Upload
others
View
3
Download
0
Embed Size (px)
Citation preview
DEPARTMENT OF PERSIAN
M.A. - SEM II
PRM 407
APPLIED GRAMMAR , RHETORIC AND PROSODY
UNIT II & III
MD JAWAID AKHTAR
كلیات
مجاز
تشبیه
استعاره
استعاره گونه ها
كنایه
در علم بیان خاتمه
آشنایی با مباحث بنیادی علم بیان از لبیل مجاز، تشبیه، استعاره، كنایه و
مسائل نوین بلاغت امروزی از لبیل سمبل، تمثیل، اسطوره، آركی تایپ
آشنایی با ممدمات علم بیان: هدف كلی
1- توضیح سبن ادبی
2- توضیح موضوع علم بیان
3- تعریف علم بیان
4- توضیح ادای معنای واحد به طرق مختلف
5- ذكر فایده علم بیان
6- شناخت لرینه و السام آن
7- توضیح متدولوژی ادبیات
بیرون و درون جهان به (انگیز خیال ) مخیل و احساسی نگرشی ادبی سبن
در .است همراه (تصویری ) مخیل و (عاطفی) احساسی زبانی با كه است
كار به خود اصلی و عادی معنای در جملات و ها واژه معمولا زبانی چنین
كار به ستاره برای از اسمی عنوان به را «نرگس» نظامی مثلاا روند نمی
:است گفته «زرد گل» نیز خورشید جای به است؛ برده
هزاران نرگس از چرخ جهان گرد
فرو شد تا برآمد ین گل زرد
لدیم در .است شاعرانه تصویرهای بررسی و بحث بیان علم موضوع
و استعاره و تشبیه و مجاز مموله چهار در را تصویرها این بررسی
سمبل، :لبیل از دیگری تصویرهای امروزه اما بودند، كرده محدود كنایه .است مطرح بیان علم در ... و نوعی صورت اسطوره،
مشممروط بمر ایمن كممه . علمم بیمان ایمراد معنممای واحمد بمه طممرق مختلمف اسمت
مبتنی بر تخییمل باشمد، یعنمی ( شیوه های مختلف گفتار) اختلاف آن طرق
مثلاا به . لغات و عبارات به لحاظ خیال انگیزی نسبت به هم متفاوت باشند
.چهرۀ او مثل ماه است: می توانیم بگوئیم« صورت او زیباست» جای
ادبیات دنیای ادای ین معنی به انحای مختلف اسمت مشمروط بمر آن كمه آن
اداها مخیل باشند یعنی ین معنی را می توان بمه شمیوه همای مختلمف خیمال
: مثال. برانگیز گفت
در طلوع خورشید:
سحر چون خسرو خاور علم بر كوهساران زد
( مراد از خسرو خاور، خورشید است)
آشنایی با شیوه های مختلف ادای معنای واحد و ابزارهای مختلف نماشی
در زبان و اینكه چگونمه بایمد ممراد شماعران را از واژه هما و عبماراتی كمه در معنای اصلی خود به كار نرفته اند دریافت؟
ممثلاا ملمن . لرینه نشانه و علامت كاربرد لفظ در معنای غیر حمیممی آنسمت
الشعراء بهار در شعری به جای هواپیما، عماب گفته اسمت امما بمه عنموان
.را آورده است« آهنین»لرینه، لفظ
»»
««
لفظی و معنوی : لرینه بر دو لسم است
دللت می كند بر این كمه واژه یمی از كملام در معنمای دیگمری : لرینه لفظی
. در مثال پیشین« آهنین»مانند . به كار رفته است
»»
««
فحوای كلام و شرایط و اوضماع و احموال اسمت كمه : لرینه معنوی یا حالی
مثلاا كسی ممی . به حكم عمل خواننده را به معنای ثانوی رهنمون می شود
چه رفیك خوبی ؛در حالی كه با توجمه بمه اوضماع و احموال ممصمود : گوید.او رفیك بد است
آشنایی با مبحث مجاز
1- تعریف مجاز
2- توضیح علائك مجاز با ذكر مثال
3- توضیح مجاز مركب
كمماربرد واژه اسممت در معنممای غیممر حمیمممی آن اممما اولا بایممد لرینممه یممی بممه
ا باید بین معنای اولمی ( حمیممی)دست داد تا ممصود آن فهمیده شود و ثانیا
در علم بیمان بمه ایمن . لغت رابطه یی وجود داشته باشد( مجازی)و ثانوی
لمدما مجماز را بمه شمرعی و عرفمی و عملمی و . می گوینمد« علاله»رابطه .لغوی تمسیم كرده بودند
علائك مهمی كه در مجاز لغوی مطرح است بدین شرح است:
1- علالۀ كلیت و جزئیت
بتوان كل را در معنی جزء یا جزء را در معنی كل به كار برد.
