Upload
talib
View
49
Download
0
Embed Size (px)
DESCRIPTION
بنام انکه حجت نامه اوست دو عالم مد وجزر خامه اوست خدای شش جهت جزیک خدانیست همه جا هست اما هیچ جا نیست گشاید مشکل هر کس که بستند رساند روزی هر کس که هستند ستون پایه کوه وپی مور بقدر مایه هر کس دهد زور همه هستی دلیل هستی اوست همه هستی خمار مستی اوست نوروزنامه - PowerPoint PPT Presentation
Citation preview
اوست خامه وجزر مد عالم دو اوست نامه حجت انکه بنامنیست جا هیچ اما هست جا همه خدانیست جزیک ششجهت خدایهستند کسکه هر روزی رساند بستند که کس هر مشکل گشایدزور دهد کس هر مایه بقدر مور وپی کوه پایه ستوناوست مستی خمار هستی همه اوست هستی دلیل هستی همه
نوروزنامه
ایران پهناور فالت سراسر در ایرانیان شکوهمند میراث نوروز جشن بررسی
www.Ariarman.org
www.Ariarman.org
ما نوروز به تا پيموده را خم و پرپيچ و ساله هزار سه مسيري آن، باشكوه هاي آيين و
. عوامل از يکي و مانده جاودانه كه است جهان در ملي آيين كهنسالترين »نوروز« است رسيده . اين برگزاري هاي آيين است بحرین تا داغستان از و آناتولی تا چین از تباران ايراني فرهنگ تداومعامل دليل، همين به و نكرده چشمگير تفاوت پيش سال هزار سه با حاضر عصر در بزرگ جشنباشند، كه جهان از هرگوشه در را آن كه رود مي شمار به زمين ايران ساكنان فرهنگي وحدترا »نوروز« انديشمندان، كه است جهت همين به و دارند مي بزرگ و كنند مي برگزار يكسانناسيوناليسم اين محركه قوه در مورخان كه اند خوانده ايراني ناسيوناليسم و هويت پايدار مظهركرده مشاهده و درك را آن فراوان هاي كارآيي و عظيم نيروي تاريخ طول در كه زيرا ندارند؛ ترديد
اند.
) نياكانشان ) يا و خود زمين ايران ايران فالت در كه است كساني همه جشن و ملي روز »نوروز«آذریها بلوچها، كردها، افغانها، تاجيكها، جمله از دارند، مشترك فرهنگ و تاريخ و اند آمده دنيا به
. بودند ... داده تشكيل را زمین ايران اعصار، و قرون طول در كه سرزمينهايي ساكنان و و
فرهنگ اما شده، تجزيه اروپايي استعمارگران هاي توطئه براثر بزرگ ايران نوزدهم قرن دراز كه است مردمي همه ملي روز همچنان نوروز و مانده باقي ايراني قوم غني مدنيت و مشتركمنطقه و سند دره تا قفقاز شمال از و سوريه كردستان كوههاي انتهاي تا بدخشان و پامير كوههاي
. سده آغاز از دارند سكونت فارس رشته 21خليج تحكيم منظور به اي تازه و چشمگير هاي تالش ) ( ميان ويژه به و زمين ايران ساكنان الفت و انس همدلي، مهر، خويشاوندي و فرهنكي هايپديده يك را آن نظر اصحاب كه گيرد مي صورت جنوبي آسياي و فرارود كشورهاي و ايران كشورو سياسي اقتصادي، هاي زمينه در تاكنون كشورها مناسبات كه زيرا اند، دانسته جهاني تازه ) و ) نظامي ـ سياسي يارگيري ديگران، رقابت شدن برانگيخته باعث كه است بوده مادي نظامي . قرون طول در كه وقايعي و آن داشت گرامي از هدف نوروز، است شده نامطلوب هاي مسابقه
