64
١ ﻗﺮآﻧﯽ ﻣﺘﺎﻓﯿﺰﯾﮏ) ﺳﺎده زﺑﺎن ﺑﻪ ﻣﺘﺎﻓﯿﺰﯾﮏ( ***** Quranic metaphysic ﺧﺎﻧﺠﺎﻧﯽ اﮐﺒﺮ ﻋﻠﯽ اﺳﺘﺎد

زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١

متافیزیک قرآنی

) متافیزیک به زبان ساده(

*****

Quranic metaphysic

استاد علی اکبر خانجانی

Page 2: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢

بسم اهللا الرّحمن الرّحیم

ک قرآنیمتافیزی :عنوان کتاب

: استاد علی اکبر خانجانیمؤلف

ه.ش 1390تیر: تاریخ تألیف

64: تعداد صفحه

Page 3: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣

اکبر بسم اللّه

ھس�تی چیس�ت؟ ای��ن س�ئوال منش�أ اندیش��ھ متافیزی�ک اس�ت . پ��س کس�ی ک�ھ ج��داً ص�احب چن�ین مس��ئلھ ای -١و د ب بیگانھ است ھ�ر چن�د ک�ھ نم�از گ�زارک مبرا و بی نیاز و بی گانھ است . یعنی از مذھینیست از متافیز خدا خدا کند .

در نف�س س�ائلش دال ب�ر ای�ن حقیق�ت اس�ت ک�ھ او ھس�تی را غی�ر از این�ی ک�ھ » ھستی چیس�ت؟ «سئوال -٢

ھست و برتر و بیشتر و عالیتر از آنچھ کھ بواسطھ حواس خود می یابد ، می خواھد و می داند . بایستی است : ھستی بایستی ! پس متافیزیک یک امر است یک -٣ پس متافیزیک یک نی�از وی�ژه در برخ�ی انسانھاس�ت . و اینھ�ا انس�انھای مت�افیزیکی ھس�تند ی�ا انس�انھای -۴

. پرست مطلق و خداجو ، کمال جو انس��ان مت��افیزیکی ت��ا زمانیک��ھ ای��ن بایس��تی را در ھس��تی نیاب��د و ھس��تی برت��ر (متافیزی��ک) را در ھس��تی -۵

د آرام نمی گیرد و دل بھ ھستی نمی دھد . موجود نبین آی�ا مرب�وط ب�ھ تعل�یم و تربی�ت ؟ا چگونھ انسانی متافیزیکی می شود؟ آیا این ذاتی و مادرزادی اس�تو ام -۶

؟است این بستگی بھ آن دارد کھ آدمی از جھان ھستی چھ بخواھ�د . آنک�ھ نیازھ�ایش از ح�د غرای�ز و مادی�ت و -٧

رود کمترین حسی بھ متافیزیک و مذھب ندارد و اگر ھم از این مقوالت سخن گوی�د فیزیک جھان فراتر نمی از روی ریا و نفاق است .

. و م�ذھب ھ�م نی�از آنکھ فیزیک جھان و یافتھ ھای محسوس ارضایش نمی کند اھل متافیزیک می ش�ود -٨

ھ امری احتمالی و مصلحتی برای آخرت .نوجودیش در ھمین دنیا می شود و جھان فیزیک جھان یافتھ ھای محسوس و ملموس است . پ�س انس�ان مت�افیزیکی ب�ھ یافت�ھ ھ�ای ح�واس -٩

پنجگانھ اش قانع و راضی نمی شود و لذا در درون خ�ود ب�ھ جس�تجوی یافت�ھ ھ�ا و ھ�وش و حواس�ی دگ�ر و برتر می رود تا در این جھان ، چیزھائی برتر ببیند و بفھمد و بیابد .

از مادیت و فیزیک جھان راضی و قانع نمی شود ب�ھ درون خ�ود م�ی رود ت�ا در اعم�اق پس انسانی کھ -١٠

خویشتن جھانی بھتر و برتر کشف نماید . ماورای طبیعت) عرص�ھ ای در درون انس�ان اس�ت ک�ھ جنب�ھ ای عمیقت�ر –پس متافیزیک (ھستی برتر -١١

می باشد.حسی از ادراک سانھ و عرفانی است .پس متافیزیک دارای ماھیتی خودشنا -١٢ پس نمی توان آثار و اندیشھ ھائی کھ در فلسفھ غربی موسوم بھ متافیزیک است را براستی متافیزی�ک -١٣

نام دارد و منبع اص�لی عل�م متافیزی�ک در فلس�فھ غ�رب اس�ت » متافیزیک«نامید مثل اثر مشھور ارسطو کھ رورت ، امکان ، ساده ، مرکب ، تضاد ، حرک�ت کھ بھ این مقوالت می پردازد : جوھر ، ارض ، ماھیت ، ض

و غیره . پس انسان متافیزیکی نھ دارای ذات ویژه ای است و نھ تعلیم و تربیت خاصی دارد بلکھ کسی اس�ت ک�ھ -١۴

درون خود دارد . بھ نظری

Page 4: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤

و یعنی آن ھستی برت�ر و متافیزی�ک در درون شماس�ت –قرآن » آن در شماست چرا نگاه نمی کنید « -١۵ نھ در خود فیزیک .

ان ذات ی�ا ھم�یعنی انسان ، متافیزیک فیزیک است و ماورای طبیعت است و ی�ا بق�ول فلس�فھ ارس�طو ، -١۶

جوھر و یا وجود فی نفسھ است . البتھ انسان نیز دارای موجودیت فیزیکی است ولی فیزیک انسان فیزیک متافیزی�ک اس�ت و متافیزی�ک -١٧

فیزیک . را از متافیزیک ھستی خویش غافل و محروم م�ی س�ازد و کیفی�ت مت�افیزیکی اش را از نساآنچھ کھ ان -١٨

دست می دھد اینست کھ جھان فیزیک را می پرس�تد و ل�ذا متافیزی�ک ھس�تی خ�ود را زبال�ھ دان فیزی�ک غی�ر خود می سازد . و این اساس ظلم انسان بھ خویشتن است و منشأ آنچھ کھ گناه نامیده می شود .

انسان ، ظھور متافیزیک ، ذات ، جوھر ، روح و علت العلل و ھستی فی ذاتھ است . این اص�ل حقیق�ت -١٩

و منشأ ھمھ حقایق جھان است . و لذا علم حقیقی جز از طریق خودشناسی حاصل نمی شود . حیدی و پس انسان باید خود را بپرستد زیرا جمال ذات و مظھر علت العلل است و اینست خداپرستی تو -٢٠

خالصانھ . و ھر نوع دیگر از خداپرستی ، شرک و نفاق است . این خودپرستی عرفانی اساس متافیزیک خّالق در انسان است کھ ویژگیھای مت�افیزیکی اش را آش�کار -٢١

می س�ازد زی�را ص�ورت و روح و نف�س آدم�ی از خداس�ت . و در پرس�تش او از وج�ود خویش�تن اس�ت ک�ھ او مانطور کھ ھر محبوبی در جریان پرستیده شدن است کھ متجلی می شود .متجلی می گردد . ھ

پس عشق و پرستش خویشتن نخستین اصل و درس متافیزیک اس�ت . ای�ن ھم�ان ام�ر تس�بیح و تزکی�ھ -٢٢

نفس است از فیزیک . یا فیزیک زدائی از متافیزیک ! ا ب�ھ متافیزی�ک اف�زوده و ای�ن ع�ین ھر کھ خدای را از غیر خودش و در غی�ر خ�ودش بخوان�د فیزی�ک ر -٢٣

شرک و معصیت است . زیرا خالق انسان را نخوانده است بلکھ خالق جماد و نبات و حیوان را خوانده است و لذا بر خلقت و ھستی انسانی وارد نمی شود و جماد و نبات و حیوان باقی می ماند .

ای حال خود خواند و نھ از دیروز و برای ف�ردا و نیز بایستی خدای را از حال خود و در حال خود و بر -٢۴

کھ این نیز شرک است کھ ابتالی بھ عصر (دھر) م�ی آورد ک�ھ اس�اس نس�یان و خس�ران اس�ت . یعن�ی خ�دای الساعھ را باید خواند و نھ خدای تاریخ را .

آت�ش نچ�ھ ک�ھ غی�ر خ�دا م�ی پرس�تیدآھیزم جھ�نم مردمانن�د و افروزن�ده اش ھ�م س�نگ اس�ت . ش�ما و « -٢۵

سنگ ھمان فیزی�ک اس�ت ک�ھ در ج�ان مت�افیزیکی انس�ان ایج�اد آت�ش م�ی کن�د و -قرآن »افروز جھنم ھستیدمردم را چون ھیزم می سوزاند . این اشتعال فیزیک در متافیزیک است . زیرا ھر چھ کھ در متافیزیک وارد

زخ از ای�ن ن�وع اس�ت . شود طبق قانون نسبیت انیشتن تبدیل بھ ان�رژی و آت�ش مح�ض م�ی ش�ود و آت�ش دواین متافیزیک نیست کھ می سوزد بلکھ فیزیک است کھ در متافیزیک می سوزد و نابود می شود و از آتش

آن نفس انسان می سوزد تا از فیزیک پاک شود . پس واقعھ پیدایش جھنم را درک می کنیم ک�ھ حاص�ل ت�داخل فیزی�ک جھ�ان در متافیزی�ک ھس�تی انس�ان -٢۶

این احتراق دوزخی نمی بود جھان ھستی بھ فس�اد کش�یده م�ی ش�د و انس�ان ن�ابود م�ی گردی�د. است . کھ اگر ھمچون شھاب سنگی کھ چون وارد جو زمین شود می سوزد تا بھ زمین و اھلش آسیبی نرساند .

و اما چگونھ می توان متافیزیک وجود را از فیزیک منزه و تسبیح نمود ؟ چگونھ م�ی ت�وان از وج�ود -٢٧ اجابت می شود کھ : الغوث خلصنا من النار یا رب ! عویش دوزخ زدائی کرد ؟ چگونھ این دعای علی خ

Page 5: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥

خود دعای جوشن کبیر یک کارخانھ بزرگ آتش زدائی از انسان است کھ سراسر معرفت رب اس�ت ک�ھ -٢٨ب�ھ متافیزی�ک در این دعا جز خدا ھیچ چیز دیگری در جھان ھستی وج�ود ن�دارد و ای�ن واقع�ھ تب�دیل فیزی�ک

است در نفس انسان . این تسبیح کبیر است و فیزیک زدائی کبیر و آتش نشانی کبیر! پ��س واض��ح اس��ت ک��ھ ای��ن آت��ش نش��ان چی��زی ج��ز ن��ور معرف��ت نیس��ت یعن��ی معرف��ت وح��دت وج��ودی ! -٢٩ ععلی » دوزخی جز بی معرفتی نیست« ھ�ر چی�زی در جھ�ان متحص�ن .«نس�ان اس�ت در وج�ود ا و متمرک�ز جھان فیزیک خواه ن�اخواه متحص�ن -٣٠

و انسان بواسطھ نور معرفت است کھ فیزیک را در خویش�تن تب�دیل ب�ھ –قرآن » است در وجود امام آشکار خورشید معرفت است . ممتافیزیک می کند یعنی غیر را خودی می کند . و اما

ارای س�رعتی مج�ذور ن�ور متافیزیک ، نور مطلق است . ھمچون نوری کھ در نظری�ھ نس�بیت انیش�تن د -٣١

نجومی است . و اما فیزیک ھمان متافیزیک ساقط شده در مک�ان اس�ت و ب�ھ مثاب�ھ انقب�اض مطل�ق آن ن�ور متافیزی�ک -٣٢

است . پس نور معرفت آن عنصری است کھ فیزیک را دوباره بھ نور مطلقش باز می گرداند . ب�ھ ھم�ین دلی�ل -٣٣

2E=mcنی بھ فرمول مشھور انیشتن بسیار نزدیک می دانیم : ف –ما این تبدیل را در تبیین علمی این نور معرفتی کھ تبدیل کننده فیزیک بھ متافیزیک است حاصل نظر انسان بھ باطن خویشتن است کھ -٣۴ک�ھ ای�ن نگ�اه انس�ان ب�ر خویش�تن ھم�ان نظ�ر خداس�ت ب�ر –ق�رآن » آن در شماست پس چرا نگاه نمی کنید«

–قرآن » پروردگارا بر ما نظر فرمابگوئید «انسان کھ : پس اگر نگاه انسان بر خویشتن ھمان نگاه خدا ب�ر انس�ان اس�ت پ�س ش�اھد و ن�اظر یک�ی اس�ت و خ�ود -٣۵خداس�ت –ت آور تبدیل کننده فیزیک بھ متافیزیک ھمان نور وحدانیت انس�ان رن خداست . و این نور حیھما

کھ واقعھ خالفت است کھ مقصود خلقت است . بھ بیان امی باید گفت کھ خداوند جھان و انسان را آفری�د و انس�ان م�أمور اس�ت ک�ھ خ�دا را بیافرین�د ب�ھ -٣۶

ععلی » ھر کھ خود را شناخت خدای را شناخت«نور معرفت نفس . کھ پس نور معرفت نفس ھمان نور متافیزی�ک اس�ت ک�ھ بواس�طھ آن ، خ�ود ، خ�دا م�ی ش�ود و فیزی�ک ھ�م -٣٧

جعت متافیزیکی فیزیک است .راین –قرآن » برای اوئیم و بھ او باز می گردیم«ی گردد . متافیزیک م ھ��یچ چی��زی ش��بیھ او «او پی��ام را داده و در ای��ن پی��ام ک��ل راز ای��ن رجع��ت را ھ��م بی��ان ک��رده اس��ت ک��ھ -٣٨

ا ھ�م نم�ی یعنی دنبال من در جھان فیزیک نباش�ید ک�ھ م�را نم�ی یابی�د و بلک�ھ حت�ی ش�بیھ م�ر –قرآن » نیستیابید بلکھ بایستی مرا بیافرینید ھمانطور کھ من شما را آفری�دم . و ق�رآن ھ�م عل�م آف�رینش را ب�ھ انس�ان م�ی

آموزد و بلکھ عین آفرینش است و کافیست کھ انسان بر آن وارد شود . خداون�د خداوند انسان را از خودش آفرید و از علم و روح و صورت خود ب�ھ او داد انس�ان ھ�م بایس�تی -٣٩

را از خودش بیافریند آنھم بھ نظری ھمانطور کھ خداوند ھم بھ نظری آفرید و بلکھ نیم نظری! پس علم متافیزیک علم نظر است کھ : در نظر بازی ما بی خبران حیرانند! -۴٠ وح��دت اض��داد ی��ا دیالکتی��ک ھم��ان رابط��ھ ب��ین فیزی��ک و متافیزی��ک اس��ت ک��ھ بی��ان دیگ��رش در فلس��فھ -۴١

بھ وجود و عدم است . کھ این دشمنی عاشقانھ در نظر اھل معرفت دچ�ار واژگ�ونی ی�ا دیالکتی�ک در موسومدیالکتیک می شود زیرا جای وجود و عدم ع�وض م�ی ش�ود ک�ھ ی�ک انق�الب در ذات معرف�ت اس�ت و در ای�ن

انقالب است کھ از خود ، خدا رخ می نماید .

Page 6: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦

ن نمی گوئیم بلک�ھ از وج�ود و موج�ود س�خن م�ی گ�وئیم ک�ھ خسولی بھ بیان فلسفی ما از وجود و عدم -۴٢محسوسات است از زم�ین و آس�مانھا و یادر اینجا وجود ھمان عدم فلسفی است و موجود ھم جھان فیزیک

از ذرات تا کرات. در قرآن جھان ارض و سماوات ھمان بیان فیزیک و متافیزیک است کھ جھان ارض ھمان جھ�ان م�اده -۴٣

تا کرات و کھکشانھا . و سماوات ھم فضای المتناھی ی�ا ع�الم مک�ان و امک�ان اس�ت : م�اده و است از ذراتمکان! کھ رابطھ فیزیک و متافیزیک مثل ظرف و مظروف است کھ متافیزیک یا مک�ان از ھم�ھ س�و فیزی�ک

را احاطھ کرده است . یعنی فیزیک در متافیزیک است . مکان و فضاست کھ در آن چیزی از جرم نباشد . و این عین ع�دم بھ یک لحاظ عدم ھمان متافیزیک یا -۴۴

مجسم است . ع�دمی ک�ھ وج�ود دارد . ول�ی ع�دم مطل�ق و کام�ل از نب�ود فض�ا حاص�ل م�ی ش�ود ک�ھ غی�ر قاب�ل تصور و حس است ولی ذھن انسان آنرا ھمچون یک ایده محض در م�ی یاب�د ای�ده ای ک�ھ واقعی�ت ن�دارد . و

ت است کھ جز خدا نبود و خ�دا ھ�م فق�ط ی�ک کلم�ھ ب�ود کلم�ھ ای ک�ھ در ج�ائی ھ�م این ھمان وضع قبل از خلقچون اصالً ج�ائی نب�ود : ع�دم! و ای�ن ع�دم ھم�ان متافیزی�ک مطل�ق ازل�ی اس�ت ک�ھ خ�ود خداس�ت قب�ل از بودن

آفرینش جھان . کھ برخی حکیمان آنرا عدم ِعدم نامیده اند کھ ھمان عدم فضا می باشد . ھ خداون�د نخس�ت آس�مان را آفری�د یعن�ی فض�ای المتن�اھی را . ک�ھ ای�ن ع�دم مجس�م اس�ت . و می دانیم ک� -۴۵

عدمی کھ ظرف امکان است . بھ لحاظ فلسفی و منطقی ، عدم عدم یا عدم مطلق مترادف ایده خداست کھ طب�ق تعری�ف دین�ی و قرآن�ی -۴۶

ھ ت�رین و توحی�دی ت�رین درک ، مطلقاً قابل بھ توص�یف و تص�ور و فھ�م نیس�ت چ�ون نیس�ت . و ای�ن خالص�انذھنی از وجود خداست . کھ نھ شبیھ چیزی است و نھ چیزی شبیھ اوست . و این خدای فلسفھ الھی�ات اس�ت

توحی��دی! و مس��لماً چن��ین خ��دائی مطلق��اً قاب��ل پرس��تش نم��ی آی��د و اینس��ت ک��ھ از الھی��ات و -الھی��ات فلس��فی لذا ک�ل ت�اریخ فلس�فھ ب�ھ الح�اد و عل�وم و فن�ون منتھ�ی خداشناسی و توحید فلسفی ، ایمانی بر نمی خیزد . و

شده است کھ این علوم و فنون و تمدن فلسفی در عصر جدید جای خ�دا و دی�ن او را گرفت�ھ اس�ت . یعن�ی ک�ل بودی تمدن مدرن حاصل ایده خداست و لذا تم�دنی ب�ی خداس�ت زی�را ای�ده خ�دا ھم�ان ع�دم ع�دم اس�ت یعن�ی ن�ا

در فلس�فھ ھگ�ل کام�ل ش�د و ل�ذا ای�ن فلس�فھ اس�اس م�درنیزم و الح�اد م�درن و مطلق ! ک�ھ غای�ت ای�ن الھی�ات منافقانھ است : خدائی کھ مقدس تر از آنست کھ وجود داشتھ باشد!

و اما در عالم ارض و ماده و فیزیک موجودی بھ نام انسان پدید آمد کھ آخرین مخلوق خدا ب�ود و خ�دا -۴٧

حضور خودش . پس خدا در عدم مطل�ق ازل�ی اش ب�اقی نمان�د و او را جانشین خود ساخت و ظرف ظھور و بلکھ پس از تکمیل جھان ھستی دست آخر خودش ھم پا بھ جھان فیزیک نھاد یعنی متافیزیک یا عدم مطل�ق

ازل ھم بھ میدان آمد و عدم ، آدم شد! ل اس�ت . یعن�ی از آنجا کھ خالء مطل�ق یعن�ی فض�ای مطلق�اً تھ�ی از ذرات ، ممک�ن نیس�ت پ�س ع�دم مح�ا -۴٨

فضای المتناھی نوعی فیزیک لطیف است یا فیزیک ذره ای! پ��س انس��ان ی��ک موج��ود مطلق��اً مح��ال اس��ت ک��ھ ممک��ن ش��ده اس��ت زی��را انس��ان تجس��م ع��دم مطل��ق ی��ا -۴٩

متافیزیک مطلق است : جانشین عدم! عدم مجسم! یا ھمان جانشین خدا! . اگر حتی یک سانتی مطلق ممکن نیست یرا خالءتھی از ماده(ذرات) نیست ز پس عدم مجسم، فضای -۵٠

الئ�ی ک�ھ ھ�م تھ�ی از خ مطلق ایجاد ش�ود ک�ل کائن�ات در ای�ن نقط�ھ ن�ابود م�ی ش�ود . منظ�ور متر مکعب خالءجاذبھ. و انسان چنین نقطھ ای است و لذا طب�ق توص�یف ام�ام مب�ین در ق�رآن، قوه ذرات باشد و ھم بری از

ر متمرک�ز اس�ت . در ای�ن نکت�ھ بس�یار تأم�ل کنی�د ک�ھ س�ّر وج�ود انس�ان در کل کائن�ات در وج�ود ام�امی آش�کا جھان است و ذات معنای متافیزیک!

یعنی انسان آن خالء مطلق و عدم مطلق است کھ تجسم یافتھ است و لذا کل کائن�ات در او ھج�وم آورده -۵١

ھستی گشتھ است و قط�ب ع�الم و متمرکز و متحصن در او شده و بھ تسخیر او در آمده است و نقطھ اتکای امکان. یعنی نھ تنھا جھ�ان ھس�تی در ای�ن ع�دم مطل�ق مع�دوم نگش�تھ ک�ھ جاودان�ھ ش�ده اس�ت زی�را ای�ن ع�دم

مطلق خانھ خداست و بلکھ عین خداست . زیرا خدا عدم نیست بلکھ وجود مطلق است .

Page 7: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٧

نیازی بھ آن نداشتھ اس�ت . وجود مطلق یعنی چھ؟ یعنی وجودی کھ از موجودیت خود طالق است زیرا -۵٢

تن��اھی را مول��ی ب��ھ ناگ��اه اراده ک��رده ک��ھ موجودی��ت یاب��د و خ��ود را معرف��ی و آش��کار س��ازد . و ک��ل کائن��ات الآفریده تا از این کارگاه برای خود موجودیتی بیافرین�د . در حقیق�ت خداون�د کس�ی ج�ز خ�ودش را خل�ق نک�رده

است . در این نکتھ بمانید! بھ یک معنا یعنی اصالً غیر او چیزی نیست . و ھر چیزی را ھ�م ک�ھ » ھ شبیھ او باشدچیزی نیست ک« -۵٣

ید شبیھ اوست در خطائید زیرا خود اوست نھ شبیھ او. رمی پندا مسئلھ اینس�ت ک�ھ در «معرفت می دانید چیست؟ دین وفلسفھ و حکمت و اندیشھ و آیا معمای کل جھان -۵۴

ھرگاه کھ این تردی�د برط�رف ش�د آنگ�اه ج�ز او نیس�ت و جھ�ان ع�ین -قرآن» دیدار پروردگارشان تردید دارند اوست نھ شبیھ او .

ول��ی آی��ا براس��تی چ��را آدم��ی در دی��دار خداون��د تردی��د دارد؟ زی��را در موجودی��ت و ماھی��ت خ��ودش تردی��د -۵۵

دارد. د آنرا باور دارند کھ : را خوانده و مؤمن ھم ھستن يآیا چند درصد از کسانی کھ این آیات و روایات دین -۵۶ای خ�ود را جمل�ھ در او مخداوند انسان را از صورت خود صورت داد و از روح خود روح داد و علم و اس�«

اگر از ھر ھزار نفر یک نفر این معنا را باور می داش�ت ت�اریخی دگ�ر و » نھاد و او را جانشین خود ساخت!را ب�اور ک�رد او را دی�دار نم�ود. و ای�ن دی�دار یعن�ی جھان و تمدنی بکلی دگر می داش�تیم . ھ�ر ک�ھ ای�ن س�خن

پایان تاریخ فیزیک و ھمچنین پایان فلسفھ متافیزیک . و این یعنی قیامت و سپس بھشت! بھشت چیزی جز تبدیل و تحول فیزیک بھ متافیزیک نیست . بھشت عرص�ھ دی�دار ب�ا خداس�ت . بھش�ت -۵٧

م آنگونھ کھ ذکرش رفت قیاس کنید.حاصل این دیدار است. و اینک بھشت را با جھن پس دو نوع متافیزیک (ھستی دگر) داریم کھ یک�ی حاص�ل تح�ول فیزی�ک ب�ھ متافیزی�ک اس�ت از طری�ق -۵٨

نور معرفت و باور بھ دی�دار خداون�د ک�ھ آن متافیزی�ک بھش�ت اس�ت . و دیگ�ری متافیزی�ک اس�فلی ی�ا م�ادون طبیعت کھ دوزخ است کھ جلوه زمینی آن ھمان صنعت فیزیک یا مادون طبیعت است در نقطھ مقابل ماورای

و تکنولوژی می باشد کھ حاصل احتراق فیزیک در متافیزیک وج�ود انس�ان اس�ت و آن جھنم�ی ک�ھ ھی�زمش اینکھ صنعت از کشف آتش آغاز ش�ده اس�ت و نخس�تین آت�ش ھمردمان و آتش افروزش سنگ است . مگر ن

ن : م�ردم و س�نگ ک�ھ م�اده اولی�ھ دوزخ اس�ت! در ای�ن معن�ا از سایش سنگ پدید آمده است در دس�ت مردم�ا بسیار تأمل کن تا حکیم و عارفی رئالیست باشی نھ خیالباف و خرافی!

پس متافیزیک دو نوع است : م�اوراء و م�ادون فیزی�ک! لطی�ف ت�ر و س�خیف ت�ر از فیزی�ک! ع�الیتر و -۵٩

پست تر از فیزیک! کی ، ماورای فیزیکی و مادون فیزیکی! انسان فیزیک�ی انس�ان اس�یر و انسانھا ھم بر سھ نوعند : فیزی -۶٠

غرایز حیوانی است . انسان م�اورای فیزیک�ی م�ؤمن ع�ارف اس�ت. و انس�ان م�ادون فیزیک�ی ھ�م انس�ان فن�ی وصنعت پرست است کھ در قرآن مذکور است تحت عنوان انسانھائی کھ قلبش�ان از س�نگ و بلک�ھ س�خت ت�ر

سنگ ھمان فوالد و بتون است . از ترسخت واز سنگ است تعیین کننده مقام وجود آدمی دل اوست . دل درب ورود انسان بھ متافیزیک است و ک�انون ھم�ھ ارزش -۶١

ی�ا م�اورای فیزیک�ی و ی�ا ، ھا و ضد ارزش ھای وجود انسان از دل اوست . یعن�ی ای�ن دل اس�ت ک�ھ فیزیک�ی مھر و شقاوت، ھدایت و ضاللت، جملھ از دل است.مادون فیزیکی است . کفر و ایمان، علم و جھل،

امروزه بسیاری از ادعاھا و قوانین علوم زیستی و پزشکی و روانشناسی دھ�ھ ھ�ای قب�ل یک�ی پ�س از -۶٢

دیگری باطل می شود . امروزه مسلم شده است کھ حتی حافظھ ھم در مغز آدمی نیست و بلکھ آن من�اطق و بینائی و المسھ و بویائی و چش�ائی نامی�ده م�ی ش�د بیھ�وده و ک�اذب ب�وده نقاطی در مغز کھ کانون شنوائی و

است . و این دستاوردھای فوق علمی اثبات کننده دعاوی قرآنی است کھ قلب را مھد عقل و ش�عور و فق�ھ و اراده و بینائی و شنوائی می داند .

Page 8: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٨

سراس�ر من�وط ب�ھ عل�م قل�ب و دل بنابراین عل�م متافیزی�ک انس�انی و ی�ا ب�ھ عب�ارتی روانشناس�ی حقیق�ی -۶٣ شناسی است کھ از علوم لدنی در نزد عارفان است .

بنابراین دل آدمی عالیترین ، مقدس ترین و مھمترین کانون در کل جھان ھستی است و لذا مدنظر ھمھ -۶۴

ی�ک موجودات غیبی و متافیزیکی مثل اجنھ و شیاطین و مالئک است زی�را درب ب�ین جھ�ان فیزی�ک و متافیز است . درب المکان و عرصھ الساعھ و بی زمانی است .

نیز می فرماید در کل جھان ھستی پدیده ای حیرت آورتر از دل انسان ندیده ام . ععلی -۶۵ انس��ان ک��ھ م��ی می��رد از درب دل اس��ت ک��ھ از جھ��ان فیزیک(دنی��ا) خ��ارج ش��ده و ب��ر جھ��ان متافیزی��ک -۶۶

(آخرت) وارد می شود . نیز از درب دل ب�ود ک�ھ ب�ر جھ�ان متافیزی�ک وارد ش�د و مع�راج نم�وده و ب�ھ دی�دار ح�ق ص رسول اکرم -۶٧

رسید . طھیر و تسبیح و ذکر و معنویت و عرف�ان مرب�وط ب�ھ تھمھ فعالیتھا و خالقیتھا و مراقبت ھا و تزکیھ و -۶٨

نیس�تند خداون�د دودل انسان است و چون کافران دارای چنین معرفت و مسئولیت و مراقبتی نس�بت ب�ھ دل خ�ھ��م دلش��ان را قف��ل م��ی نمای��د و گ��اه م��ی میران��د ت��ا ش��یاطین از درب آن وارد وجودش��ان نش��وند. و ب��ا اینح��ال

آنان القا می کنند . درشیاطین بر اطراف دل کافران و منافقان تجمع نموده و وسوسھ ھای خود را !و لذا انسان صورت متافیزیک ھستی است : فیزیک متافیزیک -۶٩ دل درب ورود بر ب�اطن جھ�ان اس�ت ورود ب�ھ ع�الم ملک�وت و جب�روت ت�ا الھ�وت و ھ�اھوت! و اھ�ل دل -٧٠

اھل باطن است و اھل علوم الھی و اسرار جاوید ھستی! زی�را درب دل ب�ر او ب�ھ اذن خ�دا ، گش�وده ش�ده . و مؤمن یعنی اھل دل ، اھ�ل آخ�رت و اھ�ل متافیزی�ک -٧١

ست و ارواح قدسی.است و لذا ھمنشین مالئک ا اقامھ صلوة مؤمن ھم واقعھ ورود بر دل و سیر الی هللا است و لذا نیت صلوة ھ�م تق�رب ال�ی هللا اس�ت. -٧٢

و اینست کھ اقامھ صلوة را خیر العمل نامیده اند کھ بایستی از خداوند اذن ورود گرفت کھ ھمان اذان است. ورای طبیعت و متافیزیک اس�ت . اینس�ت ک�ھ گفت�ھ ش�ده پس اقامھ صلوة مؤمن ھمان ورود بھ جھان ما -٧٣

کھ خداوند در صلوة فرد نماز گزار را می بیند ھرچند کھ آدمی او را نبین�د و ھن�وز چش�م دل�ش گش�وده نش�ده ی��اری دھی��د «بی��ر نی��ز م��ی باش��د. ک. ول��ی ای��ن ک��اری کبی��ر اس��ت ک��ھ نیازمن��د جھ��اد و ص��بر و اس��تقامتی باش��د

-قرآن» و بدانید کھ این کاری کبیر است و ممکن نمی شود اال بر خاشعان خودتان را بھ صبر در صلوة می فرماید کھ : ص پس اقامھ صلوة تمرین سفر بھ ماورای طبیعت است و بیھوده نیست کھ رسول اکرم -٧۴

صلوة معراج مؤمن است! مت�افیزیکی انس�ان در قرآن کریم آنچھ کھ آخرت و حیات اخ�روی نامی�ده ش�ده ھم�ان متافیزی�ک و حی�ات -٧۵

اس�ت ک�ھ م�ی فرمای�د: بدانی��د ک�ھ حی�ات دنی�ا(فیزیکی) ب�ازی و بازیچ��ھ ای ب�یش نیس�ت و حی�ات حقیق�ی ھم��ان حیات آخرت است.

و اما تفاوت فیزیک و متافیزیک چیست؟ جھان فیزیک چون از راه دل نگریستھ شود ھم�ان متافیزی�ک -٧۶

لذا برای کسانی کھ چن�ین نگ�اھی ندارن�د یعن�ی اھ�ل است. مکتب وحدت وجود حاصل چنین نگرشی است . و دل نیستند عین بت پرستی است. پس ھر دو در جایگاه وجودی خود دارای حقی ھستند و راست می گویند.

و لذا برای اھل دل ھمین جھان فیزیکی و دنیا، عین آخ�رت اس�ت و بھش�ت و دوزخ از ھم�ین دنی�ا قاب�ل -٧٧

مالحظھ است.

Page 9: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٩

خ��رت ی��ا فیزی��ک و متافیزی��ک، جھ��ان واح��دی اس��ت ب��ا دو نگ��اه و از دو منظ��ر و جایگ��اه پ��س دنی��ا و آ -٧٨وجودی و معرفتی. ھمانطور کھ در حدیثی از رسول اکرم این حقیقت آشکار تصدیق شده اس�ت ک�ھ بھش�ت و

دوزخ ھر دو بھ تنھائی بھ وسعت کل جھان ھستی است . کتیک علم و جھل یا کوری و بینائی است. و آنچھ کھ بین بنابراین دیالکتیک فیزیک و متافیزیک ، دیال -٧٩

فیزیک و متافیزیک حائل است جھل و کوری و غفلت انسان است. بنابراین دیالکتیک و تضاد و تناقض مقول�ھ ای مرب�وط ب�ھ ماھی�ت و س�اختار جھ�ان نیس�ت بلک�ھ ام�ری -٨٠

مختص بھ انسان است یعنی یک مقولھ کامالً معرفتی است. ی از آنج��ا ک��ھ انس��ان مقص��ود ذات��ی جھ��ان اس��ت پ��س ج��وھره خلق��ت کائن��ات اس��ت و در ذات ھس��تی ول�� -٨١

جاریست و عین ذات آن است . اینست کھ جھان ھر کسی ویژه خود اوس�ت و ب�ا نیازھ�ا و عل�م و جھ�ل خ�ود او با او تعامل و سخن می کن�د . یعن�ی جھ�ان ھ�ر کس�ی ح�ق خ�ود اوس�ت . یعن�ی جھ�ان نی�ز سراس�ر و ت�ا ب�ھ

ذاتش انسانی است . پس آنچھ کھ در قلمرو فلسفھ و حکمت نظری موسوم بھ ذات ، وجود محض یا جوھر است ن�ام انس�ان -٨٢

است و انسان تجسم و موجودیت آن است .و آنچ�ھ ھ�م ک�ھ موس�وم ب�ھ ماھی�ت ، ص�فات و چیس�تی ی�ا ع�رض کھ جھان ذات�ی ج�ز انس�ان ن�دارد است نام جھان است و جھان ھستی تجسم و موجودیت آن است . و از آنجا

عرض یا –ماھیت یا جوھر –و تماماً انسانی است پس انسان ھم تماماً جھانی است . پس دوگانگی وجود چیستی ھم توھم است یعنی ماھیت ع�ین ذات اس�ت و ج�وھر ھم�ان ع�رض اس�ت و ای�ن دو ظ�اھر و –ھستی

لکتیکی و فیزیکی است کھ از دل بیگان�ھ اس�ت یعن�ی و این دوگانگی ھا از آن انسان دیا. باطن یکدیگر است انسان کافر !

و اینست کھ متافیزیک و ھمھ مفاھیم و ارزشھای مت�افیزیکی و اخ�روی ب�رای انس�ان بیگان�ھ از دل ک�ھ -٨٣

دارای حواس قلبی و نورانی نیست سراسر موج�ب ش�رک و نف�اق و ظل�م و ابط�ال اس�ت . و ک�ل تم�دن م�درن عیت است ، تم�دنی آتش�ین و دوزخ�ی ک�ھ محص�ول متافیزی�ک ارس�طوئی اس�ت متافیزی�ک نمونھ کامل این وض

بیگان�ھ از متافیزی�ک یعن�ی متافیزی�ک ص�رفاً فلس�فی و کالم�ی ک�ھ ب�ھ عل�وم و فن�ون دوزخ�ی رس�یده اس�ت ک�ھ سنگ در دست مردم است کھ بھ جای ماورای طبیعت بھ مادون طبیعت یعنی درک اسفل انجامیده است .

مت�افیزیکی آنس�ت ک�ھ ب�ھ نظ�ر خ�اک را کیمی�ا کن�د یعن�ی فیزی�ک را متافیزی�ک نمای�د و طبیع�ت را انسان -٨۴

ماورای طبیعت کند و بھشت را نقد سازد . و اینست کھ مردان خدا را دربھای بھشت نامند . وا تق� –ق�رآن » و خداون�د متق�ین را تعل�یم م�ی دھ�د « و اما روش ورود بھ متافیزیک چیست ؟ تقوی ! -٨۵

یعنی بازداشتن دل از گل ! بازداشتن متافیزیک از فیزیک ! و بدینگونھ خداون�د درب دل آدم�ی را م�ی گش�اید و س��یر و س��لوک در متافیزی��ک ملک��وت و ه م��ی نمای��د و اینس��ت ھ��دایت و تق��رب ال��ی هللاو او را ب��ھ آن ر

جبروت و الھوت و ھاھوت ! متافیزی�ک اس�ت ک�ھ در دل فیزی�ک نھفت�ھ یدرج�ات کل� اھوت طبق�ات وھ�ھ�وت و الملکوت و جبروت و -٨۶

است و دل فیزیک ھمان دل انسان است کھ دربش با کلید تقوا باز می شود . در نزد است و آنانکھ فیزیک را وارد متافیزیک ( دل ) می کنند آتش بھ پا می کنند و این ھمان سنگ -٨٧

ھمان التقاط و اختالط است . دوزخی کھ مثل بھش�ت متافیزیک است . این –مردم . این ھمان شرک فیزیک و شبیھ آن می نماید در نزد مشرکان !

پ��س آفرینن��ده جھ��نم انس��ان اس��ت یعن��ی خداون��د بدس��ت و اراده و عم��ل آدم��ی دوزخ را م��ی س��ازد . ول��ی -٨٨

واس�طھ بھشت تماماً بدست خداوند آفریده شده است و آن کل جھان ھس�تی اس�ت ب�ھ خ�ودی خ�ود ک�ھ انس�ان ب تقوایش از آن برخوردار می شود و می یابد .

»ست یعنی ھست است . ابھست « بھشت خود خداوند است کھ -٨٩

Page 10: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٠

و خداوند از چشم کافران بیگانھ از دل ، فیزیک است و از چشم مؤمنان اھ�ل دل ھ�م متافیزی�ک اس�ت . -٩٠آنچ�ھ را ک�ھ ک�افران ل�ییس�تی اس�ت . وآن جھنم و این بھشت است . و جھنم یعنی فیزی�ک قلم�رو و پرتگ�اه ن

بھش�ت . پ�س ف�رق بھش�ت و دوزخ و ھس�تی و نیس�تی ، از اھل دل ، ھستی اش می یابن�د و نیستی می یابند جنس بینایی و معرفت و کوری و جھل است .

و ام��ا آن کلی��د و رمزھ��ایی ک��ھ بواس��طھ آن قف��ل درب دل گش��وده م��ی ش��ود و متافیزی��ک رخ م��ی نمای��د -٩١

چیست ؟ ھمانطور کھ متافیزیک را طبقات و درجات است کھ گفتیم مادون فیزیک و طبیع�ت یعن�ی دوزخ را ھ�م – ٩٢

طبقات و درجات است آنگونھ کھ در کتاب خدا می یابیم مثل : ھاویھ ، جحیم ، حطمھ و حامیھ . و ھوا . و ھمچنین فیزیک ( دنیا ) را ھم طبقات است و درجات مثل جماد و نبات و حیوان -٩٣ و عجب�ا ک��ھ ھم��ھ ای��ن جھانھ��ای س��ھ گان�ھ فیزی��ک و متافیزی��ک و م��ادون فیزی��ک وطبق��ات و درج��ات آن -٩۴

. یعن�ی جھان واحدی است و امر واحدی اس�ت و ھم�ھ ای�ن تفاوتھ�ا و تض�ادھا و درج�ات از ادراک بش�ر اس�تگ اس�ت . و س�ان ب�زر. انس�ان جھ�ان کوچ�ک اس�ت ب�ھ لح�اظ حج�م و جھ�ان ھ�م انھمھ اینھا جز انسان نیس�ت

ک�ھ نھایت�اً توانس�ت جم�ال خ�ود را در ای�ن آئین�ھ کبی�ر دی�دار کن�د کام�ل و واح�د . و ھرجھان آئینھ انسان استسان است یعنی عل�ی و از علی�ین است و این عالیترین حد معرفت است و عالیترین جھان است و عالیترین ان

.است ب دل ، کلمات ھستند یعنی اسمای الھی . و کلید و رمز گشایش ھمھ این جھانھا از در -٩۵ و کلمات متافیزیکی ترین و ماورای طبیعی ترین موجودات در عالم فیزیک انسانی ھستند . این مالئک -٩۶

ی ترین حوادث جھ�ان را خل�ق م�ی کنن�د و ن�اممکن ئدر زیر قلم انسان جادوو زبان ربکوچولو در اندیشھ و ی سازند . ترین محاالت را ممکن و مکّون م

هللا ھس��تند ک��ھ قف��ل درب دل را م��ی گش��ایند و انس��ان را در ءالف��اظ اس��ماکلم��ات و ای��ن مالئ��ک در ش��کل -٩٧

جھان ماورای طبیعت ره می نمایند و نھایت�اً جم�ال مس�مای خ�ود را ھ�م آش�کار م�ی کنن�د ک�ھ در آخ�رین پ�رده جمال جھانی ذاکر خود را با او بھ وصال می رسانند .

ک مأمورند کھ کلیھ اعمال و بلکھ امی�ال و افک�ار آدم�ی را ثب�ت ئرآن کریم می خوانیم کھ برخی مالدر ق -٩٨

و حفظ می کنند . این ھمان حافظھ انسان است کھ سراسر کلمات اس�ت و ای�ن کلم�ات نی�ز مالئ�ک ھس�تند . و این ملکوت وجود انسان است کھ ملکوت جھان را تصویر و ممکن می کند .

ھان ملکوت و ملکوت ھستی جلوه و مرتب�ھ ای عرف�انی از ھم�ین جھ�ان فیزیک�ی اس�ت فیزیک�ی یعنی ج -٩٩

کھ سراسر ملک�وتی و ملک�ی اس�ت : زم�ین و آس�مان ملک�وتی و درخت�ان وجم�ادات و نبات�ات و انس�انھای از ج�نس فرش�تھ . ای��ن جھ�انی اس�ت ک��ھ عناص�ر تش��کیل دھن�ده اش و س�لولھا و ذرات پدی��د آورن�ده اش مالئ��ک

مالئکی کھ در جھان ناسوت ( فیزیک ) ھمان کلمات ھستند کھ در جھان برتر ملک�وتی سراس�ر فرش�تھ است، مقامات است : درختان س�خاوت و ک�رماند کھ این فرشتگان معانی و مفاھیم و ارزشھا و صفات و حاالت و

. پرندگان عشق و حکمت ، کوھھای قدرت و ثبات ، ابرھای رحمت و نسیم معرفت و لطف و..

بھ بیان دیگ�ر ملک�وت جھ�ان ، عرص�ھ ظھ�ور جم�ال کلم�ات اس�مای حس�نی و در ب�ی نھای�ت مرات�ب و -١٠٠درجات است در ظرف ھمھ موجوداتی کھ بظاھر در عالم ناسوت فیزیک ھم ھستند این ھمان ملکوت ناسوت

ینھ دیده و شنیده است کھ ھمھ معانی و مفاھیم و حقایق و مقدسات و معارف حق ھویت جمالی یافتھ و بھ ع و بوئیده و چشیده و لمس می شوند . لطف و رحمت و کرم و مغفرت و صبر و عفو و رزاقیت و ...

تصور کنید درختی را کھ نقش یکی از اسمای الھی است کھ ھمھ اجزاء و شاخھ ھ�ا و برگھ�ا و می�وه -١٠١

رخ�ت حاص�ل تجمع�ی از ال ای�ن دھایش کلمات و معانی و معارف ھستند بھ ص�ورت و مفھ�وم . و در ع�ین ح�. این یک مثال اس�ت ب�رای فھ�م جھ�ان ملک�وت . و ای�ن درخ�ت مث�ل بقی�ھ موج�ودات در جھ�ان فرشتگان است

ناسوت فیزیک ھم وجود دارد مثل یک درخت سیب .

Page 11: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١١

ھرک��ھ چی��زی ببین��د ک��ھ الاق��ل ب��ھ ی��اد خ��دا نیفت��د و خداون��د در ای��ن چی��ز ب��ھ ی��ادش نیای��د م��ؤمن نیس��ت . -١٠٢

قلمرو یاد جمالی خداست . پس ذاکران قلبی اھل ملکوت ھستند یعن�ی آنانک�ھ دائ�م الص�لوة ھس�تند در ملکوت دلشان .

ملکوت عرصھ علم یقینی و یقین عین�ی اس�ت و ای�ن جایگ�اه علم�ای ب�ا� اس�ت ک�ھ از ن�زد خ�ود تعل�یم -١٠٣

ار کرد . نخستین کسی بود کھ ملکوت را درک نمود و دید عداده شده اند و ابراھیم

دگ�ار اس�ت و ای�ن ھم�ان ھوی�ت رو اما جھان جبروت و جبروت عالم ، عرصھ سلطنت مطلقھ ن�ور پرو -١٠۴نوری حقایق ملکوتی است . این قلمرو س�وره ن�ور اس�ت ک�ھ : هللا ن�ور الس�ماوات و االرض ! و ای�ن ن�ور از

ارد شد صاحب ھیکل نوری می النور است . و لذا کسی کھ بر این جھان ونور نجومی نیست بلکھ نورجنس . صشود ھمچون محمد مصطفی

در جھان جبروت ھمھ اسمای الھی و معانی و معارف توحی�دی و کلم�ات هللا در ھوی�ت ن�وری حض�ور -١٠۵

دارند و لذا آنکھ از این جھان دیدارمی کند صاحب کلمات و سخن نوری می شود کھ ای�ن کم�ال بالغ�ت اس�ت رس�وخ م�ی کن�د و ب�ھ ایمانش�ان م�ی کش�د ک�ھ اگ�ر بواس�طھ ذھ�ن خ�ود ای�ن ھم ران کھ در قلوب شقی ترین کاف

اشد شقاوت قلب و آنی از مخلصین در دین می شوند و اگر انکار کنند بھ ایمان قلبی خود را تصدیق کنند بھ نفاق دچار می شوند و در پست ترین جایگاه مادون طبیعت یعنی درک اسفل ساقط می گردند .

