132
دی حمی مهدیها خاطره ا در دور دست نامیر ی مل شاعرز تولدشکصدمین سالروه مناسبت ی بچهر برومند منو

یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

  • Upload
    others

  • View
    3

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

مهدی حمیدیشاعر ملی نامیرا در دور دست خاطره ها

به مناسبت یک صدمین سالروز تولدش

منوچهر برومند

Page 2: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

طرح جلد و صفحه آرایییونس فقیهی

مهدی حمیدیشاعر ملی نامیرا در دور دست خاطره ها

به مناسبت یک صدمین سالروز تولدش

منوچهر برومند

سپتامبر ۲۰۱3، پاریس، فرانسه

ISBN 978-2-9543062-2-3EAN 9782954306223

Copyright © 2013 Manoutchehr Boroumand. All rights reserved.

........................................................

متامی حقوق این اثر محفوظ است. تکثیر یا تولید مجدد آن به صورت کلی و جزئی، به هر صورت )چاپ، فتوکپی، صوت، تصویر و انتشار الکترونیکی( بدون اجازه کتبی ناشر ممنوع است.

Page 3: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 4: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 5: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

پیشگفتارسوگنامه

* * * )سروده های حمیدی(

روز آخر سالمادرم در آخرین روزهای زندگی

مرغ طوفانپشه و شیر

موسیطبع آدمی

به چه میاندیشمبت شکن بابل

مرغ سقاگنج

آفریده شگفتالبرز

کودکبیشه

عروس دشتزندگی

ضمیمه

759

657۱778۱879۱97۱۰۱۱۰5۱۱3۱۱9۱۲5۱33۱37۱43۱49۱53

..........................فهرست ...........................

Page 6: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

پیشگفتار

Page 7: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

7

حمیدی سلطان بی تاج و تخت شعر پارسی

اظهارات حمیدی درباره نیام و رسوده های او

ب��ا آرای ادب��ی نگارن��ده هامهن��گ نیس��ت.

مهدی حمیدی شیرازی روز 14 اردیبهشت ماه سال 1293 خورشیدی در شهر شاعر پرور شیراز

چش��م ب��ه جهان گش��ود. و در 23 تیر ماه 1365 پس از 72 س��ال زندگی و نی��م قرن فعالیت

ارزش��مند ادبی دیده از دیدار جهانیان فروبست، تا در حافظیه شیراز رس بر بالین خاک نهد و

روح دردمن��د ملول��ش که در رساچه زندگی از بی وفایی مردمان در تب و تاب بود در کنار رس

حلقۀ رندان جهان آرام گیرد.

پدرش س��ید محمد حس��ن ثقة االعالم از بازرگانان رسشناس و مردمدار شیراز بود که به آزادی

خواهان صدر مرشوطیت پیوس��ت. به واسطه حسن شهرت و وجهه مردمی در نخستین دوره

مجلس شورای ملی به منایندگی فارس راهی مجلس شد.

مادرش سکینه آغازی ارسنجانی، موسس دبستان عفتیۀ شیراز، شاعری خوش قریحه و بانویی

دانشور و آگاه بود. به لحاظ آنکه بانی نخستین دبستان دخرتانه شیراز شد، با پشتکار توانسته

بود؛ علی رغم مشکالت و مخالفت های بسیار از عهده اداره مدرسه برآید و با هدایت شاگردان

به آموخن دانش و تش��ویق به داش��ن حسن اخالق، منش��أ خدمات ارزنده فرهنگی شود؛ نزد

شیرازیان به خدمتگزاری فرهنگی حسن شهرت و محبوبیت عام داشت.

........................................................................

Page 8: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

8

حمیدی آموزش ابتدایی را در دبستان شعاعیه شیراز آغاز کرد. یکی از معلامن او در آن مدرسه

شادروان دکرت لطفعلی صورتگر بود. توفیق شاگردی او سبب شد از هامن دوره آموزش ابتدایی

به واس��طه حس��ن تدریس صورتگر و خوی و خصلت شاعرانه او به شعر و ادب که در محیط

خانوادگ��ی نیز از آن بی بهره نبود؛ بیش از پیش عالقه مند گردد. به تش��ویق و راهنامیی او با

ش��عرهای ش��اعران بزرگ سبک خراسانی آشنا ش��ود. به مرور انس و الفت یابد. حمیدی دورۀ

تحصیالت متوسطه را در دبیرستان سلطانی آن شهر به پایان برد. جهت تکمیل دورۀ عالی در

دانش رسا ثبت نام کرد. پس از طی دورۀ سه ساله دانش رسا مقارن سال 1316 با احراز رتبۀ اول

به دریافت دانش نامه لیسانس نایل آمد و به شیراز زادگاه مالوف خویش بازگشت. در وزارت

فرهنگ آن زمان مشغول به کار شد. او که از سال 1313 یعنی از بیست سالگی دست اندرکار

ش��عرگویی و قریحه آزمایی ادبی ش��ده بود، در س��ال 1317 مجموعه شعری به نام شکوفه ها

منتش���ر کرد. که با آنکه نخس��تین کتاب بر آمده از رسوده های دوران نوجوانی او بود؛ دیده

دوس��تداران ادب فارس��ی را روشن کرد و تقریظ استادان ادب را که از ظهور گوینده یی بزرگ

خرب می دادند در پی داشت.

وی در همین سال با حادثۀ ناگوار درگذشت نامزدش روبرو شد. مرگ جان گداز یار نوجوان او

را به رسودن دوبیتی های پیوسته ای واداشت. که عنوان آرامگاه عشق گرفت.

یک سلس��له تصاویر موثر غم انگیز را از زندگی زودگذر دخرتی ناکام همراه با تلقی ش��اعرانۀ

سخنوری توانا از حادثۀ ناگوار مرگ در قالب رسوده هایی موزون و مقفی جاودانه کرد.

پ��س از رسودن چکامۀ آرامگاه عش��ق که در تاری��خ 1317/6/29 رخ داد تا تاریخ 1318/10/9

سکوتی یک سال و چند ماهه که ناشی از رشنگ ماتم مرگ یار بود؛ بر او عارض شد. تا عاقبت

گذر جربی زمان که مرهم گذار جراحات روحی است؛ ارمغان آور فراموشی تدریجی شد. زخم

خاطر دردمند حمیدی به مرور التیام یافت، قریحه شاعرانه اش از نو شکفته شد.

Page 9: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

9

از ش��عرهایی که طی س��ه ماهۀ پایانی س��ال 1318 و ماههای پیامدش در س��ال 1319 رسود،

کتابپس از یک سال شکل گرفت و برای نخستین بار در سال 1319 به عنوان دومین مجموعۀ

ش��عری او به بازار آمد . یک س��ال پس از رسودن چکامه آرامگاه عشق و قبل از انتشار کتاب

پس از یک سال، خار عشقی دیگری دامن گیر حمیدی شد. در محیط اجتامعی شیرازی که به

ش��هادت زیبا پس��ندانۀ حافظ مرکز لب لعل و کان حسن بود1؛ حمیدی زیبانگر در میان گلزار

مدارس دخرتانه ای که ترکان س��یه چشم شیرازی به ربودن دلهای بی تاب بینندگان بر یکدیگر

پیشی می جستند. با دخرت زیبا رویی به نام منیژه آشنا شد که در دبیرستان مهرآیین شیراز درس

می خوان��د. حمیدی مدتی آموزگار رسخانۀ او بود. منیژه ه��ر بار حمیدی برای درس دادن به

خانه می آمد اتاق پذیرایی را با گلهای بیدمش��ک می آراس��ت. و در الی کتاب، برای ابرازعالقه

غنچه ای خشک ارزانی نگاه آموزگار می کرد.

ب��ا ی��اد ت��و در دم��اغ ج��ان م��ن ب��وی گل و ب��وی بیدمش��ک آی��د

هر لحظه به صحنۀ خیال من دست تو و غنچه های خشک آید

می بویم و بوی مشک میگیرم ز انگشت لطیف و دست سیمینت

می خندی و من به خواب می خندم در پرت��و خن��ده ه��ای ش��یرینت

از چکام��ه خلوتگاه اندیش��ه، اش��ک معش��وق –

انتش��ارات امیرکبی��ر – ته��ران – 1349 – ص 431

).432 –

در پی این ابراز مهر پوشیده، هر بار نگاه منیژه با نگاه حمیدی روبرو می شد؛ رشاره های دل

ربایی بر دل زیبا پسند حمیدی می نشست. نگاه خواهان حمیدی را بسوی چشامن افسونگر

منتظرش پاسخ می گرفت. این رد و بدل نگاه که رسخی رخسار و دگرگونی احوال آن دو را در

پی داشت؛ رس انجام بانی عشقی نا فرجام شد.

1 - حافظ گوید: شیراز معدن لب لعل است و کان حسن من جوهری مفلسم از ایرا مشوشم

Page 10: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۰

اخگر متایلی جانس��وز بر پرند لطیف روح حمیدی نشس��ت. با ش��عله های رسکش آتش��ی که

ب��ر افروخت؛ طبع توانای حمیدی را بیش از پیش گرم کرد. به رسودن ش��عرهای عاش��قانه ای

واداشت؛ که بر غنای ادب فارسی افزود. از دریای طبع گوهرزای او رشته های مروارید غلتان

بر س��احل ریخت. ارمغان آور رهگذرانی ش��د که در جس��تجوی گوهر های رخش��ان گردشگر

سواحل دریاهای نا آرام اند.

با آنکه جلوۀ رخسار منیژه همدم همیشگی حمیدی بود و مدام چهرۀ دلربایش در آیینۀ خاطر

ش��اعر نقش می بست. احساس��ی درونی به حمیدی می گفت به واس��طه خویشاوندی منیژه

با خاندان ارشافی قوام ش��یرازی توفیق وصال نامیرس اس��ت. عالوه بر القبایی آموزگار جوان و

بی آتیه ای که دستی خالی از درم مقبول اهل زمانه داشت؛ مبارزۀ قلمی و نا سازگاری فکریش

را با ارشافیتی که به قصد اعامل نفوذ و س��ودجویی، عامل اوامر بیگانه بود؛ مغایر مصلحت و

مانع سعادت آتی خود می دید.

از این رو حمیدی به قصد پایان بخش��یدن به این ماجرای عاش��قانه، عازم خدمت نظام وظیفه

ش��د. برای دیدن دورۀ آموزش نظامی به تهران رفت. طی چند ماه گرفتاری های خدمت، او را

به خود مش��غول داشت. تا آنکه پس از پایان آموزش نظامی با درجۀ افرسی از تهران به شیراز

بازگش��ت. حال و هوای ش��هر و تجدید دیدارهای دو دلداده، آتش جذبۀ مهر پیشین را که در

زیر خاکسرت دوری به رسدی گراییده بود؛ از نو گرم کرد. آتش عشق بر افروخته شد. زبانه های

ش��عله خیزش حمیدی را به انتش��ار رسوده های دل انگیز واداشت. که بر زبان عاشق پیشگان

ش��عر دوست افتاد. راز هویدا ش��دۀ دلدادگی آن دو را از شیراز فراتر برد. ولی به تأثیر هامن

احساس پیشین که حمیدی را به مسافرت بر انگیخته بود و یا هامن نگون بختی که غالبا مالزم

رسنوش��ت غم انگیز عاش��قان است؛ سیر حوادث به گونه ای شکل گرفت؛ که به هجران آن دو

انجامید. زیرا منیژه پس از آنکه دل حمیدی را به چنگ آورد؛ دس��ت اندر کار نازی عاشق آزار

Page 11: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۱

ش��د. در ای��ن میان مادر حمیدی که افزونی ناز منیژه و نی��از فرزندش را بر منی تافت و مانند

حافظ2 می پنداشت؛ در باغ حسن شیراز، گلهای نو رستۀ شکفته به فراوانی زیب نگاه عاشقان

گل پرور است؛ پا به میدان نهاد. تا با یافن، زیبا روی دیگری، فرزند تشنۀ وصالش را که میدید

راهی رساب دور دس��تی ناپیداست؛ از جرعۀ زالل چشمۀ جوشنده ای که در کنار دارد؛ سیراب

کند. ولی پس از آنکه مقدمات کار فراهم آمد و حمیدی به پیش��نهاد مادرش پاس��خ مثبت داد

و خرب نامزدیش با دخرت منتخب مادر که از خویش��اوندان نزدیکش بود؛ به گوشها رسید. فریاد

شکوه و اعرتاض و زاری و بی قراری منیژه نیز در شیراز طنین افکن شد. و حمیدی عاشق دل

خسته را که هیچ گاه از یاد منیژه غافل نبود؛ و هیچ کس جای خالی او را در ذهن و ضمیرش

پ��ر منی کرد؛ از نو ب��ر رس دو راهی تردید و انتخاب یا بی اعتنایی و بازگش��ت، رسگردان کوی

بی قراری کرد. چندی گذش��ت ندای احساس��ی که حمیدی را در چن��گ پر قدرت خویش می

فرشد؛ هادی او به س��وی معش��وقی شد که گریۀ هجران به رخسار داشت. و فریاد طلبش فرو

منی نشس��ت. دو دلداده با قرارهای پنهانی عش��ق بازیافته را پیامن بس��تند و با تجسم زندگی

مش��رتک آتی از یکدیگر جدا ش��دند. ولی منیژه پس از آنکه ش��کار رمیده را بار دیگر به کمند

جذبۀ افس��ونگرش رام س��بزه زار خویش دید. به قصد اعالن پیروزی، پرده از مالقاتها و قرار و

مدارهای پنهانی بر گرفت. پس از آنکه آتش جدایی آن دو را روشن کرد؛ و در تنور خشم رقیب

دمید؛ به جای اس��تواری در قبال مخالفت پدرش که همچنان به قبول دامادی حمیدی تن در

من��ی داد؛ فرم��ان پدر را پذیرفت و به صالح دید او با احمد علی امامی که فرزند ش��یخ محمد

علی امامی ششمین امام جمعه شیراز بود، ازدواج کرد. عدم مقاومت منیژه در مقابل پافشاری

پدر که او را به انتخاب همرسی دیگر واداش��ته بود؛ حمل بر بی وفایی و عهد ش��کنی شد. بر

حمیدی که با ترک مراوده با نامزدش ، پیامن بس��ته را پاس داش��ته بود؛ آنچنان گران آمد؛ که

2 - حافظ گوید: صبح دم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت ناز کم که در این باغ بسی چون تو شکفت

Page 12: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۲

اورا در دریایی از خشم و خروش عاشقانه فرو برد. خشمی طغیانگر در دریای توفانی حرمان

بر حمیدی چیره ش��د. و در گرداب غلیان احساس��ات به جوش آمده اش چنان گرفتار آمد؛ که

رسوده های دشنام آلودش را روانۀ کوی دلدار بی وفا کرد! یار دل نواز افسونگری که در اندک

زمانی پیش، بی وجود هس��تی بخش��ش، زندگی برای حمیدی عاشق نامیرس بود؛ آماج خدنگ

دل دوز نا گفتنی های ش��اعرانۀ او ش��د؛ تا دفرتی بر آمده از رسوده های نغز فراهم آمد و در

حافظه روزگار به منزلۀ یادگاری گرانبها از گوینده یی زبان آور باقی ماند.

