26
اپ چ ده ش در ور ت س د ؛ ه ژ ی و ۀ م ا ن ۀ م ا ن ان ت س گ ت ه ر ف ؛ ماره ش5 ، 1388 ، ص3 ا ن26 ت ي ف ر3 ظ ت ف ص در ي س ار ف د ت م ا اده؛ ر< ت ي= ب ط گاه ش ن دا ا، ت شي ي عل و< ب مدان ه ده ت ک چ ف ل ؤ م در ن ی ا الۀ ق م در< وپ چ هار چ ور ت س د ي، گ تس< ن وا ۀ< ب ف ي ص و ب و ي سژر< ی و ي ف ر مع واع ب ا ۀها تس< ن وا ا ن هاي م م ت م اپ ق ص ی ن ا ب در ي س ار فe ۀf ت خژدا ی و وه ت س ي ست کد ن را ژاي< ی ش ن ما ن ت خ شا ي ت ب ف ر3 ظ ها نm ا هاد ن سo يq پ رده ک ت س ا. او هاي م م ت مژ ی ر را ژاي< ی اپ ق ص ي س ار ف رده م شژ< ی: ت س ا1 م م ت م) رف ح ۀاي اف اض2 ) م م ت م ۀ اب ش ن، ۀاي اف اض3 ِ م م ت م) دي ت< ب. ت ح< ب در اره< ن اوپ ق ت هاي م م ت م اري< ت< خ ا و اري ت ب چ ا در هاي ن خ شا ي ت ب ف ر3 ظ ت ف ص، ن ی ن ح م ه ر ک د ی ن کا ن ؤرد م در هاي ن او ق ت ان ت م هاي م م ت م اري ت ب چ ا و وده ر ف ا ها و ز ی ب اوپ ق ت ؤرها س ا ن ت ي م ک ماها ن( quantifiers ) ا< ن اپ ق ص ژ گ ن د ار< ب ل مطا ن ی ا الۀ ق م ت س ا. ه دوار ت کل ها: ور ت س د ي، گ تس< ن وا ۀ تس< ن وا هاي، ت ف ص ها م م ت م و وده ر ف ا هاي، ت ف ص ۀ تس< ن وا هاي اپ ق ص ي ل ت ض ف ت ؤرها س. دمۀ ق م ت ف ص در ار ت ك ل ع ف و م، س ا ي كo ن ار اء ر< ح ا لام ک( parts of speech ) ي ضل ا در ي كo ن. ت س ها ن ا< ن ر ار هاي گن ژ ی و وي ح ب¥ زك ی ش م ان ت م عال ف ا و مها س ا و اپ ق ص ن ی ا ت س ا كۀام م ن ها نm ا در لۀ م< ج ۀ ت س ه( head ) ع ف وا د ؤن س ي م و ۀ تس< ن وا ی ن ها( dependents ) ود چ ۀ< ب د زن گی ي م كۀادي عد ت ار ها نm ا م م ت م( complement ) وادي عد ت ژ گ ن د وده ر ف ا( adjunct ) ت س اً لا ت م. ل ع ف اد تf شي ا ردن کژ< ی لاوه ع ل، ع ا ف¥ ك پ ول ع ف م رف ح ۀاي اف اض ۀاي< ب ود چ ۀ< ب زد: گی ي م1 او) ۀ< ب ان ن ح س نm ا اهد ش اد تf شي ا رده ک. ت س ا1

ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

  • Upload
    others

  • View
    8

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

26 تا3 ص ،1388 ،5 شمارۀ ؛فرهنگستان نامۀ� نامۀ� ویژه ؛دستور در شده چاپ

فارسي در صفت ظرفيتهمدان بوعلي‌سينا، دانشگاه طبيب‌زاده؛ اميد

چکیده

و بررسي و توصيف به وابستگی، دستور چهارچوب در مقاله این در مؤلف شيوۀ و پرداخته فارسي در بیانی صفات متممهاي يا وابسته ها انواع معرفي

متممهاي او.است کرده پيشنهاد آنها ظرفيتي ساخت نمايش براي را یکدستی (2 اضافه اي، حرف ( متمم1است: برشمرده فارسي صفات براي را زير

و اجباري متممهاي تفاوت بارۀ در بحث.بندي ( متمم3 اضافه اي، نشانة متمم تفاوتهاي درمورد نکاتی ذکر همچنین ،صفت ظرفيتي ساختهای در اختياري

) نماها کمیت یا سورها تفاوت نیز و ها افزوده و اختياري متممهاي ميانquantifiers)است مقاله این مطالب ازدیگر صفات با.

افزوده و متممها صفت، های وابسته وابستگی، دستور:ها کلیدواژه. سورها تفضیلی، صفات های وابسته صفت، های

مقدمه (parts of speech) كالم اجزاء از يكي اسم، و فعل كنار در صفت و افعال ميان مشترك نحوي ويژگيهاي از زبانهاست. يكي در اصلي

واقع(head) هسته جمله در آنها تمام كه است اين صفات و اسم ها از تعدادی که مي گيرند به خود(dependents) هایی وابسته و مي شوند

است (adjunct) افزوده دیگر تعدادی و(complement) متمم آنها . مثال اضافه اي حرف مفعول يك فاعل، عالوه بر “كردن استناد” فعل

مي گيرد: به خود “به اي”

1

Page 2: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

است. كرده استناد شاهد آن سخنان به ( او1

“به اي” اضافه اي حرف اجباري متمم يك با »استناد« نيز اسممي رود: به كار

نيست. محكمه پسند شاهد آن سخنان به ( استناد2

به كار “به اي” اضافه اي حرف متمم يك با نيز “مستند” صفتمي رود:نيست. شاهد آن سخنان به مستند بنده ( عرايض3

ساخت داراي صفت و اسم و فعل جزء سه از هريك معنا اين در شامل ظرفیتی ساخت و است، خاصی(valency structure) ظرفيتي

(select) گزیند برمی یا میگیرد هسته، یک که است متممهایی کلیه نمايش< < گوشه دو ميان را ظرفيتي ساخت پس اين )از

مي دهيم(:)فعل( كردن ( استناد4

1<“به اي”اضافه اي حرف مفعول فاعل،<

)اسم( ( استناد5<“به اي” اضافه اي حرف متمم<

)صفت( ( مستند6<“به اي” اضافه اي حرف متمم<

مفصلي تحقيقات فارسي افعال ظرفيتي ساخت دربارة تاكنون است گرفته صورت Mohadjer 1978; Ahadi ؛1385 رك. طبيب زاده )مثال

اسم ها ظرفيتي ساخت دربارة مي داند، نگارنده كه آنجا تا اما ،(2001 و است، نگرفته صورت مستقلي تحقيق فارسي در بیانی صفات و

و فرهنگ نگاري در كه بسياري اهميت به رغم بحث اين مخصوصا دارد، زبان پردازش و زبانان غیرفارسی به فارسي زبان آموزش

