66

عوام و خواص از منظر

  • Upload
    anahid

  • View
    71

  • Download
    0

Embed Size (px)

DESCRIPTION

عوام و خواص از منظر. حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی). پایگاه اطلاع رسانی افسران جنگ نرم www.afsaranjavan.ir. مخاطبان شما عموم مردمند، نه مردم عوام !. - PowerPoint PPT Presentation

Citation preview

Page 1: عوام و خواص از منظر
Page 2: عوام و خواص از منظر

در اينجا بحثى مطرح مىشود كه و علما كه نيستند؛ خواصمخاطبان ما

عامهى مردمند؛ اينرا چهكار كنيم؟ اتفاقا2 هنر اينجاست. فرق است بين اينكه ما چيزى براى عموم درست

درست كنيم. عوامكنيم، و چيزى براى « با »عموم« يكى عواممعناى لغوى »

« و عواماست؛ اما معناى اصطالحى »بيانات در ديدار با اعضاى »گروه »عموم« فرق مىكند.

13/12/1370ويژه« و »گروه معارف اسالمى« صداى جمهورى اسالمى ايران

Page 3: عوام و خواص از منظر

ببينيد عزيزان من! به جماعت بشرى كه ببينيد عزيزان من! به جماعت بشرى كهنگاه كنيد، در هر جامعه و شهر و نگاه كنيد، در هر جامعه و شهر و

كشورى، از يك ديدگاه، مردم به دو قسم كشورى، از يك ديدگاه، مردم به دو قسم شوند: يك قسمU كسانى شوند: يك قسمU كسانى ‌‌تقسيم مىتقسيم مى

هستند كه بر مبناى فكر خود، از روى هستند كه بر مبناى فكر خود، از روى گيرى كار گيرى كار ‌‌فهميدگى و آگاهى و تصميمفهميدگى و آگاهى و تصميم

شناسند و در آن شناسند و در آن ‌‌كنند. راهى را مىكنند. راهى را مى‌‌مىمىراه - كه به خوب و بدش كار نداريم - راه - كه به خوب و بدش كار نداريم -

دارند. يك ق\سم اينهايند كه دارند. يك ق\سم اينهايند كه ‌‌گام برمىگام برمىبيانات در ديدار بيانات در ديدار گذاريم.گذاريم.‌‌ مى مىخواصخواصاسمشان را اسمشان را الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727فرماندهان لشكر فرماندهان لشكر

20/3/137520/3/1375

Page 4: عوام و خواص از منظر

قسم ديگر، كسانى هستند كه قسم ديگر، كسانى هستند كهخواهند بدانند چه راهى درست و خواهند بدانند چه راهى درست و ‌‌نمىنمى

چه حركتى صحيح است. در واقع چه حركتى صحيح است. در واقع خواهند بفهمند، بسنجند، به خواهند بفهمند، بسنجند، به ‌‌نمىنمى

تحليل بپردازند و درك كنند. به تحليل بپردازند و درك كنند. به وgند. به چگونگى hند. به چگونگى تعبيرى ديگر، تابع جgو hتعبيرى ديگر، تابع ج

كنند و دنبال آن جوg به كنند و دنبال آن جوg به ‌‌جوg نگاه مىجوg نگاه مىآيند. اسم اين قسم از آيند. اسم اين قسم از ‌‌حركت در مىحركت در مى

بيانات در ديدار بيانات در ديدار گذاريم. گذاريم. ‌‌مردم را عوام مىمردم را عوام مىالله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727فرماندهان لشكر فرماندهان لشكر

20/3/137520/3/1375

Page 5: عوام و خواص از منظر

شود شود ‌‌پس، جامعه را مىپس، جامعه را مىبه خواص و عوام تقسيم به خواص و عوام تقسيم كرد. اكنون دقgت كنيد تا كرد. اكنون دقgت كنيد تا

اى در باب خواص و اى در باب خواص و ‌‌نكتهنكتهعوام بگويم تا اين دو با عوام بگويم تا اين دو با

بيانات در ديدار بيانات در ديدار هم اشتباه نشوندهم اشتباه نشوند

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727فرماندهان لشكر فرماندهان لشكر

Page 6: عوام و خواص از منظر

ىgى خواص چه كسانى هستند؟ آيا قشر خاصgخواص چه كسانى هستند؟ آيا قشر خاصهستند؟ جواب، منفى است. زيرا در بين هستند؟ جواب، منفى است. زيرا در بين

سواد سواد ‌‌خواص، كنار افراد با سواد، آدمهاى بىخواص، كنار افراد با سواد، آدمهاى بىسواد است؛ اما سواد است؛ اما ‌‌هم هستند. گاهى كسى بىهم هستند. گاهى كسى بى

فهمد چه كار فهمد چه كار ‌‌جزو خواص است. يعنى مىجزو خواص است. يعنى مىگيرى و تشخيص عمل گيرى و تشخيص عمل ‌‌كند. از روى تصميمكند. از روى تصميم‌‌مىمى

كند؛ ولو درس نخوانده، مدرسه نرفته، كند؛ ولو درس نخوانده، مدرسه نرفته، ‌‌مىمىمدرك ندارد و لباس روحانى نپوشيده است. مدرك ندارد و لباس روحانى نپوشيده است.

هرحال، نسبت به قضايا از فهم برخوردار هرحال، نسبت به قضايا از فهم برخوردار ‌‌بهبهالله الله ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر است. است.

20/3/137520/3/1375)ص( / عوام و خواص )ص( / عوام و خواص

Page 7: عوام و خواص از منظر

در دوران پيش از پيروزى انقالب، بنده در ايرانشهر در دوران پيش از پيروزى انقالب، بنده در ايرانشهرتبعيد بودم. در يكى از شهرهاى همجوار، چند نفر تبعيد بودم. در يكى از شهرهاى همجوار، چند نفر آشنا داشتيم كه يكى از آنها راننده بود، يكى شغل آشنا داشتيم كه يكى از آنها راننده بود، يكى شغل آزاد داشت و باالخره، اهل فرهنگ و معرفت، به آزاد داشت و باالخره، اهل فرهنگ و معرفت، به معناى خاص كلمه نبودند. به حسب ظاهر، به آنها معناى خاص كلمه نبودند. به حسب ظاهر، به آنها

شد. با اين حال جزو خواص بودند. شد. با اين حال جزو خواص بودند. ‌‌عامى اطالق مىعامى اطالق مىآمدند و از آمدند و از ‌‌آنها مرتgب براى ديدن ما به ايرانشهر مىآنها مرتgب براى ديدن ما به ايرانشهر مى

گفتند. گفتند. ‌‌قضاياى مذاكرات خود با روحانى شهرشان مىقضاياى مذاكرات خود با روحانى شهرشان مىروحانى شهرشان هم آدم خوبى بود؛ منتها جزو عوام روحانى شهرشان هم آدم خوبى بود؛ منتها جزو عوام

ى كمپرسى جزو خواص، ى كمپرسى جزو خواص، ‌‌كنيد! رانندهكنيد! راننده‌‌بود. مالحظه مىبود. مالحظه مىولى روحانى و پيشنماز محترم جزو عوام! ولى روحانى و پيشنماز محترم جزو عوام!

الله )ص( / الله )ص( / ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375عوام و خواص عوام و خواص

Page 8: عوام و خواص از منظر

گفت: »چرا وقتى گفت: »چرا وقتى ‌‌مثال2 آن روحانى مىمثال2 آن روحانى مىفرستيد، فرستيد، ‌‌آيد يك صلوات مىآيد يك صلوات مى‌‌اسم پيغمبر مىاسم پيغمبر مى

آيد، سه صلوات آيد، سه صلوات ‌‌ولى اسم »آقا« كه مىولى اسم »آقا« كه مىفهميد. راننده به او فهميد. راننده به او ‌‌فرستيد؟!« نمىفرستيد؟!« نمى‌‌مىمى

اى اى ‌‌داد: روزى كه ديگر مبارزهداد: روزى كه ديگر مبارزه‌‌جواب مىجواب مىنداشته باشيم؛ اسالم بر همه جا فائق نداشته باشيم؛ اسالم بر همه جا فائق

شود؛ انقالب پيروز شود؛ ما نه تنها سه شود؛ انقالب پيروز شود؛ ما نه تنها سه فرستيم! فرستيم! ‌‌صلوات، كه يك صلوات هم نمىصلوات، كه يك صلوات هم نمى

امروز اين سه صلوات، مبارزه است! امروز اين سه صلوات، مبارزه است! فهميد! فهميد! ‌‌فهميد، روحانى نمىفهميد، روحانى نمى‌‌راننده مىراننده مى

الله )ص( / عوام الله )ص( / عوام ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375و خواص و خواص

Page 9: عوام و خواص از منظر

كه كه خواصخواصاين را مثال زدم تا بدانيد اين را مثال زدم تا بدانيد گوييم، معنايش صاحب لباس\ خاصى گوييم، معنايش صاحب لباس\ خاصى ‌‌مىمى

نيست. ممكن است مرد باشد، ممكن نيست. ممكن است مرد باشد، ممكن است زن باشد. ممكن است تحصيلكرده است زن باشد. ممكن است تحصيلكرده باشد، ممكن است تحصيل نكرده باشد. باشد، ممكن است تحصيل نكرده باشد. ممكن است ثروتمند باشد، ممكن است ممكن است ثروتمند باشد، ممكن است فقير باشد. ممكن است انسانى باشد فقير باشد. ممكن است انسانى باشد

كند، كند، ‌‌كه در دستگاههاى دولتى خدمت مىكه در دستگاههاى دولتى خدمت مىممكن است جزو مخالفين دستگاههاى ممكن است جزو مخالفين دستگاههاى

دولتى\ طاغوت باشد.دولتى\ طاغوت باشد.الله )ص( / عوام و الله )ص( / عوام و ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375خواص خواص

Page 10: عوام و خواص از منظر

گوييم - از خوب و گوييم - از خوب و ‌‌خواص كه مىخواص كه مىبدش - )خواص را هم باز تقسيم بدش - )خواص را هم باز تقسيم خواهيم كرد( يعنى كسانى كه خواهيم كرد( يعنى كسانى كه

دهند، دهند، ‌‌وقتى عملى انجام مىوقتى عملى انجام مىكنند و راهى كنند و راهى ‌‌اى مىاى مى‌‌موضعگيرىموضعگيرىكنند، از روى فكر و كنند، از روى فكر و ‌‌انتخاب مىانتخاب مى

فهمند و تصميم فهمند و تصميم ‌‌تحليل است. مىتحليل است. مىكنند. اينها كنند. اينها ‌‌گيرند و عمل مىگيرند و عمل مى‌‌مىمى

خواصند.خواصند.الله )ص( / الله )ص( / ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375عوام و خواص عوام و خواص

Page 11: عوام و خواص از منظر

است. است. عوامعوامى مقابلش هم ى مقابلش هم ‌‌نقطهنقطه يعنى كسانى كه وقتى جوg به يعنى كسانى كه وقتى جوg به عوامعوام

رود، آنها هم دنبالش رود، آنها هم دنبالش ‌‌سمتى مىسمتى مىروند و تحليلى ندارند. يك وقت روند و تحليلى ندارند. يك وقت ‌‌مىمى

گويند »زنده باد!« اين هم گويند »زنده باد!« اين هم ‌‌مردم مىمردم مىگويد »زنده باد!« يك گويد »زنده باد!« يك ‌‌كند، مىكند، مى‌‌نگاه مىنگاه مى

گويند »مرده باد!« نگاه گويند »مرده باد!« نگاه ‌‌وقت مردم مىوقت مردم مىگويد »مرده باد!« يك وقت گويد »مرده باد!« يك وقت ‌‌كند، مىكند، مى‌‌مىمى

آيد. يك آيد. يك ‌‌جا مىجا مى‌‌جوg اين طور است؛ اينجوg اين طور است؛ اين رود!رود!‌‌جا مىجا مى‌‌وقت جو آن طور است؛ آنوقت جو آن طور است؛ آن

الله )ص( / عوام الله )ص( / عوام ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375و خواص و خواص

