بسم الله الرحمن الرحیم

نشریه قرآنیتسنیمشماره سوم

سردبیر : مهین سلمانی

0

ها : اکرم صالحی نیا – لیلی نوروزیهمکاران این شماره خانم– زهرا میرهاشمی – عصمت زارعی

دانش آموزان : مریم صباحی- فرشته کیانی- زهرا مهدی زاده-شراره نوری - ریحانه قوام

با تشکر از سرکار خانم سمیه مهربان

فهرست مطالب o3 یادداشت سردبیرo5فصل تقسیمo6بهاریهo7آداب نوروزo8خانم بفرمایید انار بهشتیoنوروز آغاز سال پارسی

12o13چند سخن نفزo15کدامیک را سوار می کنید؟o16بفرمایید عروسیo17نشانیo19سیزده بدرo20جدولo 21مسابقه

یادداشت سر دبیرآی عابران کوچه باغ های فروردین !

آی مسافران دشت ها ی نرگس نسترن و نسرین !1

با شمایم ای باغچه هایتان پر از مریم ومحمدی ! اکنون که منظومه ی خاک و افالک بر مدار ارادت حق گردیده وبه شکرانه شکیبایی بر ریاضت های زمستانه ،جهان میز بان

بهار سبز پوش شده و برتن سرد زمین ،خلعت سبز حیات آراسته شده وبه نسیم جانفزای بهاری ،بوستان دل ها یمان

سرشار از شکوفه های زیبای معرفت گردیده واز سپیدی زمستان به سبزی بهاران رسیده ایم بیایید دل و جان را میز بان

بهار آفرین کنیم ودر کارگاه پر نقش ونگار زمین به تماشای آیات معرفت بنشینیم ودر بهارستان زمان به نظاره جمال

حقیقت بایستیم ..... امروز اگر خانه ی آب وگل از غبار یک ساله تکاندید یک نفس

آیینه دل از زنگار نا زیبایی ها بپیرایید واین کلبه کوچک آسمانی را از کدورتها ی زمینی خالی کنیدکه بهار تنها فصل رویش

زندگی در دامان افسرده زمستان نیست ،بهار نگارستان زیبا یی هاست تا با خواندن آیات جمال دوست دراین قرآن

مصور ،دل وجان را به وجد وسرور دعوت کنیم :آمد بهارای دوستان منزل سوی بستان کنیم

گردغریبان چمن خیزید تا جوالن کنیمبشنو سماع آسمان خیزید ای فرزانگان

جانم فدای عاشقان امروزجان افشان کنیممبادا ........

تن درختان به نوازش نسیم بهار زنده شود وجان ما از نفحهفروردین تکان نخورد مبادا ......

2

باغهای حوالی برای گرفتن سهمشان از بهار به تکاپو بیفتند ونگاه های ما به همین دیوار های سیمانی وبرجهای سنگی

بخشکد ... اگر نجنبیم قاصد فصل ،سهم مان را با خود خواهد برد

وبقچه عبورمان از گذر زمان خالی خواهد ماند باید توشهامروزرا ازدست بهار گرفت و به راه افتاد.....

اکرم صالحی نیا

فصل تقسیم چشمها پرسش بی پاسخ حیرانیها / دشت ها تشنه تقسیم

فراوانی ها /با گل زخم تو آذین بستیم /داغ های دل ما ،جای چراغانی ها /حالیا دست کریم تو برای دل ما /سرپناهی است

در این بی سر و سامانی ها /وقت آ ن شد که به گل حکم شکفتن بدهی /ای سر انگشت تو آغاز گل افشانی ها / فصل

تقسیم گل و گندم و لبخند رسید /فصل تقسیم غزل ها و غزل خوانی ها است /سایه امن کسای تومرا بر سر بس /تا پناهم

دهد از وحشت عریانی ها / چشم تو الیجه روشن آغاز بهار/طرح لبخند تو پایان پریشانی ها

قیصر امین پور

3

یا سخنی داشته باش دلپذیر یادلی داشته باش سخن پذیر

بهاریه یاران خاطر خود شاد بدارید وره غم مسپارید وگل والله

بیاریدکه یک بار دگرفصل بهار آمد و نوروز در آمد .همه جا زمزمه سال جدید ،همه را شوق،شدید است ولی در کف من

