38
با زائر كرب زيارت و زيارتنامهستني دان هايليهّ او1 . نجف شهر عشق ويت و نجف، از گذشته تاون كن مسجد كوفه و مسجدله سه جاهاي ديگر. . . باز هم نجف2 . كرب سرزمين عشق ويثار ا تاريخ در جغرافي كرب، مدفنام ام حسين( عليهم الس) حرمبا افضل ال( عليهم الس) زيارت كرب عشق زيارت و. . . جاهاي ديگر3 . كاظمين، بارگاه دوام امظلوم م حرم دوام ام شهيدرهاي مزا ديگر4 . اءّ سامر، ديار غربت وتّ مظلومي حرم دوام امعصوم م( عليهمام الس) سردابرّ مطه حرم س يددّحم م حوزه علميهمرا سا سخن آخر

با زائر کربلا

Embed Size (px)

DESCRIPTION

 

Citation preview

Page 1: با زائر کربلا

كربال زائر با

زيارتنامه و زيارت

اوّليه هاي دانستني

واليت و عشق شهر نجف . 1

كنون تا گذشته از ، نجف

سهله مسجد و كوفه مسجد

ديگر جاهاي

نجف هم باز . . .

ايثار و عشق سرزمين كربال . 2

جغرافي در تاريخ

( السالم عليه ) حسين امام مدفن ، كربال

( السالم عليه ) الفضل ابا حرم

كربال زيارت

زيارت عشق

ديگر جاهاي . . . و

مظلوم امام دو بارگاه ، كاظمين . 3

شهيد امام دو حرم

ديگر مزارهاي

مظلوميّت و غربت ديار ، سامرّاء . 4

( السالم عليهما ) معصوم امام دو حرم

مطهّر سرداب

محمّد يدس حرم

سامرا علميه حوزه

آخر سخن

Page 2: با زائر کربلا

1

كربال زائر

فهرست

3

كربال زائر

محدثي جواد

5

7

Page 3: با زائر کربلا

كربال زائر با

Page 4: با زائر کربلا

كربال زائر با

زيارت درباره خودماني و صميمي و ساده زباني به ، مفيد و الزم هاي دانستني ، خواني مي آنچه

. است ديدني جاهاي ساير و امامان حرم و عراق مذهبي شهر چهار خچهتاري ، عتبات

كه هم عزيز نوجوانان حتي ، زائران عموم كه شود نوشته زباني به ، مختصر كتاب اين شده سعي

استفاده آن از بتوانند ، روند مي كربال زيارت به خانوادگي و مستقل صورت به يا زيارتي هاي كاروان در

. كنند

. دارم پرثمر و مقبول زيارتي آرزوي ايتبر

، آنند آرزوي در ها خيلي كه زيارتي ، اي يافته را زيارت اين توفيق كه كن شكر را خدا

ها جبهه به كربال عشق با هم عزيز شهداي و بودند محروم آن از ايران مردم ، سال هاي سال كه زيارتي

. خير به يادشان ، شدند شهيد و رفتند

محدثي جواد

87 فروردين

9

Page 5: با زائر کربلا

زيارتنامه و زيارت

Page 6: با زائر کربلا

زيارتنامه و زيارت

بيشتري هاي ثواب و ها بهره تا بداني بايد زيارت درباره را چيزها خيلي ، هستي « زائر » كه تو

. ببري

خدا اهر شهداي و پاك هاي انسان قبور و ها حرم زيارت به اند كرده سفارش ما پيشوايان اينكه

پاكي درس آنان از كه است آن براي هم ، است آنان به احترام اداي براي هم ، برويم معصوم امامان و

آشنا هم ، است آنان خاطره و ياد داشتن نگه زنده براي هم ، بياموزيم نيك كار و بندگي و ايمان و

آنان راه به را خودمان اريوفاد كه است آن خاطر به هم ، است انسانيّت هاي سرمشق و الگوها با شدن

خود جان كه است كساني به قلبي عالقه و عشق دادن نشان هم ، باشيم آنان مثل بكوشيم و دهيم نشان

تربيتي و اخالقي هاي سازندگي و بركات و آثار خيلي براي هم و كردند فدا خدا براي و دين راه در را

. دارد وجود « زيارت » در كه است

جايي به خود كشور و شهر از ، كردن مسافرت و راه پيمودن با كه است آن به گاهي ، زيارت

به كه دهيم نشان حضور اين با و اوست فرزندان از يكي يا پيامبر يا معصوم امام يك مرقد كه رويم

اگر مثالً . است دور راه از زيارت هم گاهي ، گزاريم مي احترام و داريم عالقه ، حرم و قبر آن صاحب

10

به رو تواني مي هم خود خانه و شهر از ، كني زيارت را ( السالم عليه ) حسين امام بخواهي

پسنديده كاري ، هم اندازه همين به و ، « . . . يااباعبداهلل عليك السالم » : بگويي و كني او حرم سوي

عرض و دهد سالم ، نزديك از و كند سفر كربال به انسان كه است آن بهتر ولي . دارد ثواب و است

اين در چه هر و است ثواب شود برداشته راه اين در كه قدمي هر براي . ببرد بيشتري ثواب و كند ادب

. بود خواهد بيشتر زيارتش پاداش ، ببيند سختي و رنج بيشتر زائر ، راه

ابراز و بگوييم درود و سالم زباني هر به ، كنيم مي زيارتش كه امامي به خطاب توانيم مي ما

به اي ويژه متن و اند داده خاصّي دستورهاي گاهي ما امامان ولي ، بستاييم را او و كنيم عالقه و عشق

را متن آن . . . و علي امام ، فاطمه حضرت ، خدا پيامبر ، حسين امام زيارت در تا اند آموخته ما

. بلند يا ، است تاهكو يا كه شود مي گفته « نامه زيارت » هايي متن چنين به . بخوانيم

. شود مي گفته « مأثور » زيارتنامه ، است شده نقل ما براي امامان از كه هايي زيارت به

مي امامزاده يا بزرگ پيشواي يك تربت سر بر وقتي . گويند مي « مأثور غير » را ديگر هاي زيارتنامه

و او به نسبت را خودمان هواداري و مآوري مي در غربت از را او هم ، خوانيم مي زيارتنامه و ايستيم

Page 7: با زائر کربلا

مي سبب و كند مي پاك را ما جان و روح و است سازنده ما خود براي هم ، دهيم مي نشان اهدافش

. بپسندند آنان كه باشيم داشته زندگي طوري و كنيم توبه گناهان از شود

سالم هم ، شود مي مطرح پيشوايان آن هاي فضيلت و ها خوبي و اوصاف هم ، ها زيارتنامه در

بعضي در . قاتالنشان و دشمنان از ما بيزاري و نفرت هم ، آنها به ما درود و

11

و دين و پيامبر و خدا درباره سودمند بسيار نكات و ديني معارف و بلند معاني هم ها زيارتنامه

افراد از بيزاري و رائتب اظهار و بيت اهل و پيامبر با همبستگي و حق راه در جهاد و راست راه و قرآن

. است ستمگر و بد

كه زمان هر كس هر . ندارد خاصّي وقت ، دور از زيارتنامه خواندن يا ، ائمّه زيارت به رفتن

بيشتر توصيه ها مناسبت و روزها برخي در ولي ، بخواند زيارتنامه يا ، برود زيارت به تواند مي ، بخواهد

در ، قدر هاي شب در را ( السالم عليه ) حسين امام شده توصيه الًمث . دارد هم بيشتري ثواب و شده

ديگر اوقات و اربعين و عاشورا روز در و غدير عيد و شعبان نيمه در ، عرفه روز و فطر عيد و مبعث

مشهورترين كه شده نقل حضرت آن براي هم مختلفي هاي زيارتنامه . نزديك يا دور از ، كنيم زيارت

. است « وارث زيارت » و « اشوراع زيارت » آنها

اي رفته امام فرزند يا امام آن خانه به كه كني احساس بايد ، روي مي حرم يك زيارت به وقتي

نيست او مقام شايسته كه رفتاري از و كني مراعات را متانت و ادب و كني حس او حضور در را خود و

. بپرهيزي

: اند گفته اينكه

، برو حرم به وضو با و كن زيارت سلغ ، زيارت از قبل

، كن آراسته را خود و بزن عطر و بپوش تميز هاي لباس

، برو زيارت به ادب با و بردار آهسته را خود هاي قدم

، بخوان « ورود اذن » حرم به ورود از قبل

، بخوان كامل توجّه با را زيارتنامه و بايست ضريح برابر در

، نكن صدا و سر و نياور پيش مزاحمت ديگران ايبر ، ها حرم در

آن روح به را آن و بخوان نماز ركعت دو ، زيارت از پس

12

، كن هديه امام

، بخوان را آنها و كن استفاده « زيارتنامه » خاصّ هاي متن از

Page 8: با زائر کربلا

، باشد اشتهد تأثير تو در زيارت و باشد آن از قبل از بهتر ، زيارت از بعد تو حالت كن سعي

، كن خوشرفتاري خادمان و مردم با

مراعات براي همه ، شود مي گفته « زيارت آداب » آنها به كه ديگر نكات برخي . . . و

ها حرم به وقتي دين علماي و ما بزرگان . روي مي زيارتش به كه است فردي آن شخصيت و احترام

، زيارت اصل از تر مهم . دارند خضوع و خشوع حالت و كنند مي مراعات را آداب اين ، روند مي

روحي شادابي احساس و بري مي لذّت زيارت از ، باشد حال اگر . است « زيارت حال » كردن پيدا

. دهد مي دست تو به ها آلودگي از گشتن پاك و خدا به شدن نزديك و

. كني پر او محبّت از را دلت و باشي داشته نظر در را امام عظمت ، زيارت هنگام كن سعي