در ک�ل جھ�ان ھس�تی اس�ت ک�ھ ک�ل 2mc =E ن علمی بشری جھان جبروت تحقق تمام و کمالدر بیا -١٠۶

کائنات بھ طور مطلق و کامل تبدیل بھ انرژی مح�ض ش�ده باش�د . ای�ن نظری�ھ و فرم�ول انیش�تن تبی�ین جھ�ان جبروت است بدون آنکھ خود بداند کھ چھ منظوری داشتھ است .

است و یا تأویل نوری جھان است نوری کھ این نور خورش�یدی جبروت زیر بنای نوری جھان ھستی -١٠٧

در مقابل آن ظلمت است . ولی ن�ور ناس�وتی کائن�ات بازت�اب ن�ور جب�روت اس�ت . و ن�ور جبروت�ی ھم�ان ن�ور معرفت محض توحیدی است کھ تبدیل فیزیک بھ متافیزیک مطلق است .

کل��ش مب�دل ب�ھ جھ��ان واح�د انس�انی ش��ود آن و ام�ا ای�ن ن�ور مطل��ق جبروت�ی چ�ون ب��ھ تم�ام و کم�ال و -١٠٨

ھرکس مشتاق و امیدوار بھ دیدار پروردگ�ار «حضرت الھوتی حق است و قلمرو لقا هللا می باشد . و فرمود و این مقام انس�ان کام�ل اس�ت ک�ھ در حی�ات دنی�ا ب�ھ عش�ق لق�ای » . است باید کھ اعمال خود را صالح نماید آید و پروردگارش را در جمال خودش دیدار می کند . الھی بھ الھوت وجود خویش نائل می

و اما ھاھوت حضور ربوبی حضرت حق در ذات خویش و ب�رای خ�ودش م�ی باش�د و ای�ن مق�ام کس�ی -١٠٩

خود در خداوند . از را نیست اال فنا شدگان

ص�ل مرب�وط متافیزیک تأویل فیزیک است نھ علت آن . یعنی فیزیک معل�ول متافیزی�ک نیس�ت و ای�ن ا -١١٠بھ حق وجود و ھستی شناسی توحیدی است . یعنی خداوند ھرگ�ز چی�زی را ب�ھ س�بب چی�ز دیگ�ری نیافری�ده است . یعنی ھرچیزی یک موجود احدی و صمدی و لم یلدی و لم یولدی و لم یک�ن ل�ھ کف�واً اح�دی اس�ت . و

اساس شرک در س�ائر ام�ور شناسی توحید یعنی ھمین و جز این شرک است . یعنی اندیشھ علیتی در ھستی .ق و مظھر و مصدر وجود خداوند استچیزی در عالم فیزیک یک آیھ الھی و یک نشانھ ح . زیرا ھراست

اسم » علی«اوند است کھ علت است و لذا یعنی چیزھا ، علت یا معلول یکدیگر نیستند و این خود خد -١١١

: عل�ی العزی�ز، عل�ی الحک�یم، عل�ی العل�یم، عل�ی رفتھ اس�ت اعظم اوست کھ بھ ھمراه سائر اسمای الھی بکار . الحلیم، علی العظیم و امثالھم

درست بھ ھمین دلیل است کھ از طریق اندیشھ علیتی نمی توان ب�ھ متافیزی�ک رس�ید ای�ن اعت�راف در -١١٢

ج انسیالیزم کھ غایت فلسفھ غربی است آشکار شده است و ایده ترانسدانس کھ بھ معنای ع�روتفلسفھ اگزیس یا اشراق است تصدیق ابطال اندیشھ علیتی در درک حقایق وجودی و ھستی شناسی است .

Page 12: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٢

بھ ھمین دلیل علوم بشری کھ بھ منطق علیت استوار اس�ت ھرگ�ز ب�ھ ھس�تی شناس�ی نرس�یده و بلک�ھ -١١٣از مس��تمراً از آن دورت��ر ش��ده و ب��ھ م��ادون طبیع��ت رس��یده اس��ت یعن��ی ن��ھ تنھ��ا ب��ھ متافیزی��ک نرس��یده بلک��ھ

فیزیک ھم ساقط شده است در درک اسفل السافلینی کھ نامش صنعت و علوم علیتی است .

ت و اندیشھ و فلسفھ و علوم علیتی نردبان سقوط از فیزیک و طبیعت است . ییعنی عل -١١۴

منطق عروج و صعود متافیزیکی ھمانست ک�ھ ق�رآن ک�ریم آن�را تس�بیح و تنزی�ھ نامی�ده ک�ھ ب�ر تق�وا و -١١۵ ل صالح استوار است . عم

فلسفھ اگزیستانس�یالیزم ک�ھ آش�کارا فلس�فھ وج�ود و ھس�تی شناس�ی اس�ت نھایت�اً ش�ناخت ھس�تی را از -١١۶طری�ق علی��ت مح�ال دانس��تھ و تنھ�ا راه دس��تیابی ب��ھ ھس�تی را ترانس��دانس م�ی دان��د ک�ھ در مکت��ب ھوس��رل و

مل بھ نیھیلی�زم و نیس�ت انگ�اری رس�یده ھایدگر متکی بھ منطق کاھشی و روش پدیده شناسی است کھ در ع است .

با خدا ھستید یعنی مشتاق ھستی شناسی و عروج مت�افیزیکی خداوند می فرماید کھ اگر مشتاق دیدار -١١٧

ھستید اھل تقوا و عمل صالح باشید تا خدا خودش ش�ما را تعل�یم و ھ�دایت فرمای�د . تق�وا و عم�ل ص�الح ام�رز وجود خویش اس�ت یعن�ی پرھی�ز از غی�ر و ص�لح ب�ا خ�ویش . یعن�ی ھس�تی زدودن غیر او آن واحدی است

ص�رفاً ذھن�ی یشناسی کھ عین خداشناسی است یک جھاد درونی و نبردی در عرص�ھ زن�دگانی اس�ت و تالش�عم�ل ص�الح اس�ت ک�ھ زمین�ھ چند کھ این منطق کاھشی در عرصھ اندیشھ ھم بخشی از این تق�وا و نیست ھر

است . و این ھمان پرستش خالصانھ خداست .تسبیح ذھنی از غیر خد

پس ھستی شناسان حقیقی نھ فالسفھ کھ عارفان مجاھد و متقی ھس�تند ک�ھ مش�غول جھ�اد در تمامی�ت -١١٨ذھن و دل و جان و غرایز و اعمال خود ھستند . زیرا ھستی شناسی یک فعالیت تمام عی�ار وج�ودی اس�ت و

باره خودش بھ معرفت برسد و متافیزیک خود را بیابد ک�ھ روجود د بایستی کل وجود آدمی را درگیر سازد تاکھ پس از معراجش دارای سایھ نبود زیرا ن�ور صآن ھیکل نوری و جبروتی است . ھمچون محمد مصطفی

وجودش بسیار لطیف تر و نابتر از نور خورشید شده بود .

یزی�ک و طبیع�ت م�ی کنن�د ت�ا س�لطھ و س�ھم آنانکھ امور و معارف ماورای طبیعی ( دنیا ) را ص�رف ف -١١٩بیشتری در دنیا کسب کنند از طبیعت ھم ساقط می ش�وند و تح�ت س�لطھ فیزی�ک در م�ی آین�د . ک�ھ غای�ت ای�ن

درک اسفل است . یسقوط در حیات دنیا ھمان حیات صنعتی و فنی است کھ تجسم فیزیک

و فعالیتھ���ای کورکوران���ھ ای اس���ت ک���ھ آدم���ی ب���دلیل ذات مت���افیزیکی اش دارای تم���ایالت و غرای���ز -١٢٠افیزیک و صفات و خصائل ماورای طبیعی دارد مث�ل غری�زه جنس�ی ، عش�ق ، فعالیتھ�ای تناخودآگاه میل بھ م

افس�انھ س�ازی و خراف�ھ پرس�تی . و م�ذھب عام�ھ م�ردم پ�یش از داس�تان وھنری ، خیالبافی و رویاپردازی وس مت��افیزیکی اس��ت . ح��ب��اور اخ��روی باش��د دارای غری��زه و آنک��ھ دارای انگی��زه ھ��ای اخالق��ی و معرفت��ی و

فطری بودن دین بھ ھم�ین معناس�ت . عرف�ان عامیان�ھ نی�ز دارای ھم�ین طب�ع اس�ت و ی�ک نی�از و ن�دای ذات�ی برای فرا رفتن از فیزیک و طبیعت می باشد .

ن��د ی��ک ھس��تی ھرچ��ھ ک��ھ ادراک و تجربی��ات مت��افیزیکی انس��ان بیش��تر ش��ود مان��دن در فیزی��ک بمان -١٢١

محبوس و زندانی است . و اینست کھ گفتھ شده کھ حیات دنیا برای مؤمنان عین حبس است . زیرا آدم�ی ت�ا ر بآزادی را درک نک��رده باش��د ح��بس فیزی��ک را در نم��ی یاب��د و اینس��ت ک��ھ مھمت��رین ام��ر ب��رای مؤمن��ان ص��

فزاینده است ھمچون صبر یک زندانی در زندان !

عظیم فوزانبساط و آزادی تن و جان و روان انسان است و این معنای رستگاری و متافیزیک قلمرو -١٢٢ است .

ن��زل مت��افیزیکی خ��ود را رھ��ا ک��رده و ب��رای رس��الت ماز ای��ن منظ��ر بھت��ر ص��بر و ایث��ار عارف��انی ک��ھ -١٢٣

محم�د مص�طفی اس�ت ک�ھ ان اجتماعی خود بھ ناسوت فیزیک خلق باز گشتھ اند درک می ش�ود و در رأس آن� و دوباره بھ سوی خلق بازگشتھ است . هستی الھوتی را درک نمودھ

Page 13: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٣

: ب�ی متافیزیک و فیزیک دوتا جغرافی�ا نیس�ت بلک�ھ دو ت�ا ت�اریخ اس�ت : ت�اریخ ح�ال و ت�اریخ گذش�تھ -١٢۴ زمانی و زمان ! عصر و الساعھ !

: جغرافی�ای ذھ�ن و ج�ود آدم�ی ش�اید قاب�ل بح�ث باش�د وولی منشأ جغرافی�ایی فیزی�ک و متافیزی�ک در -١٢۵ ! افیای دل ! جغرافیای حضور و غیبتجغر

قاهللا اس�ت در درج�ات . و جغرافی�ای آنکھ در حال باشد در متافیزیک است و اھل الساعھ و قیامت و ل -١٢۶ و سلوک در فیزیک ھم ذھن است کھ ھمواره از حال غایب است و اسیر تاریخ ! سیر

یزیک ھمان واقعیت و رئالیتھ است ، واقعیت جاری و ح�ی و حاض�ر و پس بھ معنای حقیقی کلمھ متاف -١٢٧

نھ واقعیت آرشیوی حافظھ !

از این منظر ھستی شناسی عین رئالیزم جاری است کھ متافیزیک است کھ جایگاه زم�انی اش اکن�ون -١٢٨ سمت جغرافیایی اش ھم دل . وجاوید است

فلس�فھ و فالس�فھ در ط�ول ت�اریخ کتم�ان عنص�ر زم�ان و یکی از بزرگترین خطاھا و غفلت ھای جھان -١٢٩

زیرا ھس�تی شناس�ی . جھل درباره اکنونیت بعنوان قلب زمان در مباحثات ھستی شناسانھ و متافیزیکی است منھ��ای زم��ان مث��ل ش��ناخت جھ��ان از روی عک��س آن اس��ت و ن��ھ حت��ی ف��یلم متح��رک آن . و ل��ذا ک��ل فلس��فھ و

کودکانھ است ھمچون نقاشی کودکان کھ زمان را در نمی یابند . متافیزیک رسمی یک پدیده کامالً

خطر ابتالی فلسفھ بھ ریاضیات کھ در تاریخ رخ نمود خطری بود کھ سقراط بارھا بھ افالطون مت�ذکر -١٣٠شده بود ولی افالطون بر سر در آکادمی خود نوشتھ بود : آنکھ ھندسھ نمی داند وارد نشود . اینست ک�ھ م�ا

. ک�ھ ارس�طو خ�ود را از ای�ن نف�اق رھانی�د و آش�کارا ی�ک مرا پیامبر نفاق در تاریخ فلسفھ نامیده ای افالطونارس��طو در وی افالط��ون ھ��افیزی��ک دان و ماتریالیس��ت ش��د و مباح��ث الھی��ات را ھ��م تعطی��ل ک��رد . ک��ل ماجرا

تاریخ تمدن غرب و نھایتاً در جھان بسط و تجسم یافتھ است .

کھ در تاریخ فلسفھ غرب بھ ثبت رسیده کھ لوکرتیوس را پدر فلسفھ التقاط م�ی نامن�د بر خالف آنچھ -١٣١افالطون پدر این فلسفھ است . و اتفاقاً لوکرتیوس تالش کرد تا طبیعت و ماورای طبیعت را بھ صلح برس�اند

فی ب�ھ م�وقعیتی و این نفاق را بر دارد و متافیزیک را در فیزیک تعین بخشد . ھرچن�د ک�ھ در ای�ن ت�الش فلس�چندان نائل نیامد و در عشق دخترکی بھ یگانگی فیزیک و متافیزیک در وجود خود نائل گشت و تاب نی�اورد

و خود را کشت .

چرا انسان اکث�راً در عش�ق ب�ھ جن�ون و فروپاش�ی م�ی رس�د ؟ عش�ق ی�ک تجرب�ھ مت�افیزیکی ش�دید در -١٣٢پ�ذیرش و ھض�م آن�را واو ب�ھ لح�اظ معرفت�ی ظ�رف درک انسان است کھ او را بھ الساعھ دلش م�ی رس�اند و

ندارد و لذا فیزیک او در سیطره متافیزیک فرو می پاشد . ولی این فروپاش�ی ی�ک حقیق�ت عظ�یم مت�افیزیکی است کھ اینک اتفاقاً آماده درک حقایق ماورای طبیعی می باشد ولی اکثر انسانھا حق خرابات عشق و ف�راق

و نیستی می گرایند . را لعن می کنند و بھ عبث

عشق ، گشاده ترین دریچھ بھ متافیزیک است و لذا ھمھ اھالی متافیزیک از عش�ق تجلی�ل ک�رده ان�د . -١٣٣حتی افالطون در رابطھ با پیرش سقراط موفق بھ دریافت و تجربیات متافیزیکی شد و ل�ذا عش�ق را تنھ�ا راه

ای�ن عش�ق را انک�ار ک�رد و پ�س از او ب�ھ انح�راف س�تھ پی�رشاورود بھ آن دانست ول�ی ب�ا ش�ھادت خ�ود خومنان اطراف امامان م�ا لغزیدن�د و از ؤگرائید زیرا حق شھادت عارفانھ را در نیافت . ھمانطور کھ برخی از م

رف شده و پدیده کاذب فلسفھ اسالمی را بھ تقلید از یونانیان بنا نھادند کھ جریان معروف بھ معتذل�ھ حراه من . از این جملھ اند

ھیچکس نیست کھ عاشق نشده باشد و این بدان معناست کھ درب متافیزیک بر ھمھ انسانھا باز شده -١٣۴

د . ناست و لذا سمت آنرا می شناس

کار عشق اینس�ت ک�ھ درب دل را ب�از م�ی کن�د و س�مت و س�وی آن�را ب�ھ انس�ان م�ی نمایان�د و رس�الت -١٣۵را در پ�یش است فرد عاشق ناک�ام بایس�تی راه دل�ش فراق معشوق بیش از این نیست . و زان پس کھ دوره

Page 14: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٤

گی��رد یعن��ی راه محب��وب حقیق��ی و اب��دی را ط��ی کن��د ک��ھ آن س��یر و س��لوک ال��ی هللا و معرف��ت نف��س و وادی ماورای طبیعت است کھ راه دل است .

س�تی عاش�ق و معش�وق ، فق�ط در وادی ف�راق و دوری و دو ب�ین محبت و عشق بین انسانھا و خاصھ -١٣۶

اس��ت ک��ھ درب دل را ھم��واره گش��اده م��ی دارد ت��ا عاش��ق رھ��رو متافیزی��ک و آخ��رت وج��ود ش��ود و از ت��اریخ سبقت گیرد و بھ قیامت برسد و خدایش را دیدار کند . و اینست عمل صالح و بلکھ صالحترین عم�ل : دوری

و دوستی !

ک�ھ دل بواس�طھ معش�وق اش�غال ش�ده و ولی متأسفانھ اکثر آدمھا یا اھل عشقند و یا نفرت . در عشق -١٣٧عاشق مبتالی بھ اشد شرک است کھ البتھ این ش�رک ب�ھ ابط�ال م�ی رس�د و عش�ق ف�رو م�ی پاش�د . و س�پس نوبت نفرت است کھ دل را تعطیل می سازد . فق�ط اھ�ل معرف�ت اھ�ل دوری و دوس�تی ھس�تند و ح�ق ف�راق را

ل است . می دانند . این فراق شاھراه سیر الی هللا در طریق د

عشق ، نس�یم بھش�ت اس�ت ک�ھ از ع�رش ھ�اھوتی ح�ق از راه دل در وج�ود عاش�ق م�ی وزد و عاش�ق -١٣٨ش�ود و ک�ار را ب�ھ تب�اھی و بطال�ت م�ی کش�اند ت�ا بھشت (دل) بھ بازی عشق مش�غول میعموماً بر پشت درب

ابقی فران می کنند و م�این در بستھ شود و این بخت عظیمی است کھ بھ ھمھ انسانھا روی می کند کھ آنرا ک . حق است کھ بواسطھ جھل از دست میرود متافیزیکی لطفو توفیق . این عمر را بر آن حسرت می خورند

اگر خداوند را دوست می دارید پس از رسولش اطاعت کنی�د ت�ا خداون�د ھ�م ش�ما را دوس�ت ب�دارد و « -١٣٩

رس��م متافیزی��ک و س��یر ال��ی هللا راه و ای��ن –ق��رآن » را ببخش��د و مش��مول رحم��ت خ��ویش س��ازد.گناھانت��ان ای�ن –ق�رآن» تبعی�ت کنی�د ت�ا ش�ما ھ�م ھ�دایت ش�وید.کھ خداوند بھ سوی خودش ھ�دایت ک�رده انرا آن«است.

ه یابد و اھل اھمان مکتب اطاعت مرید از مراد است . زیرا ھیچ کس بھ خودی خود نمی تواند بھ سوی او رآل –ق�رآن » .شما را از خودش برحذر داشتھ است خداوند« ھ متافیزیک گردد زیرا خودش فرموده است ک

این خداست کھ کسی را بھ سوی خود ھدایت می کند یا بواسطھ ن�زول روح�ی از ن�زد خ�ودش و ی�ا –عمران بواسطھ امام ھدایت و پیر طریقت کھ خود حامل چنین روحی از نزد اوست .

ده صاحب روح الھی یعنی پیر طریقت خود یک موج�ود از این منظر باید گفت کھ یک انسان ھدایت ش -١۴٠

و متافیزیکی در عالم فیزیک است و برجستھ ترین آیھ الھی در زمین می باشد و ب�ھ مص�داق طن�اب خداس�ت فرم��ود : م��ا ھم��ان ص��راط عنردب��ان ع��رش و خ��ود ھم��ان ص��راط المس��تقیم ال��ی هللا اس��ت ھم��انطور ک��ھ عل��ی

طریق�ت وارد ش�د و ای�ن ھم�ان ص�لوة مری�د اس�ت ھم�انطور ک�ھ پی�ر ب�ر المستقیم ھستیم . پس بایستی بر پی�ر مریدش صلوة می کند و خداوند ھم بر پیر صلوة می کند .

عارف قطعھ ای از متافیزیک در فیزیک است و اینست معنای نور ھدایت خلق ب�ھ س�وی متافیزی�ک . -١۴١

سو ھم وجود خود عارف است . وو این سمت

شناس�ی و عل�م متافیزی�ک وج�ود ع�ارف اس�ت و ع�ارف شناس�ی قطع�ی ت�رین راه و پس مع�دن ھس�تی -١۴٢یا ضیافت اثر افالط�ون ک�ھ چی�زی ج�ز » دیالوگ « روش ھستی شناسی است . بھ ھمین دلیل است کھ کتاب

شناخت حکیمان الھی از طریق گفتگوی با آنان نیست اصلی ترین منبع متافیزیک اروپ�ائی اس�ت . ھم�انطور کیم�ان اس�ت . و ی�ا مثن�وی مول�وی حات مکیھ ھم عمدتاً حاصل گفتگو و معاشرت با عارف�ان و حتوکھ مثالً ف

ھم بھ گونھ ای چنین است . و کالً تذکره ھای عارفان اصیل ترین منبع حکمت و معرفت و ھس�تی شناس�ی و ای الھ�ی ک�ھ ھیات وجودی است . ھمانطور کھ خود قرآن کریم بھ لح�اظی ی�ک ت�ذکره نام�ھ اس�ت ت�ذکره انبی�لا

نخس��تین عارف��ان و ھس��تی شناس��ان ت��اریخ بش��رند . ت��ورات و اناجی��ل و اوپانیش��ادھا ھ��م چن��ین ان��د . ع��ارف کم ابن عربی چنین است . حشناسی نزدیکترین حد خداشناسی است . ھمانطور کھ فصوص ال

د ک��ھ دانن�� بس��یاری از علم��ای دین��ی متافیزی��ک و م��اورای طبیع��ت را ھم��ان آس��مانھای ھفتگان��ھ م��ی -١۴٣

) است . این ب�اور ھ�م درس�ت اس�ت و ھ�م نادرس�ت . نادرس�تی اش جغرافیای فراسوی عالم ارض (کھکشانھااز این بابت است کھ جز با سفینھ ن�وری نم�ی ت�وان ب�ھ آن راه یاف�ت و ت�ازه خ�ود فیزی�ک آدم�ی در ای�ن س�فر

وری ھم�ان ن�ور معرف�ت قل�ب نابود می شود پس چیزی ھم گیرش نمی آید . آن س�فینھ ن�وری و بلک�ھ ف�وق ن�است و آن کانال ورود بھ آسمان ھم راه دل است و این سفری در زمان و مکان نیس�ت مث�ل مع�راج محم�دی کھ ھفت آسمان را در کمتر از یک دقیقھ طی نمود و بازگشت کھ بھ روایتی ظرف آب وضوء ایشان بھ وق�ت

Page 15: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٥

اش�تھ و ب�ا بقی�ھ آب�ش وض�وء را کام�ل کردن�د . معراج از دستشان افتاد و چ�ون بازگش�تند ھم�ان ظ�رف را برداز دست آدمی بیفتد و دوباره بردارد بیش از چند ثانیھ نیست . بھ ھرح�ال ای�ن روای�ات ییعنی زمانی کھ ظرف

و ف�وق مک�انی ب�ودن ای�ن س�فر اس�ت . و دع�وای ب�ین طرف�داران مع�راج جس�مانی و حکایت کننده فوق زمانو کافران�ھ اس�ت . زی�را ای�ن مع�راج ن�ھ جس�مانی و ن�ھ روح�انی ب�وده اس�ت روحانی ھم البتھ دعوائی جاھالنھ

بلکھ نفسانی بوده است . زیرا نھ روح بدون جسم و نھ جسم بدون روح قادر بھ درک چیزی است .

در قع�ھ است کھ مت�افیزیکی ت�رین وا یقطعی ترین و کاملترین کتاب متافیزیک سفرنامھ معراج محمد -١۴۴ذا نب�وت را خ�تم و زم�ان را ب�ھ آخ�ر رس�انیده اس�ت و بش�ریت را ب�رای س�فر مت�افیزیکی عالم ارض است و ل�

تعلیم داده و امکانش را برای ھمگان مھیا نموده اس�ت . زی�را جھ�ان را ب�ھ آس�تانھ آخ�رت کش�انیده اس�ت ک�ھ ه اس�ت و صادر کرده است : ای مؤمنان از دنیا ( عالم فیزیک ) جز سم و زھرآبی نماند عبیانیھ اش را علی

رشتھ ھای بقای دنیا پاره شده است . پس کولھ بار بر بندید و بھ سوی خدای خود رھسپار ش�وید ... ! نھ�ج –البالغھ

و اما ارزش مشاھدات و مکاشفات متافیزیکی از چھ بابت و برای چیس�ت ؟ ح�ق متافیزی�ک چیس�ت ؟ -١۴۵

م�ا نش�انھ ھ�ای « د در کتابش پاس�خ فرم�وده اس�ت : برای چھ ؟ خداوند خو از دیدار با خداوند ؟ دیدار با خداخود را در آفاق و انفس ( در جھان برون و درونتان ) بر شما آشکار م�ی کن�یم ت�ا بدانی�د ک�ھ او ح�ق اس�ت .

نشانھ ھای خدا در آفاق و انف�س ھم�ان مکاش�فات و » ولی مسئلھ اینست کھ در دیدار با خدا تردید دارید ... بر بشر آش�کار میش�ود . ح�ق کیس�ت ؟ » حق «غیبی است کھ برای درک و تصدیق مشاھدات متافیزیکی و

نچھ کھ مردم�ی را ک�ھ ای�ن نش�انھ ھ�ا را م�ی بینن�د از تص�دیق آانسان کامل ، امام مبین ، عارف واصل ! ولی ر این حق باز می دارد تردیدشان در دیدار با خداست . چرا؟ زیرا عارف واصل آئینھ دیدار خداست . ھم�انطو

ب��رای مری��دان و ... زی��را دی��دار ع ب��رای اص��حاب و عل��ی صک��ھ ش��مس تبری��زی ب��رای مول��وی ب��ود و محم��د خداوند ھیچ ربطی بھ ھنر آدمی ندارد زیرا او خود نقاب از رخ می گشاید ھمانطور کھ در قیامت کب�را . ول�ی

.این انسان ھمان حق است تمام ھنر آدمی دیدار با خدا از وجود انسان است .

در قرآن کریم می خوانیم کھ خداوند زمین و آسمانھا را برای حق آفرید . یعنی برای انس�ان کام�ل ک�ھ -١۴۶ مقصود خلق جھان است .

د وو رس�تگاری آدم�ی نم�ی ش� بنابراین مکاشفات و مشاھدات مت�افیزیکی بخ�ودی خ�ود موج�ب ھ�دایت -١۴٧

ام�ل ( ح�ق ) باش�د و در اینص�ورت ف�رد از اھ�الی مگر اینکھ حجت ھایی ب�رای تص�دیق و اطاع�ت از انس�ان کآخ��رت و مق��یم متافیزی��ک و اھ��ل دل م��ی ش��ود و در غی��ر اینص��ورت چ��ھ بس��ا من��افق ش��ده و در درک اس��فل

متأسفانھ شاھد بسیاری از این نوع آدمھا بوده ام . اینجانب . وادون فیزیک سقوط می کند مالسافلین و

متافیزیکی ب�ر کس�ی ممک�ن نم�ی ش�ود اال ی�ا بواس�طھ ن�زول روح�ی از و مشاھده کاشفھاصوالً ھیچ م -١۴٨جانب خدا و یا در معاشرت و رابطھ با یک انسان عارف صاحب روح کھ از مظ�اھر ح�ق اس�ت در درج�ات و

کھ رسول خدا درباره اش فرمود : حق با علی و علی با حق است و عل�ی ب�ھ عحق با اوست . ھمچون علی ھمان سو می باشد .ھر سو گراید حق ھم بھ

حق ھمان حضور خدا در انسان کامل است کھ چون آید ھمھ جھل ھا و دروغ ھا و شرکھا و گمراھ�ی -١۴٩

ھا رسوا می شود : حق آمد و باطل رفت زیرا قرار بود کھ برود .

پس متافیزی�ک ب�رای ح�ق اس�ت ن�ھ ب�رای کنجکاویھ�ا و بولھوس�ی ھ�ا و ب�ازیگری ھ�ای آدم�ی . و ل�ذا -١۵٠نانکھ با ای�ن نش�انھ ھ�ای غیب�ی ب�ازی کردن�د ب�ھ ب�د سرنوش�تی دچ�ار ش�دند . بس�یاری از پی�روان فرق�ھ ھ�ای آ

درویشی و عرفانھای بازاری مشمول این سرنوشت ھستند .

و آنانکھ حق را دیدند و یاری و خدمتش نکردن�د از باب�ت ھم�ھ آن مکاش�فات و مش�اھدات مت�افیزیکی -١۵١ ان نخواھد شد و جایگاھشان در مادون فیزیک یعنی درک اسفل است . جز نفاق و دجالیت عایدش

و کسی نیست کھ در زندگیش شاھد برخ�ی از نش�انھ ھ�ای مت�افیزیکی نب�وده باش�د ھم�انطور ک�ھ کس�ی -١۵٢

نیست کھ الاقل یک بار عاشق نشده باشد . و اینھا اتمام حجت خدا بر بشر است . و خود عشق نی�ز یک�ی از

Page 16: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٦

اکثراً آنرا بھ فسق می کشانند و ح�ق آن�را ادا نم�ی کنن�د و کھھای متافیزیکی خدا بر بشر است برترین نشانھ بلکھ خود کوس اناالحق می زنند .

برخی نیز با درک و مشاھده نخستین نشانھ متافیزیکی کوس انا الحق می زنن�د و خداون�د رسوایش�ان -١۵٣

وقایع است . می کند کھ برخی از فرقھ ھای ضالھ حاصل این نوع

عارف کامل واصل در ھمین حیات دنیا مقیم در جن�ات نع�یم پروردگ�ار اس�ت . و از دس�ت او رزق م�ی -١۵۴براستی کھ مخلصین در جنات نعیم پروردگارند و از دست پروردگارش�ان « ب معرفت می نوشد اخورد و شر

خرت است . ھمانطور ک�ھ روزی یک�ی و این اقامت ممتد در متافیزیک و آ –قرآن » دمادم شراب می نوشند رف�ت ک�ھ در محل�ھ فاس�د و رذل س�امره تبعی�د و زن�دانی ب�ود . آن ع از شیعیان بھ دی�دار ام�ام حس�ن عس�گری

مرید بناگاه در حقانیت امامش تردید کرد از اینک�ھ دچ�ار چن�ین سرنوش�ت خف�ت ب�اری ش�ده اس�ت و ام�ام ای�ن از چشمانش برداشت تا موقعیت واقعی او را ببین�د و جھل پردهتردید در ایمان را دید و الجرم برای لحظاتی

آن مرید مردد شاھد بر بھشت خدا ش�د و توب�ھ ک�رد و رف�ت . ای�ن مق�ام عص�مت ذات�ی امام�ان اس�ت ک�ھ البت�ھ عارفان دگر از آن بی بھره اند . و لذا عارفان واصل با اینکھ در متافیزیک آخرت زیس�ت م�ی کنن�د ول�ی ای�ن

ط�ور ممت�د نم�ی بینن�د و ب�ھ لح�اظ غری�زی از آن برخ�وردار نیس�تند خاص�ھ عارف�انی ک�ھ دارای موقعیت را بھ رسالت اجتماعی ھستند و در میان مردم�ان ع�امی زیس�ت م�ی کنن�د . ول�ی دوره ای را در ش�رایط بھش�تی ب�ھ

تمام و کمال زیست کرده اند و سپس از آن ھبوط نموده اند ھمچون حضرت آدم پس از نبوتش !

دیگر از نشانھ ھای متافیزیکی رایج و فراوانی کھ ب�ھ روی زم�ین حض�ور دارد ص�ورت آدمی�ان اس�ت -١۵۵و یھای مت�افیزیک هکھ از صورت خداوند می باشد . مؤمنانی کھ اھل مراقبھ و ذکرند در صورت آدمیان جلو

حاص��ل تجل��ی م��ادون فیزیک��ی بس��یار م��ی بینن��د . ص��ورت انس��ان دریچ��ھ ای از متافیزی��ک اس��ت . عش��ق ھ��م مت��افیزیکی از جم��ال معش��وق اس��ت ک��ھ جل��وه ای از جم��ال ح��ق را ب��ر م��ی تابان��د . و ل��ذا عش��ق نق��دترین و

خالقترین شاھراه متافیزیک است از برای مؤمنان اھل معرفت .

متافیزیک فلسفی کھ ذاتاً یونانی است سراسر دیالکتیکی م�ی باش�د . ول�ی م�ا نش�ان داده ای�م ک�ھ ھم�ھ -١۵۶عدم است و آنچھ را کھ بشر وج�ود م�ی نام�د ع�دم اس�ت و آنچ�ھ را –کیتیک ھا حاصل دیالکیتیک وجود دیال

کھ عدم می پندارد وجود است . پس دیالکتیک را در نطفھ اش کشتھ ایم و بھ پایان رسانیده ای�م و ای�ن بنی�اد ھ جھل را از تاریخ معرف�ت متافیزیک توحیدی است کھ برای نخستین بار بنایش نھاده ایم و بدین ترتیب ریش

بشری بر انداختھ ایم و ھمچنین بنیان نفاق و شرک را سوختھ ایم . بدین طریق دیالکتیک را نیز دی�الکتیکی لذا ابلیس را از قلمرو معرف�ت بش�ر ب�رون ان�داختیم و خداون�د را ب�رای آنرا بر سر خود شکستیم و نمودیم و

این توفیق تا ابد سپاسگزاریم .

آنج��ا ک��ھ ب��ر اس��اس ی��ک ت��وھم ابلیس��ی ج��ای وج��ود و ع��دم در فلس��فھ یون��انی ع��وض ش��ده پدی��ده از -١۵٧ و باش�د ، وج�وددیالکتیک رخ نموده است کھ کارخانھ جنون و واژگونساالری اندیشھ است . ولی اگ�ر وج�ود

زی�را ب�ین عدم ھم عدم باشد آنگاه دیگر رابط�ھ ای ب�ین وج�ود و ع�دم نخواھ�د ب�ود ک�ھ دی�الکتیکی پدی�د آی�د . چیزی کھ ھست و چیزی کھ نیست رابطھ ای نیست .

زیرا آنچھ کھ در فلسفھ یونانی ایده عدم نامیده می شود ھمان وجود مطل�ق پای�دار و جاوی�د و عرص�ھ -١۵٨

متافیزی��ک اس��ت ک��ھ ج��ز از راه دل درک نم��ی ش��ود . و چ��ون فلس��فھ منک��ر دل اس��ت ل��ذا ب��ھ ع��دم پرس��تی و و این پایان و مرگ فلسفھ است . نیھیلیزم منتھی شده است

عدم ، توھم ذھن است زی�را مح�ال اس�ت و آنچ�ھ ک�ھ ذھ�ن ب�ھ معن�ای ع�دم درک م�ی کن�د ع�ذاب آنس�ت -١۵٩

عذاب انکار دل کھ کانون درک وجود ابدیست . این حقیقت از ارکان متافیزیک فلسفی و دینی است .

فر . زی�را در ذھ�ن منف�ک از دل ھرچی�زی در عدم ع�ذاب ذھ�ن منف�ک و منک�ر دل اس�ت یعن�ی ذھ�ن ک�ا -١۶٠نھایت بھ عبث و نابودی می رسد زیرا ذھن فراسوی حواس را درک نمی کند و در قلمرو ح�واس ک�ل جھ�ان

فیزیک محکوم بھ نابودی است ھمانطور کھ زندگی محکوم بھ مرگ است .

Page 17: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٧

ل�ذا ک�افران خ�واه ن�اخواه منک�ر دل فقط کانون ایمان نیست بلکھ کانون ابدیت ھم ھس�ت یعن�ی وج�ود . -١۶١دل ھستند زیرا دلشان یا قفل و یا سنگ شده و مرده است و گوئی کھ نیست و این اساس عذاب کف�ر اس�ت .

این متافیزیک کفر است .

س���ان موقعی���ت وج���ودی دارن���د و ت در خ���واب و بی���داری در ب���رون از اناھم���ھ اندیش���ھ ھ���ا و احساس��� -١۶٢افیزی��ک جھ��ان فیزی��ک اس��ت . و ل��ذا ھ��ر چ��ھ ک��ھ اندیش��ھ و دل و روان آدم��ی . ب��دین لح��اظ انس��ان متب��العکس

ن . و آعمیق تر و خالقتر و شناختھ شده تر باشد جھان برون از او ھم وسیع ت�ر اس�ت در زن�دگی و پ�س از این درست است کھ ستارگان و افالک منبع تغذی�ھ اندیش�ھ و احساس�ات و اح�وال و اعم�ال و سرنوش�ت آدم�ی

! معنای فیزیک برتر و دست نیافتنی اینکھ ھر انسانی ستاره ای دارد . این متافیزیک اوست بھھستند . و

ت��رس آدم��ی از م��رگ ھم��ان ترس��ش از متافیزی��ک اس��ت ب��دلیل ع��دم ش��ناخت او از ب��اطن خویش��تن ک��ھ -١۶٣ کانون درک متافیزیک و حیات اخروی است .

فتنی در آسمانھای برتر در درون خود دست یابد و ای�ن آدمی می تواند بھ جھان ھای برتر و دست نیا -١۶۴

معنای فیزیک متافیزیک است و ارزش علم متافیزیک .

پ��س دو ن��وع متافیزی��ک داری��م : یک��ی متافیزی��ک نف��س ناطق��ھ و عرف��انی و ب��اطنی انس��ان و دیگ��ر -١۶۵تافیزی�ک : مای اینس�تنیافتنی فیزی�ک مث�ل آس�مانھای برت�ر. ک�ھ آن معن�متافیزیک بھ معنای قلمروھای دست

! ظاھر و باطن ! متافیزیکمعنوی و متافیزیک فیزیکی

متافیزیک مطلق کھ حضرت حق است نیز ھمینگونھ است ھمانطور کھ در ق�رآن ک�ریم م�ی فرمای�د ک�ھ -١۶۶ .ھم در زمین و آسمانھاست و ھم در انسان است و از رگ گردن بھ او نزدیکتر است و در ھمھ جا با اوست

ر کھ عرش خداوند ھم در آس�مان ھف�تم اس�ت و ھ�م در ذات آدم�ی . و طبع�اً و عق�الً متافیزی�ک وج�ود مانطوھدسترس تر است و از طری�ق ب�اطن م�ی ت�وان ب�ھ متافیزی�ک ظ�اھر رس�ید . ھم�انطور ک�ھ در آدمی نزدیکتر و

ھ ھ��ای و ب��ی تردی��د آدم��ی خداون��د و ھم��ھ نش��ان –خداون��د ھ��م ظ��اھر اس��ت و ھ��م ب��اطن ب��ھ ق��ول ق��رآن ک��ریم ولی از طریق درون و از چشم دل . می کند متافیزیکی او را در بیرون از خود مشاھده

یعن��ی » خداون��د ش��ما را از خ�ودش برح��ذر داش��تھ اس��ت « و ھم�انطور ک��ھ در ق��رآن ک��ریم م�ی فرمای��د -١۶٧

قاق کس�ی ک�ھ اس��تحھ�ر متافیزی�ک را از دس�ترس آدم�ی دور داش�تھ اس��ت اال اینک�ھ خ�ودش بخواھ�د از ب��رای یافتھ باشد یعنی مخلصینی کھ از سیطره و ابتالی بھ فیزیک مبرا شده اند .

آدمی اگر از ابتالی فیزیک پاک نشده باش�د مع�ارف و حق�ایق مت�افیزیکی را ب�ھ خ�دمت من�افع فیزیک�ی -١۶٨

خود می گیرد و این شرک و فساد موجب تباھی او می شود .

آن در نفس آدمی بالقوه حضور دارد و ای�ن معن�ای جھ�ان کوچ�ک تمامیت فیزیک و مادون و ماورای -١۶٩است . و این جھان کوچک شده در آدمی ھمان نف�س ناطق�ھ اوس�ت ک�ھ از ع�رش ت�ا درک اس�فل الس�افلین را

شامل می شود . و اینست معنای سخن موالنا کھ : چرخ در گردش اسیر ھوش ماست .

و مکاش���فات و مراقب���ھ و معرف���ت نف���س و اس���تغراق در و آدم���ی از طری���ق تفک���ر و ت���أمالت درون���ی -١٧٠« خویشتن کل جھان ھستی را در خود نقد می یابد و بدین طریق از فیزیک بیرونی مبرا و بی نیاز می شود

–قرآن » آن در شماست پس چرا در خود نمی نگرید

نس��ان اس��ت ک��ھ ع��رش آس��مان ھف��تم در س��ینھ آدم اس��ت . پ��ل ص��راط ھم��ان فاص��لھ ب��ین ذھ��ن و دل ا -١٧١کھکش��ان راه ش��یری اس��ت . درک اس��فل الس��افلین ک��ھ خ��أل و نف��اق ب��ین ذھ��ن و دل اس��ت ک��ھ س��یاھچالھ ھ��ای

ک�ھ ح�رص و فضایی است . بھشت حیات دل مخلصین است کھ در طبیعت بکر زم�ین مجس�م اس�ت . و دوزخ س�ت و ص�ورت شھوات و خشم و نف�رت و ت�رس و ت�اریکی دل اس�ت در جھ�ان ص�نعت و م�درنیزم نق�د ش�ده ا

کالن آن در قیامت جھان رخ می گشاید و الی آخر .

احکام دین خدا و شریعت محم�دی ک�املترین راه و روش زن�دگانی دنیاس�ت ک�ھ ب�ھ ی�اری آن م�ی ت�وان -١٧٢ راه دل را گشود و بر متافیزیک وجود راه یافت و انسان جھانی و کیھانی شد .

Page 18: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٨

س��ھل گرفتن��د ب��ھ اش��د نف��اق ب��ین ذھ��ن و دل دچ��ار ش��دند . آن گ��روه از اھ��ل معرف��ت ک��ھ ش��ریعت را -١٧٣

خردمندان حقیقی می دانند کھ در ھر نکتھ شرعی چھ راز عظیم متافیزیکی نھفتھ است . خداون�د م�ا را الی�ق شرع محمدی نماید .

مح��ی ال��دین اب��ن عرب��ی ک��ھ س��لطان ب��ی نظی��ر مع��ارف و مکاش��فات و مش��اھدات مت��افیزیکی اس��ت ک��ھ -١٧۴

ه باش�د بخ�ش عظیم�ی از دمکت�وب ب�ر ج�ای نھ�ا و اسناد تاریخ گزارش نشده است کھ اینھمھ آثار نظیرش درفتوح��ات مکی��ھ را ب��ھ اس��رار ش��ریعت اختص��اص داده اس��ت و ج��ای ھ��یچ بھان��ھ و گری��زی ب��رای عرف��ان م��آبی

المذھب باقی نگذاشتھ است .

اگر مرده ھم زنده کنند شعبده بازی ب�یش ای مؤمنان بدانید کھ افراد المذھب و بری از فضایل اخالقی -١٧۵ نیستند و باورشان مکنید کھ دجاالن دورانند .

س�ول رھرگز مپندار کھ خداوند مکاشفات و کرامات متافیزیکی خود را بھ کسی دھ�د ک�ھ منک�ر دی�ن و -١٧۶

–قرآن » خداوند شما را از خودش برحذر داشتھ است « اوست .

نزدیک می کند کھ دوستش داشتھ باشد و طبق ک�الم خ�ودش کس�ی را دوس�ت خداوند کسی را بھ خود -١٧٧ می دارد کھ اطاعت از رسول او نماید و پیروی کند کسی را کھ بر بصیرت و در ھدایت است .

آنچھ کھ آدم�ی را از متافیزی�ک الھ�ی مح�روم و مع�ذور م�ی دارد گناھ�ان و ش�رکھای اوس�ت و ج�ز در -١٧٨

ن و عارفان حقھ این بخشش حاصل نمی شود . محرومیت از متافیزیک حق اس�اس اطاعت از رسول و امامااگر خ�دای را دوس�ت م�ی داری�د رس�ولش را اطاع�ت کنی�د ت�ا ش�ما را دوس�ت « ھر عذابی و قھر الھی است .

–قرآن » بدارد و عفو کند و ھدایت نماید

ی نعم�اتش ب�ھ رویش�ان ب�از ش�ده اس�ت و دگان درگاه الھی جز عارفان با� نیستند کھ دربھاوپس بخش -١٧٩او را دیدار می کنن�د و اج�ری برت�ر از دی�دار روی او نیس�ت . این�ان خ�ود نعم�ت هللا در می�ان م�ردم ھس�تند و

دربھای گشوده متافیزیک بھ روی مردمان .

عتیمعارف متافیزیکی در آخرالزمان در اختیار ھمگان اس�ت و ای�ن ام�ر موج�ب ش�ده ک�ھ دی�ن ب�ا س�ر -١٨٠حیرت آور بھ سوی اخالص رود و کفر و دوزخ از یکسو و ایمان و بھشت معرفت از سوی دیگ�ر رخ نمای�د

م��ادون و م��اورای طبیع��ت اس��ت . و ای��ن روی��ارویی و روی در روی یک��دیگر ق��رار گی��رد . و ای��ن روی��اروییذال�ت و پلی�دی و موجب پیدایش دو نوع انسان دوزخی و بھشتی می شود . انسانی کھ مظھ�ر تم�ام و کم�ال ر

اس�ت و خ�ود قطع�ھ ای از جھ�نم اس�ت . و انس�انی ک�ھ و ع�ذاب و فس�اد و ام�راض و جن�ون و ش�قاوت زشتیمظھر کمال معرفت و لطافت و رحمت و محبت و خرد و صبر و استقامت و سالمت اس�ت و درب�ی از بھش�ت

ت بک��ر و در تنھ��ایی اس��ت . آن یک��ی در اعم��اق ش��ھرھای ب��زرگ ص��نعتی و ای��ن یک��ی در ارتفاع��ات و طبیع�� زیست می کند و در انتظار ناجی موعود است .