پس از آنکه رش��حات کلک خشم آلود حمیدی دربارۀ این عشق شورانگیز بی وصال زیب دفرت

و دیوان ش��د؛ دریای خروشان و توفانی روح او اندکی آرام گرفت. با امواج مالیم رس بر ساحل

س��اکن زندگی سایید. در این حالت سکون و آرامش پس از توفان، حمیدی برای رهایی موقتی

از محیط پر همهمۀ شیراز عشق آمیز راهی تهران شد. شیدایی و سودازدگی کاستی گرفته، او

را در دامان الربز رس بر آسامن کشیده، به دام طرۀ یاری دیگر گرفتار کرد. پنجم شهریور 1321

با ناهید افخم که از خاندان نام آوران بزرگ زاده تهرانی بود؛ پیامن زناش��ویی بس��ت. خرم و

خرسند از رهایی تنهایی به سوی شیراز علیین طراز بازگشت.

بخرم دل��ی، دست یاری گرفتم اگ��ر دل زخ��رم و دی��اری گرفت��م

ب�دامن، گل کوهس��اری گرفتم کش��یدم اگر خیمه بر کوهساران

ز الربزی��ان ن���و به��اری گرفت��م بدام���ان ال��ربز اگ��ر رس نه��ادم

ز خ���رم به��اری ن��گاری گرفت��م نگاری گرفتم چو خرم بهاری

به دست دگر غمگساری گرفتم به دستی غم دیرپا کندم از دل

بدینسان گلی؛ گلعذاری که دارد؟ بگویید؛ چ�ونین بهاری که دارد

21/6/22 از چکام��ه طلوع ناهید، هامن، ص

290 و ص 291.(

Page 13: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱3

ولی اقامت در ش��یراز دیری نپایید بعضی از ش��یرازیان اختالف مسلک سیاسی و عشق و شعر

حمی��دی را بهانه رسزنش قرار دادند و ب��ه کارگردانی رئیس ادارۀ فرهنگ فارس که با حمیدی

دشمنی داشت؛ در روزنامه ها به او تاختند تا عرصۀ زندگی بر او تنگ شد. شیراز پر خاطره را

رها کرد و به تهران رفت و از سال 1323 در تهران ماندنی شد.

دو قصیدۀ "دوستان احمق و دشمنان ابله!" و "پیامی به مادرم" را حمیدی در این باره رسوده است :

در قصیده اول می گوید :

خسته از زندگی و هر چه که پیوسته بر آن خسته کردند مرا این ز خ��دا بی خربان

چون زدیدار دم باز پس��ین محترضان سیرم از دیدن رخسار شب و چهرۀ روز

همچو بر کشور مغلوب که بیداد گران بر رس کلبۀ من روز و شب���ان می تازند

که بود روز و شب اندیشۀ این در بدران در بدر کردن من آرزویی دیرین است

پس از یکسال، تهران انتشارات پاژنگ، 1366، ص 125.(

و در قصیده دوم که با مطلع "ای دم رسد خزان ای نفس مشکینا – ای کمر بسته به تاراج گل

و نرسینا" رشوع می شود خطاب به مادرش می گوید :

از غ��م هج��ر م��ده ب��ا گه��رش تزیین��ا مهربان مادر من چون به تو این نامه رسد

گ���ر بش��ویی ب��ه گه��ر م��ژۀ چ��ون زوبین��ا هیچ مگری؛ که کنی روح من آزرده ز خویش

ک���ه کن��م در ب��ر ه��ر بلهوس��ی متکین��ا با غروری که مرا هست از این بیش مخواه

ب��ار بربند و پر از خواسته کن خورجینا گر ترا مهر من است آنچه که دارم بفروش

تا چه زاید پس از این گشت مه و پروینا دست ناهید مرا گیر و چو خورشید در آی

هامن، ص 132 و ص 133.(

او پس از آنکه س��اکن تهران ش��د. در دبیرس��تان الربز کمر به خدمت آموزش��ی بس��ت. به

Page 14: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱4

موازات آن تحصیالت دانش��گاهی را در دانشگاه تهران ادامه داد. در سال 1327 به اخذ درجۀ

دکرتی زبان و ادبیات فارس��ی نایل آمد. اس��تاد راهنامیش شادروان بدیع الزمان فروزانفر بود

و موضوع پژوهش او ش��عر فارسی در قرن س��یزدهم که زیر نظر استادان ناظرش زنده یادان

س��عید نفیسی و احمد بهمنیار کرمانی سامان گرفت. پس از آنکه پایان نامۀ او پذیرفته شد به

تدریس در دانش��کدۀ الهیات دانش��گاه تهران پرداخت و به مقام استادی ارتقاء رتبه یافت. تا

عاقبت رسنوش��ت محتوم مرگ به رساغ او آمد. و ش��اعر عاشقی که از تپش دل زبانی تند و بی

پروا داشت، از گفتار فروماند.

حاصل ازدواج حمیدی و ناهید افخم س��ه فرزند به اس��امی نوش��یار-نازنین -مهیار بود. منیژه

شادروان الهام بخش اشعار عاشقانه حمیدی نیز پس از ازدواج با احمد علی امامی صاحب سه

فرزند به اسامی نازیال – فرهاد – فرزاد شد. وی پس از چند واقعه و حادثۀ ناشی از بی قراری

های دل که رسانجام به جدایی او از همرسش انجامید به س��وی حمیدی بازگش��ت. ولی شاعر

که ازدواج کرده بود؛ و متأهل به ش��امر می آمد؛ با آنکه هنوز دل در گرو عشق منیژه داشت؛

او را نپذیرفت. و در حال و احوال متایل وبی میلی دوگانه ای که با بروز ش��ور بازیابی و التهاب

دوری گزینی در خود احساس می کرد. در تاریخ 33/1/27 قطعه مرگ قو را رسود :

شنیدم که چون قوی زیبا مبیرد فریبن�����ده زاد و ف���ریبا مبیرد

اشک معشوق، هامن، ص 524.(

و پس از آن برای پایان دادن به ماجرای دیدارهای پنهانی چکامه ملکۀ عریان را رسود:

جست از ج����ا رس گ����ران ان��دوهگین گیسوی پرچین به روی شانه ریخت!

خواندم از چشمش که خوانده است از دمل "کان سبو بشکست و آن پیامنه ریخت"

چکامه ملکه عریان، هامن، ص 529.(

پس از این ش��عر که در تاریخ 33/5/4 رسوده ش��د؛ منیژه به دیدارهای پنهانیش پایان داد و به

Page 15: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱5

همس�ری رستیپ قدیمی در آمد و از او دارای یک دخرت به نام یاسمین شد.

آثار حمیدی

آثاری که تا کنون از حمیدی به طبع رسیده به رشح زیر است.

الف : آثار منظوم :

شکوفه ها - پس از یکسال - سالهای سیاه - اشک معشوق - زمزمه بهشت – طلسم شکسته

– ده فرمان

اشک معش��وق : دیوان اصلی حمیدی است. حاوی رشح ناکامی های عاشقانۀ او و گالیه های

ش��امتت بارش از منیژه که بازبانی بلیغ از احساس��ات رقیق ش��اعری عاش��ق که معشوق پری

چهره اش به کام دیگری گشته، پرده بر می گیرد.

اش��ک معش��وق که نخستین بار در سال 1321 انتشار یافت و تاکنون 9 بار تجدید چاپ شده،

مش��تمل است از دو دفرت اصلی عشق و انتقام که سال ها بعد رسوده های ایام هجران و دورۀ

التهاب روحی حمیدی نیز با نامهای عصیان و رستاخیز به آن افزوده گشته است.

س��الهای سیاه: حامسه های میهنی حمیدی است که در س��ال 1325 به طبع رسید و به لحاظ

آنکه فس��اد دورۀ اس��تبدادی بیست سالۀ زمامداری رضا شاهی را نش��ان می داد و از مفاسد

اجتامع��ی آن زم��ان و وضع رقت ب��ار زندگی کارگران و نقایص و عیوب آن دس��ته از دس��ت

اندرکاران امور دولتی پرده بر می گرفت که موجب پایامل کردن حقوق حقۀ ملت می ش��دند؛

تأثیرش در جامعه بسیار بود و حسن توجهی که نسبت به آن با استقبال عمومی صورت گرفت

به حدی بود که توس��ط مجریان امور پس از انتش��ار جمع آوری گردید و دیگر مجوز انتش��ار

نیافت.

Page 16: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱6

ده فرم��ان: در بر گیرندۀ چکامه های حکمی حمیدی اس��ت. تخیالت متفکرانۀ ش��اعری ژرف

اندیش را نش��ان می دهد که مس��تغرق عوامل سیر و سلوک نفس��انی است به پدیده های عامل

هستی از دریچه شاعری اندیشه مند می نگرد؛ که بازگو کننده نکته های قابل توجه است. این

کتاب که حاوی دو دفرت موس��ی و بت ش��کن بابل است؛ نخستین بار در سال 1344 به وسیلۀ

انتشارات جاوید در تهران منترش شد.

ب : آثار منثور :

سبکرسیهای قلم - عشق در بدر - شاعر در آسامن - فرشتگان زمین

تألیفات : کتابهای گزینشی

دریای گوهر - مجلد اول )گزیده آثار نویسندگان معارص(

دریای گوهر - مجلد دوم )گزیده آثار مرتجامن معارص(

دریای گوهر - مجلد سوم )گزیده آثار شاعران معارص(

شاهکارهای فردوسی – )گزیده شاهنامه(

بهشت سخن : )چهار مجلد(

دریای گوهر : از زمره خدمات ادبی حمیدی تهیه و تدوین کتابهای گزینش��ی است. مجموعه

س��ه مجلدی دریای گوهر که حاوی 1600 صفحه اس��ت از جمله آثار گزینشی اوست که مورد

اس��تقبال ادب دوس��تان قرار گرفت و تا سال 1365 که حمیدی زندگی را بدرود گفت 12 مرتبه

پیاپی به طبع رسید.

بهش��ت س��خن : گزیده ایس��ت از رسوده های س��خن رسایان متقدم ایران که در چهار مجلد

تنظیم شده . دو مجلد اول و دوم این مجموعه که در سالهای 1337 و 1338 انتشار یافته، در

بر گیرندۀ، گزیدۀ آثار و نقد اش��عار و رشح احوال شعرای پنج قرن اول و پنج قرن دوم هجری

است که به نحوی مخترص و مفید و ارزنده تهیه و تدوین گردیده است.

Page 17: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱7

کتابهای پژوهشی

عطار در مثنوی های گزیده او و گزیدۀ مثنوی های او: کتابی اس��ت که در س��ال 1347 توسط

بن��گاه انتش��ارات امیرکبیر منترش ش��د حاوی مطالب��ی انتقادی از دیدگاه ادب��ی به آثار عطار

نیش��ابوری است. قبل از انتشار در سلک مقاالتی در مجله یغام در معرض افکار عمومی قرار

گرف��ت. و اعرتاض جمعی از طرفداران عطار و عالقه مندان آث��ار عرفانی او را بر انگیخت زیرا

حمیدی عطار را " پرگو و کم اندیش " و " بنیادگذار نخس��تین ولگردی های ش��عر فارس��ی "

قلمداد می کرد.

فنون و انواع ش��عر فارس��ی: از زمره آثار پژوهش��ی ارزندۀ حمیدی، درباب چگونگی شعر و

شاعری و اوزان عروضی است او این کتاب را نخست در سال 1351 به طبع رساند و سپس در

سال 1363 با افزودن مطالبی تحت عنوان فنون شعر فارسی و کالبدهای پوالدین آن همراه با

مقدمۀ استاد امیری فیروزکوهی تجدید چاپ کرد.

عروض حمیدی: کتابی اس��ت در باب علم بغرنج عروض و مش��کل زحاف که در مهرماه 1342

به همت انتشارات پیروز به بازار آمد.

شعر در عرص قاجار: آخرین کتاب او است که در سال 1363 چاپ شد. مشتمل بر زندگی نامه

و گزیدۀ آثار منظوم ده تن از س��خنوران پر آوازۀ دورۀ قاجاریه که مورد موش��کافی ش��اعرانۀ

حمیدی قرار گرفته اس��ت و در اصل هامن پایان نامۀ دکرتای اوس��ت که با عنوان شعر فارسی

در قرن سیزدهم بخش هایی از آن پیش از انتشار کتاب در روزنامه پارس درج گردید.

ترجمه:

ماه و شش پنی: ترجمه اثر سامرست موام که در سال 1329 منترش شد یگانه ترجمۀ منتش�ر

شده حمیدی است.

Page 18: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱8

جلوه های سیاسی اجتامعی شعر حمیدی:

رسوده های او به رشح هجران های عاش��قانه و ناکامی های عش��قی ش��اعری عاش��ق محدود

منی شود، چه شعر او گرچه زبان بلیغ احساسات رقیق گوینده ای زبان آور است؛ که از امید و

عش��ق و اندوه وشادی رساینده اش س��خن می گوید و حمیدی در این زمینه آینه دار چاالک و

چیره دستی است که عاشقان دردمند ناتوان از سخنوری، تأثرات به قالب لفظ نیامده عواطف

خود را در رسوده های او می بینند؛ و با گویندۀ آن اشعار احساس همدلی و همزبانی می کنند؛

عالوه بر آن وی شاعریس��ت که ش��عر سخته اش ظرف دل پذیریس��ت؛ از حامسه های میهنی،

آرزوهای ملی و انتقادات سیاس��ی اجتامعی که با زبان گوی��ا و طبعی مقتدر در بحرانی ترین

برهۀ تاریخ معارص رسوده است و نقل و نرش آن رادر سالهای بعد از شهریور بیست، با به جان

خریدن کلیۀ خطرات احتاملی، بر علیه بیگانگان و عوامل ارتجاعی ارشافیت وابسته به خارجی،

بر عهده گرفته است و به این لحاظ استحقاق دارد شاعر ملی نامیده شود.

به ویژه آنکه این عنوان مس��بوق به سابقۀ تاریخی در خواستی عمومی است. چه در شهریور

بیست هنگامیکه با بروز جنگ و یورش قوای متفقین به ایران اوضاع و احوال کشور نابسامانی

گرفت؛ و به اغوای بیگانگان نغمۀ نامیمون خود مختاری آذربایجان از گلوی در کمین نشستگان

متامیت ارضی ایران به گوش��ها رس��ید؛ حمیدی ب��ا قصاید غرایی که م��ی رسود، به زمامداران

سازش��کار و جدایی طلبان هم س��و ب��ا بیگانه تاخت و با رسزنش عوام��ل وطن فروش روس و

انگلیس، دس��ت اندر کار مبارزۀ قلمی رشیدانه ای ش��د که به نرش آوازۀ وطن دوستی و آزادی

خواهی او انجامید؛ و نامش را در رسارس کش��ور بر رس زبانها جاری کرد. از جمله حمیدی در

آن زم��ان قصیده ای رسود به نام غوغای آذربایجان که ابتدا در روزنامه های فارس چاپ ش��د،

پ��س از آن مطبوعات تهران و اصفهان و خراس��ان و کرمان و آذربایج��ان به تبع جراید فارس

Page 19: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱9

به طبع آن قصیده دس��ت یازیدند و شادروان عبدالرحمن فرامرزی که از ستایشگران حمیدی

ب��ود یکی از رس مقاله ه��ای روزنامۀ کیهان را ب��ه ترشیح این قصیدۀ غ��را و توضیح مضامین

جالبش اختصاص داد. آذربایجانی های وطن دوست و ایران مدار هنگامیکه قصیده وطنی وی

را خواندند به دیدۀ س��تایش نگریس��تند و با ارس��ال نامه های تلگرافی و درج سپاسگزاری های

بی ش��ائبه در جراید پر شامر کشور، از حمیدی با عنوان شاعری که واقعا استحقاق دارد شاعر

ملی نامیده شود یاد کردند.

