177
و ﻳﮑﺼﺪ هﻔﺘﺎد ﺧﺪا ﺗﺎ ﺻﻔﺤﻪ ﻣﻮﻟﻒ: اﻧﺼﺎرﯼ ﺣﻤﻴﺪرﺿﺎ دﮐﺘﺮ

کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

صفحه تا خداهفتاديکصد و

دکتر حميدرضا انصاری: مولف

Page 2: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

انصاری، حميدرضا مولف حميدرضا انصاری/ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣٨٩حميدرضا انصاری، : تهران . خودسازی– تصوف – عرفان – اسالم – اعجاز –قرآن : موضوع

حميدرضا انصاری :مولف مولف :ناشر

٠٩٣٧٣٣۴٩۴٠٩ : شماره تماس مولف com.ansari-hamidreza.www :سايت مولف com.ansari-hamidreza@info :ايميل مولف

رت عالقمندی به شرکت در کالسهای رايگان معنويت که توسط درصو

:مولف در تهران برگزار می شود با شماره تلفنهای زير تماس بگيريد٠٩١٩۵۵۶۶٠٩٣٧٣٣ ٣٨٩۴٩۴٠٩ 09361934440

Page 3: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ندرجاتفهرست م

۵ پيشگفتار ٧ مقدمه

١٢ اعتقادات فرمايشی ٢۴ حقانيت قرآنتحليل

۴٠ مغز متفکر جهان اسالم ۴٢ ايمان به خداوند و دوری از شرک

۵١ رسيدن به خدا با واسطه و يا بی واسطه ۵۶ يقت، وسيله رسيدن انسان به خدااستادان طر

۶٣ شريعت و طريقت ۶٧ پير طريقت کيست؟

٧٠ ؟تفاوت طريقت های مختلف در چيست ٧٣ بيعت چيست؟

٨۶ فايده طريقت چيست ؟ ٨٩ چرا توبه بايستی به دست پير طريقت انجام گيرد؟

١٠١ ذکار طريقت چه کاربردی دارند؟ا ١٠۶ برخی عوامل سقوط در طريقت

١٠٩ مقايسه افراد اهل طريق با مؤمنين عادي ١١١ ؟ اعطا می شودطريقت چگونه ١١۴ ذکرهای روزانه

١١۶ دائمیذکارا ١١٧ ذآرهای جمعي

١١٨ برکت و قوانين آن ١١٩ افراد بدبيار چه کسانی هستند؟

١٢٠ برآت چيست ؟ ١٣۴ تاثير ايجاد حب و طلب در بدست آوردن برکت

Page 4: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣٧ تأثيرعرفان بر قابليتهای انسان

١۴١ رکت بسمت خدا با برنامه ريزی مدرن و علميح ١۵٣ روش نوشتن دفتر برنامه ريزی عرفانی

١۵٧ آبی و دعا بر مولكولهای تأثير موسيق: پيوست اول ١۵٩ رويت پس از مرگ: پيوست دوم

Page 5: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

بسم اهللا الرحمن الرحيم

پيشگفتار

نوشته شده و به ٢ و ١بسوی روشنايی اين کتاب در دنباله کتابهای طريقت و موارد مربوط به در مورد تشريح خالصه و عنوان کتابی ساده

.عرفان مورد استفاده می باشد بوده و در مورد معجزات رياضی قرآن ١کتاب بسوی روشنايی

ه قرآن و شناخت اسالم، پاداش و کيفر اسالمی از ديدگامسايلی دررابطه با مورد ی شريعتمسايل اهی خاص به با نگسبت به خدا رانگرش انسان ن

.داده استبحث قرار خوانندگان زيادی مذکورمتعال، کتاب خداوند و مرحمت لطف بخاطر

افراد زيادی را در ،با پنج بار چاپ پی در پیکرده و را به خود جذب خی عالقمند نموده و عاملی شده که برداخل و خارج کشور به اسالم و قرآن

.شوند اسالم مشرف نيز به دين مبينز افراد حقيقت جو از اديان ديگراتلفن يا از طريق ايميل و زيادی از داخل و خارج کشورخوانندگان

رد لطف و مرحمتموبخاطر آشتی دادن آنها با اسالم و قرآن اين حقير را صميمانه عزيزانآن که من در اينجا از همه ،قرار داده اندخود کرده و اعالم می کنم که اگر آن بزرگواران جاذبه ای در سگزاریسپا

اين حقير مالحظه فرموده اند، به خاطر عظمت اسالم و نور و های نوشته ه اينجانب به عنوان يک نويسندگرنه جاذبه آيات مبارکه قرآن بوده و

.کوچک هرگز چنين استحقاقی را در خود بابت لطف آنان عزيزان نمی بينم برای دوستانی که عالقمند به دانستن حقايقی از يرو کتاب اول،پ

به تاليف رسيد ٢بسوی روشنايی کتاب ، می باشنددنيای طريقت و عرفان عالم غيب، اعمال خارق العاده و فلسفه انجام آنها، از مطالبی که در آن

با . مورد تشريح قرار گرفت برکت و قوانين آن و ، عرفان و متافيزيکروايت اين کتاب در که از خوارق و کرامات طريقت ه به موارد زيادی توج

، گرديده و درک آنان برای افراد ناآشنا به طريقت امری مشکل می باشدتصوف و عرفان به افرادی توصيه می شود که در شترخواندن اين کتاب بي

.می باشندريقت آشنا طخوارق بوده و با کرامات و عملی ارای سابقه د

Page 6: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

به نحوی غير پيوسته ٢ و ١بسوی روشنائی دو کتاب آنجائی که از دوستان و برخی از ،نوشته شدهاز خوانندگان و برای دو طيف متفاوت

که کتابی مابين اين دو نوشته شود، خواسته انداز اينجانب افراد اهل طريق و شريعت و طريقت مربوط به مطالب که به صورت ساده و در حجم کم

برای افرادی که با عرفان و طريقت آشنائی زيادی را گر با يکديانآنارتباط .بيان کند ،ندارند

ينجانب با تلفيق اکتاب حاضر نتيجه اين تالش است که در طی آن ی نموده ام که اقدام به نوشتن کتاب قبلیکتابهای مندرج در مطالب برخی از

معجزاتن و قرآاز مطالب مربوط به و خالصه با گذری سريع در آنرا به اثبات رسانده و سپس با تاکيد بر آيات نورانی حقانيت اسالم علمی آن

ايمان به خداوند و دوری از شرک، طرح واسطه قرآن، مسايل مربوط بههمچنين در رسيدن به خدا، شريعت و طريقت، پيرطريقت، بيعت و ذکر و

.ه امتشريح قرار داد غيره را موردبرکت و مربوط به قوانين ، قرار گيردشما عزيزان مورد قبول حاضر آرزوی اين که کتاب با

داريد که الزم اتیاز شما تقاضا دارم در صورتی که انتقادات و يا پيشنهاد است از آنها اطالع داشته باشم، توسط سايت

com.ansari-hamidreza.www با اينجانب ارتباط برقرار فرماييد.

و ما توفيقی اال من عنداهللا العلی العظيم و ال حول و ال قوه اال باهللا،

،با آرزوی توفيق الهی و التماس دعا

حميدرضا انصاری نهيکهزار و سيصد و هشتاد و تيرماه

Page 7: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

مقدمه

نماند بسین نگه می کنمچو هر دم از عمر می رود نفسی مگر اين پنج روز دريابی ای که پنجاه رفت و در خوابی

کوس رحلت زدند و بار نساخت خجل آن کس که رفت و کار نساخت باز دارد پياده را زسبيل خواب نوشين بامداد رحيل

دوست عزيز سالم،

دين و ها نشسته ايد آه برايتان از خدا و ی صحبت خيلیتا بحال پا بوده و يا آارشان یماوراءالطبيعه و غيره صحبت آرده اند آه اآثرا روحان

دهيد آه اصال حرفه ی گوش می اين بار به حرف آسی ول،اين بوده است به اين راه آشيده شده ی آنجكاوی و حقيقت جوئیاش اين نبوده و از رو

. است اينها نيست بلكه رشته ام الهيات و فلسفه ویمن درجه دآترا دارم ول

در آار خودم بحمداهللا بسيار موفق بوده . تحصيل آرده ام ی در زمينه مهندسی ول قصد خودستائی ندارم، ناآرده، خدایاميدوارم آه مرا ببخشيد. و هستم

و يا ی برنامگی و بی بيكاری ميخواهم برايتان توضيح بدهم آه از روو ی حقيقت جوئی بلكه از رودنبال دين و خدا نرفته ام ، ی موقعيت طلب

. عطش به يافتن واقعيت ها به اين راه آمده ام از آنكور دانشگاه .من در تمام دوران تحصيلم شاگرد ممتاز بوده ام

شريف شاگرد اول شدم تا ی مكانيك دانشگاه صنعتی آه در رشته مهندس از دانشگاه ٢٠معدل ی يعن۴آه با معدل دريايیی مهندسیدوره دآترا

ی بنابراين آدم آم شعور و يا حداقل ب. فارغ التحصيل شدم آمريكای ميامشده ی در مسائل عقالنی و يا هيجان زدگی نيستم آه دچار جوزدگی شعورروند چون به اين آار ی می ها آه دنبال راه الهی برخالف بعض. باشد

اند ، من و يا تجربه نكرده ديگر را نديدهی عادت داده شده و يا آلترناتيوهای الهی و بدون ايمان به باورهای غيرمذهبی از شما از يك زندگی مانند خيل

. رسيده ام ی الهی تحقيق و تفكر به باورهای ، فقط بر مبنا در مورد فلسفه خلقت و نقش خودی خاصی ها تئوری من هم مانند خيلی ناو غيره داشتم آه عمدتا بر مبی و اجتماعی فردهایدر جامعه و رسالت

ی م فكرهاخودم بود و امروز آه به آنشخصی آزمون و خطا و يا تفكرات

Page 8: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

بوده آه ی هميشه عامل ،یو خود محوری بينم آه منيت و خودخواهی م،آنميك ی طبيعت مخدوش آرده و بجاهستی و نگرش من را نسبت به خدا و

هماهنگ با نفسانيت و منيت برايم تصويریهميشه ،یو حقيقی تصوير واقع .مجسم آرده است

و خدمت به ی انسانيت و نوعدوستی ديگر برای های من هم مانند خيلی آنم می مبه آن فکر االن آه ی ول،دادمی انجام می خلق و غيره آارهائ

در ،یو خداپرستی بينم آه آن آارها هميشه زير ظاهر فريبنده نوعدوستبه عادت من از روی غريزه و. بوده استی و ديگرپرستی جهت خودپرست

که انگيزه های خود را بازنگری می االنی آردم ولی آمك ممستمند يک و بزرگ آردنی خودخواهارضای به وی قصدم از آمكمی بينم که کنم، .بوده استبه خويشتن اوليائی احساس القای و نفس،

برای فردی تعريف خوبی و بدی و معيارهای انسانيت بعدا فهميدم آه مفهومی نداشته و لذا انجام اعمال خير و س و منيت می باشدکه درگير نف

کمک کردن به ديگران، برای چنين فردی می تواند بجای ثواب مستوجب آار و فعاليت و !گسيل داردجهنم عقاب بوده و انسان را بجای بهشت به

فرعون پل و ی آه برای معمار و مهندسهامان، انطور آه نيز همیسازندگ !جهنم ببردتواند ما را نيز به ی را به جهنم برد، مساختی قصر م

مشابه توضيح داده ام، ١همان طور که در کتاب بسوی روشنائی .مبرخوردار نبودی خاصی مذهبخيلی از شما ، من در جوانی از اعتقادات

سال پيش شروع شد آه در آمريكا ٢۵نزديك شدن من به خدا از حدود بياد دارم آه . بودمدريائی ی ود در رشته مهندسخی مشغول اخذ درجه دآترا

ی با نوع دريائی در مورد انتقال رسوباتی تحقيقات يك پروژهی برا آه Microscope Scanning Electron بنامی ميكروسكوپ الكترون

قابليت ی اين نوع ميكروسكوپ دارا.آردمی معروف است آار مSEMبه ١ی بزرگ بهی اگر جسم شمای يعن،د هزار بو٧٠ به ١در حدود ی بزرگنمائ

ی متر در م٧٠وير آن به بزرگی داديد تصی ميليمتر را در زير آن قرار م .آمد

اين را در زير ی ذرات مرجانها و موجودات دريائی من گاهآردم آه يك ذره آه دهها برابر ی دادم و مالحظه می ميكروسكوپ قرار م

Page 9: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ساختمان نظم و ترتيب و چنانی دارااستآوچكتر از نوك يك سوزن !آندی است آه مغز انسان را منفجر مهوشمندی

اين خلقت را بوجود آورده ی هر روز مدتها در مورد اينكه چه چيزو بدون منشأ ی مختلف در مورد خلقت تصادفی آردم و ايده های فكر م

آه به عادت آردمی پس از مدت. نمودی برايم آامال مسخره م،موجوداتآردم آه چطور ی مثال با ديدن يك پشه فكر مريز درطبيعت دقت آنم، نكات

ی اگر مفصلزند، ی اين موجود در هر ثانيه دهها بار بالهايش را به هم م اگر قلب دارد ،شودی دارد چطور مفصل بال او در اين سرعت زياد آنده نم

یقلبش چطور آار می آند و يا دريچه های قلب او چگونه خون را پمپ ماين نوع نگرش ، من را آم آم به اين واقعيت رساند آه اين همه . آند

بسيار، جز از يك منشاءدر خلقتی و تكنولوژيكی فنی پيچيدگIntelligentی نمی ، عملگذارم ی اسم خدا را بر آن ممن آه ، و با شعور

.باشدو يا روزها وقت خود را صرف يكروز با خود گفتم من آه ساعتها

آنم و يا ساعتها وقت ی می ملدرك يك واقعيت عی يك آتاب براخواندنآنم آيا بهتر نيست ی بيهوده می فيلم و حرف زدنهايک خود را صرف ديدن

به يك نحو با ی آه تمام آائنات و هستی شناخت اين وجود عظيمی آه برااقدام آنم ؟ بنابراين به عنوان يك انسان حقيقت جو و مرتبط هستندی و

بدنبال ،ی خراف هایو خارج از هر گونه زمينهی با يك نگرش علم،آنجكاودوست دارم م آه ه ارسيدی در اين راه به واقعيتهائوند رفته وشناخت خدا

.سهيم نمايم آنها درشما را

به حال ی باشد ، چه نفعادعاها صحيح ين ابر فرض اگر شايد بگوئيدبوده و ی واالترين مخلوق هستآنم آه شمای اثبات مبه شما من . شما دارد

در هر لحظه از شما خالق !آفريده شده ايدمقدسی بزرگ و ی هدفهای براحيات و پيشرفت شما به سير تکامل بوده و به شمایآارهاناظر ی زندگنادرست و ی آارهاکنيددرخواست وااگر از . باشدی مند مخود عالقی سو

به ثواب برای شما آنها را و بخشدی مآه تا بحال انجام داده ايد رای گناهان !تبديل می کند

با شماو نشان دادهبه شما او راه نزديك شدن و رسيدن به خود را باعث او نزديك شدن به .مقرب درگاه او گرديد می توانيد تالش و مجاهدت

Page 10: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

شما .شودی مشما ی در زندگی و عشق و عالقه وگرمی روحی ايجاد مستی، به خدا عاشق شده و هر روز از شق در سنين نوجوانمانند يك جوان عا

ی های مصائب و ناراحت . می بريدبسر ی عشق در لذت و سرمستاين و ترس ی نگران، ، تشويشی روحی ناراحت. آندی شما را ناراحت نمی زندگ

.شودی شما خارج می از زندگرار برقماوراءالطبيعه و عالم غيب ارتباط امور توانيد با ی شما هم م

با امورخارق و اوليای خدا توانيد مانند پيامبران و امامان ی شما هم م. کنيدی شما هم م،شويدکارها و خود منشاء انجام اينگونه گرديده العاده مرتبط

رده آه از قبول خواسته شما امتناع نكی بنحو،خدا عزيز شويدی توانيد برا !امات شويدتوانيد صاحب آری مقول ديگر، شما هم و يا به

ی های مانند خيلنيز شما ی برای زندگ،خالف اين راه برويداگر بر، شما ی آش مشابه يك سيستم جوجه. شودی ل ميدتبزجرآور ی ديگر به زندان

و گذراندهرا ی هم مانند ميليونها جوجه ديگر مرحله رشد در داخل مرغدار . آردو فنا را تجربه خواهيدی پس از خوردن و رشد آردن ، نيست

صورت و ی با افزايش سن، هرروز با ديدن چروآهاشما نيز مانند ديگران ی ضعف جسماني، نزديك شدن به آخر خط را بيشتر احساس آرده و لذتهائ

پس ازچند . نخواهد داشتی آرده برايتان لذتی شما را سرخوش می آه زمانشما چون معده ،بريدی از خوردن لذت نمی سال ، ديگر مثل دوران جوان

. رسدی به سر می بزودهم ی جنسی لذتها، آندی نمی ديگر شما را همراهباشيد ، بلكه ممكن است به يك ی ديگر مثل گذشته نه تنها محبوب ديگران نم

ی پس از چند. آه وجودش آزار دهنده نيز باشد تبديل گرديد، موجود سربار چون شما را ،آنيدی اآراه پيدا می از رفتن به مجلس ختم و مراسم عزادار

.اندازدی متانخودی به ياد رفتن از دنيا و پايان هستازچند ميليارد جوجه ديگر به ی مثل يكی شما نيز بايست! واقعيت تلخ است

همه آرزوها ، همه برنامه ريزيها، همه ی يعن. برويدی سالخی زير چاقو همين بوده است ؟ ی ترسها ، همه نگرانيها براك حيوان درنده مشغول آشيدن پنجه به ديوار در پشت اين ديوار ي

. شودی مبا ما مواجه شكند و ی ديوار را می اين حيوان بزود. استحيوان اين ديگر ، ......... سال ی يكساعت ، يكروز ، يكسال ، ده سال ، س

توانيم با ی چگونه م!بردی شكند و ما و شما را از بين می ديوار را ماينقدر بی خيال زندگی خود در پشت ديوار رندهحيوان داين ی شنيدن صدا

Page 11: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

هيوالی مرگ دير يا زود اين ديوار را می شكند و تمام آرزوهای ما باشيم ؟ ! گذاردرا ناتمام باقی می

ی ما به قصر نور و شادی اگر به راه حقيقت برويم، اطاق محقر زندگهدفمند حرکت پر از روزمره گی ما به يک ويکنواخت و زندگی شدهتبديل

.و پر نشاط برای پيشرفت و تعالی تبديل می گرددزندگی سرد و بی روح ما را گرمی نور و گرمای ايمانرنگ خدا و

به برايمان را حقذات بخشيده و شادی، سرخوشی، انبساط و يکی شدن با و ، گرفته ما خارج زنگار ی ترس و اندوه از قلبها. اهد آوردارمغان خو

پس از جدا و ما می شود، بر روی آن گشودهعرفتمچشمه های حکمت و با وارد شده و خود شکوهمند هستی به، زمينیشدن از اين زندگی کوتاه

.جاودانه خويش ادامه خواهيم دادزندگی به عشق و سرمستی چـــــون زنده عشق بی عدد خواهد شد قت ز ازل تا به ابـــد خواهـد شدعش ن کس که نه عاشق است رد خواهد شدآ را گـــرددردا که قيامــــت آشکافـــ

به آيات اينجانبدر مورد استناد قبل از پرداختن به موضوع اصلی ،

حقانيت مباحث بعدی در قسمتهای مقدماتی کتاب، با توجه به اينکه در قرآن ، خواهد گرفتقرار و اثبات قرآن با داليل علمی و رياضی مورد استدالل

که تا قبل از به اثبات رسيدن اين کنميز درخواست می از خوانندگان عز .دنمورد ترديد قرار ندهصحت آيات عنوان شده از قرآن را موضوع،

عنوان شده در اين مورد مسئوليت مطالبدر قابل ذکر ديگر نکته

ی قادرطريقت از خليفه های آوچك اگرچه اينجانب. کتاب می باشدنظريات صرفا وان شده در اين کتاب ولی مطالب عن ،باشمی مکسنزانی

ارتباطی اگر نقص و يا اشتباهی در آنان می باشد، شخصی اينجانب بوده و طريقت عالقمند به آشنائی با افراد. ندارد واالطريقت اين به نقطه نظرهای و يا آتاب www.kasnazan.comبه سايت توانند ی م قادری کسنزانی

که ،)قدس اهللا سره(ی زان حسينحضرت شيخ محمد آسنه نوشت،تصوف .نمايندمراجعه رسيده، چاپ به ی توسط محمد صديق آاله قوچ

Page 12: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

اعتقادات فرمايشی

و از پدر و مادر و آبااعتقاداتی که اکثر مردم در روی کره زمين بابطور جدی در رابطه و بدون آنکه به آنان منتقل شده زندگی کرده اجدادشان

از دنيا می ، کنندری را با آن صرف کرده اند تحقيقبا باورهائی که عموإن تطع أآثر من في : "د سوره انعام می فرماي١١۶آيه خداوند در . درون

" األرض يضلوك عن سبيل الله إن يتبعون إال الظن وإن هم إال يخرصون ه در کره زمين زندگی می کنند را پيروی کنی، اگر اکثر مردمی ک": يعنی

آنها جز از ظن و گمان خودشان از چيزی . ترا از راه خدا دور می کنند ." نديشه باطل و دروغ در دست ندارندپيروی نمی کنند و چيزی جز ا

راههائیبا ، یاتفاقبطور کنجکاوی و يا خاطر بدرصد کمی از افراد پس از ولی ،آشنا می شوندر به آنان القا شده از آنچه توسط پدر و مادبهتر

، تغيير در اعتقادات و روش زندگی به اين نتيجه می رسند که مدتی کوتاه،مشکالتی جدی در روند ، و بروز ث جداشدن آنان از اقوام و دوستانعبا

با از دردسر احتناب کرده و ين افراد اکثر ا بنابراين. می شودزندگی آنان !می دهندادامه خود به راه آبا اجدادی حقيقت،بستن چشم برروی

هزار و گفته شد، می توان حدس زد که دردر باال برطبق آيه ای که که ، از هر صد نفر افرادی سال پيش و در زمان پيامبر اسالمچهارصد

زمين زندگی می کرده اند، هفتاد نفر در ضاللت و گمراهی برروی کره اگر ما تصور ، فساد و گناهافزايش روز افزونبه با توجه درنتيجه . بوده اند

ده نفر در راه فقطنيم که در حال حاضر از هر صد نفر جمعيت کره زمين کبا درنظر گرفتن . بدبينانه ای نزده ايم، تخمين می باشندهدايت و رستگاری

خواهی نشوی " با تبعيت از گفته درمسير زندگی افرادی که اين موضوع، ، مطمئنا مسير زندگی خود را تعيين می کنند" جماعت شورسوا همرنگ

.راهی به رستگاری نخواهند داشتمانند نيز که اسالم در زمان حيات خود روزی )ص(اکرم مبر پيا

و می دچار شود را پيش بينی کردهاسف باری ديگر اديان به چنين وضعپس خوشا اسالم غريب آغاز کرد و به زودی غريب خواهد شد، : " فرمايند

چنين . به حال کسی که در هنگام فساد امت من از سنت من پيروی کند " .شخصی اجر صد شهيد را دارد

Page 13: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

کالسهائی رايگان تحت با برگزاری در تهران اينجانب که مدتی است را با عرفان اسالمی آشنا میعالقمندان به حقيقت ، عنوان معنويت و عرفان

در نيز سالمی مانند مسيحی و زرتشتی برخی از پيروان اديان غير ا. مکناين اکثر . گرديده اندبه دين اسالم مشرف بعضا اين کالسها شرکت کرده و

ه نتيجه رسيده اند کافراد پس از مدتها درگيری با خانواده و دوستان، به اين قابل نزديکان آنان نواده و برای خانيست کهتغيير دين آبا و اجدادی، کاری

سعی کرده بود با جوانان مسيحی که مسلمان شده و ی از يک. قبول باشد می گفت که پدر تشريح کند،خانواده اش رای قرآن را بحقانيت داليل علمی

که من ندمعتقدو حتی حاضر به شنيدن حرفهای او نيز نمی باشند و مادرش کرده و به گمراهی آبا اجدادی جدا دارم که وی را از شيطان هستم و قصد

ديگر نيز ، خيلی از اديان و فرقه های مذهبی مذکورمشابه مورد !بکشانم و بخاطر انحصارگرائی و کردهتفکر و تعقل نهی را از خود پيروان

مورد تکفير را وارد می کنند سئوال هاآناعتقادات به کسانی که سودجوئی، !قرار می دهند

در يمانويت اباعث تقغيرالهی، نه تنها هایاينگونه رفتارپرواضح است که ئی به نفاقها، افراددر سر ی سواالتکه می شود باعث ، بلکهمردم نمی شود

ه چنين امروزما عاملی است که مطمئنا شود و اين تبديلآنان در دل را می بينيم یو افرادکرده مالحظه مردم های منافق گونه ای را در رفتار

مردم را از ويج کرده و را تر بدکاری داغهای مهر بر پيشانی، فساد و باکه !می کنندمنزجر اسالمخدا و

با عقايد مردم را مورد نکوهش خداوند در قرآن برخورد خشونت بار با استفاده از ، پيامبر خود را به دعوت مردم به راه حقيقت وجدی قرار داده

می سوره نحل ١٢۵ آيه . است دادهحکمت و موعظه مناسب و نيکو فرمان ع إلى سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتي هي اد : "فرمايد مردم را با حکمت و موعظه مناسب به راه خدای : "يعنیکه " أحسن

." خودت دعوت کنبرخالف خيلی از مکاتب که انسان را از تحقيق و تفحص در مورد

، اسالم تحقيق در مورد حقيقت را مورد تاکيد دباز می دارنراههای ديگر در .برخورد با حقيقت نهی می کندرش و قرارداده و انسان را از عدم پذي

وإذ قالوا اللهم إن آان هذا هو الحق من " :آمده است سوره انفال ٣٢آيه ( و بياد آور زمانی را که ": یيعن" عندك فأمطر علينا حجارة من السماء

Page 14: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

گفتند خدايا اگر اين حقی از جانب توست، پس بر سر ما سنگ ) کافراناين آيه اشاره به افرادی دارد ) ". و ما را بکش( هائی از آسمان فرو بريز

که بقدری اسير منيت و خودخواهی هستند که اگر حقيقتی را خالف .د که بميرند ولی تسليم حقيقت نشوند، حاضرنببينندباورهای خودشان

در نزد خداوند وند بوده و لعنت شده گان درگاه خدامسلما اين گونه افراد . می باشند"مقصر" بودن " قاصر" بجای

حقيقت يافتن رابطه با در و تفحص اسالم انسان را به تحقيق دين حذر می بر یاجداد و آبااز راه و از دنباله روی کور کورانهکردهتشويق

وإذا قيل لهم اتبعوا ما : " می فرمايد سوره لقمان٢١آيه خداوند در . ددارأنزل الله قالوا بل نتبع ما وجدنا عليه آباءنا أولو آان الشيطان يدعوهم إلى

ی بيائيد از کتابودن مردم گفته شو هنگامی که به اي " :يعنی " عذاب السعير می کنيم که پدران ما از چيزی پيروی که خدا فرستاده پيروی کنيد می گويند

را به عذاب جهنم پدران آنها آيا هر چند که شيطان . فته ايمخود را بر آن يا ." پيروی می کنند؟ آناناز باز هم می کنددعوت

اگر راه از افراد هستند که کمیبسيار تنها تعداد امروزه به هر حال ، شهامت آن را پيدا کننداعتقادات آبا اجدادی خود را نسبت به صحيح تری

ونه اين گ.ير دهندي خود را تغ را پذيرفته و راهخودمسير دارند که نادرستی ، در نزد خداوند دارای اجری عظيم بوده می باشندتاريخ گان ه ادآزفراد که ا

بوده خود در جامعه و خير و برکت مثبت راتييتغمنشاء در هر زمان و بخاطر يک ود که حررا در کربال، در يک لحظه وبگی ه اين گونه آزاد .اند

از وادار نمود و وی را حقيقتحق و به تسليم در مقابل تصميم مردانه، .نمودتبديل کافری معاند به يکی از بزرگترين اوليای خدا

يم حق و حقيقت شده و ايمان می آورند افرادی که تسل،به گفته قرآن

١٠٣ آيه خداوند در. دندرصد زيادی از مردم اجتماع را تشکيل نمی دهوما أآثر الناس ولو حرصت " : به پيغمبر خود می فرمايدسوره يوسف

ی حتی اگر تو خيلی عالقمند باشی، اکثر مردم به راه حقيقت ، يعن" بمؤمنين .درنو نمی آايمان

حرکت در راه اکثر مردم بجای باعث شده امروز همين بی ايمانی است که پرسه زدن در راههای صرف را خود عمراوقات گرانبهای ، حق و حقيقت

. نمايندمختلف

Page 15: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

:گويدمی در اين باره حافظ

دال مباش چنين هرزه گرد و هر جايي ز پيشت بدين هنـــر نرودآه هيچ آـــار

ا هوس ســـرو قامتـــی دارممن گـد که دست در کمرش جز به سيم و زر نرود بيار بــــاده و اول بــدست حافظ ده به شرط آنکه ز مجلس سخن بــه در نرود

، شما در مجلس حضور را بدهندان موقع که قرار است سهم شمايعنی هم ! دنداري

که برطبق گفته قرآن ضرورت تحقيق در رابطه با يافتن خوب حال

را در ما هم اعتقادات خود بيائيد، استحقيقت از طرف خداوند تاکيد شده . به بوته آزمايش ببريم زمينه اسالم

است آيا درستبيائيد ببينيم که ، مانقبل از هر چيز، به عنوان يک مسلسان را به فالح و رستگاری ه انی است کدينتنها اسالمما فکر کنيم که که

هدايت نايافته می هستند گمراه و اديانديگر و افرادی که پيرو اندمی رسخيلی از چونمنطقی به نظر نمی رسدچندان قبول اين مورد باشند؟ مطمئنا

گناه کمتر خيلی از ماديده ايم که ازافراد غير مسلمانی را مسلمانان ما سالم بياييد واژه اموضوع بررسی برای . بوده اندبقولی مسلمان تر کرده و

:مورد تحليل قرار دهيم را يعنی " االسالم هو تسليم: "می فرماينددر تعريف اسالم ) ع( حضرت علی

بنابر گفته حضرت علی ،ايننابرب. در مقابل خداوند استاسالم تسليم شدن حال خوب.ی کندنمی تواند ادعای مسلمانباشد اگر کسی تسليم خداوند ن )ع(

در مقابل خداوند به چه معنی است؟بياييد ببينيم که تسليم شدنبه ، بودهخداوند درگاه لعنت شده و شده که راندهشيطان، بنابر گفته قرآن

اعتقاد داشته رستاخيز نيز خدا و روز عزت خداوند مومن بوده و به ربوبيت اين بوده که وی تسليم خداوند تنها دليل برای رانده شدن او از درگاه خداوند

فبعزتك لأغوينهم ":گويدمی از قول شيطان سوره ص٨٢آيه .نشده استه من همگی خلق را گمراه به عزت و جالل تو سوگند ک: " يعنی، " أجمعين

Page 16: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

شيطان به عزت و جالل خداوند ايمان است که آنآيه اين مفهوم . "می سازم .خورده استنيز به آن قسم ان طور که ديده می شود همداشته و . "رب فأنظرني إلى يوم يبعثون " : آمده است نيز همين سوره٧٩در آيه نيز آيه که اين ، "پروردگارا پس به من تا روز قيامت مهلت بده : " يعنی

.ت می باشدنشانه ايمان شيطان به روز قيام روز قيامتو به خدا شيطان ، در اين دو آيه آمدهر کهبنابراين، همان طو وی از درگاه خداوند اين بوده ن ليل رجيم شدن و رانده شدايمان داشته و د

.نشده استبه حق ايمان داشته ولی تسليم آن که او آن داشته باشيم ولی تسليم ايمان به حقيقت نيز ما همانند شيطان، اگر بنابراين .شد خواهيم خداوندانده شده درگاه ر ، رجيم و نشويم

۶٧آيه . خوب حال بياييد کمی در مورد مسلمان بودن صحبت کنيم

اين آيه. را مسلمان معرفی می کند) ع( هيم سوره آل عمران، حضرت ابراکه ". ما آان إبراهيم يهوديا وال نصرانيا ولكن آان حنيفا مسلما" :می فرمايد يگانه پرست و ابراهيم يهودی و يا مسيحی نبود ولی : "ن استمعنای آن اي . بود "تسليم خداوند"، يعنی "مسلمان بود"که در اينجا ، " مسلمان بود

می مسلمان را ) ص(و حضرت محمد ) ع(حضرت ابراهيم قرآن وقتی که ، نمسلمان کردای نيز مسلمان بوده و برديگر پيامبران الهی نامد، مطمئنا

نام اگرچه به عبارت ديگر، . اندخدا مبعوث شدهمردم به يعنی تسليم کردن از لحاظ همگی آنان دين ولی ،اوت بودهاديان اين پيامبران با يکديگر متف

همين دليل، بنابر .بوده استمشابه اسالم دين ماهوی باهم مشترک، و بابا دين اسالم مسلمان نبوده و به معنای کالسيک افراد از عضیاست بممکن حال بياييد .باشندو مسلمان تسليم خداوند ، و عملباشند ولی در اعتقادآشنا ن

ببينيم که چه چيزی باعث تقرب و عزيز شدن انسان در نزد خداوند می شود؟

يا أيها الناس إنا خلقناآم من ذآر " : می فرمايد سوره حجرات١٣آيه : " يعنی . "نثى وجعلناآم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أآرمكم عند الله أتقاآم وأ

ما شما را از يک مرد و زن آفريديم و شما را چند تيره و قبيله ! ای مردمقرار داديم تا يکديگر را بشناسيد، همانا گرامی ترين شما نزد خداوند با

عزيزترين افراد در نزد خود را خداوند در اين آيه " . رين شماستتقواتکسانی می داند که بيشتر تقوا دارند و شرط عزيز بودن و يا تقرب را نماز

Page 17: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

عبادات و بنابراين نماز و روزه و .و روزه و ذکر و ذکات و غيره نمی داندش از يتقواو اگر يک جوان بی سواد بوده، برای ايجاد تقوا در انسانغيره در نزد خداوند از اوبنابر گفته اين آيه، ، روحانی بيشتر باشدپيرعالم يک

! می باشدعزيزتريی که انسان را در نزد خداوند عزيز می تقواکه اين ببينيم ييدحال بيا

؟يست و به چه چيزی اطالق می شودچکند ی ی هابعض و بعضی ها تقوا را به معنی اجتناب از گناه معنی می کنند

وقی يعنی . ديمی آ" وقی"تقوا از لغت .به معنی نگهداری نفسديگر هداری، يعنی نيروئی که انسان بتواند در برابر درخواست نفس، جلوی نگ

خود پس کسی که به سيگار کشيدن و يا پرخوری کردن . خودش را بگيردينی که مهمترين تمر. را دوست نمی دارد و خدا اود، تقوی ندارداختيار ندار

با نفس خود مبارزه کند و انسان برای تقويت تقوا وجود دارد آن است که .دانجام ندهمطالبه می کند را کارهائی را که نفس از او

انان را در در مدينه عده ای از جو) ص(حضرت رسول اکرم روزی حضرت به آنان . ) سنگ بلند می کردندگويا (حال زور آزمائی ديدند

؟ است ميان شما داوری کنم که قويترين شما چه کسیواهيدميخ: دفرمودن و گفتند يا رسول اهللا بگوييد که ما چه از اين امر استقبال کردندنجوانا

که وقتی قويترين شما کسی است: حضرت فرمودندمسابقه ای بدهيم، و وقتی بر چيزی خشم غلبه کنداند بر آن د بتويشهوتش به هيجان در می آ

النا جالل الدين رومی معروف مو. شود مسلط بر خشم خودتواند د بمی گير :گويدمی در اين مورد موالنابه

طالب مردی چنينم کو به کو وقت خشم و وقت شهوت مرد کو

ريد شما تقوا را نگهدا:می فرمايند) ع( در نهج البالغه حضرت علی س را نگه می داريد و انند لباس، شما لبام. و تقوا هم شما را نگه می دارد

و لباس هم شما را از شر سرما د و يا خراب نشودحفظ می کنيد که دزد نبر .دو گرما حفظ می کن

ومن يوق : "می فرمايد در باره با نگهداری نفس سوره حشر٩آيه يوق وسيله ای ( يوقاند يعنی کسی که بتو"شح نفسه فأولئك هم المفلحون

اسب وحشی بهد بزن)است که به اسب می زنند و وی را به گاری می بندندهنگامی که موفق بنابراين ما .س خودش، به فالح و رستگاری می رسدنف

Page 18: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

و به تقوا ،کنيمخدا نفسمان يوق بزنيم و آنرا تسليم شيطان شويم به ه به گفتنفس، ين تسليم کردن و يا مهار کردن که ارسيده ايم، رستگاری

إن أآرمكم عند الله "آيه پس . استتسليم اسالم و نهما) ع(حضرت علی " شماستوند با تقواترين همانا عزيزترين شما نزد خدا"که به معنی" أتقاآم

همانا عزيزترين شما نزد خداوند مسلمان ترين "می توان تفسير کرد که را و مان بودن همان باتقوا بودن استمعنای مسلبه عبارت ديگر، . " شماست

، از ان را بر خودش داشته باشد ولی تقوا نداشته باشداگر کسی نام مسلملذا .بهره ای نبرده استمسلمانی

موردی که انسان را از ، و تسليم شدن به آندر رابطه با يافتن حقيقت سعدیعارف بزرگ .اين کار باز می دارد پيروی از هوا و هوس می باشد

:در اين باره می گويد هوا و هوس گرد برخاسته سرائی است آراستهحقيقت

نبيند نظر گرچه بيناست مرد نبينی که هر جا که برخاست گرد نيايد به گوش دل از غيب راز و را تا دلت باشد از حرص باز ت

ست و انسانی که ديدگانش پاک و آراسته امنزل يعنی حقيقت مانند يک

ولی . منزل پيدا کندبه راحتی جای همه چيز را در اين اند می توباز باشد و جلو ديد ود که هوا و هوس مانند گرد و خاکی به هوا بلند ميشهنگامی

انسان راه وشده، چشم حقيقت بين انسان ديدش مختل دانسان را می گير .کرده و به ظاللت و گمراهی کشيده می شود را گم سعادت

توضيحاتی که داده شد بر بنا .گرديمازائيد به موضوع قبلی بخوب بي که همه اديان الهی برای به تسليم کشيدن نفس و يا ايجاد رسيديمبه اين نتيجه

ند و دين اسالم هم يکی از اين ه ابه قولی مسلمان کردن افراد آمديا تقوا، و ديگر اديان و جديد بودن نسبت به اين دين بخاطر،که البته می باشداديان

بازده و با ورالعمل مدون و دست نخورده ای بنام قرآن، دارا بودن دست همان طور که بعدا توضيح داده .انجام می دهداين کار را هتری اندمان بر

کتابها و است خواهد شد، دين اسالم تنها دينی است که دارای کتاب آسمانی ر تحريف شده و از ميان دچابه مروز زمان و دستورالعملهای ديگر اديان

برای مقايسه قرآن با آنچه از کتابهای تورات و انجيل (برداشته شده است

Page 19: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

که توسط اينجانب نوشته شده، ١باقی مانده است، به کتاب بسوی روشنايی قابل دانلود است com.ansari-hamidreza.wwwو از سايت ).مراجعه فرماييد

که همان (اگر تکنيکی را که اديان مختلف برای به تسليم کشيدن نفس شنا تشبيه کنيم،تکنيکهائی برای آموزش ارائه می کنند را به ) مسلمانی است

افرادی که شنا را با تکنيک های قديمی و يا من درآوردی ياد می هستند ولی ديده اندهای مدرن روشکه آموزش شنا را با ئی گرها ولی از شنادگيرن

به همين دليل است که بعضی از پيروان .بهتر شنا می کنند ،ندارندتمرين که تنها نام مسلمانی را بر خود یمکاتب قديمی، از ما مسلمانان يا اديان و

و بخاطر همين است که داريم با تقواتر و يا بقولی مسلمان تر می باشنددستورات مدون و ان مسلمانی نديده اند، خيلی از مردم که از ما مسلمان

را رها کرده و در کوچه پس کوچه های هند و تبت بدنبال اسالم آسمانی .می گردندحقيقت مسلمانی

صراحتا اعالم می کند که دين اسالم سوره صف ٩خداوند در آيه هو الذي ":رتری دارددارای بهترين وسيله هدايت بوده و بر کليه اديان ب

"أرسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين آله ولو آره المشرآون او کسی است که رسولش را با وسيله هدايت و دين حق فرستاد " : که يعنی

که دين کندبر طبق اين آيه خداوند اعالم می . "تا بر همه اديان برتری دهد .تکنيکها برای هدايت انسان می باشدمجهز به باالترين اسالم

خود شما اگر .خوب حاال بياييد به همان مثال آموزش شنا برگرديمبا و داده مدون کتاب مربی شنا بوديد و برای آموزش يک نفر به وی

، داده بوديدآموزش شنای کرال قهرمانی واپيشرفته به مدرن و روشهای کوچکترين توجهی نکرده وخود ه کتاب راهنمای می ديديد که او باگر

آن شنا را آيا پرداخته، شنای چاله حوضی به داخل آب پريده و بهسرخودحتی اگر شما هم !نمی کرديدچنين کاری ؟ مطمئنا کرديداز وی قبول می

قهرمانی ، روزی که همه شناگران برای مسابقه به استخرمی کرديدقبول اشتباه پی به ، طرف ا تکنيک صحيح شنا می کردند و بعضی ها بمدندمی آ، می بودی نکرده توجهبی و می فهميد که اگر به حرف شما می برد خود

و کرده جلوگيری از آبروريزی خود ، به مراتب کمترتوانست با تالشی !نکند چيانتماشاحداقل خود را مضحکه

Page 20: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٢٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ين تکنيک با جديد تررای کسانی که خداوند هم ب، توضيح فوق بنا بربه تسليم کشيدن شيطان نفس، يعنی تکنيک اسالم آشنا شده باشند، تکنيک

در اين سوره آل عمران٨۵آيه . ديگری را قبول نمی کندآموزشی و يا دين ومن يبتغ غير اإلسالم دينا فلن يقبل منه وهو في اآلخرة " :می فرمايدباره

انتخاب کند از را کسی غير از اسالم دينی اگر: "که يعنی" رينمن الخاسهمچنين در . " و او در آخرت از زيانکاران خواهد بوداو قبول نخواهد شد

: " که يعنی" إن الدين عند الله اإلسالم": سوره آل عمران آمده است١٩آيه ".همانا دين پسنديده نزد خداوند اسالم است

در مورد کسانی که از دين اسالم برمی گردند و به کفر می ميرند، در ومن يرتدد منكم عن دينه فيمت وهو آافر " : سوره بقره آمده است٢١٧آيه

يها فأولئك حبطت أعمالهم في الدنيا واآلخرة وأولئك أصحاب النار هم ف از شما که از دين خودش برگردد و به بی هر کدام: " که يعنی"خالدون بميرد، عملش دردنيا و آخرت تباه و باطل خواهد شد، چنين کسانی ايمانی

اين آيه هشداری " .اهل جهنم هستند و هميشه در آن مکان باقی خواهند ماندخارج می شوند، که از دين اسالم است جدی از طرف خداوند به کسانی

رفتار که به خاطر سوء کشور به اقوام خود در داخل و خارجبنابراين کتاب توصيه کنيد که،شده اندخارج اسالم دين برخی کافران مسلمان نما از

عشق در مورد اسالم واقعی، اسالمی که برمبنای و مطالعه کنندرا حاضر مظلوم و ) ع(حسين زمان حضرت امام نيز مانند و امروزاستعرفان و

.است، بيشتر تحقيق نمايند کافرانوم مورد هج

همانطور که گفتيم، تمام اديان الهی از ابتدای تاريخ برای مسلمان .و ترويج گرديده اند هريک توسط پيامبرانی اشاعه وکردن مردم آمده

رسله وقالوا ال نفرق بين أحد من" : سوره بقره می فرمايد٢٨۵آيه شماره ما بين ) مومنان گفتند: " ( يعنی" سمعنا وأطعنا غفرانك ربنا وإليك المصير

فرمان خدا ( فرق نمی گذاريم و همه گفتند ما وندهيچ کدام از پيامبران خدااز تو آمرزش می خواهيم ، که ! پروردگارا. شنيديم و اطاعت کرديم) را

".بازگشت ما به سوی توستهمه آنها مردم را به حال که مابين پيامبران الهی تفاوتی وجود ندارد و

در مقابل حق دعوت می کرده اند، پس دليل آمدن اينهمه شدن اسالم و تسليم يک همانند پيامبر چه بوده و چرا خداوند به يک پيامبر اکتفا نکرده است؟

Page 21: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٢١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

مدرن ترسيستم عامل سخت افزاری به ژی وبا پيشرفت تکنولکه کامپيوتر تکامل قابليتهای هوشی و استعدادی با در طول زمان ، بشر نيزنياز دارد

با پيشرفت همين دليل به .بوده استهدايت پيشرفته تری مند روشهای نيازبا خداوند پيامبران جديدی را ، و افزايش قابليتهای تکاملی انسانزمان

با توجه به اين که با مرور زمان . نموده استوث مبعپيشرفته تردستورات با ديگران و همچنين نتيجه گيری عقلی ارتباط ی برقرارانسان قابليت

، از پيامبرانی رانگيخته شدن تعداد از بپس را پيدا کرده است،) استنتاج(ان پيامبرضرورتی برای ارسال که ديگر ی رسيده مناسببشر به قابليت

وظيفه مشايخ طريقت که راه انبياء را تداوم می (ست اوجود نداشته بعدی ) .بخشند، در مبحث مربوط به طريقت مورد بحث قرار خواهد گرفت

دستورات و استدالل، آشکار معجزات هر پيامبر در زمان خود با مدون اين دستوراتازی بعض که نمودهاعالم را هدايت بشر ی خداوند برا

جايگزين بعلت آنكه هر دين،ور زمان مربه. استبصورت آتاب بودهو مطالب نيز از ميان برداشته شده و قديمی ی آسمانی کتابهادين قبلی شده،

بنام کتاب آسمانیآخرين بجز ، اندگرديدهدستخوش تغيير و تحريف آنهااين کتاب را در صراحتا اعالم می کند که در مورد آن خداوند که ،قرآن

. محفوظ نگه خواهد داشتاز تحريف و آسيبطول تاريخ ،قرآن در مورد ثابت می کنيم کهبا داليل علمی و رياضی ما اينجا در

تحريف و زمان از اين کتاب را در طول نموده و خداوند به قول خود عمل که آيات قرآن اساس عمده مطالب با توجه به اين .تغيير حفظ نموده است

ن در خواست می شود که به مورد طرح در اين کتاب می باشد، از عزيزاوده و تا در نمگفته می شود به دقت توجه مطالبی که در مورد حقانيت قرآن

.مورد مطلبی به يقين نرسيده اند به مطالب بعدی نپردازندآند آه در میی را طحقيقت مصمم راه ی با قدمهای انسان موقع

که فكر نكنيد .دلش آرام گرفته باشد و مورد اعتقادات خود به يقين رسيدهو نزديك به خدای افراد خيل،د آه نيازمنديد دلتان آرام بگيرداين فقط شمائي

! از چنين امری بی نياز نبوده اندپيامبران الهی نيزی حت وإذ قال إبراهيم رب أرني آيف تحيي ":می فرمايد سوره بقره ٢۶٠آيه

من قال بلى ولكن ليطمئن قلبي قال فخذ أربعة من الطير الموتى قال أولم تؤفصرهن إليك ثم اجعل على آل جبل منهن جزءا ثم ادعهن يأتينك سعيا واعلم

" أن الله عزيز حكيم

Page 22: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٢٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ما چگونه مردگان را زنده پروردگارا به من بن :يم گفتو آنگاه آه ابراه" ی ول، چرا: گفت؟یا آيا ايمان نياورده: فرمود ) خداوند (آني؟ می

از ) مرغ(پس چهار :فرمود) خداوند( .تا دلم آرام گيرد) خواهم می(به هم آميز، ) آن وريزه ريزه (پرندگان برگير و آنگاه آنها را در نزد خود

از آنها را بگذار، آنگاه آنها را فرا ی بخشی هر آوه) یبلندا(سپس بر . " زانه است و بدانكه خداوند پيروزمند فر،تو آيندی خوان، تا شتابان به سو

ايمان به ماوراءالطبيعه و عالم غيب نقشی کليدی در آرام گرفتن دل و

نموده و از انحرافات و لغزشهای انسان در زندگی ايفامومن شدن انسان در دومين صفحه قرآن در آيه سوم سوره بقره، خداوند . می کندوگيری جل

آند آه اطالق مییبه آسانمومن ، در تعريف مؤمن به عنوان اولين شرط .داشته باشندبه غيب ايمان

به خدا و خيلی از ما به عقيده خود صاحب اعتقادات محکم و ايمان قوی ايمان ا نيز صاحب اعتقاد و شمآيا ... شما چطور؟ ! می باشيمعالم غيب

به ... ؟به بوته آزمايش سپرده ايدتابحال ايمان خود را قوی می باشيد؟ آيا :داستان زير توجه فرماييد

باال درباره کوهنوردی است که می خواست از بلندترين کوهها داستان

ماجراجويی خود را آغاز کرد و تمرين، از سالها آماده سازیبعداو ، برود تصميم ،آنجا که افتخار اين کار را فقط برای خود می خواست ازولی

... از کوه باال برودئیتنهابه گرفت. و سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاريکی می رفتا

قهرمان ما بخاطر عجله ای که در فتح قله داشت، تصميم گرفت که بجای . صبح برساند، به حرکتش ادامه دهده چادر بزند و شب را زير چادر بآنکه

به جز وشد تا اينکه هوا کامال تاريک به صعودش ادامه دادبنابراين او ...تاريکی هيچ چيز ديده نمی شد

حتی .همه جا را پوشانده بود و مرد نمی توانست چيزی ببيند سياهی شبهمان طور کوهنورد ، از ابر پنهان شده بود پشت انبوهینيز و ستاره ها ماه

ناگهان،به فتح قله نمانده بود در حاليکه چيزی،که داشت باال می رفت ...پايش ليز خورد و با سرعت هر چه تمام تر سقوط کرد

Page 23: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٢٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس تمامی داشت فکر می کرد ،زندگی اش را به ياد می آورد بد خاطرات خوب و

احساس کرد طناب به دور کمرش که ناگهان ،گ نزديک شدهچقدر به مرطناب به دور حلقه شدن و ماندهمعلق وسط زمين و هوا او حلقه خورده و

... است بدنش مانع از سقوط کاملش شدهخدايا : " فرياد بزند آنکهای نداشت جز چاره،در ان لحظات سنگين سکوت

".کن کمکم "از من چه می خواهی؟" :خ دادپاس ناگهان صدايی از دل آسمان

!نجاتم بده - نجاتت دهم؟ ا فکر می کنی می توانمعواق - !دهیب تو تنها کسی هستی که می توانی مرا نجات ! که می توانیالبته - !دور کمرت را ببر آن طناباگر می خواهی که تو را نجات بدهم -

پس از مدتی و مرد .. برای يک لحظه سکوت عميقی همه جا را فرا گرفت ...با تمام توان به طناب بچسبد و آن را رها نکندکه گرفت تصميمتامل

که را پيدا کردی و جسد منجمد شده کوهنورد روز بعد گروه نجات رسيد

حاليکه تنها يک متر با زمين فاصله در،طنابی به دور کمرش حلقه شده بود ....داشت

Page 24: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٢٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

تحليل حقانيت قرآن

. حقانيت قرآن از شبکه رياضی قرآن شروع می کنيمبرای تحليلدانشگاه ی رشته بيوشيمی دآتر رشاد خليفه استاد مصر١٩٧۶در سال

بر پيچيده و خارق العاده ی با استفاده از آامپيوتر يك شبكه رياضآاليفرنيا، و قرآن،اثبات حقانيتی برای يعن. در قرآن آشف آرد را ١٩مبنای عدد

ی را به صورت مناسب١٩ته دست بشر نيست، خداوند عدد اينكه قرآن نوش، قرآن توسط به عبارت ديگر .کرده استی جاسازی در اين آتاب آسمان

شبکه و يا رشته های محکمی که از رابطه بين تعداد حروف و کلمات و ايجاد شده ، بطور پيچيده و معجزه آسائی غير قابل نفوذ و ١٩آيات، با عدد غيير گرديده ، که اگر تغييری در آن بدهند و آن را تحريف يا غير قابل ت

.خواهد خوردکنند، اين شبکه رياضی پيچيده به هم اين شبکه رياضی در قرآن برد؟وجود اما دکتر رشاد خليفه از کجا پی به

خداوند تعداد نگهبانان واشاره شدهبه عدد نوزده سوره مدثر در در قرآنوما جعلنا " : اين سوره می فرمايد٣١ آيه دررده وکجهنم را نوزده نفرذکر

عدتهم إلا فتنة للذين آفروا ليستيقن الذين أوتوا الكتاب ويزداد الذين آمنوا و تعدادشان را : " نیکه يع" إيمانا ولا يرتاب الذين أوتوا الكتاب والمؤمنون

جز برای آزمايش کافران قرار نداديم، تا اهل کتاب يقين پيدا کنند و بر ايمان مومنان بيفزايد و اهل کتاب و مومنان در دل خود نسبت به اسالم هيچ

" .ترديدی راه ندهند گرفته شده که ١٩اين آيه صراحتا اعالم می کند که اين عدد برای اين

ان مومنان شود و شک مومنان و اهل کتاب نسبت به باعث افزايش ايمدکتر رشاد خليفه از اين آيه بنابراين . حقانيت قرآن و اسالم برطرف گردد

رای ويژه گيهای خاصی در که عدد نوزده بايستی دامتوجه شد شگفت انگيز عدد نوزده در قرآن مضارب با کامپيوتر به جستجوی لذا و قرآن باشد

!ه کشف شبکه رياضی قرآن شد موفق ب وهپرداختافرادی که همان طور که در مبحث طريقت توضيح داده خواهد شد،

ارشاد ديگران حرکت می کنند، مورد آسيب شيطان بدون استاد در مسير از اين دکتر رشاد خليفه نيز . می شوندنفس قرار گرفته و به گمراهی کشيده

شيطان گرديده وغوای و ار آخر عمر دچار توهم دامر مصون نمانده و که دو اعالم کردهمچنين و ا. ميثاق و فرستاده خداسترسول ادعا کرد که

Page 25: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٢٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

. است قرآن اضافه شده جزو قرآن نبوده و بعدا به آيه آخر سوره توبهی دکتر ارتباطی به ادعامي می کنمعجزات رياضی قرآن که در اينجا ذکر

: سوره حجر می فرمايد٩ه آي همانطور که خداوند در ودنداررشاد خليفه ما قرآن را نازل : " که يعنی " إنا نحن نزلنا الذآر وإنا له لحافظون "

زمان کوتاهی بعد از ادعای دکتر رشاد ،" کرديم و خودمان حافظ آن هستيم آقای کوروش جم سوره توبه،آخر خليفه در مورد اضافه شدن دو آيه به

، غلط بودن اين ادعا را ثابت کرد با يک ماشين حساب ساده در تهراننژادمورد تعداد آيات سوره درگر خارق العاده ديمعجزه رياضی و با کشف يک

اگر حتی يک آيه از هر سوره قرآن کم و کرد که ثابت، قرآنمختلف های .دخورخواهد به هم ديگری از قرآن ترتيب رياضی ، بشوديا زياد