مبهوت و مجذوب و كني فكر گلدسته و گنبد و ضريح و رواق و صحن به آنكه از بيش

اش زندگي و ها حرف و او شخصيت و امام خود به ، شوي آن معماري و هنري هاي جنبه و ساختمان

و دهي دامه را او راه تواني مي چگونه تو و كرده پيدا مقامي چنين كه بوده چگونه او اينكه و كن فكر

هم ما كه ست ا همين براي زيارت چون . باشي داشته احترام و عزّت ، خوبش بندگان و خدا پيش

. گرديم صالحي و پاك هاي انسان و شويم تربيت

. است مقبول و خوب زيارت يك انجام براي قدم نخستين ، اين

13

اوليه هاي دانستني

Page 9: با زائر کربلا

اوّليه هاي دانستني

ديدني جاهاي و شهرها و عراق سرزمين با ، عتبات زيارت و كربال به رفتن از قبل داري دوست

اين در كه بداني و شوي آشنا امامان وفاي با اصحاب و معصوم امامان شخصيّت و هايش زيارتگاه و

؟ كجاست سامرّا و كاظمين و نجف و كربال ؟ كجاست آن ديدني جاهاي و است گذشته چه سرزمين

چه ، زيارت در ؟ رويم مي زيارتشان به چرا ؟ شدند مدفون و شهيد شهرها اين در ما امامان كه شد هچ

. . . ديگر هاي سؤال خيلي و ؟ كجاست سهله مسجد و كوفه مسجد ؟ كنيم مراعات بايد را آدابي

بري يم بيشتري لذّت مقدّس سفر اين از ، باشد بيشتر سفر از قبل هاي شناخت و آگاهي چه هر

معناي ديدارها و آورد مي ياد به را تو قبلي اطالعات ، گوناگون جاهاي و ها حرم ، شهرها ديدن و

. كني مي پيدا بهتري حسّ و يابد مي ديگري

. سامرّا ، كاظمين ، كربال ، نجف : از است عبارت ، عراق هاي زيارتگاه و ها زيارت محور

حرم و شهرها . نيست كربال زيارت تنها ولي ، گويند مي « بالكر زائر » را عتبات به مسافران اگرچه

اين بين يا شهرها اين حاشيه در كه جاهايي و ديگر هاي

14

. شود مي زيارت نيز شهرهاست

ترتيب شايد البته . سامرّا پايانش و است نجف از شروعش ، بيني مي نوشته اين در كه را ترتيبي

و سرزمين آن با كه است اين مهم . كند نمي فرقي . باشد ديگر طور همراهانت و تو رفتن زيارت

پاك مدفن كه اماماني با و باشي داشته خوبي حال و حسّ ، زيارت هنگام تا شوي آشنا هايش زيارتگاه

آنجا را خود ، شود چنين اگر . كني برقرار رابطه بوسي مي را ضريحشان و كني مي زيارت را آنان

لذّت ، زيارت اين از و كني مي زيارت عالقه و شوق با ، شود نمي تنگ دلت و كني نمي حس غريب

. بري مي

سرزميني ، عراق كه باشي داشته ذهن در هم را اطالعات اين است خوب ، آغاز همين در

و فراوان علمي مراكز و نشيب و پرفراز تاريخي و باستاني و كهن اي تاريخچه و است حاصلخيز

گيرد مي سرچشمه تركيه هاي كوه از كه فرات و دجله مهم رودخانه دو . است داشته وفمعر دانشمندان

گفتند مي هم « النهرين بين » ، عراق سرزمين به جهت همين به . گذرد مي عراق جنوب تا شمال از ،

موصل ، بصره ، كوفه ، حِلّه ، سامرا ، بغداد توان مي آن معروف شهرهاي از . رودخانه دو بين يعني ،

حكومت سرزمين همين در عباسيان ، قديم خيلي هاي زمان در . برد نام را كاظمين و كربال ، نجف ،

Page 10: با زائر کربلا

آن شهرهاي از بسياري در اميّه بني حاكمان هم آنان از قبل . بود آنان پايتخت ، بغداد و كردند مي

. كردند مي ظلم ما امامان و شيعيان به پيوسته و داشتند حكومت

كمي . اند شيعه ( درصد 75 ) آنان بيشتر كه دارد جمعيت نفر ميليون 25 حدود ، زامرو عراق

آن در مسيحي هم

15

بيشتر جنوبي و مركزي مناطق در و اند ساكن كردها بيشتر ، عراق شمالي مناطق در . دارد وجود

، اند داشته را ريتاكث شيعيان ، عراق در آنكه با . دارد استان 18 كشور اين . دارند حضور ها عرب

بوده ها سنّي دست بيشتر اقتصادي و سياسي هاي موقعيّت و ها پست و اند بوده محروميّت در اغلب ولي

. است

، بداني عراق مان همسايه كشور از است خوب كه است مفيدي و كوتاه هاي دانستي ها اين

تيره كشور دو اين روابط ها دوره ضيبع در و داشته ايران با خوبي روابط ها دوره برخي در كه كشوري

كشور اين در امامان حرم زيارت و نجف و كربال به رفتن آرزوي و حسرت در ايراني شيعيان و بوده

. اند بوده

و بلند هاي آستان يعني ، گويند مي « عاليات عَتَبات » ، عراق شهرهاي در امامان حرم به

امام حرم زيارت توفيق و است باز كربال راه كه كني شكر ار خدا بايد . است احترام مورد كه ارجمند

. است شده فراهم تو براي ديگر هاي زيارتگاه و ( السالم عليه ) حسين

و كوفه شهر و آن سابقه با و زنيم مي « اشرف نجف » به سري ، مقدمه اين از پس ، خوب

. شويم مي آشنا شهرها اين ديدني جاهاي و ( السالم عليه ) علي حضرت

17

واليت و عشق شهر نجف

نجف

واليت و عشق شهر

19

كنون تا گذشته از ، نجف

و خانه ، كوفه در و كني مي زيارت را ( السالم عليه ) علي حضرت حرم ، اشرف نجف در

Page 11: با زائر کربلا

. را حضرت آن مسجد

در كه پاك پيشواي آن شد هچ اينكه امّا . است شيعيان ما اوّل امام ، ( السالم عليه ) علي امام

بايد ؟ شد سپرده خاك به نجف در چرا و آمد كوفه شهر به و عراق سرزمين به ، كرد مي زندگي مدينه

. برسيم ها سؤال اين جواب به تا كنيم حركت حوادث پاي به پا و برگرديم تر عقب به كمي

در و آمد دنيا به كعبه خانه وندر در و مكّه در ( السالم عليه ) طالب ابي بن علي كه داني مي

عليه ) علي ، شد برانگيخته پيامبري به ( وآله عليه اهلل صلّي ) محمد حضرت وقتي . شد بزرگ شهر آن

گشت او مدافعان و ياران و همراهان از و آورد ايمان او به نفر اوّلين عنوان به كه بود نوجواني ( السالم

( السالم عليه ) علي ، آن از پس روز چند . كرد هجرت مدينه به مكّه از پيامبر . گذشت سال چند .

در و بود پيامبر كنار در . پيوست مسلمانان و ( وآله عليه اهلل صلّي ) خدا پيامبر به و رفت مدينه به هم

و فرد ترين شايسته . كشت مي را خدا دشمنان و كرد مي شركت ها جنگ در و داشت حضور صحنه

را مردم ، پيامبر جاي به توانست مي كه بود مسلماني ترين شايسته و بهترين و بود انمؤمن ترين ايمان با

. كند رهبري

20

را او « خم غدير » در جمله از ، خود وفات از پيش بارها ، ( وآله عليه اهلل صلّي ) خدا پيامبر

بودند طلب رياست كه اي عدّه امّا . نمود اجرا مورد اين در را خدا فرمان و كرد تعيين خود جانشنيي به

( وآله عليه اهلل صلّي ) خدا رسول جانشين و برسد قدرت به او نگذاشتند ، پيامبر درگذشت از پس ،

مسلمين وحدت حفظ براي هم حضرت آن . رساندند قدرت به را ديگري كس و زدند كنار را او . شود

البته . كردند حذف جامعه اداره صحنه از را او ، سال 25 مدّت . نشد درگير آنان با حكومت سر بر ،

مي محروم ( السالم عليه ) اميرالمؤمنين همچون پيشوايي رهبري از كه رسيد مي اي جامعه به آن ضرر

. شد

روي او به مردم ( عثمان ) سوم خليفه شدن كشته از پس ، هجري 35 سال در ، سرانجام

كشورداري در گرفت تصميم و شد مسلمانان حاكم ( لسالما عليه ) علي و كردند بيعت او با و آوردند

روش اين . كند مبارزه انحرافات با و كند عمل پيامبر روش و قرآن طبق و عدالت شيوه به حكومت و

، زبير ، طلحه مثل ، داشتند دل در را او كينه كه كساني از بعضي . بود تحمّل قابل غير بعضي براي

ديگر جاهاي و بصره در و زدند آشوب به دست مختلف هاي بهانه با ، ديگران و عمروعاص ، معاويه

كردند گردآوري را دار مسأله و مخالف نيروهاي ، امام حكومت زدن برهم قصد به و كردند ناامني ايجاد

. شد آنان گري فتنه محلّ بصره و

به ، حق دشمنان وبيسرك و ها فتنه آن نشاندن فرو براي ( السالم عليه ) علي امام كه بود اين

Page 12: با زائر کربلا

و امكانات چون امّا . بود عراق سرزمين در و داشت زيادي فاصله مدينه از كوفه . رفت كوفه

21

مستقر كوفه در امام ، بود تر نزديك هم گران فتنه كانون به و بيشتر آنجا در طرفدار نيروهاي

كه جنگي سه . پرداخت جويان تنهف و سركشان با مقابله به و كرد سازماندهي را خود نيروهاي و شد

با مقابله و فتنه نشاندن فرو واقع در ، نهروان جنگ و صفّين جنگ ، جمل جنگ يعني ، آمد پيش