برای درک اهمیت رسوده های وطنی حمیدی و تأثیر انکار ناپذیر ش��عرهای سیاسی اجتامعی

وی در محیط فکری س��ال های بعد از ش��هریور بیس��ت، کافی است به مرور قسمتی از مقالۀ

روزنامۀ ش��امره 429 بهار بپردازیم که به مناسبت انتش��ار کتاب سالهای سیاه رسدبیر روزنامه

چنین نوشته است:

"م��ن وقتی که آخرین برگ س��الهای س��یاه را با دقت از زیر نظر گذرانی��ده و کتاب را بر هم

نهادم احساس کردم که ساعتها بدون اینکه خود متوجه باشم گریسته ام. زیرا اوراق این کتاب

فرشته وار مرا بر روی بالهای خود نشانده و در زوایای اجتامع فاسد این کشور بحرانی و خراب

ش��ده گردش داده اس��ت. براستی حق داشتم که به جای اشک خون ببارم و هنگامیکه به خود

آمدم با شاعر هم آهنگ شده و بی اختیار فریاد کردم:

بیشۀ شیر است و مهد مرد شیر اوژن همی ای جهان، ایران ما، ایران ما، بازیچه نیست

سالهای سیاه افسانه نیست. حقیقت است، کتابیست که قسمتی از تاریخ ایران و مفاسد دورۀ

بیست ساله را برشته نظم در آورده است.

ه��ر ای��رانی خونگرم و پاک ن��ژادی هنگامی که یک صفحه از آنرا مطالع��ه کند. بدون اغراق

منی تواند از ریزش اش��ک جلوگیری مناید. زیرا سالهای س��یاه یک پردۀ تراژدی از اوضاع کشور

باستانی و شش هزار سالۀ او را پیش چشمش مجسم می سازد.

Page 20: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۲۰

شاهکارهایی که آقای حمیدی در تنظیم اشعار سالهای سیاه از خود مبنصۀ ظهور رسانیده اند

باالتر از آنست که به وصف در آید و حقیقتا جای آن دارد که اذعان کنیم این کتاب نفیس ترین

گوهر گرانبهاییست که گنجینۀ ادبیات ایران را رونق و ارزش بسزایی بخشوده است.

رستاخیز ادبی آقای حمیدی فارس و فارسیان را به وجود ایشان مفتخر ساخته و ارواح حافظ

و سعدی نیز از داشن چنین فرزندی شاد و خرسند است، ما موفقیت ایشان را از صمیم قلب

تربیک گفته و توفیقات بیشرتی را دربارۀ این جوان دانشمند از خداوند خواهانیم و آرزومندیم

تان و اصالح اجتامع که افکار ایش��ان بتواند رسمشقی برای تهذیب اخالق سیاهکاران و بی هم

فاسد کنونی ما باشد."

بی با عنوان س��الهای س��یاه که در روزنامه کیهان نوش��ته ش��ده نیز مبین مقالۀ مصطفی مقر

اس��تقبال مطبوعاتی شایس��ته ایست که از این کتاب شده اس��ت. مرور چند سطری از آن بی

فایده نیست.

"چندی پیش کتابی به نام س��الهای س��یاه، اثر منظوم مهدی حمیدی ش��اعر زبر دست و نامی

معارص زینت بخش مطبوعات فارس��ی گردید. از این کتاب آش��کار و هویدا احساس��ات عالی

میهن پرستی، تأثیرات و رنج های درونی سخن رسای نامور را از مصائبی که به ایران و ایرانیان

در دوران جن��گ و پی��ش از آن و پس از آن روی آورده اس��ت می ت��وان دریافت و مخصوصا

آنچه س��زاوار ستایش و حاکی از پاکی درون و صدق گفتار و عقیدۀ گوینده آنست، شهامت و

ش��جاعت او در انتقاد های رصیحی از رفتار و کردار زمامداران امور و تاخن به دش��منان و بد

خواهان ایران می باشد. مطالب کتاب در حقیقت سخنانی ست که حمیدی از زبان هر ایرانی

پاک نهاد گفته است."

مقاله صفاری مدیر روزنامۀ الفبا نیز درباره کتاب سالهای سیاه شایسته توجه است.

"س��الهای س��یاه چون آثار دیگر حمیدی ممتاز، گرانبها و عالی می باش��د و اش��عاری را که در

Page 21: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۲۱

آن می بینید جنبه سیاس��ی و اجتامعی دارد و اگر خوانندگان الفباء به یاد داش��ته باشند ما در

ش��امره بیس��ت و یکم الفباء آرزوی چاپ و انتشار مجموعۀ اشعار سیاسی حمیدی را داشتم و

از ایشان نیز متنا کردیم که این مجموعه که از لحاظ قدرت شعری بی نظیر است. منترش کنند

زیرا سالهای سیاه از نظر تعرفۀ شخصیت شاعرملی ایران، شاعر جوانی که نه ننگ نوکری این و

نه ننگ بردگی آنرا پذیرفته است؛ سخن رسایی که بدون وهم و بیم از افرتاق این دسته و ترس

و رعب از توهین آن دسته آنچه بنظرش راست و صحیح آمده ساخته و نوشته است و در این

س��اخن و نوشن نظری جز خدمت به استقالل کشور و آزادی هم میهنان نداشته گرانبهاست.

گرانبه��ا از آن نظ��ر اس��ت که بخاطر خوش آیند کس��انی این قطعات را ک��ه موجب افتخار و

رسبلندی نس��ل معارص در پیش��گاه آیندگان خواهد بود نساخته است؛ بلکه هنگام ساخن آن

صالح کش��ور خود را در نظر گرفته و از این روغوغای آذربایجان برای بعضی از گوش��ها مفرح

نیس��ت و همچنین نوکران اس��تعامر از قطعه وطن احساس ناراحتی می کنند ولی حمیدی در

هر دو قطعه چون نظری جز خدمت به ایران و ایرانیان و دفاع از حقوق آن دو نداشته است

و این اشعار نغز مایۀ تسالی روح ایران دوستان و آزادی خواهان واقعی است."

فعالیت مطبوعاتی حمیدی

لزوم امحاء مفاس��د اجتامعی و مبارزۀ پیگیر با مقاصد سیاس��ت اس��تعامری و عوامل استبداد

داخلی، حمیدی را در همین س��الهای پس از شهریور بیست که به رسودن شعرهای انتقادی و

فراهم کردن مقدمات کتاب سالهای سیاه رسگرم بود؛ به کار روزنامه نگاری نیز کشاند. در سال

هزار و س��یصد و بیس��ت دو روزنامه اقیانوس را به اتفاق فریدون توللی که طنزهای سیاس��ی

اجتامعی می نوش��ت؛ رسپرستی و س��امان دهی کرد. و با فاش گویی های سخنورانه از ماهیت

سیاستمداران و مجریان اوامر بیگانه پرده برگرفت.

Page 22: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۲۲

در سال هزار و سیصد و بیست و سه نیز که برای ادامۀ تحصیل و گذراندن دورۀ دکرتی ادبیات

به تهران آمد؛ از توجه به کار جدی مطبوعاتی غافل نشد. انتشار مجله کهکشان را وجهۀ همت

ساخت؛ که دیگر مانند روزنامۀ اقیانوس یک نرشیۀ محلی نبود. در رسارس ایران توزیع می شد

و خواننده فراوان داشت.

بی پروایی قلمی حمیدی حین بررسی آثار ادبی

حمیدی به منظور پاس��داری از مواریث فرهنگی، حین بررس��ی های ادبی و پژوهش در متون

مکت��وب عرفانی از اظهار نظر رصیح ابایی نداش��ت. بلکه گفتاری پیکار جویانه، و نوش��تاری

هامورد طلبانه داش��ت. بی واهمه در س��نگر س��رتگ روش��نگری های ادبی به دفاع از مظاهر

فرهنگی و سنن مدون ادب فارسی می پرداخت. با افروخن مشعل فروزان روشن بینی، راهیان

نا آش��نا را به عبور از مس��یر درس��ت راهنامیی می کرد. غالبا ره منودها و فاش گویی های او بر

کسانی که دست اندرکار نابسامانی ادبی بودند گران می آمد به این سبب آماج زبان درازی های

زهر آگین و یورش های زیان باری می شد. که گرچه آزار دهنده و طاقت فرسا بود. از پا فشاری

او منی کاست. از دژبانی کهن دژ شعر و ادب فارسی که می خواست همچنان استوار و محکم

و خلل ناپذیر، س��ایه گس��رت و رس پناه و مایۀ فخر ایرانی باش��د؛ کوتاه منی آمد به سان رویین

تنی پرتوان، در صحنۀ پیکار زبان آوری می کرد؛ و برج و باروی ادب پارسی را پاس می داشت.

نظر حمیدی درباره شعر نو

حمیدی با نیام یوش��یج در س��ال هزار و سیصد و بیست و چهار دیدار کرد. آن دو در نشستی

که داش��تند؛ درباره ش��عر و ادب سخن گفتند. نیام پس از ایراد س��خنانی پیرامون دیدگاههای

ادبی به خواندن دو قطعه فرحناک شام و روشن روز پرداخت. نظر حمیدی را دربارۀ شعرش

Page 23: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۲3

جویا ش��د، حمیدی که خاصه خرجی ادبی را بر منی تافت و رو دربایس��تی فرهنگی با کس��ی

نداشت قطعۀ نخست را عجایب محض و قطعه دوم را غرایب رصف توصیف کرد. هر یک را

ناپس��ندیده تر و رسواتر از آن یک دانست! تأثیر آزاردهنده اش را در رس شنونده به تاثیر سنگ

خاره ای رسشکن مانند کرد!

پس از این دیدار نیز قصیده ای رسود، مش��تمل از چهل و نه بیت که در بردارنده اندیش��ه های

طنزآمیز و نکوهش آلود بود. رسوده های نیام را نامطلوب توصیف می کرد، و نیام را سخنگوی

ناتوانی جلوه می داد؛ که فاقد طبع مقتدر سخنورانه است. و چون طبع او حکم فرمای خیلتاش

س��خن نیست؛ س��خنان بی وزن و بی معنایی را که حاکی از حمق و حاوی عجایب و وحشت

است؛ شعر تلقی می کند.

حمیدی این قصیده را در تاریخ هفتم تیرماه هزار و سیصد و بیست و چهار رسود و در کنگره

نویس��ندگان ایران که در س��ال هزار و سیصد و بیس��ت و پنج برپاشد؛ در جمع عدۀ زیادی از

س��خنوران و نویس��ندگان ایران و در مقابل نیام و دوس��تانش که در گنگره حارض بودند؛ با بی

پروایی از نیام و بی اعتنایی به بدآیند هواداران شعر نو خواند. و از تبعات و صف آرایی های

آتی آنان نهراسید.

محسن بهرامی باالنی در یادنامه سخنوران در این باره چنین نوشته:

"نرش این چکامه نوپردازان و کهن گرایان را در دو صف رو در روی هم بس��یج کرد و خوراکی

ب��رای پاره ای نرشیات فراهم آورد. ت��ا هر چندگاه جنجالی بر انگیزند و ....»تیراژی« [ش��امرۀ

فروش��ی] دس��ت و پا کنند. تنف��ری برافروخت که نه تنها در س��ال های پ��س از آن و تا مرگ

حمیدی هم رسد نش��د، هنوز هم گرم اس��ت و گه گاه گفتگو برانگی��ز. اما حمیدی هم بیدی

لرزان در برابر این بادها نبود. پای بندی او به زبان و ش��عر پارس��ی تا آنجا ریشه داشت که از

Page 24: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۲4

بیان اندیشه هایش واهمه ای نداشت و شایعه پردازی ها، ناسزاگویی ها، تهدیدها، خط و نشان

کشیدن ها، دسته بندی ها و ... هیچکدام منی توانست او را از بازگفت بی پروای باورهایش باز

دارد.” )رک: یادنامه2 گذری بر زندگی و آثار برگزیده س��خنوران، س��خن رسایان و هرنآفرینان س��ده 13-14 خورش��یدی – انتشارات کتبه –

تهران – 1383 – ص 129(

علی محمد هرن در کتاب شعر نو از آغاز تا امروز با عنوان یادی از مهدی حمیدی درباره صف

آرایی مخالفان حمیدی اظهار داشت:

"...... ش��گفتی آفرین نیس��ت اگر هم قافیه بندان متشاعر و هم نویسندگان »نرث مداد پاکنی«

که خود را ش��اعر می نامند، یا بعضی س��اده دالن ایشان را »ش��اعر« می پندارند –با مستمسک

قراردادن فخریات او، هرن ش��اعریش را به هی��چ انگارند و او را هو کنند و به او بپرند. اگر در

مقدمه هایی که این مدعیان بر بعضی از کتب نوش��ته اند و مقاالت و رس��اله هایی که منترش

س��اخته و در دس��ت ها انداخته اند دقت ش��ود، کامال می توان دید که این گروه تا چه حد به

»مالیخولیای مهرتی –مگالومانی« دچارند. دلبستگی حمیدی به شعر فارسی تابدان اندازه بود

که پروایی نداشت از اینکه در حضور نیام و در نکوهش شعر و شاعری او و نیز بیان حقیقت

شعر قصیده ای بلند فرو بخواند، آن هم در جایی مثل کنگره نویسندگان ایران .....

نظریات حمیدی درباره نیام و ش��عرش، ش��اید به نظر عده یی، کمی آمیخته به اغراق باشد. یا

اصوال نادرس��ت، اما گذش��ت زمان نش��ان داد که از بعضی جهات حق با حمیدی و هم فکران

او بوده اس��ت. اگر روزگاری او ش��عر نیام را فاقد لفظ و وزن و معنی دانس��ته و این گفته بر

موافقان و پیروان نیام گران آمده بود و خش��م و رنجش و بدگویی آنان را باعث آمده بود؛ با

دریغ، گفتنی اس��ت که این، پس روان نیام، حتی زبان مقتدای خویش را هم ادراک منی کنند و

Page 25: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۲5

غالبا به غلط تعبیر و تفسیر می منایند.")رک: شعر نو از آغاز تا امروز – تهران – 1351 – ص 387(.