ناجی موعود ظھور تمامیت متافیزیک در فیزیک است و اینس�ت ک�ھ زم�ین غ�رق در نعم�ات و الط�اف -١٨١

الھی می شود و بساط دوزخ زمینی یعنی صنعت برچیده م�ی گ�ردد. و ب�رای م�دتی مع�ین ی�ک زن�دگی بھش�تی ز آن قیامت کبرا آغاز می گردد . رخ می نماید . و پس ا

. دن مرز بین فیزیک و متافیزیک اس�تآنچھ کھ قیامت کبرا نامیده می شود واقعھ از میان برداشتھ ش -١٨٢

و این واقعھ بخودی خود متافیزیکی ترین وقایع کل ت�اریخ ھس�تی اس�ت ک�ھ وص�فش براس�تی در قلم�رو ھ�یچ لیات !اندیشھ و حکمتی نمی گنجد اال در حد بیان ک

نخست اینکھ قیامت کبرا با مردن کل بشریت و زنده شدن دوب�اره از قب�ور آغ�از م�ی ش�ود و ای�ن ام�ر -١٨٣

)ص(اس�الم کھ رسول گرامیاز مقابل حواس و ھوش انسان است. ھمانطور حجاب موجب برداشتھ شدن پرده »مردمان خوابند و چون بمیرند بیدار می شوند . « :می فرماید

Page 19: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٩

ی با این مردن و زنده شدن چشم دلھا باز می شود و ھوش دلھا فعال می گردد و این یک وجھ از یعن -١٨۴میان رفتن مرز بین فیزیک و متافیزیک است ھمانطور کھ عارفان واصل در حیات دنیوی خ�ود ب�ھ ای�ن مق�ام

از مرگت��ان قب��ل « ع م��ی رس��ند اینس��ت ک��ھ قب��ل از مرگش��ان بارھ��ا دچ��ار م��وت اراده م��ی ش��وند ب��ھ ق��ول عل��ی ». بمیرید

م�ی روب�روو لذا عارفان واصل قبل از وقوع قیامت کبرا با انواع و درجات خفیف تر قیامتھای صغرا -١٨۵

نھ�ان ان�درون انس�ان عی�ان م�ی ک�ھ قیامت آن�روزی اس�ت«شوند و این قیامت نیز در قرآن مذکور است کھ : ک�املتر اس�ت و در واق�ع ھم�ھ ح�وادث قی�امتی در این معنا شامل قیامت کبرا ھ�م در وس�عت و عمق�ی » . شود

نفس کائنات ھمان عیان شدن نھ�ان انس�انھا اس�ت . یعن�ی ش�کافتھ ش�دن آس�مان و فروپاش�ی کھکش�ان جمل�ھ وقایع نفسانی انسان است . اینجانب بسیاری از این وقایع قیامت در قرآن را بھ عینھ در بیداری دیده ام .

اق کسانی در قرآن ھستند ک�ھ از زم�ان س�بقت گرفت�ھ ان�د و قب�ل از قیام�ت عارفان اھل متافیزیک مصد -١٨۶

و این��ان پ��رچم داران قیام��ت دورانھاین��د ھم��انطور ک��ھ ...کب��را ب��ھ محض��ر پروردگ��ار رس��یده ان��د ( الس��ابقون ) ناجی موعود ھم پرچم دار قیامت کبراست .

یامت آشکار می شود گنج نھ�ان وج�ود پس موتور محرکھ قیامت در نفس انسان است و آنچھ کھ در ق -١٨٧

آدم است بھ قول قرآن در آیھ ای کھ ذکرش رفت . یعنی آن جھان صغیر و انسان کبیر یگانھ می شوند و این م وجود است کھ تا ذات متافیزیکی متجلی و مجسم و فیزیکی می شود . لوقوع توحید کبیر عا

یک�ی از ص�فات قیام�ت الس�اعھ اس�ت و در ق�رآن ھ�م بھ بیان دیگر قیامت ھرآن جاریست ھمانطور کھ -١٨٨

آشکارا مذکور است کھ : قیامت ھر آن درراه است . یعنی واقع است . ھمانطور کھ کل دین خ�دا ھ�رآن واق�ع است : اّن الدین لواقع ! و این کل حکم و حکمت الھی در جھان اس�ت . بن�ابراین در واقع�ھ قیام�ت کب�را تنھ�ا

ھد مرگ کل بشریت و زنده شدن دوباره آنھاست ک�ھ پ�رده حج�اب جھ�ل و ظلم�ت را امر تازه ای کھ رخ می داز ھوش و حواس و ادراک بشر بر می دارد . و این ھم�ان ک�اری اس�ت ک�ھ در عارف�ان در ھم�ان حی�ات دنی�ا

رخ می دھد در درجات !

س�اس ھم�ھ جھال�ت ھ�ا نشان داده ایم ا» عرفان تاریخ « ھمانطور کھ در سائر آثار و خاصھ در کتاب -١٨٩و ظلمت ھای بشری زمانیت و دھر و عصر است کھ از مکانیت بر می خیزد و در قیامت کبرا چون مکانی�ت

یده می شود کھ ظرف مکان است لذا زمان ھم بھ آخر می رس�د ب�ھ جب�ر . و رجھان فرو می پاشد و آسمان دکھ نام دیگر قیامت است باز می شود »واقعھ « لذا ادراک بشری از ظلمت زمان رھا می گردد و چشمش بھ

و اھل اکنونیت ( الساعھ ) می گردد .

الساعھ و واقع�ھ ک�ھ دو ن�ام دیگ�ر قیام�ت اس�ت بی�انگر راز نھفت�ھ ای�ن بزرگت�رین حادث�ھ ت�اریخ ھس�تی -١٩٠ است : اکنونیت و واقعیت !

کورن�د و « آن ک�ور اس�ت . ازپس متافیزیک عین واقعیت کنونی و جاری عالم وجود است کھ انسان -١٩١

کھ این وضع البتھ رحمت کبی�ری اس�ت زی�را آدم�ی ب�ا مش�اھده واقعی�ت قی�امتی جھ�ان –قرآن » کرند و اللند امکان ادامھ حیات غریزی خود را از دست خواھد داد . ھمانطور کھ عارفان ھ�م از بس�یاری مس�ائل غری�زی

ایند و چھ بسا در انزوا زیست می کنند . و وظایف حیوانی و عادات و سنتھای عادی مردمان مبر

آنچھ کھ مس�ئولیت آدم�ی نامی�ده م�ی ش�ود مقول�ھ ای تمام�اً برخاس�تھ از درک و معرف�ت اس�ت . و ل�ذا -١٩٢ھرکھ دانائی و شناختش بیشتر مسئولیتش بیشتر است و خداوند ھم ھرکسی را بھ ھمین می�زان مؤاخ�ذه م�ی

ی شدیدتر از دانائی و معارف متافیزیکی نیس�ت ک�ھ اگ�ر آدم�ی حق�وقش کند در دنیا و آخرت . و ھیچ مسئولیترا در عمل زندگانی ادا نکند این معارف تبدیل بھ غل و زنجیرھائی بر اعضا و ھوش و حواسش م�ی ش�ود .

- عامام صادق » .علم بی عمل زنجیری بر گردن صاحبش تا قیامت است«

ستند کھ از جنس نورند . ولی ھم�ین ن�ور اگ�ر بخ�دمت ھرف ترین وجھ متافیزیک ، علوم و معا فلطی -١٩٣ حربھ بر علیھ فرد می شوند : غل و زنجیر ! منافع شخصی و دنیوی فرد درآید تبدیل بھ فیزیکی ترین

Page 20: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٠

اگر شاھد عالمان و دانایانی بس احمق و دیوانھ ای ، بدان ک�ھ مش�مول غ�ل و زنجیرھ�ائی ن�امرئی ب�ر -١٩۴ند . این بدان دلیل است کھ متافیزیک را خرج فیزیک کرده اند و ن�ور را ف�والد اس و ھوش و عقل خویشوح

نموده اند و مغز خود را بھ بند کشیده اند . این فلسفھ متافیزیک حماقت بشری است کھ جدای نادانی و جھل دی�ن می باشد و بقول موالنا عذابی است کھ شفاعت پذیر ھم نیست . بنگر بھ خود فروختگان عرصھ عل�م و

صب�ھ ق�ول ق�رآن ک�ریم خرھ�ائی ک�ھ کت�اب حم��ل م�ی کنن�د و م�ی خوانن�د! و ب�ھ ق�ول رس�ول اک��رم وو معرف�ت آنھایی کھ بواسطھ قرآن ( معارف متافیزیکی ) ام�رار معیش�ت م�ی کنن�د م�ورد لعن�ت الھ�ی و مس�توجب آت�ش

ی�زیکش را مت�افیزیکی دوزخند . این نتیجھ متافیزیکی است کھ فیزیک�ی م�ی ش�ود در حالیک�ھ آدم�ی بایس�تی ف کند و نھ بعکس !

کام الھی چنین واقعھ و تبدیلی ھستند ک�ھ در رأس آن حمتافیزیکی کردن فیزیک چگونھ است ؟ ھمھ ا -١٩۵

تقوا است . نم�از و روزه و زک�ات و انف�اق و ص�دقات و خی�رات و جھ�اد و ام�ر ب�ھ مع�روف و نھ�ی از منک�ر کیس�ت ک�ھ « –ق�رآن » کیست کھ بھ خدا قرض نیک�و دھ�د« ت : جملھ واقعھ تبدیل فیزیک بھ متافیزیک اس

در این امور بسیار تأمل کنید ! –قرآن » خود را بھ خدا بفروشد

است ک�ھ محبوبھ�ای فیزیک�ی را مت�افیزیکی یو گذشتن از محبوبھای قلبی متافیزیکی ترین اعمال آدم -١٩۶ام آزادگ�ی نم�ی رس�ید مگ�ر اینک�ھ از محبوبھ�ای ب�ھ مق�« می سازد و محبوب و متافیزیکی ج�ز خ�دا نیس�ت .

آزادی از بند فیزیک ! –قرآن » خود بگذرید

کل روند زندگی آدمی یکی از این دو نوع است ! تبدیل فیزیک حیات و ھستی خود بھ متافیزیک و ی�ا -١٩٧ک اس�ت یعن�ی راه و روش مت�افیزیکی ک�ردن فیزی� ابعکس ! این ھمان تفاوت کفر و ایمان اس�ت . و دی�ن خ�د

راه و روش دوستی با خداست . آنانکھ خدای را دوست دارند اگر از رسولش اطاعت کنند خدای ھ�م آن�ان را -قرآن». دوست می دارد و گناھانشان را می بخشد

. جھ�ان خی�االت و اوھ�ام اس�ت و ی و م�ردد و درس�ایھ روش�ن اس�ت؟ جھ�ان بین�ابینو اما برزخ چیس�ت -١٩٨

. و ل�ذا ب�ین فیزی�ک و متافیزی�ک ،، بین کف�ر و ایم�انشباھت ھا. جھانی بین یقین و جھلشرکھا و و تردیدھا ک�ھ در حی�ات دنی�ا ھ�م زن�دگانی ب�رزخ وارد م�ی ش�وند ت�ا قیام�ت کب�را. ھمانطوراکثر مردمان پس از مرگ ب�ر

ق�دم و تردی�دھا و ش�بھات زیس�ت م�ی کنن�د. و در ھ�یچ ام�ری ثاب�ت برزخی دارند و فقط با خی�االت و توھم�ات . نیستند

و اینک��ھ آی��ا انس��ان عل��ت اس��ت و جھ��ان معل��ول آن و ی��ا بعک��س . آی��ا جھ��ان فیزی��ک عل��ت اس��ت و -١٩٩

و تجلی خداوند است .دمتافیزیک معلولش و یا بھ عکس . رابطھ این دو علیتی نیست . علت خداست و این

ین س�یاره کائن�ات اس�ت . و ای�ن انسان متافیزیکی ت�رین موج�ود ع�الم و ک�ره زم�ین ھ�م مت�افیزیکی ت�ر -٢٠٠باور کھن یک بار دگر زنده می شود کھ براستی کره زمین مرک�ز معن�وی و روح�انی کائن�ات م�ی باش�د ب�دلیل

حضور انسان . چرا کھ انسان محل حضور و ظھور جمال خداست.

وج�ود انبی�اء و و اما پدیده ھای متافیزیکی برخاستھ از وجود آدمی بر روی زمین کدامن�د ب�ھ غی�ر از -٢٠١ اولیای الھی .

گفتیم کھ متافیزیک باطن فیزیک است . و اما از باطن آدمی چھ چیزھائی رخ داده است . یکی خلق�ت -٢٠٢

م�ین ھ. و منظور نھ خلق�ت عرف�انی بلک�ھ جدید انسان بر روی زمین است پس از ھبوط آدم و حوا از بھشت خلقت نژادی است .

ه عاش�ق و رو ل�ذا آدم ھم�واد پس از آدم است ک�ھ از ب�اطن آدم پدی�د آم�ده اس�ت حوا نخستین خلق جدی -٢٠٣

. و سپس فرزندان آدم از بطن حوا ھستند یعنی نوزادان . کھ تحت عشق و مجذوب و پرستنده او بوده است پرستش م�ادران ق�رار دارن�د . ھم�انطور ک�ھ ح�وا ب�ر آدم س�لطھ دارد فرزن�دان ب�ر م�ادران س�لطھ دارن�د و ای�ن

فیزیک است .لطھ متافیزیک بر س

اصوالً ھمھ زایش ھا متافیزیکی ھستند از جملھ زای�ش حیوان�ات و نبات�ات زی�را مطلق�اً ب�ا عق�ل و عل�م -٢٠۴ علیتی و فیزیکی قابل درک نیستند .

Page 21: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢١

دائم خلق جدید و زایش متافیزیکی است . زمین کارگاه کره -٢٠۵

گاھن�د . بخ�ش مھم�ی از حق�ایق مت�افیزیکی آن آ عارف�ان ب�ر خلق جدی�د فق�ط عرف�انی نیس�ت بلک�ھ فق�ط -٢٠۶

.این پدیده ھای متافیزیکی را خاطر نشان می کند کھ جز مؤمنان و خردمندان آن را در نمی یابندقرآن کریم

و از ھمھ سو بالوقفھ با حوادث مت�افیزیکی محص�ور اس�ت و در آن م�دھوش ش�ده حال آدمی در ھمھ -٢٠٧ نیز حاصل قدرت متافیزیکی پدیده ھاست .ی است کھ این مدھوش

و آدم�ی خلق�ت و ب�دعت ادام�ھ دارد ھن�وزآن ب�ر رویکره زمین تنھا جائی از جھ�ان ھس�تی اس�ت ک�ھ -٢٠٨

متافیزیک از فیزیک .فیزیک از متافیزیک است و ظھور شاھد ظھور

ن و س�یل و رع�د و ب�رق ، تغییر فصول ، زایش و مرگ و حوادث طبیعی مثل ب�اراگردش شب و روز -٢٠٩و زلزلھ و سونامی و خسوف و کسوف جملھ پدیده ھ�ای مت�افیزیکی ھس�تند ک�ھ ب�رای آدم�ی ع�ادی ش�ده ان�د.

موج�ب ھ�دایت ولی قرآن کریم بر این پدیده ھا اصرار می ورزد کھ آیات الھی ھستند و برای اھل فکر و ذکر بسوی خداوند می باشند.

ماماً مت�افیزیکی اس�ت یعن�ی ف�وق علیت�ی اس�ت و ل�ذا آدم�ی ب�ا عل�وم علیت�ی اصالً کل حیات یک واقعھ ت -٢١٠

خود قادر بھ خلق یک برگ ھم نیست .

چیس�ت؟ و » ب�ودن « ی�ک واقع�ھ مت�افیزیکی و ف�وق علیت�ی اس�ت . براس�تی عل�ت » بودن « و اصالً -٢١١ » چرا اصالً چیزی وجود دارد بجای اینکھ وجود نداشتھ باشد ؟ « بقول ھایدگر

پس ھمین موجودیت فیزیکی چیزھا ، تماماً متافیزیکی است . -٢١٢

منطق علیت یک بازی کودکانھ است کھ آدم�ی بواس�طھ آن س�ر خ�ود را گ�رم ک�رده ت�ا ب�ھ اص�ل مس�ئلھ -٢١٣

پاسخگو نباشد و آنرا بھ فراموشی بسپارد : چرا چیزی ھست ؟ این سئوال بنی�اد متافیزی�ک اس�ت زی�را ھ�یچ ی ندارد . پاسخی علیت

پس یک قطعھ سنگ کھ در جائی افتاده یک واقعھ کامالً متافیزیکی است . -٢١۴

اگر قرآن کریم کھ کالم متافیزیک است اکث�ر س�وره ھ�ایش نامھ�ای فیزیک�ی ب�ر خ�ود دارن�د ب�دین دلی�ل -٢١۵

ن چھ چیزی ؟ باد ، است کھ متافیزیکی ھستند. و کل قرآن امر بھ ذکر است یعنی بھ یاد آوردن ! بھ یاد آوردب��اران ، گیاھ��ان ، حیوان��ات ، کوھھ��ا ، س��تارگان ، زم��ین ، آس��مان ، و... و انس��ان ! اینھ��ا ھم��ھ پدی��ده ھ��ای

متافیزیکی ھستند اگر انسان بھ آنھا توجھ کند و درباره شان تأمل نماید و ھدایت جز این نیست .

لھ�ی م�ی خوان�د و س�پس ب�ا ذکرش�ان از مؤمن�ان ن کریم ھر پدیده فیزیکی در جھان را یک نشانھ اآقر -٢١۶م�ی فرمای�د ک�ھ ج�ز ان�دکی ب�ھ ی�اد نم�ی می خواھد تا الھیت و متافیزیک این پدیده ھا را بھ یاد آورند و آنگاه

آورند . تمام قرآن مملو از این آیات است .

س�ت ون چیزھاخ�ود آن چی�ز نیس�ت و در ب�رمی فرماید خداوند در درون ھر چیزی ھس�ت ول�ی ععلی -٢١٧ .فرماید کھ در ھر چیزی اول خدای را می بیند و سپس فیزیک آن چیز راولی غیر آنھا نیست. و سپس می

پس جھان فیزیک تماماً جھان لقاهللا است از برای کسانی کھ بھ یاد می آورند و چشم دل دارند . زیرا -٢١٨

اد قلبی و مشاھده متافیزیکی اس�ت . یعن�ی ھم�ان ذکر و تذکر در قرآن بھ معنای یاد صرفاً ذھنی نیست بلکھ ی کشف و شھود عرفانی است . و لذا خداوند درباره علم وحی مردم را بھ اھل ذکر رجوع می دھد .

پس از منظر قرآن عالم فیزیک سراسر متافیزیک است و بلکھ حضور و ظھور خداست . -٢١٩

Page 22: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٢

عدم است ولی از منظر درک قلبی وجود ابدیست و عین نھایتاً پس عالم فیزیک از منظر درک ذھنی -٢٢٠ و ابن عربی می فرمایند . عخداست ھمانطور کھ علی

از این رو باید گفت ک�ھ ھ�ر ش�یئی در ع�الم ی�ک ع�رش و کرس�ی پروردگ�ار اس�ت و خداون�د ب�ھ مق�دار -٢٢١

. یعن�ی ھم�ھ مع�ارف مخلوقاتش ظھور نموده است . پس قیامت ھر آن جاریست و کل دین ھر آن واقع اس�ت و ج�ز خ�دا دینی آشکار است و مائیم کھ مبتال بھ عدم شده و از وجود غافل گشتھ ای�م . زی�را وج�ود خداس�ت

وجود ن�دارد . و م�ؤمن کس�ی اس�ت ک�ھ ای�ن حق�ایق را قلب�اً ب�اور داش�تھ باش�د ک�ھ ای�ن ب�اور اس�اس مش�اھدات –ند . قرآن متافیزیکی و آیات الھی است . ولی اکثر مردمان ایمان ندار

ل متافیزیک بھ فیزیک ھم�ان تعلق�ات دنی�وی دل انس�ان اس�ت و دل دادن ب�ھ دنی�ا و اھل�ش . واقعھ تبدی -٢٢٢

افیزیک است و ھر تعلق فیزیکی ، دل را ب�ھ س�وی انجم�اد و م�رگ م�ی ب�رد . ھ�ر م�الکیتی تزیرا دل قلمرو مو اتفاقاً مالکی�ت ھ�ای ع�اطفی و معن�وی مادی ، معنوی یا عاطفی خصم دل و حیات متافیزیکی انسان است .

بھ مراتب خطرناکترند زیرا رسوخ شدیدتری در دل دارند .

یکی دیگر از متافیزیکی ترین پدیده ھای جھان در تاریخ بشری ک�ھ ح�دود چھ�ارده ق�رن اس�ت ک�ھ ھ�م -٢٢٣متافیزی�ک اس�ت ار جھ�ان ب�مھد خیزش ھمھ وقایع متافیزیکی جھان و انسان اس�ت و ھ�م بی�انگر اس�رار و اخ

ھمان قرآن میباشد کھ برخی از کاشفانش آنرا بھ لح�اظ ق�دمت و عظم�ت و اص�الت ھمط�راز وج�ود پروردگ�ار رجوع شود .» ن و القلم « و » اشراق قرآنی « می دانند . در این باب بھ سائر آثار ما از جملھ

ھ�م مت�افیزیکی : ق�رآن ظ�اھری و قرآن نیز مثل سایر پدی�ده ھ�ای ع�الم ھ�م موجودی�ت فیزیک�ی دارد و -٢٢۴

قرآن باطنی ، قرآن سوادی و قرآن اّمی : قرآن تاریخی و ق�رآن الس�اعھ : ق�رآن ھ�دایت کنن�ده و ق�رآن گم�راه –قرآن » این کتاب مؤمنان را ھدایت و کافران را گمراه می کند « کننده :

ی�ک کت�اب کاغ�ذی و بیج�ان فراترم�ی دقرآن در کتاب قرآن دارای القاب و صفاتی اس�ت ک�ھ آن�را از ح� -٢٢۵

ای�ن ص�فات . برد و آن قرآن متافیزیکی است : قرآن حکیم ، قرآن مبین ، قرآن مجی�د ، ق�رآن ک�ریم و غی�ره یک موجود زنده ھوشمند ص�احب روح و حکم�ت و کرام�ت اس�ت و ھ�دایت بخ�ش . و اینھ�ا از جمل�ھ اس�مای

کامل است . یالھی ھستند . اینھا صفات انسان

ن�زد در در قرآن کریم می خوانیم کھ خود قرآن بدرگاه خدا از ھجران خود سخن م�ی گوی�د در حالیک�ھ -٢٢۶ھم��ھ مس��لمین وج��ود دارد . و بع��الوه احس��اس ھج��ران ی��ک احس��اس انس��انی اس��ت و ن��ھ جم��ادی و کاغ��ذی .

قرآن کیست ؟ براستی قرآن کسی است

یا قرآن زنده است و نی�ز در خ�ود ق�رآن ک�ریم م�ی »طق قرآن نا« عمی دانیم کھ یکی از القاب علی -٢٢٧ »ست کھ مقّربین در غایت قرب بھ آن می رسندا علّیین کتابی نوشتھ شده«چیست ؟ » علیّین « خوانیم کھ

شأن نزول قرآن است . یعنی علت نزول قرآن عدر حدیثی می فرماید کھ علی صحضرت رسول اکرم -٢٢٨ت و نفس ناطقھ اوس�ت . عل�ی ن�ھ بعن�وان ی�ک ش�خص بلک�ھ سا عکتاب وجود علی است . یعنی قرآن ععلی

ب وج�ودش امل . پس قرآن کتاب وجود انسان است و ھر انسان اھ�ل معرفت�ی در مطالع�ھ کت�ابعنوان انسان ک در نھایت بھ قرآن می رسد .

ھ قلم . و می دانیم با سوره علق آغاز شده کھ امر بھ خواندن است و نوشتن بواسط صوحی محمدی -٢٢٩

کھ آن حضرت نھ سواد خواندن داشت و نھ قدرت نوشتن . و ھرگز ھ�م ب�ھ ای�ن توان�ایی نرس�ید و ت�ا ب�ھ آخ�ر اس�طھ معرف�ت نف�س ونوشت و نھ خواند . پس این خواندنی عرف�انی ب نھ بیسواد ماند و بھرحال ھرگز چیزی

آن اس�ت . رق� بست کھ حاصل این خواندن کت�امتافیزیکی ا یماست بھ یاری قلم ربوبیت حق کھ خواندن و قلاین خواندنی بدون ی�اری معل�م –قرآن » را کھ خود برای خواندن آن کفایت می کنی بخوان کتاب وجودت «

. ین خواندن و نوشتن متافیزیکی اس�ت. اخودبخودی است و سواد و کتاب و مشق و درس است و خواندنیپیامبر نازل شد سوره قلم بود . یعنی اسالم با خواندن آغ�از ش�د و و می دانیم کھ آخرین سوره ای ھم کھ بھ

با نوشتن ختم گردید .

Page 23: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٣

نن��ده و دیگ��ری کپ��س خوان��دن و نوش��تن فیزیک��ی داری��م و مت��افیزیکی ک��ھ ھمچ��ون ق��رآن یک��ی گم��راه -٢٣٠شد بواس�طھ ایت بخش است . و آنکھ خواندن و نوشتن و قلم و قرآن باطنی و عرفانی را در خود نیافتھ بادھ

سواد و قرآن کتابی محض ، گمراه می شود و در جرگھ اھل کتاب است کھ اکثرشان منافقان ھستند چھ کتاب دینی و چھ دنیوی . بنگرید کھ شدیدترین ریا و نفاق در جماعت اھل سواد و کت�اب و مدرس�ھ دی�ده م�ی ش�ود

اعم از دینی یا علمی .

ه آن حض�رت را دی�دار ک�رده ام ک�ھ جل�وه زمین�ی و ناس�وتی آن قرآن ی�ک انس�ان الھ�وتی اس�ت ک�ھ بن�د -٢٣١ک�ھ و آن انسان الھوتی ھ�م مؤن�ث اس�ت . ھم�انطور ک�ھ خداون�د م�ی فرمای�د و علیین ھستند کھ مذکرند ععلی

ھرموجودی را بھ صورت ی�ک زوج آفری�ده اس�ت . ھم�انطور ک�ھ انس�ان در بھش�ت ھ�م ب�ا زوج وج�ودی اش آن زوج ب�ا اینک�ھ ج�نس مخ�الف اوس�ت ول�ی ھ�م س�یمای اوس�ت و زوج محشور م�ی ش�ود ک�ھ ب�ھ ق�ول ق�رآن متافیزیکی او محسوب می شود .

ھمانطور کھ این قاعده درباره ھر زوج و ازدواجی ھم مص�داق دارد و خداون�د در کت�ابش م�ی فرمای�د -٢٣٢

ھ بایس�تی ب�ا ھ در حقیقت تجسم متافیزیک اوست ک�ک ھمسری قرارمی دھد کھ از جنس باطن ھرکسی برایشاو انس و الفت گیرد و بھ صلح برسد و با او یگانھ گردد یعنی با متافیزیک خودش . و اینست کھ ازدواج از ارکان دین است و نیمی از دین اسالم محسوب شده است چرا کھ دین چیزی ج�ز اتص�ال انس�ان ب�ا متافیزی�ک

یزیک و متافیزیک وجود می باشد .نیست و ازدواج سرآغاز این تجربھ عظیم است کھ تجربھ توحید ف

رزش و خاصیتی بس�یار اساس�ی ت�ر از تن�ازع ارزق انسان نامیده می شود اصالً آنچھ کھ بھ طور کلی -٢٣٣بقای فیزیکی دارد و آن اتصال انسان بھ متافیزی�ک ع�الم وج�ود اس�ت . زی�را ھم�انطور ک�ھ نش�ان دادی�م ھم�ھ

ستند از جملھ این ارزاق خوردنی ھا ھستند . مخلوقات عالم ، ظھور متافیزیک در فیزیک ھ

. اگر انسان بداند .اگرمتافیزیک منشأ ذاتی و جاوید وجود است پس ارتزاق ھم عین وجود یابی است -٢٣۴و اینست کھ خداوند در کتابش ھر رزقی را کھ ب�دون ی�اد خ�دا مص�رف ش�ود فس�ق و ح�رام م�ی خوان�د ک�ھ ن�ھ

کھ موجب ابطال و قحطی وجود می گردد زی�را ی�اد خداس�ت ک�ھ انس�ان را تنھا موجب وجود یابی نمی شود بل بواسطھ رزقش بھ متافیزیک مواد غذایی می رساند .

زیب��ایی ھ��ا جل��وه دیگ��ری از حض��ور و ظھ��ور متافیزی��ک از فیزی��ک اس��ت زی��را طب��ق ح��دیث قدس��ی ، -٢٣۵

ط آنک�ھ در ای�ن زیب�ایی ھ�ا خ�دای خداست کھ زیباست . و لذا انسان زیبایی پرست انسان خداپرست است بشرورد و گرنھ عین بت پرستی و شرک است و قحطی وجود می آورد ھمانطور ک�ھ در عش�ق جنس�ی آرا بھ یاد

عارض می گردد .

متافیزیک در لغت بھ معنای ھستی دیگر و برتر اس�ت . و ای�ن ب�دان معناس�ت ک�ھ ھم�واره دیگ�ری در -٢٣۶دو صد چندان است درباره ن امرکی یا آئینھ متافیزیک من است و ایقبال خویش ( من ) یک موجود متافیزی

مؤمن آئینھ مؤمن است و چون مؤمنی بھ دیدار مؤمنی رود خدای را دی�دار «رابطھ بین مؤمنان کھ فرمود ! شناسی اجتماعی و متافیزیک رابطھ است . ااین اساس خد » .کرده است

خ��دای م��ن اس��ت ! ای��ن بنی��اد خداشناس��ی و متافیزی��ک عمل��ی و در ی��ک ک��الم بای��د گف��ت ک��ھ : دیگ��ری -٢٣٧

اجتماعی و موتور محرکھ عرفان عملی در روزمره زندگیست !

ھمانطور کھ خداوند خالق کل جھان ھستی را بر حق دیگری بنا نھاد و تم�ام حق�ش را ب�ھ دیگ�ری ک�ھ -٢٣٨انی یعنی حق دیگری بر گ�ردن م�ن ! در معرفت عرف» حق « عدم بود وانھاد و در دیگری آشکار شد . پس

و بیھوده نیست کھ کل شریعت عملی و اخالق دینی بر محور روابط انسانھا با یکدیگر تبیین شده است .

در سلس�لھ مرات�ب ایم�ان و معرف�ت ارتق�اء م�ی یاب�د ت�ا ب�ھ پی�ر طریق�ت و ام�ام » دیگری « و این حق -٢٣٩س�ی ی�ک ش�بھ و ب�ھ آن�ی ب�ھ ای�ن آئین�ھ اعظ�م الھ�ی نم�ی رس�د و ھدایت ک�ھ آئین�ھ لق�اهللا اس�ت . و ب�ی تردی�د ک

بایستی سلسلھ مراتب این سلوک را گام بھ گام در روابط اجتماعی اش طی کند و حقوق ھمھ رواب�ط خ�ود را ادا نماید تا بھ خدا برسد .

Page 24: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٤

ح�ق حق وال�دین ، ح�ق خ�واھر و ب�رادر ، ح�ق ھمس�ر و فرزن�د ، ح�ق ھمس�ایھ ، ح�ق معل�م و مرب�ی ، -٢۴٠دوستان ، حق ھمکاران ، حق مؤمنان و باالخره حق امام . این سلسلھ مراتب ادای حق هللا است در خل�ق و

و در حقیق��ت ادای ح��ق متافیزی��ک در فیزی��ک . زی��را خاص��ھ ادای ح��ق فیزی��ک ت��ا آس��تانھ متافیزی��ک مطل��ق ! انسانھا کھ حامل صورت و روح خدایند مظاھر متافیزیک در فیزیک زمین ھستند .

ھر ف�ردی ب�ا نظ�ری ب�ھ خ�ود بوض�وح م�ی بین�د ک�ھ ک�ل معن�ای وج�ودش در رابط�ھ ب�ا دیگ�ران اس�ت و -٢۴١

ق مت�افیزیکی حخودش بخودی خود تن لشی بیش نیست و قطعھ ای از درک اسفل السافلین است . و اینست یعن�ی وج�ود موجودی�ت فیزیک�ی و حی�وانی اش ھ�م تمام�اً مخل�وق رواب�ط اس�ت . ھم�ین رابطھ . و بلکھ حت�ی

ک�ھ حق�وق آن�را ادا ک�رد ب�ھ ح�ق مت�افیزیکی وج�ود تماماً رابطھ است . و رابطھ قلمرو متافیزی�ک اس�ت و ھ�رفردی خود در خود نائل می آید و آن خداوند است ک�ھ از اعم�اق ذات رخ م�ی نمای�د و ای�ن مق�ام انس�ان کام�ل

است .

) نیست کھ نام دیگرش سماء (آس�مان خأل یا ھوا د بی تردید چیزی جزدارآنچھ کھ بین من و تو قرار -٢۴٢ر ای�ن است کھ ھمھ اشیاء را احاطھ کرده است و این بی�ان دیگ�ری از م�اورای طبیع�ت و متافیزی�ک اس�ت . د

! راز بمان و آن را سھل مگیر

) است رت متافیزیک و غیب است یعنی ھو (اواین خأل یا ھوا کھ صورتی از عدم می نماید ھمان صو -٢۴٣ھ بین من و تو حائل است . و این او ج�ز خ�دا نیس�ت . اینس�ت ح�ق ادع�ای م�ذکور ک�ھ رابط�ھ ھم�ان وج�ود ک

است و وجود ھمان خداست پس خدا ھمان رابطھ است : ھو !

از اینجانب رجوع نمایید . » خداشناسی اجتماعی « در این باب بھ کتاب -٢۴۴

مذکور را دریافت ک�ھ : چ�ون م�ؤمنی ب�ھ دی�دار م�ؤمنی رود از این منظر بھتر می توان حقانیت حدیث -٢۴۵ تو است . –خداوند دیدار می شود . و این ظھور ھوئی رابطھ من

پ��س رواب��ط آدمھ��ا ، قلم��رو متافیزی��ک حی��ات و ھس��تی آنھاس��ت و اینس��ت ک��ھ خداون��د در کت��ابش م��ی -٢۴۶

ص�دیق ی�ا ک�ذاب . یعن�ی رواب�ط آدمھ�ا ھیچ کس بھ بھش�ت ی�ا دوزخ�ی نم�ی رود اال بھم�راه ی�اری : فرماید کھدر بھش�ت یک�ی « شاھراه حرکت متافیزیکی آنھاست بھ سوی ماوراء یا مادون فیزی�ک ( بھش�ت ی�ا دوزخ )

از دیگری می پرسد کھ چھ شد کھ بھ اینجا آمدی در پاس�خ م�ی گوی�د ب�ا دوس�تی ص�دیق ھمراھ�ی ک�ردم و ب�ھ د کھ چھ شد کھ بھ اینجا رس�یدی ک�ھ در پاس�خ م�ی گوی�د پرساینجا رسیدم . در دوزخ نیز یکی از دیگری می

–قرآن » کھ با دوستی کذاب ھمراھی کردم و بھ اینجا رسیدم

ت ھرکسی ھمان متافیزیک وجود او در حی�ات دنیاس�ت ک�ھ ی�ا دوزخ�ی او احساس ھا معنویت و اندیشھ -٢۴٧او با سائر انسانھاست از وال�دین و و ظلمانی است و یا بھشتی و نورانی . کھ در ھر دو حالت حاصل روابط

ھمسر و فرزندان تا معلمین و یاران و ھمکاران و مؤمنان و دوستان و دشمنان .

را نبیعت و ھرکھ آطھرکھ ھوی رابطھ خود با مردم را شناخت ھدایت شده بھ سوی بھشت و ماورای -٢۴٨ بیعت سرنگون است . ادون طمگمراھی و و نشناخت و حقوقش را ادا نکرد بھ سوی دوزخ

ابط ، حق دوست و یار غار اسرار تنھایی است کھ سرنوشت آدمی را رقم م�ی زن�د وو از میان ھمھ ر -٢۴٩

و ھموست کھ آدمی را بھ سوی بھشت یا دوزخ رھنمون می شود بھ سوی م�اوراء ی�ا م�ادون طبیع�ت . پ�س ء طبیعت و بھشت جان رھنمون شوی . یار غارت را مؤمنی صدیق و اھل معرفت قرار ده تا بھ سوی ماورا

ھرگاه کھ سھ مؤمن راز دل در میان نھند چھ�ارمی آنھ�ا خداس�ت و چ�ون پ�نج نف�ر اس�رار نھ�ان در « -٢۵٠

این متافیزیک مطلق است کھ از روابط مؤمنان بر می خیزد . –قرآن » میان نھند ششمی آنھا خداست

و صبر و استقامت ورزیدند خداوند بر آنان منت م�ی نھ�د و ه نمودآنانکھ ایمان آورده و تقوا پیشھ « -٢۵١در ک�ل ق�رآن آی�ھ –ق�رآن » از نزد خودش رسول ، شاھد یا امامی را بھ سویشان می فرستد تا ھدایت شوند

ای نم��ی ی��ابیم ک��ھ ھ��دایت را ام��ری شخص��ی تلق��ی نمای��د . و ھ��دایت یعن��ی رھنم��ون ش��دن در وادی غی��ب و بھ آخرت زمان و قیامت جان و لقاهللا .متافیزیک وجود و رسیدن

Page 25: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٥

. بھ یاد آوریم ک�ھ موس�ی کل�یم هللا در رابطھ انسان با کل جھان طبیعت نیز بر ھمین حق استوار است -٢۵٢

رابطھ با درختی با خدایش مربوط شد و در رابطھ با کوھی خدایش را دیدار نمود .

ب�ود صھ�م در رابط�ھ ب�ا محم�د عو عل�ی معراج رف�ت بود کھ بھ عو محمد مصطفی در رابطھ با علی -٢۵٣در ھ�ر چی�زی نخس�ت خ�دای را «. کھ در ھر چیزی جز خدا نمی دی�د. کھ بھ مقام ذاتی وحدت وجود نائل آمد

پس خداوند را ھم در رابطھ با اشیای جھان دیدار می نمود . – ععلی» .را ءمی بینم و سپس آن شی

و م�ود نبا زکریای نبی و مادر مؤمن خود بود کھ روح الق�دس را دی�دار نیز در رابطھ عحضرت مریم -٢۵۴از وی باردار شد بھ روح هللا ! اینست کھ در اسالم رھبانیت تجویز نشده است زیرا اسالم دین ظھور تمام و کمال متافیزیک در فیزیک است . پس اس�الم دی�ن اص�الت رابط�ھ اس�ت و اجتم�اعی ت�رین م�ذھب ت�اریخ اس�ت

ی ترین مذاھب است .یكزیافتزیرا م

و راه و روش درک و دریاف�ت متافیزی�ک در فیزی�ک ھم�ان من��زه و پ�اک ب�ودن دل از فیزی�ک اس��ت و -٢۵۵ نیازھای فیزیکی را بھ حداقل رسانیدن : قناعت و تقوا و ساده زیستی و انفاق تا سر حد فقر با فخر !

؟ گرسنگی چھ ربطی بھ متافیزیک داردراستی آیا بھ ! »یببین گرسنھ شو تا مرا«از ر و اینست -٢۵۶

ک��ھ خداون��د در آدم��ی نھ��اده ک��ھ ش��دت آن در ھ��یچ حی��وانی نیس��ت ک��ھ جملگ��ی غری��زیھم��ھ نیازھ��ای -٢۵٧

سیری ناپذیرند سکوھای پرش انسان بھ متافیزیک ھستند .

طلب وجود نماید و تا آدمی از این حس عدم دننیازھا آدمی را بھ قحطی وجود تا سرحد عدم می کشان -٢۵٨ اینست معنای خلق جدید انسان !

خلق جدید در قرآن کریم فقط مربوط بھ خلقت اخ�روی پ�س از م�رگ نیس�ت بلک�ھ ای�ن خلق�ت ن�وین در -٢۵٩

ھمین حیات دنیا ھم بر مؤمنان ممکن است کھ برخاستھ از مرگ قبل از مرگ می باشد کھ موس�وم ب�ھ م�وت اگر آدمی بر این حق معرف�ت داش�تھ از قحطی و ناکامی نیازھا بر می خیزد . و این موتھای اراده اراده است

خداون�د متق�ین را در ن�زد خ�ودش تعل�یم « باشد و در اشد نیازھا تقوا و عفت پیشھ نماید کھ خود م�ی فرمای�د و ای��ن عل��م ل��دنی و مت��افیزیکی اس��ت ک��ھ اس��اس خلق��ت عرف��انی اس��ت ک��ھ ب��ھ معن��ای دریاف��ت ھوی��ت » میدھ��د

.طبیعی می باشد ماورای

خ�ود ک�ھ اینست کھ پیامبر اسالم علت برتری و سروری خود بر عالم و آدمیان را نھ نب�وت و رس�الت -٢۶٠فقر مطلق خود می داند کھ بھ آن فخر میکند زیرا برتری و کمال نبوت او ھم خود محصول ای�ن فق�ر ب�ا فخ�ر

جود جھش نمی کند و این جھش ھم�ان ع�روج است . زیرا آدمی تا در نفس خود عدم را درک نکند بسوی وو الھ��ی و درک ع��دم ن��ھ درک��ی فلس��فی و ذھن��ی ک��ھ و ص��عود ال��ی هللا اس��ت و خل��ق جدی��د و حی��ات مت��افیزیکی

درکی تمام وجودی است از فرط قحطی نیازھا در عین تقوا و عفت و عزت نفس !

د متافیزیکی میشود فراق در عش�ق عدم و موت اراده کھ منجربھ صعوتجربھ کھ یکی از برترین نوع -٢۶١ھرک�ھ عاش�ق ش�ود و عش�قش را تقی�ھ « فرمود مت و تقیھ عشق است. کھ حضرت رسول در عین حفظ عص

مش�ھد خل�ق و مح�ل و ش�ھید یعن�ی کس�ی ک�ھ -» نموده عصمت پیشھ کند چون بمیرد ش�ھید درگ�اه ح�ق اس�تدای حق رابط�ھ او این نیز محصول عاشق ! جودتجلی اوست یعنی محل ظھور متافیزیک مطلق از فیزیک و

با معشوق است کھ ھوی رابطھ از میان رخ می گشاید !

ک�ھ متأس�فانھ اکث�راً ادا نم�ی ش�ود و ل�ذا اس�ت عش�ق در رابط�ھ زناش�ویی، یکی از رایج ترین حقوق -٢۶٢ عشق زناشویی محل ظھور مادون فیزیک ( دوزخ ) می شود و سقوط در درک اسفل السافلین !

و ادای حق عشق زناش�ویی از جان�ب م�رد اینس�ت ک�ھ ت�ابع و مری�د زن�ش نش�ود و بلک�ھ زن�ش والی�ت -٢۶٣

شوھر را صادقانھ پذیرا شود چرا کھ پیروی مرد از زنش عین پیروی از شیطان اس�ت طب�ق آی�ات و روای�ات . ای�ن اسالمی ! زیرا پیروی مرد از زنش عین پیروی از نفس خویشتن است زیرا زن مظھر نفس مرد است

قاعده درباره فرزندان نیز مصداق دارد و لذا خداوند ھمسر و فرزندان را فتنھ ایمان می خواند .

Page 26: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٦

اینست کھ پرستش ھمسر و فرزندان و کالً نژاد پرستی ، از ارکان ذاتی کفر و انحط�اط و س�قوط بش�ر -٢۶۴

ھم واجبات دینی و عرفانی است در فیزیک محض و دنیا پرستی است . و لذا نژاد زدائی از نفس خویش از ازیرا ح�ب ن�ژاد راه دل آدم�ی را ب�ھ س�وی خ�دا و متافیزی�ک مس�دود م�ی کن�د و ھم�واره ن�ژاد و ن�زاد در نقط�ھ

ک��ھ ب��انی ایم��ان خ��الص و خل��ق جدی��د و ف��اتح ملک��وت آسمانھاس��ت عو اب��راھیم مقاب��ل یک��دیگر ق��رار دارن��د ای مؤمنان خداون�د ش�ما را برگزی�ده ت�ا پی�رو دی�ن « بزرگترین مجاھد بر علیھ نژاد در نفس خویشتن است .

–قرآن » ابراھیم حنیف باشید ...

ی را ب�ا منط�ق و نگ�رش و روش ماین رسالھ برای نخستین بار در تاریخ اسالم مبانی متافیزیک اسال -٢۶۵از ای�ن ھ�ر قرآنی تبیین نموده است آنھ�م ب�ھ زب�ان ام�ی و عامیان�ھ و در ع�ین ح�ال م�درن و ام�روزین ت�ا قب�ل

یونانی بوده اس�ت و اسالمی نگاشتھ شده است فلسفھ و متافیزیک چھ کھ تحت عنوان فلسفھ و متافیزیکنآھ قرآنی منتھی با رنگ و لعاب اسالمی ھمچون اسفار اربعھ مالصدرا ، حکمت اشراق س�ھروردی ، ش�فا و ن

س�ران و ش�ارحان ای�ن بزرگ�ان اشارات ب�وعلی و حت�ی فص�وص الحک�م و فتوح�ات اب�ن عرب�ی و پی�روان و مفارف اسالمی در خدمت تحکیم و تقدیس فلسفھ یون�انی بھ�ره گرفت�ھ ان�د عکمت و معرفت . اینان عموماً از مح

کھ بھ یک لحاظ حاکی از احساس حقارت در قبال فلسفھ یونان بوده است ک�ھ ریش�ھ ت�اریخی وجھ�ی از پدی�ده ب�ا مسئلھ درباره آثار اب�ن عرب�ی مص�داق ن�دارد ول�ی این مروزه غرب زدگی نام دارد . البتھ اشومی است کھ

ابتالی شدید بھ فلسفھ یونانی در اندیشھ ابن عربی موجب شده کھ ای�ن دری�ای معرف�ت و حکم�ت ن�اب اینھمھ از واجب�ات درک ای�ن را قرآنی تیره و غیر قابل استفاده برای ھمگان گردی�ده اس�ت و تحص�یل فلس�فھ یون�انی

ای حسرت و حیرت است .آثار نموده است کھ ج

کھ خود یک صوفی و فیلسوف و ریاض�ی دان و طبی�ب و نابغ�ھ ای حی�رت آور و زنی فارابی بزرگ ما -٢۶۶و ش�رک نظیر در تاریخ معرفت است و بھ لحاظ تاریخی مقدم بر ھمھ این بزرگان مذکور است این اب�تالء بی

بھ تقلید از افالطون و ارسطو نوشت مثل فصوص الحک�م و التقاط یونانی را بنا نھاد و تقریباً ھمھ آثارش را افالط�ون و متافیزی�ک ارس�طو م�ی باش�د . و » جمھ�وری « و » ض�یافت « و مدینھ فاضلھ کھ آشکارا تقلی�د

ھمھ بزرگان معرفت جھان اسالم از پس او بھ ھمین راه رفتند . و عجبا ک�ھ ف�ارابی ھ�م ی�ک ش�یعھ و امامی�ھ و ران مع�ارف امام�ان چ�ھ نی�ازی ب�ھ ای�ن تقلی�د داش�ت . ھم�انطور ک�ھ س�ھروردی بود و با داشتن دری�ای بیک�

س�فھ البوعلی و مالصدرا و حتی ابن عربی نیز در خفاء یا آشکارا شیعھ بودند . و این عجب اس�ت ک�ھ اگ�ر فاھل تسنن چنین می بودند چندان عجب نمی بود در حالیکھ کسانی چون مولوی و ش�مس تبری�زی و ح�افظ و

روثی نب�وده و ی�ا زی�اد پررن�گ و آش�کار نم�ی نمای�د ول�ی از آن بزرگ�ان وا کھ شیعھ گریش�ان الاق�ل م�عطار م ند و قرآنی تر . براستی این چھ رازی است ! دیشیعی تر می اندیش

و اینطور نبوده کھ مثالً کسی چون مولوی از فلسفھ یونانی ب�ی خب�ر ب�وده باش�د . از مثن�وی بوض�وح -٢۶٧

والنا در فلسفھ یونانی ھم استاد بوده اس�ت ول�ی آن�را در تبی�ین حکم�ت و عرف�ان اس�المی درک می شود کھ م وارد نکرده بلکھ آنرا تحقیر و باطل کرده است .