جزوه عید است که رنگم بپریده است ودلم سخت تپیده است به یک سو زبان است که قلبم نگران است ودگر سوی ریاضی

است که مغزم ترکیده است در این دست فیزیک است که خونم بمکیده است ودر دست دگر هم عربی، خیر ندیده

است .ولی جان پسر من چه بگویم زفارسی و تماشاگه راز ش که بسی دام تنیده است برای همه ایام در این عید سعید است

که باید بنویسم بن ماضی ومضارع که همه همره با ضعف شدید است.به هرحال بودعید نشاط آورنوروز،بدان سان فرح

اندوزوطرب سازکه روشن کند پرتو نورش امید دل هموطنان را .الهی که که خداوند در این کشور زیبا همه را جور کند ،غصه

زما دور کند،خرم ومسرور کند خاطر هر پیر و جوان را .

آداب نوروز عید نوروز آداب خاصی دارد که هر یک از انها نیز فلسفه خود را

دارداعضای خانواده سر سفره هفت سین می نشینند مادراسپند دود می کند برای دوری از چشم زخم حسود ،با روشن کردن شمع برروشنایی خانه و زندگی تاکید

4

التماس به خدا جرأت است ،اگر بر آورده شود رحمتاست ،اگر برآورده نشودحکمت است.

التماس به انسان خفت است اگر بر آورده شود منتاست اگربرآورده نشودذلت است.

میشود قران خوانده می شود تادر آغاز سال نودل ها بسویخداوند بزرگ سوق داده شود

سفره هفت سین عبارت است از سماق ،سیر،سنجد ،سمنو ،سکه، سرکه وسبزی برسر سفره

عید سکه،برنج، آب ،ماهی قرمز ،آیینه نیز دیده می شودکه سکه نشان از خیر

وبرکت ورفاه ،برنج نشانی از برکت و فراوانی، آب نشان از صافی و پاکی و روشنایی وگشایش کار،ماهی

قرمز نشان از شگون وایینه برای رفع کدورت ونشانی از صفا وپاکی ویکرنگی است

آداب نوروز : خرید لباس و پوشیدن آن ،سبز کردن گندم ،خانهتکانی ،دید و بازدید ودادن عیدی و سیزده بدر

خانم بفرمایید انار بهشتی امام حسن)ع(وامام حسین)ع( کنار بستر مادر نشسته

بودند .حضرت علی )ع( هم،باالی سر فاطمه )س(. همه داشتند دعا می کردندکه فاطمه از این بیماری بهبود یابد . چند روزی

بود که دختر پیامبر )ص( در بستر بیماری خوابیده بود وحاال بعداز چند روز داشت چشمهایش را باز می کرد .

فاطمه)س(چشم باز کرد،غریو شادی بچه ها ، اتاق را فراگرفت.

علی )ع( لبخندی روی لب داشت وشوقی در دل . شاید فاطمه )س(در این لحظات ، پس از چند روز بیماری ،چیزی میل داشته

5

اگر سخن چون در است خاموشی چونزرپر بهاست. لقمان

باشد ،چیزی بخواهد واین برای علی)ع(که در این سالها کمترتقاضایی از فاطمه )س(شنیده بودخیلی اهمیت داشت .

انار .....ای کاش می شد انار می خوردم . با این جمله علی )ع(سراپا ذوق شد که بتواند برای همسرش در این فصل ،اناری پبدا کند .پس ازاینهمه سال ،حاال فاطمه )س(چیزی خواسته بود.اما عجب تقاضایی !در این فصل در مدینه انار پیدا نمی شود .

فرشته راهنما باسبدی بزرگ پراز انار به جمع فرشته ها وارد شد . یکی ازفرشته ها را انتخاب کرد و در حالی که به سمت

پایین ، به طرف آسمان اول ، بال می گشود رو به اوکردوگفت : آهای فرشته مقرب الهی! بامن همراه شو !