. است فراوان توجه خور در است داده روي روز اين در اعصار و
و نوروز فردوسي شاهنامه طبري، تاريخ در جمله از نگاران، گذشته آثار از بسياري درو شده داده نسبت کيومرث به ديگر اي درپاره و ایرانی افسانهاي شاه جمشيد، به بيروني؛ آثاراعتدال و خورشيد درخشش شدن گرفته سر از و شب و روز شدن برابر بهار، آغاز دليل به را آن
. اند دانسته سال در روز بهترين طبيعت،
كاخ از جمشيد روزي، چنين در پيش سال هزار سه ها، افسانه برپايه مورخين از برخي نوشته به ) ( آفتاب تأثير تحت i عميقا و آمد بيرون حسنلو باستاني منطقه اروميه درياچه درجنوب خودزمين شدن پاك صفا، روز »نوروز«، را روز آن و قرارگرفت محيط طراوت و خرمي و درخشان،سال هر وقفه، بدون پس، آن از كه خواست و ناميد بزرگ خداوند از سپاسگزاري روز و بديها از - تحول هرگونه و زمانه گزند از و دارد ادامه هنوز كه آييني شود برگزار ويژهاي آيين روز دراين
. است مانده مصون اجتماعي و سياسي
سرزمين به پارتها پارسها، مادها، دسته سه صورت به ها آرين مهاجرت كه بدانيم است الزم . رفتند، اروپا به كه گروهي از ها آرين از گروه اين شد تكميل ميالد از پيش هشتم درقرن ايران ) ( . امروز تهران ري منطقه در مادها خوانند مي جنوبي آرينهاي را آنان مورخان که بودند شده جدا ) ( مستقر كردستان و آذربايجان آثرپاتيكان ازجمله و ايالم مرز تا غرب و غربي شمال سمت بهاز جمشيد زياد احتمال به كه كردند تأسيس منطقه آن در همدان پايتختي به حكومتي بعدا و شدند . و فارس خليج سواحل تا »ري« شرقي جنوب و جنوب در پارسها زيرا، بود برخاسته آنان ميانو مازندران درياي شرق در پارتها و بودند گرفته اسكان امروز بلوچستان و افغانستان بيشتر ) ( - و مازندران تپورستان گرگان و خوارزم دامغان، بزرگ، خراسان جمله از سيردريا، جنوب
. بودند يافته استقرار اطراف نواحي
- - معنوي جنبه نوروز به برخاسته آرينها ميان از كه پيامبري تنها زرتشت هاي آموزش ترويجمي نفي را عدالت خالف هرعمل و داشت تأكيد نيك پندار و گفتار كردار، بر زرتشت زيرا بخشيد،با سرانجام كه گفت مي و دانست مي خوبي و بدي كشمكش نتيجه را تاريخ تحوالت و كرد . نوروز شد خواهد تأمين جهانيان عدالت و صميميت شادي، صفا، آرامش، بدي؛ قطعي شكستو ديدارها تجديد طريق از ها دشمني به دادن پايان روح، از بد افكار زدودن براي خوبي فرصتبوده هديه مبادله و آنان دستبوسي با سالخوردگان i مخصوصا بستگان، و دوستان شادكردن نيز
است.