اد کھ ھمھ این فالس�فھ اس�المی یون�ان داز این منظر شاید بتوان تا حدودی بھ شیخ احمد احسائی حق -٢۶٨

ر قلم�رو حکم�ت و معرف�ت ام�ری مھم�ل و بلک�ھ خطرن�اک اس�ت و زده را تکفیر نموده است . گرچھ تکفی�ر د کافرانھ !

یونانی است ولی اسالمی،برخی ھم بر این باورند کھ فقط متدولوژی ( روش شناسی ) فالسفھ -٢۶٩

یگران در خدمت دون فنناشی از آن اکثراً اسالمی و شیعی است و استفاده از علوم و حکمتھا و معارف لھ ما را بھ یاد ادعای گروھی انقالبی ئالمی عیبی ندارد و بلکھ بسیار ھم نیکوست . این مستبیین معرفت اس

می اندازد کھ ادعا می کردند از مارکسیزم بعنوان علم انقالب در خدمت اسالم بھره می گیرند کھ عاقبت کل اسالم و بلکھ دین را منکرشدند .

م ام��ری بس��یار نیک��و و ی�ک امتی��از اس��ت ھم��انطور ک��ھ بھ�ره از عل��وم دیگ��ران در خ��دمت دی�ن و اس��ال -٢٧٠

ش فرا م�ی دھن�د و بھترینش�ان آنانکھ بھ ھمھ سخنان گو«بھ این امر دعوت فرموده است کھ خداوند ھم مرا » شدگان و رستگارند. می گزینند ھدایترا بر

Page 27: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٧

وی اس�ت و ن�وعی ولی مسئلھ اینست کھ حکمت ، بنیاد و الفبای معرفت و دین و نگرش و حیات معن� -٢٧١علم و فن نیست . و فلسفھ یونانی آشکارا بر شرک و بت پرستی و الحاد و پرستش اساطیر استوار اس�ت و

ند . فقط پیر و مرادشان سقراط بود کھ نسبت ب�ھ اس�اطیر یون�انی دافالطون و ارسطو ھم از این امر مبرا نبوھ ھیچی�ک از حکیم�ان اس�المی از مکت�ب س�قراط ناباور و کافر بود و بھ ھمین جرم شھید شد . ول�ی متأس�فان

کھ بانی معرفت نفس بود کمت�رین بھ�ره ای نگرفتن�د و عموم�اً مری�د ارس�طو ھس�تند ک�ھ آنھ�م ب�ھ خط�ا وی را در حالیکھ اندیشھ افالطون بھ توحید نزدیکتر از ارسطو است و جنگ خونین ای�ن دو .افالطون می خواندند

د . مراد و مرید ھم بھ ھمین دلیل بو

ماھیت کھ یک نبرد یونانی در فلسفھ اس�ت ش�رکی آش�کار و ثن�ویتی –اصالً جنگ و دیالکتیک وجود -٢٧٢ مسلم است کھ کل فلسفھ اسالمی را با خود برده است .

از این منظر شاید بتوان بھ برخی از مراجع شیعی حق داد ک�ھ در ح�وزه ھ�ای علمی�ھ درس فلس�فھ را -٢٧٣

کنند وقتی می بینند کھ مالصدرا آشکارا در مقدمھ اسفار اربعھ ، ایم�ان را ج�ز فلس�فھ بھ کلی طرد و لعن مینمی داند و فقط اھل فلسفھ را مؤمن می خواند . و این براس�تی ادع�ائی سراس�ر یون�انی و الح�ادی و تھ�ی از

فت قرآنی است و بلکھ ضد ایمان قرآنی است . رمع

کس�انی چ�ون س�لمان عو عل�ی صو عرفان اسالمی پس از محم�د می دانیم کھ نخستین بانیان حکمت -٢٧۴عمار و میثم و مقداد ھستند کھ جملھ نھ تنھا فلسفھ نمی دانستند کھ اکثرشان حتی سواد ابت�دایی ھ�م و کمیلو

نداشتند . پس در اینجا تعریف مالصدرایی از ایمان چھ می شود ؟

دانشمندان و فالسفھ و عرفا و ادیبان ط�راز اول ت�اریخ قبل از ھر چیزی بایستی متذکر شد کھ اکثریت -٢٧۵اس��الم از ش��یعیان و م��ذھب امامی��ھ ب��وده ان��د در حالیک��ھ ش��یعیان در ط��ول ت��اریخ ھم��واره اقلیت��ی ی��اغی و

بوده کھ بالوقفھ قتل عام شده اند تا ظھور ص�فویان ک�ھ نخس�تین حکوم�ت ج�امع ش�یعی در ت�اریخ زیرزمینی اتفاقاً در ای�ن عص�ر ھ�م علم�ا و عرف�ای ش�یعھ تح�ت فش�ار و تبعی�د و زن�دانی و ایران محسوب می شوند کھ

یاغی بودند . و حتی امروزه ھم جمعیت ش�یعیان جھ�ان کمت�ر از ده درص�د مس�لمانان جھ�ان اس�ت . پ�س اگ�ر مآب تاریخ اسالم ھم اکثراً شیعیان ب�وده ان�د ب�دین دلی�ل اس�ت ک�ھ اکثری�ت متفک�ران و محقق�ین فالسفھ یونانی

ب��زرگ ت��اریخ اس��الم ش��یعیان ب��وده ان��د و ای��ن ب��دلیل وج��ود موجودی��ت مت��افیزیکی امام��ان ش��یعھ اس��ت . زی��را ھرنوع فعالیت فکری و معنوی در آدمی فعالیتی متافیزیکی است ک�ھ محص�ول تعل�ق ب�ھ کانونھ�ای متافیزی�ک

بر روی زمین است .

حقیقت ما را «: سخنی بس قابل تأمل داردد امامان درباره راز درک حقیقت متافیزیکی وجو ععلی -٢٧۶ » .کھ خداوند قلوبشان را آزموده باشدو مؤمنانی کنند اال فرشتگان مقرب الھی و انبیای اولوالعزم درک نمی

ق حق در عالم فیزیک است و لذا کسانی ق�ادر ب�ھ درک لامام و امامت مظھر کمال تجلی متافیزیک مط -٢٧٧

از اھالی متافیزیک باشند و دارای حواس و ھ�وش و درک مت�افیزیکی ش�ده این حقیقت عالی ھستند کھ خودام�ل ع�رش خداون�د نزدیکت�رین موج�ودات حالئ�ک مق�رب الھ�ی یعن�ی آن چھ�ار فرش�تھ م دباشند . کھ بی تردی�

ھوشمند درگ�اه خداین�د و قابلی�ت درک ای�ن ح�ق را دارن�د . ول�ی ازمی�ان انس�انھا انبی�ای اول�والعزم دارای ای�ن حامالن ع�رش خداین�د . و ام�ا پ�س از از می باشند چرا کھ خود دارای مقام امامت بوده اند و آنھا ھم قابلیت

نھا مؤمنانی ھستند کھ خداوند قلوبشان را آزموده است . ب�ھ چ�ھ ام�ری آزم�وده اس�ت . ب�ھ ھم�ان ام�ری ک�ھ آمانند و عصمت خود را کار دل است یعنی عشق و فراق در آن . کھ آیا در فراق عشق ھمچنان بر عشق می

حفظ می کنند و یا دچار کینھ و نفرت و شقاوت دل می شوند و فوراً در صدد جایگزینی بر م�ی آین�د . ک�ھ آی�ا ختھ ب�ھ خداون�د تحوی�ل دھن�د ت�ا خان�ھ او ش�ود . احاضرند از محبوبھای خود بگذرند و دل را از آن�ان پ�اک س�

اس�ت زی�را ت�ا دل خان�ھ ح�ق نش�ود هی�ت از س�ر و دل گذرانی�دکاملترین این امتحانات را اب�راھیم خلی�ل ب�ا موفق« ھوش و حواس و ادراک متافیزیکی حاصل نمی شود و الجرم حق امامان ھم درک و تصدیق نم�ی ش�ود .

کار می کنیم تا بدانی�د ک�ھ او ح�ق اس�ت ول�ی مس�ئلھ شآ بر شما شما ن و بروند را در دروما نشانھ ھای خوزی��را امام��ان مظھ��ر ظھ��ور خداون��د ب��رای -ق��رآن » .دی��دار خداون��د تردی��د دارن��داینس��ت ک��ھ اکث��ر مردم��ان در

مردمان ھستند و کسانی این ظھور را تصدیق و درک می کنند کھ دلشان اسیر و بنده غیر خدا نباشد .

Page 28: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٨

دل درب متافیزیک است و ھرچھ غیر خدا در دل باش�د ای�ن درب را مس�دود م�ی کن�د اع�م از عالئ�ق و -٢٧٨شھوانی و حتی اعتقادات و مقامات دینی و معنوی در دنیا و ،ای بشری ، مادی ، اجتماعی ، علمی عشق ھ

ریاست ھای عاطفی و علمی و شرعی و سیاسی و عرفانی .

کور و دیوانھ ساخت علیرغم دریایی حجت ع ی لآنچھ کھ امثال عمر و ابوبکر و عثمان را نسبت بھ ع -٢٧٩شنیده بودند ھمان�ا ح�ب ریاس�ت دین�ی ب�ود در حالیک�ھ صھ دیده و از رسول خدا نقلی کھای عینی و عقلی و

از تمامیت اموال خود در رابطھ با رسول گذشتھ بودند . آنچھ کھ زبیر را بھ جنگ با علی کش�انید نی�ز ھم�ین يح��ب پس��رش عب��دهللا ب��ود . و گرن��ھ ھیچی��ک از این��ان درب��اره حقانی��ت مت��افیزیکی عل��ی کمت��رین تردی��د ام��ر

نداشتند ولی دلشان توان تصدیق این حق آشکار را نداشت .

بنابر این دل شناسی و تزکی�ھ و تطھی�ر دل اص�ل و اس�اس و مقدم�ھ واج�ب ب�ر عل�م متافیزی�ک اس�ت . -٢٨٠ن را ندارند و آاینست کھ خداوند می فرماید کھ جز پاکان امکان نزدیکی و لمس قرآن و متافیزیک نھفتھ در

لع��ھ ق��رآن گم��راه م��ی ش��وند . زی��را ناپ��اکی وج��ود از ش��رک دل اس��ت و اینس��ت ک��ھ خداون��د در ناپاک��ان در مطاکتابش مشرکین را نجس خوانده است . و برای کس�ی ک�ھ اراده ب�ھ تطھی�ر و تفری�د دل نم�وده و در جھ�ت آن

تطھی�ر م�ی خداوند از آسمان آبی نازل می کند کھ قلوبت�ان را «جھاد می کند آب ھم بھ او یاری می رساند . –قرآن » نماید

آب نیز از جملھ پدیده ھای متافیزیکی بسیار بارز و محسوس است و خاصھ مؤمنان بخوبی می دانند -٢٨١

نک�ھ ثقل زدائی از نفس م�ی ش�ود ب�ھ ش�رط آکھ چگونھ استحمام و وضو موجب تطھیر دل و انبساط خاطر و ود فرموده است کھ عرش او بر آب است .آدمی در حین استحمام و وضوء خدای را یاد کند زیرا خ

ھر چیزی کھ موجب پاکی تن باشد می تواند موجب پاکی نفس ھم باشد اگر بھ یاد خدا باش�د مث�ل آب -٢٨٢

و خ��اک و آت��ش و ب��اد ک��ھ ویژگیھ��ای مت��افیزیکی آش��کار و محس��وس دارن��د ک��ھ درک��ش ورای عق��ول و عل��وم علیتی می باشد .

ام آفتاب جملھ ب�ھ نی�ت تطھی�ر ت�ن و ج�ان و روان مبر خاک ، تنفس با باد و ح شستشو با آب ، سجده -٢٨٣

و بھ یاد خدا در خدمت توحید و اعتالی وجود اھل معرف�ت اس�ت . و جمل�ھ اینھ�ا ح�اوی تجربی�ات مت�افیزیکی خی از این تجربیات بطور کورکوران�ھ در خ�دمت ام�ور درم�انی ق�رار گرفت�ھ ان�د رگرانقدری ھستند . امروزه ب

ک��ھ ب��ھ لح��اظ عل��وم علیت��ی قاب��ل توجی��ھ نیس��تند ول��ی ، طبیع��ت درم��انی و ت��نفس درم��انی ھمچ��ون آب درم��انیب�ھ معن�ای اس�تفاده معجزه آسا دارند . حتی معضلھ انرژی درمانی کھ تبدیل بھ تجارتی شیطانی شده یخواص

م�ادون فیزیک�ی و ابلیس�ی متافیزیکی از فیزیک بدن انسان است کھ البتھ در این بازی شیطانی عمدتاً ان�رژیفتگان بناگ�اه دچ�ار ام�راض روان�ی العالج�ی م�ی ش�وند و ااست کھ بکار می رود و ل�ذا بس�یاری از ای�ن ش�فای

خود این شفا دھندگان شیاد ھم دچار شیطان زدگیھای ھولناک می شوند و بھ عذابھائی عظیم می رسند .

ن ب��ھ او دل ب��دھی . و ام��ا روش دل دادن ب��ھ ول��ی ھ��یچ چی��زی پ��اک کنن��ده ت��ر از دل م��ؤمن نیس��ت چ��و -٢٨۴سپردن بھ اوست ھمانطور کھ خداون�د م�ی فرمای�د آنانک�ھ ب�اھم راز دل م�ی کنن�د خ�ود او دل مؤمن ھمان راز

میانشان حاضر شده و بھ سوی متافیزیک خود ھدایتشان می کند . زیرا مت�افیزیکی ت�رین پدی�ده در ک�ل ع�الم د . نبا آنھمھ معرفت ، دل را عجیب ترین چیز در جھان ھستی می داع لی ھمان دل انسان است تا آنجا کھ ع

چون درد دل بیان شد درمان آن ھم ، آن شد . اینست سر معج�زه آس�ای دل و درد دل و دل س�پردن و -٢٨۵

نان . آاعتماد بھ مؤمنان و دوستی با

رار نھفتھ و نگفتھ و مدفون در آن اس�ت زیرا آنچھ کھ دل را تیره و ثقیل و ھالک می کند دردھا و اس -٢٨۶ا رکھ دل را مس�موم س�اختھ اس�ت . ک�ھ البت�ھ ای�ن اس�رار را ج�ز ب�ا مؤمن�ان ص�دیق نت�وان در می�ان نھ�اد . زی�

پروردگ�ار اس�ت ک�ھ »المؤمن « خداست چرا کھ مؤمن مظھر اسم خود اعتماد بھ یک مؤمن عین اعتماد بھاست و عالوه بر آن کانون مغفرت الھی نیز ھست ھمانطور کھ انردمحریم امن و ایمن و امنیت خدا برای م

خداوند رسولش را بھ برخی از نامھای خود می خواند مثل غفور و رحیم . و ای�ن ام�ر در درج�ات ن�ازلتر در من امت محمدی ھم حضور دارد زیرا رسول شھید در مؤمنان است بھ درجھ ایمانشان . ؤھر م

Page 29: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٩

آش�کارترین و ر آش�کار متافیزی�ک ح�ق در جامع�ھ ھس�تند در درج�ھ ایمانش�ان .پس مؤمنان نیز مظاھ -٢٨٧نشانھ حقانیت ایمانی آنان ھمان نفوذ و رسوخ روحانی در قلوب مردمان است و حس ایمن�ی حاص�ل از ای�ن

برخ�ی « جذبھ روحانی در دل مخاطبان . ھرگاه چنین کسی را یافتید رھایش مکنید ووالی�تش را پ�ذیرا ش�وید ای�ن معن�ای والی�ت و امام�ت عام�ھ و مقی�ده اس�ت . و ای�ن دع�ای –ق�رآن » ؤمنان اولیای برخی دیگرن�د از م

الھی کھ بھ مؤمنان تلقین می فرماید کھ بگوئید پروردگارا م�ا را از امام�ان متق�ین ق�رار ده ! و ای�ن والی�ت و ثاب�ھ نائب�ان ام�ام م�ی باش�ند . امامت دوره غیبت امام زمان است ک�ھ مردم�ان را ھ�دایت م�ی کن�د . این�ان ب�ھ م

مؤمن حقیقی کسی است ک�ھ حت�ی ک�افرترین دلھ�ا ھ�م در حض�ور او م�ؤمن م�ی ش�وند علی�رغم میلش�ان . ای�ن حجتی متافیزیکی و غیر قابل تردید است.

ای�ن ب�دان معناس�ت -ق�رآن » ای مؤمنان در غذایی کھ می خورید نظر کنید باشد کھ ھدایت شوید .« -٢٨٨

درک و امک�ان زھا ، متافیزیکی ھستند و دارای آیات آشکار الھی می باشند کھ البتھ فقط مؤمنانکھ ھمھ چیمشاھده اش را دارند چرا کھ دارای ھوش و حواس قلبی ھستند کھ ھوش و حواس واقع بینانھ اس�ت و ک�ور

ثقی�ل و س�خیف و صرفاً ذھنی ، ادراکی خیالبافانھ و موھوم و بولھوسانھ وو کر نیستند . و ھوش و حواس ظلمانی است .

اقعیت موجود است و عین فیزیک است . یعنی حقیق�ت ع�ین واقعی�ت اس�ت اگ�ر پس متافیزیک ھمان و -٢٨٩

ببینیم و فھم کنیم .

توص��یف بھش��ت در ق��رآن ع��ین وص��ف زن��دگی در آغ��وش طبیع��ت بک��ر اس��ت بھم��راه ی��ک ی��ار غ��ار و -٢٩٠ظ از زن�دگی مطل�وب عارفان�ھ :درخ�ت س�رو و ج�وی آب و ھمسری دلدار . ھمچون وصف عارفانی چون ح�اف

شراب بیغش و رفیق شفیق ! ای�ن ب�دان معناس�ت ک�ھ ک�ل طبیع�ت مظھ�ر متافیزی�ک اس�ت از ب�رای کس�انی ک�ھ استحقاق آنرا داشتھ باشند اینجانب این تجربھ را عیناً در مراحلی از زندگانی درک ک�رده ام . البت�ھ بھش�ت و

ترین و خفیفترین جلوه آنست بدلیل اسارت حواس در خاک . دوزخ خاکی بھ مثابھ نازل

نش��ین اینس��ت ک��ھ بتوانن��د رن زن��دگی دنی��وی اکث��ر انس��انھای م��درن و شھاھم��انطور ک��ھ م��ی دان��یم آرم�� -٢٩١روزگ��اری را در آغ��وش طبیع��ت بگذرانن��د . و ل��ذا ھم��ھ ثروتمن��دان ک��افر و ظ��الم در آغ��وش طبیع��ت بک��ر در

ب��ر روی اقی��انوس ھ��ا و در جزای��ر متروک��ھ کاخھ��ایی م��ی س��ازند ک��ھ ش��اید چن��د ارتفاع��ات و اعم��اق جنگ��ل و صباحی را در آن سپری کنند ولی ھرگز توفیق چن�ین حی�اتی دس�ت نم�ی دھ�د اال در ح�د گ�ذران تعط�یالت آخ�ر ھفتھ آنھم بھ زور الکل و مستی و تخدیر تاب تحمل این بھشت را دارند . پس بھشت برای مؤمنانش بھش�ت

ی جھنم��ی در ت راز مھ��اجرت روس��تائیان ب��ھ ش��ھرھاای ک��افران غی��ر قاب��ل تحم��ل اس��ت . و اینس��اس��ت و ب��ر سراسر جھان .

عپس بھشت و علم عل�ی » است عبھشت منزل و اجر طالبان علم علی « می فرماید صرسول اکرم -٢٩٢

ک و دی�دار ب�ا خ�دا در چیست . ھمان علم یافتن متافیزیک در فیزی� ععلت و معلول یکدیگرند و اما علم علی نی�ز چن�ین عوش�یعھ عل�ی » م�ن خ�دای نادی�ده را ھرگ�ز نپرس�تیده ام « دنیا می باشد ھمانطور کھ می فرماید

کسانی ھستند .

ھرکھ در والیت علی باش�د « فرمود صحال بھتر آن حدیث جنجالی را در می یابیم کھ حضرت رسول -٢٩٣چیس���ت ؟ والی���ت یعن���ی عش���ق و فرم���انروایی آن و عش���ق و ع و ام���ا والی���ت عل���ی»از دوزخ ب���دور اس���ت .

در دنیا نیست پس آنانکھ دارای چن�ین عش�قی ھس�تند در والی�ت فرمانروایی علی چیزی جز عطش دیدار خداعلی ھستند و شیعھ اویند . یعن�ی کس�انی ک�ھ خ�دای نادی�ده را نم�ی پرس�تند و در جس�تجوی دی�دار ب�ا خ�دا ین�د

و اینست دوری از دوزخ و ورود بھ بھشت . چرا کھ ج�ز بواس�طھ در فیزیک .یعنی در جستجوی متافیزیک عل�م و معرف��ت توحی�دی نم��ی ت�وان ب��ھ متافیزی�ک و خ��دا رس�ید و بھش��ت ھ�م قلم��رو حض�ور خداس��ت و دی��دار

جمالش ھم طبقھ ھشتم بھشت است.

بیعت ھم دانش�گاه ھمان مکتب اصالت معرفت است . و بھشت و متافیزیک و ماورای ط عوالیت علی -٢٩۴و کارگاه و محصول این مکتب است . پس بھشتی جز بھش�ت معرف�ت و عل�م متافیزی�ک نیس�ت ھم�انطور ک�ھ

. عبقول علی » دوزخی ھم جز بی معرفتی نیست «

Page 30: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٠

م�اً خداوند تنھا دعا و طلب فزون�ی ای ک�ھ ب�ھ رس�ولش تلق�ین م�ی کن�د اینس�ت ک�ھ بگ�و : رب زدن�ی عل -٢٩۵شریعت است زیرا خداوند شریعتش راخواه ن�اخواه از لم غیرعدر می یابیم کھ این بیفزا ) (خدایا بر علم من

ب�ھ رس��ولش آموخت�ھ آنھ��م ب�ھ تم��ام و کم�ال . و ای��ن عل�م ک��ھ رس�ول از خ��دایش فزون�ی اش را م��ی طلب�د عل��م فالس�فھ ل نم�ی آی�د . ھم�انطور ک�ھ گروھ�ی از ص�ھ البتھ بدون ش�ریعت حاکشریعت است کھ آنرا حقیقت نامند

ھرک�ھ «تش را خواستند کھ حضرت فرمودن�د کمت شریعحپیامبر اسالم آمدند و از او فلسفھ و دزدھری بھ نھس�تیم یپس اگر شاھد متشرعین و علمای شرع و روح�انیون. »ت مرا انجام دھد بھ حکمتش می رسدشریع

آن��را منکرن��د و حامی��ان و ک��ھ ن��ھ تنھ��ا فاق��د عل��م متافیزی��ک و مکاش��فات م��اورای طبیع��ی ھس��تند بلک��ھ اص��الً حامالنش را تکفیر می کنند بدان دلیل است کھ شریعت را صادقانھ و بدرس�تی انج�ام نم�ی دھن�د . یعن�ی دچ�ار شرک و نفاق ھستند . ابن عربی این حقیقت و راز را در فتوحات مکیھ بدرستی نشان داده است ک�ھ خ�دایش

غرق رحمت کند .

ریعت را جز نماز و روزه و حج نمی دانن�د در حالیک�ھ اینھ�ا عب�ادات اس�ت مسئلھ اینست کھ عموماً ش -٢٩۶دھن�د م�ایش مییعنی حاصل متافیزیکی انجام شریعت است کھ اجر آنست . اینان اجر و متافیزیک را تقلی�د و ن

ر حالیکھ شریعت عبارتست از : ص�دق، و لذا از آن جز فیزیک عاید نمی گردد و اینست منشأ ریا و نفاق . د، دوری از زنا و ریا و رب�ا و م�ردم پرس�تی و وس�واس خن�اس و بر، قناعت، عدل، تقوا، عفت، رزق حاللص

... و اینس�ت ک�ھ مخاط�ب احک�ام عب�ادی مث�ل نم�از و ین فروشی و شرک بین خ�دا و خرم�ا وخود فروشی و دگیش�ان را ب�ر روزه و حج و امر بھ معروف و نھ�ی از منک�ر فق�ط مؤمنانن�د و مؤمن�ان کس�انی ھس�تند ک�ھ زند

ن جمل�ھ در آ. و این عبادات طب�ق ک�الم ق�ری حفظ و استقامت آن جھاد می کنندشریعت استوار کرده اند و برا .آنان جاریستقلوب مؤمنان نوشتھ شده است و از

ھ�ای عظ�یم در دی�ن و اس�الم ک�ھ اس�اس نف�اق اس�ت اینس�ت ک�ھ ج�ای بنابراین یک�ی از جھ�ل ھ�ا و غفلت -٢٩٧

دھن��د مت��افیزیکش را نم��ایش . ب��ی آنک��ھ فیزی��ک دی��ن را انج��ام دی��ن ع��وض ش��ده اس��ت یزی��ک و متافیزی��کف . میدھند

یعن�ی ھ�ر ک�ھ براس�تی اھ�ل ص�لوة باش�د ب�ر » نم�از ن�ور چش�م م�ن اس�ت « می فرماید صرسول اکرم -٢٩٨

ا ذصلوة دارای نور چشم محمدی است و با این نور بھ متافیزیک وارد م�ی ش�ود ک�ھ کم�الش لق�اهللا اس�ت و ل� و این سخنان بھ مزاح نیست . » نماز معراج مؤمن است«فرموده

است و جھ�اد و ص�بر کبی�ر م�ی طلب�د و و البتھ تا اینکھ مؤمن بھ مقام صلوة محمدی برسد راه بسیار -٢٩٩

م��ؤمن نبایس��تی م��أیوس ش��ود ک��ھ ی��أس الق��ای ابل��یس اس��ت . زی��را ت��ا م��دتھا ص��لوة عرص��ھ ج��والن فیزی��ک و مجسم می گردد و این ھم از برکات متافیزیکی نماز است ک�ھ آدم�ی ش�رکھایش را ب�ھ شرکھای نفس است کھ

گیش با آنھا جھاد کند و آنھ�ا را از دل خ�ود بزدای�د . و ل�ذا فرم�وده ھرک�ھ دو زنده چشم می بیند تا در روزمرمن�زه ب�دون ح�دیث نف�س و وسوس�ھ دنی�وی و خیالب�افی برگ�زار کن�د و از غوغ�ای مردم�ان در آن نماز رکعت

کھ رسول شنیده و دیده می شنود و می بیند .را باشد ھر آنچھ

پس نماز نور متافیزیک است کھ بواسطھ آن خدای بنده اش را می بیند و بر او نظ�ر م�ی کن�د ھرچن�د -٣٠٠ کھ بنده خدای را نبیند . پس ارزش اقامھ دارد ھرچند در نابینایی !

کھ قلم�رو متافیزی�ک و فیزیک ھائی ھستند و فاقد نور می کند آنچھ کھ آدمی را کور و کر و مدھوش -٣٠١

نورانی وجودش را تسخیر کرده اند یعنی دلش را کھ منظر نور خداست و جلوی این نور را گرفتھ ان�د و ل�ذا جھان برون در ظلمت است .

عل�م ام�ری زائ�د ب�ر را بدان و در آن تا ابد بمان و آن اینکھ وجود ھمان علم اس�ت و و اما رازی دگر -٣٠٢

نیست و یا معلول آن نیست و یا صفتی از آن نیس�ت ع�ین آن اس�ت و ای�ن ذات آن از یوجود نیست یا عارض مکتب اصالت معرفت است . زیرا معرفت غایت علم است .

تو در ھمھ حال و در ھر مرحلھ ای از زندگی چیزی جز علم خودت از خود و عالم و آدمیان نیس�تی . -٣٠٣ھ اینس�ت ! اگ�ر چن�ین اس�ت پ�س ت�و چی�زی ج�ز متافیزی�ک خ�ودت نیس�تی زی�را عل�م و معرف�ت ت�و ھم�ان آیا ن�

متافیزیک توست در ھر مرتبھ و نوعی کھ باشد . یعنی تو ھرگز فیزیک خود نیستی . ولی بمیزانی کھ اس�یر

Page 31: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣١

نیس�تی خ�واه و و در دام فیزیکی پنداری کھ فیزیکی و این ھراس تو از مرگ و نیستی است زیرا تو فیزیک آگاه . این معنا را بدان و در آن بسیار تأمل کن کھ : وجود معرفت است و بس . ناخواه و آگاه و نا

بینی کھ بھ زاللی آب و گ�وارائی نوش�یدن آن اس�ت و در آث�ار یھر یک از حقایقی کھ در این رسالھ م -٣٠۴

ر و کان�ت و افالط�ون ، در مثن�وی ھفت�اد حکیمانی چون ابن عربی و بوعلی و مالصدرا و نی�ز ھگ�ل و ھای�دگمنی از الفاظ و اصطالحاتی ھیوالئی و مالیخولیایی تبیین ش�ده ک�ھ ھ�ر ع�اقلی در آن س�رگردان و مجن�ون م�ی شود و سپس جنونش را علم و عرفان خود می پن�دارد س�پس م�ات و مبھ�وت م�ی گ�ردد از اینک�ھ چ�را ھ�یچ

کھ عقل حیوانی خود را ھم فلج و پریشان م�ی یاب�د . پ�س ق�در گره ای از وجود و زندگیش گشوده نشده و بلو بدلیل روشنایی و سھولت فھم انکارشان مکن و رحمت خدای را ت�اب آور و الی�ق ش�و این معارف را بدان

و ما اسالم آورده ایم تا سختی ھا آس�ان ش�ود و ن�ھ اینک�ھ آس�انی ھ�ا «راه ھدایت ، صراط المستقیم است کھ –قرآن » دھد منافق است.می وھر کھ دین خدای را سخت جلوه « - قرآن» .سخت گردد

پس علم و معرفت ھمان متافیزی�ک اس�ت و متافیزی�ک ھم�ان وج�ود اس�ت و وج�ود ھم�ان ن�ور عل�م و -٣٠۵

عرفان است .

پ��س ھ��ر درج��ھ و ن��وعی از عل��م و معرف��ت ھم��ان درج��ھ از وج��ود ب��رای انس��ان اس��ت . عل��وم علیت��ی -٣٠۶اح��دی ھ��م وج��ودی توحی��دی و الس��اعھ را م��ی علی��ل را س��بب م��ی ش��ود و عل��وم تک��وینی و وج�ودی علیت��ی و

آفریند . بنگرید موجودیت بغایت علیل و ذلیل آدمھ�ای علیت�ی عص�ر جدی�د را ک�ھ پی�روان و پرس�تندگان عل�وم علیتی ھستند .

و عل�م و معرف�ت و ھرچھ کھ علیتی و سببی نباشد رحمت�ی و محب�ّی و کرام�ت اس�ت . پ�س متافیزی�ک -٣٠٧

مانیت ھمان حمت است . و لذا عالم ھستی تفسیر بسم هللا الرحمن الرحیم است کھ رحیعنی وجود ، سراسر ر ھستی فیزیکی است و رحیمیت ھم وجود متافیزیکی .

–ق�رآن» و از رحمت خ�ویش ب�ھ او عل�م دادی�م«ھل متافیزیک و علم و عرفان است پس اھل رحمت ا -٣٠٨

دی متافیزیکی عطا کردیم . یعنی بھ او وجو

پس اھل جھل نمی تواند اھل رحمت و محبت باشد . و لذا ھمواره حماقت با شقاوت ھمراه است و ب�ا -٣٠٩ ھراسی کھ حاصل عدمیت ناشی از وجود فیزیکی است .

ک پرس�تان و علی�ت ی�پس فیزیک وجود نیست بلکھ ع�دمیت انس�ان اس�ت . و ل�ذا اھ�الی فیزی�ک و فیز -٣١٠

می برند کھ ھراس عدم است . و البتھ عدم فقط یک ای�ده اس�ت ، ای�ده ای رزان جملھ در ھراس فزاینده بسبا کھ غایت منطق علیت در ذھن اھالی فیزیک است .

از این منظر است کھ فلوطین حکیم عھد روم باستان جھان طبیعت و کائنات را ظھور عدم می خوان�د -٣١١

ند کھ این حکیم نتوانست این راز را بھ روشنی بی�ان کن�د . و ای�ن نکت�ھ نی�ز و صورت نیستی می داند . ھرچقابل ذکر است ک�ھ آن افالط�ونی ک�ھ در می�ان فالس�فھ اس�المی م�ورد س�تایش اس�ت ھم�ان فل�وطین اس�ت و ن�ھ

زیرا نویسنده این دو کتاب یک ملحد اس�ت در حالیک�ھ فل�وطین ی�ک » . جمھوری « و » ضیافت « نویسنده ی و عاشق است . حکیم الھ

ھستی آدمی در عالم خاک سراسر امتح�ان الھ�ی اس�ت درب�اره وج�ود ک�ھ ھم�ان عل�م و عرف�ان اس�ت . -٣١٢

یعنی امتحان الھی درباره علم و معرفت آدمی درباره وجود خویشتن است . یعنی جھل محور ھم�ھ امتحان�ات و بت پرستی پیشھ نمی کرد ھرچند کھ ات است . و آدمی اگر علم وجودی داشت ھرگز لحظھ ای کفرئو ابتال

ق نی�ز ب�از م�ی زد آنگ�اه ک�ھ ق�رب و منزل�ت و ع�زت خ�ود را در کائن�ات و در ن�زد ح�چھ بسا س�ر از عبودی�ت حضرت حق مشاھده می کرد و می دید کھ خداوند خالق وی را ب�ر خ�ودش رجح�ان داده اس�ت و غای�ت ارح�م

الراحمینی و عشق حق را بخود می دید .

تمام امتحانات آدمی و ھ�ر آنچ�ھ ک�ھ آدمی�ت –قرآن » و در آنروز خواھید دانست کھ چھ می کردید « -٣١٣اوست برخاستھ از جھل او در حق خویشتن است ک�ھ ای�ن جھ�ل اتفاق�اً در ن�زد عالم�ان ب�ا� و عارف�ان بس�یار

لمان را خاشعان و میقتر است . ھرکھ علمش بیش جھلش بیشتر ! و لذا خداوند فقط عاع و وسیعتر بیشتر و

Page 32: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٢

عابدان حقیقی درگاه خود می داند ! و اگ�ر ام�روزه اش�د کب�ر و س�لطھ گ�ری و کف�ر را در جماع�ت دانش�مندان شاھدیم بدان معناست کھ این علم نیست . و اگر ھم علمش بخوانیم علم اسباب دوزخ و درک اسفل الس�افلین

در عالم خاک و برزخ است یک دوزخ برزخی ! علم بغی !

نزدی�ک م�ی س�ازد و ب�ر آس�تانھ متافیزی�ک عمق جھل خود آگاھانھ انس�ان اس�ت ک�ھ او را ب�ھ خداون�د -٣١۴ قرار می دھد کھ علم شھودی است .

تمام علم آدمی علمش درباره جھل خویش است ووجود آدم�ی ھ�م حاص�ل علم�ش درب�اره ع�دم خ�ویش -٣١۵

خداون�د « و را مس�توجب رحم�ت م�ی کن�د است . و این امر موجب خش�وع و طل�بش ب�ھ درگ�اه خداس�ت و اوو از این رحمت است کھ احساس وجود می کند و لذا وج�ود –قرآن » رحمت را بر خود واجب ساختھ است

در « تماماً رحمت و عشق خداست . و لذا ھمھ امور بھ عشق منتھی می شود و عشق میزان وجود اس�ت . – ععلی » قیامت میزان آخرین عشق است

س علم بی عشق جز نابودی نمی آفریند . ھمانطور کھ علوم بش�ری در عرص�ھ عم�ل ک�ھ تکنول�وژی پ -٣١۶ت است مھد انھدام بشر است . پس این علوم وجودی و ھس�تی شناس�انھ نیس�ت بلک�ھ عل�وم ع�دمی و عو صن

عدم شناسی است .

صحضرت رسول » علم برترین حجابھاست « -٣١٧عین عشق می سازد عشقی ک�ھ اعشق است کھ وجود آفرین است و وجود رحتی علم متافیزیک نیز فقط در

ااکساری و خشوع عدمیت ناش�ی از عل�م ب�ر م�ی خی�زد . زی�را آدم�ی ھرگ�ز نم�ی توان�د عل�م متافیزی�ک رخاز خودی سازد و بھ خود بگوید کھ من صاحب این علم ھستم . بلکھ فقط علم خداوند را کشف م�ی کن�د و جھ�ل

–قرآن » فقط عالمانند کھ بدرگاه خدا خاشع و ھراسانند « بھ درک عدم خود می شود . خود را کھ منجر

آدم چ�ون ع��دم خ��ود را دریاف��ت و تص�دیق ک��رد مش��مول چن��ان رحمت��ی از خ�دایش م��ی گ��ردد ک��ھ بناگ��اه -٣١٨» الس�ت ب�ربکم « عدمش را عین وجود می یابد . و این واقعھ خلق جدید و آف�رینش عرف�انی اس�ت و واقع�ھ

آیا من رب تو نیستم !

زی�را خلق�ت ازل�ی و ق�دیم و فیزیک�ی و حی�وانی ق�بالً » آیا من خالق ت�و نیس�تم « پرسیده نمی شود کھ -٣١٩اتفاق افتاده است و این خلق�ت عرف�انی ی�ا خل�ق جدی�د اس�ت ک�ھ حاص�ل ربوبی�ت ح�ق اس�ت و ام�ری تربیت�ی و

معرفتی است یعنی آفرینش رحیمی و متافیزیکی !

رس�د یعن�ی یپس انسان بواسطھ علم و معرفت متافیزیکی است کھ در مرحلھ نخست ب�ھ ع�دم خ�ود م� -٣٢٠ رجوع می کند بھ اصل خویش . چرا کھ کل دین رجعت است و ذکر ( بھ یاد آوردن ) .

و در مرحلھ دوم مشمول رحمت و محبت الھی شده و از عدم بناگاه وجود می یابد کھ ای�ن وج�ود ج�ز -٣٢١

ست و عبودیت . عشق نی

ان�س و ج�ن را نیافری�دیم مگ�ر « وده اس�ت ک�ھ م�در اینجاست کھ این راز را درک می کنیم کھ چ�را فر -٣٢٢زی�را ای�ن عب�ادت و عبودی�ت ھم�ان واقع�ھ دریاف�ت وج�ود و حراس�ت از آن اس��ت . » دت کنن�دااینک�ھ م�را عب�

ق مت�افیزیکی از ع�دم ب�ا ش�ھادت و منظور وجود خاص انسانی و خلقت انسانی بش�ر اس�ت . خل�ق جدی�د ! خل�در .ای�ن ھم�ان خل�ق جدی�د و عرف�انی اس�ت -ق�رآن» و انسان را در خلقش شاھد گ�رفتیم « اراده خویشتن .

این راز عظیم تا ابد بمان !

ممکن است کھ آدمی ع�دم خ�ود را ببین�د !؟ و انس�ان ت�ا ع�دم خ�ود را نبین�د آیا متافیزیکی برتر از این -٣٢٣نی نمی پذیرد و اھل عبودیت نمی شود . این راز را ھم از ارک�ان متافیزی�ک قرآن�ی ب�دان و در آن وجود انسا

بمان و آنرا ھمواره با خود بخوان !

آنکھ عدم خود را می بیند کیست ؟ آیا عدم است کھ عدم خود را می بیند ؟ در این نکتھ تا اب�د حی�ران -٣٢۴ مانی آیا این علم است یا جھل !

Page 33: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٣

ای�ن حی�رت حاص�ل ھم�ان افزون�ی عل�م -» بیف�زا پروردگارا ب�ر حی�رتم « و حضرت رسول می فرماید -٣٢۵ و کمال علم حیرت است . آیا براستی حیرت از علم است یا جھل ؟ » پروردگارا بر علم من بیفزا « است کھ

کھ بھ فن�ای حیرت ، سرگردانی نیست . حیرت ورای علم و جھل است . شھود محض است . شھودی -٣٢۶

» . و خدا شما را از عدم آفرید « در مشھود می انجامد . فنائی کھ عین بقاست .

پس عدم ، وجود است ! و این مرگ دیالکتیک و ثنویت و شرک و ظلم است . -٣٢٧

و وج��ودت ی��ک ، ھن��وز ظ��المی و مش��رک زی��را ب��ی وج��ودی ت��ا ع��دم را وج��ود نی��ابی و وج��ود را ع��دم -٣٢٨ فرض است .

عدم مقدم و برتر از وجود است و آن خود خداست و در آری ، انسان از عدم آفریده شده است . پس -٣٢٩

و مگ�ر ن�ھ » خداون�د جھ�ان و انس�ان را از ن�زد خ�ودش آفری�د « اینک�ھ ن�ھ عرصھ قب�ل از خل�ق ع�الم . مگ�ر اینکھ از صورت و روح و علم خود بھ او بخشید .

ک�ھ در پای�ان خلق�ت درک ینخستین اصل متافیزیک و ھستی شناس�ی قرآن� عدم ، وجود است . اینست -٣٣٠

می شود و این ادراک اساس ھستی انسانی بشر است .

و کمال ایمان اینست کھ عدم را وجود بدانی و ببینی و بشوی . یعنی از عدم وجود یابی ! -٣٣١

یعن�ی سخ بر علم متافیزیک وارد می شوید . حال پاسخ دھید کھ : آیا عدم خود را می بینید ؟ با این پا -٣٣٢چرا کھ علم ھمان متافیزی�ک اس�ت و مت�افیزیکی ج�ز عل�م نیس�ت و علم�ی ج�ز بر متافیزیک وارد می شوید .

وجود نیست . وجود علم است !

آنچ�ھ –ق�رآن » آیا پنداشتید کھ بھ عبث آفریده شده اید و بازخواست نمی شوید و ب�از نم�ی گردی�د « -٣٣٣کھ عامھ مردمان و بلکھ اکثر فالسفھ ، عدم و ن�ابودی م�ی نامن�د ھم�ان عب�ث اس�ت . نیھیلی�زم فلس�فی ھ�م را

نیس�ت انگ��اری نیس��ت بلک��ھ عب��ث انگ�اری اس��ت زی��را اگ��ر براس��تی ع�دم انگ��اری م��ی ب��ود ع��ین رس��تگاری و عرفان ناب می بود .

ز عب�ث غ�ایتی ن�دارد و ھم�ھ اعم�ال و تا وجود آدم از عدم ب�ر نیای�د ب�ھ ش�ھادت و معرف�ت خ�ویش ، ج� -٣٣۴

و ع�دم اس�ت مگ�ر اینک�ھ ع�دم را وج�ود تالشھایش محکوم بھ عبث است زی�را مب�تالی ب�ھ ش�رک ب�ین وج�ودفیزی��ک توحی��دی ! چن��ین تبی��ین و معرف��ت او اینس��ت توحی��د مت��افیزیکی و مت بیاب��د و ای��ن دو را یک��ی ببین��د .

بھ رمز !آنھم عتوحیدی در تاریخ سابقھ ندارد اال در سخن علی

آیا پنداشتید کھ بھ عبث آفریده شده اید و باز نمی گردید ؟ بھ کجا ؟ بھ عدم ! و آنگاه خواھید دی�د ک�ھ -٣٣۵ عدم ، وجود است ، خداست .

یعنی نیستی زیر بنا و عل�ت و دلی�ل ھس�تی – ععلی » آنچھ کھ ھست داللت دارد بر آنچھ کھ نیست «-٣٣۶

کھ نیستی ھستی است . ھمانطور کھ ھستی ، نیستی اس�ت و ب�ر نیس�تی م�ی انجام�د است . ولی ما می گوئیم یعنی بر ھستی ناب می انجامد در قیامت کبرا !

و آدم�ی ت��ا ع�دم را وج��ود نیاب�د ھم��ھ ارزش�ھا و ادراک اوھ��م وارون�ھ اس��ت ھمچ�ون وارونگ��ی معن��ای -٣٣٧

. و اینست اس�اس واژگونس�االری ت�اریخ و وجود و عدم . و این اساس متافیزیک اخالق و ادراک بشر استلب�اس او و کف�رش بخص�وص آنگ�اه ک�ھ ای�ن مالیخولی�ا مالیخولی�ای و تمدن بشری . و اساس جھ�ل و جن�ون

دین و تقدس ھم بر تن کند کھ منجر بھ اشد ظلم و تباھی می شود .

و کردارھ�ای بش�ری و این�ک ب�ر متافیزی�ک اعم�ال –ق�رآن » ھرچیزی بر شکل خود عمل می کن�د « -٣٣٨ وارد می شویم کھ متافیزیک اخالق عملی است .

حال اگر چند آیھ دیگر درباره اعمال بشری را بھ میان آوریم این راز کاملتر رخ می گشاید : -٣٣٩

Page 34: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٤

.»شما و جملھ اعمالتان را آفرید خداوند « ».اجر و جزای شما اعمال شماست اال مخلصین «

». از اوست بگو کھ خیر و شر ھمھ« ». اراده نمی کنید اال اینکھ خداوند اراده می کند «

ی�ک ک�افر ش�قی چق�در اس�ت ک�ھ آیا تفاوت بین شکل و صورت و ساختار فیزیکی یک عارف قدیس و -٣۴٠اینھمھ تفاوت در کردار و اعمال وجود دارد . ت�ازه مگ�ر ھم�ین تف�اوت ن�اچیز در ص�ور و اش�کال انس�انھا در

اراده آدمی بوده است ؟

از آیات فوق آشکارا درک می شود کھ اراده و افعال انس�ان و خ�دا ھ�ر دو یک�ی اس�ت . زی�را ص�ورت -٣۴١او ھم ازخداست ک�ھ ک�انون اراده اس�ت . ح�ال بگوئی�د ک�ھ آی�ا انس�ان ش�ریک آدمی از صورت خداست و روح

خداست در صورت و روح و اراده و افعال ؟ پس اگر ش�ریک نیس�ت و ش�رک مح�ال و ظل�م عظ�یم اس�ت پ�س ی ج��ز خ��دا و خ��دائی ج��ز انس��ان چ��اره ای نیس��ت اال اینک��ھ ھ��یچ ثن��ویتی ب��ین انس��ان و خ��دا نباش��د یعن��ی انس��ان

ینست ؟. آیا نھ انباشد

اگر کل فعل و انفعاالت جاری در جھان ھستی از عالم ت�ا آدم ، فع�ل پروردگ�ار اس�ت . پ�س الج�رم ای�ن -٣۴٢و جھ��ان ھ��م ءفع��ل ک��ھ از فیزی��ک و ش��کل کائن��ات و اش��یاء ص��ادر م��ی ش��ود پ��س ای��ن فیزی��ک و ش��اکلھ اش��یا

بایستی شکل خداوند باشد .

