14
1 شناختی و روش مبانی معرفت شت آلمانیهنگی در سن ناختی علوم فر: سی تاسیش هایرسی کوش بریکرتلتای و ر دیین مقاله ا از ابراهیم توفی ق در همایش« روش شناسی مطالعات فرهنگی» ارا شده است ئه. ایش مذکور هم به همت تهران دنشگاههی دانشگاد دا جها ر روزهای31 و31 اسفند3131 برگ ز ار شده بو د. اصله تا به حال در مقالنجا منتشر میر در ایولین باشر نشده است و برای ای منت جای شود. آرشیویدگاه د ابراهی های م توفیقhttp://towfigh.blogfa.com / ابراهیم توفیق چکیدهی رشته برپای ی مطالعان که حاملی، گذشته از ای ت فرهنگی ناف آن داشته وورت و اهدکی از ضر آن، چه درهادین نسی است که علوم اسادآور معضلی ارند، یا دا جتماعی/ از جامعه شناسی ما بوده استوبرو آغاز با آن ر. غلبه ین و بی چو چ و امپریسویسمتی پوزی رای یس م سخیف بر عجتماعی لوم ا/ جامعه شناسی راه به مانعی بر سر ، آنرا فهم و تیین تجربه ب مدرنیته یکردیعنی کار کرده است، ی ی ما که بنا بر تعریفنتظار می از آن ا رود. ما صرف ا برپی رشته ایگی، برون ی مطالعات فرهن نمیت را نویدن وضعی از ای رفتیادهایز تامل در بنی ا که ماد، آنگاه دهزانیم گریجتماعیختی علوم ا شناناختی و روش معرفت ش. ، من در اینشته باشمداری دا بی آنکه قصد مدل برلتای ویلهلم دیکردهای رویقی و تطبینتقادیرسی ا به شرح و بر نوشتاریس علوم در تاسیکرتیش ر و هاینر روحی/ ی پردازم فرهنگی م علوم. ویسم،تیر نقد پوزی آلمانی و دده آلیسم سنت اینتقادیزخوانی این دو، در با ا هستی شناختی وه تبیین دست ب/ خی علوم تاریعی ویان علوم طبیایز می تم شناخت یا روش- ندگی می زن فرهن. م و خاص، مفهوبطه ی عام و تبیین را واقعیت و ارائه ی راه حل برای مسئلهی های و عینیت دریت گرای نسبی یار داردسی آن دو قر تاسیش های مرکز کوش. دیفاهیم کلی م: حی، علومم رو، عینیت، علویت گرای، نسبیییخ گرای، تارم و واقعیت خاص، مفهو عام وه ی ارزش بازگشت به خود، نظریلسفه ی فرهنگی، ف مقدمه ری هر برپایدی جدی شته یینجا در ا" مطالعات فرهنگی" ی وبل پرسش چرایه، در مقا، بنا بر قاعد را ماهدار می دشته قرستی آن ر چی: شناسیی و روشف، مبانی نظرورت، اهدا ضر. واننگی، به عن مطالعات فره( ضد) د، که این علومازی پاسخ دهار است به چه نیجتماعی، قر در حوزه ی علوم ای رشته ایمی و بطور عمو نبوده استی به آن، قادر به پاسخگوی بویژه جامعه شناسی. جتماعی بحران علوم ایس آن، حاصل آیا تاس/ جامعه اینکهست؟ یاعی بوده اجتمابیین واقعیت اهم، تفسیر و ت شناسی در ف کنش عواملی بوده ی برهم فقط نتیجهی ندارندیس گرمر تاس است که ربطی به ا: فشار مجذوبانه اند،یس تحصیل کرددثه در انگلشته که بنا بر حا این رستی که در روز پسامدرنیز مدهایروی ا پی" جنبش ترجمه" نمایاند، رخ می همت عالی تحصیگونه به گسترش کمیش بیمار گرایثالهم و ام. یجاد آن اگر ا، ریشه در این عواملرد، کجا ندا هستیل و تبیینثی که به تحلد آن مباح ن" بحران" جامعه شناسی نظری، معرفتین رشته به لحاظیس ا تاسورت آن ها ضر از بطنند تا پرداخته ا شناختی شناختی آشکار و روش گردد. وان که ذیل عنیشه ای کلی، مباحثیحثی راین مبا جای چن" مرگ جامعه شناسی" صورت میرند، نمی تواند پذی پر کند. م استوارند کهحث بر این توهین مبا ا مدرنیته و از متن بیرون شناختی مکانی معرفتی می توان گویز آنجا بهذ کرد و اتخاظر بر آن ایت نااروا فر" نقد" جتماعی علوم ا/ سی پرداخت جامعه شنا. افتیاس دری بر اسستیز مباحث پسامدرنیوش ا مغش/ ر دارد،ین دیانی در ا میان طو در اینگرا، که سنتیاساختار پس این مباحث نسبتی با بر آن ها تحمیل که غیبتییت هایای روااهی برای گشودن رنیته، برپا محور مدراروایت ارو نقد فره است گشتارد ، ندمکان شرایط ا تاار نیست ؛ قر" فرودستان سخن گفتن" 3 فراهم آید، بلکه هدف مرگم اع" سوژه ی شناسا" ما بدون است؛ ا" سوژه ی شناسا" مدرنیته و نه نقداروایت نه فرن پذیر استمکا آن اسازی ؛ وا متن( مدرنیته) ژه مند وست به غایت سوندی ا است، فرآی آن استوار حاکم برزیک متافیری بر پذیرش گریز ناپذی سوژه ی" ییت زدای مرکز" ن استر این مت ماندگا می سازد که درونت پذیر را روئیی شده ای( ریدا د، 3831 ؛ هال،2002 ) اردار ند بیرون قرزی در ؛ چی ندارندرج از این متناتی خات شونده، حیداز و چه روایوایت پر ؛ چه ر! ان وی، مطالعات زنگرایاساختاردرنیسم، پسی فرهنگی، پسامنگی، جامعه شناسری مطالعات فره شکل گیت و در سنت او کاند که چونازتاب می دهی را ب شناسای ی سوژه یغدغه، همگی دستعماریا مطالعات پسا، از نو به پر سش از" شناختمکان شرایط ا" می پردازد مسلطشکالختی ا شنافت و روشه بحران معرگون و بدین3 اسپیواک،اتاری معروف گیست به مقاله یره ایشا این اGiytari Spivak وانحت عن ، ت" ند می توان آیا فرودستان بگویند سخن" گاه کنید ، ن به: اسپیواک،3881 .

مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

Embed Size (px)

DESCRIPTION

روش شناسی

Citation preview

Page 1: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

1

: ناختی علوم فرهنگی در سنت آلمانیمبانی معرفت شناختی و روش ش دیلتای و ریکرت بررسی کوشش های تاسیسی

به همایش مذکور .ئه شده استارا« شناسی مطالعات فرهنگیروش »در همایش قابراهیم توفی از این مقالهمقاله تا به حال در اصل . دشده بوار زبرگ 3131اسفند 31و 31ر روزهای جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران د همت

.شود جایی منتشر نشده است و برای اولین بار در اینجا منتشر می

م توفیقهای ابراهی دیدگاهآرشیو

http://towfigh.blogfa.com/

ابراهیم توفیق

چکیدهنهادین آن، چه درکی از ضرورت و اهداف آن داشته و نت فرهنگی، گذشته از این که حاملیی مطالعا برپایی رشته

ی غلبه. آغاز با آن روبرو بوده استجامعه شناسی ما از /جتماعیدارند، یادآور معضلی اساسی است که علوم ا

، آنرا به مانعی بر سر راه جامعه شناسی/لوم اجتماعیعسخیف بر میسرای پوزیتیویسم و امپریسچبی چون و اما صرف . رود از آن انتظار می که بنا بر تعریفی ما کرده است، یعنی کارکردی ی مدرنیته بیین تجربهت فهم و

دهد، آنگاه که ما از تامل در بنیادهای رفتی از این وضعیت را نوید نمی ی مطالعات فرهنگی، برون ایی رشتهبرپبی آنکه قصد مدل برداری داشته باشم، من در این . معرفت شناختی و روش شناختی علوم اجتماعی گریزانیم

و هاینریش ریکرت در تاسیس علوم نوشتار به شرح و بررسی انتقادی و تطبیقی رویکردهای ویلهلم دیلتای

این دو، در بازخوانی انتقادی سنت ایده آلیسم آلمانی و در نقد پوزیتیویسم، . علوم فرهنگی می پردازم/روحی. فرهنگی می زنند-یا روش شناختی تمایز میان علوم طبیعی و علوم تاریخی/دست به تبیین هستی شناختی و

ی نسبیت گرایی و عینیت در هایی برای مسئله ی راه حل واقعیت و ارائهتبیین رابطه ی عام و خاص، مفهوم و .مرکز کوشش های تاسیسی آن دو قرار دارد

عام و خاص، مفهوم و واقعیت، تاریخ گرایی، نسبیت گرایی، عینیت، علوم روحی، علوم : مفاهیم کلیدی

فرهنگی، فلسفه ی بازگشت به خود، نظریه ی ارزش

مقدمه

ما را، بنا بر قاعده، در مقابل پرسش چرایی و –" مطالعات فرهنگی"در اینجا –شته ی جدیدی برپایی هر رمطالعات فرهنگی، به عنوان . ضرورت، اهداف، مبانی نظری و روش شناسی: چیستی آن رشته قرار می دهد

بطور عمومی و رشته ایی در حوزه ی علوم اجتماعی، قرار است به چه نیازی پاسخ دهد، که این علوم ( ضد)

جامعه /آیا تاسیس آن، حاصل بحران علوم اجتماعی. جامعه شناسی بویژه، قادر به پاسخگویی به آن نبوده استفقط نتیجه ی برهم کنش عواملی بوده شناسی در فهم، تفسیر و تبیین واقعیت اجتماعی بوده است؟ یا اینکه

:است که ربطی به امر تاسیس گری ندارند این رشته که بنا بر حادثه در انگلیس تحصیل کرده اند، فشار مجذوبان

هم رخ می نمایاند،" جنبش ترجمه"پیروی از مدهای روز پسامدرنیستی که در

گرایش بیمارگونه به گسترش کمی تحصیالت عالی .و امثالهم

جامعه شناسی " بحران"ند آن مباحثی که به تحلیل و تبیین هست ندارد، کجا عواملریشه در این ،اگر ایجاد آن و روش شناختی آشکار شناختی پرداخته اند تا از بطن آن ها ضرورت تاسیس این رشته به لحاظ نظری، معرفت

. گرددپذیرند، نمی تواند صورت می " مرگ جامعه شناسی" جای چنین مباحثی را، مباحثی کلیشه ایی که ذیل عنوان

گویی می توان مکانی معرفت شناختی بیرون از متن مدرنیته و این مباحث بر این توهم استوارند که. پر کند

بر اساس دریافتی . جامعه شناسی پرداخت/علوم اجتماعی" نقد"فراروایت ناظر بر آن اتخاذ کرد و از آنجا به مباحث این پساساختارگرا، که سنتی در این میان طوالنی در این دیار دارد، /مغشوش از مباحث پسامدرنیستی

نقد فراروایت اروپا محور مدرنیته، برای گشودن راهی برای روایت هایی که غیبت بر آن ها تحمیل بانسبتی اعالم مرگ هدف بلکه فراهم آید، 3"سخن گفتن فرودستان"؛ قرار نیست تا شرایط امکان ، نداردگشته است

؛ واسازی آن امکان پذیر است نه فراروایت مدرنیته و نه نقد" سوژه ی شناسا"است؛ اما بدون "سوژه ی شناسا"

بر پذیرش گریز ناپذیری متافیزیک حاکم بر آن استوار است، فرآیندی است به غایت سوژه مند و ( مدرنیته)متن ؛ هال، 3831، دریدا) شده ایی را روئیت پذیر می سازد که درون ماندگار این متن است" مرکزیت زدایی"سوژه ی

!؛ چه روایت پرداز و چه روایت شونده، حیاتی خارج از این متن ندارند؛ چیزی در بیرون قرار ندارد(2002شکل گیری مطالعات فرهنگی، جامعه شناسی فرهنگی، پسامدرنیسم، پساساختارگرایی، مطالعات زنان و

از ،مطالعات پسااستعماری، همگی دغدغه ی سوژه ی شناسایی را بازتاب می دهد که چون کانت و در سنت اوو بدینگونه بحران معرفت و روش شناختی اشکال مسلط می پردازد" شرایط امکان شناخت"سش از نو به پر

آیا فرودستان می توانند "، تحت عنوان Giytari Spivakاین اشاره ایست به مقاله ی معروف گیاتاری اسپیواک، 3

.3881اسپیواک، : به، نگاه کنید "سخن بگویند

Page 2: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

2

با فروپاشی همه ی آن مولفه هایی که . جامعه شناسی را توامان هم به بیان می کشاند و هم باعث می گردد، دیکتاتوری های غرب-سرمایه داری فوردیستی، تضاد شرق –انتظام بخش جهان پس از جنگ جهانی دوم بودند

و در آستانه ی ورود به آنچه عصر جهانی شدن خوانده شده است، –در جهان سوم پسااستعماری توسعه

جامعه شناسی های ناظر بر این دوران با بحرانی عمیق در شناخت امر اجتماعی روبرو می شوند؛ جامعه و ( و نه تاریخی)تکامل گرا، تاریخیگرا شناسی هایی که بر جهان روایی عقل روشنگری استوارند و از منظری

غرب محور، شناخت واقعیت اجتماعی را با تاسی به روش علوم طبیعی و دقیقه از طریق تبیین امر عام و /اروپاغیر کارکردی، پوزیتیویستی، -جامعه شناسی ساختی: دستیابی به قواعد و قوانین حاکم بر آن دنبال می کنند

. (3131توفیق، ) زیتاریخی و جامعه شناسی نوسا

بحران دولت رفاه و سرمایه داری فوردیستی، فروپاشی سوسیالیسم دولتی، شکل گیری جنبش های جدید و اشکال متکثر بنیادگرایی، همگی نقطه ی پایانی ( صلح، زنان، دانشجویی و محیط زیست)اجتماعی در غرب

مطالعات چون رشته هایی( ضد) کل گیریش. گذاردند بر جهان نیوتونی اشکال پیش گفته ی جامعه شناسیآنها به مثابه ی بازتاب علمی سوژه هایی قابل ارزیابی . چنین پس زمینه ایی قابل توضیح است برفرهنگی،