Page 12: عوام و خواص از منظر

خواص\خواص\اند: اند: ‌‌، طبعا2 دو جبهه، طبعا2 دو جبههخواصخواص ى ى ‌‌ جبهه جبههخواصخواصى حق و ى حق و ‌‌جبههجبهه

اى اهل فكر و فرهنگ اى اهل فكر و فرهنگ ‌‌باطل. عدgهباطل. عدgهى حق كار ى حق كار ‌‌و معرفتند و براى جبههو معرفتند و براى جبهه

اند حق با كدام اند حق با كدام ‌‌كنند. فهميدهكنند. فهميده‌‌مىمىاند و اند و ‌‌جبهه است. حق را شناختهجبهه است. حق را شناخته

براساس تشخيص خود، براى آن، براساس تشخيص خود، براى آن، كنند.اينها يك كنند.اينها يك ‌‌كار و حركت مىكار و حركت مى اند.اند.‌‌دستهدسته

الله )ص( / الله )ص( / ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375عوام و خواص عوام و خواص

Page 13: عوام و خواص از منظر

ى مقابل حق و ضد ى مقابل حق و ضد ‌‌يك دسته هم نقطهيك دسته هم نقطهند. اگر باز به صدر اسالم برگرديم، gند. اگر باز به صدر اسالم برگرديم، حق gحق

اى اصحاب اى اصحاب ‌‌بايد اين طور بگوييم كه »عدgهبايد اين طور بگوييم كه »عدgهاميرالمؤمنين و امام حسين، عليهما اميرالمؤمنين و امام حسين، عليهما

الم هستند و طرفدار بنى gالم هستند و طرفدار بنىالس gهاشمند. هاشمند. ‌‌الساى ديگر هم اصحاب معاويه و اى ديگر هم اصحاب معاويه و ‌‌عدgهعدgه

اند.« بين طرفداران اند.« بين طرفداران ‌‌اميgهاميgه‌‌طرفدار بنىطرفدار بنىاميgه هم، افراد با فكر، عاقل و زرنگ اميgه هم، افراد با فكر، عاقل و زرنگ ‌‌بنىبنى

بودند. آنها هم جزو خواصند. بودند. آنها هم جزو خواصند. الله )ص( / عوام و الله )ص( / عوام و ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر

20/3/137520/3/1375خواص خواص

Page 14: عوام و خواص از منظر

\پس خواص\ يك جامعه، به دو گروه\ پس خواص\ يك جامعه، به دو گروهخواص\ طرفدار حق و خواص\ خواص\ طرفدار حق و خواص\

شوند. شوند. ‌‌طرفدار باطل تقسيم مىطرفدار باطل تقسيم مىشما از خواص طرفدار باطل چه شما از خواص طرفدار باطل چه

ع اين gع داريد؟ بديهى است توق gع اين توق gع داريد؟ بديهى است توق gتوقاست كه بنشينند عليه حق و عليه است كه بنشينند عليه حق و عليه

ريزى كنند. لذا بايد با ريزى كنند. لذا بايد با ‌‌شما برنامهشما برنامهآنها بجنگيد. با خواص طرفدار باطل آنها بجنگيد. با خواص طرفدار باطل

كه ترديد ندارد. كه ترديد ندارد. ‌‌بايد جنگيد. اينبايد جنگيد. اينالله )ص( / عوام و الله )ص( / عوام و ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375خواص خواص

Page 15: عوام و خواص از منظر

كنم، پيش كنم، پيش ‌‌طور كه براى شما صحبت مىطور كه براى شما صحبت مى‌‌همينهمينكه كه ‌‌خودتان حساب كنيد و ببينيد كجاييد؟ اينخودتان حساب كنيد و ببينيد كجاييد؟ اين

ى مطلب، سپرده به دست ذهن؛ ى مطلب، سپرده به دست ذهن؛ ‌‌گوييم سررشتهگوييم سررشته‌‌مىمىه اشتباه نكنيم. تاريخ يعنى gه اشتباه نكنيم. تاريخ يعنى يعنى تاريخ را با قص gيعنى تاريخ را با قص

تاريخ يعنى من و شما؛ يعنى تاريخ يعنى من و شما؛ يعنى ..........شرح حال ما، شرح حال ما، جا هستيم. پس، اگر ما جا هستيم. پس، اگر ما ‌‌همينهايى كه امروز اينهمينهايى كه امروز اين

گوييم، هر كداممان بايد نگاه كنيم گوييم، هر كداممان بايد نگاه كنيم ‌‌شرح\ تاريخ را مىشرح\ تاريخ را مىايم. ايم. ‌‌و ببينيم در كدام قسمت\ داستان قرار گرفتهو ببينيم در كدام قسمت\ داستان قرار گرفته

بعد ببينيم كسى كه مثل ما در اين قسمت قرار بعد ببينيم كسى كه مثل ما در اين قسمت قرار گرفته بود، آن روز چگونه عمل كرد كه ضربه خورد؟ گرفته بود، آن روز چگونه عمل كرد كه ضربه خورد؟

مواظب باشيم آن طور عمل نكنيم. مواظب باشيم آن طور عمل نكنيم. الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر

20/3/137520/3/1375

Page 16: عوام و خواص از منظر

اى كه از صدر اسالم تبيين اى كه از صدر اسالم تبيين ‌‌شما خودتان را در صحنهشما خودتان را در صحنهكنم، پيدا كنيد. يك عدgه جزو عوامند و قدرت كنم، پيدا كنيد. يك عدgه جزو عوامند و قدرت ‌‌مىمى

گيرى ندارند. عوام، بسته به خوش طالعى گيرى ندارند. عوام، بسته به خوش طالعى ‌‌تصميمتصميمخود، اگر تصادفا2 در مقطعى از زمان قرار گرفتند خود، اگر تصادفا2 در مقطعى از زمان قرار گرفتند

الم ‌‌كه پيشوايانى مثل امام اميرالمؤمنين عليهكه پيشوايانى مثل امام اميرالمؤمنين عليه gالم الس gالسالل}ه تعالى عليه، بر سر\ كار الل}ه تعالى عليه، بر سر\ كار ‌‌و امام راحل ما رضوانو امام راحل ما رضوان

بردند، به بردند، به ‌‌بودند و جامعه را به سمت بهشت مىبودند و جامعه را به سمت بهشت مىضرب\ دست\ خوبان، به سمت بهشت رانده خواهند ضرب\ دست\ خوبان، به سمت بهشت رانده خواهند

شد. اما اگر بخت با آنها يار نبود و در مقطعى شد. اما اگر بخت با آنها يار نبود و در مقطعى النار\« النار\« ‌‌قرار گرفتند كه »وجعلنا هم ائمة يدعون الىقرار گرفتند كه »وجعلنا هم ائمة يدعون الى

الذين بدلوا نعمةالله كفرا و احلوا الذين بدلوا نعمةالله كفرا و احلوا ‌‌تر الىتر الى‌‌و يا »المو يا »المقومهم دارالبوار\. جهنم يصلونها و بئس القرار\« به قومهم دارالبوار\. جهنم يصلونها و بئس القرار\« به سمت دوزخ خواهند رفت. پس، بايد مواظب باشيد سمت دوزخ خواهند رفت. پس، بايد مواظب باشيد

جزو عوام قرار نگيريد. جزو عوام قرار نگيريد. الله )ص( / عوام و الله )ص( / عوام و ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375خواص خواص

Page 17: عوام و خواص از منظر

قرار نگرفتن، بدين معنا نيست كه قرار نگرفتن، بدين معنا نيست كه عوامعوامجزو جزو حتما2 در پى كسب تحصيالت عاليه باشيد؛ نه! حتما2 در پى كسب تحصيالت عاليه باشيد؛ نه!

اين نيست. اى بسا اين نيست. اى بسا عوامعوامگفتم كه معناى گفتم كه معناى اند؛ اما جزو اند؛ اما جزو ‌‌كسانى كه تحصيالت عاليه هم كردهكسانى كه تحصيالت عاليه هم كرده

اى بسا كسانى كه تحصيالت دينى هم اى بسا كسانى كه تحصيالت دينى هم عوامند.عوامند.. اى بسا كسانى كه . اى بسا كسانى كه عوامندعوامنداند؛ اما جزو اند؛ اما جزو ‌‌كردهكرده

، ، عوام بودنعوام بودن عوامند.عوامند.اند؛ اما جزو اند؛ اما جزو ‌‌فقير يا غنىفقير يا غنىدست\ خود\ من و شماست. بايد مواظب باشيم دست\ خود\ من و شماست. بايد مواظب باشيم

رگه نپيونديم. يعنى هر كارى hرگه نپيونديم. يعنى هر كارى كه به اين ج hكه به اين جكنيم از روى بصيرت باشد. هر كس كه از كنيم از روى بصيرت باشد. هر كس كه از ‌‌مىمى

است. است. عوامعوامكند، كند، ‌‌روى بصيرت كار نمىروى بصيرت كار نمىالله )ص( / عوام و الله )ص( / عوام و ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375خواص خواص

Page 18: عوام و خواص از منظر

ى پيغمبر ى پيغمبر ‌‌بينيد قرآن دربارهبينيد قرآن درباره‌‌لذا، مىلذا، مىالله على بصيرة الله على بصيرة ‌‌فرمايد: »ادعوا الىفرمايد: »ادعوا الى‌‌مىمى

انا و من اتبعنى.« يعنى من و پيروانم انا و من اتبعنى.« يعنى من و پيروانم كنيم، به دعوت كنيم، به دعوت ‌‌با بصيرت عمل مىبا بصيرت عمل مى

رويم. پس، اوgل رويم. پس، اوgل ‌‌پردازيم و پيش مىپردازيم و پيش مى‌‌مىمىببينيد جزو گروه عواميد يا نه. اگر جزو ببينيد جزو گروه عواميد يا نه. اگر جزو گروه عواميد، به سرعت خودتان را از گروه عواميد، به سرعت خودتان را از آن گروه خارج كنيد. بكوشيد قدرت آن گروه خارج كنيد. بكوشيد قدرت تحليل پيدا كنيد؛ تشخيص دهيد و به تحليل پيدا كنيد؛ تشخيص دهيد و به

معرفت دست يابيد.معرفت دست يابيد.

Page 19: عوام و خواص از منظر

و اما گروه خواص. در گروه خواص، بايد ببينيم و اما گروه خواص. در گروه خواص، بايد ببينيميم، يا از جمله gيم، يا از جملهجزو خواص\ طرفدار\ حق gى ى ‌‌جزو خواص\ طرفدار\ حق

شويم. شويم. ‌‌خواص طرفدار باطل محسوب مىخواص طرفدار باطل محسوب مىجا قضيه براى ما روشن است. خواص جا قضيه براى ما روشن است. خواص ‌‌ايناين

ند و در ‌‌جامعهجامعه gند و در ى ما، جزو خواص طرفدار حق gى ما، جزو خواص طرفدار حقاين ترديدى نيست. زيرا به قرآن، به سنgت، به اين ترديدى نيست. زيرا به قرآن، به سنgت، به

عترت، به راه خدا و به ارزشهاى اسالمى عترت، به راه خدا و به ارزشهاى اسالمى كنند. امروز، جمهورى اسالمى كنند. امروز، جمهورى اسالمى ‌‌دعوت مىدعوت مى

برخوردار از خواص\ طرفدار\ حقg است. پس، برخوردار از خواص\ طرفدار\ حقg است. پس، خواص\ طرفدار باطل، حسابشان جداست و خواص\ طرفدار باطل، حسابشان جداست و فعال2 به آنها كارى نداريم. به سراِغ\ خواص\ فعال2 به آنها كارى نداريم. به سراِغ\ خواص\

2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر رويم. رويم. ‌‌طرفدار حق مىطرفدار حق مى20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌محمد رسولمحمد رسول

Page 20: عوام و خواص از منظر

جا به بعد است. عزيزان جا به بعد است. عزيزان ‌‌ى دشوارى قضيه، از اينى دشوارى قضيه، از اين‌‌همههمه طرفدار\ حق، دو نوعند. يك نوع كسانى طرفدار\ حق، دو نوعند. يك نوع كسانى خواص\خواص\من! من!

