي به وجود خ!!دا مي شود. يعني خدا بر اين اص!!ل محي!!ط و مس!لط اس!!ت. ب!!ه اين

، يع!!ني روح ابت!!دا و انته!!اي"متن!!اهي ب!!ه وج!!ود"علت مي گ!!وييم مکاني ندارد ولي محاط و محدود به وجود خداون!!د متع!!ال اس!!ت. متن!!اهي ب!!ه وج!!ود نظ!!ير اين مث!!ال اس!!ت ک!!ه ب!!راي بي!!ان حقيقت ميگوييم: مثال يک انسان در بياب!!ان، محي!!ط ب!!ه آن مي باش!!د، پس بياب!!ان ه!!ا و ص!!حراها در مقاب!!ل انس!!ان مح!!دود اس!!ت و انس!!ان نامحدود است و احاطه بر جمادات و نباتات و حيوانات دارد، ولي اگر برابر او انساني مانند خود او قرار گيرد درارتباط با آن انسان محدوديت پيدا مي کند. اين انسان که بر همه چيز احاط!!ه داش!!ت بر انساني مانند خود احاطه ندارد. پس اگر انسان را با جمادات و حيوانات و نباتات مقايسه کنيم نامتناهي است وليکن اگ!ر او را ب!ا انس!!اني ب!!االتر ي!!ا مث!!ل او مقايس!!ه ک!!نيم متن!!اهي اس!!ت. تم!!امي فرشتگان و مجردات و نورها و روشنايي ها و انس!!ان ه!!اي کام!!ل همه اين ه!!ا نامحدودن!!د. در ذات و وج!!ود خ!!ود نامتن!!اهي هس!!تند. محيط بر تمامي مخلوقات هستند وليکن همين مجردات در براب!!ر خداوند محدوديت پيدا مي کنند. خداوند متعال احاط!!ه وج!!ودي ب!!ر آنها دارد. اين را مي گوييم متناهي به وج!!ود. يع!!ني روح و انس!!ان هاي کامل در قياس ب!ا مخلوق!ات نامتن!اهي هس!تند ولي در براب!ر ذات مقدس خدا متناهي ميشوند و مح!!دوديت پي!!دا مي کنن!!د. اين

48

Page 49: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

از عجايب عظمت ذاتي خداون!!د متع!!ال اس!!ت ک!!ه ب!!ر نامتناهي!!اتاحاطه دارد.

احاطۀ] خدا بر نامتناهيات، فوقيت وجودي خداوند است: نامتناهيات يکي زمان بود، يکي هم فضا و مکان، و ديگ!!ر روح مجرد و فرشتگان. اين هر سه نامتناهي هستند. چط!!ور مي ش!!ود که خداي نامتناهي بر نامتناهي ديگر احاطه داشته باش!!د؟ احاط!!ه خدا به معناي فوقيت وجودي است. چون خلق مي کند، زمان پيدا ميشود و اگر خلق نکند زم!!ان وج!!ود ن!!دارد. چ!ون خل!!ق مي کن!!د، فضا و مکان پيدا مي ش!!ود و اگ!!ر خل!!ق نکن!!د فض!!ا و مک!!ان وج!!ود ندارد. چون بر ع!!رش ک!!ه ن!!ور مج!!رد اس!!ت اس!!تيالء دارد و درآن تصرف مي کند، احاطه بر او دارد و کسي مانن!!د او نمي توان!!د ب!!ر

اس!!ت. در ايننامتن!!اهي مطلقمجردات احاطه پيدا کند. پس خدا جمله از خطبه، امام علي )ع( عدم تناهي خدا را توض!يح مي ده!د

!!ه و االخ!!ر"ميفرماید: االول الذي لم يکن له قبلg فيکون ش!!یئg قبل . يعني خدايي که قب!!ل و بع!!د"الذي ليس له بعدg فيکون شیئg بعده

ندارد. اگر قبل و بعد داشته باشد الاقل زمان ي!!ا مک!!ان قب!!ل از او واقع مي شود و ب!!ر او احاط!!ه دارد. پس چ!!ون قب!!ل و بع!!د ن!!دارد

نامتناهي مطلق است. و"جمله بعد دراين خطبه شريفه اين اس!!ت ک!!ه مي فرماي!!د:

"الرادع اناسی االبصار عن ان تناله او تدرکه. اين جمله مربوط به درک عظمت ذاتي خداوند متع!!ال اس!!ت. يکي از مسائل مهمي که انسان هاي دانش طلب و آگ!!اه از ق!!ديم در پي آن بوده ان!!د و اين هم!!ه از مس!!ير تفک!!ر و ی!!ا ب!!ا چش!!مهای مس!!لح و غ!!ير مس!!لح در انتظ!!ار اين ب!!وده ان!!د ک!!ه آن را ببينن!!د و کشف کنند، رؤيت ذات مقدس خداون!!د متع!!ال اس!!ت. موج!!وديت خداوند متعال از نظر آيات و آث!!ار ک!!ه همين خالي!!ق و ب!!دايع ع!!الم است آن چنان روش!!ن اس!!ت ک!!ه کس!!ي پي!!دا نميش!!ود درآن ش!!ک

داشته باشد يا بتواند انکار کند. وج!!وده من اظه!!ر"چنان است که فيلسوف س!!بزواري مي گوي!!د:

"االشيائي و کنهه في غاية الخفائي يعني ظاهرترين و روشن ترين موجودات ع!الم وج!ود خداون!د است. همانطور که هر کسي صددرصد يقين ب!!ه وج!!ود خ!!ود و آن چه مي بيند دارد، صددرصد هم يقين به وجود خدا دارد. هرکس با حادثه اي روبرو مي شود فوري متوس!!ل ب!!ه خ!!دا مي ش!!ود و مي داند يک ق!!درت ق!!اهره آنج!!ا هس!!ت ک!!ه ميتوان!!د او را نج!!ات ده!!د

49

Page 50: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

وليکن حقيقت خدا بي نهايت مخفي است. ه!!ر چ!!يزي ب!!ا تفک!!ر و رؤيت قابل کشف است و عاقبت برابر چش!!م ي!!ا فک!!ر انس!!ان ه!!ا آشکار ميشود وليکن ذات مقدس خدا بي نه!!ايت مخفي و مکت!!وم است. هيچ کس نمي تواند با نيروي فک!!ر ي!!ا رؤيت چش!!م، مس!!لح باشد يا غير مسلح, ذات مقدس خدا را کشف کند. ذاتي است بي نه!!ايت مخفي، مگ!!ر اين ک!!ه خ!!ودش خ!!ودش را ب!!ه بن!!ده اي از بندگانش نشان ده!!د. پس وج!!ود خ!!دا در نظ!!ر هم!!ه کس ث!!ابت و

معلوم است و ذات مقدس او بي نهايت مخفي و مکتوم. ه!ر انس!اني ک!ه ب!ا مردم!ک"لذا در اينجا موال)ع( مي فرمايد:

چشم خود بخواهد بسوي ذات مقدس نظر بيندازد بالفاصله ط!!رد در اين جمل!!ه جم!!ع انس!!ان ب!!ه معن!!اي"اناسي". "و زجر مي شود

مردمک چش!!م اس!!ت ک!!ه عام!!ل دي!!دن اس!!ت و آن را انس!!ان مي يع!!ني انس!!اني ک!!ه در چش!!م آدم"انس!!ان العين"نامند مي گويند:

است. شايد به مناسبت اين که عکس انسان ها در مردمک چشم نمودار ميشود مردمک را انسان ناميده اند. موال )ع( مي فرماي!!د: اگر کسي با مردمک چشم خود بسوي خدا نگاه کن!!د پس زده مي

شود؛ طرد و ردع مي گردد. مسئلۀ] کشف ذات خداوند متعال يکي از مسائل عجيب اس!!ت ک!ه همه دانشمندان در طول تاريخ فکر خود را خسته کرده اند ي!!ا اين طرف وآن طرف رفته اند تا شايد بتوانن!!د ذات مق!!دس را ببينن!!د. موساي پيامبر و جمعيتي از بني اسرائيل ب!!ه ک!!وه ط!!ور رفتن!!د ت!!ا صداي خدا را بشنوند زيرا موسي علی!!ه الس!!الم مي گفت خ!!دا ب!!ا من سخن مي گويد. آنها کالم خدا را شنيدند و بعد خواهش کردند ذات خدا را ببينند، خداوند به آن ها فرمود: اگر کوه با اين عظمت در برابر نوري که مخل!!وق من اس!!ت بتوان!!د مق!!اومت کن!!د چش!!م

زيرا ن!!ور1شما هم در برابر رؤيت ذات من مي تواند مقاومت کند ذات خدا آنقدر تابنده است که نور خورشيد و س!!تاره در براب!!ر آن

ظلمت به حساب مي آيد. در اينجا موال )ع( در وص!!ف رؤيت ذات خ!!دا مي فرماي!!د: آن ذات مقدس مردمک چشم انسان هايي را که مي خواهند به او برس!!ند و يا ذات او را درک کنند طرد و ردع ميکن!!د. رؤيت چش!!م را عقب مي زند زي!!را رؤيت ذات ب!!راي انس!!ان ممکن نيس!!ت، مگرانس!!ان

= و لما جاء موسی لمیقاتنا...قال لن ترینی و لکن انظر الی الجبل143 اعراف، 1فان استقر مکانه فسوف ترینی فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا و

50

Page 51: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

هاي کاملي که تمامي حقايق طبيعت را کشف نموده و پشت سر انداخته باش!!ند و خ!!ود را ب!!ه ه!!دايت خ!!دا ب!!راي رؤيت ذات آم!!اده کرده باشند. دليل طبيعي امتناع رؤيت ذات اين است ک!!ه فک!!ر ي!!ا عقل ما که با آن حقایق غيب را کشف مي کنيم و يا نور چشم ما که ب!!ا آن ه!!ر کس!!ي و ه!!ر چ!!يزي را مي بي!!نيم، اين ن!!ور چش!!م و نيروي فکر که وسيله کشف و رؤيت اس!!ت بين م!!ا و خ!!دا حج!!اب است. اگر نور چشم از م!!ا گرفت!!ه ش!!ود ت!!اريکي پي!!دا مي ش!!ود و تاريکي حجاب است. اگر نور چشم به حال خود باشد و ي!!ا ن!!يروي فکر، همين نور و نيرو بين ما و خدا حجاب است. پس رؤيت ذات به وسيله انسان ها ممتن!!ع اس!!ت. م!!ردم وظيف!!ه دارن!!د از طري!!ق مخلوقات عظمت خدا را درک کنند و دراطاعت او باشند ت!!ا روزي که لياقت مالقات خدا درآن ها پيدا شود. لذا موال )ع( اين جمله را براي کساني مي گويد که به فکر کشف ذات مقدس خدا هس!!تند. مي فرمايد يک چنين رنج و زحم!!تي ب!!ه خ!!ود راه ندهي!!د. ب!!ه ق!!ول

حافظ شيرازي: معشوق چ!ون نق!اب ز رخ ب!ر نمي کش!د ه!رکس

حکايتي به تصور چرا کند

51

Page 52: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش سوم

»ما اختلف علیه دهرR فیختلف منه الحال و ال کHHان فی مکان فیجوز علیه االنتقال«

نام هاي مختلف براي زمان و دورانی که بر انسان می گذرد: در اينجا نام زمان زندگي دنيا است. زندگي انسان ه!!ا"دهر"کلمه

براساس حاالت و حرکات و حوادثي که براي آن ها پيدا مي ش!!ود بنام ه!!اي مختلفي نامي!!ده ش!!ده اس!!ت. ن!!ام ه!!اي ابت!!دايي زم!!ان، شبانه روز و هفته و سال و م!!اه اس!!ت. اين ن!!ام ه!!ا را هم!!ه کس مي دانند. باالتر از سال و ماه، دوره عمر هر انساني است ک!!ه آن

مي نامن!!د. خداون!!د متع!!ال در س!!وره ده!!ر آي!!ه اول مي"حين"را يع!!ني آي!!ا ب!!ر"ه!!ل اتي علي االنس!!ان حينg من ال!!دهر..."فرماي!!د:

"حين"انسان عم!!ري از روزگ!!ار ميگ!!ذرد ک!!ه قبال موج!!ود نب!!وده؟ و" س!!وره ص!!اد ميفرمای!!د: 88دراينجا مدت عمر است. و در آي!!ه

!!أه بع!!د حين . يع!ني خبره!!اي آخ!!رتي را بع!!د از گذش!!ت"لتعلمن نب دوران عمرتان خواهيد شناخت. انسان ها تا زماني که زنده اند در آخرت شک دارند و بعد ک!!ه مردن!!د وارد آخ!!رت مي ش!!وند و يقين

دوره عمر انسان است از تولد تا مرگ."حين"پيدا مي کنند. پس است که نام دوران زن!!دگي دني!!اي" دهر"بزرگ تر و باالتر از حين

بشر است. از هبوط آدم )ع( تا قيام قائم )عج( که انس!!ان ه!!ا ب!!ه علم و اراده خ!!ود ب!!راي خ!!ود زن!!دگي مي س!!ازند؛ حک!!ومت ه!!ا را

يع!!ني روزگ!!ار و روزگ!!ار همين"دهر"خودشان بوج!!ود مي آورن!!د. زندگي دنيا است ب!راي تم!ام م!ردم. زي!را هم!انطور ک!ه ي!ک نف!ر انسان عمر معي!!ني دارد و زن!!دگي اش ب!!ه آخ!!ر مي رس!!د تم!!امي انسان ها هم که خود رأي و خود مخت!!ار زن!!دگي مي کنن!!د و ب!!راي خود زندگي مي سازند، این زندگی عمر معين دارد ک!!ه ن!!ام آن را

حي!!اة ال!!دنيا و حي!!اة"زندگي دني!!ا مي گذارن!!د. خداون!!د ميفرماي!!د: . يعني زندگي دنيا و زندگي آخ!!رت. زن!!دگي ابت!!دايي تم!!ام"االخرة

مردم را زندگي دنيا مي نامند وزندگي بع!!د را زن!!دگي آخ!!رت. اين زندگي دنيا بين ابتدا و انته!!ا ق!!رار گرفت!!ه اس!!ت. ابت!!دايش زم!!اني اس!!ت ک!!ه آدم و ح!!وا در بهش!!ت خل!!ق ش!!دند و هب!!وط نمودن!!د و تشکيل نسل دادند، انتهايش زم!!اني اس!!ت ک!!ه زن!!دگي دني!!ا پ!!ر از فساد و ظلم و جور مي شود و ب!!ه دس!!ت م!!ردم فلج مي گ!!ردد و موجب!!اتي ف!!راهم مي ش!!ود ک!!ه حک!!ومت الهي داي!!ر مي گ!!ردد و

52

Page 53: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

زندگي صورت ديگري پيدا کند. اين دوره طوالني از هبوط آدم)ع( مي گويند. "دهر"تا قيام قائم )عج( را

و باز از قي!!ام ق!!ائم )عج( ک!!ه زن!!دگي آخ!!رت ش!!روع مي ش!!ود ت!!ا زماني که تمامي مردگان زنده شوند و دوره آخرت را ببينن!!د و ب!!ه

مي نامند. و بعد از کمال"سرمد"کمال مطلق برسند آن دوره را پيدا ميکنند. پس زمان ها به ترتيب عب!!ارت اس!!ت"ابديت"مطلق

آن، ساعت، شبانه روز، هفته، ماه، سال، حين، دهر، سرمد و"از: . رابطه اين زمان ها با يکديگر مانند رابطه اعداد صد با ه!!زار"ابد

و هزار با ميليون و ميليون ب!!ا ميلي!!ارد و ب!!االخره بي نه!!ايت اس!!ت. را بکار مي ب!!رد؛ دوراني ک!!ه زن!!دگي"دهر"دراينجا موال )ع( کلمه

انسان پر از حادثه است, موال )ع( ميفرماید اين حادثه ها بر وجود خدا نمي گذرد و حادثه ها حاالت مختلفي در وجود خدا ايج!!اد نمي

کند. ما انسان ها در برابر حوادث تغي!!ير ح!!ال پي!!دا مي ک!!نيم؛ س!!رما و گرما و زحمت و اس!!تراحت و خ!!وردن و خوابي!!دن و فق!!ر و غن!!ا و خوف و امنيت و سالمتي و مرض، حشر با انسان هاي خوب و بد، هر کدام حالتي در ما ايجاد مي کند. نمي توانيم در دوران زن!!دگي وضع ثابتي داشته باشيم. گاهي سالمت و گ!!اهي مبتال ب!!ه ام!!راض هستيم. پس حوادث, حاالت ما را تغيير مي دهد. روزگاري ک!!ه ب!!ر ما انسان ها ميگ!ذرد مانن!د طوف!ان اس!ت و م!ا انس!ان ه!ا مانن!د درخت و گياه. حادثه ها دائم م!!ا را مي گردان!!د و ميچرخان!!د، .ه!!ر دقيقه حالي در ما ب!!ه وج!!ود ميآورد وليکن اين حادث!!ه ه!!ا ب!!ر خ!!دا نمي گذرد. خداوند در برابر حادثه ها حاالت مختلف پيدا نمي کن!!د. او در شرايط ميليون ها درجه ح!!رارت و ي!!ا همين ان!!دازه ب!!رودت تغيير حال نمي دهد که بگويد آنجا گ!!رم ب!!ود و اينج!!ا س!!رد اس!!ت. روشنايي و تاريکي در وجود خدا تغيير ايجاد نمي کن!!د. در ت!!اريکي مطلق همانقدر مي بين!!د و مي دان!!د ک!ه در روش!!نايي مطل!!ق, ذره بسيار کوچک در تاريکي مطلق همانقدر براي خدا وانمود اس!!ت و خدا آن را ميبيند و تس!!لط دارد ک!!ه ک!!ره اي مانن!!د زمين در براب!!ر خورشيد. نمي توانيم بگوييم خداوند خورشيد را از ي!!ک ذره کوچ!!ک در تاريکي زودتر و بهتر مي بيند. پس حوادث روزگار ب!!ر خ!!دا نمي

گذرد و در ذات خدا تغيير نميدهد. در جمله بعد درباره ثروت و سخاوت خداوند متعال بحث مي کند

53

Page 54: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش چهارم

»ولو وهب ما تنفست عنه معادن الجبال و ضحکت عنHHه اصداف البحار من فلز اللجین و العقیان و نثارة الHHدر و حصید المرجان ما اثر ذلک فی جوده و ال انفد سHHعة مHHا عنده و لکان عنده من ذخائر االنعام ما ال تنفده مطHHالب

االنام« اگر خدا تمام آن چه را که معادن از فلزات مي س!!ازند ي!!ا ص!!دف ها در و مرجان توليد مي کنند در يک آن ببخشد يا نبخشد در ج!!ود و سخاوت او يا در دارايي او تأثير ندارد. اگر برابر آفرينش ث!!روت و قدرت در اختيار داشته باشد و چيزي و کسي در اختيار او نباشد )که آنها را بطلبد( نمي توانيم بگوييم وقتي که خاليق هس!!تند خ!!دا

ثروتمند است واگر نباشد خدا فقير است. دراين فراز لطائفي در کلمات م!!وال)ع( اس!!ت ک!!ه ب!!ا اين لط!!ائف کيفيت خلقت را هم روش!!!ن مي کن!!!د وآن لط!!!ائف يکي درب!!!اره معادن کوهها است و ديگر در و مرواريد که از صدف هاي دري!!ايي

بدست مي آيد. ول!!و وهب م!!ا تنفس!!ت"درباره کيفيت پيدايش معادن مي فرمايد:

يعني آن چه ک!!ه مع!!ادن کوهه!!ا ب!!ا تنفس خ!!ود"عنه معادن الجبال آشکار مي کنند و در اختيار بشر ميگذارند؛ کيفيت پيدايش مع!!ادن را در اينجا ذکر مي کند که اوال معادن در دل کوهها تکون پيدا مي

کند. معادن نسبت به خاک ها و آب ها و مواد ديگر, يک حرکت تکاملي دارد. يعني مواد اوليه تکامل پيدا مي کند به صورت آهن و روي و طال و نقره و چيزهاي ديگر ظاهر مي شود. م!!واد ع!!الم درابت!!داي خلقت فاقد خاصيت اند و در هيچ صنعتي قاب!ل اس!تعمال نيس!تند. براي اين که اين مواد در صنايع قابل استعمال شوند خداون!!د روي آن مواد کار ميکند. از طري!!ق افاض!!ه و اض!!افه، م!!واد اولي!!ه را آن چنان مي سازد ک!!ه بص!!ورت طال و نق!!ره و چيزه!!اي ديگ!!ر ظ!!اهر گردد و در صنايع انسان و يا زندگي انسان قاب!!ل اس!!تفاده اس!!ت. پس آن فلزات ساخته ش!!ده از نظ!!ر اين ک!!ه چن!!د درج!!ه از س!!اير مواد پيشرفته تر هستند بط!!ور ط!!بيعي س!!ر مي کش!!ند و ب!!اال مي آيند تا زماني که مثال قطعات کوهها يا خاک ها برداش!!ته مي ش!!ود و مانند حبسي ها آزاد مي شوند و به اصطالح ما نفسي به راحتي

54

Page 55: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

نش!!ان مي"تنفس!!ت عن!!ه الجب!!ال"مي کشند. پس با همين جمل!!ه دهد که فلزات از آب و خاک و م!!واد ديگ!!ر پيش!!رفته ت!!ر هس!!تند و حاضر نيستند همنشين موادي باشند که خاصيتي ن!دارد. قه!را ب!!اال مي آيند تا اين که دل س!!نگ ه!!ا وکوهه!!ا را مي ش!!کافند و آش!!کار

کيفيت پي!!دايش"تنفس!!ت عنه"مي ش!!وند. حض!!رت )ع( ب!!ا کلم!!ۀ] معادن را توضيح ميدهد که اين معادن گرچه مانند خاک و س!!نگ و جمادات ديگرند ولي در خلقت يک يا چند درجه پيشرفته ترند و بر اساس همين پيشرفت ارزش بيشتري پي!!دا مي کنن!!د و در زن!!دگي

انسان ها قابل استفاده اند. را تعريف ميکند که چگونه مرواريد در"صدف"و در جمله بعد هم

دل خود مي پروراند. صدف يک حيوان دريايي است ک!!ه در ش!!کم آن درها تکون پيدا مي کنند. وقتي ساخت درها به کمال مي رسد مانند بچه در رحم مادر که نه ماهش تمام ش!!ده و متول!!د ميش!!ود شکاف شکم آن حيوان هم باز مي شود و درهاي ساخته ش!!ده را بيرون مياندازد، و یا صیادان مرواريد را از شکم این حیوان خ!!ارج مي کنند. حضرت )ع( براي نشان دادن ظهور در و مرجان, کلم!!ۀ]

حکت" ض!!حکت عن!!ه اص!!داف" را بک!!ار مي ب!!رد و ميفرماي!!د: "ض!! . يعني صدف ها مي خندند و با اين خنده، در و مرواري!!د را"البحار

بيرون مي دهند. باز شدن شکم حيوان را به خن!!دۀ] لب ه!!ا تش!!بيه کرده است و مي فرمايد از معادن کوه ها لجبن و عقي!!ان ) نق!!رۀ]

پي!!دا مي ش!!ود واز ص!!دف ه!!ای دری!!ا در و1خ!!الص و طالی ن!!اب (مرواريد.

در اينجا مي فرمايد: اگر تمام درياها در و مرواريد باشد و يا تم!!ام کوهها طال و نقره باشد خداوند تعالي اين ها را ببخشد يا نبخش!!د، در جود و سخاوت خدا اثري ندارد زيرا ثروت خدا س!!ازندگي خ!!دا است. قدرت سازندگي خدا آنقدر وسيع و عميق است ک!!ه ب!!ا ي!!ک عمل و يک اراده خ!!اک ه!!ا را تب!!ديل ب!!ه ج!!واهرات و ج!!واهرات را تبديل به خاک ها مي کند. چون ثروت او قدرت س!!ازندگي اوس!!ت و اين س!!!ازندگي رنج و زحم!!!تي در او ايج!!!اد نميکن!!!د. پس ب!!!ا بخشيدن، ثروت او کم نمي شود و با نبخشيدن ثروت او زياد نمي

شود.

مجمع البحرین= لجین تصغیر لجن، و عقیان، طالی ناب. 1

55

Page 56: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

در جمله بعد مي فرماي!!د: آنق!!در ذخ!!اير نعمت در اختي!!ار دارد ک!!ه اگرانسان ها تا ابد از آن نعمت ها استفاده کنند چ!!يزي کم و زي!!اد

نمي شود. النه الجواد الHHذي ال"و درآخرين جمله از اين فراز مي فرمايد:

."يغيضه سؤال السائلين و اليبخله الحاح الملحين مي فرمايد: زيرا خداون!!د ي!!ک چن!!ان ج!!ود و بخشش!!ي دارد ک!!ه در برابر سؤال سؤال کنندگان جود و بخشش او فروکش نمي کن!!د و يا اصرار اصرارکنندگان که رقم هاي بزرگتري را مطالبه مي کنن!!د خ!!دا را وادار ب!!ه بخ!!ل و مض!!ايقه از بخش!!ش نمي کن!!د. در اين عب!!ارت لطي!!ف هم نک!!ات زيب!!ايي هس!!ت؛ از ي!!ک ط!!رف ع!!وارض سؤال و خواهش و اصرار و الح!!اح را ي!!ادآوري ميکن!!د و از ط!!رف ديگر نشانگر عظمت و قدرت ذاتي خداوند متعال است که هرگ!!ز تحت تأثير سؤال ها و اصرار سائلين قرارنمي گيرد. انسان ها گ!!ر چه سخاوتمند باشند مانند اولياء الله )ع( وليکن باز هم تحت تأثير سؤاالت و خواهش هاي مردم قرار ميگيرند؛ بناگاه هزاران س!!ائل و فق!ير آن ه!ا را محاص!ره ميکنن!د و س!ر و ص!دا راه مياندازن!د و مي گويند گرسنه ايم, ن!!داريم, برهن!!ه ايم, خ!!واهي نخ!!واهي تک!!رار سؤاالت و اصرار سؤال کنندگان بر شخص مسؤول اگر چ!!ه ام!!ام يا پيامبر باشد تأثير دارد. اوال در يک آن صدها هزار سؤال توأم ب!!ا سر و صدا مطرح ميشود، چگونه هم!ه اين ه!ا را بش!!نوند و ب!!راي هر کدام پاسخ داشته باشند. انسان ها گر چه نيرومند و دانش!!مند باش!!ند در ي!!ک آن زم!!اني ي!!ک واح!!د ک!!ار بيش!!تر از آن ه!!ا س!!اخته نيست. اگر به سؤال يک نفر گوش بدهند از سؤال ديگ!!ران غاف!!ل ميمانند، يا برابر ارقامي که مي بخشند از مال و ثروت آن ه!!ا کم مي شود و يا اصال در برابر تکرار سؤاالت رنج و زحمت مي بينن!!د ولي خداوند متعال چنين نيست. او در يک آن زماني مي توان!!د بي نه!!ايت س!!ؤاالت را بش!!نود و پاس!!خ ده!!د. س!!ر و ص!!داها و تک!!رار

زي!!!را دراين م!!!ورد خداون!!!د مي س!!!ؤاالت او را خس!!!ته نمي کند . يعني اشتغال ب!!ه ک!!اري خ!!دا را"اليشغله شأن عن شأن"فرمايد:

از کار ديگر ب!!از نميدارد. در ي!!ک آن ميلي!!ون ه!!ا ک!!ار ض!!د و نقيض انجام ميدهد. با ميليارده!ا انس!ان س!!خن مي گوي!د و از ميليارده!ا انسان ميشنود، اشتغال به کاري او را مشغول به خ!!ود نمي کن!!د. ولي انسان ها چنين نيستند. همانطور که انسان به کاري مشغول مي شود آن عمل هم انسان را به خ!!ود مش!!غول مي کن!!د؛ در ي!!ک

56

Page 57: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ظرف زماني يک واحد کار انجام مي ده!!د، ی!!ا مي ش!!نود و ی!!ا مي گويد. پس سؤال سائلين و کثرت سؤالها در وجود خدا تأثير ن!!دارد و س!خاوت خ!دا ف!روکش نميکن!د و الح!!اح الح!اح کنن!دگان، يع!ني سؤاالتي که توأم با حرص سؤال کننده اس!!ت او را وادار ب!!ه بخ!!ل نمی کند. برخي سؤال کنندگان آنقدر حريص اند و در برابر سؤال شونده سفرۀ] خود را آنق!!در پهن و گش!!اد مياندازن!!د ک!!ه گوی!!ا مي خواهن!!د مس!!ؤول و ث!!روت مس!!ئول را ببلعن!!د. قه!!را س!!ؤاالت اين چنين، مسؤول را وادار به بخ!!ل مي کن!!د. ولي س!!ؤال کنن!!دگان از خداوند متعال اگر هر کدام خواهشي براب!!ر کائن!!ات داش!!ته باش!!ند باز هم در بذل و بخشش خدا تأثير نمي کند زيرا قدرت آفرينندگي

و سازندگي او بي نهايت است. دراينجا الزم است توضيحاتي دراطراف اين حقيقت ايراد شود که چطور ثروت خدا با اين که از نوع اعداد اس!!ت واع!!داد مح!!دوديت دارد، قابل تناهي نيس!ت و کم و زي!ادي درآن ت!أثير ن!دارد. آن چ!ه خداوند در عالم آفري!!ده اس!!ت از جم!!ادات و نبات!!ات و حيوان!!ات و جواهرات و فلزات، همه از نوع عدد است و قابل اشاره و شماره مي باشد و هر چيزي ک!ه از ن!وع ع!دد باش!!د مح!!دود اس!!ت و ه!ر محدودي قابل تمام شدن يا زياد شدن مي باشد. اگ!!ر کم ببخش!!د زياد ميمان!د و اگ!ر زي!اد ببخش!!د کم مي مان!د و ع!اقبت تم!!ام مي شود. اين که خداوند در قرآن مي فرمايد: ارقام نعمت خ!!دا قاب!!ل کم و زياد شدن يا تمام شدن نيست، مي گوييم دليلش اين اس!!ت که نعمت هاي خدا از نوع آفرينندگي است ن!!ه از ن!!وع ک!!االيي ک!!ه درانبار موجود است، و قدرت آفرينندگي خدا هم نامتناهي اس!!ت. از نوع کلمات و عبارات است. مثال شما آن چه گفت!!ه اي!!د مح!!دود اس!!ت ولي ق!!درت گوين!!دگي ش!!ما نامح!!دود اس!!ت و انته!!ا ن!!دارد. آفرينندگي خدا هم همينطور. پس کم و زيادي در ب!!ذل و بخش!!ش

خدا تأثير ندارد.

57

Page 58: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش پنجم

فته HHه من صHHرآن عليHHک القHHفانظر ايها السائل فما دل« ئي بنHHHور هدايتHHHه و مHHHا کلفHHHک HHHه و استضHHHأتم بHHHف یطان...« تHHا جملHHۀ-: »فHHان ذلHHک منتهی حHHق اللHHه HHالش

عليک« در ادام!!ۀ] این خطب!!ه ش!!ريفه ب!!ه س!!ائلی ک!!ه از آن حض!!رت

خواسته خدا را برايش وصف کند مي فرمايد : اي سائل در وصف و تعريف خدا خ!!ود را در قي!!د داللت ق!!رآن قرار بده. متعبد به اوصافي باش که قرآن توصيف ميکن!!د. از ن!!ور قرآن اس!!تفاده کن. هم!!ان اوص!!افي را بگ!!و ک!!ه ق!!رآن مي گوي!!د. وليکن اگر شيطان و يا هواي نفس تو، تو را وادار مي کند درب!!اره خدا چيزي بگويي که قرآن آن را نگفته و سنت رسول خدا و ائم!!ه اطهار )ع( به آن اشاره نک!!رده اس!!ت اين علم خداشناس!!ي را ب!!ه

خدا واگذار کن. اين نهايت حقي است که خدا بر تو دارد. در اين فراز حضرت کيفيت تعريف ذات مقدس خداون!!د متع!!ال را بيان مي کند. يکي از مسائلي که انسان ها حريص اند که حقيقت آن را بدانند شناخت ذات مقدس خداوند متع!!ال اس!!ت. کنجک!!اوي انسان در براب!!ر ح!!وادث و عالم!!ات و آي!!ات خيلي زي!!اد اس!!ت ه!!ر حادثه اي مي بيند آن را ريشه يابي مي کند ت!!ا عام!!ل اص!!ل آن را بشناسد و هر مصنوعي را مي بيند حرص و شتاب پيدا مي کند ت!!ا خالق آن را چنان که هس!!ت بشناس!!د. ح!!وادث ع!!الم و مخلوق!!ات جهان آفرينش خ!!دا را در براب!!ر فکرانس!!ان اثب!!ات مي کن!!د وليکن حقيقت ذات خدا را معرفي نمي کند زيرا داللت مخلوق ب!!ر خ!!الق يک داللت قهري و ذاتي است. کسي نمي تواند داللت مص!!نوع ب!!ر صانع را از مصنوع جدا کند و بگويد من ص!نعت را قب!ول دارم ام!ا صانع را قبول ندارم. حادثه ها را قبول دارم ام!!ا عام!!ل ب!!ه وج!!ود آورنده را قبول ندارم. يک چ!!نين ادع!ايي را ح!رف زور مي گوين!د

.1"و اجتنب!!وا ق!!ول ال!!زور"که خداوند متعال در قرآن مي فرماي!!د: يعني از گفتن يا شنيدن و يا قبول کردن ح!!رف زور اجتن!!اب کني!!د. حرف زور ادعاي بدون دليل است و يا قب!!ول ک!!ردن پدي!!ده اي ي!!ا

= ذلک و من یعظم حرمات الله ...و اجتنبوا قول الزور.30 حج، 1

58

Page 59: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

حادثه اي با حذف دلي!!ل آن. مي گوي!!د اين حس!!اب رياض!!ي خالف حقیقت: دو دو تا مساوي با پنج! را قبول کن واال تو را مي کش!!م. شنونده دستش را روي چشم ميگذارد و مي گويد قبول ک!!ردم! و يا گوينده مي گوي!د بگ!!و مخل!!وق هس!!ت و خ!الق نيس!ت. مص!!نوع هست و صانع نيست. ح!!رکت هس!!ت و مقص!!د نيس!!ت، واال ت!!و را مي کشم, شنونده براي فرار از مردن اين ادع!!اي خالف را قب!!ول ميکند. نظر به اين که ادعاي بي دليل يا قبول دليل ب!!دون م!!دلول يک ادعاي خالف حقيقت است فقط با تهديد و تطمي!!ع ب!ه کرس!ي مي نش!!يند و عق!!ل س!!الم آن را ب!!اور نمي کن!!د. چ!!نين دع!!اوي را حرف زور مي نامند. در جه!!ان آف!!رينش ي!!ا در زن!!دگي انس!!ان ه!!ا پيدايش يک پديده بدون س!!ابقه منه!!اي عام!!ل ايج!!اد کنن!!ده وج!!ود نداشته و نخواهد داشت. اگر پر کاهي در قله کوهي باشد و ب!!اد و طوفان نباشد هرگز از جاي خ!!ود ح!!رکت نمي کن!!د و اگ!!ر ح!!رکت کند عامل محرک الزم دارد. چطور ممکن اس!!ت انس!!ان اين هم!!ه خالي!!ق و ح!!وادث را در ط!!بيعت ببين!!د و عام!!ل آفرينن!!ده را قب!!ول نکند. هيچ کس، ک!افر ي!ا م!ؤمن نتوانس!ته اس!!ت ب!ه وج!دان خ!ود بقبوالند که خدا نيست بلکه هم!!ه کس از م!!ؤمن و ک!!افر در براب!!ر اين س!!ؤال ک!!ه چ!!ه کس!!ي آس!!مان ه!!ا و زمين را آفري!!ده اس!!ت يکنواخت ميگويند: خ!!دا، زي!!را انک!!ار خ!!الق هم!!راه مخل!!وق مح!!ال است. از اين رو انسان ه!!ا ب!!ا اعتق!!اد ب!!ه اين ک!!ه خ!!الق آفرينن!!ده است که اين همه آفرينندگان را به وجود آورده به فکر اين هستند که خدا را ببينند و ذات او را مانند ذوات ساير مخلوقات بشناسند. از اين رو سؤاالتی در اطراف اين که خدا چيست و چطور اس!!ت، محدود است ي!!ا نامح!!دود، ع!!الم اس!!ت ي!!ا جاه!!ل، چگون!!ه ب!!وده و چگونه به وجود آمده است؟ اين سؤاالت در شناخت ذات مق!!دس خداوند بسيار در تاريخ تکرار ش!!ده اس!!ت و اک!!ثريت انس!!ان ه!!اي عالم و عوام به همين کلمه ابتدايي که خدا هست قانع نش!!ده ان!!د بلکه به فکر اين بوده اند تا خدا را چنان که هس!!ت بشناس!!ند و از

کم و کيف وجود او و صفات او آگاهي کامل پيدا کنند. انبياء و ائمه )ع( قواعد بسيار منظم در اختيار بشر گذاشته اند که خداي خود را چگونه و با چه کيفيت بشناسند و خداون!!د هم چ!!نين مقدر کرده است که انسان ها ابتدا از طريق آيات طبيعت خ!!دا را بشناسند و بعد از شناسايي کامل اجازه مالقات ذات خدا ب!!ه آنه!!ا داده شود. زيرا رؤيت قبل از معرفت مفي!!د و منتج نيس!!ت. رؤيت بعد از معرفت درست است. مثال شما دانشمند بزرگ!!واري را ک!!ه

59

Page 60: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

اين هم!!ه آث!!ار علمي دارد مي بيني!!د و نميشناس!!يد زي!!را آث!!ار او را نخوانده ايد تا به او معرفت پيدا کنيد. در ص!!ورتي ک!!ه کت!!اب ه!!اي علمي او را بشناسيد و معرفت کامل ب!!ه علم و ه!!نر او پي!!دا کني!!د مشتاق دي!دن او مي ش!ويد. ل!ذا اين دي!دن، بع!د از مع!رفت مفي!د است نه پيش از معرفت. از اين رو خدا و اولياء او داليل مع!!رفت خدا را بر رؤيت ذات خدا مقدم داش!!ته ان!!د. خداون!!د آث!!ار وج!!ودي خود را در اختيار دانشمندان گذاشته است ت!!ا مع!!رفت ب!!ه او پي!!دا کنند و بعد از معرفت به مالقات او نائل شوند. همچ!!نين پي!!امبران و اولياي خدا. پس ائمه و انبياء )ع( اصرار داشتهاند ک!!ه کس!!ي ب!!ه فکر ديدن خدا و مالقات او قبل از معرفت نباشد. ابت!!دا از طري!!ق آثار قدرت و علم خ!!دا مع!!رفت ب!!ه او پي!!دا کن!!د و بع!!د از پي!!دايش

معرفت اجازه مالقات به آن ها داده شود.آیا ديدن ذات خدا ممکن است يا ممتنع؟

دراين جا بحث واختالفي ميان علما و دانشمندان پيدا شده که آيا معرفت ذات خدا ممکن است يا ممتن!!ع اس!!ت؟ ع!!ده اي آن را ممکن مي دانند و ب!!ه انح!!راف رفت!!ه ان!!د, ع!!ده اي هم ممتن!!ع مي دانند وآن ها هم همينطور. عده اي ديگر, ضمن ش!!رايطي ممکن, و با فق!!دان ش!!رايط, ممتن!!ع مي دانن!!د. پس ب!!ه عقي!!ده علم!!ا اين

رابطه برسه قسم است: کساني ک!!ه ش!!ناخت ذات مق!!دس خ!!دا را ب!!انظریۀ] وحدت وجود:

علم و عمل انسان ممکن مي دانند، مي گويند خدا حقيقت هستي اس!!ت و ماس!!واي خ!!دا نم!!ايش آن حقيقت اس!!ت. انس!!ان ه!!ا در صورتي که به اين صورت ها و قيافه ها و حد و ح!!دودها و رن!!گ و رونق ها، زيبايي ها و زش!!تي ه!!ا و ه!!ر چ!!يزي ک!!ه نمايش!!ي خالف حقيقت است اهميت ندهن!!د ب!!ه حقيقت رس!!يده ان!!د زي!!را حقيقت يکي بيش نيست و همان يکي در لباس نمايش اين همه شکل ه!!ا و قيافه ها پيدا کرده است. شکل و قيافه ه!!ا مانن!!د ص!!ورت ه!!اي آينه است که صورت، خالف حقيقت است. صورت ه!!اي ذه!!ني را ک!!ه مانن!!د ص!!ورت ه!!اي آين!!ه اس!!ت ره!!ا کني!!د، حقيقت يکي بيش

تعري!!ف"وج!!ود"نيست و همان حقيقت خداست که آن را با کلمۀ] مي کنند. حقيقت، در حال پيش از بروز و ظهور فاقد حد و ح!!دود و رنگ و قيافه و صورت است، و در لباس بروز و ظهور شکل ه!!ا و رنگ ها را پيدا مي کند. مشرک ب!!ه کس!!ي مي گوين!!د ک!!ه اس!!ير شکل ه!!ا و ص!!ورت ه!!ا ش!!ده، آن را ب!!ه ج!!اي خ!!دا مي شناس!!د و

60

Page 61: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ميپرستد. نمي داند که طالب موهومات است و موهوم!!ات منش!!أ فايده اي نيستند. موحد به کسي مي گويند که تمام اين قياف!!ه ه!!ا و قواع!!د را ره!!ا ک!!رده و ب!!ه حقيقت متص!!ل ش!!ده اس!!ت و از آن

ميتواند بهره مند شود. به قول صاحب مثنوي: دي!!ده اي خ!!واهم س!!بب س!!وراخ کن ت!!ا

براندازد سبب از بيخ و بن يعني آن چه جلوي چشم انسان و يا جلوي فکر انسان نمايش پيدا مي کند اسباب و مقدمات است. صورت ه!!ايي اس!!ت ک!ه حج!!اب حقيقت شده است. چشمي و فکري پيدا کنيد که تم!!امي ص!!ورت ها و قيافه ه!!ا را کن!!ار بزن!!د و خ!!ود را ب!!ه حقيقت برس!!اند؛ هم!!ان حقيقت منه!!اي ع!!وارض و ص!!ورت ه!!ا خداس!!ت و اين ع!!وارض و

صورت ها که عارض بر حقيقت است به جاي مخلوق است. : اشتباه آن ها ازاين جا است که صورت هاي ذهنينقد این نظریه

نامي!!ده ان!!د مخل!!وق مي دانن!!د. پس"م!!اهيت"خ!!ود را ک!!ه آن را مخلوق، صورت هايي و قيافه هايي منهاي حقيقت بيش!!تر نيس!!ت. به آن ها مي گ!!وييم ص!!ورت منه!!اي حقيقت قاب!!ل ظه!!ور نيس!!ت. صورت ها همان حقيقتهاست که به نمايش درآم!!ده اس!!ت ن!!ه اين که چيزي منهاي حقيقت باشد. مثال شما گل را ب!!ه ه!!زاران ق!!الب مثلث و مربع و مسدس ظاهر مي کنيد، هر کدام ن!!ام مخصوص!!ي!!ل را مي تواني!!د دارد. ما از شما مي پرسيم آي!!ا ص!!ورت منه!!اي گ ظاهر سازيد؟ گل حقيقت بود، اين ص!!ورت ه!!ا از کج!!ا آم!!د؟ اگ!!ر انسان از گل ها خشتي بسازد، آیا الزم است صورت خشت را که مربع يا مکعب است از جايي تهيه کند و بر گل ها وارد سازد تا به صورت خشت ظاهر شود يا همان گ!!ل ه!!ا ب!!ه ص!!ورت خش!!ت در آمده، نه اين که چيزي برآن اضافه منها گردد؟ زي!!را م!!ادۀ] منه!!اي حدود قابل ظهور نيست. ح!!دود يع!!ني م!!اده و م!!اده يع!!ني ح!!دود. همين حدود که الزمه ذاتي م!!اده اس!!ت ب!!ه ص!!ورت ه!!اي مختل!!ف ظاهر مي گردد و در اين ميليون ها صورت و قيافه چيزي بر ابعاد ثالثه اض!!افه نش!!ده و چ!!يزي هم ازآن کم نش!!ده اس!!ت. اين ابع!!اد الزمه ماده است نه اين که چيزي با ماده ترکيب شده باشد. شما اگ!!ر توانس!!تيد م!!اده را منه!!اي ص!!ورت و ص!!ورت را منه!!اي م!!اده ظاهر سازيد ميتوانید ماده و صورت را دو حقيقت بداني!!د ک!!ه يکي با ديگري ترکيب شده باشد؛ وليکن تفکيک ماده از ابعاد و ابعاد از ماده ممتنع است. پس ماده که اصل مشترک بين تم!!ام اجس!!ام و صورت ها و قيافه ها مي باشد عين صورت ها، و صورت ه!!ا عين

61

Page 62: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

م!واد اس!!ت. اين ک!ه مي گوين!د ص!!ورت ه!اي آين!!ه نم!!ايش خالف حقيقت اس!!ت؛ ص!!ورت اس!!ت و حقيقت نيس!!ت، پس ص!!ورت از حقيقت قابل تفکيک است، به آنها مي گوييم آينه همان حقيقت را نشان مي دهد نه اين که از حقيقت عکس برداري کن!!د. ش!!ما ک!!ه مقابل آينه ايستاده ايد خ!!ود را در آين!!ه مي بيني!!د. ش!!عاع مردم!!ک چشم شما به صفحه آينه برخورد مي کند ب!ه ط!رف ش!ما ب!ر مي گردد، خود شما را به خودتان نشان مي دهد. نهايت، نور خاص!!يتي دارد که اشياء و اشخاص را از خ!ط منکس!!ر، مس!تقيم نش!!ان مي دهد. شعاع چشم شما که به صفحه آينه برخورد مي کند به طرف شما برمي گردد, يک خط منکسر ب!!ه وج!!ود آورده وليکن مردم!!ک چشم شما که در مسير شعاع نور است از خط مس!!تقيم ش!!ما را به نمايش مي گذارد. صورتهای ذهني هم ب!!ه همين ح!!الت اس!!ت. چشم ما صورت اشياء را به مغز ما منتقل مي کن!!د و آن ص!!ورت ه!!ا همين موج!!ودات خ!!ارجي هس!!تند ن!!ه اين ک!!ه ص!!ورت ه!!اي مستقلي باشند. ممکن است شما بگوييد اگرصورت هاي مستقلي نيستند چرا ما آنچه را ديده ايم در ذهن خ!!ود حاض!!رکرده ايم؟ آن چه را از ابتداي تولد دي!!ده ي!!ا ش!!نيده ايم در ذهن م!!ا ي!!ا در مرک!!ز نفس ما ثابت است؛ پس صورت ها مستقل اند يعني ثابت مان!!ده

اند. اگر مانند صورت آينه بودند الزم بود که محو شوند؟ را از صورت ها ضبط ميکنید، تأثراتجواب اين است که شما

نه صورت ه!ا را. مثال س!!وزني ک!ه ب!!ه دس!!ت خ!!ود ف!!رو مي بري!!د دردسوراخي که به وجود آمده صورت زخم است وليکن ش!!ما که

ميت!!أثر زخم اس!!ت ک!!ه آن را اثرسوزن را احساس مي کني!!د بر نامند. اثر از ميان رفته که جاي سوزن باشد وليکن ت!!أثر آن ب!!اقي است. نتيجۀ] بحث اين که صورت ها که از لوازم ذاتي ماده اس!!ت

ممکن نيست که مخلوق خدا و يا مخلوق خلق خدا باشد. واما طايفه اي ک!!ه مي گوين!!د درک ذاتنظریۀ] امتناع رویت ذات:

خدا ممتنع است و امکان ندارد که انسان به مالقات خدا برسد به کيفيتي که او را چنان که هست ببيند و بداند، آن ها علماي محدث و متعبد هستند. می گویند تمامي پيامبران از ابتداي تاريخ گفتهان!!د که رؤيت ذات محال است. از آن جمله تقاض!!اي حض!!رت موس!!ي )ع( را مطرح ميکنن!!د ک!!ه آن حض!!رت در ک!!وه ط!!ور ع!!رض ک!!رد:

62

Page 63: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

انظر" پروردگارا خود را به من نشان بده تا تو را ببينم ارنی رب تو هرگز نمي تواني مرا ببيني. "لن تراني" خداوند فرمود: 1الیک"

تنها کسي که از ميان پيامبران از خدا تقاضا ک!!رده اس!!ت خ!!ود را نش!!ان بده!!د حض!!رت موس!!ي ب!!وده اس!!ت و ج!!واب) لن ت!!راني ( ش!!نيده اس!!ت. حض!!رت موس!!ي )ع( ب!!ا خ!!دا س!!خن گفت!!ه اس!!ت. همانطور که دو نفر انسان روياروي يکديگر ب!!ا يک!!ديگر س!!خن مي گويند و سخن يک!ديگر را مي ش!نوند حض!!رت موس!ي هم ب!ا خ!دا سخن گفت. کالم خدا با حضرت موس!!ي مانن!د کالم انس!ان ه!ا از طريق موج هوايي به گوش موسي رسيده است. ي!!ک کالم مخفي نبوده که بر قلب حضرت موسي بنشيند و يا از نوع گفتگو درعالم خواب باشد. وحي الهي که در خواب يا بيداري به انسان مي رسد سر و صدا ندارد وليکن کالم خدا با موس!!ي ص!!وت و س!!خن ب!!وده است که موس!ي از راه گ!وش س!!خن خ!دا را ش!!نيده اس!!ت. اگ!ر کسي آن جا با موسي بود مانند موسي کالم خ!!دا را ميش!!نید. ل!!ذا بني اسرائيل به موسي گفتند از کجا معلوم که تو پيامبر خ!!دايي و کالم خ!!دا را مي ش!!نوي؟ م!!ا را هم!!راه خ!!ود ب!!بر ت!!ا کالم خ!!دا را بشنويم. موسي هفتاد هزار نفر اختيار کرد و آن ها را ب!!ا خ!!ود ب!!ه کوه طور برد. همه آن ها سخن خدا را شنيدند و تقاضاي دي!!دن او را نمودند. پس کالم خدا با موسي و با آن جمعيت ب!!ا س!!ر و ص!!دا بوده است. خداوند بدون اين که زبان و دهاني داشته باش!!د م!!وج سخن را در هوا ايجاد مي کند. ما انسان ها با زب!!ان و ده!!ان خ!!ود موج سخن را ايجاد مي کنيم، خ!!دا ب!!ا اراده خ!!ود. پس اين طايف!!ه اس!!تدالل مي کنن!!د در ص!!ورتي ک!!ه حض!!رت موس!!ي ي!!ک پي!!امبر

شنيده است چطور ممکن است ساير"لن تراني"بزرگوار جواب: م!!ردم ذات خ!!دا را ببينن!!د و او را مالق!!ات کنن!!د. اح!!اديث وارده از ائمه اطه!ار )ع( هم مت!!واتر اس!ت ک!ه م!ردم را نهي ک!رده ان!د از تفکر در ذات خداوند متعال، چه برسد که با چشم خ!!ود ذات خ!!دا را ببينند. فرموده اند صورت هايي که ب!!ا تفک!!ر در ذهن ش!!ما پي!!دا 2مي شود صورتي از مخلوقات خداست نه اين که ذات خدا باش!!د.

پس بط!!ور کلي م!!ردم را از رؤيت ذات و ي!!ا تفک!!ر در ذات نهي کرده اند. طايفه دوم براساس همين آيات و روايات مالق!!ات ذات

= و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلمه ربه قال رب ارنی انظ!!ر الی!!ک.143اعراف، 1قال لن ترینی ولکن...

کلما تصورتموه باوهامکم فی ادق معانیه فهو مخلوقg مثلکم مردودg الیکم... 2

63

Page 64: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

را محال مي دانند و اگر کس!ي ادع!ا کن!!د ک!ه من خ!دا را مالق!اتکرده ام او را تکفير مي کنند.

و اما نظر طايف!!ه س!!وم ک!!هنظریۀ] امکان و امتناع درک ذات خدا: بسيار قليل اند و شايد جز پيشوايان معص!!وم کس!!ي چ!!نين نگفت!!ه باشد، اين است که رؤيت ذات خدا با چشم انسان و يا ب!!ا تفک!ر و تعقل ممتنع است. هيچ کس يک چنين ق!!درتي ن!!دارد ک!!ه ب!!ا تفک!!ر خود يا با چشم خ!!ود، مس!!لح باش!!د ي!!ا غ!!ير مس!!لح، خ!!دا را ببين!!د. مالقات ذات به وسيله انسان ها گر چه ب!!اال و واال باش!!ند مح!!ال و ممتنع است وليکن به ارادۀ] خداوند متعال اگر انساني را مس!!تحق مالق!!ات بدان!!د، مح!!ال نيس!!ت بلک!!ه ممکن اس!!ت، و اين مک!!ان از

البالي بسياري دعاها و روايت ها قابل کشف است. در اين ف!!راز م!!وال )ع( نظ!!ر طايف!!ه س!!وم را تأيي!!د ميکن!!د ک!!ه اين طايف!!ه ميگوين!!د الزم اس!!ت م!!ا در ص!!فات و مخلوق!!ات خ!!دا ک!!ه مظاهر علم و ق!!درت او هس!!تند فک!!ر ک!!نيم و ب!!ا تفک!!ر در آي!!ات و صفات و مخلوقات، عظمت خدا را درک نماييم و معرفت به خ!!دا پيدا کنيم. از مسير تفکر در صفات و مخلوقات و آي!!ات و رواي!!ات مي توانيم خدا را يک موجود زنده قادر عالم ک!!ه در وج!!ود خ!!ود و علم و قدرت خود نامتناهي است بشناسيم، آن چنان که مجه!!ولي در ذات و صفات خداوند تبارک و تعالي نداش!!ته باش!!يم زي!!را ذات خدا علم محض است؛ منزه از ترکيب و تجزيه و تبعيض اس!!ت. از محدوديت ذاتي ابا و امتناع دارد. خداوند خود را در کتاب خود و يا به وسيله ائمه اطهار )ع( چنان که هست مع!!رفي نم!!وده بط!!وري که اگ!!ر حقيقت اين آي!!ات و رواي!!ات و کيفيت خلقت مخلوق!!ات را بتوانيم درک ک!!نيم مجه!!ولي در ذات و ص!!فات خ!دا ن!!داريم. فق!!ط چيزي که در آخر بعد از تکامل علم و حکمت باقي مي ماند رؤيت ذات مق!!دس اس!ت و اين رؤيت ب!ه وس!!يله انس!!ان و تفک!رات او، مسلح يا غيرمسلح باشد، ممتنع اس!!ت. زي!!را انس!!ان ب!!ا اس!!باب و ابزار مي بيند و مي دان!!د. ب!!ا ش!!عاع ن!!وري ک!!ه در مردم!!ک چش!!م اوست اشياء را مي بين!!د و همچ!!نين ب!!ا ش!!عاع ن!!ور ک!!ه در مغ!!ز و تفکر او تجلي مي کند حقايق اشياء و روابط آن را ب!!ا يک!!ديگر مي

، مثل تلس!!کوپ ابزار انسان و يا در چشمداند و اين شعاع نور در ، حج!!اب وج!!ود خداون!!د متع!!الفکرها و ميکروسکوپ ه!!ا و ي!!ا در

است. اين اسباب و ابزار کشف حقايق و دقايق که شعاع مردمک چش!!م و ي!!ا مغ!!ز باش!!د بين انس!!ان و خ!!دا حج!!اب اس!!ت. اگ!!راين

64

Page 65: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

حجاب به حال خود باقي باشد که ب!!ا حج!!اب، پش!!ت حج!!اب قاب!!ل رؤيت نيس!!ت؛ و اگ!ر حج!اب برط!!رف گ!ردد انس!ان در ت!اريکي و نابينايي و يا در جهل مطلق قرار مي گيرد که غیر خدا را هم نمي تواند ببيند و بشناسد چه برسد به ذات مقدس خداون!!د متع!!ال ک!!ه بينهایت ذات او ازجنسيت ن!!ور و روح لطي!!ف ت!!ر اس!!ت و لط!!افت ذاتي خدا قابل مقايسه با روح لطيف و نور لطيف و عق!!ل لطي!!ف نيست. پس رؤيت ذات به وسيله انسان ها ممتنع اس!!ت وليکن از گوشه و کنار فرمايش هاي ائمه اطهار )ع( و جمالتي که در دعاها ايراد ش!!ده اس!!ت کش!!ف مي ش!!ود ک!!ه مالق!!ات ذات مق!!دس ب!!ه وسيله خداوند متعال ممکن است. خداوند ذات خود را ب!!ه بن!!دگان اليق و مؤمن معرفي مي کند. چنان که م!!وال )ع( در دع!!اي ص!!باح

ة"مي فرماي!!د: !!زه عن مجانس!! !!ه و تن !!ه بذات ي!!ا من دل علي ذات . يعني اي خدايي که خود را با نشان دادن ذات خود ب!!ه"مخلوقاته

بن!!دگان خ!!ود مع!!رفي ميک!!ني و م!!نزه هس!!تي از اين ک!!ه ش!!باهتجنسي به مخلوقات خود داشته باشي.

اين جمالت مربوط ب!ه مع!رفي ذات اس!ت، ک!ه مي گوي!د ب!ا ذات خود ذات خ!!ود را مع!!رفي مي کن!!د. مع!!رفي عم!!ومي و همگ!!اني، معرفي ذات به وسيله صفات است. مخلوقات و موج!!ودات ع!!الم که مظاهر علم و قدرت هس!!تند داللت دارن!!د ب!!ر اين ک!!ه خ!!دا بي نهايت علم و قدرت است وليکن اين مخلوق!ات ذات مق!دس خ!دا را به نمايش نمي گذارن!!د ت!!ا انس!!ان ه!!ا خ!!دا را چن!!ان ک!!ه هس!!ت بشناسند بلک!!ه خ!!دا خ!!ود مي توان!!د ي!!ک بن!!ده ص!!الح م!!ؤمن را ب!!ا

نمايش ذات به ذات خود هدايت کند. "عرفه"جمل!!ۀ] ديگ!!ر در این رابط!ه از ام!!ام حس!!ين )ع( در دع!!ای

يع!!ني ذات"بک عرفتک و انت دللتني عليک"است که مي فرمايد: تو را به وسيلۀ] خودت شناختم. تو بودي ک!!ه م!!را ب!!ه ذات مق!!دس خود هدايت کردي. ش!!ناخت س!!اير مخلوق!!ات هم ب!!ه همين کيفيت است. چقدر علما و دانشمندان بوده و هستند که شما آن ها را به وسيله آثار علمي و هنري مي شناسيد ام!!ا خ!!ود آن ه!!ا را ندي!!ده و نشناخته ايد؛ درصورتي مي توانيد خود آن ها را ببيني!!د و بشناس!!يد که آن ها خود را به شما معرفي کنند و بگوين!!د من فالني هس!!تم. خداون!!د متع!!ال هم ب!!ه همين کيفيت اس!!ت. او ق!!درت دارد و مي تواند آن ذات لطيف غير قابل وص!ف را ب!ه بن!دگان ص!الح و الي!ق

هم که عروج تکاملي حضرت"نجم"خود معرفي کند. آيات سوره

65

Page 66: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

رسول )ص( را تعريف مي کند اشعار به اين حقيقت دارد ک!!ه بينآن حضرت و خداوند متعال رؤيت و مالقات برقرارشده است.

بخش ششم

»و اعلم ان الراسخون في العلم هم الذين اغناهم اللهدد المضروبة دون الغيوب، االقرار عن اقتحام الس

بجملة ما جهلوا تفسيره من الغيب المحجوب« در اين ف!!راز م!!وال )ع( دالي!!ل رس!!وخ در علم را بي!!ان ميکن!!د. مي فرمايد: راسخون درعلم همان کساني هستند که هر چيز را چن!!ان که هست مي بينند و مي دانند. غيب را غيب مي دانند و ش!!هود را ش!!هود مي دانن!!د. درس!!ت ميفهمن!!د چ!!ه علمي نص!!يب انس!!ان ه!!ا مي ش!!ود و چ!!ه علمي نص!!يب آن ه!!ا نميگ!!ردد. آن ه!!ا روي همين معرفت کامل و شناسايي ک!ه آش!!نايي ب!!ه عظمت خداون!!د متع!ال دارن!!د در براب!!ر او م!!ؤدب و م!!رتب ميایس!!تند آم!!اده اط!!اعت و فرمانبرداري، ت!!ا آن چ!!ه را ک!!ه او مي گوي!!د بپذيرن!!د و ي!!ا آنچ!!ه را

تعليم مي دهد بدانند. به معناي ورود شیئی به ب!!اطن ش!!یئ ديگ!!ر اس!!ت؛"رسوخ"کلمه

مانند ريشه درخت که به اعماق زمين ف!!رو مي رود و از دل زمين آب و غ!!ذا ميگ!!يرد. انس!!ان در ع!!الم خلقت مانن!!د درخت در روي زمين است. ثمره وجودي انسان و شاخ و برگ او اعمال اوس!!ت. اعم!الي ک!ه ب!ر پاي!ه عل!!وم اس!توار ش!ده، آن چ!ه را مي دان!د در زندگي خود از آن استفاده مي کند. همانطور که ک!!ره زمين ب!!راي درختان ظاهر و باطن دارد تمام ثروت ها و م!!واد غ!!ذايي وآن چ!!ه مورد احتياج است در داخل کره زمين خلق شده و در ظ!اهر بج!ز بياب!!ان خش!!ک نمايش!!ي ن!!دارد، ع!!الم خلقت هم ب!!راي انس!!ان همينط!!ور اس!!ت. انس!!ان مانن!!د درخت ه!!ا زمي!!نی دارد ک!!ه در آن ريشه مي دواند و به اعماق آن فرو مي رود و آسماني دارد که به آن سر مي کشد، شاخ و برگ و گل و ميوه ب!!ه وج!!ود مي آورد ت!!ا

66

Page 67: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

عاقبت درختي بارور مي شود. چنان که خداون!!د در ق!!رآن تعري!!ف کلمة طيبة کشجرة طیبه اصلها ثابتg و فرعها"نموده و ميفرمايد:

کلم!!ه طيب در اينج!ا1."في السماء تؤتي اکلها کل حين ب!!اذن ربها انسان است. انسان هاي پاک سرشت، انسان هاي مؤمن ومتقي.

مي کن!!د و از انس!ان"کت!!اب"خداوند از انسان هاي کامل تعبير به مي کند."کلمه"هاي خوبي که هنوز به کمال نرسيده اند تعبير به

در تعري!!ف حض!!رت عيس!!ي )ع( ميکلمات خدا يعني انس!!ان ه!!ا. يعني عيسي کلمه اي از کلم!!ات2"کلمته القيها الي مريم"فرمايد:

خدا بود که به دامن مريم گذاشت. در اين آيه هم کلم!!ات طيب و طاهر انسان هاي پاک سرشت و پ!!اک طينت هس!!تند. مي فرماي!!د اين ها مانند درخت هاي بارور طيب و طاهر هستند که ب!ه اعم!اق زمين ريشه مي دوانند و از فضاي زمين سر ميکش!!ند. دائم ثابتن!!د واس!!تقامت دارن!!د و ب!!اد و طوف!!ان آن ه!!ا را از پ!!اي در نميآورد. انسان مؤمن چنين است. به دي!دن اين ظ!واهر اش!ياء و اش!!خاص اکتفا نمي کند. هرچه را ببيند دوست دارد به باطن آن نفوذ کن!!د و ظ!!اهر و ب!!اطنش را يکن!!واخت بشناس!!د ک!!ه از اين نف!!وذ علمي و فکري تعبير به رسوخ مي کنند. مثال انسان ي!!ا حي!!وان ی!!ا چيزه!!اي ديگر را در ظاهر مشاهده مي کنند ک!!ه اجس!!ام و اب!!دان متح!!رکي هستند و هر روز شکل و قيافه مخصوص!!ي پي!!دا مي کنن!!د. ام!!ا از باطن ميرويند و جان ميگيرند، نيروي حيات و حرکت پي!!دا ميکنن!!د، و از ب!!اطن مهندس!!ي مي ش!!وند و رن!!گ و رون!!ق و زيب!!ايي پي!!دا مي کنند. پس آن چه در ظاهر عالم پي!!دا مي ش!!ود از ب!اطن ع!الم باال مي آيد. صنعت اش!!ياء و اش!!خاص ع!!الم مانن!!د س!!اخت ص!!نايع انس!!اني نيس!!ت ک!!ه از ظ!!اهر ع!!الم در ظ!!اهر ع!!الم رش!!د کن!!د. معماران که خان!!ه ميس!!ازند آج!!ر و آهن رااز ظ!!اهر ب!!ر مي دارن!!د روي پايه و ديوار مي گذارند. و يا ماشين آالت را ب!!ه همين کيفيت. قطعات يدکي مقاب!ل چش!!م آن ه!ا در ظ!!اهر ع!الم اس!!ت ک!ه ب!!ه يکديگر متصل مي کنند وآن چه ميخواهن!!د مي س!!ازند ولي ص!!نايع طبيعي چنين نيست. از ب!!اطن در ظ!!اهر رش!!د مي کن!!د. از ب!!اطن پايه و مايه مي گيرد. سازنده و يا مصالح سازندگي در باطن عالم و آدم است. نطف!ه از داخ!ل وج!ود خ!!ود رش!!د ميکن!د. دان!!ه ه!!ا و حبوبات و درخت ها به همين حالت. دانشمندان مي گوين!!د کوهه!!ا

= الم تر کیف ضرب الله مثال...24 ابراهیم، 1 = یا اهل الکتاب ال تغلوا فی دینکم و ال تقولوا علی الله اال الحق انما171 نساء، 2

المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و کلمته القیها الی مریم و روح منه...

67

Page 68: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مانند درخت ها از باطن زمين قد مي کشند و االن هم روي زمين از قله خود مي رويند. در طول ميليون ها سال با اين همه ت!!راش و خراشي که با باد و طوفان و باران در قله کوهها پي!!دا مي ش!!ود قد آن ها کوتاه تر نشده به وضع ابت!!دايي خ!!ود ب!!اقي اس!!ت. هم!!ه چيز در عالم خلقت از باطن رشد مي کند. انسان ه!!اي ظ!!اهربين به همين ظاهر طبيعت اکتفا ميکنند. نتوانسته اند از دايره اجس!!ام

و مواد عالم به داخل آن راه پيدا کنند تا بدانند و بگويند کيست اين پنهان مرا در جان و تن کز زب!!ان

من همي گويد سخن آن که گوي!!د ازلب من راز کيس!!ت بش!!نوید اين

مرغ خوش آواز کيست کيست که از دل عالم اين همه سر و صدا در ظ!!اهر ع!!الم ب!!ه وجود آورده و اين همه تحوالت ايجاد مي کند. مؤمنين و متقين به ديدن اين ظواهر اکتفا نمي کنند؛ جز اين که الزم مي دانند ريش!!ه اين حرکات و سکنات را پيدا کنند. لذا براي ورود به باطن ع!الم و آشنايي به حقيقت هر چيزي به خدا متوسل ميشوند زي!!را فط!!رت آن ها گواهي مي دهد که بهترين معلم و آموزگار و به!!ترين م!!ربي و استاد فقط خداوند متعال است. او مي تواند انسان را به بال و پري مجهز کند که بتواند ب!!ه ظ!!اهر و ب!!اطن ع!!الم س!!فر کن!!د. ه!!ر کسي و هر چيزي را چنان که هست بشناس!!د و مجه!!ولي نداش!!ته باشد. چنين افرادي که دوست دارند حقيقت هر چيزي را بدانن!!د و

"راس!!خون في العلم"بفهمن!!د بع!!د از رس!!يدن ب!!ه اين م!!وفقيت، هستند يعني به ماوراء طبيعت سفر مي کنند و به باطن هرچ!!يزي

راه پيدا ميکنند. آن ها با همين رسوخ، عظمت خدا را در ماوراء ط!!بيعت درک مي کنند. درک عظمت خدا در اين حال غير از ادراک!!ات ماقب!!ل اس!!ت که در صفات خدا و وجود خاليق تفکر و تعقل داشتند. سالکين ب!!ه سوي خدا دراين راه مانند دانش!!جوياني هس!!تند ک!ه وظيف!ه دارن!د تمامي افراد و اشياء مملکت را بخوانند و بدانن!!د و بشناس!!ند و در انتها با سلطان مملکت تم!!اس پي!!دا کنن!!د و آن چ!!ه دانس!!ته ان!!د و تحقيق نموده اند گزارش بدهن!!د. آن ه!!ا ک!!ه در ح!!رکت ب!!ه س!!وي سلطان هر روز چند قدمي نزديک تر مي ش!!وند ت!!ا ع!اقبت ح!الت مالقات براي آن ها دست مي دهد، جلوۀ] سلطان آن ها را فرامي گ!يرد، پش!!ت پ!!رده ورودي م!!ؤدب مي ايس!تند ب!!ه انتظ!!ار اين ک!!ه

68

Page 69: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

سلطان به آن ها اجازه ورود بدهد. ظهور آداب و احترامات آن ها به شخص سلطان بعد از آن است که آن چ!!ه در مملکت س!!لطان بوده دانسته و شناخته، و فهميده اند که چقدر ماسواي سلطان از جماد و نبات و حيوان و فرشته، در برابر عظمت س!!لطان کوچ!!ک و ض!!عيف هس!!تند. پس دراين ح!!ال ک!!ه پش!!ت پ!!رده ورودي ب!!راي مالقات ميايستند عظمت خدا ک!!امال آن ه!!ا را ف!!را مي گ!!يرد زي!!را بين آن ه!!ا و خ!!دا چ!!يزي ج!!ز اين ک!!ه حج!!اب برط!!رف ش!!ود و در حضور سلطان بنشينند باقي نمانده است. جلوۀ] الهي کامال آن ه!!ا

"مع!!راجي"را تحت تأثير قرار مي دهد. يک چنين حالتي را ح!!الت مي نامند. چنان که درست مخلوقات را ب!!ه کم و کي!!ف واقعي آن ها دانسته و شناخته اند و علم و قدرت خدا را هم در س!!اخت اين صنايع و طبايع دانسته اند، و فهميده اند ک!!ه تم!!امي ع!!الم خلقت، زمين و آس!!مان، در پنج!!ه ق!!درت خ!!دا مانن!!د قط!!ره اي در براب!!ر اقيانوس و يا ذره اي در برابر کائنات است، پس جلوه الهي ک!!امال قلب آن ها را فرا مي گ!!يرد. در اين ح!!ال دانس!!ته ان!!د ک!!ه آن چ!ه ديده اند و شناخته ان!!د مخلوق!!ات خ!!دا ب!!وده، ض!!عف آن ه!!ا را در برابر قدرت خدا دانس!!ته ان!!د. و همچ!!نين دانس!!ته ان!!د ک!!ه خ!!دا در قدرت و عظمت ذاتي شريک ندارد پس وظيف!!ه انس!!اني آن ه!!ا و آداب شاگردي آن ها در برابر اين اس!!تاد عظيم الش!!أن اين اس!!ت که پش!!ت پ!!ردۀ] در ورودي ح!!رم م!!ؤدب بايس!!تند ت!!ا خ!!دا پ!!رده را

برطرف کند و اجازه مالقات به آن ها بدهد. اين حالت را موال )ع( در اين جمالت ذکر مي کند و اين ح!!االت را دليل رسوخ خود و ائمه اطهار )ع( در کشف حق!!ايق و دق!!ايق مي

."کمال المعرفة العجز عن المعرفة"داند. در اين رابطه گفته اند: يعني معرفت انسان به خ!!دا وق!!تي کام!!ل مي ش!!ود ک!!ه بدان!!د ب!!ه اراده و فعاليت خود و با تفکر و تعقل خود عاجز اس!!ت از اين ک!!ه

عظمت ذاتي خدا را درک کند. انسان از دور کوه بزرگي را مي بيند که به ان!!دازۀ] س!!نگ ک!!وچکي نمايش دارد. پيش خود مي گويد مي توانم اين قطع!!ه س!!نگ را از سر راه خود بردارم و به سير خ!ود ادام!ه دهم. اين ادع!ا جاهالن!!ه است. وقتي کمال پيدا مي کند و عالم به حقيقت مي شود ک!!ه در برابر آن کوه بزرگ قرار گيرد و بداند وزن و حجم زيادي دارد. آن وقت مي فهمد که عاجز است و نميتواند آن کوه بزرگ را از س!!ر راه بردارد. انسان ه!!اي جاه!!ل ک!ه در اولين مرتب!!ه وارد دانش!!گاه طبيعت و خلقت ميشوند همه چيز برايشان کوچک و ضعيف جلوه

69

Page 70: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مي کند. منظره اي از موجودات مي بينن!!د، خي!ال مي کنن!!د ک!امال آن ه!!ا را ش!!ناخته ان!!د ام!!ا بع!!د از تفک!!ر و تحقي!!ق ک!!ه ب!!ه اعم!!اق طبيعت و خلقت سفر مي کنند مي دانند ک!!ه ادراک!!ات ابت!!دايي آن ها جاهالنه و سفيهانه بوده است. آن ه!!ا نميتوانن!!د حقيقت ذره ي!!ا ماده اي را بشناسند که چگونه حيات و حرکت پيدا مي کن!!د ي!!ا آن ها را از دست مي ده!!د، چ!!ه برس!!د ک!!ه عظمت آفرينن!!ده را درک

کنند. درک عجز خ!!ود از ش!!ناخت آن عظمت، ب!!االترين مرتب!!ه درک،

اما بعد؟: فهم درست در مقابل عالم طبيعت و خلقت و ب!!االتر از آن در برابر عظمت خ!!دا، همين درک عج!!ز و ن!!اتواني انس!!ان اس!!ت. ت!!ا زماني که ادعا دارن!!د، فهمش!!ان ض!!عيف اس!!ت. زم!!اني فهمش!!ان کامل مي شود که در برابر کائنات و خداي کائنات سپر بيندازن!!د و عجز خود را احساس کنند. در اين حالت نوبت خداست که خ!!ود و حقيقت هر چيزي را چنان که هس!!ت ب!!ه ش!!اگرد خ!!ود ک!!ه انس!!ان سالک در اين راه است معرفي کند. ه!!ر کس در اين ح!!الت ق!!رار بگ!يرد ک!ه عج!!ز خ!ود را درک کن!!د و هم!ه چ!يز را ب!ه دس!ت خ!دا بشناس!!د و خ!!ود را ک!!امال تس!!ليم خ!!دا کن!!د از راس!!خين در علم شناخته مي ش!!ود. در اين ص!!ورت ح!!االت و حرک!ات او و رفت!!ار و گفتار او در برابر خدا درست مانند ح!!االت و حرک!ات ائم!!ه اطه!!ار )ع( است. موال )ع( دراين جمالت همين ح!!االت رواني خ!!ود را در برابر عظمت خ!!دا گ!!زارش مي ده!!د و مي فرماي!!د: راس!!خون در علم کساني هستند ک!ه خ!دا آنه!ا را بي ني!!از فرم!وده و ب!ه آن ه!ا آگاهي داده است که نمي توانند سد و پرده ه!اي بين خ!ود وع!الم

غيب )وجود خدا( را به اراده خود برطرف نمايند. فمHHHدح اللHHHه"درقس!!!مت آخ!!!ر ف!!!راز هفتم مي فرماي!!!د:

اعترافهم بالعجز عن تنHاول مHا لم يحيطHوا بHه، علمHا و سمي ترکهم التعمق في ما لم يکلفهم البحث عن کنهه

."رسوخادو تعریف از راسخون در بیان قرآن:

در اين دو جمله موال )ع( دالي!!ل اين لقب را توض!!يح مي ده!!د؛ که خداوند چرا آن ها را راسخون در علم شناخته است. ص!!فات و القابي که خداوند براي بندگان خود ذکر مي کند بايستي يک دالي!!ل واقعي و حقيقي در وجود بندگان داشته باشد. کسي را ب!!ه ايم!!ان

70

Page 71: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

تعريف کند که حقيقت!!ا م!!ؤمن باش!!د ي!!ا کس!!ي را ب!!ه کف!!ر و نف!!اق تعريف کند که حقيقتا کافر باشد؛ کسي را به عنوان عالم تعري!!ف کند که حقيقتا عالم باشد و همچنين صفات ديگر. خداوند در قرآن ائمه اطهار )ع( را راسخون در علم شناخته است. معن!!اي رس!!وخ ريشه دوانيدن در حقايق و دقايق است. کسي ک!!ه ب!!ا ش!!عاع فک!!ر خود به طبيعت و ماوراء طبيعت رسوخ مي کند ظ!!اهر ط!!بيعت را مانند باطن و باطن آن را مانن!!د ظ!!اهر ميشناس!!د، راس!!خ در علم اس!!ت. خداون!!د راس!!خون در علم را از نظ!!ر آش!!نايي ب!!ه حق!!ايق قرآن، رديف خود قرار داده است. آيه هفتم از س!!وره آل عم!!ران

هس!!تند ک!ه هم!ه کس"محکمات"مي فرمايد برخي از آيات قرآن آن ه!!ا را مي دانن!!د و ميفهمن!!د وآن آي!!ات مب!!دأ عل!!وم و احک!!ام و

است که مربوط به عوالم"متشابهات"اخالق است و بعضي آيات غيب و آينده هاي زندگي است ک!!ه ش!!باهت ب!!ه موج!!ودي ه!!ا دارد ولي از نظر حقيقت با ظواهر عالم فرق دارد. اين مسايل غيبي و م!!!اورائي را بج!!!ز خ!!دا و راس!!!خون در علم کس!!!ي نمي دان!!!د و

1نميفهمد. تعريف اين آيه درباره راسخون در علم دو نوع است. نوع اول اين ک!ه خداون!!د راس!!خون در علم را ب!ه ايم!ان تنه!ا تعري!!ف مي کن!!د، ميگويد: راسخون درعلم آن چنان که به ظواهر عالم ايمان دارن!!د به باطن عالم و مسائل غيبي هم ايم!!ان دارن!!د. راس!!خون در علم را به ايم!!ان کام!!ل تعري!!ف مي کن!!د و نش!!ان نمي ده!!د ک!!ه فق!!ط

مؤمن به مسائل غيبي و ماورائي هستند. نوع دوم اين اس!!ت ک!!ه راس!!خون در علم را در ردي!!ف خ!!ود ق!!رار داده و فرموده: بجز خدا و راسخون در علم کسي ب!!ه حقيقت اين

متشابهات آشنايي ندارد. وليکن از لسان ائم!!ه اطه!!ار )ع( و بيان!!ات آن ه!!ا، ک!!ه چگون!!ه حقايق را روشن کرده و توضيح داده اند کشف مي شود که آن ها در مسائل غيب و شهود مجهولي ندارند. متشابهات قرآن را مانند محکمات آن مي دانن!!د و مي فهمن!!د. از همين خطب!!ه ش!!ريفه هم استفاده مي شود که آن ها مس!!ائل غيب را چن!!ان ک!ه هس!!ت مي دانند. خدا را به حقيقت وجود خدا مي شناسند زيرا که آشنايي به

= هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکت!!اب و7 ال عمران، 1 اخر متشابهات. فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون م!!ا تش!!ابه من!!ه ابتغ!!اء الفتن!!ه و ابتغاء تاویله و ما یعلم تاویله اال الله و الراسخون فی العلم یقولون امنا به ک!!ل من

.عند ربنا و ما یذکر اال اولوا االلباب

71

Page 72: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ذات مقدس خدا را به خدا واگذار مي کنند نه اين که خود را ق!!ادر ب!!ه اين آش!!نايي بدانن!!د. م!!وال )ع( مي فرماي!!د: راس!!خون در علم کساني هستند که ط!!بيعت و م!!اوراء ط!!بيعت را چن!!ان ک!!ه هس!!ت دانس!!ته و ش!!ناخته ان!!د و در براب!!ر عظمت خ!!دا منظم و م!!ؤدب ايستاده اند و دانسته اند که به اراده خود بدون اذن خ!!دا ق!!ادر ب!!ه اين شناخت نيستند. از همين که پشت پرده عالم غيب که منظ!!ور وجود خداوند متعال است مؤدب ايستاده اند کشف مي ش!!ود ک!!ه غير خدا را کامال شناخته اند وآشنايي ب!!ه ذات مق!!دس خ!!دا را هم به خود خدا واگذار کرده اند. درست فهميده اند که با فکر و اراده خود نمي توانند آگاهي به عظمت ذات خدا پيدا کنن!!د. پس حقيقت!!ا راسخ در علم هستند، يع!!ني ه!!ر کس!!ی و ه!!ر چ!!يزي را چن!!ان ک!!ه شايسته است دانسته و شناخته اند. خدا را ب!ه عظمت و خ!القيت

خلق خدا را هم به مخل!!وقيت و اط!!اعتو علم و حکمت شناخته، شناخته اند؛ پس مجهولي در شناخت حق!!ايق و دق!!ايق ندارن!!د. در اين جمالت مي فرمايد: خداوند همين اعتراف و ادب آن ها را، که خدا را به عظمت مي شناس!!ند و مي دانن!!د ک!!ه نميتوانن!!د در ذات مقدس خداوند تبارک و تعالي عميقانه فکرکنند، همين اع!!تراف را

"راس!!خون"عامل س!!تايش آن ه!!ا ق!رار داده و آن ه!!ا را ب!ا کلم!ه وصف نموده است.

