Muscle spindle

فیبرهای خارج دوکی1.

فیبرهای داخل دوکی2.دوک عضالنی در دو ناحیه انتهایی نوک تیز بوده و به اپی میوزیوم فیبرهای خارج دوکی

دارند)عضله اسکلتی(اتصال دوک های عضالنی که در داخل عضله پخش می شوند،پیام هایی را به دستگاه عصبی انتقال

رند.دامی دهند که مربوط به تغییرات طول عضله و میزان سرعت این تغییرات

دو نوع اصلی فیبر داخل دوکی وجود دارد:

تعداد آنها معموال دو عدد است. : فیبرهای با هسته های کیسه ایطول و قطر کمتری دارند و تعداد آنها معموال پنج عدد : فیبرهای با هسته های زنجیری

است.

حرکت کنترل در عضالنی دوک نقش

اخودآگاه گیرنده ها همانند اندام های وتری گلژی به صورت ندر امر کنترل عضالت اسکلتی دخالت می کنند.پیام های

حاصل از این گیرنده ها به عنوان گیرنده های عضالنی به قشر مغز و سایر قسمت های دستگاه نخاع، مخچه،

.عصبی جهت کنترل حرکتی منتقل می شود

فیبرهای داخل دوک عضالنی در قسمت مرکزی که هسته ها قرار می گیرند،معموال فاقد اجزای انقباضی اکتین و

میوزین هستند.بخش انقباضی عموما در دو انتهای فیبرهای داخل دوکی وجود دارد.انقباض فیبرهای داخل

دوکی از دو ناحیه انتهایی باعث کشیده شدن بخش پایانه های اولیه و ثانویه می گرددمرکزی و درنتیجه تحریک .

:عصب گیری حسی در فیبرهای دوک عضالنی عبارتند از

الی 70 بوده که سرعت جریان عصبی آن برابر با Iaاین پایانه ها دارای فیبر عصبی قطور :پایانه اولیه میکرون است. 17 متر در ثانیه است.قطر این فیبرها به طور متوسط 120

دارای قطر و سرعت کمتری Ia بوده که نسبت به نوع IIفیبر عصبی این گروه، نوع پایانه ثانویه: میکرون دارند. 8هستند.قطر متوسطی معادل

دیده می شوند و چون به شکل حلقوی ی دوکداخلپایانه های اولیه در قسمت میانی هر دو نوع فیبرهستند به این نام خوانده می شوند. مارپیچی

پایانه های ثانویه بیشتر فیبرهای دوک عضالنی نوع کیسه ای و گروه با هسته های زنجیری را عصب دهی می کنند و محل پایانه های ثانویه نسبت به پایانه های اولیه عمدتا در یک طرف و گاهی در دوطرف آنها

است)یعنی بیشتر یک فیبر حسی عصبی ولی گاهی دو فیبر عصبی وجود دارد(. پایانه های ثانویه همانند نوع اولیه به دور فیبر داخل دوکی می پیچند ولی چون گاهی به شکل گل افشان

هستند به این نام نیز خوانده می شوند.

:عضالت اسکلتی از طریق دو دسته نورون حرکتی عصب دهی می شوند که عبارتنداز

.iاین نورون ها به فیبرهای خارج دوکی یا اکسترافیوزال نورون های حرکتی آلفا.عصب رسانی می کنند.

.iiاین نورون ها فیبرهای داخل دوکی یا اینترافیوزال را نورون های حرکتی گاما.عصب دهی می کنند که خود شامل دو نوع نورون حرکتی گاما هستند:

فیبرهای (.Dynamic gamma motor neuronنورون حرکتی گامای دینامیک)-1•داخل دوکی نوع کیسه ای توسط این نورون ها عصب دهی می شوند و درنتیجه

می گردند.Iaمنجر به تحریک پایانه های اولیه دارای فیبرهای حسی

فیبرهای (.Static gamma motor neuron-نورون حرکتی گامای استاتیک)2(،بیشتر ازطریق گامای استاتیک عصب Chainداخل دوکی نوع کیسه ای و زنجیری)

رسانی می شوند که تحریک پایانه های ثانویه دوک عضالنی را به همراه دارد و تحریک می شوند.IIدرنتیجه فیبرهای حسی گروه