هستند كه در مقابله با دنيا، زندگى، مقام، شهوت، هستند كه در مقابله با دنيا، زندگى، مقام، شهوت، ى متاعهاى خوبU قرار ى متاعهاى خوبU قرار ‌‌پول، لذgت، راحت، نام و همهپول، لذgت، راحت، نام و همه

دارند. اينهايى كه ذكر كرديم، همه از متاعهاى خوب دارند. اينهايى كه ذكر كرديم، همه از متاعهاى خوب اش جزو زيباييهاى زندگى است. »متاع اش جزو زيباييهاى زندگى است. »متاع ‌‌است. همهاست. همه

هاى زندگى هاى زندگى ‌‌الحياة الgدنيا.« متاع، يعنى بهره. اينها بهرهالحياة الgدنيا.« متاع، يعنى بهره. اينها بهرهفرمايد »متاع الحياة فرمايد »متاع الحياة ‌‌كه مىكه مى‌‌دنيوى است. در قرآندنيوى است. در قرآن

الدنيا«، معنايش اين نيست كه اين متاع، بد است؛ نه. الدنيا«، معنايش اين نيست كه اين متاع، بد است؛ نه. متاع است و خدا براى شما آفريده است. منتها اگر در متاع است و خدا براى شما آفريده است. منتها اگر در

هاى زندگى، خداى ناخواسته هاى زندگى، خداى ناخواسته ‌‌مقابل اين متاعها و بهرهمقابل اين متاعها و بهرهآن قدر مجذوب شديد كه وقتى پاى\ تكليِف\ سخت به آن قدر مجذوب شديد كه وقتى پاى\ تكليِف\ سخت به ميان آمد، نتوانستيد دست برداريد، واويالست! اگر ميان آمد، نتوانستيد دست برداريد، واويالست! اگر

جا كه پاى جا كه پاى ‌‌ضمن بهره بردن از متاعهاى دنيوى، آنضمن بهره بردن از متاعهاى دنيوى، آنتوانيد از آن متاعها به توانيد از آن متاعها به ‌‌آيد، مىآيد، مى‌‌امتحان سخت پيش مىامتحان سخت پيش مى

بيانات در ديدار بيانات در ديدار راحتى دست برداريد، آن وقتU حساب است. راحتى دست برداريد، آن وقتU حساب است. 20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727فرماندهان لشكر فرماندهان لشكر

Page 21: عوام و خواص از منظر

ى ‌‌مىمىgى بينيد كه حتgطرفدار\ حق هم به دو قسم طرفدار\ حق هم به دو قسم خواص\خواص\بينيد كه حت شوند. اين مسائل، دقgت و مطالعه الزم دارد. شوند. اين مسائل، دقgت و مطالعه الزم دارد. ‌‌تقسيم مىتقسيم مى

شود جامعه، نظام و انقالب را بيمه شود جامعه، نظام و انقالب را بيمه ‌‌بر حسب اتgفاق نمىبر حسب اتgفاق نمىكرد. بايد به مطالعه و دقgت و فكر پرداخت. اگر در كرد. بايد به مطالعه و دقgت و فكر پرداخت. اگر در

طرفدار\ حق؛ يعنى كسانى طرفدار\ حق؛ يعنى كسانى خواص\خواص\اى، آن نوع\ خوب\ اى، آن نوع\ خوب\ ‌‌جامعهجامعهتوانند در صورت لزوم از متاع دنيوى دست توانند در صورت لزوم از متاع دنيوى دست ‌‌كه مىكه مى

ى اسالمى به ى اسالمى به ‌‌بردارند، در اكثريت باشند، هيچ وقت جامعهبردارند، در اكثريت باشند، هيچ وقت جامعهالم مبتال ‌‌ى دوران امام حسين عليهى دوران امام حسين عليه‌‌سرنوشت جامعهسرنوشت جامعه gالم مبتال الس gالس

نخواهد شد و مطمئنgا2 تا ابد بيمه است. اما اگر قضيه به نخواهد شد و مطمئنgا2 تا ابد بيمه است. اما اگر قضيه به طرفدار حق - دل سپردگان طرفدار حق - دل سپردگان خواص\خواص\عكس شد و نوع ديگر\ عكس شد و نوع ديگر\

حال حال ‌‌به متاع دنيا. آنان كه حق شناسند، ولى درعينبه متاع دنيا. آنان كه حق شناسند، ولى درعينلرزد - در اكثريت بودند، لرزد - در اكثريت بودند، ‌‌مقابل متاع دنيا، پايشان مىمقابل متاع دنيا، پايشان مى

الله )ص( / الله )ص( / ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر وامصيبتاست! وامصيبتاست! 20/3/137520/3/1375عوام و خواص عوام و خواص

Page 22: عوام و خواص از منظر

اصال2 دنيا يعنى چه؟ يعنى پول، يعنى خانه، يعنى اصال2 دنيا يعنى چه؟ يعنى پول، يعنى خانه، يعنىشهوت، يعنى مقام، يعنى اسم و شهرت، يعنى شهوت، يعنى مقام، يعنى اسم و شهرت، يعنى

پست و مسؤوليت، و يعنى جان. اگر كسانى براى پست و مسؤوليت، و يعنى جان. اگر كسانى براى جا كه بايد جا كه بايد ‌‌حفظ جانشان، راه خدا را ترك كنند و آنحفظ جانشان، راه خدا را ترك كنند و آن

افتد، افتد، ‌‌حق بگويند، نگويند، چون جانشان به خطر مىحق بگويند، نگويند، چون جانشان به خطر مىيا براى مقامشان يا براى شغلشان يا براى پولشان يا براى مقامشان يا براى شغلشان يا براى پولشان يا محبgت به اوالد، خانواده و نزديكان و دوستانشان، يا محبgت به اوالد، خانواده و نزديكان و دوستانشان،

ها به ها به ‌‌علىعلى‌‌بنبن‌‌راه خدا را رها كنند، آن وقت حسينراه خدا را رها كنند، آن وقت حسينمسلخ كربال خواهند رفت و به قتلگاه كشيده مسلخ كربال خواهند رفت و به قتلگاه كشيده

آيند و آيند و ‌‌خواهند شد. آن وقت، يزيدها بر سر\ كار مىخواهند شد. آن وقت، يزيدها بر سر\ كار مىاميgه، هزار ماه بر كشورى كه پيغمبر به وجود اميgه، هزار ماه بر كشورى كه پيغمبر به وجود ‌‌بنىبنى

آورده بود، حكومت خواهند كرد و امامت به سلطنت آورده بود، حكومت خواهند كرد و امامت به سلطنت محمد محمد 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر تبديل خواهد شد! تبديل خواهد شد!

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌رسولرسول

Page 23: عوام و خواص از منظر

طرفدار\ حق، يا اكثريت طرفدار\ حق، يا اكثريت خواص\خواص\آرى! وقتى آرى! وقتى قاطعشان، در يك جامعه، چنان تغيير ماهيت قاطعشان، در يك جامعه، چنان تغيير ماهيت

دهند كه فقط دنياى خودشان برايشان اهميت دهند كه فقط دنياى خودشان برايشان اهميت ‌‌مىمىكند؛ وقتى از ترس جان، از ترس تحليل و كند؛ وقتى از ترس جان، از ترس تحليل و ‌‌پيدا مىپيدا مى

تقليل مال، از ترس حذف مقام و پست، از ترس تقليل مال، از ترس حذف مقام و پست، از ترس منفور شدن و از ترس تنها ماندن، حاضر منفور شدن و از ترس تنها ماندن، حاضر

شوند حاكميت باطل را قبول كنند و در مقابل شوند حاكميت باطل را قبول كنند و در مقابل ‌‌مىمىكنند و كنند و ‌‌ايستند و از حق طرفدارى نمىايستند و از حق طرفدارى نمى‌‌باطل نمىباطل نمى

اندازند؛ آن گاه در جهان اندازند؛ آن گاه در جهان ‌‌جانشان را به خطر نمىجانشان را به خطر نمىالم ‌‌على عليهعلى عليه‌‌بنبن‌‌اسالم فاجعه با شهادت حسيناسالم فاجعه با شهادت حسين gالم الس gالس

بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر شود. شود. ‌‌- با آن وضع - آغاز مى- با آن وضع - آغاز مى20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727

Page 24: عوام و خواص از منظر

\طرفدار\ حق، طرفدار\ حق، خواص\خواص\دوران\ لغزش\ دوران\ لغزش حدودا2 هفت، هشت سال پس از حدودا2 هفت، هشت سال پس از

رحلت پيغمبر شروع شد. به رحلت پيغمبر شروع شد. به ى خالفت، اصال2 كار ندارم. ى خالفت، اصال2 كار ندارم. ‌‌مسألهمسأله

ى خالفت، جدا از جريان ى خالفت، جدا از جريان ‌‌مسألهمسألهبسيار خطرناكى است كه بسيار خطرناكى است كه

خواهم به آن بپردازم. قضايا، خواهم به آن بپردازم. قضايا، ‌‌مىمىكمتر از يك دهه پس از رحلت كمتر از يك دهه پس از رحلت

2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر پيغمبر شروع شد. پيغمبر شروع شد.

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌محمد رسولمحمد رسول

Page 25: عوام و خواص از منظر

داران اسالم - اعم از صحابه و داران اسالم - اعم از صحابه و ‌‌ابتدا سابقهابتدا سابقهياران و كسانى كه در جنگهاى زمان پيغمبر ياران و كسانى كه در جنگهاى زمان پيغمبر شركت كرده بودند - از امتيازات برخوردار شركت كرده بودند - از امتيازات برخوردار

مندى\ مالى\ بيشتر از مندى\ مالى\ بيشتر از ‌‌شدند، كه بهرهشدند، كه بهرهالمال، يكى از آن امتيازات بود. چنين المال، يكى از آن امتيازات بود. چنين ‌‌بيتبيت

عنوان شده بود كه تساوى آنها با سايرين عنوان شده بود كه تساوى آنها با سايرين توان آنها را با ديگران توان آنها را با ديگران ‌‌درست نيست و نمىدرست نيست و نمى

يكسان دانست! اين، خشت\ اوgل بود. يكسان دانست! اين، خشت\ اوgل بود. حركتهاى منجر به انحراف، اين گونه از حركتهاى منجر به انحراف، اين گونه از

شود و سپس هر شود و سپس هر ‌‌ى كمى آغاز مىى كمى آغاز مى‌‌نقطهنقطهقدمى، قدم بعدى را سرعت بيشترى قدمى، قدم بعدى را سرعت بيشترى

الله )ص( / الله )ص( / ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بخشد.بخشد.‌‌مىمى20/3/137520/3/1375عوام و خواص عوام و خواص

Page 26: عوام و خواص از منظر

انحرافات، از همين نقطه شروع شد، تا به انحرافات، از همين نقطه شروع شد، تا بهى ى ‌‌اواسط دوران عثمان رسيد. در دوران خليفهاواسط دوران عثمان رسيد. در دوران خليفه

اى شد كه برجستگان اى شد كه برجستگان ‌‌سوم، وضعيت به گونهسوم، وضعيت به گونهداران داران ‌‌ى پيغمبر، جزو بزرگترين سرمايهى پيغمبر، جزو بزرگترين سرمايه‌‌صحابهصحابه

ه مى‌‌زمان خود محسوب مىزمان خود محسوب مى gه مىشدند! توج gكنيد! كنيد! ‌‌شدند! توجمقام كه اسمهايشان مقام كه اسمهايشان ‌‌ى عالىى عالى‌‌يعنى همين صحابهيعنى همين صحابه

وقgاص وقgاص ‌‌ابىابى‌‌معروف است - طلحه، زبير، سعدبنمعروف است - طلحه، زبير، سعدبنو غيره - اين بزرگان، كه هر كدام يك كتاب و غيره - اين بزرگان، كه هر كدام يك كتاب

نين و ا�حد ‌‌قطور سابقهقطور سابقه نين و ا�حد ى افتخارات در بدر و ح� ى افتخارات در بدر و ح�داران اسالم قرار داران اسالم قرار ‌‌داشتند، در رديِف اول سرمايهداشتند، در رديِف اول سرمايه