انواع شرک، و هالکت بعد از شرک: در جمالت بعد ابتدا به آن کسي که ازاو خواسته خدا را توصيف و

تعريف کند مي فرمايد: فاقتصر علی ذلک و ال تقدر عظمHHة اللHHه علی قHHدر"

در وصف خدا به هم!!ان کلم!!ات."عقلک فتکون من الهالکین و عباراتي که خداوند در تعريف خود گفت!!ه ي!!ا رس!!ول خ!!دا و ائم!!ه اطهار )ع( حدود وصف و تعريف خدا را گفته اند به همان ها اکتفا کن. سوره توحيد را در وص!!ف ذاتي خ!!دا بخ!!وان, س!!اير اس!!ماء و صفات خدا را چنان که خداوند در قرآن بيان فرموده ب!!دان، مب!!ادا با عقل و فکر خود براي شناخت وجود خدا حد و اندازه اي تص!!ور کني و از ح!!د و ان!!دازه خ!!ود تج!!اوز ک!!ني ک!!ه دراين ص!!ورت هالک

خواهي بود. امام علیه السالم صريحا در اين ج!!ا س!!ؤال کنن!!ده را نهي مي کند که به عقل و شعور خود در ذات خ!!دا فک!!ر کن!!د، و مي گوي!!د: اگر خدا را چنان دانستي که او را تصور نموده اي و با فکر و عقل

72

Page 73: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

خود قد و بااليي براي او تصور کرده اي و ان!!دازه اي معين نم!!وده اي بدان که مخلوقي را به جاي خالق شناخته اي و انتخ!!اب ک!!رده اي. هر کسي مخلوقي را به جاي خالق بشناس!!د و ي!!ا خ!!الق را از وضع الوهيت خ!!ود و عظمت ذاتي خ!!ود در وض!!ع مخلوق!!ات ق!!رار دهد، مخلوقي را به جاي خالق پرستيده است. پس حتما از لط!!ف و رحمت خداي واقعي محروم شده و گرفتار عذاب ابدي ميشود.

مع!!رفي"هالک"خداوند همه جا انسان ه!!اي منح!!رف از توحي!!د را . هالکت با مرگ فرق دارد. هالکت به معناي اين اس!!ت ک!!ه1ميکند

انسان از دنيا ميرود و ذره اي موفقيت آخ!!رتي ن!!دارد. ن!!ه خ!!دا را شناخته تا از او خواهشي داشته باشد و نه هم وس!ائط بين خ!دا و خلق را شناخته تا از شفاعت آن ها استفاده کند بلکه مخل!!وقي را بج!!اي خ!!الق ش!!ناخته و آن مخل!!وق اگ!!ر از جم!!ادات و نبات!!ات و حيوانات باشد، که براي انسان سودي ندارد و انسان نمي تواند از آن ها استفاده کند و اگر آن مخل!!وق انس!!ان باش!!د قه!را شخص!!ی کافر است که خود را بجاي خدا در افکار مردم ق!!رار داده اس!!ت. شخصي که خود را خدا و يا جاي خدا مي دان!!د ک!!اري از دس!!ت او ساخته نيست. خ!ودش گرفت!!ار ع!ذاب خ!دا مي ش!!ود پس چط!ور ميتواند دوستان و وابستگان خود را نجات دهد؟! پس قهرا گرفتار عذاب ابدي يا محروميت هميشگي خواه!!د ب!!ود. چ!!نين انس!!اني را

نامند.می" هالک":خدا را با تصورات ذهنی وصف نمودن شرک است

در اين جا موال )ع( حدود ارتباط انسان ها را با خدا ذک!!ر مي کن!!د که مبادا انسان در تفکر خود از اين حدود خارج شود و خ!!دا را ب!!ه ص!!ورت خل!!ق تص!!ور کن!!د ي!!ا خل!!ق را بج!!اي خ!!دا بشناس!!د، مانن!!د مسيحيون که خدا را تنزل داده، در وضع مخلوق قرار دادند. خيال کرده ان!!د مانن!!د مخلوق!!ات زاد و ول!!د دارد و ي!!ا ش!!بيه پي!!امبران و فرشتگان است. يا مشرکين ديگر که خلق را جاي خ!!الق ش!!ناخته اند. فالسفه هم از اين جهت منحرف شدند که خ!!دا را ب!!ه ه!!دايت عقل خود، برخالف اوصافي که خدا خود را به آن معرفي مي کند

لم يل!!د" خاليق دانسته اند. آنها از جمل!!ه "مبدأ"شناخته اند و او را غافل شده اند، که خداوند دراين س!!وره خ!!ود را چن!!ان"و لم يولد

معرفي مي کند که نه مبدئي دارد و ن!!ه هم مب!!دأ کس!!ي ي!!ا چ!!يزي دارد. ن!!ه ب!!راي خل!!ق ممکنذاتي تب!!اينمي شود؛ ب!!ا خالي!!ق خ!!ود

= و ال تدع مع الله االها اخر ال االه اال هو کل شیئ هالک اال وجهه له88 قصص، 1الحکم و الیه ترجعون.

73

Page 74: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

است خ!!ود را در وض!!ع ذاتي خ!!دا ق!!رار ده!!د و ن!!ه هم ب!!راي خ!!دا ممکن است خود را در وضع ذاتي مخلوقات قرار دهد. پس هرگ!!ز شباهت ذاتي و وجودي بين ذوات و وجودات خاليق ب!!ا ذات خ!!الق وجود ندارد. فالس!!فه اگ!!ر ش!!باهت ص!!وري و م!!اهيتي بين خل!!ق و

"اش!!تراک وج!!ود"خالق قائل نيستند، ش!!باهت وج!!ودي ب!!ه معن!!اي قائلند و گفته اند خاليق و خالق در اصل حقيقت وجود يک جنسند، مانند جنسيت دريا با قطره و يا قطره با دري!!ا، و از اين راه بح!!ثي

به معناي اشتراک وجود دارند. فيلسوف سبزواري مي گويد:مي يعطي اش!!!!!!!!!!!!!!تراکه ص!!!!!!!!!!!!!!لوح المقس!!!!!!!!!!!!!!

کذاک اتحاد معني العدمي "وجود"يعني دليل اشتراک وجود خدا و خلق همين است که کلمه

مقسم قرار ميگيرد و قابل انطباق به وجود خدا و خلق است. مي گوييم: انسان موجود است، خدا و فرشتگان موجودند، و... کلم!!ۀ] وج!!ود و موج!!ود ب!!ر هم!!ه کس و هم!!ه چ!!يز قاب!!ل انطب!!اق اس!!ت،

با همه معدومات قاب!!ل انطب!!اق اس!!ت و"عدم"همانطور که کلمۀ] هم ک!!ه ض!!د ع!!دم مي"وج!!ود"هر چيزي نباشد عدم اس!!ت کلم!!ۀ]

باشد با همه کس و همه چيز قابل انطباق است. پس بين خل!!ق و خالق اشتراک وج!!ود اس!!ت. می گوین!!د خالي!!ق ب!!ا خ!!الق در اص!!ل وج!!ود يکي هس!!تند و در خصوص!!يات و ماهي!!ات از یک!!ديگر ج!!دا هستند. پس آن هائی حقيقت خلق را بجاي خالق ش!!ناختند اگ!!ر از ازل تا به ابد از اين وجود مشترک خواهش و تمنايي داشته باش!!ند هرگ!!ز ب!!ه اج!!ابت نميرس!!د. انس!!ان در ص!!ورتي مس!!تحق دع!!اي مستجاب است که خدا را چن!!ان بشناس!!د ک!!ه او خ!!ود را توص!!يف نموده است. خدايان تفکري و تعقلي فرقي با خدايان قاب!!ل رؤيت ندارن!!د. هم!!انطور ک!!ه خ!!دايان م!!رئي مخلوقن!!د خ!دايان عقلي هم مخلوقند. هر کس مخلوق را بجاي خالق بنشاند محروميت ابدي و ع!!ذاب هميش!!گي پي!!دا مي کن!!د و اين مح!!روميت را هالکت مي

نامند.

74

Page 75: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش هفتم

»هو القادر الذي«... تا جملۀ-: »جالل عزته« موال )ع( دليل عدم تصور و تعقل ذات مقدس خدا را براي انس!!ان

توضيح مي دهد. حقيقت مطلب اين است که تحقي!!ق ب!!راي ش!!ناخت اش!!ياء ب!!ا شناخت اش!!خاص ف!!رق دارد. محق!!ق ب!!ه کس!!ي مي گوين!!د ک!!ه از طريق قدرت تفکر و تعقل مخلوقات عالم و آثار آن ه!!ا را کش!!ف مي کند و از اين کشفيات بهره مي برد. مانن!!د دانش!!مندان عل!!وم طبيعي که از حقايق طبيعت مانند آب و خاک و من!!ابع ديگ!!ر ب!!راي تحقي!!ق اس!!تفاده مي کنن!!د ي!!ا کش!!اورزان و دام!!داران ب!!ه همين کيفيت، زيرا عالم طبيعت کتاب تکويني خداوند است و تنها کس!!ي که قدرت دارد اين کتاب تکويني را بخوان!!د و بدان!!د و از من!!ابع آن استفاده کند انسان است. خداون!!د ب!!راي آن ک!!ه انس!!ان ه!!ا را ب!!ه حقيقت حقايق و دقايق آشنا کند هريک از مخلوقات خود را ب!!راي انسان نافع و يا مضر قرار داده و انسان ها را وادار ميکن!!د ک!ه در جست و جوي مواد و منافع باشند و از ض!!ررها و خطره!!ا خ!!ود را محفوظ دارند. اين پديده فکري که هر چيزي يا نافع است يا مضر و انسان الزم است از آن چه نافع است استفاده کن!!د و از آن چ!!ه مضر است اجتناب نمايد، انسان را وادار مي کند به بح!!ر ط!!بيعت سفر کند، همه کس و هم!ه چ!يز را از نزدي!!ک ب!ا تجرب!ه و تحقي!!ق بداند و بشناسد تا از آن چه نافع است استفاده کند. زي!!را حقيقت!!ا انس!!ان ب!!ه آن چ!!ه ن!!افع اس!!ت احتي!!اج دارد و از آن چ!!ه مض!!ر و

75

Page 76: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

خطرناک است بايستي دوري کند. روي اين حساب انس!!ان ه!!ا ب!!ا تفکر و تحقيق و تجربه و آزمايش مي توانند به بحر طبيعت س!!فر کنن!!د. ب!!ه دل موج!!ودات و مخلوق!!ات راه يابن!!د و ه!!ر چ!!يزي را از نزدي!!ک ببينن!!د. اين ح!!رکت ب!!راي تص!!رف در اش!!ياء اس!!ت زي!!را ماس!!واي انس!ان ش!!یئ هس!تند و فاق!د عق!ل و ش!!عور و آزادي، و انسان شخص است و صاحب عق!!ل و ش!!عور و آزادي، و هم!ه ج!ا اشخاص بر اشياء حاکميت دارند. ح!!اکميتي ک!!ه خداون!!د ب!!ه وج!!ود

آورده و مي فرمايد:. 1سخر لکم ما في السموات و ما في االرض"

فرشتگان را مأمور کردم"رمز اين مسأله که خداوند مي فرمايد: اين اس!!ت ک!!ه2"آدم را سجده کنن!!د بج!!ز ابليس ک!!ه س!!جده نک!!رد

فرشتگان انوار و اشياء ن!!افع و مفي!!د ع!!الم هس!!تند و ط!!بيعت ک!!ه مظاهر کامل آن بن!!ام ابليس و ش!!يطان ش!!ناخته مي ش!!ود اش!!ياء مض!!ر و خطرن!!اک ع!!الم ط!!بيعت هس!!تند. ان!!وار و فرش!!تگان در اطاعت انسان قرار مي گيرند وليکن طبيعت و مظاهر آن که جن و شياطين شناخته شده در اطاعت انسان ق!رار نمي گيرن!د بلک!ه براي انسان مضر و خطرناک هستند. ط!!بيعت ب!!ردو قس!!م اس!!ت. قسم اول ماده و مشتقات آن مانند جمادات و نباتات و حيوان!!ات، و قسم دوم انسان ه!!ايي ک!!ه ب!!ه عن!!وان س!!مبل ط!!بيعت ش!!ناخته

شده اند که از آنها تعبير به جن و شياطين مي شود. در هر صورت انسان با عامل تفکر و تعقل مي تواند بر مخلوقاتي که فاقد عقل و شعور و آزادي هستند حاکميت پي!!دا کن!!د و آنه!!ا را ب!!ه اختي!!ار خ!!ود درآورد وليکن خ!!داي ط!!بيعت از جنس ط!!بيعت و موجودات فاقد شعور و آزادي نيس!!ت بلک!!ه حقيق!!تي اس!!ت ف!!وق ط!!بيعت. بي نه!!ايت علم و ق!!درت و عظمت اس!!ت. او محي!!ط ب!!ه وج!ود انس!ان و هم!ه کائن!ات اس!ت. انس!ان نمي توان!د از مس!ير اعمال قدرت و يا تفکر و تحقيق و ي!!ا بک!!ار ب!!ردن اب!!زار و اس!!باب کشف و تحقيق تسلط بر وجود خدا پيدا کند. خ!!دا م!!نزه اس!!ت از اين که از طريق حاکميت به اختيار انسان درآيد و مانند جمادات و نباتات و حيوان!!ات و ب!!رخي انس!!ان ه!!ا مس!!خر انس!!ان ش!!ود و ي!!ا انسان به اراده و قدرت خود بتواند بدون کسب اجازه وارد ح!!ريم وجود مقدس خدا گردد. کش!!ف ح!!االت اش!!خاص و ي!!ا اس!!تفاده از

20 لقمان، 1…- و اذ قلنا للمالئکة اسجدوا الدم فسجدوا اال ابلیس ابی و استکبر34 بقره، 2

76

Page 77: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

وجود آنها و يا ورود ب!ه ح!وزه و ح!ريم وج!ود آنه!ا از طري!ق جلب رض!!ايت ممکن اس!!ت ن!!ه از طري!!ق تص!!رف و تس!!خير، خ!!واه ب!!ه کيفيت اسباب و ابزار باشد يا به کيفيت تعقل و تفکر. دانش!!مندان علوم تجربي که به دل ماده راه يافته اند مي خواهند همانطور که طبيعت و عوامل آن را مسخر خود کرده اند خداي ط!!بيعت را هم به اختيار خ!!ود درآورن!!د؛ ب!!ه عقي!!ده خ!!ود وج!!ود او را پي!!دا کنن!!د و مسخر خود نمايند. نمي دانند که شأن خدا اجل و اعظم اس!!ت از اين که از طريق تحقيق و تجربه به اختيار انس!!ان درآي!!د و انس!!ان او را مسخر کند بلکه از طريق اطاعت و جلب رضايت ميتوان ب!!ه خدا نزديک شد. در اين جمالت موال )ع( همين حقيقت را ذک!ر مي

هر انساني که با وهم و شعور خود بپرد ت!!ا خ!!ود"کند و ميفرماید: را به مرکز قدرت خدا برساند، و يا افکار و عق!!ولي ک!!ه آل!!وده ب!!ه وس!!اوس ش!!ياطين نيس!!تند و از وسوس!!ه و خي!!االت م!!برا هس!!تند بخواهند که خود را به عمق ملکوت خدا و به عالم غيب ک!!ه ح!!رم خدا و ساحت قدس الهي است برس!!انند و ي!!ا دله!!ا خيلي اش!!تياق پيدا کنند که کيفيت صفاتي مانند علم و ق!!درت در ارتب!!اط ب!!ا ذات خدا را کشف کنند، و يا عقل ها کنجکاوي کنند تا خود را ب!!ه مرک!ز علم و قدرت خدا برسانند، ي!ک چ!نين افک!ار و عق!ولي ک!ه از ح!د خود تجاوز کرده مي خواهند آن چنان که ب!!ر اش!!ياء مس!!لط ش!!ده اند بر وجود خدا هم احاطه پيدا کنند خدا آن ها را از ساحت قدس خود پرت نم!!وده دور مي ان!!دازد، آن ه!!ا در وادي فک!!ر س!!رگردان مي شوند و باالخره خالصانه اقرار مي کنند که ب!!ا ن!!يروي تفک!!ر و تعقل نمي توانند به ذات مق!!دس خ!!دا راه يابن!!د و حقيقت ذات را

چنان که هست کشف نمايند.طرد و ردع طبيعي و ارادي:

ردعها و هي"اين طرد و ردعي ک!!ه م!!وال )ع( مي فرماي!!د: يک طرد و ردع ط!!بيعي اس!!ت,"تجوب مهاوي سدف الغيوب

نه اين که ط!!رد و ردع ارادي باش!!د. ط!!رد و ردع ارادي مانن!!د اين است ک!!ه ي!!ک نف!!ر ب!!ه ط!!رف ش!!ما مي آي!!د و ش!!ما او را از کن!!ار خودتان پرت مي کنيد، مانند حشره و يا حيواني که به دامن ش!!ما مي چسبد و شما او را دور مياندازی!!د. و ام!!ا ط!!رد و ردع ط!!بيعي مانند اين است که حشره اي در مقابل چهره خورشيد قرار گ!!يرد و بخواهد چشم خود را از نور خورشيد پر کن!!د، مق!!اومت ن!!دارد و فوري ميسوزد. ارتباط انسان ها با ذات مقدس خدا مانند ارتب!!اط حشره اي با نور خورشيد است و يا پر ک!!اهي ب!!ا اقي!!انوس, و ب!!از

77

Page 78: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

هم نمي توانيم نمونه اي در طبيعت پي!!دا ک!!نيم ک!!ه کيفيت ارتب!!اط شعاع فکر انسان را با ذات مقدس خدا به نمايش بگذارد. گر چ!!ه

شاعر عارف مي گويد:!!رد پي اگ!!ر به ذات پ!!اکش خ!!رد ب

رسد خس به قعر دريا يعني اگر پر کاه مي تواند خود را به اعماق اقيانوس برساند فک!!ر انسان هم ميتواند خود را به ذات مقدس خداون!!د متع!!ال برس!!اند. ما به اين شاعر ميگوييم پر کاه گر چه نمي توان!!د ب!!ه اعم!!اق دري!!ا برود ولي به آب دريا متصل مي شود و از آن نمي بر مي دارد, آيا

فکر انسان به ذات خدا متصل مي گردد؟ اين اتصال غير ممکن است. همانطور که نور خورشيد محي!!ط ب!!ه ظلمت هاست و تاريکي ها در برابر نور خورشيد مق!!اومت ندارن!!د عقل و شعور انسان ها هم در براب!!ر ذات مق!!دس خداون!!د متع!!ال مق!!اومت ندارن!!د. ط!!رد و ردعي ک!!ه م!!وال )ع( در اين جمالت مي گويد مانند ط!!رد و ردع ظلمت ه!!ا از فض!!ا ب!!ه وس!!يله ش!!عاع ن!!ور خورشيد است. پس ما اگر ظلمت را مانند انساني ف!!رض ک!!نيم و وجود خدا را مانند خورشيد، در برابر نور خورشيد ظلم!!تي نيس!!ت که مقاومت کند. به محض طلوع خورشيد و ي!ا ح!رکت ظلمت ه!ا به طرف شعاع خورشيد طرد و دفع مي شود. پس ط!!رد و ردعي که م!!وال )ع( مي گوي!!د ب!!ه اين معن!!ا نيس!!ت ک!!ه خداون!!د ب!!ه اراده خويش فکر انسان را از ساحت قدس خودش دف!!ع مي کن!!د بلک!!ه فکر انسان نميتواند راه پيدا کند، هم!!انطور ک!!ه ظلمت نمي توان!!د راه به چشمه خورشيد پيدا کند. م!!وال )ع( در اين ج!!ا مي فرماي!!د: آن فکر يا عقل و دانشي که اوج گرفت!!ه و مي خواه!!د خ!!ود را ب!!ه ساحت ذات الهي برساند آن چنان طرد و پرت مي شود ک!!ه خ!!ود را هم گم مي کند و فرام!!وش مي کن!!د. بع!!د ک!!ه ب!!ه خ!!ود مي آي!!د اعتراف مي کند که با کنجکاوي و جديت و سرعت نميتواند ارتباط به ذات مقدس خدا پيدا کند، و اين عدم امکان ارتباط را اين طور

)يع!!ني فک!!ري ک!!ه ب!!هو هي تجHHوب": ادا مي کند و مي فرمايد سوي خدا پريده اس!ت آن چن!!ان در مي!!دان وس!!يع فض!!ا پ!رت مي

دف الغيHHوبش!!ود ک!!ه خ!!ود را هم گم مي کن!!د( HHاوي سHHمه." مانند مفاتيح که جمع مفت!!اح اس!!ت؛ يع!!ني در"مهوي"مهاوي جمع

وادي هاي هالکت و نابودي پرت مي ش!ود. آن ج!ا ک!ه مي خواه!!دبحانه،"چهرۀ] غيب را ببين!!د مح!!و مي گ!!ردد؛ HHه سHHمتخلصة الي

78

Page 79: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

فرجعت اذ جبهت معترفة بانه ال ينHHال بجHHور االعتسHHاف يع!!ني فک!!ر مح!!و ش!!ده ي!!ا پ!!رت ش!!ده خالص!!انه."کنه معرفته

اعتراف مي کند که با کنجکاوي و رنج ف!!راوان نمي توان!!د خ!!ود رابه ساحت قدس الهي برساند.

پس حضرت با اين جمالت نشان مي دهد که عقل انس!!ان از درک عظمت خداون!!د متع!!ال ع!!اجز اس!!ت. پس درک ذات ب!!ه وس!!يله انسان ممتنع است. امکان درک ذات مقدس راه ديگ!!ري دارد ک!!ه

آن راه به اراده خدا باز مي شود. انسان ها به دليل اين که مظهر علم و دانش خدا هس!!تند و ب!!ا دان!!!ايي و توان!!!ايي و اس!!!تقالل و آزادي ب!!!ر س!!!اير موج!!!ودات و مخلوقات برتري وجودي پيدا کرده اند تا زماني ک!!ه حقيقت وج!!ود خ!!دا را درک ننم!!وده و عظمت او را نش!!ناخته ان!!د ح!!الت تک!!بر و کبريايي بر آنها غلبه ميکند، خود را محتاج خدا نمي دانند. اگ!!ر هم تفکر و تعقلي درباره وجود خدا دارند توأم با خي!!االت و موهوم!!ات است. خدا را چيزي مي دانند تا ان!!دازه اي برت!!ر و به!!تر از خ!!ود و ساير مخلوقات. ادراکات خدايي و خداشناسي آنها برابر ادراک!!ات کودک يک ساله دوساله اي است که در دامن پدر و مادر دانشمند نشسته است؛ نه خود را مي شناسد و نه پ!!در و م!!ادر را. خداون!!د انسان را در زندگي وادار مي کند که به هر کسي و چيزي برخورد کند، عوامل طبيعي و انساني را ببيند و بشناسد و تجربه کند تا در انتها ضعف خود و ضعف عوامل سازنده و آفريننده ط!!بيعت را در برابر قدرت و عظمت خ!!دا کش!!ف کن!!د. دنبال!!ه اين شناس!!ايي ب!!ه خود و طبيعت کم کم حالت خضوع و خشوع در برابر عظمت خدا پي!!دا مي کن!!د و درانته!!ا مي دان!!د ک!!ه هم!!ه کس و هم!!ه چ!!يز در س!!يطره ق!!درت و اراده اوس!!ت. اين ح!!االت و ادراک!!ات مص!!داق

متخلصة اليه": جمالت شريفه موال )ع( مي شود که مي فرمايد کامال در حال خض!!وع و خش!!وع ق!!رار مي گ!!يرد و مي."سبحانه

داند که معرفت خدا جز به اراده خدا قابل ظهور در وجود انس!!ان نيست و مي داند که ذره اي نمي تواند آش!!نايي ب!!ه وض!!ع وج!!ودي

خدا پيدا کند. برخي فالسفه که عقي!!ده دارن!!د انس!!ان ه!!ا قط!!ره اي از قط!!رات وجودي خدا هستند, وج!!ود خ!!ود را قط!!ره اي و نمونهای از وج!!ود مطلق، خداوند متعال ميدانند واز باب اين که مشت نمونه خ!!روار است مي گويند وجود محدود ما انسان ها و موجودات ديگ!!ر و ي!!ا اين علم و قدرت مح!!دود م!!ا نمون!!ه اي از علم و ق!درت نامح!دود

79

Page 80: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

خداوند متعال است. پس شايد عقيده دارند که آشنا به قط!!ره اي از اقيانوس نامتناهي وجود خدا ش!!ده ان!!د. نمي دانن!!د ک!!ه خ!!دا آن حقيقتي است که اگر با ش!!عاع و لمع!ه اي از ن!!ور ذات مق!!دس او آشنا شويم وجود او را بطور کامل ش!!ناخته ايم و ديگ!!ر مجه!!ولي در شناخت ذات خدا نداريم. در رد اين عقي!!ده فالس!!فه، م!!وال )ع(

اين جمالت را ايراد مي کند: و ال تخطHHر ببHHال اولي الرويHHات خHHاطرةR من تقHHدير"

يع!!!ني ذره اي و خ!!!اطره اي از خط!!!رات جالل و."جالل عزته عزت خدا قابل خطور در خاطره انسان نيس!!ت. يع!!ني انس!!ان ب!!ا تفکرات خود و عوامل درک و دانشي که ب!!ه آن مجه!!ز اس!!ت ب!!از هم نمي تواند به قطره اي يا خاطره اي از وجود خداوند تب!!ارک و تعالي آگاهي پيدا کند. خدا همه جا از انظ!!ار و افک!!ار غيب مطل!!ق اس!!ت مگ!!ر روزگ!!اري ک!!ه انس!!ان از طري!!ق خل!!وص و اخالص و اطاعت و عبادت معرفتش به خدا کامل گردد که جز شناخت ذات مقدس خدا مجهولي نداشته باشد. در اين وض!!عيت هم!!ان ح!!االت راس!!خون في العلم را پي!!دا مي کن!!د ک!!ه دائم و م!!رتب و م!!ؤدب پشت پرده غيب با خداي خود تماس دارد تا روزي ک!!ه اين لي!!اقت را پيدا کند پرده ها از جلوي چشم او برداشته شود و خداوند خ!!ود را به او مع!رفي نماي!!د. در اين ح!ال انس!ان ت!!ا اب!د در عين آزادي

مطلق، بي نهايت قدرت و موفقيت پيدا مي کند.

80

Page 81: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش هشتم

»الذي ابتHHدع الخلHHق علي غHHير مثHHال امتثلHHه و ال مقHHداراحتذی عليه من خالق معبود کان قبله«

مبادي و مصالح خلقت در صنعت و خلقت خدا: در اين جا مسئله عجي!بي را در کيفيت خلقت ع!الم بي!ان ميکن!د و مي فرماي!!د: خ!!دايي ک!!ه خالي!!ق را از نظ!!ر م!!واد اولي!!ه و مص!!الح ساختماني و نقشه خلقت بدون سابقه ايجاد کرد. نه نقش!!ه اي در برابر او بود که در مقایسه با آن، خاليق را مهندسي کن!!د و ن!!ه هم مواد و مصالح اوليه که براي ساخت مخلوقات از آن استفاده کن!!د زيرا خ!!القي قب!!ل از خ!!دا نب!!وده ک!!ه خ!!داي موج!!ود پيش او درس

بخواند و شاگردي کند. از مس!!!ائل عجيب و عظيمي ک!!!ه هن!!!وز در علم ح!!!ل نش!!!ده و دانشمندان عالم نتوانسته اند آن را قب!ول کنن!!د و ب!ه خ!اطر ع!دم قبول آن به گمراهي افتاده اند، ايجاد خاليق بدون سابقه و نقش!!ه قبلي است. زيرا پي!!دايش ه!!ر ص!!نعت و مخل!!وقي پيش از ظه!!ور، چهار عامل الزم دارد که اگر يکي نباشد خلقت و ص!!نعت مح!!ال و ممتنع است. اول, آفريننده و صانع. دوم، م!!واد و مص!!الح س!!اخت صنايع و مخلوقات، که باید موجود باشد و بدون آنها خلقت مح!!ال است. سوم، نقشه اي ک!!ه ب!!ر اس!!اس آن، ص!!نايع ش!!کل بگ!!يرد و قاب!!ل اس!!تفاده باش!!د؛ ب!!دون نقش!!ه، ش!!کل گ!!يري موج!!ودات و مصنوعات محال است. چهارم، هدف آفريننده از آفريدن، که ي!!ک هدف عقاليي باشد؛ پيدايش حرکت بدون مقصد ي!!ا ص!!نعت ب!!دون

هدف عقاليي محال است، خواه صنايع بشري باشد يا الهي.

81

Page 82: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

در صنايع بشري اين چهار علت محفوظ است. سازندگان قب!!ل از صنايع خود هستند و آنها هستند که چيزي مي س!!ازند. م!!واد اولي!!ه هم در طبيعت موجود است. از آب و خاک و گل و سنگ خان!!ه ه!!ا را ميسازند. از فلزات معادن ماشين ها را و از پشم و پنبه لب!!اس ها را مي سازند. نقشه صنعت هم موجود است. انسانها آنچه مي سازند غالب!!ا نقش!!ه اش را از ط!!بيعت مي گيرن!!د. هواپيماه!!ا را از روي پرواز پرن!!ده ه!!ا و ماش!!ين ه!!ا را از روي ح!!رکت حيوان!!ات و سمعک و دوربين عکاسي را از روي چشم و گ!!وش و همين ط!!ور بقيه چيزها. هدف انسان ها هم از ساخت صنايع خود کامال روشن است. خانه ها را ب!!راي س!!کونت و لب!!اس ه!!ا را ب!!راي پوش!!يدن و صنايع ديگر را هم ب!!راي اه!!داف خ!!اص خ!!ود. پس س!!اخت ص!!نايع بشري بي سابقه نيست. م!!واد اولي!!ه و کيفيت س!!ازندگي و ش!!کل گيري و هدف آنها س!!ابقه دارد. اگ!!ر يکي از اين چه!!ارعلت نباش!!د پيدايش صنعت و خلقت به دس!!ت بش!!ر مح!!ال اس!!ت. اکن!!ون مي

رويم سراغ صنعت خداوند متعال و خاليق او: بديهي است که اگر خدا نبود چيزي درعالم نبود يا اگر چ!!يزي ب!!ود الزم بود از ازل تا ابد ب!!دون تغي!!ير بمان!!د زي!!را ه!!ر ن!!وع ح!!رکت و تغييري بدون عامل محرک محال است. ما ميبی!!نیم ک!!ه ع!!الم ه!!ر روز ش!!کل ت!!ازه اي مي گ!!يرد, تم!!امي موج!!ودات در ح!!رکت و تغييرند و چيزي نيست که از ابتدا تا انته!!ا ي!!ک وض!!ع ث!!ابتي داش!!ته

باشد و هرگز تغيير نکند. الع!!الم ح!!ادثg و ک!!ل متغ!!ير ح!!ادث و ک!!ل"اهل منطق مي گويند:

العالم" و يا به تعبير ديگر مي گويند: "حادث يحتاج الي عامل قبله .". فالع!!الم يحت!!اج الي ق!!ديم،حادثg و کل حادث يحت!!اج الي ق!!ديم

يعني عالم خلقت حادث شده است. نبوده و پيدا شده و هر چيزي که نبوده و پيدا شده احتياج به عاملي دارد که حادث نباشد، ق!!ديم و ازلي باشد. پس عالم احتياج به يک عامل ق!!ديم ازلي دارد. اگ!!ر آن عامل قديم نبود، يا چيزي حادث نميشد يا هرچه بود از ازل ت!!ا به ابد يک جور و يک نواخت بدون تغيير ثابت بود. پس اين ک!!ه م!!ا مي بينيم چقدر پديده ها نب!!وده و پي!!دا ش!!ده و اين هم!!ه تغي!!ير مي کنند، اين تغييرات داللت دارد ب!!ر اين ک!!ه ي!!ک عام!!ل فاع!!ل ث!!ابت قديم و ازلي بوده و هست که اين همه هستي را به وجود آورده و به نمايش گذاشته است. پس تغييرات موج!!ودات ع!!الم و ح!!رکت تکاملي و تحولي آنها داللت مي کند بر ي!!ک عام!!ل آفرينن!!ده، زي!!را

82

Page 83: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

موجودات از خود شعور ندارند که خود را بس!!ازند. فق!!ر و احتي!!اج از لوازم ذاتي خلق است و اين فق!!ر و احتي!!اج از ذوات مخلوق!!ات قابل رفع نيست. پس به قضاوت عقل، موجودات عالم احتياج ب!!ه ي!!ک فاع!!ل ق!!ديم دارن!!د و اگ!!ر آن عام!!ل نب!!ود ظه!!ور اين هم!!ه

مخلوقات محال بود. اکنون عل!!ل چهارگان!!ه موج!!ود در ط!!بيعت را بررس!!ي ميک!!نیم ک!!ه

:چطور و چگونه به وجود آمده است اولين علت، علت فاعلي است؛ فعل ب!!دون فاع!!ل ممکن نيس!!ت. افعال، به حوادث يا صنايعي مي گويند که نبوده و بع!!د پي!!دا ش!!ده است يا در طول زمان ظاهر مي شود. حوادثي که در زمان واق!!ع مي شود ممکن نيست بدون عام!!ل آفرينن!!ده باش!!د زي!!را ح!!وادث پيش از ظهور از خود شعور ندارند؛ نيستند که خ!!ود را بس!!ازند، و بعد از ظهور هم حوادث مربوط به خود را مي توانند توليد کنند نه حوادثي که از دايره قدرت شان خارج است. مثال انس!!ان ه!!ا پيش از خل!!ق نيس!تند ک!ه خ!ود را بس!ازند، پس از خل!!ق هم می توانن!!د صنايع خود را بسازند نه آنه!!ايي ک!!ه از داي!!ره ق!!درت ش!!ان خ!!ارج است. پس پيدايش حادثه يا موجود بي سابقه بدون فاع!!ل ممتن!!ع

است. علت دوم: مواد و مص!!الح س!!اختماني اس!!ت ک!!ه آفرينن!!دگان, ه!!ر کس!ي و ه!ر چ!يزي باش!ند ب!راي آفری!دن خلقي ي!ا عملي م!واد و مصالح ساختماني الزم دارند. چيزي از عدم قابل ظه!!ور نيس!!ت و هرگز عدم مبدأ وجود نمي شود؛ نيستي نمي توان!!د هس!!تي تولي!!د کند. پس مخلوقات و موجودات که در ذات خود يک خاليق ترکيبي هستند مواد و مصالحي در صنعت آنها بکار رفته است، ب!!دون اين

مواد و مصالح قابل ظهور نمي باشند. علت س!!وم: هندس!!ه ترکي!!بي، و ي!!ا پي!!دايش مخل!!وق ب!!ه کيفيت مطلوب است. زيرا بديهي است که شيئيت هر مخلوقي از آن چه ما ميبینیم به صورت و کيفيت است. ذوات از خود چيزي ندارن!د و منشأ اثر نيستند. تمامي فوائد و آث!ار محص!!ول کم و کي!!ف اس!!ت. مثال آبها در صورتي خاصيت آب دارند که مواد اوليه آن به صورتی ترکيب شده باشد. همچنين خاک ها و هر چ!!يز ديگ!!ر. م!!واد اولي!!ه مصنوعات و مخلوقات خودبخ!!ود فاق!!د اث!!ر اس!!ت. اگ!!ر خودبخ!!ود واجد اثر و خاصيت بودن!!د الزم نب!!ود آفرينن!!دگان و خل!!ق کنن!!دگان روي مواد اوليه کار کنند تا آنها را به نتايج مطلوب برس!!انند. م!!واد اوليه مانند پشم و پنبه براي پيدايش پارچه ها و لباس ه!!ا اس!!ت و

83

Page 84: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

يا سنگ و گل براي پيدايش ساختمان هاست همچنين م!!واد اولي!!ه اي که هنوز به شکل سنگ و کوه ساخته نشده اند فاقد تمام آث!!ار و خاصيت ها هستند. پس تم!!ام آث!!ار و خ!!واص مول!!ود کم و کي!!ف است. مثال امالح خاک و آب در صورتي تبديل ب!!ه س!!يب و گالبي و غذاهاي ديگر مي شود که م!!واد اولي!!ه آنه!!ا از نظ!!ر ش!!ارژ ن!!يرو و حرکت کيفيت مخصوص!!ي پي!!دا کنن!!د و بع!د از کيفيت ابت!!دايي، آن امالح و مواد با يکديگر بصورت مخصوصي ترکيب ش!!وند ت!!ا قاب!!ل استفاده باشند. شما شکل هر کسي و هر چ!!يزي را از آن بگيري!!د و هندس!!ه آن را بهم بزني!!د و ب!!ه اص!!ل ابت!!دايي ک!!ه فاق!!د ش!!کل و خاصيت بوده است برگردانید تمام خاصيت ه!!ايي ک!!ه مرب!!وط ب!!ه هندسه آن بوده اس!ت از بين ميرود و م!واد ابت!دايي هم ک!ه فاق!د کميت و کيفيت ان!!د فاق!!د خاص!!يت و اث!!ر هم مي باش!!ند. خداون!!د

!!ل ش!!یئ عن!!ده بمق!!دار"متع!!ال در ق!!رآن ميفرمای!!د: . يع!!ني"ک موجوديت هر چ!يزي محص!!ول هندس!!ه و ان!!دازه اس!!ت. پس علت سوم که ق!!انون و قاع!!دۀ] س!!ازندگي اس!!ت يگان!!ه عام!!ل پي!!دايش مخلوقات و موجودات است. م!!ا اگ!!ر اش!!ياء موج!!ود را در مس!!ير کمي و کيفي به عقب برگردانيم و صورتهای موج!!ود را ک!!ه کميت و کيفيت ناميده مي شود از قامت آن بگيريم و آن را ب!!ه وض!!عيت ابتدايي پيش از ساخت و سازندگي برگردانيم تمامي کيفيت ه!!ا و کميت هاي خود را از دست مي دهد. در انته!ا چ!يزي مي مان!د ک!ه مساوي با عدم است؛ عدم مطلق نيست وليکن مس!!اوي ب!!ا ع!!دم اس!!ت. م!!ا ميت!!وانیم از مس!!ير تجزي!!ه کمي و کيفي مخلوق!!ات و موجودات را به وضعيت ابتدايي خود پيش از آن که مهندس دانا و توانا روي آن کار کند برگ!!ردانيم و اين موج!!ودات را ک!!ه محص!!ول کم و کيف هستند به حالتي برگردانيم که فاقد کم و کي!!ف باش!!ند. از مسير تجزيۀ] کمي حجم موجود را نصف ک!!نيم ب!!از آن نص!!ف را به نصف، همينطور حجم ها را کوچکتر، تا برسيم به مادۀ] ابت!!دايي ک!!ه حجمش مس!!اوي ب!!ا ح!!دش مي باش!!د و ه!!ر س!!ه بع!!د آن ب!!ه صورت يک بعد ظ!!اهر مي گ!ردد و ديگ!ر قاب!ل تقس!يم چ!ه بط!ور فرضي و چه بطورعملي نيست و کوچکتر نميشود. در این صورت

خ!!ود را از دس!!ت داده اس!!ت. همچ!!نين از مس!!ير تجزي!!ۀ]"کميت" کيفي, کيفيت اش!!ياء را ازآنه!!ا مي گ!!يريم, حي!!ات وح!!رکت را و ارتباط و اتصال مواد را به يکديگر و رن!!گ و زيب!!ايي را از آنه!!ا مي گيريم. در انتها يک جسم به صورت پودر سياهي ظ!!اهر مي ش!!ود

84

Page 85: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

که فاقد کيفيت است. س!!ياهي هم بي رنگي اس!!ت ک!!ه در مقاب!!ل رنگ ظاهر مي گردد. پس ماده اي ک!!ه در مس!!ير تجزي!!ه کمي ب!!ه وضعيتي افتاده است که قابل تقس!!يم نيس!!ت و همچ!!نين حي!!ات و حرکت و نيروي جاذبه و دافعه و رنگ و زيبايي ندارد، در اين ح!!ال و وضع جسم را به جايي برده ايم که فاقد کميت و کيفيت اس!!ت. هيچ اثر و خاصيتي ندارد، وج!!ودش ب!!ا ع!!دمش مس!!اوي اس!!ت. از اين جا کشف مي ک!!نيم ک!!ه م!!ادۀ] ابت!!دايي خلقت ک!!ه فاق!!د کميت وکيفيت بوده، روي آن کار شده ت!!ا ب!!ه حجم موج!!ود رس!!يده و ب!!ه صورت اين اجسام درآمده است. و همچنين ماده ابتدايي که فاقد کيفيت ب!!وده ن!!يروي جاذب!!ه و دافع!!ه و حي!!ات و ح!!رکت و رن!!گ و زيبايي نداشته، روي آن کار شده است که ب!!ه اين ص!!ورتهاي زيب!!ا درآمده است. پس اگر ما کميت ه!!ا و کيفيت ه!!ا را از اش!!خاص و اشياء بگيريم، گر چه به عدم مطلق ب!!رنمي گردن!!د ولي در ح!!الي قرار ميگيرند که مساوي با عدم هستند و هيچ خاصيتي ندارن!!د. از اين جا کشف مي کنيم که يکي از علل و ع!!واملي ک!!ه موج!!وديت ه!!ر کس!!ي ب!!ه آن وابس!!ته اس!!ت علت ص!!وري ي!!ا کميت و کيفيت

است. و ام!!!ا علت چه!!!ارم، علت غ!!!ايي و ه!!!دف نه!!!ايي از خلقت

موجودات: بديهي است که علت غايي و هدف نهايي خداوند متع!!ال از خلقت عالم و آدم فقط انسان است. انسان است ک!ه ب!ه ه!رکس و ه!ر چيزي معنا و مفهوم مي دهد. خلقت منهاي انسان پوچ اس!!ت. در اين مسأله که هدف نه!!ايي از آف!!رينش، انس!!ان اس!!ت بين ص!!نايع انسان و خاليق خدا فرقي نيست. اگ!!ر از انس!!ان ه!!اي س!!ازنده و آفريننده سؤال کني به چه منظور خانه ها و اين همه ماشين آالت را خلق ک!ردي ج!واب ق!انع کنن!دۀ] آنه!ا اين اس!ت ک!ه تم!امي اين سازندگي ها ب!!ه منظ!!ور رف!!اه و آس!!ايش انس!!ان ب!!ه وج!!ود آم!!ده است. هدف نهايي از اين هم!ه س!!ازندگي آس!ايش انس!ان اس!ت. همانطور که اگر انس!!ان نب!!ود آفرينن!!دگي انس!!ان ه!!ا لغ!!ويت پي!!دا ميکرد و در حد صفر بود آفرينندگي خداوند تبارک و تع!!الي هم ب!!ه همين کيفيت است. اگر انسان نباشد آفرينن!!دگي لغ!!ويت پي!!دا مي کند و خداوند جواب درستي در برابر اين سؤال، که از او بپرس!!ند اين همه خاليق را چرا خلق کردي، ندارد مگر اين که بگوي!!د ب!!راي رفاه و آسايش انسان. پس انس!!ان علت غ!!ايي هم!!ه مخلوق!!ات و موجودات مي باشد. زمين براي انسان، آس!!مان ه!!ا ب!!راي انس!!ان،

85

Page 86: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ماه و خورشيد و س!!تاره ه!!ا ب!!راي انس!!ان، آفرينن!!دگي خ!!دا ب!!رايانسان، آفرينندگي انسان براي انسان است.

آخرين سؤال اين است ک!!ه انس!!ان ب!!ه چ!!ه منظ!!وري خل!!ق ش!!ده اس!!ت؟ در آی!!ات ق!!رآن و این ح!!ديث قدس!!ي خداون!!د تع!!الی مي

!!ک الجلي"فرمايد: . اي"ايها االنسان خلقت کل شیئ الجلک و خلقت انسان همه چيز را براي تو خلق کردم و تو را براي خودم, زيرا تو هس!!تي ک!!ه از آنچ!!ه هس!!ت ميت!!واني اس!!تفاده ک!!ني. در ح!!ديث

!!ا و"معراجي خداوند تعالی به حضرت رسول خط!!اب مي کن!!د: ان . يع!!!ني من بن!!!ده اي مانن!!!د ت!!!و را"انت و خلقت االش!!!ياء الجلک

ميخواهم که هدف من به وسيله او تأمين مي شود و همه چ!!يز را براي تو خلق کردم، يعني همه چيز براي انسان خلق شده اس!!ت.

م!!ا خلقت الجن و االنس االو" در آي!!ه ش!!ريفه ق!!رآن مي فرماي!!د: . يعني جن وانس را نيافريدم مگر براي ش!!اگردي مکتب1"ليعبدون

خودم که معرفت به خداي خود پيدا کنند. اين مطلب را هم بدانيم که جن و انس هر دو انسان هستند. اوالد آدم از نظ!!ر اجتم!!اعي ش!!دن ي!!ا نش!!دن ب!!ر دو قس!!ماند: آنه!!ا ک!!ه اجتماعي شدند انسان شناخته شده و آنهايي که اجتماعي نش!!دند جن شناخته شده اند. جن و انس دو نوع مخلوق نيستند بلک!!ه ي!!ک نوع هستند؛ مانند ک!!افر و م!!ؤمن. پس خداون!!د مي فرماي!!د: هم!!ه چيز را براي انسان آفريدم و انسان را براي بندگي خودم. بن!!دگي خدا ب!!ه معن!!اي ش!!اگردي مکتب خداس!!ت ن!ه ب!ه معن!!اي ب!ردگي و کارگري زيرا خداوند ب!!راي اداره خالي!!ق خ!!ود ب!!رده و ک!!ارگر الزم ندارد وليکن شاگردي که به او تعليم دهد و در اث!!ر تعليم، مع!!رفت به خدا و خلق خدا پيدا کند الزم دارد. وقتي از خدا بپرسند خالي!!ق را به چه منظور آفريدي جواب مي دهد براي انسان. اگر بپرس!!ند انسان را براي چه آفريدي جواب مي ده!!د ب!!راي علم و مع!!رفت. ل!!ذا عب!!ادت در اص!!طالح ق!!رآن ب!!ه معن!!اي ش!!اگردي در مکتب خداست. شاگردان همه جا از اساتيد خود ميآموزند ت!!ا بدانن!!د و از نظ!!ر علم و دانش ب!!ه مق!!ام اس!!تاد خ!!ود برس!!ند. اس!!تاد واقعي و حقيقي خداوند متعال است. اين عالم خلقت از جمادات و نبات!!ات و حيوانات و ح!!وادث ديگ!!ر کت!!ابي اس!!ت ک!!ه ب!!راي آم!!وزش دادن آفريده است و انسان ها ش!!اگرد اين مکتب عظيم هس!!تند؛ يع!!ني مکتب تکوين و طبيعت. و تمامي حوادث و حش!!رات و حيوان!!ات و

56 ذاریات، 1

86

Page 87: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ضد و نقيض ها و مرگ و م!!رض ه!!ا و قت!!ل و کش!!تارها و ه!!ر چ!!ه هست همه براي تعليم دادن به انسان و رسيدن انس!!ان ب!!ه مق!!ام علم و دانش اس!!ت. انس!!ان زم!!اني ک!!ه در مکتب خ!!دا ب!!ه علم وعرفان کامل مي رسد، هم هدف خدا به وسيله اين انسان تأمين ميشود؛ که انسان عارف و کامل الزم دارد، و هم انسان به ه!!دف نهايي خود مي رسد، که عالم به همه کس و هم!!ه چ!!يز باش!!د. ت!!ا زماني که انسان به علم کامل و معرفت کامل نرس!!يده اس!!ت ن!!ه خ!!ودش ب!!ه مقص!!د نه!!ايي رس!!يده ک!!ه دس!!ت از تالش ب!!ردارد و استراحت کند و نه هم خدا به هدف خود از خلقت انس!!ان رس!!يده تا تعليم و تربيت را متوق!!ف کن!!د. پس ه!!دف نه!!ايي و علت غ!!ايي ب!!راي تالش وکوش!!ش خ!!دا و تالش انس!!ان همين علم و مع!!رفت است زيرا علم و معرفت کليد دان!!ايي و توان!!ايي و رم!!ز م!!وفقيت

کامل است. پس هدف خدا و خلق خدا معرفت است. بحث ديگر در اطراف علل چهارگانه که بسيار عمي!!ق و علمي است اين بحث است که مادۀ] اوليه خلقت و مصالح ساخت جهان و انسان پيش از اين که به اين صورت ها درآي!!د و پيش از آن ک!!ه خداوند از اين مواد و مصالح اوليه مخلوقي بسازد آي!!ا خ!!ود بخ!!ود بوده اند و مانند وجود خداوند متع!!ال ق!!ديم و ازلي ب!!وده ان!!د و ي!!ا اين مواد و مصالح اوليه به اراده قاهره ابداعي خدا ب!!دون س!!ابقه خلق شده اند؟ اگر اين مواد و مصالح اوليه به اراده اب!!داعي خ!!دا خلق شده باشند الزمه اش اين است که يک خلقي ي!!ا مخل!!وقي و يا يک صنعتي بدون مواد و مصالح اوليه قابل ظهور باش!د. م!ا قبال گفتيم که پيدايش هر چيزي که سابقه ن!!دارد من!!وط و مرب!!وط ب!!ه وجود چهار علت است: علت فاعلي، مادي، صوري و غ!!ايي. علت فاعلي خاليق عالم معلوم اس!!ت ک!!ه ذات مق!!دس خداون!!د متع!!ال اس!!ت ام!!ا علت م!!ادي و مص!!الح س!!اختماني و م!!واد اولي!!ه خلقت

چيست؟ مثال ما مي گوييم همه چيز از ماده و نيرو ساخته شده اس!!ت. سؤال مي کنيم که ماده و نيرو از چه چيزي به وجود آمده؟ و ب!!از اگر شما براي مواد اوليه خلقت اصل ديگ!!ري را مع!رفي کردي!!د و گفتيد ماده از چه چيزي به وج!!ود آم!!ده م!!ا بحث خ!!ود را ب!!ه آنج!!ا منتقل مي کنيم و مي گوييم آن اص!!لي ک!!ه مب!!دأ پي!!دايش م!!اده و نيرو بوده از کجا آمده؟ و همينطور اگر مبدأ ديگري مع!!رفي کني!!د باز ما بحث خود را ب!ه آن مب!!دأ منتق!!ل مي ک!نيم و مي پرس!!يم از کجا بوجود آمده است. به همين کيفيت سلسله س!!ؤاالت و ج!!واب

87

Page 88: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ها ب!!ه ج!!ايي نمي رس!!د و اين ن!!وع ارتب!!اط علت و معل!!ول ه!!ا ب!!ه مي نامن!!د. زي!!را ي!!ک قاع!!ده عقاليي در ک!!ار"تسلسل"يک!!ديگر را

است که کسي نميتواند آن قاعده را بشکند و باطل کن!!د و آن اين ."کلما هي بالعرض ينتهي الي ما هي بال!!ذات"است که مي گويند

يعني هر چيزي که موجوديتش به عرض و ف!!رعيت باش!!د بايس!!تي مربوط شود به چيزي که موجوديتش به اصالت و به ذات خ!!ودش است، يعني هر فرعي اصل الزم دارد. اصل ب!!ه چ!!يزي مي گوين!!د که ديگر ف!!رعيت ن!!دارد و خ!!ودش ف!!رع چ!!يز ديگ!!ري نيس!!ت. مثال مي گوييم برگ ها از شاخه ها به وجود آمدند، ش!!اخه ه!!اي کوچ!!ک از ش!!اخه ه!!اي ب!!زرگ و ش!!اخه ه!!اي ب!!زرگ از تن!!ه و ريش!!ه. م!!ا ميپرسیم ريشه از کج!!ا ب!!ه وج!!ود آم!!ده؟ ش!!ما در ج!!واب م!!ا الزم است اصلي را معرفي کنيد که غير از شاخ و برگ و ش!!اخه و تن!!ه و ريش!!ه اس!!ت، يع!!ني آب و خ!!اک. آب و خ!!اک هيچ ش!!باهتي ب!!ه درخت و ش!!اخ و ب!!رگ آن ن!!دارد. پس آب و خ!!اک اص!!ل اس!!ت و درخت و شاخ و برگ فرع آن. فرع به اصل مربوط ش!!ده و اص!!ل خود بخود در طبيعت بوده است. و يا درب!!اره فرزن!دان و پ!دران و مادران بحث ميکنیم. مي گوييم فرزندان فرع وجود پ!!دران و آنه!!ا اصل وجود فرزن!!دان، و اين فرزن!!دان و پ!!دران هم!!ه ج!!ا در ت!!اريخ فرعيت دارند؛ يعني همه جا فرزن!!د از پ!!در و م!!ادر، ب!!از آن پ!!در و مادر فرزنداني از پدر و مادر ديگر، و همينطور ميرسیم به ابت!!داي تاريخ. شما به دليل عقل و به قضاوت برهان مجبور هستيد پ!!در و مادري را معرفي کنيد که فرزند ديگري نبوده، ب!!دون پ!!در و م!!ادر خلق شده اند. اگر چنين پدر و مادري را معرفي کردي!!د ک!!ه فق!!ط پدر و مادر هستند و فرزند کس!!ي نيس!!تند، ادع!!اي ش!!ما ب!!ر طب!!ق قاعده باال به دليل عقل درست است اما اگر نتوانستيد ي!!ک چ!!نين پدر و مادري معرفي کني!!د ک!!ه فرزن!!د کس!!ي و چ!!يزي نب!!وده ان!!د، الزمه اش اين است که فرع بدون اصل قاب!!ل ظه!!ور باش!!د و اين خالف منطق است زيرا پيدايش فرع بدون اص!!ل ي!!ا فرزن!!د ب!!دون پدر و مادر محال است. لذا ت!!اريخ ادي!!ان ث!!ابت مي کن!!د ک!!ه ابت!!دا خداوند دو نفر انسان ب!!دون پ!!در و م!!ادر آفري!!ده و آن دو را مب!!دأ پيدايش فرزندان قرار داده است. آدم و حوا اصل وجود فرزن!!دان هستند و تمامي فرزنداني که از آنها عمل آمده اند فرع وجود آنها هستند. پس در اين سلسله توالد و تناسل ف!!روع ب!!ه اص!!ل منتهي مي شوند و مطلب طبق موازين عقل و منطق ثابت مي گردد. در

88

Page 89: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

اين بحث ما همه موجودات عالم را مانند فرزندان به حس!!اب مي آوريم، که همه اين ها از ماده و روح و يا از ماده و نيرو ب!!ه وج!!ود

آمده اند. سؤال مي کنيم آن ماده و نيرو که مبدأ پيدايش آب و خاک و ه!!وا ونور و حرارت و همه چيز بوده از کجا به وجود آمده است؟ بحثي است بسيار عميق و علمي. سه نظريه اين جا هس!!ت ک!!ه مط!!رح مي کنيم تا ببي!!نيم و ب!!دانيم ک!!دام ي!!ک ب!!ا عق!!ل و منط!!ق مناس!!ب اس!!ت: اول, نظري!!ۀ] م!!اديون. دوم، نظري!!ه فالس!!فه و عرف!!ان

فلسفي. سوم، نظريۀ] قرآن و پيامبران. ماديون براساس مشاهدات عيني خود ک!!ه بج!!ز م!!اده و مش!!تقات ماده چيزي نميبينند و نمي دانند مي گوين!!د اص!!ل اول در آف!!رينش همين ماده است. ماده در ذات خود ازلي و اب!!دي اس!!ت زي!!را م!!ا مي بينيم هر چيزي از ماده به وج!!ود ميآي!!د و دو مرتب!!ه ب!!ه هم!!ان ماده بر مي گردد. پس ماده هم مبدأ اس!!ت و هم مع!!اد، ک!!ه هم!!ه چيز به آن بر مي گردد. آب و خ!!اک زمين را مث!!ل مي زنن!!د و مي گوين!!د هم!!ه حيوان!!ات و نبات!!ات از زمين ب!!يرون مي آين!!د، از آب و خاک تغذيه ميشوند و دو مرتبه زيبايي و ج!!واني خ!!ود را از دس!!ت ميدهند و به همان آب و خاک بر مي گردند. اين همه مخلوق!!ات و موجودات از آب و خاک به وجود آمده و دو مرتبه ب!!ه آن برگش!!ته اند، ذره اي از آب و خاک کره زمين کم نشده و بر آن اض!!افه هم نشده است؛ زيرا همه چيز در گردش است. اگر يک نفر در داي!!ره حرکت کند و خيلي هم تند و سريع حرکت کند بطوري که دايره را پر کند، تا ابد دايره از همان يک نفر پر اس!!ت و هرگ!!ز خ!!الي نمي شود گرچه حضور و غياب دارد؛ از جلو چشم شما خارج مي شود و دو مرتب!!ه ظ!!اهر مي گ!!ردد. خلقت ب!!ه همين کيفيت در گ!!ردش است. من و شما از خاک درآمده ايم جل!!و خ!!ود و ديگ!!ران ظ!!اهر شده ايم دو مرتبه از برابر خود و ديگ!!ران غ!!ايب مي ش!!ويم و ب!!ه دل خاک بر ميگردیم. خلقت هم مانند گردش چرخ و فل!!ک اس!!ت. لذا هر کس شکايتي دارد از چرخ و فلک شکايت دارد. انسان هاي بيچاره را فلک زده مي گويند يعني گردش ع!!الم خلقت او را فق!!ير

يا مريض نموده است. حافظ شيرازي ميگويد:

دور گردون گر دو روزي بر مراد ما ن!!رفت دائم!!ا يکس!!ان نماند حال دوران غم مخور

89

Page 90: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

زيرا همه چيز در حرکت است و حرکات هم چه به صورت انتقالي باشد مانند رفتن از جايي به جايي و چه به ص!!ورت تک!!املي باش!!د

"دوري"مانند حرکت از حالي ب!!ه ح!ال ديگ!!ر، ه!!ر دو ن!وع ح!رکت , يع!!ني چ!!رخ و"چ!!رخ گ!!ردون"است، لذا اسمش را گذاش!!ته ان!!د

فلکي که دور خود مي گردد. ک!!ره زمين و س!!يارات دور خ!!ود مي گردند. آب و خاک هم دور خود مي گردن!!د. آب از دري!!ا خ!!ارج مي شود، وارد جمادات و نباتات و حيوان!!ات مي ش!!ود و دو مرتب!!ه ب!!ه دريا ب!!ر مي گ!!ردد. همچ!!نين م!!واد و امالح خ!!اکي از دل خ!!اک ب!!ه صورت جماد و نبات و حيوان خ!!ارج مي گ!!ردد و دو مرتب!!ه ب!!ه دل خاک بر مي گردد. اين همه خاليق در عالم، ک!!ه اگ!!ر وزن آنه!!ا ب!!ه حساب کيلوگرم يا تن ثبت گردد ميلياردها تن يا ش!!ايد براب!!ر حجم کره زمين نبات!!ات و حيوان!!ات و حش!!رات ب!!ه وج!!ود آم!!ده ان!!د، دو مرتبه به حال اول برگشته اند و ذره اي از حجم کره زمين و وزن آن کم نشده است زيرا هر چه از زمين خارج شده دوب!!اره ب!!ه آن

بشناس!!يم."مب!!دأ و مع!!اد"برگشته است. پس ماده را مي ت!!وانيم مبدأ يعني مرک!ز پي!دايش موج!ودات، مع!اد يع!ني مرک!ز برگش!ت موجودات. معاد اسم مکان از عود است يعني چ!!يزي ک!!ه ميرود و بر مي گردد و مبدأ اسم مکان براي چيزي اس!!ت ک!!ه ش!!یئ از آن خارج مي گردد و بعد بسوي آن بر مي گردد. آنها اينط!!ور حس!!اب مي کنند که آفرينش از ازل تا به ابد حرکات دوري است؛ مي رود

حادث"و بر مي گردد. و شايد اين جمالت و عبارات که مي گويند غلط است. چه چيزي ح!!ادث ش!!ده ت!!ا پيش از آن ق!!ديم،"و قديم

باشد و چه چيزي قديم بوده تا بعد از آن حادث باش!!د؟! ح!!دوث و قدم در نظر آنها مانند حدوث شب و روز اس!!ت. آي!!ا ش!!ب ح!!ادث شده، يعني نبوده پيدا شده؟ يا روز حادث شده، يعني نبوده و پيدا شده؟ هر دو هستند ولي از برابر چشم م!!ا عب!!ور مي کنن!!د. وق!!تي برابر ما قرار مي گيرند مي گوييم حادث، و وقتي خارج مي شوند مي گوييم قديم. انسان ها هم مانند همين شبانه روز هستند. آمده

اند و رفته اند، باز مي آيند و ميروند. آنها با اين توجيهات خود را از قيد اطاعت کس!!ي ي!!ا چ!!يزي خ!!ارج مي دانند. مي گويند ماده بر ماده حکومت نميکند، جسم بر جسم حکومت نمي کند، درختان ب!!ر درخت!!ان ح!!اکميت ندارن!!د، همچ!!نين خاک ها بر خاک ه!!ا. آدم ه!ا هم ب!!ر آدم ه!!ا ح!!اکميت ندارن!!د؛ اگ!ر ح!!اکميتي هس!!ت زوري و غ!!ير ق!!انوني اس!!ت. چک!!اره اس!!ت آن

90

Page 91: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

انساني که بر انسان ديگر حاکميت پيدا مي کند و انس!!ان ض!!عيف را به بردگي مي کشد؟! با اين قبيل توجيه!!اتي ک!!ه دارن!!د خ!!ود را آزاد مي دانند و مي گويند اگ!ر خ!دايي هس!ت انس!ان اس!!ت زي!را انسان از همه چيز برتر است. ما از خاک ها ب!!االتريم. از کوهه!!ا و درياها و هر چيز ديگر باالتريم. چه کس!ي ي!ا چ!ه چ!يزي مي توان!د برابر انسان بايستد و برتري خود را نم!!ايش ده!!د بلک!!ه انس!!ان از هر چيزي باالتراس!!ت. پس اگرخ!!دايي باش!!د ح!!اکم ب!!ر جم!!ادات و نباتات و حيوانات و انس!!ان ه!!ا، همين انس!!ان اس!!ت ک!!ه ح!!اکميت مطل!!ق دارد. مط!!الب ب!!اال خالص!!ه اي از عقاي!!د و افک!!ار م!!اديون است. با همين فرض!!يات فک!!ر و خي!!ال خ!!ود را از خ!!دا وآخ!!رت و قي!!امت آزاد کردهان!!د، گوی!!ا صددرص!!د يقين دارن!!د ک!!ه خ!!دايي و

حساب و کتابي و قيامتي و بهشت و جهنمي در کار نيست. دالئل خيلي روشن است زيرا حقيقت!!ادالئل مردوديت اين فرضيه:

اين عالم خلقت و پديده هاي آن يک صنعت اس!!ت. هم!!ه اع!!تراف دارند که زمين و ماه وخورشيد و ستاره ه!!ا س!!اخته ش!!ده اس!!ت. دليل صنعت و ساخت طبيعت و مشتقات آن، نظام عجيبي اس!!ت که در ساخت ابتدايي و متوسطه و نهايي آن به وجود آمده است. ساخت ابتدايي طبيعت مانند کره زمين، س!!اخت حجم ک!!ره زمين است، که مشاهده مي شود هر قطع!!ه اي ازآن طب!!ق ي!!ک نقش!!ه عقاليي به وجود آمده و هر قطع!ه اي س!!ر ج!اي مناس!ب خ!ودش قرار گرفته تا مفيد و قاب!!ل اس!!تفاده باش!!د. ج!!ايي ک!!ه کوهه!!ا ب!!ه وجود آمده الزم بوده است که کوه ساخته شود و جايي که دريا و صحرا به وجود آمده الزم بوده است که به همان ص!!ورت س!!اخته شود. آيا مي توانند بر خلقت زمين و قطعات آن ايرادي بگيرن!!د و ثابت کنند در جائی که الزم نبوده است کوهي باشد، چرا ک!!وه ب!!ه وجود آمده، و يا الزم نبوده که دريا و صحرا باش!!د، چ!!را ب!!ه وج!!ود آمده است. ساخت کره زمين با قطعات آن درست مانند س!!اخت بدن يک انسان يا حيوان است. همانطور که اعضاي بدن انسان يا حيوان هر کدام طبق هندس!!ه مخصوص!!ي در ج!!اي مناس!!ب آن ب!!ا وضع مناسب ساخته شده است قطعات زمين هم به همين ش!!کل است. اگر اين خلقت تصادفي بود هرگز مطابقتي با عقل و دانش نداشت زيرا ماده در ابت!!داي س!!اخت خ!!ود ي!!ک حقيقت بس!!يط بي خاصيت است. الزم است روي آن کار عقاليي انج!!ام گ!!يرد ت!!ا ب!!ه صورت سنگ و خاک و غيره درآيد. خيلي زورگ!!ويي و بي انص!!افي است که وقتی قطعه سنگي را ببينيم که خرد شده يا برگ درختي

91

Page 92: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

جابجا شده دنبال عواملي مي رويم که آن سنگ را خرد نم!!وده ي!!ا ب!!رگ درخت را جابج!!ا ک!!رده وليکن ب!!راي خلقت ک!!ره زمين و اين هندسه عجيبي که دارد و هر چيزي سر جاي خود است و این همه کار که روي مادة بسيط انجام گرفت!!ه ت!!ا ب!!ه اين ص!!ورت درآم!ده، مي گوييم تصادفي بوده است. از کساني ک!ه مي گوين!!د م!اده بي شعور خودبخود به اين صورت درآمده مي پرسيم اگر يک سازنده توانا و دانايي کره زمين را ساخته بود مي خواست چگونه بس!!ازد که چنين نباشد؟! آيا شما يک قطعه غ!!ير عقاليي در س!!اخت زمين پيدا مي کنيد تا بگوييد خود بخود ساخته شده است؟ پس زمين يک صنعت و اختراع است, صنعت يک قادر ع!!المي ک!!ه بي نه!!ايت ب!!ه

علم و قدرت مجهز است. اين ساخت ابتدايي زمين است. و اما ساخت زمين در مرحله دوم، رابطۀ] کره زمين با کائنات است. الزم ب!!وده اين زمين در چ!!ه فض!!ايي س!!اخته ش!!ود و س!!هم زمين از اين فض!!اي نامتن!!اهي چق!!در اس!!ت؟ آي!!ا اگ!!ر زمين س!!هم کوچکي از فض!!ا مي داش!!ت، مثال ده ي!!ا ص!!د براب!!ر حجم موج!!ود، ممکن بود که در يک چنين فضايي اين گردش ها و حرک!!ات انج!!ام شود و تصادفي پيدا نشود؟ مشاهده مي کنيم سهمي ک!!ه خداون!!د براي حجم زمين در نظر گرفته چقدر عقاليي است. فاصله اش با کره ماه الزم است سيصد هزار کيلومتر باشد و با خورشيد صد و پنجاه ميليون کيلومتر، و فضاي حرکت آن، که گفتهاند در هر ثانيه س!!ی کيلوم!!تر جابج!!ا مي ش!!ود، در ح!!رکت انتق!!الي خ!!ود چن!!دين ميليون کيلومتر فضا الزم دارد ک!!ه متناس!!ب ب!!ا گ!!ردش وض!!عي و انتقالي آن باشد؟ چه رابطۀ] عجيبي با کرات آسمان پيدا کرده ک!!ه اگر کمي از ماه و خورشيد و ستارگان دورتر باش!!د ع!!وارض ب!!دي پيدا مي شود و اگر نزديک ت!!ر باش!!د همين ط!!ور؟. در چ!!ه فاص!!لۀ] معيني از ماه و خورشيد و ستارگان قرار بگیرد ک!!ه بتوان!!د از ن!!ور آنها استفاده کند، و به همين کيفيت ساير ستارگان، خواه در ج!!اي خود خورشيد باشند که یک منظومه شمسي باشد يا کرات ديگري که در اطراف خورشيد ميچرخن!!د؟. پس زمين در مرحل!!ه ابت!!دايي که ساخت خودش باشد و در مرحله بعد که آن را مرحله متوسط مي ناميم رابطهاش با کرات ديگر بسيار عقاليي و بر طب!!ق نظ!!ام علم و حکمت است. از کجا يک چنين تصادفي پيدا ش!!ود ک!!ه ک!!ره اي به اين بزرگي از جايي حرکت کند) مثال از خورشيد جدا شود ( و در فضاي صد درصد مناسب خود متوقف شود؟. پس اين نظ!!ام

92

Page 93: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

عجيب بره!!اني اس!!ت روش!!ن ک!!ه روي ه!!ر قطع!!ه اي از قطع!!ات زمين ي!!ا فض!!اي گردش!!ي آن علم و دانش ب!!ه ک!!ار رفت!!ه و ي!!ک دانشمند دانا و توانايي اين هندسه عجيب را به وجود آورده است. مصنوعيت تمام اجزاي کره زمين و تمام کره زمين و ارتباطش با فضاي آسمان صددرصد واضح و معلوم است. چطور ممکن است يک چنين حجم و نظامي خود بخود و بدون ارادۀ] سازنده به وج!!ود آيد. چقدر کودني و زورگويي است حرف کساني که طبيعت را به تصادف و اتفاق مي دانند ب!!ا اين ک!ه عم!ل تص!!ادفي هرگ!ز ممکن

نيست نظام عقاليي داشته باشد. و اما مرحله نهايي کرۀ] زمين که پيدايش نبات!!ات و حيوان!!ات و انس!!ان ه!!ا باش!!د، آن هم صددرص!!د عجيب و عمي!!ق اس!!ت ک!!ه نميتوانیم حشره يا برگ گياهي را پيدا ک!!نيم ک!!ه ب!!دون دلي!!ل و ب!!ه تصادف پي!!دا ش!!ده باش!!د. عم!!ل تص!!ادفي ج!!واب عقاليي ن!!دارد و چنان که گفته شد، مانند جام شيشه اي است که از دست انسان بيافتد و به هزاران تکه کوچک و بزرگ تقسيم شود؛ هيچ يک از آن قطع!ات ج!!واب درس!!تي ن!!دارد. اگ!!ر کس!!ي بپرس!!د چ!!را اين يکي مثلث و ديگري مربع و ديگري بزرگ ي!!ا کوچ!!ک اس!!ت کس!!ي نمي تواند جواب درستي بدهد، زيرا از اول که خرد شده عقاليي نبوده است. اما اگر همين ج!ام شيش!ه را مهندس!!ي ب!ه ه!زاران قطع!ه تب!!ديل کن!!د، هم!!ۀ] آنه!!ا منظم اس!!ت؛ ارزش دارد و ج!!واب عقاليي دارد. حاال کسي مي توان!!د بگوي!!د آب و خ!!اک از آس!!مان افت!!اده و خ!!ود بخ!!ود ب!!دون ق!!انون و قاع!!ده و ب!!دون ارادۀ] مهن!!دس ب!!ه اين قطعات بزرگ و کوچ!ک يع!!ني حش!!رات و حيوان!!ات تقس!!يم ش!!ده است؟. آيا خلقت حشرات و حيوانات و نباتات در کره زمين مانند جام شيشه اي است که به سنگي خورده يا مانند ج!!ام شيش!!ه اي است که مهن!!دس دان!ا و توان!ا آن را ب!ه قطع!ات کوچ!!ک و ب!!زرگ تقسيم کرده است؟ هر حشره اي کوچ!!ک و ب!!زرگ، و ي!!ا حي!!واني کوچک و بزرگ، و يا درخت و گي!!اهي کوچ!!ک و ب!!زرگ، و ي!!ا گ!!ل و مي!وه اي، ه!ر ک!دام از اين ه!ا ج!واب عقاليي براب!ر علم وحکمت دارد و هرکدام به منظوري خلق شده اند و در ج!!اي معي!!ني ق!!رار گرفته اند، به طوري که اگ!ر حي!!وان و ي!!ا گي!!اه و درخ!!تي بم!!يرد و بخشکد به همين ميزان در زندگي انسان ها عيب و نقص پيدا مي شود. پس روي هر ذره اي و هر حشره و گياهي مهندس!!ي دان!!ا و

ک!!ه،"ح!رف زور"توانا ک!!ار ک!رده اس!!ت و آنه!ا را س!!اخته اس!!ت. يع!!ني همين،"و اجتنبوا ق!!ول ال!!زور"خداوند در قرآن مي فرماید:

93

Page 94: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

که انسان از مخلوقي و موجودي استفاده کند و منک!!ر آفرينن!!ده و خالق آن باشد و حق آفريننده را ادا نکند. مثل اين است که ش!!ما وارد فروش!!گاهي ش!!ويد و آنچ!!ه از اجن!!اس الزم داش!!ته باش!!يد برداري!!د و ب!!دون اين ک!!ه قيمتش را بپردازي!!د از فروش!!گاه خ!!ارج شويد! سر راه تو را مي گيرند و ميگوين!!د چ!!را ب!!ه دزدي آم!!دي و به!!اي اجن!!اس را نپرداخ!!تي؟ او مي گوي!!د اين اجن!!اس ب!!ه کس!!ي مربوط نيست؛ خودش ساخته و بافته شده اس!!ت! کس!!ي آنه!!ا را نساخته است که حقي داشته باشد. مردم به ت!!و مي خندن!!د و مي گويند اگر جنسي ميخواهي که خالق و آفريننده نداشته باش!!د ب!!رو ميان خاکروبه ها و بيابانها هر چه مي خ!واهي از س!!طل آش!!غال و ماشين آشغال کشي بردار؛ آنها را کسي نس!!اخته اس!!ت، مال!!ک و صاحب ندارد. يک چنين ادعاها که بدون دلي!!ل اس!!ت و منک!!ر ح!!ق

است، يعني حرفي بدون دليل و"حرف زور"آفريننده آن شده اند بدون منطق. ما انسان ها که مخلوق خدا هستيم و خ!!دا اين هم!!ه نعمت براي ما آفريده است بايستي حق خداي خ!!ود را ادا ک!!نيم و او را به عظمت و قدرت و حکمت بشناسيم، خود را و آنچه را که خدا آفري!!ده اس!!ت در راه مقاص!!د خ!!دا مص!!رف ک!!نيم. مانن!!د ي!!ک سارق نباشيم ک!!ه مت!!اعي را مي دزدد و منک!!ر ح!!ق ص!!احب مت!!اع

است. بنابراين خاليق و عجايب عالم برهاني است بسيار روشن بر وجود

ابتHHدع الخلHHق علي": خداوند متع!!ال، ک!!ه م!!وال )ع( مي فرمايد"غيرمثال...

مطلب ديگر در ارتباط با اين جمله، خلق مخلوقات بدون سابقه و نمون!!ه اس!!ت. يکي از مس!!ائلي ک!!ه از طري!!ق اس!!تعداد انس!!ان و قدرت فهم او شناخته نشده است ايجاد اصول خاليق و يا هندس!!ه

خلقت بدون سابقه است. بر پايه مب!!احث گذش!!ته ک!!ه گف!!تيم موج!!وديت ه!!ر موج!!ودي و

يکي سازنده و خل!!ق کنن!!ده،:مخلوقي محتاج به چهار عامل است ديگر مواد و مص!!الح س!!اختماني، و س!!وم هندس!!ه خلقت و کيفيت ساخته شدن مخلوقات، و چهارم علت غايي، يعني هدف آفرينن!!ده از آفرينش مخلوقات. علت دوم مصالح ساختماني مخلوقات ب!!ود، يعني مواد اوليه که در ساخت عالم و آدم به ک!!ار مي رود. مس!!لم است که انسان ها قدرت ايج!!اد م!!واد و مص!!الح اولي!!ه را ندارن!!د. همه جا مجبورند از مواد اوليه که طبيعت در اختيار آنها مي گذارد

94

Page 95: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

استفاده کنند. براي خانه سازي از خاک و سنگ استفاده مي کنن!!د و براي ماشين آالت از فلزات معادن, براي غ!!ذا و دارو و لب!!اس و چيزهاي ديگر از مواد و مصالحي استفاده مي کنن!!د ک!!ه خداون!!د در طبيعت آفريده است. همين طور نقشه س!!اخت ص!!نايع خ!!ود را از نمون!ه ه!ايي ک!ه خ!دا در ط!!بيعت خل!!ق ک!رده می گیرن!د. از روي چش!!م دوربين مي س!!ازند و از روي گ!!وش س!!معک، و از نقش!!ۀ] ساخت پرندگان و حيوانات ديگ!!ر مش!!ابه آن را ميس!!ازند، و همين طور. کسی نمي تواند صنعتي به وج!!ود آورد ک!!ه از نظ!!ر ش!!کل و ساختمان در طبيعت نمونه نداشته باشد. پس انسان قدرت ايج!!اد چیزی بدون نقش!ه و مص!الح اولي!ه را ن!دارد و ه!ر چ!ه مي س!!ازد مواد و مصالح و نقشه ساخت آن را از طبيعت مي گ!!يرد ح!!تي در تاريخ ساده ترين چيزها را انسان ها نتوانسته اند به ابتکار خود به وجود آورند. در داستان هابيل و قابيل گفته شده اس!ت ک!ه وق!تي قابي!!ل مي خواس!!ت ب!!رادرش هابي!!ل را بکش!!د کش!!تن بل!!د نب!!ود. مشاهده کرد روزي سنگي ازکوه غلتي!!د و م!!اري را کش!!ت. او ي!!اد گرفت و به همين کيفيت برادرش را ب!!ه قت!!ل رس!!اند و ب!!از ب!!راي پنهان کردن جسد برادر از چشم پدر سرگردان و متحير ب!!ود. نمي دانست که با کندن چالهای يا انداختن ميان دره اي مي تواند جسد برادر را پنهان سازد. خداوند کالغي را وادار کرد تا جلوي چشم او ب!!ا پنج!!ه خ!!ود چال!!ه اي بکن!!د، کالغ م!!رده اي را دفن کن!!د. از اين منظره فهميد که چگون!!ه مي توان!!د ب!!رادرش را در دل خ!!اک دفن کند. همين طور خداوند حيوان و حشره را معلم انسان قرار داده است. از النه سازي حيوانات خانه سازي ي!!اد گرفت!!ه ان!!د. از ص!!يد کردن آنها صيد را ياد گرفتهاند. از توليد نسل آنها توليد و پ!!رورش کودکان خود را ياد گرفت!!ه ان!!د. پس انس!!ان ب!!دون نقش!!ه و ب!!دون مواد اوليه و مصالح س!!اختماني ق!!درت آف!!رينش چ!!يزي را ن!!دارد. آنچه مي گويد و مي سازد الزم اس!!ت از روي نقش!!ه ه!!ايي باش!!د که در طبيعت مي بيند و يا اين که خداوند به او اله!!ام کن!!د، يع!!ني علمي در خاطر او قرار دهد بدون اين که خ!!ودش بدان!!د و بفهم!!د آن علم از کجا آمده و چه کسي ب!!ه او آموخت!!ه اس!!ت. همين ق!!در انسان در حال تفکر و تعقل پديده فکري پي!!دا مي کن!!د؛ مي گوي!!د

فهميدم. نمي داند که خدا به او فهمانده است. اين پديده هاي فکري بر دو قسم است: گاهي انس!!ان متفک!!ر مي داند که خدا به او دس!!تور داد و او را ه!!دايت ک!!رد. ي!!ک چ!!نين

نامي!!ده ميش!!ود. و"وحي"پديدۀ] فکري که مبدأ آن را مي شناس!!د

95

Page 96: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

اگر پديدۀ] فکري در حال جهل و غفلت از مبدأ پي!!دايش آن بوج!!ود ناميده مي شود. انسان هايي که به خدا عقيده ندارن!!د"الهام"آيد

از الهام خدا استفاده مي کنند. پديده هاي فک!!ري دارن!!د ب!!دون اين که مبادي آن را بشناسند، و این پدی!!ده ه!!ای فک!!ری ب!!رای انس!!ان هايي که اعتقاد به خدا دارن!!د و ميدانن!!د ب!!ه اراده خ!دا پي!!دا ش!!ده، وحي ناميده مي شود. از اين مرتبه باالتر، انسان هايي هستند ک!!ه با خدا سخن مي گويند و مي شنوند، و باالتر، در حالت رؤيت قلبي با خدا هس!!تند. پس خ!واهي نخ!!واهي انس!ان ب!!دون تعليم و ب!!دون نقش!!ه و س!!ابقه چ!!يزي را نميتوان!!د بس!!ازد و بيافرين!!د. از اين رو انسان هايي که ساخت و سازندگي خداوند متعال را ب!!ا س!!اخت و س!!ازندگي خ!!ود مقايس!!ه مي کنن!!د منک!!ر اين حقيقت هس!!تند ک!!ه خداوند بدون نقشه و س!!ابقه چ!!يزي را ايج!!اد مي کن!!د. و ي!!ا اص!!ال منکر خدا هستند و ميگويند هر چ!!ه هس!!ت تح!!والت م!!ادۀ] ازلي ي!!ا جلوه و نمايش وج!ود مطل!ق اس!!ت. و ي!ا اگ!ر منک!ر خ!دا نباش!!ند همان اصل ازلي را که مبدأ مخلوقات شناخته اند خ!!دا مي دانن!!د. هر دو طايفه خواه طبيعيون يا فالسفه، فقط قائل به ي!!ک حقيقت ازلي و ابدي هستند که همان را مبدأ عالم مي شناسند. گ!!اهي آن حقيقت مبدأ را مظهر علم و دانش و شعور می دانند ک!!ه ب!!ر پای!!ۀ] شعور ذاتی خود به این کیفیت جل!!وه می کن!!د و خ!!ود را در لب!!اس مخلوقات به نمایش می گذارد، و گاهي مانند ط!!بيعيون و م!!اديون اص!!ل اول را فاق!!د ش!!عور و ادراک ميدانن!!د و مي گوين!!د آنچ!!ه ب!!ه وجود آمده خودبخود و به تصادف پيدا شده، و شايد ه!ر پدي!ده اي از پديده هاي طبيعت محصول چندين ميليون مرتب!!ه اش!!تباه ب!!وده است. يعني طبيعت ابتدا موجود متحرکي ب!!دون حس!!اب و قاع!!ده آفريده و آن موجود متحرک بدون حساب و قاعده چندين ميلي!!ون مرتبه اين طرف و آن طرف شده و برخ!!ورد ب!!ه اين و آن داش!!ته است تا در انتها نظام و قاعده اي يافته است. از اين رو از مسير فسيل شناسي رفته اند و در طبيعت س!!نگواره ه!!ايي ب!!ه ص!!ورت حيوان!ات ميلي!!ون ه!ا ميلي!ارد س!!ال پيش از اين پي!دا کردهان!د ک!ه حساب و قواره نداشته و بي نظم و نظام به وجود آم!!ده، و همين طور) به قول داروين (فسيل هايي يافتهاند که آن را حلقۀ] متص!!له و يا حلقۀ] مفقوده ناميدهاند؛ يعني حيواني که تا صورت کامل خود يک تحول ديگر بيشتر نداشته و مثال چهار دس!!ت ي!!ا پ!!اي او ق!!دري نامنظم بوده و با تحول ديگري نظ!!ام يافت!!ه اس!!ت. و از اين قبي!!ل

96

Page 97: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

سخناني که هرگز ب!!ا عق!!ل و منط!!ق س!!ازگار نيس!!ت. پس اين دو طايفه بر اساس مقايس!!ه و قي!!اس ط!!بيعت ب!!ا خ!!ود و ي!!ا خ!!ود ب!!ا طبيعت، پيدايش بدون سابقه را مح!!ال و ممتن!!ع دانس!!ته ان!!د و ب!!ا ظن و تخمين يک چنين س!!خناني درب!!اره خلقت ع!!الم و آدم گفت!!ه

اند. و اما منطق قرآن و انبياء در پيدايش بدون سابقه:

مکتب ق!!رآن و ائم!!ه )ع( در چن!!د مس!!ئله ب!!ا ط!!بيعيون و فالس!!فه اختالف دارد. اوال وجود خدا را منزه مي داند از اين که به ص!!ورت خلق نمايش پيدا کند يا آن وج!!ود مطل!!ق، م!!اهيت بگ!!يرد. گ!!ر چ!!ه ماهيت در برابر وجود چیزی بجز صورت ذهني و اعتباري نيست و حقيقت ندارد وليکن همين صورت ها، عرضي است ک!!ه مع!!روض الزم دارد. ابعاد ثالثه و رنگ ها و هندسه ها و ق!انون و قاع!ده ه!ا، نورانيت و ظلمانيت ه!ا، هم!ه اين ه!ا اعراض!ي هس!تند ک!ه ب!دون معروض، و ي!!ا ب!!ه اص!!طالح فالس!!فه، ب!!دون ج!وهر قاب!!ل تحق!ق و ظهور نيست. مثال مفاهيم خ!ط و س!!طح و حجم و نقط!ه و امث!!ال آن ه!!ا ي!!ک مف!!اهيم عرض!!ي و اعتب!!اري اس!!ت؛ موج!!وديت حقيقي خارجي ندارد وليکن م!!ا مي گ!!وييم همين مف!!اهيم اعتب!!اري ب!!دون معروض قابل ظهور نيست. آيا شما و ي!!ا خداون!!د متع!!ال و ي!!ا ه!!ر قدرتمندي که از او ب!!االتر نيس!!ت، مي توانن!!د در خأل مطل!!ق ي!!ا در عدم محض نقطه اي يا سطح و حجمي ايجاد کنند که ي!!ک مفه!!وم اعتباري خالف حقيقت باشد؟ البته ممکن نيست. عرض گر چه در ذات خود عدم باشد وليکن در عدم ظهور پيدا نمي کن!!د. ع!!دم ب!!ر عدم عارض نمي شود و عدم معروض عدم قرار نمي گيرد. ع!!دم مانند خود، عدم است. اگر هم مفهوم ذهني پيدا ک!!رده ب!!ه اعتب!!ار وجود است نه اين که خودش به تنهايي يک مفهوم مستقل ذه!!ني باشد. مثال مي گويند فالني هست. اين هستي يک مفهومي اس!!ت منطبق بر وجود فالني که يک انسان است. و باز مي گ!!ويي فالني نيست. اين نيستي هم مفهومي است که بر هستي همان ش!!خص عارض شده است. وقتي که فالن شخص معين نباشد آيا شما مي توانيد عدم او را تصور کنيد؟ اگر هم تصور کرديد به اعتب!!ار وج!!ود اوست که توانستيد تصور کني!!د. پس هس!!تي و نيس!!تي ک!!ه ه!!ر دو عرض اند و اعتباري هستند بر يک وجود حقيقي منطبق مي شود. اگر آن وجود حقيقي نباشد نه مفهوم هستي در ذهن قاب!!ل ظه!!ور اس!!ت و ن!!ه هم مفه!!وم نيس!!تي. ب!!ر پاي!!ه همين حقيقت م!!وال )ع( وجود ازلي را ب!!ر ع!!دم ازلي مق!!دم ميدارد. معن!!اي اين تق!!دم اين

97

Page 98: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

است که ع!!دم ازلي ي!!ک مفه!!وم بيش!!تر نيس!!ت؛ ح!!ادث اس!!ت، و وجود ازلي که وجود خداوند متعال است قديم است. حض!رت اين

مورد بحث فالسفه را ابطال مي کند و مفهوم ع!!دم راعدم ازليبق" ميدان!!د. در تعري!!ف ذات مق!!دس خ!!دا مي فرماي!!د: ح!!ادث س!!