. بود واليت و امامت دشمنان

اي خانه در و داد قرار كوفه در را اسالمي حكومت پايتخت ( السالم عليه ) علي حضرت

و ( السالم عليه ) علي امام كوچك خانه از ، روي مي كوفه به وقتي . شد ساكن كوفه مسجد نزديك

امام كه جايي و دادند غسل را او پيكر كه محلّي و است خانه داخل كه چاهي و آن ساده هاي اتاق

امام آن براي دلت و كني مي ديدار ، آمدند مي گويي تسليت براي مردم و نشستند حسين امام و حسن

. سوزد مي مظلوم و شهيد

. است بافضيلت و مقدس خيلي كه « كوفه مسجد » نام به است بزرگي بسيار مسجد كوفه در

آن در نماز . اند كرده عبادت را خدا ، آن زمين در گذشته پيامبران و خدا خوب بندگان از بسياري

. كردند مي سفر آنجا به مدينه از ، كوفه مسجد در خواندن نماز قصد به ما امامان . دارد زيادي ثواب

پايگاه عنوان به كوفه مسجد از و كرد فراهم خود براي اي ساده خانه ، مسجد نزديكي در ، امام

نيروهاي براي مسجد آن در و كرد مي استفاده ياران تجمّع محلّ و نيروها بسيج و مردم حضور و ديني

مي داوري و قضاوت مردم ميان ، خواند مي جماعت و جمعه نماز ، كرد مي موعظه و سخنراني خود

جواب را افراد سؤاالت ، رسيد مي مردم مشكالت به ، كرد

22

نبرد جبهه به جا همان از و داد مي دستور و خواند فرامي را خود سربازان ، نياز هنگام و داد مي

. شدند مي اعزام

حضرت تمناجا . است خوانده نماز و دعا بسيار مسجد اين در ( السالم عليه ) علي حضرت

. زيباست و معروف دعاهاي از كوفه مسجد در ( السالم عليه ) علي

مردمي ، اسالمي حاكم و مسلمانان پيشواي عنوان به ( السالم عليه ) علي حضرت سال پنج حدود

روز صبحدم در سرانجام . داشتند او با زيادي خاطرات كوفه مردم . داشت شهر اين در را حكومت ترين

روز دو و خورد ضربت « نهروان خوارج » از يكي توسّط ، نماز حال در ، هجري 40 لسا رمضان 19

حضرت كه محرابي ، قبله طرف شبستان در ، روي مي كوفه مسجد ديدار به وقتي . رسيد شهادت به بعد

بهكع خداي به : يعني ) داد سر « الكعبه فُزتُورب ّ » نداي و خورد ضربت آن در ( السالم عليه ) امير

Page 13: با زائر کربلا

كوفه مسجد درباره . ست ا خونين فاجعه آن يادآور آن ديدن و است مشخص ( شدم رستگار ، سوگند

. گفت خواهيم سخن بازهم

آن پاك جسد به نسبت كه بود آن بيم . بودند امام متعصّب دشمنان ترين سرسخت از ، خوارج

محلّي به را حضرت آن جنازه ابوتت ، ( السالم عليه ) علي امام خود وصيّت طبق . كنند اهانت حضرت

دفن . دارد فاصله كوفه با كيلومتر ده حدود و است مشهور « نجف » نام به امروز كه بردند شهر بيرون

از ما امامان بعدها و او خانواده جز و گرفت انجام مخفيانه آنجا در ( السالم عليه ) علي حضرت پيكر

در آنكه تا . بود ناشناخته همچنان او قبر و گذشت سال صد از بيش . نداشتند اطالعي ، قبر محلّ

23

ساخته مطهرش قبر روي كه اي ساده بقعه اولين . شد آشكار او قبر جايگاه دوانيقي منصور زمان

غربت از او مدفن و شدند پيدا زائراني و حرم و بارگاه و قبّه ، بتدريج . بود هجري 155 سال در شد

رسيد امروز وضع به تا ، گرفت صورت هايي توسعه و ها بازسازي و تغييرات ، زمان مرور به و درآمد

. اوست دوستداران زيارتگاه ، آن باعظمت ايوان و سرا و صحن و طاليي گنبد و باصفا حرم كه

روح ضريح بر بوسه و مطهر قبر زيارت بر عالوه ، شود مي امام آن حرم وارد كه كسي ، امروز

حضرت آن قبر كنار در ، امام زيارتنامه متن طبق كه نوح حضرت و آدم حضرت بر سالم و او بخش

حرم مجموعه در كه هم را معروف هاي شخصيّت و دين بزرگان و علما از فراواني تعداد مرقد ، مدفونند

وفات ) بحرالعلوم عالمه ، ( هجري 726 وفات ) حلّي عالمه مثل . كند مي زيارت دارد قرار

. ( هجري1365 وفات ) اصفهاني ابوالحسن سيد ( هجري1281 وفات ) انصاري شيخ ، ( هجري1212

مرحوم قبر ، اتاق دو در هم ( السالم عليه ) علي حضرت طاليي و باصفا و زيبا ايوان طرف دو در

بقعه در . دارد قرار ( شمسي1356 شهادت ) خميني مصطفي آقا حاج و ( 993 وفات ) اردبيلي مقدّس

شيخ مثل . اند شيعه افتخارات و بزرگان از همه كه هست هم ديگري علماي قبر ، امام نآ صحن هاي

الوثقي عروة صاحب ) يزدي كاظم سيد ، نوري حسين ميرزا استادش و الجنان مفاتيح صاحب قمي عباس

. الدين شرف سيد ، ناييني ميرزاي ، (

شيخ و ، الغدير كتاب نويسنده اميني عالمه مرحوم قبر

24

. است حرم از بيرون و نجف در نيز پيش سال هزار در نجف علميه حوزه بنيانگذار ، طوسي

مي كه مسيري در شهر اين شرقي شمال در . دارد خود دل در را كهن تاريخ يك ، نجف

و وسيع بسيار قبرستان . « السالم وادي » نام به دارد وجود قبرستاني بروي كربال و كوفه به خواهي

آن وسعت . است شهر يك اندازه به . شود نمي ديده آن آخر كه است بزرگ قدر آن . است ديميق

Page 14: با زائر کربلا

علماي و عارف و صالح انسان هزاران . است مقدسي سرزمين . اند گفته مربع كيلومتر 20 از بيش را

مي قديمي نگورستا اين ديدار به وقتي . مدفونند آنجا در اخير دوران تا ها زمان ترين قديم از بسياري

دارند مزار و قبّه و آنجاست هم صالح حضرت و هود حضرت يعني الهي پيامبران از نفر دو قبر ، روي

. اند نوشته ها قصّه و ها حرف خيلي آنجا در مدفونين و قبرستان اين از . روي مي دو آن زيارت به و

وادي به ، بدن از شدن جدا از پس ، خوب و مؤمن هاي انسان روح كه است آمده هم روايات در

. دارند الفت و انس هم با پاك ارواح آنجا و رود مي السالم

Page 15: با زائر کربلا

سهله مسجد و كوفه مسجد

. رود مي مهم مسجد دو اين به نماز و عبادت براي بيشتر ، كربال زائر

ثواب آن در خواندن نماز . است بافضيلت بسيار ، است كوفه شهر در كه ، « كوفه مسجد »

چهار از يكي و دارد ديزيا

25

. است اسالم جهان در بافضيلت و قديمي و بزرگ مسجد فضيلت و سابقه از اي گوشه به ( 1 )

در و دارد بزرگي صحن و محوطه ، مسجد اين . دارد خاصّي آداب و اعمال . شد اشاره پيشتر آن

چندين آن فضاي در و است سقف بي مسجد بيشتر و است سرپوشيده شبستان اطرافش قسمتهاي بعضي

امام مقام ، ابراهيم حضرت مقام مثل . شود مي گفته « مقام » ها آن به كه شود مي ديده خاص جايگاه

. است بوده بزرگان آن دعاي و نماز و عبادت محلّ كه . . . و صادق امام مقام ، سجّاد

و دهد مي قرار خويش ومتحك مركز را كوفه ، كند ظهور زمان امام وقتي كه است روايات در

. كند مي استفاده خود خانه نماز و مصالّ عنوان به كوفه بزرگ مسجد از

حضرت قبر زيارت به ، شوند مي فارغ مسجد اين هاي عبادت و اعمال از وقتي كربال زائران

با « عقيل بن مسلم » حضرت حرم ، آن شرقي ضلع به چسبيده و كوفه مسجد كنار . روند مي مسلم

بن مسلم . شود مي ديده « مختار » مرقد اندكي فاصله به و « عروه بن هاني » قبر و طاليي گنبد

شهيد و دستگير و كرد قيام كه بود كوفه به او فرستاده و ( السالم عليه ) حسين امام عموي پسر ، عقيل

حاكم زياد ابن ، بود مسلم ميزبان چون كه بود كوفه در شيعه معروف هاي شخصيّت از هم هاني . شد

. رساند شهادت به عقيل بن مسلم مانند و كرد دستگير هم را او ، كوفه شهيد دو هاني و مسلم ( 2 )

عاشورا قيام بزرگ

در مسجداألقصي و مدينه در النبي مسجد ، مكه در مسجدالحرام : از عبارتند ديگر مسجد سه . 1

. فلسطين

. بود هجري 60 سال حجه ذي 9 روز در عقيل بن مسلم شهادت . 2

26

هم مختار . كردند فدا ( السالم عليه ) حسين امام راه در را خود جان عاشورا از قبل كه بودند

از و گرفت دست به را حكومت و كرد قيام كوفه در عاشورا حادثه از پس سال چند كه بود كسي

. شد شهيد هم خودش تيمد از پس و گرفت انتقام كربال شهداي و حسين امام قاتالن

را توفيق اين كه است اميد و است پسنديده بسيار آن در عبادت و نماز و كوفه مسجد در حضور