قراراست به دیدار فاطمه دختر پیامبر )ص(برویم . با شنیدن صدای او فرشته های دیگر مثل اینکه نعمت بزرگی را از دست

داده باشند شروع کردند به سر و صدا کردن و در این بین فرشته منتخب با هیجانی وصف نشدنی بال هایش را باز کرد به

سمت آسمان ششم .فرشته راهنما با سبد بزرگی از انار در دست وپشت سرش فرشته دیگر با سرعت تمام به سمت

آسمان های پایین تر می آمدند.آسمان ششم ،آسمان پنجم،آسمان چهارم ......

فضه، خادمه حضرت زهرا )س(دررا باز کرد ." بفرماییدفرزندانم ! کاری دارید ؟"

جوان ها سالم کردند . یکی از آنها با لحنی بسیار دوست داشتنی گفت: "خانم منزل تشریف دارند ؟این سبد انار

راشوهرشان علی)ع(فرستاده است . برای ایشان کاری در مسیر پیش آمده که تا ساعتی دیگر بر می گردند. به ما امر کرده اند که این سبد انار را برای خانم بیاوریم ." فضه در را

6

بست وبا سبد پر از انار به طرف اتاقی رفت که خانم در بسترخوابیده بود.

"بی نوایم ،کسی را ندارم . آیا کسی هست که مرا در یابد ؟"صدای پیرمرد از درون ویرانه تمام کوچه را پر کرده

بود.علی )ع(آ هسته وارد ویرانه شدوبه سمت صدا پیش رفت. .پیرمرد در گوشه ای از ویرانه زانو هایش را بغل گرفته بود ومی گریست .نابینا بود ،غبار زمان روی پیشانیش نشسته

بود و سپیدی مو هایش حکایت از یک زندگی پر درد و رنج داشت. علی )ع(زانو زد ،کنار پیر مرد نشست . دست برد به

قبای خود وانار را از آن خارج کرد . نصف کرد و نیمی ار آن را در دستان پیر مردگذاشت. پیر مرد که پس از مدتها گرمای

دستان این آشنا را حس کرده بود با خوشحالی شروع کرد بهحمد و ثنای الهی :

خدایا شکرت . پیر مرد نصفه انار را که با اشتها خورد دست به آسمان بلند کرد و گفت : چه انار شیرینی ! خدا خیرت بدهد .

ای کاش باز هم داشتی ! علی)ع(دست درقبای خود برد و نیمهدیگر ا هم در دستان پیر مرد جا داد.

دقایقی بعد در میان دعای خیر پیر مرد ،علی )ع(داشت از بینخرابی های ویرانه ،راه به

به سمت کوچه می برد . درباز شد . فضه از جلوی راه کناررفت وعلی )ع( با اندوهی در دل وارد خانه شد .

یک بار فاطمه )س(ازاو چیزی خواسته بود و حاال او داشت دست خالی همسرش را مالقات می کرد . اما درب اتاق را که

باز کرد از دیدن آن صحنه به شدت متعجب شد .

7

فاطمه )س( در گوشه ای از اتاق نشسته بود وسبد بزرگی پراز انار در مقابل او قرار داشت.

در آخرین کو چه های مدینه دو جوان خوش سیما داشتند با سرعت می رفتند . انگار می خواستند هر چه سریعتر از شهر خارج شوند .ناگهان یکی از دو جوان دست دیگری را گرفت و

چند لحظه بعد دو پرنده سفید د ر حال پر کشیدن به آسمانبودند .

آسمان اول، آسمان دوم ،آسمان سوم ...... صابر طالبی

نوروز، آغاز سال پارسی گردد و در روزنوروز، به جشن آغاز سال پارسی اطالق می

شود بیرونی در تعریف نوروز آوردهنخستین فروردین برگزار می است: نخستین روز است از فروردین ماه و بدین جهت نوروز هانام گرفته که آغاز سال نو است و تا پنج روز پس از آن جشن

کردند و روز ششم فروردین نوروز بزرگ یا جشن بزرگبرپا می یا نوروز ملک گویند زیرا خسروان در آن پنج روز به حقوق

8

کردند و روز ششماطرافیان و مردم و نیز بزرگان رسیدگی میکردند .جهت مالقات خاصان و نزدیکان خلوت می