الله الله ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر گرفتند. گرفتند. 20/3/137520/3/1375)ص( / عوام و خواص )ص( / عوام و خواص

Page 27: عوام و خواص از منظر

رد و طالهاى مانده از او را رد و طالهاى مانده از او را يكى از آنها، وقتى م� يكى از آنها، وقتى م�خواستند بين ورثه تقسيم كنند، ابتدا به صورت خواستند بين ورثه تقسيم كنند، ابتدا به صورت شمش درآوردند و سپس با تبر، بناى شكست و شمش درآوردند و سپس با تبر، بناى شكست و خرد كردن آنها را گذاشتند. مثل هيزم، كه با تبر خرد كردن آنها را گذاشتند. مثل هيزم، كه با تبر به قطعات كوچك تقسيم كنند! طال را قاعدتا2 با به قطعات كوچك تقسيم كنند! طال را قاعدتا2 با

كشند. ببينيد چقدر طال بوده، كشند. ببينيد چقدر طال بوده، ‌‌سنگ\ مثقال مىسنگ\ مثقال مىاند! اينها در تاريخU اند! اينها در تاريخU ‌‌شكستهشكسته‌‌كه آن را با تبر مىكه آن را با تبر مى

ضبط شده است و مسائلى نيست كه بگوييم ضبط شده است و مسائلى نيست كه بگوييم اند. حقايقى است اند. حقايقى است ‌‌شيعه در كتابهاى خود نوشتهشيعه در كتابهاى خود نوشته

اند. مقدار اند. مقدار ‌‌كه همه در ثبت و ضبط آن كوشيدهكه همه در ثبت و ضبط آن كوشيدهماند، ماند، ‌‌درهم و دينارى كه از اينها به جا مىدرهم و دينارى كه از اينها به جا مى

محمد محمد 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر وار بود. وار بود. ‌‌افسانهافسانه20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌رسولرسول

Page 28: عوام و خواص از منظر

الة ‌‌همين وضعيت، مسائل دوران اميرالمؤمنين عليههمين وضعيت، مسائل دوران اميرالمؤمنين عليهgالة لصgلصالم را به وجود آورد. يعنى در دوران آن حضرت، gالم را به وجود آورد. يعنى در دوران آن حضرت، والس gوالس

اى مقام برايشان اهميت پيدا كرد، با على در اى مقام برايشان اهميت پيدا كرد، با على در ‌‌چون عدgهچون عدgهگذشت و گذشت و ‌‌افتادند. بيست و پنج سال از رحلت پيغمبر مىافتادند. بيست و پنج سال از رحلت پيغمبر مى

خيلى از خطاها و اشتباهات شروع شده بود. نhفhس خيلى از خطاها و اشتباهات شروع شده بود. نhفhس الصالة والسالم نhفhس پيغمبر بود. اگر الصالة والسالم نhفhس پيغمبر بود. اگر ‌‌اميرلمومنين عليهاميرلمومنين عليه

بيست و پنج سال فاصله نيفتاده بود، اميرالمؤمنين بيست و پنج سال فاصله نيفتاده بود، اميرالمؤمنين الم براى ساختن آن جامعه مشكلى ‌‌عليهعليه gالة والسgالم براى ساختن آن جامعه مشكلى الص gالة والسgالص

اى مواجه شد كه: »يأخذون مال اى مواجه شد كه: »يأخذون مال ‌‌نداشت. اما با جامعهنداشت. اما با جامعهالله دخال بينهم« الله دخال بينهم« ‌‌الله دوال و عبادالله خوال و دينالله دوال و عبادالله خوال و دين

عاع دنيادارى ‌‌اى است كه در آن، ارزشها تحتاى است كه در آن، ارزشها تحت‌‌جامعهجامعه gعاع دنيادارى الش gالشالله الله ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر قرار گرفته بود. قرار گرفته بود.

20/3/137520/3/1375)ص( / عوام و خواص )ص( / عوام و خواص

Page 29: عوام و خواص از منظر

الة ‌‌اى است كه اميرالمؤمنين عليهاى است كه اميرالمؤمنين عليه‌‌جامعهجامعهgالة الصgالصالم، وقتى مى gالم، وقتى مىوالس gخواهد مردم را به جهاد خواهد مردم را به جهاد ‌‌والس

ببرد، آن همه مشكالت و دردسر برايش دارد! ببرد، آن همه مشكالت و دردسر برايش دارد! طرفدار حق يعنى طرفدار حق يعنى خواصخواص دوران او - دوران او - خواصخواص

شناختند - اكثرشان شناختند - اكثرشان ‌‌كسانى كه حق را مىكسانى كه حق را مىكسانى بودند كه دنيا را بر آخرت ترجيح كسانى بودند كه دنيا را بر آخرت ترجيح

دادند! نتيجه اين شد كه اميرالمؤمنين دادند! نتيجه اين شد كه اميرالمؤمنين ‌‌مىمىالم باالجبار سه جنگ به راه ‌‌عليهعليه gالة والسgالم باالجبار سه جنگ به راه الص gالة والسgالص

انداخت؛ عمر چهار سال و نه ماه حكومت انداخت؛ عمر چهار سال و نه ماه حكومت خود را دائما2 در اين جنگها گذراند و عاقبت خود را دائما2 در اين جنگها گذراند و عاقبت هم به دست يكى از آن آدمهاى خبيث به هم به دست يكى از آن آدمهاى خبيث به

الله الله ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر شهادت رسيد. شهادت رسيد. 20/3/137520/3/1375)ص( / عوام و خواص )ص( / عوام و خواص

Page 30: عوام و خواص از منظر

الم ‌‌بعد نوبت امامت به امام حسن عليهبعد نوبت امامت به امام حسن عليه gالم الس gالسرسيد و در همان وضعيت بود كه آن حضرت رسيد و در همان وضعيت بود كه آن حضرت

نتوانست بيش از شش ماه دوام بياورد. نتوانست بيش از شش ماه دوام بياورد. تنهاى تنهايش گذاشتند. امام حسن مجتبى تنهاى تنهايش گذاشتند. امام حسن مجتبى

الم مى‌‌عليهعليه gالم مىالس gدانست كه اگر با همان دانست كه اگر با همان ‌‌السى معدود اصحاب و ياران خود با معاويه ى معدود اصحاب و ياران خود با معاويه ‌‌عدgهعدgه

بجنگد و به شهادت برسد، انحطاط اخالقى\ بجنگد و به شهادت برسد، انحطاط اخالقى\ ى اسالمى حاكم ى اسالمى حاكم ‌‌ جامعه جامعهخواصخواصزيادى كه بر زيادى كه بر

بود، نخواهد گذاشت كه دنبال خون او را بود، نخواهد گذاشت كه دنبال خون او را محمد محمد 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بگيرند! بگيرند! 20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌رسولرسول

Page 31: عوام و خواص از منظر

تر از زنده ماندن تر از زنده ماندن ‌‌گاهى شهيد شدن آسانگاهى شهيد شدن آسانا2 كه چنين است! اين نكته را اهل gا2 كه چنين است! اين نكته را اهل است! حق gاست! حق

كنند. كنند. ‌‌معنا و حكمت و دقgت، خوب درك مىمعنا و حكمت و دقgت، خوب درك مىگاهى زنده ماندن و زيستن و تالش كردن در گاهى زنده ماندن و زيستن و تالش كردن در يك محيط، به مراتب مشكلتر از كشته شدن يك محيط، به مراتب مشكلتر از كشته شدن و شهيد شدن و به لقاى خدا پيوستن است. و شهيد شدن و به لقاى خدا پيوستن است.

الم اين مشكل را انتخاب ‌‌امام حسن عليهامام حسن عليه gالم اين مشكل را انتخاب الس gالسالله الله ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر كرد.كرد.

20/3/137520/3/1375)ص( / عوام و خواص )ص( / عوام و خواص

Page 32: عوام و خواص از منظر

.خواصخواصوضع آن زمان چنين بوده است. وضع آن زمان چنين بوده است شدند حركتى كنند. شدند حركتى كنند. ‌‌تسليم بودند و حاضر نمىتسليم بودند و حاضر نمى

يزيد كه بر سر\ كار آمد، جنگيدن با او يزيد كه بر سر\ كار آمد، جنگيدن با او پذير شد. به تعبيرى ديگر: كسى كه در پذير شد. به تعبيرى ديگر: كسى كه در ‌‌امكانامكان

شد، خونش، به دليل شد، خونش، به دليل ‌‌جنگ با يزيد كشته مىجنگ با يزيد كشته مىوضعيgت خرابى كه يزيد داشت، پامال وضعيgت خرابى كه يزيد داشت، پامال

الم به همين ‌‌شد. امام حسين عليهشد. امام حسين عليه‌‌نمىنمى gالم به همين الس gالساى اى ‌‌دليل قيام كرد. وضع دوران يزيد به گونهدليل قيام كرد. وضع دوران يزيد به گونه

بود كه قيام، تنها انتخاب\ ممكن به نظر بود كه قيام، تنها انتخاب\ ممكن به نظر محمد محمد 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر رسيد. رسيد. ‌‌مىمى

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌رسولرسول

Page 33: عوام و خواص از منظر

الم قيام كرد - با ‌‌وقتى امام حسين عليهوقتى امام حسين عليه gالم قيام كرد - با الس gالسى اسالمى داشت - ى اسالمى داشت - ‌‌آن عظمتى كه در جامعهآن عظمتى كه در جامعه

به نزدش نيامدند و به او به نزدش نيامدند و به او خواصخواصبسيارى از بسيارى از كمك نكردند. ببينيد وضعيت در يك جامعه، تا كمك نكردند. ببينيد وضعيت در يك جامعه، تا

كه حاضرند كه حاضرند خواصىخواصىى ى ‌‌چه اندازه به وسيلهچه اندازه به وسيلهدنياى خودشان را به راحتى بر سرنوشت دنياى خودشان را به راحتى بر سرنوشت دنياى اسالم در قرنهاى آينده ترجيح دهند، دنياى اسالم در قرنهاى آينده ترجيح دهند،

2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر شود! شود! ‌‌خراب مىخراب مى20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌محمد رسولمحمد رسول

Page 34: عوام و خواص از منظر

الم در ‌‌عظمت مقام امام حسين عليهعظمت مقام امام حسين عليه gالم در الس gالس چنين است كه حتgى ابن عبgاس چنين است كه حتgى ابن عبgاس خواصخواصبين بين

كند؛ عبدالل}ه بن كند؛ عبدالل}ه بن ‌‌در مقابلش خضوع مىدر مقابلش خضوع مىبن زبير با بن زبير با ‌‌كند، عبدالل}هكند، عبدالل}ه‌‌جعفر خضوع مىجعفر خضوع مى

آيد خضوع آيد خضوع ‌‌كه از حضرت خوشش نمىكه از حضرت خوشش نمى‌‌آنآن اهل حق، اهل حق، خواص\خواص\ى ى ‌‌كند. بزرگان و همهكند. بزرگان و همه‌‌مىمى

در برابر عظمت مقام او، خاضعند. در برابر عظمت مقام او، خاضعند. ند؛ كه ‌‌ جبهه جبههخواصخواصخاضعان به او، خاضعان به او، gند؛ كه ى حق gى حق

اميgه اميgه ‌‌طرف حكومت نيستند؛ طرف بنىطرف حكومت نيستند؛ طرف بنىبيانات در ديدار بيانات در ديدار نيستند و طرف باطل نيستند. نيستند و طرف باطل نيستند.