، از حاشیه، متن را "فرودستان"، غیبت بر آن ها تحمیل شده بود و حال چون زبان "دیگری"هستند که به عنوان همانگونه که استوارت هال . رشته ایی آن ها از همینجا سرچشمه می گیردخصلت ضد . به نقد می کشیدند

توضیح می دهد، این خصلت گذاراست و آن ها به تدریج از حاشیه به متن وارد شده، ضمن تحمیل دگردیسی به

اما این پدیده ایی خارق عادت نیست؛ ویژگی علوم (3131هال، . )متن، خود به بخشی از آن تبدیل می شوندعلوم اجتماعی، . اجتماعی بوده است و شاهد مثال هایی چند از این فرآیند تکرار شونده می توان آورد/نسانیا

به مثابه ی نظامی گفتمانی، ناظر بر جامعه ایی که در نوزایی دائمش، هستی خود را به پرسش می کشد، به از ظرفیت پروبلماتیزه کردن بحران خود جبر در بحران زیست می کند؛ اما همچون جامعه ایی که بازتاب می دهد،

برخوردار بوده و از میان این خود به پرسش کشیدن راه حل هایی برای عبور از بحران یافته است، تا به بحران

نوزایی را -آن سرچشمه ی بی پایانی که این فرآیند تکرار شونده ی بحران. بعدی، که حتما می آید، مواجه شودسوژه ی شناسای درون بودی است، که گر چه در پیوند با جهان، اما در فاصله ی با آن، امکان پذیر می سازد،

علم عموما و علوم اجتماعی بویژه، در دنیای مدرن، ریشه در آمریت . موضوع بازسازی مفهومیش قرار می دهد .همین توانایی بی پایان دارد

تاسیس رشته ی ( ؟)!شاید . شد، قابل مقایسه استاما وضعیت ما، تنها در نگاه اول، با آنچه در باال ترسیم مطالعات فرهنگی عکس العملی باشد در مقابل پوزیتیویسم سخیفی که بر جامعه شناسی ما حاکم است، و

. خود را در غلبه ی بی چون و چرای نظریه های مدرنیزاسیون و امپریسمی فاقد هر گونه معنا، نشان می دهد

باز . ی این رشته، قضاوت کنیم، در نیاز به چنین تقابلی، کوچکترین شکی نباید کرد اگر از منظر دانشجویان تشنهو اینکه علوم در حال انکشاف است، ،تا حد از هم گسیختگی ،اگر از منظر جامعه ایی که از وجوه مختلف

از این رشته هایی ( ضد)باز در ضرورت آن و جامعه شناسی ما کمترین دسترسی ای به آن ندارد،/اجتماعیاما در نگاهی عمیقتر، متوجه می شویم که وضعیت ما، کوچکترین نسبتی با وضعیت پیش . دست نباید شک کرد

خود " خوش باشی"علوم اجتماعی ما، در فقدان درون بودگی و سوژه ی شناسا، چنان در . ترسیم شده ندارد

.ن احساس بحرانی در آن بوجود نمی آوردو فهم واقعیت دائما تحول یابنده، کوچکتری تغرق است، که عدم دریافاگر دغدغه ای هست، . آنجا که بحرانی نیست، پرسشی شکل نمی گیرد، تا تاملی در یافتن پاسخ صورت پذیرد

شخصی است، ارتباطی با نهاد تولید دانش ما ندارد که تمامی توانایی خود را در خدمت تحمیل غیبت بر این .نوشتار هم، همین اشخاص هستندروی سخن این . دغدغه گرفته است

در گذریم، تجربه ی مدرنیته ی خود را به مفهوم و از این طریق به آستانه ی " نباتی"اگر قرار است تا از این حیات

با وجود آنچه که گفته شد، و یا دقیقا به آن علت، عمل . آگاهی کشانیم، گریزی از تاسیس علوم اجتماعی نداریمپوزیتیویسم و امپریسم سخیف حاکم بر آنچه که علوم اجتماعی نامیده می شود، امکان تاسیس جز از طریق نقد

در این مسیر، امکان الگو برداری . بنظر می آید که ما با چنین لحظه ایی هنوز فاصله ی زیادی داریم. پذیر نیست، ما چاره ایی جز آشنایی "ژینقد ایدئولو"برای سازماندهی . اما می توان از دیگران آموخت. برای ما وجود ندارد

در همین راستا، من در این . عمیق با مباحث بنیادی معرفت شناختی و روش شناختی علوم اجتماعی نداریمنوشتار به شرح تفصیلی و مقایسه ایی دو کوشش تاسیس گرانه ی ویلهلم دیلتای و هینریش ریکرت در بنیاد

و ریکرت (3898) "دیباچه ایی بر علوم روحی: "تای در اثر خوددیل. علوم فرهنگی می پردازم/گذاری علوم روحی

، کوشش های تاسیسی خود را در بازخوانی انتقادی سنت (3823) "مرزهای مفهوم سازی در علوم طبیعی: "در. ایده آلیسم آلمانی و در نقد رویکرد پوزیتیویستی حاکم بر علوم اجتماعی زمانه ی خود، مستدل می سازند

اختن به این دو رویکرد در بخش دوم نوشتار، در بخش اول، من، با توجه به دگردیسی های اندیشه پیش از پردتاریخی در قرن نوزدهم در آلمان، به شرح آن حوزه های پروبلماتیکی می پردازم که هر دو -فلسفی و اجتماعی

. ی سازندعلوم فرهنگی را مستدل م/اندیشمند ما در پاسخگویی به آن ها، تاسیس علوم روحی

علوم فرهنگی/اندیشگی تاسیس علوم روحی-پس زمینه ی تاریخی. 1

چنانکه در مقدمه آمد، هدف این مقاله شرح انتقادی کوشش های معرفت شناختی و روش شناختی دو متفکر امثال است که در سنت ایده آلیسم آلمانی و در نقد به جامعه شناسی پوزیتیویستی ( دیلتای و ریکرت)آلمانی

کنت، در ربع آخر قرن نوزدهم و در سال های آغازین قرن بیستم، به تامل در مبانی معرفت شناختی و روش پرسش این است که آیا می توان روش . می پردازند ،شناختی علوم اجتماعی، در تفکیک آن از علوم طبیعی

رویکرد فلسفه ی حیات دیلتای و های تجربه شده ی علوم طبیعی را در حوزه ی شناخت فرهنگ به کار گرفت؟

در قرن نوزدهم در پردازش استداللی، اسلوب ( رقیب)رویکرد استعالیی یا ارزشی ریکرت، مهمترین کوشش های

Page 3: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

3

، در استقالل از شناخت علمی طبیعت (ریکرت) 1"علوم فرهنگی"یا ( دیلتای) 2"علوم روحی"مند و نظام مند .هستند

پس زمینه ی اندیشگی و تحوالت فکری نیمه ی اول قرن نوزدهم در آلمان پیش شرط چنین شرحی، بازسازی

بازبینی این دوره ی مهم از منظر تاریخ اندیشه، امکان آشنایی با آن حوزه های پروبلماتیکی را بوجود می . استنه ی خود آورد که این دو متفکر در تامل درباره ی آن ها و ارائه ی راه حل برای آن ها، به کوشش تاسیس گرا

از دیگر سو . ارزیابی شده است "نظریه ی شناخت"یا /و" تاریخ"قرن نوزدهم، به مثابه ی قرن . می زنند دست-ان دو تشخص یابی، تغییر فضای اجتماعی. علوم طبیعی شناخته شده است این قرن، قرن رشد بی مانند

در همین پیوند، رویارویی ؛ا می سازدفرهنگی ای را باز گو می کند، که قرن هیجدهم را از قرن نوزدهم جد

: 3813ترولچ، . )می نامد" دو موجود علمی دنیای مدرن"قرار دارد، آنچه که ترولچ و تاریخ گرایی طبیعت گرایی301 )

تاریخ . 1رابطه ی مفهوم و واقعیت، . 2رابطه ی عام وخاص، . 3: حوزه های پروبلماتیک پیش گفته عبارتند ازبررسی این حوزه های پروبلماتیک، می بایست در متن شکل . مسئله ی عینیت. 1و یگرایو نسبیت یگرای

دومی یعنی تاریخ گرایی و نسبیت گرایی، که: گیری و تطور ساختارهای علم در فرآیند قرن نوزدهم صورت پذیردی شناخت به و برخاستن نظریه( کانت و هگل)از اولی سرچشمه می گیرد، درگذشتن از فلسفه ی استعالیی

مثابه ی یک دیسیپلین فلسفی و باالخره مجادالت میان علوم طبیعی و علوم تاریخی که نقد الگوبرداری

.پوزیتویستی از اسلوب علوم طبیعی در علوم اجتماعی، در مرکز آن قرار دارد

رابطه ی عام وخاص. 1-1را به دیسیپلین برتر این قرن تبدیل " تاریخ"شد و موضوع اصلی قرن بیستم تبدیل به توجه به امر ویژه و منفرد، که

کتب، اگر چه برآمد این م. برجسته شد" مکب اصالت تاریخ"یا " مکتب حقوقی تاریخ"کرد، از سوی نمایندگان

م داد، بدون فلسفه ی تاریخ هگل قابل تصور نیست، اما شکل گیری آن، می بایست در چنانکه نشان خواهبررسی واقعیت از طریق پژوهش تاریخی وقایع منفرد و اشخاص تاریخی، . هگل تحقق یابدمرزبندی با ایده آلیسم

، که همان را نظرورزانه ی هگل-پس پشت آن ها، تشکیک در و نقد راه حل ایده آلیستی معنایبه منظور دریافت شناخت رای کسباه بتاریخ به مثابه ی تنها ر. هدف دستیابی به معنا را دنبال می کرد، الزام آور ساخته بود

نقد هگل، در متن عمومی تر نقد فلسفه ی روشنگری، صورت پذیرفت که قوانین عام . حقیقی ارزیابی شددر روشنگری، هدف . جهان بینی قرار داده بود-وجهان شمول عقالنی را مبنای حل مسائل فلسفی و اخالقی

کانت، برجسته ترین . بازتاب می یابد طبیعتشناخت علمی و فلسفی، دستیابی به امر عام بود که در قوانین

علم تا : محسوب می شد، آنچه که خود را در این تلقی کانت نشان می داد که" طبیعت گرایی"نماینده ی این (13-28: 2002شوبر، ). که ریاضیات است تآنجا علم اس

می بایست . ن تلقی درگذردبه عنوان رشته ی علمی، مکتب اصالت تاریخ می بایست از ای" تاریخ"برای تولد فهم معنای عام . تنها در پناه دگردیسی فهم از علوم امکان پذیر است" معنای تاریخی"نشان داده شود که برآمد

بدینگونه، مسئله ی رابطه ی . حاکم بر تاریخ، تنها در پناه شناخت و پردازش علمی امور منفرد دستیافتنی است

اریخ تطه ی عام و خاص، آنگونه که مکتب اصالت باما تبیین را. استعام وخاص، برساخته ی قرن نوزدهم ،اگر چه تاریخ گرایان مدعی بودند که واقعیت مفرد تاریخی را: نمایندگی می کرد، بر تناقضی الینحل استوار بود

به اجبار بر اریخ دست یابند، اما روایت های تاریخی آن ها،ترها از فلسفه ی تاریخ بررسی می کنند، تا به معنای هیچ کس حاضر به صرفنظر کردن از تبیین ( هنوز)چنانکه دیدیم، در اینجا . پیش نهاده های متافیزیکی استوار بود

اگر چه ما اینجا شاهد پی ریزی جدایی علم از فلسفه ی استعالیی هستیم، اما فهم مکتب . نبود امر کلی

دستیابی به جهان بینی ،اینکه هدف نهایی علم ؛نی استوار بوداصالت تاریخ از علم، بر پیوند میان علم و جهان بیبه فلسفه ی ایده آلیستی وجود نداشت که ،هر چند ضمنی ،پس راهی جز رجعت. است( فهم و تبین امر عام)

(همان) .بودز آن قصد آغازین، رهایی ادر پاسخ هایی که به .عام فرارفت به امر ،د و خاص در تاریخرپرسش اصلی این بود، که چگونه می توان از امر مف

این پرسش داده شد، رد پای عمیق فلسفه ی روشنگری عموما و فلسفه ی ایده آلیستی هگل بویژه را می ارزیابی می ،و تاریخ، پیش تاریخ لحظه ی حال ،واقعیت بی همتا و مشخص، بازتاب عینیت یابی روح. توان دید

" عقل"هدف، چنانکه در فلسفه ی روشنگری، تبیین . مفرد قرار گرفتمبنای تحقیق در امر " وحدت تاریخ. "شد

حاکم بر عبور کند، یعنی آنجا که عقل " فرد تاریخی"می بایست از مسیر بررسی ،اما در اینجا تبیین عقل. بود (به بعد 19: 3831شندل باخ، ) .می یابد یتعین ،تاریخ جهانی

روشنگری "وشنگری شکل گرفت و هربرت شندل باخ بدرستی آنرا در متن سنت ر ،مکتب اصالت تاریخ ،یجهتدر نروح " ی به مثابه" روح اقوام"صور این روشنگری روشنگری را می توان در مفهوم ( 91: همان. )نامید" روشنگری

نزد رانکه دید، که ظاهرا می بایست در گذشتن از " نیرو"و یا در مفهوم ( 382: 3819رانکه در گادامر، " )اصیل

روتاکر در شوبر، ) 1"مشاهده گرانه و پر تاملفاصله ی "رانکه در این چارچوب، ضرورت . ل را امکان پذیر سازدهگرا مطرح ساخت، بدین معنی که می بایست به توصیف دقیق و هر چند نازیبای واقعیت پرداخت و ( 19: 2002

ی اشاره تبدرس اما گادامر (همان) .داختاز امر عام، به امور خاص و بی همتا پر" جهش"اینکه نمی توان بدون

2 Geiseteswissenschaften

3 Kulturwissenschaften

4 Naturalismus

5 Historismus

6 Das Ganze

7 Contemplative Distanz

Page 4: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

4

را بدون مقدمات انجام نمی دهد؛ مفهوم نیرو عمال همان ه، بر خالف ادعایش، تحقیق تاریخیمی کند که رانک .اریخی تبیین شودتپویایی تطور نیز قرار است، با این مفهوم هگل؛" روح جهانی"ایفا می کند که نقشی را

(11: 2002شوبر، ) .درویزن نیز قادر به رفع این معضل نبود" سپهر جهان اخالقی" مفهوم (389: 3819گادامر، )