شده ودر ایام نوروز مراسم خاصی در ایران قدیم برگزار می دنباله آن تا امروز نیز باقیست. پارسیان برای جشن فروردین

آرایند و برکنند و اتاق برگزاری مراسم را میخانه را تمیز می گذارند وروی میزی کوزه آب و گلدان گل و ظرفی از آتش می

دهند و هرها ی خوشبو نیرو میآتش را با چوب صندل و چوب بایستی با دست خود چوب بر آتش نهد و نامکس می

درگذشتگان خود بر شمارد آنها معتقد بودند در شب آخر سال گردند و از روشنی چراغهای خود برمیارواح درگذشتگان به خانه

شوند.شاد می برافروختن آتش در نوروز، آب ریختن به یکدیگر، نو پوشیدن،

سفره هفت سین گذاشتن و کاشتن سبزی و هفت نوع غلّه ازهای مهم ایرانیان در این جشن بوده است.رسم

427و 426فرهنگ اساطیر ، دکتر محمدجعفر یاحقّی ، صص

چند سخن نغز سلطان محمود غزنوی برای خود قبری ساخت وبه یکی

ازنوکران گفت :"آیه مناسبی برای سنگ قبر پیداکن تا روی سنگ قبر حک کنیم نوکر گفت:"هذه جهنم التی کنتم

توعدون"این همان دوزخی است که به شماوعدهداده می شد .

مردی قطعه زمینی در مجاورت زمین شخص دیگری داشت وهر سال بخشی از زمین را ضمیمه زمین خود می

ساخت .روزی صاحب زمین اولی به دومی گفت: علت نقصان وکاستی زمین من چیست ؟دومی گفت مگر این آیه رانشنیده

ای که اولم یروا انا ناتی االرض ننقص من اطرافها....یعنی آیا9

ندیدیدکه ما پیوسته از اطراف و جوانب آن کم می کنیم؟اولیگفت:"پس علت افزونی زمین تو چیست؟"

دومی گفت:".....ذلک فضل الله یوتیه من یشاء" یعنی این فضل خداوند است وبه هرکس که بخواهد می دهد اولی

گفت :"آخر چرا ز مین تو هر سال بیشتر می شودوزمین من کمتر ؟دومی گفت :"یا ایها الذین امنوا ال تسئلوا عن اشیا ان

تبد لکم تسوءکم "یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد شما را ناراحت

میکند . از دانشمندی پرسیدند تا بهشت چقدر راه است ؟گفت یک قدم !از او توضیح خواستند گفت یک پایش راروی نفس اماره

بگذاردو پای دیگر را به بهشت. مردی که یک چشمش نا بینا بود به امام جماعتی اقتدا کرده بود . امام این آیه را خواند الم نجعل له عینین یعنی آیا برای

انسان دو چشم قرار ندادیم؟مرد گفت قسم به خدا نه!من تنهایک چشم دارم این باردروغ میگویی .

شعر لطیف جمع زیبایی بودجبرئیل آمده بود

علی و خیل مالئک بودند

و محمد ، عرق وحی به پیشانی داشت و خدا

داشت تکلم میکرددر میان سخنانش غزلی نغز سرود

10

ن����ام این ش����عر لطی����ف ، حض����رت زه����را )س( ب����ود .بهروز ساقی

کدامیک را سوار می کنید؟ یک شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت . به این منظور آزمونی را برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت : شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی در خیابان هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید .سه نفر در ایستگاه منتظر اتو بوس هستند .یک پیرزن که در حال مرگ است ، یک پزشک که قبال"جان شما را نجات داده است

ویک خانم )یا آقا (که در رویا هایتان خیال ازدواج با او را دارید .شما می توانیدتنها یکی از این سه نفر را برای سوار

نمودن برگزینید ،کدامیک را انتخاب می کنید ؟دلیلتان را شرح دهید . قا عدتا"این آزمون نمی تواند نوعی تست شخصیت

باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد .پیرزن در حال مرگ است شما باید ابتدا او را نجات دهید هر چند اوخیلی پیر