طنی اش بر می خیزد پس بایستی ظاھر و ب�اطن یک�ی باش�د . و از آنجا کھ افعال ھر چیزی از اراده با -٣۴٣ خودش در کتابش فرموده کھ ظاھر و باطن خود اوست .

پس اشکال اشیاء و آدمھا بایستی » ھرچیزی بر شکلش عمل می کند « عالوه بر این می فرماید کھ -٣۴۴

یر و تحول در صورت اش�یاء و جھ�ان و این راز تغیو تغییر کند زیرا مستمراً بر روی آن کار انجام می شود انسان است مثل پیری و مرگ .

بھ این ترتیب در این میانھ انسان چھ کاره است و چرا بایستی مؤاخذه و اجر و عذاب شود . -٣۴۵

آن ھمس�و ش�ود و ب�انین عالم وجود را درک و تصدیق میکند و تسلیمش میانسان یا این اسرار و قوا -٣۴۶

. ارد. زیرا چنین اختیاری را ددد و یا نھو دوست میگر

اصالً چرا چنین اختیاری بھ انسان داده شده است . -٣۴٧

موافق�ت ی�ا و» انس�ان و افع�الش را خل�ق ک�رده اس�ت خداون�د،«ق ش�دن اوس�ت افعال آدمی جریان خل� -٣۴٨خواھن�د . ول�ی ب�ھ دلی�ل ھ میجود آید یا نھ . کھ البت�ھ ھم�مخالفت انسان با خلقت خویشتن کھ آیا می خواھد بو

سوی عدم می رون�د و ب�ر آس�تانھ ن�ابودی بھتدریج جھل اکثراً با این خلقت مخالفت می کنند کھ در نتیجھ بھقرار می گیرند کھ این ھمان عذابھای جھنمی است . و لذا درست در لحظھ نابود شدن توبھ می کنند و دست

د بھ جبر ! ناز جنگ با خلقت خود می کش

حتی کافرترین آدمھا ھم بھ ھنگام مرگ مجبورند کھ مرگ و نیستی را حیات و ھس�تی حقیق�ی و برت�ر -٣۴٩خواھ�د ننی کھ ب�ھ ای�ن ب�اور جب�ری نرس�یده اعزرائیل تسلیم کنند . و آدمی تا زم بھفرض کنند تا بتوانند جان دم است . و بدینگونھ است ک�ھ خره قبول می کنند کھ عدم وجود است و وجود ، عالمرد . و لذا ھمھ آدمھا باند . ولی خوشا ب�ھ ح�ال کس�ی ک�ھ قب�ل از م�رگش ارقلمرو متافیزیک (آخرت ) می گذبھ جبر ھم کھ شده پا بھ

بھ این باور رسیده و اھل متافیزیک می شود .

اخالق عملی ھمان جریان خل�ق ش�دن انس�ان اس�ت ک�ھ آدم�ی ی�ا ای�ن معن�ا را درک و تص�دیق نم�وده و -٣۵٠ش می شود کھ در اینصورت در ھمین دنیا از عدم وجود می پذیرد و جاوید می شود و یا مخالف�ت م�ی تسلیم

ورزد و خلقت خود را بھ تعویق می ان�دازد آنھ�م در دوزخ . و اص�الً اس�اس معن�ای دوزخ در ھم�ین ت�أخیر و تعویق و عقب ماندن در امر خلقت خویش است .

Page 35: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٥

ان مؤمنانند . و انگشت شماری حتی سبقت می گیرند و بھ لقای الھی و برخی ھم تسلیم ھستند کھ این -٣۵١

د و ب�ا خدایش�ان ب�ی ناج�ر و ج�زا داده نم�ی ش�و نمی رسند کھ اینان مخلصین ھس�تند و ل�ذا بواس�طھ اعمالش�اش�وند ک�ھ یحساب می شوند و خدا ھم بھ آنھا بی حساب اج�ر م�ی دھ�د . و در ھم�ین دنی�ا ب�ر بھش�ت وارد م�

مل است و قلمرو علم و عرفان . زیرا بواس�طھ عل�م و عرف�ان ب�وده ک�ھ توانس�تھ ان�د از زم�ان قلمرو وجود کاه ان�د ک�ھ وج�ود ھم�ان ع�دم اس�ت دگیرند و زودتر بوجود می آیند از ع�دم . زی�را درک و ب�اور ک�رخود سبقت

تا نمیرد و عدم را در نیابد حیات و ھستی جاوید نمی یابد . آدم و

عمل دارد : عمل بھ موق�ع ، عم�ل ب�ھ تعوی�ق افت�اده و دیرک�رد ، و عم�ل زودت�ر از پس آدمی سھ نوع -٣۵٢ عارفانھ ! –صانھ لموقع و سبقت : عمل مؤمنانھ ، عمل کافرانھ و عمل مخ

. عمل بھ تعویق افتاده و جبری و دیر ک�رد عم�ل و مؤمنانھ عمل بی عذاب و زجر استعمل بھ موقع -٣۵٣

وق��ت ک��ھ عم��ل عاش��قانھ و بھش��تی اس��ت. عم��ل ص��الحانھ، عم��ل جابران��ھ ب��ا ع��ذاب اس��ت و عم��ل زودت��ر از ! عارفانھ –لقت جابرانھ، و خلقت عاشقانھ، خ(تاریخی) و عمل عاشقانھ (قیامتی): خلقت صالحانھ

ھر چیزی بھ شکل و صورت خود عمل می کن�د ت�ا ص�ورت الھ�ی او پدی�دار ش�ود و ای�ن کم�ال و اتم�ام -٣۵۴

ست کھ انسان کامل را جوانمرد ھم گویند کھ ب�ھ جم�ال کم�ال ج�وانی م�ی رس�د و در این وخلقت انسان است . آن جاودانھ می ماند . ھمانطور کھ رسول اکرم ھم در معراجش ، حضرت حق را بھ سیمای جوانمردی دیدار

نمود . ھمانطور کھ امام زمان ھم در ظھورش بھ سن جوان کامل است .

نمردانھ داریم و کودکانھ و پیرانھ . بنابراین اخالق و عمل جوا -٣۵۵

پس انسان کامل کس�ی اس�ت ک�ھ خلق�تش در حی�ات دنی�ا کام�ل ش�ده و ب�ھ اتم�ام رس�یده و جم�ال ح�ق از -٣۵۶شکل و سیمای او پدیدار گشتھ است . و ل�ذا ب�ر ع�رش وج�ود جل�وس ک�رده و در مق�ام ش�اھد و ن�اظر مح�ض

عنوان مخلوق . ولی از آنجا کھ خلیف�ھ خ�دا در ع�الم ارض قرار می گیرد . و این مقام انفعال محض است بھ است مظھر اراده خدا می شود برای سائر خالیق و نھ ب�رای خ�ودش زی�را خلق�ت خ�ودش کام�ل ش�ده اس�ت و

دیگر کاری ندارد .

ل�ب ری�زی ادر صنعت ریختھ گری سنتی و نوعی ھنر مجسمھ س�ازی آن ش�کل ی�ا ص�ورت م�دنظر را ق -٣۵٧و دس�ت آخ�ر قال�ب را م�ی ش�کنند آن مجسمھ در قالبش باقی می ماند تا کامالً صورت پذیرد می کنند و مدتی

تا صورت عیان گردد . قیامت کبرا بھ مثابھ چنین واقعھ ای است کھ صورت حق از قال�ب فیزی�ک خ�ارج م�ی نس�ان ی�ک قیام�ت ص�غری ب�رای ا شود . و الجرم قالب جھان می شکند و فرو می ریزد . مرگ نیز ب�ھ مثاب�ھ

و پرده برداری اس�ت . و ی�ا بمانن�د پرن�ده ای اس�ت ک�ھ پوس�تھ تخ�م م�رغش را م�ی است و بھ مثابھ رونمایی خروج می کند . قیامت بھ مانند خروج از قالب اس�ت . و ک�ل جھ�ان فیزی�ک و طبیع�ت ھمچ�ون قال�ب وشکند

« رس�الھ ای از اینجان�ب بن�ام است کھ در آخر الزمان کامل فرو می پاشد ت�ارخ عی�ان ش�ود . ای�ن معن�ا را در پیگیری نمایید . » عرفان تاریخ

ولی با اینحال حتی قالب فیزیکی جھان ھم قالبی زن�ده و خ�الق و دارای تجل�ی اس�ت و انس�ان ب�ھ ن�ور -٣۵٨

معرفت قادر بھ شکافتن این قالب است .

و قال�ب پوس�تھ زش و فروپاش�یاز آنجا کھ در آخر الزمان و قیامت پنجاه ھ�زار س�الھ ھس�تیم ای�ن ری� -٣۵٩فیزیکی جھان آغاز شده است کھ بصورت اختالالتی در قواعد طبیعت خود نمایی می کند ھمچون زلزلھ ھ�ای

بالوقفھ و حوادث بی سابقھ طبیعی دیگر .

اینست کھ شتاب عمل آدمی ھم بھ بھانھ تکنولوژی سریعتر شده است تا ھرچھ سریعتر این پوس�تھ و -٣۶٠وان�ی رخ ابیرون آید کھ در این ش�تاب البت�ھ تلف�ات و ض�ایعات فرخود زیکی خود را بشکند و از تخم قالب فی

می نماید . و بسیاری از ھراس این ظھور و شتاب فزاینده روی ب�ھ تخ�دیر و خ�ود کش�ی م�ی کنن�د زی�را ح�ق این واقعھ را نمی دانند و عدم را نابودی می پندارند .

Page 36: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٦

آیھ مورد بحث اس�ت ک�ھ : جھ�ان ب�ر خ�ود عم�ل م�ی کن�د و ھ�ر چی�زی آنق�در ب�ر این معنای دیگری از -٣۶١روی ش��کل و جم��ال وج��ودی خ��ود ک��ار م��ی کن��د ت��ا آن جم��ال حاص��ل آی��د . درس��ت مث��ل مجس��مھ س��ازی ک��ھ از

سنگی بی صورت ، جمالی را استخراج می کند و اضافات را می تراشد و دور می ریزد .

خلق شدن است و ھرگاه کھ این خلقت کامل شد پ�رده ب�ھ کن�ار م�ی رود و بھ بیان دیگر جھان در حال -٣۶٢ !د و این یعنی قیامتپوستھ فیزیکی فرو می ریزد و رخ عیان می شو

در حقیقت کار خلق عالم و آدمی�ان ب�ھ پای�ان رس�یده اس�ت و خ�دا ی�ک روز دیگ�ر ب�ھ او مھل�ت داده ت�ا -٣۶٣

ت اضافی پنجاه ھزار سال بھ طول می انجامد .تصمیم خود را بگیرد واین یک روز مھلت و وق

بھ بیان دیگر جھان ھستی فیزیکی بھ مثابھ کارگاه خلقت است و ھرگ�اه ای�ن ک�ار ب�ھ انج�ام رس�ید ای�ن -٣۶۴ کارگاه و اسباب و تدارکات آنھم جمع می شود .

ی��ن دوران در او ل��ذا ھس��تی فیزیک��ی ی��ک ھس��تی برزخ��ی و انتق��الی اس��ت و اینس��ت ک��ھ مھمت��رین ام��ر -٣۶۵

! ن. تمام کفر و جدال و عذاب آدمی حاصل بی صبری اوست در قبال خلقت خویشتانتقالی امر بھ صبر است

دنی�ا ھم�ان طبیع�ت و م�اده جھ�ان این فریب فیزی�ک اس�ت . –قرآن» ندگانی دنیا فریبتان دھد.مبادا ز« -٣۶۶. و آنگاه در یک فیزیک زندگی تب�دیل ب�ھ ی�ک کل حیات و ھستی ھمین است و بس کھ . و اینکھ پنداریاست، ی�ک زن و... و ای�ن س�قوط در درک وبیل، یک خانھ، یک مدرک، ی�ک می�ز! یک اتومء شوی، یک چیزشی

و آھن و بتون و قی�ر. اینس�ت فری�ب اسفل است در سیاه چالھ فیزیک و شیمی و مکانیک و برق و پائین تنھ ھی�زم دوزخ : سقوط موجب ب�ر پ�ائی آت�ش م�ی ش�ود ک�ھ! و این قوط متافیزیک روح در فیزیک اشیاء: سدنیا

تب�دیل ب�ھ م�ی آی�د د و آتش اف�روزش س�نگ اس�ت! س�نگ یعن�ی فیزی�ک! دل�ی ک�ھ ب�ھ تس�خیر فیزی�ک درمردمنک�انون متافیزی�ک و خان�ھ ! و کانون احتراق آت�ش دوزخ دل اس�ت ک�ھ ق�رار اس�تسنگی آتش افروز می گردد

.اه صاحب خانھ اشرودش می سوزاند بھ ھمخ. و خداوند ھر غیری را در خانھ خدا باشد

انسان با جھان خداست کھ ھ�وی ھم�ھ رواب�ط اس�ت و عل�ت ارتباط�ات اس�ت . ح�ال اگ�ر آدم�ی در رابط -٣۶٧جل��ی را ی�اد نمای��د و حک��م او را در آن رواب�ط ج��اری س��ازد جھ�ان فیزیک��ی ت ون��درابط�ھ ب��ا ع�الم و آدمی��ان خدا

و در غی�ر اینص�ورت ب�ھ م�ادون فیزی�ک یعن�ی درک اس�فل الس�افلین س�قوط م�ی کن�د. ای�ن متافیزیکی می یاب�د خداست کھ واصل و فاصل بین اشیاء است . و این فاصلھ حضور خدا و قلمرو متافیزیک آشکارست .

ھم�دیگر م�ی ان�دازد و سازد و ب�ھ ج�انفیزیک وی را دو شقھ می ابتالئات قلبی انسان بھ دنیا و عالم -٣۶٨

و ای�ن جھ�نم فیزی�ک در عش�ق و نف�رت . مث�ل لذا در رابطھ ب�ا ھ�ر چی�زی ی�ک احس�اس ش�دیداً اض�دادی دارد متافیزیک دل انسان است .

ک��ل مایمل�ک زندگیش��ان از ج��نس ب�ادانش��ان وھا ب��ھ یک�دیگر و نی��ز ب�ا فرزناحس�اس اکث��ر زن و ش�وھر -٣۶٩

نھ ای از تو نفرت دارم ! این منطق اھل دوزخ است !بطرز عاشقا : نفرت است –دوزخ عشق

نکردنی می رسد و نی�ز از م�ردان . و انسان زناکار و خاصھ زن ، از ھیکل خودش بھ انزجاری باور -٣٧٠ای��ن بی��انگر حق��ی عظ��یم اس��ت زی��را رابط��ھ ای ب��دون خ��دا و بلک��ھ ب��ر خ��الف اراده او پدی��د آم��ده اس��ت و ل��ذا

داست و عّزت انداختھ و تبدیل بھ فیزیک محض کرده است . کھ اگر این انزج�ار روحانیت وجود را از حیث قرا از ارزش س�اقط م�ی کن�د و ای�ن زمین�ھ ھ�رزه گ�ی و فحش�اء و زانی منجر بھ توبھ نشود بتدریج وجود فرد

خود فروشی است .

تن است . ھمھ احکام شریعت و فضایل اخالقی برای حراست از متافیزیک و قداست وجود خویش -٣٧١

ک است و ابطال آن حاصل معکوسی دارد . یقوانین اخالقی ، قوانین تبدیل فیزیک بھ متافیز -٣٧٢

آنچھ کھ موس�وم ب�ھ ق�انون علی�ت اس�ت ک�ھ ق�انون ح�اکم ب�ر ک�ل عل�وم و فن�ون و اندیش�ھ بش�ری اس�ت -٣٧٣ر خداوند است کھ علی و قانون حاکم بر روابط اشیاست . اگر درک و تصدیق شود کھ این قانون ھمان حضو

و عزیز و عظیم و کبی�ر اس�ت . ذات ک�ل ریمو ک ، حکیم، علیمقول قرآن کریمعلت است کھ ب متعال و عالی و

Page 37: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٧

ا ای�ن علی�ت رعلوم و اندیشھ بشری دگرگون و ھدایت بخش می گ�ردد و بس�وی متافیزی�ک ره م�ی نمای�د . زی�ھ علوم اس�ت ب�دون خ�دا آدم�ی را ب�ھ درک اس�فل علت و خالق ھستی است . ولی این قانون کھ ذات ھمھمان صنعت رھنمون می شود و او را ھالک می سازد . یالسافلین

علیت الحادی در آدمی ایج�اد مالکی�ت م�ی کن�د و ای�ن مالکی�ت انس�ان را در درک اس�فل فیزی�ک جھ�ان -٣٧۴

ساقط می سازد .

ت ک�ھ ن�ور ھ�دایت را لب�ی ب�ین دو انس�ان اس�و متافیزیکی ترین ن�وع رابط�ھ ب�ین اش�یاء ھمان�ا رابط�ھ ق -٣٧۵خداوند منت نھاد و قلوب مؤمنان را وصل نمود کھ اگ�ر تم�ام دنی�ا را ص�رف چن�ین ک�اری «متجلی می سازد.

-قرآن .»دند قادر بھ این ارتباط نمی شدندمی کر

ت�رین کانونھ�ا در یاتصال قلبی بین دو مؤمن یعنی اتصال دو کانون متافیزیکی در جھان کھ مت�افیزیک -٣٧۶قلبي عین ارتب�اط خداس�ت ب�ا خ�ودش . و ل�ذا جھان ھستی است زیرا دل مؤمن خانھ خداست و لذا این ارتباط

و ی�ا مول�وی و ععل�ی و صنور ھدایتی می شود کھ منشأ نج�ات بش�ریت اس�ت مث�ل رابط�ھ محم�د این رابطھ شمس و امثالھم . و رابطھ بین ھر مراد و مریدی !

» گ�ر ان�دکیاره روح از تو سؤال می کنن�د بگ�و روح از ام�ر خداس�ت و از عل�م داده نش�ده ای�د مدرب« -٣٧٧. و عجب�ا ک�ھ گ�وئی خداون�د فق�ط عل�م روح را عل�م م�ی دان�د و ر اینجا سخن از علم متافیزی�ک اس�تد –قرآن

. مابقی فنون فیزیکی است و نھ علم درست ھم ھست زیرا

نس�ت ک�ھ عل�م ام�ری اکتس�ابی و مدرس�ھ ای و کت�ابی نیس�ت . داده ش�دنی و مسئلھ دیگر در این آی�ھ ای -٣٧٨آنھ�م فق�ط در ح�د نی�از و » . خداوند اھ�ل تق�وا را عل�م م�ی بخش�د « است از جانب خداوند و آنھم بھ متقین .

توان حمل علم . و چون ظرفیت آدمی محدود است ھر چند ھم کھ بھ اندازه اش داده ش�ود در قب�ال عل�م کبی�ر . و لذا ھمواره علم قرین حلم است کھ بمعنای حمل و بردباری آن است . بسیار قلیل است زھم خدا با

حلم علم چیست ؟ یعنی چگونھ می توان علم را در خود حفظ نمود و از دست نداد و یا آن�را تب�دیل ب�ھ -٣٧٩

سوم تقیھ نم�ودن آن زکات آن بھ اھلش . دادن موغل و زنجیری بر گردن خود نساخت : اول عمل بھ آن . دھم تبدیل اسراری کھ نباید بدست نااھالن افتد . چھارم امرار معیشت و ریاست نکردن بواسطھ آن . و پنجم

. ت اینھا ارکان حلم اھل علم ھس�تندنھایی آن بھ خشوع و عبودیت درگاه حق . زیرا عبودیت حق ربوبیت اسً ش رو بدینگونھ است کھ عالم بدرگاه الھی افزونی ا ! ا طلب می کند! رب زدنی علما

خداس�ت ک�ھ بخش�نده اس�ت و آن�را ب�ھ متق�ین م�ی » وھاب « نھ کسبی . و بی است ھپس علم حقیقی و -٣٨٠

بن�د نکش�ند و گم�راه نس�ازند . بنگری�د ک�ھ چگون�ھ حت�ی بواس�طھ عل�وم بھ بخشد کھ بواسطھ آن خلق خدا را ع�زت و س�المت خ�ود را از و فتاده اس�ت و عق�ل و ایم�ان فنی و اکتسابی کل بشریت امروزه بھ بند اسارتھا ا

دست داده است . و بنگرید کھ چگونھ از طریق شیادیھای بھ اصطالح عرفانی و روحانی چھ فساد و فتن�ھ و دجالیتی بر پا کرده اند . پس علم ظرفیت و حلمی عظیم می طلبد و این شرط واجب دریافت علم است .

عرفای حقھ علم خود را از نزد خداوند م�ی یابن�د س�ائر مؤمن�ان ھ�م ای�ن عل�م را ھمانطور کھ اولیاء و -٣٨١

بھمان طریق ازاین علمای با� دریافت می کنند کھ شرط واجبش اطاعت بی چ�ون و چراس�ت . ھم�انطور ک�ھ -»آنچھ را کھ بھ ت�و وح�ی ک�ردیم ب�ھ مؤمنان�ت وح�ی ک�ن « خداوند بھ رسولش در قرآن کریم می فرماید کھ

ی یابد در وادی خشوع و اطاعت . مم حقیقی بواسطھ وحی و الھام قلبی انتقال عل

حتی علوم بنیادین فیزیکی نیز بھ طریق الھامات بھ دانشمندان ب�زرگ دس�ت داده اس�ت و ای�ن ام�ر در -٣٨٢ھ�م ن و پاسکال . یعنی قوانین بنیادین علوم طبیع�یطبیعی آشکار است مثل نیوت ماعتراف علمای بزرگ علو

ن می گوید در حالی قانون جاذبھ بر وی کش�ف ش�د ک�ھ تفکر علیتی حاصل نشده اند . نیوتاز روش تحقیق و بود در دوره ای کھ بعنوان یک دیوانھ و ملح�د از دانش�گاه اکس�فورد عمسیح عیسی مشغول تفکر در احوال

. طرد شده و در کلیسائی منزوی بود

لم از جانب خداوند بھ انسان عین وجود بخشیدن ب�ھ اوس�ت وج�ود علم ھمان وجود است . پس ھبھ ع -٣٨٣ابدی . پس حلم علم ھم�ان حم�ل وج�ود اس�ت . و چ�ون ای�ن بخش�ش از رحم�ت حقیقی متافیزیک و اخروی و

Page 38: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٨

خداست پس عالم�ان ب�ا� جمل�ھ مظ�اھر رحم�ت خ�دا ب�ر خل�ق ھس�تند ک�ھ عق�ل ک�ل و ع�الم واص�ل یعن�ی محم�د . پس در حقیقت ظرفیت علم پ�ذیری ع�ین رحم�ت و محب�ت عالمیان است ظھر کمال رحمت او برم صمصطفی

! را وجود ھمان عشق خداست بھ انسان. زیری استپذی

پس عالمان جملھ عاشقانند و آنکھ عاشق نیست عالم نیست . و عشق کمال تقواس�ت زی�را عاش�ق از -٣٨۴ تمامیت ھستی اش برای خدا می گذرد بخاطر ھدایت خلق .

. اگ�ر عل�م صحض�رت رس�ول » آنکھ علمش را می فروشد آتش دوزخ را بر خ�ود واج�ب م�ی کن�د « -٣٨۵

وجود است پس علم فروشی ھمان وجود فروشی است و عدم خری . و دوزخ قلمرو تجربھ عدم است .

م��ی فرمای��د آنک��ھ خ��ود را نم��ی شناس��د ن��ابود اس��ت . پ��س جھ��ل و خاص��ھ جھ��ل انس��ان نس��بت ع عل��ی -٣٨۶ھل درباره وج�ود اس�ت ع�ین ن�ابودن اس�ت . پ�س عل�م و معرف�ت و خاص�ھ معرف�ت نف�س و عل�م بخودش کھ ج

روح و متافیزیک ، ھمان وجود است . و وجود نور است ، نور علم و معرف�ت و محب�ت ! و ھم�ھ اینھ�ا ن�ور واحدی است کھ نور خداست .

ود و ای�ن ح�ق و ع�دالت و خ�تم م�ی ش�وع�داوت ھمھ عشق ھا و عالی�ق فیزیک�ی ب�ھ نف�رت و انزج�ار -٣٨٧

بلکھ لطف الھی است تا آدم�ی را از اب�تالی ب�ھ فیزی�ک پ�اک س�ازد . ای�ن نف�رت جری�ان پ�اک ش�دن از فیزی�ک است و حق است . این فیزیک است کھ در متافیزیک می سوزد تا وجود را تباه و نابود سازد .

عم�ر م�ردان خ�دا را دریاف�ت ک�ھ ھرگ�ز لم ااز این منظر بھتر می توان راز تب طویل الم�دت و گ�اه م�ادا -٣٨٨

بش�ان نم�ی دھ�د . خاص�ھ ک�ھ م�ردان ح�ق عاش�ق نج�ات و رس�تگاری مردمن�د و ومجال ماندن فیزیک را در قلمبتال بھ آتشی کھ مردم در آن می سوزند ولی سوزشی احساس نم�ی کنن�د زی�را ب�ی ح�س و نیم�ھ جانن�د ول�ی

! می گدازند و نعره برمی آورند کھ: خلصنا من النار یارب مردان خدا مظھر لطافت حیات ھستند و لذا در تب

است کھ متافیزیک و وجود خداوند مت�رادف ع�دم نم�ی آی�د : خ�دا در ھ�ر چی�زی عفقط در وصف علی -٣٨٩توحی�دی ت�رین توص�یف ممک�ن از عھست ولی خود آن چیز نیست و غیر آن چیز ھم نیست ! این ک�الم عل�ی

. وجود حق در تاریخ بشر است

) و ھ�م در آس�مان و ھ�م در زم�ین (ع�الم فیزی�کخداوند در کتابش نیز آش�کارا م�ی فرمای�د ک�ھ ھ�م در -٣٩٠انسان است و در ھمھ جا و ھم�ھ س�و ھس�ت . ول�ی خ�ود آنھ�ا نیس�ت . پ�س م�ی بین�یم ک�ھ م�رز ب�ین توحی�د و

س اب�تالی ب�ھ ش�رک و شرک ( بت ) بھ موئی است و بیھوده نیست کھ بسیاری از مردم و علمای دین از ت�ردر جھ��ان انک��ار ک��رده و او را ب��ھ ورای آس��مان فرافکن��ی ک��رده و مع��دومش را ب��ت پرس��تی بکل��ی وج��ود خ��دا

ن�اب پرداخت�ھ ان�د البت�ھ نموده اند و نام این انکار را توحید ناب نھاده اند و لذا با خیال راحت بھ دنیا پرستی ز آنست ک�ھ وج�ود داش�تھ باش�د ! یعن�ی از ت�رس ش�رک ب�ھ برای رضای خدائی کھ دیگر وجود ندارد و نابتر ا

اند کھ اشد کفر است . افتاده نفاق

م مطلق ! و ب�ا خل�ق جھ�ان ، معل�وم و مع�ین و یخداوند قبل از خلق عالم و آدم علم محض است و عل -٣٩١جا حض�ور یعنی اینکھ خدا در جھان و در ھمھ حال و ھمھمعروف شد . و لذا اصل و محور امر بھ معروف

بھ معروف ھمان وحدت وجود است کھ توحید وجودی است . دارد و شاھد است . بدین ترتیب مکتب امر

آن . ن�ھ م�ن اس�ت و ن�ھ ت�و ، او ، خ�دای ن�ھ خ�ویش چی�زی اس�ت و ن�ھ غی�ر عپس طب�ق س�خن عل�ی -٣٩٢ه اس�ت . یعن�ی ب�ر ھ�وی جھان ھستی بر قل ھوهللا اح�د بن�ا ش�د ص. قل ھو هللا احد ! و بقول رسول اکرم است

، عل��ی الحک��یم ، عل��ی رابط��ھ ھ��ا ! او عل��ت و عل��ی رابط��ھ اس��ت : عل��ی العظ��یم ، عل��ی الکبی��ر ، عل��ی العل��یم ت ب�ین ، علی العزیز و ... یعنی ھمھ اسماء و صفات از علی و بر علت و علی�ت اس�ت یعن�ی از ارتباط�االحلیم

است » من«؟ یک سر رابطھ در منریاست یا غ» من«و غیر (من و تو)، » من«چیزھاست . آیا رابطھ بین ! در غیر من است و غیر من ھم نیست. آیا روشن است ولی خود من نیست سر دیگرش

ب�ھ یھرکھ بخواھد خدای را خودی کند مبتال بھ شیطان است و ھرکھ بخواھد او را دیگری کن�د مب�تال -٣٩٣

نکھ خدای را بھ ظن خود می خوانند ھوای نف�س آنا« فیزیک و دنیاست . اولی مشرک و دومی کافر است .

Page 39: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٩

خود را خ�دا نامی�ده ان�د و ای�ن ش�رک اس�ت و ش�رک ظل�م عظ�یم اس�ت و خداون�د گن�اه مش�رکان را ھرگ�ز نم�ی –قرآن » بخشد

! و اص�ل و فاص��ل ب�ین انس�ان و جھ��ان اس�ت، ھ��واو راب��ط و و ».م��ن اس�ت ن��ھ معش�وق م�ن«خ�دا ن�ھ -٣٩۴

و راز دل در می��ان م��ی نھن��د او در نماین��دم��ی و تص��دیق م��ی کنن��د و تبعی��ت را درک آنانک��ھ ھ��وی رابط��ھ ھ��ا میانشان رخ می گشاید و دیدار می شود .

ول��ی مس��ئلھ «عرف��ی ک��رده اس��ت . مش��کارا در کت��ابش آدرس و راه و رس��م دی��دارش را آپ��س خداون��د -٣٩۵

شوقی ب�ھ ش�ناخت او ندارن�د زی�را یعنی مشتاق دیدارش نیستند –قرآن» ار خدا تردید دارند.داینست کھ در دی ؟! شق ھای مھمتری دارندکارھا و ع

خود می فرماید کھ بر صراط المستقیم در انتظار انسان است . این صراط کھ بھ معنای پل است ھمان -٣٩۶

پ�ل ارتب��اط ب��ین چیزھ�ا و خاص��ھ ارتب��اط ب�ین انس��ان و س��ائر چیزھاس�ت خاص��ھ س��ائر انس�انھا و خاص��ھ س��ائر صھ اولیای الھی . مؤمنان و خا

ی است فض�ای خ�الی اس�ت ک�ھ آن�را از ھ�ر س�و رای فیزیک . آنچھ کھ ورای ھر شیئمتافیزیک یعنی و -٣٩٧

. وای�ن خداس�ت ک�ھ ن�ھ خ�ود چی�ز اس�ت ن�ھ غی�ر . در ان بستر ارتباطش با سائر چیزھاستاحاطھ کرده کھ ھم ! تا ابد بمان و راز غیب را بخوان این راز

وصل و فصل ارتباط است یعنی در وصال و فراق ! پس خداوند در -٣٩٨

. ح��ق وص��ال خ��دمت و انج��ام را ادا کن��د خ��دای را دی��دار میکن��دآنک��ھ ح��ق وص��ال و ف��راق ی��ک رابط��ھ -٣٩٩ . ھ است بی توقع و بی سلطھ و سلطنت. حق فراق حفظ محبت است و عصمتوظیف

رضا. و دل کندن با صلح و تسلیم و ، دل دادن استگشایش چشم و گوش و ھوش متافیزیکیکل راز -۴٠٠

کند م�دخل انس�ان ب�ھ وادی متافیزی�ک خونریزی می وشود سپس کنده میشود وھمان نقطھ از دل کھ بستھ میاست . اینست کھ گفتھ اند : در این وادی جز دل سوختھ و جگ�ر پ�اره پ�اره نم�ی خرن�د . منتھ�ی ب�ی فح�ش و

بخوان و در آن بمان تا ابد ! تھمت و عداوت و خیانت . این راز را بدان و

گیرن�د لف�ظ ش�ھید را ش�اھد میمت�رجمین و او بر ھر چیزی شھید اس�ت.» و ھو علی کل شیء شھید« -۴٠١. شھید بودن خداوند بر ھر چیزی یعنی اینکھ در ھر چیزی دی�ده استی معنای شھید را درک نمی کنندزیرا بر

. خالصھ اینکھ ھم شاھد ا او دیده میشودشود و باو دیده میاو دیده میشود و در می شود و ھر چیزی ھم از . . و کان شاھدا ً مشھوداداست و ھم مشھو

و اینست کھ باالخره جھان ھستی فرو م�ی پاش�د از ش�ھید ش�دن خ�دا در قیام�ت کب�را . ت�ا جم�ال ش�ھید -۴٠٢

مشھود شود .

ن نباش�د ی�ک موج�ود ک�امالً مت�افیزیکی انسان منزه از فیزیک جھان کھ قلبش در تس�خیر اش�یای بی�رو -۴٠٣ست . این مسئلھ درباره زن دو صد چندان شدیدتر است چرا کھ زن ظھور باطن مرد اس�ت یعن�ی متافیزی�ک ا

عریان است . و لذا یک زن عفیف و باکره مت�افیزیکی ت�رین موج�ود روی زم�ین اس�ت و ای�ن منش�أ احس�اس ھم�انطور ک�ھ ی�ک زن ناپ�اک و آل�وده تب�دیل ب�ھ م�ادون وجود مرد در رابط�ھ ب�ا ھمس�ر عفی�ف و پ�اک اس�ت .

فیزیکی ترین و شیطانی ترین موجود می ش�ود و وج�ودش تب�دیل ب�ھ س�نگی آت�ش اف�روز در می�ان م�ردم م�ی عروج بیشتر ونین زنی احساس نابودی می کند . ھرچھ کھ ارتفاع صعود چگردد . و ھر مردی در رابطھ با

. ی�ک انس�ان ع�الم و ق�دیس چ�ون س�اقط ش�ود جامع�ھ ای را ب�ا خ�ودش باشد لطمات سقوط ھم ش�دیدتر اس�ت ھالک می سازد . بھ ھمین دلیل در قرآن کریم شاھدیم کھ خداوند نسبت بھ انبیاء و اولیای خود بسیار س�خت

اگ�ر ش�رک ورزد وی را چن�ان ع�ذاب کن�د ک�ھ ھ�یچ ک�س را ت�اکنون ک�ھ گیرتر است و بھ رسولش می فرماید باشد . زیرا انسانھای مؤمن چون لطیف تر و دل زنده ترند رسوخ تباھی و ظلمت و ثق�ل چنین عذابی نکرده

عذابی شدیدترند . و ب�ھ لح�اظی دیگ�ر مندگناه در وجودشان بسیار عمیق تر است . پس برای پاک شدن نیازچ�ھ ک�افرتر چون زنده تر و لطیف ترند لذا عذاب را ھم عمیق تر و شدیدتر احساس می کنند . زیرا انسان ھر

می شود پوست کلفت تر می شود تا جایی کھ گفتھ شده کلفتی پوست کافران ت�ا ھفت�اد مت�ر م�ی رس�د . و ای�ن

Page 40: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٠

فیزیک تلنبار شده در نفس است کھ بصورت گوشت مرده تمام وج�ود را در ب�ر م�ی گی�رد و رابط�ھ انس�ان ب�ا ع رابط�ھ ی�ک انس�ان دچ�ار قحط�ی جھان بیرون را قطع می کند . زیرا وجود حاصل رابطھ اس�ت و انس�ان قط�

ھ�یچ ک�س و چی�زی نم�ی توان�د مرب�وط ش�ود ھ�ر چن�د ک�ھ دری�ایی رواب�ط اجتم�اعی فیزیک�ی اوجود است کھ ب� ھ باشد. داشت

وج��ود حاص��ل ارتب��اط قلب��ی ب��ا انس��انھای ص��احب دل و م��ؤمن اس��ت . و ل��ذا روابط��ی ک��ھ فاق��د چن��ین -۴٠۴

ی و تھمت و شقاوت و ع�ذاب و ع�داوت اس�ت .زی�را در چن�ین خاصیتی باشد سراسر مبتالی بھ تردید و بدبینرابطھ ای جز عدم حاصل نمی آید تا آنجا کھ آدمھا دست بھ نابودی یکدیگر م�ی زنن�د ت�ا از ع�دم برھن�د ھم�ھ جنگھا محصول روابط غیر قلبی و عدمی است زیرا ھرکسی طرف مقابلش را باعث ن�ابودی خ�ود م�ی یاب�د .

رابطھ انسان با جھان و جھانیان است . وجود و عدم ھر دو حاصل

از این منظر بھتر می توان حق و ارزش خارق العاده ایمان و ارادت عرف�انی نس�بت ب�ھ اولی�ای الھ�ی -۴٠۵ت امر امامت را تص�دیق ک�رد و نی�ز معن�ای نج�ات در رابط�ھ ب�ا ام�ام : واصل را درک نمود و عظم نو عارفا

فرین خالیق اس�ت زی�را مؤمن�انش را ب�ر متافیزی�ک ح�ق وارد م�ی کن�د و نجات از نابود شدن ! امام ، وجود آ این معنای صلوة است کھ خاص مؤمنان در رابطھ با امام است .

می�ان ب��دبین اس�ت و ھم�ھ را عام��ل دآانس�ان ک�افر دل ک�ھ دل��ش س�نگ و م�رده اس�ت نس��بت ب�ھ ع�الم و -۴٠۶

ب�وط ش�ود و ب�ر متافیزی�ک ھس�تی اش وارد گ�ردد او نابودی خود می داند . زیرا نمی تواند با عالم وج�ود مرمبتالی بھ عدم است و لذا در ھ�راس فزاین�ده ب�ھ س�ر م�ی ب�رد و انس�ان م�درن در اوج چن�ین وض�عی اس�ت و

بین�د یرا او ھمھ را مھد نابودی خود میاینست علت بروز فزاینده اینھمھ جنون و جنایت در سراسر جھان . ز. ای��ن ھم��ان ج��ات یاب��د. ب��رای او وج��ود ع��دم اس��تکن��د ت��ا ش��اید از ن��ابودی نو ل��ذا م��ی خواھ��د ھم��ھ را ن��ابود

! بر بشریت مدرن است: نیست انگارینیھیلیزم وجودی حاکم

رابط��ھ نیس��ت ک��ھ دو س��مت و وج��ھ دارد: متافیزی��ک بعن��وان ج��وھره و ن��ور وج��ود اب��دی چی��زی ج��ز -۴٠٧ . ماورای فیزیک و مادون آن

ی�ا گردد وم میشود و یا پیدا. یا معدوم می شود یا موجود. یا بھشتی میی یا گآدمی در رابطھ با دیگر -۴٠٨

جھنمی . یا بر خود وارد می شود و یا از خود گم می گردد . این ھمان امر ھدایت یا ضاللت است .

ان و موح�د در رابطھ ب�ا مؤمن�ان د را عدم می یابد و عدم را وجود،، وجوو از آنجا کھ انسان کافر دل -۴٠٩ذا ل�. فرق کفر و ایمان عین فرق وجود و عدم اس�ت و کند و لذا با آنان عداوت می ورزداحساس نابودی می

آنچ�ھ را ک�ھ مؤمن�ان «ا یکدیگرند ھمچون وج�ود و ع�دم! ارزشھای کافران و مؤمنان در تضاد آشتی ناپذیر ب –قرآن ».نند کافران شر و پلیدی می خوانندخیر و پاکی می دا

ھب تش�یع ک�ھ ن�ام حقیق�ی اش را بای�د امامی�ھ نھ�اد تنھ�ا م�ذھب مت�افیزیکی بمعن�ای حقیق�ی کلم�ھ در م�ذ -۴١٠

تافیزی�ک ) ھستند زیرا تح�ت الش�عاع ن�ور من دارای حیات متافیزیکی (عرفانیجھان است کھ پیروان حقیقی آهللا و قیام�ت در س�وی لق�این ن�ور ھس�تی م�ی یابن�د و ھ�دایت میش�وند بکنند و با امطلق امامان خود زیست می

. حیات دنیا

بزرگترین اتھام وارد بر مذھب شیعھ از جانب غیر شیعھ اتھام شرک است زیرا می گویند کھ ش�یعیان -۴١١امامان خود را شریک خ�دا س�اختھ و آن�ان را واس�طھ ارتب�اط ب�ا خ�دا و عام�ل ھ�دایت م�ی دانن�د . و متأس�فانھ

لمای شیعھ بھ این اتھام داده نشده است .تاکنون پاسخی واضح و قانع کننده از جانب ع

اگر امامان را واسط و رابط بین خ�دا و خل�ق ب�دانیم ک�ھ متأس�فانھ بخ�ش عظیم�ی از ش�یعھ و علم�ایش -۴١٢اینگون��ھ م��ی دانن��د اتھ��ام ش��رک قاب��ل دف��اع نیس��ت . بلک��ھ امام��ان خ��ود مھ��د ارتب��اط و اتص��ال مؤمن��ان ب��ا

عین توحید است . ھمانطور ک�ھ در وص�ف مخلص�ین در ق�رآن ک�ریم . و این ھپروردگارند و نھ رابط و واسطم�ثالً درب�اره رس�ول م�ی خ�وانیم می خوانیم کھ مھد اراده و فعل خدایند و نھ واسطھ این اراده . ھمانطور ک�ھ

ن�ھ اینک�ھ خ�دای را از طری�ق و بواس�طھ » . ھرکھ رسول را اطاعت کند خدای را اطاع�ت ک�رده اس�ت «:کھ ده است . کھ این شرک اس�ت . در ق�رآن ک�ریم اتفاق�اً پرس�تش خ�دای شخص�ی و ذھن�ی ع�ین رسول اطاعت کر

شرک است و تنھا راه نجات از این شرک ، اطاع�ت از کس�انی اس�ت ک�ھ خداون�د ھدایتش�ان ک�رده اس�ت یعن�ی

Page 41: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤١

خ�دائی ج�ز در عار ب�ا خداس�ت و بق�ول عل�ی دی ، خ�ود ام�ام آئین�ھ دی�قامامان و عارفان واصل . در تشیع حقیوجود امام نیست و امام خانھ خداست و این ع�ین توحی�د اس�ت . ام�ام رابط�ھ خل�ق ب�ا متافیزی�ک نیس�ت بلک�ھ

. هللا و نعمت هللا و نور هللا استاست ، یدهللا و عین هللا و روح » باب « خود درب ورود بھ متافیزیک است خل�ق نیس�ت بلک�ھ مح�ل حض�ور محل ظھور اسمای الھی اس�ت ن�ھ واس�طھ ای�ن اس�ماء . ام�ام واس�طھ خ�دا ب�ا

وظھور خداست و با اینحال بنده خداست نھ خدا ، عرش خداس�ت ن�ھ تجس�د خ�دا ، پ�س ب�ین خ�دا و ام�ام ھ�یچ دوگانگی نیست زیرا امام فنای در ذات اوست .

ھمھ انسانھا ذاتاً دارای مقام خالفت اللھی ھستند و امامند . فرق بین امام و سائر مردمان اینس�ت ک�ھ -۴١٣

امام ھمانست کھ ھست و باید باشد و بر ھستی خود اشراف و بصیرت و علم دارد و مابقی در درجات غفلت از خویش بسر می برند . ام�ام گنج�ی عی�ان اس�ت و م�ابقی م�ردم گ�نج نھانن�د . پ�س ھم�ھ تفاوتھ�ا در معرف�ت

نفس است و بس .

متافیزی�ک ب�ھ خ�ودی خ�ود ویزی�ک پس فرق فیزیک و متافیزیک جز در معرف�ت بش�ری نیس�ت یعن�ی ف -۴١۴ف�رق دنی�ا و آخ�رت ھ�م .ی واحدند . ھمانطور کھ خداوند میفرماید کھ: اوست ظاھر و باطن و اول و آخ�رامر

د! و ف�رق انس�ان و خ�دا. ای�ن راز را . فرق مرگ و زندگی ھم جز این نیست و ف�رق ب�ود و نب�وجز این نیست ! دریاب و در آن بمان جاودان

اک آن چن�دین ن�وع و درج�ھ دارد حس�ی، عقل�ی، علم�ی، قلب�ی و روح�ی و و ادر یی مت�افیزیکھا پدیده -۴١۵. پدیده ھای عقلی ھمان امور مربوط بھ قلمرو دین و اخالق است کھ حکم بھ تق�وا م�ی کن�د و ل�ذا حک�م ھوئی

لم�ی ھم�ان . پدیده ھ�ای عاحکام الھی باشد کھ مھار و فرماندھی اراده است تحتقوا میتکلی عقل بر تسلط و . و ای�ن س�ھ فتھ ھای مس�تقیم ح�واس پنجگان�ھ ان�دحقایق تجربی و حقیقی می باشند پدیده ھای حسی ھمان یا

) ک�امالً (ذات�ی یئھا و ادراکات قلبی و روحی و ھ�و ه. ولی پدیدادراک جملھ ریشھ در فیزیک دارند نوع پدیدهنم�ی یاب�د و آن�را تمام�اً غیب�ی ک�ی آن�را درباطنی و مت�افیزیکی ان�د ک�ھ ف�رد در مرحل�ھ اولی�ھ س�رنخ ھ�ای فیزی

. و ف�رد مثل عش�ق، اش�راق، الھ�ام و تب�دیالت آن�ی نف�س و روان والتی از عالم غیب و فوق علیتو نز میداند. آن س�ھ ن�وع اول در ن یافتھ ھای مت�افیزیکی را کش�ف میکن�دبھ یاری معرفت بھ تدریج کانونھای فیزیکی ای

کھ جملھ اینھا فرد را بھ س�وی ح�ق ک�ھ .نوع دوم ھم سیر انفس می باشندجرگھ سیر آفاق ھستند و این سھ م�ی دھ�یم ت�ا مانش�انھ ھ�ای خ�ود را در آف�اق و انف�س ش�ما ب�ھ ش�ما نش�ان«وجود امام است ھ�دایت م�ی کن�د.

نس�ت ک�ھ در دی�دار خ�دا ول�ی مس�ئلھ ای«داست قرآن و این کانون حق محل دیدار با خ» بدانید کھ او حق است . کھ بھ دیدار حق و الحاق بھ آن میرسندو لذا عده اندکی ھستند –قرآن» ند.تردید دار

آنانکھ حقوق دریافتھای متافیزیک حسی را ادا کردند بھ متافیزی�ک ھ�ای عق�ل و س�پس عل�م و س�پس -۴١۶

قلب و روح و نھایتاً بھ متافیزیک ھای ھوی ذات می رسند کھ این مقام انسان کامل است .