امی به طرح است، قرآن الزمی آه قبل از طرح موارد رياضی مورد مورد تاييد کليه حقيقتمی باشد که اين اسالم امبر بودن و يا بيسواد بودن پي

از سوره عنكبوت۴٨ آيه .تاکيد نموده استآن مورخين بوده و قرآن نيز براب ولا تخطه بيمينك وما آنت تتلو من قبله من آت" :فرمايد میدر اين باره

را ی محمد پيش از اين هيچ آتابی و تو ا": که يعنی"إذا لارتاب المبطلون وگر نه بيهوده انديشان به ی نوشت و با دست خود آن را نمیی خواند نمی

".افتادند شك میا ي و قادر بود بخواند وفردی دانش آموخته بود) ص(محمد حضرت اگر شك به ی برای ليلد هرزه گويان ممكن بود ، آنوقت خرده گيران وبنويسد

.انداختن مردم نسبت اينکه قرآن کالم خداوند است داشته باشند

خداوند در دآتر رشاد خليفه،کشفيات بر طبق همان طور که گفته شد، ٢* ١٩ی يعن ( آن و يا مضارب١٩عدد ی بر مبنای شبكه رياضقرآن يک

. که حقانيت قرآن را ثابت می کندنمودهتعبيه ) و غيره ٣ * ١٩و يا ، يعنی رمضان بود٢٧آه به پيغمبر اسالم رسيد در روز ی اولين وح

ی و طبق عادت هميشگندچهل سال داشت) ص(محمد حضرت زمانی آه بنام حرا واقع در آوه نور ی اربه غ، وندبرای عبادت و راز و نياز با خدا

ی نظره خيره آننده اايشان م. ند شمال شهر مكه رفته بودی پنج کيلومتردر شانی را به زبان مادرايشان آه درآن فرشته خدا جبرئيل ندرا به چشم ديد

: مودايشان فر و با ذآر بسم اهللا الرحمن الرحيم به هطرف خطاب قرار داد

Page 26: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٢٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

را آيه از سوره علق۵و » بخوان به نام پروردگارت آه آفريد بخوان، « .امبر وحی کرده پيب

۵ ،د حرف دار١٩آه شروع سوره است » بسم اهللا الرحمن الرحيم« آلمه دقيقا مرآب از ١٩آن ،د آلمه دار١٩شده ی آه به پيغمبر وحی آيه ا آيه ١٩سوره علق . دباش می۴*١٩ی يعن١٩ آه مضرب است حرف٧۶خود . می باشداين سوره نوزدهمين سوره از آخر قرآن و همچنين ددار

.دباش می ١٩باز هم مضرب ی يعن ۶*١٩ آه د سوره دار١١۴هم قرآن موفق به است آه دآتر رشاد خليفه ١٩اين اولين معجزه در مورد عدد

.آن می شودکشف ١٩ دارای نيز بر پيامبر است سوره نصر که آخرين سوره وحی شده هم شامل " الفتحاذا جاء نصراهللا و: " اولين آيه اين سوره يعنی است وکلمه ١٩موارد ديگری از مضارب بغير از نکات ذکر شده، .د می باش حرف١٩

در قرآن چند » الرحيمبسم اهللا الرحمن « . تعبيه گرديده استدر قرآن نيز قرآن است در ی ها ؟ اين جمله آه به عنوان عالمت شروع سورهبار آمده

ی آرديم تعداد سوره هابا توجه به اينكه اعالم. استاول هر سوره نيامده در اول سوره توبه با توجه به اينكه است و اينكه١٩*۶ی تا يعن١١۴قرآن

خداوند مشرکان است، به ی اين سوره در واقع اولتيماتوم و يا ضرب االجلو کرده ند شروع نسوره را با لغات دلگرم آننده و محبت آميز رحمت خداو

ی بنابراين اگر آس. ودش حيم شروع نمیالرحمن الر اهللا لذا اين سوره با بسم آه تعداد بسم اهللا دآن تصور می،در آامل از قرآن اطالع نداشته باشبطو

مضرب عدد بوده و ١١٣رين جمله در قرآن است الرحمن الرحيم آه مهمتالرحمن اهللا بسمرا خداوند با گذاشتن يك مورد اين ی ول. دباش نمی١٩

آه در اين سوره ی و در جائکند ران می جبدر سوره نملی الرحيم اضاف و بلقيس، ملكه سبا را زيبا و مؤثر داستان سليمان حكيمی خداوند به شيوه ا

آه ملكه سبا بزرگان آشورخود را گرد آورده و ی ، در جائدده شرح میلرحمن يک بسم اهللا ا د،خوان را میفرستاده ی وی آه سليمان برای نامه ا

چنين خطاب سوره نمل٢٩درآيه او . کندالرحيم اضافی را ذکر می. آمده است انديشمند و حكيمانهی من نامه ای سرآردگان برای ا": دآن می

بسم اهللا الرحمن الرحيم : سليمان است و پيام آن چنين استی اين نامه از سو ".بر من تكبر نورزيد و در برابرم از در تسليم درآييد

Page 27: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٢٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

همتا يك بسم اهللا الرحمن ی بی زبردستبنابراين در اين سوره خداوند با قرآن را ی را گنجانده و تعداد آل بسم اهللا الرحمن الرحيم های الرحيم اضاف

.دباش می١٩ مضربی يعن١٩*۶ عدد افزايش داده آه ١١۴به از ديگر موارد خارق العاده آه دآتر رشاد خليفه در رابطه با قرآن

است رآن تنها آتاب تاريخ بشرق. می باشد حروف مقطعه قرآن،آشف آردهيا حروف ی از فصول آن حروف اختصاری آه در سرآغاز تعداد معين

.ويندگ می» مقطعات«به آنها ی آمده آه در عربی معينی رمزی حرف در اين اختصارات قرآن١۴عربي، دقيقا ی حرف الفبا٢٨از

. فته اندمختلف با يكديگر ترآيب يا حالت ١۴ حرف در ١۴بكار رفته و اين . ترکيب١۴ حرف در ١۴! ببينيد چقدر عجيب و جالب است

ن " :فرمايد آه میدباش می» ن«حرف مقطعه ی سوره قلم دارااگر ی يك پيغمبر ام. دنويسن قسم به قلم و آنچه میی يعن "والقلم و مايسطرون

در اين سوره . دخور طمئنا به قلم قسم نمی، مداد چيزی را بنويسخودش بخو را راين کانيد اتو میی اريد آه خودتان نيز بسادگر حروف ن را بشماگ

١٩ب و مضر ١٩*٧ آه است عدد ١٣٣آنيد آه مالحظه میيد،هبدانجام . می باشد

ق و : " با عنوانی سوره ق به صورت تكدر مورد حرف ق، اين حرف در نوان ق، قسم به قرآن شكوهمند و در سوره شورا با عی يعن"القرآن المجيد

ديگر در ی و در هيچ يك از سوره ها، بكار رفته ) ٢(عسق ) ١(حم .دحروف مقطعه آنها حرف ق وجود ندارو ١٩*٣ی عدد يعن۵٧ ق را تعداد،ددر سوره ق اگر خودتان نيز بشماري

.دباش می ١٩*٣ی يعن۵٧ سوره شورا تعداد ق مجددا برابر در

است الزم به ذآر،بپردازيمقرآن ی مسائل رياضساير به اينکهقبل ازشد و آاتبان خود را میی آه آيات به ايشان وحی اسالم زمانامبرپي آهخواندند، خواندن آيات را چنان ديكته آردن هر قسمت از قرآن فرا میی برا

يك آتاب آنها را ديكته ی از روی دادند آه گوي آسان و روان انجام می امروز بنابراين اگر. حفظ شده اند را از کنند و مانند آن بود آه اين آيات می

، دوده و مجهز به اين ابزار باشاستاد آامپيوتر ب يك نفردر قرن بيست و يکم درست ی ا با اينهمه ترآيب رياض يك نوشته شعر مانند رانداحتمال اينكه بتو

صفحه ۶٠٠ و آن نوشته در نزديك به دحفظ آنی آوتاه و در مدتدآن

Page 28: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٢٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

. می باشدغيرممكن امری محال و ، د هم نداشته باشبای هيچگونه تناقض سال ١۴٠٠ به د چه برس،اين عمل قابل انجام نيست هم امروزی بنابراين حت

.عربستان آب و علفی بی در صحرای امفرد پيش و آنهم توسط يك آه دده دآتر رشاد خليفه توضيح میمورد جورآردن تعداد ق هادر

خداوند در . آند می١٩د ق ها را مضرب در سوره ق خداوند تعداطورچدر يك جا ی خوانده ول" قوم لوط " مرتبه مردم لوط را به نام ١٢اين سوره

اطالق "اخوان لوط"خواند و به آنها ديگر قوم لوط نمی١٣آيه شماره ی يعنقرآن به هم ی شد آل ترتيب ق ها و اگر اين يك استثنا را قائل نمیآند میآه به آيفر روش ی آن قوم لوط به عنوان مردم زشتكاردر قر. خورد می

خود داشتند و بدست خداوند به ی ميل جنسی ارضای آه برای غير طبيع . جنس باز بوده انداين مردم همی يعن اند که شدهی هالآت رسيدند معرف

١٩هم شگفتی هائی در مورد مضرب در مورد حرف مقطعه ص، ن از حوصله اين بحث خارج است و که ذکر آ دبودن اين حرف وجود دار

١ب را از کتاب بسوی روشنائی اين مطلبه عالقمندان توصيه می شود که .فرمايندمطالعه

توسط دآتر ی در مورد جور آردن تعداد ص ها نيز توضيحات جالباگر به . باشد می" بصطه"آلمه ی رشاد خليفه ارائه شده آه مربوط به امال

بسط و يا گسترش ی اين آلمه آه به معنفرماييد، توجه سوره اعراف ۶٩آيه شدهغلط ص نوشتهی به عمد با امال،شود دادن است و با س نوشته می

. شده استآن يك س قرار دادی بر روی ولقرآن توسط آامپيوتر دليلش ی اين مورد تا قبل از آشف شبكه رياض

اين قرار بوده قضيه ازلی برمبنای گفته دکتر رشاد خليفه،نامشخص بوده و سوره اعراف بوده۶٩آه پيامبر اسالم درحال ديكته آردن آيه ی آه زمان

آه می فرمايند د به آاتب خودنرس می "بسطه"هنگامی آه به واژه اند، ن اي. آه اين آلمه حتما بايد با صاد نوشته شودجبرئيل تذآر دادهحضرت

سال اين آلمه ١۴٠٠س از پکه تا اآنون هم ،دستور سينه به سينه نقل شدهآند آه آيا آاتبان حال اين سؤال به ذهن خطور می. ودنوشته می شبا ص

؟ امالی صحيح اين کلمه را نمی دانستند شانوحي، خودصحيح ی سوره بقره همين لغت با امال٢۴٧ چون در آيه ،دانستند مسلما می

ی خداوند امالهم بنابراين اگر در سوره اعراف . استو با س نوشته شده

Page 29: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٢٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

قرآن به هم ی نوشت، ترتيب پيچيده ص ها بسطه را صحيح میکلمه .خورد می

راه ديگری را نمی توانست پيدا کند خداوند متعال گويند آيای بعضی ها م؟ مطمئنا ء نيز پيش نيايد و اين اشتباه در اماللمات به هم نخوردکه ترتيب ک

که به اهل تفکر شده لط نوشته به عمد با امالء غلغت می توانست ولی اين در جور کردن تعداد ص های قرآن تعمدی در کار بوده که داده شودنشان .است

بخش آاملی از معجزات رياضی قرآن هشدذکر آه در اينجا ی مطالب دليل تأآيد .نمی باشد و موارد رياضی ديگری در کتب مختلف موجود است

قرآن اينی در مورد شبكه رياضمن براستفاده ازمطالب دآتر رشاد خليفه تسلط ی عربی ن قرآن يعن آه به زبادنداری ضرورتشنونده آه فرد است

ی يك جفت چشم برا،اعجاز عددياين گونه تنها ابزار درك د و داشته باشی وگرنه اعجاز آالم می باشد، ١٩ تا ١شمردن حداقل از ی نائديدن و توا

.می باشد آن باالتری قرآن بمراتب از اعجاز عددعالوه بر مطالب گفته شده موارد خارق العاده ديگری هم در قرآن

:است ساعت ٢۴ بار آمده و شبانه روز نيز ٢۴واژه ساعت در قرآن •

.استسال نيز ی بار بكار رفته تعداد ماهها١٢در قرآن ) ماه(واژه شهر •

. ماه است١٢ی مسشی بار بكار رفته و روزها٣۶۵در قرآن ) روز(واژه يوم •

. روز است٣۶۵نيز ٣۴يوميه نيز ی بار بكار رفته و نمازها٣۴واژه سجده در قرآن •

.سجده داردمرگ نيز ی بار بكار رفته و واژه موت يعن٧١واژه حيات در قرآن •

. بار آمده است٧١پناه بردن به ی بار آمده و واژه استعاذه يعن١١واژه ابليس در قرآن •

.مده است بار آ١١خدا از ابليس نيز بار آمده ١١۵ بار آمده و واژه آخرت نيز ١١۵واژه دنيا در قرآن •

.است

Page 30: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٣٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

با هم ی زن نيز مساوی مرد و امراه به معنی دو آلمه رجل به معن • . بار يعنی به تعداد کل ساعات شبانه روز آمده است٢۴هر دو ی يعن

. بار آمده است٨٨ بار و کلمه شياطين نيز ٨٨کلمه مالئکه درقرآن • بار آمده ۴٠ بار و کلمه برد يعنی سرما نيز ۴٠کلمه حر يعنی گرما •

.است . بار آمده است٧هفت آه عدد آسمانها است ی لفظ سبع يعن •

آردن و يا ميزان آردن اين همه عدد در يك آتاب ی آيا چيدن و جاساز

چرم ی نشده و روی هنوز جمع آوری آه در زمان وحی ا صفحه۶٠٠شده، توسط يك نفر ی جمع آور) ص(عد از مرگ پيغمبر واستخوان بوده و ب

؟ آن هم در رسد بنظر نمیی عاد غيری ال پيش آمس١۴٠٠در ی عرب امهستند آه در آسمان ی ستارگان ميخهائکه آردند آه مردم فكر میی زمان

آه مردم شمارش اعداد را با انگشتانشان انجام ی آوبيده اند و يا زمان ؟نده اداد می

يک کتاب نمی که حتی درخارق العاده قرآن بحدی زياد استوارد م روا نيست آه براين قرآن افترا " سوره يونس آمده است آه ٣٧در آيه .گنجد

گذشته و بيان ی آسمانی بلكه تصديق آتابها. بندند و آن را از غير خدا بدانند " .است ی از اين آتاب الهی گسترده تر

نيست آه قرآن تحريفات ی معنه اين ن بدرنظر داشت آه اين سخی بايستدر رابطه با اين . دآن پيشين را نيز تصديق میی آسمانی وارد شده در آتابها

:دجالب باش يتانبرااست آه شايد ی موضوع حكايت سوره آهف آمده آه اصحاب آهف در غارشان ٣۴در قرآن در آيه

ی ز حضرت علاسرائيل ای بنی از علمای يك. سيصد و نه سال توقف آردند و آمده سال ٣٠٩اصحاب آهف قرآن مدت توقف در چرا د کهپرس می) ع(

می حضرت در پاسخ ؟ سال ذآر شده٣٠٠ اين مدت ماحال آنكه در توراتی است و سالهای شما شمسی سالها هردو اينها درست است چون آهفرمايند .ما قمري

آوردن ه که يک دانشمند نجوم اين موضوع را ثابت کرده و نشان داد ای ايمان آوردن مردم ، از معجزاتی است که بر٣٠٩ و ٣٠٠عدد دو همين

روز تمام بوده و ٣۶۵يهود ی سال شمس. کافی می باشدبه حقانيت قرآنی سال قمر. می باشد روز ١٠٩۵٠٠يهود برابر ی سال شمس٣٠٠بنابراين

Page 31: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٣١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ا برابر دقيقی سال قمر٣٠٩ و لذا بوده دقيقه ۴٨ ساعت و ٨ روز و ٣۵۴بوده يهود ی روزه شمس٣۶۵ سال ٣٠٠ دقيقا معادل و روز ١٠٩۵٠٠

دقيقه ۴٨ ساعت و ٨ روز و ٣۵۴روش محاسبه بدين ترتيب است آه . است و ٣۵۴را اگر در ی سال قمر٣٠٩. روز است٣٠/١١ روز و ٣۵۴معادل سال ٣٠٠ روز آه دقيقا معادل ١٠٩۵٠٠شود ضرب آنيم می٣٠/١١ . استی شمس

وجود دارد نيزديگری موارد ضی، عالوه بر پديده های ريادر قرآن

از سالها بعدنامشخص بوده ولی مفهوم و ی نا در زمان خودش کالمکه . استاسرار آن مشخص گرديده

يعنی قسم نمی " لا أقسم بيوم القيامة ": است آمده سوره قيامت١در آيه به جانوييدقسم می خورم، مثال شما می گخورم به روز قيامت که يعنی

و سپس . قسم می خورمپدرميعنی در اصل به جان ، قسم نمی خورم پدرم يعنی قسم به نفس مالمت کننده و حساب " ولا أقسم بالنفس اللوامة "آمده ز حساب کشی و قسم به قسم به روزيبا و هماهنگ آمده، چقدر دببينينکش، مانند ديگر سوره ، اين سوره مانند يک شعر با قافيه و زيبا ! حساب کشنفس

:ويدهای قرآن مطالب بسيار پرمحتوائی را بيان می کند، سپس می گآيا انسان فکر می کند که : "يعنی " أيحسب الإنسان ألن نجمع عظامه "

" بلى قادرين على أن نسوي بنانه " ،" استخوانهای او را جمع نخواهيم کرد؟ا هم منظم انگشتان او ر) خطوط سر(آری ما حتی قدرت داريم که : " عنی ي

" کنيماز قبرستان را يکی از کافران يک استخوان پوسيده آيه موقعی نازل شد که

ين و آنرا با دست پودر کرد و گفت آيا خداوند اپيامبر رفت درآورد و خدمت ، بعد همانطور که ميدانيد. که در جواب اين آيه آمد! ع کند ؟را می تواند جم

لذا و ببرد تا بشر به اهميت اثرات نقش انگشتان قرنها طول کشيداز پيامبر . استو معجزه آسا بوده بسيار غريب امبردر زمان پي نزول چنين آيه ای

ازل شده ولی قرآن اگر چه توسط يک پيغمبر امی و درس نخوانده ندر آن بيشترين تأکيد به علم و تفکر و تعقل شده و در آن خداوند از مردم

سوره ۴٣آيه مثال در .نمايندميخواهد که در مورد مثالهای آورده شده تفکر " وتلك الأمثال نضربها للناس وما يعقلها إلا العالمون " : ی فرمايد معنکبوتاين مثالها را برای مردم می آوريم اما جز دانايان کسی به آن : " که يعنی

Page 32: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٣٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

نوم علی ": می فرماينددر مورد تاکيد بر علم، پيامبر اکرم". نمی انديشد با علم بهتر از نماز با جهل استيعنی خواب" علم خير من صالة علی جهل

شکستند، عالم بی بند و دوکس پشت مرا: می فرمايند) ع(و حضرت علی بار و جاهل عبادتکار، آن با پرده دری به اعتقادات مردم لطمه می زند و

.اين با عبادت ابلهانه مردم را می فريبد خداوند از مردم ميخواهد که بدون به هر حال، برمبنای گفته قرآن، آن باز نموده و در رابطه با قرهاهيچگونه تعصب جاهالنه قفلها را از قلب

أفلا يتدبرون " : می فرمايد سوره محمد٢۴در آيه . تفکر و تدبر نمايندآيا آنان در قرآن تفکر نمی کنند و يا ": که يعنی" القرآن أم على قلوب أقفالها

". اينکه بر دلهايشان قفل زده شده استعلم دسترسی خداوند از کسانی که دانش آموخته هستند و به کتاب و

مثل الذين ": می فرمايد سوره جمعه۵در آيه دارند انتظار بيشتری دارد و مثال ": که يعنی"حملوا التوراة ثم لم يحملوها آمثل الحمار يحمل أسفارا

کنند ولی به آن عمل نمی کنند مانند االغی کسانی که تورات را حمل میاين اشاره به دانش آموختگانی است که علم ". است که کتاب را حمل می کند

. به قلب آنها وارد نشده و فقط توسط آنها حمل ميشودأولم ير الذين آفروا أن السماوات " آمده است سوره انبياء٣٠ آيه در

آيا : " که يعنی "لنا من الماء آل شيء حي والأرض آانتا رتقا ففتقناهما وجعکافران نديدند که آسمانها و زمين بسته بود و ما آنها را بشکافتيم و از آب

. " هر چيز زنده ای را آفريديم؟کافران می گفتند که اين چه عبارت عجيب و بی ) ص(در زمان پيغمبر

معنی اين عبارت موقعی ؟ويدئی است که اين شاعر مجنون می گمعناو چگونگی ) Big Bang( مهبانگ مشخص شد که دانشمندان به مکانيزم

. انجام آن پی بردندبا بتدا يک جرم به هم پيوسته بوده وبر طبق اين تئوری کل کائنات در ا کل کائنات را پر کرده و کرات شکلانفجاری سهمگين، توده ای غبار در رابطه با اين توده غبارآلود يا دودمانند .آسمانی از يکديگر جدا شده اند

که در رابطه با خلقت زمين و آسمان توضيح سوره فصلت١١در آيه نيز خداوند: " يعنی" ثم استوى إلى السماء وهي دخان" :داده شد، آمده است

". به شکل دود بود) آسمان( در حالی که پرداخت،سپس به آفرينش آسمان سال پيش عربستان چه حالی شده اند وقتی کسی به ١۴٠٠ب کنيد مردم حسا

Page 33: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٣٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

شکافتيم و و ما آنها راه سمان ها و زمين به هم پيوسته بودآنان گفته که آ ! استهبه شکل دود بودزمانی آسمان

ز آب هر و ا ":که يعنی" وجعلنا من الماء آل شيء حي : " عبارتزات قرآن می و از معج نيز کالمی شگفت انگيز " آفريديمچيز زنده ای را

قرآن نيز در رابطه با آفرينش حيات از آب رر جاهای ديگالبته د. باشدوالله خلق آل دابة من " : آمده سوره نور ۴۵در آيه مثال ،سخن گفته شده

. "و خداوند هر جنبنده ای را از آب آفريد ":که يعنی" ماء سال دانشمندان با اختراع دستگاههای ١۴٠٠امروزه پس از

اسپکترومتر و با ابداع روشهای مختلف شيمی تجزيه و غيره متوجه شده اند که حيات بدون آب کامال غيرممکن بوده و حتی اگر در کرات آسمانی در جستجوی حيات باشند بايستی بدنبال طيف هيدروژن و اکسيژن و عنصر آب

.بگردنددر رابطه با چرخش زمين و ماه و خورشيد نيز در قرآن عباراتی آمده

خلق السماوات " : می فرمايد سوره زمر۵آيه به عنوان مثال در . استوالأرض بالحق يكور الليل على النهار ويكور النهار على الليل وسخر

آسمان و زمين را بر : " که يعنی" القمر آل يجري لأجل مسمى الشمس وشب را بر روز و روز را بر شب مبنای حق، يعنی بر مبنای قانون آفريد،

، تا هر کدام می دهدمی پيچد و خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش قرارل يجري لأجل آ : "عبارت. "در وقت معين گردش کنند) بر مدار خود(

يا اشاره به حرکت نوسانی" در وقت معين گردش کنند ":که يعنی" مسمى .د ماه و خورشيد داريکودپري

پيچيدن شب بر روز و روز بر شب هم تنها در صورتی ميسر است که نيز آمده سوره رحمن١٧ در آيه. زمين به صورت يک جرم مدور باشد

که اشاره به دو مشرق و دو مغرب "رقين ورب المغربين رب المش" : استانسان برروی يک در صورتی ميسر است که تنها نيز اين مورد دارد که

.آيه نيز به کروی بودن کره زمين اشاره دارداين لذا کره باشد و سوره نباء ٧ و۶آيات در رابطه با اينکه کوهها مانند ميخ هستند،

آيا ما : " که يعنی"والجبال أوتادا ألم نجعل الأرض مهادا ":مايدمی فر سوره انبياء٣١ آيه و در" زمين را گهواره و کوهها را ميخ قرار نداديم؟

و : " که يعنی " وجعلنا في الأرض رواسي أن تميد بهم : "يدمی فرماکه اين اشاره به " ن قرار داديم که باعث آرامش آن شود زميکوهها را در

Page 34: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٣٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

نقش کوهها در جلوگيری از لغزش اليه های تکتونيکی کره زمين بر روی هم دارد و اگر کوهها نبودند زمين هيچ زمانی آرامش نداشت و اين اليه ها همواره در حال لغزش برروی يکديگر و ايجاد زمين لرزه بر روی کره

.زمين بودندودی شيطان دنيا بزامروزه گناه زياد شده و: روزی يک نفر می گفت

با توجه به عقيده من به . مخالف هستممن با اين عقيده !واهد کردرا فتح خپيشرفت تکنولوژی و در دسترس بودن اطالعات برای همه و سرعت باالی

ر ديگاربابان زر و زور و تزوير انتقال اطالعات، چندی نخواهد گذشت که .رند دااهرا در جهالت نگو آنان ب داده مردم را فريگذشته ند مانندتوان نمی

و کرده بيشتری را آشکار حقايق هر روز و تکنولوژی امروزه پيشرفت علم خواهد به ظلمات جهل و خرافه پرستی پايان بارقه های علم، اين نور الهی،

ح حقيقت بزودی بشريت به سمت يکتاپرستی و شناخت راه صحي. دادو ، قرآن، يگانه کتاب الهی موجودمبنایحرکت کرده و اسالم واقعی که بر

معرفی دنيا به می باشد،ستواربر مبنای عشق الهی و محبت و نوعدوستی ا .کشيدتسخير خواهد به را شده و آن

ولقد آتبنا " :در اين باره صحبت می کند بطور ضمنی سوره انبياء١٠۵آيه و ": که يعنی "بور من بعد الذآر أن الأرض يرثها عبادي الصالحون في الز

بندگان شايسته ام، " نوشتيم) کتاب حضرت داود(ما بعد از تورات در زبور . "زمين خواهند شد) حکومت(وارث

قديمها که کتاب نبود و کامپيوتر و ماشين حساب و اينترنت و غيره سعادتمند و مورد ما امروز. جود نداشت درک حقايق بسيار مشکل بودو

لطف خداوند هستيم که از جديدترين امکانات در شناخت حقيقت برخوردار برای اينکه عظمت خداوند را درک کرده و از حيرت هامروز .می باشيم

. يک ماشين حساب ساده برايمان کفايت می کند،فرياد کشيده و بيهوش شويمبيشتری را مين قدر که گناه و فساد زياد ميشود، خداوند نيز داليلهاخيرا در تهران آقای . دافراد آزاده و جستجوگر ارائه می دههدايت جهت

با يک ماشين حساب ساده معجزه ای رياضی در قرآن کورش جم نژاداين . دباش کردن افراد اهل تفکر کافی میکشف کرده که برای حيران

سادگی قابل ياد گرفتن است و من از وقتی آنرا فهميدم به افراد معجزه به :می توانيد اينکار را بکنيدهم شما . زيادی توضيح دادم

Page 35: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٣٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

يک ستون در . ستون برای آن در نظر بگيريد۴يک کاغذ بگيريد و شماره رديفها را بنويسيد که هر شماره مربوط به يک سوره١١۴ تا ١از مثال . لوی هر سوره تعداد آيات آن سوره را بنويسيددر ج. باشد قرآن میاز

٢سوره شماره . است٧ سوره حمد است که تعداد آيات آن ١سوره شماره سوره آل عمران ٣ است، سوره شماره ٢٨۶بقره است که تعداد آيات آن

حال شماره سوره را با تعداد . خرآ است و الی ٢٠٠است که تعداد آيات آن اگر اين جمع يک عدد فرد شد آنرا در ستون سوم . دآيات آن جمع کني

اينکار خيلی . بنويسيد و اگر يک عدد زوج شد در ستون چهارم بنويسيد) ٧(را با تعداد آيات ) ١(ساده است، در مورد سوره حمد، شماره سوره

در مورد سوره . می نويسيم۴را در ستون ) ٨(جمع می کنيم و نتيجه آن جمع می کنيم و نتيجه آن ) ٢٨۶(را با تعداد آيات ) ٢(بقره، شماره سوره

در مورد سوره آل عمران، شماره سوره . می نويسيم۴را در ستون ) ٢٨٨(را در ستون ) ٢٠٣(جمع می کنيم و نتيجه آن ) ٢٠٠(را با تعداد آيات ) ٣( .خرآ می نويسيم و الی ٣

چهارم در نهايت مالحظه می شود که تعداد عناصر رديف سوم با رديف عدد ۵٧ سوره تشکيل عدد زوج و ١١۴ عدد از کل ۵٧يعنی . مساوی است

.ديگر تشکيل عدد فرد می دهد که اين خود يک پديده خارق العاده است را تشکيل ۶۵۵۵حال کل عناصر ستون اول را با هم جمع می کنيم عدد

. ۶٢٣۶ را با هم جمع می کنيم جمع آن ميشود ٢عناصر رديف . می دهد ۴اصر رديف عن، ۶۵۵۵ را با هم جمع می کنيم ميشود ٣صر رديف عنا

سوره قرآن پس و ١١۴اگر يکی از !۶٢٣۶ميشود ، را با هم جمع می کنيم اين چهار پيوستدر جدول . پيش بشود اين ترتيب رياضی به هم ميخورد

.ستون و جمع آنها نمايش داده شده استل شده و برای اثبات حقانيت قرآن مابين اعداد زوج و فرد تفاوت قائ

سوره ٣در آيه . خود از اين اعداد به ترتيب خاصی بهره گيری می کند". قسم به زوج و فرد" که معنی آن اينست" والشفع والوتر" فجر آمده است

که خداوند به آن ) فرد(و وتر ) زوج(بنظر ميرسد يکی از مصاديق شفع . اد زوج و فرد می باشدقسم خورده همين معجزات عددی در مورد اعد

محل قرار گرفتن سوره های قرآن نيز همگی مشخص بوده و شگفتی های در مورد محل قرارگيری سوره قبال ( عددی خاصی بر آن مترتب است

).شد وره نوزدهم از آخر قرآن است صحبتعلق که س

Page 36: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٣٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

خداوند در " ان علينا جمعه و قرآنه" سوره قيامت آمده است٧در آيه . ن آيه می فرمايد که جمع کردن قرآن به عهده اوستاي

شماره تعداد آيه ) فرد(جمع )زوج(جمع

سوره ١ + ٧ ... ٨ ٢٨ ... ٢٨٨۶ + ٢

٣ + ٢٠٠ ٢٠٣ ١٧ ... ١٨٠۶ + ۴

١٢۵ ١٢٠ + ۵ ... ... ... ... ... ... ... ...

١١٨ ... ۵ + ١١٣ ١١٤ + ٦ ... ١٢٠ جمع جمع جمع جمع

سوره ها آيه ها فردها زوجها ۶٢٣۶ ۶۵۵۵ ۶٢٣۶ ۶۵۵۵

تعداد زوجها= تعداد فردها = ۵٧

عددی توضيح داده شده آنست که در مورد معجزه نکته جالب ديگر که خواص آنها توضيح داده شد ۶٢٣۶ و ۶۵۵۵اگر رقمهای دو عدد کليدی

می باشد که اين نيز با ١٩ضرب بدست می آيد که م٣٨را جمع نمائيم عدد بنابر . معجزات رياضی، کشف شده توسط دکتر رشاد خليفه هماهنگی دارد

روابط نشان داده شده، اگر يک آيه از چند هزار آيه قرآن کم يا زياد بشود و سوره قرآن پس و پيش بشود ترتيب رياضی توضيح ١١۴يا يک سوره از

. داده شده به هم ميخورد

دست نخورده و بدون ه برخالف کتابهای آسمانی ديگر قرآنآنکدليل آرده ی است آه خداوند وحی قرآن آخرين آتاباست آنست که تغيير باقيمانده

ی خداوند مانند يك آمپان. می باشدآخرين آالم تنزيل يافته خداوندی و بقول

Page 37: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٣٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

را از بازار خارج ی قديمی اآه با آمدن مدل جديد مدله ،یماشين سازقرآن صراحتا در مورد ولی قديم را از دور خارج آرده ی ، آتابهادنآ می

آيد و به اين دليل اعالم است آه میی آه اسالم آخرين ديننموده اعالم ،ه شد و همان طور که گفتنمايد آه قرآن را بدون تغيير حفظ خواهد آرد می

ا الذآر وإنا له إنا نحن نزلن" :فرمايد سوره حجر می٩خداوند در آيه ترديد ی آه ما قرآن را فرو فرستاديم و بی بدرست": که يعنی " لحافظون

". خود نگهبان آن هستيم عدم تناقض در آيات استآه در مورد قرآن قابل ذآری از مواردی يك

ی يعنی سال بر يك پيامبر ام٢٣اين آتاب آه در طول مدت . آن می باشد ، با يك بار نوشته شدن، با وجود تنوع و گستردگي،ل شدهده نازدرس نخوان

آه ی در صورتد، وجود ندارین هرگز تناقض و اختالفدر مطالب آ تا به يك متن آردهی بار بازنويس٢٠آتاب جنگ و صلح را ی تولستو . استرسيده ی مناسب

و می دآن سوره نساء عنوان می٨٢آيه در اين موضوع را خود قرآن أفال يتدبرون القرآن ولو آان من عند غير الله لوجدوا فيه اختالفا " :مايدفر

آنند ؟ اگر قرآن از جانب غير خدا آيا در قرآن تدبر نمی: "که يعنی" آثيرا ". يافتند میی بود در آن اختالف بسيار

تاريخ موفق نخواهد شد آه خداوند در مورد اينكه هيچكس در طول اسرا از سوره٨٨نظير قرآن را بياورد بطور قاطعانه اعالم آرده و در آيه

قل لئن اجتمعت اإلنس والجن على أن يأتوا بمثل هذا القرآن ال : " دفرماي میبگو اگر گروه جن و : " يعنی" يرا يأتون بمثله ولو آان بعضهم لبعض ظه

انند اين قرآن را بياورند هرگز مانند آنرا گرد هم بيايند تا می انس همگ ".نخواهند آورد اگرچه در اين آار يار و پشتيبان يكديگر باشند

وإن آنتم في " :می فرمايد سوره بقره٢۴ و ٢٣آيات درهمچنين عبدنا فأتوا بسورة من مثله وادعوا شهداءآم من دون الله ريب مما نزلنا على

إن آنتم صادقين فإن لم تفعلوا ولن تفعلوا فاتقوا النار التي وقودها الناس نی که آگر شما شکی داريد بر آن قرا: "ه يعنیک" والحجارة أعدت للكافرين

فرستاديم، پس يک سوره مثل آن بياوريد و ) پيامبر(ی خودمان بر بندهاگر چنين . را بخوانيد، اگر راست می گوييد) غير از خدا(گواهان خود

نکنيد که هرگز هم نمی توانيد بکنيد، پس از آتشی بترسيد که هيزم آن مردم در اين ". ان عذابی که برای کافران است و بت ها هستند، هم) گناهکار(

Page 38: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٣٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

آيات قرآن با آغوش گشوده همه جهان را در همه اعصار به رقابت دعوت يک سوره مشابه آن د که هيچ کس نمی توانداعالم می کنصراحتا و کرده که از دو سه و يا کوثرصای به کوچکی سوره اخال ، حتی سورهوردبيا

اريخ مراجعه کنيد متوجه خواهيد شد که اگر به ت. دنسطر بيشتر نمی باش کافران ثروتمند در زمانهای مختلف با گماردن ، اين ادعاکردنبرای رد

دانشمندان و افراد اهل ادب تالشهای زيادی را در رابطه با نوشتن حتی يک ها موجود می که برخی از نوشته های آنکرده اندسوره کوچک مشابه قرآن

ن اين سوره ها بقدری سبک و حقير هستند که آم قردر مقايسه با کال. باشد . باشند نيز نمیطرح کردن قابل حتی هيچ کدام از آنها

آهنگ مخصوص لغات ،در مورد قرآنر ديگاز نكات قابل ذآر

مخصوص به ی آسا بوده و سبك معجزه آه در نوع خود استوآلمات قرآن، شعر است گفت که ودش ی آنرا نثر ناميد و نه مشود نه می آه را دارهخوداست آه تمام شاعران و نثرگويان و تمام ی به گونه ای اين آالم الهی ول

اگر با دقت به تالوت چند . رندوآ مدعيان در مقابل آن سر تعظيم فرود می .خواهيد شدمتوجه آهنگ آالم قرآن مطمئنا آيه از قرآن گوش آنيد

در خانه کعبه می در زمان پيامبر ايشان در کنار حجر اسماعيل گيرائی . نشستند و آيات قرآن که بر ايشان نازل می شد را تالوت می کردند

اين آيات بحدی بود که افرادی که می شنيدند ناخودآگاه حالشان عوض شده به پيروان نبرای همين کافرا. و به خود لرزيده و به اسالم می گرويدند

يتان را در ويد انگشتها می گفتند که وقتی صدای قرآن را می شنيشخو قرآن می ینجا عبور کنيد و اگر محمد در جمعا از آ و سريعگوشها بگذاريد

! شما با ايجاد سروصدا نگذاريد که کالم او به گوش مردم برسد،خواند وقال الذين آفروا لا تسمعوا : "است سوره فصلت آمده ٢۶آيه اين مورد درگوش به اين : و کافران گفتند: " یيعن " الغوا فيه لعلكم تغلبونلهذا القرآن و

! "قرآن ندهيد و هنگام تالوت آن جنجال کنيد، شايد پيروز شويد د که در اينجا يک عجزات کالمی قرآن خود نياز به کتاب مجزا دارم

الذين إن: " آمده سوره اعراف۴٠در آيه .مورد آن توضيح داده می شودآذبوا بآياتنا واستكبروا عنها ال تفتح لهم أبواب السماء وال يدخلون الجنة حتى

کسانی که آيات ما را تکذيب کردند و : "يعنی" . يلج الجمل في سم الخياط

Page 39: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٣٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ی آسمانی به روی آنان گشوده در برابر آن تکبر ورزيدند، هرگز درهانخواهد شد و داخل بهشت نمی شوند، مگر اين که شتر از سوراخ سوزن

می اين نوع مثال زدن زيبا و بامعنی تنها منحصر به کالم خداوند". بگذرد او. شيالت بودی دآترای داشتم آه دانشجوی يك دوست آويتی زمان. باشداين . کننده آالمی قرآن را درك توانند معجز گفت فقط عرب زبانان می می

بهتر اين ی حاالحداقل آمی م قابل درك نبود وليموضوع در آن موقع برا نهازبای درك ما از آالم قرآن مشابه درك انگليس. موش سأله را متوجه میم

.از اشعار موالنا و يا حافظ است

عليرغم وجود اينهمه نشانه ها در قرآن، خداوند به صراحت اعالم می ١٢-١۵در آيات . کند که افرادی هستند که به هيچ عنوان ايمان نمی آورند

ال يؤمنون به وقد ) ١٢(آذلك نسلكه في قلوب المجرمين : "سوره حجر آمدها فيه يعرجون ولو فتحنا عليهم بابا من السماء فظلو )١٣(خلت سنة األولين

ما اين ": يعنی"لقالوا إنما سكرت أبصارنا بل نحن قوم مسحورون ) ١۴(اما آنان ايمان به آن ) ١٢(گونه قرآن را در درون دل مجرمان راه می دهيم

و اگر ما بر آن ) ١٣( روش اقوام پيشين نيز چنين بود البته. نمی آورندباز هم ) ١۴(فران دری از آسمان بگشائيم و آنان پيوسته از آن باال بروند کا

سحر و جادو به کار برده ما را چشم بندی کرده اند و در ما: خواهند گفت ."اند

Page 40: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٤٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

مغز متفکر جهان اسالم

به علوم اسالم از قرآن و دستورات ی با بهره گيری افراد زيادتوان به امام آرده اند آه از آنجمله میناشناخته زمان خودشان دست پيدا

که بعضی از شاگردان ايشان مانند جابربن اشاره آرد) ع(جعفرصادق بوده از بزرگترين دانشمندان زمان خود، کاشف اسيد سولفوريک و حيان . است

استراسبورگ ی توسط مرآز مطالعات اسالم کهآتاب مغز متفكر شيعهآه من خواندن است متفکر بزرگ اسالم ينای انديشه های حاوشده تدوين در اين مبحث نمی ين آتاب کامل در مورد اصحبت. آنم توصيه می آن را : و لذا من در اينجا به چند نکته کوچک از اين کتاب اشاره می کنمگنجد

آه هرچه در خاك هست در بدن ستفرموده ا) ع(امام جعفر صادق آميز نيست چون در آن زمان نبوغ آه البته اين حرف وجود دارد هم آدمی

آه نبوغ آميز است اينست آه ايشان ی چيز. همه به اين امر اعتقاد داشتندشود چهار آنچه در خاك هست و در بدن انسان هم يافت میاز " :ويندگ می

قسمت زياد است و هشت قسمت آمتر ازآن چهار قسمت و هشت قسمت ه امروزه آن چهار قسمت آه آ" استآمتر از هشت قسمت اولی ديگر خيل

آه ی اآسيژن ـ آربن ـ هيدروژن و ازت و هشت قسمت است،در بدن زيادآمتر ازآن است منيزيم ـ سديم ـ پتاسيم ـ آلسيم ـ فسفر ـ آلر ـ گوگرد و آهن

آمتر از آن است را موليبدن ـ سيلسيوم ـ فلوئور ـ ی آه خيلی و هشت قسمتشناخته اند آه اين شناخت تا قبل از ی آبالت ـ منگنز ـ يد ـ مس و رو

. استترومتر قابل تشخيص دقيق نبودهاختراع اسپكی آه نبوغ علم) ع(امام جعفر صادق ديگر از گفتار شگفت انگيز

انتقال راجع به ايشان آه ی است نظريه اد،رسان را به اثبات میايشان ی روشنائ« : ايندايشان می فرم. اند دادهاز نورهای به وسيله بعضهابيماريهست آه اگر از يك بيمار بر شخص سالم بتابد ممكن است آه آن ی هائ

صحبت از هوا يا در اينجا بايد توجه آرد آه » .شخص سالم را بيمار آندی است آنهم نه تمام روشنائی انتقال ميكروب نيست بلكه صحبت از روشنائ

.از انواری ها بلكه بعض

Page 41: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٤١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

بيمار در قرن بيستم در ی وسط تشعشع سلولهاها تی مسأله انتقال بيماربه اثبات ی سيبرسك در شورو ـ نوو ـ ووی و شيميائی پزشكی مرآز تحقيقات

. دباش از طريق ميكروب میی انتقال بيماری و اين امر در ماوراهرسيدحرآت اشياء ) ع(جالب توجه امام جعفرصادق ی از ديگر نظريه ها

!جمادات ی هرچه هست حرآت دارد و حت يشان می فرمايند که ا.دباش میی بيند ول حرآت هستند و گرچه چشم ما حرآات آنها را نمیی دارابايد توجه داشت آه قبل از . را يافت آه حرآت نداشته باشدی توان چيز نمی

حرآت ی گفت آه جمادات دارا میی آشف اتم و الكترون و غيره اگر آس .آردند شك میی هستند همه به عقل و

آه شب ی در بين ستارگان آه ويندگ ر مورد نور ستارگان ايشان میدباشند آه خورشيد میی هستند آه آن قدر نورانی بينيم ستارگان در آسمان می

موسوم به ی آشف ستارگانامروز با . نور استی در قبال آنها تقريبا ب عظيم پيدا شده اند متوجه شده اند آهی آه توسط راديو تلسكوپها آوآزر و لذا استاز ستارگان ده هزار ميليارد برابر نور خورشيدی بعضی روشنائ

.دمی باشنور ی خورشيد در قبال آنها تقريبا براجع به هوا ايشان عقيده ) ع(امام جعفر صادقی از ديگر شگفتيها

اروپا ی قرن هيجدهم ميالدی هزار و يكصد سال قبل از علماايشان. استآه باد يا هوا يك عنصر ه اند و از هم جدا آردند گفتهوا را آشف ی آه اجزا

محضر درس يشان در ا. استنيست بلكه از چند عنصر بوجود آمده اگر از کند، آنچه در هوا آمك به سوزاندن اجسام می آه ه اندگفتشان خود

از لحاظ سوزاندن ی طور،هوا جدا شود و به طور خالص بدست بيايدهزار بنابراين . را سوزاند) آهن(توان حديد یاجسام نافذ است آه با آن م

آه اآسيژن را آشف آرد و الوازيه آه خاصيت ی سال قبل از پريستلاآسيژن را ی بخوب) ع(جعفر صادقامام ،اآسيژن را آشف آردی سوزانندگ

.وصف آرده است

Page 42: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٤٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ايمان به خداوند و دوری از شرک

قانيت قرآن بر ما که ححال. انسر بحث اصليمبر برگرديم خوب بياييدبا وی خداوند را بطوری که قرآن معرفی کرده بشناسيم و يد، بيايهآشکار شد

.ارتباط برقرار کنيمنام مسلمانی را با خود حمل می کنند بعضی ها فکر می کنند همين که

الح و رستگاری می به فاين عنوان آنان را برای هدايت آنان کافی است و نيست، وندسلمان بودن چنين درجه باالئی در نزد خدا که مبايد بگويم. رساند

امروزه در چيزی کهه ما مسلم باشيم ولی مومن نباشيم،چون ممکن است کی غزنوی حكيم سنائ. استبودهچنين و از قديم هم جامعه زياد ديده می شود

:گويد می

مسلـمانـان مسلـمانـان مسلـمانــی مسلـمانــی پشيمانـيی ينان ، پشيماندی از اين آئين ب

مسلمانی کنون اسمی است بر عرفـی و عاداتـی دريغا آو مسلمانــيی دريغا آو مسلمانــ

جانی خوان است پر نعمت قرآن اين غذای يك طعم مهمانيی نيابی وليكن چون تو بيمار

ت الأعراب آمنا قل قال: "ت آمده اس سوره حجرات١۴ در آيهدر قرآن

معنی آيه اين " لم تؤمنوا ولكن قولوا أسلمنا ولما يدخل الإيمان في قلوبكم به آنان بگو شما ،اعراب بيابانی می گويند ما ايمان آورده ايم: " است که

هنوز ايمان به قلب شما ايمان نياورده ايد وليکن بگوييد ما اسالم آورده ايم و ." وارد نشده است

که درجات مختلف سيرو سلوک ٣۵سوره احزاب در آيه شماره در همچنين در اين . ، مسلم به عنوان پائين ترين درجه ذکر می شودرا معرفی می کند

القانتين إن المسلمين والمسلمات والمؤمنين والمؤمنات و" :آيه آمده استوالقانتات والصادقين والصادقات والصابرين والصابرات والخاشعين والخاشعات والمتصدقين والمتصدقات والصائمين والصائمات والحافظين

ن الله آثيرا والذاآرات أعد الله لهم مغفرة فروجهم والحافظات والذاآري، پائين ودبنابراين همان طور که در اين آيه مالحظه می ش" وأجرا عظيما

Page 43: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٤٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ی يعن" ذاکرين اهللا کثير" و باالترين درجه به " مسلمين"ترين درجه به . استشده اختصاص داده کسانی که ذکر خدا را زياد می گويند

وما يؤمن أآثرهم بالله إال وهم : " ايدمی فرم سوره يوسف١٠۶آيه گر آنکه اکثر مردم به خدا ايمان نمی آورند م: " ی که يعن". مشرآون

بنابر گفته قرآن، اکثر مردم مشرک هستند ، به تعبير ديگر" مشرک شوند .ولی فکر می کنند که مومن هستند

در اين آيه آمده . نيز مطلب مشابهی را بيان می کند سوره يوسف۴٠آيه آنچه : " يعنی" ما تعبدون من دونه إال أسماء سميتموها أنتم وآبآؤآم : " تاس

ود خدا فرض می کنيد و به آن می پردازيد، چيزی نيست که شما برای خ" . فرض کرده ايدتان و پدران شما برای خودبجز اسمائی بی معنی که شما .که اين نيز تعريف شرک است

همان طور که می بينيد، در قرآن در مورد شرک مطالب زيادی آمدهو بطوری که عنوان می شود، انسان می تواند به ساده گی بجای مومن شدن

مجسمه يک انسان که تصور شرک اين است برای اکثر مردم .مشرک شود و رده درست ک برای خودچوبس سنگ و يا جنای ساخته خود از از خدو در بوده بی معنی طمئنا اين نوع شرک در زمان فعلی م. پرستش کندآنرا

چنين امری جز در زمان بربريت و جاهليت متداول نبودههم اعصار گذشته چه بياييد ببينيم شرکی که در قرآن صحبت از آن می شود به پس . است

؟ ق می شودچيزی اطالمعنی واقعی شرک اين است که انسان وجود و يا ذاتی را بجز خدای

.وی را پرستش کنددستورات وی را انجام داده و اصلی به خدائی گرفته و به گفته قرآن اکثر مردم اين کار را انجام می دهند و خدايانی ساخته و

د ييشخصی می گوبه به عنوان مثال، . پرداخته ذهن خود را متابعت می کنندکه دستور اين : می گويد. ان بياورو ايم بيا که دستورات خدا اينها است،

برای ين يکی هم که ا!است و االن کاربردی نداردمربوط به چند قرن پيش ، دو به درد اين زمانه نمی خوراست افتادهتمدن به فناتيک و از آدمهای

می گوئی حال! ن نمی آورم دستورات را داده ايماخدائی که اينپس من به ايمان می آوری؟ اول را مطابق نظر تو عوض کند اين دستوربه خدائی که

قبلی یبهتر از آن خداخدا ولی اين !نمی آورمکه ايمان کامل : می گويد. ه است چون حداقل نيمی از دستوراتش را مطابق ميل من عوض کرداست

Page 44: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٤٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

: ايمان می آوری؟ می گويدند می گوئی اگر آن مورد ديگر را نيز عوض ک !دوست دارم و به آن ايمان می آورم اين همان خدائی است که من بله،

که تو را اين خدائی که تو برای خودت ساخته ای که چيزهائی قرآن ميگويدرا اکراه داری آنها و چيزهائی را که تو ازداردميری را دوست ميدادوست از يک مجسمهکهی هست سنگين ترخدای واقعی نيست و تو، ميدارددوست ن

را ی محبوب خودتای خودت درست کنی و اسم خدابرسنگ و يا چوب !ی آن بگذاری و آنرا پرستش کنیبررو

که توسط ی ئ خدايعنی ،از دستورات خدای واقعی بنابراين دور شدن معرفی در روی کره زمينو تحريف نشده تنها کتاب آسمانی موجود ، قرآن کسی که .و به ورطه سقوط می اندازدکرده ده را به شرک آلوانسان ، شده

بايستی دستورات اين خدا را دربستی و گزينش دوست ندارد مشرک بشود، دستورات جايگزين را رد و دستورات خدای ساخته ذهن خودبپذينشده

.خدای اصلی نکند و کراهت از ل کردن دستوراتی که مطلوب نظر ما می باشدقبو

که مطابق ميل ما نيست، به درگاه خداوند پذيرفته نبوده و باعث دستوراتی : " د می فرماي سوره محمد٩آيه خداوند در . ودنابود کردن اعمال ما ميش

اين نابودی به خاطر : " يعنی" ذلك بأنهم آرهوا ما أنزل الله فأحبط أعمالهم و به همين خاطر کرده است کراهت داشتند آن است که از آنچه خداوند نازل

".آنان را محو و نابود ساخت خير اعمال وندخداهمانا شرک نامحسوستر از : " می فرمايند) ص(حضرت رسول اکرم

اين مثال ."راه رفتن مورچه در تاريکی شب بر روی سنگ سياه می باشد و نشان د قضاوت در مورد شرک را بيان می کنزيبا بسادگی مشکل بودن

مثال به عنوان . شود به سادگی به شرک آلوده است که انسان ممکندمی ده، کالمی " من مرده بودمی اگر شما نيامده بود: " ه کسی بگوييداگر شما ب

و ولی اگر همين کالم را به صورت ديگری بيان کنيد شرک آلود است درست بوده و یکالم، " اگر خدا ترا نرسانده بود من می مردم: " بگوييد

.از شرک بری می باشد و يا به عبارت ؟ بشود چه بر سرش می آيداما اگر کسی مشرک

ومن ": دمی فرماي سوره حج٣١آيه ؟رک با انسان چکار می کندشديگر في مكان يشرك بالله فكأنما خر من السماء فتخطفه الطير أو تهوي به الريح

کسی که به خداوند مشرک می باشد مانند کسی است که از : " يعنی " سحيق

Page 45: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٤٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

آسمان سقوط می کند، يا در هنگام سقوط پرنده ای در هوا وی را می ربايد و يا باد وی را با خود حرکت داده و به مکان و دور افتاده ای پرتاب می

." کندگام پريدن از ن در ه کهظر بگيريد يک چترباز را در ن،برای درک اين آيه

کرده و را نشانه گيری شهدف خودنهايت دقت را به خرج داده و هواپيما آن حبل اهللا اطالق می شود به با ريسمانی محکم که به او اگر .می پرد

و يا را شکار کردهکه يک پرنده در هوا او است ، ممکنزمين متصل نباشدمنحرف کرده و به مکان پرت و دور افتاده وی را بتدريج از مسير خودباد ريسمان، نياز البته نجات از دست پرنده، عالوه بر اتصال به . پرتاب کندای

در .ی گويند که اهل عرفان به آن پيرطريقت مبه يک محافظ هم داردداد خواهيم توضيح صحبت خواهيم کرد و پيرطريقتمباحث بعدی در مورد

رشاد خليفه که عمری را در راه قرآن صرف شخصی مانند دکتر که چرا نهايتا به اين پرنده نجات بدهد و نتوانست خودش را از حمله ،کرده بود

.گمراهی کشيده شدکم نيستند کسانی که زمانی می خواسته اند که مقرب درگاه خداوند

نموده دوری کردهشوند ولی چون از بعضی از دستوراتی که خداوند تکليف رک و گمراهی کشيده شده و به عبارتی شکار پرنده مذکور گرديده ، به شانداين کيف مواد را از و بيا ه که گفتآنها و به يکی آمدهبه عنوان مثال. اند

طرف چون ! تومان برای خودت کاسبی کنيک ميليونآنجا ببر و اينجا به خودش هم و خدای ساخته و پرداخته ذهنهخدای واقعی را نمی شناخت

ه، بسته را جابجا کرد استه می دادویرا به چنين معامله شيرينی زه ای اجابه خود و ه کشاندتباهی و با يک حرکت صدها نفر را به ورطه فساد و

. استشيطان تبديل شده اوليای ولی بتدريج در مسير باد ی های ديگر را پرنده شکار نمی کندبعض

عنی ابتدا با يک رشوه گيری قرار گرفته و از مسير اصلی جدا می شوند، يک و بعد با يک حق کشی بزرگ و بعد با دادن يک حکم کوچ

ای که ند چشم باز می کند و می بيگ مردمطرف باره، يک....غيرعادالنه و ود هزاران کيلومتر دور شده بر جائی که می خواستهآناز ....! ی وا

. وجود نداردديگه فرصتی هم برای بازگشت

Page 46: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٤٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ه اين نتيجه رسيديم که بايد از دستورات خداوند بدون که بخوب حال که گوش به توصيه های افرادیبعضی از کم و کاست تبعيت کنيم، چرا

از نظر ظاهری وضعيتی بهتر از ،خداوند نکرده و بدکاری پيشه می کنندوال افراد مومن و معتقد به خداوند دارند؟ جواب دادن به اين سبعضی از