گیرنده های دوک عضالنی)پایانه های اولیه و ثانویه(به تغییر طول عضالنی و •

همچنین سرعت تغییرات طول عضله پاسخ می دهند.پیام های حاصله از به نخاع و بخش های دیگر دستگاه عصبی II و Iaطریق فیبرهای

( منتقل می گردد.CNSمرکزی)

پاسخ گیرنده های دوک عضالنی به دو صورت انجام می شود:•

)دینامیک(پاسخ پویا یا فازیک- )استاتیک(-پاسخ ثابت یا تونیک

گاما موتور نورون های دینامیک در تحریک پایانه های اولیه و درنتیجه فیبرهای نقش دارندIaقطور

گاما موتور نورون های استاتیک باعث پاسخ پایانه های ثانویه و درنتیجه فیبرهای می گردند.IIنوع

به پاسخ فازیک می Iaدر کشش های سریع دوک عضالنی،با تحریک بیشتر انجامد.پاسخ فازیک از طریق نورون حرکتی آلفا نسبت به پیام های سریع و

به عضله مربوطه جهت انقباض ایجاد می گردد.Iaتند

اما زمانیکه بدن وضعیت ثابتی داشته باشد،حساسیت و تحریک پایانه های ثانویه بیشتر بوده و پاسخ تونیک را به دنبال دارد.پایانه های ثانویه بوسیله گاما

موتور نورون های استاتیک تحریک می شوند.

( گیرنده Golgi tendon organاندام وتری گلژی •هایی هستند که حاوی کپسول بوده و در وتر

)تاندون(عضالت وجود دارند.

همانند گیرنده های دوک عضالنی به عنوان گیرنده •های کششی عضالت محسوب می شوند.

است.این Ibفیبر عصبی اندام وتری گلژی از نوع • )فیبر Iaفیبر عصبی قطور بوده ولی نسبت به

عصبی پایانه اولیه دوک عضالنی(اندکی کوچکتر فیبر عضالنی 15 تا 10است.به طور متوسط ( به هر اندام وتری In seriesمعموال به طور سری).گلژی متصل شده اند

در تمام مناطق خاکستری می باشد نرونهای واسطه ای • ایمپالس در 1500 برابر نرونهای حرکتی و قادرند تا 30که

ثانیه از خود صادر می کند مغز – سلول واسطه ای - نورون حرکتی قدامی•

)نرونهای واسطه ای کوچک( باعث Renshowسلول رنشاو•مهار نرونهای حرکتی اطراف می شود --- مهار راجعه

مغز - نورون حرکتی قدامی – سلول مهاری رنشاو•

نرون و رابط نرون حسي، نرون زنجيره

قوس را كننده عمل اندام تا حركتي

. reflex arcبازتابي گويند مي

و آگاه ناخود طور به كه هايي العمل عكس

به مغزنسبت باالتر مراكز دخالت بدون

بازتاب ميدهد، نشان . reflexتحريك دارد نام

نرون تحريك بوسيله العمل عكس اين

را اطالعات كه بدن محيطي بخش در حسي

دهد مي انتقال نخاع به خلفي شاخه راه از

يك طريق از تحريك آنگاه شود، مي انجام

قدامي شاخ در حركتي نرون به رابط نرون

كننده عمل اندام به و شده effectorمنتقل

. گردد مي بر است اسكلتي عضله معموال كه

) ( کششی رفلکس کششی انعکاس یا بازتاب

( یا میوتاتیک می Stretch reflexبه پاسخ های فازیک و تونیک دوک عضالنی،بازتاب های کششی )گویند.

رفلکس کششی پویا)دینامیک( = پاسخ های فازیک 1.

رفلکس کششی ثابت)استاتیک( = پاسخ های تونیک 2.

که به علت کشش های ناحیه دوک عضالنی و تحریک گیرنده های آن ایجاد و کلونوس رفلکس زانو•می شوند به عنوان یک رفلکس کششی محسوب می گردند.

به میزان باالیی تحریک می شود که باعث باال Ia نامیده می شود،Knee jerkدر بازتاب زانو که •آمدن ساق پا می گردد و درنتیجه یک رفلکس کششی پویا ایجاد می شود.

