16
ش هو ی ی ق تطبی ر ی س تفComparative Commentary researches Vol.3, no.2, Autumn and Winter 2017, Ser. no.6 (pp. 7-23) DOI: PTT-1712-1269 سال سوم، شمار ۀ دوم، و زمستانیز پای9316 ، شمار ۀ پ ی اپ ی6 صفحات( 7 - 33 ) A Comparative Study of Ayatollah Ma'refat and Ibn 'Ashour's Exegetic Views about the Verse of Imamate Sayyid Reza Mo'addab 1 Mohammad Kazem Rahman Setayesh 2 Negin Alizadeh 3 (Receved: : 11/04/2017; Accepted: 08/08/2017) Abstract The present paper compares and analyzes Ayatollah Ma'refat and Ibn 'Ashour's exegetic views about the verse of Imamate (2:124). Ayatollah Ma'refat believes that "Imam" is an infallible guide who is superior to a prophet and messenger and must be obeyed in religious and worldly affairs. Ibn 'Ashour, however, believes that a messenger may commit minor sins. Prophet Ibrahim (peace be upon him) was seemingly a messenger before experiencing his trails, and his position as an Imam was different from that of a messenger, because hadiths define "messenger" as a person who communicated with descending angels when he was awake. Thus angels descended and brought good news about having a baby to Prophet Ibrahim when he was awake, indicating that he was a messenger before the trails. Moreover, it is contrary to the outward meaning of the verse to predicate the term "Imam" upon the meaning of "messenger", which lacks valid intellectual and transmitted frame of references and is a personal opinion. The generalization and application of the term "tyrants" cannot be limited to capital sins and idolatry without any valid frame of references and minor sins cannot be excluded from it. Accordingly, the verse means infallibility upon any tyranny and sin. Intellectually speaking, the belief that Imam or messenger may commit minor sins leads to people's distrust in them and violation of the aim of prophets' mission. Key words: the verse 24 of the Surah Baqarah (The Cow), Imamate, infallibility, tyrants, Ayatollah Ma'refat, Ibn 'Ashour. 1 Professor of department of sciences of the Holy Quran and hadith, University of Qom, [email protected] 2 Assistant professor of department of sciences of the Holy Quran and hadith, University of Qom, [email protected] 3 Corresponding author, PhD student of comparative exegesis, University of Qom, [email protected]

یقیبطتریسفتیهاشهوپژptt.qom.ac.ir/article_1096_0e2aab96e5578dae2d061f1f42c0b556.pdf · Accordingly, the verse means infallibility upon any tyranny and sin. Intellectually

  • Upload
    others

  • View
    0

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

  • تفسیرتطبیقیاهیژپوهشComparative Commentary researches

    Vol.3, no.2, Autumn and Winter 2017, Ser. no.6

    (pp. 7-23) DOI: PTT-1712-1269

    ، 9316 پاییز و زمستان ،دوم ۀشمار سوم، سال (33-7)صفحات 6یاپیپ ۀشمار

    A Comparative Study of Ayatollah Ma'refat and Ibn

    'Ashour's Exegetic Views about the Verse of Imamate

    Sayyid Reza Mo'addab1

    Mohammad Kazem Rahman Setayesh2

    Negin Alizadeh3

    (Receved: : 11/04/2017; Accepted: 08/08/2017)

    Abstract The present paper compares and analyzes Ayatollah Ma'refat and Ibn 'Ashour's

    exegetic views about the verse of Imamate (2:124). Ayatollah Ma'refat believes that "Imam" is

    an infallible guide who is superior to a prophet and messenger and must be obeyed in

    religious and worldly affairs. Ibn 'Ashour, however, believes that a messenger may commit

    minor sins. Prophet Ibrahim (peace be upon him) was seemingly a messenger before

    experiencing his trails, and his position as an Imam was different from that of a messenger,

    because hadiths define "messenger" as a person who communicated with descending angels

    when he was awake. Thus angels descended and brought good news about having a baby to

    Prophet Ibrahim when he was awake, indicating that he was a messenger before the trails.

    Moreover, it is contrary to the outward meaning of the verse to predicate the term "Imam"

    upon the meaning of "messenger", which lacks valid intellectual and transmitted frame of

    references and is a personal opinion. The generalization and application of the term "tyrants"

    cannot be limited to capital sins and idolatry without any valid frame of references and minor

    sins cannot be excluded from it. Accordingly, the verse means infallibility upon any tyranny

    and sin. Intellectually speaking, the belief that Imam or messenger may commit minor sins

    leads to people's distrust in them and violation of the aim of prophets' mission.

    Key words: the verse 24 of the Surah Baqarah (The Cow), Imamate, infallibility,

    tyrants, Ayatollah Ma'refat, Ibn 'Ashour.

    1 Professor of department of sciences of the Holy Quran and hadith, University of Qom, [email protected] 2 Assistant professor of department of sciences of the Holy Quran and hadith, University of Qom, [email protected]

    3 Corresponding author, PhD student of comparative exegesis, University of Qom, [email protected]

    mailto:[email protected]:[email protected]:[email protected]

  • تفسیرتطبیقیاهیژپوهشComparative Commentary researches

    Vol.3, no.2, Autumn and Winter 2017, Ser. no.6

    (pp. 9-23) DOI: PTT-1712-1269

    ، 9316 پاییز و زمستان ،دوم ۀشمار سوم، سال (33-1)صفحات 6یاپیپ ۀشمار

    امامت ۀیآ لیعاشور ذمعرفت و ابن یریآراء تفس مقایسۀ 1سید رضا مؤدب 2محمد کاظم رحمان ستایش 3نگین علیزاده

    (22/5/59تاریخ پذیرش: 01/00/59 تاریخ دریافت:)

    چکیده(، استت 421)بقتر/ امامتت ۀیآ لیمعرفت و ابن عاشور، ذ آیت الله یریآراء تفس لیو تحل در مقایسهحاضر قیتحق

    در نظتر یولت و واالتر از رسول و نبی استت یو یو دن ینیواجب االطاعه در امور د و معصوم یشوایپ ،معرفتدر نظر «امام»بتالئتات )ع( قبتل از امیحضتر ابتراهبه نظتر متی رست ، است ر/یگناهان صغ و مجاز به انجام ارتکابرسول عاشور،ابن

    استت کته مالئکته در یکسطبق روایا «رسول» رایست ز او از مقام رسالت یج ا شان،یاست و مقام امامت ارسول بود/)ع( و بشتار بته فرزنت دار شت ن در مینزول مالئکه بتر ابتراهلذا و سخن می گوین و با او می شون زلنا یبر و ی اریببت ون و هیتختال اتاهر آ، رسول یبر معنا« مام»" ۀرسالت او قبل از ابتالئات است عالو/ بر آن حمل واژ ۀنشان ی اریب