حس��ن امداد نیز که از دوس��تان نزدیک حمیدی اس��ت در رشح زندگی و چگونگی روحیه و

احواالت حمیدی چنین گفته:

"حمیدی در اظهار نظر و بیان کردن آنچه درس��ت و به حق می دانست اهل معامله و نان به

ن��رخ روز خ��وردن و مجامله نبود. این رصاحت لهجه و بی پروایی در ابراز عقیده، باعث ش��د

عده ای هرن ش��اعریش را به کلی منکر ش��وند و بر او بتازند. چقدر دور اس��ت از کار ش��اعران

تاجرم��آب و آنها که گفته ها و عملش��ان مبتنی بر دورویی و دکانداری و بازارگرمی اس��ت. او

همیشه شخصیت خود را داشت ...") رک: آینده – ص 538 – سال 12(

در تأیید اظهارات حسن امداد و در ستایش حاالت روحی و روحیۀ پای بند حمیدی به اصول و

ضوابط ادبی و دیگر فروزه های اخالقی و رفتاراجتامعی او، محسن بهرامی باالنی می گوید:

"راس��تی آنکه، حمیدی از روزگار جوانی تا پس��ین دم زندگی با ش��عر زیست. شعر راستین را

ارج نهاد. باورها و س��نت های قومی و تاریخی را از یاد نربد. به دنباله روی های کورکورانه و

روزپس��ند نگروید. عظمت دیرپاری فرهنگی و ادبی رسزمین خود را پاس داشت. دردآشنا بود

و در ش��ادی و اندوه مردم دیارش خود را رشیک ش��مرد. در حد توان با استثامر بیگانه مبارزه

کرد، قافیه پردازان و ش��اعر مناها را به بازی نگرفت. با هر پدیده ای که در بس��ته بندی )نو(

داغ بیگانه داش��ت ستیزید و هرگز در برابر پریشان گویی های بی بند و باران که چیزی جز رس

مشق های ویرانگر و ره آورد نامیمون غرب پرستان نبود، کوتاه نیامد و با نیش قلم یاوه رسایان

را گوشامل داد. )رک: هامن ص 130(

"... و نه رسزمین نیاکانی را دست کم گرفت، نه از سوگ و سور مردم جدا شد، نه در برابر ستم

آفرینان سالهای شوم جنگ سکوت کرد و نه با وجه املصالحه قراردادن عشق وطن به سیاست

Page 26: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۲6

و سیاست بازان روی خوش نشان داد.")رک هامن ص 131(

به کار گرفن قریحه سخنوری برای وجه املصالحه قرار دادن عشق وطن به سیاست بازی دقیقا

هامن کاریس��ت که برخی از قصیده رسایان هم عرص حمی��دی که داعیه دار آزادی خواهی و

روشنگری بودند و از تعهد ادبی و رسالت سیاسی اجتامعی دم می زدند به آن دست یازیدند.

به این ترتیب که، هر زمان به نحوی بر مقتضای آدابی س��خن گفتند و حس��ب حال را مناسب

ب��ا حدیث مامضی ندانس��تند. هر یک لفظی چن��د به هم انداختند و در پی ش��هرت پیراهن

تقوایی قبا کردند. کارش��ان به واقع، در پی تحصیل مکرمت از سفلۀ نیل، کشتی سخن به موج

ۀ حرمان افکندن بود . به اجبار تلون مزاجی که پیش��ه ساخته بودند، یکروز اهلی را نا اهل لج

خواندند و روز دیگر نا اهلی را اهل نامیدند. دیروز اشقیاء را اتقیا خواندن و فردا اتقیا را اشقیا

لقب دادن وجه مشرتک سیاست بازی ادیبانه این سخنوران فحل گرامنایه بود. که به خلق آثاری

متناس��ب با عدم اعتدال فکری آنان انجامید. هر چند بعض��ا به قصد امحاء تلون مزاج دفرت و

دیوان، از گفته های پریشان شستند. و زرگر نقاد زمان را کروکور پنداشتند.

بهار در حالیکه لقب همیشگی ملک الشعرایی را که یادگار دوران زینت املجالسی اش در دربار

مظفری بود به دوش می کش��ید، ستایش��گر بزرگ آزادی می شد. هر بار که فرصتی می یافت

بر مقتضای عرص به رنگی در می آمد و س��خنی مناس��ب حال و مقال می گفت. یک روز به

جانبداری از قرارداد هزار و نهصد و نوزده، داد سخن می داد و از قرار دادی که بانیانش عشق

وطن را وجه املصالحۀ دراهمی کرده بودند که به جیب مبارکش��ان رسازیر ش��ده بود؛ حامیت

می کرد. تا به جلب مس��اعدت مالیش��ان نأیل می آمد. و بر حسب نوش��ته دهخدا3، از محل

فروش جواز صادرات به روس��یه که منبع در آمدی برای بذل و بخشش دولت وثوق الدوله به

3 - رک مکی، حس��ین، زندگانی سیاس��ی سلطان احمدشاه قاجار، چاپ جیبی، امیرکبیر تهران، 1357، ص 113.( رک. منوچهر برومند،

گذر و نظری در خلوت غربت، چاپ پاریس انتشارات اورمزد نوامرب 2012 ص 342 ، 343 .(

Page 27: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۲7

ارباب جراید جیره خوار بود؛ صاحب خانه و کاشانه می شد. چندی منی گذشت که رضاشاه به

سلطنت میرس��ید و رشایط سیاسی، گفتاری دیگر می طلبید. این بار ستایشگر بزرگ آزادی در

مدح اعلی حض�رت پهلوی که کلیه آزادی های قانونی مرصح در قانون اساسی را لگدکوب خوی

و خصلت استبدادی کرده بود، چهار خطابۀ4 غرا می رسود و به فرمان شاهانه از تبعید اصفهان

و ش��غل رشیف کتابفروش��ی که برای نپوس��یدن در خانه پیش��ه کرده5 بود به دانشگاه تهران

می رس��ید و صدر نشین کرسی استادی سبک شناس��ی می شد. تا قضایای شهریور بیست پیش

می آمد. آبها از آسیاب می ریخت با رفن پهلوی از استبداد زیان بار بیست ساله رضاشاهی دم

می زد. و تبعات نخبه برانداز حکومت مطلقه را بر می شمرد. به هنگام حضور قوای اشغالگر

بیگانه نیز هم نوا با فرماندهان ارتش رسخ، نوای صلح طلبی رس می داد و از امکانات تبلیغاتی

پنهان و آشکار روسیه شوروی کالهی بر رس می نهاد و به وزارت می رسید. ولی در جریان ملی

ش��دن صنعت نفت که امید و بیم کس��ب منفعت یا دفع رضری برایش متصور نبود به جای

هم نوایی با ملت زبان در کام می کشید و به آب و دانه دادن کبوتران باغش بسنده می کرد.

صادق رسمد نیز با وجه املصالحه قراردادن عش��ق وطن هر روز به رنگی در می آمد. یک روز

با یدک کش��یدن عنوان شاعر ملی به قصد بهبود اوضاع، در نکوهش احوال نامساعد اجتامعی

و فس��اد درباری و ظلم و جور حکومتی قصاید غرا انتقادی می رسود. روز بعد مجری فرامین

س��ید ضیاء الدین طباطبایی می شد. کمر به خدمت او می بست و در بزرگداشت سید قصیده

رسایی می کرد. در مدح ش��اهان پهلوی و در نکوهش مخالفان او اش��عار نغز می رسود و به

پادش��اه جوان اندرزهای پدرانه می داد و گاه الحق و االنصاف خطر می کرد و حتی ش��اه را از

اعدام اعضای حزب توده بر حذر می داشت.6

4 - رک. بهار، محمد تقی، دیوان جلد اول، تهران، انتشارات امیرکبیر 1335، ص371 تا 377. (

5 - بهار گوید: تا نپوسم به کنج خانه خموش کاسبی گشته ام کتاب فروش

6 - صادق رسمد – دیوان تهران 1346 خورشیدی

Page 28: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۲8

)رسوده های ش��هریارا بگو دیگر نکش��ند ص 58 . جرم مطبوعات ص 73 . تیغ زبان ص 81 . بیاد شاه جوان 81 و 82- 83. آبادان 87

تا 89. سفر به جنوب ص 91. ترک آرزو ص 103. ارادۀ ملی ص 111. تا 112 – 113 در مورد سید ضیاء الدین. راز تاریخ 116 – 117

– 118 – 119. تا کاخ ستم برپاست ص 129. به مناسبت روز. تاریخی 28 مرداد 1332 ص 130. فضای سیاسی 110. عزم سفر 110(

ادی��ب برومند نی��ز که در قصیده رسایی مقلد بهار و رسمد بود. به رفن راه کمرتی از ایش��ان

راضی منی ش��د در حالیکه یک روز نقش عارف و عش��قی را بازی می کرد و روز دیگر اقبال و

بهار و رسمد را رسمش��ق قرار می داد. از یک س��و قصاید وطنی آزادی خواهانه می رسود و از

س��وی دیگر به دربار شاهنش��اهی نزدیکی می جست. یک روز ش��اه را مدح می کرد و مدال

هامیونی می گرفت. روز دیگر مصدق را می ستود و عکس می گرفت. گاهی به میخ می زد و

گاهی به نعل و در عرصۀ مبارزه با استبداد و خودرسی حکومتی و بازی کردن نقش شاعر ملی

و تجلیل و بزرگداشت از مصدق و رهربان ملی با ظرافت و تردستی طوری عمل می کرد که نه

س��یخ بسوزد و نه کباب. مقارن انقالب نیز به قصد ورود به مجلس شورای اسالمی، محمدرضا

شاهی را که قبال باذل7 خوانده بود، خائن قلمداد می کرد8. امام راحل را می ستود و همدوش

او قلع وقمع عامل ش��اه خائن را خواس��تار می ش��د و آنچه از مجریان امور به منصۀ ظهور و

بروز رس��یده بود را در تلو قصیده ای غرا توجیه می فرمود9، و البته به ازای عش��ق وطنی که

وجه املصالحۀ سیاست بازی می کرد، در زمان شاه سالهای سال نان مشاورۀ قضایی بانک ملی

را می خورد و بعد از انقالب نیز گرچه به واس��طه نداش��ن سابقه مبارزۀ انقالبی در خور قبول

مجریان امور، به حلوای شیرین وکالت مجلس منی رسید. به پاس هامن اظهار لحیه های نیم بند

و تظاهرات دین مدارانه ای که نشان می داد، اجازه می یافت، به خوردن شوربای خوش مزه و

بی رضر ریاست شورا و هیأت رهربی جبهه ملی ایران دل خوش باشد و هر روزه مزۀ این آش

7- رک. عبدالعلی، ادیب برومند، قصیده بازسازی آرامگاه سعدی از انتشارات رکن الدین هامیون فرخ، تهران 1331

8- رجوع شود به بخش ضامئم

9 - رک. عبدالعلی، ادیب برومند، قصیده آتش بیاران معرکه، روزنامه کیهان تهران، 1358

Page 29: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۲9

بی آزار را قاشق قاشق مزمزه کند و به رخ این و آن بکشد.

ولی شعر حمیدی آینۀ متام منایی است که شجاعت فطری و شخصیت بارز او را به نحو احسن

نشان می دهد. کسانی که در محیط اداری کار کرده اند؛ و طعم تلخ رقابت و حسادت و زد و

بند همکاران اداری و خودخواهی متکربانۀ رؤسا و مقامات باالتر از خود را چشبیده اند؛ شاهد

پیراهن عثامن بر چوب کردنها و از کاه کوه ساخن های همکاران بوده اند؛ رشنگ تلخ تحکم

متکربانۀ روسا و مقامات باالتر و تکالیف ماالیطاق آنها را در سکوت غم بار اجبار چشیده اند

و دم بر نیاورده اند؛ بهرت از کسانی که مانند نگارنده این سطور دارای مشاغل آزاد غیر اداری

بوده اند می توانند؛ به مش��کالت حمیدی که در جایگاه معلمی جوان درگیر مبارزه سیاس��ی و

مطبوعاتی و اداری با هیأت حاکمه و روزنامه های وابس��ته به دولت و رئیس پرونده ساز خود

بوده اس��ت، واقف باش��ند و پس از خواندن ابیات زیر که ناظر به رشایط حس��اس وضع او در

شیراز هشتاد سال پیش است، شهامت ذاتی و رشادت قلمی او را بستایند.

پیش از خواندن چکامه، بهرت اس��ت مقدمۀ حمیدی را مرور کنیم: "در این تاریخ )سال 1323(

بعضی از دوس��تان به علت اختالف سیاس��ی، عشق و شعر مرا بهانه تکفیر و رسزنش قرارداده

بودند و پی در پی در روزنامه های خود به من حمله می کردند. کارگردانان رش��تی و دزد ادارۀ

فرهنگ هم که مرا مخل آس��ایش و اعامل اغراض خود می ش��ناختند پیوسته بر آتش آنها دامن

می زدند.

دوستان احمق و دشمنان ابله

زانکه خود دش��من دزدان ش��دم و کیس��ۀ بران طعنه از دوس��ت برم، دش��منی از غیر خورم

دیدم آنه��ا مگس��انند و ب��ه گ��رد ش��کران دل بی��اران وف��ا پیش��ه ق��وی ب��ود و کن��ون

Page 30: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

عش��ق من داش��ته رس حلقۀ س��یمینه بران گاه در حلقه کش��ندم ز تعنت که ش��بی

که ورا تیغ گ��امن برده هم��ه ب��ی ب��رصان عش��ق دیرین��ۀ م��ن پیره��ن عثامن��ی اس��ت

گر ش��دم ش��مع و گل مجمع صاحب نظران غاف��ل از آنک��ه ز پیرایۀای��ن پیره��ن اس��ت

ن م��ربا ه و پیغا ن ک��رد ن جه��ا را ا م��د نا عش��ق ورزیدم و زین پیش، همین، کار مرا

ن ی���ا بزش��تیم بگیرن��د بزش��تی س��مرا دامن آلوده نیم تا که ش��وم س��خرۀ خلق

کوری چش��م ش��ام و همه کوران و کران کوری چش��م ش��ام، عش��ق من آیین من اس��ت

ن ش��ید ز پش��ت پ��درا ، نبا ی��د گ��ر نکرد هرچ��ه از دش��منی و ج��ور، ب��ه م��ن بای��د ک��رد

بش��کند یک تن��ه پش��ت هم��ۀ کین��ه وران هرکه پاک است و خورد نانخورش از کد یمین

کی کنم بردگی باده کش��ی چش��م چران؟ ی��د ر آ ش��هم ع��ا د ز بندگ��ی پا م��ن ک��ه ا

که ترا ش��اد و نک��و دارد و م��ا را نگ��ران رش��تی ابله دیوانه! جهان مس��خره نیس��ت

که ن��ه از تاجوران ب��ردم و زری��ن کم��ران نی��ک پیداس��ت ک��ه م��ن ب��ار ت��و من��زل ن��ربم

ن ن��ورا نکن��د کرن��ش و تعظی��م ب��ر جا ش��یر ه��ر چن��د ب��ه زنجیرگ��ران خ��رد ش��ود

نه برتس��م ز تو، نه از تو گ��ران جث��ه ت��ران ی��ی در دل رم و ت��ا مه��ر خدا ت��ا دل��ی دا

پنج��ه در پنج��ه نینداخت��ه ب��ا س��خت رسان رسخود س��خت شناس��ی و شناس��ند چنین

خ��ون دل می چکد از دی��دۀ خونی��ن جگ��ران نن��د ک��ه از دزدی و ب��د کاری ت��و هم��ه دا

این ش��گفت اس��ت از آن صدرنش��ینان و خران ؟ ر ت��و کج��ا ت��و کج��ا و رشف و قیم��ت کا

تات آواره از این ش��هر کن��م چ��ون دگ��ران گر خدا خواس��ت، از این ش��هر نگیرم قدمی

یا ش��نیدی که منی جنب��د از خ��واب گ��ران طب��ع خام��وش م��را دی��دی و دیوان��ه ش��دی

ن م س��حرا یک��ی ش��ا ر ن بین��ی و تا خ��رتا ا ب��اش ت��ا تی��ره کن��د روز ت��و چونانک��ه ب��روز

ایکه پ��ر گوهری و خص��م هم��ه بدگه��ران! نام��ه مل��ی م��ا، نام��ۀ ج��ان بخ��ش رسوش*

! ن هپرا ه ب��روی رسم��ا ش��ا ی بگس��رتد ا غ هامی��ون س��پهر ی رسوش فلک��ی، م��ر ا

نه هراس��ی ز سگان س��ت و نه از الش��خوران ی��ر پرت��و ن��ی ک��ه بز ه مبا ل گس��رتد ب��ا

ز آنکه تو مردی و این قوم سگ جامه دران!10 ت��و کن��ی مردم��ی و خل��ق دگ��ر پ��ارس** کنن��د

23/5/9 شیراز هامن ص 126 تا 129.(

10-)مهدی حمیدی پس از یک سال ص 126 انتشارات پاژنگ، تهران 1366(

Page 31: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

* اشاره به روزنامه رسوش که دارای متایالت ملی مردمی بود و به حامیت از حمیدی برخاسته بود.