رفلکس کششی باعث تحریک یک عضله و مهار عضله مقابل)از طریق یک نورون واسطه ای در •(می گویند.Reciprocal inhibitionنخاع( می گردد که به آن مهار متقابل)

ایجاد می شود،چونIb از طریق اندام وتری گلژی و فیبرهای حسی رفلکس کششی معکوس•می کند .مهار عضله مربوطه در رفلکس برخالف رفلکس کششی از انقباض همان عضله جلوگیری

( می گویند.در رفلکس کششی معکوس، Autogenic inhibitionکششی معکوس،مهار اتوژنیک)برخالف رفلکس زانو عضله مقابل تحریک می شود.

Motor Unitيك آلفا-موتونورون، آكسون حركتى آن و همچنين تمام فيبرهاى عضالنى اسكلتى مربوطه است •

.  كه توسط اين اعصاب عصب دهى شده اند

در نتيجه ايجاد موج عصبى دريك آلفا- موتونورون، طبيعتا رشته هاى عضالنى كه از اين نورون •شاخه دريافت كرده اند، منقبض شده و اين انقباض تا مدتى كه پتانسيل انتهايى فيبرهاى

عضالنى به طور نرمال در آستانه تحريك باشند، ادامه خواهد يافت.

هرچه ايجاد موج عصبى در يك آلفا- موتونورون بيشتر شود، يك واحد عضله اسكلتى به طور •كامل منقبض خواهد شد؛ يا به عبارت ديگر كمترين نيرويى كه مى تواند توسط يك عضله ايجاد

شود، به انقباض كوچكترين و ضعيف ترين واحد حركتى موجود در آن عضله بستگى دارد.

نسبت بين تعداد آلفا- موتونورونها و تعداد كل رشته هاى عضالنى در يك عضله، •ناميده مى شود. اين نسبت تعداد فيبرهاى عضالنى )Innervation Ratio(نسبت توزيع عصب

موجود در يك واحد حركتى متوسط را نشان مى دهد.

اين رقم براى عضالتى مثل گاستروكنميوس كه حركاتى با دقت كم انجام مى دهد، زياد است • فيبر در يك واحد حركتى( ولى رقم ياد شده در عضالتى كه حركات بسيار ظريفتر و 2000)

دقيق ترى انجام مى دهند، كوچك هستند )ششبه سه در عضالت چشم(.

فيبرهاى عضالنى موجود در يك واحد حركتى، به طور گسترده اى در يك عضله پخش شده و .از فيبرهاى عضالنى كه متعلق به ساير واحدهاى حركتى هستند، از هم جدا مى شوند

� دسته كوچكى محتوى فيبر عضالنى از يك واحد حركتى در ميان 15 تا 10ولى معموالدستجات فيبرهاى عضالنى واحد حركتى مجاور قرار مى گيرد. اين عمل به واحدهاى

� جداگانه منقبض حركتى جداگانه اجازه مى دهد تا به جاى اينكه به صورت دستجات كامال.شوند انقباض يكديگر را تقويت كنند

عضالنى فيبرهاى انواع

• نام دارند. اين فيبرها كوچك، غنى از ميتوكندرى Soكه ( و اكسيداتيو Slow- فيبرهاى آهسته)1 

ومويرگهاى خونى مى باشند و به همين دليل قرمز هستند.نيروى كمى را اعمال كرده و نسبت به خستگى مقاوم مى باشند. اين فيبرها به طور عمقى قرار گرفته اند و براى فعاليتهاى

را دارا I وضعيتى ازجمله وضعيت ضد جاذبه مناسب مى باشند. اينها فيبرهاى عضالنى نوعهستند.