1 . میشود محسوب فعل متممهای جزو نیز فاعل وابستگی دستور در که شود توجه

2

Page 3: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

بررسي و توصيف به مقاله اين در . ما2است مانده مغفول تاكنون فارسي در بیانی صفات متممهاي يا وابسته ها انواع معرفي و

پيشنهاد آنها ظرفيتي ساخت نمايش براي را شيوه اي و مي پردازيم يادگيري قصد كه خارجياني فرهنگ نگاران، براي بحث مي كنيم. اين

كردن ريتمي الگو خواهان كه پردازشگراني دارند، را فارسي زبان باالخره و هستند، زبان واژگاني اقالم نحوي و صرفي اطالعات

اين در ما نظري دارد. چهارچوب بسياري اهميت دستورنويسان توصيفگرا دستورنويسان عمومي ديدگاه هاي بر مبتني مقاله )مثال

Quirk et al 1985)، و وابستگي ديدگاه پيرو دستورنويسان مخصوصا است.(Engel 1994; 2002)مثال

به ،نظری بحث چند طرح از پس مقاله اين اول بخش در ظرفيتي ساخت در اختياري و اجباري متممهاي دربارة اختصار از اجباري متمم حذف كه داده ايم نشان و كرده ايم بحث صفات مي شود، جمله شدن غيردستوري يا شدن بدساخت باعث صفت

آن معنای ولی نمي كند، بدساخت را جمله اختياري متمم حذف اما اين میماند. در باقی مستتر صورت به صفت ظرفیتی ساخت در

و اختياري متممهاي ميان تفاوتهاي توضيح در همچنين بخش را جمله اختياري متمم حذف گرچه كه آورده ايم ها افزوده

ساخت در مستتر به صورت آن معناي اما نمي كند، بدساخت به هيچ وجه ها افزوده معناي اينكه حال میماند، باقی صفت ظرفيتي

دوم، بخش ندارد. در وجود صفت ظرفيتي ساخت در يا معنا در نشان و كرده ايم، معرفي را صفات ظرفيتي ساختهاي انواع

كرد. استخراج را صفات متممهاي مي توان چگونه كه داده ايم فارسي در صفات متممهاي انواع دربارة بحث به مقاله سوم بخش

فارسي صفات براي را زير متممهاي بخش اين دارد. در اختصاصي اضافه اي، نشانة ( متمم2 اضافه اي، حرف ( متمم1برشمرديم:

بحث این به زبانشناسی جدید رویکردهای براساس که فارسی مقاالت معدود از 2 صفات و »اسامی عنوان با است دوستان کریمی مقاله است، کرده اشاره صریحا(.1386فارسی« ) زبان در ای گزاره

3

Page 4: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

) نماها کمیت یا سورها تفاوت چهارم بخش بندي. در ( متمم3quantifiers)شيوه هاي دربارة و داده ايم قرار بحث مورد صفات با را

و گفته ايم، سخن آنها تحليل و دستوري اقالم شناسايي مختلف صفات ظرفيت نمايش اهميت دربارة مقاله پنجم بخش در باالخره

شامل مقاله پاياني گفته ايم. بخش سخن فارسي فرهنگهاي در مقاله اين است. در مقاله مباحث كل از ما نتيجه گيري و جمع بندي

نيز و اسم، با آن تفاوت و صفت تعريف چون مباحثی متذكر مطلقا از مقاله تحليلهاي اما نشده ايم، صفات به مربوط صرفي مباحث

(.1382) طباطبائي آراء بر است مبتني کامال جهات اين

صفات اختياري و اجباري .‌متممهاي1 يا هستند،(attributive) وصفي نقش داراي يا صفات مي دانيم چنانكه

(predicative) اسنادي نقش ( داراي7) مثال در “سرخ” صفت . مثالاست: اسنادي نقش ( داراي8) مثال در و وصفي،سرخ ( سيب7است. سرخ سيب ( آن8

تقسیم دسته دو به گوناگون زبانهای در را وصفی صفات تنیر). گریز مرکز صفات و (centripetal) امرکزگر میکند: صفات

centrifugal) که میشود اطالق وصفی صفاتی به مرکزگرا صفات صفاتی به مرکزگریز صفات و میشوند، واقع اسم از پیش

;Tesniere 1980: 128-132.) میایند اسم از پس که میشود گفته وصفی

Gross 2003) زبانهای جمله از آلمانی و انگلیسی زبانهای معنا دراین مرکزگریز زبانهای جمله از فارسی زبان و هستند مرکزگرا

word) کلمات ترتیب طریق از معموال مرکزگرا زبانهای. است

order) در میگزارند. مثال تمایز اسنادی و وصفی صفات بین صفت و میاید اسم از پیش وصفی صفت آلمانی و انگلیسی درآنها که مرکزگریز زبانهای در اما ؛میاید اسم از پس اسنادی

4

Page 5: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

قرار اسم از پس وصفی صفات هم و اسنادی صفات هم از معموال هم از صفت نوع دو این کردن متمایز برای میگیرند، :Tesniere 1980.)میشود استفاده کلمات ترتیب بجز دیگری روشهای

وصفی صفات هم و اسنادی صفات هم فارسی در مثال (133 هیچ بی اسنادی صفات اما میگیرند، قرار اسم از پس هردو درحالیکه(8 )رک. مثال میشوند واقع اسم از پس ای نشانه متصل اسم به اضافه کسرۀ یا نشانۀ یک با وصفی صفات.(7 )رک. مثال میشود

هستند، وصفي نقش داراي وقتي صفات وابستگی، دستور در اسنادي نقش داراي وقتي و میشوند، محسوب اسم وابستة درون در صفات میایند. يعني حساب به ربطي فعل وابستة هستند، مهمترين و هستند وابسته همواره نحوي گروه هاي و جمله ها

افعال كه مي شود مربوط مسئله همين به افعال با هم تفاوتشان باشند، جمله عناصر از عنصري وابستة بي آنكه مركزي، يا اصلي به خود متممهايي يا وابسته ها و مي شوند واقع جمله ثقل مركز

عنصري وابستة حال همه در و همواره صفات درحالي كه مي گيرند، همواره اينكه به رغم صفات ديديم، هستند. چنانكه جمله عناصر از

گروه یک در است ممكن گاه هستند، جمله در هسته اي وابستة متمم و شوند ظاهر هسته مقام در خود(adjective phrase) صفتی

ساخت داراي صفات مي گوييم كه معناست اين بگيرند. در در را آنها معناي كه هستند متممهايي داراي يعني هستند، ظرفيتي

هنوز صفت كه زماني از متممها اين وضع و مي كند، تكميل جمله مي باشد. مشخص است، نشده جمله وارد و دارد قرار واژگان در

يا هستند اجباري يا افعال متممهاي مانند نيز صفات متممهاي صفت زيرا است، بدساخت ( جمله اي9) جملة اختياري. مثال