است و به هر حال خواهد مرد . شما باید پزشک را نجاتدهید،زیرا او قبال"

جان شما را نجات داده واین فرصتی است که می توانید لطفاو را جبران کنید.اما شاید هم بعدا" بتوانید

جبران کنید .شما باید شخص مورد عالقه تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است هرگز نتوانیدمثل

نفری که در این آزمون شرکت کردند200او را پیدا کنید.از کسی استخدام شد که دلیلی برای پاسخ خود ارائه نکرد . او

نوشته بود :سوئیچ ماشین رابه پزشک می دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند وخودم به همراه همسر رویاهایم متحمل

طوفان شده،منتظر اتوبوس می مانیم . بفرمایید عروسی

11

نشانی دربست, دربست

صدای کشدار ترمز ماشین را شنید و خودش را روی صندلی عقب ولو کرد و دیگر چیزی نفهمید .حتی درمقابل سوال راننده

که پرسید:کجا تشریف میبرین ؟نتوانست حرفی بزند .فقط دست کرددرجیب پیراهنش ونشانی مطب دکتر مرادی رابه

راننده نشان داد. در هیاهوی شهر،در حالی که از شیشه ی باران زده تاکسی

بیرون را تماشا میکرد ،اتفاقات نیم ساعت گذشته را مرورمیکرد. یاد جسم الغر وتکیده مرضیه افتاد که روی تخت

آی سی یودراز شده بودوکلی سیم وسرم وچیزهای8شماره دیگر به صورت ودستهای مهربانش آویزان بود .همه امیدش روی تخت بیمارستان خوابیده بود وهمه از او قطع امید کرده

بودند . این را سرپرستاربا هزار مقدمه چینی برایش گفته بود :12

"آقای کیانی ما همه تالشمون رو کردیم ،اما متاسفانه آخرین باری که دکتر مرادی خانم شمارو معاینه کردن ،نظرشون این

بود که ایشون دیگه به هوش نمیآن ."یادش آمد که چه سرو صدایی راه انداخته بود وبه زور نشانی مطب دکتر مرادی را از پرستار گرفته بود .مگرمی شد به همین سادگی از مرضیه قطع

امید کرد ؟مرضیه همه امید او بود . باصدای راننده به خودش آ مد : "آقابفرمایین ! اینم همون

هیاتی که آدرسش رو داده بودین . راستی!مارو هم توی این شب های فاطمیه دعا کنین !" با تعجب چشم های از حدقه

بیرون زده اش را به طرف شیشه ی باران زده تاکسی چرخاند تا نقطه ا ی را که راننده اشاره می کرد ببیند .روی یک پارچه

مشکی بزرگ نوشته شده بود " السالم علیک یا فاطمه الزهرا)س(. هیات متوسلین به حضرت زهرا )س(."

دوباره به سمت راننده برگشت.باتعجب برگه نشانی هیات را که ظهر توی مسجد از یک نفرگرفته بود ،در دستهای راننده دید . دست کرد توی جیبش وعالوه بریک اسکناس دو هزار تومانی ،برگه نشانی دکتر مرادی را هم که البالی اسکناس ها جا خوش

کرده بود بیرون کشید . روضه تمام شده بود . مداح هیات داشت دعا می کرد . لرزش

موبایل را توی جیب شلولرش حس کرد . گوشی را آرام ازجیبش در آورد . شماره ی بیمارستان بود .

_ الو! بفرمایید !... _ آقای کیانی ! مژده بدین !خانومتون به هوش اومد. زودتر

خودتونو برسونین !.... ابر طالبی

13

سیزده بدر سیزده روزگذشته است زنوروزو در این روز فرح زا که بود سیزده عید ، همه خلق برآنند که در خانه نمانند ،از این رو

دوانند وبه هر سوی روانند که تا رخت کشانند به صحرا ویکیگوشه خرم بگزینند ،مگر بزم بچینند ودر آنجا بنشینند.