    معتبتر بته نتهیبت ون قر تتوانینمت را« نیلظتالما» اطالق واژ/ یآیبه شمار م یبه رأ ریفسو ت است یو نقل یقرائن معتبر عقل، عصمت از هرگونته التم و آیه اساس، مراد نیاز آن خارج کرد بر ا را ر/ینمود و گناهان صغمح ود و شرک ر/یگناهان کبرستول موجتب ستلب اعتمتاد متردم از آنتان و ایتامام یبرا ر/یاعتقاد به جواز انجام گناهان صغ زین یاز نظر عقل گنا/ است

    استنقض غرض بعثت رسل

    معرفت، ابن عاشور آیت ن،یبقر/، امامت، عصمت، االم 421 هیآ: گانکلید واژ

    [email protected] -قمدانشگاه علوم قرآن و حدیثگروه استاد .1 [email protected] -استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم .2 [email protected] -( مسئول ۀسندینو ) دانشگاه قم یقیتطب ریتفس یدکتر یدانشجو . 3

  • 6یاپیپ ۀ، شمار9316 پاییز و زمستان ،دوم ۀشمار سوم، سال تفسیرتطبیقیاهیژپوهش | 91

    . مقدمه1اها باا عهیشا نیعلماا و مفسار سورۀ بقره معروف به آیۀ امامت از جمله آیااتی اسات کاه 021آیۀ

    اَّ ى َ َو ِإِذ اْبَتلى : »در تفسیر آن اختالف دارند. متن این آیه چنین اسات سنت َهتَّ بَىم ََ ى ب ِبَلِلتى َف به ََ ََ م ِِ ِإْبىاا

    َك ي ج ِعلب ِتي َ ال َين ب َعْ ِدي الظَّ ِلِتمَا ِإنِّ يَّ َِّ و چون ابراهیم را پروردگاارش باا کلمااتی ؛ ِللنَّ ِس ِإم مً َ َو ِمْا ذب« مان تاو را پیشاوای ماردم قارار دادم.»بیازمود، و وی آن همه را باه انجاام رساانید، اخادا باه اوو فرماود:

    . «رسدپیمان من به بیدادگران نمی: »فرمود« از دودمانم اچطورو؟»و پرسید: اابراهیم ۀابتالئات مختلف و دشوار، باه درجا زیآم تی)ع( را بعد از اتمام موفقمیمتعال، حضرت ابراه یخدا

    نیاز مفسار کیاهار ،ساتیچ «امامات»منظاور از واهه فه،یشار هیادر آ نکهی. اگرداندیامامت منصوب م یرأ نشیاند و هر کادام، دئئا خااو خاود را در گاز را از آن ارائه کرده یمختلف یو تأو ریتفس ن،یقیفر

    اساتیو دن نیاواجاب ائااعاه در د یشوایواهه، پ نیمراد از ا ،معتقدند عهیش نیدارند. غالب مفسر شیخو ا؛ امامعرفات اشااره کارد آیات اللاهبه توانیافراد م نیفراتر و وائتر از نبوت و رسالت دارد؛ از ا یکه مقام

    . آناان اسات «رساالت»واهه، نیاباورناد کاه منظاور از ا نیاااه سنت مانند ابن عاشور بار نیغالب مفسر . کردندبر خالف ظاهر آن حم را هیمفهوم آ

    اای آن و شاودمیبررسی یقیدو مفسر به اور خاو و به صورت تطب نیا دگاهید ، اضرح قیتحقدر پیشاوای معصاوم خاود یااست: امامت به معناصائب دگاهیکه کدام د داده می شودها پاسخ الئو س نیبه ا، عصامت اماام فهیشر هیاز آ توانیم ایو آ ر؟یخ ایمجاز است بر این معنا هیحم آ ایرسالت؟ و آ یابه معنیا

    گرفت؟ جهیرا نت امبریپ ای

    امامت ۀیآ یدیواژگان و عبارات کل یبررس. 2آیات آنها از منظار یاصطالح یو سپس معنا هیآ یدیعبارات و کلمات کل یلغو ی، ابتدا معنااینک

    می شود. یو بررس یمعرفت و ابن عاشور تحل الله

  • 99 | امامت یۀآ لیعاشور ذمعرفت و ابن یریآراء تفس ۀسیمقا

    و ابن عاشور معرفت . ابتالء و زمان آن از منظر1. 2 ایا( و مقصاود از آن 011، و8، ج0115 ،یدیا)فراه و اختبار است شیآزما یدر لغت به معن ابتال

    چنانچاه ؛اظهار جود و کارم اوسات ایست و ا است که انسان جاه به آن یشناخت و معرفت به حال کسم الغیوب» که نیا یبه دل ،متعال به کار رود یخدا ۀدربار )راغاب، منظور جاود و کارم اسات ،است «عالانظار حاائز نیع از اموضو نیدو مفسر اختالف نظر وجود دارد. ا انیزمان ابتال ، م ۀ(. دربار 019، و0111

    یامامات مقاام ایاکاه آ گارددیما نیاست که با مشخص شدن زمان ابتالِ حضرت ابراهیم)ع( معا تیاهم فراتر از رسالت است یا خایر؟

    ( 989، و0، ج0081)ابان عاشاور، اساتگاارفته « رساول» یمعنابه هیآ در را امام ۀعاشور واه ابن انجاام و باا قبا از رساالت ابااراهیم)ع( باود ابتالئات باید معتقد شد که این کاه با این تبیین از لفظ امام یا

    خاود یاثاابات ادعااا یبارا ،در ایان صاورت ئزم اسات .شااندایشان پو باه خالعت رسالت را خداوند آنها بااوده رساالت زماان در ابتالئاات، ایان صاورت بایاد معتقاد شاود غیار و در ارائه کند یاکنندهدلی قانع

    و یقرآنا ۀاساتناد باه ادلا معرفات باا حال آن که آیت اللاه؛ (5، و29 ۀ، شمار 0059نک: کردنژاد، )اساتحضارت اباراهیم)ع( باوده اسات و خداوناد بعاد از تدوران رساال در ایان ابااتالئات ،معتقد اسات یروای

    امااامت باانابراین ؛به ایشاان عطاا فرماود را موفقیت ابراهیم)ع( در امتحانات و ابتالئات دشوار، مقام امامت (. 29، و1، ج0125)معرفت، است فراتر از رسالت و نبوت یماقام