دریافت خود از ،جریان مکتب اصالت تاریخ را به این مناسبت مورد نقد قرار می دهد که نتوانسته است ،دیلتاین به نئوکانتیسم دارد، که این نقد نشان از گذار از تاریخ گرایی آغازی (13: 3898دیلتای، ) .نظام مند کند علم را

از نظر ،برآمد نظریه ی شناخت به مثابه ی یک دیسیپلین فلسفی. شخصیت اصلی آغازگر آن ترندلنبورگ بودآنجا شروع شد که نیاز به راه حلی برای حرکت از امر خاص به امر عام، بدون یاری گیری از برساخته ترندلنبورگ

(11: 3881کونکه، ) .پاسخی دریافت نکرد های متافیزیکی،

های غیر قابل چشم پوشی تبا توجه به پیش رف. قرار نگرفتنقد این منظر مورد از تنها مکتب اصالت تاریخ، اماروبرو ،برای اثبات علمی بودن روش تحقیق تاریخی ،از این سو علوم طبیعی، تاریخ گرایی با فشار فزاینده ایی

.شد

رابطه ی مفهوم و واقعیت . 1-2نیمه ی قرن نوزدهم، گزینه های فلسفی موجود در تبیین رابطه ی مفهوم و واقعیت، یکی فلسفه ی تحلیلی در

شاگرد ریکرت و در کنار ویندلباند و ریکرت یکی از سه –امیل السک . و دیگری فلسفه ی روح هگل بود کانت

ایده آلیسم فیشته و "با عنوان در پایان نامه ی دکترای خود –سنگ بنای مکتب نئوکانتی جنوب غربی آلمان فرو ( هگل)و منطق تکوینی ( کانت)، نظریه های مفهوم در قرن نوزدهم را در نهایت به تقابل منطق تحلیلی "تاریخ

(10: 3821السک، ) .می کاهدا با فرمی از عقل گرایی مرزبندی کرد که فهم انسان ر –و در سنت او، تاسیس گران مورد بحث در اینجا –کانت

در این رویکرد تجربه گرایانه و حس گرایانه، تفکر و شناخت، رفتارهایی . توانا به انعکاس دقیق واقعیت می دید

" سنجش خرد ناب"السک، نقد نظریه ی تعاکس در . تلقی می شوند که واقعیت را نعل به نعل بازتاب می دهند، از نگاه السک، در این کشف "رد نابسنجش خ"معنای تاریخ ساز . برمی رسد" چرخشی کپرنیکی"چون ،را

رخ می نماید، فاقد عقالنیتی انتظام بخش است و ضرورتا و 3نهفته است که آنچه به عنوان جهان برابرایستارهامیانجی ،قوه ی تصور ما –و بدین معنا فراتاریخی –از طریق مقوله های عام و تقریبا انسان شناختی ،پیشینی

. محفوظ می ماند" استقالل امر تجربی"و بدینگونه " واستتفرمی بدون مح"اخت بقول السک، شن. می شوندظرفیت شناخت، محدود است به بازسازی . ، در نهایت برای ما دریافت پذیر نیست"شئی فی نفسه"واقعیت یا

(به بعد 10: همان) .یکی نیست" واقعیت برای خود"که با " واقعیت شناختی"مفهومی

فکر . 2دریافت یا نگرش و . 3: به دو حوزه ی اصوال جدای از هم تفکیک می شود ،ه ی انسانیاز نظر کانت، تجرببدینگونه، کانت . مفهوم همواره نسبت به تجربه ی حسی واقعیت، ناقص و به لحاظ محتوا فقیرتر است. و مفهوم

از منظر او، . کند نوسازی می ،تفکیک ارسطویی میان فرم و محتوا را، در چارچوب یک فلسفه ی استعالیینام می برد، تنها از این ظرفیت برخوردار " توانایی مفاهیم"و " فهم"توانایی شناخت ما، که او از آن به عنوان

است، تا موضوع نگرش و دریافت را، در فرم مفاهیم عام بازنمایی کند، و بدین طریق، او فرمول قدیمی ارسطو

مسئله ی شرایط شناخت امر خاص و مفرد، در این . احیاء می کندرا 8"امر خاص موضوع علم نیست"مبنی بر دقیقا همین غیر تاریخی یا (10: 2002شوبر، ) .به لحاظ ساخت درونی آن، کنار گذارده می شود ،نظریه

.های جنوب غربی آلمان قرار می گیرد فراتاریخی و عام بودن است که مورد نقد تاریخی دیلتای و مکتب نئوکانتی نیست، مگرهیچ ،ی مفهوم هگل، از نقد تمامی مبانی نظریه ی کانت برمی خیزد، که از نگاه هگل نظریه

مورد ،همگی پیش شرطهای منطق تحلیلی: "منطق تکوینی هگل را چنین جمع می بندد ،السک. دوگانه سازی

یر عقالنی بودن غ]هجوم قرار می گیرند؛ ویژگی خاص تحلیل انتزاعی، فقر محتوایی مفهوم، غیر عقالنیت رفع تقابل های کانتی میان مفهوم و نگرش، میان عام و ،هدف هگل( 12: 3821، السک". )و دوگانگی [واقعیت

منطق مفهوم در حال حرکت "را هگل در تدقیق " 'فهم بدوی'منطق "راه رفع این . خاص، میان فرم و محتوا بوداین شدن علم : "ق است که هگل چنین تعریف می کند، روش این تدقی"پدیدار شناسی. "می دید" دیالکتیکی

(13: 2002هگل در شوبر ." )بطور کلی و یا دانش است، که این پدیدارشناسی به نمایش می گذارداست، مراحل متعددی را طی می کند " مفهوم ناب"حرکت دیالکتیکی مفهوم، که هدفش رسیدن به خود بصورت

به ترا به نمایش می گذارند، و در حرک به ارث رسیده از مرحله ی قبل تکه هر یک برای خود تحقق ها و واقعی

یا روح، نتیجه ی مراحل تکامل پیشین است و آن ها را در خود باز قامر مطل: "مشارکت دارند ،سوی امر مطلقهر چه : "ی میان خاص وعام بالموضوع می شودیدر این منطق تکوینی، جدا( همان." )می کند 'رفع'می تاباند و

یکی مفهوم تواقعیت نیز در حرکت دیالکایده ی غیر عقالنی بودن (همان) ."مفهوم عامتر است، مشخص تر است" ترواقعیت بر"از این طریق . رفع می شود، زیرا مفاهیم عام، به لحاظ منطقی، حاصل تحقق های پیشین هستند

(11: 3821السک، ) .دل می شودتمفاهیم نسبت به واقعیت تجربی، حفظ و مس

روشنگری درباره ی امکانات و . در چنین متنی شکل گرفت ،نظریه ی شناخت، به عنوان یک دیسیپلین فلسفیمحدودیت های شناخت در این دوره، به پرسشی مرکزی تبدیل شد و کوشش های تاسیس گرانه ی دیلتای و

فلسفه ی شناخت می بایست بر غلبه ی این رویکرد که نظریه یا. ریکرت در پاسخ به این پرسش شکل گرفتفرهنگی در /مبنای درگذشتن از مقدمات متافیزیکی شکل گیرد، منجر به رفع هگلیانیسم در گفتمان علوم روحی

از ،در آغاز قرن بیستم ،رولچتبرعکس، ویژگی این دوره، رنسانس هگلیانیسم بود، بنحوی که . قرن نوزدهم نشدمی توان نتیجه گرفت ( 29، 30: 3813ترولچ، . )د روزافزون آن سخن راندبیداری دوباره ی فلسفه ی تاریخ و رش

8 Gegenstände (فرد (Gegenstand :م

9 De singularibus non est scientam.

Page 5: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

5

که فلسفه ی تاریخ هگل، دست کم به عنوان موضوع نقد، همچنان نقشی مرکزی در مباحث مربوط به امکان .تدوین علوم انسانی، به عنوان شاخه ای مستقل و اصیل از علم، ایفا می کرد

یتاریخ گرایی و نسبیت گرای. 1-3پروبلماتیک نسبیت گرایی، ریشه در پدیده هایی دارد که امروزه تحت عنوان چند معنایی و نامتعین تاریخ گرایی

حال آنکه از . میان نسبیت گرایی و تاریخ گرایی، نسبتی درونی و منطقی برقرار می گردد. جمع بسته می شوندهمانگونه که ماینکه . ه ی نسبیت گرایی نداشتمنظر تاریخ اندیشه، شکل گیری تاریخ گرایی، پیوندی با مسئل

: 2002ماینکه در شوبر، . )وان پیوندی درونی و جدایی ناپذیر میان آن ها برقرار ساختتابراز می داشت، نمی

شندل باخ، دو مرحله در مکتب . تنها با برداشت معینی از تاریخ گرایی برقرار کرد می توان چنین ارتباطی را( 19 ،تشخیص می دهد؛ وجه تمایز این دو مرحله اینست که در مرحله ی اول، خوانش تاریخی از عقلاصالت تاریخ

. و در نتیجه غلبه ی نسبیت گرایی نشد –جهان بینی – ذاردن سوگیری های عمومی و قابل اتکامنجر به کنار گی عقل روشنگری شکل گرفت، در آغاز، تاریخ گرایی در نقد فلسفه. در مرحله ی دوم است که این اتفاق افتاد

مهمترین نماینده ی این ( 91: 3831، شندل باخ) .که بطور پیشینی یک تاریخ جهانی را پیش فرض می گرفتمانیفست "هردر در . یاد می کند" کاشف معنای تاریخ"مرحله از تاریخ گرایی، هردر است که گادامر از او به عنوان

را طرح می کند که هر دوره ی تاریخی، تنها بر اساس معیارهای درون خود، این ایده ی مرکزی" تاریخ گرایی

ماندگار خود آن دوره می تواند مورد سنجش قرار گیرد، و اینکه برای چنین سنجشی، هیچ جایگاهی بیرون از آن ؛ "است رابطه ی میان ایده ها نیست، بلکه نتیجه ی آن"از نظر او، تاریخ . دوره ی تاریخی نمی توان اتخاذ کرد

بدین معنا که ایده ها برسازنده و ناظر بر دوره ی تاریخی خود هستند و نمی توان میان ایده های دوره های تاریخ "ه ایی عقالنی و منطقی برقرار ساخت و از آن طریق رابط –از طریق تاریخ اندیشه –تاریخی مختلف

پس تاریخ معنای خود را در خود حمل می . م نمودرا به مثابه ی تاریخ شدن عقل، روح یا ایده ها ترسی" جهانی

: 3812گادامر، ) .بر همین مبنا او به مخالفت جدی با ایده ی ترقی روشنگری پرداخت. کند و نه در حال یا آیندهاین دریافت از تاریخ، با همان پرسش هایی روبرو شد، که تا به حال فلسفه با آن روبرو بود و (به بعد 301

اضطرار جهان "بود که می بایست به " تاریخ"حال این . گویی به آن ها را به دوش می کشید مسئولیت پاسخنقشی هنجاری به خود گرفت که مشخصه ی ،بقول شندل باخ، تاریخ (33: 3813، ترولچ) .پاسخ گوید" بینی

ز برساخته های ایفای چنین نقشی، بدون بهره گیری ا (91: 3831شندل باخ، ) .دوره ی اول تاریخ گرایی بودو جنبش رمانتیک برخاسته از آن، تبیین و تحلیل تاریخ به ،اگر چه مفهوم تاریخ هردر. متافیزیکی امکان پذیر نبود

عنوان امر خاص و بی همتا را در مرکز توجه قرار داده بود، اما، با وجود نقد تاریخ جهانی روشنگری، ایده ی وحدت

،پس. تجسم می یافت" اضطرار جهان بینی"گرایی بود که در مسئله ی تاریخ محرک اصلی دوره ی اول تاریخهمچنان مسئله ایی مرکزی باقی ماند، که حال باید در نقد اندیشه ی ترقی ،مسئله ی فلسفه ی تاریخ

.روشنگری و فلسفه ی روح هگل پاسخ گیردتناقضی الینحل –ایده ی وحدت تاریخ بررسی علمی تاریخ به مثابه ی امر بی همتا و –اما میان این دو انگیزه

تصاویر بسیار و متکثری که تاریخ نگاران از گذشته ارائه می دادند، با ادعای تفسیر واحد از جهان در .وجود داشت

تعارضی بنیادی قرار داشت، بنحوی که بزودی در میان نمایندگان مکتب تاریخ گرایی این توافق حاصل شد که پس علم تاریخ به تدریج و بطور ضمنی از بعد . باید به کناری نهاد ،پژوهش تاریخی را تبیین امر عام از طریق

، مرحله ی دوم تاریخ گرایی بود و از این "چرخش واقع گرایانه"پی آمد این . صرفنظر کرد –جهان بینی –هنجاری (93: همان) .پس است که مسئله ی نسبیت گرایی رخ نشان می دهد

این اشاره رفت، گذشته از تناقض ذاتی مرحله ی اول تاریخ گرایی، هجوم سنگین همانطور که پیش از

از . در مقابل پرسش علمی بودن و غیر هنجاری بودن روش تحقیق قرار داد ،پوزیتیویسم، پژوهش های تاریخی راتی از و شولتز بدرس( همان)اهداف هنجاری، می بایست به نفع علمیت و عینیت پژوهش تاریخی صرفنظر کرد

(18: 2002شولتز در شوبر، . )سخن راند" پوزیتیویسم تاریخی"ظهور مسئله ی نسبیت گرایی از دو سو خود نشان داد که هر دو از یک منبع سرچشمه می گیرند و در پیوند با عالئق

بی شک دستاوردهای مهمی برای پژوهش ،پوزیتیویسم تاریخی. شناختی پوزیتیویسم تاریخی قرار دارندروش های جدید پژوهش، اشکال جدید تاریخ نگاری مثل بیوگرافی، جمع آوری نظام مند : ریخی به همراه داشتتا

اما در گذشتن از ایده ی هنجاری وحدت . ت المعارفی تاریخیاسناد و منابع و تهیه ی کتاب های مرجع و دائر

ی بی شمار واقعیت، بر اساس مهم یا باعث شد تا دیگر سنجه ایی وجود نداشته باشد تا میان فاکت ها ،تاریخبدون وجود چنین معیار . غیر مهم بودن تمیز داده شود؛ و این یکی از سرچشمه های نسبیت گرایی بود

ی تاریخی را وجه ی همت خود ساخته که ترسیم و تشریح وقایع بی همتا گزینشی، موضوع تحقیق تاریخ نگاران،مبنی بر اینکه جهان داده ها را می بایست به ،راه حل پیشنهادی .بودند، دچار مسئله ی دلبخواهی بودن شد