انسان از جھان متافیزیکی اس�ت و آنچ�ھ ک�ھ ای�ن دریافتھ�ا را تب�دیل ب�ھ ظلم�ات کو ادرا افتھھمھ دریا -۴١٧ثقل مادون فیزیک می کند عدم رعایت حقوق آنھاست . حق�وقی ک�ھ ھم�ان احک�ام دی�ن خداس�ت ک�ھ ب�ر مح�ور

تقوا قرار دارد .

دم رعایت حقوقشان تب�دیل ب�ھ حتی گرایشات غریزی ھم گرایشات متافیزیکی انسان ھستند کھ بدلیل ع -۴١٨ ثقل دل و روح انسان می شوند .

عشق جنسی یک گرایش متافیزیکی عظیم است کھ بدلیل عدم رعای�ت عف�ت و عص�مت تب�دیل ب�ھ تیح -۴١٩

دوزخ ش��ھوت و بخ��ل و ع��داوت و نف��رت م��ی ش��ود . آنک��ھ در عش��ق جنس��ی ، عف��ت را رعای��ت کن��د ب��ھ مق��ام مچنین مشھد لقای الھی برای مردمان می شود .شھادت می رسد یعنی لقاهللا . و ھ

جھ��ان و جھانی�ان م�ی گ��ذرد ب�ر متافیزی��ک اانس�ان ب�ھ میزان��ی ک�ھ از من��افع فیزیک�ی خ�ود در رابط��ھ ب� -۴٢٠

جھان وارد می شود کھ تقوای شرعی حداقل آن است .

نج�ات و سعادتش�ان از ثر کسانی ک�ھ در ط�ول زن�دگیم ب�رای کدر زندان اخیرم بھ ناگاه متوجھ شدم کھ ا -۴٢١ دذشتھ بودم برای نابودی من از ھیچ کاری دریغ نکرده بودند . آنچ�ھ ک�ھ موج�ب خ�ونریزی ش�دیگچیزم ھمھ

داخلی شد رویاروئی با این حقیقت ب�ود ک�ھ ت�ا س�رحد م�رگ رف�تم . و چن�ان احس�اس تنھ�ایی ک�ردم ک�ھ س�ابقھ

Page 42: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٢

دم دیدم امام زمان بھمراه چند ت�ا از اولی�ایش ب�ھ نداشت . در این ماجرا بھ ناگاه در حالیکھ در بستر مرگ بوعیادتم آمده ان�د . ک�ھ ای�ن دی�دار ھ�م موج�ب قط�ع آن�ی خ�ونریزی داخل�ی ام ش�د و ھ�م م�را از آن ح�س تنھ�ایی مرگبار بیرون آورد . و کاملترین آثارم از این دیدار بھ بع�د نگاش�تھ ش�دند . ای�ن ی�ک نمون�ھ از ادع�ای م�ورد

نافع فیزیکی راه رسیدن بھ متافیزیک است . ست . گذشتن از مابحث

آنچھ کھ در عالم فیزیک ، آدمی را بھ خود م�ی خوان�د ک�ھ ای�ن خ�واھش ب�ھ ص�ورت امی�ال و غرای�ز و -۴٢٢ ! ز را بدان و در آن بمانآرزوھا خود نمایی می کند فقط در گذشتن از منافع فیزیکی حاصل می آید . این را

رت حاصل می آید آخرت نھ فقط بھ معنای حی�ات پ�س از م�رگ ک�ھ ب�ھ معن�ای وعده ھای دنیوی در آخ -۴٢٣

. را م�رگ واقع�ھ گذش�تن از فیزی�ک اس�تممک�ن اس�ت . زی�ھ�م ورود بھ عرصھ متافیزیک کھ در ھم�ین دنی�ا آنکھ از منافع فیزیکی می گذرد بر آخرت وارد می شود و این ھمان موت قبل از مرگ است .

. ھرک��ھ ب��ر ای��ن ح��ق اس��توار ش��د و م خ��اک براس��اس ح��ق ف��راق بن��ا ش��ده اس��تحی��ات انس��ان در ع��ال -۴٢۴

متافیزی��ک موج��ودات فیزیک��ی وارد ب��ھ ح��ق رابط��ھ م��ی رس��د و ب��ر ص��دیقش نم��ود ب��ی ھ��یچ کین��ھ و ع��داوتیت ن دوستی و صلح با عالم و آدمیان است . آد و وشمی

ست . زیرا فاصلھ ھمان خداست اگ�ر چاره ای جز فاصلھ نیست و ھیچ جای گلھ نی، بھم نمی رسیم ما -۴٢۵ ست . اطرد و لعن نشود وصال در فراق صالحانھ و عارفانھ

د و خ�ون یک�دیگر را م�ی ن�رس�ند یک�دیگر را زخم�ی و ش�کنجھ م�ی کن میچون در فیزیک بھم نھا آدم -۴٢۶

ی�را ح�ق ریزند و می خورند تا شاید بدین طریق بھ�م برس�ند زی�را ح�ق فاص�لھ را درک و تص�دیق نم�ی کنن�د زفاصلھ در عین حال حق وجود و حق حدود وجود است . پس این حق عین عدالت اس�ت . ح�ق خ�ود ب�ودن و

احد و صمد بودن .

! گر اھلی این راز را کھ برای نخستین بار بیان شده دریابفاصلھ بین موجودات، متافیزیک آنھاست. -۴٢٧

بدانی��د ک��ھ راھ��ی ج��ز دی��ن خ��دا ب��رای رس��یدن ب��ھ ای داعی��ان طریق��ت و حقیق��ت و عرف��ان و متافیزی��ک -۴٢٨حقایق متعالی وج�ود ن�دارد ک�ھ ک�املترین آن ش�ریعت محم�دی اس�ت . و بن�ده ب�ا ای�ن حقیق�ت ن�ھ از راه نق�ل و

وراثت و تبلیغات کھ از راه تحقیق و تجربھ و تعقل و مشاھدات کثیر رسیده ام .

. صوالً چیزی را نشناختھ و از شناخت معاف استاین را بدان ھرکس کھ حقیقت محمدی را نشناسد ا -۴٢٩

گناھی جز گناه آلودن متافیزیک بھ فیزیک نیست و اینست ک�ھ خداون�د خ�ود م�ی فرمای�د ک�ھ ج�ز گن�اه -۴٣٠ شرک مابقی گناھان بشر را می بخشد .

دن عب�ادت آل�ودن محب�ت ب�ھ من�ت ، آل�و، آلودن متافیزیک بھ فیزیک یعنی آلودن عشق بھ فسق و زنا -۴٣١

آل��ودن دی��ن ب��ھ من��افع دنی��وی ، آل��ودن عل��م ب��ھ س��لطھ ، آل��ودن ذوق و اس��تعدادھای معن��وی ب��ھ ، ب��ھ تج��ارت شھرت و بازار و آلودن دل بھ گل .

بری ھستند نس�بت ب�ھ یاحساس گناه کردن ھمان حس متافیزیک است . و لذا آنانکھ از چنین احساس -۴٣٢

ین احساس�ی ھس�تند ک�ھ از ن�اند . زیرا حتی امامان معصوم ھ�م غ�رق در چمتافیزیک کامالً کور و کر و مرده . دعاھایشان آشکار است

احساس گناه احساس حضور خداست در بشر . زیرا آدم�ی در حی�ات دنی�ا بھرح�ال محص�ور و مح�دود -۴٣٣

بھ فیزیک است . و این فیزیک منشأ گناه است .

خویش است بدلیل حضور مداوم خدا در عرش سینھ آنھاست. در اوج دي اگر احساس گناه در ائمھ ھ -۴٣۴

از درون و برون محاط و محیط بواسطھ متافیزیک ھستند . ءھمھ اشیا -۴٣۵

Page 43: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٣

اگر امروزه در قلمرو علم فیزیک ذره ای بھ ذات ضد ماده رسیده اند و ضد م�اده را اس�اس م�اده م�ی -۴٣۶ ار است و ذات ماده ، متافیزیک است . دانند بدان معناست کھ فیزیک بر متافیزیک استو

و می دانیم کھ آخرین تالش انیشتن در تکمیل نظریھ معروفش این بود کھ وحدت میدانھای مغناطیس -۴٣٧

است کھ این نظریھ بط�ور » وحدت کبیر « درون اتمی و بین کرات را بھ اثبات برساند کھ موسوم بھ نظریھ مناقشھ است . ای�ن حقیق�ت نش�ان م�ی دھ�د ک�ھ ذات م�اده از مورد ی آنکلی بدیھی است و فقط اثبات ریاضیات

ی از درون و ب��رون مح��اط و مح��یط اس��ت اج��رام و ک��رات اس��ت . یعن��ی ھ��ر ش��یئ ج��نس مغن��اطیس جاذب��ھ ب��ین! حضور خداست کھ اوس�ت ظ�اھر و ب�اطن بواسطھ یک نیروی مرموزی کھ در واقع ھمان متافیزیک است و

زی اس�ت ب�ی ر درون ھر چیزی است بی آنکھ خود آن چیز باشد و برون ھ�ر چی�خداوند د« عو یا بقول علی یعنی این دو قلمرو نامرئی ھمان عرش و کرسی خداست در جھان طبیعت . » آنکھ جدای آن چیز باشد

بارقھ ای از علم متافیزیک است کھ ک�ل عل�م » وحدت کبیر«ز نظریھ نسبیت عام و خاص انیشتن و نی -۴٣٨

سخره گرفتھ و ریاضیات را بھ عجز خود معترف نموده است . فیزیک را بھ

ب�ھ نادانس�تھ ن�راآ زد خ�ود ب�ھ او حکمت�ی اعط�ا فرم�ود و اوانیشتن حکیم قدیسی بود کھ خداون�د از ن� -۴٣٩ه گشت . و او بخوبی می دانست کھ این نظ�رات حی�رت آور دخدمت اشقیاء گرفت و تمام عمرش نادم و افسر

اعت�راف قیقات علمی و علیتی نبوده و بلکھ یک داده الھی است و ل�ذا در اواخ�ر عم�رش حاصل اندیشھ و تحنمود کھ علم حقیقی در معرفت نفس حاصل می آید و لذا کل علوم غربی را بھ چالش گرف�ت و م�ورد تمس�خر

جاھل قرار گرفت و متھم بھ جنون شد . دانشمندان

وسوم بھ اعیان ثابتھ است نخستین و نزدیکترین جلوه جھان محسوسات فیزیکی کھ در زبان فلسفھ م -۴۴٠ش�ود ب�ھ خوانده می» دنیا«در لغت قرآنی شود کھ ان است و سرنخ متافیزیک محسوب میمتافیزیک برای انسرت و گرن��ھ ھم��ین دنی��ا ب��رای اھل��ش درب آخ��و .ده و پس��ت ش��ده اس��ت ک��ھ بدس��ت م��ی آی��دمعن��ای نزدی��ک ش��

کھ ھم�ین طبیع�ت ب�رای او بھش�ت در اشعار حافظ شیرازی می یابیم کھ مثالً متافیزیک ملکوت است ھمانطور . است

تا ببیند کھ چھ کسی نیکوک�ار خداوند چون با خلق انسان خلقتش را کامل نمود بر عرش مستقر شد« -۴۴١؟ ھمھ آدمھا فطرتاً می دانند کھ نیکوکاری چیست و چیست و نیکوکاری چیستبراستی عرش -قرآن» است.

ر شرارت خود ھم واقفند مگر اینکھ در شرارت چنان حرفھ ای شده باشند کھ بھ یاری ش�یطان ای�ن لذا ھمھ ب . ن خدمت و عشق و ایثار توجیھ کنندشرارت را عی

عن�ی کس�ی نیک�ی را ب�ھ ص�رف خ�ود نیک�ی، نی�ک ! اینست معنای نیکوک�اری! ینیکی کردن برای نیکی -۴۴٢

و پ�اکی را بخ�ودی ف. کس�ی ک�ھ عف�ت و ش�راستی دوست بداردی را بدلیل خود ر. کسی کھ راستگوئمی داندخود ارزش و حق بداند و نھ ب�رای خ�واص ناش�ی از آن مث�ل ق�دردانی دیگ�ران از او و نیک�ی فق�ط ی�ک اص�ل

ای متافیزی�ک و ن�ھ ب�رای خ�ود ب�ر! یعنی کار فیزیکی کردن درجات دارد و آن چشم پوشی از فیزیک است در .ص و توحید عمل است، عمل برای رضای خدامان معنای اخال. این ھفیزیک

! برای ھمین اکث�ر مردم�ان انس�ان نیکوک�ار را ی کردن یعنی نیکی کردن بخاطر ھیچبھ زبان ساده نیک -۴۴٣

: ت�و . ای�ن ھم�ان معن�ای ش�عر مع�روف اس�ت ک�ھ ا فھم�ش نم�ی کنن�ددیوانھ می خوانند و بھ او مشکوکند زیر ! نیکی می کن و در دجلھ انداز

ھ ک��روزی س��لطانی ب��ھ ن��زد درویش��ی رف��ت و از او پرس��ید ت��و کیس��تی ؟ دروی��ش گف��ت ھ��یچ ! س��لطان -۴۴۴

پنداشت بھ سخره اش گرفتھ عصبانی شد . پس درویش از او پرسید تو کیستی ؟ سلطان گفت : م�ن ش�اھم ! خ�ر ب�ھ آن م�ی رس�یآدرویش گفت آنچھ کھ تو در درویش پرسید آخرش چھ می شوی ؟ سلطان گفت ھیچ !

خ�رت ب�ودن اس�ت و اھ�ل متافیزی�ک ! و آدم�ی ت�ا ب�ھ اینج�ا یعن�ی ب�ھ آمن از اول رس�یده ام ! ای�ن معن�ای اھ�ل ھیچی خود در ظرف فیزیک نرسد نیکوکار نمی شود و نیکی را کشف نمی کن�د و ح�ق نیک�ی را نم�ی دان�د و

نیک نیست .

یزیکی شد و چون آشکار شود جھ�ان خداوند با خلق انسان عرش فنا گزید و از فنایش جھان ھستی ف -۴۴۵می شود . و لذا نیکی اینست کھ انسان در فیزیکش متافیزیک را بشناسد و خالقش را . و این وفیزیک مح

Page 44: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٤

شناخت بھ عقل و خرد است . پس نیکوکاران ھمان خردمندان ھستند . و نشانھ خردشان اینس�ت ک�ھ بیھ�وده د از مردم�ان ش�رور ن�بسا از بابت این نیکی ، شرھم م�ی بین و برای ھیچ خیر فیزیکی ، نیکی می کنند و چھ

ھستند . پس معنای نیکی را نیک بدان ! کھ خصم نیکی

میش�ود و بوج�ود نم�ی ن) در وج�ودش تب�دیل ب�ھ ھم�ھ چی�ز انسان تا برای ھیچ نیکی نکند، ھ�یچ (ع�دم -۴۴۶پ�س نیکوک�اری ھم�ان اخ�الق هللا .آفری�ده ش�ده اس�ت. و ای�ن نیک�ی خداس�ت ) آید. زی�را انس�ان از ھ�یچ (ع�دم

. فھم کن تا فھم را فھم کرده باشی! زیرا فھم اساس نیکی است . این معنا را بھ دقتاست

کنی و بروی و بھ روی�ش ھ�م و نیک ترین نیکی ھا آنست کھ بدون آنکھ از کسی بپرسی بھ او نیکی -۴۴٧دمش ساخت و رفت و ب�ھ روی�ش خشید و آ. ھمانطور کھ خداوند بدون آنکھ از عدم بپرسد وجودش بنیاوری . این اخالق متافیزیکی است . نیاورد

دستیابی انسان بھ متافیزیک عین خلق جدید اوست ھمانطور کھ خداوند او را از عدم آفری�د او ھ�م از -۴۴٨

ی را م��ی آفرین��د ب��ھ ق��درت فیزی��ک ک��ھ عرص��ھ تجرب��ھ و درک م��رگ و نیس��تی اس��ت ھس��تی جاوی��د مت��افیزیک !نیکوکاری

ب�ھ « ترین کاری کھ انسان م�ی توان�د در ح�ق خ�ودش انج�ام دھ�د گذش�تن از محب�وب اس�ت . و اما نیک -۴۴٩

–قرآن » مقام نیکان نمی رسید مگر اینکھ از محبوب خود بگذرید .

در قرآن کریم در اصطالح بمعنای نیکان است در اصل تأویل لغت بھ معنای آزادگان است. » ابرار « -۴۵٠ن از اسارت فیزیک ! پس نیکی و آزادگی امر واحدی است . و نیک�ی ، عش�ق ب�ھ متافیزی�ک اس�ت ک�ھ آزادگا

اصل اول آن خداوند است .

بزرگترین نیکی نھفتھ در نیکوک�اری اینس�ت ک�ھ انس�ان نیکوک�ار بناگ�اه خ�دای را دوس�ت م�ی دارد ب�ی -۴۵١ایم�انی داش�تھ باش�د . و ای�ن خدادوس�تی حاص�ل آنکھ او را دیده باشد و یا ب�ھ عق�ل ش�ناختھ باش�د و ی�ا ب�ھ او

م�ی رس�د یعن�ی ف�رد ب�ھ متافیزی�ک انسان دوستی خداست نسبت بھ انسان نیکوکار . یعنی نیکی فوراً ب�ھ خ�دا حق می شود .لم

کار خدائی انسان اس�ت ک�ھ انس�ان را ب�ھ خ�دا م�ی رس�اند و خداش�ناس و عاقب�ت خ�دابین م�ی کن�د و از -۴۵٢یزیک می سازد . یعنی کارکردن برای ھیچ ، برای عدم . و بدینگون�ھ ع�دم ب�ھ وج�ود م�ی اھالی آخرت و متاف

آید و این خلقت انسان بدست انس�ان اس�ت ! خل�ق جدی�د عرف�انی ! ای�ن را فھ�م ک�ن و س�ھل مگی�ر و مگ�و ک�ھ فھمیده ام !

انس�ان ت�ا ب�رای انسان تا برای ھیچ کار نکند از ھیچ�ی نج�ات نم�ی یاب�د و ص�احب ھوی�ت نم�ی ش�ود . -۴۵٣

براستی کھ ابرار در بھشت نعم�ات « عدم کار نکند بوجود نمی آید . اینست معنای نیکوکاری و مقام ابرار . –قرآن » پروردگارند و از دست او شراب می نوشند

و ابرار بقول قرآن کسانی ھستند کھ از محبوبترین فیزیک گذشتھ ان�د و ل�ذا آن فیزی�ک در وجودش�ان -۴۵۴ ل بھ نور متافیزیک شده و آنان را اھل متافیزیک کرده است . تبدی

شود حق از جھان ھستی است کھ موجب می دیگر از اجرھای جاودانھ نیکوکاری ، دریافت نور محبت -۴۵۵

آدمی بھ عالم و آدمیان محبت داشتھ باشد و جھان را دوست بدارد کھ در محورآن وج�ود خ�ودش ق�رار دارد فیزیکی با جھ�ان فیزی�ک اس�ت و بمعن�ای ب�ھ متارا دوست بدارد . و این بھ معنای ارتباط و می تواند خودش

و خداون��د زم��ین و آس��مانھا و ھ��ر آنچ��ھ ک��ھ ب��ین « -تس��خیر وج��ود انس��ان در آم��دن جھ��ان اس��ت بق��ول ق��رآن - »را بھ تسخیر وجود انسان در آورد آنھاست

یعن�ی اعم�ال نی�ک –ق�رآن ». دا ب�اال م�ی ب�رد اعمال نیک شماست کھ س�خنان ش�ما را ب�ھ س�وی خ�« -۴۵۶

ق و آفریننده می کند . خالّ وو ادعاھا و دعاھای آدمی را متافیزیکی و روحانی و نافذ منطق و است کھ کالمسخن خالق حاصل عمل خالق است . یعنی عمل خالق و آفریننده کھ بسوی عدم می رود و عدم را بھ وج�ود

ه کن فیکون می نماید تا سخن و ادعایش را محقق سازد .می آورد و آدمی را صاحب اراد

Page 45: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٥

پس عمل نیک عمل متافیزیکی است این را بدان ! -۴۵٧

ان ب�ھ و ھمھ ارزشھای اخالقی و دینی و فضایل معروف انسانی متافیزیکی ھستند و نشان اتصال انس -۴۵٨

! ایمان و امثالھم، ، ساده زیستیمتافیزیک می باشند مثل عفت، حیا، صداقت، قناعت، تقوا، صبر، سخاوت

افتخ�ار دروغگ�وئی و مک�ر و ریاک�اری، ص�ادق ، در عص�ر نمی تواند در سختی ھا صبور باشد انسان -۴۵٩کن�د، در قب�ال ظل�م، عف�و پیش�ھ نمای�د و در غوغ�ای ، شھوت خ�ود را مھ�ارنماید ، خدمت بی مزد و منتباشدتغذیھ متافیزیکی داشتھ باشد و بھ متافیزی�ک و ع�الم غی�ب بع ، ایمانش را حفظ نماید و ... مگر اینکھ منکفر

اتصال یافتھ باشد .

امکان و اسباب ارتباط و اتص�ال انس�ان م�درن ب�ھ خ�دا و ع�الم غی�ب و متافیزی�ک از دورانھ�ای قب�ل ، -۴۶٠ک�رم مھیاتر و شدیدتر است و این از لطف الھی و رحمت محمدی بر بشریت آخرالزمان است . و لذا رس�ول ا

. و ای�ن مق�ام ی�ک لف�ظ و مقام مؤمنان آخرالزمانی را از مقام انبیای پیشین در نزد خ�دا برت�ر م�ی خوان�د صب�ا ع��الم قدس�ی در حی��ات نیس��ت بلک�ھ دال ب��ر ارتب�اط روح��انی ز م�رگا ام�ری نس��یھ و ص�رفاً مرب��وط ب�ھ پ��س

ادعاست .این وادی حجتی آشکار بر این دردنیاست و زندگی و تجربھ شخصی اینجانب

قواع�د و مرات�ب پیچی�ده ھف�ت خ�وان رس�تم و ھ�زار ناس�ت ک�ھ ب�ر اس�اس آ ق�ادر ت کسیرامروزه بند -۴۶١بایس�تی فق�ط چن�د س�ال در ن�زد م�ی در دورانھ�ای پیش�ین ی�ک طال�ب معرف�ت .منزل معرفت ط�ی طری�ق نمای�د

ت ای�ن کارھ�ا را بیاب�د و پیرش مبادرت بھ خدمت محض می نمود وپست ترین کارھا را انج�ام م�ی داد ت�ا لیاق�اصالً خودش در نزد خود امتحان شود کھ آیا براستی عاشق این راه است و یا فقط دچار یک ھ�وس ش�ده از فرط سیری یا گرسنگی . بسیاری از انگیزه ھا و شرایطی کھ انسان دیروز را بھ این راه می کش�اند ام�روزه

و مدرن پاسخگوی بس�یاری از امی�ال و انگی�زه ھ�ای ب�ھ دیگر وجود ندارد . امروزه پدیده ھای تکنولوژیکی ن و م�ذھب رضاء می س�ازد . ام�روزه ھنرھ�ا ج�ایگزین عرف�اانی بشر قدیم گشتھ است و او را ااصطالح عرف

شده اند و علوم انسانی جایگزین معارف الھی گشتھ اند . و عش�ق ھ�ای نق�د ب�ازاری ج�ای عش�ق عرف�انی را خاس��تھ از م��ادون فیزی��ک عص��ر دوزخ��ی س��خن گف��ت ک��ھ بر نس��تی از عرف��اگرفت��ھ ان��د . و ل��ذا ام��روزه بای

تکنولوژی است . و این عرفان دجالی است و متافیزیک شیطانی !

شیطان نیز صاحب قلمرو متافیزیکی خاص خویش است کھ البتھ مادون فیزیک و درک اسفل اس�ت و -۴۶٢دع�ا نویس�ان و جوکیھ�ا و دکانھ�ای ان�رژی آن متافیزیک جماع�ت دراوی�ش افی�ونی و رم�االن و ج�ن گی�ران و

درمانی و احضار روح و امثالھم است .

آگاه دارای حیات و ھس�تی و اندیش�ھ و احس�اس و رفت�ار مت�افیزیکی از انسان خواه ناخواه و آگاه و نا -۴۶٣عم�ال ات و امھر دو نوعش می باشد منتھی عموماً بر آن عل�م و احاط�ھ ن�دارد . اگ�ر منط�ق نھ�ایی ھم�ھ اق�دا

ب�دین معناس�ت ک�ھ ھم�ھ فع�ل و انفع�االت آدم�ی دارای منش�أ ف�وق علیت�ی و » دل�م خواس�ت « آدمی اینست کھ حک�م خ�ود را ج�اری م�ی متافیزیکی است ک�ھ ب�ر ھم�ھ اعم�ال و افک�ار و اراده اش فرم�ان م�ی ران�د و نھایت�اً

سازد و چھ بسا باورھا و علوم و تجربیات معقول او را ھم باطل می کند .

م ازدواج نخستین واقعھ و رابطھ متافیزیکی زندگی است و عمی�ق ت�رین آن . یھمانطور کھ اشاره کرد -۴۶۴از ج��نس ب��اطن ھرکس��ی ک��ھ و ل��ذا سرنوش��ت س��از ت��رین واقع��ھ زن��دگی نی��ز ھس��ت . زی��را خداون��د م��ی فرمای��د

س�ت . دوم اینک��ھ ب�رایش ھمس�ری ق��رار م�ی دھ��د . اول اینک�ھ ای�ن ی��ک انتخ�اب مس��تقیماً خ�دایی ب�رای بش��ر اھمس��ر ھرکس��ی تجس��م ب��اطن و روح و متافیزی��ک اوس��ت . و س��وم اینک��ھ ازدواج ب��ا ای��ن معن��ا ع��ین ازدواج

، ازدواج را س�نت صخویش�تن اس�ت . بیھ�وده نیس�ت ک�ھ رس�ول اک�رم و متافیزی�ک ھرکسی با روح و ب�اطنی�ا خوش�بختی ھرکس�ی و کف�ر و دین خود می نامد و آنرا نیمی از ک�ل ام�ر ھ�دایت م�ی خوان�د . و ل�ذا ب�دبختی

ایمانش و ھدایت و ضاللتش و بھشت و دوزخش رابطھ مستقیمی با سرنوشت ازدواج�ش دارد . و ی�ک پ�ای اس��ت . و بارھ��ا نش��ان داده ای��م ک��ھ اس��اس حق��وق الھ��ی و احک��ام دی��ن خ��دا در ام��ر س��یر و س��لوک عرف��انی

زناشوئی و اداره خانواده پی ریزی شده است .

م . تقریب�اً اکث�ر قری�ب ب�ھ نیکی از تجربیات حیرت آور و گرانقدر حیات اجتم�اعی ام را نق�ل ک� بگذارید -۴۶۵معن�وی و عرف�انی ب�ھ بن�ده رج�وع ک�رده ان�د و طال�ب حق�ایق یاتفاق انسانھائی کھ بر حس�ب ظ�اھر ب�ا نیازھ�ا

Page 46: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٦

قب�ل از پ�رداختن و بن�ده متافیزیکی بوده اند کسانی بودند کھ زندگی زناشوئی دوزخ�ی را س�پری م�ی کردن�د .و در آن انس و محبت و سامانی پدید آوردم . و بع�د از ، بھ اصالح زندگی زناشویی شان پرداختم بھ عرفان

ب�ھ ھمھ بھ بھانھ ھ�ایی رفتن�د . زی�رامی دیدم کھ کسی در میان نیست و می شدعرفانی آن کھ نوبت مسائل ین حقیقت و واقعھ مکرر تا مدتھا ب�رای بن�ده بس�یار . درک افیزیک مورد نیاز خود رسیده بودندعرفان و متا

فھمیدم . مگر نھ اینکھ غایت حیات دین�ی و عرف�انی در را تلخ می نمود کھ بھ تدریج بھ حق آن رسیدم و آنآخرت ھمان بھشت موعود است کھ محورش ھمسران بھشتی می باشند کھ عاشقان ش�وھر و زن خویش�ند .

و اس�اس آن اس�ت و طبق�ات برت�ر ت و معرفت و حقیقت نیست و این مقدم�ھھرچند کھ این کل و غایت معنویماجراست و رضوان ھم کھ برتر از بھشت است جایگاه عارفان عاش�ق اس�ت بھشتی ھم ھست کھ ورای این

کھ جز خدای را نمی خواھند کھ متافیزیک مطلق و یگانھ است .

، ب��ازار و فرق��ھ ھ��ای درویش��یعرف��انی ن��اتدرس��ت ب��ر ھم��ین اس��اس درک م��ی کن��یم ک��ھ چ��را در جریا -۴۶۶بھش��ت زناش��وئی را ب��ا خراف��ات و ھ��ذیانھا و دگ��ان زن��دگی زناش��وئی ھس��تند ک��ھ خ��الء عموم��اً شکس��ت خور

ب�ھ ھم�ین دلی�ل بن�ده آن بی�ت جبران�ی ب�س مھل�ک اس�ت . افیونی جب�ران میکنن�د ک�ھ البت�ھ –متافیزیک تخیلی را بدینگونھ اصالح کرده ام : مولوی معروف

ھر کسی از زن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من !

در جس�تجوی ی�افتن رفیق�ی ش�فیق و کل انگیزه ھا و عطش ھای عرفانی اگر ب�ھ ح�ق و معرفت�ی باش�د -۴۶٧و ب�ھ محب�وب وفاست کھ از ھمسر زمینی آغاز شده یار غار و محبوبی دلدار و ھمدمی عاشق و صدیق و با

گردد کھ لقاء هللا اس�ت ک�ھ غای�ت جھ�ان ھس�تی م�ی باش�د و ای�ن گمش�ده ک�ل ذرات و ک�رات و ازلی منتھی می انس و جن است .

و اینس�ت ذات حقیق�ی معن�ا ج�وئی ، درد غربت و تنھائی انسان در عالم خاک اس�ت عطش عرفانی حقھ-۴۶٨ . و ما بقی ھوای نفس و سوداھای بازیگرانھ است .بشر

ل و ع�کن�د ک�ھ ای�ن ی�ک ف�رع و جن است چون با تم�ام وج�ود احس�اس مییشتانسان در عطش اصل خو -۴۶٩! و منتھ�ی در دیگ�ری . ل�ذا ھم�ھ در جس�تجوی ح�ق خ�ود ھس�تنداست آنچھ ک�ھ وج�ود نامی�ده م�ی ش�ود فرض

آنچ�ھ خ�ود داش�ت ز بیگان�ھ تمن�ا :د بخ�ود ب�از نمیگ�ردد و بق�ول ح�افظآدمی تا از غیر خود کامالً مأیوس نشو کرد!می

کل دنیای آدمی بھمراه ھمھ امیدھا و آرزوھا و دل بستگی ھا و محبوبھایش بر سر و دل و ج�انش تا -۴٧٠ب�ھ خان�ھ وج�ود خ�ود ب�از نم�ی آی�د . و و با او تا سرحد نابودی عداوت نکنند خراب نشوند و او را لھ نکنند

ج�ان و روان و آرم�ان و . ب�ر خراب�ات ت�ن و دل و ت کھ بناگاه نور خدا طلوع م�ی کن�دلذا در خرابات مغان اس. پ�س چ�را آدم�ی قب�ل از اینھم�ھ ض�ایعات و ھزین�ھ وردآد سر برمی وعشق و مقدسات است کھ گنج نھان وج

ھای مھلک بھ سراغ خودش نیاید بھ زبان خوش!

این خرابات ھمان فروپاشی فیزیک حیات و ھستی فرد است و بھ مثابھ قیامت صغرای اوست کھ نور -۴٧١ باشد . تز بطن خرابات فیزیک آشکار می سازد اگر آدمی اھل معرفمتافیزیک را ا

یعنی بایس�تی از ع�الم فیزی�ک ب�اال رف�ت ن�ھ » عالم مجاز نردبان حقیقت است « یطبق حدیث مشھور -۴٧٢

اینکھ بھ دامش افتاد و آنرا پرستید بلکھ بایستی ھمچون پلکان نردبان آنرا زیر پا نھاد .

ن بزرگ ھمچون ابن عربی در کتاب فتوح�اتش ش�رح مفص�لی از مع�راج عرف�انی خ�ود برخی از عارفا -۴٧٣را ارائھ نموده است کھ بسیار شبیھ معراج محمدی است کھ در طول تاریخ اکثر فقھا و علم�ای ب�زرگ ش�رع ھم کلیات اندیشھ و آثار این مرد بزرگ را تصدیق نموده اند و جز برخی از علمای رسمی درجھ س�وم ک�ھ او

ا طرد و لعن نموده اند و منکر گشتھ اند کھ جز پیامبر خدا کسی توان معراج داشتھ باشد . کھ این جماع�ت ر خر مقدس عمالً دین و راه حق را تعطیل کرده اند تا دکان خود را باز کنند .

ب�ھ داد خل�ق ت�ا پیامبران الھی و خاصھ خاتم آنان ، خداوند را بھ عالم دنیا ( ارض ) دعوت نموده ان�د -۴٧۴

م ارض بی�رون م�ی کنن�د ت�ا خ�ود ب�ر ج�ای او لبرسد ولی علمای خود فروختھ و دی�ن ف�روش خداون�د را از ع�اباشند و داللی کنند . و نام این کارگاه را توحید ناب گذاشتھ اند و می گویند خدا حق ندارد در کار دنیای بشر

Page 47: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٧

ھم نامی�ده م�ی ش�ود یعن�ی ق�اطی ش�دن خ�دا در »التقاط « شرکت و دخالت کند . زیرا شرک است کھ امروزه خلق و متافیزیک در فیزیک و آخرت در دنیا . و لذا در آخرالزمان کھ عرصھ ظھ�ور قھ�ری متافیزی�ک اس�ت این علما در صف مقدم دشمنان عارفان با� و امام زمان قرار م�ی گیرن�د ک�ھ پیش�گوئی ای�ن ام�ر در روای�ات

اسالمی بسیار است .

د مخلوط نم�ی ش�ود و ھرگ�ز ھرگز با خلق خو ھم فیزیک ھرگز با فیزیک قاطی نمی شود و خداوندمتا -۴٧۵طل نمی آمیزد . بلکھ متافیزیک از فیزیک رخ می نمای�د و خ�دا از خل�ق و ح�ق از باط�ل و آخ�رت از حق با با

دنیا . اینست توحید ! این را فھم کن و در آن بمان !

درون و ب�رون آش�کار م�ی کن�یم ت�ا بدانی�د ک�ھ او ح�ق اس�ت . ول�ی مس�ئلھ مانشانھ ھ�ای خ�ود را در« -۴٧۶ی�ھ از ق�رآن ک�ریم پاس�خگوی ھم�ھ مش�رکانی آای�ن –ق�رآن » ر دیدار خدایشان تردید دارن�د داینست کھ مردم

ر دی�دار خدایش�ان دد و توحید اولیای الھی را شرک می خوانن�د زی�را ناست کھ شرک خود را توحید می پندار خاک شک دارند و این واقعھ را شرک می خوانند . در عالم

در حدیث قدسی آمده کھ این جماعت مشرک در روز قیام�ت ھ�م ک�ھ خداون�د رخ م�ی نمای�د از او روی -۴٧٧

در آتش دوزخ می اندازند و می گویند کھ ما حاض�ر نیس�تیم ب�ھ خ�دایمان بر می گردانند و خود را با صورت نیس�ت . بنگری�د غای�ت جھ�ل و کف�ر و ش�قاوت آدم�ی را ک�ھ چ�ون ابل�یس کاس�ھ مشرک شویم و این خدای م�ا

داغتر از آش و موحدتر از خود خدایند و خدای را سرزنش می کنند از اینکھ چرا ص�ورت و روح و اس�مای و آدم را جانشین خود نموده است . هخود را در لجن نھاد

اوین�د ک��ھ دش��من ظھ�ور خ��دا از خل��ق و متافیزی��ک از ای�ن را ب��دان و ب��ھ ی�اد آور ک��ھ ابل��یس و پی��روان -۴٧٨

این اساس عداوت ابلیس با آدم است و انکارش نس�بت ب�ھ اراده ح�ق ک�ھ در لب�اس غی�رت و فیزیک ھستند .متکبرانھ و کافرانھ پنھان شده اس�ت و در حقیق�ت چش�م دی�دن خ�دا را ن�دارد و خ�دای را فق�ط ب�رای خ�ود م�ی

خواھد .

را بھترین اسوه و الگوی ام�ت م�ی خوان�د و ای�ن فق�ط ب�رای ام�ور ظ�اھری و ش�رعی خداوند ، پیامبر -۴٧٩ نیست بلکھ کل وجود و ھویت و حقیقت و معارج و مدارج و سیر و سلوک محمدی است .

خ��تم «حری��ف ش��ده و ض��د اس��المی معن��ای ت س��ر ھم��ھ منک��ران ابل��یس ص��فت حقیق��ت محم��دی پش��تو -۴٨٠رار می کنیم ختم نبوت بھ معنای تعطیل نب�وت و قط�ع رابط�ھ خ�دا ب�ا خل�ق پنھان شده اند و باز ھم تک» نبوت

نیست وگرنھ دین اسالم را کمال نعمت و رحمت خدا بر خلق نمی خواند . ختم نبوت کمال نبوت اس�ت . یعن�ی محمدن�د در س�یر وس�لوک . و ھم�ھ در دین اسالم کھ دین آخرالزمان است ھم�ھ مؤمن�ان ام�ت محم�دی ، ی�ک

علی ھستند در حرکت بھ سوی علیین ! و کمال ھمھ اینھا در شریعت ، اسالم است و در طریقت شیعیان یک ھم حکمت و عرفان علی است . یعنی ھر مؤمن بایستی ی�ک محم�د و عل�ی و فاطم�ھ ش�ود از ھ�ر حی�ث و ن�ھ فقط در صورت شرعی و آداب . بلکھ در مع�راج و ش�ھود جھ�انی و ھم�ھ ج�ائی جم�ال ح�ق ھمچ�ون محم�د و

ن بم�ان ت�ا مس�لمان باش�ی و گرن�ھ حت�ی یھ�ود و نص�اری ھ�م نیس�تی بلک�ھ مش�رک آبدان و در را این . یعلب��ین ظ�اھر و ب��اطن دی��ن نف��اق و ک�افری ک��ھ ش��ریعت محم�دی را حرب��ھ ای ب��ر علی��ھ حقیق�ت محم��دی ک��رده ای

از ھ�م مجب�وریساقط شده ای در درک اسفل السافلین ! و آنگاه برای رف�ع ش�کیات نم� ألانداختھ و در این خ نیکی باشی . وبات الکتریک ر کھ

کھ اگر از غوغای بازار و خلق منزه شوید ھر آنچھ را کھ من ش�نیده و : وقتی رسول خدا می فرماید -۴٨١شنوید و می بینید . دیگر ھیچ انکاری برای سیر وسلوک متافیزیکی و معارج روح�انی یدیده ام شما ھم م

معن�ای ھ ھر مسلمان بایستی ھمان راھی را طی کند کھ محمد ط�ی نم�ود و اینس�تاھل حق باقی نمی ماند . ک و عبا و عمامھ ! اسوه حسنھ برای امت و نھ ریش و تسبیح

عمش�تاق مع�راج نباش�د مس�لمان نیس�ت و ھرکس�ی ھ�م ک�ھ چ�ون عل�ی صون محمد چپس ھرکسی کھ -۴٨٢

و آن « ت و بلک��ھ مص��داق ای��ن ک��الم خداس��ت مش��تاق دی��دار ب��ا خ��دا در موج��ودات جھ��ان نباش��د ش��یعھ نیس��و لذا این مسلمانان بھ قھر الھی دچار شده و تحت س�لطھ ص�ھیونیزم جھ�انی » مسلمانانی کھ یھود شدند ...

گرفتار می آیند . اینست راز اینھمھ ذلت و عذاب و رسوائی مسلمانان در جھان !

Page 48: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٨

ت . و لذا آنان کھ چنین ابتالئی را کمت�ر دارن�د و ی�ا بزرگترین مانع ادراک متافیزیکی ، عقل علیتی اس -۴٨٣تری بر خوردارند کھ موسوم بھ امییون ھستند در منطق قرآن�ی . راصالً ندارند از ھوش و درک متافیزیکی ب

و این امیت اساس نبوت و امامت و ھدایت روحانی است .

دارا ھستند آنرا ست کھ ھمھ انسانھاامیت دو نوع است وھبی و کسبی ! وھبی ھمان امیت خدادادی ا -۴٨۴امیت کسبی آنست ک�ھ عارف�ان لی در اسارت منطق علیت از دستش می دھند و بھ نسیانش می سپارند و ولی

بواسطھ جھاد و مراقبھ حاصل می کنند و در واق�ع دوب�اره ب�ھ ی�ادش م�ی آورن�د ک�ھ عق�ل توحی�دی و تک�وینی اکنون است . است و جایگاه زمانی آن در ذھن ھم الساعھ و

مس�ئلھ اینس�ت ک�ھ مردم�ان در دی�دار « خدای را ھمھ م�ی بینن�د و دی�ده ان�د ول�ی ب�اورش نک�رده ان�د . -۴٨۵

و عقل علیتی منش�أ ای�ن تردی�د و ناب�اوری اس�ت و اینس�ت عل�ت نب�رد عارف�انی –قرآن » خداوند تردید دارند چون موالنا با اندیشھ گری .

توئی و دوگانھ و دیالکتیکی است و از یگانھ بیگانھ است . –عقل علیتی ، عقل من -۴٨۶

توئی عقل رابطھ اس�ت . و –عقل متافیزیک و توحیدی ، عقل ھوئی ( اوئی ) است در ھر رابطھ من -۴٨٧

این او ذات واحده من و تو و عاقل و معقول است .

اس�ت ، عق�ل وج�ودی و ن�ھ عق�ل ، عق�ل حقیقت�ی عقل علیتی ، عق�ل معیش�تی اس�ت و عق�ل مت�افیزیکی -۴٨٨ مصرفی و ابزار گرایانھ .

نگرش علیتی بھ جھان نگرش بیگانھ و نامحرم است زیرا معنا و حق ھ�ر چی�زی را در غی�ر آن چی�ز -۴٨٩

و ھ�ر یعنی ھیچ چیز را علت خودش نمی داند . چیزی اصالت وجودی قائل نیست ھیچ می جوید یعنی برای گرش عدمی بھ وجود است . وقت�ی غای�ت ظل�م و نیس�ت انگاران�ھ ای�ن منط�ق غیر خویش است . این ن چیزی

آش��کار م��ی ش��ود ک��ھ س��وژه اندیش��ھ ، خ��ود انس��ان باش��د . و ب��دتر از آن اینک��ھ س��وژه وج��ود خداون��د باش��د . ھمچنین اخالق و ارزشھای انسانی .

ھ و لچی�ز وس�ی م�ھت ھدر اندیشھ علیت�ی ک�ھ اندیش�ھ ح�اکم ب�ر تم�دن م�درن و عل�وم و فن�ون م�درن اس� -۴٩٠

اسباب است . و ام�ا ھ�دف چیس�ت ؟ معیش�ت و من�افع زودگ�ذر و پراگماتیس�تی ! پ�س طبیع�ی اس�ت ک�ھ غای�ت علیت بھ پراگماتیزم و نفع گرائی مادی محض منجر شود .

ب��دیل ب��ھ چی��ز دیگ��ری اس��ت و ل��ذا اندیش��ھ علیت��ی تدر اندیش��ھ علیت��ی ھرچی��ز و معن��ایی قاب��ل توجی��ھ و -۴٩١

بازیگری و بازیچگی انسان و جھان است : لعب و لھو ! کارگاه

اینست کھ غایت اندیشھ علیت در فلسفھ ، ماتریالیزم و نیھیلیزم است و در م�ذھب ، ی�ا الح�اد اس�ت ی�ا -۴٩٢ ایده خدا کھ مترادف عدم است و در اخالق ھم نفع گرایی و بازیگری و ریا و مکتب اصالت دروغ و فریب .

ھ علیتی ھرچیزی وسیلھ ای برای چیز دیگری است از جملھ خدا و انسان و مذھب و اخالق در اندیش -۴٩٣

و علم و ھنر و عشق و ...

ھرکاری است زیرا عدم پرست است و کل جیھ علیت ، منطق کفر و شقاوت و خیانت است . منطق تو -۴٩۴ جھان ھستی را یک اسباب بازی می خواھد .

ط��ق علی��ت اینس��ت ک��ھ خداون��د را در ھ��ر چی��زی حاض��ر و مق��یم و موج��ود ب��دانیمتنھ��ا راه نج��ات از من -۴٩۵

یعنی ھرچیزی را موجودی احد و صمد بدانیم بی علت و معلول و بی تا . ای�ن منط�ق توحی�دی و مت�افیزیکی است و ھستی شناسانھ !

حالیک��ھ روش س��ت . دربت ب��ھ س��ائر چیزھاموجودی��ت ھ��ر چی��زی وج��ھ تم��ایز و ب��ی ت��ائی آن چی��ز نس�� -۴٩۶

کاربردی منطق علیت ، ھمانا قیاس و تشبیھ است و این منطق عدم گرایی اس�ت و ل�ذا ای�ن منط�ق و عل�وم و « کی�ب نم�ی دان�د ک�ھ سراس�ر کارگ�اه تب�دیل و فس�اد و انھ�دام اس�ت . رآن کاری جز تجزی�ھ و تاز فنون ناشی

Page 49: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٩

و –ق�رآن » م�ی خواھن�د آنھ�ا را تب�دیل کنن�د بدانید کھ آیات الھی (مخلوقات ) قابل تبدیل نیستند ولی ک�افرانتجزیھ و ترکیب روش تبدیل موجودات بھ غیر است . و این غیر نھایتاً جھان تکنول�وژی و ص�نعت اس�ت ک�ھ

عرصھ تباھی جھان و انسان است .