. يعني وجود خداوند متعال بر زم!!ان"االوقات کونه و العدم وجوده و ع!!دم س!!بقت دارد. خ!!دا ق!!ديم اس!!ت و اين دو مفه!!وم زم!!ان و

خ!!دانب!!ود مفهوم بودعدم، فرع وجود خداوند است. چون خداوند پيدا شد، نه مفهوم نبود مطلق. پس اين مفه!وم ع!دم وج!ود خ!دا يک عرضي است که معروض آن، وجود خداون!!د اس!!ت، و اين ه!!ر دو مفهوم زماني قابل ظهور در ذهن انسان اس!!ت ک!!ه اول وج!!ود قديم مطلق را تصور کند و بعد عدم آن وج!!ود را هم تص!!ورنمايد. پس اوال تصور وجود، فرع بر وجود مطلق است. اگر وجود مطلق نبود تصور آن هم محال بود. همچنين تصور عدم وجود هم فرع بر وجود مطلق بود. تص!!ورکننده ه!ر کس!ي باش!د اول وج!ود خ!دا را تصور مي کند بعد عدم وجود خدا را. پس اين دو مفه!!وم ک!!ه يکي بر ديگري س!!بقت دارد ه!ر دو، عرض!ي هس!!تند ک!!ه مع!!روض آنه!!ا وجود قديم و وجود مطلق خداون!!د متع!!ال اس!!ت. پس اگ!!ر وج!!ود

ع!!دم وج!!ود او قابل تصور بود و نه هم وجود نبود، نه قديممطلق او. با اين حساب مفه!وم ع!دم از ع!دم قاب!ل ظه!ور نيس!ت و ب!ر ع!!دم هم قاب!!ل ع!!روض نمي باش!!د. اول الزم اس!!ت ي!!ک موج!!ود مستقلي قابل رؤيت و ظه!!ور باش!!د ک!!ه م!!ا آن وج!!ود مس!!تقل را تص!!ور ک!نيم و بع!د ع!!دم آن وج!!ود را هم تص!!ور نم!!اييم. همچ!!نين مفهوم زمان. زمان يک مفهوم عدمي است. چيزي نيست که خدا خلق کند. خدا انس!!ان را خل!!ق مي کن!!د، هم!!راه خل!!ق انس!!ان اين مفهوم: بود و نبود، قابل تصور است. پس زمان ازليت ندارد بلکه مفهومي است که از وجود حادث پيدا مي شود. اين عرض هم در ذات خود عدم است که بر شیئ موجود قابل انطباق است ن!!ه ب!!ر

عدم مطلق. در ع!!دم قاب!!ل ظه!!ور"زم!!ان و ع!!دم"پس اين دو مفه!!وم، يع!!ني

نيست بلکه در يک شیئ مستقل موجود قابل ظهور اس!!ت. خ!!واه آن شیئ قديم باشد مانند وج!!ود خداون!!د متع!!ال، ي!!ا ح!!ادث باش!!د مانند وجود خاليق. ساير اعراض هم به همين شکل. اعراض قابل

. قسمعرض مالزم جوهرنامگذاري بر دو قسم است: قسم اول: .عرض مستقل متصل به جوهردوم:

98

Page 99: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

در اينج!!ا ش!!یئی اس!!ت ک!!ه ع!!رض مي"ج!!وهر"منظ!!ور م!!ا از پذيرد. رنگ نيس!!ت, رن!!گ مي پ!!ذيرد. روش!!نايي نيس!!ت ولي آن را ميپذیرد. حيات نيست, حي!!ات مي پ!!ذيرد. ح!!رکت نيس!!ت, ح!!رکت مي پذيرد؛ و در اينجا آن عرضي که همه جا فاقد حي!!ات و ح!!رکت

اس!!ت. م!!اده در"م!!اده"است و حيات و ح!!رکت مي پ!!ذيرد فق!!ط ذات خود جوهر است و جز در لباس عرض قاب!ل نم!ايش نيس!!ت.

العرض ما اذا ظهر ظهر في الموض!!وع، و"اين تعريف که ميگويند يعني ع!!رض آن چ!!يزي،"الجوهر ما اذا ظهر ظهر ال في الموضوع

است که در موض!!وع حکم ظ!!اهر اس!!ت، و اگ!!ر چ!!نين موض!!وعي نباشد، عرض ظ!اهر نميش!ود. ام!ا ج!وهر آن چ!يزي اس!ت ک!ه در موضوع حکم ظاهر نيست، بلکه تشکيل دهندۀ] موضوع است و به خودي خود ظهور ن!!دارد؛ ه!!ر ج!!ا ظ!!اهر ميش!!ود در لب!!اس ع!!رض

ظاهر مي شود. اين تعريف کامال منطبق بر مواد عالم است که تمامي اجسام و حدود و حرکت اجسام و رنگ و رون!!ق اجس!!ام در آن ظ!!اهر مي

العرض ما اذا ظهر ظهر في الموضوع، و الج!وهر م!ا"گردد. پس: ج!!وهر اس!!ت ک!!ه"م!!اده" يع!!ني ،"اذا ظه!!ر ظه!!ر ال في الموض!!وع

تمامي اعراض مثل حد و حدود و حرکت و رن!!گ و... در آن ظ!!اهر است پس خودش جوهر است ک!!ه ب!!هعرض پذيرمي شود. ماده،

خودي خود ظاهر نيست. ماده جوهر است، عرض نيس!!ت؛ ع!!رض پذير است. رنگ نيست، رنگ مي پذيرد. زشتي و زيبايي نيست، و آنها را مي پذيرد. حيات و حرکت نيست ولي آنها را ميپ!!ذيرد. پس جوهر معروفي که مرکز ظهور اع!!راض اس!!ت و در لب!!اس ع!!رض ظاهر ميگردد و خودش عرض نيست همان م!!اده اس!!ت. م!!اده در ذات خ!!ود فاق!!د رن!!گ اس!!ت همچ!!نين فاق!!د حي!!ات و ح!!رکت و روش!!نايي اس!!ت وليکن در ذات خ!!ود ظلم!!اني و مح!!دود اس!!ت.

نيس!!تند ک!!ه گ!!اهي در"اعراض مس!!تقل"ظلمانيت و محدوديت از ماده پيدا شوند و گاهي پيدا نشوند. ماده ب!!ه خ!!ودي خ!!ود ح!!دود و ابعاد است نه اين که حدود و ابعاد با ماده ت!!رکيب ش!!ود. همچ!!نين م!!اده در ذات خ!!ود ظلمت و ت!!اريکي اس!!ت ن!!ه اين ک!!ه ت!!اريکي، عرضي باشد که در ماده ظاهر گ!!ردد و از آن قاب!!ل س!!لب باش!!د. شما تمامي رنگ ها و روشنايي ها و زيبايي ه!!ا و حي!!ات و ح!!رکت ها را ميتوانید از ماده سلب کنيد و بعد از آن که اعراض نام ب!!رده از ماده سلب گردد ماده به مح!دوديت و ظلم!انيت ب!ر مي گ!ردد. رنگ را از ماده سلب کنيد، به سياهي بر ميگردد. نور و روش!!نايي

99

Page 100: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

را از ماده سلب کنيد، به تاريکي بر ميگردد. حيات و ح!!رکت را از موت، س!کون،"ماده بگيريد، به موت و سکون بر ميگردد. کلمات

هستند بجز م!!ادهاعراض عدمي يک "سياهي، ظلمت و ابعاد ثالثه چيزي نيستند. سکون يعني عدم حرکت. موت يع!!ني ع!!دم حي!!ات. ظلمت يعني عدم روشنايي. سياهي يعني عدم رنگ. پس اع!!راض نام برده عدم محض اند که در مقابل وجود نمايش پي!!دا مي کنن!!د

ع!!دم و زم!!ان و"نه اين که خود آنها چ!!يزي باش!!ند. مانن!!د کلم!!ات که هر سه مف!اهيم س!!ه گان!ه اي هس!!تند ک!!ه بع!د از ايج!!اد"مکان

؛ مفه!!ومنب!!ود، پي!!دا شدشیئ ظاهر مي گردند. نظ!!ر ب!!ه اين ک!!ه: ؛ مفه!!وم ع!!دموجود پيدا کردزمان به وجود آمد و نظر به اين که:

؛ مفهوم مکان پيداثالثه پيدا کرد ابعادظاهر شد و نظر به اين که: ؛ مفهوم ظلمت پي!!دا ش!!دروشنايي پيدا کردشد و نظر به اين که:

مفهوم سياهي ظاهر ش!!د وخود گرفت رنگ بهو نظر به اين که: ؛ مفهوم موت ظاهر شد و نظ!!ر ب!!هحيات پيدا کردنظر به اين که:

د؛ مفهوم سکون پي!!دا ش!!د. ب!!ا اين حس!!ابکر حرکت پيدااين که: م!!وت و س!!کون و س!!ياهي و ظلمت و مک!!ان و زم!!ان و"مفاهيم:

هس!!تند و در متن اينع!!دمي، اين مف!!اهيم هفتگان!!ه تمام!!ا "ع!!دم مفاهيم بجز ماده چيزي نيس!!ت. م!!اده ج!!وهر اس!!ت، مف!!اهيم ب!!اال عدمي هستند؛ چيزي نيستند ک!ه خ!دا خل!!ق کن!!د و در وج!!ود م!!اده قرار دهد تا در مقام تجزيه، دو چ!!يز باش!!د. در براب!!ر اين مف!!اهيم

که فقط در مفه!!وم قاب!!ل"اعراض عدمي"عدمي يا به تعبير ديگر و ي!!ا"اع!!راض وج!!ودي"ظهورند و در خلقت قابل ظه!!ور نيس!!تند،

مفاهيم وجودي ظاهر ميگردد که با جوهر، ک!!ه هم!!ان م!!اده اس!!تترکيب مي شوند و صورت هاي تازه اي پيدا مي کنند.

پس در اينجا مي توانيم اعراض را به دو قسمت تقسيم کنيم: اعراض وجودي قابل سلب و اثب!!ات و اع!!راض ع!!دمي غ!!ير قاب!!ل

"اثبات فيوض!!ات الهي"سلب و اثبات. اعراض وجودي قابل سلب هس!!تند ک!!ه ب!!ه م!!اده تعل!!ق ميگيرن!!د و م!!اده از مس!!ير تعل!!ق آن فيوضات، حيات و حرکت و رنگ و روشنايي و خاصيت ه!!اي ديگ!!ر

افاض!!ۀ]پيدا مي کند. آنچه در اينج!!ا ب!!ه اراده خ!!دا واق!!ع مي ش!!ود است زيرا افاضه از مفيض به مس!!تفيضقابل فيض به مادۀ] فيض

تعلق مي گيرد. در اينجا سه واژه و عنوان پي!!دا ميش!!ود ک!!ه ب!!دون يکي ازآنها افاضه ممتنع مي گردد و آن سه واژه عب!!ارت اس!!ت از

."مفيض، مستفيض و فيض"

100

Page 101: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مفيض در اينج!!ا ذات مق!!دس خداون!!د متع!!ال اس!!ت ک!!ه مب!!دء تمامي فيوضات و برکات به ماده و مشتقات ماده است. با افاضۀ] اين فيوض!!ات ارزش م!!اده را ب!!اال و پ!!ايين مي ب!!رد، از وض!!عيت صفري ک!!ه فاق!!د تم!!ام ارزش هاس!!ت او را ب!!ه مق!!ام ب!!زرگي مي

!!راب"رس!!اند. اين" مي رس!!اند. ميگوین!!د: "رب االرب!!اب" را ب!!ه "ت يع!!ني خ!!اک کج!!ا و خ!!الق آس!!مان ه!!ا و"التراب و رب االرب!!اب؟!

زمين ها کج!!ا. خ!!اک ي!!ک م!!اده بي خاص!!يت و خداون!!د متع!!ال ي!!ک موج!!ود بي نه!!ايت عظمت و خاص!!يت اس!!ت وليکن خداون!!د همين ماده فاقد فيض و برکت را از مسير افاضۀ] فيوضات به جايي مي رساند که او را براب!!ر خ!!ود وامی!!دارد و ج!!اي خ!!ود مينش!!اند. او را مح!!رم اس!!رار خ!!ود ق!!رار مي ده!!د، ب!!ا او تکلم مي کن!!د و ب!!ه او

!!ا و انت و خلقت االش!!ياء الجلک"ميگوي!!د: . يع!!ني من ک!!ه خ!!دا"ان هستم بنده شايسته اي مانند تو را مي خواهم. وقتي که تو را پي!!دا کردم همه چيز را در اختيار تو مي گذارم و تو را حاکم ب!!ر کائن!!ات

ميگردانم. م!!اده در ذات خ!!ود فق!!ر محض اس!!ت. اص!!ل وج!!ود او ب!!دون سابقه با اراده خدا پي!!دا ش!!ده اس!!ت. در موج!وديت ابت!!دايي خ!ود فاقد کميت و کيفيت است يعني آنقدر کوچک است که نمي ش!!ود اندازه و وزني يا متري براي او قائل شد. از نظر وزن قابل ج!!ذب نيس!!ت و از نظ!!ر حجم قاب!!ل ان!!دازهگیری نمي باش!!د. پس فاق!!د

خ!!ارج مي گ!!ردد. همچ!!نين از نظ!!ر"کم"کميت اس!!ت. از مقول!!ۀ] خاص!!يت، ع!!دم محض اس!!ت. ذره اي حي!!ات و ح!!رکت ورن!!گ و

هم خارج اس!!ت."کيف"روشنايي ندارد. به اين مناسبت از مقولۀ] ماده که در اين حال فقر محض است احتياج به غ!!ني مطل!!ق دارد زيرا تنها غ!!ني مطل!!ق اس!!ت ک!!ه مي توان!!د فق!!ر مطل!!ق را از بين ببرد. احتياج فقير به فقير ديگر فقر را دو براب!!ر و چن!!د براب!!ر مي

من"کند. در اين رابطه موال )ع( در کلمات قصار خ!!ود ميفرماي!!د: يعني هر کس فقر خود را به فقير ديگر نمايش ده!!د"تفاقر افتقر

فقرش دو برابر مي شود. مثال شما که فقير هس!!تيد م!!ردم ب!!راي شما ارزش يک انسان بي نياز قائل هس!!تند ام!!ا اگ!!ر فق!!ر خ!ود را آش!!کار نمودي!!د ارزش انس!!اني خ!!ود را هم از بين مي بري!!د زي!!را مردم از شما فاصله مي گيرند. پس ماده که بينه!!ايت فق!!ر اس!!ت احتياج به موجودي دارد که بي نهايت غني باشد و آن موجود، ذات مقدس خداوند متعال است. پس خداوند که غني مطلق اس!!ت ب!!ا افاضۀ] فيض مي خواهد فقر مطلق ماده را برطرف س!!ازد و او را

101

Page 102: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

به حيات و حرکت و عزت و عظمت برس!!اند. برط!!رف ش!!دن اين فق!!ر مطل!!ق از مس!!ير افاض!!ۀ] فيض ممکن اس!!ت. فيض در اينج!!ا چيست؟ آيا ممکن است خداوند حي!ات ذاتي و علم و ق!درت ذاتي خود را به کسي ببخش!!د ت!!ا فق!!ر او را برط!!رف کن!!د؟ چط!!ور مي شود که يک موجودي؛ خدا يا انسان، سرمايه هاي ذاتي خود را ب!!ه ديگري ببخشد؟ چگون!!ه ممکن اس!!ت خ!!دا حي!!ات ذات خ!!ود را ب!!ه!!تي ببخش!!د و همچ!!نين علم و ق!!درت ذات خ!!ود را ب!!ه جاه!!ل و مي

اذا لتج!!زي"ضعيف ببخشد؟ در اين رابط!!ه م!!وال )ع( مي فرماي!!د: دراين صورت ذات خدا تجزيه مي شود چون حيات و قدرت1"ذاته

خود را به فقيري بخشيده است. خدا يک واحد احدي الذات است؛ وجود او قابل تغيير و تصرف نيس!!ت. راهي ن!!دارد ک!!ه خ!!ودش در وجود خودش تصرف کند و آن وجود را از طري!!ق منه!!ا ي!!ا اض!!افه تغيير دهد. يک حقيقت غير قابل تجزيه و تغيير چطور ممکن است در وجود خود تصرف کند و چيزي از آن را کم يا زياد گرداند؟ پس براي افاضۀ] فيض، که مي خواهد فقيري را ب!!ه ع!!زت و عظمت و حيات و حرکت برس!!اند الزم اس!!ت فيض!!ي تهي!!ه کن!!د. مي خواه!!د حيات به ميت بدهد روحي الزم اس!!ت ت!!ا منش!!أ حي!!ات گ!!ردد. مي خواهد ن!!يرو و ق!!درت بده!!د الزم اس!!ت ن!!يرو و ق!!درت در موج!!ود ضعيف بيافرين!!د و ي!!ا مي خواه!!د ن!!ور و روش!!نايي بده!!د و ظلمت وجود ماده را برطرف سازد الزم است نور و روشنايي بيافرين!!د و ماده تاريک را روشن سازد. و همين طور فيوضات و برکات ديگر. لذا در اين جا خداوند خبر مي دهد که در ابتداي آفرينش دو اص!!ل

آفريده است. الحمد لله الذي خلق السموات و"در سورۀ] انعام مي فرمايد: . يعني ستايش مخص!!وص خ!!دايي"االرض و جعل الظلمات و النور

است که آسمان ها و زمين را آفريد، نور و ظلمت را ايج!!اد ک!!رد. در اين آيه مي فرمايد ابت!!دا دو اص!!ل ن!!ور و ظلمت ب!!دون س!!ابقه ايجاد کرد و از ترکيب اين دو با يک!ديگر آس!مان و زمين را آفري!د.

را بکار مي ب!!رد:"خلق"در تعريف خلقت آسمان ها و زمين کلمۀ] و در تعريف ايج!!اد ن!!ور و ظلمت کلم!!ۀ]"خلق السموات و االرض" را بکار ميبرد. جع!!ل ب!!ه معن!!اي ايج!!اد ذوات و ي!!ا خاص!!يت"جعل"

دادن ب!!ه ذوات اس!!ت. منظ!!ور از ذوات، خ!!ود ش!!یئ اس!!ت. مثال ماديت ذات ماده است و ن!!ورانيت ذات ن!!ور اس!!ت. از ايج!!اد ذات

228 نهج البالغه، خطبۀ] 1

102

Page 103: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

تعبير به جعل مي کند، يعني خدا نور و ظلمت ايجاد کرد. نظ!!ر ب!!ه اين که نور و ظلمت بدون سابقه ايجاد شده است پس ذات نور و

داراي يک مفعول اس!!ت"جعل"ظلمت را ايجاد کرده است. کلمۀ] مينامن!!د. جع!!ل بس!!يط يع!!ني ايج!!اد ب!!دون"جعل بسيط"که آن را تغي!!ير ذوات اس!!ت. مثال گ!!اهي خ!!اک را"جع!!ل م!!رکب"سابقه، و

يع!!ني خ!!اک" جعل التراب نباتا"تبديل به گياه مي کند و مي گويد: را تبديل به گياه کرد و گاهي گياه ايجاد ميکند بدون اين که سابقه

يع!!ني گي!!اه را ايج!!اد ک!!رد."جع!!ل نباتا"آن را ذکر کند، مي گوي!!د: تب!!ديلگي!!اه را ب!!ه خ!!اککلمه اول دو مفعولي است که مي گويد:

ک!رد، ک!ه آن را جع!ل م!!رکب مي نامن!د. کلم!ه دوم ي!ک مفع!ولي ايجاد کردم. آن را جعل بسيط مي نامند.گياهاست که مي گويد:

نور و ظلمت را با جع!!ل بس!!يط تعري!!ف مي کن!!د و مي گوي!!د ن!!ور ايجاد کردم. نمي گويد چه چيز را تبديل به نور کردم يا نمي گوي!!د نور را از چه چيزي آفريدم، آنطور ک!!ه مي گوي!!د گي!!اه را از خ!!اک آفري!!دم. همچ!!نين ظلمت را ب!!دون س!!ابقه ايج!!اد ک!!رد. منظ!!ور از ظلمت، مادۀ] ظلماني است. ماده در جنسيت ابتدايي خود سياه و تاريک است و اين سياهي رنگ نيست که به ماده داده باشند بلکه بي رنگي است. اگ!!ر م!!اده اي را ن!!وراني کنن!!د رنگين مي ش!!ود و اگر نورانيت را بگيرن!!د ب!!ه بي رنگي ب!!ر مي گ!!ردد و آن بيرنگی ب!!ه معناي سياهي است. در هر جا ک!!ه چ!!يزي نباش!!د س!!ياهي هس!!ت. سياهي که به معناي تاريکي و بي رنگي است، به معناي عدم ن!!ور است. اگر بخواهيم در داخل اطاقي ي!!ا فض!!ايي ت!!اريکي ب!!ه وج!!ود آوريم الزم نيست تاريکي خلق کنيم. فقط روشنايي را از بين مي بريم، ت!اريکي خ!ود بخ!!ود هس!!ت. ت!!اريکي ب!!ه معن!!اي ع!دم ن!!ور و روشنايي اس!!ت و ع!!دم قاب!!ل جع!!ل نيس!!ت. همچ!!نين س!!ياهي ب!!ه معناي عدم رنگي از رنگ هاست. ماده چون فاقد خاصيت است و در ذات خود فاقد رنگ است سياه و ظلماني اس!!ت. فالس!!فه مي

در اين آيه به معناي عدم ن!!ور اس!!ت؛ قاب!!ل جع!!ل"ظلمات"گويند نيست. پيش از آن که خداوند چيزي را خلق کن!!د فض!!اي آف!!رينش تاريک بوده است نه اين که کسي تاريکی خلق کند. همان ت!!اريکي به حال خود باقي است. هر جا چراغي روشن کنند ت!!اريکي از بين مي رود نه اين که تاريکي را از بين ببرند تا روش!!نايي بياي!!د، زي!!را تاريکي عدم است و عدم چيزي نيست که آن را خلق کنند و ي!!ا از بين ببرن!!د. وليکن م!!ادۀ] تاري!!ک غ!!ير از ت!!اريکي اس!!ت. م!!اده ي!!ک جنس!!ي اس!!ت ک!!ه در ذات خ!!ود جس!!مانيت اس!!ت. قاب!!ل لمس و

103

Page 104: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

رؤيت و تصرف. در مس!!ير کميت، ب!!زرگي و ک!!وچکي ب!!اال و پ!!ايين مي رود. ماده به معناي عدم نيست اما تاريکي عدم اس!!ت. م!!اده جنسي است که در معرض عروض عوارض واقع مي ش!!ود. رن!!گ بر ماده ع!!ارض ميش!!ود، رنگي مي ش!!ود. ن!!ور ع!!ارض مي ش!!ود، روشن مي شود. حيات ع!!ارض ميش!!ود، حي!!ات و ح!!رکت پي!!دا مي کند. ماده اي به ماده ديگر اض!!افه مي ش!!ود، حجم م!!اده ب!!اال مي رود. نيرو بر ماده عارض مي شود، جاذب!ه و دافع!ه پي!!دا مي کن!!د.

رنگ، زيبايي، روشنايي، يا حي!!ات و"تمامي عوارضي که به معناي اس!!ت هم!!ه از مب!!دأ ن!!ور متول!!د ش!!ده، ب!!ر م!!اده"حرکت و قدرت

عارض مي گردد و با اين عروض، ماده رنگ و رونق وزيب!!ايي پي!!دا مي کن!!!د. اينه!!!ا را کيفيت مي نامن!!!د و حجم م!!!اده را کميت مي نامند. ع!!الم خلقت محص!!ولي از همين کم و کي!!ف اس!!ت و ن!!ور و ماده مب!!دأ کميت و کيفيت هاس!!ت. پس در اين ج!!ا فيض!!ي ک!!ه از مفيض به مستفيض تعلق ميگیرد کيفيت هايي اس!!ت ک!!ه ب!!ه اراده خداوند متعال از مبدأ نور مطلق )نوري که خداوند به جعل بس!!يط و بي سابقه آفريده است( به ماده که مستفيض اس!!ت تعل!!ق مي

س!!ه"فيض و مفيض و مس!!تفيض"گ!!يرد. پس اين س!!ه ن!!وع لغت مصداق متباين با يکديگر هستند که اشتراک جنس!!ي و وج!!ودي ب!!ا

يکديگر ندارند. مصداق مستفيض موادي است که خداوند در عالم آفريده است و از اجتماع آن مواد پيکرۀ] مخلوقات و موجودات ساخته مي شود و مصداق فيض در اينجا نور مطلق است که مبدأ روشناييها و حيات و حرکات و رنگ مي گردد. خداوند هر جا بخواهد به م!!اده فيض!!ي بنام رنگ افاضه کن!!د آن فيض را از ن!!ور ميگ!!یرد و در وج!ود م!اده

بر ماده ع!!ارض ميتابشمتمرکز مي سازد. نور گاهي به کيفيت گردد و روشنايي به وجود ميآورد؛ مانند نور خورشيد که به کيفيت تابش بر هوا و فضا و موجودات زمين عارض ميگردد و باز هنگ!!ام غروب آفت!!اب ب!!ه ت!!اريکي مطل!!ق ب!!ر مي گ!!ردد. و گ!!اهي ن!!ور ب!!ه

تمرکز در ماده قرار مي گيرد و ماده با تمرکز نور، ثبوت و کيفيت رنگين و يا متبلور و درخشنده مي شود مانند جواهرات درخشانی چون عقيق و در و جواهرات ديگ!!ر، و حيوان!!ات و حش!!راتی مانن!!د ک!رم ش!!ب ت!!اب، و ي!!ا چش!!م ب!!رخي حيوان!!ات ک!!ه در ت!!اريکي مي درخشد. فيضي که به صورت روشنايي و ي!!ا رن!!گ ب!!ه م!!واد ع!!الم تعل!!ق مي گ!!يرد وآنه!!ا را روش!!ن و ي!!ا رنگين ميکن!!د از مب!!دأ ن!!ور

104

Page 105: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

سرچشمه مي گيرد پس نور مصداق کام!!ل فيض اس!!ت. جنس!!يت ذاتي و وج!!ودي ب!!ا م!!اده ن!!دارد. دو جنس متب!!اين هس!!تند ک!!ه ب!!ه يکديگر تعلق مي گيرند وليکن تبديل به يکديگر نمي شوند. نه ن!!ور تبديل به ماده مي شود که جسمانيت پيدا کند و اجس!!ام از آن ب!!ه وجود آيد و نه هم ماده تبديل به نور مي شود که مانند نور بتاب!!د و

،تب!!ديل مي شوند ن!!ه رکيبروشنايي بدهد. نور و ماده با يکديگر تزيرا هرگز يک جسم خاصيت ذاتي خود را رها نميکند.

خاصيت هاي ترکيبي قابل سلب و اثب!!ات هس!!تند. مثال ش!!کر را ب!!ا سرکه ترکيب مي کنند مواد شيرين شکر با مواد ت!!رش و اس!!يدي سرکه کنار يکديگر قرار مي گيرند. و یا قابل تفکيک اند؛ مي توان با وسائلي مواد شيرين را از مواد ترش جدا کرد، وليکن تبديل ب!!ه يکديگر نمي شوند. مخصوصا نور و ماده. ن!!ور ي!!ک حقيقت مج!!رد اتصالي و غير قابل تجزيه و تفکي!!ک اس!!ت ب!ا م!اده ت!زاحم ن!دارد.

تقس!!يم مي ش!!وندم!!راتبماده هم با نور ت!!زاحم ن!!دارد. ان!!وار ب!!ه قابل تقسيم نيس!!تند ک!!ه از يک!!ديگر پ!!اره ش!!وند وجزاءوليکن به ا

مانند اجسام به قطعات مختلف قسمت شوند. ولي مواد ع!!الم از همان ابتداي خلقت تا انتها واحدهاي عددي انفصالي هستند. يعني ماده در ابتداي خلقت ذره اي اس!!ت بس!!يار کوچ!!ک و مح!!دود ک!!ه اتصال اين ذره به ذرات ديگر ب!!ه وس!!يله ي!!ک رش!!ته اتص!!الي غ!!ير مادي ممکن است. ماده به اضافۀ] ماده باز هم ماده است و ماده منهاي ماده باز هم ماده است. ماده ک!!ه در ذات خ!!ود منفص!!ل از مواد ديگر است به دليل همين انفص!!ال و مح!!دوديت ک!!ه خاص!!يت ذاتي آن مي باشد به ماده اي ديگر قابل اتصال نيست و اتصال به

"ن!ور و ن!يرو"وسيلۀ] غير ماده به ماده ممکن اس!ت، و آن وس!يله است. خداوند از مبدأ نور به ماده نيرو مي دهد، که از آن تعبير به جاذبه مي کنند و با اين نيرو مواد ديگر را به خود جذب مي کن!!د و از اين جذب اتصال به وجود مي آيد؛ مواد به کيفيت مخصوصي به يک!!ديگر متص!!ل مي ش!!وند و تب!!ديل ب!!ه اجس!!ام قاب!!ل اس!!تفاده ميشوند. و از همين مبدأ که افاضۀ] ن!!يرو باش!!د حي!!ات و ح!!رکت و رنگ و روشنايي و خواص ديگر در مواد ع!!الم پي!!دا مي ش!!ود. پس

ک!!ه فيض گيرن!!ده باش!!د م!!اده اس!!ت و"مس!!تفيض"مصداق کامل که به اراده خدا به ماده تعلق مي گيرد ن!!ور"فيض"مصداق کامل

!!اض مطلق"و ن!!يرو اس!!ت و مص!!داق کام!!ل ذات"مفيض ي!!ا فيمقدس خداوند متعال است.

105

Page 106: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بحث خ!!ود راعوارض قابل سلب و اثب!!اتدر اينجا الزم است بين ادامه دهيم تا بتوانيم به کيفيت خلقت مخلوقات آشنايي پيدا کنيم. مسئله مهم مورد بحث که درعين ح!!ال نظري!!ه فالس!!فه را رد مي کند و غير قابل قبول مي داند, همين مسأله عرض و معروض و يا مفيض و مستفيض است. فالس!!فه و عرف!!ان فلس!!في بط!!ور کلي موجوديت خاليق را به ع!!رض و م!!اهيت قب!!ول دارن!!د و مي گوين!!د خاليق بجز همين صورتهای ذهني ک!!ه عکس!!ي از موج!!ودات ع!!الم است چيزي نيست. هر مخلوقي به دليل شکل و قياف!!ه و هندس!!ه و حدود و رنگ و زيبايي مخلوق است. موجوديت مخلوق!!ات همين حدود و عوارض است که بنام هاي مختلف ناميده مي شود. ابع!!اد ثالثه، رنگ، زيبايي، حيات، ح!!رکت؛ مع!!روض تم!!امي اين ع!!وارض

که همان وجود خداست. خالي!!ق ب!!ه"وجود"يک حقيقت است بنام دليل حدود و اعراض، خلق شناخته مي شوند و اين اع!!راض هم!!ه يک مسائل عدمي هستند. حقايق وجودي نيستند ک!ه مع!روض اين همه عوارض باشند. تمامي عوارض از قبي!!ل ابع!!اد ثالث!!ه و حجم و مقدار و کميت و کيفيت به يک معنا و یک کلمه قابل تعريف است که: عرض در ذات خود و در واقعيت خود عدم است. آنچ!!ه وج!!ود است و حقيقت است و هست و هستي دارد و وج!!ود حقيقي دارد معروض اين عوارض است. پس آفرينش به دليل معروض تمامي

اس!!ت و ب!!ه دلي!!ل ع!!روض کم و کيفه!!ا،"وج!!ود"کم و کي!!ف ه!!ا اگر نازي" است. دراين رابطه مي گويند: "موجودات و مخلوقات"

و ي!!ا ب!!ه تعب!!ير دیگ!!ر می گوین!!د:"کند، از هم فرو ريزن!!د ق!!الب ها هستي به مثل مص!!در مطل!!ق باش!!د، ع!!الم هم!!ه اس!!م و فع!!ل و"

موج!!وديت"ض!!رب و قتل"مي گوين!!د: مثال کلم!!ۀ] ". مش!!تق باشد تمامي اسماء و افعالي است که از آن مشتق ش!!ده اس!!ت. مانن!!د

کلمه است يا اسم فاعل و مفعول ک!!ه ه!!ر14افعال که هر کدام کلم!!ه اس!!ت. م!!ا از اين مش!!تقات اگ!!ر م!!اده ابت!!دايي را6ک!!دام

برداريم که همان حروف اولي!!ه بن!!ام مص!!در اس!!ت، تم!!ام اش!!کال ن!!ابود اس!!ت. مثال ح!روف اولي!!ه ای ک!ه مص!!در اس!!ت، در کلم!!ات

"ض، ر، ب"ضرب، يضرب، ضارب، مض!!روب، همين س!!ه ح!!رف " است. ما اين سه حرف را از کلمات فوق بر ميداريم، ديگ!!ر ش!!ما اسم و فعل مشتقي نداريد. مي گوين!!د وج!!ود حقيقي ي!!ک حقيقت است. نه کميت دارد نه هم کيفيتی ک!!ه حي!!ات و ح!!رکت و رن!!گ و زيبايي است. ما اصل وج!!ود را ازاين موج!!ودات خ!!ارج مي ک!!نيم،

106

Page 107: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

!!ل را بقيه هر آنچه هست براي ش!!ما. مثال از تم!!امي خش!!ت ه!!ا گ بيرون مي کنيم. از تمامي بخارها و ابرها و قطرات، آب را بيرون مي بريم، بقيه براي شما باشد. اگر آب را از برف و يخ و نهر و... بگيريم چيزي نمي ماند که به آن ارزش بدهد. ما به دليل ش!!کل و قيافه ها و رنگ و رونق ها و ص!!ورت ه!!ا ک!!ه در مجم!!وع، کميت و کيفيت است هر ي!!ک از اين مش!!تقات را بن!!ام مخصوص!!ي نامي!!ده ايم. مي گوييم اين ها قطره است، باران است و يا اب!!ر و بخ!!ار و يخ و برف و... است. اگر آب موجود در اين قالب ها از بين ب!!رود يا به دريا برگردد تمامي اسم و عنوان هاي نام برده که براي آنه!!ا ارزش قائل بوديم لغويت پيدا مي کند، هيچ و پوچ مي ش!!ود. و در اينجا ميگویند اصل وجود و هستي حقيقي به منزله آب اس!!ت؛ آب بدون اين که شکل و قيافه اي بن!!ام ه!!اي ف!!وق پي!!دا کن!!د. اگ!!ر آن اصل وجود و هستي حقيقتي را از اين قالب ها و از اين شکل ه!!ا خارج کنيم چيزي باقي نمي ماند که بنام انس!!ان و حي!!وان و زمين

اگر نازي کند، از هم ف!!رو ريزن!!د ق!!الب"و آسمان نامگذاري کنيم. يعني اگر هستي حقيقت خ!!ودش را از اين اش!!کال و ص!!ورت،"ها

ها و زيبايي ها و رنگ و روشنايي ها بيرون بکشد چيزي باقي نمي ماند که آن را مخلوق ب!!دانيم. پس خالي!!ق بج!!ز همين ش!!کل ه!!ا و قيافه هاي بدون حقيقت چيزي نيس!!تند و حقيقت، اص!!ل هس!!تي و وجود است که نه در مقابل چش!!م قاب!!ل ظهوراس!!ت و ن!!ه هم در ذهن. به عقيدۀ] خود حقيقت خلقت را به اين ح!!الت مط!!رح ک!!رده ان!!د و خ!!ود را از قي!!د وج!!ودي ک!!ه اين هم!!ه ام!!ر و نهي دارد آزاد

کردهاند. :جواب به فالسفه در طرح اين فرضيه ها

به آنها مي گوييم اوال يک حقيقت بسيط مجرد که بجز خود چ!!يزي نيست به ارادۀ] خود و ديگران قابل تفسير نمي باش!!د زي!!را چن!!ان ک!!ه در ص!!فحات گذش!!ته گفت!!ه ش!!د ه!!ر ن!!وع تغي!!يري در اش!!ياء و اشخاص سه عامل الزم دارد ک!!ه ب!!دون يکي از اين س!!ه، پي!!دايش

تغيير محال است. اول، عامل تغيير دهنده، خ!!واه آن عام!!ل داراي عق!!ل و آزادي باشد مانند خداوند متعال و انسان، يا نباشد مانند ب!!اد و طوف!!ان و

سرما و گرما. دوم، شیئ قابل تغيير يعني کسي يا چيزي که وضعيت موج!!ود خ!!ود را ره!!ا ميکن!!د و ص!!ورت ت!!ازه اي ب!!ه خ!!ود مي گ!!يرد، مانن!!د جسمي که به يکي از رنگ ه!!ا رنگين مي ش!!ود، ي!!ا فض!!اي تاري!!ک

107

Page 108: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مانند هوا که روشن مي گردد، يا مانند موجود مرده ک!!ه زن!!ده ميشود، و يا بي حرکت که نيروي حرکت پيدا مي کند.

سوم، ماده يا ماي!!ه اي ک!!ه ب!!ا آن، تغي!!ير پي!!دا مي ش!!ود مانن!!د رنگي که به پارچه ميزنند يا نيروي محرکي که جسم س!!اکن را ب!!ه حرکت مي اندازد يا روح حيات که ب!!ه م!!رده اي مي دهن!!د. ب!!دون

اين سه عامل پيدايش تغيير محال است. پس فرضيه فالسفه و طبيعيون ک!!ه مب!!دأ خالي!!ق را ي!!ک اص!!ل مي دانند و همان اصل اولي!!ه را بج!!اي خ!!دا و خ!!الق ميشناس!!ند ک!!امال اشتباه است زيرا در يک حقيقت، تغيير قابل ظهور نيست و از يک حقيقت، دو شیئ مختلف ظاهرنميگردد. این همه تغي!!يراتي ک!!ه در

مانند م!!وت ذاتيعالم به وجود آمده و اشياء و اشخاص اختالفات مانند اندازه ها و قد و قياف!!ه ه!!ا پي!!داصوريو حيات، و اختالفات

کرده اند، برهان اين است ک!!ه اص!!ول آف!!رينش ي!!ا هم!!ان مص!!الح است و اين اختالفات و تغي!!يرات اث!ر ترکي!!بي متعددساخت خاليق

اصول مختلف با يکديگر ميباشد، و ذات مقدس خدا منزه است از اين ک!ه ب!ه غ!ير آنچ!!ه هس!ت نم!ايش پي!!دا کن!!د و منش!!أ اين هم!ه

اس!!ت. ص!!انع و"علت ف!!اعلي"اختالف!!ات و تغي!!يرات باش!!د. او آفريننده است. از وجود خود مايهگذاری نمي کند که خالي!!ق را ب!!ه وجود آورد؛ مانند پيدايش نور از مبدأ خورشيد و يا پيدايش روح از مجردات. اين فرضيه که خدا را مبدأ) به فتح ميم، اس!!م مک!!ان از بدء، يبدء ( خاليق بشناسيم و چنين تصور کنيم که خاليق از وج!!ود خدا خارج شده اند و يا وجود بصورت خاليق نم!!ايش يافت!!ه اس!!ت خالف حقيقت و س!!وره توحي!!د اس!!ت زي!!را در آن س!!وره، خداون!!د تعالی مبدئيت و عدديت را از وجود خود نفي مي کند و ميفرماید:

يعني از وجود خود چيزي بيرون ن!!داده اس!!ت و"لم يلد و لم يولد" خودش از مبدأ ديگري خارج نش!!ده اس!!ت. پس ذات مق!!دس خ!!دا مب!!دأ ظه!!ور خالي!!ق نيس!!ت بلک!!ه مب!!دء) اس!!م فاع!!ل ب!!ه ض!!م

ميم (است. نتيجۀ] بحث این که واحد های اوليه به سه قسمت تقسيم ميش!وند

که هر قسمتي متباين با واحد ديگري است: يعني اص!!لي ک!!ه در ايج!!اد خالي!!ق مص!!رف"مبدئي"اول، واحد

ميشود و علت مادي خالي!ق ش!!ناخته مي ش!!ود؛ مب!!دء کميت ه!ا وکيفيت ها.

108

Page 109: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ش!!یئ، ک!!ه مح!!دود بين ابع!اد ثالث!!ه اس!!ت؛"عددي"دوم، واحد مانند خاليق قابل نمايش و شمارش در زمين و آسمان.

سوم، واحدي که نه عدد است و نه مبدء اعداد واق!!ع ميش!!ود. نه خودش واحد عددي است که محدوديت داش!!ته باش!!د و ن!!ه هم مبدأ اعداد است که از وجود خود و ذات خود چيزي را ب!!ه نم!!ايش

است. نه به مراتب قابل تقس!!يم"احدي الذات"بگذارد بلکه واحد اس!!ت ک!!ه در ج!!ايي ض!!عيف و در ج!!ايي ق!!وي باش!!د مانن!!د ن!!ور خورشيد، و نه هم به عدد تقسيم مي شود که محدوديت پي!!دا کن!!د و ابع!!اد ثالث!!ه داش!!ته باش!!د، بلک!!ه چن!!ان اس!!ت ک!!ه م!!وال )ع( مي

.يع!!ني حقيق!!تي ک!!ه فاق!!د کم و کي!!ف"واحدg احدي الذات"فرمايد: است زيرا کميت ها ص!!فت مح!!دوديت اس!!ت و کيفيت ه!!ا ص!!فت مخلوقات و موجودات است که جايي به!!تر و ج!!ايي ب!!دتر نم!!ايش پيدا ميکند. از ازل تا به ابد کوچکترين تص!!رفي در ذات خ!!دا قاب!!ل ظهور نيست پس او وجودي است متباين با وجود خاليق. بين او و خاليق هيچ وقت شباهت وجودي و يا اش!!تراک وج!!ود قاب!!ل ظه!!ور

نيست. از اينجا به بعد بحث ما در اط!!راف اين حقيقت اس!!ت ک!!ه چگون!!ه

.صورت ها و يا ذوات مخلوقات بدون سابقه ايجاد ميشوند ما اگر بگوييم مواد اولي!!ه خلقت و مص!!الح س!!اختماني ع!الم و آدم مانند ذات مقدس خدا قديم است و خود بخ!!ود ب!!وده و کس!!ي آن را نيافريده است در اينجا کلمه قديم و حادث در تعريف خدا و خلق خدا لغويت پيدا مي کند و هيچ ي!!ک ازاين دو مخل!!وق ديگ!!ري نيست و آن ديگرخالق آن نمي باشد. خداوند نمي تواند ادع!!ا کن!!د که اين مواد و مصالح ازلي را آفري!!ده اس!!ت زي!!را اين ه!!ا هم!!راه ذات مقدس خداوند متعال از ازل بوده اند و تا ابد خواهن!!د ب!!ود. و برخي از دعاوي خداوند متع!!ال درس!!ت نيس!!ت ک!!ه مي گوي!!د من خ!!الق هم!!ه کس و هم!!ه چ!!يز هس!!تم و آنچ!!ه ب!!وده و خواه!!د ب!!ود مخلوق من است، زي!!را اين م!!واد و مص!!الح ک!!ه ازلي ب!!وده ان!!د و کسي آنها را نيافريده مي توانند زبان اعتراض باز کرده و خ!!ود را مستغني از خدا بدانند؛ با اين که خداوند به همه چ!!يز خط!!اب مي

. پس ص!!فت"انتم الفقراء الي الله و الله ه!!و الغ!!ني الحميد"کند: اختص!!اص ب!!ه ذات خ!!دا پي!!دا نمي کن!!د و ص!!فت فق!!ر هم"غن!!اء"

اختصاص به ذوات مخلوقات پيدا نمي کند زيرا کسي يا چيزي ک!!ه بوده و هست و کس!!ي آن را نيافري!!ده مس!!تغني از غ!!ير خ!!ود مي باشد. اساسا شیئی که مستغني از غير خود مي باشد بايس!!تي در

109

Page 110: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

کمال مطلق بوده، ذره اي فقر و احتي!!اج در ذاتش وج!!ود نداش!!ته باشد. شیئی که از جاعل و فاعل مس!!تغني اس!!ت ي!!ا ع!!دم محض است، که چيزي نيست تا محتاج باش!!د، و ي!!ا وج!!ود محض و غ!!ني محض است، که در کم!!ال مطل!!ق اس!!ت؛ در ذاتش احتي!!اج وج!!ود ن!!دارد. ام!!ا عالئم فق!!ر ذاتي و وج!!ودي در وج!!ود مخلوق!!ات قاب!!ل مشاهده است. انسان ها و موجودات ديگر هر چ!!ه دارن!!د از ج!!اي ديگر به آنها رسيده، چيزي از خود ندارند. خوديت آنها و ص!!فات و کماالت آنها در معرض سلب و اثبات اس!!ت و از نظ!!ر این ک!!ه ب!!ه آنها داده شده، از آنها هم گرفته مي شود. مشاهده مي ک!!نيم ک!!ه موجودات عالم دائم در مع!!رض تغي!!ير و تب!!ديل هس!!تند. ص!!فات و خصايص!!ي ک!!ه ندارن!!د ب!!ه آنه!!ا داده مي ش!!ود و ب!!از ص!!فات و خصايصي که دارند از آنه!ا س!لب ميگ!ردد. اين س!لب و اثب!ات ه!ا

دليل فقر ذاتي موجودات و مخلوقات عالم خلقت است. فيلسوفي از امام باقر )ع( سؤال ميکند که ي!!ابن رس!!ول الل!!ه اولين چيزي که خدا خلق نموده چيست؟ حضرت جواب مي دهند:

. يع!ني اولين چ!يزي ک!ه خ!دا خل!ق"االصل الذي بدء منه االش!ياء" نموده همان است ک!!ه موج!!وديت اش!!ياء و اش!!خاص از آن گرفت!!ه شده است و او مبدأ مخلوقات است. در اينجا حض!!رت ادام!!ه مي ده!!د: بي ش!!ک تم!!ام ف!!روعي ک!!ه در ع!!الم خلقت اس!!ت از اص!!ل ابتدايي آن شروع شده، زيرا اگر اصل نباشد فرعي وج!!ود ن!!دارد، و آن اص!!!ل اول از س!!!ه ح!!!ال ب!!!يرون نيس!!!ت: ي!!!ا از ذات خ!!!دا سرچش!!مه گرفت!!ه اس!!ت ت!!ا بگ!!وييم خ!!دا بج!!اي اص!!ل اس!!ت و مخلوقات ديگر شاخ و برگ و فروعي هس!!تند ک!!ه از ذات خداون!!د به وجود آمده اند. الزمۀ] اين فرض اين است که خدا ذات مق!!دس خ!!ود را ک!!ه قاب!!ل تغي!!ير و تص!!رف نيس!!ت از خ!!القيت ب!!ه س!!وي مخلوقيت و از قدمت به حدوث تغي!ير ده!د. در اينج!!ا دليلي ن!دارد ذواتي که از وجود خدا خارج شده ان!!د ح!!ادث ي!!ا مخل!!وق ش!!ناخته شوند و خدا خالق آنها باشد زيرا آنها در ذات خدا بوده ان!!د و خ!!دا آنها را از ذات خود بيرون داده و ظاهر نموده است!. ديگر اين که اجزاء کل از جنس کل بوده، واجد تمام خصايص و صفات کل مي باش!!ند. ج!!زئي از خ!!اک خاص!!يت خ!!اک را دارد و ج!!زئي از آب خاصيت آب را. جزء و کل يک حقيقت هس!!تند؛ از نظ!!ر ک!!وچکي و بزرگي جزء و کل ش!!ناخته ش!!ده ان!!د. پس اگ!!ر مخلوق!!ات از ذات خدا درآمده باشند بايستي واجد تمامي صفات خ!!دا باش!!ند. مج!!رد

110

Page 111: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

باشند، مادي نباش!!ند. علم مطل!!ق، ق!!درت مطل!!ق، حي!!ات مطل!!ق باش!!ند. اين هم!!ه در مع!!رض ع!!روض ع!!وارض نباش!!ند. پس اين فرضيه غلط است که ذات خدا مبدأ باشد و مخلوقات از او خ!!ارج ش!!ده باش!!ند. و عالوه هيچ کلي نمي توان!!د ادع!!ا کن!!د ک!!ه ج!!زء را آفريده است. دريا نمي تواند ادع!!ا کن!!د ک!!ه قط!!ره را خل!!ق ک!!رده است، و عوارض ديگر. اگر ذات خدا مب!!دأ وج!!ود خالي!!ق باش!!د آن چنان که اشتراک وجودي ها ميگويند، الزمه اش اين است ک!!ه اوال تمام مخلوقات از جمادات و نباتات و حيوانات وانسان ها جنسيت خدايي داشته باشند، هم!انطور ک!ه قط!رات جنس!!يت آبي ب!!ا دري!ا دارند. مسلم اس!!ت اعتق!!اد ب!!ه اين جنس!!يت درب!!اره خالي!!ق غل!!ط است زيرا) در این فرض (هر خلقي به وجودش ک!ه جنس!يت خ!دا است موجوديت دارد و آن وجود، حقيقت تمام کماالت است؛ علم و ق!!درت ذات اوس!!ت پس الزم اس!!ت دائم ع!!الم و ق!!ادر باش!!د و هرگز ضعف و ناتواني ب!!ر او ع!ارض نگ!ردد! ب!ا اين ک!ه مي بي!!نيم وج!!ود م!!ا انس!!ان ه!!ا ک!!ه اش!!رف مخلوق!!ات هس!!تيم اين هم!!ه در مع!!رض جه!!ل و نس!!يان و فراموش!!ي ق!!رار مي گ!!يرد و خاص!!يت وجودي خود را که علم و قدرت اس!!ت از دس!!ت مي ده!!د. هرگ!!ز ممکن نيس!!ت؛ بلک!!ه صددرص!!د ممتن!!ع اس!!ت ک!!ه ي!!ک جنس!!ي ي!!ا جسمي خاصيت ذاتي خ!!ود را از دس!!ت بده!!د و ذاتي بي خاص!!يت باشد. مثال ابعاد ثالثه خاصيت ذاتي ماده اس!!ت؛ ممکن نيس!!ت ک!!ه ماده بعد خود را رها کند و يا منهاي ابعاد ثالث!!ه، موج!!وديت داش!!ته باشد. و يا مثال روشنايي الزمۀ] ذاتي ن!!ور اس!!ت ممکن نيس!!ت ک!!ه نورانيت خود را رها کن!د و ن!وري منه!اي روش!نايي باش!د. پس آن وجود مطلق که علم مطلق و قدرت مطلق و حيات مطلق اس!!ت و موجوديت موجودات عالم را تش!!کيل داده اس!!ت، مانن!!د آب ک!ه موجوديت آب را تشکيل داده است، جايز نيست خاص!يت وج!ودي خود را ک!!ه حي!!ات و علم و ق!!درت مطل!!ق اس!!ت از دس!!ت بده!!د. چنان که مي گوين!!د نفس انس!!ان ي!!ک حقيقت اس!!ت و هم!!ان ي!!ک

حقيقت تمامي قوا و قدرت ها ميباشد. حکيم سبزواري ميگوید: النفس في وح!!دتها ک!!ل الق!!وا ک!!ل

القوا في تحتها قد انطوي يعني نفس انس!ان ب!ا اينک!ه ي!ک حقيقت اس!ت در وح!دانيت ذاتي خود همه قوا و قدرت ها مي باشد و تم!!امي ق!!درت ه!!ا در وج!!ود نفس قرار گرفته اس!!ت. يع!!ني نفس انس!!ان ب!!ه هم!!ان دلي!!ل ک!!ه نفس است علم و حيات و قدرت است و به همان دليل که علم و

111

Page 112: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

حي!!ات و ق!!درت اس!!ت نفس اس!!ت. علم و حي!!ات و ق!!درت ذات نفس است. چون عقيده دارند که نفس انسان قطره اي از وجود مطلق است پس عين وج!ود مطل!!ق اس!!ت و بخ!!ودي خ!!ود علم و

قدرت و حيات است. به آنها مي گوييم موجوديت ما انسان ه!!ا ب!!ه نفس ماس!!ت. نفس ما مرکز اصلي وجود ماست بقيه اجزاء و اعضاي بدن بال و پ!!ري است که از نفس ما روئيده است. نفس انسان يعني خود انس!!ان و اين خوديت انس!!ان در ص!!ورتی ک!!ه عين علم و حي!!ات و ق!!درت است هرگز جايز نيست علم و حيات و ق!!درت را از دس!!ت بده!!د. وقتي که ما ميخوابيم نفس ما نابود نشده اس!!ت. م!!ا هس!!تيم ک!!ه خوابيده ايم و نفس م!!ا هس!!ت ک!ه خوابي!!ده ي!!ا م!!رده اس!!ت. پس چطور هنگام خواب يا مرگ، با آن که هستيم نيستيم؟ ما ک!!ه علم ذات ما است و حیات و قدرت ذات ما است در چه صورت ممکن است اين ذات را رها کنيم؟ هم چنان که م!!اده ابع!!اد خ!!ود را ره!!ا نمي کند، و نور، روشنايي خ!ود را از دس!!ت نمي ده!د، چ!ون عين ذات اوس!!ت؛ ج!!ايز نيس!!ت انس!!ان هم در خ!!واب ي!!ا م!!رگ علم و حيات خود را که الزمه ذات اوست از دست بدهد!. پس ب!!ه دلي!!ل اين که علم و حي!!ات ب!!ه نفس انس!!ان تعل!!ق مي گ!!يرد، زن!!ده مي شود و مي داند، و باز اين علم و حي!!ات از نفس ج!!دا مي ش!!ود و مي ميرد و نمي داند. اين سلب و اثب!!ات ه!!ا بره!!ان اين اس!!ت ک!!ه علم و حيات غير از نفس است که به نفس تعلق مي گيرد. وقتي که تعلق بگيرد نفس زنده و عالم است و وقتي که س!!لب ميش!!ود علم و حيات را از دست مي دهد. پس علم و حيات مانن!!د لباس!!ي است که انس!!ان ب!ه تن خ!ود بپوش!د؛ گ!اهي لب!!اس ب!!ر تن انس!ان هس!!ت و گ!!اهي هم نيس!!ت. هم!!انطور ک!!ه نمي ت!!وانيم بگ!!وييم تن انسان همان لباس است، نمي توانيم بگ!!وييم نفس انس!!ان هم!!ان

علم و حيات است. بنابراين پيدايش حاالت مختلف بر نفس انساني مخصوصا پيدايش علم و حيات و برطرف شدن آن، برهاني است روشن بر اين ک!!ه نفس انساني يک حقيقت ترکي!!بي اس!!ت از م!!اده و روح. هنگ!!امي که روح وارد نفس مي شود حيات و حرکت در نفس انس!!ان پي!!دا مي شود و چون خارج مي شود حيات و ح!!رکت هم مي رود. پس خوديت انس!!ان علم و حي!!ات و ق!!درت نيس!!ت بلک!!ه ش!!یئي اس!!ت منهاي حيات و قدرت؛ قدرت و حي!!ات ب!ه آن تعل!ق مي گ!!يرد زي!!را

112

Page 113: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

هرگز شیئ خوديت خود را رها نمي کند. خ!!وديت ه!!ر موج!!ودي و مخصوصا نفس انسان ازابتداي خلقت تا ابد محف!!وظ اس!!ت. پس اگر ما انسان ها به دلي!!ل خ!!وديت خ!ود حي!!ات و ح!!رکت و ق!!درت باشيم با حفظ خوديت خود هرگ!!ز فاق!!د حي!!ات و ح!!رکت و علم و قدرت نمي شويم زيرا هرگز شیئ خوديت خود و لوازم ذاتي خود را از دس!!ت نمي ده!!د بلک!!ه آنچ!!ه را ب!!ر او ع!!ارض مي ش!!ود و از لوازم ذاتي او نيست از دست مي دهد و گاهي هم ب!!ه دس!!ت مي

آورد. عالوه بر اين دالئل عقلي، ق!رآن هم اين حقيقت را اثب!!ات مي کند. آنجا که مراتب انسان سازي را در رحم مادر تعريف مي کن!!د انسان را خطاب ميکند مي فرمايد: اي انسان تو رااز نطفه و بعد از علق!!ه و بع!!د از غض!!روف و اس!!تخوان و بع!!د اس!!تخوان را ب!!ه گوشت و پوست پوشانيديم. بعد از تکميل جنين در انتها ميفرمايد:

. خلقت1"ثم انش!!أناه خلق!!ا آخ!!ر فتب!!ارک الل!!ه احس!!ن الخ!!القين" انسان را تا جنين، که از نظر ساخت بدن يک انسان کاملي اس!!ت بیان کرده سپس ميفرمايد: خلق ديگ!!ري در او ايج!!اد ک!!رديم. اين خلق ديگر بعد از ساخت جنين چيس!!ت؟ درس!!ت مانن!!د اين اس!!ت که کسي بگوي!!د رادي!!و و تلويزي!!ون را مجه!!ز س!!اختم و بع!!د خل!!ق ديگري در آن ايجاد نمودم، و آن خل!!ق ديگ!!ر، ن!!يروي ب!!رق اس!!ت. س!!اخت رادي!!و وق!!تي کام!!ل باش!!د ب!!ه محض ورود ب!!رق, حي!!ات و حرکت پيدا مي کند. اگر ناقص باشد با نيروي برق حيات پي!!دا نمي کند. پس انسان هم مانند همين صنايع برقي اس!!ت. خداون!!د ابت!!دا ساخت بدن او را توضيح مي ده!!د، از نطف!!ه ت!!ا ج!!نين, ج!!نين ي!!ک انسان کوچک است داراي گوشت و پوست و بقيه اعضاء. اگر ب!!ه دليل ساخت بدنی، انسان کامل بود چيز ديگ!!ري الزم نداش!!ت؛ ب!!ا

. بن!!ابراين، آف!!رينش"انشأناه خلق!!ا آخر"اين که خداوند ميفرماید: عالم و آدم و همه موجودات بطور ترکيبي است و از يک حقيقت، چنان چه فالسفه و طبيعيون ميگويند، قابل ظهور نمي باشد زي!!را در يک حقيقت بسيط پيدايش اختالف و تغيير، مخصوصا اختالف!!ات فاحشی مانند موت و حي!!ات مح!!ال اس!!ت. ام!!ام ب!!اقر )ع( هم ب!!ا فيلس!!وفي ک!!ه بحث مي کن!!د، ب!!رايش اثب!!ات مي کن!!د ک!!ه اولين

= و لقد خلقنا االنسان من ساللة من طین ثم جعلناه نطفة14الی 11 مومنون، 1 فی قرار مکین ثم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المض!!غة عظام!!ا فکسونا العظام لحما ثم انشأناه خلقا اخر فتب!!ارک الل!!ه احس!!ن الخ!!القین. ثم انکم

بعد ذلک لمیتون...

113

Page 114: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مخلوق خدا اصلي است ک!!ه مب!!دأ پي!!دايش خالي!!ق ش!!ده، و ب!!راي اثبات تعدد اصول و مبادي مي فرمايد: اگراصل اول در ذات خ!!ود ميت بود حيات از کجا آم!!ده و اگ!!ر حي ب!!ود م!!وت از کج!!ا آم!!ده؟ حضرت ثابت مي کنند که مخلوق!!ات، ترکي!!بي از دو اص!!ل م!!اده و روح هس!!تند و کماالتش!!ان از خص!!ايص ذاتي آنه!!ا نيس!!ت بلک!!ه

خصايص عرضي و ترکيبي است. بحث ديگر در اينجا اين است که بدانيم اصول اوليه س!!اخت ع!!الم و آدم ازلي نيستند بلکه حادث اند. تنها موجودي ک!!ه ق!!ديم و ازلي است ذات مقدس خداوند متعال است که م!!وال )ع( مي فرماين!!د:

. يعني وجود خدا ب!!ر زم!!ان و"سبق االوقات کونه و العدم وجوده" عدم سبقت دارد. مفهوم زمان و عدم در ارتباط با مفه!!وم وج!!ود پيدا مي شود. يعني زماني معناي عدم به ذهن انسان وارد ميشود که وجودي در کار باشد. هستي بر نيستي مق!!دم اس!!ت. هم!!ه ج!!ا جمالت منفي ف!!رع جمالت مثبت اس!!ت. مي گ!!وييم فالني آم!!د و فالني نيام!!د. فالني ايس!!تاد و فالني نايس!!تاد و ي!!ا گفت و نگفت. منفيات همه جا دنبال!!ه مثبت ه!ا هس!تند. چ!!ون وج!ود خ!دا از ازل

پيدا شد. پس بي شک ذات"نبود"بود، در ارتباط با بود خدا، کلمۀ] مقدس خداون!!د ق!ديم و ازلي اس!ت. خ!داي ع!الم ک!!ه آفرينن!ده و سازنده مخلوقات اس!!ت مخلوق!!اتي را ک!!ه مي آفرين!!د و ميس!!ازد مواد اوليه و مصالح ساخت الزم دارد. ب!!دن موج!!ودات م!!اده الزم دارد که از اجتماع م!!واد حجمي پي!!دا کن!!د و وزني ب!!ه دس!!ت آورد. همچنين حيات و حرکت مخلوقات نيرويي الزم دارد که آن نيرو در تن ماده و ذرات عالم جاذبه و حرکت به وجود آورد. موادي ک!!ه از آن کميت ها پيدا مي شود مثل ابدان جمادات و نباتات و حيوان!!ات و ماه و خورشيد و ستاره و هر چه هست، م!!ادۀ] اولی!!ه الزم دارد. انسان ها بخواهند مجسمه بسازند موادي الزم است که آنها را به يک!!ديگر متص!!ل کنن!!د، خداون!!د متع!!ال هم ک!!ه بخواه!!د جس!!مي را بس!!!ازد م!!!وادي الزم دارد ک!!!ه از اجتم!!!اع و اتص!!!ال آنه!!!ا ب!!!ه يکديگراجسام و اب!دان را بس!ازد. اين م!واد اولي!ه ک!ه ب!ه يک!ديگر

"علت م!!ادي"متصل مي ش!!وند و جس!!مي را ب!!ه وج!!ود مي آورن!!د مخلوقات است. الزم است اول خداوند اين م!!واد را ايج!!اد کن!!د و بعد آنها را به يکديگر مرتب!!ط و متص!!ل نماي!!د و اب!!دان واجس!!ام را

بسازد.

114

Page 115: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

است يعني اصلي است ک!!ه در س!!اخت، اصل اولپس مواد اوليه موجودات مصرف مي شود. بعد از اين که اين اصل تهيه مي شود اين مواد نسبت به يکديگر دو حالت بيش!!تر ندارن!!د: ي!!ا متص!!ل ب!!ه يکديگر هستند یا منفصل از یکدیگر. به تعبير ديگر يا در ذات خ!!ود نيرو دارند که بر اساس آن دائم متحرکند، يا فاقد نيرو هستند ک!!ه

از منفصلدائم س!!!اکنند. مس!!!لما این م!!!واد در وض!!!ع ابت!!!دايي يکديگرند زي!را اگ!ر م!واد ع!الم در وض!ع ابت!دايي خ!ود متص!ل ب!ه يکديگر باشند تمامي فض!!ا از جس!!می بس!!يار محکم و س!!نگين پ!!ر

ب!!رخالفع!!دم ق!!ابليت نف!!وذمي شود که قابل نفوذ نيس!!ت و اين حس و ش!!هود اس!!ت. مش!!اهده مي ک!!نيم اجس!!امي ک!!ه در ع!!الم هستند قابل نفوذند. آب و هوا هر دو جسم اند و قابل نفوذ. گازها و خاک ها، و همين طور جمادات ديگر مانند سنگ و چوب و غيره. طبق تحقيقاتي که انجام داده اند اجسام قاب!!ل نفوذن!!د. آب و ه!!وا در فلزات نفوذ مي کنن!!د، آن ص!!ورت جم!!ادي غ!!ير قاب!!ل نف!!وذ را متالشي مي کنند و جامد را به صورت م!ايع ظ!!اهر مي کنن!د. اگ!ر اجسامي مانند سنگ و آهن قابليت نفوذ نداشتند ذوب نمي شدند، تجزيه و متالشي نميشدند. زيرا ذوب فلزات از مس!!ير نف!!وذ م!!واد ح!!رارت زا انج!!ام مي ش!!ود. پس بي ش!!ک م!!واد ابت!!دايي ع!!الم

هس!!تند؛ يع!!ني در خلقت ابت!!دايي خ!!ود ذرات و م!!واديانفص!!الي هس!!تند از يک!!ديگر ج!!دا، و اين ج!!دايي الزم!!ۀ] ذاتي آنهاس!!ت زي!!را لوازم ذاتي قابل سلب نيس!!ت. اگ!!ر م!!واد ع!!الم در وض!!ع ابت!!دايي متص!!ل بودن!!د منفص!!ل نمي ش!!دند چنانچ!!ه اگ!!ر در وض!!ع ابت!!دايي

اتصال وانفصال ومنفصل باشند بخودي خود متصل نميشوند. اين , برهاني است روشن بر اين که مواد اولي!!ه اي ک!!هرقت و غلظت

اجسام عالم از آن درست مي شود به دليل ابتدايي خ!!ود منفص!!ل از يکديگرند که اتصالشان به يکديگر يک عامل خ!!ارجي الزم دارد، يعني فاعلي الزم است که ذرات را به يک!!ديگر متص!!ل کن!!د، از آن جسمي بسازد. همچنين يک رشته اتصالي الزم است که دو يا چند م!!اده منفص!!ل را ب!!ه يک!!ديگر اتص!!ال ده!!د و از اتص!!ال آنه!!ا ب!!ه يکديگراجس!ام را ب!ه وج!ود آورد. آن رش!ته اتص!الي همين ن!يروي جاذبه است که از نوع نور و روح و مجردات است. خداوند تع!!الی همانطور که در جسمي روح حيات ايجاد مي کن!د و موج!ود م!رده با آن زنده مي شود، در م!!واد ع!!الم هم ن!!يروي ج!!اذب و مج!!ذوب ق!!رار مي ده!!د ک!!ه يک!!ديگر را ج!!ذب مي کنن!!د و ب!!ا اين ج!!ذب وانجذابات اتصاالت به وجود ميآید و از اتص!!االت م!!واد ب!!ه يک!!ديگر

115

Page 116: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

کميت به معناي حجم و سطح و جسم به وج!!ود ميآي!!د. پس م!!واد اوليه در وضع ذاتي خود انفص!!الي هس!!تند؛ ب!!ه دلي!!ل م!!اديت قاب!!ل اتصال به يکديگر نمي باشند. و همچ!!نين در وض!!ع ذاتي خ!!ود ميت هستند و به دليل موت ذاتي خ!!ود حي!!ات و ح!!رکت ب!!ه وج!!ود نمي آورند بلکه نيروي حرکت و حيات آنها از خارج وج!!ود آنه!!ا ب!!ه آنه!!ا تعلق ميگیرد. باالخره عالم خلقت محصولي اس!!ت از کم و کي!!ف. کميتها مربوط به حجم اجسام است که از ماده به وج!!ود ميآی!!د و کيفيت ها مربوط به ح!!رکت و حي!!ات و زيب!!ايي و رن!!گ و ن!!ورانيت است که از مبدأ نور و نيرو پيدا مي شود. ن!!ور و ن!!يرو پيش ازاين که به ماده تعلق گيرند فاقد خاص!!يت هس!!تند يع!!ني خاص!!يت ذاتي آنها که روشنايي و رن!گ و زيب!!ايي باش!د قاب!ل ظه!ور نيس!ت. اين کيفيت ها در ارتباط با ماده قابل ظهور اس!!ت. م!!اده از ن!!ور رن!!گ هاي مختلف مي گيرد و با آن رنگ ه!!ا زيب!!ايي خ!!ود را ب!!ه نم!!ايش مي گذارد. همچنين از نور حيات و حرکت مي گيرد، نيرو و قدرت

خود را و يا اراده و شعور خود را به نمايش مي گذارد. 1"م!ادۀ] ظلم!اني و ن!!ور"پس اين دواصل اول ک!ه ب!ه تعب!!ير ق!رآن

است بدون سابقه ايجاد شده است. اگر اين دو اصل مس!!بوق ب!!ه عدم نباشند و کسي آنها را خلق نکرده باشد مانند خداوند مستقل اند؛ قديم اند و مولود جعل خدا و فعل خدا نيستند. مواد عالم مي توانند به خ!!دا تع!!رض داش!!ته باش!!ند ک!!ه م!!ا خودبخ!!ود ب!!وده ايم و مخلوق تو نيستيم، و براي خداوند متعال هم جايز نيس!!ت ک!!ه ي!!ک اصل ثابتي را که مسبوق ب!!ه ع!!دم نيس!!ت ادع!!ا کن!!د ک!!ه خ!!الق و مالک آن است. انس!!ان ي!!ا خ!!داي انس!!ان مال!!ک چ!!يزي اس!!ت ک!!ه آفريده است ن!!ه چ!!يزي ک!!ه خ!!ود بخ!!ود ب!!وده و آفرينن!!ده نداش!!ته است. خداوند متعال همه جا ادعا دارد که آنچه هست در آفرينش از ابتدا ت!!ا انته!!ا مجع!!ول ب!!ه جع!!ل او اس!!ت و مل!!ک او مي باش!!د. بنابراين ماسوي الله صنعت خداوند متعال اس!!ت. م!!واد و مص!!الح س!!اخت ع!!الم و آدم را ايج!!اد نم!!وده و آن م!!واد و مص!!الح را ب!!ا يکديگر ترکيب و ترتيب داده و اين همه صنايع و عجايب ب!!ه وج!!ود آورده است. خداوند به همين دليل که اشياء را بدون سابقه ايج!!اد کرده و عالم خلقت از اصول و فروع صنعت او مي باش!!د خ!!ود را

جعل الظلمات و= الحمد لله الذی خلق السماوات و االرض و 1 سورۀ] انعام، آیۀ] 1...النور

116

Page 117: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

1"ب!!ديع الس!!موات و االرض" مع!!رفي ميکن!!د و مي فرماي!!د: "بديع" "ب!!ديع و ب!!دعت"يعني آفرينندۀ] آسمان ها و زمين ها بدون سابقه.

چيزهايي است که در آفرينش و ي!!ا در ع!!الم علم و کتابه!!ا س!!ابقه نداشته و بدون سابقه به وجود آمده است. قانون ه!!ايي را ک!!ه در

مي نامند. "بدعت"عقل و علم سابقه و ريشه ندارد دليل ديگر بر ايجاد بدون سابقه، نياز ذاتي موجودات عالم اس!!ت. عالم خلقت از اصول تا فروع نياز وج!!ودي و ذاتي ب!!ه خ!!داي خ!!ود دارند. اگرآفرينن!!ده آنه!!ا را نيافرين!!د هيچ ان!!د. ع!!دم محض ان!!د. از ذوات اوليه خود گرفته تا تمامي کميت ها و کيفيت ها محتاج غ!!ير

انتم"خود ميباشند. خداوند به آفرينندگان خود خط!!اب ميکن!!د ک!!ه: . يع!!ني ش!!ما بش!!ريت"الفقراء الي الل!!ه و الل!!ه ه!!و الغ!!ني الحميد

نيازمند خدا هستيد و خدا از شما بي نياز است. کسي يا چيزي که در موجوديت خود احتياج ب!!ه غ!!ير خ!!ود ن!!دارد ممکن اس!!ت ق!!ديم باشد و در موجوديت خود کامل باشد. چيزي که فق!!ر ذاتي دارد و سر تا پا نياز و احتياج است ممکن نيست ازلي و ابدي باش!!د. غن!!ا و فقر دو مفهوم متناقض هستند، با يکديگر قابل اجتم!!اع نيس!!تند. اگ!!ر فق!!ر ذاتي دارد غن!!اي ذاتي ن!!دارد و اگرغن!!اي ذاتي دارد فق!!ر ذاتي ندارد. نظر به اين که مشاهده مي کنيم ما س!!وي الل!!ه فق!!ر ذاتي دارند پس خود بخود نبوده اند و محتاج به جعل الهي هستند. اگر غناي ذاتي داشتند مستغني از خالق بودند. پس به دلي!!ل فق!!ر ذاتي، نياز ذاتي به خ!!داي خ!!ود دارن!!د و ب!!ه دلي!!ل همين فق!!ر ذاتي

ميگوييم نبوده اند و به جعل الهي پيدا شده اند. م!!وال )ع( آف!رينش را از نظ!!ر 2 در اين ف!!راز از خطب!!ه ش!ريفه

يع!!ني دراصول اوليه و يا هندسه خلقت بي سابقه معرفي ميکند. آفرينش نه مواد و مصالح ساختماني مخلوقات وجود داشته است که خداوند آنها را در خلقت عالم و آدم مصرف کند و ع!!الم و آدم را از آن مواد و مصالح موجود بيافرين!!د و ن!!ه هم از نظ!!ر هندس!!ۀ] خلقت سابقه داش!!ته اس!!ت ک!ه نقش!هها و ص!ورت ه!اي ق!ديم در اختيار خدا باشد و از روي آن نقشهها عالم و آدم را بسازد، مانن!!د ما انسان ها که در آفرينش صنايع خود ازاين دو اصلي که پيش از م!ا هس!!تند و موجودن!د اس!!تفاده مي ک!نيم. م!!واد اولي!!ه و مص!!الح ساخت صنايع ما در طبيعت موج!!ود اس!!ت. خداون!!د ابت!!دا در ک!!ره

= بدیع السماوات و االرض انی یکون له ول!!د و لم تکن ل!!ه101- سورۀ] انعام، 1 1= بدیع السماوات و ...117- بقره، 2صاحبة و خلق کل شیئ و هو بکل شیئ علیم.

الذی ابتدع الخلق علی غیر مثال امتثله و ال مقدار احتذی علیه... 2

117

Page 118: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

زمين معادن و آنچه را انسان ها الزم دارن!!د آفري!!ده، و انس!!انها از آنها استفاده ميکنند. همچنين نقشه مخلوقات و صورت ساختماني آنها در ط!!بيعت موج!!ود اس!!ت. تم!!امي گله!!ا و گياهه!!ا و حيوان!!ات مصنوعي از روي آنچه در طبيعت هس!ت س!اخته مي ش!ود وليکن اين دو اصل: يکي مواد اوليه خلقت عالم و آدم، و ديگری هندس!!ۀ] خلقت، پيش از خلق خاليق وجود نداش!!ته اس!!ت بلک!!ه خداون!!د ب!!ر پايه علم و قدرت کامل و نامتناهي خود اص!!ول اولي!ه را براس!!اس

نقشه هايي که به علم خود مي داند آفريده است. نظریۀ] افالطونی در بارۀ] هندسۀ] خلقت:

برخي دانشمندان شايد اينطور فکر کرده اند که صورت مخلوقات و هندسه خلقت پيش از خلق خاليق درعلم خدا بوده است؛ که از

ميکنند. افالط!!ون ک!!ه يکي"مثل افالطوني"آن صورت ها تعبير به از دانشمندان قديم يونان بوده است مي گوي!!د تم!!امي اين نقش!!ه ها و صورت ها ک!!ه در ع!!الم ظ!!اهر ش!!ده پيش از ظه!!ور، در علم خدا بوده است و خداوند همان صورت هاي علمي خود را ک!!ه ه!!ر کدام مانند يک قالب خشت سازي هستند پر از ماده و نيرو نموده و بصورت مخلوقات درآورده است. و يا آنها بر اساس تعب!!يرات و تعريفاتي که از وجود عالم و آدم دارن!د ميگوين!!د اص!ل اولي!!ه, ي!ک حقيقت بيشتر نيست خواه آن يک حقيقت را م!!اده بداني!!د چنانچ!!ه طبيعيون ميگويند ماده يک حقيقت ازلي واب!!دي اس!!ت ي!!ا وج!!ودي فوق ماده بدانيد که در تنزل بصورت مخلوق!!ات ظ!!اهر مي گ!!ردد. آن يک هستي و حقيقت, تم!!امي ق!!الب ه!!ا و ص!!ورت ه!!اي علمي خود را پر مي کند و به نمايش مي گذارد. از نمايش اين صورت ها تعبير به خل!!ق ميش!!ود ک!!ه آن را م!!اهيت مي نامن!!د و از آنچ!!ه اين صورت ها را پر کرده و به نمايش گذاشته تعبير ب!!ه وج!!ود ميکنن!!د افالطون مي گويد هستي اول که وجود مطلق است و تمامي اين صورت ها و نقشه ها مالزم وجود اوست بوجود خود, صورت ها و قالب ها را پر از حي!!ات و ح!!رکت مي کن!!د و ب!!ه نم!!ايش ميگ!!ذارد.