www.Ariarman.org
پدر، نوروز از و »ماد« مادر، از كه ايران امپراتوري مؤسس بزرگ كوروش زمان درسال در و داشت اعالم امپراتوری ممالک رسمي عيد بود ميالد 534»پارس« از پيش
انتصابات ابالغ نظاميان، ترفيع شامل كه كرد تدوين آن دولتي مراسم اجراي براي دستورالعمليـ زيست محيط پاكسازي و سبز فضاي ايجاد پشيمان، مجرمين عفو سربازان، از ديدن سان تازه، . تصرف از پس كوروش آن، از پيش چهارسال بود ـ عمومي اماكن تا گرفته شخصي منازل ازو رسمي اعالم زمان مورخان، از برخي سبب اين به و بود گرفته جشن آنجا در را نوروز بابل،
سال را ملtي عيد عنوان به نوروز شدن . 538عمومي در بابل اند نوشته ميالد از اکتبر 29قبل.539سال بود درآمده ايران تصرف به ميالد از پيش
/ فرورتيشن ) فروردين اول روز يازده هخامنشيان، دوران مراسم( Farvartishnدر انجام ويژه . ارشد فرماندهان و دولتي مقامات بزرگان، روحانيون، نو سال روز نخستين در شاه بود نوروزعنايات از سپاسگزاري ضمن و پذيرفت مي را ديگر سرزمينهاي نمايندگان و دانشمندان نظامي،مي بيان را خويش نظر و نو سال براي دولت هاي برنامه و كهنه سال كارهاي گزارش خداوند، . دوباره كه شد مي رعايت تفاوت جزيي با اواخر همين تا آيين اين قرارگيرد العين نصب كه كرد . كنده در آن نمونه كه كرد مي دريافت را ها پيشكش سپس شاه شود مي ازسرگرفته بتدريج دارد . كه افسراني و شد مي برگزار رژه و سان مراسم آنگاه شود مي ديده جمشيد تخت كاريهايمعرفي نو قضات و تازه مقامات و گرفتند مي پاداش و ترفيع بودند، شده وطن از دفاع قهرمان
. شدند مي
و رفتند مي كارافتادگان از و بيماران خانواده، سالخوردگان ديدن به نخست مردم نوروز، درايرانيان ) ميان در بازنشسته، نسل و سالخوردگان احوال رعايت و احترام كردند مي احترام اداي . .) در بازديدها، و ديد از پيش شد مي آغاز ديدني ـ سپسعيد است داشته را اهميت نهايت همواره . اين نگهدارد آرام و پاك را او روان نو سال در كه خواست مي خدا از فرد هر سال، تحويل لحظه
از پس . 25مراسم سران است شده ديگر ملل اعجاب باعث و دارد ادامه صورت همين به قرنمي مداخله كمتر نشين غيرآريايي هاي سرزمين قوانين و رسوم و آداب در هخامنشي دولت
قرن ) يك از بيش كه مصر در ولي ( 121كردند مي شمار به ايران اياالت از يكي ماه چند و سال ) اين ) انتخابي شاه از اتيوپي حبشه به سفير اعزام با و بودند داده رواج را نوروز هاي آيين رفت،و ) هوا و آب محيطزيست آلودن كند، برگزار و بشناسد برسميت را نوروز كه بودند خواسته كشور
بگيرد( نظر در مجازات tت ني سوء و گفتن دروغ براي و ، منع را زمين
www.Ariarman.org
بمشت اوستا و زند همان بگیرد زردشت آتش این بیاریدآتشکده و نوروز فر همان سده جشن فال این دارد نگه
چهر و جان خرد آب به بشوید مهر روز و مه و اورمزد همانگشتاسبی دین کین بماند لهراسبی آیین تازه کند
بزرگ :فردوسی
www.Ariarman.org
دل چراغ خواهی مدد ار باد این از نوروزی باد نسیم میآید یار کوی زبرافروزی
سودای داد غلطها را قارون که کن عشرت صرف را خدا داری خردهای گر گل چوزراندوزی