    از منظر معرفت و ابن عاشور «یتی ذر ». عبارت 2. 2ااذرا » ؛ یعناای: چیاازی را بااا نااو «َذَرْرت »کوچااک اساات و ۀمورچاا یابااه معناا «ذرا » ۀشاایاز ر «هیا

    ا »( و 079، و8، ج0115 ،یدی)فراه انگشتان گرفتم یَّ رِّ اسام جماع اسات کاه باه فرزنادان کوچاک «الذُّ)راغاب، .شاودیمااکنون هم به فرزندان کوچک و هم به فرزندان بزرگ گفتاه یول ؛است شدهیااالق م

    ِتي»( ابن عاشور مراد از عبارت 027، و0111 یَّ رِّ کاه از داندی)ع( ممیابراه یرا درخواست و دعا «َو ِمْن ذ را در فرزنادانش یامامت را به انواع مختلفش از الگو و مقتدا گرفته تا رسالت و پادشااه خواهدیخداوند م

    ۀیااز ذر یدر بعضا یعنیگرفته است: تبعیضیه نجایرا در ا «ِمن»قرار دهد و مراد از شانیهاییبر حسب توانااقتادا و امامات را تینسا و فرزنادان او صاالحکاه هماه دانادی)ع( ممیابراه رایز ؛من امامت را قرار بده

  • 6یاپیپ ۀ، شمار9316 پاییز و زمستان ،دوم ۀشمار سوم، سال تفسیرتطبیقیاهیژپوهش | 93

    عباارت را اساتعالم و صارف الاب ایان ماراد از آیت اللاه یول ؛(989، و0، ج0081ندارند.)ابن عاشور، ؟ و «ریاخ ایاوجاود دارد ،امامت باشاد ۀستیکه شا یدر فرزندانم کس ایآ» که نیا یابه معن ؛داندیدانستن م

    و باا اساتناد باه قاول دینمایرد م ،«امر را قرار بده نیا زیدر فرزندانم ن» یااحتمال الب و دعا را که به معندر فرزنادانش ایاآ ،بداناد خواهادی)ع( به دنبال کسب معرفت است و ممیباور است که ابراه نیبر ا یجبائ، 0، ج0080ک: اوسای، نا)ر؟یاخ ایاامامات و اقتادا باه او باشاد، وجاود دارد ۀساتیمانند او که شا یکس ؛اسات تارکیانزد ا یاباه ادب انب ی( همو معتقد است که قول جبائ11، و1، ج0121 ،یفخرراز ؛117و

    که نباوت و دانندیو م کنندینم یخود را تحم ۀو خواست خواهندینم یزیآنان به اصرار از خداوند چ رایز ى»است و خدا داناتر است که رسالت خود را در کجا قارار دهاد: یمنصب اله کیامامت ْمى ب اللَّ ََ َب ْعَلى

    َ ب أ

    س َلَت ب َِ (29، و1، ج0125.)معرفت، «َيْجَعلب

    ِتاي» عبارتگفت از توانیم یَّ رِّ )ع( میحضارت اباراه اقی، عاالوه بار اساتعالم، ذوق و اشات«و ِمْن ذ یما میتسان ریکاه صااحب تفساچناانهام گردد؛یاحساس م زیاز فرزندانش ن یبعض دنیبه امامت رس یبرااساات کااه او در حااق ییاساتعالم اساات و هاام دعااا یهاام باارا نجااای)ع( در امیدرخواساات ابااراه»: سادینو

    و صاال اسات و در ماانیاها ا یآماال و آرزوهاا نیصالح بودن فرزندان از بزرگتار رایز ؛فرزندانش دارد( 198، و9، ج0075 ،یآملاا یجااواد«.)بااوده اساات یجااار شااهیخلااق هم نیدر باا میحکاا یساانت خاادا

    َ »از قارآن آماده اسات: ییدر جااگونه کاه همان ىاَّ يَّ ِهنى ب َِّ ْنواِجنى َو ذبََْ َلنى ِمىْا أ ى َِ نى بَّ ََ ىلَ للب ُب يَا َي ِِ ى

    َو الَّاَ ْعىمب

    َروشنی چشم ماا قارار ۀپروردگارا ما را از همسران و فرزندانمان، مای ،(؛ و کسانی که گویند71)فرقان/أ

    ساو گاریساو، الاب معرفات و دانساتن اسات و از د کیاز )ع( امیقول ابراه ،رسدیبه نظر م نیبنابرا ؛«دهنادارد و ا یاباا آداب انب یمنافاات چیامر ها نیاز فرزندانش دارد و ا یاست که او در حق برخ ییالب و دعا

    بنادگانش را ۀمتعاال، هما یخود خادا ،اوئا ،که نیا یبه دل شود؛یوجه اصرار و الحاف شمرده نم چیبه هىلني: »دهادیاساتجابت ما ۀدعاوت کارده و وعاد شیبه دعا و درخواست از خاو َب اْععب ى لب به ََ َْ ى َ ْسىَتِج

    َ أ

    َْ ، «دعاا کاردن» گارید یو در جاا« مرا تا شما را پاساخ گاویم ،(؛ پروردگارتان گفت: بخوانید91/افر)غَللبي»شرط توجه خدا به بندگانش خوانده شده است: بِّ ََ َْ ا ِبلب ْل م َيْعَبؤب ََلْل ال ب كب ع ؤب (؛ بگاو کاه 77)فرقاان/عب

    )ع( در حاق فرزنادانش میاباراه یدعا نیابنابر « اگر دعای شما نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؟

  • 93 | امامت یۀآ لیعاشور ذمعرفت و ابن یریآراء تفس ۀسیمقا

    ،اا یا. ثانگارددیمتعاال محساوب ما یگفتن به دعاوت خادا کیبلکه لب ،ستین ا ینه تنها مخالف آداب انبو : »کنادیعرض ما یدل نیبه هم ؛امامت را ندارند تینس او صالح ۀکه هم داندی)ع( ممیحضرت ابراه

    ِتااي؛ و از برخاا یَّ رِّ ِتااي؛ و فرزناادانم و»و نااه « فرزناادانم یِمااْن ذ یَّ رِّ یمتعااال، دعااا یخاادا ت،یاا؛ و در نها«ذ ََ اْلِلت َب َواْلِحْلَت : »گرداندی)ع( را مستجاب ممیابراه ْد آَهْمن آَ ِإْبااِم َُ ْللً َعظمتى ً َة ََ َْ مب ِب (؛ 91)نساا /َوآَهْمن