** اشاره به روزنامه پارس که از جراید وابسته به هیأت حاکمه و ارشافیت چپاول گر فارس بود و به مخالفت

و دشمنی با حمیدی کمر بسته بود.

گالیه حمیدی از ش��یرازیان و مطبوعات فارس رس دراز دارد. چنانکه در سال 1321 نیز پس از

آنکه یکی از دوستان ملک الشعراءبهار غزلی از او در روزنامۀ پارس چاپ می کند؛ و حمیدی

به توصیه چند تن از دوستانش آن غزل را جواب می دهد؛ جواب او به مذاق بعضی از اعضاء

انجمن ادبی شیراز خوش منی آید. و بی اعتنایی وی را بهانه می کنند و غزلهایی در مدح ملک

و تحقیر حمیدی می رسایند. حمیدی در پاسخ آنها به رسودن قصیده زیر می پردازدو در هامن

روزنامه چاپ می کند.

پاسخی به انجمن ادبی شیراز

خصم ش��ام نیس��تم، خدای ش��امیم و الله، بالله که اوس��تای ش��امیم

وس��تای ش��امیم ند گیتی که ا دا یعنی کز نظم و نرث س��خته و ش��یوا

عیب من است اینکه آشنای شامیم عیب شام هست اینکه غیر پرستید

یم بالی ش��ام ولی یم ل ش��ام با پیش ش��ام دوزخم اگر چه بهش��تم

زین قبل از آس��امن قضای ش��امیم تا س��خن من رس��ید نام ش��ام مرد

درد ش��ام نیس��تم، دوای ش��امیم گرچه به کام شام چو دردم ناخوش

ش��هپر طاووس��م و هامی ش��امیم بوم ش��امیم، ولیک بوم ش��ام را

مظهر ش��عر ش��ام و رای ش��امیم ش��هر شامراس��ت نازش از قلم من

زینت جای ش��ام به جای ش��امیم گرچه نباش��د مرا به پیش ش��ام جای

مرغ خوش الحان دلگش��ای ش��امیم رم س��بز ال گرفت��ۀ ا نغم��ۀ ب��ا

Page 32: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

گویی��د آنک��ه ک��ه بن��د پ��ای ش��امیم پای ش��ام را بس��وده ام به رس چرخ

فخر ش��امیم، س��خن رسای ش��امیم هرچه که هستم اگر بزرگم و کوچک

کش��ت زنا بخردی جفای ش��امیم جست دل از بی هشی وفای شام را

دیگ��ر دل کن��ده از وف��ای ش��امیم ر راس��تیا ای س��تمگران جف�ا کا

ت��ا نکش��د کی��ن دی��ر پ��ای ش��امیم عم��ری اگ��ر ب��از مان��د ب��ار ببن��دم

21/1/29 شیراز هامن ص 113ص 114(

منونه ای دیگر از نظر نامساعد حمیدی نسبت به بهار در نامه ای به چشم می خورد که وی به

مناس��بت جشن دهمین سال انتش��ار ماهنامۀیغام به دکرت حریری نوشته. این نامه که در زیر

عینا نقل می گردد نش��ان می دهد عالوه بر اعضای انجمن ادبی ش��یراز، برخی از ادبای مقیم

تهران از قبیل افشار و یغامیی و مینوی نیز با حمیدی میانۀ چندان خوشی نداشته اند.

نامۀ حمیدی به حریری11:

مورخ 37/3/18

اما در خصوص جش��ن دهمین سال یغام مدت های مدید بود که من با آقای یغامیی جز سالم

و علیکی، آن هم با کامل ناراحتی نداش��تم. ولی چون در جشن مزبور دعوتم کرده بود، رفتم.

وقتی در محفل با رفقا حرف می زدم. او هم برای اظهار محبت خود را نزدیک کرده و کاغذی

در دس��ت داش��ت که من خط ش��ام را بر آن دیدم و شناختم و با دوس��تان خود می گفت که

آقای دکرت ممکن نیست قبول کنند، مقصودش از آقای دکرت من بودم و به این نحو مرا متوجه

11- مراجعه به بخش ضامیم

Page 33: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

33

کاری که می خواست منود. من گفتم چه چیز را گفت شام شعر کسی دیگر را در مجلسی می

خوانید؟ چطور ممکن است؟ گفتم مقصود؟ گفت آقای دکرت حریری شعری دارند من کسی را

پیدا نکرده ام که خوب بخواند. دوستان می گویند به شام بدهم و شام که با بنده میانه خوبی

ندارید. گفتم اما با دکرت حریری میانه خوبی دارم و میانه بدی هم با شام ندارم. شام منی توانید

میانه خوبی با من داشته باشید. شام در مجله تان از آثار من انتقاد می کنید آن هم به وسیله

علقه مضغه هایی از قبیل افشار و به خاطر دیوانه هایی از قبیل مینوی گفت پس شام شعر را

می خوانید گفتم به خاطر دکرت حریری بله. اما قبل از خواندن شعر جمله هایی گفتم که همه

را در یاد ندارم خالصه آنها این بود که این قطعه که می خوانم از من نیست و از دکرت حریری

است. دکرت حریری طبیب و ادیب استادی است که از تعریف چون من مستغنی است و همه

اهل مجلس اهل قلم و کتابید و او را بهرت از من میشناس��ید. دکرت حریری در طب و ادب هر

دو اس��تاد اس��ت و شعرهای او اگر چه کم مبا می رسد همه از چشمه فیاضی با سبکی خاص و

ممتاز تراوش می کند. من وظیفه خود می دانستم که در این جشن چیزی در باب مجلۀ یغام

که حق ها به گردن من داشت بنویسم. و چون دیر از این موضوع خرب شدم تا حدی آن قصور

را با خواندن این شعر که از دوست عزیز من است جربان می کنم و جمله هایی دیگری از این

قبیل و بعد ش��عر شام را که بس��یار هم پخته و جا افتاده و خوب بود خواندم. اگر چه من به

ملک که همه جا مورد تعظیم شامست آن عقیده را ندارم که شام دارید. او را شاعر زمانی می

دانم که به تدریج شهرتش زائل خواهد شد. زیرا شهرتش تا حد زیاد نابجا بوده است. ولی به

من چه مربوط بود، من از شام نقل قول می کردم.

اش��ارۀ حمیدی در نامۀ فوق به افش��ار و مجتبی مینوی ناظر به خرده گیری بر دیباچۀ اش��ک

معشوق است. حمیدی در دیباچۀ اشک معشوق می نویسد:

" کسانیکه با ادبیات رشق و غرب آشنایی کاملی دارند و لطافت آثار منظوم جهان را به خوبی

Page 34: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

34

درک می کنند. به ما می گویند. و شاید هم که برای دلخوشی به ما می گویند که دیوان اشک

معش��وق تو اثر منظوم ش��گفت انگیزی اس��ت که از آثار هوگو در عظمت، از آثار بایرون در

س��وز و گداز و از آثار امرؤ القیس در عش��ق و محبت پیشی گرفته و در میان اشعاری جاوید

و ناله هایی فنا ناپذیر عظمت ها، س��وز و گدازها و عشق و محبت های دیگران را محو کرده

و در هم شکسته است!

اینان معتقدند که این دیوان گوهر گرانبهائی اس��ت که در جهان پهناور مقدم نداش��ته و تالی

هم نخواهد داش��ت! ما می گوئیم چیزی اس��ت، ش��اید چندان بد نباش��د و شاید که بر دامان

عروس دلفریب نظم لکه ننگی ش��مرده نش��ود، تا ش��ام خوانندگان این کتاب چه اندیش��ید و

چگونه داوری کنید و تا حقیقت امر چه باشد "

)دیباچه اشک معشوق چاپ سپهر تهران 1349(

مجتب��ی مینویی بی هی��چ مجامله بر این اظهارات که هیچ و پوچ می داند در مقاله ای خرده

می گیرد و ناش��ی از نا آش��نایی با شاهکارهای ادبی جهان قلمداد می کند. هر چند چنانکه از

نامۀ حمیدی به حریری ظاهر اس��ت، این اظهار نظر موجب آزرده خاطری او می ش��ود ولی

آزردگی خاطرش دیری منی پاید و در داوری نسبت به ارزش کار علمی مینوی جنین می گوید:

رنج پنجاه ساله

رنجان��د گرچ��ه طب��ع م��را کل��ک مین��وی بس کار نو که کرد و در این کار هم نوی

هر چند جمله کار مرا هیچ و پوچ خواند او را ب��ه کار خویش پذیرم به خرسوی

مدحش کنم از آن که بداند به مدح اوست *"بلبل ز ش��اخ رسو به گلبانگ پهلوی"

Page 35: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

35

ز محمود غزنوی بدیع ماند از او مدیحی وداند منانده اس��ت مدحی چنی��ن

او مدح خویش��ن به درم از زبان مباند وین، بی درم مباند و از ش��وق معنوی

و آنگه ز دوست مدح شنیدن مدیح نیست مدح آن بود که از لب جز دوست بشنوی

د پنجاه س��ال باش که از کشته بدروی وس��تا ل کش��تی، ای مرد ا ه س��ا پنجا

)50/5/24 پس از یکسال ص 288 هامن (

*این مرصع از حافظ است

سخرنانی حمیدی در انجمن ادبی حافظ و درگیری قلمی او با نوگرایان

حمیدی بارها با نوگرایان درگیر مبارزۀ قلمی شد. و هر بار خرب ساز جراید پرشامری گشت که

در پی یافن خوانندۀ بسیار به رساغ حرفهای جنجالی می رفتند. و به برخورد عقاید خوانندگان

دام��ن م��ی زدند. به این ترتیب هر از چندگاه س��خنان رصیح و قاطعی که حمیدی در مجامع

ادبی ایراد می کرد؛ با تیرت درشت و به نحوی تحریک آمیز زینت صفحات برخی از مطبوعات

می شد. گروهی به جانبداری گوینده بر می خاستند. عده ای به جمع مخالفان او می پیوستند.

یک دس��ته مقاالتی در موافقت و دس��تۀ دیگر مطالبی در مخالفتش می نوشتند. بازار برخورد

عقاید و کش مکش قلمی گرم می ش��د. تعدادی به نان نوای افزونی شامرۀ فروش می رسیدند

و افرادی نیز از رهگذر مخالفت با حمیدی و حمالت گسرتده و سازمان یافته ای که به او می

کردند. از محاق گم نامی بیرون می آمدند. در محافل ادبی و مطبوعاتی مطرح می شدند.

یکی از کسانی که در آن سال ها پیشاپیش صف نو گرایان جلوه منایی می کرد و علم مخالفت

با حمیدی بر افراش��ته بود دکرت صدرالدین الهی بود که در مدرس��ۀ عالی ارتباطات کیهان به

شغل رشیف استادی اشتغال داشت و با آنکه مردی زبان دان و خوش قلم و صاحب قریحه و

دانش��ور بود؛ شاید به علت داشن سابقۀ ورزشکاری و تفسیر ورزشی نویسی، در محافل ادب

Page 36: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

36

س��نتی در عداد اس��تادان ادب به شامر منی آمد. احیانا به قصد تثبیت مقام ادبی خود، کمر به

تأدیب ادبای متفرعن بسته بود. بی وقفه به حمیدی خود باوری می تاخت که عالوه بر آنکه

خود را خدای ش��اعران نامیده بود؛ س��لطان بی تاج و تخت شعر فارسی نیز لقب گرفته بود و

شعر وطنش دوبار در عرصۀ مسابقات سبق از اشعار شعرای فحل و نام آور معارص ربوده بود.

چنانکه الهی پس از ش��نیدن اظهارات حمیدی در یک برنامۀ تلویزیونی در صدد مصاف ادبی

بر آمد در تعریض او، به رسودن قصیدۀ زیر پرداخت:

سخنی با خدای شاعران

یی س��یا ی و ر یو د ، من��د خرد ن��زد ی��ی یا ی ر وس��تا لل��ه ک��ه ا لل��ه با و ا

یی ا ر خد ف��ی زنی که ب��ا گرچ��ه گزا ه خ��ود پس��ندی و الف��ی مه��دی گم��را

! یی! حیا خدای ش��اعرک، ی ا ستی را مدحت خود کس نکرده اس��ت بدین س��ان

یی رسا نوحه ش��وم ن لحا ا بد جغ��د ش��عر ت��و مان��د ب��ه بان��گ ناخ��وش غوک��ی

یی قبا ه ی��د بر و ی ز س��ا نا م��ۀ جا س��تی ا م��ۀ غل��ط م��ۀ پس��تی چکا چا

س��جده بری روز و شب به الت و عزایی خ��ود ت��و ابوجه��ل ش��عری و هم��ه دانن��د

یی؟ کجا به بر رست نیامس��ت یه س��ا ور س��خنی ن��و رسوده ای ب��ه هم��ه عم���ر

یی هام ل ب��ا ی��ر ز چی��ز نا پش��ۀ ق��در ت��و دان��ی ک��ه چیس��ت در ب��ر نی��ام

یی نده درا ز ما با ب��ه ند ن��گ تو ما با الر ش��عر نو همه نیامس��ت فله س��ا قا

یی ، گرس��نه گدا ت��و همه دریوزه گر و بود ن س��خن گس��رتیده بر در ا خوا

پیچ طالیی؟ ی پا چه نش��ده مس ی ا او هم��ه اکس��یر ب��ود و جوه��ر اعظ��م

شعر خوش��ش همچو بانگ دلکش نایی س��ت یا نی��ام فرزن��د ک��وه و دره و در

یی س��زا آنکه ز ا د با ه لود آ منت ا د دام��ن او پ��اک همچ��و دام��ن دریاس��ت

Page 37: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

37

یی نه وجا ش��ت خا ندا جز دل مردم ی��د او هم��ه ب��ا خل��ق ب��ود و هی��چ نرب

یی فروخت بر کش��یده لوا ت��ا که بر ا و چو س��مندر بس��وخت بر رس آتش ا

یی گیا ر ا خ��و تو و ا ش��عر گل نزد ی��ش ت��و همچ��و لک��ه ننگ��ی ی��ر لوا ز

یی رسا ه قصید ر د پش��ت بش��کنمت م��ن ک��ه یک��ی کودک��م ب��ه مکت��ب نی��ام

زانکه به وصف تو ب��ود و خود تو بالیی قافی��ه گ��ر ش��د ب��ال زده عجیب��ی نیس��ت

یی خدا ش��عر ملک به نگویی ک��ه تا پاس��خ ت��و ای��ن قصی��ده ب��ود ک��ه گفت��م

)یادنامه گذری بر زندگی و آثار سخنوران ص160 هامن(

دش��نام نامۀ منظوم فوق که به قصد شکس��ن پش��ت حمیدی در قصیده رسایی ایراد شده، به

روشنی نشان می دهد. الهی با قافیه کردن یای وحدت با یای مصدری و یای دوم شخص مفرد،

چگونه قافیۀ قصیده رسایی را باخته اس��ت و چگونه با رسودن ابیاتی نامنس��جم از ادای سخن

استادانه بازمانده است. به نحوی که جز بیت " او همه اکسیر بود و جوهر اعظم – ای نشده

مس چه پای پیچ طالیی "، بیت منسجم دیگری در آن به چشم منی آید.