د، از سوی علوم طبیعی به عنوان راه حل ولحاظ هستی شناختی به مثابه ی پیشاپیش ساختار یافته تلقی نم

( 90-18: همان. )مورد تمسخر قرار گرفت ،متافیزیکیاکثر آثار تاریخ نگاران مبتنی بود بر جمع آوری داده :نتیجه ی این نوع از نسبیت گرایی، نسبیت گرایی دیگری بود

قضاوت درباره ی ارزش نتایج چنین پژوهش ،قابل نظارت بودند؛ و این خود های کمی و کیفی ای که به سختی." مفهوم حقیقت، سئوال برانگیز و قربانی نسبیت گرایی شد: "به قول گادامر. هایی را ناممکن می ساخت

تاریخی آن دوره، بی هیچ ارتباط از جایگاه یک ناظر بیرونی، علوم و پژوهش های( 90: 2002گادامر در شوبر، )بقول . منطقی کنار هم قرار داشتند، و مهمتر آنکه هیچ ارتباطی با واقعیت و پراکسیس اجتماعی روز نداشتند

(93: 2002ر نیچه در شوب) ."هر آنچه زمانی وجود داشته است، بر سر انسان آوار می شود: "نیچه

نسبیت گرایی، مسئله ای است که دامن تمامی علوم اجتماعی را گرفت و تا به امروز نیز، با /بحران تاریخ گرایی 3831در سال با پرسشی که ،اگنس هلر. وجود همه ی کوشش ها در رفع آن، حل ناشده باقی مانده است

Page 6: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

6

معیارهای دانش درست و کدامند معیارهای قرابت کدامند : "توجه ما را به این مهم جلب می کند ،طرح می کند (92: همان" )به حقیقت در علوم اجتماعی؟

مسئله ی عینیت. 1-4. مسئله عینیت، پیوندی تنگاتنگ با شکل گیری مسئله ی نسبیت گرایی در مرحله ی دوم تاریخ گرایی دارد

و " اضطرار متافیزیکی"خی، باعث شد تا همانطور که در باال نشان داده شد، چرخش واقعگرایانه در علوم تاریاین درگذشتن، زیر فشار علوم طبیعی صورت پذیرفت، . ، پس زده شود(ویندلباند" )درخواست برای جهان بینی"

همانگونه که ترولچ شرح می دهد، در علوم روحی، . که حال در حوزه ی علوم تاریخی نیز مدعی شده بود

طبیعت گرایی از طریق قرائت و پذیرش آثار کالسیک . ی شکل گرفترویارویی طبیعت گرایی و تاریخ گرای .وارد علوم تاریخی شد( کنت، میل و دیگران)پوزیتیویستی

به لحاظ اسلوب از برتری "او این روش را در مرزبندی با روشی تدوین کرد که . بود" روش تاریخی"کنت مدعی یک اما او به . دل می شدتمس" برای دستیابی به مفاهیم مطلق قوه ی تصور بر مشاهده و به لحاظ محتوا، در تالش

خود را به مطالعه ی روابطی محدود می سازد که "روش اثباتی، از نگاه کنت، . برتری مشاهده تاکید داشتمبنای قوانین حاکم بر همه ی وقایع قابل مشاهده هستند و اجازه می دهد تا گروهی از گروه دیگر استنتاج

ایده ی تبیین . 3: از این نقل قول، می توان سه ویژگی پوزیتیویسم کنت را استخراج کرد( 91 :همان." )شوند

. 1نتایج شیوه ی پوزیتیویسی مشاهده، می بایست پیش بینی آینده را امکان پذیر سازند و . 2، علی-منطقیون کمپسکی چنین جمع یورگن ف. این ایده که هدف مطالعه ی تاریخی می بایست دستیابی به قوانین عام باشد

دستیابی به یک قانون واحد است که بتوان همه ی حرکت ها و وضعیت ( کنت)ایده آل برای او : "بندی می کندانتقال روش های علوم طبیعی "کوشش کنت برای ." از آن استخراج کرد های جهان ، از جمله جهان اجتماعی، را

(99: همان." )ت بخشیدتاریخی، به پوزییویسم عمومی-به واقعیت اجتماعی

به چالش ،قرن نوزدهم در آلمان مسلط بود، در مبانی 10این موضع کنت، تاریخ نگاری را، آنچنان که در دهه ی آگر تا آن زمان مسئله ی عینیت در تحقیق تاریخی طرح نشده بود، به این علت که مشروعیت تاریخ دقیقا . کشید

ینی محسوب می شد، با پیشروی روش پوزیتیویستی، وضعیت به کل در این نهفته بود که منبع اصلی جهان بمشاهده ی کنترل "و از طریق " بین االذهانی بودن"در اینجا، حقیقی بودن شناخت از طریق سنجه ی . تغییر کرد

تحقیق تاریخی، که ( به معنای علوم طبیعی)بر این پس زمینه، فرآیند علمی شدن .تضمین می شد" شده (91: همان) .له ی دوم تاریخ گرایی بود، قابل تبیین استمشخصه ی مرح

اگر ما از مطالعات تاریخی نسبت به حقانیت : "تحت تاثیر این هجوم، درویزن به نقد علم تاریخ موجود پرداخت

علمی آن ها، نسبت آن ها با دیگر حوزه های شناخت، مستدل ساختن روش، رابطه ی ابزار و تکالیف، پرسش او در این راستا، به یافتن مبنایی برای علم تاریخ تذکر می ( 91: همان." )وانند پاسخ مکفی دهندکنیم، نمی ت

.د تا علمیت و عینیت آن تضمین شوددهپوزیتیویسم نه تنها به حوزه ی علوم تاریخی راه یافت و آنها را در مقابل معیار های عینیت و علمیت، که از علوم

ر دارد، بلکه، در پی نقد و بحران فلسفه ی روح هگل، فلسفه ی آلمانی را نیز به طبیعی برگرفته شده بود، قرا

عالمین حوزه های علوم انسانی که کمبود زمینه مشترک پیوند زننده ای را، که تاکنون فلسفه ی . چالش کشیدهمه شکر گزار .تاریخ هگل در اختیار قرار می داد، احساس می کردند، به جهان بینی پوزیتیویستی روی آوردند

" جمع آوری بی روح و کسالت آور موادخام"بودند برای راهی که این جهان بینی پیشارویشان برای خروج از تلقی می " بزرگترین و پر پیآمد ترین کشف زمان"اگر چه از سویی روش پوزیتیویستی . گشوده بود( 93: همان)

در اقتصاد سیاسی، : های علوم انسانی روبرو شد شد، اما همزمان با مقاومت های سختی در برخی دیسیپلین

این مجادالت، پس زمینه ی اشتغال وبر با . حقوق، و الهیات، رویارویی مکاتب نظری و مکاتب تاریخی شکل گرفتحال که عینیت علمی به معیاری بنیادی تبدیل شده بود، آن به . مسائل شناخت شناسی را تشکیل می داد

(همان) .ل شناخت شناسی در دهه های بعد تبدیل شدمسئله ای مرکزی در مسائنسبیت گرایی، به . مسئله ی عینیت، همواره در پیوند با مسئله ی نسبیت گرایی موضوع بحث قرار گرفته است

پوزیتیویستی جتماعی با ایده آل مدل علمیک مسئله ی علمی، آنگاه رخ نمود که علوم انسانی و ا ی مثابهز مهمترین حوزه هایی است که خصلت کوشش های تاسیس گرایانه ی دیلتای و ریکرت را و این ا. روبرو شدند

. متعین ساخت

علوم فرهنگی/تاسیس علوم روحی. 2

با توجه علوم فرهنگی تمرکز دارند؛ اما/وم روحیمباحث اغلب بر اختالف دو رویکرد دیلتای و ریکرت در تاسیس علمجموعه . انت را مبنا قرار می دهند، اشتراکات بسیاری میان آن ها وجود داردبازخوانی انتقادی ک ،به اینکه هر دو

ی مسائل شناخت شناسانه ایی که در بخش قبل مورد بحث قرار گرفتند، در هر دو رویکرد نقشی محوری بازی

م است پیش با این حال الز. می کنند و به ما امکان می دهند تا مبنایی برای مقایسه ی دو رویکرد داشته باشیماز پرداختن به هر یک از دو رویکرد، نگاهی اجمالی به فرآیند تطور فلسفه در آلمان در نیمه ی دوم قرن نوزدهم

را بیاندازیم، تا با آن متنی آشنا شویم که پس زمینه ی بالواسطه ی کو شش های تاسیسی دیلتای و ریکرت "شکل گیری و ارتقاء نئوکانتسم"ستیان کونکه با عنوان اثر کالوس کری مبنای این شرح اجمالی را من .می سازد

،قرار می دهم که نقشی بنیادی در نور افشانی بر این دوره ی به لحاظ تاریخ اندیشه ی فلسفی مهم (3881) .داشته است

م ایده آلیس: "درباره ی تطور فلسفه، از نیمه ی دوم قرن نوزدهم را چنین جمع می بندد" افسانه ی تاریخی"او

آلمانی بی اعتبار شده بود، نظام هگل فروپاشیده بود، زمانه ی آشوب، ماتریالیسم و افول عمومی فلسفه، پیش از نو وارد –در سنت کانت –در آمد ظهور نئوکانتیسم بود که ما مدیون آن هستیم که تحقیق شناخت شناسی

وردار بود که حتی خود نئوکانتی ها نیز به آن این افسانه از آنچنان قدرتی برخ( 98: 3881کونکه، ." )فلسفه شد

Page 7: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

7

واقعیت اینست که با وجود تمام گسست هایی که در پی آمد هجوم پوزیتیویسم، در اندیشه ی . باور داشتندفلسفی بروز کرد، و ما در بخش قبل به اختصار اشاراتی به آن ها داشتیم، اما جریان تفکر فلسفی هرگز با

.اال می باوراند، روبرو نشدب" افسانه ی"انقطاعی که

پیروز بیرون آمدند و با تاسیس ( کانت" )جدال دانشکده ها"از ،در آغاز قرن نوزدهم، دانشکده های فلسفهدر پی آمد شکست انقالب . دانشگاه هومبولت در برلین، باالترین جایگاه را دردسته بندی رشته ها پیدا کردند

شدت ،ن با پیشرفت سریع پوزیتیویسم در نیمه ی دوم قرن نوزدهمهمزما ،بورژوایی، فروپاشی هگلیانیسمدر ادامه ی این تحوالت، . آغاز شد ،این پس زمینه، مخالفت با برتری هگلیانیسم و بطور کلی فلسفه بر. گرفت

در این پیوند، فریدریش آدولف ترندلنبورگ نقشی . برداشت جدیدی از امکان و وظیفه ی فلسفه شکل گرفت

همانطور که کونکه نشان می دهد، ترندلنبورگ در نیمه ی قرن نوزدهم، به مرزبندی با تفکر . کردمی ازی مرکزی بدر این رویکرد، . را قرار داد" نظام تاکید بر ارزش علمی پدیده های منفرد"پرداخت و در مقابل آن ( هگلی)نظام مند

گرچه علم و جهان بینی در پیوند با هم "نابر آن ب. بیشترین اهمیت به تجربه و رشته های علمی منفرد داده شداین روند قابل مقایسه با تطوراتی است (12: همان) ."قرار دارند، اما این رابطه را نمی توان عقالنی توضیح داد

هجوم علوم طبیعی، و هم : هم شرایط آغازین قابل مقایسه است. که در حوزه ی علوم تاریخی رخ داده بودمی توان نتیجه گرفت که در حوزه . د موضوع شناخت به امر تجربی و واگذاری ادعای تبیین جهانتحدی: واکنش ها

این چرخش، خود را در روی آوری (312: 3831شندل باخ، ) .شکل گرفت" جنبش واقع گرایانه"یک ،ی فلسفه نیز

که حال در بازتاسیس به دیسیپلین های دیگر، بویژه روانشناسی، فیزیولوژی و انسان شناسی، نشان داد، (11: 3881کونکه، ) .فلسفه ایفای نقش می کردند

به مثابه ی : "این تحول بنیادی در برداشت از فلسفه، در تعیین وظایف فلسفه از سوی ترندلنبورگ نمایان شدبا این فلسفه راه می یابند؛ بهعلقند و تنظریه ی علم، فلسفه می بایست در اصولی راه یابد که به علوم دیگر م

زمین زیر پای آن ها را سفت می ،فلسفه نمی تواند پی آمد نظام فلسفی رشته ها باشد، زیرا فلسفه ،حال

ویندلباند از همین منطق در تعیین جایگاه فلسفه ( 11: همان." )کند و نحوه ی بنای علوم را پیش رو می گذاردبلکه فلسفه می بایست به . ره و آزمون علوم ببیندفلسفه نباید وظیفه ی خود را در قضاوت دربا: "پیروی می کند

دستاوردهای محتوایی این علوم به مثابه ی زمینی بنگرد که پیش داده است که نه می توان آن را زیر سئوال برد وظیفه ی فلسفه این است که در جستجوی علل نهایی باشد، . و نه تغییر داد، نه بسط داد و نه محدود ساخت

بر خالف پوزیتیویسم، در اینجا قرار نیست تا علوم ( 30: 3839ویندلباند، ." )ر آن ها استوار استکه کلیت دانش ب .جایگزین فلسفه شوند

(21: 3881کونکه، ) .کونکه، ترندلنبورگ را میانجی این دو دوره ی ایده آلیستی و نئوکانتی ارزیابی می کند

ریکرت نحوه ی . دگرگونی فلسفه به نظریه ی شناخت است جریانی که از اینجا به دیلتای و ریکرت می انجامد،برای ما، همه ی مسائل مرتبط با جهان بینی، به مسئله ی منطق و : "پردازش خود را چنین مشخص می سازد

همه ی علوم "و دیلتای، در سنت ترندلنبورگ، می خواهد تا ( 8: 3823ریکرت، ." )نظریه ی شناخت تغییر می کندتبدیل کند و " را به موضوع تامل منطقی [نامیده می شود" علوم روحی"تاریخی و آنچه که بعدها از جمله علوم ]

( 11: 3881کونکه، . )نام می گذارد" منطق علوم روحی"طرح خود را

بدنه های علوم "کونکه شرح می دهد که دانشکده های فلسفه، پس از خروج از مجموعه ی علوم طبیعی، به روانشناسی تجزیه گر "طرح های آغازین دیلتای برای بنیان گذاری علوم روحی بر مبنای یک .تبدیل شدند" روحی