یک��ی از واض��ح ت��رین ویژگ��ی اخالق��ی انس��ان اھ��ل متافیزی��ک و معرف��ت وج��ودی ص��فت وف��ا و تعھ��د و -۴٩٧آدمیان است خاصھ نزدیکانش . ولی انسان مب�تال ب�ھ فیزی�ک و علی�ت و قی�اس را و نسبت بھ عالم مسئولیت

ھیچ عھد و وفائی نیست زیرا قدر چیزھا را نمی داند و بھ بی قدری و عدم چیزھ�ا مبتالس�ت . چن�ین انس�انی ب�ھ ت�و وف�ا م�ی کن�د را چون محبت و خدمت و وفا کنی جفا و خیانت می کند و اگ�ر ب�ھ او جف�ا و خیان�ت کن�ی

زیرا او متعھد بھ عدم و تباھی است و تنھا قانون حاکم بر اراده و اعم�الش ، ابط�ال اس�ت ک�ھ ذات ب�ازیگری » آیا پنداشتید کھ شما را بھ عبث آفریده ای�م و ب�ھ س�وی م�ا ب�از نم�ی گردی�د « می باشد و عین عبث است :

زیک محض . و این بازگشت بھ ازلیت وجود است یعنی متافی –قرآن

یکی از شاه واژه ھای ق�رآن اس�ت . ای�ن رجع�ت ھم�ان » رجعت « کل دین خدا امر بھ رجعت است و -۴٩٨تأویل است ( رجعت بھ اول ) رجعت بھ عرصھ قبل از خلق عالم و آدم . و این ھمان متافیزیک است بمعنای

. ول�ی خداون�د بارھ�ا مت�ذکر م�ی عرصھ ماقبل از فیزی�ک و ماقب�ل از اج�رام و مک�ان و زم�ان و جھ�ان کث�رت . » ولیکن اکثر مردم رجوع نمی کنند « شود کھ

آنچھ کھ بھ غلط موسوم بھ تفسیر قرآن است ھمان تأویل قرآن است . زیرا تفسیر قرآن کھ بھ معن�ای -۴٩٩

ھ ساده سازی معارف قرآن است یک امر باطل در خود قرآن اس�ت زی�را خ�ود خداون�د در ق�رآن م�ی فرمای�د ک�بھ ھمین معناست . پس ھیچ کس نم�ی توان�د آی�ات » قرآن مبین « این کتاب ساده ترین بیان ممکن است کھ

و معارف قرآنی را ساده تر از خود قرآن بیان کند . پس س�خن از تأوی�ل ق�رآن اس�ت ک�ھ در ق�رآن ھ�م م�ذکور « اند و عل�م ل�دنی دارن�د در علم است و کسانی کھ از نزد خدا صاحب علمی شده » راسخون « است کھ کار

–قرآن » و خداوند اھل تقوا را علم می بخشد

زیرا قرآن کریم بھ طور کلی تبیین جھان فیزیک است و لذا بعد از ھر مبحثی خداون�د مخاط�ب را ام�ر -۵٠٠ق�رآن را ت�الوت م�ی کن�د موف�ق ب�ھ ک�ھ گ�ر کس�یابھ رجعت ( تأویل ) و تذکر ( بھ ی�اد آوردن ) م�ی نمای�د . و

رحمت و ھدایت وشفای نھفتھ وتأویل و رجوع و ذکر نشود در حقیقت ھیچ کاری نکرده است زیرا تمام خیر در قرآن برخاستھ از این امر است .

قرآن خود کارگاه تأویل کامل جھان فیزیک است برای کسی کھ بر آن وارد شود و آنرا لمس نماید ب�ھ -۵٠١

یعنی پاک ش�دگان از فیزی�ک . و ل�ذا ب�ر –قرآن » ر پاک شدگان و لمس نمی کنند قرآن را مگ« ھوش دل . یمی فرمای�د ک�ھ مخلص�ین عمتافیزیک قرآن وارد می شوند و این تأویل است . و بیھوده نیست کھ امام رضا

از شیعیان ما پروردگارشان را در قرآن دیدار می کنند .

تأویل جھان ھستی است چرا کھ ام الکت�اب زن�ده و انسان کامل کھ از علیین است خود کاملترین آئینھ -۵٠٢و قرآن ناطق است . و لذا ھرک�ھ در رابط�ھ ب�ا وی ق�رار گی�رد قی�امتش ب�ر پ�ا م�ی ش�ود و در آخ�ر جھ�ان ب�ھ

اولش می رسد زیرا اول و آخر یکی است کھ ھو االول و اآلخر !

ان نیست خاصھ رسالھ حاضر کھ مجموعھ آثار اینجانب چیزی جز تأخیر و تأویل قرآن و جھان و انس -۵٠٣ فرھنگ مدرن ! ومتافیزیکی ترین اثر مکتوب در تاریخ جدید جھان است آنھم بھ زبان عامی و منطق امی

خداوند ھمواره برتر و منزه از ظرف تجلی و ظھور خ�ویش از ع�الم فیزی�ک اس�ت . و اینس�ت معن�ای -۵٠۴

اش از آسمان است : سبحان ربی االعلی ! و اینس�ت ک�ھ تسبیح ، سبحان ربی العظیم ! و حتی برتر از تجلی ری در تجلی اش نیست . یعنی ھرگز بھ جم�ال و ج�الل ب�ر بن�ده ای آش�کار نم�ی ش�ود ک�ھ ب�ار دوم اھرگز تکر

باشد و حتی بھ ھمان تجلی بر بنده دیگری ھم رخ نمی گشاید . یعنی ھرگز از یک آیھ دوب�ار تجل�ی نم�ی کن�د لی از عالم فیزیک رخت بر میبندد ھمچون آن ک�وھی ک�ھ مح�ل تجل�ی ح�ق جر اثر آن تزیرا آن آیھ یا موجود ب

شد و فروپاشید و از میان رفت . ع بر موسی

Page 50: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٠

از این منظر واقعھ قیامت کبرا بھتر درک می ش�ود ک�ھ درآن روز پروردگ�ار ع�الم از ھم�ھ مخلوق�اتش -۵٠۵ش�ود و چ�ون طوم�اری در دس�ت حض�رت ح�ق بھ یک باره تجلی می کن�د و ل�ذا بس�اط ع�الم فیزی�ک جم�ع م�ی

ون کتابی کھ ھمان قرآن است . چقرار می گیرد ھم

ھ ت�الوت ق�رآن بھ ھمین دلیل آنچھ کھ موجب ھدایت در قرآن می شود قرائت و خواندن آن نیس�ت بلک� -۵٠۶و پرت��و افش��انی و درخش��ش اس��ت یعن��ی ھم��ان چی��زی ک��ھ در فرھن��گ عرف��انی م��ا اس��ت ک��ھ ب��ھ معن��ای تألل��ؤ

سوم بھ اشراق و مطلع ( طلوع ) است و آن بواسطھ لمس طھورائی قرآن است . لمس آن انسانی ک�ھ در مو فیزیکی نباشد . چیز دلش ھیچ

و بیوفاین�د ؟ چ�را ھرچ�ھ ک�ھ زیب�اتر اس�ت جفاک�ارتر و قھ�ارتر دلچرا ھمھ زیبارویان ع�الم ارض ک�افر -۵٠٧

ن و توحید ک�ھ جمل�ھ رفاباره زیبایان وادی ایمان و عاست ؟ این یک راز متافزیکی است . ھمینطور است در قھارند ھمانطور کھ خدایشان واحد قھار است .

اصوالً ، ظھور قھار است و لذا ظھور امام زمان ھم موجب خ�ونریزی جھ�انی م�ی ش�ود ھم�انطور ک�ھ -۵٠٨

قیامت کبرا ھم کھ عرصھ ظھور حق است موجب انھدام جھان می شود .

و در زیبایی شریکی ھم ندارد . و ظھ�ور » خدا زیباست « از ھر نوعش ، ظھور است کھ و زیبایی -۵٠٩قھار است و این قھاریت ھمان تسبیح و سبحان هللا اکبر است تا ھمواره خداوند برت�ر باش�د از ھ�ر ظھ�ورش

زی�را خاصھ ظھور ارضی اش : سبحان ربی العظیم ! و اینست کھ تکرار نمی شود و اس�تمرار ھ�م نم�ی یاب�داستمرار ھمان تکرار است . و قھاریت زیباروی�ان دال ب�ر ھم�ین ح�ق س�بوحیت ذات اس�ت . ای�ن راز کبی�ر را

بدان و در آن جاودانھ بمان و حق فراق را تقدیس کن تا در فراقش واصل ذات آئی !

حت�ی در زیرا عین اوست و اگر ع�ین او نباش�د الج�رم ش�بیھ او م�ی ش�ود» ھیچ چیز شبیھ او نیست« -۵١٠توحی�د کھاین مکاشفھ را . ذات وجودش . زیرا ھرچیزی وجودی دارد پس در وجود شریک وجود خداست

بھ این سادگی ھرگز بیان نشده بوده اس�ت و ای�ن رحمت�ی اس�ت از جان�ب فیزیک و متافیزیک است دریاب کھ خدای رحیم .

م خ�دا ، قھ�ر خ�دا ، و ... م�ی باش�د و در قرآن کریم سخن از رنگ خ�دا ، دس�ت خ�دا ، چش�م خ�دا، رح� -۵١١

ھمھ اینھا شباھتھایی بین انسان و خداست . پس راز بی تایی و بی مثلی او چیس�ت ؟ مس�ئلھ اینس�ت ک�ھ ج�ز ش�وق و نی�از دال بر عدم او نیست ! و مسئلھ دیگر اینکھ : مردمان در دیدار او تردید دارند ! تردید در دیدار

دم وجود است . پس جز او وجود ندارد . بھ دیدار است . و این دال بر ع

اگ�ر خ�دای را « -» اگر خدای را یاری کنید شما را یاری می کند کھ او بھت�رین ی�اری کنن�ده اس�ت « -۵١٢اگ�ر ای�ن ش�رک نیس�ت –ق�رآن » اگر خدای را اجابت کنید ش�ما را اجاب�ت کن�د « -» یاد کنید شما را یاد کند

ھ نم�ی ت�وان گف�ت چش�م راس�ت ش�ریک چش�م چ�پ اس�ت زی�را نگ�اه واح�د و پس حتماً توحید است ھمانطور کوجودی واحد است . پس اگر ھمھ چیز توحی�د اس�ت ش�رک کدامس�ت . ش�رک ج�ز ت�وھم و جھ�ل نیس�ت و ل�ذا ھمواره محکوم بھ ابطال است یعنی واقع شدنی نیست . شرک محال است زیرا وجود و عدم یکی است . آی�ا

مفھوم است؟

ب�ھ یای را دیدار کرده اند فقط انگشت شماری او را شناختھ و باورش ک�رده ان�د . زی�را ش�وقھمھ خد -۵١٣. و خداشناس�ی از ج�نس ایم�ان و عش�ق اس�ت ن�ھ فلس�فھ و ک�الم و اس�تدالل . آدم�ی اگ�ر دیدارش نداش�تھ ان�د

د و بلک�ھ ب�ا ھمانقدر شوقی را کھ برای دیدار یار مجازی اش دارد برای خدا ھم داشتھ باشد دی�دارش م�ی کن� کمتر از آن . این را بدان و شرمنده شقاوت خویش باش !

آیا چھ می دانی کھ یوم الدین چیست آیا می دانی کھ یوم الدین چیست ؟ روزی اس�ت ک�ھ ھ�یچ ک�س « -۵١۴

ی�وم ال��دین روز قیام�ت و ھنگام�ھ دی�دار خداس�ت پ�س ھرک�ھ ھم��ھ –ق�رآن » مال�ک چی�زی ب�رای خ�ود نباش�د دی و معن��وی و ع��اطفی را از دل و ذھ��ن خ��ود زدود ی��وم ال��دین او رس��یده اس��ت یعن��ی درب مالکیتھ��ای م��ا

متافیزیکش گشوده است .

Page 51: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥١

ندارد ک�ھ ھولن�اکترینش مالکی�ت ع�اطفی اس�ت ک�ھ ن�امش را عش�ق پس متافیزیک دشمنی جز مالکیت -۵١۵ نھاده اند کھ مالکیت انسان بر انسان است .

، فیزی��ک نیس��ت زی��را ع��الم فیزی��ک ظھ��ور متافیزی��ک اس��ت . دش��من پ��س دش��من و م��انع متافیزی��ک -۵١۶

. یعنی آنچھ کھ امروزه مدرنیزم نامیده می شود : مدپرستی ، فرم پرستی ، تمتافیزیک ، فیزیک پرستی اس جلوه پرستی ، فیزیک پرستی !

تقی�ھ و ھرک�ھ عاش�ق ش�د و« عشق و عصمت و ف�راق : اینس�ت ش�اھراه متافیزی�ک و مق�ام ش�ھود . -۵١٧

زی�را ھرک�ھ عاش�ق ش�د و ب�ھ اختی�ار ف�راق و – صحض�رت رس�ول » عصمت گزی�د ش�ھید اس�ت چ�ون بمی�رد عصمت گزید از جھان فیزیک می میرد و بھ مقام شھود الھی می رسد و شھید است و مشھود !

ی�را ع�الم می فرماید: کھ مرکب قلم عالم از خون شھید ھم برتر است . چ�را ؟ ز صو باز رسول اکرم -۵١٨

اگر عالم حقیقی باشد قلمش و اثرش مشھد و مناره شھود و مش�اھده ح�ق ب�رای ھمگ�ان اس�ت . و نی�ز ھم�ھ دشمنان خدا را بھ خون خودش تشنھ می کند و در قلوب ھمھ اشقیاء شھید می شود چھ خونش ریختھ ش�ود

و !د یعن�ی ھم�ین ی�ش�ھید جاوقف�ھ و ت�ا اب�د مش�غول قت�ال ف�ی س�بیل هللا اس�ت و و. چ�ون اھ�ل قل�م بالی�ا نش�ود ن نداده است و ل�ذا ااینست کھ خداوند در کتابش نسبت بھ ھیچ کس و چیزی بھ اندازه قلم و اھلش غیرت نش

بھ ھمھ اتھامات و لعنت ھای ممک�ن م�ورد نف�رت ق�رار داده اس�ت : زن�ازاده جفاک�ار ظ�الم را دشمنان اھل قلمم ھای دیگر را نیز ستوده و مورد حمایت خ�اص لم ھمھ قلپلید دروغگوی شرور ! و از غیرت و برکت این ق

خود قرارداده است کھ : قسم بھ قلم و ھر آنچھ کھ می نویسند ! و این حمایت بی قید و شرط خدا از اھل قلم و آزادی آن است و نشان می دھد کھ خداوند چھ قدر از دست دشمنان آزادی قلم خشمگین است ک�ھ ب�ھ ھم�ھ

ن و ناسزا و فحاشی خدا در ھیچ جای کتابش دیده نم�ی ینفر نین ینشان کرده است کھ چناسزاھای ممکن نفر، خ�ود را عی�ان شود . زیرا خ�دا خ�ود اھ�ل قل�م اس�ت و جھ�ان را ب�ا قلم�ش آفری�ده اس�ت . یعن�ی بواس�طھ قل�م

ر نموده است . یعنی قلم ، قل�م ظھورح�ق اس�ت . پ�س دش�منان قل�م دش�من ظھ�ور خ�دا ھس�تند . و خداون�د بھ�سخت گیر اس�ت ھم�انطور ک�ھ اش�د بر آن چیزی کھ غیرت و حمایت ویژه اش را نشان می دھد بھمان شدت

سختگیری خدا بر انبیای اوست طبق کالم خودش در کتابش . پس ھزاران وای بر قلم فروش�ان ک�ھ ن�ون قل�م انی ک�ھ ن�ان ق�رآن وای ب�ر کس�« بدستان خودش اھل قل�م را رزق م�ی بخش�د . خود می خورند . زیرا خداوند

– صرسول اکرم » می خورند

دیگر از موانع عمومی و بس�یار سرس�خت حی�ات مت�افیزیکی آدم�ی ن�ژاد و خ�انواده اس�ت یعن�ی ھم�ان -۵١٩حدود یکصد سال با آن نبرد خونین نمود و بر این نبرد پایھ ھای نخستین اس�الم عچیزی کھ حضرت ابراھیم

. و ایمان و امامتش را مستقر ساخت

آدمی تا فرد نشود یعنی ت�ا خ�ودش نش�ود نم�ی توان�د عام�ل امی�ال و آرمانھ�ا و معرف�ت فط�ری خ�ویش -۵٢٠گردد زیرا متافیزیک وجود آدمی بر فط�رتش اس�توار اس�ت و فط�رت انس�ان ھم�ان فط�رت خداس�ت طب�ق ک�الم

خدا در کتابش .

ی تر از نژادش ندارد و ھمین نژاد شق یھویت نزادی و احدی و صمدی و بی تائی وجود انسان دشمن -۵٢١ کھ اساس مالکیت و خاصھ مالکیت انسان بر انسان است . است

ج�ود نیاب�د متافیزی�ک وج�ودش را نم�ی یاب�د وبلک�ھ حت�ی ووجود نیافتھ اس�ت و ت�ا انسان تا فرد نشود -۵٢٢

فیزیک وجودش را ھم درک نمی کند .

ای�ن ح�دیث دال » ن باشند یکی امام و دیگ�ری م�أموم اس�ت ی اگر بر روی زمین فقط دو نفر انساحتّ « -۵٢٣بر رازی عظیم در ذات روابط بشری است یعنی آن حقیقتی کھ والیت و امامت نامی�ده م�ی ش�ود ک�ھ ی�ا ام�ری جبری است و ظلمانی و یا اختیاری است و ھدایت بخ�ش . در ق�رآن نی�ز بی�ان دیگ�ری از ای�ن ام�ر اس�ت ک�ھ

دیگرند . و یا این حکایت قرآنی کھ بیانگر ھم�ین حقیق�ت اس�ت ک�ھ انس�انھا دوت�ا مؤمنان برخی اولیای برخیم و س�لطھ تاین تنھا معنا و حقی از رابط�ھ اس�ت ک�ھ انس�انھا را از س�و دوتا بھ بھشت و یا دوزخ می روند .

–یکدیگر نجات می دھ�د و امک�ان اب�زاری ش�دن آدم�ی را در رواب�ط مح�ال م�ی س�ازد . ای�ن تنھ�ا رابط�ھ م�ن توئی حاوی ( ھو ) خداوند می باشد کھ یا بھ جبر بر روابط بشری ح�اکم اس�ت و ی�ا ب�ھ اختی�ار و ایم�ان . ک�ھ نوع جبری اش بھ حیات مادون فیزیکی و دوزخی منجر می شود و نوع اختیاری اش ھ�م ب�ھ حی�ات م�اورای

Page 52: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٢

ب��ت و رحم��ت الھ��ی فرم��انروائی مح . بھرح��ال ح��ق رابط��ھ والی��ت اس��ت ک��ھ بمعن��ایطبیع��ی و بھش��تی میرس��د . و رحمت درب ورود بھ متافیزیک است .میباشد

اگ�ر حت�ی دوت�ا از تجلی�ات ح��ق تک�راری و ھمس�ان نیس�ت ب�دین معناس��ت ک�ھ حت�ی دو ت�ا از موج��ودات -۵٢۴

ھرچیزی در آن بھ مثابھ یک پلھ دارای مقام وجودی واحدی نیستند و جھان ھستی مثل یک نردبان است کھر رواب�ط اش�یاء و انس�انھا . پ�س ب�دین طری�ق بطال�ت و ظل�م و جن�ون ح�اکم ب�ر دالی�ت است . و اینست ح�ق و

اندیشھ برابری و ھمسان سازی آدمھا آشکار است کھ امروزه تحت عنوان دموکراسی ھا کل جھان را تب�دیل دیگرند تحت عنوان برابر سازی . بھ دیوانھ خانھ ای بزرگ نموده کھ ھمھ مشغول لھ کردن یک

تب�دیل ب�ھ ص�راط المس�تقیم ک و تصدیق والی�ت ح�اکم ب�ر رواب�ط بش�ری اس�ت ک�ھ رواب�ط انس�انھا رادر -۵٢۵

ھدایت بھ سوی پروردگار می سازد و ن�ور متافیزی�ک را ب�ر تمامی�ت حی�ات و ھس�تی انس�ان م�ی تابان�د و ھ�ر ام برخ�ی و انسانی را تبدیل بھ اسوه و الگوی رشد و حرکت دیگری می سازد . و ھر فردی در آن واح�د ام�

-قرآن » برخی مؤمنان اولیای برخی دیگرند « مأموم برخی دیگر است .

تور محرکھ رشد آدمی امر والیت و والیت پذیری است و امر رشد و تع�الی واین بستر و راز و مبنابر -۵٢۶ر و ج�وان، د، وال�دین و فرزن�د، پی�: برابری زن و م�رنی شقی تر از فلسفھ برابری نداردو تربیت انسان دشم

. ا این یک مضحکھ و مالیخولیا نیستو... آی کافر و مؤمن، جاھل و عالم

آدمھا بواسطھ شباھتھا ھمسان نمی شوند و بواس�طھ تفاوتھ�ا برت�ری نم�ی یابن�د . ھم�ھ انس�انھا الھ�ی -۵٢٧ھمس�انی ھستند و دارای ذاتی احدی و صمدی و بیتا می باشند و ای�ن اتفاق�اً ھرگ�ز بمعن�ای ھمس�انی نیس�ت .

ع��ین ابط��ال اس��ت . براب��ری ، ای��دئولوژی ابزارس��ازی انسانھاس��ت و ھم��ھ انس��انھا در محض��ر تکنول��وژی و قدرت مطلقھ صنعت برابر و ھیچ و پوچند و محکوم بھ نابودی .

برابری و ھمسان سازی ، کارگاه شیطانی ت�رین و م�ادون فیزیک�ی ت�رین و فاس�د ت�رین رواب�ط بش�ری -۵٢٨

نابود م�ی ش�ود و اس�تقالل و ھوی�ت وجود آدمھا از حشرات ھم پست تر می شوند زیرا حدوداست کھ در آن و مسئولیت آدم بودن ازمیان می رود و آدمھا جملھ ابزارھای بولھوسی ھمدیگر می شوند .

مطلع و اشراق قرآنی سر برآورده از کمال درک و رعایت حد قرآنی است . ھمانطور کھ رس�ول اک�رم -۵٢٩ک�ام اس�ت حباطن ، حد و مطلع : کھ ظاھر ھمان ش�ریعت و ا ،قرآن را چھار وجھ است : ظاھر : مایدمی فر

ک�ھ حاص�ل عل�م فرق�ان اس�ت و باطن ھم معرفت است و حد ھم درک و دریافت احدیت آیات و موجودات استست از فیزی�ک و مطلع ھم ظھور جمال توحید است از طلوع نور حقیقت اشیاء . این چھار رکن عالم وجود ا

تا متافیزیک !

ح��قبراب��ری انس��انی آح��اد بش��ری در ح��ق انتخ��اب و ب��ی ت��ائی ش��ان اس��ت یعن��ی در ح��ق برابرنب��ودن و -۵٣٠منحصر بھ فرد بودن . و این برابری توحیدی است . و آن برابری مشرکانھ است کھ افراد برای براب�ر ش�دن

خیان��ت و خ�ود فروش��ی م��ی زنن�د و ل��ذا ای��ن ن��وع دس��ت بھ��ر فس�اد و فتن��ھ و س��تم و ترص�وری ب��ا طبق��ات ب�اال برابری اساس ظلم است زیرا ذات این برابری ظلم بھ ذات الھی بشر است ظلم بھ مقام بی تایی انسان !

این دموکراسی در تضاد آشتی ناپذیر با متافیزی�ک ق�رار دارد در حالیک�ھ اھ�الی متافیزی�ک ص�الح بنابر -۵٣١

ا ھیچ ف�رد و طبق�ھ ای دچ�ار تض�اد و چ�الش نیس�تند زی�را مظھ�ر بعھ ھستند و می ترین افراد جامدترین و مر نفس واحده بشری می باشند و بھ فطرت مردم ملحق گشتھ اند کھ فطرت خداست .

ب�رای ح�ل تض�ادھای درون�ی نھایت�اً افراد و جریانات دموکرات در عین حال کھ منکر متافیزیک ھستند -۵٣٢

م�ی ش�وند و چ�ھ بس�ا ب�ھ جریان�ات خراف�اتمتافیزیک وجود ، مب�تالی ب�ھ اش�د د بین فیزیک و اخود یعنی تضو عرفانھای دجالی تمای�ل م�ی یابن�د مث�ل اس�تخاره و پیش�گوئی و احض�ار روح و ان�رژی اردرویشی گری باز

دش�ان را ب�ھ م�ادون وکنولوژی فکر و امثالھم . و این عذاب انکار متافیزیک است کھ فیزی�ک وجتدرمانی و درک اسفل السافلین متصل می سازد کھ قلمرو شیاطین است . فیزیک و

ا و رسول و معاد و قیامت بر میدرشان نسبت بھ خاکار پیروان برابری نسبت بھ متافیزیک از انکنا -۵٣٣کھ در انکار حقانیت مؤمنان و اولیای الھی بھ اوجش می رسد کھ این انکار وجودشان را دچار خفقان خیزد

Page 53: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٣

ری و عاطفی و روانی می س�ازد و درس�ت مث�ل اینس�ت ک�ھ آدم�ی روح�ش را منک�ر ش�ده و ب�ھ و تناقضات فکنبرد با آن برآمده باشد . چنین وضعی است کھ تمایالت خرافی را پدی�د م�ی آورد جھ�ت راھ�ی ب�رای نج�ات از

ر ب��ھ ھم��ین دلی��ل ش��اھدیم ک��ھ بس��یاری از ک��افران اھ��ل ث��روت و ق��درت در اواخ�� ٠ای��ن تض��اد و خفق��ان روان��ی عمرشان درویش و جن گیر می شوند و سر از محافل احضار روح و غیبگ�وئی و امث�الھم در م�ی آورن�د ک�ھ

معموالً بطریقی بھ تشکیالت فراماسونی پیوند می خورند کھ کانون شیاطین مجسم است .

واتس�کی م ھیتلر زمانی یک سوسیال دموکرات آتشین بود کھ سر از محافل سری م�ادام بالیبھ یاد آور -۵٣۴ درآورد و بتدریج تبدیل بھ یک دیکتاتور خون آشام شد .

و نی��ز ب��ھ ی��اد آوری��م ک��ھ اکث��ر بنیانگ��ذاران دموکراس��ی آمریک��ایی ک��ھ الم��ذھب بودن��د در تش��کیالت -۵٣۵

کن ، آن محس�وب م�ی ش�وند مث�ل ابراھ�ام لی�نفراماسونی عضویت فعال داشتند و از مرشدان و اساتید اعظ�م ج واشنگتن . ریمز مدیسون و جوتوماس جفرسون و ج

نطفھ ھای اولیھ دموکراسی و برابری در اراده بھ برابر شدن با شاھان پدی�د آم�د . یعن�ی ھم�ھ ب�ا ش�اه -۵٣۶

برابرند واین بدان معنا بود کھ ھمھ باید شاه شوند پس شاه تقدیس می شد و دارای حقی عظیم بود ک�ھ ھم�ھ ش�اھی اس�ت و ای�ن براب�ری در ظل�م اس�ت –لذا دموکراسی اراده بھ ھمھ را بھ برابری با خود می کشاند . و

آنھم اشد ظلم !

شعار برابری زن و مرد ھم بھ گونھ ای دیگر از ھمین دست است و بر خاستھ از اراده برابر شدن با -۵٣٧ مردان است آنھم برابری در زور و ظلم و زنای مردانھ و آزادی بی قید و شرط جنسی .

ل��ذا از براب��ری چی��زی ج��ز زر و زور و تزوی��ر و زن��ا و خیان��ت توس��عھ نیاف��ت ک��ھ انک��ار ش��ریعت و و -۵٣٨

اخالق متافیزیکی بود . و این اساس ھم�ھ تض�ادھا و خفقانھ�ای روح�ی تم�دن م�درن و م�درنیزم اس�ت ک�ھ ب�ھ واع ک ان��ی��تخ��دیری و خ��ود کش��ی انجامی��ده اس��ت ک��ھ از ای��ن قحط��ی متافیز –ان��واع جن��ون و جنای��ت و خ��ود

عرفانھا و معنویت ھای کذایی و شیطانی سر بر آورده است کھ قلمرو سقوط مادون فیزیکی است .

پس بازھم متذکر می شویم کھ مح�ال اس�ت عرف�ان و متافیزی�ک و دریافتھ�ای روح�انی ب�دون پش�توانھ -۵٣٩برخ��ی «باش�د . یافتھ�ای دوزخ�ی و ابلیس��ی ش�ریعت و اخ�الق الھ��ی پدی�د آی�د مگ��ر اینک�ھ م�ادون فیزی��ک و در

در آن�روز « -ق�رآن » ات ش�یطان اس�تم�ی ش�ود آری م�ی ش�ود ول�ی ای�ن القائ� کافران می گویند بماھم وح�ی» وانند اکثرشان اجنھ را میپرس�تندین مردمانی کھ خود را خداپرست می خا فرشتگان می گویند کھ پروردگار

یزیک است . پس متافیزیک جنی و شیطانی ھم داریم کھ در واقع مادون ف -قرآن

ادراک��ات ملک��وتی و جبروت���ی ھم��واره ق���رین ادب و ش��رافت و محب��ت و ع���زت و خ��رد و کرام���ات و -۵۴٠عص��مت و قداس��ت اس��ت در حالیک��ھ دریافتھ��ای م��ادون فیزیک��ی ق��رین ب��ا فحش��اء و خف��ت و ذل��ت و خیان��ت و

پلیدی و انزجار و شقاوت است زیرا تحت فرمان شیاطین و اجنھ است .

ا این متافیزیک الھی وجود آدمی چیست کھ باید از وجودش متجلی گردد؟ بس�یاری از علم�ا حت�ی و ام -۵۴١م�ی ف�رود دبر این پندارند کھ گوئی عالم غیب و ماورای طبیعی چیزی از آسمان ماوراء است کھ بایستی بر آ

ی از اعم��اق ذات آی�د و ی�ا درب�ش ب�ر او گش�وده ش�ود . ک�ھ مطلق��اً چن�ین نیس�ت . ای�ن متافیزی�ک قرآن�ی بایس�تاشراق ( طلوع ) بھ بی�ان دیگ�ر اس�ت . و آن درب ھ�م بایس�تی از وج�ھ یا طلوع کنند و این ھمان مطلع قرآن

بینی کھ درب آسمان گش�وده دل آدمی گشوده شود و نھ در آسمان . ھرچند کھ چون این درب گشوده شد میاو در زم�ین و « ک�ھ و زم�ان م�ی بین�ی .شده است . و تجلی ذات را ھم در جلوه حق از ھم�ھ س�و در زم�ین

–قرآن » حضور دارد .... ماش آسمانھا ھست و در شما ھم ھست و در ھر حال و ھمھ جا با

و این ستارگان اسمای الھی در آسمان ذات آدمی ھستند ک�ھ بایس�تی طل�وع و اش�راق نماین�د ت�ا طل�وع -۵۴٢ علی ! –شمس و قمر محمد

ن اسمای الھی ھمانا اسمای ذات حق ھستند ک�ھ بص�ورت اص�وات طبیع�ی در ت�نفس کھ بنیادی ترین ای -۵۴٣

ک�ھ س��ھ اس�م ذات مت�افیزیکی و ازل��ی ، ھ�ا ،آدم�ی ب�ھ ط�ور فط��ری و حی�اتی حض�ور دارن��د مث�ل : ھ�و ، ھ��ی

Page 54: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٤

م�ی باش�ند : م�ذکر و مؤن�ث » او « پروردگار می باشند کھ اساس ھمھ الفاظ و کلمات دیگرند کھ سھ ض�میر از اینجانب رجوع کنید . » سر واژه « در این باب بھ کتاب و خنثی !

ھا ) در تجلی جمالی چ�ون بح�د کم�ال ظھ�ور کن�د و از آس�مان ذات -ھی -این اسمای ذات الھی ( ھو -۵۴۴

آدمی بر آسمان برون نقش بندد جمال حقیقت محمدی و علوی و فاطمی است .

در ذات آدمی نھاد و او را خلیفھ خ�ود در ع�الم ارض نم�ود . خداوند در خلقت قدیمش کل اسمایش را -۵۴۵این ھمان امانت است کھ کل کائنات از پذیرش آن ابا نمودند و نزدیک ب�ود ک�ھ ن�ابود ش�وند . ای�ن متافیزی�ک

وجود ازل پروردگار بود کھ ھمان ذات ھوئی حق است در عرصھ قبل از خلق آدم .

ھ�ح . ک�ھ ھ�ح ن�ام –ھا –ھی –است کھ چھار رکن دارد : ھو » ھو « متافیزیک ھمان کشف وادی -۵۴۶ذات خودی حق در نزد انسان است و تجلی این اسم در جھان ب�رون ھم�ان جم�ال نف�س واح�ده خ�ود ف�رد م�ی

ھ�ا م�ی باش�د ک�ھ –ھ�ی –باشد منتھی در ماھیت ھاھوتی ! کھ بھ بیان دیگر ھح بھ مثابھ جامع وجودی ھو می نماید . و بنده این تجلی چھارگانھ را درک نموده ام و ل�ذا ای�ن مع�ارف تئوری�ک در آخرین تجلی ذات رخ

نیستند و بلکھ شھودی می باشند کھ قبالً در ھیچ اثر عرفانی گزارش نشده است .

ما درروایات شیعی می خوانیم کھ محمد و علی و فاطمھ و حسن و حسین از قبل از خل�ق ع�الم و آدم -۵۴٧م�ن نب�ی ب�ودم آن ھنگ�ام ک�ھ ھن�وز « . این حقیقت بھ ھمین معنائی است کھ ذکرشان رفت . وجود داشتھ اند

– صحضرت رسول اکرم » خلقت آدم میان آب و گل بود

) ی دو تجل�ی اس�ت و آن تجل�ی حس�نین (حس�ن و حس�ینبای�د گف�ت ک�ھ دارا» ھح«و اما درباره ھویت -۵۴٨ است .

د و ھری�ک در تجل�ی کام�ل خ�ود از ذات آدم�ی در جھ�ان ب�رون ب�ھ سائر اس�مای الھ�ی نی�ز چن�ین ھس�تن -۵۴٩

جمال انسانی ظھ�ور م�ی کنن�د در ھوی�ت یک�ی از انبی�ای ب�زرگ الھ�ی ک�ھ نخس�تین مح�ل تجل�ی ای�ن اس�ماء در د و ب�ا ای�ن ن�تاریخ بوده اند . و لذا ھمھ اولیای الھی در آخرالزمان نیز بھمراه این انبیای الھی س�لوک م�ی کن

آنانک��ھ در دی��ن خ��الص تنھ��ا ش��دند بدانن��د ک��ھ ب��ا انبی��اء و اولی��اء و ش��ھداء و ص��دیقین « .ند بزرگ��ان محش��ورای�ن حش�ر ام�ری فق�ط مرب�وط ب�ھ حی�ات پ�س از –ق�رآن » . می شوند و اینان خوب رفیقانی ھس�تند حشورم

مرگ نیست زیرا پس از مرگ تنھایی از میان می رود پس سخن از حشر در حیات دنیاست .

روف مقطع�ھ در آغ��از نطور ک�ھ طب��ق روای�ات اس��المی و ب�ھ تص��دیق بزرگ�انی چ�ون اب��ن عرب�ی ح��ھم�ا -۵۵٠مؤمنان پاک باشد در آفاق و انفس آیات س�یر از ، مالئک ھستند کھ فرد تالوت کننده را اگرسوره ھای قرآن

و سلوک می دھند و تا سرحد لقای الھی بھ پیش می برند .

اسمای الھ�ی انس�انی اس�ت ک�ھ دارای دو جایگ�اه وج�ودی در ھریک از یل تجلاکم و و بدان کھ غایت -۵۵١زمان است کھ یکی در تاریخ گذشتھ است ( مثل انبیای الھی ) و دیگری در الساعھ است مثل اولیای الھ�ی :

، حی ، حکیم ، قادر ، قھار ، حبیب ، شفیع ، شافی و ... رزاق کریم ، ،رحیم

و اتم ھای تشکیل دھنده ذات وجود انسانند و آدمی فقط ب�ا ب�ر زب�ان ران�دن ااسمای الھی ارکان و الفب -۵۵٢نی آنھا توأم با یاد خداوند اس�ت ک�ھ ای�ن ذرات ذات را تب�دیل ااین اسماء و بر ذھن و دل جاری نمودن نور مع

ق�ت . و ای�ن واقع�ھ ذک�ر و خلد را ھس�تی مت�افیزیکی و الھ�ی بخش�دبھ رآکتور کون فیکون عدم می کند ت�ا خ�و ! میدھد اگر خدای را یاری دھید شما را یاری :عرفانی و خلق جدید در قرآن است و مصداق این کالم خدا کھ

در ذات آدم��ی ءای��ن اس��ماء عناص��ر خل��ق کنن��ده ھس��تی مت��افیزیکی انس��ان ھس��تند . حض��ور ای��ن اس��ما -۵۵٣

اش�اره ب�ھ حض�ور جمع�ی » ما « مصداق این کالم خداست کھ : ما از رگ گردن بھ شما نزدیکتریم ! کھ این ! و ال و کمال دارد بر اھل ذک�رتجلی خاصی در جم داسماء اوست . زیرا خداوند از ذات ھریک از اسماء خو

اینست جریان متافیزیکی شدن انسان در جھان و کالبد فیزیکی خویشتن !

زل فق�ط ی�ک کلم�ھ ب�وده طبق حدیث قدسی و برخی معارف دینی در سائر ادیان ، خود خداوند ھ�م در ا -۵۵۴ است . و کل جھان ھستی از فیزیک تا متافیزیک چیزی جز تجلی این کلمھ نیست ! کلمة هللا !

Page 55: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٥

پس کلمھ اتم ازلی متافیزیک است کھ ابدیت آن جمال آن کلمھ است . ھمانطور کھ مثالً در قرآن ک�ریم -۵۵۵

خداوند می فرماید کھ عیسی مسیح کلمھ من بود !

ین تجسم ( فیزیک ) در نھای�ت ص�ورت انس�انی م�ی یابن�د وجودات عالم تجسم کلمات ھستند و امھمھ -۵۵۶ کھ متافیزیک آن کلمات می باشند کھ دارای دو جلوه ماوراء و مادون فیزیک ھستند .

بن�ابراین ھ�ر ش�یئی در جھ�ان فیزی�ک ی�ک تأوی�ل دارد ک�ھ ی�ک کلم�ھ اس�ت و ی�ک ت�أخیر دارد ک�ھ ی�ک -۵۵٧

ی است . ھویت انسان

پس کل جھان ھستی فیزیکی و محسوس ب�ین کلم�ھ و انس�ان در جری�ان اس�ت و وج�ود انس�ان کارگ�اه -۵۵٨ تجلی متافیزیک است کھ از رویارویی کلمھ و فیزیک رخ می نماید : ذکر !

در حقیقت کل اعجاز و جادوی متافیزیک در بر زبان ران�دن و زمزم�ھ ک�ردن و ب�ھ ی�اد آوردن اس�مای -۵۵٩

لھی است در کارگاه نفس ناطقھ آدمی ! ا

یعنی نفس ناطقھ انسان است کھ از طریق کلمات ، عالم فیزیک را تبدیل بھ متافیزیک می سازد . -۵۶٠

ھمین کلمة هللا در نفس ناطقھ و خاصھ ھستھ مرکزی آن یعنی دل است کھ تب�دیل ب�ھ لق�اهللا در بی�رون -۵۶١ می شود . این جادوی ذکر است .

ذک�ر کلم�ات در نف�س ناطق�ھ انس�ان اس�ت . ای�ن ر آن مخل�وق ھ�اصالً ک�ل کائن�ات در مقاب�ل روی آدم�ی -۵۶٢

ر خلق عالم از عدم ! معرفت بشری است و سّ معنای بدیھی را دریاب کھ اسم اعظم

فرمان�دھی خلق�ت جھ�ان اس�ت ھم�ان اراده ب�ھ ح�ق . و اینس�ت معن�ای خل�ق ّر وجود آدمی کارگ�اه و مق� -۵۶٣ ! این نکتھ را فھم کن کھ ھستھ مرکزی قوه ادراک است . دجدی

بواس�طھ معرف�ت پ�س قیام�ت –ق�رآن » قیامت آن روزی است کھ اس�رار درون انس�ان عی�ان ش�ود « -۵۶۴

متافیزیکی برپا می شود . یعنی قیامت ی�ک پدی�ده ک�امالً علم�ی اس�ت و عل�م –نفس و انسان شناسی عرفانی سلطان معرفت نفس است . عمی کند . ھمانطور کھ نخستین پرچم دار قیامت علی النفس است کھ آنرا برپا

ھ�ر دوران را « یک برپاکننده قیامت در ھر دوران است ک�ھ فرم�ود یپس ھر اثر عرفانی و متافیزیک -۵۶۵

و البتھ اّم الکتاب اجلھا قرآن است . –قرآن » اجلی است و ھر اجلی را کتابی است

قس�یم م�ی ش�وند تقیامتی طبق کالم خدا مردمان در ھر عصری بھ دو دستھ صادق و منکر پس از ھر -۵۶۶ک�ھ انک�ار م�ی یعنی کسانی کھ حق قیامت را تصدیق کرده و توب�ھ م�ی کنن�د ک�ھ بخش�وده م�ی ش�وند و کس�انی

کنند کھ بھ شقاوت و عذاب الھی دچار می شوند . و البتھ اھل صدق انگشت شمارانند .

م�ی ش�ود ک�ھ ی ش�دن م�ردم ب�ھ دو قط�ب کف�ر مطل�ق و ایم�ان خ�الص بامتھای عرفانی موجب قطاین قی -۵۶٧اوت می گرایند و در شھرھای بزرگ صنعتی متمرک�ز م�ی ش�وند ک�ھ قلم�رو زمین�ی م�ادون قش اکثراً بھ کفر و

فیزی��ک و درک اس��فل اس��ت . و انگش��ت ش��مار مؤمن��ان ھ��م از ش��ھرھای ب��زرگ مھ��اجرت م��ی کنن��د و ب��ھ و نقاط دوردست می روند کھ قلمرو بھشت زمینی است .ارتفاعات

بھمراه ھر اثر متافیزیکی م�وجی از اخ�الق عرف�انی و مت�افیزیکی در می�ان مؤمن�ان رخ م�ی نمای�د ک�ھ -۵۶٨

ب�ھ ش�قاوت و ظل�م و تبھک�اری مف�رط از ی�ک س�و و ک�ھ ش�ودیز موجب قطبی شدن اخالق جامعھ میاین امر نوراء و م�ادون فیزی��ک از ھ�م ج��دا . و ب�دین طری��ق م�ادیگ�ر م��ی انجام�د ت از س�وئیرحم�ت و س�خاوت و ع��زِ

شوند . می

Page 56: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٦

کھ در ھ�ر عص�ری پدی�د م�ی آی�د برپ�ا کنن�ده قیام�ت آن عص�ر اس�ت دعرفانی جدی –ھر اثر متافیزیکی -۵۶٩یک حتی اگر احدی این اثر را مطالعھ نکرده باشد . این قیامت از وجود نویسنده یا کاشف این وجھ از متافیز

. و برپاکننده قیامت ھر دورانی یکی از علیین است . دآغاز می گرد

قف�ھ مش��مول وبال م�ا پ�س –ق�رآن » آن جاریس�ت ھرقیام�ت س�ئوال م�ی کنن�د . بگ�و درب�اره ھنگ�ام« -۵٧٠قیامت ھستیم یعنی دائماً متافیزیک از بطن فیزیک در حال رخ نمودن است . حال آنکھ اساس جھ�ان فیزی�ک

.و این معنای ثبات در تغییر و تغییر در ثبات است کھ درکش نیازمند معرفتی لطیف و دقیق است پابرجاست

ور متافیزیک از بطن فیزیک برای مؤمنان امتحان عظیم�ی بھم�راه دارد و آن ظھ�ور اش�د ش�قاوت ھظ -۵٧١منج�ر ب�ھ ش�قھ اقع�ھوی ای�ن ظھ�ور ھس�تند . ای�ن مو عداوت کافران و منافقان است ب�ر علی�ھ مؤمن�ان ک�ھ ح�ا

ش�دن ص��فوف متح�د ش��رک اس�ت در بط��ن خ��انواده ھ�ا و اص��ناف و طبق�ات و حکومتھ��ا . ک�ھ ش��رک را مح��ال ساختھ و دو قطب کفر و ایمان را پدید می آورد .

و کسی کھ خبر از مکاشفات و مشاھدات نوین متافیزیکی می دھد خبر از قی�امتی ب�زرگ م�ی دھ�د در -۵٧٢

دسیسھ عظیمی بر علیھ او در سراسر جامعھ ش�کل م�ی گی�رد . و عداوت و انکارذات دوران خویش . و لذا او بھ مثابھ زبان گویای امام زمان در ھر عصری می باشد و صاحب قلم حق است .

ھ�راین دعای رس�ول خداس�ت ک�ھ اس�وه حس�نھ ام�ت خ�ود اس�ت و ل�ذا » پروردگارا مرا نور گردان « -۵٧٣

افیزی�ک گ�ردان ! و تاشتھ باش�د . و ای�ن یعن�ی پروردگ�ارا فیزی�ک وج�ودم را ممسلمانی بایستی چنین دعائی داین تأویل وجود است کھ موجب تأخیر ( بھ آخ�ر رس�یدن ) و تکمی�ل وج�ود اس�ت و انس�ان کام�ل را پدی�د م�ی

آورد کھ ھیکل نوری است .

ت . جریان نوری شدن وجود انسان ھمان جریان مکاشفات و مشاھدات متافیزیکی اس -۵٧۴

د ن�وری ش�دن ھم��ان یگان�ھ و ج��اری ش�دن در جھ��ان اس�ت زی�را ن��ور ذات و ج�وھره اص��لی ع�الم وج��و -۵٧۵ . پس نوری شدن بھ وصال رسیدن است و این معنای رستگاری و آزادی است و وحدت وجود . است

دن ب�رای تالش برای کار خدائی است و برای خدا کارکردن ع�ین ک�ارکر ذاتی نوری شدن اجر و نتیجھ -۵٧۶

خویشتن ذاتی خویش است و نھ خویشتن گذرای فیزیکی . یعنی کار متافیزیکی ، کار فوق علیتی ، کار ف�وق غریزی و فوق نژادی . کاری کھ حاصل فیزیکی ندارد .

نوری شدن نیز درجات دارد کھ ھر درجھ ای از وجود نوری جایگاه علمی ویژه است و علوم حقیق�ی -۵٧٧

شود آنرا بھ لح�اظ نای است زیرا آدمی تا در جایگاه وجود چیزی قرار نگیرد و خلیفھ آن حاصل چنین واقعھ . خواھد یافت و نخواھد شناختوجودی ن

ھی انسان ھمین است کھ انسان بتواند خلیفھ کل جھان و جھانیان باشد و این جز لّ خالفت ال مقاماصالً -۵٧٨

بواسطھ نوری شدن وجود ممکن نمی شود .