:مه چينی داردنياز به کمی مقد

تقسيم از نظر ظاهری زندگی افراد را می توان به چهار مورد زير :کرد

. به ظاهر بد داردی که اعمال بد و يا گناههای انسان نتايجموردی . به ظاهر خوب داردی که اعمال بد و يا گناههای انسان نتايجموردی . دارد به ظاهر خوبی که اعمال خوب و يا ثواب انسان نتايجموردی . به ظاهر بد داردی که اعمال خوب و يا ثواب انسان نتايجموردی

،به ظاهر بد دارد یمورد اول که اعمال بد و يا گناههای انسان نتايجود و که فردی مرتکب جرم و يا خالفی می ش استدر مواردی صادق

،در اين گونه موارد. می باشد نامطلوب نتيجه ای که از آن می گيرداز لطف و رحمت خداوند بوده و مانند ورند ری ظاهری که افراد می آبدبيا

و جلوگيری از ان از عملکرد نا مطلوبشانآنيک زنگ خطر برای آگاهی اين . و آخرت می باشد به ورطه های هالک بزرگتر در دنيا آنانسقوط در قرآن توضيح داده شده است که می سوره مبارکه سجده٢١در آيه مورد " ولنذيقنهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأآبر لعلهم يرجعون " : دفرماي

قبل از عذاب بزرگ ) عذاب اين دنيا ( به کافران از عذاب نزديکيعنی ما .می چشانيم، شايد از گناه باز گردند) عذاب آخرت(

راست منحرف شده اند اتفاق از راه اين مورد برای خيلی از افرادی که تازهروی آورده، بدشانسی می آورد و مثال برای کسی که تازه به قمار . می افتد

زدی و يا رشوه گيری يا کسی که به تازگی به د. از اين کار سود نمی برداز پول حرام بهره ، ود و عزيزانشدن خبيمار و يا با گير می افتددست زده،

.نمی بردای

، به ظاهر خوب داردعمال بد و يا گناههای انسان نتايجم که امورد دوه فرد مرتکب جرم و يا خالفی می شود و نتيجه ک استدر مواردی صادق

اينگونه وقوع . وی می باشدو موافق ميل مطلوب ای که از آن می گيرد

Page 47: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٤٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

به نيکوکار راه خود را تغيير داده و است که افرادعاملی بزرگترين موارد، افرادی را می بينند که از راه فساد و چون ،روی می آورندبدکاری و فساد

. اند بدکاری به موفقيتهای ظاهری دست پيدا کردهافرادی که از فساد و بدکاری به موفقيتهای ظاهری دست پيدا می کنند، از لحاظ معنوی دارای بدترين موقعيت نسبت به خدا بوده و مطمئنا پس از

اين . گردند انتقام و عذاب الهی می درگير ،ات مادی خود، در طول حيمدتیکه شخص گناهکار به نشانه هائی که برای د اتفاق می افتزمانیدر مورد

خود کرده و به انجام کار ناشايست نتوجهی بازداشتن وی از گناه آمده فلما : "يدمی فرمااينگونه افراد باره در سوره انعام۴۴آيه . ورزداصرار

سوا ما ذآروا به فتحنا عليهم أبواب آل شيء حتى إذا فرحوا بما أوتوا ن آن چه به ايشان تذکر هنگامی که ":ه يعنیک" أخذناهم بغتة فإذا هم مبلسون

ان گشوديم، روی آنبر را فراموش کردند، ما نيز درهای همه چيز را داده شداما ناگهان آنان را گرفتار ساختيم و آن هنگام همگی . تا شاد و مغرور شوند

" . نا اميد شدندکار را درگير افراد گناهی چه منظوری توجيه اينکه خداوند برا

اين روشی است که خداوند . است مشخص و معلوم کندی می ماديات زندگمانند ی مثال، جنايتکاربه عنوان. افراد پوست کلفت را ادب می کند

و آدم ی در شيکاگو با باج گيری کاپون را در نظر بگيريد، او در جوان آلافراد از اين قماش، ی مانند خيلی ول بودشده رتکبرا می گناهان زيادی کش

ی های به خاطر سختی و. کردی می زندگی گه چاری و بی در فقر و تنهائی او را چندان آزار نمی زندگی های تجربه کرده پوست کلفت شده و ناراحت

ی موی که اين کار را نکن چون فقير ميشدگفتنی م او اگر به. ه استدادگفت ی موی،گفتند اينکار را نکن کشته ميشی ماگر قير هستم ، گفت من ف و به بدکاری خود ادامه می ،دنداری من ارزشی زجرآور برای اين زندگ

؟ ار می کندچکی چنين آدم پوست کلفتمجازاتی بنابراين خداوند برا. داد بهترين کاخها و اتومبيلها و زيباترين ،دميدهپيشرفت ی را در زندگ وی

يکباره از او رانها و بعد همه آدمی کنجور ش يو غيره را برانامزدها البته در مورد آل کاپون . ياس و نااميدی از دنيا می بردگرفته و او را با

شد و زجر آور سيفليس مبتال ی بيمار، چون او به وضع از اين هم بدتر شدو ی سپس در اوج بدبختبعد او را به زندان مخوف سينگ سينگ انداختند و

Page 48: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٤٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ش در زندان خفه شد و يزجر و ناراحتی ناشی از بيماری، توسط هم سلوليها .به قتل رسيد

که در کرديد بنابراين اگر يک فرد گناهکار و بدکار را مالحظه تعجب است و به ريش همه هم می خندد،ق در ثروت و خوشیزندگی غر

مانند آل کاپون در حال گذراندن دوران قبل از عذاب ، چون او نيز نکنيداين افراد عذاب اخروی نيز ، برای عذاب دنيوی بعد از البته . د می باشخود

. وحشتناکتر از عذاب دنيوی می باشد که به مراتبدر راه است روزی در خيابان با دوستی :ن اهل شيراز می گفتيکی از آشنايا

ديمی مشغول واگن قدرحال صحبت بودم، فردی را ديدم که با يک فولکس شين دو در دارد يچاره را ببين باماب: به دوستم گفتم. مسافرکشی بود

نگاه کن ببين او را می شناسی؟ به محض آنکه : گفت!مسافرکشی می کند: دوستم گفت. ناسم يا نه، ماشين از ما دور شدخواستم ببينم طرف را می ش

وقتی اسم راننده را شنيدم، . بودفالنی پسر فالنی : گفت. خير: نشناختی؟ گفتمبزرگترين از زمانی فرد مذکور !رموشاخ در بياکم مانده بود که از حيرت

از مواردی که در مورد او برسر زبان بود آن بود . ثروتمندان شيراز بود چهارصد ميليون تومان کاسبی ،سر ميز قماربر ، در يک شبهااو تنکه

داستان از اين قرار بود که يکی از افرادی که با اين فرد بر سر . کرده بودش و زمين بزرگی که ارزشدمی کنميز قمار بوده، نياز به پول پيدا

ان چهارونيم ميليارد تومان بوده را به مبلغ يک ميليارد ودويست ميليون تومخريدار ششصد ميليون تومان اعتبار . ده يکی از قمار بازان می فروشب

فردی که مسافر کشی می (اين شخص از داشته و لذا برای خريد زمين مذکور ششصد ميليون شخص. ششصد ميليون تومان قرض می گيرد) کرد

د، به شرطی که فردای آنروز يک ميدهخريدار زمين قرض را به تومان . پس بگيردز او اميليارد تومان

بسيار بد و فالکت باری با پسر معتادش يتدر وضعاين فرد دوستم گفت که ترک همسرش سالها پيش آنها را . يک قهوه خانه زندگی می کندالخانه در باپولهائی که و اد اين شخص هرشب او را کتک می زندپسر معت. استکرده

. می کند اعتياد خود و خرجبه زور گرفتهز مسافرکشی بدست آورده را ا بارهافکر می کنم که خدا اين مرد را دوست دارد، چون اومن : دوستم گفت

و معجزه آسايی نجات پيدا کردهه ولی هربار به نحکرده خودکشی اقدام ب سوره آل ١٧٨آيه خداوند در ، گفتم من دليلش را می دانم اوبه ، است

Page 49: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٤٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ذين آفروا أنما نملي لهم خير لأنفسهم إنما وال يحسبن ال " :عمران می فرمايد يعنی افراد کافر و گناهکار فکر "نملي لهم ليزدادوا إثما ولهم عذاب مهين

همانا ما به آنان ان مهلت می دهيم برايشان خوب است،نکنند که اگر ما به آنعذاب خوار کننده ای گناهانشان را زياد کنند و برای آنان مهلت می دهيم که

!در راه است که در زندگی با بی امری افرادی را می بيندبنابراين اگر انسان

را بايستی بداند که خداوند دارد آنهاانند،خداوند روزگار خوشی را می گذرتر زمين هرچقدر که ديرنه به زمين بکوبد وه مانند يک هندواباال می برد ک

. خواهد بودبخورند، زمين خوردنشان سخت ترعمرم م، در تمام ه امن که در زندگی از کودکی به عدالت خداوند ايمان داشت

م و حتی يک مورد ه ا را دنبال کردهمواردی که به نظرم بی عدالتی می آمدمن . خير شده باشدعاقبت بهم که کسی از راه فساد و بدکاری ه ا نديد همرا

جز اين دستگيرتان ،کنيد جستجو تانئنم که اگر شما هم در بين اطرافيانمطم موردی را که من من گويم مربوط به همين زندگی مادی است و .نمی شود

وعده داده اند عذاب اخروی که تمام کتابهای آسمانی و پيامبران الهی به آن :شاعر می فرمايد. امری مجزا می باشد

می رسد بر هرکسی چون بنگرد ک و بد در همين جا خود جزای ني

بيشتر ،ب و يا ثواب انسان نتايج خوب داردمورد سوم که اعمال خواين افراد به زندگی دنيوی خود اهميت . در مورد مومنين عادی صادق است

می دهند ولی در رابطه با روش زندگی و نحوه کسب مال و غيره دقت به انجام امور عبادی و اجرای دستورات خاص مبذول نموده و همچنين

ه زندگی بهترين ين گونکه افکر می کنند اکثر افراد .خداوند نيز توجه دارندبه مقامات در صورتی که برای اولياء و افرادی که نوع زندگی می باشد،

. آيند، مورد چهارمی هم وجود داردباالی قرب الهی نايل می

است که اعمال خوب و يا ثواب آنان اين مورد در رابطه با افرادی را بد و يا عذاب آور ان برايشان نتايجی دارد که افراد ساده لوح و ناآگاه آن

برای باالبردن درجه ، اوليائی هستند افرادی که در درجات .تصور می کنندالبته اين . شان در نزد خداوند در معرض آزمايشات سختی قرار می گيرند

افراد مورد سوم هم اتفاق می افتد ت پائين تر برایر درجانوع آزمايشات د

Page 50: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٥٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

آزمايشات برای آنان قابل تحمل نيست، دشواری و سختی بعلت اينکه ولی سوره مبارکه عنکبوت ٢در آيه . می کندمحدود خداوند آزمايشات آنها را

: " يعنی" يفتنون أحسب الناس أن يترآوا أن يقولوا آمنا وهم لا : " تآمده اسر کردند همين که گفتند ايمان آورديم به حال خودشان رها شده و مردم فک

بنا براين آيه، همان طور که در باال نيز توضيح داده . "آزمايش نمی شوندافراد برای اخذ درجه در نزد خداوند مورد آزمايش قرار داده می شد، .شوند

تدائی را مورد آزمايش دوره متوسطه همان طور که يک معلم يک شاگرد ابمردم عادی را تحت آزمايشات اوليائی قرار نيز ، خداوند دقرار نمی ده

أم حسبتم أن تدخلوا : " است سوره مبارکه بقره آمده٢١۴ در آيه .دنميدههم البأساء والضراء وزلزلوا الجنة ولما يأتكم مثل الذين خلوا من قبلكم مست

" حتى يقول الرسول والذين آمنوا معه متى نصر الله أال إن نصر الله قريب يد بدون آزمايش هائی که مردم پيش از شما داشته آيا گمان می کن: " يعنی

ان مردمی که گرفتار ناراحتی اند، شما به بهشت داخل خواهيد شد؟ همپس ياری خدا چه : بودند، بطوری که پيامبر و افرادی که ايمان آوردند گفتند . " موقع خواهد آمد؟ آگاه باشيد که ياری خداوند نزديک است

هستند اگر برايشان و کسانی که در درجات باالئی از عرفاناولياء ن اطمينان دارند که اگر از چو،بالئی اتفاق نيفتد احساس نگرانی می کنند

اين دقيقا . ايشان آزمايشی به عمل نيايد درجه ای نيز تفويض نخواهد شد که دانش آموز زرنگ و درس خوان بگويندمشابه آن است که به يک چنين شاگردی مطمئنا از شنيدن اين خبر . امتحان برگزار نخواهد شد . ناراحت و نگران خواهد شد

ه گفته خودشان از هر پيامبر ديگری بيشتر مورد آزار ، ب)ص( پيامبر اسالمو اذيت و رنج و ناراحتی قرار گرفتند و برای همين هم درجه شان از هر

در راه خدا جان و ) ع( حضرت امام حسين. می باشدپيامبر ديگری باالترچنين مال و خانواده و ياران خود را دادند و خداوند نيز به ايشان درجه ای

ولكل درجات : " سوره مبارکه انعام آمده است١٣٢در آيه . فرمودا باال عط. مالی که انجام داده درجه ای دارديعنی هرکس به خاطر اع" . مما عملوا

ارتش، هرکس با تن به دنيای ديگر، مانند بنابراين هنگام ترک اين دنيا و رف .رجه ای به عالم برزخ وارد می شودد

Page 51: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٥١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

به خدا با واسطه و يا بی واسطهرسيدن

شرک ،می فرمايند) ص(حضرت رسول اکرم که همان طور اريکی شب بر روی سنگ سياه می نامحسوستر از راه رفتن مورچه در ت

سعادت اشتباه راه اللت را با انسان ممکن است به سادگی راه ضلذا و باشد .شود و به کفر و گمراهی کشيده گرفته

افراد نياز به يک استاد و يا اين موضوع، برخیبرای اجتناب از عمدتا اين گروه که .مرشد را در تقرب به خداوند ضروری می دانند

معتقدند که حرکت انسان به سمت ، می باشندطرفداران طريقت و عرفان می نامند انجام پير و يا استاد بايستی با توسل به اوليائی که آنها وی را خدا

.مخاطره آميز می باشدمشکل و امری مر رسيدن به خدا شود و بدون اين اعبدالقادر گيالنی، سعدی، حضرات بزرگترين اولياء تاريخ مانند برخی از

حافظ ، موالنا، شمس تبريزی، خواجه عبداهللا انصاری، شيخ محمود طرفداران اين از ...... شبستری، بايزيد بسطامی، ابوالحسن خرقانی و

.گروه می باشندعقلی قرآن و ند که انسان خود با استفاده از هست معتقدیوه ديگرگر

ار دادن که خداوند به او داده می تواند راه رستگاری را پيدا کند و وسيله قر . جايز نمی باشدديگران در تقرب به خدا

که خودشان به خود سلفی و ( اين گروه که عمدتا از پيروان مکتب وهابيت استمداد و استشفاء از غيرخدا و می باشند، ) ديا اخوان اطالق می کنن را امری حرام تلقی نموده و توسل به آنان را امری شفاعت طلبيدن از آنان

اين گروه به نيروهای فوق العاده برای اولياء معتقد نبوده .غيرموثر می دانندو ارتباط ارواح آنان با جهان حاضر را انکار کرده و هرگونه قسم خوردن

از نظر آنان. و کال قسم خوردن به غيرخدا را حرام می شمارندبه آنان و زيارت ،توسل ،)ص(گرفتن جشن ميالد برای حضرت رسول اکرم

و نوشتن ورنمازگزاردن نزديک قب، اولياءپيامبر و ائمه و ثار تبرک به آ امری شرک آلود نذر و گريه بر آنها وبراى قبوراحداث ابنيه برروى آنها،

.باشدمی حرام و ن، هم می تواند بر اين باورند آه توسل به اولياء و صالحيتاهل طريق

جوهر شرك باشد و هم عامل نزديك شدن به خداوند، و حد فاصل اين دو ، .مريد می باشدی اعتقاد قلب

Page 52: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٥٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

خودشان به فرياد ی ذاتی هرآس آه اعتقاد داشته باشد آه اولياء با نيروی يعن خداوندغير از ی آمك خواستن از افرادی تقاد به معنامردم ميرسند ، اين اع

است آه در برابر ی طلبد مثل آسی می آه با اين اعتقاد ياری است و شخص ٣آيه (دروغين سجده آرده است و اين سخن خداوندی بت ها و معبود ها

ذين ألا لله الدين الخالص وال " : در مورد او انطباق دارد آه)سوره زمراتخذوا من دونه أولياء ما نعبدهم إلا ليقربونا إلى الله زلفى إن الله يحكم بينهم

:ی يعن، که "في ما هم فيه يختلفون إن الله لا يهدي من هو آاذب آفاری را برای آه غير از او اوليائی لص از آن خدااست وآسانهمانا دين خا"

پرستيم آه ما را به خدا ی اين می خود گرفته و ميگويند آه ما آنها را بران اختالف آرده اند حكم خواهد نزديك آنند ، خدا در مورد آنچه آه در آ

." خداوند آن آس را آه دروغگو و حق پوش است دوست ندارد،آرددارد آه اولياء بندگان خالص خدا هستند آه ی عتقاد قلبآه ای اما آس

يا ندارند و اگر اذن خدا نباشد نميتوانند نفع و ی چيزی جز به اذن اله بر خوردشان با اين موضوع مثل برخورد با هريك از ،برسانندی ضرر

هيچ ی با چنين عقيده ای چنين شخص. ديگر است ی اسباب و وسايل مادبجويد زيرا اين آار ی آند و استمداد و ياری ولی بسوآه رو اشكال ندارد

است آه حقيقتش به خدا بازميگردد ، آار استمداد آننده در ی يك تعبير مجازبا توجه به اين ، زيرا " دارو مرا شفا داد " است آه ميگويد ی اينجا مثل آس

اتهام مشرك بودن ی به چنين شخصی است آسی تعالی شفا دهنده خداکه . است ی زيرا همه ميدانند آه سخن او يك تعبير مجاز،نميزند

قدرت شفا ی دارای تعالی از خدای اما اگر گوينده معتقد باشد آه دارو جدا، زيرا عقايد مسلمانان بر اين می باشدشك مشرك ی است بی ذاتی دهندگ

) . العظيم ی ال حول و ال قوه اال باهللا العل: ( حقيقت بنا شده آه ساده و مختصر بود آه اهل طريق با آن شرك و ی م معيارتفگکه آنچه

و ی اثبات اين امر آه داليل قرآنی توحيد را از هم جدا ميسازند ، ما برا :اشاره ميكنيم زيردارد به چند دليل ی فراوانی ونب

:) سوره آل عمران۴٩آيه (ميفرمايد) ع(ی بر زبان عيسی تعالی خداإسرائيل أني قد جئتكم بآية من ربكم أني أخلق لكم من ورسولا إلى بني "

الطين آهيئة الطير فأنفخ فيه فيكون طيرا بإذن الله وأبرئ األآمه واألبرص ا تأآلون وما تدخرون في بيوتكم إن في وأحيي الموتى بإذن الله وأنبئكم بم

اسرائيل ی بنی را به سوی و رسول" : يعنی ،" ذلك آلية لكم إن آنتم مؤمنين

Page 53: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٥٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

آوردم و آن ی فرستاديم آه گفت من برايتان از جانب پروردگارتان نشانه ادمم و تبديل به ی زم و در آن مرا ميسای اينكه برايتان با گل شكل پرنده ا

را شفا ميبخشم و مردگان را زنده ی مادرزاد و جذامی پرنده ميشود و نا بينابه اذن خدا، و شما را از آنچه آه ميخوريد و در خانه هايتان ذخيره ميكنم،

نشانه – اگر ايمان داشته باشيد –شما ی آنيد آگاه ميكنم ، مسلما اين برای مبر اينكه قدرت مطلق ی وجود دارد مبنی ين آيه داليل روشندر ا . " استی ا

از بندگانش بخشيده تا ی آه خود او به بعضی با نشانه ها و معجزاتی الهاين ديگر گفتن ندارد و . تباط دارد ار،صدق و درستيشان را اثبات آند

شرعا و عقال هم ثابت شده است آه خدا خودش خالق و زنده آننده است و اين صفات را ميتواند به اذن خدا به خود ) ع(ی داند و عيسی را مهمه چيز

هر آس آه ايمان دارد ، اصل و منشاء . نسبت دهد و اين آار را نيز ميكند ی فقط واسطه های است و عيسی تعالی از جانب خدای عيسی قدرت ها

ارد به توحيد و را در دست دی تعالی خدای نشان دادن معجزه های ماد –غير از اين اعتقاد داشته باشد ی و هرآس آه به چيز،لص رسيدهايمان خاقائلند و يا ميگويند او پسر خداست ی حالت خدائی عيسی آه برای مثل آسان

، ی است نه گفته زبانی بر اعتقاد قلبی اين امر مبتن . می باشد مشرك –من ی برای عيسی از حاضران ميگفت آه ای فرض آنيد در همان زمان يك

اين آار را ی تعالی نيز به اذن خدای گل فالن چيز را درست آن و عيسبا باعث ميشد آه ايمان شخص درخواست آننده، ی انجام ميداد و اين عمل عيس

خدا زياد شده و تعلق و محبت و اطاعت از او ی و بندگی به رسالت عيسلت ، آيا آن شخص به اين عيابدافزايش نيزبه عنوان پيامبرخدا در آن شخص

من زنده یمن شفا بده و برای من خلق آن ، برای گفته ، برای آه به عيسی مشرك شده بود؟ قطعا اينچنين نيست مگر اينكه مرتبه و مقام عيس،آن

لفظ و حرف نميتواند به بنابراين.برسد ی به خدائ،در قلبش از بندگي) ع(ی گر واقعا آافباشد ، ای مشرك و آافر شمردن بندگان خدا آافی برای تنهائ

آه الاله االاهللا گفته ی آشتن مردی شيبه را برای اب) ص(بود ، چرا پيامبر آيا او الاله االاهللا : ند گفتندپيامبر اين خبر را شنيدی ؟ وقتندبود سرزنش آرد

رسول خدا ، او تنها به ی ا: پاسخ داد ی ؟ وی گفت و باز هم تو او را آشتآيا تو : ندپيامبر فرمود. ا بر زبان آوردير اين جمله رخاطر ترس از شمش

نه ؟ قلبش هم همين را ميگويد يای تا ببينی قلبش را شكافت

Page 54: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٥٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

به همين خاطر اهل طريق تاآيد ميكنند آه در مسئله حكم آردن در آنان نگاه آرد و نبايد در ی مورد ايمان مردم بايد به هسته اعتقادات قلب

سوره ( می فرمايدی خداوند تعال. ف شد متوقو کالم زبان آنان محدوده گمان يا أيها الذين آمنوا اجتنبوا آثيرا من الظن إن بعض ": ) ١٢حجرات آيه

ی گمانها دوری آه ايمان آورده ايد از بسياری آسانی ا: " يعني،" الظن إثم ."از گمانها گناه استی آنيد ،زيرا بعض

ی ، خدااز سوره مريم بپردازيمی در اينجا به يك متن ديگر قرآنبياييدقال " : )١٩آيه (ميگويد) س(به حضرت مريم ) ع(از قول جبرئيل ی تعال

من فرستاده پروردگارت : " يعني"إنما أنا رسول ربك لأهب لك غلاما زآيا ر اينجا ميبينيم آه جبرئيل بخشيدن د . "پاك هديه آنمی هستم تا به تو پسر

ی خدای فرزند را به خود نسبت داده است در حاليكه وهاب و بخشنده حقيقی خداوند تعال سوره تحريم ۴در آيه شماره ديگر ی در جا. است ی تعال

إن الله إن تتوبا إلى الله فقد صغت قلوبكما وإن تظاهرا عليه ف ": ميفرمايد شما : " يعنی،" هو مولاه وجبريل وصالح المؤمنين والملائكة بعد ذلك ظهير

دوزن بهتر است آه به درگاه خدا توبه آنيد زيرا قلب هايتان منحرف شده اوست و بعد از آنی است ، اگر شما باهم عليه پيامبر متحد شويد ، خدا موال

در تفسير . "نيز جبرئيل و موءمنان صالح و فرشتگان پشتيبانش خواهند بود –منان صالح و جبرئيل و فرشتگان و موی تعالی اين آيه آمده است آه خدا

.هستند ) ص( ياران رسول –ی همگستن از جبرئيل و فرشتگان و يا جی دهد آه ياری اين متن آشكارا نشان م

خدا ی ا": بگويد ی آند آه اگر آسی نمی منان صالح مجاز است و فرقموو يا " ام آن ی جبرئيل ياری ا" : ويا بگويد"آن ی مرا به حق جبرئيل يار

." ای مومنين صالح ياری ام کنيد" :بگويداعتقاد پيروان آتاب و " :د نميفرماي) ق(ی حضرت عبدالقادر گيالن

برد بلكه ی ماين است آه شمشير به طبيعت خود ن) ص(سنت رسول اهللا سوزاند بلكه ی خداوند به وسيله آن ميبرد ، آتش بر اساس طبيعت خود نم

آند بلكه ی خداوند با آن ميسوزاند ، غذا بر اساس طبيعت خود سير نمآند بلكه خداوند ی خداوند با آن سير ميسازد و آب با طبيعت خود سيراب نم

جنس خود دارند درآه ی تبا آن سيراب ميسازد و تمام اشيا، با و جود اختالفای نيستند بلكه خداوند در آنها تاثير گذاشته و آنها ابزاری از اين قاعده مستثن

" . آه بخواهد به وسيله آنها انجام ميدهدی در دست او هستند و او هر آار

Page 55: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٥٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

، غذا مرا کردتوان گفت ، آن آس آه بگويد ، آب مرا سيراب ی پس آيا مآه بين مردم معمول ی و يا اينگونه سخنان،سير آرد و يا آتش مرا سوزاند

نسبت داده و به ) اشياءی يعن(است ، به خاطر اين آه تاثير را به سبب است؟ بايد در پاسخ گفت آه نسبت نداده است مشرك) خدای عني(مسبب

است آه با زبان و دل بگويد طبيعت ی آسی واقعطور نيست بلكه مشركاينمثل ی سير آردن و سيراب ساختن و اموراين تاثير را از خودش دارد و

آه آن را خلق آرده دريافت ی را از ذات خود دارد و از خدائ اين تاثيرات .است کرده ن

Page 56: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٥٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

استادان طريقت، وسيله رسيدن انسان به خدا

همان طور که استدالل شد، توسل به اوليای الهی جهت رسيدن به خدا الزم ،يده پيروان عرفان و طريقتاز لحاظ قرآن و حديث جايز بوده و به عق

:که از پيشروان اين راه بوده می فرمايد ابوعلی دقاق . و ضروری می باشد مانند گياه و درخت خودرو خواهد بود که و يا پير،مريد بدون استاد"

برگهايش رشد می کند اما ثمر و ميوه ای ندارد و يا ميوه ای هم داشته باشد، ر کوهستانها و درههاست که ميوه آنها طعم و بوی مانند درختهای ميوه دا

. "ميوههای درختان باغها را نداردطريق معتقدند که بدون پير و يا استاد انسان به گمراهی افراد اهل

کشيده می شود و حتی قرآن نيز به تنهائی برای هدايت انسان کافی نمی .باشد

:موالنا می فرمايد درنلغـــزی و رســی در منتها ها از خدا می خواه تا زين نکتــه

زين رسن قومی درون چه شدند زانکه از قرآن بسی گمـــره شدند

مواردی که تنها اکتفا کردن به قرآن می تواند باعث گمراه شدن انسان فمن يرد " :می فرمايد سوره انعام١٢۵يه شود زياد است، به عنوان مثال آ

له أن يهديه يشرح صدره لإلسالم ومن يرد أن يضله يجعل صدره ضيقا الد هدايت ههر کسی را که خدا بخوا: " يعنی"حرجا آأنما يصعد في السماء

و هر کس را که داسالم گشاده می ساز) قبول( برای ، سينه اش رادکنگويی در آسمان که د، سينه اش را طوری تنگ می سازدراه کند گمهبخوا

." ودباال می رکه به " کانما يصعد فی السماء"عبارت مردم در رابطه با برای قرنها

که " يجعل صدره ضيقا"ارتباطش با و ود،معنی گويی در آسمان باال می ررستی رسيده د به تعبيرات و تفسيرات نادبه معنی سينه اش را تنگ می کن

بنظر حتی هنگامی که هواپيماهای اوليه نيز ساخته شد اين ارتباط.بودندبا پيشرفت صنايع هواپيماسازی و ساخته . نامربوط و نامشخص می آمد

حتما بايد هاشدن جت ها که در سطح باال پرواز می کنند، ديده شد که خلبان و می شودال هوا رقيقاز ماسک اکسيژن استفاده کنند، چون در ارتفاعات با

بنابراين . د و احساس خفگی به انسان دست می دهشدهلذا سينه انسان تنگ

Page 57: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٥٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

باال رفتن در آسمان با تنگ شدن سينه صحيحز صدها سال ارتباطبعد ا .و آن تعبيرات غلط از قرآن اصالح گرديد مشخص شد

و چسبيدن بهی خودراهنمايا مواردی که مردم با رها کردن پير و که از جمله آنان می توان به خوارج ،قرآن به گمراهی رسيده اند زياد است

که بر قرآن مسلط بوده اشاره کرد که عليرغم آن) ع(رت علی در زمان حضو دائما در نماز و عبادت بودند، به علت آنکه کور کورانه از قرآن تبعيت

د به را زير پا گذاشتن) ع( يعنی حضرت علی ،کرده و گفته پير خود .گمراهی کشيده شدند

موالنا به آن مغز و ر حال تميز باطن قرآن از ظاهر آن، که به هپوست اطالق می کند، کار افراد عادی نيست و نياز به افراد خاص دارد که

سوره رعد ۴٣آيه . در قرآن به آنان صاحبان علم کتاب اطالق شده است لست مرسلا قل آفى بالله شهيدا بيني وبينكم ويقول الذين آفروا: " می فرمايد

بگو ! کافران می گويند تو پيامبر نيستی: " که يعنی" ومن عنده علم الكتاب ".کافی است که خداوند و کسی که علم کتاب دارد ميان من و شما گواه باشد

پوسته آيات و دور ماندن از استناد به ظاهر و يا داليل فوق،بنابر :موالنا می گويد تواند به گمراهی انسان بينجامد، مفاهيم ويا مغز آنان می

ر خران بگذاشتيم پوست را به ما زقرآن مغز را برداشتيم

حافظ نيز تعبير قرآن و شريعت را خاص افراد صاحب علم باطنی که :همان پيران طريقت هستند دانسته و می فرمايد

می سجاده رنگين کن گرت پيرمغان گويدبه که سالک بی خبر نبود زراز و رمز منزلها

داشتن استاد رابطه با سير و سلوک عارفانه به سمت خداوند نيز در

بعضی از علمای روحانی به مريدان خود توصيه . باطنی ضروری می باشده بپرهيزند و می کنند که از ذکر گفتن زياد و يا انجام امور عبادی فوق العاد

يکی از کسانی که در نزد عوام به اوليای خدا . به عبادت معمولی اکتفا کنندکه به چاپ رسيده، مردم را از ذکر معروف می باشد نيز در کتاب خود

!منع کرده استزياد گفتن که اگر اين افراد مردم را برای بعضی ها جای اين سئوال وجود دارد

چه دليلی دارد که در قرآن ذکر گفتن زياد مورد زياد منع می کنند،از ذکر

Page 58: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٥٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

آمده سوره آل عمران ۴١در آيه تاکيد قرار گرفته است؟ به عنوان مثال، ٢١را زياد بگو و يا در آيه ی ذآر خدای يعن" واذآر ربك آثيرا : " است

وة حسنة لمن لقد آان لكم في رسول الله أس: " فرمايدی سوره احزاب آه مشما و ی برای براست: "يعني" آان يرجو الله واليوم الآخر وذآر الله آثيرا

ی آه به خداوند و روز آخرت ايمان دارد و زياد ذآر خدا را می آسی برانمايد آه ی آه اين آيه نيز تأآيد م . "استی گويد پيامبر سرمشق نيكوئ

سوره طه و ٣۵ و ٣۴گفته اند، و يا در آيات ی نيز زياد ذآر م) ص(پيغمبرکه نسبت به ذکر زياد گفتن تاکيد ديگر ی سوره انفال و يا در جاها۴۵آيه

زاب نيز که ده درجه در سير و ح سوره ا٣۵در آيه شده است، همچنين يعنی " ذاکرين اهللا کثير" سلوک به سمت خدا ذکر شده، درجه دهم درجه

.نی که ذکر خدا را زياد می گويند آورده شده استکسادليلی که قرآن ذکر گفتن زياد را توصيه می کند اين است که قرآن لزوم استاد و يا وسيله در رسيدن به خدا را نيز مورد تاکيد قرار داده و در

الله وابتغوا يا أيها الذين آمنوا اتقوا : " سوره مائده می فرمايد٣۵آيه شماره ای کسانی که " : که يعنی" إليه الوسيلة وجاهدوا في سبيله لعلكم تفلحون

ايمان آورده ايد تقوا پيشه کنيد و برای تقرب به خدا وسيله ای بيابيد و در " .راه او مجاهدت کنيد، شايد رستگار شويد

ذکر زياد گفتن و سير و سلوک را از دليلی که بعضی ها مردماين است که آنان می دانند که اگر اين افراد به ذکر عرفانی منع می کنند

زياد مشغول شوند، پس از مدتی دچار شک و ترديد شده و از عبادتهای دليل اين امر آن است که افرادی که در راه . عادی خود نيز باز می مانند

وا و آسيب شيطان قرار می گيرند و خدا پيشرفت می کنند بيشتر مورد اغ اکثريت افراد عادی که بعضا خود در راه گمراهی هستند و به گفته قرآن

به . نمی باشندشيطان هدف مطامع تشکيل می دهند،نيز را جامعه مردم از متفکرين بزرگ شخصی مانند دکتر رشاد خليفه که همين خاطر است که

کرده، اسير قرآن صرف ت حقانيت اثباعمری را در راه اسالمی بوده و !شده استاوهامات و تلقينات شيطان شده و به گمراهی کشيده

اگر کسی : " می فرمايددر اين رابطهبايزيد که از اوليای بزرگ تاريخ بوده ."استاد نداشته باشد شيطان او را رهبری می کند

Page 59: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٥٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

)ع(در کتاب اصول کافی در جلد اول از حضرت امام محمد باقر هر کدام از شما برای چند فرسخ سفر : " نقل شده که ايشان می فرمايند

نسبت به ) عرفان(راهنمايی برای خود می گيرد و تو به راههای آسمان " .راههای زمين نادان تری پس برای خود راهنمائی طلب کن

نيز لزوم وجود پير و يا راهبر را در حرکت بسمت خدا بزرگانديگر :حافظ در اين مورد می فرمايد. ضروری می دانند

تا راهرو نباشی کی راهبر شویای بی خبر بکوش تا صاحب خبر شوی هان ای پسر بکوش که روزی پدر شویدر مکتب حقايق پيش اديب عشق

مانند حتی اگرهم اعتقاد به اين داشته که مريد موالنا جالل الدين رومی

سمت خدا از کيد شيطان در امان شير قوی و مصمم باشد، در راه حرکت به :او می فرمايد. شدخواهد کشيده نبوده و به ضاللت و گمراهی

هم چه روبه در ضاللی و ذليل ری چون روی ره بی دليل گرچه شي

ديوان اشعار خود ١٩٢در مورد پيرطريقت در صفحه ) ره(امام خمينی :به چاپ رسيده می گويدکه توسط موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی

طفليم در اين طريق پيری فرما ای پير طريق دستگيری فرما يارا تو در اين راه اميری فرما فرسوده شديم و ره بجائی نرسيد

:٢٣٣و در صفحه حالم ده و ديوانه زنجيری کن ای پير بيا بحق من پيری کن

ل در اين راه مدد گيری کن از جه از دانش و عقل يار را نتوان يافت :١٣٨و در صفحه

پيش اصحاب طريقت به نماز آمده ام بر در ميکده از روی نياز آمده ام بدر پير مغان صاحب راز آمده ام از نهانخانه اسرار ندارم خبری

بادلی سوخته از باديه باز آمده ام از سر کوی تو راندند مرا با خواری :٨٣و در صفحه پرده برداشته آگاه زتقديرم کرد ست آر که از سر الستدل درويش بد

فانيم کرده عدم کرده و تسخيرم کرد پير ميخانه بنازم که بسر پنجه خويش خادم درگه پيرم که زدلجوئی خود غافل از خويش نمود و زبر و زيرم کرد

Page 60: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٦٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

سقوط بيائيد ببينيم اين استاد و يا پيرطريقت که برای جلوگيری از حال که در او کسی است آيا ست چه کسی است و چه قابليتی دارد؟انسان الزم ا

اينکه قابليتهای و يا درس خواندهکالس از ديگران بيشتر علم دين چند ديگری دارد؟

استادان همان طور که بعدا خواهيم ديد، آشنائی با علم دين برای شمس تبريزی، و در مواردی مانند ،الزم است ولی کافی نيستطريقت

و توسط بوداو که مريد ( آگاهی وی در علم دين به مراتب نسبت به موالنا .کمتر بوده است) ه بوداو هدايت گرديد : می گويدتشريح پيرطريقتموالنا در

وان ولی کم از او قنديل اوست بريل اوست او چو نور است و خرد جاولياء از نور او بهره يعنی او سلطان اولياء است و چراغی است که همه

.می برند : می گويدپيران طريقتحافظ در مورد

آيا بود که گوشه چشمی به ما کنند ن که خاک را به نظر کيميا کنندآنا :و يا می گويد

بايد که خاک درگه اهل هنر شویت حافظا گر در سرت هوای وصال اس

ال تبديل می کنند دانسته و اين افراد را چون کيمياگران که مس را به طاو :مردم را از تبعيت از ظاهر در شناخت آنان منع می کند

که در گدا صفتی کيميا گری داند غالم همت آن رند عافيت سوزم نه هر که سر بتراشد قلندری داند هزار نکته باريکتر زمو اينجاست

ه دارای در قرآن و حديث درباره با افرادی سخن به ميان آمده ک سوره نمل نقل ۴٠در آيه . قابليتهائی متفاوت با انسانهای معمولی می باشند

شده که يکی از افرادی که صاحب علم کتاب می باشد، تخت بلقيس را در در اين آيه . يک چشم برهم زدن از جائی به جای ديگر نقل مکان می دهد

تاب أنا آتيك به قبل أن يرتد إليك قال الذي عنده علم من الك: " آمده استپيش از آن که : کسی که صاحب علم کتاب بود گفت: "که يعنی" طرفك

" . چشم برهم برنی، تخت را نزد تو خواهم آورده بنده خاص خدا بود که می توانست اين آيه اشاره به آصف بن برخيا دارد ک

در آنها دخل و تصرف کند و آنها را ببيند وداشياء را در فاصله های زيا

Page 61: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٦١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

را چنين شخصی آيا قابليت آن را ندارد که استاد ما بشود و ما .جابجا کند در راه رسيدن به خدا مدد برساند؟

اذا اضل احدآم شيئا او اراد " : می فرمايند) ص( حضرت محمد يا عباد اهللا یيثوناغاحدآم عونا و هو بارض ليس بها انيس فليقل يا عباد اهللا

را گم آرد و ی از شما چيزی اگر يكی يعن. "، فان هللا عباد ال نراهمی اغيثونی نداشت و آمك خواست بايد بگويد ای بود آه در آن آشنائی يا در سرزمين

بندگان خدا به فريادم برسيد ، زيرا خدا ی بندگان خدا به فريادم برسيد ، ا .بينيمی دارد آه ما آنها را نمی بندگان

اين بندگان خدا که دارای قدرتی هستند که می توانند بدون آنکه شما آنها را ببينيد از راه دور به شما کمک برسانند در اصطالح طريقت به

.و يا فريادرس معروفند و پيران طريقت از اين گروه می باشند" غوث"ی التعی در نور خدا ، شيخ آامل طريقت آهبه عقيده افراد اهل طريق

و عمل آند و به مضمون اين ، ببيند، ميتواند به واسطه خدا بشنود،شدهی فانبنده من همواره با نافله ها به من ":فرمايد ی برسد آه می حديث قدس

که او را دوست ی هنگام،نزديک ميشود تا آنجا که او را دوست ميدارمبيند و دست ی م و چشم او که با آن ،بدارم گوش او ميشوم که با آن ميشنود

اگر از من . او که با آن راه ميرودی کند و پای او که با آن عمل م ." دهمی بخشم و اگر پناه بجويد پناهش می درخواست کند به او م

ميتواند به واسطه خدا بداند ، شودیآه بتواند موضوع اين حديث قدسی آس) و قادرعليم(ی دو اسم الهی و عمل آند و به اصطالح صوفيه محل تجل

تواند ی آه در اوست می نور الهی شيخ در آن حالت به واسطه تجل. گردد بداند و به وسيله آن ،به اذن خدا، را آه بر ديگران پوشيده استی چيز هائاو به اين . به داد نيازمندان برسد ،به او بخشيدهی تعالی آه آه خدای توانائ

.خاطر غوث ناميده ميشود، در هر زمان، پيرطريقت يح خواهم دادتوض همان طور که بعدا

غوث زمان که به او سلطان اولياء و رئيس غوثهای زمان خودش می باشدما مريدانی : " می فرمايند) ق(حضرت شيخ محمد کسنزان . اطالق می شود

" . رسيده اندیداريم که به مرحله غوثريقت که پيرط) ق(به گفته فرهنگ دهخدا، حضرت عبدالقادر گيالنی .زمان خودشان بوده اند، به غوث االعظم معروف می باشند

Page 62: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٦٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

شده اند، فتخرم" محی الدين "لقب که به خاطر احيا کردن دين اسالم به ايشان .بوده انداز تاثيرگذار ترين شخصيتها در پيشبرد اسالم و عرفان در جهان

شمن ،يس انجمن بين المللی تاريخ اديان آن ماری شيمل، رئ دان که از دانت، در وده اس انی ب لوک عرف ير و س ان و دارای س زرگ جه ان ب و عارفالنامه اسالمی انی اسالم، در س اد عرف ام ابع بخشهائی از کتاب خود، تحت نای صيت ه ر از شخ د دو نف اريخ تول ا ت ت، تنه اب آورده اس ه در اول کت ک

رم ) ص(بزرگ اسالمی را آورده است، که يکی از آنان حضرت رسول اکان . می باشد ) ق(ری حضرت عبدالقادر گيالنی و ديگ با توجه به اينکه از مي

ا حضرت تمام اقطاب و مشايخ سلسله های گوناگون تصوف، خانم شيمل تنهعبدالقادر گيالنی را ذکر کرده است، انتساب و تعلق خاطر ايشان به طريقت

.قادری مشخص می باشده ی وقت ی ول زياد هستند ی عرفانی اگرچه به ظاهر طريقت ها شه آ ري

ه آنها يم ب شتر نم ی شاخه اصل ٢-٣ را دنبال آن ا ی بي رين آنه ه مهمت يم آ رسی م )ق(ی طريقت عليه قادريه است آه ريشه آن به حضرت عبدالقادر گيالن

ام ه ج د آ ارفين م ی رس لطان الع شانرا س روف اي ارف مع د و ی ع ان نام همادرس اعظم ا طور که گفته شد، ا فري شان غوث االعظم و ي اب ديگر اي ز الق

ت دالقادر گيالن. اس ضرت عب سل ح ره ی ن ه س دس ال در ق رف پ ه از ط بام حسن مجتب ه حضرت عل ) ع(ی حضرت ام شان ب ق اي و ) ع(ی و از طري

د شان اوالد حضرت ) ص(حضرت محم ز اي ادر ني د و از طرف م می رس .می باشند) ع(سيدالشهدا امام حسين

ه رار گرفتهق مورد طرح کتاب طريقتی که در اين ه قادري ، طريقت عليان د زم ا شده و همانن ان خالص اسالمی بن کسنزانی است که بر اساس عرف

د، ،)ص(اکرم پيامبر ن برای روشن کردن آتش عشق الهی در دل مري در اياسم اين طريقت از استادان .طريقت از مکانيزمی بنام بيعت استفاده می شود

سبتش . بزرگ اين طريقت گرفته شده است اين طريقت عليه است به خاطرند ی با درب شهر علم لدن ام عل ی و وارث علوم محم ه است ) ع(ی ام و قادري ).ق(ی عبدالقادر گيالنحضرت به خاطر نسبتش با

Page 63: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٦٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

شريعت و طريقت

برای آنکه جايگاه پيران طريقت در رابطه با موارد شرعی مشخص .توضيح داده شودشود، الزم است که رابطه شريعت و طريقت

هستند و يکديگر مشابه شريعت و طريقتبعضی از افراد فکر می کنند که . می باشدخدای ناکرده طريقت يک بدعت و يا يک راه انحرافی در شريعت

شريعت و طريقت الزم و ملزوم وشتهاين مورد به هيچ عنوان صحت ندا .يکديگر بوده و بدون يکديگر کامل نمی باشند

آمد و قرآن و ) ص(محمد : "می فرمايند) ع(ر صادق امام جعفشريعت و طريقت خود آورد پس حالل او تا روز قيامت حالل است و حرام

".او تا روز قيامت حرام

در اين شيخ محمود شبستری که از متفکرين و عارفان بزرگ بوده، :می فرمايدباره

آن باشد طريقتميان اين و شريعت پوست، مغز آمد حقيقت

پوست، . داهميت بودن شريعت نمی باش به هيچ عنوان به معنای کم گفتهايناليه بيرونی و در برگيرنده کلی و محافظت کننده يک ميوه از آسيب و از

همان طور که می دانيد، اگر پوست ميوه ای وبوده مهمترين اجزای ميوه ، پير طريقت. خواهد شدرا از آن جدا کنيم، ميوه در زمان کوتاهی فاسد

نواده های حضرت که از ،)ق (حضرت شيخ محمد کسنزان حسينی و اگر کسی استاساس طريقت شريعت: می فرمايندهستند، ) ع(سيدالشهدا

طريقت، دخارج بگذار) ص( را از شريعت محمدیبه اندازه موئی پايش وب می بنابراين کسانی که نماز نمی خوانند، مشر. باطل خواهد شدوی

به خدا فکر می کنند با علی علی گفتن و يا حسين حسين گفتن تنها خورند، و بدانند که آن بزرگان برای ترويج نماز و ترک محرمات ، بايستی می رسند

کسانی که راه آنان را دنبال لذا و ،شهيد شده اند محمدی و ترويج شريعتاز قول ره ابراهيم،سو ٣۶آيه .نمی کنند، هواخواه واقعی آنان نمی باشند

يعنی کسی که از من ،"فمن تبعني فإنه مني : " حضرت ابراهيم می فرمايدم حضرت رسول اکرم سلمان فارسی برای همين ه. تبعيت کند از من است

Page 64: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٦٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

دان و از خون از اهل بيت خود دانسته و برخی افراد که از خويشاون را . اندز خود ندانستهاايشان بوده اند را

الشريعته ": در تعريف شريعت و طريقت پيامبر اکرم می فرمايند

يعنی شريعت گفته من است، "اقوالی والطريقته افعالی والحقيقته احوالی شاه برمبنای همين گفته. طريقت عمل من است و حقيقت حال من است

:نعمت اهللا ولی می فرمايد چون در عمل آوری طريقت باشد دانستن علم دين شريعت باشد

از بهر رضای حق حقيقت باشد گرعلم و عمل جمع کنی با اخالص

رسيدن به حقيقت در علم دين هم مشابه رسيدن به حقيقت در علوم در کليه علوم يک قسمت تئوری داريم و يک قسمت تجربی، که . ديگر است

ال در علم مکانيک الزم به عنوان مث.ايندو بدون يکديگر کامل نمی باشنداست که انسان ابتدا دروس تئوری و نظری را گذرانده و سپس به کارگاه و

دور ماندن از دروس عملی و . آزمايشگاه رفته و موارد عملی را تجربه کندپرداختن تنها به دروس تئوری، انسان را به حقيقت علم رهنمون نمی کند و

افراد که در درجات باالئی از به همين دليل است که امروزه برخی ازشريعت هستند، رفتارهائی غير الهی از خود نشان داده و مردم را از راه

. خدا دلسرد می کنندبايد به اين حقيقت هستند، باطل تصوفطريقت و ه می گويند کسانی ک

ميليون مسلمانی که در آن و چندعالم اسالم منحصر به ايرانند که توجه کنو چند صد يک ميليارد بيش از جهان اسالم .، نيستندزندگی می کن

است که در همه جهان متفرق هستند و اکثريت آنان مثل مسلمانان یمسلمانهند و پاکستان، مالزی و اندونزی و کشورهای آفريقايی و کشورهای

و برای آنها تصوف مسلمان شدهتصوف و عرفان اروپای شرقی از طريق .می باشدمغز و اصل سنت اسالمی

در مورد قسمت عملی علم دين که به طريقت و يا تصوف موسوم می دکتر حامد الگار اسالم شناس معروف و استاد دانشگاه کاليفرنيااست، . است) ص(تصوف عملی ترين راه وفادار ماندن به سنت پيامبر : " گويد

نت بسياری از مسلمانان با پيوستن به طريقتی اصيل، وفاداری نسبت به س و به اين ترتيب صوفی ها. را به عرصه عمل می آورند) ص(رسول اهللا

Page 65: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٦٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

از زمان پيامبر تاکنون نوعی تداوم و استمرار را ايجاد يا افراد اهل طريق، ." کرده اند

به آن درويشی اطالق می بعضی ها به تصوف عرفان و بعضی ها ،)خارج استاز حوصله اين بحث تفاوت مابين عرفان و تصوف بيان (کنند

حضرت .به عقيده من، تصوف علم روشن کردن آتش عشق الهی می باشدمن شهر علم ی يعن"بابها ی انا مدينه العلم و عل" :فرمايند ی م) ص(رسول

از علم ، علم امبرمنظور پيدر اين گفتار . استدروازه آنی هستم و علبيان کلمه در . شدبای آه دانش مسلط بر طريقت ماستو يا عرفان ی باطن

وألو استقاموا على الطريقة : " آمده است سوره جن ١۶در آيه طريقت، ماندند آنها را ی اگر بر طريقت استوار م: " يعني"لأسقيناهم ماء غدقا

" .داديمی زياد می نعمتهانقل شده که ) ع( دعای حضرت ابراهيم١٢٩در سوره بقره در آيه

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلو عليهم آياتك ويعلمهم الكتاب : "می فرمايدخداوندا فرزندان ما را شايسته گردان که از : " يعنی . "والحكمة ويزآيهم

و آنان را ميان آنان رسولی برگزينی تا او آيات تو را بر مردم تالوت کند . " کتاب و حکمت بياموزد و پاکيزه گرداند

يتلو عليهم آياتک و يعلمهم الکتاب و الحکمه يعنی برای آنان آيات تو را بخواند و به آنان کتاب و حکمت بياموزد، که اين امری است که در

؟ آيا است چه آمدهولی لغت يزکيهم در اينجا برای. شريعت انجام ميشود؟ اگر اينطور بود که ديگر ه و حکمت باعث تزکيه انسان ميشخواندن کتاب

.انسان غمی نداشتايستی از که بهاينجا دقيقا نيروئی را طلب می کن لغت يزکيهم در می کاربرد طريقت اشاره دقيقا به و اين لغت ودخارج به انسان اعمال ش

و تزکيه يکی علم است که درمورد تزکيه، دو مورد مختلف مطرح . کند" يتلو عليهم آياتك ويعلمهم الكتاب والحكمة ". دديگری حالت تزکيه می باش

لغت ولی استبرداشت مغز از تزکيه اشاره می کند که علم تزکيهبه می برداشت قلب از تزکيه تزکيه اشاره می کند که آن حالتبه " يزکيهم"

که از شريعت سرچشمه می گيرد الهی مشابه با اين مورد، علم. باشد استخراج که از طريقت ولی عشق الهی می باشدبرداشت مغز از خداوند

که با توضيح و ولی آيا ميشود. شدب از خداوند می بابرداشت قل، می شودبرداشت مغز را در انسان به برداشت قلب تبديل کرد؟ و استدالل، تشريح

Page 66: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٦٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

به يک آقاپسری که می خواهد اگر ،لبه عنوان مثا. مطمئنا عملی نيستکمال که فالن دختر وجاهت دارد و مالحت دارد و ازدواج کند بگوييد که

خوب : بگوييدبسيار عالی است، حاال: و غيره، می گويددارد و جمال دارد م؟ وش بشچطوری عاشق ويدمی گ! بيا عاشق اين دختر شو پس حاال لطفا

؟ مطمئنا با زور زدن و يا ساختن و شومش بزور بزنم تا عاشقشينم و نباين کند و ايجاد عشق شپرداختن تخيالت، انسان نمی تواند در دل خود

د برای ايجاد عشق الهی در که بعضی از افرا بی نتيجه ای استهمان کارفکرکردن يعنی يا با تجسم عذاب روز قيامت و يا با . می کنندن اشدل خود

. ، سعی می کنند به عشق الهی برسندنعمات الهی در بهشتدر مورد کسانی که برای بهشت خداوند را عبادت می کنند را ) ع( حضرت علی

" عبادت می کنند را او را ، و کسانی که از ترس عذاب جهنم "تاجران"با که خدا را کنندايشان مومن واقعی به کسی اطالق می . می نامند" بردگان

. پاکش عبادت می کندبرای بزرگی و عظمت و ذات عشق و

Page 67: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٦٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

پير طريقت کيست؟

يقت برداشت قلب طروبرداشت مغز همان طور که گفته شد، شريعت افرادی که با علم شيمی آشنا هستند می دانند که برای . داز خداوند می باش

انجام اکثر واکنش ها در اين علم نياز به يک واسطه می باشد که در برای تبديل علم الهی به .ويند می گ" کاتاليزور " اصطالح علمی به آن

. دعشق الهی نيز نياز به يک واسطه و يا کاتاليزور بنام پيرطريقت می باش چون خداوند عليم است و حکيم است و وييدبه عنوان مثال، اگر به کسی بگ

و غيره، حاال بيا عاشق خداوند شو، مطمئنا موفق به اينکار خبير استشار بياورد و با تجسم عذاب جهنم گريه کند و يا اگر به خود ف. نخواهد شد

با تجسم زيبايی های بهشت بخندد نيز موفق به ايجاد عشق الهی در قلب .خود نخواهد شد

جالل الدين رومی، قبل از آنکه به طريقت وارد شود، در موالنا چهار فرقه اسالمی در مورد دستورات ، يعنیچهار فرقه صاحب فتوا بود

نماز و . سرآمد علمای زمان خودش بودوی . و اقتدا می کردندشرعی به اروزه و اعمال عبادی را کامل انجام می داد، نماز شب می خواند، قرآن را

و از اقصی نقاط بعضا حفظ بود و تدريس می کرد و صدها مريد داشت .دسته دسته طلبه ها به نزد او می آمدند تا او آنها را به راه خدا هدايت کند

همانند خيلی های ديگر اگر کسی به او می گفت که آقای موالنا آيا شما ت که به اندازه من خدا عشق الهی را می شناسيد؟ می گفت مگر کسی هس

می دانست که خداوند چه صفاتی دارد و او ،درست می گفتاو !را بشناسد و سر او پر بود از علم الهی، ولی چون عشق الهی را چه عظمتی دارد

جربه نکرده بود، تصورش اين بود که اين احساسی که به خدا دارد همان تتصوری که خيلی از علمای روحانی در اين زمان هم دارند و . عشق است