بنگریم به پاسخ حمیدی:

مردمگی��اه

، کوتهند زن��ده م��ت کالم برا ز قا م��ا آزم��وده ایم، حریف��ان چه ابلهند ا

پیر ط���ریقتند، به ش����هر ادب ولی در راه ملک شعر، چو طفالن گمرهند

مسندنش��ین خرگه فضلند وای دریغ هن���گام نقد شعر هامن میخ خرگهند

ن فر بهند را نن��د م��وی پیل نزا خردند و کوه پیکر، کاهند و که نشین ما

در الف، برگش��اده ترند از دهان ش��یر در ذوق، در کشیده تر از چشم روبهند

طف���لند و از خی��ار رسو ته منی کنند خ��ود را رس خیار شناسند و زآن تهند

Page 38: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

38

پنداشتی که معنی مردمگیاه چیست؟ آنک نه مردم�ی که به مردم مشابهند

صفرند و خود به خود نه سزاوار اعتنا ز اعداد دیگر اس��ت اگر معتنابهند

لنگند و ایستاده چ���و نیلوفر از چنار پسند و رس بلند، که میر آخ��ور شهند

یه قبور به عی��ش مرفهند مشتی سگند؛ مرده خور و استخوان پرست کز س��ا

ب����ر روح مرده، گرم ترند از دم جحیم بر ج���ان زنده رسدتر از باد دی مهند

تا یوسفی به چ��اه نیفتد عزیز نیست اینان اس��یر یوسف افتاده درچهند

خاموش و آفرین خوان، وین هر دو نا به جا رسشان زتن جدا که خروس��ان بی گهند

معن��ای "اه" به هی���چ کتابی نیافت��م وینان درست و راست هامن معنی " اهند"

)پس از یکسال ص 239 هامن(

پس از این مصاف ش��اعرانه که در س��ال 1341 رخ داد. در س��ال 1350 از ن��و صفحه برخی از

روزنامه ها صحنۀ برخورد موافقان و مخالفان نو گرایی ش��د. دکرت عبد الحس��ین زرین کوب که

از طرفداران نوگرایی بود. در انجمن ادبی حافظ در تأیید نوگرایی س��خرنانی کرد. و حمیدی در

تقابل با گفته های او به رشح ویژگی های شعر پرداخت. انعکاس خرب این جلسه در مطبوعات و

رشح کاملش در روزنامۀ کیهان، خشم تنی چند از طرفداران نیام را بر انگیخت. دکرت صدرالدین

الهی که از نویس��ندگان کیهان بود؛ مجددا در صحنه ظاهر ش��د. با نوشن مقاالت تند و تیز به

دادخواهی از نیام خوش درخشید. با علم کردن خودستایی های شاعرانۀ حمیدی تالش کرد؛ علو

مقام شاعری حمیدی را کتامن کند. رسوده های روان و شور انگیز او را هیچ و پوچ جلوه دهد.

عبد الرحمن فرامرزی نیز به حامیت از حمیدی و شعر کالسیک مقاالت متعدد نوشت. در تأیید

مواضع او دشتی نیز در بحثی که دربارۀ نوگرایی عنوان شده بود رشکت جست تا آنکه عاقبت

حمیدی چکامۀ کوبنده ای رسود و با عنوان آخرین حرف در بهمن ماه 1350 در روزنامۀ کیهان

Page 39: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

39

منتش���ر کرد که بنابه تعبیر محس��ن بهرامی باالنی، "پاسخ به نقد گونه ای [بود] که گزارشگری

س��ود جو با تحریف سخنان او س��اخته و پرداخته بود." و به قول حمیدی اگر کسی بخواهد از

شأن نزولش آگاه شود باید همه روزنامه های یومیه و مجله های هفتگی تهران راکه در آبان ماه

و دی ماه 1350 منترش شده است بخواند. پیش از نقل چکامۀ آخرین حرف بهرت است به نامۀ

ای که حمیدی در این مورد به عبد الرحمن فرامرزی نوشته نظری بیفکنیم.

استاد ارجمند جناب آقای فرامرزی

پس از عرض سالم و تشکر، چنانکه مالحظه می فرمایید دسته ای رجاله و بی سواد، یاوه درآیی

و فضول��ی را حتی در روزنامۀ کیهان به جایی رس��انده اند ک��ه بنده را بیش از این تاب تحمل

مناند ناچار قصیده ای گفته ام و بحضورتان... تقدیم می کنم. خواهشمند است دستور فرمائید

این قصیده که مش��تمل س��ی و هفت بیت اس��ت بدون حذف و جرح و تعدیلی در روزنامۀ

کیهان با حروف س��یاه به طبع رس��انند و در مقابل آنهمه تهمت و اظهار فضیلت و ناسزاگویی

چنین به نظر می آید که طبق هر قانونی بنده هم حق داش��تم باش��م این قدر از صفحات آن

روزنامه را به دفاع از خود و عقاید خود س��یاه کنم دکرت مهدی حمیدی اس��تاد دانشگاه تهران

50/11/15

آخرین حرف

رشق تا غ���رب جهان ه�ر کشوری داشت در ه��ر دانشی، دانشوری

ه���ر کسی، در هر فنی، دانا نشد زاد ه���ر داننده ای از م�����ادری

این ط�����بیبی زاد، آن یک کاشفی و آن یکی نج�����ار و آن پاالنگری

چون خردها ذره را از هم شکافت دید در وی عامل���ی؛ پهن������اوری

عل�م، اندک خور شد و باریک بین زاد از ه���ر فن، فن���ون دیگ��ری

)ذی فنی( معن���ای رسوائی گرفت )ذوالف���نونی( معنی رس�����واتری

Page 40: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

دانش�ی، در هر فنی، هر چند خرد م���وی مردان کرد چون خاکسرتی

عل��م هر حرفی زهر دفرت، گذشت عل���م ها شد، علم حرف از دفرتی

رنج عم���ری، خوان�دنی، فهمیدنی اوست�����ایی، رهنم���ائی، ره���ربی

بس خردمن����دا که بر پشت زمین بهر دانش بوس����ه زد بر هر دری

تا س����ری آرد برون، درها بکوفت ع���اقبت از در برون نام���د رسی

در چنین قرنی که زرها قلب گشت ساخت ملک من ز هر قلبی، زری

)دین���وری( آورد و )رازی( پرورید دید ه����ر جا خرسکی بر منربی1

م�����رد کشتی گیر ش��د نقاد شعر ج����ان معنی گشت هر جاناوری

سب�����لتی، ریشی، عصائی، عینکی )بوعلی سینا( شد و )بو معرشی(2

گشت ه������ر پیغمربی گوساله ای زآنک����ه هر گوساله شد پیغمربی

خ���ائنی، دزدی، رشیری، ن���اکسی ک������رد بر پا از فضیحت محرشی

ه���ر کجا خر مهره ای گوهر شود بی گم����ان خرمهره گردد گوهری

از ظ������رافت پر کند ظرف سخن پهلوانی گ�����او ریش�����ی، ملرتی3

در جهان گ��ر )علم مادر زاد( مرد زاد اینجا ه����ر که زاید دخ���رتی

نکته ب����ر من گیرد و بر شعر من پیره����ن از زان�����وان ب����االتری

ک�����وس نقادی زند در پیش خلق ب��������انوئی، بوزینه ای، خنیاگری

گرگ چوپان گشت و سگ قصاب شد پیره�����ن ها دوخت پیراهن دری

و آن خ����رب پردازک ت����زویر گ��ر ز ابل�����هی افروخت هر جا آذری

تا بیارای��������د پریشانهای خویش از زب����ان من ب����ر آن زد زیوری

)الاالهی( گف��ت و )االئی( نگفت )نقل عین( است ار چه کار مخربی

بان�������گ من، آوای من تلفیق او پیک�������ر از دارا، رس از اسکندری

Page 41: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

شعر م��ن، گفتار من، از حلق وی نع����رۀ شیری و از ن����ای خ���ری

مخ���ربی را رشط اول،راستی است ش����رط دوم، دوری از هر منکری

ویژه آن مخ���رب که با این دستگاه پر توان�����د کرد ه����ر گوش کری

ه��ر که او را دید، میداند که دید خمره ای از ب����اده تا لب ها پری

آن�که این منصب بدین دیونه داد داد دست دی������و ، بران خنجری

***

شک��ر یزدان را که در این گیرودار هست دان��ائی خبی����ری، داوری

نکت��ه سنجی، نکته گوئی، بخردی شع�����ردانی، شعر فهمی، شاعری

چون فرام��رزی که گاه جرو بحث بشکند یک م����رده پشت لشکری

کلک او دردست او دانی که چیست؟ در کف م������وسی عصائی، اژدری

دی�گران گویند و من چون دیگران کای قلم! تو نیستی نی شک����ری

)50/11/15 ته��ران پس از یکس��ال ص

289 تا 291 هامن(

1و2 – از علام و حکام و اطبای قبل

3- گردن کلفت و ناتراش و ناخراش و بی رگ.

کلیۀ احتجاج ها و زبان آوری ها و حمله هایی که به حمیدی شد از در مخالفت با این اظهار

نظر او بود که می گفت: ش��عر پرند نرم و رویایی س��خنی است که پیکر پری رخسار معنی را

در دل می گیرد و با رضب آهنگ گوش نواز موثرش مایۀ ش��ادی و غم خواننده یا ش��نونده

می ش��ود.اگر کس��ی که دست اندر کار سخنوری است؛ از قدرت گویایی بی بهره نباشد؛ طبع

حکم فرمایش می تواند معانی تازه را با هامن بحور کهن به رشته نظم کشد. و مخالفان وی

می گفتند، محیط زندگی کنونی و معانی و مضامین نو ش��یوۀ س��خنی نوین می طلبد و حال

آنکه شعر وطن یا )در امواج سند( حمیدی و ساختار نوینش که بر شاکلۀ اوزان عروضی کهن

Page 42: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

اس��توار بود؛ ثبوت دعوی مخالفان را مش��کل می کرد. شعری که یک بار مقارن سال 1330 در

مس��ابقۀ وطن که به ابتکار ادارۀ کل انتشارات و تبلیغات توسط محمد حجازی مطیع الدوله

کارگردانی ش��ده بود برندۀ جایزه اول ش��د و بار دیگر بیست سال بعد یعنی در سال 1350 در

مس��ابقۀ وطن که این بار دس��ت اندرکاران رادیوی بی بی سی لندن بر پا ساخته بودند جایزۀ

نخس��تین را از آن خویش کرد و حمیدی را که گوی س��بقت شاعری را از همگنان ربوده بود با

عنوان س��لطان بی تاج و تخت ش��عر پارسی بر رسیر پادش��اهی ملک سخن جای داد و قرین

افتخار جاودانۀ ادبی ساخت.