نام دارند. اين فيبرهاى بزرگ، داراى تعداد اندكى FGكه ( و گليكوليتيك Fast- فيبرهاى سريع)2•مويرگ بوده و از اينرو سفيد مى باشند و موجب انقباضات ميتوكندرى و فقير از نظر تعداد

كوتاه و نيرومندى مى شوند. تعداد آنها در عضالت سطحى بيشتر است. اين فيبرها خستگى مى باشد.IIB است و فيبرهاى آنها از نوع Fast Fatiguable یا FFپذيرند و از اينرو نام ديگر آنها

نام دارند و FoGمى باشند كه - فيبرهاى متوسط كه سريع، اكسيد اتيو- گليكوليتيك 3•خصوصيات اين دسته از فيبرها مابين دو نوع فوق است. اين فيبرها تا حدودى در مقابل

مى باشد و داراى Fast Fatigue Resistant یا FRخستگى مقاوم هستند بنابراين نام ديگر آنها � تكيه بر متابوليسم اكسيد اتيو دارند و انقباض آنها نيروى IIAنوع فيبرهاى هستند و اصوال

متوسطى نسبت به بقيه فيبرها ايجاد مى كند.

:رفلکس چاقوی ضامن دار

شکل تشدید شده رفلکس تاندونی گلژی است و با اختالل •مسیرهای قشری نخاعی ایجاد می شود) افزایش تونوسیته یا

اسپاستیسیته(

افزایش اسپاسیتسیته دوکهای عضالنی در عضالت راست •کننده)سه سر( منجر به مقاومت در برابر خم شدن دست

می شود. سرانجام تانسیون در عضله سه سر به حدی افزایش می یابد که رفلکس تاندونی گلژی فعال می شود و

منجر به شل شدن عضله سه سر و خم شدن دست دقیقا مشابه چاقو می باشد

:رفلکس پس کشیدن فلکسور

چند سیناپسی است در همان سمت اعمال محرک دردناک عضالت فلکسور

تحریک)منقبض( و عضالت راست کننده)اکستانسور( مهار می شوند و دست از محرک دور می شود.

فیبرهای آوران حس پیکری و درد منجر به پس کشیدن بخشتحریک شده بدن از محرک آسیب رسان می شوند

تخلیه چند سیناپسی در مدارهای فعالیت مداوم عصبی به دلیل مانع از شل شدن سریع رخ می دهد. تخلیه متعاقب متعاقب

می شود.عضله

نخاع عرضی قطع اثرات

فلج پاها)پاراپلژی( -از دست دادن حرکات ارادی زیر سطح ضایعه

-از دست دادن قطع راههای نزولی از مراکز حرکتی در ساقه مغز و مراکز باالتر ناشی می شود

از دست دادن حس اگاهانه زیر سطح ضایعهاز دست دادن اولیه رفلکس ها )شوک نخاعی(

باشد تون سیمپاتیکی قلب از دست می رود. در نتیجه تعداد C7- در صورتیکه ضایعه در 1ضربان قلب و فشار شریانی کاهش می یابد.

باشد تنفس قطع می شود زیرا عضالت تنفسی از مراکز C3در صورتیکه ضایعه در -2کنترل ساقه مغز فطع شده اند

باشد مرگ اتفاق می افتدC1در صورتیکه ضایعه در -3

نخاع باالی در عرضی قطع اثرات

ضایعات باالی هسته دهلیزی طرفی

- سفتی ناشی از بی مخی ایجاد می شود زیرا برداشتن مهار مراکز فوقانی 1منجر به تحریک نرونهای حرکتی آلفا و گاما و سفتی می گردد.

- سفتی ناشی از بی مخی ایجاد می شود زیرا برداشتن مها ر مرکزی از 2تشکیالت مشبک پلی منجر به تحریک نرونهای حرکتی آلفا و گاما و سفتی

می گردد.

ضایعات باالی هسته قرمزمنجر به وضعیت بدون قشر و رفلکسهای تونیک گردن دست نخورده می شود.

گلژی وتری اندامهای نقش

این گیرنده ها بیشتر به افزایش تانسیون عضالنی واکنش نشان می دهند و به شدت تحریک می شوند.

( در پی افزایش تانسیون عضله،باعث GTOتحریک اندامهای وتری گلژی) می گردند و زمانی که این تحریکات به Ibتحریک فیبرهای حسی گروه

میزان باالیی شدت یابد،از تانسیون بیشتر عضالت جلوگیری می کنند.

در واقع عضله ای که میزان تانسیون آن افزایش یافته است،در نخاع مهار می گردد.این فرآیند که باعث مهار همان عضله می شود،جهت محافظت

و جلوگیری از آسیب عضالنی ضروری است.