یل اینست کھ بھ مقام ھیکل ن�وری را عقل کل و مخزن علم الھی می دانیم بدل صو اگر محمد مصطفی -۵٧٩ء را قیق��ت اش��یاحپروردگ��ارا «مانگون��ھ ک��ھ ھس��تند در م��ی یاب��د. قیق��ت اش��یاء را ھحنائ��ل آم��ده اس��ت و ل��ذا

، ارا ب�ر علم�م بیف�زااحدند: پروردگ. ھمھ این دعاوی امری و صرسول اکرم » ھمانگونھ کھ ھستند بمن بنما.است کھ ھدف خلق�ت انس�ان اللھی پروردگارا مرا نور گردان . و حقیقت ھمھ این دعاوی دریافت مقام خالفت

. بوده است

و ھیچ علمی نیست اال اینکھ صاحبش را امر ب�ھ عم�ل و تعھ�د بخ�ویش م�ی س�ازد و مھلت�ی ق�رار م�ی -۵٨٠یل بھ جھل مرکب و حماقت شده و صاحبش را گمراه م�ی کن�د . یاید آن علم تبدندھد و چون این تعھد بھ فعل

جاثی�ھ ( ق�رآن ) و ب�دتر از آن اینک�ھ » و خ�دایش از روی عل�م گم�راھش نم�ود « کھ خود در کتابش فرموده چنین علمی تبدیل بھ زنجیر بر گردن صاحبش می شود و این در صورتی است ک�ھ آن عل�م فروخت�ھ ش�ود ب�ھ

-صرسول اکرم » علم بی عمل زنجیری است بر گردن صاحبش « -زنجیر ) –ک زر ( فیزی دنیا و سیم و

Page 57: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٧

پس علم حقیقی خود نور اس�ت و موج�ب تع�الی ص�احبش ب�ھ ن�وری برت�ر م�ی ش�ود چ�ون ب�ھ آن عم�ل -۵٨١ شود و زکاتش بھ خلق پرداختھ شود بی مزد و منت .

می است ، علم وجودی و توحی�دی و ن�ھ پس تمام مکاشفات و مشاھدات متافیزیکی از علم است و عل -۵٨٢

–نساء » بگو کھ آنرا از روی علم نازل کرده است « علم علیتی و ذھنی و مشروط .

» و ھرکس را کھ خداوند نوری ن�داد وی را ن�وری نیس�ت « و علم ، نور است و نور ھم علم است . -۵٨٣ » میدھد اھل تقوا را تعلیمخود خداوند :« پس علمی جز از جانب خدا نیست و آن اجر تقوا است کھ –انفال

ھای شریعت عبادی باشند . و آنان را هپس منکران معرفت وحدت وجودی را تقوائی نیست حتی اگر اسو کھ از شقاوت قلب است و اشقیاء را تقوائی نیست . ھای بخل خواھی یافت هاسو

د کھ بھ علم باطنی آدم بخل ورزید و کافر ش�د و و بخل اول صفت کفر است و نخستین بخیل ابلیس بو -۵٨۴

بانی کفر و شقاوت گردید .

–ا ھم��ان خل��ق جدی��د و آف��رینش عرف��انیو ای��ن ک��ار خ��د –ال��رحمن» لحظ��ھ در ک��اری اس��ت.او ھر« -۵٨۵ –پ�س ای�ن ک�اری انس�انی –انس�ان » نمی خواھی�د مگ�ر اینک�ھ خ�دا بخواھ�دو شما «متافیزیکی انسان است.

. استو این واقعھ نوری شدن انسان » ای را یاری دھد خدا ھم یاریش دھدھرکھ خد«ان کھ الھی است توأم

و اگر آخرالزمان در روزقیامت پنجاه ھزارسالھ عرصھ ظھور اشد شقاوت و کفر و عداوت ھ�م ھس�ت -۵٨۶افت�د ب�ھ بدلیل انکارو عداوتشان با وقایع و مشاھدات مت�افیزیکی وج�ود عارف�ان اس�ت . آنک�ھ ب�ا ن�ور ح�ق در

ثقیل ترین و سخت ترین موجودات عالم در درک اسفل السافلین تبدیل می ش�ود ک�ھ بن�ده آن�را ش�بیھ ب�ھ س�یاه چالھ ھای فضایی نم�وده ام ک�ھ مح�ل س�قوط اج�رام ھس�تند و ھ�یچ ن�وری از آن س�اطع نم�ی ش�ود و ب�ھ مثاب�ھ

ظلمت مطلق است .

ای ھ��ع��الم فیزی��ک و م��اده ھس��تند و ھمچ��ون میخک��ھ ای��ن س��یاھچالھ ھ��ای فض��ایی راز بق��ای ھمانطور -۵٨٧یای ضد نور خدا در انسان ھم راز بقای م�ادی و فیزیک�ی بش�ر ب�ر روی استقرار کھکشانھا می باشند این اش

و پول پرستان و طال پرستان. انان مادیت بشرند مثل نژادپرستان، تکنولوژی پرستانزمین ھستند و نگھب

. و آنانک�ھ س�یاه ی دیگ�ریاھ�د چھره ھایی و سیاه و تاری�ک ش�ود چھ�ره روزی کھ سفید و منور شو« -۵٨٨و ای�ن ب�دلیل ب�روز پدی�ده ھ�ای مت�افیزیکی –آل عم�ران» لیل انکارشان است پ�س از ایمانش�ان.روی شدند بد

آل » .من��ور ش��د در رحم��ت خ��دا جاودان��ھ ان��دو آنانک��ھ رویش��ان « -دو ن��وع برخ��ورد ش��اھدان ب��ا آن اس��ت و –عمران

. متافیزیکی است ھای نورانی وه انھ ھمان علم حاصل از تصدیق پدیدو این رحمت جاود -۵٨٩

ت آدم�ی مظھ�ر ک�ل ھوی�ت یگان�ھ نطور ک�ھ ص�ورا. ھمزیک استیصورت آدمی ظرف فیزیکی کل متاف -۵٩٠ص�ورت آدم�ی نی�ز، تصدیق و یا انک�ار م�ی کن�د و صورتش بھ چیزی روی یا پشت میکند. و انسان با اوستد ب�ھ جھ�ان اس�ت و درب ورود و. ص�ورت آدم�ی درب ورح�واس اوس�ت ک�ھ جھ�ان را در م�ی یاب�دھمھ قلمرو

مانی ! و چون ن�ور متافیزی�ک را ک�ھ ن�ور خداس�ت تص�دیق لجھان بر او . و این ورود یا نورانی است و یا ظ . کند نورانی می شود و چون تکذیب کند سیاه و ظلمانی می گردد

اھ�ل مکاش�فھ و س�لوک روح�ی نیس�ت م�ی توان�د بواس�طھ تص�دیق مکاش�فات نکھ خود ع�ارف وآپس -۵٩١

عارفان بھ برکات و نورمتافیزیکی نائل آید و اھل شود . ھمچنین است بواس�طھ تص�دیق ی�ا تک�ذیب حق�ایق و معارف کتب متافیزیکی از جملھ رسالھ حاضر و امثالھم .

اولی�اء و عرف�ا نی�ز موج�ب س�فید ی�ا س�یاه روی تصدیق یا تکذیب حقایق مت�افیزیکی زن�دگانی انبی�اء و -۵٩٢

ش�دن و رحم�انی ی��ا ظلم�انی گش�تن اس��ت و آنانک�ھ حق�ایق وح��دت وج�ودی را انک�ار م��ی کنن�د در جرگ�ھ س��یاه رویانند .

Page 58: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٨

وجود نور است و آنچھ ک�ھ ای�ن ن�ور را از تجل�ی م�انع م�ی گ�ردد ظلم�ات فیزی�ک اس�ت ک�ھ نف�س و دل -۵٩٣لذا تنزیھ و تسبیح وجود بھ مانند ب�رون افکن�ی غی�ر از خ�ویش اس�ت و مث�ل وده است . ونمآدمی را تسخیر

آب و جارو کردن خانھ است و ھمانطور کھ ابن عربی ھم می فرماید تسبیح خدا ع�ین تس�بیح خ�ویش اس�ت . ھمانطور کھ یاد خدا عین یاد خویش است .

ت�ا ای�ن ن�ور ظلم�ات فیزی�ک را مح�و و تصدیق نور وجود اولی�اء ع�ین راه دادن ای�ن ن�ور ب�ھ دل اس�ت -۵٩۴

سازد و این تسبیح کبیری است کھ از عمری تسبیح خودبخودی مؤثرتر اس�ت . و اینس�ت راز ھ�دایت حاص�ل از وجود اولیای الھی .

پس اگر خود عارف شاھد و کاشفی نیستی نور وجود عارفان را تصدیق کن تا از نورشان برخ�وردار -۵٩۵

–قرآن » پیروی کن ھدایت کسی را کھ خدای ھدایتش کرده است « ! شوی بی عمری جھاد و مشقت

شفات متافیزیکی خود زن جوانی در ھمسایگی ام قرارگرفت کھ ادر دوره ای از اوج نزول روح و مک -۵٩۶بھ لحاظ شخصیت و اعتق�اد و ھوی�ت انس�انی س�ابق خ�ود ، موج�ودی ب�ھ تم�ام و کم�ال ظلم�انی و تب�اه ش�ده و

ب�ود ک�ھ س�واد ان�دکی ھ�م داش�ت . در ط�ی ح�دود دوس�ال ای�ن زن فق�ط بواس�طھ تص�دیق و ان�دک باً دیوانھیتقرن آخدمتی کھ ارائھ می داد تبدیل بھ زنی قدیس و عارف و صاحب نور شد و کراماتی عظیم یافت و حت�ی در

از م�ی رف�ت و ب�ھ ھنگ�ام راه رف�تن ح�دود ی�ک وج�ب راه متوج�ھ باش�د در ھ�وا خ�ود دوره ایشان بدون آنک�ھب�ھ لح�اظ کالم�ی ف�ردی حت�ی زن�ی ک�ھزمین فاصلھ داشت کھ این از موقعیت متافیزیکی مردان بزرگ است .

فحاش و بغایت بی ادب بود در اندک مدتی صاحب کالمی عارفانھ و نورانی شد تا آنجا کھ ھمچ�ون فیلس�وفی د . ای�ن فق�ط ب�ھ برک�ت مردان اھل فلسفھ و ادب غامض ت�رین مس�ائل را م�ی ش�کافت و پاس�خ م�ی دا در جمع

تصدیق و خدمت بود .

ابن عربی می فرماید اگر مسیح و حواریونش بر آب راه می رفتند محمد و مؤمنان امتش در ھوا می -۵٩٧پرند . و این عین حقیقت اس�ت زی�را مس�یح و حواری�ونش روح�انی بودن�د و محم�د و مؤمن�ان ام�تش ن�ورانی

ب�ھ صت ک�ھ ب�دون ب�ال پ�رواز در ھ�وا م�ی پ�رد ھم�انطور ک�ھ محم�د ھستند . و انسان فق�ط ب�ھ ق�درت ن�ور اس� معراج رفت .

را یاری کند خدا ھ�م او را یھرکھ خدا« خدمت بھ مردان خدا عین یاری دادن بھ خداست بھ مصداق -۵٩٨

و یاری بھ خدا جز این نیست . » یاری دھد

ھیدش کردن��د در پاس��خ ب��ھ نام��ھ یک��ی از ع��ین القض��اة ھم��دانی از س��الکان وادی ھ��و ک��ھ در ج��وانی ش�� -۵٩٩ت�و ھن�وز خ�دمت کف�ش م�ردان ح�ق ن�اکرده چگون�ھ « مریدانش کھ مسائل متافیزیکی را فھم نمی کرد گف�ت :

نور نبوده ای پ�س حق�ایق ن�وری را ھ�م فھ�م یعنی تو فاقد نوری زیرا با اھالی »!توقع فھم این حقایق داری نمی کنی .

ن�داری الاق�ل کفش�ھای را ح�ق است یعنی اگر ت�وان خ�دمت خ�ود م�ردان» خدمت کفش « سخن بر سر -۶٠٠

آنھا را جفت کن . کھ ھمھ اشیای این مردان نیز صاحب نورن�د و اجس�امی مت�افیزیکی محس�وب م�ی ش�وند و سبب اتصال بھ متافیزیک می شوند . و این ھمان مسئلھ تبرک و برکت وجودی مردان خداست کھ متأس�فانھ

ابزاری و فیزیکی می شود کھ امری گمراه کننده است . بایستی خدمت ب�ھ نی�ت ھ�دایت باش�د و اکثراً استفاده نھ معیشت و سیاست .

» ب�ھ ک�رم پروردگ�ار غ�ره ش�دند « این زن مذکور کھ در ھوا راه می رفت بزودی دچ�ار غ�رور گش�ت -۶٠١پ�س از م�دتی از جمل�ھ س�یاه ب�ازاری ب�رد و و لذا ایمانش را فروخت و ب�ھ دک�ان ش�ھرت و ھویتھ�ای –قرآن

رویان گشت و نورش را از دست داد قبل از آنکھ آنرا تب�دیل ب�ھ عل�م و عرف�ان س�ازد و ای�ن رحم�ت را اب�دی نماید .

مولوی ھم کمتر از دوسال شمس تبریزی را فقط خدمت نمود و تب�دیل ب�ھ انس�انی ن�وری گش�ت ک�ھ از -۶٠٢

نورش ھفت قرن است کھ بشریت ھدایت می شود .

Page 59: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٩

را ش��بانھ روز خ��دمت نم��ود و ص��احب ک��ل ن��ورش صعل��ی اب��ن ابیطال��ب ھ��م بیس��ت و س��ھ س��ال محم��د -۶٠٣گردید تا آنجا ک�ھ خ�دای را در ھ�ر چی�زی دی�دار م�ی نم�ود بواس�طھ ن�ور نگ�اھی ک�ھ یافت�ھ ب�ود . او حت�ی ی�ک

ی پرس�یدند اکث�راً م�مسئلھ علم�ی و فلس�فی و مت�افیزیکی از پی�امبر نپرس�ید و بلک�ھ آنانک�ھ فق�ط از او مس�ئلھ منافق و سیاه روی شدند . آنانکھ خدای را یاری کردند یاری شدند .

افراد جاھل و نور نادیده افرادی ظلمانی وسیاه روی نیستند بلکھ بی نورند . ولی کسانی کھ نور دیده -۶٠۴

ت�ی ب�ھ لح�اظ عل�م و خ�رج فیزی�ک نمودن�د س�یاه روی م�ی ش�وند . ای�ن مس�ئلھ ح ندو بلکھ یافتھ و آنرا فروختفیزیک نور ھم قابل فھم است . ھمانطور وقت�ی ک�ھ انس�ان ب�ھ آفت�اب م�ی نگ�رد و س�پس روی ب�ر م�ی گردان�د

را سیاه می بیند . برای مدتی ھمھ جا

پس اگر خود اھل متافیزیک و نور نیستی اھلش را خالصانھ خدمت کن و یاری دادن خدا ھم�ین اس�ت -۶٠۵ و الغیر !

ه رویانی کھ در لباس عل�م و دی�ن و عرف�ان ج�ز ظلم�ت نم�ی پراکنن�د . عب�رت گی�ر و از آن�ان بنگر سیا -۶٠۶

مباش و بگریز از ظلمتشان !

ول�ی عف�و دای کسانی کھ ایمان آورده اید بدانید کھ ھمسر و فرزند و مال شما دشمنان ایم�ان ش�ماین« -۶٠٧کھ نور ایمان را تبدیل بھ ظلمت فیزیک می کن�د . این دشمنی بھ این دلیل است –تغابن ...» کنید و درگذرید

این دشمنی نژاد با نزاد است . دشمنی تاریخ با الساعھ است . دشمنی فیزیک با متافیزیک است .

ود را ب�ھ ن�ژاد خ�بھ ھمین دلیل در سوره توبھ می خوانیم کھ خداوند خط�اب ب�ھ کس�انی ک�ھ ن�ور ایم�ان -۶٠٨در آن�روز بگوئی�د ک�ھ تقص�یر وال�دین و فرزن�دان و خ�واھران و ب�رادران و اگ�ر« فروختھ اند می فرمای�د ک�ھ

.. است از شما پذیرفتھ نمی شود چون دروغ می گوئید و می دانی�د ک�ھ دروغ .عمو و عمھ و دائی و خالھ وزیرا دشمنی شقی تر از نژاد برای ایم�ان نیس�ت . و آدم�ی ب�رای انج�ام کارھ�ای زش�ت و رف�تن » می گوئید .

نادرست خانواده خود را بھر طریقی راضی می کند و یا می فریبد ولی ب�رای راه راس�ت اکث�راً بھان�ھ م�ی راه آورد و عشق و عواطف غریزی و حیوانی اش را با عشق الھی معاملھ می کند و لذا خداوند م�ی فرمای�د ک�ھ

دروغ می گوئید و می دانید کھ دروغ می گوئید !

م کھ چھ بسا نمازخوان و متشرع ھم ھستند کھ در قب�ال تب�اھی آش�کار فرزن�دان بنده والدینی را دیده ا -۶٠٩خود سکوت و بلکھ حمایت پنھان و آشکار می کنند ول�ی در قب�ال بی�داری معن�وی و ھ�دایت روح�انی آن�ان ت�ا

سرحد جنایت مبارزه می کنند و عاقشان می نمایند ھمچنین کسانی کھ در قبال ھمسران خود اینگونھ اند .

اینست کھ بیداری معن�وی و عرف�انی ب�دون ھج�رت امک�ان ادام�ھ ن�دارد و در ج�ای ج�ای ق�رآن ام�ر ب�ھ -۶١٠ ھجرت بھ مؤمنان است .

الً ھجرت سرآغاز س�یر آف�اق اس�ت ک�ھ س�یر انف�س را بھم�راه م�ی آورد و از جمل�ھ عب�ادات اس�ت واص -۶١١

فس�یل و منجم�د و فیزیک�ی م�ی ش�ود و زیرا آدم�ی ب�ھ م�رور زم�ان در جغرافی�ای فیزیک�ی مح�یط زیس�ت خ�ود لذا ھمھ انبیای بزرگ با ھجرتھای بزرگ دین خود را بنا کرده اند و ای�ن وانش از جریان باز می ایستد . ور

سنت الھی برای ھمھ اھل حق است . با نگاھی بھ زن�دگی بزرگ�ان معرف�ت در م�ی ی�ابیم ک�ھ ھم�ھ ش�ان بخ�ش بوده اند . عمده ای از زندگی خود را در سفر و ھجرت

چ��را ب��ر روی زم��ین س��یر نم��ی کنی��د آی��ا از رزق خ��ود در ھراس��ید ... بدانی��د ک��ھ زم��ین خ��دا ب��رای « -۶١٢

این وسعت متافیزیکی فیزیک است . –قرآن » مؤمنانش بسیار وسیع است ...

در ظ�رف بسیاری بر این پندارند کھ متافیزیک ھم لزوماً صور برتر و عجیب فیزیکی است در حالیک�ھ -۶١٣ ً م اتم� و حیات دنیا اکثر حقایق و وقایع و مکاشفات متافیزیکی چنین نیستند و حتی عارف�ان واص�لی ک�ھ دائم�ا

بقی اان�د و م� و ح�س خ�ود یافت�ھ معمرشان در کشف و شھود بوده اند نیز فقط چندباری جمال حق را بھ چش�و حکم�ت و بص�یرت اس�ت . ھم�انطور مور جملھ معنوی و عرفانی است و این دیدن نادیده ھا بھ چشم خرد احضرت رسول اکرم نیز فقط یک بار و یا بھ روایتی دوبار بھ معراج رفتن�د . ک�ل ارزش و ح�ق کبی�ر حتی کھ

حی�ات دنی��ا در ھم�ین راز اس��ت . ھم�انطور ک��ھ ق�رآن ک��ریم م�ی فرمای��د ک�افران پ��س از مرگش�ان ک��ھ در حی��ات

Page 60: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦٠

یک بار دیگربھ حی�ات دنی�ا و فیزیک�ی بازگردن�د کھ واھنداخروی و متافیزیکی قرار می گیرند از خدای می ختا جبران کنند . بدان کھ کل ارزش متافیزیک و حیات عرفانی و اخروی از حیات دنی�ای آدم�ی برم�ی خی�زد و ب��ھ اج��ر و ج��زای ای��ن زن��دگی فیزیک��ی اس��ت . و ب��دان ای��ن م��اده و فیزیک��ی ک��ھ ب��ا آن س��رو ک��ار داری تمام��اً

. پس در حضور خداوند با ادب و ھوشیار و با تقوا باش ! متافیزیکی و الھی است

حیات متافیزیکی ظرفیت معنوی و اخالقی و عرفانی کبیری می طلبد . غّره شدن بھ کرم پروردگار بھ -۶١۴گمراھی ھولناکی می انجامد . بنگری�د ک�ھ برخ�ی ب�ا دی�دن در چن�د خ�واب و روی�ا دچ�ار چ�ھ کب�ر و س�تمی م�ی

حق می زنند ، تا چھ رسد بھ مکاشفات بیداری . س اناالوشوند و ک

کردند بسیار تلخ است بدلیل کب�ر تجربھ اینجانب در رابطھ با اکثر آدمھایی کھ با ما ارتباط معنوی پیدا -۶١۵بن�ده ود و غرور و جنونی کھ نسبت بھ کرم خداون�د پی�دا کردن�د ک�ھ بس�یاری از آن�ان عاقب�ت م�دعی وخص�م خ�

مدتھاست کھ تقریباً از ک�ل م�ردم ان�زوا گزی�ده ام . ت�ا ت دچار گشتند . تا جائی کھ بنده شدند و بھ عواقبی سخرا س�ختی آنجا کھ باالخره سنت قدما را در این راه تصدیق می کنم کھ چھ امتحانات شاقھ و مراح�ل مق�دماتی

ن�د . تق�وا و تزکی�ھ و زار نفر یکی را الیق می یافتھر ھبرای طالبان و مبتدیان پیش رویشان می نھادند و ازدریاف�ت مع�ارف مت�افیزیکی و ومراقب�ھ دائ�م و خ�دمت و اطاع�ت ب�ی چ�ون و چ�را ام�وری واج�ب ب�رای درک

حیات عرفانی است .

یک انسان نوری فقط عارف بھ معارف الھی و حکیم اس�رار زن�دگانی و ش�اھد ب�ر ج�الل و جم�ال ح�ق -۶١۶رزاق خل�ق نی�ز م�ی باش�د و ھمچن�ین ح�امی مستض�عفین و مردم اس�ت و ل�ذا میاننیست بلکھ جانشین خدا در

در یتیم�ان و پن�اه او پ�در و م� انشافی بیماران و حامی زن�دانیان و بردگ�ان و ھمس�ر ھم�ھ بی�وه زن�ان و تنھای�آوارگان و درماندگان است و در یک کالم آغوش رحمت خداس�ت . و اینک�ھ چن�ین ام�ری چگون�ھ ممک�ن م�ی

شود رازی دگر است و مگو !

عشق عرفانی و متافیزیکی اجر عشق بھ خدمت و سعادت و ھدایت خلق است . و اگر بانیان این علم -۶١٧م�ی باش�د صانبیای الھی ھستند بھ ھمین دلیل می باشد . آنچھ کھ سنت انبیاء و خاصھ سنت محمد مص�طفی

آنچ�ھ ک�ھ او را عق�ل اساساً ھمین عشق بھ خلق خداست و نھ فقط تقلید آداب و اط�وار شخص�ی آن حض�رت . کل عالم نمود ھمین عشق بود .

ام ت��ا م��ردم ھن��د را ب��ھ نیروان��ا گان��دی رھب��ر ع��ارف ھن��د م��ی گوی��د : ھم��ھ م��ی پندارن��د ک��ھ م��ن آم��ده -۶١٨

) برسانم در حالیکھ کاری جز تعلیم آداب خوردن و ریدن و جماع کردن و حرف زدن ب�ھ م�ردم را (متافیزیکت انبیای الھی و اوصیای آن�ان در ت�اریخ ب�وده اس�ت یعن�ی ش�ریعت . و ش�ریعت ندارم. این ھمان اساس رسال

راه رسیدن بھ حقیقت است . رعایت آداب فیزیک�ی راه و روش رس�یدن ب�ھ متافیزی�ک اس�ت . ای�ن را ب�دان و در آن بمان جاودان !

ی��ق س��ت . پ��س ب��اادب ب��اش ت��ا ب��زرگ ش��وی و الاادب ظ��رف وج��ود اس��ت و معرف��ت ھ��م مظ��روف آن -۶١٩

معارف الھی گردی .

دارد عاشق نیست ھرچند کھ ش�اعر نب دآنکھ ا – صحضرت رسول » العشق کلھا آداب « و بدان کھ -۶٢٠ش��اعران گمراھن��د و ھرک��ھ آنھ��ا را پی��روی کن��د گم��راه م��ی ش��ود زی��را « باش��د و ب��دان ک��ھ بق��ول ق��رآن ک��ریم

وبھ کنند و اھل ذکر شوند و از ظلمی ک�ھ ب�ھ خ�ود ریاکارند و می گویند آنچھ کھ خود نمی کنند . مگر اینکھ ت پس بدان کھ عرفان ، شعر و شاعری نیست مگر اینکھ جز ذکر خدا نباشد. . » کرده زیرو رو شوند ...

بھ تحقیق کھ آفریدیم انسان را در عالیترین مقام و سپس پرتابش نمودیم در پست ترین پستی ھ�ا . « -۶٢١

عمالش را بھ صلح آورد و او راست اجری ب�ی پای�ان . پ�س چ�ھ چی�زی ت�و را ب�ھ مگر اینکھ ایمان آورده و ا –تین » انکار در دین می کشاند . آیا خدا با حکیم ترین حکم کنندگان نیست .

زنده نیست . و صلحی جز در رابطھ با او و اطاع�ت از او نیس�ت ک�ھ ت�و را ب�ھ یایمانی جز در رابطھ با امامند . پس چھ چیزی ت�و را ب�ھ انک�ار ای�ن ام�ر م�ی کش�اند ؟ زی�را او حک�یم ت�رین حک�م اجری بی پایان می رسا

گ�ردی ک�ھ می کنندگان است کھ خدا با اوست کھ در او از درک اسفل السافلین بھ مقام اعل�ی العلی�ین خ�ود ب�از او خود اعلی العلیین مقیم در اسفل السافلین است .

Page 61: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦١

ھای متافیزی�ک ھس�تند : آب ، خ�اک ، ن�ور ، ھ�وا ! ای�ن چھ�ار بدان کھ ارکان حیات فیزیکی ھمان درب -۶٢٢عنصر با ھم بطرزی ترکیب شده کھ جمال مھروئی را پدید می آورد کھ شما برای وصالش حاض�رید خودت�ان

ولی این جمال شما را دوباره بوجود می آورد . آیا این فیزیک اس�ت ی�ا متافیزی�ک ! را نابود کنید و می کنید نون علیت است یا عشق ! ای�ن منط�ق علیت�ی اس�ت ک�ھ معن�ایی غی�ر علیت�ی پدی�د آورده اس�ت . آیا این طبق قا

ست کھ متافیزیک تولید کرده است .ا فیزیک

نھ��ایی پدی��ده ای فیزیک��ی ھس��تند ی��ا مت��افیزیکی ؟ ھری��ک ت ن��ور وھ��وا ھری��ک ب��ھ ،خ��اک ،آی��ا آب -۶٢٣یگر علیتی نیستند بلک�ھ عاش�قانھ اس�ت . وگرن�ھ متافیزیک فیزیکی ھستند . و رابطھ این چھار عنصر با ھمد

معلول نمی توانست معبود و محبوب علت گردد.

فیزیک نمی تواند مولد متافیزیک باشد . زیرا معلول نمی تواند برتر از علت باشد . مگر اینکھ آب و -۶٢۴ھ�ا ھ�م ف�وق علیت�ی و و ھمچین روابط و گردھمائی آن دوداتی متافیزیکی باشنجور و ھوا جملگی مونخاک و

فوق مادی است .

فقط آب حامل ع�رش خ�دا نیس�ت بلک�ھ خ�اک و ن�ور و ھ�وا نی�ز حام�ل ع�رش اوین�د : ع�رش رحم�ان ، -۶٢۵ عرش عظیم ، عرش مجید و عرش اعلی !

این خود اوست کھ از عرش اعلی ( نور ) پل�ھ پل�ھ ب�ھ عرش�ھای پ�ائین ت�ر رس�یده و از ھ�وا ب�ھ آب و -۶٢۶

گام نھاده است و عاقبت انسان را خلیفھ خود نموده است و عرش کریم خود ساختھ است کھ عاقبت بر خاکبراستی کھ فرزند آدمی را کرام�ت اعط�ا نم�ودیم و او را در ھم�ھ ج�ا حم�ل ک�رده و رزق و برک�ت دادی�م و ب�ر

–اسراء ». بسیاری از مخلوقات خود برتری بخشیدیم برتری عظیم

ت و معن��ای ف��وق علیت��ی و ف��وق م��ادی نھفت��ھ در فیزی��ک آدم��ی اس��ت . و ای��ن ھم��ان ق��در» کرام��ت « -۶٢٧ » . کریم « ھمان گوھره متافیزیک است و حضور خدای کریم است و تجلی اسم

بزرگترین چی�زی ک�ھ آدم�ی در اس�ارت فیزی�ک و غفل�ت و جھل�ش نس�بت ب�ھ خ�ودش از دس�ت داده ک�ھ -۶٢٨

یرا خداوند انس�ان را از ک�رم خ�ود آفری�ده اس�ت بق�ول ام�ام موجب سقوط او گردیده است ھمان کرامت است ز . پس کرامت آدمی حلقھ اتصال او بھ خداوند و نور متافیزیک است . عصادق

بنده در تجربھ واقعھ نزول روح و تحقق آن در قلبم کھ چند سال بطول انجامید بھ تدریج متوج�ھ ش�دم -۶٢٩

. و حتی یک بار یر نشیمنگاه من چشمھ آب می جوشیدم در زکھ در ھر شھر و خانھ ای کھ اسکان می گزید. س�ت ب�ھ ھرک�اری ک�ھ م�ی زدم ب�ھ آب میرس�یدم. و بلک�ھ دمحل اقامتم چشمھ آبی سرباز نم�ود در زیر کرسیتنوری گلی نصب کردم کھ در ھر دوی آنھا چش�مھ آب جوش�ید و بلک�ھ ب�ر ھ�ر روستای متفاوت دوبار در دو

. ت�ا ب�االخره ب�ھ راز ای�ن واقع�ھ مک�رر و حی�رت آور آگ�اه بھ استقبالم م�ی آم�د می شدم بارش شھری کھ وارد »را می فرستیم و او آب را ن�ازل میکن�د.ما باد «است و ھمچنین این کالم خدا کھ شدم کھ عرش خدا بر آب

ج�اد ب�اد و گ�اه طوف�ان ً◌ روح�انی م�ن موج�ب ایاً و ھمچنین متوجھ این حقیق�ت ش�دم ک�ھ ھم�واره ح�االت ش�دید. و ھمچنین شاھد آفتاب گرفتگ�ی م�دام ب�ودم . ھم�ھ اینھ�ا دال ب�ر ع�رش خ�دا در خ�اک بن�ی آدم دید می شودش

ائن�ات را تح�ت فرم�ان م�ی گی�رد ک�ھ است ک�ھ آب و ن�ور و ھ�وا را تح�ت ت�أثیر خ�ود ق�رار م�ی دھ�د یعن�ی ک�ل ک –ن قرآ» ا بھ تسخیر وجود انسان در آوردیم.زمین و آسمانھا و ھرچھ کھ بین آنھاست ر«

در اینجا تفاوت بین انس�ان کل�ی و انس�ان خ�اص چی�زی ج�ز درک و ب�اور ب�ھ انس�انیت نیس�ت و خ�دای -۶٣٠انسان و لذا ھمھ مفاھیم و مقامات انسانی خاص در قرآن کریم مربوط بھ مؤمنان است ک�ھ ھم�واره اندکن�د و

مھد تعقل و تفکر و نظر و علم و حکمت می باشند .

رصد از مسلمانان و بلکھ علمای دینی کھ اھل تالوت و تفس�یر ق�رآن ھس�تند قلب�اً ب�اور د دنفی المثل چ -۶٣١مس�ئلھ اینس�ت ک�ھ در « دارند کھ خدا در زمین و آس�مانھا و انس�ان حض�ور دارد و در ھم�ھ ح�ال ب�ا اوس�ت .

–فصلت » دیدار با خدا تردید دارند

ر حی�ات دنی�ا . وگرن�ھ کس�ی در دی�دار آخ�رتش شک لقای الھی اس�ت دھای آدم در ھمین یو کل بدبخت -۶٣٢ تردیدی ندارد اگر مسلمان باشد .

Page 62: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦٢

ایس�تی اول خ�دا را یعنی آدمی در دیدن ھرچی�زی الج�رم ب –فصلت » بر ھر چیزی محیط است و خدا« -۶٣٣

پس چ�را نم�ی » خدای را می بینم و سپس آن چیز رادر ھرچیزی اول «میفرماید کھ عکھ علیببیند ھمانطورار خ�الق . و کفری جز این نیست کھ آدمی مشتاق دیدھ ببیند. زیرا او را دوست ندارد؟ زیرا نمی خواھد کدبین

. و رزاق و حافظ خود نباشد

ب�ا خ�ود چ�ھ » خدا بر ھر چیزی مح�یط اس�ت«مواجھ می شود کھ: آیھ وقتی فالن مفسر بزرگ با این -۶٣۴ ؟!! ای�ن نی�از ب�ھ تفس�یر دارداس�ت؟! ای�ن راز اس�ت؟فلس�فھ : ای�ن چرا آنرا باور نمی کند؟ می گوی�د؟ می گوید

مطل�ق متافیزی�ک در فیزی�ک یعن�ی اینھا ھمھ فلسفھ بی ایم�انی اس�ت و گرن�ھ خداون�د در جھ�ان دی�ده م�ی ش�د -قرآن » افران آیات خدا را تبدیل می کنند.و ک«عیان است.

ت نداشتھ باش�د . آدم�ی اگ�ر ق�در خ�ود وست بدارد مگر می شود خدایش را دوسدآدمی اگر خودش را -۶٣۵

را بداند مگر می شود عاشق خالقش نشود و در عطش دیدارش بال بال نزند .

ھرک��ھ وج��ود داش��تھ باش��د وج��ود را ! اینس��ت مس��ئلھ –ع عل��ی » ھرک��ھ خ��ود را نش��ناخت ن��ابود اس��ت« -۶٣۶ . ید در لقای الھی از بی وجودی است! یعنی کفر و تردمیبیند

معرفت نفس و توجھ بھ خویشتن اس�ت. ست کھ این عشق حاصلا متافیزیک علمی عاشقانھ پس علم -۶٣٧ »از شماست کھ بر شماست.«و ھمچنین –ذاریات » ن در شماست پس چرا نگاه نمی کنید.آ«

آسمان ھمان صورت و سمت –قرآن» و ھر آنچھ کھ وعده داده شده اید. رزق شما در آسمان است« -۶٣٨. آس��مان تجس��م و تص��ور متافیزی��ک طور ک��ھ در وادی ع��الم ارض (فیزی��ک) ق��رار داردھم��انمتافیزی��ک اس��ت

ه د! س�قفی ک�ھ وج�ود ن�دارد ول�ی دی�ت پذیرفتھ است ھمچون سقف آبی رنگاست ھمچون عدم است کھ صورم�ین او در ز«: انسان ھم ھست کھ در دسترس اس�ت ک�ھ. ولی این متافیزیک در در دسترس نیست یشود وم

ت سسمان ھمان دل انسان است کھ راه متافیزیک اآپس درب ورود بھ » ست و در شما ھم ھست.و آسمان اان ! پس خدا ھرکجا کھ باشد آس�مالمثل براستی درست است کھ: ھرکسی نان دلش را می خورد و این ضرب

. ھم آنجا ھست از جملھ در انسان

زی�را ذھ�ن » آید کھ گمانش را نمی برید رزق شما از سمتی بھ سوی شما می« و باز می فرماید کھ -۶٣٩یرا اسیر دنیا و عالم فیزیک است و لذا فق�ط اندوخت�ھ ھ�ای م�ادی زآدمی بخودی خود قادر بھ درک دل نیست

دارد . در حالیکھ رزق آدمی آنست کھ ج�ذب وج�ود آدم�ی م�ی ش�ود و نیازھ�ای او را نخود را رزق خود می پدر حالیک�ھ ارزاق م�ادی ب�ر ح�رص و نیازھ�ای او م�ی افزاین�د پ�س ارضاء می نمای�د و ب�ی نی�ازش م�ی کن�د .

حیات دنی�ا زن�دگی حقیق�ی نیس�ت و ب�ازی «مانطور کھ بھ قول قرآن کریم ھرزق نیستند بلکھ رزق نما ھستند و آخ�رت و آس�مان ھم�ان متافیزی�ک اس�ت ک�ھ –عنکبوت » . و بازیچھ است و حیات حقیقی در آخرت است

خ می نماید . و اینست کھ اھل یقین ب�رای رزق خ�ود ھ�یچ تالش�ی نم�ی کنن�د زی�را م�ی بواسطھ ایمان یقینی ربینند کھ بسویشان می آید و ھیچ قدرتی مانع آن نیست و این رزق جز ب�ھ خودش�ان تعل�ق ن�دارد و کس�ی ج�ز

»رزق ش�ما از ھم�ان س�وئی م�ی آی�د ک�ھ م�رگ م�ی آی�د « عخودشان مصرف کننده آن نیست . و بقول علی طور کھ مرگ و زندگی از دل است رزق ھم از دل است .ھمان

پ��س نخس��تین کش��ف مت��افیزیکی انس��ان کش��ف راه رزق اس��ت و درک و تص��دیق رزق مت��افیزیکی و -۶۴٠

متافیزیک رزق . و این درب ورود بھ متافیزیک است و این متافیزی�ک ش�کم و م�ادون ش�کم اس�ت ک�ھ بنی�اد رزق انسان در دنیاست .

دین شما خالص نمی شود تا رزق شما و « ع افیزیکی ھمان دین خالص است و بھ قول علیحیات مت -۶۴١

مت�افیزیکی رزق و رزق خ�الص ھم�ان درک و دریاف�ت» پوست و گوشت و خون شما خ�الص و پ�اک نش�ود است کھ اصل رزق انس�ان اس�ت و م�ابقی ض�ایعات و تفال�ھ س�ازی و تب�اھی و فس�اد اس�ت ک�ھ فق�ط ب�ر قحط�ی

فزاید و در واقع بھ مصداق رزق ضد رزق است.آدمی می ا

Page 63: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦٣

می خوانیم کھ پروردگارا رزق مارا نور گردان ! و نیز در ح�دیثی آم�ده ک�ھ در عدر ادعیھ ائمھ اطھار -۶۴٢آخرالزمان بدلیل فسادی کھ کل جھان را فراگرفتھ مؤمنان بواسطھ یاد خدا ش�کم خ�ود را س�یر م�ی کنن�د .ای�ن

در واق�ع آنچ�ھ .یاد خدا نباش�د فس�ق اس�ت اھمانطور کھ در قرآن کریم رزقی کھ ب ھمان رزق نوری است . ودیت رزق نیست بلکھ یاد خدا بھمراه امی می شود مدکھ موجب سیری شکم و زیر شکم و ارضای نیازھای آ

آنست و در غیر اینصورت رزق ضد رزق است . در حقیقت یاد خ�دا موج�ب تب�دیل و تح�ول رزق فیزیک�ی ب�ھ پروردگ�ارا «س�ت ک�ھ : افیزیکی می شود و این زمینھ نوری شدن رزق و نوری شدن وج�ود انس�ان امت رزق

– صرسول اکرم » مرا نور گردان

سفره با یاد خدا دست بھ سوی ھرحتماً گفتھ می شود کھ اکثر مسلمانان و بلکھ مردمان جھان بر سر -۶۴٣یکھ بشر امروزه ص�دھا براب�ر بش�ر عص�ر پ�یش غذا می برند پس چرا جھان در قحطی غرق می شود در حال

مصرف می کند پدیده قحطی و گرسنگی جھانی یک پدیده مدرن است کھ در تاریخ سابقھ ندارد .

در ذھ�ن ش�ناختھ نم�ی ش�ود و خ�دای زی�را ایم خداوند در ذھن بھ ی�اد نم�ی آی�د ھمانطور کھ نشان داده -۶۴۴ک است کھ علت ابطال عمل اس�ت یعن�ی ھرچ�ھ ک�ھ م�ی ذھنی طبق قول قرآن ، ھوای نفس است و اساس شر

خورد قحطی زده تر می شود و گ�وئی چی�زی نخ�ورده اس�ت و ل�ذا ح�ریص ت�ر و تن�وع طلبت�ر م�ی ش�ود یعن�ی نیازمندتر.

درب�ارش بق�دری ط�والنی در گویند معاویھ مردی بغایت شکم پرست بود و در ع�ین ح�ال دع�ای س�فره -۶۴۵

د و سرد می شد . طبق معمول عمرو عاص بھ حل این مشکل پرداخت و دستور بود کھ غذا از دھان می افتاداد کھ در مطبخ دربار دع�ای س�ر س�فره خوان�ده ش�ود ک�ھ ب�رای برک�ت غ�ذا ھ�م مفی�دتر اس�ت . م�ی بین�یم ک�ھ

و کسی کھ چنین است ایم�انی –لت فصّ » بدانید کھ در دیدار خداوند شک دارند « مسئلھ ھمان ایمان است . خداون�د « کھ امری قلبی است شوق دیدار خداوند است در حیات دنیا کھ . پس واضحترین نشان ایمان ندارد

ھر کجا کھ باشید ب�ا « و -حدید -»ھو الظاھر «:یعنی ظاھر است کھ –فّصلت » بر ھر چیزی محیط است در نم�ی میش�ودن�ازل با خودتان نیستید . پس رزقی را ھم کھ بر شما کھپس این شمائید –حدید » شماست

و او ب�ا شماس�ت و در شماس�ت . -ذاری�ات » خ�دا رزاق اس�ت « زیرا در خانھ نیستید . مگر ن�ھ اینک�ھ یابیدپس شما با خود و در خ�ود نیس�تید و ل�ذا در گ�دایی فزاین�ده غ�رق م�ی ش�وید یعن�ی دری�وزه فیزی�ک و فیزی�ک

» مؤمنان با خود باشید کھ از ش�ما ب�ر شماس�ت ای«دانان و فیزیک داران میشوید . و اینست کھ می فرماید و علیکم انفسکم !

کسی کھ با خود باشد با تمام وجود حس میکند کھ کس�ی ب�ا اوس�ت . و ای�ن خداس�ت . و مگ�ر میش�ود -۶۴۶

کھ مشتاق دیدار کسی کھ دائماً با اوست نباشد . پس یاد خدا یعنی با خود بودن و در خود بودن و ال غیر !

وقتی –حدیث قدسی » ...گرسنھ بودم غذایم ندادی و « کند کھفھم کن کھ چرا از مؤمنان گلھ می حال -۶۴٧» بیم�ار ب�ودم ب�ھ عی�ادتم نیام�دی«ئی ک�ھ او ھ�م ب�ا آدم�ی غ�ذا م�ی خ�ورد. گ�ون بھ یاد او غذا م�ی خ�ورد اانس

وع م�ی کن�د و پزش�ک و دوا رج�مار میشود ال اقل باید بھ خود آید ول�ی ب�ھ یزیرا آدمی وقتی ب –حدیث قدسی از رگ گ��ردن ب��ھ ت��و « و ای��ن یعن��ی» خ��دا خ��ود خ��ود توس��ت« ع. زی��را بق��ول عل��ی ب��ی خ��ود ت��ر ھ��م م��ی ش��ود

وقتی انسان بھ یاد او و در حضور او غذا می خورد در حقیق�ت غ�ذا را در دھ�ان او م�ی نھ�د » نزدیکتر استده و حضور او در انسان است و روح انسان ، . زیرا روح امر و اراآدمی سیر می شودو بدینگونھ است کھ

...»روح ھم مثل بدن دھان دارد و غذا میخورد « روح هللا است . و حضرت رسول می فرماید کھ

این شرک نیست بلکھ عین توحید و وحدت وجود است یعنی یگانگی وجود ! این ھمان امر خالف�ت و -۶۴٨و فھ�مدا و خ�دا ب�ر ج�ای انس�ان ق�رار دارد . ت�ا ای�ن حقیق�ت جانشینی انسان و خداست . یعنی انسان بجای خ�

. ای�ن اس�اس عل�م متافیزی�ک اس�ت زی�را ت�ا دوئ�ی تصدیق نشود آدمی خداپرست نیست بلکھ ھوا پرست است است شرک ھم ھست .

ش�ود آنھ�م ش�ریکی نانسان تا خودی جز خدا قائل است و خدائی جز خود ، مگر می تواند ک�ھ مش�رک -۶۴٩

و بدھایش را بھ حساب او م�ی خود می نویسد ی انصاف و ظالم . زیرا کارھای خوب را بھ حسابرذل و ب –قرآن » بگو کھ خیر و شر ھمھ از اوست « نھد کھ : خدا خداست !!

Page 64: زمینه متافیزیک قرآنی از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦٤

پ�س اگ�ر روی او را نم�ی بین�ی و غی�ر او »وی او ن�ابود اس�ت ر زج�« و خود آشکارا می فرماید کھ -۶۵٠ الً نمی بینی . این را بدان و تصدیق کن و در این صدق بمان تا شاید ببینی ! می بینی بدان کھ اص

. یعنی اصالً نیستی پ�س فقط با او می توانی او را ببینی و چون با خودت نیستی پس با او ھم نیستی -۶۵١ی را بمان تا بھ ھستی برسی ! پس جمع ھس�ت» چیستی«ال اقل در این ی!اینکھ ھستی ، چیست ؟ یک چیست

بزن بر نیستی ،از حسابت تا خبردارت کنم !

جھاد فی هللا و سنت ابراھیم حنیف است و جھ�اد ھمان ست و اینادر خود ماندن ھمان در خدا ماندن -۶۵٢ای « -ق��رآن » آش��کار نم��ودیم و اب��راھیم را ملک��وت آس��مانھا « مت��افیزیکی او ک��ھ درب ملک��وت را گش��ود

اب�راھیم حنی�ف باش�ید ... و س�نتحق جھادش و خداوند ش�ما را برگزی�د ت�ا پیرو مؤمنان جھاد کنید در خدا بھ –حج ...» در این راه بر شما ھیچ مشقتی قرار ندارد

آس��مان خیم��ھ زدن اس��ت . و پش��ت دربپ��س در خ��ود مان��دن ب��ر آس��تانھ متافیزی��ک مان��دن اس��ت و در -۶۵٣

ھ ای با خود بمان ای بی وجود ! ظلح اینست جھاد فی هللا و صبر با خدا و یاری دادن او . پس