در گذشتن از روش متافیزیکی و روی آوری به روانشناسی و انسان . در همین متن قابل تبیین است" و توصیف گرت که بکار گیری پیش در آمد این کوشش آغازین دیلتای است و حاصل مقابله با مخالفت هایی اس ،شناسی

در اینجاست . ارزیابی می کردند" به مثابه ی خطری برای حقیقت جویی فلسفه، علم و جامعه"روانشناسی را

در این متن، ( 31: همان. )بروز کرد" طبقه بندی علوم ذیل مفاهیم علوم روحی و علوم طبیعی"که برای اولین بار . برخوردار استشناسایی معیارهای این تمایز، از اهمیت بنیادی

شکست ) 3313پس از سال " فروپاشی فلسفه"این اطالعات پس زمینه ایی محدود کفایت می کنند، تا ادعای در واقع در این دوره، ما نه . اشاره رفت، را به مثابه ی یک افسانه ارزیابی کنیم آن که در باال به( انقالب بورژوایی

گذار از فلسفه ی استعالی به منطق و نظریه ی شناخت، به : رویارویمبا افول و فروپاشی فلسفه، که با تطور آن . عنوان زمین کوبیده ایی که علوم بر آن استوارند

در متن تاریخ اندیشه ی فلسفی را به بحث " بازگشت به کانت"در اینجا همچنین الزم است، اهمیت شعار

و یا یک طرح بزرگ فلسفی " کالسیک رخداد"ک بازگشت به کانت و شکل گیری نئوکانتیسم، نتیجه ی ی. گذاریماز بیرون به این " نئوکانتیسم"حتی صفت . نبود، بلکه حاصل به هم پیوستن تدریجی گرایش های مختلف بود

، وارد مرحله ی گسترش 3310نئوکانتیسم ابتدا در پایان دهه ی . جریان متکثر به عنوان یک اتیکت اطالق شداو به عنوان . انتشار یافت 3313، که در سال "نظریه ی کانت درباره ی تجربه"وهن، شد، تحت تاثیر اثر هرمان ک

بانی مکتب نئوکانتی ماربورگ، در کنار پال ناتروپ و بعدها ارنست کاسیرر، بدرستی به عنوان بنیان گذار

-تماعیاما کونکه نشان می دهد که گسترش نئوکانتیسم در متن تحوالت اج. نئوکانتیسم معرفی شده استمی داند که پی " رونق جذب استاد"او مهمترین مولفه برای این گسترش را . فرهنگی آن دوره قابل توضیح است

: همان." )تثبیت سریع آکادمیک جنبش نئوکانتی غیر قابل تصور است"آمد گسترش دانشگاه ها بود؛ بدون آن (به بعد 130

و ریکرت دیده می شود که بر اشتراکات بسیاری که میان آن ، تقابلی میان دیلتای"بازگشت به کانت"معموال در ها در این رابطه وجود دارد، سایه می افکند و فراموش می شود که دیلتای، خود را متعلق به جریان نئوکانتیسم

به لحاظ محتوایی، دیلتای و نئوکانتی های جنوب غربی آلمان، به شیوه ی (11: 2002شوبر، . )ارزیابی می کرد

نباید نادیده گرفته شود، انتقادهایی که آن ها به کانت وارد می . بازمی گردند" سنجش خرد ناب"ابهی، به مشخود برای تاسیس علوم روحی را دیلتای، پروژه ی. در مرکز این انتقادها، رویکرد غیر تاریخی کانت قرار دارد. دانند

Page 8: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

8

به مناسبت صدمین سالمرگ کانت، همین فرمول را ویندلباند نیز در نطقی. توصیف می کند" نقد خرد تاریخی" (همان) .بدیهی است که در پس این فرمول مشترک، محتواهای متفاوتی پنهان است. بکار می گیرد

، روش کانت را همچون مدلی برای حل مسائل فلسفی زمانه "دیباچه ایی بر علوم روحی"دیلتای در مقدمه ی

رهایی آگاهی "با وجود خدمتی که آن در –، او معضل مکتب اصالت تاریخ را در این راستا. ی خود، بزرگ می دارد" رابطه ایی سالم با نظریه ی شناخت و روانشناسی"در فقدان برقراری –کرده است " تاریخی و علم تاریخ

برای او در پروژه ی تاسیسی خود، بدنبال ایجاد مبنایی شناخت شناختی( XVI: 3898دیلتای، . )ارزیابی می کنداما او در این مسیر به . علوم تاریخی است، به همان معنا و شیوه ایی که کانت برای علوم طبیعی انجام داده بود

در نظریه ی شناخت کانت، سوژه ی شناسایی پیش فرض گرفته می شود که در رگهایش . نقد کانت می پردازد

دیلتای در همین رابطه به نقد مقوله ( XVIII :همان. )جاری است" نه خون واقعی، بلکه شربت رقیقی از عقل"او از دو وجه تصحیح کانت را . های فهم کانت دست می زند که بصورتی ایستا و تغییر ناپذیر تعین یافته اند

فقط محدود به تفکر " امور آگاهی"بنظر او مفهوم آگاهی کانت، بسیار منقبض است؛ . 3: ضروری می بیندپیشینی کانت، : "کانت تتاریخی سازی مقوال. 2را نیز در بر می گیرند؛ و احساس تصور، ارادهنیستند، بلکه

ایستا و مرده است؛ اما شرایط واقعی آگاهی، آنگونه که من دریافت می کنم، فرآیند زنده ی تاریخی و تکامل (XVIII ،XIX: همان." )یابنده است

اینجاست که آموزه : "همچون دیلتای، ویندلباند نیز، معضل اصلی فلسفه ی کانت را نادیده گرفتن تاریخ می بیند

او نیز علت شکست مکتب ( 31: 3839ویندلباند، ." )ی علم کانت نیازمند تکمیل و گسترش اساسی استو بدنبال رفع این نقص با استفاده از روش اصالت تاریخ را، بنیاد متافیزیکی و جزم گرایانه ی آن، ارزیابی می کند،

گسترش پژوهش شناخت : "، مسیر دیگری را می گزیند"ارتقاء تاریخ به علم"اما ویندلباند، برای . کانت استدر این مسیر الزامی است تا عمومیت و ضرورت ". شناختی از حوزه ی علوم طبیعی به دیسیپلین های تاریخی

ی قرار دهیم که علوم تمثابه ی علم امکان پذیر می سازند، هم عرض پیشینیت مقوالارزش هایی، که تاریخ را به

، برای ویندلباند، و در ادامه ی او "سنجش خرد تاریخی( "33: 2002شوبر، . )تاریخی بر آن ها بنا شده استعلوم غیر ریکرت، هیچ نبود مگر برجسته سازی اهمیت و معنای ارزشها، به منظور برساختن برابرایستارهای

(همان. )طبیعی. ، نشان دادن و تحلیل رابطه ی موجود میان علوم بوداز نقد کانتهر دو رویکرد با وجود مسیرهای متفاوت، هدف

هر دو در اهمیت عملی ای که برای کوشش . اما این تنها اشتراک برنامه ایی دو رویکرد رقیب نیست( 32: همان)چه دیلتای و چه ویندلباند و ریکرت، بدنبال راه های جدیدی برای . راک دارندخود قائل اند، نیز اشت های تاسیسی

در اینجا نیز هر دو رویکرد، یک موتیف اصیل کانتی را . مستدل ساختن یک جهان بینی تاریخی عقالنی هستند

.پی می گیرندبال رفع جدایی کانتی میان در رابطه با دیلتای، مفسران تاکید می کنند که او برای دستیابی به این هدف، بدن

می را تشخیص" نت و اصوال شناخت شناسیخطای بنیادی کا"او در این جدایی . عقل نظری و عقل عملی بودویندلباند در نطقی در باره ی وضعیت و ( 31: همان. )او می توانست همین نقد را به نئوکانتی ها وارد بداند. دهد

. نت را در ارائه ی یک جهان بینی منسجم و تکامل یافته می بیند، خدمت فلسفه ی کا(3801)وظایف فلسفه

او مبانی و محتواهای جهان بینی "همچون ریکرت بیست سال بعد، ویندلباند بزرگی کانت را در این می بیند که .مکان یابی می کند" ای را که فلسفه باید عرضه دارد، نه تنها در نظریه ی علم، بلکه در کلیت زندگی عقالنی

او بدینگونه، در آموزه ی جهان بینی کانت، ظرفیتی را تشخیص می دهد که باید در خدمت رفع ( 31: همان)، برای "سنجش خرد تاریخی"از منظر ویندلباند، وظیفه ی . قرار گیرد اوکمبودهای نظریه ی علم یا شناخت

لسفه ی انتقادی باید قادر باشد، با ف: "... است" انظریه ی ارزش ه"، تدوین و تکامل "سنجش خرد ناب"تصحیح

اتکاء به نظام مفهومی خود، حامل جهان بینی ای گردد که بتواند محتوای ارزشی واقعیت را، برای آگاهی دریافت منطقی تفکر و هم -پس آموزه ی فلسفی جهان بینی باید بتواند هم با مقوالت استعالیی( 31: همان." )پذیر کند

ریکرت، در ادامه ی ویندلباند، از این فراتر رفته و ادعا . ی مشروط دانش، پیوند برقرار کندبا اشکال به لحاظ تاریخبنیادگذاری ریاضیاتی علوم طبیعی از سوی کانت، با همه ی اهمیتی که محتوای نظری آن دارد، در "می کند که

ری محدود می سازیم؛ زیرا ما نظریه رابطه با پروبلماتیک ما، باید در آنجا پس نشیند که ما خود را به فلسفه ی نظریکرت در مقدمه ی ( همان." )جهان بینی، پیوند می زنیم ی شناخت را بالفاصله با مسائل فراگیر فلسفی

نشان دادن ابزاری که با آن ها، دستیابی به یک آموزه ی : "... ، وظیفه ی فلسفه را چنین تعریف می کند"مرزها"

امکان پذیر می گردد که از سوی هیچ پیش قضاوت مبتنی بر علوم طبیعی، همه جانبه و فراگیر جهان بینی (1: 3823ریکرت، ." )محدود نمی شود

. پس می توان نتیجه گرفت که فلسفه ی کانت برای هر دو رویکرد، هم پیشنهاده است و هم موضوع مرزبندیو " سنجش خرد تاریخی"مسئله ی تدوین هر دو رویکرد، روش کانت را مبنای فراتر رفتن از او می بینند، چه در

علوم /آموزه ی جهان بینی عقالنی، شرایط امکان تاسیس علوم روحی. چه در مسئله ی پردازش جهان بینی

".سنجش خرد تاریخی"از طریق ،فرهنگی است

فلسفه ی بازگشت به خود تاسیس علوم روحی و :دیلتای . 2-1 در مرزبندی میان علوم روحی و علوم طبیعی تاسیس گرایانه ی دیلتای در اغلب تفاسیر، دو مرحله در کوشش

رویکرد دوم، اصالتاً به . رویکرد صوری یا روش شناختی .2رویکرد هستی شناختی و . 3: تمیز داده می شوداز تلقی نئوکانتی ها تاریخ نگاری اندیشه ی فلسفی در این تفسیر. ویندلباند و ریکرت نسبت داده می شود

این که این قضاوت چقدر محق . روی می کند که در رقابت با دیلتای قرار داشتند و بدنبال مرزبندی با او بودندپی

.است، جای سئوال دارد و ما در اینجا به آن می پردازیمپیش از آنکه از منظر پروبلماتیک های شناخت شناختی که در بخش قبل آوردیم، به سنجش منطق علوم روحی

دیلتای برای استدالل برابرایستار علوم . دازیم، الزم است در ابتدا رویکرد روانشناختی او را توصیف کنیمدیلتای بپر

Page 9: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

9

یعنی تفکیک میان تجربه : ، انجام داده بود"دیباچه"روحی، از تفکیکی حرکت می کند که سال ها پیش از انتشار ش شناخت علوم روحی از علوم طبیعی قرار این تفکیک تنها در خدمت تمیز رو. 33و تجربه ی درونی 30ی بیرونی

نمی گیرد، بلکه او همچنین با این تفکیک قصد نشان دادن برتری علوم روحی نسبت به علوم طبیعی را دارد که

.ریشه در موضوع مطالعه ی آن ها داردت که اموری اس [علوم طبیعی]که موضوع آن ها " تفاوت علوم طبیعی و علوم روحی از آنجا ناشی می شود

نسبت به آگاهی، بیرونی هستند، به مثابه ی پدیدار و داده نمایان می شوند، در حالیکه آن ها در علوم روحی در ( 82-83: 2002دیلتای در شوبر، " ).درونی اند، به مثابه ی واقعیت و یک رابطه ی پویا و زنده، ظهور می کنند

موضوعش دارد، عالم روح، رابطه ایی مستقیم با حالیکه پژوهشگر طبیعت تنها بصورت غیر مستقیم راه به

عالم طبیعی . برتری علوم روحی نسبت به علوم طبیعی از همین جا ناشی می شود. برقرار می کندموضوعش .ناچار است، گسل میان سوژه و ابژه را پر کند

از نظر . ه ی درونی استتکلیفی که دیلتای از این واقعیت برای علوم روحی نتیجه می گیرد، اثبات عینیت تجرب، که در تجربه ی درونی داده است، با واقعیت، پیش از آنکه مسئله ایی "پیوند روحی"او، تبیین رابطه ی میان

اینکه چرا نظریه ی شناخت از . انسان شناختی است-شناخت شناختی باشد، نیازمند بررسی روان شناختی. د، ریشه در جایگاه و ساخت آگاهی در نظریه ی او داردنظر دیلتای برای تاسیس علوم روحی کفایت نمی کن

برترین "است، که او از آن به عنوان 32"گزاره ی پدیداریت"و نظامی که او بدنبال بنایش است، مبنای فلسفیدن

حت این شرایط عمومی تهر آنچه که برای من موجود است، "بر اساس این گزاره، . یاد می کند" گزاره ی فلسفهباط امور یا روندهای آگاهی داده است؛ تد که واقعه ی آگاهی است؛ هر چیز بیرونی نیز تنها به مثابه ی ارقرار دار

( 81: همان) ."برابر ایستار، چیز، تنها برای آگاهی و در آگاهی موجود استوجود هستند، ، منطقی که در آن مقوالت فهم که در آگاهی مکانت پیروی می کند کامال از منطق دیلتایتا اینجا،

مفهومی غیر استخراج"اما او از کانت فراتر می رود، مسئله ی او در درجه ی اول . موضوع تحلیل قرار می گیرند