دارد: نياز اجباري متممي به “مبتني”است. مبتني كتاب اين*( 9

5

Page 6: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

است، ربطي فعل وابستة و مسند فوق جملة در “مبتني” صفت به كار “بري” اضافه اي حرف متمم يك با همواره صفت همين اما

مي گيرد. به خود اجباري متممي همواره صفت اين يعني مي رود؛مي ناميم: “بري” اضافه اي حرف متمم را آن كه

است. ماركس كارل آراء بر مبتني كتاب ( اين10

صفاتي جمله از »شبيه« نيز صفت چون است، ( غلط11) جملة يادارد: نياز اجباري متممي به كه است

است. شبيه او*( 11 (12 )مثال “به اي” اضافه اي حرف متمم يك يا “شبيه” صفت(:13 )مثال اضافه اي نشانة متمم يك يا مي گيرد، به خود

است. پدرش به شبيه ( او12است. پدرش شبيه ( او13

صفت متممهاي به مي توان اختياري متممهاي از مثالي به عنوان ساختهاي در متممي هرگونه بدون صفت كرد. اين اشاره “آگاه”

مي شود: ظاهر اسنادياست. آگاه ( او14

(،15 )مثال “ازي” اختياري متمم يك با مي توان را صفت همين امابرد: ( به كار16 )مثال بندي يا

است. آگاه همه چيز از ( او15است. آمده پيش چه كه است آگاه ( او16

هركدام “آگاه” و ، “شبيه” ،“مبتني” ،“سرخ” صفات بنابراين “سرخ” صفت ظرفيتي ساخت دارند. به خاص ظرفيتي ساخت

شود: توجه

( سرخ17

6

Page 7: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

< >

ساخت (. اما8 )رك. مثال ندارد متممي هيچ صفت اين يعني اضافه اي حرف اجباري متمم يك كه ،“مبتني” صفت ظرفيتي مي گيرد، است. از “سرخ” صفت ظرفيتي ساخت با متفاوت كامال

را اضافه اي حرف متممهاي پس اين حرف درج طريق از صرفامي دهيم: نمايش متمم آن به مربوط اضافة

( مبتني18<بري>

“بري” اضافه اي حرف اجباري متمم يك ،“مبتني” صفت يعني حرف متمم دو از يكي كه “شبيه” (. صفت10 )رك. مثال مي گيرد

ساخت مي گيرد، به خود را اضافه اي نشانة يا “بري” اضافه اي »نشانه« اختصار با را اضافه اي نشانة دارد. متمم ديگري ظرفيتيمي دهيم: نمايش

( شبيه19<به اي/ نشانه>

احتمال دو از يكي فقط كه معناست اين به فوق نمايش در كج خط حرف متمم برد: يا »شبيه« به كار صفت با مي توان را موجود

)رك. اضافه اي نشانة متمم يا (،12 )رك. مثال “به اي” اضافه اي “ازي” اضافه اي حرف متمم يك با يا نيز “آگاه” (. صفت13 مثال با را بندي متمم پس اين بندي. از متمم يك با يا مي رود، به كار

براي متمم دو اين گفتيم، مي دهيم. چنانكه »بند« نمايش اختصار نمايش در دليل همين به و هستند، اختياري متممهايي “آگاه” صفت

مي دهيم: نمايش پرانتز درون را آنها زير( آگاه20

<ازي/ بندي( )>

7

Page 8: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

برد به كار خاصي متمم هيچ بدون مي توان هم را “آگاه” صفت يعني “ازي” اضافه اي حرف متمم دو از يكي با هم و (،14 )رك. مثال(.16 )رك. مثال بندي يا (،15 )رك. مثال

اين كه است اين اختياري متممهاي مورد در توجه قابل نكتة در مستتر به صورت نروند، به كار خود هستة با اگر حتي متممها باقی هسته آن معناي ( كه14) جملة در “آگاه” صفت میمانند. مثال

زير در مستتر خود در را معنا اين همواره مي آوريم، را آن مجددا اتفاقي كه است آگاه »او يا است«، آگاه چيزي از »او كه دارد

است«: افتادهاست. آگاه ( او21

طريق اين از كه دارد اهميت جهت اين از نكته اين به توجه پي صفت های افزوده با اختياري متممهاي ميان تفاوت به مي توان

ديگري صفت بلكه متمم، يك نه “كم رنگ” (،22) جملة در برد. مثالمي كند: توصيف )سرخ( را جمله اصلي صفت كه است

است. كم رنگ سرخ سيب، ( آن22

مستتر “سرخ” صفت معناي در “كم رنگ” معناي ديگر، عبارت به كند داللت خاصي رنگ به كه صفتي هر با را “كم رنگ” زيرا نيست،

»زرد كم رنگ«، برد: »سبز به كار مي توان غيرمتمم روند به كار هسته اي هر با كه را كم رنگ«... .وابسته هايي

را صفات وابسته هاي مي توان مجموع در مي ناميم. پس افزوده یاكرد: طبقه بندي زير شكل به

8

( وابسته هاي 23صفات

متمم هااجباري

اختياري

افزوده ها

Page 9: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

ظرفيتي ساختهاي .‌انواع2

مي توان، صفات ظرفيتي ساختهاي انواع و متممها شناسايي براي كلي و اسنادي ساخت در آن مناسب اسم با همراه را صفتي هربرد: به كار زير

است/ شد صفت ، اسم ( اين24

مورد در نظری بحثی به است الزم بحث ادامه از پیش اینجا در دو به ترکیب این بپردازیم. درموردربطی« + فعل »صفت ترکیب

خود تنیر. کرد اشاره میتوان وابستگی دستو در متفاوت توصیف واحدهای انواع از یکی نتیجه در و اصلی فعل یک را ترکیبی چنین

و انگلیسی چون زبانهایی در که میکند تصریح او. میداند واژگانی درنتیجه و هستند ربطی فعل دارای که فارسی البته و آلمانی ،("است زرنگ "علی مثال) میسازند (verbal sentences) فعلی جمالت

که)" بودن "زرنگ اینجا در) هستیم طرف واژگانی عنصری با ما این در صفت :است (dissociated nucleus) منفک ای هسته دارای

semantic) معناشناختی نقش دارای که است ای هسته ترکیب،

function) ،ربطی فعل و است نقش دارای که است دیگری هستۀ خویش نظر تأیید در است. وی (structural function) ساختاری

ربطی فعل فاقد که عربی چون زبانهایی در که میکند خاطرنشان مثال) میسازند (nominal sentences) اسمی جمالت نتیجه در و هستند

هم و دارد عهده به را معناشناختی نقش هم صفت ،("اکبر "الله چنین پیامدهای جمله از. (Tesniere 1980: 138) را ساختاری نقش

،مسندالیه یا فاعل فعلی، جمالت در که است این هم یکی نظری اولین تأیید مورد گوناگون اشکال به نظر این .میباشد صفت متمم