اگر ن!!ازي کن!!د,"شاعري ديگر در تعريف فناء موجودات مي گويد: . يعني اگ!!ر وج!!ود و هس!!تي اول وج!!ود"از هم فرو ريزند قالب ها

ازلي وابدي که در اين قالب ها خود را ب!ه نم!ايش گذاش!ته اس!!ت اگر ناز کند و خود را از اين قالب ها کنار بکشد تمام قالب ها فرو

مي ريزند و موجوديت خود را از دست مي دهند.

118

Page 119: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

اين صورت ها را زائد بر حقيقت وجود مي دان!!د."مثل افالطوني" آنها مي گويند صورت تمام موجودات عالم از ازل تا به اب!!د، آنچ!!ه هست و خواهد ب!!ود، در متن وج!!ود مطل!!ق موج!!ود اس!!ت. وج!!ود مطلق همان صورت هاي موج!!ود را ب!!ه افاض!!ۀ] وج!!ود خ!!ود در آن

صورت ها به نمايش مي گذارد. براي اين که حقيقت رأي آنها براي شما روش!!ن گ!!ردد ک!!ه چط!!ور اين صورت ها در متن حقيقت موجود است و درآينده نمايش پي!!دا مي کند میگوییم: مثال شما قدرت داريد توده اي از گل را ک!!ه ي!!ک صورت بيشتر ندارد و از آن تعبير به کوه يا تپه مي کنيد به ميليون ها صورت درآوريد؛ مرب!!ع و مثلث و کوچ!!ک و ب!!زرگ و غ!!يره، ک!!ه ش!!ايد ص!!ورتها قاب!!ل اتم!!ام نباش!!د. يع!!ني مي ت!!وانيم ميلي!!ون ه!!ا صورت ب!!ر ي!!ک ت!!وده اي از گ!!ل وارد ک!!نيم و ک!!وهي از گ!!ل را ب!!ه ميليون ها صورت ظ!!اهر س!!ازيم. وق!!تي اين ک!!ار انج!!ام گ!!رفت و ميلي!!ون ه!!ا اش!!کال مختل!!ف ب!!ه نم!!ايش گذاش!!ته ش!!د از خ!!ود ي!!ا دانشمندان مي پرسيم ما که فقط در ابتدا تودۀ] بزرگي از گ!!ل در اختي!!ار داش!!تيم و آن ت!!وده گ!!ل ي!!ک ص!!ورت بيش!!تر نداش!!ت، اين ميليون ها صورت از کجا آمد؟ ما که در مي!!ان گ!!ل ه!!ا مس!!دس و مرب!!ع و مثلث و مخ!!روط و ک!!ره و داي!!ره و ص!!ورت ه!!اي ديگ!!ر نداشتيم؟ آيا اين صورت ها از خارج به اين گ!!ل ه!!ا تعل!!ق گ!!رفت؛ مانند کسي ک!!ه ق!!البي بي!!اورد و گ!!ل را ب!!ه ق!!الب بزن!!د؟ و ي!!ا اين صورت ها در متن توده گل بود، مخفي بود و آشکار گرديد؟ کسي نمي توان!!د بگوي!!د من اين ص!!ورت ه!!اي مختل!!ف و هندس!!ه ه!!اي متفاوت را از خارج آوردم و گل ها را به آن صورت درآوردم زي!!را ما فقط روي گل ها کار کرديم. صورت مخصوصي منه!!اي گ!!ل در اختيار ما نبود. پس اين صورت ها در کجاست؟ دانش!!مندي ک!!ه از او چنين سؤالي کرديد جواب مي ده!!د اين ص!!ورت ه!!ا بج!!ز ابع!!اد ثالثه چيزي نيست. در متن گل ه!!ا و هم!!راه گ!!ل ه!!ا ب!!وده اس!!ت. شما به علم و عمل خود آن را ظاهر ساخته ايد. آنها وجود مطلق را که اصل همه هستيها و موجودات است مانن!!د هم!!ان ت!!وده گ!!ل مي دانند و ميگویند ابتدا يک صورت و ي!!ک حقيقت بيش!!تر نيس!!ت وليکن درذات خود و در متن خود همه اين شکل ه!!ا و ص!!ورت ه!!ا را همراه دارد، خود را به هرصورتي که بخواه!!د ظ!!اهر مي س!!ازد بدون اين که صورت ها مانند لباسي باش!!د تهي!!ه کن!!د و ب!!ه ق!!امت خود بپوشد بلک!!ه خ!ود بخ!!ود ب!!ه اين ص!ورت ه!!ا ظ!!اهر مي گ!!ردد.

119

Page 120: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ه!!ر لحظ!!ه ب!!ه ش!!کلي بت عي!!ار"شاعری در اين رابطه مي گويد: ديگری مي گويد: ".درآيد

چون که بي رنگي اسير رنگ شد، موس!!وي ب!!ا عيس!!وي در جن!!گ" شد. گر که اين رنگ از ميان برداش!!تي، موس!!ي و فرع!!ون کردن!!د

"آشتي خالصۀ] تحقيقات و نظريات آنها همين جمل!!ه اس!!ت ک!!ه مي گوين!!د حقيقت يکي بيش!!تر نيس!!ت و بقي!!ه، ص!!ورت ه!!ايي اس!!ت ک!!ه آن حقيقت، خ!!ود را ب!!ه آن ص!!ورت ه!!ا ظ!!اهر مي س!!ازد ن!!ه اين ک!!ه صورت ها هم وجودات مستقلي باشند که حقيقت، آن لباس را به قامت خود بپوش!!د و ظ!!اهر گردان!!د. پس هم!!ه اين ص!!ورت ه!!ا در

"مث!!ل افالط!!وني"خود حقيقت موجود است، که از آنه!!ا تعب!!ير ب!!ه مي کنند.

تعبير ديگري که از اين صورت ها و شکل ها در ارتباط ب!!ا حقيقت است. اعيان جمع عين اس!!ت، يع!!ني آنچ!!ه ب!!ا"اعيان ثابته"دارند،

چشم مي بيند. مسلم است که انسان ها با چشم خود صورت ه!!ا و شکل ها و قد و قيافه ها و هندس!!ه ه!!ا را مي بينن!!د. حقيقت در داخل شکل ها مکتوم است. مثال شما ماشين آالت را ميبينيد، و با آن ک!!ه هم!!ه آنه!!ا از آهن س!!اخته ش!!ده ان!!د نمي گويی!!د: آهن, مي گويید: ماشين، موتور، هواپيما و چيزهاي ديگر. اين شکل ه!!ا عين آهن است ولی حجاب آهن شده است. اين شکل ها و صورت ه!!ا که حجاب حقيقت است و حقيقت با اين شکلها ظاهر مي شود را

اس!!ت و ث!!ابت مي نامند. يعني اين ديدنيها در حقيقت"اعيان ثابته" حقيقت در لباس ديدني ها ظاهر ش!!ده اس!!ت. مي گوين!!د حقيقت منهاي شکل و قيافه وجود خداست که چون فاق!!د ش!!کل و قياف!!ه است قابل رؤيت نيست ولي در قيافه ها ظ!!اهر مي گ!!ردد، رؤيت مي شود. پس اين قيافهها و شکل ها در خود حقيقت ثابت بوده و حقيقت، خود را در لباس اين ديدني ها ظاهر نموده است. ش!!اعر

آن روزکه بود م!!ا نب!!ودي ب!!ود ت!!و ز م!!ا ج!!دا"فيلسوف ميگوید: "نبودي تا بود تو بود بود ما بود کي بود که بود ما نبودي

اشاره به همان حقيقت مي کند. به خيال اين ک!!ه حقيق!!تي ک!!ه ب!!ه اين صورت ها ظاهر شده است وجود خداوند متع!!ال اس!!ت و اين صورت ها و قيافه ها که ما انس!!ان ه!!ا هس!!تيم هم!!راه آن حقيقت بوده است. لذا به حقيقت اشاره مي کند و ميگويد تا ب!!ود ت!!و ب!!ود بود ما بود. يعني تو ک!!ه از ازل ب!!وده اي موج!!وديت م!!ا و ش!!کل و

120

Page 121: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

قيافه ها هم در وجود تو بوده است. بنابراين ما انسان ها به دليل اين هندسه انسان هستيم و هر کدام مشخصات معي!!ني داريم ک!!ه بر وجود ما وارد شده است. هم!!انطور ک!!ه ب!!اران در دري!!ا اس!!ت، چون شکلي ندارد ب!!ه آن ب!!اران نميگ!!وييم. بع!!د ب!!ه ص!!ورت اب!!ر و ب!!اران در می آی!!د. پس اين ص!!ورت هم!!راه ب!!اران در دري!!ا ب!!وده است. وجود خدا را ب!!ه دري!!ا تش!!بيه مي کنن!!د و م!!ا انس!!انها را ب!!ه باران. مي گويند شکل و قيافه ها همراه آب در دريا بوده اس!!ت و آب دريا به وسيله اين شکل ها ظاهر شده است. اين شکل ه!!ا را

مينامند. "اعيان ثابته، و يا مثل افالطوني"و اما جواب به این فرضیه ها:

جواب اين است که اوال ماده در ذات خود انفص!!الي و مح!!دود اس!!ت و اين مح!!دوديت ايج!!اب مي کن!!د ک!!ه در ج!!ايي باش!!د و در جايي نباشد. اگر فضاي نامتن!!اهي را ب!ر م!واد ع!الم تقس!!يم ک!نيم خارج قسمت نامتن!!اهي اس!!ت يع!!ني ه!!ر م!!اده اي در ي!!ک فض!!اي نامتناهي ق!!رارمي گ!!يرد و الزم!!ه اش اين اس!!ت ک!!ه خأل از وج!!ود ماده پيدا شود يعني ماده در همه جا نيست. ماده در فاصله اي از يکديگر قرار مي گيرد شايد در ابت!!داي خلقت در ه!!ر م!!تر مکع!!بي يک هزارم ميلي متر مکعب ماده وجود داشته که خداوند اين مواد را که از يکديگر فاص!له دارن!!د ب!!ه يک!!ديگر متص!!ل نم!!وده و از اين اتصال تراکم به وجود آورده است و آن مواد متراکم را بن!!ام ه!!اي زمين و ماه و س!!تاره مع!!رفي ک!!رده اس!!ت. ب!!ه تعب!!ير ديگ!!ر، اگ!!ر ستارگان عالم آفرينش را که هر کدام از تراکم مواد بوجود آم!!ده اند متالش!!ي ک!نيم و اين م!واد متالش!ی ش!!ده را در فض!!ا پراکن!ده کنيم، هر ماده اي به اندازۀ] حجمش که شاید برابر ي!!ک ميلي!!ارديم ميلي متر مکعب يا کمتر است جا بگيرد و بقيه فضا از مواد ع!!الم خالي مي ماند. پس م!!اده در ذات خ!!ود ي!!ک وج!!ود متص!!ل ي!!ا ي!!ک حقيقت متصل مانند اقيانوس يا هواي محيط به کره زمين نيست. خداوند در هر متر مکعب از فضا ذره اي آفريده که حجم آن برابر ي!!ک ميلي!!ارديم م!!تر مکعب اس!!ت و بع!!د اين م!!واد پراکن!!ده را ب!!ه يکديگر متصل نموده و از اتص!!ال آنه!!ا زمين و م!!اه و س!!تارگان را

است؛ ب!!ه دلي!!ل م!!اديت انفصاليآفريده است. ماده در ذات خود متصل به مادۀ] ديگر نمي شود. اگر مواد عالم را يک جا جمع کنن!!د به صورت توده اي از پودر ظاهر مي گردد که ب!!ه يک!!ديگر اتص!!ال ندارد، باد و طوفاني پيدا شود آن مواد را به همراه خود به هر ج!!ا بخواهد مي برد. اين اتصال مواد به يکديگر يک عامل خارجي الزم

121

Page 122: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

دارد؛ يعني براي اتصال مواد به يک!!ديگر الزم اس!!ت از ي!!ک رش!!ته غير مادي استفاده شود تا مواد را به يک!!ديگر متص!!ل س!!ازد، و آن

است. خداوند اين ذرات کوچک را با نور و نيروئی ک!!ه"نور مجرد" از مجردات است و يک اصل غير مادي است شارژ ميکند، بين دو ماده نيروي غالب و مغلوب به وجود مي آورد، که از آن تعب!!ير ب!!ه مثبت و منفي مي شود. مواد عالم براساس همين نيروي مثبت و منفي يا غالب و مغلوب يک!!ديگر را ج!!ذب مي کنن!!د و ب!!ه يک!!ديگر اتصال و ارتباط پي!دا مي کنن!د. از اتص!!ال و ارتب!!اط آنه!ا اين هم!ه اجسام و ابدان پيدا مي شود. همينطور خداوند متعال م!!واد ع!!الم را در مسير افاضۀ] روح حيات و حرکت ب!!اال مي ب!!رد ت!!ا ب!!ه کم!!ال برساند. اين ماده و نيروهايي که با آن ش!!ارژ ش!!ده اس!!ت مص!!الح ساخت عالم و آدم اس!!ت ن!!ه اين ک!ه خ!داي ع!الم و آدم باش!!د ي!ا خداوند براي ساخت عالم و آدم از وجود خود سرمايه گذاري کن!!د و وجود خود را به صورت مخلوق درآورد. اگر خداوند متع!!ال خ!!ود را به صورت مخلوقات نمايش دهد چط!ور ميتوان!د اين مخلوق!ات را صنعت خود بداند و خ!!ود را خ!!الق و آنه!!ا را مخل!!وق بشناس!!د؟ بعالوه ذات مقدس خداوند که يک حقيقت مجرد اتصالي غير قابل تجزيه است چطور ممکن است به صورت مخلوقات تجزيه ش!!ود؛ يعني آن وجود مجرد غ!!ير قاب!!ل تجزي!!ه ب!!ه ص!!ورت اين مخلوق!!ات درآمده و از يکديگر جدا شود؟. خداوند در سوره توحيد خود را ب!!ا

تعري!!ف مي کن!!د، يع!!ني وج!!ود خداون!!د"لم يل!!د و لم يولد"کلم!!ۀ] متعال از اصل ديگري متولد نشده ک!!ه ف!!رع ب!!ر آن اص!!ل باش!!د و همچنين فرعي از وجود خود متولد ننموده که خودش بج!!اي اص!!ل و آن متولد شده بجاي فرع باشد. نه فرعيت دارد نسبت به اصلي که باالتر باشد، و ن!ه هم اص!ليت دارد نس!بت ب!!ه ف!!رعي ک!ه از او

."لم يلد و لم يولد"ظاهر شده باشد. در نتيجه گفته است م!!وال )ع( در تعري!!ف ذات مق!!دس خداون!!د متع!!ال مي فرماي!!د: او

است يعني ذاتش به اج!زاي کوچ!ک و ب!زرگ قاب!!ل"احدي الذات" تقسيم نيست. شکل خاص و حد و حدودي نمي گ!!يرد ت!!ا آن ش!!کل ها و حدودها غير از ذات مجرد او باشد. خدا حقيقتا به عن!!وان ي!!ک ص!!انع و آفرينن!!ده اس!!ت. مخلوق!!ات او هم مص!!نوعات او هس!!تند، درست مانند انسان و صنايع انساني. انسان ه!!ا ب!!ه علم و ق!!درت خود برای آنچه مي سازند ابت!!دا م!!واد اولي!!ه آن را ک!!ه در ط!!بيعت موجود است تهيه مي کنند و آن مواد اوليه را چنان مي سازند که

122

Page 123: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

در آنچه مي خواهند بسازند قابل مصرف باشد و بعد آن مواد اوليه را مونتاژ مي کنند و صنايع خود را ميسازند. هرگ!!ز وج!!ود خ!!ود را در ساخت صنايع مص!!رف نمي کنن!!د بلک!!ه ب!!ه علم و ق!!درت خ!!ود مواد اوليه را تهيه نموده، آنچه ميسازند بر طبق علم و دانش خود

ک!!ه در ص!!نايعچه!!ار کلم!!ه حکمتآن را مهندسي مي کنند. همان الهي قابل سؤال و جواب است در صنايع انسان هم م!!ورد س!!ؤال و ج!!واب ق!!رار مي گ!!يرد. آنچ!!ه س!!اختي از چ!!ه م!!واد و مص!!الحي س!!اختي و آن را ب!!ه چ!!ه کيفي!!تي و روي چ!!ه ق!!انون و قاع!!ده اي مهندسي نمودي تا به شکل مطلوب درآوردي و از اين خلقت چ!!ه ه!!دفي داش!!تي؟ آفرينن!!ده بايس!!تي پاس!!خ ق!!انع کنن!!ده اي ب!!رای سؤاالت باال تهي!!ه کن!!د. همين س!!ؤاالت در ص!!نايع الهي هم جري!!ان پيدا مي کند ک!!ه: پروردگ!!ارا انس!!ان را از چ!!ه چ!!يزي س!!اختي؟ در جواب، مواد اوليه اي که در خلقت انسان بک!!ار رفت!ه اس!ت ارائ!ه ميشود. س!!ؤال دوم، روي چ!!ه ق!!انون و قاع!!ده اي ب!!ه آن م!!واد و مصالح شکل دادي و انسان را مهندس!!ي نم!!ودي؟ ب!از الزم اس!ت جواب درستي بدهد که علم, آن را بپذيرد. و سؤال س!!وم، ب!!ه چ!ه منظوري جهان و انسان را ساختي؟ ه!!دف ت!!و چ!!ه ب!!وده؟ ب!!از هم جواب قانع کننده اي الزم است که اين خلقت را از لغ!!ويت خ!!ارج نموده و جواب حکيمانه اي که متناسب با خلقت عالم و آدم باشد داشته باشد. در اين جا بحث ابت!!دايي م!!ا در تهي!!ۀ] م!!واد و مص!!الح

ساخت عالم و آدم به اراده خداوند متعال است: سابقا گفته شد يکي از مسائلي که عل!!وم بش!!ري آن را قب!!ول نکرده و ممتنع مي داند ايج!!اد ب!!دون س!!ابقه، در ج!!ايي اس!!ت ک!!ه چيزي وجود ندارد. خداون!!د چگون!!ه در ج!!ايي ک!!ه هيچ نيس!!ت و در فضايي که خأل مطلق است و مواد و نور و نيرو وجود ندارد چيزي مي سازد؟! خداوند که م!!اده اي را ايج!!اد ک!!رده اس!!ت چگون!!ه اين کار را انجام داده است؟ اگر کسي از خدا بپرسد اين جس!!مي ک!!ه ساخته اي مصالح اوليه اش را از کجا آورده اي الزم است ج!!واب دهد که اول مواد و مصالح ساخت ع!!الم و آدم را چگون!!ه س!!اخته،

که بعد از آن مصالح عالم و آدم را ساخته است. بحث ما در تعريف اين جمله از خطب!!ه ب!!ود ک!!ه م!!وال )ع( فرم!!ود:

. يع!!ني خداون!!د خالي!!ق را"ابت!!دع الخل!!ق علي غ!!ير مث!!ال امتثله" بيسابقه و بدون نقشه قبلي آفريده است. پس خدا ماده و ن!!ور را بدون سابقه آفريده است. آيات و روايات همه جا نش!ان مي ده!د که در ابتداي خلقت عالم و آدم بجز خ!!دا کس!!ي و چ!!يزي نب!!وده و

123

Page 124: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

خداون!!د ب!!دون س!!ابقه م!!واد اولي!!ه س!!اخت ع!!الم و آدم را س!!اخته است. در اينجا فالسفه و طبيعيون مخصوصا در زمان ائمه )ع(، و يا فالسفه يونان در ابتداي تاريخ متح!!ير بودن!!د ک!!ه خ!!دا چگون!!ه از هيچ، چيزي مي سازد! در خأل مطلق چگونه ماده ای ب!!ه وج!!ود مي

آورد يا نور و روشنايي مي سازد. "ب!!ديع"خدا را به مناسبت همين که آنچه س!!اخته بي س!!ابقه ب!!وده

ناميده اند. يعني ايجاد کننده بدون سابقه. در اينجا ابتدا ح!!ديثي از امام باقر )ع( که در کتاب بحار نقل شده است مي آوريم. ايشان فرمودند: سه عمل از نظر دانايي و توانايي خ!!اص خداون!!د متع!!ال است: اول, ايجاد شیئ بدون س!!ابقه. دوم، ب!!ردن اش!!ياء ب!!ه ع!!دم محض. سوم، تغيير ذوات موج!!ودات ي!!ا جع!!ل م!!اهيت. درعب!!ارات

لن يخ!!رج االش!!ياء من الع!!دم اال الل!!ه و لن"ع!!ربي مي فرماين!!د: .1"يخرجه الي العدم اال الله و لن يجعل االشياء شيئا اال الله

ايجاد بدون سابقه: همانطور که ما انسان ها در فکر خود مي ت!!وانيم چ!يزي را تص!!ور کنيم، يعني صورتي در فکر خودمان ايجاد کنيم، خداون!!د تع!!الی در صفحۀ] عالم هر چه بخواهد ايجاد مي کند؛ ماده و نور و روشنايي، و يا اگر بخواهد نابود مي کند. پس ايجاد بدون س!!ابقه و ب!!ردن ب!!ه عدم محض و ايجاد ذوات، يعني خاصيت دادن به مادۀ] بي خاصيت فقط مختص علم خداوند است، و اين خاصيت ه!!ا از ح!!رکت پي!!دا مي شود. يعني به ذرات ساکن نيروي حرکت مي دهد، يا به ذرات فاقد مج!!ذوبيت ن!!يروي جاذب!ه مي ده!!د، ي!ا ب!!ه م!ادۀ] فاق!!د حي!!ات نيروي حيات مي دهد و يا مي گيرد. مثال تن م!!رده اي ي!!ا خوابي!!ده اي بيخاصيت است. از نظر سازمان بدني سالم است ولي حي!!ات و حرکت ندارد. خدا اين حيات و حرکت را در بدن وارد مي کند يا

از آن خارج مي سازد. ورود حيات به ب!!دن غ!!ير از ورود آب و غ!!ذا اس!!ت. آب و غ!!ذا ه!!ر کدام ج!!اي معي!!ني دارد و هيچ م!!اده اي در ذات م!!ادۀ] ديگ!!ر ق!!رار نميگیرد بلکه در کنار آن قرار ميگيرد، وليکن نيروي حيات در ذات ماده وارد مي شود و به مادۀ] ساکن, حرکت مي دهد و ي!!ا ن!!يروي حرکت را از متحرک مي گيرد. هنوز عل!!وم تج!!ربي و ط!!بيعي و ي!!ا

!!ون الش!!یئ ال 1 بحار االنوار، الجامعه لدرر اخبار االئمه) به همین مض!!مون (: ال یک من شیئ اال الله و ال ینقل الشیئ من جوهریت!!ه الی ج!!وهر اخ!!ر اال الل!!ه و ال ینق!!ل

الشیئ من الوجود الی العدم اال الله.

124

Page 125: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

دانش!!مندان ط!!بيعت ش!!ناس نتوانس!!ته ان!!د م!!اهيت روح حي!!ات را بشناسند و نتوانسته اند بدانند روح حيات و نيروي حرکت از نظ!!ر جنس!!يت چيس!!ت؟ چگون!!ه ورود و خ!!روج دارد؟ در کج!!اي ب!!دن ي!!ا اجسام ديگر جاي ميگيرد؟ علمي است ک!!ه اختص!!اص ب!!ه خداون!!د متعال دارد و اگرانسان ها بخواهند حقيقت روح حيات و حرکت را بشناسند الزم است مکتب و استاد خود را عوض کنن!!د. مکتب اين درس ها مکتب خداوند متعال است و اس!!تادش هم خ!!ود اوس!!ت. يک عمل اختصاصي، که فقط از دست خدا س!!اخته اس!!ت ک!!ه اين را به انس!!ان بده!!د ي!ا نده!د. ب!ه همين دلي!ل ت!ا ام!روز فالس!!فه و علم!!اي ط!!بيعي و تج!!ربي نتوانس!!ته ان!!د از طري!!ق تفک!!ر و تعق!!ل موجوديت روح و فرشتگان را و باالتر از همه، موج!!وديت خداون!!د متعال را بدانند و بشناسند. به همان ميزان که انسان ه!!اي عص!!ر حجر منکر روح و فرشته بوده و فقط آنچه را ديده اند قبول کرده اند، طبيعيون و متفکرين عصر اتم هم مانند آنها آنچه را با حواس پنجگانه خود کشف مي کنند قبول دارند، و نظر به این ک!!ه ن!!يروي روح و فرشته و مجردات ديگر و همچنين آينده ها و زندگي آخرت براي آنها قابل رؤيت نيست، قاب!!ل قب!!ول هم نيس!!ت. پس تم!!امي علم!!ا و دانش!!منداني ک!!ه از طري!!ق تفک!!ر و تص!!ور و ي!!ا از طري!!ق طبيعت و تجربه خواسته اند جهان را بشناسند و در تعري!!ف ع!!الم و آدم اظهار نظر کنند، تمامي اين ها فقط يک حقيقت را ديده اند و لمس نم!!وده ان!!د؛ يع!!ني م!!اده و مش!!تقات آن را قب!!ول دارن!!د و ماس!!واي آن را ی!ا منکرن!!د و ي!ا معتقدن!د ک!ه نمي توانن!!د بدانن!!د و بفهمند. لذا آشنايي به ماوراء طبيعت و ي!!ا ورود ب!!ه آن ب!!ا فک!!ر ي!!ا تجربه به وس!!يله انس!!ان ممکن نيس!!ت. خداون!!د متع!!ال در ب!!رخي آيات دست رد ب!ه س!!ينه کس!اني زده ک!ه خواس!ته ان!د ب!ا تفک!ر و تجرب!!ه ب!!دون اس!!تمداد واس!!تعانت از خداون!!د متع!!ال ب!!ه م!!اوراء

يسئلونک عن الروح، قل الروح"طبيعت بروند. يک جا مي فرمايد: .يعني از ت!!و س!!ؤال مي کنن!!د ک!!ه روح چ!!ه حقيق!!تي1"من امر ربي

است، بگو روح از عالم امر و به امر خداوند متع!!ال اس!!ت؛ يع!!ني بدون ارتباط با خ!!دا و مع!!رفت ب!!ه او، شناس!!ايي روح و فرش!!ته و

و م!!ا اوتيتم"مجردات ديگرممکن نيست. در آخر آيه مي فرماي!!د: "من العلم اال قليال

85 اسراء، 1

125

Page 126: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

پس بر اساس آيه شريفه قرآن و ح!!ديثي ک!!ه دراين رابط!!ه از امام باقر )ع( وارد شده است اين سه علم اختص!!اص ب!!ه خداون!!د متعال دارد و اگر هم کسي بخواهد ياد بگيرد يادگيري آن ب!!ه اراده خدا ممکن است زيرا حقيقتا برخي علمها اختص!!اص ب!!ه خ!!دا دارد که بر پايۀ] جنسيت او يک چنين علم و قدرتي امکان وقوع پيدا مي کند. مثال هيچ دانا و توانايي قدرت ندارد که در يک آن زماني دو يا ده واحد کار انجام دهد. هر کسي که صاحب اراده و قدرت اس!!ت در يک آن زماني يا دقيقه و ساعت زماني يک واح!د ک!ار مي توان!د انجام دهد. اگرتعداد واحدها زياد ش!!ود از ق!!درت او خ!!ارج اس!!ت. بعالوه اراده انسان ه!!ا در ارتب!!اط ب!!ا کاره!!ا تجزي!!ه و تض!!عيف مي ش!!ود. اگ!!ر ارادۀ] ي!!ک ک!!ار و دو ک!!ار در ي!!ک آن در اختي!!ار انس!!ان قرارگيرد، ارادۀ] او يک دوم تنزل پيدا مي کند. اگ!!ر واح!!دهاي ک!!ار بيش!!تر باش!!د تجزي!!ه و تض!!عيف اراده زي!!ادتر اس!!ت. ولي خداون!!د متعال اينطور نيست. خداون!!د بي نه!!ايت ي!!ا نزدي!!ک ب!!ه بي نه!!ايت کارهاي ضد و نقيض را در يک آن انج!ام مي ده!د و هرگ!ز اراده و قدرت او در ارتباط با کارهاي مختلف تضعيف و تقويت نمي شود.

يع!!ني هم!!ۀ] 1"کل یوم ه!!و فی ش!!أن"چنانچه در قرآن مي فرمايد: اهل عالم از او درخواست می کنند و اش!!تغال ب!!ه کس!!ی و ک!!اري خدا را از کار ديگر باز نميدارد. اين صفت مربوط به جنسيت ذات خداوند متعال است. کساني که آن جنسيت را ندارند چنان صفتي هم نميتوانند داشته باشند. ازجمله کارهاي مخص!!وص خ!!دا ک!!ه آن هم مربوط به جنسيت ذاتي اوست همان سه مسئله است ک!!ه از

نقل شده است که فرمودن!!د14امام باقر )ع( در کتاب بحار جلد جز خدا کسي نمي تواند چيزي را از کتم عدم به وجود آورد، يعني بدون سابقه چيزي را خلق کند و جز خدا کسي نمي توان!!د چ!!يزي را به عدم مطلق برگرداند، يع!!ني چن!!ان ن!!ابود کن!!د ک!!ه ذره اي از وجود او باقي نمان!!د، و ج!!ز خ!!دا کس!!ي نمي توان!!د ذوات اش!!ياء و اشخاص را تغيير دهد، مثال متحرک را ساکن گرداند، مرده را زنده کند يا زنده را بميراند؛ روح حيات و حرکت را در انس!!ان و حي!!وان و موجودات ديگر کم و زياد نمايد. يک چنين اعمالي، که انس!ان از نظر خاصيت ذاتي مي ميرد يا زن!!ده مي ش!!ود و ي!!ا ن!!ور و ن!!يرو و رنگ در ذات ماده متمرکز مي شود و ثابت مي ماند، اين تغييرات ذاتي، عمل خاص خداوند متعال است. نمايش دادن جنس!!يت روح

= یسئله من فی السماوات و االرض کل یوم هو فی شأن.29 الرحمن، 1

126

Page 127: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

و فرشته و ن!!ور و ن!!يرو هم ب!!ا خداون!!د متع!!ال اس!!ت. اين مس!!ائل مربوط به وضع ذاتي خداوند است؛ به همان دليل که مخلوق نمي تواند جنسيت خ!!القي پي!!دا کن!!د ي!!ک چ!!نين کاره!!ايي هم از دس!!ت

پس اين س!ه مس!ئله از مختص!!ات علم و مخل!وق س!اخته نيس!ت. قدرت خداوند متعال است و به اين دلي!!ل خ!!دا ش!!ناخته ش!!ده ک!!ه نسبت به خلق امتيازات وجودي دارد. صفات مخصوص!!ي دارد ک!!ه خلق خدا در آن صفات نمي توانند اشتراک ب!!ا خ!!دا پي!!دا کنن!!د. ن!!ه براي خدا ممکن است وضعيت وج!!ودي خ!!ود را در وج!!ود مخل!!وق خود قرار دهد و بندگان خود را چنان بسازد که اشتراک جنس!!ي و وجودي با خدا پيدا کنند، زي!!را انقالب ذوات و تب!!ديل ذاتي ب!!ه ذات ديگ!!ر مح!!ال اس!!ت، و ن!!ه هم ب!!راي خل!!ق خ!!دا ممکن اس!!ت ک!!ه وضعيت ذاتي مخلوقي خود را تبديل به وض!!عيت ذاتي خ!!الق خ!!ود

کنند. يکي از محاالت که علم آن را نمي پذيرد تب!!ديل ذوات ب!!ه يک!!ديگر است. مثل اين که جسم انسان تبديل ب!!ه روح ش!!ود و روح تب!!ديل به جسم شود. روح به دليل تجرد و عدم تناهي، روح شناخته شده و مبدأ پيدايش کيفيت ها ميباشد؛ چطور ممکن است تجرد خود را رها کرده تجسم پيدا کند؟ جسم هم به دليل ماديت و جسمانيت و محدوديت، جسم شناخته شده و مبدأ پيدايش کميت ها مي باشد؛ چطور ممکن است جس!!مانيت خ!!ود را ره!!ا کن!!د و ب!!ه روح تب!!ديل شود؟ اگر جسمانيت خود را رها کند ديگر جسم نيست ک!!ه تب!!ديل به چ!!يزي ش!!ود، و ي!!ا اگ!!ر روح تج!!رد خ!!ود را ره!ا کن!!د ديگ!!ر روح نيست که مب!!دأ کيفيت ه!!ا باش!!د. همينط!!ور ذات مق!!دس خداون!!د

ممتنع اس!!ت؛ يع!!ني ايج!!اد"شريک البارئ"متعال. حکما مي گويند خدايي مثل و مانند خدا ممتنع است، نشدن دارد. خدا يک وج!!ودي است نامتناهي و فوق زمان ومک!!ان. چط!!ور ممکن اس!!ت خ!!دايي در وضعيت وجودي خود بسازد؟! در تعريف اسماء خ!!دا ک!ه داللت بر علم و هنر خدا مي کند فرموده اند يکي از اسماء خ!!دا اس!!مي است که ب!!ه خ!!ود اختص!!اص داده و قاب!!ل ت!!نزل در وج!!ود بن!!دگان

. يع!!ني علم و ه!!نري اس!!ت ک!!ه"اس!!مg اس!!تأثر لنفسه"نيس!!ت. مخصوص ذات خداست. پس خصايص ذاتي قابل تنزل نيست.

علي "مطلب ديگري که در اين جمله نهفته است که مي فرماي!!د: ، ايجاد هندس!!ه ه!!ا و کيفيت ه!!ا و ص!!ورت ه!!ايي"غير مثال امتثلها

است ک!!ه در خالي!!ق پي!!دا مي ش!!ود، ب!!دون اين ک!!ه نقش!!ۀ] قبلي و دراين رابطه حکم!!ا گفت!!ه ان!!د ص!!ورت و سابقۀ] قبلي داشته باشد.

127

Page 128: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

نقشۀ] تمام خاليق و موجودات که ب!!ا چ!!ه کميت و کيفي!!تي س!!اخته مي شود در علم خداوند متعال است و خداوند آنچه را مي س!!ازد برابر همان صورت هاي علمي خ!ود مي س!ازد. اين مس!أله را ب!!ه صورتي مطرح مي کنند ک!!ه آن ص!!ورت ه!!اي علمي زائ!!د ب!!ر علم خداوند متعال است. مانند ص!!ورت ه!!ايي اس!!ت ک!!ه در ن!!وار و ي!!ا فيلم ضبط مي شود، ک!ه غ!ير از اص!ل ن!وار و فيلم اس!ت. از اين

اس!!ت، مث!!ال ب!!ه"مث!!ال" مي کنند که جمع "مثل"صورتها تعبير به معناي صورت. در جواب مي گ!!وييم اين ص!!ورت ه!!اي علمي اگ!!ر زائد بر علم خدا باشد، مانند صورت هاي فيلم و ن!!وار، الزم!!ه اش اين است که در ذات خدا چيزي باشد که غير از ذات خدا باش!!د و خارج از ذات خدا باشد. و اين مسأله ايج!!اب مي کن!!د ک!!ه در ذات خدا تغيير و تصرف پيدا شود. ميگوييم اين صورت ها از کجا آم!!ده ک!!ه در ذات خ!!دا نقش ش!!ده اس!!ت، آنچن!!ان ک!!ه مي پرس!!يم اين صورت ها از کجا آمده که در فيلم و نوار ضبط شده است؟ الزمۀ] این عقیده، نياز ذاتي خداوند متعال به اين صورت ها و نقش!!ه ه!!ا

و اين نياز ذاتي خالف برهان توحيد است. توحي!!د يع!!ني مي باشد، يک واحد احدي الذات که درعين وحدانيت، همه چيز است. چ!!يزي از خارج در آن ذات وارد نمي شود و چيزي از آن ذات خ!!ارج نمي گردد. پس اين صورت ها از کجا وارد بر علم خدا ش!!ده، و اگ!!ر از جايي وارد شده ذات خدا به معناي جوهر و اين صورت ها ع!!ارض بر ذات خدا شناخته مي شوند. نتيج!!ۀ] چ!!نین بح!!ثی اين اس!!ت ک!!ه ذات خدا در معرض عروض صورت ها قرار مي گ!!يرد و اين خ!!ود، تصرف در ذاتي اس!!ت ک!ه قاب!!ل تص!!رف نيس!!ت. او در هم!!ه چ!يز

تصرف مي کند. و اگر اين صورت ها و نقش!!ه ه!!ا عين ذات و عين علم اس!!ت اين عينيت هم دو جور است: عينيت به معناي الزمۀ] علم، مانند جس!!م و ابعاد ثالثه. و عينيت به معناي عارض بر علم، مانند نيروي حيات و حرکت در طبيعت. اگر عينيت به معناي اول است که مخالف با وحدت ذاتي و غناي ذاتي خدا نيست چ!!ون ه!!ر چ!!يزي عين ل!!وازم

وج!!ود و ل!!وازم وج!!ود دو چ!!يز نيس!!تند ک!!ه.وجودي خود مي باشد قابل تفکيک از يکديگر باشند بلکه ه!!ر دو ي!!ک حقيقت ان!!د. و اگ!!ر اين لوازم به معناي دوم است که عارض ب!!ر وج!!ود مي گ!!ردد ب!!از همان بحث هاي گذشته تکرار مي شود که خداوند در ذات خود دو چيز بنام عارض و مع!!روض باش!!د, البت!!ه معلوم!!ات از ل!!وازم علم

128

Page 129: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

است. همانطور که الزمه م!!اده مح!!دوديت اس!!ت، الزم!!ه علم هم معلومات است. علم بدون معلومات قابل تصور نيست زي!!را علم بدون معلومات جهل است. و اين معلومات هم بر دو قسم است: معلومات خارجي مانن!!د علمي ک!!ه ب!!ه موج!!ودات ع!!الم داري!!د؛ در اينجا ش!!ما ع!!الم هس!!تيد و علم، ن!!يروي علم اس!!ت معلوم!!ات هم

موجودات خارجي هستند. قسم دوم، معلوماتي که الزمه علم اس!!ت. الزم!!ۀ] علم آگ!!اهي ب!!ه صورت معلومات است. الزم نيست شیئی در خارج باشد ک!!ه علم آن را بدان!د. علم ن!يرويي اس!ت ک!ه اش!ياء و اش!خاص را پيش از ظهور در خارج مي داند واال علم به حساب نميآید؛ مانن!!د مهن!!دس ک!!ه نقش!!ه ص!!نعت خ!!ود را پيش از س!!اخت و س!!از ميدان!!د. علم خداون!!د متع!!ال هم چ!!نين اس!!ت. معلوم!!ات از ل!!وازم علم اس!!ت. خداوند پيش از آن که چيزي خلق کند ب!!ه علم ذاتي خ!!ود آش!!نايي کامل به کميت و کيفيت آن دارد و ب!!ر پاي!!ه علم کام!!ل خ!!ود آن را ظاهر مي کند. پس اين صورت ها الزمه علم است نه اين که زائد ب!!ر علم باش!!د. اگ!!ر ص!!ورت ه!!ا زائ!!د ب!!ر علم باش!!د اين جمل!!ه از فرمايشات موال )ع( که ميفرمايد خ!دا ب!!دون نقش!!ۀ] قبلي و ب!!دون نقشۀ] موجود، عالم و آدم را آفريده معنا ندارد. ديگر این ک!!ه اگ!!ر نقشه خلقت ع!!الم و آدم پيش از خلقت موج!!ود باش!!د و زائ!!د ب!!ر علم خدا باشد اين سؤال به وجود مي آيد که چه کس!!ي آن نقش!!ه ها را تهيه نموده و بر اساس آن عالم و آدم را خلق نموده اس!!ت. اگر کسي آن نقشه ها را تهيه ک!!رده باش!!د و ب!!ه دس!!ت خ!!دا داده باشد الزمه اش اين است که آن نقشه کش مقدم بر خداي عالم، و دان!!اتر از او باش!!د، ب!!ا اين ک!!ه علم کام!!ل الهي او را از داش!!تن نقشه ها يا احتياج به نقشهها بي ني!!از مي کن!!د. علم کام!!ل هم!!ان علمي اس!!ت ک!!ه از طري!!ق تم!!رين و تجرب!!ه ظ!!اهر نش!!ده بلک!!ه خودبخود همراه علم بوده اس!!ت. علم خ!!دا مانن!!د علم انس!!ان ه!!ا نيست که از طريق تمرين و تجربه ظاهر گردد؛ اول نقشه صنعت را در کاغذي و يا لوحي پياده کند و بعد براساس آن نقشه عالم و آدم را خلق کند بلکه علم کامل علمي اس!!ت ک!!ه ب!!ه خ!!ودي خ!!ود جامع تمامي معلومات علمي اس!!ت ک!!ه از ل!!وازم علم مي باش!!د. لذا کساني ک!!ه مي گوين!!د خلقت جم!!ادات و نبات!!ات و حيوان!!ات و انسان ها هم به تمرين و تجرب!!ه پي!!دا ش!!ده و در آين!!ده ه!!ا به!!تر و عالي تر شده است کامال در اشتباهند. انسان اول از نظر زيب!!ايي و توانايي مانند انسان آخر و انسان آخر مانن!!د انس!!ان اول اس!!ت.

129

Page 130: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

نباتات و حيوان!!ات هم ب!!ه همين ش!!کل. گ!!او و گوس!!فند ميليارده!!ا سال قبل از اين مانند همين حاال بوده اند، ن!!ه ب!!ه کيفي!!تي ک!!ه مي گويند طبيعت و يا اراده خدا در مسير ساخت و سازندگي در آينده ها به اش!!تباهات گذش!!ته خ!!ود واق!!ف ش!!ده اس!!ت و آن را اص!!الح نموده و از مسير تجربه و تمرين حيوانات و انس!!ان ه!!اي آين!!ده را

بهتر و عالي تر از گذشته ساخته است. آنه!!ا علم خ!!دا را) اگ!!ر هم اعتق!!اد ب!!ه خ!!دا دارن!!د (ب!!ا علم انس!!ان مقايسه مي کنند و بر اساس قياس با علم انسان که ب!!ا تم!!رين و تجربه بهتر و بهتر مي شود و باال مي رود، خيال کردهاند علم خدا هم در مسير تمرين و تجربه به!!تر و ب!!االتر رفت!!ه اس!!ت. پس اگ!!ر علم خدا در ابتداي خلقت ناقص باشد قدرت خدا هم ناقص است، در نتيجه مخلوق خدا ناقص خلق ميشود با اين که صنايع طبيعت و مخلوقات خدا تماما کامل و متين هستند. ساخت يک سلول نب!!اتي ي!!ا حي!!واني و ي!!ا ي!!ک حش!!ره مانن!!د پش!!ه و مگس همانق!!در علم و قدرت الزم دارد که ساخت يک انسان کامل يا يک برگ گياه و گل و ميوه علم کامل الزم دارد. شايد برخي خيال کرده اند که خلقت انسان بيشتر از خلقت حيوان علم و دان!!ايي الزم دارد و ي!!ا خلقت حيوان!!ات بيش!!تر از جم!!ادات و نبات!!ات علم الزم دارد ي!!ا ص!!نايع حيواني پيشرفته تر از صنايع نباتي است. اين اشتباه است. ش!!ايد خلقت يک حشره از انسان عجيب تر و يا مس!!اوي آن باش!!د. پس نتيج!!ه بحث اين ک!ه خلقت ع!الم و آدم از اص!!ول اولي!!ه گرفت!!ه ت!!ا

نقشه ها و صورت ها, بدون سابقه بوده است.

130

Page 131: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش نهم

»و ارانا من ملکوت قدرته«... تا جملۀ-: »و داللته علیالمبدع قائمه«

فراز ديگر از اين خطبه ش!!ريفه جمالتي اس!!ت ک!!ه در تعري!!ف خداون!!د"دالئل حکمت و ق!!درت خ!!دا بي!!ان مي دارد. مي فرماي!!د:

ملکوت قدرت خود را به ما نشان مي دهد و عجايب حکمت خ!!ود را به ص!!ورت بيان!!ات روش!!ن در اختي!!ار م!!ا مي گ!!ذارد. از طري!!ق احتياجاتي که مخلوقات به خداون!!د متع!!ال دارن!!د دالئلي ب!!ه وج!!ود مي آورد که بش!!ريت چ!!اره ن!!دارد ج!!ز اين ک!!ه آن دالئ!!ل را ب!!راي

"وجوب معرفت خدا اقامه کند هرچيزي ک!!ه خداون!!د در ع!!الم آفري!!ده"و در انتها مي فرمايد:

گر چه س!!اکت اس!ت و س!!ر و ص!دايي ن!دارد وليکن از نظ!ر بي!!ان دليل و اتم!!ام حجت ب!!ر عظمت خ!!دا، ي!!ک ن!!اطق گوي!!ا اس!!ت ک!!ه

. "انسان ها را متوجه قدرت خدا ميکند در اين چند سطر حضرت مي فرمايد اين کتاب تکويني خدا يع!!ني عجايب خلقت و کيفيت مخلوقاتي که آفريده است برهاني روشن و قاطع است ب!!ر عظمت خ!!دا و علم و ق!!درت خ!!دا و س!!لطنت و حکمت خ!!دا ک!!ه نامتن!!اهي اس!!ت. حقيقت اين اس!!ت ک!!ه داللت مصنوع بر صانع روشن ترين داللتها مي باشد. ي!!ک بره!!اني اس!!ت قاطع که به هيچ وجه قابل تفکيک نيست و خدش!!ه پ!!ذير نميباش!!د. اگر تمام دانشمندان عالم با سفسطه بازي ها و انکار واقعيت ه!!ا کتاب هاي قطوري بنويسند که در آن ثابت کنند خدايي نيست و يا اگر هست علم و قدرتي ندارد ب!!از ب!!ا کوچک!!ترين تأم!!ل در کيفيت صنايع و مخلوقات خدا تمام آن سر و صدا ها باطل مي ش!!ود. ب!!ه محض اين که حادثه اي پيدا مي شود يا خل!!ق ت!!ازه اي بوج!ود مي آيد عظمت و ق!درت خ!دا را اثب!!ات مي کن!!د و تم!!ام آن اباطي!ل و سفس!!طه ه!!ا را کن!!ار مي زن!!د. داللت مص!!نوع ب!!ر ص!!انع قه!!ري و طبيعي است. به جعل خدا يا مردم پيدا نشده تا ب!!ه جع!!ل خ!!دا ي!!ا

مردم از بين برود. است؛ ب!!ه وس!!يله"جعل"داللت ها بر دو قسم اند: قسمتي از آنها

انسان يا خداي انسان ب!!ه وج!!ود آم!!ده و قاب!!ل رف!!ع اس!!ت؛ مانن!!د داللت خطوط مختلف بر معناي آنها. هر دانشمندي يا هر مملکتي خط!!وطي را ب!!ه وج!!ود آورده ت!!ا اين خط!!وط داللت ب!!ر معن!!اي

داللتمخصوصي کند. نظر به اين که داللت خطوط ب!!ر معن!!ا ي!!ک

131

Page 132: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

به اراده انسان است قابل تغيير مي باش!!د. ه!!ر دانش!!منديجعلي خط و کتابت خود را به شکل مخصوصي مي س!!ازد و بس!!ياري از اين خطوط که در تاريخ به وجود آمده نسخ شده و تغي!!ير يافت!!ه و خطوط ديگري جاي آن را گرفته است. اين داللت، به ارادۀ] مردم به وجود مي آيد و به ارادۀ] آنها قابل رفع است. خطوط ک!!وفي در ي!!ک زم!!ان معين ب!!ر مع!!اني معين داللت داش!!ته و آن خط!!وط در آينده نسخ شده و خط!!وط ديگ!!ري ج!!اي آن را گرفت!!ه اس!!ت. اين داللت ها را داللت مصنوعي مينامند که قابل نصب و رف!!ع اس!!ت,

و ط!!بيعي اس!!ت ک!!ه ن!!ه قاب!!لداللت هاي قه!!ريدر برابر اين ها، نصب است، خودبخود منصوب مي شود و نه قابل رفع است؛ ک!!ه

مي باشد. هر نوع آثاري در عالم ب!!ه وج!!ود ميداللت اثر بر مؤثر آيد گر چه آثاري مانن!!د رد پ!!اي انس!ان و ي!!ا مه!ر و انگش!ت او ب!!ر کاغذ باشد داللتي است قاطع و روشن براين ک!!ه کس!!ي ازاين ج!!ا عبور کرده يا کاغذ را امضاء نموده است. داللت مصنوع ب!!ر ص!!انع از اين نوع است. شايد اگر خدا خود را به نمايش ميگذاش!!ت علم قطعي م!!ردم ب!!ه وج!!ود او ض!!عيف ت!!ر ب!!ود از اين ک!!ه آث!!ار علم و قدرت خود را به نمايش گذاشته است. دراين جمالت حضرت مي

همانطورک!!ه ب!!ا ايج!!اد خالي!!ق علم و ق!!درت خ!!ود را ب!!ه"فرماي!!د: نم!!ايش گذاش!!ته ب!!ا کيفيت خلقت و ص!!نعت، ع!!الم ملک!!وت را و

. الزم اس!!!ت1"حکمت احک!!!ام را هم ب!!!ه نم!!!ايش گذاش!!!ته است مختصري دراطراف ملکوت خدا و حکمت احکام و کيفيت ص!!نعت

بحث کنيم تا حقيقت اين جمالت زيبا روشن گردد. ملکوت و ملک و ملک و ملک و مملکت، همه از يک م!!اده مش!!تق

ب!!ه همين مناس!!بت"مالئکه"اس!!ت. نامگ!!ذاري فرش!!تگان هم ب!!ه است که آنها مالک آفرينندگي و آفرينش عالم و آدم هستند. بطور

اين حقيقت کش!!ف ميش!!ود"ملک و مملکت و مالک"کلي از مادۀ] ک!!ه مالک م!!الکيت ي!!ا ملکيت، پي!!دايش ارزش اش!!ياء و اش!!خاص است. هر شیئ و هر شخصي ک!!ه داراي ارزش باش!!د ب!!ر اس!!اس همان ارزش ملکيت پي!!دا مي کن!!د و اگ!!ر ش!!یئ ي!!ا شخص!!ي فاق!!د ارزش ديني و عقاليي باشد ملکيت پي!!دا نمي کن!!د و چ!!ون ملکيت پيدا نمي کند ملک هم براي او قابل ظهورنيس!!ت. مل!!ک و مملکت

و ارانا من ملکوت قدرته و عجائب ما نطقت به آثار حکمته و اعتراف الحاجة من 1الخلق ان یقیمها بمساک قوته ما دلنا باضطرار قیام الحجة له علی معرفته...

132

Page 133: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

و ملک و مالک همه بر پاي!!ه ح!!اکميت انس!!ان ب!!ر کس!!ي ي!!ا چ!!يزياست که ارزش يافته است.

در اينجا الزم است بدانيم که مالک پي!!دايش ارزش ب!!راي اش!!ياء و اشخاص چيست؟ با چه عوامل و سرمايه هايي اش!!ياء و اش!!خاص ارزش پيدا مي کنند که بر اساس آن ارزش، خداي انسان ها و ي!!ا انسان ها مالکيت پيدا مي کنند و ب!!ر پاي!!ه همين م!!الکيت, مل!!ک و

مملکت و پادشاهي به وجود مي آيد. بحث ما در اينج!!ا ب!!ه دو قس!!مت تقس!!يم مي ش!!ود: اول، ملک!!وت ص!!نعت و آفرينن!!دگي. دوم، مالک ارزش و قيمتگ!!ذاری در آنچ!!ه

آفريده شده است. که به معناي مالک و ارزش هر حقيقتي و چيزي ميباشد"ملکوت"

عبارت است از اصل نور و نيرو که خداوند ب!!ا اين ن!!ور و ن!!يرو ب!!ه ماده حيات و ح!!رکت ميده!!د. زي!!را م!!اده ب!!ه خ!!ودي خ!!ود از حيث ماديت ارزش و قيمتي ندارد. مبدأ کميتها و جسمانيت ها مي شود اما اگر خداون!!د از ن!!ور و ن!!يرو ب!!ه آن کيفيت نده!!د از نظ!!ر کميت قيمتي پيدا نمي کند. ماده از ابتداي خلقت ت!!ا انته!ا ي!!ک جس!!م بي جان بيشتر نيست. جسم بي جان و يا ام!!وات و مرداره!!ا ارزش و خاصيتي ندارند که براي بش!!ريت قاب!!ل اس!!تفاده باش!!ند. م!!اده در ذات و حقيقت خود از نظر رنگ سياه، و از نظر حرکت س!!اکن، و از نظر حيات ميت، و از نظر ن!!ور ظلمت اس!!ت. جس!!مي ک!!ه اين گونه فاق!!د هم!!ه کيفيت ه!!ا باش!!د قيم!!تي ن!!دارد و قاب!!ل اس!!تفاده نيس!!ت. خداون!!د از اص!!ل ديگ!!ري بن!!ام ن!!ور ب!!ه م!!اده کيفيت ه!!اي مختلفي مي دهد و ب!ر اس!اس همين کيفيت ه!ا خاص!يت پي!دا مي

اص!!ل"ملک!!وت"کند و برابر اين خاص!!يت ارزش پي!!دا ميکن!!د. پس نور و نيرو واصل روح و روشنايي است که مبدأ پي!!دايش حي!!ات و حرکت و ارزش ها مي شود. اين اصل ک!!ه از مج!!ردات اس!!ت ب!!ه تنهايي در اختيار بشر نيست بلکه به وسيله ماده ب!!راي انس!!ان ه!!ا قابل تصرف است تا بتوانند از آن استفاده کنند. يک چ!!نين اص!!لي را که مالک ارزش است ملکوت مي نامند. به محض اين که ماده ب!!ه اين اص!!ل ارتب!!اط پي!!دا ميکن!!د و خداون!!د از اين اص!!ل در م!!اده نيروي جاذب و مجذوب مي دهد، ارزش پي!!دا ميکن!!د و ب!!ر اس!!اس اين ارزش، ملک است و قابل تصرف. ماده اگ!ر از ملک!!وت ع!الم

بهره باشد قابل تملک نيست وانسان با داشتن آنها مالکيت پي!!دابي نميکن!!د. و اين اش!!ياء و اش!!خاص اگ!!ر از ذوي العق!!ول باش!!ند ک!!ه

133

Page 134: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

خداوند به آنها نور علم و عقل داده باشد، از اجتماع آنها و تس!!لطبر آنها مملکت و پادشاهي به وجود ميآید.

به کسي مي گويند که بر ذوي العقول حاکم شود و برتر و"ملک" باالتر از آنها باشد و اگرآن اشياء ذوي العقول نباشند مبدأ پيدايش ملک و مالکيت مي شوند و انسان با داشتن آنها و استفاده از آنها

ش!!ناخته مي ش!!ود. اين هم!!ه جن!!گ بين انس!!ان ه!!ا ب!!راي"مالک" تصرف امالک براي اين است ک!!ه وس!!عت م!!الکيت آنه!!ا گس!!ترش پيدا کند. پس ملکوت آن حقيقتي است ک!!ه وق!!تي ب!!ه م!!واد تعل!!ق

پيدا ميکند مواد، ارزش ملکيت پيدا ميکنند. : احکام هم در ص!ورتي ارزش پي!!دا مي کن!د ک!هو اما مالک احکام

روي مالک مصلحت و مفسده باش!!د. اگ!!ر حکم و دس!!توري ب!!راي انساني صادر کنند که فاقد مصلحت و مفسده باش!!د يع!!ني ب!!دون منفعت و مصلحت کاري را واجب کنند يا بدون ضرر دس!!تور ت!!رک عملي را صادر کنند، يک چنين احکام منهاي مفسده و مصلحت را خراف!!ات مي نامن!!د، ارزش اجتم!!اعي ن!!دارد. فرمان!!دۀ] ي!!ک چ!!نين احکامي حق حاکميت پيدا نمي کند و فرمانبر هم محک!!وميت پي!!دا نمي کند بلکه حاکم و محکوم ه!!ر دو گنهک!!ار و مقص!!رند ک!!ه چ!!را بدون مصلحت، ق!!انوني گذران!!ده ي!!ا حکمي ص!!ادر ک!!رده ان!!د و ي!!ا بدون مفسده دستور ترک عملي را دادهاند. در دين مقدس اسالم به رهبري چهارده معصوم )ع( تمامي احکام حالل و ح!!رام، واجب و مستحب و يا حرام و مکروه بر مدار مصلحت و مفسده اس!!ت. تمام دستورات چه واجب و چه مستحب بايستي مص!!لحت داش!!ته باشد؛ يعني براي جامعه و کسي که ب!!ه آن دس!!تور عم!!ل مي کن!!د مص!!لحت و منفعت داش!!ته باش!!د. ي!!ا اگ!!ر دس!!تور ت!!رک گن!!اهي را مي دهد در صورتي حکيمانه اس!!ت ک!!ه مفس!!ده داش!!ته باش!!د. ب!!ه همين منظور تم!!ام محرم!!ات و مکروه!!ات داراي مفس!!ده اس!!ت. مانن!!د این ک!!ه گوش!!ت حيوان!!ات ح!!رام گوش!!ت و درن!!دگان و ي!!ا حيوان!!ات خ!!بيث از اين جهت ح!!رمت پي!!دا مي کن!!د ک!!ه از نظ!!ر مزاجي يا رواني مضر به حال انسان است. پس گوشت حيوان!!ات حرام گوشت از اين جهت که براي انسان مضر است حرام است و اگر ضرر کمتري داشته باشد مکروه است. اين حرام و مک!!روه را به مواد مضری چون ترياک يا هروئين مثل زده و گفته اند چون این ها خيلي ضرر دارد و شخصيت و اعتبار انسان را ضايع ميکن!!د حرام است وليکن سيگار که ضرر کمتري دارد مکروه است. پس

134

Page 135: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

حالل و حرام چيزهايي است که نافع و مضر باش!!د. حالل و ح!!رام در چيزهايي که قابل استفاده است و يا چيزهايي که مضر به حال انسان است يک قسمت دستورات ديني را شکل مي دهد و حالل و حرامي که مربوط به اخالق و رفتار مردم اس!!ت قس!!مت ديگ!!ر

احکام را شکل مي دهد. حالل و حرام اخالقي را واجب و مستحب و يا حرام و مک!!روه مي نامند. مثال سالم دادن به بندگان خ!دا ي!!ا خ!دمت ب!ه آنه!ا و خ!وش رفتار بودن نسبت به آنها واجب است و متقابال توهين و خيانت به آنها، کوچک يا بزرگ حرام است. بطور کلي ه!!ر حکمي از احک!!ام الهي داراي مص!!لحت و مفس!!ده اس!!ت ک!!ه ب!!راي جلوگ!!يري از مفسده ها و ضررها حرمت پيدا ميکند و براي رسيدن ب!!ه مص!!الح و منافع حليت پيدا کرده و يا واجب شناخته مي شود. اگ!!ر حکمي از احکام الهي ي!!ا ح!!رامي از محرم!!ات فاق!!د مفس!!ده و مص!!لحت باشد از رسميت ساقط است. نه حاکمان حق دارند چن!!ان حکمي صادر کنند که فاقد مصلحت است و نه هم مردم اج!ازه دارن!د ب!!ه حکمي عمل کنند ک!!ه فاق!!د مص!!لحت و مفس!!ده باش!!د. پس مالکت، احکام و يا ملکوت احکام همان مصلحت ها در واجبات و محلال يا ضررها و مفسده ها در محرمات و مکروهات است. اين ه!!ر دو حالل و حرام يا واجب و مستحب باعث ارزش قوانين و مقررات) احکام (، و يا ضد ارزش، در صورتي که حرام يا مکروه باش!!د می

گردد. "ارانا من ملکوت قدرت!!ه..."در اين عبارت که موال )ع( ميفرمايد:

بيان همين ارزش ها در خلقت خاليق و يا جع!!ل احک!!ام اس!!ت ک!!ه خداوند خلقي را بدون مصلحت خل!!ق نمي کن!!د و ي!!ا حکمي ب!!دون

مصلحت صادر نمي نمايد. ب!!ر اين اس!!اس، تم!!ام مق!!درات الهي خ!!واه در ط!!بيعت ي!!ا ب!!ه وسيله طبيعت باشد مانند طوف!!ان ه!!ا و زلزل!!ه ه!!ا، ي!!ا ب!!ه وس!!يله انسان ها مانند جنگ و قتل و کش!!تارها ي!!ا ب!!ه دس!!ت خ!!ود انس!!ان باشد مانند حوادثي که انسان خودش براي خ!!ودش ب!!ه وج!!ود مي آورد همه روي مصلحت اس!!ت. دراينج!!ا ک!!ه رانن!!ده را خ!!واب مي گ!!يرد و ب!!ه ت!!ه دره س!!قوط مي کن!!د ي!!ا کش!!تي غ!!رق مي ش!!ود و هواپيما سقوط مي کند، همه اين ها گر چه از اختيار انسان خ!!ارج است و انسان محکوم نيست وليکن از اختيار خ!!دا خ!!ارج نيس!!ت. خداوند مي تواند حوادث به وجود آمده را مانع ش!!ود. پس انس!!ان هاي کشته شده در حوادث ميتوانند روز قيامت ب!!ه خ!!دا اع!!تراض

135

Page 136: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

کنند که گر چه از اختيار ما خارج ب!!ود، از اختي!!ار خ!!دا خ!!ارج نب!!ود. خدایا تو مي توانستي هواپيما را آرام روي زمين بگ!!ذاري ي!!ا م!!انع تصادف و یا زلزل!!ه ه!!ا و امث!!ال آنه!!ا باش!!ی. خداون!!د بايس!!تي ي!!ک جواب عاقالنه بدهد و ثابت کند اين حوادث به نف!!ع هم!!ان م!!ردمي بوده که کشته شده اند يا به نفع جامعه که در معرض اين حوادث بوده اند. اگر ثابت شود که اين حادثه براي مردم و کشته شدگان فاي!!ده اي نداش!!ته خداون!!د محک!!وميت پي!!دا مي کن!!د و ن!!زد علم و حکمت محکوم است. مانند کسي که از کن!!ار پ!!يرزن ي!!ا پ!!يرمردي عبور مي کند و مي بيند ک!ه آنه!ا در مع!!رض حادثهای هس!!تند، مي تواند آنها را حفظ کند و نمي کند. اين انسان در دادگاه محکوميت پيدا مي کند؛ نمي تواند بگويد ب!!ه من مرب!!وط نب!!ود ک!!ه بميرن!!د ي!!ا کشته شوند. من که مسئول آنها نبودم. به او مي گويند انسان ه!!ا مسئول يکديگر هستند؛ نبايد براي کسي حادثه به وج!!ود آورن!!د ي!!ا در صورت توانائی مانع ظهور حادثهها نشوند. اگر ولي انسان ها و کساني که بر انسان ه!!ا ح!!اکميت دارن!!د و دولت ه!!ا بتوانن!!د م!!انع ظهور حادثه اي شوند و نشوند محکوم اند که چرا بن!!دگان خ!!دا را به کشتن داده يا عامل گرسنگي و عقب مان!!دگي آنه!!ا ش!!ده ان!!د، مگ!!ر اين ک!!ه نتوانن!!د م!!انع ح!!وادث ش!!وند. ولي اين دو کلم!!ۀ]

دربارۀ] خ!!دا قاب!!ل قب!!ول نيس!!ت. خ!!دا نمي"نتوانستم يا ندانستم" تواند بگويد زلزله ها از اختيار من خ!!ارج ب!!ود ي!!ا ه!!ر حادث!!ه ديگ!!ر، خواه عامل آن حادثه انسان باشد يا طبيعت، يا ارادۀ] خدا. خ!!دا از هر نوع حادثه اي که از آن مشکل ت!!ر نباش!!د مي توان!!د جلوگ!!يري کند. پس آنجا که بين دو دولت جنگي واقع مي شود و هزاران نفر کشته مي شوند خدا نمي تواند بگويد از اختيار من خ!!ارج ب!!ود، ي!!ا اين جنگ من ربطي نداشت. الزم است ثابت کند ک!!ه اين ح!!وادث به نفع بشريت بوده و مايه رشد و تکامل آنها، و عامل وصول آنها به زندگي بهشتي شده است. در اين صورت حادثه ديده ها تشکر ميکنند و در مقاب!!ل اين ح!!وادث ک!!ه ماي!!ۀ] س!!عادت آنه!!ا در دني!!ا و آخرت بوده است شکر گ!!زاری می کنن!!د. وليکن اگ!!ر ث!!ابت ش!!ود کوچکترين فايده اي براي انسان ه!!ا و ي!ا حادث!!ه دي!ده ه!!ا نداش!!ته است تقدير خدا لغويت پيدا مي کند. ل!!ذا خداون!!د در ب!!رخي آي!!ات ميفرماید: گر چه انسان ه!!ا ن!اراحت مي ش!!وند ک!!ه چ!را خ!دا اين باله!!ا را مق!در ک!رده و ي!!ا م!!انع ظه!ور بالي!ا نش!!ده اس!!ت ولي در آخرت تمامي آنه!!ا ش!!کر خ!!دا را بج!!اي ميآورن!!د و حم!!د و ثن!!ا مي

136

Page 137: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

گويند که با اين حوادث، زندگي بهشتي براي آنها مقدر ش!!ده و ي!!ا راه ورود به بهشت آنها را سهل و آس!!ان نم!!وده اس!!ت. ب!!ه دلي!!ل همين مصلحت ه!!ا و حکمت ه!!ا ک!!ه در حادث!!ه ه!!ا ي!!ا احک!!ام الهي خوابيده است عظمت خدا در براب!!ر دانش!!مندان تجلي مي کن!!د از اين که مي بينند تم!!ام اين مص!!ائب و ح!!وادث حکيمان!!ه و ب!!ه نف!!ع بشريت بوده است. درست مانند صنايعي که صد در ص!!د مط!!ابق معيارهاي علمي ساخته مي شود و صنايعي ک!!ه ب!!دون مالک ه!!اي علمي س!اخته مي ش!!ود. مثال ج!ام شيش!ه ای را ب!ه ه!زار قطع!ه تقسيم ميکنند، هر قطعه اي را براي کار مخصوصي می تراشند و يا جام شيشه اي از دست انسان مي افتد، شکسته مي شود و به قطعات زيادي تقسيم مي شود. جام اول نمايش!!گر علم و حکمت س!!ازنده اس!!ت و عظمت او را نم!!ايش مي ده!!د ولي ج!!ام دوم ذرهای نمايشگر سازنده آن قطعات نيست بلکه نمايشگر سفاهتو جهالت کسی است که جام آينه را از دست خود انداخته است.

دراين جمالت موال )ع( مي فرمايد: خداون!!د ملک!!وت ق!!درت و عظمت خود را در ساخت صنايع موجود يا احک!!ام و مق!!رراتي ک!!ه

ه!!ر"وضع نموده است به ما نش!!ان مي ده!!د. و بع!!د مي فرماي!!د: صنعتي از صنايع او و ه!!ر مخل!!وقي از مخلوق!!ات گرچ!!ه س!!اکت و

يعني ه!!ر"صامت است وليکن به عظمت و قدرت خدا گويا است. 1مخلوقي عظمت خدا را نمايش مي دهد گرچه ساکت باشد

می نامند. خداون!!د در ق!!رآن"تسبيح حالي"اين نمايش عظمت را . يعني همه چيز حم!!د2"و ان من شیئ اال يسبح بحمده"ميفرماید:

خدا را و نزاهت ذاتي خدا را از شباهت به مخلوق!!ات نم!!ايش مي دهد. حضرت )ع( مي فرمايد خالي!!ق خ!دا اگ!!ر چ!!ه در براب!!ر ش!!ما ساکت و ص!!امت ان!!د ولي علم و ق!!درت خ!!دا و ت!!دبير الهي را ب!!ه نمايش مي گذارند و هر کدام با زبان حال، شما را دعوت به خ!!دا

مي کند.

فظهرت البدایع التی احدثها آثار صنعته و اعالم حکمته فصار کل ما خلق حجة له 1 و دلیال علیه و ان ک!!ان خلق!!ا ص!!امتا. فحجت!!ه بالت!!دبیر ناطق!!ه و داللت!!ه علی المب!!دع

قائمه. = تسبح له الس!!ماوات الس!!بع و االرض و من فیهن و ان من ش!!یئ اال44 اسراء، 2

یسبح بحمده ولکن ال تفقهون تسبیحهم. انه کان حلیما غفورا.

137

Page 138: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش دهم

بهک بتبHHاين اعضHHاء خلقHHک و تالحم HHهد ان من شHHفاش« د غيب Hدبيرحکمتک لم يعقHة لتHحقاق مفاصلهم المحتجب ضميره علي معرفتک و لم يباشر قلبه اليقين بانه ال نHHد

لک« يعني گواهي مي دهم کساني که تو را به خاليق تو تش!!بيه مي کنند و آنطور که براي خاليق جسم و ج!!ان و اس!!تخوان و هيک!!ل و بدن تصور کرده اند براي تو هم تصور کرده ان!!د، ذره اي مع!!رفت به تو پيدا نکرده اند و يقين براي آنها حاصل نشده است که تو بي

نظير و شريک هستي.!!د لک"در جمله م!!وال )ع( ه!!ر"و لم یباشر قلبه الیقین بانه ال ن

نوع تشبيهي را از وجود خداوند متعال نفي مي کن!!د. زي!!را مس!!لم است که انسان ه!!ا بج!!ز خالي!!ق چ!!يزي را نميبینن!!د و نمي دانن!!د و ذات مقدس خداوند متعال هم براي آنها قابل رؤيت نيست. ب!!راي خدا ممکن نیست که خود را ب!!ه ص!!ورت و قياف!!ه اي درآورد و ب!!ه بندگان خود نشان دهد زيرا او يک حقيقت بسيط مج!!رد نامتن!!اهي است. اگر بخواهد خود را به صورتي درآورد آن صورت را از کج!!ا بياورد به ذات خود بفروشد؟! زيرا صورت دليل محدوديت اس!!ت. اش!!ياء و اش!!خاص مح!!دود در قياف!!ه و ص!!ورت ظ!!اهر مي ش!!وند. صورت هر کسي و چيزي آخرين حد انتهاي وجودي اوست. ش!!یئ نامتن!!اهي ص!!ورت نمي گ!!يرد واال مح!!دوديت پي!!دا مي کن!!د زي!!را صورت دليل محدوديت است و محدوديت با ع!!دم تن!!اهي س!!ازگار نيست. پس براي خدا امکان ندارد خود را در ص!!ورت و قياف!!ه اي به کسي نشان دهد و انسان ها هم هر چيزي را در لباس و قياف!!ه ميتوانند ببينند. شیئ مطلق منهاي صورت و قياف!!ه ب!!راي انس!!انها قابل رؤيت نيست، در نتيجه ارتباط انسان با ذات مقدس خداون!!د

محال است. مقایسه یا مقابلۀ] خالیق با خالق سبحان؟:

انسان ها هر صدايي و اثري را که از کسي و چيزي مي شنوند ي!!ا مي بينند اش!!تياق ش!!ديد پي!!دا مي کنن!!د ک!!ه ص!!احب اث!!ر را ببينن!!د. کتابي را که از دانشمندي قرائت ميکنند يا صنايع و آثار ديگر را که می بینند تنها به رؤيت آثار اکتفا نمي کنند و به فکر اين هستند که صاحب اثر را از نزديک ببينن!!د. پس تم!!ام انس!!انها عش!!ق و عالق!!ه

138

Page 139: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

دارند ص!احب اين هم!!ه آث!!ار عجيب و عظيم را ک!ه خلقت ع!الم و آدم باشد ببينند. خداوند بايستي به انسانهایی که مش!!تاق دي!!دار او هستند جواب قانع کننده اي بدهد و يا راه و روشي در اختي!!ار آنه!!ا قرار دهد که پيش از ديدن خداي خود معرفت به او پيدا کنند؛ زيرا معرفت هم جاي رؤيت را ميگيرد. خداوند دالئ!!ل مع!!رفت خ!!ود را در برابر انسان ها به نمايش مي گذارد به طوری که اگر آن دالئ!!ل را کامال بررسي کنند و چنان که خدا گفته است بدانند و بشناسند، يک چنان معرفتي به خدا پيدا ميکنند مثل اين که او را مي بينند؛ و

خاليق با خ!!الق ق!!رار داده ان!!د ن!!ه از مقابلۀ]اين دالئل را از طريق . مع!!رفت از طري!!ق مقايس!!ه در ص!!ورتي ممکنمقايسهطري!!ق

است که شیئ قابل قياس، با شیئ ديگري که با او قياس مي کنند جنسيت داشته باشد. انسانها با يک!!ديگر قاب!!ل قي!!اس ان!!د زي!!را در جنسيت انساني مشترکند. همچنين اجسام عالم ب!!ا يک!!ديگر قاب!!ل قياس!ند زي!!را در جنس!يت جس!ماني مش!!ترکند. هواه!ا و فض!!اها و نورها و زيبايي ها و همه چيز به چيز ديگر قابل قياس اس!!ت. روح من از جنس روح ش!!ما و روح ش!!ما از جنس روح من اس!!ت. ن!!ور چراغ شما از جنس نور چ!!راغ من اس!!ت. ميت!!وانيم بگ!!وييم چ!!راغ هايي که در عوالم ديگر است مانند چراغي است که در اين ع!!الم روشن شده است، و يا مخلوقات عوالم ديگر مانند مخلوقات اين عالمن!!د. زي!!را تم!!ام موج!!ودات ع!!الم در جنس!!يت م!!ادي و روحي مشترک، و قابل قياس با يکديگرند. پس اگر بخواهيم خلق خدا را به خدا مقايسه کنيم و يا خدا را به خل!!ق خ!!دا، ي!!ک وج!!ه مش!!ترک بين خالق و مخلوق الزم است. مثال در روحانيت بگوييم خدا مانند روح است يا در نورانيت يا در هر چ!!يز ديگ!!ر، ام!!ا نميت!!وانیم وج!!ه مشترکي بين جنسيت خدا و جنسيت خلق خدا پيدا کنيم تا بتوانيم

بگوييم خدا چنين است که ما هستيم.: و اما از طريق مقابله

مقابله به معناي اين است که انسان خ!!ود را مقاب!!ل خ!!دا ق!!رار دهد و در وضعيت وج!!ودي خ!!ود فک!!ر کن!!د؛ ب!!ه چ!!ه دلي!!ل مص!!نوع اس!!ت. چ!!را از ازل نب!!وده و بع!!د پي!!دا ش!!ده اس!!ت و االن هم در مع!!رض ن!!ابودي اس!!ت؟ چ!!را انس!!ان محص!!ول اين هم!!ه علت و معلول ها و اسباب و مسببات است ک!!ه اگ!!ر يکي از اين علت ه!!ا نباشد، او نيست يا ناقص است؟ تم!!ام عوام!!ل و ش!!رايطي را ک!!ه مخلوقيت او را ثابت مي کند و عيب و نقص او را ظاهر مي کن!!د، همه را از خداي خود نفي کند بلکه ضد آن را براي خدا اثبات کند.

139

Page 140: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

. من ح!ادثم؛ نب!ودم پي!دا ش!دم،"حدوث و ق!دم"در همان ابتدا، پس خداي من منزه از حدوث است زيرا اگ!!ر او هم ح!!ادث باش!!د مانند من است، محتاج است. دليلي ندارد که او خالق باشد و من مخلوق. پس حدوث و قدم نقيض هم هستند. من که حادثم خداي من قديم است، و باز من که خالق الزم دارم و اگر آفريننده نب!!ود من نبودم، نقيض اين احتي!!اج، غن!!ا و بي ني!!ازي اس!!ت. پس خ!!داي من محتاج به آفريننده نيست؛ خود بخود بوده و خواهد ب!!ود. و من موجودي محدود در زمان و مک!!ان هس!!تم، زم!!ان و مک!!ان ب!!ر من احاطه دارد. پس خداي من موجودي است نامحدود. او بر زمان و مکان احاطه دارد و من موجودي هستم محص!!ول علت و معل!!ول. سرما ها و گرماها و نرمي ه!!ا و درش!!تي ه!!ا و ه!!ر چ!!ه هس!!ت در وجود من اثر مي گ!!ذارد و من محص!!ولي از تم!!امي اين عوام!!ل و مؤثرات هستم. خداي من منزه است از اين ک!!ه محص!!ول عل!!ل و عوامل و مؤثرات باشد. او همه جا مؤثر است و من مت!!أثر. و ب!!از من موجودي هستم که تمامي کماالت و حي!!ات و ح!!رکت و علم و دانش و رن!!گ و زيب!!ايي و س!!اير کم!!االت من محص!!ول س!!اخت و سازندگي و ترکيب است، که اگ!!ر عل!!ل وج!!ودي من و ي!!ا مص!!الح ساختماني نبود و يا مهندسي نبود که مواد و مصالح را ب!!ا يک!!ديگر ترکيب کند و از ترکيب آنها موجودي مانند من بس!!ازد، من نب!!ودم. پس خداي من منزه است از اين که احتياج به اين مواد و مص!!الح داش!!ته باش!!د و ي!!ا کم!!االتش و علم و حي!!اتش محص!!ول ت!!رکيب و سازندگي باشد. به همين کيفيت. خداشناسي به اين ش!!کل اس!!ت که بدانیم هر چه در وجود خود داريم و آنچه موجوديت ما را شکل مي ده!!د خداون!!د م!!نزه اس!!ت از اين ک!!ه چ!!نين باش!!د، و ي!!ا اين تغي!!يرات در وج!!ود او پي!!دا ش!!ود. براب!!ر ه!!ر نقص!!ي ک!!ه در وج!!ود ماست کمال آن در وجود خدا است. از جمله نقايص ما اين است که ما محصول ترکيب يک سلسله مواد و مصالحي هس!!تيم ک!!ه در اصل جنسيت، متباين ب!!ا يکديگرن!!د و بع!!د از س!!اخت و س!!ازندگي ماليمت با يکديگر پيدا مي کنند. پس خداي من منزه اس!!ت از اين ک!!ه موج!!ودي م!!رکب باش!!د. او مج!!رد اس!!ت و بج!!ز خ!!ود چ!!يزي

، انسان به عظمت و ق!!درت خ!!دا مقابلهنيست. بنابراين از طريق آگاهي کامل پي!!دا مي کن!!د و او را م!!نزه مي دان!!د از اين ک!!ه خ!!ود شبيه او و يا او شبيه خ!!ود باش!!د. مقابل!!ۀ] وج!!ودي انس!!ان ب!!ا خ!!داين ي!!ا متم!!اثلين، ت!!ا بتوان!!د مقابل!!ۀ] متب!!اينين اس!!ت ن!!ه متجانس!!

140

Page 141: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

موجوديت خود را نمونۀ] موجوديت خ!!دا بشناس!!د. و هرگ!!ز بين دو وجود متباين جنسيت مشترکي پيدا نمي شود که از ش!!ناختن يکي به شناخت ديگري آگاهي پيدا کنيم. پس همه جا در شناسايي خ!!دا

و م!!نزه دانس!!تن خ!!دا از اين"تسبيح و تق!!ديس"بايستي با کلمات شباهت ها، خدا را برتر و باالتر از آنچه به فکر خود درک مي کنيم

بشناسيم. ح!!ديث " در این ج!!ا به!!ترين م!!يزان و مالک ب!!راي شناس!!ايي خ!!دا

. است " حدين حديث ح!!دين از به!!ترين و ص!!حيح ت!!رين اح!!اديثي اس!!ت ک!!ه ام!!ام صادق)ع( براي شناخت وجود مقدس خداوند متعال ايراد فرم!!وده اند. امام علیه السالم اين حديث را به حضرت عبدالعظيم حس!!ني که در سنين هفتاد هشتاد سالگي هستند ای!!راد می کنن!!د در ح!!الی که ایشان عقاید خود را ب!!ه خ!!دمت ام!!ام ج!!واد)ع( ک!!ه ظ!!اهرا ده ساله هستند عرضه مي دارد، با معرفت به این که امامت امام ها به سن و سال نيست بلکه امام ها نخبگ!ان و برجس!تگانی هس!تند

که در مکتب خدا تعليم ديده اند و به کمال مطلق رسيده اند. عرضه می دارد: يابن رسول الل!!ه مي خ!!واهم دينم را ب!!ه ش!!ما عرضه بدارم تا اگر عيبي داشته باشد اص!!الح کنم. عقاي!!د خ!!ود را راجع به نبوت و امامت و قيامت عرضه مي دارد و عقيدۀ] توحيدي خود را بر مبناي همين حديث حدين گزارش مي ده!!د. ع!!رض مي کند خدا را به اين کيفيت مي شناسم ک!!ه مانن!!د ط!!بيعيون و کف!!ار منکر خدا نيستم؛ مانند آنه!!ا وج!!ود ع!!الم را منه!!اي وج!!ود خداون!!د متعال قبول ندارم، که مي گويند خدايي نيس!!ت. مانن!!د فالس!!فه و بت پرستان هم نيستم که اعتق!!اد ب!!ه وج!!ود خ!!دا دارن!!د ولي او را شبيه خلقي از مخلوق!!ات ميدانن!!د و ص!!ورتي ب!!راي او ترس!!يم مي کنند، يا مانند فالسفه ای که هستي خالق را ازجنس هس!!تي خل!!ق مي دانند و ميگويند هستي خلق مانند قطره و هس!!تي خ!!دا مانن!!د درياست. قطره با دريا ش!!باهت جنس!!ي و وج!!ودي دارد، اگ!!ر چ!!ه

. توحي!دتش!بيه اندشباهت صوري نداش!!ته باش!د. پس فالس!!فه در سالم و درستي که خدا و ائم!!ه و علم و حکمت از انس!!ان انتظ!!ار دارند همين است که اعتقادش به وجود خ!!دا از اين دو ح!!د خ!!ارج باشد و بداند که خدا فوق عقول و افک!!ار اس!!ت. هرگ!ز انس!ان ب!ا عقل و فکر خود نمي تواند ارتباط به ذات مقدس خدا پيدا کن!!د ت!!ا

تعطي!!ل و تش!!بيهجنسيت خدا را بشناسد و بداند. پس بايد از ح!!د خود را خارج کند. همين مقدار، معرفتي است ک!!ه خداون!!د متع!!ال

141

Page 142: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

از خالي!!ق خ!!ود انتظ!!ار دارد، و م!!ازاد ب!!ر اين مع!!رفت ک!!ه رابط!!ۀ] کالمي و پيامي با خدا پي!!دا کن!!د و ي!!ا اين ک!!ه توفي!!ق مع!!رفت ذات مقدس او را به دست آورد و در حالت لقاءاللهی ق!!رار گ!!يرد؛ اين دو نوع ارتباط کالمي يا مالقات، به دست خداوند متعال است. ب!!ه

ارادۀ] خدا ممکن است و به ارادۀ] انسان ممتنع. مطلب بعدي در اين فراز این است ک!!ه آن بزرگ!!وار کس!!اني را که خلق خدا را به وج!!ود خ!!دا و ي!!ا وج!!ود خ!!دا را ب!!ه وج!!ود خل!!ق

1تشبيه مي کنند کافر مي داند.