Page 16: با زائر کربلا

در خدا دوستان از بسياري كه داري حضور جايي در كني احساس برسي آنجا به چون و باشي داشته

. اند ريخته ها اشك و كرده ها عبادت آنجا

. كيلومتر چند فاصله به . است كوفه مسجد نزديك . دارد بسياري تاهميّ هم « سَهله مسجد »

به آن بزرگي ولي ، دارد مساحت مربع متر 17000 حدوداً و است وسيع و بافضيلت ، قديمي هم آنجا

و گذشته پيامبران عبادت جاي كه دارد متعدّدي هاي « مقام » هم مسجد اين . رسد نمي كوفه مسجد

. شود مي مستجاب دعاها و است مستحب ها آن در نماز و است بوده اخد اولياي و امامان

، حضرت آن عشق به ، اند بوده ( السالم عليه ) زمان امام ديدار مشتاق كه كساني از خيلي

زيارت توفيق تا ، اند خوانده دعا و نماز و مانده بيدار صبح تا و رفته سهله مسجد به چهارشنبه شب چهل

. اند يافته

Page 17: با زائر کربلا

ديگر جاهاي

جاهاي آن اطراف و كوفه در ، بگذريم كه مسجد دو اين از

27

حرم . دارد داستاني ها آن از كدام هر كه است مختلفي مساجد و پاك هاي انسان قبور و ديدني

همان ، است كوفه مسجد نزديك ( السالم عليه ) طالب ابي بن علي باوفاي يار « تمّار ميثم » باصفاي

دار به و دستگير ( السالم عليه ) علي دوستي جرم به و زياد ابن دست به هجري 60 سال در كه يشهيد

بر هجري 122 سال در كه نيز ( السالم عليه ) سجاد امام فرزند « علي بن زيد » آرامگاه . شد آويخته

باصفاي و كوچك خانه از . است شهر همين در ، رسيد شهادت به و كرد قيام ظالمان و اميّه بني ضدّ

كرديم ياد قبالً ، دارد قرار كوفه مسجد نزديك و است پرخاطره و ديدني بسيار كه ( السالم عليه ) علي

.

منطقه اين وقتي است خوب كه دارد بسياري ماجراهاي ، كوفه خصوص به ، عراق سرزمين اصالً

فرات از كه سخن همه آن . كني مرور خودت ذهن در را خاطرات و حوادث آن ، كني مي زيارت را

. بود كوفه شهر همين در مؤمنان امير حكومت دوران ، است سرزمين اين در ، اي شنيده علقمه نهر و

مسلم . بود جا همين نيز ( السالم عليه ) علي شهادت از پس ( السالم عليه ) مجتبي امام ماهه چند اقامت

از را پيكرش و رساندند شهادت به شهر همين در را ( السالم عليه ) علي ابن حسين نماينده ، عقيل بن

به پاسخ براي ( السالم عليه ) حسين امام . انداختند زير به ( زياد ابن حكومتي كاخ ) داراإلماره باالي

كربال در ، برسد كوفه به آنكه از قبل و شد سرزمين اين عازم كه بود كوفه مردم مكرّر هاي دعوت

پرشور سخنراني و كردند شهر همين وارد عاشورا از پس را بيت اهل اياسر . شد شهيد و محاصره

كه را مسلم طفالن روضه . افتاد اتّفاق كوفه در زينب حضرت

28

يارانش با شجاع و انقالبي مرد آن ، « عدي بن حُجر » . افتاد اتفاق شهر همين در ، اي شنيده

. شد شهيد « العذراء مرج » نام به محلّي و شام در يهمعاو دستور به سرانجام و كرد قيام شهر همين در

ميثم . كردند شهيد كوفه در را ( السالم عليه ) علي حضرت خاص ياران از « خُزاعي حَمِق بن عمرو »

سال در اميّه بني حكومت ضدّ بر توّابين نهضت . شدند شهيد شهر همين در « هَجَري رُشيد » و تمّار

بن حَجّاج » كه زيادي هاي جنايت . افتاد اتفاق شهر همين در 66 سال در رمختا خروج و قيام و 65

حاكم او كه بود دوراني در ، كشت را ( السالم عليه ) علي شيعيان از نفر هزاران و داد انجام « يوسف

حضرت غالم قنبر ، جبير بن سعيد ، زياد بن كميل همچون كساني شهادت و دستگيري . بود شهر اين

Page 18: با زائر کربلا

. است داده رخ كوفه در كه است حوادثي از همه . . . و علي

اين مناطق و ها جاده و كوفه هاي خيابان و ها كوچه از وقتي كه گويم مي اين براي را ها اين

معرفت با و كني پيدا خوبي حسّ و است افتاده اينجا در اتّفاقاتي چه كه بداني ، كني مي عبور سرزمين

. كني زيارت بهتر شناخت و

نجف هم باز . . .

. جهان شيعيان زيارتگاه ، امامت و واليت شهر ، نجف به گرديم برمي هم باز

عشق او به كه ( السالم عليه ) علي مواليمان حرم . است داشتني دوست و عزيز شهر ، نجف

به را انآن پيكر ، مرگ از پس كه بوده اين آرزويشان ها خيلي . افزايد مي آن جاذبه بر ، ميورزيم

29

حرم در چه ، بسپارند خاك به است اميرالمؤمنين به متعلّق كه شهر اين در و ببرند اشرف نجف

اولياي و باتقوا و خوب هاي انسان از نفر هزاران مدفن كه السالم وادي گورستان در چه ، امام آن

. خداست

دانشمندان از يكي ، قبل سال هزار كه گفتم . اي شنيده را « نجف علميه حوزه » اسم حتماً

براي شد جايي به تبديل ، شهر اين و كرد گذاري پايه را نجف حوزه ، طوسي شيخ نام به شيعه بزرگ

و خوانده درس حوزه اين در بسياري ، سال هزار طول در . حديث و قرآن و ديني هاي درس آموختن

درگذشته . اند بوده نجف در تقليد بزرگ راجعم و علما از بسياري . اند رسيده علمي باالي هاي مقام به

نجف به باالتر درجات به رسيدن و خود تحصيالت تكميل براي ، خواندند مي ديني درس كه كساني ،

گشتند برمي و شدند مي فقيه و مجتهد و گرفتند مي بهره بودند آنجا كه بزرگاني درس از و رفتند مي

را مسلمانان و اند كرده تدريس و خوانده درس يا كرده دگيزن نجف در كه را علمايي بخواهيم اگر .

. شود مي طوالني بسيار فهرست يك ، ببريم نام اند نموده هدايت

دين علماي با كه هايي دشمني دليل به ، او از پيش و صدام دوران در عراق بعث رژيم اگرچه

و لطمه نجف علميه حوزه به و كرد ونبير عراق از يا ، كشت شهر اين در را عالمان از بسياري ، داشت

مهم علمي مراكز از يكي ، حوزه اين هم هنوز ولي ، انداخت قبلي رونق از را آن و زد شديدي ضربه

. است اسالم جهان در

را خميني امام ، انقالب از قبل خائن شاه حكومت وقتي

30

گفت مي درس و بود نجف حوزه در سال هاي سال امام ، كرد تبعيد عراق به سپس و تركيه به

به و داد مي نجف از كه هايي اعالميه و كرد مي رهبري را ايران مردم انقالب و مبارزات جا همان از و

Page 19: با زائر کربلا

. كرد مي بيدار را مردم و شد مي پخش و تكثير و گشت مي دست به دست ، رسيد مي ايران

آن وضع به و اند داشته نگه عقب رفاهي امكانات و آباداني نظر از چند هر را اشرف نجف

باصفاي حرم زيارت توفيق روزي كه بوده شيعه هر ديرين آرزوي هم وضع همين با ولي ، اند نرسيده

. ببرد بهره آن بركات و معنويت از و كند پيدا شهر اين در را ( السالم عليه ) علي امام

سفر اين از مبادا . تاس آمده پيش برايت توفيق و فرصت اين اكنون كه كن شكر را خدا

! برگردي خالي دست زيارتي

: بگويي ، اي آمده بارگاهش زيارت به كه مواليي به خطاب دارد جا

اي كعبه ديار از تو

است خوش تو سوي به سفر

دهي مي كعبه بوي تو

است خوش تو بوي قدر چه

من پود و تار تمام

علي يا ، توست گداي

من وجود سراسر

( 1 ) علي يا ، توست فداي

. صمصامي نسرين : از . 1

31

ايثار و عشق سرزمين كربال

كربال

ايثار و عشق سرزمين

33

Page 20: با زائر کربلا

جغرافي در تاريخ

خونين هاي حماسه و تاريخ حوادث بزرگترين از يكي كه گذاري مي قدم سرزميني به كربال در

جاري را اشك و سوزاند مي را دل هم ، دارد خاطره دنيا يك كه ينيسرزم . است افتاده اتفاق آنجا در

هم كربال درباره . دهد مي ظلم با مبارزه و سلحشوري و شجاعت و غيرت روح انسان به هم ، كند مي

كنيم مي مرور را آن حوادث و حرم اين و شهر اين تاريخ ، دور هاي گذشته از و گرديم برمي عقب به

.