وابستگی دستور حوزۀ در که است زبانشناسانی از بسیاری

9

Page 10: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

:Eisenberg 1976) زیر: آثار به شود رجوع مثال عنوان به) کارمیکنند

105; Goetze 1979: 78; Schreiber 1991: 6 .پیروان از دیگری جمع برای اول گروه به نسبت را تری برجسته نقش که دستوروابستگی

بخش فوق، تحلیل براساس معتقدند قائلند، زبان واژگان بخش و اسم هر تقریبا عمل در زیرا میشود بزرگ اندازه بی واژگان رو ازاین و میشود ظاهر( predicative position) وصفی جایگاه در صفتی

؛(Engel 1982) شوند گنجانده زبان واژگان در باید یموارد چنین تمام است دیهی ب .Gross 2003.)کر زمینه دراین بینابینی تحلیلهای برای)

زیرا ،دارد را خود تناقضات و کاستیها رویکرد دو ازاین هریک که و دارد، تناقض نگاری واژگان تحلیلهای با نخست رویکرد مثال

در معناشناختی هستۀ عنوان به را صفت اهمیت دوم رویکرد پیروان که میرسد نظر میگیرد. به نادیده اسنادی های ساخت دیدگاه پیروان و فعل، معناشناختی ویژگیهای بر نخست رویکرد

دراین ما دارند. درهرحال تأکید فعل ساختاری ویژگیهای بر دوم معتقدند که کسانی یعنی میکنیم، پیروی دوم گروه روش از مقاله زبان واژگان بخش در باید( lexical units) واژگانی واحدهای فقط چون گریید پرتعداد بینهایت و زایا کامال ترکیبهای و گیرندب قرار

زبان نحو حوزۀ در باید" ربطی فعل + (/ اسم صفت) مسند" هم فعلی، اصطالح به جمالت تمام در معنا شوند. دراین بررسی

ربطی فعل متممهای جمله از هردو مسند هم )مسندالیه( و فاعل.نمیگیرد فاعل نام به متممی هیچگاه صفت و میشوند، محسوب

یا وصفی جايگاه (،24) فوق ساخت در صفت جايگاه گفتیم چنانکه “آبستن” صفت از استفاده میشود: به نحوة نامیده مسند جایگاه

شود: توجه فوق ساخت ( در“مملو” و “آكنده” معناي )دراست. آبستن كشور اين*( 25

10

Page 11: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

در به تنهايي هيچ گاه فوق معناي در “آبستن” صفت مي بينيم چنانكه فوق جايگاه در صفت اين بلكه نمي رود، به كار مسند جايگاه

است: نيازمند اضافه اي نشانة اجباري متمم يك به هموارهاست. حوادث آبستن كشور ( اين26

نمايش زير به صورت را “آبستن” صفت ظرفيتي ساخت پسمي دهيم:( آبستن27

<نشانه>

نتيجه اين به فارسي زبان در پركاربرد صفت500 حدود بررسي با صفر دستة سه به فارسي صفات ظرفيتي ساختهاي كه رسيديم مي شوند. صفات تقسيم ظرفيتي دو و ظرفيتي تك و ظرفيتي

نمي گيرند. به خود متممي هيچ كه هستند صفاتي ظرفيتي صفر از ديگر بسياري ثروتمند« و آبرومند، شيرين، »سرخ، چون صفاتي

ظرفيتي هستند. ساخت فارسي در ظرفيتي صفر صفات جملهمي دهيم: نمايش زير به صورت را صفات اين تمام

ظرفيتي صفر ( صفات28 < >

متمم يك كه مي شود اطالق صفاتي به ظرفيتي تك صفات اما يا اجباري است ممكن ظرفيتي تك صفات مي گيرند. متمم به خود

اختياري (“مملو آكنده،” معناي )در “آبستن” صفت باشد. مثال اضافه اي نشانة اجباري متمم يك كه است ظرفيتي تك صفتي ظرفيتي تك صفات در متمم (. اما26 )رك. مثال مي گيرد به خود نيز “آزاد” چون صفتي بنابراين باشد، اختياري متممي است ممكن

تك صفتي مي گيرد، به خود “ازي” اضافه اي حرف اختياري متمم كهاست: ظرفيتيشد. آزاد زندان از ( او29

11

Page 12: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

به است، ظرفيتي تك صفتي كه “آزاد” صفت ظرفيتي ساختمي باشد: زير شكل

( آزاد30<)ازي(>

متمم دو ميان از ظرفيتي، تك صفت يك متمم گاه كه شود توجه انتخاب محتمل ساخت »آگاه« با صفت ديديم چنانكه مي شود. مثال

اختياري متمم يك يا زيرا است، ظرفيتي تك صفتي (،31) ظرفيتي بندي اختياري متمم يك يا (،15 )رك. مثال مي گيرد به خود “ازي”

(:16 )رك. مثال( آگاه31

<)ازي/ بندي(>

يعني هستند، ظرفيتي دو فارسي صفات از كمي بسيار تعداد به كار متفاوت متمم دو با هم زمان به طور صفت مي روند. مثال

اضافه اي حرف و اضافه اي نشانة اجباري متمم دو با “بازدارنده”مي رود: به كار “ازي”

است. منكرات به آوردن روي از انسان بازدارندة ( مذهب32

نمايش زير در33 شكل به را “بازدارنده” صفت ظرفيتي ساخت ظرفيتي دو ساختهاي در موجود متممهاي پس اين از و مي دهيم،

مي كنيم: جدا هم از ويرگول با را( بازدارنده33

<ازي نشانه،>

صفات متممهاي .‌انواع3 محسوب جمله آن ثقل مركز جمله اي، هر در اصلي فعل كه گفتيم

غيرمستقيم يا و مستقيم بطور يا جمله عناصر تمام يعني مي شود، وابستة خود همواره صفت اما هستند، جمله اصلي فعل وابستة

12

Page 13: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

هم كه است شده باعث نيز امر است. همين جمله عناصر از يكي از كمتر آنها متممهاي تعداد هم و صفات ظرفيتي ساختهاي تنوع براي باشد. ما افعال متممهاي تعداد و ظرفيتي ساختهاي تنوع

(2 ( فاعل،1از: عبارت اند كه برشمرديم متمم هشت افعال اضافه اي، نشانة ( مفعول4 اضافه اي، حرف ( مفعول3 مفعول،

)رك. طبيب زاده قيدي ( بند8 متممي، ( بند7 ( تميز،6 ( مسند،5 (1از: عبارت اند كه است تا سه صفات متممهاي تعداد . اما(1385) بندي ( متمم3 اضافه اي، نشانة ( متمم2 اضافه اي، حرف متمم

clausal complement)صفات متممهاي بررسي به قسمت اين . در شرح به اختصار را آنها از هركدام انواع و مي پردازيم فارسي

مي دهيم.