در اين قسمت آن حض!!رت ث!!ابت مي کن!!د ک!!ه مخلوق!!ات خداون!!د متعال يک موجودات ترکيبي و قابل تجزيه هستند. هر مخل!!وقي از مخلوقات خدا از ميليونها م!!اده ب!!ه ص!!ورت ه!!اي مختل!!ف ت!!رکيب شده، جسمي به وجود آورده است از اج!!زاء و اعض!!اي متف!!اوت. مانن!!د خلقت انس!!ان از گوش!!ت و رگ و عص!!ب و اس!!تخوان، و ي!!ا خلقت زمين از آب و خ!!!اک و ک!!!وه و دري!!!ا، و ی!!!ا خلقت ه!!!وا از اکسيژن و هيدروژن، و مسائل ديگ!!ر. در ع!!الم خلقت چ!!يزي پي!!دا نمي شود که يک حقيقت مجرد بسيط غير قاب!!ل تجزي!!ه و ت!!رکيب باشد. مثال نور عالم، غير مادي اس!!ت، از مج!!ردات اس!!ت. وليکن همين ن!!ور ع!!الم ترکي!!بي از پنج ن!!ور اس!!ت ک!!ه اين نوره!!ا منش!!أ رنگهاي مختلف در طبيعت مي شود. و آن پنج نور عبارتند از: ن!!ور سفيد و سرخ و زرد و سبز و بنفش. اين پنج نور در داخل يک!!ديگر مانن!!د اجس!ام ع!الم نيس!!تند ک!ه کن!ار يک!!ديگر باش!!ند بلک!ه داخ!ل

س!!بزيکديگرند، بطوري ک!!ه تم!!امي آف!!رينش ظ!!اهر و ب!!اطن ن!!ور اس!!ت و همچ!!نين ان!!وارس!!رخاست و باز ظاهر و باطن عالم نور

ديگر. نظر به اين که انوار از مجرداتند، مزاحم يکديگر نيستند. هر نوري در همه جاي عالم و در ظاهر و باطن عالم است. اين ان!!وار

قابل تقس!!يم اس!!ت وليکنمراتباز طريق تعلق به مواد عالم به قابل تقسيم نيست به صورتي که قطعات نور از يک!!ديگرجزاءبه ا

جدا شود و ب!!ه قطع!!ات ب!!زرگ و کوچ!!ک تقس!!يم گ!!ردد؛ وليکن از مسير تعلق به اجسام عالم شدت و ضعف پي!!دا مي کن!!د. ي!!ک ج!!ا نور قوي مانند چهره خورشيد و جاي ديگر نور ضعيف مانند چه!!ره ماه. اگر خداوند متعال در ي!!ک ج!!اي ع!!الم خورش!!يدي بس!!ازد ک!!ه ميلياردها ميليارد برابر نور ش!!مع باش!!د و ج!!اي ديگ!!ر ک!!رۀ] م!!اهي

و کانه لم یسمع تبرأ التابعین من المتبوعین اذ یقول!!ون: تالل!!ه ان کن!!ا لفی ض!!الل 1مبین اذ نسویکم برب العالمین. کذب العادلون بک...

142

Page 143: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بسازد که يک ميليارديم نور خورشيد باشد، ت!!راکم ان!!وار در ج!!ايي باعث خأل همين انوار در جاي ديگ!!ر نمي ش!!ود. مثال م!!ا اگ!!ر م!!واد عالم را در جايي جمع کنيم جاهاي ديگر از م!!واد خ!!الي مي مان!!د. يک جا تراکم مواد است مانن!!د زمين و ي!!ک ج!!ا خأل از م!!واد اس!!ت مانند فضا. وليکن در انوار عالم تراکم و خأل قابل ظهور نيست ت!!ا بگوييم تمامي انوار به چهره خورشيد تعلق گرفته و چهره م!!اه ي!!ا جاي ديگر خالي از نور شده است!. انوار در ارتباط با يکديگر و يا در ارتباط با اجسام عالم تراکم و ت!!زاحم ندارن!!د. م!!وال)ع( در اين قسمت از فرمايشات خود کيفيت خلقت را که مرکب از اج!!زاء و قابل تقسيم به اجزاء و مراتب است بيان مي دارد و خدا را م!نزه و مبرا ميدان!!د ازاين ک!!ه مانن!!د خالي!!ق ي!!ک موج!!ودي داراي اج!!زاء وابعاض باشد. فرمايش حضرت در اينجا ب!!راي رد فالس!!فه اس!!ت که آنها وجود خداوند متعال را به مراتب و يا شايد به اج!!زاء قاب!!ل

تقسيم ميدانند. آنها عقيده دارند که تمام موجودات مانند حبابي هستند که روي آب ظ!!اهر مي ش!!ود و ي!!ا مانن!!د ص!ورت ه!!ايي ک!!ه در آين!!ه ظ!!اهر ميگردد. گفته اند که تم!!امي اين موج!!ودات اش!!باح هس!!تند، يع!!ني ص!ورت ه!ايي منه!اي حقيقت، و حقيقت يکي بيش!تر نيس!ت بن!ام

الفهلوي!!ون". حاج مالهادي سبزواري دراين رابطه ميگويد: "وجود" . ایشان از ق!!ول فهلوي!!ون"الوجود عندهم حقيقة ذات تشکيک تعم

که همان فالسفه قديم ايران هس!!تند بحث مي کن!!د, ولي فلس!!فه چه از يونان باشد و چه از ايران، يک حقيقت بيشتر نيس!!ت. تم!!ام فالسفه که به عقيده خود خلقت را از راه تفکر و بدون تجربه مي شناسند، قائل به این هستند که يک حقيقت و يک هستي در ع!!الم هست. آن يک هس!!تي واقعيت اس!!ت، خ!!واه م!!اده باش!!د ي!!ا ف!!وق ماده. آن يک حقيقت به اين صورت ها ظاهر مي گ!!ردد و ص!!ورت ها هم يک قالب هايي خيالي است نه حقيقي. هيوالي خيالي مانند صورت هايي اس!!ت ک!!ه در آين!!ه ظ!!اهر مي ش!!ود. ص!!ورتي ب!!دون حقيقت اس!!ت. ص!!ورت ه!!اي ذه!!ني هم مانن!!د ص!!ورت ه!!اي آين!!ه ص!!ورت ب!!دون حقيقت اس!!ت. ام!!ا ص!!ورت ه!!اي خ!!ارجي مانن!!د جمادات و نباتات و حيوان!!ات و انس!!انها و ه!!ر چ!!ه هس!!ت ص!!ورت هايي است پر از حقيقت، که ميگویند آن حقيقتي که صورت ها را پر نموده يکي بيش نيست. اگر خداست همان حقيقت، خدا است و اگر نيست، هم!!ان حقيقت خ!!دا نيس!!ت. عرف!!ا آن حقيقت را ب!!ه

"خ!!دا" مينامن!!د و "وج!!ود"اسم خدا مي شناس!!ند و فالس!!فه آن را

143

Page 144: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

نميگويند بلکه مي گويند اگر خدايي باشد همان اس!!ت. مي گوين!!د آن يک حقيقت در ظهورات مختلف است. در ي!!ک ج!!ا ظه!!ور کلي شديد دارد، مانند ظهور آن حقيقت از انسان ها و ي!!ا ظه!!ور آن از چشمۀ] خورشيد. و در جاي ديگر ظهور آن حقيقت ض!!عيف اس!!ت، مانند ظهور او در حيوانات و نباتات و امثالهم. ي!!ک چ!!نين حقيق!!تي که ظهورات مختلف دارد، يک جا قوي و يک جا ضعيف، ي!!ک چ!!نين

مي نامن!!د. ل!!ذا حکيم"تش!!کيک و تش!!کک"ظه!!ورات مختلفي را س!!بزواري مي گوي!!د: وج!!ود ي!!ک حقيقت ذاتش!!کک اس!!ت. يع!!ني حقيقت توأم با شک و ترديد، و يا توأم با ظهورات مختل!!ف. ش!!ايد از اين جهت آن حقيقت را صاحب تشکک فرض ک!!رده ان!!د ک!!ه آن حقيقت در باطن، حقيقت است و در ظاهر، ش!!ک و تردي!!د. يع!!ني صورت ها گر چه بعنوان حقيقت نمايش دارد وليکن نمايش خالف حقيقت است. حقيقت وجود بدون نمايش است. مي گوين!!د وج!!ود حقيقي در قالب مخلوقات ب!ه م!راتب تقس!يم ش!!ده اس!ت وليکن

وجود ماده به اجزاء و اقسام تقسيم شده است. موال)ع( در اين جمله مي گويد کسي که وجود خدا را به مراتب قابل تقسيم بداند مانند نور که در ج!!ايي ش!!ديد اس!!ت و در ج!!ايي ضعيف، و يا وجود خدا را به اجزاء تقسيم کند، مانند اجسام ع!!الم که اجزاء مختلفي هس!!تند، چ!!نين اف!!رادي از ش!!ناخت خ!!دا ع!!دول کرده اند؛ يعني منحرف شده اند. و وضعيت قي!!امتی اين اف!!راد را در جمالت بعد با استدالل به آيه قرآن روشن مي کند. در اينجا ب!!ه

چنين افرادي اعتراض مي کند.و مي فرمايد: کانه لم يسمع تبرأ التابعين من المتبوعين اذ یقولHHون:"

ويکم بHHHرب HHHبين اذ نسHHHالل مHHHا لفي ضHHHه ان کنHHHتالل يعني روز قيامت شاگردان آن اس!!تاد ک!!ه خ!!دا را ب!!ه."العالمين

اين شکل معرفي کرده و تشبيه به خاليق نموده اس!!ت ب!!ر او مي تازند و اعتراض ميکنند، مي گويند: چقدر ما گمراه بوديم که ش!!ما انسان ها را برابر خدا دانستيم و شما مخلوقي را بجاي خ!!الق ب!!ه

ما معرفي کرديد، از لطف خداي واقعي ما را محروم کرديد. عظمت گناه شرک و يا تعريف و توصيف خدا به صفات مخلوق به خاطر اين است که آن خداي مع!!رفي ش!!ده ک!!ه قاب!!ل تقس!!يم ب!!ه مراتب و اجزاء است نمي تواند مانند خداي واقعي فک!!ر آش!!نايان به خود را اشباع کند و آنه!!ا را از نظ!!ر فک!!ري و رواني اداره کن!!د. مثال کساني که بت را و يا انساني را بجاي خدا شناخته اند چط!!ور

144

Page 145: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مي توانند اطمينان پيدا کنند که اين بت ي!!ا انس!!ان ميتوان!!د ح!!وائج آنها را برآورد، مرگ و مرض را از آنها برطرف کن!!د و آنه!!ا را بع!!د از مرگ زنده نمايد و ساير کارهايي که از دست خدا ساخته است از او ساخته ش!!ود. ت!ا زم!اني ک!ه س!!اده و زود ب!اور اس!ت و نمي توان!!د در آنچ!!ه ش!!نيده تحقي!!ق کن!!د و واقعيتش را درک نماي!!د مي گويد اين بت خداست و يا آن انسان خ!!داي من اس!!ت وليکن بع!!د از آن که به عقل و شعور رسيد، خصوصا در آخرت، چط!!ور ببین!!د کاري که از دست خدا ساخته است از دست بت ه!!ا و ي!!ا خ!!دايان غير واقعي ساخته مي ش!!ود؟. پس اين انس!!اني ک!!ه گرفت!!ار گن!!اه شرک شده است تا ابد در عذاب مح!!روميت ب!!اقي مي مان!!د. چ!!ه کسي مي تواند او را يا فکر او را معالجه کند و به زندگي بهش!!تي

برساند. از دست هيچ کس ساخته نيست. همچنين خدايي ک!ه فالس!!فۀ] يون!!ان مع!رفي مي کنن!!د ي!!ک حقيقت قابل تقسيم به اجزاء و م!!راتب اس!!ت. اين حقيقت قاب!!ل تقس!!يم نمي تواند فکر آشنايان به خود را بعنوان يک خداي قادر و قاهر به خود مربوط کند زيرا انسان در فکر خود بعد از دقت و تحقي!!ق او را از جنس وجود خود و مانن!!د خالي!!ق مي شناس!!د. چط!!ور ممکن است از چنين خدايي ک!!ه قاب!!ل تقس!!يم ب!!ه م!!راتب اس!!ت انتظ!!ار داشته باشد که نواقص وجودي او را برط!!رف کن!!د و او را بع!!د از مرگ زنده کند و به زندگي بهش!تي برس!!اند. هس!تي خالي!ق مانن!د خاليق، عاجز است. آنچه از هستي به وجود مي آيد و ف!!رعيت ب!!ر اصل هستي پي!!دا مي کن!!د از آن اص!!ل ک!!املتر اس!!ت. مثال نبات!!ات فرع آب و خاکند و از آب و خاک کاملتراند. قطرات و بخارات آب و يا لمعات نور نسبت ب!ه اص!ل دري!ا و ن!!ور ف!!رعيت دارن!!د، از آن اص!!ل، به!!تر و کاملتران!!د. مي گ!!وييم ابره!!ا از دري!!ا کاملتران!!د ک!!ه ميتوانند منشأ اثر باش!!ند و بياب!!ان ه!!ا را مش!!روب کنن!!د. هم!!ه ج!!ا فروع و مشتقات از اصول کاملتراند. اين همه گياه ها و درخت ها و حيوان!!ات از اص!!ل آب و خ!!اک پي!!دا مي ش!!وند و از آب و خ!!اک کاملتراند. پس موجوداتي که پدي!!ده اي از اص!!ل وجودن!!د و وج!!ود بين آنها مشترک است مانند ما انسان ها، از اصل وجود ک!!املتر و بهتراند. آيا م!!ا انس!!ان ه!!ا در اين ص!!ورت و وض!!عيت ک!!املتريم ي!!ا اصول اوليۀ] ما مانند روح و بدن؟ روح وقتي حياتبخش است که با ماده ترکيب ش!!ود. پيش از ت!رکيب اث!!ري ن!دارد. پس وج!ودي ک!ه

اصل خاليق است نمي تواند بجاي خدا اداره کنندۀ] خاليق باشد.

145

Page 146: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

تمامي آثار و خاصيت ها از جمله حيات و ح!!رکت و علم و ش!!عور، آثار ترکيبي اصول اوليه با يکديگر است. نور ب!!ه تنه!!ايي روش!!نايي نميدهد مگر اين که با ماده ترکيب گردد. روح ب!!ه تنه!!ايي حي!!ات و حرکت نيست مگر اين که با بدن ترکيب شود. علم و دانش!!ي ک!!ه در وجود انسان است به تنه!!ايي علم و دانش نيس!!ت مگ!!راين ک!!ه در نفس انسان يا در مغز او متمرک!!ز ش!!ود. کت!!اب ه!!ا ب!!ه تنه!!ايي کتاب نيستند مگر که با انسان ها ارتب!!اط پي!!دا کنن!!د و انس!!انها ب!!ه تنه!!ايي علم و دانش نيس!!تند مگ!!ر اين ک!!ه از کتابه!!ا ي!!ا اس!!اتيد فراگيرند. بطور کلي همه چيز در آفرينش آثار ترکي!!بي و ت!!زويجي اش!!ياء و اش!!خاص ب!!ا يک!!ديگر اس!!ت. خداون!!د متع!!ال هم از اين

خبر مي دهد، آنجا که مي فرمايد: و من کل شیئزوجيت عمومي . يعني هم!!ه چ!!يز را جفت و از مس!!ير ازدواج ق!!رار1"خلقنا زوجين

داده ايم. زوجيت هم از ي!!!ک حقيقت و ی!!!ک اص!!!ل قاب!!!ل ظه!!!ور نيست، يعني دو فرد از يک جنس مانند دو مرد تنها ي!!ا دو زن تنه!!ا زوجيت پيدا نمي کنند بلکه افراد از دو جنس زوجيت پيدا مي کنند. روح با روح يا ماده با ماده زوجيت پيدا نمي کند. اجسام با اجسام يا نور با نور هم همين طور. زوجيت وقتي ظهور پيدا مي کن!!د ک!!ه دو فرد از نظ!!ر جنس!!يت ي!!ا خ!!واص جنس!!ي متف!!اوت باش!!ند. پس اصول اوليه که تک و تنها يک حقيقت اند فاقد خاص!!يت ان!!د. م!!اده يک حقيقت است. روح هم يک حقيقت اس!!ت. ن!!ه روح ب!!ه تنه!!ايي حيات و حرکت است و ن!ه م!اده ب!ه تنه!ايي. حي!ات و ح!رکت اث!ر ترکيبي اصول اوليه با يکديگر است. ازاين رو اگ!!ر اص!!ل آف!!رينش ي!!ک حقيقت باش!!د آن ي!!ک حقيقت منش!!أ آث!!ار نمي ش!!ود. آن ي!!ک حقيقت اگر حيات است مرگ قابل ظهور نيست و اگر م!!رگ و ي!!ا موت است حيات قابل ظهورنيست و اگر نور است, ظلمت قاب!!ل ظهور نيست و يا اگر تاريکي و ظلمت است روشنايي قابل ظهور نيست اما وقتي دو حقيقت اند که با يکديگر ت!!رکيب مي ش!!وند از اين ترکيب، حيات و حرکت و روشنايي و تاريکي ظاهر مي گ!!ردد. ذات مقدس خدا که علم و حيات اثر ذاتي اوست قابل ت!!رکيب ي!!ا تزويج با کسي و يا چيزي نيست. چطور ممکن است ذات خ!!ود را با چيزي ترکيب کند تا حي!!ات و ح!!رکت ظ!!اهر گ!!ردد. ت!!رکيب ذات خدا و تزويج ذات خ!!دا ب!!ا غ!!ير خ!!دا مح!!ال اس!!ت. بعالوه اگ!!ر مي گوييد خاليق جلوۀ] خدا هستند؛ اگ!!ر منظ!!ور جل!!وۀ] ذاتي خداس!!ت،

= و من کل شیئ خلقنا زوجین لعلکم تذکرون.49 ذاریات، 1

146

Page 147: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

خدا در کجا نيست که در آنجا جل!!وه کن!!د؟! تجلي در ج!!ايي ممکن است که شیئ تجلي کننده آنجا نباشد. خ!!دا ک!!ه نامتن!!اهي مطل!!ق است خأل داخلي و خارجي از وجود خدا قابل ظهور نيست. چگونه در جايي تجلي کن!!د و خ!!ود را ب!!ه نم!!ايش بگ!!ذارد! ب!!ا اين حس!!اب

ش!!ناخته ان!!د اش!!تباه کردهان!!د. اومب!!دأکس!!اني ک!!ه وج!!ود خ!!دا را است) اس!!م فاع!!ل از اب!!داء (ن!!ه مب!!دأ) اس!!م مک!!ان ب!!راي"مبدء"

ظهور مشتقات(. در همين رابطه است ک!!ه م!!وال)ع( مي فرماي!!د: کساني که تو را تشبيه ب!!ه اين خالي!!ق جورواج!!ور کردن!!د و قاب!!ل"

تجزي!!ه و ت!!رکيب و قاب!!ل اش!!تقاق دانس!!تند از مع!!رفت ت!!و ع!!دول و کساني که براي ش!!ناخت خ!!دا از ذات خ!!دا ع!!دول کنن!!د"کردند

قهرا خاليق را و يا اصول خلقت را بعن!!وان خ!!دا مي شناس!!ند پس ب!!ه معن!!اي تنزي!!ه ذات"س!!بحان"کافر مي ش!!وند. هم!!ه ج!!ا کلم!!ۀ]

مقدس خدا از شباهت به اصول و فروع خاليق است.

147

Page 148: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش يازدهم

»و کانه لم یسمع تبرأ التابعین من المتبوعین اذ یقولون...« تا جملۀ-: »و ال فی رویات خواطرها فتکون

محدودا مصرفا« جمالت ديگر در اين خطبه شريفه، استدالل آن حضرت ب!!ه آي!!ه شريفه قرآن است. حضرت به کس!!اني ک!!ه خ!!دا را ب!!ه خل!!ق خ!!دا تشبيه ميکنند مي فرمايد: گويا آنها اعتراض تابعين مش!!رکين را از

به خدا"متبوعين خود نشنيده اند که روز قيامت به آنها مي گويند: قسم بس!!يار گم!!راه ب!!وديم ک!!ه ش!!ما را ب!!ا خ!!داي عالمي!!ان براب!!ر دانستيم و آنچنان که الزم بود از خدا اطاعت کنيم از شما اطاعت

. استدالل آن حضرت به اين آيه شريفه برهان اين حقيقت"کرديم است که شرک معروف به معناي شرک در اطاعت اس!!ت. کس!!ي در عالم وجود ندارد که خلقي را بجاي خ!!دا بشناس!!د و ي!!ا خ!!دا را شبيه به خلق بداند. همه کس حتي ضعيف ترين انسان ها، بياباني و پايين تر از بیابانی، هرگز خدا را مانند مخلوق و مخلوق را مانند خدا ندانسته ان!!د و هرگ!ز کس!ي در ع!الم گ!ر چ!ه فک!!رش بس!يار کوتاه بوده است بت يا بت سازان را خداي خود نشناخته و يا خدا را مانند بت و بت سازان نشناخته است. هم!!ه کس مي دانن!!د ک!!ه آنچه قابل رؤيت است از جمادات و نباتات و حيوانات و انسان ها همه مخلوقند. انسان ها بر دو قسم اند. يا کافر به خدا هستند که اصال خدايي را قبول ندارند و خود را مخلوق کسي بن!!ام خ!!دا نمي دانند؛ فکر مي کنند خود بخود ساخته شده اند وخود بخود زن!!دگي مي کنند و مي ميرند؛ هيچ عاملي جز عام!!ل ط!!بيعي وج!!ود ن!!دارد که آنها را ساخته باشد و از آنها انتظار اطاعت داشته باشد. چنين افرادي را کافر مي نامند. آنها حاضر نيستند عامل س!!ازنده اي ک!!ه خداي آنها باشد و حاکميت بر آنها داشته باش!!د را قب!!ول کنن!!د مي گويند خدايي نيست. طايفه دوم مشرکند، يعني خدا را قبول دارند ولي از خدا اطاعت نمي کنند و از مخلوقي بجاي خدا اطاعت مي کنند. آن احتراماتي ک!!ه الزم اس!!ت ب!!ه خ!!دا داش!!ته باش!!ند و او را برتر و باالتر و حاکم بر خود بدانند از مخلوق خدا دارن!د. مخل!!وقي را ش!!ريک اط!!اعت خ!!دا س!!اخته ان!!د ن!!ه اين ک!!ه مخل!!وقي را خ!!دا دانس!!تهاند زي!!را ه!!ر کس خ!!دا را قب!!ول دارد مي دان!!د ک!!ه خ!!داي آفرينندۀ] خاليق برتر و باالتر از خاليق است، جز اين ک!!ه ب!!تي را و

148

Page 149: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

يا بت سازي را علم نموده و بجاي خدا از آن اطاعت کرده است. بت پرستان در واق!!ع مطي!!ع بت س!!ازانند ن!!ه مطي!!ع بت ه!!ايي ک!!ه ساخته اند. هر بت پرستي مي داند ک!!ه بت ه!!ا ام!!ر و نهي ندارن!!د، فرمان و دستوري نمي دهند ولي بت سازان آنه!!ا را اس!!تثمار مي کنن!!د و ميگوين!!د همين بت ه!!ا ک!!ه ش!!باهت ب!!ه پيغم!!بري دارن!!د ي!!ا شباهت به ستارگان دارن!!د، بين ش!!ما و خ!!داي ش!!ما ش!!فاعت مي کنن!!د. در واق!!ع بت پرس!!تان از بت س!!ازان اط!!اعت ک!!رده، و بت سازان فکر آنها را و عقل و شعور آنه!!ا را در اس!!تثمار خ!!ود ق!!رار داده اند. شايد در تاريخ انساني پي!!دا نش!!ود ک!ه بت را خ!الق خ!!ود بشناسد يا منکر خ!!الق ش!!ود ي!!ا خ!!الق را ف!!وق خالي!!ق بدان!!د ولي بجاي اين که از خداي واقعي اطاعت کنند از انسان هايي که فک!!ر آنها را به استثمارخود درآوردهاند اطاعت مي کنن!!د. ه!!ر مش!!رکي مخلوقي را شريک در اطاعت خدا دانسته ن!ه اين ک!ه مخل!وقي را بجاي خالق بشناسد. در اين آيه شريفه خداون!!د از ق!!ول ت!!ابعين و پ!!يروان بت س!!ازان س!!خن مي گوي!!د ک!!ه پ!!يروان بت س!!ازان روز قيامت به آنها مي گويند که چقدر زياد ما در اش!!تباه ب!!وديم از اين که شما پادشاهان و يا ثروتمن!!دان ي!!ا اس!!تثمارگران را بج!!اي خ!!دا دانستيم و اطاعت شما را برابر خدا ش!!ناختيم و از ش!!ما اط!!اعت

کرديم. در اين رابط!!ه حض!!رت مي فرماين!!د کس!!اني ک!!ه از ت!!و ع!!دول کردند يا ع!ديل و نظ!ير ب!راي ت!و تراش!يدند و ت!و را ش!بيه بت ه!ا دانس!!تند و آن اوص!!افي ک!!ه مناس!!ب مخل!!وق ب!!ود ب!!ه ق!!امت ت!!و پوشاندند و مانند اجسام وجود تو را تجزيه نموده و يا قابل تقسيم به اجزاء و مراتب دانستند و تو را به مخلوقات ت!!و قي!!اس نم!!وده، آن هندسه ها و قانون و قاعده ها را که براي ساخت مخلوقات به ک!!ار مي رود مناس!!ب ت!!و دانس!!تند، در اين خداشناس!!ي ی!!ا ادع!!اي خداشناس!!ي دروغ گفتن!!د. آنه!!ا هرگ!!ز خ!!دا را چن!!ان ک!!ه شايس!!ته اوست نشناخته اند. حض!!رت در اين جمالت اش!!اره ب!!ه دو طايف!!ه مي کند که وجود خدا را مانند طبيعت و مشتقات طبيعت دانستند وآن وجود مطلق را که وحدانيت ذاتي دارد مانند اجس!!ام و اع!!داد قابل تجزيه و قابل اشاره و ش!!ماره دانس!!تند، ک!!ه آنه!!ا عبارتن!!د از طبيعيون و يا بت پرستاني که خدا را واحد عددي دانس!!ته و ب!!راي او نظير و نمونه پيدا کردند. و يا اشاره به فالسفه يونان و عرفاي فلسفي مسلک که خدا را قابل تقسيم به مراتب دانستند. فالسفه قائل به يک وجود و يک حقيقت شدند و هم!!ان وج!!ود و حقيقت را

149

Page 150: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

خدا دانستند که خيال کردند به مراتب شدت و ضعف قابل تقسيم!!ون"و يا تشکيک است. حاج مالهادي سبزواري مي گوي!!د: الفهلوي

. يعني وج!!ود خ!!دا در نظ!!ر"الوجود عندهم حقيقةg ذات تشکک تعم فهلويون ايراني که منظورش فالسفه قديم ايراني بوده است ي!!ک

حقيقت قابل تشکيک و قابل تقسيم به مراتب است. پس بت پرستان و کساني که ارباب انواع پرستيدند، وجود خ!!دا را مانند طبيعت و مشتقات طبيعت قابل تجزيه و تقسيم دانس!!تند و فالسفه که فکر خ!!ود را ب!!االتر از فک!!ر ط!!بيعيون و بت پرس!!تان ميدانند، وجود خدا را يک حقيقتي شناختند که به م!!راتب ش!!دت و ضعف قابل تقسيم است، و هر دو طايفه ص!!فاتي را ک!!ه شايس!!ته مخلوق و الزمه ذات مخلوق است شايسته خ!دا دانس!ته و خ!دا را به خلق خدا تشبيه نمودند، حضرت در اين جمالت آنه!!ا را در خ!!دا

می داند، ميفرماید:کاذب و گمراهشناسی من گواهي مي دهم کساني که خلق تو را مساوي تو و يا ت!!و"

عدول نمودندرا مساوي مخلوقاتت دانستند از شناخت خداي خود و کسي که از معرفت خدا عدول کن!!د ب!!راي خ!!داو منحرف شدند

ک!!افرشريک و عديل بشناسد به دليل آيات و محکمات کتاب خ!!دا شناخته مي شود زيرا تو خدايي هستي که عقول به تو نميرسد ت!!ا تو را به محدوديت بشناسد) عقل انسان ها کميت ها و کيفيته!!ا را مي تواند درک کند نه خدايي را که منزه از کم و کيف است (پس عقول به تو نميرسد تا کيفيتي براي تو بشناس!!د و رأي انس!!ان ه!!ا

"نمي تواند تو را مانند خاليق معدود و قابل تصرف بداند به دلی!!ل این جمالت ک!!ه از لس!!ان م!!وال علی علی!!ه الس!!الم ص!!ادر شده، تم!!امي انس!!ان ه!!ايي ک!!ه از مس!!ير وحي انبي!!اء منص!!رف و منحرف شده اند و به فکر خود وارد ميدان خداشناسي شده ان!!د؛ مانند فالسفه که وجود خلق را خالق خلق شناخته اند يا مانن!!د بت پرستان که واحدهاي عددي يا ارباب ان!!واع را بج!!اي خ!!دا ش!!ناخته

اند، محکوم هستند.

150

Page 151: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش دوازدهم

»قدر ما احکم فاحکم تقدیرها...« تHHا جملHHۀ-: »و کیHHف وانما صدرت االمور عن مشیته«

مط!!الب بع!!دي در اط!!راف تق!!دير و هندس!!ۀ] خالي!!ق اس!!ت ک!!ه خداوند خاليق را چگونه مهندسي نمود و چط!!ور ب!!ه ه!!ر مخل!!وقي

این قس!!مت از خطب!!ۀ] ش!!ريفه در1لباس شايس!!ته او را پوش!!انيد.بيان کيفيت خلقت مخلوقات است.

آنچه آفريده با حساب و هندسه آفريده اس!!ت و اين"مي فرمايد: حساب و هندسه بس!!يار حکيمان!!ه اس!!ت و ت!!دبير خ!!ود را در ادارۀ] مخلوقات بسيار لطيف و غيرقابل فهم عموم ق!!رار داده و بس!!يار لطيفان!!ه مخلوق!!ات خ!!ود را اداره ميکن!!د. ه!!ر خلقي از مخلوق!!ات خود را ب!!راي آن ه!!دف و جه!!تي ک!!ه آفري!!ده اس!!ت آم!!اده و آش!!نا نموده، آنچنان که هيچ يک از مخلوقات نمي تواند از دايرۀ] حدود و خلقت خود تجاوز کند و بر پايۀ] خلقت چنان است که خداوند او را آفريده. مخلوقات خدا از حدود خود نه ذره اي کوت!!اه مي آين!!د ن!!ه هم ذره اي اض!!افه مي رون!!د. آن چن!!ان راه ه!!ر خلقي را ب!!راي رسيدن به هدف طبيعي آماده ق!!رار داده ک!!ه هيچ مخل!!وقي ب!!راي رسيدن به هدف گرفتار مش!!کل و ن!!اراحتي نمي ش!!ود زي!!را تم!!ام اين امور مربوط به مخلوقات بر طبق مش!!يت خ!!دا انج!!ام گرفت!!ه

"است. در اين جا کيفيت خلقت ع!!الم و آدم را بي!!ان مي کن!!د. گ!!ر چ!!ه مخلوقات همه با هم از يک نوع مبدأ و مبادي خلق شده اند وليکن آن مب!!ادي واح!!د ب!!ه ص!!ورت ميليونه!!ا ميلي!!ون مخلوق!!ات مختل!!ف درآمده و خداوند هر مخلوقي را چنان که شايس!!تۀ] خلقت اوس!!ت مهندس!!ي نم!!وده اس!!ت. آنچن!!ان تق!!ديرات خ!!دا و هندس!!ه خلقت حکيمانه و مدبرانه است که اگر انسان ها ظرف ميليونها سال ب!!ه تفکر و تدبر مشغول شوند تا بتوانند عي!!بي و ي!!ا نقص!!ي در خالي!!ق خدا پيدا کنند؛ مثال بگويند اين حشره بهتر بود که چهار دس!!ت و پ!!ا داشته باشد و آن حشرۀ] ديگ!!ر بيش!تر و ي!ا کم!تر، ه!ر چ!ه بيش!تر

قدر ما خلق فاحکم تقدیره و دبره فالطف تدبیره و وجهه لوجهته فلم یتعد ح!!دود 1ر دون االنته!!اء الی غایت!!ه و لم یستص!!عب اذ ام!!ر بالمض!!ی علی منزلت!!ه و لم یقص!!

ارادته، و کیف و انما صدرت االمور عن مشیته.

151

Page 152: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

دانشمندان عالم در کيفيت خلقت جهان و انسان فکر کنند بيش!!تر به عظمت خدا و حکمت خلقت آن آگاهي پي!!دا ميکنن!!د؛ چن!!ان ک!!ه

ب!!ه اين انس!!ان ه!!اي عيب ج!!و و"تب!!ارک"خداوند تعالی در س!!ورۀ] به خلقت زمين و آسمان نگ!!اه کني!!د، ه!!ر"اعتراض گر مي فرمايد:

چه بيش!!تر و بيش!!تر در کيفيت خلقت ع!!الم و آدم مطالع!!ه داش!!ته باشيد، ببينيد و بدانيد آي!ا عيب و نقص!ي در خلقت زمين و آس!!مان قابل مشاهده است؟ هر چه بيشتر عيب جویی کنيد که نقص!!ي در خلقت ع!!الم و آدم پي!!دا کني!!د بيش!!تر گرفت!!ار حس!!رت و دم!!اغ سوختگي مي شويد زيرا تفکرات عميقانه شما بيشتر ش!!ما را ب!!ه

)آی!!ۀ] س!!وم و چه!!ارم("عظمت خلقت و قدرت خ!!دا آگ!!اه مي کندمی فرماید:

!!ري في خل!!ق ال!!رحمن من" الذی خلق سبع سموات طباقا ما ت!!ري من فط!!ور. ثم ارج!!ع البص!!رکرتين ر ه!!ل ت تفاوت فارجع البص!!

.این س!!طور در این خطب!!ۀ]" ينقلب اليک البصر خاسئا و هو حس!!ير شریفه، تفس!!یر همین آی!!ات از این س!!وره اس!!ت ک!!ه مض!!مون آن

بیان شد. در اين آيات خداوند مي فرمايد: هر چه بيشتر در ساخت خاليق عالم دقت کني تا شايد عيب و نقصي پيدا کني بيش!!تر ب!!ه عظمت صنعت خدا و در نتيج!ه ب!ه عظمت خ!دا آگ!اهي پي!!دا مي ک!ني. در نتيج!!ه انس!!ان ه!!ايي ک!!ه بس!!يار نق!!اد و عيب ج!!و هس!!تند و دقت مي کنند تا شايد ايرادي پيدا کنن!!د ب!!ه حس!!رت مبتال مي ش!!وند ک!!ه

چرا نتوانستند عيب و نقصي در خلقت خدا پيدا کنند. خاليق خدا در تقدير الهي بر مدار سه اصل مهندسي مي شوند که دواصل آن از دايره فکر بشر خارج است و قاب!!ل درک انس!!ان نيست و يک اصل آن ک!ه اص!ل ابت!دايي باش!!د ت!ا ان!دازه اي قاب!ل

خالي!!ق ب!!ه وج!!ود مي آي!!د و از"کميت"درک اس!!ت. از اص!!ل اول . کميت براس!!اس اس!!تفاده از م!!واد و ذرات"کيفيت"اص!!ل دوم

عالم خلقت است که با اجتماع آنها و ارتباط آنها با يکديگر هياک!!ل و ابدان ساخته مي شود و ب!!ر پاي!!ۀ] مهندس!!ي اين م!!واد و ذرات و ارتباط آنها با يکديگر ق!!ابليت اس!!تفاده از دو اص!!ل ديگ!!ر پي!!دا مي

پي!!دا ميمنها و اض!افهشود. هندسۀ] ذرات و مواد ع!الم از طريق شود. ماده اي به اضافه ماده اي ديگر و يا م!!اده اي منه!!اي م!!اده ديگر. مواد و ذرات قابل استفاده در ص!!نايع الهي آنق!!در کوچ!!ک و ظريف هستند که براي انسان قابل کشف و درک نيس!!ت و ب!!راي

152

Page 153: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

پيدا کردن همين ظرافت ها آن همه ميکروسکوپ به وج!!ود آم!!ده تا بتوانند ذرات و م!!واد را در وض!!ع ابت!!دايي آن ک!!ه بس!!يار کوچ!!ک است و از شدت کوچکي و لطافت نزديک به مجردات است ببينند وليکن ب!!راي آنه!!ا ممکن نيس!!ت، و درک م!!اده در اين ح!!الت غ!!ير قابل تجزيه و تقسيم از کشف آن مش!!کلتر اس!!ت. چط!!ور انس!!ان مي تواند ماده را در وضعي ببيند ک!!ه ح!دش ب!!ا حجمش براب!!ر هم است؟! آيا شما مي توانيد روي کاغذ خطي رسم کنيد ک!!ه انته!!اي خط باشد. انتهاي نزديک به عدم؛ چنان انتهايي که با ميکروسکوپ ه!!اي بس!!يار ق!!وي ب!!از هم قاب!!ل کش!!ف نباش!!د؟ آنچن!!ان کوچ!!ک و کوچک که امکان س!!ايه ان!!دازي آن در براب!!ر ت!!ابش ن!!ور مح!!ال ي!!ا

ناميده اند. از"نقطۀ] موهوم"بسيار مشکل باشد؟ انتهاي حجم را ناميده اند که هرسه بعد آن برابر هم در ي!!ک بع!!دنقطهاين جهت

متمرکز است. همان جا را که طول نقطه بشناسند عرض است و همان جا را که عرض بشناسند عمق است و همان جا را که عمق نقطه بشناسند طول و ع!!رض اس!!ت زي!!را قاب!!ل تفکي!!ک و تجزي!!ه نيست، گر چه اين تجزيه به اراده خدا باش!!د؛ يع!!ني تجزي!!ۀ] آن ب!!ه

اوعي!!ني او عين دي!د علمياراده خدا محال است خدايي ک!ه دي!د مي باشد. يعني علم خدا عين خدا و عين خدا علم خ!!دا مي باش!!د و در عين حال در اين شدت علم امکان اين که بتواند آن نقطه را تجزيه و تقسيم کند وجود ندارد زي!!را در انته!!اي ح!!د واقعي اس!!ت ک!!ه ي!!ک ض!!ربۀ] ديگ!!ر آن را مع!!دوم مي کن!!د. و ش!!ايد ب!!رخي

ناميده اند مقص!!ود همين"ذرۀ] بي انتها"دانشمندان که اسم آن را انتهاي حد باشد ک!!ه ممکن نيس!!ت کس!!ي بتوان!!د ح!!د و حجم را از يکديگر تفکيک کند. و چون قاب!!ل درک انس!!ان نيس!!ت اس!!م آن را نقطۀ] موهوم گذاشته اند، ولي در عين حال موهوم مطلق نيس!!ت زيرا همان نقطه به اض!!افه نقط!!ه ديگ!!ر و ب!!ه اض!!افه نق!!اط ديگ!!ر منشأ پيدايش حجم است؛ با اينکه اگر نقطۀ] موهوم باشد ميليونها نقطۀ] موهوم باز هم موهوم است و از اجتم!!اع ميليارده!!ا ميلي!!ارد

ب!!ه وج!!ود آورد ک!!هحجم معل!!وم، ب!!از هم نمي ش!!ود نقطۀ] موهوم ح!دش براب!رقابل درک باشد. وليکن از اجتماع اين نقط!ه ه!ا ک!ه

است مي توان حجمي ب!ه وج!ود آورد ک!ه قاب!ل کش!ف وحجمش درک باشد. مهندسي اين نقاط با يکديگر ک!!ه از اجتم!!اع ميلي!!ون و ميليارد آن شايد بال پشه اي قابل ظهور اس!!ت از عج!!ايب ق!!درت خداست که اين نقاط ناچیز) مقرون به عدم (را به يکديگر ارتباط

153

Page 154: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مي دهد و آنها را با يکديگر متص!!ل مي کن!!د و از اين اجتم!!اع ب!!الپشه اي بوجود مي آورد و يا چشم مورچه اي مي سازد.

براي پيدايش تح!!ول در م!!اده ب!!ه کيفي!!تي ک!!ه قاب!!ل اس!!تفاده و استعمال در صنايع و خاليق باشد، سه عمل انج!!ام مي گ!!يرد: اول ش!ارژ همين نق!اط موه!وم ي!ا ذراتي ک!ه از ش!دت ک!وچکي قاب!ل

سرچشمه مي گيردنور که از نيروکشف نيست. خداوند با افاضۀ] م!!واد را در وض!!ع ابت!!دايي ش!!ارژ مي کن!!د، ن!!ور و ن!!يرويي در آن متمرکز مي کند، و با اين نور و نيرو، ب!!ال و پ!ر م!!اده و ي!ا وس!!يلۀ] ارتباط م!!اده ب!!ا م!!واد ديگ!!ر ف!!راهم مي ش!!ود. اين ش!!ارژ ن!!يرو را

مينامند. دانشمندان عالم با اين که روي مواد موج!!ود در"افاضه" طبيعت اين همه تجربه دارند و آنها را زير و رو مي کنند تا از آث!!ار و خصايص آن استفاده کنند هنوز ب!!ه اين حقيقت نرس!!يده ان!!د ک!!ه ماده با وسيله هاي غيرمادي شارژ مي شود يا ب!!ار الک!!تريکي پي!!دا مي کند، زي!!را مج!!رداتي ک!!ه در م!!اوراء وج!!ودي م!!اده هس!!تند ب!!ه وس!!يله م!!اديون ع!الم و ي!!ا وس!!ايل کش!!ف آن قاب!!ل درک نيس!!ت. همين قدر با استدالل عقلي مي توانند به مجرداتي ک!!ه در م!!اوراء طبيعت است اعتقاد پيدا کنند و آن استدالل عقلي چنين است ک!!ه اگر نيروها و يا رنگ و روشنايي ه!!اي داخلي م!!واد ع!!الم ب!!ه دلي!!ل ماديت است و از لوازم ماده است چگونه ممکن است که ماده با داشتن اين خصيصه ها بين نفي و اثب!!ات ق!!رار گ!!يرد؛ گ!!اهي ن!!يرو داشته باشد و گاهي نه. پس پيدايش اين دو ح!الت در م!واد ع!الم دليل اس!!ت ک!!ه م!!واد ب!!اردار ي!!ا زن!!ده و متح!!رک از اص!!ل ديگ!!ري استفاده مي کنند. يعني اين نيروي جاذبه يا بار الکتريکي يا حي!!ات و حرکت که ماده با داش!!تن و نداش!!تن آن بين نفي و اثب!!ات ق!!رار مي گيرد، از مبدأ ديگري که همان نيروهاي مجرد است تأمین مي ش!!ود. ب!!ه این مع!!ني ک!!ه تم!!ام خاص!!يت ه!!ا در وج!!ود م!!واد ع!!الم

است ک!!ه ب!!راي پي!!دايش آن، از اص!!ل غ!!ير م!!اديخاصيت ترکيبي اس!!تفاده مي ش!!ود. وليکن دانش!!منداني ک!!ه روي ط!!بيعت تجرب!!ه دارند و اين همه از خواص مواد عالم استفاده ميکنن!!د اين خ!!واص

ماده مي دانند با اين که مواد عالم با آث!!ار ذاتي منش!!أاثر ذاتيرا واق!!ع نمي ش!!ود. آنه!!ا ب!!ه اين اس!!تدالل عقلي ک!!ه:تنوع و اختالف

وج!!ود مج!!ردات را در م!!اوراء م!!اده، و وج!!ود خ!!دا را در م!!اوراء بيافاضهخلقت، اثبات مي کند اعتنا نمي کنند. پس آنها از عم!!ل

خبرند و تمامي آث!ار و تنوع!اتي را ک!ه در م!اده واق!ع مي ش!!ود از

154

Page 155: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

م!!ادۀ] ديگ!!ر قب!!ول دارن!!د؛ ب!!ا اين ک!!ه الزماضافه به اض!!افۀ]مسير است به آنها گفته شود که اگر م!!واد ع!!الم در وض!!ع ابت!!دايي خ!!ود

پي!!دا مي کنن!!د و اگ!!ر اتص!!الياتص!!ال هستند به چه دلي!!ل انفصالي هستند به چه دليل از يکديگر منفصل ميشوند؟! زيرا خ!!واص ذاتي

که هم!!ه ج!!اقابليت هاي سلب،از ذوات قابل سلب نيست. و اين م!!اده را از نظ!!ر اتص!!ال و انفص!!ال و از نظ!!ر رن!!گ و بي رنگي و

بره!!ان زوجيتروشنايي و تاريکي بين نفي و اثبات قرار مي ده!!د اس!!ت، و اين زوجيت و ت!!رکيب دلي!!ل مص!!نوعيتمب!!ادي ط!!بيعت

خاليق است، و مصنوعيت خاليق دليل وجود صانع است. تقدير لطيف و حکيمانه خدا روي مواد عالم و خلقت مخلوقات، و کشف اين تقديرات از عجايب علم الهي است که جز ب!!ه لط!!ف و تأييد الهي قابل کش!!ف نيس!!ت. آن ک!!دام علم اس!!ت ک!!ه بتوان!!د ماده را در ابتداي وضع خود که ش!!ايد از ي!ک ميلي!ارديم ميلي م!!تر کوچکتر است کشف کند و يا عملي که خدا روي اين م!!اده انج!!ام مي دهد و آن را به نور و نيرو شارژ مي کند؟ ماده خودش به چ!!ه ميزان واندازه است و نيرويي که با آن ش!!ارژمي ش!!ود و حي!!ات و حرکت پيدا مي کند چقدر است؟ کشف اين هندسه ها و اندازه ها جز به لطف و اراده خدا براي انسان قابل درک نيست چ!!ه برس!!د قابل کش!!ف باش!!د زي!!را ق!!درت درک انس!!ان از ق!!درت کش!!ف او بسيار لطيف تر و ظريف تر است. شايد بتواند حادث!!ه ه!!ايي را در اعماق زمين و يا در دل هوا درک کند وليکن نتوان!!د کش!!ف نماي!!د. همه جا ادراکات بر کشفيات سبقت دارد. اين همه مس!!ائل غي!!بي مانن!!د آخ!!رت و ح!!وادث آن و ي!!ا وج!!ود روح و فرش!!ته قاب!!ل درک انسان هست وليکن قابل کشف نيست. نمي تواند با رؤيت چش!!م و يا کشف علمي کيفيت رؤيت ماوراء طبيعت را کش!!ف کن!!د و ي!!ا نمي توان!!د وج!!ود خ!!دا را کش!!ف کن!!د، وليکن از مس!!ير اس!!تدالل احتياج صانع به مصنوع، وج!!ود خ!!دا را کش!!ف مي کن!!د. ل!!ذا ام!!ام باقر)ع( انسان را عاجز مي داند از اين که سه عمل را در طبيعت کشف کند يا درک نمايد. عمل اول: عامل پيدايش حيات و حرکت در مواد عالم، که مادۀ] بدون خاصيت با خاصيت مي گ!!ردد. عم!!ل دوم: ايجاد ماده و نور بدون سابقه، و عمل س!!وم: برگش!!ت دادن

آنها به نابودي مطلق. جمالت اين خطبه شريفه که مي فرمايد: ن!!اظر ب!!ه همين هندس!!ۀ]"قدر مHHا خلHHق فHHاحکم تقHHديره"

وجودي مخلوقات و مجهز ش!!دن آنه!!ا ب!!ه ن!!يروي حي!!ات و ح!!رکتاست.

155

Page 156: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

را ي!!ادآوري مي کن!!د. مخلوق!!ات"ت!!دبير"دنبال!!ۀ] کلم!!ۀ] تق!!دير، خداوند متعال از نظر خلقت و آفرينش در دايرۀ] تقديرند و از نظر

ادارۀ] زندگي و رسيدن به کمال در دايرۀ] تدبيرند. دو کلمه اي است که تقريبا رديف يک!!ديگر ذک!!ر" تدبير و تقدير "

!!دبر و"مي شوند. در يکي از روايات هست ک!!ه فرمودن!!د: العب!!د ي يعني بندگان وضعيت خود را تدبير مي کنند و دنباله اين"الله يقدر

تدبير خداوند متعال تقدير مي کند. تقدير مربوط ب!!ه خلقت جه!!ان و انس!!ان اس!!ت و ت!!دبير مرب!!وط ب!!ه اداره مخلوق!!ات اس!!ت. ه!!ر مخلوقي براي هدفي که خلق شده است مديريت و م!!دبريت الزم دارد تا در مسير تدبير به هدف خود برسد و از خلقت خ!!ود نتيج!!ه بگيرد؛ و مخصوصا انسان که تمام مخلوقات ب!!راي او خل!!ق ش!!ده اند و او براي خدا. بعد از خلقت، در داي!!رۀ] ت!!دبير و تق!!دير ح!!رکت مي کند تا به مقصد واقعي خود که بهش!!ت اس!!ت برس!!د. خداون!!د تدبيرکنندگان امور خلق را در کت!!اب خ!!ود ي!!ادآوري مي کن!!د و مي

1".فالمدبرات امرا"فرمايد: ب!ه معن!!اي پيگ!يري اعم!ال و"دب!ر، ادب!ار، و م!دبر"کلمۀ] ت!دبير از

اخالق است. انسان ها بر اثر اعمال و اخالق خود نتايجي به دست مي آورند که همان ه!ا محص!!ول کس!ب و ک!ار آنهاس!ت و نت!ايجي است که از اعمال خود به دست آورده اند. اگر اعمال ني!!ک باش!!د نتايج نيک حاصل مي شود ک!!ه آخ!!رين و ک!!املترين نتيج!!ه، زن!!دگي بهشتي است و اگر اعمال بد باشد نتايج بد به وج!!ود مي آورد ک!!ه آخرين نتايج بد، زندگي جهنمي است. لذا در اين جمل!!ه ميفرمای!!د:

يعني خداوند بس!يار لطيفان!ه و آگاهان!ه"دبره فالطف تدبيره" امور بندگان خ!!ود را ت!!دبير مي کن!!د ک!!ه ت!!ا آنج!!ا ک!!ه ممکن اس!!ت

کسي از آن ها گرفتار عذاب جهنم نشود. فلم"جمله ديگر در اين فراز اين فرمايش است که مي گويد:

غايتHHه و يتعد حدود منزلته و لم يقصر دون االنتهHHاء الي."لم يستصعب اذ امر بالمضي الي ارادته

و ميجمالت عجي!!بي اس!!ت ک!!ه کيفيت خلقت را تعري!!ف مي کند فرمايد: هر مخلوقي را چنان آفري!!ده ک!!ه دائم در جهت مخص!!وص به خود بر پايۀ] خلقت خود فعاليت مي کن!!د و هرگ!!ز نمي توان!!د از داي!!رۀ] ح!!اکميت ط!!بيعت و خلقت خ!!ود خ!!ارج گ!!ردد و همچ!!نين نميتواند قبل از وصول به مقصد مطابق خلقت خود، از حرکت باز

5 نازعات، 1

156

Page 157: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ماند و يا هرگز بر او سخت و مشکل نيست ک!!ه ب!!ر طب!!ق اراده وطبيعت خود فعاليت کند.

حض!!رت در اين جمالت اقس!!ام نبات!!ات و حيوان!!ات را این گون!!ه تعريف مي کند که، این همه نوع از انواع حشرات و حيوانات و ي!!ا نباتات و درخت ها ب!!ا این ک!!ه از ي!!ک آب و خ!!اک خل!!ق مي ش!!وند چگونه هر کدام طبيعت خاص و هدف مخصوص به خود را دارن!!د، که نمي توانند بر خالف طبيعت خود هدف ديگري را پيدا کنند، و يا يک نوع از اين حيوانات در خ!!ط ح!!رکت ن!!وع ديگ!!ر ق!!رار گيرن!!د و اعم!!ال آن را تقلي!!د کنن!!د. مش!!اهده ميک!!نیم ک!!ه ان!!واع نبات!!ات و حيوانات، که شايد از ميليونها نوع تجاوز مي کند هر کدام مط!!ابق خلقت خود ظرفيت معين و جهت معيني دارند که بر همان نقش!!ه فعاليت مي کنند. چرا درخت توت مانند چن!!ار نيس!!ت و چ!!را چن!!ار مانند درخت سرو نيست و يا زردآل!!و مانن!!د انگ!!ور، و انگ!!ور مانن!!د گالبي نيست؟. با اين که انواع نباتات در يک زمين کاش!!ته ش!!ده و از يک آب و خاک استفاده مي کنند، هر کدام از آنها جهت معين و شکل معين و ثمرات خاص خود را دارند. در حالی ک!!ه انس!!ان ه!!ا در صنايع خود نميتوانند جسمي از خ!!اک بس!!ازند ک!!ه ط!!بيعت آهن داشته باشد و يا از آهن بس!!ازند ک!!ه ط!!بيعت خ!!اک داش!!ته باش!!د. مشاهده ميکنيد که هر گياهي بدون اينک!!ه ظ!!اهرا در ق!!البي خل!!ق شود، وضع مخصوص!!ي و ش!!کل خاص!!ي دارد. اگ!ر اين گياه!!ان در ق!الب ه!اي خ!اص پ!!رورش ميیافتن!!د قض!!اوت مي ک!رديم ک!ه اين اختالفات از نظر ش!!کل و حجم و ق!!د و ان!!دازه مرب!!وط ب!!ه ق!!الب هاست، اما بدون اينکه يک چنين قالبي باشد، و همۀ] آنه!!ا از آب و هواي آزاد استفاده مي کنن!!د، ش!!کل مخص!!وص و وض!!ع و خ!!واص معيني دارند، طوری که شايد نمي شود دو نوع گياه يا ب!!رگ گي!!اه پيدا کرد که صددرصد مثل و مانند هم باشد. ميليونها نوع درخت و زراعت و گياه از يک آب و خاک ساده. و همچنين ع!!الم حيوان!!ات؛ گرگ ها نمي توانند مانند پلنگ باشند و پلنگ مانن!د گوس!فندان، ي!ا آنها مانند آهوها، و يا مورچه ها مانند پشه ها، و غيره. چه هندس!!ۀ] عجيب و عظيمي در خلقت حشرات و حيوانات به کار رفته اس!!ت که ب!!رخالف انس!!ان ه!!ا ک!!ه در ک!!ار و زن!!دگي خ!!ود چق!!در اش!!تباه ميکنند، حشرات و حيوانات در ه!!دف گ!!يري ب!!راي زن!!دگي ذرهای اشتباه نمي کنند! چقدر نابينا هستند انسان هايي که منکر عظمت خدا شده اند و اين خلقت عظيم و عجيب را به خاصيت ط!!بيعی و تصادفی مي دانند، با اين که اگ!!ر عملي روي نقش!!ه نباش!!د هرگ!!ز

157

Page 158: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

قاب!!ل تط!!بيق ب!!ه قض!!اوت عق!!ل و دانش نيس!!ت. پس، اين هم!!ه اختالفات در صورت و خاصيت نبات!!ات و حيوان!!ات دلي!!ل عظمت و

قدرت قاهره خداوند متعال است. حض!!رت در اين جمالت ب!!ر پاي!!ۀ] اقتض!!اي ذاتي موج!!ودات بحث مي کند و مي فرمايد: هر مخلوقي چنان ساخته شده که فقط ب!!ر پايۀ] خلقت خود ميتواند فعاليت کند، نه ذره اي بيش!!تر از آنچ!!ه در اقتضاي خلقت آنست و نه ذره اي کمتر. فعاليت کمتر از اقتض!!اي

خلقت را به اين شکل ترسيم مي کند که مي فرمايد: ر دون االنتهHHاء الي غايته" HHيع!!ني ذره اي از."و لم يقص

آن مقداري که در اقتضاي خلقت اوست کوتاهي نميکند. براساس همين تف!!اوت در خلقت، موج!!ودات ع!!الم از جم!!ادات و نبات!!ات و حيوانات در عين اختالف با همديگر، ذره اي بيش!!تر و ي!!ا کم!!تر ب!!ر اساس خلقت خود حرکت و فعاليت ندارند. مثال ش!!ما حش!!رات را در نظر بگيريد؛ ميليونها ن!!وع حش!!ره در ع!!الم هس!!ت ک!ه از نظ!!ر شکل و خلقت متفاوتند، اما با اين که هم!!ه اين ه!!ا از ي!!ک اص!!ول ثابتي بنام ماده و روح خلق شده اند چگونه در حرکت و فعاليت و هدف هايي که دارند با يکديگر اختالف دارند. حرکت مورچگ!!ان ب!!ا پش!!ه و مگس ف!!رق دارد و همين طورحش!!رات ديگ!!ر. اگ!!ر خلقت اين ه!!ا از ي!!ک اص!!ل سرچش!!مه بگ!!يرد ب!!ه دلي!!ل اختالف ش!!کل، اختالف در حرکت و فعاليت پيدا نمي کنند، زيرا ما مي گوييم اگ!!ر ماده داراي اقتضاي ذاتي است؛ که نيست، آن اقتض!!اي ذاتي اگ!!ر

مح!!ال اس!!ت و اگ!!ر س!!کون اس!!تس!!کون است پي!!دايش حرکت باش!!د،حرکتپيدايش حرکت محال است. اگر اقتضاي ذاتي ماده

ممکن است از نظر ک!!ثرت و قلت م!!وادي ک!!ه ب!!ا يک!!ديگر ت!!رکيب شده است حرکتی سريعتر و ی!!ا بط!!ئي ت!!ر و کن!!دتر داش!!ته باش!!د

در ماده؛ خواه در حجم بس!!يار سکونوليکن در عين حال پيدايش بزرگ و یا کوچک، محال است زيرا آث!!ار ذاتي ش!!یئ از ذات ش!!یئ قابل سلب نيست. پيدايش حرکت و سکون و يا ص!فات ديگ!ر ک!ه

واقع مي شود بره!!اني اس!!ت روش!!ن ب!!ر اين ک!!هنفي واثباتبين خلقت عالم و آدم از اصول مختل!!ف سرچش!!مه مي گ!!يرد و تم!!ام خاصيت ها قالبي و ترکيبي است؛ که آن دو اصل عبارت اس!!ت از

. ممکن است مواد کمتر و کوچکتر به نيروي بيشتري"ماده و نور" و روح قويتري مجهز ش!!وند؛ مانن!د م!واد آتش زا ک!ه در ح!رکت و س!!رعت بس!!یار تن!!د و ق!!وي هس!!تند، و م!!واد ديگ!!ري ب!!ا نيروه!!اي

158

Page 159: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

کمتري مجهز شوند. اضافه و منهاي نيروهاي مختلف از ماده، و يا اضافه و منهاي مواد نسبت ب!!ه يک!!ديگر، مب!!دأ اين هم!!ه نمايش!!ات عجيب در ع!!الم ط!!بيعت مي گ!!ردد، ک!!ه هم!!ۀ] آنه!!ا بره!!اني اس!!ت روشن و قاطع بر وجود نامتناهي خداوند متعال و علم نامتناهي او و قدرت نامتناهي او. در نتيجه از علم و قدرت نامتناهي او، صنايع نامتناهي در مسير کميت و کيفيت قابل ظهور است. حض!!رت )ع( در اين جمالت از طري!!ق تف!!اوت جم!!ادات و نبات!!ات و حيوان!!ات

قدرت نامتناهي خدا را اثبات مي کند. فکيف و انما صدرت": جمالت بعد اين است که مي فرمايد

چط!!!ور ممکن اس!!!ت ک!!!ه در خلقت1"االمHHHور عن مشHHHيته مخلوقات و آفرينش عالم قصور و تقصيري پيدا شود و ي!!ا خالي!!ق برخالف مشيت خدا حرکت کنند با اين که تم!!ام خالي!!ق و ح!!وادث بر طبق مشيت خ!!دا تنظيم ش!!ده اس!!ت. مش!!يت هم از علم خ!!دا سرچشمه مي گيرد و علم خدا نامتناهي و کامل و مطل!!ق اس!!ت. از علم کامل صنعت ناقص قاب!ل ظه!ور نيس!ت. خ!دايي ک!ه هم!!ه چيز را بدون تفکر و ت!!ردد فک!!ري ايج!!اد نم!وده، ب!!دون اين ک!ه آن علم و دانش از اقتض!!اي غري!!زه ه!!ا و قريح!!ه ه!!ا ناش!!ي گ!!ردد ي!!ا علمي که از تجربه ها استفاده کرده باشد يا از مسير مشورت ه!!ا و استفاده از رأي شريکان سرچشمه گرفته باشد، که با رأي خود

خدا را وادار کنند که اين همه عجايب را بيافريند. . علممعن!!اي علم مطل!!ق، ص!!نعت کام!!ل و خلقت کام!!ل است

الهي منزه است که از مسير قريحه و غريزه ظ!!اهر گ!!ردد؛ مانن!!د غري!!زه ه!!ا و"علم ما انسان ها ک!!ه از مب!!دأ جه!!ل پي!!دا مي ش!!ود.

مقتض!!يات م!!زاج و م!!ادۀ] وج!!ود انس!!ان اس!!ت. غري!!زه"قريحهها عبارت است از موادي ک!!ه مثال اقتض!!اي تش!!نگي دارد ي!!ا اقتض!!اي خوف و ترسيدن، و قريحه ها علومي است که از برخورد با حادثه ها و زخم و جراحت ها پيدا مي شود. جراحتي ب!!ر تن انس!!ان وارد مي شود و يا حادثه اي مانند سقوط و تصادفات ديگر مي بين!!د، از اين حادثه ها این علم را به دست مي آورد که بايستي ب!!ا احتي!!اط ح!!رکت کن!!د، و ي!!ا از حادث!!ه ه!!اي گرم!!ا و س!!رما و ب!!اد و طوف!!ان اطالعاتي کسب مي کند که چگونه براي خود پناهگاهي بس!!ازد ت!!ا از حوادث مص!!ون بمان!!د، و ي!!ا از مس!!ير تفک!!ر و تأم!!ل، از طري!!ق

و کیف و انما صدرت االمور عن مشیته؟ المنشئ اصناف االشیاء بال رویة فکر آل 1 الیها و ال قریحة غریزة أضمر علیها و ال تجربة أفادها من حوادث الدهور و ال ش!!ریک

اعانه علی ابتداع عجائب االمور.

159

Page 160: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ارتب!!اط دانس!!تني ه!!ا ب!!ه نادانس!!تني ه!!ا و ارتب!!اط علت و معل!!ول طبيعت با يکديگر علمي به دست مي آورد. علوم انساني همه ج!!ا از مسير اقتضاي م!!اده و م!!زاج اس!!ت. يع!!ني علمي اس!!ت ک!!ه از منبع جهل حاصل مي گردد؛ خواهي نخواهي درص!!دي ب!!ه اقتض!!اي جهل و درصدي هم به اقتضاي تفک!!ر پي!!دا ميش!!ود. و ش!!ايد ممکن نباشد که انسان ها با فک!!ر و دانش خ!!ود کش!!في مط!!ابق حقيقت داشته باشند بلکه تمام کشفيات و معلوماتي که به فک!!ر و غري!!زۀ] خود يافته اند و ترتيب داده اند درص!دي آل!وده ب!ه جه!ل و اش!!تباه است. نمي ت!!وانيم در ت!!اريخ انس!!اني پي!!دا ک!!نيم ک!!ه تفک!!رات او و معقوالت او و علوم تجربي او و يا اکتشافات فکري او و يا اعمال صالح او صددرصد مطابق اراده خدا و پسند خدا باشد زيرا عل!!وم انسانها و ادراک!!ات او خ!!واهي نخ!!واهي ب!!ه م!!راتب و اع!!داد قاب!!ل تقسيم است و علم خدا نامتناهي است، و هرگز واحدهاي مراتبي يا عددي به نامتناهي نمي رسد. لذا گفت!!ه ان!د فق!ط انس!ان ه!ايي مي توانند صددرصد برابر علم خدا بدانند و بفهمند ب!!ه ط!!وري ک!!ه بر حرکات و سکنات آنها ايراد و اعتراضي قاب!!ل قب!!ول نباش!!د ک!!ه صددرصد تسليم خدا، و اسباب و ابزار دست اويند؛ ب!!ه فک!!ر خ!!ود نمي گويند و به رأي خود قضاوت نمي کنند. درست مانن!!د راديوه!!ا و بلندگوها در اختيار گوينده هستند. چنان اند ک!!ه حاف!!ظ ش!!يرازي

مي گويد: در پس پرده، طوطي صفتم داشته اند هر چ!!ه اس!!تاد

ازل گفت بگو، مي گويم يعني زبان و فک!!ر و عق!!ل و ش!!عور من در اختي!!ار خداون!!د متع!!ال است. علم و حکمت او بر زبان من جاري مي گردد، و دست و پ!!ا و جوارح و اعضاي من به اراده او حرکت ميکند. من اراده و فک!!ر خود را در اراده و مشيت خدا مستهلک نموده ام، اس!!باب و اب!!زار اراده و قدرت او هستم. اين افراد هستند ک!ه صددرص!!د اعم!ال و افکار و گفته هايشان برابر اعمال و گفتار خدا و ي!!ا عين اعم!!ال و گفتار خداوند متعال اس!!ت. دانش!!مندان ميليونه!!ا س!!ال فک!!ر کنن!!د نمي توانند عيب و نقصي در گفتار و کردار آنها مشاهده کنند. اين

افراد را معصوم مي گويند. پس حوادث و خاليق که بر طبق مش!!يت خ!!دا ظ!!اهر مي گ!!ردد صددرص!!د مط!!ابق علم و حکمت اس!!ت و ج!!اي اي!!راد و اع!!تراض نيست. ل!!ذا در اين جمالت حض!!رت )ع( کلي!!ه عل!!وم و دانش ه!!ا و

160

Page 161: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

تفکراتي را که از مسير تجربه و يا اقتضاي حوادث و ي!!ا مش!!ورت با انسان ها پيدا مي ش!!ود از خ!!دا نفي ميکن!!د. نفي اين ص!!فات و عل!!ومي ک!!ه از مس!!ير تجرب!!ه و مش!!ورت پي!!دا مي ش!!ود از ذات مقدس خداوند متعال براي رد گفتههای ماديون و ط!!بيعيون اس!!ت که پيدايش ص!نايع ط!بيعت را هم مرب!وط ب!ه تجرب!ه و آزم!ايش و محص!!ول اش!!تباهات ط!!بيعي مي دانن!!د. عقي!!ده داش!!ته و ي!!ا مي نويسند که صنايع طبيعي هم از مسير تجربه و آزمايش پي!!دا ش!!ده است. ميگويند ميليونها مرتبه در خل!!ق انس!!ان ي!!ا حي!!واني اش!!تباه شده تا در اثر آن اشتباهات عاقبت حيوان يا انسان کامل به وجود آمده است. به رأي و فک!!ر خودش!!ان و در تحقيق!اتي ک!!ه دارن!!د از مسير پيدايش سنگهاي فسيلي که به شکل پا يا س!!ر حي!!وان پي!!دا مي کنند حيوان عجيب الخلقه اي مي سازند که هرگ!!ز وض!!عيت و ق!!واره اش ب!!ا عق!!ل و دانش س!!ازگار نيس!!ت. دمي ب!!راي آن مي سازند چندين برابر ق!د ب!دن و س!ري چن!دين براب!ر تن و دس!ت و پايي بر خالف قانون و قاعده، تا ثابت کنن!!د در خلقت ع!!الم و آدم يک علم کامل خالي از اشتباه وجود ندارد بلکه همه چ!!يز در ع!!الم مولود خطا و اشتباه است، و تا ثابت کنند خدايي در کار نيست ي!!ا اگ!!ر هس!!ت همين ط!!بيعت اس!!ت ک!!ه آن هم ص!!دها ه!!زار مرتب!!ه صنعت و عملي برخالف قضاوت عقل و منطق س!!اخته و ميليونه!!ا مرتبه اشتباه کرده تا در آخر از مسير همان اشتباهات و تجربه ها توانسته است عالمي مطابق عقل و منطق بس!!ازد. ب!!راي رد ي!!ک چنين اباطيل و خرافات که دانشمندان طبيعي به وجود مي آورن!!د حضرت )ع( تذکر مي دهد که علم خداوند مولود تجرب!!ه و اش!!تباه نيست بلکه خدا آنچه را از ازل تا به ابد، در ابت!!داي خلقت و ي!!ا در انته!!ا مي س!!ازد و مي آفرين!!د صددرص!!د کام!!ل اس!!ت، چن!!ان ک!!ه انس!!ان ه!!ا اگ!!ر هزاره!!ا س!!ال فک!!ر کنن!!د نميتوانن!!د عيب و اي!!راد

منطقي پيدا کنند. فتم خلقHHHه بHHHامره و اذعن": در جمالت بع!!!د مي فرمايد

يعني خلقت به امر خدا آن چنان"لطاعته و اجاب الی دعوته کامل است که ذرهای عيب و ايراد قابل ظه!!ور نيس!!ت، ل!!ذا هم!!ه

چيز تسليم تقدير خداوندمتعال است. خبر مي دهد که آن چنان خلق خدا در نظ!!ام عجيب ق!!انوني ق!!رار گرفته است که براي ادامه و اداره زندگي خ!!ود کوچک!!ترين وقف!!ه اي در حرکات و سکنات آن پيدا نمي ش!!ود. ص!!نايع انس!!اني چن!!ان است که بعد از س!!اخت و س!!ازندگي دائم بایس!!تی تحت م!!راقبت

161

Page 162: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

سازندگان و اداره کنندگان ق!!رار گ!!يرد. نمي توانن!!د چن!!ان ص!!نعت ک!املي بس!!ازند ک!ه ب!!دون زحمت ب!!ه س!!ازنده و رنج ب!!ه خ!!ود، ب!!ه زندگي خود ادامه دهند. هواپيما در مسير حرکت گاهي با م!!وانعي مانند باد و طوفان و يا گرداب فضايي روبرو مي شود، تحت ت!!أثير قرار مي گيرد، کنترل خود را از دست داده، يا سقوط مي کند و يا اين ک!!ه خلب!!ان را ب!!ه زحمت مي ان!!دازد. و ي!!ا کش!!تي در دري!!ا ب!!ا موانعي امثال موج و طوفان روبرو مي شود که نظ!!ام خ!!ود را از دست مي دهد و ناخدا را به زحمت مي ان!!دازد. ماش!!ين در ج!!اده ها به همين کيفيت. ولي صنايع خدا طوري ساخته شده اس!!ت ک!!ه يک پرنده يا چرنده در مسير حرک!ات ط!!بيعي خ!ود اوال ب!!ه رانن!ده نياز ندارد، به ارادۀ] خود يا به طبيعت خود ح!!رکت مي کن!!د. چن!!ان حرکت مي کند ک!!ه اگ!!ر م!!وانعي س!!ر راهش باش!!د برخ!!ورد او ب!!ا موانع نه براي خودش زحمتي به وجود مي آورد و نه هم احتياج به محافظ و نگهبان دارد. در تعريف حال شب پ!!ره ه!!ا و خف!!اش ه!!ا گفته اند که مجهز به راداري است که در مس!!ير پ!!رواز و ح!!رکت، موان!!ع کوچ!!ک و ب!!زرگ را از چن!!د ص!!دمتري احس!!اس مي کن!!د و آنچنان پرواز مي کند که در تاریکی شب با مانعی کوچک یا ب!!زرگ برخورد ندارد، زی!!را ش!!ب پ!!ره ه!!ا روز روش!!ن مي خوابن!!د و ش!!ب تاري!!ک ب!!ه دنب!!ال ح!!وائج خ!!ود ميرون!!د. ب!!ه این جهت م!!وال )ع( در

منزه است خ!!دايي ک!!ه روز روش!!ن"تعریف شب پره مي فرمايد: را براي او شب تاريک و شب تاريک را ب!!راي او روز روش!!ن ق!!رار

. صنعت اين حيوان به کيفيتي است که شب تاريک پشه1"مي دهد يا مگسي را که البالي درخت ها است مي پس!!ندد و ب!!ه ط!!رف او مي پرد بدون این که با شاخه اي يا ب!!رگ و درخ!!تي برخ!!ورد کن!!د؛ يک چنان هدف گيري که بهترين تيراندازها در روز روشن با ه!!دف گيري دقيق نمي توانند صيد خود را این چنین هدف قرار دهند. لذا به این فکر افتاده اند که این پرنده با چشم ض!!عيف و ي!!ا نابين!!ا در شب تاريک چگونه صيد خود را مي بيند، و بعد کشف کرده اند که این پرنده مجهز به رادار است، یع!!نی از مغ!!ز او ش!!عاعي س!!اطع مي شود، به حشره اي که مي خواهد صيد کند ب!!ر خ!!ورد ک!!رده و منعکس مي ش!!ود و مغ!!ز او اين انعک!!اس را ثبت مي کن!!د و در مسير رفت و برگشت شعاع نور، خود را به صيد خ!ود مي رس!!اند

، در وصف شب پره= فسبحان من جعل اللیل لها نهارا و معاشا و154 خطبۀ] 1النهار سکنا و قرارا...

162

Page 163: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

و ذره اي انحراف يا اشتباه در حرکت يا هدف گ!!يري او پي!!دا نمي شود. چه صنعت عجيب و لطيفي است که حيوان، آن چنان که در هواي صاف مزاحمتي برای پ!!رواز ن!!دارد، از البالي ب!!رگ و ش!!اخۀ] درختان هم مانع و مزاحمي در پ!!رواز خ!!ود نمي بين!!د. ص!!نعتی ب!!ه اين لط!!افت و ه!!دف گ!!يري از ي!!ک خ!!ط م!!ويي، ب!!ه ارادۀ] خداون!!د متعال است. نمونۀ] اين هدف گ!!يري و ح!!رکت از ی!!ک خ!!ط م!!ويي باريک به طرف صید، تيراندازي امام باقر)ع( است، که وقتي وارد بر هش!!ام ابن عب!!دالملک ابن م!!روان ش!!د، آنه!ا مي!!دان تيران!!دازي تش!!کيل داده بودن!!د و از ام!!ام علی!!ه الس!!الم هم خ!!واهش کردن!!د تيران!!دازي کن!!د. ه!!ر چ!!ه حض!!رت اص!!رار کردن!!د ک!!ه من تم!!رين تيراندازي نداشته ام آنه!!ا اص!!رار و خ!!واهش کردن!!د ک!!ه چ!!اره اي نيست جز تيراندازي. هدف آنها اين بود که ت!!ير ام!!ام خط!!ا کن!!د و آنها بر اين تيراندازي بخندن!!د. حض!!رت ت!!ير و کم!!اني را ب!!ه دس!!ت گرفت، تير اول به نشانه اصابت کرد و بن!!د آم!!د و ت!!ير دوم چوب!!ۀ] تير اول را شکافت و به نشانه اصابت ک!!رد. ت!!ير س!!وم چوب!!ۀ] ت!!ير

( چوبه ت!!ير از خ!!ط باري!!ک م!!ويي9دوم را شکافت و همين طور ) حرکت نمودند و به نشانه ها اصابت کردند. دو نوع معجزه در اين

( چوبه تير از ي!!ک خ!!ط م!!ويي9جا ثابت شد؛ يکي اين که چطور ) حرکت کرده و به هدف رسيده اند، و دیگر اين که چگونه تيره!!اي دوم و سوم ت!!ا نهم چوب!!ه ه!!اي ت!!ير قبلي را شکس!!ته و ب!!ه ه!!دف اص!!ابت ک!!رده اس!!ت؟! عب!!دالملک و ي!!ارانش ک!!ه خواس!!تند ب!!ر تيران!!دازي ام!!ام بخندن!!د م!!ات و مبه!!وت ش!!دند و آن حض!!رت را

تحسين کردند. اين کيفيت حرکت با وسايل تحريک و تحرکي ک!!ه در مغ!!ز خف!!اش است مؤيد همين جمالت از موال )ع( در کيفيت خلقت حيوان!!ات و يا پرندگان است که چگونه در مسير ساخت و صنعت خ!!ود ب!!دون ذره اي کمتر یا زيادتر حرکت مي کنند. اگر در مغز خفاش هنگ!!ام حرکت بسوي صيد خود کوچکترين اهتزازي پيدا شود نمي تواند از البالي درخت!!ان خ!!ود را ب!!ه ص!!يد خ!!ود برس!!اند. اين اس!!ت تفس!!یر

تا آخر، که"لم يقصر دون االنتهاء..."فرمايش موال )ع( در جمالت نش!!ان ميده!!د ح!!وادث ط!!بيعي ب!!ه وس!!يله جم!!ادات و نبات!!ات و حيوانات به مشيت خدا صادر ميشود نه به اتفاق و تصادف. يع!!ني همين هدف گيري به وسيله ش!!ب پ!!ره ه!!ا ب!!ه اراده و ي!!ا اقتض!!اي

مزاجي حيوان نيست بلکه به اراده خداوند متعال است.

163

Page 164: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

!!ة فک!!ر آل"موال )ع( با جمالت: المنشئ اصناف االش!!ياء بال روي و ال ان!!اة" ت!!ا جمل!!ۀ]: "اليه!!ا و ال قريح!!ة غري!!زة اض!!مر عليه!!ا...