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727فرماندهان لشكر فرماندهان لشكر

Page 35: عوام و خواص از منظر

ى شيعيان زيادى هستند كهgى شيعيان زيادى هستند كه در بين آنها، حتgدر بين آنها، حتالم را قبول ‌‌اميرالمؤمنين عليهاميرالمؤمنين عليه gالة والس gالم را قبول الص gالة والس gالص

دانند. اما دانند. اما ‌‌ى اوgل مىى اوgل مى‌‌دارند و او را خليفهدارند و او را خليفهى اينها، وقتى كه با شدgت عمل\ دستگاه ى اينها، وقتى كه با شدgت عمل\ دستگاه ‌‌همههمه

بينند بناست بينند بناست ‌‌شوند و مىشوند و مى‌‌حاكم مواجه مىحاكم مواجه مىشان، شان، ‌‌شان، راحتىشان، راحتى‌‌جانشان، سالمتىجانشان، سالمتى

مقامشان و پولشان به خطر بيفتد، پس مقامشان و پولشان به خطر بيفتد، پس مردم هم مردم هم عوامعوامزنند! اينها كه پس زدند، زنند! اينها كه پس زدند، ‌‌مىمى

بيانات در ديدار فرماندهان بيانات در ديدار فرماندهان كنند. كنند. ‌‌به آن طرف رو مىبه آن طرف رو مى20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727لشكر لشكر

Page 36: عوام و خواص از منظر

وقتى به اسامى كسانى كه از كوفه براى امام وقتى به اسامى كسانى كه از كوفه براى امامالم نامه نوشتند و او را دعوت كردند، ‌‌حسين عليهحسين عليه gالم نامه نوشتند و او را دعوت كردند، الس gالس

و از و از خواصخواصى ى ‌‌بينيد همه جزو طبقهبينيد همه جزو طبقه‌‌كنيد، مىكنيد، مى‌‌نگاه مىنگاه مىها زياد ها زياد ‌‌اند. تعداد نامهاند. تعداد نامه‌‌زبدگان و برجستگان جامعهزبدگان و برجستگان جامعه

است. صدها صفحه نامه و شايد چندين خورجين يا است. صدها صفحه نامه و شايد چندين خورجين يا ى بزرگ نامه، از كوفه براى امام حسين ى بزرگ نامه، از كوفه براى امام حسين ‌‌بستهبسته

الم فرستاده شد. همه‌‌عليهعليه gالم فرستاده شد. همهالس gها را بزرگان و ها را بزرگان و ‌‌ى نامهى نامه‌‌الساعيان و شخصيتهاى برجسته و نام و نشاندار و اعيان و شخصيتهاى برجسته و نام و نشاندار و

ها را ها را ‌‌ نوشتند. منتها مضمون و لحن نامه نوشتند. منتها مضمون و لحن نامهخواصخواصهمان همان طرفدار\ طرفدار\ خواص\خواص\شود از اين شود از اين ‌‌كه نگاه كنيد، معلوم مىكه نگاه كنيد، معلوم مى

اى هستند كه حاضرند دينشان اى هستند كه حاضرند دينشان ‌‌حق، كدامها جزو دستهحق، كدامها جزو دستهرا قربانى دنيايشان كنند و كدامها كسانى هستند كه را قربانى دنيايشان كنند و كدامها كسانى هستند كه

بيانات در ديدار بيانات در ديدار حاضرند دنيايشان را قربانى دينشان كنند. حاضرند دنيايشان را قربانى دينشان كنند. 20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727فرماندهان لشكر فرماندهان لشكر

Page 37: عوام و خواص از منظر

شود فهميد كه شود فهميد كه ‌‌ها هم مىها هم مى‌‌از تفكيك\ نامهاز تفكيك\ نامهى كسانى كه حاضرند دينشان را قربانى ى كسانى كه حاضرند دينشان را قربانى ‌‌عدgهعدgه

دنيا كنند، بيشتر است. نتيجه در كوفه آن دنيا كنند، بيشتر است. نتيجه در كوفه آن شود كه مسلم بن عقيل به شهادت شود كه مسلم بن عقيل به شهادت ‌‌مىمى

اى كه هجده هزار اى كه هجده هزار ‌‌رسد و از همان كوفهرسد و از همان كوفه‌‌مىمىشهروندش با مسلم بيعت كردند، بيست، شهروندش با مسلم بيعت كردند، بيست، سى هزار نفر يا بيشتر، براى جنگ با امام سى هزار نفر يا بيشتر، براى جنگ با امام

الم به كربال مى‌‌حسين عليهحسين عليه gالم به كربال مىالس gروند! يعنى روند! يعنى ‌‌الس را را عوامعوام، به دنبال خود، حركت ، به دنبال خود، حركت خواصخواصحركت حركت

محمد محمد 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر آورد. آورد. ‌‌مىمى20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌رسولرسول

Page 38: عوام و خواص از منظر

بشير نام داشت كه بشير نام داشت كه ‌‌بنبن‌‌فرماندار كوفه، نعمانفرماندار كوفه، نعمانفردى ضعيِف و ماليم بود. گفت: تا كسى با فردى ضعيِف و ماليم بود. گفت: تا كسى با

كنم. كنم. ‌‌من سر\ جنگ نداشته باشد، جنگ نمىمن سر\ جنگ نداشته باشد، جنگ نمىلذا با مسلم مقابله نكرد. مردم كه جو را لذا با مسلم مقابله نكرد. مردم كه جو را

ديدند، بيش از پيش ديدند، بيش از پيش ‌‌آرام و ميدان را باز مىآرام و ميدان را باز مى خواص\خواص\با حضرت بيعت كردند. دو، سه تن از با حضرت بيعت كردند. دو، سه تن از

اميgه - به يزيد اميgه - به يزيد ‌‌ى باطل - طرفداران بنىى باطل - طرفداران بنى‌‌جبههجبههخواهى كوفه را خواهى كوفه را ‌‌نامه نوشتند كه اگر مىنامه نوشتند كه اگر مى

اى را براى اى را براى ‌‌داشته باشى، فرد شايستهداشته باشى، فرد شايسته 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر حكومت بفرست. حكومت بفرست.

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌محمد رسولمحمد رسول

Page 39: عوام و خواص از منظر

.عبيدالل}ه بن زياد از بصره تا كوفه يكسره تاخت. عبيدالل}ه بن زياد از بصره تا كوفه يكسره تاخت خواصخواصى آمدن او به كوفه هم نقش ى آمدن او به كوفه هم نقش ‌‌در قضيهدر قضيهشود، كه اگر ديدم مجالى هست، بخشى شود، كه اگر ديدم مجالى هست، بخشى ‌‌معلوم مىمعلوم مى

از آن را برايتان نقل خواهم كرد. او هنگامى به از آن را برايتان نقل خواهم كرد. او هنگامى به ى كوفه رسيد كه شب بود. مردم معمولى ى كوفه رسيد كه شب بود. مردم معمولى ‌‌دروازهدروازه

كه قادر به تحليل نبودند - كه قادر به تحليل نبودند - عوامىعوامىكوفه - از همان كوفه - از همان تا ديدند فردى با اسب و تجهيزات و نقاب بر تا ديدند فردى با اسب و تجهيزات و نقاب بر چهره وارد شهر شد، تصوgر كردند امام حسين چهره وارد شهر شد، تصوgر كردند امام حسين

الم ‌‌عليهعليه gالم است. جلو دويدند و فرياد الس gالم الس gالم است. جلو دويدند و فرياد الس gالسالل}ه در فضا طنين افكند!الل}ه در فضا طنين افكند!‌‌عليك يا بن رسولعليك يا بن رسول

ويژگى فرد عامى، چنين است. آدمى كه اهل ويژگى فرد عامى، چنين است. آدمى كه اهلبيانات در ديدار بيانات در ديدار شود. شود. ‌‌تحليل نيست، منتظر تحقيق نمىتحليل نيست، منتظر تحقيق نمى

الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727فرماندهان لشكر فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375

Page 40: عوام و خواص از منظر

به اصطالح به اصطالح خواص\خواص\اين مقطع هم، نقش اين مقطع هم، نقش طرفدار\ حق كه حق را شناختند و تشخيص طرفدار\ حق كه حق را شناختند و تشخيص

ح دانستند، gح دانستند، دادند، اما دنيايشان را بر آن مرج gدادند، اما دنيايشان را بر آن مرج 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر شود. شود. ‌‌آشكار مىآشكار مى

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌محمد رسولمحمد رسول

Page 41: عوام و خواص از منظر

اى از اى از ‌‌كارى كه ابن زياد كرد اين بود كه عدهكارى كه ابن زياد كرد اين بود كه عدههاى مردم كرد تا آنها را هاى مردم كرد تا آنها را ‌‌ را وارد دسته را وارد دستهخواصخواص

گشتند گشتند ‌‌ هم در بين مردم مى هم در بين مردم مىخواصخواصبترسانند. بترسانند. گفتند با چه كسى سر جنگ داريد؟! گفتند با چه كسى سر جنگ داريد؟! ‌‌و مىو مى

خواهيد در امان خواهيد در امان ‌‌جنگيد؟! اگر مىجنگيد؟! اگر مى‌‌چرا مىچرا مىهايتان برگرديد. اينها هايتان برگرديد. اينها ‌‌باشيد، به خانهباشيد، به خانه

اند. پول و شمشير و تازيانه دارند. اند. پول و شمشير و تازيانه دارند. ‌‌اميهاميه‌‌بنىبنىچنان مردم را ترساندند و از گرد مسلم چنان مردم را ترساندند و از گرد مسلم

پراكندند كه آن حضرت به وقت نماز عشا پراكندند كه آن حضرت به وقت نماز عشا بيانات در بيانات در كس! كس! ‌‌هيچ كس را همراه نداشت؛ هيچهيچ كس را همراه نداشت؛ هيچ

الله )ص( / عوام و الله )ص( / عوام و ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727ديدار فرماندهان لشكر ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375خواص خواص

Page 42: عوام و خواص از منظر

خواص\خواص\بينم بينم ‌‌كنم، مىكنم، مى‌‌بنده كه نگاه مىبنده كه نگاه مى شان در نهايت شان در نهايت ‌‌طرفدار\ حق مقصرند و بعضىطرفدار\ حق مقصرند و بعضى

بدى عمل كردند. مثل چه كسى؟ مثل شريح بدى عمل كردند. مثل چه كسى؟ مثل شريح اميgه نبود! اميgه نبود! ‌‌قاضى. شريح قاضى كه جزو بنىقاضى. شريح قاضى كه جزو بنى

فهميد حق با كيست. فهميد حق با كيست. ‌‌كسى بود كه مىكسى بود كه مىبيانات بيانات فهميد كه اوضاع از چه قرار است. فهميد كه اوضاع از چه قرار است. ‌‌مىمى

الله )ص( / عوام و الله )ص( / عوام و ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727در ديدار فرماندهان لشكر در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375خواص خواص

Page 43: عوام و خواص از منظر

يك وقت يك حركت بجا، تاريخ را نجات يك وقت يك حركت بجا، تاريخ را نجاتدهد و گاهى يك حركت نابجا كه ناشى از دهد و گاهى يك حركت نابجا كه ناشى از ‌‌مىمى

ترس و ضعِف و دنياطلبى و حرص به زنده ترس و ضعِف و دنياطلبى و حرص به زنده ى گمراهى ى گمراهى ‌‌ماندن است، تاريخ را در ورطهماندن است، تاريخ را در ورطه

غلتاند. اى شريح قاضى! چرا وقتى كه غلتاند. اى شريح قاضى! چرا وقتى كه ‌‌مىمىديدى هانى در آن وضعيت است، شهادت حق ديدى هانى در آن وضعيت است، شهادت حق

ى ى ‌‌ ترجيح دهنده ترجيح دهندهخواص\خواص\ندادى؟! عيب و نقص\ ندادى؟! عيب و نقص\ بيانات در ديدار فرماندهان بيانات در ديدار فرماندهان دنيا بر دين، همين است. دنيا بر دين، همين است.