    ماراد از ،معتقاد اسات ییعالماه ابااباا .«میاداد یمایکتاب و حکمات و حکومات عظ م،یما به آل ابراه)ع( عطاا کارده میمتعال به آل اباراه یاست که خدا «نبوت و وئیت»به احتمال بسیار قوی «میملک عظ»

    کاه از جدشاان اساماعی و استیا آن جناب)و( و آل او)ع( و مراد از آل ابراهیم تنها رسول خدا)و( و (910و ،1، ج0071 ،ییک: اباابان.)در ردیف ابراهیم)ع( است

    مت" از منظر 3. 2 و ابن عاشور آیت الله. مقام "اماباه او گارانیو د شودیاست که در امور مقدم م یکس یادر لغت به معن «أما » ای «أمم» شهیاز ر امام

    و ،در کتابات ایادر عما و ایادر گفتار اسات ایاقتدا نیا .(125، و8، ج0115 ،یدی)فراهکنندیاقتدا م ( 88، و0111باا .)راغب، ایبر حق باشد ای تواندیامام م

    یاز آنهاا را رقام ما کیعقائد هر ۀیاست که پا «امام» ۀواه یدو مفسر، ذ نیا یاختالف نظر اساس)ع( قبا از میبااور اسات کاه اباراه نیاگرفتاه و بار ا «رساول» یاباه معنا هیرا در آ «امام». ابن عاشور زند

    فراتار از یو بعد از اتمام موفق ابتالئات به مقام رساالت کاه مقاام شدهیم یبوده و بر او وح یابتالئاتش نب. هماو دانادیناوع ما نیافراد ا نیتر نوِع امامت و رسول را کام نیتر و رسالت را کام دهینبوت است، رس

    فرساتاده شیبه ساو غیتبل یاست که رسول برا یرسالت به نفع امت: »سدینو یم نیانتخاب رسول را چن یدل نیباه هما ؛شاوندیمند ماقتدا به همان امت از رسالت بهره قیاست که به ار ییهابه نفع امت زیو ن شودیم

    ،معتقاد اسات آیات اللاه ی( ولا980، و0، ج0081ابن عاشاور، «.)به امام شده است ریاز رسول تعب یدلفاوق مقاام نباوت و رساالت ی)ع( مقااممیبر مردم است و مقام امامات اباراه یاله یشوای، مقتدا و پ«امام»

    از تیاکاه اااعات و تبع یاست به اور یاله یبلکه منصب ؛ستین یو صلب یبنس راثیمقام، م نیاوست و اسات کاه ا مساتحق آن یمتعال است و کسا یامام واجب و ئزم است و اااعت از او در اول اااعت خدا

    را داشته باشد و علات انتخااب ایو دن نیمتعال، در امور د یخدا یعم و اخالو برا مان،یدر ا تیصالح

  • 6یاپیپ ۀ، شمار9316 پاییز و زمستان ،دوم ۀشمار سوم، سال تفسیرتطبیقیاهیژپوهش | 91

    ِإْذ ى َ َلى ب »رش فرمود: پروردگا کهیزمان ؛اوست حیخالصانه و صر میتسل ا،یمنصب در دن نی)ع( به امیابراه َْ ْسِل

    َبه ب أ ْسَلْتتب ِلَابِّ اْلع َلِتمَا »(، بالفاصله عرض کرد: 000بقره/«)ََ

    َ ( 29، و1، ج0125معرفت، «.)أ

    . انادرفتاهی)ع( را قبا از ابتالئااتش پذمیدو مفسار، نباوِت حضارت اباراه ،کاه گذشات گوناههمانآیات یولا ؛از اتمام ابتالئاتش به مقام رساالت نائا گشات)ع( بعد میحضرت ابراه ،عاشور معتقد استابنو بعاد از دارا باوده تالئاات)ع( هم مقام نبوت و هم مقام رسالت را قب از ابمیباور است که ابراه نیبر ا الله

    امتحاناتش به مقام امامت نائ گشته است. زیآم تیاتمام موفق)ع( قبا از میاباراه ایاآ ،کاه: اوئا ساتا نیاا ،تاسا یقابا بررسا انیم نیآنچه در ا رسدیبه نظر م

    کاه فاوق لتقطعاا بعد از اتمام ابتالئات، به مقام رساا ،اگر رسول نبوده ر؟یخ ایابتالئاتش، رسول بوده است بعاد از اتماام و اکماال امتحاناات ،ساتیاگر رسول بوده، سزاوار ن یول ؛نائ گشته است ،مقام نبوت است

    حما ایاآ ،اا یافوق مقام رسالت نائا گاردد. ثان یبه مقام دیسخت و دشوار دوباره به مقام رسالت برسد و باکاه ابان عاشاور یلایدل ایاآ ،مجاز است؟ ثالثاا یو نقل یمعتبر عقل نهیخالف ظاهر آن بدون قر ییبر معنا هیآ

    ه است؟ کندیاقامه م رسول یحم واهه امام بر معنا یبرا معتبر و موجا کاه آماده اسات اتیاروا در :شرانی)ع( قبر ا ابالئارات امیرسالت حضرت ابررا ی( بررسالف

    ی" کسای"نب یول سخن می گوید؛بیند و با او حام وحی را در بیداری می ۀرسول" کسی است که فرشت»"، 0125 ،ینایناک: کل) .«نادیبینما یداریادر ب ؛ اماشنودیو صدا را م ندیبیاست که فرشته را در خواب م

    (218، و0جْشاى: »آمده است زی)ع( نمیدر داستان حضرت ابراه ََ ِب ْلبب م ِِ ن ِإْباا

    لب سب َب ْد ج َءْف َُ لا َسىامً ى َ َو َل ى لبِنمِ ََ ْ ج َء ِبِعْجَل

    َت َلِبَ أ ََ مژده دهند کاه باه زودی (؛ فرستادگان ما نزد ابراهیم آمدند تا به او 71)هود/َساٌم

    ای نخست سالم کردناد و اباراهیم جاواب ساالم را داد و چیازی نگذشات کاه گوسااله .شودفرزنددار می)ع( میآمدن فرشتگان باه منازل اباراه ،شودیگونه که مشاهده مهمان .«حاضر ساخت انچاق و بریان برایش

    )ع( قبا از ابتالئااتش، میاباراه نیابرابنا ؛رساالت اوسات ۀنشاان ،یداریاو بشارت به فرزنددار شادنش در ب خات؛ی)ع( را باه رساالت برانگمیمتعاال، اباراه یمجادداا خادا ،گفتاه شاود ،ساتیرسول باوده و درسات ن