. تمام تفکرات و نقشه کشي ها و نس!!خه ب!!رداري ه!!ائی"المتلکی را که انسان ها در صنايع خود به آنها مبتال و محت!!اج هس!!تند و ذره ذره علم و دانش خ!!ود را از طري!!ق تجرب!!ه ه!!ا و ي!!ا مش!!ورت ه!!ا کسب مي کنند، يا چند نفر دانشمند با يکديگر شريک مي شوند تا ظرف م!!دت زم!!اني ي!!ک مس!!أله علمي را ح!!ل کنن!!د، تم!!امي اين تفکرات و تجربه ها را از ذات مقدس خداوند متعال نفي مي کن!!د و مي فرمايد اين همه عجايب لطيف و ظريف در خلقت جم!!ادات و نباتات و حيوانات و حشرات، خواه صنايعی بسيار کوچ!!ک باش!!د مانند ساخت چشم و گوش حشرات ذره بيني، و يا صنايع ب!!زرگي باش!!د مانن!!د ص!!نعت ک!!رات ع!!الم، ذرهای در علم و دانش خ!!دا تغييري ايجاد نشده که بگوئیم خداوند تعالی ابتدا در علم خود ي!!ک حسابگري و نقشه کشي دقيقي داشته و بعد بر اساس آن نقش!!ه و تفکر چشم و گوش حيوانات ذره بيني و يا اعصاب و عروق آنها را خلق می کند؛ و اين از عجايب علم و قدرت است ک!!ه ي!!ک ذره بسيار کوچک غير قابل تجزيه و تقسيم در برابر علم او همان قدر مکشوف و معلوم است که يک کرۀ] ب!!زرگ مانن!!د ک!!ره زمين و ي!!ا کوهه!!اي ک!!ره زمين. خ!!دا در ذات خ!!ود علم مطل!!ق اس!!ت و علم مطلق ايجاب ميکند که همه چيز چنان که الزم است باش!!د، ب!!راي او مکشوف و معلوم باشد. چنان نباش!!د ک!!ه ذراتي ک!!ه در انته!!اي کوچکي نزديک به نابودي است در نظر او مجهولتر باش!!د از حجم ب!!زرگ ک!!ل ع!!الم، بلک!!ه هم!!ه کس و هم!!ه چ!!يز را چ!!ه در انته!!اي ک!!وچکي و چ!!ه در انته!!اي ب!!زرگي، ي!!ک ج!!ور و يکن!!واخت ببين!!د و مهندسي کند. لذا کل آفرينش، عالم و جاه!!ل در براب!!ر عظمت او

فتم خلقه بامره و اذعن لطاعته"تسليم اند. اینست که ميفرماید: . "و اجاب الي دعوته

آيا مخلوقي بزرگ یا کوچک پيدا مي شود ک!!ه ذره اي زي!!ادتر از آنچه خدا براي او نقشه کشيده است حرکت کند يا ذره اي کمتر؟ اگر از خدا بپرسند اين اقيانوس ها چند گرم و يا چند ه!!زارم گ!!رم است بدون تأمل مي گويد و در گفته اش ذره اي اشتباه پيدا نمي شود. يک چنين علمي را به بندگان خ!!اص و خ!!الص خ!!ود هم داده است که وق!تي س!!ائلي پ!اي من!!بر علي )ع( ب!ه قص!!د اس!تهزاء در

من راه ه!!اي آس!!مان ه!!ا را به!!تر از راه"برابر ادعاي حضرت که:

164

Page 165: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

حرکت کرد و گفت: موه!!اي س!!ر و ريش من"های زمین مي دانم چند عدد است؟ حضرت فرمود اگر بخواهم ميگ!!ویم و نش!!انه اش اين است که تو در خانه ات توله اي داري که عاقبت قات!ل فرزن!د پيغمبر است. او سعد وق!!اص ب!!ود و تول!!ه او عم!!ر بن س!!عد ب!!وده

است. در ادامۀ] جمالت مي فرمايد: در برابر دع!!وت خداون!!د متع!!ال هيچ موجودي خواه از موجودات، س!!نگين و کن!!د باش!!د ي!!ا مخلوق!!ات و موجوداتي که مي خواهن!!د وقت گ!!ذراني کنن!!د و حاض!!ر ب!!ه قب!!ول دعوت نيس!!تند يع!!ني موج!!ودات بط!!ئی و س!!ريع، هرگ!!ز نميتوانن!!د

1دعوت خدا را رد کنند. در اين جمالت، دعوت تکويني است؛ " دعوت خدا " البته منظور از

مانند اين که خداوند متعال به درخت ها دس!!تور بده!!د خ!!ود را ب!!ه ميوه برسانند و يا به کره زمين دستور بدهد که حرکات وض!!عي و انتقالي خود را درست انجام دهد. يعني ک!!ل آف!!رينش در اط!!اعت خدا هستند، و از آن جمله انسان ها؛ خواه سريع الحرکت باشند يا بطیئ الحرکت، نمي توانند دعوت خدا را اجابت نکنند. خداوند هر مخلوقي را حرکت داد و ح!!دود ح!!رکت آنه!!ا را معين ک!!رد، اش!!ياء ضد و نقيض را کنار يکديگر قرار داد و آنه!!ا را نس!!بت ب!!ه يک!!ديگر ماليم ساخت. وسائلي که موجودات را به يکديگر نزديک کن!!د و ي!!ا از يکديگر دور نمايد را به هر مخلوقي عن!!ايت ک!!رد. ه!!ر حي!!وان و انساني را مجهز به هيأت خاص!!ي و غري!!زۀ] مخصوص!!ي نم!!ود، ک!!ه هيچ کس نمي تواند بر صنعت خدا اي!!رادي بگ!!يرد. در فط!!رت ه!!ر مخلوق عاملي قرار داد که آن مخلوق ناخودآگ!!اه ب!!ر طب!!ق خلقت

. 2خود فعاليت مي کند و زندگي خود را به ثمر مي رساند

لم یعترض دونه ریث المبطئ و ال أناة المتلکی 1 فأقام من االشیاء اودها و نهج حدودها و الئم بقدرته بین متضادها و وصل اس!!باب 2

قرائنها و فرقه!!ا اجناس!!ا مختلف!!ات فی الح!!دود و االق!!دار و الغرائ!ز و الهیئ!!ات ب!!دایاخالئق أحکم صنعها و فطرها علی ما اراد و ابتدعها.

165

Page 166: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش سيزدهم

»و نظم بال تعلیHHHق رهHHHوات فرجهHHHا...« تHHHا جملHHHۀ-: »وهبوطها و صعودها و نحوسها و سعودها«

در فراز ديگر، آن حضرت کيفيت ساخت آسمان ها را تعري!!ف مي در زبان قرآن و ائم!!ه"زمين و آسمان". الزم است بدانيم که 1کند

)ع( دو مصداق و دو معنا دارد. بيشتر تعريف!!اتي ک!!ه در زب!!ان آنه!!ا "س!!ماء"ديده مي شود مربوط به معن!!اي دوم اس!!ت. معن!!اي اول

همين جهتي اس!!ت ک!!ه م!!ا آن را آس!!مان مي ن!!اميم يع!!ني فض!!اي باالي سر و زمين زير پاي ما. و اما معناي دوم که بسيار عمي!!ق و عظيم اس!!!ت جه!!!تي اس!!!ت ک!!!ه از آن جهت، علم و حکمت ب!!!ر پيغمبران نازل مي شود. يعني جهت الهي و وج!!ود خداون!!د متع!!ال نسبت به اولياء خدا، و باز وجود اولياء خدا نسبت به م!!راتب بع!!د.

علماز آن همه جا در تأوي!!ل ق!!رآن و بيان!!ات ائم!!ه )ع( جه!!تي ک!!ه علم ق!!رار مي گ!!يرددر آننازل ميشود بنام آس!!مان و جه!!تي ک!!ه

بن!!ام زمين دانس!!ته می ش!!ود. بس!!ياري از آي!!ات ق!!رآن ن!!اظر ب!!ه آسمان و زمين به معناي دوم است يعني انسان ها، ک!!ه ب!!رخي از نظر فضاي علم و دانش و از نظر روشنايي دادن و روشن ک!!ردن افکار مردم به جاي آسمان شناخته شده اند و ب!!رخي ک!!ه فراگ!!ير علم و دانش هستند و علم و دانش در وجود آنها پرورش پي!!دا مي کند به جاي زمين شناخته شده اند. حضرت در اين جمالت ه!!ر دو

آسمان و زمين را براي ما تفسير مي کند و توضيح مي دهد.

و نظم بال تعلیق رهوات فرجها ... 1

166

Page 167: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ابتدا دربارۀ] آسمان محس!!وس بحث مي کن!!د. آس!!مان در تعب!!ير لغوي فضاي محيط به کره زمين است خواه مخلوقي داشته باشد يا خير. مي گويند فضاي محيط به کره ماه فاقد هوا و ي!!ا گازه!!ايديگ!!!ر اس!!!ت وليکن فض!!!اي محي!!!ط ب!!!ه ک!!!ره زمين تاح!!!دود )

(کيلومتر يا بيشتر مجهز به هوا ي!!ا گازه!!اي ديگ!!ر اس!!ت. پس100 فضاي کره زمين پر است از مخلوق!اتي ک!!ه خ!دا در فض!!ا آفري!!ده است. و اگر آسمان را به معناي فضاي مطل!!ق نامتن!!اهي در نظ!!ر بگيريم اين فضاي نامتناهي پر است از اين همه مخلوقاتي ک!!ه ب!!ه صورت ستاره و خورشيد و م!!اه و غيرذل!!ک دي!!ده مي ش!!وند. پس فضا خالء مطلق نيست، پر است از موجودات و مخلوقات، خ!!واه به صورت هوا باش!!د ي!!ا ب!!ه ص!!ورت بخ!!ار آب و گازه!!اي ديگ!!ر، ي!!ا ذرات اثيريه که در س!!اخت چ!!يزي ب!!ه ک!!ار نرفت!!ه اس!!ت خ!!واه ب!!ه صورت شهاب ها و سنگ ه!!اي آس!!ماني و ي!!ا س!!تارگان و اقم!ار و خورشيدهايي ک!!ه خ!!دا آفري!!ده اس!!ت. م!!وال )ع( در اين جمل!!ه ک!ه

و نظم بال تعليق رهوات فرجها و الحم صدوع"ميفرماید: کيفيت ارتب!!اط خاليقي را ک!!ه در فض!!ا هس!!تند ب!!ا،"انفراجها

يکديگر تشريح مي کند؛ زیرا مسلم است که ماده و مش!!تقات آن از ابتداي خلقت تا انتها اعدادي هستند که از يکديگر فاصله دارند. مولکول هاي کوچک و بزرگ هوا يا آب و بخارها و گازهاي ديگ!!ر و ذرات اثيري!!ه و کهکش!!ان ه!!ا و ه!!ر چ!!ه هس!!ت از ذرات و م!!وادي بزرگ يا کوچک تشکيل ش!!ده ک!!ه اين ذرات و م!!واد از هم فاص!!له دارند و وسيلۀ] ارتباط آنها با يکديگر معلوم نيس!!ت. مس!!لم اس!!ت که تمام اجزاء ع!!الم از ذرات بس!!يار کوچ!!ک بن!!ام ذرات اثيري!!ه ي!!ا اجزاء غير قابل تجزيه تا کرات و اجرام بسيار بزرگ، درعين ح!!ال که از نظر حجم بدني و جسمي از يکديگر فاصله دارند شديدا ب!!ه يکديگر مربوط و متصلند و با همين اتصال در ي!!ک نظ!!ام عجيب و عظيمي قرار گرفته اند که ذره اي نه به يکديگر نزديک مي ش!وند و نه هم فاصله مي گيرند. چنان وضعي دارند که اگر در گوشه اي از جهان زلزله يا حادثه اي پيدا شود آن حادثه به کل اج!!زاء ع!!الم سرايت مي کند. مسئله بسيار مهم اين اس!!ت ک!!ه وس!!يلۀ] اتص!!ال اجزاء عالم ب!!ا يک!!ديگر ب!!رای این ارتب!!اط چيس!!ت؟ آي!!ا بين اج!!رام عالم و بین ذرات آب و هوا خالء مطلق است؟ و يا اين ک!!ه رش!!ته اتصالي در کار است ک!!ه تم!!ام اج!!زاء ع!!الم ب!!ه وس!!يله آن رش!!ته اتصالي به يکديگر متصل و مربوطند؟ اگ!!ر بين دو ش!!یئ در ع!!الم خالء مطلق باشد و يک رشته اتصالي بين آنها وجود نداشته باش!!د

167

Page 168: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بين آن دو ارتباط و اتص!!الي پي!!دا نمي ش!!ود و ممکن نيس!!ت روي هم اثر بگذارند. مثال دو نفر انسان را فرض کنيد که در فاص!!له ده متري از يکديگر قرار گرفته ان!!د. در اين فاص!!له اگ!!ر خالء مطل!!ق باشد، هوا يا نور و يا رشتۀ] ديگري در کار نباشد ک!!ه آن دو نف!!ر را به يکديگر مربوط کند، نه يکديگر را ميبينند، ن!ه ص!داي يک!ديگر را مي شنوند و نه هم مي توانند روي يک!!ديگر ت!!أثيري داش!!ته باش!!ند زيرا ديدن يا شنيدن و ي!!ا اث!!ر گذاش!!تن ب!!ر يک!!ديگر از ن!!وع ع!!رض است و عرض بر عدم پياده نمي شود. مثال کالم ما م!!وجي در ه!!وا و يا نور و يا چيزهاي ديگرايجاد مي کند. اين موج ک!!ه ي!!ک تک!!ان و جنبش است مرکب الزم دارد تا سخن گفتن ما را که موجي ايجاد کرده است، آن موج را بپذيرد و به طرف مقابل انتقال ده!!د. اگ!!ر بين ما و شما خالء مطلق باشد؛ نه هوا باش!!د، ن!!ه ن!!ور و ن!!ه چ!!يز ديگر، موج سخن يا ديدن و شنيدن قابل انتقال نيست. همين طور دو ستاره يا دو جرم خورشيد از فاصله اي که بین آنها خالء مطلق است روي هم اثر نمي گذارند؛ با اين که اين همه آثار بين زمين و اج!!رام آس!!مان مبادل!!ه مي ش!!ود. پس الزم اس!!ت بحث ک!!نيم ک!!ه وسيله انتقال موج يا آثار ديگر بين نفرات انسان يا اج!!زاء ع!!الم و

کرات زمين و آسمان چيست. علوم جديد و تجربي با اين همه اعمال تجرب!!ه آم!!يز و آزم!!ايش که روي مواد عالم انجام مي ده!د هن!وز نتوانس!ته اس!ت واس!طه انتقال آثار بين مواد عالم را کشف کند و يا اگر کشف ک!!رده نمي خواهد قبول کند. با اينکه در نظر همه واضح است که م!!واد ع!!الم خلقت از يکديگر فاصله دارند، در عين فاصله متصل به يکديگرند،

نقيض انفص!!ال واتص!!الدر ح!!الی ک!!ه از نظ!!ر عق!!ل و بره!!ان يکديگرند. دو جسم يا دو م!اده اگ!ر متص!!ل ب!ه يکديگرن!د منفص!!ل نيستند و اگر منفصل از يکديگرند متصل نيستند. اکن!!ون ک!!ه ث!!ابت شده است که متصل به يکديگرند اين اتصال بدون رشته اتص!!الي ممکن نيست. اگر اجسام عالم و مواد ع!!الم ب!!ه دلي!!ل م!!اديت ب!!ه يکديگر متصلند، چنان که هر ماده اي به ماده ديگر چسبيده و بين آنها فاصله وجود ندارد در اين صورت الزم مي آيد که ک!!ل فض!!اي آفرينش به صورت جس!!مي بس!!يار محکم و غيرقاب!!ل نف!وذ ظ!!اهر شود و هرگز اجازه نفوذ و راهيابي ب!!ه م!!اده اي ي!!ا جس!!م ديگ!!ري ندهد زيرا جرمانيت مواد عالم محرز اس!!ت. م!!واد، ج!!رم و جس!!م اند. از اتصال آنها تراکم پيدا ميشود، اجسام کوچک و بزرگ ظاهر

168

Page 169: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مي گردد. مثال شما مولکول هاي هوا يا آب را در نظر بگيريد، اين مولک!!ول ه!!ا ک!!ه صددرص!!د م!!اده ان!!د و ه!!ر ک!!دام جرم!!انيت و جس!!مانيت دارن!!د و ب!!ه دلي!!ل م!!اديت و جس!!مانيت منفص!!ل از يکديگرند، در عين انفصال، متصلند. اگ!!ر کس!!ي بخواه!!د مولک!!ول هاي هوا يا آب را به هم نزديک کند با مانع بزرگي روبرو مي ش!!ود که نمي گذارد مولکولها به هم نزديک و ي!!ا متص!!ل ش!!وند. ب!!ه ه!!ر ميزاني که به يک!!ديگر نزدي!!ک مي ش!!وند فش!!ار م!!واد ب!!ه يک!!ديگر ش!!ديدتر ميش!!ود. مثال تي!!وپ ماش!!ين را ک!!ه از ه!!وا پ!!ر مي کنن!!د مولکول هاي هوا در داخل الستیک به شدت به يکديگر نزدي!!ک مي ش!!وند و گ!!اهي فش!!ار آنق!!در زي!!اد اس!!ت ک!!ه مي ترک!!د و ص!!داي شديدي ايجاد مي کند، با اين که مولکول ه!!ا ب!!ه هم متص!!ل نش!!ده اند. عامل اتص!ال در اينج!ا چيس!ت؟ کس!ي نمي توان!د بگوي!د بين مولکول هاي هوا يا آب خالء مطل!!ق اس!!ت زي!!را اگ!!ر خالء مطل!!ق باشد مانعي ندارد که م!واد ب!ه هم متص!ل ش!وند!؟ عام!ل اتص!!ال همان نيروهاي مجرد هستند که از آنها تعبير به جاذبه ميشود زي!!را مجردات در عين حال که فضاي عالم را پر نموده اند مزاحمت به وج!!ود نمي آورن!!د. مج!!ردات از نظ!!ر م!!زاحمت، ب!!ودن و نب!!ودنش يکسان است. پس نيروي مرموزي مولکول ه!!اي آب و ه!!وا را ب!!ه يکديگر ارتباط داده که نمي گذارد به هم نزديک يا دور ش!!وند. اين

تعبير مي کن!!د، عل!!وم"جاذبه"نيروي مرموز که علم جديد از آن به مي نامد، يع!!ني ن!!يرويي ک!!ه ذرات و"روح استمساک"ديني آن را

مواد عالم را در فاصله ای از يکديگر، ب!!ا يک!!ديگر حف!!ظ مي کن!!د، نمي گذارد از هم دور شوند يا به هم نزديک شوند. دور کردن آنه!!ا از هم ماي!!ه زحمت اس!!ت و نزدي!!ک ک!!ردن آنه!!ا ب!!ه هم ن!!يز ماي!!ه زحمت اس!!ت. پس در فاص!!لۀ] بین اجس!!ام ع!!الم ي!!ا ذرات م!!واد و گازها خالء مطلق نيست بلک!!ه ن!!يرويي غ!!ير م!ادي وج!ود دارد ک!ه علم تجربی آن را جاذبه ميداند و علوم ديني آن را روح استمساک ميشناسد. با اين که وج!!ود ي!!ک چ!!نين ن!!يروي مرم!!وزي بين ذرات عالم کامال محسوس است، عل!!وم بش!!ري آن را منک!!ر ش!!ده، مي گويند بجز ماده چيزي در عالم وجود ندارد. اين روح استمساک به

هس!!تند. مثال ام!!ام چه!!ارم )ع("فرشته ها یا مالئکه ها"تعبير ديگر فرش!!تگانی ک!!ه ب!!ا"آنجا که فرشتگان را دعا مي کند مي فرماي!!د:

.1"قطرات باران به زمين مي آيند و به آسمان بر نمي گردند صحیفۀ] سجادیه، دعای سوم راجع به حملۀ] عرش= و الهابطین مع قطر المطر 1

اذا نزل...

169

Page 170: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

فرماید می که قسمت، اين رهوات" جمالت تعلیق بال نظم وميفرجها" کند. مي پيدا مطابقت فضا و هوا ساخت با کامال

فرمايد: بدون اينکه اجزاء آسمان به يک!!ديگر وابس!!تگي پي!!دا کنن!!دفواصل بين اجزاء آسمان را منظم ساخت.

اين جمله در فرمايش حض!!رت خيلي عجيب اس!!ت ک!!ه چگون!!ه دو فرد و دو شیئ بدون تعلق و اتصال به يکديگر در نظ!!ام کام!!ل ب!!ه هم مربوط می شوند. نظم دو شیئ يا اشياء مختلف بدون اتصال و ارتباط ب!!ه يک!!ديگر ممکن نيس!!ت. مثال اج!!زاء ي!!ک س!!اختمان در صورتي نظم پيدا مي کند که وابس!!تگي کام!!ل ب!!ه يک!!ديگر داش!!ته باشد. پايه هاي منزل سقف را نگه دارد، س!!قف پاي!!ه ه!!ا را، و ب!!ه همين ت!!رتیب. اج!!زاء س!!اختمان اعم از گچ و آج!!ر ممکن نيس!!ت بدون وابستگي ب!!ه هم نظ!!ام پي!!دا کنن!!د. مثال قب!!ل از س!!اخت ی!!ک ساختمان، مصالح آن اعم از آجر و آهن و سنگ و س!!يمان را کن!!ار هم مي ريزند. اين مصالح ساختمانی کوچکترين نظم و نظامي در ارتب!!اط ب!!ا يک!!ديگر ن!!دارد. هيچ ي!!ک از آنه!!ا در ج!!اي مناس!!ب خ!!ود نيست و به اجزاء ديگر ارتباط ندارد وليکن وقتي که در س!!اختمان به کار برده مي شود آن چن!!ان در نظ!!ام کام!!ل ق!!رار ميگ!!یرد ک!!ه جزيي و يا ذره اي از آنها پس و پيش نيست. اين نظم و نظ!!ام در اجزاء ساختمان و يا صنايع ديگر بش!!ری مانن!!د قطع!!ات ماش!!ين و هواپيما، از طريق تعلق به يکديگر اس!!ت. ه!!ر ج!!زيي از اج!!زاء آن وابسته به اجزاء ديگر است و از طري!!ق تعل!!ق و وابس!!تگي نظ!!ام پيدا کرده است. فاصله اي هم بين اجزاء وجود ندارد؛ تمام اج!!زاء به يکديگر متصل و مربوط است. وليکن اجزاء فضاي آف!!رينش از ذرات و مولکول هاي کوچک و ب!زرگ، ک!ه موج!وديت ه!وا و آب و خاک را در رابطه با يک!!ديگر تش!!کيل داده ان!!د، و ي!!ا ک!!رات ب!!زرگ فضا؛ ميلياردها ستاره و ماه و خورش!!يد وکهکش!!ان ه!!ا ک!!ه اج!!زاء بزرگ عالم هستند، بدون تعلق و ارتباط با يکديگر در نظام کام!!ل قرار گرفته اند و هيچ يک از اجزاء آن از جاي خود ب!!ه ج!!اي ديگ!!ر منحرف نمي شود. قطعات کوچک و بزرگ ن!!ه ب!!ه يک!!ديگر نزدي!!ک مي ش!!وند ک!!ه م!!زاحم يک!!ديگر باش!!ند و ن!!ه هم از يک!!ديگر دور ميشوند که بيگانگي کامل با يکديگر داشته باشند. يک چنين نظ!!ام

، قابل توجه و تعقل است. در اين فاص!!لههابدون وابستگيعجيب چه عاملي وجود دارد که نمي گذارد اجزاء عالم روي هم بريزند و يا از يک!!ديگر دور ش!!ده، ب!!دون ارتب!!اط ب!!ا يک!!ديگر باش!!ند؟ عام!!ل

170

Page 171: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

اتصال و ارتباط چيست؟ دراين رابطه خداون!!دمتعال مي فرماي!!د:ک الس!!!موات و االرض ان ت!!!زوال و لئن زالت!!!ا ان" ان الل!!!ه يمس!!!

خداوند است ک!!ه اج!!زاء ع!!الم را در1"امسکهما من احد من بعدهجاي خود نگه مي دارد.

در اينجا الزم است بدانيم خداوندی که اجزاء عالم را و هر کره اي از ک!!رات را در ج!!اي خ!!ود نگ!!ه مي دارد و نمي گ!!ذارد ب!!ه هم نزديک و يا از هم دور شوند، مانند نگه داشتن ما انسان ه!!ا اس!!ت که گاهي سنگي يا ميوه اي را روي دست یا سر نگ!!ه مي داريم و نمي گذاريم روي زمين بيفتد؟ خداوند چگون!!ه و ب!!ه چ!!ه وس!!يله اي اين همه عوالم را در جاي مخصوص نگه مي دارد ک!!ه نمي گ!!ذارد چند متري ب!!ه هم نزدي!!ک ي!!ا از هم دور ش!!وند؟ اگ!!ر کس!!ي بگوي!!د بدون وسيله و سبب هر عالمي را در جاي خود نگه داشته اس!!ت، اين ادعا غلط است زيرا هر چيزي که در ج!!ايي ق!!رار مي گ!!يرد و از جاي خود حرکت نمي کند، ستوني يا ظرفي و ي!!ا ع!!املي آن را نگه مي دارد که از جاي خود حرکت نکند. همانطور که در مطالب گذشته بحث شد، خداوند مولکول هاي آب و ه!!وا را ب!!ا اين ک!!ه از هم فاصله دارند به وسيلۀ] نيرويي به نام جاذبه يا روح استمساک، در کنار يکديگر نگه مي دارد و آن نيرو نمي گ!!ذارد مولک!!ول ه!!اي آب و هوا يا خاک بهم متصل شده و يا از يکديگر دور شوند. همين نيروي استمساک بين س!!تارگان و م!!اه و خورش!!يدها هم ح!!اکميت دارد. بين زمين و م!!اه و خورش!!يد و س!!تارگان منظوم!!ه شمس!!ي نيروي مرموزي هست که اين کرات را در حد معين کن!!ار هم نگ!!ه داشته؛ دور يکديگر مي چرخند، ن!!ه از هم دور مي ش!!وند و ن!!ه ب!!ه يکديگر نزديک مي ش!!وند. مس!!لما حرک!!ات دوري ب!!دون وس!!يله و سبب ممکن نيست. اگر ما سنگي را ب!!ه ه!!وا پرت!!اب ک!!نيم ممکن است در خط مستقيم حرکت کند و تا هر جا ک!!ه ن!!يرو دارد ب!!رود، ولي اگر مشاهده کرديم اين گلوله از خط مستقيم به ي!!ک ط!!رف انحراف پيدا کرد مي گوييم چه عاملي اين گلوله را منحرف ک!!رد. مثال جاذبه زمين سنگ پرتاب شده را به طرف خ!!ود ميکش!!د و آن خط مستقيم را بصورت منحني يا دايره ظاهر مي کند. همين طور کره ماه ک!!ه س!!اعتي چن!!دين ص!!د کيلوم!!تر در ح!!رکت اس!!ت الزم است در خط مستقيم حرکت کند، و اگر مس!!تقيم ح!!رکت کن!!د از همۀ] ستاره ها و ماه و خورشيدها دور مي ش!!ود ولي جاذب!!ۀ] زمين

41 فاطر، 1

171

Page 172: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

يا خورشيد کره ماه را دور خود مي چرخاند. پس حرکات دوري يا مايل و منحني عاملي الزم دارد که جسم را به طرف خود متمايل س!!ازد، و حرک!!ات مس!!تقيم ممکن اس!!ت ب!!دون تماي!!ل ب!!ه چپ و

راست تا ابد به حرکت خود ادامه دهد. از نظر علمي و با مشاهدات عيني ثابت شده است که ح!!رکت تم!!ام س!!تارگان دوري اس!!ت. هيچ س!!تاره اي در خ!!ط مس!!تقيم حرکت نميکند، و عامل اين حرکات دوري همان جاذبه اس!!ت. مثال نيروي جاذبه خورشيد ق!!وي اس!!ت و ک!!رات منظوم!!ۀ] خ!!ود را دور خود مي چرخاند و نمي گذارد از مرکز دايره دور شوند. اين نيروي مرموز همان روح استمساک اس!!ت و از مج!!ردات اس!!ت ک!!ه ه!!ر چ!!يزي را در ج!!اي خ!!ود نگ!!ه مي دارد. خداون!!د متع!!ال هم مي فرمايد: اين ستاره ها و ماه و خورشيدها هر کدام ستوني دارد که .پاي!!ۀ] آن ب!!ه حس!!اب مي آي!!د وليکن ش!!ما آن س!!تون را نمي بينيد

يع!!ني ع!!والم آس!!مان ب!!دون1"رف!!ع الس!!موات بغ!!ير عم!!د ترونها" ستوني که شما آن را ببينيد باال رفته و در جاي خ!!ود ق!!رار گرفت!!ه است. پس با اين دالئل ثابت مي شود که بجز ماده اصل و نيروي ديگري است که مواد عالم به وسيله آن حيات و ح!!رکت پي!!دا مي

کنند و يا هر کدام در حد خود متوقف مي شوند. جمله ديگر که در ارتباط با فاصله ذرات و کرات در اينجا ذکر مي

"و الحم صدوع انفراجها"کند این است که می فرماید: )الحم( از کلم!!!ه )لحم( اس!!!ت و )ص!!!دوع و ص!!!دع( ب!!!ه معن!!!اي شکافتگي بين قطعات است. )انفراج( هم آن حالت انقطاع ذرات و قطعات از يک!!ديگر اس!!ت. اين جمل!!ه ش!!ريفه در ارتب!!اط اب!!دان انسان و حيوان بيشتر ظهور پيدا مي کن!!د ت!!ا اج!!زاء ع!!الم خلقت. بدن انسان ترکيبي است از قطعات مختلف استخوان ها و رگ ها و اعصاب. هر يک از اين قطعات بخودي خود قابل اتص!!ال ب!!ه هم نيستند؛ يعني استخوان ها به رگه!!ا متص!!ل نمي ش!!وند و رگ ه!!ا و عصب ها به همين کيفيت؛ خود بخود حالت انفراجي و واخ!!وردگي از يکديگر دارند، يعني در جنسيت ذاتي خود از يکديگر بيگانه اند و رش!!ته اتص!!الي الزم دارد ک!!ه خداون!!د اين قطع!!ات را ب!!ه يک!!ديگر متص!!ل و مرب!!وط کن!!د. ب!!راي این اتص!!ال، خداون!!د گوش!!ت ه!!ا را آفريده و به وسيلۀ] گوشت که از بدن ميروید، اس!!تخوان ه!!ا و رگ

= الله الذی رفع السماوات بغیر عمد ترونها ثم استوی علی العرش و2 رعد، 1سخر الشمس و القمر...

172

Page 173: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ها و اعصاب را به هم پيوند داده است. این دو کلمۀ] )الحم( که از لحم است و )صدوع( که به معناي ش!!کاف اس!!ت نش!!ان می ده!!د که خداوند اجزاي ب!!دن را ب!!ه وس!!يلۀ] گوش!!ت ب!!ه هم اتص!!ال داده است. و همین ط!!ور قطع!!ات ع!!الم خلقت. م!!واد و ذرات ع!!الم و همچنين کرات و کهکشان ها به خودي خود پيون!!د ب!!ا هم پي!!دا نمي کنند و متصل نمي شوند. خداوند ي!!ک رش!!تۀ] اتص!!الي بين آنه!!ا ب!!ه وج!!ود آورده ک!!ه هم!!ان ن!!يروي جاذب!!ه اس!!ت. اين ن!!يرو در داخ!!ل اجزاي عالم مانند گوشت در داخل قطعات بدن است. و ميت!!وانیم يکي ازاين دو جمله را به خلقت ع!!الم و ذرات و ک!!رات و اجس!!ام مربوط کنيم که با نيروي جاذبه به هم متصل شده اس!!ت و جمل!!ه دوم را به اجزاء بدن که به وسيله گوشت به يکديگر متص!!ل ش!!ده است. حضرت مي خواه!!د بفرماي!!د ک!ه ن!!يروي جاذب!!ه بين اج!زاي عالم مانند گوش!!ت بين اج!!زاء ب!!دن اس!!ت ک!!ه قطع!!ات را ب!!ه هم

متصل مي کند. ج بينهHHا و بين"جمل!!ه ديگ!!ر اين اس!!ت ک!!ه مي فرماي!!د: HHوش

يع!!!ني بين آس!!!مان ک!!!ه فض!!!اي نامتن!!!اهي اس!!!ت و"ازواجها موج!!وداتي ک!!ه در اين فض!!ا هس!!تند ارتب!!اط محکم برق!!رار ک!!رده

به معناي شکسته بندي است. قطعاتي ک!!ه از هم"توشیج"است. بيگانگي دارند مانند قطعات شيشه و سفال، ارتباط و اتص!!ال اين

مي نامند. یعنی قطعات عالم خلقت ک!!ه"توشيج"ها را به يکديگر ب!!دون ارتب!!اط ب!!ا يک!!ديگر اس!!ت مانن!!د س!!فال شکس!!ته و شيش!!ه

شکسته، خداوند اين ها را به هم متصل مي کند. آن حضرت بعد از بیان ارتب!!اط اج!!زاي ع!!الم ب!!ه يک!!ديگر واتص!!ال دادن آنها با نيروي مرموز جاذبه که روح استمس!!اک نامي!!ده ش!!ده

اعدین": اس!!ت ميفرماید HHامره و الصHHابطين بHHل للهHHو ذل "باعمال خلقه حزونة معراجها

يعني براي کساني يا چيزهايي که از آسمان به زمين مي آيند يا از زمين به آسمان مي روند موانع صعود و هبوط را برط!!رف فرم!!ود و با وجود اين وابستگي و پيوستگي ک!!ه تم!!ام اج!!زاء ع!!الم ب!!ا هم دارند آن چنان راه هاي ص!عود و ن!زول را آس!!ان ک!رده اس!ت ک!!ه گويي موجودات عالم در خال مطلق از فضا حرکت مي کنند و هيچ

مانعي سر راه آنها نيست. اين مسئله يکي از عجايب اسرار خلقت است که چگونه با وج!!ود اتص!!ال ش!!ديدي ک!!ه موج!!ودات ع!!الم و ذرات جه!!ان و ک!!رات و سماوات به يکديگر دارند، و الزمۀ] اتصال اين است که کوچکترين

173

Page 174: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

شکاف و خالء و راهي بين ورود و خروج کسي و يا چيزي از خارج عالم به داخل و يا از داخل عالم ب!!ه خ!!ارج و ي!!ا جه!!تي ب!!ه جه!!ات ديگر نباشد، آن چنان ورود و خروج ها و صعود و هبوط ه!!ا آس!!ان است که گ!!ويي اج!!زاء ع!!الم ذرهای ب!!ه يک!!ديگر اتص!!ال و ارتب!!اط ندارند؟! عامل این اتصال و ارتباط چيست و چرا این عام!!ل م!!انع

حرکت ها و صعود و نزول ها نمي شود؟ از يک ط!!رف مي بي!!نيم ک!!ه تم!!ام ع!!الم خلقت اعم از اج!!زاء و کرات آن، خواه مواد اوليه باشد که متراکم نیستند، و يا ت!راکم آن مواد اوليه به صورت کرات، همه به يکديگر مرتبط است، ط!!وری فاصله ندارند که بگوييم بين ع!!والم خالء مطل!!ق اس!!ت. از ط!!رف دیگر، بين ماه و خورشيد و کرات ديگر منظوم!!ۀ] شمس!!ي مس!!لما خالء هوايي وجود دارد. هواي زمين تا ارتفاع ص!!دکيلومتر اس!!ت و فرض کنيد هواي مريخ و مشتري هم تا صد هزار کيلوم!!تر ارتف!!اع دارد. از ه!!واي محی!!ط ب!!ه زمين و م!!ريخ ک!!ه بگ!!ذریم خالء مطل!!ق است و هوا و ذراتي وجود ندارد. اگر جسمي در آن فض!!اي خ!!الي به حرکت درآيد خ!!واه در خ!!ط مس!!تقيم ي!!ا منکس!!ر و منح!!ني، در مسير حرکت خود به ماده اي ي!!ا جس!!مي برخ!!ورد نمي کن!!د ت!!ا از اين برخ!!ورد در ح!!رکت آن جس!!م کن!!دي حاص!!ل ش!!ود و س!!رعت حرکت آن را کم کند. پس مسلم است که بين کرات عالم از نظر وجود ماده، خواه به صورت هوا يا آب یا گازهاي ديگر، خالء است و الزمۀ] خالء اين است که ع!والم نتوانن!!د ب!ه يک!!ديگر ارتب!اط پي!دا کنند زيرا مبادلۀ] اث!!ر بين دو ش!!يئ و ي!!ا دو ش!!خص از خالء مطل!!ق مح!!ال اس!!ت. خالء، تاري!!ک مطل!!ق اس!!ت و این ت!!اريکي بين دو

نيست که خداچيزيشخص و يا دو شيئ در خالء مطلق به معنی خلق کرده باشد و آن را بين دو شيئ به وج!!ود آورده باش!!د، زي!!را

است و عدم محض به صورت تاريکي نم!!ايشعدم محضتاريکي پيدا مي کند. ممکن است شما بگوييد اگر بين دو ع!!الم و دو ک!!ره خالء مطلق باشد و در آن خالء مطلق تاريکي ح!!اکم باش!!د هم!!ان تاريکي مخلوقي از مخلوقات خداون!!د متع!!ال اس!!ت. اگ!!ر ت!!اريکي عدم محض است چرا نام و نشان پيدا کرده و براي آن لغتي وضع

نموده اند؟ براي خالء مطلق مانند لغت"تاريکي"جواب اين است که لغت

براي معدومات است. مسلما عدم مانند خود، ع!!دم محض"عدم" است. چرا براي عدم محض کلمه اي بنام عدم س!!اخته ان!!د؟ لغت

174

Page 175: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

عدم خ!ودش موج!!ود اس!ت، ص!نعت انس!ان و ي!!ا ص!نعت خداون!د کلم!!اتي س!!اخته ان!!دموج!!وداتمتعال است. همان طور که ب!!راي

هم کلم!!اتي س!!اخته ان!!د وع!!دم محض، ب!!راي وجود و موجودمثل با اينکه لفظ تنه!!ا، ب!!دون معن!!ا اس!!ت؛ ن!!هعدم و معدوم،گفته اند

در مقاب!!لمنفيمعناي ذهني دارد و نه هم معناي خارجي. مفهوم است. در برابر وجود موجودات، عدم موج!!ودات همموجود مثبت

قابل تصور است. قهرا منفي در مقابل مثبت نمايش پيدا مي کن!!د "نفي، عدم، تاريکي"و براي اين منفي که نمايش پيدا کرده لغات

و امث!!ال آن وض!!ع ش!!ده اس!!ت. ولي در براب!!ر کلم!!ات س!!ه گان!!ۀ] نه معناي ذهني وجود دارد و نه هم معن!!اي"منفي، معدوم، تاريک"

خارجي. پس خالء مطلق، تاري!ک محض اس!!ت. فالس!!فه هم گفت!ه اند که تاريکي همان عدم روشنايي است نه اينکه خ!!ود هم چ!!يزي باشد که خدا خل!!ق ک!!رده باش!!د. پس در فض!!ايي ک!!ه خالء مطل!!ق است يا تاريکي مطلق است مبادل!ۀ] آث!ار بين دو ش!يئ ي!ا ش!!خص محال است و نمي شود گفت اين دو آدم به يک!!ديگر ارتب!!اط پي!!دا کرده اند و بين آنها آثاري از نوع س!!خن گفتن و پي!!ام دادن مبادل!!ه ميشود. پس از يک طرف اجزاء عالم به يکديگر متصلند که رابطه برقرار مي شود و از طرف ديگر منفصلند ک!!ه راه عب!!ور و م!!رور

از ن!!وع تن!!اقض اس!!ت؛ اگ!!رانفص!!ال و اتص!!البين آنها باز اس!!ت. منفصلند متصل نيستند و اگر متصلند منفصل نيستند! اين تن!!اقض

چگونه قابل حل است ؟ از اين راه کشف مي کنيم که مج!!ردات ي!!ک اص!!ول و حق!!ايقي

پيدا نمي شود. مجردات در ذاتتعاني و تزاحمهستند که بين آنها خود نامتناهي هس!!تند. خالء داخلي در آنه!!ا پي!!دا نمي ش!!ود ک!!ه در داخل وجود خود محدوديت پيدا کنن!!د. مح!!دوديت داخلي و ي!!ا خالء داخلي مانند چاهي است که در سطح کره زمين کن!!ده مي ش!!ود، داخل کره زمين خالئي پيدا شده و پر از هوا يا گازه!!اي ديگ!!ر مي

ی سطح و يا انتهاي کره يا اجس!!ام انتهاشود. و خالء خارجي مانند ديگر که از انتها به بعد، آن چیز وجود ندارد. مجردات فاقد اين دو انتها هس!!تند. چن!!ان نيس!!تند ک!!ه در ج!!ايي باش!!ند و در ج!!اي ديگ!!ر نباشند، يا در يک جا تراکم پيدا کنند و روي هم انباشته ش!!وند و در جاي ديگر خالئي از آنها پيدا شود که چيزي نباشد. مجردات مانن!!د م!!واد و اجس!!ام نيس!!تند ک!!ه در ج!!ايي خالء و در ج!!اي ديگ!!ر مالء باشند؛ مانند آب ها که در جايي هستند و در جاي ديگ!!ر نيس!!تند، و

انفص!!اليا هواها و اجس!!ام ديگ!!ر ب!!ه همين کيفيت. پس مج!!ردات

175

Page 176: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

نميپذیرند که بعد بخواهند با يکديگر اتصال پيدا کنن!!د، و اتصالش!!ان بعد از انفصال نيست. نه با خ!ود ت!!زاحم و تع!اني دارن!د ن!!ه هم ب!ا چيزي غير خود. با اين ک!!ه نامتن!!اهي هس!!تند و فض!!ا از وجودش!!ان مالء است مثل اين است که فضا از وجودشان خ!!الي اس!!ت. ل!!ذا اجسام با سرعت فوق نور در فضا حرکت مي کنند و چ!!يزي م!!انع حرکت آنها نميشود و يا ح!!رکت آنه!!ا را کن!!د نمي کن!!د؛ ب!!ا اين ک!!ه فضا مالء از نور و مجردات است مانعي براي موجود متحرک پيدا

ص!!فت م!!اده اس!!ت و مج!!رداتت!!زاحم و تع!!انينمي ش!!ود، زي!!را تزاحم و تعاني ندارند.

با اين حساب يکي ازدالئل ب!!زرگ وج!ود مج!!ردات در ع!الم این است که می بینیم نور مجرد فضاي آف!!رينش را فراگرفت!!ه، مانن!!د اقیانوسی بستر مخلوق!!ات و موج!!ودات م!!ادي ازذرات ت!!ا ک!!رات، واقع شده است. گر چه اين مجردات با چشم مسلح و غير مسلح قاب!!ل رؤيت نيس!!تند وليکن موج!!وديت آنه!!ا صددرص!!د حتم و يقين است. انکار وجود مجردات در فضاي آفرينش، با اينک!!ه آث!!ار ذاتي آنها کامال معلوم و قابل مشاهده است به معناي انک!!ار ض!!روريات

و بديهيات است. اثبات حقایق سه گانه از طریق مرئیت، اثر ذاتی، اثر ارادی:

موجودیت اشیاء ب!!ه دالئ!!ل س!!ه گان!!ۀ] ذي!!ل صددرص!!د حتميت پي!!دا ميکند گر چه قابل کشف و قابل رؤيت نباش!!ند. ابت!!دا وج!!ود م!!واد

بوده و مورد اتفاق تم!!امقابل رؤيتعالم است که موجوديت آنها اهل عالم از عالم و جاهل مي باشد. کسي نمي توان!!د موج!!وديت مواد عالم را که تشکيل دهنده کرات و اجسام است منک!!ر ش!!ود.

آث!!ارموجوديت مجردات هم گر چه قاب!!ل رؤيت نيس!!ت وليکن ب!!ه خود قابل رؤيت اس!!ت. اث!!ر ذاتي مانن!!د اث!!ر ن!!يروي ب!!رق ب!!رذاتي

صنايع برقي است. گر چه نيروي برق در صنايع برقي قاب!!ل رؤيت نيست وليکن اثر ذاتي آن که روشنايي در چراغ ها و يا ح!!رکت در صنايع ديگر است قابل اثبات و کشف است، ک!ه )می پرس!!یم( آن چيست که اين همه در صنايع ب!!رقي چ!!رخش و گ!!ردش ب!!ه وج!!ود مي آورد و منشاء اين همه آثار ش!!ده اس!!ت؟ مج!!ردات، ک!!ه از آن جمله نيروي حرکت و روح حيات است، در ذرات و م!!واد ع!!الم ب!!ا آثار ذاتي خ!!ود قاب!!ل رؤيت ان!!د. اث!!ر ذاتی روح پي!!دايش حي!!ات در نباتات و حيوانات اس!!ت؛ ک!!ه وق!!تي روح در اب!!دان باش!!د حي!!ات و حرکت پيدا مي شود و اگر نباشد حيات و حرکت سلب ميگ!!ردد. و

176

Page 177: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

همچنين اثر ذاتي ن!!يرو در م!!واد ع!!الم و جم!!ادات، ن!!يروي ح!!رکت است که از آن تعبير به روح استمساک مي کنند، که ذرات و مواد عالم را کنار يک!!ديگر حف!!ظ مي کن!!د. چن!!ان ک!!ه در عين ح!!ال ک!!ه مشاهده مي کنيم بين دو ع!الم و ي!ا دو جس!م خالء مطل!!ق اس!ت، مالء مطل!!ق اس!ت. راب!ط بين ذرات ع!الم و اجس!ام جه!ان همين روح استمساک اس!!ت ک!!ه منش!!اء پي!!دايش ن!!يروي جاذب!!ه و س!!اير حرکات است. پس مج!!ردات ع!!الم ک!!ه مب!!ادي حي!!ات و ح!!رکت و رنگ و روشنايي هستند به آثار ذاتي خود قاب!!ل کش!!ف و مش!!اهده اند، گر چه به حال تج!!رد قاب!!ل کش!!ف نيس!!تند. خداون!!د تع!!الی در

يسئلونک عن ال!!روح ق!!ل ال!!روحو" قرآن درباره روح مي فرمايد: .يع!!ني م!!ردم درب!!اره1"من امر ربي و م!!ا اوتيتم من العلم اال قليال

ماهيت روح از تو سئوال مي کنند در جواب بگو روح از عالم ام!!ر خداوند است و امر خدا مانند خود خدا قابل رؤيت نيست؛ به شما انسان ه!!ا علم قليلي داده ش!!ده اس!!ت.) ک!!ه آش!!نايي ب!!ه م!!اده و مشتقات آن باشد.( س!!واالت م!!ردم و اعتق!!اد آنه!!ا ب!!ه وج!!ود روح دليل است ب!!ر این ک!ه گ!ر چ!!ه روح را نمي بينن!!د وليکن آث!!ار روح حيات و حرکت قابل رؤيت است؛ که عبارت است از نيروي جاذبه

و روح حيات. خود قاب!!ل کش!!ف اس!!ت ذاتاثر اراديو اما آن حقيقتي که به

مقدس خداوند متعال اس!!ت. بي ش!!ک تم!!ام موج!!ودات ع!!الم ب!!ه دليل اين همه تغييراتي که در آنها پيدا مي شود و به دليل م!!وت و حيات، که نبوده اند و پيدا شده اند، داللت بر این دارن!!د ک!!ه ع!!الم خلقت صنعت خدا است. مخلوقات صنايع خدا هس!!تند و ص!!نايع ب!!ا موجوديت خود وج!!ود ص!!انع را اثب!!ات مي کنن!!د، و اين ص!!نايع اث!!ر ارادي خداوند متعال است. يعني خداوند متعال ب!!ا ت!!رکيب م!!اده و روح، مخلوقات را مي سازد. پس کساني که منکر وجود خدا و ي!!ا

مجردات مي شوند خود را به کري و کوري مي زنند. و نظم بال تعليق رهوات فرجه!!ا و الحم"در همين رابطه جمالت

تفسير مي شود. زي!!را اين جمالت از ي!!ک ط!!رف"صدوع انفراجها داللت مي کند بر این که بين اجزاء عالم عامل ارتباطي هست که تمامي اجزاء را به يکديگر متصل و مرب!!وط مي کن!!د و از ط!!رفي وضعيت ماده را نشان ميدهد که اجزاء ع!!الم هس!!تند و از يک!!ديگر فاصله دارند و بين آنها رابطه اي نيست. اين دو جمل!!ه نش!!ان می

85 اسراء، 1

177

Page 178: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

دهد ب!!دون اينک!!ه اج!!زاء ع!!الم ب!!ه يک!!ديگر تعل!!ق داش!!ته و متص!!ل باش!!ند، خ!!دا آنه!!ا را ب!!ه هم منتظم و مرب!!وط س!!اخته، و همچ!!نين بدون اينکه اتصال به هم داشته باشند خالء بين اجزاء ع!!الم را پ!!ر

هم"انف!راج" از ماده لحم است و کلم!ۀ] "الحم"کرده است. کلمۀ] داللت مي کند بر گسستگي و انفص!!ال اج!!زاء ع!!الم از يک!!ديگر، و

صفت ذاتي م!!واد ع!!الم اس!!ت. زي!!را"انفصال"نشان مي دهد که واخوردگي ذاتي اشياء و اج!!زاء را از يک!!ديگر نش!!ان"انفعال"باب

يعني اج!!زايي ک!!ه شکس!!تگي خ!!ود را ب!!ه"انکسار"مي دهد؛ مانند يع!ني اج!زايي ک!ه ت!أثر خ!ود را ب!ه"انفع!ال"نمايش مي گ!ذارد و

يعني اجزايي که فاص!!له خ!!ود را"انفصال"نمايش مي گذارد، و يا هم يع!!ني اج!!زايي ک!!ه"انف!!راج"از يکديگر به نم!!ايش مي گذارن!!د.

گشادگي ذاتي خود را از يکديگر به نمايش مي گذارند. پس اج!!زاء يعني انفص!ال ق!رار گرفت!!ه ان!د ب!ه چ!ه"انفراج"عالم که در وضع

وسيله اي به يکديگر متصل شده اند؟ آن وسيلۀ] اتص!!ال را تش!!بيه به لحمي مي کن!!د ک!ه اس!!تخوان ه!!ا را ب!!ه يک!!ديگر مرب!!وط ک!!رده

تمامي اين جمالت داللت مي کند بر اين که اجزاء عالم به1است. وسيلۀ] اصولي به يکديگر متصل شده اند که از نوع م!!اده نيس!!ت، که این اصول، همان مجردات است. مجردات بين خ!!ود و اج!!زاي

ديگر تزاحم و تمانعي ايجاد نمي کند. خداون!!د ب!راي اش!ياء و"بر اساس همين توضيحات مي فرمايد:

اشخاصي که از آسمان ب!!ه زمين مي آين!!د ي!!ا از زمين ب!!ه آس!!مان مي روند، اين صعود و هبوط را آن چنان ساده فرموده ک!!ه گ!!ويي

اش!!ياء و"در اين ص!!عود و هب!!وط از خالء مطل!!ق عب!!ور مي کنن!!د. اشخاص اگر در خالء مطلق حرکت کنن!!د ب!!ه م!!انعي برخ!!ورد نمي کنند و اگر از فض!!اي ن!ور و مج!!ردات هم ح!رکت کنن!!د ب!ه م!انعي

به وجود نمي آورند. تزاحمبرخورد نمي کنند زيرا مجردات و ناداهHHا بعHHد إذ هي دخHHانR"در جمل!!ۀ] بع!!د می فرمای!!د:

وامت HHاق صHHد االرتتHHق بعHHراجها و فتHHفالتحمت عري اش خداوند آسمان را بعد از آنکه دود خ!!الص می فرماید: "ابوابها

بود صدا زد و بعد از صدا زدن، فاصله هاي آس!!مان را ب!!ه يک!!ديگر مربوط نمود و بعد از آنکه آسمان ها بسته بود خداون!!د آن دره!!اي

بستۀ] صامت را باز کرد. در صنعت جوش کاری هم می گویند: "لحیم کاری"، زیرا مانند گوشت، دو قطعه 1

را به هم متصل می کند.

178

Page 179: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

اين جمالت گر چه ظاهرا مربوط به خلقت زمين و آس!!مان اس!!ت وليکن مصاديق کامل آن در جامعه بشريت و خ!!ط تکام!!ل انس!!ان ها قابل ظهوراست. بس!!ياري آي!!ات و رواي!!ات داريم ک!!ه مص!!اديق ط!!بيعي ندارن!!د بلک!!ه مع!!اني کام!!ل آن و مص!!اديق درس!!ت آن در

جوامع بشري و خط تکامل انسان ها قابل ظهور است. از جملۀ] اين آيات، و رواياتی مانند آن، مسائل مربوط شهاب هاي آسماني است که، ظواهر آي!!ات داللت مي کن!!د ش!!ياطين از زمين به آسمان ها ميروند، به جايي که فرشتگان با يکديگر و يا ب!!ا خ!!دا در تماس!!ند، و مس!!ائل دي!!ني و ي!!ا مس!!ائل تق!!ديري را از خداون!!د متعال مي گيرند و در روي کره زمين اجرا مي کنند. اين شياطين که به آسمان ها رفتهاند و در محل ارتباط فرشتگان با خ!!دا کمين ک!رده ان!!د مق!!درات بش!!ريت را از فرش!!تگان و ي!!ا خداون!!د متع!!ال اختالس مي کنند؛ يع!!ني ب!!ا گ!!وش دادن، اس!!رار مق!!درات الهي را ف!!را گرفت!!ه و ب!!ه زمين ب!!ر مي گردن!!د، ب!!ه انس!!ان ه!!ايي ک!!ه بين شياطين و مردم واس!!طهاند خ!!بر مي دهن!!د و آن واس!!طه ه!!ا ک!!ه غالبا از نوع شياطين و يا مدعيان دروغین نب!!وت هس!!تند آن اخب!!ار غيبي را که از شياطين گرفته اند سرمايۀ] ادعاه!!اي خالف حقيقت

دهن!!د. مثال ادع!!اي پيغم!!بري ک!!رده و از غيب خ!!برخ!!ود ق!!رار مي ميدهند، يا ادعاي امامت کرده و تظاهر به اعمال امامت مي کنند و با اين تظاهر خالف حقيقت، بندگان خدا را مي فريبند و به وادي

هاي هالکت و فالکت دنيا و آخرت مي کشانند. ظاهر آيات مربوط به شهاب ها و اختالس ش!ياطين و تعقيب خ!دا يا فرشتگان از شياطينی که به آسمان رفته و علوم ديني يا اخب!!ار غيبي را اختالس نموده اند همين اس!!ت، ک!ه فرش!تگان ب!!ا ش!!هاب هائی آنها را تعقيب مي کنند و مي سوزانند، مبادا خبرهاي غيبي و يا اسرار الهي را به نمايندگان قالبي خود در کره زمين بس!!پارند و مردم را گمراه کنند. اما ترجمۀ] آي!!ات ب!!ه اين کيفيت در اين زمين و در اين آسمان مصداق و معنا ن!دارد. زي!را اوال ش!ياطين ج!ني و انسي آنقدر که توانسته اند اسرار دين الهي را اختالس نموده، ب!!ا اينکه شيطانند با علم وعمل خ!ود لب!اس تق!وي پوش!يده ان!د و ب!ه ميزان زياد مردم را گمراه کرده اند. ثاني!!ا؛ این چ!!ه خ!!دائی و چ!!ه فرشتگاني هس!تند ک!ه در اين فض!اي ب!االی ک!ره زمين جلس!ه اي تشکيل مي دهند، که در آن جلسه ش!!ياطين هم کمين مي کنن!!د و به اصطالح گوش کشي مي کنند و اسرار خدا را مي شنوند؟ مگر خدا يا فرشتگان از اين گوش کشی ها بيخبرند که بع!!د ب!!ا ش!!هاب

179

Page 180: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

آسماني آنها را تعقيب کنند؟ این چطور مجلسي است ک!!ه ب!!ه اين کيفيت درهايش بروي شياطين باز است!؟ يک چنين نس!!بت ه!!ا و ادعاها مناسب شأن خ!!دا نيس!!ت. بعالوه، چط!!ور ش!!ده اس!!ت ک!!ه حريف شياطين نشده اند و نتوانسته اند مانع آنها شوند که اسرار غيب را بدانند و به نمايندگان خ!!ود در زمين خ!!بر دهن!!د؟ اين هم!!ه احک!!ام و عل!!وم الهي از پيغم!!بران ي!!ا کتب آس!!ماني در اختي!!ار شياطين گمراه کننده است که با نسبت دادن اين احک!!ام و عل!!وم به خود، تظاهر به حق دارند و با اين تظاهر، بندگان خدا را گم!!راه

مي کنند. هرگز تفسير ظ!!اهری آي!!ات ش!!هاب و اختالس ش!!ياطين، مناس!!ب ش!!أن خداون!!د و فرش!!تگان و پيغم!!بران نيس!!ت. پس الزم اس!!ت ب!!دانيم مص!!اديق کام!!ل اين آي!!ات ک!!ه متناس!!ب ب!!ا ش!!أن ائم!!ه و

پيغمبران و خداوند متعال است چيست؟ ابتدا الزم است شياطين را بشناسيم، ک!!ه آي!!ا موج!!ودي غ!!ير از انسان است يا انسان هاي کافر و منافق همان ش!!ياطين ان!!د. اين انسانها هستند ک!ه در مس!ير علم و عم!ل و اخالق، جنس!يت ه!اي مختلفي پي!!دا مي کنن!!د و ب!!ر پاي!!ۀ] جنس!!يت خ!!ود در دين خ!!دا و نامگ!!ذاري انبي!!اء اس!!ماء مختلفي پي!!دا مي کنن!!د. زي!!را جنس!!يت و ارزش انسان و يا نامگذاري او به اسم و صفت، مربوط به خلقت نيست. انسان ها در خلقت يک نوع اند؛ مانند ساير انواع، گ!!رگ و پلنگ و ميمون و گاو و شتر و گوسفند. يکي از اين ان!!واع، انس!!ان ها هستند که خداون!!د هم!!ۀ] آنه!!ا را در ش!!کل و قياف!!ه و ص!!ورت و حرک!!ات و س!!کنات و خ!!ور و خ!!واب و مس!!ائل ديگ!!ر ي!!ک ج!!ور و

"احس!!ن تق!!ويم"يکنواخت آفريده است، و خلقت او را ب!!ه عن!!وان "لقد خلقنا االنسان في احسن تقويم."تعريف مي کند. ميفرمايد:

از قوام و قيام، ب!!ه معن!!اي قی!!ام ب!!ه زن!!دگي، و زن!!دگي"تقويم" بسيار عالي، و درست مرتب کردن است. ان!!واع ديگ!!ر مخلوق!!ات نمي توانند طوری قيام به زندگي داش!!ته باش!!ند ک!!ه به!!ترين قي!!ام باشد. نمي توانند خود را به بهترين حال بسازند و به!!ترين زن!!دگي ها را به وجود آورند، زيرا در خلقت خود ناقص اند و نمي توانند از حاکميت خلقت خود تج!!اوز کنن!!د. وليکن انس!!ان ق!!ائم ب!!ه زن!!دگي است و بهترين قيام ها را مي تواند داشته باشد. انسان از صفر تا بي نهايت قابل ترقي و تکامل اس!ت. نامگ!ذاري انس!ان از مس!ير

اس!!ت؛ ک!ه" بشر"خلقت فقط يک نام و ي!!ک اس!!م اس!!ت ک!!ه ن!!ام

180

Page 181: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

من از نطفه، يا از آب و خ!!اک چ!!نين بش!!ري"خداوند مي فرمايد: اسم اوليۀ] انسان همان اسمي است که پدر و مادر براي1"آفريدم

او انتخاب ميکنند و او را بنام حسن و حسين و اسماء ديگ!!ري مي خوانند ولي در آينده از مسير اعمال و افکاري ک!!ه دارد ن!!ام ه!!اي ديگري پيدا مي کند؛ يکي را عالم مي خوانند و ديگري را عاقل، یا کافر و مسلمان، و هزاران اس!!م در مس!!ير اعم!!ال و افک!!اري ک!!ه دارد پيدا مي کند. اسم ها مختلف اس!!ت ولي حقيقت يکي اس!!ت.

نامي!!ده مي ش!!ود، و از مس!!ير"بشر"نوع انسان از مس!!ير خلقت انتخاب راه ح!ق و باط!!ل، ک!!افر و م!!ؤمن ش!!ناخته مي ش!!ود، و از مسير اجتماعي شدن و انس و آشنايي با ديگ!!ران، و ي!!ا اجتم!!اعي

نامگذاري مي شود. طايفۀ] جن يعني انس!!ان"جن و انس"نشدن، هايي که نمود اجتماعي ندارند، در جامعه روستائی يا ش!!هری و ي!!ا مملکت، آنها را به حساب نميآورند و در زندگي وابسته به ديگران هستند؛ از خود استقالل و آزادي ندارند. چنين افرادي ک!!ه نم!!ود و نمايش اجتماعي نداشته و هر روز وابسته به قدرتي هستند؛ خواه

"جن"قدرت حق باشد يا باطل، چنين اف!!رادي در اص!!طالح ق!!رآن شناخته مي شوند. و اگر نمود و نمايش اجتم!!اعي داش!!ته باش!!ند؛

ش!!ناخته مي ش!!وند. کلم!!ه"انس!!ان"خواه در جهت حق يا باط!!ل، از انس به وجود آمده، يعني انسان هايي که براي انس و"انسان"

آشنايي با ديگران، و يا انس و آشنايي ديگران با او، آمادگي دارند. و نیز انسان ها در مس!!ير کف!!ر و ايم!!ان ب!!ه عن!!وان ن!!بي و ولي در جهت اطاعت خدا، و به عنوان مش!!رک و ک!!افر در جهت معص!!يت خدا شناخته مي شوند. انسان ه!!ايي ک!!ه در خ!!ط تعلم و ي!!ادگيري دين خدا هستند اگر پيش از ظهور اسالم و قرآن باشند به عن!!وان

شناخته ميش!!وند و اگ!!ر بع!!د از ظه!!ور اس!!الم باش!!ند ک!!ه از"نبي" شناخته مي ش!!وند."فقيه"کتاب خدا استفاده مي کنند، به عنوان

و باز انسانهایی ک!!ه ب!!ا خ!!دا و دين خ!!دا رابط!!ه اي ندارن!!د و آن را شناخته شده و انسان هايي که عالوه بر کفر،"کافر"قبول ندارند

براي مبارزه با دين خدا در اطاعت دشمنان خ!!دا ق!!رار گرفت!!ه ب!!ه مينامن!!د؛"مش!!رک"بت ها و بت سازها متوسل مي شوند آنه!!ا را

يعني براي مبارزه و فعاليت براي رسيدن به مقصد، ب!!ه غ!!ير خ!!دا متوسل مي ش!!وند و از دش!!منان خ!!دا اط!!اعت مي کنن!!د. و همين مشرکين اگر براي استثمار بن!!دگان خ!!دا و ب!!راي تض!!ييع دين خ!!دا

= و اذ قال ربک للمالئکة انی خالق بشرا من صلصال من حمأ مسنون28 حجر، 1

181

Page 182: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

متظ!!اهر ب!!ه دين خ!!دا ش!!وند ت!!ا ب!!ا اين تظ!!اهر دين خ!!دا را از بين ببرند، با نماز و روزه, نماز و روزه را از بين ببرند و ب!!ا تظ!!اهر ب!!ه

مي گوين!!د، و"من!!افق"حق، حق را از بين ببرند، چنين اف!!رادي را هم مي"ش!!يطان"به اين هر سه طايفۀ] کافر و مشرک و من!!افق،

گويند زيرا دائم شيطنت مي کنند تا مردم را از دين خدا برهانند و کفر و نفاق را رواج دهند. از آن طرف انسان هاي کامل را که در

اولي!!اء"اطاعت از خدا و مکتب خدا به کم!!ال مطل!!ق رس!!يده ان!!د مينامند. "الله

پس تم!!ام اس!!ماء ن!!ام ب!!رده ش!!ده، جن و انس، ش!!يطان ج!!ني و انسي، ک!!افر و مش!!رک و من!!افق، و ش!!ياطین کوچ!!ک و ب!!زرگ، و مؤمن و فقيه و ولي الله، هم!!ۀ] اين ه!!ا ن!!ام انس!!ان ه!!اي مختلفی است که به دليل صفات بد و خوب و يا اعمال و اخالق بد و خوب ب!!ه ي!!ک چ!!نين اس!!م ه!!ايي خوان!!ده ش!!ده ان!!د، و از نظ!!ر خلقت و

نوعيت يک نوع و يک جنس بيشتر نيستند.دين دزدي شياطين و تعقيب آنها به وسيلۀ] شهاب ثاقب:

يکي از مسلمات طبيعت و زندگي انسان ها اين است که همه جا پيشرفت و تکامل و ترقي ارزش ها و موفقيت ها با سرمايۀ] ح!!ق و حقانيت انجام مي گيرد. منفي بافي و منفي گ!!ويي ي!!ا ب!!ه تعب!!ير ديگر باطل جويي و باطل گويي به طور خالص قابل ظهور و رواج نيست. مثال دروغ ها در پناه صداقت و امانت رواج پيدا مي کن!!د و مشتري را جلب و جذب مي کند، و خيانت ها در پن!!اه خ!!دمت ه!!ا. همه جا منفي ها و محرمات در پناه مثبت ه!!ا رواج پي!!دا مي کن!!د. اگر مثبت نبود منفي قابل ظهور و نمايش نبود چه برسد که قاب!!ل رواج باشد. دين خدا و معلومات ديني، آنچه ب!!ه خ!!دا و دين خ!!دا و اولياء خدا و پيغمبران مربوط است حق خالص اس!!ت. انس!!ان ه!!ا به حق خلق مي شوند و با سرمايۀ] حق به زندگي خ!!ود ادام!!ه مي دهند. باطل نه تول!!د دارد و ن!!ه هم وف!!ات، زي!!را هيچ اس!!ت، ع!!دم محض است؛ وليکن باطل گ!!ويي و خي!!انت ه!!ا و دروغ ه!!ا در پن!!اه حق گويي و خدمات نمايش پيدا مي کنند و انس!ان ه!!ا را ب!ه خ!ود جلب مينمایند. هر ج!!ا ک!!ذب و دروغ رواج دارد در پن!!اه ص!!داقت و امانت رواج پيدا مي کند. از اين رو خيانتکاران و اهل باط!!ل هم!!ه جا کفر و گناه خ!ود و ظلم و س!تم خ!ود را در پن!اه ح!ق رواج مي دهند. کلمات حق را ف!!را مي گيرن!!د و البالي ت!!رويج کلم!!ات ح!!ق، باطل خود را رواج مي دهند. باطل را به لب!!اس ح!!ق مي آراين!!د و

182

Page 183: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

انسان ها را که در ذات و فطرت خود مش!!تري ح!!ق ان!!د ب!!ه خ!!ود جلب و جذب مي کنند. هرگز در تاريخ انساني پيدا نشده است که در همان ابتداي حرکت و فعاليت، کفر و گن!!اه خ!!ود را ب!!ه نم!!ايش بگذارد؛ به مردم اعالم کند که من کافرم، من شيطانم، من باطلم و بجز دروغ و دغ!ل س!رمايهای ن!دارم وليکن ش!!ما را ب!ه اط!!اعت خودم دعوت مي کنم. همه جا باطل خود را در لب!!اس ح!!ق جل!!وه داده و مردم را که در ذات و فطرت خود ط!!الب ح!!ق ان!!د جلب و ج!!!ذب نم!!!وده ان!!!د. در همين ج!!!ا ميت!!!وانیم نقش افش!!!اگران و

ش!!ناخته ش!!ده ان!!د بررس!!ي"شهاب"افشاگري ها را که به عنوان کنيم.

از آنجا که شياطين باطل خود را در لباس ح!!ق جل!!وه مي دهن!!د و مردم را که ط!!الب ح!!ق و حقيقت هس!!تند مي فريبن!!د و ب!!ه وادي هالکت و فالکت مي برند، ب!ر خداون!د متع!ال واجب مي ش!ود ک!ه اين بندگان اسير و ذليل خ!!ود را ک!!ه فريفت!!ۀ] ش!!ياطين ش!!ده و ب!!ه عنوان اطاعت و بندگي خدا و اميدواري به خدا جذب آنها ش!!دهاند از اسارت نجات بدهد. آنها با کلمات حق و علم و دانش م!!ردم را فريب داده ان!!د و ب!!ا تبليغ!!ات آنه!!ا را ب!!ه وادي هالکت کش!!اندهاند، پس الزم است نج!!ات آنه!ا از اين ف!ريفتگي و اس!!ارت ب!!ه وس!!يله تبليغات فراهم شود و اين عم!ل، ک!ار اولي!!اء خ!دا و انس!ان ه!ايي است که حق محض هستند و به علوم الهي مجهز مي باش!!ند. آنه!!ا با حق گويي و حق گرايي بازار باط!!ل و اه!!ل باط!!ل را کس!!اد مي کنند و شياطين را به رسوايي مي کشند. ش!!ياطين و من!!افقين در ارتباط با جامعه و سالمتي فکري و ديني م!!ردم مانن!!د ي!!ک ط!!بيب خائن اند ک!!ه بعن!!وان طب!!ابت و معالج!!ه ي!!ا خ!!دمت ب!!ه س!!المتي و بهداشت مردم وارد بازار مي شوند، مردم را به طرف خود جذب ميکنند، امراض ظ!!اهري پوس!!تي ي!!ا زخم ه!!اي کوچ!ک و ب!!زرگ را معالجه مي کنند و با ی!!ک ش!!ربت و آمپ!!ول س!!مي قلب انس!!ان را مسموم مي نمايند. مريض ها در ح!!الي ک!!ه او را دع!!ا مي کنن!!د و فريفت!!ۀ] طب!!ابت و معالج!!ات او هس!!تند مس!!موم مي ش!!وند و ب!!ه هالکت ميرسند، و از مسموميت خ!!ود بيخبرن!!د. در اين ج!!ا ط!!بيب ديگري عالم و حاذق الزم است تا بازار آن ط!!بيب خ!!ائن را کس!!اد کند و با تعليمات خود مردم را آگاه کند که آن طبیب گر چه مرض هاي ساده را معالجه کرده است ولي قلب شما را مسموم نموده و از کار انداخته است. اين تبليغات که بازار طبيب خائن را کس!!اد

ش!!هاب"مي کند و او را رسوا مي کند و مردم را از او مي رمان!!د

183

Page 184: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

است که شيطنت و نفاق را ميسوزاند. شياطين و منافقين"ثاقب همان دکترهاي حاذق و خائن هستند که با اعمال به ظاهر فريبنده و قدم هاي اصالحي در زندگي م!!ردم، آنه!!ا را ب!!ه خ!!ود ج!!ذب مي کنند و در انتها آن سرمايه اص!!لي و اساس!!ي را ک!!ه ماي!!ۀ] آزادي و استقالل در دنيا، و سعادت آخرت است از آنها س!!لب مي نماين!!د، به اصطالح آنها را استثمار مي کنند. در اينجا انسان هاي دانشمند و دلسوز که از اين خيانت ها آگاهند و ميدانن!!د ک!!ه اين هم!!ه ق!!دم هاي اصالحي و تبليغات فريبنده ب!!راي اين اس!!ت ک!!ه م!!ردم را ب!!ه استثمار بکشند، با کلمات حق و حقيقت و تعليمات زنده و ارزنده بازار شياطين و منافقين را کساد ميکنند و شيطنت و نفاق آنها را به نمايش مي گذارند. اين تعليمات همان شهاب هاي ثاقب اس!!ت که دزدان حق را به فضاحت و رسوايي ميکشد. چنان ک!!ه معاوي!!ه و بني اميه که در زمان خود آنقدر جاذب و فريبنده بودند با نهضت عاشوراي امام حسين )ع( رسوا شدند و به ذلت و فالکت افتادن!!د

و بندگان خدا از شر آنها آزاد شدند. پس آيات مربوط به شهاب و ش!!ياطين و رفتن آنه!!ا ب!!ه آس!!مان و اختالس و امثال آن در همين رابط!!ه قاب!!ل تفس!!ير و تعليم اس!!ت. اين شهاب هاي آسمانی به منزلۀ] لفظ است که معناي آن، شهاب ه!!اي زمي!!نی و تعليم!!ات حق!!ۀ] الهي اس!!ت. جمالت و عب!!ارات اين

اس!!ت، يع!!ني"تأويل"قسمت از خطبۀ] شريفه هم بيشتر ناظر ب!!ه نظام و تشکيالتي را دين خدا و اراده الهي در جامع!!ه بش!!ريت ب!!ه وج!!ود مي آورد ک!!ه آنه!!ا ب!!دون اينک!!ه ظ!!اهرا ب!!ه يک!!ديگر بس!!ته و پيوسته باشند يک چنان اتحاد و اتص!!ال ش!ديدي پي!دا مي کنن!د ک!ه هرگز قابل انه!!دام و انفص!!ال نيس!!ت. چن!!ان هس!!تند ک!!ه خ!!دا مي

م!!ا آنه!!ا را آفري!!ديم و ب!!ه1"نحن خلقناهم و شددنا اسرهم."گويد: شدت آنها را در اسارت و وابستگي به يکديگر قرار داديم.

این جملۀ] موال )ع( در جامعه ديني و اس!!المي هم ب!!ه ک!!ار مي روددوع"که مي فرماي!!د: و نظم بال تعلي!!ق ره!!وات فرجه!!ا و الحم ص!!

. يعني بدون آن که افراد مؤمن به هم متصل باشند، و با"انفراجها اين که از يکديگر فاصله زماني و مک!!اني دارن!!د در نظ!!ام عجي!!بي ق!!رار گرفت!!ه ان!!د ک!!ه گ!!ويي ب!!ه هم متص!!لند. در ه!!ر ج!!ا و در ه!!ر موقعيت ديني و اخالقي که پيغمبران قرارگرفته ان!!د امت آنه!!ا هم قرار گرفته اند. دين و معارف ديني هم!!ۀ] اف!!راد را ب!!ه هم متص!!ل

28 دهر، 1

184

Page 185: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

کرده است. وقتي يک نفر به مظل!!وميت کش!!ته ش!!ود هم!!ۀ] اف!!راد اعتراض مي کنند پس مانند اعضاي يک بدن به هم متص!!لند، چن!!ان

که سعدي علیه الرحمه مي گويد: ب!!ني آدم اعض!!اي يکديگرن!!د ک!!ه در آف!!رينش ز ي!!ک گوهرن!!د چ!!و

عضوي به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار. و ناداه!!ا بع!!د إذ هي دخ!!انg ف!!التحمت ع!!ري" ام!!ا جمل!!ۀ]:

هم بيشتر به تأويل اين عبارات و جمالت، که مربوط به"أشراجها خلقت انسان اس!!ت، مرب!!وط مي ش!!ود ک!!ه از آي!!ۀ] ش!!ريفه ق!!رآن اتخاذ شده است. آنجا که خداوند تعالی خ!!بر مي ده!!د ک!!ه زمين و

ثم اس!!توي الي"آس!!مان را در ش!!ش روز آفري!!ده و مي فرماي!!د: gيع!ني بع!د از خلقت زمين و ق!وت و غ!ذاي1."السماء و هي دخان

زمين و کوه هاي ريشه دار و پر ق!!درت زمين، خداون!!د اراده ک!!رد آسمان را بسازد، و آسمان در اين موقع مجموعه اي از دود و گاز بود؛ هواي سالم نبود. پس اين آسمان را که مجموعه اي از دود و گاز ب!!ود ب!!ه هفت طبق!!ه تقس!!يم ک!!رد و ب!!ه ه!!ر طبق!!ه اي فرم!!ان

ماء و"مربوط به آن طبقه را ص!!ادرنمود و... ثم اس!!توي الي الس!! هي دخانg فقال لها و لالرض ائتيا طوعا او کرها قالتا اتينا طائعين.ماء امره!!ا و فقضیهن سبع سموات في يومين و اوحي في کل س!!