: اهل عرفان را بر مبنای تصورات خام خود مورد انتقاد قرار می دهند م ماای بی خبر ز لذت شرب مدا ار ديده ايم ما در پياله عکس رخ ي

به هر حال، سالها گذشت تا آنکه کسی به نام شمس تبريزی که سوادش

و تفسيرقرآن و از نيزبه مراتب کمتر از موالنا بود و حتی يکدهم موالنا و قوانين شريعت اطالع نداشت و به نظر بعضی از شاگردان موالنا حديث

ين شخص که ا. کالهبرداری هم می آمد، به شکار موالنا آمديا فرد شياد و

Page 68: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٦٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

کرد، در يک با نيروی باطنی خود نقش پيرطريقت را برای موالنا بازی علم الهی در سر موالنا را به عشق الهی در دل او ،جلسه و با يک بيعت

به عبارت ديگر شمس دستش را روی سر موالنا گذاشت و علم . تبديل کردتبديل وی به سمت پائين هل داد و به عشق در قلب را در سر او موجود

کرد، و چون آن علم در مورد موالنا خيلی بزرگ بود، وقتی که به پائين و موالنا را از موجودی بی ،کرد که دنيا را به آتش کشيدبرپا آمد، آتشی

فکر می کرد و او که قبال ،رنگ و دلمرده به شوريده ای عاشق تبديل کرد چيزی که قبال غرق در عشق الهی است، تازه فهميد که عشق چيست و آن

. نبوده استچيزی از عشقدر سر داشته، جز تصوراتی واهی :خود موالنا در اين مورد می گويد

گريه بدم خنده شدم، مرده بدم زنده شدم دولت پاينده شدم،دولت عشق آمد و من

از يک تصوير بی روح و سياه و سفيد به زندگی موالنا رااين رنگی که ، چيزی است که رنگ خدا ناميده کردرنگی و پر شور تبديل يک تصوير

صبغة الله ومن : " سوره بقره در مورد آن می گويد١٣٨می شود و آيه اين رنگ خداست و چه : " يعنی " أحسن من الله صبغة ونحن له عابدون

". رنگی بهتر از رنگ خداست و ما تنها او را می پرستيم :موالنا آمدن اين عشق و اين رنگ خدا را اين چنين تفسير می کند

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست تا کرد مرا تهی و پرکرد زدوست

اجزای وجود من همه دوست گرفت نامی است زمن برمن و باقی همه اوست

طريقت، پيرو راهنما و يا دليل اعالم می کند که بدون موالنا صراحتا

:انسان به مقصود خود که همان رسيدن به خداوند است نمی رسد تکيه کم کن بر فن و برکام خويش مگسل از پيغمبر ايام خويش تا ببينی عون و لشکرهای شيخ هين مپر اال که با پرهای شيخ

هان کامل العقلی بجو اندر ج گر تو را عقلی است جزوی در نهان هم چه روبه در ضاللی و ذليل ری چون روی ره بی دليل گرچه شي

Page 69: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٦٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

همانند موالنا رسيدن به عشق الهی را بدون راهنما ميسر حافظ نيز :نمی داند

عشق منه بی دليل راه قدم کویبه که من به خويش نمودم صد اهتمام و نشد

اين حافظ . جواب نگرفتميعنی من صدبار اين راه را بدون راهنما رفتم و

در اين مورد کسی است که به چهارده روايت قرآن را از حفظ می خوانده و :مايدميفر

گر خود بسان حافظ، عشقت رسد به فرياد با چارده روايت، قرآن زبر بخوانی

دولتشاه مانند(که خود اهل طريق بوده و برخی از مورخين سعدی نيز

)ق ( گيالنیلقادراری و مريد حضرت عبدوی را درويش قاد )و هدايتدر بازار داستان زمانی که در کودکی جالب، شعر در يک قلمداد کرده اند،

شده را بيان می کند و ضمن آنکه مريدان را دست پدرش را رها کرده و گم و جلوگيری از گمراه مريد نجاتاز اطفال کم طاقت تر می خواند، تنها راه

:می داندايخ طريقت پير و مشاتصال بهش را در شدن مشايخ چو ديوار مستحکم اند اند مريدان بقوت زطفالن کم

Page 70: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٧٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

تفاوت طريقت های مختلف در چيست؟

هيچيک از مکاتب عرفانی در جهان نيست که بدون استاد بتواند مريد داده می نامی که به اين استاد در مکاتب مختلف. را به عالم باطن وارد کند

اين فرد در عرفان اسالمی ما بهبه عنوان مثال، . شود متفاوت استعرفان عرفان هندی وی را گورو وپيرطريقت اطالق می کنيم،

سرخپوستی ، او را بخاطر کرامات و کارهای خارق العاده ای که انجام می .دهد، جادوگر می نامد

کردن آتش عشق مکانيزمی که استادان طريقتهای مختلف برای روشن عرفان اسالمی، . الهی در دل مريد از آن استفاده می کنند متفاوت است

بخاطر جديد بودنش، مجهز به ابزار مدرنی بنام بيعت می باشد که دستور داده ) ص( آن در دو سوره از قرآن به پيربزرگ طريقت، حضرت محمدم الهی موالنا شده و اين همان وسيله ای است که شمس با استفاده از آن، عل

.ا به عشق الهی تبديل نمودرميزان تالش مريد و درصد ريسک و خطری که وی را تهديد می

در مورد . داردبه قابليتهای آن عرفان گی کند، در عرفانهای مختلف، وابستعرفانهای تحريف شده و غيرپيشرفته، زمان الزم برای به مقصود رسيدن

و بعضا ممکن است استبسيار زياد مريد و ميزان تالش الزم برای وی .بخاطر نقاط ضعف موجود به سقوط مريد بينجامد

الترين کارآئی و کمترين خطر سقوط می دارای با،عرفان خالص اسالمی .باشد

بعضی از عرفانها نام اسالمی برخود گذاشته اند ولی بر مبنای ز مواد مخدر مريدان اين گونه عرفان با استفاده ا. شريعت اسالم نمی باشند

و مشروب به خلسه می روند ، موارد شرعی در رابطه با ارتباط زن و مرد و موارد مربوط به حجاب اسالمی را رعايت نمی کنند و رهبانيت و گوشه گيری اختيار می کنند، که اين دليل عمده بدبينی مردم نسبت به افراد اهل

.طريق می باشداست، اين ) ص( محمدی بعلت آنکه اساس طريقت اسالمی شريعت

عرفانها تحريف شده، مردود و غيرالهی بوده و مطمئنا باعث رستگاری اگر کسی : " می فرمايند) ق( حضرت عبدالقادر گيالنی .مريدان نمی شوند

Page 71: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٧١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

در هوا پرواز کند و يا بر روی آب راه برود اگر به شريعت پايبند نباشد . ") دراج می گويندبه اين نوع کرامت است( کراماتش از شيطان است

را در حد خدا ) ع(بعضی ديگر از فرقه های عرفانی، حضرت علی ظهور اين گونه ) ع(حضرت علی . و از پيامبر اسالم بزرگتر می شمارند

آه در ی آسانی نففرقه ها را در زمان خودشان پيش بينی کرده و در : می فرماينددر نهج البالغه آنندی ايشان غلو می دوست

ی من غلو می آنكه در دوستی يكمی رسد، سبب من دو آس به هالآت به " " . فشرد ی می من پای آه دردشمنی ی آسآند و ديگر

برخی از عرفانهای اسالمی بر شريعت اسالمی استوار هستند ولی از اگر چه اين نوع . مکانيزم بيعت در روشن کردن دل مريد استفاده نمی کنند

می باشند، باالتریغيراسالمی دارای مزيتهای عرفان نسبت به عرفانهای ولی پيشرفت مريد در آنان نيز مانند عرفانهای غيراسالمی کند و مخاطره

.امدآميز بوده و بعضا به دلسردی مريد می انجا گذاشتن اخيرا بعلت ارادت مردم به عارفان واقعی، عده ای سودجو ب

د نموده شيادی بر خود اقدام به عارف و صوفی نام د . ان حضرت شيخ محمد ی در مورد اينگونه افراد م ) ق(آسنزان ال ی برخ ":فرماين راد اعم را ی افام م شان ی انج يچ ن ه ه د آ ستگی دهن اس ی از واب دارد و در اس ت ن ه طريق بائ ت و ی آاره ردن وق ف آ ل تل وده و عام ه ب ه گران ل و حيل دروغ ، باط

ت ت اس ت طريق راف از حقيق ا . انح وع آاره ن ن ا ی ماز اي وان ادعاه ی تسيرم ی گروه ا تف ه روي ور غيب ی آ د ، از ام الع م ی آنن ا ی اط د و ي دهن

آه مخالف قواعد و اصول طريق ی به گونه ا ،آنند را نام برد ی می دعانويسل و خرد است ا عق اين ب سان. و مب ام می آ ا را انج ن آاره ه اي د در ی آ دهن

د و آن هم با اين ادعا آه هستن هاطلب چپاول اموال مردم و يافتن قدرت بر آن د سعادت ی به عالم غيب و روح اتصال داشته و م رده ی توانن ا ورا جذب آ ي

د ی را آسان و مشكالت ی امور راه و خارج شده از . را حل آنن راد گم ن اف ايامبر ،مسير درست دا ، پي ) ص( بايد بدانند آه آرده هايشان مورد رضايت خ

ر ی محسوب م ی ن آسا و نيست و آنان جز طريقتو پيران د ب ه خداون شوند آسان . آنان خشم گرفته و در دنيا و آخرت زيانكار خواهند بود ين آ ه ی همچن آ

شان م د ی با آنان آمد و رفت داشته و تصديق ه ،آنن د آ د بدانن ان باي ز از آن نيوار از » طريقت استوار « مسير ران بزرگ امبر و پي دا و پي خارج شده و خ

Page 72: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٧٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

د وند خدا آارهايشان نفرت دارند و ه ب نم آ آنان را مورد لعن قرار داده و جه . " برايشان آماده است،استی بازگشتگاه

و يا طريقتهای اسالمی اينجا سخن بر سر تأييد همه به هر حال در

. عنوان شده توسط آنها نمی باشدآداب و افعالو غيراسالمی ه گروهند که صوفيان، دوازد: " می فرمايد) ق(حضرت عبدالقادر گيالنی

است و کردار و گفتارشان ) ص(تنها يکی از آنها بر سيرت و سنت پيامبر " .موافق شريعت و طريقت

:فرمايدموالنا می

پس بهر دستی نشايد داد دست ای بسا ابليس آدم رو که هست

Page 73: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٧٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

بيعت چيست؟

ن همانطور که گفتيم، در طريقت اسالمی، پيرطريقت برای روشن کرد .آتش عشق الهی در دل مريد از ابزاری بنام بيعت بهره گيری می کند

با " : می فرمايند )ق(، حضرت شيخ محمد کسنزان حسينی طريقتپيرگرفتن طريقت، بذر نوری در دل مريد کاشته ميشود ولی تبديل کردن اين بذر نور به درخت نور وظيفه خود مريد است که با انجام دستورات شريعت

" .قت اين مهم را به انجام برساندو طريدر قرآن در دو سوره متفاوت خداوند متعال به پيامبر خود دستور

سوره فتح است که در آن ١٠آيه بيعت را صادر می فرمايد که يکی دراست سوره ممتحنه ١٢آيه و ديگری در وددستور بيعت با مردان داده ميش

.ددکه در آن دستور بيعت با زنان صادر می گرقرآن اکثر در زمان پيامبر اکرم، در زمانی دستور بيعت صادر شد که

بنابراين . شريعت هم وجود داشت و جاری بودنازل شده بود و دستورات ديگر چه نيازی وجود داشت که خداوند متعال به پيامبر خود دستور امری

م؟ در رابطه با انجام اين امر توسط رسول اکرکندبنام بيعت را صادر هيچ گونه شکی وجود ندارد و اين عمل مورد تاييد همه محققين )ص(

در کتاب خود تحت عنوان حجاب، يکی همشهيد مطهری . می باشداسالمی که در آن حضرت دست است از انواع بيعت با زنان را ذکر کرده

دست خود هممبارکشان را در تشت آبی قرار می دادند و زن بيعت گيرنده مطمئنا معاندين هم که از اسرار اين امر باخبر .ار می دادرا در آب قر

بعضی ها به هم، همان طوری که االن نده ا به آنان می خنديد،نبوده اند !افراد اهل طريق می خندنددادن بيعت

که به عشق بيعتی (بت آن را می کنيمی که در طريقت صحبيعتاين حضرت رسول اکرم به بيعت خاص موسوم است و ، )الهی می انجامد

بجز در حاالت خاص اين بيعت. دادندآنرا به صحابه و افراد خاص) ص(به ی و بيعت دهنده و بيعت گيرنده بايستدباشی نمی عمل یدون تماس فيزيكب

اين موضوع در مورد مردان از . باشندی ارتباط فيزيكبا يکديگر در ی نحو سوره فتح ١٠ند در آيه خداو . ودطريق تماس دستها با يكديگر انجام ميش

إن الذين يبايعونك إنما يبايعون الله يد الله فوق أيديهم فمن نكث ":فرمايد ی م ." فإنما ينكث على نفسه ومن أوفى بما عاهد عليه الله فسيؤتيه أجرا عظيما

Page 74: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٧٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ی آنند در واقع با خداوند بيعت می آه با تو بيعت می گمان آسانی ب ": يعنیآنند ، دست خداوند بر فراز دست ايشان است پس هر آس آه پيمان شكند همانا به زيان خويش پيمان شكسته است و هر آس به آنچه با خداوند پيمان

."ببخشندبسته است وفا آند زودا آه به او پاداش بزرگ توسط گذاشتن دست در آب ) ص (امبر اسالمت با زنان از زمان پيبيعی و يا تماس دست از رودر دستگرفتن تسبيح که بعدها ،شدهی انجام م . است نيز به آن اضافه گرديدهپارچه

يا أيها النبي : " سوره ممتحنه در مورد بيعت با زنان می گويد١٢آيه يبايعنك على أن لا يشرآن بالله شيئا ولا يسرقن ولا يزنين إذا جاءك المؤمنات

ولا يقتلن أولادهن ولا يأتين ببهتان يفترينه بين أيديهن وأرجلهن ولا يعصينك اى : " که يعنی " غفر لهن الله إن الله غفور رحيمفي معروف فبايعهن واست

با تو بيعت آنند آه )با اين شرط(پيامبر چون زنان باايمان نزد تو آيند آه چيزى را با خدا شريك نسازند و دزدى نكنند و زنا نكنند و فرزندان خود را

به )و حيله(با بهتان هاى حرامزاده پيش دست و پاى خود را نكشند و بچه نيك از تو نافرمانى نكنند با آنان بيعت آن و از خدا )آار(شوهر نبندند و در

" .براى آنان آمرزش بخواه زيرا خداوند آمرزنده مهربان است

ببينيم اين بيعتی که در طريقت اسالمی هست چه خوب حاال بياييد يتی نسبت به روشهای طريقتهای ديگر دارد؟مز

طريقت های مختلف در دنيا، برای روشن کردن طور که گفتيم، همان در قديم .از روشهای مختلف استفاده می کننددر دل مريد آتش عشق الهی

و به آن می ی ماليدندم دو قطعه چوب را به هم ،برای روشن کردن آتش اگر چوب خشک بود و هوا مرطوب نبود و تالش زياد بود، بعد از ،دميدند

امروزه با پيشرفت علم و . مالش شايد آتش روشن ميشدچند ساعتود تکنولوژی، برای روشن کردن آتش از وسيله ای بنام فندک استفاده می ش

ی روشن به سادگرا که بدون هيچ گونه تالش و يا ريسک و خطری، آتش است و عرفان اسالمی آخرين و پيشرفته ترين عرفان در جهان. می کند

. دمجهز به فندکی بنام بيعت می باش ، آتشبرای روشن کردنشيعيان از بعضی. در مورد بيعت دادن نظريات متفاوتی هست

ديگر مجاز به و لذا افراد دفقط امام معصوم می تواند بيعت بده که ندمعتقدعمال عرفان ، دصحت داشته باشمورد اگر اين . نمی باشنددادن بيعت

Page 75: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٧٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

حافظ و خواجه سعدی و النا و مواسالمی بی معنی است و افرادی مانند ديگر اوليائی که با عبداهللا انصاری و ابوالحسن خرقانی و بايزيد بسطامی و

يا و بايستی اسير يک امر واهی پيران طريقت زمان خود بيعت کردند،ضريب باالی با توجه به مورد که اين ،شده باشند بقولی اسير توهمات خود با توجه به درجه تقرب آنها به خداوندن ، و همچنيهوش و نبوغ اين افراد

.دقبول نمی باشقابل به هيچ عنواناز آثارشان مشخص استکه چنان خواندن دورکعت نماز که با ناآگاه، بعضی از افراد هستند البته

سر تعظيم آنان که دنيا در برابر ،احساس اوليائی می کنند که اين بزرگاندر رابطه با موالنا که يکی از عنوان مثال، به . فرود آورده را قبول ندارند

، دولت ترکيه از کينه پراکنی و بی توجهی ما استبزرگترين مفاخر ايران. صاحب شده استبه اهل تصوف استفاده کرده و موالنا را نسبت ايرانيان

از طرف سازمان ملل بنام سال موالنا نام که ٢٠٠٨ سالدر به همين دليل ه از طرف سازمان ملل بترکيه، افغانستان و مصر سه کشور ، گذاری شد

ايرانی ها در ما سال موالنا انتخاب شدند و مراسم عنوان مسئولين برگزاری !يم به بازی گرفته نشداين مناسبت بزرگ بين المللی

وی امروزه بعضی از کج انديشانموالنا، در مورد حافظ نيز مشابه که البته در . قرار می دهندهریمرا بخاطر افکار عارفانه اش مورد بی

بخاطر درگيری با روحانيت ش نيز اين شاعر و عارف بزرگ زمان حيات : مورد تکفير قرار می گرفتبدون تقوای آن زمان،

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی

تزوير مکن چون دگران قرآن را دام مرغان را دگران پرنده شکاری با صوت خوب است که با صوت خود(

). جمع کرده و شکار می کندی وی درگذشت، برخاو آه بود که هنگامی در حدیاين تکفير و جوسازی

بعلت . منع کردند اشبر جنازه نماز از خواندن مردم را را آافر خوانده و ه و وی را اوليای خدا می الف اين عقيده را داشتخبرخی ديگر آنکه و شعر زير آمدکه او بزنند، کتاب خود تفالی برقرار شد که ،پنداشتند

: بدانديشان را رسوا کرد دم دريــغ مــدار از جــنـازه حـافـظقــ

رود به بهشت ر چه غرق گناه است میاگ

Page 76: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٧٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ولفگانگ گوته حافظی که ما وی راقبول نداريم، مريدانی چون از زمان به گفته اکثر منتقدان جهان، داشته کهی و نابغه شهير آلمانشاعر

.بوده است مديون ناويونانيان تاآنون، عالم بشريت به هيچ آس به اندازه برد و ی بر او رشك م ،شودی م حافظ گوته با آن شهرت جهاني، شيفته

. آورد ی سر تحسين فرود مت در مقابل او با شهام وخورد غبطه مي :به کالم گوته در باره حافظ توجه فرماييد

تو آن . نيست یا تو برابر نهادن جز نشان ديوانگحافظ ، خود را ب" ی را مدريای آه مغرورانه باد در بادبان افكنده و سينه ی هستی ایآشت

یآن تخته پاره ام آه بيخودانه سيلمن نهد، و یشكافد و پا بر سر امواج می از پس موج ديگر می در دل سخن شورانگيز تو گاه موج. خور اقيانوسم

اما مرا اين موج آتشين در آام . آندی از آتش، تالطم می زايد و گاه درياي ی اندك میبا اين همه، هنوز در خود جرات. دبری آشد و فرو می خويش م

".ز مريدان تو شمارم ایيابم آه خويش را مريد شيعيان به درستی ازبعضی ، ه هر حال برگرديم سر موضوع اصلیب

) عج(تا وقتی که حضرت قائم معتقدند که ولی ،بيعت صحه می گذارنداگر اين . به مردم نمی باشددادن بيعت به ، کسی مجازاندنکرده ظهور با افراد ديماسم آنان را بر افرادی که طور چد،صحت داشته باشنيزحرف

چنين و به اندبيعت کردهکه پيران طريقت زمان خود بوده اند ديگری د؟درجات باالئی از تقرب الهی رسيده ان

اعتقاد به پير طريقت و وجود شخصی که صاحب بيعت باشد هيچ و ظهور ايشان ) عج( مغايرتی با عقيده شيعيان در مورد وجود حضرت قائم

:نقل شده که ايشان می فرمايند) ع( علیحضرت در نهج البالغه از. دندار

خواه آشکار و . زمين هيچگاه از حجت قائم خداوندی خالی نمی ماند" مشهور باشد يا ترسان و پنهان از ديده ها، تا حجتها و نشانه های روشن دين

اينان آيا چند تن هستند، يا در کجايند ؟ به خدا سوگند که . خدا از ميان نرودخداوند به اينان . بس اندک است، ولی قدر و منزلتشان بسيار استشمارشان

حجتها و نشانه های روشن خود را حفظ می کند، تا آن را به همانندان خود علم و حقيقت و . در دلهای ايشان بکارندرا و اين بذر به وديعت سپارند

ردگانروپوح يقين را يافته اند و آنچه نازبصيرت به آنان روی آور شده و ر

Page 77: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٧٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

دشوار پنداشته اند، بر خود آسان ساخته اند، و بر آنچه نادانان از آن می به تن همدم دنيايند ولی جانشان به جهان باال پيوسته . ترسند انس گرفته اند

آه آه، . جانشينان خداوند در روی زمين هستند و داعيان دين اويند. است . "چه آرزومند ديدارشان هستم

نقل گرديده که ايشان ) ع( از امام رضا ول کافی کتاب اص١در جلد : می فرمايند

حجت خداوند بر خلقش کامل نمی شود مگر بوجود امام زنده و معروف " که مردم به آن رجوع کنند و کسی که بدون امام بميرد به مرگ جاهليت از

". دنيا رفته استاال : " دمی فرمايننيز حضرت رسول اکرم صلی اهللا عليه و آله و سلم ". من مات و ليس فی عنقه بيعتن فقد مات ميتته جاهليه

. يعنی اگر کسی بميرد و بيعتی بر گردنش نباشد به مرگ جاهليت مرده استاز اين دو گفته نتيجه می شود که اگر کسی بدون امام زنده و معروف و

. است به مرگ جاهليت از دنيا رفته ،صاحب بيعت بميرد

گونه می توانيم شناسائی کنيم م زنده و معروف را چ اين اماخوب، ما؟ اول آنکه بايستی د دارای چه خصوصياتی باشیو اين امام می بايست

دوم . می باشد که پيرطريقت و يا امام صاحب بيعت دخودش اعالم کن) ص( به روش حضرت رسول اکرم شيخليفه هايا بايستی توسط خود و

دست به دست و به زنها به صورت يعنی به مردها بصورتد،بيعت بده که د سوم بايستی ثابت کن. بيعت بدهددست در آب و يا تسبيح در دست

به حضرت رسول در مورد اينکه می باشد و ادعايش الهی یصاحب قدرت چون قرآن می ، مرتبط است، صحت داردو خداوند متعال ) ص( اکرم اگر راست می گوييد : "يعنی". قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقين: "فرمايد

. "داليلتان را بياوريديا أيها الذين آمنوا أطيعوا الله : " سوره نساء می فرمايد۵٩آيه

عارف خواجه عبداهللا انصاری. " وأطيعوا الرسول وأولي األمر منكمدر ) ميبدیتاليف امام( معروف در تفسير ادبی و عرفانی قرآن مجيد

االمر و يا صاحبان امر را اين طور تشريح می و مقام اول،تفسيراين آيه :نمايد

Page 78: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٧٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

صاحبان امر به زبان علم پادشاهان جهانند و به زبان معرفت، شاهان دين " يکی از. در هر عصری از آنان يکی باشدهستند و آنان پيران طريقتند که

رسيدم که تو دوستان خدای از وی پ، را ديدم) ع(خضر: بزرگان دين گفتچون رسول : آنگاه چنين گفت! آری، گروهی معدود شناسم: را شناسی؟ گفت

خدا از دنيا رفت زمين به خدا ناليد که بر من تا روز رستاخيز پيغمبری من از اين امت مردانی پديد آرم که دلهاشان بر دلهای : خداوند فرمود! نرود

کس اولياء هستند از ميان آنها ٣٠٠ پيغمبران باشد و از ميان آن مردانچهل کس ابدال و از ميان آنها هفت کس اوتاد و از ميان آنها پنج کس نقباء

.و از ميان آنها سه کس مختار و يکی از ميان آنها غوث باشدچون غوث از دنيا برود يکی از آن سه نفر به مرتبت وی رسد و يکی از

ت نفر را با پنج آورند و يکی از چهل پنج نفر را با سه آورند و يکی از هفنفر را با هفت آورند و يکی از سيصد را با چهل آورند و يکی از اهل زمين که شايسته باشد با سيصد آورند که پادشاهان دنيا و آخرت ايشانند و به وجود آنها است که خلق زنده شوند و می ميرند و باران می آيد و زمين سبز

بدين گونه، که آنان زياد شدن خلق و ! م دفع می گرددميشود و بالء از مردريشه کن شدن ستم و سيراب شدن زمين و روياندن گياه و دفع همه بالها را

. "از خدا می خواهند و خداوند دعای آنانرا قبول می کند

و يا بنابراين در هر زمان سلطان اولياء شخصی است که به او غوثبا توجه به اينکه کل تعداد . الق می شود اطبه عبارت ديگر غوث زمان

را اوليائی مختار و غيره که يک هرمنقباء و اولياء و ابدال و اوتاد و نفر می باشد، ما نبايد انتطار داشته باشيم که در هر ٣۵۶تشکيل می دهند

،در زمان قديم. را مالقات کنيماين بزرگانشهر و يا روستائی يک نفر از درجه راه می پيمودند تا يک آدم درجه دو و يا اسب و شتر مردم ماه ها با

با کاروان به عنوان مثال ابوعلی سينا ماهها . سه از آنان را مالقات کننده از اوليای آن زمان بود تا به مالقات شيخ ابوالحسن خرقانی کسفر کرد که از ( شمس تبريزی که چنين تحول بزرگی را در وجود موالنا . نايل شد

ايجاد کرد، يک شخص درجه دو ) گترين علمای روحانی زمان خود بودبزر تربيت يافتگان بابا وی را ازعبدالرحمن جامی و و يا بقولی درجه سه بود

که از مشايخ طريقت زمان ( از خلفای نجم الدين کبری،کمال خجندیما داريم که می اين نعمت بزرگی است که . قلمداد کرده است) خودش بود

Page 79: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٧٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

تلفن و اينترنت و ين زمان با دارا بودن تکنولوژی و با وجوددر ام تواني .آييمنايل وسايل ارتباط جمعی به شناخت و مالقات با غوث زمان خود

شريعت و يا ولی فقيه داريم فقه و در مورد اولواالمر، ما اولواالمر در وی و از فقهای خودتاناز پيرطريقت می فرمايند که ،که در مورد شريعت

است، اولواالمری که نامش در باطنی در مورد طريقت که علم پيروی کنيد، دارای قابليت های ماوراء بايستی،قرآن در کنار خدا و رسول خدا آمده

اهل طريق معتقدند که در .دو را ثابت کنا که شايستگی دالطبيعه ای باش و رابطه با خدا و رسول و اولواالمر، رسول، توسط خدا انتخاب شده

در رابطه با اثبات ادعای اين امر، . اولواالمر توسط رسول انتخاب می شوددر اثبات ) ع( همان طور که امام موسی کاظماندبتواولواالمر بايستی

برود، به داخل آتش ند عبداهللا به داخل آتش رفتان در مقابل برادرشيشانادعابيرون سوختن و بدونفرستاده مريد خود را به داخل آتش اندو يا بتو ضربه کاری شمشير در جنگ احد حضرت ۶٠همان طور که يا ، و بياوردآسيب از زخم شمشير و خود را مريدبتواند را از پای در نياورد، ) ع( علی

در نفی ادعای دروغ ) ع( ، و همان طور که امام رضاحفظ نمايدگلوله وش رفتند، به ميان وح می باشدامبرفردی که ادعا داشت از خاندان پي

وحشی در امان را از نيش مار و عقرب و آسيب حيوانات خودمريد بتواند . نگهدارد

حاضر، حضرت شيخ محمد کسنزانطريقت پير در مورد کرامات) ع(توسط ائمه اطهار کراماتی که و ارتباط کرامات ايشان با )ق( حسينی

ان است آمده که نوشته خود ايشی در کتاب تصوف زيادانجام شده، مطالباين کتاب حاوی عکسهای حيرت انگيزی است که انسان را به حقانيت . است

.سازدطريقت و صحت مطالبی که در مورد پيرطريقت گفته شد مطمئن می ای که توسط العاده برخی مطالب در مورد کرامات طريقت و امور خارق

ب بسوی به همراه عکسهای آنها در کتاافراد اهل طريق انجام می شود، نوشته شده، و از سايت اينجانبتوسط که ٢روشنائی

com.ansari-hamidreza.www قابل دانلود است، آورده شده است.

Page 80: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٨٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

جالل موالنا حقانيت بيعت مورد تائيد بزرگان عرفان اسالمی بوده و : د فرمايمی آن در موردمیالدين رو

چشم روشن کــن ز خــــاک اوليــا تا بـبينی ز ابتـــدا تـــا انتهـــا کــه يـــداهللا فــوق ايديهـــم بود ز اهــــل آن بيعت شوددست تـــو ا

پير حکمت گـو حکيم است و خبير چونکه دادی دست خود در دست پير انـــکه از نــــور نبی آمـــد پديد ز کو نبی وقت خويش است ای مــريد

معنی اين شعر آن است که اگر دست خود را در دست پيرطريقت بگذاری و با او بيعت کنی، دست تو از اهل همان بيعتی می شود که خداوند

در هنگام بيعت گرفتن، دست خدا : می فرمايد( در سوره فتح مژده می دهد " ).يداهللا فوق ايديکم" گيرد به روی دست بيعت کنندگان قرار می

عالوه بر آن، در اين شعر موالنا پيرطريقت را به نبی زمان خودش ی و عرفای ديگر نيز تشبيه می کند که اين مورد در اشعار ديگری از و

:در جای ديگر می فرمايدنيز همان طور که قبال گفتيم، خود او ذکر شده و م کن بر فن و برکام خويشتکيه ک مگسل از پيغمبر ايام خويش

هم چه روبه در ضاللی و ذليلری چون روی ره بی دليل گرچه شي

در مورد اينکه آيا در آينده نيز پيران طريقت وجود خواهند داشت و من : " می فرمايند)ص ( پيامبر اکرمد،اينکه اين بيعت تا چه زمانی ادامه دار

کسی : "، يعنی"القيامه، دخل الجنهصافحنی او صافح من صافحنی الی يوم که با من مصافحه و يا بيعت کند و يا با کسی که با من مصافحه کرده

بنابراين، اين مژده ای . "مصافحه کند، تا روز قيامت به بهشت خواهد رفتاست که اين بيعت تا روز قيامت ادامه خواهد ) ص( از طرف پيامبر اکرم

.داشت :رمايدموالنا در اين باره می ف

آزمايش تا قيامت دائم است پس به هر دوری وليی قائم است .هم اشاره به جاودانگی بيعت دارد بيت که اين

:در ادامه اين شعر، موالنا می فرمايد بريل اوست وان ولی کم از او قنديل اوستجنور است و خرد چواو

Page 81: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٨١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

و اولياء ديگر چون قنديل است مانند چراغ نورانی پير طريقت : که يعنیانعکاس آويزان هستند وزمان چراغ غوث به يعنی آنها . چراغ او می باشند

. نور او در آنان است که آنان را صاحب نور می کند :موالنا در مورد شمس تبريزی می گويد

آفتاب است و از انوار حق است شمس تبريزی که نور مطلق است

" . شمس من و خدای من: " می فرمايددر جای ديگر ویشمس تبريزی خود . نمی باشداو دليل مشرک بودن گفته موالنا مطمئنا اين

نيز او را خدا نمی می پنداشت و مطمئنا موالنارا يک بنده کوچک خدا انسان به خورشيد نمی تواند نظر کند ولی به نور او می تواند. دانستاو را به عنوان داوند بود و موالنا شمس تبريزی صاحب نور خ. بنگردنيز هيچ گاه ) ع( حضرت عيسی. انتخاب نمود در رسيدن به خدا وسيله

ادعای خدائی نکرد ولی نسل های بعد از وی به علت آنکه از عرفان بی .ه استند، گفتند که او ادعای خدائی کرداطالع بود

اسالمی، به در عرفان .گرديممی به بحث قبلی خود باز ، به هر حال

( بيعت را از دست مبارک پيامبر گرفته و به افراد ديگر نور افرادی که ادامه ز پيامبر اکرم تا پير طريقت حاضرمشابه يک سلسله زنجير که ا

. منتقل نموده اند، سلسله مشايخ طريقت می گويند) دارددر هر زمان فردی که صاحب نور بيعت می باشد صاحب مقام واليت و يا

خيت است که اين مقام مقامی الهی بوده و از مقام خالفت و يا حکومت شي .که مقامی دنيوی و مادی است به مراتب باالتر می باشد

در هنگامی که مردم برای بيعت گرفتن به عنوان خليفه ) ع(علی حضرتايشان . چهارم به ايشان رجوع کردند در حال وصله کردن کفش خود بودند

ارزش اين ،د به خدائی که جان من در دست اوستبه آن مردم فرمودنخالفتی که شما برای آن به نزد من آمده ايد، در نزد من از اين کفش وصله

در محل غديرخم ) ص( پيامبر اکرمکه مقامی بنابراين . پائين تر استدار اعطا نمودند، مقامی به بی ارزشی کفش وصله دار ) ع( به حضرت علی

دادند، ) ع(يامبر اکرم به اذن خداوند به حضرت علی مقامی را که پ. نبودوره س۵٩ در آيه "ولی"نام دارای اعتباری است که که مقام واليت بود

Page 82: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٨٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

يا أيها الذين آمنوا أطيعوا الله ( " خدا و رسول خدا آمده است بعد ازنساء . ") وأطيعوا الرسول وأولي األمر منكم

اشاره به شخصی دارد که می باشد، یغوثمقام مقام واليت که همان به ) ص( از دست حضرت رسول اکرمنور اين . است بيعت صاحب نور

و از دست ايشان به دست ديگر امامانهداده شد) ع(دست حضرت علی و سپس اولياء ديگری چون حضرات شيخ معروف کرخی، شيخ )ع(

عبدالکريم شاه کسنزان قدس اهللا اسرارهم سپرده و شيخ عبدالقادر گيالنی . ه استشد

و يا صداقت اثبات ادعای پيرطريقت يکی از موارد اثبات مقام شيخيت به واسطه کرامت طريقت کارهای خارق العاده ای است که مريدان فعلی، در . اطالق می شودنجام می دهند که در اصطالح به اين امور معونت وی ا

تحقيقات علمی زيادی توسط دانشگاه دورهام انگليس، دانشگاه اين رابطه، در .توبينگن آلمان، دانشگاه بغداد و آزمايشگاه پارامن اردن انجام شده است

اين تحقيقات که با انجام معاينات پزشکی و با ثبت امواج مغزی افرادی که از ، هيچ گونه آثاری استاين کرامات را انجام می داده اند همراه بوده

اينکه قدرت انجام کرامات به قابليت های فردی بستگی داشته و يا به تجربه جمع بندی نهائی که . و مدتی که شخص در طريقت باشد مالحظه نشده است

اند اينست که محققين مراکز مذکور در مورد اين موارد خارق العاده کرده از حدود مادهقدرتی در خارج مريدان در هنگام انجام اين کارها در دست

.که ما به اين قدرت، قدرت خداوند می گوئيم. بوده اندهمانطور که شايد بعضی ها موارد خارق العاده دراويش قادری

خود کسنزانی را مالحظه کرده باشند، آنها با تفنگ کالشينکف به شکم خود را يا شود،وارد نمی آنان شليک می کنند وهيچ گونه جراحت جدی به

مارهای سمی خطرناک قرار می در معرض گزشگونه آسيبی بدون هيچ .دهند

سنندج، يکی از افراد معاند ادعا کرده تکيه های سالها پيش در يکی از با اصرار مار را از و زهر ندارد توسط درويشانکه مار مورد استفاده بود

درويشی که زبانش را در دهان مار کرده؛ گرفته و زبانش را در دهان مار مورد گزش قرار داده بان وی را به محض انجام اين کار، مار ز کهاشتهگذ و عوارض مارگزيدگی دچار شوکشخص مذکور به اين که با توجه .بود

که در راه ، او را با آمبوالنس به کرمانشاه منتقل می کنندشديد شده بود

Page 83: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٨٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

چپ کرده و وی عالوه بر مارگزيدگی از چندين جای بدننيز آمبوالنس او اين حادثه مصداق بارز اين . نيز می شودهای ديگریدچار شکستگی و آسيب

خدا پيرطريقت به انسان پشت کند،اعتقاد اهل طريق است که معتقدند اگر !نيز به انسان پشت خواهد کردقدرت : ، پير طريقت می فرمايندغوث و يا شيخدر مورد عظمت مقام

ست و به حوزه ای فراتر از شيخ تعيين شده فيض الهی و قدرت ربانی اادراک و بينائی باز می گردد و ايمان به آن تنها از طريق رويت افعال و

پس امکان وجود ندارد که کسی از . تاثيرات خارجی آن امکان پذير استطريق جديت و کوشش به مقام شيخيت برسد زيرا چنين مقامی در لوح

با رسول خدا صلی اهللا عليه مقدرات خداوند نوشته شده و ارتباطی تنگاتنگ . و آله و سلم داشته و محصور در اهل بيت پاک اوست

البته خيلی ها بخاطر بخل و حسادت و عناد، کرامات پير طريقت را سوره ١۵ و١۴ خداوند در آيه و همانطور که در قبل گفتيم،انکار می کنند

نا عليهم بابا من ولو فتح: "مبارکه حجر در مورد اين افراد می فرمايدالسماء فظلوا فيه يعرجون لقالوا إنما سكرت أبصارنا بل نحن قوم مسحورون

يعنی اگر ما بر کافران دری از آسمان بگشائيم که از آن باال روند، می ". . سحر بکار برده شده استگويند همانا ما را چشم بندی کرده اند و در ما

يشان به من روزی فردی در مورد کرامات انجام شده توسط درو

چون دراويش با انجام اين کارها به خود صدمه اعتراض کرد و گفت که بعد از مدتی بحث و گفتگو، . خالف شرع می باشدبرين کارها ، امی زنند

نجام آزمايشات کرامات که با ا ،نتايج تحقيقات دانشگاه ها و مراکز تحقيقاتیبه وی نشان انجام شده توسط درويشان را مورد مطالعه قرار داده اند، را

دادم و وی را متقاعد کردم که افرادی که اين امور را انجام می دهند هيچ او سپس ايراد گرفت که چرا اين . گونه درد و يا آسيبی را تحمل نمی نمايند

) ع( چرا وقتی حضرت ابراهيم: فتمبه وی گ. اعمال خشن و ترسناک استاز خداوند خواست که حقيقت مردن و زنده شدن را به وی نشان دهد، خداوند کشتن و درهم آميختن گوشت پرنده های کشته شده را به وی توصيه

و از روشهای غير خشن و يا به قولی روشهای زيباتر و بامالطفت تری کرد استفاده نکرد؟

Page 84: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٨٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ی افراد مدعی رعب انگيز است که ديده هابا انجام اين صحنه های از ترس به لرزش در آمده و ،هراسناک گرديده و قلبهای گناه کار و سخت

باالخص در اين دوران که . به توبه و اطاعت از خداوند تشويق می گرددهمه مردم از صبح تا به شب به فکر حفظ کردن و خوب نگاه داشتن وجود

ن يقين می رساند که طريقت انسان را به ايمادی خود می باشند، کرامات تحت امر و تسلط خداوند متعال می باشد و لذا اگر خداوند یاين وجود ماد

نخواهد، زخم شمشير، حرارت و سوزندگی آتش، شليک گلوله، و يا نيش .مار و عقرب نيز نمی تواند به اين وجود آسيبی برساند

کرامات انجام شده توسط ه بعضی از افراد بی کرامت، با ادعای اينک

توسط اجنه وشياطينکه شيطانی است یقدرتافراد اهل طريق به واسطه .، سعی دارند که مردم را از اعتقاد به طريقت دور نمايندحمايت می شود

در جواب اين افراد بايستی گفت که از کی تابحال شيطان به پيروان و بر شيطان لعنت بفرستند و مريدان خود دستور می دهد که روزی دهها بار

ذکر خدا را بگويند و هميشه باوضو بوده و هفته ای دو روز به سنت پيامبر ؟ در به مورد اجرا درآورنداکرم روزه بگيرند و شريعت اسالم را مو به مو به عقيده من طريقت شما را : جواب اين توجيه، يکی از همين معاندين گفت

. خواهد کردی جذب نموده و سپس گمراه گول زده و بامسائل شريعتی و اله) ع( اين طريقت نامش عليه است و از زمان حضرت علی: به وی گفتم

بنابراين اگر در طول صدها سال انحرافی در آن رخ . وجود داشته است، و اينهمه افراد گناهگار و گمراه را به اوليای خدا تبديل کرده استنداده

در آن ما صحبت آن را می کنيدفی که شپس چه زمانی قرار است اين انحرا ؟شودايجاد

که بر شيطانی معاندهمين افراد بدطينت و روزی در جواب يکی از اگر تو الهی هستی و من شيطانی، : بودن مسير طريقت اصرار داشت، گفتم

ک سيم برق را در دست خود می کمک گرفته و ي و پيرطريقت من از خدابرای اثبات ادعای خود، الزم نيست که سيم تو که الهی هستی نيز ،گيرم

!برق را بگيری، فقط دستت را به بدن من بزنبعضی افراد می گويند مرتاضان هندی نيز کراماتی مشابه با اعمال

البته . اين صحبت تا حدودی صحيح است.مريدان کسنزانی انجام می دهند تر از کرامات کراماتی که مرتاضان هندی انجام می دهند به مراتب پايين

Page 85: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٨٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

می باشد، ولی نکته مهم آن است که آن مرتاضان با سالها کسنزانی طريقت رياضت کشی و قبول رنج و زحمت موفق به کسب آن کرامات می شوند و نمی توانند آن را به شخص ديگری منتقل نمايند، در صورتی که در طريقت

ی کند و پيرطريقتمريد تنها با يک بيعت ده دقيقه ای آن کرامات را کسب مهر بيعت قابليت آن را دارد که آن کرامات را به در طريقت کسنزانی

.منتقل نمايدگيرنده ای . انجام می شود کرامت نيستکسنزانیمواردی که توسط مريدان

ردی اطالق می شود که شخصی بخاطر تقرب به اکرامت معموال به مودر مورد کارهای خارق .می گردداوند دارای قدرت ماوراء الطبيعه خد

العاده ای که دراويش انجام می دهند، شخص انجام دهنده دارای کرامت نبوده و از نيرو و قابليت پير طريقت بهره می گيرد، که به اين امر معونت

.اطالق می شود

Page 86: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٨٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

فايده طريقت چيست ؟

پاك و ی توبه بازگشت به خدا . شودی اخذ طريقت با توبه شروع م .زشت می باشدی عمال ناروا و خالفكاريهاواال از ا

در دل یو رحمت او پس از گمراهی است آه به لطف الهی توبه نورهمه انسانها است و هيچكس از ی توبه برا. آندی مؤمن درخشش پيدا م

از اينرو . وسوسه شيطان و نفس و يا از غفلت از ياد خدا دور نخواهد بوداز قرآن ی ب بودن آن در آيات زيادتوبه الزم است و واجی بر هر انسان

يا أيها الذين ": فرمايدی سوره تحريم م ٨منجمله در آيه . ذآر شده استی مؤمنان به درگاه خداوند ، توبه ای ا، " آمنوا توبوا إلى الله توبة نصوحا

.خالصانه آنيد بابا ما آه " :دگوين افراد میی شود بعض صحبت از توبه میی وقت

بقول من آنقدر منيت بر اينگونه افراد . "نكرده ايم آه توبه بكنيمی آارکارهای خطای ی اجازه ارزيابی است آه نفسشان به آنها حتی مستول

به مصداق ضرب المثل معروف، ی دهد و يا به عبارت ز نمیخودشان را نياينگونه . باشند میدانند و لذا در جهل مرآب آه نمی دانند نمیاين افراد

افراد تصور می کنند که انسان حتما بايستی قتل و يا غارتی انجام داده باشد .دنکه نيازمند توبه باش

و عبادت نشناخته ايم بشناسيم همين که خداوند را آنطوری که می بايست : فيض کاشانی می گويد. به توبه نياز داريمنکرده ايم،

ز بـــــود مستعار استغفراهللا ــــراهللا زهــر چه غير يـــار استغف از آن دم بی شمار استغفراهللا ی کان بگذرد بـی يـــاد رويش دم

ز شرش الحــذار استغفراهللا کـان تر به ذکــر دوست نبودزبان نگشتم هوشيـــار استغفراهللا سرآمد عمـر و يک ساعت ز غفلت

نکردم هيچ کـــار استغفراهللا انی رفت و پيری هم سـر آمــدجو

وی خداوند بهشت را به آه معصوم بوده و ) ص(پيغمبر خدا ی حت .استغفار می طلبيده است ونددرگاه خدااز ، در روز بارها هوعده داده بود

باشد ی دستورات شريعت آه اصل اوليه طريقت می انجام توبه و اجرای سوره طه م٨٢آيه . گردد ی باعث آمرزش انسان در نزد خداوند م

Page 87: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٨٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

همانا من آمرزنده ام نسبت به آن آس آه توبه آند و مؤمن باشد و ":فرمايد ."ازعمل صالح و هدايت برخوردار بماند

برای افرادی که توبه می کنند، خداوند در قرآن صراحتا اعالم می کند آمده سوره فرقان ٧٠در آيه . که گناهان اين افراد را به ثواب تبديل می کند

إلا من تاب وآمن وعمل عملا صالحا فأولئك يبدل الله سيئاتهم حسنات ": است مردم در راه ضاللت و گمراهی هستند ": يعنی"وآان الله غفورا رحيما

گناهان مگر کسانی که توبه کنند و ايمان بياورند و عمل صالح کنند، پس بان آنها را خداوند به ثواب تبديل می کند و خداوند بسيار بخشنده و مهر

. "استيکی از کسانی که در . در مورد اين آيه نکته جالبی قابل ذکر است

معنويت ما در تهران شرکت کرده بود، خانمی بود که رايگان کالس او .تصورتی روشن و نورانی داشت و معلوم بود که شخص مومنه ای اس

من در تمام زندگی خيلی با احتياط و با تقوا : " پس از شنيدن اين آيه گفتزندگی کرده ام و االن هم که فکر می کنم گناه بزرگی که انجام داده باشم را

چند شب پيش در خواب برادر شهيدم را به صورت يک . به ياد نمی آورمفيد و بلندی که به طفل ديدم که دستش در دست من بود و هر دو با لباس س

نزديک در که رسيديم . تن داشتيم به سمت در ورودی باغ بهشت می رفتيمبرادرم دست من را رها کرد و وارد باغ شد و به من گفت خواهر تو نمی

من گناهی نکرده ام که : گفتم. توانی داخل شوی چون بايد توبه کرده باشی. ود بايد توبه کرده باشدباشد، کسی که وارد اينجا می ش: گفت! توبه کنم

دو روز بعد .به تو نشان خواهند داد: چطور می توانم توبه کنم؟ گفت:گفتمدر خيابان در حال فکر کردن در مورد خواب برادرم بودم که خانمی کارت

اين خانم روز بعد به کالس آمد و طريقت ".کالس معنويت را به دستم دادمان طور که برادر شهيدش گفته بود، گرفت و بنابراين بعد از سه روز، ه

.به اين خانم نشان داده شد که چگونه توبه کندتاکيدی است بر صحت بخش اول اين آيه که می مورد خواب اين خانم

. گويد مردمی که توبه نکرده باشند در راه گمراهی هستند، ، هر چقدر فردی گناهکارتر باشدآيهاين بنابر اين است که مورد مهم ديگر

فردی از آنجا که . منظور می گرددویدر هنگام توبه ثواب بيشتری برای ، که گناه را تجربه کرده نياز به مجاهدت بيشتری برای نگهداری توبه دارد

نگهداری توبه ،بوده اندافرادی که به مشروب، مواد مخدر و غيره معتاد

Page 88: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٨٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ولی . ته اندچنين آلوده گی هائی نداشبرايشان مشکل تر از کسانی است که و توبه خود را حفظ و يايمردی کرده مجاهدت بخاطر خدا اگر اين افراد

برای همين است که . می يابنددست از تقرب الهی االيی بمقامات، به کننداولياء تاريخ از افراد بدکاری بوده اند که با توبه و بزرگترين از رخی ب

. رسيده اندچنين درجاتینگهداری آن به دوستی دارم که از بزرگترين التها و عرق خورها و باج خود من

با توبه و پيوستن به طريقت به کهبگيرهای يکی از شهرهای کردستان بوده مدتی قبل اين شخص با يکی از دوستان ديگر . درجه اوليائی رسيده است

برای زيارت به مزار اويس قرنی در کرمانشاه رفته و شب را در آنجا صبح روز بعد يک نفر از زواری که شب را در آنجا . دندبيتوته کرده بو

مانده بوده به نزد افراد مختلف آمده و می پرسد که آيا در ميان شما کسی به شخص مذکور زانو . بله اين نام ايشان است: است؟ دوستم می گويدفالن نام

اويس قرنی ديشب به خواب : زده و پای دوست من را می بوسد و می گويد به زيارت من آمده است، من زيارت کليه زواری فالنید و گفت چون من آم

!می کنمقبول که در اينجا هستند را باور اين موضوع که انسان هنگامی که توبه می کند تمام گناهان او به

در رابطه با . می باشدثواب تبديل می شود برای بعضی ها غيرقابل قبول آنکه در قرآن آمده است، من مواردی اين مساله شک نکنيد چون عالوه بر

را می شناسم که افراد اهل طريق با خواب و رويت و اتفاقات مختلف در .اين رابطه به يقين رسيده اند

Page 89: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٨٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

چرا توبه بايستی به دست پير طريقت انجام گيرد؟

در مورد افرادی که در زندگی زياد توبه کرده اند و يا در مورد توبه توسط خداوندانجام داده اند، شانس پذيرش اشخاصی که گناهان بزرگی

با پير طريقت توبه کننده در اين موارد توصيه می شود که . نمی باشدزياد وی چون نمايد،وی در مورد پذيرش توبه استفادهبيعت نموده و از شفاعت

می جايگاه خاص صاحب در نزد خداوند بوده و دارای دعای مستجاب .باشد

ت مختلفی مساله شفيع نمودن ديگران جهت پذيرش در قرآن در آيا، يوسف سوره ٩٨ و ٩٧ آيات شماره منجمله در. توبه مطرح گرديده است

از اعمال خود پشيمان شده و ) ع(در هنگامی که برادران حضرت يوسف در . را واسطه قرار می دهند) ع(قصد توبه پيدا می کنند، حضرت يعقوب

قال - وا يا أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنا آنا خاطئينقال ": اين آيه آمده است ای پدر ما برای ما ": يعنی"سوف أستغفر لكم ربي إنه هو الغفور الرحيم

گفت بزودی )حضرت يعقوب( او. استغفار بطلب همانا ما خطا کار هستيمم، همانا او بخشنده و مهربان ای شما استغفار می طلباز خدای خودم بر

که به " ربی "در اينجا همانطور که مالحظه می شود، از عبارت . "است استفاده شده است و حضرت يعقوب به علت آنکه است" خدای من"معنای

که به معنای " ربکم"پسران وی بی امری خداوند را کرده اند از عبارت می " خدای ما"که به معنای " ربنا"عبارت و يا می باشد،" خدای شما"

مشابه آنکه بعضی از پدرها به فرزند ناخلف (استفاده نکرده است باشد، ) .خود می گويند آنقدر بی امری من را کرده ای که ديگر پدرت نيستم

همان طور که در اين آيه مشخص است برای دعا و درخواست به چون . خاصی در زمان خاصی می باشددرگاه خداوند نياز به وساطت فرد

حضرت يعقوب می گويد که به زودی برای شما استغفار می طلبم و همان .موقع برای آنان استغفار نمی طلبد

موضوع شفيع قرار دادن ديگران جهت پذيرش توبه در جاهای ديگر سوره نساء نيز در جايی که ۶۴منجمله در آيه شماره . قرآن نيز آمده است

ولو أنهم إذ ظلموا ":ورد توبه منافقين صحبت می کند می فرمايددر م " أنفسهم جآؤوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما تو که معنی آن اين است که اگر هنگامی که آنان برخود ستم می کردند نزد

Page 90: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٩٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

می آمدند و توبه می کردند و تو نيز برايشان مغفرت می طلبيدی، البته خدا حظه می شود در اينجا همان طور که مال. را توبه پذير و مهربان می يافتند

شرط قبول توبه را را نمی پذيرد و توبه کردن افراد به تنهائی نيز خداوند . تعيين می کندآنان مغفرت طلبيدن پيامبر برای

در ، بعضی از افراد معتقدند که در مورد دو نمونه ای که مثال زده شد شفاعت کننده پيامبران الهی بوده اند ولذا در مورد ،هر دو اين موارد

.شفاعت قابل قبول نمی باشدان ديگر خداوند شانس درست نمی آيد که بعد از پيامبران اين امر ،از نظر عقلی

به چه پس ، وبه بدون شفاعت پذيرفته می شوداگر ت. توبه را از افراد بگيردتشويق خداوند پيامبران خود را در اين دو آيه به امری بدون فايده دليل

و اگر توبه با شفاعت پذيرفته می شود، پس چگونه خداوند ؟نموده استشانس توبه با شفاعت را در زمانی که پيامبران حضور ندارند از مردم می

ی توبه با شفاعت افراد ديگری که پيامبر نيستند نيز گيرد؟ بنابراين بايست .عملی باشد

بغير از پيامبران، در قرآن افراد ديگری نيز به عنوان حجت خداوندی سوره مبارکه ياسين در مورد هدايت مردم ١۴منجمله در آيه . قلمداد شده اند

جا به ان) ع(انطاکيه در جايی که ابتدا دونفر از فرستادگان حضرت عيسی و سپس شمعون صفا، فرستاده سوم اعزام می شوندمی روند و زندانی می

گردد، قرآن از هر سه اين افراد به عنوان رسول و يا فرستاده خدا ياد می منجمله . در جاهای ديگر قرآن نيز به مطالب مشابهی اشاره شده است. کند

يأتينكم رسل منكم يا بني آدم إما ": سوره اعراف آمده است٣۵در آيه "يقصون عليكم آياتي فمن اتقى وأصلح فال خوف عليهم وال هم يحزنون

ای فرزندان آدم اگر پيامبرانی از خود شما به سويتان بيايند که آيات " : يعنی که نيکوکاری کرده و کسانی. مرا برای شما بخوانند از آنان پيروی کنيد

٣٩در آيه و يا . " دهند ترس و اندوهی نخواهند داشتعمل صالح انجامالذين يبلغون رسالات الله ويخشونه ولا يخشون ": سوره احزاب آمده است

غ کرده کسانی که رساالت خدا را تبلي" : که معنی آن اين است"أحدا إلا الله ."سند و ازهيچ کس جزخدا بيم ندارندو از خدا می تر

زير که قبال توضيح داده شد نيز مشخص است که ی از حديث قدسبغير از انبياء ، افراد ديگری نيز هستند که به عنوان حجت خداوندی در