حالي در ، رسيد خالفت به يزيد او پسر . درگذشت هجري 60 سال در ستمكار محاك ، معاويه

فردي يزيد و بود مردم پيشوايي براي فرد ترين شايسته ( السالم عليه ) حسين امام ، زمان آن در كه

امام و كرد مي حكومت ( دمشق ) شام در يزيد . بود ظلم و گناه اهل و شرابخوار ، هوسباز ، نااليق

حكومت با تا كند وادار را امام كه نوشت مدينه حاكم به يزيد . بود مدينه در ( السالم عليه ) حسين

زير نبود حاضر هرگز كه ( السالم عليه ) حسين امام . بزند را او گردن ، نپذيرفت اگر و كند بيعت يزيد

از خود فرزندان و رادرانب و بستگان از تعدادي با شبانه و نكرد بيعت ، برود يزيد مثل كسي حكومت بار

حاكمان از خوشي دل كه كوفه شيعيان . بود امن شهري و خدا حرم كه رفت مكّه به و شد خارج مدينه

كوفه به كه نوشتند زيادي هاي نامه امام به ، نداشتند

34

هزار از بيش به مربوط قضايا اين . كنند مبارزه يزيديان با تا بگيرد برعهده را آنان رهبري و بيايد

را طوالني قصه آن خواهم نمي . اي شنيده و خوانده را كربال داستان حتماً . است قبل سال سيصد و

. بگويم

به ، مكّه در اقامت روز پنج و ماه چهار از پس ( السالم عليه ) حسين امام . . . حال هر به

حاكم . شد عوض كوفه ضاعاو ، مدّت اين در . پيوستند او به هم كساني . كرد حركت كوفه سمت

كرد زيادي هاي سختگيري و آمد كار سر بر ( زياد ابن نام به ) بود ظالم و رحم بي بسيار كه جديدي

. كردند وفايي بي و ترسيدند هم مردم . كرد شهيد را عقيل بن مسلم يعني ، حسين امام فرستاده و

سرزميني در ، برسد كوفه به آنكه زا پيش ، حركت روز 25 از پس ( السالم عليه ) حسين امام

قرار دشمن نيروهاي از نفر هزاران محاصره در علقمه نهر و فرات رودخانه نزديك « كربال » نام به

امّا . اند گفته بيشتر و هزار 30 تا را كوفه لشكريان . رسيد عاشورا روز ، گذشت روز چند . گرفت

. بودند شده رو به رو آبي كم با مام ا همراهان ترجلو روز چند از . بودند نفر 72 امام همراهان

Page 21: با زائر کربلا

نهر يك علقمه . علقمه نام به داشت وجود ها نخلستان الي به ال آبي نهر ، سرزمين آن در

، بودند آمده فرود علقمه هاي نزديكي همراهانش و امام . شد مي جدا فرات رودخانه از كه بود فرعي

و امام تا بود گماشته علقمه حاشيه در را سرباز هزار چند ، دشمن ولي . باشند داشته آب به دسترسي تا

را آنان ، آبي كم فشار و آنان داشتن نگه تشنه با خواستند مي . كنند استفاده آب از نتوانند يارانش

كنند مجبور

35

. كنند پيروي يزيد و زياد ابن از و شوند تسليم

حلقه ، امام نفرات گاهي محرم هفتم تا ، زدند اردو و دشدن سرزمين اين وارد كه محرّم دوم از

با امّا . گشتند برمي ها خيمه به و كردند مي آب از پر را خود هاي مشك و شكستند مي را محاصره

بود آب كمبود ها خيمه در و شد مشكل آب تهيّه كار ، بعد به هفتم روز از ، دشمن سپاه بيشتر مراقبت

. بود عاشورا روز هك تشنگي و عطش اوج تا .

كرد خواهيم ياد علقمه شهيد از و زد خواهيم سر آنجا به دوباره ، باش داشته ياد به را علقمه نهر

.

صورت به را ها آن امّا ، كنند پا بر را ها خيمه داد دستور ، آمد فرود سرزمين اين در امام وقتي

مخصوص ها خيمه از بعضي . بود ها خيمه اين طوس در امام خيمه . دايره نيم حالت به و هم به نزديك

و سالح مخصوص هم بعضي و همراهان و ياران براي برخي ، بود هاشمي جوانان و او بيت اهل و امام

. . . و آب هاي مشك و جنگ ادوات

از دورتر متر 200 از بيش فاصله به كه روي مي محلّي ديدن به ، روي مي كربال به وقتي امروز

امام هاي خيمه جايگاه كه است يادبودي بناي صورت به و دارد قرار ( السالم عليه ) حسين ماما حرم

. داشت فاصله جنگ ميدان و درگيري محلّ از كه دهد مي نشان را ( السالم عليه ) حسين

ميدان طرف به ها خيمه اين جلوي از يارانش و فرزندان و امام . رسيد فرا عاشورا روز . بگذريم

. تن به تن نبرد پس آن از ، گرفت انجام صبح طرف عمومي حمله بار يك . جنگيدند مي و رفتند مي

در و هاشمي جوانان سپس . شدند شهيد و جنگيدند و رفتند ميدان به يكايك امام ياران ابتدا

36

آنان اب دالورانه نبرد در كه بود ( السالم عليه ) حسين امام همه پايان در و عباس حضرت آخر

شد مي درگير و خواند مي حماسي شعارهاي و شعرها و رَجَز ، رفت مي ميدان به كس هر . شد شهيد

. يافت ادامه ظهر از بعد تا ، بود شده شروع عاشورا صبح از كه نبردها اين .

، ببيند را ميدان خواست مي كسي اگر . بود انداخته فاصله ميدان و ها خيمه ميان ماهورهايي تپه

Page 22: با زائر کربلا

كربال در اكنون اينكه . گيرد قرار اندازش چشم در دشمن سپاه و ميدان تا آمد مي بلندي آن روي بايد

« زينبيّه تلّ » نام به دارد وجود جايگاهي ، خيابان طرف آن متر 30 فاصله به سيدالشهدا حرم نزديك

آنجا كربال زائرين و ستا كوچك حسينيه يك شبيه و شده ساخته خيابان سطح از بلندتر پلّه چند با كه

خبر كسب براي زينب حضرت عاشورا روز كه بود هايي بلندي همان از يكي ، كنند مي زيارت هم را

نگاه نبرد صحنه به و آمد بلندي آن به ها خيمه جلوي از بار چند ، برادرش سرنوشت و ميدان وضع از

داشتن نگه زنده براي و حادثه آن ياد به مانساخت اين . نيست حرم و زينبيّه تلّ بين چنداني فاصله . كرد

. است شده ساخته خاطره آن

به حضرت آن خود ، رسيدند شهادت به امام فرزندان و نزديكان و ياران همه وقتي عاشورا روز

و تشنه خيلي هم خودش ولي . كشت را اي عدّه و جنگيد گروه آن با و كرد حمله بارها . رفت ميدان

. افتاد زمين بر سرانجام كه شد وارد او پيكر بر زخم و جنگيد قدر آن تنها تنهاي . دبو زخمي و خسته

با ، بود دشمن رحم بي نيروهاي و جالّدان از يكي كه شمر . داشت بدن در جان و بود زنده هنوز امّا

. كرد جدا پيكرش از را ( السالم عليه ) حسين امام سر ، تمام قساوت

37

( السالم عليه ) حسين امام مدفن ، كربال

گودتر كمي ، كردند شهيدش همانجا و بود افتاده زمين بر ( السالم عليه ) حسين امام كه محلّي

حسين امام حرم وارد وقتي . گويند مي « قتلگاه گودال » ، قسمت آن به . بود ميدان ديگر جاهاي از

ختم اتاقكي به كه است باريكي راهرو ، اردد قرار مطهّر ضريح كه جايي از كمي فاصله به ، شوي مي

. است روشن سرخي چراغ آن داخل و است ديوار از قسمتي بر كوچكي ضريح هم آنجا و شود مي

زمين بر عاشورا روز در امام كه است محلّي همان آنجا . كنند مي گريه و كنند مي زيارت هم را آنجا

به كوفه از شهدا دفن براي ( السالم عليه ) سجاد امام ، عاشورا از بعد روز دو وقتي . شد شهيد و افتاد

ضريح امروز كه كرد دفن جايي در و پيچيد حصيري در را ( السالم عليه ) حسين امام پيكر ، آمد كربال

. است آن روي بر مقدّس

ديگر هاي ضريح از تر اضافه گوشه دو ، ( السالم عليه ) حسين امام ضريح ، كني دقت اگر

پيكر ، سجاد امام كه است آن خاطر به تر اضافه گوشه دو آن و است « گوشه شش » يعني . دارد

اند ساخته گوشه راشش ضريح . سپرد خاك به حسين امام پاي پايين طرف را اكبر عليّ حضرت برادرش

محلّ ، ( السالم عليه ) حسين امام ضريح اطراف در . باشد مشخص اكبر علي حضرت دفن جاي تا ،

اين . است نوشته آن باالي كربال ديگر شهداي نام و دارد ضريح مثل فوالدي پنجره كه است يگريد

از چه و امام خويشاوندان و فرزندان از چه ) را ديگران پاك پيكرهاي سجاد امام كه است جايي همان

Page 23: با زائر کربلا

. سپرد خاك به و آورد گرد جا يك در را همه ( شهيدش همراهان و ياران

38

( السالم عليه ) الفضل ااب حرم

) اباالفضل حضرت حرم ، شرق طرف به ( السالم عليه ) حسين امام حرم از متر 300 فاصله به

در كه ( السالم عليه ) حسين امام رشيد علمدار و اميرالمؤمنين گرامي فرزند ، دارد قرار ( السالم عليه

اين در ها قديم . گويند « الحرمين بين » را زيارتگاه دو اين فاصله . شد شهيد كربال در سالگي 34

دو با كه شود مي ديده يكدستي و باز فضاي اآلن ولي ، بوده مسافرخانه و كوچه و مغازه و خانه ، فاصله

يا عزاداري مراسم و مردم تجمّع براي مناسبي مكان ، آنها امتداد در باني سايه و تزييني هاي نخل رديف

يك به حرم دو ين ا هم روزي شايد . نيست حرم دو اين بين ديگري ختمانسا و است زائران استراحت

. شود تبديل بزرگ حرم

علقمه نهر از آب آوردن براي ، عباس حضرت عاشورا روز كه اي شنيده . . . ؟ حرم دو چرا امّا