در امواج سند

)1(

به مغرب، سینه ماالن قرص خورشید نه������ان میگشت پشت ک�وهساران

ف�����رو میریخت گردی زعفران رنگ ب����روی نی�����زه ه����ا و نیزه داران

ه خورد تیر س��بی ا س��نگین زه������ر سو بر سواری غلط میخورد تن

ه مرد نیم ر ا زخ�����م د ر ا رد س��و د ز ا لی��د مینا ره ب���ا ی��ر بز

رسها ، د لو آ ن خو گوی ن بر خاک بس��ا س��ب میچرخید ا س��م ز

س��پرها ز ا ر و د س��تها د پی ش��ت پیا ر د د د فت��ا ز ب��رق تی��غ میا

می��زد ب��رق نها س��نا ی نه��ا با می��ان گرده��ای تی��ره چ��ون می��غ ز

ن را بوس��ه ها بر فرق میزد ی زندگ��ی س��وز رسا ل��ب شمش��یرها

هی س��یا ر د ش��ب من ا د یز نهان میگش��ت روی روش��ن روز بر

Page 43: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

43

هی مش��ا ز ر ا خو خرگه غ و درآن تاریک ش��ب میگش��ت پنهان فر

آفت��اب بخت، خفته دل خوارزمش��ه ی��ک ملح��ه لرزی��د که دید آن

م به آبس��کون شهی بی تخت، خفته ی��ا ی ا زی ه��ا س��ت ت�رکتا ز د

اگر یک لحظه امش��ب دیر جنبد س��پیده دم جهان در خون نشیند

نش��یند تا جیحون س��ند رود به آتش��های ترک و خ�ون تازیک ز

ید د کهن ن ی��را ا ه لود آ به خوناب ش���فق در دامن ش��ام بخ��ون

ید د یش��ن خو ب فتا آ ب در آن دریای خون، در قرص خورشید غ��رو

فروز ا مل عا ب آفت��ا ن زن��ی چون پنها به پش��ت پردۀ ش��ب دید

پردۀ روز ز ا برون ید آ ا چو مهر س��یر دس��ت غوالن گش��ته فرد ا

ن ن وخیزا فتا ا س��یر و خسته و به چش��مش ماده آهوئی گذر کرد ا

ن ن وزوی گریزا در دوا پریش��ان ح��ال، آه��و بچ��ه ای چن��د سوی ما

چه اندیش��ید آندم، کس ندانس��ت که مژگانش به خون دیده تر ش��د

ه دش��من افتاد زآتش هم کمی س��وزنده تر شد چو آتش در س��پا

نداخت ن آتش��ی در دشمن ا د خ��وارزم زبا زب��ان نی��زه اش در ی��ا

خ��م تیغ��ش بی��اد اب��روی دوس��ت به��ر جنبش رسی بر دامن انداخت

چو لختی در س��پاه دش��منان ریخت از آن شمش��یر سوزان، آتش تیز

ین آتش س��وزنده پرهیز ا ز ا خروش از لش��کر انبوه بر خاس��ت که

Page 44: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

44

میگش��ت خیز رس��تا م ش��ا ن ران تی��ر و ب��رق پ��والد میا در آن ب��ا

میگش��ت چنگی��ز رس ل نب��ا در آن دریای خون دردش��ت تاریک بد

ر مرگ میکرد ، کا نب��وه ا تیز عافیت س��وز در آن بدان شمش��یر

ولی چندان که برگ از شاخه میریخت دو چندان می شکفت و برگ میکرد

نج��ام آن دو ب��ازوی هرنمن���د ز کش��ن خسته شد وزکار واماند رسا

چو آگه شد که دشمن خیمه اش جست پش��یامن شد که لختی ناروا ماند

ی خس��ته پیچی��د چ��و ب��رق و باد، زی خرگاه آمد د پ��ا ن ب��ا عن��ا

ه آمد ن: شا را دوید از خیمه خورشیدی به صحرا که گفتندش س��وا

)2(

نبوه ا ی خرتها ا ، م��رگ ر آب برق��ص ن م��وج میرقصی��د د می��ا

کوه پی ز ا کوه ن گرا ج م��وا ب��رود س��ند می غلطی��د ب��ر ه��م زا

خروش��ان، ژرف، بی پهنا، کف آلود دل ش��ب میدرید و پیش میرفت

ه زه��ر موجی هزاران نیش میرفت ن در دیدۀ ش��ا ین س��د روا زا ا

ره میکرد نهاده دس��ت بر گیس��وی آن رسو بر این دری��ای غم نظا

ب��دو میگف��ت اگ��ر زنجی��ر ب��ودی ترا شمش��یرم امش��ب پاره میکرد

گرت س��نگین دلی، ای نرم دل آب! رس��ید آنجا که بر من راه بندی

Page 45: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

45

م که ره بر این زن چون ماه بندی! ی��ا ه��ای ا ب��رتس آخ��ر ز نفرین 

ید مید آب ب��ر زندگ��ی ی ز رخس��ارش فرو میریخت اش��کی بن��ا

در آن س��یامب گون امواج لرزان خی��ال تازه ای در خواب میدید

یزم ر ب آ ر د بد م نا بی��م گ��ر امش��ب زن��ان و ک��ودکان را ز ا

م یز گر ی��ا ر د ه ر کز ن��م ا چ��و ف��ردا جن��گ ب��ر کام��م نگردی��د تو

نگیر نی زره پوش و کام را بیاری خواهم از آن س��وی دریا س��وا

دمار از جان این غوالن کشم سخت بس��وزم خامنان هاشان به شمشیر

را زن و فرزند مملک��ت ه شبی آمد که م����ی باید ف������دا کرد ب��را

ن��د از بن��د اهریمن وطن را بپیش دش��منان اس��تاد و جنگید رها

در این اندیشه ها می سوخت چون شمع که گرد آلود پیدا ش���د س��واری

ب�����ه پیش پ��ادشه افت���اد بر خاک شهنش��ه گفت: آمد؟ گفت: آری

پس آنگه کودکان را یک بیک خواست نگاهی خش��م آگین در هوا کرد

یا رها کرد! من در به آب دیده اول دادش��ان غس��ل س��پس در دا

بگی��ر ای م��وج س��نگین ک��ف آل��ود ز هم واکن دهان خشم، واکن!

بخ��ور ای اژده��ای زندگ��ی خ��وار دوا ک��ن درد بی درمان، دواکن!

زن����ان چ���ون کودکان در آب دی��دند چو موی خویش��ن در تاب رفتند

ن آب رفتند وز آن درد گران، بی گفتۀ ش��اه چ��و ماهی در دها

Page 46: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

46

ه د ا د ب تا ن ا گیس��و ی���د ش��کنج ی برآبه��ا د شهنش��ه ملح��ه ا

ه د ا د ب آ ب��ر گل ل نب��ا چه کرد از آن س��پس، تاریخ داند بد

فکند ش��بی را تا ش��بی با لش��کری خرد زت��ن ها رس ز رسها خود ا

فکند! ا رود در دپا با چ��و لش��کر گ��رد برگ��ردش گرفتن��د چو کشتی

یاب، آس��ان پا ز آن دریای بی چو بگذشت از پس آن جنگ دشوار ا

به ف�����رزندان و یاران گفت چنگیز که گر فرزند باید، باید اینس��ان!

)3(

زی تا ه ترک و بلی، آن���ان ک���ه از این پیش بودند چنی��ن بس��تند را

ن��ی قدر و ب��ر هیچش نبازی ازآن این داس��تان گفتم که امروز بدا

به پاس هر وجب خاکی از این ملک چه بسیار است، آن رسه��ا که رفته!

ن��د چه افرسها که رفته! ز مس��تی بررس هر قطعه زین خاک خدا دا

)30/2/14 – ته��ران پس از یک س��ال ص

193 تا 197 . هامن(

منظومۀ در امواج سند شاهکار مصوریست؛ رسشار از احساس عمیق سخنوری که از فراز قلۀ

خیال در پی قافلۀ تاریخ می تازد و رخ دادهای دور دست گذشته را که به تعابیر بینش ژرف

شاعرانه و اندیشه های وطن خواهانۀ خویش آمیخته است به گونه ای ساده و روان و شیوا و

رس��ا در قالب چهار پاره های موزون بحر هزج مسدس مقصور به نظم می کشد. بنا به اظهار

محس��ن بهرامی باالنی شعر شناس��ان بی غرض همین یک منظومه را برای زنده نگهداشن نام

Page 47: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

47

حمیدی در تاریخ ش��عر فارس��ی کافی می دانند. و با خواندن آن خواننده گاه می پندارد؛ که

ش��اعران بزرگ صاحب سبکی چون نارصخرسو–مسعود س��عد–نظامی–انوری - خاقانی برای

رسودن پدیده های امروز بار دیگر از خاک بر خواسته اند.

حمیدی با این رسوده نش��ان داده اس��ت؛ هر گفتار و کالم تازه را می توان در قالب های کهن

بیان کرد. به رشط آنکه گوینده به متام معنی شاعر خالق باشد. ) صص 127 – 138 هامن. (

نو آوری های حمیدی در منظومۀ در امواج س��ند که در سال 1330 رسوده شده، پیامد تکامل

یافتۀ ابتکار عملی اس��ت که وی سالها پیش از رسودن این منظومه در شعرهای دیگرش مانند

خارکن–نربدگاه شهریور–مرگ بی صدا به کار گرفته بود. این شعر ها که در کتاب سالهای سیاه

او مندرج اس��ت؛ پاسخی است به کس��انی که می پندارند؛ شعر فارسی به علت داشن وزن و

قافیه از بیان موضوع ها و منودن صحنه های زندگی دوران ما ناتوان است.

منظومه های یاد ش��ده، گذش��ته از آنکه صحنه های مورد نظر را به مدد واژه های دلنش��ین

ش��اعرانه به تصویر می کشد؛ از حیث نحوۀ ترکیب سخن نیز با دیگر انواع شعر کهن متفاوت

است. و حائز کلیۀ جنبه های نوآوری سخته و سنجیده است. در منظومه صبح نوروز که یکی

دیگر از منظومه های مندرج در کتاب س��الهای س��یاه اس��ت. عالوه بر تنوع در قافیه پردازی،

ترکیب تعداد ارکان عروضی نیز متغیر است، به نحوی که عدم تقید به ترکیب معینی از ارکان

عروضی و توجه به تناسب معانی به ارائه مرصع های کوتاه و بلند انجامیده است.

حمیدی در مصاحبه ای با ش��امره 611 مجلۀ هفتگی امید ایران دربارۀ شعر چنین گفته بود."

شعر عبارت است از کالم موزون و مقفی، این حداقل تعریفی است که از شعر می توان کرد.

در متام قرون و متام دنیا اهل ادب و خرد با چنین تعریفی ش��عر را می شناس��ند و این تعریف

س��ه قسمت قابل توصیف دارد : اول آنکه ش��عر کالم است و کالم به چیزی گفته می شود که

معنی داش��ته باشد. دوم آنکه موزون اس��ت، یعنی قطعه از نظر عروض در یک رضب خاصی

Page 48: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

48

است، بنابراین آنچه که موزون نیست شعر نیست. قسمت سوم مقفی بودن است، یعنی قافیه

داش��ن، طبق تعریف، آنچه قافیه نداشته باش��د؛ اگرچه موزون هم باشد؛ و اطالق کالم بر آن

جایز باشد؛ شعر نخواهد بود. و من این تعریف را حداقل تعریف شعر می دانم. "

این تعریف به مذاق مخالفان حمیدی گران آمد. مخالفانی که بیشرتش��ان توانایی رسودن شعر

موزون و مقفی نداش��تند؛ ولی به ارزش ادبی آثار حمیدی و وجهۀ دل پذیر ش��عرش در بعد

زم��ان و مکان باطنا واقف بودند؛ جدل عاش��قانه او که خطاب به معش��وق گفته بود : گفتم

ای دلدار، ناز کم کن / گر تو ش��اه دخرتانی، من خدای ش��اعرانم. را بهانه کردند و با ثبت این

جدل در دفرت شفاهی اعامل او و طرح آن در محرض افکار عمومی، پیاپی بر طبل مجرمیت او

کوبیدند و اقوی دلیل طلب محکومیتش دانستند.

تعریف حمیدی از ش��عر ه��امن تعریف تودۀ مردم بود که در ذهنیت جامعه ایرانی ش��کل

می گرفت و س��اختار معینی از س��خن معنی دار را که مقید به ضوابط وزن و قافیه بود؛شعر

می نامی��د. و حال آنکه این تعریف ب��ا مفهوم مورد نظر نوگرایان مطابقت نداش��ت. چنانکه

منوچهر آتش��ی که به فتوای دکرت اس��معیل خویی از چهره های درخش��ان شعر معارص بود :

ش��عر را برهنه دویدن بر دش��تی از دشنه و رسنیزه تعریف می کرد و خویی که بیانی فلسفی

دارد و برای تعریف یک مفهوم، قائل به ضوابط جامع و مانع تحلیل گویا و شناس��اننده است؛

در تعریف ش��عر می گفت : ش��عر گره خوردگی عاطفی اندیش��ه و خیال در زبانی فرشده و

آهنگین است. و مفهوم آهنگین بودن را در فرایندی وسیع تر از معنی عروضی موزون به کار

می گرفت. شعر شاملو را که تقطیع عروضی منی شد؛ از آهنگ دلنشین درونی رسشار می دید.

و به اعتبار همین آهنگ دلنشین درونی، و تلفیق عاطفی اندیشه و خیال بود که شاملو که در

هفته نامۀ روشنفکر مدیر صفحه ادبی بود؛ تعریف حمیدی از شعر و شاعری را بر منی تافت و

در پی آن بود که حمیدی شاعر را بردار شعر خویش بیاویزد. به ویژه آنکه شاملو می پنداشت

Page 49: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

49

ش��عر زایش ناگهانی قریحۀ ش��اعرانه اس��ت. که بدون قصد قبلی آغاز می شود و به گونه ای

پیش بینی نش��ده به پایان میرسد. و قصیده به لحاظ آنکه از قصد می آید، فاقد جنبۀ شعری

واقعیست و گویندۀ قصیده رسایی مانند حمیدی را می توان بردار شعر آویخت.

در آن س��ال ه��ای اوج درگیری مطبوعاتی ک��ه حمیدی آماج حمله های پیاپ��ی مخالفان بود؛

ب��ر خالف نوپ��ردازان که در پی کوبیدن وی بودند؛ و در این راه بر یکدیگر س��بقت عمل می

جستند؛ ادبای سنتی که با شعر و ادب کالسیک مأنوس بودند همواره در کشاکش درگیری های

قلمی و رویارویی های مطبوعاتی حمیدی را پاس می داشتند!

سیمین بهبهانی در شامره 19 مجلۀخوشه مورخ 23 دیامه 41 می نوشت : " من اگر به خدایی

دکرت حمیدی در ش��عر فارسی معتقد نباشم. به پیشوایی او در شعر فارسی معتقدم. بگذارید

این نوپردازان نیام منا رس��وا شوند. ش��عر زبان حال است و کهنه و نو ندارد. بگذارید حمیدی

ه��ا آنچه را که می دانند بگویند. بگذارید پرده های جهل و الهام دریده ش��ود. بگذارید روح

نیامها و س��ایرین آزرده ش��ود؛ اما آینده شعر فارس��ی تیره و خاموش نباشد و این تنها وسیلۀ

ب��روز و ظهور و جهش روح ایرانی از دس��تش گرفته نش��ود. من در ای��ن محرض رس دفاع از

حمیدی را ندارم! اگرچه با شعر او از زمانیکه هنوز خواندن را به خوبی منی دانستم آشنا شده

و الفت گرفتم و چه ش��بها که با حالوت آثار او به خواب رفته ام و اگر به خدایی او در ش��عر

به علت اینکه موحدم معتقد نباشم به پیشوایی او مؤمنم. رصف نظر از پاره ای از آثار او که

از شاهکارهای شعر فارسی است از قبیل منظومۀ در امواج سند و ملکه عریان و قفل طال و

گل ناز و بسیار دیگر، بقیۀ آثار او نیز می تواند شعر فارسی معارص را مغرور و سیراب سازد. "

س��ید الشعراء اس��تاد امیری فیروزکوهی قدس رسه در شامره 18 مجلۀخوشه مورخ 16 دیامه

41 مرقوم می فرمود: "دکرت حمیدی مسلام از اساتید شعر فارسی در این عرص است و گذشته

از اس��تادی مسلم در شعر و قدرت خالقه طبع، مردی است در ادبیات فارسی درس خوانده و

Page 50: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

مطالعه کرده و به خصوص در انواع شعر فارسی از متقدم و متأخر تتبع کرده و به مرتبۀ نظر

و اجتهاد رسیده است و اگر بنا باشد کسی در مقام جواب گویی از او بر آید باید در حد خود

او از اهل نظر و تحقیق بوده باش��د و یا المحاله به اندازه یک نفر دانش��جوی ش��عر و ادبیات

فارس��ی س��واد و اطالع داشته باشد. و متأسفانه یا خوش��بختانه من تا به حال جواب گوئی به

اظهارات دکرت حمیدی از این سنخ مطلعین ندیده ام."