."زينا السماء الدنیا بمصابیح و حفظا ذلک تقدیر العزیز العلیم ذکر شده است گر چ!!ه"فصلت"در اين آيات شريفه که در سورۀ]

ظاهر آيات نشان مي دهد که مرب!!وط ب!!ه خلقت آس!!مان و زمي!!ني است که همه مي دانند و قابل رؤيت است وليکن نظر به لطائفي که در اين آيات شريفه به کار رفته اس!!ت، نش!!ان دهن!!دۀ] خلقت و تربيت انسان است. زيرا هم!!انطور ک!!ه خداون!!د درع!!الم زمي!!ني و آسماني آفري!!د؛ فض!!اي ب!!االي س!!ر، آس!!مان و ک!!رۀ] زي!!ر پ!!ا، زمين است، در وج!!ود انس!!ان هم آس!!مان و زمي!!ني خل!!ق ش!!ده اس!!ت. آسمان وجود انسان فض!!اي فک!!ر اوس!!ت ک!!ه در اين فض!!ا وحي و الهام براي انسان پيدا مي شود. انسانهای متفک!ر کس!اني هس!تند که در فضاي وجود خود که شعاع روح است فک!!ر مي کنن!!د ت!!ا در اين فض!!ا حق!!ايق و دق!!ايق علم را بشناس!!ند. زمين!!ۀ] فراگ!!يري و يادگيري علم و دانش هم زمين وجود انسان اس!!ت. هم!انطور ک!ه از اين فض!!اي ب!!االي س!!ر و آس!!مان معم!!ول، ب!!اران ب!!ر اين زمين معمول نازل مي ش!!ود و اين هم!!ه گي!!اه وعل!!ف و زراعت، اعم از

12و 11فصلت، 1

185

Page 186: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مفي!!د و غ!!ير مفي!!د مي روي!!د از فض!!اي فک!!ر انس!!ان هم ب!!ر قلب انس!!ان علم و دانش ن!!ازل مي ش!!ود و ب!!ا آن علم و دانش، اخالق فاضله و صفات حسنه در وجود انسان مي رويد. همانطور ک!!ه در سطح زمين گياهان مختلف است؛ اعم از مفي!!د و مض!!ر و ن!!افع و غير نافع، در زمينۀ] تربي!!تي انس!!ان هم گ!!اهي علم ن!!افع ق!!رار مي گيرد، اعمال و اخالق مفيد پيدا مي ش!!ود و گ!!اهي هم علم مض!!ر و خطرناک نازل مي ش!!ود و اعم!!ال ب!!د و مض!!ر از انس!!ان س!!ر مي زند. پس انسان خ!!ود ي!!ک جه!!ان وس!!يع و مس!!تقل اس!!ت، به!!تر و

باالتر از جهاني که آسمان و زميني دارد. و جمالتي ک!!ه م!!وال علي!!ه الس!!الم در"فصلت"آيات شريفۀ] سورۀ]

اين خطبه شريفه ذکر مي کند هر دو مربوط به فضاي فکر انسان است که گاهي علم خالص فرا می گيرد، انسان ص!!اف و خالص!!ي مي شود و گاهي علم ناخ!!الص، و اعم!!ال و اخالق ناخالص!!ي از او

سر ميزند. اين آي!!ه ش!!ريفه و ي!!ا مش!!ابه آن، و جمالت اين خطب!!ه در این

وقتي خواستم آسمان ها را بسازم"رابطه، که خداوند مي فرمايد: تفسير شده به آسمان افکاري ک!!ه آل!!وده،"يکپارچه دود و گاز بود

به خرافات و موهومات است. افکار مردم جاهليت و به طور کلي جامعۀ] پيش از ظهور اس!!الم در خداشناس!!ي و جامع!!ه شناس!!ي و اخالق و رفتار آنقدر غرق خرافات و موهومات بود که آن زمان را

نامي!!ده ان!!د. آنق!!در"زم!!ان ج!!اهليت بشر"از نظر کثرت خراف!!ات گرفتار سفاهت و حماقت بودن!!د ک!!ه زن و دخ!!تران خ!!ود را ش!!وم مي دانستند و مي گفتند اگر زنان پسر به دني!!ا بياورن!!د مبارکن!!د و اگر دخ!!تر ب!!ه دني!!ا بياورن!!د ش!!وم و نامبارکن!!د. مخصوص!!ا مص!!يبت زناني که دختر به دنيا مي آوردند خيلي زي!!اد ب!!ود؛ ي!!ا آنه!!ا را کت!!ک ميزدند و يا از خان!!ه ب!!يرون مي کردن!د و دخ!!ترش را هم زن!ده ب!!ه گ!ور مي کردن!!د. آنق!!در در خداشناس!!ي غ!!رق خراف!!ات بودن!!د ک!!ه خداسازي در ميان آنه!!ا مانن!!د عروس!!ک س!!ازي در مي!!ان کودک!!ان رواج داشت. از گل مجسمه اي مي ساختند و مي پرستيدند ي!!ا از خرم!!ا چ!!يزي مي س!!اختند، و اگ!!ر گرس!!نه مي ش!!دند آن را مي خوردند؛ به همين کيفيت. و کساني که اين خدايان را نداش!!تند بي دين شناخته مي شدند. مس!!يحيان هم ک!!ه اه!!ل دين خ!!دا بودن!!د و فاصله آنها با ظهور دين مقدس اسالم بسيار کم ب!!ود، دانش!!مندان درجه يک آنها که جاي پيغمبر خ!!ود، م!!ردم را ب!!ه دين خ!!دا ه!!دايت

186

Page 187: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مي کردند عقيده داشتند که خدا مانند انسان ها همس!!ر و پس!!ر و دختر دارد. عيسي را پسر خ!دا مي دانس!تند و ب!ا يهودي!ان ش!!ديدا رقابت داشتند. بني اسرائيل قبل از ظهور حضرت عيس!!ي)ع( مي

پسر خداست و بع!د از ظه!ور حض!!رت عيس!ي )ع(،"عزير"گفتند مخصوصا از آنجا که بدون پدر بود گفتند عيسي پس!!ر خداس!!ت؛ و اين دو طايفه روي اينکه پيغمبر مسيحي ها پسر خداست يا عزي!!ر يهودي ها، رقابت داشتند. از آنجا که هر کدام پسر خدا باشند دين خدا و بهشت خدا را به ارث مي برند و ديگ!!ران را در بهش!!ت راه نمي دهند، با يکديگر ن!!زاع داش!!تند. بین کشیش!!ان مس!!یحی، روي همين حساب که بهشت را عيسي به ارث مي برد، جهنم فروشي و خريد بهشت رواج داشت. هر کس گن!!اه کب!!يره اي م!!رتکب مي شد مبلغي از او مي گرفتند و جهنمش را ميخريدند و بهشت ب!!ه او

مي فروختند، و از اين قبيل خرافات و موهومات. ک!!ه ب!!ر"و ناداها بعد اذ هي دخان"موال)ع( در اين عبارت زيبای

اساس گفت!!ۀ] خداون!!د متع!!ال در آي!!ات ق!!رآن اس!!ت، از اين افک!!ار آلوده به خرافات تعبير به آسمانی پر از دود و گازهای خفق!!ان آور مي کند. همان طور که دود و گاز هواي سالم نيست و انس!!ان ه!!ا را خف!!ه ميکن!!د، خراف!!ات و موهوم!!ات ج!!اهليت و مس!!يحيت و يهوديت هم قابل قبول علم و دانش نيست و دين انس!!ان ه!!ا و ي!!ا سازمان عقل و شعور آنها را خفه مي کند و ب!!ه خفق!!ان مبتال مي

سازد. ثم اس!!توي"خداوند متعال در آيات سوره فصلت، که مي فرمايد:

آل!!ودگي عقاي!!د و معلوم!!ات جامع!!ه،"الي الس!!ماء و هي دخ!!ان بش!!ريت را قب!!ل از اس!!الم ي!!ادآوري مي کن!!د و ميفرماي!!د: بع!!د از دوران عيسي)ع( اراده کردم که علم و عقاي!!دي ص!!اف و روش!!ن، معتدل، پاک و منزه از خرافات و آنچه بشر به رأي خود مي گويد، در اختيار م!ردم ق!رار دهم ت!ا انس!ان ه!ا در مس!ير علم و عقي!دۀ] صاف و روشن و معتدل آزادانه به سوي زندگي ايده آل و بهشتي خود ح!رکت کنن!!د. ل!ذا بع!د از ادي!!اني ک!!ه آن هم!!ه ب!!ه خراف!ات و موهومات آلوده شده بود و هر کسي مسئله توحيد و نب!!وت را ب!!ه رأي خود تحريف ميکرد و آن همه گناه و معصيت يا جهل و ناداني را به پيغمبران نسبت ميدادند، خداوند تعالی اراده کرد کتاب خ!!ود را در بيان حقايق و دقايق و علوم و معارف چنان که هس!!ت پ!!اک و منزه از خرافات در اختيار مردم قراردهد؛ قرآن را ن!!ازل ک!!رد و به وسيلۀ] امامهای معصوم حق!!ايق آن را روش!!ن در اختي!!ار م!!ردم

187

Page 188: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ق!رار داد، عص!!مت انبي!!اء و ائم!ه علیهم الس!الم را در کت!!اب خ!ود روشن فرمود، و ثابت کرد که هر نوع گناه و معص!!يت و س!!فاهتي که اديان گذشته به پيغمبران نسبت داده اند تحريفات و تغي!!يراتي است که در کتاب هاي آسماني به وسيله شياطين و منافقين پي!!دا شده است واال پيغمبران در يک مکتب که مکتب خ!!دا باش!!د درس مي خوانند، يک راه و يک روش و يک منطق دارند. آنچه گفته ان!!د و مي گوين!!د حقيقت اس!!ت و اگ!!ر س!!خنان غ!!ير منطقي در کتب گذش!!ته آس!!ماني قب!!ل از اس!!الم پي!!دا کردي!!د خراف!!ات اس!!ت. آن خرافات را انسان هاي کافر و من!!افق در کت!!اب خ!!دا نوش!!ته و ب!!ه خدا نسبت داده ان!!د و پيغم!!بران، م!!نزه از گن!!اه و معص!!يت ب!!وده،

سخني خالف حقيقت نمي گويند. در اين رابطه موال)ع( ميفرمایند: فالتحمت عري اش!!راجها و فت!!ق

يعني همانطورکه خداوند ابدان را ب!!ه"بعد االرتتاق صوامت ابوابها وسيله گوشت به يکديگر متصل مي کند علم وعقايد افراد بشر را هم با علم و عقايد درست و کلمات ص!!حيح و منطقي ب!!ه يک!!ديگر متصل ميکند. اين علم درست است که وح!!دت ب!!ه وج!!ود ميآورد؛ علوم و عقايدي که از نوع خرافات است قانع کنندۀ] بشر نيست و نميتواند وحدت به وج!!ود آورد زي!!را ه!!دف جمعيت ه!!ا مس!!اوي ب!!ا هدف يک انسان، و هدف يک نفر مساوي با هدف تمام جمعيت ها است. انسان در مسير هدف الزم است صددرص!!د يقين پي!!دا کن!!د ک!!ه آين!!دۀ] س!!عادتمندي دارد، آين!!ده اي ک!!ه م!!رگ و م!!رض در ک!!ار نيست، رقم رنج و زحمت صفر اس!!ت و م!!وفقيت بي نه!!ايت. اين آينده انسان را وادار به تالش و فعاليت مي کند زيرا روشن است نه مبهم و نه تاريک. تمامي اف!!راد مانن!!د اين ي!!ک نف!!ر، اگ!!ر ه!!دف خود را روشن ببينند و بدانند با او همراه مي شوند و فع!!اليت مي کنند و از فعاليت خود نتيجه مي گيرند؛ مانند افرادي ک!!ه مش!!غول کندن چاه آبي هستند و به آب ه!اي ص!اف و پ!اک زيرزمي!!ني يقين دارند. هرگز هدف هاي مبهم و تاريک و بدتر از آنه!!ا، ه!!دف ه!!ايي که انسان را به نابودي و هالکت مي کشاند نمي توان!!د بين انس!!ان

ها وحدت به وجودآورد. پي!!دايش وح!!دت در جامع!!ه دو س!!رمايه الزم دارد: يکي اين ک!!ه راه و مقصد کامال روشن باشد، که انسان در خط مس!!تقيم ب!!دون رنج و زحمت بسوي مقصد حرکت کند. دوما مقصد از نظر کميت و کيفيت نسبت به آنچه مورد نياز ابدي انسان است قانع کنن!!ده و

188

Page 189: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

کافي باش!!د. مي ت!!وان گفت از نظ!!ر کم و کي!!ف بي نه!!ايت باش!!د زيرا انسان که در خلقت خ!ود بي نه!ايت اس!!ت ه!دف و مقص!دي براب!!ر خ!!ود نامتن!!اهي الزم دارد. ديگ!!ر اين ک!!ه در اختي!!ار علم و قدرتي باشد که بتوان!!د انس!!ان را ب!!ه آن مقص!!د ع!!الي برس!!اند، و همه اين شرايط در خط اسالم به ره!!بري ام!!ام ه!!اي معص!!وم در حمايت و حفاظت خداوند متع!!ال قاب!!ل ظه!!ور اس!!ت. در غ!!ير اين راه و مقص!!د، ج!!ز هالکت و ب!!دبختي ب!!راي انس!!ان قاب!!ل ظه!!ور نيست. از اين جهت توحيد مردم و اتحاد آنه!ا در زن!دگي فق!ط ب!ه وسيلۀ] خداي واحد قابل تصوراست و در غير اين صورت راه ه!!اي باطل و يا انسان هايي که مانند من و شما هستند و يا هدف ه!!اي

دنيايي نمي تواند وحدت به وجود آورد. هب"در ف!!راز ديگ!!ر مي فرماين!!د: HHدا من الشHHام رصHHو اق

يعني خداون!د بع!د از آن ک!ه آس!!مان را."الثواقب علي نقابها ساخت و راه هاي متالشي شدن اجزاء آن را از يکديگر بست و با عواملي که قابل رؤيت نيست همۀ] آن کرات و اجزاء را به يکديگر مربوط ساخت، بر درهاي آسمان پاسباناني را گماش!!ت ک!!ه مب!!ادا شياطين جرأت پيدا کنند ب!!ه آس!!مان ب!!اال رون!!د و از اس!!رار دين و

حکمت خدا آگاهي پيدا کنند. آن قاب!!لمع!!اني ت!!أويلييکي از جمالت و آي!!اتي ک!!ه صددرص!!د

توجه و مطلوب خدا و ائمه اطهار)ع( است آياتي است که شهاب ها را در فضاي آس!!مان مع!!رفي مي کن!!د. مش!!اهده مي ک!!نيم ک!!ه شب ها در فضاي آسمان اجس!!امی ن!!وراني ب!!ه ص!!ورت س!!تارگان ح!!رکت مي کنن!!د و گ!!اهي در فض!!اي زمين منفج!!ر ميش!!وند. اين

مي نامند. طبق تحقيق!!اتي ک!!ه"شهاب"اجسام نوراني پراکنده را عل!!وم جدي!!د درب!!ارۀ] ش!!هاب ه!!ا انج!!ام داده، اين ه!!ا س!!نگ ه!!اي سرگرداني در فضاي باالي جو ک!!ره زمين هس!!تند ک!!ه گ!!اهي تحت تأثير جاذبه زمين قرار گرفته و ب!!ه ط!!رف ک!!ره زمين کش!!يده مي شوند و سرعت مي گيرند، و در اثر اصطکاک با هواي زمين آتش مي گيرند و مي سوزند. وليکن آن ط!!ور ک!!ه ظ!!واهر اين آي!!ات را تفسير کرده اند با واقعيت آيات و روايات تطبيق نميکند. گفته اند ک!!ه ش!!ياطين ب!!ه فض!!اي آس!!مان مي پرن!!د و ب!!اال مي رون!!د و در آسمان، آنجا که فرش!تگان ب!ا يک!ديگر س!خن مي گوين!د و درب!اره مقدرات اهل زمين بحث مي کنن!!د ک!!ه ف!!ردا و پس ف!!ردا چ!!ه مي شود و چه حادثه اي پيدا مي شود، شياطين کمين مي کنند. وقتی گفته هاي فرشتگان را شنیده و باخبر مي شوند که جمعيت زمين

189

Page 190: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

فردا يا فرداي ديگر چه مق!!دراتي دارن!!د، ب!!ه ط!!رف زمين ب!!ر مي گردند و با نمايندگاني که آنها را کاهن و جن گير مي نامن!!د تم!!اس ميگیرند، خبرهاي غيبي را که شنيده اند به گوش آنها مي خوانن!!د، و آن کاهنان ضمن ادعاي اينکه مانند پيغمبران علم غيب دارن!!د از مقدرات مردم در آینده خبر مي دهند و خبرها چنان اتف!اق ميافت!د که خبر داده اند. در نتيجه با اين اخب!!ار غي!!بي ک!!ه از ش!!ياطين ي!!اد گرفته اند بر عليه سازمان نبوت و رسالت تبليغ ک!!رده و م!!ردم را اغفال مي کنند. می گویند پيغمبران هم مانند ما کاهنان از جنيان و شياطين خبرهاي غيبي را مي شنوند و گزارش مي دهند و ادع!!ای پیامبران که مي گويند خبرهاي غيب را از خدا شنيده اند و م!!أمور خدا هستند، دروغ است. ب!!ه اين وس!!يله علي!!ه نب!!وت تبليغ!!ات مي کنند و موقعيت انبياء را در افکار م!!ردم از بين مي برن!!د و آنه!!ا را درادع!!اي خ!!ود ک!!اذب مع!!رفي ميکنن!!د. وليکن واقعيت ش!!هاب و شياطين چنين نيست که در افس!انه ه!!اي ق!!ديمي گفت!!ه ان!!د بلک!!هحقيقت چيز ديگر است که ذيال براي خوانندگان روشن مي گردد.

شهاب در تأويل آيات قرآن همه جا مربوط به تعليمات انبي!!اء و . مکتب الهي مجموعه علوم و دانشدانشمندان مکتب الهي است

هايي است که انسان ها را به س!!عادت دني!!ا و آخ!!رت مي رس!!اند. علومي اس!ت ک!ه ب!دترين انس!ان ه!ا و به!ترين انس!ان ه!ا ب!ه آن نيازمندند زيرا حق است و حقيقت است. هستي و وج!!ود اس!!ت و

هيچ کس در ع!!الم نمي1ماس!!واي آن ع!!دم اس!!ت، باط!!ل اس!!ت. تواند باطل خالص باشد، عدم محض باشد، در زن!!دگي خ!!ود هيچ و پوچ باش!!د. ک!!افر و م!!ؤمن ه!!ر دو اس!!ير حقيقت ه!!ا و هس!!تي ه!!ا هستند. شما نمي توانيد بازاري بسازيد که از ابتدا تا انته!!ا ب!!ا دروغ و تقلب و خيانت اداره شود و هيچ حقيقتي در کار نباشد. دروغ ها از آبروي راستي ها و صداقتها استفاده کرده و به بازارآم!!ده ان!!د؛ خيانت ها هم از آب!!روي ص!!داقت ه!!ا اس!!تفاده ک!!رده ان!!د. اجن!!اس قالبي از آبروي اجناس درس!!ت و مط!!ابق حقيقت اس!!تفاده ک!!رده اند و به بازار آمده اند. دزد و دغل ها از آبروي انسان هاي م!!ؤمن و سالم اس!!تفاده ک!!رده ان!!د. ب!!ه همين کيفيت باط!!ل، ع!!دم محض

= قل ان ربی یقذف بالحق عالم الغیوب. قل جاء الحق، و ما یبدئ49و 48 سبأ، 1 الباطل و ما یعید. پروردگار من ک!!ه ع!!الم غیب و ش!!هود اس!!ت ب!!ا اظه!!ار دین ح!!ق، باطل را نابود می کند. بگو دین خ!!دا ظ!!اهر ش!!د، در مقاب!!ل ح!!ق و اه!!ل ح!!ق، اه!!ل

باطل چه کاری انجام می دهند و باطل چه ابتدائی و چه انتهائی دارد.

190

Page 191: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

است و عدم محض ظهور ن!!دارد ک!!ه قاب!!ل رواج باش!!د. پس اه!!ل باطل هم اجبار دارند خود را به سرمايه حق و حقيقت مجهز کنند. راس!!تگويي را ي!!اد بگيرن!!د ت!!ا ي!!ک کلم!!ه دروغ را البالي ه!!زاران راستگويي و ص!!داقت بخوابانن!!د، و ي!!ا مجه!!ز ب!!ه ام!!انت باش!!ند ت!!ا البالي امانت ها خيانت خود را به بازار وارد کنند. به همين کيفيت. به طور کلي انسان هاي کافر همه جا از ايمان مؤم!!نين و از نيکي نيکان استفاده کردهاند و ب!!ه حي!!ات خ!ود ادام!!ه مي دهن!!د. در اين رابطه آيات و روايات هم مي گويد که مش!!رکين و کف!!ار ب!!ه دلي!!ل شرک و کفري که دارند حق حيات از آنها سلب است و حق اينکه شربت آبي يا لقمه ناني از طبيعت استفاده کنند ندارند وليکن آنها در ش!!عاع دين خ!!دا ب!!ه اح!!ترام حقيق!!تی ک!!ه در خلقت و فط!!رت انسان ها نهفته است م!!دتي مهلت دارن!!د ک!!ه از نعمت ه!!اي خ!!دا استفاده کنند تا اين که پرده از روي اعمال و عقايدشان برداش!!ته شود و چهره واقعي آنها شناخته شود زيرا آنه!!ا ب!!ا س!!رمايه ه!!ايي که حق و حقيقت اس!!ت باط!!ل خ!!ود را در جامع!!ه رواج مي دهن!!د ش!!!باهت ب!!!ه اه!!!ل ايم!!!ان و تق!!!وي پي!!!دا مي کنن!!!د و در نتيج!!!ه مستضعفين که هنوز به عقل و شعور کامل نرسيده اند گ!!ول آنه!!ا را مي خورند و در استثمار آنه!ا واق!ع مي ش!وند ت!ا ج!ايي ک!ه ب!!ه دستور آنها به جنگ با خدا و اولياء خ!!دا مي رون!!د. پس در اين ج!!ا نيرويي الزم است که چهره واقعي آنها را روش!!ن س!!ازد و بس!!اط گول زدن آنها و گول خوردن بن!!دگان خ!دا برچي!!ده ش!!ود و انس!!ان هاي پاک و مؤمن آنها را به کفر و گناهي ک!!ه دارن!!د بشناس!!ند. ب!!ه عواملي که با آنها به مبارزه بر مي خيزند، دروغ و اباطي!!ل آنه!!ا را

ميگویند."شهاب"در افکار مردم نمايان مي کنند ش!!هاب"در این جمل!!ه از خطب!!ۀ] ش!!ريفه ک!!ه مرب!!وط ب!!ه همين

!!واقب" است و مي فرماي!!د: "ثاقب هب الث و اق!!ام رص!!دا من الش!! . يعني خداوند مقاب!!ل دره!!اي ورودي ب!!ه مکتب دين و"علي نقابها

"دين دزدي"استفاده از حقايق دين براي مقاصد باطل، ک!!ه آن را مي نامند، شخصيت هايي تربيت نموده ک!!ه ب!!ه محض دي!!دن دزدان فرهنگ دين آنها را ميشناسند و با تعليم!!ات خ!!ود آنه!!ا را از ح!!وزۀ]

مکتب دين طرد مي کنند. دشمنان دين خدا ب!!راي رس!!يدن ب!!ه مقاص!!دي ک!!ه دارن!!د چ!!اره ندارند که از حقايق مکتب انبي!!اء اس!!تفاده کنن!!د زي!!را فق!!ط دين و مکتب است ک!!ه دره!!اي علم و حکمت مرب!!وط ب!!ه زن!!دگي دني!!ا و آخرت را به روي مردم باز مي کند. اگر وحي آسماني و پيغمبران

191

Page 192: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

در تاريخ نبودن!!د انس!!ان ه!!ا ن!!ه زن!!دگي دني!!ا را مي دانس!!تند و مي توانستند، و نه زندگي آخرت را، زيرا ثابت شده است ک!!ه انس!!ان ها فقط از مسير علم و دانش، که با تعليمات و تذکرات بيدار مي شود مي توانند به زندگي خود ادامه دهند. در ت!!اریخ مش!!اهده مي کنيم اولين معلم انس!!ان ه!!ا حيوان!!ات ب!!وده ان!!د؛ گرچ!!ه خ!!ود آنه!!ا آگاهی نداشته اند. و معلم دیگر انسان ها پيغم!!بران ب!!وده ان!!د ک!!ه معلم اهل ايمان و تق!!وي ب!!وده، هرک!!دام از این دو ن!!وع معلم، ب!!ه

،"هابي!!ل و قابيل"انسانها کيفيت زندگي را آموخته اند. در داستان اولين انسان هايي که با يکديگر جنگيدند، آم!!ده اس!!ت: قابي!!ل ک!!ه نمي توانست برادرش هابيل را زنده ببيند که چرا قرباني او قبول شده و قرباني او قبول نشده اس!!ت، تص!!ميم گ!!رفت ب!!رادر را ب!!ه قتل برساند. کشتن را از منظره حيوانات که با يکديگر مي جنگند شناخته بود اما کيفيت کشتن را نمي دانست؛ زيرا حيوانات که ب!!ا يکديگر مي جنگند از پنج!ه و نيش ک!ه اس!!لحۀ] ط!!بيعي آنه!ا اس!!ت استفاده می کنند ولي انسان صاحب پنجه و نيش نيست. ي!!ک روز که پاي کوهي ايستاده بود مشاهده کرد سنگي غلطي!!د و م!!اري را کشت. از همين منظره، کشتن را ياد گرفت. یک روز که برادرش در سايۀ] کوهي خوابيده بود سنگي را به ط!!رفش غلطاني!!د و او را کشت، و خداوند فرمود همين کبريت جهنم است. باز نعش ب!!رادر را خواست پنهان کند، نمي دانس!!ت ک!!ه چ!!ه بای!!د بکن!!د. گفت!!ه ان!!د چهل روز نعش او را ب!!ه دوش می کش!!يد ت!!ا پ!!درش نبين!!د و او را تنبيه نکند. ع!!اقبت کالغي جل!!و چش!!م او نشس!!ت و ب!!ا پنج!!ۀ] خ!!ود زمين را کند و بدن کالغ مرده اي را در آن چال!!ه زي!!ر خ!!اک پنه!!ان کرد. قابیل از اين منظره، دفن ب!!رادر را ي!!اد گ!!رفت و گفت: واي

اين س!!اده ت!!رین معلوم!!ات را هم1بر من که از ي!!ک کالغ کم!!ترم. انسان نمي داند، مگر اين ک!!ه ب!!ه او تعليم ش!!ود. ل!!ذا کف!!ار ب!!راي زندگي اجبار داشته اند به پيغم!!بران مراجع!!ه کنن!!د و از معلوم!!ات

آنها استفاده کنند. دو مقصدي که دشمنان دین براي وصول ب!ه آن از مکتب انبی!!اء استفاده ميکنند، متلبس به دين خدا و متظاهر به اعمال دينی می شوند، یکی رسيدن به رياست و استثمار جمعيت ها است و ديگر، رسيدن به مقاصد دنيايي خود از طریق جمع م!!ال و ث!!روت. ب!!راي

= فبعث الله غرابا یبحث فی االرض لیریه کیف یواری سوأة اخیه ق!!ال31 مائده، 1یا ویلتا أعجزت ان اکون مثل هذا الغراب فاواری سوأة اخی...

192

Page 193: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

رسيدن ب!ه مقص!!د اول ادع!ا مي کنن!!د ک!ه از ج!انب خ!دا هس!تند. پيغمبري يا پيشوايي هس!!تند ک!!ه خ!!دا آنه!!ا را م!!أمور ه!!دايت ملت نموده است، يا پادشاهاني هستند که خدا پادشاهي را به آنها داده است؛ و براي اينکه وجهۀ] الهي از خود به نمايش بگذارن!!د ب!!ه دين و مرام انبياء متلبس ميشوند و اکثريت اهل عالم ن!!یز ک!!ه ض!!عيف العق!!ل و بي س!!واد هس!!تند، نمي توانن!!د بين ک!!افر و م!!ؤمن و ي!!ا پيغم!!بر ص!!ادق و ک!!اذب امتي!!از قائ!!ل ش!!وند و ح!!ق و باط!!ل را از يک!!ديگر تش!!خيص دهن!!د. خداون!!د تع!!الی اين اف!!راد متلبس را ب!!ه وسيلۀ] اولياء خود که پیغمبران صادق حقیقی هس!!تند و ی!!ا پ!!یروان آنها، با تعلیمات و تبلیغات به حق، از حوزه دين خدا طرد مي کند. آنها به اهل عالم مي فهمانند که اينها شياطين و من!!افقين هس!!تند که خود را متظاهر به احکام و رس!!وم دي!!ني و م!!ذهبي ک!!رده ان!!د. تعليماتي را که به وسيله آن، منافقين و شياطين رسوا مي ش!!وند

اال من خطف الخطفة" مي نامند که خداوند مي فرمايد: "شهاب" يعني مگر کساني ک!!ه متظ!!اهر ب!!ه دين خ!!دا1"فاتبعه شهابg ثاقب

شوند و خود را براي فريب م!!ردم ب!!ه لب!!اس دين درآورن!!د، در اين صورت شهاب ثاقب تعليمات و تبليغات انبياء چهرۀ] دروغین دي!!ني

آنها را مي سوزاند و آنها را به فضاحت و رسوايي مي کشد. هب ثاقبه"در همين رابط!!ه اس!!ت که ب!!ه ائم!!ه اطه!!ار )ع("ش!!

تفسير شده است، که در تعریف امام زم!!ان )عج( در دع!!ای ندب!!ه . آباء و اجداد آن حضرت ش!!هاب"يابن الشهب الثاقبه"می گوئیم:

ثاقبي هستند که با حق گويي و حقيقت جويي خود و صبر در برابر ظلم ظالم ها، س!!ازمان قالبي تش!!کيالت خالفت را ب!!ه فض!!احت و رسوايي کشاندند و ب!!ه تم!!ام اه!!ل ع!!الم ث!!ابت کردن!!د ک!!ه خلف!!اي واقعي و حجت هاي خداوند غير از کس!اني هس!تند ک!ه متلبس ب!ه لباس دين شده اند، اسماء و الق!!اب رس!!ول خ!!دا و اولي!!اء خ!!دا را سرفت کرده اند و خود را متصف به آن اسماء و القاب کرده اند.

ناميد و اين"اميرالمؤمنين"اولين کسي که در تاريخ اسالم خود را لقب را که مخصوص علي )ع( بوده غصب نمود و متظ!!اهر ب!!ه آن

بود. او بر منبر رفته و ادعا کرد"عمربن الخطاب"شد خليفه دوم که درست مانند رسول خدا )ص( اولي به مؤم!!نين اس!!ت از خ!!ود

انی اولي ب!!!!!المؤمنين من انفس!!!!!هم و انی"آنه!!!!!ا. می گفت: . وقتي چنين ادعايي کرد، امام حسين )ع( که شايد"اميرالمؤمنين

10 صافات، 1

193

Page 194: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

هنوز ده سالش نش!!ده ب!!ود پ!!اي من!!بر در مس!!جد رس!!ولخدا )ص(!!ذاب عن"حرکت کرد و متع!!رض او ش!!د و فرم!!ود: ه!!ا الک ان!!زل أي

!!ؤمر منبر ابي. ال منبر ابیک. ويحک من امرک علي الناس قبل ان ت فرمود: اي بس!!يار دروغگ!!و چ!!ه کس!!ي ت!!و را"ابابکر علي نفسک.

امير خود قرار داده! پي!!اده ش!!و از من!!بري ک!!ه مخص!!وص پ!!در من است نه پدر تو که از او به ارث برده باشي, چه کسي تو را ام!!یر قرار داده که خود را امير مردم مي داني، پيش از آن که ابابکر تو را امير مردم کند بدون سندي از خ!!دا و ب!!دون رض!!ايت اه!!ل بيت

عصمت؟! ابوبکر گفت ميدانم چه کسي ب!!ه ت!!و آموخت!!ه ک!!ه متع!!رض خليف!!ه شوي. پدرت علي به تو آموخته! حضرت فرم!!ود: اگ!!ر پ!!درم علي به من آموخته باشد، او ولي و امام من است و من ب!!ه وس!!يلۀ] او هدايت مي شوم. بيعت او بر گردن تم!!ام مس!!لمانان اس!!ت و اين بيعت را جبرائيل از آسمان آورده است و رس!!ول خ!!دا ابالغ ک!!رده اس!!ت. اين حمالت ک!!ه از آن حض!!رت ب!!ه عم!!ر مي ش!!ود هم!!ان شهاب آسماني است. پس ائمه اطه!!ار)ع( و تعليم!!ات آنه!!ا هم!!ان شهاب هاي ثاقب است که اگ!ر اين ش!!هاب ه!!ا نبودن!د من!!افقين و شياطين با دين دزدي و موقعيت کاذب دي!!ني دين خ!!دا را بکلي از

بين مي بردند.کها من ان تمHHور في": در جمل!!ۀ] بع!!د مي فرمايد HHو امس

."خرق الهواء بايده و امرها ان تقHHف مستسHHلمة المHHره يعني خداوند متعال اين آسمان پر از ش!!هاب و نگهبان!!ان را حف!!ظ کرد مبادا از جاي خ!ود ح!رکت کن!!د و در فاص!له ای ک!ه ک!رات ب!ا يکديگر دارند و هواي خالي بدون مقاومت است سقوط کن!!د. ب!!از خداوند متعال به اين آسمان ها فرمان داد که در حد خود متوق!!ف

شوند و از جاي خود حرکت نکنند و تسليم امر خدا شوند. اين دو جمل!!ه هم مانن!!د جمالت قب!!ل ک!!ه درب!!اره ش!!هاب بحث ميکند مربوط به هم!!ان ش!!هاب ه!!اي ث!!اقب و ع!!واملي اس!!ت ک!!ه فضاي فکر بشر را از تزلزل و اض!!طراب حف!!ظ مي کن!!د و جل!!وه دين را در برابر افکار مردم واضح و روشن نگه مي دارد، گ!!ر چ!!ه ظاهر جمالت مربوط به فضاي آسمان محس!!وس و ک!!راتي اس!!ت که در اين فضا قرار گرفته است. البت!!ه خداون!د متع!ال اس!!ت ک!ه کرات فضا و عوالم آسمان را در جاي خود نگ!!ه مي دارد مب!!ادا از فلک مخصوص به خ!!ود خ!!ارج ش!!وند و تص!!ادمي بين ک!!رات واق!!ع

194

Page 195: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

شود، عوالم آسمانی فرو ريزد و نظام عالم از بين ب!!رود. خداون!!د براي هر عالمي که در آسمان است مانند عالم م!!ا م!!ردم ک!!ه اين هم در فضا حرکت مي کند، فضايي معين فرموده تا هر عالمي در فضاي مخصوص به خ!!ود ح!!رکت کن!!د و وارد فض!!اي ع!والم ديگ!!ر نشود؛ که در اين صورت بين کرات تص!!ادم پي!!دا ميش!!ود، م!!اه ب!!ه زمين مي خورد، زمين ب!!ه م!!ريخ، و همين ط!!ور، و متالش!!ي ش!!ده تبديل به گرد و غبار مي گردند. خداوند براي حفظ نظام ه!!ر ک!!ره اي از کرات آس!!مان ک!!ه ع!!المي از ع!!والم آس!!مان اس!!ت فض!!اي مخصوصي قرار داده اس!!ت ک!!ه در آن فض!!ا ب!!ه دور خورش!!يد مي چرخ!!د و از ن!!ور آن اس!!تفاده مي کن!!د. وليکن ب!!اطن اين جمالت مانند همان شهاب به معناي حفظ مکتب دين و حفظ افک!!ار بش!!ر است که مبادا در دين خود تزلزل پيدا کند و با اين تزل!!زل از خ!!ط دين که همان خط ورود به دايرۀ] حکومت خود است خارج گردن!!د.

اس!!تنباط ش!!ده اس!!ت،" ط!!ور"اين جمالت هم از آيه اي در سورۀ] يوم تم!!ور الس!!ماء م!!ورا و تس!!ير الجب!!ال"که خداوند مي فرمايد:

. "سيرا ابرقدرت هاي ديني و غير ديني هستند ک!!ه در"جبال"منظور از

مقام حاکميت بر ساير مردم نشسته و مردم را از حاکميت خدا و اولي!!اء خ!!دا مح!!روم ک!!رده ان!!د. خداون!!د مي فرماي!!د: س!!ير اين ابرقدرت ها به آخر مي رسد. زماني خواهد شد که اين ابرق!!درتها موقعيت خود را در افکار مردم از دست بدهند و چن!!ان محبوبي!!تی نداشته باشند که مردم از آنه!!ا اط!!اعت کنن!!د. قدرتش!!ان متالش!!ي ميشود و ملت ها که پايه قدرت ابرقدرت ها هستند ب!!ر علي!!ه آنه!!ا قي!!ام ميکنن!!د، ح!!اکميت آنه!!ا را مظط!!رب و م!!تزلزل مي کنن!!د و ادعاي آنها را که خود را مصلح زندگي مردم مي دانن!!د قب!!ول نمي کنن!!د. در همين موق!!ع افک!!ار م!!ردم هم مض!!طرب و م!!تزلزل مي شود از اينکه يک قدرت صالح و مص!!لحي وج!!ود ن!!دارد ک!!ه بتوان!!د ظلم و س!!تم را ريش!!ه کن نماي!!د و افک!!ار م!!ردم را از تزل!!زل و

اضطراب ديني حفظ کند. در اين جمالت حضرت ميفرمايد: تعليمات و تبليغ!!ات دي!!ني، ب!!راي

در اين ج!!ا افک!!ار"س!!ماء"حفظ افکار مردم از اض!!طراب اس!!ت. بشر است. اين افکار بايستي به يک اصول ثابتي متکي باش!!د ک!!ه

ام!!ام"بدان!!د آين!!ده خ!!وبي دارد و اين اص!!ل ث!!ابت در زم!!ان م!!ا است. وقتي مردم از ابرقدرت هاي حاکم م!!أيوس مي"زمان)عج(

شوند و مي دانند ک!!ه ک!!اري از دس!!ت آنه!!ا س!!اخته نيس!!ت و نمي

195

Page 196: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

توانند نظام اسالمي و ايماني به وج!!ود آورن!!د ب!!ا اعتق!!اد ب!!ه اص!!ل امامت و حيات امام زمان )عج( افکار آنه!!ا از تزل!!زل و اض!!طراب محفوظ مي ماند و بيشتر امي!!دوار مي ش!!وند ک!!ه ام!!ام زم!!ان عج ظاهر خواهد شد و بشريت را از گرفتاري نج!!ات خواه!!د داد. پس اين جمله از موال مربوط به همان شهاب ثاقب است که تعليم!!ات ائمه )ع( باشد. آنها با اين تعليمات، که حقايق دين را روشن کرده اند در طول تاريخ افکار مردم را از اضطراب حفظ ميکنن!!د مب!!ادا اميدشان تبديل به ي!!أس گ!!ردد، ک!!ه گفت!!ه ان!!د ناامي!!دي و ي!!أس از رحمت خ!!دا بزرگ!!ترين م!!رگي اس!!ت ک!!ه انس!!ان را ب!!ه هالکت مي کشاند. انساني که مکتب درستي در اختيار ندارد تا بتواند اميد ب!!ه خ!!دا پي!!دا کن!!د زن!!ده ای اس!!ت ک!!ه چ!!ون م!!أيوس از رحمت

خداست، مرده به حساب مي آيد. خداوند به آسمان فرم!!ان داد ک!!ه"در جمله بعد که می فرماید:

"در حد و وضع ابتدايي خودش قرار گيرد و تسليم ام!!ر خ!!دا باشد گفته شد که منظور از آسمان ها عوالم آسمان است. عوالمي که به صورت ماه و ستاره و خورشيد نم!ايش پي!دا ک!رده اس!ت. ي!ک چن!!ان نظ!!ام عجي!!بي ب!!ر گ!!ردش س!!تارگان ح!!اکم اس!!ت ک!!ه اگ!!ر ستارهای يا ماه و خورشيدي ذره اي از حد و وضعي که خدا براي آن تعيين کرده است تندتر يا کندتر حرکت کند نظام ع!!الم ب!!ه هم مي خورد، و عجيب تر اين که تمام اين حرکات ب!!ه ص!!ورت دوري انجام مي گيرد تا هر عالمي در جاي خود محف!!وظ بمان!!د. اگ!!ر ب!!ه صورت افقي انجام گيرد بين ستارگان تصادم و تزاحم برقرار مي

ک!!ه"س!!ماء"شود و نظام عالم بهم ميخورد. وليکن منظور از این مق!!امالزم است در حد خود قرار بگيرد و تس!!ليم ام!!ر خ!!دا باش!!د

اس!!ت ک!!ه مظه!!ر آن حض!!رت ولي عص!!ر ام!!امواليت ائمه اطهار زمان )ع( است. آن حضرت آسماني هستند که نظام ع!!الم خلقت به وجود ايشان بستگي دارد و فرموده اند ب!!ه وس!!يله آن بزرگ!!وار است که زمين و آسمان و ستارگان ب!!ه وظ!!ايف خ!ود قي!!ام ک!!رده

آن بزرگوار با موجوديت خود و بقاي خود و اميد و اطمين!!اني1اند. که مردم به آن حضرت دارند جامعه بشري و انساني را از تزلزل و اض!!طراب و گرفت!!ار ش!!دن ب!!ه ه!!رج و م!!رج محف!!وظ مي دارد. وقتي که نظام فک!ري ع!الم محف!وظ بمان!!د ب!ه تب!!ع نظ!ام فک!!ري

مردم نظام طبيعي هم به وجود مي آيد. و بهم قامت السماوات و االرض ان تزوال. 1

196

Page 197: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

رة": در جمالت بعد مي فرمايد HHة مبصHHها آي HHو جعل شمس اين جمالت هم از."لنهارها و قمرها آية ممحHHوة من ليلها

ما خورشيد و"قرآن استخراج شده است، که خداوند مي فرمايد: و"ماه را، يا شب و روز را دو آيت بزرگ از آيات خود ق!!رار داديم

ره"بعد مي فرمايد: .1"فمحونا آية اللي!!ل و جعلن!!ا آي!!ة النه!!ار مبص!! يعني سلطان ش!!ب را ک!!ه ک!!ره م!!اه اس!!ت کم ن!!ور ق!!رار داديم و عاقبت هم نور آن را محو ک!!رديم وليکن خورش!!يد را ک!!ه س!!لطان پديد آورندۀ] روز است خيلي زياد نوراني قرار داديم. بديهي اس!!ت که آيت شب، که ماه است از خورشيد روشنايي مي گيرد؛ زماني که در مقابل خورشيد قرار مي گيرد چهره اش ن!!وراني مي ش!!ود و هر چه اين مقابله کم!!تر و ض!!عيف ت!!ر باش!!د ن!!ورانيتش کم!!تر و ضعيف تر ميشود تا عاقبت محو مي گردد، به این معني که چه!!رۀ] روشن ماه به طرف خورشيد است و چه!!ره تاري!!ک آن ب!!ه ط!!رف

زمين. معن!!اي دوم ق!!رآناز نظ!!ر تأويلولي اين آيه هم مانند آيات ديگ!!ر

معن!!ايتفس!!يراست که در جامعه بشريت مصداق پي!!دا مي کن!!د. ابتدايي قرآن است که در ط!!بيعت مص!!داق پي!!دا مي کن!!د. معن!!اي واقعي س!!وم ق!!رآن هم ک!!ه ب!!اطن ب!!اطن ق!!رآن اس!!ت در وج!!ود خداوند تبارک و تعالي مصداق پيدا ميکند. پس قرآن در وجود خود نشانگر سه کت!!اب اس!!ت: يکي ط!!بيعت و دوم انس!!ان ه!ا و س!!وم وجود خداوند متعال. معاني اصيل قرآن که بس!!يار علمي و عمي!!ق

کت!!اب دوم و س!!وماست و از افکار مردم عادي خيلي دور است، است يعني شناخت انسان و جامعه انساني و ش!!ناخت ذاتقرآن

است. همانطور که در طبيعت ماه"رب العالمين"مقدس خدا که و خورشيد و ستاره و زمين و جمادات و نباتات و حيوان!!ات و دري!!ا و صحرا داريم، در جامعۀ] انس!!اني هم م!!اه و خورش!!يد و س!!تاره و دري!ا و ص!حرا داريم. خورش!!يد جوام!ع انس!اني، پيغم!بران و ائم!ه اطهارند که با علم و دانش عجيب و عميق خود افک!!ار بش!!ريت را روشن کرده و آنه!ا را ب!ه ح!ق و باط!!ل ه!دايت ک!رده ان!د. م!اه و ستارگان هم در تأویل ق!!رآن علم!!ا و دانش!!مندان ه!!دايتگر جامع!!ه انساني هستند که از مکتب انبياء و اولي!!اء درس و دانش ف!!را مي گيرند، خود را با آن درس ها و دانش ها اصالح ميکنن!!د و بش!!ريت را در غيبت انبي!!اء واولي!!اء ه!!دايت مي کنن!!د، هم!!انطور ک!!ه م!!اه و

= و جعلنا اللیل و النه!ار آی!تین فمحون!ا آی!ة اللی!ل و جعلن!!ا آی!ة النه!!ار12 اسراء، 1مبصره لتبتغوا فضال من ربکم و لتعلموا عدد السنین و الحساب ...

197

Page 198: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ستاره هم در تاريکي شب مردم را هدايت ميکنن!!د، و روز روش!!ن به آنها احتياجی نيست. به همين کيفيت هر چيزي از جماد و نب!!ات و حي!!وان، آنچ!!ه در ط!!بيعت هس!!ت نمون!!ۀ] آن ب!!ه ش!!کل ديگ!!ر در جامعه انساني هم هست. برخي انسان ها درخت ب!!ا ثمرن!!د مانن!!د انسان هاي تربيت کننده، و برخي درخت بي ثمرند مانن!!د بس!ياري از درخت هاي جنگل. ب!رخي انس!ان ه!ا ن!افع ان!د و ب!رخي مض!!ر. آيات و عالئمي که خداوند در طبيعت آفريده نمايشگر نمون!ه ه!اي خود در جامعه بشريت اس!!ت ک!!ه از آن جمل!!ه، خورش!!يد و م!!اه و

ستارگان است. از جمله چيزهايي که در زندگي انسان ها نمونه دارد، روز و ش!!ب و طل!!وع و غ!!روب اس!!ت. افک!!ار انس!!ان ه!!ا و جامع!!ه انس!!اني از ابتداي تاريخ تا قيام قائم )ع( در دو وضعيت ق!!رار مي گ!!يرد گ!!اهي انس!!ان ه!!ا گرفت!!ار جه!!ل و خراف!!ات ش!!ده، مبتال ب!!ه ش!!رک و بت پرستي می شوند، حق را به جاي باط!!ل و باط!!ل را ب!!ه ج!!اي ح!!ق مي شناس!!ند. ي!!ک چ!!نين وض!!عيتي در افک!!ار م!!ردم ش!!ب جامع!!ۀ] انساني به حساب مي آيد. همانطور که شب تاريک است و چيزي قابل رؤيت نيست مگر بتوانند با زحمت زياد از نور ماه ي!!ا س!!تاره استفاده کنند، گاهي جامعه و افکار م!ردم هم چن!ان تاري!ک اس!ت که حق قابل نمايش نيس!!ت، و کس!!اني ک!!ه در ي!!ک محي!!ط تاري!!ک بخواهند حق را بشناسند مانند کساني هستند که در شب بخواهن!!د

شبگمش!!دۀ] خ!!ود را پي!!دا کنن!!د. اين زم!!ان را در افک!!ار م!!ردم مينامند. در اين فضاي تاريک، خداوند پيامبري يا امامي را مبع!!وث مي کند که او با تعليمات خود افکار را روشن مي کند و حق را به آنها ميفهماند. بعثت چنين پيغمبري به منزلۀ] طلوع خورشيد است.

فض!!اي طل!!وع مي کن!!د و پي!!امبران در فضاي ط!!بيعتخورشيد در مردم. از اين جهت خداوند دوره غيبت ط!!والني ام!!ام زم!!انافکار

و روزگار ظهور آن حض!!رت و ع!!دالت جه!!اني را ب!!ه شب)عج( را نامي!!ده اس!!ت. هم!!ه ج!!ا در آی!!اتی مانن!!د:روزوس!!يله آن ام!!ام،

"اذا الشمس کورت" و يا "و النهار اذا جليها" "والشمس و ضحيها" طلوع خورشید به ظهور ام!!ام زم!!ان )ع( تفس!!ير ش!!ده اس!!ت. در اين خطب!!ه ش!!ريفه هم م!!وال )ع( ب!!ه تبعيت از ق!!رآن مي فرماي!!د: خداوند آيت شب را که ماه و ستاگان باشد کم نور و يا قابل محو قرار داده است. در برخي شب هاي آخر م!!اه آنچن!!ان چه!!ره م!!اه تاري!!ک مي ش!!ود ک!!ه ذره اي روش!!نايي ن!!دارد. در دوران جه!!ل و

198

Page 199: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ناداني مردم نیز بر اثر تبليغات کفار و دش!!منان دين چه!!رۀ] اولي!!اء خدا محو و تاريک مي شود، طوری که کم!!تر ح!!ق و حقيقت قاب!!ل نمايش است. پس فرمايش!!ات م!!وال )ع( یکی این ک!!ه مرب!!وط ب!!ه شبها و روزهاي طبيعت است و ديگر این که مربوط به شب ه!!ا و

روزهاي زندگي بشر.می باشد در روزگاري که ح!!ق، ب!!دون نم!!ايش اس!!ت و باط!!ل در نم!ايش کامل، اين روزگار شب افکار است و اين ظلمت به وسيله انسان ه!!ا داي!!ر مي ش!!ود ن!!ه ط!!بيعت. ش!!ب و روز ط!!بيعت ب!!ه وس!!يله خورشيد و ماه است و شب و روز زندگي به وس!!يله انس!!ان ه!!اي حاکم. اگر علي و امثال او در رأس باش!!ند زن!!دگي ب!!ه منزل!!ۀ] روز روشن است، و اگر مانند معاويه باشند به منزلۀ] شب تاري!!ک. این

و محون!!ا"آيه شريفه هم همينطور معنا مي شود ک!!ه می فرمای!!د: . يع!!ني س!!لطان و س!!لطنت"آيت الليل و جعلنا آيت النهار مبص!!ره

شب زندگي را عاقبت محو مي کنيم و سلطان روز زن!!دگي را ب!!ه کرسي قدرت مي نشانيم. پس شب تاريخ به وس!!يله انس!!ان داي!!ر ميشود و روز تاريخ هم به وسيله انسان. هم!!ه ج!!ا انس!!ان و آي!!ات ليل و نهار به معناي دوم، مطلوب و م!!راد خداون!!د متع!!ال اس!!ت.

از خون امام حس!!ين"شفق"اين مسئله هم که مي گويند سرخي اس!!ت ن!!ه ش!!فق ط!!بيعت. ش!!فقش!!فق ت!!اريخ)ع( اس!!ت منظ!!ور

طبیعت بعد ازغروب خورشيد ظاهر مي گردد ک!!ه از آن تعب!!ير ب!!ه مي کنند. شفق، س!!رخي اول و غس!!ق، ت!!اريکيسرخي اول شب

مطلق اس!!ت. خ!!ون ام!!ام حس!!ين )ع( س!!رخي اول ش!!ب زن!!دگي است. رسول خدا )ص( از دار دني!!ا رفت!!ه و چه!!ره ه!!اي باط!!ل در مسند خالفت نشس!!ته ان!!د و اين چ!!نين زن!!دگي را در افک!!ار بش!!ر

سرنگون کرده اند. برخي ايراد مي گيرند که شفق، مربوط به طبيعت است ک!!ه بع!!د از غروب خورشيد واقع مي شود. این چه ربطي ب!!ه فاجع!!ه ک!!ربال دارد؟ ميگوييم شفقي که از فاجعۀ] کربال پيدا مي ش!!ود س!!رخي و

تاريکي افکار مردم بعد از عاشوراي امام حسين )ع( است. بقيه مطالب از اين فراز، که مربوط به حرکت م!!اه و خورش!!يد و سير آنها در فضاي آسمان است درباره هر دو نوع خورشيد و ماه

همانطوري که ماه و خورشيد با حرکات خ!!ود1قابل توضيح است. فاجراهما فی مناقل مجراهما و قدر سیرهما فی مدارج درجهما لیمیز بین اللیل و 1

النهار بهما و لیعلم عدد السنین و الحساب بمقادیرهم!ا. ثم عل!!ق فی جوه!!ا فلکه!ا و ناط بها زینتها من خفیات دراریها و مصابیح کواکبها و رمی مسترقی السمع بث!!واقب

199

Page 200: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

فص!!ول چهارگان!!ه و حس!!اب س!!ال و م!!اه را ب!!ه وج!!ود مي آورن!!د مظاهر حق و باطل هم در زندگي بشر همين فص!!ول چهارگان!!ه و سال و ماه را به وجود مي آورند، و همين زيبايي ها که در فض!!اي آسمان به وسيله ستارگان داير مي شود در فضاي افکار بشر هم به وسيله ستارگان هدايت داير مي ش!!ود. فض!!اي آس!!مان دين ب!!ه وسيله ستارگان علم و دانش زينت مي ش!!ود، فض!!اي آس!!مان هم به وسيله ستارگان. صعود و هبوطي که در ستارگان آسمان دی!!ده مي شود، که مشاهده می شود برخي ستارگان سقوط کرده ان!!د و برخي باالتر رفته و از ک!!ره زمين فاص!!له گرفت!!ه ان!!د، س!!تارگان هدايت هم به همين حالت صعود و هبوط دارند؛ گ!!اهي نزدي!!ک ب!!ه افک!!ار بش!!ر هس!!تند و م!!ردم را ه!!دايت مي کنن!!د و گ!!اهي دور از افکار بشر، و مردم را در ضاللت و گمراهي قرار مي دهند. س!!عد و نحسي هم که مربوط به س!!تارگان اس!!ت مرب!!وط ب!!ه س!!تارگان هدايت است. انس!ان ه!ا اگ!ر در ش!!عاع ه!دايت س!تارگان ه!دايت قرار گيرند زندگي آنه!!ا مس!!عود اس!!ت و اگ!!ر در ش!!عاع س!!تارگان

ضاللت قرار گيرند زندگي آنها منحوس است.

شهبها و أجراها علی إذالل تس!!خیرها من ثب!!ات ثابته!!ا و مس!!یر س!!ائرها و هبوطه!!ا وصعودها و نحوسها و سعودها.

200

Page 201: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

بخش چهاردهم

»ثم خلق سبحانه السکان سماواته...« ف!!راز ديگ!!ر در اين خطب!!ه ش!!ريفه مرب!!وط ب!!ه فرش!!تگان اس!!ت.

خداوند در فضاي آس!!مان و همچ!!نين در فض!!اي افک!!ار"ميفرماید: مردم خاليق عجيبي بنام فرش!!ته آفري!!ده اس!!ت ت!!ا اين فرش!!تگان صفحۀ] آسمان فضا و صفحۀ] فضاي افک!ار را روش!ن نگ!!ه دارن!د و آن را از تاريکي حف!!ظ کنن!!د و ب!!ه وس!!يله اين فرش!!تگان خالء بين مواد عالم و ذرات جهان را برطرف نموده و اين فاصله ه!!ا را پ!!ر از نيروي جاذبه قرار داده است؛ که اگر انسان ها گ!!وش ش!!نوايي داشته باشند صداي تسبيح تکويني فرشتگان را در فضاي افک!!ار و يا فضاي آسمان مي شنوند. و اين فرشتگان در موج!!وديت خ!!ود و نم!!ايش ذات خ!!ود موجب!!ات جالل و ش!!کوه ذات مق!!دس خ!!دا را فراهم مي کنند زيرا زماني که مردم فرشتگان را در آن عظم!!تي ک!!ه دارن!!د بشناس!!ند ب!!ه خ!!ود خواهن!!د گفت پس خ!!دايي ک!!ه اين

. پيغم!!!بران و کتب1"فرش!!!تگان را آفري!!!ده چق!!!در عظمت دارد آسماني اصرار دارند که انسانها را معتقد کنند ب!!ه اين حقيقت ک!!ه غير از ماده و مشتقات آن که در مقاب!!ل چش!!م آنه!!ا نم!!ايش پي!!دا مي کنند موجودات ديگري بنام فرشته فضاي آس!!مان را پرنم!!وده که هرگز در جايي خالء از وجود فرشتگان قابل ظهور نيست. اگ!!ر چه در طبيعت، ماده و مشتقات آن اين چنين خ!!ود را نم!!ايش مي دهد که در جايي هست و در جايي نيست و مردم خي!!ال مي کنن!!د که بين ستارگان و يا مواد و ذرات خالئي وجود دارد، اما يک چنين تفکري در تعريف عالم خلقت محال و غل!!ط اس!!ت. م!!واد ع!!الم و مشتقات آن مانند ک!!رات و س!!تارگان از نظ!!ر اين ک!!ه محدودن!!د و ابعاد ثالثه الزمه ذاتي آنهاست قهرا از يکديگر فاص!!له دارن!!د. ک!!ره م!!اه از زمين فاص!!له دارد و خورش!!يد و س!!تارگان ديگ!!ر ب!!ه همين کيفيت. هر کدام جاي معيني از فض!!ا را اش!!غال ک!!رده ان!!د ک!!ه آن

ثم خلق سبحانه السکان سماواته و عمارة الصفیح االعلی من ملکوته خلقا ب!!دیعا 1 من مالئکته و مأل بهم فروج فجاجه!!ا و حش!!ا بهم فت!!وق أجوائه!!ا و بین فج!!وات تل!!ک الف!روج زج!ل المس!!بحین منهم فی حظ!ائر الق!دس و س!ترات الحجب و س!رادقات المجد و وراء ذلک الرجیج الذی تستک منه االسماع س!!بحات ن!!ور ت!!ردع االبص!!ار عن

بلوغها فتقف خاسئة علی حدودها.

201

Page 202: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مي نامند. فلک يعني فضايي که ماه ي!!ا زمين"فلک"جاي معين را يا خورشيد و ستارگان در آن گردش دارند. پس کامال محس!!وس و قابل مشاهده است که ذرات عالم و کرات آس!!مان از هم فاص!!له

( ه!!زار کيلوم!!تر و فاص!!له400دارند. فاصلۀ] بين زمين و م!!اه را ) ( ميليون کيلومتر و همچ!!نين فاص!!له150بين زمين و خورشيد را )

بين ستارگان را با حساب هاي رياضي مشخص کرده اند. قهرا در خالءافکار مردم سؤاالتي پيدا مي ش!!ود ک!!ه آي!!ا در بين س!!تارگان

اس!!ت يع!!ني پ!!ر اس!!ت ازمالءمطل!!ق اس!!ت ي!!ا اين فاص!!له ه!!ا موجودات غير مادي بنام فرشتگان. الزم است دانشمندان در اين قانون خالء و مالء بيشتر از اين دقت کنند؛ ک!!ه اگ!!ر بين س!!تارگان خالء باشد تبادل آثار بين ستارگان و يا موجودات ديگري که از هم فاصله دارند ممکن نيست. مثال اگر بين ماه و ستاگان خالء مطلق باش!!د و چ!!يزي بن!!ام ه!!وا و روش!!نايي وج!!ود نداش!!ته باش!!د ممکن نيس!!ت کس!!ي از روي زمين س!!تاره ای را ببين!!د و بشناس!!د. اين قابليت رؤيت مربوط به عاملي است ک!!ه چش!!م انس!!ان ه!!ا را ب!!ه ستارگاني که دورند ارتباط مي دهد و با اين ارتب!!اط موج!!وداتي را که در فاصله بسيار دور قرار گرفته اند قابل مش!!اهده مي نماي!!د. پس الزم است در اطراف اين فواصلي که ذرات و مواد عالم و يا کرات آسمان از هم دارند بحث ش!ود ک!ه آي!ا چ!يز ديگ!ري غ!ير از ماده، يا خداي آفرينندۀ] ماده وجود دارد يا ندارد. ما در اينج!!ا بحث

خود را در اثبات حسي و عيني وجود فرشتگان ادامه مي دهيم. براي اثبات وجود فرشتگان و قابليت رؤيت آنه!!ا دالئ!!ل عقلي و

نقلي بسياراست. اوال بر اساس برخي روايات و احاديث، پيامبر اک!!رم )ص( ادع!!ا دارد که جبرائيل يکي از فرشتگان مقرب خدا را به صورت اصلي اش ميبیند، و مي گويد: جبرائي!!ل را چن!!ان دي!!دم ک!!ه ب!!ال و پ!!رش شرق و غرب عالم را پر کرده است. عالم خلقت هم بجز شرق و غرب چيزي نيست. م!!وال )ع( ن!یز فرش!!تگان را چن!!ان تعري!ف مي کند که هر کدام کل آفرينش را به وجود خود پر کردهاند؛ آنجا ک!!ه

برخي فرشتگان چنان ان!!د ک!!ه پايش!!ان در مرک!!ز زمين"مي گويد: ق!!رار گرفت!!ه و سرش!!ان از ع!!رش عظمت خ!!دا ب!!االتر رفت!!ه و ي!!ا متصل به عرش خدا شده و بال و پرشان مشرق و مغرب را ف!!را

. فرشته اي که اين چنين فضا را پر کرده باشد ج!!اي"گرفته است خالي براي کسي يا چيزي ديگر باقي نميگ!!ذارد. در ابت!!دای خطب!!ۀ]

202

Page 203: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

"اط!!وار"شريفه خود ) خطبۀ] اول نهج (فرش!!ته ه!!ا را ب!!ه ص!!ورت ي!!ک حقيقت اس!!ت ک!!ه"اطوار"معرفي مي کند نه بصورت افراد.

در اوضاع مختلف قابل ظهور است. مانن!!د همين ن!!يروي ب!!رق ک!!ه در جنسيت يک حقيقت است اما در جايي ب!!ه ص!!ورت چ!!راغ و در جاي ديگر به صورت هاي ديگر نمایش دارد. شايد بعضی ها خي!!ال کنند برقي که ماشين ها را ميچرخاند با برقي که چراغ را روش!!ن مي کند يا برقي ک!!ه کلم!!ات را ثبت مي کن!!د ف!!رق دارد، ب!!ا اينک!!ه همه اين ه!!ا ي!!ک حقيقت اس!!ت در ص!!ورت ه!!اي مختل!!ف. اختالف برق ها هم مربوط به اختالف س!!يم ه!!ا و ماش!!ين آالتي اس!!ت ک!ه مجاري برق هس!!تند ن!!ه اينک!!ه جنس!!يت ب!!رق هم ي!!ک ج!!ا از س!!يم باريک، باريک باشد و جاي ديگر از سيم کلفت، کلفت تر. پس اين فلزات و سيمها برق را ب!!ه ص!!ورت ه!!اي مختل!!ف ض!!عیف و ق!!وی نمايش مي دهد وليکن برق آزاد نه صورتي به خود مي گيرد و ن!!ه هم قاب!!ل نم!!ايش اس!!ت. فرش!!تگان هم چ!!نين ان!!د. ي!!ک حقيقت نامتناهي هستند. فاقد حد و وصف اند. قيافه اي ندارند که بگ!!ويي جبرائي!!ل چ!!نين اس!!ت و عزرائي!!ل ب!!ه ص!!ورت خش!!ن و اس!!رافيل بص!!ورت خن!!دان اس!!ت. وليکن خداون!!د تع!!الی وق!!تي بخواه!!د ب!!ا انس!!اني تماس!!ي بگ!!يرد و علمي ب!!ه او تعليم ده!!د از نظ!!ر اينک!!ه انسان فقط با صورت انسان مأنوس است، از انسان پيام ميگیرد و با انسان حرف مي زند، همان فرشته را ک!!ه نامتن!!اهي اس!!ت از طريق ارتباط با هوا و فضا ش!!کل مي ده!!د، مانن!!د ش!!کلي ک!!ه در عالم خواب مي بينيم. در خواب پدر ي!!ا م!!ادر را مي بي!!نيم و ب!!ا او حرف مي زنيم، وليکن آيا مي تواني دس!!ت روي تن او بگ!!ذاري و احساس کني که جسم اس!!ت؟ او مانن!!د عکس انس!!ان در آين!!ه ي!!ا فيلم است. ما عکس انسان را در فيلم يا کاغذ منعکس ميک!!نیم و خداوند در فضا و هوا منعکس مي کند. گاهي درعالم ظاهر مقابل چشم ما قرار مي گيرند و گاهي در عالم خواب برابر روح و فک!!ر ما. خدا چنین صورتي مي س!!ازد و از طري!!ق آن ب!!ا انس!!ان ح!!رف مي زند و آن صورت بين خدا و انس!!ان ب!!ه منزل!!ه رادي!!و و بلن!!دگو است. پيغمبران آن صورت ها را بنام فرش!!ته مع!!رفي کردهان!!د و گفته اند فرشته را در عالم خواب ديدم. از این جهت که فرشته با آنها حرف مي زند اينطور وانمود کرده اند که فرشتۀ] عالم خ!!واب عالم و دانشمند است وليکن ندانسته و يا نگفته اند که آن فرشته مانند راديو ي!!ا بلن!!دگو مي باش!!د. ش!!ايد کس!!ی هم ک!!ه ب!!ه حقيقت ساخت راديو يا بلندگو آگاهي نداش!!ته باش!!د رادي!!و را ي!!ک موج!!ود

203

Page 204: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

عالم و دانشمندي خيال کن!!د ک!!ه س!!خنان عالمان!!ه مي گوي!!د، ولي انسانی که به حقيقت ساخت راديو آگاه است مي داند کلم!!ات از راديو نيست بلکه اسباب انتقال کلمات است. فرش!!ته ه!!اي ع!!الم خواب يا بيداري هم به همين کيفيت بلندگوي بين انسان و خداين!!د و خداوند پي!!ام خ!!ود را ب!!ه وس!!يله آنه!!ا ب!!ه انس!!ان ميرس!!اند. تنه!!ا پيغمبري که فرشته را به واقعيت خود منهاي صورت و قيافه ديده است پيغمبر اس!!الم اس!!ت زي!!را او ي!!ک انس!!ان کام!!ل اس!!ت. ه!!ر حقيقتي را چنان که هس!!ت مي بين!!د وليکن ب!!رای کس!!اني ک!!ه ب!!ه حق!!ايق آگ!!اهي ندارن!!د، خداون!!د تع!!الی ب!!ه آن حقيقت ه!!ا ش!!کل مي ده!!د ت!!ا آن را در براب!!ر آنه!!ا آش!!کار کن!!د. موس!!ي و عيس!!ي و پيغمبران ديگر علیهم السالم از آنجا که در کمال مطلق نبوده ان!!د تا حقيقت ها را لخت و ع!!ور ب!!دون لب!!اس ببينن!!د، خداون!!د حقيقت روح و فرش!!ته را ش!!کل ميده!!د و در براب!!ر آنه!!ا ب!!ه نم!!ايش مي

گذارد. پس بر طبق آيات و رواي!!ات ي!!ا ب!!ه دالئ!!ل عقلي، فرش!!تگان در لباس شکل يا بي شکلي قابل رؤيتند و انسان ها مي توانند آنها را مشاهده کنند؛ چنان که در عالم خواب با فرشته تماس دارند ولي خيال کرده اند با انسان تم!!اس دارن!!د واال فرش!!ته و روح و ن!!ور و نيرو و همان اصلي که به ماده حيات و حرکت و ق!!وت و ق!!درت و رنگ و روشنايي مي دهد همه يک حقيقت بس!!يط مج!!رد نامتن!!اهي هستند که نه محدوديت دارند و نه هم محدوديت مي پذيرن!!د. نمي ش!!ود اج!!زاء آن را از هم پ!!اره ک!!رد و ب!!ا آنه!!ا بوس!!يله خودش!!ان ص!!ورت داد. اين حقيقت مج!!رد نامتن!!اهي ک!!ه محي!!ط ب!!ه ظ!!اهر و باطن مواد عالم و اجس!!ام مي باش!!د از طري!!ق تعل!!ق ب!!ه م!!اده و شارژ ماده به وسيله آن، حاالت مختلف پيدا مي کند و ب!!ر اس!!اس هم!!ان ح!!االت، اس!!ماء مختلفي پي!!دا مي کن!!د، م!!ردم ب!!دليل تع!!دد اس!!ماء آنه!!ا را اف!!رادي مي دانن!!د ک!!ه ه!!ر ي!!ک از ديگ!!ري ج!!دا و

به"جبرائيل و ميکائيل و عزرائيل"مشخص است. اينکه مي گويند این دليل اس!!ت ک!ه خ!دا ب!ه وس!يلۀ] آن حقيقت مج!رد و بس!يط و نامتناهي به ماده نيرو و يا حرکت و حيات مي دهد، يا مب!!دأ علم و دانش و اس!!تعداد بش!!ري مي ش!!ود، و ي!!ا کالم خ!!دا را مانن!!د ب!!رق راديو و تلفن به قلب پيغم!!بران مي رس!!اند. ب!!ه دلي!!ل اين اعم!ال،

ميخوانن!!د. و ب!!از ب!!ه"جبرائيل"هم!!ان حقيقت مج!!رد نامتن!!اهي را دليل اينکه خداوند آن حقيقت مجرد را که منشاء حي!!ات و ح!!رکت

204

Page 205: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

شده اس!!ت از م!!اده و اجس!!ام ع!!الم س!!لب مي کن!!د و در نتيج!!ه، "عزرائيل"حي!!ات و ح!!رکت م!!واد و اجس!!ام از بين مي رود، آن را

مي نامن!!د. و ب!!از ب!!ه دلي!!ل اين ک!!ه منش!!اء پي!!دايش مق!!ادير و استعدادها و هندسهها و قانون و قاعده ها مي ش!!ود؛ مانن!!د ولت!!اژ برق که باال و پايين مي رود و ص!!نايع ب!!رقي را در ح!!االت مختل!!ف

مي نامن!!د، يع!!ني ن!!يرو را کي!!ل و"ميکائيل"ق!!رار مي ده!!د، آن را وزن ميکند و به مقدار معين در اختيار مواد عالم قرار مي دهد. و نیز به دليل اين که مبدأ حرکت پيام الهي بسوي خالي!!ق مي ش!!ود

مي نامن!!د. همينط!!ور اس!!ماء مختل!!ف از مس!!ير"اس!!رافيل"آن را پيدايش حاالت مختلف پیدا می شود.

اما اينکه چرا خداوند متعال و پيامبران و ائمه اطهار )ع( انسان آي!!ات ق!رآن ص!ريحاها را معتق!د ب!ه وج!ود فرش!!تگان ک!!رده ان!د.

دستور مي دهد که انسان ها بايستي به وجود خدا ايمان بياورند و بدانند که او هست، آفرينندۀ] عالم و آدم است. شکي در وج!!ود او نيست. و همچنين الزم است به وجود فرشتگان ايم!!ان بياورن!!د. و همين طور زندگي آخرت. فرشتگان و ع!!الم آخ!!رت گ!!ر چ!!ه غيب اند و در آينده ها پيدا مي ش!!وند ولي انس!!ان ه!!ا مأمورن!!د ک!!ه اين مسائل غيبي را مانند مسائل شهودي که ع!الم و آدم باش!!د قب!!ول داشته باش!!ند واال در خالء فک!!ري و عملی ق!!رار می گیرن!!د، و این خأل فکری که مقدمۀ] خالء عملي واقع می شود بسيار خطرن!!اک و نابود کنندۀ] جامعه بشريت است. انسان ها در زندگي دنيايي مانند مسافريني هستند که پاي پي!!اده در بياب!!ان ح!!رکت مي کنن!!د و مي دانند که بيابان جاي توقف و جاي زندگي نيست؛ الزم اس!!ت خ!!ود را به جاي امن و امان و شهر آبادي برسانند. نظر به اينکه عقي!!ده به يک چنين شهري در روي کره زمين دارند به حرکت خود ادام!!ه مي دهند تا خود را به آن شهر برسانند؛ اگر امي!!د ي!!ا يقين ب!!ه ي!!ک چنين شهري نداشته باشند از حرکت باز مي مانند و در بياب!!ان ه!!ا س!!رگردان ش!!ده، ع!!اقبت طعم!!ه حيوان!!ات درن!!ده ميش!!وند. تنه!!ا عاملي که آنها را در بيابان حرکت مي دهد، اعتقاد به وج!ود چن!ان شهري است که به آن مي رسند، و همين اعتقاد عام!!ل مح!!رک و مايه اميدواري آنهاست. زندگي انسان ها در اين دنيا درست مانند زندگي همان مسافرين در بيابان است. زندگي دني!!ايي نمي توان!!د قانع کننده بشر باشد. بشر در خلقت و فط!رت خ!ود هزاره!ا رقم اميد و احتياج دارد که در اين زندگي دنيا قابل ظه!!ور نيس!!ت و ب!!ه امي!!د و آرزوی خ!!ود نخواه!!د رس!!يد، زي!!را اوال راحت طلب اس!!ت،

205

Page 206: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

دوست ندارد زحمت بکشد و از مسير رنج و زحمت حوائج خود را تأمين کند بلکه دوست دارد آنچه الزم دارد برايش نق!!د و آم!!اده و قابل استفاده باشد. او در دني!!ا ب!!ه ي!!ک چ!!نين ه!!دفي نمي رس!!د و مجبور به کار و فع!اليت اس!!ت. ثاني!!ا انس!!ان در زن!دگي خ!ود ض!د مرگ و مرض است زيرا او حیات خود را دوس!!ت دارد، و م!!رگ و مرض به حي!!ات او خاتم!!ه مي ده!!د. ديگ!!ر این ک!!ه ب!!ا عوام!!ل ب!!از دارندۀ] ط!بيعت نمي توان!د مب!ارزه کن!!د، س!رما و گرم!ا و ح!وادث

است ن!!هبيابان زندگيديگر او را تهديد مي کند. پس در واقع دنيا باشد. لذا همه انسان ها تالش ميکنند خود را ازشهر زندگياينکه

اين بيابان نجات بدهند و به جاي امن و امان برسانند. تنه!!ا چ!!يزي که مايۀ] اميد آنها برای ادامۀ] زندگي و وصول به شهر امن و ام!!ان است همين بشارت هائی است که با تبليغ پيغمبران در وجود آنه!!ا پيدا شده و مي دانند اگر در دنيا به مقص!!د نرس!!ند آخ!!رتي هس!!ت که به مقاصد خود نائل مي شوند. همچنين اعتقاد به خ!!دا. انس!!ان در ذات خود به سرپرستي احتياج دارد که بتواند ب!!ه امي!!د و اتک!!اي او به زندگي خود ادامه دهد و اميدوار به زندگي باشد، و يک چنين سرپرست مايۀ] اميدی در ظاهر زندگي دنی!!ا ب!!راي او نيس!!ت، پس در خالء مطلق قرار مي گ!!يرد. خداون!!د متع!ال خ!!ود را ب!!ه عن!!وان سرپرست و ولي او در دنيا و آخ!!رت مع!!رفي ک!!رده اس!!ت و اگ!!ر اميد و اعتقاد به خدا و آخرت نباشد نمي تواند اميدوار به کس!!ي و

جايي باشد، در نتيجه به هالکت مي رسد. و اما برهان وجوب اعتقاد به فرشتگان:

بي شک انسان ها مجهز به حس خ!!داجويي و خ!!دايابي هس!!تند. مسأله خداجويي بزرگترين مسأله اي است که پيش از هر چ!!يزي در فکر انسان تمرکز پيدا مي کند و آخرين مساله اي است که به فکر و استعداد انسان قابل حل است و ت!!ا انس!!ان خ!!داي خ!!ود را نشناسد و نياب!!د آرامش خ!!اطر پي!!دا نمي کن!!د خ!!دا تنه!!ا موج!!ودي

، آخ!!ر اس!!ت. اولين عام!!لتکامل اول، و در ح!!رکتاس!!ت ک!!ه در محرک است که انسان ها در جستجوي او هستند و آخ!!رين علمي است که انسان با دانستن آن به کم!!ال مطل!!ق مي رس!!د و ب!!راي هميشه در آسايش و آرامش زندگي ميکند. چقدر زي!!اد انس!!ان ه!!ا در مسأله خداشناسي ب!!ه اش!!تباه رفت!!ه و اختالف پي!!دا ک!!رده ان!!د. هم!!ه ج!!ا خلقي از مخلوق!!ات قاب!!ل رؤيت و قاب!!ل مش!!اهده را ب!!ه خدايي و خدا پرستي انتخاب کرده اند و يا يک پديدۀ] فک!!ري را ک!!ه

206

Page 207: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

از ذهنيات و خياالت انسان است و واقعيت خ!!ارجي ن!!دارد؛ مانن!!د ارباب انواع، به عنوان خداي خود اختيار نموده اند. و يا به عقي!!دۀ] فالس!!فه و عرف!!اي فلس!!في، آن اص!!ل و حقيق!!تي را ک!!ه ع!!اري از شکل و صورت و قيافه است و در شکل و قيافه ظ!!اهر مي ش!!ود به عنوان خدا شناخته و انتخاب کرده اند. خداوند در کتاب مقدس خود و يا به وسيلۀ] فرشتگان، حقايقي را که در مسير تکامل قابل رؤيت و مشاهده، يا اگر قاب!ل مش!اهده نباش!!د قاب!ل درک اس!!ت، اين حقايق را به عنوان مخلوق خود معرفي مي کن!!د. اص!!رار دارد که اگر مي خواهند خ!!دا را چن!!ان ک!!ه هس!!ت بشناس!!ند الزم اس!!ت حقايقي را که در مقدمه خداشناس!!ي س!!ر راه آنه!!ا ق!!رار ميگ!!یرد چنان که هست بشناسند و خدا را از شباهت به آنها م!!برا و م!!نزه بدانند. از اين رو ماديات و مش!!تقات م!!اده را ک!!امال نفی ک!!رده از اين که خدا باشد و خدا را از شباهت ب!!ه آنه!!ا ک!!امال م!!برا و م!!نزه دانسته، و همچنين روح مجرد و نور و نيرويي را که منش!!أ و مب!!دأ کماالت عالم است از شباهت به ذات مقدس خ!!ود نفی نم!!وده، و خود را از شباهت به ذات آنها مبرا و منزه دانسته اس!!ت. و چن!!ان وانمود س!!اخته اس!!ت ک!!ه ت!!ا ب!!ه ط!!بيعت و م!!اوراء آن ک!!ه ه!!ر دو مخلوق خدا هستند مشغول باشند نمي توانن!!د ب!!ا فک!!ر و اس!!تعداد خود به دايره و فضاي توحيد و خداشناسي ارتقاء پيدا کنند. لذا ما به کساني که مظهري از مظاهر طبيعت را خداي خود دانسته ان!!د مي گوييم پس فرشته ها و مالئکه کجا هستند؟ و يا به کساني ک!!ه

را مجرد و منزه از شباهت به مخلوق!!ات مي دانن!!د ميگ!!وييموجودکه پس فرشته ها کجا هستند؟

انسانها اگر در مسير خداجويي و خدايابي حرکت کنند الزم اس!!ت ابتدا طبيعت را و ماوراء آن را که فرشتگانند بشناسند و بعد خ!!ود را براي معرفت ذات مقدس خدا آماده کنند. همان ط!!ور ک!!ه اگ!!ر کسي به مسافران آدرس ش!!هر ب!!زرگ را بده!!د و آنه!!ا را تش!!ويق کند که چاره اي جز رساندن خود به آن ش!!هر ب!!زرگ نداري!!د، الزم است شهرها و دهات توي راه را هم به آنها مع!!رفي کن!!د و بگوي!!د که ابتدا به کجا مي رسيد و بعد به کجا، و از فالن جا ک!!ه گذش!!تيد به آن شهر بزرگ مي رسيد، بر خدا هم واجب اس!!ت متح!!رکين و مسافرين خط تکامل را همین طور آدرس بدهد، که اگر ميخواهید به خداي خود برسيد ابتدا ماده و مش!تقات م!اده را ک!ه واح!دهاي عددي هستند بشناسيد و از آنها بگذريد؛ مثال اين دنيا را ک!ه بياب!ان بره!!وت نامي!!ده ش!!ده و پ!!ر از م!!ور و ملخ و گ!!رگ و پلن!!گ ه!!ای

207

Page 208: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

انساني مي باشد بايد پشت سر بياندازيد. پس ب!!ر خداون!!د متع!!ال واجب است که در مسير حرکت ه!!اي تک!!املي انس!!انها ب!!ه س!!وي بهشت موعود يا مدينه فاضله، هر چه را در وسط راه اس!!ت و ب!!ا آن روبرو مي ش!!وند هم!!ه آنه!!ا را مع!!رفي کن!!د مب!!ادا اش!!تباها ب!!ه روستايي ي!!ا ش!!هر ک!!وچکي برس!!ند و هم!!ان را ب!!ه عن!!وان مقص!!د بشناسند و قصد اقامت کنند. چقدر زياد در تاريخ انسانهای عالم و عامي داريم که در مسير تحقيقات و تفکرات خ!!ود ب!!ه مخل!!وق ب!!ا ب!رکت ي!!ا بي برک!تي رس!!يده ان!د و آن مخل!!وق را ب!!ه ج!اي خ!الق ش!!ناختهاند و آن را معب!!ود خ!!ود دانس!!ته و پرس!!تيدهاند و در ح!!ال پرستش آن، از دنيا رفت!!ه ان!د. ض!اللت م!!ردم در ش!!ناخت خ!دا ي!!ا مخلوق خدا به جاي خدا، ضاللت عميق و عجيبي اس!!ت ک!!ه ش!!ايد ميليونها سال يا تا اب!!د گ!!ردن گ!!ير انس!!ان جاه!!ل و گم!!راه باش!!د. کساني که در آتش جهنم مخلدند و گرفت!!ار خل!!ود اب!!دي ش!!ده ان!!د همان کساني اند که در خداشناسي به اشتباه رفته و مخلوق خ!!دا را به جاي خدا قبول کرده اند و او را پرستش نموده ان!!د. خداون!!د

ان الل!!ه اليغف!!ر ان يش!!رک ب!!ه و يغف!!ر"دراين رابطه مي فرماي!!د: يع!!ني خ!!دا از گن!!اه ش!!رک نمي گ!!ذرد وليکن از هم!!ه"مادون ذلک

گناهان کبيره يا صغيره مي گذرد. گناه شرک چه گناهي است ک!!ه خدا از آن نميگذرد و حتما مشرک را به بهشت نمي ب!!رد و ت!!ا اب!!د

نش!!دندر جهنم رها مي کند. نگذشتن از گناه مش!!رک ب!!ه معن!!اي . يعني براي خ!!دا امک!!ان ن!!دارد ک!!ه فيض عف!!و ونگذشتناست نه

گذش!!ت خ!!ود را ب!!ه مش!!رک برس!!اند، و ب!!راي مش!!رک هم ممکن نيست که از جهل و خرافات خود دست بردارد و خ!!داي واقعي را بشناسد و بپرستد. مشرک يک چنان وضعي دارد که اگ!!ر در جهنم باد سردي به تن او بوزد و درجه اي از حرارت جهنم او بکاهد ب!!از هم بت خود را مي پرستد که ب!ه او لط!ف ک!رده، و می گوی!د اين بت من بود که نافرم!اني ک!ردم، م!را ب!ه جهنم ان!داخت و اين بت من است که بر من غضب کرده و مرا در جهنم رها ک!!رده اس!!ت. شما خودتان فکر کنيد آيا راهي براي رفع و دفع عذاب از مش!!رک وجود دارد يا نه. اگر راهي پيدا کرديد خداون!د ب!ه ش!!ما امتي!از مي دهد و نجات مشرک را از عذاب ابدي از شما ميطلب!!د و ب!!ه ش!!ما پاداش مي دهد که توانسته ايد راهي پيدا کنيد مشرک را از عذاب

ي!!ک عم!!ل ف!!رق دارد. ب!!رخينک!!ردن يک عم!!ل ب!!ا نشدنبرهانيد. کارها براي خ!!دا نش!!د دارد؛ گ!!ر چ!!ه ق!!درت خ!!دا نامتن!!اهي اس!!ت

208

Page 209: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

وليکن نمي تواند از بي راهه انسان را به مقصد برساند. فق!!ط او "نمي تواند"را راهنمايي مي کند. و ما در اينج!!ا الزم اس!!ت کلم!!ۀ]

ب!!ه ذات"نميتواند" تب!!ديل ک!!نيم، زي!!را نس!!بت "نمي ش!!ود"را ب!!ه ان الل!!ه علي"مقدس خداوند متعال مناسب نيست، که مي گوي!!د

مربوط به عمل محال اس!!ت،"نمی شود". وليکن "کل شيئ قدير که برخالف قضاوت علم اس!!ت؛ مانن!!د اجتم!اع نقيض!!ين و اجتم!!اع مثلين و امثال آن، کارهايي است که نمي ش!!ود. مش!!رک انس!!اني است که به تمام معنا مخلوقي را به جاي خ!!الق پرس!!تيده اس!!ت. صددرصد مرام خود را حق مي داند و غير آن را باطل، و ي!!ا اص!!ال منک!!ر خداس!!ت. مي گوي!!د خ!!دايي نيس!!ت ک!!ه من از او تقاض!!ايي

آنق!!در در وج!!ود او رس!!وخ نم!!وده ک!!ه" انک!!ار"داشته باشم. کلم!!ۀ] صددرصد خود را بر حق مي داند و اميد به ج!!ايي ن!!دارد. در اينج!!ا چگونه و چطور ممکن است خداون!!د فيض!!ي ب!!ه مش!!رک برس!!اند. مشرک چنان فکري دارد که اگر آتش جهنم هم خاموش شود مي گويد بت من خاموش کرده است و اگر روشن گردد مي گويد بت من روشن کرده است. يک عمر در اط!!اعت بت ه!!ا و بت س!!ازان بوده است. پس افاضۀ] فيض به مشرک ممکن نيس!!ت. او در دني!!ا به بت خود متوسل بوده، هر خيری ديده به بت ها نسبت مي دهد و هر شری ديده به معص!!يت بت ه!!ا. ن!!ام خ!!دا در فک!!ر او تمرک!!ز

نيافته است الزم است بدانيم که انسان در طري!!ق علم و عم!!ل و ف!!رهنگي که بر او حاکم است بر اساس اقتضائات همان علم و عمل تغي!!ير ماهيت مي دهد. هر انساني چنان ساخته مي ش!!ود ک!!ه مي دان!!د و فعاليت مي کند. علم و عمل دو عامل س!!ازندۀ] انس!!ان در طري!!ق زندگي ميباشد. کساني که در راه کفر و گناه و در مس!!ير جه!!ل و ناداني بدون ايمان و اعتقاد به خدا يا بدون ه!!دايت و ت!!ربيت الهي فعاليت ميکنند در انتها چنان که دانستهاند و کار کرده ان!!د س!!اخته خواهند شد. اين مسائل که خداوند مي گويد انس!!ان را از خ!!اک و گل ساخته ام و ش!!ياطين را از آتش، مرب!!وط ب!!ه همين س!!اختاري است که از طريق علم و عمل در انس!ان ب!ه وج!ود مي آي!د و ب!ر انسان ح!اکميت دارد. کس!اني ک!ه عقي!!ده دارن!!د م!وفقيت آنه!ا از مسير ج!!رم و جن!!ايت و قت!!ل و کش!!تار اس!!ت ي!!ک قات!!ل ب!!الفطره ساخته مي شوند، جنسيتي پيدا مي کنن!!د براب!!ر جنس!!يت حيوان!!ات درنده، و همين جنسيت که محص!!ول ج!!رم و جن!!ايت اس!!ت وج!!ود آنها را احاطه مي کند و فرهنگ ديگري خالف اقتضاي جنس!!يت در

209

Page 210: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

وجود آنها قابل ظهور و نفوذ نيست. از همين تغيير جنسيت تعب!!ير ب!!ه تغي!!ير م!!اهيت مي ش!!ود. جنس!!يت آتش!!ين پي!!دا مي کنن!!د. در حرکات و سکنات خود تند و بي بند و بار فعاليت دارند و تغيير این ماهيت براي آنها مشکل يا ممتن!!ع اس!!ت. درس!!ت مانن!!د درن!!دگان هستند که اگ!!ر ه!!زاران س!!ال در حبس و زج!!ر باش!!ند نمي توانن!!د تغيير ماهيت بدهند زيرا زجر و ع!!ذاب انس!!ان ه!!ا را نمي س!!ازد و ماهيت را تغيير نمي دهد بلکه برگش!!ت از کف!!ر و گن!!اه و توب!!ه ب!!ه درگاه خداوند متعال است که انسان ه!!ا را مي س!!ازد و رش!!د مي دهد. ب!!ر همين اس!!اس اس!!ت ک!!ه ع!!ده اي از کف!ار و من!!افقين در

جهنم مخلدند و محبوس به حبس ابد مي باشند. بااين حساب انسان ها در سير علمي و تکاملي خود الزم است م!!واد ع!!الم و تم!!ام نيروه!!ا و خواص!!ي ک!!ه در اين م!!واد هس!!ت و مجردات عالم که هم!!ان روح و فرش!!ته اس!!ت را بين خ!!ود و خ!!دا بشناسند؛ هرگز ماده و مشتقات ماده را ب!!ه عن!!وان اين ک!!ه مب!!دأ خاليق و ي!!ا خ!!داي خالي!!ق هس!!تند قب!!ول نکنن!!د ت!!ا مب!!ادا مانن!!د بت س!!ازان و بت پرس!!تان باش!!ند. همچ!!نين مج!!ردات را ک!!ه روح و فرشته هستند و با مواد ع!!الم ت!!رکيب مي ش!!وند و از اين ت!!رکيب حيات و حرکت پي!!دا مي ش!!ود، آنه!!ا را هم ب!!ه عن!!وان اينک!!ه مب!!دأ خاليق اند يا خداي خاليق اند نشناسند. اين دو اصل ک!!ه مادي!!ات و مجرداتن!!د خ!!ط عب!!ور بس!!وي ذات مق!!دس خداون!!د متعالن!!د. خ!!دا مقصد تکامل است. انسان ها زماني به مقصد مي رسند ک!ه خ!!دا را چنان که هس!!ت و خ!!ود را ميشناس!!د، بشناس!!ند و ب!!ا او رابط!!ه مستقيم و بدون واسطه پيدا کنند. با او بگويند و بش!!نوند و ح!!وائج م!ادي و معن!!وي خ!ود را از او بخواهن!!د و ب!االخره مرج!ع اص!لي و ابدي آنها باشد. از وابستگي به خود و غير خود رهايي پي!!دا کنن!!د و وابستگي کامل به خداوند متع!!ال داش!!ته باش!!ند. چنانچ!!ه فرم!!ود:

. تا زماني که خ!!ود را1"افوض امري الي الله ان الله بصيرg بالعباد" و يا مخلوقات بين خود و خ!دا را، از مج!ردات و مادي!ات، در فک!ر خود مطرح کنند و آنها را به عنوان مؤثر بشناسند در خ!!ط ش!!رک ان!!د؛ بلک!!ه آنچ!!ه غ!!ير خ!!دا اس!!ت خل!!ق خداس!!ت و اين مادي!!ات و مجردات مصالح ساخت عالم وآدم هس!!تند ن!!ه اين ک!!ه موج!!ودات مؤثري باشند که در شقاوت و سعادت انسان تأثير داشته باش!!ند. پس خداوند به اين منظور فرشته ها را مطرح مي کند و م!!وال)ع(

از تعقیبات نماز صبح. 1

210

Page 211: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

در کتاب خود آنها را با تمام خصوصيات تعري!!ف ميکن!!د، ک!!ه مب!!ادا انسان در فکر و يا علم و عقيده خود مخلوق خدا را به ج!!اي خ!!دا بشناسد و آن مخلوق را در زندگي خود مؤثر بداند. به ه!!ر م!!يزان که غير خدا در زندگي خود مؤثر بدانيم و از آن غير خ!!دا خ!!واهش و تقاضايي داشته باشيم در حد شرک هس!!تيم؛ بلک!!ه م!!ؤثر اص!!لي خداوند است و ماسواي خدا اسباب و ابزار دست خداست ک!!ه ب!!ا آن اسباب وابزار روزي هاي الزم را براي ما مي آفرين!!د و ح!!وائج ما را بر مي آورد. موال)ع( دراين خطب!!ه ش!!ريفه فرش!!ته ه!!ا را ب!!ا کيفيت هاي مخصوصي که دارند به عن!وان اس!!باب و اب!زار دس!ت

خدا معرفي مي کند.تعریف آثار فرشتگان و تعریف ذات آنها:

يکي از مس!!ائلي ک!!ه الزم اس!!ت در تعري!!ف فرش!!تگان ب!!دانيم اين است که فرشتگان افراد مشخص از هم، مانند م!!اده نيس!!تند. ه!!ر کدام از جمادات و نباتات و حيوانات تشخص مخصوصي دارند واز هم جدا و ممتازند وليکن فرشتگان در جنس!!يت وج!!ودي خ!!ود ي!!ک حقيقت مجرد نامتناهي هستند، در ذات و وجود خ!!ود ح!!د و ح!!دود نمي پذيرن!!د ت!!ا براس!!اس هم!!ان ح!!د و ح!دود ه!!ر ک!!دام امتي!!ازات مخصوصي داشته باش!!ند، ک!!ه يکي جبرائي!!ل و ديگ!!ري عزرائي!!ل و اسرافيل باشد. موال)ع( در خطبه اول نهج البالغه آنه!ا را ب!ا کلم!ه

معرفي مي کند. اط!!وار يع!!ني ي!!ک حقيقت اس!!ت ک!!ه در"اطوار" وضعيت هاي مختلف و متفاوت قرار می گیرد؛ مانند همين نيروي برق که در ذات خود يک حقيقت است. پيش از آن که وارد ص!!نايع برقي شود اثر و خاصيتي ازخود ب!!روز نميده!!د و اص!!ال خ!!ود را ب!!ه کسي نمايش نمي ده!!د. گ!!ر چ!!ه در ذات خ!!ود ن!!ور و ن!!يرو اس!!ت وليکن نه روشنايي دارد ونه هم حرکت مي کند يا حرکت به وجود مي آورد يک حقيقت ساکت و صامت بدون خاصيت و اث!!ر، وليکن در ارتباط با صنايع برقي امثال چراغ ه!!ا، راديوه!!ا و ماش!!ين ه!!ا و غيره، بر اساس کارهاي مختلف آثار مختلفي از خ!!ود نم!!ايش مي دهد. يک جا نور است روشنايي مي دهد و يک ج!!ا ن!!يرو اس!!ت ب!!ه حرکت درمي آورد و جاي ديگر کلمات است و جاي ديگر س!!خن و بيان است و جايي ضبط کلمات و صورت ها. در نمايش، تش!!خص پيدا میکند و اعداد و افراد مع!!رفي مي ش!!ود وليکن در ذات خ!!ود يک حقيقت بدون امتياز و تشخص بيشتر نيست. فرش!!تگان هم در ذات و وجود خود يک حقيقت بسيط نامتن!!اهي متص!!ل هس!!تند. ن!!ه محدوديت داخلي دارند تا در جايي خالئي از وجود آنها پيدا ش!!ود و

211

Page 212: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

نه هم محدوديت خارجي تا در جايي وجودشان به انتها برس!!د و از آنجا به بعد ي!!ک چ!!نين موج!ود مج!!ردي بن!!ام روح و فرش!!ته وج!!ود نداشته باشد؛ وليکن اين حقيقت مجرد متصل در ارتباط با ماده و مشتقات آن ص!!ورت ه!!اي مختلفي پي!!دا مي کن!!د. ي!!ک ج!!ا س!!لول حياتي و جاي ديگر سلول نباتي و در جايي اکس!!يژن و ج!!اي ديگ!!ر ئيدروژن، در جايي مولکولي که از اجتم!!اع آن آب و دري!!ا پي!!دا مي شود و جاي ديگر مولکول هايي که فضا و ه!!وا درس!!ت مي کنن!!د. پس اين تشخصات و تطورات که موال)ع( در اين خطب!!ه در م!!ورد فرشتگان تعريف مي کند مربوط به حرکات و آثاري است ک!!ه ب!!ه وس!!يله فرش!!تگان در اج!!زاء و اف!!راد ع!!الم پي!!دا مي ش!!ود. ع!!الم خلقت از آن ذرات و مواد اوليه گرفته تا هيکل کرات و س!!ماوات، همه اين ها در داخل و خارج وجود خود مانند صنايع ب!!رقي هس!!تند که با يک حقيقت، چنين آثاري از خود بروز مي دهن!!د. از نظ!!ر اين

ناميده"فرشته"که اين نيروي مجرد به ارادۀ] خدا فعاليت مي کند مي ش!!ود و از نظ!!ر اين ک!!ه در ذوات ذرات و موج!!ودات حي!!ات و

ن!!ور و"ن!!يرو، روح، و ي!!ا "ح!!رکت ب!!ه وج!!ود مي آورد بن!!ام ه!!اي شناخته مي شود، به طوري ک!!ه اگ!!ر روح کلي ع!!الم از"روشنايي

جمادات و نباتات و حيوانات خارج گردد نه ماده و مشتقات آن اثر و خاصيتي دارد و نه هم روح کلي عالم که همان فرشتگان باشند. پس تعريفاتي که موال )ع( در اين خطبه و س!!اير خطب!ه ه!ا دارد و يا امام چهارم )ع( در صحيفۀ] سجاديۀ] خ!!ود فرش!!ته ه!!ا را تعري!!ف مي کند مربوط به ظهور آثار فرشته ها در ماده و مشتقات م!!اده است. اين تعريفات، تعريف ذات فرشته ه!!ا نيس!!ت بلک!!ه تعري!!ف آثارآنها است چنان که ما مي گوييم نيروي برق چراغها را روش!!ن مي کند، راديوها را به کار مي اندازد، کلم!!ات و عب!!ارات را ض!!بط

مي کند، و امثال آن. در ف!!راز ديگ!!ر ميفراز ديگر مربوط به جایگاه فرش!!تگان اس!!ت.