صفیر فیروزه چرخ بر زد که لعلست می مست چنان بلبل دگر گل جام زفیروزی تخت
گفتن غزل بلبل کز آی گلزار به بیفشانی غم غبار دامن از که رو صحرا بهبیاموزی
شیرازی حافظ :حضرت
www.Ariarman.org
پیروز بخت و دوستان کام به نوروز بوی و صبح باد برآمدروز همه و روز این بادت همایون سال همه و سال این بادت مبارک
آتشمیفروز منه منقل دگر گلنار افکند درخت آتشدر چوبردوز دیده را دشمنان حسدگو برخاست خواب از بخت نرگسچشم چو
سوز و ناله را بلبالن بینی که کجایی گل ای خرمست بهاریمیندوز نکونامی جز برادر باشد و بودست بسی ما بی جهانبدآموز بدگوی فرمان مبر بخت از بینی دولت که کن نکویی
گوز این ماند نخواهد گنبد بر که سعدی عمر سرای بر دل منهیوز بگذاشتی اگر آهو دریغ نبودی مرگش اگر عیش دریغا
شیرازی :سعدی
www.Ariarman.org
بــهـار بــوی را بـاغ دهیــــد مــژده مــیرســـد نـــگـار کــه هـین را راه زنــید آبمــیرســد
نثـــار نـور او نــوربـخـش رخ کـــز را چـهـــار ده مـــه آن را یـــار دهـــــــــید راهمــیرســد
یار سنجـق مـیدمــد مشک و عنــبر جهـــان در ایست غلغله آسمان شـدست چـاکمــیرسـد
کنار بــه مــه مــیرود کنـاره بـه غـم میرســــد چـراغ و چـشم میرسد بـاغ رونـقمــیرسد
شکـار ز پـسشه نشستهایـم چــه ما مـیرود نشـانـه ســــوی مـیرود روانـه تـــیرمــیرسد
غـنچـه مــیرود پیـاده ســبزه میکــــــند قیــام ســرو مـیکنــد سـالم بــــــاغمـیرسـد ســوار
عقـل شــد مست و خـراب روح مــیخــــورند شراب چـه تـا آسمـان خـلوتـیانمـیرسد خـمار
غبار و گرد ما گوی و گفت ز که زان ما خوی است خامشی ما کوی به برسی چونمیرسد
موالنا :حضرت
www.Ariarman.org
افروز دل روی چمن طرف بر خوشاست نوروز نسيم گل ی چهره برخوشاست
که دی ز باشومگو خوش نيست خوش بگويی چه هر گذشت که دی ازامروزخوشاست
هست فرصت را تو اگر رخي سه باال دست به گير قدح ز و نور به الله چونپست گرداند خاك چو را تو ناگه كبود غم چه اين كه خرمن به نوش مي
نیشابوری خیام عمر :حکیم
www.Ariarman.org
غم نام جهان از سترد شادی که جم نوروز و فریدون جشن بهپیش سرافکنده شاهان نشستند خویش تخت بر بنشست جهاندار
تمام مجلس دست برآراسته جام و رود و می نوازندگانکمر در گردشکمر به عروسان شکر چون نوشابه� و نوش می
گنجوی نظامی :حکیم
www.Ariarman.org
و باد جشنی روز هر جهان در را ملک روزی بایستگی بدین جشنی شایستگی بدیننوروزی
عمری می تابه می از عاشق چشم به آید راز به می با گلی برخیزد که بادی هر زآید دراز
بر نشیبی از بهاری های علم آید گداز اندر برف کوه بر و گردد خوش هواآید فراز
اگر بگذاریم عمر شادی به آید نیاز بر سیمین معشوق بدان را ما کنونآید باز معشوق
با کنون کرده گم جفت تذرو شد در خویشتن شغل به اینک مست آوای هزارشد همبر جفت
و تاریک من چشم اندر خمخانه و خم شد بتگر نوروز و شد بت پر خانهی چون جهانآمد تنگ
سیستانی :فرخی
www.Ariarman.org
افروز دل جشنی ساختن بباید نوروز هست فردا که ده در مییپریوش ای بسازیم جشنی بهم خوش امشبی تا بیا باری کنونبزاری مهتابی میتافت خوشی بهاری زنوروز خوشتر شبی