مفهوم تجربه نزد کانت محدود ،از نظر دیلتایهمانطور که گفتیم، ( همان." )سنتی از تجربه برای علوم روحی بود، به همان میزان امور "تصور، اراده و احساس"حال آنکه، از نگاه او، است و فقط تفکر و شناخت را در بر می گیرد،

نورافشانی " پیوند روحی"به این مناسبت، نظریه ی سنتی شناخت نمی تواند بر تمامی وجوه . آگاهی هستنددیلتای تا آنجا جلو می رود، که . است" انسان شناسی شناختی"نیاز به یک ،پس برای تحلیل آگاهی. کند

می توان این تحلیل رابطه ی امور : "دهدمی را در مقابل نظریه ی شناخت قرار " ه ی بازگشت به خودفلسف"آگاهی را، بازگشت به خود نامید که مستدل سازی رابطه ی علوم را ممکن می سازد؛ بازگشت به خود، در

میزان مبانی کنش را می به همان ،زیرا که بازگشت به خود، در رابطه ی امور آگاهی. مقابل نظریه ی شناخت

(XIX ،18: 3898دیلتای، ." )یابد که مبانی تفکر راتدقیق می ( 3381" )ایده هایی برای یک روانشناسی تجزیه گر و توصیف گر"فلسفه ی بازگشت به خود در

بیابد، که هرگز به انتشار نرسید، گرچه سرفصل " دیباچه"شود، که می بایست جایگاهی مرکزی در جلد دوم این روانشناسی، هیچ ارتباطی با رشته ی آکادمیک روانشناسی ندارد و در مرزبندی با . های آن تدوین شده بود

از اینجا . موضوع آن، بررسی رابطه ی زندگی روحی است که در تجربه ی درونی داده است. آن پردازش شده بود

ه روش تبیینی حاکم بر روانشناسی نقد دیلتای ب .بار عینی تجربه ی درونی، حل شودتمی بایست مسئله ی اع، از تعداد محدودی از مولفه ها آغاز می کند و از آن ها امور موجود در "رویکرد ترکیبی و سازه ایی آن"می کند که

( 89: 2002شوبر، . )تجربه ی درونی را استنتاج می کند؛ یعنی همان روشی که عالم طبیعی به کار می گیردین روش آنجا خود را نشان می دهد که روان شناسی، بر خالف ادعایش، موفق نشده غیر قابل قبول بودن ا

با گسترش مولفه های تبیینی، تنها خصلت . است تا به قوانین حاکم بر روان دست یابد و آن ها را مستدل سازد

گر خود، دیلتای برای روانشناسی تجزیه گر و توصیف . فرضیه ایی روانشناسی آکادمیک افزایش یافته استمسیر آن باید تحلیلی باشد؛ باید از زندگی روحی متکامل حرکت کند و : "درست جهت عکس را انتخاب می کند

اشاره به ااین روش، ب( 81: همان." )اج کندتنت، زندگی روحی تکامل یافته را اساز فرآیندهای پایه ایی اینکه نهاز طریق ،تمامی واقعیت و جهان ابژه ها. تدل می شودمس ،جهان بیرون در آگاهی انسانی" داده بودن"چگونگی

ا از این تاین دادگی جهان را به اجزائش تجزیه کنند، می خواهند تالش هایی که . حاسه ی ما میانجی می شودزسازی از تاز اینرو بیهوده هستند، زیرا علیت و یا سن ،طریق به آخرین جزییات واقعیت دست یابند، از نظر دیلتای

ساختار حقیقی واقعیت از این اعمال تاثیر نمی ،وژه ی شناسا به پدیدارها اطالق می شوند و در نهایتسوی س

پس در شناخت واقعیت بیرونی، گسلی پر ناشدنی میان سوژه و ابژه وجود . و ناشناخته باقی می ماند پذیردکه این جدایی برای تجربه ی تر اسبرای استدالل برابرایستار علوم روحی، او بدنبال نشان دادن این ام. دارد

(همان. )نی بی واسطه است و در تجربه ی درونی موجود استودر نگاه او، دریافت در. درونی معتبر نیستایگرز در شوبر، ." )رو می کاهداندیشیدن را به بیان فرآیندهای غیر عقالنی ف"ای انتقاد کرده اند که او تبه دیل

آنچه را که ما درونی تجربه می کنیم، نمی توانیم : "در تایید این اتهام، می گوید خود دیلتای، گویی( 81: 2002

توصیفات انتزاعی دیلتای از چگونگی داده بودگی امور آگاهی، نشان ( همان." )پیشاروی فهم، کامال روشن کنیمبه سوبژکتیویسم اما اغلب شتاب زده او را . می دهد که مشکل اصلی رویکرد او همین غیر انضمامی بودن است

دیلتای : "در دفاع از دیلتای، کارل آخامز پروبلماتیک را چنین بیان می دارد. و نسبیت گرایی متهم ساخته اندهمانطور که آمد، تمامی روش دیلتای ( 28: 3839آخامز، ." )تحلیل گر ذهنیت بود، با هدف تضمین شناخت عینی

.تنی اسوحول محور مستدل ساختن عینیت تجربه ی در

10

Erfahrung 11

Erlebnis 12

Satz der Phänomenalität

Page 10: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

11

می بایست چیزی غیر قابل –در حال حاضر یا برای همیشه –اگر چه دیلتای معترف بود که در زندگی روح شناسایی به رسمیت شناخته شود، اما روانشناسی او تالشی بود در جهت نورافشانی بر زندگی درونی

ار می شوند و از این طریق فرم آن همان ارتباطات دائما تکر"این نورافشانی از نظر او ممکن است، زیرا که . روحی

او معتقد بود که عملیات منطقی چون ( 83: 2002دیلتای در شوبر، ." )ها به تدریج به روشنی بروز خواهد یافتتفاوت، پیوند، جداسازی و غیره، از آنجا که در تجارب درونی داده هستند، از همان جا، یعنی از تجربه ی درونی،

از نگاه او، در تجربه ی درونی، فرآیندهای حاالت حسی روی هم تاثیر می گذارند و . ردندقابل دریافت و فهم می گبا میانجی حاسه، ما از . وصیف گردندتجزیه و تیک کل منسجم را می سازند که حال باید از طریق روانشناسی

از همین جا، . ی بخشیمبه آن ها معنا م ،را دریافت می کنیم، که با کمک فکر" کثرتی از مفردات"بیرون تنها

طبیعت را تبیین می کنیم، زندگی ما : "دیلتای تفاوت میان روش علوم طبیعی و علوم روحی را نتیجه می گیرد. برخالف برداشت غالب، دیلتای این دو فرم شناخت را مکمل یکدیگر می داند( همان." )روحی را فهم می کنیم

انشناسی پیشاپیش به مثابه ی یک رابطه موجود است، حال آنکه فهم بر این فاکت استوار است که زندگی در رو زی می توانیم برقرار کنیمدا از طریق فرضیه ساتدر شناخت طبیعت چنین رابطه ایی را اب

ل این گونه طرح کرد اشریح کردیم، می توان حتمسئله ایی را که در باال به عنوان اثبات عینیت تجربه ی درونی برابرایستار روانشناسی "، دیلتای بیان می دارد که "دیباچه"در . ه امر عام قابل ارتقاء استکه چگونه امر مفرد ب

این نقش را فهم به ،در رویکرد دیلتای. ردکاز آن باید به امر عام انتزاع ( 10: 3898دیلتای، ." )همواره فرد است

ندگی با آن رویارو می شویم، از درون امر مفرد، که ما همواره فقط به مثابه ی بخشی از کل ز: عهده می گیرددیلتای در روانشناسی خود، ابتدا قواعدی را توصیف می کند که از مشاهده ی تجربه . تهمین کل قابل فهم اس

او در توصیف آن از . رابطه ی علم روانشناسی با موضوعش رابطه ایی باز تابانه است. ی درونی حاصل می شوند ،خیزد و می بایست در آن از درون تجربه ی درونی برمی"که روانشناسی او این استعاره استفاده می کند

(300: 2002دیلتای در شوبر، ." )ریشه ی محکم خود را حفظ کند، اگر که قرار است سالم بماند و رشد کند

د کل تجزیه این روانشناسی تنها زمانی به امر مفرد، که برابر ایستار را می سازد، دست می یابد که آنرا از پیوناما این فرد پرانتز گرفته شده، که نتیجه ی تجزیه است، نباید تبیین شود، یعنی ذیل یک مفهوم عام قرار . کند

اما از نگاه دیلتای، . داده شود، بلکه باید فهمیده شود، یعنی بر اساس رابطه ی کل مورد تفسیر قرار گیردپس در این رویکرد، فهمیدن توامان ( همان." )می شود روندی است که در آن یک دانش عمومی تعقیب" فهمیدن

. باید فهمیده شود، و هم شرط امکان فهمیدن است –فهمیدن –هم روش است که با استفاده از آن، برابرایستار دیلتای به این ساختار دایره ای کامال آگاه بود و نقش تاسیسی آن در آثار پسین او عمیقتر مورد تحلیل قرار

که داز این روابط نتیجه می شو: "ویژگی های روانشناسی خود را چنین جمع بندی می کند او. گرفت

روانشناسی ای امکان پذیر است که، با حرکت از صدق عمومی پیوند زندگی روحی، اجزاء منفرد این پیوند را ند، آنقدر عمیق که تحلیل کند، بخش ها و کارکردهای به هم پیوند دهنده ی این بخش ها را توصیف و مطالعه ک

(303: همان." )علی میان فرآیندهای روانی نمی کند ی واند، اما اقدامی در جهت برساختن رابطهتبشخص یابی روانشناسی تجزیه گر و توصیف گر دیلتای، می خواهیم این رویکرد را با مسائل تحال پس از

نطور که در باال توضیح دادم، در کوشش هما. شناخت شناسانه ایی که در بخش قبل بیان شد، رویاروی کنیم

تاسیسی دیلتای، مسئله ی رابطه ی میان عام و خاص، از رابطه ی میان مفهوم و واقعیت جدایی پذیر نیست، و ، دانشی برساخت از واقعیتمی توان اینکه این دو مجموعه در پیوند با این پرسش مرکزی قرار دارند که چگونه

.بق دارد و بدینگونه می توان آنرا عینی توصیف کردکه با معیارهای علمیت تطامی " دیباچه"دیلتای در . موجود است" امر آگاهی"، امر واقعی تنها به مثابه ی "دیداریتپگزاره ی "بر اساس

در وجود اراده مند، احساس گر و تصویرگر ما، همراه با خود ما، واقعیت بیرونی داده است؛ ما از وجود یک : "گوید

ای این تقصد دیل. ت بیرونی حداکثر از طریق ردپاهایی که در آگاهی ما می گذارد، دانش بدست می آوریمواقعی" ساختار زندگی روحی"بود تا از طریق روانشناسی تجزیه گر و توصیف گر، چنین ردپاهایی را از طریق تحلیل

احساس ها می سازد، که از آنجا مجموعه ایی از صائق ها و"مرکز ساختار روحی ما را . تعقیب و تحلیل کنداندیشه ها و با خاطرات ،بازی تاثیرات از طریق احساس به توجه ارتقاء می یابد، دریافت ها و پیوندهای آن ها

این تحلیل ساختاری، پیوندهای (301: همان." )درد، ترس و خشم با آن ها اتصال می یابند ؛ساخته می شودمتصل می ر آن ها دریافت و تفکر با غرائز، احساس ها و کنش های ارادی مختلفی را نمایان می سازد، که د

در ؛حاوی پیوندهای ثابتی است که در همه ی افراد انسانی حضور دارند"از نظر دیلتای، زندگی روحی . شوند

: همان." )نددر هر فرد ویژه هست... ه برای یکی از دو جنس، نژاد، ملت، طبقه ک قرار دارند پیوندهایی آن ها، کنارتجزیه شده است، به وجود یک واقعیت " ایده ها"اینکه ما چگونه از ساختار زندگی روحی، که در (301-301

می توانیم –یعنی غیر مستقیم –ما از طریق تفکر . ت داده می شودبمستقل از خود پی می بریم، به فکر نسمقصودات قرار می گیرند، ما هه ی مقاومت که در رااز طریق تجرب. وجود یک واقعیت فراسوژه را فهم پذیر کنیم

. وجود یک واقعیت مستقل از خود را استنتاج می کنیم

ما واقعیت را بی واسطه در کلیت آگاهی خود، . 3: می شوند در پیوند با سئوال آغازین، این پاسخ ها نتیجهتجارب تکرار شونده ی مقاومت به آن پی ما آنچیز را واقعیت توصیف می کنیم که در . 2درونی تجربه می کنیم؛

. واقعیت در نهایت اثبات پذیر نیست. ندکبه واقعیت معنا پیدا می " اعتقاد"به همین علت، اصطالح . می بریمنمایان می ،عالوه بر این، در اینجا برداشتی متفاوت از سنت کانتی، نسبت به امکان و مرزهای علم بطور کلی

همانگونه که واقعیت . ی، علوم با استقالل اندیشه در یک هم پیوندی قرار دارندبر اساس مدل دیلتا. شوددر اینجا شناخت، در . استنتاج می شود، برای تفکر نیز معتبر است که آن بر اساس تجارب انتزاع می کند

ه ی تجرب"مقایسه با برداشت کالسیک از علم، تا آنجا استقالل خود را از دست می دهد که آن، نسبت به

عملیات پایه ای تفکر، امکان برقراری تساوی، ". شکل دریافتی پسینی است ،"تجربه ی درونی"و " بیرونیپس هوش . پی هم را بوجود می آورند، اما پیوندی واقعی برقرار نمی کننددر تفاوت، ویژگی، اتصال کنار هم یا

مندی ته است به پیوندی که در حیا تواقع، وابس انسانی در رابطه با مهمترین تکلیفش، یعنی ابزار پیوند دهی امر

Page 11: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

11

از اینجا روشن می شود که چرا ( 309: همان." )شناخت نمی تواند، به پس پشت زندگی برود. شخص وجود دارد .دیلتای ایده ی یک نظریه ی شناخت بدون پیش فرض ها را توهمی بیش نمی دانست

چیست؟ بنظر می آید که معیارهایی که برای تشخیص اما نسبت رویکرد دیلتای با مسئله ی نسبیت گرایی

زیرا که از سویی محتوای تجارب درونی، که مبنای . نسبیت گرایی آوردیم، در اینجا حضوری تمام و کمال دارندشناخت علمی هستند، از سوژه تا سوژه متفاوتند و به همین علت، مسئله ی گزینش کنترل شده ی موضوع