سمرم درد ممی كنمد، كمه ممراد جزئمی از : ذكر كل و ارادۀ جمزء ، مثمال -الف
.سر مثلاا شمیمه است
به سورۀ فاتحه، الحمد می گویند حال آن : ذكر جزء و اراده كل ، مثال -ب. كه الحمد جزوی از آن است
2- علالۀ حال و محل یا ظرف و مظروف
استعمال جای و جایگیر به جای هم
یعنممی : شمهری بممه اسممتمبال او رفممت : ذكممر محممل و اراده حممال ؛ مثممال -المف
مردم شهر
یعنممی : فلانممی را چممائی بممه دسممت دیممدم: ذكممر حممال و اراده محممل ؛ مثممال -بفنجان چای
3- علالۀ لزمیت و ملزومیت
به كار بردن لزم و ملزومی به جای یگدیگر
یعنی حرارت آتش: آتش مرا گرم كرد: مثال .
یعنمی ممن پمر ( سهراب سپهری. )راه می بینم در ظلمت، من پر از فانوسم. از نور و روشنی هستم
4- علالۀ سببیت یا علت و معلولی
به كار بردن كننده و كنش به جای یكدیگر
او للم خوبی دارد : مثال (معلول)و ارادۀ مسبب ( علت)ذكر سبب : الف :
.یعنی نوشتۀ خوبی دارد
آب را : مثمال( باعث، كننده)و ارادۀ مسبب ( معلول، كنش)ذكر مسبب -ب
.یعنی شیر آب را ببند: ببند
5- علالۀ عموم و خصوص
ذكر خاص و ارادۀ عام و یا بر عكس
ذكر خاص و ارادۀ عام؛ مثال: الف :
كدخدای زمانه چاكر او خواجۀ روزگار لنبر او
اسمت در اینجما ( «ع»بنمدۀ حضمرت علمی )كه مراد از لنبر كه اسمم خماص
.مطلك چاكر و بنده است
كمه ممراد پیغمبمر : پیغمبر فرموده است : ذكر عام و ارادۀ خاص؛ مثال -ب .است( ص)اسلام
6- علالۀ ماكان و مایكون
ما كان یعنی آن چه بود و ما یكون یعنی آن چه خواهد بود.
ما كان: الف
اسم و حال و صفت سابك كسی یا چیزی را بگوئیم و حال و وضع كنمونی
. مثلاا به انسان، خان یا مشتی آب و گل بگوئیم. او را اراده كنیم
»»
««
ما یكون -ب
اسم و حال و صفت آتی كسی یما چیمزی را بگموئیم و حمال و وضمع كنمونی
چنممان كممه گمماهی بممه دانشممجوی طممب، دكتممر و بممه سممتوان، . او را اراده كنممیم. سروان خطاب می كنند
7- علالۀ جنس
جنس چیزی را بگویند و خود آن چیز را اراده كنند و این از فمروع مجماز
مانند اطلاق زر و سیم به دینار و درهم یا تخته به . به علالۀ ما كان است
.تابوت
8- علالۀ صفت و موصوف یا مضاف و مضاف الیه
صفت جانشین موصوف محذوف می شود، یعنمی موصموف را حمذف -الف
ممثلاا مصمطفی بمه معنمی . می كنند و صفت را به جای آن بمه كمار ممی برنمد
برگزیده كه در اصل صمفت پیغمبمر اسملام اسمت بمه عنموان اسمم او بمه كمار
. می رود
»»
««
به كار می ( مضاف و مضاف الیه)مضاف الیه به جای تمام اضافه -ب
:رود
ناصحم گفت كه جز غم چه هنر دارد عشك؟
گفتم ای خواجۀ عالل هنری بهتر از این؟
كه غم به معنی ایجاد غم است.