میتافت فردوس چون نور از جهان میتافت قوس از مشتری شب دران
نیشابوری عطار :حضرت
www.Ariarman.org
روز از شو نه شناسم شو از روز نه افروز دل ماه ای رویت از جدانوروز عید چون شود روزم همه میسر گردد مرا گر وصالت
عریان طاهر :بابا
www.Ariarman.org
در سبزه زرتشت پاک بنام ایران در عهد پیشین به روزی چنین بماندچمنزاران
هرمز ثنای خواندندی و نشستندی یاران با مرز در مرزبان و است بوده مقدسآثاران
آتش به حجله آن هرمز عشق ز کردندی حجله چون آتشکده ساحت بزیوربردندی سجده
و فتح با قرین بودی نامشان دائم که بردندی سر را جهان نیاکانمان اینسان بلیپیروزی
یادبود از را نوروز ایرانیان همه عمرشدی آورد بسر چون هم هان که یارا بیاکی
بنشینند و چینند سین هفت بساط ری ملک تاشوشو مازندران از سازند بپاوی دور
باد مبارک و امروز باد خوش می که می جام گیرند بلب نو سال شوق از همهنوروزی
عشقی :میرزاده
www.Ariarman.org
شد شادمان فسرده دلهای فیروز بخت فر به امروزشد آن خواست تو دل که را آن بهروز مجاهدان فر ازشد جاودان فردوس ایران عالمافروز تابشمهر وزشد میتوان نیز بهتر زین نوروز روز و شامشروز شد
بهار الشعرای :ملک
www.Ariarman.org
پیشانی" نوروز كه زیرا كردند، نام نو روز جهت این از و ماه فروردین از است روز نخستین ”. الباقیه« »آثار كتاب در جشنهاست همه روز پنج این از اوست پس از آنچه و است نو سال ... فصول این حسب بر بود فصل چهار فارسیان نزد سال که خوانیم می بیرونی ابوریحان . روز یكی اعیاد این جمله از میشد جابهجا عیدها این روز كبیسه در اهمال به كه داشتند عیدهایی . . گویند طبیعت شدن زنده علت به كه است بزرگ بس روز كه بود نوروز یعنی ماه فروردین اول . نوروز « سال نخستین روز پنج كه میرسد نظر به چنین است بوده روز آن در جهان خلقت آغاز . نوروز « داشت، نام روز« »خرداد كه ششم روز آنكه حال بود همگانی جشن یعنی عامه« . نیز نوروز جشن از همچنین بیرونی ابوریحان است بوده بزرگان و پادشاهان جشن یعنی خاصه«کشید؛ می طول ماه یک جمشید مرگ از بعد جشن این وی، اعتقاد به که گوید می سخن : را ماه این روزهای همه پادشاهان درگذشت جم چون « نویسد می باره این در بیرونی ابوریحان
: . نمودند بخش شش را عیدها گرفتند دادند، 5عید اختصاص پادشاهان به را نخست روز 5روزاشراف، به را پادشاهی، 5دوم كاركنان و خادمان به را سوم و 5روز ندیمان به را چهارم روز
، . 5درباریان » برزگران به را ششم پنجه و مردم توده به را پنجم روز
بیرونی :ابوریحان
www.Ariarman.org
، نوروز است سال نو روز چه اگر یکبار . اما ، سالی که است فرتوت پیری قرنهاست کهنه روززمانه دمسردی� همه این با و برده بسر دراز چنین روزگاری آنکه بشکرانه تا ، میپوشاند جوانی ی جامه . . پیر اوست در جوانان نشاط� و پیران شکوه که اینجاست از کند شادی روزی چند ، است آورده تاب . رنجها . دراز راه دراین نیست پیدا نشانش که آنجا از آید، می زمان کرانه آن از دارد سر در ها یاد نوروز . از اما است، پوشیده