به نخلستان الي به ال از بازگشت در و كرد آب از پر را مشك رسيدو فرات آب به دوش بر مشك ،

يك در و كردند كمين آنان . شد درگير بودند كرده محاصره را او كه دشمن سپاه با ، گاه خيمه طرف

مي كه او و شد قطع او چپ دست ديگر نوبت در و انداختند كار از را او راست دست ضربتي با نوبت

بيرون ناگهان خلن يك پشت از دشمني ، برساند ها خيمه به را آب حالت همان با اسب بر سوار خواست

امام وقتي . شد شهيد همانجا و افتاد زمين بر اسب از وي و زد حضرت آن سر بر آهنين گرز با و آمد

قطعه قطعه پيكر ، بود آمده شهدا دفن براي ( السالم عليه ) سجاد

39

زديكن . نياورد سيدالشّهدا پيكر نزديك را آن و سپرد خاك به بود افتاده كه همانجا را عباس

هاست سقّاخانه شبيه كه اند ساخته يادبود و نماد عنوان به هم ديگر جايگاه دو ، اباالفضل حضرت حرم

مي . پيكرش از چپ دست شدن جدا محلّ ديگري و است عباس راست دست شدن قطع محلّ يكي كه

درگيري رد او دستان كه است جايي بلكه ، نيست بريده هاي دست دفن محلّ ، محل دو اين كه داني

. است مظلوميّت و حماسه آن خاطره داشتن نگه زنده براي نيز اين . شد قطع جا دو اين در دشمن با

اي شنيده فرات آب كنار در تشنه لب با يارانش و امام شهادت و عطش و فرات از كه همه اين

، فرات كه ردمك اشاره هم قبالً . شود مي منشعب فرات از كه است علقمه نهر همان به مربوط ،

كوههاي از دجله رود مثل و دارد قرار تر طرف آن كيلومتر چند كه است آبي پر و بزرگ رودخانه

به جا يك در ، عراق خاك در كيلومتر صدها پيمودن از پس ، نهر دو اين و گيرد مي سرچشمه تركيه

» را رودخانه دو اين نپيوست هم به و برخورد محلّ . ريزند مي فارس خليج به و شوند مي متّصل هم

Page 24: با زائر کربلا

. گويند مي العرب شطّ ها عرب قول به يا « رود اروند

Page 25: با زائر کربلا

كربال زيارت

هيچ و بود بيابان يك تنها كربال كه بود روزهايي . گذشت ها سال و روزها آن . . . باري

كردند مي زندگي مختلف هاي فاصله با كوچك قبايلي آنجا اطراف در البته . نداشت ساكناني و آبادي

هم شهدا اجساد دفن براي كه اسد بني قبيله مثل ،

40

شهادت روز چهلمين در . بود خالي دشت كربال ولي ، كردند كمك سجاد امام به و بودند آمده

عبداهلل بن جابر نام به معروف شيعيان از نفر دو ، گوييم مي اربعين آن به كه ( السالم عليه ) حسين امام

. بودند سيدالشّهدا قبر زائران اوّلين ، دو آن . آمدند ( السالم عليه ) حسين امام قبر يارتز براي عطيّه و

عبور مسير همين از ، مدينه به شام از برگشت هنگام ( السالم عليه ) حسين امام بيت اهل نقلي به بنا

جابر با كه بود سفر مينه در و كنند زيارت را عزيزان ديگر و سيدالشهدا قبر تا آمدند كربال به و كردند

. كردند برخورد عطيّه و

خاندان براي سو يك از ، انجاميد يارانش و امام شهادت به و داد رخ كربال در كه اي حادثه

ولي دادند شهيد و آفريدند را حماسه آن ، حق از دفاع و ظلم با مبارزه راه در كه بود افتخار يك پيامبر

به دست ، حكومت و رياست خاطر به كه بود ننگ مايه اميّه بني براي هم يسوي از . نرفتند زور بار زير

عام قتل را خدا بندگان ترين خالص و ها انسان عزيزترين و زدند سابقه بي و رحمانه بي كشتار چنان

. كشتند را پيامبر فرزندان ولي ، محمّدند حضرت دين در كردند مي ادّعا كه اين با و كردند

عاشورا شهداي از كسي و برود يادها از رسواگر حادثه اين تا كوشيدند مي اميّه بني ، پس آن از

اداي براي كه كردند مي تشويق را خود پيروان هم شيعه امامان . نرود قبرشان زيارت به و نكند ياد

و ياد داشتن نگه زنده براي و آنان به نسبت دوستي و محبّت اظهار و خدا راه شهيدان آن به احترام

امام قبر زيارت و كنند نوحه و گريه و عزاداري شهيد آن براي و بروند كربال زيارت به ، آنان خاطره

41

كارها ترين بافضليت از يكي ، خطرناك و بار خفقان شرايط آن در را ( السالم عليه ) حسين

مي سيدالشهدا زيارت به هك زائري و بود شهيدان راه با همبستگي اعالم زيارتي چنان چون ، دانستند مي

مي طرفداري جهادشان از و گروهيم و جبهه اين طرفدار ما كه است اين كارش معناي ، رود مي و رفت

وظايف از كه « تبرّي » و « تولّي » همان يعني ، بيزاريم جنايتشان از و مخالفيم دشمنانشان با و كنيم

. است دين فروع از و مسلمان هر ديني

كربال زيارت به ولي ، ماست شيعه كه دارد ادّعا كس هر : فرمود ( السالم عليه ) صادق امام

Page 26: با زائر کربلا

. شود نمي ثابت او ادّعاي ، نرود

Page 27: با زائر کربلا

زيارت عشق

و خاندان اين به زائر كه كرد مي ثابت ، داشت هم خطر كه كربال زيارت به رفتن ، حال هر به

راهشان و هدف كه بود شهدا با بستن عهد نوعي ، زيارت و است آنان طرفدار و دارد عقيده راهشان به

عباسي متوكّل زمان در . است بوده هميشه حسيني كربالي به نسبت حالت و حسّ اين . نكند فراموش را

ساالر مزار گرد بر را شيعه تجمّع چون ، بود مخالف شيعيان و پيامبر خاندان با شدّت به كه اي خليفه ،

بارها ، ترسيد مي بيت اهل هواداران قيام از و ديد مي كربال در ( لسالما عليه ) حسين امام شهيدان

اجازه كسي به و سازند پراكنده را مردم و كنند خراب را ( السالم عليه ) حسين امام قبر تا داد دستور

، خاص حالي و شور با مندان عالقه دوباره ، مدّتي گذشت از پس ولي ، ندهند كربال زيارت به رفتن

شد مي شيعه آمد و رفت محلّ آنجا دوباره و رفتند مي زيارت به و كردند مي بازسازي را امام دمرق

42

. رسيدند مي الهي ثواب به زائران و بود امامان سفارش به همه ها اين . گشت مي آباد و

اين در ها سال . داشتند كربال زيارت به عشق ها خيلي ، تاريخ طول در كه باشي شنيده شايد

جان گاهي حتّي و كردند مي تحمّل را سختي گونه همه ، شد مي فراهم شرايط هم وقتي . بودند آرزو

اين مقدس دفاع هاي سال در شهدا و رزمندگان آرزوهاي از يكي ما كشور در . كردند مي فدا را خود

. « آييم مي داريم ام ، كربال كربال » : دادند مي شعار . بروند كربال زيارت به پيروزي با كه بود

دل در شوري كربال شوق اصالً . « كربال مسافر » : نوشتند مي خود هاي پيراهن پشت هم بعضي

. است آمده پيش برايت توفيقي و فرصت چنين كه بدان را خودت قدر . كرد مي ايجاد رزمندگان

مي طول ماه چند سفر اين چون ، برود كربال زيارت به خواست مي كه كسي بود رسم قديم در

برمي چون و كردند مي بدرقه را كربال زائر ، مردم . بود احساسات و شور با و اي خاطره خيلي ، كشيد

مي شعرهايي سوزناكي نواي با كسي ، مراسم اين در و گرفت مي انجام استقبال مراسمي طيّ ، گشت

گفتند مي « كرباليي » آنان هب ، گشتند برمي وقتي . گفتند مي « خواني چاووش » آن به كه خواند

كار و كنند حفظ را عنوان و لقب اين حرمت كردند مي سعي هم ها رفته كربال . بودند احترام مورد و

براي را آنان شوق و گفتند مي ديگران براي كربال سفر خاطرات از هميشه آنان . نكنند گناه و ناپسند

. افزودند مي زيارت

43

ديگر جاهاي . . . و

نوعي به كه روي مي هم ديگري قبرهاي و ها حرم زيارت به كربال در . كربال سراغ برويم باز

Page 28: با زائر کربلا

بن مسلم » كه داني مي . كني مي زيارت را « مسلم طفالن » قبر مثالً . دارد ارتباط عاشورا حادثه با

همراه را او ، كوفه به رفتن از قبل ، امام كه بود او عموي پسر و حسين امام فرستاده و نماينده ، « عقيل

اميّه بني ظالمان با مبارزه و كوفه به امام آمدن براي اي زمينه و بپيوندند او به مردم تا فرستاد اي نامه

. شد شهيد و دستگير و ماند تنها او و كردند وفايي بي مردم . است مفصّل داستانش . شود فراهم دو ( 1 )

به و بودند ( السالم عليه ) حسين امام كاروان در ، بودند كوچك كه ابراهيم و محمد هاي نام به او پسر

پسر دو آن ، ديگر كودكان و حسين امام بيت اهل شدن اسير و عاشورا جريانات از پس . رفتند كربال

كه فهميد و شناخت را دو آن چون ، ( كوفه حاكم ) زياد ابن . شدند برده كوفه به اسير صورت به هم

مدينه به آنجا از و شام به كوفه از ، بيت اهل اسيران . كنند زنداني را آنان داد دستور ، اند مسلم پسران