اضافه‌اي حرف ‌متممهاي3‌.1 يا اجباري اضافه اي حرف متمم يك فارسي صفات از بسياري ممكن صفات بعضي كه داشت توجه مي گيرند. بايد به خود اختياري

روند؛ به كار اضافه اي حرف متمم دو از يكي با است صفت مثال )رك. مي رود به كار “بري” اضافه اي حرف متمم با هم “مشرف”

(:35 )رك. مثال “به اي” اضافه اي حرف متمم با هم (،34 مثالاست. باغ بر مشرف اتاق ( اين34است. باغ به مشرف اتاق ( اين35

موارد گونه اين در رسمي تر اضافه ها حرف از يكي كاربرد معموال دو ظرفيتي، ساخت نمايش هنگام به رو ازین است، ديگري از

اضافة حرف و مي كنيم جدا هم از تيره خط با را اضافه حرفمي آوريم: غيررسمي تر اضافة حرف بر مقدم را رسمي تر( مشرف36

<به اي( ـ بري>

13

Page 14: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

كم وبيش (،36) نمايش در تيره خط عالمت معناي كه شود توجه كج خط عالمت معناي مانند در آنها تفاوت تنها ( است،31 در )مثال دسته به هردو كه احتمال دو نمايش براي تيره خط از كه است اين

براي كج خط از اما مي كنيم، استفاده دارند تعلق متممها از واحدی تعلق متممها از متفاوتي دسته به هركدام كه احتمال دو نمايش

استفاده دارد حرف متمم با هم “مغاير” صفت مي كنيم. مثال نشانه اي متمم با هم ( و37 )مثال مي رود به كار “بايي” اضافه اي(:38 )مثال اضافه ايشماست. حرفهاي با مغاير او ( حرفهاي37شماست. حرفهاي مغاير او ( حرفهاي38

جايگزين پذير متمم دو ،“مغاير” صفت ظرفيتي ساخت در بنابراين از كج خط با دارد، تعلق متممها از متفاوتي دسته به هركدام كه را

مي كنيم: جدا هم( مغاير39

<باي/ نشانه>

مي كنيم. اشاره اضافه اي حرف متممهاي از تعدادي به زير در همچون صفاتي:“ازي” اضافه‌اي حرف ‌متمم3‌.1‌.1

به كار “ازي” اضافه اي حرف متمم مملو« با و متنفر آگاه، »آزاد، مي روند:است. آزاد بندي هر از ( او40مي شويم. آگاه همه چيز از ( ما41بود. متنفر او از ( علي42بود. جمعيت از مملو ( خانه43

خود، نقش نماي با همواره اضافه اي حرف متمم كه شود توجه در متمم اين محل ازاين رو و است، همراه اضافه حرف همان يعني

14

Page 15: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

را متمم اين يعني ندارد، چنداني نقش جمله عناصر(order) ترتيب برد: به كار جمله از قسمتي هر در مي توان تقريبا

است. بندي هر از آزاد او ( الف ـ44است. آزاد او بندي هر از ب ـ

همه چيزيم. از آگاه ما ( الف ـ45آگاهيم ما همه چيز از ب ـ

بود. او از متنفر علي ( الف ـ46بود. متنفر علي او از ب ـ

بود. مملو جمعيت از خانه ( الف ـ47بود. مملو خانه جمعيت از ب ـ

جمله در عنصري(free order) آزاد ترتيب با ما كه مواردي در البته مواجه ايم، بقيه و(unmarked) بي نشان ترتيبها از يكي فقط غالبا

(marked) نشاندار بي نشان، ( همه43) ( تا40) مثالهاي هستند. مثالهستند. نشاندار ( همه47) ( تا44) موارد و

چون صفاتي:“بايي” اضافه‌اي حرف ‌متمم3‌.1‌.2 با كه هستند صفاتي جمله هماهنگ« از و موافق مغاير، »درگير،

مي رود: به كار “بايي” اضافه اي حرف متممشدند. درگير قاچاقچي ها با انتظامي ( نيروهاي48شماست. حرفهاي با مغاير او ( حرفهاي49است. موافق ما با ( او50بودند. هماهنگ هم با ( سربازها51

حرف گروه:“برايي” اضافه‌اي حرف ‌متمم3‌.1‌.3 ظاهر صفت یا فعل متمم عنوان به ندرت به “برايي” اضافه اي

كه(beneficiary) بهره ور گروه يك به صورت بيشتر گروه میشود. این صفات ( و53 و52 )مثالهاي افعال با است، افزوده يا قيد نوعي

مي رود: ( به كار55 و54 )مثالهايآمد. اينجا به تو ديدن براي ( او52

15

Page 16: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

جنگيديم. شما براي ( ما53شدند. آزاد او براي ( آنها54است. شده آب پز ما براي غذا ( اين55

قيد يك با مي توان همواره را بهره ور اضافه اي حرف گروه نتیجه دركرد: »به خاطر...« جابجا »به علت...«، چون عباراتي يا علت

آمد. اينجا به تو به خاطر ( او56جنگيديم. شما به خاطر ( ما57است. شده آب پز ما به خاطر غذا ( اين59

اضافه اي حرف متمم فارسي صفات از محدودي بسيار تعداد امااست: صفات اين از يكي “آماده” صفت مي گيرند؛ “برايي”

است. آماده امتحان براي ( او60 متمم از مي توان “برايي” اضافه اي حرف متمم بجاي معموال استفاده ديگري “برايي” متمم ( بجاي60) مثال در كرد. مثال

( يا61 )مثال اضافه اي نشانة متمم از مي توان ) )مثال بندي متممكرد: ( استفاده62

است. امتحان آمادة ( او61بدهد. امتحان كه است آماده ( او62

“متكي” و “مبتني” :“بري” اضافه‌اي حرف ‌متمم3‌.1‌.4 به كار “بري” اضافه اي حرف متمم با كه هستند صفاتي جمله از

مي روند:است. اسالمي تعاليم بر مبتني او ( افكار63است. پدرش سرماية بر متكي ( او64 حرف متمم از مي توان “بري” اضافه اي حرف متمم بجاي معموال

“بري” اضافة حرف صورت اين در كرد؛ استفاده “به اي” اضافه ايبود: خواهد “به اي” اضافة حرف از رسمي تر

16

Page 17: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

است. اسالمي تعاليم به مبتني او ( افكار65است. پدرش سرماية به متكي ( او66

حرف از مي توان “بري” اضافة حرف بجاي كه داشت توجه بايد صادق همواره قضيه اين عكس اما كرد، استفاده “به اي” اضافة

حرف بجاي “بري” اضافة حرف از نمي توان همواره يعني نيست، به بيشتري تفصيل با بعد قسمت نمود. در استفاده “به اي” اضافة

مي پردازيم. موضوع اين با بسياري صفات:“به‌اي” اضافه‌اي حرف ‌متمم3‌.1‌.5 مزين، »شبيه، صفات مي روند، به كار “به اي” اضافة حرف متممصفات اند: اين گونه وابسته« از و ملزم

است. پدرش به شبيه ( او67شد. ايشان وجود به مزين ما ( مجلس68هستيد. كار اين انجام به ملزم ( شما69است. ملل سازمان كمكهاي به وابسته كشور ( اين70