.روی زمين توبه به دستان آنها جايز است

Page 91: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٩١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ميشود تا آنجا که او را دوست بنده من همواره با نافله ها به من نزديک" و ،که او را دوست بدارم گوش او ميشوم که با آن ميشنودی هنگام،ميدارم

او که با آن ی کند و پای بيند و دست او که با آن عمل می چشم او که با آن مبخشم و اگر پناه بجويد ی اگر از من درخواست کند به او م. راه ميرود . "دهمی پناهش ماگرکسی دستش مشابه دست خدا باشد آيا توبه به دستان او جايز بنابراين نيست؟

هنگامی که توبه انسان به درگاه خداوند همانطور که توضيح داده شد،افراد اهل طريق در . پذيرفته شود تمام گناهان او به ثواب تبديل می شود

يکی توبه کهموقع بيعت گرفتن دو کار را بطور مضاعف انجام می دهند .آنان است و ديگری بيعت با و سلسله مشايخ، دستان پيرطريقت بر

بيعت به معنای ايجاد يک ارتباط روحی و يا عرفانی مابين مريد و از حضرت شاه کسنزان قدس اهللا سره که از پيران .پيرطريقت می باشد

طريقت بوده اند سوال می شود که آيا صحيح است که پيرطريقت وقت حاضر است و وقتی که می خواهد حرکت کند ياری اش خواب هم نزد مريد

. مقام پير از اين سخن که گفتيد بزرگتر است: می کند؟ ايشان می فرمايندپيرطريقت روحانيت خود را با روح مريد ادامه می دهد، تا آنجا که در

اين به آن . هرچشم برهم زدنی و هر نفس کشيدنی با مريد حاضر استيعت، وجود عرفانی مريد به وجود عرفانی پيرطريقت معنی است که هنگام ب

.گره خورده و متصل می شودپس از توبه، انسان بايستی سعی کند که توبه خود را نگهدارد و لذا

. شکستن توبه و مجددا توبه کردن، جز در شرايط خاصی پذيرفته نمی باشدى الله للذين يعملون السوء إنما التوبة عل ": ه نساء آمده است سور١٧در آيه

"بجهالة ثم يتوبون من قريب فأولئك يتوب الله عليهم وآان الله عليما حكيما همانا توبه برای کسانی است که به جهالت کار زشتی را انجام دهند ": يعنی

ورد اين افراد خداوند توبه آنها را میو سپس خيلی زود توبه کنند، در م ."پذيرد و خداوند دانا و حکيم استکان : "، نمی گويد" فاولئک يتوب اهللا عليهم" در آخر اين آيه، بعد از

، يعنی خداوند "کان اهللا عليما حکيما: "، بلکه می فرمايد"اهللا غفورا رحيمال بزنيم و خود را به يعنی ما نمی توانيم خداوند را گو. دانا و حکيم است

! انجام بدهيم و سپس توبه کنيمرا می خواهيم که نادانی بزنيم و هرکاری

Page 92: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٩٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

توبه برای کاری است که انسان از روی جهالت انجام داده و سپس خيلی بنابراين کسانی که منتظر هستند تمام کارهای گناه . زود توبه کرده است

، بدانند که خداوند عليم و حکيم زندگيشان را انجام بدهند و سپس توبه کنند .است و توبه آنها را قبول نخواهد کرد

مساله توبه و بيعت دارای واقعيتی عرفانی است که در طی آنها

هد که برای تشريح آن الزم است کهاتفاقاتی در عالم متافيزيک رخ می د :داده شوداتی وجود عرفانی و وجود مادی توضيح درباره

ت و يا تصوری که از وجود خود در ذهن گی برداشاکثر مردم در زندبنابراين قضاوت آنها در مورد صحت و . دارند، يک تصور مادی می باشد

.سالمت وجودشان نيز بر مبنای اين وجود استبه عنوان مثال، هنگامی که به جلوی آئينه می روند و تخم چشم خود

ند که بار ندارد، و يا را نگاه می کنند که زرد نيست، و زبانشان را می بينرنگ صورتشان را می بينند که سرخ است ، فکر می کنند که حالشان

در صورتی که در خيلی از موارد در دل خود می دانند و . خوب است يعنی دلشان مثل سير و !ی کنند که واقعا حالشان خوب نيستاحساس م

اند و يک سرکه می جوشد و از روزمره گی و يکنواختی زندگی کالفه شده احساس دلشوره دارند و دلشان . نفر انگار که قلبشان را فشار می دهد

ميخواهد با مصرف مشروب و مواد مخدر و يا رفتن به مهمانی ها و خود را با رقص و موزيکی که آنها را از حال طبيعی خود خارج می کند، و يا

يا که آنها را به بی خبری و ،با پرخوابی و مصرف قرصهای اعصاب .خواب می برد، حال خود را تغيير دهند

بعضی از افراد اين حالت را ناشی از ضعف فيزيکی و يا کمبود ۴ و امگا ٣ويتامين و غيره دانسته و بعضا با پرخوری و يا مصرف امگا

، سعی به تقويت ، که اين روزها خيلی رايج شده است و غيره! ۵و امگا که اينگونه معالجه، نه تنها برايشان ولی مالحظه می کنند . خود می کنند

. می کندنيزاز وضعی که هست بدتر موثر نمی باشد، بلکه حال آنها را مساله اصلی اين افراد آن است که آنها واقعيات وجود خود را درک

و همان طور که همه می ،آن دارندتصورات غلطی در مورد نکرده و اشد، راه حل ارائه شده برای دانيم، هنگامی که فرضيات يک مساله غلط ب

.آن نيز نادرست خواهد بود

Page 93: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٩٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

نکته اصلی آن است که وجود ما يک وجود مادی و يا سه بعدی که ما در اينجا به آن وجود ، نيست، بلکه وجودی پيچيده و بعضا غير مادی

شامل ( تقاطع اين وجود با ابعاد مادی. ، می باشدعرفانی اطالق می کنيم، که در اينجا ما برای سادگی به آن صفحه مادی )عطول و عرض و ارتفا

، وجود مادی ما را )قاعدتا بايستی به آن حجم مادی اطالق نماييم( می گوييم . ايجاد می کند

به عنوان مثال، يک مخروط را تصور کنيد، اگر اين مخروط را با ما. يک صفحه موازی با قاعده آن تقاطع دهيد، يک دايره به وجود می آيد

! عرفان به ما می گويد که نه. تصور می کنيم که وجود ما آن دايره می باشدما آن مخروط هستيم که تقاطع ما با صفحه مادی يا صفحه محسوسات ايجاد

يعنی آن قسمتی از ما که برروی صفحه مادی . يک دايره را نموده استمتهای قابل رويت و يا قابل حس کردن است، آن دايره می باشد، وگرنه قس

ديگری از وجود ما هست که وجود دارد ولی بعلت آنکه از صفحه .محسوسات بدور است، برای ما قابل رويت و يا قابل حس نمی باشد

البته تشبيه کردن وجود عرفانی ما به يک مخروط تشبيه خوبی نمی ی توانيم داشته باشيم، آن است که آن مبهترين مثالی که برای تشبيه باشد و که قسمت دهانه بادکنک، يعنی آنجائی کنيمود را يک بادکنک تصور اين وج

همان يعنی (که بادکنک را از آن باد می کنند، بر روی صفحه يک ميز، بنابر اين تشبيه، . است قرار گرفته ) و يا صفحه مادیمحسوساتصفحه

بادکنک يعنی وجود عرفانی ما که وجود اصلی ما است در ابعاد عرفانی و و لذا بعلت آنکه تقاطعی با صفحه ج از صفحه ميز قرار گرفته در خار

. ادی ندارد، در صفحه مادی قابل رويت نمی باشدمحسوسات و يا صفحه مبخش کوچکی از بادکنک که دهانه آن است در صفحه مادی قرار گرفته و

اکثر افرادی که تنها از ابعاد مادی . بصورت يک دايره قابل رويت می باشد در صورتی ، خود را همان دايره تصور می کنند خود می نگرند،به وجود

.که آنها آن دايره نمی باشند، بلکه آن بادکنک می باشندتشبيه وجود عرفانی ما به بادکنک بخاطر آن است که ما از صفحه

بادی که باعث . مادی وجود عرفانی خود را باد نموده و بزرگ می کنيمبرکت از . شود، برکت ناميده می شودبزرگ شدن وجود عرفانی ما می

. نماز، روزه، ذکر، اعمال و افکار خير و صالح ايجاد می شود

Page 94: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٩٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

شما شايد افرادی را بشناسيد که وجود مادی زيبايی ندارند ولی شما از منظور از خوش آمدن آن است که در هنگام بودن با . آنان خوشتان می آيد

ش آمدن داشته باشيد، احساسی آنها، بدون آن که دليلی مادی برای خوشما را به اين ) شايد بتوان به آن نور و گرمی قلب اطالق کرد( ناشناخته

. مردم عادی می گويند که اين افراد مهره مار دارند. افراد عالقمند می کندمورد اصلی در مورد اين افراد آن است که آنان دارای وجود عرفانی

فرادی که دارای چشم دل می باشند، به بزرگ و زيبا بوده و لذا در نظر اافراد مادی که ديدگاه های معنوی شان ضعيف . نظر دوست داشتنی می آيند

و است، ممکن است نظری متفاوت در مورد اين گونه افراد داشته باشند .زشت تلقی نماينديا ممکن است آنها را افرادی کم جاذبه و حتی

يح داده خواهد شد، برکت و در مورد برکت، همان طور که بعدا توضالبته نوری که ما در اينجا صحبت آنرا می کنيم نور و يا . نور يکی است

فرکانس های مادی نمی باشد، بلکه نور و يا حوزهانرژی مرئی و در توسط افراد سطوح آگاهی خاص وانرژی متافيزيکی است که فقط در

باالخص افرادی که ( خاصی قابل رويت بوده ولی توسط اکثر افراد عادیاين نوری است که در . قابل حس استديده نشده ولی ، )يستندزياد مادی ن

خود را سوره مبارکه نور در مورد آن صحبت شده و در اين سوره خداوند .معرفی می کندنور آسمانها و زمين

افرادی که فی ذاته دوست داشتنی بوده و يا بقولی مهره مار دارند، توسط را اين افراد نور خدا . عرفان به افراد نورانی موسوم می باشندافراد اهل

بقولی چون ( درخود دارند و مردم چون بالفطره طالب نور خدا هستندالبته افرادی . ، از اين افراد خوششان می آيد)خدادوستی فطری و ذاتی است

. قابل به درک و حس اين نور نمی باشندکه برروی قلبشان حجاب افتاده ، وجود عرفانی ما مانند يک بادکنک ه شدان طور که توضيح دادهم

است که دهانه آن بر روی صفحه مادی قرار دارد که ما از طريق اين خوب آيا ممکن است که بادکنک . صفحه می توانيم بادکنک خود را باد کنيم

، و فرد گناهکاری بادکنک با گناه سوراخ می شوداين سوراخ شود؟ بله، ما عبادات و اعمال حاصل از برکت کنک خود را سوراخ کرده است، که بادافراد هنگام از رخی به همين دليل است که ب. خود را از دست می دهدخير

نور و يا برکتی را احساس ،نماز خواندن و روزه گرفتن و عبادت کردننمی کنند، چون همه بادی که با انجام عبادت توليد می کنند را از سوراخ

Page 95: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٩٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

اکثر دليل است که به همين . جود عرفانی خود از دست می دهندهای وافرادی که به زيارت امارات متبرکه و يا حج و غيره می روند، تا مدتی احساس برکت و نور و انرژی قلبی می کنند، ولی پس از مدت کوتاهی مانند طاير يک اتوموبيل که پنچری سوزنی داشته باشد، باد خود را از

بر طبق گفته قرآن، اکثر مردم بادکنک های پاره و پنچری . دست می دهند سوره ١١۶به عنوان مثال در آيه . هستند که باد کمی در آنها وجود دارد

اگر اکثر مردمی که در کره زمين زندگی می کنند را : "که می فرمايدانعام ."پيروی کنی، ترا از راه خدا دور می کنند

نی را با چه چيزی می توان پنچرگيری حال ببينيم اين بادکنک عرفاهمان طور که در مباحث قبلی وکرد؟ اين بادکنک با توبه تعمير می شود

. تشريح شد، در قرآن در سوره های مختلف مردم به توبه دعوت شده اندمی سوره فرقان ٧٠ در آيه همانطور که توضيح داده شد، خداوند مهربان

ن وعمل عملا صالحا فأولئك يبدل الله سيئاتهم إلا من تاب وآم ": فرمايدمردم در راه ضاللت و گمراهی " : يعنی"حسنات وآان الله غفورا رحيما

هستند مگر کسانی که توبه کنند و ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند، اد را به ثواب تبديل می کند، چون خداوند بنابراين خداوند گناهان اين افر . "بسيار بخشنده و مهربان است

تشبيه عاميانه اين مورد آنست که خداوند متعال مانند يک مغازه همه سوراخها و پاره گيهای بادکنک کردن، پنچرگيری است که با توبه

انسان را وصله می زند و هرچقدر که تعداد و بزرگی اين پاره گيها بيشتر باشد، بادکنک را بيشتر باد می کند، چون احتمال نشتی باد از جاهای تعمير

به عبارت ديگر، هر چقدر فردی گناهکارتر باشد، در . می باشدشده بيشتر بديهی است که . ثواب بيشتری برای او منظور می گردد،هنگام توبه

ن هر بادکنکی که پنچری زيادتری دارد، نياز به مراقبت بيشتری دارد، چويکی از پنچريهای قبلی باز شده و باد بادکنک از دست که آن ممکن است

، افرادی که به مشروب، مواد مخدر همان طوری که گفته شدبنابراين. برودو غيره معتاد می باشند، پس از توبه کردن، حفظ و نگهداری توبه برايشان

لی اگر اين افراد و. آشنا نبوده اندمواد مشکل تر از کسانی است که با اين مجاهدت کرده و توبه خود را حفظ کنند، به درجات باالی عرفانی دست می

که د با نگهداری توبه ، همه بادیاين به آن خاطر است که اين افرا. يابند . خداوند در بادکنک عرفانيشان قرار داده را نصيب خود می سازند

Page 96: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٩٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

تصال مريد با در اينجا من سعی خواهم کرد که مکانيزمی که در اپيرطريقت باعث پيشرفت مريد می شود را با استفاده از مثال بادکنک

:. عرفانی توضيح دهم با مثال ذکر شده، فرض کنيد که وجود عرفانی پيرطريقت نيز مشابه

وجود عرفانی مريد، يک بادکنک است که از نظر بزرگی به اندازه مانند عرفانی مريد که به اندازه يک در مقابل اندازه وجود (يک کوه می باشد

ها اين بادکنک هردو دهانهکهی روی صفحه ميزبر) . کنک عادی استباد، ممکن است تصوير ابعاد ) همان صفحه مادی(د بر روی آن قرار دار

وجود مادی یبه عبارت (دايره دهانه هردو بادکنک به اندازه يکديگر باشندولی در عالم عرفان ) ديگر باشندبه اندازه يکممکن است و پيرطريقت مريد

و يا متافيزيک، مقايسه اندازه مريد با اندازه پير طريقت دقيقا مشابه مقايسه .يک ريگ با يک کوه بزرگ می باشد

وجود عرفانی مريد در هنگام بيعت توسط يک کانال نور به وجود به وسيله ايجاد حب و يا تصال و اين اعرفانی پيرطريقت متصل می شود

شامل دو بخش همان طور که گفتيم بيعت طريقت . ردد تقويت می گبتمحدر توبه بادکنک مريد پنچر گيری می . يگری بيعتو د يکی توبه ،است

مابين بادکنک مريد و بادکنک پيرطريقت کانال نور شود و دربيعت يک پيرطريقت در دل بذر نور توسطاز طريق بيعت، يک . برقرار می شود

طريقت اين بذر نور با اجرای دستورات شريعت و شود که میکاشتهمريد به درخت نور تبديل می شود و محبت مريد نسبت به پيرطريقت به عشق

.تبديل می شوددر صورتی که مريد به وظايف خود عمل ننمايد، هرچقدر که تالش نمايد، قادر به زياد کردن محبت پير در دل خود نخواهد بود، چون اين امری است

.که به همت پير انجام می شود و ربط زيادی به مريد ندارد تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بيچاره به جايی نرسد

و عشق محبتبنابراين هنگامی که در دل مريد نسبت به پيرطريقت

کانال و بايک نظر پير، از آن می کندايجاد شود، پيرطريقت به وی نظر وان آنرا به يک شلنگ باد مابين دو بادکنک تشبيه کرد، نور، که می ت

.بقدری باد وارد بادکنک مريد می شود که او را به آسمان می برد

Page 97: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٩٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

فنا " نسبت به پيرطريقت را که به آن محبتاهل عرفان ايجاد عشق و اطالق می شود را از مهمترين موارد در پيشرفت عرفانی تلقی " فی الشيخ

ی م خلوت و يا چله نشينی باالتر ۴٠يک نظر پير از نموده و معتقدند که . باشد

:شاعر می فرمايد به آسمان رود و کار آفتاب کند به ذره گر نظر لطف بوتراب کند

و دوستی و نهايتا به عشق می انجامد، محبتمجاهدتی که به ايجاد

) ص(در حديث قدسی که از پيامبر اکرم . بايستی از طرف مريد آغاز گردد خداوند راه نجات و روش حرکت به سمت تعالی را به بشر می ،قل شدهن

يعنی هرکس " من طلبنی وجدنی: " در اين حديث خداوند می فرمايد. آموزديعنی هر " و من وجدنی عرفنی . " که مرا طلب کند مرا بدست می آورد

" و من عرفنی عشقنی . " کس که مرا پيدا کند به من عرفان پيدا می کندبرای همين است که . ی هرکس به من عرفان پيدا کند عاشق من می شوديعن

موالنا و ديگران عليرغم علم الهی باالئی که داشتند قبل از ورود به عالم و من عشقنی " در ادامه اين حديث آمده است. عرفان عاشق خداوند نشدند

بنابراين. يعنی هرکس عاشق من بشود من نيز عاشق او می شوم" عشقته آمده، پيشدستی در شروع عشق بايستی از طرف مريد همانطور که در اينجا

.آغاز شودباتوجه به حديث قدسی که در اينجا ذکر کردم، شايد اين سوال در ذهن افراد پيش بيايد که اگر خداوند عاشق افراد اهل عرفان می باشد؛ پس تکليف

نجام می دهند ولی اينهمه افراد که مومن هستند و امور عبادی خود را ا عاشق خداوند نيستند چيست؟

خداوند عاشق اين افراد نيست ولی آنها را دوست دارد و به آنها اجر می توان خداوند را برای تجسم بهتر،. زحمتشان را عنايت خواهد کرد

برخی از اين رعايا . پادشاهی بزرگ و مقتدر فرض کرد که رعايائی داردمملکت بوده و قوانين و دستورات پادشاه را اجرا به فکر خدمت به پادشاه و

پادشاه به اين رعايا مزد و پاداش کارهايشان را داده و از آنها . می کنندبرخی ديگر از رعايا افراد قانون شکن و نابکار می باشند . مراقبت می کند

که پادشاه آنان را در غل و زنجير نموده و زندان و شکنجه را برايشان مهيا گروه ديگری نيز هستند که از اقوام و نزديکان پادشاه بوده و از . ازدمی س

Page 98: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٩٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

اين افراد پادشاه را عاشقانه دوست داشته و به وی . می باشنددرباريان پادشاه نيز متقابال به اين افراد احساس مشابه داشته و يا بقولی . تعصب دارند

.عاشق آنان می باشدشاه خدمت نمی کنند، چون از اين افراد برای مزد و پاداش به پاد

اگر بنا به عللی پادشاه آنان را از دربار وگوشت و خون پادشاه می باشند .بيرون بيندازد، با گريه و التماس باز می گردند

:سعدی در ارتباط با اين افراد می گويد تو در بند خويشی نه در بند دوست اوستگر از دوست چشمت بر احسان

تمنا کنند از خدا جز خدا کاولياءخالف طريقت بود

بنابراين سعدی که خود نيز درويش و اهل طريق بوده، سابقون را افراد اهل طريق معرفی کرده و آن را خالف طريقت می داند که کسی از خدا جز

.خودش را تمنا کندخاص محرم اندر حرم " :می گوينددر تاييد اين حرف اهل عرفان

عارف و يا درويش واقعی جايش در اندرونی بنابراين ". خدا درويش استاو کسی است که باشنيدن نام خدا دلش می لرزد و حيران و واله . خدا است

. و شيدا شده و حتی از تحير بيهوش می شود

اگر اين صحبتها درست باشد، مردم در نزد خداوند فقط دو گروه افراد روه سومی هم وجود دارد که با خدا رابطه عشق و خوب و بد نيستند و گ

موضوع در آيا اين . عاشقی دارند و جايگاه آنان در اندرونی خدا می باشد . ؟ جواب مثبت استقرآن نيز آمده است

که واقعه روز قيامت را توضيح می دهد رجوع اگر به سوره واقعه وز قيامت افراد به مالحظه خواهيد کرد که بنا به گفته اين سوره در رکنيد،

يک گروه افراد بدکار که اصحاب مشئمه ناميده . سه گروه تقسيم می شوند" اصحاب ميمنه " که به آنها هستند نيکوکار افراد می شوند، گروه ديگر

و گروه ديگر که از اصحاب ميمنه به خداوند نزديکتر بوده . اطالق می شود .اطالق می شود" سابقون" و به آنها

فمنهم ظالم لنفسه : " سوره فاطر نيز اين امر آمده است٣٢ در آيهکه " ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات بإذن الله ذلك هو الفضل الكبير

) افراد بدکار( گروهی از مردم هستند که به خودشان ظلم می کنند: " يعنی

Page 99: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

٩٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ميانه رو هستند و گروهی به اجازه خدا از ديگران سبقت می و گروهی ، اين برتری بزرگی است که خداوند به بعضی ها عنايت ) سابقون( گيرند

بنابراين افرادی که به گروه سابقون می پيوندند اوال به اجازه " .می کندخداوند به اين گروه وارد می شوند و ثانيا اين برتری بزرگی است که

اما اين گروه . به اين گروه عنايت می کند که بايستی قدر آنرا بدانندخداوند چند در صد از مردم را تشکيل می دهند؟

سوره انعام استناد کرديم، اگر در زمان ١١۶همان طور که به آيه در صد مردم اصحاب ٩٠هفتاد در صد و در زمان حال ) ص(پيامبر اکرم

صد از مردم يا اصحاب ميمنه و يا مشئمه باشند، در زمان حاضر ده درکه (اگر نسبت آنها را به يکديگر يک به ده بگيريم . سابقون می باشند

، از هر يکصد نفر مردم اجتماع يک نفر خدا )مطمئنا از اين کمتر می باشدرا به عشق دوست دارد و نه نفر خدا را از روی تکليف و عادت عبادت

و نود نفر بی ) به طريقت وارد نشده بودمانند موالنا هنگامی که (می کند در . متاسفانه اين موضوع با شواهد هماهنگی دارد. امری خدا را می کنند

آخرين سفری که خدمت پيرطريقت رفته بوديم ايشان فرمودند که اگر مردم باطنيشان باز بود می ديدند که در قبرستان کمتر قبری نورانی ی چشمها

.می باشندتاريک و ظلمانی کثر قبرها يافت می شود و متاسفانه ااهل عرفان و کسانی که عاشق خداوند می همان طور که گفته شد،

اين گروه بدنبال باغ بهشت نبوده، بلکه . می باشندسابقون باشند از گروه . بدنبال صاحب باغ که معشوق واقعی آنان است می باشند

شق اين هردو ضدبوالعجب من عا عاشقم بر لطف و برقهرش به جد وزترحم جور را کمتر کند نالم و ترسم که او باور کند

در بين اهل عرفان ی و مستی و می اينهمه صحبت از عشق و عاشق

وجود اين عشق . استفروخته شدهااست آه در دل آنان ی بخاطر آتش عشق) ع(ی حضرت عل. باشد ميی وجه تمايز و تفاوت اين گروه با مؤمنين عاد

پس تو مرا با دشمنانت اگر به انواع عقوبت " : فرمايند آميل ميی در دعاو از جمع دوستان و خاصانت ی و با اهل عذاب همراه آنی معذب گردانمن و سيد و ی خدای در آن حال گيرم آه بر آتش عذاب تو ا جداسازي،

چگونه بر فراق تو صبر خواهم آنم،ی من و پروردگار من صبوری موال ". آرد؟

Page 100: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٠٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

اگر بيعت با افراد اين سئوال مطرح است که از برای برخیپيرطريقت آتش عشق الهی را در دل مريد مشتعل نموده و وی را از

چرا در جامعه اصحاب ميمنه و يا اصحاب مشئمه به سابقون تبديل می کند، و با توجه به اينکه اهل عرفان و ؟اکثر افراد پيرطريقت را نمی شناسند

رصد کمی از مردم جامعه را تشکيل می دهد، تکليف افرادی که طريقت، د در معرض شناخت پيران طريقت قرار نمی گيرند چه می باشد؟

آنتم خير أمة أخرجت : "آمده است سوره آل عمران ١١٠درآيه شما : " ، يعنی" ن باللهللناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنو

هستيد که آفريده شده ايد، به نيکوکاری امر می کنيد و از کار امتی بهترين اين آيه همان طور که معلوم ". زشت نهی می کنيد و به خدا ايمان داريد

که همان ، )ص( اکرم است در مورد خيراالمه، يعنی بهترين امت پيامبرمی ) ق(قت، حضرت شيخ محمد کسنزان پيرطري( سابقون هستند آمده است

" ) .اهل طريق و دراويش واقعی خيراالمه می باشند: " فرمايندآيه مذکور يکی از ويژه گيهای مهم و يا وظيفه های مهم افراد اهل طريق را بيان می کند وآن عامليت آنان برای امر به معروف و نهی از

امر به معروف و نهی ( مورد اين سه . منکر، توام با ايمان واقعی می باشد، مانند پايه های يک سه پايه می باشند که اگر )از منکر و ايمان واقعی

به همين دليل . يکی از آنان نباشد، سه پايه تعادل نداشته و سقوط خواهد کرداست که در اجتماع فعلی، اگرچه خيلی از افراد مبادرت به انجام فريضه

می کنند، بعلت آنکه در دل فاقد نور و عشق امر به معروف و نهی از منکر الهی می باشند، کار آنان تاثيرات مثبتی درارشاد مردم نداشته و بعضا آثار

.منفی ببار می آوردبنابر توضيحات ارائه شده، فلسفه انتصاب پيران طريقت، ارائه نقش استادی برای افرادی موسوم به سابقون می باشد، که اين پيران، با دادن

باطنی، سابقون را به عشق الهی و ايمان قلبی و مراقبتبيعت و راهنمائی، با مجاهدت و ارشاد در راه "خيراالمه " می رسانند و سابقون، به عنوان

بنابر تحليلی که . خداوند، نور و رحمت الهی را در جامعه منتشر می سازند سابقون تنها )ينانهخوش بخيلی با تخمينی (قبال ارائه شد، با توجه به اينکه

يک درصد از جمعيت اجتماع را تشکيل می دهند، تعداد افرادی که در هر می بوده و از طريق بيعت با وی مرتبط آشنا غوث زمان خود زمان با

.تنها درصد کمی از مردم اجتماع را تشکيل می دهدباشند،

Page 101: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٠١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ذکار طريقت چه کاربردی دارند؟ا

رد نياز به فوت کردن دارد تا شعله همانطور که وقتی آتش جرقه خو با مريد هايش زياد شده و مشتعل گردد، در طريقت نيز پس از بيعت بايستی

به عبارت ديگر، . هدگسترش د عشق الهی در دل خود را آتش ذکرگفتن .می باشد آتشو دميدن به ذکر گفتن در طريقت مشابه فوت کردن

اذکاری مانند الاله االاهللا، اهللا، يا اذکار طريقت همگی از قرآن بوده و شاملاين اذکار . می باشدهو، ياحی، يا واحد، يا عزيز، يا رحمان، يارحيم و غيره

ذکر است و که هرکدام بايستی به ترتيب خاص خود به تعداد ١٩شامل گانه طريقت مربوط به زمان حال نمی ١٩اذکار . يکصد هزار بارگفته شود

اين اذکار را می توان به . در طريقت رايج بوده استباشد و از قديم االيام . پله تشبيه کرد که انسان را به خداوند می رساند١٩يک نردبان

عدد است از کرامات طريقت می ١٩موردی که تعداد اذکار طريقت در توضيح داده شد، دکتر رشاد خليفه ی کتابابتداهمان طور که در . باشد

در ،کشف کردرا ١٩عدد برمبنای قرآنرياضی شبکه ١٩٧۶سال شده عدد تعيين ١٩صورتی که اذکار طريقت سالها و شايد قرنها قبل از آن

که اين مورد نيز تاييدی ديگر بر درست بودن و الهی بودن راه است، .طريقت می باشد دندانه تشبيه می نمايند ١٩را به يک کليد طريقت ذکر ١٩، پيرطريقت

دروازه اسرار طريقت به روی مريد گشوده قفل دانه ها که با تکميل شدن دنعالم بنابراين بدون ادای اين اذکار، ورود به عالم عرفان و يا . می شود

"الاله االاهللا" اولين ذکر نوزده گانه . متافيزيک امری غير محتمل می باشد می باشد که..... و " ياحی"و چهارمين " اهوي"و سومين " اهللا"و دومين آن

همانطور که در يک نردبان نمی بايستی هريک در مقام خود گفته شود وم گذاشت، اذکار طريقت را نيز سوتوان بجای پله اول پا را بر روی پله .نمی توان خارج از مقام خود ادا نمود

باعث ايجاد بوده و با ذات انسان هماهنگ و سازگار اذکار طريقت .می گرددوجد و شوق در قلب انسان

، " الست بربکم، قالوا بلی" : آمده استهمان طور که در سوره اعراف بنابراين اين اسماء الهی از ابتدا در . خداوند از ذريت آدم بيعت گرفته است

ذات ما وجود داشته ولی با گناه کردن و دور شدن از خداوند، اين بيعت و

Page 102: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٠٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

به مثابه اين . کمرنگ شده و از بين رفته استدر ما اين اسماء مبارک آنست که شما يک گيس زيبا داشته باشيد ولی در طول ساليان متمادی به آن

حال . که به هم گره خورده و از قيافه افتاده باشدی توجهی نکنيد، تا جايبرای آنکه آنرا زيبا کنيد بايستی ابتدا با شانه چندين ساعت وقت صرف

شما فرم اصلی و زيبايی گيسآن را شانه بزنيد تا گره ها باز شده وکرده و .خود را بدست آورداوليه برای مرتب نگه داشتن آن نيازی به صرف وقت از صاف شدن گيس، پس

صاف و مرتب ، گيس شمازياد نيست و با چندين بار شانه زدن در روز .ماندخواهد

با توضيحی که در اينجا داده شد، می توان اذکار يکصد هزارتائی طريقت از را به شانه زدن روزانهدن اوليه، و اذکار روزانه بعد از نمرا به شانه زولی دليل آنکه با شانه کردن گيسوان شانه شده و فرم می گيرد . تشبيه نمود

و چيست؟ دليل آنست که گيس انسان رشته رشته و شانه پذير می باشداگر . دندانه های شانه به شيارهای گيس شما می خورد و با آن تطابق دارد

به هر عنوان شما شانه را به چيزی بکشيد که شانه پذير نباشد، اين عمل به به عنوان مثال اگر شما يک شانه را به هر . فرم گرفتن آن چيز نمی انجامد

تعداد در يک توده ماسه بکشيد، صرف نظر از تعداد دفعاتی که اين کار را در مورد شانه . تمی کنيد، اين کار تاثيری در فرم گرفتن ماسه نخواهد داششود که نقش ی کردن گيسوان، عمل شانه کردن برای اين موثر واقع م

دندانه های شانه در ابتدا در گيسوان وجود داشته ولی بعلت عدم شانه کردن ذکر طريقت نيز دليلی که اين ١٩در مورد . اين نقش به هم ريخته است

شما می توانيد پس از اذکار پس از ادا کردن دارای تاثيرات پايدار بوده واتمام يک ذکر به ذکر بعدی بپردازيد، آن است که اين اسماء الهی در ابتدا در ذات انسان نقش بسته بوده ولی بخاطر عدم توجه، در طول ساليان

اين مورد اشاره به بيعتی دارد که . متمادی اين نقش کمرنگ شده استاک و مطهر در وجود ما خداوند با ذريت ما کرده که طی آن اين اسماء پ

شده اه و غفلت اين نقوش کمرنگنقش بسته، ولی در طول زمان به علت گن ساله ۵است که يک کودک خداوند با ذريت آدم به خاطر همين بيعت . است

می تواند قرآن را از حفظ نمايد، و هستند کسانی که در يک شب قرآنی که د، در صورتی که در مورد در ذات آنها وجود داشته را به ياد آورده ان

. غيرممکن می باشدکتابهای آسمانی تحريف شده اين امر

Page 103: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٠٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

برای کامل کردن بحث در مورد تاثير اذکار نوزده گانه، همان طور که گفته شد، ما نوزده گيس داريم که اينها روزی صاف و مرتب بوده ولی

نياز داريم که ما اند و به علت گناه و غفلت به هم پيچيده و از فرم افتاده م تا به فرم اوليه خود باز گردندهريک از آنان را يکصد هزار بار شانه کني

به گيس ، پس از صاف کردن يک گيسبا ادای اذکار نوزده گانهما لذا و .ديگر می پردازيم

دريچه جديدی از عالم ذکار الهی، پس از ادا شده کاملهريک از اين ابه عبارت ديگر با شانه کردن هر گيس . ندعرفان را به روی ما می گشاي

نوار يک آنتن جديد برای ما ايجاد می گردد که در باند فرکانسی خاصی ا .را به ما منتقل می سازندالهی

بنابراين کسی که نوزده ذکر يکصد هزار تائی خود را ادا کرده باشد، مشابه که تنها دو کسی است که در نوزده باند فرکانسی انرژی می گيرد ولی کسی

برای . عدد از اذکار خود را به اتمام رسانده، در دو باند انرژی می گيردهمين است که در عرفان و طريقت حد رويت و برداشت افراد از عالم

و بنا بر همين دليل . متافيزيک و يا عالم غيب با يکديگر متفاوت می باشدرفته عرفانی هستند است که تاثير عبادت بر روی افرادی که در مراحل پيش

افراد پيشرفته در عرفان به هنگام نماز و . با افراد تازه کار متفاوت می باشددست می يابند که روحی خاصی احواالتعبادت و يا در مجالس ذکر به

برای افراد عادی قابل درک نبوده و بعضا ساختگی و اغراق اين احواالتحال " ،ين حاالت روحیافراد اهل طريق به ا. رسدآميز به نظر می

. اطالق می کنند"درويشیتعبير ديگری که برای نوزده مرحله ذکر قابل تصور است آن است که

. تشبيه کردنوزده پله به سمت خداوند يک نردبان اين اذکار را می توان به اگر نوزده مرحله و يا نوزده سطح برای پيشرفت به سمت خداوند قابل

حله يک لغزش و يا يک سقوط ممکن می باشد که تصور باشد، برای هر مرسوره . می توان هر لغزش و يا سقوط را به يک درجه از جهنم تشبيه نمود

اين مبارکه مدثر از نوزده نگهبان برای جهنم صحبت می کند که شايد اشاره . باشدمی به اين نوزده مرحله سقوط سوره

ماندن ی تقوا و باقطريقت از عوامل مهم در راه آمك به حفظی ذآرها و پيرطريقت آنها را به شمشيری برای مبارزه با باشدی در مسير هدايت م

اين اذآار باعث برآت ،عالوه بر آن . شياطين جن و انس قلمداد می نمايند

Page 104: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٠٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ی سوره طه م١٢۴خداوند در آيه . شود ی می در زندگی و گشاده دست له معيشة ضنكا ونحشره يوم القيامة ومن أعرض عن ذآري فإن: " فرمايدو اعراض آند همانا معيشتش تنگ ی هر آس ازذآر من دوری يعن" أعمى . "شود

افراد اهل طريق ی روحی بعد از نماز ازعوامل مهم در تعالی ذآرهای صراحتا به آن اشاره شده است و م سوره نساء١٠٣ در آيه باشد وی م " فإذا قضيتم الصالة فاذآروا الله قياما وقعودا وعلى جنوبكم ": مايد فر پس آنگاه آه نماز را به انجام رسانيديد ذآر خدا را در حالت ايستاده " :یيعن

."، نشته و بر پهلو انجام دهيد ی تأآيد مذآر نيز در طريقت مورد ی و يا حلقه های جمعی ذآرها

ء و جالؤها ی ان هذه القلوب لتصد ": فرمايند ی م) ص(پيامبر اآرم . باشد ی همانا اين دلها زنگ زده م"قراءه القرآن الكريم و حضور حلقات الذآر

ی وجاليش ، قرائت قرآن آريم و حضور در حلقه های شوند ، مايه صيقل .ذآر است اذا مررتم " ند آه فرمودند روايت آ) ص(از حضرت رسول ی ترمذ

بهشت عبور آرديد ، بهره گيريد و ی از باغهای وقت"برياض الجنه فارتعوا " حلق الذآر "بهشت آدام اند ؟ فرمودند ی استفاده آنيد، عرض آردند، باغها

، ذآر را ی تعالی خدا:" فرمايد ی م) ع(ی امام عل. ذآر ی حلقه های يعندارد ی گوش تو را از ميان برمی سنگين. دلها قرار دادوسيله جال و تصفيه

برد و مخالفت ترا به موافقت و ی چشمت را از بين می و تيرگی ، آلودگ ) .نهج البالغه " (آند ی مبدل می سازگار

هر آس حقيقه اهل ذآر خدا باشد " فرمايد ی م) ع(امام جعفر صادق ی وگناهكار محسوب می مطيع خداست و آنكه غافل از ياد خدا باشد عاص

).آتاب حيات الصحابه" (شود

ا راه اجابت ر توسل به حلقه ذکر سعدی که خود اهل طريق بوده است، :دعا و رسيدن به رستگاری قلمداد نموده و می فرمايد

که سلطان ندارد از اين در گزير ن حلقه گير اگر حاجتی داری اي

: ذکر درويشان می فرمايددر رابطه با حلقهحافظ نيز دکه حلقه ای رسر زلف يار بگشاي است دل بدان اميد مقيم حلقه ذکر

Page 105: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٠٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ی خدا . واجب استی جنبش و تحرك در ذآر از نظر طريقت آسنزان أو لم يروا إلى ما خلق الله من ":فرمايد ی سوره نحل م۴٨در آيه ی تعال

: که يعنی" الله عن اليمين والشمآئل سجدا لله وهم داخرونشيء يتفيأ ظهايشان سايه)چگونه(اند آه آيا به چيزهايى آه خدا آفريده است ننگريسته"

گردد و براى خدا در حال فروتنى سر بر خاك از راست و چپ مى ."سايند مى

آند ی نقل م) ع(ی با استناد به حضرت علی صفهانحافظ ابونعيم بن عبداله ادر برابر ) درختی شاخه ها(آردند و بمانند درخت ی آه ذآر م،از صحابه . بودی شدند و اشكهايشان بر لباسهايشان جاری باد خم م

نيز باعث ايجاد نظم و توازن ی جمعی نواختن دف در هنگام ذآرهاانسان از امور غير قابل تأثير صوت خوش بر روح . گردد ی حرآات م

ی در قرائت قرآن تأآيد مانكار بوده وخداوند به استفاده از صوت خوشو طراوت ی نواختن دف و حرآات موزون سماع باعث سر زندگ. فرمايدافراد بشر باالخص جوانان ی آشش روح. باشدی افراد اهل طريق می روح

انكار بوده غيرقابلی نسبت به صوت وآهنگ خوش و حرآات موزون امراز ی افراد متعصب باعث جذب بسياری ناآگاهانه اين امور توسط برخی ونف

. گرديده است ی جوانان به فرهنگها و مكاتب منحط غيراسالمسعدی عليه الرحمه در جواب برخی از افراد بی ذوق که به سماع اهل

: طريق ايراد می گيرند می گويد

رباشتر به بانگ عرب در حالت است و ط گرذوق نيست تو را کژطبع جانوری

بانگ هدا به وجد و طرب در می آيد و لذا اگر تو به ايعنی حتی شتر هم ب

!يی، حيوان کج طبع و بی ذوقی هستیآوای ذکر به طرب در نمی آبر صحت سماع و نواختن دف ی مبنی در آتاب تصوف داليل بسيار

ی از انس بن مالك روايت م منجمله ،شرع اسالم بيان گرديده استی بر مبناند را ديدی مدينه آنيزانی از نقطه های در يك) ص(آند آه حضرت رسول

ی ما آنيزان بن: گفتند ی خواندند و می زدند و شعر و آواز می دف مکه’ اهللا يعلم: " حضرت فرمودند ! چون پيامبر ی نجاريم ، مرحبا به همسايه ا

.ند آه شما را دوست دارم دای خدا می يعن" الحبكن ی ان

Page 106: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٠٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

برخی عوامل سقوط در طريقت

و باعث اين باشدی مکردن بزرگترين عامل سقوط در طريقت شك شيطان در داخل وجود و نفس انسان و يا وسوسه های ی امر نيز وسوسه ها

.ی باشد که اين روزها در اطراف ما زياد هستند، م،شياطين انسنماز نمی خوانده، از گرفتن طريقت بلقآه ی بسيار هستند مريدان

مواد مخدر مصرف می کرده و به کارهای خالف اخالق ،همشروب ميخوردی طريقت نمازشان را مرتب مهگرويدن باين افراد پس از .می پرداخته اند

گويند ، دو روز در هفته روزه ی خوانند ، در روز چند هزار ذآر خدا را مساعت وقت خود را صرف خواندن ندين گيرند و در هفته چی ممستحبی

که آنانرنگ صورت و آنندی م)ندآردی مسخره مآنرا ی آه زمان (قرآنالمپ فلورسنت و ظلمانی بوده، االن روشن و مانند قير سياه زمانی مانند

.می باشددرخشان طريقت لطف افراد که به اين نکته تعجب آور آن است که بسياری از

آه از همسايه ی با آوچكترين حرفه هدايت وارد شده اند،توبه کرده و به راطريقت شک راجع به حقانيت ، شنونديا ديگر افراد معاند می همكار و يا و

انحراف به کرده و آنان را بی ايمان اين طريقت می ترسند که مباداو کرده !!بكشاند

ن تأثير عقل و شعور انسای متأسفانه شيطان و نفس وسوسه گر چنان بر روديدن عصائی که اژدها شد و پس از حتی اسرائيل ی گذارد آه قوم بنی م

بازهم ايمان د ، و نجات جانشان توسط خداوندريامعجزه شكافته شدن نياورده و به مجرد دور شدن پيامبرشان، آنهمه لطف و عظمت خداوند را

ی که ما در بنابراين موارد. ندگرفتی را به خدائای گوساله فراموش کرده و !!انتظار باشدذهن و دور از هم ندان چاينجا ذکر می کنيم نبايد

طريقت تنها اين آه لطف متوجه می شوند اين گونه افراد اگر فكر آننددليلی است که آنها از کفر و گمراهی نجات يافته اند و اگر بيعت با

ادن آند که اکنون نگران از دست دپيرطريقت نبود، آنها ايمانی نداشتن آه مانند ،طريقت دور شدن ازی بجاکه اين افراد بهتر است بنابراين. باشند

عقل خود را باشد،ی دور شدن بچه از مادر خود در شهر خونخواران مبکار بيندازند و ببينند که آداميك از دستورات اين طريقت خالف دستور

Page 107: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٠٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

نسبت به بی ايمان باشد آه اينقدر آنان را ی م) ص(قرآن و سنت پيامبر خدا !ت حساس آرده اسخود شدن

عقايد ی اکثر مواردی که بر خالف طريقت مطرح می گردد بر مبنااين به عهده . گرايانه و تعصبات و يا احساسات بدون منطق می باشد واپس

خود مريد است که به اين گونه عقايد توجه ننمايد و از صراط مستقيم خارج وش کرد که بزرگترين لطمات به دين اسالم از اين ضمنا نبايد فرام. نگردد

.گونه تعصبات خشک و افکار طالبانی بوده استمواردی که بدخواهان و شياطين برای نفی طريقت مطرح می کنند

ی افراد ماين از ی يك. بعضا غير منطقی و خالف قرآن و سنت می باشدتا خواب می بيند ما عادت کرده ايم که هرکس که دو ( که فالن اولياء گفت

ی شدن انسان می ذآر زياد گفتن باعث شيطانگفته که ) را اولياء بپنداريمدستور ايشان برای کسانی صحيح است که پير و يا : به ايشان گفتم .شود

استاد نداشته باشند و برای کسانی که از طريق بيعت با پيرطريقت ويا غوث ا متافيزيک توسط او مراقبت زمان خود مرتبط هستند و در عالم عرفان و ي

در قرآنهمان طور که در قبل گفتيم . می شوند، اين مورد صادق نمی باشدو حتی از طرف بارها و بارها نسبت به زياد ذآر گفتن تأآيد شده است

به عنوان سرمشقی نيکو برای کسانی که ذکر زياد )ص (خداوند پيامبر اکرم .می گويند قلمداد شده اند

آه باعث سقوط در طريقت می شود گوش ی از مواردديگر ی يك . باشد ی عمل می آردن به حرف و خواندن آتابها و تبعيت از استادان ب

از افراد در اين ی متأسفانه برخ. راه حقيقت راه افعال است نه راه اقوالتجربه شان در نويسند آه ی روزها در مورد عرفان و تصوف آتاب م

هم ی آه خيلی دآتر .صر به کتاب و نوشته می باشدرابطه با اين موارد منحشناسند معروف است، ی م آالمراه آه عرفان را فقط از ی در بين افراد

تبريزی شمس تصور مردم از اوليائی مانند درباره موالنا نوشته آه ی آتاببه عقيده من اين فرد يكبار به عشق . تبديل نموده استزن باره ی را به فرد

.دهد ی تميز نمی را از عشق ظاهری نكشيده و عشق الهی رخدا شب بيدای آه در مقدمه آتاب خود شرح آشاف( ستادانااين ديگر از ی يك

، )آورده است استاد تلمذ کرده،درباره اينكه در محضر فالن استاد و فالن را به يك نحو لجن ی و هر طريقتکردهی درباره تصوف در ايران قلم پرداز

مورد هيچ رسيده، یطريقت قادر اين شخص زمانی که به .نموده استمال

Page 108: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٠٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

آه (اين طريقتانکار کرامات ی برای ول، مخالفی رانمی تواند اظهار کند) درستی آن صحه گذاشته اندبرهمان طور که گفته شد محققين خارجی

ادعا می کند که دليل انجام اين کارها بخاطر دفی است که درويشان می تأثير بارت ديگر، قابليت انجام اين کارهای خارق العاده را نوازند و يا به ع

!!ذکر می کند انسان وجود موزيك بر ميخواستم . موفق نشدمی آردم آه با اين استاد تماس بگيرم ولی من سع

و بيعت کنيد، من بدون تشريف بياوريد تانشما خودکه بگويم ايشان به ی خون اينکه دهم، بدونی ور م بدنتان عب از رايك نيزهی هيچگونه موزيك و يا آسيبی متوجه شما شود، تا مطمئن شويد احساس کنيدی بيايد و يا دردو تاثير موزيک بر وجود انسان ربطی به موزيک الهیکه اين کرامات

!ندارد

Page 109: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٠٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

مقايسه افراد اهل طريق با مؤمنين عادي

ی را داوندبه خدای در تقرب و نزديك،)سابقون (افراد اهل طريقباشند آه در ی م)اصحاب ميمنه(مومنين عادی نسبت به ی زيادی مزيتها

: می شوداز آنها اشارهی ذيل به برخی آه در قرآن توصيه شده توسط مومنين عادی از اموری بعض •

منجمله ،دهندی افراد اهل طريق آنرا انجام می شود ولی انجام نمبه آن اشاره شده و سوره نساء ١٠٣اذآار بعد از نماز آه در آيه

پس آنگاه آه نماز را به انجام رسانيديد ذآر خدا را در "فرمايد ی می از تعالی بخش مهم. "حالت ايستاده ، نشسته و بر پهلو انجام دهيد

باشد آه ی افراد اهل طريق بخاطر اذآار بعد از نماز می روح . شودی گفته نمی اينگونه اذآار توسط مومنين عاد

بار سوره حمد، ١٠٠خاطر اذآار روزانه در روز اهل طريق ب • در ،دنگويی را ماذکار الهی بار سوره توحيد و صدها بار ٢٠٠ .د نآنی فقط در نمازها ياد خدا را می عادينآه مؤمنی صورت

در هر ماه چندين هزار مرتبه با بيان اذآار ی دائمی بخاطر ذآرها • .ند نآی خداوند را ياد م،مختلف و اسماء جالله

ينآه مؤمنی در صورت،دنگيری می در هفته دو روز روزه مستحب • .دندهی فقط در ماه رمضان اينكار را انجام می عاد

د ، از نند انجام دهنتوای آه می خارق العاده ای با توجه به آارها •د و لذا نلطف خداوند و ائمه و اولياء نسبت به خود اطمينان دار

گرم بوده و توآل ی زندگی روبمهادر حوادث و زيان همواره دلش .د ندهی خود نسبت به خدا را از دست نم

، وقت خود را جمعیيك يا دو بار شرآت در مجلس ذآری با هفته ا •صرف در مجالس لغو و با دوستان بيهوده ، صرف گفتن ذآر ی بجا

.د ننمايی می خدا و مصاحبت با افراد اهل تقو زائد ی مادی هایه و انرژ شدآنان یلذت سماع باعث آرامش روح •

سازنده ی روحی به قدرتهارا ) باالخص در مورد جوانان(آنان .د نسازی تبديل م

و شور و ی باعث سرمستآنان احساس عشق نسبت به خداوند در دل •در اين . گردد ی ه آالم عشق مبدل می آنان بشوق شده و ذآرها

Page 110: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١١٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

عشق تيار وحالت انجام عبادات از حالت اجبار و ترس به حالت اخ .تبديل ميشود

ی و برآت آه از نتايج ذآر مداوم خداوند است به زندگی گشاده دست • .يابد ی راه مآنان

اين د آه نشوی با اسرار طريقت آشنا م، طريقتدر مراحل پيشرفته •اهل (گرددی مآنانی خاص در زندگی باعث بروز جلوههاامر

)کنندی الق مبا اسرار حق اطی ائعرفان به اين موضوع آشندر مقام خود مزايای باشد و هر آس ی اين امر قابل ذآر نمی مزايا.