  • 91 | امامت یۀآ لیعاشور ذمعرفت و ابن یریآراء تفس ۀسیمقا

    جاهیو نت دانادیما شانیرسالت ا ۀسر زدن مالئکه به ابراهیم)ع( را نشاندهند زین ییعالمه اباابا هکچنانهم ( 101، و0، ج0071 ،ییک: اباابانالت اوست.)که امامت ابراهیم)ع(، غیِر رس ردیگیم

    نیقیفار یو علماا نیفسر نزد م معالبرر: یبر خئف ظا ر آن بدون دل هیجوا حم آ ی( بررسب ریتفسا قیاز مصااد یکیمردود است و یو نقل یبر خالف ظاهر آن بدون قرائن و دئئ معتبر عقل هیحم آ

    . گرددیمحسوب م یبه رأ ایاو یابادون دل هیاحم لفاظ بار خاالف ظااهر آبر این نظر است که نهیزم نیانصاری، در ا خیش

    عقلای و قارائن نقلای، دئیا بادونمعنایی کاه در آن محتما اسات، چند ایدو از معنا کیحم لفظ بر (012، و0، ج0002است.)انصاری، یبه رأ ریتفس

    ۀرا بادون دلیا و قرینا« یابکتا»یاا « یمجااز» یحم الفاظ بار معناا زین یرازیالله مکارم ش تیآهاا و الفااظ قارآن و باه جملاه یو معتقد است این موضوع، اختصاصا داندیم یبه رأ ریتفس یروشن از معان

    هاا و خالصاه هرگوناه نوشاته و کتااب و ها، وصیت نامهها، پیمانحدیث ندارد، در تمام قراردادها، عهدنامه (20، و0089 رازی،یک: مکارم شنکند.)ها همین قانون حکومت ميچنین سخنرانيهم

    اه دیانمایحم واهه امام بر معنا و مفهوم رسول اقامه ما یکه ابن عاشور برا یلیدل دید دیبا حال موجا یباه رأ ریتفسا قیاز مصااد صاورت،نیاا ریادر غ ؛است رشیقاب پذ ،اگر معتبر باشد ر؟یخ ایو معتبر است

    .گرددیمحسوب مکه ابان عاشاور یلیدل تنها امرا:: ۀواژ یرسول برا یمعنا نشیابن عاشور در گز یدل ی( بررسج

    ِإم مىً إنت عد عىا التعبمىا باسىلال إلى »که: ستا نیامام اقامه نموده، ا ۀواه یرسول برا یدر انتخاب معنااسات کاه ینفع امتا؛ رسالِت رسول به لملل ذلك عاال عل أ َس لت هنفع األمة التاسل إلم بطايق التبلمغ

    ابان عاشاور، «.)باه اماام شاده اسات ریاز رسول تعب یدل نیبه هم شودیفرستاده م شیبه سو غیتبل قیاز ار ( 980، و0، ج0081

    و بار دیانمایرسالت استدئل ما یصرفاا به منفعت و سودمند ش،یخو یاثبات ادعا یعاشور برا ابنیبه نظار ما یبه امام شده است؛ ول ریواهه تعب نیمردم، از ا ینافع بودن رسالت برا یباور است که به دل نیا

    رساالت ۀخاود واه رایاز ؛دبه مقام امامت اشااره گارد ،ندارد یمنفعت رسالت ضرورت نییتب یبرا ،: اوئا رسدنشاان دادن منفعات آن از یمردم را در بر دارد و اگر صارفاا بارا یو منفعت برا یبر سودمند یدئلت التزام

  • 6یاپیپ ۀ، شمار9316 پاییز و زمستان ،دوم ۀشمار سوم، سال تفسیرتطبیقیاهیژپوهش | 96

    خاود ،اا یاثان ؛غاو اساتلمنازه از م،یحکا یلغو خواهد بود و خدا یکار ،به امامت شده است ریبرسالت تع یامام را حم بر رساول نماوده و باه معناا؛ اما است رفتهیرا نسبت به رسول پذ مأنفع بودن اما زیابن عاشور ن

    ایارساول یکاه اماام را باه جاا ستیمرسوم ن میقرآن کر یجا چیدر ه ،ثالثاا ؛نگرفته است شوایخود امام و پقابا برداشات اسات و یروشان از آیات قرآن به امام رسول با یامام به کار برد و تغایر معنا یرسول را به جا

    در قارآن یادیاز امبرانیااز رسالت داشته اسات. ناام پ ریغ یواهه هدف خاص نیا انیمتعال از ب یقطعاا خدالسى : »موسای)ع( ؛ مثا حضاارتآمااده اسات« رساول»باا عناوان ىلٌ َو ى َ مب سب ََ ىي ْاَعىْل ب ِإنِّ َِ بِّ يىى ََ ِمىىْا

    امار نیاشده است و ا ادی «امام»)ع( به عنوان میفقط از حضرت ابراه که یدر حال؛ (011)اعراف/«اْلع َلتمَا موجاب دیانبا یو شخصا یاسایاغاراض س ،رابعااا ؛امامات و رساالت اسات یلفظ و معناا ریتغا ۀنشاندهند

    ظااهر آن خاالفمعتبار بار یاقارآن را بادون دل یقید و الفاظ آشکار و حقو حقائق ش یاز برخ یپوشچشم .می شودمحسوب یبه رأ ریتفس صورت نیدر ا. حم نمودفراتار یاست که مقاام «ییشوایمقام امامت و پ»، همان هیدر آ «امام»گفت: مراد از توانیم نیبنابرا

    تیو هادامای کنناد است که مردم در گفتار و کردارش به او اقتادا یاز نبوت و رسالت است و امام کسکاه قیاار ۀو ناه صارف ارائا ندست خلق را گرفتن و به راه حق رساند عبارت است از تیو هدا می کند

    ( 081، و2، ج0078ایب، ؛100، و0، ج0071 ،ییک: اباابانآن هستند.) یو رس متصد ا یانبتفااوت گریکادیکاامالا از «اماام»و «رساول»که شودیبرداشت م نینچ اتیو روا اتیتوجه به آ با

    و قارآن باه یایدارناد و ناه نه یندارناد، ناه امار ییو راهنماا غیاتبل ،جز اناذار یافهیو رسول وظ ی. نبدارندىايَا : »دیافرمایم نیمرس چن امبرانیپ ۀدربار یصورت کل َبشِّ ىمَا مب ِبمِّ ى ب النَّ َبَعىَ الله ياََ َِ ِِ ْنى (؛ 200)بقاره/َومب