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727لشكر لشكر

Page 44: عوام و خواص از منظر

عى در يك لحظهUبن رب Uثhب hعى در يك لحظهاگر امثال شUبن رب Uثhب hى ى ‌‌اگر امثال شاس، به جاى اين gاس، به جاى اينحس gكه از ابن زياد بترسند، كه از ابن زياد بترسند، ‌‌حس

شد. شد. ‌‌ترسيدند، تاريخ عوض مىترسيدند، تاريخ عوض مى‌‌از خدا مىاز خدا مىق شدند؛ چرا عوامعوامگيرم كه گيرم كه gق شدند؛ چرا متفر gخواص\خواص\ متفر

مؤمنى كه دوUر مسلم بودند، از او دست مؤمنى كه دوUر مسلم بودند، از او دست كشيدند؟ بين اينها افرادى خوب و حسابى كشيدند؟ بين اينها افرادى خوب و حسابى

بودند كه بعضيشان بعدا2 در كربال شهيد بودند كه بعضيشان بعدا2 در كربال شهيد بيانات در ديدار بيانات در ديدار جا، اشتباه كردند.جا، اشتباه كردند.‌‌شدند؛ اما اينشدند؛ اما اينالله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727فرماندهان لشكر فرماندهان لشكر

20/3/137520/3/1375

Page 45: عوام و خواص از منظر

،البته آنهايى كه در كربال شهيد شدند، البته آنهايى كه در كربال شهيد شدنداره gارهكف gى آنها ى آنها ‌‌ى اشتباهشان داده شد. دربارهى اشتباهشان داده شد. درباره‌‌كف

آوريم. آوريم. ‌‌بحثى نيست و اسمشان را هم نمىبحثى نيست و اسمشان را هم نمى، به كربال هم نرفتند. ، به كربال هم نرفتند. خواصخواصاما كسانى از اما كسانى از

نتوانستند بروند؛ توفيق پيدا نكردند و البته، نتوانستند بروند؛ توفيق پيدا نكردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توgابين شوند. چه بعد مجبور شدند جزو توgابين شوند. چه

محمد محمد 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر فايده؟! فايده؟! 20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌رسولرسول

Page 46: عوام و خواص از منظر

گويم. گويم. ‌‌ را مى را مىخواصخواص كارى ندارم. كارى ندارم. عوامعوامبه بهچرا هنگام عصر و سر\ شب كه شد، مسلم را چرا هنگام عصر و سر\ شب كه شد، مسلم را

ى طوعه پناه ببرد؟! ى طوعه پناه ببرد؟! ‌‌تنها گذاشتيد تا به خانهتنها گذاشتيد تا به خانهگذاشتند و گذاشتند و ‌‌، مسلم را تنها نمى، مسلم را تنها نمىخواصخواصاگر اگر

رسيد، آن صد نفر رسيد، آن صد نفر ‌‌مثال2، عدgه به صد نفر مىمثال2، عدgه به صد نفر مىشان را شان را ‌‌ى يكىى يكى‌‌گرفتند. خانهگرفتند. خانه‌‌دور مسلم را مىدور مسلم را مى

ايستادند و ايستادند و ‌‌كردند. مىكردند. مى‌‌مقرg فرماندهى مىمقرg فرماندهى مى 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر كردند. كردند. ‌‌دفاع مىدفاع مى

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌محمد رسولمحمد رسول

Page 47: عوام و خواص از منظر

مسلم، تنها هم كه بود، وقتى خواستند مسلم، تنها هم كه بود، وقتى خواستنددستگيرش كنند، ساعتها طول كشيد. دستگيرش كنند، ساعتها طول كشيد.

سربازان ابن زياد، چندين بار حمله كردند؛ سربازان ابن زياد، چندين بار حمله كردند؛ مسلم به تنهايى همه را پس زد. اگر صد نفر مسلم به تنهايى همه را پس زد. اگر صد نفر

توانستند توانستند ‌‌مردم با او بودند، مگر مىمردم با او بودند، مگر مىدستگيرش كنند؟! باز مردم دورشان جمع دستگيرش كنند؟! باز مردم دورشان جمع

در اين مرحله، در اين مرحله، خواصخواصشدند. پس، شدند. پس، ‌‌مىمى كوتاهى كردند كه دوUر مسلم را نگرفتند.كوتاهى كردند كه دوUر مسلم را نگرفتند.

الله )ص( / الله )ص( / ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375عوام و خواص عوام و خواص

Page 48: عوام و خواص از منظر

كنيم، به كنيم، به ‌‌ببينيد! از هر طرف حركت مىببينيد! از هر طرف حركت مى در در خواصخواصگيرى\ گيرى\ ‌‌رسيم. تصميمرسيم. تصميم‌‌ مى مىخواصخواص

در وقت الزم، در وقت الزم، خواصخواصوقت الزم, تشخيص وقت الزم, تشخيص ى الزم، اقدام ى الزم، اقدام ‌‌ از دنيا در لحظه از دنيا در لحظهخواصخواصگذشت گذشت ى الزم. اينهاست ى الزم. اينهاست ‌‌ براى خدا در لحظه براى خدا در لحظهخواصخواص

دهد و حفظ دهد و حفظ ‌‌كه تاريخ و ارزشها را نجات مىكه تاريخ و ارزشها را نجات مىى الزم، بايد حركت الزم را ى الزم، بايد حركت الزم را ‌‌كند! در لحظهكند! در لحظه‌‌مىمى

انجام داد. اگر تأمgل كرديد و وقت گذشت، انجام داد. اگر تأمgل كرديد و وقت گذشت، 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر ديگر فايده ندارد. ديگر فايده ندارد.

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌محمد رسولمحمد رسول

Page 49: عوام و خواص از منظر

ى الزم تصميم الزم را گرفت. ى الزم تصميم الزم را گرفت. ‌‌امام، در لحظهامام، در لحظه امرى را كه تشخيص دادند به امرى را كه تشخيص دادند به خواصخواصاگر اگر

موقع و بدون فوت وقت عمل كنند، تاريخ موقع و بدون فوت وقت عمل كنند، تاريخ ها به ها به ‌‌علىعلى‌‌بنبن‌‌كند و ديگر حسينكند و ديگر حسين‌‌نجات پيدا مىنجات پيدا مى

بد بد خواصخواصشوند. اگر شوند. اگر ‌‌كربالها كشانده نمىكربالها كشانده نمىفهميدند، دير فهميدند، فهميدند اما با هم فهميدند، دير فهميدند، فهميدند اما با هم

اختالف كردند؛ كربالها در تاريخ تكرار خواهد اختالف كردند؛ كربالها در تاريخ تكرار خواهد الله الله ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر شد. شد.

20/3/137520/3/1375)ص( / عوام و خواص )ص( / عوام و خواص

Page 50: عوام و خواص از منظر

به افغانها نگاه كنيد! در رأس كار، آدمهاى به افغانها نگاه كنيد! در رأس كار، آدمهاى منتشر در منتشر در خواصخواصى ى ‌‌حسابى بودند؛ اما طبقهحسابى بودند؛ اما طبقه

جامعه، جواب ندادند. يكى گفت ما امروز ديگر جامعه، جواب ندادند. يكى گفت ما امروز ديگر كار داريم. يكى گفت ديگر جنگ تمام شد. كار داريم. يكى گفت ديگر جنگ تمام شد. ولمان كنيد، بگذاريد سراِغ\ كارمان برويم؛ ولمان كنيد، بگذاريد سراِغ\ كارمان برويم؛

برويم كاسبى كنيم. چند سال، همه آالف و برويم كاسبى كنيم. چند سال، همه آالف و ها گشتيم و ها گشتيم و ‌‌ا�لوف جمع كردند؛ ولى ما در جبهها�لوف جمع كردند؛ ولى ما در جبهه

از اين جبهه به آن جبهه رفتيم. گاهى غرب، از اين جبهه به آن جبهه رفتيم. گاهى غرب، گاهى جنوب، گاهى شمال. بس است ديگر! گاهى جنوب، گاهى شمال. بس است ديگر!

خوب؛ اگر اين گونه عمل كردند، همان كربالها خوب؛ اگر اين گونه عمل كردند، همان كربالها بيانات در ديدار فرماندهان بيانات در ديدار فرماندهان در تاريخ، تكرار خواهد شد! در تاريخ، تكرار خواهد شد!

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727لشكر لشكر

Page 51: عوام و خواص از منظر

عزيزان من! ببينيد ! عزيزان من! ببينيد خواصخواصى ى ‌‌! طبقه! طبقهخواصخواص! ! خواصخواص ! - كه البته - كه البته خواصيدخواصيدايد؟ اگر جزو ايد؟ اگر جزو ‌‌شما جزو كدام دستهشما جزو كدام دسته

هستيد - پس حواستان جمع باشد. عرض ما فقط هستيد - پس حواستان جمع باشد. عرض ما فقط ى آن صحبت ى آن صحبت ‌‌اين است. البته مطلبى كه دربارهاين است. البته مطلبى كه درباره

اى از كل بود. در دو بخش بايد روى اى از كل بود. در دو بخش بايد روى ‌‌كرديم، خالصهكرديم، خالصهاين مطلب كار شود: يكى بخش\ تاريخى قضيه اين مطلب كار شود: يكى بخش\ تاريخى قضيه

كردم. كردم. ‌‌است؛ كه اگر وقت داشتم خودم مىاست؛ كه اگر وقت داشتم خودم مىمتأسفانه براى پرداختن به اين مقوالت، وقتى متأسفانه براى پرداختن به اين مقوالت، وقتى

مندان\ كاردان مندان\ كاردان ‌‌ماند. به هر صورت، عالقهماند. به هر صورت، عالقه‌‌برايم نمىبرايم نمىهايى را كه در تاريخ فراوان هايى را كه در تاريخ فراوان ‌‌بايد بگردند و نمونهبايد بگردند و نمونه

بايستى بايستى خواصخواصاست، بيابند و ذكر كنند كه كجاها است، بيابند و ذكر كنند كه كجاها چيست؟ چيست؟ خواصخواصكردند و نكردند؟ اسم اين كردند و نكردند؟ اسم اين ‌‌عمل مىعمل مى

چه كسانى هستند؟ البته اگر مجال بود و خودم و چه كسانى هستند؟ البته اگر مجال بود و خودم و ى ى ‌‌شديد، ممكن بود ساعتى در زمينهشديد، ممكن بود ساعتى در زمينه‌‌شما خسته نمىشما خسته نمى

همين موضوعات و اشخاصش برايتان صحبت كنم؛ همين موضوعات و اشخاصش برايتان صحبت كنم؛ محمد محمد 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر چون در ذهنم هست. چون در ذهنم هست.

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌رسولرسول

Page 52: عوام و خواص از منظر

،بخش ديگرى كه بايد روى آن كار شود، بخش ديگرى كه بايد روى آن كار شودتطبيق با وضع هر زمان است. نه فقط تطبيق با وضع هر زمان است. نه فقط

زمان ما، بلكه هر زمان. بايد معلوم شود كه زمان ما، بلكه هر زمان. بايد معلوم شود كه ، چگونه بايد ، چگونه بايد خواصخواصى ى ‌‌در هر زمان، طبقهدر هر زمان، طبقه

شان عمل كرده شان عمل كرده ‌‌عمل كنند تا به وظيفهعمل كنند تا به وظيفهكه گفتيم اسير دنيا نشوند يك كه گفتيم اسير دنيا نشوند يك ‌‌باشند. اينباشند. اين

كلمه است. چگونه اسير دنيا نشوند؟ مثالها كلمه است. چگونه اسير دنيا نشوند؟ مثالها بيانات در ديدار فرماندهان بيانات در ديدار فرماندهان و مصداقهايش چيست؟ و مصداقهايش چيست؟

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727لشكر لشكر

Page 53: عوام و خواص از منظر

عزيزان من! حركت در راه خدا، هميشه عزيزان من! حركت در راه خدا، هميشه كه گفتيم، كه گفتيم، خواصىخواصىمخالفينى دارد. از همين مخالفينى دارد. از همين

اگر يك نفرشان بخواهد كار خوبى انجام اگر يك نفرشان بخواهد كار خوبى انجام دهد - كارى را كه بايد انجام دهد - ممكن دهد - كارى را كه بايد انجام دهد - ممكن

پيدا پيدا خواصخواصاست چهار نفر ديگر از خود\ است چهار نفر ديگر از خود\ شوند و بگويند آقا، مگر تو بيكارى؟! مگر شوند و بگويند آقا، مگر تو بيكارى؟! مگر

اى؟! مگر زن و بچه ندارى؟! چرا اى؟! مگر زن و بچه ندارى؟! چرا ‌‌ديوانهديوانهكه در كه در ‌‌روى؟! كمااينروى؟! كمااين‌‌دنبال چنين كارها مىدنبال چنين كارها مى

بيانات در ديدار بيانات در ديدار گفتند.گفتند.‌‌ى مبارزه هم مىى مبارزه هم مى‌‌دورهدورهالله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727فرماندهان لشكر فرماندهان لشكر

20/3/137520/3/1375

Page 54: عوام و خواص از منظر

اما آن يك نفر بايد بايستد. يكى از لوازم اما آن يك نفر بايد بايستد. يكى از لوازم، اين است كه بايد در ، اين است كه بايد در خواصىخواصىمجاهدت\ مجاهدت\

مقابل حرفها و مالمتها ايستاد. تخطئه مقابل حرفها و مالمتها ايستاد. تخطئه زنند؛ زنند؛ ‌‌گويند، تهمت مىگويند، تهمت مى‌‌كنند، بد مىكنند، بد مى‌‌مىمى 2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر اى نيست. اى نيست. ‌‌مسألهمسأله

20/3/137520/3/1375الله )ص( / عوام و خواص الله )ص( / عوام و خواص ‌‌محمد رسولمحمد رسول

Page 55: عوام و خواص از منظر

غرض اين است كه هر حركتى شما انجام غرض اين است كه هر حركتى شما انجام در هر بخشى انجام دهند - در هر بخشى انجام دهند - خواصخواصدهيد و يا دهيد و يا

حركت اخير، البته نسبت به كارهاى بزرگ و حركت اخير، البته نسبت به كارهاى بزرگ و عظيمى كه ممكن است در آينده پيش آيد، عظيمى كه ممكن است در آينده پيش آيد،

امر كوچكى است - كسانى هستند كه بگويند امر كوچكى است - كسانى هستند كه بگويند چرا؟ و اشكال كنند. چرا؟ و اشكال كنند.