. کندی خود آشف می براآنرا

هر آردند و دهانش دوختندم اسرار حق آموختند هرآه را

Page 111: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١١١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

؟ اعطا می شودطريقت چگونه

است آه توسط بيعت دست بهی همانطور آه گفته شد طريقت نورقل منت) مريد(به فرد ديگر ) ویخليفهپيرطريقت و يا ( از يك فرد ،دست

با گرفتن بيعت ، يك بذر نور در دل مريد : فرمايند ی مپيرطريقت. ميشود دستورات شريعت و طريقت اين ی تواند با اجرای مريد م. شود ی آاشته م

اين بذر اگر مريد به. ش داده و به درخت نور مبدل سازدبذر نور را پرورو ی چون هوا و هوس و دنياپرستی هرز و آفتهائی نور توجه ننمايد ، علفها

.برند ی گناه آنرا خشك آرده و از بين مرا .دادن بيعت توسط پيرطريقت و يا خليفه او انجام می شود بيعت ی ب

ول ه و ، دادن هيچكس مجاز نيست آه پ ا هدي د و ی از آس ی لطف ي دريافت آن .باشد ی را بكند از طريقت عليه قادريه نماين آار ی اگر آسخليفه را محكم به راست مريد آف دست دادن بيعت به مردان، ی برا

آه ی از قرآن و ذآر جمالتی گيرد و با تكرار آياتی خود مراست دست . کندی از گناهان خود توبه م،گويدی می خليفه به و

د تواند ی م، اگر خليفه زن باشد به زنان بيعتدادن در مورد دست مريه وی طريقت ه و ب د ول را در دست راست خود گرفت رد بده ه م ی اگر خليف

سبيحباشد رفتن ت ا گ د ب ود از وی ، مري ه در دست راست خ ی بيعت م خليف .دادن بيعت توسط خليفه زن به مردان جايز نمی باشد. گيرد

رات پس از قرار گرفتن در موقعيت مناسب، بيعت گيرنده با بيان عبا

زير که خليفه به او می گويد با سلسله مشايخ طريقت و پيرحاضر بيعت می :کند

بسم اهللا الرحمن الرحيماشهدان ال اله اال اهللا و اشهدان محمدا رسول اهللا امنت باهللا و مالئكته و آتبه و رسله و باليوم االخر و بالقضاء و القدر خيره و شره من اهللا تعالی

الموت و بالطريقة التی انزلتها الی سيدنا محمد صلی اهللا و بالبعث من بعد تعالی عليه و سلم و امنت بان سيدنا محمدا صلی اهللا عليه و سلم خاتم

.النبيين و المرسلين ای پروردگار من توبه آردم و پشيمان از گناهان و خطاها به سوی تو

.بازگشتم يا ربی توبه

Page 112: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١١٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

نم توبه آردم و بر دست تو بيعت آردم ای استغفراهللا العظيم از همه گناها . رب العالمين

استغفراهللا العظيم از همه گناهانم توبه آردم و بيعت آردم بر دست سرورمان محمد صلی اهللا تعالی عليه و سلم

استغفراهللا العظيم از همه گناهانم توبه آردم و بيعت آردم بر دست امام ن توبه آردم و بيعت آردم بر دست و از طريق ايشا) آرم اهللا وجهه(علی

قدس اهللا (دو جناح سلسله طريقت و از آنها به دست شيخ معروف آرخی )سره

استغفراهللا العظيم از همه گناهانم توبه آردم و بيعت آردم دست به دست بر )قدس اهللا سره(دست السيد الشيخ الغوث عبدالقادر گيالنی

به آردم و بيعت آردم دست به دست بر استغفراهللا العظيم از همه گناهانم تو )قدس اهللا سره(دست السيد الشيخ الغوث اسماعيل وليانی

استغفراهللا العظيم از همه گناهانم توبه آردم و بيعت آردم دست به دست بر )قدس اهللا سره(دست السيد الشيخ الغوث عبدالكريم شاه آسنزانی

و بيعت آردم بر دست السيد استغفراهللا العظيم از همه گناهانم توبه آردم )قدس اهللا سره(الشيخ الغوث عبدالقادر الكسنزانی

استغفراهللا العظيم از همه گناهانم توبه آردم و بيعت آردم بر دست السيد )قدس اهللا سره(الشيخ الغوث حسين الكسنزانی

استغفراهللا العظيم از همه گناهانم توبه آردم و بيعت آردم بر دست السيد )قدس اهللا سره( الغوث عبدالكريم الكسنزانی الشيخ

استغفراهللا العظيم از همه گناهانم توبه آردم و بيعت آردم بر دست رئيس طريقت عليه قادريه آسنزانيه در عالم حضرت السيد الشيخ الغوث محمد

و او را به عنوان شيخ ، مرشد و ) قدس اهللا سره(الكسنزانی الحسينی .خرت قبول آردم و خدا بر آنچه گفتم شاهد است استاد خود در دنيا و آ

الشيخ ی وآالتا از سو،اين بيعت را به تو دادم: گويد ی سپس خليفه م

؟ آنگاه ی آيا قبول آرد، )قدس اهللا سره(الحسينی ی الغوث محمد الكسنزان و عمل ی شودسپس سوره فاتحه خوانده م. قبول آردم ی آر: گويد ی مريد م

. می رسدبيعت به پايان

Page 113: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١١٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

:پس از اخذ بيعت مريد بايستی دستورات زير را به انجام برساند غسل به نيت توبه و دريافت طريقت عليه قادريه آسنزانيه ـ١ ياد شده نماز به نيتدو رکعت ـ٢ روزه به نيت ياد شده سه روز ـ ٣ بر انجام دادن اوراد روزانه در زمان مشخص و به تعداد مشخص-۴ استاد حاضرتورات مدون مبنای دسمشرفی ذکردر حد توان خود دو مريد بايستی پس از اوراد روزانه -۵

پس از اين . بگويد به ترتيب و به تعداد صد هزار باررا ) اهللا- الاله اال اهللا( می کند و اين اذکار را تا ذکرهای ساليانه خودمريد شروع به گفتن ذکر دو

.پايان عمر تکرار می کند از اخذ طريقت، مريد می بايست سعی کند که از طريقت، اين پس

گناه . گوهر گرانبهائی که به لطف خداوند به وی داده شده نگهداری کند دستورات طريقت، مانند اذکار و انجامو عدم از شريعت شدنآردن و دور

رفتنباعث ضعيف شدن و از بين اوراد و شرکت در مراسم ذکر جمعی، ی آند آه نور قلبی مريد احساس م که در اين حالت ، گرددمیطريقت مريد

.خود را از دست داده است انیروحی و يا انرژ، تنگی و تيره شدن رنگ هاله صورت، از دست دادن برق چشمان

، ايجاد حاالت ترس و اندوه و ياس و روزمره گی و پوچی،دلگرفتگی غبت برای انجام نماز و از دست دادن ميل و ر، وتمايل زياد به انجام گناه

از عالئم ضعيف شدن و يا از بين رفتن طريقت می ذکر و اعمال عبادی .باشد

Page 114: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١١٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ذکرهای روزانه

همان طور که گفته شد، اذکار طريقت به دو گروه تقسيم می شوند که اذکار روزانه . يک گروه اذکار روزانه و گروه ديگر اذکار دائمی می باشند

: از نماز ادا می شود به شرح زير استکه عمدتا بعد :بعد از نماز صبح ) بار٣٠٠(الاله اال اهللا -

آل ی عليه و سلم ، فی اهللا تعالی ـ ال اله إال اهللا محمد رسول اهللا صلبجز اهللا و محمد آه درود ی نيست خداي(، عدد ما وسعه علم اهللا لمحة و نفس

م خدا بر او باد ؛ در هر چشم به هم زدن و در هر نفس آشيدن به و سال ) بار١٠٠.) (گنجد ؛ فرستاده خداست ی آه در علم خدا می تعداد

) بار١٠٠( استغفراهللا العظيم -) بار٣٠( سوره حمد -) بار٣٠٠(اهللا -و ة والحكمـة رسالـوالی سيدنا محمد الوصف والوحی اللهم صل عل-

)در طول روز () بار١٠٠٠(اله وصحبه و سلم تسليما ی عل :بعد از نماز ظهر

) بار١۶۵( الاله اال اهللا - ) بار٢۵( سوره حمد - ) بار١٠٠( استغفراهللا العظيم -

:بعد از نماز عصر ) بار١۶۵( الاله اال اهللا - ) بار٢٠( سوره حمد - ) بار١٠٠( استغفراهللا العظيم -

:)ذکر عصر (شيديک ساعت قبل از غروب خور ۶۶(ـ يا هو) بار۶۶(اهللای ـ يا اهللا مولا) بار۶۶(يا قيومی ـ يا اهللا يا ح

ـ يا ) بار۶۶(ـ يا عزيز) بار۶۶(ـ يا واحد) بار۶۶(ـ يا حي) بار ) بار۶۶(ـ يا رحيم) بار۶۶( يا رحمن- ) بار۶۶(ودود

:بعد ازنماز مغرب ) بار١۶۵( الاله االاهللا - ) بار١۵( سوره حمد - ) بار١٠٠( استغفراهللا العظيم -

Page 115: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١١٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

:بعد ازنماز عشاء ) بار٣٠٠( الاله االاهللا -آل ی عليه و سلم ، فی اهللا تعالی ال اله إال اهللا محمد رسول اهللا صل-

) بار١٠٠(، عدد ما وسعه علم اهللا لمحة و نفس ) بار٣٠٠( اهللا - ) بار١٠( سوره حمد - ) بار١٠٠( استغفراهللا العظيم - ) بار٢٠٠( سوره توحيد يا اخالص -و ة مـوالحكة والرسالـی سيدنا محمد الوصف والوحی اللهم صل عل-

) بار١٠٠(اله وصحبه و سلم تسليما ی عل : عبارت زير گفته شودبعد از هرنماز واجب سه بار

و هو بكل ی اهللا معينی اهللا معی اهللا شاهد عل. اهللا ناظري. اهللا حاضري ،ت بر من اس خدا ناظر،خدا نزد من حضور داردی يعن(ء محيط ی ش

است و او بر همه خدا ياور من، خدا با من است،خدا شاهد من است .)چيز احاطه دارد

سوره حمد را می توان به ساعات روز يا بعد از هر نماز تقسيم کرد:توجه . يا بعد از نماز عشاء يکجا گفتو

همچنين مريد می تواند تمام استغفار را در يک وقت انجام دهد که عدد آن . بار در روز می شود۵٠٠

Page 116: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١١٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

دائمیذکارا

هرآدام به ترتيب بايستی ذآر است آه١٩طريقت اذآار دائمی .تمام يک ذکر، ذکر بعدی آغاز شودا و پس از دههزار بار گفته ش) ١٠٠(

شمردن اذآار دائم از اذان مغرب دوشنبه تا اذان مغرب سه شنبه و از جائز نيست و در اين زمان ها اذان مغرب پنجشنبه تا اذان مغرب جمعه

:بايستی به تعدادی که ميسر است اين ذکر تکرار شود و ة والحكمـة والرسالـی سيدنا محمد الوصف والوحی اللهم صل عل«

» اله وصحبه و سلم تسليما ی عل : ذيل استدائمی و فوايد آنان به شرح ذکار اآند ی ها پاك می را از همه بدمريد ) : هزاربار١٠٠( ـ ال اله االهللا ١

.اگر از آف درياها بيشتر باشدی حت .رساندی را به رحمت خدا ممريد) : هزار بار١٠٠(ـ اهللا ٢و اآند و ی تثبيت ممريدنور ايمان را در : ) بارهزار١٠٠( ـ يا هو ٣

.رساندی را به مقام علما مپاك مريد تمام خياالت آثيف را از قلب : )هزار بار١٠٠(ی ـ يا ح۴

.آندی م و مريداگر خالصانه باشد حجاب بين : )هزار بار١٠٠( ـ يا واحد ۵

.بردی پروردگار را از ميان می را از نفس و شيطان نجات ممريد : )هزار بار١٠٠( ـ يا عزيز ۶

.دهد خالص باشد چشم و گوشمريداگر : )بارهزار ١٠٠( ـ يا ودود ٧

.باطنی او باز می شوددر دنيا ی را از هر غم و اندوهمريد : )هزار بار١٠٠( ـ يا رحمن ٨

.دهدی و آخرت نجات می را در رحمت خدا وارد ممريد : )هزار بار١٠٠( ـ يا رحيم ٩ .سازد

: )هزار بار١٠٠(بر سبحان اهللا والحمدهللا و الاله االاهللا واهللا اآ-١٠ . به مريد اعطا می کند حج مورد قبول خدا را ١٠٠٠ثواب

Page 117: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١١٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ة والحكمـة والرسالـی سيدنا محمد الوصف والوحی ـ اللهم صل عل١١را از همه مشكالت مريد : )هزار بار١٠٠(اله وصحبه و سلم تسليما ی و عل

.دهدی نجات مالعظيم ی ـ بسم اهللا الرحمن الرحيم الحول و ال قوه اال باهللا العل١٢

.آند ی مداوا موند متعالرا خدامريد ی بيمار٩٩ : )هزار بار١٠٠( او و پدر و مادروند مريدخدا : )هزار بار١٠٠(ـ سوره قل هو اهللا ١٣

.دهد ی را مورد آمرزش قرار می اهللا تعالی لك الحق المبين محمد رسول اهللا صلـ ال اله اال اهللا الم١۴

)هزار بار١٠٠(عليه و سلم صادق الوعد االمين )هزار بار١٠٠(عليك و سلم يا رسول اهللا ی اهللا سبحانه تعالی ـ صل١۵ بار) هزار١٠٠(ـ ال مقصود االاهللا ١۶ )هزار بار١٠٠(ـ ال موجود االاهللا ١٧ بار) هزار١٠٠( االاهللا ـ ال مطلوب١٨ )هزار بار١٠٠( ـ ال مراد االاهللا ١٩

جمعيی ذآرها

دوشنبه و پنجشنبه پس ی روزهاعالوه بر اذکار انفرادی، مريدان در

در تکايا جمع شده و اذکار جمعی را به ترتيب خاصی تحت از نماز عشاء حلقه دور بتدا مريدان به صورت در اين اذکار ا.نظر خليفه انجام می دهند

به حالت سپسمی کنند و ذآر نشسته و يا تهليله را برگزار شسته و نيكديگر را ی ذآر آسنزانايستاده قرار گرفته و با حرکت دادن سر و حرکت سماع،

. رسانند ی انجام مبه اذکار جمعی دارای برکات و تاثيرات بسيار باالتری نسبت به اذکار

اطالق می " اثرات تجميعی ذکر" ثيرات که به اين تا انفرادی می باشند بعد اين تاثيرات در مبحث قوانين برکت مورد تحليل و در صفحات.شود

.ه استگرفتقرار بررسی

Page 118: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١١٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

برکت و قوانين آن

از موارد مهم در پيشرفت افراد اهل طريق آگاهی آنان نسبت به ح قرار مورد تشري مبحثکه در اينقوانين حاکم برآن است ماهيت برکت و

.می گيردر پديده خيلی از مواردی که در زندگی برای ما اتفاق می افتد بخاط

فيزيک و يا عالم عرفان اتفاق می افتد و ما در هائی است که در عالم متا. را مالحظه می کنيمتاثيراتشان آنان را نمی بينيم ولی اعالم ظاهر، مستقيم

: شيخ محمود شبستری در گلشن راز می فرمايد هر آن چيزی که در عالم عيان است چو عکسی زآفتاب آن جهان است

بدبيار هستند و هميشه اوضاع به ضرر آنها تمام ی ها در زندگی بعض

آنند، ی شلوغ می ديگر اگر محصل هستند و در آالس بچه ها. شودی مز ااتومبيل جديدی خريده اند و اگر ، اندازدی معلم آنها را از آالس بيرون م

آنها اتوموبيل برروی آن آجر آند،می به پائين سقوطی آجر ساختمانی باالکارمند اداره هستند، هر وقت مشکلی پيش می آيد، رئيس اداره اگر . افتدی م

.شكندی سر آنها مبرکار را سه آوزه آنها را عامل آن مشکل دانسته و کادر . شوندی ممختلف ناميده ی مختلف به نامهای اين افراد در فرهنگها

در فرهنگ . گوئيمی ما به اين افراد بدبيار و يا بزبيار و غيره می فارس .گويندی و يا بازنده مLooserبه اين گونه افراد ی امريكائ

سال پيش در يك حراج ٧٠-٨٠مربوط به ی سالها قبل يك آتاب قديم زمان با تمام افراد موفق آننويسندهآتابخانه در امريكا خريدم آه در آن

ن و غيره آه در زمان خودشاها و راآفلرهاآايزرپدران امريكا مانند شان رمز موفقيت بوده اند مصاحبه آرده و از آنهاديگرانپيشرفته تر از

و يا Looserی همه آنها اعالم آرده بودند آه با آدمها. را سئوال کرده بود .ئيدبدبيار، که من آنها را بی برکت می نامم، مراوده ننما

اشاره ی به نكته بسيار مهم و زيرکی تجربهی از روموفق اين افراد .کرده اند که ما در اينجا در مورد آن توضيح خواهيم داد

Page 119: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١١٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

افراد بدبيار چه کسانی هستند؟ائی پيش آمده باشد آه ممکن است که در زندگی برای شما زمانه

ر آرده ايد آه در چه آيا تابحال فك. بدبيار شده ايد باشيد که احساس آرده ايد؟ی خانمانسوز شده دچار اين بالی دورانهائ

بياد دارم در دوران . تجربه آرده امی را در زندگی خود من چنين مراحل بدست آورده یزندگ تحصيالت و لحاظرا از ی آه موقعيت مناسبی دانشجوئ

ی در سرم افتاده بود آه احساس زرنگی بودم، چنان باد نخوت و خيره سرخواستم يكشبه ره صدساله ی می ها در زندگی خفه ام آرده بود و مثل بعض

! چشمتان روز بد نبيندی ول. بيندازمچنگی به زندگی را پيموده و مانند عقاببرايم دانستم، ی خود را جزو افراد خوش بيار و خوش شانس می منكه زمان

را آه بلد ی انامتحی يعن. آمدی می بدبيارچپ و راست و از در و ديوار از ، شماره داشتمکه قراری با آدم مهم،آردمی پر می بودم پاسخنامه را اشتباه

که به حتی يک روز در يك مجلس مهم عقد ،آردم ی تلفن طرف را گم می متوجه شدم آه فيلم دوربين در جا،از همه عكس گرفتمعنوان عکاس مورد مهمانان عروس و داماد و طرف ازی آللذا و داده امخود قرار ن

.سرزنش قرار گرفتم آه به شتند انگار افراد مأموريت دا! که جای خود داشتتصادفات اتومبيل

آم آم داشتم دچار . من بزننداتوموبيل محض ديدن من با ماشينشان به یآشيده بود آه موقع رانندگی بجائمآيد آه آاری شدم، يادم می ماليخوليا می رفتم و دائما اطراف و پشت سر را می نمت سرعپنجاه کيلومتربيشتر از

چشمتان روز بد نبيند، با اين همه ی ول!به من بزندی پائيدم آه مبادا آس درهمين خيابان ميرداماد آه در آنموقع خلوت بود پشت چراغ ،احتياط

قرمز ايستاده بودم و در آينه عقب را می پائيدم که مبادا از عقب به من ن با سرعت زياد مستقيم به پشت ماشين من آوبيد و آنرا بزنند، آه يك ماشي

آوبيد و تبديل به يك تله آهن قراضه ی مانند يك تكه سنگ به اتوموبيل جلوئدانست آه چرا ی آه از من هاج و واج تر بود، نمی راننده ماشين عقب. آرد

ترمز نگرفته، ی خورد آه ترمز آرده ولی افتاده و هرچه قسم می چنين اتفاق !مثل من بود يك آدم بدبياراو نيز از قرار. آردمی ن باور نمم

همان طور که برايتان تعريف آردم آار ی در دوران دانشجوئآه ی و اتفاقاتی من باال گرفت و من آه در مورد وقايع زندگی بدبياريها

تشخيص داده و ی آردم، اوضاع را غيرعادی آمد فكر می برايم پيش م

Page 120: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٢٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

قرار داده و با ی ن و کارهای خود را مورد بازنگرو دوستای اهداف زندگدر آن موقع من از . شدمخود در آنها موفق به اصالح وضعيت ی تغييرات

چون قبل از ايجاد شرايط نامطلوب ی نداشتم ولی برکت و قوانين آن اطالعآه آردم ی بودم، تنها آاری خوش اقبالی و بدبياريها، فرد خوش بيار و بقول

به روند قبلی خود باز گرداندم و لذا زندگی نيز نسبت رايط را اين بود که ش .به من تغيير روش داد

ما را اين قوانين . صحبت می کنيم قوانين برآت در اينجا ما در مورد

زندگيمان ی تواند تأثير مستقيم بر روی آند آه می آشنا م یبا پديده جديدبعضی محلها برويم، یبه بعضی بر طبق اين قوانين ما نبايست. بگذارد

افراد معاشرت ی با بعض، وکارها را انجام بدهيم، بعضی غذاها را بخوريمی برآت و يا غذای شويم آه اگر پول بی بر طبق اين قوانين متوجه م .آنيمی اقبالبددچار ی خانواده خود بياوريم، افراد خانواده همگی برای رابرآتی ب

.نكات ديگری خيلو خالصه. شوندی م" برآتيی ب"و يا و غيرهبرآتی برآت، مكان بی بی برآت، غذای برآت چيست؟ افراد ب

.می دهيمالت جواب سوادارند؟ در سطور زير به اين ی چه خصوصيات برآت چيست ؟ خيلی ها یشود ولی زياد مصرف می لغت برآت در نزد افراد عاد انشاءاهللا خدا به : ويندگی به عنوان دعا م. آن نمی شناسندی برای دقيقی معنا

نفر را ٧ نفر پخته شده و ۵ی آه مثال برای به غذائ. مال شما برآت بدهدشود و ی آه زود تمام می به پول. بابرآتی گويند غذای آند می سير م .برآتی گويند پول بی آند می انسان ايجاد نمی در زندگی زيادی آارآئ

تصوف و آنها توسط . رددای دقيق تری در نزد اهل عرفان برآت معنا کرده و یماوراءالطبيعه خود را بكارگيری عرفان حسگرها و يا سنسورها

آنندی می را در افراد و يا در اشياء و مكانها شناسائی روحانی انرژی نوع .باشدی قابل تشخيص نمی افراد عادی برای آه اين انرژ

فرد ی ودهد آه آيا ی يك درويش باسابقه با ديدن يك نفر تشخيص ممتفاوت از ی مختلف احساسی او از اقامت در مكانها. است يا خيری بابرآت

ی عادی مختلف جدا از طعم و مزه آه آدمهای از غذاها. داردی مردم عادرا در موارد فوق ی چشند يكنوع برداشت ديگر دارد و فاآتورهائی م

Page 121: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٢١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

و يا عرفانیی انرژی برآت نوع. گويندی آند آه به آن برآت می احساس مدر ی اين انرژ. ماوراءالطبيعه است آه در موجودات مختلف وجود دارد

همان طور که در مباحث . انسانها، مكانها، اشياء، غذاها و غيره وجود داردو ی و يا طبيعی و عرفانی قبلی توضيح داديم، انسانها شامل دو قسمت ماد

استفاده ی ادمی انسان از انرژيهای قسمت ماد. باشندی می ماوراءالطبيعشامل مواد اين انرژيها. دهدی آرده، رشد و نمو نموده و ادامه حيات م

و غيره هستند آه ما بطور مداوم مجبور به استفاده از ی و نشاسته ای قندبنام برآت استفاده ی روحانی انرژی قسمت عرفانی ما از نوع. آنها هستيم

.آندی ممناسب از ی و غذای همانطور آه جسم ما با بدست آوردن انرژ

ما نيز با بدست آوردن ی شود، وجود عرفانی مناسب برخوردار می سالمتتواند ی مناسب نمی جسمی غذا. آندی و طراوت می برآت احساس سرزندگ

به همين دليل خيلی از افراد . شودی تلقی وجود عرفانی برای مناسبی غذادر ی روحی راحتبا دارا بودن بهترين برنامه تغذيه هميشه از ضعف و نا

نتيجه ضعف و يا از دست ی روحی ضعف و ناراحت. باشندی رنج و عذاب م .باشدی دادن برآت ممختلف ذخيره ی مختلف در اشياء و موجودات به صورتهای انرژيها

يك قطعه فوالد را اگر به يك آهنربا مالش دهيم، خاصيت . شوندی م. می شودی كترومغناطيسالی انرژصاحب ی بدست آورده و يا بقولی آهنربائ

و يا برآت پيچيده و غير ی عرفانی و يا توليد انرژی ساز مكانيزم ذخيرهاز انواع ی توان آنرا مشابه يكی شروع می برای باشد ولی قابل درك م

.فرض نمودی الكترومغناطيسی انرژيها مانند انرژاز آنها از طريق ی يك. شودی مختلف انجام می توليد برآت به روشها

ی وی آارها را انجام دهد آه برای تواند برخی انسان م. اعمال انسان استبشر را به انجام اين ی مذاهب مختلف در طول قرنها همگ. آندبرآت ايجاد

ی آارها ترغيب نموده اند و در شريعت به اين آارها اعمال ثواب اطالق مر خير از عبادت خداوند و يا اعمال عبادي، آمك به مستمندان و امو. شودی بابرآت هستند و معموال انسان با انجام آنها احساس آرامش روحی آارها

گفتار . باشدی بدست آوردن برآت از راه گفتار می روش ديگر برا. آندی مشود آه باگفتن آنها انسان احساس آرامش ی گفته می بابرآت به حرفهائ

و ی پرستو خدای آه مردم را به راستی سخنان ارشاد. آندی می روح

Page 122: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٢٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

. باشندی دهد، ذآرها و دعاها، از اين نوع گفتار می سوق می درستكار برآت ،و فاش آردن اسرار مردم و تهمت و افترا و دروغ ی غيبت و بدگوئ

.دسازی را نابود م انسانشود آه انسان با آنها احساس ی گفته می افكار بابرآت به افكار

در مورد عيوب ديگران و فكر آردن . آندی می و آرامش روحی سرزندگبخيالنه و خرابكارانه ی ظن و يا گمان بد بردن به افراد و داشتن ايده ها

. انسان می شودباعث نابود شدن برکتيکی از راههای کسب برکت مصاحبت و نزديکی با افراد بابرکت می

ايجاد و روحیبا اينگونه افراد باعث آرامشی مصاحبت و نزديك. باشدو عشق و محبت و آار و تالش و ی دوست همچنين افزايش وی شوق به زندگ

افرادی که دارای چنين خصوصياتی .در افراد می شودو صميميت ی راستغيرمؤمن يا باشد آه آافر و ی اگر ظاهر آنها بنحوی حت، مؤمن هستندباشند

و مشارآت در آار و تجارت با ی مصاحبت، معاشرت، دوست. بنظر آيند .شودی ديدا توصيه مشاينگونه افراد با آنها باعث از ی هستند آه مصاحبت و نزديكی برآت افرادی افراد ب

، شده و در انسان افكار بد، نفاق، تهمتیدست رفتن نشاط و آرامش روحنسبت به ی و تن پروري، بدبينی غيبت و بدگوئي، بدآاري، دشمني، بيكار

افرادی با اين ويژه . نمايدی را ترغيب می و ميل به خودآشی خدا و زندگ. باشدی مانند افراد مؤمن و مذهباناگر ظاهر آنی حت، آافر هستندهای گ

و مشارآت در آار و تجارت با اين افراد سم ی مصاحبت، معاشرت، دوست .غيرقابل جبران به انسان وارد خواهد آردی مهلك بوده و ضررها

به معاشرت و آار یداريد و بخاطر ترحم و يا آمك به وی اگر چنين دوستبه برآت ی آمك به چنين افرادی دهيد مراقب باشيد، چون برای با او ادامه م

می خارج ی خاص نياز می باشد آه از عهده افراد عادی زياد و آاردان .باشد

و نافذ ی و درخشندگی هستند از مرطوبی برآت زيادی آه دارای افرادو تواضع و ی دل نازآبودن چشمان، روشن بودن هاله صورت، مهرباني،

.هستندی قابل شناسايی فروتنهمچنين حيوانات مانند سگ و غيره به اين افراد کمتر حمله کرده و بچه

تعلق و گناه رؤيتشان بسته نشده به اين ی نوز با حجابهاکوچک که هی ها .افراد بيشتر عالقه دارند

Page 123: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٢٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

یحالتی ب وی بی فروغآه بی برکت هستند از مرده بودن و يای افرادی و خودخواهی احساسي، سنگدلی چشمان، آدر بودن رنگ هاله صورت، ب

منظور از آدر بودن رنگ هاله، تيره بودن رنگ . هستندی قابل شناسائی هستند آه هاله ها سياهافراد با پوست ی چون بعض، باشدی پوست نم

در مورد زنده ی هاله يك حالت احساسی و يا تيرگی روشن. روشن دارندآه ی افراد. باشدی چهره افراد می ن و يا بيروح بودن حالت و سيمابود

آه با تزآيه نفس و اذآار طريقت رؤيت ی خاص دارند و يا آسانی قابليت ها .باشندی را دارا مها خود را باز نموده اند قابليت رؤيت اين هاله

ا حس اگر دقت نمايند آنها ری بينند ولی را نمی نورانی هاله های افراد عادبی آنند آه افراد پربرآت صورتشان روشن و افراد ی حس می يعن. آنندی م

.باشدی صورتشان آدر م برآتو جذب ی که جنبه ارشادی افراد پيشرفته در عرفان مگر در مواقع

برکت ی افراد به طريقت را داشته باشد، از معاشرت و يا تماس با افراد بآنان ی برکت برای د نابکار و باز افرای وجود برخ. نمايندی اجتناب م

از دست زدن به آنان ی حت،آزاردهنده است که مشابه يک الشه متعفنی بحددست با آنان نموده و اگر باالجبار با آنان تماس داشته و مثال ی نيز خوددار

.کنندی ناخوش آيند می داده باشند تا مدتی از دست خود احساس بوی آه دارای افراد. نيز وجود داردبرآت عالوه بر افراد در اجسام

مقبره آنها ی آنند و يا حتی می آه در آن زندگی باشند، مكانی برآت زياد مو يا برآت ی عرفانی انرژی آه با آنها در تماس هستند نيز دارای و اشيائ

لباس اولياء ی ها شايد شنيده باشيد آه مردم تسبيح و يا آاله و تكه. شودی مطر همت ائمه و اولياء شفا داده شده و يا مورد آرامت آه بخای و يا افراد

ی اين بخاطر برآت. آنندی می قرار گرفته اند را به عنوان تبرك نگهداربرکت باشند ی که متعلق به افراد بی اشياي. است آه در آن اشياء وجود دارد

افراد آنها در نزد ی برکت شده و دست زدن به آنها و يا نگهداری نيز ب . شودی م برکت شدن آنان بیباعث

توانند ی با نگاه کردن به يک کفش می افراد پيشرفته در عرفان حتی م. باشدی می بگويند که آن کفش متعلق به يک نفر اولياء و يا فرد بدکار

طريقت رفته و کفشها از پيرانی از افراد نابکار به نزد يکی گويند گروهدر کنار ز مريدان پيشرفته بوده از که ای پيرمرد. آورده بودنددر درجلو را

و هدخته شده و فرياد زنان وارد سالن شعبور کرده و با ديدن کفشها برافرو

Page 124: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٢٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ی خواهيد از روی است که شما داريد؟ می قربان اينها چه مريدهائ:گويدی مرود؟ پير طريقت نگاه ی به جهنم ماينها اين کفشها بگويم که چند نفر از

.کندی را با دست وادار به سکوت می کرده و وی به وی تندباعث کاهش برکت و انرژيهای اقامت در محلهای فساد و حرام

به عنوان مثال، محل ( يک مکان متبرک و پاک . می شودانسان روحی ، مانند يک )ذکر، محل عبادت و يا منزل اولياء و افراد صالح و اهل عرفان

عکس آن، يک مکان نامناسب بر. را مغناطيسی می کندانسان آهنربا وجود به عنوان مثال، محل های گناه و يا محل زندگی افراد گناهکار ( و گناه آلود را از بين انسان را دچار اختالالت روحی کرده و برکت انسان، )و نابکار .می برد

نااميدی، مادی گرائی، بی ترس و سردشدن دل، دلشوره و ياس و افرادبرخی شدن برکت می باشد که ايمانی و خود خواهی از عوارض کم

از مشروب و مواد مخدر استفاده نموده و يا در برای غلبه بر اين حالت مهمانی هاو مجالس لغو و بيهوده که باعث خود فراموشی آنها می شود

. شرکت می کنندبرآت تردد آه در آنها افراد بای خدا اوليامانند قبور ائمه وی مكانهاي

برآت مضاعف ی ه بر برآت خود ائمه و اولياء، دارانمايند، عالوی م .باشدزائرين می اينگونه بخاطر حضور

و زمين قارچ زده در موقع عبور از يک جنگل تاريکهمانطور که، افراد پيشرفته در را احساس می کندتعفن بوی انسان ه نور به آن نتابيدهک

خوشايندی کرده و احساس نابرکت ی عرفان نيز در منزل افراد بدکار و ب تردد يک فرد با برکت و. حتی االمکان به چنين مکانهائی تردد نمی کنند

و و يا با برکت شدن مکان مذکور ی باعث نورانی به چنين مکانی نوران .می شودشخص با برکت دری تاثيرات منفايجاد

انسان، ی از بهترين کارها جهت پربرکت نمودن منزل مسکونی يک رفتن به اينگونه مجالس نيز. باشدی مر جمعیذک مجالسبرگزار نمودن

و افرادی که دائما در معرض بدشانسی و شده نسان اباعث افزايش برکت را وضعيت زندگی خود باشند، با رفتن به اينگونه مجالس گرفتاری می و ی زيارتی آه انسان با رفتن به مكانهابه همين دليل است. بهبود می دهند

گناه و فساد از ی نموده و با رفتن به مكانهای آرامش روحاحساسی عبادت .گرددی مضطرب و پريشان می لحاظ روح

Page 125: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٢٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

باشد، ی بسيار مؤثر منسانپيشرفت عرفانی اآه در ی از مواردی يكبه ی افراد عاد. ددهی مورد استفاده قرار م است آهی نوع تغذيه و يا غذائ

، مانند د اهل طريقافرای دهند ولی نمی اين موضوع چندان اهميتنهايت دقت خود هستند، در تغذيه خود ی آه مراقب رژيم غذائیورزشكاران

خورند و اگر از ی غذا نمی آنها در منزل هر شخص. خرج می دهندرا به پزد مطمئن نباشند غذا ی آه غذا را می حالل بودن غذا و مؤمن بودن آشپز

و آالهبردار و يا اگر صاحبخانه رباخوار و دزد. آنندی را مصرف نمباشد آه مال خود را از راه حالل آسب نكرده، اينگونه افراد از آمدن ی آس

. آنندی را به هيچ عنوان مصرف نمی وی اآراه داشته و غذای به منزل وآه ممكن است در آنها ی اينگونه افراد از آالباس و سوسيس و يا غذاهائ

. آنندی خون و يا گوشت غيرمطمئن باشد مصرف نمبابرآت ی ظاهر غذا برآت آنرا حس نموده و غذاهای افراد از رواينگونه

از ی همانطور آه افراد عاد. دهندی برآت تشخيص می بی را از غذاهای برند، افرادی می آن پی يك غذا به آيفيت ظاهری ظاهری رنگ و يا بو

شباهت ی مادی آه به رنگ و بوی آه در طريقت پيشرفته باشند از عالئميکی از دوستان من که . برندی می و يا برآت غذا پی ارد به آيفيت باطند

پيرمرد و خليفه با کرامتی است بعد از آنکه چشمش را عمل ليزری کرده !!و ديگر مثل قديم کار نمی کندعقل چشمم کم شده : بود می گفت

وقتی بعضی از . گفتم به نظرتان عجيب نيايد در باالموضوعی را کهيک غذا آگاه می ماهيت بطور غريزی از خوب بودن و يا بدبودن حيوانات

؟بی اطالع باشندمورد اين از باشند، چطور ممکن است که مردان خدا آه مواد اوليه آنها ی حرام، غذاهايی بی برکت شامل غذاهای غذاها

آه ی ، غذاهاي)رباخوار و دزد و غيره(توسط افراد بی برکت تهيه شده ی بی برآت پخته و يا سرو شده می برکت و يا در مكانهاتوسط افراد بی

.باشداست آه به آنها دعا خوانده شده، مانند ی با برآت شامل غذاهايی غذاها

آه حالل بوده و مواد اوليه آنها توسط افراد ی و غيره، غذاهايی نذری غذاهاآه مال حالل آسب آرده اند، افراد مؤمن و صالح و ی آسان(با برآت

مسجد و تكيه و يا منزل افراد (با برآت ی تهيه شده و در مكانها) هغير .باشدی پخته و يا سرو شده، م) مؤمن

Page 126: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٢٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

افراد اهل طريق معموال غذاهای نذری که افراد ناشناخته آنرا تهيه که است" اهانات"دليل اين امر موردی بنام . کرده اند را مصرف نمی کنند

:در اينجا به آن می پردازيمشود آه خارج از گفته میاعمالی به خوارق خارق العاده و ياامور

داول آه انسانها بدان حد تصور انديشه انسان و يا مخالف قوانين معمول و مت :د می باشد و بر پنج دسته تقسيم می شودعادت دارناظهار صدق ی بوسيله انبياء برای آه به قدرت الهی ـ اعمال١

.شوند شود و معجزه ناميده می ت حاصل میدعوتشان در مورد اعالم نبوشود و اما وسيله اولياء به حاصل میی آه به قدرت الهی ـ اعمال٢

ی جهت نشان دادن عظمت مقام و صدق صالحيت آنها و چون همراه با ادعا .شود نبوت نيست آرامت ناميده می

ا با توسل به اولياء و ب) غير اولياء(ی آه توسط افراد عادی اعمال-٣کرامات درويشی عمدتا ( شود شود و معونت ناميده می همت آنان انجام می ). که توسط مريد با توسل به پيرطريقت انجام می شوداز اين نوع می باشند

آند تا بوسيله دشمنان خود ايجاد میی آه خداوند تعالی ـ اعمال۴دروغ آنها و کذب ادعايشان روشن شود، و انجام کار درست برعكس

آنچنان آه مثال اگر . شود واست اين افرد است، و اهانات ناميده میخشفا پيدا آردن بيماريش ی سر بيماری بكشد، طرف بجای دست روی شخص

.بدتر شودشود و به ايجاد میی آه توسط شياطين و افراد شيطانی ـ آارهائ۵

شود، آه سحر و جن است و استدراج ناميده میی آرامات شيطانی قول .و غيره جزو اين گروه استی گير

گفته شود آه اين امور توسط اجنه آافر به ی در مورد سحر و جادو بايست ). به سوره بقره رجوع گردد(بشر آموخته شده و انجام آنها مايه آفر است

که اهانات ناميده می شود، چندی قبل در ۴برای درک بيشتر مورد

فراد رباخوار که خود را حاجی مجتمع مسکونی يکی از دوستان، يکی از امی ناميد، ده روز قبل از دهه محرم، برای عوام فريبی يک گاو را به نرده پارکينگ بسته بود و هرکس که می پرسيد که اين گاو برای چيست می

به هر حال بعد از ده روز حاجی گاو !ی خواهد نذری بدهدگفتند که حاجی م

Page 127: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٢٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

هرکس که غذا را خورد شديدا بيمار را کشت و به صدها نفر غذا داد ولی !، حاجی را نفرين کرد کردنشد و بجای دعا

دليلی که افراد اهل طريق غذای نذری را که از آن مطمئن نباشند را نمی خورند آن است که ممکن است در بين افرادی که پول غذا را تامين

.کرده اند، چند حاجی مانند فرد مذکور وجود داشته باشداگر ادعا دارد که " حلقه"بنام عرفان االبداع عرفانهای جديديکی از

"روح القدس"با به هم بييوندند، اين افراد دو و يا چند انسان گروهی شامل برای اين افرادلذا اگر رحمانيت می دهند و " حلقه" تشکيل يک "خداوند"و

است ربنابرهمين ام! بکنند خداوند دعای آنانرا مستجاب می کندکسی طلبی يعنی درمان و شفا با استفاده از نيروهای "فرادرمانی" اين گروه ادعای که

تشکيل يک حلقه دوتا از اين حاجی ها کنيد اگر تصور ! را می کنندماورائیبرای شما درخواستی از خداوند بکنند چه به رحمانيت را بدهند و : می فرمايد سوره غافر۵٠در آيه صراحتاخداوند! روزگارتان خواهد آمد

دعای کافران جز به ضاللت : يعنی ،"وما دعاء الكافرين إلا في ضلال " ادعائی را تشکيل می دهند اگر" حلقه"افرادی که ، بنابراين نخواهد بود

تبديل "ضاللت حلقه" به "تاني رحمحلقه"بجای " حلقه"بدکار باشند، آن .خواهد شد

در مورد دعا خواندن به قبلی باز گرديم، خوب بهتر است به موضوعقابل ی كه با علم مادآناين مسأله را بعلت برخی از افراد ، وتاثير آنغذا

رند ولی افراد اهل طريق بخوبی واقف هستند که توجيه نيست قبول نداو دادن آن به افراد بيمار آنان را با خواندن دعا بر آب قادرند که ی خدا اوليا .هنددشفا

نمونه دانشمند ژاپنی بنام پروفسور ايموتو در يک کار تحقيقاتیيکقرار داده و ی خاصی های از آب را تحت اثر دعاها و موسيقی متفاوتی ها

آرده ی آنها تصويربرداری سپس آنها را منجمد نموده و از ساختمان آريستالاز انواع ی آه دعاها و برخبدست آمده نمايشگر آن استتصاوير . استدر منظم نمودن ی تأثيرات شگرف) پاستورال بتهونی منجمله سمفون(ی وسيقم

Heavyمانند ی از انواع موسيقی و آرايش مناسب آريستالها داشته و برخMetal) ی مآب ی بشدت باعث متشنج آردن ساختار آريستال) متالی هو . استشدهتشريح ی در صفحات بعد آزمايشات اين دانشمند ژاپن. گردد

Page 128: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٢٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

جه به اينکه هفتاد درصد از بدن انسان از آب تشکيل شده، می با توتوان استدالل کرد که دعا باعث فرم گرفتن و يکنواخت شدن ساختار بدن می شود و می تواند از عدم هماهنگی و تضاد در بين ساختار مولکولی بدن که می تواند عامل بيماريهائی هم چون سرطان و ام اس و غيره باشد

لت ذکر دائم، دارای وجود موزون وافراد اهل عرفان بع. نمايدجلوگيری می و در نتيجه تضاد داخلی در وجود آن ها کمتر از افراد عادیمنتظم بوده

در هنگامی که در يک وجود هماهنگی وجود داشته باشد، تمام .باشد امر باعث افزايش ارتعاشات و يا بوده و اينبردارها با يکديگر هم جهت

بنابر همين خاصيت است که افراد . می گرددانسان نس های روحی فرکاو اد داخلی ، دارای آرامش روحی اهل عرفان بعلت يکنواختی و عدم تض

برای آنکه اين حالت روحی حفظ شود، غذائی که . نشاط باطنی می باشند. اين افراد می خورند و آبی که مصرف می کنند بايستی پاک و طيب باشد

که مولکولهای آن به هم ريخته را و يا بی برکتی حرامغذای اگر اين افراديعنی به محض خوردن آن (مصرف کنند، يا از گلويشان پائين نمی رود

، و يا خوردن آن تا مدت )احساس بد می کنند و می خواهند آنرا باال بياورندزيادی که می گويند چهل روز است، انرژيهای روحی آنان را کاهش می

می فرمايند که اگر غذای حرام و ) ق(حضرت عبدالقادر گيالنی . دهدناجوری خورده ای بايستی با روزه، گوشتی که از آن غذا در بدن تو ايجاد

.از بين برودشده را آب کنی تا تاثير مخرب آن برای مشخص شدن اينکه برکت به چه نحو از بين می رود به مثال

:زير توجه بفرماييد زارع مومن و پاک باشيد، گندمی که توليد می کنيد با اگر شما يک

برکت است، اگر اين گندم آرد شده و به نانوائی فرستاده شود، اگر نانوا آدم گناه کار و بی برکتی باشد، اگر نان را فورا درست کند نان زياد بی برکت

بخاطر تاثيرات ولی اگر آرد مدت زيادی در دکان وی بماند، . نمی شود بی برکت پخته شدهنان که از آن مکان بر روی آرد گذاشته می شود، منفی

.می شوداگر در منزل افراد بی برکت مجبوريد غذا بخوريد، به خوردن نان

وماست و چيزهائی که زياد در منزل او نمانده است اکتفا کنيد، و از خوردن مربا و مرغ و غذاهائی که آنها را دست مالی کرده و يا چيزهائی مانند

به هرحال اگر . ترشی که در منزل او زياد مانده است، خودداری نمائيد

Page 129: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٢٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

را " يانور " مجبور به خوردن غذای مشکوکی هستيد، يکصدبار ذکر .و سپس به غذا فوت کنيد و بخوريد) يعنی يکصد بار بگوييد يانور( بگوييد

وده بی دهند که بظاهر زرنگی انجام می اعمالی افراد در زندگی بعضرا از ی چون با انجام آن اعمال برکات زياد،باشدی می در واقع جاهلی ول

کرده و ی به خيال خودش زرنگی به عنوان مثال اگر کس. دهندی دست ماينجا شما . به شما زد و شما آگاهانه از آن چشم پوشيديدی حيله و ناروئقديم از خود را به شما تی بوده ايد چون طرف برکت زيادی زرنگ واقع : شاعر می گويد.نموده است

عارف که برنجد تنک آب است هنوز دريای فراوان نشود تيره به سنگ

نزول در حاالت روحی خاص، آه در طريقت پيشرفته باشند، ی افرادی حالت(آه در سراب ی مشابه با امواج حرارتیبرآات را به صورت حالتشود، ی مالحظه م) ستانجاده در يك روز گرم تابی مشابه موج گرما در رو

آنند آه در مواقع ی روند، مالحظه می متکيهآه به ی افراد. آنندی رؤيت می از خود نشان می خاصی افراد اهل طريق مشترآا حاالت روحی خاص

است آه در اثر اذآار ی دهند آه اين حاالت عكس العمل اين افراد به برآات :يش خوبی است می گفتاز دوستانم که دروی يك. گرددی نازل می جمع

وارد شد و معلوم بود ی در اتوبوس بودم، در توقف در بين راه فقيربه او ی آسی از همه درخواست آمك آرد ولی و. آه شديدا محتاج است

ناگهان به من رو آرد و گفت من به آمك احتياج دارم ترا به خدا . ندادی پولآه ی اوردم و با وجودقسم خدا را آه خورد من طاقت ني! به من آمك آن

ی او از خوشحال. دادمی همراه نداشتم نصف پول جيبم را به وی پول زيادناگهان ديدم آه از سقف . گريه آرده و پس از دعا از اتوبوس خارج شد

و اين ريزش ) مانند موج گرما(اتوبوس امواج برآت شروع به ريزش آرد دو سه ( و و اطرافآه در اتوبوس بودم مانند برف به ری در چند ساعت

باريد و با رسيدن به مقصد و ی من م) صندلی در طرفين و جلو و عقب .پياده شدن از اتوبوس متوقف گرديد

همانند نور و . دهدی برآت را توضيح می اين رؤيت اثرات تجميعبه عنوان مثال اگر يك نفر . باشدی می اثرات تجميعی برآت دارا ،یروشنائآه در ی و يا عبادت نمايد و ذآر خدا را بگويد، افرادانجام بدهد ی آار خيراو آن ايستاده است از برآت ی آه روی زمينی هستند و حتی اطراف و

Page 130: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

بنابراين اگر دو نفر با هم عبادت آنند و يا ذآر بگويند هر . استفاده می کنندبهره ديگرفرد يك از آنها هم از برآت عبادت خود و هم از برآت عبادت

به همين دليل عبادات و . آندی دريافت می ده و لذا برآت بيشترنموی گيرمانند نماز جماعت و مراسم حج در شريعت بسيار مورد ی زيارات جمع

.افراد داردی در پيشرفت عرفانی تأآيد بوده و تأثير زيادافراد اهل طريق ، در مبحث اذکارطريقت گفته شدهمان طور که

اين مجالس . کنندی برگزار می آر جمعمعموال در هفته دو روز مجلس ذی برخ. باشدی مريد مؤثر می بسيار پربرآت بوده و در پيشرفت عرفان

مريدان با انجام دستورات طريقت و اذآار و عبادات در طول هفته برآات عالوه بر اثرات ی را بدست آورده و مريدان ديگر در مجالس جمعی زياد .کنندی می ان نيز بهره گيرذآر از برآات اين گونه مريدی تجميع

ی می در موقع ذکر جمعي، برکت مانند نور و يا آب از آسمان جارافراد اهل طريق با حرکت دادن سر خود که به سماع معروف است . شود

بلند دارند ی که موی درويشان. کنندی ت استفاده ماهر چه بيشتر از اين برکبا تکان دادن آن برکات را خود را آزاد کرده و ی موهای در موقع ذکر جمع

.کنندی جارو می پيدا می خاصی ظاهرتت زياد حاالاها در موقع دريافت برآانسان

خميازه آشيدن متوالي، نمناك . آشنا هستندهاآنند آه افراد اهل طريق با آنو ) آب آمدن شديد از چشمان(شدن و درخشش چشمان و حالت گريه شوق

نور افتادن چشم به دليلآب آمدن . باشدی از آن جمله می رخوت و بيحال ).نور غير مرئی برکت( می باشدمريد در چشم ذکر

از مريدان بدون اينكه ی خيلايا تکدر ی معموال در مجالس ذآر جمع د بدون اختيار شروع به گريهشده باشد و يا ناراحت شده باشنی ذآر مصيبت

ی برامورداين . باشد یعالمات نزول برآت زياد م ازامر آنند آه اين ی مآنند ی تصور مبعضا وآندی جلوه می فراد تازه وارد عجيب و غير عقالن

های سه و يا بچهی من بارها حت .باشدی می و تصنعی آه اين حاالت ظاهرساله را ديده ام آه در موقع نزول برآات زياد مكررا خميازه آشيده و چهار

آه اند،حس شدهی حرآت و بی بدچار ريزش آب از چشمان شده و نهايتا .بوده و پس از مدتی رفع می گرددی البته اين حالت موقتخدمت به والدين و خانواده، اطعام پربرکت، محبت و ی از جمله آارها

ی حضرت عبدالقادر گيالن.باشدی از فقيران و مستمندان می دستگيرو مردم

Page 131: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

سودمندتر از اطعام را ی هيچ آاردر بين کارهای خير، :فرمايندی م) ق( .مردم نديدم

، دو روز می باشدبرکت موثرايجاد از دستورات طريقت که در شب زنده . باشدی می دائمیدر هفته و همچنين داشتن وضوی روزه مستحب

آه در شب به ی پربرآت بوده و افراد امور و عبادت خداوند نيز ازی داری ظر اهل باطن جلوه گر م مانند ستارگان درخشان در نمی پردازند،عبادت .باشند

باشد و به همين ی از دست دادن برآت می دهان بزرگترين مجرای می روحی خاطر اهل عرفان دم فروبستن را از بزرگترين آارها در تعال

بزرگترين فتنه ی بيان شده ولی دانند چون گفتار نادرست و گناه آلود به سادگ .نمايدی ها را ايجاد م

باعث ی آه برآت انسان را به شدت آاهش داده ولی از جمله آارهائآه ی اهل طريق مواقع. شود عصبانيت استی نزول برآت به اطرافيان م

ی جذب برآت می برای را موقعيت خوبعصبانی می شود از اولياء ی يكافراد . شودی دهند نصيب اطرافيان می آه آنها از دست می دانند چون برآت

ی جلوگيری براشما باشند و بنابراين ی می برآتمعموال افراد آمی عصبان .آنيد آه از عصبانيت اجتناب نماييدی از دست دادن برآت سع

وجود خود از نقطه نظر ی بازسازی مناسب برای از راههای يکی نيز نمی که البته غير واقع (دت که برکت را به نور تشبيه نمائيبرکت آنس

ترند ی که کداميک ظلماند و ببينيدنيبه تک تک اعضاء خود نگاه ک. ) شدبا و يا غيبت دزنيی زخم زبان ماگر به مردم. دارند به نوری و نياز بيشتر

اگر . دکنيی نورانمحبت بار و نيکی ، زبان خود را با گفتن حرفهادکنيی مد را زده ايی و يا بيگناهدنکرده از مال مردم برداشته ايی با دست خود خدا

ی و علدمردم کار خير انجام دهيی و براد انفاق کنيبا آن دستی بايست ....االخر

باشد آه ی ماوراءالطبيعه می همانطور آه گفته شد برآت يك نوع انرژلغت درجات . باشدی مورد نياز می رشد و باال رفتن درجات عرفانی برا

در نزد خداوند ی را به اين دليل ذآر آردم آه انسانها از لحاظ معنوی عرفان درجه صاحبدر عالم باطن مانند ارتش هرکسی درجات بوده و لذا ی رادااين موضوع در قرآن ذآر گرديده و اهل طريق نيز به آن آگاه . باشدی مایبيش از يكصد سال قبل از ی به عنوان مثال شيخ بايزيد بسطام. باشندی م

Page 132: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

از رای آرده و درجه وی را پيش بينی تولد شيخ ابوالحسن خرقاني، تولد وهمانطور آه در سيستم ارتش يك نفر . درجه باالتر اعالم نموده است٣خود

ی گذراند تا برای را می خاصی خاص انجام داده و دوره های مأموريتهادرجه ی اخذ درجه آانديد شود، در عالم باطن نيز جهت آانديد شدن برا

اقدام به آه شريعت و طريقت تكليف نموده را انجام داده وی آارهايی بايست .برآت نمودی جمع آور

سرباز و همچنين نظر فرمانده ویمطابق ارتش آه اخالص و صداقتاست، در عالم باطن نيز اين شرايط برقرار درجه ی جهت اعطا اصلیشرط

.باشدی می افزايش يافته و فرآانسها باطنیی با افزايش سطح برآت، انرژيها

سرعتها تا حد نور ی حاالتآه در ی بحد،شودی زياد می روح ارتعاش. شودی افزايش يافته و در اين حالت انسان از بعد زمان و مكان خارج م

مواقع به آن دست ی باال در بعضی روحی آه افراد با انرژی قابليت پيشگوئقابليت اولياء االرض ی يابند ، مصداق حرآت در زمان بوده و طی م

مساله حرآت تا حدودی ينشتن قانون نسبيت ا. باشدی در مكان مآنان حرآت .روشن می کند ورا در سرعت نور مطرحو مکان در زمان

يکی از مهمترين مواردی که در طريقت به انسان برکت می دهد، اگر مثال وجود عرفانی و تشبيه آن به بادکنک را به . نظر پيرطريقت است

وستی د ياد بياوريد، هنگامی که در دل مريد نسبت به پيرطريقت حب و کانال نور که ما در اينجا آن را بنابر داليلی که کشش ايجاد می شود، يک

از قلب عرفانی مريد و قلبی را توجيه کنيم به يک شلنگ باد تشبيه می کنيم، در صورت مجاهدت . يا افئده، به قلب عرفانی پيرطريقت متصل می شود

آن شلنگ بقدری يک نظر پير، از مريد، پيرطريقت به وی نظر نموده و بااهل عرفان . وارد بادکنک مريد می شود که او را به آسمان می بردد با

ايجاد عشق و دوستی نسبت به پيرطريقت را از مهمترين موارد در پيشرفت .عرفانی تلقی می نمايند

حال که مکانيزم انتقال برکت از طريق حب و يا دوستی مشخص شد، که برکتمان را از دست می دهد جلوگيری ما می توانيم از خيلی از مواردی

به عنوان مثال خانمی را تصور کنيد که نماز می خواند، کارهای . نماييمخانم مذکور به يک مهمانی می . خير انجام می دهد و فرد با برکتی است

رود و با لباس پوشيدن نامناسب و يا انجام بعضی اعمال منافی عفت، کاری

Page 133: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

مانند بادکنکهای پاره و بدون بادبدکار که می کند که يک سری افراد همين حب افراد بدکار، . شودمی هستند، نسبت به وی در دلشان ايجاد حب

باعث می شود که هر يک از آنها شلنگی به بادکنک عرفانی آن خانم متصل البته برکتی که آن افراد بدکار از . نموده و چون زالوئی برکت وی را ببلعند

به آن خانم در خود ايجاد می کنند چندان سودی برايشان طريق حب نسبت که بخاطر گناه در بادکنک خود دارند، در ی ندارد، چون بخاطر پنچری هائ

. عرض مدت کوتاهی برکت بدست آورده را از دست می دهندبه هر صورت، فردای روز مهمانی، خانم مذکور احساس می کند که

، دلش را دارند فشار می دهند، می دلشوره دارد، مايوس و نااميد است اعتماد به نفس خود خواهد قرص اعصاب بخورد، احساس دی پرشن دارد،

را از دست داده و فکر می کند که زشت است و کسی او را دوست ندارد، در شب قبلآن خانم اعمالی است که وارض اين ععلت. می خواهد بخوابد

.ت وی شده استانجام داده که منجر به از دست دادن برکيکی از دوستان که اهل رويت است می گفت در کنار ساحل در

تحريک شمال قدم می زدم، در ميان عده ای جوان دختر خانمی با حرکات او می گفت، آن دختر بيچاره نمی دانست که در . مشغول رقصيدن بودآميز

دن مشغول دست زعالم عرفان آن مردان که به دور او جمع شده و با هوس تکه تکه و، که بدور يک گوسفند جمع شدهبودند ، مانند گرگهائی بودند

ه در آينده ب خانمدختراگر آن بنابراين. نديدوجود عرفانی او را می در علتش احتماالبيماريهای مختلف مانند ام اس و سرطان و غيره دچار شود،

لبتها. است شده به وجود عرفانی ویاست که در آن شبهمان تعرضی می تواند داليل ديگری هم من به عنوان مثال نام بردم،بيماری هائی که

.و تنها به اين داليل ايجاد نمی شود داشته باشدند و با توبه و گفتن اذکار ما به جوانانی که وارد طريقت می شو

. دنمی گوييم که مواظب چشمان خود باش برکت بدست می آورند طريقت نسبت به طرف شد و با ديدننحنه ناجوری را ديدر خيابان اگر صچون د

مربوطه داده و دچار بی ، از برکت خود به طرفنمودند ايجاد حب قابلم . برکتی می شوند

و يا نندچشم چران، هر چقدر هم که عبادت کبه همين دليل است که افراد ه ها برای اينگونبدترين کار. ، برکتی نخواهند داشتهندکارهای خير انجام د

Page 134: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

که مانند يک پريز برق که متصل شده باشد ،چشم در چشم استافراد نگاه .سريعا برکت انسان را تخليه می کند

نگاه کنيد و خود را ی خدا در چشم اوليا،کسب برکتبرای فوق بنابرموارد عزيز کنيد و از اينکه مورد حب و دوستی افراد بدکار واقع آنان در دل

خيلی از افراد اگرچه دست خير دارند ولی .دشويد شديدا اجتناب نماييبخاطر آنکه مورد عالقه افراد بدکار هستند برکت خود را از دست می

.دهند

تاثير ايجاد حب و طلب در بدست آوردن برکت آب کم جو تشتگی آور به دست تا بجوشد آبت از باال و پست

وثر می باشد ايجاد حب و يا يکی از عواملی که در جذب و يا نزول برکت م .می باشدطلب در قلب انسان

عملی که پيرطريقت در بيعت با مريد انجام می دهد مشابه عملی است که يک دکتر در رابطه با بازگرداندن حيات به يک مريض در حال موت

با زدن کرده وشلنگ اکسيژن را به وی متصل ابتدا يعنی . انجام می دهد و پس از آنکه سيستم رسانده، اکسيژن به بدن وی مقداری ،چندين پمپ

تنفسی مريض شروع به کار کرد، اکسيژن و غذا در اختيار وی قرار می .به ترميم خود اقدام نمايدشروع به کار نموده و تا بدن وی ،دهد

همان طور که گفته شد، در پديده انتقال نور و يا برکت از پيرطريقت ، برکت و يا داشته باشد بيشتریحب و يا طلب هر چقدر که مريدبه مريد،

به عبارت ديگر، هرچقدر . وی وارد می شودطرف پير به از نور بيشتریکشش و يا طلب مريد بيشتر باشد، جريان نور به قلب وی نيز شديدتر می

: حال بياييد ببينيم چگونه می توان اين طلب را افزايش داد.گردد امور مختلف حب دارد و يا بقولی در کارهای روزانه انسان برای

همه شخصی اگر. در وجودش طلب ايجاد می شودبرای کارهای مختلف. نخواهد مانداين طلب ها را اجابت نمايد ديگر کششی در وجود او باقی

