قبض و بسط تئوریک توسعه

Embed Size (px)

DESCRIPTION

آنچه موضوع اصلی مقاله حاضر را تشکیل می دهد، بررسی و تأملی اجمالی در سیر تحول و تطور در اندیشه اجتماعی در حوزه نظریه پردازی های توسعه است. صرف نظر از اینکه در دنیای واقعی و در زمینه تجارب متعدد جوامع مختلف در پنجاه سال گذشته، مفهوم و پدیده واحدی به نام توسعه، آنهم مطابق یک الگوی واحد قابل تشخیص هست یا نه، در این مقاله تنها به بررسی قبض و بسط های نظری "توسعه" به مثابه یک گفتمان نظری عام می پردازیم. همچنین سعی خواهم کرد تا مبادی این تحولات و عوامل عینی تأثیر گذار بر آنها خصوصاً حادث شدن شرایط جدید در نظم جهانی بعد از فروپاشی بلوک شرق را مورد بحث قرار دهیم. مطالعه حاضر صرفاً یک بازخوانی ساده از نظریه های گوناگون ارائه شده نبوده بلکه باتوجه به ماهیت نظریه پردازی و تکیه بر نگرش های جدید در فلسفه علم (ارتباط متقابل و دیالکتیکی نظریه با عمل و تجربه) بر آن شده ایم تا چارچوبی تحلیلی را به جهت درک عوامل مؤثر بر روند نظریه پردازی اعمال نماییم تا عناصر قابل مقایسه نظریه های توسعه را تشخیص دهیم . چنین مطالعه مقایسه ای و تاریخی به ما کمک می کند تا فراتر از مجادلات موجود بتوان مدعی شکل گیری بحران تئوریک و تحول انگاره ای (پارادیگماتیک) در این حوزه شد.