. بودند زندان در همچنان پسر دو آن و رفتند

حسين امام مندان عالقه از و بود بان زندان كه مشكور نام به پيرمردي روزي ، گذشت سال يك

از تا كرد كمك و سوخت آنان حال به دلش و شناخت را دو آن ، رفت مي شمار به ( السالم عليه )

نام به پليدي مرد ، كرد پيدا را آنها آنكه . شدند دستگير دوباره روز چند از پس ولي . گريختند زندان

به را آنان پيكر ، كرد جدا بدنشان از سر و برد فرات كنار را گناه بي عزيز دو آن ، بود « حارث »

را دو آن سر و انداخت آب

. كرديم اشاره كوفه مسجد از سخن هنگام ، شهيد آن حرم به . 1

44

راه در كربال از دورتر كيلومتر 40 فاصله به كربال حوالي در . بگيرد جايزه تا برد زياد ابن پيش

. دارد گنبد دو آنان حرم كه است نوجوان شهيد دو آن زيارتگاه و مدفن ، مُسيّب شهر نزديكي ، بغداد

. آورند مي ياد به را ايشان مظلوميّت و روند مي آنان زيارت به ها خيلي

كيلومتري ده در حدوداً كه است زينب حضرت پسر « عَون » قبر ، زيارتگاهها از ديگر يكي

زائران كه كربالست غربي جنوب كيلومتري شش در « حُرّ » قبر همچنين . دارد قرار كربال غرب شمال

بست ( السالم عليه ) حسين امام بر را راه نفري هزار لشكر با ابتدا كه كسي همان ، روند مي زيارتش به

خواهند امام با كوفه سپاه كه شد روشن او براي وقتي ولي ، برسد كوفه به حضرت آن نگذاشت و

آن به و شد جدا حسين امام دشمنان لشكر از شجاعانه اقدام يك در ، دارند امام قتل به تصميم و جنگيد

قهرمانان از او . رسيد شهادت به امام ركاب در كربال در كه بود شهيداني اولين جزو و پيوست حضرت

آن به را او پيكر ، كردند مي زندگي كربال فرسخي يك در او قبيله چون و رفت مي شمار به كوفه

. سپردند خاك به و بردند منطقه

زيارت هنگام است اميد . دارد خدايي مردان ايثار و عشق از خاطراتي ، سرزمين اين قدم به قدم

Page 29: با زائر کربلا

. بگيري الهام آنان ايمان و رشادت از و يادآوري به را فداكار قهرمانان و گذشته حوادث ، ديار اين

اندازه اين به فعالً . است بسيار گفتني ، منطقه اين زيارتگاهاي و حسيني حرم و كربال درباره

. زنيم مي كاظمين به سري و كنيم مي بسنده

45

مظلوم امام دو بارگاه كاظمين

كاظمين

مظلوم امام دو بارگاه

47

Page 30: با زائر کربلا

شهيد امام دو حرم

عليه ) جواد امام و ( السالم عليه ) كاظم امام يعني ، معصوم امام دو قبر ، « كاظمين » در

. كرد خواهم اشاره هك هست هم ديگري قبرهاي و ها زيارتگاه . كني مي زيارت را ( السالم

رودخانه . بود عباسي خلفاي پايتخت ، « بغداد » . شويم آشنا كمي اش سابقه و شهر اين با اول

، بغداد بيرون و دجله روخانه غرب در . است طور همين هم امروز . گذشت مي بغداد وسط از دجله

طايفه از كه را كساني و داشت ديواري آن دور . بود مشهور « قريش مقابر » به كه بود گورستاني

. سپردند مي خاك به آنجا در ، رفتند مي دنيا از قريش

هارون خصوص به عباسي خلفاي سوي از كه ، شيعه پيشواي هفتمين ، ( السالم عليه ) كاظم امام

محبوس ستمگر حاكمان آن مختلف هاي زندان در ها سال ، بود گرفته قرار آزار مورد بسيار ، الرشيد

مسموم بغداد زندان در هجري 183 سال رجب 25 روز در ، بودن زنداني ها سال از پس سرانجام . بود

بعد ها سال . شد ياد كه بردند گورستاني همان به ، دفن براي را مظلوم امام آن پاك پيكر . شد شهيد و

220 لسا قعده ذي آخر روز كه نيز ( السالم عليه ) جواد امام يعني ، حضرت آن نوه ،

48

السالم عليه ) جعفر بن موسي امام قبر كنار جا همان در ، رسيد شهادت به خلفا دست به هجري

. نهادند آن بر « كاظمين » نام و شد مستقل شهري به تبديل بعدها منطقه آن . شد سپرده خاك به (

مكان يك در كه است ( السالم عليهما ) جواد امام و كاظم امام منظور . كاظم دو يعني ، كاظمين

. مدفونند

عليه ) كاظم امام قبر زيارت به شد نمي آساني به و بود قبرستان آن گرد بر ديواري روزگاري

يكي به ( السالم عليه ) رضا امام . بود كنترل مورد عباسيان حكومت سوي از عالوه به ، رفت ( السالم

ترس اگر : پرسيد شخص آن وقتي . برود مظلوم امام آن قبر زيارت به كه كرد مي توصيه خود ياران از

ديگري شاهد هم اين . « بده سالم ديوار پشت از » : فرمود ؟ كنم چه شوم آنجا وارد نتوانستم و داشتم

. است پيامبر بيت اهل مظلوميت بر

اي دهسا بارگاه و قبّه هجري 336 سال در ديلمي معزّالدوله زمان در . گذشت ها سال . . . باري

شهر . يافت بيشتري رونق كاظمين و داشت گنبد دو و ضريح دو كه شد ساخته امام دو آن مزار روي

گرفته قرار تخريب مورد غارتگران حمله يا طبيعي حوادث خاطر به بارها . است تاريخي شهري ، كاظمين

عليهما ) كاظمين محر بويه آل حكومت دوره در پنجم قرن اواخر در . است شده تعمير دوباره ولي ،

Page 31: با زائر کربلا

پاك مزار دو آن زيارت به هم مردم و ساختند امام دو آن براي باشكوهي حرم و شد بازسازي ( السالم

. رفتند مي

: فرمود ( السالم عليه ) رضا حضرت . است شده توصيه كاظمين زيارت به ، امامان احاديث در

زيارت را اميرمؤمنان قبر و خدا پيامبر قبر كه است آن مثل ، كند زيارت بغداد در را پدرم قبر كس هر

. است كرده

49

عالقه زائران توجّه مورد ، است شده وصل بغداد به كه كاظمين شهر در امام دو اين حرم امروز

و باصفا حرمي و طاليي گنبد دو ، دلگشا هاي ايوان و بزرگ هاي صحن . است پيامبر خاندان به مند

. است داده تاريخي شهر اين به خاصّي شكوه ، است معصوم امام دو نآ مزار كه ، معنويّت

Page 32: با زائر کربلا

ديگر مزارهاي

هم را ديگري قبور ، امام دو اين قبر زيارت بر عالوه ، روي مي بغداد و كاظمين به وقتي

: شود مي اشاره ها اين از بعضي به . كني مي زيارت

در كاظمين حرم شرقي بخش در ، چهارم رنق در شيعه بزرگ علماي از ، مفيد شيخ قبر . 1

. دارد قرار ايوان

غربي رواق در ، درگذشته 672 سال در كه برجسته دانشمندان از ، طوسي نصير خواجه قبر . 2

. است حرم

بودند چهارم قرن در شيعه علماي بزرگترين از دو هر كه مرتضي سيد و رضي سيّد آرامگاه . 3

دارد قرار حرم جنوب قسمت در كاظمين صحن از بيرون ، اندك اي فاصله با و هم از جدا صورت به ،

است انداخته فاصله ائمّه حرم و دو آن مرقد بين خيابان يك و دارند جداگانه گنبدي و بقعه ، دو هر كه

.

دنيا از هجري 368 سال در و بود شيعه علماي از و حديث راويان از كه قمي قولويه ابن . 4

. است مدفون حرم داخل ، رفت

رو هم ديگر زيارتگاه چند با ، آوريم نظر در هم را بغداد و بگيريم قرار بزرگتري دايره در اگر

: شويم مي رو به

50

جنوب كيلومتري 40 در كه است مدائن شهر در پيامبر بزرگوار اصحاب از فارسي سلمان قبر . 5

هجري 36 سال در ، بود مدائن استاندار مدّتي كه او . دارد دلگشايي سراي و صحن و دارد قرار بغداد

. شد سپرده خاك به همانجا و رفت دنيا از مدائن در

او قبر . بود ( السالم عليه ) علي امام ياران و پيامبر اصحاب از ديگر يكي ، يمان بن حذيفة . 6

. است سلمان قبر كنار در

شهر شرق در نيز « كافي » كتاب مؤلّف و شيعه برجسته دانشمندان از كليني مرحوم مقبره . 7

. دارد بارگاه و گنبد هم او مزار . رفت دنيا از هجري 329 سال در وي . است بغداد

عليه ) زمان امام . صغري غيبت دوره در ( السالم عليه ) زمان امام چهارگانه سفراي قبور . 8

ويژه نماينده چهار توسّط ، دوره چهار در ( هجري 329 تا 260 سال از ) سال 69 فاصله در ( السالم

: از عبارتند نفر چهار آن . بود ارتباط در شيعيان با

است بغداد شهر مركز در قبرشان و پسرند و پدر دو اين كه ) عثمان بن محمد ، سعيد بن عثمان

Page 33: با زائر کربلا

جداگانه منطقه دو در دو اين قبر كه سمري محمد بن علي و روح بن حسين ، ( دارند بارگاه و ضريح و

عتبات زائر هاي كاروان زيارتي برنامه در مختلف داليل به مهم شخصيت چهار اين مزار . است بغداد از