رنگارنگ های جامه است امیدوار و شاد هنوز اما است، چشیده ها تلخی و دیده . سرزمین این به ما پدران که روزی از است ایران رنگ� آن و ، نیست آشکار بیشتر رنگ یک همه آنمقرر ایشان برای دشوار و تلخ سرنوشتی گوئی اند، داده آن به را خود نژاد و خانواده نام و اند آمده . . جهان میان باشند فرهنگ و دانش یعنی ایزدی فروغ نگهبان قوم این که بود چنان تقدیر بود شدهرویید، می ستیز و کین آن در که ، تیرگی عالم و یافت می پرورش آن در تمدن و فرهنگ که روشنیسترگ� . ی وظیفه ، کار آغاز همان ،از ما پدران نگهدارد اهریمن گزند� از را یزدان نیروی و شود سدی . . کرد معین روشن و درست را ایرانی قوم ماموریت� و برخاست گروه میان از زرتشت دریافتند را خودگران . بار ایرانی درآید پا از کنش بد دشمن آن که آنگاه تا بجنگد اهریمن با یزدان بیاری باید که فرموداو . . به را ناگرفتنی نیرومند� فر آن مزداآفرید، فر� ، کیان فر� بود بزرگ پیکاری کشید بدوش را امانت این . . کرد می دلیری اهریمن ی فرستاده گاهی یابد دست آن بر تا کوشید می اهریمن که فری بودند سپرده . گوشش به او ی دلیرانه غریو و یافت می روبرو پهلوان با را خود اما برباید را فر تا تاخت می پیش و . . . می و خرامید می پیش گاهی بود سهمگین و دلیر پهلوان نهاد می واپس گامی اهریمن رسید می . . پیچید می دشت در او ی نعره و آورد می شبیخون اهریمن آنگاه اوست آن از فر دیگر که اندیشید . خورد و زد این داستان و گذشت روزگارها پیکار این در بود سهمگین اهریمن و کرد می درنگ پهلوان . . ، شد فرتوت ، شد سالخورده پهلوان داشت دوام نبرد هنوز اما گشت روان ها زبان بر و شد افسانه . هنوز ، است بیمناک او نهیب از اهریمن هنوز ماند جوان جانش و دل اما ، گرفت سستی تنش نیرویو . پوشد می نوروز رنگ� رنگ ی جامه سال هر که ، است پهلوان همان این است سهمگین و دلیر پهلوان . و آداب ی همه با است سال هزار سه دو که ، نوروز جشن این کند می شادی ، جوانی روزگار یاد� بهآئین نگهداشتن در ایرانیان پایداری و ثبات از نشانی مگر است، برقرار و باقی سرزمین این در رسوم . ایرانی روح تجلی روزهای از یکی نوروز ماست ملیت� های نشانه از یکی نوروز ؟ نیست خود ملی
. است. نیرومند و جوان هنوز سالخوردگی ی همه با ایران که است دعوی این برهان نوروز این دراستکه . دعا همان کنیم دعا باید . روز : منش بیابد شکست بد منش کرد زرتشت این از پیش سال هزار سه
. . . به رو و شود ناتوان کنش بد اهریمن شود پیروز آن بر راستی بیابد شکست دروغ شود پیروز نیکو. . باشد خرم و فرخنده ایرانیان همه بر نوروز و نهد گریز
www.Ariarman.org
خانلری پرویز :دکتر
با نوروز سنجش در ساله، هزاران و بنیاد کهن� آیین این ایرانی، نو سال و بهار آغاز جشنگیری چشم ی یگانگی از ها ملtت و ها قوم دیگر میان در سال گردش های آیین و ها جشنو د �ر� ب می ملtی ی ساده جشن یک از فراتر را آن و بخشد می برتری بدان که برخوردارستجلوه هایش پردازی �ماد ن در را کیهانی مفهومی و سرشت tا حت و جهانی و ری �ش� ب ای مایه د�رون