فرمايد: فيح" HHارة الصHHماواته و عمHHکان سHHبحانه الس HHق سHHثم خل

يع!!ني خداون!!د."االعلي من ملکوته خلقا بديعا من مالئکته سبحان براي اين که آسمان ها را مانند زمين آباد گرداند و قابليت سکني بدهد خلق عجي!!بي از مالئک!!ه آفري!!د و ب!!ه وس!!يله آن خل!!ق

عجيب صفحه برتر عالم آفرينش را آباد نمود.

212

Page 213: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

اين قسمت از فرمايش موال)ع( مربوط ب!!ه وض!!عيت ع!!الم خلقت است؛ اثبات ميکند که عالم خلقت در اص!!ل ذات و وج!!ود خ!!ود دو چه!!ره دارد، چه!!ره اي ک!!ه آن را ص!!فحه برت!!ر مع!!رفي مي کن!!د و

فيح اعلي" مي نام!!د، پ!!ر اس!!ت از فرش!!تگان، ک!!ه ب!!ه وس!!يله"ص!! ص!!فحۀ] پ!!ايين"فرشتگان آباد شده است. و ص!!فحه دوم ک!!ه آن را

مي دان!!د پ!!ر اس!!ت از مخلوق!!اتي ک!!ه جم!!اد و نب!!ات و حي!!وان"تر ناميده شده است. از اين دو صفحه تعبير ب!!ه آس!!مان و زمين مي کند. الزم است ابتدا اين دو چهره را مع!!رفي ک!!نيم و بع!!د تف!!اوت اين دو صفحه را با يکديگر ب!!دانيم و تف!!اوت خاليقي ک!!ه در اين دو

صفحه هستند را بشناسيم. در همين خطبه آن بزرگوار ع!!الم خلقت را ط!!وری تعري!!ف مي کند که صفحهای در زير و ص!!فحه اي در ب!!اال دارد واين دو ص!!فحه

تعريف مي کند، زي!!را در براب!!ر ه!!ر"صفيح اعلي و سفلي"را بنام فاليي اعاليي وج!!ود دارد. اعاليي سفاليي هست و در برابر ه!!ر س!! پس عالم خلقت را این طور تعريف مي کند که زير و باال دارد. به

قول شاعر بزرگوار عالمه سهروردي که مي گويد: چرخ، با اين اختران نغز و خوش، زيباستي صورتي در زير

دارد آنچه در باالستي يع!!ني اين ع!!الم خلقت ب!!ه همين ظ!!اهر تم!!ام نمي ش!!ود بلک!!ه ظاهر و باطن دارد وليکن ظاهر و باطن صفحۀ] عالم خلق غ!!ير از ظاهر و باطن اشياء و اشخاص قابل رؤيت است. ظ!!اهر و ب!!اطن اشياء قابل رؤيت، طوري است که ظاهرش از باطنش وس!!يع ت!!ر و بزرگ تر است. ظاهر هر شیئ به منزل!ۀ] ظ!!رف اس!ت و ب!اطن آن به منزلۀ] مظروف. مظروف از ظرف کوچک!!تر و کم!!تر اس!!ت. اين ظاهر و باطن ماديات اس!ت ک!!ه ه!!ر چ!ه از ظ!!اهر ب!!ه ط!!رف باطن برويم دايره تنگ تر و کوچک تر مي شود تا به ص!!فر برس!!د، مانند حرکت از محي!!ط داي!!ره و ي!!ا ک!!ره ب!!ه ط!!رف مرک!!ز. وليکن ظ!!اهر و ب!!اطني ک!!ه در مادي!!ات و معنوي!!ات اس!!ت ب!!ه عکس اين است. هر چه از ظاهر به طرف باطن ب!!رويم، ب!!اطن وس!!يع ت!!ر و زيادتر است و هر وقت از باطن به ظاهر برگ!!رديم ب!!اطن کوچ!!ک تر و تنگ تر، تا به ص!!فر مي رس!!د. ي!!ک چ!!نين ظ!!اهر و ب!!اطني در برابر عقول و افکار بشر معروف و شناخته نيست. ظاهر و باطن معروف به معناي سطح کرات و اجسام و مرکز آنها مي باشد که

باطن از ظاهر کوچکتر است.

213

Page 214: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ظاهر و باطن عالم خلقت يعني چيزهايي که قاب!!ل رؤيت اس!!ت و چيزهايي که قابل رؤيت نيست يا به تعبير ديگر ط!!بيعت و م!!اوراء طبيعت. طبيعت يعني هر چيزي که با حواس پنجگانه قابل کش!!ف است مانند ديدني ها و شنيدني ها و بوئيدني ها و...، ب!!اطن يع!!ني چيزهايي که با حواس پنجگانه قابل کشف نيس!!ت بلک!!ه ب!!ا ن!!يروي عقل و تعليمات خداون!!د متع!!ال قاب!!ل کش!!ف اس!!ت. مثال اگ!!ر ب!!ه سطح خورشيد نگاه کنيم ظاهر خورش!!يد ج!!رم خورش!!يد اس!!ت و باطن آن نور خورشيد است. جرم خورشيد در برابر نور خورش!!يد مانند نقطۀ] ص!!فر در براب!!ر بي نه!!ايت اس!!ت. ه!!ر ذرهای از ذرات عالم و هر موجودي از موجودات جهان يک چ!!نين ظ!!اهر و ب!!اطني

دل ه!!ر ذره را"دارد و به قول شاعر بزرگوار ديگر که مي گوي!!د : "که بشکافي آفتابيش در ميان بيني

يعني هر ماده اي و ه!!ر ذرهای و ه!!ر جس!!مي مجه!!ز ب!!ه ي!!ک روح نامتناهي است. آن ذرة قابل رؤيت مانند ص!!ورت اس!!ت و ن!!يروي حيات و حرکت او برابر روح کلي عالم، بي نهايت اس!!ت. و ي!!ا ب!!ه تعبير ديگر هر ع!!ددي از اع!!داد مخلوق!!ات خ!!واه ب!!ه ص!!ورت ک!!ره باشد يا به صورت کوه و دريا و ص!حرا، هم!ۀ] اين ه!ا مانن!د م!اهي

هاي اقيانوس در بستر مجردات و انوار الهي قرار گرفتهاند. ص!!فحۀ]اعلي و اسفلو باز مطلب ديگر جالب توجه این است که

عالم، اعلي و اسفل وجودي است نه زماني و نه مکاني. يعني هر جا که ماده يا مش!!تقات آن هس!!ت، در ظ!!اهر و ب!!اطن آن م!!اده و مشتقات ماده، مجردات هستند درست مانن!!د روح حي!!ات در ب!!دن

اس!!ت ليکن"اعلي" اس!!ت و روح "اس!!فل"انسان. ميگ!!وییم ب!!دن اعلي و اسفل مکاني نيستند که يکي در حج!!اب ديگ!!ري باش!!د. در هر جاي بدن گردش کني، در ظ!!اهر و ب!!اطن، اول روح اس!!ت. در

و اين اوليت و،"بدن" است و بعد "روح"داخل و خارج هر سلولي آخريت را، که در هر ج!!ا آخ!!ر اس!!ت اول اس!!ت، و در هم!!ه ح!!ال،

ميوج!!ودياعلي احاطۀ] وجودي ب!!ه اس!!فل دارد، اعلي و اس!!فل ناميم. نه مانند زمان است که ساعتي بعد از ساعت ديگر باشد و نه هم مانند مکان اس!ت ک!ه م!اده از روح جل!وتر ي!ا روح از م!اده جلوتر باشد و يکي حجاب ديگ!!ري باش!!د. در ه!!ر ج!!ا م!!اده هس!!ت روح حيات و حرکت هم هست. درعين ح!ال روح حي!!ات و ح!!رکت

به ظاهر و باطن ماده محيط است.

214

Page 215: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

احاطۀ] وجود خداوند متعال هم بر آفرينش به همين ش!!کل اس!!ت. چيزي نمي تواند حجاب وج!!ود خ!!دا باش!!د. وج!!ود خ!!دا هم حج!!اب کسي و چيزي نيست و در عين حال اين هر سه اصل: ماده، روح، و وجود خدا، آن چنان در داخل و خارج يکديگر قرار گرفته اند ک!!ه براي هيچ يک از آنها جاي خ!الي وج!ود ن!!دارد. م!وال)ع( در تعري!ف

!!ه و"معيت وجود خداوندمتعال مي فرمايد: مع ک!!ل ش!!يئ ال بمقارن بعد من کل ش!!يئ فالش!!يئ ابع!!د من!!ه و.1"غير کل شيئ ال بمزايله

. آنچن!!ان ن!!زديکي خ!!دا ي!!ا"ق!!رب ک!!ل ش!!يئ و الش!!يئ اق!!رب منه مجردات را به ماده و موجودات ديگر تعري!!ف مي کن!!د ک!!ه نش!!ان مي دهد خدا و مجردات از ماده به خود ماده نزديکترن!!د و در عين حال از م!!اده و مش!!تقات م!!اده دورترن!!د، و اين از عج!!ايب وج!!ود مجردات نسبت به ماديات است. داخل در وجود يکديگر اند نه ب!!ه صورت تقارن، مانند جسمي که قرين جسم ديگری واقع ميش!!ود، و خ!!ارج از وج!!ود م!!اده، ن!!ه ب!!ه ص!!ورت تزاي!!ل و تقاب!!ل. از همين تعريفات فکر فالسفه به حيرت افتاده است که در توجي!!ه ق!!رب و بعد خدا و مجردات به مواد عالم، قائل به یک هس!!تي ش!!ده ان!!د و خلق خدا را از ن!!وع ص!!ورت ه!!ا و نم!!ايش ه!!ا ش!!ناخته ان!!د؛ مانن!!د

آب بهص!!ورت قط!!رهاجس!!ام و ص!!ورت مح!!دود. مي گوين!!د آي!!ا به ص!!ورت؟ و ي!!ا گ!!ل ه!!ا ب!!هحقيقت آبقطره نزديک تر است يا

!!ل؟ ه!!ر صورت خشت ها نزديک تر است يا صورت خشت ها به گ است. ظاهر و ب!!اطن، وج!!ود اس!!ت. ص!!ورت و"وجود"چه هست

حدود يک نمايش بدون مصداق بيشتر نيست. پس آب ب!!ه قط!!ره، از قطره به قط!!ره نزديک!!تر اس!!ت و جس!!م ب!!ه ص!!ورت جس!!م از صورت به جسم نزديک!!تر اس!!ت. فالس!!فه مي گوين!!د هس!!تي، ي!!ک حقيقت است خواه در وضعيت اتصالي باشد ي!!ا انفص!!الي. ي!!ا مي

م!!راتب مختلف در هستي مح!!ال اس!!ت. هس!!تي در انفصالگويند و اع!!داد متف!!اوت. ص!!ورت ه!!ا وص!!ورت هاقرار مي گ!!يرد ن!!ه در

اعداد از هم فاصله دارند، قابل شماره و اشاره اند وليکن هستي، يک حقيقت بيشتر نيست. اين وض!!عيت در هس!!تي ک!!ه خ!!ود را ب!!ه ص!ورت اع!داد و اف!راد نم!ايش مي ده!د مول!ود ش!دت و ض!عفي است که در هستي ب!!ه وج!!ود آم!!ده ن!!ه اين ک!ه حقيقت هس!!تي از يکديگر پاره شده باشد، منفصل باشد و هر قطعه اي ج!!ايي ق!!رار گ!!يرد و بين آن قطع!!ات خالء مطل!!ق باش!!د. مي گوين!!د هس!!تي و

خطبۀ] اول نهج البالغه 1

215

Page 216: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مراتب آن مانند پيدايش قطعات يخ در اقي!انوس اس!ت. يخ هم!ان آب است و آب هم همان يخ است؛ بين آب ها و يخ هاي اقي!!انوس فاصله نيست و اگر آب را تشبيه به هستي کنيم، در اقيانوسي که پر است از آب و قطع!!ات ري!!ز و درش!!ت يخ هرگزانفص!!الي قاب!!ل رؤيت نيست. به همين شکل هستي در جايي تراکم پيدا مي کند و در جاي ديگر فاقد تراکم است، نه اين که به اجزاء قس!!مت ش!!ده باشد و اج!زاء آن از يک!ديگر فاص!له گرفت!!ه باش!د و در نتيج!ه بين اجزاء و قطعات عالم آفرينش فاصله اي و خالئي ب!!ه وج!!ود آم!!ده باشد. هستي يک حقيقت اس!!ت، متص!!ل و غ!!ير منفص!!ل، و هرگ!!ز مراتب آن از يکديگر جدا نمي شود. لکن م!!راتب ش!!دت و ض!!عف آن در نظ!!ر م!!ا انس!!ان ه!!ا مرات!!بی ش!!ديد مانن!!د اجس!!ام اس!!ت و مراتبی غير شديد مانند هوا و آب، و از آن مراتب ضعيف تر مانند خالئي است ک!!ه بين ک!!رات قاب!!ل تص!!ور اس!!ت. هم!!ه اين ه!!ا ي!!ک حقيقت است در مراتب شدت و ضعف. هرگز حقيقت هس!!تي ب!!ه اجزاء و افراد مختلف قسمت نشده اس!!ت ت!!ا خالئي بين اج!!زاء و افراد به وجود آيد و از يکديگر منفصل گردد. مي گويند هرگز نمي توانيم يک خالء وجودي و فاصله اي بين قطعات عالم هستي پي!!دا کنيم؛ در عين حال که متصل ان!!د منفص!!ل ان!!د و در عين ح!!ال ک!!ه منفصلند به يکديگر متصل اند. اگ!ر مي توانس!تيد بين دو ش!یئ ي!ا شخص فاصله اي پيدا کنيد که خالء مطل!!ق باش!!د و آن دو ش!!یئ و دو شخص قاب!ل اتص!ال ب!ه هم نباش!!ند م!ا اع!تراف مي ک!نيم ک!ه حقيقت هستي به قطعات و اج!!زاء تقس!!يم ش!!ده و از هم فاص!!له پيدا کرده است. پس يک حقيقت است که به اين صورت ها ظاهر مي شود و صورت ها هم بجز خياالت بيشتر نيس!!ت؛ مانن!!د تب!!ديل آب اقي!!انوس ب!!ه قطع!!ات يخ. آب و يخ ي!!ک حقيقت اس!!ت، و اين

مي شناس!!يد خي!!االتيآب ي!!ا يخصورتی که شما آن را ب!!ه عن!!وان بيشتر نيست.

علم جديد هم قائ!ل ب!ه ي!ک هس!تي و ي!ک حقيقت بيش!تر نيس!ت. درگذشته ه!!ا ک!!ه بج!!ز م!!اده چ!!يزي نمي ديدن!!د مي گفتن!!د آن ي!!ک حقيقت فقط ماده است ولي در آينده زم!!ان ک!!ه مش!!اهده کردن!!د هر ماده اي داراي نيروي خاصي اس!!ت ک!!ه از آن نيروه!!ا جاذب!!ه و دافعه پيدا مي شود گفتند ماده تبديل به نيرو و نيرو تبديل به ماده مي شود. اعتراف به ي!!ک حقيقت لطي!!ف ت!!ر از م!!اده پي!!دا کردن!!د يعني قائل به همان هستی شدند که فالسفه گفته اند زيرا فالسفه

216

Page 217: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

نظر دادند که ماده يا عالم مواد و اجسام مرتبۀ] نازل وجود است. گفتند: وجود که همان هستي ابتدايي ازلي بدون س!!ابقه اس!!ت در

مراتب شدت و ضعف و یا لطيف و غير لطيف قرار مي گيرد. درجواب کساني که مي گويند يک حقيقت و ي!!ک هس!!تي بيش!!تر نيست و همان يک حقيقت به اين صورت ها ظ!!اهر مي گ!!ردد، ب!!ه مراتب شدت و ضعف تقسيم مي گردد مي گ!!وييم آن ي!!ک حقيقت که به عقيدۀ] تمام فالسفه و ط!!بيعيون ي!!ک جنس بيش!!تر نيس!!ت و همان يک حقيقت به صورتهایی که مي گوييد ظاهر مي گردد، اوال

خدا؟ اگ!!ر آن ي!!کوجود خلق است يا وجود خداآيا آن يک حقيقت حقيقت وج!!ود خداس!!ت وج!!ود خ!!دا ي!!ک حقيقت نامتن!!اهي اح!!دي الذات است که هرگز در ذات خود تجزي!!ه و تبعيض ي!!ا ب!!ه تعب!!يری کميت و کيفيت نمي پذيرد، به اجزاء و افراد و يا م!!راتب ش!!دت و ضعف تقس!!يم نمي گ!!ردد. او ي!!ک ذات مج!!رد و م!!نزه و مقدس!!ي است که هرگز به اراده خودش يا به ع!!املي ک!!ه خ!!ارج از ذات او باشد تغيير در وج!!ود او قاب!!ل ظه!!ور نيس!!ت. زي!!را اگ!!ر ب!!ه اج!!زاء قسمت گردد، این معنا که ي!ک حقيقت بس!يط مج!!رد ب!ه قطع!ات قسمت شود و از يکديگر جدا شود، ب!!ا وح!!دانيت ذاتي او مناف!!ات دارد. آن يک حقيقت اگر در ذات خود علم و ش!!عور اس!!ت، هرگ!!ز علم و شعور ذاتي او در اجزاء و ابعادي که تصور مي کني!!د تب!!ديل به جه!!ل و ن!!اداني نمي ش!!ود زي!!را ج!!زء ي!!ک حقيقت، واج!!د تم!!ام خصايص آن حقيقت است. جزء ماده مانن!!د م!!اده و جس!!م اس!!ت؛ قابل تجسم، و جزء نور مانند نور لطيف و روشن است، غير قابل تجسم. جزء ظلمت مانند کل ظلمت سياه و تاريک اس!!ت. چط!!ور آن حقيقت مج!!ردي ک!!ه علم و حکمت ذات اوس!!ت در اج!!زاء و ابعاض خود تبديل به جهل و ض!!عف مي گ!!ردد؟! اساس!!ا تب!!ديل دو جنس متباين به يکديگر غلط و محال اس!ت. چط!ور جنس!!يت ن!ور تبديل به ظلمت مي ش!!ود ي!!ا جنس!!يت ظلمت تب!!ديل ب!!ه ن!!ور مي شود؟ يک جنس مجرد متصل نامتناهي چگونه تبديل به مواد قاب!!ل انفصال مي شود و يا مواد متفرقه و متجزي که ذراتي هستند جدا از يکديگر، تبديل به مجردات فاقد حدود و انتها مي شود؟! تب!!ديل دو جنس متباين به يک!!ديگر از مح!!االت اس!!ت. ق!!درت خ!!دا ب!!ه آن

تعلق نمي گيرد چه برسد که خود بخود اين تبديل واقع گردد. ذوات در ط!!بيعت اس!!تقالل وج!!ود دارن!!د. م!!واد ک!!ه در ذات خ!!ود انفصالي هستند و هر ماده اي در ذات خ!!ود، خ!!ودش مي باش!!د و غير خود نيست، چگونه اين ماده جنس!!يت ذاتي خ!!ود را از دس!!ت

217

Page 218: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ماده ب!!ه ن!!يرو و تبادل اثربدهد و به جنسيت ديگري تبديل گردد؟! است، که م!!اده جنس!!يت م!!اديتغيير جنسيا نيرو به ماده غير از

خود را رها کند و جنسيت نوري و مجردي پيدا کند، بلکه م!!اده ک!!ه ميکن!!د، يع!!ني ب!!هرها است نيروي خ!!ود را مجهزبه نيروي خاصي

کمک نيروي خود در خود يا موجودات ديگ!!ر ح!!رکت ب!!ه وج!!ود مي آورد؛ مانند شما که با دس!!ت خ!!ود چ!!رخي را بچرخاني!!د؛ آي!!ا ش!!ما خوديت خود را از دست ميدهيد؟ يا شما که جسم و م!!اده هس!!تيد تب!!ديل ب!!ه ن!!يرو مي ش!!ويد؟ بلک!!ه ب!!ا ن!!يروي خ!!ود چ!!رخي را مي چرخانيد. همين طور ماده که با نيروي خود به سرعت ح!!رکت مي کند و جسم ديگر يا م!!اده ديگ!!ر را ب!!ه ح!!رکت در مي آورد، از اين حرکت حرارت توليد مي شود بدون اينکه ماده جنسيت مادي خود را از دست بدهد، و يا ن!!يروي م!!اده جنس!!يت ن!!يروئي خ!!ود را

سرچش!!مه مي گ!!يرد ودو اصلرها کن!!د. م!!اده و ن!!يروي م!!اده از ن!!ور وخ!!داي متع!!ال هم در ط!!بيعت دو اص!!ل آفري!!ده اس!!ت بن!!ام

که از ترکيب اين دو اصل با هم اين هم!!هنيرو و ماده، و يا ظلمت تب!!ديل جنستغييرات و حرکات و سکنات ب!!ه وج!!ود مي آي!!د. پس

هرگ!!ز جنس!!ي جنس!!يت خ!!ود را ره!!ا نمي کن!!د ک!!همح!!ال اس!!ت. جنسيت غير خود پيدا کن!!د. م!!اده در اص!!ل خلقت مانن!!د مش!!تقات ماده است؛ هر کدام مح!!دود ب!!ه ابع!!اد ثالث!!ه هس!!تند. از مش!!تقات ماده همين انسان است. آيا هرگز شده است که انساني جنس!!يت انس!!اني خ!!ود را ره!!ا کن!!د تب!!ديل ب!!ه انس!!اني ديگ!!ر ش!!ود؟ ممکن نيست. هر انساني خودش تنها و مستقل است خواه کوچک باش!!د يا بزرگ. شما که ميخواهید جنسيت خود را رها کنيد، خوديت خود را از دست بدهيد، الزم است خوديت خود را اعالم کنيد و خوديت ديگري پيدا کنيد! پس آن ديگری غير شما است، همچنان که ش!!ما غير او هستيد. هر ذره اي و هر جس!!مي و ه!!ر موج!!ودي در ع!!الم

در اصول قابل ظهور است، که ب!!ا تغييراتطبيعت مستقل است. که ش!!یئ ي!!ا شخص!!ي تبديالت،منها و اضافه تغيير مي کند وليکن

جنس!!يت خ!!ود را ره!!ا کن!!د و جنس ديگ!!ری باش!!د مح!!ال اس!!ت، مخصوصا بين دو شیئ متباين مانند نور و ماده و يا جس!!م و روح. روح جنسيتي است بسيار لطيف و مج!!رد ک!!ه در وض!!ع ذاتي خ!!ود اتصال وجودي دارد، جسم هم در وضع ذاتي خود مح!!دود اس!!ت و

مي شود نه اين ک!!همبادلهداراي جسمانيت. بين اين دو اصل، اثر پيدا کنند. اثر روح بعد از ترکيب با ماده، ايجاد ن!!يروتبديل جنسيت

218

Page 219: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

و حيات و حرکت است، و اثر ماده اين است ک!!ه خاص!!يت روح را مي پذيرد و قبول مي کند، روح در جسم قرار مي گيرد اما جس!!م نميشود. جسم هم روح را مي گيرد اما روح نمي شود. ه!!ر ک!!دام به موجوديت خود ب!!اقي هس!!تند. اگ!!ر خداون!!د ماش!!ين ط!!بيعت را اوراق کند هر ماده ای و هر نيرويي و هر حيات و حرکتي به اص!!ل خود بر ميگردد. پس به طورکلي هر اصلي و ف!!رعي و ه!!ر چ!!يزي که در طبيعت هست استقالل وجودي دارد و از يک اصل، پي!!دايش اجناس مختلف محال است. بنا به فرمايش امام پنجم )ع( که مي

اگر ماده در ذات خود ميت اس!!ت حي!!ات و ح!!رکت را از"فرمايد: کجا مي گيرد و اگر در ذات خود حيات و حرکت اس!!ت پس م!!وت

تغي!!ير ح!!االت و حرک!!ات و".و س!!کون از کج!!ا ظ!!اهر مي ش!!ود؟ تغي!!يرات بره!!ان اين حقيقت اس!!ت ک!!ه ط!!بيعت و مش!!تقات آن ازاصول مختلف ساخته مي شوند و در تجزيه، به همان اصول ب!!ر مي گردند بدون اين که از اصول چيزي کم شود و يا چيزي ب!!ه آن اض!!افه گ!!ردد. آن اص!!ولي ک!!ه در اص!!ل ايج!!اد بن!!ام ن!!ور و ظلمت

شناخته شده اند. فرشتگان از جنس نورند.

بر طبق فرم!!ايش م!!وال)ع( در خطب!!ه اول نهج البالغ!!ه، فرش!!تگان افراد و اشخاص نيستند که هر کدام هيوالي معيني ب!!ا مشخص!!ات معين بوده، از يک!!ديگر ممت!!از باش!!ند بلک!!ه هم!!ۀ] آنه!!ا ي!!ک حقيقت بس!يط مج!!رد و نامتن!اهي، محي!ط ب!ه ظ!!اهر و ب!اطن م!واد ع!الم هستند و اسباب و ابزار دست خداوند متعالند. لذا در همين خطبه

هم حضرت ميفرماید: "مالء بهم فHHروج فجاجهHHا و حشHHا بهم فتHHوق اجوائهاو"

يع!!ني ب!!ه وس!!يلۀ] فرش!!تگان خداون!!د فواص!!ل بين م!!واد و ذرات وخاليق جسماني را پر کرده است.

. فج واست "جو" جمع "اجواء" و "فج" جمع "فجاج"در این جمله، فجاج، وادي ها و دره هاي عميق را مي گويند ک!!ه بين اجس!!ام ب!!ه وجود ميآي!!د. اج!!واء هم فواص!!ل بين م!!واد ع!!الم و ک!!رات زمين و

يع!!ني ب!!ه وس!!يله"حش!!ا بهم"آس!!مان اس!!ت ک!!ه مي فرماي!!د: فرشتگان فضاهاي زائد بين کرات و مواد را پر کرده است.

باالخره نور مجرد از اين جهت که در اختيار خداوند متعال است و خدا به وسيله آن، مواد عالم را ن!!يرو و حي!!ات و رن!!گ و روش!!نايي

نامي!!ده مي ش!!ود، و از اين جهت ک!!ه در دل"فرش!!ته"مي ده!!د ذرات و م!!واد ع!!الم حي!!ات و ح!!رکت ب!!ه وج!!ود مي آورن!!د و ماي!!ۀ]

219

Page 220: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

روح حي!!ات"اتصال و ارتباط بين تمام مواد و مشتقات آن هس!!تند ش!!ناخته مي ش!وند. وليکن روح و فرش!!ته در ذات خ!ود"و حرکت

يک حقيقت اند. بستر عالم آفرينش هستند که تمام اجزاء عالم از آنها حيات و حرکت و قدرت و ق!!وت مي گيرن!!د. نظ!!ر ب!!ه اين ک!!ه افعال مختلفي به وسيله آنها انجام مي گ!!يرد و آن افع!ال مختل!ف را م!وال درهمين خطب!!ه و خطب!!ه ه!اي ديگ!!ر ذک!ر ميکن!!د، اس!!امي مختل!!ف پي!!دا مي کنن!!د. زي!!را خداون!!د ب!!راي س!!اخت و س!!ازندگي اسباب و ابزار توسلي الزم ندارد که ارادۀ] خود را با آن اسباب و ابزار به وجود خاليق خود برس!!اند و ب!!ا آن اس!!باب و اب!!زار ص!!نايع خود را مهندسي کند و يا ب!!ه يک!!ديگرارتباط ده!!د. اس!!باب و اب!!زار توسلي براي صانع و سازنده اي الزم است که در محيط ص!!نايع و اعمال خود حاضر نيست و به وسيله اس!!باب و اب!!زار مانن!!د اره و تيشه و وسايل ديگر ارادۀ] خود را به کار ميان!!دازد، وليکن خداون!!د متعال محيط به ظاهر و ب!!اطن اس!!ت. ب!!ه ه!!ر ذره اي از خ!!ود آن ذرات و مواد به آنها نزديک تر است. اگر بخواهد کوه بسيار محکم و بزرگي را به قطع!!ات قس!!مت کن!!د ف!!وري ب!!ا اراده خ!!ود رش!!تۀ] ارتباط و اتصال بين قطعات را ک!!ه هم!!ان ن!!یروی اتص!!ال از جنس روح و فرشته است، بدون سر و صدا پ!!اره مي کن!!د و قطع!ات را که با جاذبه به يکديگر متصلند از يکديگر جدا مي کند. پس احتي!!اج ب!!ه اره وتيش!!ه و وس!!ايل ديگ!!ر نيس!!ت ک!!ه جس!!مي را ب!!ا آنه!!ا ب!!ه قطعات قسمت کند. خداوند ب!راي س!اخت و س!ازندگي اس!باب و

الزم ندارد وليکن مواد اوليه و مص!!الح س!!اختماني راابزار توسلي است الزم دارد؛ که اول آنه!!ا را ب!!هنور و مادهکه در اصل، همان

ارادۀ] ابداعي خود آفريده و نور را مانند دريا که بستر م!!اهي ه!!ا و حشرات است براي مواد و ذرات پراکنده در عالم آف!!رينش ق!!رار داده است. آن ذرات و مواد را ب!!ا اعم!!ال ن!!ور و ن!!يرو ب!!ه يک!!ديگر نزديک و متصل، و یا از يکديگر دور و منفص!!ل مي س!!ازد، و هم!!ه

جا با ارادۀ] خود حاضر و ناظر است.توضیح راه و روش فرشتگان:

در جمالت بعد راه و روش فرشتگان را، ک!!ه خ!!دا ب!!ا آنه!!ا چ!!ه مي کند و آنها در ارتباط با خاليق چه مي کنند توضيح مي دهد. نس!!بت اين افع!!ال و اذک!!ار ب!!ه فرش!!تگان مانن!!د نس!!بت س!!خنراني ه!!ا و گفتگوها به راديو و تلويزيون است. مي گوييم راديو چنين و چن!!ان

گفت و تلويزيون چه گفت.

220

Page 221: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

گر چه نس!!بت دادن این افع!!ال ب!!ه فاع!!ل اص!!لي نيس!!ت بلک!!ه ب!!ه اسباب و ابزاري است که در اختيار فاع!!ل اس!!ت وليکن در اص!!ل، خداست که مي گويد و مي ش!!نود و ک!!ار مي کن!!د. در اين جمالت

مي فرمايد: و بين فجوات تلک الفروج زجل المسبحين في حظHHائر"

. "القدس و سترات الحجب و سرادقات المجدوضعيت فاصله بين ماده و مشتقات ماده را تعريف مي کند.

بعد از جمالت قبل که فرمود فاصلۀ] بين ماده و مشتقات م!!اده را فرشتگان پر کرده اند، در اينجا ميگوید در بین اين گش!!ادگي ه!!ا و فاصلۀ] ماده و مشتقات ماده، سر و ص!!داي تس!!بيح کنن!!دگان الهي است که در محضر مقدس خدا و پرده هايي ک!!ه بين خ!!دا و خل!!ق

است و عالئم مجد و عظمت خدا، شنیده می شود. متناهي ب!!ه ح!!دود، متن!!اهي"شما در اينجا مي توانيد همان مسائل

را ترسيم کنيد زيرا در ارتب!!اط ب!!ا مج!!ردات،"به وجود، و نامتناهي باال و پايين و شرق و غرب و شمال و جنوب وجود ن!!دارد. ه!!ر ج!!ا فرشته هست خدا هست، و هر جا خدا هست فرشته هست، و در هر جا چيزهاي ديگر هس!!تند خ!!دا و فرش!!ته ه!!ا هس!!تند. نميت!!وانیم فاصلۀ] زماني يا مکاني بين خ!!دا و خالي!!ق او پي!!دا ک!!نيم ک!!ه در آن فاصله ها خالء مطلق باش!!د و ي!!ا چ!!يزي غ!!ير خ!!دا و فرش!!تهها، اال

دارد ن!!ه ب!!اال وباال و پ!!ايين وج!!ودياينکه عالم خلقت در ذات خود پايين زماني و مکاني. این باال و پ!!ایین وج!!ودی مانن!!د ب!!اال و پ!!ايين روح و بدن است که در ه!ر ج!!ا روح انس!!ان اس!!ت م!!واد ب!!دن هم هست و در هر جا م!!واد ب!!دن هس!!ت روح ب!!دن هم هس!!ت، وليکن

حساب مي شود و بدن از نظر باالروح از نظر اينکه محيط است ع!!المابت!!داي ب!!ه حس!!اب مي آي!!د. پس پ!!اييناين که محاط است

ع!!!الم خلقت مج!!!ردات ومتوسطخلقت م!!!اده و مش!!!تقات آن، ي عالم خلقت ذات مقدس خداوند متع!!ال اس!!ت.باالفرشتگان، و

باال و پايين در اينجا به همان کيفيت باال و پ!ايين ب!ودن روح و ب!دن است. انسان هاي عارف و عالم بع!!د از اين ک!!ه روح و فرش!!ته را شناختند خود را در حضور خدا مي بينند، عظمت خدا آنه!!ا را جلب و جذب مي کند، جالل و ش!!کوه الهي آنه!!ا را مي گ!!يرد، آن چن!!ان خوف و خشیت سراسر وجود آنها را فرا مي گيرد که اگر آشنايي به لطف و رحمت خدا نداشته باشند، که او خدايي است رئ!!وف و مهرب!!!ان، تحت ت!!!أثير عظمت خ!!!دا ن!!!ابود ميش!!!وند. ب!!!ه همين

ب!ه خ!ود را و ش!ناخته ش!!دن ص!فاتمعرفتمنظورخداوند متعال

221

Page 222: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

جالل و جمال خود را مقدمۀ] مالقات قرار داده است. مالقات بين انسان و خدا زماني پي!!دا مي ش!!ود ک!!ه انس!!ان خ!دا را ب!!ه تم!!امي صفات جمال و جالل شناخته باشد، فقط مالقات با ذات خدا باقي مانده باشد. از اين جهت انسان ه!!ايي ک!!ه در ح!!ال مالق!!ات ق!!رار مي گيرند چنان عظمت الهي سراسر وجودشان را ف!!را مي گ!!يرد ک!ه تنه!ا چ!یزي ک!ه آرامش و آس!!ايش در آنه!ا ب!ه وج!!ود مي آورد لطف و رحمت خدا است؛ که خداون!!د ب!!ا آن جالل و ش!!کوهي ک!!ه دارد با بندگان کامل و عارف خود با سادگي مانند دو دوست که با يکديگر محبت دارند رفت!!ار مي کن!!د، مانن!!د پ!!در ي!!ا م!!ادري بس!!يار

مهربان به فرزندي صالح و مؤمن. از نمايش جالل و شکوه خدا در ماوراء وجود فرش!!تگان تعب!!ير ب!!ه

شده است، يعني نمايش ه!!اي بس!!يار عظيم و جليلي"سرادقات"که نشانگر مجد و عظمت خداوند متعال است.

در ماوراي سHHر و صHHداي تسHHبيح"در جمل!!ه بع!!د ميفرمای!!د: فرشتگان که از شدت اصطکاکي که با پرده گHHوش دارد گHHوش انسHHان را کHHر مي کنHHد، نHHور عظمت خHHدا اسHHت؛ چنان نور و روشنايي که چشم ها را مي بندد از اين که

1"به نور جالل او نظر بيندازند انسان هايي که در خط تکامل از مرز ماده و طبيعت مي گذرند و مدتي فرشتگان و سر و صداي آن!!ان را مي ش!!نوند، ب!!ه مج!!ردات ماوراء ط!!بيعت آش!!نايي کام!ل پي!!دا مي کنن!د و در مس!ير تفک!!ر و تعقل پيش از آنکه به لقاء الله نائ!!ل ش!!وند دالئ!!ل عظمت خ!!دا را کش!!ف می کنن!!د. در اينج!!ا ک!!ه خداون!!د تع!!الی آنه!!ا را ب!!راي لق!!اء عظمت خود آماده مي کن!!د خ!!واهي نخ!!واهي جالل و ش!!کوه الهي چشم آنها را خيره مي کند، در آن مقام که از حد وجود فرش!!تگان گذشته اند و باالتر رفته اند همينطور با خض!!وع و خش!!وع س!!ر ب!!ه پايين در برابر عظمت الهي مي ايس!!تند ت!!ا اين ک!!ه اج!!ازۀ] ورود و

مالقات به آنها داده شود. در جمالت بع!!د فرش!!تگان را در کيفيت ه!!اي مختل!!ف تعري!!ف مي

. اين کيفيت ها از طريق ارتب!!اطي ک!!ه فرش!!تگان ب!!ا م!!اده و2کند. و وراء ذلک الرجیج الذی تستک منه االسماع سبحات نور تردع االبصار عن بلوغها 1

فتقف خاسئة علی حدودها. و انشأهم علی صور مختلفات و اقدار متفاوتات اولی اجنحه تسبح جالل عزت!!ه ال 2

ینتحلون ما ظهر فی الخلق من صنعه و ال یدعون انهم یخلقون شیئا مما انفرد به بل

222

Page 223: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مشتقات ماده دارند پيدا ميشود. مثال روح حيوان!!ات و ش!!عور آنه!!ا از جنس روح حشرات و شعور آنه!!ا اس!!ت و ب!!از روح حش!!رات از جنس روح جمادات و نباتات اس!!ت وليکن از طري!!ق هندس!!ه ه!!اي مختلف جمادات و نبات!!ات و حيوان!!ات و انس!!ان ه!!ا، فرش!!تگان در وضعيت هاي مختلف ق!!رار مي گيرن!!د. پس امتي!!ازات و اختالف!!ات فرشتگان از طريق تفاوت اعمال و افعالي است که در ارتباط ب!!ا م!!اده و مش!!تقات م!!اده انج!!ام مي دهن!!د. حض!!رت مي فرماي!!د:

فرشHHHتگان را خداونHHHد بHHHه صHHHورت هHHHاي مختلHHHف و" اندازههای متفاوت آفريد هر کدام مجهHHز بHHه بHHال و پHHر مخصوصHHي هسHHتند کHHه نشHHانگر جالل و عظمت خداونHHد

"متعال مي باشد رابطۀ] خدا با اشياء و اشخاص، اگر نامتن!!اهي نباش!!د نزدي!!ک ب!!ه نامتناهي است. همه ج!!ا و هم!!ه وقت در ظ!!اهر و ب!!اطن ع!!الم، و ظاهر و باطن وجود انسان، ارادۀ] خدا فعال است؛ ميس!!ازد و مي پروراند. شايد نتوانيم جايي پيدا کنيم که خ!!دا در آنج!!ا اش!!تغال ب!!ه کاري نداشته باشد و کاري انجام ندهد ح!!تي در فض!!ايي ک!!ه آن را خالء مطل!!ق مي دانيم و ميگ!!وييم در آنج!!ا م!!اده اي وج!!ود ن!!دارد، گاهي سنگ هايي تکون پيدا مي کن!!د و مج!!ذوب جاذب!!ه زمين و ي!!ا

"ش!هاب"ستارگان ديگر شده، آتش مي گيرد، ک!ه از آن تعب!ير ب!ه مي ش!!ود. س!!نگ ه!ايي در فض!!ا س!!رگردانند ک!ه گ!اهي تحت ت!أثير جاذبه زمين يا کرات ديگر واقع مي شوند. پس در فضاي خالي از انسان و حيوان هم خدا بيکار نيس!!ت. ش!!هاب ه!!اي آس!!ماني را او مي س!!ازد و در براب!!ر چش!!م انس!!ان ه!!ا ب!!ه نم!!ايش در مي آورد. برخي مي گويند ش!!هاب ه!!اي آس!!ماني س!!نگ ه!!ايي اس!!ت ک!!ه از کرات آسمان جدا ش!!ده در فض!!ا س!!رگردان ميش!!ود. ب!!ه آنه!!ا مي گوييم کوچکترين ک!!رات در فض!!ا اقم!!اري هس!!تند ک!!ه مانن!!د قم!!ر زمين دور زمين مي چرخن!!د؛ آي!!ا ممکن اس!!ت قطع!!ه س!!نگي از جاذبۀ] زمين يا ماه خارج شود و به فضا پرت!!اب گ!!ردد؟ ب!!راي ج!!دا شدن هر سنگي از کرۀ] زمين و يا از کرات ديگر به فض!!ا دو م!!انع وجود دارد: يکي جاذبۀ] همان کرات و ديگر فشار هوايي که محيط به آن کرات است. اين دو مانع براي خارج شدن سنگ از کرات و اقمار وجود دارد در حالي که عامل کششی در خ!!ارج ک!!رات، ک!!ه سنگ را به طرف خود جذب کند وجود ندارد. پس ه!!ر ک!!ره اي از

عباد مکرمون ال یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون...

223

Page 224: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

کرات فضا با جاذبۀ] خود آنچه در داخل خود دارد حفظ مي کن!!د، و گاهي سنگ هاي سرگردان فضا را به طرف خ!!ود ج!!ذب مينمای!!د. کره ای که این طور جاذبه دارد چطور ممکن است قطعه س!!نگي يا قطعه کوهي را از سطح خود به فضا پرتاب نمايد؟ بلک!!ه س!!نگ

1هاي فضايي به ارادۀ] خدا تکون پيدا مي کنند. پس خدا در فضا هم با اين ذرات اثيريه کار ميکن!!د و از اجتم!!اع آنها سنگ هاي فضايي مي سازد و در براب!!ر چش!!م انس!!ان ه!!ا ب!!ه نمايش در ميآورد تا از اين راه، تصور شهاب و رمي شهاب ه!!ا در افکار مردم پيدا شود و با پي گيري این مطلب بفهمن!!د ش!!ياطيني که با شهاب ها رمي مي شوند چيستند و کيستند؟ در واقع شهاب هاي آسماني مانند کلمات و عباراتي هس!تند ک!ه نمايش!گر مع!اني مي شوند. اين شهاب ها نمايش!گر تعليم!ات ح!ق ب!ر علي!ه باط!!ل است که خداوند با نمايش حق و کلم!!ات ح!!ق، باط!!ل را رمي مي کند و آن را از بين مي برد. و همين ش!!هاب ه!!ا س!!ر فص!!ل عل!!وم بسياري در کتاب تکويني خداوند متعال هس!!تند ک!!ه در کت!!اب خ!!ود

آنها را يادآوري کرده است. همه ج!ا رابط!ۀ] خ!دا ب!ا اين ذرات اثيري!!ه و م!!واد س!!رگردان در عالم از طريق مجردات است، که مواد ع!!الم را مجه!!ز ب!!ه ن!!ور و نيروي جاذبه مي کن!!د. اين ن!!ور و ن!!يرو در تص!!رف خداون!!د متع!!ال است و ارادۀ] خدا از طريق مجردات به مواد عالم ارتباط پيدا مي

خ!!ود ک!!ه ب!!ه معن!!ايح!!اکميت تکوي!!نيکن!!د. خداون!!د تع!!الی در خود ک!!ه ام!!ر و نهي باش!!دتشريعيآفرينندگي باشد و در حاکميت

به چيزي مي گويند"سلطان" است. عرش خدا یا عرشداراي دو که مجراي ظهور فرمان خداوند متعال است. فرمان تکويني خ!!دا که با ع!!رش تکوي!!ني انج!!ام می ش!!ود همين س!!اخت و س!!ازندگي

نور يا روح ي!!ااست، که اين اراده و فرمان به وسيلۀ] مجردات که ناميده مي شود اجرا مي گردد. مثال خداوند به م!!اده اي وفرشته

روح" مي ده!!د. اين جاذب!!ه را جاذبهیا ي!!ک س!!لول نب!!اتي و حي!!اتي مي نامند؛ يعني ماده با همين جاذبه نيرو پيدا مي کن!!د"استمساک

خداون!دفرم!ان تکوي!!نيو قابل ارتباط با مواد ديگر مي شود. اين اجرا مي شود. نور است، يعني ساخت و سازندگي که به وسيلۀ]

طبق این استدالل، نزدیک شدن آن سنگ های سرگردان به محور جاذبۀ] زمین هم 1بایستی با عامل ارادی خداوند متعال باشد زیرا جسم در خأل تغییر مسیر نمی دهد.

224

Page 225: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

فرمان تشريعي خدا که حاکميت تش!ريعي او نامي!ده مي ش!ود در فض!!اي فک!!ر انس!!ان ب!!ه وس!!يلۀ] فهم و ش!!عور او اج!!را مي ش!!ود. انسان ها به ميزان حق شناسي خود مجري فرمان خدا در اعمال حق اند و به ميزان باطل شناسي خود مجري فرمان خدا در ترک

عرش خ!!دا اس!!ت در ح!!اکميت تش!!ريعي، وعلم انسانباطل اند. هم عرش خداست در حاکميت تکويني. ائمه اطهار )ع(نور مجرد

خ!!دا ش!!ناخته ش!!ده ان!!د ک!!هع!رش مطلقکه در حکمت کامل اند حاکميت دستوري و قانوني خداوند متعال به وسيله آنها اج!!را مي

شود. در ارتباط با موجوديت فرشتگان و سر و صدايي ک!!ه از آنه!!ا در

"رجيج" و "زجل"عالم پيدا مي شود، از آن س!!ر و ص!!دا تعب!!ير ب!!ه اس!!ت ک!!ه خداون!!د مي"رج"ميکنند. رجيح صفت مشبهه از کلم!!ۀ]

ا"فرماي!!!د: ت الجب!!!ال بس!!! "رج". 1"اذا رجت االرض رج!!!ا و بس!!! عبارتست از آن ارزش ها و اه!!تزازات در انس!!ان ه!!ا و موج!!ودات

مي کنند و گاهي تعبير ب!!ه"اهتزاز"ديگر، که گاهي از آنها تعبير به . رج و رجيج، همين اهتزازاتي است که به وسيله ن!!ور و"ارتعاش"

در مي آورد ون!!ور، م!!اده را ب!!ه ارتع!!اشم!!اده ظ!!اهر مي گ!!ردد، در می آورد و از س!!ر و ص!!دايي ک!!ه اینم!!اده، ن!!ور را ب!!ه اه!!تزاز

اهتزاز و ارتعاش به وجود مي آورد تعبیر به رج و رجيح مي کنند. هم به معناي سر و صداي موزون تسبيح اس!!ت، يع!!ني"زجل"اما

فرشتهها و موجودات ديگر به وجود خود تسبيح و تق!!ديس الهي را به نمايش مي گذارند. زبان ح!!ال آنه!!ا ي!!ا مق!!ال آنه!!ا را ک!!ه مانن!!د صداي نوار ضبط است تس!!بيح و تق!!ديس مي نامن!!د، ک!!ه حض!!رت مي فرماي!!د: در فاص!!لۀ] بين ذرات و م!!واد ع!!الم ک!!ه مالء از ن!!ور و فرشتگان است سر و صداي تسبيح کنندگان در ارتب!!اط ب!!ا خ!!دا و پشت پرده هاي غيب پيدا مي شود، و باز در م!!اوراء ارتعاش!!ات و اهتزازات، امواجي به وجود مي آيد که اگر گوش ها بتوانند آنها را ضبط کنن!!د و بش!!نوند پ!!ردۀ] گوشش!!ان پ!!اره مي ش!!ود؛ و ب!!االتر و باالتر در ارتباط با ذات مقدس خداوند متعال انواري پيدا مي شود که مخلوقات را به خض!!وع و خش!!وع در مي آورد ک!!ه قه!!را اولي!!اء الله و ي!!ا فرش!!تگان ک!ه در مقاب!!ل آن ان!!وار ق!!رار مي گيرن!!د نمي توانند خيره نگاه کنند بلکه نور چشم يا فک!!ر آنه!!ا زده مي ش!!ود و

.5 و 4 واقعه، 1

225

Page 226: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

سرکوب مي گردد ک!!ه نمي توانن!!د ب!!ه حقيقت آن برس!!ند ي!!ا فک!!رکنند.

اين حرکات و حاالت در اين جمالت، همه حرکات و ح!!االتي اس!!ت که بين اولي!اء خ!دا و ذات مق!دس خ!دا در ح!ال مالق!ات پي!دا مي شود. در داستان معراج حضرت رسول اکرم )ص( گفته اند که در حرکت خود به ج!!ايي رس!!يد ک!!ه فرش!!تۀ] وحي از او عقب افت!!اد و

اگر ذره اي از اين" لو دنوت انملة الحترقت" "متوقف شد و گفت ج!ا ب!!االتر بي!!ايم ن!ور عظمت خ!دا م!!را ميس!!وزاند. ش!!اعر هم مي

اگر بند انگشتي ب!!ه ب!!اال پ!!رم ف!!روغ تجلي بس!!وزد "گويد:"پرم

اين حاالت و حرکات بين خدا و اولياء خدا پيدا مي شود که کس!!يبجز آنها از ماهيت و حقيقت آن خبر ندارد.

و باز کيفيت فرشتگان و ارتباط آنها را با مواد عالم و کاره!!ايي و"ک!ه روي م!!واد انج!!ام ميدهن!!د تعري!!ف مي کن!!د و مي فرماي!!د:

ور مختلفHHات و اقHHدار متفاوتHHات اولي HHأهم علي صHHانش ."اجنحه

بي شک فرشتگان نور مطل!!ق ان!!د. ن!!ور هم در ذات خ!!ود فاق!!د صورت و مشخصات ديگر است. تمام حاالت و حرکاتي که در نور پيدا شده، خود را ضعيف يا غني نشان مي دهد در ارتباط با م!!واد و اجسام ظاهر مي گردد. خاصيت م!!واد و اجس!!ام اين اس!!ت ک!!ه نور را به مبدأ خ!!ود ب!!ر مي گردان!!د. ن!!ور ب!!ه م!!اده برخ!!ورد ک!!رده منعکس مي شود در اين انعکاس خود را نشان مي دهد، م!!اده را هم به نمايش ميگذارد. هر جسمي از اجسام عالم به وس!!يله ن!!ور نمايش پيدا ميکند زيرا جسم در جسمانيت خ!ود س!!ياه اس!!ت، ک!ه

ناميده است. آن ذرات ظلماني به وسيلۀ]1"ظلمات"خداوند آن را نور به يکديگر متصل ميشود. االن ه!!ر جس!!مي ک!!ه درع!!الم قاب!!ل رؤيت است، آن جسم هم خود را به وسيلۀ] نور) وجودی (نم!!ايش مي دهد و هم با انعک!!اس ن!!ور خ!!ارجی نم!!ايش بيش!!تري پي!!دا مي کند. شما هر جسمي يا انسان و حيواني را که ميبینید نمي تواني!!د ادعا کنيد که مادۀ] خالص تن او را ديده ايد زيرا اين م!!واد در هال!!ه اي از نور قرار مي گيرند که به صورت رنگ نمايش پيدا مي کنند. آيا شما مي توانيد ماده بي رنگ پيدا کنيد؟ ماده يا سفيد اس!!ت ي!!ا سرخ و يا سبز و يا مخلوطي از انوار مختلف، که ه!!ر م!!اده اي ب!!ا

= الحمد لله الذی ...و جعل الظلمات و النور...1 انعام، 1

226

Page 227: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

رنگ و نوري که دارد ديده و شناخته ميشود. خداوند متعال هم ب!!ه وسيله همين نور و رن!!گ و ي!!ا ن!!يرويي ک!!ه در ذات م!!اده اس!!ت در مواد عالم تصرف دارد و آنها را جابجا ميکند. پس هر نمايش!!ي در عالم از مسير رنگ و نور قابل رؤيت است که آن رنگ ها و نوره!ا زيبايي آن جسم را تشکيل مي دهد و ب!!از آن زيب!!ايي بوس!!يله ن!!ور خارج تقويت مي شود. مثال سنگ سفيد در تاريکي نمايش ندارد و يا خيلي ضعيف است ولي در برابر تابش آفت!!اب ي!!ا م!!اه و س!!تاره نمايش پيدا مي کند. نورآفتاب يا ماه و ستاره, سفيدي س!نگ و ي!ا رنگ هاي ديگر را که از جنس نور است تقويت مي کن!!د و آنه!!ا را بيشتر جلوه مي دهد. وقتي نور به جس!!م رنگين برخ!!ورد مي کن!!د عين همان رنگ را که نوراست بطرف انسان منعکس مي کند. از اجسام سرخ نور سرخ منعکس مي شود و از چيزهاي ديگر نوري که از جنس همان رنگ است منعکس مي ش!!ود ل!!ذا بع!!د از ت!!ابش نور اجسام رنگين رنگين تر شناخته مي شوند. يعني رن!!گ آنه!!ا ب!!ا تابش نور تقويت مي شود, گل هاي س!!رخ, س!!رخ ت!!ر و گ!!ل ه!!اي زرد, زردتر نمايش پيدا مي کنند. اگر در ط!!بيعت بج!!ز ن!!ور س!!فيد چيزي نباشد بر چهره گل سرخ و زرد و غيره بتابد رنگ آنها را مي پوشد و ي!ا ض!عيف مي کن!د ممکن اس!ت س!!رخ را س!فيد نم!ايش دهد, نظر به اين که همه جا انوار پنجگان!!ه س!!فيد و س!!رخ و زرد و سبز و بنفش آماده است هر جسمي ن!!وري ک!!ه متناس!!ب ب!!ا رن!!گ خود مي باشد منعکس مي کن!!د و آنه!!ا را در براب!!ر بينن!!ده تق!!ويت مينماید. پس اين صورت ها در واقع صورت نوراس!!ت ن!!ه ص!!ورت ماده. شما بصورت کاغذ نگاه مي کنيد و مي گويي!!د کاغ!!ذ س!!فيد, آيا نور ماده کاغذ را به نمايش گذاشته و ي!!ا م!!اده اي ک!!ه کاغ!!ذ از آن ساخته شده است خود را بط!!ور خ!!الص ب!!ه نم!!ايش درآورده؟ اگر درست دقت کنيم مي بينيم هر جسمي به نور و نيرو و رنگ و زيبايي که دارد خود را به نمايش مي گذارد واين رنگ ه!!ا و نوره!!ا از اين جهت که در تصرف خداوند متعال هستند , خدا بوسيله آنها اجسام را به نم!!ايش مي گ!!ذارد. م!!وال مي فرماي!!د: انش!!أهم علي صورمختلفات. صورت هاي مختلف در واقع نم!!ايش نوراس!!ت ک!!ه از اجسام متبل!!ور مي ش!!ود ن!!ه اين ک!!ه نم!!ايش م!!اده باش!!د. ن!!ور خاص!!يتي دارد ک!!ه خ!!ود را در مرحل!!ه اول و اجس!!ام را در مرحل!!ه دوم به نمايش مي گذارد اجسام در دل انوار پنه!!ان ان!!د از مس!!ير شارژ نوري در برابر چشم انسان ه!!ا نم!!ايش پي!!دا مي کنن!!د. اگ!!ر خداوند در دل م!!واد ن!ور و ن!يرو ايج!!اد نکن!د م!!واد ع!الم ب!ه دلي!!ل

227

Page 228: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ماديت قابل نمايش نيستند لذا نور را اين ط!!ور تعري!ف ک!رده ان!د که گفتهاند الظاهرلنفسه والله... يعني نور هم خ!!ود را نش!!ان مي دهد هم غير خود را. مثال امام چهارم)ع( فرش!!تگان را ک!!ه تعري!!ف مي کند ميفرماید: آن فرش!!ته اي ک!!ه هم!!راه قط!!ره آب ب!!ه زمين نازل ميشود. مردم خيال مي کنند فرشته يک موجودي اس!!ت ک!!ه قطره را بدست گرفته و مي آورد و به زمين مي سپارد و ب!!ر مي گردد مانند نوکري که براي اربابش جام آبي حاضر مي کند. چ!!نين نيست که همراه ميليارد قطره آب ميليارد فرشته هم نازل شوند. فرشته که همراه قطره آب اس!!ت هم!!ان ن!!يروي داخلي و ص!!فاي ظاهر مي باشد قطره آب که درابت!!دا ي!!ک پ!!ودر س!!ياه رن!!گ ب!!وده است به چه دليل صفا پي!!دا ک!!رده اس!!ت و مانن!!د آين!!ه ب!!ه نم!!ايش گذاشته شده است؟ به چ!!ه دلي!!ل ج!!ذب زمين مي ش!!ود و در دل گياه وعلف راه پيدا ميکند پس موجوديت قطره آب همان ص!!فا و روش!!نايي و جاذب!!ه اس!!ت ک!!ه همين ج!!اذبيت و مج!!ذوبيت او را از ابرها جدا مي کند و بطرف زمين مي کش!!اند واين ه!!ر س!!ه يع!!ني صفا و رشته اتصال مواد آن به يکديگر و رنگ و روشنايي و جاذبه همان فرشته ها هس!!تند چن!!ان اس!!ت ک!!ه گ!!ويي فرش!!ته بص!!ورت قطره آب درآمده است و قطره آب فرشته نيست ولي آن صفا و ن!!ورانيت و ج!!اذبيت و مج!!ذوبيت ب!!ال و پ!!ر فرش!!تگان اس!!ت ک!!ه بوسيله آنها ماده بي خاصيت را تب!!ديل ب!!ه آب حي!!ات ک!!رده اس!!ت پس اين صورت ها در لسان موال نمايش موجودات طبيعت اس!!ت واين نمايش ها از مسير نور و نيرو که همان ب!ال و پ!ر فرش!تگان

است ظاهر شده است. رؤیت، قض!!اوت، داللت، ه!!ر ی!!ک مرب!!وط ب!!ه ن!!ور، ص!!ورت و

آفریننده است. وضعيت نور و فرشتگان و روح حيات و حرکت در طبيعت نم!!ايش عجيبي دارد. از طرفي مي گوييم تم!!امي م!!واد و مش!!تقات آن از کرات و کوهها و اجسام بزرگ و کوچک ت!!ا م!!ادۀ] ابت!!دايي در هال!!ه اي از زيبايي و رنگ و نور قرار گرفته اند که اين زيبايي و رنگ ه!!ا و نورها نمايشي از مجردات است؛ مج!!ردات هم هم!!ان نيروه!!اي سازنده و پرورنده هستند که بنام روح و فرشته شناخته شده اند. پس در نمايش ابتدايي، نمايش ه!!ر چ!يزي ب!!ه وس!!يله ن!!ور و ن!!يرو است ولي در ظاهر بجز ماده و مشتقات ماده چيزي نيست. ماده در ديدن و رؤيت ظاهر است اما در شناختن و دقت، باطن است.

228

Page 229: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مثال خورشيد را با جرم خورش!!يد در نظ!!ر بگيري!!د. ج!!رم خورش!!يد ماده است و نور خورشيد از مجردات است. از دور يا نزدي!!ک ک!!ه به خورشيد و ستارگان نگ!!اه کنن!!د در قض!!اوت ابت!!دايي مي گوين!!د ماه و خورشيد و س!!تاره. آي!!ا در اين قض!!اوت ک!!ه از مس!!ير رؤيت پيدا مي شود، اول نور خورشيد ديده مي شود يا ج!!رم خورش!!يد؟ در رؤيت ابتدايي نور خورش!!يد رؤيت مي ش!!ود و در رؤيت نه!!ايي

خورش!!يدج!!رم خورش!!يد، وليکن در قض!!اوت ابت!!دايي مي گوين!!د همين قض!!اوت درب!!ارۀ] تم!!ام موج!!ودات اس!!ت. ه!!ر نور.نميگويند

ميش!ود ک!ه از مب!!دأ ن!ور و ن!يرو ک!ه رؤيتچيزي به رنگ و زيبايي جرم اش!!خاص راقضاوت،فرشته اند سرچشمه مي گيرد ولي در

مالک قرار مي دهند. فالسفه که همين مجردات را اصل مي دانند و همان را به عنوان وج!ود مب!!دأ ش!!ناختهاند همين قض!!اوت را مي کنند. مي گويند در رؤيت ابتدايي و نهايي، هر چه هست نور وجود است و در قضاوت، اسم اشياء را ميبرند. در قض!!اوت، مخلوق!!ات به دليل حجمي که دارند مطرح می شوند ام!ا در رؤيت، ب!!ه دلي!!ل رن!!گ و زيب!!ايي مط!!رح مي ش!!وند ک!!ه از مب!!دأ ن!!ور وج!!ود اس!!ت. جنسيت ماده همان م!!اهيت، و ب!ه تعري!ف م!ا، م!!اده و جس!!مانيت

يا من هو اختفي لفرط نوره" مي گويند: "وجود"است. در تعريف يع!!ني اي وج!!ود و اي خ!!دايي ک!!ه از"الظاهر، الباطن في ظه!!وره

شدت ظهور و نورانيت مخفي ش!!ده اي. يع!!ني در ش!!دت رؤيت و جلوه و نورانيت مخفي هستي و در عين ظهور، باطن شناخته مي ش!!وي. اين قض!!اوت مرب!!وط ب!!ه همين جنس!!يت وج!!ود و م!!اديت است، که به تعبير ما مربوط به جنسيت نور و ماده است. گر چ!ه

م!!ادي آن ميش!!ود وليکن ب!!ه جنس!!يت ن!!ورانيت رؤيتهر چيزي به مي ش!!ود. در رؤيت، ن!!ور و زيب!!ايي و در قض!!اوت، جس!!مقضاوت

دي!!ده مي ش!!ود. تعري!!ف م!!وال )ع( از فرش!!تگان تط!!بيق ب!!ه تم!!ام موجودات مي شود. يعني م!!ردم در رؤيت، فرش!!ته را مي بينن!!د و در قضاوت، مي گويند درخت و کوه و ص!!حرا. ن!!ورانيت ن!!ور و ب!!ه تعبير فالسفه، ن!!ورانيت وج!!ود، ظ!!اهر و ب!!اطن ه!!ر چ!!يزي را ف!!را گرفته است. ظاهر و باطن هر چيزي روح است و حيات و حرکت و رنگ و زيبايي، ولي در قضاوت، می گوئیم جسم؛ و اشياء را نام مي بريم، که اگر نور مجرد نبود هيچ ي!!ک از اين ه!!ا قاب!!ل نم!!ايش

نبود. ولي موجود مخفي به تمام معنا، که نه در رؤيت قابل ظهور است و نه در قضاوت، مگر اين که ذات خود را به نمايش درآورد، وجود

229

Page 230: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

مقدس خداوند متعال است. پس ما در هر ج!!ايي و در ه!!ر چ!!يزي سه حقيقت قابل رؤيت را کشف مي ک!!نيم و مي ت!!وانيم اين س!!ه

بشناسيم. "رؤيت، قضاوت، و داللت"را به نام هاي رؤيت ه!!ر چ!!يزي ب!!ه رن!!گ و روش!!نايي و زيب!!ايي اس!!ت ک!!ه هم!!ه مربوط به جنسيت نور و نيرو و حيات و حرکت است که تمام اين ه!!ا ب!!ال و پ!!ر روح و ب!!ه تعب!!ير ديگ!!ر ب!!ال و پ!!ر فرش!!تگان اس!!ت. تصرفات خداوند متعال در مواد و اجس!!ام ب!!ه وس!!يله همين ن!!ور و نيرو انجام مي گيرد. قض!!اوت دوم مرب!!وط ب!!ه م!!اديت موج!!ودات است ک!!ه بع!!د از رؤيت، قض!!اوت ميش!!ود؛ ک!!ه مي گ!!وييم: م!!اه و ستاره وکوه و... قضاوت، منهاي رؤيت است زيرا رؤيت ب!!ه دلي!!ل روش!!نايي اس!!ت ک!!ه خاص!!يت ن!!ور اس!!ت و قض!!اوت ب!!ه دلي!!ل جسمانيت و ماديت است که در واقع قابل رؤيت نیس!!ت اگ!!ر چ!!ه

ممکن است قابل احساس باشد. و اما داللت. هر چيزي با موجوديت خودش و ساخت و ساز خودش و ب!!ه دلي!!ل اين که با نيروي علم و دانش ساخته شده و تصادفي نبوده اس!!ت

رؤيتداللت بر وجود خالقش ميکند. گر چه وجود خداوند به دليل قاب!!ل کش!!ف اس!!تداللت قابل کش!!ف نيس!!ت ولي ب!!ه قضاوتو

ومص!!نوعي اس!!ت ن!!ه داللت قه!!ريزيرا داللت مصنوع ب!!ر ص!!انع اتفاقي. کسي نمي تواند داللت مصنوع بر صانع را منکر شود و يا

اين داللت را از مصنوع بگيرد. اين سه وجود قابل کشف و قضاوت و داللت، در جنسيت وج!!ودي خود از نوع متباينات هستند. هيچ کدام از جنس يک!!ديگر نيس!!تند و قابل تبديل به هم نمي باشند. قضاوت موال)ع( از فرش!!تگان هم!!ه جا بر پايۀ] رؤيت و قضاوت است زي!!را فرش!!تگان چن!!ان ک!!ه گفت!!ه شد نور مجردند، در ارتباط با خالي!!ق و جس!!مانيات، ص!!ورت ه!!ا و ح!االت مختل!!ف پي!دا ميکنن!!د. اطوارن!!د، اف!راد مشخص!!ي نيس!تند. طوري از آنها مانند موج راديو پيام رس!!انند. م!!وج کالم خ!!دا را ب!!ه قلب پيامبر و يا پردۀ] گوش مي رسانند. گاهي شده در ي!!ک زم!!ان عده اي پيغم!!بر باش!!ند، ک!!ه ه!!ر ک!!دام از طري!!ق وحي ب!!ه زن!!دگي فردي و اجتماعي آگاه می شوند. خ!!دا ب!!ه ه!!ر ي!!ک کالم و دس!!تور خاصي ميدهد. خدا مانند گويندۀ] راديو و تلويزي!!ون نيس!!ت ک!ه ي!!ک جمله را ب!!ه ميليونه!!ا نف!!ر ابالغ کن!!د و هم!!ه ي!!ک ج!!ور و يکن!!واخت بشنوند. حکمتش اين است که به پنجاه نفر پيغمبر و امام، به ه!!ر کدام حرف مخصوصي بگويد. کالم خدا هم مانن!!د کالم م!!ا انس!!ان

230

Page 231: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

ها موجي است که بر هوا و يا بر نور سوار ميش!!ود، در ه!!وا م!!وج ب!!ه وج!!ود مي آورد ک!!ه تب!!ديل ب!!ه ص!!دا مي ش!!ود؛ مانن!!د تکلم ب!!ا حضرت موسي )ع(، که همراهان او هم می شنيدند و همان ها که کالم خدا را شنيدند گفتند قبول نداريم مگر اين که خ!!ودش را هم به ما نشان دهد، که به خاطر اين تقاضاي بي جا مستحق ص!!اعقه شدند. و گاهي کالم خدا موجي است که بر ن!!ور س!!وار مي ش!!ود، ن!!ور را ب!!ه اه!!تزاز در مي آورد و اين اه!!تزاز ب!!ر قلب پيغم!!بري ک!ه خيلي مقرب است مي نش!!يند و قلب آن پيغم!!بر کالم خ!!دا را ثبت مي کند. تنها پيغمبري که کالم خدا بر قلب او مي نشست و هم!!ه جا در ارتباط با خدا ب!!ود پيغمبراس!!الم ب!!ود؛ ه!!ر ج!!ا ک!!ه ب!!ود وحي

االهی را دريافت ميکرد. منظور اين است که خداوند متعال گر چه معيت وجودي و قيومي ب!!ا هم!!ه کائن!!ات دارد وليکن ب!!راي الق!!اء کالم و پي!!ام بين خ!!ود و بندگان واسطه الزم دارد زيرا کالم يک حادثه است و حادثه از نوع عرض است و عرض، جوهر الزم دارد. ع!!رض ب!!ر ع!!دم نمينش!!یند چون عدم، عدم است. جوهري که کالم ب!!ر آن مي نش!!يند ي!!ا ه!!وا است مانند کالم انسان، و يا نور است مانند موج راديو، ک!!ه آن را

مي نامند، و خدا با اين که به ظاهر همه کس و همه چيز"اهتزاز" محيط است ب!!از کالم او حادث!!ه ي!!ا عرض!!ی اس!!ت ک!!ه ج!!وهر الزم دارد. درست نيست که آن جوهر عرض پذير، ذات مقدس خداوند متعال باشد؛ که او گوينده است و کالم گوين!!ده ب!!ر وج!!ود خ!!ودش نمي نشيند بلکه بر خارج وجود، و آن خارج وجود، نوري است ک!!ه فرشته ناميده شده است. ممکن است شما بگويي!!د مگ!!ر خ!!دايي که محيط و نامتناهي است خ!!ارج وج!!ود هم دارد؟ اين از عج!!ايب علم است که نامتناهي خارج وجود داشته باشد؟! چطور نامتناهي خارج وجود دارد که وجود ظاهر و باطن را فرا گرفته؟ جواب اين اس!!ت ک ذات مق!!دس خ!!دا از مج!!ردات اس!!ت. مج!!ردات غ!!ير از ماديات است. ماديات تجسم و تزاحم دارن!!د. ب!!ه يک!!ديگر برخ!!ورد مي کنند وليکن مجردات تجسم ندارن!د ک!ه ت!زاحم داش!ته باش!ند. فرشتگان نور مجردند؛ نه خدا با آنه!!ا ت!!زاحم دارد ن!!ه آنه!!ا ب!!ا خ!!دا تزاحم دارند. خارج وجود خ!!دا يع!!ني خ!!ارج وج!!ودي، ن!!ه مک!!اني و زماني. خارج وجود خدا مانند خارج روح، که بدن است. روح ش!!ما ظاهر و باطن بدن شما را فرا گرفته، همه جاي ب!!دن روح و هم!!ه جاي روح، بدن است. مي گوييم روح خارج بدن و بدن خ!!ارج روح

است، با اين که همه جاي بدن روح است.

231

Page 232: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

تفسير خطبه اشباح

به عنوان مثال شما چند چ!!راغ س!!رخ و س!!فيد و زرد را روش!!ن ميکنید. چ!!راغ زرد ن!!ور زرد را پخش مي کن!!د و چ!!راغ س!!فيد ن!!ور سفيد را و چراغ سرخ نور سرخ را, اين انوار هرک!!دام فض!!ا را پ!!ر مي کنند و در عين حال مزاحم هم نيستند و برخورد با هم ندارن!!د پس نور سفيد يا خورشيد که اطاق را پر کرده است ج!!ايي ب!!راي ورود نور س!!رخ و زرد وامث!!ال آن نيس!!ت ب!!ا اين ک!!ه اگ!!ر ه!!زاران چراغ را روشن کنيد فشار ب!ر يک!ديگر ي!ا ب!ر ه!وا وارد نمي کنن!د. خداوند متعال هم که فوق مجردات است چ!!نين اس!!ت. کالم خ!!دا هم مانند کالم انسان ها يک حادثه و يا يک عرض است. عرض هم بر عدم پياده نمي شود مرکبي الزم دارد که آن را جوهر مينامن!!د. آن مرکب نوري است که ارتباط با قلب رسول خ!!دا واولي!!اء پي!!دا مي کند کالم خدا واولياء خدا را به قلب پيغمبر انتق!!ال مي ده!!د و اين واسطه را که نور مجرد است به نام هاي جبرائي!!ل و ميکائي!!ل و...مي خواند. فرشته گاهي صورت مي گيرد, با انسان تماس مي گيرد مانند صورت هايي که در عالم خواب مي بينيم. صورت عالم خواب جسمانيت ندارد از جنس هوا هم نيست وليکن درعين حال بصورت انسان ظ!!اهر مي ش!!ود, اين ج!!ا ک!!ه ص!!ورت ي!!ک ع!!رض است بر جوهر که نور است عارض شده است. يک چ!!نين رابط!!ه که فرشته ها بصورت هايي ظاهر مي شوند براي پيامبراني است که حالت لقاءاللهي ندارند و از خ!!دا فاص!!له وج!!ودي دارن!!د وليکن پيامبر يا امام که ارتباط مس!!تقيم دارد الزم نيس!!ت ت!!ا خداون!!د ب!!ه اين انوار مجرد صورتي بدهد و براي پيغمبر ظاهر سازد بلکه موج کالم خدا بر نور عارض مي گردد و قلب پي!!امبر آن را ثبت ميکن!!د. پس اين صورت هايي که در اين خطبه، آن حضرت ب!!رای فرش!!ته ها تعريف مي کند در ارتباط با انسان و يا جمادات و نباتات قاب!!ل ظهور است و اگر رابطه بين نور و ماده نباشد ن!!ه ن!!ور ب!!ه خ!!ودي

خود صورت مي گيرد نه هم ماده رنگ و زيبايي پيدا مي کند. الحم!!د لل!!ه اوال و آخ!!را و ان!!ا العب!!د

محمد علی صالح غفاری.

کلیۀ] آثار استاد حاج شیخ محمد علی صالح غفاری را می توانیددر وبالگ ایشان به آدرس زير مالحظه فرمائيد.:

www.salehghaffari.persianblog.ir

232

Page 233: › library › books › khotbe.ashba… · Web viewتفسير خطبه اشباحدومين خطبه علمي نهج البلاغه محمد علي صالح غفاري. تفسير

233 تفسير خطبه اشباح