    رد یدر ااول زنادگ یو رساول ینبا نی. هرگااه چنا«دهندیم میو ب دیکه نو یدر حال ختیرا برانگ امبرانیپبرسااند، خادا او تیخود را به مرحله فعل یقرار گرفت که توانست کمائت درون یامتحانات ۀسلسل کی ۀبوت

    ییشاوایپ م،یو با دیارساالت و دادن نو اباال فاهیکه عالوه بر وظ کندیجامعه نصب م یرا به مقام سرپرستباه حادا حیصاح تیر یرا باا ماد یو دستور باشد و جامعه بشر فیو تکل ،یامر و نه یباشد که شخصاا دارا

    (. 027 -017، و1، ج0110 ،یک: سبحاننکمال برساند. )

  • 97 | امامت یۀآ لیعاشور ذمعرفت و ابن یریآراء تفس ۀسیمقا

    در رساالت، یولا ؛مطار اسات همه جانبه در کردار و گفتاار تیدر امامت، سخن از تبعبه عالوه، کاه دیگاران از او اقتادا و شخصی است سخن از مقدم بودن رسول و اااعت از اوست. امامت به این معنا

    باه ،داردنامعنا . در این صورت،او بیاورند رداریعنی گفتار و کردار خود را مطابق گفتار و ک ؛متابعت کنندپاس امامات باه معناای ؛«انى ج علىك للنى س َسىلال»پیغمبری که واجب ائااعه و رئیس است، بگویند:

    ( 100، و0، ج0071 ،ییک: اباابان) .ستیرسول نک ریبر تغا ز،ی)ع( نتیاه ب ثیاحاد در یثیشده است. بار اسااس حاد دیامامت با نبوت و رسالت تأ

    اسات کاه عیابلناد و رف یاسات و مقاام و منزلاِت امامات، باه قادراز نبوت ریاز امام صادق)ع(، امامت غبس بائ نزد خداوند متعال داشتند، فاقد مقام امامات بودناد و یکه مقام نیو رسوئن با ا امبرانیاز پ یاریبس

    امتحاناات و ،یالها قیاکاه باه توف شادندیمقام نائ م نیبه ا ی)ع(، هنگاممیچون ابراه یو رسوئن امبرانیپدر اراده ِی و اراده خاود را فاان گذاشاتندیپشات سار ما ییبایرا با صبر و شک یابتالئات سخت و دشوار اله

    دایارا پ یدارا شدن مقام امار و نها یستگیشا خصصورت است که ش نیفقط در ا رایز ؛کردندیخداوند م ( 079و ،20، ج0110 ،یمجلسنک: .)گرددیواجب م گرانیو اااعتش بر د کندیم

    )ع( اختصااو یاخل میاست که خداوند آن را به اباراه یامامت، مقام: »دیفرمایم زیامام رضا)ع( ن ی)ع( را برتارمیآن اباراه ۀاست که خداوند به واسط یلتیداد، بعد از مقام نبوت و خلت در مرتبه سوم و فض

    َك ِللنَّ ِس پس فرمود:" ؛او را اشاعه کرد ادیداد و ي ج ِعلب .(055همان، و"«)ِإم م ً ِإنِّاز آن شیپا ،قارار داد شی)ع( را عباد خاو میخداوناد، اباراه: »کندیاز امام باقر)ع( نق مهم جابر

    شیقارار داد، پا شیاز آن که رسالت دهد و او را رساول خاو شیپ ،قرار داد یکه او را نبوت دهد و او را نباز آن که مقاام امامات باه او دهاد؛ پاس شیداد، پ قرار شیخو یاز آن که به مقام خلت رساند و او را خل

    ى ِس دسات او را گرفات و باه او فرماود: " ،او جماع شاد یمقامات برا نیکه همه ا یهنگام ىَك ِللنَّ ىي ج ِعلب ِإنِّ ( 079".)همان، وِإم م ً

    یدو واهه را نما نیااز مقام رساالت و متفااوت از آنسات و هرگاز ا یمقام امامت کامالا جدا نیبنابرا هم به کار برد. یدر لفظ و معنا به جا یو نقل یمعتبر عقل یبدون دل توان

  • 6یاپیپ ۀ، شمار9316 پاییز و زمستان ،دوم ۀشمار سوم، سال تفسیرتطبیقیاهیژپوهش | 91

    و ابن عاشور آیت الله" از منظر نی. شمول "ظالم4. 2موضاع ریادر غ ی( و قرار گارفتن شا090، و8، ج0115 ،یدیحق خود)فراه ری، گرفتن غ«ظلم»

    انسااان و نیباا ایاااساات کااه یتجاااوز و تعااد یبااه معناا یمخصااوو بااه خااود اساات و در اصااطال قرآنااانساان و نفاس نیبا ایا( و رهیااسات)گناه کب گارید یهااانساان باا انساان نیب ایخداست)شر به خدا( و

    ( 907، و0111( است.)راغب، رهی)گناه صغشیخو ٌَ اَل يب »آمده اسات: زی)ع( نیاز امام عل یتیدر روا ْلى ظ َومب َفىاب َْ ٌَ اَل يب ْلى ظب ََ ىٌةف ََ َا ََ ََ ْلى ٌَ إ َّ الظه ْلى ظ ومب ُب ْتىَا

    ْلى ظب ََ َفىاب َْ ى يب ِِ ىَب الَّ ْلى ى الظه مَّ

    َُب ِب للىِ َوأ ىْا ََ لشِّ َفىاب َْ ى اَل يب ِِ ى

    َب الَّ ْل مَّ الظهَم ََ ف َب ْطَل ٌَ اَليب ل فب َْ ى ب ِعْنىَد َبْعىِ َم ََ َب اْلَعْبىِد َنْف

    َب اْلِعَب ِع َبْعِض ِ ْل ظب ََ ُب ْتَا ى اَل يب َِِب الَّ ْل مَّ الظه

    ََُ َدىِديٌد اْلَ َن ِف َوأ َنى ِب ُب َصى ُِ ظلام و ساتم بار ساه دیابدان ؛َْ َبْعضً اْل

    باود و ظلمای کاه از آن نخواهادبدون مجازات شود و ستمی کهگونه است: ستمی که هرگز بخشوده نمیاماا ؛شار باه خادا اسات ،اما ظلمای کاه بخشاوده نخواهاد شاد ؛شود و باز خواست نداردصرف نظر می