اضافة حروف از نمي توان “به اي” اضافة حرف بجاي گفتيم چنانكهنمود: »بري« استفاده

است. پدرش بر شبيه او*( 71شد. ايشان وجود بر مزين ما مجلس*( 72هستيد. كار اين انجام بر ملزم شما*( 73است. ملل سازمان كمكهاي بر وابسته كشور اين*( 74

چون صفاتي:“دري” اضافه‌اي حرف ‌متمم3‌.1‌.6 “دري” اضافه اي حروف متمم متزلزل« با و غوطه ور »مردد،

مي روند: به كاربود. افكارش در غوطه ور ( او75هستند. مردد خود تصميم در ( آنها76است. متزلزل ايمانش در ( او77

17

Page 18: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

اضافه‌اي نشانة ‌متمم3‌.2 كسرة يا نشانه به واسطة كه اسم يك با فارسي صفات از بسياري متمم را متمم مي روند. اين به كار مي پيوندند، صفت به اضافه مبين، گرفتار، »شاهد، چون مي ناميم. صفاتي اضافه اي نشانة صفاتي چنين جملة منكر« از و ملتفت مشمول، مرهون، مخل،

را آن نبايد و است، متمم يك واقع به اضافه اي نشانة هستند. متمم زيرا دانست، افزوده يك يا آن حذف و است اجباري متمم اين اوال

كالم بافت وجود به منوط را آن درك يا مي كند، بدساخت را جملهمي سازد:است. او ايمان مبين اعمال ( اين78

است. مبين اعمال اين* ـماست. آسايش مخل ( او79

است مخل او* ـنمي شود. ما مشمول قانون ( اين80

نمي شود مشمول قانون اين* ـنيست. موضوع ملتفت ( او81

نيست ملتفت او ؟ ـ و متمم از مي توان اضافه اي نشانة متمم بجاي موارد اكثر در ثانيا

ديگري، مثال كرد: استفاده بندي متمم<نشانه/ بند> ( شاهد82

بود. مردم كشتار شاهد او الف ـكشتند. را مردم كه بود شاهد او ب ـ

<نشانه/ بند> ( ملتفت83

هستيد؟ موضوع ملتفت شما الف ـاست؟ خبر چه كه هستيد ملتفت شما ب ـ

<نشانه/ بند> ( منكر84

18

Page 19: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

خداست. وجود منكر او الف ـدارد. وجود خدايي كه است منكر او ب ـ

متممي ‌بند3‌.3 سطور اين نگارندة بندهاي دستة سه به را فارسي بندهاي قبال متذكر و بود كرده تقسيم متممی بندهاي و قيدي، بندهاي وصفي،

مي كنند: توصيف را اسم وصفي بندهاي كه بوده شدهاست. من برادر ديدي كه ( مردي85

مي كنند: توصيف را جمله قيدي بندهايكردم فرار ديدم را او تا( 86

)رك. طبيب زاده هستند فعل متممهاي جملة از متممي بندهاي و:(1386 همو ؛167-142: 1385

.مي آيد فردا كه گفت ( او87

بند بايد كه رسيديم نتيجه اين به صفات متممهاي بررسي با اما در كه است بندي آن و افزود، فوق سه گانة انواع به را ديگري كه را بندهايي پس اين مي شود. از ظاهر صفات ظرفيتي ساخت

صفات متمم كه را بندهايي و فعل، متممي بند هستند افعال متمم از چنانكه صفت، متممي مي ناميم. بند صفت متممي بند هستند،

در و است صفات بعضي متممهاي جملة از پيداست، آن نام شاهد، »آگاه، چون دارد. صفاتي حضور صفات آن ظرفيتي ساخت متممي بند كه هستند صفاتي جمله نيازمند« از و موافق منكر، به متمم باید دلیل دو به را صفت متممی مي گيرند. بند صفت

شود، بدساخت جمله که میشود باعث آن حذف آورد: اوال حسابگردد: کالمی بافت به منوط شدت به آن فهم دستکم یا

است. بيمار مادرش كه است آگاه ( او88است. آگاه او ؟ ـكشتند. را مردم چگونه كه بود شاهد ( او89

19

Page 20: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

بود. شاهد او ؟؟ ـدارد. وجود عدالتي كه است منكر ( او90

است. منكر او* ـ

و متمم از مي توان صفت متممي بند بجاي موارد اكثر در ثانيا ديگري متمم يا (،84-82 )رك. مثالها اضافه اي نشانة متمم مثالكرد: استفاده اضافه اي حرف

<بند/ ازي> ( آگاه91

است. بيمار مادرش كه است آگاه او الف ـاست. آگاه مادرش بيماري از او ب ـ

<بند/ بايی> ( موافق92

برويم. تهران به كه است موافق او الف ـاست. موافق ما رفتن تهران با او ب ـ

‌اقالم و تفضيلي صفات سورها، دربارة نكته ‌چند4ديگر مشابه

سورها، دربارة سؤاالتي صفات، متممهاي دربارة بحث هنگام به بودن/ الزم بودن، »پيدا چون اقالمي نيز و تفضيلي، و عالي صفات واضح و بودن مهم بودن/ شدن، ممكن بودن، محتمل شدن،

مواردي چنين بررسي به بخش اين مي آيد. در پديد غيره بودن« ومي پردازيم.

‌سورها4‌.1 بلكه نمي روند، به كار به تنهايي كه دارند وجود زبان در كلماتي يا كميت چون اطالعاتي و مي شوند ظاهر اسم يك همراه همواره چون مي دارند. كلماتي بيان اسم آن مورد در را آن مانند و مقدار

هستند. كلمات اين گونه بعضی« از برخی، اهم، اكثر، اقل، »اغلب، فارسي، فرهنگهاي در نيز و سنتي دستورهاي در اين گونه غالبا

20

Page 21: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

از را آنها است بهتر اما داده اند، قرار صفات طبقة ذيل را كلمات طبقة ذيل را كلمات اين زبانشناسان شيوه به و كنيم جدا صفات .(151-140: 1383 )رك. دبيرمقدم دهيم قرار كميت نماها يا سورها

هيچ گاه سورها كه است اين در صفات با سورها تفاوت مهمتريننمي شوند: ظاهر وصفي نقش در

( اکثر93اکثر ـ*مردم

( اهم94اهم ـ*مردم

( برخی95برخی ـ*مردم

( بعضی96بعضی ـ*مردم

در به تنهايي سورها كه است اين در صفات با سورها ديگر تفاوت اسنادي نقش فاقد سورها يعني نمي گيرند؛ قرار نیز مسند جايگاه

هستند: همهستند اکثر مردم (*اين97است. اهم موضوع (*اين98است. برخی ماجراها (*اين99

هستند. بعضی کتابها (*اين100

عالي و تفضيلي ‌صفات4‌.2 عالي، يا تفضيلي صفات به فارسي سادة صفات تبديل از غالبا تفضيلي صفات ازاين رو مي پذيرد، صورت تصريفي فرايندي طريق