و ظهر در رختخواب بماندمنجمله ممکن است شخص بخواهد صبح تا فيلم غيراخالقیيک و يا شخص نامحرم به يک برای نماز صبح برنخيزد،

، چنين شخصی .... وبخوردو يا غذای نامناسب از يک شيرينی نگاه کند، .کششی در قلبش باقی نمانده است، مطالبات نفس خود را برآورده نمودهکه

Page 135: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

خود افزايش دهد، الزم است که از قلب برای آنکه انسان نيروی طلب را در يعنی اگر دلش آب يخ می . کندانجام اعمالی که نفسش طلب می کند اجتناب

در رختخواب دارد، زودتر از ماندن خواهد، آب گرم بخورد، اگر ميل به معمول از ختخواب خارج شود، اگر خيلی دلش می خواهد که از يک بستنی شيرين و خوشمزه بخورد، بجای آن يک چای گرم و تلخ بخورد، اگر در

طلب می کند، روی زمين هنگام عبادت شبانگاهی دلش رختخواب گرم را اگر دلش گفتن در هنگام ذکر وند و با نفس خود به ستيز بپردازدسخت بنشي

.می خواهد که چهار زانو و راحت بنشيند، دو زانو و سخت بنشيند ولی برای آنکه از امور ديگر که طلب را زياد می کند بخشش است

قه انسان است، در بايستی از چيزهائی انجام بگيرد که مورد عالموثر باشد می سوره آل عمران ٩٢آيه . غير اين صورت خاصيتی نخواهد داشت

هرگز به حقيقت " : که يعنی"لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون " :فرمايد " . از آنچه دوست داريد انفاق آنيد آنکهرسيد مگر نمیی نيكوآار

در وی نيز انسان بيشتر باشد، پيشرفت هرچقدر طلب ايجاد شده در بنا برهمين دليل است که در رابطه با . گرددمی سريعتر طريقت وعرفان

عشق های پاک زمينی؛ در خيلی از موارد اين نوع عشق مقدمه عشق هایفرد عاشق قلب که در ايجاد طلبی است که دليل آن نيز الهی می باشدبزرگ . می شودايجاد

خلوت و ،در رابطه با ايجاد طلب مهم در طريقت یکارهايکی از عالوه افراد اهل طريق مهم بوده و کارهای از نيز روزه .استچله نشينی

بر روزه های واجب ساالنه، در هفته دو روز در روزهای دوشنبه و و در شب) اين امر سنت نبوی می باشد( می گيرند پنجشنبه روزه مستحبی . ذکر جمعی می پردازند به،ا افزايش يافته استهمين روزها که طلب آنه

افرادی که دارای حب و طلب بيشتری هستند، از برکت ، ذکرجمعی درکه روزه ی بنابراين در اين دو روز، افراد. بيشتری برخوردار می شوند

گرفته اند بهتر است در افطار به خواسته های نفس خود در رابطه با تا با )يعنی کمتر بخورند و بياشامند (کنندنی خوردن و نوشيدن زياد توجه

.شوندکشش قلبی و طلب بيشتری در مجلس ذکر حاضر افرادی که استعداد چاقی دارند در مراحل اوليه طريقت نسبت به

دليل اين امر آن است . افراد عادی از پيشرفت بيشتری برخوردار می باشندس خود بوده و ميل به عذا که اين افراد دائما در حال مجاهدت نسبت به نف

Page 136: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

خوردن را در خود سرکوب می نمايند و لذا طلبی که در اين افراد نسبت . به خوردن وجود دارد باعث جريان يافتن برکت و نور به قلبشان می گردد

بعضی افراد اگرچه به خواسته های نفس خود توجهی نمی کنند و يا به ی کنند، ولی در قلبشان برای قولی از کم شدن کشش قلبی خود جلوگيری م

به عبارت ساده، اين افراد از هيچ . هيچ امری کشش و يا طلبی وجود نداردبسيار اين امر درطريقت . کس و يا چيز و يا هيچ کاری خوششان نمی آيد

نامناسب بوده و لذا اين گونه افراد بايستی کاری کنند که در دل خود حب و ) ص(اهللا ه بهترين آن عشق به خدا و رسول کيا عشق به چيزی ايجاد کنند

. می باشد)ق (و پيرطريقترا مبحث برکت ) ع(در خاتمه، با ذکر حکايتی از امام جعفر صادق

: به پايان می برم) ص(کاری کنيد که من پيامبر : شخصی به نزد امام آمده و به ايشان گفت

ه روز آب نخور و امام فرمودند ماهی زيادی بخور و س. را به خواب ببينم .سپس به نزد من بيا تا تو را در اين زمينه راهنمائی کنم

امام از وی . شخص مذکور بعد از گذشت سه روز به نزد امام بازگشت افتاد که خوابی ببينی؟ طرف یآيا در اين سه روز برايت اتفاق: پرسيدندی ديدم ممی ديدم و را یآببرکه پر از هر شب خواب من بله، اتفاقا : گفتچون ماهی آب می کشد، شخصی که ماهی (در حال خوردن آب هستم که

حضرت فرمودند، هر وقت طلب و ) . می خورد به شدت تشنه می شودمطمئن باش که به حد طلبت برای آب رسيد، ) ص(کششت برای پيامبر

.خواهی ديدنيز خواب ايشان را

Page 137: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

تأثير عرفان بر قابليتهای انسان خدايا : ی آمده است که داود پيامبر از خداوند می پرسددر حديث قدس

گنجی پنهان بودم، دوست : " چرا مخلوقات را آفريدی؟ خداوند می فرمايد ".داشتم که شناخته شوم

اهل عرفان معتقدند که خداوند خالقيت خود را از دو طريق نشان می د و ديگر يکی خالقيت مستقيم که در طبيعت و وجود تجلی پيدا می کن. دهد

بنابراين خالقيتی که از هنرمند بروز پيدا می کند . از طريق خالقيت انسانی . می باشدمظهری از خالقيت خدا

دانسته و ی را مظهر آيات حق و اسطرالب اوصاف الهی اهل عرفان آدمی ممكن نمايان می های عقيده دارند هر چه در انسان عارف و ساير هست

:فرمايدی موالنا م. استی تعال صفات حق شود تصويری از

وصف آدم مظهر آيات اوست آدم اصطرالب اوصاف علوست همچو عكس ماه اندر آب جوست نمايد عكس اوستی می هر چه در و

تابان صفات ذوالجالل اندرو و خلق را چون آب دان صاف و زالل يم آن ايوان اوستور به علم آي گر به جهل آييم آن زندان اوست

چون الف از خود چه دارد هيچ هيچ ما که ايم اندر جهان پيچ پيچ

برای آنکه نور الهی به وجود انسان بتابد و چشمه های خالقيت، حکمت و معرفت از قلب او جاری شود، انسان بايستی خود را از شر گناه و آلودگی

والبلد الطيب يخرج ": سوره اعراف آمده است۵٨در آيه . نفس نجات دهدزمين پاک و طيب ميوه ی يعن" نباته بإذن ربه والذي خبث ال يخرج إال نكدا

روياند اما از زمين خبيث و ناپاک جز ی اش را به اجازة پروردگارش م .آيدی بيرون نمی ارزش چيزی گياه ناچيز و ب

آموختن علم مشکل داشت، به نزد استاد خود رفت و درکه يکی از بزرگان استاد به او گفت برای آنکه علم به قلبت . موضوع را با وی درميان گذاشت

وارد شود بايستی خود را از گناه پاک کنی، چون علم، نور خدا است و نور .خدا بر وجود ناپاک و گناه آلود نمی تابد

Page 138: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

خالقيتهای انسان شده ا شدنشکوفتابش نور الهی به قلب انسان باعث و شخص بی قابليب و عقيمی که مانند مرده ای بی روح می باشد را به

. موجودی پر از خالقيت، حکمت و نوآوری تبديل می کندأو من آان ميتا فأحييناه " : سوره مبارکه انعام آمده است١٢٢ در آيه

. "ي الناس آمن مثله في الظلمات ليس بخارج منهاوجعلنا له نورا يمشي به ف آيا کسی که مرده بود و من از نور خودم به او دادم و وی را ": يعنی

زنده کردم مانند کسی است که در ظلمات و بيچاره گی گرفتار است و راهی ." بخارج ندارد؟

از گناه پاک نموده و با کمک با توبه وجود خود را طريقافراد اهل را جال داده و نور خدا را به آن وارد می خود اذکار طريقت، حباب قلب

اين افراد دارای انرژی روحانی و يا نور قلبی، موسوم به برکت می . کنندافراد پيشرفته در عرفان . باشند که در مباحث قبل درباره آن توضيح داده شد

اقامت نمايند آن شيء و يا آن محل را ی ر محلرا لمس کرده و يا دی اگر شيئافراد کم برکت در هنگام مواجهه با اين افراد از . نمايندی برکت می دارا

نور قلبی و يا برکت آنان استفاده می کنند و بنا برهمين دليل مصاحبت و .معاشرت با اين افراد برايشان دلپذير می باشد

ی ناخودآگاه در انسان کشش قلب فوقافراد اهل طريقت و عرفان بنابر داليلبه عبارت ديگر اين افراد . کنندی ايجاد نموده و انسانرا به خود جذب م

همانطور که گفته شد، اصطالح . باشندی انسان دلپذير ويا تودل برو می برای شود حکايت از چنين امری ها استفاده می بعضی مهره مار داشتن که برا

.داردآنان که جذابيت دهندی مآگاهی به دراويش جوان طريقت خليفه ها در

ی بايستآنها يابد و لذا ی با گرفتن طريقت و انجام دستورات آن افزايش می می دراويش قديم. اندنکشی هوشيار باشند که اين جذابيت آنان را به گمراه

نور خدا در طريقت باعث ايجاد گويند که اين جذابيت بخاطر آنست که را دوست دارند به انسان اين نور مردم چون در فطرت شود وی انسان م

. شوندجذب می منزل آنان، ی در مورد افراد پيشرفته در عرفان، همانطور که غذا

انسان خوشگوار و يا گذراندن وقت با ی برا، باشد همسادهی اگر خيلی حت کنند نيز بخاطر آنکهی که اين افراد ايجاد می باشد، آثاری آنان دلپذير م

به . باشدی آنان است جالب و دلنشين می عرفانی تأثير و يا امضای دارا

Page 139: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٣٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

به آناناين شگفت انگيز است که ی عنوان مثال شعر حافظ و موالنا برابه حافظ لسان الغيب لقب داده . داده اندی عرفانیکلمات نوشته خود شخصيت

ه آن نوشت چون ،گويدی اند چون شعرش به زبان حال با انسان سخن مکرده و انسان اندرکنش پيدا ی وجود عرفاندارای باطنی عرفانی است که با

را ی ايموتو محقق ژاپنی اگر انسان آزمايشات آقا .آنرا به وجد می آوردی برايش عجيب بيايد ولفوق های مطالعه نکرده باشد شايد صحبت

بار یکند که نوشته ها و گفته ها نيز دارای آزمايشات اين دانشمند ثابت ميخ ی آب و کريستالهای بوده و باعث ايجاد تأثير بر مولکولهای عرفان

.شوندی حاصل از آن م. گذاردی نيز تأثير می وی مادی انسان بر قابليتهای پيشرفت عرفان

، شودیانسان دلپذير می برای و باهمانطور که ظاهر شخص و مصاحبتی پزد، ساختمانی ه مکی نويسد، غذائی که می گويد، نوشته ای که می شعرکشد نيز هر يک به نوبه خود جذاب و دلنشين ی که می سازد و نقاشی که مترسيم گرديده ی لبخند ژوکوند که توسط لئوناردو داوينچی تابلو. دنشوی م

اساتيد مختلف . نقاشی بوده و يک جذابيت اسرارآميز داردی از شاهکارهائه داده و بعضا به فرم حالت ارای هر يک برای توجيه اين جذابيت استدالل

به عقيده من جذابيت اين ی صورت و يا رنگ و غيره استناد کرده اند ول، به دليل آنست که خالق و يا ترسيم کننده مشابه جذابيت شعر حافظی نقاش

. داده استی يک هويت عرفان خودیبه نقاش و بودهعارفآن شخصی کاريها و ی از کاشی و يا خيل اصفهان شيخ لطف اهللامسجد ی کاريهای کاش

انجام شده که در عرفان ی عمدتا توسط کسانی معروف تاريخی يا معماريها .نموده اندی پيشرفته بوده و بعضا با وضو به کار خود مبادرت م

فرمايد که من اين کتاب را مبارک ی قرآن، خداوند می در کتاب آسمانآن اينست ی دارد؟ معنی معنمبارک نمودن يک کالم يا نوشته چه. نموده ام

گرديده و با يک کتاب ی برکت و يا شخصيت عرفانی که اين کتاب دارابه عبارت ديگر کلمه اهللا فقط الف و الم و الم و ه . باشدی متفاوت می عادالبته اين لغت قبل از آنکه خداوند آنرا مبارک نمايد همين لغات . باشدی نمبرکت و ی که داراهگرديدی وجود عرفانپس از آن تبديل به يک ی ولهبود

که ی به همين دليل است که هنگام. باشدی مختص به خود می خواص عرفانبرکت خاصی در ما ايجاد می شود " الاله اال اهللا" گوئيمی ما هزار بار م

" يکتای جز خدای نيست خدائ"جمله ی با گفتن هزار بار ترجمه آن يعنی ول

Page 140: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٤٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

يک . د نشده و بعضا ممکن است کسل نيز بشويمدر حال ما ايجای هيچ تغييرشده و با ی آب از چشمانش جارذکر نفر اهل طريق با چند صد بار گفتن ی برکت را احساس منور قلبی و از ی خميازه کشيدن، حالت رخوت حاک

فرمايد که اگر اين قرآن به کوه نازل ی در قرآن که خداوند می در جائ .کندنيست که اگر به عنوان مثال کتاب را ی ه آن معنشود، بی شود کوه خاشع م

بلکه ، کندی کوه قرار دهند مانند ديناميت کوه را منفجر می سنگهای بر روبزرگ است که شخصيت ی قرآن بحدی است که شخصيت عرفانی به آن معن

.آيدی آن به خشوع در معظمت کوه تحت ی عرفانبار ی کدام داراباشند هر ی اذکار طريقت که برگرفته از قرآن م

ی گفته می معينی بوده و در مراحل مختلف و به منظورهای خاصی عرفاندر صورت افزايش و يا کاهش تعداد اذکار و يا جابجا نمودن آنها . شوند

ی تأثيرات موردنظر در مريد ايجاد نگرديده و بعضا ممکن است تأثيرات منف .ايجادشودی وی در پيشرفت عرفانی و يا مخربی که با حضور ذهن و توجه عميق و آگاهی طريقت، هنگاماذکار

ی را به دنبال دارند که هر کس به راحتی عالی ادا شوند، تمرکز فکری ذهن . را حس و تجربه کندی تواند چنين تمرکزی م

بهترين روش برای ايجاد خالقيت و نوآوری و حل کردن مشکالت ی که همه در خواب کاری آنست که انسان در نيمه های شب، در هنگام

هستند و سکوت حکمفرماست، از خواب برخواسته و وضو بگيرد و به گفتن ذکر مشغول شده و از خداوند بخواهد که قلب وی را باز نموده و به

.نور علم و آگاهی و حکمت روشن نمايداميدوارم که حمل به خودستائی نشود ولی بنده حقير با استفاده از اين

ق به حل مسائل فنی و تکنيکی مربوط به کار خود شده ام، روش نه تنها موفبلکه به ابداع سه طرح جديد نيز نائل شده ام که همگی در اداره ثبت

. مالکيت صنعتی به عنوان اختراع به ثبت رسيده اند

Page 141: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٤١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

حرکت بسمت خدا با برنامه ريزی مدرن و علمي ن تالش ها چون ايی کنند ولی ها سالها در راه خدا تالش می خيل

. آورندی بدست نمی پراکنده و بدون برنامه است در اين راه موفقيت چندانگيرند و يا ی می است که بدون برنامه رژيم الغری اين درست مانند کسانرا داريد که ی مطمئنا شما هم در فاميل افراد. خوانندی بدون برنامه درس م

چون ی شدن دارند ولعجيب و غريب قصد الغری دائما با گرفتن رژيمهای که شخص هيجان زده شده و قصد الغری اين رژيمها معموال در مواقع

را در بر ی بلند مدت و منظمهزند انجام شده و برنامی سريع به سرش مشخص انجام ی برای اعصاب فايده ای و ناراحتی جز رنج و گرسنگ،ندارد

توانيم از ی هستيم و مخدا را شکر که ما در قرن بيست و يکم . دهنده نداردآخرين از در راه شناخت خداوند و ی و رياضی علمی جديدترين پيشرفتها

. استفاده نمائيمی وی در راه حرکت به سوی سيستماتيک و علمی روشهای و سيستماتيک جهت انجام يک پروژه پله های علمی در روشها

.مطرح استی مختلفی کشتهابتدا نقشی سازيد بايستبی به عنوان مثال اگر شما خواهيد يک کشت

قرار است در آن مونتاژ ی که آن کشتی را ترسيم نمائيد و سپس محوطه ای مختلف از قبيل برشکاری ها سپس فعاليت. شود را در نظر بگيريد

و موتور و غيره را ی آنها و نصب لوله کشی بدنه و جوشکاری ورقهام و تأخر و غيره را مشخص مستند نموده و تداخل فعاليتها با يکديگر و تقد

نموده و سپس به هر يک از فعاليتها يک عنوان و شماره فعاليت تخصيص و غيره را ی فعاليتها و جداول زمانی اجرای داده و پس از آن دياگرامها

اگر غير از اين عمل کنيد مطمئنا با چند هزار کارگر و . ترسيم نمائيدکه به اتالف ميلياردها تومان جز يک نمايش ،تجهيزاتهزاران تن آهن و

.انجام نداده ايدی انجامد کاری سرمايه و دهها هزار ساعت وقت افراد مکه به عنوان يک ی مومن شدن و نزديک شدن و به خداوند نيز زمان

شرح ، اهداف پروژه،عنوان پروژه برايشی شود بايستی پروژه مطرح مکل ی و زمان اجرا،افعاليت هی زمان اجرا،یو فرعی اصلی فعاليت ها

. نمودمشخص را پروژه يک دفتر ی قبل از هر چيز بايستبرای پروژه نزديک شدن به خدا،

ی برگ برا١٠٠يک دفتر . نمائيدی برنامه ريزی پروژه خود خريداری برا

Page 142: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٤٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

به عنوان قسمت برنامه اين دفتر از سمت راست .کندی شروع کفايت م آموختنی های عرفانی استفاده ريزی و از سمت چپ آن به عنوان قسمت

در بخش آموختنی های عرفانی، هرگونه آيات قرآنی، شعرها و ضرب . کنيدالمثلهای عرفانی و آموزنده و کليه مطالبی که به نحوی در راه پيشرفت عرفانی شما موثر می باشد را يادداشت نموده و گاهگاهی با خواندن و

.يادآوری، آنها را از برنمائيد در صفحة اول اين دفتر تاريخ امروز را ، درج نام خدا پس از

خواهيد پروژه پيشرفت ی نويسيد که در اين روز می يادداشت نموده و مدر بخش سمت راست اين دفتر که بخش . عرفانی خود را شروع نمائيد

خود را به شرح زير ی ابتدا وضعيت فعلبرنامه ريزی عرفانی شما است، :کنيدی يادداشت م

ادات بد و ناپسندع-١

کنيد که اين عادات شما را از ی که داريد و فکر می هر گونه عادت بد. يح بدهيددو خط توضی آن يکی کند را يادداشت نموده و برای خدا دور م

ی، پرخواب،اعتياد به سيگار و مواد مخدر غيبت،: اين عادات شامل بنويسيد ،وريمثال با ذکر پرخ. باشدی و غيره می رشوه خوار،پرخوري

از آن ی جلوگيری شما چيست و سپس درج نمائيد که برای که دليل پرخورتوانيد از ی ترک عادات ناپسند می برا. رسدی به نظر شما می چه کارهائ

آنان را در ی مشورت با افراد مورد اعتماد و مومن استفاده نموده و روشها .غلبه بر اين عادات سؤال نمائيد

در ی مرحله ای ارد الزمست که يک برنامه اصالحاز موی برخی برا. مشکل باشدی نظر بگيريد چون ممکن است ترک آنها در يک مرحله امر

گيريد حتما با ذکر تاريخ و زمان باشد ی در نظر می اگر برنامه مرحله ا .وگرنه مراحل کار هيچگاه به انجام نخواهد رسيد

ک هواپيمای دو موتوره پيشرفت در عالم عرفان مشابه پرواز دادن يقبل از حرکت دادن هواپيما، بايستی باند پرواز را صاف و مسطح . می باشد

نمود وگرنه چرخهای هواپيما قبل از پرواز در چاله و گودال های باند گير در رابطه با عرفان، ترک عادات ناپسند و کنار . کرده و سرنگون ميشود

. پرواز می باشدگذاشتن گناهها به مثابه صاف کردن جاده

Page 143: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٤٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

شروع به ،بعضی ها بجای آنکه باند پرواز پر از چاله خود را صاف کنند و عادات انگناهبررسی و کاهش گاز دادن به هواپيما می کنند يعنی بجای

هواپيمای پرسرعت قبل از بلند شدن . ناپسند، عبادت خود را زياد می کننداده و قبل از آنکه بتواند به از زمين در اولين چاله چرخهايش را از دست د

. پرواز درآيد متالشی ميشود عادات خوب-٢

که مناسب و خدا پسندانه بوده و برای شما قابل ی در اين قسمت عادات ، سرزدن به اقوام، بخشش،مانند راستگويي. انجام است را ذکر نمائيد

رجوع راه انداختن ارباب، دعوت افراد به کار خير،از مستمندانی دستگيرتوانيد انجام ی که می هر يک از اين عادات کارهائی برا. در کار و غيره

دهيد که اين عادات خوب را بيشتر انجام داده و يا در انجام آنها پيشرفت .بنمائيد را يادداشت نمائيدی بيشتر

امور عبادي-٣

اگر . خود را يادداشت نمائيدی وضعيت فعلی در رابطه با امور عباد همه را يادداشت نموده و مانند ،گيريد و غيرهی خوانيد يا روزه نمی منماز ن

انجام ی که بايستی هر قسمت کارهائی بازسازی برای يک پروژه تعمير کشت .آنها را يادداشت کنيدی الزم برای و زمانهاشود

کنيدی که با آنها معاشرت می افراد-۴

آيند و يا ی زل شما مبه منکه با شما معاشرت دارند و ی افرادی اسامزير آنها ی را يادداشت کنيد و بر اساس معيارهارويدی شما به منزل آنها م : را ارزيابی نمائيد

خالف ی و کارهای رباخوار، رشوه گيري،که اهل دزديی ـ کسانبخوريد و يا با ی اگر در منزل آنها چيز. برکت هستندی افراد کامال ب،هستند

داشته باشيد هر چقدر که سير و سلوک عارفانه یآنها معاشرت خانوادگ داليل اين امر،فصل قوانين برکتدر . رسيدی نمی داشته باشيد به جائ

فرمايند چهار چيز برکت را از ی م) ص(پيغمبر . توضيح داده شده استو چهارم ی سوم شرابخور، دوم دزدي،اول خيانت. بردی انسان می زندگ .زنا

Page 144: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٤٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ی بيار هستند و برايشان از در و ديوار مشکل مکه دائما بدی ـ کسانبرکت هستند و لذا بهتر است ی ب آيد و هميشه ناالن و گريان هستند نيز افراد

در مراحل پيشرفته . آنان را از ليست دوستان و معاشرين خود حذف نمائيدبدست آوريد شايد بتوانيد به اينگونه افراد ی عرفان که انشاءاله برکت زياد

ی در مراحل اوليه اينگونه افراد برکت حاصل از تالشهای نيد ولکمک ک .شما را بر باد خواهند داد

پوست ی اين با تيرگ(کدر هستند ی صورتهای که دارای ـ افرادخشک و غير مرطوب است و بی فروغ و و چشمهايشان ) متفاوت است

انند دی بيرحم و سنگدل و متکبر هستند و خودشان را از ديگران باالتر ممعموال بچه . باشدی معاشرت مناسب نمی برکت هستند و برای نيز افراد ب

آيد و حيوانات مانند سگ و غيره نيز به ی ها از اينگونه افراد خوششان نم .کنندی اين افراد حمله م

برخالف (روشن ی صورتهای که مهربان و متواضع و دارای ـ افراد. باشندی افراد با برکت ممرطوب هستند درخشان و ی و چشمها) کدر

اينگونه افراد معموال مورد عالقه بچه ها بوده و حيوانات نيز از آنان ،کنيد اگر در شما مهربانيی که با آنها معاشرت می کسان. آيدی خوششان م

نمايند ی را ترويج می ايمان به خدا و درستکار،اشتياق به تالش و زندگيکه در معاشرت ی کسان. هر کافر باشنداگر به ظای افراد مومن هستند، حتدر شما ی دور شدن از خدا و بدکار،ايمانيی ب،با آنها ياس و دلسردي

.اگر به ظاهر مؤمن باشندی شود افراد کافر هستند، حتی تشديد مارزيابی ناجور ی دارای کنيد همگی که با آنها معاشرت می اگر افراد

و معاشرت با آنها ی که امکان آشنائاز افراد مناسب ی کنيد ليستی سع،هستندآنها را جايگزين ی برايتان فراهم است را تهيه نموده و با برنامه ريز

چون نيت شما در اين کار تقرب به خداوند است . دوستان فعلی خود نمائيديا أيها الذين ": سوره نساء آمده است١۴۴در آيه . مطمئنا موفق خواهيد شد

که ی کسانی ا ": يعنی" . تتخذوا الكافرين أولياء من دون المؤمنينآمنوا المبادا کافران را به دوستی انتخاب کرده و مومنان را رها ! ايمان آورده ايد

." سازيد

Page 145: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٤٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

. توانيد وسيله هدايت آنها را فراهم کنيدی که می ـ افراد۵يح داده شد، وظيفه اصلی افراد همان طور که در مباحث قبلی توض

اهل طريق که به سابقون موسومند و در قرآن از آنان به عنوان خيراالمه نام برده شده، امر به معروف و نهی از منکر همراه با ايمان و عشق قلبی

بنابراين اگر افراد اهل طريق درارشاد ديگران به راه خدا سستی . می باشدرد مربوط به پيشرفت شخصی خود برسند، کرده و صرفا به اذکار و موا

.وظيفه اصلی خود را انجام نداده اندافراد را معطر کرده و آنها ی است که زندگی ايمان دسته گل خوشبوئ

پر از شور و ی مايوس و نا اميد و بدون عشق به افرادی را از موجوداترگ و با اطمينان از عالم غيب و حيات پس از می عشق و عالقه به زندگ

ی بنابراين برا. چشاندی را به آنها می کند و لذت مومن بودن واقعی تبديل مکه اين راه را پيدا کرده اند واجب است که به شکرانة اين اهل طريق افراداين به اين راه دعوت نموده و ديگران را نيز ان داده،که خداوند به آنی نعمت

. نمايندنيز هديهآنان دسته گل خوشبو را به صدها برابری اجری بوده و دارادر طريقت ارشاد از امور مهم

ی اين راه به شخص گناهکاری اگر يک نفر با معرف. باشدی می اعمال عبادکه آن شخص انجام ی را فراهم کند در کليه اعمال ثوابی اسباب هدايت و

.سازدی را نصيب خود می و برکت زيادی ميدهد شريک شده و اجر معنومی فرمايند يک روز ارشاد ) ق(ضرت شيخ محمد کسنزان پيرطريقت ح

.معادل يک سال عبادت می باشد کندی که يک مادر را خوشحال می همانطور که بيشترين چيز نبيشتري،به آغوش خانواده است ی وهبازگرداندن فرزند از خانه گريخت به ی گنهکارهتامين ميشود که بندی رضايت پروردگار نيز در هنگام

. باز گرددی ش وآغوی که می در دفترتان ليست افرادبرای ارشاد ديگران به راه خدا،

توانيد وسيله هدايت آنها را فراهم کنيد را يادداشت نموده و بطور پيوسته بر ی م) ع(ی به حضرت عل) ص(حضرت محمد. اين افراد کار کنيدی رو

ز آسمانها و تو ای فرمايند اگر يک نفر بخاطر تو هدايت شود ارزشش برا ،داردی چنين اجر) ع(حضرت عليی ارشاد برای وقت. زمين بيشتر است

آب در مقابل اقيانوس ی ما که در مقابل آن بزرگوار چون قطره ای براهر چه ی موفق شدن در ارشاد بايستی برا. خود داردی هستيم ديگر جا

Page 146: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٤٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

که یتوان با تعريف کردن از مطالبی شروع می برا. بيشتر تالش نمائيم قرآن و يا CD خريد و هدية يک کتاب و يا چاپ و تکثير يک ،خوانده ايم

CDمرتبط ديگر شروع نمائيم . دهيم را به ديگران ارشاد ی انجام نمخودمان که ی کارهائهيچگاه

يا أيها الذين آمنوا لم : " سوره صف آمده است٢در قرآن در آيه . نکنيمرا ی چه چيزی که ايمان آورده ايد برای کسانی ای يعن" فعلون تقولون ما لا ت

بتوانيم ارشاد کنيم آنکه ی بنابراين برا؟دهيدی انجام نمخودتان گوئيد که ی مخود را هر چه بيشتر ی ارشادمان هر چه بيشتر موثر واقع شود بايستو

:بسازيم بخش؟ی ند که شود هستتوای کـــ بخشی ذات نـايـــافته از هستـــ

توانــــد صفت آبدهـــي؟ی کـــ که بود زآب تهيی خشک ابــــر

نشيند که خداوند ما را اليق اجر ی در دل مردم می ما موقعی حرفهاو ی کردم که افراد را با داليل رياضی می من خود مدتها سع. آن بداند

یحاصل نمی ين پيشرفتکوچکتری منطق و غيره به راه خدا هدايت کنم ولديدم که بدون ی افراد پيشرفته در عرفان را می که بعضی در صورتشد،

بکنند افراد را مانند مغناطيس ی داشته باشند و يا اينکه صحبتی اينکه سواد درباره اينی خيل. کنندی جذب خود نموده و به مسير خداوند هدايت م

م که آن افراد بعلت عبادت و فکر کردم، نهايتا به اين نتيجه رسيدموضوعآنکه به آنان ی و خداوند برا اندخدا عزيز شدهی برا،کار کردن در راه خدا

.دهدی آنها را وسيله هدايت ديگران قرار م،اجر بدهدکه انسان در راه خدا زحمت بکشد و وجود خود را پاک کند خداوند ی هنگام

ده و از قلب پاکش را به عنوان وسيله هدايت ديگران منصوب نموی وهمان طور که در گذشته . نمودجاری خواهد را نور و حکمت ی چشمه ها

والبلد الطيب يخرج : " سوره اعراف آمده است۵٨در آيه توضيح داديم، زمين پاک و طيب : "یيعن" نباته بإذن ربه والذي خبث ال يخرج إال نكدا

روياند اما از زمين خبيث و ناپاک ی ه اش را به اجازة پروردگارش مميو . " آيدی بيرون نمی ارزش چيزی جز گياه ناچيز و ب

کنيد نيتتان اين باشد که مردم را به راه خدا ی که ارشاد می هنگام نه آنکه به آنها بفهمانيد که چقدر به خدا نزديک هستيد و يا ،دعوت کنيد

بنابراين حتما وضو داشته باشيد و در . داريدی باالئی حاناينکه چه مقام رو

Page 147: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٤٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

مردم ی از تو ميخواهم که اجازه بدهتو خداوندا من بنده ناچيز ":دل بگوئيد . "تو دعوت کنمرا به راه

رب اشرح لی صدری ويسرلی امری "کند ی دعا م) ع(ی حضرت موسخداوند سينه ام را گشاده فرما و ی يعن) ٢۵-٢٧طه " (واحلل عقدة من لسانی

. کار را برايم آسان کن و عقده را از زبانم بگشايکی از نکات مهم در ارشاد آنست که شما نبايست تحت هيچ عنوان طناب هدايت کسی را پاره کنيد قبل از آنکه طناب هدايت خود را به او

بت کنيد که يعنی اينکه سراغ يک مسيحی نرويد که به او ثا. وصل نمائيداعتقادات فعلی آن شخص اين باعث خواهد شد که . انجيل تحريف شده است

از دست بدهد و لذا اگر او مرتکب گناهی بشود شما مقصر نيز خود را بجای اين کار بهتر است که حقانيت قرآن را به وی ثابت . خواهيد بود . واهد کرداست که وی پس از اعتقاد به قرآن انجيل را رها خی کنيد، بديه

خوابها و اتفاقات خارق العاده-۶

برای افرادی که در مسير الهی سير و سلوک می نمايند، خوابها و رور آنها باعث اتفاقات خارق العاده ای رخ می دهد که يادداشت کردن و م

اين موارد را در دفتر خود يادداشت کنيد .حفظ و تقويت ايمان آنان می گردد) ارشادیخاص مگر در موارد (ها برای افراد ديگر و از بازگو کردن آن

بازگو کردن اين موارد به دو دليل باعث کند شدن روند . خودداری نماييداول به دليل اينکه به شما احساس اوليائی . پيشرفت عرفانی شما می شود

دوم به خاطر آنکه مردم بخاطر . دست داده و به خود مغرور می شويدبرکت باعث از بين بردن اين امر شما حسادت کرده و تقرب شما به خدا، به

موارد خاص مانند رويت ها و خوابهای خاص را به نحوی .دشما می شونوشته يادداشت کنيد که اگر دفترتان به دست ديگران افتاد پی به موضوع

).بنويسديعنی به صورت رمزی ( شده نبرند

،باشدی ان مناسب مانجام يک پروژه نياز به مکی همانطور که برانيز الزمست که يک مکان مناسب در نظر گرفته ی انجام امور عبادی برای تميز و بدور از سر و صدا را برای محل،لذا در صورت امکان. شود

چراغ و همچنين فرش و موکت ی اين مکان بايست. اينکار در نظر بگيريدشد که اگر در بای زمستان وسيله گرمايش آن بنحوی داشته و برای مناسب

Page 148: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٤٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

گذاشتن عود سوز و بوته . زمين خوابتان برد مريض و بيمار نشويدی روگذاشتن تشک . کندی در اين مکان شرايط آنرا مناسبتر می گل و گياه کوچک

با ی باشد چون هر کسی نمی راحت و رختخواب در اين محل کار مناسبلوک و بيشتر به خواب راغب ميشود تا سير و س،ديدن رختخواب راحت

جهت پخش CDتعبيه يک دستگاه پخش صوت کاست و يا . شب زنده داريکنيد مکان عبادت ی سع. باشدی بسيار مفيد می عرفانی های قرآن و سخنران

سجاده خود را هميشه در يک مکان خاص ی خود را عوض نکنيد يعن خود را زود به زود هسجاد. نماز بخوانيد و ذکر بگوئيدبيندازيد و همانجا

خود را بشوئيد و بدن خود را نيز تميز نگه ی عبادت حتما پای برا. نشوئيد. باشدی می بد پا و بدن بزرگترين مانع در پيشرفت عرفانی بو. داريدبا ی ها يک لباس خاص مانند يک پيراهن سفيد رنگ بلند مدل عربی بعض

ز لباس عبادت خود را ني. عبادت شبانه خود دارندی يک شلوار سفيد برای سع. تسبيح از وسايل مهم در عبادت است. مانند سجاده زود به زود نشوئيد

کنيد هميشه از يک تسبيح واحد در شمارش ذکر استفاده کنيد و آنرا عوض . نکنيد

. نيمساعت در روز وقت صرف نمودی شروع حداقل بايستی برااگر گرفتارترين ی حت. شما مشکل استی نگوئيد تخصيص اين وقت برا

را ی توانيد چنين وقتی با کاهش نيم ساعت از خواب خود م،راد هم هستيدافی چنين کاری اگر نخواهيد نيمساعت وقت برا. خود ايجاد نمائيدی برا

ايد؟ توانيد خود را مجاب کنيد که در اين راه تالش کردهی بگذاريد چطور می زندگ اگر يک درصد به عالم غيب و،ايمان هم باشيدی اگر کامال بی حت

پس از مرگ احتمال بدهيد، تحقيق در مورد آن ارزش نيمساعت وقت توانيد از مسائل مطرح شده در همين ی شروع می برا. روزانه شما را دارد . کتاب شروع نمائيد

در کار خود ی اينکه به نتايج قابل مالحظه ای حداقل مدت الزم برا ۴٠ی يعن(باشد ی برسيد اختصاص چهل روز بطور پيوسته به اين امر م

هر هفته برنامه روزانة خود را در دفتر خود ). روز هر روز نيمساعتاگر در . که انجام داده ايد را نيز يادداشت کنيدی يادداشت نموده و کارهائ

ی ديديد که با موارد ذکر شده مرتبط بودند و يا مکاشفاتی طول مدت خوابهائ. کنيدقط در دفتر خود يادداشت داشتيد آنها را برای کسی تعريف نکنيد و ف

ی توانيد مدت زمان بيشتری شما زياد شد می در طول اين مدت اگر عالقمند

Page 149: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٤٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

هر وقت در طول مسير پيشرفت شما کند شد . را به اين امر اختصاص دهيدنموده و تدابير ی زنيد علت را بررسی و يا احساس کرديد که داريد در جا متوبه کردن و . دفتر خود يادداشت نمائيدالزم در رابطه با رفع آن را در

دو روز در هفته ،دائم داشتن ی وضو،نماز به موقع خواندنطريقت، گرفتن است که پيشرفت ی دوشنبه و پنجشنبه روزه گرفتن از کارهائی در روزها

که با ی همانند ورزشکار بدنساز. دهدی شما را بطور محسوس افزايش مرا به تمرين ی ه هر روز زمان بيشترمالحظه اندام خود در جلو آين

کنند نيز با تقويت ی که در راه عرفان حرکت می افراد،دهدی اختصاص مرا به سير و سلوک ی عارفانه هر روز زمان بيشتری ايمان و بروز جلوهها

۴از افراد در اين راه در شبانه روز ی بعض. و عبادت اختصاص ميدهندرا در راه ذکر و عبادت و ی ه و مابق ساعت را به خواب تخصيص داد۶ی ال

يک ساعت قبل از اذان صبح تا . کنندی می سپری سير و سلوک عرفانتزکيه نفس و استغفار و نزديک شدن به ی برای طلوع آفتاب زمان مناسب

.باشدی خداوند مبوده و در طول ی پروژه حرکت به سمت خداوند يک پروژه دائم

. ادامه خواهد داشتی زندگشتاب زده و جو گيرانه ی اين در اين راه بهتر است که از کارهابنابر

. آماده نمائيمی يک سفر طوالنی اجتناب نموده و بطور پيوسته خود را براکنيم که اهل ی برخورد می مختلفی در اين مسير گاه به گاه به حاالت روح

شور و شوق و نور ايمان ی گاهی يعن. گويندی عرفان به آن قبض و بسط ماحساس کم شدن ی کشد که حالت بسط است و گاهی ر وجود ما شعله مد

اين امر ،تعجب نکنيد. کنيم که اين حالت قبض استی می روحی انرژبه سمت ی حرکت يک مومن به سمت خدا يک حرکت نوسان. استی طبيع

ی يعن. مهم استی اينکه مسير حرکت به سمت باال باشد خيل. باال استاگر وضع ايمان شما از ماه قبل بهتر ی روحی شدنهاعليرغم باال و پائين

از اين ی در غير اينصورت مجددا فصلهائ. است حرکت شما مناسب است . کتاب را مطالعه نموده و دفتر خود را مرور کنيد

آن تشبيه حالت قبض و بسط به مبارزه دو نفر بکسور، کمک به درک انی شما می باشد را در دو بکسور که در اينجا شما و نفس شيط. می کند

نظر بگيريد، در ابتدا که حريف شما قوی است، هر زمان که شما به او حمله می کنيد او به الک دفاعی فرو می رود و بعدش به همان نسبتی که

Page 150: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٥٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

شما به او حمله کرده و به او ضربه زده ايد او به شما حمله کرده و به شما بعدا . و بسط شما برابر استضربه می زند، و در اين حالت، ميزان قبض

که با انجام دستورات شريعت و طريقت حريف خود را ضعيف کرديد، ديگر رمق زيادی برای مبارزه ندارد و لذا در مقابل هر ده ضربه ای که شما به او می زنيد، او يک حمله به شما می کند، که در اين حالت زمان

. شودبسط شما ده برابر بيشتر از زمان قبضتان می

اين . شبيه نمودآب تتوان به يک سطل ی افراد را می وضعيت عرفان. باشدی خروج برکت می باشد که محلهای سوراخ می تعدادی سطل دارا

برکت غذا خوردن و غيره از ی در منزل افراد ب، مال حرام خوردن،گناه که به داخل سطل ريخته ميشودی آب. باشدی عوامل ايجاد سوراخ در سطل م

بنابراين اگر ما . خير ايجاد ميشودی است که با عبادت و کارهای همان برکت هر چقدر که آب در آن بريزيم ،ظرف را بگيريمی نکنيم که سوراخهای سع

تا . آيدی ريزد و لذا سطح آب سطل باال نمی اين آب از سوراخها به بيرون مخود احساس ی روحی در انرژيهای که آب سطل باال نيايد ما تغييری مادام

کنيم آب سطلمان پائين آمده دو علت ی که احساس می هنگام. نخواهيم کردی ريزيم يعنی در سطل می آنست آب کمی ممکن است وجود داشته باشد يک

سوراخها ی ديگر آنکه برخ،باشدی اينکه عبادات و اعمال صالحمان کم م .در سطلمان وجود دارد که هنوز متوجه آن نشده ايم

ی خود می اوليائهن درج به اولي،که اولين سطل شما پر شودی موقعتواند پر شود و حد ی می پس از ديگری نگران نباشيد، اين سطلها يک. رسيدمشابه حرکت اتومبيل ی پيشرفت عرفان. پيشرفت وجود نداردی برای و مرز

،زندی که يک دور می هر اتومبيل هنگام. باشدی به دور پيست مسابقه می رسد يک نفر با تکان دادن پرچم به او می ه به نقطه اوليه مکی موقع

پس از عبور از آن نقطه ديگر از تکان دادن ،فهماند که يک دور انجام شدهبنابراين در . برسدی نيست تا آنکه اتومبيل مجددا به خط اصلی پرچم خبر

م انتظار داشته باشد که هر لحظه برايش پرچی سالک نبايست،مسير عرفانيی پرچم تکان دادن پس از هر دور گردش انجام خواهد شد يعن. تکان بدهند

سالک عالئم مربوط ،پس از پر شدن هر يک از سطلهايی که اشاره کرديم .اتمام هر مرحله و شروع مرحله بعد را دريافت خواهد کردبه

Page 151: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٥١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

:آمده استی در حديث قدسهمانطور که قبال گفته شد، له ها به من نزديک ميشود تا آنجا که او را بنده من همواره با ناف

که او را دوست بدارم گوش او ميشوم که با آن ی هنگام،دوست ميدارمی کند و پای بيند و دست او که با آن عمل می و چشم او که با آن م،ميشنود

بخشم و اگر پناه ی اگر از من درخواست کند به او م. او که با آن راه ميرود . دهم یبجويد پناهش مرحمه اله ی حاج آقا دوالب. و يا نوافل اعمال فوق برنامه استنافله ها

ی معامله می عليه مثال خوبی برای نافله ها زده اند، شما سالها با يک بقال. استی گيريد و روابط شما متعارف و عادی دهيد و جنس می کنيد و پول م

شما ی و وقتدهد ی درشت به شما می يک روز بقال چهار تا سيب خيلگويد اين سيب ها فروشی نيست و وی آنها را ی ميخواهيد پول آنرا بدهيد م

ی خوش می اين هديه به دل شما خيل. از باغش مخصوص شما چيده استبنابراين . آيد و از آن تاريخ احساستان نسبت به آن بقال عوض ميشود

تيد و به افی بقال می خوب در منزل داريد ياد سيبهای که يک غذای موقعبده و . گوئيد که يک ظرف از اين غذا را بکشد تا برای بقال ببريدی خانم م

ی بستان هر از گاهی تکرار شده و رابطه شما و بقال هر روز نزديکتر مبردن ی رويد نيز همواره برای از آن محل می که حتی وقتی شود تا حد

ی شما بوده و برارويد و او نيز به نوبه خود به يادی هديه و ديدن بقال م .آوردی شما هديه م

ذهن ،از افزايش ارتعاشات روحيی يکی از موانع بزرگ در جلوگيرو ی روحی باعث افزايش انرژيهای روحانی برکت يا انرژ. باشدی انسان م

اگر ارتعاشات خود را به يک پنکه تشبيه . شما ميشودی يا ارتعاشات روح شيطان از طريق ذهن شما ،رودی م به محض آنکه ارتعاشات باال ،نمائيد

ی پرههای اين پنکه انداخته و از افزايش سرعت آن جلوگيری يک طناب الخود بايستی ذهن خود را ی بنابراين برای افزايش ارتعاشات روح. کندی م

ی که ذهن برای می تواند طنابهائاست که آرام کنيد فقط شمشير ال اله اال اهللا گويند از کجا به ی م) ع(ی به حضرت عل. کندشما پرتاب می کند را پاره

. دل نشستم و غير خدا را راه ندادمهدر درواز: فرمودند،اين مقام رسيديدبودن ی از باليای بزرگ در پيشرفت عرفانی انسان، احساس روحان

هم نائل شده ايم بخاطر لطف و ی ما بايد بدانيم که اگر به درجه ا. استروايت است که به ) ع(از حضرت داود . ه استبودخداوند متعال عنايت

Page 152: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٥٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

. چگونه تو را طلب کنم آنگونه که تو را بيابم: فرمايدی حضرت حق ممرا رها ی من برداشتی که بسوی داود در اولين گامی ا:فرمايدی خداوند م

عطار می .نه از من که در طلب تو هستمی چه طلب را از خود ديدی ساخت :فرمايد

هر نقد که داشتم نثارت کردم رسر کارت کردمگفتم دل و جان د اين من بودم که بی قرارت کردم گفتا تو که باشنی که کنی يا نکنی

که گرفتار حجاب روحانيت بود نتوانست به نور حق ی شيخ صنعان تا مادام

فرستاد و حجاب ی را به خوک دانی وی که آن دختر مسيحی برسد و هنگامی بنابراين انسان در مسير اله. رسيدی ابود کرد به تعالرا ن واروحانيت

.گرددی نيز فانی از وجود روحانی بايستبعلت آنکه دفتر همانطور که گفته شد، عالوه بر مطالب ذکر شده،

انتهائی برنامه ريزی دفتر آموختنی های عرفانی شما نيز می باشد، بخش در اين بخش . اص بدهيداين دفتر را به حکمت و آموختنی های مفيد اختص

از دفتر آيات قرآنی، شعرها و ضرب المثلهای عرفانی و آموزنده و خالصه کليه مطالبی که به نحوی در راه پيشرفت روحی شما مؤثر می باشد را . يادداشت نموده و گاهگاهی با خواندن و يادآوری، آنها را از بر نمائيد

سيری که خودتان رفته ايد به بنحوی که بتوانيد ديگران را نيز از همان م . راه نور و حقيقت دعوت نمائيد

مؤمن بايستی پر از نور و معرفت و ارشاد و نصيحت و جلوههای اتقوا فراسه : "می فرمايند) ص(رسول اکرم . مثبت بوده و با نور خدا ببيندا يعنی از فراست مؤمن بپرهيزيد چون مؤمن ب" المؤمن فانه ينظر بنور اهللا

. نور خدا می بيند

Page 153: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٥٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

روش نوشتن دفتر برنامه ريزی عرفانی

حرکت به سمت خدا ات قبل توضيح داده شد، همانطور که در صفحنياز به برنامه ريزی علمی دارد و بدون برنامه ريزی پيشرفت مناسبی

.ايجاد نخواهد شددستورالعمل ذکر شده در اينجا ممکن است توضيح واضحات به نظر

لی اگر عزيزان کمی به خود زحمت داده و آن را انجام دهند، مطمئنا بيايد وبرای نگهداری يک همانطورکه .از ثمرات آن بهره مند خواهند گرديد

باغچه زدن شاخه های زائد و علفهای هرز ضروری می باشد، نگهداری .وجود عرفانی زيبا نيز نياز به کار دائم دارد

برگ خريداری ١٠٠يک دفتر شروعبرای همانطور که گفته شد، نموده و از سمت راست آن به عنوان قسمت برنامه ريزی و از سمت چپ

در بخش آموختنی . کنيدآن به عنوان قسمت آموختنی های عرفانی استفاده های عرفانی، هرگونه آيات قرآنی، شعرها و ضرب المثلهای عرفانی و

فت عرفانی شما موثر می آموزنده و کليه مطالبی که به نحوی در راه پيشرباشد را يادداشت نموده و گاهگاهی با خواندن و يادآوری، آنها را از

هنگامی که بخش سمت راست و بخش سمت چپ به هم می رسند، .برنمائيددفتر را عوض نموده و در جای امنی نگهداری کنيد و دفتر جديدی را مورد

. استفاده قرار دهيدستی کليه مطالبی که در بخش آموختنی ها نوشته در هنگام تعويض دفتر باي

ضافی که مهلت شده است را از بر کرده باشيد، بنابراين از نوشتن مطالب احداقل در هفته يک آيه از قرآن کريم و . آموختن آنها را نداريد اجتناب نماييد

و سعی کنيد حتما در طول هفته آنها را در يک بيت شعر را حفظ کنيدرشادی خود مورد استفاده قرار دهيد، بنحوی که پس از مدتی صحبتهای ا

مهمترين وسيله .بتوانيد با اعتماد به نفس کامل برای ديگران سخنرانی کنيداين آيات با نور . برای ارشاد استفاده از متون عربی آيات قرآن کريم است

.دخود شياطين نفس افراد را فراری داده و آنها را تسليم طريقت می کنن

مربوط به طريقت عليه ، دستورات عبادی که در اينجا ذکر گرديدهکتاب بسوی قادری کسنزانی است که برای آشنائی با آن می توانيد به

. مراجعه فرماييد٢روشنائی

Page 154: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٥٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

تاريخ ) سمت راست دفتر( در قسمت برنامه ريزیآغاز کار،برای :نمائيد ثبت مثال زيرموارد را مطابق وده و امروز را يادداشت نم

١٩/١٠/٨٧دوشنبه

:عادات بد -١ نامهربانی با همسر- دروغ گفتن- اعتياد به سيگار- بددهنی-پرخوری

:عادات خوب -٢ راه انداختن ارباب - دستگيری از مستمندان- بخشش-پيش سالم بودن

رجوع درکار :امور عبادی -٣

نبه و وز روزه مستحبی دوشر دو -نماز صبح گاهی خواب می مانم اذکار عشاء را کامل نمی - اذکار صبح را نمی گويم-پنجشنبه را نمی گيرم

در - هزار الاله اال اهللا متوقف شده ام٣٠ اذکار نوزده گانه در سطح -گويم اذکار جمعی پنج شنبه ها بطور منظم شرکت نمی کنم

:افرادی که با آنان معاشرت می کنم -۴ کامال بی اعتقاد است و به حسن دوستم -پول نزول می دهدباجناقم

دائما اکبر دوستم بدبيار است و بخاطر بی برکتی-اعتقادانم توهين می کند ابراهيم انرژی منفی دارد و معاشرت با او -برايش گرفتاری پيش می آيد

علی معتاد استدوستم -انسان را دلسرد و مايوس از زندگی می کند :يت آنها را فراهم کنمافرادی که می توانم وسيله هدا -۵

شوهر خواهرم جستجوگر حقيقت -برادرم تمايل ضد اسالمی پيدا کرده اکبر همکارم در اداره در مورد قرآن صحبت -است و نياز به کمک دارد

های منفی می کند :خوابها و اتفاقات خارق العاده -۶

ديشب خوابی که بياد بياورم نديدم

Page 155: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٥٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

حه جديد با مطالبی مشابه ذيل نوشتن را در روز بعد در باالی يک صف :ادامه دهيد

٢٠/١٠/٨٧سه شنبه

:عادات بد -١ - چای را بدون قند خوردم-امروز غذا را کم کردم و نهار نخوردم

بجز يک مورد کوچک دروغی - عدد رساندم٨ عدد به ١٢سيگارم را از برای همسرم گل خريدم-نگفتم

:عادات خوب -٢ به يک فقير هزار -جوع در کار کمک کردمارباب ردرچند مورد به

تومان کمک کردم :امور عبادی -٣

-خواب خود را نيم ساعت کم کردم و نماز صبح را بموقع خواندم چند آيه از سوره توبه - دو هزار الاله االاهللا گفتم-اذکار صبح را کامل گفتم

خواندم :افرادی که با آنان معاشرت می کنم -۴

از - قبول نکردم،برای شام دعوت کردپول بهره می دهد ه باجناقم ک با -عماد همکارم که اهل تقوا است برای کوهنوردی جمعه دعوت کردم

- يکی از ارباب رجوع ها که فرد با فضيلتی است طرح دوستی ريختم دوستی خود با علی که معتاد است را قطع کردم

:فراهم کنمافرادی که می توانم وسيله هدايت آنها را -۵ يک سی دی قرآن - هديه دادم١به برادرم يک کتاب بسوی روشنائی

از شوهر خواهرم برای مجلس ذکر پنجشنبه دعوت - دادم به اکبر همکارم کردم

:خوابها و اتفاقات خارق العاده -۶نزديکی های صبح خواب ديدم که در کنار يک برکه بزرگ ايستاده ام

.......و

ر به صورت اگ. ب فوق را هر روز يادداشت نماييدسعی کنيد که مطالخالصه و مانند مثال ذکر شده بنويسيد، حداکثر يک ربع ساعت بيشتر وقت

: " برای رديفهايی که موردی برای نوشتن نداريد، بنويسيد. نمی گيرد

Page 156: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٥٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

پس از چند بار تکرار، اين نوشتن باعث می ". موردی برای نوشتن ندارمبه . که کاهلی خود در مورد مذکور جبران کنيدشود که شما سعی کنيد

عنوان مثال وقتی که در مقابل بند مربوط به عادات خوب چند روز نوشتيد موردی برای نوشتن نداريد، سعی خواهيد کرد که برای خود عادت خوبی

ضمنا هر روز در سمت چپ دفتر خود شعر و يا آيتی از . دست و پا کنيد خواهيد از برشويد را با ذکر تاريخ يادداشت نموده قرآن که خوانده ايد و می

. و هر روز مطالب روزهای قبل را مرور نماييدبرای گرفتن راهنمايی در نوشتن دفتر، و يا اخذ کمک فکری در بهبود وضعيت عرفانی خود، می توانيد هر هفته در مجلس ذکر جمعی دفتر خود

. ان استفاده نمائيدرا به خليفه خود نشان داده و از نظريات ايش

Page 157: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٥٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

آبی و دعا بر مولكولهایتأثير موسيق: پيوست اول ماسارو ايموتو محقق خالق یمطالبی که در ذيل آمده نتيجه کارآقا

انسان، ی روحی های در مورد انرژیباشد که وی تحقيقات مییژاپن آب انجام داده و ی ساختار مولكولی بر رویباورها، آلمات، افكار و موسيق

Message From Water) (The بنام پيام آبیه اين تحقيقات را در آتابتيجن .منتشر نموده است

یدر نوع اول و. ايموتو انجام گرفته استیدو نوع آزمايش توسط آقا ی آب مابين دو بلندگو، بمدت چند ساعت مولكولهایبا قرار دادن يك بطر

قرار داده و سپس آنرا و يا دعا و غيره یآب را تحت تأثير امواج موسيق نموده ی تشكيل شده تصويربرداریمنجمد نموده و از ساختمان آريستال