    کرده است و اماا ساتمی کاه شتنیبه خو رهیستمی است که بنده با گناهان صغ ،شودکه بخشوده میظلمیساخت اریاست که قصاو در آنجا بسا گریستمگری بعضی از بندگان به برخی د ،ماندبدون مجازات نمی

    ( 079نهج البالغه، خطبه «.)است یر برخااجعا امامات د ی)ع( بارامیابااراه یمتعااال در پاساخ باه دعاا یماورد بحاث، خادا ۀیاآ در

    ى ِلِتمَا : »دیفرمایفرزندانش م شارط کیاباه جاانیدر ا .«رساد؛ عهد من به ستمگران نمایال َين ب َعْ ِدي الظَّهرگاز باه الماانو ظ کنادیاماام هرگاز ظلام نما کاهاست نیاشاره شده و آن ا دنیبه امامت رس یبرا یکل

    و آن، شار )ظلم دانادیظلام ما یمعناا. ابن عاشور دو قسم از اقساام ظلام را داخا در رسندیامامت نمظلام باه نفاس را از ایا رهی( اسات و گنااه صاغگارید ی)ظلم انسان به انسانهارهیانسان به خدا( و گناهان کب

    ماراد از ظلام ،معتقاد اسات آیت اللاه ی(؛ ول988، و0، ج0081شمول آن خارج کرده است)ابن عاشور، باه تماام نیو امامات، بار ظاالم ،رهیو چه گناه صغ رهیه کبچه شر ، چه گنا ؛هاستالوان و انواع ظلم ۀهم

    تیظاالم و فاساق صاالح :دیاافزایما آیات اللاه .امار، عادالت اسات نیآن، ممنوع است و اساس ا یمعان؛ شاخص سافیه اليلل الَفم إم م التُىيه: »دیفرمایکه امام صادق)ع( مچنانو امامت را ندارند؛ هم یرهبر

    هیاآ نیا( و بطالن امامت و خالفت فاساق از ا079، و0، ج0125 ،ینیکل«)شودامام شخص پرهیزکار نمی

  • 91 | امامت یۀآ لیعاشور ذمعرفت و ابن یریآراء تفس ۀسیمقا

    و اااعات تیاماردم از او تبع ساتیکه خود را در مقاام خالفات قارار دهاد، ئزم ن یو فاسق شودیثابت مرحام گارانیباه د توانادیچگوناه ما ،رحم نکند شیو به نفس خو کندکه به خود ظلم یچون کس ؛ندینمارا یکلا ۀقاعاد کیا هیاآ نیاعاجز خواهد بود و ا کارنی؟ قطعاا از انماید تیبه راه راست هدا و آنها را ندک

    خالفات » نکاهیو آن ا کنادیما نییتب، است نیقیصادق، عم صالح و حرکت بر منهج مانیکه اساسش اشارط امامات، گار،ی. به عباارت د «برندیبه ارث م نیزم یبندگان صالح خداوند متعال بر رو قطرا ف یاله 1یو فخارراز انیعیشا ۀگونه کاه هماهمان ؛است «یو باان یعدالت ظاهر»است و عصمت، «عصمت»

    ( .11، و1، 0121 ازی،فخر ر ؛ 95، و1، ج0125.)معرفت، اندرفتهیاص را پذ نیا زیاز اه سنت نرا از رهیگناهاان صاغ توانیو نم استقول ابن عاشور مردود ،ذی یبا توجه به دو دل رسدینظر م به

    شمول ظلم خارج کرد: ۀکاردن واه دیامحادود و مق یبارا یدیاق چیمطلاق آماده و ها فه،یشار هیآیک دلی ، این است که

    ماراد زیان ییگونه که عالماه اباابااهمان ؛هاستمنظور از آن، انواع ظلم نیبنابرا ؛است امدهین «نیالظالم» ؛ از ایان رو،باشاد که ظلم و معصیتی هر چناد کوچاا از او صاادر شاده داندیاز آن را مطلق هر کسی م

    تارین ظلمای را مرتکاب نشاده و در تمامی عمرش حتی کوچاا استتنها آن کسی است که معصوم ماما (109، و0، ج0071 ،ییباشد.)اباابا

    امام و رسول موجب سالب اعتمااد ماردم از یبرا رهیجواز انجام گناهان صغدیگر این است که یدل چیتاوان در هادر صورت احتمال سهو و گناه نمی رایز نقض می کند؛ و غرض بعثت رس را می شودآنان

    باشاد. هخطاا کارد ،کندیم انیآن حکمی را که ب ،رودیاحتمال م ؛ چونامام اعتماد کرد ای امبریبر پ یامر، ا یاانب هیاک: معرفات، تنز )نباورناد. نیابار ا ییابااباا و یرسااب ،یمجلسا د،یامف خیهمچون ش یعالمان0085)

    ى ِلِتمَا »از اه سنت، از عبارت یو برخ انیعیش غالب را عادالت اماام و عصامت «ال َين ب َعْ ِدي الظَّت اسات و اماام ،اند و معتقدندبرداشت کرده ،تر از عدالت استکه شرط کام چون امامت اساتمرار نباوا

    امار باا عصامت نیاو ا شادو گنااه مصاون با انیاز هرگوناه نسا ،گام نهد، ضرورت دارد امبریپ یبه جا دیباق م صافات اماام انیا)ع( در بیکاه اماام علاچناان(؛ هم011، و0108ک: مجموعه مقائت، ن)ابدییتحقا

    معصاوم رهیاچاه کب رهیاز تماام گناهاان، چاه صاغ دیاست که امام با نیاز صفات امام ا یبرخ: »دیفرمایم

  • 6یاپیپ ۀ، شمار9316 پاییز و زمستان ،دوم ۀشمار سوم، سال تفسیرتطبیقیاهیژپوهش | 31

    نداشااته زیاان انیسااهو و نساا ودر فتااوا نمانااد و در جااواب دادن مسااائ خطااا نکنااد نیچنااهاام ؛باشاادیرا ما یانیاب شیماورد از اساتاد خاو نیادر ا زین یی( عالمه اباابا090، و29، ج0110مجلسی، «.)باشدهام بارای ایان حکم عق از یکی از چهاار قسام بیارون نیساتند و قسام پنجمایه مردم ب»که فرمود: آورد

    نیستند یا در اول عمر ظاالم و در آخار توباه لمند و یا در تمامی عمر ظااتقسیم نیست یا در تمامی عمر ظالمناد و اباراهیم)ع( شاأنش، اجا از ایان اسات کاه از اکارند و یا به عکس، در اول صاالح، و در آخار ظالم