الله )ص( / الله )ص( / ‌‌ محمد رسول محمد رسول2727بيانات در ديدار فرماندهان لشكر بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 20/3/137520/3/1375عوام و خواص عوام و خواص

Page 56: عوام و خواص از منظر

.و و خواصخواصمن حاال فقط چند مثال بياورم. من حاال فقط چند مثال بياورم ، هر كدام وضعى پيدا كردند. حاال ، هر كدام وضعى پيدا كردند. حاال عوامعوام

كه گمراه شدند، شايد »مغضوب كه گمراه شدند، شايد »مغضوب خواصىخواصى شايد »ضالgين« باشند. شايد »ضالgين« باشند. عوامعوامعليهم« باشند؛ عليهم« باشند؛

البته در كتابهاى تاريخ، پ�ر از مثال است. البته در كتابهاى تاريخ، پ�ر از مثال است.

18/2/137718/2/1377بيانات مقام معظgم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران بيانات مقام معظgم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران

Page 57: عوام و خواص از منظر

در اين پنجاه سال در اين پنجاه سال خواصخواص: : خواصخواصچند مثال از چند مثال از چگونه شدند كه كار به اينجا رسيد؟ من دقgت كه چگونه شدند كه كار به اينجا رسيد؟ من دقgت كه

مىكنم، مىبينم همه آن چهار چيز تكان خورد: مىكنم، مىبينم همه آن چهار چيز تكان خورد: هم عبوديgت، هم معرفت، هم عدالت، هم هم عبوديgت، هم معرفت، هم عدالت، هم

بيانات مقام معظgم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه بيانات مقام معظgم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه محبgت.محبgت.

18/2/137718/2/1377تهران تهران

Page 58: عوام و خواص از منظر

وقتى كه ابوموسى از قصرش خارج شد، »اخرج ثقله من قصره وقتى كه ابوموسى از قصرش خارج شد، »اخرج ثقله من قصره (؛ اشياى قيمتى كه با خود داشت، سوار بر (؛ اشياى قيمتى كه با خود داشت، سوار بر 2626على اربعين بغال2«)على اربعين بغال2«)

چهل استر با خودش خارج كرد و به طرف ميدان جهاد رفت! آن چهل استر با خودش خارج كرد و به طرف ميدان جهاد رفت! آن روز بانك نبود و حكومتها هم اعتبارى نداشت. يك وقت ديديد كه روز بانك نبود و حكومتها هم اعتبارى نداشت. يك وقت ديديد كه

در وسط ميدان جنگ، از خليفه خبر رسيد كه شما از حكومت در وسط ميدان جنگ، از خليفه خبر رسيد كه شما از حكومت بصره عزل شدهايد. اين همه اشياى قيمتى را كه ديگر نمىتواند بصره عزل شدهايد. اين همه اشياى قيمتى را كه ديگر نمىتواند

بيايد و از داخل قصر بردارد؛ راهش نمىدهند. هر جا مىرود، بيايد و از داخل قصر بردارد؛ راهش نمىدهند. هر جا مىرود، مجبور است با خودش ببرد. چهل استر، اشياى قيمتى او بود، كه مجبور است با خودش ببرد. چهل استر، اشياى قيمتى او بود، كه سوار كرد و با خودش از قصر بيرون آورد و به طرف ميدان جهاد سوار كرد و با خودش از قصر بيرون آورد و به طرف ميدان جهاد

ا خرج تتعله بعنانه«) gا خرج تتعله بعنانه«)برد! »فلم g؛ آنهايى كه پياده شده بودند، (؛ آنهايى كه پياده شده بودند، 2727برد! »فلم)آمدند و زمام اسب جناب ابوموسى را گرفتند. »و قالو احملنا آمدند و زمام اسب جناب ابوموسى را گرفتند. »و قالو احملنا

(؛ ما را هم سوار همين زياديها كن! (؛ ما را هم سوار همين زياديها كن! 2828على بعض هذا الفضول«)على بعض هذا الفضول«)اينها چيست كه با خودت به ميدان جنگ مىبرى؟ ما پياده مىرويم؛ اينها چيست كه با خودت به ميدان جنگ مىبرى؟ ما پياده مىرويم؛

(؛ همان (؛ همان 2929ما را هم سوار كن. »وارغب فى المشى كما رغبتنا«)ما را هم سوار كن. »وارغب فى المشى كما رغبتنا«)گونه كه به ما گفتى پياده راه بيفتيد، خودت هم قدرى پياده شو گونه كه به ما گفتى پياده راه بيفتيد، خودت هم قدرى پياده شو

(؛ تازيانهاش را (؛ تازيانهاش را 3030و پياده راه برو. »فضرب القوم بسوطه«)و پياده راه برو. »فضرب القوم بسوطه«)كشيد و به سر و صورت آنها زد و گفت برويد، بيخودى حرف كشيد و به سر و صورت آنها زد و گفت برويد، بيخودى حرف

(، از اطرافش پراكنده و (، از اطرافش پراكنده و 3131مىزنيد! »فتركوا دابة فمضى«)مىزنيد! »فتركوا دابة فمضى«)ق شدند؛ اما البته تحمgل نكردند. به مدينه پيش جناب عثمان gل نكردند. به مدينه پيش جناب عثمان متفرgق شدند؛ اما البته تحم gمتفر

آمدند و شكايت كردند؛ او هم ابوموسى را عزل كرد. اما آمدند و شكايت كردند؛ او هم ابوموسى را عزل كرد. اما و يكى از و يكى از خواصخواصابوموسى يكى از اصحاب پيامبر و يكى از ابوموسى يكى از اصحاب پيامبر و يكى از

18/2/137718/2/1377بيانات مقام معظgم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران بيانات مقام معظgم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران بزرگان است؛ اين وضع اوست!بزرگان است؛ اين وضع اوست!

Page 59: عوام و خواص از منظر

،اص« بود؛ رئيس بيتالمالgاص« بود؛ رئيس بيتالمال، در كوفه، حاكم »سعدبن ابىوقgدر كوفه، حاكم »سعدبن ابىوق»عبدالل}هبن مسعود« كه از صحابه خيلى بزرگ و عالى مقام »عبدالل}هبن مسعود« كه از صحابه خيلى بزرگ و عالى مقام

محسوب مىشد. او از بيتالمال مقدارى قرض كرد - حاال چند هزار محسوب مىشد. او از بيتالمال مقدارى قرض كرد - حاال چند هزار دينار، نمىدانم - بعد هم ادا نكرد و نداد. »عبدالل}هبنمسعود« آمد دينار، نمىدانم - بعد هم ادا نكرد و نداد. »عبدالل}هبنمسعود« آمد

مطالبه كرد؛ گفت پول بيتالمال را بده. »سعدبن ابىوقgاص« گفت مطالبه كرد؛ گفت پول بيتالمال را بده. »سعدبن ابىوقgاص« گفت ندارم. بينشان حرف شد؛ بنا كردند با هم جار و جنجال كردن. ندارم. بينشان حرف شد؛ بنا كردند با هم جار و جنجال كردن. جناب »هاشمبن عتبةبنابىوقgاص« - كه از اصحاب اميرالمؤمنين جناب »هاشمبن عتبةبنابىوقgاص« - كه از اصحاب اميرالمؤمنين

الم و مرد خيلى بزرگوارى بود - جلو آمد و گفت بد است، gالم و مرد خيلى بزرگوارى بود - جلو آمد و گفت بد است، عليهالس gعليهالسشما هر دو از اصحاب پيامبريد، مردم به شما نگاه مىكنند. جنجال شما هر دو از اصحاب پيامبريد، مردم به شما نگاه مىكنند. جنجال نكنيد؛ برويد قضيه را به گونهاى حل كنيد. »عبدالل}ه مسعود« كه نكنيد؛ برويد قضيه را به گونهاى حل كنيد. »عبدالل}ه مسعود« كه

ديد نشد، بيرون آمد. او به هر حال مرد امينى است. رفت عدgهاى ديد نشد، بيرون آمد. او به هر حال مرد امينى است. رفت عدgهاى از مردم را ديد و گفت برويد اين اموال را از داخل خانهاش از مردم را ديد و گفت برويد اين اموال را از داخل خانهاش

بيرون بكشيد - معلوم مىشود كه اموال بوده است - به »سعد« بيرون بكشيد - معلوم مىشود كه اموال بوده است - به »سعد« خبر دادند؛ او هم يك عدgه ديگر را فرستاد و گفت برويد و نگذاريد. خبر دادند؛ او هم يك عدgه ديگر را فرستاد و گفت برويد و نگذاريد. به خاطر اين كه »سعدبنابىوقgاص«، قرض خودش به بيتالمال را به خاطر اين كه »سعدبنابىوقgاص«، قرض خودش به بيتالمال را نمىداد، جنجال بزرگى به وجود آمد. حاال »سعدبن ابىوقgاص« از نمىداد، جنجال بزرگى به وجود آمد. حاال »سعدبن ابىوقgاص« از

اصحاب شوراست؛ در شوراى شش نفره، يكى از آنهاست؛ بعد از اصحاب شوراست؛ در شوراى شش نفره، يكى از آنهاست؛ بعد از چند سال، كارش به اينجا رسيد. ابناثير مىگويد: »فكان اول مانزِغ چند سال، كارش به اينجا رسيد. ابناثير مىگويد: »فكان اول مانزِغ

(؛ اين اوgل حادثهاى بود كه در آن، بين (؛ اين اوgل حادثهاى بود كه در آن، بين 3232به بين اهل الكوفه«)به بين اهل الكوفه«)، در ، در خواصخواصمردم كوفه اختالف شد؛ به خاطر اينكه يكى از مردم كوفه اختالف شد؛ به خاطر اينكه يكى از

دنياطلبى اينطور پيش رفته است و از خود بىاختيارى نشان دنياطلبى اينطور پيش رفته است و از خود بىاختيارى نشان مىدهد! بيانات مقام معظgم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران مىدهد! بيانات مقام معظgم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران

18/2/137718/2/1377

Page 60: عوام و خواص از منظر

ماجراى ديگر: مسلمانان رفتند، افريقيه - يعنى همين ماجراى ديگر: مسلمانان رفتند، افريقيه - يعنى همينمنطقه تونس و مغرب - را فتح كردند و غنايم را بين منطقه تونس و مغرب - را فتح كردند و غنايم را بين

مردم و نظاميان تقسيم نمودند. خمس غنايم را بايد به مردم و نظاميان تقسيم نمودند. خمس غنايم را بايد به مدينه بفرستند. در تاريخ ابناثير دارد كه خمس زيادى مدينه بفرستند. در تاريخ ابناثير دارد كه خمس زيادى بوده است. البته در اينجايى كه اين را نقل مىكند، آن بوده است. البته در اينجايى كه اين را نقل مىكند، آن نيست؛ اما در جاى ديگرى كه داستان همين فتح را نيست؛ اما در جاى ديگرى كه داستان همين فتح را

مىگويد، خمس مفصلى بوده كه به مدينه فرستادهاند. مىگويد، خمس مفصلى بوده كه به مدينه فرستادهاند. خمس كه به مدينه رسيد، »مروان بن حكم« آمد و گفت خمس كه به مدينه رسيد، »مروان بن حكم« آمد و گفت همهاش را به پانصدهزار درهم مىخرم؛ به او فروختند!همهاش را به پانصدهزار درهم مىخرم؛ به او فروختند!