. ندارد قرار

راه مسير در كه است « بُراثا مسجد » مهم جاهاي از ديگر يكي ، شده ياد هاي زيارتگاه از غير

حضرت نماز جايگاه قبالً و دارد تاريخي سابقه و گرفته رارق اعظميّه محله در بغداد طرف به كاظمين

از بازگشت هنگام ( السالم عليه ) اميرالمؤمنين حضرت دستور به و . است بوده عيسي حضرت و مريم

نهروان جنگ

51

خوانده نماز آنجا در هم پيامبراني و دارد بسيار فضيلت آن در نماز و شده ساخته منطقه آن در

كه بوده اي دهكده نام بُراثا . است شده آشكار آنجا در ( السالم عليه ) علي حضرت از راماتيك و اند

و حضور هاي پايگاه از يكي امروز . شد مسلمان ( السالم عليه ) علي دست به مسيحي يك آنجا در

. رود مي شمار به بغداد در شيعيان تجمع

دين بزرگان زيارت به چون و شود مي مجسّم تنظر در تاريخ ، روي مي جاها اينگونه به وقتي

حوزه درخشان سابقه و شوي مي آشنا بيت اهل مكتب بزرگ افتخارات با ، پردازي مي شيعه علماي و

نوعي ، اين و كني مي ياد را آنان ديني و علمي خدمات و شيعه بزرگ هاي شخصيت و كاظمين علميه

. است بزرگان آن به نهادن ارج و احترام

53

مظلوميت و غربت ديار سامرا

سامرّا

مظلوميّت و غربت ديار

55

( السالم عليهما ) معصوم امام دو حرم

شرق و بغداد شمال كيلومتري 110 در شهري . است عراق سرزمين در ديگري زيارتگاه ، سامرّا

) است بوده « رأي مَن سُرَّ » آن اصلي نام . دارد قرار زيبا و سرسبز اي منطقه در كه ، دجله رودخانه

طول سال سه . است يافته تغيير سامرّا به زمان مرور به كه ( شود مي خوشحال ببيند را آن كه هر يعني

Page 34: با زائر کربلا

معتصم ، آن تكميل از پس . بود عباسي خليفه ، معتصم زمان در آن بناي . ساختند را شهر آن تا كشيد

. ساخت مستقر آنجا در هم را خود انبوه سپاه و داد قرار خود تپايتخ را آنجا و آمد سامرا به بغداد از

و گفتند مي هم مُعسكر و عسكر آن به ، بود سربازان حضور محلّ و نظامي شهر يك ، شهر اين چون

. دارد « عسكري » لقب هم شيعه يازدهم امام ، سبب همين به

دو اين چرا امّا . دارد قرار شهر اين در ( السالم عليهما ) عسكري امام و هادي امام قبر و حرم

؟ مدفونند اينجا در امام

و داشتند هراس آنان محبوبيّت از و بودند مخالف ما امامان با عباسي ستمگر خلفاي كه داني مي

به اجبار به نيز را هادي امام داد دستور ، شد منتقل سامرّا به خليفه وقتي . داشتند نظر زير را آنان هميشه

كه بود اين . بياورند شهر اين

56

بماند مدينه يعني خود وطن و شهر در داشت دوست بيشتر آنكه با ( السالم عليه ) هادي حضرت

اين در را خود عمر از سال 20 مدت . آمدند شهر اين به او خانواده هم بعد سال چند . آمد سامرّا به ،

41 سنّ در سرانجام . داشت برعهده را شيعه دايته ، ها كنترل و ها محدوديت همه با و گذراند شهر

خاك به بود وسيعي خانه كه خويش خانه همان در و رسيد شهادت به عباسي متوكّل دستور به سالگي

. شد سپرده

امام او فرزند به شيعه امامت ، هجري 254 سال در ( السالم عليه ) هادي امام شهادت از پس

طرف از هم او . بود جوان ، پدر شهادت هنگام عسكري امام . سيدر ( السالم عليه ) عسكري حسن

در ، سال چند از پس . بود نظر زير شدّت به و گرفت مي قرار سختگيري و آزار مورد عباسي خلفاي

قبر كنار خانه همان در و شد شهيد « عباسي معتمد » دست به هجري 260 سال در سالگي 28 سن

« عسكريّين » هادي امام بزرگوارش پدر به هم و امام اين به هم . شد سپرده خاك به بزرگوارش پدر

سال 11 عسكري امام . داشتند سكونت لشكريان حضور محدوده و نظامي شهر اين در چون ، گويند مي

همين در و كرد مي هدايت و ارشاد را آنان و داشت ارتباط پيروان با جا همين از و زيست شهر اين در

تولّدي ، گشود جهان به چشم هجري 255 سال در شعبان نيمه در ( السالم عليه ) زمان ماما كه بود خانه

. نشدند آگاه او والدت از درباريان كه ، آسا معجزه

به رو اي پنجره و داشت بلند ديواري ، شد امام دو آن مدفن كه بزرگ خانه آن ، حال هر به

پشت از بيشتر ، امام دو اين قبر زائران ها مدّت . ردك مي رسيدگي آن كارهاي به كه خادمي و بيرون

زيارت را خويش امامان قبر پنجره آن

57

Page 35: با زائر کربلا

. بودند سنّت اهل سامرا ساكنان اغلب . بودند رو به رو هايي سختي با هم گاهي و كردند مي

بارگاه و قبّه و صحن و درآمد حرم صورت به مطهر قبرهاي و خانه آن بعدها . است چنين نيز اكنون

قرار هجوم مورد مخالفان سوي از بارها البته . گرفت قرار شيعيان توجّه مورد و . شد ساخته آن براي

. شد بازسازي بيت اهل به مندان عالقه عشق و همّت با دوباره ولي ، ديد آسيب و گرفت( 1 )

: است حرم در ديگر قبر چند ، معصوم امام دو پاك مرقد از غير

) مهدي حضرت تولّد هنگام كه ، عسكري امام عمّه و جواد امام دختر ، خاتون حكيمه قبر . 1

. است امام دو پاي پايين او مدفن . داشت حضور خانه اين در ( السالم عليه

. دارد قرار عسكري امام قبر پشت كه ، زمان امام مادر ، نرجس قبر . 2

. دارد قرار معصوم امام دو آن قبر شمال در كه ، هادي امام فرزند ، حسين قبر . 3

Page 36: با زائر کربلا

مطهّر سرداب

. برسد آنجا به تا خورد مي پلّه چند كه دارد وجود اتاقي ، امامان بقعه از بيرون سامرا حرم در

( السالم عليه ) مهدي حضرت . بود آنان عبادت محلّ عسكري امام و هادي امام زمان در سرداب اين

آن به عالقمندان . كرد يم عبادت همانجا در هم

تخريب و منفجر را امام دو اين حرم منفجره مواد با ، بيت اهل دشمنان ش 1384 سال در . 1

. شود بازسازي گذشته از تر باشكوه ، سامرا و عراق در امنيت برقراري با كه روزي اميد به . كردند

58

هم « غيبت سرداب » را سرداب اين . كنند مي زيارت را آنجا غريب امام آن ياد به ، حضرت

. است بوده جا همين از دوازدهم امام غيبت محلّ كنند مي تصوّر ها بعضي . گويند مي

محمّد سيّد حرم

و است ( السالم عليه ) هادي امام فرزند محمد سيد حضرت ، بزرگوار زادگان امام از يكي

و عراق مردم . دارد قرار سامرّا جنوب متريكيلو 30 در دارد باشكوهي سراي و صحن كه او مدفن

هنگام زائران . كنند مي نقل زيادي خاطرات او هاي كرامت از و دارند خاصّي اعتقاد او به ديگر زائران

. بود هجري 252 سال در او درگذشت . كنند مي زيارت هم را حرم اين سامرّا به رفتن

Page 37: با زائر کربلا

سامرا علميه حوزه

، اخير قرن يك در . يافت بسيار شهرتي سامرا شهر ، معصوم امام دو ينا حرم و قبر بركت به

مي مبارزه بيگانگان ضدّ بر كه « تنباكو تحريم » معروف فتواي صاحب ، شيرازي ميرزاي اهلل آية مرحوم

يافتند پرورش حوزه اين در بسياري علماي و كرد تأسيس را سامرا علميه حوزه و آمد شهر اين به ، كرد

عالمه ، الغطاء كاشف ، الدين سيدشرف ، امين محسن سيد ، صدر سيدحسن همچون كساني نام يدشا .

و بزرگ علماي از همه كه باشي شنيده را . . . و مظفّر ، تهراني بزرگ آقا شيخ ، بالغي محمدجواد

كتابخانه ، شتهدرگذ سامرا . بودند سامرّا حوزه شدگان تربيت از همه اينان . اند شيعه برجسته نويسندگان

و فراوان علمي مراكز ، متعدّد هاي

59

. رفت مي شمار به ديني علماي براي مركزي و داشت گوناگون ادبي و علمي محافل

. . . آخر سخن

و ها حرم با اجمالي آشنايي و آن هاي سازندگي و زيارت به گذرا نگاهي ، گذشت آنچه

. بود عراق سرزمين تاريخي جاهاي و ها زيارتگاه

اين از تا كند كمك ، سامرّا و كاظمين و كربال و نجف از مختصر شناخت اين است اميد

. ببري بيشتري معنوي هاي بهره ، زيارت

تر آگاهانه و پربارتر بعدي هاي زيارت و آورد مي فراهم را آشنايي زمينه ، زيارت اولين هميشه

. گيرد مي انجام

. كند تو نصيب را امامان هاي حرم ديدار و عتبات زيارت بارها و اباره كه بخواه خدا از

ايم جوانه ، واليت بلند شاخه بر * * * ايم عاشقانه غزل چون و عترتيم با

ايم روانه ، عترت پي در ، رويم هرجا * * * محمّديم آل خانه بام مرغ ما

« پايان »

61

64

Page 38: با زائر کربلا