    ااور قطاع ه پس ب ؛اش بدهدو چهارم، از ذریهخدای تعالی درخواست کند که مقام امامت را به دسته اول، دوم و ساوم، یعنای آن کسای کاه در تماامی ،مانادنیست. بااقی مای ستهدعای ابراهیم شام حال این دو د

    از ایان دو .کند، و آن کسی که اگر در اول عمر ظلام کارده، در آخار توباه کارده اساتیعمرش ظلم نمیا قسام و آن کسای اسات کاه در تماامی عمارش هایچ ،ماندقسم، قسم دوم را خدا نفی کرده، باقی می

    باائ دو قسامش را اباراهیم از خادا نخواسات و از دو قسامی کاه قسامظلمی مرتکب نشده، پس از چهار ، 0071 ،ییابااباا«.)خواست یا قسمش مستجاب شد و آن کسی است که در تمامی عمر معصوم باشاد

    (109، و0جرا از اااالق ظلام رهیگناهاان صاغ تاوانینما یو نقلا یبا توجه به دئئ عقل ،گفت توانیم نیبنابرا

    و رهیاآن )شار ، گناهاان کب یعصمت و ظلم نکاردن باه تماام معاان دن،یو شرط به امامت رس کردخارج ( است.رهیگناهان صغ

    جیانت. 3کاه دانادیما یو یاو دن ینایمعصوِم واجب ائااعه در امور د یشوایمراد از امام را پمعرفت آیت الله

    بااور اسات نیاو بار ا داندیواهه را رسول م نیابن عاشور مراد از ا یول ؛فراتر از رسالت و نبوت دارد یمقام است. رهیکه رسول، مجاز به انجام گناهان صغ

    ه عقلارسول، بدون دئ، یعنی خالف ظاهر آن ییبر معنا «امام» ۀحم واه یو نقلا یئ معتبر و موجا ۀدهنده در بر داشتن همانشان «نیالظالم» ۀاست. عالوه بر آن ااالق واه یبه رأ ریتفس قیمردود و از مصاد

    و شار رهیاآن را باه گناهاان کب تاوانیاست و نما رهیو گناهان صغ رهیشر ، گناهان کب یعنی ظلم یمعان، عصامت از هرگوناه آیاهاسااس، ماراد نی؛ بر اساخترا از ااالق آن خارج رهیو گناهان صغ منحصر کرد

  • 39 | امامت یۀآ لیعاشور ذمعرفت و ابن یریآراء تفس ۀسیمقا

    رساول موجاب ایااماام یبارا رهیغاعتقاد باه جاواز گناهاان صا زین یظلم و گناه است؛ به عالوه از نظر عقلو عهیشا نیکاه در نازد متکلما نقاض مای کنادو غرض بعثات رسا را می شود سلب اعتماد مردم از آنان

    مقاام امامات حضارت ،گفات تاوانیما نیبناابرا ماردود دانساته مای شاود؛اه سنت، نیاز متکلم یجمع ینایمعصوِم واجب ائااعاه در اماور د یشوایپ آن،و مراد از است شانیوائتر از رسالت ا ی)ع( مقاممیابراه است. یو یو دن

    منابع. 4 میقرآن کر .0 الباز. ی: مکتب نزار مصطفریاض العظیم،(، تفسیر القرآن 0105ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد ) .2 .التاریخ سسؤ : م(، التحریر و التنویر، بیروت0081ابن عاشور، محمد بن ااهر) .0 ، بیروت: دار الکتب العلمی .(، تفسیر القرآن العظیم0105ابن کثیر، اسماعی بن عمر) .1 .نستابا ۀنپخا: چازی، تبر (، فرائد ائصول0002)یمرتض ،یرانصا .9 دانش. می(، شر العقائد النسفیا ، تهران: حر 0051)نیسعد الد ،یتفتازان .9 قم: اسرا . م،یتسن ری(، تفس0075، عبد الله)یآمل یجواد .7 ب.، تهران: دفتر نشرالکتاالقرآن بیغر یف(، مفردات 0111محمد) بن نیحس ،یناصفها راغب .8 منشور جاوید، تهران: نشر مکتب ائمام امیرالمؤمنین علي)ع(.(، 0110، جعفر)یسبحان .5

    آی الله مرعشی. ۀ(، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم: کتابخان0111بکر)سیوای، عبدالرحمن بن ابی .01مطالعات ،«نیقیفر ریامامت در تفاس ۀیآ یلیو تحل یقیتطب ریتفس»(، 0059)گرانیو د نیکردنژاد، نسر .00

    . 29 ۀشمار ،یریتفس قم. ۀیعلم ۀحوز نیمدرس ۀالقرآن، قم: نشر جامع ریتفس یف زانی(، الم0071)نیمحمد حس ،ییاباابا .02 . (، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار المعرف0102ابری، ابو جعفر محمد بن جریر) .00 .يلعرب، بیروت: دار احیا التراث ا(، التبیان فی تفسیر القرآن0080اوسی، محمد بن حسن) .01 .تهران: اسالم (، اایب البیان في تفسیر القرآن،0078ایب، سید عبد الحسین) .09 قاتیتحق ۀفصلنام ،«اتیو روا تياآ بر ديتأك با مامتا ممفهودر نظريهدو بیياارز»(، 0050اصغر) ،یغالم .09

    .7ۀشمار ه،یعلم ۀحوز یانجمن کالم اسالم یکالم .، بیروت: دار احیا التراث العربيمفاتیح الغیب(، 0121فخر رازی، محمد بن عمر) .07

  • 6یاپیپ ۀ، شمار9316 پاییز و زمستان ،دوم ۀشمار سوم، سال تفسیرتطبیقیاهیژپوهش | 33

    .: نشر هجرت، قم(، کتاب العین0115فراهیدی، خلی بن أحمد) .08 .: دار الحدیث، قمی، کاف(0125کلینی، محمد بن یعقوب) .05 .: دار إحیا التراث العربي، بحار األنوار، بیروت(0110مجلسی، محمد باقر) .21معارف ادیبن یعلم ئتیه ،یئر نیعبدالحس دیالله س تیبزرگداشت آ ۀکنگر (، قم:0108مجموعه مقائت) .20

    .یاسالم فرهنگی انتشاراتی التمهید. ۀ، قم: موسسالتفسیر األثری الجامع(، 0125معرفت، محمدهادی) .22 )از آدم تا خاتم(، قم: انتشارات ائمه)ع(. ا یانب هی(، تنز 0085، )____________ .20 معارف حوزه. ۀنیبه رأی، گنج ری(، تفس0089ناصر) ،یرازیمکارم ش .21