9- علالۀ مجاورت
واژه یی به سبب مجاورت به جای واژۀ دیگری به كار رود مثل اطلاق. عرب به ایرانی در محاورات برخی از مردم غرب
10- علالۀ لوم و خویشی
چنان كه در ممام اظهار محبت، پدر به پسمر خمود پمدر، و دائمی بمه خمواهر.زادۀ خود دائی می گوید
11- علالۀ تضاد
به این معنی كه واژه یی را درست در معنی ضد آن به كار برند و مثلاا به
مژده: عالی، و به جای بد البالی بگویند: جای افتضاح بگویند
،تضاد كامل را لدما از ممولۀ شباهت محسوب كرده و به ایمن گونمه مجماز.استعارۀ تهكمیه می گفته اند
12- علالۀ شباهت
واژه یی را به مناسبت شباهت به جمای واژۀ دیگمر بمه كمار برنمد، ممثلاا بمه
.جای چشم، نرگس و به جای خورشید، گل زرد گویند
ایممن نمموع مجمماز مهممم تممرین نمموع مجمماز در ادبیممات اسممت و بممه آن مجمماز. بالستعاره و به تخفیف استعاره گویند
علاوه بر واژه ممكن است جمله یی نیز در معنای اصلی خود به كار نرود
چنانكمه در علمم معمانی آممده چمه . كه به آن مجماز مرسمل مركمب ممی گوینمد
بسا جملات خبری و انشائی كه به جای همم بمه كمار ممی رونمد، ممثلا ولتمی
: رودكی می گوید
مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود
نبود دندان لبل چراغ تابان بود
»»
««
مراد او اخبار نیست بلكه اظهار حزن و تأسف است.
هرگاه در مجاز مركب، علاله، علالۀ شمباهت باشمد بمه آن اسمتعارۀ مركمب
.می گویند
بمما كنایممه در ایممن اسممت كممه مجمماز ( و اسممتعارۀ مركممب) فممرق مجمماز مركممب
احتیمماب بممه لرینممه دارد حممال آنكممه در كنایممه لرینممه نیسممت یمما پنهممان و غیممر
.صریح است
، دكتر سیروس 2معانی و بیان : نام منبع و مؤلف
1383شمیسا، انتشارات دانشگاه پیام نور
استاد یار گروه ) محمد شكرائی : تهیه كننده اسلایدها
(زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور
Reference Books:
Dastoore e Zaban e Farsi, Mehdi Mayiniyan ,
Darse Balghat : Taraqqi Urdu Bureau
ترقی اردو بیورودرش بلاغت،
Arooz Aahang wa Bayan: Shamsurrahman Farooqui.
عروض آھىگ و بیان، شمص الرحمه فاروقی
A Manual of Classical Persian Prosody by Finn Thiesen, Wiesbaden
Daastoor-e Zabaane Faarsi by Parvez Naatil Khanlari, Iran
دضتور زبان فارضی،پرویس واتل خاولری، ایران
A History of the Persian Language, Vol-I by Prof. P. N. Khanlari, Delhi
Paimana-e Arooz by Dr. Mohd. Aabid Husain, Patna
محمد عابد حطیه، پتىه. پیماوه عروض، د
Persian Grammar & Proverbs by Dr. Malik Saleem Javed, Delhi
Usool-e Faarsi by Maulana Altaaf Husain Haali, New Delhi
اصول فارضی، موالاوا الطاف حطیه ھالی، دھلی وو
A Grammar of the Persian language by Forbes Duncan, Delhi
Anglo-Persian Idioms by Isfahani, Syed Abdul Latif Khan, Cambay