. باشند، که حال هر در و جا هر در ایرانیان که هاست هزاره اکنون سازد می با نوروزگر راسخنی به یا گیرند می جشن خویش ی کاشانه و خانه در نمادینش و گویا های آیین ی همه
یک ساله هر و �ند زی می اش پشتوانه های اسطوره ی همه با را آن و فر�شک�رد رساتر، کامل. رستاخیز شکوه - و جلوه نوروزی، های �ن�ش ک و ها آیین یکایک گذارند می نمایش به را شامل
از میهن سپهر فراخنای در را ایرانیان آرزوی و آرمان پرواز بلند شاهینن ی گشودگی بالاز الوندتا دماوند از س�ه�ندتا د�نا، خزر و فارس تا دریای نیلگون . خلیج دست کنند می آفتابی
ی کوبی پای و فیروز افشانی و حاجی کوی در انگیز شادی روی کرده سیاه و جامه سرخ های ی پیروزمندانه گذار ی اسطوره ن، �رز� پاکی سیاوش ب و راستی ی چیرگی و آتش کوه میان از
. خوراک و خوان تدارک و سرای آراستن و تکانی خانه د آو�ر� می فرایاد را پلیدی و دروغ بربخش گرما و کش زبانه آتش برافروختن و زندگی افزارهای و جامه کردن نو و آیینی
سوری ( چهارشنبه و�شی ) فر� یا ها یادواره به گویی آمد خوش از نشان همه ، سرخ ی چهارشنبه -- -- پیشباز و پذیره به رفتن و دارد خانواده ی نوروزی ی روزه ده میهمانان نیاکان های . و آراستن و گستردن دهد می نوید را بخش جان و خجسته بهاران گام فرخنده پیک
ی سفره سین ویراستن به هفت �زاری گ ارج از نشان اش گانه هفت های سین س�پند که هفت ) ( ی شاعرانه های نقش خیال در گانه هفت و�رجاو�ند های و زرتشتهستی دارد سرای گاهان
هایی - ارزش و گوهرها ی جداگانه نماد آن، جز و میوه و گیاه و گل �د کالب به آنها از هریکمهرو�رزی و �روم�ندی ب و شکوفایی و پویایی و شادمانگی و بالیدن و رویش و پرمایگی همچون . آید می شمار به مجموعه یک در آیین جشن این های مایه �ن ب و ها سویه ی همه نمایش است،و گویی ترانه و خوانی غزل و گزاری نیایش و نوروزی خوان سر بر آمدن فراهم سرانجام،و - ماندن خاموش و کردن حبس سینه در نفس سال، گردش ی لحظه در و پردازی نغمهتا دوختن ماهیان تاب و پیچ و شکوفان گل و سبزه و فروزان شمع و آینه و آب بر چشمبگیرد، را پارینه کابوس و آشوب جای تر �شکوه ب جهانی و زمان و گردد آشکار بزرگ رویداد
. است شکوهمند سرور این اوج ی نقطه
www.Ariarman.org
دوستخواه جلیل :دکتر
در - ایران پادشاهان به کشورها پیشکشهدایا مراسم جمشید تخت های نگاره. نوروز روز
www.Ariarman.org
فارس همیشه خلیج نیلگون آبهای در نوروز سین هفت سفره
www.Ariarman.org
هخامنشی بزرگ کوروش آرامگاه در نوروز سین هفت سفره
www.Ariarman.org
اصفهان پل سه و سی کنار در نوروزی سین هفت سفره
www.Ariarman.org
بزرگ فردوسی آرامگاه کنار در نوروزی سین هفت سفره
www.Ariarman.org
شهر میادین در نوروزی سین هفت سفره
www.Ariarman.org
) تبریز ) شهریار استاد تندیس کنار در نوروزی سین هفت سفره
www.Ariarman.org
تهران - در نوروز جهانی 1389جشن
www.Ariarman.org
تهران - در نوروز جهانی 1389جشن
www.Ariarman.org
تهران - در نوروز جهانی 1389جشن
www.Ariarman.org
میگیرند جشن را نوروز که کشورهایی جغرافیایی نقشه
www.Ariarman.org