( پانصدهزار درهم، پول كمى نبود؛ ولى آن اموال، ( پانصدهزار درهم، پول كمى نبود؛ ولى آن اموال، 3333))خيلى بيش از اينها ارزش داشت. يكى از مواردى كه خيلى بيش از اينها ارزش داشت. يكى از مواردى كه بعدها به خليفه ايراد مىگرفتند، همين حادثه بود. البته بعدها به خليفه ايراد مىگرفتند، همين حادثه بود. البته م من است؛ من ح\ hم من است؛ من خليفه عذر مىآورد و مىگفت اين ر ح\ hخليفه عذر مىآورد و مىگفت اين رم« مىكنم و چون وضع زندگيش هم خوب ح\ hم« مىكنم و چون وضع زندگيش هم خوب »صله ر ح\ hصله ر«

در در خواصخواصنيست، مىخواهم به او كمك كنم! بنابراين، نيست، مىخواهم به او كمك كنم! بنابراين، ماديgات غرق شدند. بيانات مقام معظgم رهبرى در ماديgات غرق شدند. بيانات مقام معظgم رهبرى در

18/2/137718/2/1377خطبههاى نمازجمعه تهران خطبههاى نمازجمعه تهران

Page 61: عوام و خواص از منظر

وقتى معيارها از دست رفت، وقتى ارزشها ضعيِف شد، وقتى وقتى معيارها از دست رفت، وقتى ارزشها ضعيِف شد، وقتىظواهر پوك شد، وقتى دنياطلبى و مالدوستى بر انسانهايى حاكم ظواهر پوك شد، وقتى دنياطلبى و مالدوستى بر انسانهايى حاكم

شد كه عمرى را با عظمت گذرانده و سالهايى را بىاعتنا به شد كه عمرى را با عظمت گذرانده و سالهايى را بىاعتنا به زخارف دنيا سپرى كرده بودند و توانسته بودند آن پرچم عظيم را زخارف دنيا سپرى كرده بودند و توانسته بودند آن پرچم عظيم را

بلند كنند، آن وقت در عالم فرهنگ و معارف هم چنين كسى بلند كنند، آن وقت در عالم فرهنگ و معارف هم چنين كسى سررشتهدار امور معارف الهى و اسالمى مىشود؛ كسى كه تازه سررشتهدار امور معارف الهى و اسالمى مىشود؛ كسى كه تازه مسلمان است و هرچه خودش بفهمد، مىگويد؛ نه آنچه كه اسالم مسلمان است و هرچه خودش بفهمد، مىگويد؛ نه آنچه كه اسالم

گفته است؛ آن وقت بعضى مىخواهند حرف او را بر حرف گفته است؛ آن وقت بعضى مىخواهند حرف او را بر حرف مسلمانان سابقهدار مقدgم كنند!مسلمانان سابقهدار مقدgم كنند!

هم كه دنبالهرو هم كه دنبالهرو عوامعوام است. آن وقت است. آن وقت خواصخواصاين مربوط به اين مربوط به متى رفتند، دنبال آنها حركت مىكنند. خواصخواص، وقتى ، وقتى خواصندخواصند hمتى رفتند، دنبال آنها حركت مىكنند. به س hبه س

بزرگترين گناه انسانهاى ممتاز و برجسته، اگر انحرافى از آنها بزرگترين گناه انسانهاى ممتاز و برجسته، اگر انحرافى از آنها سر بزند، اين است كه انحرافشان موجب انحراف بسيارى از سر بزند، اين است كه انحرافشان موجب انحراف بسيارى از مردم مىشود. وقتى ديدند سدها شكست، وقتى ديدند كارها مردم مىشود. وقتى ديدند سدها شكست، وقتى ديدند كارها

برخالف آنچه كه زبانها مىگويند، جريان دارد و برخالف آنچه كه از برخالف آنچه كه زبانها مىگويند، جريان دارد و برخالف آنچه كه از پيامبر نقل مىشود، رفتار مىگردد، آنها هم آن طرف حركت پيامبر نقل مىشود، رفتار مىگردد، آنها هم آن طرف حركت

مىكنند. بيانات مقام معظgم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران مىكنند. بيانات مقام معظgم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران 18/2/137718/2/1377

Page 62: عوام و خواص از منظر

اى، عالج اى، عالج ‌‌خوب، حاال در مقابل يك چنين پديدهخوب، حاال در مقابل يك چنين پديدهچيست؟ عقل سالم حكم ميكند و شرع هم چيست؟ عقل سالم حكم ميكند و شرع هم همين را قاطعا2 بيان ميكند: عالج عبارت همين را قاطعا2 بيان ميكند: عالج عبارت

است از صراحت در تبيين حق، صراحت در است از صراحت در تبيين حق، صراحت در بينيد يك حركتى به بينيد يك حركتى به ‌‌بيان حق. وقتى شما مىبيان حق. وقتى شما مى

ى انتخابات شروع ميشود، بعد يك ى انتخابات شروع ميشود، بعد يك ‌‌بهانهبهانهعامل »دشمن«ى در اين فضاى غبارآلوده عامل »دشمن«ى در اين فضاى غبارآلوده

بينيد عامل دشمن بينيد عامل دشمن ‌‌وارد ميدان شد، وقتى مىوارد ميدان شد، وقتى مى- كه حرف او، شعار او حاكى از - كه حرف او، شعار او حاكى از

الضمير اوست - آمد توى ميدان، اينجا الضمير اوست - آمد توى ميدان، اينجا ‌‌مافىمافىبايد خط را مشخص كنيد، اينجا بايد مرز را بايد خط را مشخص كنيد، اينجا بايد مرز را

ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات روشن كنيد.روشن كنيد. ‌‌29/10/8829/10/88اسالمىاسالمى

Page 63: عوام و خواص از منظر

،؛ و ؛ و خواصخواصهمه وظيفه دارند؛ بيشتر از همه، همه وظيفه دارند؛ بيشتر از همه، بيشتر از همه، آن كسانى ، بيشتر از همه، آن كسانى خواصخواصدر ميان در ميان

كه مستمعين بيشترى دارند، شنوندگان كه مستمعين بيشترى دارند، شنوندگان بيشترى دارند. اين وظيفه است ديگر: مرزها بيشترى دارند. اين وظيفه است ديگر: مرزها

روشن بشود و معلوم بشود كه كى چى روشن بشود و معلوم بشود كه كى چى ميگويد. اينجور نباشد كه باطل، خودش را در ميگويد. اينجور نباشد كه باطل، خودش را در

ى در ميدان ى در ميدان ‌‌الى گرد و غبار\ برخاستهالى گرد و غبار\ برخاسته‌‌البهالبهى حق نداند از ى حق نداند از ‌‌مخفى كند، ضربه بزند و جبههمخفى كند، ضربه بزند و جبهه

كجا دارد ضربه ميخورد. اين است كه حرف كجا دارد ضربه ميخورد. اين است كه حرف ديدار با ديدار با ، مطلوب نيست. ، مطلوب نيست. خواصخواصدو پهلو زدن، از دو پهلو زدن، از

‌‌29/10/8829/10/88اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسالمىاعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسالمى

Page 64: عوام و خواص از منظر

بايد حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بيان بايد حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بيان خواصخواص كنند. اين، مخصوص يك گرايش سياسى خاص هم نيست. كنند. اين، مخصوص يك گرايش سياسى خاص هم نيست.

ى گرايشهائى كه در ى گرايشهائى كه در ‌‌در داخل نظام اسالمى، همهدر داخل نظام اسالمى، همهى نظام قرار دارند، اينها بايد صريح مشخص ى نظام قرار دارند، اينها بايد صريح مشخص ‌‌مجموعهمجموعه

كنند كه باالخره آن حمايتى كه مستكبرين عالم ميكنند، كنند كه باالخره آن حمايتى كه مستكبرين عالم ميكنند، مورد قبول است يا مورد قبول نيست. وقتى كه سران مورد قبول است يا مورد قبول نيست. وقتى كه سران استكبار، سران ظلم، اشغالگران كشورهاى اسالمى، استكبار، سران ظلم، اشغالگران كشورهاى اسالمى، ك�شندگان انسانهاى مظلوم در فلسطين و در عراق و ك�شندگان انسانهاى مظلوم در فلسطين و در عراق و

آيند وارد ميدان آيند وارد ميدان ‌‌افغانستان و خيلى جاهاى ديگر، مىافغانستان و خيلى جاهاى ديگر، مىميشوند، حرف ميزنند، موضع ميگيرند، خوب، بايد معلوم ميشوند، حرف ميزنند، موضع ميگيرند، خوب، بايد معلوم بشود اين كسى كه در نظام جمهورى اسالمى است، در بشود اين كسى كه در نظام جمهورى اسالمى است، در ى بجويد، gى بجويد، مقابل اين چه موضعى دارد؛ حاضر است تبر gمقابل اين چه موضعى دارد؛ حاضر است تبر

بگويد من دشمن شمايم؟ من مخالِف شمايم؟ بگويد من دشمن شمايم؟ من مخالِف شمايم؟ ‌‌29/10/8829/10/88ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسالمىديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسالمى

Page 65: عوام و خواص از منظر

وقتى در داخل محيط فتنه، كسانى با زبانشان وقتى در داخل محيط فتنه، كسانى با زبانشانصريحا2 اسالم و شعارهاى نظام جمهورى اسالمى را صريحا2 اسالم و شعارهاى نظام جمهورى اسالمى را

نفى ميكنند، با عملشان هم جمهوريت و يك نفى ميكنند، با عملشان هم جمهوريت و يك انتخابات را زير سؤال ميبرند، وقتى اين پديده در انتخابات را زير سؤال ميبرند، وقتى اين پديده در

اين است كه اين است كه خواصخواصجامعه ظاهر شد، انتظار از جامعه ظاهر شد، انتظار از مرزشان را مشخص كنند، موضعشان را مشخص مرزشان را مشخص كنند، موضعشان را مشخص

كنند. دوپهلو حرف زدن، كمك كردن به غبارآلودگى كنند. دوپهلو حرف زدن، كمك كردن به غبارآلودگى فضاست؛ اين كمك به رفع فتنه نيست، اين كمك به فضاست؛ اين كمك به رفع فتنه نيست، اين كمك به

سازى، دشمن\ دشمن سازى، دشمن\ دشمن ‌‌سازى نيست. شفافسازى نيست. شفاف‌‌شفافشفافاست؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، كمك دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، كمك دشمن است. اين، خودش شد يك شاخص. اين يك شاخص است. اين، خودش شد يك شاخص. اين يك شاخص

سازى كمك ميكند و كى به سازى كمك ميكند و كى به ‌‌است: كى به شفافاست: كى به شفافغبارآلودگى كمك ميكند. همه اين را در نظر بگيرند، غبارآلودگى كمك ميكند. همه اين را در نظر بگيرند،

اين را معيار قرار بدهند. اين را معيار قرار بدهند. ‌‌29/10/8829/10/88ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسالمىديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسالمى

Page 66: عوام و خواص از منظر

...حکایت همچنان باقی است