در صفات، اين ظرفيتي ساخت به مربوط اطالعات نيز و عالي، و بايد زمينه اين در كه كاري نمي شود. تنها درج زبان اين واژگان صفات به تبديل قابل كه است صفاتي كردن مشخص داد، انجام

21

Page 22: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

به مربوط اطالعات نشدن درج هستند. علت عالي و تفضيلي كه است اين واژگان در عالي و تفضيلي صفات ظرفيتي ساخت

واژگان در آنها درج ازاين رو و هستند پيش بيني قابل اطالعات اين ;Varnhorn 1993: 81رک. دیگر نظرات )برای مي شود محسوب حشو

Gross 2003: 841.) فارسي در ساده صفات كردن تفضيلي مورد در توجه قابل نكتة

را آنها نگيرند، متممي هيچ بحث مورد صفات اگر غالبا كه است اين مبدل تفضيلي صفت به “تر ـ” تفضيلي پسوند افزودن با به سادگي

»ازی« اضافه اي حرف اجباري متمم يك صورت اين مي كنيم. درشود: افزوده جمله به بايد نيز

است. اساسي كار ( اين101است. كار آن از اساسي تر كار اين ـاست. استوار بنا ( اين102

است. بنا آن از استوارتر بنا اين ـاست. اسرارآميز داستان ( اين103

است. داستان آن از اسرارآميزتر داستان اين ـ

بگيرد، خود به متمم يك بحث مورد صفت اگر اما آن معموال »بيشتر« تفضيلي عبارت با بلكه ،“تر ـ” پسوند با نه را صفت

از استفاده مي بينيم زير )ب( در مثالهاي در مي كنيم. چنانكه را جمله يا صفات، اين كردن تفضيلي براي “تر ـ” تفضيلي پسوند

مي سازد: پيچيده بسيار را آن ساخت يا مي كند، بدساخت<)بند(> ( آماده104

برود. كه است آماده او الف ـبرود. كه ماست از آماده تر او ؟ ب ـبرود. كه است آماده ما از بيشتر او پ ـ

<)نشانه(> ( اسير105

است. بچه و زن اسير او الف ـ

22

Page 23: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

است. بچه و زن من از اسيرتر او* ب ـاست. بچه و زن اسير من از بيشتر او پ ـ

<)ازي(> ( آزاد106

است. دنيوي تعلقات از آزاد او الف ـاست. دنيوي تعلقات از من از آزادتر او* ب ـاست. آزاد دنيوي تعلقات از من از بيشتر او پ ـ

مركب فعل يا ‌صفت4‌.3 .3 )رك. بخش مي روند به كار متممي بند با صفات از بعضي گفتيم

در متممي چنين وجود بر دال دليل دو نيز و مقاله(، . همين3 صفات اين از متممي بند حذف اينكه اول داديم؛ به دست فارسي

و (،90 تا88 )رك. مثالهاي مي كند مبهم يا غيردستوري را جمله متمم از مي توان صفات اين مورد در متممي بند بجاي اينكه دوم

(.92 و91 )رك. مثالهاي كرد استفاده ديگري به كار متممي بندهاي با كه دارند وجود نيز صفاتي مي گوييم حال

مي شود. صفاتي جمله در آنها فاعل جانشين بند اين اما مي روند،جمله اند: اين واضح« از و مهم، ممكن، محتمل، الزم، »پيدا، چون

است. بيمار كه ( پيداست107ببينم. را او كه است ( الزم108بيايد. كه است ( محتمل109باشد. راه در است ( ممكن110

در جمله و است، فاعل جانشين متممي بند موارد، اين تمام در مورد است. در اسمي گروه يك شكل در آشكار فاعلي فاقد واقع نخست داد: تحليل به دست مي توان گوناگون تحليل دو صفات اين مي گيرند به خود متممي بند نوعي فوق صفات بگوييم كه است اين شيوة مي شود. بنابراين، جمله در فاعل يا مسنداليه جانشين كه

كرديم بررسي كه ديگري متممي بند با متممي بند نوع اين نمايش

23

Page 24: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

بندهاي را بندها اين مي توان صورت اين بود. در خواهد متفاوت زير شكل به مي گيرند، بندهايي چنين كه را صفاتي و ناميد فاعليداد: نمايش

( پيدا111<فاعلي بند>

مي گويد. دروغ كه پيداست( الزم112

<فاعلي بند>

برويم. كه است الزم( محتمل113

<فاعلي بند>

بيايند. كه است محتمل( ممكن114

<فاعلي بند>

بگويد. راست است ممكن

الزم بودن، » پيدا چون تركيباتي كه است اين ديگر تحليل اما بحث و بگيريم مركب فعل بودن« را ممكن و بودن، محتمل بودن، كنيم. منتقل “افعال” بخش به “صفات” بخش از آنها دربارة

نگارنده هنوز و است، دانسته مركب فعل را تركيبهايي چنين قبال تحليل از ساده تر و اقتصادي تر اخير تحليل كه است باور اين بر نيز

.(96-105: 1385 )رك. طبيب زاده مي باشد نخست را صفات ظرفيتي ساخت بايد بپذيريم، را نخست تحليل اگر

نشان را آن متممهاي تمام كه دهيم نمايش به گونه اي دهد. مثال حرف اختياري متمم يك كه است صفاتي جمله »پيدا« از صفت

مي گيرد: »ازي« به خود اضافه اي( پيدا115

<)ازي(>

24

Page 25: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

شد. پيدا ماه الف ـشد. پيدا دور از ماه ب ـ

به خود هم فاعلي متممي بند يك صفت اين كه بپذيريم اگر و اين ظرفيتي ساخت در را متمم آن بايد (،111 )رك. مثال مي گيرد

تحليل در تناقضي با را ما عمل اين البته كه دهيم، نمايش صفت را فاعل بايد اينكه آن و مي سازد، مواجه نحوي استدالل و دستور

مي دانيم، كنيم. چنانكه قلمداد صفت متممهاي يا وابسته ها جمله از وابستة هيچ گاه و است، فعل(argument) موضوع همواره فاعل

»پيدا اگر اينكه نمي باشد. خالصه جمله در فعل از غير عنصري حل تناقض اين بگيريم، درنظر مركب فعل نوعي بودن/ شدن« را

فارسي زبان در تركيبهايي چنين تعداد ديگر طرف مي شود. از بسيار واژگاني تركيبهاي ديگر زايايي مانند نيز آنها زايايي و اندك كه نظر اين تأييد در است ديگري دليل نيز مي باشد. اين ناچيز

افعال نگارنده حال هر هستند. در مركب فعل فوق تركيبهاي و است كرده تقسيم غيرشخصي و شخصي دستة دو به را فارسي

آشكار فاعل كه هستند افعالي غيرشخصي افعال كه است آورده بند و است، مفرد شخص سوم همواره آنها شناسة و نمي گيرند

:1385 )رك. طبيب زاده دارد به عهده را فاعل نقش آنها در متممي105-96).