حس��ین پژمان بختیاری نیز که خود از ش��اعران توانای معارص بود و در رسودن اش��عار سنتی

دستی قوی داشت درشامره 24 مجلۀ خوشه مورخ 28 بهمن ماه 41 دربارۀ مقام ادبی حمیدی

چنین اظهار می داشت :

" آقای دکرت حمیدی که سالهاس��ت با آثار و تألیفاتش��ان آشنا هستم؛ مردی است فاضل، شاعر

و شعر شناس، وارد بر اسالیب سخن، حاکم بر الفاظ و قادر بر تجسم معانی دقیق و تا حدی

واجد سبکی مخصوص در شاعری"

در این میان مقالۀ مستدل و عاملانه دکرت مظاهر مصفا مندرج در شامره 5 مجلۀدانش امروز مورخ

هشتم دیامه 43 رنگ و بویی دیگر داشت. او تحت عنوان شعر معارص فارسی چنین می نگاشت:

" بار دیگر دکرت مهدی حمیدی ش��اعران و ش��عر دوستان را به تفکر و تعمق در شعر و ادب و

مدعیان دروغگوی ش��اعری را به تالش و صف بندی و ناس��زاگویی وا داش��ته است. گروهی از

هرنمند و بی هرن برخاسته اند که یک بار دیگر قدرت مشت خود را با سندان بسنجند و بستۀ

خالی خود را بگشایند. چند جوی خرد از چشمه ای نیم خوشیده چند گامی پیش میروند و بر

جای می خشکند. اما آن دریای متالطم پر عمق، گوهرها نهان دارد و همچنان چه در آرامی و

سکوت و چه در تالتم و خروش، زیبا و پر مهابت و پیدا و پایدار است.چندی پیش هزار کس

از ش��اعر و نا ش��اعر این روزگار در یک صف طبع ها به در آمیختند و با حمیدی در آویختند،

گرد و غبار آن شکست هنوز بر چهرۀ آن هزار کس آشکار است. شاعری به داشن طبع موافق

Page 51: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

و برخورداری از فطرت مس��تقیم و موزون و قدرت خلق موضوع و مضمون و تسلط بر شیوه

های گوناگون بیان و داش��ن چگونگی درآمد و بیرون ش��د از مضیقه های س��خن است و این

همه آن هزار کس ندانند و این حمیدی داند و دارد.اگر حمیدی دربارۀ ش��عر و ش��اعری هیچ

نگوید. همین که شعری چنان استوار و بلند و قوی و مؤثر و جاودان میسازد. بسنده است که

حس��دها برانگیزد و نفس ها در س��ینه ها تنگی کند. از این شاعران و شعر شناسان اگر بپرسی

که حمیدی کیس��ت و چیس��ت همه هرن شاعری و قدرت خیال و عظمت طبع او هیچ شامرند

و بر غرور و حامسۀ شاعرانۀ او انگشت گذارند که خودخواه است و خودستای. آیا ندانند که

آن ش��عرهای غرورآمیز و آن مفاخره ها و حامسه های حمیدی همه زیبا و دلنشین و باشکوه

و پر جالل اس��ت و خود فصلی و موضوعی در ش��اعری اس��ت؟! و ندانند که حامسه در شعر

مغتفر اس��ت؟! تو یکی شاعر قوی دس��ت اول، از روزگاران گذشته می شناسی که به قدرت و

عظمت خود یکبار و دوبار و ده بار و بیشرت اشاره نکرده باشد؟!اگر ندیده ای شعری نخوانده

ای و ش��اعر منی شناس��ی! آن همه غرور ش��یرین خوب خاقانی نخوانده ای که به یک تایی و

توانایی و بی بدلی خود در ش��عر، ش��عرها گفت؟ داوری های س��عدی دربارۀ خود ندیدی که

س��خن خویش را حد اعالی فصاحت و کامل دانس��ت؟ مفاخره و حامسه وقتی زشت و ناپسند

اس��ت که ش��اعری بیت های فخر و حامسه به سستی و نادرس��تی گوید یا مدعی دروغ و غیر

واقع باشد. همچون هامم که خود را هم پایۀ سعدی می شامرد و بالفظی ذلیل و پست ادای

این معنی می کند. و همه دانند که پیش او کم از قدر ذره ای نزدیک کوهی کالن و دون قطره

ای پیش دریایی گران است."

س��الها پس از انتشار مقالۀ مظاهر مصفا هنگامیکه حمیدی در سال 1351 کتاب فنون و انواع

شعر فارسی را به منظور راهنامیی راهیان شعر و شاعری منترش کرد پروفسور رضا طی سلسله

مقاالتی که با عنوان حمیدی ش��اعر بت ش��کن و نو آفرین در روزنامۀ اطالعات می نوش��ت؛

Page 52: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

حمیدی را چنین می ستود :

" ... در ه��امن بخ��ش کم از آثار حمیدی ک��ه به مرور ایام خوانده ام چن��د هرن بارز دیده ام

که احرتام و ارج او را در دمل جای داده اس��ت. این هرنها عالوه بر احساس��ات پرشور عاشقانه

معروف او )به س��بب( دلیری و ایامن به آنچه م��ی گوید و پرهیز از مدیحه رسایی و تأکید بر

بت ش��کنی، آفریندگی و گویایی اوس��ت در دیوان حمیدی آثاری می توان یافت که در میان

شاهکارهای سخن فارسی جای دارند ... شاعر شیراز نه تنها با کاسه و کیسه و چاپلوسی رس و

کار ندارد مرد خاموشی هم نیست. سخن درشت می گوید. عیب ها را بر می شامرد و پیوسته

ارزش آزادگی را یادآور می شود. مردان درست و راستگوی مایه افتخار جامعه اند به ویژه آنها

که توانایی گفتار دارند و سخن حق، دلیرانه توانند گفت ... "

ش��اید به واس��طۀ همین ویژگیها بود که حتی کسانی مانند نادر نادرپور و صدرالدین الهی که

در زمان حیات حمیدی با او در آویخته بودند؛ پس از مرگش در گفتگوی ممتد مطبوعاتیشان

دربارۀ ش��عر و ش��اعری دوران ما که در نرشیۀ روزگار نو چاپ پاریس منترش می ش��د؛ مقام

ش��اعری حمیدی را س��تودند و با جوان مردی قابل ستایش یاد آورد شدند صالبت مرگ موجب

ش��د کامالت هرنی حمیدی و ارجمندی مقام ش��اعری وی بهرت دیده ش��ود. در مجلس یاد بود

او نیز حضور گس��رتده نوپردازان و از جمله مهدی اخوان ثالث و حمید مصدق در کنار جمع

کثیری از ادب دوس��تان و فرهنگ پروران س��نتی چشم گیر و عربت آموز بود. و یادآور صحت

قول سولون قانون گذار معروف یونانی که می گفت تا افراد منرده اند دربارۀ بزرگی و عظمت

آنان منی توان به داوری نشست!

تحول فکری حمیدی و تطور شعری او:

بررس��ی آثار حمیدی س��ه دورۀ متامیز زیر را که ناشی از تحول فکری تدریجی است در آثار و

اشعار او نشان می دهد.

Page 53: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

53

1- دورۀ عش��ق و جوانی و عوامل عاطفی که منجر به تدوین کتب شکوفه ها–پس

از یک سال و اشک معشوق شده است.

2- دوره ای که با انتش��ار کتب س��ال های سیاه و طلسم شکسته به رسودن اشعار

وطنی سیاس��ی اجتامعی و اعامل ابتکارهای نوگرایانه در چهار چوب ضوابط مدون

شعر سنتی گرایش یافته است.

3-دوره ای که با انتش��ار کتاب ده فرمان و رسودن مثنوی های موسی و بت شکن

بابل به نوعی تفکر و تعمق در نفسانیات و درون گرایی ذهنی و خلق رسوده های

حکمی نایل آمده است.

در دورۀ اول چکامه های محاکمۀ معشوق – مرغ پریده – هر جایی – ترانه اندوه – پادشاه

بهش��ت – رحیل غم انگیز – زمزمه بهار – با نس��یم صبا – خیال او – مرگ جوانی – نازنین و

در دورۀ دوم هر یک از رسوده های غوغای آذربایجان – وطن – رس��تاخیز – جزیره نش��ین

س��ورۀ یاس��ین – کامنچه کش روباه – عدل مطفر – ایران چه می گوید حائز کامل شیوائی و

رسائی است.

سبک سخن و جایگاه ادبی حمیدی

حمیدی از زمره س��خن رسایان توانایی اس��ت با خلق آثار ارزندۀ ادبی منشاء خدمات گران بار

فرهنگی ش��د. وی که گویی از مبداء فطرت ش��اعر آفریده ش��ده بود و از شدت رقت و کرثت

Page 54: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

54

عواطف بهره کافی داش��ت؛ در پرتو مطالعۀ گس��رتده در دواوین ش��عرای متقدم و موشکافی

و نکته س��نجی پیگیر در آثار کهن بر اسلوب س��خنوری استادانه دست یافت. قدرت قریحه و

شکفتگی طبع شاعرانه اش از هامن اوان جوانی به حدی چشم گیر بود که وحید دستگردی او

را مهدی آخرالزمان س��خن می نامید و عبدالرحمن فرامرزی می گفت : حمیدی شاعر نیست!

دریاست! یک دریا، چگونه دریا کانرا کرانه نیست!

حمیدی با آنکه شیرازی است و سخنش از آثار شاعران عراقی بی تأثیر نیست. عالقه ای وافر به

س��بک خراسانی دارد و شیوۀ کلی بیان او یادآور شعر شاعران بزرگ خراسان مانند فردوسی –

فرخی – منوچهری و مسعود سعد است که با مضامین گوناگون و ابتکارهای شاعرانه به گونه

ای ساده و لطیف تأثرات و هیجانهای به قالب لفظ آمده او را به خواننده منتقل می کند.

افزون بر علو مقام ادبی و قدرت قریحۀ ش��اعری، حمیدی به س��بب آزادگی و وارستگی، ایران

دوس��تی و پای بندی به س��نن فرهنگی و مواریث ادبی، بی اعتنایی به مظاهر قدرت و مصادر

امور، حائز ویژگی های اخالقی کم مانندی است که وی را از بسیاری از همگنان در عرصه علم

و ادب مع��ارص متامیز می کند. به او جایگاهی رفیع می دهد. به ویژه آنکه آنچه در این باب

از وی به منصۀ ظهور و بروز می رسد؛ جنبۀ تحزب و تظاهر به جنت مکانی و مقاصد پنهانی

به منظور دست یابی بر عناوین بی محتوای سیاسی ندارد.

از این رو شایس��ته است از او با عنوان ش��اعر ملی یاد شود. چه آنکه شعر او زادگاه آرمانهای

مل��ی وطن خواهانه ایس��ت؛ ک��ه ضمن توجه به مآث��ر ملی و مظاهر س��یادت ایرانی، از کج

اندیشی های برتری طلبانۀ نژادی و قومی بدور است. به سان آینۀ متام منایی است، که ایرانی

از هیجان��ات و الهامات عش��قی فردی گرفته تا متایالت ملی جمع��ی و از مبتالبهات اجتامعی

گرفته تا پیروزی ها و شکس��ت ها و حوادث تاریخی، همه را یک به یک در آن می بیند و با

خواندن ش��عرهای اوبه نوعی از احساس مش��رتک فردی و جمعی که به نیروی کلک توان مند

Page 55: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

شاعر ملی شکل گرفته، دست می یابد.

پاریس 12 اوت 2013

منوچهر برومند

Page 56: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 57: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

57

اشک ریزان

او برفت و ز خ���اک با من گفت در ناب دری نخواه������د سفت

مهر گردون چو ای�ن سخن بشنید رفت و در پشت ابر چهره نهفت

ابر ناالن سی�����اه جام�����ه به بر مویه گر گشت و خاک او را شست

اشک ریزان به خ������اک او گفتم چون حمیدی دگر نخواهی رست

منوچهر برومند

........................................................................

Page 58: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

58

داغ غم��ی

تم��ی اس��تخوانم س��وخت، از داغ غمی ز، روی آورد ب��ر م��ن ما ب����ا

ده��ر را کشتار انسان دلخوشی است شوق این پتیاره، در مردم کشی است

ک سینه هاش��ان، در فراغی چاک چاک وهن��ا ند ، ا س��تین ن را عرا ش����ا

نال��ه در مرگ » حمیدی « می کنند می��دی م��ی کنن��د ز ن��ا ا گفتگ����و ا

چیره دس��ت اس��تاد و، س��االری دلیر ش��اعری، در خلق مضمون بی نظیر

ر زگا و ر ش��عر ر ال س��ا و ا د داش�����ت بر تخت س��خن بس اقتدار بو

کی د کو ر زگا و ر ، رد آ م د ی��ا و، در کودکی ر ا ش��عا س����تی، ا را

و بد منوچهری م ن��ا ش��د ه گ���رچه گ�����ردون کرد بی مهری بدو زند

ک��ار این اعجوبه، گردون تازی اس��ت او نه تنها ش��اعری شیرازی است

او س��پاه ش��عر ما را رهب��ری اس��ت او به معنی کاوه آهنگری اس��ت

م واژه ها در دس��تهایش همچو موم ز و ب��و ن م��ر عرا ر ش��ا گا د ی��ا

رس��ی پا نثر ج ا م��و ، و ا ل س��ی نث��ر و، تفس��یر رنج س���ا ش��عر ا

نکته ه���ا اندر »عروض« اش کم نبود شه��رتش، کمتر ز »المع����جم« نبود

برتری قرنی به رد ا د ، س��تی در »پس از یکس��ال« او، ش��عری دری را

و دفتری همس��نگ »ده فرمان« او ن ا م��ی نی��ا ب��ی هی��چ در دی��وا

ش��اهکار »مرگ قو« یش خواندنی »بت شکن« جاوید و »موسی« ماندنی

»اشک معشوق« اش بگو جادوگری است داس��تان معجزه پیغمبری اس��ت

و ا ی ا فرد بی ز و مر ا »مرغ طوفان« عش��ق چون دریای او حس��رت

دی��دم او را زن��ده ای در گ��ور ب��ود چون »طلوع صبح نیش��ابور« بود

ه����ان مپندارید کو افس����رده است هیچ قو، اینگونه زیبا مرده اس��ت؟

دکتر محمد شفیعی

........................................................................

Page 59: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

59

غمی جانگزا

ش��یراز را دوباره عزایی فرا رس��ید شیراز نی، که بر سر ایران ع�����زا رسید

روح ادب، سی���اه به تن کرد و موی کند ب��ر جان شعر، تا که غمی جانگزا رسید

شادی برفت و شور برفت و طرب برفت محنت رسی����د و رنج رسید و بال رسید

هر روز، گرگ مرگ رب����اید سخنوری در حی��رتم که این همه ماتم چرا رسید

روزی خب��ر رسید »فریدون« ز دست رفت روزی خبر ز م�رگ »حمیدی« به ما رسید

ستخوان شعر بود )حمیدی( گزافه نیست پنجاه س���ال زو سخ���ن پر به���ا رسید

یک عمر سوخت تا که سخن های سخته گفت بس تحفه های طرفه کز آن اوستا رسید

او پای بن�د شعر کهن بود و حرف نو ب��������ر شعر او زهر طرفی حبذا رسید

اندوه ژرف ماتم او بر دلم نشس��ت افسوس ها ز رفتن او بر »صف��ا« رسید

اسماعیل نواب صفا

........................................................................

Page 60: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 61: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 62: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

Page 63: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

63

Page 64: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 65: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

65

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 66: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 67: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

67

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 68: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

68

Page 69: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

69

Page 70: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 71: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 72: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 73: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

73

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 74: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

74

Page 75: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

75

Page 76: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

76

Page 77: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 78: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 79: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

79

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 80: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 81: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 82: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

Page 83: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 84: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 85: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

85

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 86: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

86

Page 87: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

87

Page 88: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

88

Page 89: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

89

Page 90: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

Page 91: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 92: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 93: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

93

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 94: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

94

Page 95: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

95

Page 96: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 97: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

97

به مناسبت بازنشسته شدن

زنده یاد استاد بدیع الزمان فروزانفر

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 98: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

98

Page 99: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

99

Page 100: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 101: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۰۱

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 102: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۰۲

Page 103: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۰3

Page 104: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۰4

Page 105: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۰5

Page 106: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 107: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۰7

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 108: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۰8

Page 109: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 110: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 111: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۱۱

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 112: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۱۲

Page 113: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۱3

Page 114: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۱4

Page 115: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 116: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 117: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۱7

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 118: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۱8

Page 119: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۱9

Page 120: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 121: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۲۱

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 122: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۲۲

Page 123: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 124: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 125: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۲5

................ مهدی حمیدی ............................................................

Page 126: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۲6

Page 127: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ
Page 128: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

ضمایم

Page 129: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱۲9

Page 130: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱3۰

نامۀ حمیدی به حریری

Page 131: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱3۱

Page 132: یدیمح یدهمmanoutchehr-broomand.com/files/Le-Livre-de-Mehdi-Hamidi.pdf · ۱۰ هک ی شتآ شکسر یاه هلع ش اب .ت سشن یدیمح حور فیطل دنرپ

۱3۲