غرض،جمله به شور وشعف اندر تب و تابند ،به هر سوی شتابند که یابند برای خوشی و عیش نقاطی .ولی راه به هر جا که بری ، جانب هر کس نگری ،گشته به سوی سفری ،در مه شهر بدین معتبری کس نکند جلوه گری گشته همه کس ددری ،چون که به

هر جا گذری،نیست ز آدم اثری ..... بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

با این همه تکالیف مردی مرا بخندان

م ا ر ا ت د ش ا ف ا ص ن ا

ث ی ل ب و ق ع ی ج ر ر ا س

ل ل ص ع ا ا ذ ذ ل ت ت ب ت

ث ا د ا ب ب ا ت ب ش م ر ک

ب ت ر د س ع ر ر ح و ط ا ش

ر م ا ی ر ک ی ن ا ر ا ه ب

م ز ب ا و س ا ا ا ه ل ی م

14

و ی ه ت د ر ت ق ع ش و م ر

د ن و ل م د ا ا د ا ت س ا

ا ک ی ا ل م م ق س ی ر ت س

ل گ م و ی ا ن ی ط س ل ف م

ل ی ف ب ا ح ص ا ی ا ر ا س

ز و ر و ن د ی ع ن ر ت ل خ

کلمات زیر را در جدول پیدا کرده ، خط بزنید. با حروفباقیمانده کلمه رمز را بدست آورید:

سرود ملی- اقاقیا-کرم شب تاب-ذاریات –وند –ارتش-اصحاب فیل-فلسطین- ادم-سار- مالیک- طی- شدت-مسخ -مثلث

برمودا- یعقوب لیث- ابراهیم – عید نوروز- خلت – تفال- درا-طالوت- اطو-

بهاران- استیک- میله – سرد- گل- مفر- یوم- استاد- شب -وحی–مراسم – عادیات- تلذذ- سق-

رج- انصاف- ایالت- مزین- تبت- ترد – تهی – احد-موش- قابعکس-عدس- باد – رل-ابعاد-تواب

مسابقه مسابقه بقره چه کسانی می گفتند"خداوند116-باتوجه به آیه 1

فرزندی برای خودش انتخاب کرده است ؟ ج(مشرکان ب(نصاری الف(یهود

د(همه موارد-سوره بقره منظور از حق تالوته چیست؟121درآیه

15

الف(تالوت وحفظ آیات ب( تدبر وعمل به آیاتج(خواندن زیاد آیات د(یاد دادن به دیگران

-خداوند کدام سرزمین را محل امن وپر برکت قرارداده3 سوره بقره(126است؟)آیه

الف(مدینه ب(مکه ج(شامد(عراق

سوره بقره چه کسی از آیین حضرت130-باتوجه به آیه 4ابراهیم )ع(رویگردان است ؟

الف(انه فی اآلخره لمن الصالحین ب(منسفه نفسه

ج(لقد اصطفیناه فی اآلخره د(منیرغب عن مله ابراهیم

- "عملکرد هرملتی برای همان ملت است"این مفهوم از کدام5آیه سوره بقره استفاده می شود؟

129 ج(آیه 131 ب(آیه 135الف(آیه 134د(آیه

-االسباط چه کسانی بودند؟6 الف(فرزندان حضرت نوح )ع(

ب(پیامبرانی از نسل حضرت یعقوب)ع( ج(یارا ن حضرت موسی )ع(

د(پیامبرانی قبل از حضرت ابراهیم)ع( ("پیروی از خواسته های دشمن ممنوع است"این مفهوم7

ازکدام آیه سوره بقره استفاده می شود؟ 145 ج(آیه144 ب(آیه 142الف(آیه

143د(آیه

16

سوره بقره اهداف پیامبران الهی چگونه بیان151(درآیه 8شده است؟

الف(خواندن آیات الهی بر مردمب(پاکسازی امت از زشتی ها

ج(آموزش کتاب و حکمت به مردم د(همهموارد

سوره153(ای مومنین از........و........کمک بگیرید )آیه9بقره (

الف(خدا- پیامبر ب(ایمان- عقیده ج(روزه-جهاد د(صبر- نماز

سوره بقره خداوند بر چه کسانی صلوات می157-در آیه 10فرستد؟

الف(پیامبران ب(نماز گزاران ج(روزه داراند(صابران

17