فارسي فرهنگهاي در صفات .‌ظرفيت5 به دهند، به دست صفات مورد در بايد فرهنگها كه اطالعاتي از يكي

مربوط آنها ظرفيتي ساخت ) آكسفورد فرهنگ مي شود. مثال را صفت آن ظرفيتي ساخت ،aware مدخل مقابل در (،1996

است: ساخته مشخص زير به شكل116( aware… ~of sb/sth; ~that…

25

Page 26: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

يا مي رود، به كار(of) اضافه اي حرف متمم يك با يا صفت اين يعني شيوة هم ترتيب اين به آكسفورد فرهنگ واقع متممي. در بند يك با

خود مراجع اختيار در انگليسي زبان در را صفت اين عملي كاربرد رویکردی آن پیرو که است داده نشان تلویحا هم و است، گذاشته

واژگانی، واحد یک نه راربطی« + فعل »صفت ترکیب که است ربطی فعل یک بعالوۀ مسند یک از متشکل نحوی ای زنجیره بلکه

فارسي فرهنگهاي در اما مقاله(. همین دوم میداند)رک. بخش عرضه صفت ظرفيتي ساخت مورد در اطالعي هيچ معموال

باشد، خارجي اگر مخصوصا، مراجعه كننده نتيجه در و نمي شود، زبان در نظر مورد صفت عملي كاربرد مورد در اطالعي هيچ

به مربوط اطالعات ذكر كه است نمي كند. بديهي كسب فارسي و فرهنگها، در صفات ظرفيتي ساخت فرهنگهاي مخصوصا

غفلت آن از نبايد فرهنگ نگاران و دارد بسيار اهميت آموزشيكنند:

( آگاه117<ازي/ بند>

نتيجه‌گيري و ‌جمع‌بندي6 صفات هستند. اكثر ظرفيتي ساخت داراي افعال مانند نيز صفات

نيز فراواني ظرفيتي تك صفات اما هستند، ظرفيتي صفر فارسي فارسي زبان در ظرفيتي دو صفات دارد. تعداد وجود زبان اين در

ظرفيتي ساخت درون در كه را است. عناصري ناچيز بسيار يا هستند اجباري يا متممها اين و مي ناميم، متمم مي دهيم، نمايش

غيردستوري باعث صفات از اجباري متممهاي اختياري. حذف اما است، گرفته قرار آن در صفت آن كه مي شود جمله اي شدن نمي شود، جمله شدن غيردستوري باعث اختياري متمم حذف خاص و نهفته صفت معناي در همواره اختياري متمم وجود گرچه

يك نه برود، به كار صفتي هر با كه وابسته اي است. يعني صفت آن انواع شناسايي است. براي افزوده يك بلكه اختياري متمم

صفت يك ،اسم »اين ساخت از مي توان فارسي متممهاي

26

Page 27: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

جايگاه در گوناگون صفات دادن قرار كرد: با است« استفاده در صفت متممهاي كه رسيديم نتيجه اين به فوق ساخت در مسند

نشانة متمم اضافه اي، حرف متمم دستة سه شامل فارسي و اضافه اي، فرهنگهاي در كه كلماتي از است. تعدادی بندي متمم

است، شده ياد آنها از صفت عنوان با سنتي دستورهاي و فارسي كه است الزم ازاين رو مي باشند، سور بلكه صفت، نه واقع در

كنیم. جدا صفات از فارسي دستورهاي و فرهنگها در را سورها اما هستند، اسمي گروه وابسته هاي جمله از صفات مانند سورها

متمم و نمي شوند واقع هسته خود هيچ گاه صفات برخالف نقش در هسته به عنوان هيچ گاه سورها ديگر عبارت نمي گيرند. به

صفات ظرفيتي ساخت نمي شوند. تعيين ظاهر اسنادي و وصفي بايد فارسي فرهنگ نويسان كه است اقداماتي مهمترين جمله از

مي توانند كه است صورت اين در تنها زيرا باشند، داشته توجه بداندهند. نشان خود مراجعان به را صفات واقعي و دقيق كاربرد

مآخذ فهرستسخن. انتشارات تهران، ج،8 ،سخن بزرگ فرهنگ ،1381 حسن، انوري،

زايشي دستور تكوين و پيدايش نظري؛ زبانشناسي ،1383 محمد، دبيرمقدم، دانشگاه ها انساني علوم كتب تدوين و مطالعه سازمان تهران، دوم(، )ويراست)سمت(.

نشر مركز تهران، ،فارسي زبان در مركب صفت و اسم ،1382 عالءالدين، طباطبايي،دانشگاهي.

امروز؛ فارسي در جمله بنيادين ساختهاي و فعل ظرفيت ،1385 اميد، طبيب زاده،مركز. نشر تهران، ،وابستگي دستور نظرية براساس پژوهشي نمايش شيوة و فارسي، زبان در متممي بندهاي انواع »بررسي ،1386 ــــــــــــــ،

.فرهنگ نگاري( )ضميمة فرهنگستان نامةدر: فرهنگ«، در آنها فارسي«، زبان در گزاره اي صفات و »اسامي ،1386 غالمحسين، كريمي دوستان،

.187-202 ص ،3پياپي: بهمن، ،3 جلد ،فرهنگستان ويژه نامة دستور؛در: Ahadi, Shahram, 2001, Verbegänzungen und zusammengesetzte Verben in Persischen, Eine

Valenzthoretische Analyse, Dr. Ludwig Reichert, Velag, Wiesbaden.

27

Page 28: ظرفيت صفت در فارسي  · Web view10) اين كتاب مبتني بر آراء كارل ماركس است. يا جملة (11) غلط است، چون صفت «شبيه»

Eisenberg, ., 1976,

Engel, U., 1982,

Engel, U, 1994, Syntax der deutschen gegenwartssprache, 3, Erich Schmidt, Berlin.

Engel, U, 2002, Kurze Grammatik der deutschen Sprache, ludicium, Verlag, Müachen.

Goetze, ., 1979,

Gross, ., 2003,

Mohadjer-Ghomi, S., 1978, Eine kontrastive Untersuchung der Satzbaupläne in Deutschen und

Persischen, Kirchzarten, Burg-Verlag.

Oxford Advanced Learner's Dictionar, 1996, fifth edition, Oxford University Press.

Quirk, R. et al., 1985, A Comprehensive Grammar of the English Language, Longman, London and

New York.

Schreiber, ., 1991,

Tesniere, L., 1980,

Varnhorn, ., 1993

Abstract

According to dependency grammar the adjectives, like verbs and nouns, may have some dependents dividing into two main groups of complements and adjuncts. In this article the adjective complementation in Persian has been described and a notational method has been offered to formalize the valancy structure of adjectives. The complements of Persian adjectives introduced in this article are as follows: 1. prepositional complement, 2. genitive complement, 3. clausal complement.

28