عدم امکان برقراری بین االذهانیت . واقعیت، در رویکرد دیلتای منطقا قابل حل نیستند های پژوهش علمی از میان .ن تجارب درونی اینهمان یا مشترک امکان پذیر نیستویک قرار دارد، زیرا آن بدتدر پیوند با همین پروبلما

، نظریه ی بازگشت به نظریه ی مرکزی ای که دیلتای از طریق آن تالش در تضمین جایگاه علمی علوم روحی دارد

در این نظریه، پرسش اینکه آیا شناخت کلیت یا امر عام، بر اساس تجارب مفرد ممکن است و اینکه . خود استدر پس این فرمول ناروشن، شیوه ایی قرار دارد که بدنبال . دانش حاصل تا چه اندازه علمی است، پاسخ می یابد

صدق عام، حقیقت، واقعیت، ابتدا از طریق : "برمی خیزند" زندگیرابطه ی "تحلیل محتواهای روحی است که از همینجا روشن می شود که دیلتای به هیچ ( 301-301: همان." )این یافته نسبت به معنایشان تعیین می شوند

از منظر او، . علوم روحی" عینیت"رو حاضر به صرف نظر کردن از معیارهای پوزیتیویستی علم نبود و یا حتی از ره روندی می دید که بدنبال دانش با صدق عام ایت در خود فهم مستدل و تضمین می شود، زیرا او در آن هموعین

(همان) .است

تشخیص داده شوند، بلکه از ،"بازگشت به خود"، بر اساس نقل قول باال، باید از "حقیقت"و " صدق عام"نه تنها رابطه ی زندگی کشف " تحلیل ساختاری"ز ابتدا از طریق واقعیت نی. معنایی خاص می یابد" واقعیت" ،طریق آن

تنها به این علت که در زندگی و تجربه تمامی رابطه موجود است؛ رابطه ایی که در اشکال، اصول و : "می شودنها به این علت که آن رابطه می تواند در زندگی و تجربه به نحوی تحلیلی نمایش تمقوالت فکر بروز می کند،

تنها در مقابل برداشت کانت از واقعیت، نهاین تصور ( 301: همان." )شناخت واقعیت امکان پذیر است داده شود،

قرار دارد، که بر اساس آن شیئ فی نفسه اصوال ادراک ناپذیر است، بلکه همچنین در مقابل برداشت نئوکانتی ان نگرش و تفکر و سوژه و ابژه، نزد جدایی کانتی می. تعریف می کند" غیر عقالنی"را " واقعیت"قرار دارد که

. دیلتای با ایده ی وحدت و رابطه ی زندگی روحی، جایگزین می شوداین اتهام را که دیلتای با استفاده از یک تفکیک هستی شناختی میان تجربه ی درونی و بیرونی، مسئله ی

بر طرح می شود، می توان با اشاره مرزبندی میان حوزه های علوم را حل می کند، که از سوی نئوکانتی ها و وبر اساس این گزاره، تنها یک واقعیت وجود دارد، واقعیت آگاهی که حاوی تجارب . رد کرد" گزاره ی پدیداریت"به

تفکیک او میان علوم طبیعی و علوم "شاگرد دیلتای، گئورگ میش، تاکید می کند که . بیرونی و درونی است

(303: همان." )تفاوت نیست، بلکه در پیوند با یک واقعیت دو سویه قرار داردروحی، تفکیک میان دو واقعیت مامروزه توافق عام وجود دارد که کوشش دیلتای برای استدالل عینیت تجربه ی درونی، شکست خورده است و

اسبت به من ای او در سخنرانی. دیلتای خود به این مسئله آگاه بود. رویکرد او به نسبیت گرایی می انجامدکجا هستند آن ابزاری که بوسیله ی آن ها : "بزرگداشت هفتادمین سالگرد تولدش، در جمع شاگردانش می گوید

هدف را می . تمامی عمر کار کردم... بتوان آشوب عقاید، که ما را تهدید می کند، رفع کرد؟ برای حل این مسئله

عنیت پافشاری می کرد، به نحوی که بسیاری از حال او بر ادعای خود مبنی بر این با (308: همان) ."بینمبرای پاسخی واقعی به : "گادامر این تناقض را چنین می گشاید. مفسران در اینجا تناقضی الینحل می بینند

مسئله ی نسبیت گرایی، نباید نزد دیلتای جستجو کرد؛ نه به این علت که او پاسخی نیافته بود، بلکه به این انکشاف بازگشت به خود تاریخی بود که او را از یک نسبیت ،مشغولیت او. قعی او نبودعلت که این پرسش وا

(221: 3819گادامر، ." )، همواره در مسیر دستیابی به امر مطلقراندگرایی به نسبیت گرایی بعدی می

تاسیس علوم فرهنگی و نظریه ی ارزش: ریکرت. 2-2

یس علوم فرهنگی بر مبنای فلسفه ی استعالیی یا ارزشی، کوشش نئوکانتی های جنوب غربی آلمان در تاسدر بیانی ساده، می توان گفت که ویندلباند، موسس این مکتب، مهمترین سنگ . در مراحل متعددی پیش رفت

در این پیوند، ریکرت تغییرات . بناها را گذارد که سپس از سوی شاگرد او، ریکرت، در یک نظام نظری انسجام یافت" کتاب کالسیک"، را به مثابه ی "مرزها"به همین علت، گادامر اثر ریکرت، . یده های ویندلباند وارد کردمهمی در ا

در ابتدا الزم است، رشته ها و پیوندهایی که ( 333: 2002گادامر در شوبر، . )منطق تاریخی نوکانتی ها می نامد

.به فلسفه ی ارزش ریکرت انجامیدند، به اجمال توضیح داده شوند، به 3381ویندلباند در سخنرانی معروف خود، به مناسبت کسب مقام ریاست دانشگاه اشتراسبورگ، در سال

رویکرد دیلتای ،نقد تفکیک میان علوم طبیعی و علوم روحی بر اساس موضوع تحقیق می پردازد؛ هدف نقددل می تجایگاه روانشناسی مساو نقد خود را نسبت به ( 332: همان. )است، بی آنکه نامی از او آورده شود

سازد که از سویی از روش علوم طبیعی استفاده می کند و از دیگر سو موضوعش روح است، به نحوی که به

،"محتوا"بر این اساس، او معیار تفکیکی پیشنهاد می کند که نه از . روشنی ذیل این یا آن حوزه قرار نمی گیرد. بان دیگر، معیاری که هدف شناختی هر یک از علوم را مبنا قرار می دهدحرکت می کند، و یا به ز" روش"بلکه از

استفاده می کنند و " نوموتتیک"، که از روش "علوم قانونی. "3: بدین گونه، این تقسیم بندی نتیجه می شودخت امر ویژه پیروی می کنند و شنا" ایدیوگرافیک"، که از روش "علوم وقایع نگار. "2بدنبال تعیین امر عام هستند؛

بر این امکان تاکید دارد که هر –همانگونه که بعدها ریکرت –اگر چه ویندلباند ( 331: همان. )را هدف خود دارنداین ،ابژه ی شناختی را می توان بر اساس این یا آن روش موضوع مطالعه قرار داد، اما در خوانش های پسینی

ویندلباند، به منطق حاکم انتقاد . لوم تاریخی تعبیر شده استمعیار به فصل کننده ی قطعی علوم طبیعی از ع

واقعیت تاریخی را که در خود "می کند که مرکز توجه اش، تنها و یکسویه نوموتتیک بوده است و توانایی پردازش ، بدنبال رفع این نقص است که در "مرزها"ریکرت در اثر خود ( همان. )، نداشته است"فکر تاریخی موجود است

".مدخلی منطقی بر علوم تاریخی: "آمده استوتیتر کتاب هم س

Page 12: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

12

آنچه که ویندلباند در رابطه با نسبت میان دو حوزه ی علم ابراز می دارد، در مقایسه با رویکرد دیلتای، از اهمیت یافت تجارب، وقایع و در"یعنی نقطه ی آغاز هر دو . می خواند" علوم تجربی"او هر دو را . زیادی برخوردار است

دقیقا بدنبال همان چیزی ،مشابهت با رویکرد دیلتای، از این فراتر می رود، زیرا ویندلباند( 331: همان." )است

یعنی مفهومی انتقادی و آزمون : ، قصد دستیابی به آن را دارددیلتای با فلسفه ی بازگشت به خوداست که کدام دانش با ارزش تر است، دانش به ]ین پرسش ا"برای او، همچون دیلتای، روشن است که . ه از تجربهتیاف

اما ( همان". )تنها از طریق تامل درباره ی اهداف نهایی کار علمی می تواند پاسخ داده شود [قوانین یا به وقایعدر حالیکه در اینجا از . در همین نقل قول، با وجود هدف مشترک، تفاوت تعیین کننده با دیلتای نیز ابراز شده است

دیلتای مسیر روانشناسی " بازگشت به خود"امل منطقی درباره ی روش در علوم تاریخی سخن می رود، یک ت

. تجزیه گر و توصیف گر را برای استدالل تفکیک میان حوزه های علوم برمی گزینده ای فشرد 3388، را انتشار داد و از "علوم طبیعیمرزهای مفهوم سازی "، اثر اصلی خود، 3381ریکرت در سال

او در این اثر، اصول مرزبندی خود را . بارها تجدید چاپ شد ،"علم فرهنگی و علم طبیعی"تحت عنوان ،از آنهمچون معلمش ویندلباند، ریکرت مبنای تفکیک علوم را روش قرار داد و معتقد بود که میان طبیعت و . ترسیم کرد

ی وجود ندارد، و به نقد برداشت غالب پرداخت که موضوع علوم، برای سوژه ی شناسا، تفاوتی روح، به مثابهتقابل میان طبیعت "بنظر او، تنها بر اساس . تاسیس علوم روحی را بر مبنای روانشناسی امکان پذیر می دانست

را مبنای دسته بندی علوم " دو جفت مفهوم اساسی"را تبیین کرد و در مقابل " و روح، نمی توان تکثر رشته ها

مجاز –جفت اول از مفاهیم اساسی –" معنا و اهمیت"یم علوم، از نگاه او تنها بر اساس سنجه ی تقس. قرار داددر پیوند با چنین پدیده های معنادار و . برای سوژه ی شناسا دارند ،است؛ معنا و اهمیتی که پدیده های واقعیت

ارزش "گی در این است که طبیعت تفاوت بساد". فرهنگ"سخن نمی گوییم، بلکه از " طبیعت" مهم، ما دیگر ازبر اساس این معیار . همراه هستند" معنا و اهمیت"است، حال آنکه برابرایستارهای فرهنگی همواره با " رها

(13: 3831ریکرت، . )تفکیک، او علوم را به علوم طبیعی و علوم فرهنگی، طبقه بندی می کند

این جفت دوم تا آنجا با جفت اول مرتبط . هوم سازیجفت دوم از مفاهیم اساسی، مربوط است به چگونگی مفواقعیت، : "استوار است که ما با موضوع های شناخت برقرار می کنیم" عالئقی"است که آن نیز در نهایت بر

طبیعت می شود، آنگاه که ما آن را با توجه به امر عام مورد مشاهده قرار می دهیم، و تاریخ می شود، آنگاه که توجه به امر ویژه و مفرد مشاهده می کنیم، و من بر این اساس، روش عمومیت بخش علوم طبیعی را ما آنرا با

در این تفاوت ما به آن اصل فرمالی دست می یابیم، که برای تقسیم . در مقابل روش تفریدی تاریخ قرار می دهم (11: همان." )بندی علوم الزم است

این مسئله، از معیار تقسیم بندی . ی نسبیت گرایی، مرکزی است در اینجا نیز، همچون نزد دیلتای، مسئله

از آنجا که این . ناشی می شود، که به تفکیک دو نوع مفهوم سازی می انجامد که در مقابل یکدیگر قرار دارنددر مورد مشخص باید ،معیار فرمال و نه مادی است، نمی تواند از خود واقعیت منتج شود که کدامیک از روش ها

در اینجا یک لحظه ی . می گیرد –عالئق شناختی او –این تصمیم را سوژه ی شناسا . به کار گرفته شوندخود به این مهم واقف بود و تالش های بعدی خود را بر تبیین ،ریکرت. دلبخواهانه و اراده گرایانه نمایان می شود

مبتنی است بر مفهوم خاصی که ،این تالش ها. فرآیند گزینش برابرایستارهای علم از میان واقعیت، متمرکز کرد

.ریکرت از واقعیت ارائه می دهد و در همین رابطه، مسئله ی امکان توصیف علمی آن. همانطور که اشاره رفت، ریکرت بکارگیری معیارهای هستی شناختی را در دریافت واقعیت ناممکن می داند

اریخ امکان پذیر می سازد، در خود ساختار واقعیت نهفته نیست، آنچه که تفکیک برابر ایستارها را ذیل طبیعت و تاز منظر هستی شناختی، . بلکه تنها در معنایی است که ما به عنوان سوژه ی شناسا، به آن ها می بخشیم

معنای خاصی که برابرایستارهای فرهنگی برای ما به . واقعیت برای علوم طبیعی و علوم روحی واحد است

در تقابل با –شناسا دارند، ریشه در ارزش هایی دارند که ما برای برابرایستارهای فرهنگی عنوان سوژه ی وانیم با تاز طریق ارتباط با ارزش ها، که یا موجودند یا نیستند، ما می . "قائل می شویم –ارهای طبیعت تبرابرایس

(11: همان." )اطمینان، دو نوع از موضوع های علوم را تفکیک کنیم. این ایده، گزاره ایی تقریبا انسان شناختی نهفته است که ویندلباند از فلسفه ی مسیحی وام می گیرد در پس

همه ی عالئق و قضاوت ها، همه ی تعیین ارزش ها از سوی انسان ها، مرتبط با امر مفرد و بی "بنا بر این گزاره، خود را تدوین می 31"آموزه ی ربط ارزشی"ت بر این اساس، ریکر( 320: 2002ویندلباند در شوبر، ." )همتا است

، کند که به او اجازه می داد تا مسئله ی گزینش برابرایستارها را از میان تکثر غیر قابل تصور پدیده های تاریخی

راه حل ریکرت برای مسئله ی گزینش، تنها بر پس . که واقعیت در برابر چشمان پژوهشگر قرار می دهد، حل کند [واقعیت]آن : "، این پروبلماتیک را چنین طرح می کند"مرزها"او در . قابل فهم است واقعیتاو از زمینه ی دریافت

خود را به مثابه تکثری به لحاض زمانی و مکانی تصور ناپذیر از اشکال عرضه می کند که هر کدام به لحاظ کمیت ، تک تک مورد شناسایی قرار دادن، همه ی این اشکال را، آنگونه که هستند. و کیفیت از دیگری متفاوت است