.است آاغذ تايپ نموده و ی را روی لغات و جمالت مختلفیدر نوع دوم و

آب چسبانيده و پس از گذشت يك شب از ی محتوی يك بطریآنرا بر رو .ده است نموی حاصل از انجماد آب مذآور تصويربرداریمولكولها

آب بطور ی دهد آه مولكولهای نشان میتصاوير گرفته شده توسط و مختلف ی و دعا و ارتعاشات حاصل از افكار و نوشته هایواضح به موسيق

ناهنجار و گفته ها و ی همچون موسيقیعكس العمل نشان داده و موارد ی در توازن ساختار مولكولی پليد و ناپاك تأثيرات بسيار منفینوشته ها . آنندی آب ايجاد میآريستالها

اين تحقيقات نشاندهنده نقش بسيار مثبت دعا و ذآر و افكار و جمالت ی حاصل از انجماد آب می ساختار آريستالهایمحبت آميز در فرم گير

.باشدبا توجه به اينكه آب عامل اصل حيات بوده و هفتاد درصد از بدن

وجود انسان به موارد فوق الذآر دهد، عكس العملیانسان را نيز تشكيل م .گردد ی می شده تلقی پيش بينینيز امر

Page 158: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٥٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

موکلولهای آب قبل از دعا خواندن ملکولهای آب بعد از دعا خواندن

تأثير موسيقی هوی متال تأثير موسيقی پاسترال بتهون

»از تو بيزارم ترا می کشم« تأثير جملة » عشق و قدردانی«تأثير جملة

Page 159: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٥٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

رويت پس از مرگ: پيوست دوم دارد لوازم اتومبيل فروشگاه دوستان خليفه، که ازی به منزل يكی شببه جوانی طريقت داده که در بازار لوازم يدکی به او گفت که. مرفته بود

اين جوان چندی قبل تمام لوازم زندگی خود از . زرنگی معروف بوده است حال در قبيل يخچال و تلويزيون و غيره را از منزل مسکونی اش به انبار

دوستانش منتقل نموده و موجودی حسابهای بانکی اش را نيز ازی يك تعميرسپس از . به صورت تراولر چک نقد کرده و بر روی ميزی قرار داده است

تمام افرادی که در طول ساليان متمادی با آنان کار کرده دعوت کرده که به .آنجا بيايند

پس ازورود آخرين نفر، او در انبار را از داخل قفل می کند و يک طه با معامالتی که يک افراد را مورد خطاب قرار داده و هر کدام را در راب

مثال می . با آنان انجام داده و کاله هائی که بر سرشان گذاشته آگاه می کند دادم، شما به عنوان نو به آهی فنر محموله آمك آن من فالني،ی آقا :گويد

دو و خريدم تومان هزار چهار را هرآدام من و بود شدهی بازساز و نو نبود تومان هزار دوازده م و به شما بههزار تومان خرج بازسازی آن کرد

و از اين کالهی که سر شما گذاشتم هشت ميليون استفاده بردم و فروختم . و غيرهيک هفته به ترکيه رفتم و حال کردم

پس از اين توضيحات که دود از سر آنان بلند کرده است، ايشان همان طور که مالحظه می کنيد من پولها ، : خطاب به حضار می گويد

شما می توانيد بابت . اموال و حتی وسايل زندگيم را در اينجا جمع کرده امکاله هائی که من به سر شما گذاشته ام از اين تراولر چک ها برداريد، يا از وسايل منزلم برداريد، و يا اگر جوابگو نبود، تقسيط کنيد تا بعدا بپردازم،

. انجام می دهم بدانيد و اگر رضايت نداديد، برايتان هر کاری که صالححتی اگر الزم باشد، کليه ام را می فروشم و پولش را به شما می دهم، ولی هر کس که از اين اطاق خارج می شود بايستی با من تسويه حساب کرده و

. من را حالل کرده باشد نگاه می کنند و نمی دانند که يکديگرحاضرين در جلسه با تعجب به

بعد از مدت چند دقيقه سکوت حيرت آور، يکی از . ستچه اتفاقی افتاده اآنان با خنده از جا بلند شده و کمی از آن پولها و يک ساعت روميزی که در

Page 160: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٦٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

شما هم ! من که حالل کردم بابا : آنجا بوده را بر می دارد و می گويد !رضايت بدهيد چون اين بنده خدا می توانست اين جريانات را به ما نگويد

او ديگران نيز يکی پس از ديگری با وی مصالحه کرده و از پس از . در خارج می شوند

، يکی از آنان بدون آنکه با وی به توافق برسد قصد خروج از در را داشتهاين کاری که تو با من کرده ای من را گيج کرده و من االن : می گويداو

جوان . ضم کنمنمی توانم تصميم بگيرم و نياز به وقت دارم که اين را ه داد و مذکور از خروج وی جلوگيری می کند و بعد از مدتی کلنجار و . فرياد، باالخره با وساطت ديگران اين شخص هم رضايت می دهد

آردن اين ماجرای عجيب، دوستم گفت که ممکن است تعريف از پسهنوز حرف او تمام نشده بود که اف اف . امشب اين جوان به منزل ما بيايد

! عجب حسن تصادفی: ر زنگ زد و دوست من پس از جواب دادن گفتد .خود طرفه

با . پس از مدتی در باز شد و جوانی متواضع و خوش سيما وارد شدمن و تک تک افرادی که در مجلس بودند، حتی بچه ها به گرمی سالم و

بايد آه داردی ا وظيفه آه انگار آوتاهي، مدت احوالپرسی کرد و پس از، به شرح ماجرای زندگی خود پرداخت و عاملی که باعث شده بدهد مانجا

.بود که از کارهای ناجور دست برداشته و توبه کند را مطرح کرد که در ه، رويتی بود که وی را مجبور به اين کار کردهاز قرار عاملی

از پس طی آن او زندگی دريک حالت مشابه رويا برای او رخ داده که برای اثبات حقانيت اين امر، . خود در روز جزا را می بيندمرگ و محاکمه

به نحو معجزه آسائی شفا جواناين حاد سرطان بيماری پس از اين رويت، . می يابد حوصله از آن به پرداختن و استی طوالن اين جوانی زندگی ماجرا

ازی در بچگی و مادر گفت،ی او م آه بطوریی ول است خارج اين بحث و رنج وی تنگدستی منتها در ،فقيری ا خانواده در و او شده جدا پدرش نسبت را اوی زندگی آاستيها وی مادری ب رنج. است شده بزرگی ناراحت

ی پ از زمان طفوليت به هر نحوی دری به خداوند خشمگين نموده و لذا و از آن خوشش خداوند آردهی م فكر آهی آار خدا بوده و هر از انتقام گرفتن

. است رساندهی م ه انجامرای تالفی جوئی با خدا بب را يدآی نم

Page 161: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٦١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

هنگامی که اين شخص رويت پس از مرگ و جريان محاکمه اش را تعريف کرد، من امکان ضبط صدای او را نداشتم و چون فکر کردم که

قرار شنيدن اين داستان می تواند برای ديگران نيز آموزنده و مفيد باشد، برايم را رويتش داستان مجددا خواستم آه او از و گذاشتمی و بای ديگر :مطالب زير از روی صدای وی باز نويسی شده است که آند تعريف

از بعد آه بدهد نشان من به آه خواستم خدا از من گفتم، آه همانطور مورد در قضاوت و بكندی ا معامله چه من با خواهدی م رفتم دنيا از اينكه يك در .بود خواهمی چيز چه مستحق من و بود دخواه صورت چه به من احساس آشيد طول چقدری زمان لحاظ از دانمی آه نم رؤيا مشابهی حالت مانند ديدم آه رای دادگاه هستم، مكان و زمان در حرآت حال در آه آردم حاآم دادگاه آل بهی سياه نور يك و بزرگتر بسياری ول بودی معمول دادگاه نور .بودند رنگ سياه هم دادگاه و ديوار در و دليهاصن و ها پرده .بود اين احساس با آهی بنحو نبود،ی معمول نور مانند بود، آنجا در آهی سياه بلند و آرد لمس دست با ميشد آه بودی سياه يك مثل .نيست قابل تشريح دنيا .باشد داشتهی يا چيز وی وزن احساس اينكه بدون آرد، جابجا و آرد

مثل بود، همی قشنگی خيل سفيد نور يك سياه نور بر عالوه دادگاه در را آنها ميشد آهی بود، بنحو شده عجين درهمی سياه اين با آه مهتاب نور .آشيد بيرونی مهتاب نور اين از رای سياه شدی می يعن آرد، جدا هم از يك با آهی سياه يكی يعن ،آند تصور اينرا تواندی نفر م يك چطور دانمی نم هم و جدا آرد رای سياه ميشود همی ول ميشود، درهم و ميشودی قاطی يدسپ

آه مطمئنمی ول استی عمل ميبرا تشريحش ام ديده اينرا منكه .رای سپيد آنند مجسم آنرا ميخواهندی ماد ابعاد با آهی افرادی برا حالت اين احساس .است مشكل

به رای ترسی سياه و دادی می زياد آرامش انسان بهی مهتاب نور آن دادگاه به ترس و با آرامش من لذا .لرزيدی م انسان دل آه آردی م القا آدم وجودمی وسياه خودمی سياه ،یسياه آن آه بود اين من احساس.شدم وارد .بود شده عجينی سپيد وی پاآ آن با آه بود

جايگاه شهود، جايگاه مدافع، وآيل جايگاه قاضي، جايگاه دادگاه دری ول داشت وجودی دادگاه معمول مانند همه غيره و حضار جايگاه وی منش .نبود دادگاه در من جزی آس و بودندی خال آنها همه

Page 162: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٦٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

يك و قرارگرفتمی سياه آن و نور آن تاثير تحت شدم دادگاه واردی وقت هزاران فهم و درك لحاظ انگار از آه شد ايجاد من دری خاص شعور حالتی دنيائ وی ماد شعور و فهم و درك از بيشتر برابر ميليونهای حت يا و برابر حال در آهی امور همه آه بود اين داشتم آهی احساس آن حالت در .بود ام

.است مطلق و حق آاملی بقول و شفافيت و عدالتی منتها در است انجام آرام و ماليمی صدائ.داد قرار خطاب مورد مرای صدائ ورود از پس

ی م چه :گفت من به صدا .آردی م ق صحبتمطل ونفوذ آرامش با آه: گفتم من .بله :گفت صدا ؟ استی اله عدل دادگاه اين آيا :گفتم من خواهي؟

من ؟ی هستی شاآی آس چه از :گفت صدا .دارم شكايت و هستمی شاآ من را ات شكوائيه :داد جواب آرامش مطلق با صدا .هستمی شاآ خدا از: گفتم .شنودی م را توی صدا دارد و است اتهام اممق در االن خداوند ! بگو

فايده چه :گفتم آردمی م صحبتی زمين حالت و همين لحن با آه من بايد آخر وآيل مدافع؟ وآوی قاض آوی ول شنودی م او و گويمی م من دارد؟ من از آه باشدی ،آس بدهدی را آه باشدی آس ، آند قضاوت آه باشدی آس وی قاض خودت اينجا :گفت صدا .نيستی سآه آ اينجا آخر آند، دفاع

!ی آاره هست همه خودت و شهود هئيت عضو خودت و مدافع وآيل خودت ! هستي خودت هم آخر دهندهی را وی ا گيرنده تصميم خودت اينجا

بود رفته باال شعورم و و فهم درك آنقدر من آمدی م صدا آهی موقعی حرفهائ صحت و حقانيت هب راجع دلم دری ا وشبهه شكی جا هيچگونه آه دل جزی چيز و بود دل چيز همه آنجای بقول .نداشت وجود شدی گفته م آه و شكی جا هيچگونه و نشستی م دل به شدی م گفته آه هرچه لذا و نبود .نداشت وجود نيزی ا شبهه

آردم قبول و هستمی قاض خودم دادگاه آن در آه آردم باور من لذا دارد و است دادگاه اتهام در مقام در االن ندخداو آه حق به صددرصد نه و خواستمی م ترای دنيا نه من خدايا :گفتم لذا .شنودی م را من شكوائيه شغل اين نه را، دردت نه و خواستمی م را مرضت را، نه اتی دنيائی زندگ اين اعتياد نه و خواستمی م را آار اين نه را، زن اين نه و خواستمی م را مرض اين نه و خواستمی م رای مشروبخوار اين نه را، مخدر مواد به

مادری ب ومن بگيره مادرم طالقی بچگ در بايستی م چرا ! را سرطان بزرگ عقده با و آنمی زندگی بدبخت و فقر با بايستی م چرا بشم؟ بزرگ بشم؟

Page 163: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٦٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

و گيجی زندگ در من آهی دانی م خودت آردي؟ چكار من با تو خدايای برا منو آيم؟ من آقا :گفتمی و م االسالم حجه پيش رفتمی م .بودم حيران

داده، فهم تو به خداوند داده، عقل تو به خداوند :گفتی م آفريدن؟ی چ خداوند فرستاده، مبراپي خداوند داده، شعور داده، پا و تو دست به خداوند .آني درك آنها را بايد تو آرده، نازل آيه اينهمه خداوند فرستاده، قرآن

:گفتمی م !و ت :گفتی م آنه؟ درك را اينها بايدی آس چه: گفتمی م منی آس اون آخه داده، خدا هستم چه هر من آه نيستمی چيز آه من آيم؟ منآرده رای نيست خدا آيه؟ داده فكر و عقل و داده پا و دست بهش خداوند آه

!بكنه خوب و بد انتخاب تواندی نم آهی نيست .من است واقعا منه؟ مالی چ خداست، مال چشم خداست، مال فهم خداست، مال عقل خداوندی گوئی م وتو داده من به خداوند آه االسالم حجهی آقا منه مالی چ

يك من داده؟ من به را اينها خداوند آه چيم بگو من تو داده؟ تو به را اينها مال نهم آهآ بودم؟ نطفه قطره يك ؟ داده بهش را اينها خداوند آه بودم سلول .ام بوده هيچ آه من و بوده خدا مال آه اش همه اينكه نتيجه پس بوده خدا او مال اش همه هاش وسيله ! آرده داده خدا انجامی چ هر آه هيچ اين پس !بوده

آار و رفتم من اگه خدايا :گفتم ، و گفتم را حرفها اين دادگاهی تو من و اسباب .بوده تو مال آه مه اشه ؟یآرد تو يا آردم من واقعا آردم خالف جهنم در را منی ميخواه حاال بنابراين بوده تو مال اش همه آه وسايلش

! بكن و بيا خوب ؟یبكن جهنم دری ميخواه را خودتی يعن ؟یبكن در بهشتی دار را خودتی يعنی بكن بهشت تو منوی ميخواه اگرهم

!ی آنی م در خودم ذات به و خودم فطرت به من آه گفتم هم اينرا دادگاه در البته .آنمی م خالف آار آه دانستمی ميكردم م خالف آار داشتم آه آنموقعی م نهيب من به وجدانم آن ،یدميد من در تو آه پاآم روح آن پاآم، فطرتی نمی توجه آن به منی ول نكن را اينكار نيست، درست آار اين زد آه الگو رای آسی يعن . ون برما سمت به آه ديدمی نم رای چيز چون .آردمی راه آن اش همه لذا و بدم انجام من آنهی م او آه رای آار آن آه نداشتم

است خوبی مشروبخور ديدمی م .آردمی م فكر و ديدمی آه م رفتمی م را انجام آنرا و رفتمی است م خوب مخدر مواد ديدمی م . آن دنبال رفتمی م من به ذاتم فطرتم، .رفتمی م آن الدنب است خوب قمار ديدمی م .دادمی م

Page 164: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٦٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ی ول ميكنه، گوشزد همه به ميگه، همه به آرد،ی م من گوشزد به گفت،ی م .بودندی واقع خواب در آه بودم افراد از دسته آن جزو من

به را خودشان عده يك و خوابند واقعا عده يك هستند دسته دو افراد .اند خوابيده هم آنار در ينهاهر دوای بينی م آه الظاهری عل .اند زده خواب

به را خودش آدام و خوابه واقعا آدام آهی ميده تشخيص آجا از حال آه تكان يك استی واقع آه خواب آنكس ، آن صدايشان برو ؟ زده خواب

ی م جا از فنر مثلی ميگ آه اهللا اال اله ال يك ،یميگ آه ذآر يك ،یدهی می ميزن فرياد گوشش در چه هر زده خواب به را خودش آهی آنی ول .پره .ميكنه سياه ترا داره و هست بيدار اون چون نميشه بيدار خودم آار دنبال من بيدارم، من ميگه دلش در و خندهی م ريشت به داره اون .آن ولمون مارو بابا هستم .فهمهی نم طرف آه نكن فكر ، غيره وی تباه و فساد دنبال ميره آهی اون

نهيب او به دم به دم آه داده از خودشی نور ، دادهی جدانو هم او به خداوند آهی آدم مثل اوی ول است اشتباهی آنی م آهی آار اين ميگه و زندی م

.زنهی م نشنيدن به خودشوی ول شنوهی م رو صداها زده به خواب خودشو سياه ترا من نبودم، آار سياه من خدايا :گفتم من آنجا در حال هر به تو و بودم خواب واقعا در بلكه بودم نزده خواب به را ودمخ من نكردم، .ميداني اينرا خودت اينكه و گفتمی م دل ته از خواستم،ی نم را اينها من خدايا گفتمی م آه من و ادراك آنقدر آنجا در .بود حقيقت مطلق نيز بودم خواب در آه گفتمی م

حق جزی چيز ديگر آه بود رسيده مطلق حق ازی ا درجه به و بود باال فهم همان بود، مشخص امر حقيقت چون حال هر به .آورد زبان شد بری نم

ی گوئی م چه هر: گفت آردی م صحبت خداوند طرف ازی گوئ آه صدای خواهی م چه آه بگو من به حالی گوئی م راست واقعا تو و است درست

چيست؟ی خدا دار از آهی ا مطالبه آن و هر آه گفتم و آردم مطرح خواستمی م آه را چه هر من دادگاه آن در

حقی گوئی م آه آنچه هر گفت آه و ديد را من دل او وی آرد تو آردم چهی آنی م آهی ادعائی برا شده، تو به آهی ظلم اينی برا ببينم بگو و است بنز ،ی خانمانی ب و اعتياد اينهمه ،ی مادری ب ،ی پدری ب ،ی مهری ب بابتی م رفتي، خانه برهنه پای خواستی م آفش شد، دوچرخهی خواستی م

Page 165: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٦٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

زن .آردم اتی سرطانی خواستی نم درد .خوابيدي، خيابان دری خواست ؟ی خواهی می چيز افتاد، چه گيرت بد زنی خواستی م خوب

به تبديل را همه تو و دادم خير به را همه دادم تو به را هرچه من چه اگر برآورده دنيا در و داشتم آرزو آه را نچهآ هر اينجا در: گفتم من .یآرد بد

بودم پابرهنه :گفتم من ! دهمی م تو به من بگو تو :گفت .ميخواهم آنرا نشده بهترين بودم ماشينی ب .ميدم بهت :گفت ميخواهم، را آفش اعالترين االن و

خوب زن ميخواهم، را آاخها بزرگترين بودم خانهی ب ميخواهم، را ماشين ميخواهم، را مادر بهترين بودم مادری ب ميخواهم، را زن ينبهتر نداشتم

را پول بيشترين نداشتم پول ميخواهم، را مقام بهترين نداشتم، شغل مناسب در ميدهم، بهت :گفتی گفتم، می م من آه را چه هر وخالصه ميخواهم ما ذات در آوردن آسر و نداشتن و نداردی مفهومی ندار درنزد ما اينجا .نيست

درخواست خداوند از را دنيا اين آل آه رسيدم آنجا به من الصهخ من و داد من به قولش رای ا چانه و چك آوچكترين بدون او و آردم

.است مطلق واقعيت و حق قول اين آه ميدانستم من آه گفتم و آوردم در بالی خوشحال از گرفتم را دنيا آهی موقع من را دنيا آل آهی وقت .هم رسيدم رجهد اعال به و رسيدم آرزوهام به آخرش غيره و اقيانوسيه اروپا، آسيا، ايران، تهران، ؟یخواهی م چه ديگهی بگير .داد را همهاو و درخواست آردم را همه

؟یا نگرفته اشتباهی آس با را ما واقعا توی يعن خدايا بگم ميخواستم يا و گرفته اشتباه گرديی آس با را ما خدا شايد اين آه افتاد شك دلم در آنجا انجام داده گناهی سر يك آه من چون آرده اشتباه آتابها و حسابی تو اينكه و گيرندی م و آورندی م غيره و زنجير و غل آه بودم خوانده قرآن تو .بودم !نيست اين خبرها از اصال آه اينجای ول برندی م

مرا مجددا .آرد قبول خدا و آردم من آهی زيادی ادعا آنهمه از بعد يادت تو آه هست هم چيزهای سر يك حاال :گفت و داد قرار خطاب موردی ادعا به آه بودی خسارتهائ عوض در دادم تو به آهی چيزهائ اين .نيست حاال آرديم، تو حق در را ظلمها اين ما آرديم، ما زديم، باشه، تو به ما تو توی برا مای ول يستن هم يادت وی ا آرده تو آه هستی آارهائی سر يك .ايم آرده آتاب و حساب را آنها

Page 166: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٦٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ی رفت دفعه فالن يادته :گفت نبوده؟ حواسمان ما آه است های چ :گفتم عريضه نبودنی خالی و برا آشنايان از مرده فالن دفنی برا زهرا بهشتی برا اونهمی فرستاد صلوات اينقدر وی گفت اهللا اال اله ال اينقدر فاميلی جلو وی فرستادی نم منی برا آه را اونها بيايد؟ خوششان از تو يگراند اينكهی گلی را پا آبت ته وی خورد رای آب فالن اينكه يا و .دانيی م هم خودت دلت وی ديد رای ا مورچه يك وی ميشد ردی داشت آگاه ناخود يا وی ريخت مرده اقوامت آه بار فالن يای گذاشت آنطرفتری آم يك را پايت و آمد رحم بهی تاآس سوار آهی موقع يای خواند نماز هفته دوی يك وی ترسيد تو و بود بود؟ رسوم و رسمی برا نبود، منی برا البته آهی آردی سالمی شد

در آردی م را صحبت آنها آهی افعال تمام شدی م زده آه حرفها اين .نشستی م دلم در آن واقعيت و ميشد آشيده تصوير به منی جلو

از وقت هيچ آيای ميداد انجام آه رای آارهائ اين داد، ادامه مجددا او مواقعی بعض چرا، البته خدا؟ يای گفت مثال يا وی آرد ياد را من دل ته

پايت آه آندفعه مثال يا وی بود پولی ب آهی مواقع مثالی آرد را اينكار و لپو بخاطر نبود ما بخاطر آنی ولی آرد را ياد ما دل ته از بود شكستهآه نشد دفعه يك .داديم را جوابت باز مای ول بود ات شكستهی پا بخاطر بخاطر دارم دوستتی خيل خدايا :بگي وی بده قرار خطاب مورد مرا

تن اين بخاطر دارم دوستتی خيل خدايا :بگي يا وی داد من به آهی مرض اين عوض در حاال !نداره ی عيب حال هر بهی، داد من به آهی سالم ؟یخواهی م چه بينم بگو بوديم آرده حساب و ما نبود يادت آهی هائچيز

آه ما وگرنه بود يادت چيزها اين آهی بزرگ چقدر تو خدايا: گفتم هيچ من نه :گفت .بيرون رفتيمی م در از داشتيم و بود شده فراموشمان

تو را سالمه .آنمی حساب م را چيزها ريز ريز و رودی نم يادم چيز قيمت بايد خودت حاال ،یگفت تو را صلواته ،یخواند تو را ازهنم ،یآرد .یبگذار

بقول آه اينها بابا :گفتم بودم شده شرمنده لطف از اينهمه آه من .داديم انجام عريضه نبودنی خالی برا ما و بودی الك معروف

من موجودات و بوده درش من اسم بوده، خير باالخره باشد، :گفت مهربانيم و هستيم ، ما آريمیدار چكار تو اصال حاال .دان بوده دخيل درش

.بدهيم تو به را پاداشش ميخواهيم و

Page 167: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٦٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

در و آردمی عشق م و آوردمی درم بال من و گفتی م او حال هر به !خودته حق ذات برازندهی خدائ آه حقا :گفتمی م دلمی ابهاحس با آه هم ديگه آره زمين يك هم اينها بابت ديگه بده خوب فتمگ .بريم و بگيريم ما و زمين آره دو تا بشهی قبل

.تره بس هم بس از بله :گفتم بسه؟ : گفت آه هم رای اونهائ و داد را آرديم ادعا ما آه چه هراو حال هر به آهی قلم و يك بودی طومار يك داد،ی م آه او و را داد بوديم نكرده ادعا قلم .بدهد حرآت را قلم هآ نبودی دست .آردی م حرآت طومار آنی رو

طومار و نوشتی م اين وگفتمی م من و آردی حرآت م تند و تند خودش نوشتی آه م قلم و آمدی می تاريك وی سياه بين ازی خاصی جا يك از

.ميشد جمع طومار همه بجز حاال :گفت و داد قرار خطاب مورد مرا مجددا خداوند

؟یخواهمي چيز چه ديگه دادم تو به آهی اينهائ مثل ديگه تو بابا :گفتم خودم به و شدم شرمندهی آم يك اينجا ديگر

ی ا نكرده آهی آارهائی برای ا گرفته را دنيا همه ،یهست رو پری خيل اينكه رويت به آالم يك و نكشيده رخت به اصال آه هم را گناهت وی بد و

؟یچه ميخواه ديگه نياورده، چقدر هر انصافا چون خوام،ی نمی رديگ چيز هيچ نه :گفتم بنابراين

.باشم نكرده درخواست آه فكرم نرسيد بهی ا ديگه چيز آردم فكر آه هم را سوال اين بار چندين خداوند خواهمی نمی ديگر چيز گفتم اينكه عليرغم

چه هر آه اتی حسن اسماء به قسم :ديگرگفتم آهی جائ تا من پرسيد از ديگر و است من حق آه استی چيز آن زا بيشتر اين و است بس بس گرفتم .خواهمی نم چيز هيچ

آنمی م همهی برا آرمم بخاطر آه رای آار حاال خوب :گفت خداوند ده را شده نوشته آه رای آل چيزهائ آه اينست آن و آنمی م هم توی برا

ضربدر ده کرد، شد را زمين آره تا دو .دهمی م تو به و آنمی م برابر همه با و مردم با وی دارائ و ثروت و عظمت و ظر وسعتن از بيست برابر .خصوصياتش و لطف اينهمهی بدست آورد آه فهم و درك آنهمه با آنجا در ديگه چه آدم آنيد قضاوت خودتان بيني،ی م آه را بخشش و آرم و مرحمت

بگم من نيست الزم ديگه اينرا .ميده دست بهشی و حال شور چه وی شاد

Page 168: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٦٨ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

آمی خيل درمياره آه بالی خوشحال از بگم اگه .آنيد تجسم يدتوانی م خودتان مال فقط آه آردم پيدای ناشدن وصف نشاط و شور يك من خالصه .ام گفته تشريح قابلی حت دنيا اين توصيفات با و دنيا نيست اين مال و دنياست اونی توانی نم اصال بدهند تو به دنيا اين در اگر را حال و شور اون .نيست هم .ی ميری م شعف شدت از وی بكن را تحملشی حت

وی ندار را قدرتش گفت ببينم ترا خواهمی م خدايا گفت )ع(موسي حضرتی موس داد نشان را جاللش از يك چشمه ،آرد آه اصرار ،ی ببينی توانی نم .شد بيهوش حيرت از )ع(

آه آمدم دادگاه بيرون ازی حال و شور و شعف چنين يك با من خالصه آمدن بيرون موقع .بروم بود آرده عنايت من به خداوند آهی قلمروئ سمت هب

آه ديدم را بود خودم شبيه شمايل و شكل و و وضع سر لحاظ از آه نفر يك و حاآم است آنجا در آهی شعور با .شد رد من بغل از مالئكه نفر يك با

. است زخدو مالئك از مالئكه، آن آه دانستم ندارد توضيح به نيازی چيز در آه بودی سياه رنگ بهی ول نداشتی آراهت يا وی زشت هيچگونهی و

بله، گفت :گفتم ؟یداشت دادگاه :گفت من به شخص آن .داشت وجود دادگاه هايتی ناراحت و دردها و ها غصه و غم :گفت بله، :گفتم شد؟ تمام دادگاهت

:گفتم ؟یآرد ادعا خوب اونهای برا: گفت گفتم، را همه بله :گفتم ؟یگفت را تو اگر چون نبودند مهم زياد اونها خوب گفت .گرفتم ميخواستم چه هر بله

سالم اون بابت ببينم بگوی ول ميداد بهت را حقت خودش خدای گفتی هم نم از منكه بابا :گفتم ؟یگرفتی چ اينهات و ها روزه و نمازها و صلواتها و

ی خالی برا هم اونرا آه داشتمی چندتائ يك بودم نداده انجامی چيز اونها هم اونهای برا.بودم داده انجام اينها و ديگران آمد و خوش عريضه نبودن

هم او و بده اجر ما به دنيا يك اندازه به گفتيم ما و آرد آرمی خيل خدائيش .داد

ی خيل بجاشی ول داشتم آم :گفتم ؟یتداش ذخيره اينقدر آمی يعن :گفت طرف گرفته آمی خيل! متأسفم برات گفت و داد تكان تأسف به رای سر اون .گرفتم

اينجا وی مرد آهی بودی هائ ديوانه اين از اينكه مثل تو بابا :گفتم من. ی ا هم خودم آهی نماز يك و اهللا اال اله ال يك و صلوات و سالم يك آخه اومدي، نزمي يك آره و دادم را داشتی ارزش نه و آرد منی برای آار نه ميدانم !ی گرفت آمی خيل آره :گرفتم ؟ گفت آمی ميگ تو گرفتم را

Page 169: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٦٩ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

.زندگيمون و بريم سرآار ما بگذار بردار ما سر از دست تو بابا: گفتم من ميرم دارم من :گفت ؟یمير آجای دار تو :گفتم او به باشه، برو، من :گفتی غارت قتل وی فجور و فسق چه وی هستی آ تو ديگه بابا :گفتم من .جهنم اينقدر بهمون را بود خراب وضعمون اينقدر آه ما ؟یآرد دنيا اون در

هيتلر همطراز تو جهنم ؟ نكنهی ميری دار آهی آرد چيكار ديگه تو دادند، ؟ یخان چنگيز يا و

آدم و بهترهی خيل تو از اين اتفاقا نه :گفت بود او آه بای ا مالئكه اون هم آخه عاقل آدم چون است وانهدي و مجنون حتما پس :گفتم ! بودهی بهتر

و برين ميخاين جا هر شماها بابا اصال جهنم؟ تو ميره خودشی پا با خودش .آنيد ولمان را ما

!ی گردی برم وی مير هم تو بينمی م در جهنم را تو :گفت طرف خودت ايشاال تو، بر خدا لعنت :گفتم و آردم اون نثاری من لعنت ديگه اونجا خدا را من جهنم؟ برمی چی برای يك من !جهنم تو بريد فاميلت و و فك !من داده به را دنيا بيست برابر آردم آهی آارهائ بخاطر آهی وسيع قلمرو سمت به نفر، دو آن از شدن جدا از بعد حال هر به

حكومت به آردم شروع آنجا و در آردم حرآت بود آرده عنايت من به خدا اين در بودم نرسيده آن بهی زمينی دنيا در و بودم طالبش آه آنچه و آردن هر غيره، و تجمالت و زن و آاخ و هواپيما و پول از .داشتم در اختيار دنيا آمال حد به وی تمام معن به من و شدی م حاضر آردمی م اراده آه را چه .بردمی م لذت آنها از

به آردن حكومت مشغول من و گذشت منوال همين بهی روز چند آهی باور آن در چون بردمی م لذت همی خيل و بودم خودمی ورامپراطی م شكر خدارا اش و همه ديدمی نم اينها از باالتر رای چيز ديگر داشتم و لطف عجب خدايا :گفتمی م دائم .یدنيائ اين شكر نه ،یواقع شكر .آردم ارحم واقعا تو خدايا !ی ا داده من بهی چيز عجب !ی ا من آرده بهی مرحمت دری حت من .برازنده توست فقط گويندی م آه صفات اين تمام! ی الراحمين

بهی لذت چنين در و اينجا بيام بميرمی وقت آه آردمی نم تصور هم خيال عالم غيرقابل آه زيبا بسياری نور ديدم ناگهان آه بودم همين عوالم در .ببرم سر

يك چيزشگفت ،نبود نور تنها نور اين .افتاد آاخمی رو بر بود توصيف دلی ترآيب بود، آهنگ و شعر و موزيك و نور ازی ترآيب و دلنشين و انگيز ذره هر و آوردی م در حيرت بهی شاد از شدت ترا اش ذره هر آه آويز

Page 170: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٧٠ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

ی نشاط درم به ترا و آدی م در رقص به وجودتی سلولها تك تك با اش و باشه داشته نگآه آه بيادی نور يك ميشه مگه چيه؟ ديگه اين خدايا .آرهی سلولها و اتی باطن ذات اون و عجين بشه روحت با و بخونه آواز دلت با

بحال تا آه ببرهی لذت به ترا نور اون و دربياد رقص به نور اون با بدنت تك تك انگار آهی لذت ،یواقع لذت ؟ی ا نداشته هم را تصورشی حت

دند؟خنی دل م ته از و آنندی م حال دارند بدنتی سلولهای چيز چنين بوده؟ آجا حال تا آويز دل نور اين چيه، اين :آردم لسوا

آجا از اين حال، در نه و گذشته بوده در نه نبوده؟ ما تشكيالت و دم در آه عظمت اين با وی زيبائ اين با آهنگ، اين با نور اين آه گفتند من به آمده؟ ،آه است خداوند لقتخ در آه آنچه هر وی نيست وی و هست دنيا به تا مياد راهه در بگير، عشق آرام باش، آرام آه بگه ، اونه ازی ا ذره تو زمين اين تو مياد، داره مطلق حق ازی ا ذره مياد، دارهی واقع روح .مياد داره و

حيرت از آه باش هوشيار باش،متوجه باش، مواظب تو باشه، حواست .نشيی متالش نشي، منفجر وی با مهربان ميده،ی آويز دل با و آواز و رقص اب را پيام اين نور آن

در آنه،ی م آرام را دنيا نور اون و شعر اون .ميگه لطف با و شعر با و بياد ميخواد عشق آه باش در خواب بخواب، تو :ميگه و آنهی م خواب عشق آن و مطلق نور آن پذيرشی برا را خودت و باش آماده تو .آنه عبور

آرده؟ی تجلی چی برا نور اين :مگفت .آن مطلق آماده آهی آس ،یآارگر بازار يك معمولي، آدم يك خدائي، بنده يك آه دادند جواب خداوند از را حقش و شده تموم دادگاهش آردهی م جابجا بازار در بار

مستقر بهشت در و ابديش جايگاه به بره و رد شه اينجا از آه قراره و گرفتهآه آمده عشقه، نور همان و صفا نور همان مت،عظ نور همان نور اين .بشه و آند آشنا عشق اين با را آائنات اين و ستارگان اين زمان، اين آرات، اين دادندی بازار آارگر اون به آهی عشق و عظمت تا آند خواب در را آنها پذيرش قدرت آنها نكنه آماده را موجودات نور اين اگه .آنه عبور بياد بتونه .ميشوندی متالش عبورش تحت و داشت نخواهند راعظمت اين

به را وجودم ذرات تمام چون .شدم عاشقش نور اون ديدن با من خبر ازش خودم آه بودمی لطيف دل يكی دارا انگار.گرفتی می عشقباز ذرات اين نشست در و آمد موزيك آن آوا، آن نور، آن ذره ذره چون نداشتمی م گذر حال در را عشقش و عاشقه بار دميليار آهی عاشق مثل و من دل

Page 171: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٧١ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

؟ چيه اين آه د،آر خراب را من حال بد جور .آرد خراب را من حال بينه، ... شد رد و آمد اين تا ،یروز چند تا شدم منتظر من و و تخت يك در نفر يك آه ديدم من و شد رد و عشق آمد اين ، عظمت اين بودی تخت ،.....تخت در تخت تخت، در تخت ديگه، تخت يك در تخت اين همه آه بودی تخت، بود عشق اش همه آه بودی تخت و بود نور اش همه آه بود، حقش آهی حق اب ! حكمت با با نور، عشق، با بود شده بافته اش

.بود حقش آهی باعظمت ، باعظمت حاآم اين. آن بر بود سوار بود و عجين اين معرفت، آن صفا، آن عشق، آن بود ايجادآرده آنرا آه بود اين چون او، بر بود نگين اين او، بر بود

از عبوردادند آهی موقع اينرا . آنی رو بود االن نشسته و بود آن ومستحق از شدت حيرت ،از وگرفتم خواستم خدا از من آهی عالم اون از من، آره .. .رفتم حال و گرفت ار عشق اين ازی ا ذره من دل ، رفت حال از آه بود من دل اين و افتادم و رفتم حال از منهم و رفت حال دل از اين و نشاند خودش در

خدا از اينرا بايد ومن ميخوام اينرا من آه گفتم آمدم حال به آهی موقع ...ميخواستم از آهی هست اون و دنيا اون اومدن، حال به از بعد لحظه همون از

در ارزشش و تار شد و يرهتی آن در ،بود دلپذير آنقدر برايم و گرفتم خدا .. .شد نيست به تبديل من نزداشتباه ديدم و ،دلی پاآ همان به نور، همان به ،خودم ذات به برگشتم اينجا !ی وای او ! آردم طلب اشتباه آه آردمی م بايدی طلب ! ام گرفته

و آنان باز ناله ه،رفت سرمی آاله چه آه فهميدم اونجا ، زدم زار اينجا ...دادگاهی تو برگشتم آنان شيون و آنانی زار

شكرگزارش.بودم شده خارج دادگاه از مطمئن و آنان پرواز عشق، با من حق و ام گذاشته آاله را خدا سر آه آردمی م فكر چون ،ی زبان البته ، بودم آه را آنچه و ام رسيده مقصودم و به ام گرفته را دنيا و ام گرفته را

!بود اشتباه آهی صورت در .ام رفتهگ داشتم را آرزويش :گفتم و دادگاهی تو برگشتم دوباره آنان و شيون آنان ناله من بنابراينهم ومنی داد من به آردم طلب هرچه آه ميدانم ! پروردگارا خدايا،

اما ،طومار برگه اونی پا زدم مهر خودم و ،بيرون رفتم اينجا از شكرگذار چرا ؟ ديگه :گفت! امی شاآ دستت از من هم باز

Page 172: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٧٢ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

!ی دادی م بايد آه آنرای نداد تو ،یداد آم تو اينكه بخاطر :گفتم ندادم؟ تو به من آهی خواستی چيز تو : گفت!آره :گفتم دادم؟ آم من :گفت را اين تو از من خواستم، را دنيا تو از من :مگفت ؟یخواست چه من از

آن به آه آنرا چرا ببينم بگو ، امای داد خوب :ندادم؟ گفتم من :گفت خواستم، ؟ینداد من بهی داد آارگر

! ديدم آره :گفتم ؟یديد را تو عظمت :گفت ندادم؟ من وی خواست تو: گفت ی رو اصال و زنمی م داد و زنمی م ضجه و آنمی م ناله دارم من حاال آارگر اون به آه آنرا چرا آقا :ميگم .ميگم اينرا فغان دارم با و نيستم زمين رد اومد بود؟ اونكهی چ پس :گفتم .ندادم اونهم به :؟ گفتی نداد من بهی دادی چ گفتم من و اينجا اومد تو مثل اونهم : گفت؟جالل و عظمت اون شد،

هری برا فرستادم آه اهللا اال اله ال هری برا: گفت بدم، بهت چقدر ،یميخوا ! ميخوام را معرفت اصل !م ميخوا را عشق اصل فرستادم، آهی صلوات

نفرستادم دنياآهی برا فرستادم، عشق با را فرستادم آهی اينهائ همه چون من عشق بيام آه اينجا و ميدانستم فرستادم، عشق با را اينها بخوام، را دنيا آه .ميخوام اونو االن! بده اونرا .اينجاستی واقع

ته از اهللا اال اله ال گفتی آه می موقع دنيا تو اين ديدم ميگه، راست ديدم ی ول جلوشه پول ميليون ديدم صدی م چون چرا؟ ، اهللا اال اله ال گفتی م دل

با دارهی ول ميخورهی خال نون داره زنه،ی نم اون به دست اون آلمه بخاطر بال داره نماز با اون صلوات، اون با ، ميكنه سير خودشو اهللا اال اله ال اول

حرف مردم سر پشت بره تونهی م ه،آن غيبت تونهی م اين ديدم درمياره، همه ديدم نخونه، نماز تونهی م ديدم مشروب بخوره، تونهی م ديدم بزنه، !من بخاطر فقط آنهی م را همه و آنهی نم را آارها اين

آهی توانائ عين در شناخته، را عشق ديده، را اينكه عشق بخاطر فقط حاال اينجا آنه،ی نم ببره، را لذتها اين همه بكنه را آارها اين همه ميتونه ميخوام را حاالجوابش آردم را آارها اين من ميگهی قلب ايمان با دلش ،آمده زنه،ی نم حرف اونجا زبان نيست، به آالم(ميگه درست عينا داره هم دلش شبهه و شكی جا حق، به ميزنه حرف روح حق، به زنهی م حرف دل

؟یميخوای چ :ميگم بهش من لحا ) . !رهی نم هم درزشی و مو ال نيست خلق تو آهی دانش حق رو، معرفت حق رو، صفا حق عشقو، حق ميگه بخاطرشون و فرستادم وصلوات سالم براشون و دانمی نم من وی آرد

را رآيك حرف بخاطرش و را نزدم تهمتها بخاطرش و نگفتم را دروغها

Page 173: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٧٣ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

و خواندم قرآن بخاطرش و برگرداندم نامحرم از نگاه بخاطرش و نزدم !ميخوام ازت االن را اونها حق گفتم، ذآر و رفتم راه خيابونی تو بخاطرش

اونو اون دادم چون اونو اون به .است مستحقش آه بهش بدين :ميگم من و دنيا، در خودشی برا آرد رو خودش ،نكردم رو براشی چيز من خواست، !رسيد بهش خودش

تفكيك انسان چونی بری م آامل انسان عظمت بهی پ آه اينجاست اين به خورندی م ها حسرت فرشته آه اينجاست باطل، و حق بين ميده انجام آه شيطانی ا خلقت، اين به آنيد سجده آنيد، سجده :ميگم اونها وبه خلقت مقابل در ات سجده ريال يك ميكشه، طول سال هزار ات سيصد سجده يك

!نداره ارزش ميكنه ثانيه چند در ام بنده اين آهی ا سجده اين نميره،ی ول السافلين اسفل به بره باطل، به بره تونهی م اين چون

لذا و ،آرده را انتخاب من باطلی بجای ول ،داشته انتخاب راه من بنده .دادم بهش من آه استی چيز مستحق ؟زنيی زار می اومد حاال! دادم بهت آهی هستی چيز مستحق هم تو

آنچه هر آه ندادم قسمت امی حسن اسماء به نم مگر ی؟آنی م گريهی دار همانطور؟ دادم تو به منی خواست دل آنچه به هر تو وی بگوئی ميخواه آهديدم و آردم نگاه من و نبود حقم اين آهی گفت وی آرد شكوا دل بهی آمد آه ؟دادم بهت من نبود، حقش ميگه هم دلت آهی چيزهائ بود،ی دنيائ هآ خواست رای چيزهائ آهی دل گفت؟ی دل چهی ول .آنهی م همی سياه طلب سياهه آهی دل بود،ی سياه اش همه آه خواست را

ی ميگی اومد حاال آنه،ی م عشق طلب عشقه از پر آهی دل .ميكنه دنيا طلب آنم؟ چيكار ؟ چيه چاره

ارحم تو بگذار، چاره راه يك حاال ميخوام، اونو من گفتم من توني،ی م تو بزرگي، تو ، نیالراحمي دستت،ی رو ريزمی م رای پاآ آب من حال ؟یديد را اون عظمت تو :گفتی ديد تو آه رایعظمت ! هيچه عظمت اون مقابلش در آه دارم رای عظمت نشاط و شور و معرفت و صفا و عشق هم اون با ميره، داره گرفته بابا اون

آنها پيش اين هآ ام داده بهشون رای ام وچيزهائ آورده اينجا من رای آسان، تو مثل مياد هم اون ميزنه، زار و اينجا مياد باز رفته آه اونهم حاال ! هيچه راز و منی برا فرستاده صلوات و سالم اش همه آه هم اون ميزنه، و زار

! ميزنه زار و اينجا مياد اونهم باز ،من با آرده نياز و

Page 174: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٧٤ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

هم نهااو ! زنندی نم زار آه نفرند دوی يك فقط اينجا ميزنيد زار همتون اينجا اونها مريد آه دآنيی م ادعا ماشآه ی همانهائ، هستندی آ آه دونيدی م شمای م پايش ازی وقت و ميخوره پايش به جبهه در تير آهی آس همان د،هستي چون نفهميده، آه هم واقعا ، ميگه نه ؟یفهميد درد جانی عل: گنی م گيرند !منه پيش اون نيست، اونجا اون

به سوزن يك اگری ولی آردی م را عبادت منی داشت ظاهر به تو نماز نه اصال آهی هستی آس تو تازه باال،ی پريدی دو متر م ميخورد پايت آم بهت من تو نظر به حاال دادم، بهت رو دنيا من وی داد انجام نه روزه و

!؟ آردم ستم بهت دادم؟ يك آخه من،ی برا بكنی آار يك :گفتم هيچي، گفتم چيه؟ حسابت حرف حاال ! ی ا چاره يك ،یرآای واقع عشق تا بده را پاآت دل من، بده را صافت دل بده من، باشه، : گفت و حد در ميدهم آه بهت رای چيز ! آني حال باهاش تا بگذارم توش را ام

خودم بغل وی بيائ باال امی اله عرش از تا آنمی می آار است، اعاليم درجه اون .بدم بهت و توش بذارم عشقموتا پاآه را دل اون من به بده! ی وايس !رو بده به من گذاشتم اختيارت در و اول بار بهت دادم آه رای پاآ ظرف

بدم تو به و آنم پر پاك ظرف اون در را ام پاك نور من تا پاكی همان جور !ی آن حال تا

،ی سياه به هشد تبديل اون ظرف پاک که به من داده بود آه ديدم من پرشده اش همه ازحسد، شده پر اش همه آينه، از شده پر اش همه آثافت،

پر اش همه تهمت، از پرشده اش همه غيبت، از شده پر اش همه از حرص، !ی تباه و فساد از شده ! آردم اينجوريشو برداشتم من را ی را که خدا به من داده بودپاآ آاسه اينجوريش برداشتم را لطيفه روح آردم، شاينجوري برداشتم را پاآه دل

با شده پيچيدهی بد پود و تار ديگه ، اين با عجين شدهی تباه ديگه ! آردم .نيست او از شدن جدا قابل ديگه و ، اين

راه يك فقط اين :گفت .جداشن هم اينها از آه آنم چيكار خدايا :گفتم پاك را اينهای بر بايد ت،نيس آار دری اجبار ، خودته انتخاب به اونهم داره ظرف يك در تو وقت دنياهيچی تو .ی بيار و را ظرفه اينی آن پاآش.آني اينی چطور من .شستيی آنرا م دفعه صدی رفتی م ؟ی ميخورد آب آثيف و من لطف اين و من مهر اون .نميشه اصال ، آنم پر برات را آثيف ظرف

Page 175: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٧٥ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

حد به ميخوام آهی اونهائ فظر اين در ، نشينهی نم اينی تو من آرم اينی چ آنم توی نم لسوا ازت ديگه من اينجا .نشينهی نم بدم بهت آمال

من اونجا .ی بخواه بايد آه چيه اون آهی فهمی نم تو چون ،یميخواه .آنمی م رو برات را عظمتم

، جهنمه عالجش ، شدنه پاك عالجش ،ی خواهی م را اينها اگه خوب تو آن نگاه . رحمته اينهم برات آه آتيش اينی تو آن پاك خودترا برو تو

! ای گرفتهی آتش چه االن، ديدم را عظمت اونی وقت ! بودم گرفته گر من آنجادرست می گفت،

ی م بيداد و داد و پريدمی م پائين و باال هوا رو من .توانستم بايستمی نم ...گردن تا رفته آاله سرتی بينی م آهی موقع ، آردم

رای ارث شما به دالر ميليارد صد نفر يك مثال، خودمانی دنيا نهميی تو آمريكا در نفر يك آه گويندی شما م به يكباره ،نداريد خبر هم شما و رساندهی وقت بدهيد،ی فالنی آقا به دالر ميليارد صد مردم من اگه آه آرده وصيت سنكپ راگ، ايد داده دست از را ارث آن آه شنويدی م رای چنين چيز شما . آنيدی م غش حداقل نكنيد شما حق آهی چيز آن بينيد،ی م را عظمت آن و آئيدی شما م آه همی موقع چه، ايد تبديل آرده باطل و ناحق به آن را خودتان دست با آنرا شما و بوده آنيد؟ی م پيدای حال شقع و زدم بال بال آه بود داده من به را دنيا آه اول همان مثل من آنجا در

آردم يادی نيك به و گفتم را اشی حسن اسماء تمام و گفتم را و مدحش آردم ظلم من ،ی خوبی خدای ا ، حقی خدای ا زنم،ی م نعره دارم اينجا حاال ،

به آنم؟ چكار من حاال ، آردم اشتباه آه آنمی م اعتراف من ، خودم با آردم آنم؟ی آار من چه بگو من

اينقدر ،نزن فرياد اينقدر ،نزن دادی ه نزن، بال بالی ه حاال :گفت !نزن شيون

ی ميخوا ؟یبگير آرومی ميخوا :گفت اصال نميشه، نيست، خودم دست :گفتم !آن خالصم ،آره :گفتم ؟یبش خالص فرياد و داد و حالت اين از به بخوره بيادی بدبين آتيش آبر، آتيش حسد، آتيش اين برو بگذار بيا :گفت .یآروم ميش ،یگيری م آروم بشه، آنده هات فتآثا اين تا تو بودم نكرده خلق را جهنم اگه :گفت ! بده نشان بهم جهنم؟ اين آجاست :گفتم

آه دنياتم ، بهشت بهی بری توانستی آثافتها نم اين با ؟یآن چيكاری ميخواست

Page 176: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٧٦ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

من اصال .بدم رو جهنم بهت خوامی نم من اصال السافلين، اسفل شده برات ! آن خلق من واسه جهنم يك نوآرتم، خدايا :گفتم .ام نكرده خلق راجهنم

دارم گيرم،ی م آتيش ميرم، دارمی م دارم آه آن خلق من واسه جهنم كي خلق الراحمينم، ارحم باشه،: گفت ! ميشم زنده و ميرمی م لحظه به لحظه

هيهت ناحق به آهی اون ازی ، بریش راحت آثافتها از اينی بر تا آنمی م .یبش پاك ،یآن پيدای رهائی آرد اوناهاش :گفت آو؟ جهنمت !آن عجله !عجله آن باش زود خدايا :ميگم من

!زياده فاصله اينی خيل !زيادهی خيل :گفتم متر، ده متر، فاصله بيست فاصله !ه بر تونهی نم اين ميگه، راست ببرينش، بياين زياده؟ی خيل: گفت

من آه ببرين جهنم اين داخل به سرعت نآخري با منو ،آره ميگم من و غل اونجا بايد من ! بشه پاك آثافتها اين بايد!جهنم اينی تو برم بايد

.آنيد زنجيرم و غل ! بمانم بايد ، آتيش اينی تو از درنرم آه بشم زنجير ميايند و به درخواست خودت وی آنی زنجير م و غل طلب اونجا در

ی م ميان ، ببرين سرعت آخرين با منوی گ یم و آنندی م زنجيرت و غل اونجا و، جهنمی تو برندتی م خودت به اراده و ،خودت خواست به ، برنی لرزه درم به اينها و جهنم اهل و جهنم ديوار تمام آهی آشی می هائ نعره ،ی ميخوای چ بگو ،ی خواهی م آه آتيش اون مياد ، باش آروم گنی م و آد

درخواست به آتيشها اين همه! بيا؟ ی آتيش بدبين ،حسد آتيش آينه، آتيشی آروم م ذره يك تازه خورندی م بهت آتيشها اين آهی موقع و نی آم خودت را آثافتها و را ها آينه اين از ذره يك و نی آم آتيشها اون تازه چون ،یگير .قعر جهنم به برندی م و ،برندی م و آنندی م

اون بهی بستگ شدن پاك و موندن هنمج تو مدت اين و زمان اين حال و دارهی دوروئ چقدر و داره چقدر آبر و سياهه چقدر آه داره تو سياه دل

چقدر آه دارهی آتيش رحمت اون و آرم اون بهی بستگ و داره آثافت چقدر تا آشهی م طولی زمان چه و ببره را چقدرش، آنه پاك و بكنه اونها رو از

.شه صاف اينها تا داشت خواهد ادامه اين و مكان نيست و زمان بعد ميدونيد آه اونجا در

دست هم جهنم اون عظمت و ،یبش پاك وی برس خلوص به آامل آهی موقع !ه ندار بهشت عظمت ازی آم

Page 177: کتاب يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

١٧٧ يکصد و هفتاد صفحه تا خدا

و است حق بهشت آه بود اين قضيه اين از من برداشت حال هر به باز و ندآشای می به گمراه انسانرا آه است ناحق اين و است حق جهنم .هآنی م حق به تبديل اونجا در هم را ناحق اون خودش آرم با خداوند

بهشتت را هم من ميشه :ميگي ! داره عظمتی خيل قشنگه،ی خيل امای ميش بهشت وارد سياه، دل اون با ديدنی برا .ببين برو بيا :ميگه ببينم؟ آه هبش مستقر خودشی جا که در نمياد عشق اون عظمت، نور، اون اون اجازه آه خوردهی قفل قفله، دل اون اما ،یميش داخل ،یمير ،یبكن حال تو

،ی ميزن زار ،یميخور حسرت وی مير فقط تو بنشينه، بياد عشق اون نميده زار وی بينی م را جهنم هم وی زنی م به ذاتت زاری بينی م را بهشت هم ديدم، را اينها من و.......یوای ا واي،ی ا ،یوای ا آه حق به ،ی زنی م

! اومدم و ديدم را جهنمش ديدم، را بهشتش آه بتونيم آمك بكنه خدا آه انشاءاهللا خدا، بر اميد خدا، بر توآل حال

است، لحظه چند نيست، هم روز هستيم، چند آه دنيا روزه چند اينی تو عشق تونيمی م چه هر بتونيم ،هستيم دنيا تو اين آهی ا لحظه چند اينی تو

صراط تو تونيمی م چه هر آنيم، جمع موفقيت تونيمی م چه هر آنيم، جمع !نباشيمی خال دست الاقل آه بريم مستقيمی خيل آورديم، آم چرا آمه، چرا آه هستيم پشيمون اونجا هم باز البته

ی خال دست دارم همی عل من آه فرمود )ع(علی موال حضرت آمه چون ...ما بحالی وا ديگه بگه اينو اون آهی وقت ميرم، .نبود باشهی ساز ظاهری برا آهی حرف اهل و ريا اهل ميدانيد آه همی عل

ی چ هر واقعا اينكه به اعتراف آرد اونهم بود، ديده را عظمت واقعا چون خطی توی بری بيا اونكه بحالی وا ديگه! ی ا آرده آمی بكن آار اينجا اونجا ،ی مير شمستقيم صراطی تو ،ی مير جايگاه حقش در .باطلی وا .... گوهر را و جواهرات و طال اين ،ی آرد بار آم چرا آهی پشيمون !! باطل صراطی توی بيفت ديگه اينكه بحال