( 29: 3823ریکرت، ." )برای روح محدود انسانی، تکلیفی اصوال حل ناشدنی است

به نمایش گذارد، بیهوده می آنگونه که هست، ،اعتقاد به این امکان، که بتوان واقعیت رات، در سنت کانتی، رریکاو این غیر عقالنیت را در دو وجه بیان می . کرد بودن واقعیت حرکت می" غیر عقالنی"دانست، و از ویژگی

است، زیرا هر برابر ایستار منفرد واقعیت، در شبکه ایی تصور ناپذیر از " گستره متکثر"از یکسو واقعیت در : داشتاین، عالوه بر. بیان می دارد" گزاره ی تداوم واقعیت"قرار دارد؛ او این ایده را در با دیگر برابرایستارها پیوند ها

واقعیت در عمق نیز متکثر است، بدین معنا که هر واقعه یا پدیده ی منفرد واقعیت نیز، هرگز در تمامیت ویژگی ( به بعد 13: همان. )سخن می راند" گزاره ی ناهمگونی واقعیت"در اینجا او از . هایش، قابل تصور نیست

در : "ابزار این عملیات، مفهوم است. نهفته است" ساده سازی"و " بازسازی"کارکرد شناخت، از منظر ریکرت، در

بنابراین، مسئله ی ( 13: همان" ).کرانه ی مفهوم، تکثر در پهنا، و در محتوای مفهوم، تکثر در عمق، رفع می گردد

13

Wertbeziehungslehre

Page 13: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

13

پس مسئله ی شناخت، پرسش از . شناخت، به مثابه ی پرسش از منطق مفهوم سازی، نمایان می گردددر این طرح، مسئله ی . باقی می ماندکه در نهایت غیر قابل شناخت واقعیت است دستیابی به مفهومی از

ریکرت به هر دو مسئله، اینکونه پاسخ . میان امر خاص و امر عام و میان سوژه و ابژه، توامان حضور دارد رابطه ی

-شینی، به یک پیشعلوم، اگر که روش بازسازی آن ها نخواهد دلبخواهانه باشد، نیازمند به یک پی: "می دهدقضاوت هستند؛ یعنی آن ها نیاز به اصل گزینش دارند که با اتکاء به آن، بتوانند میان ماهوی و غیر ماهوی تمیز

(91: 3831ریکرت، ." )دهنداین پیشینی، از نظر ریکرت، ارزش ها هستند که عالم به برابرایستارهای معینی اتالق می کند و آن ها را بدین

بتوان به موضوع علم قطاعی از واقعیت را برای اینکه،. تبدیل می کند رابرایستارهای فرهنگیوسیله به ب

فرهنگی تبدیل کرد، می بایست این قطاع برای سوژه ی شناسا، ارزشی را تجسم کند که با عالئق این سوژه ه یک بار از برابرایستار ساطع ابتدا با میانجی این روابط میان محتواهای ارزشی انضمامی، ک. در ارتباط قرار دارد

ز مهم از غیر مهم می شوند و سپس با عالئق ارزشی مشاهده گر ارتباط برقرار می کنند، اصلی برای تمیوجه به پیشنهاده ی انسان شناختی ای که ویندلباند طرح می کند، مبنی بر اینکه سویه ی تبا .بدست می آید

ریکرت موضوع و چرا که یدایستارهای بی همتا هستند، می توان فهمعالقه ی ارزشی انسان ها، وقایع یا برابرآن ها همواره توصیف های واقعیت با (211: 3823ریکرت، ) .می نامد 3"افراد تاریخی"نتایج علوم تاریخی را

.توجه به امر خاص هستند

، به سوژه ی شناسا یتعیین موضوع تحقیق علم. اما این همه، هنوز راه حلی برای معضل نسبیت گرایی نیستارجاع ریکرت به فلسفه ی ارزش ها برای یافتن راه حلی برای این پروبلماتیک، . و نظام ارزشی او واگذار می شود

او در دفاع از .ی، که در آموزه ی ربط ارزشی موجود است، نشان می دهدتینسبت به فقدان عین حساسیت او رامثابه ی عالم، برخالف انسان اراده مند، نه عملی بلکه نظری است و در به اوال تاریخ نگار،: "این گزاره میگوید

نتیجه همواره توصیف گر باقی می ماند و نه قضاوت گر؛ او همچون انسان عمل گرا، مشاهده گر است، اما

ت علمی ارزش گذار نیست، بلکه علمی اس ،تاریخ: به بیان دیگر. برخالف این یک، اراده مند و ارزش گذار نیست (219: همان." )مبتنی بر ربط ارزشی

وان نتیجه گرفت که از نظر ریکرت، ارزش ها در گزینش موضوع نقش مهمی ایفا می کنند، اما نه در توصیف تمی . با این حال، اعتماد ریکرت به اینکه عالم از موضع گیری ارزشی پرهیز خواهد کرد، ساده لوحانه است. محتوایی

" نظام واره ی ارزشی"ینش دلبخواهانه، ریکرت در آثار بعدی خود، دست به تدوین یک به منظور جلوگیری از گزبا استفاده از این نظام واره می بایست توامان امکان . می زند که از همان آغاز موضوع مجادالت بسیار بوده است

و حقیقت برای تفکیک سنجه ی اهمیت. 2گزینش برابرایستارهای علم در علوم فرهنگی و تحدید. 3پذیر گردد،

.نتایج پژوهش براساس ارزشمندی یا بی ارزشی آن هافلسفه به مثابه "، برنامه ی 3332ویندلباند در سال . در اینجا نیز ریکرت ایده های ویندلباند را مبنا قرار می دهد

از هنجارهاست این آگاهی بطور کلی، نظامی: "در آنجا می خوانیم. را ترسیم می کند" ی علم آگاهی متعارفکه، همانگونه که اعتبار عینی دارند، می بایست از اعتبار ذهنی برخوردار باشند؛ اما در واقعیت تجربی زندگی

ابتدا این هنجارها، قضاوت . بر اساس آن ها، ارزش واقعیت تعیین می شود. روحی انسانی، فقط بخشا معتبرند

چنین فلسفه ایی می بایست قادر باشد نشان ( 329: 2002ر، ویندلباند در شوب." )های عام را ممکن می سازندریکرت تاکید میکند که تنها چنین ارزش . ، در واقعیت تحقق یافته اند"آگاهی متعارف"دهد که کدام بخش ها از

.هایی می بایست مبنای گزینش قرار گیرند؛ ارزش هایی که عمومیت دارند، بدین معنا که برای هر کس معتبرندنیت علمی در حوزه ی علوم فرهنگی تنها هنگامی تامین است که ارزش های مورد موضع گیری پژوهش گر، عی

وابسته به اعتبار ارزش هایی است که سوژه ی شناسا در فرآیند [عینیت]آن : "ارزش های کامال معتبر باشند

ه با توجه به آن ها ساخته می اگر این ارزش ها معتبرند، مفاهیمی ک. شناخت، نسبت به آن ها موضع می گیرداما اگر ارزش ها اعتبار . شوند، از عینیت علمی برخوردارند؛ باالترین عینیتی که می توان از آن ها طلب کرد

(931: 3823ریکرت، ." )نداشته باشند، نمی توان سخنی از عینیت علمی رانداستعالیی اعتبار است که ارزش های در این نظام واره، عنیت علوم فرهنگی منوط به اثبات وجود یک سطح

می توان تصور کرد که چرا بسیاری از هم عصران ریکرت، . زمینی و علمی، می بایست در ارتباط با آن باشندهمانگونه که . پذیرای این نبودند که اعتبار نتایج پژوهش علمی خود را، نسبت به این شرایط متافیزیکی بسنجند

اوکس در . )اعتبار گزاره ی ربط ارزشی، وابسته به حل مسئله ی ارزش بوداوکس بدرستی تشخیص می دهد،

او می بایست مسیری عقالنی نشان دهد که چگونه می توان نزدیکی یا دوری ارزش های ( 321: 2002شوبر، منطقی، در -اما ریکرت به استدالل های استعالیی. ذهنی را سنجید-ذهنی به ارزش های استعالیی-زمینی

به نظر او، . نتی آن، اکتفا می کند؛ او تنها به پرسش شرایط امکان وجود ارزش های عینی می پردازدامعنای کگریزناپذیری ارزش های عینی، خود را در این نشان می دهد که هر کس که در ارزش یک حقیقت تشکیک می

او فکر می کرد با . دپس ارزش های عینی وجود دارن. کندقیقت رجوع می کند، بطور ضمنی به ارزش عینی ح

دالل، بتواند نسبیت گرایی ارزشی را نیز رد کند، زیرا ادعای اعتبار نسبی نیز، یک اصل مطلقا تهمین شیوه ی اس (همان. )معتبر را پیشنهاده می گذارد

پاسخ ریکرت به مسئله ی عینیت شناخت در علوم فرهنگ کامال صوری است و منتزع از هر محتوای انظمامی یا ژه برای مسائل دالل دیلتای وجود دارد که اهمیتی ویتدر اینجا تفاوت معنا داری با نحوه اس. سیس علمیپراک

مبنی بر ایجاد فلسفه ی ارزش به مثابه ی مرجعی در تالش نئوکانتیسم جنوب غربی آلمان. عملی قائل بوداز ارزش های بطور عینی معتبر که ابل تاثیر مخرب نسبیت گرایی مبتنی بود بر اثبات وجود سپهری استعالییقم

. الاقل از منظر امروز، یعنی از منظر غالب پسامتافیزیکی، بی معنا به نظر می آید

14

Historische Individuen

Page 14: مطالعات فرهنگی ابراهیم توفیق

14

پدر نسبیت گرایی "ریکرت توامان به مثابه ی . ریکرت با دیلتای، به قضاوت مشابهی می توان رسید در مقایسه یبا توجه به مبارزه ی قاطع ویندلباند و ریکرت علیه ( 328: همان. )تفسیر می شود" ضد نسبیت گرا"و " تاریخی

. نسبیت گرایی، این قضاوت متناقض، غریب بنظر می رسد و بار دیگر موید تفاوت میان ادعا و تاثیر تاریخی است

می توان در انتها این اشتراک را برجسته ساخت که هر دو در ( دیلتای و ریکرت)در مقایسه ی هر دو رویکرد با این حال ، از این پس مدل دوگانه ی . ر رابطه با حل مسئله ی عینیت با شکست روبرو می شوندنهایت د

گذشته از این باید یادآوری کرد که مسائل . تقسیم بندی علوم به یک استاندارد اجتناب ناپذیر تبدیل می شود . ده اندشناخت شناختی که در اینجا به بحث گذاشته شدند، امروز نیز الینحل باقی مان

، که از آن زمان در هر دیباچه ی روش شناختی تبیین می گردد، بنظر ویژگی رفع ناپذیر علوم "بحران علوم روحی"

: سخن راندن، حکایت از عدم فهم منطق این بحران دارد" مرگ جامعه شناسی"در این میان از . اجتماعی می آید ! آنچه که نمی کشد، قوی می سازد

:منابع

، بحران علوم اجتماعی و گفتمان پسااستعمار، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی (3131)وفیق، ابراهیم ت .وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری، در حال انتشار

دیدگاه ها و مناقشات، : مطالعات فرهنگی: ، مطالعات فرهنگی و میراث های نظری آن، در(3131)هال، استوارت

.واحد تهران سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی: ، تهران21-3حمد رضایی، گزینش و ویرایش م

Achams, Karl (1985), "Diltheys Beitrag zur Theorie der Kultur- und Sozialwissenschaften", in: Dilthey-

Jahrbuch für Philosophie und Geschichte der Geisteswissenschaften 3: 9-51.

Derrida, Jacques (1986) "Implikationen. Geschpräch mit Henri Ronse", in: J. Derrida, Positionen, Gespräche mit Henri Ronse, Julia Kristeva, Jean-Louis Houdebine, Guy Scarpetta, pp. 33-

51, Graz: Böhlau. Dilthey, Wilhelm (1959), Einleitung in die Geisteswissenschaften. Versuch einer Grundlegung für das

Studium der Gesellschaft und Geschichte, in: Bernhard Groethuysen (Hrsg.): Gesammelte Schriften I, Stuttgart: Teubner.

Gadamer, Hans-Georg (1965), Wahrheit und Methode. Grundzüge einer philosophischen Hermeneutik,

Tübingen: Mohr. Gadamer, Hans-Georg (1972), Herder und die geschichtliche Welt, in: ders., Kleine Schriften III. Idee

und Sprache, Tübingen: Mohr. Hall, Stuart (2002) "Wann gab es "das Postkoloniale"? Denken an der Grenze", in C. Sebastian

/ R. Shalini (ed.) Jenseits des Eueozentrismus. Postkoloniale Perspektiven in den Geschichts- und

Kulturwissenschaften, pp. 219-246, Frankfurt / New York: Campus Verlag. Köhnke, Klaus Christian (1993), Entstehung und Aufstieg des Neukantianismus. Die deutsche

Universitätsphilosophie zwischen Idealismus und Positivismus, Frankfurt am Main: Suhrkamp. Lask, Emil (1923), Fichtes Idealismus und die Geschichte, in: ders., Gesammelte Schriften, Bd. I,

Tübingen: Mohr.

Rickert, Heinrich (1921), Die Grenzen der naturwissenschaftlichen Begriffsbildung. Eine logische Einleitung in die historischen Wissenschaften, Tübingen: Mohr.

Rickert, Heinrich (1985), Kulturwissenschaft und Naturwissenschaft, Stuttgart, Reclam. Schnädelbach, Herbert (1983), Philosophie in Deutschland 1831-1933, Frankfurt am Main: Suhrkamp.

Spivak, G. C. (1994) "Can the Subaltern Speak?" In: P. Willams / L. Chrisman (ed.), Colonial Discourse and Post-Colonial Theory, P. 66-III, Hemel Hemstead: Harester Wheatsheaf.

Šuber, Daniel (2002), Die Begründung der deutschen Soziologie zwischen Neukantismus und

Lebensphilosophie, Hamburg: Dr. Kovač. Troeltsch, Ernst (1961), Der Historismus und seine Probleme, in: ders., Gesammelte Schriften, Bd. 3,

Aalen: Scientia. Windelband, Wilhelm (1915), Über die gegenwärtige Lage und Aufgabe der Philosophie, in: Präludien.

Aufsätze und Reden zur Philosophie und ihre Geschichte I, Tübingen: Mohr.